عنوان قراردادی:الکافی .اصول .فارسی .برگزیده
اصول الکافی
عنوان و نام پديدآور:اصول کافی/ تالیف ثقة الاسلام کلینی(رحمه الله)؛ با ترجمه و شرح فارسی محمدباقر کمره ای.
مشخصات نشر:[تهران]: سازمان اوقاف و امور خیریه، انتشارات اسوه، 13 -
مشخصات ظاهری:6ج.
شابک:125000 ریال: دوره 964-6066-74-7 : ؛ ج. 1 964-6066-75-5 : ؛ ج. 2 964-6066-76-3 : ؛ 125000 ریال (ج. 2، چاپ چهارم) ؛ ج. 3 964-6066-77-1 : ؛ 125000 ریال (ج.3، چاپ چهارم) ؛ 125000 ریال ج. 4، چاپ چهارم 964-6066-78-X : ؛ ج. 5 964-6066-79-8 : ؛ 125000ریال (ج.5، چاپ چهارم) ؛ ج. 6 964-6066-80-1 : ؛ 12500 ریال (ج.6، چاپ چهارم)
يادداشت:فهرستنویسی بر اساس جلد چهارم، 1370.
يادداشت:چاپ چهارم.
يادداشت:ج.3 - 6 (چاپ چهارم: 1379).
مندرجات:ج. 1. کتاب عقل و جهل - کتاب فضل علم - کتاب توحید-. ج. 2. کتاب حجت (1)-. ج. 3. کتاب حجت (2)-. ج. 4. کتاب ایمان و کفر-. ج. 5. کتاب ایمان و کفر-. ج. 6. کتاب دعا - کتاب فضل قرآن - کتاب عشرت.
موضوع:احادیث شیعه -- قرن 14
شناسه افزوده:کمره ای، محمد باقر، 1283 - 1374.، مترجم
شناسه افزوده:سازمان اوقاف و امور خیریه. انتشارات اسوه
رده بندی کنگره:BP129/ک 8ک 22041 1300ی
رده بندی دیویی:297/212
شماره کتابشناسی ملی:م 79-11569
اطلاعات رکورد کتابشناسی:ركورد كامل
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
كتاب دعاء (15- 375)
باب در فضيلت دعاء و تشويق بدان 15
باب در اينكه دعاء سلاح مؤمن است 21
باب در اينكه دعا بلا و قضاء را ردّ مى كند 23
باب در اينكه دعا درمان هر دردى است 27
باب هر كه دعا كند براى او اجابت شود 29
باب الهام دعا 29
باب پيشدستى كردن به دعا 31
باب يقين داشتن و اعتماد به دعا 35
باب اقبال به دعا 35
باب اصرار در دعا و انتظار اجابت 39
ص: 7
باب نام بردن حاجت در دعا 41
باب نهان داشتن دعا 43
باب در اوقاتى كه اميد اجابت دعا دارند 43
باب رغبت، رهبت، تضرع، ابتهال، استعاذه، مسألت (انواع دعا به درگاه خدا) 49
باب گريه 55
باب ستايش و ثناء پيش از دعا 61
باب اجتماع براى دعا كردن 69
باب دعا براى همه 71
باب در كسى كه اجابت دعايش به تأخير افتد 73
باب صلوات و طلب رحمت براى پيغمبر محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و خاندانش (علیه السّلام) 81
باب آنچه واجب است از ذكر خدا عز و جل در هر مجلس 93
باب ذكر خدا عز و جل فراوان و بسيار 99
باب در اينكه صاعقه ذاكر را نگيرد 105
باب اشتغال به ذكر خدا عز و جل 107
باب ذكر خدا عز و جل در نهان 109
باب ذكر خدا عز و جل در ميان غافلان از حق 111
باب سپاس گوئى و تمجيد 113
باب استغفار و آمرزش جوئى 117
باب تسبيح و تهليل و تكبير 119
باب دعا براى برادران (دينى) در پشت سر آنها 125
باب كسى كه دعايش اجابت شود 129
ص: 8
باب كسى كه دعايش مستجاب نيست 135
باب نفرين بر دشمن 139
باب مباهله 143
باب در بيان آنچه بدان پروردگار تبارك و تعالى خود را تمجيد كرده است 149
باب در كسى كه بگويد: لا اله الا اللَّه 153
باب كسى كه گويد: لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر 155
باب كسى كه گويد: لا اله الّا اللَّه وحده وحده وحده 155
باب كسى كه ده بار بگويد: لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له 157
باب كسى كه گويد: اشهد ان لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له و اشهد او محمداً عبده و رسوله 159
باب هر كه هر روز ده بار بگويد: اشهد ان لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له إلهاً واحداً احداً صمداً لم يتّخذ صاحبة و لا ولداً 159
باب هر كس ده بار گويد: يا اللَّه يا اللَّه 161
باب هر كس گويد: لا اله الّا اللَّه حقاً حقاً 161
باب هر كه يا ربّ يا ربّ گويد 163
باب هر كس بگويد: لا اله الّا اللَّه مخلصاً 165
باب هر كس بگويد ما شاء اللَّه لا حول و لا قوة الّا باللَّه 165
باب هر كس گويد استغفر اللَّه الذى لا اله الّا هو الحى القيوم ذو الجلال و الاكرام و اتوب اليه 167
باب در گفتارِ بام و شام 169
ص: 9
باب دعا هنگام خواب و بيدار شدن 205
باب دعا هنگام بيرون رفتن از منزل 219
باب دعا پيش از نماز 229
باب دعا در دنبال نمازها 233
باب دعا براى روزى 247
باب دعا براى دين و وام 259
باب دعا براى گرفتارى و همّ و اندوه و ترس 263
باب دعا براى دردها و بيماريها 287
باب حرز و عوذه 299
باب دعاء قرائت قرآن 313
باب دعا براى حفظ كردن قرآن 319
باب دعاهاى مختصر براى همه حاجتهاى دنيا و آخرت 323
كتاب فضل قرآن 377
كتاب فضل قرآن 379
باب در فضيلت كسى كه قرآن را به كار بسته است 397
باب كسى كه به رنج قرآن ياد مى گيرد 407
باب كسى كه قرآن را حفظ كرده و سپس فراموش كرده 409
باب در خواندن قرآن 415
باب خانه هائى كه در آنها قرآن خوانند 415
باب ثواب خواندن قرآن 419
باب خواندن قرآن از روى نوشته قرآن 425
ص: 10
باب شمرده خواندن و خوش آواز خواندن قرآن 427
باب در كسى كه هنگام قرآن خواندن خود را به غش مى زند 435
باب در مدّتى كه قرآن خوانده شود و به پايان رسد 437
باب اينكه قرآن چنانچه نازل شده و به عبارت درست بالا برده شود 441
باب فضل قرآن 443
باب نوادر 463
كتاب معاشرت (483- 601)
باب اندازه معاشرت واجب 483
باب حسن معاشرت 487
باب كسى كه رفاقت و همنشينى او بايست است 491
باب كسى كه مجالست و رفاقت با او بد است 495
باب دوستى و مهرورزى با مردم 503
باب خبر دادن مرد برادر خود را از دوست داشتن او 507
باب در سلام كردن 507
باب آنكه بايد آغاز سلام كند 515
باب سلام دادنِ يك تن از جمعى بس است و جواب يكى از جمعى بس است 517
باب سلام كردن به زنها 519
باب سلام بر سائر ملّتها 521
باب نامه نويسى با اهل ذمّه 529
ص: 11
باب گذشت و چشم پوشى 531
باب نادر 531
باب عطسه و تسميت (يعنى جوابى كه در برابر عطسه گويند) 535
باب لزوم احترام مسلمان ريش سفيد و سالخورده 549
باب گرامى شمردن شخص كريم و بزرگوار 553
باب حق وارد 555
باب المجالس بالامانة 555
باب در صحبت سر به گوشى 557
باب وضع نشستن 559
باب تكيه زدن و بر دست تكيه دادن 563
باب شوخى و خنده 565
باب حقّ همسايگى 573
باب حدّ جوار و همسايگى 583
باب خوش رفتارى و حقّ رفيق در سفر 585
باب نامه نگارى 589
باب نوادر 589
باب 595
باب نهى از سوزاندن كاغذهاى نوشته شده 599
شرحهاى كتاب دعاء 605
شرحهاى كتاب فضل قرآن 639
شرحهاى كتاب معاشرت 661
ص: 12
ص: 13
کِتَابُ الدُّعَاءِ
بَابُ فَضْلِ الدُّعَاءِ وَ الْحَثِّ عَلَیْهِ(1)
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ زُرَارَةَ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یَقُولُ: «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ»(2)» قَالَ: «هُوَ الدُّعَاءُ، وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ(3) الدُّعَاءُ».
قُلْتُ: «إِنَّ إِبْراهِیمَ لاَءَوّاهٌ حَلِیمٌ»(4)؟ قَالَ: «الاْءَوَّاهُ هُوَ الدَّعَّاءُ».(5)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ ابْنِ مَحْبُوبٍ جَمِیعاً، عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام : أَیُّ الْعِبَادَةِ أَفْضَلُ؟
فَقَالَ: «مَا مِنْ(6) شَیْءٍ أَفْضَلَ عِنْدَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ(7) _ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ مِمَّا(8) عِنْدَهُ، وَ مَا
ص: 14
1- از زراره، از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
راستى خدا عز و جل مى فرمايد (60 سوره مؤمن): «راستى كسانى كه سر بر فرازند از پرستش من محققاً با زبونى به دوزخ در آيند» فرمود: مقصود از آن، دعاء است، و بهترين عبادت دعاء است، من گفتم: (115 سوره توبه): «راستى كه ابراهيم بسيار آه كش و بردبار بود» (يعنى چه؟) فرمود: اواه هم همان دعاء است (يعنى بسيار به درگاه خدا دعا مى كرد).
2- از سدير كه به امام باقر (علیه السّلام) گفتم: كدام عبادت بهتر است؟ در پاسخ فرمود:
چيزى نزد خدا عز و جل بهتر از اين نيست كه از او در خواست شود و آنچه نزد او خواسته شود و كسى نزد خدا عز و جل ناخواه تر
ص: 15
أَحَدٌ أَبْغَضَ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِمَّنْ(1) یَسْتَکْبِرُ عَنْ عِبَادَتِهِ، وَ لاَ یَسْأَلُ مَا(2) عِنْدَهُ».(3)
3. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنْ مُیَسِّرِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ(4):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قَالَ لِی(5): «یَا مُیَسِّرُ، ادْعُ، وَ لاَ تَقُلْ: إِنَّ الاْءَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ؛ إِنَّ عِنْدَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مَنْزِلَةً لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِمَسْأَلَةٍ(6)، وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً سَدَّ(7) فَاهُ وَ لَمْ یَسْأَلْ،
لَمْ یُعْطَ شَیْئاً؛ فَسَلْ(8) تُعْطَ. یَا مُیَسِّرُ، إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ بَابٍ یُقْرَعُ إِلاَّ یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ(9)».(10)
4 . حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْخَشَّابِ، عَنِ ابْنِ بَقَّاحٍ، عَنْ مُعَاذٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ لَمْ یَسْأَلِ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنْ فَضْلِهِ ، افْتَقَرَ(11)».(12)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «ادْعُ(13)، وَ لاَ تَقُلْ: قَدْ فُرِغَ مِنَ الاْءَمْرِ؛ فَإِنَّ(14) الدُّعَاءَ هُوَ الْعِبَادَةُ، إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یَقُولُ: «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ»وَ قَالَ: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»(15)».(16)
6 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ سَیْفٍ التَّمَّارِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ:
ص: 16
نيست از آنكه از عبادتش تكبّر ورزد و در خواست نكند آنچه را نزد او است.
3- از ميسر بن عبد العزيز كه امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود:
اى ميسر! دعا كن و مگو كه امر گذشته است، راستى در نزد خدا عز و جل مقامى است كه بدان نتوان رسيد جز به در خواست، اگر چنانچه بنده اى دهان خود بندد و درخواستى نكند چيزى به او داده نشود، تو درخواست كن تا به تو بدهند، اى ميسر! هيچ درى كوبيده نشود جز آنكه در معرض آن قرار گيرد كه به روى كوبنده خود باز شود.
4- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه از فضل خدا عز و جل خواستار نشود، محققاً نيازمند و فقير گردد.
5- از حماد بن عيسى، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
دعا كن و مگو كارها تمام شده است، زيرا دعا، همان عبادت است، زيرا خدا عز و جل فرمايد (60 سوره مؤمن): «راستى آن كسانى كه تكبر ورزند از عبادتم به زودى خوار و زبون به دوزخ مى روند» و هم فرموده است (60 سوره مؤمن): «مرا بخوانيد تا براى شما اجابت كنم».
6- از سيف تمار، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
بچسبيد به دعاء، زيرا شما به هيچ كردارى به مانند آن مقرّب به خدا نشويد و هيچ حاجت كوچكى را براى آنكه كوچك است
ص: 17
«عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ؛ فَإِنَّکُمْ لاَ تَقَرَّبُونَ(1) بِمِثْلِهِ، وَ لاَ تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا؛ إِنَّ(2) صَاحِبَ الصِّغَارِ(3) هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ(4)».(5)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ رَجُلٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَةُ الَّتِی قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی» الاْآیَةَ، ادْعُ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ لاَ تَقُلْ: إِنَّ الاْءَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ».
قَالَ زُرَارَةُ: إِنَّمَا یَعْنِی لاَ یَمْنَعْکَ(6) إِیمَانُکَ(7) بِالْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ أَنْ تُبَالِغَ بِالدُّعَاءِ(8) وَ تَجْتَهِدَ(9) فِیهِ، أَوْ(10) کَمَا قَالَ.(11)
8 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : أَحَبُّ الاْءَعْمَالِ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی الاْءَرْضِ الدُّعَاءُ، وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَافُ(12)».
قَالَ : «وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام رَجُلاً دَعَّاءً».(13)
ص: 18
واننهيد كه براى آن به درگاه خدا دعا كنيد! زيرا آنكه كوچكها را دارد، همان است كه بزرگها را دارد.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: به راستى دعا، همان عبادت است كه خدا عز و جل فرمايد (60 سوره مؤمن): «راستى آن كسانى كه تكبّر ورزند از عبادتم (به زودى خوار و زبون در دوزخ در آيند) الآيه.
به درگاه خدا عز و جل دعا كن و مگو كه كارها تمام شده، زراره گفت: يعنى عقيده تو به قضا و قدر تو را باز ندارد از اينكه دعا كنى با اصرار و بكوشى در آن يا همچنان كه گفت.
8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: امير المؤمنين (علیه السّلام) فرموده:
دوست ترين كارهاى در زمين به خدا عز و جل، دعاء است و بهترين عبادت، پارسائى است و فرمود: امير المؤمنين (علیه السّلام) پر دعا كن بود.
ص: 19
بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ سِلاَحُ الْمُوءْمِنِ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الدُّعَاءُ سِلاَحُ الْمُوءْمِنِ، وَ عَمُودُ الدِّینِ، وَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضِ».(1)
2 . وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ(2) وَ مَقَالِیدُ الْفَلاَحِ، وَ خَیْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِیٍّ وَ قَلْبٍ تَقِیٍّ ، وَ فِی الْمُنَاجَاةِ سَبَبُ النَّجَاةِ، وَ بِالاْءِخْلاَصِ یَکُونُ الْخَلاَصُ، فَإِذَا(3) اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإِلَی اللّهِ الْمَفْزَعُ» .(4)
3. وَ بِإِسْنَادِهِ، قَالَ(5): «قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : أَ لاَ أَدُلُّکُمْ عَلی سِلاَحٍ یُنْجِیکُمْ مِنْ أَعْدَائِکُمْ، وَ یُدِرُّ(6) أَرْزَاقَکُمْ؟ قَالُوا: بَلی، قَالَ: تَدْعُونَ رَبَّکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ؛ فَإِنَّ(7) سِلاَحَ الْمُوءْمِنِ الدُّعَاءُ».(8)
4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : الدُّعَاءُ تُرْسُ(9) الْمُوءْمِنِ، وَ مَتی تُکْثِرْ قَرْعَ الْبَابِ یُفْتَحْ لَکَ».(10)
ص: 20
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
دعاء، سلاح مؤمن و ستون دين و نور آسمانها و زمين است.
2- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
دعاء، كليدهاى نجات و كاميابى و گنجينه هاى رستگارى است و بهترين دعاء آن دعاء است كه از سينه اى پاك و دلى پرهيزكار بر آيد، در مناجات سبب نجات است و با اخلاص خلاصى آيد و چون بى تابى سخت گردد، پناه جوئى به درگاه خدا است.
3- پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
آيا شما را به سلاحى رهنمائى نكنم كه از دشمنتان نجات بخشد و روزى شما را فراوان و سرشار كند؟ گفتند: چرا، فرمود: به درگاه پروردگارتان در شب و روز دعا كنيد، زيرا سلاح مؤمن دعاء است.
4- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
دعاء، سپر مؤمن است و هر زمانى كه بسيار در را كوبيدى به روى تو باز مى شود.
ص: 21
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا :
عَنِ الرِّضَا علیه السلام ، أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ لاِءَصْحَابِهِ: «عَلَیْکُمْ بِسِلاَحِ الاْءَنْبِیَاءِ» فَقِیلَ: وَ(1) مَا سِلاَحُ الاْءَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: «الدُّعَاءُ».(2)
6 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْبَجَلِیِّ ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ الدُّعَاءَ أَنْفَذُ مِنَ السِّنَانِ».(3)
7 . عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «الدُّعَاءُ أَنْفَذُ(4) مِنَ السِّنَانِ الْحَدِیدِ».(5)
بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ یَرُدُّ الْبَلاَءَ وَ الْقَضَاءَ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، قَالَ:
سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «إِنَّ الدُّعَاءَ یَرُدُّ(6) الْقَضَاءَ ، یَنْقُضُهُ کَمَا یُنْقَضُ(7) السِّلْکُ(8) وَ قَدْ أُبْرِمَ(9) إِبْرَاماً».(10)
2 . عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: «إِنَّ الدُّعَاءَ یَرُدُّ مَا قَدْ قُدِّرَ وَ مَا لَمْ یُقَدَّرْ» قُلْتُ: وَ(11)مَا قَدْ قُدِّرَ عَرَفْتُهُ(12)، فَمَا لَمْ یُقَدَّرْ؟ قَالَ: «حَتّی لاَ یَکُونَ(13)».(14)
ص: 22
5- از امام رضا (علیه السّلام) كه به ياران خود مى فرمود:
بچسبيد به اسلحه پيغمبران، به او عرض شد كه: سلاح پيغمبران چيست؟ فرمود: دعاء است.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
دعاء از نيزه آهنين نافذتر است.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
دعاء نافذتر است از نيزه آهنين.
1- از حماد بن عثمان، گويد: شنيدم كه مى فرمود:
راستى دعاء قضاء را بر مى گرداند و آن را وامى تابد چنانچه رشته نخ واتاب شود با اينكه به سختى تأييده شده است.
2- از عمر بن يزيد، گويد: از ابى الحسن شنيدم مى فرمود:
راستى دعا بر مى گرداند آنچه را مقدّر شده و آنچه را هم مقدّر نشده، گفتم: آنچه را مقدّر شده فهميده ام، بفرمائيد آنچه مقدّر نشده است چيست؟ فرمود: تا اينكه تقديرى براى آن نشود.
ص: 23
3 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنْ بِسْطَامَ الزَّیَّاتِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ الدُّعَاءَ یَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ(1) وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً».(2)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی(3)، عَنْ أَبِی هَمَّامٍ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ: عَنِ الرِّضَا علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام : إِنَّ الدُّعَاءَ وَ الْبَلاَءَ لَیَتَرَافَقَانِ(4) إِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ؛ إِنَّ(5) الدُّعَاءَ لَیَرُدُّ الْبَلاَءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً».(6)
5. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ: الدُّعَاءُ یَدْفَعُ الْبَلاَءَ النَّازِلَ وَ(7) مَا لَمْ یَنْزِلْ».(8)
6 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ حَرِیزٍ ، عَنْ زُرَارَةَ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: قَالَ لِی : «أَ لاَ أَدُلُّکَ عَلی شَیْءٍ لَمْ یَسْتَثْنِ(9) فِیهِ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؟» قُلْتُ: بَلی، قَالَ: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً» وَ ضَمَّ أَصَابِعَهُ.(10)
7 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً، فَأَکْثِرْ مِنَ(11) الدُّعَاءِ، فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ(12) کُلِّ رَحْمَةٍ، وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ، وَ لاَ یُنَالُ مَا عِنْدَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلاَّ بِالدُّعَاءِ؛ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بَابٌ یُکْثَرُ(13) قَرْعُهُ إِلاَّ یُوشِکُ(14) أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ».(15)
ص: 24
3- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
راستى دعا برمى گرداند قضائى كه از آسمان فرود شده و به سختى ابرام شده است.
4- از امام رضا (علیه السّلام) كه على بن الحسين (علیه السّلام) فرمود:
به راستى كه دعاء و بلاء تا روز قيامت با يك ديگر رفيق باشند و محققاً دعاء بر مى گرداند بلاى مبرم را.
5- از ابى الحسن (علیه السّلام)، فرمود: على بن الحسين (علیه السّلام) مى فرمود:
دعاء، بلائى را كه نازل شده و نازل نشده دفع مى كند.
6- از زراره، از امام باقر (علیه السّلام) گويد: به من فرمود:
تو را دلالت نكنم بر چيزى كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در آن استثنائى نزده است؟ گفتم: چرا، فرمود: دعاء است كه قضاء مبرم سخت را بر مى گرداند و انگشتانش را به هم چسبانيد.
7- از عبد اللَّه بن سنان، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود: دعاء، قضائى كه سخت مبرم شده برمى گرداند، بسيار دعا كن كه كليد هر رحمت و كاميابى است براى هر حاجت، و بدان چه نزد خدا عز و جل است نتوان رسيد جز به دعاء و راستش اين است كه هيچ درى را فراوان نكوبند جز اينكه زمينه فراهم شود تا به روى كوبنده اش باز گردد.
ص: 25
8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسی علیه السلام : «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ؛ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلّهِ(1) وَ الطَّلَبَ إِلَی اللّهِ یَرُدُّ الْبَلاَءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ(2) إِلاَّ إِمْضَاوءُهُ، فَإِذَا دُعِیَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ سُئِلَ صَرْفَ الْبَلاَءِ صَرَفَهُ(3)».(4)
9 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِاللّهِ علیه السلام :«إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَیَدْفَعُ بِالدُّعَاءِ الاْءَمْرَ الَّذِی عَلِمَهُ(5)أَنْ یُدْعی لَهُ فَیَسْتَجِیبُ، وَ لَوْ لاَ مَا وُفِّقَ الْعَبْدُ(6) مِنْ ذلِکَ الدُّعَاءِ، لاَءَصَابَهُ مِنْهُ مَا یَجُثُّهُ(7) مِنْ جَدِیدِ(8) الاْءَرْضِ».(9)
بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ عَلاَءِ بْنِ کَامِلٍ، قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «عَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ؛ فَإِنَّهُ(10) شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ».(11)
ص: 26
8- از ابى ولاد، گويد: امام كاظم (علیه السّلام) فرمود:
بچسبيد به دعاء، زيرا دعاء به درگاه خدا و دست طلب به آستان خدا برمى گرداند بلائى را كه مقدّر شده و بدان حكم صادر شده و نمانده است مگر اجراى آن و چون خدا عز و جل خوانده شود و از او در خواست گردد يك باره آن را برگرداند.
9- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
راستى خداى عز و جل هر آينه دفع كند به وسيله دعاء كردن هر آنچه را كه مى داند، اگر به درگاه او دعا شود، اجابت خواهد كرد و اگر نباشد كه بنده موفّق شود براى دعاء و خواهش دفاع از آن به درگاه خدا، به او بلائى رسد كه او را از روى زمين ريشه كن كند.
1- از علاء بن كامل، گويد: امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود:
بچسب به دعاء، زيرا دعاء درمان هر دردى است.
ص: 27
بَابُ أَنَّ مَنْ دَعَا اسْتُجِیبَ لَهُ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ
عَبْدِ اللّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «الدُّعَاءُ کَهْفُ الاْءِجَابَةِ، کَمَا أَنَّ السَّحَابَ کَهْفُ الْمَطَرِ».(1)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَا أَبْرَزَ عَبْدٌ یَدَهُ إِلَی اللّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ إِلاَّ اسْتَحْیَا اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَنْ یَرُدَّهَا صِفْراً(2) حَتّی یَجْعَلَ فِیهَا مِنْ فَضْلِ رَحْمَتِهِ مَا یَشَاءُ، فَإِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ فَلاَ یَرُدَّ یَدَهُ(3) حَتّی یَمْسَحَ(4) عَلی وَجْهِهِ وَ رَأْسِهِ».(5)
بَابُ إِلْهَامِ الدُّعَاءِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «هَلْ(6) تَعْرِفُونَ طُولَ الْبَلاَءِ مِنْ
ص: 28
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
دعا، پايگاه اجابت است چنانچه ابر پايگاه باران است.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هيچ بنده دست به درگاه خداى عزيز جبّار بر نياورد جز اينكه خدا عز و جل شرم دارد از اينكه آن را تهى برگرداند تا از فضل رحمت خود در آن بنهد و هر گاه يكى از شماها دعاء كرد، دستش را برنگرداند تا آن را به روى و سر خود بكشد.
1- از هشام بن سالم، گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
آيا مى دانيد بلاء، طولانى است يا كوتاه است؟ گفتم: نه،
ص: 29
قِصَرِهِ؟» قُلْنَا(1): لاَ، قَالَ: «إِذَا(2) أُلْهِمَ أَحَدُکُمُ(3) الدُّعَاءَ عِنْدَ الْبَلاَءِ، فَاعْلَمُوا أَنَّ الْبَلاَءَ قَصِیرٌ».(4)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِی
وَلاَّدٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسی(5) علیه السلام : «مَا مِنْ بَلاَءٍ یَنْزِلُ عَلی عَبْدٍ مُوءْمِنٍ فَیُلْهِمُهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ الدُّعَاءَ، إِلاَّ کَانَ کَشْفُ ذلِکَ الْبَلاَءِ وَشِیکاً(6)؛ وَ مَا مِنْ بَلاَءٍ یَنْزِلُ عَلی عَبْدٍ مُوءْمِنٍ فَیُمْسِکُ عَنِ الدُّعَاءِ، إِلاَّ کَانَ ذلِکَ(7) الْبَلاَءُ طَوِیلاً، فَإِذَا نَزَلَ الْبَلاَءُ فَعَلَیْکُمْ(8) بِالدُّعَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».(9)
بَابُ التَّقَدُّمِ فِی الدُّعَاءِ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ(10) عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ تَقَدَّمَ فِی الدُّعَاءِ اسْتُجِیبَ لَهُ إِذَا نَزَلَ بِهِ الْبَلاَءُ، وَ قِیلَ(11): صَوْتٌ مَعْرُوفٌ، وَ لَمْ یُحْجَبْ عَنِ السَّمَاءِ؛ وَ مَنْ لَمْ یَتَقَدَّمْ فِی الدُّعَاءِ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ إِذَا نَزَلَ بِهِ الْبَلاَءُ(12)، وَ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ: إِنَّ ذَا(13) الصَّوْتَ(14) لاَ نَعْرِفُهُ».(15)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ
ص: 30
فرمود: چون به هر كدام شما كه مبتلا شديد، الهام شد كه دعا كنيد، بدانيد كه مدت بلاء كوتاه است.
2- از ابى ولاد، گويد: امام كاظم (علیه السّلام) فرمود:
هيچ بلائى بر بنده مؤمن نازل نشود كه خدا عز و جل بدو الهام بخشد تا دعا كند جز اينكه بر طرف شدن آن بلا نزديك است و هيچ بلائى بر بنده مؤمن نازل نشود كه از دعا كردن خوددارى كند جز اينكه بلا طولانى باشد، پس هر گاه بلا نازل شد، بر شما باد كه دعا كنيد و زارى كنيد به درگاه خدا عز و جل.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه به دعا پيشدستى كند، بلا كه به او نازل شد دعايش مستجاب گردد و فرشته ها گويند: ما اين آواز را مى شناسيم و از آسمان ممنوع نگردد، و هر كه به دعا پيشدستى نكند، وقتى بلا به او نازل شود و دعا كند دعايش مستجاب نگردد و فرشته ها گويند:
راستى ما اين آواز را نشناسيم.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 31
سِنَانٍ، عَنْ عَنْبَسَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ تَخَوَّفَ(1) بَلاَءً یُصِیبُهُ فَتَقَدَّمَ فِیهِ بِالدُّعَاءِ، لَمْ یُرِهِ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ ذلِکَ الْبَلاَءَ أَبَداً».(2)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ الدُّعَاءَ فِی الرَّخَاءِ یَسْتَخْرِجُ الْحَوَائِجَ(3) فِی الْبَلاَءِ».(4)
4 . عَنْهُ(5)، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُسْتَجَابَ لَهُ فِی الشِّدَّةِ، فَلْیُکْثِرِ الدُّعَاءَ فِی الرَّخَاءِ».(6)
5. عَنْهُ(7)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ(8) بْنِ یَحْیی، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ عَوَّاضٍ(9) الطَّائِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ جَدِّی یَقُولُ: تَقَدَّمُوا فِی الدُّعَاءِ؛ فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا(10) کَانَ دَعَّاءً(11) فَنَزَلَ بِهِ الْبَلاَءُ فَدَعَا، قِیلَ: صَوْتٌ مَعْرُوفٌ؛ وَ إِذَا لَمْ یَکُنْ دَعَّاءً(12) فَنَزَلَ بِهِ بَلاَءٌ(13) فَدَعَا ، قِیلَ: أَیْنَ کُنْتَ قَبْلَ الْیَوْمِ؟».(14)
6 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الاْءَوَّلِ ، عَنْ أَبِیهِ(15) علیهماالسلام ، قَالَ: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ(16): الدُّعَاءُ بَعْدَ مَا یَنْزِلُ الْبَلاَءُ لاَ یُنْتَفَعُ بِهِ».(17)
ص: 32
هر كه از بلائى ترسد كه به او رسد و بوسيله دعا از گرفتارى بر آن پيشدستى كند، خدا عز و جل هرگز آن بلا را بدو ننمايد.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى دعا در حال آسايش و عافيت، نيازمنديهاى حال بلا را بر مى آورند (يعنى مانع نزول بلا مى شود).
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه را خوش آيد كه در حال سختى دعايش به اجابت رسد، بايد در حال راحتى بسيار دعا كند.
5- از امام صادق (علیه السّلام) كه جدّم مى فرمود:
به دعا پيشدستى كنيد (يعنى تا گرفتار نشديد دعا كنيد) زيرا هر گاه بنده اى بسيار دعا كند و بلائى به او رسد و دعا كند، گفته شود: آواز معروفى است، و هر گاه پر دعا نكند و بلائى به او رسد و براى رفع آن دعا كند، گفته شود: تا امروز كجا بودى؟ 6- از امام كاظم (علیه السّلام) كه على بن الحسين (علیه السّلام) بسيار مى فرمود:
دعا كردن پس از نازل شدن بلاء، سودى ندارد.
ص: 33
بَابُ الْیَقِینِ فِی الدُّعَاءِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ سُلَیْمٍ الْفَرَّاءِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا دَعَوْتَ، فَظُنَّ أَنَّ(1) حَاجَتَکَ بِالْبَابِ».(2)
بَابُ الاْءِقْبَالِ عَلَی الدُّعَاءِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَمْرٍو، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لاَ یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ سَاهٍ، فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ، ثُمَّ اسْتَیْقِنْ بِالاْءِجَابَةِ(3)».(4)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ: لاَ یَقْبَلُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ دُعَاءَ قَلْبٍ لاَهٍ، وَ کَانَ
ص: 34
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر گاه دعا كردى، بپندار كه حاجتت بر در خانه آمده است.
1- از سليمان بن عمرو، گويد: شنيدم از امام صادق (علیه السّلام) كه مى فرمود:
راستى خدا اجابت نكند دعائى را از روى در غافل، پس هر گاه دعا كردى از دل بخواه و دعا كن و يقين داشته باش كه اجابت مى شود.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: امير المؤمنين (علیه السّلام) فرموده است:
خدا عز و جل دعاى دل غافل و مشغول به خيالات باطله را نپذيرد، و على (علیه السّلام) را شيوه اين بود كه مى فرمود:
ص: 35
عَلِیٌّ علیه السلام یَقُولُ: إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ لِلْمَیِّتِ ، فَلاَ یَدْعُو لَهُ وَ قَلْبُهُ لاَهٍ عَنْهُ(1)، وَ لکِنْ لِیَجْتَهِدْ(2) لَهُ فِی الدُّعَاءِ».(3)
3. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ سُلَیْمٍ الْفَرَّاءِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا دَعَوْتَ(4) فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ، وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ».(5)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لاَ یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ».(6)
5. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «لَمَّا اسْتَسْقی رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ سُقِیَ النَّاسُ حَتّی قَالُوا: إِنَّهُ الْغَرَقُ، وَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِیَدِهِ(7) وَ رَدَّهَا(8): اللّهُمَّ حَوَالَیْنَا، وَ لاَ عَلَیْنَا(9)».
قَالَ: «فَتَفَرَّقَ السَّحَابُ(10)، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللّهِ، اسْتَسْقَیْتَ ··· î لَنَا(11) فَلَمْ نُسْقَ، ثُمَّ اسْتَسْقَیْتَ لَنَا فَسُقِینَا؟ قَالَ(12): إِنِّی دَعَوْتُ وَ لَیْسَ لِی(13) فِی ذلِکَ نِیَّةٌ، ثُمَّ دَعَوْتُ وَ لِیَ فِی ذلِکَ نِیَّةٌ».(14)
ص: 36
هر گاه يكى از شماها براى مرده اى دعا كند، در حالى دعا نكند كه دل به او ندارد ولى در دعاى به او از دل كوشد.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه دعا كردى، دل را متوجه كن و پندار كه حاجتت بر در خانه آمده است.
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى خدا عز و جل اجابت نكند دعا را از روى دل سخت و با قساوت.
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) دعا كرد براى طلب باران و آن قدر براى مردم باريد كه گفتند: غرق مى شويم و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) با دست اشاره كرد و آن را باز گردانيد، فرمود: در گرد ما باشد و بر سر ما نباشد، فرمود: پس ابرها متفرّق شدند، عرض كردند: يا رسول اللَّه! يك بار براى ما طلب باران كردى و باران بر ما نباريد و سپس طلب باران كردى و باران بر يا ما باريد؟ فرمود: راستى من دعا كردم و دل با آن نداشتم و سپس كه دعا كردم از روى نيّت دل بود.
ص: 37
بَابُ الاْءِلْحَاحِ فِی الدُّعَاءِ وَ التَّلَبُّثِ(1)
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الطَّوِیلِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَعَا لَمْ یَزَلِ اللّهُ _ تَبَارَکَ وَ تَعَالی _ فِی حَاجَتِهِ مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ».(2)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الطَّوِیلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، مِثْلَهُ.
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ وَ غَیْرِهِمَا:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا عَجَّلَ فَقَامَ لِحَاجَتِهِ(3)، یَقُولُ اللّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالی: أَ مَا یَعْلَمُ عَبْدِی أَنِّی أَنَا اللّهُ(4) الَّذِی(5) أَقْضِی الْحَوَائِجَ؟».(6)
3. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(7)، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ عُقْبَةَ الْهَجَرِیِّ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(8) علیه السلام یَقُولُ: «وَ اللّهِ، لاَ یُلِحُّ عَبْدٌ مُوءْمِنٌ عَلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی حَاجَتِهِ إِلاَّ قَضَاهَا لَهُ».(9)
ص: 38
1- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى هر گاه بنده دعا كند، پيوسته خدا تبارك و تعالى در كار حاجت او است تا آن بنده شتاب نكند.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى چون بنده شتاب كند و براى حاجت خود برخيزد، خدا تبارك و تعالى مى فرمايد:
آيا بنده ام نداند كه به راستى منم من خدائى كه بر آورم حاجتها را.
3- از وليد بن عقبه هجرى، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
به خدا هيچ بنده اى در دعا اصرار نكند به درگاه خدا عز و جل براى حاجتش جز اينكه آن را بر آورد برايش.
ص: 39
4 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ حَنَانٍ(1)، عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ(2) اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ کَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلی(3) بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَةِ، وَ أَحَبَّ ذلِکَ لِنَفْسِهِ، إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ».(4)
5. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حُسَیْنٍ الاْءَحْمَسِیِّ، عَنْ رَجُلٍ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «لاَ(5) وَ اللّهِ، لاَ یُلِحُّ عَبْدٌ عَلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلاَّ اسْتَجَابَ(6) لَهُ».(7)
6 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : رَحِمَ اللّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ حَاجَةً(8) فَأَلَحَّ فِی الدُّعَاءِ ، اسْتُجِیبَ لَهُ أَوْ(9) لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ(10)، وَ تَلاَ هذِهِ الاْآیَةَ: «وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلاَّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا»(11)».(12)
بَابُ تَسْمِیَةِ الْحَاجَةِ فِی الدُّعَاءِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ الْفَرَّاءِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ اللّهَ _ تَبَارَکَ وَ تَعَالی _ یَعْلَمُ مَا یُرِیدُ الْعَبْدُ إِذَا دَعَاهُ، وَ لکِنَّهُ یُحِبُّ أَنْ تُبَثَّ(13) إِلَیْهِ الْحَوَائِجُ، فَإِذَا
ص: 40
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خدا بد دارد كه بنده ها بر يك ديگر در انجام حاجت اصرار ورزند و اصرار را نسبت به خودش دوست دارد، خدا عز و جل دوست مى دارد كه از او درخواست شود و آنچه نزد او است خواهش شود.
5- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
نه به خدا سوگند كه هيچ بنده به درگاه خدا اصرار نورزد جز اينكه خدا براى او اجابت كند.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده:
رحمت كند خدا بنده اى را كه حاجتى از خدا عز و جل بخواهد و در باره آن اصرار ورزد، چه اجابت شود و چه اجابت نشود و اين آيه را خواند (48 سوره مريم): «و دعا كنم به درگاه پروردگارم به اميد اينكه در دعا به درگاه پروردگارم بدبخت نباشم».
1- از ابى عبد اللَّه فراء، از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى خدا تبارك و تعالى مى داند كه بنده هر گاه به درگاهش دعا كند چه مى خواهد ولى او دوست دارد كه حوائج به
ص: 41
دَعَوْتَ فَسَمِّ حَاجَتَکَ».(1) . وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ، قَالَ: قَالَ(2): «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یَعْلَمُ حَاجَتَکَ وَ مَا تُرِیدُ، وَ لکِنْ(3) یُحِبُّ أَنْ تُبَثَّ(4) إِلَیْهِ الْحَوَائِجُ».(5)
بَابُ إِخْفَاءِ الدُّعَاءِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَبِی هَمَّامٍ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام ، قَالَ: «دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً _ دَعْوَةً وَاحِدَةً _ تَعْدِلُ سَبْعِینَ دَعْوَةً عَلاَنِیَةً».(6) . وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْری: «دَعْوَةٌ(7) تُخْفِیهَا(8) أَفْضَلُ عِنْدَ اللّهِ مِنْ سَبْعِینَ دَعْوَةً تُظْهِرُهَا(9)».(10)
بَابُ الاْءَوْقَاتِ وَ الْحَالاَتِ الَّتِی تُرْجی(11) فِیهَا الاْءِجَابَةُ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ
ص: 42
درگاه او شرح داده شود، پس چون به درگاه او دعا كردى، حاجتت را نام ببر.
و در حديث ديگر فرمود: راستى خدا عز و جل حاجت تو را مى داند و آنچه را مى خواهى هم مى داند ولى دوست دارد كه هر حاجتى براى او شرح داده شود.
1- از امام رضا (علیه السّلام)، فرمود:
يك دعاى بنده در نهانى برابر است با هفتاد دعاى عيانى.
و در روايت ديگر است كه: يك دعا را نهان دارى بهتر است نزد خدا از هفتاد دعا كه آشكار سازى.
1- از زيد شحّام، گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 43
یَحْیَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلاَدِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «اطْلُبُوا الدُّعَاءَ فِی أَرْبَعِ سَاعَاتٍ: عِنْدَ هُبُوبِ الرِّیَاحِ، وَ(1) زَوَالِ الاْءَفْیَاءِ(2)، وَ نُزُولِ الْقَطْرِ(3)، وَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ الْقَتِیلِ الْمُوءْمِنِ؛ فَإِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ(4) عِنْدَ هذِهِ الاْءَشْیَاءِ».(5)
2 . عَنْهُ(6)، عَنْ أَبِیهِ، وَ غَیْرِهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ فَضْلٍ الْبَقْبَاقِ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ فِی أَرْبَعَةِ(7) مَوَاطِنَ(8): فِی الْوَتْرِ، وَ بَعْدَ الْفَجْرِ، وَ بَعْدَ الظُّهْرِ، وَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ».(9)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ أَرْبَعٍ: عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْءَذَانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقَاءِ الصَّفَّیْنِ لِلشَّهَادَةِ».(10)
4. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عَطَاءٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَبِی إِذَا کَانَتْ(11) لَهُ إِلَی اللّهِ حَاجَةٌ طَلَبَهَا فِی هذِهِ السَّاعَةِ» یَعْنِی زَوَالَ الشَّمْسِ.(12)
5. عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ(13)، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا رَقَّ
ص: 44
دعا را در چهار گاه بجوئيد و بدان بپوئيد:
1- نزد وزيدن بادها.
2- نزد زوال سايه ها (هنگام ظهر).
3- نزد فرود شدن باران.
4- هنگام ريختن اول قطره خون مؤمن در راه خدا (در جبهه جهاد) زيرا در اين چيزها است كه درهاى آسمان گشوده شوند.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
دعاء، در چهار جا به اجابت رسد: در نماز وتر و پس از نماز سپيده دم و بعد از ظهر و پس از مغرب.
3- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
دعا را در چهار جا غنيمت شماريد: نزد قرائت قرآن و نزد گفتن اذان و نزد فرود شدن باران و نزد بر خورد دو صف (حق و باطل) براى شهادت و جانبازى.
4- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
شيوه پدرم اين بود كه چون به خدا حاجتى داشت، در اين ساعت آن را مى خواست، يعنى در زوال آفتاب.
5- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون براى يكى از شما، رقت قلب آمد بايد دعا كند، زيرا دل
ص: 45
أَحَدُکُمْ فَلْیَدْعُ؛ فَإِنَّ الْقَلْبَ لاَ یَرِقُّ حَتّی یَخْلُصَ(1)».(2)
6 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : خَیْرُ وَقْتٍ دَعَوْتُمُ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیهِ الاْءَسْحَارُ، وَ تَلاَ هذِهِ الاْآیَةَ فِی قَوْلِ یَعْقُوبَ علیه السلام : «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی»(3) وَ(4) قَالَ : أَخَّرَهُمْ(5) إِلَی السَّحَرِ».(6)
7 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَبِی(7) إِذَا طَلَبَ الْحَاجَةَ طَلَبَهَا عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ،
فَإِذَا أَرَادَ ذلِکَ قَدَّمَ شَیْئاً فَتَصَدَّقَ بِهِ، وَ شَمَّ(8) شَیْئاً مِنْ طِیبٍ، وَ رَاحَ إِلَی الْمَسْجِدِ، وَ دَعَا فِی(9) حَاجَتِهِ بِمَا شَاءَ اللّهُ».(10)
8 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ رَفَعَهُ :
إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا اقْشَعَرَّ جِلْدُکَ وَ دَمَعَتْ عَیْنَاکَ(11)، فَدُونَکَ دُونَکَ، فَقَدْ قُصِدَ(12) قَصْدُکَ».(13)
قَالَ(14): وَ رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ سَعِیدٍ، مِثْلَهُ.(15)
9. عَنْهُ(16)، عَنِ الْجَامُورَانِیِّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ صَنْدَلٍ(17) ، عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یُحِبُّ مِنْ(18) عِبَادِهِ الْمُوءْمِنِینَ کُلَّ عَبْدٍ(19)
ص: 46
تا پاك نشود، رقّت نكند.
6- از امام صادق (علیه السّلام) كه:
بهترين وقتى كه به درگاه خدا عز و جل در آن دعا كنيد، وقت سحرها است و اين آيه را خواند (98 سوره يوسف): كه نقل قول يعقوب است (علیه السّلام) «به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم» و فرمود: تا به وقت سحر آنها را پس انداخت.
7- از معاويه بن عمار، از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
پدرم را شيوه بود كه چون طلب حاجتى مى كرد، آن را هنگام ظهر طلب مى كرد و چون آهنگ آن مى نمود چيزى صدقه پيش مى داشت و به مستحق مى رساند و مقدارى عطر مى بوئيد و به مسجد مى رفت و براى حاجت خود دعا مى كرد بدان چه خدا مى خواست.
8- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
چون پوستت دانه لرز بر خود گرفت و چشمت گريان شد، خود را باش، خود را باش كه محققاً به تو توجهى شده است (از طرف خدا براى انجام حاجت يا از طرف فرشته ها براى شفاعت و انجام حاجت به امر خدا- از مجلسى (رحمه الله).
9- از ابى الصباح كنانى، از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
راستى خدا عز و جل دوستدارد از ميان بنده هاى مؤمن خود، هر بنده بسيار دعا كن را، بچسبيد به دعا كردن از سحر تا بر آمدن
ص: 47
دَعَّاءٍ، فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی السَّحَرِ إِلی طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفَتَّحُ(1) فِیهَا أَبْوَابُ
السَّمَاءِ، وَ تُقْسَمُ(2) فِیهَا الاْءَرْزَاقُ، وَ تُقْضی فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ».(3)
10. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِنَّ فِی اللَّیْلِ لَسَاعَةً(4) مَا یُوَافِقُهَا(5) عَبْدٌ مُسْلِمٌ، ثُمَّ(6) یُصَلِّی وَ یَدْعُو اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیهَا إِلاَّ اسْتَجَابَ(7) لَهُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ» .
قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اللّهُ، وَ أَیُّ(8) سَاعَةٍ(9) هِیَ مِنَ اللَّیْلِ؟
قَالَ: «إِذَا مَضی نِصْفُ اللَّیْلِ وَ هِیَ(10) السُّدُسُ الاْءَوَّلُ مِنْ أَوَّلِ النِّصْفِ(11)».(12)
بَابُ الرَّغْبَةِ وَ الرَّهْبَةِ وَ التَّضَرُّعِ وَ التَّبَتُّلِ وَ الاِبْتِهَالِ(13) وَ الاِسْتِعَاذَةِ وَ الْمَسْأَلَةِ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «الرَّغْبَةُ أَنْ تَسْتَقْبِلَ(14) بِبَطْنِ(15) کَفَّیْکَ إِلَی السَّمَاءِ؛ وَ الرَّهْبَةُ أَنْ تَجْعَلَ ظَهْرَ کَفَّیْکَ إِلَی السَّمَاءِ؛ وَ قَوْلُهُ(16):
ص: 48
آفتاب، زيرا اين هنگامى است كه درهاى آسمان در آن باز شود و روزى ها را پخش كنند و حاجتهاى بزرگ را بر آورند.
10- از عمر بن اذينه، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
راستى در شب چند هنگام است كه هيچ بنده مسلمانى موفّق به درك آنها نشود و نماز بخواند و به درگاه خدا عز و جل دعا كند در آنها جز اينكه خدا هر شب برايش اجابت كند، من گفتم:
اصلحك اللَّه! و آن كدام ساعت از شب است؟ فرمود: چون نيمى از شب گذرد، آن ساعت ششم نخست از نيم اول باشد.
1- از ابى اسحاق، از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
رغبت اين است كه درون دو مشت خود را به سوى آسمان بدارى، و رهبت اين است كه پشت در دو مشت خود را به سوى آسمان بدارى.
و قول خدا (8 سوره مزمل): «و تبتل جو به درگاه او تبتلى» فرمود: تبتل دعا كردن با اشاره يك انگشت است به درگاه خدا، و
ص: 49
«وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً»(1) _ قَالَ _ : الدُّعَاءُ بِإِصْبَعٍ وَاحِدَةٍ تُشِیرُ(2) بِهَا؛ وَ التَّضَرُّعُ تُشِیرُ(3) بِإِصْبَعَیْکَ وَ تُحَرِّکُهُمَا؛ وَ الاِبْتِهَالُ رَفْعُ(4) الْیَدَیْنِ وَ تَمُدُّهُمَا(5)، وَ ذلِکَ عِنْدَ الدَّمْعَةِ، ثُمَّ ادْعُ».(6)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ»(7) فَقَالَ : «الاِسْتِکَانَةُ هُوَ(8) الْخُضُوعُ؛ وَ التَّضَرُّعُ هُوَ(9) رَفْعُ الْیَدَیْنِ وَ التَّضَرُّعُ بِهِمَا».(10)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ، عَنْ أَبِی خَالِدٍ، عَنْ مَرْوَکٍ بَیَّاعِ اللُّوءْلُوءِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: ذَکَرَ الرَّغْبَةَ، وَ أَبْرَزَ بَاطِنَ رَاحَتَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ ؛ «وَ هکَذَا الرَّهْبَةُ(11)» وَ جَعَلَ ظَهْرَ کَفَّیْهِ إِلَی السَّمَاءِ ؛ «وَ هکَذَا التَّضَرُّعُ» وَ حَرَّکَ أَصَابِعَهُ یَمِیناً وَ شِمَالاً ؛ «وَ هکَذَا التَّبَتُّلُ» وَ یَرْفَعُ أَصَابِعَهُ مَرَّةً وَ یَضَعُهَا مَرَّةً ؛ «وَ هکَذَا الاِبْتِهَالُ» وَ مَدَّ یَدَهُ(12) تِلْقَاءَ وَجْهِهِ إِلَی الْقِبْلَةِ، وَ لاَ یَبْتَهِلُ(13) حَتّی تَجْرِیَ الدَّمْعَةُ.(14)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ فَضَالَةَ، عَنْ عَلاَءٍ(15)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «مَرَّ بِی رَجُلٌ وَ أَنَا أَدْعُو فِی صَلاَتِی بِیَسَارِی، فَقَالَ:
ص: 50
تضرع و زارى دعا كردن با اشاره به دو انگشت است و حركت دادن آنها، و ابتهال بالا بردن هر دو دست است و آنها را بكشى به بالا، و اين موقع اشك ريختن است و سپس دعا كنى.
2- از محمد بن مسلم، گويد: از امام باقر (علیه السّلام) پرسيدم از قول خدا عز و جل (75 سوره مؤمنون): «كوچكى نكردند براى پروردگارشان و زارى نكردند به درگاه او» در پاسخ فرمود: استكانت همان كوچكى كردن است و تضرع بلند كردن هر دو دست است و زارى كردن بدانها.
3- از مروك مرواريد فروش، از كسى كه نامش را برد، از امام صادق (علیه السّلام)، گويد: رغبت را ياد كرد و درون دو كف را به آسمان برداشت و فرمود:
رهبت چنين است و دو پشت دستها را به آسمان نمود و تضرع چنين است و انگشتانش را به راست و چپ جنبانيد و تبتّل چنين است و انگشتانش را به بالا مى برد و يك بار به پائين مى آورد و ابتهال چنين است، دست خود را برابر رويش به سوى قبله كشيد و ابتهال نباشد تا اشك روان گردد.
4- از محمد بن مسلم، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
مردى به من گذر كرد و من در نمازم دست چپ را براى دعا بلند كرده بودم، پس گفت: يا ابا عبد اللَّه! با دست راستت دعا كن، من گفتم: اى بنده خدا! راستى كه خدا تبارك و تعالى بر اين هم
ص: 51
یَا عَبْدَ اللّهِ(1)، بِیَمِینِکَ، فَقُلْتُ: یَا عَبْدَ اللّهِ، إِنَّ لِلّهِ _ تَبَارَکَ وَ تَعَالی _ حَقّاً(2) عَلی هذِهِ کَحَقِّهِ عَلی هذِهِ(3) » .
وَ قَالَ: «الرَّغْبَةُ تَبْسُطُ یَدَیْکَ وَتُظْهِرُ بَاطِنَهُمَا؛ وَ الرَّهْبَةُ تَبْسُطُ یَدَیْکَ وَ(4) تُظْهِرُ ظَهْرَهُمَا(5)؛ وَ التَّضَرُّعُ تُحَرِّکُ السَّبَّابَةَ الْیُمْنی یَمِیناً وَ شِمَالاً؛ وَ التَّبَتُّلُ(6) تُحَرِّکُ السَّبَّابَةَ الْیُسْری تَرْفَعُهَا فِی(7) السَّمَاءِ رِسْلاً(8) وَ تَضَعُهَا؛ وَ الاِبْتِهَالُ تَبْسُطُ یَدَکَ(9) وَ ذِرَاعَکَ(10) إِلَی السَّمَاءِ، وَ الاِبْتِهَالُ حِینَ تَری أَسْبَابَ الْبُکَاءِ».(11)
5 . عَنْهُ(12)، عَنْ أَبِیهِ أَوْ غَیْرِهِ(13)، عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدُّعَاءِ وَ رَفْعِ الْیَدَیْنِ، فَقَالَ: «عَلی أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ: أَمَّا التَّعَوُّذُ، فَتَسْتَقْبِلُ(14) الْقِبْلَةَ بِبَاطِنِ کَفَّیْکَ؛ وَ أَمَّا الدُّعَاءُ فِی الرِّزْقِ، فَتَبْسُطُ کَفَّیْکَ وَ تُفْضِی بِبَاطِنِهِمَا إِلَی السَّمَاءِ؛ وَ أَمَّا التَّبَتُّلُ، فَإِیمَاءٌ(15) بِإِصْبَعِکَ السَّبَّابَةِ؛ وَ أَمَّا الاِبْتِهَالُ، فَرَفْعُ یَدَیْکَ تُجَاوِزُ بِهِمَا رَأْسَکَ؛ وَ دُعَاءُ التَّضَرُّعِ أَنْ تُحَرِّکَ إِصْبَعَکَ السَّبَّابَةَ مِمَّا یَلِی وَجْهَکَ(16)، وَ هُوَ دُعَاءُ الْخِیفَةِ(17)».(18)
6. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّهِ(19) عَزَّ وَ جَلَّ: «فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ»(20) قَالَ: «الاِسْتِکَانَةُ هِیَ الْخُضُوعُ؛ وَ التَّضَرُّعُ رَفْعُ الْیَدَیْنِ وَ التَّضَرُّعُ بِهِمَا».(21)
7. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ
ص: 52
حقى دارد مانند حق او بدان.
و فرمود: در رغبت، هر دو دست را بگشائى و باطن آنها را بنمائى، و در رهبت، هر دو دست را بگشائى و پشت آنها را عيان دارى، و در تضرع، انگشت سبابه راست را به راست و چپ بجنبانى، و در تبتّل، انگشت سبابه چپ را بجنبانى و به آرامى آن را به بالا و پائين ببرى و بياورى، و ابتهال اين است كه هر دو دست و هر دو ذراع را به سوى آسمان فراز دارى. ابتهال وقتى است كه موجبات گريه فراهم شده است.
5- از ابى بصير، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) از دعا كردن و بلند كردن دو دست پرسيدم.
در پاسخ فرمود: بر چهار وجه باشد: اما براى پناه بردن به خدا، باطن دو كف را به سوى قبله كنى، و در دعاى براى طلب رزق، دو كف بگشائى و باطن آنها را به سوى آسمان بدارى، و اما در تبتّل و توجه به خدا، با انگشت سبّابه اشاره كنى، و اما در حال ابتهال، دو دست را فراز دارى تا از سر آنها را در گذرانى، و دعاى تضرع و زارى اين است كه انگشت سبّابه را در برابر رويت بجنبانى و آن دعاى خيفه و هراس است.
6- از محمد بن مسلم، گويد: از امام باقر (علیه السّلام) پرسيدم از قول خدا عز و جل (75 سوره مؤمنون): «كوچكى نكردند براى پروردگار خود و به درگاهش زارى نكردند» فرمود: استكانه همان خضوع است، و تضرع بلند كردن هر دو دست و زارى با آنها.
7- از محمد بن مسلم و زراره، گويند: گفتيم: به امام
ص: 53
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ، قَالاَ: قُلْنَا لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ(1) علیه السلام : کَیْفَ الْمَسْأَلَةُ إِلَی اللّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالی؟ قَالَ: «تَبْسُطُ کَفَّیْکَ» . قُلْنَا: کَیْفَ الاِسْتِعَاذَةُ؟ قَالَ: «تُفْضِی بِکَفَّیْکَ؛ وَ التَّبَتُّلُ(2) الاْءِیمَاءُ بِالاْءِصْبَعِ؛ وَ التَّضَرُّعُ تَحْرِیکُ الاْءِصْبَعِ(3)؛ وَ الاِبْتِهَالُ أَنْ تَمُدَّ یَدَیْکَ جَمِیعاً».(4)
بَابُ الْبُکَاءِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ کَیْلٌ وَ وَزْنٌ إِلاَّ الدُّمُوعُ؛ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ(5) تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ، فَإِذَا(6) اغْرَوْرَقَتِ(7) الْعَیْنُ بِمَائِهَا ، لَمْ یَرْهَقْ(8) وَجْهاً(9) قَتَرٌ(10) وَ لاَ ذِلَّةٌ، فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ(11) اللّهُ عَلَی النَّارِ، وَ لَوْ أَنَّ بَاکِیاً بَکی(12) فِی أُمَّةٍ لَرُحِمُوا».(13)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ وَ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَا مِنْ عَیْنٍ إِلاَّ وَ هِیَ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلاَّ عَیْناً(14) بَکَتْ مِنْ خَوْفِ اللّهِ، وَ مَا اغْرَوْرَقَتْ عَیْنٌ بِمَائِهَا(15) مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلاَّ حَرَّمَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ سَائِرَ جَسَدِهِ عَلَی النَّارِ، وَ لاَ فَاضَتْ عَلی
ص: 54
صادق (علیه السّلام) چگونه بايد از درگاه خدا تبارك و تعالى در خواست كرد؟ فرمود: هر دو دست خود را مى گشائى، گفتم: پناه جوئى چگونه است؟ فرمود: هر دو دستت را در برابر قبله مى گيرى (چنانچه آنها را به ديوار مى گذارى)، و تبتل اشاره با انگشت است، و تضرع جنبانيدن انگشت است، و ابتهال اين است كه هر دو دست را با هم كنى و به سوى بالا بكشى.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
چيزى نيست مگر اينكه پيمانه و وزنى دارد جز گريه كه يك قطره اش درياهائى از آتش را خاموش كند و چون ديده اشكين شود، چهره تيرگى و خوارى نبيند و چون اشك روان گردد، خدا آن را بر دوزخ حرام گرداند و راستى اگر در يك امتى يك گريان باشد، همه مورد ترحم واقع شوند.
2- از محمد بن مروان، از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
چشمى نيست مگر اينكه روز رستاخيز گريان است جز چشمى كه از ترس خدا گريسته است، و هيچ چشم از ترس خدا اشكين نشود جز اينكه همه تن را بر آتش حرام كند، و آن اشك بر هيچ گونه اى روان نگردد كه تيرگى و خواريش در گيرد، چيزى نباشد جز آنكه پيمانه و وزنى دارد جز اشك، راستى خدا عز و جل به
ص: 55
خَدِّهِ فَرَهِقَ ذلِکَ الْوَجْهَ قَتَرٌ وَ لاَ ذِلَّةٌ، وَ مَا(1) مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ کَیْلٌ وَ وَزْنٌ(2) إِلاَّ الدَّمْعَةُ؛ فَإِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یُطْفِئُ بِالْیَسِیرِ مِنْهَا الْبِحَارَ مِنَ النَّارِ، فَلَوْ أَنَّ عَبْداً بَکی فِی أُمَّةٍ لَرَحِمَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ تِلْکَ الاْءُمَّةَ بِبُکَاءِ ذلِکَ الْعَبْدِ» .(3)
3. عَنْهُ(4)، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ مُثَنًّی الْحَنَّاطِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ مَخَافَةً مِنَ اللّهِ ، لاَ یُرَادُ بِهَا غَیْرُهُ».(5)
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ، عَنْ صَالِحِ بْنِ رَزِینٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ وَ غَیْرِهِمَا:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلاَّ ثَلاَثَةً(6): عَیْنٌ غُضَّتْ(7) عَنْ مَحَارِمِ اللّهِ، وَ عَیْنٌ سَهِرَتْ(8) فِی طَاعَةِ اللّهِ، وَ عَیْنٌ بَکَتْ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ».(9)
5. ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ(10)، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ وَ دُرُسْتَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ(11): «مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ کَیْلٌ وَ وَزْنٌ إِلاَّ الدُّمُوعُ؛ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ مِنْهَا(12) تُطْفِئُ بِحَاراً مِنَ النَّارِ(13)، فَإِذَا(14) اغْرَوْرَقَتِ الْعَیْنُ بِمَائِهَا ، لَمْ یَرْهَقْ(15) وَجْهَهُ(16) قَتَرٌ وَ لاَ ذِلَّةٌ، فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللّهُ عَلَی النَّارِ، وَ لَوْ أَنَّ بَاکِیاً بَکی فِی أُمَّةٍ، لَرُحِمُوا».(17)
ص: 56
اندكى از آن درياها از آتش را خاموش كند و اگر چنانچه اى كه بنده در امتى بگريد، خدا عز و جل براى گريه آن يك بنده به همه آن امت رحم كند.
3- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
هيچ قطره اى نزد خدا محبوب تر نيست از يك قطره اشك كه در سياهى شب از ترس خدا باشد و نظر به ديگرى در آن نباشد.
4- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر چشمى در قيامت، گريان است جز سه تا:
چشمى كه از آنچه خدا حرام كرده بر هم نهفته شده و چشمى كه در راه طاعت خدا بيدارى كشيده و چشمى كه در دل شب از ترس خدا گريسته.
5- از محمد بن مروان، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
هيچ چيزى نيست مگر آنكه پيمانه و وزنى دارد جز اشكها، زيرا يك قطره از آنها درياهائى از آتش را خاموش مى كند، و چون چشم به آب خود اندر شود چهره او را هيچ تيرگى و خوارى برنگيرد و چون روان گردد، خدا آن را بر آتش حرام كند و اگر يكى باشد كه در امتى بگريد (از ترس خدا) به همه رحم شود.
ص: 57
6 . ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ(1)، عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَوْحَی اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلی مُوسی علیه السلام : أَنَّ عِبَادِی لَمْ یَتَقَرَّبُوا إِلَیَّ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ ثَلاَثِ خِصَالٍ .
قَالَ مُوسی: یَا رَبِّ، وَ مَا(2) هُنَّ(3)؟
قَالَ: یَا مُوسی: الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا، وَ الْوَرَعُ عَنِ الْمَعَاصِی(4)، وَ الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَتِی.
قَالَ مُوسی: یَا رَبِّ، فَمَا لِمَنْ صَنَعَ ذَا؟
فَأَوْحَی اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلَیْهِ: یَا مُوسی(5) أَمَّا الزَّاهِدُونَ فِی الدُّنْیَا فَفِی الْجَنَّةِ، وَ أَمَّا الْبَکَّاؤُونَ(6) مِنْ خَشْیَتِی فَفِی الرَّفِیعِ الاْءَعْلی لاَ یُشَارِکُهُمْ(7) أَحَدٌ، وَ أَمَّا الْوَرِعُونَ عَنْ مَعَاصِیَّ فَإِنِّی أُفَتِّشُ النَّاسَ وَ لاَ أُفَتِّشُهُمْ».(8)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَکُونُ أَدْعُو فَأَشْتَهِی الْبُکَاءَ وَ لاَ یَجِیئُنِی(9)، وَ رُبَّمَا ذَکَرْتُ بَعْضَ مَنْ مَاتَ مِنْ(10) أَهْلِی فَأَرِقُّ وَ أَبْکِی(11)، فَهَلْ یَجُوزُ ذلِکَ؟
فَقَالَ: «نَعَمْ، فَتَذَکَّرْهُمْ(12)، فَإِذَا رَقَقْتَ فَابْکِ، وَ ادْعُ رَبَّکَ تَبَارَکَ وَ تَعَالی».(13)
8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَنْبَسَةَ الْعَابِدِ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنْ لَمْ یَکُنْ بِکَ بُکَاءٌ(14) فَتَبَاکَ».(15)
9. عَنْهُ(16)، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ، عَنْ سَعِیدِ(17) بْنِ یَسَارٍ بَیَّاعِ السَّابِرِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : إِنِّی أَتَبَاکی فِی الدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ؟
قَالَ : «نَعَمْ(18)، وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ».(19)
ص: 58
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: خدا عز و جل به موسى وحى كرد كه: بنده هايم به من تقرب نجستند به چيزى كه محبوب تر باشد نزد من از سه خصلت، موسى عرض كرد: پروردگارا! آنها چيستند؟
فرمود: اى موسى! زهد در دنيا و ورع از نافرمانيها و گريه از ترس من، موسى عرض كرد: پروردگارا! هر كه اينها را به جا آورد چه پاداشى دارد؟ خدا عز و جل به موسى وحى كرد:
اى موسى! اما زاهدان در دنيا، در بهشت باشند و آنان كه از ترس من گريه كنند، در مقام بالاترند و احدى با آنها شريك نباشد و اما آنها كه از نافرمانيها بپرهيزند، من كه همه مردم را بازرسى كنم، آنان را از بازرسى معاف دارم.
7- از اسحاق بن عمار، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: من دعا مى كنم و مى خواهم گريه كنم و گريه ام نمى آيد و بسا به ياد برخى مرده هاى فاميلم بيفتم و رقّت كنم و بگريم، آيا اين كار روا است برايم؟ در پاسخ فرمود:
آرى، آنان را به ياد آور و هر گاه تو را رقّت دست داد، گريه كن و به درگاه پروردگارت تبارك و تعالى دعا كن.
8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
اگر گريه ندارى، خود را به گريه وادار و مانند گريه كن بنما.
9- از سعيد بن يسار سابرى فروش (سابرى نوعى پارچه بوده) گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: من در حال دعا خود را به گريه زنم و گريه ندارم؟ فرمود: آرى، و گرچه به اندازه سر مگسى
ص: 59
10 . عَنْهُ(1)، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام لاِءَبِی بَصِیرٍ: «إِنْ خِفْتَ أَمْراً یَکُونُ، أَوْ حَاجَةً تُرِیدُهَا، فَابْدَأْ(2) بِاللّهِ، وَ مَجِّدْهُ(3)، وَ أَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ، وَ صَلِّ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ سَلْ(4) حَاجَتَکَ، وَ تَبَاکَ(5) وَ لَوْ مِثْلَ(6) رَأْسِ الذُّبَابِ؛ إِنَّ أَبِی علیه السلام کَانَ یَقُولُ: إِنَّ(7) أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ الرَّبِّ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ(8)».(9)
11 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْبَجَلِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنْ لَمْ یَجِئْکَ الْبُکَاءُ فَتَبَاکَ، فَإِنْ(10) خَرَجَ مِنْکَ(11) مِثْلُ رَأْسِ الذُّبَابِ، فَبَخْ بَخْ(12)».(13)
بَابُ الثَّنَاءِ قَبْلَ الدُّعَاءِ(14)
1. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِیَّاکُمْ إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَسْأَلَ(15) مِنْ(16) رَبِّهِ شَیْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ حَتّی یَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ الْمَدْحِ لَهُ، وَ الصَّلاَةِ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، ثُمَّ یَسْأَلَ اللّهَ حَوَائِجَهُ» .(17)
ص: 60
10- از على بن ابى حمزه، گويد: امام صادق (علیه السّلام) به ابى بصير فرمود:
اگر از وقوع چيزى بيم دارى و يا حاجتى مى خواهى، آغاز سخن كن به نام خدا و او را تمجيد كن و ستايش نما چنانچه شايسته آن است، و بر محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) صلوات فرست و حاجت خود را بخواه و خود را به گريه بدار گر چه به اندازه سر مگسى باشد، زيرا پدرم (علیه السّلام) هميشه مى فرمود: نزديكترين حال بنده به خداوند پرورنده عز و جل وقتى است كه او در سجده باشد و گريان باشد.
11- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
اگر گريه ات نيايد، خود را به گريه بدار و اگر از ديده ات به اندازه سر مگسى هم اشك در آيد به، به چه خوب است.
1- از حارث بن مغيره، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
مبادا چون يكى از شماها خواهد از پروردگار خود حاجتى براى دنيا و آخرت بخواهد بدان مبادرت كند تا آغاز سخن كند به ستايش و مدح خدا و طلب رحمت بر پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و سپس حوائجش را بخواهد.
ص: 61
2. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ فِی کِتَابِ أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ: أَنَّ الْمِدْحَةَ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ، فَإِذَا دَعَوْتَ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فَمَجِّدْهُ(1)» .
قُلْتُ: کَیْفَ أُمَجِّدُهُ(2)؟
قَالَ: «تَقُولُ: یَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ، یَا فَعَّالاً(3) لِمَا یُرِیدُ، یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاْءَعْلی، یَا مَنْ(4) لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ».(5)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّمَا هِیَ(6): الْمِدْحَةُ، ثُمَّ الثَّنَاءُ، ثُمَّ الاْءِقْرَارُ بِالذَّنْبِ، ثُمَّ الْمَسْأَلَةُ(7)؛ إِنَّهُ وَ اللّهِ مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إِلاَّ بِالاْءِقْرَارِ».(8)
4 . وَ عَنْهُ(9)، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ ثَعْلَبَةَ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام مِثْلَهُ(10) إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ: «ثُمَّ الثَّنَاءُ، ثُمَّ الاِعْتِرَافُ بِالذَّنْبِ».(11)
5. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(12)، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ(13)، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ فَمَجِّدِ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ(14) _ وَ احْمَدْهُ وَ سَبِّحْهُ
وَ هَلِّلْهُ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ(15) وَ آلِهِ، ثُمَّ ··· î سَلْ تُعْطَ».(16)
6. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ
ص: 62
2- از محمد بن مسلم، گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى در كتاب امير المؤمنين (علیه السّلام) است كه مدح پيش از در خواست است و هر گاه به درگاه خدا عز و جل دعا كنى، او را تمجيد كن، گفتم: چه گونه اش تمجيد كنم؟ فرمود:
مى گوئى: اى كسى كه به من از رگ گردن نزديكترى، اى كه هر چيز را خواهى به خوبى انجام دهنده اى، اى كسى كه ميان مرد و دلش حائل مى شوى، اى كسى كه او در نظر انداز برترى است، اى آنكه چيزى به مانندش نيست.
3- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
همانا كه آن (يعنى آداب دعا) مدح است و ستايش و سپس اقرار به گناه، سپس در خواست راستش اين است كه به خدا هيچ بنده اى از گناه بيرون نشود جز به اقرار و اعتراف.
4- از امام صادق (علیه السّلام) مانند همين روايت 3 (با اين تفاوت) كه فرمود: سپس ثناء و سپس اعتراف به گناه كن و سپاسگزار و تسبيح و تهليل بگو و بر او ستايش كن و صلوات بفرست بر محمد و آل محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) سپس در خواست كن تا به تو عطا شود.
5- از حارث بن مغيره كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه خواهى دعا كنى، خدا عز و جل را تمجيد كن و سپاسگزار و تسبيح و تهليل بگو و بر او ستايش كن و صلوات بفرست بر محمد و آل محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) سپس درخواست كن تا به تو عطا شود.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر گاه يكى از شماها حاجتى
ص: 63
صَفْوَانَ، عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِذَا طَلَبَ أَحَدُکُمُ الْحَاجَةَ فَلْیُثْنِ عَلی رَبِّهِ وَ لْیَمْدَحْهُ(1)؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا طَلَبَ الْحَاجَةَ مِنَ السُّلْطَانِ هَیَّأَ لَهُ مِنَ الْکَلاَمِ أَحْسَنَ مَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ، فَإِذَا طَلَبْتُمُ الْحَاجَةَ فَمَجِّدُوا اللّهَ الْعَزِیزَ الْجَبَّارَ وَ امْدَحُوهُ وَ أَثْنُوا عَلَیْهِ، تَقُولُ(2):
یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطی، وَ یَا(3) خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، یَا(4) أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ، یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً(5)، یَا مَنْ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ، وَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ، وَ یَقْضِی مَا أَحَبَّ، یَا مَنْ یَحُولُ(6) بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاْءَعْلی، یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، یَا سَمِیعُ یَا بَصِیرُ.
وَ أَکْثِرْ مِنْ أَسْمَاءِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ فَإِنَّ أَسْمَاءَ اللّهِ کَثِیرَةٌ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ(7)، وَ قُلِ: اللّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلاَلِ مَا أَکُفُّ بِهِ وَجْهِی، وَ أُوءَدِّی بِهِ(8) عَنْ(9) أَمَانَتِی، وَ أَصِلُ(10) بِهِ رَحِمِی، وَ یَکُونُ عَوْناً لِی فِی(11) الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ».
وَ قَالَ: «إِنَّ رَجُلاً دَخَلَ الْمَسْجِدَ، فَصَلّی رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ سَأَلَ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : عَجَّلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ، وَ جَاءَ آخَرُ، فَصَلّی رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ أَثْنی عَلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ صَلّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : سَلْ تُعْطَ(12)».(13)
7 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ
ص: 64
خواهد، بايد پروردگارش را ستايش كند و مدح گويد، زيرا چون مردى حاجتى از سلطان جويد، براى او سخنى آماده سازد كه بهتر از آن نتواند، پس هر گاه حاجت خواستيد، خداى عزيز جبار را تمجيد كنيد و مدح نمائيد و بر او ستايش كنيد، مى گوئى: اى بخشنده ترين هر كه عطا كرده و بهترين كسى كه از او خواهش شده، اى مهربان تر كسى كه از او مهر خواهند، اى يگانه، اى بى نياز، اى كسى كه نزاده اى و زائيده نشدى و نمى باشد براى او همتاى، اى كسى كه نگرفته است همسرى و نه فرزندى، اى كسى كه هر چه مى خواهد، مى كند، و هر چه اراده سازد، بدان حكم مى دهد و هر چه را دوست دارد، اجراء مى نمايد، اى كسى كه ميان مرد و دلش حائل مى شود، اى كسى كه در منظره اعلا است، اى كسى كه به مانندش چيزى نيست، اى شنوا اى بينا. و از نامهاى خدا عز و جل بسيار بياور، زيرا نامهاى خدا بسيار است و صلوات فرست بر محمّد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و آلش و بگو: بار خدايا از روزى حلالت بر من وسعت بده و به اندازه اى كه آبروى خود را نگهدارم و آنچه بر من سپرده است بپردازم به وسيله آن، و رحم خود را پيوست دارم و كمك كنم و برايم در حج و عمره كمك باشد.
و فرمود: مردى به مسجد در آمد و دو ركعت نماز خواند و از خدا عز و جل درخواست كرد، سپس رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: اين بنده شتابانه به درگاه پروردگارش رفت و ديگرى آمد و نماز گزارد و سپس خدا عز و جل را ستايش كرد و صلوات بر پيغمبر فرستاد (و آلش) پس رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: درخواست كن تا به تو عطا شود.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 65
عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ(1)، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «دَخَلَ رَجُلٌ الْمَسْجِدَ، فَابْتَدَأَ(2) قَبْلَ الثَّنَاءِ عَلَی اللّهِ 2 / 162
وَ الصَّلاَةِ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : عَاجَلَ(3) الْعَبْدُ رَبَّهُ؛ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ، فَصَلّی وَ أَثْنی عَلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ صَلّی عَلی(4) رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : سَلْ تُعْطَهُ(5)».
ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام : أَنَّ الثَّنَاءَ عَلَی اللّهِ وَ الصَّلاَةَ عَلی رَسُولِهِ(6) قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ، وَ أَنَّ أَحَدَکُمْ لَیَأْتِی الرَّجُلَ یَطْلُبُ الْحَاجَةَ، فَیُحِبُّ أَنْ یَقُولَ لَهُ خَیْراً قَبْلَ أَنْ یَسْأَلَهُ(7) حَاجَتَهُ».(8)
8 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَمَّنْ حَدَّثَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ: آیَتَانِ(9) فِی کِتَابِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَطْلُبُهُمَا، فَلاَ(10) أَجِدُهُمَا؟
قَالَ: «وَ مَا هُمَا؟».
قُلْتُ: قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»(11) فَنَدْعُوهُ وَ لاَ نَری إِجَابَةً(12).
قَالَ: «أَ فَتَرَی اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَخْلَفَ(13) وَعْدَهُ؟» قُلْتُ: لاَ، قَالَ: «فَمِمَّ(14) ذلِکَ؟» قُلْتُ: لاَ أَدْرِی(15)، قَالَ(16): «لکِنِّی أُخْبِرُکَ، مَنْ أَطَاعَ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیمَا أَمَرَهُ، ثُمَّ دَعَاهُ(17) مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ، أَجَابَهُ».
قُلْتُ: وَ مَا جِهَةُ الدُّعَاءِ؟
قَالَ: «تَبْدَأُ(18) فَتَحْمَدُ(19) اللّهَ، وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ، ثُمَّ تَشْکُرُهُ، ثُمَّ تُصَلِّی(20) عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ، فَتُقِرُّ بِهَا، ثُمَّ تَسْتَعِیذُ(21) مِنْهَا، فَهذَا جِهَةُ
ص: 66
مردى به مسجد آمد و هنوز ستايش خدا نكرده و صلوات بر پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) نفرستاده آغاز خواهش از خدا نمود، پس رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: اين بنده شتابانه به درگاه پروردگارش رفت، سپس ديگرى آمد و ستايش خدا عز و جل نمود و صلوات بر رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرستاد و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: درخواست كن تا به تو عطا شود، سپس فرمود: در كتاب على (علیه السّلام) است كه ستايش بر خدا و صلوات بر رسولش پيش از درخواست است و مقدمه آن است و راستى يكى از شماها كه نزد مردى آيد و حاجتى خواهد، دوست دارد كه پيش از درخواست حاجتش براى او سخن خوشى گويد.
8- از عثمان بن عيسى، از كسى كه براى او باز گفته كه گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: دو آيه در قرآن خدا است عز و جل كه آنها را مى جوئيم و نمى يابيم، فرمود: آن دو كدامند؟ گفتم: قول خدا عز و جل (60 سوره مؤمن): «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم»، ما او را مى خوانيم و اجابتى دريافت نمى كنيم، فرمود: به نظر تو خداوند وعده خلافى مى كند؟ گفتم: نه، فرمود: پس اين از چه راه است؟
گفتم: نمى دانم، فرمود: ولى من به تو خبر مى دهم، هر كه خدا عز و جل را اطاعت كند در آنچه به او فرمان داده است و سپس او را از جهت دعا بخواند، خدا اجابت كند، گفتم: جهت دعا چيست؟
فرمود: راه دعا اين است كه خدا را سپاسگزارى و حمد كنى و نعمتى كه به تو داده است ياد آور شوى و سپس او را شكر گزارى و سپس صلوات فرستى بر محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و آلش و سپس گناهان خود را ياد كنى و بدان ها اعتراف نمائى و سپس از آنها به خدا پناه برى، اين راه دعا است، سپس فرمود: آيه ديگر چيست؟ گفتم: قول خدا عز و جل (39
ص: 67
الدُّعَاءِ». ثُمَّ قَالَ: «وَ مَا الاْآیَةُ الاْءُخْری؟».
قُلْتُ: قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرّازِقِینَ»(1) وَ إِنِّی أُنْفِقُ(2) وَ لاَ أَری(3) خَلَفاً.
قَالَ: «أَ فَتَرَی اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَخْلَفَ وَعْدَهُ؟» قُلْتُ: لاَ، قَالَ: «فَمِمَّ ذلِکَ؟» قُلْتُ: لاَ أَدْرِی، قَالَ: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمُ اکْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ، وَ أَنْفَقَهُ(4) فِی حِلِّهِ(5)، لَمْ یُنْفِقْ دِرْهَماً إِلاَّ أُخْلِفَ(6) عَلَیْهِ».(7)
9 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُسْتَجَابَ(8) لَهُ(9) دَعْوَتُهُ، فَلْیُطِبْ(10) مَکْسَبَهُ(11)».(12)
بَابُ الاِجْتِمَاعِ فِی الدُّعَاءِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ الْوَاسِطِیِّ، عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ، عَنْ أَبِی خَالِدٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَا مِنْ رَهْطٍ(13) أَرْبَعِینَ رَجُلاً اجْتَمَعُوا فَدَعَوُا اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی أَمْرٍ(14) إِلاَّ اسْتَجَابَ اللّهُ(15) لَهُمْ، فَإِنْ لَمْ یَکُونُوا أَرْبَعِینَ، فَأَرْبَعَةٌ(16) یَدْعُونَ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ(17) _ عَشْرَ مَرَّاتٍ إِلاَّ اسْتَجَابَ اللّهُ(18) لَهُمْ، فَإِنْ لَمْ یَکُونُوا أَرْبَعَةً، فَوَاحِدٌ یَدْعُو(19) اللّهَ(20) أَرْبَعِینَ مَرَّةً ، فَیَسْتَجِیبُ(21)
ص: 68
سوره زمر): «و هر آنچه را از هر چه باشد خرج كنيد عوضش را مى دهد و او بهترين روزى دهنده ها است»، من خرج مى كنم و عوضش را نمى بينم، فرمود: به نظر تو خدا عز و جل خلف وعده مى كند؟ گفتم: نه، فرمود: پس اين از چيست؟ گفتم: نمى دانم، فرمود: اگر چنانچه هر يك از شماها مالى را از راه حلالش به دست آورد و آن را در راه حلالش خرج كند و هيچ درهمى (ريالى) خرج نكند جز آنكه به او عوض داده شود.
9- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه شاد شود كه دعايش به اجابت رسد، بايد كسب خود را پاك و حلال كند.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هيچ چهل تن مردى براى دعا كردن گرد هم فراهم نشوند و به درگاه خدا عز و جل براى امرى دعا كنند جز اينكه آنها را اجابت كند و اگر چهل تن نباشند، چهار تن باشند كه خدا را ده بار بخوانند و دعا كنند و خدا براى آنها اجابت كند و اگر چهار تن هم فراهم نشوند، يكى باشد كه چهل بار به گاه خدا دعا كند و خداى عزيز
ص: 69
اللّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ لَهُ(1)».(2)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ
یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ، عَنْ عَبْدِ الاْءَعْلی: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَا اجْتَمَعَ أَرْبَعَةُ رَهْطٍ(3) قَطُّ عَلی أَمْرٍ وَاحِدٍ، فَدَعَوُا(4) اللّهَ(5)، إِلاَّ تَفَرَّقُوا عَنْ إِجَابَةٍ».(6)
3 . عَنْهُ(7)، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ ثَعْلَبَةَ، ··· î عَنْ(8) عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ رَجُلٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَبِی علیه السلام إِذَا حَزَنَهُ(9) أَمْرٌ جَمَعَ(10) النِّسَاءَ وَ الصِّبْیَانَ، ثُمَّ دَعَا وَ أَمَّنُوا(11)».(12)
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «الدَّاعِی وَ الْمُوءَمِّنُ فِی الاْءَجْرِ شَرِیکَانِ(13)».(14)
بَابُ الْعُمُومِ فِی الدُّعَاءِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ فَلْیَعُمَّ(15)، فَإِنَّهُ أَوْجَبُ(16) لِلدُّعَاءِ».(17)
ص: 70
و جبّار برايش اجابت كند.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چهار تن گرد هم نيايند و براى يك مطلبى دعا كنند به درگاه خدا جز اينكه با اجابت دعا از هم جدا شوند.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: شيوه پدرم اين بود كه چون از امرى غمنده مى شد، زنان و كودكان را گرد مى آورد و سپس دعا مى كرد و آنها آمين مى گفتند.
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
دعاكننده و آمين گو در مزد و ثواب برابرند.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: هر گاه يكى از شماها دعا كند، براى همه دعا كند زيرا كه آن مستجاب تر است.
ص: 71
بَابُ مَنْ أَبْطَأَتْ عَلَیْهِ الاْءِجَابَةُ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی الْحَسَنِ علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی قَدْ سَأَلْتُ اللّهَ حَاجَةً مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً، وَ قَدْ دَخَلَ قَلْبِی مِنْ إِبْطَائِهَا شَیْءٌ؟
فَقَالَ: «یَا أَحْمَدُ، إِیَّاکَ وَ الشَّیْطَانَ أَنْ یَکُونَ لَهُ عَلَیْکَ سَبِیلٌ حَتّی یُقَنِّطَکَ(1)، إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ _ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ _ کَانَ یَقُولُ: إِنَّ الْمُوءْمِنَ یَسْأَلُ(2) اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ حَاجَةً، فَیُوءَخِّرُ عَنْهُ تَعْجِیلَ إِجَابَتِهِ(3) حُبّاً لِصَوْتِهِ وَ اسْتِمَاعِ نَحِیبِهِ(4)».
ثُمَّ قَالَ: «وَ اللّهِ، مَا(5) أَخَّرَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَنِ الْمُوءْمِنِینَ مَا(6) یَطْلُبُونَ مِنْ هذِهِ الدُّنْیَا خَیْرٌ لَهُمْ مِمَّا عَجَّلَ لَهُمْ فِیهَا، وَ أَیُّ شَیْءٍ الدُّنْیَا؟! إِنَّ(7) أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام کَانَ یَقُولُ: یَنْبَغِی لِلْمُوءْمِنِ أَنْ یَکُونَ دُعَاوءُهُ فِی الرَّخَاءِ نَحْواً مِنْ دُعَائِهِ فِی الشِّدَّةِ، لَیْسَ إِذَا أُعْطِیَ فَتَرَ(8) ؛ فَلاَ تَمَلَّ(9) الدُّعَاءَ، فَإِنَّهُ مِنَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِمَکَانٍ، وَ عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ وَ طَلَبِ الْحَلاَلِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ، وَ إِیَّاکَ وَ مُکَاشَفَةَ(10) النَّاسِ؛ فَإِنَّا _ أَهْلَ الْبَیْتِ(11) _ نَصِلُ مَنْ قَطَعَنَا، وَ نُحْسِنُ إِلی مَنْ أَسَاءَ إِلَیْنَا، فَنَری وَ اللّهِ فِی ذلِکَ الْعَاقِبَةَ(12) الْحَسَنَةَ، إِنَّ
ص: 72
1- از احمد بن محمد بن أبى نصر گويد: به ابى الحسن (امام رضا(علیه السّلام) گفتم: قربانت، راستى من از چند سال است حاجتى از خدا خواستم و از تأخير اجابتش در دلم نگرانى افتاده است، فرمود: اى احمد! مبادا شيطان را بر خود راه دهى تا تو را به نوميدى كشاند، راستى امام باقر (علیه السّلام) بارها مى فرمود: مؤمن از خدا حاجتى خواهد و شتاب در اجابتش نشود، براى محبوبيت آواز او (به درگاه خدا) سپس فرمود: به خدا سوگند خدا هر چه از اين دنيا را كه مؤمنان بخواهند به تأخير اندازد، براى آنها بهتر است از آنچه زود بدانها عطا كند و اين دنيا چه چيز است؟ به راستى امام باقر (علیه السّلام) بارها مى فرمود: براى مؤمن شايسته است كه دعايش در حال فراوانى نعمت و آسايش به همان نحو باشد كه در حال تنگى و سختى است و چون به او عطا شود سست نگردد، تو از دعا خسته مشو كه دعا مقامى دارد نزد خدا، (بس بزرگ) بر تو باد كه شكيبا باشى و روزى حلال بجوئى و صله رحم كنى و مبادا با مردم يكروئى و اظهار دشمنى كنى زيرا ما خاندانى هستيم كه صله دهيم به هر كه از ما ببرد و ترك ما را كند و نيكى كنيم به هر كه به ما بدى كند و به خدا در اين كار سرانجام خوشى بينيم، راستى نعمت خواره در اين دنيا هر گاه هر چه درخواست كند، به او بدهند، به همان قناعت نكند و دنبال جز آنچه خواسته برود و آن را هم بخواهد و نعمت خدا در چشم او خوار
ص: 73
صَاحِبَ النِّعْمَةِ فِی الدُّنْیَا إِذَا سَأَلَ فَأُعْطِیَ، طَلَبَ غَیْرَ الَّذِی سَأَلَ، وَ صَغُرَتِ النِّعْمَةُ فِی عَیْنِهِ(1)، فَلاَ یَشْبَعُ مِنْ شَیْءٍ(2)، وَ إِذَا(3) کَثُرَتِ النِّعَمُ(4) کَانَ الْمُسْلِمُ مِنْ ذلِکَ عَلی خَطَرٍ؛ لِلْحُقُوقِ الَّتِی تَجِبُ عَلَیْهِ، وَ مَا یُخَافُ(5) مِنَ الْفِتْنَةِ فِیهَا. أَخْبِرْنِی عَنْکَ ، لَوْ أَنِّی(6) قُلْتُ لَکَ قَوْلاً، أَ کُنْتَ(7) تَثِقُ بِهِ مِنِّی؟» .
فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِذَا(8) لَمْ أَثِقْ بِقَوْلِکَ، فَبِمَنْ أَثِقُ وَ أَنْتَ حُجَّةُ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ؟
قَالَ: «فَکُنْ بِاللّهِ أَوْثَقَ؛ فَإِنَّکَ عَلی(9) مَوْعِدٍ مِنَ اللّهِ، أَ لَیْسَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ(10) _ یَقُولُ: «وَإِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ»(11) وَ قَالَ: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ»(12) وَ قَالَ: «وَ اللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً»(13)؟ فَکُنْ بِاللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَوْثَقَ مِنْکَ بِغَیْرِهِ، وَ لاَ تَجْعَلُوا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ خَیْراً؛ فَإِنَّهُ مَغْفُورٌ لَکُمْ».(14)
2 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ مَنْصُورٍ الصَّیْقَلِ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : رُبَّمَا دَعَا الرَّجُلُ(15) بِالدُّعَاءِ، فَاسْتُجِیبَ(16) لَهُ، ثُمَّ أُخِّرَ ذلِکَ إِلی حِینٍ؟ قَالَ: فَقَالَ: «نَعَمْ» .
قُلْتُ: وَ لِمَ ذَاکَ(17)، لِیَزْدَادَ مِنَ الدُّعَاءِ؟ قَالَ: «نَعَمْ».(18)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِی هِلاَلٍ الْمَدَائِنِیِّ، عَنْ حَدِیدٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو، فَیَقُولُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لِلْمَلَکَیْنِ: قَدِ اسْتَجَبْتُ(19) لَهُ، وَ لکِنِ احْبِسُوهُ بِحَاجَتِهِ؛ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ؛
ص: 74
و كوچك نمايد و از هيچ چيز سير نشود و چون نعمت فراوان شود مسلمان از آن راه به خطر افتد براى حقوقى كه بايد بپردازد و براى آنچه كه بيم فتنه در آن مى رود، به من بگو اگر من به تو چيزى گفتم، بدان اعتماد دارى؟ من گفتم: قربانت! اگر به گفتار شما اعتماد و اطمينان نكنم، به قول چه كسى اعتماد كنم با اينكه شما حجت خدا هستيد بر خلق او؟ فرمود: پس تو بايد به گفته خدا و وعده هاى او اعتماد بيشترى داشته باشى، تو را خدا وعده اجابت داده است، آيا خدا نيست كه مى فرمايد (186 سوره بقره): «و هر گاه بپرسد تو را بندگانم از من پس به راستى كه من نزديكم پاسخ دهم دعوت خواننده را هر گاه مرا بخواند» و فرموده است (53 سوره زمر): «و نوميد مباشيد از رحمت خدا» و باز فرموده است (268 سوره بقره): «و خدا است كه به شما وعده آمرزش و فضل مى دهد» تو به خدا بيشتر وثوق داشته باش از ديگران و در دل خود جز خوبى راه ندهيد، راستش اين است كه شماها آمرزيده ايد.
2- از منصور صيقل، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
بسا كه مردى دعائى كند و براى او اجابت شود و سپس تا مدتى به تأخير افتد؟ فرمود: آرى! گفتم: اين براى چيست؟ براى اين است كه بيشتر دعا كند؟ فرمود: آرى.
3- از حديد، از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى بنده دعا مى كند و خدا عز و جل به دو فرشته مى فرمايد:
من دعاى او را به اجابت رسانيدم ولى حاجت او را نگهداريد تا او باز هم دعا كند، زيرا من دوست دارم آوازش را بشنوم و راستى
ص: 75
وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو، فَیَقُولُ اللّهُ(1) تَبَارَکَ وَ تَعَالی: عَجِّلُوا لَهُ حَاجَتَهُ(2)؛ فَإِنِّی أُبْغِضُ صَوْتَهُ».(3)
4 . ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ(4)، عَنْ سُلَیْمَانَ(5) صَاحِبِ السَّابِرِیِّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ،قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : یُسْتَجَابُ(6) لِلرَّجُلِ الدُّعَاءُ، ثُمَّ یُوءَخَّرُ؟
قَالَ: «نَعَمْ، عِشْرِینَ سَنَةً».(7)
5. ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ(8)، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ بَیْنَ قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما»(9) وَ بَیْنَ أَخْذِ فِرْعَوْنَ أَرْبَعُونَ(10) عَاماً».(11)
6 . ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ(12)، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِنَّ الْمُوءْمِنَ لَیَدْعُو، فَیُوءَخَّرُ(13) إِجَابَتُهُ إِلی یَوْمِ الْجُمُعَةِ(14)».(15)
7 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ(16)، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ الْعَبْدَ الْوَلِیَّ لِلّهِ یَدْعُو(17) اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی الاْءَمْرِ یَنُوبُهُ(18)، فَیَقُولُ(19) لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ: اقْضِ لِعَبْدِي
ص: 76
بنده اى هم هست كه دعا مى كند و خدا تبارك و تعالى مى فرمايد:
زود حاجتش را بدهيد، زيرا من از آوازش بدم مى آيد.
4- از اسحاق بن عمار گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
دعاء مردى اجابت شود و سپس به تأخير افتد؟ فرمود: آرى! تا بيست سال (ياد آور نشدن بيشتر براى اين است كه كمياب است- از مجلسى (رحمه الله).
5- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: ميان گفته خدا عز و جل [در برابر تقاضاى فناى فرعون] (89 سوره يونس): «هر آينه دعاء شما به اجابت رسيد» (خطاب به موسى و هارون (علیه السّلام) و ميان غرق شدن فرعون، چهل سال طول كشيد.
6- از ابى بصير، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
راستى مؤمن دعا مى كند و اجابت او تا روز جمعه پس مى افتد.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: راستى بنده اى كه دوست خدا است، به درگاه خدا عز و جل براى امرى كه بدو رخ داده است و گرفتار شده دعا مى كند و خدا بدان بنده اى كه به او موكّل است مى فرمايد: حاجت بنده مرا برآور و در آن شتاب مكن، زيرا من دوست دارم كه فرياد و آوازش را بشنوم و راستى بنده اى دشمن خدا است و به درگاه خدا عز و جل دعائى مى كند در باره پيشامدى كه بدان گرفتار شده است و بدان فرشته اى كه به او گمارده است گفته شود برآور [براى بنده ام] حاجتش را و شتاب كن، زيرا من خوش ندارم فرياد و آوازش را بشنوم.
ص: 77
حَاجَتَهُ وَ لاَ تُعَجِّلْهَا، فَإِنِّی أَشْتَهِی أَنْ أَسْمَعَ نِدَاءَهُ وَ صَوْتَهُ؛ وَ إِنَّ الْعَبْدَ الْعَدُوَّ لِلّهِ لَیَدْعُو اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی الاْءَمْرِ یَنُوبُهُ(1)، فَیُقَالُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ(2): اقْضِ(3) حَاجَتَهُ وَ عَجِّلْهَا، فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَسْمَعَ نِدَاءَهُ وَ صَوْتَهُ» .
قَالَ: «فَیَقُولُ النَّاسُ: مَا أُعْطِیَ هذَا(4) إِلاَّ لِکَرَامَتِهِ، وَ لاَ مُنِعَ(5) هذَا إِلاَّ لِهَوَانِهِ(6)».(7)
8. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «لاَ یَزَالُ الْمُوءْمِنُ بِخَیْرٍ وَ رَجَاءٍ(8)؛ رَحْمَةً(9) مِنَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ فَیَقْنَطَ وَ یَتْرُکَ الدُّعَاءَ» .
قُلْتُ لَهُ(10): کَیْفَ(11) یَسْتَعْجِلُ؟
قَالَ: «یَقُولُ: قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا(12) أَرَی الاْءِجَابَةَ(13)».(14)
9. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ(15) الْمُوءْمِنَ لَیَدْعُو اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی حَاجَتِهِ، فَیَقُولُ(16) اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ؛ شَوْقاً إِلی صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ، قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : عَبْدِی دَعَوْتَنِی، فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ، وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا، وَ دَعَوْتَنِی فِی کَذَا وَ کَذَا، فَأَخَّرْتُ(17) إِجَابَتَکَ، وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا(18)» قَالَ: «فَیَتَمَنَّی الْمُوءْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یُسْتَجَبْ(19) لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا(20) مِمَّا یَری مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ».(21)
ص: 78
فرمود: پس مردم مى گويند: به اين (دومى) عطا نشده است، مگر براى ارجمندى او و از آن (اوّلى كه دوست خدا است) دريغ نشده مگر براى خوارى و زبونى او (نزد خدا با اينكه اين قضاوت مردم بر خلاف حقيقت است).
8- از ابى بصير، از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
پيوسته مؤمن در حال خير و اميدوارى است از مهر خدا عز و جل، تا شتاب زدگى نكند و نوميد نشود و دست از دعا بر ندارد، گفتم: به آن حضرت: چگونه شتاب زدگى مى كند؟ فرمود:
مى گويد: از آغاز فلان سال و فلان ماه دعا كردم و اجابت آن را نبينم.
9- از اسحاق بن عمار، از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى مؤمن براى حاجت خود به درگاه خدا عز و جل دعا مى كند و خدا عز و جل مى فرمايد: اجابتش را به تأخير اندازيد براى اشتياق به آواز او و دعاء او، و چون روز قيامت شود خدا عز و جل فرمايد: اى بنده من! دعا كردى و اجابت تو را به تأخير انداختم، اكنون ثواب تو چنين و چنان است و تو مرا در باره چنين و چنان (ناقابل دعا كردى) و من اجابت تو را به تأخير انداختم و ثوابت چنان و چنان است، گويد: مؤمن آرزو مى كند كه كاش هيچ دعائى براى او در دنيا به اجابت نرسيده بود (و ثوابش براى آخرت او ذخيره شده بود) براى آنچه كه از حسن پاداش الهى مى بيند.
ص: 79
بَابُ الصَّلاَةِ عَلَی النَّبِیِّ(1) مُحَمَّدٍ(2) وَ أَهْلِ بَیْتِهِ(3) عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «لاَ یَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً(4) حَتّی یُصَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».(5)
2. عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ دَعَا وَ لَمْ یَذْکُرِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رَفْرَفَ(6) الدُّعَاءُ عَلی رَأْسِهِ، فَإِذَا ذَکَرَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رُفِعَ الدُّعَاءُ». (7)
3. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَنَّ رَجُلاً أَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، إِنِّی(8) أَجْعَلُ لَکَ ثُلُثَ صَلَوَاتِی(9)، لاَ بَلْ أَجْعَلُ لَکَ نِصْفَ صَلَوَاتِی(10)، لاَ بَلْ أَجْعَلُهَا کُلَّهَا لَکَ(11) ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَنْ تُکْفی مَؤُونَةَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ».(12)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ سَیْفٍ، عَنْ
أَبِی أُسَامَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ(13) أَبَا
ص: 80
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
پيوسته دعا محبوب است تا صلوات فرستاده شود به محمد و آل محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ).
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه دعائى كند و نام پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) نبرد، دعايش گرد سرش بچرخد، و هر گاه نام پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) را برد، دعا بالا رود.
3- مردى نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و گفت: يا رسول اللَّه! من يك سوّم صلواتم را از آن تو مقرّر دارم، نه، بلكه نيمى از صلواتم را از آن تو سازم، نه، بلكه همه صلواتم را براى تو مقرّر نمايم.
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: در اين صورت، همه مئونه و خرج دنيا و آخرتت كفايت مى شود.
4- از أبى بصير، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم معنى اينكه همه صلواتم را براى شما مقرر مى دارم چيست؟ در پاسخ
ص: 81
عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : مَا مَعْنی «أَجْعَلُ صَلَوَاتِی(1) کُلَّهَا لَکَ؟» فَقَالَ: «یُقَدِّمُهُ(2) بَیْنَ یَدَیْ کُلِّ حَاجَةٍ، فَلاَ یَسْأَلُ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ شَیْئاً حَتّی یَبْدَأَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَیُصَلِّیَ عَلَیْهِ، ثُمَّ یَسْأَلَ اللّهَ حَوَائِجَهُ».(3)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لاَ تَجْعَلُونِی کَقَدَحِ الرَّاکِبِ(4)؛ فَإِنَّ الرَّاکِبَ(5) یَمْلاَءُ قَدَحَهُ، فَیَشْرَبُهُ إِذَا شَاءَ، اجْعَلُونِی فِی أَوَّلِ الدُّعَاءِ، وَ فِی(6) آخِرِهِ، وَ فِی وَسَطِهِ(7)».(8)
6 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِیهِ وَ حُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلاَءِ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (9)، قَالَ : قَالَ : «إِذَا ذُکِرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَأَکْثِرُوا الصَّلاَةَ عَلَیْهِ؛ فَإِنَّهُ مَنْ صَلّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله صَلاَةً وَاحِدَةً، صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلاَةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ، وَ لَمْ یَبْقَ شَیْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللّهُ إِلاَّ صَلّی عَلَی(10) الْعَبْدِ؛ ··· î لِصَلاَةِ(11) اللّهِ عَلَیْهِ(12) وَ صَلاَةِ مَلاَئِکَتِهِ، فَمَنْ لَمْ یَرْغَبْ فِی هذَا، فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ، قَدْ بَرِئَ اللّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ».(13)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ صَلّی عَلَیَّ، صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ
ص: 82
فرمود: يعنى او را پيش از هر حاجتى قرار مى دهد و از خدا عز و جل در خواستى نمى كند تا اول به پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) صلوات فرستد و سپس حوائج خود را خواهد.
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
مرا چون قدح شتر سوار نسازيد، زيرا شتر سوار قدح خود را پر مى كند و هر وقت خواست مى نوشد، مرا در آغاز دعا و ميانه دعا و آخر دعاء خود قرار دهيد.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون پيغمبر نامبرده شود، بسيار بر او صلوات بفرستيد، زيرا هر كه يك بار بر پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) صلوات بفرستد، خدا هزار بار در هزار صف از فرشته ها بر او صلوات فرستد و چيزى نماند از آنچه خدا آفريده است جز اينكه بر آن بنده صلوات فرستند، براى اينكه خدا و فرشته ها بر او صلوات فرستند و هر كه در اين فضيلت رغبت نكند، او نادان است و مغرور و خدا و رسول و اهل بيتش از او بيزارند.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
هر كه بر من صلوات فرستد، خدا و فرشته ها بر او صلوات
ص: 83
وَ مَلاَئِکَتُهُ؛ فَمَنْ(1) شَاءَ فَلْیُقِلَّ، وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُکْثِرْ».(2)
8 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الصَّلاَةُ عَلَیَّ وَ عَلی أَهْلِ بَیْتِی تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ».(3)
9 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ أَبِی عِمْرَانَ الاْءَزْدِیِّ(4)، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَالَ: «یَا رَبِّ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» مِائَةَ مَرَّةٍ، قُضِیَتْ لَهُ مِائَةُ حَاجَةٍ: ثَلاَثُونَ لِلدُّنْیَا(5)».(6)
10. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ وَ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ جَمِیعاً، عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کُلُّ دُعَاءٍ یُدْعَی اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتّی یُصَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».(7)
11 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ أَبِی بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ: قَالَ : حَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ: أَجْعَلُ نِصْفَ صَلَوَاتِی(8) لَکَ؟ قَالَ : نَعَمْ، ثُمَّ قَالَ: أَجْعَلُ صَلَوَاتِی(9) کُلَّهَا لَکَ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَلَمَّا مَضی، قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کُفِیَ هَمَّ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ».(10)
12 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُرَازِمٍ،
ص: 84
فرستند، هر كه خواهد كه فرستد و هر كه خواهد بيش.
8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
صلوات بر من و خاندانم نفاق را مى برد.
9- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه گويد:
«يا ربّ صلّ على محمد و آل محمد»
صد بار، صد حاجت از او برآورده شود كه سى از دنيا باشد [و باقى از آخرت].
10- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر دعا كه به درگاه خدا عز و جل بكنند، محجوب است از رفتن به آسمان تا صلوات فرستد به محمد و آل محمد.
11- از أبى بكر حضرمى، گفت: براى من باز گفت كسى كه از امام صادق (علیه السّلام) شنيده بود كه مى فرموده است: مردى نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و به عرض رسانيد كه: من نيمى از دعاهاى خود را از آن شما بسازم؟ فرمود: آرى! سپس عرض كرد: من همه دعاهاى خود را به شما اختصاس دهم؟ فرمود: آرى! چون آن مرد رفت، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: هم دنيا و هم آخرت او كفايت شد.
12- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 85
قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِاللّهِ علیه السلام : «إِنَّ رَجُلاً أَتی رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ(1): یَا رَسُولَ اللّهِ، إِنِّی جَعَلْتُ(2) ثُلُثَ صَلَوَاتِی(3) لَکَ، فَقَالَ لَهُ(4): خَیْراً(5)، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللّهِ، إِنِّی جَعَلْتُ نِصْفَ صَلَوَاتِی(6) لَکَ، فَقَالَ لَهُ: ذَاکَ أَفْضَلُ، فَقَالَ: إِنِّی جَعَلْتُ کُلَّ صَلَوَاتِی(7) لَکَ، فَقَالَ: إِذَنْ یَکْفِیَکَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مَا أَهَمَّکَ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ».
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَکَ اللّهُ، کَیْفَ یَجْعَلُ(8) صَلاَتَهُ(9) لَهُ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لاَ یَسْأَلُ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ شَیْئاً(10) إِلاَّ بَدَأَ بِالصَّلاَةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ(11)».(12)
13 . ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ(13)، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ارْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ بِالصَّلاَةِ عَلَیَّ؛ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ».(14)
14. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ عَبْدِ اللّهِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ فَرُّوخَ مَوْلی آلِ طَلْحَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یَا إِسْحَاقَ بْنَ فَرُّوخَ، مَنْ صَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً، صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ مَلاَئِکَتُهُ مِائَةَ مَرَّةٍ(15)؛ وَ مَنْ صَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ، صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ مَلاَئِکَتُهُ(16) أَلْفاً، أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّل_ُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُوءْمِنِینَ رَحِیماً»(17)؟».(18)
ص: 86
راستى مردى نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و گفت: يا رسول اللَّه! من يك سوّم دعاهاى خود را براى شما مقرر كرده ام، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) او را تحسين كرد و او باز عرض كرد: يا رسول اللَّه! من نيمى از دعاهاى خود را از آن شما سازم، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
اين بهتر است، آن مرد گفت: من همه دعاهاى خود را از آن شما كنم، فرمود: در اين صورت خداى عز و جل كفايت كند براى تو آنچه را مهم دانى از كار دنيا و آخرتت.
مردى به امام صادق (علیه السّلام) عرض كرد: اصلحك اللَّه! چگونه همه دعاهاى خود را از آن حضرت مى كند؟ امام صادق (علیه السّلام) در پاسخ او فرمود: از خدا عز و جل چيزى در خواست نكند جز اينكه دعاى خود را با صلوات بر محمد و آلش آغاز كند.
13- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
به من به آواز بلند صلوات بفرستيد، زيرا كه آن نفاق را بر طرف كند.
14- از اسحاق بن فروخ مولى آل طلحه، گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
اى اسحاق بن فروخ! هر كه ده بار بر محمد و آل محمد صلوات فرستد، خدا و فرشته ها صد بار بر او صلوات بفرستند و هر كه صد بار بر محمد و آل محمد صلوات فرستد، خدا و فرشته ها هزار بار بر او صلوات فرستند، آيا نشنيده اى گفته خدا عز و جل را (43 سوره احزاب): «او است آن خداوندى كه رحمت مى فرستد بر شما و هم فرشته هائى كه رحمت مى خواهند براى شما تا بيرون آورند شماها را از تاريها و تيرگيها به سوى روشنى و خدا در باره مؤمنان مهربان است».
ص: 87
15. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ:
عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ: «مَا فِی الْمِیزَانِ شَیْءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلاَةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَتُوضَعُ(1) أَعْمَالُهُ فِی الْمِیزَانِ، فَتَمِیلُ بِهِ(2)، فَیُخْرِجُ صلی الله علیه و آله الصَّلاَةَ عَلَیْهِ، فَیَضَعُهَا فِی مِیزَانِهِ، فَیَرْجَحُ(3) بِهِ(4)».(5)
16 . عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ رِجَالِهِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ کَانَتْ لَهُ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ حَاجَةٌ، فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلاَةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ(6)، ثُمَّ یَسْأَلُ حَاجَتَهُ، ثُمَّ یَخْتِمُ بِالصَّلاَةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ فَإِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَقْبَلَ الطَّرَفَیْنِ وَ یَدَعَ الْوَسَطَ ، إِذَا(7) کَانَتِ الصَّلاَةُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(8) لاَ تُحْجَبُ(9) عَنْهُ».(10)
17. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ أَبَانٍ الاْءَحْمَرِ، عَنْ عَبْدِ السَّلاَمِ بْنِ نُعَیْمٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : إِنِّی دَخَلْتُ الْبَیْتَ، وَ لَمْ یَحْضُرْنِی شَیْءٌ مِنَ الدُّعَاءِ إِلاَّ الصَّلاَةُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(11)؟
فَقَالَ: «أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَخْرُجْ أَحَدٌ بِأَفْضَلَ مِمَّا خَرَجْتَ بِهِ».(12)
18 . عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ(13)، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الرَّیَّانِ، عَنْ عُبَیْدِ
اللّهِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ الدِّهْقَانِ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام ، فَقَالَ لِی(14): «مَا مَعْنی قَوْلِهِ: «وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ
ص: 88
15- از محمد بن مسلم، از امام باقر يا امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
در ميزان، چيزى سنگين تر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست، و به راستى مردى باشد كه اعمالش را در ميزان گذارند و سبك آيد و ثواب صلوات او در آيد و آن را در ميزان او نهند و سنگين گردد و بچرخد به سود او.
16- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه را حاجتى به خدا عز و جل باشد، بايد با صلوات بر محمد و آلش آن را آغاز كند و سپس حاجت خود را بخواهد و باز هم در پايان، صلوات بر محمد و آلش بفرستد، زيرا خداوند عز و جل از آن كريم تر است كه دو طرف را بپذيرد و ميانه را وانهد زيرا صلوات بر محمد و آلش از او محجوب نباشد.
17- از عبد السلام بن نعيم، فرمود: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: من وارد خانه (كعبه) شدم و چيزى در خاطر، حاضر نداشتم جز صلوات بر محمد و آل محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
فرمود: هلا كسى بيرون نشده است از خانه با بهتر از آنچه تو بيرون شدى.
18- از عبيد اللَّه، بن عبد اللَّه دهقان، گويد: نزد امام رضا (علیه السّلام) رفتم و به من فرمود: معنى قول خدا (15 سوره اعلى): «و ياد كرد نام پروردگار خود را و صلاة به جا آورد» چيست؟ گفتم: يعنى هر وقت به
ص: 89
فَصَلَّی»(1)؟» .
قُلْتُ : کُلَّمَا ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ، قَامَ فَصَلّی .
فَقَالَ لِی: «لَقَدْ(2) کَلَّفَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ هذَا شَطَطاً(3)» .
فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، فَکَیْفَ(4) هُوَ؟
فَقَالَ(5): «کُلَّمَا ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ(6)، صَلّی(7) عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ(8)».(9)
19 . عَنْهُ(10)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ الاْءَسَدِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا صَلّی أَحَدُکُمْ، وَ لَمْ یَذْکُرِ النَّبِیَّ وَ آلَهُ(11) صلی الله علیه و آله فِی صَلاَتِهِ، یُسْلَکُ(12) بِصَلاَتِهِ غَیْرَ(13) سَبِیلِ الْجَنَّةِ .
وَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله (14): مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ، فَلَمْ(15) یُصَلِّ عَلَیَّ، دَخَلَ(16) النَّارَ؛ فَأَبْعَدَهُ اللّهُ(17).
وَ قَالَ(18) صلی الله علیه و آله : وَ مَنْ(19) ذُکِرْتُ عِنْدَهُ، فَنَسِیَ الصَّلاَةَ عَلَیَّ، خُطِئَ(20) بِهِ طَرِیقَ الْجَنَّةِ».(21)
20 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(22)، عَنْ عُبَیْسِ(23) بْنِ هِشَامٍ، عَنْ ثَابِتٍ،
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ، فَنَسِیَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ، خَطَأَ(24) اللّهُ بِهِ طَرِیقَ ··· î الْجَنَّةِ».(25)
21 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «سَمِعَ أَبِی رَجُلاً مُتَعَلِّقاً بِالْبَیْتِ وَ هُوَ یَقُولُ: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ، فَقَالَ لَهُ أَبِی علیه السلام یَا عَبْدَ اللّهِ(26)، لاَ تَبْتُرْهَا(27)، لاَ(28) تَظْلِمْنَا حَقَّنَا(29)، قُلِ: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ».(30)
ص: 90
ياد خدا آمد برخاست و نماز خواند، در پاسخم فرمود: در اين صورت خدا تكليف نابه جا و زورى كرده است، پس من گفتم: پس چگونه است معنى آن؟ فرمود:
هر وقتى به ياد پروردگارش آيد، صلوات بر محمد و آلش فرستد.
19- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر گاه يكى از شماها نماز بخواند و در نمازش نام پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) را نبرد، نمازش او را به جز راه بهشت برد.
و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: من در نزد هر كس نام برده شوم و بر من صلوات نفرستد، به دوزخ رود و خدا او را دور كند، و فرمود (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) من نزد هر كسى نام برده شوم و صلوات بر مرا فراموش كند، از راه بهشت به خطا رفته باشد.
20- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده:
هر كه نام مرا نزد او برند و فراموش كند بر من صلوات بفرستد، خدا او را به راهى جز راه بهشت برد.
21- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پدرم شنيد كه مردى به پرده خانه كعبه چسبيده و مى گويد:
بار خدايا! رحمت بفرست بر محمد، پس پدرم به او فرمود:
اى بنده خدا! آن را دنباله بريده مكن، حق ما را به ستم مبر، بگو
: اللّهم صل على محمد و أهل بيته
.
ص: 91
بَابُ مَا یَجِبُ مِنْ ذِکْرِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ مَجْلِسٍ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْجَارُودِ الْهُذَلِیِّ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَا مِنْ مَجْلِسٍ یَجْتَمِعُ(1) فِیهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ، فَیَقُومُونَ عَلی غَیْرِ ذِکْرِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلاَّ کَانَ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».(2)
2 . حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ، عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَا اجْتَمَعَ(3) فِی مَجْلِسٍ(4) قَوْمٌ(5) لَمْ یَذْکُرُوا اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ لَمْ یَذْکُرُونَا، إِلاَّ کَانَ ذلِکَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ(6) یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
ثُمَّ قَالَ: «قَالَ(7) أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اللّهِ، وَ ذِکْرَ عَدُوِّنَا مِنْ ذِکْرِ الشَّیْطَانِ».(8)
3. وَ بِإِسْنَادِهِ(9)، قَالَ: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکْتَالَ بِالْمِکْیَالِ الاْءَوْفی فَلْیَقُلْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَقُومَ مِنْ مَجْلِسِهِ : «سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلاَمٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ
ص: 92
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: هيچ انجمنى فراهم نشود از نيكان و بدكاران كه بى ياد خدا عز و جل از آن برخيزند جز اينكه در روز قيامت بر آنها مايه افسوس و دريغ باشد.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
انجمنى از مردم فراهم نگردد كه در آن ذكر خدا عز و جل و ذكر ما نباشد جز اينكه اين انجمنى در قيامت مايه افسوس آنان گردد، سپس فرمود:
امام باقر (علیه السّلام) فرموده است: ذكر ما در شمار ذكر خدا است و ذكر دشمن ما در شمار ذكر شيطان.
3- امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
هر كه خواهد به كيل تام اجر برد بايد وقتى از مجلس خود برخيزد، بگويد: «سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» «منزه باد پروردگارت پروردگار عزت از آنچه وصف مى كنند (ملحدان و جاهلان) درود بر رسولان و سپاس از آن
ص: 93
وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»(1)».(2)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ الَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ(3): أَنَّ مُوسی علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ، فَقَالَ: یَا رَبِّ(4)، أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیَکَ، أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیَکَ(5)؟ فَأَوْحَی اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلَیْهِ: یَا مُوسی ، أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی، فَقَالَ مُوسی: فَمَنْ(6) فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لاَ سِتْرَ إِلاَّ سِتْرُکَ؟ قَالَ(7): الَّذِینَ یَذْکُرُونَنِی(8) فَأَذْکُرُهُمْ، وَ یَتَحَابُّونَ فِیَّ فَأُحِبُّهُمْ، فَأُولئِکَ الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ الاْءَرْضِ بِسُوءٍ، ذَکَرْتُهُمْ(9)، فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ».(10)
5 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ(11):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِی مَجْلِسٍ، فَلَمْ یَذْکُرُوا اسْمَ(12) اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یُصَلُّوا عَلی نَبِیِّهِمْ، إِلاَّ کَانَ ذلِکَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالاً(13) عَلَیْهِمْ».(14)
6. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «لاَ بَأْسَ بِذِکْرِ اللّهِ وَ أَنْتَ تَبُولُ؛ فَإِنَّ ذِکْرَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ حَسَنٌ عَلی(15) کُلِّ حَالٍ؛ فَلاَ تَسْأَمْ(16) مِنْ(17) ذِکْرِ اللّهِ».(18)
7. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ:
ص: 94
پروردگار جهانيان».
4- از ابى حمزه ثمالى، از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
در توراتى كه تحريف نشده است نوشته است كه: موسى (علیه السّلام) از پروردگارش در خواستى كرد، عرض كرد: پروردگارا! تو نزديكى به من، تا با تو راز گويم؟ يا دورى تا به تو فرياد كنم؟ خدا عز و جل به او وحى كرد: اى موسى! من همنشين هر آن كسم كه مرا ياد كند، پس موسى عرض كرد: كيست در پناه تو روزى كه جز پناهت پناهى نيست. فرمود: آن كسانى كه مرا ياد مى كنند و من هم آنها را ياد مى كنم و در راه من با هم دوستى مى كنند و من هم آنها را دوست مى دارم، آنانند كه چون خواهم به مردم روى زمين بلا و بدى برسانم براى خاطر آنان از همه آنان دفاع مى كنم.
5- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هيچ مردمى نباشند كه با هم انجمن شوند در يك مجلسى و خدا عز و جل را نام نبرند و صلوات بر پيغمبر خود نفرستند جز اينكه آن مجلس مايه افسوس و زيان باشد بر ايشان.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ذكر خدا در هنگام بول كردنت عيب ندارد، زيرا ذكر خدا در هر حال خوب است، از ذكر خدا خسته مشو.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 95
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «أَوْحَی اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلی مُوسی علیه السلام : یَا مُوسی علیه السلام ، لاَ تَفْرَحْ بِکَثْرَةِ الْمَالِ ، وَ لاَ تَدَعْ ذِکْرِی عَلی کُلِّ حَالٍ؛ فَإِنَّ کَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِی الذُّنُوبَ، وَ إِنَّ تَرْکَ ذِکْرِی یُقْسِی(1) الْقُلُوبَ».(2)
8. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ الَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ: أَنَّ مُوسی سَأَلَ رَبَّهُ، فَقَالَ: إِلهِی، إِنَّهُ(3) یَأْتِی عَلَیَّ مَجَالِسُ(4) أُعِزُّکَ وَ أُجِلُّکَ(5) أَنْ أَذْکُرَکَ فِیهَا؟ فَقَالَ: یَا مُوسی، إِنَّ ذِکْرِی حَسَنٌ عَلی کُلِّ حَالٍ».(6)
9 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لِمُوسی : أَکْثِرْ ذِکْرِی بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ ، وَ کُنْ عِنْدَ ذِکْرِی خَاشِعاً، وَ عِنْدَ بَلاَئِی صَابِراً، وَ اطْمَئِنَّ عِنْدَ ذِکْرِی، وَ اعْبُدْنِی، وَ لاَ تُشْرِکْ بِی شَیْئاً، إِلَیَّ الْمَصِیرُ؛ یَا مُوسی، اجْعَلْنِی ذُخْرَکَ(7)، وَ ضَعْ عِنْدِی کَنْزَکَ مِنَ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ».(8)
10. وَ بِإِسْنَادِهِ(9) : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لِمُوسی : اجْعَلْ لِسَانَکَ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِکَ تَسْلَمْ، وَ أَکْثِرْ ذِکْرِي
ص: 96
خدا عز و جل به موسى (علیه السّلام) وحى كرد:
اى موسى! بفزونى مال، شاد مشو و مبال و يادم را وامنه در هر حال، زيرا فزونى مال، گناهان را فراموش سازد و وانهادن ذكر من، دلها را سخت و تيره كند.
8- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
در توراتى كه تغيير داده نشده است، نوشته است كه موسى (علیه السّلام) از پروردگارش پرسيد و چنين گفت: معبودا! راستش اين است كه مجلسى برايم پيش آمد مى كند كه من تو را عزيزتر و والاتر دانم از آنكه در آنها نامت را برم.
خداوند در پاسخ فرمود: نام بردن من در هر حال خوب است.
9- از امام صادق (علیه السّلام) كه خدا عز و جل به موسى فرمود:
مرا در شبانه روز بسيار ياد كن و هنگام ياد من، خاشع باش و هنگام بلائى كه به تو دهم، صابر باش، درگاه ذكرم آسوده زى و مرا بپرست و چيزى را با من شريك مساز، سرانجام به سوى من است، اى موسى! مرا ذخيره خود ساز و گنج كردارهاى پاينده و شايسته خود را به من سپار.
10- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: خدا عز و جل به موسى فرموده است:
زبانت را دنبال دلت بنه تا سالم بمانى و در شبانه روز بسيار
ص: 97
بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ، وَ لاَ تَتَّبِعِ الْخَطِیئَةَ فِی مَعْدِنِهَا فَتَنْدَمَ(1)؛ فَإِنَّ الْخَطِیئَةَ مَوْعِدُ(2) أَهْلِ النَّارِ».(3)
11 . وَ بِإِسْنَادِهِ، قَالَ(4): «فِیمَا نَاجَی اللّهُ بِهِ مُوسی علیه السلام ، قَالَ : یَا مُوسی ، لاَ تَنْسَنِی عَلی کُلِّ حَالٍ؛ فَإِنَّ نِسْیَانِی یُمِیتُ(5) الْقَلْبَ».(6)
12. عَنْهُ(7)، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ بَشِیرٍ الدَّهَّانِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : یَا ابْنَ آدَمَ، اذْکُرْنِی فِی مَلاَء(8)؛ أَذْکُرْکَ فِی مَلاًَء خَیْرٍ مِنْ مَلَئِکَ(9)».(10)
13. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : مَنْ ذَکَرَنِی فِی مَلاًَء مِنَ النَّاسِ، ذَکَرْتُهُ فِی مَلاًَء مِنَ الْمَلَائِکَةِ».(11)
بَابُ ذِکْرِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَثِیراً
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ
ابْنِ الْقَدَّاحِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَا مِنْ(12) شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهِی إِلَیْهِ إِلاَّ الذِّکْرَ(13)، فَلَیْسَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهِی إِلَیْهِ، فَرَضَ
ص: 98
مرا ياد كن و گناه را از سرچشمه و معدنش دنبال مرو تا پشيمان شوى، زيرا گناه وعده گاه اهل دوزخ است.
11- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: در ضمن آنچه خدا با آن با موسى مناجات كرد اين بود كه فرمود: اى موسى! مرا در هيچ حالى فراموش مكن، زيرا كه فراموش كردن من، دل را بميراند.
12- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
خدا عز و جل فرمايد: اى آدمى زاده! مرا در ميان مردم ياد كن تا تو را در ميان گروه بهترى از فرشته ها ياد كنم.
13- امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
خدا عز و جل فرمايد: هر كه مرا در ميان جمعى از مردم ياد آورى كند، من او را در ميان جمعى از اشراف فرشته ها ياد آورى كنم.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: چيزى نيست مگر آنكه براى آن حدّى است كه بدان پايان پذيرد جز ذكر خدا كه پايانى ندارد، خدا عز و جل فريضه هائى واجب كرده است و هر كه آنها را انجام
ص: 99
اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ الْفَرَائِضَ، فَمَنْ أَدَّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ ؛ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ ، فَمَنْ صَامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ ؛ وَ الْحَجَّ ، فَمَنْ حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ ، إِلاَّ الذِّکْرَ؛ فَإِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَمْ یَرْضَ مِنْهُ(1) بِالْقَلِیلِ، وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حَدّاً یَنْتَهِی إِلَیْهِ» ثُمَّ تَلاَ(2) : «یا أَیُّهَا الَّذِینَ
آمَنُوا اذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراً کَثِیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً»(3) فَقَالَ : «لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَهُ حَدّاً یَنْتَهِی إِلَیْهِ».
قَالَ : «وَ کَانَ أَبِی علیه السلام کَثِیرَ الذِّکْرِ، لَقَدْ کُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اللّهَ، وَ آکُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ(4) وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اللّهَ، وَ لَقَدْ کَانَ یُحَدِّثُ الْقَوْمَ وَ مَا(5) یَشْغَلُهُ ذلِکَ عَنْ(6) ذِکْرِ اللّهِ ، وَ کُنْتُ أَری لِسَانَهُ لاَزِقاً بِحَنَکِهِ یَقُولُ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ، وَ کَانَ یَجْمَعُنَا فَیَأْمُرُنَا بِالذِّکْرِ حَتّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ، وَ(7) یَأْمُرُ(8) بِالْقِرَاءَةِ مَنْ کَانَ یَقْرَأُ مِنَّا، وَ مَنْ کَانَ لاَ یَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّکْرِ .
وَ الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ، وَ یُذْکَرُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیهِ، تَکْثُرُ(9) بَرَکَتُهُ، وَ تَحْضُرُهُ الْمَلاَئِکَةُ، وَ تَهْجُرُهُ(10) الشَّیَاطِینُ ، وَ یُضِیءُ لاِءَهْلِ السَّمَاءِ، کَمَا یُضِیءُ الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ(11) لاِءَهْلِ الاْءَرْضِ؛ وَ الْبَیْتُ الَّذِی لاَ یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ، وَ لاَ یُذْکَرُ اللّهُ فِیهِ، تَقِلُّ(12) بَرَکَتُهُ، وَ تَهْجُرُهُ الْمَلاَئِکَةُ، وَ تَحْضُرُهُ(13) الشَّیَاطِینُ.
وَ قَدْ(14) قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ
ص: 100
دهد همان حدّ و پايان آنها است، و ماه رمضان است و هر كه آن را روزه دارد همان حدّ و پايان آن است، و حجّ را واجب كرده است و هر كه حجّ كرد به پايان آن رسيده جز همان ذكر خدا، به راستى كه خدا عز و جل به اندك از آن راضى نشده و براى آن پايانى مقرر نكرده است، سپس اين آيه را خواند (42 سوره احزاب): «أيا كسانى كه گرويديد! ياد كنيد خدا را بسيار و تسبيح گوئيدش در بامداد و پسين» پس فرمود: خدا براى آن حدّى مقرر نكرده كه در آن به پايان رسد، فرمود (علیه السّلام): پدرم بسيار ذكر خدا مى كرد، من به همراه او مى رفتم و او ذكر خدا مى گفت، با او ذكر غذا مى خوردم و او ذكر خدا مى گفت، و هر آينه كه با مردم در گفتگو بود و آنش از ذكر خدا باز نمى داشت و من مى ديدم زبانش به كامش چسبيده بود و مى فرمود: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» و شيوه اش بود كه ماها را انجمن مى كرد و دستور مى داد به ذكر خدا تا آفتاب مى زد و هر كدام ما كه قرائت (قرآن) مى دانستيم، دستور به قرائت مى داد و هر كدام كه قرائت نمى دانستيم، او را دستور به ذكر مى داد.
در هر خانه قرآن خوانده شود و ذكر خدا عز و جل گردد، بركتش فزون شود و فرشته ها در آن در آيند و شياطين از آن دورى گزينند و براى اهل آسمان بدرخشد چنانچه ستاره هاى فروزان براى اهل زمين مى درخشند و هر آن خانه كه در آن قرآن نخوانند و ذكر خدا نگويند، بركتش كم شود و فرشته ها از آن دورى گزينند و شياطين در آن حاضر شوند.
و محققاً رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: آيا به شما خبر ندهم از بهترين كارهاى شما كه درجه بلندترى است براى شما و در نزد خداوند شما بهتر شما را پاك دامن مى كند و از پول طلا و نقره براى
ص: 101
أَعْمَالِکُمْ لَکُمْ(1)، أَرْفَعِهَا(2) فِی دَرَجَاتِکُمْ وَ أَزْکَاهَا عِنْدَ مَلِیکِکُمْ، وَ خَیْرٍ لَکُمْ مِنَ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ، وَ خَیْرٍ لَکُمْ مِنْ أَنْ تَلْقَوْا عَدُوَّکُمْ فَتَقْتُلُوهُمْ(3) وَ یَقْتُلُوکُمْ؟ فَقَالُوا(4): بَلی، ··· î قَالَ(5): ذِکْرُ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ کَثِیراً» .
ثُمَّ قَالَ : «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ(6): مَنْ خَیْرُ أَهْلِ الْمَسْجِدِ؟ فَقَالَ: أَکْثَرُهُمْ لِلّهِ ذِکْراً، وَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ أُعْطِیَ لِسَاناً ذَاکِراً، فَقَدْ أُعْطِیَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، وَ قَالَ(7) فِی قَوْلِهِ تَعَالی: «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ»(8) قَالَ: لاَ تَسْتَکْثِرْ(9) مَا عَمِلْتَ مِنْ خَیْرٍ لِلّهِ».(10)
2. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ، عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «شِیعَتُنَا الَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اللّهَ کَثِیراً».(11)
3. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَ مَنْ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً(12) کُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ: بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ، وَ بَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ».(13)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ بَکْرِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ، عَنْ زُرَارَةَ
ص: 102
شما بهتر است و خوب تر از آن است كه به دشمن خود برخوريد و با آنها نبرد كنيد و از آنها بكشيد و كشته شويد؟ عرض كردند:
يا رسول اللَّه! چرا، فرمود: آن بسيار ذكر خدا كردن است، سپس فرمود: مردى نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و عرض كرد: بهترين اهل مسجد كيست؟ فرمود: آنكه بسيار ذكر خدا كند و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ )، فرمود: به هر كه زبان گوياى به ذكر خدا داده شده است خير دنيا و آخرت به او داده شده است و در تفسير قول خدا تعالى (6 سوره مدّثر): «و منّت مگذار كه كار بيشترى كردى» فرمود: آنچه كار خوب براى خدا كردى آن را بيش مشمار.
2- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
شيعيان ما آنهايند كه هر گاه تنها باشند بسيار ذكر خدا كنند.
3- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
هر كه فراوان ذكر خدا عز و جل كند خدايش دوست دارد، و هر كه ذكر خدا را بسيار، براى او دو برائت نوشته شود، برائتى از دوزخ و برائتى از نفاق.
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
تسبيح فاطمه زهراء (علیه السّلام) از جمله ذكر بسيار است كه خدا
ص: 103
بْنِ أَعْیَنَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(1) علیهاالسلام مِنَ الذِّکْرِ الْکَثِیرِ، الَّذِی قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «اذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراً کَثِیراً»(2)».
عَنْهُ(3)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ(4) الشَّحَّامِ وَ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ وَ سَعِیدٍ الاْءَعْرَجِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، مِثْلَهُ.(5)
5 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ دَاوُدَ الْحَمَّارِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَظَلَّهُ اللّهُ(6) فِی جَنَّتِهِ».(7)
بَابُ أَنَّ الصَّاعِقَةَ لاَ تُصِیبُ ذَاکِراً
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «یَمُوتُ الْمُوءْمِنُ بِکُلِّ مِیتَةٍ إِلاَّ الصَّاعِقَةَ، لاَ تَأْخُذُهُ وَ هُوَ یَذْکُرُ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ».(8)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ، عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْعِجْلِیِّ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ
ص: 104
عز و جل فرموده است:
«ياد كنيد خدا را ياد كردن بسيار».
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه بسيار ذكر خدا عز و جل گويد، خدا در بهشت خود او را كاخ نشين سازد و زير درختان و گنبدهاى بهشتى به او مأوى دهد يا در بهشتش او را در سايه رحمت خويش گيرد و مشمول مهر مخصوص خود سازد.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
مؤمن به هر مرگى بميرد جز برق زدگى و صاعقه كه او را نگيرد با اينكه در ذكر خدا عز و جل است.
2- از زيد بن معاويه عجلى كه فرمود (علیه السّلام):
برقهاى آسمانى به هيچ كسى كه در ذكر خدا است نميرسند،
ص: 105
الصَّوَاعِقَ(1) لاَ تُصِیبُ ذَاکِراً» قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا الذَّاکِرُ؟ قَالَ : «مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ».(2)
3. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ(3)، عَنْ وُهَیْبِ(4) بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنْ مِیتَةِ الْمُوءْمِنِ، قَالَ (5): «یَمُوتُ الْمُوءْمِنُ(6) بِکُلِّ مِیتَةٍ(7): یَمُوتُ غَرَقاً، وَ یَمُوتُ بِالْهَدْمِ، وَ یُبْتَلی بِالسَّبُعِ، وَ یَمُوتُ بِالصَّاعِقَةِ، وَ لاَ تُصِیبُ ذَاکِرا لِلّهِ(8) عَزَّ وَ جَلَّ».(9)
بَابُ الاِشْتِغَالِ بِذِکْرِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یَقُولُ: مَنْ شُغِلَ(10) بِذِکْرِی عَنْ مَسْأَلَتِی، أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِی(11) مَنْ سَأَلَنِی».(12)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ الْعَبْدَ لَیَکُونُ(13) لَهُ الْحَاجَةُ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فَیَبْدَأُ بِالثَّنَاءِ عَلَی اللّهِ وَ الصَّلاَةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتّی یَنْسی حَاجَتَهُ، فَیَقْضِیهَا اللّهُ(14) لَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَسْأَلَهُ إِیَّاهَا».(15)
ص: 106
گويد: گفتم: ذاكر يعنى چه؟
فرمود: هر كه صد آيه خوانده است.
