ترجمه قرآن (رضايي)

مشخصات كتاب

نام كتاب: ترجمه قرآن

نويسنده: رضايى اصفهانى، محمد على و همكاران

موضوع: ترجمه آزاد

قرن: 15

زبان: فارسى

مذهب: شيعى

ناشر: موسسه تحقيقاتى فرهنگى دارالذكر

مكان چاپ: قم

سال چاپ: 1383 ش

نوبت چاپ: اول

توضيح: كامل

1- سورة الفاتحة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز (1)

ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است. (2)

(همان خدايى) كه گسترده مهرِ مهرورز است. (3)

خداوند روز جزاست. (4)

(خدايا) تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم. (5)

ما را به راه راست راهنمايى فرما. (6)

راه كسانى كه به آنان نعمت دادى، (همان كسانى كه) بر آنان خشم نشده است و [از] گمراهان نيستند. (7)

ترجمه قرآن، ص: 2

2- سورة البقرة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، ميم. (1)

آن كتاب [با عظمت هيچ ترديدى در آن نيست. [و] راهنماى پارسايان (خود نگهدار) است. (2)

(همان) كسانى كه به (آنچه از حسّ) پوشيده، ايمان مى آورند و نماز را به پا مى دارند، و از آنچه كه روزى آنان كرده ايم (در راه خدا) مصرف مى كنند. (3)

و كسانى كه به آنچه به سوى تو فرو فرستاده شده، و آنچه پيش از تو [بر پيامبران فرو فرستاده شده، ايمان مى آورند، و آنان به آخرت يقين دارند. (4)

آنان از راهنمايى پروردگار خويش برخوردارند، و تنها آنان رستگارند. (5)

ترجمه قرآن، ص: 3

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند، بر آنان يكسان است كه هشدارشان بدهى يا هشدارشان ندهى، ايمان نمى آورند. (6)

خدا بر دل هاى آنان و بر گوششان مُهر نهاده، و بر چشمانشان پرده ايست و عذاب بزرگى براى ايشان است. (7)

و برخى از مردم كسانى هستند كه مى گويند:» به خدا و به روز بازپسين ايمان آورده ايم. «در حالى كه آنان مؤمن نيستند. (8)

با خدا و كسانى كه ايمان آورده اند، نيرنگ مى بازند، در حالى كه جز برخودشان نيرنگ نمى زنند و (با درك حسّى) متوجه نمى شوند. (9)

در دل هاى آنان [نوعى بيمارى است، و خدا بر بيمارى آنان افزوده، و به

خاطر دروغگويىِ هميشگى آنان، عذاب دردناكى بر ايشان است. (10)

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» در زمين فساد مكنيد؛ «مى گويند:» ما فقط اصلاح گريم. « (11)

آگاه باشيد كه آنان فقط فسادگرند و ليكن (با درك حسّى) متوجه نمى شوند. (12)

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» همانگونه كه مردم ايمان آورند [شما هم ايمان آوريد. «مى گويند:» آيا همان گونه كه سبك سران ايمان آوردند، ايمان بياوريم؟! «آگاه باشيد كه فقط آنان سبك سرند و ليكن نمى دانند. (13)

و هنگامى كه كسانى را كه ايمان آورده اند ملاقات كنند، مى گويند:» ايمان آورديم. «و هنگامى كه با شيطان (صفت) هاى خود خلوت كنند، مى گويند:» در حقيقت ما با شماييم ما [آنان را] فقط ريشخند مى كنيم. « (14)

خدا آنان را ريشخند مى كند، و آنان را در حالى كه در طغيانشان سرگردان مى شوند فرو مى گذارد. (15)

آنان كسانى هستند كه» گمراهى «را با» راهنمايى «مبادله كردند، پس داد و ستدشان سودى نكرد و ره يافته نبودند. (16)

ترجمه قرآن، ص: 4

مثال آنان همانند مثال كسانى است كه آتشى افروختند و هنگامى كه (آتش) پيرامونشان را روشن ساخت، خدا نورشان را برد، و در تاريكى ها رهايشان كرد در حالى كه نمى بينند. (17)

[آنان ناشنوا، گنگ [و] نابينايند و آنان (از راه خطا) باز نمى گردند. (18)

يا همچون (گرفتاران در) رگبارى از آسمان كه در آن تاريكى ها و رعد و برق است؛ بر اثر (صداى) آذرخش ها از بيم مرگ، انگشتانشان را در گوش هاى خود مى گذارند و خدا بر كافران احاطه دارد. (19)

نزديك است كه برق، چشمانشان را بگيرد؛ هر گاه كه بر آنان روشنى بخشد، در آن گام زنند؛ و هنگامى كه بر آنان تاريك

شود، مى ايستند. و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، حتماً گوش آنان و چشم هايشان را [از بين مى برد، [چرا] كه خدا بر هر چيز تواناست. (20)

اى مردم! پروردگارتان را پرستش كنيد، كسى كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد، تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد. (21)

(همان) كسى كه زمين را بسترى و آسمان را بنايى براى شما قرار داد و از آسمان آبى فرو فرستاد، و بوسيله آن از محصولات رزقى براى شما بيرون آورد، پس براى خدا همانندهايى (معبودگونه) قرار ندهيد، در حالى كه شما مى دانيد. (22)

و اگر از آنچه كه بر بنده خود (پيامبر) فرو فرستاديم در ترديد هستيد، پس اگر راست گوييد سوره اى از همانندش بياوريد، و گواهانتان را كه جز خدايند، فرا خوانيد. (23)

و اگر (چنين) نكرديد- و (هرگز) نخواهيد كرد- پس [خود را] از آتشى حفظ كنيد كه هيزم آن مردم و سنگ هاست در حالى كه براى كافران آماده شده است. (24)

ترجمه قرآن، ص: 5

و به كسانى كه ايمان آورده اند، و [كارهاى شايسته انجام داده اند، مژده ده، كه بوستان هايى [از بهشت براى آنان است كه از زير [درختان ش نهرها روان است. هر گاه ميوه اى از آن، به آنان روزى داده شود، مى گويند:» اين چيزى است كه از پيش به ما روزى داده شده بود. «و از آن (روزى) به آنان داده شده، در حالى كه همگون است؛ و در آن (باغ هاى بهشتى) برايشان همسرانى پاكيزه است در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند. (25)

در حقيقت خدا شرم نمى كند كه به پشه اى و فراتر از آن مَثَلى بزند، و امّا كسانى كه

ايمان آورده اند پس مى دانند كه آن [مَثَل ، حقيقتى از طرف پروردگارشان است، و امّا كسانى كه كفر ورزيدند، پس مى گويند:» خدا از اين مَثَل چه اراده كرده است؟ بسيارى را با آن گمراه مى نمايد و بسيارى را با آن راهنمايى مى كند. «در حالى كه جز نافرمانبرداران را بدان گمراه نمى سازد. (26)

(همان) كسانى كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن مى شكنند و آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده، مى گسلند، و در زمين فساد مى كنند تنها آنان زيانكارند. (27)

چگونه خدا را انكار مى كنيد و حال آنكه مردگانى بوديد و شما را زنده كرد، سپس شما را مى ميراند، سپس شما را زنده مى كند. سپس فقط به سوى او باز گردانده مى شويد. (28)

او كسى است كه همه آنچه در زمين است را براى شما آفريد، سپس به آسمان پرداخت، و آنها را [بصورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چيزى داناست. (29)

ترجمه قرآن، ص: 6

(و ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود:» در حقيقت من در زمين، جانشينى [نماينده اى قرار مى دهم. « (فرشتگان) گفتند:» آيا در آن كسى را قرار مى دهى كه در آن فساد كند و خون ها بريزد؟ در حالى كه ما به ستايش تو تنزيه مى گوييم، و تو را پاك مى شماريم. « (پروردگار) گفت:» در واقع من آنچه را كه [شما] نمى دانيد، مى دانم. « (30)

و [خدا] همه نام ها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و گفت:» اگر راست گوييد، نام هاى ايشان را به من خبر دهيد. « (31)

(فرشتگان) گفتند:» منزّهى تو! ما هيچ دانشى جز آنچه به ما آموخته اى نداريم، [چرا] كه تنها

تو دانا [و] فرزانه اى. « (32)

[خدا] فرمود:» اى آدم! آنان را به نام هايشان خبر ده. «و هنگامى كه [آدم آنان را به نام هايشان خبر داد، (خدا) گفت:» آيا به شما نگفته ام كه من نهان آسمان ها و زمين را مى دانم؟! و (نيز) آنچه را آشكار مى كنيد و آنچه را همواره پنهان مى داشتيد، مى دانم. « (33)

و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان فرموديم:» براى آدم سجده كنيد. «و (همگى) سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد، و تكبّر ورزيد در حالى كه از كافران شد. (34)

و گفتيم:» اى آدم! تو و همسرت در باغ آرام گيريد؛ و از (نعمت هاى) آن، از هر جا خواستيد، فراوان و گوارا بخوريد؛ و [لى نزديك اين درخت نشويد؛ كه از ستمكاران خواهيد شد. « (35)

و شيطان آن دو را از آن (باغ) بلغزانيد؛ و آن دو را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و [به آنها] گفتيم:» (از مقام خويش) فرو آييد، در حالى كه برخى از شما دشمن برخى [ديگر] هستيد. و براى شما در زمين، تا زمانى [معين ، قرارگاه و وسيله بهره بردارى است. « (36)

و آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود؛ و [خدا] توبه او را پذيرفت، [چرا] كه تنها او بسيار توبه پذير [و] مهرورز است. (37)

ترجمه قرآن، ص: 7

گفتيم:» همگى از آن، فرو آييد! و اگر رهنمودى از طرف من براى شما آمد، پس كسانى كه از رهنمود من پيروى كنند، پس نه هيچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مى شوند. (38)

و كسانى كه كفر ورزيدند، و نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند آنان اهل آتشند؛ در حالى كه ايشان

در آنجا ماندگارند. « (39)

اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) نعمت مرا، كه بر شما ارزانى داشتم به ياد آوريد؛ و به پيمانم وفا كنيد، تا به پيمانتان وفا كنم و فقط از (مخالفت) من بهراسيد! (40)

و به آنچه فرو فرستادم (قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد. (41)

و حق را با باطل نياميزيد؛ و حق را پنهان نكنيد در حالى كه شما مى دانيد. (42)

و نماز را بر پا داريد، و [ماليات زكات را بپردازيد، و با ركوع كنندگان، ركوع كنيد. (43)

آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد، و خودتان را فراموش مى كنيد، در حالى كه شما كتابِ (خدا) را مى خوانيد؟! پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (44)

و بوسيله شكيبايى و نماز يارى جوييد؛ در حالى كه مسلماً اين (كار) جز بر فروتنان، گران است. (45)

(همان) كسانى كه مى دانند كه آنان پروردگارشان را ملاقات مى كنند، و اينكه آنان فقط به سوى او باز مى گردند. (46)

اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب)! نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتم به ياد آوريد، و اينكه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم. (47)

و [خودتان را] از (عذابِ) روزى حفظ كنيد، كه هيچ كس به جاى شخص (ديگرى) چيزى (از عذاب) كيفر نمى شود، و از او هيچ شفاعتى پذيرفته نمى شود، و هيچ عوضى از او گرفته نمى شود، و آنان يارى نمى شوند. (48)

ترجمه قرآن، ص: 8

و [ياد كنيد] هنگامى را كه شما را از (چنگ) فرعونيان نجات داديم، در حالى كه شما را (با

شكنجه و) عذاب بدى مى آزردند؛ پسران شما را سر مى بريدند؛ و زنان شما را زنده نگاه مى داشتند و در اين [ها] آزمايش بزرگى از [جانب پروردگارتان بود. (49)

و [ياد كنيد] هنگامى را كه با (ورود) شما دريا را شكافتيم؛ و شما را نجات داديم؛ و در حالى كه شما مى نگريستيد، فرعونيان را غرق ساختيم. (50)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذاشتيم؛ آنگاه پس از (رفتن) او، گوساله را (به پرستش) گرفتيد، در حالى كه شما ستمكار بوديد. (51)

آنگاه بعد از آن از شما در گذشتيم، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (52)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه به موسى، كتاب و جدا كننده [حق از باطل داديم؛ باشد كه شما راهنمايى شويد. (53)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه موسى به مردمش گفت:» اى قومِ [من ؛ در حقيقت شما با انتخاب گوساله (پرستي) تان به خويشتن ستم كرديد؛ پس به سوى آفريدگارتان باز گرديد؛ و (منحرفان) خودتان را بكشيد؛ [كه اين [كار] در نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است. «پس (خدا) توبه شما را پذيرفت، [چرا] كه فقط او بسيار توبه پذير [و] مهرورز است. (54)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه گفتيد:» اى موسى، به تو ايمان نخواهيم آورد، تا اينكه خدا را آشكارا ببينيم؛ «پس در حالى كه شما مى نگريستيد، صاعقه شما را (فرو) گرفت. (55)

سپس شما را پس از مرگتان برانگيختيم، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (56)

و ابرها را بر شما سايه گستر كرديم؛ و خوراكى [عسل مانند] و مرغان [بلدرچين گونه را بر شما فرو فرستاديم؛ (و گفتيم:) از [خوراكى هاى پاكيزه (از) آنچه به شما

روزى داده ايم، بخوريد؛ و [لى آنان با ناسپاسى خود] بر ما ستم نكردند، بلكه همواره بر خودشان ستم مى نمودند. (57)

ترجمه قرآن، ص: 9

و (ياد كنيد) هنگامى را كه گفتيم:» در اين آبادى [بيت المقدس وارد شويد؛ و از (نعمت هاى) آن از هر جا كه خواستيد فراوان و گوارا بخوريد؛ و از در (بيت المقدس) فروتنانه وارد شويد و بگوييد:» [خدايا! گناهان ما را] بريز. «تا خطاهايتان را براى شما بيامرزيم؛ و بزودى [پاداش نيكوكاران را خواهيم افزود. (58)

و [لى كسانى كه ستم كرده بودند، سخن را به غير آن (سخنى) كه به آنان گفته شده بود، تغيير دادند، پس بخاطر آنكه همواره نافرمانى مى كردند، (عذابى) اضطراب آور از آسمان بر كسانى كه ستم كردند، فرو فرستاديم. (59)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه موسى براى قومش آب طلبيد؛ و [به او] گفتيم:» با عصايت بر سنگ بزن! «و دوازده چشمه از آن بشكافت، كه هر (گروهى از) مردم، آبشخور خود را مى شناختند. (و گفتيم:) از روزىِ خدا بخوريد و بياشاميد؛ و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد. (60)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه گفتيد:» اى موسى! بر يك غذا شكيبايى نمى كنيم، پس براى ما از پروردگارت بخواه تا از آنچه زمين مى روياند، از سبزى اش و خيارش و سيرش و عدسش و پيازش، براى ما بيرون آورد. « (موسى) گفت:» آيا چيزى را كه آن پست تر است جايگزين چيزى مى كنيد كه آن بهتر است. در شهرى فرود آييد؛ چرا كه آنچه خواستيد (در آنجا) براى شما هست. «و (نشان) خوارى و بينوايى بر آنان زده شد؛ و باز گرفتار خشمى از جانب خدا شدند؛ اين بخاطر

آن است كه آنان همواره به نشانه هاى خدا كفر مى ورزيدند، و پيامبران را به ناحق مى كشتند، اين از آن روى بود كه نافرمانى كردند و همواره [از حدّ] تجاوز مى كردند. (61)

ترجمه قرآن، ص: 10

در حقيقت كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده اند، و كسانى كه به (آيين) يهود گرويدند و مسيحيان و صابئان (پيرو يحياى پيامبر)، كسانى (از آنان) كه به خدا و روز باز پسين ايمان آوردند، و [كار] شايسته انجام دادند، پس پاداششان نزد پروردگار آنان براى ايشان است؛ و نه هيچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مى شوند. (62)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه از شما پيمان محكم گرفتيم؛ و (كوه) طور را بر فراز شما بر افراشتيم؛ (و به شما گفتيم:) آنچه را به شما داده ايم، با توانمندى بگيريد؛ و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشيد؛ تا شايد شما (خودتان را) حفظ كنيد. (63)

سپس شما بعد از آن (پيمان)، روى برتافتيد؛ و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، حتماً از زيانكاران بوديد. (64)

و بيقين دانستيد (حال) كسانى از شما را، كه در (روز) شنبه [از حدّ]، تجاوز كردند و به آنان گفتيم:» ميمون هايى طرد شده باشيد! « (65)

و آن (كيفر) را عبرتى براى (مردم) در پيش رويشان (در آن عصر) و (نسل هاى) پشت سرشان و پندى براى پارسايان (خود نگهدار) قرار داديم. (66)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت:» در حقيقت خدا به شما فرمان مى دهد كه گاوى را سر ببريد. «گفتند:» آيا ما را به ريشخند مى گيرى؟! « (موسى) گفت:» به خدا پناه مى برم از اينكه از نادانان باشم! « (67)

گفتند:»

براى ما از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن بيان كند كه آن (گاو) چگونه است؟ « (موسى) گفت كه او مى فرمايد:» در حقيقت آن گاوى است كه نه پير باشد، و نه جوان؛ (بلكه) ميان سالى بين اين [دو] باشد. پس آنچه به شما فرمان داده شده انجام دهيد. « (68)

گفتند:» براى ما از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن بيان كند كه رنگ آن (گاو) چگونه است؟ « (موسى) گفت كه او مى گويد:» در حقيقت آن گاوى زرد است كه رنگش يك دست است، كه بينندگان را شاد سازد. « (69)