3- از ابى بصير، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم از مردن مؤمن؟ فرمود:
مؤمن به هر گونه مرگى بميرد: به وسيله غرق شدن بميرد، زير آوار بماند، و دچار درّنده هم مى شود، و به صاعقه هم بميرد، و اين صاعقه به كسى كه در ذكر خدا عز و جل است نمى رسد.
1- از امام صادق (علیه السّلام): راستى خدا عز و جل مى فرمايد:
هر كه به ذكر من سرگرم شود و از در خواست از من باز ماند، به او عطائى بدهم بهتر از آنچه كه به كسى دهم كه از من درخواستى كند.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى بنده اى حاجتى به خدا عز و جل دارد و به ستايش بر خدا آغاز سخن كند و با صلوات به محمد و آل محمد تا حاجت خود را فراموش مى كند و خدا حاجتش را برآورد بى آنكه از او درخواستى كرده باشد.
ص: 107
بَابُ ذِکْرِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی السِّرِّ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلاَدِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ(1) _ : مَنْ ذَکَرَنِی سِرّاً، ذَکَرْتُهُ عَلاَنِیَةً».(2)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ الْخَصَّافِ رَفَعَهُ، قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : «مَنْ ذَکَرَ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی السِّرِّ، فَقَدْ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً؛ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ کَانُوا یَذْکُرُونَ اللّهَ عَلاَنِیَةً، وَ لاَ یَذْکُرُونَهُ فِی السِّرِّ ، فَقَالَ اللّهُ(3) عَزَّ وَ جَلَّ: «یُراوءُنَ النّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِیلاً»(4)».(5)
2 / 178
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ رَفَعَهُ، قَالَ:
«قَالَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لِعِیسی علیه السلام : یَا عِیسی اذْکُرْنِی فِی نَفْسِکَ أَذْکُرْکَ فِی نَفْسِی(6)، وَ اذْکُرْنِی(7) فِی مَلَئِکَ(8) أَذْکُرْکَ فِی مَلاًء خَیْرٍ مِنْ مَلاَء الاْآدَمِیِّینَ؛ یَا عِیسی، أَلِنْ(9) لِی قَلْبَکَ، وَ أَکْثِرْ ذِکْرِی فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اعْلَمْ أَنَّ سُرُورِی أَنْ تُبَصْبِصَ(10) إِلَیَّ، وَکُنْ(11) فِی ذلِکَ حَیّاً، وَ لاَ تَکُنْ مَیِّتاً».(12)
ص: 108
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه مرا در نهانى ياد كند، او را آشكار ياد كنم.
2- از ابى مغراء خصّاف كه حديث را به معصوم رسانيده است، فرمود: امير المؤمنين (علیه السّلام) فرموده است:
هر كه خدا عز و جل را در نهان ياد كند، هر آينه خدا را بسيار ياد كرده است زيرا منافقان در عيان و پيش مسلمانان خدا را ياد كنند و او را در نهان ياد نكنند و براى همين است كه خدا عز و جل فرموده است (142 سوره نساء): «خودنمائى كنند در برابر مردم و ياد نكنند خدا را جز اندكى».
3- از ابن فضال كه حديث را به معصوم رسانيده است، خدا عز و جل به عيسى (علیه السّلام) فرمود:
اى عيسى! مرا در خاطر دار تا تو را در خاطر دارم و مرا در برابر همگنان بشرى (خودت) ياد كن تا تو را در جمعى بهتر از جمع آدميان ياد كنم.
اى عيسى! دلت را براى من نرم و با پذيرش دار و در تنهائى بسيار يادم كن و بدان كه شادى من در اين است كه براى من تواضع كنى و در آن زنده و برازنده باشى و فسرده و مرده نباشى.
ص: 109
4. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ : «لاَ یَکْتُبُ الْمَلَکُ إِلاَّ مَا سَمِعَ(1)، و(2) قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً»(3) فَلاَ یَعْلَمُ ثَوَابَ ذلِکَ الذِّکْرِ فِی نَفْسِ الرَّجُلِ غَیْرُ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لِعَظَمَتِهِ(4)».(5)
بَابُ ذِکْرِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْغَافِلِینَ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ (6) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (7): «الذَّاکِرُ لِلّهِ(8) _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی الْغَافِلِینَ کَالْمُقَاتِلِ فِی الْهَارِبِینَ(9)».(10)
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ذَاکِرُ اللّهِ فِی الْغَافِلِینَ کَالْمُقَاتِلِ عَنِ الْفَارِّینَ، وَ الْمُقَاتِلُ عَنِ الْفَارِّینَ لَهُ الْجَنَّةُ(11)».(12)
ص: 110
4- از زراره، از امام باقر و يا امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: فرشته ننويسد جز آنچه را بشنود و خدا عز و جل فرموده است (204 سوره اعراف): «ياد كن در پيش خودت پروردگارت را با زارى و از روى ترس».
و ثواب اين گونه ذكر را كه در پيش خود شخص باشد و نهانى باشد جز خدا عز و جل نداند براى آنكه بسيار بزرگ است.
1- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
آنكه در زمره عاقلان در ياد خدا عز و جل است چون كسى است كه در زمره جنگجويان در راه خدا نبرد كند.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
ياد آور خدا در ميان غافلان چون كسى است كه نبرد كند در راه خدا به سود گريخته ها و آنكه نبرد كند به سود گريخته ها، بهشت از آن او است.
ص: 111
بَابُ التَّحْمِیدِ وَ التَّمْجِیدِ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْقَمَّاطِ(1)، عَنِ الْمُفَضَّلِ، قَالَ:
قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاکَ، عَلِّمْنِی دُعَاءً جَامِعاً.
فَقَالَ لِیَ (2): «احْمَدِ اللّهَ ، فَإِنَّهُ لاَ یَبْقی أَحَدٌ یُصَلِّی إِلاَّ دَعَا لَکَ؛ یَقُولُ: سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».(3)
2 . عَنْهُ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(4)، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، قَالَ : قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَیُّ الاْءَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقَالَ : «أَنْ تَحْمَدَهُ(5)».(6)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الاْءَنْبَارِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَحْمَدُ اللّهَ فِی کُلِّ یَوْمٍ ثَلاَثَمِائَةِ مَرَّةٍ(7) وَ سِتِّینَ مَرَّةً عَدَدَ عُرُوقِ الْجَسَدِ ، یَقُولُ: الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ(8) کَثِیراً عَلی کُلِّ حَالٍ».(9)
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ؛ وَ حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ(10) بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ
ص: 112
1- از مفضل، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: قربانت دعاء جامعى به من بياموز، به من فرمود:
خدا را سپاس گذار زيرا هيچ نمازگزارى نماند جز اينكه برايت دعا كند، مى گويد: خدايا بشنو سخن كسى كه تو را سپاس گذارد.
2- از محمد بن مروان، گويد: به امام گفتم: كدام عمل به درگاه خدا عز و جل محبوب تر است؟
در پاسخ فرمود: اين است كه او را سپاس گوئى.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) را شيوه بود كه هر روز سيصد و شصت بار خدا را حمد مى كرد به شماره رگهاى تن انسان، مى فرمود:
سپاس از آن پروردگار جهانيان است بسيار است، در هر حال.
4- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است كه: در آدمى زاده سيصد و شصت رگ است كه يك صد و هشتاد از آنها آرام است و اگر رگ جنبنده اى آرام شود، خوابش نبرد و اگر رگ آرامى بجنبد، خوابش
ص: 113
صلی الله علیه و آله : إِنَّ فِی ابْنِ آدَمَ ثَلاَثَمِائَةٍ وَ سِتِّینَ عِرْقاً: مِنْهَا مِائَةٌ وَ ثَمَانُونَ مُتَحَرِّکَةٌ، وَ مِنْهَا مِائَةٌ وَ ثَمَانُونَ سَاکِنَةٌ، فَلَوْ سَکَنَ الْمُتَحَرِّکُ لَمْ یَنَمْ(1) ، وَ لَوْ تَحَرَّکَ السَّاکِنُ لَمْ یَنَمْ(2) ، وَ کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا أَصْبَحَ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ کَثِیراً عَلی کُلِّ حَالٍ» ثَلاَثَمِائَةٍ وَ سِتِّینَ مَرَّةً(3)؛ وَ إِذَا(4) أَمْسی قَالَ مِثْلَ ذلِکَ».(5)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو مَسْعُودٍ(6): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ _ إِذَا أَصْبَحَ _ : "الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ"، فَقَدْ أَدّی شُکْرَ یَوْمِهِ، وَ مَنْ قَالَهَا إِذَا أَمْسی، فَقَدْ أَدّی شُکْرَ لَیْلَتِهِ».(7)
6 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ(8) بْنِ حَسَّانَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کُلُّ دُعَاءٍ لاَ یَکُونُ قَبْلَهُ تَحْمِیدٌ(9) فَهُوَ أَبْتَرُ(10) ؛ إِنَّمَا التَّحْمِیدُ(11)، ثُمَّ الثَّنَاءُ» .
قُلْتُ: مَا أَدْرِی(12) مَا یُجْزِی مِنَ التَّحْمِیدِ(13) وَ التَّمْجِیدِ(14)؟
قَالَ: یَقُولُ(15): اللّهُمَّ أَنْتَ الاْءَوَّلُ فَلَیْسَ قَبْلَکَ شَیْءٌ، وَ أَنْتَ الاْآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ شَیْءٌ، وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَیْسَ فَوْقَکَ شَیْءٌ(16)، وَ أَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَیْسَ دُونَکَ شَیْءٌ، وَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ».(17)
7 . وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : مَا أَدْنی مَا یُجْزِی مِنَ التَّحْمِیدِ(18)؟
ص: 114
نبرد و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) را شيوه چنان بود كه چون بامداد مى كرد سيصد و شصت بار مى فرمود: سپاس از آن پروردگار جهانيان است بسيار بر هر حال، و هر گاه بامداد مى كرد به همان شماره اين ذكر را مى گفت.
5- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه در هر بامداد چهار بار بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، هر آينه شكر آن روز را كرده است، و هر كه آن را در شام بگويد، شكر آن شبش را ادا كرده است.
6- يكى از اصحاب امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر دعائى كه پيش از آن حمد خدا نباشد نيمه است و پى بريده است، حمد خدا بايد و سپس ستايش او، من گفتم: نمى دانم چه اندازه از تحميد و تمجيد بس است؟
فرمود: مى گويد: بار خدايا! توئى آغاز و پيش از تو چيزى نيست، و توئى انجام و پس از تو چيزى نيست، توئى آشكارا و فرازتر از تو چيزى نيست، و توئى نهان و در برابر تو چيزى نه، و توئى عزيز و حكمت دار.
7- گويد: پرسيدم از امام صادق (علیه السّلام) كه در تحميد و تمجيد چه اندازه بس است؟
ص: 115
قَالَ : «تَقُولُ(1): الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی عَلاَ فَقَهَرَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی مَلَکَ فَقَدَرَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی بَطَنَ(2) فَخَبَرَ(3)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی یُمِیتُ الاْءَحْیَاءَ وَ یُحْیِی الْمَوْتی(4) وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(5)
بَابُ الاِسْتِغْفَارِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : خَیْرُ الدُّعَاءِ الاِسْتِغْفَارُ».(6)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ سَیْفٍ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِذَا(7) أَکْثَرَ الْعَبْدُ مِنَ الاِسْتِغْفَارِ، رُفِعَتْ صَحِیفَتُهُ وَ هِیَ تَتَلاَءْلاَءُ(8)».(9)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ(10)، عَنْ یَاسِرٍ: عَنِ الرِّضَا علیه السلام ، قَالَ : «مَثَلُ الاِسْتِغْفَارِ مَثَلُ وَرَقٍ عَلی شَجَرَةٍ(11) تُحَرَّکُ(12) فَیَتَنَاثَرُ(13)، وَ الْمُسْتَغْفِرُ مِنْ ذَنْبٍ وَ یَفْعَلُهُ(14) کَالْمُسْتَهْزِئِ بِرَبِّهِ».(15)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ لاَ یَقُومُ مِنْ مَجْلِسٍ _ وَ إِنْ
ص: 116
فرمود: مى گوئى: سپاس از آن خدا است كه فراز است و بر هر چه چيره است و سپاس از آن خدا است كه مالك است و توانا و سپاس از آن خدا است كه درون است و آگاه و حمد از آن خدا است كه (زنده ها را بميراند) و مرده ها را زنده كند و او بر هر چه توانا است.
1- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
بهترين دعا، آمرزش جوئى است.
2- از عبيد بن زراره، گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه بنده بسيار آمرزش جويد، نامه عملش بالا رود در حالى كه مى درخشد.
3- از ياسر، از امام رضا (علیه السّلام) مثل استغفار چون برگى است بر درختى كه بجنبد و پياپى فرو ريزد و آنكه از گناهش آمرزش جويد و باز گناه كند چون مسخره كننده پروردگار خود باشد.
4- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) را شيوه چنان بود كه از هيچ مجلسى بر نمى خاست گرچه كوتاه بود تا بيست و پنج بار از خدا عز و جل استغفار مى كرد.
ص: 117
خَفَّ(1) _ حَتّی یَسْتَغْفِرَ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً».(2)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنِ 2 / 181
الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَسْتَغْفِرُ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی(3) کُلِّ(4) یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً، وَ یَتُوبُ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ سَبْعِینَ مَرَّةً » .
قَالَ: قُلْتُ(5): کَانَ یَقُولُ: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ؟
قَالَ (6): «کَانَ یَقُولُ: "أَسْتَغْفِرُ اللّهَ، أَسْتَغْفِرُ اللّهَ" سَبْعِینَ مَرَّةً، وَ(7) یَقُولُ: "وَ أَتُوبُ إِلَی اللّهِ، وَ(8) أَتُوبُ إِلَی اللّهِ(9)" سَبْعِینَ مَرَّةً(10)».(11)
6. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ(12): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الاِسْتِغْفَارُ وَ(13) قَوْلُ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ خَیْرُ الْعِبَادَةِ، قَالَ اللّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ»(14)».(15)
بَابُ التَّسْبِیحِ وَ التَّهْلِیلِ وَ التَّکْبِیرِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ أَبِی أَیُّوبَ الْخَرَّازِ(16) جَمِیعاً: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ :
ص: 118
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در هر روز هفتاد بار از خدا عز و جل آمرزش مى جست و به درگاه خدا عز و جل هفتاد بار توبه مى كرد (راوى) گويد: گفتم: او مى فرمود: استغفر اللَّه ربى و اتوب اليه؟
در پاسخ فرمود: هفتاد بار مى فرمود: استغفر اللَّه، أستغفر اللَّه، و هفتاد بار مى فرمود: اتوب الى اللَّه، اتوب الى اللَّه.
6- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
استغفار و گفتن كلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» بهترين عبادت است، خداوند عزيز جبّار فرموده است (22 سوره محمد): «بدان كه راستش اين است كه نيست شايسته پرستشى جز خدا و آمرزش خواه از گناه خودت».
1- از هشام بن سالم و أبى ايوب خزّاز، هر دو، از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: مستمندان و فقراء خدمت رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمدند
ص: 119
«جَاءَ الْفُقَرَاءُ إِلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللّهِ، إِنَّ الاْءَغْنِیَاءَ لَهُمْ مَا یُعْتِقُونَ(1) وَ لَیْسَ لَنَا، وَ لَهُمْ مَا یَحُجُّونَ وَ لَیْسَ لَنَا، وَ لَهُمْ مَا یَتَصَدَّقُونَ وَ لَیْسَ لَنَا(2)، وَ لَهُمْ مَا یُجَاهِدُونَ وَ لَیْسَ لَنَا؟
فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ(3) صلی الله علیه و آله : مَنْ کَبَّرَ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِائَةَ مَرَّةٍ، کَانَ أَفْضَلَ مِنْ عِتْقِ مِائَةِ رَقَبَةٍ؛ وَ مَنْ سَبَّحَ اللّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ، کَانَ أَفْضَلَ مِنْ سِیَاقِ مِائَةِ بَدَنَةٍ؛ وَ مَنْ حَمِدَ اللّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ، کَانَ أَفْضَلَ مِنْ حُمْلاَنِ(4) مِائَةِ فَرَسٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِسُرُجِهَا(5) وَ لُجُمِهَا وَ رُکُبِهَا ؛ وَ مَنْ قَالَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ مِائَةَ مَرَّةٍ، کَانَ أَفْضَلَ النَّاسِ عَمَلاً ذلِکَ الْیَوْمَ إِلاَّ مَنْ زَادَ» .
قَالَ : «فَبَلَغَ ذلِکَ الاْءَغْنِیَاءَ، فَصَنَعُوهُ» قَالَ : «فَعَادَ الْفُقَرَاءُ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالُوا : یَا رَسُولَ اللّهِ، قَدْ بَلَغَ الاْءَغْنِیَاءَ مَا قُلْتَ، فَصَنَعُوهُ(6)؟ فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «ذلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُوءْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ»(7)».(8)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ رِبْعِیٍّ، عَنْ فُضَیْلٍ: عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «أَکْثِرُوا مِنَ التَّهْلِیلِ وَ التَّکْبِیرِ(9)، فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنَ التَّهْلِیلِ وَ التَّکْبِیرِ».(10)
3. عَلِیٌّ(11)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : التَّسْبِیحُ نِصْفُ الْمِیزَانِ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ(12) یَمْلاَءُ الْمِیزَانَ، وَ اللّهُ أَکْبَرُ یَمْلاَءُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الاْءَرْضِ».(13)
ص: 120
و گفتند: يا رسول اللَّه! راستى توانگران دارند كه بنده آزاد كنند و ما نداريم، دارند كه به حجّ بروند و ما نداريم، دارند چيزى كه صدقه بدهند و ما نداريم، دارند آنچه كه بدان در راه خدا جهاد كنند و ما نداريم، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: هر كه صد بار «اللَّه اكبر» گويد، نزد خدا عز و جل بهتر از آزاد كردن صد بنده، و هر كه خدا را صد بار تسبيح گويد بهتر است از راندن صد شتر به قربانگاه حجّ، و هر كه خدا را صد بار حمد گويد بهتر است از تقديم يك صد اسب براى جهاد در راه خدا با زين و لجام و سوارش، و هر كه صد بار بگويد: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»، در آن روز از همه مردم بهتر عمل كرده است جز كسى كه بر آن افزوده باشد. فرمود: اين گزارش به توانگران رسيد و آن را به كار بستند، گويد: مستمندان نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) برگشتند و گفتند:
يا رسول اللَّه! آنچه فرموديد، به توانگران رسيده و آن را به كار بستند، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: اين فضل خدا است، به هر كه خواهد مى دهدش.
2- از ربعى، از فضيل، از امام باقر و يا امام صادق (علیه السّلام) گويد: شنيدم مى فرمود: «اللَّه اكبر و لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» بسيار بگوئيد زيرا چيزى در نزد خدا عز و جل از اللَّه اكبر گفتن و لا اله الّا اللَّه گفتن محبوب تر نيست.
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود: «سبحان اللَّه» گفتن، نيمى از ميزان اعمال است، و «الحمد للَّه» همه ميزان را پر مى كند و «اللَّه اكبر» ميان آسمان و زمين را پر مى كند.
ص: 121
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ
مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَرَّ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِرَجُلٍ یَغْرِسُ غَرْساً فِی حَائِطٍ(1) لَهُ(2) ، فَوَقَفَ لَهُ(3) وَ قَالَ: أَ لاَ أَدُلُّکَ عَلی غَرْسٍ أَثْبَتَ(4) أَصْلاً، وَ أَسْرَعَ إِینَاعاً(5)، وَ أَطْیَبَ ثَمَراً، وَ أَبْقی ؟ قَالَ: بَلی، فَدُلَّنِی یَا رَسُولَ اللّهِ، فَقَالَ: إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ، فَقُلْ: "سُبْحَانَ اللّهِ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ، وَ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ، وَ اللّهُ أَکْبَرُ"؛ فَإِنَّ لَکَ _ إِنْ قُلْتَهُ _ بِکُلِّ تَسْبِیحَةٍ عَشْرَ شَجَرَاتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ أَنْوَاعِ الْفَاکِهَةِ(6)، وَ هُنَّ(7) مِنَ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ».
قَالَ : «فَقَالَ الرَّجُلُ: فَإِنِّی أُشْهِدُکَ یَا رَسُولَ اللّهِ(8)، أَنَّ حَائِطِی هذَا صَدَقَةٌ مَقْبُوضَةٌ عَلی فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَهْلِ الصَّدَقَةِ، فَأَنْزَلَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ آیَاتٍ(9) مِنَ الْقُرْآنِ: «فَأَمّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری»(10)».(11)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : خَیْرُ الْعِبَادَةِ قَوْلُ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ».(12)
ص: 122
4- از امام باقر (علیه السّلام) گويد: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به مردى گذر كرد كه در باغستانى درخت مى كاشت و نزد او ايستاد و فرمود: تو را دلالت نكنم بر كشت درختانى كه ريشه هايشان برجاتر و رسيدن ميوه هايشان زودتر و ميوه هايشان بهتر و پاينده تر باشند؟ گفت: چرا مرا بدان رهنمائى كن يا رسول اللَّه، فرمود:
چون بامداد و پسين كنى بگو: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ و اللَّه اكبر، زيرا اگر آن را گوئى به شماره هر تسبيح ده درخت در بهشت دارى از انواع ميوه و آنها از باقيات صالحاتند، فرمود. آن مرد گفت: پس به راستى يا رسول اللَّه! من شما را گواه گرفتم كه اين نخلستان من وقف است و قبض شده است بر فقراء مسلمانان كه مستحقّ صدقه باشند.
و خدا آياتى از قرآن را نازل كرد (5 سوره الليل): «و أمّا كسى كه عطا كند و پرهيزكار باشد و تصديق به عاقبت خوش به زودى براى او نعمت فراوان آماده سازيم».
5- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
بهترين عبادت، گفتن: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ است.
ص: 123
بَابُ الدُّعَاءِ لِلاْءِخْوَانِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «أَوْشَکُ(1) دَعْوَةٍ وَ أَسْرَعُ إِجَابَةٍ دُعَاءُ الْمَرْءِ لاِءَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ(2)».(3)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «دُعَاءُ الْمَرْءِ(4) لاِءَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ(5) یُدِرُّ الرِّزْقَ، وَ یَدْفَعُ
الْمَکْرُوهَ».(6)
3. عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالی : «وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»(7) قَالَ : «هُوَ الْمُوءْمِنُ یَدْعُو لاِءَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ، فَیَقُولُ لَهُ(8) الْمَلَکُ(9): آمِینَ، وَ یَقُولُ اللّهُ(10) الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ: وَ لَکَ مِثْلاَ مَا سَأَلْتَ، وَ قَدْ أُعْطِیتَ(11) مَا سَأَلْتَ بِحُبِّکَ(12) إِیَّاهُ».(13)
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ الْوَاسِطِیِّ، عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ، عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : «أَسْرَعُ الدُّعَاءِ نُجْحاً(14)
ص: 124
1- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
دعائى كه بيشتر در معرض اجابت است و زودتر مستجاب مى شود، دعا كردن براى برادران دينى در غياب او.
2- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
دعاء مرد در غياب برادرش (براى او) روزى را فراوان مى كند و بدى را جلو مى گيرد.
3- از امام باقر (علیه السّلام) در تفسير قول خدا تبارك و تعالى (25 سوره شورى): «و اجابت كند براى آن كسانى كه گرويدند و كارهاى شايسته كردند و از فضل خود براى آنها بيفزايد» فرمود: مقصود از آن مؤمن است كه براى برادر خود در ظهر غيب دعا مى كند و فرشته براى او آمين گويد: و خداى جبّار عزيز مى فرمايد: براى تو است دو برابر آنچه در خواست كردى و به تو عطا شده آنچه در خواست كردى براى آنكه او را دوست داشتى.
4- امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
دعائى كه در اجابت كامياب تر است دعاى برادر است براى برادر دينى خود در پشت سر او، آغاز دعا كند براى برادر خود
ص: 125
لِلاْءِجَابَةِ(1) دُعَاءُ الاْءَخِ لاِءَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ، یَبْدَأُ بِالدُّعَاءِ لاِءَخِیهِ، فَیَقُولُ لَهُ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِهِ: آمِینَ(2)، وَ لَکَ(3) مِثْلاَهُ».(4)
5. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ التَّمِیمِیِّ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَا مِنْ مُوءْمِنٍ دَعَا لِلْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ إِلاَّ رَدَّ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَلَیْهِ مِثْلَ(5) الَّذِی دَعَا لَهُمْ بِهِ مِنْ کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَةٍ مَضی مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ ، أَوْ هُوَ آتٍ إِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، إِنَّ(6) الْعَبْدَ لَیُوءْمَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، فَیُسْحَبُ، فَیَقُولُ الْمُوءْمِنُونَ وَ الْمُوءْمِنَاتُ: یَا رَبِّ(7)، هذَا(8) الَّذِی کَانَ یَدْعُو لَنَا، فَشَفِّعْنَا(9) فِیهِ، فَیُشَفِّعُهُمُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیهِ(10)، فَیَنْجُو».(11)
6 . عَلِیٌّ(12)، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: رَأَیْتُ عَبْدَ اللّهِ بْنَ جُنْدَبٍ فِی الْمَوْقِفِ(13)، فَلَمْ أَرَ مَوْقِفاً کَانَ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِهِ، مَا زَالَ(14) مَادّاً یَدَیْهِ(15) إِلَی السَّمَاءِ، وَ دُمُوعُهُ تَسِیلُ عَلی خَدَّیْهِ(16) حَتّی تَبْلُغَ الاْءَرْضَ، فَلَمَّا صَدَرَ(17) النَّاسُ قُلْتُ لَهُ(18): یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، مَا رَأَیْتُ مَوْقِفاً قَطُّ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِکَ؟
قَالَ: وَ اللّهِ، مَا دَعَوْتُ إِلاَّ لاِءِخْوَانِی، وَ ذلِکَ أَنَّ(19) أَبَا الْحَسَنِ مُوسی(20) علیه السلام أَخْبَرَنِی أَنَّ (21): «مَنْ دَعَا لاِءَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ، نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ(22): وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفٍ(23)» فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفٍ(24) مَضْمُونَةً(25) لِوَاحِدَةٍ(26) لاَ أَدْرِی تُسْتَجَابُ(27)، أَمْ لاَ؟(28)
ص: 126
و فرشته اى كه به او گمارده است مى گويد: آمين و براى تو باد دو برابر آن.
5- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هيچ مؤمنى نيست كه براى مردان مؤمن و زنان مؤمنه دعا كند جز اينكه خدا عز و جل به او برگرداند مانند آنچه را براى آنان دعا كرده است از طرف هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنه اى كه از آغاز روزگار در گذشته يا تا روز قيامت به جهان آيد، راستى بنده اى باشد كه روز قيامت دستور دهند كه او را به دوزخ برند و او را به سوى دوزخ كشند، مؤمنين و مؤمنات مى گويند: پروردگارا! اين است كه براى ما دعا مى كرد و شفاعت ما را در باره او بپذيرد و خدا شفاعت آنان را در باره او بپذيرد و نجات يابد.
6- على، از پدرش گويد: عبد اللَّه بن جندب را در موقف (عرفات) ديدم و وقوفى بهتر از وقوف او نديدم، پيوسته دو دستش به سوى آسمان دراز بود و اشكش بر دو گونه اش روان بود تا به زمين مى رسيد و چون مردم برگشتند، به او گفتم: اى أبا محمد! من وقوفى بهتر از وقوف تو نديدم.
گفت: به خدا من جز براى برادران دينى خود دعائى نكردم و اين براى آن است كه أبو الحسن- امام كاظم- (علیه السّلام) به من خبر داد كه هر كه در پشت سر براى برادر خود دعا كند، از عرش به او ندا رسد كه: براى تو باد صد هزار برابر آن و من بد داشتم كه صد هزار دعاى تعهد شده را براى يك دعاء از دست بدهم كه نمى دانم آن يك دعاء اجابت مى شود يا نه؟
ص: 127
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ رِئَابٍ، عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ، عَنْ ثُوَیْرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ : «إِنَّ الْمَلاَئِکَةَ إِذَا سَمِعُوا الْمُوءْمِنَ یَدْعُو لاِءَخِیهِ الْمُوءْمِنِ(1) بِظَهْرِ الْغَیْبِ، أَوْ یَذْکُرُهُ بِخَیْرٍ، قَالُوا: نِعْمَ الاْءَخُ أَنْتَ لاِءَخِیکَ، تَدْعُو لَهُ بِالْخَیْرِ وَ هُوَ غَائِبٌ عَنْکَ(2)، وَ تَذْکُرُهُ بِخَیْرٍ ، قَدْ أَعْطَاکَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِثْلَیْ(3) مَا سَأَلْتَ لَهُ، وَ أَثْنی عَلَیْکَ مِثْلَیْ(4) مَا أَثْنَیْتَ عَلَیْهِ، وَ لَکَ الْفَضْلُ عَلَیْهِ؛ وَ إِذَا سَمِعُوهُ یَذْکُرُ أَخَاهُ بِسُوءٍ وَ یَدْعُو عَلَیْهِ، قَالُوا لَهُ(5): بِئْسَ الاْءَخُ أَنْتَ لاِءَخِیکَ، کُفَّ أَیُّهَا الْمُسَتَّرُ(6) عَلی ذُنُوبِهِ وَ عَوْرَتِهِ، وَ ارْبَعْ(7) عَلی نَفْسِکَ، وَ احْمَدِ اللّهَ الَّذِی سَتَرَ عَلَیْکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَعْلَمُ بِعَبْدِهِ مِنْکَ».(8)
بَابُ مَنْ تُسْتَجَابُ(9) دَعْوَتُهُ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ(10)، عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللّهِ الْقُمِّیِّ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «ثَلاَثَةٌ دَعْوَتُهُمْ مُسْتَجَابَةٌ(11): الْحَاجُّ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونَهُ(12) ؛
ص: 128
7- از ثوير، گويد: شنيدم على بن الحسين (علیه السّلام) مى فرمود:
راستى وقتى فرشته ها بشنوند كه مؤمن در پشت سر براى برادر مؤمنش دعا مى كند و يا او را به خوبى ياد مى كند، گويند: چه خوب برادرى هستى، تو براى برادرت در حقّ او دعاى خير مى كنى با اينكه از تو عائب است و او را به خوبى ياد مى كنى، هر آينه خدا عز و جل به تو مى دهد دو برابر آنچه را در خواست كردى براى او، و از تو خوبى گويد دو چندان آنچه از او خوبى گفتى و تو بر او فضيلت دارى و هر گاه فرشته ها بشنوند از زبان او كه به برادرش بد گويد و بر او نفرين كند به او گويند: چه بد برادرى باشى، تو براى برادرت دست بردار از اين سخنان اى كسى كه پرده روى گناهان و عيوبش كشيده شده و خود را باش و سپاس كن از آن خدائى كه پرده روى تو كشيده و بدان كه خدا عز و جل به حال بنده خود از تو داناتر است.
1- از عيسى بن عبد اللَّه قمّى، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
دعاء سه كس اجابت شود:
1- كسى كه به حج رود، بپائيد تا چگونه به جاى او در باز ماندگانش رفتار كنيد.
2- جنگجوى در راه خدا، پس بپائيد چگونه در باز
ص: 129
وَ الْغَازِی فِی سَبِیلِ اللّهِ ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونَهُ(1) ؛ وَ الْمَرِیضُ، فَلاَ تُغِیظُوهُ(2) وَ لاَ تُضْجِرُوهُ».(3)
2. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ(4) بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَبِی علیه السلام یَقُولُ: خَمْسُ دَعَوَاتٍ لاَ یُحْجَبْنَ(5) عَنِ الرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالی: دَعْوَةُ الاْءِمَامِ الْمُقْسِطِ(6)؛ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ ، یَقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : لاَءَنْتَقِمَنَّ لَکَ وَ لَوْ بَعْدَ حِینٍ؛ وَ دَعْوَةُ الْوَلَدِ الصَّالِحِ لِوَالِدَیْهِ؛ وَ دَعْوَةُ الْوَالِدِ الصَّالِحِ لِوَلَدِهِ؛ وَ دَعْوَةُ الْمُوءْمِنِ لاِءَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ، فَیَقُولُ: وَ لَکَ مِثْلُهُ(7)».(8)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِیَّاکُمْ(9) وَ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ(10) ، فَإِنَّهَا تُرْفَعُ فَوْقَ السَّحَابِ(11) حَتّی یَنْظُرَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلَیْهَا، فَیَقُولَ: ارْفَعُوهَا(12) حَتّی أَسْتَجِیبَ(13) لَهُ(14)؛ وَ إِیَّاکُمْ(15) وَ دَعْوَةَ الْوَالِدِ، فَإِنَّهَا أَحَدُّ مِنَ السَّیْفِ».(16)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ أَخِیهِ الْحَسَنِ، عَنْ زُرْعَةَ، عَنْ سَمَاعَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ أَبِی(17) یَقُولُ: اتَّقُوا الظُّلْمَ، فَإِنَّ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ تَصْعَدُ إِلَی السَّمَاءِ».(18)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ
ص: 130
مانده هايش رفتار مى كنيد.
3- بيمار، و بايد او را به خشم نياوريد و دل تنگ نكنيد.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
پدرم مى فرمود: پنج دعا است كه از درگاه پروردگار تبارك و تعالى محجوب نشوند:
1- دعاء امام عادل 2- دعاء ستم كشيده، خداى عز و جل مى فرمايد: هر آينه انتقام تو را از ستمكار بگيرم گر چه پس از زمانى باشد 3- دعاء فرزند صالح براى پدر و مادر 4- دعاء پدر خوب براى فرزندش 5- دعاء مؤمن براى برادر خود در پشت سر او كه خدا مى گويد: براى تو باد مانند آن.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
بپرهيزيد از نفرين ستم شده، زيرا تا فراز ابر بر آيد و خداى عز و جل در آن بنگرد و فرمايد: آن را بر آوريد تا براى او اجابت كنم، و بپرهيزيد از نفرين پدر كه از شمشير برنده تر است.
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پدرم بود كه مى فرمود:
بپرهيزيد از ستم، زيرا نفرين ستم رسيده، به آسمان بالا مى رود.
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 131
بْنِ سَالِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَدَّمَ(1) أَرْبَعِینَ مِنَ الْمُوءْمِنِینَ، ثُمَّ دَعَا(2)،
اسْتُجِیبَ لَهُ».(3)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ طَلْحَةَ النَّهْدِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أَرْبَعَةٌ لاَ تُرَدُّ(4) لَهُمْ دَعْوَةٌ حَتّی(5) تُفَتَّحَ(6) لَهُمْ(7) أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَ(8) تَصِیرَ(9) إِلَی الْعَرْشِ(10): الْوَالِدُ لِوَلَدِهِ، وَ الْمَظْلُومُ عَلی مَنْ ظَلَمَهُ، وَ الْمُعْتَمِرُ حَتّی(11) یَرْجِعَ، وَ الصَّائِمُ حَتّی(12) یُفْطِرَ».(13)
7 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ النَّبِیُّ(14) صلی الله علیه و آله : لَیْسَ شَیْءٌ أَسْرَعَ إِجَابَةً مِنْ دَعْوَةِ غَائِبٍ لِغَائِبٍ».(15)
8. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : دَعَا مُوسی علیه السلام وَ أَمَّنَ هَارُونُ علیه السلام وَ أَمَّنَتِ الْمَلاَئِکَةُ علیهم السلام ، فَقَالَ اللّهُ تَعَالی: «قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقِیما»(16) وَ مَنْ غَزَا فِی سَبِیلِ اللّهِ اسْتُجِیبَ لَهُ، کَمَا اسْتُجِیبَ لَکُمَا(17) یَوْمَ الْقِیَامَةِ».(18)
ص: 132
هر كه نخست به چهل مؤمن دعا كند و سپس به خود دعا كند، دعايش اجابت شود.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود است:
چهار كسند كه دعاى آنها برگشت ندارد تا آنكه درهاى آسمان باز شوند و به عرش برسند: دعاى پدر براى فرزند خود، نفرين مظلوم به كسى كه به او ستم كرده است، عمره كننده تا به وطن برگردد، و روزه دار تا وقتى افطار كند.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه: پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
هيچ دعائى زودتر به اجابت نرسد از دعاء غائبى براى غائبى.
8- امام صادق (علیه السّلام)، فرمود كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: موسى دعا كرد و هارون آمين گفت، و فرشته ها هم آمين گفتند، پس خدا تبارك و تعالى فرمود: هر آينه دعاء شما به اجابت رسيد، استقامت كنيد پا برجا باشيد و هر كس هم در راه خدا جهاد كند، دعايش به اجابت رسد (چنانچه براى شما به اجابت رسيد) تا به روز قيامت.
ص: 133
بَابُ مَنْ لاَ تُسْتَجَابُ(1) دَعْوَتُهُ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ، عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: صَحِبْتُهُ بَیْنَ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةِ، فَجَاءَ(2) سَائِلٌ، فَأَمَرَ أَنْ یُعْطی ، ثُمَّ جَاءَ(3) آخَرُ، فَأَمَرَ أَنْ یُعْطی، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ، فَأَمَرَ أَنْ یُعْطی، ثُمَّ جَاءَ الرَّابِعُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یُشْبِعُکَ اللّهُ».
ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا، فَقَالَ : «أَمَا إِنَّ(4) عِنْدَنَا مَا نُعْطِیهِ، وَ لکِنْ أَخْشی أَنْ نَکُونَ(5) کَأَحَدِ الثَّلاَثَةِ الَّذِینَ لاَ یُسْتَجَابُ(6) لَهُمْ دَعْوَةٌ: رَجُلٌ أَعْطَاهُ اللّهُ مَالاً، فَأَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ، ثُمَّ قَالَ: اللّهُمَّ ارْزُقْنِی، فَلاَ یُسْتَجَابُ لَهُ؛ وَ رَجُلٌ یَدْعُو عَلَی امْرَأَتِهِ أَنْ یُرِیحَهُ(7) مِنْهَا ، وَ قَدْ جَعَلَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَمْرَهَا إِلَیْهِ؛ وَ رَجُلٌ یَدْعُو عَلی جَارِهِ ، وَ قَدْ جَعَلَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَهُ السَّبِیلَ إِلی أَنْ یَتَحَوَّلَ(8) عَنْ جِوَارِهِ، وَ یَبِیعَ دَارَهُ».(9)
2. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «أَرْبَعَةٌ لاَ تُسْتَجَابُ(10)
ص: 134
1- از وليد بن صبيح، از امام صادق (علیه السّلام)، گويد: به آن حضرت در ميان راه مكه و مدينه همراه بودم، يك سائلى آمد و فرمان داد به او چيزى داده شود و سپس ديگرى آمد و فرمان داد به او چيزى داده شود و سپس ديگرى آمد و فرمان داد به او هم چيزى داده شود، چهارمى آمد و آن حضرت فرمود: خدا سيرت كند و سپس به ما رو كرد و فرمود: هلا نزد ما هست آنچه به او بدهيم ولى مى ترسيم يكى از آن سه كس باشم كه خدا دعاء آنان را اجابت نكند:
1- مردى كه خدا بدو مالى داده و آن را در غير مورد شايسته بدان خرج كند و سپس گويد: بار خدايا! به من روزى بده و دعاء او اجابت نشود.
2- مردى كه بر زن خود نفرين تا خدا او را از وى راحت كند با اينكه خدا عز و جل كار طلاقش را به دست او گذاشته.
3- و مردى كه بر همسايه خود نفرين كند با اينكه خدا عز و جل براى آسايش او، راهى نهاده است و آن اين است كه خانه خود بفروشد و از همسايگى او به جاى ديگر رود.
2- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
چهار كسند كه دعوتشان اجابت نشود:
1- مردى كه در خانه نشسته و مى گويد: بار خدايا! مرا روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم كه روزى را بجوئى؟
ص: 135
لَهُمْ دَعْوَةٌ: الرَّجُلُ(1) جَالِسٌ فِی بَیْتِهِ یَقُولُ: اللّهُمَّ ارْزُقْنِی، فَیُقَالُ(2) لَهُ: أَ لَمْ آمُرْکَ بِالطَّلَبِ؟؛ وَ رَجُلٌ کَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ، فَدَعَا عَلَیْهَا، فَیُقَالُ لَهُ(3): أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا إِلَیْکَ؟؛ وَ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ، فَأَفْسَدَهُ، فَیَقُولُ: اللّهُمَّ ارْزُقْنِی، فَیُقَالُ لَهُ(4): أَ لَمْ آمُرْکَ بِالاِقْتِصَادِ(5)؟ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالاْءِصْلاَحِ؟» ثُمَّ قَالَ : ««وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»(6)؛ وَ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ، فَأَدَانَهُ بِغَیْرِ بَیِّنَةٍ، فَیُقَالُ لَهُ؛ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالشَّهَادَةِ؟».(7)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(8)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عِمْرَانَ أَبِی عَاصِمٍ(9)، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، مِثْلَهُ.(10)
3. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیُّ ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ(11)، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «ثَلاَثَةٌ تُرَدُّ(12) عَلَیْهِمْ دَعْوَتُهُمْ: رَجُلٌ رَزَقَهُ اللّهُ مَالاً، فَأَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ وَجْهِهِ، ثُمَّ قَالَ: یَا رَبِّ ارْزُقْنِی، فَیُقَالُ لَهُ: أَ لَمْ أَرْزُقْکَ؟ وَ رَجُلٌ دَعَا عَلَی امْرَأَتِهِ وَ هُوَ لَهَا ظَالِمٌ(13)، فَیُقَالُ لَهُ : أَ لَمْ أَجْعَلْ(14) أَمْرَهَا بِیَدِکَ؟ وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ، وَ قَالَ: یَا رَبِّ ارْزُقْنِی، فَیُقَالُ لَهُ: أَ لَمْ أَجْعَلْ(15) لَکَ السَّبِیلَ إِلی طَلَبِ الرِّزْقِ».(16)
ص: 136
2- مردى كه زنى دارد و بر او نفرين مى كند، به او گفته شود: آيا كار طلاقش را به دست تو وانگذارم؟ 3- مردى كه مالى داشته و آن را از ميان برده است و مى گويد: بار خدايا! به من روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم ميانه روى كنى و رعايت اقتصاد نمائى؟ آيا به تو دستور ندادم اصلاح مال كنى و نگذارى از ميان برود؟.
سپس فرمود (67 سوره فرقان): «و آن كسانى كه هر گاه انفاق كنند اسراف نورزند و به خود تنگ نگيرند و در اين ميان به حدّ اعتدال باشند».
4- مردى كه مالى داشته و بى گواه به وام داده است، به او گفته شود: آيا به تو دستور ندادم كه گواه بگيرى؟
3- از وليد بن صبيح گويد: شنيدم كه او مى فرمود: سه كس باشند كه دعايشان به خودشان برگردد و به اجابت نرسد:
1- مردى كه خدايش مالى داده و بى جا خرج كرده و باز مى گويد: پروردگارا! به من روزى بده، به او گفته شود: آيا به تو روزى ندادم؟
2- و مردى كه بر همسر ستمكار خود نفرين كند، به او گفته شود: آيا كار طلاقش را به دست تو ندادم.
3- و مردى كه در خانه نشسته و مى گويد: پروردگارا! به من روزى بده، به او گفته شود: آيا براى تو راه تحصيل روزى فراهم نكرده ام؟
ص: 137
بَابُ الدُّعَاءِ عَلَی الْعَدُوِّ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ یَحْیَی بْنِ الْمُبَارَکِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جَبَلَةَ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: شَکَوْتُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام جَاراً لِی وَ مَا أَلْقی مِنْهُ(1)، قَالَ: فَقَالَ لِیَ : «ادْعُ عَلَیْهِ»
قَالَ(2): فَفَعَلْتُ، فَلَمْ أَرَ شَیْئاً، فَعُدْتُ إِلَیْهِ، فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ، فَقَالَ لِیَ : «ادْعُ عَلَیْهِ»: فَقُلْتُ(3): جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَدْ فَعَلْتُ، فَلَمْ أَرَ شَیْئاً، فَقَالَ : «کَیْفَ دَعَوْتَ عَلَیْهِ؟» فَقُلْتُ: إِذَا لَقِیتُهُ دَعَوْتُ عَلَیْهِ، قَالَ(4): فَقَالَ: «ادْعُ عَلَیْهِ إِذَا أقْبَلَ(5) ··· î وَ إِذَا(6) اسْتَدْبَرَ» فَفَعَلْتُ، فَلَمْ أَلْبَثْ(7) حَتّی أَرَاحَ اللّهُ مِنْهُ.(8)
2 . وَ رُوِیَ(9) عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ عَلی أَحَدٍ، قَالَ: اللّهُمَّ اطْرُقْهُ بِلَیْلَةٍ(10) لاَ أُخْتَ لَهَا، وَ أَبِحْ حَرِیمَهُ(11)».(12)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی(13)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ:
قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : إِنَّ لِی جَاراً مِنْ قُرَیْشٍ مِنْ آلِ مُحْرِزٍ قَدْ نَوَّهَ(14) بِاسْمِی وَ شَهَرَنِی(15)، کُلَّمَا مَرَرْتُ بِهِ قَالَ: هذَا الرَّافِضِیُّ یَحْمِلُ الاْءَمْوَالَ إِلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ .
قَالَ: فَقَالَ لِیَ : «ادْعُ(16) اللّهَ عَلَیْهِ إِذَا
ص: 138
1- از اسحاق بن عمار، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) از همسايه خود و آزارى كه از او كشم، شكايت بردم، گويد: به من فرمود: بر او نفرين كن، من كردم و نتيجه اى نديدم و باز به آن حضرت مراجعه كردم و شكايت نمودم، گويد: فرمود: بر او نفرين كن، گفتم: قربانت! من نفرين كردم و چيزى نديدم، فرمود: چگونه بر او نفرين كردى؟ گفتم: هر گاه به او برخوردم نفرينش كردم، گويد:
فرمود: هر گاه به تو پشت كند و از تو رو گرداند نفرينش كن، من اين كار را كردم و درنگى نكرد و خدا مرا از او آسوده كرد.
2- از ابى الحسن (علیه السّلام) روايت شده (روايت كرده خ ل) كه هر گاه يكى از شماها به دشمن نفرين كند، بگويد: «بار خدايا! به بلاى شبانه (به شبى تار خ ل) كه مانندى ندارد گرفتارش كن و دشمن را بر او چيره ساز».
3- از يونس بن عمّار، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم كه:
من يك همسايه قرشى نژاد دارم از آل محرز كه نام مرا فاش كرده و مرا شهرت داده و هر گاه به او گذرم گويد: اين رافضى است و اموالى به جعفر بن محمّد مى پردازد، گويد: به من فرمود: در حال نماز شب به او نفرين كن، وقتى در سجده دوّم دو ركعت اوّل باشى، خدا را حمد كن و تمجيد نما و بگو: «بار خدايا! فلان پسر فلان مرا شهره
ص: 139
کُنْتَ فِی صَلاَةِ اللَّیْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ فِی السَّجْدَةِ(1) الاْءَخِیرَةِ مِنَ الرَّکْعَتَیْنِ الاْءُولَیَیْنِ(2)، فَاحْمَدِ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ مَجِّدْهُ، وَ قُلِ: اللّهُمَّ إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ قَدْ شَهَرَنِی(3)، وَ نَوَّهَ بِی، وَ غَاظَنِی(4)، وَ عَرَضَنِی(5) لِلْمَکَارِهِ؛ اللّهُمَّ اضْرِبْهُ بِسَهْمٍ عَاجِلٍ تَشْغَلْهُ(6) بِهِ عَنِّی(7)؛ اللّهُمَّ وَ(8) قَرِّبْ أَجَلَهُ، وَ اقْطَعْ أَثَرَهُ، وَ عَجِّلْ ذلِکَ(9) یَا رَبِّ السَّاعَةَ السَّاعَةَ».
قَالَ: فَلَمَّا قَدِمْنَا(10) الْکُوفَةَ قَدِمْنَا لَیْلاً، فَسَأَلْتُ أَهْلَنَا(11) عَنْهُ: قُلْتُ: مَا فَعَلَ فُلاَنٌ؟
فَقَالُوا(12): هُوَ(13) مَرِیضٌ، فَمَا(14) انْقَضی آخِرُ کَلاَمِی حَتّی سَمِعْتُ الصِّیَاحَ مِنْ مَنْزِلِهِ، وَ قَالُوا: قَدْ(15) مَاتَ .(16)
4 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْکُوفِیُّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ التَّیْمِیِّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ لَهُ الْعَلاَءُ بْنُ کَامِلٍ: إِنَّ فُلاَناً یَفْعَلُ بِی وَ یَفْعَلُ، فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ .
فَقَالَ : «هذَا(17) ضَعْفٌ بِکَ، قُلِ: اللّهُمَّ إِنَّکَ تَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْءٍ، وَ لاَ یَکْفِی مِنْکَ شَیْءٌ، فَاکْفِنِی أَمْرَ فُلاَنٍ بِمَ شِئْتَ، وَ کَیْفَ شِئْتَ، وَ مِنْ(18) حَیْثُ شِئْتَ، وَ أَنّی شِئْتَ».(19)
5 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ الْمِسْمَعِیِّ، قَالَ: لَمَّا قَتَلَ دَاوُدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُعَلَّی بْنَ خُنَیْسٍ(20)، قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لاَءَدْعُوَنَّ اللّهَ عَلی مَنْ قَتَلَ مَوْلاَیَ، وَ أَخَذَ مَالِی» فَقَالَ لَهُ دَاوُدُ بْنُ عَلِیٍّ : إِنَّکَ لَتُهَدِّدُنِی بِدُعَائِکَ؟
قَالَ حَمَّادٌ: قَالَ الْمِسْمَعِیُّ: فَحَدَّثَنِی مُعَتِّبٌ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام لَمْ یَزَلْ لَیْلَتَهُ(21) رَاکِعاً وَ سَاجِداً(22)، فَلَمَّا کَانَ فِی السَّحَرِ سَمِعْتُهُ
ص: 140
مردم ساخته و سرّ مرا فاش كرده و مرا به خشم آورده و در معرض خطرها آورده، بار خدايا! او را با تير شتابانى بزن و از منش بازدار، بار خدايا! مرگش را برسان و اثرش را محو كن و در اين باره شتاب كن، پروردگارا! هم اكنون هم اكنون» گويد: چون به كوفه باز گشتيم شبانه وارد شديم و از خاندان خود از حال آن مرد پرسيدم، گفتم: فلانى چه كرده است؟ در پاسخ گفتند: بيمار است، و هنوز سخنم را به پايان نرسانده بودم كه فرياد شيون از خانه اش برخاست و گفتند كه مرده است.
4- از يعقوب بن سالم، گويد: من نزد امام صادق (علیه السّلام) بودم كه علاء بن كامل به آن حضرت گفت: راستى فلانى با من (بدى) مى كند و مى كند و اگر نظر داريد به درگاه خدا عز و جل، بر او نفرين كنيد، در پاسخ فرمود: اين از ناتوانى تو است، بگو: «بار خدايا! راستى تو از هر چيز كفايت كنى و چيزى از تو كفايت نكند، كار فلانى را در باره من كفايت فرما بدان چه خواهى و هر گونه خواهى از آن راهى كه خواهى و از آنجا كه خواهى».
5- از حماد، از مسمعى، گويد: چون داود بن على معلّى بن خنيس را كشت، امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر آينه به درگاه خدا نفرين كنم بر كسى كه وابسته مرا كشته و مال مرا ربوده، داود بن على به او گفت: تو مرا به نفرين تهديد مى كنى؟ حماد گويد:
مسمعى گفت كه: معتب (خادم امام صادق (علیه السّلام) براى من باز گفت كه: امام صادق (علیه السّلام) در آن شب پيوسته در ركوع و سجود بود و چون هنگام سحر شد شنيدمش كه در سجده مى فرمود: «بار خدايا!
ص: 141
یَقُولُ _ وَ هُوَ سَاجِدٌ _ : «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِقُوَّتِکَ الْقَوِیَّةِ(1)، ··· î وَ بِجَلاَلِکَ(2) الشَّدِیدِ الَّذِی کُلُّ خَلْقِکَ لَهُ ذَلِیلٌ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ(3) وَ أَهْلِ بَیْتِهِ(4)، وَ أَنْ تَأْخُذَهُ السَّاعَةَ السَّاعَةَ» .
فَمَا رَفَعَ رَأْسَهُ حَتّی سَمِعْنَا(5) الصَّیْحَةَ فِی دَارِ دَاوُدَ بْنِ عَلِیٍّ، فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام رَأْسَهُ، وَ قَالَ : «إِنِّی دَعَوْتُ اللّهَ(6) بِدَعْوَةٍ بَعَثَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَلَیْهِ مَلَکاً، فَضَرَبَ رَأْسَهُ بِمِرْزَبَةٍ(7) مِنْ حَدِیدٍ انْشَقَّتْ مِنْهَا(8) مَثَانَتُهُ، فَمَاتَ».(9)
بَابُ الْمُبَاهَلَةِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ، عَنْ أَبِی مَسْرُوقٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ(10): إِنَّا نُکَلِّمُ النَّاسَ، فَنَحْتَجُّ عَلَیْهِمْ بِقَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الاْءَمْرِ مِنْکُمْ»(11) فَیَقُولُونَ: نَزَلَتْ فِی أُمَرَاءِ السَّرَایَا(12)، فَنَحْتَجُّ عَلَیْهِمْ بِقَوْلِهِ(13) عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ»(14) إِلی آخِرِ الاْآیَةِ ، فَیَقُولُونَ نَزَلَتْ فِی الْمُوءْمِنِینَ، وَ نَحْتَجُّ(15) عَلَیْهِمْ بِقَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»(16) فَیَقُولُونَ: نَزَلَتْ(17) فِي
ص: 142
من از تو خواستارم به نيروى نيرومندت و به جلالت شديدت كه همه آفريده هاى تو در برابر آن خوارند كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و بگيرى او را هم اكنون هم اكنون» و سر خود را از سجده برنداشته بود كه فرياد شيون را از خانه داود بن على شنيدم و امام صادق (علیه السّلام) سر برداشت و فرمود: راستى كه من خدا را به دعائى خواندم و خداوند عز و جل فرشته اى را فرستاد كه عصاى آهنين بر سر او زد چنانچه مثانه اش تركيد و مرد.
1- از ابى مسروق گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: راستى ما با مردم ديگر (در باره مذهب) گفت: و گو كنيم و در برابر آنها دليل آوريم از قول خدا عز و جل (62 سوره نساء): «فرمان بريد از خدا و فرمان بريد از رسول خدا و صاحب الأمر خودتان» در پاسخ گويند:
اين آيه در باره فرماندهان قشون هاى گشتى نازل شده است و ما دليل آوريم بر آنها به قول خدا عز و جل (78 سوره مائده): «همانا سرپرست شما خدا است و رسولش الى آخر آيه [و آن كسانى كه گرويدند آنها را كه نماز را بر پا دارند و زكاة را بپردازند و در ركوعند]» در پاسخ گويند: در باره همه مؤمنان نازل شده است و دليل آوريم در برابر آنها به قول خدا عز و جل (33 سوره شورى): «بگو اى پيغمبر: من از
ص: 143
قُرْبَی الْمُسْلِمِینَ(1).
قَالَ: فَلَمْ أَدَعْ شَیْئاً مِمَّا حَضَرَنِی ذِکْرُهُ مِنْ هذَا(2) وَ شِبْهِهِ إِلاَّ ذَکَرْتُهُ .
فَقَالَ لِی : «إِذَا کَانَ ذلِکَ، فَادْعُهُمْ إِلَی الْمُبَاهَلَةِ(3)» قُلْتُ: وَ کَیْفَ أَصْنَعُ؟ قَالَ : «أَصْلِحْ نَفْسَکَ» ثَلاَثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ : «وَ صُمْ(4) وَ اغْتَسِلْ وَ ابْرُزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَی الْجَبَّانِ(5)، فَشَبِّکْ أَصَابِعَکَ مِنْ یَدِکَ(6) الْیُمْنی فِی أَصَابِعِهِ، ثُمَّ أَنْصِفْهُ، وَ ابْدَأْ بِنَفْسِکَ، وَ قُلِ: "اللّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ، وَ رَبَّ الاْءَرَضِینَ السَّبْعِ، عَالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ، الرَّحْمنَ الرَّحِیمَ، إِنْ کَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعی بَاطِلاً، فَأَنْزِلْ عَلَیْهِ حُسْبَاناً(7) مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِیماً"، ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَیْهِ، فَقُلْ: وَ(8) إِنْ کَانَ فُلاَنٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعی بَاطِلاً، فَأَنْزِلْ عَلَیْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِیماً».
ثُمَّ قَالَ لِی : «فَإِنَّکَ لاَ تَلْبَثُ أَنْ تَری ذلِکَ فِیهِ» فَوَ اللّهِ(9) مَا وَجَدْتُ خَلْقاً یُجِیبُنِی إِلَیْهِ.(10)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ مَخْلَدٍ أَبِی الشُّکْرِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «السَّاعَةُ الَّتِی تُبَاهِلُ(11) فِیهَا مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلی طُلُوعِ الشَّمْسِ».
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ(12) خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ مَخْلَدٍ أَبِی الشُّکْرِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ
ص: 144
شما مزدى نخواهم جز دوستى با ذي القربى [خويشان]» در پاسخ گويند: در باره خويشان اسلامى نازل شده است و از آنچه در خاطر داشتم راجع به اين موضوع و مانند آن چيزى نماند كه ياد كردم، امام (علیه السّلام) فرمود: هر گاه اين طور باشد، آنها را به مباهله (حكميّت خداوند) دعوت كن، گفتم: چه كار كنم؟ فرمود: سه روز خود را اصلاح كن و به گمانم كه فرمود: روزه دار و غسل كن و با مدّعى خود به ميدان بيرون شهر برو و انگشتان دست راست خود را در انگشتانش شبكه وار بينداز و به او حق بده و به خود آغاز سخن كن و بگو: «بار خدايا! اى پروردگار هفت آسمان و هفت زمين! داناى نهان و عيان! بخشاينده و مهربان! اگر ابو مسروق حق را انكار كرده و مدّعى باطل است، يك عذابى دردناك از آسمان بر او فرود آور» و سپس نفرين را به او برگردان و بگو: «و اگر فلان كس حقى را انكار كرده و مدّعى باطل است، بر او عذابى دردناك از آسمان فرود آور» سپس فرمود: پس از آن درنگ نكنى كه اثرش را در او به چشم خود ببينى، راوى گويد: به خدا آفريده اى نيافتم كه پاسخ مثبت به اين پيشنهاد من بدهد.
2- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
آن ساعتى كه در آن مباهله شود: ميان سپيده دم تا بر آمدن آفتاب است.
ص: 145
علیه السلام ، مِثْلَهُ.(1)
3. أَحْمَدُ(2)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا فِی الْمُبَاهَلَةِ، قَالَ:
تُشَبِّکُ أَصَابِعَکَ فِی أَصَابِعِهِ، ثُمَّ تَقُولُ: "اللّهُمَّ إِنْ کَانَ فُلاَنٌ جَحَدَ حَقّاً وَ أَقَرَّ بِبَاطِلٍ، فَأَصِبْهُ بِحُسْبَانٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ(3) بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِکَ"، وَ تُلاَعِنُهُ(4) سَبْعِینَ(5) مَرَّةً.(6)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام فِی الْمُبَاهَلَةِ، قَالَ : «تُشَبِّکُ أَصَابِعَکَ فِی أَصَابِعِهِ، ثُمَّ تَقُولُ : "اللّهُمَّ إِنْ کَانَ فُلاَنٌ جَحَدَ حَقّاً وَ أَقَرَّ بِبَاطِلٍ، فَأَصِبْهُ بِحُسْبَانٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِکَ"، وَ تُلاَعِنُهُ سَبْعِینَ مَرَّةً».(7)
5. مُحَمَّدُ بْنِ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ(8)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ
أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، قَالَ: إِذَا جَحَدَ الرَّجُلُ الْحَقَّ، فَإِنْ أَرَادَ أَنْ تُلاَعِنَهُ(9)، قُلِ(10): «اللّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ، وَ رَبَّ(11) الاْءَرَضِینَ السَّبْعِ(12)، وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ(13)، إِنْ کَانَ فُلاَنٌ جَحَدَ الْحَقَّ(14) وَ کَفَرَ بِهِ، فَأَنْزِلْ عَلَیْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِیماً».(15)
ص: 146
3- يكى از اصحاب ما در باره مباهله گفته است: انگشتانت را در انگشتانش شبكه كنى و سپس گوئى: «بار خدايا اگر فلانى حقى را انكار كرده است و به باطلى اعتراف كرده، او را به عذابى آسمانى درگير يا به عذابى از پيش خودت» و تا هفتاد بار با او ملاعنه كنى و نفرين ردّ و بدل نمائى.
4- از امام صادق (علیه السّلام) در باره ملاعنه فرمود:
پنجه به پنجه او افكنى و سپس گوئى: «بار خدايا! اگر فلانى حقى را انكار كرده است و به باطلى اعتراف كرده است، او را به يك عذابى آسمانى درگير يا به عذابى كه خود دانى» و هفتاد بار با او نفرين به يك ديگر را ادامه داده.
5- ابى جميله، از يكى از اصحابش فرمود:
هر گاه مردى حق را انكار كرد و تو خواهى با آن ملاعنه كنى بگو: «بار خدايا! پروردگار هفت آسمان و هفت زمين! و پروردگار عرش بزرگ! اگر فلان كس حق را منكر است و بدان كافر است، بر او از آسمان صاعقه سوزانى فرست يا عذاب دردناكى».
ص: 147
بَابُ مَا یُمَجِّدُ بِهِ الرَّبُّ _ تَبَارَکَ وَ تَعَالی _ نَفْسَهُ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ لِلّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ ثَلاَثَ سَاعَاتٍ فِی اللَّیْلِ، وَ ثَلاَثَ سَاعَاتٍ فِی النَّهَارِ، یُمَجِّدُ(1) فِیهِنَّ نَفْسَهُ ، فَأَوَّلُ سَاعَاتِ النَّهَارِ حِینَ تَکُونُ(2) الشَّمْسُ(3) هذَا الْجَانِبَ، یَعْنِی مِنَ الْمَشْرِقِ(4) مِقْدَارَهَا مِنَ الْعَصْرِ، یَعْنِی مِنَ الْمَغْرِبِ إِلَی الصَّلاَةِ(5) الاْءُولی، وَ أَوَّلُ سَاعَاتِ(6) اللَّیْلِ فِی(7) الثُّلُثِ الْبَاقِی(8) مِنَ اللَّیْلِ إِلی أَنْ یَنْفَجِرَ(9) الصُّبْحُ یَقُولُ: إِنِّی أَنَا اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ، إِنِّی أَنَا اللّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ، إِنِّی أَنَا اللّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ، إِنِّی أَنَا اللّهُ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ، إِنِّی أَنَا اللّهُ(10) الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ، إِنِّی أَنَا اللّهُ مَالِکُ یَوْمِ الدِّینِ، إِنِّی أَنَا اللّهُ لَمْ أَزَلْ وَ لاَ أَزَالُ، إِنِّی أَنَا اللّهُ خَالِقُ الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ، إِنِّی أَنَا اللّهُ خَالِقُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، إِنِّی أَنَا اللّهُ(11) بَدِیءُ(12) کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیَّ یَعُودُ ، إِنِّی أَنَا اللّهُ الْوَاحِدُ الصَّمَدُ، إِنِّی أَنَا اللّهُ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ، إِنِّی أَنَا اللّهُ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُوءْمِنُ(13) الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ(14) الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ، إِنِّی أَنَا اللّهُ(15) الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ، لِیَ الاْءَسْمَاءُ الْحُسْنی، إِنِّی أَنَا اللّهُ الْکَبِیرُ(16)».
ص: 148
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: راستى خدا عز و جل را سه ساعت است در شب و سه ساعت در روز كه در آنها خود را تمجيد كند نخست ساعت هاى روز آن گاه است كه خورشيد در اينجانب مشرق برآيد به اندازه اى كه در عصر بالاى افق است تا غروب و ادامه يابد تا به وقت نماز نخست (يعنى نماز ظهر) و نخست ساعت هاى شبانه در ثلث آخر است تا سپيده دم، خداوند مى فرمايد:
راستى كه من منم پروردگار جهانيان، راستى كه من منم خداوند فرازنده و بزرگوار، راستى كه من منم خداوند با عزت حكمتدار، راستى كه من منم خداوند آمرزنده و مهرورز، راستى كه من منم خداوند بخشاينده و مهربان، راستى كه من منم خداوند مالك روز جزا، راستى كه من منم كه هميشه بوده و پيوسته هستم، راستى كه من منم آفريننده خير و شر، راستى كه من منم آفريننده بهشت و دوزخ، راستى كه من منم خداوند داناى نهان و عيان، راستى كه من منم خداوند مالك قدوس سلام مؤمن مهيمن عزيز جبار متكبر، راستى كه من منم خداوند آفريننده جانبخش صورت گر از آن من است نام هاى بهتر، راستى كه من منم خداوند بزرگ و برتر. گويد: سپس امام صادق (علیه السّلام) فرمود: از بيان خودش كه كبرياء و بزرگى برازنده
ص: 149
المُتَعالُ.
قَالَ : ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام مِنْ عِنْدِهِ : «وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاوءُهُ، فَمَنْ نَازَعَهُ شَیْئاً مِنْ
ذلِکَ أَکَبَّهُ(1) اللّهُ فِی النَّارِ» .
ثُمَّ قَالَ : «مَا مِنْ عَبْدٍ مُوءْمِنٍ یَدْعُو بِهِنَّ مُقْبِلاً قَلْبُهُ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلاَّ قَضی(2) حَاجَتَهُ، وَ لَوْ کَانَ شَقِیّاً رَجَوْتُ أَنْ یُحَوَّلَ سَعِیداً».(3)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ بُکَیْرٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ أَعْیَنَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ اللّهَ _ تَبَارَکَ وَ تَعَالی _ یُمَجِّدُ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، فَمَنْ مَجَّدَ(4) اللّهَ بِمَا مَجَّدَ بِهِ نَفْسَهُ، ثُمَّ کَانَ فِی حَالِ شِقْوَةٍ، حَوَّلَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلی سَعَادَةٍ ؛ یَقُولُ: أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْعَزِیزُ(5) الْکَبِیرُ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ مَالِکُ(6) یَوْمِ الدِّینِ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ، مِنْکَ بَدَأَ(7) الْخَلْقُ وَ إِلَیْکَ یَعُودُ، أَنْتَ اللّهُ الَّذِی(8) لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ لَمْ تَزَلْ وَ لاَ تَزَالُ ، أَنْتَ اللّهُ(9) الَّذِی(10) لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ خَالِقُ الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ خَالِقُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ أَحَدٌ صَمَدٌ «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ(11) کُفُواً أَحَدٌ»(12) أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ، «الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُوءْمِنُ
ص: 150
حضرت او است و هر كه در باره آن با وى ستيزد خدايش به دوزخ سرنگون سازد، سپس فرمود: هيچ بنده مؤمنى نيست كه اينها را بخواند و دل به درگاه خدا عز و جل داشته باشد جز اينكه خداوند حاجتش را بر آورد و اگر شقى باشد اميدوارم كه به سعادت مبدل شود.
2- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: راستى خدا تبارك و تعالى خود را تمجيد كند در هر شب و روز سه بار و هر كه خدا را تمجيد كند بدان چه خداوند خود را بدان تمجيد كرده است و در حال شقاوت باشد خدايش به حال سعادت مبدل سازد، خداوند در تمجيد خود مى فرمايد: توئى خدا كه نيست شايسته پرستشى جز تو كه پروردگار جهانيانى، توئى خدا كه شايسته پرستشى نيست جز تو كه بخشاينده و مهرورزى، توئى خدا كه شايسته پرستشى نيست جز تو كه با عزت (والا) و بزرگوارى، توئى خدا شايسته پرستشى نيست جز تو كه مالك روز جزائى، توئى خدا شايسته پرستشى نيست كه جز تو آمرزنده و مهربانى، توئى خدا شايسته پرستشى نيست جز تو كه با عزت و حكمتدارى، توئى خدا شايسته پرستشى نيست جز تو كه آغاز آفرينش از تو است و به سوى تو بر مى گردد، توئى خدا (كه) نيست شايسته پرستشى جز تو هميشه بودى و پيوسته هستى، توئى خدا (كه) نيست شايسته پرستشى جز تو آفريننده هر خوب و بدى، توئى خدا نيست شايان پرستش جز تو كه آفريننده بهشت و دوزخى، توئى خدا نيست شايسته پرستشى جز تو يگانه اى و بى نياز، نه زاده است و زائيده نشده است، و نمى باشد براى او همتا هيچ كس، توئى خدا نيست شايسته پرستش جز تو ملك قدوس سلام مؤمن عزيز
ص: 151
الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ هُوَ اللّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الاْءَسْمَاءُ الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»(1) أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْکَبِیرُ ، وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاوءُکَ».(2)
بَابُ مَنْ قَالَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ
1645 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ : «مَا مِنْ شَیْءٍ أَعْظَمَ ثَوَاباً(3) مِنْ شَهَادَةِ أَنْ(4) لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ، إِنَّ(5) اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لاَ یَعْدِلُهُ(6) شَیْءٌ(7)، وَ لاَ یَشْرَکُهُ(8) فِی الاْءُمُورِ(9) أَحَدٌ».(10)
2 . عَنْهُ(11)، عَنِ الْفُضَیْلِ(12) بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عُبَیْدِ اللّهِ(13)، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ بْنِ الْوَلِیدِ الْوَصَّافِیِّ رَفَعَهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «مَنْ قَالَ: "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ" غُرِسَتْ(14) لَهُ شَجَرَةٌ فِی الْجَنَّةِ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ، مَنْبِتُهَا(15) فِی ··· î مِسْکٍ(16) أَبْیَضَ، أَحْلی مِنَ الْعَسَلِ، وَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الثَّلْجِ، وَ أَطْیَبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ، فِیهَا أَمْثَالُ ثُدِیِّ(17) الاْءَبْکَارِ، تَعْلُو(18) عَنْ(19) سَبْعِینَ حُلَّةً(20)».
وَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :
ص: 152
جبار متكبّر، منزّه باد خدا از آنچه شريك او سازند، او است خداى آفريننده و جان بخش و صورت گر، از آن او است همه نام هاى نيكوتر، تسبيح گويدش هر آنچه در آسمانها و زمين است و او است عزيز و با حكمت (تا آخر سوره) توئى خدا نيست شايسته پرستشى جز تو كه بزرگوارى و بزرگى برازنده تو است.
1- از ابى حمزه گويد: شنيدم امام باقر (علیه السّلام) مى فرمود:
هيچ چيز نيست كه ثوابش بيشتر باشد از گواهى به اينكه بگويد: «لا اله الّا اللَّه» يعنى «گواهى دهد به يگانگى خداوند» راستى كه چيزى با خدا عز و جل برابر نيست و در هيچ امرى احدى با او شريك نيست.
2- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: هر كه بگويد: «لا اله الّا اللَّه» براى او در بهشت درختى كاشته شود از ياقوت سرخ كه بنش از مشك سفيد بر آمده و از غسل شيرين تر و از برف سپيدتر و از مشك خوشبوتر است و در آن باشد نمونه هاى پستان دوشيزگان كه در زير هفتاد پيراهن بر آمده باشد (و بر آن درخت بر آمده باشد هفتاد جامه بهشتى خ ل). رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: بهترين عبادت گفتن: «لا اله الّا اللَّه» است.
ص: 153
«خَیْرُ الْعِبَادَةِ قَوْلُ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ» .
وَ قَالَ : «خَیْرُ الْعِبَادَةِ(1) الاِسْتِغْفَارُ، وَ ذلِکَ قَوْلُ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی کِتَابِهِ: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ»(2)».(3)
بَابُ مَنْ قَالَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکْبَرُ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، رَفَعَهُ، عَنْ حَرِیزٍ ، عَنْ یَعْقُوبَ الْقُمِّیِّ(4):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «ثَمَنُ الْجَنَّةِ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکْبَرُ».(5)
بَابُ مَنْ قَالَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام لِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : طُوبی لِمَنْ قَالَ مِنْ أُمَّتِکَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ».(6)
ص: 154
و فرموده است: بهترين عبادت استغفار است و اين است قول خدا عز و جل در قرآنش (22 سوره محمد): «و بدان كه راستش اين است كه نيست شايسته پرستشى جز خدا و آمرزش خواه از گناه خود».
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
بهاى بهشت گفتن: لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر است.
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه جبرئيل به رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) گفت:
خوشا بر هر كه از امّتت بگويد: لا اله الّا اللَّه وحده وحده وحده.
ص: 155
بَابُ مَنْ قَالَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ(1) عَشْراً
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ لَیْثٍ الْمُرَادِیِّ، عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عُتْبَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «مَنْ قَالَ _ عَشْرَ مَرَّاتٍ قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا _ : "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی(2)، وَ هُوَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" کَانَتْ کَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ(3) ذلِکَ الْیَوْمَ».(4)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ عُمَرَ(5) بْنِ مُحَمَّدٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ صَلَّی الْغَدَاةَ(6)، فَقَالَ _ قَبْلَ أَنْ یَنْفُضَ(7) ···
رُکْبَتَیْهِ(8) عَشْرَ مَرَّاتٍ _ : "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ ، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی(9)، وَ هُوَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ(10)، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" وَ فِی الْمَغْرِبِ مِثْلَهَا، لَمْ یَلْقَ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _
ص: 156
1- از عبد الكريم بن عتبة كه از امام صادق (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
هر كه پيش از بر آمدن خورشيد و هم پيش از غروب خورشيد ده بار بگويد: «نيست شايسته پرستشى جز خدا، يگانه است، شريك ندارد، از آن او است ملك و از آن او است سپاس، زنده كند و بميراند و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد، به دست او است هر خير و او است بر هر چه توانا» كفّاره گناهان آن روزش گردد.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
هر كه نماز بامداد گذارد و پيش از آنكه دو زانو را از زمين بردارد ده بار بگويد: «نيست شايسته پرستشى جز خدا، يگانه است، شريك ندارد، از آن او است ملك، و از آن او است سپاس، زنده كند و بميراند و بميراند و زنده كند (و او است زنده اى كه نميرد) به دست او است هر خير و او است به هر چيزى توانا» و در مغرب همچنان كند، هيچ بنده اى خدا عز و جل را به كردارى بهتر از كردار
ص: 157
عَبْدٌ(1) بِعَمَلٍ(2) أَفْضَلَ مِنْ عَمَلِهِ إِلاَّ مَنْ جَاءَ بِمِثْلِ عَمَلِهِ(3)».(4)
بَابُ مَنْ قَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ سَعِیدٍ(5)، عَنْ أَبِی(6) عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ: "أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ"، کَتَبَ اللّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ(7) حَسَنَةٍ».(8)
بَابُ مَنْ قَالَ عَشْرَ مَرَّاتٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ : أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً أَحَداً صَمَداً لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً(9)
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ(10) عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعَبْدِیِّ، عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ فِي(11) کُلِّ یَوْمٍ
ص: 158
او برخورد نكند مگر كسى كه به مانند او كار كند.
1- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود: هر كه گويد:
گواهم كه نيست شايسته پرستشى جز خدا، يگانه است، شريك ندارد، و گواهم كه محمد بنده و رسول او است» خدا برايش هزار هزار حسنه بنويسد.
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه هر روز ده بار بگويد: «من گواهم كه نيست شايسته پرستشى جز خدا، يگانه است، شريك ندارد، معبودى است يكتا،
ص: 159
عَشْرَ مَرَّاتٍ(1): "أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً أَحَداً(2) صَمَداً لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً"، کَتَبَ اللّهُ لَهُ خَمْسَةً(3) وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ(4) حَسَنَةٍ(5)، وَ مَحَا عَنْهُ خَمْسَةً(6) وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَیِّئَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ خَمْسَةً(7) وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ(8) دَرَجَةٍ(9)».(10)
وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْری : «وَ کُنَّ لَهُ حِرْزاً فِی یَوْمِهِ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ السُّلْطَانِ(11)، وَ لَمْ تُحِطْ(12) بِهِ کَبِیرَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ».(13)
بَابُ مَنْ قَالَ: یَا أَللّهُ یَا أَللّهُ(14) عَشْرَ مَرَّاتٍ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ أَخِی أُدَیْمٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ : یَا أَللّهُ، یَا أَللّهُ، عَشْرَ مَرَّاتٍ، قِیلَ لَهُ: لَبَّیْکَ(15)، مَا حَاجَتُکَ؟(16)».(17)
بَابُ مَنْ قَالَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ حَقّاً حَقّاً
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی الاْءَرْمَنِیِّ(18) ، عَنْ أَبِي عِمْرَانَ الْخَرَّاطِ(19)، عَنِ الاْءَوْزَاعِیِّ:
عَنْ أَبِي
ص: 160
يگانه، بى نياز، نه همسرى گرفته و نه فرزندى» خدا برايش چهل و پنج هزار حسنه نويسد و چهل و پنج هزار سيئه از او محو كند و چهل و پنج هزار درجه براى او بالا برد.
در روايت ديگرى است كه اين ذكرها در آن روز حرز او باشند در برابر سلطان و شيطان و گناه كبيره اى پيرامون او را فرانگيرد.
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه ده بار گويد: يا اللَّه يا اللَّه، به او گفته شود: لبيك! چه حاجتى دارى؟
اين عنوان مختصر شده است- از مجلسى (رحمه الله).
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه هر روز بگويد: «نيست
ص: 161
عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَالَ فِی کُلِّ یَوْمٍ(1): "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ حَقّاً حَقّاً ، لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّاً، لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ إِیمَاناً وَ صِدْقاً(2)"، أَقْبَلَ اللّهُ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ، وَ لَمْ(3) یَصْرِفْ وَجْهَهُ عَنْهُ(4) حَتّی یَدْخُلَ(5) الْجَنَّةَ».(6)
بَابُ مَنْ قَالَ: یَا رَبِّ یَا رَبِّ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ أَخِی أُدَیْمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ عَشْرَ مَرَّاتٍ : یَا رَبِّ، یَا رَبِّ(7)، قِیلَ لَهُ: لَبَّیْکَ، مَا حَاجَتُکَ؟».(8)
2 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ(9) ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ، قَالَ: مَرِضَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «قُلْ: یَا رَبِّ ، یَا رَبِّ، عَشْرَ مَرَّاتٍ؛ فَإِنَّ مَنْ قَالَ ذلِکَ، نُودِیَ: لَبَّیْکَ، مَا حَاجَتُکَ؟».(10)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُعَاوِیَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ: یَا رَبِّ یَا أَللّهُ، یَا رَبِّ یَا أَللّهُ(11) ، حَتّی یَنْقَطِعَ نَفَسُهُ(12)، قِیلَ لَهُ : لَبَّیْکَ مَا حَاجَتُکَ؟».(13)
ص: 162
شايسته پرستشى جز خدا، حق است حق است، نيست شايسته پرستشى جز خدا، به او بندگى و رقّيّت تقديم كنم، نيست شايسته پرستشى جز خدا، با ايمان و راستى گويم» خدا روى خود به سوى او كند و از او رو بر نگرداند تا به بهشت در آيد.
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه ده بار يا ربّ يا ربّ گويد، به او گفته شود: لبيك چه حاجتى دارى.
2- از محمد بن حمران گويد: اسماعيل (فرزند امام صادق (علیه السّلام) بيمار شد و امام صادق (علیه السّلام) به او فرمود:
ده بار بگو: يا ربّ يا ربّ، زيرا هر كه آن را بگويد، به او ندا رسد: لبيك! چه حاجتى دارى.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه بگويد: يا ربّ يا اللَّه يا ربّ يا اللَّه تا نفسش ببرد، به او گفته شود: لبيك! چه حاجتى دارى.
ص: 163
بَابُ مَنْ قَالَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ مُخْلِصاً
1. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ السَّوَّاقِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «یَا أَبَانُ، إِذَا قَدِمْتَ الْکُوفَةَ فَارْوِ هذَا الْحَدِیثَ: مَنْ شَهِدَ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ مُخْلِصاً، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ».
قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُ یَأْتِینِی مِنْ کُلِّ صِنْفٍ مِنَ الاْءَصْنَافِ ، أَ فَأَرْوِی لَهُمْ هذَا الْحَدِیثَ؟
قَالَ : «نَعَمْ یَا أَبَانُ، إِنَّهُ(1) إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ، وَ جَمَعَ اللّهُ الاْءَوَّلِینَ وَ الاْآخِرِینَ، فَتُسْلَبُ(2) لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ مِنْهُمْ(3) ، إِلاَّ مَنْ کَانَ عَلی هذَا الاْءَمْرِ(4)».(5)
بَابُ مَنْ قَالَ: مَا شَاءَ اللّهُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ، فَقَالَ بَعْدَ مَا دَعَا : "مَا شَاءَ اللّهُ(6) لاَ حَوْلَ(7) وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ"، قَالَ
ص: 164
1- از ابان بن تغلب از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اى ابان، چون به كوفه رفتى اين حديث را روايت كن:
هر كه از روى اخلاص گواهى دهد كه نيست شايسته پرستشى جز خدا، بهشت براى او واجب باشد. گويد: به او گفتم:
راستش اين است كه از هر فرقه اى نزد من مى آيند، براى همه آنان اين حديث را روايت كنم؟ فرمود: آرى، اى ابان چون روز رستاخيز شود و خداوند همه اولين و آخرين را گرد آورد، خدا لا اله الّا اللَّه را از آنها بگيرد جز از كسى كه بر اين مذهب حق باشد.
1- از هشام بن سالم كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر گاه مردى دعا كند و پس از آن بگويد آنچه باشد كه خدا خواهد نيست جنبشى و نه توانى جز به خدا، خدا عز و جل فرمايد: بنده ام دليرى
ص: 165
اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اسْتَبْسَلَ(1) عَبْدِی، وَ اسْتَسْلَمَ لاِءَمْرِی، اقْضُوا حَاجَتَهُ».(2)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ جَمِیلٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ:«مَنْ قَالَ: "مَا شَاءَ اللّهُ لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ" ، سَبْعِینَ مَرَّةً، صَرَفَ(3) عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلاَءِ أَیْسَرُ ذلِکَ الْخَنْقُ(4)».
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، وَ مَا الْخَنْقُ؟ قَالَ : «لاَ یَعْتَلُّ بِالْجُنُونِ(5)؛ ···
فَیُخْنَقَ».(6)
بَابُ مَنْ قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ(7)
الْقَیُّومُ ، ذُو(8) الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ(9)
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ حَمَّادٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلاَةِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ(10) : "أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ، الْحَیُّ الْقَیُّومُ ذُو الْجَلاَلِ(11) وَ الاْءِکْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، غَفَرَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَهُ(12) ذُنُوبَهُ وَ لَوْ(13) کَانَتْ(14) مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ».(15)
ص: 166
كرد و تسليم امر ما شد، حاجتش را بر آوريد.
2- از جميل گويد: شنيدم كه امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
هر كه هفتاد بار گويد:
ما شاء اللَّه لا حول و لا قوة الّا باللَّه
هفتاد نوع بلا از او بگردد كه آسان تر همه خنق و خفه شدن باشد، گفتم: قربانت! خنق چيست؟ فرمود: مقصود اين است كه دچار ديوانگى نشود تا خفه گردد.
1- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: هر كه دنبال نماز واجب پيش از آنكه دو پاى خود تا كند سه بار بگويد: آمرزش خواهم از آن خدا كه نيست شايسته ستايشى جز او زنده و پاينده است صاحب جلالت و اكرام است- و به او باز گردم- خدا عز و جل گناهانش را بيامرزد، گر چه مانند كف دريا باشند.
ص: 167
بَابُ الْقَوْلِ عِنْدَ الاْءِصْبَاحِ وَ الاْءِمْسَاءِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ غَالِبِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالی : «وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الاْآصالِ»(1) قَالَ : «هُوَ الدُّعَاءُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا ، وَ هِیَ سَاعَةُ إِجَابَةٍ».(2)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ جَابِرٍ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ إِبْلِیسَ _ عَلَیْهِ لَعَائِنُ اللّهِ(3) _ یَبُثُّ جُنُودَ اللَّیْلِ(4) مِنْ حَیْثُ(5) تَغِیبُ الشَّمْسُ وَ تَطْلُعُ(6)؛ فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ ، وَ تَعَوَّذُوا بِاللّهِ مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ، وَ عَوِّذُوا صِغَارَکُمْ فِی تِلْکَ(7) السَّاعَتَیْنِ، فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ(8)».(9)
3. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ رَزِینٍ صَاحِبِ الاْءَنْمَاطِ: عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ: "اللّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ، وَ أُشْهِدُ مَلاَئِکَتَکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ الْمُصْطَفَیْنَ أَنَّکَ أَنْتَ اللّهُ ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً
ص: 168
1- از غالب بن عبد اللَّه از امام صادق (علیه السّلام) در شرح قول خدا تبارك و تعالى (15 سوره رعد): «براى خدا سجده كند هر كه در آسمان ها و زمين است خواه ناخواه، و سايه هاى آنان در بامداد و پسين» فرمود:
مقصود از آن دعا پيش از بر آمدن آفتاب است و پيش از غروب آن و آن ساعت اجابت است.
2- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: راستى كه ابليس- بر او باد لعنت هاى خدا- لشكرهاى خود را شبانه از آنجا مى فرستد كه آفتاب غروب مى كند و بر مى آيد و در اين دو ساعت بسيار ذكر خدا گوئيد و از شرّ ابليس و لشكريانش به خدا پناه بريد و خردسالانِ خود را در اين دو ساعت به پناه خدا سپاريد زيرا كه دو ساعت غفلت باشند.
3- از رزين پتو فروش از امام باقر و يا از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه بگويد: بار خدايا من تو را گواه گيرم و فرشته هاى مقربت را و حاملان عرش تو را كه بر گزيده اند بر اينكه توئى خدا نيست شايسته پرستشى جز تو بخشاينده و مهربانى، و گواهم كه محمد بنده و رسول تو است، و بر اين كه فلان، امام من و ولى من است و بر
ص: 169
عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ، وَ أَنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ إِمَامِی وَ وَلِیِّی، وَ أَنَّ أَبَاهُ(1) رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ فُلاَناً وَ فُلاَناً _ حَتّی یَنْتَهِیَ إِلَیْهِ _ أَئِمَّتِی وَ أَوْلِیَائِی، عَلی ذلِکَ أَحْیَا، وَ عَلَیْهِ أَمُوتُ، وَ عَلَیْهِ أُبْعَثُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ أَبْرَأُ مِنْ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ(2)" ؛ فَإِنْ مَاتَ فِی(3) لَیْلَتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ».(4)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَجَّالِ وَ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الشَّعِیرِیِّ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ کَلْثَمَةَ(5): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ، أَوْ(6) عَنْ(7) أَبِی جَعْفَرٍ علیهماالسلام (8)، قَالَ : «تَقُولُ إِذَا أَصْبَحْتَ: أَصْبَحْتُ بِاللّهِ مُوءْمِناً عَلی دِینِ مُحَمَّدٍ وَ سُنَّتِهِ، وَ دِینِ عَلِیٍّ وَ سُنَّتِهِ(9) ، وَ دِینِ الاْءَوْصِیَاءِ وَ سُنَّتِهِمْ(10)، آمَنْتُ بِسِرِّهِمْ(11) وَ عَلاَنِیَتِهِمْ، وَ شَاهِدِهِمْ وَ غَائِبِهِمْ، وَ أَعُوذُ بِاللّهِ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ الاْءَوْصِیَاءُ علیهم السلام ، وَ أَرْغَبُ إِلَی اللّهِ فِیمَا رَغِبُوا إِلَیْهِ، وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ».(12)
5. عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُثْمَانَ الْخَرَّازِ(13)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ _ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِمَا _ کَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ: "أَبْتَدِئُ یَوْمِی هذَا بَیْنَ یَدَیْ نِسْیَانِی وَ عَجَلَتِی(14) بِسْمِ اللّهِ وَ مَا شَاءَ اللّهُ" ؛ فَإِذَا فَعَلَ ذلِکَ الْعَبْدُ، أَجْزَأَهُ مِمَّا نَسِیَ فِی یَوْمِهِ».(15)
6 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ
ص: 170
بنده و رسول تو است، و بر اينكه فلان، امام من و ولى من است و بر اينكه پدرش رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) با على و حسن و حسين و فلان و فلان تا برسد به او (يعنى امامِ زمان) امامان و اولياء منند، بر اين عقيده زنده بمانم و بر آن بميرم و با آن در قيامت مبعوث شود و بى زارم از فلان و فلان و فلان و اگر در همان شب بميرد به بهشت رود.
4- از يزيد بن كلثمه از امام صادق و يا از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه بامداد كردى مى گوئى: من بامداد كردم با ايمان به خدا و بر دين محمد و روش او و دين على و روش او و دين اوصياء و روش آنها، ايمان دارم به نهان آنان و عيانشان و شاهدشان و غائبشان، و به خدا پناه برم از آنچه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) از آن پناه خواسته و على و اوصياء پناه خواستند و توجه دارم به درگاه خدا در آنچه بدان توجه و رغبت داشتند و نيست جنبش و نه توانى جز به خدا.
5- از امام صادق (علیه السّلام) كه على بن الحسين (علیه السّلام) را شيوه بود كه چون بامداد مى كرد مى فرمود: من اين روز خود را در ميان فراموشى و شتابم آغاز مى كنم بنام خدا و آنچه خدا خواهد، و چون بنده چنين كند او را از آنچه در آن روز فراموش كند بس باشد (يعنى از او باز خواست نشود).
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 171
جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ شِهَابٍ(1) وَ سُلَیْمٍ الْفَرَّاءِ، عَنْ رَجُلٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ هذَا حِینَ یُمْسِی، حُفَّ(2) بِجَنَاحٍ مِنْ أَجْنِحَةِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام حَتّی یُصْبِحَ: "أَسْتَوْدِعُ اللّهَ الْعَلِیَّ الاْءَعْلَی الْجَلِیلَ الْعَظِیمَ نَفْسِی، وَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ؛ أَسْتَوْدِعُ اللّهَ نَفْسِیَ(3) الْمَرْهُوبَ الْمَخُوفَ، الْمُتَضَعْضِعَ(4) لِعَظَمَتِهِ کُلُّ شَیْءٍ" ثَلاَثَ مَرَّاتٍ».(5)
7 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ(6) أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ وَ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا أَمْسَیْتَ، قُلِ(7) : "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عِنْدَ إِقْبَالِ(8) لَیْلِکَ، وَ إِدْبَارِ نَهَارِکَ، وَ حُضُورِ صَلَوَاتِکَ، وَ أَصْوَاتِ دُعَاتِکَ(9) أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ" وَ ادْعُ بِمَا أَحْبَبْتَ».(10)
8. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَی ابْنِ آدَمَ إِلاَّ قَالَ لَهُ ذلِکَ الْیَوْمُ: یَا ابْنَ آدَمَ(11) ، أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ، وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ، فَقُلْ فِیَّ خَیْراً، وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً ؛ أَشْهَدْ لَکَ بِهِ(12) یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا(13) أَبَداً».
قَالَ : «وَ کَانَ(14) عَلِیٌّ علیه السلام إِذَا(15) أَمْسی یَقُولُ: "مَرْحَباً بِاللَّیْلِ الْجَدِیدِ، وَ الْکَاتِبِ(16) الشَّهِیدِ اکْتُبَا(17) عَلَی(18) اسْمِ اللّهِ(19)" ؛ ثُمَّ یَذْکُرُ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ».(20)
ص: 172
هر كه اين ذكر را هنگام ورود شب سه بار بگويد در درون پرى از پرهاى جبرئيل در آيد تا بامداد كند: «بخدا سپارم كه على و اعلى و جليل و عظيم است خودم را و هر كه به كارم مى خورد، به خدا سپارم خويش را از آن خدائى كه هر چيز در برابر بزرگواريش ترسان و لرزان است».
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون شب كنى بگو: «بار خدايا من از تو خواستارم هنگام آمدن شبت و رفتن روزت و حضور نمازهايت و آوازهاى دعا به درگاهت كه رحمت فرستى به محمد و آل محمد» و هر چه خواهى دعا كن.
8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
روزى نباشد كه بر آدمى زاده در آيد جز اينكه گويد: اى آدمى زاده، من روز نو توام و بر تو گواهم، در من كار خوب كن تا در روز رستاخيز براى تو گواهى دهم زيرا پس از اين هرگز مرا نبينى؛ فرمود: كه على (علیه السّلام) را شيوه بود كه چون شب مى كرد مى فرمود:
مرحبا به اين شب تازه و نويسنده گواه براى من نام خدا را بنويسيد، سپس ذكر خدا عز و جل مى كرد.
ص: 173
9. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ(1)، عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ بُکَیْرٍ، عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «إِذَا تَغَیَّرَتِ الشَّمْسُ فَاذْکُرِ(2) اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ إِنْ(3) کُنْتَ مَعَ قَوْمٍ یَشْغَلُونَکَ فَقُمْ وَ ادْعُ(4)».(5)
10. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «ثَلاَثٌ تَنَاسَخَهَا(6) الاْءَنْبِیَاءُ مِنْ آدَمَ علیه السلام حَتّی(7) وَصَلْنَ إِلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کَانَ إِذَا أَصْبَحَ یَقُولُ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ(8) بِهِ قَلْبِی، وَ یَقِیناً حَتّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لاَ یُصِیبُنِی إِلاَّ مَا کَتَبْتَ(9) لِی، وَ رَضِّنِی(10) بِمَا قَسَمْتَ لِی».(11)
وَ رَوَاهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا، وَ زَادَ فِیهِ : «حَتّی لاَ أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لاَ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ ، بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ، أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ، وَ لاَ تَکِلْنِی(12) إِلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ».(13)
11 . وَ رُوِیَ(14) : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَصْبَحْنَا وَ الْمُلْکُ لَهُ، وَ أَصْبَحْتُ(15) عَبْدَکَ(16) وَ ابْنَ عَبْدِکَ وَ ابْنَ(17) أَمَتِکَ فِی قَبْضَتِکَ ، اللّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ ، وَ احْفَظْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَفِظُ(18) وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَفِظُ، اللّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ، وَ لاَ تَجْعَلْ لِی حَاجَةً إِلی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ،
ص: 174
9- از شهاب بن عبد ربه گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
هر گاه آفتاب بگردد (بر آيد يا به زوال رسد يا غروب كند) ذكر خدا عز و جل كن و اگر با مردمى باشى كه تو را باز مى دارند از نزد آنان برخيز و دعا كن.
10- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
سه چيز را پيمبران از هم نسخه گرفتند از آدم تا رسيدند به رسول خاتم (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) كه هميشه هر گاه صبح مى كرد مى گفت: «بار خدايا به راستى من از تو خواستارم ايمانى دلنشين و يقينى واقع بين تا بدانم كه به من نرسد جز آنچه تو بر من نوشتى و مرا بدان چه بهره ام كردى خشنود دار».
و يكى از اصحاب ما، آن را روايت كرده است و در آن افزوده است: «تا دوست ندارم تعجيل در آنچه را تو پس اندازى و نه تأخير آنچه را تو پيش اندازى اى زنده! اى پاينده! به رحمت تو دادرسى كنم، همه كار مرا اصلاح كن و مرا به خودم وامگذار هرگز تا به يك چشم بر هم زدن و صلّى اللَّه على محمد و آله.
11- و از امام صادق (علیه السّلام) روايت شده است: «سپاس از آن خدا است كه ملك را دارا است و من بامدادن كردم و بنده و بنده زاده توام و كنيززاده تو در دست تو، بار خدايا! مرا روزى ده از فضل خود، روزى فراوانى از آنجا كه گمان برم و از آنجا كه گمان نبرم و نگهدارم از آن رو كه خود را نگه مى دارم و از آن رو كه نتوانم خود را نگهداشت، بار خدايا! از فضل خودت روزيم ده
ص: 175
اللّهُمَّ أَلْبِسْنِی الْعَافِیَةَ، وَ ارْزُقْنِی عَلَیْهَا الشُّکْرَ، یَا وَاحِدُ، یَا أَحَدُ، یَا صَمَدُ، یَا أَللّهُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، یَا أَللّهُ، یَا رَحْمَانُ، یَا رَحِیمُ(1)، یَا مَالِکَ الْمُلْکِ وَ رَبَّ الاْءَرْبَابِ وَ(2) سَیِّدَ السَّادَاتِ(3)، وَ یَا(4) أَللّهُ، یَا(5) لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ، اشْفِنِی بِشِفَائِکَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ؛ فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ(6) عَبْدِکَ(7) أَتَقَلَّبُ(8) فِی قَبْضَتِکَ».(9)
12 . عَنْهُ(10)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ : رَفَعَهُ إِلی أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ : «اللّهُمَّ إِنِّی وَ هذَا النَّهَارَ(11) خَلْقَانِ(12) مِنْ خَلْقِکَ؛ اللّهُمَّ لاَ تَبْتَلِنِی بِهِ، وَ لاَ تَبْتَلِهِ بِی(13)؛ اللّهُمَّ وَ لاَ تُرِهِ مِنِّی جُرْأَةً عَلی مَعَاصِیکَ، وَ لاَ رُکُوباً لِمَحَارِمِکَ؛ اللّهُمَّ اصْرِفْ عَنِّیَ الاْءَزْلَ(14) وَ اللاَّءْوَاءَ(15) وَ الْبَلْوی ، وَ سُوءَ الْقَضَاءِ ، وَ شَمَاتَةَ الاْءَعْدَاءِ ، وَ مَنْظَرَ السَّوْءِ(16) فِی نَفْسِی وَ مَالِی».
قَالَ : «وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یَقُولُ حِینَ یُمْسِی وَ یُصْبِحُ : "رَضِیتُ بِاللّهِ رَبّاً، وَ بِالاْءِسْلاَمِ دِیناً، وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله نَبِیّاً، وَ بِالْقُرْآنِ بَلاَغاً(17)، وَ بِعَلِیٍّ إِمَاماً" ثَلاَثاً(18) ، إِلاَّ کَانَ حَقّاً عَلَی اللّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ(19) أَنْ یُرْضِیَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
قَالَ : وَ کَانَ یَقُولُ علیه السلام إِذَا أَمْسی : «أَصْبَحْنَا لِلّهِ شَاکِرِینَ، وَ أَمْسَیْنَا لِلّهِ حَامِدِینَ، فَلَکَ الْحَمْدُ(20) کَمَا أَمْسَیْنَا لَکَ(21) مُسْلِمِینَ سَالِمِینَ».قَالَ: وَ إِذَا أَصْبَحَ، قَالَ: «أَمْسَیْنَا لِلّهِ شَاکِرِینَ، وَ أَصْبَحْنَا لِلّهِ حَامِدِینَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ(22) کَمَا أَصْبَحْنَا لَکَ مُسْلِمِینَ(23) سَالِمِینَ».(24)
ص: 176
و مگذار براى من نيازى به كسى از آفريده هايت، بار خدايا! جامه عافيتم درپوشان و بر آنم شكرگزارى خود را روزى كن، اى يكتا! اى يگانه! اى بى نياز! اى خدائى كه نزاده و زاده نيست و احدى با او همتا نيست! اى خدا! اى بخشاينده! اى مهربان! اى مالك الملك! پرورنده پرورنده ها و آقاى آقايان! و اى خدا، نيست شايسته پرستشى جز تو، مرا به درمان خود درمان كن از هر درد و بيمارى، زيرا من بنده و بنده زاده توام و در دست تو مى گردم.
12- از محمد بن على كه آن را به امير المؤمنين (علیه السّلام) رسانيده كه مى گفته است: «بار خدايا، من و اين روز هر دو از آفريده هاى توايم، بار خدايا مرا بدان ميازماى و او را به من آزمايش مكن، بار خدايا به او منما كه به نافرمانى تو دليرم و بدان چه غدقن كردى اندرم، بار خدايا در اين روز تنگى و سختى و گرفتارى و پيش آمد بد و سرزنش دشمنان و منظره بد را در خود و مالم از من بگردان» فرمود:
بنده اى نباشد كه چون شب كند يا صبح نمايد سه بار بگويد:
«به خدا خشنودم كه پروردگارم باشد و به اسلام كه دينم باشد و به محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) كه پيغمبرم باشد و به قرآن براى اينكه تبليغ به من كند و به على براى اينكه رهبر و پيشوايم باشد» جز اينكه بر خداى عزيز جبّار سزاوار است كه در روز رستاخيز او را خشنود سازد.
فرمود: چون شب مى كرد، مى فرمود: بامدادان كرديم در شكرگزارى خدا و شب نموديم در سپاس خدا، خدايا از آن تو است سپاس چونان كه بامداد كرديم با تسليم به تو در حال سلامت.
فرمود: در هر بامداد مى گفت: شب كرديم در شكرگزارى خدا و بامداد كرديم در سپاس گزارى خدا، سپاس از آن خدا است چونان كه بامداد كرديم با تسليم به تو در حال سلامت.
ص: 177
13 . عَنْهُ(1)، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ أَبِی علیه السلام یَقُولُ إِذَا أَصْبَحَ: "بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ إِلَی اللّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ عَلی(2) مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؛ اللّهُمَّ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی، وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ؛ اللّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الاْءِیمَانِ(3) مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ، وَ مِنْ خَلْفِی، وَ عَنْ یَمِینِی، وَ عَنْ شِمَالِی، وَ مِنْ فَوْقِی ، وَ مِنْ تَحْتِی، وَ مِنْ قِبَلِی(4)، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ ، لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ، نَسْأَلُکَ(5) الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ مِنْ(6) کُلِّ سُوءٍ وَ شَرٍّ فِی الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ، وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ، وَ أَعُوذُ بِکَ(7) مِنْ سَطَوَاتِ(8) اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ؛ اللّهُمَّ رَبَّ(9) الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ، وَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ، وَ رَبَّ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ(10) ، أَبْلِغْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَنِّی السَّلاَمَ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ(11) بِدِرْعِکَ الْحَصِینَةِ، وَ أَعُوذُ(12) ··· î بِجَمْعِکَ(13) أَنْ تُمِیتَنِی(14) غَرَقاً، أَوْ حَرَقاً(15)، أَوْ شَرَقاً(16)، أَوْ قَوَداً(17)، أَوْ صَبْراً(18)، أَوْ مَسَمّاً(19)، أَوْ تَرَدِّیاً فِی بِئْرٍ، أَوْ أَکِیلَ السَّبُعِ(20)، أَوْ مَوْتَ الْفَجْأَةِ، أَوْ بِشَیْءٍ(21) مِنْ مِیتَاتِ(22) السَّوْءِ، وَ لکِنْ أَمِتْنِی عَلی فِرَاشِی فِی طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِکَ صلی الله علیه و آله مُصِیباً لِلْحَقِّ غَیْرَ مُخْطِئٍ، أَوْ فِی الصَّفِّ الَّذِی(23) نَعَتَّهُمْ فِی کِتَابِکَ کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ، أُعِیذُ نَفْسِی وَ وُلْدِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی بِقُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ حَتّی یَخْتِمَ(24) السُّورَةَ، وَ أُعِیذُ نَفْسِی وَ وُلْدِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی بِقُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ حَتّی یَخْتِمَ السُّورَةَ، وَ یَقُولُ(25): الْحَمْدُ لِلّهِ عَدَدَ
ص: 178
13- از امام صادق (علیه السّلام) كه: پدرم چون صبح مى كرد، مى گفت: بنام خدا! بذات خدا! و به سوى خدا و در راه خدا و بر كيش رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بار خدايا خود را به تو سپردم و كارم را به تو واگذاردم و بر تو توكل كردم اى پروردگار جهانيان، بار خدايا در پناه ايمانم نگه دار از پيش روى و دنبال سرم و از سمت راست و چپم و از فراز سر و زير پايم و از برابرم، نيست شايسته پرستشى جز تو، نيست جنبش و نه توانى جز به تو، از تو عفو و عافيت جويم از هر بدى و از هر شرى در دنيا و آخرت، بار خدايا من از عذاب قبر و فشارش به تو پناه برم و به تو پناهم از دست اندازى هاى شب و روز، بار خدايا پروردگار مشعر الحرام و پروردگار بلد الحرام (شهر مكه) و پروردگار حل و حرم برسان به محمد و خاندانش سلام مرا، بار خدايا پناه برم به جوشن نگه دارنده تو و پناه برم به وابستگى به حضرتت از اينكه مرا بميرانى به وسيله غرق در آب و سوختن و گلوگير شدن يا به قصاص يا دست بسته به دست دشمن يا به زهر خوردن يا پرت شدن در چاه يا به خوردن درنده ها يا مرگ ناگهانى يا به هر يك از مردن هاى ناگوار ولى مرا در بستر خود بميران در فرمان برى از خودت و فرمان برى از رسولت (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) با اينكه به حق رسيده و راه خطا نرفته باشم يا در صف مجاهدان حق كه در قرآنت آنها را ستوده اى كه (4 سوره صف):
«سازمانى بهم آميخته اند» پناه دهم خودم و فرزندانم و هر چه پروردگارم به من روزى كرده است، به قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (بخواند تا آخر سوره) و مى گويد: سپاس از آن خدا است به شماره آنچه خدا آفريده، سپاس از آن خدا است بمانند آنچه آفريده و سپاس از آن خدا است بر آنچه آفريده و سپاس از آن خدا است تا كشش كلماتش و سپاس از آن خدا است به وزن عرشش و سپاس از آن خدا است تا خودش
ص: 179
مَا خَلَقَ اللّهُ(1)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ مِثْلَ مَا خَلَقَ(2)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ مِلْ ءَ مَا خَلَقَ اللّهُ(3)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ(4)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ زِنَةَ عَرْشِهِ(5)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رِضَا نَفْسِهِ، وَ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الْحَلِیمُ(6) الْکَرِیمُ، وَ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ، سُبْحَانَ اللّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ(7) وَ الاْءَرَضِینَ(8) وَ مَا بَیْنَهُمَا، وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ؛ اللّهُمَّ إِنِّی(9) أَعُوذُ بِکَ مِنْ دَرَکِ الشَّقَاءِ، وَ مِنْ شَمَاتَةِ الاْءَعْدَاءِ، وَ أَعُوذُ بِکَ(10)
مِنَ الْفَقْرِ وَ الْوَقْرِ(11)، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِی الاْءَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ"، وَ یُصَلِّی(12) عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ».(13)
14. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً ، عَنِ الْحَسَنِ(14) بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَا مِنْ عَبْدٍ یَقُولُ إِذَا أَصْبَحَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ: "اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَرُ کَبِیراً، وَ سُبْحَانَ اللّهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ کَثِیراً لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ(15)" إِلاَّ ابْتَدَرَهُنَّ(16) مَلَکٌ، وَ جَعَلَهُنَّ فِی جَوْفِ(17) جَنَاحِهِ،وَ صَعِدَ بِهِنَّ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا، فَتَقُولُ(18) الْمَلاَئِکَةُ: مَا مَعَکَ؟ فَیَقُولُ: مَعِی کَلِمَاتٌ قَالَهُنَّ رَجُلٌ مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ هِیَ کَذَا وَ کَذَا، فَیَقُولُونَ(19): رَحِمَ اللّهُ مَنْ قَالَ هوءُلاَءِ الْکَلِمَاتِ وَ غَفَرَ لَهُ » .
قَالَ (20): «وَ کُلَّمَا مَرَّ بِسَمَاءٍ، قَالَ لاِءَهْلِهَا مِثْلَ(21) ذلِکَ، فَیَقُولُونَ: رَحِمَ اللّهُ مَنْ قَالَ هوءُلاَءِ الْکَلِمَاتِ وَ غَفَرَ لَهُ ، حَتّی یَنْتَهِیَ بِهِنَّ(22) إِلی حَمَلَةِ الْعَرْشِ، فَیَقُولُ لَهُمْ: إِنَّ مَعِی کَلِمَاتٍ تَکَلَّمَ بِهِنَّ
ص: 180
خشنود گردد و نيست شايسته ستايش جز خداى بردبار كريم و نيست شايسته ستايش جز خداى علىّ عظيم، منزّه باد پروردگار آسمان ها و زمين ها و هر چه ميان آنها است و پروردگار عرش عظيم، بار خدايا به تو پناه مى برم از دچار شدن به شقاوت و سرزنش دشمن ها و به تو پناه برم از فقر و بار سنگين و به تو پناه برم از منظره بد و ناگوار در باره اهل و مال و فرزند و ده بار صلوات بر محمد و آلش صلوات فرستد.
14- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: بنده اى نباشد كه كه چون صبح كند پيش از بر آمدن خورشيد گويد:
«اللَّه اكبر اللَّه اكبر كبيراً
- منزّه باد خدا در بامداد و پسين، و سپاس از آن خدا است پروردگار جهانيان بسيار و فراوان، شريك ندارد، و صلى اللَّه على محمد و آله» جز اينكه فرشته اى آنها را دريابد و ميان پر خود نهد و به آسمان دنيا بالا برد و فرشته ها به او گويند: چه همراه تو است؟ در پاسخ گويد: با من چند كلمه است كه مردى از مؤمنان گفته و آنها چنين و چنانند، و فرشته ها گويند: خدا رحمت كند هر كه اين كلمات را گفته است و او را بيامرزد و به هر آسمانى كه بالا رود به اهل آن گزارش دهد و آنها گويند: خدا رحمت كند آن را كه اين كلمات را خوانده است و او را بيامرزد تا آنها را به حاملان عرش رساند و به آنها گويد: با من كلماتى است كه مردى از مؤمنان گفته است و چنين و چنانند، و حاملان عرش مى گويند: خدا اين بنده را رحمت كند و بيامرزد،
ص: 181
رَجُلٌ مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ هِیَ کَذَا وَ کَذَا، فَیَقُولُونَ: رَحِمَ اللّهُ هذَا الْعَبْدَ وَ غَفَرَ لَهُ(1)، انْطَلِقْ بِهِنَّ(2) إِلی حَفَظَةِ کُنُوزِ مَقَالَةِ الْمُوءْمِنِینَ؛ فَإِنَّ هوءُلاَءِ کَلِمَاتُ الْکُنُوزِ حَتّی تَکْتُبَهُنَّ(3) فِی دِیوَانِ الْکُنُوزِ».(4)
15. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ، عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ(5)، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللّهِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا أَصْبَحْتَ، فَقُلْ: اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ(6) وَ بَرَأْتَ(7) فِی(8) بِلاَدِکَ وَ عِبَادِکَ(9)؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِجَلاَلِکَ وَ جَمَالِکَ وَ حِلْمِکَ وَ کَرَمِکَ کَذَا وَ کَذَا».(10)
16. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مَیْمُونٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام کَانَ یَقُولُ إِذَا أَصْبَحَ: "سُبْحَانَ اللّهِ(11) الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ(12) _ ثَلاَثاً _ ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِکَ، وَ مِنْ تَحْوِیلِ عَافِیَتِکَ، وَ مِنْ(13)
فَجْأَةِ(14) نَقِمَتِکَ، وَ مِنْ(15) دَرَکِ(16) الشَّقَاءِ، وَ مِنْ(17) شَرِّ مَا سَبَقَ فِی اللَّیْلِ(18)؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعِزَّةِ مُلْکِکَ وَ شِدَّةِ قُوَّتِکَ وَ بِعَظِیمِ(19) سُلْطَانِکَ وَ بِقُدْرَتِکَ(20) عَلی خَلْقِکَ" ثُمَّ سَلْ حَاجَتَکَ(21)».(22)
17. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ کَامِلٍ، قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : ««وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»(23) عِنْدَ الْمَسَاءِ(24): لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ الْحَمْدُ،
ص: 182
آنها را ببر نزد نگهبانانِ گنجينه هاى گفتارِ مؤمنان زيرا اينها گنجور كلماتند تا آنها را در دفتر گنجينه ها بنويسند.
15- از امام صادق (علیه السّلام) كه:
چون صبح كنى بگو: بار خدايا من به تو پناه برم از شرّ آنچه آفريدى و بر آوردى و جان بخشيدى در همه بلاد و عباد خودت، بار خدايا من از تو خواهم به والائى و زيبائى و بردبارى و كرمت چنين و چنان (يعنى حاجات خود را ذكر كند).
16- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: على (علیه السّلام) را شيوه اين بود كه هر گاه صبح مى كرد مى فرمود (سه بار):
سبحان اللَّه الملك القدّوس،
بار خدايا راستى من به تو پناه برم از زوال نعمت و دگرگونى عافيت و به ناگاه رسيدن بلايت و از دچار شدن به بدبختى و از شرّ هر آنچه در شب پيش آمده، بار خدايا من از تو خواهم به حقّ عزّت ملكت و شدّت نيرويت و به وسيله تسلط و بزرگواريت و به توانائيت بر خلقت- سپس حاجت خود را بخواه.
17- از علاء بن كامل كه: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود: پروردگارت را در نهادت ياد آور با زارى و هراس و گفتارِ آهسته؛ هنگام شب (بگو): نيست شايسته ستايش جز خدا تنها است، شريك ندارد از آنِ او است ملك و از آنِ او است سپاس، زنده كند
ص: 183
یُحْیِی وَ یُمِیتُ، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی(1)، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».
قَالَ : قُلْتُ: بِیَدِهِ الْخَیْرُ؟
قَالَ : «إِنَّ بِیَدِهِ الْخَیْرَ، وَ لکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ(2) عَشْرَ مَرَّاتٍ؛ وَ "أَعُوذُ بِاللّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ" حِینَ(3) تَطْلُعُ الشَّمْسُ وَ حِینَ(4) تَغْرُبُ عَشْرَ مَرَّاتٍ».(5)
18. عَلِیٌّ(6)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «یَقُولُ(7) بَعْدَ الصُّبْحِ: الْحَمْدُ لِرَبِّ(8) الصَّبَاحِ، الْحَمْدُ لِفَالِقِ(9) الاْءِصْبَاحِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ؛ اللّهُمَّ افْتَحْ لِی(10) بَابَ الاْءَمْرِ(11) الَّذِی فِیهِ الْیُسْرُ وَ الْعَافِیَةُ؛ اللّهُمَّ هَیِّئْ(12) لِی سَبِیلَهُ وَ بَصِّرْنِی مَخْرَجَهُ(13)؛ اللّهُمَّ إِنْ کُنْتَ قَضَیْتَ لاِءَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَیَّ مَقْدُرَةً(14) بِالشَّرِّ(15)، فَخُذْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِینِهِ، وَ عَنْ شِمَالِهِ، وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْهِ، وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ، وَ اکْفِنِیهِ(16) بِمَا شِئْتَ، وَ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ، وَ کَیْفَ شِئْتَ».(17)
19. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ(18) ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ، عَنْ رَجُلٍ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَالَ إِذَا أَصْبَحَ: "اللّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ فِی ذِمَّتِکَ وَ جِوَارِکَ(19)؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَ نَفْسِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی، وَ أَعُوذُ بِکَ یَا عَظِیمُ، مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ جَمِیعاً، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا یُبْلِسُ(20) بِهِ إِبْلِیسُ وَ جُنُودُهُ(21)" إِذَا قَالَ هذَا الْکَلاَمَ، لَمْ یَضُرَّهُ یَوْمَهُ ذلِکَ شَیْءٌ؛ وَ إِذَا أَمْسی فَقَالَهُ(22) ، لَمْ یَضُرَّهُ
تِلْکَ اللَّیْلَةَ شَیْءٌ إِنْ شَاءَ اللّهُ تَعَالی».(23)
ص: 184
و بميراند و بميراند و زنده كند و او است بر هر چه توانا.
گويد: گفتم: بيده الخير، فرمود: درست است كه بيده الخير ولى چنان بگو كه من براى تو گفتم تا ده بار، و بگو: پناه برم به خداى شنوا و دانا- هنگامى كه برآيد آفتاب و هنگامى كه غروب كند- ده بار.
18- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: مى گويد (مى گوئى تو خ ل) پس از بر آمدن بامداد تا سه بار: سپاس از آن خدا است كه پروردگار صباح است، سپاس از آن خدا شكافنده هر صباح، بار خدايا بر من بگشاى درى كه در آن خوشى و عافيت است، بار خدايا راهش را برايم آماده ساز و مرا به بيرون شدن از آن بينا گردان، بار خدايا اگر به هر كدام از آفريده هايت در باره من توانائى به آزار داده اى جلو او را از پيش و پس و راست و چپ و از زير گام و بالاى سرش بر بند و شرّ او را از من كفايت كن بدان چه خواهى و از آن راه كه خواهى و هر گونه بخواهى.
19- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: هر كه چون صبح كند گويد:
بار خدايا من صبح كردم در پناه تو و زير سايه تو، بار خدايا من به تو مى سپارم دينم و خودم و دنيا و آخرتم و اهل و مالم و به تو پناه برم اى بزرگوار از شرّ همه خلقت و به تو پناه برم از شرّ آنچه ابليس و لشكرش وسوسه كند.
چون اين كلام را بگويد، در آن روز چيزى به وى زيان نرساند و هر گاه چون به شب در آيد آن را بگويد در آن شب چيزى به او زيان نرساند ان شاء اللَّه تعالى.
ص: 185
20. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (1)، قَالَ : «إِذَا صَلَّیْتَ الْمَغْرِبَ وَ الْغَدَاةَ، فَقُلْ: "بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" سَبْعَ مَرَّاتٍ ؛ فَإِنَّهُ مَنْ قَالَهَا لَمْ یُصِبْهُ جُذَامٌ، وَ لاَ بَرَصٌ، وَ لاَ جُنُونٌ، وَ لاَ سَبْعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلاَءِ».
قَالَ : «وَ(2) تَقُولُ _ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ(3) : "الْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّبَاحِ، الْحَمْدُ لِفَالِقِ(4) الاْءِصْبَاحِ _ مَرَّتَیْنِ _ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ(5) ··· î اللَّیْلَ(6) بِقُدْرَتِهِ، وَ جَاءَ بِالنَّهَارِ بِرَحْمَتِهِ(7) وَ نَحْنُ فِی عَافِیَةٍ(8)".
وَ تَقْرَأُ(9) آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ آخِرَ الْحَشْرِ، وَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنَ(10) الصَّافَّاتِ ، وَ «سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ 2 / 205
الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلاَمٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»(11)، «فَسُبْحَانَ اللّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضِ وَ عَشِیّاً وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِی الاْءَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ»(12) سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ(13)، رَبُّ الْمَلاَئِکَةِ وَ الرُّوحِ، سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً، وَ(14) ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی وَ تُبْ عَلَیَّ؛ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ».(15)
21. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ
ص: 186
20- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: چون نماز مغرب و بامداد بخوانى، هفت بار بگو:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
، زيرا هر كس آن را بگويد خوره و پيسى و ديوانگى و هفتاد نوع بلا به او نرسد.
فرمود: در هر صبح و شب كه وارد شوى دو بار مى گوئى:
الحمد لربّ الصباح، الحمد لفالق الاصباح
- سپاس از آن خدائى است كه شب را به نيروى خود برد و روز را به رحمت خود آورد و ما در عافيتيم، و آية الكرسى و آخر سوره حشر را با ده آيه از سوره مباركه و الصافات مى خواند با «سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» با آيه (17 سوره روم): «فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ، يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ»
سبوحٌ قدوس، ربّ الملائكة و الروح، سبقت رحمتك غضبك، لا اله الّا انت سبحانك انّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي فاغفر لي و ارحمني و تب عليّ انك انت التواب الرحيم.
21- از امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود: بار خدايا از آن تو است
ص: 187
مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ، أَحْمَدُکَ وَ أَسْتَعِینُکَ وَ أَنْتَ رَبِّی وَ أَنَا عَبْدُکَ؛ أَصْبَحْتُ عَلی عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ، وَ أُومِنُ(1) بِوَعْدِکَ، وَ أُوفِی(2) بِعَهْدِکَ(3) مَا اسْتَطَعْتُ، وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ(4) أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ؛ أَصْبَحْتُ(5) عَلی فِطْرَةِ الاْءِسْلاَمِ وَ کَلِمَةِ الاْءِخْلاَصِ وَ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ(6) وَ دِینِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، عَلی ذلِکَ أَحْیَا وَ(7) أَمُوتُ إِنْ شَاءَ اللّهُ؛ اللّهُمَّ(8) أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی بِهِ(9) ، وَ أَمِتْنِی إِذَا أَمَتَّنِی عَلی ذلِکَ، وَ ابْعَثْنِی إِذَا بَعَثْتَنِی(10) عَلی ذلِکَ، أَبْتَغِی بِذلِکَ رِضْوَانَکَ وَ اتِّبَاعَ سَبِیلِکَ، إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ
ظَهْرِی، وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی؛ آلُ مُحَمَّدٍ أَئِمَّتِی ، لَیْسَ لِی أَئِمَّةٌ غَیْرُهُمْ، بِهِمْ أَئْتَمُّ(11)، وَ إِیَّاهُمْ أَتَوَلّی، وَ بِهِمْ(12) أَقْتَدِی؛ اللّهُمَّ اجْعَلْهُمْ أَوْلِیَائِی فِی الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، وَ اجْعَلْنِی أُوَالِی أَوْلِیَاءَهُمْ، وَ أُعَادِی أَعْدَاءَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ وَ آبَائِی مَعَهُمْ(13)».(14)
22 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ :(15) عَلِّمْنِی شَیْئاً أَقُولُهُ إِذَا أَصْبَحْتُ وَ إِذَا أَمْسَیْتُ.
فَقَالَ : «قُلِ(16): الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ، وَ لاَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ غَیْرُهُ؛ الْحَمْدُ(17) لِلّهِ کَمَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُحْمَدَ(18)؛ الْحَمْدُ لِلّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ ؛ اللّهُمَّ أَدْخِلْنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ أَخْرِجْنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ(19) صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(20)».(21)
ص: 188
حمد و سپاس، تو را سپاس گويم و از تو يارى جويم و توئى پروردگارم و منم بنده تو، صبح كردم بر عهد تو و وعده تو و به وعده ات ايمان دارم و به عهدت وفا كارم تا بتوانم و نيست جنبشى و نه توانى جز به خدا يگانه است شريك ندارد، و گواهم كه محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بنده و رسول او است، من صبح كردم به فطرت اسلام و كلمه اخلاص و ملت ابراهيم و دين محمد بر اين عقيده زنده بمانم و بميرم ان شاء اللَّه، بار خدايا تا مرا زنده دارى زنده بدار بدان و مرا بر آن بميران و چون مبعوثم كنى بر آن مبعوث كن و من مى جويم به وسيله آن رضاى تو و پيروى از راه تو را، تو را پشتيبان خود ساختم و كارم را به تو واگذاردم، آل محمد پيشوايان منند و ديگرى پيشواى من نيست، از آنها پيروى كنم و آنها را دوست و سرپرست دانم و بدانها اقتداء نمايم، بار خدايا آنان را در دنيا و آخرت دوستان من ساز و مرا توفيق ده تا با دوستان آنها دوستى كنم و با دشمنانشان دشمنى كنم در دنيا و آخرت و مرا به صالحان ملحق ساز در حالى كه پدرانم با آنان باشند (يعنى پدرانم را هم از صالحين مقرر فرما).
22- به امام صادق (علیه السّلام) گفت: به من چيزى بياموز كه در آغاز صبح و شام بگويم، فرمود: بگو سپاس از آن خدا است كه مى كند آنچه را مى خواهد و نمى كند ديگرى آنچه را مى خواهد (يعنى بر او بايست نيست) سپاس از آن خدا است چنانچه خداوند دوست دارد كه سپاسگزارى شود، سپاس از آن خدا است چنانچه او را شايد، بار خدايا مرا در آور در هر خيرى كه محمد و آل محمد را در آن در آورى و مرا برآور از هر بدى كه محمد و آل محمد را از آن برآوردى و صلى اللَّه على محمد و آل محمد.
ص: 189
23. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ حَمَّادٍ
الْکُوفِیِّ، عَنْ عَمْرِو(1) بْنِ مُصْعَبٍ، عَنْ فُرَاتِ بْنِ الاْءَحْنَفِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَهْمَا تَرَکْتَ مِنْ شَیْءٍ، فَلاَ تَتْرُکْ أَنْ تَقُولَ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ: اللّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ أَسْتَغْفِرُکَ فِی هذَا الصَّبَاحِ وَ فِی هذَا الْیَوْمِ لاِءَهْلِ رَحْمَتِکَ، وَ أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ أَهْلِ لَعْنَتِکَ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ(2) أَبْرَأُ إِلَیْکَ فِی هذَا الْیَوْمِ وَ فِی هذَا الصَّبَاحِ مِمَّنْ نَحْنُ بَیْنَ ظَهْرَانَیْهِمْ(3) مِنَ الْمُشْرِکِینَ، وَ مِمَّا کَانُوا یَعْبُدُونَ؛ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِینَ؛ اللّهُمَّ اجْعَلْ مَا أَنْزَلْتَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الاْءَرْضِ فِی هذَا الصَّبَاحِ وَ فِی هذَا الْیَوْمِ بَرَکَةً عَلی أَوْلِیَائِکَ، وَ عِقَاباً عَلی أَعْدَائِکَ(4)؛ اللّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَکَ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاکَ؛ اللّهُمَّ اخْتِمْ لِی بِالاْءَمْنِ وَ الاْءِیمَانِ کُلَّمَا طَلَعَتْ شَمْسٌ أَوْ غَرَبَتْ؛ اللّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ، وَ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً؛ اللّهُمَّ اغْفِرْ(5) لِلْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ ، وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ، الاْءَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الاْءَمْوَاتِ؛ اللّهُمَّ(6) إِنَّکَ(7) تَعْلَمُ مُنْقَلَبَهُمْ(8) وَ مَثْوَاهُمْ(9)؛ اللّهُمَّ احْفَظْ إِمَامَ الْمُسْلِمِینَ بِحِفْظِ(10) الاْءِیمَانِ، وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِیزاً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً(11)، وَ اجْعَلْ لَهُ وَ(12) لَنَا مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَاناً نَصِیراً؛ اللّهُمَّ الْعَنْ فُلاَناً وَ فُلاَناً(13)، وَ الْفِرَقَ الْمُخْتَلِفَةَ(14) عَلی رَسُولِکَ وَ وُلاَةِ الاْءَمْرِ بَعْدَ رَسُولِکَ، وَ الاْءَئِمَّةِ مِنْ
ص: 190
23- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر آنچه را ترك كنى، اين گفتار را در هر بام و شام ترك مكن:
بار خدايا صبح كردم و در اين صبح از تو آمرزش مى خواهم و هم در اين روز براى هر كه اهل رحمت تو است و به تو بيزارم از هر كه اهل لعنت تو است.
بار خدايا من صبح كردم و در اين روز و اين بامداد به تو بيزارم از كسانى كه ما در ميان آنهائيم از مردم مشرك و از آنچه مى پرستند، راستى كه آنان مردم بد و نابكارند.
بار الها هر آنچه در اين بامداد و اين روز از آسمان به زمين فرود آوردى براى ما بركت ساز و بر دشمنانت عذاب، بار خدايا دوست دار هر كه دوستت دارد، و دشمن دار هر كه را با تو دشمنى كند.
بار خدايا اين روز را براى من با امنيت و ايمان به پايان رسان هر آن زمانى كه آفتاب برآيد و يا فرود شود.
بار خدايا بيامرز مرا و پدر و مادر مرا و به آنها رحم كن چنانچه مرا از كودكى پروريدند.
بار خدايا بيامرز مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات را از زنده و مرده.
بار خدايا تو سرانجام و پايگاه آنها را مى دانى.
بار خدايا امام مسلمانان را در پناه ايمان نگه دار و او را نصرت با عزت بده و پيروزى و فتح آسان، و براى او و ماها از نزد خود تسلّط پيروزمندانه اى مقرر ساز.
خدايا فلان و فلان را با دستجات مخالف رسولت و مخالف امامان بر حق بعد از رسولت و شيعه هاى آنها لعنت كن، و از تو خواهم فزونى از فضلت و توفيق اقرار به هر آنچه از نزدت آمده است
ص: 191
بَعْدِهِ وَ شِیعَتِهِمْ، وَ أَسْأَلُکَ الزِّیَادَةَ مِنْ فَضْلِکَ، وَ الاْءِقْرَارَ بِمَا جَاءَ(1) مِنْ عِنْدِکَ، وَ التَّسْلِیمَ لاِءَمْرِکَ، وَ الْمُحَافَظَةَ عَلی مَا أَمَرْتَ بِهِ؛ لاَ أَبْتَغِی بِهِ بَدَلاً، وَ لاَ أَشْتَرِی بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً؛ اللّهُمَّ اهْدِنِی فِیمَنْ هَدَیْتَ، وَ قِنِی شَرَّ مَا قَضَیْتَ؛ إِنَّکَ تَقْضِی وَ لاَ یُقْضی عَلَیْکَ، وَ لاَ یَذِلُّ مَنْ وَالَیْتَ، تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ، سُبْحَانَکَ رَبَّ الْبَیْتِ ، تَقَبَّلْ مِنِّی دُعَائِی؛ وَ(2) مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ مِنْ خَیْرٍ فَضَاعِفْهُ(3) لِی أَضْعَافاً(4) کَثِیرَةً(5)، وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ(6) أَجْراً عَظِیماً؛ رَبِّ مَا أَحْسَنَ مَا أَبْلَیْتَنِی(7)! وَ أَعْظَمَ مَا أَعْطَیْتَنِی! وَ أَطْوَلَ مَا عَافَیْتَنِی! وَ أَکْثَرَ مَا سَتَرْتَ عَلَیَّ! فَلَکَ الْحَمْدُ یَا إِلهِی کَثِیراً طَیِّباً مُبَارَکاً عَلَیْهِ مِلْ ءَ السَّمَاوَاتِ وَ مِلْ ءَ(8) الاْءَرْضِ وَ مِلْ ءَ مَا شَاءَ رَبِّی(9) کَمَا یُحِبُّ(10) وَ یَرْضی، وَ کَمَا یَنْبَغِی لِوَجْهِ رَبِّی ذِی الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ».(11)
24. عَنْهُ(12) ، عَن إِسمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، قَالَ :
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام یَقُولُ : «مَنْ قَالَ : "مَا شَاءَ اللّه ُ کَانَ ، لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" مِائَةَ مَرَّةٍ حِینَ(13) یُصَلِّی الْفَجْرَ، لَمْ یَرَ یَوْمَهُ(14) ذلِکَ شَیْئاً یَکْرَهُهُ(15)».(16)
25. عَنْهُ(17)، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلاَةِ الْفَجْرِ وَ فِی(18) دُبُرِ صَلاَةِ الْمَغْرِبِ سَبْعَ مَرَّاتٍ : "بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ(19) الْعَظِیمِ" دَفَعَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ(20) الْبَلاَءِ ، أَهْوَنُهَا(21) الرِّیحُ وَ الْبَرَصُ وَ الْجُنُونُ؛ وَ إِنْ
ص: 192
و تسليم به امر تو و محافظت بر آنچه فرمودى، و نجويم براى آن بدلى و نفروشم آن را به بهاى اندك.
بار خدايا مرا در زمره آنان كه هدايت كردى هدايت فرما و از شرّ آنچه مقدر كردى نگه دار زيرا تو حكم كنى و بر تو حكمى نشود و خوار نگردد هر كه را دوست دارى، برترى بلند مقامى منزهى اى پروردگار خانه كعبه بپذير از من دعايم را و هر كار خيرى كه به وسيله آن به تو تقرّب جستم آن را دو چندان كن بسيار و از نزد خودت رحمت و اجر عظيم به ما بده.
پروردگارا چه خوش مرا آزمايش كردى و چه عطاى بزرگى به من دادى و چه بسيار مرا در پرده داشتى، از آن تو باد سپاس اى معبودم، سپاس بسيار پاك و با بركتى پر آسمان ها و زمين و پر آنچه پروردگارم خواهد چنانچه دوست دارد و راضى باشد و چنانچه شايسته ذات پروردگار من است كه صاحب جلالت و كرامت است.
24- از حماد بن عثمان گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود: هر كه چون نماز بامداد گذارد صد بار بگويد:
ما شاء اللَّه كان لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
- در آن روز خود بدى نبيند.
25- از امام صادق (علیه السّلام) دنبال نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگويد:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
- خدا عز و جل هفتاد نوع بلاء از او بگرداند كه آسانتر آنها بادهاى بد (چون استسقاء و غيره يا مقصود عفونت اعضاء است كه بوى بد دهد يا گرفتارى به طوفان كه موجب سقوط و هلاكت باشد- از مجلسى و غيره) و پيسى و ديوانگى است، و اگر شقى باشد از
ص: 193
کَانَ شَقِیّاً مُحِیَ مِنَ الشَّقَاءِ، وَ کُتِبَ فِی(1) السُّعَدَاءِ».(2)
26 . وَ فِی رِوَایَةِ سَعْدَانَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، مِثْلَهُ إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ: «أَهْوَنُهُ(3) الْجُنُونُ وَ الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ؛ وَ إِنْ کَانَ شَقِیّاً رَجَوْتُ أَنْ یُحَوِّلَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلَی السَّعَادَةِ».(4)
27 . عَنْهُ(5)، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، مِثْلَهُ إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ: «یَقُولُهَا ثَلاَثَ مَرَّاتٍ حِینَ یُصْبِحُ، وَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ حِینَ یُمْسِی، لَمْ یَخَفْ(6) شَیْطَاناً وَ لاَ سُلْطَاناً(7) وَ لاَ بَرَصاً وَ لاَ جُذَاماً(8)» وَ لَمْ یَقُلْ: سَبْعَ مَرَّاتٍ(9) .