ترجمه قرآن، ص: 11

گفتند:» براى ما از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن بيان كند كه آن (گاو) چگونه است؟ [چرا] كه (چگونگى اين) گاو بر ما مشتبه شده و اگر خدا بخواهد، ما حتماً ره يافته مى شويم. « (70)

(موسى) گفت كه او مى فرمايد:» در حقيقت آن گاوى است كه نه رام است كه زمين را شخم زند؛ و كشتزار را آب نمى دهد؛ سالمى است كه هيچ لكه اى در (رنگ) آن نباشد. «گفتند:» اكنون (سخن) حق را آوردى. «پس (آن گاو را پيدا كردند و) آن را سر بريدند؛ در حالى كه نزديك بود انجام ندهند. (71)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه شخصى را كشتيد؛ و هر كدام (قتل) او را از خود دور مى كرديد (و به ستيزه برخاستيد) و خدا بيرون آورنده (و فاش كننده) چيزى است كه (آن را) همواره پنهان مى داشتيد. (72)

و گفتيم:» بخشى از آن [گاو] را به آن (كشته) بزنيد (تا زنده شود) «اين گونه خدا مردگان را زنده مى كند، و نشانه هاى (معجزه آساي) ش را به شما مى نماياند؛ تا شايد

شما خردورزى كنيد. « (73)

سپس دل هاى شما بعد از آن [واقعه سخت شد پس آن [ها] همچون سنگ (ها)، يا سخت تر (گرديد.) در حالى كه مسلماً برخى سنگ (ها) آنچنان است كه نهرهايى از آن بيرون مى زند، و قطعاً برخى از آنها آنچنانند كه مى شكافد، و آب از آن بيرون مى آيد، و حتماً برخى از آنها آنچنانند كه از هراس خدا فرو مى ريزد، و خدا از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست. (74)

و آيا طمع داريد كه [يهوديان به (آيين) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه دسته اى از آنان، همواره سخنان خدا را مى شنيدند سپس بعد از تعقّل در مورد آن، دگرگونش مى كردند، و حال آنكه آنان مى دانستند! (75)

و هنگامى كه [يهوديان كسانى را كه ايمان آورده اند، ملاقات كنند، مى گويند:» ايمان آورديم. «و هنگامى كه برخى آنان با برخى [ديگر] خلوت كنند، گويند:» آيا آن (مسلمان) ان را خبر مى دهيد از آنچه كه خدا براى شما (در مورد پيامبر) گشوده است، تا بوسيله آن در پيشگاه پروردگارتان با شما بحث (و استدلال) كنند؟! و آيا خردورزى نمى كنيد؟! « (76)

ترجمه قرآن، ص: 12

و آيا نمى دانند كه خدا آنچه را پنهان مى كنند، و آنچه را آشكار مى سازند، مى داند؟! (77)

و برخى از آن (يهودي) ان، درس ناخواندگانى هستند كه كتاب (خدا) را جز آرزوهايى نمى دانند. و جز آن نيست كه آنان گمانه زنى مى كنند. (78)

و واى بر كسانى كه، كتاب را با دست هايشان مى نويسند، سپس مى گويند:» اين، از جانب خداست. «تا بهاى اندك را بدان مبادله كنند؛ پس واى بر ايشان از آنچه دست هايشان نوشته؛ و واى بر آنان از آنچه بدست مى آورند. (79)

و گفتند:» آتش

[دوزخ ، جز چند روزى محدود، به ما نخواهد رسيد. «بگو:» آيا پيمانى از جانب خدا گرفته ايد؟! و خدا از پيمانش تخلّف نمى ورزد، يا چيزى را كه نمى دانيد به خدا نسبت مى دهيد؟! « (80)

آرى كسانى كه بدى را بدست آورند، و [آثار] خطايشان آنان را فرا گيرد، پس آنان اهل آتشند؛ در حالى كه ايشان در آنجا ماندگارند. (81)

و كسانى كه ايمان آوردند، و [كارهاى شايسته انجام دادند، آنان اهل بهشتند؛ در حالى كه ايشان در آنجا ماندگارند. (82)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) پيمان محكم گرفتيم كه:» جز خدا را نپرستيد، و به پدر و مادر، و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و با مردم نيكو سخن گوييد، و نماز را بر پا داريد و [ماليات زكات را بپردازيد. «سپس، جز اندكى از شما، روى برتافتيد در حالى كه شما رويگردان بوديد. (83)

ترجمه قرآن، ص: 13

و (ياد كنيد) هنگامى را كه از شما پيمان محكم گرفتيم كه:» خون همديگر را مريزيد؛ و خودتان [يكديگر] را از خانه هايتان بيرون نكنيد. «سپس (به اين پيمان) اقرار كرديد؛ در حالى كه شما گواهيد. (84)

سپس شما آنهايى هستيد كه خودتان [يكديگر] را مى كشيد، و دسته اى از [خود] تان را از خانه هايشان بيرون مى رانيد؛ در حالى كه با گناه و تجاوز بر ضد آنان، به يكديگر كمك مى نماييد؛ و اگر (آنان) به اسارت نزد شما آيند، تاوانشان را مى دهيد (و آنان را باز خريد مى كنيد)، در حالى كه بيرون كردن آنان بر شما حرام شده بود. و آيا به برخى [از دستورات كتاب [تورات ايمان مى آوريد، و به

بعضى [ديگر] كفر مى ورزيد؟! و كيفر كسى از شما كه اين [عمل را انجام دهد، جز رسوايى در زندگى پست (دنيا) نيست، و روز رستاخيز به شديدترين عذاب بازگردانده مى شوند. و خدا از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست. (85)

آنان كسانى هستند كه زندگى پست (دنيا) را با آخرت مبادله كردند، و عذاب از آنان كاسته نمى شود و آنان يارى نمى شوند. (86)

و بيقين به موسى كتاب (تورات) داديم، و بعد از او، فرستادگانى را پشت سر هم فرستاديم؛ و عيسى پسر مريم را دليل هاى (معجزه آسا) داديم؛ و او را بوسيله روح پاك، تأييد كرديم. و آيا هر گاه فرستاده اى چيزى را كه خوشايند (هواى) نفس شما نبود برايتان آورد، تكبّر ورزيديد و دسته اى را دروغگو انگاشتيد، و دسته اى را مى كشيد؟! (87)

و گفتند:» دل ها (و مراكز ادراك) ما پوشش [و مانع دارد. «بلكه خدا بخاطر كفرشان، آنها را از رحمت خود دور ساخته است، از اين رو (تعداد) اندكى ايمان مى آورند. (88)

ترجمه قرآن، ص: 14

و هنگامى كه از طرف خدا كتاب (قرآن) براى آنان آمد كه مؤيّد آن چيزى (از تورات) بود كه با آنان بود، و پيش از (آن) همواره بر كسانى كه كفر ورزيدند، پيروزى مى خواستند؛ و [لى هنگامى كه آنچه را مى شناختند، بر ايشان آمد، بدان كفر ورزيدند. پس لعنت خدا بر كافران باد. (89)

(يهوديان) خودشان را به بد [بهايى فروختند؛ كه آنچه را خدا فرو فرستاده بود انكار كردند، بخاطر ستم (و حسادت) بر اينكه خدا از بخشش بر هر كس از بندگانش بخواهد [و شايسته بداند آيات خود را] فرو فرستد؟! از اين رو به خشمى (افزون) بر

خشم [ديگر] گرفتار شدند. و براى كافران عذابى خواركننده است. (90)

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» به آنچه خدا فرو فرستاده ايمان آوريد. «مى گويند:» به چيزى ايمان مى آوريم كه بر (ملت) ما فرو فرستاده شده است. «در حالى كه به آنچه بعد از آن است كفر مى ورزند و حال آنكه آن حق است [و] مؤيّد [همان چيزى است كه با آنان است. بگو:» پس اگر مؤمن بوديد، چرا پيش از [اين ، پيامبران خدا را مى كشتيد؟! « (91)

و بيقين موسى دليل هاى (معجزه آسا) را براى شما آورد، سپس بعد از (رفتن) او، گوساله را (به پرستش) گرفتيد؛ در حالى كه شما ستمكار بوديد. (92)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه از شما پيمان محكم گرفتيم؛ و (كوه) طور را بر فراز شما بر افراشتيم؛ (و به شما گفتيم:) آنچه را به شما داده ايم با توانمندى بگيريد. و (به آنها) گوش فرادهيد. گفتند:» شنيديم؛ و نافرمانى كرديم. «در حالى كه بر اثر كفرشان دل هاى آنان با [محبت گوساله آميخته شد، بگو:» اگر ايمان داريد آنچه را ايمانتان، شما را بدان فرمان مى دهد بد (چيزى) است! « (93)

ترجمه قرآن، ص: 15

بگو (اى يهوديان):» اگر در نزد خدا، سراى آخرت يكسر به شما اختصاص دارد، نه ساير مردم، پس اگر راست مى گوييد؛ آرزوى مرگ كنيد. « (94)

و [لى آنان، به سبب دستاوردى كه از پيش فرستاده اند، هرگز آن [مرگ را آرزو نخواهند كرد؛ و خدا به [حال ستمگران داناست. (95)

و حتماً آنها را آزمندترين مردم- و [حتى آزمندتر] از كسانى كه شرك ورزيدند- بر زندگى [دنيا] خواهى يافت. هر يك از ايشان عمر هزار

ساله آرزو دارد، در حالى كه [چنين عمر كردنى، او را از عذاب نجات نخواهد داد. و خدا به آنچه انجام مى دهند بيناست. (96)

بگو:» كسى كه دشمن جبرئيل باشد پس (دشمن خداست چرا) كه او با رخصت (و فرمان) خدا آن [قرآن را بر دل تو فرود آورد، در حالى كه مؤيّد آنچه از [كتاب هاى الهى پيش از آن بوده، و رهنمود و مژده براى مؤمنان است. (97)

كسى كه دشمن خدا و فرشتگانش و فرستادگان او و جبرئيل و ميكائيل باشد (كافر است؛) و در واقع خدا دشمن كافران است. (98)

و بيقين نشانه هاى روشنى به سوى تو فرو فرستاديم، و جز نافرمانبرداران (كسى) آنها را انكار نمى كند. (99)

و آيا [چنين نيست كه يهوديان هر گاه پيمانى بستند، دسته اى از ايشان آن را (شكستند و) دور افكندند؟ بلكه بيشترشان ايمان نمى آورند. (100)

و آنگاه كه فرستاده اى از جانب خدا به سراغشان آمد، كه مؤيّد آن چيزى [از نشانه ها] بود كه نزد آنان بود، دسته اى از كسانى كه به آنها كتاب (الهى) داده شده بود، كتاب خدا را پشتِ سرشان افكندند؛ چنانكه گويى آنان [هيچ نمى دانند! (101)

ترجمه قرآن، ص: 16

و (يهود) پيروى كردند از آنچه افراد شرور (جادوگر) در دوران فرمانروايى سليمان بر مردم مى خواندند (و پيروى مى كردند)؛ و سليمان كفر نورزيد و ليكن افراد شرور كفر ورزيدند؛ [كه به مردم سحر مى آموختند. و (نيز يهود پيروى كردند) از آنچه بر دو فرشته» هاروت و ماروت «در بابِل فرو فرستاده شده بود. و به هيچ كس [چيزى نمى آموختند، مگر اينكه [از پيش به او] مى گفتند:» ما فقط [وسيله آزمايشيم، پس

[مواظب باش،] كافر نشو! «و [لى آنها] از آن دو (فرشته)، چيزهايى را مى آموختند كه بوسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند؛ و [هر چند] آنها بوسيله آن [مطالب به كسى ضرر نمى رسانند مگر با رخصت خدا [باشد.] و [آنها] آنچه را مى آموختند كه به ايشان زيان مى رسانيد و سودى برايشان نمى بخشيد؛ و بيقين (يهوديان) مى دانستند كه هر كس خريدار آن [مطالب باشد، در آخرت بهره اى برايش ندارد. و چه بد بود آنچه خودشان را در مقابل آن فروختند، اگر (بر فرض) مى دانستند! (102)

و اگر (بر فرض) آنها ايمان مى آوردند و خود را حفظ مى كردند، حتماً پاداشى كه از نزد خدا [مى يافتند] بهتر بود، اگر (بر فرض) مى دانستند. (103)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، نگوييد:» راعنا « (كه به دو معناى» ما را مهلت ده «و» ما را احمق كن «است) و بگوييد:» انظرنا « (كه به معناى» ما را مهلت ده «است.) و (اين توصيه را) بشنويد. و براى كافران عذابى دردناك است. (104)

كسانى كه از اهل كتاب كفر ورزيدند و مشركان، آرزو ندارند كه از جانب پروردگارتان نيكى بر شما فرود آيد، در حالى كه خدا، رحمتش را به هر كس (شايسته بداند و) بخواهد، اختصاص مى دهد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است. (105)

ترجمه قرآن، ص: 17

هر نشانه اى را كه تغيير مى دهيم (و نشانه ديگرى جانشين آن مى كنيم و) يا به فراموشى مى سپاريم، بهتر از آن، يا همانندش را مى آوريم. آيا ندانسته اى كه خدا بر هر چيزى تواناست؟ (106)

آيا ندانسته اى كه خدا، فرمانروايى آسمان ها و زمين، فقط براى اوست؟ و جز خدا، هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست. (107)

بلكه آيا

مى خواهيد از پيامبرتان، همان تقاضا (ى نا معقول) را بكنيد كه پيش [از اين ، از موسى خواسته شد؟! و كسى كه كفر را با ايمان عوض كند، پس بيقين از راه درست گمراه شده است. (108)

بسيارى از اهل كتاب، بعد از آنكه حق برايشان آشكار شد- از روى حسدى كه در جانشان بود- آرزو مى كردند كه شما را بعد از ايمان آوردنتان، به [حال كفر بازگردانند؛ پس [آنها را] ببخشيد و در گذريد؛ تا خدا فرمان خويش را بياورد، كه خدا بر هر چيزى تواناست. (109)

و نماز را بر پا داريد و [مالياتِ زكات را بپردازيد؛ و هر نيكى كه پيشاپيش براى خود مى فرستيد، آن را نزد خدا خواهيد يافت؛ كه خدا به آنچه انجام مى دهيد، بيناست. (110)

و (آنها) گفتند:» جز كسى كه يهودى يا مسيحى است، داخل بهشت نخواهد شد. «اين آروزهاى آنهاست. بگو:» اگر راست مى گوييد، دليل روشنتان را بياوريد! « (111)

آرى، كسى كه چهره [وجود] ش را براى خدا تسليم كند در حالى كه او نيكوكار باشد، پس پاداش او نزد پروردگارش فقط براى اوست؛ و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مى شوند. (112)

ترجمه قرآن، ص: 18

و يهوديان گفتند:» مسيحيان بر چيز (حقّى استوار) نيستند. «و مسيحيان (نيز) گفتند:» يهوديان بر چيز (حقّى استوار) نيستند. «در حالى كه آنان كتاب (خدا) را مى خوانند. كسانى كه نمى دانند نيز، همانند سخن آنان گفتند! پس خدا، روز رستاخيز، درباره آنچه همواره در آن اختلاف مى كردند، ميان آنها داورى مى كند. (113)

و كيست ستمكارتر از كسى كه نگذارد در مساجد خدا، نام او ياد شود، و در ويرانى آنها بكوشد؟! آنان

برايشان سزاوار نيست كه جز ترسان، وارد آن (مساجد) شوند. براى آنان در دنيا رسوايى، و در آخرت، عذاب بزرگى برايشان خواهد بود. (114)

و خاور و باختر، تنها از آنِ خداست. و به هر سو رو كنيد، پس ذات خدا آنجاست. كه خدا گشايشگر (بى نياز و) داناست. (115)

و گفتند:» خدا، فرزندى [براى خود] گزيده است. «- او منزّه است- بلكه آنچه در آسمان ها و زمين است، فقط از آنِ اوست؛ [و] همه براى او [فروتن و] فرمان پذيرند. (116)

پديد آورنده آسمان ها و زمين [اوست ؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى گويد:» باش «پس [فوراً موجود] مى شود. (117)

و كسانى كه نمى دانند، گفتند:» چرا خدا با ما سخن نمى گويد؟! يا نشانه [معجزه دار براى خودِ] ما نمى آيد؟! «كسانى كه پيش از اينان بودند نيز، همانند سخن آنان گفتند؛ دل ها [و افكار] شان مشابه يكديگر است؛ بيقين (ما) نشانه ها را براى گروهى كه يقين پيدا مى كنند، روشن ساخته ايم. (118)

در واقع ما تو را به حق، بشارتگر و هشدارگر فرستاديم، و درباره اهل دوزخ، از تو پرسشى نخواهد شد. (119)

ترجمه قرآن، ص: 19

و يهوديان و مسيحيان از تو راضى نخواهند شد، تا از آيين آنان، پيروى كنى. بگو:» براستى راهنمايى خدا، تنها راهنمايى (حقيقى) است. «و اگر بعد از دانشى كه به تو رسيد، از هوس هاى آنان پيروى كنى، هيچ سرپرست و ياورى، از سوى خدا، براى تو نخواهد بود. (120)

كسانى كه كتاب [الهى به آنها داده ايم [و] آن را چنان كه شايسته آن است مى خوانند [و پيروى مى كنند]؛ ايشانند كه بدان ايمان مى آورند؛ و كسانى كه بدان كفر ورزند، پس فقط

آنان زيانكارند. (121)

اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب)! نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتم، ياد كنيد، و اينكه من شما را بر جهانيان، برترى بخشيدم. (122)

و [خودتان را] از (عذاب) روزى حفظ كنيد، كه هيچ كس به جاى شخص [ديگرى چيزى (از عذاب) كيفر نمى شود؛ و از او هيچ عوضى پذيرفته نمى شود؛ و شفاعت، او را سود نمى دهد؛ و آنان يارى نمى شوند. (123)

و (ياد كنيد) هنگامى كه ابراهيم را پروردگارش با كلماتى آزمايش كرد، و (او به خوبى كارِ) آزمايش ها را تمام كرد، [خدا به او] فرمود:» در واقع من تو را امام [و پيشواى مردم قرار دادم. « [ابراهيم گفت:» و از نسل من (نيز امامانى قرار بده.) « [خدا] فرمود:» پيمان من، به ستمكاران نمى رسد. « (124)

و (ياد كنيد) هنگامى كه خانه [كعبه را براى مردم محل بازگشت [و پاداش و أمن [و امان قرار داديم. و (فرموديم:) از مقام ابراهيم، نمازخانه اى (براى خود) برگزينيد. و با ابراهيم و اسماعيل عهد كرديم كه:» خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگانِ سجده گر، پاك و پاكيزه كنيد. « (125)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه ابراهيم گفت:» پروردگارا! اين (مكه) را سرزمين أمن قرار ده؛ و مردمش را- هر كس از آنان بخدا و روز بازپسين، ايمان آورد- از محصولات روزى ده. « [پروردگارش گفت:» (دعاى تو را اجابت كردم) و [لى هر كس كفر بورزد پس اندكى برخوردارش مى كنم، سپس او را به سوى عذابِ آتش مى كشانم؛ و [چه بد فرجامى است! « (126)

ترجمه قرآن، ص: 20

و (ياد كنيد) هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل،

پايه هاى خانه [كعبه را بالا مى بردند؛ (و مى گفتند:) [اى پروردگار ما! از ما بپذير، كه در حقيقت تنها تو شنوا [و] دانايى. (127)

[اى پروردگار ما! و ما را تسليم خود قرار ده؛ و از نسل ما، امتى فرمانبردار خود (پديد آر)؛ و [راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده؛ و توبه ما را بپذير، كه تنها تويى بسيار توبه پذير [و] مهرورز. (128)

[اى پروردگار ما! و در ميان آنان فرستاده اى از [خود] شان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند [و خود پيروى كند]، و كتاب و فرزانگى به آنان بياموزد، و آنها را رشد دهد [و پاك كند؛ زيرا] كه تنها تو شكست ناپذير [و] فرزانه اى. (129)

و چه كسى- جز كسى كه خودش را سبك سر نمايد- از آيين ابراهيم روى بر مى تابد؟! و بيقين او را در دنيا برگزيديم؛ و قطعاً او در آخرت، از شايستگان است. (130)

(ياد كنيد) هنگامى كه پروردگارش به او فرمود:» تسليم شو! « [او] گفت:» تسليم پروردگار جهانيان شدم. « (131)

و ابراهيم و يعقوب پسران خود را به آن [آيين ، سفارش كردند؛ (و هر كدام گفتند:) اى پسران من! در حقيقت خدا براى شما اين دين را برگزيده است؛ پس نميريد مگر در حالى كه شما مسلمانيد. (132)

آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، (شما) شاهد بوديد؟! وقتى كه به پسرانش گفت:» پس از من، چه چيز را مى پرستيد؟ «گفتند:» معبود تو، و معبود نياكانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق- معبود يگانه- را مى پرستيم، و ما تنها تسليم او هستيم. « (133)

آنان گروهى بودند كه درگذشتند، دستاورد آنان فقط براى

آنان، و دستاورد شما فقط براى شماست؛ و از آنچه همواره انجام مى دادند، بازخواست نخواهيد شد. (134)

ترجمه قرآن، ص: 21

و [اهل كتاب گفتند:» يهودى يا مسيحى شويد، تا راهنمايى شويد. «بگو:» بلكه [بر] آيين ابراهيم حق گرا [باشيد؛] و [او] از مشركان نبود. « (135)

بگوييد:» به خدا و آنچه بر ما فرود آمده، و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و (پيامبران از) فرزندان (او) فرود آمده، و (نيز) آنچه به موسى و عيسى داده شده، و آنچه به پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده، ايمان آورده ايم؛ ميان هيچ يك از ايشان فرق نمى گذاريم؛ و ما تنها تسليم او هستيم. « (136)

و اگر آنان ايمان آورند همانند آنچه (شما) بدان ايمان آورده ايد، پس بيقين رهنمون مى شوند؛ و اگر روى بر تافتند، پس آنان فقط در جدائى (و ستيز) هستند. و بزودى خدا [شرّ] آنان را از تو كفايت خواهد كرد، و او شنوا [و] داناست. (137)

رنگ خدايى (بپذيريد.) و خوش رنگ تر از خدا كيست؟ و ما تنها پرستش كنندگان اوييم. (138)

بگو:» آيا درباره خدا با ما بحث مى كنيد؟! حال آنكه او، پروردگار ما و پروردگار شماست؛ و كردارهاى ما فقط براى ماست، و كردارهاى شما فقط براى شماست. و ما فقط مخلص اوييم. « (139)

يا مى گوييد كه:» ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و (پيامبران از) فرزندان (او)، يهودى يا مسيحى بودند؟! «بگو:» آيا شما داناتريد يا خدا؟! «و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه گواهى خدا را در نزد خويش پنهان مى كند؟ و خدا از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست. (140)

آنان گروهى بودند كه درگذشتند، دستاورد آنان فقط براى آنان

و دستاورد شما فقط براى شماست؛ و از آنچه همواره انجام مى دادند، باز خواست نخواهيد شد. (141)

ترجمه قرآن، ص: 22

بزودى مردم سبك سر، خواهند گفت:» چه چيز آنان را، از قبله شان كه بر آن بودند، روى برتاباند؟! «بگو:» خاور و باختر، فقط از آنِ خداست؛ هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد، به راه راست راهنمايى مى كند. « (142)

و بدين گونه شما را گروهى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد؛ و فرستاده [خدا] بر شما گواه باشد. و قبله [بيت المقدس را كه (چندى) بر آن بودى، قرار نداديم جز براى آنكه كسى كه از فرستاده [خدا] پيروى مى كند، از كسى كه [از عقيده خود] بر مى گردد، معلوم داريم. و مسلماً اين [حكم دشوار بود، جز بر كسانى كه خدا [آنها را] راهنمايى كرده است. و خدا هرگز ايمان شما را تباه نمى گرداند؛ [چرا] كه قطعاً خدا، [نسبت به مردم، مهربانى مهرورز است. (143)

بيقين روى چرخاندنت در آسمان (و نگاه هاى انتظار آميزت) را مى بينيم، و مسلماً تو را به [سوى قبله اى كه از آن خشنودى، باز مى گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن. و هر جا بوديد، پس روى خود را به [سوى آن كنيد. و در حقيقت كسانى كه كتاب [الهى به آنها داده شده، مسلماً مى دانند كه اين [تغيير قبله، فرمان درستى است كه از جانب پروردگارشان مى باشد. و خدا از آنچه انجام مى دهند، غافل نيست. (144)

و اگر براى كسانى كه كتاب [الهى به آنها داده شده، هر گونه نشانه (معجزه وارى) بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد؛ و تو

[نيز] از قبله آنان، پيروى نخواهى كرد. و برخى از آنان، از قبله برخى [ديگر] پيروى، نخواهد كرد. و اگر بعد از دانشى كه به تو رسيد، از هوس هايشان پيروى كنى، در آن صورت، مسلماً تو از ستمگران خواهى بود. (145)

ترجمه قرآن، ص: 23

كسانى كه كتاب [الهى به آنان داده ايم، همان گونه كه پسران خود را مى شناسند، او [محمّد] را مى شناسند؛ و مسلماً دسته اى از آنان، حق را پنهان مى دارند در حالى كه آنان مى دانند. (146)

[اين حق از طرف پروردگار توست، پس هرگز از ترديد كنندگان مباش. (147)

و براى هر [گروهى قبله اى [و شيوه اى است، كه او آن را تعيين كرده است؛ پس در نيكى ها [بر يكديگر] پيشى گيريد. هر كجا كه باشيد، خدا همه شما را خواهد آورد، [چرا] كه خدا بر هر چيز تواناست. (148)

و از هر كجا بيرون آمدى، پس روىِ خود را به سوى» مسجد الحرام «كن و مسلماً اين [دستور] حقّى از طرف پروردگار توست؛ و خدا، از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست. (149)

و از هر كجا بيرون آمدى، پس روىِ خود را به سوى» مسجد الحرام «كن. و هر كجا بوديد، پس روىِ خود را به سوىِ آن بگردانيد؛ تا مردم، دليلى بر [ضدّ] شما نداشته باشند، مگر كسانى از آنان كه ستم كردند (و دست از لجاجت بر نمى دارند). پس، از آنان نهراسيد؛ و از (مخالفت) من بهراسيد! و (روى به قبله كنيد) تا اينكه نعمتم را بر شما تمام كنم، و باشد كه شما راهنمايى شويد. (150)

همان گونه كه فرستاده اى از خودتان، در ميان شما فرستاديم؛ كه آيات ما را بر شما مى خواند

[و پيروى مى كند]؛ و شما را رشد مى دهد (و پاك مى گرداند)؛ و به شما، كتابِ [خدا] و حكمت مى آموزد؛ و آنچه را هيچ گاه نمى دانستيد، به شما ياد مى دهد. (151)

پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم، و سپاس مرا به جاى آريد، و [مرا] ناسپاسى نكنيد. (152)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بوسيله شكيبايى و نماز، يارى جوييد؛ [چرا] كه خدا با شكيبايان است. (153)

ترجمه قرآن، ص: 24

و به كسانى كه در راه خدا كشته مى شوند، مردگان نگوييد؛ بلكه [آنان زندگانند، و ليكن (شما با درك حسى) متوجّه نمى شويد. (154)

و قطعاً [همه شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهشى در ثروت ها و جان ها و محصولات، آزمايش مى كنيم؛ و به شكيبايان مژده ده. (155)

(همان) كسانى كه هر گاه مصيبتى به آنان برسد، مى گويند:» در حقيقت ما از آنِ خداييم؛ و در واقع ما فقط به سوى او باز مى گرديم. « (156)

آنان، درودها و رحمتى از پروردگارشان، بر ايشان باد، و تنها آنان ره يافتگانند. (157)

براستى كه (كوه)» صفا «و» مَروه «از نشانه هاى خداست؛ پس كسى كه خانه [خدا] را، حج كند يا عمره به جا آورد، پس هيچ گناهى بر او نيست، كه به [ميان آن دو، سعى (رفت و آمد) كند؛ و كسى كه [فرمان خدا را در انجام كار] نيك بپذيرد، پس در حقيقت خدا، سپاسگزارى داناست. (158)

در حقيقت كسانى كه دليل هاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستاده ايم، بعد از آنكه آن را در كتاب براى مردم بيان نموديم، پنهان مى كنند، آنان را خدا از رحمت خود دورشان مى سازد؛ و لعن كنندگان [نيز]، آنها را لعنت

مى كنند؛ (159)

مگر كسانى كه توبه كردند، و اصلاح نمودند، و (آنچه را پنهان كرده بودند) آشكار ساختند؛ پس آنانند (كه من) توبه آنها را مى پذيرم و من بسيار توبه پذير [و] مهرورزم. (160)

براستى كسانى كه كفر ورزيدند، و در حالِ كفر مردند، آنانند كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها باد. (161)

در حالى كه در آن [لعنت ماندگارند؛ [و] عذاب از آنان كاسته نمى شود، و به آنان فرصت داده نمى شود. (162)

و معبود شما معبودى يگانه است، جز او هيچ معبودى نيست. [كه او] گسترده مهرِ مهرورز است. (163)

ترجمه قرآن، ص: 25

قطعاً در آفرينش آسمان ها و زمين، و پى در پى آمدن شب و روز، و كشتى هايى كه در دريا روانند، با آنچه به مردم سود مى رساند، و آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده، و با آن، زمين را پس از مردنش، زنده نموده و از هر گونه جنبده اى در آن پراكنده كرده، و (همچنين در) دگرگونى بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين مسخّر است، نشانه هايى هست، براى گروهى كه خردورزى مى كنند. (164)

و برخى از مردم كسانى هستند كه از غير خدا، همانندهايى (معبود گونه) بر مى گزينند، كه همانند دوستى خدا، آنها را دوست دارند. و [لى كسانى كه ايمان آورده اند خدا را بيشتر دوست دارند. و اگر (بر فرض) كسانى كه ستم كردند، بدانند در هنگامى كه عذاب را مشاهده مى كنند (خواهند دانست) كه تمام قدرت از آنِ خداست؛ و براستى خدا سخت كيفر است. (165)

(همان) هنگام، كسانى كه پيروى شده اند، از پيروانِ خود، بى تعهد مى شوند؛ و عذاب را مشاهده مى كنند؛ و پيوندها از ميانشان بريده مى شود. (166)

و كسانى

كه پيروى كرده اند، مى گويند:» اى كاش براى ما باز گشتى [به دنيا] بود، تا نسبت به آنان بى تعهد مى شديم، همانگونه كه [آنان نسبت به ما بى تعهد شدند! خدا اين چنين اعمالشان را- كه بر آنان (مايه) حسرت هاست- به آنان مى نماياند؛ و آنان از آتش خارج نخواهند شد. (167)

اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است بخوريد؛ و از گام هاى شيطان، پيروى مكنيد؛ كه او، دشمنى آشكار براى شماست. (168)

[او] شما را فقط به بدى و [كار] زشت فرمان مى دهد؛ و (نيز دستور مى دهد) آنچه را كه نمى دانيد، به خدا نسبت دهيد. (169)

ترجمه قرآن، ص: 26

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» آنچه را خدا فرو فرستاده است، پيروى كنيد. «مى گويند:» بلكه آنچه را كه نياكانمان را بر آن يافتيم، پيروى مى كنيم. «و آيا اگر (بر فرض) نياكان آنان، درباره چيزى خردورزى نمى كردند، و راهنمايى نمى شدند، (باز هم از آنان پيروى مى كرديد)؟! (170)

و مثال (دعوت كننده) كسانى كه كفر ورزيدند، همانند مثال كسى است كه [حيوانى را] بانگ مى زند كه جز صدا و ندايى [مبهم نمى شنود. (آرى آنان در واقع) ناشنوا، گنگ [و] نابينايند، از اين رو آنان خردورزى نمى كنند. (171)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از (خوراكى هاى) پاكيزه اى كه روزى شما كرده ايم بخوريد، و خدا را سپاس گوييد، اگر شما، تنها او را مى پرستيد. (172)

[خدا]، تنها (خوردن) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [به هنگام سر بريدن نام غير خدا بر آن بانگ زده شده، بر شما حرام كرده است. و [لى كسى كه ناچار شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، پس گناهى بر او

نيست؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (173)

براستى كسانى كه آنچه را خدا از كتاب فرو فرستاده، پنهان مى كنند، و آن را به بهاى اندكى مى فروشند، آنان در درونشان جز آتش نمى خورند. و خدا، روز رستاخيز، با آنها سخن نمى گويد؛ و رشدشان نمى دهد (و پاكشان نمى كند)؛ و براى آنها عذابى دردناك است. (174)

آنان كسانى هستند كه گمراهى را با راهنمايى، و عذاب را با آمرزش، مبادله كردند؛ پس چه چيزى آنان را بر آتش شكيبا كرد؟! (175)

اين، بخاطر آن است كه خدا، كتاب (الهى) را بحق، فرو فرستاده؛ و كسانى كه در مورد كتاب [خدا] اختلاف كردند، قطعاً در جدايى (و ستيزى) دور و دراز قرار دارند. (176)

ترجمه قرآن، ص: 27

نيكى اين نيست كه رويتان را به سوى خاور و (يا) باختر نماييد؛ و ليكن نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب (الهى) و پيامبران، ايمان آورد؛ و ثروت (خود) را در حالى كه دوستش دارد، به مصرف نزديكان و يتيمان و بينوايان و در راه مانده و گدايان، و در [راه آزاد كردن بردگان برساند؛ و نماز را بر پا دارد و [مالياتِ زكات را بپردازد؛ و (كسانى كه) چون عهد بستند، به عهد خود وفا دارند. و در سختى (زندگى) و زيان (جسمى) و به هنگام سختى (جنگ)، شكيبايند؛ آنان كسانى هستند كه راست مى گويند؛ و تنها آنان پارسا (و خود نگهدار) هستند. (177)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، (حكمِ) قصاص در باره كشتگان، بر شما مقرر شده است: آزاد عوض آزاد، و بنده عوض بنده، و زن عوض زن؛ و كسى كه

از برادر (دينى) اش، چيزى (از قصاص) به او بخشيده شود، پس (راه) پسنديده در پيش گيرد و به نيكى [خون بها] را به او بپردازد؛ اين، تخفيفى و بخششى از طرف پروردگارتان است. و كسى كه بعد از آن تجاوز كند، پس عذابى دردناك برايش خواهد بود. (178)

و اى خردمندان! براى شما در قصاص، زندگانى است، تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد. (179)

بر شما مقرر شده است كه:» چون مرگ يكى از شما فرا رسد، اگر (مال) خوبى (از خود) به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، بطور پسنديده وصيّت كند. [اين حقّى بر پارسايانِ (خود نگهدار) است. « (180)

و هر كس آن [وصيت را بعد از شنيدنش تغيير دهد، پس گناهش تنها بر كسانى است كه آن را تغيير مى دهند؛ براستى خدا، شنواى داناست. (181)

ترجمه قرآن، ص: 28

و كسى كه از انحراف [و تمايل يك جانبه وصيّت كننده، يا از گناه او (در وصيت به كار خلاف) بترسد؛ و بينشان اصلاح دهد، پس هيچ گناهى بر او نيست؛ [چرا] كه خدا، بسيار آمرزنده مهرورز است. (182)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما مقرر شده، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرر شد؛ تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد. (183)