قَالَ(10) أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام : «وَ أَنَا أَقُولُهَا مِائَةَ مَرَّةٍ».(11)
28 . عَنْهُ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ(12):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا صَلَّیْتَ الْغَدَاةَ وَ الْمَغْرِبَ(13)، فَقُلْ: "بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ(14)" سَبْعَ مَرَّاتٍ؛ فَإِنَّهُ مَنْ قَالَهَا لَمْ یُصِبْهُ جُنُونٌ وَ لاَ جُذَامٌ وَ لاَ بَرَصٌ(15) ، وَ لاَ سَبْعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلاَءِ».(16)
29 . عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ سَعْدِ(17) بْنِ زَیْدٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام : «إِذَا صَلَّیْتَ الْمَغْرِبَ، فَلاَ تَبْسُطْ رِجْلَکَ وَ لاَ تُکَلِّمْ(18) أَحَداً حَتّی تَقُولَ مِائَةَ مَرَّةٍ: "بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، لاَ(19) حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ(20) الْعَظِیمِ(21)" ،
وَ مِائَةَ مَرَّةٍ(22) فِی الْغَدَاةِ؛ فَمَنْ قَالَهَا دَفَعَ اللّهُ(23) عَنْهُ مِائَةَ نَوْعٍ مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلاَءِ ، أَدْنی نَوْعٍ مِنْهَا الْبَرَصُ وَ الْجُذَامُ(24) ،
ص: 194
شقاوت بِدر آيد و در سعادتمندان نوشته شود.
26- در روايتِ ابى بصير از آن حضرت بمانند او رسيده است جز اينكه گويد آسانترين آن بلاها جنون است و جذام و برص، و اگر شقى باشد من اميدوارم كه خدا عز و جل او را به سعادت منتقل سازد.
27- از ابى الحسن (علیه السّلام) هم مانند آن نقل است جز اينكه او فرموده است: اين ذكر را سه بار در بامداد گويد، و سه بار در آغازِ شب، و نترسد از شيطان و نه از سلطان و نه از برص و نه از جذام و در آن هفت بار ذكر نشده، و أبو الحسن (علیه السّلام) فرموده است: من آن را صد بار گويم.
28- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر گاه نماز بامداد و مغرب را خواندى، هفت بار بگو:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
- زيرا هر كه آن را بگويد به او نرسد جنون و جذام و برص و نه هفتاد نوع از انواع بلا.
29- أبو الحسن (علیه السّلام) فرمود: چون نماز مغرب را خواندى پايت را دراز مكن و با كسى سخن مگو تا صد بار بگوئى
بسم اللَّه الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلى العظيم
و صد بار هم پس از نماز صبح بگو: هر كه آن را گويد خدا از او صد نوع از انواع بلا دفع كند كه از آن جمله است: برص و جذام و شيطان و سلطان.
ص: 195
وَ الشَّیْطَانُ وَ السُّلْطَانُ».(1)
30. عَنْهُ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْجَعْفَرِیِّ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: «إِذَا أَمْسَیْتَ فَنَظَرْتَ إِلَی(2) الشَّمْسِ فِی غُرُوبٍ وَ إِدْبَارٍ، فَقُلْ: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ»(3) الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی یَصِفُ وَ لاَ یُوصَفُ ، وَ یَعْلَمُ وَ لاَ یُعْلَمُ(4) «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الاْءَعْیُنِ(5) وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ»(6) أَعُوذُ(7) بِوَجْهِ اللّهِ(8) الْکَرِیمِ، وَ بِاسْمِ اللّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ وَ مَا بَرَأَ، وَ مِنْ شَرِّ مَا تَحْتَ الثَّری ، وَ مِنْ شَرِّ مَا ظَهَرَ وَ مَا(9) بَطَنَ(10)، وَ مِنْ شَرِّ مَا کَانَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ، وَ مِنْ شَرِّ أَبِی مُرَّةَ(11) وَ مَا وَلَدَ، وَ مِنْ شَرِّ الرَّسِیسِ(12)، وَ مِنْ شَرِّ(13) مَا وَصَفْتُ وَ مَا لَمْ أَصِفْ، فَالْحَمْدُ(14) لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
ذَکَرَ أَنَّهَا أَمَانٌ مِنَ السَّبُعِ وَ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ.
قَالَ: «وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ إِذَا أَصْبَحَ : سُبْحَانَ اللّهِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ _ ثَلاَثاً _ ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِکَ، وَ مِنْ تَحْوِیلِ عَافِیَتِکَ، وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِکَ، وَ مِنْ دَرَکِ الشَّقَاءِ، وَ مِنْ(15) شَرِّ مَا سَبَقَ فِی الْکِتَابِ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعِزَّةِ مُلْکِکَ وَ شِدَّةِ قُوَّتِکَ، وَ بِعَظِیمِ(16) سُلْطَانِکَ، وَ بِقُدْرَتِکَ عَلی خَلْقِکَ(17)».(18)
31. عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ، عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ الدُّعَاءَ قَبْلَ
ص: 196
30- از عبد اللَّه بن ابراهيم جعفرى گويد: از أبو الحسن (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود: چون به شب رسى و بنگرى خورشيد در نهان شدن و پشت دادن است بگو: «
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
، سپاس از آنِ خدا است كه فرزندى برنگرفته و شريك ملكى ندارد، سپاس از آنِ خدا است كه وصف كند و وصف نشود و بداند و دانسته نشود، بداند خيانت ديده ما را و آنچه نهان است در سينه ما، پناه برم به وجه اللَّه الكريم و به اسم اللَّه العظيم از شرّ آنچه در شب است و در روز است و از شرّ ابى مره (كنيه شيطان است) و آنچه بزايد و از شرّ تباهى و هوس رانى بيهوده و از شر آنچه وصف كردم و نكردم، و سپاس از آنِ پروردگارِ جهانيان است» يادآور شد كه اين دعا وسيله امان از درنده و از شيطانِ رجيم و از ذريه او است.
فرمود كه امير المؤمنين (علیه السّلام) مى فرمود: در آغاز صبح تا سه بار
سبحان اللَّه الملك القدوس
، بار خدايا به تو پناه برم از زوال نعمتت و ديگرگونى عافيتت و از بلاى ناگهانت و از دچار شدن به بدبختى و از شرّ آنچه در كتاب سابقه دارد، بار خدايا از تو خواستارم به عزت ملكت و سختى نيرويت و بزرگوارى سلطانت و به قدرتى كه بر آفريده هاى خود دارى.
31- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: دعاء پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از غروب آن روشى است ثابت و واجب هنگام سپيده دم
ص: 197
طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ مَعَ(1) طُلُوعِ الْفَجْرِ(2) وَ الْمَغْرِبِ(3)، تَقُولُ(4): "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ 2 / 209
الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی(5)، وَ هُوَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ تَقُولُ(6): "أَعُوذُ بِاللّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ(7)، وَ أَعُوذُ بِکَ(8) رَبِّ(9) أَنْ یَحْضُرُونِ، إِنَّ اللّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ" عَشْرَ مَرَّاتٍ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ(10)؛ فَإِنْ نَسِیتَ، قَضَیْتَ، کَمَا تَقْضِی الصَّلاَةَ إِذَا(11) نَسِیتَهَا».(12)
32. عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قُلْ : "أَسْتَعِیذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ، إِنَّ اللّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ"؛ وَ قُلْ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ(13)، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».
قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: مَفْرُوضٌ(14) هُوَ؟ قَالَ: «نَعَمْ(15)، مَفْرُوضٌ مَحْدُودٌ، تَقُولُهُ(16) قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ عَشْرَ مَرَّاتٍ، فَإِنْ فَاتَکَ شَیْءٌ، فَاقْضِهِ مِنَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ».(17)
33 . عَنْهُ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ(18)، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ کَامِلٍ، قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ مِنْ الدُّعَاءِ مَا یَنْبَغِی لِصَاحِبِهِ إِذَا نَسِیَهُ أَنْ یَقْضِیَهُ، یَقُولُ بَعْدَ الْغَدَاةِ: "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ،
ص: 198
و مغرب مى گوئى، ده بار:
لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيى و يميت و يميت و يحيى و هو حيٌّ لا يموت، بيده الخير و هو على كل شى ء قدير
. ده بار مى گوئى:
اعوذ باللَّه السميع العليم مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ
(يعنى پناه برم به خدا از وسوسه شيطان ها از اينكه گرد من آيند)
انَّ اللَّه هو السميع العليم
- پيش از بر آمدن خورشيد و پيش از غروب آن، و اگر فراموش كنى آن را قضا مى كنى چنانچه نماز را قضا مى كنى.
32- از محمد بن مروان از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: بگو:
استعيذ باللَّه من الشيطان الرجيم و اعوذ باللَّه ان يحضرون، انَّ اللَّه هو السميع العليم. بگو: لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ
، گويد: مردى به آن حضرت گفت: آن مقرر است؟ فرمود: مقرر است و اندازه دارد، پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از غروب ده بار مى گوئى، و اگر از تو فوت شد از شب يا از روز آن را قضا مى كنى.
33- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: برخى دعاها هست كه اگر فراموش كرد سزاوار است آن را قضا كند، مى گويد پس از بامداد ده بار:
لا اله وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيي و يميت، و يميت و يحيي و هو حيٌّ لا يموت، بيده الخير [كله] و هو على كل شى ء قدير
.
ص: 199
وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی(1)، وَ هُوَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ(2)، بِیَدِهِ الْخَیْرُ کُلُّهُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ یَقُولُ(3): "أَعُوذُ بِاللّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ" عَشْرَ مَرَّاتٍ؛ فَإِذَا نَسِیَ مِنْ ذلِکَ شَیْئاً، کَانَ عَلَیْهِ(4) قَضَاوءُهُ».(5)
34. عَنْهُ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ التَّسْبِیحِ، فَقَالَ: «مَا عَلِمْتُ شَیْئاً مُوَظَّفاً(6) غَیْرَ تَسْبِیحِ 2 / 210
فَاطِمَةَ(7) علیهاالسلام ، وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ بَعْدَ الْفَجْرِ(8) تَقُولُ(9): "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ(10)، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" وَ(11) یُسَبِّحُ مَا شَاءَ تَطَوُّعاً».(12)
35 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(13) علیه السلام : «مَنْ قَالَ حِینَ یَطْلُعُ الْفَجْرُ: "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی(14)، وَ هُوَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ صَلّی(15) عَلی مُحَمَّدٍ(16) وَ آلِهِ(17) عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ سَبَّحَ(18) خَمْساً وَ ثَلاَثِینَ مَرَّةً، وَ هَلَّلَ خَمْساً وَ ثَلاَثِینَ مَرَّةً، وَ حَمِدَ اللّهَ خَمْساً وَ ثَلاَثِینَ مَرَّةً(19)، لَمْ یُکْتَبْ فِی ذلِکَ الصَّبَاحِ مِنَ الْغَافِلِینَ؛ وَ إِذَا قَالَهَا فِی الْمَسَاءِ، لَمْ یُکْتَبْ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ(20) مِنَ الْغَافِلِینَ».(21)
36. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ،
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، قَالَ: کَتَبْتُ إِلی أَبِي
ص: 200
و مى گويد (ده بار):
اعوذ باللَّه السميع العليم
. و هر گاه چيزى از آن فراموش كرد بر او است كه قضا كند.
34- از محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (علیه السّلام) در باره تسبيح پرسيدم، فرمود: در باره آن چيز مقررى ندانم جز همان تسبيح فاطمه زهرا (علیه السّلام) و ده بار پس از سپيده دم بگوئى:
لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد [يُحْيِي وَ يُمِيتُ] وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ
. و هر چه خواهد تبرعاً تسبيح گويد.
35- از ابى عبيده حذّاء گويد: امام باقر (علیه السّلام) فرمود: هر كه در هنگام بر آمدن سپيده، ده بار بگويد:
لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيي و يميت (و يميت و يحيي) و هو حي لا يموت بيده الخير و هو على كل شى ء قدير
. و ده بار بگويد:
صلى اللَّه على محمد و آل محمد
. و سى پنج بار بگويد:
سبحان اللَّه
. و سى و پنج بار بگويد:
لا اله الّا اللَّه
. و سى و پنج بار بگويد:
الحمد للَّه
. در آن صبح از غافلان نوشته نشود و اگر آن را در شب بگويد در آن شب از غافلان ثبت نشود.
36- از محمد بن فضيل گويد: به امام جواد (علیه السّلام) نوشتم و خواستم كه دعائى به من بياموزد، در پاسخم نوشت: هر گاه صبح
ص: 201
جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام أَسْأَلُهُ أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً، فَکَتَبَ إِلَیَّ: «تَقُولُ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ: "اللّهُ اللّهُ اللّهُ رَبِّیَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ، لاَ أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً" وَ إِنْ زِدْتَ عَلی ذلِکَ فَهُوَ خَیْرٌ، ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ فِی حَاجَتِکَ، فَهُوَ لِکُلِّ شَیْءٍ بِإِذْنِ اللّهِ تَعَالی ؛ یَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشَاءُ».(1)
37. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعْدَانَ، عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «لاَ تَدَعْ أَنْ تَدْعُوَ بِهذَا الدُّعَاءِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَصْبَحْتَ، وَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَمْسَیْتَ: "اللّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ" فَإِنَّ أَبِی علیه السلام کَانَ یَقُولُ: هذَا مِنَ الدُّعَاءِ الْمَخْزُونِ».(2)
38 . عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ
الْمُکَارِی، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ(3): مَا عَنی بِقَوْلِهِ: «وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفّی»(4) ؟
قَالَ: «کَلِمَاتٍ بَالَغَ فِیهِنَّ» .
قُلْتُ: وَ مَا هُنَّ؟
ص: 202
كنى يا شب كنى بگو:
اللَّه اللَّه اللَّه ربى الرحمن الرحيم لا اشرك به شيئاً
. و اگر بر آن افزائى بهتر است سپس دعا كنى بهر آنچه تو را پيش آيد از حاجت خود كه آن براى هر چيزى نافع است به اذن خدا تعالى كه مى كند هر چه خواهد.
37- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اين دعا را وامنه كه سه بار در آغاز صبح و سه بار در آغاز شب بخوانى: بار خدايا مرا در پناه محكم خود درگير كه هر كه را خواهى در آن جاى دهى. زيرا پدرم مى فرمود: اين از گنجينه دعاها است.
38- از ابى حمزه گويد: به امام باقر (علیه السّلام) گفتم: چه معنى دارد قول خدا (37 سوره نجم): «و ابراهيم كه وفادارى كرده»، فرمود:
كلماتى بوده كه در تذكارش مبالغه و كوشش داشته است، گفتم:
چيستند آنها؟ فرمود: هر گاه صبح مى كرد سه بار مى فرمود: صبح كردم و پروردگارم ستوده است، صبح كردم و چيزى را شريك او نمى دانم و بهمراهش معبودى نمى خوانم و در برابرش سرپرستى نمى گيرم، و چون شب مى كرد آنها را سه بار مى گفت. فرمود: براى همين خدا عز و جل در قرآنش نازل كرد: «و ابراهيم كه وفادارى نمود»، گفتم: چه مقصود دارد از گفته خود در باره نوح (علیه السّلام) (3 سوره اسراء): «راستش اين است كه او بنده اى شكر گذار بود»؟ فرمود:
كلماتى كه در آنها كوشا بود و مبالغه مى كرد. گفتم: آنها چيستند؟
فرمود: چون صبح مى كرد مى گفت: صبح كردم و تو را گواه مى گيرم بدان چه در اين صبح به من دادى از نعمت و عافيت در دين يا
ص: 203
قَالَ: «کَانَ(1) إِذَا أَصْبَحَ قَالَ: "أَصْبَحْتُ وَ رَبِّی مَحْمُودٌ، أَصْبَحْتُ(2) لاَ أُشْرِکُ بِاللّهِ شَیْئاً، وَ لاَ أَدْعُو مَعَهُ(3) إِلَهاً، وَ لاَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِیّاً" ثَلاَثاً؛ وَ إِذَا أَمْسی قَالَهَا(4) ثَلاَثاً» قَالَ : «فَأَنْزَلَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی کِتَابِهِ : «وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفّی»» .
قُلْتُ: فَمَا عَنی بِقَوْلِهِ فِی نُوحٍ: «إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً»(5)؟
قَالَ: «کَلِمَاتٍ بَالَغَ فِیهِنَّ» .
قُلْتُ: وَ مَا هُنَّ؟
قَالَ: «کَانَ(6) إِذَا أَصْبَحَ، قَالَ: "أَصْبَحْتُ أُشْهِدُکَ مَا أَصْبَحَتْ بِی(7) مِنْ نِعْمَةٍ أَوْ عَافِیَةٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَإِنَّهَا مِنْکَ وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی ذلِکَ، وَ لَکَ الشُّکْرُ کَثِیراً" ، کَانَ یَقُولُهَا إِذَا أَصْبَحَ ثَلاَثاً، وَ إِذَا أَمْسَی ثَلاَثاً».
قُلْتُ : فَمَا عَنی بِقَوْلِهِ فِی یَحْیی: «وَ حَنانًا مِنْ لَدُنّا وَ زَکوةً»(8)؟
قَالَ: «تَحَنُّنَ(9) اللّهِ» .
قَالَ(10): قُلْتُ: فَمَا بَلَغَ مِنْ تَحَنُّنِ اللّهِ عَلَیْهِ؟
قَالَ: «کَانَ إِذَا قَالَ: یَا رَبِّ(11)، قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ(12): لَبَّیْکَ یَا یَحْیی».(13)
بَابُ الدُّعَاءِ عِنْدَ النَّوْمِ وَ الاِنْتِبَاهِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ؛ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ جَمِیعاً، عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَالَ حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ _ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ _ : "الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی عَلاَ فَقَهَرَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی بَطَنَ(14) فَخَبَرَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی مَلَکَ فَقَدَرَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی یُحْیِی الْمَوْتی وَ یُمِیتُ الاْءَحْیَاءَ(15)، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" ، خَرَجَ مِنَ الذُّنُوبِ(16) کَهَیْئَةِ یَوْمِ(17) وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».(18)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ: رَفَعَهُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا أَوی أَحَدُکُمْ إِلی فِرَاشِهِ، فَلْیَقُلِ: اللّهُمَّ إِنِ(19)
ص: 204
دنيا كه همه از تو است، تنهائى، شريك ندارى، از آن تو است سپاس بر اين و از آن تو است شكر فراوان. شيوه اش بود كه هر گاه صبح مى كرد سه بار آن را مى گفت، و هر گاه شب مى كرد سه بار آن را مى گفت. گفتم: چه قصد كرده خدا به گفته خود در باره يحيى (12 سوره مريم): «و مهر و رحمت از نزد ما و پاكيزه كردن»، فرمود: مهر از طرف خدا بود، گويد: گفتم: تا كجا مورد مهر خدا شد؟ فرمود:
بجائى كه هميشه هر گاه مى گفت: يا رب، خدا عز و جل مى فرمود:
لبيك يا يحيى.
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه وقتى به بستر خواب مى رود سه بار بگويد: (سپاس از آن خدا است كه فرازنده است و مسلط، و سپاس از آن خدا است كه نهان است و آگاه و سپاس از آنِ خدا است كه مالك است و اندازه گير و سپاس از آن خدا است كه زنده كند مرده ها را و بميراند زنده ها را و او بر هر چيز توانا است).
بيرون آيد از گناهان چون روزى كه از مادر زاده.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: چون يكى از شماها به بسترِ خود رود بايد بگويد: بار خدايا من روح خود را نزد تو باز داشتم و تو آن
ص: 205
احْتَبَسْتَ(1) نَفْسِی عِنْدَکَ، فَاحْتَبِسْهَا فِی مَحَلِّ رِضْوَانِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ، وَ إِنْ(2) رَدَدْتَهَا إِلی بَدَنِی(3)، فَارْدُدْهَا مُوءْمِنَةً عَارِفَةً بِحَقِّ أَوْلِیَائِکَ حَتّی تَتَوَفَّاهَا عَلی ذلِکَ».(4)
3. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ(5) بْنِ مُحَمَّدٍ(6)، عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی الْعَلاَءِ(7):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ عِنْدَ مَنَامِهِ : «آمَنْتُ بِاللّهِ، وَ کَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ، اللّهُمَّ احْفَظْنِی فِی مَنَامِی وَ فِی یَقَظَتِی».(8)
4 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِمَا(9) کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ إِذَا(10) أَوی إِلی فِرَاشِهِ؟» قُلْتُ: بَلی، قَالَ: «کَانَ یَقْرَأُ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ یَقُولُ: بِسْمِ اللّهِ(11) آمَنْتُ بِاللّهِ، وَ کَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ، اللّهُمَّ احْفَظْنِی فِی مَنَامِی وَ فِی یَقَظَتِی».(12)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مَیْمُونٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ یَقُولُ: اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الاِحْتِلاَمِ، وَ مِنْ(13) سُوءِ الاْءَحْلاَمِ، وَ أَنْ یَلْعَبَ بِیَ الشَّیْطَانُ فِی الْیَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ(14)».(15)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ،
ص: 206
را در جايگاه رضايت و آمرزش خويش باز دار و اگر به تنم باز گردانيدى، مؤمن و عارفش باز گردان بحق دوستانت تا آنكه او را به ايمان و عرفان دريافت كنى.
3- شيوه حضرتِ امام صادق (علیه السّلام) اين بود كه هنگام خواب مى فرمود: به خدا ايمان دارم و به طاغوت كفر ورزم، بار خدايا مرا در خوابم و در بيداريم نگهدارى كن.
4- از محمد بن مروان كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود: آيا به شما گزارش ندهم آنچه را كه شيوه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بود كه هر گاه به بستر خود جا مى كرد مى فرمود؟ گفتم: چرا، فرمود: آية الكرسى را مى خواند و مى گفت:
آمنت باللَّه و كفرت بالطاغوت
، بار خدايا مرا در خواب و بيداريم حفظ كن.
5- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: امير المؤمنين (علیه السّلام) مى گفت: بار خدايا من به تو پناه برم از احتلام و خواب هاى بد و از اينكه شيطان در بيدارى و خواب با من بازى كند.
6- از امام صادق (علیه السّلام) در باره تسبيح فاطمه زهراء (علیه السّلام) فرمود: چون به خوابگاه خود رفتى سى و چهار بار اللَّه اكبر بگو و سى
ص: 207
عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «تَسْبِیحُ(1) فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیهاالسلام : إِذَا أَخَذْتَ مَضْجَعَکَ، فَکَبِّرِ اللّهَ أَرْبَعاً وَ ثَلاَثِینَ، وَ احْمَدْهُ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ، وَ سَبِّحْهُ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ، وَ تَقْرَأُ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ، وَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الصَّافَّاتِ، وَ عَشْراً(2) مِنْ آخِرِهَا».(3)
7 عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، عَنْ أَخِیهِ: أَنَّ شِهَابَ بْنَ عَبْدِ رَبِّهِ سَأَلَهُ(4) أَنْ یَسْأَلَ(5) أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، وَ(6) قَالَ: قُلْ(7) لَهُ: إِنَّ امْرَأَةً تُفْزِعُنِی(8) فِی الْمَنَامِ بِاللَّیْلِ، فَقَالَ: «قُلْ لَهُ: اجْعَلْ مِسْبَاحاً(9)، وَ کَبِّرِ(10) اللّهَ أَرْبَعاً(11) وَ ثَلاَثِینَ تَکْبِیرَةً، وَ سَبِّحِ اللّهَ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ تَسْبِیحَةً(12)، وَ احْمَدِ اللّهَ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ؛ وَ قُلْ: "لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی(13)، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ لَهُ اخْتِلاَفُ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ(14)، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" عَشْرَ مَرَّاتٍ».(15)
8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَنَّهُ أَتَاهُ ابْنٌ لَهُ لَیْلَةً، فَقَالَ لَهُ(16): یَا أَبَهْ(17)، أُرِیدُ أَنْ أَنَامَ، فَقَالَ: «یَا بُنَیَّ، قُلْ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ(18)، وَ أَنَّ مُحَمَّداً(19) صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَعُوذُ(20) بِعَظَمَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ(21) اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِجَلاَلِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِسُلْطَانِ اللّهِ، إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ أَعُوذُ بِعَفْوِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِغُفْرَانِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللّهِ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ(22) وَ الْهَامَّةِ(23)، وَ مِنْ(24) شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ صَغِیرَةٍ
ص: 208
و سه بار الحمد للَّه بگو و سى و سه بار سبحان اللَّه، و آية الكرسى و دو سوره قل اعوذ را، با ده آيه از اول سوره و الصافات، و ده آيه از آخرش بخوان.
7- از داود بن فرقد از برادرش كه شهاب بن عبد ربه از او درخواست كه از امام صادق (علیه السّلام) پرسشى كند، به او گفت كه:
زنى است شب در خواب، مرا به هراس مى اندازد. امام فرمود:
در پاسخِ او بگو: تسبيح بسازد و سى و چهار بار اللَّه اكبر بگويد و سى و سه بار سبحان اللَّه و سى و سه بار الحمد للَّه، و بگو:
لا اله الّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد، يحيي و يميت و يميت و يحيي، بيده الخير و له اختلاف الليل و النهار و هو على كل شى ء قدير
- ده بار.
8- از معاوية بن وهب كه شبى يكى از پسران امام صادق (علیه السّلام) نزد آن حضرت آمد و گفت: پدر جان، من مى خواهم بخوابم، به او فرمود: اى فرزند جانم! بگو:
اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّ محمداً عبده و رسوله
پناه برم به بزرگى خدا و پناه برم به عزت خدا و پناه برم به قدرت خدا و پناه برم به جلال خدا و پناه برم به سلطان خدا، راستى كه خدا به هر چيز توانا است، و پناه برم به گذشت خدا و پناه برم به آمرزش خدا و پناه برم به رحمت خدا از شرّ هر گزنده و كشنده و از شرّ هر جاندار خرد و بزرگ در شب و روز، از شرّ
ص: 209
أَوْ کَبِیرَةٍ، بِلَیْلٍ أَوْ نَهَارٍ، وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ، وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ، وَ مِنْ شَرِّ الصَّوَاعِقِ وَ الْبَرَدِ؛ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ».
قَالَ مُعَاوِیَةُ(1): فَیَقُولُ(2) الصَّبِیُّ: الطَّیِّبُ(3) عِنْدَ ذِکْرِ النَّبِیِّ(4) الْمُبَارَکِ؟
قَالَ: «نَعَمْ یَا بُنَیَّ، الطَّیِّبُ الْمُبَارَکُ».(5)
9 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ:
قَالَ لِی(6) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لاَ تَبِیتَ لَیْلَةً(7) حَتّی تَعَوَّذَ(8) بِأَحَدَ عَشَرَ حَرْفاً» قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِهَا، قَالَ: "قُلْ: أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللّهِ، 2 / 214
وَ أَعُوذُ بِجَلاَلِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِسُلْطَانِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِجَمَالِ(9) اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِدَفْعِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِمَنْعِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِمُلْکِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ بَرَأَ(10) وَ ذَرَأَ"؛ وَ تَعَوَّذْ بِهِ(11) کُلَّمَا شِئْتَ».(12)
10.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ، قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِذَا أَوَیْتَ إِلی فِرَاشِکَ، فَقُلْ: بِسْمِ اللّهِ وَضَعْتُ جَنْبِیَ الاْءَیْمَنَ لِلّهِ عَلی مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً لِلّهِ(13) مُسْلِماً(14)، وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ».(15)
11. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ
ص: 210
بدكاران جنّ و انس و از شرّ بدكاران عرب و عجم و از شرّ صاعقه هاى سوزان و تگرگ، اللّهم صل على محمد عبدك و رسولك. معاويه گويد: آن كودك در يادآورى پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) گفت: (الطيب) المبارك، امام فرمود: آرى پسر جانم الطيب المبارك.
9- از مفضل بن عمر كه امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود: اگر بتوانى هيچ شبى نخوابى تا به يازده جمله خود را در پناهِ خدا گذارى؟ گفتم: آنها را به من بفرمائيد، فرمود:
بگو:
أعوذ بعزّة اللَّه و أعوذ بقدرة اللَّه و أعوذ بجلال اللَّه و أعوذ بسلطان اللَّه و أعوذ بجمال اللَّه و أعوذ بدفع اللَّه و أعوذ بمنع اللَّه و أعوذ بجمع اللَّه و أعوذ بملك اللَّه و أعوذ بوجه اللَّه و أعوذ برسول اللَّه من شرِّ ما خلق و برأ و ذرأ
- و پناه گير بدان هر وقت بخواهى.
10- از خالد بن نجيح از امام صادق (علیه السّلام) كه مى فرمود:
هر گاه به بستر خود رفتى بگو:
به نام خدا، پهلوى راستم را بر بستر نهادم (براى خدا) بر كيش ابراهيم، با اخلاص نسبت به خدا با عقيده مسلمانى، و من نيستم از مشركان.
11- از جرّاح مدائنى از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه يكى از شماها شب از خواب برخاست بايد بگويد:
ص: 211
جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ مِنَ اللَّیْلِ، فَلْیَقُلْ: "سُبْحَانَ(1) رَبِّ النَّبِیِّینَ، وَ إِلَهِ الْمُرْسَلِینَ، وَ رَبِّ الْمُسْتَضْعَفِینَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی یُحْیِی الْمَوْتی، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(2)" یَقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : صَدَقَ عَبْدِی وَ شَکَرَ».(3)
12 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ زُرَارَةَ :
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا قُمْتَ بِاللَّیْلِ مِنْ مَنَامِکَ، فَقُلِ : "الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی رَدَّ عَلَیَّ رُوحِی لاِءَحْمَدَهُ وَ أَعْبُدَهُ" ؛ فَإِذَا سَمِعْتَ صَوْتَ(4) الدِّیکِ(5)، فَقُلْ: "سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ(6) رَبُّ الْمَلاَئِکَةِ وَ الرُّوحِ، سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ وَحْدَکَ(7)، عَمِلْتُ سُوءاً، وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی؛ فَإِنَّهُ(8) لاَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ" ؛ فَإِذَا قُمْتَ، فَانْظُرْ فِی(9) آفَاقِ السَّمَاءِ، وَ قُلِ : اللّهُمَّ(10) لاَ یُوَارِی مِنْکَ(11) لَیْلٌ(12) دَاجٍ(13)، وَ لاَ سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ(14)، وَ لاَ أَرْضٌ ذَاتُ مِهَادٍ(15)، وَ لاَ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ، وَ لاَ بَحْرٌ لُجِّیٌّ(16) تُدْلِجُ(17) بَیْنَ یَدَیِ الْمُدْلِجِ مِنْ خَلْقِکَ، تَعْلَمُ خَائِنَةَ الاْءَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ(18)، غَارَتِ(19) النُّجُومُ، وَ نَامَتِ الْعُیُونُ، وَ أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، لاَ تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ، سُبْحَانَ رَبِّی(20) رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ إِلَهِ الْمُرْسَلِینَ(21)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ(22)».(23)
13. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً(24)، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام
ص: 212
سبحان ربّ النبيين و آله المرسلين و ربّ المستضعفين
(مقصود از آنها امامانند (علیه السّلام)- از مجلسى (رحمه الله) و الحمد للَّه الذي يحيي الموتى و هو على كلِّ شي ء قدير. خدا عز و جل مى فرمايد:
بنده من راست گفت و شكر گزارد.
12- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
چون شب از خواب برخاستى بگو: سپاس از آن خدا است كه جانم را به من باز گردانيد تا او را سپاس گويم و بپرستم. چون آوازِ خروس شنيدى، بگو:
سبّوح قدّوس ربّ الملائكة و الروح
رحمتت بر خشمت پيشدستى كرده است، نيست شايسته پرستشى جز تو، يگانه اى، من بد كردم و به خود ستم كردم، مرا بيامرز زيرا گناهان را نيامرزد جز تو. چون برخاستى، در كرانه هاى آسمان بنگر و بگو: بار خدايا از تو نهان نسازد (چيزى را) شبِ تار و نه آسمانِ برج دار و نه زمينِ بستر گذار و نه تاريكى هاى بر هم و درهم و نه درياى ژرف، در پيشِ شب روان خلقت، شب روى كنى، و بدانى خيانت ديده ها و آنچه را نهان سازند سينه ها، اختران به سراشيب رفتند و ديده ها به خواب اندر شدند و توئى زنده و پاينده، نه چرتت گيرد و نه خوابت برد، منزّه باد پروردگار من پروردگار جهانيان و معبود مرسلان و سپاس از آن خداوند عالميان.
13- از عبد الرحمن بن حجاج كه گفت:
هر گاه امام صادق (علیه السّلام) در پايان شب بر مى خواست آواز بر مى آورد تا اهل خانه همه مى شنيدند و مى فرمود:
ص: 213
إِذَا قَامَ آخِرَ اللَّیْلِ، یَرْفَعُ(1) صَوْتَهُ حَتّی یُسْمِعَ(2) أَهْلَ الدَّارِ، وَ(3) یَقُولُ: «اللّهُمَّ أَعِنِّی عَلی هَوْلِ الْمُطَّلَعِ(4)، وَ وَسِّعْ عَلَیَّ ضِیقَ(5) الْمَضْجَعِ ، وَ ارْزُقْنِی خَیْرَ مَا قَبْلَ الْمَوْتِ، وَ ارْزُقْنِی خَیْرَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ».(6)
14. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ، قَالَ:
«تَقُولُ إِذَا أَرَدْتَ النَّوْمَ: اللّهُمَّ إِنْ أَمْسَکْتَ(7) نَفْسِی(8) فَارْحَمْهَا، وَ إِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا».(9)
15 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ، عَنْ أَبِی أُسَامَةَ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «مَنْ قَرَأَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» مِائَةَ مَرَّةٍ حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ، غُفِرَ(10) لَهُ مَا عَمِلَ(11) قَبْلَ ذلِکَ(12) خَمْسِینَ عَاماً».
وَ قَالَ(13) یَحْیی: فَسَأَلْتُ سَمَاعَةَ عَنْ ذلِکَ، فَقَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو بَصِیرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ ذلِکَ، وَ قَالَ(14): «یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، أَمَا إِنَّکَ إِنْ جَرَّبْتَهُ وَجَدْتَهُ سَدِیداً(15)».(16)
16 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا أَوی إِلی فِرَاشِهِ، قَالَ(17): "اللّهُمَّ بِاسْمِکَ أَحْیَا(18)، وَ بِاسْمِکَ أَمُوتُ"؛ فَإِذَا(19) قَامَ مِنْ نَوْمِهِ(20)، قَالَ: الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَحْیَانِی بَعْدَ مَا أَمَاتَنِی، وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ».
ص: 214
بار خدايا، مرا بر هراس سركشى به آخرت يارى كن، و تنگىِ آرامگاه را بر من گشايش ده، و به من روزى كن خيرِ پيش از مردن و خيرِ پس از مردن را.
14- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
مى گوئى هنگام خوابيدن:
بار خدايا، اگر جانم را نگه داشتى بدو مهر ورز، و اگر رها كردى آن را حفظ كن.
15- از يحيى حلبى از ابى اسامه، گويد:
شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
هر كه چون به بستر خوابش رود، صد بار قُلْ هُوَ اللَّهُ را بخواند، خدا تا پنجاه سال پيش از آن هر چه كرده است بيامرزد. يحيي گويد:
من اين را از سماعه پرسيدم، در پاسخ گفت:
ابو بصير به من باز گفت:
من شنيدم امام صادق (علیه السّلام) اين را مى فرمود، و گفت:
اى ابا محمد، امّا اگر تو آن را بيازمائى دريابى كه درست است.
16- از ابن قدّاح از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: شيوه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بود كه چون در بستر مى آرميد، مى فرمود: بار خدايا به نام تو زنده ام و به نام تو بميرم، و چون از خواب بر مى خاست مى گفت:
سپاس از آنِ خدا است كه زنده كرد مرا پس از آنكه ميرانيد مرا و به سوى او است رستاخيز.
و امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه هنگام خوابيدنش سه بار
ص: 215
وَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ قَرَأَ عِنْدَ مَنَامِهِ آیَةَ الْکُرْسِیِّ(1) ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، وَ الاْآیَةَ الَّتِی فِی آلِ عِمْرَانَ: «شَهِدَ اللّهُ أَن_َّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ»(2) وَ آیَةَ السُّخْرَةِ(3)، وَ آیَةَ السَّجْدَةِ(4)، وُکِّلَ بِهِ شَیْطَانَانِ یَحْفَظَانِهِ(5) مِنْ مَرَدَةِ الشَّیَاطِینِ(6) ، شَاؤُوا أَوْ أَبَوْا(7)، وَ مَعَهُمَا مِنَ اللّهِ ثَلاَثُونَ مَلَکاً یَحْمَدُونَ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ یُهَلِّلُونَهُ وَ یُکَبِّرُونَهُ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ(8) لَهُ إِلی أَنْ یَنْتَبِهَ(9) ذلِکَ الْعَبْدُ مِنْ نَوْمِهِ، وَ ثَوَابُ ذلِکَ(10) لَهُ».(11)
17. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْکُوفِیُّ، عَنْ حَمْدَانَ الْقَلاَنِسِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ عَامِرِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ(12) بْنِ جُذَاعَةَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَا مِنْ أَحَدٍ(13) یَقْرَأُ آخِرَ الْکَهْفِ(14) عِنْدَ النَّوْمِ(15) إِلاَّ تَیَقَّظَ(16) فِی السَّاعَةِ الَّتِی یُرِیدُ».(17)
18 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : مَنْ أَرَادَ شَیْئاً مِنْ قِیَامِ اللَّیْلِ وَ أَخَذَ مَضْجَعَهُ فَلْیَقُلْ(18): "اللّهُمَّ لاَ تُوءْمِنِّی مَکْرَکَ، وَ لاَ تُنْسِنِی ذِکْرَکَ، وَ لاَ تَجْعَلْنِی مِنَ(19) الْغَافِلِینَ ، أَقُومُ(20) سَاعَةَ کَذَا وَ کَذَا"، إِلاَّ وَکَّلَ(21) اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِهِ مَلَکاً یُنَبِّهُهُ(22) تِلْکَ السَّاعَةَ».(23)
ص: 216
آية الكرسى را بخواند و آيه اى كه در سوره آل عمران است: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ» و آيه سخره و آيه سجده را، دو شيطان بر او گمارده شود كه او را از مرده شياطين حفظ كنند، بخواهند يا نخواهند و با آن دو، سى تن فرشته باشند كه خدا عز و جل را حمد كنند و او را تسبيح گويند و تهليل گويند و تكبير گويند و براى او آمرزش خواهند تا آن بنده از خواب بيدار شود و همه ثوابش از او باشد.
17- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
كسى نيست كه آخر كهف را هنگام خوابيدنش بخواند جز اينكه هر ساعتى را كه خواهد بيدار مى شود (مقصود آيه: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» است- از مجلسى (رحمه الله).
18- پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر كه خواهد شب به عبادت برخيزد چون در بستر خود خوابيد بايد بگويد:
(بسم اللَّه) بار خدايا مرا از مكرِ خود آسوده مدار و ياد خودت را فراموشم مكن و مرا در گروه غافلان مقرر منما، من برخيزم در ساعت كذا و كذا.
و محققاً خدا عز و جل بدو فرشته اى گمارد كه او را همان ساعت بيدار كند.
ص: 217
بَابُ الدُّعَاءِ إِذَا خَرَجَ الاْءِنْسَانُ مِنْ مَنْزِلِهِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَرَّازِ(1)، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ حِینَ أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ(2) وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَی الْبَابِ، فَقُلْتُ(3): إِنِّی رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ شَفَتَیْکَ حِینَ خَرَجْتَ، فَهَلْ قُلْتَ شَیْئاً؟
قَالَ: «نَعَمْ، إِنَّ الاْءِنْسَانَ إِذَا(4) خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ، قَالَ حِینَ یُرِیدُ(5) أَنْ یَخْرُجَ: "اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَرُ _ ثَلاَثاً _ بِاللّهِ أَخْرُجُ، وَ بِاللّهِ أَدْخُلُ، وَ عَلَی اللّهِ أَتَوَکَّلُ _ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ _ اللّهُمَّ افْتَحْ لِی فِی وَجْهِی هذَا بِخَیْرٍ، وَ اخْتِمْ لِی بِخَیْرٍ، وَ قِنِی شَرَّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا(6)، إِنَّ رَبِّی عَلی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ"(7) لَمْ یَزَلْ فِی ضَمَانِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ حَتّی یَرُدَّهُ اللّهُ(8) إِلَی الْمَکَانِ الَّذِی کَانَ فِیهِ».(9) مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ(10)، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، مِثْلَهُ.
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ(11) ، قَالَ: أَتَیْتُ بَابَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ، فَوَافَقْتُهُ(12) حِینَ خَرَجَ(13) مِنَ الْبَابِ،
ص: 218
1- از ابى حمزه گويد: ديدم امام صادق (علیه السّلام) هنگام بيرون رفتن از خانه دو لب خود را مى جنبانيد و بر در خانه ايستاده بود، به او عرض كردم كه: ديدم دو لب خود را هنگامى كه از خانه بدر آمدى جنبانيدى، آيا چيزى گفتى؟ فرمود: آرى، راستى انسان چون خواهد از خانه خود بدر آيد هنگام بيرون شدن سه بار گويد:
اللَّه اكبر، و سه بار گويد:
باللَّه اخرج و باللَّه ادخل و على اللَّه اتوكل
- بار خدايا در برابرم در خير را بگشا و كارم را به خير به پايان آور و نگهدارم از شرّ هر جنبنده اى كه مهارش را دارى، راستى پروردگار من به راه راست است- پيوسته در ضمانت خدا عز و جل است تا خداوند او را بهمان جا برگرداند كه در آن بوده است.
2- از ابى حمزه ثمالى گويد: به در خانه على بن الحسين (علیه السّلام) آمدم و هنگامى كه از خانه بيرون مى شد به آن حضرت رسيدم، فرمود:
بسم اللَّه آمنت باللَّه و توكلت على اللَّه
، سپس فرمود: اين ابا
ص: 219
فَقَالَ: «بِسْمِ اللّهِ، آمَنْتُ بِاللّهِ، وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللّهِ».
ثُمَّ قَالَ: «یَا أَبَا حَمْزَةَ، إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ عَرَضَ لَهُ الشَّیْطَانُ، فَإِذَا قَالَ: بِسْمِ اللّهِ، قَالَ الْمَلَکَانِ: کُفِیتَ، فَإِذَا قَالَ: آمَنْتُ بِاللّهِ، قَالاَ(1): هُدِیتَ، فَإِذَا قَالَ: تَوَکَّلْتُ عَلَی اللّهِ، قَالاَ(2): وُقِیتَ(3)، فَیَتَنَحَّی الشَّیْطَانُ(4)، فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ(5): کَیْفَ لَنَا بِمَنْ هُدِیَ وَ کُفِیَ(6) وَ وُقِیَ؟» قَالَ : ثُمَّ قَالَ: «اللّهُمَّ إِنَّ عِرْضِی لَکَ الْیَوْمَ(7)» .
ثُمَّ قَالَ: «یَا أَبَا حَمْزَةَ، إِنْ تَرَکْتَ النَّاسَ لَمْ یَتْرُکُوکَ، وَ إِنْ رَفَضْتَهُمْ(8) لَمْ یَرْفُضُوکَ» قُلْتُ: فَمَا أَصْنَعُ؟ قَالَ: «أَعْطِهِمْ مِنْ(9) عِرْضِکَ لِیَوْمِ فَقْرِکَ(10) وَ فَاقَتِکَ(11)».(12)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ:
اسْتَأْذَنْتُ عَلی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، فَخَرَجَ إِلَیَّ وَ شَفَتَاهُ تَتَحَرَّکَانِ(13)، فَقُلْتُ لَهُ(14): فَقَالَ: «أَ فَطَنْتَ لِذلِکَ(15) یَا ثُمَالِیُّ؟» قُلْتُ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: «إِنِّی _ وَ اللّهِ _ تَکَلَّمْتُ بِکَلاَمٍ مَا تَکَلَّمَ بِهِ أَحَدٌ قَطُّ إِلاَّ کَفَاهُ اللّهُ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ آخِرَتِهِ(16)» قَالَ: قُلْتُ(17) لَهُ: أَخْبِرْنِی بِهِ، قَالَ: «نَعَمْ، مَنْ قَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ: "بِسْمِ اللّهِ، حَسْبِیَ اللّهُ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اللّهِ، اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ أُمُورِی کُلِّهَا(18)، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ عَذَابِ الاْآخِرَةِ" کَفَاهُ اللّهُ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ آخِرَتِهِ».(19)
ص: 220
حمزه راستى بنده چون از منزلش بدر آيد شيطان سرِ راهش آيد و هر گاه بسم اللَّه گويد آن دو فرشته (كه همراه اويند) گويند: كفايت شدى، و هر گاه گويد آمنت باللَّه گويند: هدايت شدى، و هر گاه گويد: تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ گويند: محفوظ شدى، و شيطانها از او دورى كنند و به يك ديگر گويند: چه راهى است براى ما به كسى كه هدايت شده و كفايت شده و در حفظ الهى است. گويد: سپس امام فرمود: بار خدايا من امروز آبروى خود را به تو واگذاردم (يعنى هر كه به من بد گويد و آبرويم را بريزد براى خاطر تو و يا براى تقيه جوابى به او ندهم- از مجلسى(رحمه الله). سپس فرمود: اى ابا حمزه، اگر دست از مردم بردارى، مردم از تو دست برندارند و اگر آنها را ترك كنى آنها تو را ترك نكنند. گفتم: پس من چه كنم؟ فرمود: از آبروى خود به آنها بده و آنها را ذخيره روز فقر و نياز خود كن.
3- از ابى حمزه گويد: اجازه ورود به امام باقر (علیه السّلام) خواستم و آن حضرت بيرون آمد نزد من و دو لبش مى جنبيد، به او عرض كردم (در باره آن) فرمود: آن را فهميدى اى ثمالى؟ گفتم: آرى قربانت، فرمود: من كلامى گفتم كه هيچ كس هرگز بدان سخن نگويد جز اينكه خدا كفايت كند از او آنچه بدان اهميت دهد از امر دنيا و آخرتِ خود، گويد: به آن حضرت گفتم: به من خبرده از آن، فرمود: بسيار خوب، هر كه چون از خانه اش بيرون آيد بگويد:
بسم اللَّه حسبى اللَّه، توكلت على اللَّه
- بار خدايا راستى از تو خواستارم بهى و خوبى همه كارهايم را، به تو پناه برم از رسوائى دنيا و عذاب آخرت؛ خدا كفايت كند از او آنچه را براى او مهم است از كار دنيا و آخرتش.
ص: 221
4 . عَنْهُ(1)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ(2) قَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَابِ دَارِهِ: "أَعُوذُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلاَئِکَةُ اللّهِ(3) مِنْ شَرِّ هذَا الْیَوْمِ الْجَدِیدِ _ الَّذِی إِذَا غَابَتْ(4) شَمْسُهُ لَمْ یَعُدْ(5) _ مِنْ(6)
شَرِّ نَفْسِی، وَ مِنْ شَرِّ غَیْرِی(7)، وَ مِنْ شَرِّ الشَّیَاطِینِ، وَ مِنْ شَرِّ مَنْ نَصَبَ لاِءَوْلِیَاءِ اللّهِ، وَ مِنْ(8) شَرِّ الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ، وَ مِنْ شَرِّ السِّبَاعِ وَ الْهَوَامِّ، وَ مِنْ شَرِّ رُکُوبِ الْمَحَارِمِ کُلِّهَا، أُجِیرُ(9) نَفْسِی بِاللّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ"(10) غَفَرَ اللّهُ لَهُ، وَ تَابَ عَلَیْهِ، وَ کَفَاهُ الْهَمَّ(11)، وَ حَجَزَهُ(12) عَنِ السُّوءِ، وَ عَصَمَهُ مِنَ(13) الشَّرِّ».(14)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا خَرَجْتَ مِنْ مَنْزِلِکَ، فَقُلْ: بِسْمِ اللّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللّهِ، لاَ(15) حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا خَرَجْتُ لَهُ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا خَرَجْتُ لَهُ؛ اللّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ(16)، وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ(17)، وَ اسْتَعْمِلْنِی فِی طَاعَتِکَ، وَ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَکَ، وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِکَ وَ مِلَّةِ رَسُولِکَ(18) صلی الله علیه و آله ».(19)
6. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ، عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ، قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام إِذَا خَرَجَ(20) یَقُولُ: «اللّهُمَّ بِکَ خَرَجْتُ، وَ لَکَ(21) أَسْلَمْتُ، وَ بِکَ آمَنْتُ، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ؛ اللّهُمَّ بَارِکْ لِی فِی یَوْمِی هذَا، وَ ارْزُقْنِي
ص: 222
4- از ابى بصير از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: هر كه چون از خانه اش بدر آيد گويد:
من پناه برم بدان چه فرشته هاى خدا پناه برند، از شرّ اين روز تازه كه هر گاه خورشيدش نهان گردد در افق برنگردد، از شرّ خودم و از شرّ جز خودم، و از شرّ شيطان و از شرّ هر كه با دوستان خدا دشمن است، و از شرّ جنّ و انس، و از شرّ درنده ها و گزنده هاى زهرناك، و از شرّ ارتكاب هر حرامى و خود را در پناه خدا نهم از هر بدى.
خدا او را بيامرزد و توبه او را بپذيرد و مهمّ او را كفايت كند و او را از بدى جلوگير شود و از شر نگهدارد.
5- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه از منزلت بيرون شدى بگو (يعنى هنگام بيرون شدن):
بسم اللَّه توكلت على اللَّه لا حول و لا قوة الّا باللَّه
، بار خدايا من از تو خواهم خير آنچه را براى آن بيرون شدم، و پناه برم به تو از شرّ آنچه براى آن بيرون شدم، بار خدايا از فضل خود به من وسعت بده و نعمتت را بر من تمام كن و مرا به فرمان بريت بگمار و مرا مشتاق هر آنچه كن كه در نزد تو است و مرا به كيش و ملتِ خود و ملت رسولت (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بميران.
6- از ابى خديجه گفت: امام صادق (علیه السّلام) را شيوه بود كه چون از خانه خود بيرون مى شد مى گفت:
بار خدايا به اميد تو بيرون شدم و به تو تسليم گرديدم و به تو ايمان آوردم و بر تو توكل سازم، بار خدايا در اين روزم به من بركت بده، و كامجوئى و گشايش و يارى و پاكيزگى و رهجوئى و بركتش را
ص: 223
فَوْزَهُ(1) وَ فَتْحَهُ وَ نَصْرَهُ وَ طَهُورَهُ(2) وَ هُدَاهُ وَ بَرَکَتَهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّهُ وَ شَرَّ مَا فِیهِ ؛ بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ(3) وَ اللّهُ أَکْبَرُ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ اللّهُمَّ إِنِّی قَدْ خَرَجْتُ، فَبَارِکْ لِی فِی خُرُوجِی، وَ انْفَعْنِی بِهِ» .
قَالَ(4): وَ إِذَا دَخَلَ فِی(5) مَنْزِلِهِ، قَالَ ذلِکَ.(6)
7. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ: عَنِ الرِّضَا علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَبِی علیه السلام إِذَا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ، قَالَ: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، خَرَجْتُ بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ لاَ بِحَوْلٍ(7) مِنِّی وَ لاَ قُوَّتِی(8)، بَلْ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ، یَا رَبِّ مُتَعَرِّضاً لِرِزْقِکَ(9)، فَأْتِنِی(10) بِهِ فِی عَافِیَةٍ».(11)
8. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ(12)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ قَرَأَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» حِینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ ، لَمْ یَزَلْ فِی حِفْظِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ کِلاَءَتِهِ(13) حَتّی یَرْجِعَ إِلی مَنْزِلِهِ».(14)
9. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ صَبَّاحٍ الْحَذَّاءِ، قَالَ:
قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام : «إِذَا أَرَدْتَ السَّفَرَ، فَقِفْ عَلی بَابِ دَارِکَ، وَ اقْرَأْ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ
أَمَامَکَ وَ عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ ، وَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» أَمَامَکَ وَ عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ ،وَ «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» وَ «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» أَمَامَکَ وَ عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ. ثُمَّ قُلِ: اللّهُمَّ احْفَظْنِی وَ احْفَظْ مَا مَعِي
ص: 224
به من روزى كن و شرّ آن و شرّ هر چه در آن است از من بگردان،
بسم اللَّه و باللَّه و اللَّه اكبر و الحمد للَّه رب العالمين
- بار خدايا من بدر آمدم، بيرون شدنم را مبارك كن و مرا بدان سود بخش.
گويد: چون به منزلش هم مى رفت همين را مى گفت.
7- از امام رضا (علیه السّلام) فرمود:
چون پدرم از منزل خود بيرون مى شد مى گفت:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم، خرجت بحول اللَّه و قوته لا بحول منّى و لا قوّتى بل بحولك و قوتك يا رب متعرضاً لرزقك فأتني به في عافية
. 8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون كسى از منزلش در آيد ده بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بخواند، پيوسته در حفظ خدا عز و جل باشد و در نگهدارى او تا به منزلش برگردد.
9- از صباح كفشگر كه أبو الحسن (علیه السّلام) فرمود: چون آهنگ سفر كردى به درِ خانه ات بايست و سوره حمد را از پيشِ رو و از سمت راست و از سمت چپ بخوان، و سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را از پيشِ رو و از سمت راست و از سمت چپ بخوان و اعوذ بربّ الناس و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ را از پيشِ رو و سمت راست و سمت چپ بخوان، سپس بگو: بار خدايا مرا حفظ كن و حفظ كن آنچه با من است و مرا سالم دار و سالم دار آنچه با من است و مرا به مقصد رسان و به مقصد برسان آنچه را با
ص: 225
وَ سَلِّمْنِی وَ سَلِّمْ مَا مَعِی، وَ بَلِّغْنِی وَ بَلِّغْ مَا مَعِی بَلاَغاً حَسَناً(1)».
ثُمَّ قَالَ(2): «أَ مَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ یُحْفَظُ وَ لاَ یُحْفَظُ مَا مَعَهُ، وَ یَسْلَمُ(3) وَ لاَ یَسْلَمُ مَا مَعَهُ، وَ یَبْلُغُ وَ لاَ یَبْلُغُ مَا مَعَهُ؟».(4)
10. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ، عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام (5) أَنَّهُ کَانَ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَیْتِ، قَالَ: «بِسْمِ اللّهِ خَرَجْتُ، وَ عَلَی اللّهِ تَوَکَّلْتُ، لاَ(6) حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ(7)».(8)
11 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ(9)، عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ صَبَّاحٍ الْحَذَّاءِ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: «یَا صَبَّاحُ(10)، لَوْ کَانَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ إِذَا أَرَادَ سَفَراً، قَامَ عَلی بَابِ دَارِهِ تِلْقَاءَ(11) وَجْهِهِ الَّذِی یَتَوَجَّهُ لَهُ، فَقَرَأَ الْحَمْدَ أَمَامَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ ، وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ(12) أَمَامَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ، وَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ(13)» أَمَامَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ(14) شِمَالِهِ، وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ(15) أَمَامَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ، ثُمَّ قَالَ: "اللّهُمَّ احْفَظْنِی وَ احْفَظْ مَا مَعِی، وَ سَلِّمْنِی وَ سَلِّمْ مَا مَعِی، وَ بَلِّغْنِی وَ بَلِّغْ مَا مَعِی بِبَلاَغِکَ(16) الْحَسَنِ الْجَمِیلِ" لَحَفِظَهُ اللّهُ وَ حَفِظَ(17) مَا مَعَهُ، وَ سَلَّمَهُ(18) وَ سَلَّمَ مَا مَعَهُ، وَ بَلَّغَهُ(19) وَ بَلَّغَ مَا مَعَهُ(20)، أَ مَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ یُحْفَظُ وَ لاَ یُحْفَظُ مَا مَعَهُ، وَ یَبْلُغُ(21) وَ لاَ یَبْلُغُ مَا مَعَهُ(22)، وَ یَسْلَمُ وَ لاَ یَسْلَمُ مَا مَعَهُ؟(23)».(24)
12. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ(25): عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا خَرَجْتَ مِنْ
ص: 226
من است، رسانيدن خوب؛ سپس فرمود: آيا نبينى كه مردى محفوظ ماند و آنچه با او است محفوظ نماند و سالم ماند و آنچه با او است سالم نماند و خودش به مقصد رسد و آنچه با او است به مقصود نرسد.
10- از ابى حمزه كه چون امام باقر (علیه السّلام) از خانه بيرون مى شد مى گفت:
بسم اللَّه خرجت، و على اللَّه توكلت، لا حول و لا قوة الَّا باللَّه
. 11- از صباح حذّاء از ابى الحسن (علیه السّلام) فرمود: اى صباح، اگر هر گاه يكى از شماها آهنگ سفر مى كرد، به درِ خانه خود مى ايستاد و در برابر روى خود كه به سوى آن مى رود سوره حمد را از پيشِ رو و از سمت راست و سمت چپ مى خواند و معوّذتين را هم از پيشِ رو و سمت راست و سمت چپش مى خواند و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هم از پيشِ رو و سمت راست و سمت چپش مى خواند و آية الكرسي را هم از پيش رو و سمت راست و سمت چپش مى خواند و سپس بخواند: اللّهم احفظنى و احفظ ما معى و سلمنى و سلم ما معى و بلّغنى و بلّغ ما معى ببلاغك الحسن الجميل، هر آينه خدا او را و هر چه را با او است حفظ كند و او را با هر كه همراه او است سالم دارد و او را با هر چه همراه او است به مقصد رساند، آيا نبينى مردى حفظ شود و آنچه با او است حفظ نشود و خودش به مقصد رسد و آنچه با او است نرسد و سالم ماند و آنچه همراه او است سالم نماند.
12- از حسن بن جهم از ابى الحسن (علیه السّلام) فرمود:
چون از منزلت بيرون شوى در سفر باشد و يا حضر بگو:
ص: 227
مَنْزِلِکَ فِی سَفَرٍ أَوْ حَضَرٍ، فَقُلْ: "بِسْمِ اللّهِ، آمَنْتُ بِاللّهِ، تَوَکَّلْتُ(1) عَلَی اللّهِ مَا شَاءَ اللّهُ، لاَ(2) حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ" فَتَلَقَّاهُ(3) 2 / 220
الشَّیَاطِینُ(4)، فَتَنْصَرِفُ(5)، وَ تَضْرِبُ(6) الْمَلاَئِکَةُ وُجُوهَهَا، وَ تَقُولُ(7): مَا سَبِیلُکُمْ(8) عَلَیْهِ وَ قَدْ سَمَّی اللّهَ وَ آمَنَ بِهِ وَ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ(9) ، وَ قَالَ: مَا شَاءَ اللّهُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ(10) إِلاَّ بِاللّهِ».(11)
بَابُ الدُّعَاءِ قَبْلَ الصَّلاَةِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ قَالَ هذَا الْقَوْلَ کَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إِذَا قَامَ مِنْ(12) قَبْلِ أَنْ یَسْتَفْتِحَ الصَّلاَةَ: "اللّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ صَلَوَاتِی(13)، وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْکَ(14)، فَاجْعَلْنِی بِهِمْ وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ(15)، مَنَنْتَ عَلَیَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ(16)، فَاخْتِمْ لِی بِطَاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وَلاَیَتِهِمْ؛ فَإِنَّهَا السَّعَادَةُ، وَ اخْتِمْ(17) لِی(18) بِهَا؛ فَإِنَّکَ(19) عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ" ، ثُمَّ تُصَلِّی(20)، فَإِذَا انْصَرَفْتَ(21) قُلْتَ: اللّهُمَّ اجْعَلْنِی مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ عَافِیَةٍ وَ بَلاَءٍ، وَ اجْعَلْنِی مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ مَثْوًی وَ مُنْقَلَبٍ؛ اللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَاهُمْ، وَ مَمَاتِی مَمَاتَهُمْ،
ص: 228
بسم اللَّه، آمنت باللَّه، توكلت على اللَّه، ما شاء اللَّه، لا حول و لا قوة الَّا باللَّه
- شياطين به او برخورند و برگردند و فرشته ها به روى آنها بزنند و بگويند: شما چه راهى بدو داريد با اينكه خدا را نامبرده و به او ايمان دارد و بر او توكل كرده است و گفته است:
ما شاء اللَّه، لا حول و لا قوة الَّا باللَّه
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه امير المؤمنين (علیه السّلام) مى فرمود: هر كه اين دعا را هنگام شروع در نماز بخواند با محمد و آل محمد باشد:
بار خدايا من به وسيله محمد و آل محمد به تو روى آوردم و آنان را پيش از نماز به درگاهت وسيله نمودم و بدانها به حضرت تو تقرّب جستم، مرا به خاطر آنها در دنيا و آخرت آبرومند ساز و از مقربان خود نما، به معرفتشان بر من منت نهادى و به طاعت و معرفت و ولايتشان مرا سرانجام بخش زيرا كه آن سعادتمندى است، و زندگى مرا بدان به پايان رسان زيرا تو بر هر چيز توانائى. سپس نماز خود را مى خوانى و چون فارغ شدى مى گوئى: بار خدايا مرا با محمد و آل محمد مقرر دار در هر عافيتى و هر بلاء و مرا با محمد و آل محمد مقرر دار در هر اقامت و حركت، بار خدايا زندگى مرا زندگىِ آسان ساز و مردنم را مردن آنان و مرا در هر جا با آنها بدار و از آنها جدا
ص: 229
وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا، وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ(1)؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(2)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ، قَالَ:
تَقُولُ قَبْلَ دُخُولِکَ فِی الصَّلاَةِ: «اللّهُمَّ إِنِّی أُقَدِّمُ مُحَمَّداً نَبِیَّکَ صلی الله علیه و آله بَیْنَ یَدَیْ حَاجَتِی، وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَیْکَ(3) فِی طَلِبَتِی، فَاجْعَلْنِی بِهِمْ(4) وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ؛ اللّهُمَّ اجْعَلْ صَلاَتِی(5) بِهِمْ مُتَقَبَّلَةً(6)، وَ ذَنْبِی بِهِمْ(7) مَغْفُوراً، وَ دُعَائِی بِهِمْ مُسْتَجَاباً، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».(8)
3 . عَنْهُ(9)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ، قَالَ:
شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، وَ اسْتَقْبَلَ(10) الْقِبْلَةَ قَبْلَ التَّکْبِیرِ، وَ قَالَ(11): «اللّهُمَّ لاَ تُوءْیِسْنِی مِنْ رَوْحِکَ، وَ لاَ تُقَنِّطْنِی(12) مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ لاَ تُوءْمِنِّی مَکْرَکَ؛ فَإِنَّهُ لاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ(13) إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ».
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ ، مَا سَمِعْتُ بِهذَا مِنْ أَحَدٍ قَبْلَکَ؟!
فَقَالَ: «إِنَّ(14) مِنْ أَکْبَرِ الْکَبَائِرِ عِنْدَ اللّهِ الْیَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللّهِ، وَ الْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، وَ الاْءَمْنَ مِنْ مَکْرِ اللّهِ».(15)
ص: 230
مدار زيرا تو بر هر چيزى توانائى.
2- معصوم (علیه السّلام) فرمود:
پيش از دخول در نماز مى گوئى:
بار خدايا من محمد پيغمبرت را از حاجتِ خود پيش داشتم، و به وسيله او به تو روى آوردم، در مطلب خودم مرا به وسيله آنها در دنيا و آخرت آبرومند ساز و از مقرّبان بنواز، بار خدايا به وسيله آنان نمازم را پذيرا شده ساز و گناهم را آمرزيده و دعايم را مستجاب، يا ارحم الراحمين.
3- از صفوان جمّال گويد: من حضور امام صادق (علیه السّلام) بودم كه پيش از تكبيرة الاحرام برابر قبله ايستاد و گفت:
بار خدايا مرا از رحمت و نوازشِ خود محروم مساز و از مهر خود نوميد مكن و از مكر و مجازاتِ خود آسوده خاطر منما زيرا از مكر خدا آسوده نزيند جز زيانكاران. گفتم: قربانت، من اين دعا را از احدى پيش از شما نشنيدم، فرمود:
از بزرگترين گناهان كبيره نزد خدا نوميدى از نوازش خدا و نااميدى از رحمت و مهر خدا و آسوده خاطر بودن از مكر و مجازات خدا است.
ص: 231
بَابُ الدُّعَاءِ فِی أَدْبَارِ الصَّلَوَاتِ(1)
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ الْبَرْقِیِّ، عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللّهِ الْقُمِّیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ یَقُولُ إِذَا فَرَغَ مِنَ الزَّوَالِ : اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ، وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمَلاَئِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ، وَ بِکَ ؛ اللّهُمَّ أَنْتَ(2) الْغَنِیُّ عَنِّی ، وَبِیَ(3) الْفَاقَةُ إِلَیْکَ، أَنْتَ الْغَنِیُّ(4) وَ أَنَا الْفَقِیرُ إِلَیْکَ، أَقَلْتَنِی(5) عَثْرَتِی، وَ سَتَرْتَ(6) عَلَیَّ ذُنُوبِی، فَاقْضِ(7) الْیَوْمَ حَاجَتِی، وَ لاَ تُعَذِّبْنِی بِقَبِیحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّی، بَلْ(8) عَفْوُکَ وَ جُودُکَ یَسَعُنِی».
قَالَ: «ثُمَّ یَخِرُّ(9) سَاجِداً، ··· î وَ یَقُولُ(10): یَا أَهْلَ التَّقْوی، وَ(11) یَا(12) أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ، یَا بَرُّ یَا رَحِیمُ، أَنْتَ أَبَرُّ بِی مِنْ أَبِی وَ أُمِّی وَ مِنْ جَمِیعِ الْخَلاَئِقِ، اقْلِبْنِی(13) بِقَضَاءِ حَاجَتِی(14) مُجَاباً دُعَائِی، مَرْحُوماً صَوْتِی(15)، قَدْ
کَشَفْتَ أَنْوَاعَ الْبَلاَیَا(16) عَنِّی».(17)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ؛ وَمُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعا ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ إِبْراهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ ، عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ :
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّه ِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ
ص: 232
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه چون امير المؤمنين (علیه السّلام) از نماز ظهر فارغ مى شد مى گفت:
بار خدايا، راستى كه من به تو تقرّب جويم به وسيله جود و كرمت و به تو تقرّب جويم به محمد بنده و رسولت و به تو تقرّب جويم به فرشته هاى مقرّبت و پيغمبران مرسلت و به خودت، بار خدايا توئى بى نياز از من و منم نيازمند به تو، توئى توانگر و منم درويش به درگاهت از لغزشم درگذشتى و گناهانم را زير پرده كردى، امروز حاجتم را برآور و مرا به زشتى آنچه خودت مى دانى عذاب مكن بلكه گذشت وجودت مرا فرا گيرد. فرمود: سپس به سجده مى افتاد و مى گفت:
يا اهل التقوى و يا اهل المغفره و يا بر يا رحيم
، تو از مادر و پدر و همه كس به من خوشرفتارترى، مرا به وسيله بر آوردن حاجتم بپذير و دعايم را اجابت فرما و آوازم را بنواز، تو انواع بلاها را از من دور كردى.
2- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه پس از نماز مغرب سه بار بگويد:
الحمد للَّه الذى يفعل ما يشاء، و لا يفعل ما يشاء غيره؛ خير
ص: 233
قَالَ إِذَا صَلَّی الْمَغْرِبَ ثَلاْثَ مَرَّاتٍ : "الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ، وَلاْ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ غَیْرُهُ" أُعْطِیَ خَیْرا کَثِیرا» .(1)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ، قَالَ: «یَقُولُ(2) بَعْدَ(3) الْعِشَاءَیْنِ: اللّهُمَّ بِیَدِکَ مَقَادِیرُ اللَّیْلِ وَ(4) النَّهَارِ، وَ مَقَادِیرُ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، وَ مَقَادِیرُ الْمَوْتِ وَ الْحَیَاةِ، وَ مَقَادِیرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ، وَ مَقَادِیرُ النَّصْرِ وَ الْخِذْلاَنِ، وَ مَقَادِیرُ الْغِنی وَ الْفَقْرِ؛ اللّهُمَّ بَارِکْ لِی فِی دِینِی وَ دُنْیَایَ، وَ فِی جَسَدِی وَ أَهْلِی(5) وَ وُلْدِی؛ اللّهُمَّ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّ(6) فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ، وَ الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ، وَ اجْعَلْ مُنْقَلَبِی(7) إِلی خَیْرٍ دَائِمٍ، وَ نَعِیمٍ لاَ یَزُولُ».(8)
4 . عَنْهُ(9)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ(10) رَفَعَهُ، قَالَ: «مَنْ قَالَ بَعْدَ کُلِّ صَلاَةٍ _ وَ هُوَ آخِذٌ(11) بِلِحْیَتِهِ بِیَدِهِ الْیُمْنی _ : "یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ، ارْحَمْنِی مِنَ النَّارِ" ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ، وَ یَدُهُ الْیُسْری مَرْفُوعَةٌ، وَ بَطْنُهَا(12) إِلی مَا یَلِی السَّمَاءَ، ثُمَّ یَقُولُ(13): "أَجِرْنِی(14) مِنَ الْعَذَابِ الاْءَلِیمِ" ثَلاَثَ مَرَّاتٍ(15) ، ثُمَّ یُوءَخِّرُ(16) یَدَهُ(17) عَنْ لِحْیَتِهِ، ثُمَّ یَرْفَعُ یَدَهُ(18)، وَ یَجْعَلُ(19) بَطْنَهَا(20) مِمَّا(21) یَلِی السَّمَاءَ، ثُمَّ یَقُولُ(22): "یَا عَزِیزُ یَا کَرِیمُ(23)، یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ" وَ یَقْلِبُ(24) یَدَیْهِ(25)، وَ یَجْعَلُ ··· î بُطُونَهُمَا(26) مِمَّا یَلِی(27) السَّمَاءَ، ثُمَّ یَقُولُ: "أَجِرْنِی مِنَ الْعَذَابِ الاْءَلِیمِ(28) _ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ _ صَلِّ(29) عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(30) وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ الرُّوحِ" غُفِرَ لَهُ(31)، وَ رُضِیَ عَنْهُ(32)، وَ وُصِلَ بِالاِسْتِغْفَارِ لَهُ حَتّی یَمُوتَ جَمِیعُ الْخَلاَئِقِ إِلاَّ الثَّقَلَیْنِ: الْجِنَّ وَ الاْءِنْسَ(33)».
ص: 234
بسيارى به او عطا شود.
3- به معصوم رسانيده و گفته: مى گويد پس از نماز مغرب و عشاء:
بار خدايا به دست تو است اندازه هاى شب و روز و اندازه دنيا و آخرت و اندازه مرگ و زندگى و اندازه خورشيد و ماه و اندازه يارى و وانهادن و اندازه توانگرى و درويشى، بار خدايا بركت بده به من در دينم و دنيايم و در تنم و خاندانم و فرزندم، بار خدايا دفع كن از من شرّ بدكاران عرب و عجم و جن و انس را، و برگشتِ مرا به خير بى پايان و نعمت پيوسته مقرر ساز.
4- به معصوم رسانيده كه فرمود: هر كه پس از هر نمازى دست به ريش خود گيرد با دست راستِ خود و سه بار گويد:
يا ذا الجلال و الاكرام ارحمني من النار
، و دست چپ را بلند كند و كف آن را به سوى آسمان گيرد و سه بار گويد:
اجرنى من العذاب الاليم
، سپس از ريش باز گيرد و به سوى آسمان بلند كند و كفِ آن را بدان سوى كند و گويد:
يا عزيز و يا كريم و يا رحمان و يا رحيم
، باز هر دو دست به سوى آسمان گيرد و سه بار بگويد:
اجرنى من العذاب الاليم، صلّ على محمد و آل محمد و الملائكة و الروح
- آمرزيده شود و از او خشنودى بعمل آيد و استغفار برايش بپايد تا همه خلايق بميرند و بلكه تا همه انس و جن هم بميرند. و فرمود: چون از تشهّد فارغ شدى (يعنى نماز را تمام كردى، چون سلام تابع تشهد اخير است) هر دو دست
ص: 235
وَ قَالَ: «إِذَا فَرَغْتَ(1) مِنْ تَشَهُّدِکَ فَارْفَعْ یَدَیْکَ، وَ قُلِ: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً عَزْماً(2) جَزْماً(3) لاَ تُغَادِرُ ذَنْباً وَ لاَ أَرْتَکِبُ بَعْدَهَا مُحَرَّماً أَبَداً، وَ عَافِنِی مُعَافَاةً لاَ بَلْوی بَعْدَهَا أَبَداً، وَ اهْدِنِی هُدًی لاَ أَضِلُّ بَعْدَهُ أَبَداً، وَ انْفَعْنِی یَا رَبِّ بِمَا عَلَّمْتَنِی، وَ اجْعَلْهُ لِی(4)، وَ لاَ تَجْعَلْهُ عَلَیَّ، وَ ارْزُقْنِی کَفَافاً، وَ رَضِّنِی(5) بِهِ یَا رَبَّاهْ، وَ تُبْ عَلَیَّ یَا أَللّهُ یَا أَللّهُ یَا أَللّهُ، یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ، یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ، ارْحَمْنِی مِنَ النَّارِ ذَاتِ السَّعِیرِ، وَ ابْسُطْ عَلَیَّ مِنْ سَعَةِ رِزْقِکَ، وَ اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ أَبْلِغْ مُحَمَّداً _ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ _ عَنِّی(6) تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَ سَلاَماً، وَ اهْدِنِی بِهُدَاکَ، وَ أَغْنِنِی بِغِنَاکَ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُخْلَصِینَ(7)، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ(8) مُحَمَّدٍ آمِینَ».
قَالَ: «مَنْ قَالَ هذَا بَعْدَ کُلِّ صَلاَةٍ رَدَّ اللّهُ عَلَیْهِ رُوحَهُ فِی قَبْرِهِ، وَ کَانَ حَیّاً(9) مَرْزُوقاً نَاعِماً(10) مَسْرُوراً إِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ».(11)
5 . عَنْهُ(12)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ، قَالَ:
«تَقُولُ(13) بَعْدَ الْفَجْرِ: اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً مَعَ خُلُودِکَ، وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاَ مُنْتَهی لَهُ دُونَ رِضَاکَ، وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاَ أَمَدَ لَهُ دُونَ مَشِیئَتِکَ، وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاَ جَزَاءَ(14) لِقَائِلِهِ إِلاَّ رِضَاکَ؛ اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکی ، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ؛ اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا أَنْتَ أَهْلُهُ، الْحَمْدُ لِلّهِ بِمَحَامِدِهِ کُلِّهَا، عَلی نَعْمَائِهِ کُلِّهَا حَتّی یَنْتَهِیَ الْحَمْدُ إِلی حَیْثُ مَا یُحِبُّ رَبِّی وَ یَرْضی».
وَ تَقُولُ(15) بَعْدَ الْفَجْرِ قَبْلَ أَنْ تَتَکَلَّمَ(16): "الْحَمْدُ
ص: 236
را بردار و بگو: بار خدايا، مرا بيامرز بطور حتم و گناهى را فرو مگذار و من پس از آن هرگز دست به گناهى نيالايم و عافيتى به من بده كه هرگز دنبالش بلائى نباشد و مرا چنان رهبرى كن كه هرگز دنبال آن گمراه نشوم و مرا بدان چه دانى پروردگارا سود بخش و آن را بسود من مقرر دار، نه به زيانم ورزى به اندازه كفايت به من عطا كن و مرا بدان خشنود دار، پروردگارا، و توبه ام را بپذير
يا اللَّه يا اللَّه يا اللَّه يا رحمان يا رحمان يا رحمان يا رحيم يا رحيم يا رحيم
به من از دوزخ سوزان ترحّم كن و از روزى فراوانت ارزانى دار و در آنچه مورد اختلاف است مرا بحق هدايت كن به اذن خودت، و از شيطانِ رجيم مرا نگهدار و از من به محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) تحيت فراوان و درود برسان و به هدايت خود مرا رهبرى كن و از غناى خود مرا غنى ساز و مرا از دوستان مخلص خود ساز و صلى اللَّه على محمد و آل محمد، آمين.
فرمود: هر كه اين دعا را پس از هر نمازى بخواند خدا جانش را در گور او به وى برگرداند و زنده كند و روزى خورد و در نعمت و شادى بسر برد تا روز قيامت.
5- حديث را به معصوم رسانيده كه فرمود: پس از نمازِ بامداد، مى گوئى: بار خدايا از آنِ تو است سپاس، سپاسى جاويدان تا پاينده اى، و از آن تو است سپاس، سپاسى كه پايان ندارد تا به خشنوديت گرايد، و از آنِ تو است سپاس، سپاسى كه تمام نشود تا بخواستِ تو رسد، و از آن تو است سپاس، سپاسى كه گوينده اش پاداشى ندارد جز رضاى تو، بار خدايا از آنِ او است سپاس و به درگاه تو است شكايت و توئى ياور، بار خدايا از آنِ تو است سپاس چنانت كه سزا است، سپاس از آن خدا است به همه انواع سپاسش برابرِ همه نعمت هايش تا سپاس برسد بدان جا كه پروردگارم
ص: 237
لِلّهِ مِلْ ءَ الْمِیزَانِ، وَ مُنْتَهَی وَ زِنَةَ الْعَرْشِ، وَ سُبْحَانَ اللّهِ مِلْ ءَ الْمِیزَانِ، وَ مُنْتَهَی الرِّضَا، وَ زِنَةَ الْعَرْشِ(1)، وَ اللّهُ أَکْبَرُ(2) مِلْ ءَ الْمِیزَانِ، وَ مُنْتَهَی الرِّضَا، وَ زِنَةَ الْعَرْشِ(3)، وَ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ(4) مِلْ ءَ الْمِیزَانِ، وَ مُنْتَهَی الرِّضَا، وَ زِنَةَ الْعَرْشِ"(5) ؛ تُعِیدُ(6) ذلِکَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ.
ثُمَّ تَقُولُ(7) : أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الْعَبْدِ(8) الذَّلِیلِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا ذُنُوبَنَا(9) ، وَ تَقْضِیَ لَنَا حَوَائِجَنَا فِی الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَةٍ».(10)
6 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ، قَالَ:
کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ ابْنُ الرِّضَا علیهماالسلام بِهذَا الدُّعَاءِ، وَ عَلَّمَنِیهِ(11)، وَ قَالَ : «مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلاَةِ الْفَجْرِ لَمْ یَلْتَمِسْ(12) حَاجَةً(13) إِلاَّ تَیَسَّرَتْ لَهُ، وَ کَفَاهُ اللّهُ مَا أَهَمَّهُ: بِسْمِ اللّهِ(14) ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ فَوَقَاهُ اللّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا»(15)، «لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُوءْمِنِینَ»(16)، «حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ»(17) مَا شَاءَ اللّهُ ، لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (18)، مَا شَاءَ اللّهُ ،لاَ مَا شَاءَ النَّاسُ، مَا شَاءَ اللّهُ وَ إِنْ کَرِهَ النَّاسُ، حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ، حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ،
ص: 238
دوست دارد و خشنود شود.
و بعد از نمازِ بامداد پيش از سخن گفتن مى گوئى: سپاس از آن خدا است پر ميزان و به نهايت رضاها و به وزن عرش و منزّه باد خدا پر ميزان و به نهايت رضا و به وزن عرش و اللَّه اكبر پرميزان و به نهايت رضا و به وزن عرش و
لا اله الّا اللَّه ملؤ الميزان و منتهى الرضا وزنة العرش
، چهار بار آن را مى گوئى و سپس مى گوئى: بار خدايا از تو خواهش كنم خواهش كردن بنده اى خوار كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و بيامرزى گناهان مرا و بر آورى حاجت مرا در دنيا و آخرت به آسانى و عافيت خود.
6- از محمد بن الفرج گويد: امام جواد (علیه السّلام) اين دعا را براى من نوشت و آن را به من آموخت، و گويد: فرمود: هر كه دنبال نمازِ بامداد آن را بخواند هيچ حاجتى نخواهد جز آنكه برايش ميسّر گردد و هر مهمى دارد خدا براى او كفايت كند، و دعا اين است:
بسم اللَّه و باللَّه و صلى اللَّه على محمد و آله و افوّض امرى الى اللَّه انّ اللَّه بصير بالعباد
. يعنى واگذارم كار خود را به خدا زيرا خدا به بنده ها بينا است و خدا او را از بدكرداريهاى هر چه نيرنگ ريختند نگه داشت، نيست شايسته پرستشى جز تو، منزّهى تو، به راستى من بودم از گروه ستمكاران، ما او را اجابت كرديم و از غمش رها ساختيم و چنين رها كنيم مؤمنان را، بس است ما را خدا و چه خوب وكيلى است، پس برگشتند با نعمت و فضل او و نرسيد بدانها بدى هر چه خدا خواهد است، نيست جنبش و نه توانى جز به خدا (بلند مقام و بزرگوار) آنچه شود كه خدا خواهد نه آنچه را مردم خواهند، آنچه شود كه خدا خواهد گرچه مردم را بد آيد، بس است مرا پروردگار از پرورده شده ها، بس است مرا آفريدگار از آفريده شده ها، بس است مرا
ص: 239
حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ، حَسْبِیَ الَّذِی لَمْ یَزَلْ حَسْبِی مُنْذُ قَطُّ(1)، حَسْبِیَ اللّهُ الَّذِی(2) لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ، وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ».
وَ قَالَ : «إِذَا(3) انْصَرَفْتَ مِنْ صَلاَةٍ(4) مَکْتُوبَةٍ، فَقُلْ: رَضِیتُ بِاللّهِ رَبّاً، وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله نَبِیّاً ، وَ بِالاْءِسْلاَمِ دِیناً، وَ بِالْقُرْآنِ کِتَاباً، وَ بِفُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ أَئِمَّةً؛ اللّهُمَّ وَلِیُّکَ فُلاَنٌ، فَاحْفَظْهُ(5) مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ(6)، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِینِهِ، وَ عَنْ شِمَالِهِ، وَ مِنْ فَوْقِهِ، وَ مِنْ تَحْتِهِ، وَ امْدُدْ لَهُ فِی عُمُرِهِ، وَ اجْعَلْهُ الْقَائِمَ بِأَمْرِکَ، وَ الْمُنْتَصِرَ(7) لِدِینِکَ، وَ أَرِهِ مَا یُحِبُّ(8) وَ مَا(9) تَقَرُّ(10) بِهِ(11) عَیْنُهُ فِی نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ، وَ فِی(12) أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، وَ فِی شِیعَتِهِ، وَ فِی عَدُوِّهِ، وَ أَرِهِمْ مِنْهُ مَا یَحْذَرُونَ، وَ أَرِهِ فِیهِمْ مَا یُحِبُّ(13) وَ تَقَرُّ(14) بِهِ عَیْنُهُ، وَ اشْفِ(15) صُدُورَنَا وَ صُدُورَ قَوْمٍ مُوءْمِنِینَ».
قَالَ : «وَ کَانَ النَّبِیُّ(16) صلی الله علیه و آله یَقُولُ إِذَا فَرَغَ مِنْ صَلاَتِهِ(17) : اللّهُمَّ اغْفِرْ لِی(18) مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ، وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ، وَ إِسْرَافِی عَلی نَفْسِی، وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی؛ اللّهُمَّ أَنْتَ الْمُقَدِّمُ، وَ أَنْتَ(19) الْمُوءَخِّرُ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ، بِعِلْمِکَ(20) الْغَیْبَ وَ بِقُدْرَتِکَ(21) عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ مَا عَلِمْتَ الْحَیَاةَ خَیْراً لِی فَأَحْیِنِی، وَ تَوَفَّنِی إِذَا عَلِمْتَ الْوَفَاةَ خَیْراً لِی .
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَشْیَتَکَ فِی السِّرِّ وَ الْعَلاَنِیَةِ، وَ کَلِمَةَ(22) الْحَقِّ فِی الْغَضَبِ وَ الرِّضَا، وَ الْقَصْدَ فِی الْفَقْرِ وَ الْغِنی، وَ أَسْأَلُکَ نَعِیماً(23) ··· î لاَ یَنْفَدُ(24)،
ص: 240
روزى ده از روزى خورها، بس است مرا آنكه پيوسته بس بوده مرا از آغاز هرگز، بس است مرا خدا كه نيست شايسته پرستشى جز او، بر او توكّل دارم و او است پروردگار عرش بزرگ.
و فرمود (علیه السّلام): چون از نماز واجب برگذشتى بگو: خشنودم به خدا كه پروردگار باشد و به محمد كه پيغمبر باشد و به اسلام كه دينم باشد و به قرآن كه كتاب مذهبم باشد و به فلان و فلان كه امامم باشند (نام ائمه را برد)، بار خدايا ولى تو فلان (نام امام زمان را برد) او را نگهدار از برابرش و دنبال سرش و از سمت راست و از سمت چپش و از بالاى سر و زير پايش و عمرش را دراز دار و او را به امر خود بگمار و يارى كننده دينت دار و به او بنما آنچه را دوست دارد و آنچه مايه روشنى چشم او است در باره خودش و نژادش و در باره خاندانش و مالش و در باره شيعيانش و در باره دشمنانش و بنما بدانها از وى آنچه را كه در حذر شوند و بنما به او در باره آنان آنچه دوست دارد و مايه چشم روشنى او است و شفابخش سينه هاى ما و سينه هاى مردم با ايمان را.
فرمود: چون پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) از نمازش فارغ مى شد مى گفت: بار خدايا بيامرز برايم آنچه پيش كردم و آنچه پس انداختم و آنچه نهان كردم و آنچه عيان ساختم و بيامرز اسرافم را در باره خودم و آنچه را كه تو بدان از خود من هم داناترى، بار خدايا تو پيش دارى و تو پس اندازى و نيست شايسته پرستشى جز تو بحق علم غيبت و توانائيت بر همه خلقت تا زندگى را براى بهتر دانى مرا زنده دار و چون وفاتم را بهتر دانى جانم را بگير، بار خدايا من از تو خواستارم ترس از تو را در نهان و عيان و سخن حق را در حال خشم و خشنودى و ميانه روى در زندگى را در حال فقر و توانگرى و از تو خواهم نعمتى فنا ناپذير
ص: 241
وَ قُرَّةَ عَیْنٍ لاَ تَنْقَطِعُ(1) ، وَ أَسْأَلُکَ(2) الرِّضَا بِالْقَضَاءِ، وَ بَرَکَةَ(3) الْمَوْتِ بَعْدَ الْعَیْشِ، وَ بَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ، وَ لَذَّةَ النَّظَرِ(4) إِلی وَجْهِکَ وَ شَوْقاً إِلی رُوءْیَتِکَ وَ لِقَائِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرَّاءَ مُضِرَّةٍ ، وَ لاَ فِتْنَةٍ مَضِلَّةٍ.
اللّهُمَّ زَیِّنَّا بِزِینَةِ الاْءِیمَانِ، وَ اجْعَلْنَا هُدَاةً مَهْدِیِّینَ(5)؛ اللّهُمَّ اهْدِنَا فِیمَنْ هَدَیْتَ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَزِیمَةَ الرَّشَادِ، وَ الثَّبَاتَ(6) فِی الاْءَمْرِ وَ الرُّشْدِ، وَ أَسْأَلُکَ شُکْرَ نِعْمَتِکَ، 2 / 225
وَ حُسْنَ عَافِیَتِکَ، وَ أَدَاءَ حَقِّکَ، وَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ قَلْباً سَلِیماً، وَ لِسَاناً صَادِقاً، وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا(7) تَعْلَمُ، وَ أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تَعْلَمُ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا تَعْلَمُ؛ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَ لاَ نَعْلَمُ(8)، وَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ».(9)
7 . عَلِیٌّ(10) ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «جَاءَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلی یُوسُفَ وَ هُوَ فِی السِّجْنِ، فَقَالَ لَهُ(11): یَا یُوسُفُ، قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلاَةٍ: اللّهُمَّ اجْعَلْ لِی(12) فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ، وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ(13)».(14)
8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَمَّنْ رَوَاهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَالَ هذِهِ الْکَلِمَاتِ عِنْدَ کُلِّ صَلاَةٍ مَکْتُوبَةٍ، حُفِظَ(15) فِی نَفْسِهِ وَ دَارِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ: أُجِیرُ(16) نَفْسِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ دَارِی وَ کُلَّ مَا هُوَ مِنِّی بِاللّهِ الْوَاحِدِ الاْءَحَدِ الصَّمَدِ، الَّذِي «لَمْ
ص: 242
و روشنىِ چشمى كه دنباله اش نبرد و از تو خواهم رضا به قضا و بركت و ميمنت مرگ را بعد از زندگى و زندگى خوش و خرّم پس از مرگ و لذّت نگاه به سوى رويت و شيفتگى به ديدار و لقايت بى زيان كاهنده و بى فتنه گمراه كننده، بار خدايا ما را به ايمان بياراى و ما را رهبرانى درست مقرر ساز، بار خدايا رهبرى كن ما را با كسانى كه رهبرى كردى، بار خدايا راستى كه من از تو خواهم تصميم به درست روى و پايدارى در كار و رهجوئى را و از تو خواهم توفيقِ شكرگزارى نعمت و حسن عافيت و پرداخت حقت را و از تو خواهم پروردگارا دلى سالم و زبانى راستگو و از تو آمرزش خواهم مرا آنچه را كه مى دانى و از تو خواهم بهتر آنچه را كه مى دانى و به تو پناه برم از شرّ آنچه مى دانى زيرا تو مى دانى و ما نمى دانيم و تو علّام الغيوبى.
7- از سيف بن عميره گويد: از امام صادق (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
جبرئيل در زندان نزد يوسف (علیه السّلام) آمد و به او گفت:
اى يوسف در دنبال هر نمازى بگو:
بار خدايا به من فرج و گشايشى بده و روزيم را برسان از آنجا كه گمان برم و از آنجا كه گمان نبرم.
8- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه اين كلمات را در هنگام هر نماز واجبى بخواند خودش و خانه اش و مالش و فرزندش محفوظ بماند:
پناه مى دهم خودم و مالم و فرزندانم و اهلم و خانه ام و هر چه دارم به خداى يگانه و يكتا آن بى نيازى كه نه زاده و زائيده نشده واحدى همتايش نيست و پناه مى دهم خود و مال و فرزند و هر چه دارم
ص: 243
یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ»(1) وَ أُجِیرُ نَفْسِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی(2) وَ کُلَّ مَا هُوَ مِنِّی «بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ»(3) إِلی آخِرِهَا، وَ «بِرَبِّ النَّاسِ»(4) إِلی آخِرِهَا، وَ آیَةِ(5) الْکُرْسِیِّ، إِلی آخِرِهَا».(6)
9 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ(7):
مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ: «یَا مَنْ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ، وَ لاَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ أَحَدٌ غَیْرُهُ» ثَلاَثاً ، ثُمَّ سَأَلَ، أُعْطِیَ مَا سَأَلَ.(8)
10. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعْدَانَ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِذَا صَلَّیْتَ الْمَغْرِبَ، فَأَمِرَّ یَدَکَ(9) عَلی جَبْهَتِکَ، وَ قُلْ: "بِسْمِ اللّهِ الَّذِی لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ، عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ اللّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی الْهَمَّ وَ الْغَمَّ(10) وَ الْحَزَنَ" ثَلاَثَ مَرَّاتٍ».(11)
11 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ(12)، عَنْ أَبِیهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: کُنْتُ کَثِیراً مَا أَشْتَکِی عَیْنِی، فَشَکَوْتُ ذلِکَ إِلی أَبِی
عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ: «أَ لاَ أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لِدُنْیَاکَ(13) وَ آخِرَتِکَ، وَ بَلاَغاً(14) لِوَجَعِ عَیْنَیْکَ(15)؟» قُلْتُ: بَلی.
قَالَ: «تَقُولُ فِی(16) دُبُرِ الْفَجْرِ وَ دُبُرِ(17) الْمَغْرِبِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ(18)، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی، وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی، وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی، وَ الاْءِخْلاَصَ فِي
ص: 244
بربّ الفلق از شرّ آنچه آفريده (تا آخر سوره) و بربّ الناس (تا آخر سوره) و آية الكرسى (تا آخر).
9- از معاوية بن عمار گويد:
هر كه در دنبال نماز فريضه سه بار بگويد: يا من يفعل ما يشاء و لا يفعل ما يشاء احدٌ غيره- يعنى اى كسى كه هر چه خواهد مى كند و ديگرى نباشد جز او كه هر چه را خواهد بتواند كرد- سپس خواهش كند به او داده شود هر چه را خواهش كرده.
10- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه نماز مغرب را خواندى، دست بر پيشانى خود بكش و سه بار بگو:
بسم اللَّه الذى لا إله الّا هو عالم الغيب و الشهادة الرحمن الرحيم، اللَّهم اذهب عنّى الهم (و الغمّ) و الحزن
. 11- از محمّد جعفى از پدرش كه گفت: من بسيار از چشم خود شكايت داشتم و شكايتش را نزد امام صادق (علیه السّلام) بردم، فرمود:
به تو دعائى مى آموزم كه براى دنيا و آخرت و درد چشمت سودمند باشد؟
گفتم: چرا، فرمود: در دنبال نماز بامداد و نماز مغرب مى گوئى: بار خدايا من از تو خواهم به حق محمّد و آل محمّد بر تو كه رحمت فرستى به محمّد و آل محمّد و نور در ديده من گذارى و بينائى در دينم و يقين در دلم و اخلاص در دلم و سلامت در جانم و وسعت
ص: 245
عَمَلِی، وَ السَّلاَمَةَ فِی نَفْسِی، وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی، وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی».(1)
12. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو جَعْفَرٍ الشَّامِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی رَجُلٌ بِالشَّامِ _ یُقَالُ لَهُ: هِلْقَامُ بْنُ أَبِی هِلْقَامٍ _ قَالَ: أَتَیْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ، فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، عَلِّمْنِی دُعَاءً جَامِعاً لِلدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، وَ أَوْجِزْ(2).
فَقَالَ: «قُلْ فِی دُبُرِ الْفَجْرِ إِلی أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ: سُبْحَانَ اللّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ ، أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ».
قَالَ هِلْقَامٌ: لَقَدْ کُنْتُ مِنْ(3) أَسْوَإِ أَهْلِ بَیْتِی حَالاً، فَمَا عَلِمْتُ حَتّی(4) أَتَانِی مِیرَاثٌ مِنْ قِبَلِ رَجُلٍ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةً، وَ إِنِّی الْیَوْمَ لَمِنْ أَیْسَرِ أَهْلِ بَیْتِی(5)، وَ مَا ذلِکَ(6) إِلاَّ بِمَا عَلَّمَنِی مَوْلاَیَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ علیه السلام .(7)
بَابُ الدُّعَاءِ لِلرِّزْقِ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام
ص: 246
در روزيم و شكرگزارى براى خودت تا مرا زنده مى دارى.
12- ابو جعفر شامى باز گفته است كه: مردى در شام به نام هلقام بن ابى هلقام گفت: من نزد امام كاظم (علیه السّلام) رفتم و به او گفتم:
قربانت دعائى به من بياموز كه جامع دنيا و آخرت باشد و كوتاه بفرما.
در پاسخ فرمود: دنبال نماز بامداد تا بر آمدن آفتاب بگو:
سبحان اللَّه العظيم و بحمده و استغفر اللَّه و اسأله من فضله
. هلقام گويد: من ميان خاندانم از همه بدحالتر بودم و بر اثر اين دعاء، ندانسته ميراث مردى به من رسيد كه گمان نمى كردم با من خويشاوند باشد و من امروزه در خاندانم از همه توانگرترم و سببى براى آن نمى دانم جز همان دعائى كه مولايم عبد صالح به من آموخت.
1- از معاوية بن عمّار گويد: از امام صادق (علیه السّلام) خواستم كه به من دعائى براى روزى بياموزد و به من دعائى آموخت كه چيزى را نديدم براى روزى از آن جالبتر باشد، فرمود: بگو:
اللهم ارزقنى من
ص: 247
أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً لِلرِّزْقِ، فَعَلَّمَنِی دُعَاءً مَا رَأَیْتُ أَجْلَبَ مِنْهُ لِلرِّزْقِ(1)، قَالَ: «قُلِ: اللّهُمَّ ارْزُقْنِی(2) مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ، الْحَلاَلِ الطَّیِّبِ، رِزْقاً وَاسِعاً، حَلاَلاً طَیِّباً، بَلاَغاً لِلدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، صَبّاً صَبّاً ، هَنِیئاً مَرِیئاً، مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لاَ مَنٍّ(3) مِنْ أَحَدٍ مِنْ(4)
خَلْقِکَ إِلاَّ سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ؛ فَإِنَّکَ قُلْتَ: «وَ سْئَلُوا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ»(5) فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ، وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ، وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلاْءی(6) أَسْأَلُ».(7)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ یُونُسَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:
قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : لَقَدِ اسْتَبْطَأْتُ الرِّزْقَ، فَغَضِبَ، ثُمَّ قَالَ لِی : «قُلِ: اللّهُمَّ إِنَّکَ تَکَفَّلْتَ بِرِزْقِی وَ رِزْقِ کُلِّ دَابَّةٍ یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ، وَ یَا خَیْرَ مَنْ أَعْطی، وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یَا أَفْضَلَ مُرْتَجًی(8) ، افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا».(9)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ، قَالَ:
أَبْطَأَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عَنْهُ، ثُمَّ أَتَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «مَا أَبْطَأَ بِکَ عَنَّا؟» فَقَالَ: السُّقْمُ وَ الْفَقْرُ، فَقَالَ لَهُ: «أَ فَلاَ أُعَلِّمُکَ دُعَاءً یَذْهَبُ اللّهُ عَنْکَ بِالسُّقْمِ(10) وَ الْفَقْرِ؟» قَالَ(11): بَلی یَا رَسُولَ اللّهِ، فَقَالَ: «قُلْ: لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ(12)، تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لاَ یَمُوتُ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ(13) وَلَداً، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِي
ص: 248
فضلك الواسع الطيب، رزقاً واسعاً حلالًا طيباً بلاغاً للدنيا و الآخرة صبّاً صبّاً هنيئاً مريئاً من غير كدّ و لا منّ احد خلقك الّا سعة من فضلك الواسع فانك قلت (31 سوره نساء): «و اسألوا اللَّه من فضله» فمن فضلك اسأل و من عطيّتك اسأل و من يدك الملاء اسأل
(بار خدايا به من روزى بده از فضلِ واسع و حلال و پاكِ خود، روزىِ واسع و حلال و پاك، رسا بكار دنيا و آخرت فرو ريز، فرو ريز، گوارا و خوش گوار و بى رنج و منّت از احدى جز از فضل وسيع خودت، زيرا تو گفتى: «از خدا خواهش كنيد از فضلِ او» من از فضلت خواستارم و از عطايت خواستارم و از آنچه پر دست دارى خواستارم).
2- از ابى بصير گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: آمدن روزى را كند مى شمارم. به خشم شد و به من فرمود:
بگو: بار خدايا تو كفيل رزق من و هر جنبنده شدى، اى بهترين خوانده شده و اى بهترين عطا بخش، اى بهترين كسى كه از او خواهش شود و اى برتر كسى كه به او اميد دارند با من چنين و چنين كن.
3- از اسماعيل بن عبد الخالق گويد: مردى از اصحاب پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) دير به خدمت او رسيد و سپس نزد آن حضرت آمد، پس رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به او فرمود: چه چيز موجب دير كردنت شد از آمدن نزد ما؟ عرض كرد: بيمارى و ندارى، فرمود: آيا به تو دعائى ياد ندهم كه خدا به وسيله آن بيمارى و ندارى را از تو ببرد؟ عرض كرد:
چرا يا رسول اللَّه، فرمود: بگو:
لا حول و لا قوة الَّا باللَّه العلى العظيم توكلت على الحى الذى لا يموت و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ
ص: 249
الْمُلْکِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیُّ مِنْ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً(1)» .
قَالَ : فَمَا لَبِثَ أَنْ عَادَ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللّهِ، قَدْ(2) أَذْهَبَ اللّهُ عَنِّی السُّقْمَ(3) وَ الْفَقْرَ.(4)
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ، عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «ادْعُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ فِی الْمَکْتُوبَةِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ: یَا خَیْرَ الْمَسْؤُولِینَ، وَ یَا خَیْرَ الْمُعْطِینَ ، ارْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیَالِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ(5)؛ فَإِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ».(6)
5. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ(7)، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: شَکَوْتُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام الْحَاجَةَ، وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً فِی(8) الرِّزْقِ، فَعَلَّمَنِی دُعَاءً مَا احْتَجْتُ مُنْذُ دَعَوْتُ بِهِ، قَالَ: «قُلْ فِی دُبُرِ(9) صَلاَةِ اللَّیْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ: یَا خَیْرَ 2 / 228
مَدْعُوٍّ، وَ یَا خَیْرَ مَسْؤُولٍ، وَ یَا أَوْسَعَ مَنْ أَعْطی ، وَ یَا خَیْرَ مُرْتَجًی(10) ، ارْزُقْنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ، وَ سَبِّبْ لِی رِزْقاً مِنْ قِبَلِکَ؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(11)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی دَاوُدَ(12)، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ : یَا رَسُولَ
ص: 250
الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً
. گويد: درنگى نكرد كه نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بازگشت و عرض كرد: يا رسول اللَّه خداوند بيمارى و ندارى را از من برد.
4- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
براى طلب رزق در سجده نماز واجب بگو:
يا خير المسئولين و يا خير المعطين ارزقنى و ارزق عيالى من فضلك الواسع فانّك ذو الفضل العظيم
. 5- از ابى بصير گويد: به امام صادق (علیه السّلام) از نيازمندى شكايت كردم و از او خواستم كه به من دعائى در طلب روزى بياموزد و دعائى به من آموخت كه از آن وقت كه با آن دعا كردم نيازمند نشدم، فرمود:
در دنبالِ نماز شب در حال سجده بگو:
يا خير مدعوّ و يا خير مسئول و يا اوسع من اعطى و يا خير مرتجى ارزقنى و اوسع علىّ من رزقك و سبّب لى رزقاً من قبلك انك على كل شى ء قدير
. 6- از امام باقر (علیه السّلام) كه مردى نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و گفت:
يا رسول اللَّه من عيال مندم و قرض دار و حالم سخت شده، به من دعائى بياموز كه با آن به درگاه خدا دعا كنم تا به من روزى دهد و قرضم را
ص: 251
اللّهِ، إِنِّی ذُو عِیَالٍ وَ عَلَیَّ دَیْنٌ، وَ قَدِ اشْتَدَّتْ(1) حَالِی ، فَعَلِّمْنِی دُعَاءً أَدْعُو اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِهِ لِیَرْزُقَنِی(2) مَا أَقْضِی بِهِ دَیْنِی، وَ أَسْتَعِینُ بِهِ عَلی عِیَالِی(3) .
فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله (4): یَا عَبْدَ اللّهِ، تَوَضَّأْ(5) وَ أَسْبِغْ وُضُوءَکَ، ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ تُتِمُّ(6)
الرُّکُوعَ وَ السُّجُودَ(7)، ثُمَّ قُلْ: یَا مَاجِدُ ، یَا وَاحِدُ(8)، یَا کَرِیمُ(9)، یَا دَائِمُ(10)، أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ صلی الله علیه و آله ؛ یَا مُحَمَّدُ، یَا(11) رَسُولَ اللّهِ، إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی(12) وَ رَبِّ کُلِّ شَیْءٍ أَنْ تُصَلِّیَ(13) عَلی مُحَمَّدٍ(14) وَ(15) أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَسْأَلُکَ نَفْحَةً(16) کَرِیمَةً(17) مِنْ نَفَحَاتِکَ، وَ فَتْحاً یَسِیراً، وَ رِزْقاً وَاسِعاً أَلُمُّ بِهِ شَعْثِی(18)، وَ أَقْضِی بِهِ دَیْنِی ، وَ أَسْتَعِینُ بِهِ عَلی عِیَالِی».(19)
7 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ(20)، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْمُکَارِی وَ غَیْرِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله هذَا الدُّعَاءَ: یَا رَازِقَ(21) الْمُقِلِّینَ(22)، یَا(23) رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ، یَا(24) وَلِیَّ الْمُوءْمِنِینَ، یَا(25) ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ(26)، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ(27)، وَ ارْزُقْنِی وَ عَافِنِی، وَ اکْفِنِی مَا(28) أَهَمَّنِی».(29)
8. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «نَظَرَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِلی رَجُلٍ وَ هُوَ یَقُولُ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ(30) مِنْ رِزْقِکَ الْحَلاَلِ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : سَأَلْتَ قُوتَ(31) النَّبِیِّینَ، قُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ رِزْقاً(32) وَاسِعاً طَیِّباً مِنْ رِزْقِکَ».(33)
ص: 252
بپردازم و بدان بر عيالم كمك گيرم، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: اين بنده خدا، وضوء بساز و وضويت را كامل بساز و سپس دو ركعت نماز بگذار با ركوع و سجود كامل، سپس بگو:
يا ماجد يا واحد يا كريم (يا دائم) اتوجه اليك بمحمد نبيك نبى الرحمه، يا محمد يا رسول اللَّه انى اتوجه بك الى اللَّه ربك و ربى و رب كل شى ء ان تصلى على محمد و اهل بيته و أسألك نفحةً كريمةً من نفحاتك و فتحاً يسيراً و رزقاً واسعاً المّ به شعثى و أقضي به دينى و أستعين به على عيالى
. 7- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) اين دعا را تعليم داد:
يا رازق المقلّين (روزى ده ندارها) يا راحم المساكين يا ولى المؤمنين، يا ذا القوّة المتين صلّ على محمد و اهل بيته و ارزقنى و عافنى و اكفنى ما اهمّنى
. 8- از معمّر بن خلّاد گويد:
شنيدم أبو الحسن (علیه السّلام) مى فرمود:
امام باقر به مردى نگريست كه مى گفت: بار خدايا از تو قوتِ حلال خواستارم. امام باقر (علیه السّلام) فرمود: تو قوتِ پيغمبران را ميطلبى، بگو: بار خدايا راستى كه من از تو روزى حلال فراوان پاكيزه خواستارم از روزىِ تو.
ص: 253
9. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ(1)، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا(2) علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاکَ، ادْعُ(3) اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَنْ یَرْزُقَنِیَ الْحَلاَلَ، فَقَالَ: «أَ تَدْرِی مَا الْحَلاَلُ؟» قُلْتُ(4): الَّذِی عِنْدَنَا الْکَسْبُ(5) الطَّیِّبُ(6)، فَقَالَ: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ: الْحَلاَلُ هُوَ(7) قُوتُ الْمُصْطَفَیْنَ» ثُمَّ قَالَ(8): «قُلْ(9): أَسْأَلُکَ مِنْ رِزْقِکَ الْوَاسِعِ».(10)
10. عَنْهُ(11)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ(12)، عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ مَزْیَدٍ(13): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قُلِ: اللّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی، وَ امْدُدْ(14) لِی فِی عُمُرِی(15)، وَ اجْعَلْنِی(16) مِمَّنْ تَنْتَصِرُ(17) بِهِ لِدِینِکَ، وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ ··· î بِی غَیْرِی».(18)
11 . عَنْهُ، عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام دُعَاءٌ فِی الرِّزْقِ: «یَا أَللّهُ یَا أَللّهُ یَا أَللّهُ، أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عَلَیْکَ عَظِیمٌ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ(19) مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَرْزُقَنِیَ الْعَمَلَ بِمَا عَلَّمْتَنِی مِنْ مَعْرِفَةِ(20) حَقِّکَ، وَ أَنْ تَبْسُطَ عَلَیَّ مَا حَظَرْتَ(21) مِنْ رِزْقِکَ».(22)
12 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ الْعَطَّارِ، عَنْ
یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : إِنَّا قَدِ اسْتَبْطَأْنَا(23) الرِّزْقَ، فَغَضِبَ، ثُمَّ قَالَ(24): «قُلِ:
ص: 254
9- از احمد بن محمد بن ابى نصر گويد: به امام رضا (علیه السّلام) گفتم:
قربانت، به درگاه خدا عز و جل دعا كن كه روزى حلال به من دهد.
پس فرمود: مى دانى حلال چيست؟
گفتم: آنچه در نزد ما است از كسب پاك.
پس فرمود: على بن الحسين (علیه السّلام) مى فرمود: حلال، قوت برگزيدگان است.
سپس فرمود: بگو: از تو رزق فراوان خواستارم.
10- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
بگو: بار خدايا روزيم را فراوان كن و عمرم را دراز كن و مرا از ياوران دينت بگردان و ديگرى را بجاى من منه.
11- از امام كاظم (علیه السّلام) در دعاى رزق:
يا اللَّه يا اللَّه يا اللَّه از تو خواهش دارم بحق كسى كه بر تو حق بزرگ دارد كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و به من روزى كنى عمل بدان چه يادم دادى از شناسائى حقت و برگشائى به رويم آنچه را از روزى خود از من دريغ كردى.
12- از ابى بصير كه به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
ما رسيدن روزى را دير شمرديم.
خشم كرد و سپس فرمود: بگو: بار خدايا تو روزى من و روزى هر جاندارى را كفالت كردى، اى بهترين كسى كه خوانده
ص: 255
اللّهُمَّ(1) إِنَّکَ(2) تَکَفَّلْتَ بِرِزْقِی وَ رِزْقِ کُلِّ دَابَّةٍ، فَیَا خَیْرَ مَنْ دُعِیَ، وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یَا خَیْرَ مَنْ أَعْطی(3)، وَ یَا أَفْضَلَ مُرْتَجًی ، افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا».(4)
13 . أَبُو بَصِیرٍ(5)، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَدْعُو(6) بِهذَا الدُّعَاءِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ حُسْنَ الْمَعِیشَةِ(7)، مَعِیشَةً أَتَقَوّی بِهَا عَلی جَمِیعِ حَوَائِجِی(8)، وَ أَتَوَصَّلُ(9) بِهَا فِی الْحَیَاةِ إِلی آخِرَتِی مِنْ غَیْرِ(10) أَنْ تُتْرِفَنِی(11) فِیهَا فَأَطْغی، أَوْ(12) تَقْتُرَ(13) بِهَا عَلَیَّ فَأَشْقی، أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ حَلاَلِ رِزْقِکَ، وَ أَفِضْ(14) عَلَیَّ مِنْ سَیْبِ(15) فَضْلِکَ نِعْمَةً مِنْکَ(16) سَابِغَةً، وَ عَطَاءً غَیْرَ مَمْنُونٍ، ثُمَّ لاَ تَشْغَلْنِی
عَنْ شُکْرِ نِعْمَتِکَ بِإِکْثَارٍ مِنْهَا(17) تُلْهِینِی بَهْجَتُهُ(18)، وَ تَفْتِنِّی(19) زَهَرَاتُ زَهْوَتِهِ(20)، وَ لاَ بِإِقْلاَلٍ عَلَیَّ مِنْهَا یَقْصُرُ بِعَمَلِی کَدُّهُ، وَ یَمْلاَءُ صَدْرِی هَمُّهُ، أَعْطِنِی مِنْ ذلِکَ یَا إِلهِی(21) غِنًی عَنْ(22) شِرَارِ(23) خَلْقِکَ، وَ بَلاَغاً أَنَالُ بِهِ رِضْوَانَکَ(24)، وَ أَعُوذُ بِکَ یَا إِلهِی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ(25) مَا فِیهَا، لاَ تَجْعَلِ الدُّنْیَا عَلَیَّ(26) سِجْناً، وَ لاَ فِرَاقَهَا عَلَیَّ حُزْناً، أَخْرِجْنِی(27) مِنْ فِتْنَتِهَا مَرْضِیّاً عَنِّی، مَقْبُولاً فِیهَا عَمَلِی إِلی دَارِ الْحَیَوَانِ(28) وَ مَسَاکِنِ الاْءَخْیَارِ، وَ أَبْدِلْنِی بِالدُّنْیَا الْفَانِیَةِ نَعِیمَ الدَّارِ الْبَاقِیَةِ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَزْلِهَا(29) وَ زِلْزَالِهَا وَ سَطَوَاتِ شَیَاطِینِهَا(30) وَ سَلاَطِینِهَا وَ نَکَالِهَا(31)، وَ مِنْ بَغْیِ(32) مَنْ بَغی(33) عَلَیَّ فِیهَا؛ اللّهُمَّ مَنْ کَادَنِی
ص: 256
شود، اى بهترين كسى كه از او درخواست شود، و اى بهترين كسى كه ببخشد، و اى برتر هر كه به او اميد باشد، با من چنين و چنان كن.
13- از امام صادق (علیه السّلام) كه على بن الحسين (علیه السّلام) را شيوه بود كه اين دعا را مى خواند:
بار خدايا از تو خواستارم معيشت خوبى كه در همه حوائجم از آن نيرو گيرم و بدان در دوران زندگى اين جهان براى آخرتم وسيله سازم بى آنكه مرا بدان به خوش گذرانىِ بيجا وادارى تا سركشى كنم يا به من آنقدر تنگ بگيرى كه بدبخت شوم، از رزقِ حلالت به من بده و از باران فضلت به من تفضّل كن، نعمت بخشى شايانى باشد و عطائى پيوسته و بى منّت سپس به واسطه بسيارى نعمتت مرا از شكرش باز مدار و به خرّميش سرگرم مساز و به شكوفائى زيبائيش به آشوب مكش، و چندان مكاه كه رنج تحصيل آن دست مرا از كردار و عبادت كوتاه سازد و سينه و دلم را از هم و تشويش آن پر كند، به من در باره روزى آنچه را عطا كن كه وسيله بى نيازى از شرار خلقت گردد و تا آنجا به زندگى من رسا باشد كه به رضوانت برسم و به تو پناهم، معبودا از شرّ دنيا و شرّ آنچه در دنيا است، دنيا را زندان من مساز و جدائى از آن را مايه اندوه من مكن، مرا از گرفتارى و آشوب آن چنان بر آور كه مورد پسند باشم و كردارم در آن پذيرفته باشد و به سر منزل زندگى جاويدم برسان و با نيكانم همنشين كن بجاى دنياى فنا پذير نعمت خانه پاينده ام بده، بار خدايا من به تو پناه برم از تنگ دستى و پريشانى دنيا و از يورش شياطين و سلاطين و شكنجه آنان و از ستم و دست اندازى هر كه در آن به من دست اندازى
ص: 257
فَکِدْهُ؛ وَ مَنْ أَرَادَنِی فَأَرِدْهُ، وَ فُلَّ(1) عَنِّی حَدَّ(2) مَنْ نَصَبَ لِی حَدَّهُ، وَ أَطْفِ(3) عَنِّی نَارَ مَنْ شَبَّ(4) لِی وَقُودَهُ(5)، وَ اکْفِنِی مَکْرَ الْمَکَرَةِ، وَ افْقَأْ(6) عَنِّی عُیُونَ الْکَفَرَةِ، وَ اکْفِنِی هَمَّ(7) مَنْ أَدْخَلَ عَلَیَّ هَمَّهُ، وَ ادْفَعْ عَنِّی شَرَّ الْحَسَدَةِ(8)، وَ اعْصِمْنِی مِنْ ذلِکَ بِالسَّکِینَةِ، وَ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ، وَ اخْبَأْنِی(9) فِی سِتْرِکَ(10) الْوَاقِی(11)، وَ أَصْلِحْ لِی(12) حَالِی ، وَ صَدِّقْ قَوْلِی بِفَعَالِی، وَ بَارِکْ لِی فِی أَهْلِی وَ مَالِی».(13)
بَابُ الدُّعَاءِ لِلدَّیْنِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ وَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ، قَالَ: شَکَوْتُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام دَیْناً لِی عَلی أُنَاسٍ، فَقَالَ: «قُلِ: اللّهُمَّ لَحْظَةً(14) مِنْ لَحَظَاتِکَ تَیَسَّرْ(15) عَلی غُرَمَائِی بِهَا الْقَضَاءَ، وَ تَیَسَّرْ لِی بِهَا الاِقْتِضَاءَ(16)؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» .(17)
2 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «أَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ، فَقَالَ: یَا نَبِیَّ اللّهِ،
ص: 258
كند، بار خدايا هر كه به من نيرنگ كند نيرنگش بزن و هر كه آهنگ من كند آهنگ او كن و هر كه به من تيغ كشد تيغش را كند كن و هر كه به من آتش افروزد شعله اش را خاموش ساز و كفايت كن از من مكر مكّاران و بدر آور از براى من ديده كافران را و كفايت كن مرا از همّ و غمّ هر كس همّ و غمّى به من وارد مى كند و دفع كن از من شرّ حسودان را و مرا از آن نگهدار به آرامى و وقار، وزره استوار خود را به اندامم بپوشان و مرا در حفظ حفيظ خود نهان دار و حالم را اصلاح كن و كردارم را مصدّق گفتارم بنما و به اهل و مالم بركت بده.
1- از وليد بن صبيح گويد:
به امام صادق (علیه السّلام) شكايت كردم از اينكه از مردمى بستانكارم (و نمى دهند)، در پاسخ فرمود:
بگو: بار خدايا نظرى بفرما كه بدهكاران من توان پرداخت يابند و من توان دريافت زيرا تو بر هر چه توانائى.
2- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
مردى نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و گفت: يا نبى اللَّه الغالب، من هم بدهكارى دارم و هم وسوسه در سينه. پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در پاسخش
ص: 259
الْغَالِبُ عَلَیَّ الدَّیْنُ وَ وَسْوَسَةُ الصَّدْرِ، فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : قُلْ: تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لاَ یَمُوتُ،وَ الْحَمْدُ(1) لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً »(2) .
قَالَ : «فَصَبَرَ الرَّجُلُ مَا شَاءَ اللّهُ، ثُمَّ مَرَّ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَهَتَفَ بِهِ، فَقَالَ: مَا صَنَعْتَ؟ فَقَالَ(3): أَدْمَنْتُ مَا قُلْتَ لِی یَا رَسُولَ اللّهِ ، فَقَضَی اللّهُ دَیْنِی، وَ أَذْهَبَ وَسْوَسَةَ صَدْرِی».(4)
3. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ، عَنِ الثُّمَالِیِّ(5):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللّهِ ، قَدْ لَقِیتُ شِدَّةً(6) مِنْ وَسْوَسَةِ الصَّدْرِ، وَ أَنَا رَجُلٌ مَدِینٌ مُعِیلٌ مُحْوِجٌ(7)، فَقَالَ لَهُ: کَرِّرْ هذِهِ الْکَلِمَاتِ: "تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لاَ یَمُوتُ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً"(8) . فَلَمْ یَلْبَثْ(9) أَنْ جَاءَهُ(10)، فَقَالَ: أَذْهَبَ(11) اللّهُ عَنِّی وَسْوَسَةَ(12) صَدْرِی، وَ قَضی عَنِّی دَیْنِی، وَ وَسَّعَ عَلَیَّ(13) رِزْقِی».(14)
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ:
عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام کَانَ(15) کَتَبَهُ(16) لِی فِی قِرْطَاسٍ: «اللّهُمَّ ارْدُدْ إِلی جَمِیعِ خَلْقِکَ مَظَالِمَهُمُ(17) الَّتِی قِبَلِی _ صَغِیرَهَا
ص: 260
فرمود: بگو:
توكلت على الحى الذى لا يموت و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً
. گويد: آن مرد تا زمانى كه خدا مى خواست گذرانيد و سپس پيغمبر گذر كرد، پيغمبر او را آواز داد و گفت: چه كردى؟ جواب داد: يا رسول اللَّه، آنچه را به من تعليم دادى ادامه دادم و خدا بدهكاريم را ادا كرد و وسوسه خاطرم را از ميان برد.
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه مردى نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه من از وسوسه در سينه خود سختى كشيده و مى كشم و من مردى عيال وار و نيازمندم.
به او فرمود: اين كلمات را تكرار كن:
توكلت على الحى الذى لا يموت و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً.
و درنگى نشد كه نزد او آمد و به آن حضرت عرض كرد:
خدا وسوسه سينه ام را برد و بدهكارى مرا پرداخت و روزيم را فراوان ساخت.
4- از موسى بن بكر كه امام كاظم (علیه السّلام) اين را برايم در كاغذى نوشت: بار خدايا بر گردان به همه آفريده هايت مظالم و حقوقى كه به عهده من است از خرد و كلان حقوق با تسهيل خودت
ص: 261
وَ کَبِیرَهَا _ فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَةٍ؛ وَ مَا لَمْ تَبْلُغْهُ قُوَّتِی(1)، وَ لَمْ تَسَعْهُ(2) ذَاتُ(3) یَدِی، وَ لَمْ یَقْوَ عَلَیْهِ بَدَنِی وَ یَقِینِی وَ نَفْسِی ، فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ(4) مَا عِنْدَکَ مِنْ فَضْلِکَ، ثُمَّ لاَ تَخْلُفْ(5) عَلَیَّ مِنْهُ شَیْئاً تَقْضِیهِ(6) مِنْ حَسَنَاتِی، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ أَنَّ الدِّینَ کَمَا شُرِعَ(7)، وَ أَنَّ الاْءِسْلاَمَ کَمَا وُصِفَ، وَ أَنَّ الْکِتَابَ کَمَا أُنْزِلَ، وَ أَنَّ الْقَوْلَ کَمَا حُدِّثَ، وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ، ذَکَرَ(8) اللّهُ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ بِخَیْرٍ، وَ حَیَّا مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ بِالسَّلاَمِ».(9)
بَابُ الدُّعَاءِ لِلْکَرْبِ وَ الْهَمِّ وَ الْحُزْنِ(10) وَ الْخَوْفِ(11)
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ، عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ: قَالَ(12) مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام : «یَا أَبَا حَمْزَةَ، مَا لَکَ إِذَا(13) أَتی بِکَ(14) أَمْرٌ تَخَافُهُ أَنْ لاَ تَتَوَجَّهَ إِلی بَعْضِ(15) زَوَایَا بَیْتِکَ _ یَعْنِی الْقِبْلَةَ _ فَتُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ تَقُولَ: "یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، وَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ ، وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ، وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ" سَبْعِینَ مَرَّةً ، کُلَّمَا(16) دَعَوْتَ بِهذِهِ الْکَلِمَاتِ مَرَّةً سَأَلْتَ حَاجَةً(17)» .(18)
ص: 262
و عافيتت و آنچه را نيروى من بدان نرسد و از پرداختش دست تنگ باشم و تن و يقين و نفسم بر آن توانا نيست از طرف من پرداخت كن از فضل شايانت سپس چيزى از آن را بر من بجا مگذار كه از حسناتم آن را بپردازى يا ارحم الراحمين، گواهم كه نيست شايسته پرستشى جز خدا يگانه است و شريك ندارد و گواهم كه محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بنده و فرستاده او است و بر اينكه ديانت همان است كه دستور داده و كتاب چنان است كه فرو فرستاده و گفته همان كه باز گفته و بر اينكه خداوند است حق روشن، خدا محمد و خاندانش را بخوبى ياد كند و محمد و خاندانش را بدرود تحيت رساند.
1- از ابى حمزه گويد: امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
اى ابا حمزه تو را چه شده كه هر گاه پيشامدى بيمناكت رخ دهد رو نمى كنى به يكى از گوشه هاى خانه ات- يعنى به سوى قبله- و دو ركعت نماز بخوانى و بگوئى
يا ابصر الناظرين و يا اسمع السامعين و يا اسرع الحاسبين و يا ارحم الراحمين
، تا هفتاد بار و هر بار كه اين دعا را خواندى حاجتى بخواهى.
ص: 263
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَسْمَاءَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «مَنْ أَصَابَهُ هَمٌّ، أَوْ غَمٌّ(1)، أَوْ کَرْبٌ، أَوْ بَلاَءٌ(2)، أَوْ لاَءْوَاءٌ(3)، فَلْیَقُلِ: اللّهُ رَبِّی، وَ(4) لاَ أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً، تَوَکَّلْتُ(5) عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لاَ یَمُوتُ».(6)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا نَزَلَتْ بِرَجُلٍ نَازِلَةٌ، أَوْ(7) شَدِیدَةٌ، أَوْ کَرَبَهُ(8) أَمْرٌ، فَلْیَکْشِفْ عَنْ رُکْبَتَیْهِ وَ ذِرَاعَیْهِ، وَ لْیُلْصِقْهُمَا(9) بِالاْءَرْضِ، وَ لْیُلْزِقْ(10) جُوءْجُوءَهُ(11) بِالاْءَرْضِ(12)، ثُمَّ لْیَدْعُ بِحَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ».(13)
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْن عُمَارَةَ(14) الدَّهَّانِ(15)، عَنْ مِسْمَعٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «لَمَّا طَرَحَ إِخْوَةُ یُوسُفَ یُوسُفَ فِی الْجُبِّ(16)، أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام ، فَدَخَلَ عَلَیْهِ، فَقَالَ: یَا غُلاَمُ، مَا تَصْنَعُ هَاهُنَا؟ فَقَالَ: إِنَّ(17) إِخْوَتِی أَلْقَوْنِی فِی الْجُبِّ، قَالَ: فَتُحِبُّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهُ؟ قَالَ: ذَاکَ إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِنْ شَاءَ(18) أَخْرَجَنِی».
قَالَ: «فَقَالَ لَهُ: إِنَّ اللّهَ تَعَالی یَقُولُ لَکَ: ادْعُنِی بِهذَا الدُّعَاءِ حَتّی أُخْرِجَکَ مِنَ(19) الْجُبِّ، فَقَالَ لَهُ(20): وَ مَا الدُّعَاءُ؟ فَقَالَ: قُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ(21) الْمَنَّانُ، بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضِ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ
ص: 264
2- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
به هر كسى غمّى يا گرفتارى يا بلائى يا تنگىِ معيشتى برسد بايد بگويد:
اللَّه ربى و لا اشرك به شيئاً، توكلت على الحى الذى لا يموت
. 3- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون به كسى ناگوارى يا سختى يا گرفتارى در كارى رخ داد بايد پا را تا بدو زانو و دستها را تا آرنج برهنه كند و به زمين چسباند و سينه به زمين سايد و سپس در حال سجده براى حاجتِ خود دعا كند.
4- از امام صادق (علیه السّلام) گويد:
چون برادران يوسف او را در چاه انداختند جبرئيلش آمد و بر او وارد شد و گفت: اى پسرك، در اينجا چه مى كنى؟ گفت:
برادرانم مرا به چاه افكندند. گفت: دوست دارى كه از آن برآئى؟
پاسخ داد:
اين با خدا عز و جل است، اگر خواهد مرا بيرون آورد.
به او گفت: خدا تعالى به تو مى گويد: مرا با اين دعا بخوان تا تو را از چاه برآورم. به او گفت: آن دعا چيست؟ گفت: بگو:
اللهم انى اسألك بان لك الحمد لا اله الَّا انت المنّان بديع السموات و الارض ذو الجلال و الاكرام ان تصلى على محمد و آل محمد و آن تجعل لى مما انا فيه فرجاً و مخرجاً
.
ص: 265
تَجْعَلَ لِی مِمَّا(1) أَنَا فِیهِ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً» .
قَالَ: «ثُمَّ کَانَ مِنْ قِصَّتِهِ مَا ذَکَرَ اللّهُ فِی کِتَابِهِ».(2)
5 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (3): أَنَّ الَّذِی دَعَا بِهِ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَلی دَاوُدَ بْنِ عَلِیٍّ حِینَ قَتَلَ الْمُعَلَّی(4) بْنَ خُنَیْسٍ، وَ أَخَذَ مَالَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِنُورِکَ الَّذِی لاَ یُطْفی(5)، وَ بِعَزَائِمِکَ الَّتِی لاَ تُخْفی، وَ بِعِزِّکَ الَّذِی لاَ یَنْقَضِی، وَ بِنِعْمَتِکَ الَّتِی لاَ تُحْصی، وَ بِسُلْطَانِکَ الَّذِی کَفَفْتَ بِهِ فِرْعَوْنَ عَنْ مُوسی علیه السلام ».(6)
6. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام فِی الْهَمِّ، قَالَ: «تَغْتَسِلُ وَ تُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ، وَ تَقُولُ: "یَا فَارِجَ الْهَمِّ، وَ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ، یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا، فَرِّجْ هَمِّی، وَ اکْشِفْ غَمِّی، یَا أَللّهُ الْوَاحِدُ الاْءَحَدُ الصَّمَدُ ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ، اعْصِمْنِی وَ طَهِّرْنِی، وَ اذْهَبْ بِبَلِیَّتِی"(7) وَ اقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ».(8)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا خِفْتَ(9) أَمْراً، فَقُلِ: اللّهُمَّ إِنَّکَ لاَ یَکْفِی مِنْکَ أَحَدٌ، وَ أَنْتَ تَکْفِی مِنْ کُلِّ أَحَدٍ مِنْ(10) خَلْقِکَ(11)، فَاکْفِنِی کَذَا وَ کَذَا».
ص: 266
پس از آن داستانش همان شد كه خدا در كتاب خود ياد كرده.
5- از معاوية بن عمّار از امام صادق (علیه السّلام) گويد:
آن دعا و نفرينى كه امام صادق (علیه السّلام) به داود بن على كرد هنگامى كه معلّى بن خنيس را كشت و مال آن حضرت را از او گرفت اين است:
بار خدايا من از تو خواستارم بحق آن نورت كه خاموشى ندارد و به عزائمت كه نهان نيستند و به عزّتت كه تمامى ندارد و به نعمتت كه شماره ندارد و به همان سلطنت كه با آن فرعون را از موسى (علیه السّلام) بازداشتى.
6- از اسماعيل بن جابر كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
براى رفع هم، غسل كن و دو ركعت نماز بخوان و بگو:
يا فارج الهم و يا كاشف الغم يا رحمان الدنيا و الآخرة و رحيمهما فرّج همّى و اكشف غمّى يا اللَّه الواحد الاحد الصمد الذى لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ
، مرا نگهدار و پاك كن و بلاء را از من ببر، و بخوان آية الكرسى را با دو سوره قل اعوذ- يعنى قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ.
7- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: چون از امرى بترسى بگو: بار خدايا احدى از تو كفايت نكند و توئى كه از هر كسى كفايت مى كنى، از من كفايت كن چنين و چنان را.
و در حديث ديگر است كه مى گوئى: اى كه از هر چيز
ص: 267
وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ، قَالَ: «تَقُولُ(1): یَا کَافِیاً مِنْ کُلِّ شَیْءٍ(2) ، وَ لاَ یَکْفِی مِنْکَ شَیْءٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضِ، اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، وَ صَلَّی اللّهُ(3) عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ(4)».
وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ دَخَلَ عَلی سُلْطَانٍ یَهَابُهُ، فَلْیَقُلْ: «بِاللّهِ أَسْتَفْتِحُ، وَ بِاللّهِ أَسْتَنْجِحُ، وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَتَوَجَّهُ، اللّهُمَّ ذَلِّلْ لِی صُعُوبَتَهُ، وَ سَهِّلْ لِی حُزُونَتَهُ(5)؛ فَإِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ، وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ».
وَ تَقُولُ(6) أَیْضاً: «حَسْبِیَ اللّهُ ، لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ، وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ، وَ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ، وَ أَمْتَنِعُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ(7)» .(8)
8 . عَنْهُ(9)، عَنْ عِدَّةٍ(10) رَفَعُوهُ، إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (11)، قَالَ:
«کَانَ مِنْ دُعَاءِ أَبِی(12) علیه السلام فِی الاْءَمْرِ یَحْدُثُ: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ(13) آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْفِرْ لِی، وَ ارْحَمْنِی، وَ زَکِّ عَمَلِی، وَ یَسِّرْ(14) مُنْقَلَبِی، وَ اهْدِ(15) قَلْبِی، وَ آمِنْ خَوْفِی، وَ عَافِنِی فِی عُمُرِی کُلِّهِ، وَ ثَبِّتْ(16) حُجَّتِی، وَ اغْفِرْ(17) خَطَایَایَ، وَ بَیِّضْ وَجْهِی، وَ اعْصِمْنِی فِی دِینِی، وَ سَهِّلْ مَطْلَبِی، وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی؛ فَإِنِّی ضَعِیفٌ، وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئِ مَا عِنْدِی بِحُسْنِ مَا عِنْدَکَ، وَ لاَ تَفْجَعْنِی بِنَفْسِی، وَ لاَ تَفْجَعْ لِی(18) حَمِیماً(19)، وَ هَبْ لِی یَا إِلهِی لَحْظَةً مِنْ لَحَظَاتِکَ؛ تَکْشِفْ(20) بِهَا(21) عَنِّی جَمِیعَ مَا بِهِ ابْتَلَیْتَنِی، وَ تَرُدَّ بِهَا عَلَیَّ مَا هُوَ أَحْسَنُ عَادَتِکَ(22) عِنْدِی، فَقَدْ ضَعُفَتْ قُوَّتِی، وَ قَلَّتْ حِیلَتِی، وَ انْقَطَعَ مِنْ خَلْقِکَ رَجَائِی، وَ لَمْ یَبْقَ(23) إِلاَّ رَجَاوءُکَ
ص: 268
كفايت كنى و چيزى از تو كفايت نكند در آسمان ها و زمين، كفايت كن از من آنچه را براى من مهم است از كار دنيا و آخرت و صلى اللَّه على محمد و آله.
و امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه بر سلطانى وارد مى شود كه از او مى ترسد بايد بگويد:
باللَّه استفتح و باللَّه استنجح و بمحمد اتوجه،
بار خدايا سركشى آن را برايم رام كن و سختى آن را هموار كن زيرا تو محو كنى آنچه را خواهى و نزد تو است دفتر كل.
و نيز مى گوئى:
حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ و امتنع بحول اللَّه و قوّته من حولهم و قوّتهم و امتنع برب الفلق من شرّ ما خلق و لا حول و لا قوة الَّا باللَّه
. 8- حديث را به امام صادق (علیه السّلام) رسانيدند كه فرمود: از دعاهاى پدرم در باره امرى كه رخ مى داد اين است: بار خدايا رحمت فرست به محمد و آل محمد و بيامرز مرا و به من رحم كن و پاكيزه كن كردار مرا و برگرد مرا آسان كن و دلِ مرا آرام كن و از ترسم آسوده ساز و در همه عمرم عافيت بخش و دليلم را بر جا دار و از خطاهايم در گذر و رويم را سپيد و دينم را نگهدار و مقصدم را آسان كن و روزيم را فراوان كن زيرا من ناتوانم و از بدى آنچه نزد من است بخوبى آنچه نزد تو است در گذر و مرا داغدار خويش مساز و خويشان مرا داغدار مكن و يك نظر رحمت خود را به من ببخش كه بدان همه گرفتارى هاى مرا برطرف كنى و به من برگردانى هر شيوه اى كه نزد تو بهتر است كه هر آينه نيرويم سست شده و چاره ام از دست شده و امدم از خلقِ تو بريده و نمانده است مگر همان اميد به تو و توكّل بر
ص: 269
وَ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ ، وَ قُدْرَتُکَ عَلَیَّ یَا رَبِّ أَنْ تَرْحَمَنِی وَ تُعَافِیَنِی(1) کَقُدْرَتِکَ عَلَیَّ أَنْ تُعَذِّبَنِی وَ تَبْتَلِیَنِی.
إِلهِی(2) ذِکْرُ عَوَائِدِکَ(3) یُوءْنِسُنِی(4)، وَ الرَّجَاءُ لاِءِنْعَامِکَ(5) یُقَوِّینِی(6)، وَ لَمْ أَخْلُ مِنْ نِعَمِکَ(7) مُنْذُ خَلَقْتَنِی، وَ أَنْتَ(8) رَبِّی وَ سَیِّدِی وَ مَفْزَعِی وَ مَلْجَئِی وَ الْحَافِظُ لِی وَ الذَّابُّ عَنِّی وَ الرَّحِیمُ بِی وَ الْمُتَکَفِّلُ بِرِزْقِی، وَ فِی قَضَائِکَ وَ قُدْرَتِکَ(9) کُلُّ مَا أَنَا فِیهِ، فَلْیَکُنْ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ(10) فِیمَا قَضَیْتَ وَ قَدَّرْتَ(11) وَ حَتَمْتَ(12) تَعْجِیلُ خَلاَصِی مِمَّا أَنَا فِیهِ جَمِیعِهِ، وَ الْعَافِیَةُ لِی؛ فَإِنِّی لاَ أَجِدُ لِدَفْعِ ذلِکَ أَحَداً غَیْرَکَ، وَ لاَ أَعْتَمِدُ فِیهِ إِلاَّ عَلَیْکَ، فَکُنْ یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ(13) عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنِّی ··· î بِکَ(14)، وَ رَجَائِی لَکَ(15)، وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی وَ ساسْتِکَانَتِی(16) وَ ضَعْفَ رُکْنِی(17)، وَ امْنُنْ بِذلِکَ عَلَیَّ وَ عَلی کُلِّ(18) دَاعٍ دَعَاکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ».(19)
9. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ یَسَارٍ(20)، عَنْ بَعْضِ مَنْ رَوَاهُ، قَالَ: قَالَ(21): «إِذَا أَحْزَنَکَ(22) أَمْرٌ، فَقُلْ فِی آخِرِ(23) سُجُودِکَ: یَا جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ، یَا جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ - تُکَرِّرُ ذلِکَ - اکْفِیَانِی مَا(24) أَنَا فِیهِ؛ فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ(25)، وَ احْفَظَانِی بِإِذْنِ اللّهِ؛ فَإِنَّکُمَا حَافِظَانِ(26)» .(27)
10. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ(28)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْیَنَ، عَنْ بَشِیرِ بْنِ مَسْلَمَةَ(29):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ: مَا أُبَالِی إِذَا قُلْتُ هذِهِ الْکَلِمَاتِ لَوِ
ص: 270
تو و قدرتت بر من پروردگارا كه به من مهرورزى و مرا عافيت بخشى چونان كه توانى مرا عذاب كنى و گرفتار سازى، معبودا ذكر بخششهايت مرا آرام مى كند و اميد به انعامت مرا نيرو مى دهد از آن گاهم كه آفريدى بى نعمت تو نبودم توئى پروردگارم و آقايم و پناهم و داد رسم و نگهبانم و دفع كننده از من و مهرورز به من و كفيل روزيم، هر آنچه من در آنم، از قضا و قدرت تو است، اى آقا و مولاى من در ضمن قضا و قدر و تصميم تو رهائى من باشد از هر گرفتاريم كه دارم و عافيت من باشد زيرا من احدى را از براى دفاع آنها ندارم جز تو و اعتماد به كسى ندارم جز بر تو، يا ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ خوشبينى و اميد مرا منظور دار و زارى و ناتوانى و زبونى مرا ترحّم كن و بدان بر من منّت نه و بر هر دعاكننده به درگاهت يا ارحم الراحمين و صلى اللَّه على محمد و آله.
9- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه امرى تو را به اندوه افكنده بگو در آخر سجده ات:
يا جبرئيل يا محمد يا جبرئيل يا محمد
- آن را تكرار كن-
اكفيانى ما انا فيه فانّكما كافيان و احفظانى باذن اللَّه فانّكما حافظان
. 10- از امام صادق (علیه السّلام) كه على بن الحسين (علیه السّلام) مى فرمود:
چون اين كلمات را بگويم، باك ندارم اگر جن و انس بر عليه من جمع شوند:
ص: 271
اجْتَمَعَ عَلَیَّ الاْءِنْسُ وَ الْجِنُّ(1): بِسْمِ اللّهِ، وَ بِاللّهِ، وَ مِنَ اللّهِ، وَ إِلَی اللّهِ، وَ فِی سَبِیلِ اللّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِ وَآلِهِ؛ اللّهُمَّ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی، وَ إِلَیْکَ(2) وَجَّهْتُ وَجْهِی، وَ إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی، وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی؛ اللّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الاْءِیمَانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ، وَ مِنْ خَلْفِی، وَ عَنْ یَمِینِی، وَ عَنْ شِمَالِی، وَ مِنْ فَوْقِی، وَ مِنْ تَحْتِی، وَ مِنْ قِبَلِی(3)، وَ ادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ؛ فَإِنَّهُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِکَ(4)» .(5)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، مِثْلَهُ.
11 . عَنْهُ(6)، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «قَالَ لِی رَجُلٌ: أَیَّ شَیْءٍ قُلْتَ حِینَ(7) دَخَلْتَ عَلی أَبِی جَعْفَرٍ بِالرَّبَذَةِ(8)؟ قَالَ: قُلْتُ: اللّهُمَّ إِنَّکَ تَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْءٍ، وَ لاَ یَکْفِی مِنْکَ شَیْءٌ، فَاکْفِنِی(9) بِمَا(10) شِئْتَ، وَ کَیْفَ شِئْتَ(11)، وَ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ، وَ أَنّی شِئْتَ».(12)
12 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ(13) بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُیَسِّرٍ(14)، قَالَ: لَمَّا قَدِمَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَلی أَبِی جَعْفَرٍ، أَقَامَ أَبُو جَعْفَرٍ مَوْلًی لَهُ عَلی رَأْسِهِ، وَ قَالَ لَهُ(15): إِذَا دَخَلَ عَلَیَّ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ، فَلَمَّا دَخَلَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، نَظَرَ(16) إِلی أَبِی جَعْفَرٍ، وَ أَسَرَّ شَیْئاً فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ نَفْسِهِ لاَ یَدْرِی(17) مَا هُوَ، ثُمَّ أَظْهَرَ: «یَا مَنْ یَکْفِی خَلْقَهُ کُلَّهُمْ وَ لاَ یَکْفِیهِ أَحَدٌ، اکْفِنِی شَرَّ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عَلِیٍّ». قَالَ(18):
ص: 272
بسم اللَّه و باللَّه و من اللَّه و الى اللَّه و في سبيل اللَّه و على ملة رسول اللَّه
، بار خدايا خود را به تو تسليم كردم و بس و به سوى تو رو كردم و بس تو را پشتيبانِ خود ساختم و بس و كارم را بس به تو واگذاردم، بار خدايا مرا به ايمان نگهبان باش از پيش رويم و پشت سرم و از سمت راست و چپم و از بالاى سر و زير پايم و از هر سو كه هستم، بحول و قوت خود از من دفاع كن زيرا حول و قوتى نباشد جز به تو.
11- از امام صادق (علیه السّلام) كه: مردى به من گفت:
چون در ربذه (آرامگاه ابو ذر غفارى در آنجا است) نزد ابى جعفر (منصور عباسى) وارد شدى چه ذكرى گفتى؟
فرمود كه: گفتم: بار خدايا تو از هر چيز كفايت كنى و چيزى از تو كفايت نكند، كفايت كن از من به آنچه خواهى و هر گونه خواهى و از هر سو خواهى و از هر جا خواهى (هر زمانى خواهى خ ل).
12- از على بن ميسر گويد: چون امام صادق (علیه السّلام) نزد ابى جعفر منصور وارد مى شد، ابو جعفر يكى از غلامان خود را بر سر او واداشت و به او گفت: چون وارد شد گردنش را بزن، و چون امام صادق (علیه السّلام) وارد شد به منصور نگاهى كرد و زير لب سخنى گفت كه ندانست چه بود! و سپس اين جمله را آشكارا گفت: اين كسى كه از همه خلق خود كفايت كنى و كسى از او كفايت نتواند شرّ عبد اللَّه بن على را از من دفع كن. فرمود: ديگر چشم منصور غلامش را نمى ديد
ص: 273
فَصَارَ أَبُو جَعْفَرٍ لاَ یُبْصِرُ مَوْلاَهُ، وَ صَارَ مَوْلاَهُ لاَ یُبْصِرُهُ(1)، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، لَقَدْ عَنَّیْتُکَ(2) فِی هذَا الْحَرِّ، فَانْصَرِفْ، فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام مِنْ عِنْدِهِ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لِمَوْلاَهُ: مَا مَنَعَکَ أَنْ تَفْعَلَ مَا أَمَرْتُکَ بِهِ؟ فَقَالَ: لاَ وَ اللّهِ، مَا أَبْصَرْتُهُ، وَ لَقَدْ جَاءَ شَیْءٌ، فَحَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ(3): وَ اللّهِ، لَئِنْ حَدَّثْتَ بِهذَا الْحَدِیثِ أَحَداً لاَءَقْتُلَنَّکَ(4) .(5)
13 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی دَاوُدَ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: قَالَ لِی : «أَ لاَ أُعَلِّمُکَ دُعَاءً تَدْعُو بِهِ إِنَّا _ أَهْلَ الْبَیْتِ(6) _ إِذَا کَرَبَنَا أَمْرٌ وَ(7) تَخَوَّفْنَا مِنَ السُّلْطَانِ أَمْراً لاَ قِبَلَ(8) لَنَا بِهِ، نَدْعُو بِهِ؟» .
قُلْتُ: بَلی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ.
قَالَ : «قُلْ: یَا کَائِناً قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ، وَ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْءٍ، وَ یَا بَاقِی(9) بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا».(10)
14 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ ، قَالَ : کَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ حَمْزَةَ الْغَنَوِیُّ(11) إِلَیَّ یَسْأَلُنِی أَنْ أَکْتُبَ إِلی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی دُعَاءٍ یُعَلِّمُهُ(12) یَرْجُو بِهِ الْفَرَجَ، فَکَتَبَ إِلَیَّ : «أَمَّا مَا سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ حَمْزَةَ مِنْ تَعْلِیمِهِ دُعَاءً یَرْجُو بِهِ الْفَرَجَ، فَقُلْ لَهُ: یَلْزَمُ : "یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْءٍ، وَ لاَ یَکْفِی مِنْهُ شَیْءٌ ، اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِمَّا أَنَا(13) فِیهِ(14)؛ فَإِنِّي
ص: 274
و چشم غلامش منصور را نمى ديد، و منصور گفت: اى جعفر بن محمد راستى در اين گرما شما را به رنج انداختم، برگرد. و امام صادق (علیه السّلام) از نزد او بيرون شد و منصور به غلامش گفت: چرا دستور مرا در باره او اجراء نكردى؟ گفت: بخدا من او را نديدم و پرده اى ميان من و او كشيده شد. منصور گفت: بخدا اگر اين داستان را به كسى بازگوئى هر آينه تو را خواهم كشت.
13- از عبيد اللَّه بن عبد الرحمن كه: امام باقر (علیه السّلام) به من فرمود: آيا به تو دعائى نياموزم كه بدان دعا كنى كه ما خانواده را چون گرفتارى رخ دهد و از طرف سلطان پيش آمدى شود كه تاب آن را نداريم با آن دعا كنيم؟
گفتم: چرا يا بن رسول اللَّه، پدرم و مادرم قربانت.
فرمود: بگو:
يا كائناً قبل كل شي ء
- اى كه پيش از هر چيز بودى و هر چيز را پديد آوردى، اى پاينده پس از هر چيز صلّ على محمد و آل محمد و با من چنين و چنان كن.
14- از على بن مهزيار كه محمد بن حمزه غنوى به من نوشت و از من خواست كه به امام جواد بنويسم كه به او دعائى بياموزد كه به وسيله آن اميدوار فرج باشد.
در پاسخِ من نوشت: امّا آنچه محمد بن حمزه خواسته كه به او دعائى آموخته شود براى فرج و گشايش، به او بگو ملازم اين دعا باشد:
يا من يكفى من كل شي ء، اكفنى ما اهمّنى مما انا فيه
. كه من اميدوارم از غم و گرفتارى خود كفايت شود ان شاء اللَّه
ص: 275
أَرْجُو أَنْ یُکْفی مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْغَمِّ إِنْ شَاءَ اللّهُ تَعَالی". فَأَعْلَمْتُهُ ذلِکَ، فَمَا أَتی عَلَیْهِ إِلاَّ قَلِیلٌ حَتّی خَرَجَ مِنَ الْحَبْسِ.(1)
15 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَن أَبِی حَمْزَةَ(2)، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ لاِبْنِهِ: «یَا بُنَیَّ، مَنْ أَصَابَهُ مِنْکُمْ مُصِیبَةٌ، أَوْ نَزَلَتْ بِهِ نَازِلَةٌ، فَلْیَتَوَضَّأْ(3) وَ لْیُسْبِغِ الْوُضُوءَ، ثُمَّ یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ، أَوْ(4) أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ، ثُمَّ یَقُولُ(5) فِی آخِرِهِنَّ: یَا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوی، وَ یَا سَامِعَ کُلِّ نَجْوی، وَ شَاهِدَ(6) کُلِّ مَلاَءٍ، وَ عَالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ، وَ یَا دَافِعَ مَا یَشَاءُ مِنْ بَلِیَّةٍ، وَ یَا(7) خَلِیلَ إِبْرَاهِیمَ، وَ یَا(8) نَجِیَّ مُوسی، وَ یَا مُصْطَفِیَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ قَلَّتْ حِیلَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ، دُعَاءَ الْغَرِیقِ الْغَرِیبِ(9)، الْمُضْطَرِّ الَّذِی لاَ یَجِدُ لِکَشْفِ مَا هُوَ فِیهِ إِلاَّ أَنْتَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛ فَإِنَّهُ لاَ یَدْعُو(10) بِهِ أَحَدٌ إِلاَّ کَشَفَ اللّهُ عَنْهُ إِنْ شَاءَ اللّهُ».(11)
16 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ ابْنِ أَخِی(12) سَعِیدٍ بْنِ یَسَارٍ ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ(13)، قَالَ : قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : یَدْخُلُنِیَ الْغَمُّ.
فَقَالَ: «أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ(14): "اللّهُ اللّهُ رَبِّی ، لاَ أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً". فَإِذَا خِفْتَ وَسْوَسَةً، أَوْ حَدِیثَ نَفْسٍ، فَقُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ، وَ ابْنُ عَبْدِکَ، وَ ابْنُ أَمَتِکَ، نَاصِیَتِی بِیَدِکَ، عَدْلٌ فِیَّ حُکْمُکَ، مَاضٍ فِیَّ قَضَاوءُکَ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ، أَوْ
عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ، أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ ، أَنْ
ص: 276
تعالى. من اين دعا را به او اعلام كردم و اندكى بر او نگذشت كه از زندان بيرون آمد.
15- از ابن ابى حمزه گويد: على بن الحسين (علیه السّلام) مى فرمود به پسرش:
اى پسر جانم به هر كدام شما مصيبتى رسيد و ناگوارى رخ داد بايد وضوء سازد و وضوى خود را كامل كند سپس دو ركعت يا چهار ركعت نماز بخواند و در آخرش بگويد:
يا موضع كلّ شكوى و يا سامع كلّ نجوى و شاهد كلّ ملاء و عالم كلّ خفيّه و يا دافع ما يشاء من بليته و يا خليل ابراهيم و نجيّ موسى و يا مصطفى محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) ادعوك دعاء من اشتدّت فاقته و قلّت حيلته و ضعفت قوّته دعاء الغريق الغريب المضطر الذى لا يجد لكشف ما هو فيه الَّا انت يا ارحم الراحمين
. زيرا احدى بدان دعا نكند جز اينكه خدا به او گشايش دهد ان شاء اللَّه.
16- از سعيد بن يسار گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
غمگين مى شوم، فرمود: بسيار بگو:
اللَّه اللَّه ربّى لا اشرك به شيئاً،
و هر گاه از وسوسه يا انديشه هاى بيهوده (حديث نفس) بترسى بگو:
بار خدايا من بنده و بنده زاده توام و مهارم به دستِ تو است حكمِ تو در باره من عادلانه است و فرمانت در باره من مجرى است، بار خدايا من از تو خواهش كنم بحق هر نامى كه دارى و آن را در قرآنت فرو فرستادى يا به يكى از آفريده هايت آموختى يا در علم غيب به خود اختصاص دادى كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و قرآن را نور
ص: 277
تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ نُورَ بَصَرِی، وَ رَبِیعَ قَلْبِی، وَ جِلاَءَ حُزْنِی، وَ ذَهَابَ هَمِّی؛ اللّهُ اللّهُ رَبِّی ، لاَ أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً».(1)
17 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَیْلَةَ الاْءَحْزَابِ: یَا صَرِیخَ الْمَکْرُوبِینَ، وَ یَا مُجِیبَ(2) الْمُضْطَرِّینَ، وَ یَا کَاشِفَ غَمِّیَ ، اکْشِفْ عَنِّی غَمِّی وَ هَمِّی وَ کَرْبِی؛ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ حَالِی وَ حَالَ أَصْحَابِی، وَ اکْفِنِی(3) هَوْلَ عَدُوِّی».(4)
18. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی إِسْرَائِیلَ(5): عَنِ الرِّضَا علیه السلام ، قَالَ: «خَرَجَ بِجَارِیَةٍ لَنَا خَنَازِیرُ فِی عُنُقِهَا(6)، فَأَتَانِی آتٍ، فَقَالَ(7): یَا عَلِیُّ(8)، قُلْ لَهَا: فَلْتَقُلْ: "یَا رَؤُوفُ یَا رَحِیمُ، یَا رَبِّ یَا سَیِّدِی" ؛ تُکَرِّرُهُ(9)» قَالَ: «فَقَالَتْهُ، فَأَذْهَبَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَنْهَا» .
قَالَ: وَ قَالَ: «هذَا الدُّعَاءُ الَّذِی دَعَا بِهِ جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ».(10)
19 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام دُعَاءً وَ أَنَا خَلْفَهُ، فَقَالَ: «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ ، 2 / 238
وَ اسْمِکَ الْعَظِیمِ، وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی لاَ تُرَامُ(11)، وَ بِقُدْرَتِکَ الَّتِی لاَ یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْءٌ ، أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا». قَالَ:
ص: 278
چشم من سازى و بهار دل من و بر طرف شدن اندوه و برنده همّ من گردانى
اللَّه اللَّه ربّى لا اشرك به شيئاً
. 17- امام باقر (علیه السّلام) فرمود: دعاء پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در شب جنگ احزاب اين بود:
يا صريخ المكروبين (اى دادرس گرفتاران) و يا مجيب دعوة المضطرين و يا كاشف غمّى اكشف عنّى غمّى و همّى و كربى فانّك تعلم حالى و حال اصحابى و اكفنى هول عدوّى
. 18- از ابراهيم بن ابى اسرائيل از امام رضا (علیه السّلام) كه فرمود:
يك دختركى از ما بود كه در گردنش خنازير بر آمد و كس نزد من آمد و گفت: اى على (نام امام رضا است) به آن دخترك بگو تا بگويد:
يا رءوف يا رحيم يا رب يا سيدى
، آن را تكرار كند. فرمود:
آن را گفت و خدا عز و جل بيمارى او را از ميان برد.
گويد: فرمود: اين دعائى است كه جعفر بن سليمان با آن دعا كرد (شايد جعفر بن سليمان هم به اين بيمارى گرفتار شده و به وسيله اين دعا شفا يافته است- از مجلسى (رحمه الله).
19- از حسين گويد: از ابى الحسن (علیه السّلام) دعائى خواستم و در دنبال آن حضرت بودم، فرمود:
اللَّهم انّى اسألك بوجهك الكريم و بعزتك التى لا ترام و بقدرتك التى لا يمتنع منها شي ء ان تفعل بى كذا و كذا.
گويد در نامه اى به خط خودش به من نوشت كه بگو:
ص: 279
وَ کَتَبَ إِلَیَّ رُقْعَةً(1) بِخَطِّهِ: «قُلْ: یَا مَنْ عَلاَ فَقَهَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ، وَ یَا مَنْ یُحْیِی الْمَوْتی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا، ثُمَّ قُلْ: یَا لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ(2) ارْحَمْنِی، بِحَقِّ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ ارْحَمْنِی».
وَ کَتَبَ إِلَیَّ فِی(3) رُقْعَةٍ أُخْری یَأْمُرُنِی أَنْ أَقُولَ(4): «اللّهُمَّ ادْفَعْ(5) عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ؛
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِی یَوْمِی هذَا وَ شَهْرِی هذَا وَ عَامِی هذَا بَرَکَاتِکَ فِیهَا؛ وَ مَا یَنْزِلُ فِیهَا مِنْ عُقُوبَةٍ أَوْ مَکْرُوهٍ أَوْ بَلاَءٍ، فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَ عَنْ وُلْدِی(6) بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِکَ، وَ تَحْوِیلِ عَافِیَتِکَ، وَ مِنْ(7) فَجْأَةِ نَقِمَتِکَ، وَ مِنْ شَرِّ کِتَابٍ قَدْ سَبَقَ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی، وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا؛ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ إِنَّ اللّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً، وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً».(8)
20 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ(9)، عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ:
«یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ، یَا(10) لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ، بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ(11)، فَاکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی، وَ لاَ تَکِلْنِی إِلی نَفْسِی ؛ تَقُولُهُ(12) مِائَةَ مَرَّةٍ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ».(13)
21 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ حَنَانٍ(14)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَوْرَةَ، عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ:
قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام : «إِذَا کَانَ لَکَ _ یَا سَمَاعَةُ _ إِلَی اللّهِ عَزَّ
ص: 280
يا من علا فقهر و بطن فخبر، يا من ملك فقدر و يا من يحيي الموتى و هو على كلّ شي ء قدير صلّ على محمد و آل محمد و افعل بى كذا و كذا
(بجاى كذا و كذا حاجت خود را بگويد) سپس بگو:
يا لا اله الّا اللَّه ارحمنى بحق لا اله الّا اللَّه ارحمنى.
و در رقعه ديگر به من نوشت و دستور داد كه بگويم:
اللَّهم ادفع عنّى بحولك و قوّتك، اللَّهم انّى اسألك في يومى هذا و شهرى هذا و عامى هذا بركاتك فيها و ما ينزل فيها من عقوبة او مكروه او بلاء فاصرفه عنّى و عن ولدى بحولك و قوّتك انّك على كلّ شي ء قدير، اللَّهم انّى اعوذ بك من زوال نعمتك و تحويل عافيتك و من فجأة نقمتك و من شرّ كتاب سبق (خدايا به تو پناهم از زوال نعمت و دگرگونى عافيت و از عذاب ناگهانت و از شرّ سرنوشت بد) اللَّهم انّى اعوذ بك من شرّ نفسى و من شرّ كل دابّة انت آخذ بناصيتها انّك على كلّ شي ء قدير و انّ اللَّه قد احاط بكلّ شي ء علماً و احصى كل شي ء عدداً
. 20- از عمر بن يزيد:
يا حى يا قيّوم يا لا اله الَّا انت برحمتك استغيث فاكفنى ما اهمّنى و لا تكلنى الى نفسى.
اين دعا را صد بار در سجده بخوان.
21- از سماعه، گويد: أبو الحسن (علیه السّلام) به من فرمود: اى سماعه، چون به خدا عز و جل حاجتى دارى بگو:
بار خدايا از تو خواهم به حق محمد و على زيرا آنها در نزد تو
ص: 281
وَ جَلَّ حَاجَةٌ، فَقُلِ: "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ؛ فَإِنَّ(1) لَهُمَا عِنْدَکَ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ، وَ قَدْراً مِنَ الْقَدْرِ، فَبِحَقِّ ذلِکَ الشَّأْنِ، وَ بِحَقِّ(2) ذلِکَ الْقَدْرِ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا" فَإِنَّهُ إِذَا کَانَ(3) یَوْمُ الْقِیَامَةِ، لَمْ یَبْقَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لاَ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ، وَ لاَ مُوءْمِنٌ مُمْتَحَنٌ إِلاَّ وَ هُوَ یَحْتَاجُ(4) إِلَیْهِمَا فِی ذلِکَ الْیَوْمِ».(5)
22. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الاْءَحْمَرِ، عَنْ أَبِی الْقَاسِمِ الْکُوفِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ الْعَلاَءِ بْنِ سَیَابَةَ وَ ظَرِیفِ بْنِ نَاصِحٍ ، قَالَ:
لَمَّا بَعَثَ أَبُو الدَّوَانِیقِ(6) إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، رَفَعَ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ، ثُمَّ قَالَ: «اللّهُمَّ إِنَّکَ حَفِظْتَ الْغُلاَمَیْنِ بِصَلاَحِ(7) أَبَوَیْهِمَا، فَاحْفَظْنِی بِصَلاَحِ آبَائِی: مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ ، وَ الْحَسَنِ، وَ الْحُسَیْنِ، وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهم السلام ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَدْرَأُ بِکَ(8) فِی نَحْرِهِ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ».
ثُمَّ قَالَ لِلْجَمَّالِ: «سِرْ» فَلَمَّا اسْتَقْبَلَهُ(9) الرَّبِیعُ بِبَابِ أَبِی الدَّوَانِیقِ، قَالَ لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ اللّهِ، مَا أَشَدَّ(10) بَاطِنَهُ(11) عَلَیْکَ! لَقَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: وَ اللّهِ لاَ تَرَکْتُ(12) لَهُمْ نَخْلاً(13) إِلاَّ عَقَرْتُهُ(14)، وَ لاَ مَالاً إِلاَّ نَهَبْتُهُ(15)، وَ لاَ ذُرِّیَّةً إِلاَّ سَبَیْتُهَا، قَالَ: فَهَمَسَ(16) بِشَیْءٍ خَفِیٍّ، وَ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ، فَلَمَّا دَخَلَ سَلَّمَ وَ قَعَدَ، فَرَدَّ علیه السلام .
ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَ اللّهِ ، لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ لاَ أَتْرُکَ لَکَ(17) نَخْلاً(18) إِلاَّ عَقَرْتُهُ، وَ لاَ مَالاً إِلاَّ أَخَذْتُهُ(19)، فَقَالَ(20) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ ، إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَجَلَّ _ ابْتَلی أَیُّوبَ فَصَبَرَ، وَ أَعْطی دَاوُدَ فَشَکَرَ، وَ قَدَّرَ یُوسُفَ فَغَفَرَ، وَ أَنْتَ مِنْ ذلِکَ النَّسْلِ، وَ لاَ
ص: 282
مقامى ارجمند و قدر و اعتبارى بسزا دارند، بحق آن مقام و بحق آن مقدرة كه رحمت كن محمد و آل محمد را و با من چنين و چنان كن.
زيرا چون روز رستاخيز شود هيچ فرشته مقرّب و پيغمبر مرسل و مؤمنى آزموده نماند جز اينكه بدانها نياز دارند در آن روز.
22- از معاوية بن عمّار و علاء بن سيابه و ظريف بن ناصح كه: چون منصور عبّاسى به دنبال امام صادق (علیه السّلام) فرستاد، آن حضرت دست به آسمان برداشت و گفت: بار خدايا تو آن دو پسر بچه را بخاطر خوبى پدر و مادرشان نگه داشتى، مرا هم بخاطر خوبىِ پدرانم محمد و على و حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على (علیه السّلام) نگهدار، بار خدايا من به وسيله تو گلوى او را بگيرم و از شرّ او به تو پناه برم.
سپس به شتربان فرمود: حركت كن، و چون ربيع حاجب درِ خانه منصور خدمت آن حضرت رسيد به او گفت: وه، چه اندازه دلش به تو سختگير است، من از او شنيدم مى گفت: به خدا هر چه نخل خرما دارند مى برم و هر چه دارائى دارند چپاول مى كنم و هر چه كودك دارند به اسيرى مى گيرم، گويد: زير لب چيزى نهانى فرمود، و چون به منصور وارد شد سلام كرد و نشست و منصور جواب داد به آن حضرت و گفت: به خدا تصميم گرفته بودم نخلى برايت نگذارم و همه را ببرم و هر چه دارى بگيرم. امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
يا امير المؤمنين راستى خداوند ايّوب را گرفتار كرد و او صبر كرد و به داود نعمت داد و او شكر كرد و به يوسف قدرت انتقام از برادران عطا كرد و او هم گذشت كرد و تو هم از اين نژادى و اين نژاد كارى
ص: 283
یَأْتِي ذلِکَ النَّسْلُ إِلاَّ بِمَا یُشْبِهُهُ» فَقَالَ: صَدَقْتَ، قَدْ عَفَوْتُ(1) عَنْکُمْ.
فَقَالَ لَهُ(2): «یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، إِنَّهُ لَمْ یَنَلْ مِنَّا _ أَهْلَ الْبَیْتِ _ أَحَدٌ دَماً إِلاَّ سَلَبَهُ اللّهُ مُلْکَهُ» فَغَضِبَ لِذلِکَ وَ اسْتَشَاطَ(3)، فَقَالَ: «عَلی رِسْلِکَ(4) یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، إِنَّ هذَا الْمُلْکَ کَانَ فِی آلِ أَبِی سُفْیَانَ، فَلَمَّا قَتَلَ یَزِیدُ حُسَیْناً، سَلَبَهُ اللّهُ مُلْکَهُ، فَوَرَّثَهُ آلَ مَرْوَانَ، فَلَمَّا قَتَلَ هِشَامٌ زَیْداً، سَلَبَهُ اللّهُ مُلْکَهُ، فَوَرَّثَهُ مَرْوَانَ بْنَ مُحَمَّدٍ، فَلَمَّا قَتَلَ مَرْوَانُ إِبْرَاهِیمَ(5)، سَلَبَهُ اللّهُ مُلْکَهُ، فَأَعْطَاکُمُوهُ(6)» .
فَقَالَ: صَدَقْتَ، هَاتِ أَرْفَعْ حَوَائِجَکَ، فَقَالَ: «الاْءِذْنُ» فَقَالَ: هُوَ فِی یَدِکَ مَتی شِئْتَ، فَخَرَجَ، فَقَالَ لَهُ الرَّبِیعُ: قَدْ أَمَرَ لَکَ(7) بِعَشَرَةِ آلاَفِ(8) دِرْهَمٍ، قَالَ: «لاَ حَاجَةَ لِیَ فِیهَا» قَالَ: إِذَنْ تُغْضِبَهُ ، فَخُذْهَا، ثُمَّ تَصَدَّقْ بِهَا.(9)
23. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْیَنَ، عَنْ قَیْسِ(10) بْنِ سَلَمَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِمَا یَقُولُ: مَا أُبَالِی إِذَا قُلْتُ هذِهِ الْکَلِمَاتِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیَّ الْجِنُّ وَ الاْءِنْسُ: بِسْمِ اللّهِ، وَبِاللّهِ، وَ مِنَ اللّهِ، وَ إِلَی اللّهِ، وَ فِی سَبِیلِ اللّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ؛ اللّهُمَّ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی، وَ إِلَیْکَ وَجَّهْتُ(11) وَجْهِی، وَ إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی، وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی؛ اللّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الاْءِیمَانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ، وَ مِنْ خَلْفِی، وَ عَنْ یَمِینِی، وَ عَنْ شِمَالِی، وَ مِنْ فَوْقِی، وَ مِنْ تَحْتِی،
ص: 284
نكنند جز آنچه بدان ماند، گفت: راست گفتى من از شماها در گذشتم، پس امام صادق (علیه السّلام) به او گفت: يا امير المؤمنين هيچ كس از خاندان ما خونى نريخته است جز اينكه خداوند ملك او را برگرفته است. پس براى اين سخن بخشم آمد و آتش گرفت، امام فرمود: آرام باش يا امير المؤمنين راستى اين سلطنت در خاندان ابى سفيان بود و چون يزيد حسين (علیه السّلام) را كشت خدا از آنها برگرفتش و به آل مروان رسيد و چون هشام زيد را كشت به دست مروان بن محمد افتاد و چون مروان ابراهيم را كشت ملك او را گرفت و به شماها داد. منصور گفت: راست گفتى مهمترين حاجتِ خود را بخواه، فرمود: اذن در برگشت است، منصور گفت: آن به دست خودِ شما است هر وقت بخواهى برگرد. امام صادق (علیه السّلام) بيرون آمد و ربيع حاجب به او عرض كرد: دستور ده هزار درهم براى شما داده است، امام فرمود: من بدان حاجتى ندارم، گفت: در اين صورت به تو خشمگين مى شود، آن را بگير و در راه خدا صدقه بده.
23- از امام صادق (علیه السّلام) كه بارها على بن الحسين (علیه السّلام) مى فرمود:
من باك ندارم هر گاه اين كلمات را بگويم از اينكه جن و انس در برابرم گرد آيند:
بسم اللَّه و باللَّه و الى اللَّه و في سبيل اللَّه و على ملة رسول اللَّه (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) اللَّهم اليك اسلمت نفسى و اليك وجّهت وجهى و اليك الجأت ظهرى و اليك فوّضت امرى اللَّهم احفظنى بحفظ الايمان من بين يدى و من خلفى و عن يمينى و عن شمالى و من فوقى و من تحتى و من قبلى و ادفع عنّى بحولك و قوّتك فانّه لا حول و لا قوّة
ص: 285
وَ مِنْ قِبَلِی(1)، وَ ادْفَعْ(2) عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ، فَإِنَّهُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ(3)».(4)
بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الاْءَمْرَاضِ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ وَ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: کَانَ یَقُولُ عِنْدَ الْعِلَّةِ: «اللّهُمَّ إِنَّکَ عَیَّرْتَ أَقْوَاماً، فَقُلْتَ: «قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلاً»(5) فَیَا مَنْ لاَ یَمْلِکُ کَشْفَ ضُرِّی وَ لاَ تَحْوِیلَهُ عَنِّی أَحَدٌ غَیْرُهُ(6)، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(7)، وَ اکْشِفْ ضُرِّی، وَ حَوِّلْهُ إِلی مَنْ یَدْعُو مَعَکَ إِلهاً آخَرَ، لاَ إِلهَ غَیْرُکَ».(8)
2 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ(9)، عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ زُرْبِیٍّ(10) ، قَالَ: مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً، فَبَلَغَ ذلِکَ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَکَتَبَ إِلَیَّ: «قَدْ(11) بَلَغَنِی عِلَّتُکَ، فَاشْتَرِ صَاعاً(12) مِنْ بُرٍّ، ثُمَّ اسْتَلْقِ عَلی قَفَاکَ، وَ انْثُرْهُ عَلی صَدْرِکَ کَیْفَمَا انْتَثَرَ، وَ قُلِ(13): "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ(14) مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ، وَ مَکَّنْتَ(15) لَهُ فِی الاْءَرْضِ، وَ جَعَلْتَهُ خَلِیفَتَکَ(16) عَلی
ص: 286
الَّا باللَّه (ترجمه آن گذشت).
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه هنگام درد و پيشامدِ بد مى گفت:
بار خدايا تو مردمى را سرزنش كردى و فرمودى (58 سوره اسراء): «بگو (اى محمد) بخوانيد آنهائى را كه در برابر خدا پنداشتيد تا بدانيد كه نمى توانند از شما زيانى را دور كنند و ديگرگون نمايند» پس اى خدائى كه جز او نمى تواند زيان مرا دور كند و آن را ديگرگون نمايد رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زيان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به سوى كسى كه با تو معبود ديگرى را مى خواند، نيست شايسته پرستشى جز تو.
2- از داود بن زربى گويد: من در مدينه سخت بيمار شدم و خبرش به امام صادق (علیه السّلام) رسيد، به من نوشت كه: خبرِ دردمنديت به من رسيد، يك صاع (در حدود چهل سير) گندم بخر و به پشت بخواب و آن را روى سينه ات بريز به هر گونه در پاشيد و بگو: بار خدايا من تو را خواستارم بدان نامت كه چون آن بيچاره تو را بدان خواند زيان و گرفتارى كه دارد از او دور كنى و او را بر زمين تمكّن دهى و خليفه اش بر خلقت نمائى (مقصود امام زمان ع است) كه
ص: 287
خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(1)، وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِنْ عِلَّتِی"(2) ؛ ثُمَّ اسْتَوِ جَالِساً، وَ اجْمَعِ الْبُرَّ مِنْ حَوْلِکَ(3)، وَ قُلْ مِثْلَ ذلِکَ، وَ اقْسِمْهُ مُدّاً(4) مُدّاً لِکُلِّ مِسْکِینٍ، وَ قُلْ مِثْلَ ذلِکَ».
قَالَ دَاوُدُ: فَفَعَلْتُ(5) ذلِکَ، فَکَأَنَّمَا نُشِطْتُ(6) مِنْ عِقَالٍ ، وَ قَدْ(7) فَعَلَهُ غَیْرُ وَاحِدٍ فَانْتَفَعَ بِهِ.(8)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ نُعَیْمٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: اشْتَکی بَعْضُ وُلْدِهِ، فَقَالَ : «یَا بُنَیَّ، قُلِ: اللّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ، وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ، وَ عَافِنِی مِنْ بَلاَئِکَ؛ فَإِنِّی عَبْدُکَ، وَ ابْنُ عَبْدِکَ(9)».(10)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(11)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاکَ، هذَا الَّذِی قَدْ ظَهَرَ(12) بِوَجْهِی یَزْعُمُ النَّاسُ أَنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَمْ یَبْتَلِ بِهِ عَبْداً لَهُ فِیهِ حَاجَةٌ؟
فَقَالَ لِی(13): «لاَ، لَقَدْ(14) کَانَ مُوءْمِنُ(15) آلِ فِرْعَوْنَ(16) مُکَنَّعَ(17) الاْءَصَابِعِ، فَکَانَ یَقُولُ هکَذَا _ وَ یَمُدُّ یَدَهُ(18) _ وَ یَقُولُ: «یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ»(19)».
قَالَ: ثُمَّ قَالَ(20): «إِذَا کَانَ الثُّلُثُ الاْءَخِیرُ مِنَ اللَّیْلِ فِی أَوَّلِهِ، فَتَوَضَّأْ(21)، وَ قُمْ(22) إِلی صَلاَتِکَ الَّتِی تُصَلِّیهَا، فَإِذَا کُنْتَ فِی السَّجْدَةِ الاْءَخِیرَةِ مِنَ الرَّکْعَتَیْنِ الاْءُولَیَیْنِ(23)، فَقُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ : "یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ، یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ، یَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ، وَ(24) یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(25)، وَ أَعْطِنِي مِنْ خَیْرِ
ص: 288
رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و مرا از دردم عافيت بخشى.
سپس درست بنشين و گندمها را از گرد خود جمع كن و همان دعا را بخوان و آن را به چهار مد (در حدود ده سير) بخش كن و هر مدى را به مستمندى بده و باز همان دعا را بخوان.
3- از حسين بن نعيم كه: يكى از فرزندان امام صادق (علیه السّلام) بيمار شد و آن حضرت به او فرمود:
اى پسر جانم بگو:
بار خدايا به درمان خود مرا درمان كن و از داروى خود به من بچشان و از بلاى خود مرا عافيت بخش زيرا من بنده تو و بنده زاده توام.
4- از يونس بن عمّار گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
قربانت، اينكه در چهره ام آشكار شده است علّتى است كه مردم پندارند خدا عز و جل هيچ بنده اى كه او را خواهد بدانش گرفتار نكند. در پاسخم فرمود: نه، هر آينه كه مؤمن آل فرعون انگشتانش چلاق بود و چنين مى گفت- دستش را دراز مى كرد- و مى گفت (20 سوره يس): «اى مردم پيروى كنيد از مرسلان خدا». گويد: سپس فرمود: چون آغاز ثلث اخير شب شد وضوء ساز و به نمازى پرداز كه آن را مى خوانى و هر گاه به سجده دوم دو ركعت اول نماز شب رسيدى بگو در همان سجده:
يا على و يا عظيم يا رحمان و يا رحيم يا سامع الدعوات و يا معطى الخيرات صلّ على محمد و آل محمد و أعطني من خير الدنيا و الآخرة ما انت اهله و اصرف عنّى من شرّ
ص: 289
الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ مَا أَنْتَ(1) أَهْلُهُ(2)، وَ أَذْهِبْ عَنِّی هذَا(3) الْوَجَعَ(4) وَ سَمِّهِ(5)، فَإِنَّهُ قَدْ غَاظَنِی(6) وَ أَحْزَنَنِی"(7) ؛ وَ أَلِحَّ فِی الدُّعَاءِ(8)» .
قَالَ: فَمَا وَصَلْتُ إِلَی الْکُوفَةِ حَتّی أَذْهَبَ اللّهُ بِهِ(9) عَنِّی کُلَّهُ.(10)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ جَمِیعاً، عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ، عَنْ أَبِیهِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ مَرَّ(11) بِهِ الْبَلاَءُ، فَقُلِ: الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلاَکَ بِهِ، وَ فَضَّلَنِی عَلَیْکَ، وَ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقَ ؛ وَ لاَ تُسْمِعْهُ».(12)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ دَاوُدَ بْنِ زُرْبِیِّ(13):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «تَضَعُ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی فِیهِ الْوَجَعُ، وَ تَقُولُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ : اللّهُ اللّهُ(14) رَبِّی حَقّاً لاَ أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً ، اللّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکُلِّ عَظِیمَةٍ، فَفَرِّجْهَا عَنِّی».(15)
7. عَنْهُ(16)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ دَاوُدَ، عَنِ الْمُفَضَّلِ(17): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام لِلاْءَوْجَاعِ: «تَقُولُ(18): "بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ ، کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلّهِ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ(19) سَاکِنٍ، عَلی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ" ؛ وَ تَأْخُذُ لِحْیَتَکَ بِیَدِکَ الْیُمْنی بَعْدَ صَلاَةٍ مَفْرُوضَةٍ، وَ تَقُولُ: "اللّهُمَّ فَرِّجْ عَنِّی(20) کُرْبَتِی، وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی، وَ اکْشِفْ ضُرِّی" ؛ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ، وَ احْرِصْ أَنْ یَکُونَ ذلِکَ مَعَ دُمُوعٍ وَ بُکَاءٍ».(21)
ص: 290
الدنيا و الآخرة ما انت اهله و أذهب عنّى هذا الوجع- و آن درد را نام ببر- فانّه قد غاظنى و [أ] حزننى
(مرا به خشم آورده و اندوهناك كرده)، و در دعا اصرار كن. گويد: هنوز به كوفه نرسيده بودم كه خدا همه آن درد را از من برد و شفاى كامل عطا كرد.
5- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: چون مرد گرفتار بلائى را ديدى بگو:
سپاس از آنِ خدا است كه مرا عافيت داده از آنچه تو را بدان گرفتار كرده است و برترى داده مرا به تو و بر بسيارى از كسانى كه آفريده- و بگوش او مرسان-.
6- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: دستِ خود بر موضع درد گذار و سه بار بگو:
اللَّه اللَّه ربّى حقاً لا اشرك به شيئاً، اللَّهم انت لها و لكل عظيمة ففرجها عنّى
(بار خدايا توئى براى شفاى آن و در درد بزرگى آن را از من برگشا).
7- از امام صادق (علیه السّلام) كه براى هر دردى بگو:
بسم اللَّه و باللَّه كم من نعمة للَّه في عرق ساكن و غير ساكن على عبد شاكر و غير شاكر
، و با دست راست ريشت را بگير و پس از نماز واجب سه بار بگو:
بار خدايا گرفتاريم را رفع كن و عافيتم را زود برسان و زيان از من دور كن.
و سعى كن كه اين دعا با اشك و گريه باشد.
ص: 291
8 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ رَجُلٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعاً بِی، فَقَالَ: «قُلْ: بِسْمِ اللّهِ، ثُمَّ امْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ، وَ قُلْ: "أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِجَلاَلِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ، وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلی نَفْسِی" ؛ تَقُولُهَا(1) سَبْعَ مَرَّاتٍ» .
قَالَ: فَفَعَلْتُ، فَأَذْهَبَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِهَا(2) الْوَجَعَ عَنِّی.(3)
9. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَوْنٍ، قَالَ: أَمِرَّ یَدَکَ عَلی مَوْضِعِ الْوَجَعِ، ثُمَّ قُلْ: "بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ، وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ(4) الْعَظِیمِ؛ اللّهُمَّ امْسَحْ عَنِّی مَا أَجِدُ"؛(5) ثُمَّ تُمِرُّ یَدَکَ الْیُمْنی، وَ تَمْسَحُ مَوْضِعَ الْوَجَعِ عَلَیْهِ(6) ثَلاَثَ مَرَّاتٍ.(7)
10 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ(8) بْنِ أَخِی غَرَامٍ(9)، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «تَضَعُ یَدَکَ عَلی مَوْضِعِ الْوَجَعِ، ثُمَّ تَقُولُ: "بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ، وَ(10) مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ··· î وَ(11) لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ؛ اللّهُمَّ امْسَحْ عَنِّی مَا أَجِدُ" ؛ وَتَمْسَحُ الْوَجَعَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ».(12)
11. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ
ص: 292
8- از ابراهيم بن عبد الحميد از مردى گفت: خدمت امام صادق (علیه السّلام) رسيدم و به او شكايت كردم از دردى كه داشتم فرمود:
بگو: بسم اللَّه. و دستت را بر آن بكش و بگو:
اعوذ بعزت اللَّه و اعوذ بقدرة اللَّه و اعوذ بجلال اللَّه و اعوذ بعظمة اللَّه و اعوذ بجمع اللَّه و اعوذ برسول اللَّه و اعوذ باسماء اللَّه من شرّ ما احذر و من شرّ ما اخاف على نفسى
. هفت بار آن را بگو.
گويد: من چنين كردم و خدا عمده آن درد را از من برد.
9- از عون كه فرمود: دست به موضع درد بكش سپس بگو:
بسم اللَّه و باللَّه و محمد رسول اللَّه و لا حول و لا قوة الَّا باللَّه العلى العظيم، بار خدايا آنچه از آن درد مى كشم از من ببر.
و سه بار به موضعِ درد دست بكش.
10- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
دستت را بجاى درد مى گذارى و مى گوئى:
بسم اللَّه و باللَّه [و] مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و لا حول و لا قوة الَّا باللَّه،
اللَّهم امسح عنّى ما اجده.
و سه بار به محل درد دست مى كشى.
11- از على بن عيسى از عمويش گويد: به او (يعنى امام (علیه السّلام)
ص: 293
عَلِیِّ بْنِ عِیسی، عَنْ عَمِّهِ، قَالَ : قُلْتُ لَهُ: عَلِّمْنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ لِوَجَعٍ أَصَابَنِی، قَالَ: «قُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ : یَا أَللّهُ، یَا رَحْمَانُ، یَا رَحِیمُ(1)، یَا رَبَّ الاْءَرْبَابِ وَ إِلهَ الاْآلِهَةِ، وَ یَا(2) مَلِکَ(3) الْمُلُوکِ، وَ یَا سَیِّدَ السَّادَةِ(4)، اشْفِنِی بِشِفَائِکَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ؛ فَإِنِّی عَبْدُکَ أَتَقَلَّبُ(5) فِی قَبْضَتِکَ».(6)
12 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ
حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ: «إِذَا دَخَلْتَ عَلی مَرِیضٍ، فَقُلْ: "أُعِیذُکَ بِاللّهِ الْعَظِیمِ، رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ، مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَفَّارٍ(7)، وَ مِنْ شَرِّ(8) حَرِّ النَّارِ" ؛ سَبْعَ مَرَّاتٍ».(9)
13 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ الثُّمَالِیِّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «إِذَا اشْتَکَی الاْءِنْسَانُ، فَلْیَقُلْ: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ، وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، أَعُوذُ(10) بِعِزَّةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللّهِ عَلی مَا یَشَاءُ، مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ(11)».(12)
14. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ(13) عِیسی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ هِشَامٍ الْجَوَالِیقِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ، أَنْزِلْ عَلی مَا بِی مِنْ دَاءٍ شِفَاءً».(14)
15 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُوسَی بْنِ الْحَسَنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ صَاحِبِ الشَّعِیرِ، عَنْ حُسَیْنٍ الْخُرَاسَانِیِّ _
ص: 294
گفتم: دعائى به من بياموز كه براى دردى كه به من رسيد بخوانم.
فرمود: در سجده بگو:
يا اللَّه يا رحمان (يا رحيم) يا ربّ الارباب و اله الآلهة و يا ملك الملوك و يا سيد السادة اشفنى بشفائك من كلّ داء و سقم فانّى عبدك اتقلّب في قبضتك
. 12- از زراره از يكى از دو امام (علیه السّلام) فرمود: چون سر بستر بيمارى حاضر شدى هفت بار بگو:
اعيذك باللَّه العظيم ربّ العرش العظيم من شرّ كلّ عرق نفّار (نعّار خ ل) و من شرّ حرّ النار
(تو را بخداى بزرگ پروردگار عرش عظيم پناه دهم از شرّ هر رگ گريخته (خون ريز خ ل) و از شرّ سوزشِ آن).
13- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
چون انسان بيمار شد بگويد:
بسم اللَّه و باللَّه و محمد رسول اللَّه اعوذ بعزة اللَّه و اعوذ بقدرة اللَّه على ما يشاء من شرّ ما أجد
. 14- از امام صادق (علیه السّلام) (كه بگويد):
اى نازل كننده شفاء و برنده درد، نازل كن براى دردى كه دارد شفاء.
15- از حسين خراسانى كه نانوا بود گفت: به امام صادق (علیه السّلام) از دردى كه داشتم شكايت كردم، فرمود:
ص: 295
وَ کَانَ خَبَّازاً _ قَالَ: شَکَوْتُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام وَجَعاً بِی، فَقَالَ(1): «إِذَا صَلَّیْتَ، فَضَعْ(2) یَدَکَ(3) مَوْضِعَ سُجُودِکَ، ثُمَّ قُلْ: بِسْمِ اللّهِ(4)، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله اشْفِنِی(5) یَا شَافِی _ لاَ شِفَاءَ إِلاَّ شِفَاوءُکَ _ شِفَاءً لاَ یُغَادِرُ سُقْماً، شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ».(6)
16. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «مَرِضَ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ، فَأَتَاهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ لَهُ: قُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَعْجِیلَ عَافِیَتِکَ، وَ صَبْراً(7) عَلی بَلِیَّتِکَ، وَ خُرُوجاً(8) إِلی رَحْمَتِکَ».(9)
17 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ :
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام : «أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ یُنَشِّرُ(10) بِهذَا الدُّعَاءِ : تَضَعُ(11) یَدَکَ عَلی مَوْضِعِ الْوَجَعِ، وَ تَقُولُ(12): "أَیُّهَا الْوَجَعُ اسْکُنْ بِسَکِینَةِ اللّهِ، وَ قِرْ(13) بِوَقَارِ اللّهِ ، وَ انْحَجِزْ(14) بِحَاجِزِ اللّهِ، وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ(15) اللّهِ، أُعِیذُکَ أَیُّهَا الاْءِنْسَانُ، بِمَا أَعَاذَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ یَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلاَزِلِ"؛ تَقُولُ(16) ذلِکَ سَبْعَ مَرَّاتٍ، وَ لاَ أَقَلَّ مِنَ الثَّلاَثِ».(17)
18. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَمَّارِ بْنِ الْمُبَارَکِ، عَنْ عَوْنِ بْنِ سَعْدٍ(18) مَوْلَی الْجَعْفَرِیِّ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «تَضَعُ(19) یَدَکَ عَلی مَوْضِعِ الْوَجَعِ، وَ تَقُولُ(20): "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، الَّذِی نَزَلَ(21) بِهِ الرُّوحُ
ص: 296
هر گاه نماز خواندى بجاى سجده ات دست بگذار و بگو:
بسم اللَّه محمد رسول اللَّه اشفنى يا شافى لا شفاء الَّا شفاءك، شفاء لا يغادر سقماً من كل داء و سقم
(به من شفا بخش اى كسى كه تنها شفا از تو است، شفائى كه بيمارى نگذارد، شفاء از هر درد و بيمارى).
16- از امام باقر (علیه السّلام) كه على (علیه السّلام) بيمار شد و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) نزد او آمد به او فرمود: بگو:
اللَّهم انّي اسألك تعجيل عافيتك و صبراً على بليّتك و خروجاً الى رحمتك
. 17- از امام صادق (علیه السّلام) كه پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) با اين دعا معالجه مى كرد: دست را بر جاى درد مى گذارى و مى گوئى:
أيا درد، آرام شو بسكينة اللَّه و قرار گير بوقار اللَّه و بر كنار شو به مانع از طرف خدا، بيارام به آرامشِ خدا، أيا انسان تو را پناه دهم بدان چه خدا عز و جل عرش و فرشته هايش را پناه داد در روز لرزش و زلزله ها. اين را هفت بار مى گوئى و كمتر از سه بار نباشد.
18- از امام صادق (علیه السّلام) كه: دست خود بجاى درد مى گذارى و مى گوئى:
اللَّهم انّي اسألك بحقّ القرآن العظيم الذى نزل به الروح الامين و هو عندك في امّ الكتاب لدينا عليّ حكيم، ان تشفيني بشفائك
ص: 297
الاْءَمِینُ، وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ عَلِیٌّ حَکِیمٌ أَنْ تَشْفِیَنِی بِشِفَائِکَ، وَ تُدَاوِیَنِی بِدَوَائِکَ، وَ تُعَافِیَنِی مِنْ بَلاَئِکَ" ؛ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، وَ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ(1)».(2)
19 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْعَوْفِیِّ(3)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ بْنِ زُرَارَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ:
عَرَضَ بِی(4) وَجَعٌ فِی رُکْبَتِی، فَشَکَوْتُ ذلِکَ إِلی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، فَقَالَ: «إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ، فَقُلْ: یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطی، وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی، وَ قِلَّةَ حِیلَتِی، وَ أَعْفِنِی(5) مِنْ وَجَعِی». قَالَ: فَفَعَلْتُهُ، فَعُوفِیتُ.(6)
بَابُ الْحِرْزِ وَ الْعُوذَةِ
1. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ، عَنْ أَبَانٍ، عَنِ ابْنِ الْمُنْذِرِ، قَالَ:
ذُکِرَتْ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام الْوَحْشَةُ، فَقَالَ: «أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِشَیْءٍ إِذَا قُلْتُمُوهُ لَمْ تَسْتَوْحِشُوا بِلَیْلٍ وَ لاَ نَهَارٍ؟: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ، وَ(7) تَوَکَّلْتُ عَلَی اللّهِ، إِنَّهُ(8) «مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً»(9) اللّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی کَنَفِکَ(10)وَ فِی جِوَارِکَ، وَ اجْعَلْنِی فِی أَمَانِکَ وَ فِی مَنْعِکَ» .
فَقَالَ(11): بَلَغَنَا أَنَّ رَجُلاً قَالَهَا ثَلاَثِینَ
ص: 298
و تداويني بدوائك و تعافيني من بلائك
. تا سه بار، و صلوات مى فرستى بر محمد و آلش.
19- از محمد بن فضيل از ابى حمزه گفت: دردى در زانوهايم رخ داد و شكايتش را به امام باقر (علیه السّلام) كردم، فرمود: هر گاه تو نماز خواندى بگو:
يا اجود من اعطى و يا خير من سئل و يا ارحم من استرحم، ارحم ضعفي و قلة حيلتي و عافني من وجعي.
گويد: آن را بكار بستم و عافيت يافتم.
1- ابن منذر گويد: از هراسيدن نزد امام صادق (علیه السّلام) ياد آور شدم، فرمود: به شما چيزى را خبر ندهم كه هر گاه آن را بگوئيد نه در شب و نه در روز نهراسيد:
بسم اللَّه و باللَّه و توكلت على اللَّه و انّه مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ ءٍ قَدْراً، اللَّهم اجعلني في كنفك و في جوارك و اجعلني في امانك و في منعك.
پس فرمود: به ما رسيده كه مردى سى سال به اين دعا ملازم
ص: 299
سَنَةً وَ تَرَکَهَا لَیْلَةً، فَلَسَعَتْهُ عَقْرَبٌ.(1)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قُلْ: أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ(2) بِقُدْرَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِجَلاَلِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِعَفْوِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِمَغْفِرَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِسُلْطَانِ اللّهِ، الَّذِی(3) هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ أَعُوذُ بِکَرَمِ اللّهِ، وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللّهِ(4) مِنْ شَرِّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ، وَ شَرِّ کُلِّ قَرِیبٍ أَوْ بَعِیدٍ أَوْ ضَعِیفٍ أَوْ شَدِیدٍ ، وَ مِنْ شَرِّ(5) السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ الْعَامَّةِ(6)، وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ صَغِیرَةٍ أَوْ کَبِیرَةٍ(7)، بِلَیْلٍ أَوْ نَهَارٍ ، وَ مِنْ شَرِّ فُسَّاقِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ ، وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ».(8)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنِ الْقَدَّاحِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : رَقَی(9) النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله حَسَناً وَ حُسَیْناً، فَقَالَ: "أُعِیذُکُمَا بِکَلِمَاتِ اللّهِ التَّامَّاتِ(10) وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنی کُلِّهَا عَامَّةً، مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ، وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ(11) عَیْنٍ لاَمَّةٍ(12)، وَ مِنْ شَرِّ(13) حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ" ؛ ثُمَّ الْتَفَتَ(14) النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَیْنَا، فَقَالَ: هکَذَا کَانَ یُعَوِّذُ إِبْرَاهِیمُ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ علیهم السلام ».(15)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ بَکْرٍ (16)، عَنْ سُلَیْمَانَ الْجَعْفَرِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: «إِذَا
ص: 300
بود و يك شب آن را ترك كرد و همان شب عقرب او را گزيد.
2- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: بگو:
اعوذ بعزت اللَّه و اعوذ بقدرة اللَّه و اعوذ بجلال اللَّه و اعوذ بعظمة اللَّه و اعوذ بعفو اللَّه و اعوذ بمغفرة اللَّه و اعوذ برحمة اللَّه و اعوذ بسلطان اللَّه الذي هو على كل شي ء قدير، اعوذ بكرم اللَّه و اعوذ بجمع اللَّه من شرّ كلّ جبّار عنيد و كلّ شيطان مريد و شرّ كلّ قريب او بعيد او ضعيف او شديد و من شرّ السامة و الهامة و العامة (از شرّ گزنده و كشنده و سال قحط) و من شرّ كلّ دابّة صغيرة او كبيرة بليل او نهار و من شرّ فسّاق العرب و العجم من شرّ فسقة الجن و الانس
. 3- از امام صادق (علیه السّلام) كه امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود: پيغمبر حسن و حسين را رقيه نمود پس فرمود: پناه دهم شما را به كلمات تامّه خدا و به اسماء حسنى خدا كه همه عمومى هستند از شرّ زهرداران و گزنده هاى كشنده و از شرّ هر چشمِ بد و از شرّ حسود هنگام حسد.
سپس پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) رو به ما كرد و فرمود: ابراهيم را شيوه بود كه اسماعيل و اسحاق را چنين در پناه خدا مى گذاشت.
4- از سليمان جعفرى گويد: شنيدم أبو الحسن (علیه السّلام) مى فرمود:
چون شام كنى و بنگرى كه خورشيد رو به پنهان شدن و پشت
ص: 301
أَمْسَیْتَ فَنَظَرْتَ إِلَی الشَّمْسِ فِی غُرُوبٍ وَ إِدْبَارٍ، فَقُلْ: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ(1)، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً(2)، وَ الْحَمْدُ(3) لِلّهِ الَّذِی یَصِفُ وَ لاَ یُوصَفُ، وَ یَعْلَمُ وَ لاَ یُعْلَمُ(4)«یَعْلَمُ خَائِنَةَ الاْءَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ»(5) وَ أَعُوذُ(6) بِوَجْهِ اللّهِ الْکَرِیمِ، وَ بِاسْمِ اللّهِ الْعَظِیمِ، مِنْ شَرِّ مَا بَرَأَ(7) وَ ذَرَأَ(8)، وَ مِنْ شَرِّ مَا تَحْتَ الثَّری، وَ مِنْ شَرِّ مَا بَطَنَ وَ ظَهَرَ(9)؛ وَ مِنْ شَرِّ مَا وَصَفْتُ وَ مَا لَمْ أَصِفْ، وَ الْحَمْدُ(10) لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
ذَکَرَ أَنَّهَا أَمَانٌ مِنْ کُلِّ سَبُعٍ(11)، وَ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ ذُرِّیَّتِهِ ، وَ کُلِّ مَا عَضَّ أَوْ لَسَعَ، وَ لاَ یَخَافُ صَاحِبُهَا إِذَا تَکَلَّمَ بِهَا(12) لِصّاً وَ لاَ غُولاً(13) .
قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنِّی صَاحِبُ صَیْدِ السَّبُعِ(14) ، وَ أَنَا أَبِیتُ فِی اللَّیْلِ(15) فِی الْخَرَابَاتِ وَ أَتَوَحَّشُ .
فَقَالَ لِی : «قُلْ إِذَا دَخَلْتَ(16) : "بِسْمِ اللّهِ أَدْخُلُ"(17)؛ وَ أَدْخِلْ رِجْلَکَ(18) الْیُمْنی، وَ إِذَا(19) خَرَجْتَ، فَأَخْرِجْ رِجْلَکَ الْیُسْری، وَ سَمِّ اللّهَ، فَإِنَّکَ لاَ تَری مَکْرُوهاً».(20)
5 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ قُتَیْبَةَ الاْءَعْشی، قَالَ(21): عَلَّمَنِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام قَالَ : «قُلْ: بِسْمِ اللّهِ الْجَلِیلِ ، أُعِیذُ فُلاَناً بِاللّهِ الْعَظِیمِ مِنَ الْهَامَّةِ وَ السَّامَّةِ وَ اللاَّمَّةِ وَ الْعَامَّةِ، وَ مِنَ(22) الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ، وَ مِنَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ، وَ مِنْ نَفْثِهِمْ(23) وَ بَغْیِهِمْ وَ نَفْخِهِمْ، وَ(24) بِآیَةِ الْکُرْسِیِّ ؛ ثُمَّ تَقْرَوءُهَا(25)، ثُمَّ تَقُولُ(26) فِی الثَّانِیَةِ: "بِسْمِ اللّهِ(27) أُعِیذُ فُلاَناً بِاللّهِ الْجَلِیلِ" ؛ حَتّی تَأْتِیَ عَلَیْهِ(28)».(29)
ص: 302
به جهان كردن است بگو:
بسم اللَّه و باللَّه و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً و الحمد للَّه الذي يصف و لا يوصف و يَعلم و لا يعلم، يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ و اعوذ بوجه اللَّه الكريم و باسم اللَّه العظيم من شرّ ما برأ و ذرأ و من شرّ ما تحت الثرى و من شرّ ما بطن و ظهر و من شرّ ما وصفت و ما لم اصف و الحمد للَّه ربّ العالمين
. فرمود: اين امان است از هر درنده و از شيطان رجيم و نژادش و هر آنچه به دندان گيرد و بگزد و صاحب اين ورد و خواننده اش نبايد از دزد و غول بترسد. من به آن حضرت گفتم كه:
به شكار درنده مى روم و شبها در ويرانه ها مى خوابم و مى هراسم. به من فرمود:
چون در آئى بگو: به نام خدا در آمدم، و پاى راستت را پيش بگذار و هر گاه بيرون آئى پاى چپ را پيش نه و نام خدا را ببر كه تو بد نخواهى ديد.
5- از قتيبه اعشى گويد: امام صادق (علیه السّلام) به من ياد داد كه بگو:
بسم اللَّه الجليل
پناه دهم فلانى را به خداى بزرگ از شرّ هر گزنده كشنده و هر زهردار و هر چشمِ بد و از سال گرانى و از شرّ جن و انس و عرب و عجم و از دميدن و از ستم و دست اندازى آنها و از پف كردن آنها و به آية الكرسي، و سپس آن را مى خوانى و سپس در بار دوم مى گوئى:
اعيذ فلاناً باللَّه الجليل
... تا به آخر آن.
ص: 303
6 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ:
قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَخَافُ الْعَقَارِبَ، فَقَالَ: «انْظُرْ إِلی بَنَاتِ نَعْشٍ _ الْکَوَاکِبِ الثَّلاَثَةِ _ الْوُسْطی(1) مِنْهَا(2) بِجَنْبِهِ(3) کَوْکَبٌ صَغِیرٌ قَرِیبٌ(4) مِنْهُ(5) تُسَمِّیهِ الْعَرَبُ «السُّهَا»، وَ نَحْنُ نُسَمِّیهِ «أَسْلَمَ»، أَحِدَّ(6) النَّظَرَ إِلَیْهِ کُلَّ لَیْلَةٍ، وَ قُلْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ : اللّهُمَّ رَبَّ(7) أَسْلَمَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ، وَ سَلِّمْنَا» .
قَالَ إِسْحَاقُ: فَمَا تَرَکْتُهُ مُنْذُ(8) دَهْرِی إِلاَّ مَرَّةً وَاحِدَةً، فَضَرَبَتْنِی(9) الْعَقْرَبُ.(10)
7. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ سَعْدٍ الاْءِسْکَافِ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «مَنْ قَالَ هذِهِ الْکَلِمَاتِ، فَأَنَا ضَامِنٌ لَهُ(11) أَلاَّ یُصِیبَهُ(12) عَقْرَبٌ وَ لاَ 2 / 247
هَامَّةٌ حَتّی یُصْبِحَ: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللّهِ التَّامَّاتِ(13) _ الَّتِی لاَ یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لاَ فَاجِرٌ _ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ، وَ مِنْ شَرِّ مَا بَرَأَ، وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا؛ إِنَّ رَبِّی عَلی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ(14)».(15)
8. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ إِذَا (16) شَکَوْا إِلَیْهِ الْبَرَاغِیثَ(17) أَنَّهَا تُوءْذِیهِمْ، فَقَالَ: إِذَا أَخَذَ أَحَدُکُمْ مَضْجَعَهُ، فَلْیَقُلْ: أَیُّهَا الاْءَسْوَدُ الْوَثَّابُ الَّذِی لاَ یُبَالِی غَلَقاً وَ لاَ بَاباً ، عَزَمْتُ عَلَیْکَ بِأُمِّ الْکِتَابِ
ص: 304
6- از اسحاق بن عمّار گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
قربانت، راستى من از عقرب ها مى ترسم، فرمود: به سه ستاره از هفت ستاره بنات النعش بنگر كه در كنار ميانه آنها اختر كوچكى است نزديك آن كه عرب آن را سها نامند و ما آن را اسلم ناميم هر شب خيره بدان نگاه كن و سه بار بگو:
اللَّهم ربّ اسلم، صلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرجهم و سلّمنا
. اسحاق گفت: در عمر خود آن را ترك نكردم جز يك بار كه در آن يك بار هم عقرب مرا گزيد.
7- از سعد اسكاف گويد: شنيدم كه امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود: هر كه اين كلمات را بگويد من ضامنم كه گزند عقرب و گزنده هاى ديگر به او نرسد تا صبح:
اعوذ بكلمات اللَّه التامّات التي لا يجاوزهن برّ و لا فاجر من شرّ ما ذرأ و من شرّ ما برأ و من شرّ كلّ دابّة هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
. 8- از على بن ابى حمزه از ابى الحسن (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا در يكى از جهادهاى خود بود، و اصحابش از آزار كيك به وى شكايت بردند، فرمود: چون هر كدام شما به بستر خود رود بگويد:
اى سياه جهنده كه از بست و بند و در باكى ندارى من تو را قسم مى دهم به امّ الكتاب كه مرا و يارانم را آزار نرسانى تا شب برود و بامداد بيايد بدان چه آيد (و الذي نعرفه- آنچه ما مى دانيم اين است)
ص: 305
أَلاَّ تُوءْذِیَنِی وَ أَصْحَابِی إِلی أَنْ یَذْهَبَ اللَّیْلُ، وَ یَجِیءَ الصُّبْحُ بِمَا جَاءَ» وَ الَّذِی نَعْرِفُهُ (1): «إِلی أَنْ یَؤُوبَ الصُّبْحُ مَتی مَا(2) آبَ».(3)
9. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : إِذَا لَقِیتَ السَّبُعَ، فَقُلْ: أَعُوذُ بِرَبِّ دَانِیَالَ وَ الْجُبِّ(4)، مِنْ شَرِّ کُلِّ أَسَدٍ··· î مُسْتَأْسِدٍ(5)».(6)
10 . مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ أَبُو الْعَبَّاسِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ صَالِحِ بْنِ سَعِیدٍ(7)، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ: أَنَّهُ کَتَبَ إِلی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام یَسْأَلُهُ عُوذَةً لِلرِّیَاحِ الَّتِی تَعْرِضُ لِلصِّبْیَانِ(8)، فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِخَطِّهِ بِهَاتَیْنِ الْعُوذَتَیْنِ(9) _ وَ زَعَمَ صَالِحٌ أَنَّهُ أَنْفَذَهُمَا(10) إِلَیَّ(11) إِبْرَاهِیمُ بِخَطِّهِ _ : «اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَرُ ، اللّهُ أَکْبَرُ(12)، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ(13)، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ(14)، اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَرُ(15)، لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ، وَ لاَ رَبَّ لِی إِلاَّ اللّهُ، لَهُ الْمُلْکُ ، وَ لَهُ الْحَمْدُ ، لاَ شَرِیکَ لَهُ، سُبْحَانَ اللّهِ ، مَا شَاءَ اللّهُ کَانَ، وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ؛ اللّهُمَّ(16) ذَا الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ، رَبَّ(17) مُوسی وَ عِیسی وَ إِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفّی، إِلهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الاْءَسْبَاطِ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ، سُبْحَانَکَ مَعَ مَا عَدَّدْتَ(18) مِنْ آیَاتِکَ(19) وَ بِعَظَمَتِکَ، وَ بِمَا سَأَلَکَ بِهِ النَّبِیُّونَ، وَ بِأَنَّکَ رَبُّ النَّاسِ ، کُنْتَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ، وَ أَنْتَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی تُمْسِکُ(20) بِهِ السَّمَاوَاتِ أَنْ تَقَعَ عَلَی الاْءَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِکَ، وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّاتِ(21) الَّتِي
ص: 306
تا برگردد بامداد هر زمانى برگردد.
9- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
چون به درنده برخوردى بگو:
اعوذ برب دانيال و الجُبّ من شرّ كلّ اسد مستأسد
(پناه برم به پروردگار دانيال از هر شير شرزه و درنده.
10- از ابراهيم بن محمد بن هارون كه به امام باقر (علیه السّلام) نوشت و پرسيد از پناه به خدا در باره بادهائى كه براى كودكان رخ مى دهد، در پاسخ، به خط خود اين دو عوذه را نگاشت و صالح (راوى حديث) معتقد است كه آنها را براى ابراهيم فرستاد:
«اللَّه اكبر اللَّه اكبر، اشهد ان لا اله الّا اللَّه، اشهد ان محمداً رسول اللَّه، اللَّه اكبر اللَّه اكبر، لا اله الّا اللَّه، و لا ربّ لى الّا اللَّه، له الملك و له الحمد لا شريك له، سبحان اللَّه، ما شاء اللَّه كان و ما لم يشأ لم يكن، اللهم ذا الجلال و الاكرام، ربّ موسى و عيسى و ابراهيم الذى وفّى اله إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ، لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ مع ما عددت من آياتك و بعظمتك و بما سألك به النبيّون و بأنّك رب الناس، كنت قبل كل شى ء و انت بعد كل شى ء، اسألك باسمك الذى تمسك به السماوات ان تقع على الارض الّا بأذنك و بكلماتك التامّات التى تحيى به الموتى ان تجير عبدك فلان (نام او را برد) من شرّ ما ينزل من السماء و ما يعرج اليها و ما
ص: 307
الَّتِي تُحْیِی(1) بِهَا(2) الْمَوْتی(3) ، أَنْ تُجِیرَ عَبْدَکَ فُلاَناً، مِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، وَ مَا یَعْرُجُ إِلَیْهَا(4)، وَ مَا یَخْرُجُ مِنَ الاْءَرْضِ ، وَ مَا یَلِجُ فِیهَا، وَ سَلاَمٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
وَ کَتَبَ إِلَیْهِ(5) أَیْضاً بِخَطِّهِ : «بِسْمِ اللّهِ، وَ بِاللّهِ، وَ إِلَی اللّهِ، وَ کَمَا شَاءَ اللّهُ، وَ أُعِیذُهُ(6) بِعِزَّةِ اللّهِ، وَ جَبَرُوتِ اللّهِ، وَ قُدْرَةِ(7) اللّهِ، وَ مَلَکُوتِ اللّهِ، هذَا الْکِتَابُ أَجْعَلُهُ بِاللّهِ(8) شِفَاءً لِفُلاَنِ(9) بْنِ فُلاَنٍ ابْنِ(10) عَبْدِکَ(11)، وَ ابْنِ أَمَتِکَ عَبْدَیِ اللّهِ، صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ(12) وَ آلِهِ».(13)
11. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ یَحْیَی الْکَاهِلِیِّ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِذَا لَقِیتَ السَّبُعَ، فَاقْرَأْ فِی وَجْهِهِ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ قُلْ لَهُ: "عَزَمْتُ عَلَیْکَ بِعَزِیمَةِ اللّهِ(14)، وَ عَزِیمَةِ مُحَمَّدٍ(15) صلی الله علیه و آله ، وَ عَزِیمَةِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیهماالسلام ، وَ عَزِیمَةِ أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ الاْءَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ" ؛ فَإِنَّهُ یَنْصَرِفُ(16) عَنْکَ إِنْ شَاءَ اللّهُ».
قَالَ: فَخَرَجْتُ فَإِذَا السَّبُعُ قَدِ اعْتَرَضَ، فَعَزَمْتُ عَلَیْهِ، وَ قُلْتُ لَهُ(17): إِلاَّ(18) تَنَحَّیْتَ عَنْ طَرِیقِنَا وَ لَمْ تُوءْذِنَا ، قَالَ: فَنَظَرْتُ إِلَیْهِ قَدْ(19) طَأْطَأَ رَأْسَهُ(20) وَ أَدْخَلَ ذَنَبَهُ بَیْنَ رِجْلَیْهِ، وَ انْصَرَفَ.(21)
12 . عَنْهُ(22)، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ(23)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَبِی الْجَارُودِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ(24) الْفَرِیضَةِ: "أَسْتَوْدِعُ اللّهَ الْعَظِیمَ الْجَلِیلَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ(25)، وَ أَسْتَوْدِعُ اللّهَ الْمَرْهُوبَ الْمَخُوفَ،
ص: 308
يخرج من الأرض و ما يلج فيها و سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»
و نيز بخطش نگاشت:
«بسم اللَّه و باللَّه و الى اللَّه و كما شاء و اعيذه بعزة اللَّه و جبروت اللَّه و قدرة اللَّه و ملكوت اللَّه هذا الكتاب من اللَّه شفاء لفلان بن فلان (ابن) عبدك و ابن امتك عبدى اللَّه صلّى اللَّه على محمد و آله
. 11- از عبد اللَّه بن يحيى كاهلى گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون به درنده اى برخوردى در روى او آيت الكرسى بخوان و به او بگو:
«عزمت عليك بعزيمة اللَّه و عزيمة محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و عزيمة سليمان بن داود و عزيمة امير المؤمنين على بن ابى طالب (علیه السّلام) و الأئمة الطاهرين من بعده»
كه آن درنده از برابر تو برگردد ان شاء اللَّه.
گويد: من بيرون رفتم و به ناگاه درنده اى سر راهم در آمد، من او را قسم دادم و به او گفتم: از راه ما برگرد و ما را نيازار، گويد: به او نگاه كردم كه سرش را به زير انداخت و دمش را ميان دو پايش نهاد و برگشت.
12- از امام صادق (علیه السّلام) كه هر كس دنبال نماز واجب بگويد:
«سپردم به خداى بزرگوار و والا خود و خاندانم و فرزندانم و هر كه را خواهم، سپردم به خدا كه بهراسد و بترسد و بلرزد در برابر
ص: 309
الْمُتَضَعْضِعَ(1) لِعَظَمَتِهِ کُلُّ شَیْءٍ(2) نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ"(3)؛ حُفَّ بِجَنَاحٍ مِنْ أَجْنِحَةِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام ، وَ حُفِظَ(4) فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ».(5)
13. عَنْهُ(6) رَفَعَهُ، قَالَ : «مَنْ بَاتَ فِی دَارٍ أَوْ(7) بَیْتٍ وَحْدَهُ، فَلْیَقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ لْیَقُلِ(8): اللّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتِی، وَ آمِنْ رَوْعَتِی(9)، وَ أَعِنِّی(10) عَلی وَحْدَتِی».(11)
14 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ
شِمْرٍ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ مُرَّةَ، عَنْ بُکَیْرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ : «قَالَ لِی رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یَا عَلِیُّ، أَ لاَ أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ؟ إِذَا وَقَعْتَ(12) فِی وَرْطَةٍ(13) أَوْ بَلِیَّةٍ، فَقُلْ: "بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ(14) لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" ؛ فَإِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یَصْرِفُ بِهَا عَنْکَ مَا یَشَاءُ(15) مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلاَءِ».(16)
ص: 310
عظمتش هر چيزى خودم و خاندانم و مالم و فرزندم و هر كه را خواهم» در زير يكى از پرهاى جبرئيل در آيد و خود و خاندان و مالش محفوظ گردند.
13- به معصوم رسانيده است كه فرمود:
هر كه تنها در خانه اى شب را به سر برد، بايد آية الكرسى را بخواند و بايد بگويد:
بار خدايا هراسم را آرام كن و ترسم را بياساى و در تنهائى كمكم كن.
14- از بكير، فرمود: از امير المؤمنين (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به من فرمود:
اى على! آيا به تو كلماتى نياموزم؟ هر گاهى كه در سختى و بلائى افتى بگو: «
بسم اللَّه الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العليّ العظيم
» زيرا خدا عز و جل مى گرداند بدان از تو آنچه را خواهد از انواع بلا.
ص: 311
بَابُ الدُّعَاءِ عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ
1 . قَالَ(1): کَانَ(2) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَدْعُو عِنْدَ قِرَاءَةِ کِتَابِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ :
«اللّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ، أَنْتَ(3) الْمُتَوَحِّدُ بِالْقُدْرَةِ وَ السُّلْطَانِ الْمَتِینِ(4)، وَ لَکَ الْحَمْدُ، أَنْتَ الْمُتَعَالِی(5) بِالْعِزِّ وَ الْکِبْرِیَاءِ، وَ فَوْقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ، رَبَّنَا وَ لَکَ ، الْحَمْدُ، 2 / 250
أَنْتَ الْمُکْتَفِی بِعِلْمِکَ، وَ الْمُحْتَاجُ إِلَیْکَ کُلُّ ذِی عِلْمٍ(6)، رَبَّنَا وَ لَکَ الْحَمْدُ ، یَا مُنْزِلَ الاْآیَاتِ وَ الذِّکْرِ الْعَظِیمِ(7)، رَبَّنَا فَلَکَ(8) الْحَمْدُ بِمَا(9) عَلَّمْتَنَا مِنَ الْحِکْمَةِ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ الْمُبِینِ .
اللّهُمَّ أَنْتَ عَلَّمْتَنَاهُ قَبْلَ رَغْبَتِنَا فِی تَعَلُّمِهِ(10) ، وَ اخْتَصَصْتَنَا بِهِ قَبْلَ رَغْبَتِنَا بِنَفْعِهِ(11)؛ اللّهُمَّ فَإِذَا کَانَ ذلِکَ مَنّاً مِنْکَ وَ فَضْلاً(12) وَ جُوداً(13) وَ لُطْفاً(14) بِنَا وَ رَحْمَةً لَنَا وَ امْتِنَاناً عَلَیْنَا مِنْ غَیْرِ حَوْلِنَا(15) وَ لاَ حِیلَتِنَا(16) وَ لاَ قُوَّتِنَا؛ اللّهُمَّ فَحَبِّبْ إِلَیْنَا(17) حُسْنَ تِلاَوَتِهِ، وَ حِفْظَ آیَاتِهِ، وَ إِیمَاناً بِمُتَشَابِهِهِ، وَ عَمَلاً بِمُحْکَمِهِ(18)، وَ سَبَباً(19) فِی تَأْوِیلِهِ، وَ هُدًی فِی تَدْبِیرِهِ(20)، وَ بَصِیرَةً بِنُورِهِ.
اللّهُمَّ وَ کَمَا أَنْزَلْتَهُ شِفَاءً لاِءَوْلِیَائِکَ، وَ شَقَاءً عَلی أَعْدَائِکَ، وَ عَمًی(21) عَلی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ، وَ نُوراً لاِءَهْلِ طَاعَتِکَ؛ اللّهُمَّ فَاجْعَلْهُ لَنَا حِصْناً مِنْ عَذَابِکَ، وَ حِرْزاً مِنْ غَضَبِکَ(22)،
ص: 312
1- امام صادق (علیه السّلام) نزد خواندن قرآن خدا عز و جل، اين دعا را مى خواند: «بار خدايا پروردگار ما! از آنِ تو است سپاس، توئى يگانه در توانائى و سلطنت استوار و از آنِ تو است سپاس، توئى برتر به عزت و كبرياء و فراز آسمانها و عرش بزرگ، پروردگار ما! از آنِ تو است سپاس، تو خود همه چيز را فرستنده آيات و ذكر عظيم، پروردگار ما! از آن تو است سپاس بدان چه آموختى از حكمت و از قرآن بزرگوار و روشن كننده، بار الها توئى كه پيش از اظهار شوق آن را به ما آموختى و سودش را نجسته آن را به ما ياد دادى، بار خدايا! در صورتى كه اين خود منّت و فضل و جود و لطف است نسبت به ما و رحمت است براى ما و امتنانيست بر سر ما بى جنبش و چاره جوئى و توانى از طرف ما، بار خدايا! پس خوب خواندن آن و نگه داشتن آياتش را نزد ما محبوب ساز و ايمان به متشابه و عمل به آيات محكم آن را با وسيله تأويل و رهيابى در تدبير و بينائى در پرتوش به دل ما انداز.
بار خدايا! چنانى كه آن را درمان براى دوستانت نازل كردى و وسيله بدبختى دشمنانت ساختى و آن را نابينائى نافرمان و روشنى فمان برانت نمودى، بار خدايا! آن را براى ما دژى ساز از عذابت و پناهگاهى از خشمت و جلوگيرى از نافرمانيت و نگهبانى از بد خواهيت و رهنمائى به فرمانبريت و نورى در روز ملاقات تا بدان
ص: 313
وَ حَاجِزاً عَنْ(1) مَعْصِیَتِکَ، وَ عِصْمَةً مِنْ سَخَطِکَ، وَ دَلِیلاً عَلی طَاعَتِکَ، وَ نُوراً یَوْمَ نَلْقَاکَ(2) نَسْتَضِیءُ بِهِ فِی خَلْقِکَ، وَ نَجُوزُ بِهِ عَلی(3) صِرَاطِکَ، وَ نَهْتَدِی بِهِ إِلی جَنَّتِکَ .
اللّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنَ الشِّقْوَةِ فِی حَمْلِهِ، وَ الْعَمی عَنْ عِلْمِهِ(4)، وَ الْجَوْرِ(5) عَنْ(6) حُکْمِهِ، وَ الْعُلُوِّ(7) عَنْ قَصْدِهِ، وَ التَّقْصِیرِ دُونَ حَقِّهِ .
اللّهُمَّ احْمِلْ عَنَّا ثِقْلَهُ، وَ أَوْجِبْ لَنَا أَجْرَهُ، وَ أَوْزِعْنَا(8) شُکْرَهُ، وَ اجْعَلْنَا نُرَاعِیهِ(9) وَ نَحْفَظُهُ؛ اللّهُمَّ اجْعَلْنَا نَتَّبِعُ حَلاَلَهُ، وَ نَجْتَنِبُ حَرَامَهُ، وَ(10) نُقِیمُ حُدُودَهُ، وَ نُوءَدِّی فَرَائِضَهُ؛ اللّهُمَّ ارْزُقْنَا حَلاَوَةً فِی تِلاَوَتِهِ، وَ نَشَاطاً فِی قِیَامِهِ، وَ وَجَلاً فِی تَرْتِیلِهِ(11)، وَ قُوَّةً فِی اسْتِعْمَالِهِ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافِ(12) النَّهَارِ.
اللّهُمَّ وَ اشْفِنَا(13) مِنَ النَّوْمِ بِالْیَسِیرِ، وَ أَیْقِظْنَا فِی سَاعَةِ اللَّیْلِ مِنْ رُقَادِ الرَّاقِدِینَ، وَ أَنْبِهْنَا(14) عِنْدَ الاْءَحَایِینِ(15) _ الَّتِی یُسْتَجَابُ(16) فِیهَا الدُّعَاءُ _ مِنْ سِنَةِ الْوَسْنَانِینَ(17) .
اللّهُمَّ اجْعَلْ لِقُلُوبِنَا ذَکَاءً(18) عِنْدَ عَجَائِبِهِ الَّتِی لاَ تَنْقَضِی، وَ لَذَاذَةً عِنْدَ تَرْدِیدِهِ، وَ عِبْرَةً(19) عِنْدَ تَرْجِیعِهِ، وَ نَفْعاً بَیِّناً(20) عِنْدَ اسْتِفْهَامِهِ؛ اللّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَخَلُّفِهِ فِی قُلُوبِنَا(21)، وَ تَوَسُّدِهِ(22) عِنْدَ رُقَادِنَا، وَ نَبْذِهِ(23) وَرَاءَ ظُهُورِنَا، وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ قَسَاوَةِ قُلُوبِنَا لِمَا بِهِ وَعَظْتَنَا .
اللّهُمَّ انْفَعْنَا(24) بِمَا صَرَّفْتَ(25) فِیهِ مِنَ الاْآیَاتِ، وَ ذَکِّرْنَا بِمَا ضَرَبْتَ فِیهِ مِنَ الْمَثُلاَتِ(26)، وَ کَفِّرْ عَنَّا
ص: 314
ميان خلق تو پرتوياب شويم و به وسيله آن از صراط تو بگذريم و به بهشت تو راه بريم.
بار خدايا! به تو پناهم از شقاوت و جفا كارى در تحمل آن و كورى از به كار بستن آن و خلاف نمودن در حكمش و گردن فرازى از توجه بدان و كوتاهى كردن در برابر حق آن، بار خدايا! سنگينى آن را به كمك ما بردار و مزدش را به ما لازم دار و شكر و قدردانى از آن را بر ما بگمار و ما را راعى و حافظ آن ساز، بار خدايا! ما را پيروى كن از حلال آن و كناره جوى از حرامش و بر پا دارنده حدود و پرداخت كننده مقرراتش بنما.
بار خدايا! خواندنش را به كام ما شيرين گردان و در قيام بدان ما را نشاط بخش و در ضمن مرتب خواندن و حس تعبير از آن دل ما را ترسان ساز و نيروى به كار بستن آن را در هر آن از شب و روز به ما عطا كن، بار خدايا! به اندكى خواب، خسته گى ما را درمان كن و در ساعات مقرره شب ما را از خواب خوابيده ها بيدار كن و در آن هنگامه ها كه دعا اجابت شود، از چُرتِ چرت زنان برانگيز. بار خدايا! به دل ما هوشى بده در برابر شگفتيهاى بى پايان قرآن و لذّتى در زمزمه كردن با آن و عبرتى در موقع شرح و بيان معانى آن و سود روشنى در هنگام فهم جوئى آن، بار خدايا! ما به تو پناه بريم از اينكه دلچسب ما نباشد و از اينكه آن را بالش خواب خود كنيم و پشت سر اندازيم و به تو پناه بريم از قساوت خود نسبت بدان چه ما را پند دارى.
بار خدايا! ما را سود بخش بدان چه در قرآن از آيات خود مصرف كردى و ما را يادآور ساز بدان چه از مثلها كه در آن آوردى و با تأويل آن بدكرداريهاى ما را جبران كن و به وسيله آن مزد
ص: 315
بِتَأْوِیلِهِ السَّیِّئَاتِ، وَ ضَاعِفْ لَنَا بِهِ جَزَاءً(1) فِی(2) الْحَسَنَاتِ، وَ ارْفَعْنَا بِهِ(3) ثَوَاباً فِی الدَّرَجَاتِ، وَ لَقِّنَا بِهِ الْبُشْری بَعْدَ الْمَمَاتِ.
اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنَا زَاداً تُقَوِّینَا(4) بِهِ فِی الْمَوْقِفِ(5) بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ طَرِیقاً وَاضِحاً نَسْلُکُ بِهِ إِلَیْکَ، وَ عِلْماً نَافِعاً نَشْکُرُ بِهِ نَعْمَاءَکَ، وَ تَخَشُّعاً صَادِقاً نُسَبِّحُ بِهِ أَسْمَاءَکَ(6)، فَإِنَّکَ اتَّخَذْتَ بِهِ(7) عَلَیْنَا حُجَّةً قَطَعْتَ بِهِ عُذْرَنَا، وَ اصْطَنَعْتَ(8) بِهِ(9) عِنْدَنَا نِعْمَةً قَصَرَ(10) عَنْهَا(11) شُکْرُنَا(12) .
اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنَا وَلِیّاً یُثَبِّتُنَا(13) مِنَ الزَّلَلِ(14)، وَ دَلِیلاً یَهْدِینَا لِصَالِحِ الْعَمَلِ، وَ عَوْناً هَادِیاً(15) یُقَوِّمُنَا(16) مِنَ الْمَیْلِ(17)، وَ عَوْناً یُقَوِّینَا(18) مِنَ الْمَلَلِ(19) حَتّی یَبْلُغَ بِنَا أَفْضَلَ الاْءَمَلِ(20) .
اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنَا شَافِعاً یَوْمَ اللِّقَاءِ، وَ سِلاَحاً یَوْمَ الاِرْتِقَاءِ، وَ حَجِیجاً(21) یَوْمَ الْقَضَاءِ، وَ نُوراً یَوْمَ الظَّلْمَاءِ(22) ، یَوْمَ لاَ أَرْضَ(23) وَ لاَ سَمَاءَ، یَوْمَ یُجْزی(24) کُلُّ سَاعٍ بِمَا(25) سَعی(26) .
اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنَا رَیّاً(27) یَوْمَ الظَّمَاَء ، وَ فَوْزاً(28) یَوْمَ الْجَزَاءِ، مِنْ نَارٍ حَامِیَةٍ قَلِیلَةِ الْبُقْیَا(29)، عَلی مَنْ بِهَا اصْطَلی(30)، وَ بِحَرِّهَا تَلَظّی(31).
اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنَا بُرْهَاناً عَلی رُؤُوسِ الْمَلاَء، یَوْمَ یُجْمَعُ(32) فِیهِ أَهْلُ الاْءَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ(33). اللّهُمَّ ارْزُقْنَا مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ، وَ عَیْشَ السُّعَدَاءِ، وَ مُرَافَقَةَ الاْءَنْبِیَاءِ؛ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ».(34)
ص: 316
كردار نيك ما را چند برابر ساز و درجات ما را بدان بالا بر و با آن پس از مرگ مژده به دهان ما گذار، بار خدايا! آن را توشه اى ساز براى ما كه در موقع وقوف برابرت نيرومند شويم و راه روشنى كه از آن به سوى تو پوئيم و دانش سودمندى كه بدان شكر نعمت جوئيم و خشوع با حقيقتى كه نامهاى مقدّست را بدان منزّه دانيم، زيرا تو بدان بر ما حجّتى آوردى كه راه عذر بر ما بستى و به وسيله آن نعمتى به ما ارزانى داشتى كه زبان شكر ما از آن كوتاه است.
بار خدايا! او را براى ما سرپرستى ساز كه از لغزشمان باز گيرد و راهنمائى كه ما را به كار شايسته بگيرد و كمكى رهنما كه از انحراف و كجى به راستى كشاند و ياورى كه از خستگى برهاند تا ما را به برترين آرمانها رساند، بار خدايا! آن را براى ما شفيع روز ملاقات خود ساز و ساز و برگ روز بر فراز شدن و وكيل مدافع روز قضاوت و نور در روز ظلمت روزى كه نه زمينى باشد و نه آسمان روزى كه هر كس بدان چه براى آن كوشيده مزد گيرد.
بار خدايا! آن را در روز تشنگى وسيله سيرابى ما ساز و نور روز پاداش گردان و بى ترحّم بر هر كه به جانش افروخته گردد و به سوزش شعله ور شود، بار خدايا! قرآن را برهان ما ساز در ميان روزى كه همه اهل آسمانها و زمين گرد آيند، بار خدايا! به ما مقامات شهيدان بده و زندگى سعادتمندان و رفاقت با پيمبران، زيرا تو شنونده دعائى.
ص: 317
بَابُ الدُّعَاءِ(1) فِی حِفْظِ الْقُرْآنِ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «تَقُولُ(2): اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ لَمْ یَسْأَلِ الْعِبَادُ مِثْلَکَ(3)، أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ(4) نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ، وَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِکَ وَ صَفِیِّکَ، وَ مُوسی کَلِیمِکَ وَ نَجِیِّکَ، وَ عِیسی کَلِمَتِکَ وَ رُوحِکَ ؛ وَ أَسْأَلُکَ بِصُحُفِ إِبْرَاهِیمَ ، وَ تَوْرَاةِ مُوسی ، وَ زَبُورِ دَاوُدَ ، وَ إِنْجِیلِ عِیسی ، وَ قُرْآنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، وَ بِکُلِّ(5) وَحْیٍ أَوْحَیْتَهُ، وَ قَضَاءٍ أَمْضَیْتَهُ، وَ حَقٍّ قَضَیْتَهُ، وَ غَنِیٍّ أَغْنَیْتَهُ، وَ ضَالٍّ هَدَیْتَهُ، وَ سَائِلٍ أَعْطَیْتَهُ؛ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَی اللَّیْلِ، فَأَظْلَمَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَی النَّهَارِ، فَاسْتَنَارَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَی الاْءَرْضِ فَاسْتَقَرَّتْ، وَ دَعَمْتَ(6) بِهِ السَّمَاوَاتِ فَاسْتَقَلَّتْ(7)، وَ وَضَعْتَهُ عَلَی الْجِبَالِ فَرَسَتْ(8)، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی بَثَثْتَ(9) بِهِ الاْءَرْزَاقَ؛ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی تُحْیِی بِهِ الْمَوْتی؛ وَ أَسْأَلُکَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَ مُنْتَهَی(10) الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ؛ أَسْأَلُکَ(11) أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَرْزُقَنِی(12) حِفْظَ الْقُرْآنِ وَ أَصْنَافَ الْعِلْمِ، وَ أَنْ تُثَبِّتَهَا(13) فِی قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی، وَ أَنْ تُخَالِطَ بِهَا(14) لَحْمِي
ص: 318
1- از ابان بن تغلب كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ميگوئى:
«بار خدايا! من از تو خواهم و بنده ها خواهش نكنند كسى را كه مانند تو باشد، از تو خواهم به حق محمّد پيغمبرت و رسولت و ابراهيم خليلت و برگزيده ات و موسى همسخنت و همرازات و عيسى كلمه ات و روحت و از تو خواهم به حق صحف ابراهيم و توراة موسى و زبور داود و انجيل عيسى و قرآن محمّد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و به هر روحى كه فرستادى و حكمى كه اجراء كردى و توانگرى كه مالش عطا كردى و گمراهى كه بدو راه نمودى و گدائى كه بدو بخشيدى و بدان نامت كه آن را بر شب نهادى و تاريك شد و بدان نامت كه بر روز نهادى و روشنى گرفت و بدان نامت كه بر زمينش نهادى بر جا ماند و بر آسمانها ستونش كردى و استوار شدند و بر كوههايش نهادى و لنگر گرفتند و بدان نامت كه روزيها را بدان پراكندى و از تو خواهم بدان نامت كه مرده ها را به آن زنده كنى و از تو خواهم به بست و بندهاى عزت عرشت و منتهاى رحمت قرآنت از تو خواهم كه رحمت فرستى بر محمّد و آل محمّد و به من روزى كن حفظ كردن قرآن و اصناف دانش، و آنها را در دل و گوش و چشمم پا بر جا دارى و با گوشت و خون و استخوانها و مغزم بياميزى و شب و روز را از رحمت و قدرت خود بدان به كار بندى، زيرا نه جنبشى و نه توانى نباشد جز به وسيله تو اى زنده اى پاينده». گويد: در
ص: 319
وَ دَمِی وَ عِظَامِی وَ مُخِّی، وَ تَسْتَعْمِلَ(1) بِهَا لَیْلِی وَ نَهَارِی بِرَحْمَتِکَ وَ قُدْرَتِکَ(2)؛ فَإِنَّهُ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِکَ ، یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ».(3)
قَالَ(4): وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ زِیَادَةُ : «وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عِبَادُکَ الَّذِینَ اسْتَجَبْتَ لَهُمْ وَ أَنْبِیَاوءُکَ، فَغَفَرْتَ لَهُمْ وَ رَحِمْتَهُمْ؛ وَ أَسْأَلُکَ(5) بِکُلِّ اسْمٍ أَنْزَلْتَهُ(6) فِی کُتُبِکَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی اسْتَقَرَّ بِهِ عَرْشُکَ، وَ بِاسْمِکَ الْوَاحِدِ الاْءَحَدِ الْفَرْدِ(7) الْوَتْرِ الْمُتَعَالِ(8)، الَّذِی 2 / 253
یَمْلاَءُ الاْءَرْکَانَ کُلَّهَا، الطَّاهِرِ الطُّهْرِ(9)، الْمُبَارَکِ الْمُقَدَّسِ، الْحَیِّ الْقَیُّومِ، نُورِ السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضِ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ، وَ کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ بِالْحَقِّ، وَ کَلِمَاتِکَ(10) التَّامَّاتِ، وَ نُورِکَ التَّامِّ، وَ بِعَظَمَتِکَ وَ أَرْکَانِکَ».(11)
وَ قَالَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ أَرَادَ أَنْ یُوعِیَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ الْقُرْآنَ وَ الْعِلْمَ، فَلْیَکْتُبْ هذَا الدُّعَاءَ(12) فِی إِنَاءٍ نَظِیفٍ، بِعَسَلٍ مَاذِیٍّ(13)، ثُمَّ یَغْسِلُهُ بِمَاءِ الْمَطَرِ(14) قَبْلَ أَنْ یَمَسَّ الاْءَرْضَ، وَ یَشْرَبُهُ(15) ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ عَلَی الرِّیقِ؛ فَإِنَّهُ یَحْفَظُ ذلِکَ(16) إِنْ شَاءَ اللّهُ».(17)
2. عَنْهُ(18)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی: رَفَعَهُ إِلی أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لاَ تَنْسَی الْقُرْآنَ ، قُلْ(19): اللّهُمَّ ارْحَمْنِی(20) بِتَرْکِ مَعَاصِیکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی، وَ ارْحَمْنِی مِنْ تَکَلُّفِ مَا لاَ یَعْنِینِی(21)، وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْمَنْظَرِ(22) فِیمَا یُرْضِیکَ عَنِّی، وَ أَلْزِمْ قَلْبِی حِفْظَ کِتَابِکَ کَمَا عَلَّمْتَنِی(23)، وَ ارْزُقْنِی أَنْ أَتْلُوَهُ عَلَی النَّحْوِ الَّذِی یُرْضِیکَ عَنِّی(24)؛ اللّهُمَّ نَوِّرْ بِکِتَابِکَ بَصَرِي،
ص: 320
حديث ديگر اضافه اى دارد:
و از تو خواهم بدان نامت كه بنده هايت بدان تو را خوانند هم آنان كه دعاى آنها را اجابت كنى و پيغمبران تو هم و آنان را بيامرزى و رحمت كنى و از تو خواهم بدان نامت كه در كتابها فرو فرستادى و بدان نامت كه عرشت بدان استوار است، و به نام تو واحد و أحد و فرد و وتر و متعالى كه همه اركان زمين را پر كنند، پاك و پاكيزه و مبارك و مقدّس و زنده و پاينده، روشنى آسمانها و زمين بخشنده و مهربان بزرگوار و برتر، و به كتابت كه به حق و راستى فرود آمده است و سخنان درست تو و نور تامّت و به عظمت و اركانت». گويد: در حديث ديگر است كه:
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده: هر كس خواهد خداوند قرآن و علم را در دل او جا دهد، به اين دعا را با عسل سفيد در ظرف پاكى نويسد و آن را با آب بارانى كه به زمين نرسيده است بشويد و تا سه روز ناشتا بياشامد كه موجب حفظ گردد، ان شاء اللَّه.
2- سند را به أمير المؤمنين (علیه السّلام) رسانيده كه فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
من به تو دعائى ياد بدهم كه قرآن را فراموش نكنى: «بار خدايا با ترك هر نافرمانيت به من رحم كن تا مرا زنده دارى و به من رحم كن از رنج كشيدن براى آنچه به كارم نيايد و به من روزى كن خوش نمائى در آنچه تو را از من خشنود سازد و به دلم بچسبان حفظ كردن قرآنت را چنانچه آن را به من آموختى و به من روزى
ص: 321
وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی، وَ فَرِّحْ(1) بِهِ قَلْبِی، وَ أَطْلِقْ بِهِ لِسَانِی، وَ اسْتَعْمِلْ بِهِ بَدَنِی، وَ قَوِّنِی عَلی ذلِکَ، وَ أَعِنِّی عَلَیْهِ؛ إِنَّهُ لاَ مُعِینَ عَلَیْهِ إِلاَّ أَنْتَ ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ».(2) قَالَ(3): وَ رَوَاهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا، عَنْ وَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ، عَنْ حَفْصٍ الاْءَعْوَرِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام .
بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِیعِ الْحَوَائِجِ لِلدُّنْیَا(4) وَ الاْآخِرَةِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ سَهْلٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جُنْدَبٍ، عَنْ أَبِیهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قُلِ: اللّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ، وَ أَسْعِدْنِی بِتَقْوَاکَ، وَ لاَ تُشْقِنِی بِنَشْطِی(5) لِمَعَاصِیکَ(6) ، وَ خِرْ(7) لِی فِی قَضَائِکَ، وَ بَارِکْ لِی(8) فِی 2 / 254
قَدَرِکَ حَتّی لاَ أُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لاَ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی، وَ مَتِّعْنِی بِسَمْعِی وَ بَصَرِی، وَ اجْعَلْهُمَا الْوَارِثَیْنِ(9) مِنِّی(10)، وَ انْصُرْنِی عَلی مَنْ ظَلَمَنِی،
وَ أَرِنِی فِیهِ قُدْرَتَکَ یَا رَبِّ، وَ أَقِرَّ بِذلِکَ عَیْنِی».(11)
2. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ
ص: 322
كن آن را همان طورى كه خوشايند تو است بخوانم، بار خدايا! با قرآنت ديده مرا روشن كن و بدان سينه مرا بگشا و دلم را شاد كن و زبانم را باز كن و تنم را بدان به كار بند و مرا بدان نيرو بخش بر اين موضوع و بدان يارى كن، زيرا ياورى در آن جز تو نيست، نيست شايسته پرستشى جز تو».
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: بگو: «بار خدايا مرا از خود ترسان ساز كه گويا تو را به چشم خود مى نگرم و با تقواى نسبت به خود خوشبخت و سعادتمند گردان و مرا بدبخت من به خاطر نشاط در نافرمانيت و در حكم خود خير مرا به خواه و تقدير مباركى براى من بنما تا دوست نداشته باشم پس اندازى آنچه را بشتاب آوردى و شتاب آوردن آنچه را پس انداختى و مرا به خود متّكى دار و از گوش و چشمم بهره مند ساز و آنها را وارث من كن و مرا به ستمكارم پيروزى بخش و توانائيت را به او بنما، پروردگارا! چشم مرا بدان روشن كن».
2- از ابراهيم بن ميمون گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام)
ص: 323
صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ أَبِی سُلَیْمَانَ الْجَصَّاصِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «اللّهُمَّ أَعِنِّی عَلی هَوْلِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ أَخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً، وَ زَوِّجْنِی مِنَ الْحُورِ الْعِینِ، وَ اکْفِنِی مَؤُونَتِی وَ مَؤُونَةَ عِیَالِی وَ مَؤُونَةَ النَّاسِ، وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ».(1)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ زُرَارَةَ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «قُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ(2) خَیْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ(3) أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ؛ اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَافِیَتَکَ فِی أُمُورِی کُلِّهَا، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ عَذَابِ الاْآخِرَةِ».(4)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً، عَنْ عَلِیِّ بْنِ زِیَادٍ(5)، قَالَ: کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ بَصِیرٍ(6) یَسْأَلُهُ(7) أَنْ یَکْتُبَ لَهُ(8) فِی أَسْفَلِ کِتَابِهِ دُعَاءً یُعَلِّمُهُ إِیَّاهُ، یَدْعُو بِهِ ، فَیُعْصَمَ بِهِ(9) مِنَ الذُّنُوبِ جَامِعاً لِلدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، فَکَتَبَ علیه السلام بِخَطِّهِ : «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ(10)، یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ، وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ عَنِّی ، یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ، یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ، یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ، یَا(11) بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوی، وَ یَا مُنْتَهی کُلِّ شَکْوی، یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ، یَا عَظِیمَ الْمَنِّ، یَا مُبْتَدِئَ کُلِّ نِعْمَةٍ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا، یَا رَبَّاهْ، یَا سَیِّدَاهْ، یَا مَوْلاَهْ(12)، یَا(13) غِیَاثَاهْ(14)، صَلِّ
ص: 324
مى فرمود:
«بار خدايا! مرا بر هراس روز رستاخيز يارى نما و از دنيا سالم و درست بيرون بر، و از حور العين جفت من كن و خرج خودم و عيالم را كفايت كن و به رحمت مرا در زمره بندگان خوبت در آور».
3- از امام باقر (علیه السّلام) كه فرمود: بگو:
«بار خدايا! راستى من از تو خواهم از هر خوبى كه دانشت فرا گرفته و به تو پناهم از هر بدى كه دانشت فرا گرفته، بار خدايا! از تو خواهم عافيت در همه امورم و به تو پناهم از رسوائى در دنيا و از عذاب در آخرت.
4- از على بن زياد، گويد: على بن بصير به آن حضرت نوشته كه در زير نامه اش دعائى به او بياموزد كه با آن دعا كند تا از گناهان نگهبانى شود و جامع براى دنيا و آخرت باشد، در پاسخ او به خط خود نوشت: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اى كسى كه نيكى را آشكار كند و زشتى را بپوشاند و پرده مرا ندرد، اى كريم گذشت و خوش در گذشت، اى وسيع آمرزش، اى پر بخشش در رحمت، اى دمساز هر راز و پايان هر شكايت، اى چشم پوش با كرامت، اى بزرگوار در بخشش، اى آغازكننده هر نعمت پيش از استحقاق آن، يا ربّاه يا سيداه يا مولاه يا غياثاه! صلّ على محمد و آل محمد و از تو خواهم كه مرا به دوزخ نكشانى».
ص: 325
عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(1)، وَ أَسْأَلُکَ أَنْ لاَ تَجْعَلَنِی فِی النَّارِ ؛ ثُمَّ تَسْأَلُ مَا بَدَا لَکَ».(2)
5 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ الْبَرْقِیِّ وَ أَبِی طَالِبٍ، عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «اللّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ(3)، وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ، وَ أَنْتَ لِی(4) فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ، کَمْ مِنْ کَرْبٍ _ یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُوءَادُ، وَ تَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَةُ(5)، وَ یَخْذُلُ(6) عَنْهُ ··· î الْقَرِیبُ(7) ، وَ یَشْمَتُ(8) بِهِ الْعَدُوُّ، وَ تَعْنِینِی(9) فِیهِ الاْءُمُورُ _ أَنْزَلْتُهُ(10) بِکَ، وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ، رَاغِباً(11) فِیهِ(12) عَمَّنْ سِوَاکَ، فَفَرَّجْتَهُ وَ کَشَفْتَهُ وَ کَفَیْتَنِیهِ(13) ، فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ، وَ صَاحِبُ کُلِّ حَاجَةٍ، وَ مُنْتَهی کُلِّ رَغْبَةٍ، فَلَکَ(14) الْحَمْدُ کَثِیراً ، وَ لَکَ الْمَنُّ فَاضِلاً».(15)
6 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللّهِ الْقُمِّیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِجَلاَلِکَ وَ جَمَالِکَ وَ کَرَمِکَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا».(16)
7. عَنْهُ(17)، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: قَالَ لِی (18): «أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ: اللّهُمَّ(19) لاَ تَجْعَلْنِی مِنَ الْمُعَارِینَ(20)، وَ لاَ تُخْرِجْنِی مِنَ التَّقْصِیرِ» .
قَالَ: قُلْتُ: أَمَّا الْمُعَارِینَ(21) فَقَدْ عَرَفْتُ، فَمَا مَعْنی «لاَ تُخْرِجْنِی مِنَ التَّقْصِیرِ»؟
قَالَ : «کُلُّ عَمَلٍ تَعْمَلُهُ(22) تُرِیدُ بِهِ وَجْهَ(23) اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فَکُنْ فِیهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِکَ؛
ص: 326
سپس هر چه در نظرت آمد بخواه.
5- از امام صادق (علیه السّلام) گفته است: «بار خدايا توئى مورد وثوقم در هر گرفتارى و توئى اميدم در هر سختى و تو در هر امرى برايم رخ دهد پشتيبان و ذخيره منى، چه بسيار گرفتارى كه دل از آن ناتوان شد و چاره آن ناچار و خويش و بيگانه در آن يارى نكردند و دشمن بدان شادى و سرزنش نمود و براى هر كارم مورد اهميّت بود من به آستانت آوردم، به تواش شكايت كردم و از ديگران رو بر گرفتم و به درگاه تو روى كردم و تواش گره گشائى كردى و از منش برگرفتى و كفايتم كردى، پس توئى سرپرست هر نعمت و برآورنده هر حاجت و پايان هر رغبت، پس از آنِ تو است سپاس فراوان و از آنِ تو است بخشش بى پايان».
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: بگو:
«بار خدايا! از تو خواهم به حق جلالت و جمالت و كرمت كه با من چنين و چنان كنى».
7- از فضل بن يونس، كه ابى الحسن (علیه السّلام) به من فرمود:
بگو:
«بار خدايا! مرا از عاريتى گيران ايمان و از تقصير در انجام وظيفه بر مى آورد» گويد: گفتم: عاريت گيران ايمان را فهميدم، معنى اينكه مرا از تقصير بر مى آورد چيست؟
فرمود: هر كارى براى خدا عز و جل بكنى باز هم خود را
ص: 327
فَإِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ فِی أَعْمَالِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مُقَصِّرُونَ(1)».(2)
8. عَنْهُ(3)، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَعْیَنَ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : «لَقَدْ غَفَرَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَادِیَةِ بِکَلِمَتَیْنِ دَعَا بِهِمَا(4)، قَالَ: "اللّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِی فَأَهْلٌ لِذلِکَ(5) أَنَا ، وَإِنْ تَغْفِرْ لِی فَأَهْلٌ لِذلِکَ(6) أَنْتَ"؛ فَغَفَرَ اللّهُ لَهُ».(7)
9 . عَنْهُ(8)، عَنْ یَحْیَی بْنِ الْمُبَارَکِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلاَدِ، عَنْ عَمِّهِ:
عَنِ الرِّضَا علیه السلام ، قَالَ : «یَا مَنْ دَلَّنِی عَلی(9) نَفْسِهِ، وَ ذَلَّلَ قَلْبِی بِتَصْدِیقِهِ، أَسْأَلُکَ الاْءَمْنَ وَ الاْءِیمَانَ فِی الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ».(10)
10 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: رَأَیْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام فِی فِنَاءِ(11) الْکَعْبَةِ فِی اللَّیْلِ وَ هُوَ یُصَلِّی، فَأَطَالَ الْقِیَامَ 2 / 256
حَتّی جَعَلَ مَرَّةً یَتَوَکَّأُ(12) عَلی رِجْلِهِ الْیُمْنی ، وَ مَرَّةً عَلی رِجْلِهِ الْیُسْری، ثُمَّ سَمِعْتُهُ یَقُولُ بِصَوْتٍ کَأَنَّهُ بَاکٍ : «یَا سَیِّدِی، تُعَذِّبُنِی وَ حُبُّکَ فِی قَلْبِی؟! أَمَا وَ عِزَّتِکَ، لَئِنْ فَعَلْتَ لَتَجْمَعَنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَوْمٍ طَالَ مَا عَادَیْتُهُمْ فِیکَ».(13)
11. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ(14)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا(15)، عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ، قَالَ: إِنِّی کُنْتُ أَسْمَعُ
ص: 328
مقصر دان، زيرا همه مردم در انجام وظيفه خداپرستى ميان خود و خدا عز و جل مقصّرند.
8- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
خدا يك مرد بيابانى را به دو كلمه دعا آمرزيد، گفت: «بار خدايا! اگر عذابم كنى، من سزاوار آنم و اگر بيامرزى، تو شايسته آنى» و خدايش آمرزيد.
9- از امام رضا (علیه السّلام)، گفت:
«اى كه مرا به خود رهبرى كردى و دلم را رام باور داشتن خودت ساختى، از تو خواهم آسودگى و ايمان (أمان خ) را در دنيا و آخرت».
10- از محمد بن أبى حمزه، از پدرش، گويد: على بن الحسين (علیه السّلام) را در سايه انداز خانه كعبه ديدم كه شب هنگام نماز مى خواند و قيام را طول مى داد تا آنجا كه يك بار بر پاى راست تكيه مى زد و يك بار بر پاى چپ، سپس شنيدم با آواز گريه آلوده اى مى گفت: «اى آقايم! مرا عذاب مى كنى با اينكه دوستيت را در دل دارم، هلا به عزّتت سوگند اگر چنين كنى، ميان من و مردمى انجمنى كردى كه دورانى دراز با آنها به خاطرت دشمنى كرده ام».
11- از داود رقّى، گويد:
من شنيدم كه امام صادق (علیه السّلام) بيشتر اصرارش در حال دعا به
ص: 329
أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام أَکْثَرَ مَا یُلِحُّ بِهِ فِی الدُّعَاءِ عَلَی اللّهِ بِحَقِّ الْخَمْسَةِ یَعْنِی رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِمْ.(1)
12. عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ الْکَرْخِیِّ، قَالَ: عَلَّمَنَا أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام دُعَاءً، وَ أَمَرَنَا أَنْ نَدْعُوَ بِهِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ :
«اللّهُمَّ إِنِّی تَعَمَّدْتُ إِلَیْکَ(2) بِحَاجَتِی، وَ أَنْزَلْتُ بِکَ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ مَسْکَنَتِی، فَأَنَا(3) الْیَوْمَ(4) لِمَغْفِرَتِکَ(5) أَرْجی مِنِّی لِعَمَلِی(6)، وَ لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی، فَتَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَةٍ هِیَ لِی(7)، بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا، وَ تَیْسِیرِ(8) ذلِکَ عَلَیْکَ(9)، وَ لِفَقْرِی(10) إِلَیْکَ؛ فَإِنِّی لَمْ أُصِبْ خَیْراً قَطُّ إِلاَّ مِنْکَ(11)، وَ لَمْ یَصْرِفْ عَنِّی أَحَدٌ شَرّاً(12) قَطُّ غَیْرُکَ، وَ لَیْسَ أَرْجُو لآِخِرَتِی وَ دُنْیَایَ سِوَاکَ، وَ لاَ لِیَوْمِ فَقْرِی وَ یَوْمِ(13) یُفْرِدُنِی(14) النَّاسُ(15) فِی حُفْرَتِی وَ أُفْضِی(16) إِلَیْکَ یَا رَبِّ بِفَقْرِی(17)».(18)
13 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ الْحَسَنِ(19) بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ یَزِیدَ الصَّائِغِ(20)، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : ادْعُ اللّهَ لَنَا، فَقَالَ : «اللّهُمَّ ارْزُقْهُمْ صِدْقَ الْحَدِیثِ، وَ أَدَاءَ الاْءَمَانَةِ، وَ الْمُحَافَظَةَ عَلَی الصَّلَوَاتِ(21)؛ اللّهُمَّ إِنَّهُمْ أَحَقُّ خَلْقِکَ أَنْ تَفْعَلَهُ بِهِمُ، اللّهُمَّ وَ(22) افْعَلْهُ بِهِمْ».(23)
14. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ؛ وَ(24) عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ : عَنْ عَلِیِّ بْنِ
ص: 330
حق پنج تن بود، يعنى رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و أمير مؤمنان و فاطمه و حسن و حسين (علیه السّلام).
12- از ابراهيم كرخى كه امام صادق (علیه السّلام) به ما دعائى براى خصوص روز جمعه آموخت «بار خدايا! راستى كه من نيازم را عمداً به درگاه تو آوردم، امروزه بار فقر و زبونى خود را به آستان تو فرو نهادم، امروزه من به آمرزش تو اميدوارترم از كردار خودم و بى ترديد آمرزش و مهر تو وسيعت تر است از گناهان من، برآوردن هر حاجتى كه دارم در مقام برآ براى اينكه توانائى بدان دارى و براى تو بسيار آسان است و من هم نياز جدّى به تو دارم، زيرا هرگز چيزى به من نرسيده است جز از تو و هرگز كس از من بدى را جز تو برنگردانيده، براى آخرت و دنيايم جز به تو اميدى ندارم و نه براى روز نيازمنديم و روزى كه مردم مرا در گورم تنها گذارند و من نياز خود را به درگاه تو كشانم».
13- از زيد بن صائغ، گويد: گفتم: به امام صادق (علیه السّلام) براى من دعا كن، فرمود:
«بار خدايا! با آنان روزى كن راست گفتارى و امانت دارى و محافظت براى اداى نمازها، بار خدايا! راستى آنان سزاوارتر خلق تواند كه با آنها چنين كنى، بار خدايا! آن را با آنان بكن».
14- از على بن الحسين (علیه السّلام) كه أمير المؤمنين (علیه السّلام) مى گفت:
«بار خدايا! بر من منّت نه به توكّل بر خودت و واگذاردن
ص: 331
الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ، قَالَ : «کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ _ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ _ یَقُولُ: اللّهُمَّ مُنَّ عَلَیَّ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ، وَ التَّفْوِیضِ إِلَیْکَ، وَ الرِّضَا بِقَدَرِکَ، وَ التَّسْلِیمِ لاِءَمْرِکَ حَتّی لاَ أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لاَ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ».(1)
15 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ سُحَیْمٍ(2)، عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ(3) إِلَی السَّمَاءِ : «رَبِّ لاَ تَکِلْنِی إِلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً، لاَ(4) أَقَلَّ مِنْ ذلِکَ وَ لاَ أَکْثَرَ».
قَالَ: فَمَا کَانَ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ تَحَدَّرَ(5) الدُّمُوعُ(6) مِنْ جَوَانِبِ لِحْیَتِهِ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ، فَقَالَ : «یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ، إِنَّ یُونُسَ بْنَ مَتّی وَکَلَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلی نَفْسِهِ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ، فَأَحْدَثَ ذلِکَ الذَّنْبَ(7)».
قُلْتُ: فَبَلَغَ بِهِ کُفْراً ، أَصْلَحَکَ اللّهُ؟
قَالَ : «لاَ، وَ لکِنَّ الْمَوْتَ عَلی(8) تِلْکَ الْحَالِ هَلاَکٌ».(9)
16. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ، قَالَ: أَتی جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله (10)، فَقَالَ لَهُ: إِنَّ رَبَّکَ یَقُولُ لَکَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْبُدَنِی یَوْماً وَ لَیْلَةً حَقَّ عِبَادَتِی، فَارْفَعْ یَدَیْکَ(11) إِلَیَّ، وَ قُلِ: اللّهُمَّ(12) لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً(13) خَالِداً مَعَ خُلُودِکَ، وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاَ مُنْتَهی لَهُ دُونَ عِلْمِکَ، وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاَ أَمَدَ لَهُ
ص: 332
كار به خودت و خشنودى به مقدرت و تسليم شدن به فرمانت تا دوست نداشته باشم تعجيل شود در آنچه تو پس اندازى و تأخير شود در آنچه تو بشتابى، يا رب العالمين».
15- از ابن يعفور گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) در حالى كه دست به آسمان بر آورده بود، مى گفت: «پروردگارا! مرا يك چشم به هم زدن به خودم وامگذار، نه كمتر از آن و نه بيشتر، و هر چه زودتر اشك از هر سوى ريشش فرو باريد، سپس به من رو كرد و فرمود: اى پسر ابى يعفور! راستى خدا عز و جل كمتر از چشم به هم زدنى يونس بن متى را به خود وانهاد و آن ناشايسته را انجام داد، گفتم: اصلحك اللَّه، او را به حال كفر برد؟ فرمود: نه، ولى مردن در اين حالت هلاك است.
16- حديث را به معصوم رسانيده كه فرمود: جبرئيل نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و به او گفت: هر گاه خواهى روزى و شبى مرا چنانچه شايد بپرستى، هر دو دست خود را به درگاهم بر آور و بگو:
«بار خدايا! از آنِ تو است سپاس، سپاسى جاويدان با جاويديت و از آن تو است حمد و سپاس، سپاسى كه پايانى ندارد تا آنجا كه دانشت رسد و از آنِ تو است سپاسى كه نهايت ندارد كمتر از خواستت، و از آنِ تو است سپاس سپاسى كه مزدى ندارد، گوينده اش جز خشنوديت، بار خدايا! از آن تو است همه سپاس و از آنِ تو است همه بخشش و از تو است همه فخر و از تو است همه بهاء
ص: 333
دُونَ مَشِیئَتِکَ، وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاَ جَزَاءَ لِقَائِلِهِ إِلاَّ رِضَاکَ؛ اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ، وَ لَکَ الْمَنُّ کُلُّهُ، وَ لَکَ الْفَخْرُ کُلُّهُ، وَ لَکَ الْبَهَاءُ(1) کُلُّهُ، وَ لَکَ النُّورُ کُلُّهُ، وَ لَکَ الْعِزَّةُ کُلُّهَا(2)، وَ لَکَ الْجَبَرُوتُ کُلُّهَا، وَ لَکَ الْعَظَمَةُ کُلُّهَا، وَ لَکَ الدُّنْیَا کُلُّهَا، وَ لَکَ الاْآخِرَةُ کُلُّهَا، وَ لَکَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ کُلُّهُ، وَ لَکَ الْخَلْقُ کُلُّهُ، وَ بِیَدِکَ(3) الْخَیْرُ کُلُّهُ، وَ إِلَیْکَ یَرْجِعُ الاْءَمْرُ(4) کُلُّهُ ، عَلاَنِیَتُهُ وَ سِرُّهُ.
اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً أَبَداً، أَنْتَ حَسَنُ الْبَلاَءِ، جَلِیلُ(5) الثَّنَاءِ، سَابِغُ النَّعْمَاءِ، عَدْلُ الْقَضَاءِ، جَزِیلُ(6) الْعَطَاءِ، حَسَنُ الاْآلاَءِ، إِلهُ مَنْ فِی الاْءَرْضِ ، وَ إِلهُ مَنْ فِی السَّمَاءِ(7).
اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِی السَّبْعِ الشِّدَادِ، وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی الاْءَرْضِ الْمِهَادِ، وَ لَکَ الْحَمْدُ
طَاقَةَ الْعِبَادِ، وَ لَکَ الْحَمْدُ سَعَةَ الْبِلاَدِ، وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی الْجِبَالِ الاْءَوْتَادِ(8)، وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی اللَّیْلِ إِذَا یَغْشی، وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی النَّهَارِ إِذَا تَجَلّی، وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی الاْآخِرَةِ وَ الاْءُولی، وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی الْمَثَانِی(9) وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَ سُبْحَانَ اللّهِ وَ بِحَمْدِهِ، وَ الاْءَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ «وَ السَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالی عَمَّا یُشْرِکُونَ»(10)، سُبْحَانَ اللّهِ وَ بِحَمْدِهِ «کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»(11)، سُبْحَانَکَ(12) رَبَّنَا ، وَ تَعَالَیْتَ وَ تَبَارَکْتَ وَ تَقَدَّسْتَ، خَلَقْتَ(13) کُلَّ شَیْءٍ بِقُدْرَتِکَ، وَ قَهَرْتَ کُلَّ شَیْءٍ بِعِزَّتِکَ، وَ عَلَوْتَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ بِارْتِفَاعِکَ، وَ غَلَبْتَ کُلَّ شَیْءٍ بِقُوَّتِکَ(14)، وَ ابْتَدَعْتَ کُلَّ شَیْءٍ بِحِکْمَتِکَ وَ عِلْمِکَ، وَ بَعَثْتَ الرُّسُلَ بِکُتُبِکَ، وَ هَدَیْتَ الصَّالِحِینَ بِإِذْنِکَ، وَ أَیَّدْتَ الْمُوءْمِنِینَ بِنَصْرِکَ، وَ قَهَرْتَ الْخَلْقَ
ص: 334
و از تو است همه نور و از تو است همه عزّت و از تو است همه جبروت و از تو است همه بزرگوارى و از تو است همه دنيا و از تو است همه آخرت و از تو است همه شب و روز و از تو است همه خلق و به دست تو است همه خوبيها و به سوى تو، باز گردد همه امور از عيان و نهان.
بار خدايا! از تو است سپاس ابدى، توئى خوش آزمايشى و بزرگ ستايش و پر نعمت و عادل قضاوت و شايان عطا و نيك نعمت معبود هر كه در زمين است و معبود هر كه در آسمان است، بار خدايا! از تو است سپاس در هفت آسمان سخت و از تو است سپاس در زمين گسترده و از تو است توان و تاب بنده ها و از تو است سپاس به وسعت بلاد و از آنِ تو است سپاس در كوههاى ميخين و از تو است سپاس در شب تاريكيش همه را فرو گيرد و از آنِ تو است سپاس در روز چون پرتو افكند و از آن تو است سپاس در آخرت و دنيا و از آنِ تو است سپاس در مثانى و قرآن عظيم و منزّه باد خدا كه به سپاسش اندرم و همه زمين در قبضه او است، روز رستاخيز آسمانها به هم نورديده در سمت راستش، منزّه است و فراز است از آنچه بدو شريك سازند، سبحان اللَّه و به حمده همه چيز نابود است جز نمودار او، منزّهى تو پروردگار ما برترى و مباركى و مقدّسى، هر چيزى را به توان خود آفريدى و همه چيز را به عزّتت مقهور ساختى و بالاتر هر چيز بر آمدى به فرازى خود، و بر همه چيز چيره اى به توانائى خود و همه چيز را به حكمت و دانشت ابتكار كردى و آفريدى و رسولان را به كتاب خود برانگيختى و شايسته ها را به اذن خود رهبرى كردى و مؤمنان را به يارى خود كمك دادى و همه را به سلطان خود مقهور نمودى، نيست شايسته پرستشى جز تو،
ص: 335
بِسُلْطَانِکَ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ وَحْدَکَ، لاَ شَرِیکَ لَکَ، لاَ نَعْبُدُ(1) غَیْرَکَ، وَ لاَ نَسْأَلُ(2) إِلاَّ إِیَّاکَ، وَ لاَ نَرْغَبُ(3) إِلاَّ إِلَیْکَ، أَنْتَ مَوْضِعُ شَکْوَانَا، وَ مُنْتَهی رَغْبَتِنَا، وَ إِلهُنَا وَ مَلِیکُنَا.(4)
17 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ:
قَالَ لِی(5) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ابْتِدَاءً مِنْهُ : «یَا مُعَاوِیَةُ، أَ مَا(6) عَلِمْتَ أَنَّ رَجُلاً أَتی أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ، فَشَکَا إلَیْهِ الاْءِبْطَاءَ(7) فِی الْجَوَابِ فِی دُعَائِهِ، فَقَالَ لَهُ: فأَیْنَ(8) أَنْتَ عَنِ(9) الدُّعَاءِ السَّرِیعِ الاْءِجَابَةِ؟ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ(10): مَا هُوَ؟
قَالَ: قُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ(11) الاْءَعْظَمِ، الاْءَجَلِّ الاْءَکْرَمِ، الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ(12)، النُّورِ الْحَقِّ، الْبُرْهَانِ الْمُبِینِ، الَّذِی هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ، وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ، وَ نُورٌ(13) فِی نُورٍ، وَ نُورٌ عَلی نُورٍ، وَ نُورٌ فَوْقَ کُلِّ(14) نُورٍ(15)، وَ نُورٌ یُضِیءُ(16) بِهِ کُلُّ ظُلْمَةٍ، وَ یُکْسَرُ(17) بِهِ کُلُّ شِدَّةٍ، وَ کُلُّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ، وَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، لاَ تَقِرُّ(18) بِهِ أَرْضٌ، وَ لاَ تَقُومُ(19) بِهِ سَمَاءٌ، وَ یَأْمَنُ بِهِ کُلُّ خَائِفٍ، وَ یَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ کُلِّ سَاحِرٍ، وَ بَغْیُ کُلِّ بَاغٍ، وَ حَسَدُ کُلِّ حَاسِدٍ، وَ یَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَ الْبَحْرُ، وَ یَسْتَقِلُّ(20) بِهِ الْفُلْکُ(21) ، حِینَ یَتَکَلَّمُ بِهِ الْمَلَکُ، فَلاَ(22) یَکُونُ لِلْمَوْجِ عَلَیْهِ سَبِیلٌ، وَ هُوَ اسْمُکَ الاْءَعْظَمُ(23) الاْءَعْظَمُ ، الاْءَجَلُّ الاْءَجَلُّ ، النُّورُ الاْءَکْبَرُ، الَّذِی سَمَّیْتَ بِهِ(24) نَفْسَکَ، وَ اسْتَوَیْتَ بِهِ عَلی عَرْشِکَ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، أَسْأَلُکَ(25) بِکَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا».(26)
ص: 336
يگانه اى شريك ندارى و جز تو را نپرستيم و جز از تو نخواهيم و جز به سوى تو روى دل نداريم، توئى موضع شكايت ما و نهايت رغبت ما و معبود ما و مالك ما.
17- از معاوية بن عمار كه امام صادق (علیه السّلام) با من آغاز سخن كرد و فرمود: اى معاويه! نمى دانى كه مردى نزد امير المؤمنين (علیه السّلام) آمد و شكايت كرد از اينكه جواب دعاى او دير شده است، در پاسخ او فرمود: تو كجائى كه دعاى زود اجابت را بخوانى؟ آن مرد گفت: چيست آن دعا؟ فرمود: بگو:
بار خدايا! از تو خواهم به حق نام بزرگ و بزرگتر و والاتر و ارجمندتر تو كه نهان است و در پرده است، نور و حقّ و برهان مبين است، آن نامى كه نور است همراه نور، و نور است از نور، و نور است در نور، و نور است بر نور، و نور است بالاى هر نور، نورى است كه روشن شود بدان هر تاريكى و شكسته شود بدان هر سختى و هر شيطان سركش و هر جبّار لجباز، نامى كه زمين زير آن بر جا نماند و آسمان از سنگينى آن بر جا نايستد، و هر ترسانى با آن آسوده شود، و جادوى هر جادوگرى بدان بيهوده و باطل گردد، و ستم هر ستمگر و حسد هر حسود بدان محو شود و از بزرگى آن هر بيابان و دريا بتركد و چون ملك بدان تكلم كند فلك بر جا ايستد و هيچ موج پريشانى بدان راه نيست و آن نام اعظم اعظم اجلّ اكرم تو است، نور اكبر است كه خود را بدان ناميدى و بدان بر عرش خود استوار شدى. و به تو روى آرم به محمد و خاندانش و از تو خواهم به حق خودت و به حق آنان كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و با من چنين و چنان كنى.
ص: 337
18 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ، قَالَ: أَمْلی عَلَیَّ هذَا الدُّعَاءَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، وَ هُوَ جَامِعٌ لِلدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ ، تَقُولُ(1) بَعْدَ حَمْدِ اللّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ :
«اللّهُمَّ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْحَلِیمُ(2) الْکَرِیمُ؛ وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ(3) الْمَلِکُ الْجَبَّارُ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الرَّحِیمُ الْغَفَّارُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ شَدِیدُ(4) الْمِحَالِ(5) ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ(6) ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْمَنِیعُ الْقَدِیرُ(7) ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْغَفُورُ الشَّکُورُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْحَمِیدُ الْمَجِیدُ ، وَأَنْتَ اللّه ُ لاَ إِلهَ إِلاّ أَنْتَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ(8) ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْحَلِیمُ(9) الدَّیَّانُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِدُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ الاْءَحَدُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْغَائِبُ الشَّاهِدُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الظَّاهِرُ الْبَاطِنُ ، وَ أَنْتَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.