چند روز معدودى را (روزه بداريد.) و هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد پس تعدادى از روزهاى ديگر را (روزه بدارد). و بر كسانى كه آن [روزه براى آنها] طاقت فرساست، تاوانى [است، كه همان غذا دادن به بينواست، و كسى كه [فرمان خدا را در انجام كارِ] نيك

بپذيرد، پس آن برايش بهتر است. و روزه داشتن براى شما بهتر است، اگر بدانيد. (184)

ماهِ رمضان (ماهى است) كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى كه [آن قرآن راهنماى مردم و نشانه هايى از هدايت و جدا كننده [حق از باطل است. و هر كس از شما كه (اين) ماه را (در وطن خود) حاضر باشد پس بايد آن (ماه) روزه بدارد. و كسى كه بيمار يا در سفر است، پس تعدادى از روزهاى ديگر (روزه بدارد). خدا، آسانىِ شما را مى خواهد، و دشوارىِ شما را نمى خواهد. و (اين احكام را قرار داديم) تا تعداد [اين روزها] را تكميل كنيد؛ و تا خدا را به پاس اينكه شما را راهنمايى كرده بزرگ شماريد؛ و باشد كه شما سپاسگزارى كنيد. (185)

و هنگامى كه بندگانم، از تو در باره من بپُرسند، پس (بگو:) در حقيقت من نزديكم؛ دعاى دعا كننده را به هنگامى كه [مرا] مى خواند، پاسخ مى گويم. پس بايد (دعوتِ) مرا بپذيرند، و بايد به من ايمان بياورند، باشد كه آنان راه يابند، (و به مقصد برسند.) (186)

ترجمه قرآن، ص: 29

در شب روزه دارى، همبسترى با زنانتان، بر شما حلال گرديده؛ آنان لباسى براى شما، و شما لباسى براى آنان هستيد. خدا مى دانست كه شما همواره به خودتان قصد خيانت داشتيد؛ پس توبه شما را پذيرفت و از شما در گذشت. پس اكنون [مى توانيد] با آنان همبستر شويد. و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته بجوييد، و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد بامداد، از رشته سياه (شب) بر شما نمودار گردد؛ سپس روزه را تا شب، به اتمام رسانيد. و در

حالى كه شما در مسجدها اعتكاف كرده ايد، با آن (زن) ان همبستر نشويد. اين، مرزهاى خداست؛ پس بدان نزديك نشويد! اينگونه خدا آياتش را براى مردم، روشن بيان مى كند، تا شايد آنان [خود را] حفظ كنند. (187)

و اموالتان را ميان خودتان، به باطل نخوريد. و [قسمتى از] آن را به سوى داوران نفرستيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه شما مى دانيد (اين كار گناه است). (188)

در باره» هلال ها [ى ماه «از تو مى پرسند؛ بگو:» آنها، گاه شمارى براى مردم و حج است. «و نيكى، آن نيست كه از پشتِ خانه ها وارد شويد؛ و ليكن نيكى (و نيكوكار) كسى است كه [خود را] حفظ كند و به خانه ها، از درهايشان وارد شويد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد. باشد كه شما رستگار گرديد. (189)

و در راه خدا، با كسانى كه با شما پيكار مى كنند، بجنگيد؛ و [از حدّ] تجاوز نكنيد، چرا كه خدا تجاوزكاران را دوست نمى دارد. (190)

ترجمه قرآن، ص: 30

و هر كجا آنان را يافتيد، بكشيد؛ و از جايى كه شما را بيرون راندند، آنان را بيرون كنيد. و (بدىِ) آشوبگرىِ [شرك ، از كشتار [هم شديدتر است. و در كنار مسجد الحرام با آنان پيكار مكنيد؛ مگر اينكه در آنجا با شما بجنگند. و اگر با شما پيكار كردند، پس آنها را بكشيد. سزاى كافران چنين است. (191)

و اگر خوددارى كردند، پس در واقع خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (192)

و با آنها پيكار كنيد؛ تا اينكه آشوبگرى باقى نماند، و دين، فقط براى خدا باشد و اگر خوددارى كردند، پس هيچ تجاوزى جز

بر ستمكاران [روا] نيست. (193)

(جنگِ) ماهِ حرام، در برابر (جنگِ) ماهِ حرام. و تمام حرام ها (قابل) قصاص است. و هر كس بر شما تجاوز كرد، پس همانند آن تجاوزى كه بر شما روا داشته، بر او تجاوز كنيد. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، و بدانيد كه خدا با پارسايانِ (خود نگهدار) است. (194)

و (اموالتان را) در راهِ خدا مصرف كنيد؛ و خودتان را با دستانتان به هلاكت نيفكنيد. و نيكى كنيد كه خدا، نيكو كاران را دوست مى دارد. (195)

و حج و عمره را براى خدا به اتمام رسانيد. و اگر بازداشته شديد، پس آنچه از قربانى فراهم شود (قربانى كنيد). و سرهايتان را مَتراشيد، تا قربانى به محلش برسد. و هر كس از شما بيمار بود، و يا برايش ناراحتى از ناحيه سرش رسيد، (و ناچار شود در احرام سر بتراشد،) پس تاوانى از [قبيل روزه يا بخششى صادقانه يا قربانى [بدهد]. و هنگامى كه ايمنى يافتيد، پس هر كس با عمره از حج بهرمند شود، (و حج تمتّع نمايد،) پس آنچه از قربانى براى او فراهم شود، (قربانى كند،) و هر كس نيافت، پس سه روز در [موسم حج، و هفت [روز] هنگامى كه بازگشتيد، روزه بدارد. اين، ده [روز] كامل است. اين [حج تمتّع براى كسى است كه خانواده اش، ساكن [اطراف مسجد الحرام نباشد. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، و بدانيد كه خدا سخت كيفر است. (196)

ترجمه قرآن، ص: 31

حجّ در ماه هاى معيّنى است؛ و هر كس كه در اين [ماه ها حج را (بر خود) واجب گرداند، پس در

[هنگام حج همبسترى (با زنان) و نافرمانى و ستيزه [روا] نيست. و هر آنچه از [كارهاى نيك انجام دهيد، خدا آن را مى داند. و توشه بر گيريد، و در حقيقت بهترين توشه، پارسايى (و خود نگهدارى) است. پس اى خردمندان خودتان را (از عذاب من) حفظ كنيد. (197)

هيچ گناهى بر شما نيست كه (در موسم حج روزى و) بخششى از پروردگارتان بجوييد، و هنگامى كه از» عرفات «روانه شديد، پس خدا را در» مشعر الحرام «ياد كنيد، و او را ياد كنيد همان گونه كه شما را راهنمايى نمود و [شما] پيش از آن، قطعاً از گمراهان بوديد. (198)

سپس از جايى كه مردم روانه مى شوند، (به سوى مِنى) روانه شويد، و از خدا، آمرزش بخواهيد، كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (199)

و هنگامى كه اعمال (حج) خود را به جاى آورديد، پس همانند ياد آورى شما از نياكانتان، يا با يادمانى شديدتر، خدا را به ياد آوريد. و از مردم كسى است كه مى گويد:» [اى پروردگار ما! به ما، در [همين دنيا بده «و حال آنكه برايش در آخرت هيچ بهره اى نيست. (200)

و از آنان كسى است كه مى گويد:» [اى پروردگار ما! در دنيا به ما نيكى، و در آخرت [نيز] نيكى نما؛ و ما را از عذاب آتش حفظ كن. « (201)

آنانند كه از دستاورد (دعاي) شان، بهره اى برايشان مى ماند. و خدا حسابرسى سريع است. (202)

ترجمه قرآن، ص: 32

و خدا را در روزهاى معيّن (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذى الحجة) ياد كنيد. و هر كس در دو روز شتاب كند، (و اعمال حج را در دو روز

انجام دهد). پس هيچ گناهى بر او نيست؛ و هر كس تأخير كند، (و اعمال حج را در سه روز انجام دهد) پس هيچ گناهى بر او نيست؛ [اين براى كسى است كه (خود را) حفظ كند، پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد؛ و بدانيد كه شما فقط به سوى او گردآورى خواهيد شد. (203)

و از مردم كسى است كه گفتارش، در زندگى پست (دنيا) تو را شگفت زده مى كند، و خدا را بر آنچه در دلش دارد گواه مى گيرد. و حال آنكه او، سر سخت ترين دشمنان است؛ (204)

و هنگامى كه روى برمى تابد [يا به حكومت مى رسد] در زمين كوشش مى كند تا در آن فساد كند، و زراعت و نسل را نابود مى سازد؛ و خدا تباهكارى را دوست نمى دارد. (205)

و هنگامى كه به او گفته شود:» [خود را] از [عذاب خدا حفظ كن. «عزّت (و نخوت)، وى را به گناه مى كشاند. پس جهنّم برايش كافى است، و چه بد بسترى است! (206)

و از مردم كسى است كه جانش را در طلب خشنودى خدا مى فروشد؛ و خدا نسبت به بندگان مهربان است. (207)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، همگى در صلح [و آشتى در آييد؛ و از گام هاى شيطان، پيروى نكنيد؛ كه او دشمنى آشكار براى شماست. (208)

و اگر پس از آمدن دليل هاى روشن براى شما، لغزيديد؛ پس بدانيد كه خدا، شكست ناپذيرى فرزانه است. (209)

آيا انتظارى غير از اين دارند كه خدا و فرشتگان، در سايبان هايى از ابرها به طرفشان آيند، (با اينكه چنين چيزى ممكن نيست.) و [همه چيز انجام شده، و [همه كارها فقط به سوى

خدا باز گردانده مى شود. (210)

ترجمه قرآن، ص: 33

از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) بپرس:» چند نشانه روشن به آنان داديم؟ «و هر كس نعمت خدا را، پس از آنكه به سراغش آمد، تبديل كند (و در مسير خلاف به كار گيرد) پس (گرفتار عذاب شديد الهى خواهد شد) چرا كه خدا سخت كيفر است. (211)

زندگى پست (دنيا) براى كسانى كه كافر شدند آراسته شده است؛ و [از اين رو] كسانى را كه ايمان آورده اند ريشخند مى كنند؛ و حال آنكه، كسانى كه پارسا (و خود نگهدار) شدند، در روز رستاخيز، از آنان برترند؛ و خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، بى شمار [و بدون محاسبه روزى مى دهد. (212)

مردم، ملّتى يگانه بودند، و خدا، پيامبران را مژده آور و هشدار دهنده برانگيخت؛ و با آنان كتاب [خدا] را، كه به سوى حق دعوت مى كرد، فرو فرستاد؛ تا ميان مردم، در باره آنچه در موردش اختلاف داشتند، داورى كند. و در مورد آن [كتاب اختلاف نكردند جز كسانى كه آن [كتاب به آنان داده شد- پس از آنكه دليل هاى روشن به آنان رسيده بود- بخاطر (حسادت و) ستمى كه بين شان [حكمفرما] بود. پس خدا كسانى را كه ايمان آورده بودند، به حقيقتِ آنچه در موردش اختلاف كرده بودند، با رخصت خودش، راهنمايى نمود؛ و خدا، هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد به راه راست راهنمايى مى كند. (213)

آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مى شويد، و حال آنكه هنوز مثال (حوادث) كسانى كه قبل از شما درگذشته اند به شما نرسيده است؟ به آنان سختى (زندگى) و زيان (جسمى) رسيد؛ و [چنان متزلزل شدند، تا اينكه فرستاده [خدا]

و كسانى كه با او ايمان آورده بودند، مى گفتند:» يارى خدا كى خواهد آمد؟! «آگاه باشيد، كه يارىِ خدا نزديك است! (214)

از تو مى پرسند چه چيزى [در راه خدا] مصرف كنند؟ بگو:» هر نيكى كه [در راه خدا] مصرف مى كنيد، پس [بايد] براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان و در راه مانده باشد. «و هر نيكى كه انجام دهيد، پس در حقيقت خدا به آن داناست. (215)

ترجمه قرآن، ص: 34

جنگ بر شما مقرّر شد؛ در حالى كه آن برايتان ناخوشايند است؛ و چه بسا از چيزى ناخشنوديد، و آن براى شما خوب است؛ و چه بسا چيزى را دوست مى داريد و آن براى شما بد است. و خدا مى داند، و شما نمى دانيد. (216)

از تو، در باره جنگ در ماهِ حرام مى پرسند، بگو:» جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است؛ و جلوگيرى از راه خدا و كفر ورزيدن به او و [باز داشتن از] مسجد الحرام، و بيرون راندن ساكنانش از آن، نزد خدا [گناهى بزرگ تر است؛ «و آشوبگرى از كشتار بالاتر است. و [مشركان،] پيوسته با شما پيكار مى كنند، تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند؛ و كسى از شما كه از دينش بر گردد، و او در حال كفر بميرد، پس آنان [همه اعمالشان در دنيا و آخرت، تباه مى شود؛ و آنان اهل آتشند؛ [و] آنان در آن ماندگارند. (217)

در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده اند، آنان به رحمت خدا اميدوارند، و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (218)

از تو، در باره شراب و قمار مى پرسند، بگو:» در آن

دو، گناه [و زيانى بزرگ؛ و سودهايى براى مردم است؛ و [لى گناه آن دو از سود آن دو بزرگ تر است. «و از تو مى پرسند:» چه چيزى [در راه خدا] مصرف كنند؟ «بگو:» بخشش (متعادل، يا از مازاد مال يا از بهترين قسمت آن.) «اينچنين خدا آيات را براى شما روشن بيان مى كند؛ تا شايد شما تفكّر كنيد. (219)

ترجمه قرآن، ص: 35

(آيات خود را براى شما روشن كرد تا) در باره دنيا و آخرت (تفكر كنيد). و از تو درباره يتيمان مى پرسند، بگو:» اصلاحِ [كار] برايشان بهتر است. و اگر با آنان همزيستى كنيد، پس برادران (دينى) شما هستند. «و خدا فسادگر را از اصلاح گر، معلوم مى دارد. و اگر (بر فرض) خدا بخواهد، حتماً شما را به زحمت مى اندازد؛ كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (220)

و با زنان مشركِ [بت پرست ، ازدواج نكنيد؛ تا ايمان آورند. و مسلماً كنيز با ايمان، از زن (آزاد بت پرستِ) مشرك بهتر است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرك [بت پرست زن مدهيد، تا ايمان آورند؛ و مسلماً برده با ايمان، از مرد (آزاد بت پرستِ) مشرك، بهتر است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد. آنان به سوى آتش فرا مى خوانند؛ و خدا با رخصت خود، به سوى بهشت و آمرزش فرا مى خواند، و آياتش را براى مردم روشن بيان مى كند، باشد كه آنان متذكِّر شوند. (221)

و از تو، در باره عادت ماهانه [زنان مى پرسند، بگو:» آن رنجى است؛ از اين رو در عادت ماهانه، از زنان كناره گيرى كنيد، و با آنان نزديكى ننماييد، تا پاك

شوند. و هنگامى كه پاك شدند، پس از جايى كه خدا به شما فرمان داده، به آنان [در] آييد. كه خدا، توبه كاران را دوست دارد، و پاكان را (نيز) دوست دارد. « (222)

زنان شما، كشتزار شما هستند؛ پس هر گونه بخواهيد، (مى توانيد) به كشتزارتان [در] آييد، و (اثر نيكى) براى خودتان، از پيش بفرستيد. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد. و بدانيد كه شما او را ملاقات خواهيد كرد. و مؤمنان را مژده ده. (223)

و خدا را دستاويزى براى سوگندهايتان قرار ندهيد؛ تا اينكه نيكى كنيد، و [خودتان را] حفظ كنيد، و بين مردم اصلاح كنيد، و خدا شنواى داناست. (224)

ترجمه قرآن، ص: 36

خدا شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده [و بى توجه تان، باز خواست نخواهد كرد، و ليكن شما را بدانچه دل هايتان (از روى عمد) كسب كرده، باز خواست مى كند. و خدا بسيار آمرزنده بردبار است. (225)

براى كسانى كه [سوگند ياد مى كنند تا] نسبت به زنانشان كوتاهى كنند. چهار ماه انتظار [و مهلت است. و اگر بازگشت كنند پس (چيزى بر آنها نيست زيرا) كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (226)

و اگر تصميم به طلاق گرفتند، پس (مانعى ندارد؛ چرا) كه خدا شنواى داناست. (227)

و زنان طلاق داده شده، [بايد] مدّت سه مرتبه عادت ماهانه بر خويشتن انتظار كشند؛ و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان دارند، براى آنها حلال نيست كه آنچه را خدا در رَحِم هايشان آفريده، پوشيده دارند. و در اين [مدّت ، شوهرانشان، براى باز گرداندن آنها (به زندگى مشترك) سزاوارترند، اگر خواهان اصلاح باشند؛ و براى آن (زن) ان (حقوق) پسنديده قرار داده

شده، همانند آنچنان (وظايفى) كه بعهده آنان است؛ و مردان بر آنان رتبه دارند؛ و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (228)

طلاقِ (قابل بازگشت)، دو مرتبه است؛ پس بطور پسنديده نگاه داشتن، يا به نيكى آزاد كردن [همسر بر شما واجب است . و براى شما حلال نيست كه از آنچه به آنان داده ايد، چيزى [باز] ستانيد؛ مگر اينكه هر دو، بترسند كه مرزهاى خدا را بر پا ندارند. و اگر بترسيد كه آن دو مرزهاى خدا را بر پاى ندارند؛ پس هيچ گناهى بر آن دو نيست در آنچه كه (زن به عنوان) تاوان بپردازد. (و طلاق گيرد). اينها مرزهاى خداست؛ پس از آنها، تجاوز مَكنيد. پس هر كس از مرزهاى خدا تعدّى كند، پس فقط آنان ستمكارند. (229)