تَمَّ نُورُکَ فَهَدَیْتَ، وَ بَسَطْتَ یَدَکَ فَأَعْطَیْتَ؛ رَبَّنَا وَجْهُکَ أَکْرَمُ الْوُجُوهِ، وَ جِهَتُکَ خَیْرُ الْجِهَاتِ، وَ عَطِیَّتُکَ أَفْضَلُ الْعَطَایَا وَ أَهْنَوءُهَا(10)، تُطَاعُ رَبَّنَا فَتَشْکُرُ، وَ تُعْصَی رَبَّنَا فَتَغْفِرُ لِمَنْ شِئْتَ، تُجِیبُ(11) الْمُضْطَرِّینَ(12)، وَ تَکْشِفُ السُّوءَ، وَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ، وَ تَعْفُو عَنِ
ص: 338
18- از عمر و بن أبى المقدام، گويد: اين دعا را امام صادق (علیه السّلام) به من ديكته كرد و آن جامع حوائج دنيا و آخرت است، پس از حمد و ثناى خدا مى گوئى:
اللهم أنت اللَّه لا اله الا أنت الحليم الكريم، و أنت اللَّه لا اله الا أنت العزيز الحكيم، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الواحد القهّار، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الملك الجبار، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الرحيم الغفّار، و أنت اللَّه لا اله الا أنت شديد المحال، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الرحيم المتعال، و أنت اللَّه لا اله الا أنت السميع البصير، و أنت اللَّه لا اله الا أنت المنيع القدير، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الغفور الشكور، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الحميد المجيد، و أنت اللَّه لا اله أنت الغفور الودود، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الحنّان المنّان، و أنت اللَّه لا اله أنت الحليم الديّان، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الجواد الماجد، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الواحد الأحد، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الغالب الشاهد، و أنت اللَّه لا اله الا أنت الظاهر الباطن.
و توئى كه نيست شايسته پرستشى جز تو به هر چيز دانائى، نورت كامل است پس رهبرى كردى و دستت باز است پس عطا بخشيدى، پروردگار ما نمود تو كريمترين نمودها است و سوى حضرتت بهترين سويها است و عطيّه ات برترين عطيّه ها و گواراترين آنها است فرمانبرده شوى، پروردگار ما و قدردانى كنى و نافرمانى شوى و براى هر كه خواهى آمرزش دهى، بى چاره ها را اجابت كنى و بدى را بر طرف سازى و توبه را بپذيرى و از گناهان درگذرى، بخششهايت را پاداشى نتوان داد و نعمتهايت را شماره نتوان كرد و گفتار هيچ گوينده اى به مدح تو رسا نيست.
بار خدايا! رحمت فرست بر محمد و آل محمد و زود بدانها
ص: 339
الذُّنُوبِ، لاَ تُجَازی(1) أَیَادِیکَ(2)، وَ لاَ تُحْصی نِعَمُکَ(3)، وَ لاَ یَبْلُغُ مِدْحَتَکَ قَوْلُ قَائِلٍ.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(4)، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ رَوْحَهُمْ(5) وَ رَاحَتَهُمْ
وَ سُرُورَهُمْ، وَ أَذِقْنِی طَعْمَ فَرَجِهِمْ(6)، وَ أَهْلِکْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ، وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الاْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ، وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ(7)، وَ اجْعَلْنِی مِنَ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(8)، وَ ثَبِّتْنِی
بِالْقَوْلِ(9) الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فِی(10) الاْآخِرَةِ، وَ بَارِکْ لِی(11) فِی الْمَحْیَا وَ الْمَمَاتِ وَ الْمَوْقِفِ وَ النُّشُورِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمِیزَانِ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ سَلِّمْنِی عَلَی الصِّرَاطِ وَ أَجِزْنِی(12) عَلَیْهِ، وَ ارْزُقْنِی عِلْماً نَافِعاً، وَ یَقِیناً صَادِقاً، وَ تُقًی وَ بِرّاً، وَ وَرَعاً وَ خَوْفاً مِنْکَ، وَ فَرَقاً(13) یُبْلِغُنِی(14) مِنْکَ زُلْفی(15)، وَ لاَ یُبَاعِدُنِی(16) عَنْکَ، وَ أَحْبِبْنِی وَ لاَ تُبْغِضْنِی، وَ تَوَلَّنِی وَ لاَ تَخْذُلْنِی، وَ أَعْطِنِی مِنْ جَمِیعِ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ ، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ، وَ أَجِرْنِی مِنَ السُّوءِ کُلِّهِ بِحَذَافِیرِهِ(17)، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ».(18)
19. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَ لاَ تَخُصُّنِی بِدُعَاءٍ؟
قَالَ : «بَلی(19) ؛ قُلْ: یَا وَاحِدُ(20)، یَا مَاجِدُ، یَا أَحَدُ، یَا صَمَدُ، یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ(21) وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، یَا عَزِیزُ، یَا کَرِیمُ، یَا حَنَّانُ(22)، یَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ، یَا أَجْوَدَ مَنْ سُئِلَ، وَ یَا خَیْرَ مَنْ أَعْطی، یَا أَللّهُ، یَا أَللّهُ، یَا أَللّهُ» .
قُلْتُ: وَ لَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ
ص: 340
گشايش بده و آسايش عطا كن و شادشان كن و مزّه فرج آنان را به من بچشان و دشمنانشان را از جنّ و انس هلاك كن و بده به ماها در دنيا حسنه و در آخرت حسنه، و نگهدار ما را از عذاب دوزخ و ما را از آنها ساز كه نه ترسى دارند و نه بر آنها اندوه در آيد و بگردان مرا از كسانى كه شكيبا بودند و بر پروردگار خود توكّل مى كردند و بر جا دار مرا به گفتار پا بر جا در زندگانى دنيا و ديگر سراى، و مبارك كن برايم زندگى را و مرگ را و موقف را و نشور و حساب و ميزان و هولهاى قيامت را و سالم درا مرا بر روى صراط و مرا از آن بگذران و به من روزى كن دانشى سودمند و اعتقادى درست و تقوا و برّ و ورع و ترس از تو، هراسى كه مرا به تو نزديك كند و از تو دور نكند، و مرا دوست بدار و دشمن مدار و با خود دار و از خود مران و فرو مگذار و به من بده از جميع خير دنيا و آخرت و آنچه را از آن مى دانم، و از همه بدى ها پناهم بده سراسر آنچه را مى دانم و آنچه را نمى دانم.
19- از معاوية بن عمار، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
آيا به يك دعائى مرا مخصوص به مهر خود نمى كنيد؟ فرمود: چرا، فرمود: بگو:
«يا واحد يا ماجد يا احد يا صمد و يا من لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً يا أحد يا عزيز يا كريم يا حنّان يا منّان يا سامع الدعوات يا أجود من سأل و يا خير من أعطى يا اللَّه يا اللَّه يا اللَّه»
قلت:
«وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ».
ص: 341
فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ.
ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: نَعَمْ(1)، لَنِعْمَ(2) الْمُجِیبُ أَنْتَ، وَ نِعْمَ الْمَدْعُوُّ(3)، وَ نِعْمَ الْمَسْؤُولُ، أَسْأَلُکَ(4) بِنُورِ وَجْهِکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ جَبَرُوتِکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِمَلَکُوتِکَ وَ دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ، وَ بِجَمْعِکَ وَ أَرْکَانِکَ کُلِّهَا، وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ(5)، وَ بِحَقِّ الاْءَوْصِیَاءِ بَعْدَ مُحَمَّدٍ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(6)، وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا».(7)
20. عَنْهُ(8)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عُمَارَةَ(9)، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ أَبِی سَعِیدٍ الْمُکَارِی وَ جَهْمِ بْنِ أَبِی جَهْمَةَ(10)، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ _ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ کَانَ(11) یُعْرَفُ بِکُنْیَتِهِ _ قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : عَلِّمْنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ، فَقَالَ : «نَعَمْ، قُلْ: یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ، وَ یَا مَنْ آمَنُ(12) سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ عَثْرَةٍ، وَ یَا(13) مَنْ یُعْطِی بِالْقَلِیلِ الْکَثِیرَ، یَا(14) مَنْ أَعْطی مَنْ سَأَلَهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، یَا مَنْ أَعْطی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(15)، وَ أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی مِنْ جَمِیعِ(16) خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعِ خَیْرِ الاْآخِرَةِ، فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَیْتَنِی، وَ زِدْنِی(17) مِنْ سَعَةِ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ».(18)
21 . وَ عَنْهُ(19)، رَفَعَهُ إِلی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام : أَنَّهُ عَلَّمَ أَخَاهُ عَبْدَ اللّهِ بْنَ عَلِیٍّ هذَا الدُّعَاءَ : «اللّهُمَّ ارْفَعْ ظَنِّی صَاعِداً(20)، وَ لاَ تُطْمِعْ(21) فِیَّ(22) عَدُوّاً وَ لاَ حَاسِداً، وَ احْفَظْنِی(23) قَائِماً وَ قَاعِداً ، وَ یَقْظَانَ(24) وَ رَاقِداً؛ اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي
ص: 342
سپس امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) مى فرمود: [نعم]
لنعم المجيب أنت و نعم المدعو و نعم المسئول، اسألك بعزتك و قدرتك و جبروتك و أسألك بملكوتك و درعك الحصينة و بجمعك و اركانك كلها و بحقّ محمد و بحقّ الأوصياء بعد محمد، ان تصلّى على محمد و آل محمد و ان تفعل بي كذا و كذا
. 20- از ابى جعفر (علیه السّلام)، مردى كوفى كه به كنيه اش معروف بوده گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: دعائى به من آموز كه بدان دعا كنم، فرمود: خوب است بگو:
«اى كسى كه براى هر خيرى بدو اميدوارم و نزد هر لغزشى از خشم او در امانم، و اى كسى كه در برابر كم اندك، بسيار مى دهد، اى كسى كه عطا دهد به هر كه از او خواهد از مهربانى و رحمت، اى كسى كه عطا بخشد بدان كه از او نخواهد و او را نشناسد، رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به خواهش من از همه خير دنيا و همه خير آخرت به من عطا كن، زيرا كه راستش از عطاى به من كاستى پديد نشود و از سعه فضلت براى من بيفزا، اى كريم.
21- سند را به امام باقر (علیه السّلام) رسانيده كه به برادر خود عبد اللَّه بن على اين دعا را آموخت:
«بار خدايا! گمان مرا بالا بر و دشمن و حسود را به طمع دست اندازى مينداز، و مرا حفظ كن ايستاده باشم يا نشسته يا بيدار باشم يا خواب، بار خدايا! مرا بيامرز و رحمت كن و به راه هر چه
ص: 343
وَ ارْحَمْنِی، وَ اهْدِنِی سَبِیلَکَ الاْءَقْوَمَ، وَ قِنِی حَرَّ جَهَنَّمَ، وَ احْطُطْ عَنِّی الْمَغْرَمَ وَ الْمَأْثَمَ(1)، وَ اجْعَلْنِی مِنْ خَیْرِ(2) خِیَارِ(3) الْعَالَمِ(4)».(5)
22. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، وَ(6) هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «ارْحَمْنِی مِمَّا(7) لاَ طَاقَةَ لِی بِهِ، وَ لاَ صَبْرَ لِی عَلَیْهِ».(8)
23. عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(9)، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، عَنْ حَفْصٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ(10): عَلِّمْنِی دُعَاءً، فَقَالَ : «فَأَیْنَ(11) أَنْتَ عَنْ(12) دُعَاءِ الاْءِلْحَاحِ؟» قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا دُعَاءُ الاْءِلْحَاحِ(13)؟
فَقَالَ : «اللّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ(14) وَ مَا بَیْنَهُنَّ، وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ، وَ رَبَّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالَّذِی(15) تَقُومُ(16) بِهِ السَّمَاءُ ، وَ بِهِ تَقُومُ(17) الاْءَرْضُ، وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْجَمْعِ، وَ بِهِ تَجْمَعُ بَیْنَ الْمُتَفَرِّقِ، وَ بِهِ تَرْزُقُ الاْءَحْیَاءَ، وَ بِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الرِّمَالِ، وَ وَزْنَ الْجِبَالِ، وَ کَیْلَ الْبُحُورِ(18) ؛ ثُمَّ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ تَسْأَلُهُ حَاجَتَکَ، وَ أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ».(19)
24 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنْ کَرَّامٍ، عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ : «اللّهُمَّ امْلاَءْ قَلْبِی حُبّاً لَکَ، وَ خَشْیَةً مِنْکَ، وَ تَصْدِیقاً وَ إِیمَاناً بِکَ، وَ فَرَقاً(20)
ص: 344
راست تر خود رهبرى كن و از سوز دوزخ نگهدار و بار بدهكارى و گناه را از دوشم فرود آر و مرا از بهترين اخيار جهان ساز».
22- از هارون بن خارجه، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) شنيدم به من مى گفت:
«به من رحم كن از آنچه تاب ندارم و بر آن شكيبائى نتوانم».
23- از محمّد بن مسلم، گويد: به او گفتم: به من دعائى بياموز، فرمود: تو كجائى كه دعاى الحاح را بخوانى، گويد: گفتم:
دعاى الحاح چيست؟ در پاسخ فرمود:
«بار خدايا! پروردگار هفت آسمان و آنچه ميان آنها است و پروردگار عرش بزرگ و پروردگار جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و پروردگار قرآن عظيم و پروردگار محمّد خاتم پيغمبران، راستى من از تو خواهش دارم بدان چه آسمان بر آن بر پا است و بدان چه زمين بدان بر پا است و بدان پراكنده كنى جمع را و جمع كنى پراكنده را و بدان روزى دهى زنده ها را و بدان آمار كنى شمار ريگها و وزن كوهها و پيمانه درياها را».
سپس صلوات فرستى به محمّد و آل محمّد و سپس حاجت خود را بخواهى و در خواست خود اصرارورزى.
24- از امام صادق (علیه السّلام)، مى گفت:
«بار خدايا! دلم را پر از مهر خود كن و از ترس خودت و از تصديق و ايمان به تو و از بيمت و از اشتياق درگاهت يا ذو الجلال و
ص: 345
مِنْکَ، وَ شَوْقاً إِلَیْکَ، یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ، اللّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ لِقَاءَکَ، وَ اجْعَلْ لِی(1) فِی لِقَائِکَ خَیْرَ الرَّحْمَةِ وَ الْبَرَکَةِ، وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ، وَ لاَ تُوءَخِّرْنِی(2) مَعَ الاْءَشْرَارِ، وَ أَلْحِقْنِی بِصَالِحِ مَنْ مَضی، وَ اجْعَلْنِی مَعَ(3) صَالِحِ مَنْ بَقِیَ، وَ خُذْ بِی(4) سَبِیلَ الصَّالِحِینَ، وَ أَعِنِّی عَلی نَفْسِی بِمَا تُعِینُ بِهِ(5) الصَّالِحِینَ عَلی أَنْفُسِهِمْ(6)، وَ لاَ تَرُدَّنِی فِی سُوءٍ(7) اسْتَنْقَذْتَنِی مِنْهُ، یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ، أَسْأَلُکَ إِیمَاناً لاَ أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِکَ، تُحْیِینِی وَ تُمِیتُنِی عَلَیْهِ، وَ تَبْعَثُنِی عَلَیْهِ إِذَا بَعَثْتَنِی(8) ، وَ ابْرَأْ قَلْبِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الشَّکِّ فِی دِینِکَ.
اللّهُمَّ أَعْطِنِی نَصْراً فِی دِینِکَ، وَ قُوَّةً فِی عِبَادَتِکَ، وَ فَهْماً فِی خَلْقِکَ، وَ کِفْلَیْنِ(9) مِنْ
رَحْمَتِکَ، وَ بَیِّضْ وَجْهِی بِنُورِکَ، وَ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَکَ، وَ تَوَفَّنِی فِی سَبِیلِکَ عَلی مِلَّتِکَ وَ مِلَّةِ رَسُولِکَ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ(10) مِنَ الْکَسَلِ وَ الْهَرَمِ(11) وَ الْجُبْنِ(12) وَ الْبُخْلِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْقَسْوَةِ وَ الْفَتْرَةِ(13) وَ الْمَسْکَنَةِ، وَ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ(14)، وَ مِنْ قَلْبٍ لاَ یَخْشَعُ، وَ مِنْ دُعَاءٍ لاَ یُسْمَعُ، وَ مِنْ صَلاَةٍ لاَ تَنْفَعُ(15)، وَ أُعِیذُ بِکَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ.
اللّهُمَّ إِنَّهُ لاَ یُجِیرُنِی(16) مِنْکَ أَحَدٌ، وَ لاَ أَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً(17)، فَلاَ تَخْذُلْنِی، وَ لاَ تُرْدِنِی فِی هَلَکَةٍ، وَ لاَ تُرِدْنِی بِعَذَابٍ، أَسْأَلُکَ الثَّبَاتَ عَلی دِینِکَ، وَ التَّصْدِیقَ بِکِتَابِکَ، وَ اتِّبَاعَ رَسُولِکَ.
اللّهُمَّ اذْکُرْنِی بِرَحْمَتِکَ، وَ لاَ تَذْکُرْنِی بِخَطِیئَتِی، وَ تَقَبَّلْ(18) مِنِّی، وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ، إِنِّی إِلَیْکَ رَاغِبٌ.
ص: 346
الاكرام، بار خدايا! لقايت را محبوبم ساز و در لقايت خير و رحمت و بركت برايم مقرر دار و مرا به نيكان پيوند و با بدان به دنبال مگذار و مرا به نيكان گذشته پيوند، و با نيكان به جا مانده همراه كن، و مرا به راه نيكان بر، و مرا در باره خودم كمكى كن بدان چه نيكان را در باره خودشان كمك كنى، و مرا به هر بدى كه رها كردى بر مگردان، يا ربّ العالمين! از تو خواهم ايمانى كه به سر نيايد تا تو را ملاقات كنم، مرا زنده دارى و بميرانى بر آن و مبعوثم كنى گاه انگيزشم بر آن، و دلم را از خودنمائى و شهرت جوئى و شكّ در دينت پاك كن.
بار خدايا! به من بده يارى در دينت و نيرو در پرستشت و فهم در آفرينشت و دو بهره از رحمتت و رويم را به نورت سپيد كن و مرا رغبت ده بدان چه در نزد تو است، جانم را بگير در راه خودت و بر كيش خودت و كيش رسولت.
بار خدايا! به تو پناهم از تنبلى و پيرى و ترسناكى و بخل و غفلت و سخت دلى و سستى و زبونى، و به تو پناهم پروردگارا از ذاتى كه سيرى ندارد و از دلى كه ترس ندارد و از دعائى كه شنوده نشود و نمازى كه سود ندهد، به تو پناهنده سازم خودم و خاندانم و نژادم را از شيطان رجيم.
بار خدايا! راستش اين است كه احدى مرا در برابر تو پناهى نتواند داد و جز تو پشتيبانى نيابم، مرا وامگذار و به هلاكت و عذاب مسپار، از تو خواهم كه در دينت پايدار باشم و به قرآنت ايمان دارم و پيروى رسولت كنم.
بار خدايا! مرا به مهرت ياد كن و به خطايم ياد مكن، و از من بپذير و از فضلت بيفزايم، زيرا من به تو رو دارم، بار خدايا! ثواب
ص: 347
اللّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَ مَنْطِقِی وَ ثَوَابَ مَجْلِسِی رِضَاکَ عَنِّی، وَ اجْعَلْ عَمَلِی وَ دُعَائِی
خَالِصاً لَکَ، وَ اجْعَلْ ثَوَابِیَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ اجْمَعْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ، وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ، إِنِّی إِلَیْکَ رَاغِبٌ.
اللّهُمَّ غَارَتِ النُّجُومُ، وَ نَامَتِ الْعُیُونُ، وَ أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، لاَ یُوَارِی مِنْکَ لَیْلٌ 2 / 263
سَاجٍ(1)، وَ لاَ سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ، وَ لاَ أَرْضٌ ذَاتُ مِهَادٍ(2) ، وَ لاَ بَحْرٌ لُجِّیٌّ(3)، وَ لاَ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ، تُدْلِجُ(4) الرَّحْمَةَ(5) عَلی مَنْ تَشَاءُ مِنْ خَلْقِکَ، تَعْلَمُ خَائِنَةَ الاْءَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ(6)، أَشْهَدُ بِمَا شَهِدْتَ بِهِ(7) عَلی نَفْسِکَ ، وَ شَهِدَتْ(8) مَلاَئِکَتُکَ وَ أُولُو الْعِلْمِ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ، وَ مَنْ لَمْ یَشْهَدْ عَلی ما(9) شَهِدْتَ بِهِ(10) عَلی نَفْسِکَ ، وَ شَهِدَتْ(11) مَلاَئِکَتُکَ وَ أُولُو الْعِلْمِ(12)، فَاکْتُبْ شَهَادَتِی مَکَانَ شَهَادَتِهِمْ(13).
اللّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ، وَ مِنْکَ السَّلاَمُ، أَسْأَلُکَ یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الاْءِکْرَامِ، أَنْ تَفُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ».(14)
25 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْخَثْعَمِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ أَبَا ذَرٍّ أَتی رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَعَهُ جَبْرَئِیلُ(15) علیه السلام فِی صُورَةِ دِحْیَةَ الْکَلْبِیِّ وَ قَدِ اسْتَخْلاَهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَلَمَّا رَآهُمَا انْصَرَفَ عَنْهُمَا، وَ لَمْ یَقْطَعْ کَلاَمَهُمَا، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : یَا مُحَمَّدُ، هذَا أَبُو ذَرٍّ قَدْ مَرَّ بِنَا وَ لَمْ یُسَلِّمْ(16) عَلَیْنَا، أَمَا لَوْ سَلَّمَ(17) لَرَدَدْنَا عَلَیْهِ ؛ یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ لَهُ دُعَاءً یَدْعُو بِهِ مَعْرُوفاً عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ، فَسَلْهُ(18) عَنْهُ إِذَا
ص: 348
مجلس و گفتارم را رضاى خود مقرر دار و كردار و دعايم را خالص درگاه خود ساز و ثواب مرا بهشت مقرر كن به رحمت خودت، و فراهم آر برايم هر آنچه از تو خواستم و از فضلت بر آن بيفزا، زيرا من به تو رو دارم.
بار خدايا! ستاره گان سرازير به افق شدند و ديده ها همه در خوابند و توئى زنده و پاينده، از تو نهان نسازد چيزى را شب تار و نه آسمان پر از برج و نه زمين گسترده و نه درياى عميق ژرف و نه تاريكيهاى بر هم و درهم رحمت خود را شبانه به هر كدام خلقت كه خواهى بدهى، بدانى خيانت ديده ها و آنچه نهان كنند سينه ها، من در باره ات گواهم بدان چه خودت در باره خود گواهى و فرشته هايت گواهند و دانشمندان گواهند: نيست شايسته پرستشى جز تو عزّت مدار و حكمت شعار، و هر كس گواهى ندهد بدان چه خودت در باره خودت گواهى دادى و فرشته هايت و دانشمندان بدان گواهى دادند، گواهى مرا به جاى گواهى آنان بنويس، بار خدايا! توئى سلام و از تو است و از تو خواهم يا ذا الجلال و الاكرام كه مرا از دوزخ برهانى.
25- از امام صادق (علیه السّلام) كه أبا ذر خدمت رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و جبرئيل به صورت دحيه كلبى نزد آن حضرت بود و با او خلوت كرده بود و چون أبا ذر آنان را ديد، از نزد آنها برگشت و نخواست سخن آنها را قطع كند، جبرئيل گفت: يا محمد! اين أبو ذر بود كه به ما گذر كرد و به ما سلام نداد، هلا اگر سلام داده بود پاسخش مى گفتيم، اى محمد! اين أبو ذر را دعائى است معروف نزد اهل آسمانها، از او بپرس، از آن دعا هنگامى كه من به آسمان بالا رفتم، چون جبرئيل بالا رفت، أبو ذر نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و رسول
ص: 349
عَرَجْتُ إِلَی السَّمَاءِ.
فَلَمَّا ارْتَفَعَ جَبْرَئِیلُ جَاءَ أَبُو ذَرٍّ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَا مَنَعَکَ _ یَا أَبَا ذَرٍّ _ أَنْ تَکُونَ سَلَّمْتَ(1) عَلَیْنَا حِینَ مَرَرْتَ بِنَا؟
فَقَالَ: ظَنَنْتُ _ یَا رَسُولَ اللّهِ _ أَنَّ الَّذِی کَانَ(2) مَعَکَ دِحْیَةُ الْکَلْبِیُّ قَدِ اسْتَخْلَیْتَهُ لِبَعْضِ شَأْنِکَ، فَقَالَ: ذَاکَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا أَبَا ذَرٍّ(3) ، وَ قَدْ قَالَ: أَمَا(4) لَوْ سَلَّمَ عَلَیْنَا لَرَدَدْنَا عَلَیْهِ . فَلَمَّا عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ أَنَّهُ کَانَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام ، دَخَلَهُ مِنَ النَّدَامَةِ _ حَیْثُ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَیْهِ _ مَا شَاءَ اللّهُ.
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَا هذَا الدُّعَاءُ الَّذِی تَدْعُو بِهِ؟ فَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام أَنَّ لَکَ دُعَاءً تَدْعُو بِهِ مَعْرُوفاً فِی السَّمَاءِ.
فَقَالَ: نَعَمْ یَا رَسُولَ اللّهِ، أَقُولُ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الاْءَمْنَ وَ الاْءِیمَانَ بِکَ(5)، وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ، وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلاَءِ، وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ، وَ الْغِنی عَنْ شِرَارِ النَّاسِ».(6)
26 . عَلِیٌّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ:
أَخَذْتُ هذَا الدُّعَاءَ عَنْ(7) أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام ، قَالَ: وَ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یُسَمِّیهِ الْجَامِعَ (8): «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللّهِ، وَ بِجَمِیعِ رُسُلِهِ، وَ بِجَمِیعِ مَا أَنْزَلَ بِهِ عَلی جَمِیعِ الرُّسُلِ(9)، وَ أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ، وَ لِقَاءَهُ حَقٌّ، وَ صَدَقَ اللّهُ، وَ بَلَّغَ الْمُرْسَلُونَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ سُبْحَانَ اللّهِ کُلَّمَا سَبَّحَ اللّهَ شَیْءٌ، وَ کَمَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُسَبَّحَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کُلَّمَا حَمِدَ(10) اللّهَ شَیْءٌ،
ص: 350
خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به او فرمود: اى ابو ذر! چه تو را بازداشت از اينكه چون به ما گذر كردى، به ما سلام كنى؟ گفت: من گمان كردم آنكه نزد شما است دحيه كلبى است و با او در باره امرى خلوت كردى، فرمود: او جبرئيل بود اى ابو ذر، و گفت: اگر به ما سلام كرده بود به او جواب مى داديم، و چون أبو ذر دانست كه او جبرئيل بوده بسيار پشيمان شد كه چرا سلام نكرده است، تا آنجا كه خدا خواهد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به او فرمود: اين دعائى كه تو مى خوانى چيست؟
راستى جبرئيل به من خبر داد كه تو دعائى مى خوانى كه نزد اهل آسمان معروف است، گفت: آرى يا رسول اللَّه، مى گويم:
«بار خدايا! از تو خواهش دارم امن و ايمان به تو را و تصديق به پيغمبرت را و عافيت از همه بلاها را و شكرگزارى بر عافيت را و بى نيازى از مردم بد را».
26- از ابى حمزه، گويد: من اين دعا را از امام باقر (علیه السّلام) گرفتم و امام باقر آن را جامع مى ناميد: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم، گواهى مى دهم كه نيست شايسته پرستشى جز خدا يگانه است، شريك ندارد و گواهم كه محمد بنده و رسول او است، ايمان دارم به خدا و به همه رسولانش و به هر چه آورده براى هر رسولى و به اينكه وعده خدا حق است و ملاقاتش حق است، خدا راست گفته و رسولانش رسانيده اند و الحمد للَّه ربّ العالمين و منزّه است خدا هر آن زمانى كه چيزى تسبيح گويد خدا را و چنانچه خدا دوست دارد كه تنزيه شود، سپاس از آن خدا است هر آن گاهى كه چيزى خدا را سپاس گويد و چنانچه خدا خواهد سپاس شود و خدا يگانه است
ص: 351
وَ کَمَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُحْمَدَ(1)، وَ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ کُلَّمَا هَلَّلَ اللّهَ شَیْءٌ، وَ کَمَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُهَلَّلَ، وَ اللّهُ أَکْبَرُ کُلَّمَا کَبَّرَ اللّهَ شَیْءٌ، وَ کَمَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُکَبَّرَ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مَفَاتِیحَ الْخَیْرِ ، وَ خَوَاتِیمَهُ(2)، وَ سَوَابِغَهُ(3)، وَ فَوَائِدَهُ، وَ بَرَکَاتِهِ، وَ مَا(4) بَلَغَ عِلْمَهُ عِلْمِی(5)، وَ مَا قَصَرَ عَنْ إِحْصَائِهِ حِفْظِی.
اللّهُمَّ انْهَجْ(6) لِی(7) أَسْبَابَ(8) مَعْرِفَتِهِ، وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَهُ، وَ غَشِّنِی بَرَکَاتِ(9) رَحْمَتِکَ، وَ مُنَّ عَلَیَّ بِعِصْمَةٍ عَنِ الاْءِزَالَةِ عَنْ دِینِکَ، وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ الشَّکِّ، وَ لاَ تَشْغَلْ قَلْبِی بِدُنْیَایَ، وَ عَاجِلِ مَعَاشِی عَنْ آجِلِ ثَوَابِ آخِرَتِی، وَ اشْغَلْ قَلْبِی بِحِفْظِ مَا لاَ تَقْبَلُ(10) مِنِّی جَهْلَهُ، وَ ذَلِّلْ لِکُلِّ خَیْرٍ لِسَانِی، وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ الرِّیَاءِ، وَ لاَ تُجْرِهِ(11) فِی مَفَاصِلِی، وَ اجْعَلْ عَمَلِی خَالِصاً لَکَ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ وَ أَنْوَاعِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا _ ظَاهِرِهَا وَ بَاطِنِهَا وَ غَفَلاَتِهَا _
وَ جَمِیعِ مَا یُرِیدُنِی(12) بِهِ الشَّیْطَانُ الرَّجِیمُ، وَ مَا یُرِیدُنِی بِهِ السُّلْطَانُ الْعَنِیدُ، مِمَّا أَحَطْتَ بِعِلْمِهِ، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلی صَرْفِهِ عَنِّی.
اللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ طَوَارِقِ(13) الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ، وَ زَوَابِعِهِمْ(14)، وَ بَوَائِقِهِمْ(15)، وَ مَکَایِدِهِمْ، وَ مَشَاهِدِ الْفَسَقَةِ مِنَ الْجِنِّ وَ الاْءِنْسِ، وَ أَنْ أُسْتَزَلَّ(16) عَنْ دِینِی، فَتَفْسُدَ(17) عَلَیَّ آخِرَتِی(18)، وَ أَنْ یَکُونَ ذلِکَ مِنْهُمْ ضَرَراً(19) عَلَیَّ(20) فِی مَعَاشِی، أَوْ(21) یَعْرِضَ بَلاَءٌ یُصِیبُنِی مِنْهُمْ لاَ قُوَّةَ لِی بِهِ، وَ لاَ صَبْرَ لِی عَلَی احْتِمَالِهِ، فَلاَ تَبْتَلِیَنِّی(22) یَا إِلهِی، بِمُقَاسَاتِهِ(23)؛ فَیَمْنَعَنِی ذلِکَ عَنْ(24) ذِکْرِکَ، وَ یَشْغَلَنِی عَنْ عِبَادَتِکَ؛ أَنْتَ(25) الْعَاصِمُ الْمَانِعُ الدَّافِعُ(26)، الْوَاقِی مِنْ ذلِکَ
ص: 352
به هر آنچه خدا را يگانه شناسد و خدا خواهد يگانه باشد، و خدا بزرگتر است به هر آنچه هر چه او را بزرگتر داند و چنانچه خدا خودش خواهد كه بزرگتر شمرده شود.
بار خدايا! راستى من از تو خواهم آغازى خير و پايانهاى خير و شايانهايش و فوائدش و بركاتش و آنچه به دانش من رسد و آنچه حافظه من از شماره آن كوته است، بار خدايا! پيش من اسباب شناسائيش را منظّم ساز و درهاى آن را بر من بگشا و مرا در بركات رحمت خود فروگير و به من منّت نه به معصوم بودن از بيرون شدن از دينت، و دلم را از شكّ پاك كن و دلم را به دنيا و معيشت نقدش از آينده ثواب آخرتم باز مدار و مشغول دار دلم را به حفظ آنچه ندانستن آن را از من نپذيرى و زبانم را رام هر خيرى كن و آن را در مفاصلم به راه ميانداز و كردارم را خالص براى خود كن.
بار خدايا! من به تو پناه برم از شرّ و هر نوع هرزگى و زشتى برون و درون، و از هر غفلت و از چه شيطان رجيم از من خواهد و يا سلطان عنيد طلبد از آنچه در فراخور علم تو است و تو توانائى كه از منش بازگردانى. بار خدايا! به تو پناهم از شبگردان جنّ و انس و از چرخنده هاى آنان و از مهلكه ها نيرنگ هايشان و از محل اجتماعات فاسقان جن و انس (باشگاه نابكاران جن و انس) و از اينكه از دينم بلغزم و آخرتم بر من تباه شود و از اينكه آنان زيانى به معاشم رسانند يا بلائى از طرفشان به من رخ دهد كه توانائى آن را ندارم و بر تحمّلش شكيبا نباشم.
بار معبودا! مرا به رنج بردن از آن گرفتار مكن تا كه مرا مانع از ياد تو گردد و از عبادتت باز دارد، توئى مانع و دافع و حافظ از همه اينها، از تو خواهم بار خدايا فراوانى معيشتم را تا مرا
ص: 353
کُلِّهِ. أَسْأَلُکَ اللّهُمَّ الرَّفَاهِیَةَ فِی مَعِیشَتِی مَا أَبْقَیْتَنِی ، مَعِیشَةً(1) أَقْوی بِهَا عَلی طَاعَتِکَ، وَ أَبْلُغُ بِهَا رِضْوَانَکَ، وَ أَصِیرُ بِهَا(2) إِلی دَارِ الْحَیَوَانِ(3) غَداً، وَ لاَ تَرْزُقْنِی رِزْقاً یُطْغِینِی، وَ لاَ تَبْتَلِیَنِّی(4) بِفَقْرٍ أَشْقی بِهِ مُضَیَّقاً عَلَیَّ، أَعْطِنِی(5) حَظّاً وَافِراً فِی آخِرَتِی، وَ مَعَاشاً وَاسِعاً هَنِیئاً مَرِیئاً فِی دُنْیَایَ، وَ لاَ تَجْعَلِ الدُّنْیَا عَلَیَّ(6) سِجْناً، وَ لاَ تَجْعَلْ فِرَاقَهَا عَلَیَّ حُزْناً، أَجِرْنِی مِنْ فِتْنَتِهَا(7)، وَ اجْعَلْ عَمَلِی فِیهَا مَقْبُولاً، وَ سَعْیِی فِیهَا مَشْکُوراً.
اللّهُمَّ وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ بِمِثْلِهِ(8) ، وَ مَنْ کَادَنِی فِیهَا فَکِدْهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی هَمَّ مَنْ أَدْخَلَ عَلَیَّ هَمَّهُ(9)، وَ امْکُرْ بِمَنْ مَکَرَ بِی(10)؛ فَإِنَّکَ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ، وَ افْقَأْ(11) عَنِّی عُیُونَ الْکَفَرَةِ الظَّلَمَةِ، وَ الطُّغَاةِ(12) الْحَسَدَةِ(13).
اللّهُمَّ(14) وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْکَ سَکِینَةً(15)، وَ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ، وَ احْفَظْنِی بِسِتْرِکَ الْوَاقِی(16)، وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ النَّافِعَةَ، وَ صَدِّقْ(17) قَوْلِی وَ فَعَالِی(18)، وَ بَارِکْ لِی فِی وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی.
اللّهُمَّ مَا(19) قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَغْفَلْتُ وَ مَا تَعَمَّدْتُ وَ مَا تَوَانَیْتُ(20) وَ مَا أَعْلَنْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ، فَاغْفِرْهُ(21) لِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».(22)
27 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: «قُلِ: اللّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی، وَ امْدُدْ لِی فِی عُمُرِی، وَ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَنْتَصِرُ(23) بِهِ لِدِینِکَ، وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ بِی(24) غَیْرِی».(25)
ص: 354
زنده دارى يك معاشى كه به وسيله آن براى فرمانبردنت نيرومند شوم و به رضوانت برسم و فرداى قيامت به وسيله آن به بهشت كه خانه زندگى است بروم، به من يك روزى مده كه سركشم كند و به فقرى گرفتارم مكن كه در تنگناى بدبختى افتم، به من بهره و افر آخرت بده و معاش وسيع گوارا و خوشگوار در دنيايم و دنيا را زندانم مكن و جدائى از آن را اندوه من مساز و از فتنه اش مرا در پناه گير و كردارم را در آن مقبول نما و كوششم را قابل تقدير.
بار خدايا! هر كه به من سوء قصد كند، بدو همان را قصد كن و هر كه به من كيد ورزد، كيدش ورز و از من بازدار، همّ هر كه را كه همّ خود را به دلم مياندازد و مكر كن با هر كه به من مكر مى كند زيرا تو بهترين مكركننده هائى و از توجه به من در آور چشم كفار و ستمكاران و سركشان و حسودان را، بار خدايا! از طرف خودت به من آرامش بخش و به من بپوشان زره دژين خودت را و نگهدار مرا به پرده حفاظت خود و جامه عافيت را در برم كن و مرا راست گفتار و درست كردار دار و در فرزندانم و خاندانم و مالم بركت ده.
بار خدايا! هر آنچه پيش انداختم و پس انداختم و آنچه را غفلت كردم و به عمد خطا كردم و آنچه را سستى كردم و آنچه را عيانى كردم و آنچه را نهانى كردم برايم بيامرز، يا ارحم الراحمين.
27- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: بگو:
«بار خدايا! روزى ام را واسع كن و عمرم را دراز كن و گناهم را بيامرز و مرا از آنها مقرر دار كه بدانها دينت را يارى كنى و ديگرى را به جايم مگير».
ص: 355
28. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ : «یَا مَنْ یَشْکُرُ الْیَسِیرَ، وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ، اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی ذَهَبَتْ لَذَّتُهَا، وَ بَقِیَتْ تَبِعَتُهَا».(1)
29 . وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ(2)، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: کَانَ مِنْ دُعَائِهِ یَقُولُ : «یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ، یَا أَوَّلَ الاْءَوَّلِینَ، وَ یَا آخِرَ الاْآخِرِینَ، یَا(3) رَحْمَانُ یَا(4) رَحِیمُ ، اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ، وَ اغْفِرْ لِیَ 2 / 266
الذُّنُوبَ الَّتِی تُحِلُّ النِّقَمَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ(5)، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُدِیلُ(6) الاْءَعْدَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُظْلِمُ الْهَوَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَکْشِفُ الْغِطَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَرُدُّ غَیْثَ السَّمَاءِ».(7)
30 . عَنْهُ(8)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یَا عُدَّتِی فِی کُرْبَتِی، وَ یَا صَاحِبِی فِی شِدَّتِی، وَ یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی، وَ یَا غِیَاثِی(9) فِی رَغْبَتِی» قَالَ : «وَ کَانَ مِنْ(10) دُعَاءِ أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : اللّهُمَّ کَتَبْتَ الاْآثَارَ، وَ عَلِمْتَ الاْءَخْبَارَ، وَ اطَّلَعْتَ عَلَی الاْءَسْرَارِ، فَحُلْتَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الْقُلُوبِ(11)، فَالسِّرُّ(12) عِنْدَکَ عَلاَنِیَةٌ، وَ الْقُلُوبُ إِلَیْکَ مُفْضَاةٌ(13)،
ص: 356
28- از امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
اى كه از اندك قدردانى كنى و از بسيار درگذرى و او است پر آمرزنده و پر مهربان، بيامرز برايم گناهانى لذّتش رفته و گرفتاريش مانده است.
29- از امام صادق (علیه السّلام) كه از جمله دعاهايش مى گفت:
«يا نور يا قدوس يا اول الاولين و يا آخر الآخرين يا رحمان و يا رحيم، بيامرز برايم گناهانى كه نعمتها را ديگرگون كنند و بيامرز برايم گناهانى كه پرده ها را بردند، بيامرز برايم گناهانى كه بلا فرود آورند و بيامرزد برايم گناهانى كه دشمنان را چيره سازند، و بيامرز برايم گناهانى كه به نابود كردن شتابند، و بيامرز برايم گناهانى كه هوا را تار كنند، و بيامرز برايم گناهانى كه پرده را بردارند، و بيامرز برايم گناهانى كه دعا را برگردانند، و بيامرز برايم گناهانى كه باران آسمان را واگيرد».
30- از امام صادق (علیه السّلام): «اى پشت من در گرفتاريم و اى يارم در سختيم و اى سرپرستم در نعمتم و اى دادرسم در رغبتم».
فرمود: از دعاء أمير المؤمنين (علیه السّلام) است: «بار خدايا! ثبت كردى هر اثر را و دانستى هر خبر را و آگاه شدى بر هر سِرّ و جلوگير شدى ميان ما و دلها، هر نهانى نزد تو عيان است و دلها به سوى درگاهت روان و كشان و همانا به محض فرمانت هر چه را خواهى گوئى: باش، و بى درنگ ميباشد، پس بگو از رحمتت براى
ص: 357
وَ إِنَّمَا أَمْرُکَ لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْتَهُ أَنْ تَقُولَ لَهُ: کُنْ فَیَکُونُ، فَقُلْ بِرَحْمَتِکَ لِطَاعَتِکَ أَنْ تَدْخُلَ فِی کُلِّ عُضْوٍ مِنْ أَعْضَائِی، وَ لاَ تُفَارِقَنِی(1) حَتّی أَلْقَاکَ، وَ قُلْ بِرَحْمَتِکَ لِمَعْصِیَتِکَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ کُلِّ عُضْوٍ مِنْ أَعْضَائِی، فَلاَ تَقْرَبَنِی حَتّی أَلْقَاکَ، وَ ارْزُقْنِی مِنَ الدُّنْیَا، وَ زَهِّدْنِی فِیهَا، وَ لاَ تَزْوِهَا(2) عَنِّی وَ رَغْبَتِی(3) فِیهَا یَا رَحْمَانُ».(4)
31. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ سَیَابَةَ، قَالَ: أَعْطَانِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام هذَا الدُّعَاءَ : «الْحَمْدُ لِلّهِ وَلِیِّ الْحَمْدِ وَ أَهْلِهِ وَ مُنْتَهَاهُ وَ مَحَلِّهِ، أَخْلَصَ(5) مَنْ وَحَّدَهُ، وَ اهْتَدی مَنْ عَبَدَهُ، وَ فَازَ مَنْ أَطَاعَهُ، وَ أَمِنَ(6) الْمُعْتَصِمُ بِهِ.
اللّهُمَّ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْمَجْدِ، وَ الثَّنَاءِ الْجَمِیلِ وَ الْحَمْدِ، أَسْأَلُکَ(7) مَسْأَلَةَ مَنْ خَضَعَ لَکَ بِرَقَبَتِهِ(8)، وَ رَغِمَ لَکَ(9) أَنْفَهُ(10)، وَ عَفَّرَ(11) لَکَ وَجْهَهُ، وَ ذَلَّلَ لَکَ نَفْسَهُ، وَ فَاضَتْ مِنْ خَوْفِکَ
دُمُوعُهُ، وَ تَرَدَّدَتْ عَبْرَتُهُ، وَ اعْتَرَفَ لَکَ بِذُنُوبِهِ، وَ فَضَحَتْهُ(12) عِنْدَکَ خَطِیئَتُهُ، وَ شَانَتْهُ عِنْدَکَ جَرِیرَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ(13) عِنْدَ ذلِکَ قُوَّتُهُ، وَ قَلَّتْ حِیلَتُهُ، وَ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَسْبَابُ خَدَائِعِهِ، وَ اضْمَحَلَّ عَنْهُ کُلُّ بَاطِلٍ، وَ أَلْجَأَتْهُ ذُنُوبُهُ إِلی ذُلِّ(14) مَقَامِهِ(15) بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ خُضُوعِهِ لَدَیْکَ، وَ ابْتِهَالِهِ إِلَیْکَ.
أَسْأَلُکَ اللّهُمَّ سُوءَالَ مَنْ هُوَ بِمَنْزِلَتِهِ(16)، أَرْغَبُ(17) إِلَیْکَ کَرَغْبَتِهِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ کَتَضَرُّعِهِ، وَ أَبْتَهِلُ(18) إِلَیْکَ کَأَشَدِّ ابْتِهَالِهِ.
اللّهُمَّ فَارْحَمِ اسْتِکَانَةَ(19) مَنْطِقِی، وَ ذُلَّ مُقَامِی وَ مَجْلِسِي
ص: 358
طاعتت كه در هر عضوى من در آيد و از من جدا نشود تا تو را ملاقات كنم و از رحم خود به نافرمانيت بگو: از هر عضوم برآيد و به من نزديك نيايد تا تو را ملاقات كنم، و از دنيا به من روزى كن و مرا بدان بى رغبت كن و آن را از من دريغ مكن با رغبتم در آن، اى بخشاينده.
31- از عبد الرحمن بن سيابه گفت: امام صادق (علیه السّلام) اين دعا را به من داد: «سپاس از آن خدا است كه خود سرپرست سپاس است و شايان آن و پايان آن و در خور آن پاك است، هر كه يگانه اش شناخت و ره يافته است، هر كه پرستيدش و كامياب شده، هر كه فرمانش برده و آسوده است، هر كه بدو پناهنده شده، بار خدايا! اى صاحب جو و بزرگوارى و ستايش نيكو و سپاس، از تو خواهم خواستن كسى كه گردن به درگاهت نهاده و بينى به خاك آستانت سوده و چهره بر خاك درت نهاده و خود را خوار كرده است و از ترست اشكش روان است و آب ديده اش گردان و به گناهانش در برابرت اعتراف كرده و خطايش او را در برت رسوا ساخته و چركين كرده و جرمش او را نزد تو و در اين هنگام نيرويش سست شده و بى چاره است و اسباب فريب دادن از او بركنار شده و هر بيهوده و باطل از برش نابود گرديده و گناهانش او را به مقام خوارى در پيشگاهت كشانده اند و به فروتنى در برابرت و زارى به آستانت واداشته اند، از تو خواهم بار خدايا، چون خواهش كسى كه در چنين مرتبه اى است و به مانند او روى به آستانت دارم و چون او به درگاهت زارى و فرياد بر آرم و به سخت ترين وضع او
ص: 359
وَ خُضُوعِی إِلَیْکَ بِرَقَبَتِی(1)؛ أَسْأَلُکَ اللّهُمَّ الْهُدی مِنَ الضَّلاَلَةِ، وَ الْبَصِیرَةَ مِنَ الْعَمی، وَ الرُّشْدَ مِنَ الْغَوَایَةِ(2)؛ وَ أَسْأَلُکَ اللّهُمَّ أَکْثَرَ الْحَمْدِ عِنْدَ الرَّخَاءِ، وَ أَجْمَلَ الصَّبْرِ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ(3)، وَ أَفْضَلَ الشُّکْرِ عِنْدَ مَوْضِعِ الشُّکْرِ، وَ التَّسْلِیمَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ.
وَ أَسْأَلُکَ الْقُوَّةَ فِی طَاعَتِکَ، وَ الضَّعْفَ عَنْ(4) مَعْصِیَتِکَ، وَ الْهَرَبَ إِلَیْکَ مِنْکَ، وَ التَّقَرُّبَ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی، وَ التَّحَرِّیَ(5) لِکُلِّ مَا یُرْضِیکَ عَنِّی(6) فِی إِسْخَاطِ(7) خَلْقِکَ؛ الْتِمَاساً لِرِضَاکَ.
رَبِّ، مَنْ أَرْجُوهُ إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِی؟ أَوْ مَنْ یَعُودُ عَلَیَّ إِنْ أَقْصَیْتَنِی؟ أَوْ مَنْ یَنْفَعُنِی عَفْوُهُ إِنْ عَاقَبْتَنِی؟ أَوْ مَنْ آمُلُ عَطَایَاهُ إِنْ حَرَمْتَنِی؟ أَوْ مَنْ یَمْلِکُ کَرَامَتِی إِنْ أَهَنْتَنِی؟ أَوْ مَنْ یَضُرُّنِی هَوَانُهُ إِنْ أَکْرَمْتَنِی؟
رَبِّ ، مَا أَسْوَأَ فِعْلِی! وَ أَقْبَحَ عَمَلِی(8)! وَ أَقْسی قَلْبِی! وَ أَطْوَلَ أَمَلِی! وَ أَقْصَرَ أَجَلِی(9) ! وَ أَجْرَأَنِی عَلی عِصْیَانِ مَنْ خَلَقَنِی!
رَبِّ، وَ مَا أَحْسَنَ(10) بَلاَءَکَ عِنْدِی! وَ أَظْهَرَ نَعْمَاءَکَ عَلَیَّ! کَثُرَتْ عَلَیَّ مِنْکَ(11) النِّعَمُ فَمَا أُحْصِیهَا(12)، وَ قَلَّ مِنِّیَ الشُّکْرُ فِیمَا أَوْلَیْتَنِیهِ، فَبَطِرْتُ(13) بِالنِّعَمِ، وَ تَعَرَّضْتُ لِلنِّقَمِ، وَ سَهَوْتُ عَنِ(14) الذِّکْرِ، وَ رَکِبْتُ(15) الْجَهْلَ بَعْدَ الْعِلْمِ، وَ جُزْتُ مِنَ الْعَدْلِ إِلَی الظُّلْمِ، وَ جَاوَزْتُ الْبِرَّ(16) إِلَی الاْءِثْمِ، وَ صِرْتُ إِلَی الْهَرَبِ(17) مِنَ الْخَوْفِ وَ الْحُزْنِ، فَمَا أَصْغَرَ حَسَنَاتِی وَ أَقَلَّهَا فِی کَثْرَةِ ذُنُوبِی! وَ مَا أَکْثَرَ ذُنُوبِی(18)
ص: 360
دست نياز به سويت دراز كنم.
بار خدايا! به زبونى گفتارم و خوارى مقام و مجلسم و فروتنى من به درگاهت ترحّم كن، از تو خواهم بار خدايا هدايت از گمراهى و بينائى از كورى و ره جوئى از بى راهى و از تو خواهم بار خدايا حمد بسيار درگاه آسايش و رفاه و نيكوترين صبرگاه مصيبت و بهترين شكر در جاى شكر و تسليم در هنگام شبهه ها و از تو خواهم نيرو در طاعتت و سستى از گناهت و گريز از تو به درگاهت و نزديك شدن به تو پروردگارا تا آنجا كه خشنود شوى و جستجوى از هر آنچه تو را از من راضى كند اگر چه به خشم آوردن خلق تو باشد براى طلب رضايت، پروردگارا! به كه اميدوار باشم اگر تو مرا رحم نكنى و چه كسى بر سر من گذرد اگر تو دورم كنى و گذشت، چه كسى به من سود دهد اگر تو كيفرم دهى يا به عطاهاى چه كس آرزومند شوم اگر تو مرا محروم سازى، يا چه كسى تواند مرا ارجمند دارد اگر تو مرا خوار كنى يا خوار شمردن، چه كسى به من زيان دارد اگر تو مرا گرامى دارى.
پروردگارا! چه بدبخت كردارم و زشت است كارم و سخت است دلم و دراز است آرزويم و كوتاه است عمرم و دليرم بر نافرمانى آنكه مرا آفريده است، پروردگارا! چه اندازه آزمايشت نزد من نيكو است و نعمتهايت در بر من فراوان و عيان است بسيار نعمت بر من دادى و نتوانم آنها را شمرد و شكر من در برابر آنها كم است، من به نعمت تو مستى و خوش گذرانى كردم و خود را در معرض انتقام تو در آوردم و از ياد تو باز ماندم و دانسته نادانى كردم و از عدالت به ستم گرائيدم و از خوش كردارى به گنه كارى تجاوز نمودم و از ترس و غمّ پا به گريز نهادم وه چه خرد و اندك است
ص: 361
وَ أَعْظَمَهَا عَلی قَدْرِ(1) صِغَرِ خَلْقِی وَ ضَعْفِ رُکْنِی(2)!
رَبِّ، وَ مَا أَطْوَلَ أَمَلِی فِی قِصَرِ أَجَلِی! وَ أَقْصَرَ أَجَلِی فِی بُعْدِ أَمَلِی! وَ مَا أَقْبَحَ سَرِیرَتِی(3) فِی(4) عَلاَنِیَتِی!
رَبِّ(5)، لاَ حُجَّةَ لِی إِنِ احْتَجَجْتُ، وَ لاَ عُذْرَ لِی إِنِ اعْتَذَرْتُ، وَ لاَ شُکْرَ عِنْدِی إِنِ ابْتُلِیتُ(6)، وَ(7) أُولِیتُ(8) إِنْ لَمْ تُعِنِّی عَلی شُکْرِ مَا أُولِیتُ(9).
رَبِّ، مَا أَخَفَّ مِیزَانِی غَداً إِنْ لَمْ تُرَجِّحْهُ(10)! وَ أَزَلَّ لِسَانِی إِنْ لَمْ تُثَبِّتْهُ! وَ أَسْوَدَ وَجْهِی إِنْ لَمْ تُبَیِّضْهُ!
رَبِّ، کَیْفَ لِی بِذُنُوبِیَ الَّتِی سَلَفَتْ مِنِّی قَدْ(11) هَدَّتْ لَهَا أَرْکَانِی(12)؟ رَبِّ، کَیْفَ(13) أَطْلُبُ شَهَوَاتِ الدُّنْیَا وَ أَبْکِی عَلی خَیْبَتِی(14) فِیهَا وَ لاَ أَبْکِی وَ تَشْتَدُّ(15) حَسَرَاتِی عَلی عِصْیَانِی وَ تَفْرِیطِی؟
رَبِّ ، دَعَتْنِی دَوَاعِی الدُّنْیَا، فَأَجَبْتُهَا سَرِیعاً، وَ رَکَنْتُ إِلَیْهَا طَائِعاً، وَ دَعَتْنِی دَوَاعِی 2 / 268
الاْآخِرَةِ، فَتَثَبَّطْتُ(16) عَنْهَا(17)، وَ أَبْطَأْتُ فِی الاْءِجَابَةِ(18) وَ الْمُسَارَعَةِ إِلَیْهَا، کَمَا سَارَعْتُ إِلی دَوَاعِی الدُّنْیَا وَ حُطَامِهَا الْهَامِدِ(19)، وَ هَشِیمِهَا الْبَائِدِ(20)، وَ سَرَابِهَا(21) الذَّاهِبِ.
رَبِّ، خَوَّفْتَنِی وَ شَوَّقْتَنِی، وَ احْتَجَجْتَ عَلَیَّ بِرِقِّی(22)، وَ کَفَلْتَ(23) لِی(24) بِرِزْقِی، فَأَمِنْتُ(25) خَوْفَکَ(26)، وَ تَثَبَّطْتُ عَنْ(27) تَشْوِیقِکَ(28)، وَ لَمْ أَتَّکِلْ عَلی ضَمَانِکَ، وَ تَهَاوَنْتُ بِاحْتِجَاجِکَ.
اللّهُمَّ فَاجْعَلْ أَمْنِی مِنْکَ(29) فِی هذِهِ الدُّنْیَا خَوْفاً، وَ حَوِّلْ(30) تَثَبُّطِی شَوْقاً، وَ تَهَاوُنِی بِحُجَّتِکَ فَرَقاً مِنْکَ، ثُمَّ رَضِّنِی(31) بِمَا قَسَمْتَ لِي مِنْ
ص: 362
حسناتم نسبت به فراوانى گناهانم و چه بسيار است گناهانم و بزرگند در برابر خلقت كوچك و ناتوانى اركان بدنم.
پروردگارا! چه بسيار آرزوهايم، دراز است در برابر عمر كوتاهم و عمرم كوتاه است نسبت به آرزوى دور و درازم و چه اندازه زشت است نهانم و عيانم، پروردگارا! دليلى ندارم كه بياورم و عذرى نه كه بدان دست زنم و اگر آزموده شوم، و قدردانى و شكر ندارم مگر تو، خودت مرا به شكر نعمت يارى كنى، پروردگارا! چه اندازه ميزان اعمالم در فرداى قيامت سست است اگر تواش سنگين نكنى و زبانم لغزان است اگر تواش بر جا ندارى و رويم سياه است اگر تواش سپيد نسازى، پروردگارا! چطور گناهانى كه پيش كردم، اركان مرا در هم شكستند؟
پروردگارا! چگونه دنبال شهوتهاى دنيا مى روم و بر نااميدى خود از آنها مى گيريم و گريه ام نيايد با اينكه افسوس فراوان دارم از نافرمانى و تقصير خودم، پروردگارا! دواعى دنيا مرا به خود خواندند و من زود اجابت كردم و دنبال آنها دويدم و با دلبستگى بدانها پيوستم و دواعى آخرت مرا در خواستند و من در جواب آنها باز ماندم و كندى كردم از اجابت آنها و شتاب بدانها چنانچه دنبال اعيان دنيا و كالاى پوسيده و نشخوار نابود و سراب از ميان رونده آن دويدم.
پروردگارا! مرا ترسانيدى و تشويق كردى و به بنده بودنم دليل آوردى كه بايد فرمان بر باشم و روزى مرا هم كفايت كردى و من از بيم تو آسودم و از تشويقت باز ايستادم و به كفالت اعتماد نكردم و به دليل آوردنت اهانت نمودم.
بار خدايا! آسودگى مرا در اين دنيا در ترس از خودت مقرر دار و تنبلى مرا به شوق و نشاط تبديل كن و اهانت مرا به دليل
ص: 363
رِزْقِکَ، یَا کَرِیمُ(1)، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ رِضَاکَ عِنْدَ السَّخْطَةِ(2)، وَ الْفَرْجَةَ(3) عِنْدَ الْکُرْبَةِ، وَ النُّورَ عِنْدَ الظُّلْمَةِ، وَ الْبَصِیرَةَ عِنْدَ تَشَبُّهِ(4) الْفِتْنَةِ.
رَبِّ، اجْعَلْ جُنَّتِی(5) مِنْ خَطَایَایَ حَصِینَةً، وَ دَرَجَاتِی فِی الْجِنَانِ رَفِیعَةً، وَ أَعْمَالِی کُلَّهَا مُتَقَبَّلَةً، وَ حَسَنَاتِی مُضَاعَفَةً(6) زَاکِیَةً، وَ أَعُوذُ(7) بِکَ مِنَ الْفِتَنِ کُلِّهَا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ، وَ مِنْ رَفِیعِ المَطْعَمِ وَ الْمَشْرَبِ، وَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْلَمُ، وَ مِنْ شَرِّ مَا لاَ أَعْلَمُ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أَشْتَرِیَ(8) الْجَهْلَ بِالْعِلْمِ، ··· î وَ الْجَفَاءَ(9) بِالْحِلْمِ، وَ الْجَوْرَ(10) بِالْعَدْلِ، وَ الْقَطِیعَةَ(11) بِالْبِرِّ، وَ الْجَزَعَ(12) بِالصَّبْرِ، وَ الْهُدی(13)
بِالضَّلاَلَةِ(14)، وَ الْکُفْرَ(15) بِالاْءِیمَانِ».(16)
ابْنُ مَحْبُوبٍ(17)، عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ أَنَّهُ ذَکَرَ أَیْضاً مِثْلَهُ. وَ ذَکَرَ أَنَّهُ دُعَاءُ(18) عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِمَا ، وَ زَادَ فِی آخِرِهِ : «آمِینَ رَبَّ(19) الْعَالَمِینَ».(20)
32 . ابْنُ مَحْبُوبٍ(21)، قَالَ: حَدَّثَنَا نُوحٌ(22) أَبُو الْیَقْظَانِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «ادْعُ بِهذَا الدُّعَاءِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ(23) بِرَحْمَتِکَ(24) الَّتِی لاَ تُنَالُ مِنْکَ إِلاَّ بِرِضَاکَ، وَ الْخُرُوجَ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ(25)، وَ الدُّخُولَ فِی کُلِّ مَا یُرْضِیکَ، وَ النَّجَاةَ مِنْ(26) کُلِّ وَرْطَةٍ(27)، وَ الْمَخْرَجَ(28) مِنْ کُلِّ کَبِیرَةٍ أَتی بِهَا مِنِّی عَمْدٌ، أوْ زَلَّ بِهَا مِنِّی خَطَأٌ، أَوْ خَطَرَ بِهَا عَلَیَّ(29) خَطَرَاتُ(30) الشَّیْطَانِ(31).
أَسْأَلُکَ خَوْفاً تُوقِفُنِی(32) بِهِ عَلی حُدُودِ رِضَاکَ، وَ تَشْعَبُ(33) بِهِ عَنِّی کُلَّ شَهْوَةٍ خَطَرَ بِهَا هَوَاي،
ص: 364
آوردنت به ترس و هراس بدل كن سپس راضى دار مرا بدان چه قسمتم كردى از روزيت اى كريم [اى كريم] از تو خواهم به نام بزرگت رضايت تو را هنگام خشم و گشايش هنگام گرفتارى و روشنى هنگام تاريكى و بينائى هنگام اشتباه كارى فتنه، پروردگارا! سپر مرا از خطاهايم محكم ساز و درجات مرا در بهشت بلند كن و همه كردارم را پذيرا ساز و حسناتم را چند برابر و پاك نما و به تو پناه برم از همه فتنه ها آنچه از آنها عيان است و آنچه نهان است و از خوراك و نوشيدن به اسراف و از شرّ آنچه من مى دانم و از شرّ آنچه نمى دانم و به تو پناه برم از اينكه دانش بدهم و نادانى به خرم و به جاى بردبارى جفا كارى كنم و به جاى ستمكارى و به جاى خوش رفتارى ناسپاسى و به جاى شكيبائى بى تابى و به جاى هدايت گمراهى و به جاى ايمان كفر بورزم.
ابن محبوب از جميل بن صالح كه او يادآور شده است نيز مانند همين دعا را گفته است كه دعاء على بن الحسين (علیه السّلام) است و در آخرش افزوده است: «آمين رب العالمين».
32- نوح ابو اليقظان براى ما باز گفت از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اين دعا را بخوان:
بار خدايا! راستى من از تو خواهش دارم به حق رحمتت كه جز به رضايت به دست نيايد بيرون شدن از همه نافرمانيهاى تو و در آمدن در هر امرى كه موجب رضايت تو است و هم رهائى از هر پرتگاه و گرفتارى و بركنارى از هر گناه كبيره كه عمداً از من سر زده و يا به خطا در آن لغزش شده يا خاطر شيطانى آن در نهادم افتاده، از تو بيم و ترسى خواهم كه مرا بر حدود رضايتت باز دارد و هر شهوتى را كه هواى نفسم در خاطرم آرد و رأى مرا بلغزاند تا از مرز
ص: 365
وَ اسْتَزَلَّ بِهَا(1) رَأْیِی لِیُجَاوِزَ(2) حَدَّ حَلاَلِکَ(3) .
أَسْأَلُکَ اللّهُمَّ الاْءَخْذَ بِأَحْسَنِ مَا تَعْلَمُ، وَ تَرْکَ سَیِّئِ کُلِّ مَا تَعْلَمُ، أَوْ أَخْطَأُ مِنْ حَیْثُ لاَ أَعْلَمُ، أَوْ مِنْ(4) حَیْثُ أَعْلَمُ.
أَسْأَلُکَ السَّعَةَ فِی الرِّزْقِ، وَ الزُّهْدَ فِی الْکَفَافِ(5)، وَ الْمَخْرَجَ بِالْبَیَانِ مِنْ کُلِّ شُبْهَةٍ، وَ الصَّوَابَ فِی(6) کُلِّ حُجَّةٍ، وَ الصِّدْقَ فِی جَمِیعِ الْمَوَاطِنِ، وَ إِنْصَافَ(7) النَّاسِ مِنْ نَفْسِی فِیمَا عَلَیَّ وَ لِی(8)، وَ التَّذَلُّلَ فِی إِعْطَاءِ النَّصَفِ(9) مِنْ جَمِیعِ مَوَاطِنِ السَّخَطِ وَ الرِّضَا، وَ تَرْکَ قَلِیلِ الْبَغْیِ وَ کَثِیرِهِ فِی الْقَوْلِ مِنِّی وَ الْفِعْلِ، وَ تَمَامَ نِعْمَتِکَ(10) فِی جَمِیعِ الاْءَشْیَاءِ، وَ الشُّکْرَ لَکَ عَلَیْهَا لِکَیْ تَرْضی وَ بَعْدَ الرِّضَا.
وَ أَسْأَلُکَ الْخِیَرَةَ(11) فِی کُلِّ(12) مَا یَکُونُ(13) فِیهِ الْخِیَرَةُ بِمَیْسُورِ(14) الاْءُمُورِ کُلِّهَا ، لاَ بِمَعْسُورِهَا یَا کَرِیمُ، یَا کَرِیمُ، یَا کَرِیمُ(15) .
وَ افْتَحْ لِی بَابَ الاْءَمْرِ(16) الَّذِی فِیهِ الْعَافِیَةُ وَ الْفَرَجُ(17)، وَ افْتَحْ لِی بَابَهُ، وَ یَسِّرْ لِی مَخْرَجَهُ؛ وَ مَنْ قَدَّرْتَ(18) لَهُ عَلَیَّ مَقْدُرَةً مِنْ خَلْقِکَ، فَخُذْ عَنِّی بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ، وَ خُذْهُ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ(19) یَسَارِهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ مِنْ قُدَّامِهِ، وَ امْنَعْهُ أَنْ یَصِلَ إِلَیَّ(20) بِسُوءٍ ؛ عَزَّ جَارُکَ(21)، وَ جَلَّ ثَنَاءُ ···
وَجْهِکَ(22)، وَ لاَ إِلهَ غَیْرُکَ، أَنْتَ رَبِّی، وَ أَنَا عَبْدُکَ.
اللّهُمَّ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ کُرْبَةٍ، وَ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ، وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی(23) ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ، فَکَمْ مِنْ کَرْبٍ _ یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُوءَادُ، وَ تَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَةُ(24)، وَ یَشْمَتُ فِیهِ(25) الْعَدُوُّ، وَ تَعْیَا(26) فِیهِ الاْءُمُورُ _ أَنْزَلْتُهُ بِکَ(27)، وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ، رَاغِباً إِلَیْکَ فِیهِ عَمَّنْ سِوَاکَ، قَدْ فَرَّجْتَهُ وَ کَفَیْتَهُ(28)،
ص: 366
حلال تو فراتر روم از من دور ساز، از تو خواهم بار خدايا بهتر آنچه را تو مى دانى و ترك هر بدى كه تو مى دانى يا از اينكه ندانسته به خطا روم يا دانسته، از تو خواهم وسعت رزق و زهد در اندازه كفايت و توضيحى كه از هر شبهه برهاند و درستى در هر حجّتى كه به زبان آيد و راستى در هر زمينه و قضاوت به حق براى مردم در باره خودم در مورد زيان و سود و نرمش، و پذيرش انصاف در هر موردى از خشم و خشنودى و ترك كم و بيش از ستم و تجاوز در گفتارم و كردارم و تمامى نعمت خود در همه چيز و شكرگزارى تو بر آنها تا آنجا كه خشنودى آرد و از آن هم بگذرد و از تو خواهم هر امر آسانى كه خير در آن است نه كارهاى سخت ناهموار يا كريم يا كريم يا كريم، به رويم برگشا در هر امرى كه در آن عافيت و گشايش است درش به رويم برگشا و بر آمدن از آن را بر من آسان كن و به هر كدام از آفريده هايت كه بر من توانائى آزارى مقدر كردى گوش و چشم و زبان و دستش را از من بازگير و او را از راست و چپ و پيش و پسش محاصره كن و بازدارش از اينكه به من بدى رساند، پناهنده به تو عزيز است و ستايشت والا است و نيست شايسته ستايشى جز تو، توئى پروردگار من و منم بنده تو.
بار خدايا! تو اميد منى در هر گرفتارى و تو مورد اعتماد منى در هر سختى و تو در هر امرى كه برايم رخ دهد پشت و پناه منى، چه بسيار گرفتارى كه دل را ناتوان كرد و چاره را از دست برد و دشمن را شاد كرد و به سرزنش آورد و هر علاجى در آن ماند و من آن را به آستانت فرود آوردم و به درگاهت شكايت كردم و از جز تو در باره آن رو برتافتم و به حضرت تو شتافتم و تو گره آن را گشودى و بى نيازش نمودى، پس توئى سركار هر نعمت و صاحب
ص: 367
فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ، وَ صَاحِبُ کُلِّ حَاجَةٍ، وَ مُنْتَهی کُلِّ رَغْبَةٍ ؛ فَلَکَ الْحَمْدُ کَثِیراً، وَ لَکَ الْمَنُّ فَاضِلاً».(1)
33 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ (2): «قُلِ: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَوْلَ التَّوَّابِینَ وَ عَمَلَهُمْ، وَ نُورَ الاْءَنْبِیَاءِ وَ صِدْقَهُمْ، وَ نَجَاةَ الْمُجَاهِدِینَ وَ ثَوَابَهُمْ، وَ شُکْرَ الْمُصْطَفَیْنَ وَ نَصِیحَتَهُمْ(3)، وَ عَمَلَ الذَّاکِرِینَ وَ یَقِینَهُمْ، وَ إِیمَانَ الْعُلَمَاءِ وَ فِقْهَهُمْ(4)، وَ تَعَبُّدَ الْخَاشِعِینَ وَ تَوَاضُعَهُمْ، وَ حُکْمَ(5) الْفُقَهَاءِ وَ سِیرَتَهُمْ، وَ خَشْیَةَ الْمُتَّقِینَ وَ رَغْبَتَهُمْ، وَ تَصْدِیقَ الْمُوءْمِنِینَ وَ تَوَکُّلَهُمْ، وَ رَجَاءَ الْمُحْسِنِینَ وَ بِرَّهُمْ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ ثَوَابَ الشَّاکِرِینَ، وَ مَنْزِلَةَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ مُرَافَقَةَ النَّبِیِّینَ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَوْفَ الْعَامِلِینَ(6) لَکَ، وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ ، وَ خُشُوعَ الْعَابِدِینَ لَکَ، وَ یَقِینَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ، وَ تَوَکُّلَ الْمُوءْمِنِینَ بِکَ.
اللّهُمَّ إِنَّکَ بِحَاجَتِی عَالِمٌ(7) غَیْرُ مُعَلَّمٍ(8)، وَ أَنْتَ لَهَا(9) وَاسِعٌ غَیْرُ مُتَکَلِّفٍ، وَ أَنْتَ الَّذِی لاَ یُحْفِیکَ(10) سَائِلٌ، وَ لاَ یَنْقُصُکَ نَائِلٌ(11)، وَ لاَ یَبْلُغُ ··· مِدْحَتَکَ(12) قَوْلُ قَائِلٍ، أَنْتَ کَمَا تَقُولُ، وَ فَوْقَ مَا نَقُولُ.
اللّهُمَّ اجْعَلْ لِی فَرَجاً قَرِیباً، وَ أَجْراً عَظِیماً، وَ سِتْراً جَمِیلاً.
اللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی عَلی ظُلْمِی لِنَفْسِی وَ إِسْرَافِی عَلَیْهَا لَمْ أَتَّخِذْ لَکَ ضِدّاً وَ لاَ نِدّاً(13)، وَ لاَ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً.
یَا مَنْ لاَ تُغَلِّطُهُ الْمَسَائِلُ ، یَا(14) مَنْ لاَ یَشْغَلُهُ شَیْءٌ عَنْ شَیْءٍ، وَ لاَ
ص: 368
هر حاجت و پايان هر رغبت، از آن تو است سپاس فراوان و از آنِ تو است بخشش هر چه بيشتر.
33- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود: بگو: بار خدايا! از تو خواهم گفتار توبه كننده ها و كردارشان و نور پيغمبران و راستى شان و رهائى مجاهدان و ثوابشان و شكرگزارى برگزيده ها و خيرخواهى شان و عمل ذاكرين و يقين آنان و ايمان دانايان و فهمشان و پرستش خاشعان و تواضعشان و حكم فقهاء و روش آنها و ترس پرهيزكاران و رغبتشان و باور مؤمنان و توكّلشان و اميد محسنان و كردار نيكشان.
بار خدايا! از تو خواهم ثواب شاكران و مقام مقرّبان و همراه بودن با پيمبران، بار خدايا راستى كه از تو خواهم ترس عاملان براى تو و كردار بيم داران از تو و خشوع عابدان براى تو و يقين متوكّلان بر تو و توكّل مؤمنين به تو.
بار خدايا! تو به حاجتم، نگفته دانائى، و تو براى برآوردنش دست دارى و رنج نبرى و توئى كه هيچ خواستارى عطايت را به پايان نرساند و هيچ بخششى از تو نكاهد و گفتار هيچ گوينده بحق مدحت نرسد تو چنان كه خود بگوئى برتر از آنكه ما گوئيم.
بار خدايا! براى من گشايش نزديكى مقرر دار و مزد بزرگى و پوشش خوبى بر عيوبم، بار خدايا! تو مى دانى با اينكه من بر خودم ستم كردم و اسراف نمودم، برايت ضدّى و همتائى نگرفتم و نه همسرى و نه فرزندى، اى كسى كه تراكم مسائل، او را به غلط نيندازند، اين كسى كه چيزى از چيزى او را باز ندارد نه شنيدنى از شنيدنى و نه ديدنى از ديدنى و اصرارِ اصراركننده ها او را به تنگ نياورد، از تو خواهم كه در اين ساعت به من گشايش دهى از آنجا كه گمان برم
ص: 369
سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ، وَ لاَ بَصَرٌ عَنْ بَصَرٍ، وَ لاَ یُبْرِمُهُ(1) إِلْحَاحُ(2) الْمُلِحِّینَ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُفَرِّجَ عَنِّی فِی سَاعَتِی هذِهِ مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ، وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ ، إِنَّکَ(3) تُحْیِی الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ، وَ إِنَّکَ(4) عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
یَا(5) مَنْ قَلَّ شُکْرِی لَهُ(6) فَلَمْ یَحْرِمْنِی ، وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی(7)، وَ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَجْبَهْنِی(8)، وَ خَلَقَنِی لِلَّذِی خَلَقَنِی لَهُ، فَصَنَعْتُ غَیْرَ(9) الَّذِی خَلَقَنِی لَهُ(10)، فَنِعْمَ الْمَوْلی أَنْتَ(11) یَا سَیِّدِی، وَ بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا وَجَدْتَنِی(12)، وَ نِعْمَ الطَّالِبُ أَنْتَ رَبِّی، وَ بِئْسَ الْمَطْلُوبُ أَنَا(13) أَلْفَیْتَنِی؛ عَبْدُکَ ابْنُ عَبْدِکَ ابْنُ أَمَتِکَ(14) بَیْنَ یَدَیْکَ، مَا شِئْتَ صَنَعْتَ بِیَ.
اللّهُمَّ هَدَأَتِ الاْءَصْوَاتُ، وَ سَکَنَتِ الْحَرَکَاتُ، وَ خَلاَ کُلُّ حَبِیبٍ بِحَبِیبِهِ، وَ خَلَوْتُ بِکَ، أَنْتَ الْمَحْبُوبُ إِلَیَّ، فَاجْعَلْ خَلْوَتِی مِنْکَ اللَّیْلَةَ الْعِتْقَ مِنَ النَّارِ.
یَا مَنْ لَیْسَتْ(15) لِعَالِمٍ(16) فَوْقَهُ صِفَةٌ(17)، یَا مَنْ لَیْسَ لِمَخْلُوقٍ(18) دُونَهُ مَنَعَةٌ(19)، یَا أَوَّلُ(20) قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ، ···
وَ یَا آخِرُ(21) بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ، یَا(22) مَنْ لَیْسَ لَهُ عُنْصُرٌ(23)، وَ یَا مَنْ لَیْسَ لآِخِرِهِ فَنَاءٌ، وَ یَا أَکْمَلَ مَنْعُوتٍ، وَ یَا أَسْمَحَ(24) الْمُعْطِینَ، وَ یَا مَنْ یَفْقَهُ(25) بِکُلِّ لُغَةٍ یُدْعی بِهَا، وَ یَا مَنْ عَفْوُهُ قَدِیمٌ، وَ بَطْشُهُ شَدِیدٌ، وَ مُلْکُهُ مُسْتَقِیمٌ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی شَافَهْتَ(26) بِهِ مُوسی، یَا أَللّهُ(27)، یَا رَحْمَانُ، یَا رَحِیمُ، یَا لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ.
اللّهُمَّ أَنْتَ الصَّمَدُ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَنْ تُدْخِلَنِیَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ».(28)
34 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ، عَنْ یُونُسَ، قَالَ:
قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام : عَلِّمْنِی دُعَاءً، وَ أَوْجِزْ(29)،
ص: 370
و از آنجا كه گمان نبرم زيرا توئى كه استخوانهاى پوسيده و خاك شده را زنده مى كنى و به راستى تو بر هر چيز توانائى، اى كسى كه كمت شكر گزاردم و باز هم دريغم نكردى و خطايم در بر او بزرگ شد و مرا رسوا نكردى و مرا در نافرمانى ديد و برويم نزد و براى آنچه مرا آفريد و من جز آن كردم كه براى آنش مرا آفريد پس چه خوب سرپرستى باشى تو اى آقايم و چه بد بنده اى باشم من، مرا جستى چه خوب جوينده اى هستى تو پروردگار منى و چه بد مطلوبم برايت، تو مرا بنده و بنده زاد و كنيززاد خود يافتى و زير دست خود كه هر كار خواهى با من توانى كرد.
بار خدايا! آوازها همه خمودند و جنبشها همه آرميدند و هر دوستى با دوست خود خلوت كرد و من با تو خلوت كردم كه محبوب منى و ثمره خلوت مرا با خودت در اين شب آزاديم از دوزخ مقرر فرما، اى كه هيچ دانشمندى وصفى برتر از او نتواند و هيچ آفريده اى در برابر او منعى نتواند اى كه آغاز هر چيزى و پس از هر چيز هستى اى كه از ماده اى پيدا نشدى و اى كه به نيستى نگرائى اى كاملترين توصيف شده و بخشنده ترين عطاكننده اى كسى كه با هر زبانى خوانده شود و بفهمد اى كه گذشتش قديم است و يورشش سخت است و ملكش استوار است، از تو خواهم بدان نامت كه با آن با موسى بى واسطه گفتگو كردى
يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا لا اله الا انت، اللَّهم أنت الصمد اسألك ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى الجنة برحمتك.
34- از يونس گويد: به امام رضا (علیه السّلام) گفتم: يك دعا به من بياموز و مختصر كن، در پاسخ فرمود: بگو: اى كه مرا به خود
ص: 371
فَقَالَ : «قُلْ: یَا مَنْ دَلَّنِی عَلی نَفْسِهِ، وَ ذَلَّلَ(1) قَلْبِی بِتَصْدِیقِهِ، أَسْأَلُکَ الاْءَمْنَ وَ الاْءِیمَانَ».(2)
35 . عَلِیُّ بْنُ أَبِی حَمْزَةَ(3)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَنَّ رَجُلاً أَتی أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، کَانَ لِی مَالٌ وَرِثْتُهُ(4)، وَ لَمْ أُنْفِقْ مِنْهُ دِرْهَماً فِی طَاعَةِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، ثُمَّ اکْتَسَبْتُ(5) مِنْهُ مَالاً، فَلَمْ أُنْفِقْ مِنْهُ دِرْهَماً فِی طَاعَةِ اللّهِ(6)، فَعَلِّمْنِی دُعَاءً یُخْلِفُ(7) عَلَیَّ مَا مَضی، وَ یَغْفِرُ لِی مَا عَمِلْتُ، أَوْ عَمَلاً أَعْمَلُهُ .
قَالَ: قُلْ .
قَالَ: وَ أَیَّ شَیْءٍ أَقُولُ یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ؟
قَالَ: قُلْ کَمَا أَقُولُ : یَا نُورِی فِی کُلِّ ظُلْمَةٍ، وَ یَا أُنْسِی فِی کُلِّ وَحْشَةٍ، وَ یَا رَجَائِی فِی کُلِّ کُرْبَةٍ، وَ یَا ثِقَتِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ(8)، وَ یَا دَلِیلِی فِی الضَّلاَلَةِ، أَنْتَ دَلِیلِی إِذَا(9) انْقَطَعَتْ دَلاَلَةُ الاْءَدِلاَّءِ؛ فَإِنَّ دَلاَلَتَکَ لاَ تَنْقَطِعُ، وَ لاَ یَضِلُّ مَنْ هَدَیْتَ، أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَأَسْبَغْتَ، وَ رَزَقْتَنِی فَوَفَّرْتَ، وَ غَذَّیْتَنِی(10) فَأَحْسَنْتَ غِذَائِی، وَ أَعْطَیْتَنِی فَأَجْزَلْتَ(11) بِلاَ اسْتِحْقَاقٍ لِذلِکَ بِفِعْلٍ مِنِّی(12)، وَ لکِنِ(13) ابْتِدَاءً مِنْکَ لِکَرَمِکَ وَ جُودِکَ، فَتَقَوَّیْتُ بِکَرَمِکَ عَلی مَعَاصِیکَ، وَ تَقَوَّیْتُ بِرِزْقِکَ عَلی سَخَطِکَ، وَ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِیمَا لاَ تُحِبُّ (14)، فَلَمْ یَمْنَعْکَ
ص: 372
رهنمود و دلم را رام تصديق به خود ساخت، از تو امن و ايمان خواستارم.
35- از امام صادق (علیه السّلام) كه مردى نزد امير المؤمنين (علیه السّلام) آمد و گفت: يا امير المؤمنين! من مالى دارم كه ارث برده ام و يك درهمش را (مثلا يك ريال) در طاعت خدا عز و جل صرف نكردم سپس مالى هم خود به دست آوردم و يك درهمش را در راه طاعت خدا عز و جل خرج نكردم، به من دعائى بياموز كه جايگزين شود آنچه را از دستم رفته و به وسيله آن هر چه را كردم و مى كنم آمرزيده شود، فرمود: بگو: گفت: چه بگويم يا امير المؤمنين؟ فرمود: بگو: آنچه را من مى گويم: «اى نور من در هر تاريكى و اى وسيله آرامشم در هر هراس و اى اميدم در هر گرفتارى و اى مورد اعتمادم در هر سختى و اى راه نمايم در هر گمراهى، توئى رهنمائى رهنمايان قطع شود، زيرا رهنمائى تو قطع نمى شود و گمراه نشود كسى كه تواش رهنمائى، تو به من نعمت دادى و شايان و فراوانش كردى و تو به من روزى دادى و بسيارش كردى و به من خوراك دادى، خوراك خوب دادى و به من عطا دادى، عطاى كامل دادى بى آنكه من سزاوار آن باشم در برابر كارى كه كردم ولى تو آن را بى سابقه آغاز نمودى براى كرم وجود خودت و به وسيله كرم تو بر نافرمانيهاى تو نيروى گرفتم و به وسيله روزى تو بر كارى كه مايه خشم تو است نيرومند شدم و عمرم را در آنچه تو دوست ندارى گذاراندم و فانى كردم و دليرى من بر تو و ارتكاب آنچه تو بر من غدقن كرده بودى و ورود در آنچه تو بر من حرام كردى تو را باز نداشت از اينكه باز هم فضل خود را به من عطا كنى و بردبارى تو در باره من و باز گرد فضل تو بر من
ص: 373
جُرْأَتِی عَلَیْکَ، وَ رُکُوبِی لِمَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ، وَ دُخُولِی فِیمَا حَرَّمْتَ عَلَیَّ أَنْ عُدْتَ(1) عَلَیَّ بِفَضْلِکَ؛ وَ لَمْ یَمْنَعْنِی حِلْمُکَ عَنِّی، وَ عَوْدُکَ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ(2) أَنْ(3) عُدْتُ فِی مَعَاصِیکَ؛ فَأَنْتَ(4) الْعَوَّادُ بِالْفَضْلِ، وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالْمَعَاصِی، فَیَا أَکْرَمَ مَنْ أُقِرَّ لَهُ بِذَنْبٍ(5)، وَ أَعَزَّ مَنْ خُضِعَ لَهُ بِذُلٍّ(6)، لِکَرَمِکَ أَقْرَرْتُ بِذَنْبِی، وَ لِعِزِّکَ(7) خَضَعْتُ بِذُلِّی، فَمَا أَنْتَ صَانِعٌ بِی(8) فِی(9) کَرَمِکَ؛ وَ(10) إِقْرَارِی بِذَنْبِی، وَ عِزِّکَ(11)، وَ خُضُوعِی بِذُلِّی : افْعَلْ(12) بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ لاَ تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ».(13)
تَمَّ کِتَابُ الدُّعَاءِ ، ویَتْلُوهُ کِتَابُ فَضْلِ الْقُرآنِ.(14)
ص: 374
مرا باز نداشت از اينكه به نافرمانيهاى تو باز گردم، پس تو بسيار باز گرد به فضلى و من بسيار باز گرد به گناهان، اى كريم تر كسى كه در برابرش به گناه اقرار كنم و عزيزترين كسى كه به زبونى در برابرش خضوع شود، براى كرمت به گناهم اقرار كردم و به خاطر عزتت به زبونى خضوع نمودم، پس تو با من چه خواهى كرد در مقام كرمت و اقرار من به گناهم و از نظر عزتت و خضوع من به زبونيم، آن را به من عمل كن كه شايسته تو است و با من مكن آنچه را شايسته من است».
پايان كتاب دعاء و دنبالش كتاب «فضل قرآن» است.
ص: 375
ص: 376
ص: 377
کتاب فضل القرآن
1. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ، عَنْ سُفْیَانَ الْحَرِیرِیِّ(1)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ سَعْدٍ الْخَفَّافِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام (2)، قَالَ: «یَا سَعْدُ، تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ؛ فَإِنَّ الْقُرْآنَ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ نَظَرَ إِلَیْهَا(3) الْخَلْقُ(4)، وَ النَّاسُ صُفُوفٌ عِشْرُونَ وَ مِائَةُ(5) أَلْفِ صَفٍّ، ثَمَانُونَ أَلْفَ صَفٍّ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، وَ أَرْبَعُونَ أَلْفَ صَفٍّ(6) مِنْ سَائِرِ الاْءُمَمِ، فَیَأْتِی عَلی صَفِّ الْمُسْلِمِینَ فِی صُورَةِ رَجُلٍ، فَیُسَلِّمُ(7)، فَیَنْظُرُونَ إِلَیْهِ، ثُمَّ یَقُولُونَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ، إِنَّ هذَا الرَّجُلَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ نَعْرِفُهُ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَیْرَ(8) أَنَّهُ کَانَ أَشَدَّ اجْتِهَاداً مِنَّا فِی(9) الْقُرْآنِ؛ فَمِنْ هُنَاکَ أُعْطِیَ مِنَ الْبَهَاءِ(10) وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ.
ثُمَّ یُجَاوِزُ(11) حَتّی یَأْتِیَ عَلی صَفِّ الشُّهَدَاءِ، فَیَنْظُرُ(12) إِلَیْهِ
ص: 378
1- از سعد خفّاف (كفشدوز) از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: اى سعد، قرآن را بياموزيد زيرا قرآن در روز قيامت در زيباترين صورتى كه مردم ديده اند به محشر آيد و مردم يك صد و بيست صف دارند كه هشتاد صف آنها امّت محمد است (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و چهل صف از امّت هاى ديگرند و قرآن در صورت مردى بر صف مسلمانان گذرد و سلام دهد و آنان به وى نگرند و گويند:
لا اله الَّا اللَّه الحليم الكريم
، راستى كه اين مرد از مسلمانان است و ما او را به سيما و صفت مسلمانى مى شناسيم جز اينكه او بيشتر از ماها در باره قرآن كوشش كرده است و از اينجا است كه به او خرّمى و زيبائى و روشنى بيشترى داده شده كه به ماها داده نشده. سپس مى گذرد تا به صف شهيدان مى رسد و شهيدان به او نگاه مى كنند و سپس مى گويند:
لا اله الَّا اللَّه الربّ الرحيم
، راستى اين مرد از شهيدان است او را به نشانى و وصفِ او
ص: 379
الشُّهَدَاءُ، ثُمَّ یَقُولُونَ(1): لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الرَّبُّ الرَّحِیمُ، إِنَّ هذَا الرَّجُلَ مِنَ الشُّهَدَاءِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ(2) وَ صِفَتِهِ غَیْرَ أَنَّهُ مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ؛ فَمِنْ هُنَاکَ أُعْطِیَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْفَضْلِ مَا لَمْ نُعْطَهُ(3)».
قَالَ : «فَیَتَجَاوَزُ(4) حَتّی یَأْتِیَ عَلی(5) صَفِّ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ فِی صُورَةِ شَهِیدٍ، فَیَنْظُرُ إِلَیْهِ شُهَدَاءُ الْبَحْرِ، فَیَکْثُرُ تَعَجُّبُهُمْ، وَ یَقُولُونَ: إِنَّ هذَا مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَیْرَ أَنَّ الْجَزِیرَةَ الَّتِی أُصِیبَ فِیهَا کَانَتْ أَعْظَمَ هَوْلاً مِنَ الْجَزِیرَةِ(6) الَّتِی أُصِبْنَا فِیهَا؛ فَمِنْ هُنَاکَ(7) أُعْطِیَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ .
ثُمَّ یُجَاوِزُ(8) حَتّی یَأْتِیَ صَفَّ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ(9) فِی صُورَةِ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، فَیَنْظُرُ النَّبِیُّونَ وَ الْمُرْسَلُونَ إِلَیْهِ، فَیَشْتَدُّ لِذلِکَ تَعَجُّبُهُمْ، وَ یَقُولُونَ: لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ(10)، إِنَّ هذَا النَّبِیَّ(11) مُرْسَلٌ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ(12) غَیْرَ أَنَّهُ أُعْطِیَ فَضْلاً کَثِیراً» .
قَالَ : «فَیَجْتَمِعُونَ فَیَأْتُونَ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَیَسْأَلُونَهُ(13)، وَ یَقُولُونَ: یَا مُحَمَّدُ(14)، مَنْ هذَا؟ فَیَقُولُ لَهُمْ(15): أَ وَ مَا تَعْرِفُونَهُ؟ فَیَقُولُونَ: مَا نَعْرِفُهُ، هذَا مِمَّنْ(16) لَمْ یَغْضَبِ اللّهُ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : هذَا حُجَّةُ اللّهِ(17) عَلی خَلْقِهِ، فَیُسَلِّمُ.
ثُمَّ یُجَاوِزُ(18) حَتّی یَأْتِیَ عَلی(19) صَفِّ الْمَلاَئِکَةِ فِی صُورَةِ(20) مَلَکٍ مُقَرَّبٍ، فَتَنْظُرُ(21) إِلَیْهِ الْمَلاَئِکَةُ، فَیَشْتَدُّ تَعَجُّبُهُمْ، وَ یَکْبُرُ(22) ذلِکَ عَلَیْهِمْ؛ لِمَا رَأَوْا مِنْ فَضْلِهِ، وَ یَقُولُونَ: تَعَالی رَبُّنَا وَ تَقَدَّسَ، إِنَّ هذَا الْعَبْدَ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ(23) غَیْرَ أَنَّهُ کَانَ أَقْرَبَ الْمَلاَئِکَةِ إِلَی(24) اللّهِ _
ص: 380
مى شناسيم جز اينكه از شهيدان در دريا است و از اينجا به او خرّمى و فزونى دادند كه به ماها ندادند. فرمود: پس مى گذرد تا به صف شهيدانِ دريا مى رسد در صورت يك شهيد! و شهيدانِ در دريا به او نگاه مى كنند و بسيار تعجّب مى كنند و مى گويند: اين خود يكى از شهيدانِ دريا است او را به نشانى و وصفِ او مى شناسيم جز اينكه در يك جزيره كشته شده كه از آن جزيره اى كه ما در آن كشته شديم هراسناك تر بوده است و از اينجا است به او خرّمى و زيبائى و روشنى بيشترى داده اند كه به ما نداده اند. سپس مى گذرد تا به صف پيغمبران و رسولان مى آيد در صورت يك پيغمبر مرسل، و پيغمبران و رسولان به او نگاه مى كنند و شگفتى آنان را مى افزايد و مى گويند:
لا اله الَّا اللَّه الحليم الكريم
، راستى كه اين پيغمبر مرسل است و به نشانى و وصفش او را مى شناسيم جز آنكه فضيلت بسيارى به او داده شده است.
فرمود: پس همه گرد آيند و نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بيايند و از او بپرسند از وى و مى گويند: يا محمد اين كيست؟ در پاسخِ آنها گويد:
آيا شماها او را نمى شناسيد؟ مى گويند: ما او را نمى شناسيم، اين كيست كه خدا به او خشم نكرده است؟ پس رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمايد: اين است حجّت خدا بر خلقش، و سلام دهد و بگذرد تا به صورت فرشته مقرّبى به صف فرشته ها رسد و فرشته ها بدو نگرند و در شگفت شوند و از فضل او كه بينند بر آنها گران آيد و مى گويند: پروردگار ما برتر است و مقدّس، راستى كه اين هم يك بنده اى است از فرشته ها كه به نشانى و وصف فرشته او را مى شناسيم جز اينكه نزديكترين فرشته ها است به درگاه خدا عز و جل، و از اينجا است كه نور و جمالى در بر دارد كه ماها نداريم! سپس بگذرد تا به حضرت ربّ العزت رسد تبارك و تعالى و زير عرش به سجده افتد
ص: 381
عَزَّ وَ جَلَّ _ مَقَاماً؛ فَمِنْ(1) هُنَاکَ أُلْبِسَ مِنَ النُّورِ وَ الْجَمَالِ مَا لَمْ نُلْبَسْ.
ثُمَّ یُجَاوِزُ حَتّی یَنْتَهِیَ إِلی رَبِّ الْعِزَّةِ _ تَبَارَکَ وَ تَعَالی _ فَیَخِرُّ تَحْتَ الْعَرْشِ(2)، فَیُنَادِیهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالی : یَا حُجَّتِی فِی الاْءَرْضِ وَ کَلاَمِیَ الصَّادِقَ النَّاطِقَ، ارْفَعْ رَأْسَکَ، وَ سَلْ تُعْطَ، وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ(3)، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ، فَیَقُولُ اللّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالی : کَیْفَ رَأَیْتَ عِبَادِی؟ فَیَقُولُ: یَا رَبِّ، مِنْهُمْ(4) مَنْ صَانَنِی(5) وَ حَافَظَ عَلَیَّ(6) وَ لَمْ یُضَیِّعْ شَیْئاً، وَ مِنْهُمْ مَنْ ضَیَّعَنِی(7) وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّی وَ کَذَّبَ بِی(8)، وَ أَنَا حُجَّتُکَ عَلی جَمِیعِ خَلْقِکَ، فَیَقُولُ اللّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالی : وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی، لاَءُثِیبَنَّ عَلَیْکَ(9) الْیَوْمَ أَحْسَنَ الثَّوَابِ(10)، وَ لاَءُعَاقِبَنَّ عَلَیْکَ الْیَوْمَ أَلِیمَ الْعِقَابِ».
قَالَ : «فَیَرْجِعُ(11) الْقُرْآنُ رَأْسَهُ(12) فِی صُورَةٍ أُخْری» .
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: یَا أَبَا جَعْفَرٍ، فِی أَیِّ صُورَةٍ یَرْجِعُ؟
قَالَ(13) : «فِی صُورَةِ رَجُلٍ(14) شَاحِبٍ(15) مُتَغَیِّرٍ یُبْصِرُهُ(16) أَهْلُ الْجَمْعِ(17)، فَیَأْتِی الرَّجُلَ مِنْ
شِیعَتِنَا _ الَّذِی کَانَ(18) یَعْرِفُهُ وَ یُجَادِلُ بِهِ أَهْلَ الْخِلاَفِ _ فَیَقُومُ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَیَقُولُ: مَا تَعْرِفُنِی؟ فَیَنْظُرُ إِلَیْهِ الرَّجُلُ، فَیَقُولُ: مَا أَعْرِفُکَ یَا عَبْدَ اللّهِ».
قَالَ(19) : «فَیَرْجِعُ فِی صُورَتِهِ الَّتِی کَانَتْ فِی الْخَلْقِ الاْءَوَّلِ، وَ یَقُولُ(20): مَا تَعْرِفُنِی؟ فَیَقُولُ: نَعَمْ، فَیَقُولُ الْقُرْآنُ: أَنَا الَّذِی أَسْهَرْتُ لَیْلَکَ، وَ أَنْصَبْتُ(21) عَیْشَکَ(22)، سَمِعْتَ(23) الاْءَذی، وَ رُجِمْتَ(24) بِالْقَوْلِ فِیَّ(25)، أَلاَ وَ إِنَّ کُلَّ تَاجِرٍ قَدِ اسْتَوْفی تِجَارَتَهُ ، وَ أَنَا وَرَاءَکَ الْیَوْمَ».
قَالَ (26): «فَیَنْطَلِقُ بِهِ إِلی رَبِّ الْعِزَّةِ _ تَبَارَکَ وَ تَعَالی _ فَیَقُولُ: یَا رَبِّ(27) ، عَبْدُکَ، وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ قَدْ
ص: 382
و خداى تبارك و تعالى او را ندا دهد: اى حجّت من در روى زمين و اى سخن راست و گويايم سر بردار و بخواه تا به تو عطا شود و شفاعت كن تا پذيرفته گردد. و سر بردارد. سپس خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: چگونه ديدى بندگانم را؟ در پاسخ عرض كند:
برخى مرا نگهداشت و حفظ كرد و چيزى از مرا ضايع نكرد و برخى مرا ضايع كرد و حق مرا خوار شمرد و مرا دروغ دانست و منم حجّت تو بر همه خلقت.
پس خدا تبارك و تعالى فرمايد: به عزّت و جلال و رفعت مقامم سوگند، امروز بهترين ثواب را براى تو بدهم و دردناكترين كيفر را به خاطر تو بكنم. فرمود: پس قرآن به صورت ديگر سرِ خود را برگرداند.
راوى گويد: من گفتم: يا ابا جعفر در چه صورتى بر مى گردد؟ فرمود: در صورتِ مردى ژوليده و رنگ پريده كه همه مردم محشر او را ببينند و مردى از شيعه هاى ما كه او را مى شناسد و با او با مخالفان بحث و مناقشه كرده است برابر او آيد، پس گويد: تو مرا نمى شناسى؟ و آن مرد به او نگاه كند، گويد: اى بنده خدا تو را نشناسم، گويد: پس به صورت اول خود باز گردد و از آن مرد پرسد كه: مرا نشناسى؟ در پاسخ گويد: چرا! پس قرآن مى گويد: منم كه شب تو را بى خواب كردم و تو را در رنج معيشت افكندم، در باره من آزار شدى و رانده شدى، هلا كه هر تاجرى سود خود را دريافت كند و من امروز پشتيبان توام. فرمود: پس او را به درگاه ربّ العزت تبارك و تعالى برد و بگويد: پروردگارا پروردگارا بنده تو است و تو بدو داناترى، در باره من رنج كش بود و مواظب من بود به سبب من با او دشمنى مى شد و او به خاطر من دوستى مى كرد و به خاطر من
ص: 383
کَانَ نَصِباً(1) بِی(2) ، مُوَاظِباً عَلَیَّ، یُعَادی بِسَبَبِی(3)، وَ یُحِبُّ فِیَّ(4) وَ یُبْغِضُ(5)، فَیَقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَدْخِلُوا عَبْدِی جَنَّتِی، وَ اکْسُوهُ(6) حُلَّةً مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةَ، وَ تَوِّجُوهُ بِتَاجٍ، فَإِذَا فُعِلَ بِهِ ذلِکَ ، عُرِضَ عَلَی الْقُرْآنِ، فَیُقَالُ(7) لَهُ(8): هَلْ رَضِیتَ بِمَا صُنِعَ بِوَلِیِّکَ؟ فَیَقُولُ: یَا رَبِّ، إِنِّی أَسْتَقِلُّ هذَا لَهُ، فَزِدْهُ مَزِیدَ(9) الْخَیْرِ کُلِّهِ، فَیَقُولُ: وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ عُلُوِّی(10) وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی، لاَءَنْحَلَنَّ(11) لَهُ الْیَوْمَ خَمْسَةَ(12) أَشْیَاءَ مَعَ الْمَزِیدِ لَهُ وَ لِمَنْ کَانَ بِمَنْزِلَتِهِ، أَلاَ إِنَّهُمْ شَبَابٌ لاَ یَهْرَمُونَ، وَ أَصِحَّاءُ لاَ یَسْقُمُونَ، وَ أَغْنِیَاءُ لاَ یَفْتَقِرُونَ، وَ فَرِحُونَ لاَ یَحْزَنُونَ، وَ أَحْیَاءٌ لاَ یَمُوتُونَ(13)» ثُمَّ تَلاَ هذِهِ الاْآیَةَ: «لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الاْءُولی»(14).
قَالَ(15): قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ(16) یَا أَبَا جَعْفَرٍ، وَ هَلْ یَتَکَلَّمُ الْقُرْآنُ؟
فَتَبَسَّمَ، ثُمَّ قَالَ : «رَحِمَ اللّهُ الضُّعَفَاءَ مِنْ شِیعَتِنَا؛ إِنَّهُمْ أَهْلُ تَسْلِیمٍ» ثُمَّ قَالَ (17): «نَعَمْ، یَا سَعْدُ، وَ الصَّلاَةُ تَتَکَلَّمُ، وَ لَهَا صُورَةٌ وَ خَلْقٌ، تَأْمُرُ(18) وَ تَنْهی».
قَالَ سَعْدٌ(19): فَتَغَیَّرَ لِذلِکَ لَوْنِی، وَ قُلْتُ: هذَا شَیْءٌ لاَ أَسْتَطِیعُ أَنَا(20) أَتَکَلَّمُ بِهِ فِی النَّاسِ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(21) علیه السلام : «وَ هَلِ النَّاسُ إِلاَّ شِیعَتُنَا، فَمَنْ لَمْ یَعْرِفِ الصَّلاَةَ(22) فَقَدْ أَنْکَرَ حَقَّنَا» .
ثُمَّ قَالَ : «یَا سَعْدُ، أُسْمِعُکَ کَلاَمَ الْقُرْآنِ؟» قَالَ سَعْدٌ : فَقُلْتُ: بَلی صَلَّی اللّهُ عَلَیْکَ، فَقَالَ : ««إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ»(23) فَالنَّهْیُ کَلاَمٌ، وَ الْفَحْشَاءُ وَ الْمُنْکَرُ رِجَالٌ(24)، وَ نَحْنُ ذِکْرُ اللّهِ، وَ نَحْنُ أَکْبَرُ».(25)
ص: 384
دشمنى مى كرد.
پس خدا عز و جل فرمايد: اين بنده مرا به بهشت بريد و از جامه هاى بهشتى به او بپوشيد و بر سر او تاج گذاريد؛ و چون با او چنين كنند او را به قرآن نمايند و گفته شود به او: آيا بدان چه با دوستت عمل شد خشنودى؟ گويد: پروردگار من، آن را كم شمارم، به او هر مزيد خيرى بيفزا، خدا فرمايد: به عزّت و جلال و علوّ مقام و ارتفاع مقامم سوگند، امروز به او و هر كه همپايه او است پنج چيز به او بافزونى عطا كنم، هلا آنان جوانانى باشند كه پير نشوند و تندرستانى باشند كه بيمار نگردند و توانگرانى باشند كه فقير نشوند و شاد كامانى باشند كه اندوهگين نشوند و زنده هائى باشند كه نميرند سپس اين آيه را خواند (56 سورة الدخان): «نچشند در آن مرگ را جز همان مرگ اول».
گويد: گفتم: قربانت گردم يا ابا جعفر آيا قرآن سخن مى گويد؟ آن حضرت لبخندى زد و سپس فرمود: خدا رحمت كند شيعيان ساده دل ما را، زيرا اهل تسليم و پذيرشند؛ سپس فرمود: آرى سعد، نماز هم سخن مى گويد و صورتى دارد و خلقى باشد كه فرمان دهد و غدقن كند، سعد گويد: از اين سخن رنگم پريد و گفتم: اين چيزى است كه نمى توانم ميان مردم بگويم. امام باقر (علیه السّلام) فرمود: آيا مردم جز همان شيعيان ما هستند؟ هر كه نماز را نشناسند و نفهمد، حقّ ما را منكر است. سپس فرمود: اى سعد، من به تو سخن قرآن را بشنوانم؟ گفتم: آرى خدايت رحمت كند! فرمود (45 سوره عنكبوت): «راستى نماز باز مى دارد از فحشاء و منكر و هر آينه ذكر خدا بزرگتر است» نهى سخن است (كه نماز مى گويد) و فحشاء و منكر مردانى باشند، و ما ذكر خدائيم و ما اكبر هستيم.
ص: 385
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ، عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّکُمْ فِی دَارِ هُدْنَةٍ(1)، وَ أَنْتُمْ عَلی ظَهْرِ سَفَرٍ، وَ السَّیْرُ بِکُمْ سَرِیعٌ، وَ قَدْ رَأَیْتُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ یُبْلِیَانِ کُلَّ جَدِیدٍ، وَ یُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِیدٍ، وَ یَأْتِیَانِ بِکُلِّ(2) مَوْعُودٍ؛ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ(3) لِبُعْدِ الْمَجَازِ(4)».
قَالَ : «فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الاْءَسْوَدِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللّهِ، وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ؟
قَالَ(5): دَارُ بَلاَغٍ(6) وَ انْقِطَاعٍ؛ فَإِذَا الْتَبَسَتْ(7) عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ، فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ؛ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ(8)، وَ مَاحِلٌ(9) مُصَدَّقٌ؛ وَ مَنْ(10) جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی الْجَنَّةِ ، وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ(11) سَاقَهُ(12) إِلَی النَّارِ، وَ هُوَ(13) الدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلی(14) خَیْرِ سَبِیلٍ ، وَ هُوَ کِتَابٌ فِیهِ تَفْصِیلٌ(15) وَ بَیَانٌ وَ تَحْصِیلٌ، وَ هُوَ الْفَصْلُ(16) لَیْسَ ··· î بِالْهَزْلِ(17)، وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ، فَظَاهِرُهُ حُکْمٌ(18)، وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ، ظَاهِرُهُ(19) أَنِیقٌ، وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ، لَهُ نُجُومٌ، وَ عَلی نُجُومِهِ نُجُومٌ(20)، لاَ تُحْصی عَجَائِبُهُ، وَ لاَ تُبْلی غَرَائِبُهُ، فِیهِ مَصَابِیحُ
الْهُدی، وَ مَنَارُ(21) الْحِکْمَةِ(22)، وَ دَلِیلٌ عَلَی الْمَعْرِفَةِ(23) لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ(24)، فَلْیَجْلُ(25) جَالٍ بَصَرَهُ، وَ لْیُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ؛ یَنْجُ مِنْ عَطَبٍ(26)،
ص: 386
2- از امام صادق (علیه السّلام) از پدرانش (علیه السّلام) از رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: كه فرموده است: أيا مردم، شماها اكنون در خانه صلح و سازش هستيد و شما در سرِ راهيد و بشتاب شما را مى برند، شما مى نگريد كه شب و روز و شب و ماه و مهر تازه ها را كهنه كنند و هر آينده دورى را نزديك سازند و هر وعده اى را بسر آرند، شما هم آماده حركت باشيد كه گذرگاه شما دور است. مقداد بن اسود از جا برخاست و گفت: يا رسول اللَّه خانه صلح و سازش چيست؟ فرمود:
خانه اى است كه بدان رسند و از آن كوچند (يعنى موقّتى است و كوتاه مدت و سزاوار جدّ و كوشش و جنگ و نزاع بر سر آن نيست) هر گاه آشوبها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن بچسبيد زيرا شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش بدى ها را مى دهد و گفته او تصديق مى شود، هر كه قرآن را رهبر خود سازد او را به بهشت كشاند و هر كه آن را پشت سر خود نهد او را به دوزخ راند، همان قرآن رهنما است كه به بهترين راهى رهنمايد و آن كتابى است كه در آن است تفصيل و بيان و تحصيل مقاصد، آن است جداكننده حق و باطل و رافع هر گونه اختلاف، شوخى و سرسرى نيست، ظاهرى دارد و باطنى دارد، ظاهرش حكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش خرّم و زيبا است و باطنش ژرف و نارسا، اخترانى دارد و اخترانش هم اخترانى دارند (قسمت هائى دارد و هر قسمتش هم قسمت هائى دارد خ ل) شگفتى هايش شماره نشوند و تازه هايش كهنه نگردند، در آن است چراغ هاى هدايت و فروزانگاه حكمت و دليل بر معرفت، براى كسى كه راهِ آن را بداند بايد هر پيگردى ديده هاى خود را به همه سوى آن بچرخاند و نظر تأمّل را تا درك صفت آن برساند، نجات بخشد هر كه در معرض هلاك است و رها سازد
ص: 387
وَ یَتَخَلَّصْ(1) مِنْ نَشَبٍ(2)؛ فَإِنَّ التَّفَکُّرَ حَیَاةُ قَلْبِ الْبَصِیرِ(3)، کَمَا یَمْشِی الْمُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ، فَعَلَیْکُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّصِ».(4)
3. عَلِیٌّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ(5) الْعَزِیزَ الْجَبَّارَ أَنْزَلَ(6) عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ ، وَ هُوَ الصَّادِقُ الْبَارُّ، فِیهِ خَبَرُکُمْ، وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُمْ، وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الاْءَرْضِ، وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذلِکَ لَتَعَجَّبْتُمْ(7)».(8)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی الْجَارُودِ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام (9) : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أَنَا أَوَّلُ وَافِدٍ عَلَی الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ کِتَابُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِی، ثُمَّ أُمَّتِی(10)، ثُمَّ أَسْأَ لُهُمْ: مَا فَعَلْتُمْ بِکِتَابِ اللّهِ(11) وَ بِأَهْلِ(12) بَیْتِی؟».(13)
5. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیی(14)، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ فِیهِ مَنَارُ الْهُدی ، وَ مَصَابِیحُ الدُّجی، فَلْیَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ، وَ(15) یَفْتَحْ لِلضِّیَاءِ نَظَرَهُ، فَإِنَّ التَّفَکُّرَ(16) حَیَاةُ قَلْبِ الْبَصِیرِ(17)، کَمَا یَمْشِی الْمُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُمَاتِ(18) بِالنُّورِ».(19)
6. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ یُونُسَ(20)، عَنْ
ص: 388
هر كه دچار چنگال است، پس به راستى انديشه است كه زنده مى كند دل بينا را چونان كه روشنى جو در تاريكى ها به وسيله نور راه مى رود بر شما باد كه خوش برآئيد و كم بپائيد و كم انتظار بريد.
3- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: راستى كه عزيز جبّار كتاب خود را بر شماها فرو فرستاده و او است كه راست گو و نيك خواه است، در كتاب او است گزارش شما و گزارش هر كه پيش از شما و گزارش هر كه پس از شما است و گزارش آسمان و زمين و اگر بيايد نزد شما كسى كه شما را از آن گزارش دهد، هر آينه به شگفت آئيد.
4- امام باقر (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
من نخست وارد بر عزيز جبارم در روز رستاخيز با كتاب او و خاندان من سپس امت من باشند، سپس من از امتم بپرسم شما با كتاب خدا چه كرديد و به خاندانم چه كرديد؟ 5- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
راستى اين قرآن است كه در آن است فروزشگاه هدايت و چراغهاى شب تار و بايد هر جوينده اى ديده در آن بچرخاند و براى پرتو آن نظر خود را بگشايد، زيرا انديشه زندگى دل بينا است چونان كه راه مى رود پرتوياب در تاريكيها به وسيله نور.
6- در سفارش امير المؤمنين (علیه السّلام) به يارانش اين بود كه:
ص: 389
أَبِی جَمِیلَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «کَانَ فِی وَصِیَّةِ أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام أَصْحَابَهُ(1) : اعْلَمُوا(2) أَنَّ الْقُرْآنَ هُدَی(3) النَّهَارِ(4)، وَ نُورُ اللَّیْلِ(5) الْمُظْلِمِ عَلی مَا کَانَ مِنْ جَهْدٍ وَ فَاقَةٍ(6)».(7)
7 . عَلِیٌّ(8)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ، عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام ، قَالَ: «شَکَا رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَجَعاً فِی صَدْرِهِ، فَقَالَ صلی الله علیه و آله : اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ؛ فَإِنَّ(9) اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یَقُولُ: «وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ»(10)».(11)
8 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنِ الْخَشَّابِ رَفَعَهُ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لاَ وَ اللّهِ، لاَ یَرْجِعُ الاْءَمْرُ وَ الْخِلاَفَةُ إِلی آلِ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ أَبَداً، وَ لاَ إِلی بَنِی أُمَیَّةَ أَبَداً، وَ لاَ فِی وُلْدِ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ أَبَداً؛ وَ ذلِکَ أَنَّهُمْ نَبَذُوا الْقُرْآنَ، وَ أَبْطَلُوا السُّنَنَ، وَ عَطَّلُوا الاْءَحْکَامَ، وَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الْقُرْآنُ هُدًی مِنَ الضَّلاَلَةِ(12) ، وَ تِبْیَانٌ مِنَ الْعَمی ، وَ اسْتِقَالَةٌ(13) مِنَ الْعَثْرَةِ، وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَةِ، وَ ضِیَاءٌ مِنَ الاْءَحْدَاثِ(14)، وَ عِصْمَةٌ مِنَ الْهَلَکَةِ ، وَ رُشْدٌ مِنَ الْغَوَایَةِ(15)، وَ بَیَانٌ مِنَ الْفِتَنِ، وَ بَلاَغٌ مِنَ الدُّنْیَا إِلَی(16) الاْآخِرَةِ، وَ فِیهِ کَمَالُ دِینِکُمْ، وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ(17) الْقُرْآنِ(18) إِلاَّ إِلَی النَّارِ».(19)
9 . حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «إِنَّ الْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ(20) آمِرٌ(21)، یَأْمُرُ بِالْجَنَّةِ، وَ یَزْجُرُ عَنِ النَّارِ(22)».(23)
ص: 390
بدانيد قرآن رهبرى روزان است و روشنى شب تار نسبت به هر آنچه از سختى و ندارى باشد.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: مردى به پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) از درد سينه شكايت كرد، در پاسخش فرمود:
از قرآن شفا جو، زيرا خدا عز و جل مى فرمايد (57 سوره يونس): «شفاء است براى آنچه در سينه ها است».
8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: امامت و خلافت هرگز به آل ابى بكر و عمر بر نگردد و نه به زادگان بنى اميّه و نه فرزندان طلحه و زبير اين براى آن است كه آنان قرآن را به دور انداختند و سنن را باطل كردند و احكام را تعطيل نمودند با اينكه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: قرآن رهبرى از ضلالت است و بيان هر نادانى است و وسيله بازگشت و گذشت از هر لغزش است و روشنى است در تاريكى و پرتوى است در هر پيشامد (بدعت) و نگهدارى از هر هلاكت است و رهيابى از هر گمراهى است و بيان است در مورد هر فتنه و اشتباه و وسيله رسيدن از دنيا به سعادت آخرت است و در آن است كمال دين شماها و هيچ كس از قرآن منحرف نشود جز به دوزخ سوزان.
9- از ابى بصير، گويد: شنيدم امام باقر (علیه السّلام) مى فرمود:
راستى قرآن بازدارنده و فرمان دهنده است، فرمان به بهشت مى دهد و از دوزخ باز مى دارد.
ص: 391
10 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ سَعْدٍ الاْءِسْکَافِ(1)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «أُعْطِیتُ السُّوَرَ(2) الطِّوَالَ(3) مَکَانَ التَّوْرَاةِ، وَ أُعْطِیتُ الْمِئِینَ مَکَانَ الاْءِنْجِیلِ، وَ أُعْطِیتُ الْمَثَانِیَ(4) مَکَانَ الزَّبُورِ، وَ فُضِّلْتُ بِالْمُفَصَّلِ(5) ثَمَانٌ(6) وَ سِتُّونَ سُورَةً، وَ هُوَ مُهَیْمِنٌ(7) عَلی سَائِرِ الْکُتُبِ، ··· î فالتَّوْرَاةُ(8) لِمُوسی، وَ الاْءِنْجِیلُ لِعِیسی، وَ الزَّبُورُ لِدَاوُدَ علیهم السلام » .(9)
11. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(10) علیه السلام ، قَالَ : «یَجِیءُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی أَحْسَنِ مَنْظُورٍ إِلَیْهِ صُورَةً، فَیَمُرُّ بِالْمُسْلِمِینَ، فَیَقُولُونَ: هذَا رَجُلٌ(11) مِنَّا ، فَیُجَاوِزُهُمْ إِلَی النَّبِیِّینَ، فَیَقُولُونَ: هُوَ مِنَّا، فَیُجَاوِزُهُمْ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ، فَیَقُولُونَ: هُوَ مِنَّا ، حَتّی یَنْتَهِیَ إِلی رَبِّ الْعِزَّةِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فَیَقُولُ: یَا رَبِّ، فُلاَنُ بْنُ(12) فُلاَنٍ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَهُ(13)، وَ أَسْهَرْتُ(14) لَیْلَهُ فِی دَارِ الدُّنْیَا، وَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَنٍ لَمْ أُظْمِئْ(15) هَوَاجِرَهُ، وَ لَمْ أُسْهِرْ(16) لَیْلَهُ، فَیَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالی : أَدْخِلْهُمُ الْجَنَّةَ عَلی مَنَازِلِهِمْ، فَیَقُومُ(17) فَیَتَّبِعُونَهُ (18)، فَیَقُولُ لِلْمُوءْمِنِ: اقْرَأْ وَ ارْقَهْ» قَالَ : «فَیَقْرَأُ وَ یَرْقی(19) حَتّی یَبْلُغَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مَنْزِلَتَهُ الَّتِی هِیَ لَهُ، فَیَنْزِلُهَا(20)».(21)
12 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ
ص: 392
10- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
به من سوره هاى دراز داده شده به جاى تورات، و سوره هاى صد آيه اى داده شده به جاى انجيل، و سوره هاى همانند داده شده به جاى زبور، و سوره هاى مفصل (يعنى آيه كوتاه) كه شصت و هشت سوره است بيشتر به من عطا شده و اين قرآن غالب و شاهد است بر كتب ديگر، و تورات از آن موسى (علیه السّلام) است و انجيل از آن عيسى (علیه السّلام) و زبور از آن داود (علیه السّلام).
11- از جابر كه امام باقر (علیه السّلام) فرمود: قرآن روز قيامت در بهترين صورتى مى آيد و به مسلمانان گذر مى كند و مى گويند: اين مرد از ما است و از آنها بگذرد و نزد پيغمبران آيد و آنها هم مى گويند: او از ما است، و از آنها نزد فرشته هاى مقرّب مى گذرد و آنها هم مى گويند: او از ما است، تا به درگاه ربّ العزة عز و جل مى رسد و مى گويد: پروردگارا! فلان پسر فلان است كه من در دنيا روزهاى گرمش را به تشنگى كشاندم و شبهاى او را بى خواب كردم و فلان پسر فلان است كه نه روز او را به تشنگى كشاندم و نه شبش را بى خواب كردم، پس خدا تبارك و تعالى مى فرمايد: آنها را به بهشت بر و هر كدام را در مقام خود جاى بده و قرآن برخيزد و قرآنيان دنبال او بروند و او مى گويد به هر مؤمنى: قرآن بخوان و بالا برو، فرمود: هر كدام قرآن مى خوانند و بالا مى روند تا هر مردى به درجه خود مى رسد كه براى او مقرر شده است و در آن منزل مى گيرد.
12- از يونس بن عمار كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روز
ص: 393
أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ الدَّوَاوِینَ(1) یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلاَثَةٌ(2): دِیوَانٌ فِیهِ النِّعَمُ(3)، وَ دِیوَانٌ
فِیهِ الْحَسَنَاتُ، وَ دِیوَانٌ فِیهِ السَّیِّئَاتُ(4)، فَیُقَابَلُ بَیْنَ دِیوَانِ النِّعَمِ وَ دِیوَانِ الْحَسَنَاتِ، فَتَسْتَغْرِقُ(5) النِّعَمُ عَامَّةَ(6) الْحَسَنَاتِ، وَ یَبْقی دِیوَانُ السَّیِّئَاتِ(7)، فَیُدْعی بِابْنِ(8) آدَمَ الْمُوءْمِنِ لِلْحِسَابِ(9)، فَیَتَقَدَّمُ الْقُرْآنُ أَمَامَهُ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ، فَیَقُولُ: یَا رَبِّ، أَنَا الْقُرْآنُ، وَ هذَا عَبْدُکَ الْمُوءْمِنُ قَدْ کَانَ یُتْعِبُ نَفْسَهُ بِتِلاَوَتِی، وَ یُطِیلُ لَیْلَهُ بِتَرْتِیلِی، وَ تَفِیضُ عَیْنَاهُ إِذَا تَهَجَّدَ؛ فَأَرْضِهِ کَمَا أَرْضَانِی».
قَالَ : «فَیَقُولُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ: عَبْدِیَ(10)، ابْسُطْ یَمِینَکَ، فَیَمْلَوءُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللّهِ(11) الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ(12)، وَ یَمْلاَءُ شِمَالَهُ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، ثُمَّ یُقَالُ: هذِهِ الْجَنَّةُ مُبَاحَةٌ لَکَ، فَاقْرَأْ وَ اصْعَدْ، فَإِذَا قَرَأَ آیَةً صَعِدَ دَرَجَةً».(13)
13 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ(14) جَمِیعاً، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ، عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام : «لَوْ مَاتَ مَنْ(15) بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، لَمَا(16) اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی» وَ کَانَ(17) علیه السلام إِذَا قَرَأَ «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»(18) یُکَرِّرُهَا حَتّی کَادَ(19) أَنْ یَمُوتَ.(20)
14. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ
ص: 394
قيامت سه دفتر باشد: دفترى كه در آن نعمتها ثبت است و دفترى كه در آن حسنات ثبت است و دفترى كه در آن سيئات ثبت است، و دفتر نعمتها را با دفتر حسنات برابر كنند و نعمتها همه حسنات را فرا گيرند و غرفه كنند و دفتر سيئات به جا ماند و آدمى زاده مؤمن را پاى حساب بخوانند و قرآن در زيباترين صورتى جلو او پيش آيد و گويد: پروردگارا! من قرآنم و اين بنده مؤمن تو است كه خود را به رنج مى انداخت براى خواندن من و شبش را در تمرين من، طولانى مى كرد، و چون به نماز شب مشغول مى شد اشك از چشمش روان مى گردد، او را خشنود ساز چنانچه مرا خشنود ساخت، فرمود: پس خداى عزيز و جبار مى فرمايد: اى بنده من! دست راستت را باز كن و خدا دست راستش را از رضوان عزيز جبار پر مى كند و دست چپش را از رحمت خدا، سپس به او گفته مى شود: اين بهشت برايت مباح است، بخوان و بالا رو و چون آيه اى بخواند درجه اى بالا رود.
13- از زهرى كه على بن الحسين (علیه السّلام) مى فرمود:
اگر همه مردم ميان مشرق تا به مغرب بميرند، من هراسى ندارم پس از اينكه قرآن با من است، و شيوه اش بود كه هر گاه مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ را مى خواند، آن را تكرار مى كرد تا نزديك بود بميرد.
14- از اسحاق بن غالب كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر گاه خداى عز و جل خلق اولين و آخرين را در محشر جمع كند به ناگاه
ص: 395
علیه السلام : «إِذَا جَمَعَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ الاْءَوَّلِینَ وَ الاْآخِرِینَ إِذَا هُمْ بِشَخْصٍ قَدْ أَقْبَلَ ، لَمْ یُرَ(1) قَطُّ أَحْسَنُ صُورَةً مِنْهُ(2)، فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْهِ الْمُوءْمِنُونَ _ وَ هُوَ الْقُرْآنُ _ قَالُوا: هذَا مِنَّا، هذَا أَحْسَنُ شَیْءٍ رَأَیْنَا(3)، فَإِذَا(4) انْتَهی إِلَیْهِمْ جَازَهُمْ.
ثُمَّ یَنْظُرُ إِلَیْهِ الشُّهَدَاءُ ، حَتّی إِذَا(5) انْتَهی إِلی آخِرِهِمْ جَازَهُمْ، فَیَقُولُونَ(6): هذَا الْقُرْآنُ(7)، فَیَجُوزُهُمْ کُلَّهُمْ حَتّی إِذَا(8) انْتَهی إِلَی الْمُرْسَلِینَ، فَیَقُولُونَ: هذَا الْقُرْآنُ، فَیَجُوزُهُمْ حَتّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ ، فَیَقُولُونَ: هذَا الْقُرْآنُ، فَیَجُوزُهُمْ، ثُمَّ یَنْتَهِی حَتّی یَقِفَ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ، فَیَقُولُ الْجَبَّارُ: وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی، لاَءُکْرِمَنَّ الْیَوْمَ مَنْ أَکْرَمَکَ، وَ لاَءُهِینَنَّ(9) مَنْ أَهَانَکَ».(10)
بَابُ فَضْلِ حَامِلِ الْقُرْآنِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِی الْحُسَیْنِ الْفَارِسِیِّ(11)، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِنَّ أَهْلَ الْقُرْآنِ فِی أَعْلی دَرَجَةٍ مِنَ الاْآدَمِیِّینَ مَا خَلاَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ؛ فَلاَ تَسْتَضْعِفُوا(12) أَهْلَ الْقُرْآنِ حُقُوقَهُمْ؛ فَإِنَّ لَهُمْ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ لَمَکَاناً(13) عَلِیّاً(14)».(15)
ص: 396
همه بنگرند شخصى پيش آيد كه هرگز صورتى زيباتر از وى ديده نشده است و چون چشم مؤمنان به وى افتد كه همان قرآن است گويند: اين از ما است، اين بهترين چيزى است كه ما ديديم و چون به آنها رسد و از آنها هم بگذرد و آنها گويند: اين قرآن است و از آنان هم مى گذرد تا به فرشته ها مى رسد و مى گويند: اين قرآن است و از آنها مى گذرد تا به سمت راست عرش مى ايستد و خداى جبّار مى فرمايد: به عزّت و جلالم و به بلندى مقامم سوگند، هر آينه امروز گرامى دارم هر كه تو را گرامى داشته و هر آينه امروز خوار كنم هر كه تو را خوار كرده است.
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
راستى اهل قرآن در بالاترين درجه آدميانند جز پيغمبران و رسولان، حقوق اهل قرآن را كم مشماريد زيرا از طرف خداى عزيز جبّار مقام بلندى دارند.
ص: 397
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ(1) بِهِ ، مَعَ(2) السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ».(3)
3. وَ بِإِسْنَادِهِ(4)، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ :
«قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ؛ فَإِنَّهُ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ صَاحِبَهُ فِی صُورَةِ شَابٍّ جَمِیلٍ شَاحِبِ(5) اللَّوْنِ، فَیَقُولُ لَهُ : أَنَا الْقُرآنُ(6) الَّذِی کُنْتُ أَسْهَرْتُ لَیْلَکَ، وَ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَکَ، وَ أَجْفَفْتُ رِیقَکَ، وَ أَسَلْتُ(7) دَمْعَتَکَ(8)، أَوءُولُ(9) مَعَکَ حَیْثُمَا أُلْتَ(10)، وَ کُلُّ تَاجِرٍ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَتِهِ، وَ أَنَا الْیَوْمَ لَکَ(11) مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ، وَ سَیَأْتِیکَ(12) کَرَامَةٌ مِنَ(13) اللّهِ عَزَّ وجلَّ، فَأَبْشِرْ(14)، فَیُوءْتی بِتَاجٍ، فَیُوضَعُ(15) عَلی رَأْسِهِ، وَ یُعْطَی الاْءَمَانَ بِیَمِینِهِ، وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنَانِ(16) بِیَسَارِهِ(17)، وَ یُکْسی حُلَّتَیْنِ(18)، ثُمَّ یُقَالُ لَهُ(19): اقْرَأْ
وَ ارْقَهْ(20)، فَکُلَّمَا قَرَأَ آیَةً صَعِدَ دَرَجَةً، وَ یُکْسی أَبَوَاهُ حُلَّتَیْنِ إِنْ کَانَا مُوءْمِنَیْنِ، ثُمَّ یُقَالُ(21) لَهُمَا(22): هذَا لِمَا عَلَّمْتُمَاهُ الْقُرْآنَ».(23)
4. ابْنُ مَحْبُوبٍ(24)، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ مِنْهَالٍ الْقَصَّابِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ _ وَ هُوَ شَابٌّ مُوءْمِنٌ _ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ، وَ جَعَلَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ، وَ کَانَ الْقُرْآنُ حَجِیزاً(25) عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، یَقُولُ(26): یَا رَبِّ، إِنَّ کُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجْرَ عَمَلِهِ غَیْرَ عَامِلِی، فَبَلِّغْ بِهِ أَکْرَمَ عَطَایَاکَ(27)» .قَالَ :
ص: 398
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
حافظ قرآن كه بدان عمل كند، همراه فرشته هاى پيغامبر گرامى و خوش رفتار است.
3- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: قرآن را بياموزيد زيرا روز قيامت نزد خواننده خود آيد صورت جوانى زيبا رنگ پريده و قرآن به او مى گويد: منم كه شب تو را بى خواب كردم و روزهاى گرم تر به تشنگى كشيدم و آب دهانت را خشك كردم و اشكت را روان ساختم، هر جا بر وى با تو مى آيم و هر تاجرى در پس تجارت خود به انتظار سود است و امروزه من به سود تو در پس تجارت هر تاجرى هستم و به زودى كرامت خداى عز و جل به تو مى رسد، مژده بگير و تاجى برايش آورند و بر سرش نهند و برگ امان به دستش دهند و بهشت جاويد او را مكان باشد و دو جامه بهشتى به او پوشند، سپس به او گفته شود: بخوان و بالا برو و هر آنچه آيه اى خواند، درجه اى برآيد و به پدر و مادر او هم اگر مؤمن باشند دو جامه پوشند و به آنها گويند: اين مزد اين است كه قرآن به او آموختيد.
4- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه در جوانى با ايمان، قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش بياميزد و خداى عز و جل او را با سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ همراه كند و قرآن روز قيامت مانع او باشد از دوزخ.
مى گويد: پروردگارا! هر كارگرى مزد خود را گرفته جز كارگر من، تو كاملترين عطاهايت را به او بده، فرمود: خداى جبّار دو جامه از جامه هاى بهشتى به او بپوشاند و تاج كرامت بر سرش گذارد،
ص: 399
«فَیَکْسُوهُ اللّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ حُلَّتَیْنِ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ، وَ یُوضَعُ عَلی رَأْسِهِ تَاجُ الْکَرَامَةِ، ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: هَلْ أَرْضَیْنَاکَ فِیهِ؟ فَیَقُولُ الْقُرْآنُ: یَا رَبِّ، قَدْ کُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِیمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هذَا، فَیُعْطَی الاْءَمْنَ بِیَمِینِهِ، وَ الْخُلْدَ بِیَسَارِهِ، ثُمَّ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ، فَیُقَالُ لَهُ: اقْرَأْ(1) وَ اصْعَدْ(2) دَرَجَةً، ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: هَلْ بَلَغْنَا(3) بِهِ وَ أَرْضَیْنَاکَ؟ فَیَقُولُ: نَعَمْ».
قَالَ : «وَ مَنْ قَرَأَهُ(4) کَثِیراً، وَ(5) ··· î تَعَاهَدَهُ(6) بِمَشَقَّةٍ مِنْ شِدَّةِ حِفْظِهِ، أَعْطَاهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَجْرَ هذَا مَرَّتَیْنِ».(7)
5 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ؛ وَ حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْخَشَّابِ جَمِیعاً، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یُوسُفَ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ ثَابِتٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالتَّخَشُّعِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلاَنِیَةِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ، وَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلاَنِیَةِ بِالصَّلاَةِ وَ الصَّوْمِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ، ثُمَّ نَادی بِأَعْلی صَوْتِهِ(8): یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ، تَوَاضَعْ بِهِ؛ یَرْفَعْکَ اللّهُ، وَ لاَ تَعَزَّزْ بِهِ؛ فَیُذِلَّکَ اللّهُ، یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ، تَزَیَّنْ بِهِ(9) لِلّهِ؛ یُزَیِّنْکَ اللّهُ بِهِ(10) ، وَ لاَ تَزَیَّنْ بِهِ لِلنَّاسِ؛ فَیَشِینَکَ(11) اللّهُ بِهِ(12)، مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَکَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَیْنَ جَنْبَیْهِ، وَ لکِنَّهُ(13) لاَ یُوحی إِلَیْهِ، وَ مَنْ جَمَعَ الْقُرْآنَ فَنَوْلُهُ(14) لاَ یَجْهَلُ(15) مَعَ مَنْ یَجْهَلُ عَلَیْهِ، وَ لاَ یَغْضَبُ فِیمَنْ(16) یَغْضَبُ عَلَیْهِ(17)، ··· î وَ لاَ یَحِدُّ(18) فِیمَنْ یَحِدُّ(19)، وَ لکِنَّهُ یَعْفُو وَ یَصْفَحُ وَ یَغْفِرُ وَ یَحْلُمُ لِتَعْظِیمِ الْقُرْآنِ، وَ مَنْ أُوتِیَ الْقُرْآنَ فَظَنَّ أَنَّ(20)
ص: 400
سپس به او گفته شود: آيا ما تو را در باره او خشنود كرديم؟ قرآن گويد: پروردگارا! من در باره او ميل به مزد بيشترى داشتم پس برگ امان به دست راستش دهند و بهشت را در دست چپش، سپس وارد بهشت گردد و به او گفته شود: قرآن بخوان و يك درجه بالا برو، سپس به قرآن گويند: آيا او را به حقّش رسانديم و تو را خشنود كرديم، گويد: آرى و هر كه قرآن بخواند و آن را براى اهتمام در حقّش با رنج و مشقّت بازرسى كند، خداى عز و جل به او دو بار مزد دهد.
5- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: سزاوارتر مردم به ترس از خدا در نهان و عيان داراى علم به قرآن آن است و راستى كه سزاوارتر مردم در نهان و عيان به نماز خواندن و روزه گرفتن عالم به قرآن است، سپس به بلندترين آوازش فرياد زد: اى عالم به قرآن! به وسيله آن تواضع پيشه كن تا خدايت بالا برد و آن را وسيله عزّت طلبى و تكبّر مساز تا خدا خوارت كند، اى داناى قرآن! خود را با آن براى خدا بياراى تا خدا تو را بيارايد و خود را بدان براى مردم مياراى تا خدا بدو تو را زشت نمايد، هر كه تمام قرآن را حفظ كند گويا: نبوّت را در دل خود جاى داده است ولى با وحى نمى رسد و هر كه قرآن را فراهم كند و آن را درك كند در برابر كسى كه با او نادانى كند بردبار باشد و در برابر هر كه به او خشم كند شكيبا باشد و خشم نكند و در برابر هر كه به او تندى كند تند نشود ولى بگذرد و چشم پوشد و بيامرزد و بردبار باشد به خاطر تعظيم قرآن و هر كه به او تندى كند تند نشود ولى بگذرد و چشم پوشد و بيامرزد و بردبار باشد به خاطر تعظيم قرآن و هر كه قرآن بدو داده شده است و گمان برد به كسى بهتر او داده شده هر آينه
ص: 401
أَحَداً مِنَ النَّاسِ أُوتِیَ أَفْضَلَ مِمَّا أُوتِیَ، فَقَدْ عَظَّمَ مَا حَقَّرَ اللّهُ، وَ حَقَّرَ مَا عَظَّمَ اللّهُ».(1)
6 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ(2)، عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا صَالِحٌ الْقَمَّاطُ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «النَّاسُ أَرْبَعَةٌ» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، وَ مَا هُمْ؟ فَقَالَ : «رَجُلٌ أُوتِیَ الاْءِیمَانَ وَ لَمْ یُوءْتَ الْقُرْآنَ، وَ رَجُلٌ أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ یُوءْتَ الاْءِیمَانَ، وَ رَجُلٌ 2 / 281
أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ أُوتِیَ الاْءِیمَانَ، وَ رَجُلٌ لَمْ یُوءْتَ الْقُرْآنَ وَ لاَ(3) الاْءِیمَانَ».
قَالَ: قُلْتُ(4): جُعِلْتُ فِدَاکَ، فَسِّرْ لِی حَالَهُمْ.
فَقَالَ (5): «أَمَّا الَّذِی أُوتِیَ الاْءِیمَانَ وَ لَمْ یُوءْتَ الْقُرْآنَ، فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ التَّمْرَةِ(6) ، طَعْمُهَا حُلْوٌ وَ لاَ رِیحَ لَهَا. وَ أَمَّا الَّذِی أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ یُوءْتَ الاْءِیمَانَ، فَمَثَلُهُ(7) کَمَثَلِ الاْآسِ(8)، رِیحُهَا طَیِّبٌ، وَ طَعْمُهَا مُرٌّ. وَ أَمَّا مَنْ(9) أُوتِیَ الْقُرْآنَ وَ الاْءِیمَانَ(10)، فَمَثَلُهُ(11) کَمَثَلِ الاْءُتْرُجَّةِ(12)، رِیحُهَا طَیِّبٌ، وَ طَعْمُهَا طَیِّبٌ . وَ أَمَّا الَّذِی لَمْ یُوءْتَ الاْءِیمَانَ وَ لاَ الْقُرْآنَ(13)، فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْحَنْظَلَةِ، طَعْمُهَا مُرٌّ، وَ لاَ رِیحَ لَهَا».(14)
7 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ جَمِیعاً، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ، عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام : أَیُّ الاْءَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ قَالَ (15): «الْحَالُّ الْمُرْتَحِلُ»(16) قُلْتُ:
وَ مَا الْحَالُّ
ص: 402
آنچه را خدا كوچك شمرده بزرگ دانسته و آنچه را خدا بزرگ دانسته كوچك شمرده است.
6- از ابان تغلب، از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود: مردم چهار دسته اند، گفتم: قربانت، چه هستند؟ فرمود:
1- مردى كه ايمانش داده و قرآنش ندادند. 2- مردى كه قرآنش داده و ايمانش ندادند.
3- مردى كه قرآنش داده و ايمانش هم دادند. 4- مردى كه نه قرآن به او داده شده و نه ايمان.
گويد: گفتم: قربانت، حال آنها را برايم شرح كن، فرمود:
آنكه ايمان داده شده و قرآن نمى داند، چون ميوه (خرماخ) اى است كه شيرين است و بو ندارد و اما آنكه قرآن مى داند و ايمان ندارد چون مورد است كه خوش بو است و تلخ مزّه است و اما آنكه هم قرآن به او داده شده و هم ايمان چون ترنج است كه خوش بو و خوش مزّه است و اما آنكه نه ايمان به او داده شده و نه قرآن، چون حنظل است (هندوانه ابو جهل) تلخ است و بو ندارد.
7- زهرى گويد: به على بن الحسين (علیه السّلام) گفتم: كدام عمل بهتر است؟ فرمود: عمل حال مرتحل (در آيد و كوچ كند) گفتم:
حال مرتحل چيست؟ فرمود: خواندن قرآن را آغاز كند و به انجام رساند و هر زمانى كه از اول قرآن شروع كرد تا آخر برساند گويد:
ص: 403
الْمُرْتَحِلُ؟ قَالَ : «فَتْحُ الْقُرْآنِ وَ خَتْمُهُ، کُلَّمَا جَاءَ بِأَوَّلِهِ(1) ارْتَحَلَ فِی آخِرِهِ».
وَ قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ أَعْطَاهُ اللّهُ(2) الْقُرْآنَ، فَرَأی أَنَّ رَجُلاً(3) أُعْطِیَ(4) أَفْضَلَ مِمَّا أُعْطِیَ، فَقَدْ صَغَّرَ عَظِیماً، وَ عَظَّمَ صَغِیراً».(5)
8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ رُشَیْدٍ(6)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: قَالَ لِی(7) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَهُوَ غَنِیٌّ(8) وَ لاَ(9) فَقْرَ بَعْدَهُ، وَ إِلاَّ مَا بِهِ(10) غِنًی(11)».(12)
9. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ أَبِی
جَمِیلَةَ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یَا مَعَاشِرَ قُرَّاءِ الْقُرْآنِ، اتَّقُوا اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیمَا حَمَّلَکُمْ مِنْ کِتَابِهِ، فَإِنِّی مَسْؤُولٌ، وَ إِنَّکُمْ مَسْؤُولُونَ، إِنِّی مَسْؤُولٌ عَنْ تَبْلِیغِ الرِّسَالَةِ(13)، وَ أَمَّا أَنْتُمْ، فَتُسْأَلُونَ عَمَّا حُمِّلْتُمْ مِنْ کِتَابِ اللّهِ(14) وَ سُنَّتِی».(15)
10 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ، عَنْ حَفْصٍ(16)، قَالَ: سَمِعْتُ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیهماالسلام یَقُولُ لِرَجُلٍ : «أَتُحِبُّ الْبَقَاءَ فِی الدُّنْیَا؟» فَقَالَ : نَعَمْ، فَقَالَ : «وَ لِمَ؟» قَالَ: لِقِرَاءَةِ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»، فَسَکَتَ عَنْهُ، فَقَالَ لَی(17) بَعْدَ سَاعَةٍ :
ص: 404
فرمود (علیه السّلام) كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: به هر كس خدا قرآن داد و پندارد كه خدا به ديگرى بهتر از او عطائى داده است، هر آينه بزرگى را كوچك شمرده و كوچكى را بزرگ شمرده است.
8- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
هر كه قرآن را بخواند، بى نياز شود و پس از آن نيازى ندارد و گر نه به هيچ بى نيازى دست نيابد.
9- از امام باقر (علیه السّلام) كه فرمود:
اى گروه قرآن خوانان! از خداى عز و جل بپرهيزيد در آنچه از كتاب خود به شما داده است، زيرا من مسئولم و شما هم مسئوليد، من مسئولم از تبليغ و رسالت و شما هم مسئوليد از آنچه كه از كتاب خدا و سنّت من دريافتيد.
10- از حفص گويد: از امام كاظم (علیه السّلام) شنيدم به مردى مى فرمود: تو دوست دارى در دنيا بمانى؟ در پاسخ گفت: آرى، فرمود: براى چه؟ جواب گفت: براى خواندن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، و امام (علیه السّلام) چيزى نگفت: و پس از ساعتى فرمود: اى حفص! هر كه از دوستان و شيعيان ما بميرد و قرآن را خوب نداند، در گورش به او
ص: 405
«یَا حَفْصُ، مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا وَ شِیعَتِنَا وَ لَمْ یُحْسِنِ الْقُرْآنَ، عُلِّمَ فِی قَبْرِهِ لِیَرْفَعَ اللّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ؛ فَإِنَّ(1) دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلی قَدْرِ(2) آیَاتِ الْقُرْآنِ، یُقَالُ(3) لَهُ: اقْرَأْ(4) وَ ارْقَ ، فَیَقْرَأُ(5)، ثُمَّ یَرْقی».
قَالَ حَفْصٌ: فَمَا(6) رَأَیْتُ أَحَداً أَشَدَّ خَوْفاً عَلی نَفْسِهِ مِنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهماالسلام وَ لاَ أَرْجَی النَّاسِ(7) مِنْهُ، وَ کَانَتْ قِرَاءَتُهُ حُزْناً، فَإِذَا قَرَأَ فَکَأَنَّهُ یُخَاطِبُ إِنْسَاناً.(8)
11 . عَلِیٌّ(9)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : حَمَلَةُ الْقُرْآنِ عُرَفَاءُ(10) أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ الْمُجْتَهِدُونَ(11) قُوَّادُ أَهْلِ الْجَنَّةَ، وَ الرُّسُلُ سَادَةُ(12) أَهْلِ الْجَنَّةَ».(13)
بَابُ مَنْ یَتَعَلَّمُ الْقُرْآنَ بِمَشَقَّةٍ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «إِنَّ الَّذِی یُعَالِجُ(14) الْقُرْآنَ، وَ یَحْفَظُهُ(15) بِمَشَقَّةٍ مِنْهُ وَ قِلَّةِ حِفْظٍ(16)، لَهُ أَجْرَانِ».(17)
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ، عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام
ص: 406
ياد دهند تا خدا به وسيله آن درجه اش را بالا برد، زيرا درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است، به او گفته شود: بخوان و بالا رو و مى خواند و بالا مى رود، حفص گويد: من احدى را نديدم بر خود بترسد چون موسى بن جعفر، و احدى را نديدم از آن حضرت اميدوارتر باشد و قرآن خواندنش با ناله بود، و چون قرآن مى خواند گويا با كسى سخن مى گفت.
11- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
قرآن خوانان معرفان اهل بهشتند، و مجتهدان و كوشايان در دين و عبادت افسران اهل بهشتند، و رسولان خدا آقايان اهل بهشتند.
1- از فضيل بن يسار، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
راستى كسى كه با قرآن همدم است و آن را به مشقّت حفظ مى كند دو اجر دارد.
2- امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
هر كه به سختى قرآن را ياد گيرد، دو اجر دارد، و هر كه به
ص: 407
یَقُولُ : «مَنْ شُدِّدَ عَلَیْهِ فِی(1) الْقُرْآنِ، کَانَ لَهُ أَجْرَانِ؛ وَ مَنْ یُسِّرَ عَلَیْهِ(2)، کَانَ مَعَ(3) الاْءَوَّلِینَ(4)».(5)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ سُلَیْمٍ الْفَرَّاءِ، عَنْ رَجُلٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «یَنْبَغِی لِلْمُوءْمِنِ أَنْ لاَ یَمُوتَ حَتّی یَتَعَلَّمَ الْقُرْآنَ، أَوْ(6) یَکُونَ فِی تَعْلِیمِهِ(7)».(8)
بَابُ مَنْ حَفِظَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِیَهُ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ، عَنْ یَعْقُوبَ الاْءَحْمَرِ، قَالَ : قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی کُنْتُ(9) قَرَأْتُ الْقُرْآنَ فَتَفَلَّتَ(10) مِنِّی ، فَادْعُ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَنْ یُعَلِّمَنِیهِ، قَالَ(11): فَکَأَنَّهُ فَزِعَ لِذلِکَ، فَقَالَ : «عَلَّمَکَ اللّهُ هُوَ(12) وَ إِیَّانَا جَمِیعاً» قَالَ(13): وَ نَحْنُ نَحْوٌ مِنْ عَشَرَةٍ.
ثُمَّ قَالَ : «السُّورَةُ تَکُونُ مَعَ الرَّجُلِ قَدْ قَرَأَهَا، ثُمَّ تَرَکَهَا، فَتَأْتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ، وَ تُسَلِّمُ(14) عَلَیْهِ، فَیَقُولُ: مَنْ أَنْتِ؟ فَتَقُولُ(15): أَنَا سُورَةُ کَذَا وَ کَذَا، فَلَوْ أَنَّکَ تَمَسَّکْتَ بِی، وَ أَخَذْتَ بِی، لاَءَنْزَلْتُکَ هذِهِ الدَّرَجَةَ؛ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ».
ثُمَّ قَالَ : «إِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقْرَأُ(16) الْقُرْآنَ لِیُقَالَ: فُلاَنٌ قَارِئٌ، وَ مِنْهُمْ مَنْ
ص: 408
آسانى ياد گيرد، با اوّلين باشد.
3- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
براى مؤمن شايسته است كه نميرد تا قرآن را بياموزد و يا آنكه در كار ياد گرفتن آن باشد.
1- از يعقوب احمر، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
قربانت، راستى كه من قرآن را ياد گرفتم و از دستم رفت، به درگاه خدا عز و جل دعا كن كه آن را به من ياد دهد، گويا مانند اينكه آن حضرت از اين گزارش در هراس شد و فرمود: خدا آن را به تو و ماها همه ياد بدهد- گويد: ما نزديك ده كس بوديم- سپس فرمود:
سوره اى است كه همراه مردى بوده، آن را خوانده و سپس واگذارده است و روز قيامت در نيكوترين صورتى بيايد و بر او سلام دهد، او مى گويد: تو كسيتى؟ جواب مى دهد: من سوره چنان و چنانم و اگر تو به من چسبيده بودى و مرا نگاه داشته بودى، تو را به اين درجه مى رسانيدم، بر شما باد به ملازمت قرآن سپس فرمود: برخى مردمند كه قرآن را مى خوانند تا گفته شود: فلانى قرآن خوان است و برخى باشند كه قرآن مى خوانند براى به دست آوردن دنيا، در اينها خيرى
ص: 409
یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیَطْلُبَ بِهِ الدُّنْیَا ، وَ لاَ خَیْرَ فِی ذلِکَ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیَنْتَفِعَ بِهِ فِی صَلاَتِهِ وَ لَیْلِهِ وَ نَهَارِهِ(1)».(2)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ(3): قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ نَسِیَ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ، مُثِّلَتْ لَهُ فِی صُورَةٍ حَسَنَةٍ، وَ دَرَجَةٍ رَفِیعَةٍ فِی الْجَنَّةِ(4)، فَإِذَا رَآهَا، قَالَ: مَا(5) أَنْتِ؟ مَا(6) أَحْسَنَکِ! لَیْتَکِ لِی! فَتَقُولُ(7): أَمَا تَعْرِفُنِی؟ أَنَا سُورَةُ کَذَا وَ کَذَا، وَ لَوْ(8) لَمْ تَنْسَنِی لَرَفَعْتُکَ(9) إِلی هذَا(10)».(11)
3. ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ(12)، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ یَعْقُوبَ الاْءَحْمَرِ، قَالَ:
قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : إِنَّ عَلَیَّ دَیْناً کَثِیراً، وَ قَدْ دَخَلَنِی مَا کَانَ(13) الْقُرْآنُ(14) یَتَفَلَّتُ مِنِّی.
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «الْقُرْآنَ الْقُرْآنَ(15)؛ إِنَّ الاْآیَةَ مِنَ الْقُرْآنِ وَ السُّورَةَ لَتَجِیءُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتّی تَصْعَدَ أَلْفَ دَرَجَةٍ _ یَعْنِی فِی الْجَنَّةِ _ فَتَقُولُ(16): لَوْ حَفِظْتَنِی لَبَلَغْتُ(17) بِکَ(18) هَاهُنَا».(19)
4. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً(20)، عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا کَانَ یَعْلَمُ(21) السُّورَةَ، ثُمَّ نَسِیَهَا، أَوْ تَرَکَهَا وَ دَخَلَ الْجَنَّةَ، أَشْرَفَتْ عَلَیْهِ مِنْ فَوْقٍ(22) فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ، فَتَقُولُ(23): تَعْرِفُنِی؟ فَیَقُولُ: لاَ، فَتَقُولُ(24): أَنَا سُورَةُ کَذَا وَ کَذَا لَمْ تَعْمَلْ بِي
ص: 410
نيست و برخى باشند كه قرآن مى خوانند تا در نماز شب و روز خود از آن سود برند.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه يك سوره از قرآن را فراموش كند، براى او در صورتى زيبا و درجه اى بلند در بهشت نمودار شود و چون آن را بيند گويد: تو چيستى وه چه زيبائى كاش تو از آنِ من بودى؟ در پاسخش مى گويد: آيا تو مرا نمى شناسى؟ من فلان سوره ام و اگر مرا فراموش نكرده بودى، تو را به اين درجه بالا مى آوردم.
3- از يعقوب احمر، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: من بدهكارى بسيارى دارم و تا آنجا اندوه و پريشانى به دلم راه يافته كه قرآن را از دستم ربوده است و فراموشم كرده، امام صادق (علیه السّلام) فرمود: قرآن، قرآن، راستى كه يك آيه از قرآن و يك سوره از آن روز قيامت مى آيد تا هزار درجه بالا مى رود، يعنى در بهشت و مى گويد: اگر تو مرا با خود نگهداشته بودى تو را به اين مقام مى رسانيدم.
4- از ابن يعفور، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
مردى كه سوره اى را مى داند و سپس فراموش مى كند يا ترك آن مى كند و به بهشت مى رود، آن سوره از سوى بالا سر مى كشد در زيباترين صورتى و به او مى گويد: مرا مى شناسى؟
جواب مى دهد:
نه، او مى گويد: من فلان سوره ام، مرا به كار نبستى و از دست گذاردى، هلا به خدا اگر مرا به كار بسته بودى هر آينه
ص: 411
وَ تَرَکْتَنِی، أَمَا _ وَ اللّهِ(1) _ لَوْ عَمِلْتَ بِی لَبَلَغْتُ(2) بِکَ هذِهِ الدَّرَجَةَ، وَ أَشَارَتْ بِیَدِهَا إِلی(3) فَوْقِهَا».(4)
5 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ، عَنِ الْحَجَّاجِ الْخَشَّابِ، عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ الْهَیْثَمِ بْنِ عُبَیْدٍ(5)، قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ قَرَأَ الْقُرْآنَ، ثُمَّ نَسِیَهُ، فَرَدَدْتُ عَلَیْهِ ثَلاَثاً، أَعَلَیْهِ فِیهِ حَرَجٌ؟ قَالَ(6) : «لاَ»(7).(8)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ(9)، عَنْ عَبْدِاللّهِ(10) بْنِ مُسْکَانَ، عَنْ یَعْقُوبَ الاْءَحْمَرِ، قَالَ :
قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّهُ(11) أَصَابَتْنِی(12) هُمُومٌ وَ أَشْیَاءُ لَمْ یَبْقَ شَیْءٌ مِنَ الْخَیْرِ إِلاَّ وَ قَدْ تَفَلَّتَ مِنِّی مِنْهُ(13) طَائِفَةٌ حَتَّی الْقُرْآنِ ، لَقَدْ تَفَلَّتَ مِنِّی طَائِفَةٌ مِنْهُ، قَالَ: فَفَزِعَ عِنْدَ ذلِکَ حِینَ ذَکَرْتُ الْقُرْآنَ، ثُمَّ قَالَ : «إِنَّ(14) الرَّجُلَ لَیَنْسَی السُّورَةَ(15) مِنَ الْقُرْآنِ، فَتَأْتِیهِ(16) یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتّی تُشْرِفَ(17) عَلَیْهِ مِنْ دَرَجَةٍ(18) مِنْ بَعْضِ الدَّرَجَاتِ، فَتَقُولُ(19): السَّلاَمُ عَلَیْکَ، فَیَقُولُ(20): وَ عَلَیْکِ السَّلاَمُ، مَنْ أَنْتِ؟ فَتَقُولُ(21): أَنَا سُورَةُ کَذَا وَ کَذَا ، ضَیَّعْتَنِی وَ تَرَکْتَنِی(22)، أَمَا لَوْ تَمَسَّکْتَ بِی بَلَغْتُ(23) بِکَ هذِهِ الدَّرَجَةَ».
ثُمَّ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ، ثُمَّ قَالَ : «عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ، فَتَعَلَّمُوهُ؛ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَعَلَّمُ الْقُرْآنَ لِیُقَالَ: فُلاَنٌ قَارِئٌ؛ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَتَعَلَّمُهُ، فَیَطْلُبُ(24) بِهِ الصَّوْتَ، فَیُقَالُ(25): فُلاَنٌ حَسَنُ الصَّوْتِ، وَ لَیْسَ فِی ذلِکَ خَیْرٌ؛ وَ مِنْهُمْ
ص: 412
تو را به اين درجه مى رسانيدم و با دستش اشاره به بالاى سرش مى كند.
5- از ابى كهمس هيثم بن عبيد، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم در باره مردى كه قرآن را ياد گرفته و فراموش كرده- تا سه بار براى او باز گفتم- آيا بر او گناهى هست؟ فرمود: نه.
6- از يعقوب احمر، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
قربانت، راستى كه به من همومى و گرفتاريهائى رسيده كه هر خير و نيكى را از دستم ربوده تا برسد به قرآن كه قسمتى از آن از يادم رفته است.
گويد: آن حضرت در هنگام اين گزارش چون به نام قرآن رسيدم در هراس شد، سپس فرمود: راستى مردى است كه سوره اى از قرآن را فراموش مى كند و آن سوره روز قيامت نزد او آيد تا اينكه از يكى درجات بهشت بر او سرازير شود و به او گويد: بر تو درود، در پاسخ او گويد: درود بر تو، تو كيستى؟ بگويد: من فلان سوره ام كه مرا ضايع گذاشتى و ترك كردى، اما اگر به من چسبيده بودى، تو را به اين درجه مى رسانيدم سپس با انگشتش اشاره كرد، سپس فرمود: بچسبيد به قرآن و آن را بياموزيد، راستى برخى مردمند كمه قرآن ياد گيرند براى شهرت تا گويند: فلانى قرآن دان است، و برخى آن را براى آوازه خوانى ياد گيرند تا گويند: فلانى خوش آواز است، و در اين آموزش خيرى نيست، و برخى آن را ياد
ص: 413
مَنْ یَتَعَلَّمُهُ، فَیَقُومُ بِهِ فِی لَیْلِهِ وَ نَهَارِهِ لاَیُبَالِی(1) مَنْ عَلِمَ ذلِکَ وَ مَنْ لَمْ یَعْلَمْهُ».(2)
بَابٌ فِی قِرَاءَتِهِ
1. عَلِیٌّ(3)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «الْقُرْآنُ عَهْدُ(4) اللّهِ إِلی خَلْقِهِ، فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ، وَ أَنْ یَقْرَأَ مِنْهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسِینَ آیَةً».(5)
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ،
عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ : «آیَاتُ الْقُرْآنِ خَزَائِنُ، فَکُلَّمَا(6) فُتِحَتْ خِزَانَةٌ، یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَنْظُرَ مَا فِیهَا».(7)
بَابُ الْبُیُوتِ الَّتِی یُقْرَأُ فِیهَا الْقُرْآنُ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ لَیْثِ بْنِ أَبِی سُلَیْمٍ رَفَعَهُ، قَالَ:
ص: 414
گيرند و در شب و روز به عمل بدان قيام كنند و توجّه ندارند كه كسى آن را بداند يا نداند.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود: قرآن عهد و فرمان خدا است با خلقش، پس چه اندازه شايسته است بر مسلمان كه در فرمان او نگاه كند و هر روزى پنجاه آيه آن را بخواند.
2- از زهرى، گويد: از على بن الحسين (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
آيات قرآن گنجينه هايند و هر زمانى كه گنجينه اى گشودى بر تو سزا است كه نگاه كنى در آن چيست.
1- پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: خانه هاى خود را با خواندن قرآن روشن كنيد و آنها را گورستان نشماريد چنانچه جهودان و ترسايان
ص: 415
قَالَ(1) النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : «نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلاَوَةِ(2) الْقُرْآنِ ، وَ لاَ تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً _ کَمَا فَعَلَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَاری: صَلَّوْا فِی الْکَنَائِسِ وَ الْبِیَعِ(3)، وَ عَطَّلُوا بُیُوتَهُمْ _ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا کَثُرَ فِیهِ تِلاَوَةُ(4) الْقُرْآنِ کَثُرَ خَیْرُهُ، وَ اتَّسَعَ أَهْلُهُ، وَ أَضَاءَ لاِءَهْلِ السَّمَاءِ ، کَمَا تُضِیءُ(5) نُجُومُ السَّمَاءِ(6) لاِءَهْلِ الدُّنْیَا».(7)
2. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ الْحَلَبِیِّ، عَنْ عَبْدِ الاْءَعْلی مَوْلی آلِ سَامٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ الْبَیْتَ إِذَا کَانَ فِیهِ الْمَرْءُ(8) الْمُسْلِمُ یَتْلُو الْقُرْآنَ، یَتَرَاءَاهُ(9) أَهْلُ السَّمَاءِ ، کَمَا یَتَرَاءَی أَهْلُ الدُّنْیَا الْکَوْکَبَ(10) الدُّرِّیَّ فِی السَّمَاءِ».(11)
3 . مُحَمَّدٌ(12)، عَنْ أَحْمَدَ(13)؛ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اللّهِ(14)، عَنِ ابْنِ(15) الْقَدَّاحِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیهِ تَکْثُرُ(16) بَرَکَتُهُ، وَ تَحْضُرُهُ الْمَلاَئِکَةُ، وَ تَهْجُرُهُ الشَّیَاطِینُ، وَ یُضِیءُ لاِءَهْلِ السَّمَاءِ، کَمَا تُضِیءُ(17) الْکَوَاکِبُ(18) لاِءَهْلِ الاْءَرْضِ؛ وَ إِنَّ(19) الْبَیْتَ الَّذِی لاَ یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ لاَ یُذْکَرُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیهِ تَقِلُّ(20) بَرَکَتُهُ، وَ تَهْجُرُهُ(21) الْمَلاَئِکَةُ، وَ تَحْضُرُهُ الشَّیَاطِینُ».(22)
ص: 416
كردند، در همان كليساها و معبدهاى خود نماز خوانند و خانه هاى خود را معطّل و بى عبادت گذارند، زيرا چون در خانه بسيار قرآن خوانده شود، خيرش فراوان گردد و اهل آن توسعه يابند و براى اهل آسمان بدرخشد چنانچه اختران آسمان براى اهل زمين مى درخشد.
2- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
چون در خانه اى مرد مسلمانى باشد كه قرآن بخواند، اهل آسمان آن خانه را به يك ديگر بنمايند چنانچه اهل زمين اختران درخشان را به هم بنمايند.
3- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود: خانه اى كه در آن قرآن خوانده شود و ياد خدا عز و جل گردد، بركتش بسيار شود و فرشته ها در آن حاضر شوند و شياطين آن را ترك كنند و براى اهل آسمان بدرخشد چنانچه اختران براى اهل زمين مى درخشند و راستى خانه اى كه در آن قرآن خوانده نشود و ياد خدا عز و جل در آن نگردد، بركتش كم شود و فرشته ها از آن دورى گزينند و شياطين در آن حاضر شوند.
ص: 417
بَابُ ثَوَابِ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ قَائِماً فِی صَلاَتِهِ(1)، کَتَبَ اللّهُ(2) لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ مِائَةَ حَسَنَةٍ؛ وَ مَنْ قَرَأَهُ(3) فِی صَلاَتِهِ جَالِساً، کَتَبَ اللّهُ(4) لَهُ(5) بِکُلِّ حَرْفٍ خَمْسِینَ(6) حَسَنَةً؛ وَ مَنْ قَرَأَهُ(7) فِی غَیْرِ صَلاَتِهِ(8)، کَتَبَ اللّهُ(9) لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ عَشْرَ حَسَنَاتٍ».(10)
قَالَ ابْنُ مَحْبُوبٍ(11): وَ قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ(12) مُعَاذٍ عَلی نَحْوٍ مِمَّا(13) رَوَاهُ ابْنُ سِنَانٍ.
2 . ابْنُ مَحْبُوبٍ(14)، عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَا یَمْنَعُ التَّاجِرَ مِنْکُمُ الْمَشْغُولَ فِی سُوقِهِ إِذَا رَجَعَ إِلی مَنْزِلِهِ أَنْ لاَ یَنَامَ حَتّی یَقْرَأَ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ، فَتُکْتَبَ(15) لَهُ مَکَانَ کُلِّ آیَةٍ یَقْرَوءُهَا عَشْرُ حَسَنَاتٍ، وَ یُمْحی(16) عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ؟».(17)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ
ص: 418
1- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه قرآن را ايستاده در نمازش بخواند، خدا به هر حرفش براى او صد حسنه نويسد و هر كه نشسته در نمازش قرآن بخواند، خدا به هر حرف برايش پنجاه حسنه نويسد و هر كه در جز نماز بخواند، خدا به هر حرف برايش ده حسنه نويسد.
2- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
چه باز مى دارد بازرگان شما را كه چون از شغل بازارش به خانه اش بر مى گردد، نخوابد تا يك سوره از قرآن بخواند تا نوشته شود برايش به جاى هر آيه كه مى خواند ده حسنه و محو شود از او ده سيئه.
3- از بشير بن غالب اسدى، از حسين بن على (علیه السّلام)، فرمود:
ص: 419
عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ أَوْ غَیْرِهِ، عَنْ(1) سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ(2) مُسَافِرٍ، عَنْ بِشْرِ(3) بْنِ غَالِبٍ الاْءَسَدِیِّ:
عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام ، قَالَ : «مَنْ قَرَأَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی صَلاَتِهِ قَائِماً، یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ مِائَةُ حَسَنَةٍ، فَإِذَا(4) قَرَأَهَا(5) فِی غَیْرِ صَلاَةٍ، کَتَبَ اللّهُ(6) لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ عَشْرَ حَسَنَاتٍ، وَ إِنِ اسْتَمَعَ الْقُرْآنَ، کَتَبَ اللّهُ(7) لَهُ(8) بِکُلِّ حَرْفٍ حَسَنَةً، وَ إِنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ لَیْلاً، صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلاَئِکَةُ حَتّی یُصْبِحَ، وَ إِنْ خَتَمَهُ نَهَاراً، صَلَّتْ عَلَیْهِ الْحَفَظَةُ حَتّی یُمْسِیَ، وَ کَانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجَابَةٌ(9)، وَ کَانَ خَیْراً لَهُ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَی(10) الاْءَرْضِ».
قُلْتُ: هذَا لِمَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ، فَمَنْ لَمْ یَقْرَأْ(11)؟
قَالَ : «یَا أَخَا بَنِی أَسَدٍ ، إِنَّ اللّهَ جَوَادٌ مَاجِدٌ(12) کَرِیمٌ، إِذَا قَرَأَ مَا مَعَهُ، أَعْطَاهُ اللّهُ(13) ذلِکَ».(14)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنِ النَّضْرِ(15) بْنِ سَعِیْدٍ(16)، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَادٍّ الْقَلاَنِسِیِّ ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّةَ مِنْ(17) جُمُعَةٍ إِلی جُمُعَةٍ، أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذلِکَ، أَوْ أَکْثَرَ ، وَ خَتَمَهُ(18) فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ(19)، کُتِبَ(20) لَهُ مِنَ الاْءَجْرِ وَ الْحَسَنَاتِ مِنْ أَوَّلِ جُمُعَةٍ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا إِلی آخِرِ جُمُعَةٍ تَکُونُ(21) فِیهَا، وَ إِنْ خَتَمَهُ(22) فِی سَائِرِ الاْءَیَّامِ، فَکَذَلِکَ».(23)
5. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ(24) وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ(25): عَنْ
ص: 420
هر كه يك آيه قرآن را ايستاده در نمازش بخواند، در برابر هر حرفى برايش صد حسنه نوشته شود و هر گاه آن را در جز نماز بخواند، به هر حرفى برايش ده حسنه نويسد و اگر قرآن را بشنود و گوش دهد، خدا به هر حرفى برايش يك حسنه نويسد و اگر قرآن را در شب، ختم كند، فرشته تا صبح به او صلوات فرستد و اگر در روز، ختم كند، فرشته هاى نگهبان بر او صلوات فرستند تا شب كند و دعايش اجابت شود و براى او بهتر است از آنچه ميان آسمان و زمين است، گفتم: اين براى كسى است كه همه قرآن را مى خواند، پس كسى كه همه قرآن را نمى داند؟ فرمود: اى اخا بنى اسد! راستى خدا بخشنده و بزرگوار و كريم است، اگر آنچه را از قرآن مى داند بخواند، خدا اين اجر را به او مى دهد.
4- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود: هر كه در مكه قرآن را از جمعه تا جمعه ديگر ختم كند، يا در كمتر يا بيشتر از آن بخواند و در روز جمعه ختم كند، براى او اجر نوشته شود با حسنات از اول جمعه كه در دنيا بوده تا آخر جمعه كه در آن خواهد بود و اگر در روزهاى ديگر، ختم كند نيز چنين است.
5- از سعد بن طريف، از امام باقر (علیه السّلام) گويد: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر كه در يك شب ده آيه از قرآن بخواند، از غافلان نوشته
ص: 421
أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ، لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ؛ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِینَ آیَةً، کُتِبَ مِنَ الذَّاکِرِینَ؛ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ(1)، کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ؛ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَتَیْ آیَةٍ، کُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِینَ؛ وَ مَنْ قَرَأَ ثَلاَثَمِائَةِ آیَةٍ، کُتِبَ مِنَ الْفَائِزِینَ؛ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسَمِائَةِ آیَةٍ، کُتِبَ مِنَ الْمُجْتَهِدِینَ؛ وَ مَنْ قَرَأَ أَلْفَ آیَةٍ، کُتِبَ لَهُ قِنْطَارٌ(2) مِنْ بِرٍّ(3) _ الْقِنْطَارُ خَمْسَةَ عَشَرَ أَلْفَ مِثْقَالٍ مِنْ ذَهَبٍ(4)، وَ الْمِثْقَالُ(5) أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ قِیرَاطاً(6) _ أَصْغَرُهَا مِثْلُ(7) جَبَلِ أُحُدٍ ، وَ أَکْبَرُهَا مَا بَیْنَ(8) السَّمَاءِ إِلَی الاْءَرْضِ(9)».(10)
6 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَشِیرٍ: عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ، قَالَ(11): وَ قَدْ رُوِیَ هذَا الْحَدِیثُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنِ اسْتَمَعَ حَرْفاً مِنْ کِتَابِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَةٍ، کَتَبَ اللّهُ _ عزّوجلّ _ لَهُ(12) حَسَنَةً، وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً، وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً؛ وَ مَنْ قَرَأَ نَظَراً مِنْ غَیْرِ صَوْتٍ(13)، کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ حَسَنَةً، وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً، وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً؛ وَ مَنْ تَعَلَّمَ مِنْهُ(14) حَرْفاً ظَاهِراً، کَتَبَ اللّهُ لَهُ(15) عَشْرَ حَسَنَاتٍ، وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیِّئَاتٍ، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ» قَالَ : «لاَ أَقُولُ: بِکُلِّ(16) آیَةٍ، وَ لکِنْ بِکُلِّ حَرْفٍ: بَاءٍ، أَوْ تَاءٍ (17)، أَوْ شِبْهِهِمَا» .
قَالَ : «وَ مَنْ قَرَأَ حَرْفاً(18) وَ هُوَ جَالِسٌ فِی صَلاَتِهِ(19)، کَتَبَ اللّهُ
ص: 422
نشود و هر كه پنجاه آيه بخواند، در ذاكرين نوشته شود و هر كه صد آيه بخواند، در قانتين نوشته شود و هر كه دويست آيه بخواند، در خاشعين نوشته شود و هر كه سيصد آيه بخواند، در فائزين نوشته شود و هر كه پانصد آيه بخواند، در مجتهدين نوشته شود و هر كه هزار آيه بخواند، براى او يك قنطار طلا نوشته شود- قنطار پانزده هزار مثقال طلا است و مثقال 24 قيراط است- كه خردترش چون كوه احد است و بزرگترش چون ميانه آسمان تا زمين است.
6- از محمد بن بشير، از على بن الحسين (علیه السّلام)- راوى گويد:
اين حديث از امام صادق (علیه السّلام) هم روايت شده- فرمود: هر كه يك حرف از قرآن را گوش كند و نخواند، برايش يك حسنه نوشته شود و از او يك سيئه محو شود و براى او يك درجه بالا رود و هر كه آن را بخواند با نگاه بى تلفظ و صوت، خدا به هر حرفى براى او حسنه اى نويسد و از او گناهى محو كند و براى او درجه اى بالا برد و هر كه يك حرف ظاهر از آن را ياد گيرد، خدا براى او ده حسنه نويسد و از او ده سيئه محو كند و براى او ده درجه بالا برد، فرمود: نمى گويم: به هر آيه ولى به هر حرف چون باء يا تاء يا مانند آنها، فرمود: و هر كه حرف [ظاهر] از آن را در نماز نشسته بخواند، خدا براى او پنجاه حسنه نويسد و پنجاه گناه از او محو كند و پنجاه درجه براى او بالا برد و هر كه آن را ايستاده در نمازش بخواند، خدا
ص: 423
لَهُ بِهِ خَمْسِینَ حَسَنَةً، وَ مَحَا عَنْهُ خَمْسِینَ سَیِّئَةً، وَ رَفَعَ لَهُ خَمْسِینَ دَرَجَةً؛ وَ مَنْ قَرَأَ حَرْفاً وَ هُوَ قَائِمٌ فِی صَلاَتِهِ، کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ(1) مِائَةَ حَسَنَةٍ، وَ مَحَا عَنْهُ مِائَةَ سَیِّئَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ دَرَجَةٍ؛ وَ مَنْ خَتَمَهُ، کَانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ مُوءَخَّرَةً، أَوْ مُعَجَّلَةً».
قَالَ: قُلْتُ(2): جُعِلْتُ فِدَاکَ، خَتَمَهُ کُلَّهُ؟ قَالَ : «خَتَمَهُ کُلَّهُ» .(3)
7 . مَنْصُورٌ(4)، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «سَمِعْتُ أَبِی علیه السلام یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : خَتْمُ الْقُرْآنِ إِلی(5) حَیْثُ یَعْلَمُ(6)».(7)
بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَفِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ :
رَفَعَهُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ(8) فِی الْمُصْحَفِ(9)، مُتِّعَ بِبَصَرِهِ، وَ خُفِّفَ عَنْ(10) وَالِدَیْهِ وَ إِنْ کَانَا کَافِرَیْنِ».(11)
2. عَنْهُ(12)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ الضَّرِیرِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ ، عَنْ أَبِیهِ(13) علیه السلام ، قَالَ : ··· î «إِنَّهُ(14) لَیُعْجِبُنِی أَنْ یَکُونَ فِی الْبَیْتِ مُصْحَفٌ یَطْرُدُ(15) اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِهِ الشَّیَاطِینَ».(16)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ،
ص: 424
به هر حرف از آن برايش صد حسنه نويسد و از او صد گناه محو كند و برايش صد درجه بالا برد و هر كه آن را ختم كند، دعاى اجابت شده اى دارد در آينده يا كنون، گويد: گفتم: قربانت، همه آن را ختم كند؟ فرمود: همه آن را ختم كند.
7- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
از پدرم شنيدم مى فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: ختم كردن قرآن، خواندن آن است تا آنجا كه تو مى دانى.
1- حديث را به امام صادق (علیه السّلام) رسانيده كه فرمود:
هر كه قرآن را از روى مصحف بخواند از ديده خود بهره ور شود و سبب تخفيف عذاب پدر و مادرش گردد، گرچه كافر باشند.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
من خوش دارم كه در خانه قرآنى باشد، كه خدا عز و جل بدان شياطين را دور مى كند.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 425
عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «ثَلاَثَةٌ یَشْکُونَ(1) إِلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ(2): مَسْجِدٌ خَرَابٌ لاَ یُصَلِّی فِیهِ أَهْلُهُ، وَ عَالِمٌ بَیْنَ جُهَّالٍ، وَ مُصْحَفٌ مُعَلَّقٌ(3) قَدْ وَقَعَ عَلَیْهِ الْغُبَارُ لاَ یُقْرَأُ فِیهِ».(4)
4 . عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو(5) بْنِ مَسْعَدَةَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ، عَنْ جَدِّهِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَفِ تُخَفِّفُ(6) الْعَذَابَ عَنِ الْوَالِدَیْنِ وَ لَوْ کَانَا کَافِرَیْنِ».(7)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ یَحْیَی بْنِ الْمُبَارَکِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جَبَلَةَ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ(8): جُعِلْتُ فِدَاکَ ، إِنِّی أَحْفَظُ الْقُرْآنَ عَلی(9) ظَهْرِ قَلْبِی(10)، فَأَقْرَوءُهُ عَلی(11) ظَهْرِ قَلْبِی أَفْضَلُ، أَوْ أَنْظُرُ فِی الْمُصْحَفِ؟
قَالَ: فَقَالَ لِی :(12) «بَلِ اقْرَأْهُ وَ انْظُرْ فِی الْمُصْحَفِ، فَهُوَ أَفْضَلُ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ؟».(13)
بَابُ تَرْتِیلِ الْقُرْآنِ بِالصَّوْتِ الْحَسَنِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ وَاصِلِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ(14)، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام
ص: 426
سه چيز است كه به درگاه خدا عز و جل شكايت مى كند:
مسجدِ ويرانى كه اهلش در آن نماز نمى خوانند، و دانائى ميان نادانها، و مصحف كه آويخته است و گرد بدان نشسته و آن را نمى خوانند.
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: خواندن قرآن از روى مصحف، عذاب پدر و مادر را سبك كند، گر چه كافر باشند.
5- از اسحاق بن عمّار گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
قربانت، من قرآن در دل حفظ دارم، آن را از حفظ بخوانم بهتر است يا از روى مصحف؟
گويد: به من فرمود: بلكه بخوان و در مصحف نگاه كن كه آن بهتر است، آيا ندانى كه نگاه در مصحف عبادت است.
1- از عبد اللَّه بن سليمان گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم از قول خدا عز و جل (4 سوره مزمّل): «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا»، فرمود:
ص: 427
عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»(1) .
قَالَ : «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ : بَیِّنْهُ تِبْیَاناً(2)، وَ لاَ تَهُذَّهُ(3) هَذَّ(4) الشِّعْرِ، وَ لاَ تَنْثُرْهُ نَثْرَ الرَّمْلِ، وَ لکِنْ أَفْزِعُوا(5) قُلُوبَکُمُ الْقَاسِیَةَ، وَ لاَ یَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ السُّورَةِ».(6)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ ، فَاقْرَؤُوهُ بِالْحُزْنِ».(7)
3 . عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ الاْءَحْمَرِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : اقْرَؤُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ(8) الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا، وَ إِیَّاکُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ(9) وَ أَهْلِ الْکَبَائِرِ؛ فَإِنَّهُ سَیَجِیءُ مِنْ(10) بَعْدِی أَقْوَامٌ یُرَجِّعُونَ(11) الْقُرْآنَ(12) تَرْجِیعَ الْغِنَاءِ وَ النَّوْحِ وَ الرَّهْبَانِیَّةِ(13)، لاَ(14) یَجُوزُ تَرَاقِیَهُمْ(15)، قُلُوبُهُمْ مَقْلُوبَةٌ(16)، وَ قُلُوبُ(17) مَنْ یُعْجِبُهُ شَأْنُهُمْ(18)».(19)
4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَنِ(20) بْنِ شَمُّونٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیُّ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: ذَکَرْتُ الصَّوْتَ عِنْدَهُ، فَقَالَ : «إِنَّ(21) عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام کَانَ یَقْرَأُ(22)، فَرُبَّمَا مَرَّ(23) بِهِ(24) الْمَارُّ، فَصَعِقَ(25) مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ، وَ إِنَّ(26) الاْءِمَامَ لَوْ أَظْهَرَ مِنْ ذلِکَ شَیْئاً(27)، لَمَا(28) احْتَمَلَهُ النَّاسُ مِنْ حُسْنِهِ».
قُلْتُ: وَ(29) لَمْ یَکُنْ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُصَلِّی بِالنَّاسِ وَ یَرْفَعُ صَوْتَهُ
ص: 428
امير المؤمنين (علیه السّلام) فرموده است: يعنى او را خوب بيان كن و كلماتش را روشن ادا كن و چون شعر، پست سرِ هم و به شتاب مخوانش و چون ريگ پراكنده مسازش ولى دلهاى سخت خود را با آن به هراس اندازيد و نبايد كه همّت يكى از شماها اين باشد كه سوره را پايان دهد.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
قرآن براى ناليدن و اندوه نازل شده، آن را با صوت حزين بخوانيد.
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
قرآن را با لحنها و آوازهاى عرب بخوانيد و از لحنِ بدكاران و اهل گناهان كبيره دورى كنيد زيرا كه پس از من مردمانى آيند كه قرآن را چون خوانندگى و نوحه خوانى و رهبان مآبى در حنجره بچرخانند و از گلوگاه آنان نگذرد، دلشان وارونه است، و دل هر كه از آنها خوشش آيد هم وارونه است.
4- على بن محمد نوفلى باز گفته است كه: من از آوازخوانى نزد أبو الحسن (علیه السّلام) نام بردم، فرمود: على بن الحسين (علیه السّلام) قرآن را چنان به آواز مى خواند كه بسا گذرنده به او مى گذشت و از خوش آوازى او خود را از دست مى داد و بى هوش مى شد، و راستى اگر امام از آواز خوش قرآن خواندن چيزى اظهار دارد مردم بخاطر خوبى و خوشى آن تحمل آن نكنند، گفتم: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) كه با مردم نماز مى خواند آواز خود را به خواندن قرآن بلند مى كرد؟
ص: 429
بِالْقُرْآنِ؟ فَقَالَ : «إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ یَحْمِلُ النَّاسُ(1) مِنْ خُلْقِهِ(2) مَا یُطِیقُونَ».(3)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ سُلَیْمٍ(4) الْفَرَّاءِ، عَمَّنْ أَخْبَرَهُ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «أَعْرِبِ(5) الْقُرْآنَ؛ فَإِنَّهُ عَرَبِیٌّ».(6)
6. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَوْحی(7) إِلی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ علیه السلام : إِذَا وَقَفْتَ بَیْنَ یَدَیَّ، فَقِفْ مَوْقِفَ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ(8)، وَ إِذَا(9) قَرَأْتَ التَّوْرَاةَ، فَأَسْمِعْنِیهَا بِصَوْتٍ حَزِینٍ(10)».(11)
7 . عَنْهُ(12)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لَمْ یُعْطَ(13) أُمَّتِی أَقَلَّ مِنْ ثَلاَثٍ: الْجَمَالِ، وَ الصَّوْتِ الْحَسَنِ، وَ الْحِفْظِ(14)».(15)
8. عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ یُونُسَ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُسْکَانَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ(16) الْحَسَنَ(17)، وَ نَغْمَةَ(18) الصَّوْتِ الْحَسَنِ».(19)
89 . عَنْهُ ، عَنْ أَبِیهِ(20)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ
ص: 430
فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به آنان كه پشت سرش بودند به اندازه تحمل و پذيرش آنها آواز را بلند مى كرد.
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
قرآن را با اعراب بخوانيد زيرا كلام عربى است.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه:
خدا عز و جل به موسى بن عمران وحى كرد: هر گاه برابر من ايستادى چون زبون و نيازمند بايست و هر گاه تورات بخوانى آن را به آواز حزينى به من بشنوان.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه:
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: به امتم كمتر از سه چيز داده نشده، زيبائى و خوش آوازى و قوه حافظه.
8- پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
زيباترين زيبائى، موى زيبا و نغمه آواز خوش است.
9- پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
ص: 431
عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ النَّبِیُّ(1) صلی الله علیه و آله : لِکُلِّ شَیْءٍ حِلْیَةٌ، وَ حِلْیَةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَنُ».(2)
10. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ الصَّیْقَلِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ السَّکُونِیِّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْمِیثَمِیِّ، عَنْ رَجُلٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَا بَعَثَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ نَبِیّاً إِلاَّ حَسَنَ الصَّوْتِ».(3)
11 . سَهْلٌ(4) ، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ رَجُلٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ _ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ _ أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ، وَ کَانَ السَّقَّاؤُونَ یَمُرُّونَ، فَیَقِفُونَ بِبَابِهِ یَسْمَعُونَ(5) قِرَاءَتَهُ، وَ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً(6)».(7)
12 . حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَسَدِیِّ(8)، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ(9) ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یُکْرَهُ أَنْ یُقْرَأَ(10) «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» بِنَفَسٍ(11) وَاحِدٍ».(12)
13 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام : إِذَا قَرَأْتُ الْقُرْآنَ فَرَفَعْتُ بِهِ(13) صَوْتِی، جَاءَنِی الشَّیْطَانُ، فَقَالَ: إِنَّمَا تُرَائِی بِهذَا أَهْلَکَ وَ النَّاسَ؟
قَالَ : «یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، اقْرَأْ قِرَاءَةً مَا(14) بَیْنَ الْقِرَاءَتَیْنِ:
ص: 432
براى هر چيزى زيورى است و زيور قرآن آواز خوش است.
10- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خدا عز و جل هيچ پيغمبرى را بر نيانگيخته جز اينكه خوش آواز باشد.
11- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه:
على بن الحسين (علیه السّلام) از همه كس خوش آوازتر قرآن مى خواند و چون سقّاها مى گذشتند و به درِ خانه او مى رسيدند بر درِ خانه اش مى ايستادند و قرآن خواندنِ او را گوش مى دادند و امام باقر (علیه السّلام) هم از همه خوش آوازتر بود.
12- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
بد است كه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ با يك نفس خوانده شود.
13- از ابى بصير گويد: به امام باقر (علیه السّلام) گفتم: هر گاه قرآن را بلند بخوانم شيطانم آيد و گويد: تو با اين كار به خاندان خود و مردمِ ديگر خودنمائى مى كنى.
فرمود: اى محمد، تو با آواز متوسطى قرآن بخوان كه
ص: 433
تُسْمِعُ(1) أَهْلَکَ، وَ رَجِّعْ(2) بِالْقُرْآنِ صَوْتَکَ؛ فَإِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یُحِبُّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ یُرَجَّعُ فِیهِ(3) تَرْجِیعاً».(4)
بَابٌ فِیمَنْ یُظْهِرُ الْغَشْیَةَ عِنْدَ(5) الْقُرْآنِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ الضَّبِّیِّ، عَنْ أَبِی عِمْرَانَ الاْءَرْمَنِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(6) علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ قَوْماً إِذَا(7) ذَکَرُوا(8) شَیْئاً(9) مِنَ الْقُرْآنِ أَوْ حُدِّثُوا بِهِ(10)، 2 / 293
صَعِقَ أَحَدُهُمْ(11)، حَتّی یُری(12) أَنَّ أَحَدَهُمْ(13) لَوْ قُطِعَتْ یَدَاهُ أَوْ(14) رِجْلاَهُ(15)، لَمْ یَشْعُرْ بِذلِکَ؟
فَقَالَ : «سُبْحَانَ اللّهِ! ذَاکَ(16) مِنَ الشَّیْطَانِ، مَا بِهذَا نُعِتُوا(17)، إِنَّمَا ··· î هُوَ(18) اللِّینُ وَ الرِّقَّةُ وَ الدَّمْعَةُ وَ الْوَجَلُ».(19) أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ أَبِی عِمْرَانَ الاْءَرْمَنِیِّ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، مِثْلَهُ.
ص: 434
خاندانت بشنوند و در خواندن قرآن آوازت را چرخ بده زيرا خدا عز و جل دوست دارد آواز خوب را كه در آن چرخ دادن باشد.
1- جابر گويد: به امام باقر (علیه السّلام) گفتم: مردمى باشند كه چون به آيه اى از قرآن ياد آورى شوند يا براى آنها باز گفته شود يكى از آنان بيهوش مى شود تا چنان مى نمايد كه اگر دستش يا پايش را ببرند نمى فهمد، فرمود: سبحان اللَّه اين كار شيطانى است به اين كار توصيف نشدند و مأمور نيستند همانا تأثّر از قرآن به نرمش و رقّت قلب و اشك ريختن و هراس است.
ص: 435
بَابٌ فِی کَمْ یُقْرَأُ الْقُرْآنُ وَ یُخْتَمُ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی لَیْلَةٍ؟
قَالَ : «لاَ یُعْجِبُنِی(1) أَنْ تَقْرَأَهُ(2) فِی أَقَلَّ مِنْ شَهْرٍ».(3)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ:
دَخَلْتُ عَلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی لَیْلَةٍ؟ فَقَالَ : «لاَ» قَالَ: فَفِی(4) لَیْلَتَیْنِ؟ قَالَ : «لاَ» قَالَ: فَفِی ثَلاَثٍ؟ قَالَ : «هَا» وَ أَشَارَ بِیَدِهِ.
ثُمَّ قَالَ : «یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، إِنَّ لِرَمَضَانَ حَقّاً وَ حُرْمَةً ، لاَ(5) یُشْبِهُهُ شَیْءٌ مِنَ الشُّهُورِ، وَ کَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله یَقْرَأُ أَحَدُهُمُ الْقُرْآنَ فِی شَهْرٍ، أَوْ أَقَلَّ؛ إِنَّ الْقُرْآنَ لاَ یُقْرَأُ هَذْرَمَةً(6) ، وَ لکِنْ یُرَتَّلُ(7) تَرْتِیلاً، فَإِذَا(8) مَرَرْتَ بِآیَةٍ فِیهَا ذِکْرُ الْجَنَّةِ، فَقِفْ عِنْدَهَا، وَ سَلِ(9) اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ الْجَنَّةَ، وَ إِذَا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فِیهَا ذِکْرُ النَّارِ، فَقِفْ عِنْدَهَا، وَ تَعَوَّذْ بِاللّهِ مِنَ النَّارِ».(10)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ: عَنْ أَبِي
ص: 436
1- از محمد بن عبد اللَّه گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: من قرآن را در يك شب بخوانم؟
فرمود: من خوش ندارم كه در كمتر از يك ماه آن را بخوانى.
2- از على بن ابى حمزه گويد: به امام صادق (علیه السّلام) وارد شدم و ابو بصير به او عرض كرد: قربانت در ماه رمضان همه قرآن را در يك شب بخوانم؟
فرمود: نه، گفت: در دو شب؟ فرمود: نه، گفت: در سه شب؟ فرمود: ها، و بادست خود اشاره كرد (يعنى بخوان) سپس فرمود: اى ابا محمد، راستى براى ماه رمضان حق و حرمتى است كه هيچ كدام از ماه ها بدان نمانند و اصحاب محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) همه قرآن را در يك ماه يا كمترى مى خواندند، راستى قرآن با شتاب و درهم ورهم خوانده نشود ولى بايد با آرامى و تأنّى خوانده شود، هر گاه به آيه اى گذرى كه در آن ذكر بهشت است در نزد آن ايست كن و از خدا عز و جل بهشت بخواه، و هر گاه به آيه اى گذرى كه در آن ذكر دوزخ است در نزد آن ايست كن و از دوزخ به خدا پناه بر.
3- از حسن بن خالد گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: در چند روز قرآن را بخوانم؟
ص: 437
عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: فِی(1) کَمْ أَقْرَأُ الْقُرْآنَ؟
فَقَالَ : «اقْرَأْهُ(2) أَخْمَاساً، اقْرَأْهُ أَسْبَاعاً(3)، أَمَا إِنَّ عِنْدِی مُصْحَفاً مُجَزًّی أَرْبَعَةَ عَشَرَ جُزْءاً».(4)
4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ یَحْیَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلاَدِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْمُغِیرَةِ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(5) علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّ أَبِی سَأَلَ جَدَّکَ عَنْ خَتْمِ الْقُرْآنِ فِی(6) کُلِّ لَیْلَةٍ، فَقَالَ لَهُ جَدُّکَ : «فِی(7) کُلِّ لَیْلَةٍ؟» فَقَالَ لَهُ(8): فِی شَهْرِ رَمَضَانَ، فَقَالَ لَهُ جَدُّکَ : «فِی شَهْرِ رَمَضَانَ؟» فَقَالَ لَهُ أَبِی: نَعَمْ ، مَا اسْتَطَعْتُ(9)، فَکَانَ(10) أَبِی یَخْتِمُهُ أَرْبَعِینَ خَتْمَةً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ، ثُمَّ خَتَمْتُهُ بَعْدَ أَبِی، فَرُبَّمَا زِدْتُ، وَ رُبَّمَا نَقَصْتُ(11) عَلی قَدْرِ فَرَاغِی وَ شُغُلِی وَ نَشَاطِی وَ کَسَلِی؛ فَإِذَا کَانَ فِی(12) یَوْمِ الْفِطْرِ جَعَلْتُ لِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله خَتْمَةً، وَ لِعَلِیٍّ علیه السلام (13) أُخْری، وَ لِفَاطِمَةَ علیهاالسلام أُخْری، ثُمَّ لِلاْءَئِمَّةِ(14) علیهم السلام حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَیْکَ، فَصَیَّرْتُ لَکَ وَاحِدَةً مُنْذُ صِرْتُ فِی هذَا(15) الْحَالِ(16)، فَأَیُّ شَیْءٍ لِی بِذلِکَ؟
قَالَ (17): «لَکَ بِذلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» قُلْتُ: اللّهُ أَکْبَرُ، فَلِی(18) بِذلِکَ؟! قَالَ : «نَعَمْ» ثَلاَثَ مَرَّاتٍ.(19)
5. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ: سَأَلَ أَبُو بَصِیرٍ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام _ وَ أَنَا حَاضِرٌ _ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَقْرَأُ(20) الْقُرْآنَ فِی لَیْلَةٍ؟
ص: 438
فرمود: آن را پنج بخش بخوان (روزى شش جزء) يا هفت بخش بخوان (در هفت روز) امّا نزد من قرآنى است كه چهارده جزوه دارد (يعنى در چهارده روز ختم مى شود).
4- از على بن مغيره از ابى الحسن (علیه السّلام) گويد: به او گفتم كه:
پدرم از جدّت پرسيده بود از ختم قرآن در هر شب و جدّت در پاسخِ او گفته بود: در هر شب، و باز به آن حضرت گفته بود، در خصوص ماه رمضان و جدّت در پاسخش گفته بود: در ماه رمضان، و باز پدرم به او گفته بود: آرى تا هر چه بتوانم، و شيوه پدرم اين بود كه در ماه رمضان چهل ختم قرآن مى خواند و من هم پس از پدرم آن را ختم مى كردم و بسا كه مى افزودم و بسا كه مى كاستم به اندازه فراغت و شغلم و به اندازه نشاط و كسالتم و هر گاه روز عيد فطر مى شد يك ختم را هديه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) مى كردم و يكى ديگر را هديه على (علیه السّلام) و يكى ديگر را هديه فاطمه (علیه السّلام) و سپس براى امامان تا به شما مى رسيدم و براى شما هم يك ختم هديه مى كردم تا به اين حال رسيدم، براى من در برابر اين عمل چه ثوابى است؟ فرمود: ثواب تو اين است كه روز قيامت با آنها هستى، گفتم: اللَّه اكبر! ثواب من اين است؟ تا سه بار فرمود: آرى.
5- از على بن ابى حمزه گويد: من حاضر بودم كه ابو بصير از امام صادق (علیه السّلام) پرسيد، به او گفت: قربانت، من قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: نه، گفت: در دو شب بخوانم؟ فرمود: نه، تا
ص: 439
فَقَالَ : «لاَ» فَقَالَ: فِی لَیْلَتَیْنِ؟ فَقَالَ : «لاَ» حَتّی بَلَغَ سِتَّ لَیَالٍ، فَأَشَارَ بِیَدِهِ، فَقَالَ : «هَا» .
ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، إِنَّ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ(1) مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله کَانَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی شَهْرٍ وَ أَقَلَّ(2)؛ إِنَّ الْقُرْآنَ لاَ یُقْرَأُ هَذْرَمَةً(3) ، وَ لکِنْ یُرَتَّلُ تَرْتِیلاً، إِذَا(4) مَرَرْتَ بِآیَةٍ فِیهَا ذِکْرُ النَّارِ، وَقَفْتَ عِنْدَهَا، وَ تَعَوَّذْتَ(5) بِاللّهِ مِنَ النَّارِ(6)» .
فَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ: أَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی رَمَضَانَ(7) فِی لَیْلَةٍ؟ فَقَالَ : «لاَ» فَقَالَ: فِی(8) لَیْلَتَیْنِ؟ فَقَالَ : «لاَ» فَقَالَ: فِی(9) ثَلاَثٍ؟ فَقَالَ : «هَا» وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ فَقَالَ(10) : «نَعَمْ ، شَهْرُ رَمَضَانَ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ مِنَ الشُّهُورِ، لَهُ حَقٌّ وَ حُرْمَةٌ، أَکْثِرْ مِنَ الصَّلاَةِ مَا اسْتَطَعْتَ».(11)
بَابُ أَنَّ(12) الْقُرْآنَ یُرْفَعُ کَمَا أُنْزِلَ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إِنَّ الرَّجُلَ الاْءَعْجَمِیَّ مِنْ أُمَّتِی لَیَقْرَأُ الْقُرْآنَ بِعَجَمِیَّةٍ(13)، فَتَرْفَعُهُ(14) الْمَلاَئِکَةُ عَلی عَرَبِیَّةٍ(15)».(16)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ:
ص: 440
رسيد به شش شب و امام با دستِ خود اشاره كرد: ها (يعنى بخوان)، سپس امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اى ابا محمد راستى آنها كه از اصحاب محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) پيش از شماها بودند قرآن را در يك ماه و كمتر مى خواندند، راستى قرآن را به شتاب و سرسرى نبايد خواند ولى بايد به آرامى خوانده شود و چون به آيه رسى كه در آن ذكرِ دوزخ است، در سرِ آن بايستى و از دوزخ به خدا پناه برى. پس ابو بصير گفت:
در ماه رمضان همه قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: نه، گفت:
در دو شب؟ فرمود: نه، گفت: در سه شب؟ فرمود: ها- و با دستِ خود اشاره كرد- آرى ماه رمضان است كه هيچ كدام از ماه ها بدان نمانند براى آن حق و حرمتى است، نماز را هر چه توانى بخوان (يعنى در ماه رمضان).
1- از سكونى از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
راستى مرد غير عرب از امتم قرآن را عجمى (بى تجويد و با اعراب غلط) مى خواند و فرشته ها آن را به عربى درست به درگاه خدا بالا برند.
2- از يكى از اصحابش از ابى الحسن (علیه السّلام) گويد: به او گفتم:
قربانت راستى ما آياتى در قرآن مى شنويم كه آنها در نزد ما چنان
ص: 441
جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّا نَسْمَعُ الاْآیَاتِ فِی(1) الْقُرْآنِ لَیْسَ(2) هِیَ عِنْدَنَا کَمَا نَسْمَعُهَا، وَ لاَ نُحْسِنُ أَنْ نَقْرَأَهَا کَمَا بَلَغَنَا عَنْکُمْ، فَهَلْ نَأْثَمُ ؟
فَقَالَ : «لاَ، اقْرَؤُوا کَمَا تَعَلَّمْتُمْ، فَسَیَجِیئُکُمْ(3) مَنْ یُعَلِّمُکُمْ».(4)
بَابُ فَضْلِ الْقُرْآنِ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ(5) عِیسی، عَنْ بَدْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَرَأَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» مَرَّةً، بُورِکَ عَلَیْهِ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا مَرَّتَیْنِ، بُورِکَ عَلَیْهِ وَ عَلی أَهْلِهِ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا(6) ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، بُورِکَ عَلَیْهِ وَ عَلی أَهْلِهِ(7) وَ عَلی(8) جِیرَانِهِ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا اثْنَتَیْ عَشْرَةَ(9) مَرَّةً، بَنَی اللّهُ لَهُ اثْنَیْ عَشَرَ قَصْراً فِی الْجَنَّةِ، فَیَقُولُ(10) الْحَفَظَةُ: اذْهَبُوا بِنَا إِلی قُصُورِ أَخِینَا فُلاَنٍ، فَنَنْظُرَ(11) إِلَیْهَا؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا مِائَةَ مَرَّةٍ، غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ سَنَةً مَا خَلاَ الدِّمَاءَ وَ الاْءَمْوَالَ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا أَرْبَعَمِائَةِ مَرَّةٍ(12) ، کَانَ لَهُ أَجْرُ أَرْبَعِمِائَةِ شَهِیدٍ کُلُّهُمْ قَدْ عُقِرَ(13) جَوَادُهُ وَ أُرِیقَ دَمُهُ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا أَلْفَ مَرَّةٍ فِی یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ(14) ، لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری مَقْعَدَهُ فِی(15) الْجَنَّةِ، أَوْ یُری لَهُ(16)».(17)
ص: 442
نيستند كه مى شنويم و ما نمى توانيم آنها را چنانچه از شما به ما رسيده بخوانيم، آيا گنهكاريم؟
فرمود: نه، همچنان كه آموختيد بخوانيد به زودى نزد شما آيد كسى كه به شما بياموزد.
1- از محمد بن مروان از امام محمد باقر (علیه السّلام) فرمود: هر كس يك بار قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند خودش مبارك شود و هر كه دو بار بخواند خودش و خاندانش مبارك شوند و هر كه سه بار آن را بخواند خودش و خاندانش و همسايه هايش مبارك شوند و هر كه دوازده بار آن را بخواند خدا دوازده كاخ در بهشت برايش بنا كند و فرشته هاى نگهبان گويند: بيائيد برويم به كاخ هاى فلان برادرِ خود و آنها را تماشا كنيم! و هر كه آن را صد بار بخواند، گناهانِ بيست و پنج ساله اش آمرزيده شود جز خون ناحق و اموال، و هر كه آن را چهار صد بار بخواند ثواب چهار صد شهيد برد كه همه اسب خود را در راه خدا پى كرده و خونش ريخته شده است، و هر كه در يك شبانه روز آن را هزار بار بخواند نميرد تا جايگاه خود را در بهشت ببيند يا به او نموده شود.
ص: 443
2. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ(1) بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لَمَّا أَمَرَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ هذِهِ الاْآیَاتِ أَنْ(2) یَهْبِطْنَ إِلَی الاْءَرْضِ، تَعَلَّقْنَ بِالْعَرْشِ(3)، وَ قُلْنَ: أَیْ رَبِّ، إِلی أَیْنَ تُهْبِطُنَا؟ إِلی أَهْلِ الْخَطَایَا وَ الذُّنُوبِ؟
فَأَوْحَی اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِلَیْهِنَّ: أَنِ(4) اهْبِطْنَ، فَوَعِزَّتِی وَ جَلاَلِی، لاَ یَتْلُوکُنَّ أَحَدٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتِهِمْ فِی دُبُرِ مَا افْتَرَضْتُ(5) عَلَیْهِ مِنَ الْمَکْتُوبَةِ فِی کُلِّ یَوْمٍ(6)، إِلاَّ نَظَرْتُ إِلَیْهِ بِعَیْنِیَ(7) الْمَکْنُونَةِ(8) فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ نَظْرَةً، أَقْضِی لَهُ(9) فِی(10) کُلِّ نَظْرَةٍ سَبْعِینَ حَاجَةً، وَ قَبِلْتُهُ عَلی مَا(11) فِیهِ مِنَ الْمَعَاصِی، وَ هِیَ: أُمُّ الْکِتَابِ، وَ «شَهِدَ اللّهُ أَن_َّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ»(12)، وَ آیَةُ الْکُرْسِیِّ، وَ آیَةُ الْمُلْکِ».(13)
3. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُکَیْنٍ(14)، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ : «مَنْ قَرَأَ الْمُسَبِّحَاتِ(15) کُلَّهَا قَبْلَ أَنْ یَنَامَ، لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ، وَ إِنْ مَاتَ کَانَ فِی جِوَارِ مُحَمَّدٍ(16) النَّبِیِّ(17) صلی الله علیه و آله ».(18)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ طَلْحَةَ: عَنْ جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ قَرَأَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ(19)» مِائَةَ مَرَّةٍ(20) حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ، غَفَرَ اللّهُ(21) لَهُ ذُنُوبَ خَمْسِینَ سَنَةً».(22)
ص: 444
2- از يعقوب بن شعيب از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: چون خدا عز و جل اين سه آيه را فرمان داد كه به زمين فرود آيند به عرش در آويختند و گفتند: پروردگارا به كجا ما را فرود مى كنى به سوى خطاكاران و گنه كاران؟ خدا عز و جل بدانها وحى كرد كه: فرود شويد، به عزّت و جلالم سوگند، كسى از خاندان محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و شيعيانشان شما را هر روزه در دنبال نماز واجب نخواند جز اينكه به او نظر كنم (مقصود از واجب، پنجگانه شبانه روز است) در هر روزى هفتاد نظر مهرورزى و در هر نظرى هفتاد حاجت از او برآورم و با هر چه گناه دارد او را بپذيرم؛ و آن آيات عبارتند از امّ الكتاب (سوره حمد) و (18 سوره آل عمران): «گواه است خدا كه راستش اين است كه نيست شايسته پرستشى جز او و هم گواهند فرشته ها و دانشمندان»، و (255 سوره بقره): آية الكرسى، و (26 سوره آل عمران): آيه ملك.
3- از جابر گويد: شنيدم امام باقر (علیه السّلام) مى فرمود: هر كه همه مستحبات را بخواند پيش از آنكه بخوابد نميرد تا امام قائم (علیه السّلام) را دريابد، و اگر هم بميرد در جوار محمد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) قرار گيرد.
4- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر كه وقتى به بستر خواب آرميد، صد بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بخواند، خدا گناهِ پنجاه سالش را بيامرزد.
ص: 445
5 . حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْخَشَّابِ، عَنِ ابْنِ بَقَّاحٍ، عَنْ مُعَاذٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ:
رَفَعَهُ إِلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْبَقَرَةِ، وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ آیَتَیْنِ بَعْدَهَا ، وَ ثَلاَثَ آیَاتٍ مِنْ آخِرِهَا، لَمْ یَرَ فِی نَفْسِهِ(1) وَ مَالِهِ شَیْئاً یَکْرَهُهُ، وَ لاَ یَقْرَبُهُ شَیْطَانٌ، وَ لاَ یَنْسَی(2) الْقُرْآنَ».(3)
6 مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ رَجُلٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ قَرَأَ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» یَجْهَرُ(4) بِهَا صَوْتَهُ(5)، کَانَ کَالشَّاهِرِ سَیْفَهُ فِی سَبِیلِ اللّهِ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا سِرّاً، کَانَ(6) کَالْمُتَشَحِّطِ(7) بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللّهِ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا عَشْرَ مَرَّاتٍ، مَرَّتْ(8) لَهُ عَلی نَحْوِ(9) أَلْفِ ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ».(10)
7. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ أَبِی _ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ _ یَقُولُ: «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»(11) ثُلُثُ الْقُرْآنِ، وَ «قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ»رُبُعُ الْقُرْآنِ».(12)
8. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ: عَنْ رَجُلٍ سَمِعَ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ : «مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ عِنْدَ مَنَامِهِ، لَمْ یَخَفِ الْفَالِجَ(13) إِنْ شَاءَ اللّهُ؛ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی(14) دُبُرِ کُلِّ(15) فَرِیضَةٍ(16)، لَمْ یَضُرَّهُ ذُو حُمَةٍ(17)».
وَ قَالَ : «مَنْ(18) قَدَّمَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» بَیْنَهُ وَ بَیْنَ جَبَّارٍ، مَنَعَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _
ص: 446
5- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر كه چهار آيه اول سوره بقره را با آية الكرسى و دو آيه بعد از آن (يعنى از اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، تا هُمْ فِيها خالِدُونَ) و سه آيه آخر سوره بقره را بخواند در جان و مالش بد نبيند و شيطان به او نزديك نشود و قرآن را فراموش نكند.
6- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: هر كه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ را به آواز خواند چون كسى باشد كه در راه خدا شمشير كشد، و هر كه آهسته بخواند چون كسى باشد كه در راه خدا در خونِ خود غلطد، و هر كه آن را ده بار بخواند به اندازه هزار گناه از گناهانش آمرزيده شوند.
7- از امام صادق (علیه السّلام) كه پدرم (علیه السّلام) مى فرمود:
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ يك سوّم قرآن است و قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ يك چهارم قرآن است.
8- از مردى كه شنيد ابو الحسن (علیه السّلام) مى فرمود: هر كه هنگام خوابيدنش آية الكرسى را بخواند از درد فلج نترسد ان شاء اللَّه، و هر كه آن را دنبال هر فريضه بخواند هيچ نيشدارِ زهرناكى به او زيان نرساند. و فرمود: هر كه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را در برابر جبّار و زور گوئى پيش دارد خداى عز و جل او را از وى منع كند، آن را از پيش روى
ص: 447
مِنْهُ(1) ؛ یَقْرَؤُهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِینِهِ، وَ عَنْ شِمَالِهِ؛ فَإِذَا فَعَلَ ذلِکَ رَزَقَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ خَیْرَهُ، وَ مَنَعَهُ مِنْ(2) شَرِّهِ».
وَ قَالَ : «إِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاقْرَأْ مِائَةَ آیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ، ثُمَّ قُلِ: "اللّهُمَّ اکْشِفْ عَنِّی الْبَلاَءَ"(3) ؛ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ».(4)
9 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ 2 / 298
إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ یُصَلِّی بِهَا فِی لَیْلَةٍ(5)، کَتَبَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَهُ بِهَا قُنُوتَ لَیْلَةٍ؛ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَتَیْ آیَةٍ فِی غَیْرِ صَلاَةٍ، لَمْ یُحَاجَّهُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسَمِائَةِ آیَةٍ فِی یَوْمٍ وَ(6) لَیْلَةٍ(7) فِی صَلاَةِ النَّهَارِ وَ اللَّیْلِ(8)، کَتَبَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَهُ فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ(9) قِنْطَاراً مِنْ حَسَنَاتٍ(10) ، وَ الْقِنْطَارُ أَلْفٌ وَ مِائَتَا أُوقِیَّةٍ(11) ، وَ الاْءُوقِیَّةُ(12) أَعْظَمُ مِنْ جَبَلِ أُحُدٍ».(13)
10. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ مَضی بِهِ یَوْمٌ وَاحِدٌ(14)، فَصَلّی فِیهِ بِخَمْسِ(15) صَلَوَاتٍ(16)، وَ لَمْ یَقْرَأْ(17) فِیهَا بِ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»، قِیلَ لَهُ(18): یَا عَبْدَ اللّهِ، لَسْتَ مِنَ الْمُصَلِّینَ».(19)
11. وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ، عَنِ الْحَسَنِ ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ(20)، عَنْ أَبِی بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ کَانَ یُوءْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاْآخِرِ، فَلاَ یَدَعْ أَنْ یَقْرَأَ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ بِ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»؛
ص: 448
و از پشت سر و از سمت راست و از سمت چپِ خود بخواند و چون چنين كند، خدا عز و جل خير او را بهره وى كند و شرّش را از او باز دارد، و فرمود: چون از امرى بترسى صد آيه از قرآن بخوان از هر كجا خواهى سپس سه بار بگو: خدايا بلا را از من بر طرف كن.
9- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر كه صد آيه را در نماز شب بخواند، خدا عز و جل برايش عبادت يك شب را ثبت كند و هر كه 200 آيه در جز نماز بخواند، قرآن روز قيامت با او ستيزه نكند، و هر كه در شبانه روز در نماز روز و شب پانصد آيه بخواند، خدا عز و جل در لوح محفوظ براى او يك قنطار حسنه نويسد و هر قنطارى هزار و دويست اوقيه است و هر اوقيه از كوه احُد بزرگتر است.
10- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه يك روز تمام بگذرد و نماز پنچگانه را بخواند و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ در آنها نخواند، به او گفته شود: اى بنده خدا تو را از نمازخوانان نيستى.
11- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه ايمان به خدا و روز جزا دارد، از دست نگذارد كه در دنبال هر فريضه، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند زيرا هر كه آن را بخواند
ص: 449
فَإِنَّهُ مَنْ قَرَأَهَا جَمَعَ اللّهُ لَهُ خَیْرَ(1) الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ، وَ غَفَرَ(2) لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ وَ مَا وَلَدَا».(3)
12 . عَنْهُ(4)، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ رَفَعَهُ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ سُورَةَ الاْءَنْعَامِ نَزَلَتْ جُمْلَةً(5)، شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ حَتّی أُنْزِلَتْ(6) عَلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، فَعَظَّمُوهَا وَ بَجَّلُوهَا(7)؛ فَإِنَّ اسْمَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِیهَا فِی سَبْعِینَ مَوْضِعاً، وَ لَوْ یَعْلَمُ(8) النَّاسُ مَا فِی قِرَاءَتِهَا مَا تَرَکُوهَا».(9)
13 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله صَلّی عَلی سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ، فَقَالَ: لَقَدْ وَافی مِنَ الْمَلاَئِکَةِ سَبْعُونَ أَلْفاً(10)، وَ فِیهِمْ(11) جَبْرَئِیلُ علیه السلام یُصَلُّونَ عَلَیْهِ، فَقُلْتُ لَهُ: یَا جَبْرَئِیلُ(12)، بِمَا(13) یَسْتَحِقُّ صَلاَتَکُمْ عَلَیْهِ؟ فَقَالَ: بِقِرَاءَتِهِ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» قَائِماً وَ قَاعِداً ، وَ رَاکِباً وَ مَاشِیاً ، وَ ذَاهِباً وَ جَائِیاً».(14)
14. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ بْنِ(15) الدِّهْقَانِ، عَنْ دُرُسْتَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ قَرَأَ «أَلْهیکُمُ التَّکَاثُرُ» عِنْدَ النَّوْمِ، وُقِیَ(16) فِتْنَةَ(17) الْقَبْرِ».(18)
15 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ رَفَعَهُ،
ص: 450
خدا خير دنيا و آخرت را برايش فراهم كند و او را و پدر و مادر و فرزندانش را بيامرزد.
12- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى سوره انعام يك جا نازل شده است و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه كرده اند تا به محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) نازل شده، آن را بزرگ شماريد و احترام گزاريد زيرا در هفتاد جاى آن نام خدا است و اگر مردم بدانند آن فوائدى كه در خواندن آن است آن را ترك نكنند.
13- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه: پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بر جنازه سعد بن معاذ نماز خواند و پس از آن فرمود:
هفتاد هزار فرشته كه جبرئيل در شمار آنها بود آمدند بر جنازه او نماز خواندند، من گفتم: اى جبرئيل براى چه سزاوارِ نماز خواندنِ شماها شده است؟ در پاسخ گفت: براى خواندن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ايستاده و نشسته و سواره و پياده و در راه رفتن.
14- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: هر كه وقت خواب، الهيكم التكاثر را بخواند از فتنه قبر محفوظ بماند.
15- از عبد اللَّه بن فضل نوفلى حديث را به معصوم رسانيده كه فرمود:
ص: 451
قَالَ: مَا قُرِئَتِ(1) الْحَمْدُ(2) عَلی وَجَعٍ سَبْعِینَ مَرَّةً إِلاَّ سَکَنَ(3).(4)
16. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لَوْ قُرِئَتِ(5) الْحَمْدُ عَلی مَیِّتٍ سَبْعِینَ مَرَّةً، ثُمَّ رُدَّتْ(6) فِیهِ الرُّوحُ، مَا کَانَ ذلِکَ عَجَباً».(7)
17. عَنْهُ(8)، عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ(9) بَکْرِ بْنِ(10) صَالِحٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ الْجَعْفَرِیِّ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «مَا مِنْ أَحَدٍ فِی حَدِّ الصِّبَا(11) یَتَعَهَّدُ(12) فِی کُلِّ لَیْلَةٍ قِرَاءَةَ «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»، وَ «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» کُلَّ وَاحِدَةٍ(13) ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، وَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»(14) مِائَةَ مَرَّةٍ، فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ فَخَمْسِینَ، إِلاَّ صَرَفَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَنْهُ کُلَّ لَمَمٍ(15)، أَوْ عَرَضٍ(16) مِنْ أَعْرَاضِ الصِّبْیَانِ، وَ الْعُطَاشَ(17)، وَ فَسَادَ الْمَعِدَةِ، وَ بُدُورَ(18) الدَّمِ أَبَداً، مَا تُعُوهِدَ بِهذَا حَتّی یَبْلُغَهُ الشَّیْبُ، فَإِنْ تَعَهَّدَ(19) نَفْسَهُ بِذلِکَ أَوْ تُعُوهِدَ(20)، کَانَ مَحْفُوظاً إِلی یَوْمِ یَقْبِضُ(21) اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ نَفْسَهُ».(22)
18. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِنْقَرِیِّ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام یَقُولُ : «مَنِ اسْتَکْفی بِآیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنَ الشَّرْقِ إِلَی الْغَرْبِ(23)، کُفِیَ إِذَا(24) کَانَ بِیَقِینٍ(25)».(26)
19 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَزْدِیِّ، عَنْ رَجُلٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام فِی الْعُوذَةِ، قَالَ : «تَأْخُذُ(27) قُلَّةً(28) جَدِیدَةً، فَتَجْعَلُ(29)
ص: 452
حمد بر هيچ دردى هفتاد بار خوانده نشود جز اينكه آرام گردد.
16- معاوية بن عمّار از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود كه:
اگر حمد را هفتاد بار بر مرده اى بخوانند و جان به تنش برگردد شگفت نباشد.
17- از سليمان جعفرى از ابى الحسن (علیه السّلام) گويد: شنيدمش مى فرمود: هيچ كس نباشد كه از دوران كودكى تعهّد كند كه در هر شب قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ را هر كدام سه بار و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را صد بار بخواند، و اگر نتواند قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را پنجاه بار بخواند، جز اينكه خدا عز و جل هر گونه نزول و تعرّض كودكى و مرض تشنگى و فساد معده و جوشش خون را از او دفع كند تا وقتى بدان مواظبت كند تا پير شود، و اگر خود را پابند آن كند يا ديگرى او را بر آن وادارد تا روزى كه خدا عز و جل جانش را بگيرد، محفوظ بماند.
18- از حسين بن احمد منقرى گفت: شنيدم امام كاظم (علیه السّلام) مى فرمود:
هر كه يك آيه از قرآن را براى خود كافى شناسد از شرق و غرب، او را بس باشد [هر گاه با عقيده باشد].
19- از مردى از امام صادق (علیه السّلام) براى حفظ فرمود:
يك كوزه تازه بگير و در آن آب كن و سى بار إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ را بر آن بخوان و سپس آن را در آويز و از آن بنوش
ص: 453
فِیهَا مَاءً، ثُمَّ تَقْرَأُ(1) عَلَیْهَا(2) «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» ثَلاَثِینَ مَرَّةً، ثُمَّ تُعَلَّقُ(3)، وَ تَشْرَبُ(4) مِنْهَا وَ تَتَوَضَّأُ(5)، وَ یُزَادُ(6) فِیهَا مَاءٌ إِنْ شَاءَ اللّهُ(7)».(8)
20 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ إِدْرِیسَ الْحَارِثِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُفَضَّلِ(9) بْنِ عُمَرَ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یَا مُفَضَّلُ، احْتَجِزْ(10) مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ بِ «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، وَ بِ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»، اقْرَأْهَا عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ، وَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْکَ وَ مِنْ خَلْفِکَ، وَ مِنْ فَوْقِکَ وَ مِنْ تَحْتِکَ، فَإِذَا(11) دَخَلْتَ(12) عَلی سُلْطَانٍ جَائِرٍ، فَاقْرَأْهَا(13) حِینَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، وَ اعْقِدْ بِیَدِکَ الْیُسْری، ثُمَّ لاَ تُفَارِقْهَا(14) حَتّی تَخْرُجَ مِنْ عِنْدِهِ».(15)
21. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنِ السَّیَّارِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَکْرٍ، عَنْ أَبِی الْجَارُودِ، عَنِ الاْءَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ: عَنْ أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللّه ِ عَلَیْهِ أَنَّهُ قَالَ: «وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالْحَقِّ(16) وَ أَکْرَمَ أَهْلَ بَیْتِهِ، مَا مِنْ شَیْءٍ تَطْلُبُونَهُ(17) مِنْ حِرْزٍ _ مِنْ(18) حَرَقٍ، أَوْ غَرَقٍ، أَوْ سَرَقٍ(19)، أَوْ إِفْلاَتِ(20) دَابَّةٍ مِنْ صَاحِبِهَا، أَوْ ضَالَّةٍ(21)، أَوْ آبِقٍ(22) _ إِلاَّ وَ هُوَ فِی الْقُرْآنِ؛ فَمَنْ أَرَادَ ذلِکَ فَلْیَسْأَلْنِی عَنْهُ».
قَالَ: فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، أَخْبِرْنِی عَمَّا یُوءَمِّنُ مِنَ الْحَرَقِ، وَ الْغَرَقِ .
فَقَالَ : «اقْرَأْ هذِهِ الاْآیَاتِ(23) : «اللّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصّالِحِینَ»(24) وَ «ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» إِلی قَوْلِهِ: «سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ»(25) فَمَنْ قَرَأَهَا فَقَدْ أَمِنَ(26) الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ» . قَالَ : فَقَرَأَهَا رَجُلٌ وَ اضْطَرَمَتِ(27) النَّارُ
ص: 454
و وضوء بساز و هر چه خواهد آب بر آن افزايد ان شاء اللَّه.
20- از مفضل بن عمر گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
اى مفضل، از همه مردم خود را به كلمه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و به سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نگهدارى كن، آن را از سمت راستت و از سمت چپت و از پيش رويت و از پشت سرت و از بالاى سر و از طرف زير پايت بخوان و چون بر سلطان خلافكارى در آئى چون چشمت بدو افتد سه بار آن را بخوان و دست چپ را گره كن و از هم باز مكن تا از نزد او بيرون آئى.
21- از امير المؤمنين (علیه السّلام) كه فرمود: سوگند بدان كه محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) را به راستى فرستاده و خاندانش را گرامى داشته هيچ چيزى نيست كه آن را بجوئيد از قبيل حرز و دعاى حفظ از سوختن و غرق شدن و دزدزدگى و گريختن چهار پا از دست صاحبش و براى يافتن گمشده و برگشتن بنده گريخته جز اينكه همه در قرآن است و هر كه آن را خواهد از من بپرسد. گويد: پس مردى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين به من خبر ده از آنچه وسيله ايمنى از سوختن و غرق شدن است! فرمود: اين آيات را بخوان: «اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» (در سوره اعراف آيه 196 چنين است: إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ) «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» (در سورة الزمر: وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ) الى قوله تَعالى: «عَمَّا يُشْرِكُونَ»، هر كه آنها را بخواند از سوختن
ص: 455
فِي بُیُوتِ جِیرَانِهِ وَ بَیْتُهُ(1) وَسَطَهَا، فَلَمْ یُصِبْهُ (2) شَیْءٌ.
ثُمَّ قَامَ(3) إِلَیْهِ رَجُلٌ(4) آخَرُ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، إِنَّ دَابَّتِیَ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیَّ وَ أَنَا مِنْهَا عَلی وَجَلٍ(5).
فَقَالَ : «اقْرَأْ فِی أُذُنِهَا الْیُمْنی(6) : «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الاْءَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»(7)» فَقَرَأَهَا، فَذَلَّتْ(8) لَهُ(9) دَابَّتُهُ.
وَ قَامَ(10) إِلَیْهِ رَجُلٌ آخَرُ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، إِنَّ أَرْضِی أَرْضٌ مَسْبَعَةٌ(11)، وَ إِنَّ السِّبَاعَ تَغْشی(12) مَنْزِلِی وَ لاَ تَجُوزُ(13) حَتّی تَأْخُذَ فَرِیسَتَهَا .
فَقَالَ : «اقْرَأْ: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوءْمِنِینَ رَوءُفٌ رَحِیمٌ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»(14)» فَقَرَأَهُمَا(15) الرَّجُلُ، فَاجْتَنَبَتْهُ(16) السِّبَاعُ.
ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ(17) آخَرُ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، إِنَّ فِی بَطْنِی مَاءً أَصْفَرَ(18)، فَهَلْ مِنْ شِفَاءٍ؟
فَقَالَ : «نَعَمْ، بِلاَ دِرْهَمٍ وَ لاَ(19) دِینَارٍ، وَ لکِنِ اکْتُبْ (20) عَلی بَطْنِکَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ، وَ تَغْسِلُهَا، وَ تَشْرَبُهَا، وَ تَجْعَلُهَا ذَخِیرَةً فِی بَطْنِکَ، فَتَبْرَأُ بِإِذْنِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» فَفَعَلَ(21) الرَّجُلُ، فَبَرَأَ(22) بِإِذْنِ اللّهِ.
ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ(23) آخَرُ، فَقَالَ : یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، أَخْبِرْنِی عَنِ الضَّالَّةِ.
فَقَالَ : «اقْرَأْ «یسآ» فِی رَکْعَتَیْنِ، وَ قُلْ: یَا هَادِیَ الضَّالَّةِ، رُدَّ(24) عَلَیَّ ضَالَّتِی» فَفَعَلَ، فَرَدَّ اللّهُ عَلَیْهِ ضَالَّتَهُ(25).
ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ(26) آخَرُ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، أَخْبِرْنِی عَنِ الاْآبِقِ .
فَقَالَ : «اقْرَأْ: «أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ»(27) إِلی قَوْلِهِ : «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ
ص: 456
و غرق شدن در امان است. گويد: مردى آنها را خواند و آتش در خانه هاى همسايگانش در گرفت و خانه او ميان آنها بود و هيچ آسيبى بدان نرسيد. سپس مردى ديگر نزدِ آن حضرت بپا خاست و گفت:
يا امير المؤمنين راستى كه چهار پاى من چموشى مى كند و من از آن در ترس و هراسم! فرمود: در گوش راستش بخوان (83 سوره آل عمران): «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»، و آن را خواند و آن چهار پا رام شد. مرد ديگرى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين راستى كه سرزمين زندگى من، سرزمين پُر درنده اى است و درنده ها به خانه من در آيند و برنگردند تا شكار خود را بگيرند! فرمود: اين آيه را بخوان (138 سوره توبه): «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» (139): «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» و آن مرد آنها را خواند و درنده ها از او كناره گرفتند.
سپس مردى ديگرى خدمت او برخاست و گفت: يا امير المؤمنين در شكمِ من آب زرد است (بيمارى بوده) آيا وسيله شفائى دارد؟ فرمود:
آرى، بى مصرف كردن درهم و دينار، آية الكرسى را بر شكم خود بنويس و آن را بشوى و بنوش و آن را پس انداز كن در شكمت، به اذن خدا عز و جل بهبود مى شوى، و آن مرد چنين كرد و بهبود يافت. سپس ديگرى نزد آن حضرت برخاست و گفت: اى امير المؤمنين به من گزارشى در باره حيوان گمشده بده! فرمود: سوره يس را در دو ركعت بخوان و بگو: اى رهنماى گمراه شده، حيوان گمشده ام را به من برگردان، آن كار را كرد و خداى عز و جل گمشده او را برگردانيد. سپس ديگرى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين از بنده گريخته به من گزارشى بده! فرمود: اين آيه را بخوان (40 سوره
ص: 457
نُورٍ»(1)» فَقَالَهَا الرَّجُلُ، فَرَجَعَ(2) إِلَیْهِ الاْآبِقُ.
ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ(3) آخَرُ(4)، فَقَالَ : یَا أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ، أَخْبِرْنِی(5) عَنِ السَّرَقِ(6)؛ فَإِنَّهُ لاَ یَزَالُ قَدْ یُسْرَقُ لِیَ الشَّیْءُ بَعْدَ الشَّیْءِ لَیْلاً .
فَقَالَ(7) : «اقْرَأْ إِذَا أَوَیْتَ إِلی فِرَاشِکَ : «قُلِ ادْعُوا اللّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ»(8) إِلی قَوْلِهِ : «وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً»(9)» .
ثُمَّ قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : «مَنْ بَاتَ بِأَرْضٍ قَفْرٍ(10)، فَقَرَأَ هذِهِ الاْآیَةَ : «إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الاْءَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ» إِلی قَوْلِهِ : «تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ»(11) حَرَسَتْهُ الْمَلاَئِکَةُ، وَ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ الشَّیَاطِینُ».
قَالَ : فَمَضَی الرَّجُلُ، فَإِذَا هُوَ بِقَرْیَةٍ خَرَابٍ، فَبَاتَ فِیهَا، وَ لَمْ یَقْرَأْ(12) هذِهِ الاْآیَةَ(13)، فَتَغَشَّاهُ(14) الشَّیْطَانُ(15)، وَ إِذَا(16) هُوَ آخِذٌ بِخَطْمِهِ(17)، فَقَالَ لَهُ صَاحِبُهُ: أَنْظِرْهُ(18)، وَ اسْتَیْقَظَ(19) الرَّجُلُ، فَقَرَأَ الاْآیَةَ، فَقَالَ الشَّیْطَانُ لِصَاحِبِهِ: أَرْغَمَ(20) اللّهُ أَنْفَکَ، احْرُسْهُ الاْآنَ حَتّی یُصْبِحَ(21)، فَلَمَّا أَصْبَحَ(22) رَجَعَ إِلی أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام ، فَأَخْبَرَهُ، وَ قَالَ(23) لَهُ: رَأَیْتُ فِی کَلاَمِکَ الشِّفَاءَ وَ الصِّدْقَ، وَ مَضی بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَإِذَا هُوَ بِأَثَرِ شَعْرِ الشَّیْطَانِ(24) مُجْتَمِعاً(25) فِی الاْءَرْضِ.(26)
22. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ : «مَنْ لَمْ یُبْرِئْهُ(27) الْحَمْدُ، لَمْ یُبْرِئْهُ(28) شَیْءٌ».(29)
23. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ
ص: 458
نور): «أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها» تا قولش: «مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» و آن مرد آن را خواند و بنده گريخته اش برگشت. سپس ديگرى نزد آن حضرت ايستاد و گفت:
يا امير المؤمنين در باره دزد بردن به من گزارش بده كه پيوسته هر شب به من دزدى مى شود! به او فرمود: چون به بستر خود آرميدى اين آيه را بخوان (110 سوره اسراء): «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ و ادعوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا» تا «و كبّره تكبيراً». سپس امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود: هر كه در بيابان بى سكنه شب گذراند و اين آيات را بخواند (54 سوره اعراف): «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» تا قول خدا: «تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ» فرشته ها او را حفظ كنند و شياطين از او دور شوند. گويد آن مرد به سفر رفت و نزديك ويرانه اى رسيد و شب را در آنجا بسر برد و اين آيات را نخواند و شيطان پيرامونش آمد و بينى او را گرفت و رفيقش به او گفت: به او مهلت بده، و آن مرد بيدار شد و آيه را خواند و شيطان به رفيقش گفت: خدا بينى تو را به خاك بمالد، اكنون او را تا صبح پاسبانى و نگهدارى كن، و چون صبح كرد نزد امير المؤمنين (علیه السّلام) برگشت و به او گزارش داد و گفت:
در سخن تو شفاء و تندرستى يافتم، و پس از بر آمدن آفتاب بدان جا رفت و ديد جاى پاى شيطان در روى زمين فراهم است.
22- از سلمة بن محرز گويد:
شنيدم امام باقر (علیه السّلام) مى فرمود:
هر كه را سوره حمد بهبودى نبخشد هيچ چيز او را بهبود نكند.
23- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 459
مِهْرَانَ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام أَنَّهُ(1) قَالَ : «مَنْ قَرَأَ إِذَا أَوی إِلی(2) فِرَاشِهِ: «قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ» وَ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»، کَتَبَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ الشِّرْکِ».(3)
24 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام أَنَّهُ(4) قَالَ : «لاَ تَمَلُّوا مِنْ قِرَاءَةِ «إِذَا زُلْزِلَتِ الاْءَرْضُ زِلْزَالَهَا»؛ فَإِنَّهُ مَنْ کَانَتْ(5) قِرَاءَتُهُ بِهَا فِی نَوَافِلِهِ، لَمْ یُصِبْهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ بِزَلْزَلَةٍ أَبَداً، وَ لَمْ یَمُتْ بِهَا، وَ لاَ بِصَاعِقَةٍ، وَ لاَ بِآفَةٍ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا حَتّی یَمُوتَ؛ وَ إِذَا(6) مَاتَ نَزَلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ کَرِیمٌ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ(7)، فَیَقْعُدُ عِنْدَ رَأْسِهِ، فَیَقُولُ: یَا مَلَکَ الْمَوْتِ، ارْفُقْ بِوَلِیِّ اللّهِ، فَإِنَّهُ کَانَ(8) کَثِیراً مَا یَذْکُرُنِی، وَ یَذْکُرُ تِلاَوَةَ هذِهِ السُّورَةِ، وَ تَقُولُ(9) لَهُ السُّورَةُ مِثْلَ ذلِکَ، وَ یَقُولُ(10) مَلَکُ الْمَوْتِ: قَدْ أَمَرَنِی(11) رَبِّی أَنْ أَسْمَعَ لَهُ وَ أُطِیعَ، وَ لاَ أُخْرِجَ رُوحَهُ حَتّی یَأْمُرَنِی بِذلِکَ، فَإِذَا أَمَرَنِی أَخْرَجْتُ رُوحَهُ، وَ لاَ یَزَالُ مَلَکُ الْمَوْتِ عِنْدَهُ حَتّی یَأْمُرَهُ(12) بِقَبْضِ رُوحِهِ إِذَا(13) کُشِفَ لَهُ الْغِطَاءُ، فَیَری مَنَازِلَهُ(14) فِی الْجَنَّةِ، فَیُخْرِجُ رُوحَهُ مِنْ(15) أَلْیَنِ مَا یَکُونُ مِنَ الْعِلاَجِ، ثُمَّ یُشَیِّعُ رُوحَهُ إِلَی الْجَنَّةِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ(16) یَبْتَدِرُونَ بِهَا إِلَی الْجَنَّةِ».(17)
ص: 460
هر كس چون به بستر خوابش رود، سوره قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ و سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بخواند خدا عز و جل برايش بركنارى از شرك را ثبت كند.
24- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: از خواندن سوره إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها خسته نشويد زيرا هر كه نمازهاى نافله خود را با آن بخواند خداى عز و جل هرگز او را به زمين لرزه دچار نكند و بدان به برق زدگى نميرد و به هيچ آفتى در دنيا دچار نگردد تا بميرد، و چون بميرد يك فرشته كريمى از جانب پروردگارش بدو فرود آيد و بالاى سرش نشيند و گويد: اى ملك الموت جان دوستِ خدا را آسان بگير زيرا كه او بسيار مرا ياد مى كرد، و اين سوره را مى خواند و سوره اذا زلزلت هم همين سفارش را به ملك الموت مى كند و ملك الموت مى گويد: پروردگارم به من فرمان داده كه از اين شخص حرف شنو باشم و فرمان او را برم و جان او را نگيرم تا خودش دستور دهد به من كه جان او را بگيرم و چون خودش فرمان داد جانش را مى گيرم. و پيوسته ملك الموت در بر او بماند تا خودش خواهد كه جانش را بستاند و چون پرده از برابر ديده اش به كنار رود منازلِ خود را در بهشت بنگرد و جانش به آسانترين روشى بر آيد و سپس هفتاد هزار فرشته جانِ او را تا به بهشت بدرقه كنند و او را شتابان به بهشت رسانند.
ص: 461
بَابُ النَّوَادِرِ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلاَثَةٌ: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ، فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً(1)، وَ اسْتَدَرَّ(2) بِهِ الْمُلُوکَ، وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَی النَّاسِ؛ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ، فَحَفِظَ حُرُوفَهُ، وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ، وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ(3)، فَلاَ کَثَّرَ(4) اللّهُ هوءُلاَءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ؛ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ، فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلی دَاءِ قَلْبِهِ، فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ، وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ، وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ، وَ تَجَافی بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ، فَبِأُولئِکَ یَدْفَعُ اللّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ(5) الْبَلاَءَ، وَ بِأُولئِکَ یُدِیلُ(6) اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنَ الاْءَعْدَاءِ، وَ بِأُولئِکَ یُنَزِّلُ(7) اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ، فَوَ اللّهِ لَهوءُلاَءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الاْءَحْمَرِ».(8)
ص: 462
1- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: قرآن خوانان سه باشند:
1) مردى كه قرآن بخواند و آن را كاسبى خود بحساب گيرد و پادشاهان را به وسيله آن بدو شد و از آنها سود برد و به وسيله آن به مردم گردن فرازى و دست اندازى كند.
2) كسى كه قرآن را بخواند و الفاظ آن را نگهدارى كند و مقرراتش را از دست بنهد و آن را چون جام آب بر دست دارد و براى سود نقدى خواهد (و آن را چون چوبه تير بى پيكان پيكان بر پا دارد كه فرمود: معنايش اين است كه آنچه خداى عز و جل در گله و سرزنش 3) كسى كه قرآن را بخواند و بداند و داروى شفا بخش آن را بر دل دردمند خود نهد و براى آن شبها بيدارى كشد (و آن را بخواند و با آن مناجات كند يا در آن مطالعه كند و از حقائق آن دريابد) و روزها را براى آن به تشنگى به سر آورد (روزه گيرد و رياضت كشد) و در مساجد خود براى خواندن و آموختن و آموزش و ترويج آن قيام كند و از بستر آسايش و خوابش به خاطر آن دورى گزيند به آنان است كه خداى عزيز جبّار بلا را بگرداند و مردم روى زمين را به هلاكت نرساند (چون طاغيان مردم پيشين مانند قوم فرعون و عاد و ثمود) و به وسيله اينان است كه خدا عز و جل شرّ دشمنان اسلام را بگرداند و به اينان است كه خدا عز و جل باران را از آسمان فرو ببارد، به خدا سوگند هر آينه اينان در ميان قرآن خوانان و قرآن دانان از كبريت احمر كمياب ترند.
ص: 463
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی یَحْیی، عَنِ الاْءَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ، قَالَ : سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ : «نَزَلَ(1) الْقُرْآنُ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا؛ وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ؛ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ(2)».(3)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ أَرْبَعَةَ أَرْبَاعٍ: رُبُعٌ حَلاَلٌ، وَ رُبُعٌ(4) حَرَامٌ، وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَحْکَامٌ، وَ رُبُعٌ خَبَرُ مَا کَانَ قَبْلَکُمْ، وَ نَبَأُ مَا یَکُونُ بَعْدَکُمْ، وَ فَصْلُ مَا بَیْنَکُمْ».(5)
4 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «نَزَلَ الْقُرْآنُ أَرْبَعَةَ أَرْبَاعٍ: رُبُعٌ فِینَا ، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا ، وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ ، وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ(6)».(7)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ السَّرِیِّ(8)، عَنْ عَمِّهِ عَلِیِّ بْنِ السَّرِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «أَوَّلُ(9) مَا نَزَلَ عَلی رَسُولِ اللّهِ(10) صلی الله علیه و آله : «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ(11) ···
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»(12) وَ آخِرُهُ: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللّهِ»(13)».(14)
ص: 464
2- از اصبغ بن نباته، گويد: شنيدم امير المؤمنين (علیه السّلام) مى فرمود:
قرآن در سه بخش نازل شده: يك سوّم در باره ما و در باره دشمن ما، و يك سوّم در سنن و امثال، و يك سوّم در فرائض و احكام.
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود: راستى قرآن به چهار بخش نازل شده است: يك چهارم حلال و يك چهارم حرام و يك چهارم سنن و يك چهارم در خبر از آنچه پيش از شما بوده است و در گزارش آنچه پس از شماها مى باشد و در فيصله دادن بدان چه اختلاف ميان شماها است.
4- از امام باقر (علیه السّلام) كه قرآن بر چهار بخش نازل شده: يك چهارم در باره ما، و يك چهارم در باره دشمنان ما، و يك چهارم در سنن و امثال، و يك چهارم در فرائض و احكام.
5- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
اول چيزى كه بر رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) نازل شد: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ بود، و آخر سوره: إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ بود (شايد يعنى پس از آن سوره كامله نازل نشده و منافات ندارد كه برخى آيات نازل شده باشد چنانچه مشهور است از مجلسى (رحمه الله).
ص: 465
6 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (1)، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»(2) وَ إِنَّمَا أُنْزِلَ(3) فِی عِشْرِینَ سَنَةً(4) بَیْنَ أَوَّلِهِ وَ آخِرِهِ؟
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی الْبَیْتِ
الْمَعْمُورِ ، ثُمَّ نَزَلَ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَةً».
ثُمَّ قَالَ : «قَالَ(5) النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : نَزَلَتْ(6) صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ لِسِتٍّ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ أُنْزِلَ(7) الاْءِنْجِیلُ لِثَلاَثَ عَشْرَةَ لَیْلَةً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ أُنْزِلَ الزَّبُورُ لِثَمَانَ عَشْرَةَ(8) خَلَوْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ(9) فِی(10) ثَلاَثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ».(11)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لاَ تَتَفَأَّلْ(12) ···
بِالْقُرْآنِ».(13)
8 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَرَّاقِ(14)، قَالَ: عَرَضْتُ عَلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام کِتَاباً فِیهِ قُرْآنٌ مُخَتَّمٌ(15)، مُعَشَّرٌ(16) بِالذَّهَبِ، وَ کُتِبَ(17) فِی آخِرِهِ سُورَةٌ(18) بِالذَّهَبِ، فَأَرَیْتُهُ إِیَّاهُ، فَلَمْ یَعِبْ فِیهِ(19) شَیْئاً إِلاَّ کِتَابَةَ الْقُرْآنِ بِالذَّهَبِ، وَ(20) قَالَ : «لاَ یُعْجِبُنِی أَنْ یُکْتَبَ الْقُرْآنُ إِلاَّ بِالسَّوَادِ، کَمَا کُتِبَ أَوَّلَ مَرَّةٍ».(21)
ص: 466
6- از حفص بن غياث، از امام صادق (علیه السّلام) گويد: پرسيدم از او تفسير قول خدا عز و جل را (185 سوره بقره): «ماه رمضان است كه قرآن در آن نازل شده است» با اينكه قرآن از اول تا آخر در ظرف بيست سال نازل شده؟
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: قرآن يك جا در ماه رمضان به بيت المعمور نازل شد و سپس در مدت بيست سال قسمت قسمت نازل شد، سپس فرمود: پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده: صحف ابراهيم در اول شب ماه رمضان نازل شده و تورات شب ششم ماه رمضان و انجيل شب سيزدهم ماه رمضان نازل شده و زبور در شب هيجدهم ماه رمضان نازل شده است و قرآن در شب بيست و سوم ماه رمضان نازل شده.
7- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
به قرآن فال نزن.
8- از محمد بن وراق گويد: كتابى را كه قرآن در آن بود و با آب طلا مهرگزارى و عشرگزارى شده بود، به امام صادق (علیه السّلام) عرضه نمودم و در آخرش يك سوره قرآن با آب طلا نوشته بود كه به آن حضرت وانمودم، هيچ عيب و نكوهشى از آن نكرد جز از نوشتن قرآن با آب طلا و فرمود: خوش ندارم كه قرآن جز با مركّب سياه نوشته شود كه اول بار نوشته شده است.
ص: 467
9 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ یَاسِینَ الضَّرِیرِ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ زُرَارَةَ(1) ، قَالَ: قَالَ : «تَأْخُذُ الْمُصْحَفَ(2) فِی الثُّلُثِ الثَّانِی مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، فَتَنْشُرُهُ(3)، وَ تَضَعُهُ(4)
بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ تَقُولُ: «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاْءَعْظَمُ الاْءَکْبَرُ، وَ أَسْمَاوءُکَ الْحُسْنی وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجی أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ» وَ تَدْعُو بِمَا بَدَا(5) لَکَ مِنْ حَاجَةٍ».(6)
10 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام (7)، قَالَ :(8) «لِکُلِّ شَیْءٍ رَبِیعٌ، وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ».(9)
11 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ أَوْ عَنْ(10) غَیْرِهِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْفُرْقَانِ: أَ هُمَا شَیْئَانِ، أَوْ شَیْءٌ وَاحِدٌ؟
فَقَالَ علیه السلام : «الْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْکِتَابِ، وَ الْفُرْقَانُ الْمُحْکَمُ(11) الْوَاجِبُ الْعَمَلِ بِهِ».(12)
12 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ(13)، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ، نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ، وَ لکِنَّ الاِخْتِلاَفَ یَجِیءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاةِ(14)».(15)
13. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عُمَرَ
ص: 468
9- از زراره، از امام باقر (علیه السّلام) فرمود: در دهه دوم ماه رمضان مصحف را بردار و باز كن و برابرت بگذار و بگو: «بار خدايا! من از تو خواهش دارم به حق كتابت كه نازل شده و آنچه در آن است و در آن است اسم اعظم اكبرت و اسماء حسناى تو و آنچه بيم آرد و آنچه اميد آرد كه مرا از آزادشده هاى خود از دوزخ مقرر دارى» و دعا مى كنى به هر آنچه از حوائج برايت رخ داده است.
10- امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن خواندن، ماه رمضان است.
11- از كسى كه نام او را برده است، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم كه قرآن و فرقان دو معنى دارند يا يك معنى دارند؟ فرمود: قرآن نام همه كتاب خدا است و فرقان همان بخشى است كه محكم است و دستور واجب در آن بيان شده.
12- امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
راستى كه قرآن يكى است و از نزد يگانه نازل شده است ولى اختلاف از طرف راويان پديد مى آيد.
13- از فضيل بن يسار، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
ص: 469
بْنِ أُذَیْنَةَ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ: إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلی سَبْعَةِ أَحْرُفٍ(1)؟
فَقَالَ : «کَذَبُوا أَعْدَاءُ اللّهِ، وَ لکِنَّهُ(2) نَزَلَ عَلی حَرْفٍ وَاحِدٍ مِنْ عِنْدِ الْوَاحِدِ». (3)
14 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ 2 / 307
عَبْدِ اللّهِ بْنِ بُکَیْرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةُ(4)».(5) وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْری: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ مَا مَعْنَاهُ (6): «مَا عَاتَبَ(7) اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ(8) عَلی(9) نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله _ فَهُوَ(10) یَعْنِی بِهِ مَا قَدْ مَضی(11) فِی الْقُرْآنِ ، مِثْلُ قَوْلِهِ: «وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً» (12) _ عَنی(13) بِذلِکَ(14) غَیْرَهُ».(15)
15 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جُنْدَبٍ، عَنْ سُفْیَانَ بْنِ السِّمْطِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنْ تَنْزِیلِ(16) الْقُرْآنِ، قَالَ (17): «اقْرَؤُوا کَمَا عُلِّمْتُمْ».(18)
16. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ(19) أَبِی نَصْرٍ، قَالَ: دَفَعَ إِلَیَّ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام مُصْحَفاً، وَ قَالَ : «لاَ تَنْظُرْ فِیهِ» فَفَتَحْتُهُ، وَ قَرَأْتُ(20) فِیهِ: «لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا»(21) فَوَجَدْتُ فِیهَا اسْمَ سَبْعِینَ رَجُلاً مِنْ قُرَیْشٍ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ(22)، قَالَ : فَبَعَثَ إِلَیَّ 8 . فی حاشیة «بس» : «لی» .: «ابْعَثْ إِلَیَّ (23) بِالْمُصْحَفِ (24)».
ص: 470
راستى مردم مى گويند: قرآن به هفت حرف نازل شده است؟
فرمود: دروغ مى گويند دشمنان خدا ولى آن بر يك حرف نازل شده است از نزد خداى يگانه.
14- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
قرآن به روش اين ضرب المثل عربى نازل شده است كه:
اياك اعنى و اسمعى يا جاره، به تو مى گويم ولى اى همسايه زن تو گوش بده (و در فارسى به جاى اين مثل عربى گويند: به در مى گويند كه ديوار بشنود). در روايت ديگر است از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود: معنايش اين است كه آنچه خداى عز و جل در گله و سرزنش از پيغمبرش در قرآن آورده است مقصود از آن ديگران است و او قصد كرده است كه در قرآن ثبت شده مثل قول خدا (74 سوره اسراء): «و اگر نبود كه ما تو را پا بر جا داشتيم هر آينه نزديك بود اندكى به مشركان اعتماد كنى» به اين كلام جز او را قصد داشته است.
15- از سفيان بن سمط، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم از روش نزول قرآن، فرمود:
چنانچه آموخته شديد بخوانيد.
16- از احمد بن محمد بن أبى نصر، گويد: امام رضا (علیه السّلام) مصحفى به من داد و فرمود:
در آن نگاه مكن، من آن را گشودم و در آن سوره «لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا» را خواندم و در آن نام هفتاد مرد از قريش را يافتم كه به نام خودشان و نام پدرانشان ثبت بودند، گويد: پس امام رضا (علیه السّلام) فرستاد نزد من كه آن مصحف را نزد من فرست.
ص: 471
17. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ(1) أَبِی علیه السلام : مَا ضَرَبَ رَجُلٌ(2) الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ(3) إِلاَّ کَفَرَ».(4)
18 . عَنْهُ(5)، عَنِ الْحُسَیْنِ ، عَنِ النَّضْرِ(6)، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ أَبِی مَرْیَمَ الاْءَنْصَارِیِّ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(7) علیه السلام ، قَالَ : سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «وَقَعَ مُصْحَفٌ فِی الْبَحْرِ، فَوَجَدُوهُ وَ قَدْ ذَهَبَ مَا فِیهِ إِلاَّ هذِهِ الاْآیَةَ : «أَلا إِلَی اللّهِ تَصِیرُ الاْءُمُورُ»(8)».(9)
19. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ(10)، قَالَ :
قَالَ لِی(11) أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : «اقْرَأْ» قُلْتُ: مِنْ أَیِّ شَیْءٍ أَقْرَأُ؟ قَالَ : «مِنَ السُّورَةِ التَّاسِعَةِ(12)» قَالَ(13): فَجَعَلْتُ(14) أَلْتَمِسُهَا(15)، فَقَالَ : «اقْرَأْ مِنْ سُورَةِ یُونُسَ» قَالَ : فَقَرَأْتُ(16): «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی وَ زِیادَةٌ وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ»(17) قَالَ: «حَسْبُکَ»(18) قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِنِّی لاَءَعْجَبُ(19) کَیْفَ لاَ أَشِیبُ إِذَا قَرَأْتُ الْقُرْآنَ؟!».(20)
20. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ، عَنِ الْحَجَّالِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : «بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ»(21) قَالَ : «یُبِینُ(22) الاْءَلْسُنَ، وَ لاَ تُبِینُهُ(23) الاْءَلْسُنُ».(24)
ص: 472
17- از امام صادق (علیه السّلام) كه پدرم فرمود:
مردى قرآن را بر هم نزده است جز اينكه كافر شده (مردى قرآن را بر هم نزند جز اينكه كافر گردد خ ل).
18- از جابر، از امام باقر (علیه السّلام) گويد: شنيدمش مى فرمود:
مصحفى به دريا افتاد و او را به دست آورند و همه نوشته هاى آن رفته بود جز اين آيه (53 سوره شورى): «أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ» «هلا هر كارى را بازگشت به سوى خدا است».
19- از ميمون قداح گويد: امام باقر (علیه السّلام) به من فرمود:
بخوان، گفتم: از چه بخوانم؟ فرمود: از سوره نهم، گويد: من شروع به جستجوى آن كردم، فرمود: از سوره يونس بخوان، من اين آيه را خواندم (26 سوره يونس): «براى آن كسانى كه خوش رفتارى كردند خوشى است و بيش از آن و دژم نسازد چهره آنها را تيرگى و خوارى» فرمود كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: راستى كه من در عجبم كه مويم سپيد نمى شود چون قرآن را مى خوانم.
20- از كسى كه نام او را برد كه از امام باقر و يا امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم از قول خدا عز و جل (195 سوره شعراء): «به زبان عربى روشن كننده اى است» فرمود: يعنى هر زبانى را بيان مى كند و هيچ زبان ديگرى آن را بيان نمى كند.
ص: 473
21 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ عَامِرِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جُذَاعَةَ(1): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَا مِنْ عَبْدٍ(2) یَقْرَأُ آخِرَ الْکَهْفِ(3)، إِلاَّ تَیَقَّظَ(4) فِی السَّاعَةِ الَّتِی یُرِیدُ(5)».(6)
22. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ وَ غَیْرُهُ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : سُلَیْمٌ مَوْلاَکَ ذَکَرَ أَنَّهُ لَیْسَ مَعَهُ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاَّ سُورَةُ یسآ(7) فَیَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ، فَیَنْفَدُ مَا مَعَهُ مِنَ الْقُرْآنِ، أَ یُعِیدُ مَا قَرَأَ؟
قَالَ : «نَعَمْ(8)، لاَ بَأْسَ».(9)
23 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ، عَنْ سَالِمٍ أَبِی سَلَمَةَ(10)، قَالَ: قَرَأَ رَجُلٌ عَلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام _ وَ أَنَا أَسْتَمِعُ(11) _ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَیْسَ عَلی مَا یَقْرَؤُهَا النَّاسُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَهْ(12) ، کُفَّ عَنْ هذِهِ الْقِرَاءَةِ، اقْرَأْ کَمَا یَقْرَأُ النَّاسُ حَتّی یَقُومَ الْقَائِمُ علیه السلام ، فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام ، قَرَأَ(13) کِتَابَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَلی حَدِّهِ» .
وَ أَخْرَجَ(14) الْمُصْحَفَ الَّذِی کَتَبَهُ عَلِیٌّ علیه السلام ، وَ قَالَ : «أَخْرَجَهُ عَلِیٌّ علیه السلام إِلَی النَّاسِ حِینَ فَرَغَ مِنْهُ وَ کَتَبَهُ(15)، فَقَالَ لَهُمْ(16) : هذَا کِتَابُ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ کَمَا أَنْزَلَهُ اللّهُ(17) عَلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، وَ(18) قَدْ جَمَعْتُهُ بَیْنَ(19) اللَّوْحَیْنِ، فَقَالُوا(20): هُوَ ذَا عِنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامِعٌ فِیهِ الْقُرْآنُ، لاَ حَاجَةَ لَنَا فِیهِ، فَقَالَ: أَمَا وَ اللّهِ مَا
ص: 474
21- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هيچ بنده اى نيست كه آيه آخر كهف را بخواند جز اينكه در هر ساعتى خواهد، از خواب بيدار شود.
22- از سعيد بن يسار، گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
آزاد كرده توبه نام سليم ياد آور شده كه از قرآن جز سوره يس را در حفظ ندارد، شب برخيزد و آنچه قرآن ياد دارد بخواند تا به پايان رسد، آيا آنچه را خوانده باز خواند؟ فرمود: آرى، باكى ندارد.
23- از سالم بن سلمه، گويد: مردى براى امام صادق (علیه السّلام) چند كلمه از قرآن خواند كه من گوش مى كردم و نبود به روشى كه مردم مى خوانند، امام صادق (علیه السّلام) به او فرمود: از اين قرائت خوددارى كن و چنان قرائت كن كه مردم امروزه قرائت مى كنند تا امام قائم (علیه السّلام) ظهور كند و هر گاه امام قائم (علیه السّلام) ظهور كرد، كتاب خدا عز و جل را بر حدّ و قرار خود مى خواند و آن مصحفى را كه على (علیه السّلام) نوشته بود بيرون آورد و فرمود: على (علیه السّلام) اين مصحف را براى مردم بيرون آورد هنگامى كه از آن فراغت يافت و آن را نوشت و به آنها فرمود: اين است كتاب خدا عز و جل چنانچه آن را نازل كرده است بر محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و من آن را از دو لوح فراهم آوردم، در پاسخ او گفتند: هم اكنون در نزد ما مصحفى است كه همه قرآن در آن گرد آمده است و ما نيازى بدان نداريم، پس فرمود: هلا به خدا سوگند آن را پس از امروز خود نخواهيد ديد تا هرگز همانا بر
ص: 475
تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمِکُمْ هذَا أَبَداً ، إِنَّمَا کَانَ عَلَیَّ أَنْ أُخْبِرَکُمْ حِینَ جَمَعْتُهُ لِتَقْرَؤُوهُ».(1)
24 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ الاْءَعْرَجِ، قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ، ثُمَّ یَنْسَاهُ، ثُمَّ یَقْرَؤُهُ(2)، ثُمَّ یَنْسَاهُ، أَ عَلَیْهِ(3) فِیهِ حَرَجٌ؟ فَقَالَ (4): «لاَ».(5)
25 . عَلِیٌّ(6)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ أَبِی علیه السلام : مَا ضَرَبَ رَجُلٌ الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلاَّ کَفَرَ».(7)
26. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِیلٍ، عَنْ سَدِیرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «سُورَةُ الْمُلْکِ هِیَ الْمَانِعَةُ تَمْنَعُ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَ هِیَ مَکْتُوبَةٌ فِی التَّوْرَاةِ: سُورَةَ الْمُلْکِ، وَ(8) مَنْ قَرَأَهَا فِی لَیْلَتِهِ(9) فَقَدْ أَکْثَرَ وَ أَطَابَ، وَ لَمْ یُکْتَبْ(10) مِنَ الْغَافِلِینَ . وَ إِنِّی لاَءَرْکَعُ بِهَا بَعْدَ عِشَاءِ الاْآخِرَةِ وَ أَنَا جَالِسٌ، وَ إِنَّ وَالِدِی علیه السلام کَانَ یَقْرَؤُهَا فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ، وَ مَنْ قَرَأَهَا إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ(11) فِی قَبْرِهِ نَاکِرٌ وَ نَکِیرٌ مِنْ قِبَلِ رِجْلَیْهِ، قَالَتْ رِجْلاَهُ لَهُمَا: لَیْسَ(12) لَکُمَا إِلی مَا قِبَلِي
ص: 476
من بايست كه شما را بدان گزارش دهم هنگامى كه فراهمش كردم تا آن را بخوانيد.
24- از سعيد بن عبد اللَّه اعرج، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم از مردى كه قرآن را مى آموزد و سپس آن را فراموش مى كند و باز بياموزد و باز هم آن را فراموش مى كند، بر او گناهى است؟
در پاسخ فرمود: نه.
25- از امام صادق (علیه السّلام) كه پدرم فرمود:
هيچ مردى قرآن را بر هم نزده است جز اينكه كافر شده.
26- از سدير، از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
سوره ملك است كه جلوگير است، از عذاب قبر جلوگيرى كند و در تورات به نام سوره ملك نوشته شده، و هر كس آن را در شبش بخواند، كار بسيار و پاكيزه اى كرده است و از غافلان نوشته نشود به وسيله خواندن آن، و من آن را قبل از ركوع بعد از نماز عشاء آخرين نماز شبانه روز مى خوانم در هنگامى كه نشسته ام (ظاهراً در نماز و تيره باشد) و پدرم آن را در هر روز و هر شب مى خواند و هر كه آن را بخواند هر گاه ناكر و نكير (دو فرشته بازپرس در گور) از سوى دو پايش بر او در گورش در آيند دو پايش بدانها گويند: از سوى من راهى نداريد زيرا اين بنده به روى من مى ايستاد و در هر شب و روز سوره ملك را مى خواند و هر گاه از سوى شكمش نزد او آيند، به آنها گويد: از سوى من براى شماها
ص: 477
سَبِیلٌ، قَدْ کَانَ هذَا الْعَبْدُ یَقُومُ عَلَیَّ، فَیَقْرَأُ سُورَةَ الْمُلْکِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ ، وَ إِذَا(1) أَتَیَاهُ مِنْ قِبَلِ جَوْفِهِ، قَالَ لَهُمَا: لَیْسَ لَکُمَا إِلی مَا قِبَلِی سَبِیلٌ، قَدْ کَانَ هذَا(2) الْعَبْدُ أَوْعَانِی سُورَةَ الْمُلْکِ، وَ إِذَا(3) أَتَیَاهُ مِنْ قِبَلِ لِسَانِهِ، قَالَ لَهُمَا:
لَیْسَ لَکُمَا(4) إِلی مَا قِبَلِی سَبِیلٌ، قَدْ کَانَ هذَا الْعَبْدُ یَقْرَأُ بِی(5) فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ سُورَةَ الْمُلْکِ».(6)
27. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ فَرْقَدٍ(7) وَ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ، قَالاَ:
کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام وَ مَعَنَا رَبِیعَةُ الرَّأْیِ، فَذَکَرْنَا(8) فَضْلَ(9) الْقُرْآنِ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنْ کَانَ ابْنُ مَسْعُودٍ لاَ یَقْرَأُ عَلی قِرَاءَتِنَا، فَهُوَ ضَالٌّ» فَقَالَ رَبِیعَةُ: ضَالٌّ؟! فَقَالَ : «نَعَمْ، ضَالٌّ(10)». ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَمَّا نَحْنُ، فَنَقْرَأُ(11) عَلی قِرَاءَةِ أُبَیٍّ(12)» .(13)
28 . عَلِیُّ بْنُ الْحَکَمِ(14)، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ(15): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلی(16) مُحَمَّدٍ(17) صلی الله علیه و آله سَبْعَةَ آلاَفِ(18) آیَةٍ».(19)
تَمَّ کِتَابُ فَضْلِ الْقُرْآنِ بِمَنِّهِ وَ جُودِهِ، وَ یَتْلُوهُ کِتَابُ الْعِشْرَةِ(20).
ص: 478
راهى نيست، اين بنده سوره ملك را در من جاى داده و هر گاه از سوى زبانش نزد او آيند، زبانش به آنها گويد: براى شما از سوى من راهى نيست، هر آينه اين بنده با من در هر روز و شب سوره ملك را خوانده است.
27- از عبد اللَّه بن فرقد و معلى بن خنيس، گويند: ما در نزد امام صادق (علیه السّلام) بوديم و ربيعة الرأى هم با ما بود و فضيلت قرآن را ياد آور شديم، امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اگر ابن مسعود به روش قرائت ما قرآن را نمى خواند، او گمراه است، ربيعة الرأى گفت:
گم راه است؟ فرمود: آرى گم راه است، سپس امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اما ما به روش قرائت ابيّ قرآن را مى خوانيم.
28- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى قرآنى كه جبرئيل براى محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آورده است هفده هزار آيه بوده است.
ص: 479
ص: 480
ص: 481
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)
کِتَابُ الْعِشْرَةِ
بَابُ مَا یَجِبُ مِنَ الْمُعَاشَرَةِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ، عَنْ مُرَازِمٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «عَلَیْکُمْ بِالصَّلاَةِ فِی الْمَسَاجِدِ، وَ حُسْنِ الْجِوَارِ لِلنَّاسِ(2)، وَ إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ، وَ حُضُورِ الْجَنَائِزِ؛ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لَکُمْ مِنَ النَّاسِ ، إِنَّ أَحَداً لاَ یَسْتَغْنِی عَنِ النَّاسِ حَیَاتَهُ(3)، وَ النَّاسُ لاَ بُدَّ لِبَعْضِهِمْ(4) مِنْ بَعْضٍ».(5)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ؛ وَأَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِیعاً، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا، وَ فِیمَا بَیْنَنَا(6) وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ؟
قَالَ : فَقَالَ : «تُوءَدُّونَ الاْءَمَانَةَ إِلَیْهِمْ، وَ تُقِیمُونَ(7)
ص: 482
1- از مرازم گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود: بچسبيد به نماز خواندن در مسجدها (يعنى در جماعت مسلمانان شركت كنيد) و به خوشى همسايه مردم باشيد، و در محاكم اداى گواهى كنيد و براى تشييع جنازه ها حاضر شويد، راستش اين است كه مردم براى زندگانى شما لازمند، راستى كسى نيست كه تا زنده است از مردم بى نياز باشد و وجود مردم براى يك ديگر لازم است.
2- از معاوية بن وهب گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: ما در ميان خود و هم مذهبان خود و با مردم ديگرى كه با ما آميزش دارند شايسته است چه كنيم؟
گويد: در پاسخ فرمود: امانت آنها را بپردازيد و گواهى حق بر سود و زيانشان بدهيد و بيمارانشان را عيادت كنيد و بر سرِ جنازه
ص: 483
الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ، وَ تَعُودُونَ(1) مَرْضَاهُمْ، وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ».(2)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ جَمِیعاً، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ حَبِیبٍ الْخَثْعَمِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ، وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ، وَ عُودُوا الْمَرْضی، وَ احْضُرُوا مَعَ قَوْمِکُمْ مَسَاجِدَکُمْ(3)، وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّونَ لاِءَنْفُسِکُمْ، أَ مَا یَسْتَحْیِی الرَّجُلُ مِنْکُمْ أَنْ یَعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ، وَ لاَ یَعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ؟».(4)
4. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ:
قُلْتُ لَهُ: کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا، وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلی أَمْرِنَا؟
قَالَ : «تَنْظُرُونَ إِلی أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ، فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُونَ؛ فَوَ اللّهِ،
إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ، وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ، وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ، وَ یُوءَدُّونَ الاْءَمَانَةَ إِلَیْهِمْ».(5)
5 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ، قَالَ :
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «اقْرَأْ عَلی مَنْ تَری أَنَّهُ یُطِیعُنِی(6) مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ السَّلاَمَ، وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ، وَ الاِجْتِهَادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ، وَ أَدَاءِ الاْءَمَانَةِ ، وَ طُولِ السُّجُودِ، وَ حُسْنِ الْجِوَارِ(7)؛ فَبِهَذَا جَاءَ
ص: 484
مرده هاشان حاضر شويد.
3- از حبيب خثعمى گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
بچسبيد به ورع و كوشش در طاعت و بر سرِ جنازه ها حاضر شويد و بيمارها را عيادت كنيد و با قومِ خودتان به مسجدها برويد و براى همه مردم بخواهيد آنچه را براى خودتان مى خواهيد، آيا يكى از شماها شرم ندارد كه همسايه اش حقِّ او را بشناسد و رعايت كند و او حقّ همسايه خود را نشناسد؟.
4- از معاوية بن وهب گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
چگونه سزاوار است كه ما با قوم خود و مردمى كه با آنها معاشرت داريم و هم مذهبِ ما نيستند عمل كنيم؟
فرمود: به امامانِ خود كه از آنها پيروى مى كنيد نگاه كنيد و آن كار را كه آنها را مى كنند، بخدا سوگند كه امامان شما بيمارانِ آنها را عيادت مى كنند و به جنازه هاى آنها حاضر مى شوند و بر سود و زيانِ آنها گواهى مى دهند و امانتِ آنها را به آنها مى پردازند.
5- از ابى اسامه زيد شحّام گويد: امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود:
به هر كدام كه مى دانى از من فرمان مى برند و به گفته من عمل مى كنند سلامِ مرا برسان، و من به شما سفارش مى كنم به تقواى خداى عز و جل و ورع در ديانتِ خود و كوشش براى خدا و راستگوئى و پرداخت امانت و طول دادنِ سجده و خوش همسايگى كه محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) اينها را آورده است. امانتِ هر كه به شما امانت سپرده پس
ص: 485
مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله ، أَدُّوا(1) الاْءَمَانَةَ إِلی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا ، بَرّاً أَوْ(2) فَاجِراً(3) ، فَإِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ(4) یَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیْطِ ، وَ الْمِخْیَطِ؛ صِلُوا عَشَائِرَکُمْ، وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ(5)، وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ، وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ؛ فَإِنَّ(6) الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ، وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ، وَ أَدَّی الاْءَمَانَةَ، وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ، قِیلَ: هذَا جَعْفَرِیٌّ، فَیَسُرُّنِی(7) ذلِکَ، وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ، وَ قِیلَ: هذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ وَ إِذَا(8) کَانَ عَلی غَیْرِ ذلِکَ، دَخَلَ عَلَیَّ بَلاَوءُهُ وَ عَارُهُ، وَ قِیلَ: هذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ فَوَ اللّهِ(9)، لَحَدَّثَنِی أَبِی علیه السلام أَنَّ الرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی الْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ علیه السلام ، فَیَکُونُ زَیْنَهَا: آدَاهُمْ لِلاْءَمَانَةِ، وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ، وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ، إِلَیْهِ(10) وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ، تُسْأَلُ(11) الْعَشِیرَةُ عَنْهُ(12)، فَتَقُولُ(13): مَنْ مِثْلُ فُلاَنٍ؟ إِنَّهُ لاَآدَانَا(14) لِلاْءَمَانَةِ، وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ».(15)
بَابُ حُسْنِ الْمُعَاشَرَةِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ :
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : «مَنْ خَالَطْتَ، فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ(16) یَدُکَ الْعُلْیَا(17) عَلَیْهِمْ(18)، فَافْعَلْ».(19)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ
ص: 486
دهيد، خوش كردار باشد يا بدكار زيرا رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) را شيوه اين بود كه مى فرمود: نخ و سوزنى را هم به صاحبش بپردازيد. با تيره خود پيوست كنيد و بر سرِ جنازه مرده هاشان حاضر شويد و از بيمارهاشان عيادت كنيد و حقوقِ آنها را بپردازيد زيرا هر مردى از شماها هر گاه در دينِ خود ورع داشته باشد و راست گويد و امانت را بپردازد و با مردم خوش رفتارى كند و گفته شود اين جعفرى است من شاد مى شوم و از او شادى بر من وارد مى شود و گفته مى شود اين اثرِ پرورش جعفر است، به خدا سوگند كه پدرم برايم باز گفت كه:
مردى در ميان يك قبيله از شيعه هاى على (علیه السّلام) بود و زيورِ آن قبيله بشمار مى رفت از همه بهتر امانت را مى پرداخت و حقوق را مراعات مى كرد و راستگوتر بود و همه وصيّت و امانت خود را بدو مى سپردند از همه مردم عشيره كه از او پرسش مى كردى مى گفتند: چه كسى مانندِ فلانى است، راستى كه او از همه ماها امانت پردازتر و راستگوتر است.
1- امام باقر (علیه السّلام) فرمود: با هر كه معاشرت دارى، اگر توانى دست بر سر آنها داشته باشى (به آنها احسان و كمك و خدمت كنى) بكن.