و اگر (شوهر براى بار سوّم) آن (زن) را طلاق داد، پس از [آن به بعد بر آن (مرد) حلال نخواهد بود؛ تا اينكه با شوهرى غير از او ازدواج كند. و اگر (شوهر دوّم) او را طلاق داد، پس هيچ گناهى بر آن دو [همسران سابق نيست كه به همديگر باز گردند، اگر آن دو گمان مى كنند مرزهاى خدا را بر پا مى دارند. و اينها مرزهاى خداست كه آنها را براى گروهى كه مى دانند روشن بيان مى كند. (230)

ترجمه قرآن، ص: 37

و هنگامى كه زنان را طلاق داديد، و به (روزهاى پايانى) سرآمدِ (عدّه) شان رسيدند، پس بطور پسنديده نگاهشان داريد، يا بطور پسنديده آزادشان سازيد؛ و بخاطر زيان رساندن نگاهشان نداريد، تا (به حقوقشان) تجاوز كنيد. و كسى كه اين [چنين كند، پس بيقين بر خويشتن ستم نموده است. و آيات خدا را

به ريشخند نگيريد. و به ياد آريد، نعمت خدا را بر (خود) تان و آنچه را از كتاب و فرزانگى بر شما فرو فرستاده، كه شما را با آن پند مى دهد. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست. (231)

و هنگامى كه زنان را طلاق داديد و به سرآمدِ (عدّه) شان رسيدند. پس مانعشان نشويد كه با همسرانِ (سابقِ) شان، ازدواج كنند؛ هنگامى كه رضايت طرفينى بين آنان بطور پسنديده بر قرار است. اين [دستورى است كه هر كسى از شما كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، به آن پند داده مى شود. اين [دستور] براى شما، رشد آورتر و پاك كننده تر است، و خدا مى داند و شما نمى دانيد. (232)

و مادران، فرزندانشان را دو سال كامل، شير مى دهند. (اين) براى كسى است كه بخواهد [دوران شير دادن را به اتمام رساند. و بر آن كس كه نوزاد برايش متولّد شده، لازم است خوراك آن (مادر) ان و پوشاك آنان را بطور پسنديده [در دوران شير دادن فراهم آورد]. هيچ كس، جز به اندازه توانائيش، تكليف نمى شود. هيچ مادرى به واسطه فرزندش ضرر نبيند (و به او زيان نرساند)؛ و نه كسى كه فرزند برايش متولد شده به واسطه فرزندش (ضرر ببيند و به او زيان رساند) و بر وارث مانند اين (احكام واجب) است. و اگر آن دو، با رضايت و مشورت يكديگر، بخواهند [كودك را زودتر] از شير باز گيرند، پس هيچ گناهى بر آن دو نيست. و اگر خواستيد دايه اى براى فرزندان خود بگيريد، پس هيچ گناهى بر شما نيست؛ هنگامى

كه آنچه را (وعده) داده ايد بطور پسنديده بپردازيد. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد؛ و بدانيد كه خدا، به آنچه انجام مى دهيد، بيناست. (233)

ترجمه قرآن، ص: 38

و كسانى از شما كه بطور كامل (جانشان) گرفته مى شود و همسرانى بر جاى مى گذارند، [بايد همسرانشان چهار ماه و ده روز بر خويشتن انتظار كشند؛ و هنگامى كه به سرآمدِ (عدّه) شان رسيدند، پس هيچ گناهى بر شما نيست نسبت به آنچه بطور پسنديده در باره خودشان انجام دهند. و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (234)

و هيچ گناهى بر شما نيست كه در مورد خواستگارى زنان (پس از مرگ همسرانشان) به طور سر بسته بدان سخن بگوييد، يا [آن را] در دلتان پوشيده داريد. خدا مى داند كه شما بزودى به ياد آنان خواهيد افتاد؛ و ليكن پنهانى با آنها قرار [زناشوئى نگذاريد، مگر آنكه (به كنايه) سخن پسنديده اى بگوييد؛ و به پيوند ازدواج تصميم مگيريد، تا (عدّه وفات) نوشته شده به سرآمدش برسد. و بدانيد كه خدا آنچه را در دل هايتان داريد، مى داند. پس از [مخالفتِ او بپرهيزيد؛ و بدانيد كه خدا، بسيار آمرزنده بردبار است. (235)

هيچ گناهى بر شما نيست اگر زنان را طلاق دهيد، مادامى كه با آنان تماس نگرفته ايد يا برايشان مهريه اى تعيين نكرده ايد. و (در اين هنگام با هديه اى مناسب) بهره مندشان سازيد. توانگر به اندازه [توانايى اش و تنگدست به اندازه خودش كالايى (بعنوان هديه اى) پسنديده بدهد. [و اين كار] حقّى بر عهده نيكوكاران است. (236)

و اگر آن (زن) ان را، پيش از آنكه با آنان تماس بگيريد، و در حالى كه مَهرى براى آنها

تعيين كرده ايد، طلاقشان دهيد، پس نصف آنچه را تعيين كرده ايد (به آنان بدهيد) مگر اينكه [آنان ببخشند؛ يا كسى كه پيوند ازدواج به دست اوست، ببخشد. و گذشت كردن (شما) به پارسايى (و خودنگهدارى) نزديك تر است. و بخشش را در ميان خودتان فراموش نكنيد، كه خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست. (237)

ترجمه قرآن، ص: 39

بر [انجام نمازها و [بخصوص نماز ميانه [ظهر] مواظبت كنيد؛ و براى خدا (فروتنانه و) فرمانبردارانه به پا خيزيد. (238)

و اگر ترس داشتيد، پس پياده يا سواره [نماز برپا كنيد]. و هنگامى كه امنيّت يافتيد، پس خدا را ياد كنيد؛ همان گونه كه آنچه را هرگز نمى دانستيد به شما آموخت. (239)

و كسانى از شما كه در [آستانه جان سپردن قرار مى گيرند و همسرانى بر جاى مى گذارند، [بايد] براى همسرانشان وصيّت كنند كه تا يك سال، (آنها را با پرداختن هزينه زندگى) بدون بيرون راندن (از خانه) بهره مند سازند؛ و اگر بيرون روند، پس هيچ گناهى بر شما نيست، نسبت به آنچه بطور پسنديده در باره خودشان انجام مى دهند. و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (240)

و براى [زنان طلاق داده شده، كالاى پسنديده [به عنوان هديه داده شود. و اين كار] حقى بر (خودنگهداران) پارساست. (241)

اين چنين خدا آياتش را براى شما روشن بيان مى كند، باشد كه شما خردورزى كنيد. (242)

آيا اطلاع نيافتى از كسانى كه از بيم مرگ، از خانه هايشان خارج شدند و حال آنكه آنان هزاران (نفر) بودند؟! و خدا به آنان گفت:» بميريد! «سپس آنان را زنده كرد؛ قطعاً خدا نسبت به مردم داراى بخشش است؛ و ليكن بيشتر مردم، سپاسگزارى نمى كنند. (243)

و در راه

خدا، جنگ كنيد؛ و بدانيد كه خدا، شنواى داناست. (244)

كيست آن كسى كه به خدا» قرض الحسنه اى «وام دهد، تا آن را برايش، چندين برابر بيفزايد؟ و خدا (روزىِ بندگان را) محدود مى كند و (يا) گسترده مى سازد؛ و تنها به سوى او باز گردانده مى شويد. (245)

ترجمه قرآن، ص: 40

آيا از [حال اشراف از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) پس از موسى، اطلاع نيافتى، آنگاه كه به پيامبرى كه برايشان بود، گفتند:» زمامدارى براى ما انتخاب كن، تا در راه خدا جنگ كنيم. « (پيامبر) گفت:» آيا ممكن است كه اگر جنگ بر شما مقرر شود، (سر پيچى كنيد، و) جنگ نكنيد؟! «گفتند:» و ما را چه شده كه در راه خدا جنگ نكنيم، و حال آنكه بيقين از خانه هايمان و [از نزد] پسرانمان رانده شده ايم؟! «و [لى هنگامى كه جنگ بر آنها مقرر شد، جز اندكى از آنان، [همگى روى بر تافتند. و خدا به [حال ستمكاران، داناست. (246)

و پيامبرشان به آنان گفت:» در حقيقت خدا» طالوت «را به زمامدارى شما بر انگيخت. «گفتند:» چگونه حكومت بر ما از آنِ او باشد، و حال آنكه ما از او [نسبت به حكومت، سزاوارتريم، و [به او] از حيث مال، گشايشى داده نشده است؟! « [پيامبرشان گفت:» براستى كه خدا او را بر شما برگزيده، و وسعتى در دانش و (نيروى) بدنش افزود. و خدا فرمانروايىِ خويش را، به هر كه (شايسته بداند و) بخواهد مى دهد؛ و خدا گشايشگرى داناست. « (247)

و پيامبرشان به آنان گفت:» در حقيقت نشانه فرمانرواييش آمدن» صندوق « [عهد به سوى شماست. (كه) در آن، آرامشى

از جانب پروردگارتان، و باز مانده اى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون بر جاى نهاده اند، قرار دارد؛ در حالى كه فرشتگان، آن را حمل مى كنند. مسلماً در اين [رويداد]، نشانه اى براى شماست؛ اگر مؤمن باشيد. « (248)

ترجمه قرآن، ص: 41

و هنگامى كه طالوت با لشكريان رهسپار شد، گفت:» در حقيقت خدا شما را بوسيله رودخانه اى آزمايش مى كند؛ و هر كس از آن بنوشد، پس از [پيروان من نيست؛ و كسى كه از آن نخورد جز كسى كه يك پيمانه را با دستش بر گيرد؛ پس بدرستى كه او از [پيروان من است و جز اندكى از آنان، [همگى از آن آب نوشيدند. و هنگامى كه او و كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند، از آن [رودخانه گذشتند، گفتند:» امروز ما هيچ توانايى [مقابله با» جالوت «و لشكريانش را نداريم. « [امّا] كسانى كه مى دانستند كه آنان خدا را ملاقات مى كنند، گفتند:» چه بسا گروهى اندك، به رخصت خدا، بر گروهى انبوه پيروز شدند. «و خدا با شكيبايان است. (249)

و هنگامى كه با» جالوت «و لشكريانش روبرو شدند، گفتند:» [اى پروردگار ما! [پيمانه شكيبايى را بر ما فرو ريز، و گام هاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران پيروز فرماى. « (250)

پس آنان را به رخصت خدا شكست دادند؛ و» داود «،» جالوت «را كشت؛ و خدا به او فرمانروايى و فرزانگى عطا كرد، و از آنچه مى خواست به او آموخت. و اگر خدا برخى از مردم را بوسيله برخى [ديگر] دفع نمى كرد، حتماً زمين تباه مى گشت. و ليكن خدا نسبت به جهانيان، داراى

بخشش است. (251)

آن [ها] آيات خداست كه آن را به حقّ، بر تو مى خوانيم؛ و قطعاً تو از [جمله فرستادگانى. (252)

ترجمه قرآن، ص: 42

آن فرستادگان، برخى آنان را بر برخى ديگر رتبه ها داديم؛ از آنان كسى بود كه خدا [با او] سخن گفت؛ و درجات برخى از آنان را بالا برد؛ و به عيسى پسر مريم، دليل هاى (معجزه آسا) داديم؛ و بوسيله» روح پاك «تأييدش نموديم؛ و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، كسانى كه پس از آنان بودند، بعد از دلايل روشنى كه برايشان آمد، به پيكار با [يكديگر] نمى پرداختند. و ليكن با هم اختلاف كردند؛ پس برخى از آنان كسانى بودند كه ايمان آوردند، و برخى از آنان كسانى بودند كه كفر ورزيدند؛ و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، [با يكديگر] پيكار نمى كردند؛ و ليكن خدا، آنچه را اراده مى كند، انجام مى دهد. (253)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از آنچه به شما روزى داده ايم، [در راه خدا] مصرف كنيد؛ پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن، نه هيچ معامله اى، و نه هيچ دوستى، و نه هيچ شفاعتى است. و تنها كافران (نا سپاسانِ گناهكار) ستمكارند. (254)

خداست، كه هيچ معبودى جز او نيست زنده برپا و برپا دارنده است. هيچ چُرت و خوابى او را (فرا) نمى گيرد؛ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط از آنِ اوست. كيست آن كس كه در پيشگاهش، جز به رخصت او، شفاعت كند؟! آنچه در پيش رويشان (در آينده) و آنچه در پشت سرشان (در گذشته) است مى داند، و به چيزى از علم او احاطه نمى يابند جز به مقدارى [كه او] بخواهد. پايتخت (علم و

قدرت) او، آسمان ها و زمين را دَر بر گرفته؛ و نگاهدارى آن دو بر او دشوار نيست. و او بلند مرتبه [و] بزرگ است. (255)

هيچ اكراهى در (پذيرش) دين نيست، (چرا كه) بيقين (راه) هدايت از گمراهى، روشن شده است. بنا بر اين كسى كه به (معبودِ) طغيانگر كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، پس بيقين به دستاويزى استوار تمسّك جسته است، كه هيچ گسستنى برايش نيست. و خدا، شنواى داناست. (256)

ترجمه قرآن، ص: 43

خدا، سرپرستِ كسانى است كه ايمان آورده اند؛ آنان را از تاريكى ها، به سوىِ نور بيرون مى برد. و [لى كسانى كه كفر ورزيده اند، سرپرستانشان طغيانگرند، كه آنان را از نور به سوىِ تاريكى ها بيرون مى برند؛ آنان اهل آتشند، در حالى كه آنان در آن ماندگارند. (257)

آيا اطلاع نيافتى از [حال كسى كه چون خدا به او فرمانروايى داده بود، با ابراهيم در باره پروردگارش بحث [و جدل كرد؟ هنگامى كه ابراهيم گفت:» پروردگار من كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند. « (نمرود) گفت:» من (نيز) زنده مى كنم و مى ميرانم. «ابراهيم گفت:» پس در واقع خدا، خورشيد را از خاور مى آورد؛ پس آن را از باختر بياور! «پس كسى كه كفر ورزيده بود، مبهوت شد. و خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند. (258)

يا (اطلاع نيافتى از) همچون كسى كه از كنار آبادى عبور كرد، در حالى كه [ديوارهاى آن، به روى سقف هايش فرو ريخته بود! (آن پيامبر با خود) گفت:» چگونه خدا اين [ها] را پس از مرگش [ان ، زنده مى كند؟! «و خدا او را صد سال ميراند؛ سپس او را بر انگيخت؛ (و به او)

فرمود:» چقدر درنگ كردى؟ « (پيامبر) گفت:» يك روز؛ يا بخشى از يك روز را درنگ كردم. « (خدا) فرمود:» بلكه صد سال درنگ كردى! پس به غذايت و نوشيدنى ات بنگر، كه هيچ گونه تغيير نيافته است! و [لى به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده، و اين امور براى اين است كه تو يقين پيدا كنى)، و براى اينكه تو را نشانه اى براى مردم (در مورد رستاخيز) قرار دهيم. و به استخوان ها بنگر كه چگونه آنها را برداشته، [به هم پيوند مى دهيم،] سپس گوشت بر آن مى پوشانيم! «پس هنگامى كه (اين حقايق) بر او روشن شد، گفت:» مى دانم كه خدا بر هر چيزى تواناست. « (259)

ترجمه قرآن، ص: 44

و (ياد كن) هنگامى را كه ابراهيم گفت:» پروردگارا! به من بنماى چگونه مردگان را زنده مى كنى؟ «فرمود:» و آيا ايمان نياورده اى؟! «عرض كرد:» آرى، و ليكن [مى خواهم كه دلم آرامش يابد. «فرمود:» پس، چهار [نوع از پرندگان را بر گير؛ و آنها را پيش خود قطعه قطعه كن (و درهم بياميز)؛ سپس بر هر كوهى، قسمتى از آنها را قرار ده؛ بعد آنها را فرا خوان، شتابان به سويت مى آيند. و بدان كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (260)

مثال كسانى كه اموالشان را در راه خدا مصرف مى كنند، همانند مثال دانه اى است كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشه اى، صد دانه باشد؛ و خدا [آن را] براى هر كس بخواهد دو [يا چند] برابر مى كند؛ و خدا گشايشگرى داناست. (261)

كسانى كه اموالشان را در راه خدا مصرف مى كنند، سپس در پى آنچه هزينه كرده اند، منّتى و آزارى روا

نمى دارند، براى آنان پاداششان، نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مى شوند. (262)

گفتارى پسنديده و گذشت، بهتر است از بخشش خالصانه اى كه آزارى به دنبال آن باشد، و خدا، توانگرى بردبار است. (263)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بخشش هاى خالصانه خود را با منّت و آزار، باطل نسازيد؛ همانند كسى كه ثروتش را براى نماياندن به مردم، هزينه مى كند؛ و به خدا و روز بازپسين، ايمان نمى آورد؛ بنابراين، مثالِ او همانند مثال سنگ صافى است كه بر آن، خاكى (نشسته) باشد؛ و رگبارى به آن زند، و آن [سنگ را سخت و صاف بر جاى نهد. [آنان قادر بر هيچ چيزى از آنچه كه بدست آورده اند، نيستند. (و بهره اى نمى برند.) و خدا گروه كافران را راهنمايى نمى كند. (264)

ترجمه قرآن، ص: 45

و مثال كسانى كه اموالشان را براى طلب خشنودى خدا، و استوارى روحشان، مصرف مى كنند، همچون مثال باغى است كه بر مكان بلندى [قرار دارد و] رگبارى بر آن زند، و ميوه هايش را دو چندان دهد. و اگر رگبارى بر آن نزند، پس بارانى ريز [به آن مى رسد]. و خدا به آنچه انجام مى دهيد، بيناست. (265)

آيا يكى از شما آرزو دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير [درختان آن، نهرها روان است، [و] براى او در آن (باغ)، از همه محصولات وجود داشته باشد، در حالى كه او را پيرى رسيده و نسلى (خردسال و) كم توان دارد؛ و گردبادى كه در آن آتش است، به آن (باغ) برخورد كند و شعله ور گردد؟! اين چنين خدا نشانه ها را براى شما

روشن بيان مى كند؛ تا [شايد] شما تفكّر كنيد. (266)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از [قسمت هاى پاكيزه آنچه به دست آورده ايد، و از آنچه برايتان از زمين بر آورده ايم، [در راه خدا] مصرف كنيد، و در حالى كه فقط از آن [در راه خدا] مصرف مى كنيد، قصد (چيزهاى) پليد را نكنيد. و حال آنكه [خود شما] آن را، جز با چشم پوشى، [و بى ميلى نسبت به آن، نمى پذيريد. و بدانيد كه خدا، توانگرى ستوده است. (267)

شيطان، شما را وعده نيازمندى مى دهد؛ و به [كارِ] زشت فرمان مى دهد؛ و [لى خدا از جانب خود وعده آمرزش و فزونى به شما مى دهد؛ و خدا گشايشگرى داناست. (268)

(خدا) به هر كس (شايسته بداند و) بخواهد فرزانگى عطا كند؛ و به هر كس فرزانگى داده شود، پس بيقين خيرى فراوان [به او] داده شده است؛ و جز خردمندان ياد آور نمى شوند. (269)

ترجمه قرآن، ص: 46

و آنچه از هزينه (و صدقه) كه [در راه خدا] مصرف مى كنيد يا هر نذرى را كه پيمان بسته ايد، پس در حقيقت خدا آن را مى داند. و هيچ ياورى براى ستمكاران نيست. (270)

اگر بخشش هاى خالصانه اى را آشكار كنيد، پس اين [كار]، خوب است؛ و اگر آنها را پنهان سازيد و آن را به نيازمندان بدهيد، پس آن براى شما بهتر است؛ و بعضى از بدى هاى (گناهان) تان را از شما مى زدايد (و مى بخشد)؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (271)

راهنمايى (اجبارى) آنان بر تو (لازم) نيست، و ليكن خدا، هر كه را (شايسته بداند و) بخواهد، راهنمايى مى كند. و آنچه را از (اموال) نيك [در راه خدا] مصرف مى كنيد، پس

براى خودتان است؛ و [لى جز براى طلب ذات خدا، مصرف نكنيد. و آنچه از (اموالِ) نيك [در راه خدا] مصرف مى كنيد، بطور كامل به شما داده خواهد شد؛ در حالى كه شما مورد ستم واقع نمى شويد. (272)

(بخشش شما) براى نيازمندانى است كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند؛ در حالى كه نمى توانند [براى تأمين هزينه زندگى در زمين سفر كنند. [و] از [شدّتِ خويشتن دارى، (افراد) ناآگاه، آنان را توانگران مى پندارند؛ [امّا] آنان را از سيمايشان مى شناسى، كه مصرّانه درخواستى از مردم نمى كنند، و آنچه را از (اموالِ) نيك [در راه خدا] مصرف كنيد، پس در حقيقت خدا به آن داناست. (273)

كسانى كه اموالشان را در شب و روز، پنهانى و آشكارا، [در راه خدا] مصرف مى كنند پس پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود. و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مى شوند. (274)

ترجمه قرآن، ص: 47

كسانى كه ربا مى خورند، بر نمى خيزند مگر همانند برخاستن كسى كه شيطان بر اثر تماس، ديوانه (و آشفته سَر) ش كرده است. اين، بدان سبب است كه آنان گفتند:» معامله فقط همانند رباست. «و حال آنكه خدا معامله را حلال كرده، و ربا را حرام نموده است. و هر كس پندى از جانب پروردگارش به او رسد و (به رباخوارى) پايان دهد، پس آنچه (از سود در) گذشته (بدست آورده) فقط از آنِ اوست؛ و كارش با خداست؛ و [لى كسانى كه [به ربا خوارى باز گردند، پس آنان اهل آتشند. [و] آنان در آنجا ماندگارند. (275)

خدا، ربا را [بتدريج نابود مى كند؛ و بخشش هاى خالصانه را رشد

مى دهد. و خدا هيچ بسيار ناسپاس گنه پيشه اى را دوست نمى دارد. (276)

در حقيقت كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و [مالياتِ زكات را پرداختند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود. و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مى شوند. (277)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، و اگر مؤمنيد، آنچه از ربا باقى مانده است، رها كنيد. (278)

و اگر (چنين) نكرديد، پس اعلام كنيد كه در جنگ با خدا و فرستاده اش، هستيد. و اگر توبه كنيد، پس اصل سرمايه هايتان، فقط از آنِ شماست، ستم نمى كنيد و مورد ستم واقع نمى شويد. (279)

و اگر (فردِ) تنگدستى باشد، پس تا [هنگام گشايش، مهلتى [دهيد،] و بخشش خالصانه (بدهى او) برايتان بهتر است، اگر بدانيد. (280)

و [خودتان را] از [عذاب روزى حفظ كنيد، كه در آن به سوى خدا باز گردانده مى شويد؛ سپس به هر كس، آنچه را بدست آورده، بطور كامل [باز پس داده مى شود؛ و آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (281)

ترجمه قرآن، ص: 48

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هنگامى كه (بخاطر وام يا داد و ستد) بدهى اى را تا سرآمدِ معين به يكديگر بدهكار شديد، پس آن را بنويسيد. و بايد نويسنده اى بر اساس عدالت، (سند را) در ميانِ شما بنويسد. و هيچ نويسنده اى، نبايد از نوشتن خوددارى كند، همان گونه كه خدا آموزشش داده است، پس بايد بنويسد. و كسى كه حقّ بر عهده اوست، بايد ديكته كند؛ و از (عذاب) خدا كه پروردگار اوست خود را حفظ كند؛ و هيچ چيزى از

آن (حقّ) را نكاهد. و اگر كسى كه حقّ بر عهده اوست، سبك سر يا (از نظر عقل) كم توان باشد، يا (بخاطر گنگ بودن،) نمى تواند كه خود ديكته كند، پس بايد سرپرستش (به جاى او،) بر اساس عدالت، ديكته كند و دو شاهد از ميان مردان (مسلمان) تان به گواهى طلبيد؛ و اگر دو مرد نبودند، پس يك مَرد و دو زن، از شاهدانى كه مورد رضايت شما هستند، [به گواهى بگيريد؛] تا [اگر] يكى از آن دو [زن فراموش كرد، پس يكى از آن دو، ديگرى را ياد آورى كند. و شاهدان به هنگامى كه آنها (براى گواهى) دعوت مى شوند، نبايد خوددارى نمايند. و از نوشتن (بدهىِ خود)، تا سرآمدش [چه كوچك يا بزرگ، ملول نشويد. اين نزد خدا دادگرانه تر، و براى گواهى، استوارتر و به ترديد نكردن، نزديك تر است؛ مگر اينكه داد و ستد نقدى باشد كه آن را در ميان خود، [دست به دست مى گردانيد. پس هيچ گناهى بر شما نيست كه آن [داد و ستد نقدى را ننويسيد. و [لى هنگامى كه معامله (نقدى) مى كنيد، شاهد بگيريد. و هيچ نويسنده و شاهدى، نبايد زيان ببيند. و اگر [چنين كنيد، پس در حقيقت اين از نافرمانى شماست. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد. و خدا به شما آموزش مى دهد؛ و خدا به هر چيزى داناست. (282)

ترجمه قرآن، ص: 49

و اگر در سفر هستيد، و هيچ نويسنده اى نيافتيد، پس گرو گرفته شده (وثيقه) است. و اگر برخى از شما به برخى [ديگر] اطمينان كرد، پس بايد كسى كه امين شمرده شده (و بدون

وثيقه، چيزى از ديگرى گرفته)، امانت (و بدهى) وى را بپردازد. و بايد [خود را] از [عذاب خدايى كه پروردگار اوست، حفظ كند. و گواهى را پنهان نكنيد. و هر كس آن را پنهان كند، پس در حقيقت او دلش گناهكار است. و خدا، به آنچه انجام مى دهيد، داناست. (283)

آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط از آن خداست. و اگر آنچه در دل هايتان هست، آشكار سازيد يا پنهانش كنيد، خدا شما را بر طبق آن، محاسبه مى كند. و هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد، مى بخشد؛ و هر كس را (مستحق بداند و) بخواهد، مجازات مى كند. و خدا بر هر چيزى تواناست. (284)

فرستاده (خدا)، به آنچه از طرف پروردگارش به سوى او فرو فرستاده شده، ايمان آورده است؛ و مؤمنان همگى، به خدا و فرشتگانش و كتاب هاى او و فرستادگانش، ايمان آورده اند؛ (در حالى كه مى گويند:) در ميان هيچ يك از فرستادگانش، فرق نمى گذاريم. و (مؤمنان) گفتند:» شنيديم و اطاعت كرديم. [اى پروردگار ما! آمرزشت را [خواستاريم ؛ و فرجام (همه) فقط به سوى توست. « (285)

خدا هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى كند. آنچه (از خوبى) بدست آورد، فقط به سود اوست. و آنچه (از بدى) بدست آورد فقط به زيان اوست. (مؤمنان مى گويند: اى) پروردگار ما! اگر فراموش كرديم يا خطا نموديم، ما را بازخواست مكن. [اى پروردگار ما! و تكليف سنگينى بر ما قرار مده، همچنان كه آن را بر كسانى كه پيش از ما بودند، قرار دادى. [اى پروردگار ما! و آنچه كه هيچ طاقت آن را نداريم، بر ما مقرّر مدار؛

و ما را ببخش؛ و ما را بيامرز و بر ما رحمت آور. تو سرپرست مايى، پس ما را بر گروه كافران، پيروز گردان. (286)

ترجمه قرآن، ص: 50

3- سورة آل عمران

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، ميم. (1)

خداست كه هيچ معبودى جز او نيست زنده، برپا و برپا دارنده است. (2)

[خدا] بر تو [اين كتاب را به حق فرو فرستاد، در حالى كه مؤيد آنچه از [كتاب هاى الهى است كه پيش از آن بود. و تورات و انجيل را (3)

پيش از آن، براى راهنمايى مردم، فرو فرستاد و جدا كننده [حق از باطل را فرو فرستاد. به راستى كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، برايشان عذابى شديد است و خدا شكست ناپذيرى صاحب انتقام است. (4)

در حقيقت خدا هيچ چيز، در زمين و در آسمان بر او مخفى نمى ماند. (5)

او كسى است كه شما را در رحم ها آنچنان كه مى خواهد صورت گرى مى كند، هيچ معبودى جز آن شكست ناپذير فرزانه نيست. (6)

او كسى است كه بر تو، [اين كتاب را فرو فرستاد؛ كه قسمتى از آن آيات» محكم «است، كه آنها اساس اين كتابند. و قسمتى ديگر متشابهاتند. و امّا كسانى كه در دل هايشان كژى است پس براى فتنه جويى و طلب باز گرداندنش (به دلخواه خود) از متشابهات آن پيروى مى كنند. و حال آنكه بازگشتگاه (مقاصد) ش را جز خدا و استواران در دانش نمى دانند. (آنان كه) مى گويند:» به آن [قرآن ايمان آورديم، همه (آيات محكم و متشابه) از جانب پروردگار ماست، «و جز خردمندان ياد آور نمى شوند. (7)

(استوارن در دانش مى گويند:) [اى پروردگار ما! پس از آنكه ما را راهنمايى

كردى دل هايمان را كژ مگردان، و از نزد خود رحمتى بر ما ببخش، [چرا] كه تنها تو بسيار بخشنده اى. (8)

[اى پروردگار ما! در واقع تو گرد آورنده مردمانى، در روزى كه هيچ ترديدى در آن نيست [زيرا] كه خدا از وعده [خود] تخلف نمى كند. (9)

ترجمه قرآن، ص: 51

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند، اموالشان و فرزندانشان هيچ چيزى از (عذاب) خدا را از آنان دفع نخواهد كرد؛ و تنها آنان آتشگيره هاى آتشند. (10)

(شيوه آنان) همچون شيوه فرعونيان و كسانى است كه پيش از آنان بودند؛ نشانه هاى ما را دروغ شمردند، پس خدا به پيامد (گناهان) شان [گريبان آنان را گرفت؛ و خدا، سخت كيفر است. (11)

به كسانى كه كفر ورزيدند بگو:» بزودى شكست مى خوريد؛ و به سوى جهنم، گرد آورى خواهيد شد. و چه بد بسترى است! « (12)

بيقين در دو گروهى كه (در جنگ بدر) با هم رو به رو شدند، نشانه اى (و عبرتى) براى شما بود: گروهى، در راه خدا جنگ مى كرد؛ و [گروهى ديگر كافر بودند، كه با چشم خود، آن (مؤمن) ان را دو برابر آنان مى ديدند. و خدا، هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد، با ياريش، تأييد مى كند. قطعاً در اين (ماجرا) براى صاحبان بينش عبرتى است. (13)

محبت امور دوست داشتنى از زنان و پسران و ثروت هاى فراوان از طلا و نقره و اسب هاى نشان دار و دام ها و زراعت، براى مردم آراسته شده است؛ اينها مايه بهره مندى زندگى پست (دنيا) است؛ و بازگشت نيكو، نزد خداست. (14)

بگو:» آيا شما را به بهتر از اين (سرمايه هاى دنيايى)، خبر دهم؟ «براى كسانى كه (خود را) حفظ كرده اند، بوستان هايى

است كه از زير [درختان ش نهرها روان است؛ در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خدا، نزد پروردگارشان [براى آنان است.] و خدا به (امور) بندگان بيناست. (15)

ترجمه قرآن، ص: 52

[همان كسانى كه مى گويند:» [اى پروردگار ما! براستى ما ايمان آورده ايم؛ پس پيامد (گناهان) ما را بر ما بيامرز، و ما را از عذابِ آتش، حفظ كن. « (16)

[همان پارسايانى كه شكيبايان و راستگويان و [فرمانبرداران فروتن و بخشندگان [در راه خدا] و آمرزش خواهان در سحرگاهانند. (17)

خدا، در حالى كه همواره برپا دارنده دادگرى است، گواهى مى دهد كه هيچ معبودى جز او نيست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، [نيز گواهى مى دهند:] هيچ معبودى جز آن شكست ناپذير فرزانه نيست. (18)

در حقيقت دين نزد خدا، اسلام است. و كسانى كه كتاب [الهى به آنان داده شد، اختلاف نكردند، مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل آمد، بخاطر ستم (و حسدى) كه در ميانشان بود؛ و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، پس (خدا به حساب او مى رسد، زيرا) كه خدا حسابرسى سريع است. (19)

و اگر با تو، به بحث (و ستيز) برخاستند، پس بگو:» (من) و كسانى كه پيروِ [من هستند، ذات خود را براى خدا تسليم كرده ايم. «و به كسانى كه كتاب [الهى داده شده و درس ناخواندگان [مشرك بگو:» آيا [شما هم تسليم شده ايد؟ «و اگر تسليم شوند، پس بيقين رهنمون مى شوند؛ و اگر روى بر تابند، پس فقط رساندن [پيام بر عهده توست. و خدا نسبت به (امور) بندگان، بيناست. (20)

در حقيقت كسانى

كه به آيات خدا كفر مى ورزند، و پيامبران را به ناحق مى كشند، و كسانى از مردم را كه به دادگرى فرمان مى دهند، به قتل مى رسانند، پس آنان را به عذابى دردناك مژده ده! (21)

آنان كسانى هستند كه كردار [نيك شان در دنيا و آخرت تباه شده، و هيچ ياورى براى آنان نيست. (22)

ترجمه قرآن، ص: 53

ترجمه قرآن 99

آيا نظر نكردى به [حال كسانى كه بهره اى از كتاب (تورات) داده شدند؛ كه به سوى كتاب خدا فرا خوانده شدند تا در ميانشان حكم كند، سپس دسته اى از آنان روى بر مى تابند، در حالى كه آنان (از قبول حق) روى گردانند. (23)

اين [عمل بدان سبب بود كه آنان گفتند:» آتش [دوزخ ، جز چند روزى محدود به ما نخواهد رسيد. و تهمت هايشان آنان را در دينشان فريفته ساخت. (24)

پس چگونه [خواهند بود] هنگامى كه آنان را براى روز [رستاخيز] ى كه هيچ ترديدى در آن نيست گرد آوريم، و به هر شخص، دستاوردش بطور كامل داده شود؟ و آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (25)

بگو:» بار خدايا! خداوندِ فرمانروايى و هستى! به هر كه (شايسته بدانى و) بخواهى، فرمانروايى بخشى؛ و از هر كه خواهى، فرمانروايى را باز ستانى؛ و هر كه را خواهى، عزّت دهى؛ و هر كه را خواهى خوار گردانى، (همه) نيكى (ها) تنها به دست توست؛ كه تو بر هر چيزى توانايى. (26)

شب را در روز وارد مى كنى، و روز را در شب وارد مى كنى؛ و زنده را از مرده بيرون مى آورى، و مرده را از زنده بيرون آورى؛ و هر كه را (شايسته بدانى و) بخواهى، بى حساب،

روزى دهى. (27)

مؤمنان نبايد، كافران را- به جاى مؤمنان- سرپرست [و دوست خود] گيرند؛ و هر كس چنين كند، پس در هيچ چيز از [رابطه با] خدا [او را بهره اى نيست. مگر آنكه با تقيّه اى (خودتان را) از آنان حفظ كنيد. و خدا شما را از (نافرمانى) خودش، بيم مى دهد؛ و فرجام [شما] فقط به سوى خداست. (28)