2- از ابى الربيع شامى، گويد: نزد امام صادق (علیه السّلام) وارد
ص: 487
إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ، قَالَ :
دَخَلْتُ عَلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، وَ الْبَیْتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ، فِیهِ الْخُرَاسَانِیُّ وَ الشَّامِیُّ وَ مِنْ أَهْلِ الاْآفَاقِ، فَلَمْ أَجِدْ مَوْضِعاً أَقْعُدُ فِیهِ، فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام وَ کَانَ مُتَّکِئاً، ثُمَّ قَالَ : «یَا شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ، اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ، وَ مَنْ لَمْ یُحْسِنْ صُحْبَةَ مَنْ صَحِبَهُ، وَ مُخَالَقَةَ مَنْ خَالَقَهُ(1)، وَ مُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَهُ، وَ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ، وَ مُمَالَحَةَ(2) مَنْ مَالَحَهُ؛ یَا شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ، اتَّقُوا اللّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ، وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ(3)».(4)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : «إِنّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»(5) قَالَ : «کَانَ(6) یُوَسِّعُ الْمَجْلِسَ، وَ یَسْتَقْرِضُ(7) لِلْمُحْتَاجِ، وَ یُعِینُ الضَّعِیفَ».(8)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(9)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَلاَءِ بْنِ الْفُضَیْلِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: عَظِّمُوا أَصْحَابَکُمْ وَ وَقِّرُوهُمْ، وَ لاَ یَتَهَجَّمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ(10)، وَ لاَ تَضَارُّوا(11)، وَ لاَ تَحَاسَدُوا، وَ إِیَّاکُمْ وَ الْبُخْلَ، کُونُوا(12) عِبَادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ(13)».(14)
5. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِی یَزِیدَ وَ ثَعْلَبَةَ وَ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ بَعْضِ مَنْ
ص: 488
شدم و اطاق پر از حاضران بود كه از اهل خراسان و شام ديگر بلاد در آنجا بودند، من جايى نيافتم كه بنشينم، امام صادق (علیه السّلام) كه تكيه داده بود، روى پا نشست و فرمود: اى شيعة آل محمد! راستش اين است كه نيست از ما كسى كه هنگام خشم خوددار نباشد و با هم صحبت خود، خوش صحبتى نكند، و خوش خلقى نكند با هم خلق خود، و رفاقت نكند و با كسى كه با او رفاقت كند و هم جوار او هم جوار خود نباشد و خوش مزگى نكند با كسى كه با او خوش مزگى كند، اى شيعة آل محمد! تا توانيد از خدا بپرهيزيد و لا حول و لا قوة الا باللَّه.
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه در تفسير قول خدا عز و جل (36 سوره يوسف): «راستى ما تو را از محسنان دانيم و بينيم» فرمود: جا باز مى كرد براى واردين مجلس خود و به نيازمندان وام مى دهد و به ناتوانها كمك مى كرد.
4- امام باقر (علیه السّلام) مى فرمود:
بزرگ شماريد ياران خود را و آنها را احترام كنيد و به يك ديگر هجوم نكنيد و به هم حسد نبريد و بپرهيزيد از بخل، از بنده هاى با اخلاص خدا باشيد (از بنده هاى شايسته خدا باشيد خ ل).
5- از كسى كه براى او روايت كرده بود از امام باقر يا امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
ص: 489
رَوَاهُ : عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ : «الاِنْقِبَاضُ مِنَ النَّاسِ مَکْسَبَةٌ لِلْعَدَاوَةِ».(1)
بَابُ مَنْ یَجِبُ(2) مُصَادَقَتُهُ وَ مُصَاحَبَتُهُ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ(3)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسی: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : لاَ عَلَیْکَ أَنْ تَصْحَبَ ذَا الْعَقْلِ وَ إِنْ لَمْ تَحْمَدْ(4) کَرَمَهُ، وَ لکِنِ انْتَفِعْ(5) بِعَقْلِهِ، وَ احْتَرِسْ مِنْ سَیِّئِ أَخْلاَقِهِ، وَ لاَ تَدَعَنَّ صُحْبَةَ الْکَرِیمِ وَ إِنْ(6) لَمْ تَنْتَفِعْ(7) بِعَقْلِهِ، وَ لکِنِ(8) انْتَفِعْ بِکَرَمِهِ بِعَقْلِکَ، وَ افْرِرْ کُلَّ الْفِرَارِ(9) مِنَ اللَّئِیمِ الاْءَحْمَقِ(10)».(11)
2 . عَنْهُ(12)، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الصَّلْتِ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ أَبِی الْعُدَیْسِ(13)، قَالَ : قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : «یَا صَالِحُ، اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِحٌ، وَ لاَ تَتَّبِعْ(14) مَنْ یُضْحِکُکَ(15) وَ هُوَ لَکَ غَاشٌّ، وَ سَتَرِدُونَ(16) عَلَی(17) اللّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُونَ(18)».(19)
3. عَنْهُ(20)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ مُوسَی بْنِ یَسَارٍ الْقَطَّانِ، عَنِ الْمَسْعُودِیِّ، عَنْ أَبِی دَاوُدَ، عَنْ ثَابِتِ بْنِ أَبِی صَخْرٍ(21)، عَنْ أَبِی الزَّعْلی(22)، قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام (23): «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه
ص: 490
روى ترش كردن به مردم مايه دشمنى است.
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
بر تو باكى نيست كه با خردمند همنشين گردى و گرچه كرم او را نپسندى و سود زيادى از او نبرى ولى از خرد او سود بر و از اخلاق بدش بپرهيز و همنشينى كريم از دست مده و اگر چه از خردش بهره نبرى ولى به خرد خود از كرمش بهره گير و تا توانى از پست و بى خرد بگريز.
2- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
اى آدم! خوب پيرو كسى باش كه تو را گرياند و اندرز دهد و دنبال كسى مرو كه تو را خنداند و گول زند و به زودى همه شماها بر خدا در آئيد و بدانيد.
3- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
بنگريد كه با كه هم صحبت مى شويد، زيرا راستش اين است كه مرگ بر كسى فرود نيايد جز اينكه يارانش در برابر او مجسم
ص: 491
و آله : انْظُرُوا مَنْ تُحَادِثُونَ؛ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلاَّ مُثِّلَ لَهُ أَصْحَابُهُ إِلَی(1) اللّهِ، إِنْ(2) کَانُوا خِیَاراً فَخِیَاراً(3)، وَ إِنْ کَانُوا شِرَاراً فَشِرَاراً، وَ لَیْسَ أَحَدٌ یَمُوتُ(4) إِلاَّ تَمَثَّلْتُ(5) لَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ».(6)
4. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ بَعْضِ الْحَلَبِیِّینَ ، عَنْ
عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُسْکَانَ، عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَبَلِ(7) لَمْ یُسَمِّهِ(8)، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «عَلَیْکَ(9) بِالتِّلاَدِ(10)، وَ إِیَّاکَ وَ کُلَّ ··· î مُحْدَثٍ(11) لاَ عَهْدَ لَهُ، وَ لاَ أَمَانَ(12)، وَ لاَ ذِمَّةَ، وَ لاَ مِیثَاقَ؛ وَ کُنْ عَلی حَذَرٍ مِنْ(13) أَوْثَقِ النَّاسِ عِنْدَکَ(14)».(15)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ: رَفَعَهُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدی(16) إِلَیَّ عُیُوبِی».(17)
6. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ(18)، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ الدِّهْقَانِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ الْحَلَبِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لاَ تَکُونُ(19) الصَّدَاقَةُ إِلاَّ بِحُدُودِهَا؛ فَمَنْ(20) کَانَتْ(21) فِیهِ هذِهِ الْحُدُودُ(22) أَوْ شَیْءٌ مِنْهَا، فَانْسُبْهُ إِلَی الصَّدَاقَةِ؛ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْءٌ مِنْهَا، فَلاَ تَنْسُبْهُ إِلی شَیْءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ؛ فَأَوَّلُهَا : أَنْ تَکُونَ(23) سَرِیرَتُهُ وَ عَلاَنِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً؛ وَ الثَّانِیَةُ(24): أَنْ یَری زَیْنَکَ زَیْنَهُ، وَ شَیْنَکَ(25) شَیْنَهُ؛ وَ الثَّالِثَةُ: أَنْ لاَ تُغَیِّرَهُ(26) عَلَیْکَ وِلاَیَةٌ وَ لاَ(27) مَالٌ؛ وَ الرَّابِعَةُ: أَنْ لاَ یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ(28) مَقْدُرَتُهُ؛ وَ الْخَامِسَةُ _ وَ هِیَ تَجْمَعُ هذِهِ الْخِصَالَ(29) _ : أَنْ لاَ یُسْلِمَکَ(30) عِنْدَ النَّکَبَاتِ».(31)
ص: 492
گردند به درگاه خدا، اگر خوبان باشند به نظر خوب آيند و اگر بدان باشند بدان، و كسى نميرد جز اينكه هنگام مرگ در نظر او نمونه ها باز ديد آيند.
4- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
به رفيقان ديرين و نجيب بچسب و از هر تازه به دوران رسيده كه پيمان و امان و تعهد و ميثاقى نمى شناسند بپرهيز، و از واثق مردم در نزد خود حذر كن (كه ممكن است روزى دشمن شود).
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
محبوب ترين برادرانم در نزد من كسى است كه عيوبم را به من هديه كند (يعنى خيرخواهانه، آنها را ياد آورى كند).
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
صداقت و دوستى در ميان نباشد جز با شرائطش و هر كه داراى همه آن شروط يا برخى از آنها است، او را اهل صداقت دان و هر كس هيچ كدام از آنها را ندارد، او را به صداقت نسبت مده، اول:
اينكه نهان و عيانش براى تو يكى باشد، دوم: اينكه آراسته گى تو را آراسته گى خودش داند و زشتى تو را زشتى خودش شمارد، سوم:
اينكه به جاه و مالى رسيد دست از تو برندارد، چهارم: اينكه از آنچه تواند به تو دريغ نكند، پنجم كه همه اينها را لازم دارد: اين است كه هنگام بيچارگى و نكبت تو را واننهند.
ص: 493
بَابُ مَنْ تُکْرَهُ مُجَالَسَتُهُ وَ مُرَافَقَتُهُ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ الْکِنْدِیِّ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ، قَالَ: یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یَتَجَنَّبَ(1) مُؤاخَاةَ ثَلاَثَةٍ: الْمَاجِنِ(2) الْفَاجِرِ(3)، وَ الاْءَحْمَقِ، وَ الْکَذَّابِ.
فَأَمَّا الْمَاجِنُ الْفَاجِرُ(4)، فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ، وَ یُحِبُّ أَنَّکَ(5) مِثْلُهُ، وَ لاَ یُعِینُکَ عَلی أَمْرِ دِینِکَ وَ مَعَادِکَ، وَ مُقَارَبَتُهُ(6) جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ، وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَارٌ عَلَیْکَ(7).
وَ أَمَّا الاْءَحْمَقُ، فَإِنَّهُ لاَ یُشِیرُ عَلَیْکَ بِخَیْرٍ، وَ لاَ یُرْجی لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْکَ وَ لَوْ أَجْهَدَ(8) نَفْسَهُ، وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَکَ فَضَرَّکَ، فَمَوْتُهُ خَیْرٌ مِنْ حَیَاتِهِ، وَ سُکُوتُهُ خَیْرٌ مِنْ نُطْقِهِ، وَ بُعْدُهُ خَیْرٌ مِنْ قُرْبِهِ.
وَ أَمَّا الْکَذَّابُ، فَإِنَّهُ لاَ یَهْنِئُکَ مَعَهُ عَیْشٌ، یَنْقُلُ حَدِیثَکَ، وَ یَنْقُلُ إِلَیْکَ الْحَدِیثَ، کُلَّمَا 2 / 316
أَفْنی أُحْدُوثَةً(9) مَطَرَهَا(10) بِأُخْری مِثْلِهَا(11) حَتّی أَنَّهُ یُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ، فَمَا یُصَدَّقُ(12)، وَ یُفَرِّقُ(13) بَیْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ، فَیُنْبِتُ السَّخَائِمَ(14) فِی الصُّدُورِ، فَاتَّقُوا اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ انْظُرُوا لاِءَنْفُسِکُمْ».(15)
ص: 494
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه هر وقت به منبر بالا مى رفت مى فرمود: براى مسلمان شايسته است كه از برادرى و رفاقت با سه كس دورى گزيند: هرزه گوى بدكار و احمق و دروغگو.
اما هرزه گوى بدكار: كردارش را برايت آرايد، و خواهد كه به مانند او باشى، و تو را در كار دنيا و آخرت كمك ندهد، و نزديكى با او جفا است و سخت دلى، و ورود بر او و خروج از منزل او براى تو ننگ است.
و اما احمق: تو را به خيرى واندارد، و براى دفع بدى از تو اميدى به او نيست و گرچه خود را به تلاش اندازد و بسا كه خواهد به تو سودى رساند و زيانت بخشد، پس مرگ او از زندگيش بهتر است، و خموشى او بهتر از گفتار او است، و دورى از او بهتر از نزديكى با او است.
و اما دروغگو: زندگانى با او بر تو گوارا نيست، هر چه گوئى به ديگران باز گويد و براى تو از ديگران باز گويد، هر زمانى يك افسانه اى به سر رساند افسانه اى مانند آن به دنبال آن چسباند تا آنجا كه اگر راست هم گويد، از او باور نشود، و ميان مردم دشمنى افكند و آنها را از هم جدا كند و در سينه ها كينه ها بروياند. از خدا بپرهيزيد و خود را بپائيد.
ص: 495
2 . وَ فِی رِوَایَةِ عَبْدِ الاْءَعْلی: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : لاَ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یُوَاخِیَ الْفَاجِرَ؛ فَإِنَّهُ یُزَیِّنُ لَهُ فِعْلَهُ، وَ یُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِثْلَهُ، وَ لاَ یُعِینُهُ عَلی أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ لاَ أَمْرِ مَعَادِهِ؛ وَ مَدْخَلُهُ إِلَیْهِ وَ مَخْرَجُهُ مِنْ عِنْدِهِ شَیْنٌ عَلَیْهِ».(1)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ، عَنْ مُیَسِّرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لاَ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ(2) أَنْ یُوَاخِیَ الْفَاجِرَ، وَ لاَ الاْءَحْمَقَ، وَ لاَ الْکَذَّابَ».(3)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ عِیسی(4) علیه السلام : إِنَّ صَاحِبَ الشَّرِّ یُعْدِی(5)، وَ قَرِینَ السَّوْءِ یُرْدِی(6)، فَانْظُرْ مَنْ تُقَارِنُ».(7)
5 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسی، قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «یَا عَمَّارُ، إِنْ کُنْتَ تُحِبُّ أَنْ تَسْتَتِبَّ(8) لَکَ(9) النِّعْمَةُ، وَ تَکْمُلَ لَکَ الْمُرُوءَةُ(10)، وَ تَصْلُحَ(11) لَکَ الْمَعِیشَةُ، فَلاَ تُشَارِکِ الْعَبِیدَ وَ السَّفِلَةَ فِی أَمْرِکَ؛ فَإِنَّکَ إِنِ ائْتَمَنْتَهُمْ خَانُوکَ، وَ إِنْ حَدَّثُوکَ کَذَبُوکَ، وَ إِنْ نُکِبْتَ خَذَلُوکَ، وَ إِنْ وَعَدُوکَ أَخْلَفُوکَ».(12)
6 . قَالَ(13)، وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «حُبُّ الاْءَبْرَارِ
ص: 496
2- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
نشايد براى مرد مسلمان كه با بدكردار برادرى آغازد، زيرا كار بد خود را براى او جلوه دهد و خواهد كه مانند او گردد، و او را در كار دنيا و ديگر سرايش كمك ندهد، و رفت و آمد نزد او براى او زشتى و زبونى آورد.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
نشايد كه مرد مسلمان با بدكار و احمق و دروغگو رفاقت كند.
4- عيسى بن مريم (علیه السّلام) فرمود:
راستى بدكردار ستم آورد، و همنشين بد هلاكت بارد، بنگر با چه كسى همنشين گردى.
5- از عمار بن موسى كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
اى عمار! اگر خواهى نعمت برايت فراهم گردد و مردانگيت به كمال رسد و زندگانيت خوب باشد، بنده ها و پست ها را در كارت وارد مكن، زيرا كه اگر بدانها چيزى سپارى، به تو خيانت ورزند و اگر با تو سخنى باز گويند، دروغ زنند و اگر گرفتارى شدى، تو را واگذارند و اگر به تو وعده دهند، تخلف كنند.
6- گويد: و از امام صادق (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
ص: 497
لِلاْءَبْرَارِ(1) ثَوَابٌ(2) لِلاْءَبْرَارِ(3) ، وَ حُبُّ الْفُجَّارِ لِلاْءَبْرَارِ(4) فَضِیلَةٌ(5) لِلاْءَبْرَارِ(6)، وَ بُغْضُ الْفُجَّارِ لِلاْءَبْرَارِ(7) زَیْنٌ لِلاْءَبْرَارِ، وَ بُغْضُ الاْءَبْرَارِ لِلْفُجَّارِ خِزْیٌ عَلَی الْفُجَّارِ(8)».(9)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا(10)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ(11) أَبِی حَمْزَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ، عَنْ أَبِیهِ علیهماالسلام ، قَالَ : «قَالَ لِی أَبِی(12) عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ(13): یَا بُنَیَّ، انْظُرْ خَمْسَةً، فَلاَ تُصَاحِبْهُمْ وَ لاَ تُحَادِثْهُمْ وَ لاَ تُرَافِقْهُمْ فِی طَرِیقٍ.
فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ(14)، مَنْ هُمْ؟ عَرِّفْنِیهِمْ(15).
قَالَ: إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْکَذَّابِ، فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ(16)، یُقَرِّبُ لَکَ الْبَعِیدَ، وَ یُبَعِّدُ(17) لَکَ الْقَرِیبَ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ ، فَإِنَّهُ بَائِعُکَ بِأُکْلَةٍ(18)، أَوْ(19) أَقَلَّ مِنْ ذلِکَ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فِی مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الاْءَحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ(20)، فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتَابِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فِی ثَلاَثَةِ مَوَاضِعَ:
قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الاْءَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ اُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ»(21).
وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الاْءَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ
ص: 498
دوست داشتن نيكان مر نيكان را براى نيكان ثواب است، و دوست داشتن بدكاران نيكان را براى نيكان فضيلت است، و دشمن بودن بدكاران براى نيكان زينت نيكان است، و دشمن بودن نيكان براى بدكاران رسوائى بدكاران است.
7- از محمد بن مسلم و ابى حمزه، از امام صادق (علیه السّلام)، از پدرش، فرمود كه: پدرم على بن الحسين (علیه السّلام) به من فرمود: اى فرزند جانم! با پنج كس همنشين مباش و گفتگو مكن و رفيق راه مشو، من گفتم: پدر جان! آنها چه كسانند، آنها را به من معرفى كن؟ فرمود:
بپرهيز از همنشينى دروغگو، زيرا چون سراب است، دور را به تو نزديك مى كند و دور مى كند نزديك را، بپرهيز از همنشينى فاسق و بزه كار، زيرا كه او تو را به يك خوراك يا كمتر از آن مى فروشد، و مبادا با بخيل رفاقت كنى، زيرا او مال خود را هنگامى كه سخت بدان نيازمندى، از تو دريغ مى دارد، مبادا با بى خرد رفاقت كنى، زيرا كه او مى خواهد به تو سود رساند، و در عوض زيان مى رساند، مبادا با كسى كه قطع رحم مى كند رفاقت كنى و هم صحبت شوى، زيرا من او را در كتاب خدا عز و جل ملعون يافتم در سه جا:
1- خدا عز و جل فرمايد (23 سوره محمد): «آيا در شما اين نگرانى است كه اگر پشت به فرمان خدا داديد در زمين فساد كنيد و قطع رحم نمائيد (24) آنانند كه خدا آنها را لعنت كرده و كر ساخته و كورشان ساخته است».
2- خدا عز و جل فرمايد (25 سوره رعد): «آن كسانى كه مى شكنند پيمان خدا را پس از بستن آن و مى بريد آنچه را خدا فرمان داده است كه پيوند كنند و فساد مى كنند در زمين آنان دچار لعنت و خانمان بد هستند».
ص: 499
الدّارِ»(1).
وَ قَالَ فِی(2) الْبَقَرَةِ: «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الاْءَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»(3)». (4)
8 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمُحَارِبِیَّ یَرْوِی : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ثَلاَثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِیتُ الْقَلْبَ: الْجُلُوسُ مَعَ الاْءَنْذَالِ(5)، وَ الْحَدِیثُ مَعَ النِّسَاءِ، وَ الْجُلُوسُ مَعَ الاْءَغْنِیَاءِ».(6)
9. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِه ، عَنْ إبرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلاَدِ ، 2 / 318
عَمَّنْ ذَکَرَهُ رَفَعَهُ(7)، قَالَ: قَالَ لُقْمَانُ علیه السلام لاِبْنِهِ: «یَا بُنَیَّ، لاَ تَقْتَرِبْ(8) فَیَکُونَ(9) أَبْعَدَ لَکَ، وَ لاَ تَبْعُدْ(10) فَتُهَانَ،(11) کُلُّ دَابَّةٍ تُحِبُّ(12) مِثْلَهَا، وَ إِنَّ ابْنَ آدَمَ(13) یُحِبُّ(14) مِثْلَهُ، وَ لاَ تَنْشُرْ بَزَّکَ(15) إِلاَّ عِنْدَ بَاغِیهِ؛ کَمَا لَیْسَ بَیْنَ الذِّئْبِ وَ الْکَبْشِ خُلَّةٌ، کَذلِکَ لَیْسَ بَیْنَ الْبَارِّ وَ الْفَاجِرِ خُلَّةٌ(16)؛ مَنْ یَقْتَرِبْ(17) مِنَ الزِّفْتِ(18) یَعْلَقْ بِهِ بَعْضُهُ؛ کَذلِکَ مَنْ یُشَارِکِ الْفَاجِرَ یَتَعَلَّمْ مِنْ طُرُقِهِ؛ مَنْ یُحِبَّ الْمِرَاءَ یُشْتَمْ(19)؛ وَ مَنْ یَدْخُلْ مَدَاخِلَ السُّوءِ یُتَّهَمْ؛ وَ مَنْ(20) یُقَارِنْ قَرِینَ السَّوْءِ لاَ یَسْلَمْ؛ وَ مَنْ لاَ یَمْلِکْ لِسَانَهُ یَنْدَمْ».(21)
10 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، أَنَّهُ قَالَ : «لاَ تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لاَ تُجَالِسُوهُمْ، فَتَصِیرُوا(22) عِنْدَ النَّاسِ کَوَاحِدٍ
ص: 500
3- خدا عز و جل فرمايد (27 سوره بقره): «آن كسانى كه مى شكنند عهد خدا را پس از پيوستن و بستن آن و مى برند آنچه را خدا فرمان داده كه پيوند شود و فساد مى كنند در زمين آنان زيانكارانند».
8- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
سه كسند كه همنشينى آنها دل را بميراند: نشستن با اوباش، و گفت و شنود با زنها، و نشستن با توانگران.
9- لقمان به پسرش گفت:
پسر جانم! پر نزديك مشو تا تو را دور كند و پر دورى مكن تا خوار و بى مقدار شوى، هر جان دار همانند خود را دوست دارد و راستى كه آدمى زاده مانند خود را دوست دارد، كالاى خود را پهن مكن مگر در برابر خريدارش و جويايش، چنانچه ميان گرگ و گوسفند دوستى نباشد، همچنان ميان خوش كردار و بدكردار دوستى نيفتد، هر كه به قير نزديك شود، قير به او مى چسبد، همچنين هر كس به بدكار شريك شود، از روشهاى او بياموزد، هر كه ستيزه جو است، دشنام خورد و هر كه به محلهاى بدى رود، متهم گردد، و هر كه با همنشين بد جفت شود، سالم نماند، و هر كه زبان خود را نگه ندارد، پشيمان گردد.
10- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
با بدعت گذاران هم صحبت نشويد و با آنها همنشين نگرديد تا در چشم مردم مانند يكى از آنها باشيد، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: مرد
ص: 501
مِنْهُمْ؛ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الْمَرْءُ عَلی دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِهِ».(1)
11 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَعْقُوبَ الْهَاشِمِیِّ، عَنْ مَرْوَانَ(2) بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ(3) الاْءَحْمَقِ؛ فَإِنَّکَ أَسَرَّ(4) مَا تَکُونُ(5) مِنْ(6) نَاحِیَتِهِ أَقْرَبُ مَا یَکُونُ إِلی مَسَاءَتِکَ».(7)
بَابُ التَّحَبُّبِ إِلَی النَّاسِ وَ التَّوَدُّدِ إِلَیْهِمْ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ أَعْرَابِیّاً مِنْ بَنِی(8) تَمِیمٍ أَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ لَهُ: أَوْصِنِی، فَکَانَ مِمَّا(9) أَوْصَاهُ: تَحَبَّبْ إِلَی النَّاسِ یُحِبُّوکَ».(10)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مُجَامَلَةُ النَّاسِ ثُلُثُ الْعَقْلِ».(11)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ:
ص: 502
همكيش دوست و همنشين خويش است.
11- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
بپرهيز از رفاقت با احمق كه هر چه از جانب او مسرورتر باشى، او به بد حال كردن تو نزديك تر است.
1- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
يك اعرابى از بنى تميم نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و به آن حضرت گفت: به من سفارشى كن و در سفارش به او اين بود كه: دوستى كنى با مردم تا تو را دوست دارند.
2- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
مدارا با مردم يك سوّم خردمندى است.
3- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: سه چيز است كه دوستى مرد را
ص: 503
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ثَلاَثٌ یُصْفِینَ وُدَّ الْمَرْءِ لاِءَخِیهِ الْمُسْلِمِ: یَلْقَاهُ بِالْبُشْرِ إِذَا لَقِیَهُ؛ وَ یُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ إِذَا جَلَسَ إِلَیْهِ؛ وَ یَدْعُوهُ بِأَحَبِّ الاْءَسْمَاءِ إِلَیْهِ».(1)
4 . وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ(2)، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ».(3)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ : «التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ(4)».(5)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «مَنْ کَفَّ یَدَهُ عَنِ النَّاسِ، فَإِنَّمَا یَکُفُّ عَنْهُمْ یَداً وَاحِدَةً، وَ یَکُفُّونَ عَنْهُ أَیْدِیاً(6) کَثِیرَةً».(7)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ سُلَیْمَانَ(8) بْنِ زِیَادٍ التَّمِیمِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ الْحَسَنُ(9) بْنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام : الْقَرِیبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ(10)، وَ الْبَعِیدُ مَنْ بَعَّدَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ؛ لاَ شَیْءَ أَقْرَبُ إِلی شَیْءٍ
مِنْ یَدٍ إِلی جَسَدٍ، وَ إِنَّ الْیَدَ تَغُلُّ(11)؛ فَتُقْطَعُ ، وَ تُقْطَعُ فَتُحْسَمُ(12)».(13)
ص: 504
با برادر مسلمانش با صفا مى كند:
1- هميشه به خوشروئى با او برخورد كند.
2- در مجلس براى او جا باز كند هر گاه در بر او بنشيند.
3- به هر نامى كه دوست دارد، او را بخواند.
4- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
مهرورزى با مردم، نيمى از خرد است.
5- أبو الحسن (علیه السّلام) فرمود:
مهرورزى با مردم، نيمى از خرد است.
6- از حذيفه بن منصور، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
هر كه دست از آزار مردم باز دارد، همانا يك دست از آنها باز گرفته است و آنان دستهاى بسيارى از او باز گيرند.
7- از امام صادق (علیه السّلام) كه امام حسن (علیه السّلام) فرمود:
خويش: كسى است كه مهرش او را پيوسته و گرچه نژادش با دوست نپيوسته، و بيگانه: آنكه پيوند مهر گسسته و گر چه در نژاد وابسته است.
چيزى به چيز ديگر نزديك تر نيست از دست به پيكر و به راستى كه دست خيانت ورزد و از تن بريده شود و بريده شود و از بن برآيد.
ص: 505
بَابُ إِخْبَارِ الرَّجُلِ أَخَاهُ بِحُبِّهِ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ(1) ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ، قَالَ:
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِذَا أَحْبَبْتَ أَحَداً مِنْ إِخْوَانِکَ، فَأَعْلِمْهُ ذلِکَ؛ فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ، قَالَ : «رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُوءْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی»(2)».(3)
2. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ(4)؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی جَمِیعاً، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ بِذلِکَ؛ فَإِنَّهُ أَثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ بَیْنَکُمَا».(5)
بَابُ التَّسْلِیمِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :
ص: 506
1- از نصر بن قابوس، گويد: امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود:
هر گاه يكى از برادران خود را دوست دارى، به او اعلام كن، زيرا ابراهيم (علیه السّلام) گفت (260 سوره بقره): «پروردگارا به من بنما كه چگونه مرده ها را زنده مى كنى، فرمود آيا ايمان ندارى؟ گفت چرا براى اينكه دلم مطمئن شود».
2- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
هر گاه دوست داشتى مردى را، او را از دوستى خود آگاه كن، زيرا كه آن دوستى را ميان شماها پاى برجاتر كند.
1- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
سلام كردن مستحب است، و ردّ سلام واجب است.
ص: 507
السَّلاَمُ تَطَوُّعٌ، وَ الرَّدُّ فَرِیضَةٌ».(1)
2 . وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ، قَالَ (2): «مَنْ بَدَأَ(3) بِالْکَلاَمِ قَبْلَ السَّلاَمِ، فَلاَ تُجِیبُوهُ» وَ قَالَ : «ابْدَؤُوا بِالسَّلاَمِ قَبْلَ الْکَلاَمِ؛ فَمَنْ بَدَأَ بِالْکَلاَمِ قَبْلَ السَّلاَمِ، فَلاَ تُجِیبُوهُ(4)».(5)
3. وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أَوْلَی النَّاسِ بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ(6) مَنْ بَدَأَ بِالسَّلاَمِ».(7)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ سَلْمَانُ(8) _ رَحِمَهُ اللّهُ(9) _ یَقُولُ: أَفْشُوا(10) سَلاَمَ اللّهِ(11)؛ فَإِنَّ سَلاَمَ اللّهِ لاَ یَنَالُ الظَّالِمِینَ».(12)
5 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یُحِبُّ(13) إِفْشَاءَ السَّلاَمِ».(14)
6 . عَنْهُ(15)، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ قَالَ(16): الْبَخِیلُ مَنْ یَبْخَلُ(17) بِالسَّلاَمِ(18)».(19)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا
ص: 508
2- و به همين سند فرمود (علیه السّلام):
هر كه سلام نكرده آغاز سخن كرد، پاسخش ندهيد و فرمود:
پيش از سخن گفتن، به سلام كردن آغاز كنيد، و هر كه سلام نكرده آغاز سخن كند، به او پاسخ ندهيد.
3- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: نزديكترين مردم به خدا و رسولش كسى است كه آغاز به سلام كند.
4- از امام باقر (علیه السّلام) كه سلمان رحمه اللَّه بارها مى فرمود:
سلام خدا را آشكارا ادا كنيد، زيرا سلام خدا به ستمكاران نمى رسد.
5- امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
راستى كه خدا عز و جل دوست دارد آشكارا سلام كردن را.
6- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: خدا عز و جل فرموده است: 7- از ابن قدّاح از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر گاه يكى از شماها سلام دهد بايد بلند سلام كند و نگويد من سلام كردم و جواب
ص: 509
سَلَّمَ أَحَدُکُمْ فَلْیَجْهَرْ بِسَلاَمِهِ، لاَ(1) یَقُولُ: سَلَّمْتُ فَلَمْ یَرُدُّوا عَلَیَّ، وَ لَعَلَّهُ یَکُونُ قَدْ سَلَّمَ(2) وَ لَمْ یُسْمِعْهُمْ، فَإِذَا رَدَّ أَحَدُکُمْ فَلْیَجْهَرْ بِرَدِّهِ ، وَ لاَ(3) یَقُولُ الْمُسَلِّمُ: سَلَّمْتُ فَلَمْ(4) یَرُدُّوا عَلَیَّ».
ثُمَّ قَالَ : «کَانَ عَلِیٌّ(5) علیه السلام یَقُولُ: لاَ تَغْضَبُوا، وَ لاَ تُغْضِبُوا، أَفْشُوا السَّلاَمَ(6)، وَ أَطِیبُوا الْکَلاَمَ، وَ صَلُّوا بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ، تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلاَمٍ» ثُمَّ تَلاَ علیه السلام عَلَیْهِمْ(7) قَوْلَ اللّهِ(8) عَزَّ وَ جَلَّ: «السَّلامُ الْمُوءْمِنُ الْمُهَیْمِنُ»(9).(10)
8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «الْبَادِی بِالسَّلاَمِ أَوْلی بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ(11)».(12)
9 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبَانٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْمُنْذِرِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «مَنْ قَالَ: السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ، فَهِیَ عَشْرُ حَسَنَاتٍ؛ وَ مَنْ قَالَ: سَلاَمٌ(13) عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ، فَهِیَ عِشْرُونَ حَسَنَةً؛ وَ مَنْ قَالَ: سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، فَهِیَ ثَلاَثُونَ حَسَنَةً».(14)
10 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ(15)، عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «ثَلاَثَةٌ(16) تَرُدُّ(17) عَلَیْهِمْ رَدَّ الْجَمَاعَةِ وَ إِنْ کَانَ وَاحِداً: عِنْدَ الْعُطَاسِ، یُقَالُ(18): «یَرْحَمُکُمُ اللّهُ» وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ غَیْرُهُ؛ وَ الرَّجُلُ یُسَلِّمُ عَلَی الرَّجُلِ، فَیَقُولُ:
ص: 510
ندادند و شايد كه سلام كرده و نشنيدند و هر گاه يكى از شماها جواب سلام دهد بايد بلند بگويد و مسلمانى نگويد من سلام كردم و به من جواب ندادند، سپس فرمود: على (علیه السّلام) بارها مى فرمود: خشم نكنيد و به خشم مياوريد، سلام را فاش گوئيد و سخن را شيرين و خوش ادا كنيد و شب كه مردم در خوابند شماها نماز بخوانيد تا با سلامتى به بهشت برويد، سپس بر آنها قول خدا عز و جل را خواند (23 سوره حشر): «السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ».
8- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
آنكه آغاز سلام كند به خدا و رسولش نزديكتر است.
9- از حسن بن منذر گويد: از امام صادق (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
هر كه گويد:
السّلام عليكم
، ده حسنه است و هر كه گويد:
السّلام عليكم و رحمة اللَّه
، بيست حسنه بحساب است، و هر كه گويد:
السّلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
، سى حسنه است (در دو صيغه اخير سلامٌ عليكم هم ضبط شده).
10- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: بر سه كس با صيغه جمع جواب گفته شود، و گر چه يك نفر باشند: به كسى كه عطسه زند گويند:
يرحمكم اللَّه
، و اگر چه ديگرى با او نباشد، و مردى هم كه به ديگرى سلام دهد بگويد:
السّلام عليكم
، و مردى كه به ديگرى دعا كند گويد:
عافاكم اللَّه
، و اگر چه يك تن باشد زيرا با او ديگرى هم هست (از نويسنده هاى اعمال و همه مؤمنين و مؤمنات و همه خردمندان
ص: 511
«السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ»؛ وَ الرَّجُلُ یَدْعُو لِلرَّجُلِ(1)، فَیَقُولُ: «عَافَاکُمُ اللّهُ» وَ إِنْ کَانَ وَاحِداً؛ فَإِنَّ مَعَهُ غَیْرَهُ(2)».(3)
11 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ رَفَعَهُ، قَالَ: کَانَ(4) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ (5): «ثَلاَثَةٌ لاَ یُسَلَّمُونَ : الْمَاشِی مَعَ الْجَنَازَةِ(6)، وَ الْمَاشِی(7) إِلَی الْجُمُعَةِ، وَ فِی بَیْتِ الْحَمَّامِ(8)».(9)
12 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلی مَنْ لَقِیتَ».(10)
13 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ(11)، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِیلٍ(12)، عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَرَّ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ(13) علیه السلام بِقَوْمٍ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ، فَقَالُوا: عَلَیْکَ السَّلاَمُ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ، فَقَالَ لَهُمْ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : لاَ تُجَاوِزُوا بِنَا مِثْلَ(14) مَا قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ لاِءَبِینَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ، إِنَّمَا قَالُوا: رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ».(15)
14 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ(16): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ مِنْ تَمَامِ التَّحِیَّةِ لِلْمُقِیمِ الْمُصَافَحَةَ، وَ تَمَامِ التَّسْلِیمِ عَلَی الْمُسَافِرِ الْمُعَانَقَةَ».(17)
15. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ:
ص: 512
بلكه همه مخلوقات تا رحمت خدا شامل همه گردد و از بركتِ نيكان به بدان هم رسد).
11- از محمد بن حسين سند را به آنجا رسانيده كه گويد:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
سه كس سلام ننمايند: آنكه با جنازه رود و آنكه به نماز جمعه مى رود و در خانه حمام.
12- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
از تواضع است كه به هر كس برخوردى سلام كنى.
13- از امام باقر (علیه السّلام) كه: امير المؤمنين (علیه السّلام) به مردمى گذر كرد و بدانها سلام داد، در پاسخِ او گفتند: عليك السّلام و رحمة اللَّه و بركاته و مغفرته و رضوانه، امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود: در باره ما از آنچه فرشته ها در باره سلام به پدرِ ما ابراهيم كرده اند نگذريد، همانا گفتند (23 سوره هود): «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ».
14- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى كه از تكميل تحيَّت بر مقيم، دست دادن است؛ و در باره آنكه از سفر آمده است در آغوش گرفتن.
15- از امام صادق (علیه السّلام) كه:
ص: 513
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : یُکْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَقُولَ: حَیَّاکَ اللّهُ ، ثُمَّ یَسْکُتَ(1) حَتّی یَتْبَعَهَا(2) بِالسَّلاَمِ».(3)
بَابُ مَنْ یَجِبُ(4) أَنْ یَبْدَأَ بِالسَّلاَمِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «یُسَلِّمُ الصَّغِیرُ عَلَی الْکَبِیرِ، وَ الْمَارُّ عَلَی الْقَاعِدِ، وَ الْقَلِیلُ عَلَی الْکَثِیرِ».(5)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «الْقَلِیلُ یَبْدَؤُونَ الْکَثِیرَ بِالسَّلاَمِ، وَ الرَّاکِبُ یَبْدَأُ الْمَاشِیَ، وَ أَصْحَابُ الْبِغَالِ یَبْدَؤُونَ أَصْحَابَ الْحَمِیرِ، وَ أَصْحَابُ الْخَیْلِ یَبْدَؤُونَ(6) أَصْحَابَ الْبِغَالِ».(7)
3 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ، عَنْ
بَعْضِ أَصْحَابِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: سَمِعْتُهُ(8) یَقُولُ : «یُسَلِّمُ الرَّاکِبُ عَلَی الْمَاشِی، وَ الْمَاشِی عَلَی الْقَاعِدِ، وَ إِذَا لَقِیَتْ جَمَاعَةٌ جَمَاعَةً، سَلَّمَ(9) الاْءَقَلُّ عَلَی الاْءَکْثَرِ(10)، وَ إِذَا لَقِي
ص: 514
امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود: براى مرد بد است كه بگويد:
حيّاك اللَّه (خدايت زنده دارد) تا آنكه سلام را دنبالش بگويد.
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
صغير بر كبير سلام دهد و رهگذر بر كسى كه نشسته و اندك بر بسيار.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
كمتر به بيشتر سلام دهند و سواره بر پياده و استر سواران به خر سواران سلام دهند و اسب سواران به استر سواران.
3- امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
سواره بر پياده سلام دهد و رهگذر بر آنكه نشسته است، و هر گاه گروهى به گروهى برخورند كمتر بر بيشتر سلام دهد و هر گاه يكى به جمعى برخورد آن يك تن به جمع سلام دهد.
ص: 515
وَاحِدٌ جَمَاعَةً، سَلَّمَ الْوَاحِدُ عَلَی الْجَمَاعَةِ».(1)
4. سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ(2)، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «یُسَلِّمُ الرَّاکِبُ عَلَی الْمَاشِی، وَ الْقَائِمُ(3) عَلَی الْقَاعِدِ».(4)
5 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ جَمِیلٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا کَانَ قَوْمٌ فِی مَجْلِسٍ، ثُمَّ سَبَقَ قَوْمٌ(5) فَدَخَلُوا، فَعَلَی الدَّاخِلِ أَخِیراً(6) إِذَا دَخَلَ(7) أَنْ یُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ».(8)
بَابُ إِذَا سَلَّمَ وَاحِدٌ مِنَ الْجَمَاعَةِ أَجْزَأَهُمْ،(9)
وَ إِذَا رَدَّ وَاحِدٌ مِنَ الْجَمَاعَةِ أَجْزَأَ عَنْهُمْ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا مَرَّتِ الْجَمَاعَةُ بِقَوْمٍ، أَجْزَأَهُمْ أَنْ یُسَلِّمَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ؛ وَ إِذَا(10) سُلِّمَ(11) عَلَی الْقَوْمِ وَ هُمْ جَمَاعَةٌ ، أَجْزَأَهُمْ أَنْ یَرُدَّ وَاحِدٌ مِنْهُمْ».(12)
2. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ،
ص: 516
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: سواره بر رهگذرِ پياده سلام دهد و آنكه ايستاده است بر آنكه نشسته.
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: چون مردمى در مجلسى باشند و ديگران وارد شوند آنها كه تازه وارد شدند بايد سلام دهند.
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون جمعى به مرد گذرند بس است كه يكى از آنها سلام دهد و چون بر جمعى سلام شود كافى است كه يكى از آنها جواب گويد.
2- از عبد الرحمن بن حجّاج كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ص: 517
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ الْحَجَّاجِ(1)، قَالَ : إِذَا سَلَّمَ الرَّجُلُ مِنَ الْجَمَاعَةِ، أَجْزَأَ عَنْهُمْ.(2)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیی، عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا سَلَّمَ مِنَ الْقَوْمِ(3) وَاحِدٌ، أَجْزَأَ عَنْهُمْ؛ وَ إِذَا رَدَّ وَاحِدٌ، أَجْزَأَ عَنْهُمْ».(4)
2 / 324
بَابُ التَّسْلِیمِ عَلَی النِّسَاءِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُسَلِّمُ عَلَی النِّسَاءِ، وَ یَرْدُدْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمَ(5)، وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام یُسَلِّمُ عَلَی النِّسَاءِ، وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَی الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ، وَ یَقُولُ : أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا(6)، فَیَدْخُلَ(7) عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ(8) مِنَ الاْءَجْرِ».(9)
ص: 518
هر گاه مردى از جمعى سلام كند براى آنها بس است.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه از قومى يكى سلام دهد از آنها بس باشد، و هر گاه يكى هم جواب گويد از آنها بس است.
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به زنها سلام مى كرد و جوابش را مى دادند، و شيوه امير المؤمنين (علیه السّلام) هم بود كه به زنها سلام مى داد و خوش نداشت كه به زنهاى جوان سلام دهد و مى فرمود: مى ترسم آوازش مرا خوش آيد و بر من در آيد بيش از آنچه ثواب در سلام مى جويم.
ص: 519
بَابُ التَّسْلِیمِ عَلی أَهْلِ الْمِلَلِ
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ(1)، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «دَخَلَ یَهُودِیٌّ عَلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَائِشَةُ عِنْدَهُ، فَقَالَ: السَّامُ(2) عَلَیْکُمْ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ··· î عَلَیْکُمْ(3)، ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ، فَقَالَ مِثْلَ ذلِکَ، فَرَدَّ عَلَیْهِ کَمَا رَدَّ عَلی صَاحِبِهِ، ثُمَّ دَخَلَ(4) آخَرُ، فَقَالَ(5) مِثْلَ ذلِکَ، فَرَدَّ(6) رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله کَمَا رَدَّ عَلی صَاحِبَیْهِ(7)، فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ، فَقَالَتْ(8): عَلَیْکُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ یَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ، یَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ(9) وَ الْخَنَازِیرِ، فَقَالَ لَهَا(10) رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یَا عَائِشَةُ، إِنَّ الْفُحْشَ(11) لَوْ کَانَ مُمَثَّلاً، لَکَانَ مِثَالَ سَوْءٍ، إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ یُوضَعْ عَلی شَیْءٍ قَطُّ إِلاَّ زَانَهُ، وَ لَمْ یُرْفَعْ عَنْهُ قَطُّ إِلاَّ شَانَهُ(12)، قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللّهِ، أَ مَا سَمِعْتَ إِلی(13) قَوْلِهِمْ: السَّامُ عَلَیْکُمْ(14)؟ فَقَالَ: بَلی، أَ مَا سَمِعْتِ مَا رَدَدْتُ عَلَیْهِمْ، قُلْتُ: عَلَیْکُمْ؟ فَإِذَا سَلَّمَ عَلَیْکُمْ مُسْلِمٌ، فَقُولُوا: سَلاَمٌ(15) عَلَیْکُمْ، وَ إِذَا سَلَّمَ عَلَیْکُمْ کَافِرٌ، فَقُولُوا: عَلَیْکَ».(16)
2. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ
ص: 520
1- از امام باقر (علیه السّلام) كه يك يهودى به رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) وارد شد و عائشه هم در حضور آن حضرت بود، آن يهودى گفت: السام عليكم، و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در پاسخش فرمود: عليكم. و سپس ديگرى وارد شد و همچنين گفت و پيغمبر همان جوابِ رفيقش را به او داد و باز هم سوّمى آمد و همين را گفت و رسول خدا هم همان جواب را داد، و عائشه خشمگين شد و گفت: سام و خشم و لعنت بر شماها باد اى گروه يهود، اى برادرانِ ميمونها و خوكها. پس رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به او گفت:
اى عائشه اگر دشنام مجسم بود بد نمونه اى بود، به راستى نرمش بر هيچ چيز نهاده نشده است جز اينكه آن را آراسته و از آن برداشته نشده است هرگز جز اينكه آن را زشت ساخته، فرمود:
يا رسول اللَّه گوش نمى دهى كه مى گويند السام عليكم؟ فرمود: چرا تو نشنيدى من جواب دادم گفتم: بر شما باد، پس هر گاه مسلمانى به شما سلام كرد در جوابش بگوئيد: سلامٌ عليكم، و اگر كافرى سلام كرد در جوابش بگوئيد: عليكم.
2- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
ص: 521
مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیی، عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : لاَ تَبْدَؤُوا أَهْلَ(1) الْکِتَابِ بِالتَّسْلِیمِ، وَ إِذَا سَلَّمُوا عَلَیْکُمْ فَقُولُوا: وَ عَلَیْکُمْ(2)».(3)
3 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الْیَهُودِیِّ وَ النَّصْرَانِیِّ وَ الْمُشْرِکِ إِذَا سَلَّمُوا عَلَی الرَّجُلِ وَ هُوَ جَالِسٌ ، کَیْفَ یَنْبَغِی أَنْ یَرُدَّ عَلَیْهِمْ؟ فَقَالَ : «یَقُولُ: عَلَیْکُمْ».(4)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ، عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا سَلَّمَ عَلَیْکَ(5) الْیَهُودِیُّ وَ النَّصْرَانِیُّ وَ الْمُشْرِکُ، فَقُلْ: عَلَیْکَ».(6)
5 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَضْرٍ(7)، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «أَقْبَلَ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ وَ مَعَهُ قَوْمٌ(8) مِنْ قُرَیْشٍ، فَدَخَلُوا عَلی أَبِی طَالِبٍ، فَقَالُوا: إِنَّ ابْنَ أَخِیکَ قَدْ آذَانَا وَ آذی آلِهَتَنَا(9)، فَادْعُهُ وَ مُرْهُ(10)، فَلْیَکُفَّ عَنْ آلِهَتِنَا، وَ نَکُفُّ عَنْ إِلهِهِ» .
قَالَ : «فَبَعَثَ أَبُو طَالِبٍ إِلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَدَعَاهُ، فَلَمَّا دَخَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَمْ یَرَ فِی الْبَیْتِ إِلاَّ مُشْرِکاً(11)، فَقَالَ:
ص: 522
به اهل كتاب سلام ندهيد و هر گاه به شما سلام دادند در جواب آنها بگوئيد: و عليك.
3- از سماعه گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم از يهودى و نصرانى و مشرك هر گاه بر مسلمانى كه نشسته است سلام كنند چگونه شايسته است كه جواب آنها را بدهد؟
فرمود: مى گوئيد: و عليكم.
4- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چون يهود و ترسا و مشرك به تو سلام كردند، در جواب آنها بگو: عليك.
5- از جابر، از امام باقر (علیه السّلام) گويد: ابو جهل بن هشام با گروهى از قريش كه همراهش بودند آمدند نزد ابى طالب و گفتند:
راستى برادرزاده تو ما را آزار كرده است و معبودهاى ما را هم آزرده است او را بخواه و به او بفرما دست از نكوهش معبودان ما بردارد تا ما هم از معبود او دست باز داريم، فرمود: ابو طالب فرستاد نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) و او را خواست و چون پيغمبر واردِ آن خانه شد در آنجا جز مشركان كسى را نديد و گفت: سلام بر هر كه پيرو حق باشد، سپس نشست و ابو طالب درخواستِ قريش را به او گزارش داد و آن حضرت در پاسخ فرمود: آيا بجاى اين پيشنهاد كلمه بهترى را نخواهند كه به وسيله آن به همه عرب آقائى كنند و همه را زير فرمان
ص: 523
السَّلاَمُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی(1)، ثُمَّ جَلَسَ، فَخَبَّرَهُ(2) أَبُو طَالِبٍ بِمَا جَاؤُوا(3) لَهُ، فَقَالَ: أَ وَ(4) هَلْ لَهُمْ(5) فِی(6) کَلِمَةٍ خَیْرٌ لَهُمْ مِنْ هذَا، یَسُودُونَ بِهَا الْعَرَبَ وَ یَطَؤُونَ أَعْنَاقَهُمْ ؟ فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ: نَعَمْ، وَ مَا هذِهِ الْکَلِمَةُ؟ فَقَالَ : تَقُولُونَ(7): لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ».
قَالَ : «فَوَضَعُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ، وَ خَرَجُوا هُرَّاباً وَ هُمْ یَقُولُونَ: «ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّةِ الاْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ»(8) فَأَنْزَلَ اللّهُ تَعَالی فِی قَوْلِهِمْ: «صآ وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ» إِلی قَوْلِهِ «إِلاَّ اخْتِلاقٌ»(9)».(10)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ 2 / 326
عُثْمَانَ، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «تَقُولُ(11) فِی الرَّدِّ عَلَی الْیَهُودِیِّ وَ النَّصْرَانِیِّ: سَلاَمٌ(12)».(13)
7 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، قَالَ:
قُلْتُ لاِءَبِی الْحَسَنِ مُوسی(14) علیه السلام : أَ رَأَیْتَ إِنِ احْتَجْتُ إِلی مُتَطَبِّبٍ وَ هُوَ نَصْرَانِیٌّ أَنْ(15) أُسَلِّمَ عَلَیْهِ وَ أَدْعُوَ لَهُ؟
قَالَ (16): «نَعَمْ(17)، لاَ یَنْفَعُهُ دُعَاوءُکَ».(18)
8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ
ص: 524
گيرند؟ ابو جهل گفت: چرا، آن كلمه چيست؟ فرمود: همه بگوئيد:
لا اله الَّا اللَّه
، فرمود: پس همه انگشتان خود را در گوشهاى خود نهادند و پاى به گريز بيرون شدند و مى گفتند: ماها در اين ملّت پسين اين را شنيديم و اين جز جعل و دروغ نباشد. و خداى تعالى در باره گفتار آنها اين آيات را فرو فرستاد:
«ص* سوگند به قرآن ياد آورنده 1 بلكه آنها كه كافرند عزّت طلب و جدائى افكنند 2 چه بسيار نابود كرديم پيش از آنان ملتهائى را و فرياد مى زدند در اين هنگام راه چاره اى نيست 3 و در شگفت بودند كه يكى از آنها بيم ده آنها برآيد و كافران گفتند اين جادوگر و دروغگو است 4 آيا معبودان را يك معبود ساخته است راستى كه اين چيز بسيار شگفت آورى است 5 و اشراف آنها رها شدند كه برويد و شكيبا باشيد بر معبودان خود راستى كه اين مطلب خواستنى است 6 ما در ملتهاى پسين نشنيديم چنين چيزى» تا قول خدا: «نيست اين مگر جعل و دروغ 7».
6- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
در جوابِ سلام يهود و ترسا مى گوئى: سلام (بى عليك، يعنى سلام بر ما يا بر مستحقش).
7- از عبد الرحمن بن حجاج گويد: به امام كاظم (علیه السّلام) گفتم:
بفرمائيد اگر من نيازمند يك پزشك نصرانى شدم، به او سلام كنم و در حقش دعا كنم؟
فرمود: آرى از دعاى تو سودى نبرد.
8- از عبد الرحمن بن حجاج گويد: به امام كاظم (علیه السّلام) گفتم:
ص: 525
مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی الْحَسَنِ(1) علیه السلام : أَ رَأَیْتَ إِنِ احْتَجْتُ إِلَی الطَّبِیبِ(2) وَ هُوَ نَصْرَانِیٌّ أَنْ(3) أُسَلِّمَ عَلَیْهِ وَ أَدْعُوَ(4) لَهُ؟
قَالَ (5): «نَعَمْ، إِنَّهُ(6) لاَ یَنْفَعُهُ دُعَاوءُکَ».(7)
9 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَرَفَةَ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام ، قَالَ : «قِیلَ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : کَیْفَ أَدْعُو لِلْیَهُودِیِّ وَ النَّصْرَانِیِّ؟ قَالَ: تَقُولُ لَهُ(8): بَارَکَ اللّهُ لَکَ فِی دُنْیَاکَ(9)».(10)
10. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ:
عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام (11) فِی مُصَافَحَةِ الْمُسْلِمِ(12) الْیَهُودِیَّ(13) وَ النَّصْرَانِیَّ، قَالَ : «مِنْ وَرَاءِ
الثَّوْبِ(14)، فَإِنْ صَافَحَکَ بِیَدِهِ فَاغْسِلْ یَدَکَ».(15)
11 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ، عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ، عَنْ خَالِدٍ الْقَلاَنِسِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : أَلْقَی الذِّمِّیَّ، فَیُصَافِحُنِی؟ قَالَ : «امْسَحْهَا بِالتُّرَابِ وَ(16) بِالْحَائِطِ» قُلْتُ: فَالنَّاصِبَ(17)؟ قَالَ : «اغْسِلْهَا».(18)
12. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی(19) رَجُلٍ صَافَحَ رَجُلاً(20) مَجُوسِیّاً؟ قَالَ: «یَغْسِلُ یَدَهُ، وَ لاَ یَتَوَضَّأُ».(21)
ص: 526
بفرمائيد اگر من نيازمند يك پزشك نصرانى شدم، به او سلام كنم و در حقش دعا كنم؟
فرمود: آرى از دعاى تو سودى نبرد.
9- از امام رضا (علیه السّلام) فرمود:
به امام صادق (علیه السّلام) گفته شد: براى يهود و ترسا با چه عبارتى دعا كنيم؟ فرمود: براى او بگوئيد: خدا به دنياى تو بركت دهد.
10- از ابى بصير از امام باقر (علیه السّلام) و يا امام صادق (علیه السّلام) كه در دست دادن با يهود و ترسا فرمود: از پشت جامه باشد و اگر با تو بى پرده دست داد، دستت را بشوى.
11- از خالد قلانسى گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: به يك ذمّى (يهود و ترسا و گبر) برخورم و به من دست دهد! فرمود: آن را بخاك يا ديوار بكش، گفتم: اگر ناصبى و دشمن خاندان پيغمبر باشد؟ فرمود: آن را بشوى.
12- از محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السّلام) در باره مردى كه با گبرى دست داده، فرمود:
دستش را بشويد و وضوء نگيرد.
ص: 527
بَابُ مُکَاتَبَةِ أَهْلِ الذِّمَّةِ
1 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْکُوفِیُّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ،
عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ(1) لَهُ الْحَاجَةُ إِلَی الْمَجُوسِیِّ، أَوْ إِلَی الْیَهُودِیِّ(2)، أَوْ إِلَی النَّصْرَانِیِّ، أَوْ أَنْ(3) یَکُونَ عَامِلاً(4)، أَوْ دِهْقَاناً(5) مِنْ عُظَمَاءِ أَهْلِ(6) أَرْضِهِ، فَیَکْتُبُ إِلَیْهِ(7) الرَّجُلُ فِی الْحَاجَةِ الْعَظِیمَةِ، أَ یَبْدَأُ(8) بِالْعِلْجِ(9)، وَ یُسَلِّمُ عَلَیْهِ فِی کِتَابِهِ ، وَ إِنَّمَا یَصْنَعُ ذلِکَ لِکَیْ تُقْضی(10) حَاجَتُهُ؟
قَالَ (11): «أَمَّا أَنْ تَبْدَأَ(12) بِهِ، فَلاَ، وَ لکِنْ تُسَلِّمُ(13) عَلَیْهِ فِی کِتَابِکَ؛ فَإِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ(14) کَانَ یَکْتُبُ إِلی کِسْری وَ قَیْصَرَ».(15)
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَرَّارٍ، عَنْ یُونُسَ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (16) عَنِ(17) الرَّجُلِ یَکْتُبُ إِلی رَجُلٍ مِنْ عُظَمَاءِ عُمَّالِ الْمَجُوسِ، فَیَبْدَأُ بِاسْمِهِ قَبْلَ اسْمِهِ ؟
فَقَالَ : «لاَ بَأْسَ إِذَا فَعَلَ(18) لاِخْتِیَارِ(19) الْمَنْفَعَةِ».(20)
ص: 528
1- از ابى بصير گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسش شد از مردى كه نيازى دارد با گبر يا يهودى يا ترسا يا اينكه يكى از آنها در سرزمين او كارمند و يا دهدار و ده بان است و اين مرد در حاجت مهمى به او نامه مى نويسد، آيا در آغاز نامه خود بدان مرد كافر سلام مى نويسد و تنها براى انجام كارش اين را مى كند؟
فرمود: نبايد نامه خود را به سلام بر او آغاز كنى ولى در نامه خود سلام به او بنويسى زيرا رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) هم بسا كه به كسرى و قيصر نامه مى نوشت.
2- از عبد اللَّه بن سنان از امام باقر (علیه السّلام) در باره كسى كه به يكى از بزرگان و كارمندان گبر نامه نويسد و نامِ او را پيش از نامِ خود برد؟
در پاسخ فرمود: هر گاه براى سود خود اين كار كند باكى ندارد.
ص: 529
بَابُ الاْءِغْضَاءِ(1)
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ، عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: کَانَ عِنْدَهُ قَوْمٌ(2) یُحَدِّثُهُمْ إِذْ(3) ذَکَرَ رَجُلٌ مِنْهُمْ رَجُلاً(4)، فَوَقَعَ فِیهِ(5) وَ شَکَاهُ، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «وَ أَنّی لَکَ(6) بِأَخِیکَ کُلِّهِ؟ وَ أَیُّ الرِّجَالِ الْمُهَذَّبُ(7)؟».(8)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ(9) بْنِ عِیسی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لاَ تُفَتِّشِ(10) النَّاسَ؛ فَتَبْقی(11) بِلاَ صَدِیقٍ».(12)
بَابٌ نَادِرٌ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ الْفُضَیْلِ وَ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، قَالَ:
ص: 530
1- از كسى كه نام او را برده است از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: مردمى نزد آن حضرت بودند كه براى آنها حديث مى فرمود، بناگاه يكى از آنها نام مردى را به بدى ياد كرد و از او به امام صادق (علیه السّلام) شكايت كرد، امام صادق (علیه السّلام) به او فرمود: از كجا برادرىِ تمام عيار به دست مى آورى؟ و كدام مردانند كه سراپا مهذّب و با تربيت هستند؟.
2- از ابى بصير گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
از نهان مردمان بازرسى مكن تا بى دوست بمانى.
1- امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
به دلت بنگر، هر گاه از يارت نگران است روى يكى از شماها
ص: 531
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «انْظُرْ قَلْبَکَ، فَإِذَا(1) أَنْکَرَ صَاحِبَکَ، فَإِنَّ أَحَدَکُمَا قَدْ أَحْدَثَ(2)».(3)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ یُوسُفَ، عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ الْحَکَمِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلاً یَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ: الرَّجُلُ یَقُولُ: أَوَدُّکَ، فَکَیْفَ أَعْلَمُ أَنَّهُ یَوَدُّنِی(4)؟ فَقَالَ : «امْتَحِنْ قَلْبَکَ، فَإِنْ کُنْتَ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ(5) یَوَدُّکَ».(6)
3 . أَبُو بَکْرٍ الْحَبَّالُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی الْقَطَّانِ الْمَدَائِنِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ: حَدَّثَنَا مَسْعَدَةُ بْنُ الْیَسَعِ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(7) علیهماالسلام : إِنِّی(8) وَ اللّهِ لاَءُحِبُّکَ، فَأَطْرَقَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَقَالَ : «صَدَقْتَ یَا أَبَا بِشْرٍ، سَلْ قَلْبَکَ عَمَّا لَکَ فِی قَلْبِی مِنْ حُبِّکَ، فَقَدْ أَعْلَمَنِی قَلْبِی عَمَّا لِی فِی قَلْبِکَ(9)».(10)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ، قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی الْحَسَنِ علیه السلام : لاَ تَنْسَنِی مِنَ الدُّعَاءِ، قَالَ : «وَتَعْلَمُ(11) أَنِّی أَنْسَاکَ؟» قَالَ: فَتَفَکَّرْتُ فِی نَفْسِی، وَ قُلْتُ: هُوَ یَدْعُو لِشِیعَتِهِ وَ أَنَا(12) مِنْ شِیعَتِهِ، قُلْتُ: لاَ، لاَ تَنْسَانِی، قَالَ : «وَ کَیْفَ عَلِمْتَ ذلِکَ(13)؟» قُلْتُ: إِنِّی مِنْ شِیعَتِکَ، وَ إِنَّکَ(14) تَدْعُو(15) لَهُمْ، فَقَالَ: «هَلْ عَلِمْتَ بِشَیْءٍ غَیْرِ(16) هذَا؟» قَالَ: قُلْتُ: لاَ، قَالَ : «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَکَ عِنْدِی، فَانْظُرْ إِلی(17) مَا لِی عِنْدَکَ».(18)
ص: 532
بادِ گران است.
2- از صالح بن حكم گويد: شنيدم مردى از امام صادق (علیه السّلام) مى پرسيد و مى گفت: مردى به من مى گويد: تو را دوست دارم، چگونه بدانم كه او مرا دوست دارد؟
در پاسخ فرمود: دلت را بيازماى، اگر او را دوست دارى به راستى او هم تو را دوست دارد.
3- مسعدة بن يسع گويد: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: به راستى كه من به خدا سوگند، تو را دوست دارم! امام (علیه السّلام) سر فرو برد و سپس سر بر آورد و فرمود: اى ابا بشر راست گفتى، از دلت بپرس از آنچه كه از مهرت در دلم هست و دلِ من از مهرى كه در دلت به من دارى مرا آگاه كرد.
4- از حسن بن جهم گويد: به ابى الحسن (علیه السّلام) گفتم: مرا از دعا فراموش مكن، فرمود: تو مى دانى كه من فراموشت مى كنم؟
گويد: من انديشه كردم و با خود گفتم كه او براى شيعه خود دعا مى كند و من هم از شيعيان اويم! گفتم: نه مرا فراموش نمى كنى! فرمود: از كجا اين را دانستى؟ گفتم: من شيعه شمايم و محققاً شما براى آنها دعا مى كنيد، پس فرمود: جز اين هم چيزى دانستى؟
گفتم: نه! فرمود: هر گاه خواستى بدانى نزد من چه دارى، بنگر كه من در نزد تو چه دارم.
ص: 533
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «انْظُرْ قَلْبَکَ، فَإِنْ أَنْکَرَ صَاحِبَکَ، فَاعْلَمْ أَنَّ أَحَدَکُمَا(1) قَدْ(2) أَحْدَثَ».(3)
بَابُ الْعُطَاسِ وَ التَّسْمِیتِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لِلْمُسْلِمِ عَلی أَخِیهِ(4) مِنَ الْحَقِّ: أَنْ یُسَلِّمَ عَلَیْهِ إِذَا لَقِیَهُ؛ وَ یَعُودَهُ إِذَا مَرِضَ؛ وَ یَنْصَحَ(5) لَهُ إِذَا غَابَ؛ وَ یُسَمِّتَهُ(6) إِذَا عَطَسَ یَقُولُ(7): الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ یَقُولَ(8) لَهُ(9): یَرْحَمُکَ(10) اللّهُ، فَیُجِیبَهُ(11)، یَقُولَ(12) لَهُ: یَهْدِیکُمُ(13) اللّهُ وَ یُصْلِحُ بَالَکُمْ(14)؛ وَ یُجِیبَهُ إِذَا دَعَاهُ؛ وَ یَتْبَعَهُ(15) إِذَا مَاتَ».(16)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ(17)، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا عَطَسَ الرَّجُلُ فَسَمِّتُوهُ وَ لَوْ(18) مِنْ وَرَاءِ جَزِیرَةٍ».
وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْری : «وَ لَوْ مِنْ وَرَاءِ(19) الْبَحْرِ».(20)
3 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ
ص: 534
5- امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود: به دلت بنگر، هر گاه از يارت نگران است روى يكى از شماها باد گران است.
1- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
مسلمان بر مسلمان حق دارد كه برخورد به او سلام دهد و در بيمارى، از او عيادت كند و پشت سرش براى او خير خواهى كند و چون عطسه كند خودش مى گويد: «
الحمد للَّه رب العالمين لا شريك له»
و به او مى گويد در جواب عطسه اش:
«يرحمك اللَّه»
پس او جوابش را مى گويد به اين عبارت:
«يهديكم اللَّه و يصلح بالكم».
و هر گاه از او دعوت كرد، او را اجابت كند و هر گاه مرد دنبال جنازه او برود.
2- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر گاه مردى عطسه زد، به او تسميت گوئيد گرچه از پس جزيره باشد، و در روايت ديگر است گر چه از پس دريائى باشد.
3- از اسحاق بن يزيد و معمر بن زياد و ابن رئاب، گويند:
ص: 535
عَلِیٍّ، عَنْ مُثَنًّی، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَزِیدَ وَ مُعَمَّرِ بْنِ أَبِی زِیَادٍ وَ ابْنِ رِئَابٍ، قَالُوا:
کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام إِذَا(1) عَطَسَ رَجُلٌ، فَمَا رَدَّ عَلَیْهِ أَحَدٌ مِنَ الْقَوْمِ شَیْئاً حَتَّی ابْتَدَأَ هُوَ، فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللّهِ ، أَ لاَ سَمَّتُّمْ،(2) ··· î إِنَّ(3) مِنْ حَقِّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ: أَنْ یَعُودَهُ إِذَا اشْتَکی، وَ أَنْ(4) یُجِیبَهُ إِذَا دَعَاهُ، وَ أَنْ یَشْهَدَهُ إِذَا مَاتَ، وَ أَنْ یُسَمِّتَهُ إِذَا عَطَسَ».(5)
4 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیی، قَالَ:
کُنْتُ عِنْدَ الرِّضَا علیه السلام ، فَعَطَسَ، فَقُلْتُ لَهُ(6): صَلَّی اللّهُ عَلَیْکَ، ثُمَّ عَطَسَ، فَقُلْتُ(7): صَلَّی اللّهُ عَلَیْکَ، ثُمَّ عَطَسَ، فَقُلْتُ: صَلَّی اللّهُ عَلَیْکَ(8)، وَ قُلْتُ لَهُ(9): جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِذَا عَطَسَ مِثْلُکَ(10) نَقُولُ(11) لَهُ کَمَا یَقُولُ بَعْضُنَا لِبَعْضٍ(12): یَرْحَمُکَ اللّهُ، أَوْ کَمَا نَقُولُ(13)؟
قَالَ : «نَعَمْ(14)، أَ لَیْسَ تَقُولُ(15): صَلَّی اللّهُ(16) عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؟» قُلْتُ: بَلی، قَالَ : «ارْحَمْ(17) مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ» قَالَ : «بَلی(18) ··· î وَ قَدْ صَلّی(19) عَلَیْهِ وَ رَحِمَهُ، وَ إِنَّمَا صَلَوَاتُنَا(20) عَلَیْهِ رَحْمَةٌ لَنَا وَ قُرْبَةٌ».(21)
5 . عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ، قَالَ:
سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ : «التَّثَاوءُبُ(22) مِنَ الشَّیْطَانِ، وَ الْعَطْسَةُ مِنَ اللّهِ(23) عَزَّ وَ جَلَّ».(24)
5. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ، قَالَ: سَأَلْتُ الْعَالِمَ علیه السلام عَنِ الْعَطْسَةِ، وَ مَا الْعِلَّةُ فِی الْحَمْدِ لِلّهِ عَلَیْهَا؟ فَقَالَ : «إِنَّ لِلّهِ نِعَماً(25) عَلی عَبْدِهِ فِی صِحَّةِ بَدَنِهِ وَ سَلاَمَةِ جَوَارِحِهِ، وَ إِنَّ(26) الْعَبْدَ یَنْسی
ص: 536
ما در نزد امام صادق (علیه السّلام) نشسته بوديم كه ناگاه مردى عطسه زد و كسى به او هيچ جوابى نداد تا آن حضرت آغاز سخن كرد و فرمود: چرا به او تسميت نگفتيد، راستى از حق مسلمان است بر مسلمان كه چون بيمار شود، او را عيادت كند و چون دعوتش كند، از او بپذيرد و چون بميرد، بر سر جنازه او حاضر شود و چون عطسه زند، او را تسميت گويد.
4- از صفوان بن يحيى، گويد: من نزد امام رضا (علیه السّلام) بودم و عطسه اى زد، من به او گفتم: صلى اللَّه عليك، باز عطسه زد و گفتم:
صلى اللَّه عليك، و باز عطسه زد و گفتم: صلى اللَّه عليك، و به او گفتم: قربانت، چون مانند توئى (امام معصوم) عطسه زند بگوئيم مانند آنكه به يك ديگر مى گوئيم: يرحمك اللَّه، يا بگوئيم آنچه من مى گويم؟ فرمود: آرى، مگر نگفتى:
صلى اللَّه على محمد و آله
؟ گفتم: چرا، فرمود: يعنى
ارحم محمداً و آل محمد
، فرمود: آرى، محققاً خدا صلوات داده است بر او و به او مهربانى كرده و همانا كه صلوات ما بر آن حضرت، رحمت براى خود ما است و تقرّب به خدا است.
5- از احمد بن محمد بن ابى نصر، گويد: از امام رضا (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود: دهن ياوه از شيطان است و عطسه از طرف خداى عز و جل است.
6- از صالح بن ابى حماد، گويد: از عالم (امام كاظم (علیه السّلام) در باره عطسه پرسش كردم و از سبب ذكر حمد براى آن در پاسخ فرمود: راستى خدا را بر بنده ها نعمتها است در تندرستى و سلامت
ص: 537
ذِکْرَ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ عَلی ذلِکَ، وَ إِذَا(1) نَسِیَ(2) أَمَرَ اللّهُ الرِّیحَ فَتَجَاوَزَ(3) فِی بَدَنِهِ، ثُمَّ یُخْرِجُهَا مِنْ أَنْفِهِ، فَیَحْمَدُ(4) اللّهَ عَلی ذلِکَ، فَیَکُونُ حَمْدُهُ عِنْدَ ذلِکَ شُکْراً لِمَا نَسِیَ».(5)
7. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بْنِ یُونُسَ(6)، عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ، قَالَ:
کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَأَحْصَیْتُ فِی الْبَیْتِ أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً، فَعَطَسَ(7) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَمَا تَکَلَّمَ أَحَدٌ مِنَ الْقَوْمِ، فَقَالَ(8) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «أَ لاَ تُسَمِّتُونَ ، أَ لاَ تُسَمِّتُونَ(9) ؟ مِنْ حَقِّ(10) الْمُوءْمِنِ عَلَی الْمُوءْمِنِ: إِذَا مَرِضَ أَنْ یَعُودَهُ، وَ إِذَا(11) مَاتَ أَنْ یَشْهَدَ جَنَازَتَهُ، وَ إِذَا عَطَسَ أَنْ یُسَمِّتَهُ _ أَوْ قَالَ: یُشَمِّتَهُ _ (12) وَ إِذَا دَعَاهُ(13) أَنْ یُجِیبَهُ».(14)
8 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : «نِعْمَ الشَّیْءُ الْعَطْسَةُ، تَنْفَعُ فِی(15) الْجَسَدِ، وَ تُذَکِّرُ بِاللّهِ(16) عَزَّ وَ جَلَّ».
قُلْتُ: إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً یَقُولُونَ: لَیْسَ(17) لِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فِی الْعَطْسَةِ نَصِیبٌ، فَقَالَ : «إِنْ کَانُوا کَاذِبِینَ، فَلاَ نَالَهُمْ(18) شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ».(19)
9. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، قَالَ: عَطَسَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلّهِ(20)، فَلَمْ یُسَمِّتْهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام ، وَ قَالَ : «نَقَصَنَا(21) حَقَّنَا» ثُمَّ قَالَ : «إِذَا
ص: 538
اندام او، و راستى بنده، خدا عز و جل را به حساب بخشنده اين نعمتها فراموش مى كند و چون فراموش كرد، خدا به باد دستور مى دهد كه در تنش گذرد و از بينيش برآيد، پس بر اين خدا را حمد كند و حمدش در اين گاه شكر و جبران فراموشى است.
7- از داود بن حصين، گويد: ما جمعى در حضور امام صادق (علیه السّلام) بوديم و من تا 14 مرد را در اطاق بر شمردم، امام صادق (علیه السّلام) عطسه زد و كسى از حاضران سخنى نگفت، امام فرمود:
آيا تسميت نگوئيد؟ آيا جواب عطسه ندهيد؟ (تسميت گوئيد، بايد جواب عطسه را بگوئيد خ ل) از حق مؤمن بر مؤمن اين است كه هر گاه بيمار شد، او را عيادت كند، و هر گاه مرد، بر سر جنازه اش حاضر شود، و هر گاه عطسه زد، او را تسميت گويد (به او گويد: يرحمك اللَّه) و هر گاه از او دعوت كرد، بپذيرد.
8- از جابر، گويد: امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
چه خوب چيزى است عطسه، براى تن سودمند است و خدا عز و جل را هم به ياد مى آورد، گفتم: نزد ما مردمى هستند كه مى گويند: براى رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در عطسه بهره اى نيست، فرمود:
اگر دروغ گويند، شفاعت محمد (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بدانها مرساد.
9- ابن ابى عمير، از يكى از اصحابش، گفت: مردى در حضور امام باقر (علیه السّلام) عطسه زد و گفت: الحمد للَّه، و امام باقر (علیه السّلام) به او جواب نداد و فرمود:
ص: 539
عَطَسَ أَحَدُکُمْ، فَلْیَقُلِ: الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ» قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ، فَسَمَّتَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام .(1)
10 . عَلِیٌّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْبَصْرِیِّ(2)، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ:
قُلْتُ لاِءَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام : إِنَّ النَّاسَ یَکْرَهُونَ الصَّلاَةَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی ثَلاَثَةِ(3) مَوَاطِنَ: عِنْدَ الْعَطْسَةِ، وَ عِنْدَ الذَّبِیحَةِ، وَ عِنْدَ الْجِمَاعِ؟!
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : «مَا لَهُمْ وَیْلَهُمْ ، نَافَقُوا لَعَنَهُمُ اللّهُ».(4)
11 . عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ(5)، قَالَ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا عَطَسَ، فَقِیلَ لَهُ: یَرْحَمُکَ اللّهُ، قَالَ : «یَغْفِرُ اللّهُ لَکُمْ وَ یَرْحَمُکُمْ(6)» وَ إِذَا عَطَسَ عِنْدَهُ إِنْسَانٌ، قَالَ: «یَرْحَمُکَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».(7)
11.عنه(8)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ أَوْ غَیْرِهِ(9)، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «عَطَسَ غُلاَمٌ لَمْ یَبْلُغِ الْحُلُمَ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلّهِ، فَقَالَ لَهُ(10) النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : بَارَکَ اللّهُ فِیکَ».(11)
13 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا عَطَسَ الرَّجُلُ، فَلْیَقُلِ: الْحَمْدُ لِلّهِ(12) لاَ
ص: 540
از حق ما كاست، سپس فرمود: هر گاه يكى از شماها عطسه زند بگويد:
الحمد للَّه رب العالمين و صلى اللَّه على محمد و اهل بيته
، گويد: آن مرد اين ذكر را گفت و امام باقر (علیه السّلام) هم به او جواب عطسه را داد.
10- از فضيل بن يسار، گويد: به امام باقر (علیه السّلام) گفتم:
راستى مردم صلوات بر محمد و آلش را در سه جا بد مى دارند: گاه عطسه و هنگام سر بريدن و در وقت جماع.
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: چه دردى دارند، واى بر آنها نفاق كردند، خدا لعنتشان كند.
11- از سعد بن ابى خلف كه امام باقر (علیه السّلام) را شيوه اين بود كه: چون عطسه مى زد، به او گفته مى شد: يرحمك اللَّه، مى فرمود:
يغفر اللَّه لكم و يرحمكم
، و هر گاه انسانى در برش عطسه مى زد، مى گفت: يرحمك اللَّه عز و جل.
12- از امام صادق (علیه السّلام) كه:
يك پسر نابالغ نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) عطسه زد و گفت:
الحمد للَّه، و پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به او گفت:
بارك اللَّه فيك
. 13- از محمد بن مسلم، از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
چون كسى عطسه زند، بگويد:
الحمد للَّه [رب العالمين] لا شريك له، و هر كس جواب عطسه دهد، بگويد: يرحمك اللَّه
، و
ص: 541
شَرِیکَ لَهُ؛ وَ إِذَا سَمَّتَ(1) الرَّجُلُ، فَلْیَقُلْ(2): یَرْحَمُکَ اللّهُ؛ وَ إِذَا ··· î رَدَدْتَ(3)، فَلْتَقُلْ(4) : یَغْفِرُ اللّهُ لَکَ وَ لَنَا؛ فَإِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله سُئِلَ عَنْ آیَةٍ، أَوْ شَیْءٍ فِیهِ ذِکْرُ اللّهِ، فَقَالَ: کُلُّ مَا ذُکِرَ اللّهُ فِیهِ فَهُوَ حَسَنٌ».(5)
14 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ نُعَیْمٍ، عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ، قَالَ: عَطَسَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ : «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» ثُمَّ جَعَلَ إِصْبَعَهُ عَلی أَنْفِهِ، فَقَالَ : «رَغِمَ أَنْفِی لِلّهِ(6) رَغْماً(7) دَاخِراً».(8)
15 . أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ رَفَعَهُ، قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : مَنْ قَالَ إِذَا عَطَسَ : الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَلی کُلِّ حَالٍ، لَمْ یَجِدْ وَجَعَ الاْءُذُنَیْنِ وَ الاْءَضْرَاسِ».(9)
16 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَوْ غَیْرِهِ(10)، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ فِی(11) وَجَعِ الاْءَضْرَاسِ وَ وَجَعِ الاْآذَانِ(12) : «إِذَا سَمِعْتُمْ مَنْ یَعْطِسُ، فَابْدَؤُوهُ بِالْحَمْدِ(13)».(14)
17. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ(15)، عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی أُسَامَةَ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مَنْ سَمِعَ عَطْسَةً فَحَمِدَ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ صَلّی عَلَی النَّبِیِّ(16) صلی الله علیه و آله وَ أَهْلِ بَیْتِهِ(17)، لَمْ یَشْتَکِ(18) عَیْنَهُ(19) وَ لاَ ضِرْسَهُ» ثُمَّ قَالَ : «إِنْ سَمِعْتَهَا فَقُلْهَا وَ إِنْ
کَانَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ الْبَحْرُ».(20)
ص: 542
هر گاه ردّ كند (ردّ كنى) بايد بگويد:
يغفر اللَّه لك و لنا.
زيرا از رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در خواست شد از آيه يا كلامى كه در آن ذكر خدا باشد، در پاسخ فرمود: هر جمله اى كه ذكر خدا در آن باشد خوب است.
14- از مسمع بن عبد الملك، گويد: امام صادق (علیه السّلام) عطسه زد و گفت:
الحمد للَّه رب العالمين
، و سپس انگشتش را بر بينى خود نهاد و گفت: بينيم براى خدا به زبونى بر خاك است.
15- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
هر كس كه هنگام عطسه خود گويد:
الحمد للَّه رب العالمين على كل حال
، درد گوش و دندان نيابد.
16- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
در باره درد دندان و گوش، هر گاه شنيديد كسى عطسه زند، با حمد خدا با او آغاز سخن كنيد.
17- از ابى اسامه، گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر كه عطسه اى شنود و حمد خداى عز و جل كند، صلوات بر پيغمبر و خاندانش فرستد، از درد چشم و دندانش ننالد.
سپس فرمود: اگر آن را شنيدى، آن ذكر را بگو گرچه ميان تو و آن، دريا باشد.
ص: 543
18. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: عَطَسَ رَجُلٌ نَصْرَانِیٌّ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ لَهُ الْقَوْمُ: هَدَاکَ اللّهُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (1): «یَرْحَمُکَ اللّهُ» فَقَالُوا لَهُ: إِنَّهُ نَصْرَانِیٌّ؟ فَقَالَ : «لاَ یَهْدِیهِ اللّهُ حَتّی یَرْحَمَهُ».(2)
19 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا عَطَسَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ، ثُمَّ سَکَتَ لِعِلَّةٍ تَکُونُ بِهِ، قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ عَنْهُ: الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، فَإِنْ قَالَ: الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ: یَغْفِرُ اللّهُ لَکَ» .
قَالَ : «وَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الْعُطَاسُ لِلْمَرِیضِ دَلِیلُ الْعَافِیَةِ وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَنِ(3)».(4)
20 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسی، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ،(5) قَالَ:
قَالَ : «الْعُطَاسُ یَنْفَعُ فِی الْبَدَنِ(6) کُلِّهِ مَا لَمْ یَزِدْ عَلَی الثَّلاَثِ، فَإِذَا (7)زَادَ عَلَی الثَّلاَثِ فَهُوَ(8) دَاءٌ وَ سُقْمٌ». (9)
21 . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْکُوفِیُّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ أَنْکَرَ الاْءَصْواتِ
ص: 544
18- از يكى از اصحابش، گويد: مردى ترسا در نزد امام صادق (علیه السّلام) عطسه زد، حاضران به او گفتند: هداك اللَّه.
پس امام صادق (علیه السّلام) فرمود: [بگوئيد]
يرحمك اللَّه
، گفتند: او ترسا است، فرمود: تا خدا به او رحم نكند، او را هدايت نكند.
19- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر گاه مرد مسلمانى عطسه زند و براى مانعى خاموش بماند، فرشته ها از طرف او گويند:
الحمد للَّه رب العالمين
، و اگر خود گويد:
الحمد للَّه رب العالمين
، فرشته ها گويند:
يغفر اللَّه لك.
فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: عطسه در بيمار نشانه بهبودى است و براى تن، آسايش است.
20- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
عطسه براى همه تن سودمند است تا از سه بار فزون نباشد، و اگر از سه بار فزود، درد و بيمارى باشد.
21- از ابى بكر حضرمى، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) از تفسير قول خدا عز و جل پرسيدم (19 سوره لقمان): «راستى كه زشت ترين آوازها بانگ خر است».
ص: 545
لَصَوْتُ الْحَمِیرِ» (1) قَالَ : «الْعَطْسَةُ الْقَبِیحَةُ». (2)
22 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیی، عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ عَطَسَ، ثُمَّ وَضَعَ (3)یَدَهُ عَلی قَصَبَةِ أَنْفِهِ، ثُمَّ قَالَ : الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، الْحَمْدُ لِلّهِ (4) حَمْداً (5) کَثِیراً کَمَا هُوَ أَهْلُهُ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ (6) وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، خَرَجَ مِنْ مَنْخِرِهِ الاْءَیْسَرِ طَائِرٌ (7) تَحْتَ الْعَرْشِ، یَسْتَغْفِرُ اللّهَ لَهُ(8) أَصْغَرُ مِنَ الْجَرَادِ، وَ أَکْبَرُ مِنَ الذُّبَابِ حَتّی یَسِیرَ (9) إِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ».
23. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَوَاهُ(10)، عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْعَامَّةِ، قَالَ: کُنْتُ أُجَالِسُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَلاَ وَ اللّهِ، مَا رَأَیْتُ مَجْلِساً أَنْبَلَ(11) مِنْ مَجَالِسِهِ(12)، قَالَ: فَقَالَ لِی ذَاتَ یَوْمٍ : «مِنْ أَیْنَ تَخْرُجُ(13) الْعَطْسَةُ؟» فَقُلْتُ: مِنَ الاْءَنْفِ(14)، فَقَالَ لِی : «أَصَبْتَ الْخَطَأَ» .
فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، مِنْ أَیْنَ تَخْرُجُ؟
فَقَالَ : «مِنْ جَمِیعِ(15) الْبَدَنِ، کَمَا أَنَّ النُّطْفَةَ تَخْرُجُ مِنْ جَمِیعِ الْبَدَنِ، وَ مَخْرَجُهَا مِنَ(16) الاْءِحْلِیلِ» ثُمَّ قَالَ (17): «أَ مَا رَأَیْتَ(18) الاْءِنْسَانَ إِذَا عَطَسَ نُفِضَ(19) أَعْضَاوءُهُ؟ وَ صَاحِبُ الْعَطْسَةِ یَأْمَنُ الْمَوْتَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ».(20)
24 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : تَصْدِیقُ الْحَدِیثِ عِنْدَ الْعُطَاسِ(21)».(22)
ص: 546
فرمود: عطسه ناهموار باشد.
22- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه عطسه زند و سپس دستش را بر تيغه بينى خود نهد و بگويد: «
الحمد للَّه رب العالمين (الحمد للَّه) حمداً كثيراً كما هو اهله و صلى اللَّه على محمد النبىّ و آله و سلم»
از سوراخ چپ بينى او پرنده اى خردتر از ملخ و بزرگ تر از مگس برآيد و تا زير عرش برود، تا روز رستاخيز براى او آمرزش جويد.
23- مردى از عامه، گويد: من با امام صادق (علیه السّلام) همنشين بودم و نه به خدا سوگند كه مجلسى ارجمندتر از مجالس او نديدم گويد: يك روزى به من فرمود: عطسه از كجا بر مى آيد؟ من گفتم:
از بينى، در پاسخ من فرمود: به خطا رسيدى، من گفتم: قربانت از كجا بر مى آيد؟ فرمود: از همه تن، چنانچه نطفه هم از همه بدن برآيد، گرچه از آلت مردى در آيد، سپس فرمود: آيا نبينى كه چون انسان عطسه زند، همه اندامش تكان خورند و كسى كه عطسه زند تا هفت روز از مرگ برهد.
24- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
نشانه راستى باز گوئى هنگام عطسه زدن است.
ص: 547
25 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا کَانَ الرَّجُلُ یَتَحَدَّثُ(1) بِحَدِیثٍ، فَعَطَسَ عَاطِسٌ فَهُوَ شَاهِدُ حَقٍّ».(2)
26. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ(3):
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : تَصْدِیقُ الْحَدِیثِ عِنْدَ الْعُطَاسِ».(4)
27 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا عَطَسَ الرَّجُلُ ثَلاَثاً فَسَمِّتْهُ، ثُمَّ اتْرُکْهُ».(5)
بَابُ وُجُوبِ إِجْلاَلِ ذِی الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِنَّ مِنْ إِجْلاَلِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِجْلاَلَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ».(6)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ:
ص: 548
25- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر گاه مردى حديثى مى گويد و كسى عطسه زند هم، او گواه درستى آن حديث باشد.
26- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
راست بودن حديث، از عطسه معلوم شود.
27- از زراره، از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه مردى عطسه زد، تا سه بار به او جواب گو و سپس او را واگذار (يعنى دربار سوم حق او ادا شده است و در بيش از آن اگر جواب گويد احسانى كرده است).
1- از عبد اللَّه بن سنان، گويد: امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود:
راستى از احترام خدا عز و جل، احترام پيره مرد سالخورده است.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
ص: 549
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام (1)، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کَبِیرٍ لِسِنِّهِ(2) فَوَقَّرَهُ، آمَنَهُ اللّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ».(3)
3 . وَ بِهذَا الاْءِسْنَادِ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ وَقَّرَ ذَا شَیْبَةٍ فِی الاْءِسْلاَمِ(4)، آمَنَهُ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ».(5)
4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْخَطَّابِ یُحَدِّثُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «ثَلاَثَةٌ لاَ یَجْهَلُ حَقَّهُمْ إِلاَّ مُنَافِقٌ مَعْرُوفٌ بِالنِّفَاقِ (6): ذُو الشَّیْبَةِ فِی الاْءِسْلاَمِ، وَ حَامِلُ الْقُرْآنِ، وَ الاْءِمَامُ الْعَادِلُ».(7)
5 . عَنْهُ(8)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی نَهْشَلٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «مِنْ إِجْلاَلِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِجْلاَلُ الْمُوءْمِنِ ذِی الشَّیْبَةِ، وَ مَنْ أَکْرَمَ مُوءْمِناً، فَبِکَرَامَةِ اللّهِ بَدَأَ، وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِمُوءْمِنٍ ذِی شَیْبَةٍ، أَرْسَلَ اللّهُ إِلَیْهِ مَنْ یَسْتَخِفُّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ».(9)
6. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ غَیْرِهِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قَالَ : «مِنْ إِجْلاَلِ اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ إِجْلاَلُ ذِی الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ».(10)
ص: 550
هر كه فضل پيرمردى را به خاطر گذشت سنّ او بفهمد و او را احترام كند، خدا او را از هراس روز قيامت آسوده سازد.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
هر كه احترام كند كسى را كه در اسلام موى خود را سپيد كرده است، خدا عز و جل او را از هراس روز قيامت آسوده سازد.
4- از اسحاق بن عمار، گويد: از ابا الخطاب شنيدم از قول امام صادق (علیه السّلام) باز مى گفت كه فرمود:
سه كسند كه حق آنها را ناديده نگيرد جز شخص منافق معروف به نفاق: سپيد موى در مسلمانى و حامل قرآن و امام عادل.
5- از عبد اللَّه بن سنان كه امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود:
از احترام خدا عز و جل است احترام مؤمن سپيد موى، هر كه مؤمنى را گرامى دارد، به گرامى داشتن خدا آغاز كرده است، و هر كه مؤمن سپيد موى را سبك شمارد، خدا كسى را بگمارد كه پيش از مرگش او را سبك شمارد.
6- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
از احترام به خدا است احترام به سپيد موى مسلمان.
ص: 551
بَابُ إِکْرَامِ الْکَرِیمِ
1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْقَدَّاحِ : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «دَخَلَ رَجُلاَنِ عَلی أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام ، فَأَلْقی لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا وِسَادَةً(1)، فَقَعَدَ عَلَیْهَا أَحَدُهُمَا وَ أَبَی الاْآخَرُ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : اقْعُدْ عَلَیْهَا؛ فَإِنَّهُ لاَ یَأْبَی الْکَرَامَةَ إِلاَّ حِمَارٌ(2)» . ثُمَّ قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا أَتَاکُمْ کَرِیمُ قَوْمٍ فَأَکْرِمُوهُ».(3)
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا أَتَاکُمْ کَرِیمُ(4) قَوْمٍ فَأَکْرِمُوهُ».(5)
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللّهِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ الْعَلَوِیِّ(6) ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ جَدِّهِ ، قَالَ : قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : «لَمَّا قَدِمَ عَدِیُّ بْنُ حَاتِمٍ إِلَی(7) النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَدْخَلَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بَیْتَهُ ، وَ لَمْ یَکُنْ فِی الْبَیْتِ غَیْرُ خَصَفَةٍ(8) وَ وِسَادَةٍ مِنْ(9) أَدَمٍ(10)، فَطَرَحَهَا رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِعَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ».(11)
ص: 552
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
دو مرد خدمت امام امير المؤمنين (علیه السّلام) رسيدند و براى هر كدام توشكى انداخت، يكى از آنها روى آن نشست و ديگرى خوددارى كرد، امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
روى آن بنشين، زيرا از پذيرفتن احترام خوددارى نكند جز الاغ، سپس فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: هر گاه مرد بزرگوار قومى به شما وارد شد، او را گرامى داريد.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر گاه بزرگوار قومى بر شما وارد شود، او را گرامى داريد.
3- امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمود:
چون عدى بن حاتم نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد، پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) او را به خانه خود بر و در آن جز يك تيكه حصير و توشكى نبود و آنها را زير پاى عدى گسترد (يعنى پيغمبر مهمان خود را روى تشك جايداد و خود روى زمين نشست).
ص: 553
بَابُ حَقِّ الدَّاخِلِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِنَّ(1) مِنْ(2) حَقِّ الدَّاخِلِ عَلی أَهْلِ الْبَیْتِ أَنْ یَمْشُوا مَعَهُ هُنَیْئَةً(3) إِذَا دَخَلَ وَ إِذَا خَرَجَ» .
وَ قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا دَخَلَ أَحَدُکُمْ عَلی(4) أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فِی بَیْتِهِ، فَهُوَ أَمِیرٌ(5) عَلَیْهِ حَتّی یَخْرُجَ»(6).(7)
2 / 336
بَابُ الْمَجَالِسُ(8) بِالاْءَمَانَةِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَوْفٍ(9): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «سَمِعْتُهُ یَقُولُ : «الْمَجَالِسُ بِالاْءَمَانَةِ».(10)
2. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ زُرَارَةَ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الْمَجَالِسُ بِالاْءَمَانَةِ».(11)
ص: 554
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
راستى كه وارد، حق دارد بر اهل خانه كه وارد شده است تا اندازه اى كه هنگام ورود و هنگام خروج، او را بدرقه كنند و با او راه روند.
فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: هر گاه يكى از شما بر برادر مسلمانش در خانه وارد شود، بر او امير باشد تا بيرون رود.
1- از ابن ابى عوف كه شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
المُجالِس بالامانة.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
المُجالِس بالامانة
.
ص: 555
3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَمَّنْ ذَکَرَهُ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ(1): «الْمَجَالِسُ بِالاْءَمَانَةِ، وَ لَیْسَ لاِءَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ(2)
یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ ، إِلاَّ أَنْ یَکُونَ فِقْها(3) أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ».(4)
بَابٌ فِی الْمُنَاجَاةِ
1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا کَانَ الْقَوْمُ ثَلاَثَةً، فَلاَ یَتَنَاجی(5) مِنْهُمُ اثْنَانِ دُونَ صَاحِبِهِمَا؛ فَإِنَّ فِی(6) ذلِکَ مَا(7) یَحْزُنُهُ وَ یُوءْذِیهِ».(8)
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَبِی عَبْدِ اللّهِ(9)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الاْءَوَّلِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا کَانَ ثَلاَثَةٌ فِی بَیْتٍ، فَلاَ یَتَنَاجَی اثْنَانِ دُونَ صَاحِبِهِمَا؛ فَإِنَّ(10) ذلِکَ مِمَّا یَغُمُّهُ».(11)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَنْ عَرَضَ(12) لاِءَخِیهِ الْمُسْلِمِ الْمُتَکَلِّمِ(13) فِی حَدِیثِهِ، فَکَأَنَّمَا خَدَشَ(14) وَجْهَهُ».(15)
ص: 556
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
المُجالِس بالامانة
، و كسى حق ندارد كلام محرمانه هم صحبت خود را بازگو كند مگر به اجازه او جز در موردى كه وثوق بشنونده دارد يا ذكر خير او باشد.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر گاه سه كس با هم نشسته اند، دوتاى آنها سر به گوش هم سخن نكنند، زيرا مايه اندوه و آزار آن سومى است.
2- از امام كاظم (علیه السّلام)، فرمود:
هر گاه سه كس با هم نشسته اند، دوتاى آنها سر به گوش هم سخن نكنند، زيرا مايه اندوه و آزار آن سومى است.
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
هر كه در ميان سخن برادر مسلمانش (كه در سخن گفتن است) بدود و سخن او را ببرد، مانند اين است كه روى او را خراشيده است.
ص: 557
بَابُ الْجُلُوسِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ(1)، عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِیِّ رَفَعَهُ، قَالَ:
کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَجْلِسُ ثَلاَثاً: الْقُرْفُصَا(2) وَ هُوَ أَنْ یُقِیمَ سَاقَیْهِ، وَ یَسْتَقْبِلَهُمَا(3) بِیَدَیْهِ(4)، وَ یَشُدَّ(5) یَدَهُ فِی(6) ذِرَاعِهِ(7)؛ وَ کَانَ یَجْثُو(8) عَلی رُکْبَتَیْهِ؛ وَ کَانَ یَثْنِی رِجْلاً وَاحِدَةً(9) وَ یَبْسُطُ عَلَیْهَا الاْءُخْری، وَ لَمْ یُرَ صلی الله علیه و آله مُتَرَبِّعاً(10) قَطُّ.(11)
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ(12)، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ، قَالَ: رَأَیْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ(13) علیهماالسلام قَاعِداً وَاضِعاً إِحْدی رِجْلَیْهِ عَلی فَخِذِهِ، فَقُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ یَکْرَهُونَ هذِهِ الْجِلْسَةَ وَ یَقُولُونَ: إِنَّهَا(14) جِلْسَةُ الرَّبِّ(15)، فَقَالَ : «إِنِّی إِنَّمَا جَلَسْتُ هذِهِ الْجِلْسَةَ لِلْمَلاَلَةِ، وَ الرَّبُّ لاَ یَمَلُّ، وَ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ(16)».(17)
3 . عَلِیٌّ(18)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُرَازِمٍ، عَنْ أَبِی سُلَیْمَانَ الزَّاهِدِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «مَنْ رَضِیَ بِدُونِ التَّشَرُّفِ(19) مِنَ الْمَجْلِسِ، لَمْ یَزَلِ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ مَلاَئِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّی یَقُومَ».(20)
ص: 558
1- از عبد العظيم بن عبد اللَّه بن حسن علوى حديث را به معصوم رسانيده كه فرمود: پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بر سه وضع مى نشست:
1- بر سر دو پا و آن اين است كه دو ساق را از زمين بلند گذارد و دو زانو را در ميان دو دست خود بگيرد و به ذراع خود تكيه دهد.
2- گاهى هم بر سر دو زانو مى نشست.
3- گاهى هم يك پا را تا مى كرد و ديگرى را روى آن مى گشود و هرگز ديده نشد چهار زانو بنشيند.
2- از ابى حمزه ثمالى، گويد: من ديدم على بن الحسين (علیه السّلام) نشسته و يكى از دو پا را روى ران ديگر نهاده، گفتم: مردم از اين نشستن بدشان آيد و گويند: اين نشستن پروردگارى است، در پاسخ فرمود:
من خود از دل تنگى چنين نشستم و پروردگار را دلتنگى نيست و چرت و خواب او را فرانگيرد.
3- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
هر كه كمتر از شرافت مآبى و صدر مجلس خشنود باشد، خدا و فرشته ها پيوسته بر او رحمت فرستند تا از آن مجلس برخيزد.
ص: 559
4 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أَکْثَرَ مَا یَجْلِسُ تُجَاهَ(1) الْقِبْلَةِ».(2)
5 . أَبُو عَبْدِ اللّهِ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ(3) الْوَشَّاءِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، قَالَ: جَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام مُتَوَرِّکاً رِجْلُهُ الْیُمْنی عَلی فَخِذِهِ الْیُسْری ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، هذِهِ جِلْسَةٌ مَکْرُوهَةٌ، فَقَالَ : «لاَ، إِنَّمَا هُوَ(4) شَیْءٌ قَالَتْهُ الْیَهُودُ: لَمَّا أَنْ فَرَغَ اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنْ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضِ وَ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ، جَلَسَ هذِهِ الْجِلْسَةَ لِیَسْتَرِیحَ، فَأَنْزَلَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «اللّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ»(5)» وَ بَقِیَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام مُتَوَرِّکاً کَمَا هُوَ. (6)
6. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا دَخَلَ مَنْزِلاً، قَعَدَ فِی أَدْنَی الْمَجْلِسِ إِلَیْهِ حِینَ یَدْخُلُ».(7)
7. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی(8)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیی، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : سُوقُ الْمُسْلِمِینَ کَمَسْجِدِهِمْ؛ فَمَنْ سَبَقَ إِلی مَکَانٍ فَهُوَ أَحَقُّ بِهِ إِلَی اللَّیْلِ» قَالَ (9): «وَ کَانَ لاَ یَأْخُذُ عَلی بُیُوتِ
ص: 560
4- از امام صادق (علیه السّلام) كه:
رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بيشتر برابر قبله مى نشست.
5- از حماد بن عثمان كه امام صادق (علیه السّلام) روى ران چپ نشست و پاى راست خود را روى آن نهاد و مردى به او گفت:
قربانت! اين نشستن بدنمائى است، فرمود: نه، اين را همانا يهود گويند كه: چون خدا عز و جل از آفرينش آسمانها و زمين فارغ شد و بر عرش استوار گرديد، چنين نشست تا استراحت كند و خدا عز و جل اين آيه را نازل كرده (255 سوره بقره): «اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» و امام صادق (علیه السّلام) به همان وضع ماند.
6- از امام صادق (علیه السّلام) كه:
چون رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) وارد مى شد، دم در مى نشست.
7- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: امير المؤمنين (علیه السّلام) فرموده است:
بازار مسلمانان چون مسجد آنها است، هر كس پيشى گرفت و در جايى نشست به آن احق است تا به شب.
فرمود: آن حضرت در برابر دكان هاى بازار كرايه
ص: 561
8 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یَنْبَغِی لِلْجُلَسَاءِ فِی الصَّیْفِ أَنْ یَکُونَ بَیْنَ کُلِّ اثْنَیْنِ مِقْدَارُ عَظْمِ الذِّرَاعِ لِئَلاَّ(3) یَشُقَّ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ فِی الْحَرِّ(4)».(5)
9. عَلِیٌّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَجْلِسُ فِی بَیْتِهِ عِنْدَ بَابِ بَیْتِهِ قُبَالَةَ الْکَعْبَةِ(6).(7)
بَابُ الاِتِّکَاءِ وَ الاِحْتِبَاءِ(8)
1 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الاِتِّکَاءُ فِی الْمَسْجِدِ(9) رَهْبَانِیَّةُ(10) الْعَرَبِ، إِنَّ(11) الْمُوءْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ، وَ صَوْمَعَتُهُ(12) بَیْتُهُ».(13)
2 . عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :
ص: 562
نمى گرفت.
8- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
آنان كه در تابستان دور هم نشينند، شايسته است كه ميان هر دو تن به اندازه استخوان ذراعى (فاصله) باشد تا از نزديكى به هم و سختى گرما دلتنگى نكشند.
9- از حماد بن عثمان، گويد:
ديدم امام صادق (علیه السّلام) در خانه اش دم در در برابر قبله مى نشست.
1- از امام صادق (علیه السّلام) كه فرمود:
تكيه زدن در مسجد، خداپرستى عربها است، راستى كه باشگاه مؤمن مسجد او است و عبادتگاه مؤمن خانه او است.
2- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
احتباء در مسجد، ديوار تكيه گاه عرب است (يعنى عرب به جاى تكيه بر ديوار ساختمان كه شهرنشينان دارند، دستهاى خود را
ص: 563
الاِحْتِبَاءُ فِی الْمَسْجِدِ حِیطَانُ الْعَرَبِ(1)».(2)
3 . مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(3) علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ النَّبِیُّ(4) صلی الله علیه و آله : الاِحْتِبَاءُ حِیطَانُ الْعَرَبِ».(5)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ(6) علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ یَحْتَبِی بِثَوْبٍ وَاحِدٍ، فَقَالَ : «إِنْ کَانَ یُغَطِّی عَوْرَتَهُ فَلاَ بَأْسَ».(7)
5. عَنْهُ(8)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لاَ یَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَحْتَبِیَ مُقَابِلَ(9) الْکَعْبَةِ(10)».(11)
بَابُ الدُّعَابَةِ(12) وَ الضَّحِکِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ، قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، الرَّجُلُ یَکُونُ مَعَ الْقَوْمِ، فَیَجْرِی بَیْنَهُمْ کَلاَمٌ یَمْزَحُونَ وَ یَضْحَکُونَ؟
فَقَالَ : «لاَ بَأْسَ مَا لَمْ یَکُنْ» فَظَنَنْتُ أَنَّهُ(13) عَنَی الْفُحْشَ، ثُمَّ قَالَ : «إِنَّ رَسُولَ اللّهِ
ص: 564
به زانوهاى خود حلقه كنند و درون جامه وسيع خود استراحت نمايند).
3- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
احتباء، ديوار تكيه گاههاى عرب است.
4- از سماعه، گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم كه مرد در زير يك جامه احتباء كند؟
فرمود: اگر عورتش را بپوشاند عيب ندارد.
5- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
روا نيست كه مرد در برابر كعبه احتباء كند.
1- از معمر بن خلاد، گويد: از ابو الحسن (علیه السّلام) پرسيدم و گفتم: قربانت! مردى با جمعى است و سخنى به ميان آرند و شوخى كنند و بخندند؟
فرمود: باكى ندارد تا كه نباشد، من گمان كردم مقصود او دشنام است و هرزه گوئى، سپس فرمود: عرب بيابانى نزد رسول
ص: 565
صلی الله علیه و آله کَانَ یَأْتِیهِ الاْءَعْرَابِیُّ، فَیُهْدِی لَهُ(1) الْهَدِیَّةَ، ثُمَّ یَقُولُ مَکَانَهُ: أَعْطِنَا ثَمَنَ هَدِیَّتِنَا، فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وَ کَانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ: مَا فَعَلَ الاْءَعْرَابِیُّ؟ لَیْتَهُ أَتَانَا».(2)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «مَا مِنْ مُوءْمِنٍ إِلاَّ وَ فِیهِ دُعَابَةٌ» . قُلْتُ: وَ مَا الدُّعَابَةُ؟ قَالَ : «الْمِزَاحُ(3)».(4)
3 . عَنْهُ(5)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ یَحْیَی بْنِ ··· î سَلاَّمٍ(6)، عَنْ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ، عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ یُونُسَ الشَّیْبَانِیِّ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «کَیْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِکُمْ بَعْضاً؟» قُلْتُ: قَلِیلٌ، قَالَ : «فَلاَ تَفْعَلُوا(7)؛ فَإِنَّ الْمُدَاعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ، وَ إِنَّکَ(8) لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلی أَخِیکَ، وَ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُدَاعِبُ الرَّجُلَ یُرِیدُ أَنْ یَسُرَّهُ».(9)
4 . صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ(10)، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(11) علیه السلام ، یَقُولُ : «إِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ یُحِبُّ الْمُدَاعِبَ(12) فِی الْجَمَاعَةِ بِلاَ رَفَثٍ(13)».(14)
5. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ کُلَیْبٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «ضَحِکُ الْمُوءْمِنِ تَبَسُّمٌ».(15)
ص: 566
خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) مى آمد و چيزى به عنوان هديه تقديم او مى كرد و همان جا مى گفت: بهاى هديه ما را بده، و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) مى خنديد، و چون غمگين مى شد، مى فرمود: آن عرب بيابانى چه كرد؟ (چه شد خ) كاش نزد ما مى آمد.
2- از فضل بن أبى قره، از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
مؤمنى نباشد كه در او دعابت نيست، گفتم: دعابت چيست؟
فرمود: مزاح.
3- از يونس شيبانى، گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
چگونه با يك ديگر شوخى مى كنيد؟ گفتم: اندكى؟ فرمود:
مكنيد (يعنى با يك ديگر كم شوخى و خوش مزگى مكنيد) زيرا شوخى از خوش خلقى است و تو به وسيله آن برادرت را شاد مى كنى و هر آينه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) با مردى شوخى مى كرد، مى خواست او را شاد كند.
4- از عبد اللَّه بن محمد جعفى، گويد: شنيدم امام باقر (علیه السّلام) مى فرمود:
راستى خدا عز و جل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع، شوخى و خوشمزگى مى كند، بى آنكه فحش دهد و هرزه درائى كند.
5- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خنده مؤمن، تبسّم است.
ص: 567
6. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ حَرِیزٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَثْرَةُ الضَّحِکِ تُمِیتُ الْقَلْبَ» وَ قَالَ : «کَثْرَةُ الضَّحِکِ
تَمِیثُ(1) الدِّینَ کَمَا یَمِیثُ(2) الْمَاءُ الْمِلْحَ».(3)
7 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِنَّ مِنَ الْجَهْلِ الضَّحِکَ مِنْ غَیْرِ عَجَبٍ» قَالَ: وَ کَانَ یَقُولُ : «لاَ تُبْدِیَنَّ عَنْ وَاضِحَةٍ(4) وَ قَدْ عَمِلْتَ(5) الاْءَعْمَالَ الْفَاضِحَةَ، وَ لاَ یَأْمَنِ(6) الْبَیَاتَ(7) مَنْ عَمِلَ السَّیِّئَاتِ».(8)
8. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «إِیَّاکُمْ وَ الْمِزَاحَ(9)؛ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ(10)».(11)
9. عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلاً فَلاَ تُمَازِحْهُ وَ لاَ تُمَارِهِ(12)».(13)
10. عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنِ الْحَلَبِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «الْقَهْقَهَةُ مِنَ الشَّیْطَانِ».(14)
11. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْکِنْدِیِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ، عَنْ عَنْبَسَةَ الْعَابِدِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «کَثْرَةُ الضَّحِکِ تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ».(15)
12 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ
ص: 568
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خنده بسيار، دل را بميراند.
و فرمود: بسيار خنديدن دين را آب كند چنانچه كه آب نمك را بسايد.
7- از سكونى كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
راستى از نادانى است خنده بى مورد، گويد: بارها مى فرمود:
خنده دندان نما مده، تو كه كارهاى رسوا كردى، از بلاى شبگرد آسوده مباد آنكه بدكردار است.
8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
مبادا شوخى كنيد كه آبرو را مى برد.
9- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه مردى را دوست دارى، با او شوخى و ستيزه مكن.
10- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خنده قهقهه از شيطان است.
11- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خنده بسيار، آبرو را مى برد.
12- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: امير المؤمنين (علیه السّلام) فرموده است:
ص: 569
مُحَمَّدٍ الاْءَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : إِیَّاکُمْ(1) وَ الْمِزَاحَ؛ فَإِنَّهُ یَجُرُّ السَّخِیمَةَ(2)، وَ یُورِثُ الضَّغِینَةَ(3)، وَ هُوَ السَّبُّ الاْءَصْغَرُ».(4)
13 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ طَهْمَانَ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا قَهْقَهْتَ فَقُلْ حِینَ تَفْرُغُ: اللّهُمَّ لاَ تَمْقُتْنِی(5)».(6)
14 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنِ الْحَجَّالِ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ(7) وَ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ وَ ثَعْلَبَةَ :
رَفَعُوهُ إِلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ وَ أَبِی جَعْفَرٍ أَوْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام ، قَالَ : «کَثْرَةُ الْمِزَاحِ تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ، وَ کَثْرَةُ الضَّحِکِ تَمُجُّ(8) ··· الاْءِیمَانَ مَجّاً».(9)
15 . حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ، عَنْ عَنْبَسَةَ الْعَابِدِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «الْمِزَاحُ(10) السِّبَابُ الاْءَصْغَرُ».(11)
16 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «إِیَّاکُمْ وَ الْمِزَاحَ؛ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ مَهَابَةِ الرِّجَالِ».(12)
17 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْبَرْقِیِّ، عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ(13)، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ، قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لاَ
ص: 570
مبادا شوخى كنيد كه دلتنگى آرد و كينه زايد و دشنام خُرد باشد.
13- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
چون قهقهه زدى پس از فراغت بگو: بار خدايا! مرا دشمن مدار.
14- امام باقر و امام صادق (علیه السّلام) يا يكيشان فرموده:
شوخى بسيار آبرو را ببرد و خنده بسيار ايمان را به دور پرتاب كند.
15- امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
شوخى، دشنام كوچك است.
16- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
بپرهيزيد از شوخى، زيرا آبرو را ببرد و مردان را سبك كند.
17- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
جدال مكن تا آبرويت برود، و شوخى مكن تا روى مردم به
ص: 571
تُمَارِ فَیَذْهَبَ بَهَاوءُکَ، وَ لاَ تُمَازِحْ فَیُجْتَرَأَ(1) عَلَیْکَ».(2)
18 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ(3)، عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لاَ تُمَازِحْ فَیُجْتَرَأَ(4) عَلَیْکَ».(5)
19 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام : أَنَّهُ قَالَ فِی وَصِیَّةٍ لَهُ لِبَعْضِ وُلْدِهِ، أَوْ قَالَ : «قَالَ أَبِی لِبَعْضِ وُلْدِهِ: إِیَّاکَ وَ الْمِزَاحَ؛ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ إِیمَانِکَ، وَ یَسْتَخِفُّ بِمُرُوءَتِکَ(6)».(7)
20 . عَنْهُ(8)، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ(9): عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الاْءَوَّلِ علیه السلام ، قَالَ: «کَانَ یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا علیهماالسلام یَبْکِی(10) وَ لاَ یَضْحَکُ، وَ کَانَ عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ(11) علیهماالسلام یَضْحَکُ وَ یَبْکِی، وَ کَانَ الَّذِی یَصْنَعُ عِیسی علیه السلام أَفْضَلَ مِنَ الَّذِی کَانَ یَصْنَعُ یَحْیی علیه السلام ».(12)
بَابُ حَقِّ الْجِوَارِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ
ص: 572
تو باز شود و بر تو دلير شوند.
18- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
شوخى مكن تا بر تو دلير شوند.
19- از ابو الحسن (علیه السّلام) كه به يكى از پسرانش وصيّت كرد، يا فرمود:
بپرهيز از شوخى كه نور ايمانت را برد و مردانگيت را سبك كند.
20- از امام كاظم (علیه السّلام)، فرمود:
يحيى بن زكريا گريه مى كرد و نمى خنديد و عيسى بن مريم مى خنديد و گريه هم مى كرد و آنچه عيسى (علیه السّلام) مى كرد برتر بود از آنچه يحيى (علیه السّلام) مى كرد.
1- از عمرو بن مكرمه، گويد: نزد امام صادق (علیه السّلام) رفتم و به آن حضرت گفتم: مرا همسايه اى است كه آزارم مى كند؟ فرمود: تو
ص: 573
فَضَّالٍ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ(1) جَمِیعاً، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عِکْرِمَةَ(2)، قَ_الَ :
دَخَلْتُ عَلی أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقُلْتُ لَهُ(3): لِی جَارٌ یُوءْذِینِی؟ فَقَالَ : «ارْحَمْهُ» فَقُلْتُ: لاَ رَحِمَهُ اللّهُ، فَصَرَفَ وَجْهَهُ عَنِّی، قَالَ : فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَهُ(4)، فَقُلْتُ: یَفْعَلُ بِی کَذَا وَ کَذَا(5)، وَ یَفْعَلُ بِی(6) وَ یُوءْذِینِی.
فَقَالَ : «أَ رَأَیْتَ إِنْ کَاشَفْتَهُ انْتَصَفْتَ مِنْهُ(7)؟» فَقُلْتُ: بَلی(8) أُرْبِی(9) عَلَیْهِ.
فَقَالَ : «إِنَّ ذَا مِمَّنْ یَحْسُدُ النَّاسَ عَلی مَا آتَاهُمُ اللّهُ(10) مِنْ فَضْلِهِ، فَإِذَا رَأی نِعْمَةً عَلی أَحَدٍ فَکَانَ(11) لَهُ أَهْلٌ، جَعَلَ بَلاَءَهُ(12) عَلَیْهِمْ(13)، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ(14) أَهْلٌ ، جَعَلَهُ(15) عَلی خَادِمِهِ، فَإِنْ(16) لَمْ یَکُنْ لَهُ خَادِمٌ ، أَسْهَرَ لَیْلَهُ وَ أَغَاظَ(17) نَهَارَهُ، إِنَّ(18) رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أَتَاهُ رَجُلٌ مِنَ الاْءَنْصَارِ، فَقَالَ: إِنِّی اشْتَرَیْتُ دَاراً فِی(19) بَنِی فُلاَنٍ، وَ إِنَّ أَقْرَبَ جِیرَانِی مِنِّی جِوَاراً مَنْ لاَ أَرْجُو خَیْرَهُ، وَ لاَ آمَنُ شَرَّهُ».
قَالَ : «فَأَمَرَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه السلام وَ سَلْمَانَ(20) وَ أَبَا ذَرٍّ _ وَ نَسِیتُ آخَرَ(21) وَ أَظُنُّهُ(22) الْمِقْدَادَ _ أَنْ یُنَادُوا فِی الْمَسْجِدِ بِأَعْلی أَصْوَاتِهِمْ(23) بِأَنَّهُ لاَ إِیمَانَ(24) لِمَنْ لَمْ یَأْمَنْ(25)
جَارُهُ(26) بَوَائِقَهُ(27)، فَنَادَوْا بِهَا ثَلاَثاً» ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلی(28) کُلِّ أَرْبَعِینَ دَاراً مِنْ(29) بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ(30).(31)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیی، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ، عَنْ أَبِیهِ(32) علیهماالسلام ، قَالَ : «قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ(33) علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کَتَبَ(34) بَیْنَ
ص: 574
به او مهربانى كن، گفتم: خدايش مهر نكند، آن حضرت از من روى برگردانيد، گويد: من نخواستم آن همسايه را رها كنم، گفتم: او با من چنين و چنان مى كند و مرا آزار مى دهد، فرمود: به نظر تو اگر با او يكروئى كنى، از او انتقام مى كشى؟ گفتم: آرى، من بر او مى چربم، فرمود: اين همسايه تو از آنها است كه حسد برند بر مردم در آنچه خدا از فضل خود به آنها داده است و هر گاه نعمتى براى كسى بيند و خاندان داشته باشد به خاندانش تعرض و آزار مى كند و اگر خاندانى ندارد، به خدمتكارش مى پيچيد، و اگر خادم هم ندارد شبها بيدار مى ماند و روزها را در خشم مى گذراند. رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بود كه شخصى از انصار نزد او آمد و گفت: در بنى فلان، خانه اى خريدم و نزديك ترين همسايه ام كسى است كه اميد به خيرش ندارم و از شرّش آسودگى نيارم، فرمود رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به على (علیه السّلام) و سلمان و ابا ذرّ- و ديگرى را فراموشم كردم و گمانم مقداد باشد- فرمان داد تا در مسجد با بلندترين آواز خود جار كشند كه: هر كه همسايه اش از آزار او آسوده نباشد، ايمان ندارد و سه بار اين جار را زدند، سپس آن حضرت با دست خود به هر چهل باب خانه كه برابرش بودند و در پشت سرش بودند و در سمت راستش بودند و در سمت چپش بودند اشاره كرد (يعنى تا چهل خانه از هر سوى همسايه به حساب است و بايد حق آنها را رعايت كرد).
2- از امام صادق (علیه السّلام)، از پدرش كه فرمود: من در كتاب على (علیه السّلام) خواندم كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) عهد نامه ميان مهاجرين و انصار و هر كس بدانها پيوندد نوشت كه:
1- همسايه چون خود انسان است، نه زيانمند شود و نه گناه ورزد.
ص: 575
الْمُهَاجِرِینَ وَ الاْءَنْصَارِ(1) وَ مَنْ لَحِقَ بِهِمْ مِنْ أَهْلِ یَثْرِبَ: أَنَّ الْجَارَ(2) کَالنَّفْسِ غَیْرُ مُضَارٍّ وَ لاَ آثِمٍ، وَ حُرْمَةُ الْجَارِ عَلَی الْجَارِ(3) کَحُرْمَةِ أُمِّهِ(4)» الْحَدِیثُ مُخْتَصَرٌ.(5)
3 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی رَجَاءٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «حُسْنُ الْجِوَارِ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ».(6)
4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ 2 / 343
بْنِ سَالِمٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنِ الْکَاهِلِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «إِنَّ یَعْقُوبَ علیه السلام لَمَّا ذَهَبَ مِنْهُ بِنْیَامِینُ(7)، نَادی: یَا رَبِّ، أَ مَا تَرْحَمُنِی أَذْهَبْتَ عَیْنَیَّ، وَ أَذْهَبْتَ ابْنَیَّ؟ فَأَوْحَی اللّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالی(8): لَوْ أَمَتُّهُمَا لاَءَحْیَیْتُهُمَا لَکَ حَتّی أَجْمَعَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمَا، وَ لکِنْ تَذْکُرُ الشَّاةَ الَّتِی ذَبَحْتَهَا وَ شَوَیْتَهَا وَ أَکَلْتَ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ(9) إِلی جَانِبِکَ صَائِمٌ لَمْ تُنِلْهُ مِنْهَا شَیْئاً؟».(10)
5. وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْری، قَالَ : «فَکَانَ(11) بَعْدَ ذلِکَ یَعْقُوبُ(12) علیه السلام یُنَادِی مُنَادِیهِ(13) کُلَّ(14) غَدَاةٍ مِنْ مَنْزِلِهِ عَلی(15) فَرْسَخٍ(16): أَلاَ مَنْ أَرَادَ الْغَدَاءَ(17) فَلْیَأْتِ إِلی یَعْقُوبَ(18)؛ وَ إِذَا أَمْسی ، نَادی(19): أَلاَ مَنْ أَرَادَ الْعَشَاءَ فَلْیَأْتِ إِلی یَعْقُوبَ(20)».(21)
6. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ
ص: 576
2- احترام همسايه بر همسايه چون احترام مادر است تا آخر حديث، مختصر (شايد مقصود اين است كه همچنان كه مرد رعايت خود مى كند و به خود زيان نمى زند و خود را به گناه نمى افكند يا گناهكار نمى داند، بايد نسبت به همسايه هم چنين باشد- از وافى).
3- از امام صادق (علیه السّلام)، فرمود:
خوش همسايگى، روزى را بسيار كند.
4- از كاهلى، گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
چون بنيامين از بر يعقوب رفت، فرياد كشيد: خدايا! به من رحم نمى كنى؟ فرزندم را بردى و چشمم را گرفتى؟ خدا تبارك و تعالى به او وحى كرد: اگر من آنها را ميرانده باشم، زندشان مى كنم تا آنها را به تو رسانم ولى يادت مى آيد آن گوسفندى را كه سر بريدى و بريان كردى؟ خوردى و فلان و فلان در همسايه گى تو بودند و روزه داشتند و چيزى از آن به آنها ندادى؟ 5- و در روايت ديگرى است كه فرمود:
پس از آن شيوه چنين شد كه هر چاشتگاه، جارجى يعقوب از منزل او تا مسافت يك فرسخ جار مى كشيد كه: هر كس چاشت خواهد، به خانه يعقوب آيد، و در شامگاه هم جار مى زد كه:
هر كس شام خواهد، به خانه يعقوب آيد.
6- از امام صادق (علیه السّلام) كه فاطمه (علیه السّلام) نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ )
ص: 577
إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «جَاءَتْ فَاطِمَةُ علیهاالسلام تَشْکُو إِلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله بَعْضَ أَمْرِهَا، فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله کُرَیْسَةً(1)، وَ قَالَ: تَعَلَّمِی مَا فِیهَا، فَإِذَا فِیهَا: مَنْ کَانَ یُوءْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ(2) الاْآخِرِ، فَلاَ یُوءْذِی(3) جَارَهُ؛ وَ(4) مَنْ کَانَ یُوءْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاْآخِرِ، فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ؛ وَ مَنْ کَانَ یُوءْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاْآخِرِ، فَلْیَقُلْ خَیْراً أَوْ لِیَسْکُتْ(5)».(6)
7 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ سَعْدَانَ، عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ، قَالَ : قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «حُسْنُ الْجِوَارِ زِیَادَةٌ فِی الاْءَعْمَارِ، وَ عِمَارَةُ الدِّیَارِ(7)».(8)
8. عَنْهُ(9)، عَنِ النَّهِیکِیِّ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنِ الْحَکَمِ الْخَیَّاطِ(10)، قَالَ:
قَالَ(11) أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «حُسْنُ الْجِوَارِ یَعْمُرُ الدِّیَارَ، وَ یَزِیدُ فِی الاْءَعْمَارِ».(12)
9 . عَنْهُ(13)، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ(14):
عَنْ عَبْدٍ صَالِحٍ(15) علیه السلام ، قَالَ: قَالَ : «لَیْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کَفَّ الاْءَذی، وَ لکِنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُکَ(16) عَلَی الاْءَذی».(17)
10. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ، عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : حُسْنُ الْجِوَارِ یَعْمُرُ الدِّیَارَ، وَ یُنْسِئُ(18) فِی الاْءَعْمَارِ».(19)
ص: 578
آمد و در برخى كارهايش شكايتى به او كرد و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) جزوه اى به او داد و فرمود: آنچه در آن است، ياد بگير و به ناگاه در آن ثبت بود كه:
هر كس ايمان به خدا و روز رستاخيز دارد، همسايه خود را نيازارد، هر كس ايمان به خدا و روز جزا دارد، مهمانش را گرامى شمارد، هر كس ايمان به خدا و روز جز دارد، بايد خوب گويد يا خموشى جويد.
7- از ابى مسعود كه امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خوش همسايگى عمرها را فزايد و خانمان ها را آباد سازد.
8- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
خوش همسايه بودن خانمان ها را آباد سازد و عمرها را بيفزايد.
9- از حسن بن عبد اللَّه، از امام كاظم (علیه السّلام) فرمود:
خوش همسايه بودن بس اين نيست كه از آزار همسايه خوددارى كنى، بلكه تا اينجا است كه بر آزارش شكيبا باشى.
10- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
خوش همسايه بودن خانمان ها را آباد سازد و عمرها را دراز كند.
ص: 579
11 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللّهِ(1)، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ(2): قَالَ وَ الْبَیْتُ غَاصٌّ(3) بِأَهْلِهِ : «اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحْسِنْ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ».(4)
12. عَنْهُ(5)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «الْمُوءْمِنُ مَنْ آمَنَ(6) جَارَهُ بَوَائِقَهُ» قُلْتُ: وَ مَا(7) بَوَائِقُهُ؟ قَالَ : «ظُلْمُهُ وَ غَشْمُهُ(8)».(9)
13. أَبُو عَلِیٍّ الاْءَشْعَرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ، عَنْ أَبِیهِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَشَکَا إِلَیْهِ أَذًی مِنْ(10) جَارِهِ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : اصْبِرْ، ثُمَّ أَتَاهُ ثَانِیَةً، فَقَالَ لَهُ(11) النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله (12): اصْبِرْ، ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ، فَشَکَاهُ ثَالِثَةً، فَقَالَ النَّبِیُّ(13) صلی الله علیه و آله لِلرَّجُلِ الَّذِی شَکَا: إِذَا کَانَ عِنْدَ رَوَاحِ النَّاسِ إِلَی الْجُمُعَةِ(14)، فَأَخْرِجْ مَتَاعَکَ إِلَی الطَّرِیقِ حَتّی یَرَاهُ مَنْ یَرُوحُ إِلَی الْجُمُعَةِ، فَإِذَا سَأَلُوکَ فَأَخْبِرْهُمْ» قَالَ : «فَفَعَلَ، فَأَتَاهُ(15) جَارُهُ الْمُوءْذِی لَهُ، فَقَالَ لَهُ(16): رُدَّ مَتَاعَکَ، فَلَکَ(17) اللّهُ عَلَیَّ أَنْ لاَ أَعُودَ».(18)
14. عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْبَجَلِیِّ، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ(19) الْوَصَّافِیِّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :
ص: 580
11- از ابى الربيع شامى، از امام صادق (علیه السّلام) گويد:- خانه پر بود كه- فرمود:
همه بدانيد كه راستش از ما نيست هر كه با همسايه خود به خوشى رفتار نكند.
12- از ابى حمزه كه شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
مؤمن كسى است كه همسايه اش از بوائق او آسوده باشد، گويد: گفتم: بوائق چيست؟ فرمود: ستم او و دغلى او.
13- از امام باقر (علیه السّلام)، فرمود:
مردى نزد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) آمد و به او از آزار دادن همسايه اش شكايت كرد، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به او فرمود: صبر كن، سپس باز آمد و شكايت كرد و فرمود: صبر كن، بار سوم باز آمد و شكايت كرد، پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به آن مرد شاكى فرمود: روز جمعه بامدادانى كه مردم براى نماز جمعه مى روند، اثاث خانه خود را بر سر راه آور تا هر كس به نماز جمعه مى رود، آن را بنگرد و چون از تو پرسند، به آنها وضع خود را گزارش بده، فرمود: چنين كرد و همسايه آزار دهنده اش آمد و به او گفت: اثاث خود را برگردان، من با خدا براى تو عهد مى كنم كه به آزار تو باز نگردم.
14- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است:
به من ايمان ندارد كسى كه سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد.
ص: 581
وَسَلّم: مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ» قَالَ (1): «وَ مَا مِنْ(2) أَهْلِ قَرْیَةٍ یَبِیتُ فِیهِمْ(3) جَائِعٌ یَنْظُرُ اللّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».(4)
15. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ، عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مِنَ الْقَوَاصِمِ(5) الْفَوَاقِرِ(6) الَّتِی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جَارُ السَّوْءِ، إِنْ رَأی حَسَنَةً أَخْفَاهَا، وَ إِنْ رَأی سَیِّئَةً أَفْشَاهَا(7)».(8)
16 . عَنْهُ(9)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ جَارِ السَّوْءِ فِی دَارِ إِقَامَةٍ، تَرَاکَ عَیْنَاهُ وَ یَرْعَاکَ قَلْبُهُ، إِنْ رَآکَ بِخَیْرٍ سَاءَهُ، وَ إِنْ رَآکَ بِشَرٍّ سَرَّهُ(10)».(11)
بَابُ حَدِّ الْجِوَارِ
1. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ عِکْرِمَةَ(12): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کُلُّ أَرْبَعِینَ دَاراً جِیرَانٌ(13): مِنْ(14) بَیْنِ یَدَیْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِینِهِ، وَ عَنْ شِمَالِهِ».(15)
2 . وَ عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ:
ص: 582
فرمود: اهل يك آبادانى نباشند كه شب گذارنند و ميان آنها گرسنه اى باشد و خدا روز قيامت بدانها نظر رحمت كند.
15- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
از بلاهاى شكننده كه كمر را مى شكند، همسايه بد است، اگر خوبى و كار حسنه را بيند، نهان سازد و اگر بد كردارى بيند، فاش كند.
16- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) گفت: به خدا پناه برم از همسايه بد در اقامت گاه زندگى، چشمش تو را بيند، و دلش به تو توجه دارد، اگر تو را خوش بيند بد دارد، و اگر تو را در بدى بيند شادى كند.
1- از امام صادق (علیه السّلام)، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر چهل خانه، همسايه باشند از برابر او و دنبال سرش و از سمت راستش و از سمت چپش (يعنى از هر طرف تا چهل خانه).
2- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
ص: 583
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(1) علیه السلام ، قَالَ : «حَدُّ الْجِوَارِ أَرْبَعُونَ دَاراً مِنْ کُلِّ جَانِبٍ(2): مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِینِهِ، وَ عَنْ شِمَالِهِ».(3)
بَابُ حُسْنِ الصِّحَابَةِ وَ حَقِّ الصَّاحِبِ فِی السَّفَرِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ، قَالَ:
أَوْصَانِی أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقَالَ : «أُوصِیکَ بِتَقْوَی اللّهِ، وَ أَدَاءِ الاْءَمَانَةِ، وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ، وَ حُسْنِ الصِّحَابَةِ لِمَنْ صَحِبْتَ(4)، وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ».(5)
2 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «مَنْ خَالَطْتَ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ(6) یَدَکَ الْعُلْیَا(7) عَلَیْهِ(8)، فَافْعَلْ».(9)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَا اصْطَحَبَ اثْنَانِ إِلاَّ کَانَ أَعْظَمُهُمَا أَجْراً وَ أَحَبُّهُمَا إِلَی اللّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَرْفَقَهُمَا بِصَاحِبِهِ(10)».(11)
4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا(12)، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللّهِ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «قَالَ
ص: 584
هر چهل خانه، همسايه باشند، از برابر او و دنبال سرش و از سمت راستش و از سمت چپش.
1- از عمّار بن مروان گويد: امام صادق (علیه السّلام) به من سفارش كرد و فرمود:
تو را سفارش كنم به پرهيزكارىِ خدا و پرداخت سپرده و راستى در گفتار و خوش رفتارى با رفيق و لا قوّة الَّا باللَّه.
2- از امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
با هر كه آميزش كردى، اگر توانى دست بر او فراز دارى و به او نيكى كنى بكن.
3- از امام صادق (علیه السّلام) كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
دو كس با هم همراه و رفيق نشوند جز اينكه مزد بزرگتر و دوستى بيشتر به درگاه خدا از آن آن كس است كه به يار خود رفق و سازش بيشترى دارد.
4- از امام صادق (علیه السّلام) كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: حقّ مسافر است كه چون بيمار شود تا سه روز همسفرانش با او بمانند
ص: 585
رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : حَقُّ الْمُسَافِرِ أَنْ یُقِیمَ عَلَیْهِ أَصْحَابُهُ(1) إِذَا مَرِضَ ثَلاَثاً».(2)
5 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام : «أَنَّ أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام صَاحَبَ رَجُلاً ذِمِّیّاً، فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ: أَیْنَ تُرِیدُ یَا عَبْدَ اللّهِ، قَالَ(3): أُرِیدُ الْکُوفَةَ، فَلَمَّا عَدَلَ(4) الطَّرِیقُ بِالذِّمِّیِّ، عَدَلَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام ، فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ: أَ لَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تُرِیدُ الْکُوفَةَ؟ فَقَالَ(5) لَهُ: بَلی، فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ: فَقَدْ تَرَکْتَ الطَّرِیقَ؟ فَقَالَ لَهُ: قَدْ عَلِمْتُ، قَالَ : فَلِمَ عَدَلْتَ مَعِی وَ قَدْ عَلِمْتَ ذلِکَ(6)؟
فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام : هذَا مِنْ تَمَامِ حُسْنِ(7) الصُّحْبَةِ أَنْ یُشَیِّعَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ هُنَیْئَةً(8) إِذَا فَارَقَهُ، وَ کَذلِکَ أَمَرَنَا نَبِیُّنَا صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ(9) الذِّمِّیُّ: هکَذَا(10)؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ(11) الذِّمِّیُّ: لاَ جَرَمَ(12) أَنَّمَا تَبِعَهُ مَنْ تَبِعَهُ لاِءَفْعَالِهِ الْکَرِیمَةِ، فَأَنَا أُشْهِدُکَ أَنِّی عَلی دِینِکَ، وَ رَجَعَ الذِّمِّیُّ مَعَ أَمِیرِ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام ، فَلَمَّا عَرَفَهُ أَسْلَمَ».(13)
ص: 586
و بپايند (به انتظار اينكه بهبودى يابد و با آنها بيايد).
5- از امام صادق (علیه السّلام) از پدرانش كه: امير المؤمنين (علیه السّلام) با يك ذمّى (كتابىّ پناهنده به اسلام) هم سفر شد و آن ذمّى به وى گفت: اى بنده خدا به كجا مى روى؟ در پاسخِ او گفت: به كوفه مى روم. و چون ذمّى به راه ديگرى عدول كرد، امير المؤمنين هم بدان راه ميل كرد و آن ذمّى به او گفت: مگر نپنداشتى كه به كوفه خواهى رفت؟ فرمود: چرا، آن ذمّى گفت: راه كوفه را رها كردى؟ فرمود:
مى دانم، گفت: پس چرا با من بداين راه عدول كردى و آن را مى دانى؟ امير المؤمنين در پاسخش گفت: اين از كمال خوش رفاقتى است كه مردى رفيقِ راهِ خود را هنگام جدائى چند گامى بدرقه كند، پيغمبرِ ما (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) به ماها چنين دستور داده است؛ ذمّى به او گفت:
مطلب اين است؟ فرمود: آرى، آن ذمّى گفت: البته هر كه پيروى آن حضرت كرده به خاطر اعمال بزرگوارى او بوده است، من تو را گواه مى گيرم كه بر كيش توام و آن ذمّى با امير المؤمنين (علیه السّلام) برگشت و چون او را شناخت اسلام آورد.
ص: 587
بَابُ التَّکَاتُبِ
1 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «التَّوَاصُلُ بَیْنَ الاْءِخْوَانِ فِی الْحَضَرِ التَّزَاوُرُ، وَ فِی السَّفَرِ التَّکَاتُبُ».(1)
2. ابْنُ مَحْبُوبٍ(2)، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «رَدُّ جَوَابِ الْکِتَابِ وَاجِبٌ کَوُجُوبِ رَدِّ(3) السَّلاَمِ، وَ الْبَادِی بِالسَّلاَمِ أَوْلی بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ(4)».(5)
بَابُ النَّوَادِرِ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «کَانَ(6) رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ(7) بَیْنَ أَصْحَابِهِ، فَیَنْظُرُ(8) إِلی ذَا وَ یَنْظُرُ إِلی ذَا بِالسَّوِیَّةِ» قَالَ : «وَ لَمْ یَبْسُطْ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله رِجْلَیْهِ بَیْنَ
ص: 588
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پيوست ميان برادران دينى در وطن ديدار از همديگر است و در هنگامِ سفر نامه نگارى با هم.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: جواب دادن به نامه واجب است مانندِ جوابِ سلام، و آنكه آغازِ سلام كند به خدا و رسولش نزديكتر است.
1- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پيغمبر نگاه خود را ميان اصحابش تقسيم مى كرد و به اين و آن برابر نگاه مى كرد.
فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) هرگز ميان اصحابش پاى خود را دراز نكرد و اگر مردى به آن حضرت دست مى داد، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ )
ص: 589
أَصْحَابِهِ قَطُّ، وَ إِنْ کَانَ لَیُصَافِحُهُ الرَّجُلُ فَمَا یَتْرُکُ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَدَهُ مِنْ یَدِهِ حَتّی یَکُونَ هُوَ التَّارِکَ، فَلَمَّا فَطَنُوا لِذلِکَ(1)، کَانَ الرَّجُلُ إِذَا صَافَحَهُ قَالَ بِیَدِهِ(2)، فَنَزَعَهَا مِنْ یَدِهِ».(3)
2 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی(4)، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام ، قَالَ : «إِذَا کَانَ الرَّجُلُ حَاضِراً فَکَنِّهِ، وَ إِذَا(5) کَانَ غَائِباً فَسَمِّهِ».(6)
3 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِذَا أَحَبَّ(7) أَحَدُکُمْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ، فَلْیَسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ اسْمِ قَبِیلَتِهِ وَ عَشِیرَتِهِ؛ فَإِنَّ مِنْ حَقِّهِ الْوَاجِبِ وَ صِدْقِ الاْءِخَاءِ(8) أَنْ یَسْأَلَهُ عَنْ ذلِکَ، وَ إِلاَّ فَإِنَّهَا مَعْرِفَةُ حُمْقٍ(9)».(10)
4 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ قُدَامَةَ، عَنْ أَبِیهِ: عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ، قَالَ : «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَوْماً لِجُلَسَائِهِ: تَدْرُونَ مَا الْعَجْزُ؟ قَالُوا: اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ، فَقَالَ : الْعَجْزُ ثَلاَثَةٌ: أَنْ یَبْدُرَ(11) أَحَدُکُمْ بِطَعَامٍ یَصْنَعُهُ(12) لِصَاحِبِهِ، فَیُخْلِفَهُ وَ لاَ یَأْتِیَهُ(13)؛ وَ الثَّانِیَةُ أَنْ یَصْحَبَ الرَّجُلُ مِنْکُمُ الرَّجُلَ ، أَوْ یُجَالِسَهُ یُحِبُّ أَنْ یَعْلَمَ مَنْ هُوَ؟ وَ مِنْ أَیْنَ هُوَ؟ فَیُفَارِقَهُ قَبْلَ أَنْ یَعْلَمَ ذلِکَ؛ وَ الثَّالِثَةُ(14) أَمْرُ النِّسَاءِ یَدْنُو أَحَدُکُمْ مِنْ أَهْلِهِ، فَیَقْضِی حَاجَتَهُ وَ هِیَ لَمْ تَقْضِ حَاجَتَهَا،
ص: 590
دست از دستش نمى كشيد تا او باشد كه رها كند و چون مردم اين شيوه را دانستند هر كه با آن حضرت دست مى داد زود دست خود را مى كشيد.
2- از ابى الحسن (علیه السّلام) فرمود:
هر گاه مرد حاضر باشد او را به كنيه اش بخوان و اگر غائب است به نامش.
3- رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
هر گاه يكى از شما برادرِ مسلمانش را دوست دارد بايد او را از نامش و نام پدرش و نام تيره و تبارش بپرسد زيرا حقِّ واجب و وظيفه برادرى اين است كه او را از اينها بپرسد تا خوب او را بشناسد و گر نه شناسائى احمقانه است.
4- از على بن الحسين (علیه السّلام) كه: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) يك روز به همنشين هاى خود فرمود: مى دانيد عجز كدام است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، فرمود: عجز و درماندگى سه چيز است:
الف- يكى از شماها بشتابد و خوراكى براى رفيق خود آماده سازد و او نيايد از آن بخورد و خلف وعده كند.
ب- اينكه مردى از شماها با ديگرى رفيق و همصحبت شود يا همنشين گردد و دوست دارد كه بداند او كيست و از كجا است و پيش از آنكه اين را بداند از او جدا شود.
ج- در باره كار زنها است، يكى از شماها به زنِ خود در آيد و حاجتش برآيد (يعنى انزال كند و از عمل فارغ گردد) با اينكه آن
ص: 591
فَقَالَ عَبْدُ اللّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ: فَکَیْفَ ذلِکَ یَا رَسُولَ اللّهِ؟ قَالَ: یَتَحَوَّشُ(1)، وَ یَمْکُثُ(2) حَتّی یَأْتِیَ ذلِکَ مِنْهُمَا جَمِیعاً».(3)
قَالَ(4): وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إِنَّ مِنْ أَعْجَزِ الْعَجْزِ(5) رَجُلاً لَقِیَ(6) رَجُلاً، فَأَعْجَبَهُ نَحْوُهُ(7)، فَلَمْ یَسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَوْضِعِهِ».(8)
5 . وَ عَنْهُ(9) عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسی علیه السلام یَقُولُ : «لاَ تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ(10) بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَخِیکَ، أَبْقِ مِنْهَا؛ فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیَاءِ».(11)
6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ(12)، عَنْ عُبَیْدِ اللّهِ ، عَنْ وَاصِلٍ(13)، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لاَ تَثِقْ(14) بِأَخِیکَ کُلَّ الثِّقَةِ؛ فَإِنَّ صِرْعَةَ الاِسْتِرْسَالِ(15) لَنْ تُسْتَقَالَ(16)».(17)
7. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ وَ عُثْمَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ النَّخَّاسِ(18)، عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ وَ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ، قَالاَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ، فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ، وَ إِلاَّ فَاعْزُبْ(19)، ثُمَّ اعْزُبْ، ثُمَّ اعْزُبْ: مُحَافَظَةٍ(20) عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا(21)، وَ الْبِرِّ بِالاْءِخْوَانِ(22) فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ».(23)
ص: 592
زن هنوز كامياب نشده و آتش شهوتش فرو ننشسته است؛ عبد اللَّه بن عمرو بن عاص عرض كرد: اين مطلب چگونه است؟ فرمود:
خوددارى كند و بپايد تا آب از هر دو آيد.
فرمود: در حديث ديگر است كه رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرموده است: از بدترين درماندگى است كه مردى با مردى برخورد كند و از او خوشش آيد و او را بپسندد و از نام و نسب او نپرسد.
5- از سماعه گويد: از امام كاظم (علیه السّلام) شنيدم مى فرمود:
يك باره پرده احترام را از ميان خود و برادرانت بر مدار و از آن بر جا گذار زيرا رفتنِ آن مايه بى شرمى است.
6- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: يك باره به برادرت اعتماد مكن و احتياط را از دست مده زيرا به زمين خوردن از راه بى بند و بارى و خود رها كردن جبران پذير نيست.
7- از مفضل بن عمر و يونس بن ظبيان گفتند: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
برادران خود را با دو خصلت بيازمائيد، اگر در آنها باشند كه بسيار خوب است و اگر نه دور شويد، دور شويد، دور شويد:
مواظبت به نمازها در وقتشان و احسان به برادران در تنگدستى و توانگرى.
ص: 593
بَابٌ
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «لاَ تَدَعْ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ کَانَ بَعْدَهُ شِعْرٌ».(1)
2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ یُوسُفَ، عَنْ عَبْدِ السَّلاَمِ(2)، عَنْ سَیْفٍ ، عَنْ هَارُونَ مَوْلی آلِ جَعْدَةَ(3)، قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : «اکْتُبْ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ أَجْوَدِ کِتَابِکَ(4)، وَ لاَ تَمُدَّ(5) الْبَاءَ حَتّی تَرْفَعَ السِّینَ(6)».(7)
3. عَنْهُ(8)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ الْحَسَنِ بْنِ السَّرِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام ، قَالَ(9): قَالَ : «لاَ تَکْتُبْ: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لِفُلاَنٍ، وَ لاَ بَأْسَ أَنْ تَکْتُبَ عَلی ظَهْرِ(10) الْکِتَابِ: لِفُلاَنٍ(11)».(12)
4 . عَنْهُ(13)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ شُعَیْبٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ السَّرِیِّ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لاَ تَکْتُبْ دَاخِلَ الْکِتَابِ: لاِءَبِی فُلاَنٍ، وَ اکْتُبْ: إِلی أَبِی فُلاَنٍ، وَ اکْتُبْ عَلَی الْعُنْوَانِ: لاِءَبِی فُلاَنٍ».(14)
ص: 594
1- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
را در آغاز سخن وامگذار گر چه دنبالش شعرى باشد.
2- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
را با بهترين خطِّ خود بنويس و باءِ آن را مكش تا سينِ آن را بر آورى.
3- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ننويس
بسم اللَّه الرحمن الرحيم لفلان
، و باكى نيست كه در پشت نامه لفلان را بنويسى.
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
در درون نامه ننويس،
(لأبي فلان)
بنويس
(الى ابي فلان)
و در آدرس بنويس
(لأبي فلان)
.
ص: 595
5 . عَنْهُ(1)، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسی، عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ یَبْدَأُ بِالرَّجُلِ(2) فِی الْکِتَابِ؟
قَالَ : «لاَ بَأْسَ بِهِ، ذلِکَ مِنَ الْفَضْلِ، یَبْدَأُ الرَّجُلُ بِأَخِیهِ یُکْرِمُهُ».(3)
6 . عَنْهُ(4)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ الاْءَحْمَرِ(5)، عَنْ حَدِیدِ بْنِ حَکِیمٍ:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ : «لاَ بَأْسَ بِأَنْ(6) یَبْدَأَ الرَّجُلُ بِاسْمِ صَاحِبِهِ فِی الصَّحِیفَةِ قَبْلَ اسْمِهِ».(7)
7 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَکِیمٍ، قَالَ:
أَمَرَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام بِکِتَابٍ فِی حَاجَةٍ(8)، فَکُتِبَ، ثُمَّ عُرِضَ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ فِیهِ اسْتِثْنَاءٌ(9)، فَقَالَ : «کَیْفَ رَجَوْتُمْ أَنْ یَتِمَّ هذَا وَ لَیْسَ فِیهِ اسْتِثْنَاءٌ؟ انْظُرُوا کُلَّ مَوْضِعٍ لاَ یَکُونُ فِیهِ اسْتِثْنَاءٌ، فَاسْتَثْنُوا فِیهِ(10)».(11)
8. عَنْهُ(12)، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام : أَنَّهُ کَانَ یُتَرِّبُ(13) الْکِتَابَ، وَ قَالَ : «لاَ بَأْسَ بِهِ(14)».(15)
9 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَطِیَّةَ:
أَنَّهُ رَأی کُتُباً(16) لاِءَبِی الْحَسَنِ علیه السلام مُتَرَّبَةً(17).(18)
ص: 596
5- از سماعه گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم: مردى با ديگرى آغاز نامه نگارى كند؟ فرمود: باكى ندارد اين خود فضل و احسانى است كه مردى برادر خود را با نوشتن نامه اى گرامى دارد.
6- امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
باكى ندارد كه كسى نامِ طرف خود را در نامه اش پيش از نامِ خودش بنويسد.
7- از مرازم بن حكيم گويد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
نامه اى براى انجام حاجتى بنويسند، و نوشتند و به آن حضرت وانمودند و در آن كلمه ان شاء اللَّه نبود، فرمود: چه اميدى داريد كه اين كار انجام شود با اينكه ان شاء اللَّه ندارد؟ بنگريد هر جا ان شاء اللَّه مى خواهد در آن بنويسيد.
8- از امام رضا (علیه السّلام) كه نامه را خاكى مى كرد، مى فرمود:
عيب ندارد (اين براى خوشكانيدن مركّب آن بوده است).
9- از على بن عطيّه كه او نامه هائى از ابو الحسن (علیه السّلام) ديده بود كه خاك بر آن افشانده بود.
ص: 597
بابُ النَّهْیِ عَنْ(1) إِحْرَاقِ الْقَرَاطِیسِ الْمَکْتُوبَةِ(2)
1 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ 2 / 350
عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُتْبَةَ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(3) علیه السلام ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَرَاطِیسِ تَجْتَمِعُ(4): هَلْ تُحْرَقُ بِالنَّارِ وَ فِیهَا(5) شَیْءٌ مِنْ ذِکْرِ اللّهِ؟
قَالَ : «لاَ، تُغْسَلُ بِالْمَاءِ أَوَّلاً قَبْلُ».(6)
2. عَنْهُ(7)، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ : «لاَ تُحْرِقُوا الْقَرَاطِیسَ، وَلکِنِ امْحُوهَا وَ حَرِّقُوهَا(8)».(9)
3. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ:
سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الاِسْمِ مِنْ أَسْمَاءِ اللّهِ یَمْحُوهُ الرَّجُلُ بِالتُّفْلِ.
قَالَ : «امْحُوهُ(10) بِأَطْهَرِ مَا تَجِدُونَ».(11)
4. عَلِیٌّ(12)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : امْحُوا کِتَابَ اللّهِ وَ ذِکْرَهُ بِأَطْهَرِ مَا تَجِدُونَ؛ وَ(13) نَهی أَنْ یُحْرَقَ کِتَابُ اللّهِ(14)، وَ نَهی أَنْ یُمْحی بِالاْءَقْلاَمِ(15)».(16)
5. عَلِیٌّ(17)، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ
ص: 598
1- از عبد الملك بن عتبه گويد: از ابى الحسن (علیه السّلام) پرسيدم از كاغذهائى كه انباشته مى شود: آيا سوخته شوند با اينكه چيزى از ذكر خدا در آنها است؟
فرمود: نه، آنها را اوّل با آب بشويند (و سپس بسوزانند).
2- از عبد اللَّه بن سنان گويد: شنيدم امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود:
كاغذهاى نوشته را نسوزانيد ولى نوشته را محو كنيد و سپس بسوزانيد.
3- از زراره گويد: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيده شد از يكى نام هاى خدا كه مردى آن را با آب دهان خود محو مى كند؟
فرمود: آن را با پاكترين چيزى كه يابيد پاك كنيد.
4- از امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود:
نوشته كلمه قرآن را با پاكترين وسيله كه يابيد پاك كنيد، و غدقن كرد از سوزانيدن نوشته قرآن و غدقن كرد از محو كردن آن با قلم (يعنى سياه كردنِ آن).
5- از امام كاظم (علیه السّلام) كه در باره آنچه از نامِ خدا بر پشت
ص: 599
بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسی علیه السلام فِی الظُّهُورِ(1) ··· î الَّتِی(2) فِیهَا ذِکْرُ(3) اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، قَالَ : «اغْسِلْهَا».(4)
تَمَّ کِتَابُ الْعِشْرَةِ، وَ لِلّهِ الْحَمْدُ وَ الْمِنَّةُ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.(5)
[هذَا آخِرُ کِتَابِ الْعِشْرَةِ ، وَبِهِ تَمَّ کِتَابُ الاْءُصُولِ مِنَ الْکَافِی]
ص: 600
چيزى نوشته باشد.
فرمود: آن را با آب بشوى.
اين پايان كتاب عشرت است، و با آن كتابِ اصول كافى به پايان رسيد 21 ذى قعدة الحرام سال 1381 هجرى قمرى برابر ششم ارديبهشت 1341 خورشيدى.
پايان شرح و ترجمه بقلم محمد باقر كمره اى- شهر رى «وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»
بسمه تعالى سپاس خدا را كه به تصحيح و مقابله اين سفر عظيم (كتاب اصول كافى) موفّق شديم و متن آن را با چند نسخه خطّى كه تحت نظر اعاظم علماء و اكابر محدّثين چون علّامه مجلسى و شيخ حرّ عاملى- رحمهم اللَّه- مقابله و تصحيح شده برابر كنيم و منتهاى دقّت و كوشش را در تصحيح مطبعى آن به اضافه ترجمه و شرح كتاب كه به قلم دانشمندِ معظّم آقاى حاج شيخ محمد باقر كمره اى مرقوم شده است بكار بريم. اميد است به فضلِ خدا مورد استفاده عموم فضلا و دانشمندان واقع شود.
ذى حجة الحرام 1380 هجرى قمرى برابر ارديبهشت 1341 شمسى.
محمد باقر بهبودى- على اكبر غفارى
ص: 601
ص: 602
ص: 603
ص: 604
از مجلسى (رحمه الله)- در مصباح گويد: دعاى خدا دريوزه بخواندن خدا است و رغبت بدان خيرى كه نزد او است و دعاى انسان آواز كردن او و طلب توجه او است، انتهى. و بسا كه دعا به ذكر خدا اطلاق شود نيز چنانچه از پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) روايت شده است: بهترين دعا الحمد للَّه است.
طيبى گفته: زيرا ذكر، درخواست لطيفى است كه با روش دقيقى انجام شده و از اين باب است قول اميه:
چه روزى ستايش كند مر تو را كس ز درخواست باشد ثنايت و را بس ممكن است از آن جمله اهدنا الصراط مقصود باشد.
در نهايه گويد: در حديث عرفه است كه (پيغمبر فرمود): بيشتر دعاى من و پيمبرانِ پيش از من در عرفات
لا اله الَّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد و هو على كل شى ء قدير
است؛ همان تهليل و تمجيد و تحميد را دعا
ص: 605
گفته است زيرا چون دعا باشد در استيجاب ثواب خدا و پاداش او چون حديث ديگر كه فرمايد: چون ستايش من بنده را از درخواست من باز دارد بدو بهتر از آنچه به درخواست كننده ها بدهم عطا كنم، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: حقيقت دعا همان درخواست و توجه خدا است به عنوان يك آفريننده بر بنده و مخلوق خود و صيغه اصلى آن در عربى: يا اللَّه، و اللّهم، است و در فارسى: اى خدا، خدايا، و اجابت آن همان توجه حق است به بنده خود كه چون به تعبير عادى در آيد، در عرب: لبيك، گفته شود و در فارسى معمولى به كلمه كوتاه (ها) تعبير شود و موضوع درخواست چيزى از خدا در حقيقت معنى دعا وارد نيست و به عبارت ساده: دعا، در اصل به معنى گدائى از خدا نيست بلكه به معنى خداخواهى و خداجوئى است و به همين معنى با آيه مورد بحث در حديث تطبيق مى شود و با احاديث نبويه مذكوره منطبق مى گردد بى آنكه نياز به تكليف و توجيه داشته باشد و به همين معنا مغز و حقيقت عبادت و پرستش است چنانچه در اخبار اين باب بيايد، و مقصود از قول خدا (200 سوره بقره): «چون مناسك خود را به پايان آورديد خدا را ياد كنيد چنانچه پدران خود را ياد مى كنيد يا ياد عميق ترى» ياد پدر همان توجه زبونانه و توأم با احترام است كه در نهاد كودك نسبت به پدر نهفته است و چون كودك خردسال و ساده اى گويد: بابا، بابا، آقا جان، همين حقيقت دعا و نيايش در آن نهفته است.
از مجلسى (رحمه الله)- خدا در سوره مؤمن فرمايد: «مرا بخوانيد تا براى شما اجابت كنم» طبرسى گفته: يعنى هر گاه مصلحت باشد كه اجابت شما كنم و هر كه از خدا چيزى خواستار شود و او را بخواند بناچار بايد شرط مصلحت كند يا در زبان يا در دل و گر نه بسا باشد درخواست مفسده كند و آن زشت است، و از ابن عباس نقل شده كه: معنى آيه اين است كه: «مرا
ص: 606
يگانه دانيد و بپرستيد تا به شما ثواب دهم» و بر آن دلالت دارد قول پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) كه فرمود: دعا همان پرستش خدا است، و چون از عبادت به لفظ دعا تعبير كرده از ثواب دادن به لفظ اجابت تعبير كرده تا همجنس باشند.
بيضاوى گفته: «ادْعُونِي» يعنى بپرستيد مرا، و «أَسْتَجِبْ لَكُمْ» يعنى تا من به شما ثواب دهم براى آنكه دنبالش فرمود: «راستى كسانى كه از دعاى من سر بزرگى كنند زبون به دوزخ در آيند» و اگر دعاء در اينجا به درخواست حاجت تفسير شود، استكبارى كه جلوگير آن است از راه مبالغه باشد و مقصود از عبادت، دعاء است زيرا كه آن يكى از روش هاى عبادت است، انتهى.
اين خبر دلالت دارد كه مقصود از آن معنى دوم است، و دعاء را عبادت خوانده براى اعلام افضليتِ آن و اشاره دارد به اينكه سزاوار است انسان در هر حال دعا كند گرچه حاجت لازمى هم نداشته باشد و غرضش از دعاء همان تحصيل درخواست خود نباشد بلكه عمده مقصودش تقرب به خدا و فرمان برى او باشد و اگر كندى در اجابت شد باز هم دعا كند و اگر اعتراض كنى كه: بنا بر اين، دعا بايد واجب باشد و تركش كبيره باشد زيرا تهديد به دوزخ دارد؟.
من گويم: دور نيست زيرا دعا في الجمله واجب است و كمترين آن دعاهاى وارده در سوره حمد است كه جزء نماز است و ترك دعا به طور كلى از گناهان كبيره است و مؤيد آن است قول امام چهارم (علیه السّلام) در صحيفه كامله كه فرموده است:
«دعايت را عبادت ناميدى و تركش را تكبّر و آن را به دخول دوزخ تهديد نمودى»، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
گويم: تفسير ساده آيه اين است كه بگوئيد: خدايا تا من بگويم لبيك، و به اين معنى اساس توحيد و خداشناسى است و جزء اصول دين است
ص: 607
و سر آغاز مسلمانى است و جاى ترديد در وجوب آن نيست. از مجلسى (رحمه الله)-
«و لا تقل ان الامر قد فرغ منه»
مقصود از امر پيدايش هر پديده است و پرورش آن و نهى از اين گفتار دو وجه دارد:
1- اينكه اين پندار باطل است زيرا گفتار يهود و برخى حكماء است كه گويند: هر چه شدنى بوده شده و خدا كار تازه اى ندارد. بلكه بايد ايمان داشت به بداء و اينكه خدا سبحانه هر روز در كارى است و هر چه خواهد محو كند و هر چه خواهد ثبت كند و ام الكتاب در بر او است و قدر و قضاء مانع دعا نيستند زيرا هر ديگرگونى در لوح محو و اثبات روا است و به علاوه خود دعا هم از اسباب قضاء است و امر به دعاء هم از آنها است.
2- اينكه گرچه براى هر پيشآمدى مقدرى است كه در لوح محفوظ است و تغييرش نتوان داد ولى اين مانع از دعا نيست و بدين نظر نتوان دعا را بى اثر شمرد و از آن دست كشيد چنانچه تحقيق آن در كتاب عدل گذشت و در اينجا نيز به وجه اختصار آن را ياد آور شويم و حاصل خبر اين است كه از آن به دو وجه پاسخ داده است:
1) دعاء بذات خود مطلوب است چون عبادتى است بزرگ و به مقامى بلند مى رساند در نزد خدا تعالى كه رسيدن بدان جز با دعا و زارى ممكن نيست.
هر چه بايد بشود بيش و كم دارد و بسا به واسطه شرطى از ميان برود مثلًا عمرش سى سال باشد، اگر صله رحم نكند و شصت سال باشد اگر بكند، در فلانه روز يك درهم روزى دارد اگر دعا نكند و بيشتر از آن نخواهد و دو درهم است اگر دعا كند و فزونى خواهد و همچنين در امور ديگر و حاصل اينكه براى هر موجود حادث شرايطى است و اسبابى و خدا نخواسته كارها را بى اسباب انجام دهد و دعا هم از جمله اسباب است و اگر دعا نكند به او داده نشود و دانش خدا تابع معلوم است و علت آن نيست و قضا و قدر حتمى نيستند
ص: 608
و گر نه ثواب و عقاب و امر و نهى باطل شوند چنانچه از امير المؤمنين (علیه السّلام) گذشت. از مجلسى (رحمه الله)- مقصود از عفاف و پارسائى يا خوددارى از گدائى به در خانه مردم است يا خوددارى در شكم و فرج است از حرام يا مطلق خوددارى از حرام است و اوسط اظهر است و معنى نخست به دعاء برگردد و بنا بر دو معنى ديگر بسا كه با دعاء مخالفت دارد با اينكه دعا احب اعمال باشد زيرا فرقى ميان دوست تر و بهتر نيست به جورى كه مخالفت نباشد و ممكن است جواب از آن به چند وجه:
1- دعاء افضل اعمال است و عفت بهترين ترك اعمال خلاف.
2- افضليت هر كدام نسبت به اعمال ديگر است نه به يك ديگر.
3- افضليت هر كدام از يك جهت است زيرا هر كدام اثر مخصوصى دارند كه ديگرى جاى گير آن نيست چنانچه آب براى بدن خاصيتى دارد كه نان و گوشت ندارد و بالعكس و درست باشد كه گويند: هر كدام افضل است از نظر اثر مخصوص به خود. برخى نيزه ها داراى پيكانى است آهنين كه بر سر آن نصب شده است و در مورد حمله به دشمن آن نوك آهنين به آسانى بكار مى نشيند و به بدن فرو مى رود و امام دعا را از نظر تأثير در دشمن به آن نيزه مانند نموده است. در حديث دوم براى دعا، سينه بى كينه و دل با تقوى را بميان آورده است و مجلسى در شرح آن گويد: در اين حديث به پاره اى از شرائط دعا اشاره شده و بيان شده است كه دعاء سبب رهائى از بديهاى دنيا و سختيهاى ديگر سرا است و اخلاص در دعا بلكه در جميع عبادات به پاك بودن آن است از همه آلودگيهاى رياء و اغراض دنيويّه و پست. از مجلسى (رحمه الله)-
«ما قد قدّر»
يعنى در لوح محو و اثبات يا در
ص: 609
شب قدر ثبت شده است يا اينكه موجبات آن فراهم گرديده است. از مجلسى (رحمه الله)-
«ليترافقان»
در بيشتر نسخه ها چنين است از رفق آمده يعنى ملازم يك ديگرند و خدا آنها را با هم قرار داده تا بلاء سبب دعا شود و دعا آن را دفع كند و در بعضى (ليتوافقان) به و او است از وقوف است يعنى در برابر هم به صف شده و مبارزه مى كنند و دعاء بلاء را از ميان مى برد و اين روشن تر است. از مجلسى (رحمه الله)- بهم چسبانيدن انگشتان براى بيان ابرام بلاء است چنانچه متعارف است. از مجلسى (رحمه الله)- حاصلش اين است كه خدا دفع مى كند بلائى را كه بنده مستحق آن شده هر گاه بداند كه بنده در آينده براى دفع آن دعا خواهد كرد و به همين سبب آن بلا نازل نمى شود و دعا قبل از انجام در دفع بلاء اثر مى كند. از مجلسى (رحمه الله)-
«من كل داء»
يعنى از دردهاى تن و يا دردهاى جان و روح، دشوار باشد و يا هموار و براى برخى دردها دعاهائى وارد است. از مجلسى (رحمه الله)- حياء، گرفتگى درون است از بيم نكوهش و چون به خدا نسبت شود معنى همان ترك كارى را دارد كه شرم آور است و گفته شده است: حياء در خدا به معنى كار مخالف با بزرگوارى و قدرت او است.
«فلا يرد يده صفرا» اشعار دارد كه خدا دعايش را اجابت كند و اگر صلاح نداند بهتر از آن را در كف او گذارد.
دفع يك شبهه بيشتر مردم پندارند كه خداى سبحانه نويد اجابت دعا داده است و خلف وعده از او محال است و به علاوه اجابت دعا در بسيارى از آيات و اخبار آمده است و دروغ از خدا و حجج او روا نيست و پاسخ از اين اعتراض به چند
ص: 610
وجه است:
1- وعده خدا مشروط به مشيت است و مطلق نيست و بر آن دلالت دارد قول خدا (41 سوره انعام): «و بر گشايد آنچه را به درگاه او دعا كنيد اگر بخواهد».
2- مقصود از اجابت توجه و استماع دعا است و از لوازم اجابت است كه دعاى مؤمن فوراً مورد توجه شود و عطاى آنچه را كه خواهد پس اندازد تا باز دعا كند و آوازش بشنود كه آن را دوست دارد.
3- اجابت مشروط به مصلحت و خير دعاكننده است زيرا حكيم به دلخواه بنده هاى نادان از خير و صلاح آنها نگذرد.
4- هر عبادتى شرائطى دارد كه اگر فراهم نباشد مقبول نگردد و اثرش در دنيا و آخرت بر آن بار نشود، دعا هم عبادتى است مشروط به شرائطى و بسا كه عدم استجابت آن براى اين است كه شرط قبول را ندارد و در بسيارى از اخبار به شرائط دعا توجه شده است و منافيات آن بيان شده كه برخى گذشته و بعضى مى آيد و بسا كه سبب عدم اجابت همين باشد، خدا سبحانه فرموده است: «أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ»- «به عهد من وفا كنيد تا به عهد شما وفا كنم».
5- لازم نيست اجابت فورى باشد و بسا به واسطه مصالحتى تا مدت نامعلومى به تأخير افتد چنانچه در تفسير: «قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما»- «دعاى شما (اى موسى و هارون) اجابت شد» وارد شده كه پس از اعلام اجابت تا غرق فرعون كه مضمون دعا بود چهل سال طول كشيد و به زودى بيايد كه خدا اجابت دعاى مؤمن را به تأخير اندازد چون دوست دارد آواز او را بشنود.
6- خدا به كسى كه دعايش را در دنيا بر نياورد در آخرت ده چندان دهد تا چون عوض آخرت را بيند آرزو كند كه كاش اجابت همه دعاهايش به آخرت افتاده بود و بنا بر اين صدق كند كه دعاى او به وجه اكمل به اجابت
ص: 611
رسيده است.
و ما در كتاب عين الحيوة در اين موضوع بسط سخن داديم، پايان كلام مجلسى (رحمه الله).
من گويم: چنانچه سابقاً اشاره شد حقيقت دعا عبارت از توجه بنده است از روى دل به خدا و نداى او به عنوان يك آفريننده و بخشاينده يعنى بنده اى از روى دل گويد: (خدايا)، و اجابت او همان توجه حق است به او و پذيرش نداى او به عنوان يك بنده متوجه و آيات و اخبار اجابت به همين معنا توجه دارند ولى برآوردن حاجتى كه به عرض او رساند مشروط به شرائط متعددى است كه برخى از آن در ضمن اجوبه متقدمه ذكر شده است. از مجلسى (رحمه الله)- اين روايت حمل مى شود بر اينكه پيش از آن عادت به دعا نداشته، و مقصود اين است كه سود كاملى ندارد (چون سود كامل گرفتار نشدن به بلا است و پس از گرفتارى سودش همان رفع ادامه بلا است). از مجلسى (رحمه الله)- لفظ ظن را كلينى (رحمه الله) به معنى يقين دانسته است به قرينه آنچه در حديث يك باب آينده آمده است و ممكن است حمل بر ظاهر آن شود كه گمان است زيرا يقين به اجابت مشكل است مگر آنكه مقصود يقين به وعده اجابت باشد كه خدا داده است با وجود شرائط دعا و آن اعم است از عطاى عين حاجت در دنيا يا عوض آن در آخرت. از مجلسى (رحمه الله)-
«و ليس لى في ذلك نية»
يعنى اهتمام و تصميم در آن نبود و شايد در بار اول مصلحت ندانسته و تصميم به دعا نگرفته و براى خوشدلى اصحابش دعا كرده است و چون مصلحت ديده از روى دل دعا كرده است. از مجلسى (رحمه الله)- (بر دو حديث)
«ما لم يستعجل»
يعنى تا اينكه بنده شتاب نورزد و چون حاجتش به تأخير افتد نوميد نگردد و از درگاه
ص: 612
خدا رو برگرداند و براى آنكه حاجت او پس افتاده دست از دعا بردارد و يا مقصود اين است كه در دعا شتاب ورزد و به آن اهتمام نكند و خود به دنبال حاجتش رود پيش از آنكه در دعاى به درگاه خدا اصرار ورزد چنانچه ظاهر خبر دوم است.
و حاصل آنكه بايد دعاكننده در دعا مبالغه كند و به پروردگار زمين و آسمان خوش بين باشد و براى تأخير اجابت از درگاه او نوميد نگردد زيرا بسا براى آنكه از آواز او خوشش آيد و يا براى مصلحت اجابت پس افتد و نبايد در آن شتاب كند زيرا شتاب از شيطان است و خدا از آن نكوهش كرده در چند جاى از قرآن. راغب گويد: شتاب خواستن چيزى است و جستن آن پيش از اوان آن و از اين راه مذموم است در نظر عام قرآن تا آنجا كه گفته اند: شتاب از شيطان است.
«اذا عجل» در حديث دوم- يعنى در تعقيب نماز شتاب كند و آن را وانهد و بدان دل ندهد و برخيزد دنبال كارهايش برود يا به اندكى از دعا پردازد و به دنبال كارى برود كه براى آن دعا كرده است و مقصود از آن همان است كه در خبر پيش گفتيم يعنى براى كندى در اجابت دعا دچار نوميدى گردد. از مجلسى (رحمه الله)- خداى تعالى در داستان ابراهيم فرموده است كه به قوم خود گفت (48 سوره مريم): «من از شما و آنچه در برابر خدا مى خوانيد و مى پرستيد كناره مى كنم» طبرسى گويد: يعنى از شما دورى كنم و به كنارى روم و پروردگارم را بخوانم، يعنى پروردگارم را بپرستم به اميد اينكه به دعا به درگاه پروردگارم بدبخت نشوم چنانچه شما به دعا در برابر بت ها بدبخت شديد، و كلمه عيسى را از راه خشوع آورده، و گفته اند: مقصودش اين است كه شايد طاعت و عبادتم را بپذيرد و به واسطه ردّ آن بدبخت نشوم زيرا مؤمن ميان بيم و اميد است. بيضاوى گفته: يعنى نوميد و سرگردان نشوم و كوششم ضايع نگردد چون شما در دعاى معبودان خود، انتهى.
ص: 613
و بايد معنى خبر و وجه استشهاد به آيه را بيان كنيم. قوله: «استجيب له» يعنى زود اجابت شود و يا زود اجابت نشود و در آخرت به او عوض دهند و حاصل اين است كه براى تأخير اجابت، ترك اصرار نكند. و سبب استشهاد به آيه اين است كه ابراهيم (علیه السّلام) اظهار اميدوارى و بلكه اطمينان نمود، زيرا «عسى» دلالت بر اثبات دارد. از مجلسى (رحمه الله)- اينكه دعاى نهان از دعاى عيان بهتر است و يا با آن برابر است در صورتى است كه دعاى عيان از روى اخلاص باشد و مشوب به رياء و سمعه و طلب شهرت نگردد و گر نه ميان آنها نسبتى نيست.
و اين اخبار منافات دارد با آنچه وارد شده است از استحباب اجتماع براى دعاى به درگاه خدا تبارك و تعالى و به زودى وجه جمع ميان آنها بيايد (ان شاء اللَّه). از مجلسى (رحمه الله)- ابن قتيبه گفته: مردم گمان برده اند كه ظل و فى ء يك معنى دارند، و چنين نيست، ظل، سايه بامداد و شب است، و فى ء، سايه بعد بعد از ظهر است و به سايه صبح اطلاق نشود زيرا آن سايه اى است كه از سوى مغرب به سوى مشرق برگشته است و فيئ هم به معنى برگشت است؛ در روايت عدة الداعى وقت بعد از ظهر را به اندازه خواندن چهار ركعت نماز به آرامى محدود كرده است. از مجلسى (رحمه الله)- حاصلش اين است كه رقت قلب نشانه پاكى آن است از دغلى و حسد و افكار بيهوده و خيالات باطله، و نشانه توجه آن است به خدا و رو گردانيدن از آنچه جز او است و وصول به حق و تقرب به حضرت او، و خلوص و پاكى دل نشانه و سبب اجابت دعا است. از مجلسى (رحمه الله)- جوهرى گفته:
سحر، اندكى پيش از سپيده دم است. و فيروزآبادى و ديگران هم چنين گفته اند.
ص: 614
از مجلسى (رحمه الله)- اين حديث دلالت بر چندى از شرائط دعا دارد:
1- در هنگام زوال شمس از ميان آسمان باشد.
2- پيش از دعا كردن، صدقه دهد گرچه كم باشد.
3- بوى خوش به كار برند، و گويا بوئيدن كنايه از استعمال اندكى عطر باشد نه همان صرف بو كردن آن.
4- دعا در مسجد باشد، و ممكن است مقصود در اينجا همان مسجد پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) باشد و اينكه فرمود: هر چه خدا مى خواست براى حاجتش دعا مى خواند، مقصود ستايش و سپاس و صلوات است و اين هم خود دلالت اجمالى بر آدابى دارد. از مجلسى (رحمه الله)- ظاهرش اين است كه يك ششم نيمه دوم شب است (كه اگر نيمه شب شش ساعت معمولى باشد يك ساعت مى شود) نه اينكه يك ششم همه شب باشد، و اين خبر در كتاب صلاة در باب نماز نافله بيايد ... و تهذيب آن را به اختلافى روايت كرده است. از مجلسى (رحمه الله)-
«قال الرغبة»
دو وجه دارد:
1- مقصود اين باشد كه اگر در حال دعا بيشتر شوق و اميد دارد سزاوار است كه دو كف خود را به آسمان باز دارد كه گويا مى خواهد رحمت خدا را دريافت كند و اگر حال بيم و گمان اجابت نشدن دارد پشت دو دست را به آسمان كند كنايه از اينكه گناهِ فراوانِ او باعث راندگى او است و گرچه فضل و حميت خدا مقتضاى كرم خداوندى است.
2- مقصود اين باشد كه اگر براى سودى دعا مى كند و كف دست به آسمان بردارد و اگر مقصودش دفع زيانى است و بلائى كه از آسمان فرود آيد دو پشت دست ها را به آسمان كند كه گويا با آن دفاع مى كند.
طبرسى گفته است: تبتّل، به معنى انقطاع به درگاه خدا است براى
ص: 615
عبادت و اخلاص عمل و اصلش از بتل به معنى بريدن است و از اين رو فاطمه (علیه السّلام) را بتول گفته اند براى آنكه به عبادت خدا از ديگران بريده بود، و از امام باقر و امام صادق (علیه السّلام) روايت شده است كه تبتّل بلند كردن دو دست است در نماز و در روايت ابى بصير گفته: تبتّل، بلند كردن دست است به درگاه خدا و زارى كردن بدان و ممكن است مقصود اين باشد كه اين وضع بهترين انواع تبتّل است و اينكه فرموده با انگشت اشاره كنى، وضع اشاره به بالا بردن انگشت يا فرود آوردن آن يا به راست و چپ بردن محقق مى شود و خبر سوم در وجه اول دلالت دارد و آن با دست چپ مناسب است و وجه دوم با دست راست و مقصود از دو انگشت جمع ميان هر دو است. از مجلسى (رحمه الله)-
«في صلاتي بيساري»
يعنى دست چپ را با دست راست بلند كرده بودم يا بى دست راست چنانچه در نماز وتر است يا اينكه دست چپ را بلند كرده و با دست راست شماره مى كرده با تضرع و حركت انگشت را با دست راست مى نموده و سائل نادان بگمانش كه دست راست اشرف است و غافل بوده كه همه اعضاء تن را عذابى است و بايد از آن پناه جويند و هر كدام را در هستى و پايش و پرورش نيازى است به خدا بلكه دست چپ در اينجا انسب است زيرا نويسنده گناهان در سمت چپ است و هر گناهى از سوى چپ نفس خيزد كه ميل به شهوت و لذت است. از مجلسى (رحمه الله)- ظاهر اين است كه مقصود از تعوذ، تحرز از شر دشمنان است و بسا كه اعم باشد و دشمنان نهانى را هم چون شيطان نفس فراگيرد بلكه از كيفرهاى دنيا و آخرت هم باشد و اين در نهايت بيچارگى است زيرا در برابر سنگ كشنده و شمشير و نيزه است كه دست را سپر سازند تا آنها را از اعضاء ارجمند تن دفع كنند.
«مما يلي وجهك»
ظاهر اين است كه بالا و پائين كند، و اين مخالف است با آنچه در خبر سابق گذشت و همان است كه در تبتّل گذشت و گويا
ص: 616
براى همين آنها را چهار شمرده است يا هر دو را يك معنى است و اين خود اصطلاح ديگرى است. از مجلسى (رحمه الله)- عارف ربانى در عدة الداعي گويد: اين اوضاعى كه براى اقسام مختلفه دعا در اين اخبار ذكر شده است بر دو وجه است:
1- از راه تعبد است و اسرارى دارد كه ما آنها را نمى دانيم.
2- به اعتبار يك مناسبت عرفى است مثلًا گشودن هر دو دست در حال رغبت و اشتياق به رحمت حق مناسب است كه نشان مى دهد بنده به فضل خدا اميدوار است و قصد بر گرفتن كفى از عطاياى حضرت او را دارد.
و در حال رهبت بنده پشت دستها به آسمان دارد و به زبان خوارى و بيمقدارى بدانهاى نهان و رازهاى سربسته عرضه مى دارد كه من شرم دارم دست گدائى به آستانت برآرم و از روى خجالت آن را به زمين متوجه كرده ام.
و در حال تضرع و زارى كه انگشت را حركت مى دهد بدين سوى و آن سوى خود را چونان فرزند مرده نمايد كه در حال شيون بدين سو و آن سو رو كند.
و در حال تبتّل، انگشت خود را فراز و نشيب كند و انقطاع خود را به درگاه وى بدان مجسم نمايد گويا به زبان حال براى اميد برآور خود گويد:
من از همه بريدم و به درگاه تو رو آوردم چونان كه توئى شايسته پرستش و با يك انگشت اشاره كند كه رمز يگانگى است.
و مقصود از كشيدن هر دو دست در حال ابتهال برابر رويش به سوى قبله يا به سوى آسمان يا برآوردن آنها فراز سرش بحسب روايات مختلفه اين است كه اينها نوعى است از اظهار بندگى و كوچكى و زبونى يا خود را چون غريقى نمايد كه دست لخت را برآورده و به دامن رحمت او مى چسبد و به گيسوان مهر وى كه هالكان را نجات دهد و گرفتاران را بفرياد رسد و همه
ص: 617
عالميان را فراگيرد. از مجلسى (رحمه الله)-
«الّا و له كيل و وزن»
شايد مقصود اين است كه گرچه ثواب اعمال بر وجه تفضل باشد ولى مقياسى دارد به خلاف ثواب گريه كه بى قياس است. اين همان عين حديث (1) باب است با اختلافى در سند آن. از مجلسى (رحمه الله)- مقصود از ترك بازرسى آنان، اين است كه بى حساب به بهشت روند. از مجلسى (رحمه الله)- تمجيد ذكر بزرگوارى او است سبحانه و وصف او به صفات نيك و ثناء مدح و گفتار خوب است. از مجلسى (رحمه الله)- شايد مقصود از مدح بيان بزرگوارى ذات و صفات حضرت او است بى ملاحظه نعمت، و مراد به ستايش و ثنا اعتراف به نعمت هاى او است و شكرگزارى از آنها.
«انه و اللَّه»
اين بر اين اساس است كه خروج از گناهان از شرائط اجابت دعا است و مؤيد آن است قول خدا تعالى (سوره مائده): «همانا خدا پذيرا است از متقيان». از مجلسى (رحمه الله)-
«من اطاع اللَّه تعالى في ما امره»
يعنى در همه امر او زيرا خدا تعالى فرموده است (40 سوره بقره): «به عهدم وفا كنيد تا به عهد شما وفا كنم» يا اشاره است به قول خدا تعالى (180 سوره اعراف):
«و از آن خدا است اسماء حسنى او را بدانها بخوانيد».
«ثم دعاه من جهة الدعاء»
اشاره است به اينكه وعده خدا مشروط است به حصول شرائط و رفع موانع، و از جمله شروط آن است كه در اين خبر ذكر كرده است و بسا كه عدم حصول موضوعى كه برايش دعا كرده است براى اين باشد كه شرائط موجود نبوده و بسا كه مانعى از اجابت در ميان بوده
ص: 618
به علاوه وعده خدا اعم از اين است كه عين مطلوب را عطا كند يا بهتر از آن را در دنيا و يا آخرت.
«و تستعيذ منها»
در برخى نسخه است كه براى آن آمرزش خواهد و بنا بر اين نسخه هم پناه بردن لازمش پشيمانى و توبه است و گفته شده كه استعاذه كنايه از همان توبه است، و اين حديث دلالت دارد كه دعا بدون شرائط محجوب است چنانچه نماز بى طهارت نادرست است. و از جمله شرائط دعا توبه است از همه گناهان و تصميم بر ترك گناه و اين شرط صلاح بنده است و عنايت خدا كه از راه تأديب اجابت دعا را گرو توبه از گناه نموده است تا نيتش خالص گردد و خودش را پاك كند از گناهان تيره كننده دل و خويش را در گروه بندگان خالص در آورد و گر نه بيايد كه بسا دعاء دشمن خدا زودتر به اجابت رسد از دعاى دوستش براى آنكه خدا آواز او را دوست دارد و آواز دشمن را بد دارد.
«وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ» در مجمع البيان گفته: يعنى هر چه از مال خود را در راه خير صرف كنيد، خداوند سبحانه عوض و جانشين آن را به شماها مى دهد در دنيا به فزودن نعمت و در آخرت به ثواب جنت.
از كلينى است كه: يعنى هر چه صدقه دهيد در راه خير عوض آن را در دنيا به شما بدهد يا براى آخرت شما ذخيره كند. از مجلسى (رحمه الله)- پاكى كسب به اين است كه از راه حلال باشد و مقصود حلال بودن هر آنچه است كه در خوراك و پوشاك صرف كند، و يا مطلق آنچه به دست آورد و مال خود شمارد و اين روشن تر است. از مجلسى (رحمه الله)- من گويم: بسا توهّم شود كه ميان اين حديث و حديثى كه در باره اثوب بودن دعاى نهانى گذشت منافات است و جواب از آن به دو وجه ممكن است:
1- اجتماع در اجابت مؤثر است گرچه ثوابش كمتر است.
ص: 619
2- اين اجتماع براى كسى است كه از رياء آسوده است، و آنچه گذشت در زمينه اى است كه ايمنى از رياء و خودنمائى محرز نيست با اينكه ممكن است با اجتماع باشد و نهانى از آنها دعا كنند و اين دور است. از مجلسى (رحمه الله)- اين حديث منافات ندارد كه گمان اجابت در چهل تن بيشتر باشد يا حمل شود بر اينكه هر كدام ده بار دعا كنند كه مجموع چهل بار شود. از مجلسى (رحمه الله)- اين خبر دلالت دارد كه اجتماع در دعا با زنان و كودكان هم محقق مى شود و ممكن است مقصود اين خبر اهل و عيال باشد و مقصود از اخبار ديگر بيگانه ها باشد. اين روايت هم مشعر بر اين است كه اصل و پايه دعا به درگاه خدا همان توجه به خدا است و خدا گفتن از روى دل، و موضوع مسألت و درخواست حوائج كه بيشتر مورد توجه عموم است در صميم و حقيقت دعا وارد نيست و يك امر فرعى است، از اين جهت مى فرمايد: دعاكننده و آمين گو در ثواب شريكند و اشاره اى به شركت در برآمدن حاجت ندارد. از مجلسى (رحمه الله)- گفته اند در اين حديث وجوه بسيارى براى تأخير اجابت دعا ذكر شده است (و تا هفت وجه آن را طبق استفاده از حديث بر شمرده است و در آخر شرح حديث گفته است) در اين خبر فوائد بسيار و حقائق پر مغزى است براى هر كه به ديده بصيرت در آن بنگرد و آن را به خوبى بفهمد و باور كند. از مجلسى (رحمه الله)- و حاصل اين است كه سزاوار است مؤمن براى پس افتادن اجابت دعوت خود دست از دعا بر ندارد زيرا تأخيرش براى مصلحت است و به زودى در دنيا اجابت شود و گر نه در آخرت به او عوض داده شود. از مجلسى (رحمه الله)- گفته شده است كه شوق به چيزى تعلق
ص: 620
گيرد كه از يك جهت درك شده و از جهتى درك نشده است زيرا چيزى كه به هيچ وجه درك نشده و مجهول مطلق و معدوم مطلق است يا آنچه به تمامى به دست آمده است نسبت بدان اشتياق ممكن نيست آنكه محبوبش از او غايب است و تصورش در انديشه او حاضر است به حضور او شوقمند است و اگر او را بيند شوقى بدو ندارد مگر آنكه نسبت بدان چه از او نبيند چنانچه رويش بيند و مويش نبيند يا در تاريكيش بيند و دنبال كمال رؤيتش باشد و در شوق دو جهت است: جهت ادراك و جهت جهل و نقصان و آن نقص است و در خدا محال است.
جواب از آن گفته اند كه شوق مستلزم دوستى است و منظور از آن در خدا همان صرف دوستى است با اينكه دوستى در باره خدا به طور مجاز است و مقصود از آن علم به صلاح است. از مجلسى (رحمه الله)- آل نبى نزد شيعه اماميه، خاندان پاك و معصوم او هستند و دليلى ندارد كه شهيد ثانى (رحمه الله) آنها را خصوص امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين (علیه السّلام) دانسته و عامه را در آن اختلاف است، برخى آل محمد را مطلق امت دانسته و برخى عشيره او دانسته و برخى هر كه از بنى هاشم و بنى عبد المطلب كه زكاة گرفتن بر او حرام است و ما پيش از اين معنى آل را بيان كرديم، و سرّ اينكه دعا بى صلوات محجوب است امورى است:
1- چون صلوات كه طلب رحمت و آل است با دعا همراه شد و به خدا عرضه شد چون صلوات اجابت مى شود آنچه بدان هم پيوست است اجابت مى شود زيرا خدا كريم است و جزئى را نپذيرد و جز ديگر را رد كند چنانچه از تبعيض اجزاء مبيع نهى كرده است.
2- هديه مقربان درگاه خدا، وسيله شفاعت و قبول درخواست است و صلوات هديه به مقربان درگاه خدا است.
ص: 621
3- صلوات سبب جبران گناهان است كه مانع اجابت دعايند.
در نهايه گفته: صلاة، در لغت به معنى دعا است و عبادت مخصوصه را كه شامل دعا است صلاة گفته اند، و برخى گفته اند به معنى تعظيم است و عبادت مخصوصه چون براى تعظيم خدا است آن را صلاة گفته اند، و اما اينكه گوئيم: اللَّهم صل على محمد، يعنى محمد را در دنيا بزرگوار كن به وسيله بلند كردن نام و اظهار دعوت و ابقاء شريعت او و در آخرت به وسيله قبول شفاعت او در باره امتش و دو چندان كردن اجرتش و ثوابش.
صاحب وافى گفته است: معنى صلاة خدا به پيغمبرش افاضه انواع كرامات و لطائف نِعم است بر آن حضرت. از مجلسى (رحمه الله)- ذكر، به زبان است و شمول آن براى ياد آورى بدل بعيد است. از مجلسى (رحمه الله)- اين خبر را چند معنا است:
1- آنچه در حديث (4) بيايد كه مقصود مقدمه و وسيله قرار دادن پيغمبر است پيش خدا براى هر حاجتى.
2- مقصود اين باشد كه يك سوم دعاى خود را يا نيمى از آن و يا همه آن را صلوات بر تو مى سازم و حاجت خود را ياد نمى كنم. از مجلسى (رحمه الله)- «لا تجعلوني كقدح الراكب» يعنى مرا آخر دعاى خود نياوريد چنانچه شتر سوار ظرف آب خود را پس از بار كردن همه بنه خود بدان مى آوزيد و آن را پشتِ سر خود قرار مى دهد- تا آنكه مى گويد: از اين خبر معنى ديگر فهميده شود و آن اين است كه راكب به قدح خود اهميتى ندهد و بدان متوجه نشود مگر وقتى تشنه گردد و بدان حاجتمند شود و اوقات ديگر از آن غافل است و مقصود اين است كه در هر وقت بياد من باشيد و از آغاز تا انجام دعا بياد من باشيد. از مجلسى (رحمه الله)- اكثار محمول بر استحباب است و صلوات
ص: 622
خدا در هزار صف از فرشته ها چند معنى دارد:
1- همه فرشته ها براى رحمت خدا بر آن بنده از او ستايش و تمجيد كند.
2- فرشته ها به امر خدا بر او صلوات فرستند و طلب رحمت كنند.
3- صلوات خدا بذل رحمت است و مزد مضاعف در حضور فرشته ها- تا آنكه گويد: مقصود از صلوات بر او اين است كه آل او را هم پيوست كند نه تنها به آن حضرت صلوات فرستد زيرا در اخبار خاصه و عامه وارد شده است كه صلوات به او بى پيوست آل قبول نيست بلكه اخبار ما دلالت دارد كه حرام است و موجب عقاب است و از اين جهت در ذكر تشهد صلوات به او مقرون به صلوات بر آل وارد شده است از طرق عامه و خاصه. از مجلسى (رحمه الله)- گويا مراد مصنف از وجوب استحباب مؤكد باشد و گرچه برخى اخبار دلالت بر وجوب دارند ولى اينكه فرموده:
مايه حسرت است، دلالت بر وجوب ندارد زيرا ترك هر چه اجر دارد در قيامت مايه حسرت و افسوس است گرچه مستحب باشد.
مقصود از ذكر هر آنچه است كه سبب ياد آورى خدا باشد و اطاعت او در امر و نهى و تفكر در باره خداوند تا آنجا كه روا است چه بدل باشد يا زبان و از اين باب است يادآورى پيغمبران و امامان و دلائل امامتشان تا آنكه مى فرمايد: ولى عبادت اختراعى و بدعت مآب و ريائى در حساب ذكر خدا نيستند. از مجلسى (رحمه الله)-
«في التورية التي لم تغير»
دلالت دارد بر اينكه اين توراتى كه در دست اهل كتاب است تغيير و تحريف شده است و بر اينكه هر كتابى از آسمان نازل شده است دست نخورده نزد ائمه (علیه السّلام) است مانند قرآن مجيد. از مجلسى (رحمه الله)-
«اجعل لسانك من وراء قلبك»
يعنى اول
ص: 623
تأمل كن در آنچه خواهى بگوئى كه خوب است و خوش سرانجام است يا نه؟ و سپس سخن بگو كه اگر چنين كنى از خطا و پشيمانى سالم بمانى يا مقصود اين است كه در حال غفلت قرآن مخوان و ذكر مگو يا آنچه را بدان معتقد نيستى به زبان مياور از راه نفاق يا گفتار بى كردار.
(خطا را از معدن دنبال مكن) چند وجه دارد:
1- با اهل گناه كه معدن خطايند همنشينى مكن تا با آنها شريك باشى و مايه پشيمانى تو گردد زيرا گناه وعده گاه اهل دوزخ است زيرا آنها آماده و فراهم شوند براى خطاها از انواع بازى ها و سرگرمى ها و غيبت مؤمنان و ذكر دنيا و از آنچه از خدا باز مى دارد.
2- گفته اند مقصود از معدن خطاء سفاهت و جهل است و هر آنچه گناه از آن زايد.
3- غرض نهى از حضور در موارد تهمت و گناه و ارتكاب خطا باشد. از مجلسى (رحمه الله)- شايد مقصود از ياد خدا در ملاء، ستايش او باشد به طورى كه بشنود و او را ياد كند. از مجلسى (رحمه الله)- «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً» قرطبى در تفسير اين آيه گفته است: روش گفتار دلالت دارد بر وجوب ذكرِ كثير، زيرا علاوه از تأكيد آن به مصدر به وصف كثرت هم برايش تأكيد آورده است و اين روش در مستحب نيايد پس عيان شد كه ذكرِ كثير واجب است و كسى به وجوب آن به زبان قائل نيست به طور دائم پس مقصود ذكر قلبى است و منظور از ذكر قلبى يا همان ايمان به خدا و صفات كمال او است كه در دل حاضر است و در حكم آن است وقتى غافل است زيرا زوال آن يك باره موجب كفر است يا مقصود ذكر خدا است در آغاز هر كارى زيرا اقدام به هيچ كارى روا نيست جز با توجه به حكمى كه خدا براى آن معين كرده است و چون مكلف هميشه در حال فعل يا تركى است، به اين اعتبار ياد خدا هميشه واجب است.
ص: 624
در معنى ذكر كثير اختلاف است:
1- مقصود اين است كه خدا را هيچ گاه فراموش نكند- از مجاهد.
2- خدا را به صفات بلند و اسماء حسنى ياد كند و وى را از آنچه بدو نشايد منزه شمارد.
3- در هر حال بگويد سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ- از مقاتل و از ائمه روايت شده: هر كه سى بار اين ذكر را بگويد، ذكرِ كثيرِ خدا را انجام داده است.
«وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ» بيضاوى گفته است: مده به قصد اينكه عوض بيشترى بگيرى، اين نهى تنزيه است و يا خاص به آن حضرت است و يا مقصود اين است كه عبادت خود را فزون مشمار يا مزد تبليغى خود را فزون در نظر ميار.
من، به معنى كاستن يا بريدن است و از اين رو آن را به فزون شمارى تفسير كرده است و مقصود اين است كه به واسطه فزون شمردن كار خود از كار و وظيفه خود نكاه و آن را از دست مگذار. از مجلسى (رحمه الله)- گويا مقصود از ذكر بسيار در جمله دوم همان تكرار معنى اول است كه بدو عبارت ادا شده يا مقصود از يكى مداومت است و از ديگرى فزونى گرچه يك بار باشد، و گفته اند مقصود از اول تكرار و استمرار است و از دوم موافقت دل با زبان چنانچه در خبر دوم باب ذكر خدا در نهان بيايد. از مجلسى (رحمه الله)-
«من قرأ مائة آية»
يعنى در هر شبانه روز يا در هر كدام از شب و روز و دلالت دارد كه ذكرى كه دفاع از برق زدگى دارد اعم از اين است كه صريح باشد يا در ضمن و مقصود از ذاكر در برابر غافل است. از مجلسى (رحمه الله)-
«ذكرني سراً»
ذكر نهانى اين است كه در
ص: 625
دل باشد يا در تنهائى يا آهسته در برابر بلند گفتن.
ذكر علانيه- يعنى در روز رستاخيز عمومى به وسيله اظهار شرف و فضيلت يا توفير ثواب، يا مقصود ذكر ميان اشراف فرشته ها است كه گذشت و يا ميان مردم و به زبان آنان و گفته اند مقصود ذكر خير او است به اظهار حال و شرف او در ميان همه خلق از فرشته و بشر. از مجلسى (رحمه الله)-
«اذكرك في نفسي»
اين پاداش ذكر نهانى است يعنى پاداش و ثواب ذكر تو را مى دهم و پاداش ذكر را ذكر ناميده است و منظور ذكر برابر فراموشى نيست زيرا ذكر به اين معنى در خدا هست چه بنده او را ياد كند چه نكند، يا مقصود اين است كه تو را به طورى ياد كنم كه احدى بر آن مطلع نشود چنانچه خدا فرموده است (17 سوره حم سجده):
«هيچ كس نداند آنچه را خدا از چشم روشنى برا آنها نهان كرده است» و گزارش داده است از آنكه خدا پادش ها دهد كه بنده ها را از آن اطلاعى نيست.
من گويم: مقصود از ذكر، ذكر به خوبى است و بدان چه دلالت دارد بر بزرگوارى ياد شده دارد نه مطلق ذكر.
«اذكرنى في ملاك»
گفته اند اشاره است به ذكر جلى و انجام هر اطاعت عيانى هم در آن داخل است تا برسد به امر به معروف و نهى از منكر. از مجلسى (رحمه الله)- «و قال اللَّه» گفته شده است اين دليل بر عظمت ذكر و ياد با دل است به دو وجه است:
1- در دنباله آيه، كلمه «و دون الجهر» است يعنى خدا را آهسته بخوانيد بنا بر اين مقصود از ذكر با زارى و ترس اين است كه با دل باشد و مقدم داشتن بر ذكر با زبان دلالت دارد بر رجحان ذكر قلبى.
2- توصيف ذكر با دل به عنوان تضرع و ترس دلالت دارد بر اينكه عمده همان زارى و ترس با دل است نه صرف گفتن با زبان.
ص: 626
از مجلسى (رحمه الله)- يعنى در زمره جنگجويان گريزان در راه خدا نبرد كند يا در زمره حاضران در جبهه كه نبرد نمى كنند و او نبرد مى كند و در برخى نسخه ها به جاى محاربين هاربين آمده و مقصود اين است كه به واسطه او دفع ضرر از غافلان مى شود چنانچه به واسطه مجاهد دفع دشمن از ديگران مى شود. از مجلسى (رحمه الله)- راغب گفته است: مجد، وسعت كرم و بزرگوارى است، و مقصود از كرم خدا، احسان و نعمت بخشى نمايان او است (تا آنكه گويد): مقصود از تمجيد خدا در اينجا دعاهاى شامل بر بسيارى از صفات جلال و كرم او است. از مجلسى (رحمه الله)-
«و ان خف»
يعنى گرچه زمان نشستن او كوتاه بود و اندك، و برخى از شرح معنى استغفار معصومين (علیه السّلام) گذشت و گفته اند دعا و استعاذه و استغفار پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) با مقام عصمت او به منظور آموزش امت بوده است و اظهار نهايت بندگى و عبوديت. از مجلسى (رحمه الله)- گفته شده است: احتمال دارد سبب دو چندان براى دعاكننده اين است كه دو كار خوب كرده است:
1- نيايش و زارى به درگاه خدا تعالى.
2- اظهار دوستى با برادر دينى خود به وسيله دعا و خيرخواهى براى او و از اين راه دعايش مستجاب است و دو بار مزد دارد. عبد اللَّه بن جندب، از موثّقين اصحاب امام صادق (علیه السّلام) و امام كاظم (علیه السّلام) و امام رضا (علیه السّلام) است و بر اثر جلالت و مقام او است كه دعاى او صد هزار برابر نتيجه مى دهد. از مجلسى (رحمه الله)- «وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ اعلم ... الخ» يعنى اگر صلاح او و بنده هاى ديگرش را در دفع او داند او را دفع كند و در گرفتارى و عافيت او ملاحظه مصلحت را نمايد و نيازى به دستور تو ندارد.
ص: 627
و گفته شده: مقصود اين است كه اگر مقصودت از نفرين و بدگوئى او اجابت است چه بد مقصودى دارى در باره برادرت و از تو اجابت نشود و اگر براى اين است كه خود را بى عيب شمارى همين عيب تو بس كه به برادر خود نفرين كنى و از او بدگوئى. از مجلسى (رحمه الله)- مقصود از امام عادل، پيشنماز است و ممكن است مقصود مطلق پيشواى عادل باشد، و دعا شامل نفرين هم هست. از مجلسى (رحمه الله)-
«فإنها ترفع فوق السحاب»
گويا ابر، كنايه است از موانع اجابت دعا يا از موانع معنويه ميان بنده و خدا، و يا كنايه از حجاب هاى فراز عرش يا زير آن است به اختلاف اخبار، و ممكن است مقصود همان ابر متعارف باشد بر اساس تشبيه براى بيان كمال اجابت. و مقصود از نظر، نظر رحمت است. از مجلسى (رحمه الله)- اين حديث دلالت دارد كه دعا براى چهل مؤمن باعث اجابت است، و ممكن است «قدم» با تخفيف خوانده شود و مقصود اين باشد كه نزد چهل مؤمن رود و به همراه آنها دعا كند، گرچه بعيد است. از مجلسى (رحمه الله)- گفته اند: اسراف، صرف در حرام است؛ و تقتير، منع واجب است. از مجلسى (رحمه الله)- معلى بن خنيس، آزاد كرده و وابسته امام صادق (علیه السّلام) بود و در باره او اختلاف دارند. نجاشى و ابن غضائرى او را ضعيف شمردند و شيخ طوسى در كتاب غيبت او را از كارگزاران محبوب امام صادق (علیه السّلام) دانسته و گفته: به روش آن حضرت عمر را بسر برده است. و كشى، روايات بسيارى در مدح او آورده كه دلالت دارند از اهل بهشت است. و اقوى در نظر من اين است كه از خواص امام صادق (علیه السّلام) بوده است و از محرمان اسرار آن حضرت و نكوهش از او اين است كه اخبار بلند معانى روايت
ص: 628
مى كرده است و معجزات غريبه و خود بيشتر مردم از درك آن عاجز بوده است و فهم آنان بدان نمى رسيده و از شدت دوستى به امامان در باره تقيه كوتاه مى آمده است و شايد اين تقصير او را شفاعت در دنبال باشد و از اخبار برآيد كه قتل او كفاره اين تقصيرش بوده است و سبب رفعت مقامش شده.
داود بن على عباسى، معلى را به زندان افكند و معرفى اصحاب امام صادق (علیه السّلام) را از او خواست و او در پاسخ گفت: اگر در زير پايم باشند به تو خبر ندهم، و دستور داد گردن او را زدند و او را بر دار كردند، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: طبق اين اخبار معلوم مى شود، معلى از رادمردان دين و اجتماع اسلام بوده است كه به مقام جانبازى رسيده و در زمره مصلحان در آمده است و به ناچار بايد پروانه وار خود را در گرد شمع هدايت ائمه اطهار سوخته باشد و از اين نظر هيچ گونه تقصيرى به او متوجه نيست چنانچه در پاره اى مباحث گذشته توضيح داده شد. از مجلسى (رحمه الله)- تكرار نفرين تا هفتاد بار بايد در يك مجلس باشد، و گفته اند: مقصود اين است كه در باره نخست اثر نكرد تا هفتاد بار زمينه ادامه دارد، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: مورد تشريع مباهله در خصوص اختلافات و مباحثه مذهبى است تا به جايى كه با گفتگو حل نشود و كار به انكار و مكابره كشد و مورد اخبار خصوص مباهله با مخالفان از فرق اسلامى است و اين بحث بميان مى آيد كه:
1- اين موارد منصوص از قبيل قضاياى خصوصى و شخصى است كه به دستور امام انجام مى شده و حكم عمومى ندارد كه هر كس از پيش خود بتواند كار اختلاف مذهب را تا به مباهله بكشاند و به وسيله آن حل كند و يا اينكه از اخبار، قانون كلى استفاده مى شود و شامل هر كس و هر زمانى مى شود.
ص: 629
2- در صورت اينكه مضمون اخبار دستور كلى باشد راجع به اختلاف مذهبى، آيا در هر گونه اختلاف دينى گو اينكه با كفار اهل كتاب و يا مشركين و ملحدين باشد مشروع است؟.
3- آيا مباهله در اختلافات ديگر جز امور مذهبى و دينى هم مشروع است و اثر شرعى بر آن مترتب است يا نه مثلًا كسى با ديگرى اختلاف مالى دارد و آن را به مباهله فيصله دهد و اين مباهله در حكم يمينى باشد كه قاطع دعوى است.
در قرآن مجيد موضوع مباهله پيغمبر اسلام با نصاراى نجران بيان شده است، و در اختلاف ميان شوهر و زن در خصوص اتهام زن از طرف شوهر نسبت به ارتكاب امر خلاف عفت با مرد بيگانه تشريع شده است با شرائطى كه از آن جمله انجام اين ملاعنه است در حضور حاكم شرع جامع الشرائط.
از اينكه مرحوم كلينى، بابى به اين عنوان تنظيم كرده است و اخبارى از مقيد و مطلق در آن فرا آورده استفاده مى شود كه جواب مثبت به همه اين سؤالات داده و مباهله را به عنوان يك قانون عمومى و كلى در همه موارد، مشروع دانسته ولى عنوان باب بسيار كوتاه و مجمل است و نمى توان اطمينانى بدان داشت و از علماء و فقهاء هم در برابر اين پرسش ها بياناتى در دست نيست و اين مسائل مورد تأمل و كاوش بسزائى است. از مجلسى (رحمه الله)- بسا كه شبانه روز بيست و چهار قسمت متساوى شود و هر قسمتى را ساعتى خوانند و اين ساعات مستويه باشند و بسا كه شب را به 12 بخش كنند و روز را هم جدا 12 بخش كنند و هر بخش را ساعت نامند، و بسا كه ساعات روز و شب برابر نباشند و اين را ساعات معوجه نامند گويا مقصود از ساعات در اين روايت به اين اعتبار باشد و بسا كه جزئى از شب يا روز را كه حكم مخصوصى دارد، ساعت گويند كم باشد يا بيش. از مجلسى (رحمه الله)- در ثواب الاعمال دارد كه: بر آن درخت
ص: 630
ميوه ها باشد بمانند پستان دوشيزه ها.
و حاصل اين است كه در درون ميوه هفتاد جامه است كه بهشتيان بپوشند و اين ميوه ديگرى است از ميوه هاى آن. از مجلسى (رحمه الله)- مقصود اين است كه مجموع توحيد و استغفار از گناه بهترين عبادت است. از مجلسى (رحمه الله)-
«قوله من شهد»
اين اشاره دارد كه مجرد گفتار بى قصد و عقيده پاداشى ندارد زيرا شهادت بايد از صميم قلب ادا شود و خصوص با آنكه آن را مقيد به اخلاص كرده است يعنى بايد اخلاص در دين داشته باشد و اخلاص در دين اين است كه آميخته به هيچ نوعى از شرك نباشد مانند انكار رسالت و ولايت يا معاد و آنچه ضرورى دين است و اين را در آخر خبر توضيح داده كه فرموده است: كلمه لا اله الّا اللَّه از غير اهل حق گرفته شود. از مجلسى (رحمه الله)- «سَبْعِينَ مَرَّةً» يعنى در يك مجلس هفتاد بار بگويد يا در يك شبانه روز چنانچه گفته شده است و بسا كه (لا يفتل بالحبون) خوانده شده است يعنى دمل پيچ نشود تا آنجا كه خفه گردد. از طبرسى- «مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» يعنى فرشته ها و ديگر مكلفين، در معنى «طَوْعاً وَ كَرْهاً» چند وجه است:
1- سجده براى خدا واجب است، ولى مؤمن به دلخواه سجده كند و كافر به زور شمشير- از حسن و قتاده و ابن زيد.
2- مقصود اين است كه همه براى خدا خاضعند، مؤمن به دلخواه و كافر به اكراه زيرا نمى تواند تحت تأثير قضاى الهى نباشد.
«وَ ظِلالُهُمْ» گفته شده است كه مقصود خود اشخاص آنها است زيرا ظل در سجده پيرو انسان است. حسن گفته است: ظلّ كافر، سجده كند، و خودش سجده نكند. و محققان گفته اند: معنايش اين است كه پيكرش
ص: 631
سجده كند نه دلش زيرا نيت عبادت ندارد. از مجلسى (رحمه الله)-
«يبث جنود الليل»
گويا محذوفى دارد و آن جنود نهار است كه به قرينه روشن سخن ناگفته مانده است، و در برخى نسخ دارد كه لشكريان خود مى فرستد به طور عموم و اين روشن تر است. از مجلسى (رحمه الله)-
«و لكن قل»
دلالت دارد كه افزودن چيزى به دعاى وارد نشايد گرچه فزونى ستايش خدا و بجا در نظر آيد زيرا بهره دعا به دستور است نه به خرد انسانى. از مجلسى (رحمه الله)-
«و تقرأ آية الكرسي»
شيخ در مفتاح گفته است: منظور در اينجا تا «هُمْ فِيها خالِدُونَ» است و آخر حشر از «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ» است، و گفته اند: از «هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ» است. از مجلسى (رحمه الله)- «وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا» گفته اند: مقصود اين است كه مهر و رحمت ما بر خود او يا رحمت و مهرى كه ما در دل او انداختيم نسبت به پدر و مادرش و ديگران.
«و زكاةً»
گفته شده: مقصود طهارت و پاكى روح است از پليدى هاى شيطانى، يا مقصود از زكاة، صدقه اى است كه خدا به پدر و مادرش عطا كرده و يا توفيق و قدرتى كه به او داده است براى صدقه دادن به مردم. از مجلسى (رحمه الله)- «فيقول الصبي»- من گويم: اين جمله چند وجه دارد:
1- اينكه چون آن كودك در پيروى از دعائى كه امام (علیه السّلام) به او تعليم داد و به لفظ (رسولك) يا لفظ (محمد) رسيد از پيش خود بر آن افزود الطيب المبارك و امام (علیه السّلام) او را بر آن تقرير كرد و گويا مى خواست آنها را هم بگويد ولى آن كودك پيشى گرفت و آن را گفت و امام هم تحسين كرد و كلام او را تقرير نمود- از مشايخ خود چنين شنيده ايم.
2- طيب در كلام توصيفى است كه راوى از آن كودك كرده
ص: 632
و كلمه مبارك را كودك ادا كرده است و امام طيب را هم بدان افزوده است و به او ياد داده كه در وصف پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) بگو طيب مبارك. از مجلسى (رحمه الله)-
«ان لا تبيت ليلة»
يعنى نخوابى و اين معنا به طور مجاز است يا مقصود اين است كه در هيچ شبى كارى نكنى جز با اين عوذات، يا مقصود اين است كه شب را نگذرانى جز با آنها و اگر در آخر شب هم بگويد خوب است.
«تعوذ» يعنى خواندن آن در هر حال و در هر وقت از شب و روز خوب است. از مجلسى (رحمه الله)-
«وجدته سديداً»
چند وجه دارد:
1- يعنى درستى و راستى آنچه براى تو گفتم در آخرت روشن شود يا در خواب.
2- مقصود ظهور آثار آن باشد از روشن شدن دل كه نشانه آمرزش است چنانچه گفته شده، يا از توفيق و هدايت و فراهم شدن كار دنيا و آخرت.
3- ظهور حالات روحانيه عجيبه از خواندن اين دعا به شماره مذكور و بعيد نيست همه دعاهاى وارده از اهل عصمت چنين باشند. از مجلسى (رحمه الله)- آية الكرسى، يعنى تا كلمه «العظيم» آخر آيه، يا تا «هُمْ فِيها خالِدُونَ» چنانچه گذشت.
شهد اللَّه، يعنى آيه «شَهِدَ اللَّهُ» (18 سوره آل عمران) مقصود اين است كه نصب دليل بر وجود خود كرده است زيرا هر ذره اى از ذرات جهان شاهد و گواه او است و در قرآن هم به وجود خود گواهى داده چنانچه فرموده است (15 سوره طه): «أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا» و فرشته ها با اعتراف به وى اداى شهادت كرده اند؛ و دانشمندان، با ايمان به او و اقامه دليل به وجود او.
آيه سخره در سوره اعراف است (54): «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» تا «رَبُّ الْعالَمِينَ» گفته اند: تا «قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»
ص: 633
است چنانچه شيخ بهائى گفته است: و آن را آيه سخره گفته اند چون دلالت دارد بر اينكه خداوند همه چيز را مسخر خود دارد و رام خويش نموده است.
آية السجده- مشهور اين است كه مقصود از آية السجده دو آيه است از آخر سوره حم سجده، از «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ» تا آخر سوره.
و گفته اند: مقصود همان آيه پس از آيه سجده سوره الم السجده است و آن اين است (16 سوره الم سجده): «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» زيرا با اين مقام مناسب تر است و احوط جمع ميان هر دو است. از مجلسى (رحمه الله)- در نهايه گفته است: عرض زمينه مدح و ذم انسان است چه در خودش باشد چه در پدرانش چه در باره كسان وابسته به او، گفته اند: عرض آن جهتى است كه انسان آن را حفظ مى كند از خودش و حسبش و دفاع مى كند از كاسته شدن و بر باد رفتن آن.
ابن قتيبه گفته: عرض، راجع به خود انسان است و تنش، نه جز آن؛ و از اين باره است حديث ابن ضمضم: بار خدايا من عرض خود را به بندگانت صدقه دادم، يعنى هر كه مرا عيب كند از او گذشتم؛ و از آن است حديث ابى الدرداء: از عرض خود وام بده براى روز نيازت، يعنى هر كه تو را عيب گويد و مذمت كند از او مگذر و آن را در ذمه اش واگذار براى روز نيازت در قيامت، انتهى.
و گفته شده است: معنى اين حديث اين است كه: من عرض خود را به خاطر تو براى مردم مباح كردم و اگر مرا غيبت كردند و بد گفتند از آنها گذشتم و در قيامت اجر آن را از تو خواهم زيرا تو فرمان دادى به عفو و گذشت. و وارد شده است كه روز قيامت ندا رسد كه: هر كه بر خدا مزدى دارد برخيزد، و برنخيزد جز كسى كه در دنيا گذشت داشته باشد. و از پيغمبر روايت شده است كه فرمود: آيا هر كدام شما عاجز هستيد كه چون
ص: 634
ابى ضمضم باشيد كه هر گاه از خانه اش بيرون مى آمد مى گفت: بار خدايا من عرض خود را به مردم صدقه دادم، مقصودش اين بود كه روز قيامت از آنها داد خواهى نكنم، نه اينكه به واسطه اين گذشت غيبت او حلال بوده، براى اينكه به مجرد مباح كردن عرض و آبرو حق ساقط نشود زيرا اين خود صرف وعده گذشت است پيش از لزوم حق گرچه وفاى به آن سزاوار است خصوص اگر براى خدا باشد. من گويم: در خصوص مورد حديث كه امام است عفو سودى ندارد زيرا ذم و غيبت امام كفر است و عفو ائمه دفع عقاب آن سود ندهد و براى كافر در قيامت شفاعت نكنند چون پسند خدا نيست و اين عفو براى تقيه يا رفع درجه است و نتيجه اى براى معفو ندارد.
«ان تركت الناس لم يتركوك»
گويا مقصود از ترك، ترك محاوره و گفتگوى با آنها است و عيب نكردن از آنها، و مقصود از رفض، گوشه گيرى و ترك معاشرت و مجالست و رفاقت با آنها است. از مجلسى (رحمه الله)- «قال» يعنى ابو خديجه گفته كه: چون امام به منزل خود هم وارد مى شد همين دعا را با كمى تغيير مى خواند، يعنى بجاى خرجت دخلت مى فرموده است. از مجلسى (رحمه الله)-
«حوائج الدنيا»
هر آنچه است كه در زندگانى و بقاء در دنيا بدان نياز است، و حوائج آخرت هر آنچه است كه از آن سود آخرت به دست آيد از همه امور خير. از مجلسى (رحمه الله)- در مفتاح الفلاح گفته: آية الكرسى را تا «هُمْ فِيها خالِدُونَ» بخواند، و مشهور گفته اند: تا همان «الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ». از مجلسى (رحمه الله)- اين حديث مطابق حديث 2 باب است، با اختلافى در اول سند. از مجلسى (رحمه الله)-
«و صدق قولي بفعالي»
زيرا كردار، گواه راستى گفتار است، و كسى كه مدعى ايمان به بهشت و دوزخ است و كارى
ص: 635
نكند كه او را به بهشت نزديك كند و از دوزخ دور سازد كردارش، گفتارش را تكذيب كند. از مجلسى (رحمه الله)- مؤمنِ آل فرعون، ظاهر اين است كه مؤمنِ آل يس باشد چنانچه در اخبار ديگر است زيرا آيه «يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ» در داستان او است، و شايد اين تعبير خلاف از راويان باشد، و برخى افاضل گفته است كه: اين دو مؤمن يك شخص بوده اند كه عمرش دراز بوده است و بعد آن روشن است و مخالف اخبار وارده در باب هر دو مؤمن است. از مجلسى (رحمه الله)- «و الذي نعرفه» اين سخن از راوى است كه على بن الحكم باشد، مى گويد: ميان ما در دنبال دعاى مذكور اين عبارت معروف است بجاى: ان يذهب الليل و يجي ء الصبح بما جاء. تفسير اين حديث طبق روايت صاحب تهذيب در امالى خود از امام صادق (علیه السّلام) اين است كه فرمود: هر كه غم روزى خورد گناهى بر او نوشته شود، دانيال در دوران پادشاهى جبار و سركش بود (بخت نصر) كه او را گرفت در چاه افكند و درنده ها را بر سر او ريخت و بدو نزديك نشدند و او را از آن چاه برنياورد و خدا عز و جل به يكى از پيغمبران وحى كرد كه براى دانيال خوراكى ببرد، عرض كرد: پروردگارا، دانيال كجا است؟ خطاب رسيد: از قريه بيرون شو و كفتارى تو را پيش آيد، دنبالش برو تا تو را به او رهنمايد؛ و آن كفتار او را بر سر آن چاه آورد كه دانيال در آن بود و خوراك را براى او در چاه سرازير كرد. از مجلسى (رحمه الله)-
«من عرشك»
يعنى خصالى كه عرش براى آنها سزاوار عزت است يا محل بست و بند آنها و حقيقت معنايش اين است كه به عزت عرش تو. از مجلسى (رحمه الله)- فلك، را در مصباح گفته است: به معنى كشتى است مفرد و مذكر و مؤنث دارد، و ممكن است با دو فتحه خوانده شود
ص: 636
به معنى چرخ و بر اين تقدير مقصود موج هواء است و به معنى اول دلالت دارد كه خدا به هر كشتى فرشته گمارد. از مجلسى (رحمه الله)-
«ليست لعالم فوقه صفة»
شايد مقصود اين است كه هيچ دانشمندى در صفت علم برتر از او نيست و اعلم از او نيست، يا مقصود اين است كه دانشمندان نتوانند وصف او را از حد بگذرانند كه بيش از آنش نسزد بلكه هر چه مبالغه كنند باز هم مقصرند.
ص: 637
ص: 638
اين فصل اصول كافى به عنوان فضل قرآن مصدر است و قسمت اول اخبارش تا شماره 14 عنوان و باب ندارد و پس از آن چند باب با عناوين مختلفه قيد شده است كه باز هم به عنوان يكى باب فضل قرآن است و خوب بود كه كتاب القرآن تعبير مى شد، و اخبار صدر اين فصل با اخبار فضل قرآن در يك باب ذكر مى شد. از مجلسى (رحمه الله)- در نهايه گفته است: اصل معنى لفظ قرآن به معنى فراهم كردن است و از اين راه كتاب خدا را قرآن گفته اند زيرا در آن قصص و وعد و وعيد و آيات و سور با يك ديگر جمع شدند و لفظ قرآن مصدر است و گاهى بر همان صلاة اطلاق شود چون قرائت دارد و گاهى هم همزه آن تخفيف گردد.
«كلام القرآن» گفته اند كه سخن كردن قرآن عبارت از اين است كه به گوش مى خورد و از آن فهم معنى مى شود و همين است حقيقت سخن
ص: 639
گفتن و شرطش نيست كه از زبان موجود زنده اى باشد و همچنين است مقصود از سخن گفتن نماز زيرا هر كه نماز را بحق و حقيقتش بجا آورد، نمازش از پيروى دشمنان دين و زور بران حق ائمه راشدين- كه هر كه آنها را شناسد خدا را مى شناسد و هر كه آنها را ياد كند خدا را ياد كرده است- باز دارد، انتهى.
و در اخبار وارد است كه مقصود از صلاة، امير المؤمنين است؛ و مقصود از فحشاء و منكر، ابو بكر و عمرند؛ و ذكر اللَّه، رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) است، پس اينكه امام فرمايد: نماز رجل است، ممكن است بر سبيل تنظير باشد يعنى استبعاد ندارد كه قرآن در حقيقت خود صورتى داشته باشد چنانچه از نظر بطن اين آيه مقصود از لفظ صلاة هم يك مردى است يا مقصود اين است كه نماز هم صورت و نمونه اى دارد كه بر آن مرتّب مى شود و از آن ناشى مى گردد و همچنين است قرآن.
و ممكن است مقصود از صورت قرآن در قيامت، امير المؤمنين (علیه السّلام) باشد زيرا او دانشمند به قرآن است و اخلاق قرآنى دارد چنانچه خود فرموده است: منم كلام اللَّه ناطق، زيرا هر كس صفتى يا عملى يا حالتى دارد گويا جسد آن صفت و حالت است و آن صفت و حالت بوجود او مجسم شده است و به اين بيان امير المؤمنين (علیه السّلام) پيكر قرآن و نماز و زكاة است و ذكر اللَّه است چون در آن به حد كمال است و اين اسامى در باطن قرآن به او اطلاق شده است و بر مخالفين و دشمنانش فحشاء و منكر و بغى و كفر و فسوق و عصيان اطلاق شده چون كاملًا در آنها موجود بوده اند و بوجود آنها مجسم شده بودند و اين صفات ذميمه چون جان آنها بوده است. در حمل اين خبر چنين به ما افاضه شده و به وسيله آن اخبار بسيارى حل خواهد شد، پايان كلام مجلسى (رحمه الله).
من در اينجا شرحى را كه در باره قرآن در مقاله شانزدهم جلد سوم
ص: 640
كتاب «الدين في طور الاجتماع» عربى خود مطبوع نجف در سنه 1356 هجرى قمرى است عيناً ترجمه مى كنم.
قرآن كلامى است كه از مبدء غيب در قالب دل پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) ريخته شده است و از زبان او سر بر زده در جلوه الفاظ منظم بشرى كه مركب است از مفرد و جمله، و مؤلف است از حروف و صور و در نظم و اسلوب خود كاملًا ممتاز و از ديگر سخن ها جدا است، از نثر مرسل به وسيله سجع موزون و آغاز و انجام آياتش ممتاز است و از شعر و تصنيف به وسيله بركنارى از ملازمت وزن و قافيه و چون قرآن با تركيب روان و سيل آساى خود بر تو خوانده شود و گوشت را به فواتح و فواصل آيات خود بند كند و در آياتش نه ضرب و عروضى وجود دارد و نه قافيه و قريضى ولى نظم سخن در آن بهم بسته و پيوسته است تا آنجا كه قريحه شاعرِ سخن سرا و خطيب سخنور را فرسنگ ها پشت سر انداخته است از تأليف كتاب نويسان اين امتياز را دارد كه رشته سخن را به يك موضوع اختصاص نمى دهد و هنوز گوش مستمع از بيان يك موضوع خسته نشده است كه در فنونى از گفتار و انواعى از معانى وارد بحث مى شود در عين حالى كه برايت داستان گذشتگان را بيان مى كند چون بيم دهنده اى به تو اعلام خطر مى نمايد و گوشت را از مژده و بشارت مبشران پر مى كند و در اين ميان كه تو را به احكام دين پرورش مى دهد سرانجام پرهيزكاران را برايت بيان مى كند و هلاكت كفار را شرح مى دهد در همان حالى كه تاريخ مردم ديرين را به تو مى آموزد تو را به مبارزه و نبرد با سركشان و مفسدان تشويق مى نمايد و در ميان شرح همه اين مباحث مختلفه، عقائد پر ارزش و معارف پر بهائى به تو درس مى دهد كه روح آزادى و نوع پرورى و رژيم هاى حكم روانى و سياست هاى مدنى را در تو تقويت مى نمايد، قرآن مجيد از همه فنون كلام فصحاء و سخن سرايان عرب ممتاز است از شعر و نثر و خطابه و هم از همه تأليفات و كتاب نويس ها قديم و جديد و شرقى و غربى جدا و ممتاز
ص: 641
است، راستش اين است كه قرآن مجيد گفتارى است جداكننده حق و باطل و واقع بين و شوخى و سرسرى نيست انواع مقاصد و اطراف سخن با بيانى فرازنده و جمله بندى برازنده در آن فراهم شده است و مردم عادى و بسيار ساده و همزبان از آن استفاده كنند و با آن مأنوس شوند و گويا همان گفتار خود آنها است كه در شب نشينى ها بدان داستان سرائى كنند و هيچ گونه تعبيرات زشت و نامأنوس و ناآشنائى در الفاظ آن وجود ندارد نه در مفردات آن تنافر و كلمه هاى زننده وجود دارد نه در جمله بندى ها و تركيباتش تعقيد و ابهام و گرهى هست با اين ظاهر ساده و مأنوس پر معنا و پر مغز و عميق است كه خرد بزرگترين فلاسفه در فهم آن سرگردان است و اندكى از آن به مجلدهاى سطبر از معارف و علوم تفسير مى شود. ممكن است مقصود اين باشد كه امر امامت حقّ اين خانواده ها نبوده است و به ناحق متصدّى آن گرديده اند، در اين صورت بيان حكم واقع است و مقصود از خلافت، امامت بر حقّ است و محتمل است مقصود اين باشد كه اين خانواده ها تا ابد حكم و خلافت ظاهرى را هم ديگر به دست نخواهند آورد و خاندان آنها بواسطه ظلم و ستمى كه روا داشتند از تصدّى خلافت منفصل ابدى شدند، در اين صورت اخبار از آينده است و يك پيشگوئى است كه در شمار ملاحم است در صورتى كه در تاريخ آينده حديث بنى فاطمه سلطنت هائى برپا كردند و در اطراف جهان به حكومت هاى دراز و كوتاه رسيدند كه هنوز هم دنباله آنها باقى است. از مجلسى (رحمه الله)- طوال، يعنى سوره دراز، و آن: البقره و آل عمران و النساء و المائده و الانعام و الاعراف و الانفال به همراه التوبه، زيرا اين دو را قرين خوانند چون كه ميان آنها بسم اللَّه فاصله نشده است، و گفته اند:
هفتمين سوره هاى طوال سوره يونس است و اين سوره ها را طوال گويند چون بلندترين سوره هاى قرآنند. و اما مثانى، همان سوره هايند كه دومى طوالند
ص: 642
و پهلوى آنها در آمده اند، از سوره يونس تا سوره النحل. و گويا طوال مبادى هستند و مثانى دومين آنها بشمار باشند.
و گفته شده است كه: همه سوره هاى قرآن از كوتاه و بلند، مثانى هستند چون خدا فرمايد: «كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ» (و اين توصيف راجع به همه قرآن است) و وجه اين نامگذارى اين است كه حدود و امثال در آن دو بار ذكر مى شود.
و گفته شده است كه: مثانى، همان سوره حمد است، و اين از امامان ما (علیه السّلام) روايت شده است. و اما صده ها، پس هر سوره اى باشد كه در حدود صد آيه است يا اندكى بيش و يا كم و آنها هفت سوره اند كه نخست سوره بنى اسرائيل است و آخرش سوره المؤمنون است، و گفته شده است: صده، همان سوره هاى پس از طوالند و مثانى پس از آنهايند كه كمتر از صد آيه اند و بيشتر از مفصل و آنها را به اعتبار آغاز شمردن صده ها مثانى گويند.
و سوره هاى مفصل پس از حم ها باشند تا آخر قرآن. يعنى بوى خوب از او درك نمى شود. از مجلسى (رحمه الله)- و شايد مقصود از اولين سابقان در ايمان به خدا و رسولند. از مجلسى (رحمه الله)- شايد تعبير به اين مضمون براى بيان اختلاف مراتب فضيلت است و مقصود اين است كه گرچه همه اقسام ختم قرآن فضيلت دارند ولى در سه درجه قرار دارند:
1- از جمعه آغاز كند و در جمعه آينده ختم كند و همه را در ظرف يك هفته بخواند.
2- در جمعه ختم كند گرچه آن را در كمتر از هفته بخواند يا در دو هفته مثلًا بخواند.
3- يك ختم قرآن در مكه بخواند به هر نحو ميسر شود.
ص: 643
از مجلسى (رحمه الله)-
«حرفا ظاهرا»
شايد مقصود اين است كه مدغم نباشد و حروفى نباشد كه در درج كلام ساقط مى شوند، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: روشن تر اين است كه مقصود حرفى باشد كه معلوم شود از قرآن است يعنى در ضمن جمله اى باشد از قرآن كه ممتاز گردد از كلام ديگر و قرآنيت آن محرز گردد و از اين حديث استفاده شود كه مجرد نيت براى تحقق قرآنيت كافى نيست و اين خود يك بحث پردامنه اى است كه در مسائل فقهى مورد توجه است:
1- بسم اللَّه، در فقه شيعه جزء سوره است و گويند: اگر با قصد سوره معينى بسم اللَّه گفت و خواست سوره ديگر بخواند بايد بسم اللَّه را به قصد آن سوره اعاده كند.
2- مس كتابت قرآن براى بى طهارت حرام است، اگر يك كلمه را به قصد قرآن نوشت همين حكم حرمت بر آن مترتب است، و خلاصه اينكه قرآن بودن امرى است قصدى و بقصد خواننده تحقق يابد ولى اين حكم مورد اعتراض است و قرآن بودن هر كلام يا جزء بودن بسم اللَّه براى هر سوره معين به مميز خارجى است نه بصرف قصد خواننده مانند سائر امورى كه مميزات خارجى دارند و تعين بسم اللَّه به عنوان جزئيت يك سوره خاص به اين است كه آن سوره بعد از آن خوانده شود و تعين يك لفظ براى اينكه قرآن باشد به اين است كه اندازه اى از سائر الفاظ قرآن بدان ضميمه شود كه شناخته شود قرآن است چون قرآن از نظر ذات كلامى است ممتاز و در حد اعجاز، پس بسم اللَّه جزء مشتركى است از همه سوره ها مانند يك خشت كه جزء مشترك مسجد و مدرسه است و چنانچه جزئيت آن براى مسجد به اين است كه سائر مشخصات مسجدى با آن ضميمه شود جزئيت بسم اللَّه هم براى سوره خاص در صورتى است كه مشخصات آن سوره با آن ضميمه شود و چنانچه قصد
ص: 644
بناء به اينكه اين آجر كه بكار مى گذارد جزئى از مدرسه يا مسجد باشد اثرى ندارد در اينجا هم همين طور است و اينكه امام مى فرمايد حرف ظاهرى از قرآن را بخواند يعنى حرفى كه به وسيله ضميمه شدن اجزاء مشخصه ديگر معلوم شود كه قرآن است نه اينكه صرف تلفظ به يك حرف و لو اينكه به قصد قرآن باشد كفايت كند و موجب اين ثواب باشد. از مجلسى (رحمه الله)- شايد مقصود اين است كه هر چه را از قرآن مى داند تا آخرش بخواند ثواب ختم تمام قرآن را دارد و اگر چه در واقع قرآن بيش از آن است. از مجلسى (رحمه الله)- در اخبار عامه است كه آن را چون دقل پراكنده مكن و دقل چنانچه در نهايه گفته است: خرماى بدو خشكى است كه با هم پيوند نمى شود و پراكنده مى گردد، و مقصود اين است كه كلمات قرآن را پيوسته ادا كن كه از هم دور نشوند و پراكنده گردند و شنونده را سرگردان سازند. تاب نياوردن مردم براى شنيدن آوازه خواندن قرآن يا به واسطه آن است كه آن را غير جائز مى شمرند و بر امام اعتراض مى كنند و مثلًا مى گويند: سرودخوانى است، و روا نيست و يا براى اين است كه خود را از دست مى دهند و بيهوش مى شوند. از مجلسى (رحمه الله)- «و اشار بيده» گويا اشاره كرد كه خاموش باش. از مجلسى (رحمه الله)- در نهايه گفته است: ها، لفظى است كه براى آگاه كردن مخاطب آورند و او را بدان جا كه رشته سخن كشيده خبردار كنند. از مجلسى (رحمه الله)-
«اربعمائة شهيد»
شايد مقصود شهيدان غير از امت اسلام است، يا اينكه به اندازه ثواب آنها به وى دهند گر چه
ص: 645
به شهيدان از راه تفضل ثواب بيشترى دهند. آية الكرسى، تا «هُمْ فِيها خالِدُونَ» اعتبار شده، و آيه ملك تا «تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ» كه هر كدام دو آيه مى شوند از نظر آيه شمارى مضبوط در قرآن مجيد و اطلاق آيه بر مجموع از نظر اعتبار جنس است. از مجلسى (رحمه الله)- در مجمع البحار گويد: در حديث است كه هر كه مسبحات را بخواند، يعنى سوره هائى كه آغاز آنها «سبّح لله» يا «سبحان» يا «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ» است، در تهذيب گفته است: مسبحات سوره ها آنهايند كه با كلمه «سبح» يا با كلمه «يسبح» آغاز مى شوند، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: اين سوره ها عبارتند از:
1- سوره الاسرى 2- سوره الحديد 3- سوره حشر 4- سوره صف 5- سوره جمعه 6- سوره تغابن 7- سوره الاعلى. از مجلسى (رحمه الله)- ممكن است ثلث و ربع بر سبيل تخمين باشد يا بمجرد بخش بر 3 و 4 و اگر چه همه اقسام با هم برابر نباشند يا تقسيم برابر اعتبار معانى و بطون آيات است. از مجلسى (رحمه الله)- گويا مقصود از اين حديث، نهى از بيان وقوع امور است در آينده به وسيله استنباط از قرآن يا بيان امور نهانى به وسيله آن، و خلاصه اينكه نبايد قرآن را وسيله پيش گوئى و يا كشف اسرار نهانى ساخت نه اينكه مقصود نهى از استخاره با قرآن باشد زيرا خبر داده شده كه استخاره با قرآن جائز است چنين گفته شده، و شايد مقصود اين است كه بشنيدن قرآن يا ديدن آن نبايد فال زد و آن را به دل گرفت چنانچه رسم عرب ها بوده كه به مجرد شنيدن برخى آوازها و يا ديدن بعضى چيزها فالِ خوش براى خود مى زدند و يا آن را به فال بد مى گرفتند و شايد سرش اين باشد كه در صورت عدم ظهور اثر، نسبت به قرآن بد عقيده يا سست عقيده مى شوند،
ص: 646
پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: استخاره، بمعنى طلب خير در كارها از خداوند و اميد اينكه هر اقدامى انسان مى كند سرانجام خوش و نتيجه دل خواهى داشته باشد، امرى است كه عقلًا مستحسن است و در شرع هم تأييد شده است و براى آن دستوراتى رسيده كه در باب خود مذكور است و اين هيچ ربطى به فال زدن و فال گرفتن ندارد، و استخاره به معنى متعارف امروزه كه براى تشخيص خوبى و بدى سرانجام كار است اگر به منظور پيشگوئى انجام شود، نوعى از فال گيرى محسوب است ولى اگر به منظور طلب الهام از درگاه خدا باشد به اين معنى كه استخاره كننده از خدا بخواهد كه اگر كارى كه مى خواهد در آن اقدام كند سرانجام خوب و سودمندى دارد به دلِ او اندازد كه خير است و اگر سرانجام بد و زيان بخشى دارد به دل او اندازد كه بد است، اين خود يك نحو دعا و در خواستى است، و معنى فال زدن و فال گرفتن ندارد و نوعى از دستورهاى الهى است و قابل تشريع است، يعنى صحيح است كه شرع مقدس براى الهام جوئى از درگاه خدا وسيله اى مقرر كرده باشد و دستورى داده باشد و راهى در برابر بندگان گشوده باشد، و البته محتاج به دليل معتبرى است و دليل جواز و صحت استخاره به وسيله قرآن مجيد وارد شده است چنانچه مجلسى (رحمه الله) بيان كرده و روايت آن مى آيد، و منظور از استخاره به قرآن اين است كه انسان با توسل بدان از خداوند طلب الهام كند و در خواست كند كه اگر كارى كه اقدام مى كند خير است خير بودن آن را به دلِ او اندازد تا رغبت در انجام آن پيدا كند و اگر بد است، بد بودن آن را به دل او اندازد تا از آن صرف نظر كند چنانچه استخاره به معنى طلب خير هم كه اخبار بسيار و آداب و نماز براى آن وارد شده است، در حقيقت به معنى اين است كه خداوند وسائل و اسباب خير را براى انسان فراهم كند چون اين عالم، عالم اسباب است و يكى از وسائل مؤثر در جلب خير، علم فاعل به خير بودن كارى
ص: 647
است كه داعى اقدام او براى انجام آن مى شود و يكى از وسائل مؤثر دفع ضرر و بدى همان عقيده به بد بودن و زيان آن است كه باعث خوددارى از انجام آن است، و استخاره به اين معنى يكى از ابواب خير است و دليل تشريع آن از توسل به قرآن مورد اعتبار است ولى از نظر توسل به تسبيح، مورد ترديد و اعتراض است زيرا دليل معتبرى از كتاب و سنت بر تشريع و تجويز استلهام با تسبيح وجود ندارد، و خصوص انجام عمل شمارش و ترتيب اثر بدان به فال گيرى مى ماند و ما شرح استخاره با قرآن و شرائط آن را در مورد خود بيان مى كنيم ان شاء اللَّه. از مجلسى (رحمه الله)- مختم را گفته اند: به معنى اين است كه نشانه پايان آيه ها با طلا بوده و ممكن است مقصود از: مختم بالذهب، اين باشد كه نقش وسط جلد يا آغاز و انجام طلا بوده يا حاشيه آن با طلا آراسته بوده است، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: لفظ حديث مبهم است از اين نظر كه مقصود يك مصحفى است يا كتابى كه در ضمن آن آيات سور قرآن بوده است. از مجلسى (رحمه الله)- از نهايه است كه در حديث آمده: قرآن به هفت حرف نازل شده كه همه كافى و شفا بخشند، قصد او از حرف لغت است، يعنى بر هفت لغت از لغات عرب نازل شده است يعنى اين هفت زبان مختلف عربى در قرآن هستند و بعضى تعبيراتش به زبان مخصوص قريش است و بعضيش به زبان هذيل و بعضى از آن به زبان هوازن و برخى به زبان يمن و مقصود اين است كه در يك حرف هفت وجه است علاوه بر اينكه قرائت قرآن هفت تا ده روش دارد چون كلمه مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ و عبد الطاغوت و از آن مصادرى كه اين موضوع را توضيح مى دهد گفتار ابن مسعود است كه من قراءات قراء را شنيده ام و در قرائت به هم نزديك هستند بخوانيد قرآن را چنانچه آموخته ايد همانا اختلاف در تعبيرات قرآن مانند آن است كه يكى از
ص: 648
شماها بگويد: هلم (بيا)، يا به عبارت ديگر بگويد: تعال، يا بگويد: اقبل، كه همه اين الفاظ يك مقصود را مى رسانند و در شرح اين حديث جز اين اقوال ديگرى هم هست كه اين قول از همه بهتر است و حرف در اصل لغت طرف و جانب است و به اين تناسب حرف را در حروف هجاء بكار برند، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: شك نيست كه لغت عرب پردامنه و وسيع بوده است در همان دوران نزول قرآن و در مفردات و علامات قبائل مختلفه با هم اختلاف داشته اند ولى دور نماى همه يك لغت بوده است و با امتيازات خود از سائر زبان ها جدا بوده است، قرآن با اسلوب كامل فصيح ترين زبان هاى قبائل صريح حجاز و نجد و يمن در قالب كامل ترين جمله بندى ها و تعبيرات عربى ريخته شده است و در حقيقت مطابق فشرده و منتخب لغات فصيحه و معموله دوران نزول است كه از آن به لغت مضر تعبير شده است، مضر جدّ اعلاى كليه قبائلى است كه در محيط حجاز و نجد و تهامه و يمامه زندگى مى كرده اند.
در اين هم شكى نيست كه قرآن با تعبيرات مختلفه و قرائت هاى مختلفه در محيط اسلامى نشر شده است و سلسله اين قراءات مختلفه هم به اصحاب پيغمبر مى رسند كه خود از زبان پيغمبر تعليم گرفته اند و به شاگردان خود آموخته اند و تا هفت، بلكه ده از اين قرائت هاى مختلفه را متواتر دانسته اند يعنى بطور قطع سلسله آنها بخود شخص پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) مى رسد و از زبان آن حضرت شنيده شده است، و نتيجه اين است كه خود پيغمبر در آموزش قرآن تعبيرات مختلفه داشته، مانند يك شاعر و يا مؤلف كه براى تعبيرات خود نسخه بدل ضبط مى كند و يك عبارت نظم و يا نثر خود را به دو و يا چند تعبير ادا مى كند و اين تعبيرات مختلفه دو وجه دارد:
1- تعدد نزول كه برخى كلمات چند بار به آن حضرت نازل شده و هر بار موافق قرائتى بوده و پيغمبر يا به مناسبت آموزنده ها به هر كدام تعبيرى
ص: 649
را تعليم داده و يا همه را به همه تعليم داده و هر كدام طبق ذوق خود يكى را انتخاب كرده و به شاگردان خود آموخته است.
2- اينكه آنچه به شخص پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) نازل شده، يك تعبير بوده است و خود پيغمبر رخصت داشته كه براى آن يك نسخه بدل بيان كند به مناسبت حال شاگردان و بنا بر اين قرآن هم مانند نماز فرض اللَّه و فرض النبى دارد چنانچه در بعضى اخبار و بيشتر از طريق عامه آمده است كه جبرئيل به پيغمبر عرض كرد: به امتت بگو: قرآن را به يك حرف (يعنى لغت) بخوانند، گفت:
نمى توانند، و جبرئيل بالا رفت و پائين آمد و گفت: به آنها بفرما: با دو حرف بخوانند، باز پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) فرمود: نمى توانند، و تا سه بار يا هفت بار رخصت دريافت كه به آنها توسعه دهد و بفرمايد كه آن را به هفت حرف بخوانند. در اين صورت همه قرائت هاى ثابته و قطعى قرآنند يا به تعبد نزول يا واسطه رخصت داشتن پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) در اختلاف تعبير.
و مقصود از اين اخبار كه مى فرمايد: قرآن به يك حرف نازل شده است و از جانب خداى يگانه است اين است كه همه قرائت ها را خداوند نازل كرده است و تعبير خدا است، و همه، قرآن است و كسى حق نداشته و نتوانسته از طرف خود تعبيرى در قرآن بگنجاند و نخواهد توانست. و روايت دوازدهم باب كه مى فرمايد: اختلاف از طرف راويان است يعنى اختلاف در تفسير و در تطبيق مقاصد قرآنى نه اختلاف در تعبير طبق قرائت هاى ثابته و گر نه لازم آيد كه قرآن به اعتبار قرائت هاى مختلفه تحريف به زياده شده باشد، و اين خلاف مسلّم ميان همه مسلمين است و اگر زمينه امكان گنجاندن يك كلمه بشرى در قرآن باور شود، گنجانيدن يك جمله و يك آيه هم بميان مى آيد با اينكه برخى آيات قرآن همان يك حرف است چون حروف مقطّعه اوائل برخى سوره ها يا مانند كلمه «مُدْهامَّتانِ» در سوره الرحمن، و فتح اين باب خرق ناموس
ص: 650
ديانت اسلام و ايجاد تزلزل در مدرك اساسى و خلل ناپذير قرآن مجيد است، نعوذ باللَّه من الخذلان. اين دو حديث و حديث 23 آينده در اين باب اشعار دارند كه در الفاظ قرآن موجود تغييراتى رخ داده است و آيات منزله با اين قرآن موجود تطبيق كامل ندارد و اين ترديد در همان صدر اسلام هم در دل برخى افتاده است و روايت 15 هم بدين ترديد اشارت دارد ولى ادله محكم و فراوان دلالت دارند كه متن قرآن همين است كه در دست مسلمين است و همين است كه بر پيغمبر اسلام نازل شده است و پيغمبر اسلام آن را با همين صورت موجوده به امت خود تسليم كرده و علم به حقائق و اجراء صحيح و نگهبانى آن را به خاندانش سپرده است و اين سفارش مسلم و قطعى خود را صادر كرده است كه:
انّي تاركٌ فيكم الثقلين، كتاب اللَّه و عترتي
- راستى كه من دو وزنه بزرگ اسلام را بجاى خود مى گذارم، كتاب خدا و عترت و خاندانم را.
1- از نظر تعقل و اعتبار صحيح بايد گفت كه اگر دست تحريف و تغيير به اين كتاب مقدس راه يافته بود بر اثر بروز اختلافات جدى و ريشه دار ميان طوائف مسلمين از نظر سياسى و علمى و اعتقادى بكلى شيرازه اسلام از هم پاشيده بود و قرآن از ميان رفته بود، بعلاوه توجه مسلمانان از زمان وفات پيغمبر به حفظ و تدوين قرآن در صورتى كه هنوز صدها نفر بودند كه قرآن را سراسر از پيغمبر آموخته و در خاطر داشتند راه هر گونه تغيير و تحريفى را بسته است.
2- دلالت خود قرآن بر مصونيّت آن از دستبرد و تحريف (41 سوره حم سجده): «راستى كه آن كتابى است عزيز و مصون از تعرّض (42) باطل از پيش و پس در آن راه ندارد، نازل شده است از طرف خداى حكيم و حميد».
ص: 651
(9 سوره حجر): «راستى كه ما خود هستيم كه قرآن را فرود فرستاديم و راستى كه ما خودمان آن را حافظ و نگهداريم». و در مجمع البيان هم بدين تعبير قاطع اتفاق مسلمانان را و خصوص شيعه را از سيد مرتضى نقل كرده است. از مجلسى (رحمه الله)- گفته اند: مقصود از ضربِ قرآن بعضى بر بعضى، تفسير قرآن و جمع ميان آيه هاى آن است و استنباط احكام از آن زيرا جز معصوم اين كار را نتواند، و ممكن است مقصود همان معنى ظاهر باشد (يعنى دو جزوه از قرآن را به هم بكوبد به قصد خوار شمردن و اهانت كه موجب كفر است) يا مقصود از كفر، فسق است بطور مجاز. شيخ صدوق در كتاب معانى الاخبار پس از نقل اين حديث گفته است: من از محمد بن الحسن معنى اين حديث را پرسيدم در پاسخ گفت: مقصود آن اين است كه مردى از تفسير آيه اى به آيه ديگرى جواب دهد، انتهى.
و ممكن است مقصودِ او هم همان باشد كه ما در اول ذكر كرديم، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من گويم: اگر اين جمله را به اين جمله ساده ترجمه كنيم كه: هر كه قرآن را برهم بزند كافر است، معنى روشنى دارد زيرا بر هم زدن چيزى پريشان كردن و ويران نمودن آن است. سازمان هر زبانى داراى مفردات و جمله بندى هاى سخن و اشاراتى است كه هر كدام در بيان مقصود سخنور وظيفه اى را انجام مى دهند از نظر مفردات لغت و جمله بندى هاى آن، ميزان برترى لغتى بر لغت ديگر توسعه تعبيرات است و اهل هر زبانى كه اطلاعات بيشتر و محيط زندگى وسيع تر دارند لغت هاى بيشترى بكار مى برند زيرا تعبير از همه آنچه در محيط زندگى آنها است جزء زندگى آنها است و اين توسعه را خواه نخواه پديد مى آورد و توسعه تعبيرات و جمله بندى هاى بيشتر در هر زبان از نظر توسعه
ص: 652
ادبيات و علوم اهل آن زبان است هر چه دائره ادبيات و تعليمات دينى و علوم در زبانى وسيع تر باشد جمله ها و تعبيرات ديگرى بايست مى شود.
ولى از نظر اشارات زبان، برترى زبانى به زبانى وابسته هر چه دقيق تر بودن و علمى تر بودن آن زبان است از نظر اداى مقاصد، و اين اشارات مندرجه در لغت و زبانى براى مقاصد شاهكار بلاغت و شيوائى و سخن رانى است و دائره بسيار وسيعى دارد كه ما بدانها اشاره مى كنيم:
1- اعراب، يعنى علائمى در آخر هر لفظ براى نشان دادن مقصود از آن لفظ كه فاعل است يا مفعول يا مضاف اليه.
2- نشانه هائى براى اينكه لفظ به چه تعلق دارد، و متعلق آن مرد است، زن است، يكى است، چند تا است.
3- تركيب و جمله بندى از نظر چيدن الفاظ در رديف هم، و كدام جلو باشد و كدام عقب و كدام در وسط.
4- الفاظى كه در لا بلاى كلام آيند و روابط اجزاء سخن را بفهمانند كه معمولًا از آنها به حرف تعبير كنند در برابر اسم و فعل و مى توان از آنها به ملاط سازمانِ سخن تعبير كرد.
و هر كس اطلاعى به اصول ادبيات زبان ها داشته باشد مى داند كه زبان عرب از جهاتِ بالا بر هر زبانى برترى دارد و در اداى مقاصد گوياتر است به همين جهت هر مقصودى كه با هر زبانى عرب ادا شده است با آن بطور كامل ادا مى شود ولى بسا مقاصدى كه با زبان عرب ادا شده است و با هيچ زبان ديگرى بطور كامل نمى توان ادا كرد و از اين جهت است كه برخى اشعار عرب و امثال سائره در زبان عرب و برخى آيات مقدسه قرآن ترجمه ندارند و با زبان ديگرى از مقصود كامل مندرج در آنها نمى شود تعبير كرد و از اين قبيل شمرده شده است:
آيه (11 سوره كهف): «فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ»- كه مقصود اين
ص: 653
است كه خوب را بر آنها مسلط كرديم، ولى اين تعبير با كنايه را نمى شود به زبان ديگر ترجمه كرد و يكى از نكات دقيق فهم مقاصد قرآنى كه بعضى از بطون آن است همين دقتِ تعبيرات قرآن است در درج همين اشارات كه احاطه بدانها مخصوص به عالم معصوم بوده است و تا آنجا هم كه در دسترسِ همه بوده است مخصوص به همزبانان همزمان نزول قرآن بوده كه پروردگان زبان مضر بودند و در آخر قرن دوم اسلامى بكلى منقرض شدند. از مجلسى (رحمه الله)- من اللوحين، شايد در زمان پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) قرآن را بر دو لوح نوشته بوده است و از آنها رونويس كرده، يا مقصود لوح خاطر و لوحِ دفترها است، يا مقصود لوح محفوظ و لوح محو و اثبات است، يا مقصود لوحِ زمين و لوح آسمانى است، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من مى گويم: در اين ترديدى نيست و مورد اتفاق مسلمانان است كه على بن ابى طالب (علیه السّلام) يكى از نويسندگان قرآن بوده است چنانچه مورد اتفاق است كه آن حضرت بيشتر از ديگر مسلمانان و خصوص نويسندگان قرآن به پيغمبر پيوسته بود و در خانه او زندگى مى كرد و با اسرارِ او آگاه بود و همه وقت به او دسترسى داشت و پس از هجرت هم به شرف دامادىِ آن حضرت مشرف شد و از همه كس به او نزديك تر بود با اين ملاحظات مايه يقين است كه در نويسندگانِ قرآن بر همه سبقت داشته و داناتر بوده است، با توجه به اين موضوع در تاريخ جمع قرآن نامى از على بن ابى طالب نيست، و در حقيقت طبق اخبارى كه در اين موضوع وارد شده است رئيس هيئتى كه مأمور جمع قرآن شدند زيد بن ثابت انصارى است كه گرچه از جوانان بسيار هوشمند انصار بود و استفاده خوبى از پرورش و آموزش پيغمبر برد ولى بهيچ وجه طرف سنجش با على بن ابى طالب نيست، گرچه از نظر سن با آن حضرت نزديك بوده است. در اينجا اين پرسش بميان مى آيد كه چرا على بن ابى طالب در هيئت جمع قرآنى كه در دوران خلافت ابى بكر تشكيل شد
ص: 654
شركت نكرد و اين خود دليل روشنى است كه على بن ابى طالب (علیه السّلام) قرآن را خود جمع آورى كرده و پيروان حكومت خلفاء وقت آن را نپذيرفتند و قرآن را با نظر هيئتى به رياست زيد بن ثابت جمع آورى كردند و با آن حضرت از اين نظر اختلاف داشتند و اين اختلاف چند وجه دارد:
1- از نظر سياسى و آن عبارت از اين است كه چون قرآن قانون كلى حكومت اسلام بود و هر كس آن را به ملت اسلام مى داد پيشواى قانونى شمرده مى شد و رهبرىِ او مسلّم مى گرديد و چون دستگاه حكومت سقيفه با رهبرى على مخالف بود بر خود هموار نمى كرد كه قرآن را از دست على بپذيرد و اين را نقض حكومت خود مى شمرد و شايد بهمين جهت بود كه رئيس هيئت جمع قرآن از سائر قريش هم كه طبق شعار سقيفه حقّ خلافت داشتند برگزيده نشد و يك نفر انصارى جوان و زبردست را به اين سمت انتخاب كردند كه قرآن را از دست او گرفتن اين معنى را نداشته باشد و اين همان معنائى است كه امروزه از آن تعبير مى كنند كه روحانيت از سياست جدا است و حكومت سقيفه با اين ترتيب آن را اجراء كرد، در اين صورت ردّ قرآن از دستِ على و پذيرشِ آن از دست هيئت جمع قرآن زيد بن ثابت هيچ دلالتى ندارد كه قرآنى كه على (علیه السّلام) جمع كرده بود با اين قرآن هيچ گونه تفاوتى داشته است.
2- اختلاف در ترتيب سور و آيات چنانچه در بعضى اخبار اشاره دارد كه على (علیه السّلام) قرآن را به ترتيب نزول جمع آورى كرده است و البته در اين قرآن متداول ترتيب نزول در سوره ها و آيه ها مراعات نشده است و اگر ترتيب واقعى سوره ها و آيه ها مضبوط شود و معلوم گردد بسا كه حقائقى از آن استفاده شود و از نظر تطبيق با موقعيت نزول آيات نص بر خلافت على (علیه السّلام) روشن گردد. در اينجا توجه به اين نكته هم لازم است كه جمع قرآن شامل مسائلى است كه از آن جمله است:
ص: 655
1- تنظيم سوره ها به ترتيبى كه موجود است.
2- نامگذارى سوره ها.
3- تتميم بعضى سوره هاى مكى به آياتى كه در غير مكه نازل شده است و تتميم سوره هاى مدنى به آياتى كه در غير مدينه نازل شده است.
4- اسقاط بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ از سوره برائت.
5- آيه بندى سوره ها در شماره هاى معين كه در برخى موارد هم مورد اختلاف است.
6- ضبط املاء قرآن در نوشتن خصوص با برخى املاءهاى نادر كه در برخى موارد قرآن وجود دارد و به عبارت ديگر ضبط كامل رسم الخط قرآن مجيد. آنچه در باره جمع قرآن به وسيله هيئت زيد بن ثابت از تواريخ و احاديث عمومى استفاده مى شود اين است كه مأموريت زيد بن ثابت در جمع قرآن دو ماه بيشتر نداشته است:
1- رو نويس كردن قرآن از روى همه نوشته هاى پراكنده زمان پيغمبر در يك اوراق منظم قابل حفظ و بايگانى زيرا در زمان پيغمبر نويسنده هاى قرآن از هر چه مى توان در آن نوشت مانند پوست و استخوانِ شانه گوسفند و شتر و سنگ هاى پهن استفاده كرده بودند و زيد بن ثابت همه اين نوشته ها را در اوراق منظمى گرد آورد و در صندوقى جا داد.
2- مقابله مندرجات اين اوراق كامل و نسخه رونويس شده از نوشته هاى گذشته با محفوظات صحابه كه قرآن را از زبان خود پيغمبر ياد گرفته بودند و در خاطر داشتند براى تحصيل اطمينان به صحت مندرجات اين نسخه، و در روايات هيچ گونه تعرضى نيست كه هيئت زيد بن ثابت در مسائل ششگانه ديگر تصرفى و اظهار نظرى كرده باشند و از خود نامى براى سوره ها و يا ترتيبى براى سور و آيات ابتكار كرده باشند و اين خود دلالت دارد كه قرآن مجيد به همين ترتيب موجود از خود پيغمبر دريافت شده و همه آن
ص: 656
استناد به وحى الهى دارد، در اين صورت اگر قرآن با ترتيب ديگرى در نزد على بن ابى طالب بوده است بايد گفت: قرآن داراى دو درجه است و مانند احكام واقعى اولى و واقعى ثانوى هر دو درجه آن از مقام وحى رسيده و يكى كه در خور فهم عموم بوده به همه آموخته شده و ديگرى كه زمينه خاصى مى خواسته به على (علیه السّلام) سپرده شده است، بنا بر اين هم حاق قرآن موجود در نزد على (علیه السّلام) با اين قرآن تفاوتى ندارد گرچه از نظر ترتيب خاص مطالب ديگرى هم از آن استفاده مى شود.
3- اختلاف توضيحى:
يعنى در مصحف على بن ابى طالب توضيحاتى از بيانات پيغمبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ) وجود داشته است به عنوان حاشيه يا بين الهلالين كه موارد نزول و موارد تطبيق آيات و برخى نكات رافع اختلاف بيان شده بوده است و با وضع حكومت سقيفه موافق نبوده، و شايد منظور از مصحف مورد روايت 16 اين باب كه امام رضا (علیه السّلام) به بزنطى داده است از اين باب بوده كه در ضمن كلمه: «لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ» نام هفتاد نفر رجال قريش كه پاى ورقه اتحاديه يهود و مشركين بر عليه اسلام امضا داده بودند به نام خود و پدرشان بين الهلالين مثلًا توضيح داده شده است.
و بنا بر اين هم متن مصحف على بن ابى طالب (علیه السّلام) با قرآن موجود اختلافى نداشته است و به هر حال نمى توان گفت كه اين متن قرآن موجود كم و كاستى دارد و يا اينكه در آن تحريف لفظى و اختلاف متنى بوجود آمده است با اينكه همين قرآن موجود در طول دوران ائمه معصومين مورد اعتماد آنها و عموم شيعه بوده است و اخبار غير قابل انكارى در صحت آن صادر شده و همان را ميزانِ شناختنِ حقائق اسلام دانسته و در مورد اختلاف اخبار وارده از پيغمبر و ائمه موافقت با آن را معيار درست بودنِ خبر قرار داده اند و در باره صحت هر تشريع و حكم اسلامى از اصول و فروع بدان تمسك كرده اند و آن
ص: 657
را مورد اعتبار و فصل بين حق و باطل شمرده اند. در سابق اشاره كرديم كه بر هم زدن هر چيزى كنايه از پريشان كردن و ويران نمودن آن است و بر يك ديگر زدن قرآن هم كنايه از پريشان ساختن و ويران نمودن سازمانى است كه قرآن دارد و آن عبارت از تعليم توحيد و آداب ديانت و پيروى از خلافت حقه است و تفرقه ميان او و خاندان عصمت كه پيغمبر آنها را به هم قرين ساخته است. از مجلسى (رحمه الله) شايد كه امام در اين اظهار خود از ربيعه تقيّه كرده است و خود را پيرو قرائت أبى معرفى كرده است. از مجلسى (رحمه الله)- پوشيده نماند كه اين خبر و بسيارى از اخبار صحيحه، صريحند در اينكه قرآن كم شده و تغيير كرده است و به عقيده من اين اخبار از نظر معنى متواتر و قطعى هستند و طرح همه آنها مايه سلب اعتماد كلى از اخبار است بلكه بگمان من اخبار اين موضوع كمتر از اخبار وارده در باب امامت نيست پس چگونه امامت را با اخبار اثبات مى كنند.
اگر اعتراض شود كه اعتماد به اين اخبار سبب سلب اعتماد به قرآن است زيرا اگر تحريف قرآن مسلّم شود در هر آيه اين احتمال مى رود و از حجت بودن مى افتد با اينكه معلوم است ائمه، قرائت و عمل به همين قرآن را جايز شمردند و اين هم به حكم تواتر معلوم است زيرا از هيچ كدام از اصحاب احدى از ائمه (علیه السّلام) نقل نشده است كه قرآن ديگرى به آنها داده شده باشد يا قرائت ديگر به او آموخته باشند و اين روشن است براى هر كس كه در اخبار تتبع كند.
و بجان من چگونه جرات دارند در اين همه اخبار، تأويلات زور و ركيك كنند مثل اينكه در تأويل اين خبر گفته اند: آيات زائده عبارت از احاديث قدسيه است يا اينكه آيات، به آيات كوچكترى تا به اين شماره تجزيه مى شوند.
ص: 658
يا در تأويل خبرِ «لم يكن» گفته اند: اين نام ها به عنوان تفسير حاشيه ثبت بوده است و خداى تعالى مى داند، سيد حيدر آملى در تفسير خود گفته است: اكثر قرّاء در باره قرآن به اين شماره ها معتقدند:
1- سوره هاى قرآن- 114 2- آيات قرآن- 6666 3- كلمات قرآن- 77437 4- حروف قرآن- 322670 5- فتحه هاى قرآن- 93243 6- ضمه هاى قرآن- 40804 7- كسره هاى قرآن- 39586 8- تشديدهاى قرآن- 19253 9- مدهاى قرآن- 1771 10- همزه هاى قرآن- 3273 11- الفهاى قرآن 48872 من مى گويم: عبارت مجلسى در شرح اين خبر مشوش است و به ظاهر مرعوب اخبارى شده كه دلالت بر تحريف قرآن دارند ولى سيد مرتضى چنانچه مجمع البيان در عبارتى كه از او نقل كرده اظهار نظر نموده است، اخبار صريحه در تغيير و تحريف را از حشويه دانسته و به كلى بى اعتبار شمرده است، اين اخبار پس از جدا كردن اخبارى كه دلالت بر تغيير و تحريف اجراءات قرآن دارد در برابر ادله قطعى محفوظ بودن متن قرآن از هر گونه تغيير و تحريف بحكم عقل و نقل و بررسى تاريخ به هيچ وجه قابل اعتناء نيستند و ممكن است بسيارى از آيات قرآن كه در اين حديث بدانها اشاره شده است منسوخ القرائه باشند و پس از نزول آن به پيغمبر قرائت آنها نسخ شده باشد و به دستور خود پيغمبر و در زمان او از قرآن حذف شده باشند و اين با صحت و قطعيت و درستى قرآن موجود مخالفت ندارد.
پايان كتاب فضل قرآن و دنبال آن كتاب معاشرت است
ص: 659
ص: 660
مقصود اين است كه همه مسلمانان با هر عقيده و مذهب كه دارند بايد اين حقوق را نسبت بهم رعايت كنند. از مجلسى (رحمه الله)- ظاهراً مقصود اين است كه در نزد مردم بدان متهم است و آن را دليل آورده است و شايد مقصود اين باشد غير از تهمت مفسده ديگرى هم دارد و آن اين است دين دوستش به او سرايت مى كند واقعاً چنانچه گذشت كه شر واگيره دارد. از مجلسى (رحمه الله)- در نهايه گويد: غلول، خيانت در غنيمت و دزدى از غنيمت است، و هر كه نهانى در چيزى خيانت غلول كرده باشد و آن را غلول خوانند چون دستها را بغل كند. و گويد: حسم، به معنى اين است كه خون او بند رفته است و از اين باب است حديث معروف كه دزدى را آوردند و فرمود: دستش را ببريد و خونش را بند آوريد، انتهى. و شايد مقصود از تشبيه مجرد، تنبيه بر اين است كه اعتمادى به نزديكى خويشاوند نيست زيرا
ص: 661
بسا كه دورى گزيند يا از اين راه كه دست دزد دشمن او است و به صاحب خود خيانت ورزد و سبب قطع آن گردد و جاى آن محو شود كه مبادا برگردد. از مجلسى (رحمه الله)- اين روايت كاملًا مطابق است با آنچه در روايت عيون در تفسيرش وارد شده است كه مقصود اطمينان يافتن به مقام دوستى است بدان مراجعه كن تا بفهمى. مهمترين مقاصد پيغمبر اسلام در محيط عربستان جاهلى پرآشوب برقرار كردن صلح و امنيت بود ميان قبائل خونخوارى كه هميشه با هم در نبرد بودند و ميان همه افرادى كه به شكار هم ديگر خو كرده بودند و سلام شعار برقرارى اين امنيت و آرامش بود و به اين اعتبار هر فردى با ديگرى با اين شعار صلح و سلامت روبرو مى شد مهمترين مقصد اسلامى را انجام داده بود و در امر صلح و سلامت و آرامش كمك كرده بود و از اين رو به خدا و پيغمبر نزديكتر شمرده شده است. قسمت اخير يكتا شعر است از قصيده نابغه ذبيانى كه براى يكى از پادشاهان عرب حيره سروده است و از او در باره ارتباط با پادشاهان عرب حسنانى كه رقيب آنها بودند عذرخواهى كرده است.
و مجلسى در شرح خود از غرر و درر سيد مرتضى (رحمه الله) اين چند بيت از آن را نقل كرده است:
من قسم خوردم و بر خود ره ترديد ندارم*** نيست بالاى خدا بهر كسى راه ديگر
گر رسيده است به تو نقل خيانت از من*** آن سخن چين به دروغ و دغلى هست بتر
نيست بهر تو رفيقى كه نيارد لغزش*** از كجا مرد زمين هست فرشته پرور
ص: 662
از مجلسى (رحمه الله)- «او كما نقول» در برخى نسخه ها به صيغه تكلم است و در بعضى به صيغه خطاب است، بنا بر اولى ممكن است غرض سائل سؤال از تخيير ميان اين دو باشد و امام هم او را مخير كرده و استبعاد سائل را از اين راه كه آنها نياز به دعا ندارند و طلب رحمت براى آنها سبك است، رفع نموده كه شما مى گوئيد: ارحم محمّداً و آل محمد، و مى گوئيم:
صلى اللَّه على محمد و آل محمد، صلاة هم در اينجا به معنى رحمت است، و سپس اشاره كرده است كه طلب رحمت براى محمد و آل محمد براى احتياج آنها به دعا نيست بلكه براى رفع درجات است و نفع آن به ماها مى رسد، پايان نقل از مجلسى (رحمه الله).
من مى گويم: ظاهر اين است كه امام بيان كرده كه از نظر حاق معنى فرقى ميان يرحمكم اللَّه و صلى اللَّه عليك نيست زيرا هر دو به معنى طلب رحمت است بدو تعبير و تخيير ميان اين دو مسلّم است. مقصود از اين چند حديث كه عطسه گواه صدق و درستى حديث است بر دو وجه است:
1- منظور اين باشد كه عطسه يك اماره و دليل شرعى است بر صدق گفتار گوينده بر وجه تعبد مثل اينكه قرعه در مورد اشتباه و اختلاف يك دليل تعيين واقع است در موارد معينى گرچه بحسب ظاهر واقعيتى را نشان نمى دهد و در اين صورت عطسه هم مانند قرعه دليل معتبرى مقرر شده است ولى اهل حديث و فقهاء اسلام و مذهب از اين اخبار چنين معنائى نفهميده و آن را بيان نكرده اند.
2- منظور اين باشد كه عطسه وسيله خوشبينى نسبت به گوينده است و از نظر اخلاقى بايد خوشبين بود چنانچه ظاهرِ حال مسلمان هم وسيله خوشبينى به گفتارِ او است و از اين معنى در فقه به حمل فعل مسلم بر صحت تعبير شده است و چون گفتار مسلمان هم يكى از كرده هاى او است حمل بر
ص: 663
صحت مى شود و مورد تصديق است يعنى بايد به او خوشبين بود او را دروغگو ندانست گرچه ترتيب اثر ثبوت آنچه گويد نياز به شرائط معينى دارد به اين معنا است كه اگر كسى از قول مسلمانى بدگوئى نسبت به ديگرى نقل كرد و خود او انكار كرد بايد او را اخلاقاً تصديق كرد. مقصود اين است كه هر گاه با كسى صحبت خصوصى كرد و خود صريحاً گفت: اين صحبت فاش نشود يا اينكه به قرينه معلوم باشد كه ميل ندارد ديگرى كلام او را بشنود يا عملى كه در آن مجلس كرده بداند اين حكم امانت دارد و شايسته نيست كه فاش شود مگر در موردى كه اعتماد به شنونده باشد كه آن را فاش نمى كند يا اينكه به خير آن طرف باشد و از راه تواضع و يا اخلاص در عمل از فاش شدن آن خوشش نمى آيد. اين حديث دلالت دارد كه در امكنه عمومى و اشتراكى براى هر كس به استفاده از آنها سبقت جويد حق السبق ثابت است، و مدت اين حق السبق از وقت اشغال محل است تا شب و ادامه ندارد و مى توان براى روز ديگر آن محل را به وسيله اى تحت اشغال داشت. كينه، آن است كه اولش ابو فلان است، و بيشتر به نام اول پسر تنظيم مى شود مانند ابو جعفر و ابو عبد اللَّه. و نام، آن اسمى است كه هنگام ولادت براى نوزاد مى گذارند. از مجلسى (رحمه الله)- فاضل استرآبادى گفته است: استحباب برآوردن سين پيش از كشيدن باء ممكن است مخصوص به خطّ كوفى باشد.
ص: 664