بگو:» اگر آنچه در سينه هاى شماست، پنهان داريد يا آشكارش كنيد، خدا آن را مى داند؛ و (نيز) آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، مى داند؛ و خدا بر هر چيزى تواناست. « (29)

ترجمه قرآن، ص: 54

روزى كه هر شخصى، آنچه از [كار] نيك انجام داده و آنچه از [كار] بد انجام داده، حاضر مى يابد؛ (و) آرزو مى كند كه بين او و بين آن [اعمال بد] فاصله [زمانىِ زيادى بود. و خدا شما را از (نا فرمانى) خودش، بيم مى دهد؛ و خدا [نسبت به بندگان، مهربان است. (30)

بگو:» اگر همواره خدا را دوست مى داريد، پس از من پيروى كنيد؛ تا خدا دوستتان بدارد؛ و پيامد (گناهان) شما را برايتان بيامرزد؛ و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. « (31)

بگو:» از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد؛ و اگر روى برتافتند، پس در حقيقت خدا كافران را دوست نمى دارد. « (32)

در واقع خدا، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان (برترى داد، و) برگزيد. (33)

در حالى كه [آنان نسلى بودند كه برخى آنها از برخى [ديگر] ند. و خدا شنواى داناست. (34)

(به ياد آريد) هنگامى كه زنِ» عمران «گفت:» پروردگارا! در واقع من آنچه را در شكم خود دارم، براى تو

نذر كردم، در حالى كه آزاد [براى خدمتگذارى بيت المقدس باشد. پس از من بپذير، كه تنها تو شنوا [و] دانايى. « (35)

و [لى هنگامى كه او را بزاد، گفت:» پروردگارا! در واقع من او را دختر زاده ام.- و خدا به آنچه (او) زاده بود، داناتر است- و پسر، همانند دختر نيست. و در حقيقت من او را مريم ناميدم؛ و در واقع من، او و نسلش را از (وسوسه هاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى دهم. « (36)

و پروردگارش او [مريم را با قبول نيكويى پذيرفت؛ و او را با رشد نيكويى پروراند؛ و زكريا را سرپرست وى قرار داد. زكريا هر گاه كه در محراب بر او وارد مى شد، غذاى (مخصوصى) نزد او مى يافت. گفت:» اى مريم! اين از كجا براى تو [آمده است؟! «گفت:» اين از نزد خداست. كه خدا هر كس را [شايسته بداند و] بخواهد، بى شمار روزى مى دهد. « (37)

ترجمه قرآن، ص: 55

در آنجا زكريا، پروردگارش را خواند [و] گفت:» پروردگارا! از جانب خود، نسلِ پاكيزه اى به من ببخش، كه تو شنونده دعايى. « (38)

و در حالى كه او در محراب ايستاده، نيايش مى كرد، فرشتگان او را ندا در دادند، كه:» خدا تو را به» يحيى «مژده مى دهد؛ در حالى كه تأييد كننده كلمه خدايى [مسيح ، و سَروَر و خويشتندار، و پيامبرى از شايستگان است. (39)

[زكريا] گفت:» پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود، در حالى كه بيقين» پيرى «، به سراغ من آمده، و زنم نازاست؟! « [ندا كننده گفت:» اينگونه خدا هر چه را [شايسته بداند و] بخواهد انجام مى دهد. «

(40)

[زكريا] گفت:» پروردگارا! براى من نشانه اى قرار ده. «فرمود:» نشانه ات اين است كه سه روز، جز به رمز با مردم سخن نگويى. و پروردگارت را بسيار ياد كن؛ و به هنگام صبح و عصر [او را] تسبيح گوى. « (41)

و (به ياد آريد) هنگامى كه فرشتگان گفتند:» اى مريم! در حقيقت خدا تو را برگزيده و تو را پاك ساخته؛ و تو را بر زنان جهانيان، (برترى داده و) برگزيده است. (42)

اى مريم! براى پروردگارت فرمانبردارى فروتن باش و سجده به جاى آور؛ و با ركوع كنندگان، ركوع نماى. « (43)

اين [مطالب ، از خبرهاى (از حسّ) پوشيده است كه آن را به تو وحى مى كنيم؛ و [گر نه تو] نزدشان نبودى، هنگامى كه قلم هاى خود را (براى قرعه كشى به آب) مى افكندند [تا] كدام يك سرپرستى مريم را عهده دار شود، و (نيز) به هنگامى كه [با يكديگر] كشمكش داشتند، نزدشان نبودى. (44)

(به ياد آريد) هنگامى كه فرشتگان گفتند:» اى مريم! در واقع خدا تو را به كلمه اى از جانب خود مژده مى دهد، كه نامش مسيح، عيسى پسر مريم است؛ در حالى كه در دنيا و آخرت، آبرومند، و از مقرّبان (الهى) است. (45)

ترجمه قرآن، ص: 56

و در گهواره و ميان سالى با مردم سخن خواهد گفت؛ و از شايستگان است. « (46)

(مريم) گفت:» پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود، در حالى كه بشرى با من تماس نگرفته است؟! « (فرشته) گفت:» خدا، اين گونه هر چه را [شايسته بداند و] بخواهد مى آفريند. هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى گويد:» باش «پس [فوراً موجود] مى شود. « (47)

و به او،

كتاب و حكمت و تورات و انجيل، مى آموزد. (48)

و (او را بعنوان) فرستاده اى به سوى فرزندان يعقوب (بنى اسرائيل، قرار داده كه او به آنان مى گويد:) كه من از طرف پروردگارتان نشانه اى [معجزه وار]، برايتان آورده ام؛ من از گِل، براى شما [چيزى همانند شكل پرنده مى سازم؛ و در آن مى دمم پس به رخصت خدا، پرنده اى مى گردد. و نابيناى مادر زاد، و (مبتلايان به) پيس را بهبود مى بخشم؛ و مردگان را به رخصت خدا زنده مى كنم؛ و از آنچه مى خوريد، و آنچه در خانه هايتان ذخيره مى كنيد، به شما خبر مى دهم؛ كه مسلماً در اين [معجزات ، نشانه اى براى شماست، اگر مؤمن باشيد. (49)

و [مى گويد: آمده ام تا] آنچه را پيش از من از تورات بوده، تأييد كننده باشم؛ و تا بعضى از آنچه كه [بر اثر ظلم و گناه،] بر شما حرام شده، برايتان حلال كنم؛ و از طرف پروردگارتان، نشانه اى برايتان آورده ام؛ پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد. (50)

در حقيقت، خدا پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را بپرستيد. (كه) اين راهى راست است. (51)

و هنگامى كه عيسى از آنان احساس كفر (و مخالفت) كرد، گفت:» چه كسانى ياوران من با خدايند؟ «حواريّون گفتند:» ما ياوران خداييم؛ به خدا ايمان آورديم؛ و گواه باش كه ما تسليم هستيم. (52)

ترجمه قرآن، ص: 57

(اى) پروردگار ما! به آنچه فرو فرستاده اى، ايمان آورديم و فرستاده [ات را پيروى نموديم؛ پس ما را در زمره گواهان بنويس. « (53)

و [دشمنان نقشه كشيدند و] فريبكارى كردند، و خدا ترفند كرد؛ و خدا، بهترين ترفندكنندگان است. (54)

(ياد كن) هنگامى را كه خدا گفت:»

اى عيسى! در حقيقت من تو را بر گرفته و تو را به سوى خويش، بالا مى برم و تو را از [آلايش كسانى كه كفر ورزيدند، پاك مى سازم؛ و تا روز رستاخيز كسانى را كه از تو پيروى كردند، برتر از كسانى كه كفر ورزيدند، قرار مى دهم؛ سپس فرجام شما فقط به سوى من است، پس در مورد آنچه كه همواره در آن اختلاف مى كرديد، ميان شما داورى خواهم كرد. (55)

و امّا كسانى كه كفر ورزيدند، پس در دنيا و آخرت، آنان را با عذاب شديدى، عذاب خواهم كرد؛ و هيچ ياورى برايشان نيست. (56)

و امّا كسانى كه ايمان آوردند، و [كارهاى شايسته انجام دادند، پس [خدا] پاداششان را بطور كامل به آنان خواهد داد؛ و خدا، ستمكاران را دوست نمى دارد. « (57)

اينهاست كه [ما] آن را از آيات، و يادآورى حكيمانه [قرآن بر تو مى خوانيم. (58)

در واقع مثال عيسى نزد خدا، همچون مثال آدم است؛ [كه او را از خاك آفريد، سپس به او گفت:» باش! «پس [فوراً موجود] شد. (59)

[اين مطالبِ حقّ، از جانب پروردگار توست؛ پس از ترديد كنندگان مباش. (60)

و هر گاه بعد از دانشى كه تو را [حاصل آمده، (باز) كسانى در (مورد) آن با تو به بحث (و ستيز) برخيزند، پس بگو:» بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و خودمان و خودتان، را دعوت كنيم، سپس مباهله مى كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مى دهيم. « (61)

ترجمه قرآن، ص: 58

در واقع تنها حكايت هاى حقيقى (مسيح) همين است. و هيچ معبودى، جز خدا نيست؛ و قطعاً تنها خدا شكست ناپذير فرزانه است.

(62)

و اگر روى برتابند، پس در حقيقت خدا به [حال فسادگران، داناست. (63)

بگو:» اى اهل كتاب! بياييد، به سوى سخنى كه ميان ما و ميان شما يكسان است كه: جز خدا را نپرستيم و هيچ چيزى را شريك او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعض [ديگر] را- به غير خدا- به پروردگارى برنگزينيم. «و اگر [از اين دعوت روى برتابند، پس بگوييد:» گواه باشيد كه ما مسلمانيم. « (64)

اى اهل كتاب! چرا در [باره ابراهيم، بحث (و ستيز) مى كنيد؟ در حالى كه تورات و انجيل فرو فرستاده نشد، مگر بعد از او، پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (65)

هان شما [اهل كتاب كسانى هستيد كه درباره آنچه شما (نسبت) به آن دانشى داشتيد، بحث (و ستيز) كرديد؛ پس چرا درباره آنچه شما بدان هيچ دانشى نداريد، بحث (و ستيز) مى كنيد؟! و خدا مى داند، و شما نمى دانيد. (66)

ابراهيم يهودى و مسيحى نبود؛ و ليكن حق گرايى مسلمان بود؛ و از مشركان نبود. (67)

در حقيقت سزاوارترين مردم به ابراهيم، كسانى هستند كه از او پيروى كردند، و اين پيامبر و كسانى كه [به آيين او] ايمان آورده اند؛ و خدا، سرپرست مؤمنان است. (68)

دسته اى از اهل كتاب گمراهى شما را، آرزو مى كردند؛ در حالى كه جز خودشان را گمراه نمى كنند، و (لى با درك حسّى) متوجه نمى شوند. (69)

اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كفر مى ورزيد، در حالى كه شما (به درستىِ آن) گواهى مى دهيد؟! (70)

ترجمه قرآن، ص: 59

اى اهل كتاب! چرا حق را با باطل مى آميزيد، و حقيقت را پوشيده مى داريد، در حالى كه شما مى دانيد؟! (71)

و دسته اى از اهل كتاب گفتند:» در آغاز

روز به آنچه بر كسانى كه ايمان آورده اند، فرود آمده، (ظاهراً) ايمان آوريد، و در پسين آن [روز]، كفر ورزيد، تا شايد آنان [از اسلام باز گردند. (72)

و جز به كسى كه از دين شما پيروى مى كند، (واقعاً) ايمان نياوريد. «بگو:» در حقيقت هدايت، هدايت خداست. « (اهل كتاب به همديگر مى گفتند: تصوّر نكنيد) كه به كسى، نظير آنچه به شما داده شده، داده مى شود، يا در پيشگاه پروردگارتان، با شما بحث مى كنند. بگو:» در حقيقت (اين) بخشش، به دست خداست؛ به هر كس (شايسته بداند و) بخواهد مى دهد؛ و خدا گشايشگرى داناست. (73)

رحمتش را به هر كس (شايسته بداند و) بخواهد، اختصاص مى دهد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است. « (74)

و از اهل كتاب، كسى است كه اگر او را بر ثروت زيادى امين بدارى، آن را به تو باز مى گرداند؛ و از آنان كسى است كه اگر او را بر دينارى امين بدارى، آن را به تو باز نمى گرداند؛ مگر تا زمانى كه بر [سر] او ايستاده باشى. اين بخاطر آن است كه آنان مى گفتند:» در (مورد) كسانى كه درس نخوانده اند [و كتاب الهى ندارند]، بر [زيان ما راهى نيست. «و بر خدا دروغ مى بندند؛ در حالى كه آنان مى دانند. (75)

آرى، كسى كه به پيمان خود وفا كند و [خود را] حفظ كند، پس حتماً خدا پارسايان (خود نگهدار) را دوست مى دارد. (76)

براستى كسانى كه پيمان خدا و سوگندهايشان را به بهاى اندكى مى فروشند، آنان هيچ بهره اى در آخرت براى شان نخواهد بود؛ و خدا با آنان سخن نخواهد گفت و در روز رستاخيز به آنان نظر نخواهد كرد و رشدشان

نمى دهد (و از گناه پاكشان نخواهد ساخت؛) و عذاب دردناكى براى آنهاست. (77)

ترجمه قرآن، ص: 60

و در واقع برخى از آنان دسته اى هستند كه زبانشان را به [خواندن كتاب مى پيچانند تا بپنداريد آن [را كه مى خوانند،] از كتاب (خدا) است؛ در حالى كه آن از كتاب (خدا) نيست. و مى گويند:» آن از نزد خداست. «در حالى كه آن از نزد خدا نيست، و بر خدا دروغ مى بندند، در حالى كه آنان مى دانند. (78)

براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خدا به او، كتاب و حكم و پيامبرى دهد؛ سپس [او] به مردم بگويد:» غير از خدا، بندگان من باشيد. «و ليكن (سزاوار مقام پيامبر آن است كه بگويد: مردمى) ربّانى باشيد، به سبب آنكه همواره كتاب [خدا] را مى آموختيد و از آن رو كه پيوسته درس مى خوانديد. (79)

و [براى پيامبر سزاوار نيست كه به شما دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را، پروردگارِ [خود] انتخاب كنيد. آيا پس از آنكه شما مسلمان شديد، به شما دستور كفر ورزيدن مى دهد؟! (80)

و (ياد كنيد) هنگامى را كه خدا، از پيامبران پيمان محكم گرفت، كه هر گاه به شما كتاب و فرزانگى دادم، سپس فرستاده اى به سوى شما آمد كه مؤيّد آن چيزى است كه با شماست، حتماً به او ايمان آوريد و قطعاً ياريش كنيد. [آنگاه خدا] گفت:» آيا اقرار كرديد؟ و پيمان محكم مرا بر آن پذيرفتيد؟ «گفتند:» (آرى) اقرار كرديم. « [خدا به آنان گفت:» پس گواه باشيد؛ و من [نيز] با شما از گواهانم. « (81)

و كسانى كه بعد از اين (پيمان محكم)، روى برتابند، پس تنها آنان نافرمانبردارند. (82)

و آيا غير

از دين خدا را مى طلبند؟! در حالى كه هر كس در آسمان ها و زمين است، خواه و ناخواه تسليم اوست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى شوند. (83)

ترجمه قرآن، ص: 61

بگو:» به خدا و آنچه بر ما فرو فرستاده شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و (پيامبران از) فرزندان (او) فروفرستاده شده؛ و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران (ديگر)، از طرف پروردگارشان داده شده، ايمان آورده ايم. [در حالى كه ما] ميان هيچ يك از آنان فرق نمى گذاريم؛ و ما تنها تسليم او هستيم. « (84)

و هر كس جز اسلام، دينى بجويد (و برگزيند)، پس از او پذيرفته نخواهد شد؛ و وى در آخرت از زيانكاران است. (85)

چگونه خدا گروهى را راهنمايى مى كند كه بعد ايمانشان كفر ورزيدند، و گواهى مى دادند كه فرستاده [خدا] حقّ است و براى شان دلايل روشن آمد. و خدا، گروه ستمكاران را راهنمايى نخواهد كرد. (86)

آنان، كيفرشان (اين است) كه لعنت (و طرد) خدا و فرشتگان و مردم همگى، بر آنهاست. (87)

در حالى كه در اين (لعنت) ماندگارند، عذاب از آنان كاسته نمى شود و آنان مهلت داده نمى شوند. (88)

مگر كسانى كه پس از آن [كفر ورزيدن ، توبه كردند و اصلاح نمودند؛ پس (توبه آنان پذيرفته مى شود چرا) كه خدا، بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (89)

در حقيقت كسانى كه پس از ايمانشان كفر ورزيدند، سپس بر كفر [خود] افزودند، توبه آنان، پذيرفته نخواهد شد؛ و تنها آنان گمراهان [واقعى هستند. (90)

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند و در حال كفر مردند، پس زمين پر از طلا، از هيچ يك آنان پذيرفته نخواهد شد؛ و

گر چه آن را [براى خود بعنوان تاوان بپردازند، آنان، براى شان عذابى دردناك است؛ و هيچ ياورى براى شان نيست. (91)

ترجمه قرآن، ص: 62

به نيكى نمى رسيد تا از آنچه دوست مى داريد، (در راه خدا) مصرف كنيد؛ و آن چيزى كه (در راه خدا) مصرف مى كنيد، پس براستى كه خدا بدان داناست. (92)

همه غذاها بر بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) حلال بود، جز آنچه پيش از فرو فرستاده شدنِ تورات، اسرائيل (يعقوب) بر خويش ممنوع كرده بود؛ بگو:» اگر راست مى گوييد (كه غير از اين است) پس تورات را بياوريد و آن را بخوانيد [و پيروى كنيد]. « (93)

و كسانى كه بعد از اين، بر خدا دروغ بندند، پس تنها آنان ستمكارند. (94)

بگو:» خدا راست گفت. پس از آيين ابراهيم پيروى كنيد، در حالى كه حق گرا [بود،] و از مشركان نبود. « (95)

در واقع نخستين خانه (و پرستشگاهى) كه براى مردم نهاده شد، آن (است) كه در مكّه است؛ كه خجسته، و براى جهانيان (مايه) هدايت است. (96)

در آن، نشانه هاى روشن (از جمله) مقام ابراهيم است؛ و هر كس در آن داخل شود، در امان خواهد بود؛ و براى خدا، بر [عهده مردم است كه آهنگ (حج) خانه (او) كنند، (همان) كسى كه بتواند به سوى آن راهى بيابد. و هر كس كفر ورزد، (و حج را ترك كند؛) پس در حقيقت خدا از جهانيان، بى نياز است. (97)

بگو:» اى اهل كتاب، چرا نشانه هاى خدا را انكار مى كنيد؟! در حالى كه خدا بر آنچه انجام مى دهيد، گواه است. « (98)

بگو:» اى اهل كتاب، چرا كسى را كه ايمان آورده، از راه خدا باز مى داريد، (و)

مى خواهيد آن [راه را منحرف سازيد؟! و حال آنكه شما (بر درستى آن) شاهديد. و خدا از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست. « (99)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر از دسته اى كه به آنان كتاب هاى (الهى) داده شده، اطاعت كنيد، شما را پس از ايمان آوردنتان، به [حال كفر باز مى گردانند. (100)

ترجمه قرآن، ص: 63

و چگونه كفر مى ورزيد، در حالى كه شماييد كه آيات خدا بر شما خوانده مى شود، و فرستاده او در ميان شماست؟! و هر كس به خدا تمسّك جويد، پس بيقين به راه راست، رهنمون شده است. (101)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد آنگونه كه حقِّ خود نگهدارى از (عذاب) اوست. و نميريد، مگر اينكه شما مسلمان باشيد. (102)

و همگى به ريسمان خدا، تمسّك جوييد، و پراكنده نشويد؛ و نعمتِ خدا را بر خودتان، به ياد آريد، آنگاه كه دشمنان (يكديگر) بوديد، و [او] ميان دل هاى شما، الفت انداخت، پس به (بركتِ) نعمت او، برادران (همديگر) شديد. و شما بر كنار حفره اى از آتش بوديد، و شما را از آن نجات داد؛ اينگونه، خدا نشانه هايش را براى شما روشن بيان مى كند؛ تا شايد شما راهنمايى شويد. (103)

و بايد از ميان شما، گروهى (مردم را) به سوى نيكى دعوت كنند، و به [كار] پسنديده فرمان دهند و از [كار] ناپسند منع كنند. و تنها آنان رستگارند. (104)

و مانند كسانى نباشيد كه پس از آنكه دلايل روشن به آنان رسيد، پراكنده شدند و اختلاف كردند؛ و آنان براى شان عذابى بزرگ است؛ (105)

(در) روزى كه چهره هايى سفيد مى شود، و چهره هايى سياه مى گردد؛ و امّا كسانى

كه چهره هايشان سياه شده، (به آنها گفته مى شود:) آيا بعد از ايمانتان، كفر ورزيديد؟! پس به سبب كفر ورزيدنتان، عذاب را بچشيد! (106)

و امّا كسانى كه چهره هايشان سفيد شده، پس در رحمتِ خدايند؛ در حالى كه آنان در آن (رحمت) ماندگارند. (107)

آن [ها] آيات خداست؛ كه آن را به حق بر تو مى خوانيم و خدا هيچ ستمى بر (احدى از) جهانيان نمى خواهد. (108)

ترجمه قرآن، ص: 64

و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط از آن خداست. و [همه كارها، فقط به سوى خدا باز گردانده مى شود. (109)

شما بهترين امّتى بوديد كه براى مردم پديدار شده اند؛ (چه اينكه) به [كار] پسنديده فرمان مى دهيد و از [كار] ناپسند منع مى كنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر (بر فرض) اهل كتاب، ايمان آورده بودند، حتماً براى آنها بهتر بود؛ برخى از آنان مؤمنند؛ و [لى بيشترشان نا فرمانبردارند. (110)

(آن يهوديان) جز آزارهاى [اندك ، به شما زيانى نمى رسانند. و اگر با شما پيكار كنند، با عقب گردى از شما روى برمى تابند (و شكست مى خورند)؛ سپس يارى نخواهند شد. (111)

(آن يهوديان) هر كجا يافت شوند، (نشانه) خوارى بر آنان خورده است؛ مگر به ريسمان خدا، و به ريسمان (ارتباط با) مردم (تمسّك جويند). و به خشمى از جانب خدا، گرفتار شده اند؛ و (نشانه) بينوايى بر آنها زده شده؛ آن بدان سبب است كه آنان به نشانه هاى خدا همواره كفر مى ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى كشتند. آن [ها] بخاطر آن است كه نافرمانى كردند؛ و (به حقوق ديگران) همواره تجاوز مى نمودند. (112)

(ولى همه اهل كتاب) يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، گروهى قيام كننده اند، كه [پيوسته

آيات خدا را در شبانگاهان مى خوانند (و پيروى مى كنند) در حالى كه آنان سجده مى نمايند؛ (113)

به خدا و روز بازپسين ايمان مى آورند؛ و به [كار] پسنديده فرمان مى دهند و از [كار] ناپسند منع مى كنند؛ و در (انجام) نيكى ها، بر همديگر پيشى مى گيرند؛ و آنان از شايستگانند؛ (114)

و هر [كار] نيكى كه انجام دهند، پس [در باره آن، موردِ ناسپاسى قرار نمى گيرند. و خدا به [حال پارسايان (خود نگهدار) داناست. (115)

ترجمه قرآن، ص: 65

در واقع كسانى كه كفر ورزيدند، اموالشان و فرزندانشان، هيچ چيزى از (عذاب) خدا را از آنان دفع نخواهد كرد. و آنان اهل آتشند؛ در حالى كه آنان در آن ماندگارند. (116)

مثال آنچه [آنان در اين زندگى پست (دنيا) مصرف (انفاق) مى كنند، همانند مثال بادى است كه در آن سوزندگى است كه به كشتزار گروهى كه بر خودشان ستم كرده اند بوزد و آن را نابود سازد. و خدا به آنان ستم نكرده؛ و ليكن بر خودشان ستم مى كنند. (117)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از غير خودتان [دوستِ همراز مگيريد. آنها از هر گونه تباهى (و فساد فرهنگى) در باره شما، كوتاهى نمى كنند؛ زحمت شما را آرزو دارند. بيقين (نشانه هاى) دشمنى از دهان (و سخنان) شان آشكار شده؛ و آنچه سينه هايشان نهان مى دارد، بزرگ تر است. بيقين نشانه ها (ى دشمنى آنان) را براى شما بيان كرديم، اگر خردورزى كنيد. (118)

هان! شما كسانى هستيد كه آنان را دوست مى داريد؛ و [لى آنان شما را دوست ندارند. و شما به همه كتاب ها [ى الهى ايمان داريد. و هنگامى كه شما را ملاقات مى كنند، مى گويند:» ايمان آورده ايم. «و هنگامى كه خلوت

كنند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان [خود را به دندان مى گزند! بگو:» به سبب شدت خشمتان بميريد! براستى كه خدا به (اسرار) درون سينه ها داناست. « (119)

اگر نيكى به شما برسد، آنان را ناراحت مى كند، و اگر (حادثه) بدى براى شما رخ دهد، بدان شاد مى شوند. و اگر شكيبايى نماييد و [خودتان را] حفظ كنيد، نيرنگشان، هيچ چيزى به شما زيان نمى رساند؛ حتماً خدا به آنچه انجام مى دهند احاطه دارد. (120)

و (به ياد آر) هنگامى را كه [در جنگ احد] بامدادان، از [ميان خانواده ات بيرون رفتى، كه محل هايى براى جنگ مؤمنان آماده كنى؛ و خدا شنواى داناست. (121)

ترجمه قرآن، ص: 66

[و نيز به ياد آر] هنگامى را كه دو دسته از شما آهنگ كردند كه سستى ورزند؛ و خدا [سرپرست و] ياور آن دو (دسته) بود؛ و (اگر دسته اى سستى كردند) پس مؤمنان بايد، تنها بر خدا توكّل كنند. (122)

و بيقين خدا شما را در (جنگِ)» بدر «يارى كرد؛ در حالى كه شما، خوار بوديد. پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، باشد كه شما سپاسگزارى كنيد. (123)

آنگاه كه به مؤمنان مى گفتى:» آيا [براى شما كافى نيست كه پروردگارتان، شما را با سه هزار (نفر) از فرشتگان فرود آمده، يارى تان كند؟! « (124)

آرى، اگر شكيبايى (و استقامت) كنيد و [خودتان را] حفظ كنيد، و [دشمنان با همين سرعتشان به (سراغ) شما آيند، پروردگارتان شما را با پنج هزار (نفر) از فرشتگان، نشانه گذار، مدد خواهد كرد. (125)

و خدا آن (وعده امداد غيبى) را جز مژده اى براى شما و براى آرامش دل هاى شما بدان، قرار نداده است. و پيروزى

جز از جانبِ خداى شكست ناپذير فرزانه، نيست. (126)

(اين وعده) براى اين است كه ريشه كسانى را كه كفر ورزيدند قطع كند؛ يا آنها را با خوارى بازگرداند؛ و نااميدانه برگردند. (127)

هيچ چيز از اين كار [ها] با تو نيست (و اختيارى در اين امور ندارى). يا [خدا] توبه آنان را مى پذيرد، يا عذابشان مى كند؛ چرا كه آنان ستمگرانند. (128)

و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط از آنِ خداست. هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد، مى آمرزد؛ و هر كس را (مستحق بداند و) بخواهد، عذاب مى كند؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (129)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، ربا (و سود) را چندين برابر مَخوريد. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، باشد كه شما رستگار شويد. (130)

و [خودتان را] از آتشى كه براى كافران آماده شده، حفظ كنيد. (131)

و خدا و فرستاده [اش را اطاعت كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. (132)

ترجمه قرآن، ص: 67

و بر همديگر پيشى گيريد، به سوى آمرزشى از پروردگارتان؛ و بهشتى كه پهنه آن (به اندازه) آسمان ها و زمين است؛ كه براى پارسايان (خود نگهدار) آماده شده است؛ (133)

(همان) كسانى كه در را حتى و سختى (و خوشحالى و ناراحتى اموال خود را در راه خدا) مصرف مى كنند، و خشم شديد (خود) را فرو مى برند؛ و از مردم در مى گذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد. (134)

و كسانى كه چون [كار] زشتى كنند، يا بر خودشان ستم روا دارند، خدا را ياد كنند؛ پس براى [پيامد] گناهانشان، آمرزش مى طلبند- و چه كسى جز خداست كه [پيامد] گناهان را مى آمرزد؟- و بر آنچه

انجام داده اند، در حالى كه آنان مى دانند (كه گناه است)، پافشارى نمى كنند. (135)

آنان، پاداششان آمرزشى از جانب پروردگارشان، و بوستان هايى است كه از زير [درختان ش، نهرها روان است؛ كه در آنجا ماندگارند؛ و پاداشِ اهلِ عمل، نيكوست. (136)

بيقين، پيش از شما، سنّت ها [و روش هايى وجود داشته كه سپرى شده است. پس در زمين گردش كنيد و بنگريد فرجامِ تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟! (137)

اين [قرآن ، بيانى براى مردم است، و راهنمايى و پندى براى پارسايان (خود نگهدار) است. (138)

و اگر شما مؤمنيد، سستى مكنيد؛ و غمگين مشويد، در حالى كه شما برتريد. (139)

اگر (در جنگ احُد،) به شما آسيبى رسيد، پس بيقين، به آن گروه (نيز در جنگ بدر)، آسيبى مثل آن رسيد؛ و [ما] اين روزها (ىِ شكست و پيروزى) را در ميان مردم [دست به دست مى گردانيم؛ و (اين) بخاطر آن است كه، خدا كسانى را كه ايمان آورده اند، معلوم بدارد (و شناخته شوند)؛ و از ميان شما، گواهانى برگيرد. و خدا ستمكاران را دوست نمى دارد. (140)

ترجمه قرآن، ص: 68

و تا خدا، كسانى را كه ايمان آورده اند، خالص [و پاك گرداند؛ و كافران را [بتدريج نابود سازد. (141)

آيا پنداشتيد كه وارد بهشت خواهيد شد، و حال آنكه كسانى از شما را كه جهاد كرده اند، معلوم نداشته، و شكيبايان را معلوم نساخته است. (142)

و بيقين شما مرگ (و شهادت) را، پيش از آنكه با آن رو به رو شويد، همواره آرزو مى كرديد؛ و بيقين آن را ديديد، در حالى كه شما نظاره مى كرديد. (143)

و محمّد (صلى الله عليه و آله) جز فرستاده اى نيست؛ بيقين پيش از او

(نيز) فرستادگان (ديگرى) بودند، پس آيا اگر [او] بميرد و يا كشته شود، به (عقايد كفرآميز) گذشته هايتان باز مى گرديد؟! و هر كس به گذشته (كفرآميز) ش باز گردد، پس به خدا هيچ چيزى زيان نمى رساند؛ و بزودى خدا، سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. (144)

و براى هيچ شخصى (ممكن) نيست بميرد، جز با رخصت خدا؛ [كه خدا مرگ را] نوشته شده اى سرآمد دار [قرار داده است.] و هر كس پاداش اين جهان را بخواهد، از آن، به او مى دهيم؛ و هر كس پاداش آخرت را بخواهد، از آن، به او مى دهيم؛ و بزودى پاداش سپاسگزاران را خواهيم داد. (145)

و چه فراوان پيامبرى، كه همراه او، مردان الهى بسيارى پيكار كردند. و در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى رسيد، سستى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم نگرديدند، و خدا شكيبايان را دوست دارد. (146)

و سخنشان جز اين نبود كه گفتند:» [اى پروردگار ما! [پيامد] گناهان ما و زياده روى هاى ما را در كارمان، براى ما، بيامرز، و گام هاى ما را استوار دار؛ و ما را بر گروه كافران پيروز گردان. « (147)

پس خدا پاداش دنيا، و پاداش نيك آخرت را به آنان داد؛ و خدا نيكوكاران را دوست مى دارد. (148)

ترجمه قرآن، ص: 69

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر از كسانى كه كفر ورزيده اند، اطاعت كنيد، شما را به گذشته هاى [كفرآميز] تان باز مى گردانند؛ و زيانكار خواهيد گشت. (149)

بلكه سرپرستِ شما، خداست؛ و او بهترين يارى كنندگان است. (150)

بزودى در دل هاى كسانى كه كفر ورزيدند، وحشت (و ترس) خواهيم افكند، بخاطر اينكه چيزى را با خدا شريك قرار داده اند، كه هيچ دليلى بر آن فرو نفرستاده

است، و مقصدشان، آتش است؛ و جايگاه ستمكاران چه بد (جايگاهى) است. (151)

و بيقين خدا وعده خود را (در مورد پيروزى در جنگ احد) با شما، راست گردانيد؛ آنگاه (كه در آغاز جنگ،) به رخصت او، آنان را مى كشتيد؛ تا هنگامى كه سست شديد، و در كار (حفظ سنگر) با همديگر به كشمكش پرداختيد؛ و بعد از آنكه، آنچه را دوست مى داشتيد (همچون پيروزى و غنيمت) به شما نشان داد، نافرمانى كرديد. برخى از شما كسانى هستند كه دنيا را مى خواستند؛ و برخى از شما كسانى هستند كه آخرت را مى خواستند. سپس [خدا] شما را از آنان منصرف ساخت، (و شكست خورديد) تا شما را بيازمايد. و بيقين او از شما درگذشت؛ و خدا نسبت به مؤمنان، داراى بخشش است. (152)

هنگامى كه (در بيابان فرار مى كرديد و از كوه) بالا مى رفتيد، و به هيچ كس (در پشت سرتان) توجه نمى كرديد؛ و حال آنكه فرستاده [خدا] شما را از پشت [سر] تان فرا مى خواند. پس به شما اندوهى اضافه بر اندوه (تان) جزا داد. تا بر آنچه از دستتان رفته، و آنچه (از مصيبت ها) به شما رسيده، اندوهگين نشويد. و خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (153)

ترجمه قرآن، ص: 70

سپس بعد از آن اندوه (شكست احد)، آرامشى [به صورت خوابى سبك بر شما فرو فرستاد، كه دسته اى از شما را فرا گرفت؛ و [لى دسته اى كه در انديشه جانشان بودند، در باره خدا گمان هاى نادرستى، همچون گمان هاى (دوران) جاهليّت، داشتند؛ مى گفتند:» آيا چيزى از كار (جنگ) به سود ماست؟! «بگو:» در واقع كار (جنگ و پيروزى) همه اش به دست خداست. « [آنان

چيزى را در دل هايشان پوشيده مى دارند، كه براى تو آشكار نمى سازند؛ مى گويند:» اگر (بر فرض) چيزى از كار (جنگ) به سود ما بود، در اين جا كشته نمى شديم. «بگو:» اگر (بر فرض) در خانه هايتان [هم بوديد، كسانى كه كشته شدن بر آنان مقرّر شده بود، حتماً به سوى آرامگاه هايشان، بيرون مى آمدند. و (اينها) براى آن است كه خدا، آنچه را در سينه هاى شماست، بيازمايد؛ و بخاطر آنكه آنچه را در دل هاى شماست، خالص [و پاك گرداند؛ و خدا به (اسرار) درون سينه ها، آگاه است. « (154)

در حقيقت، در روزى كه دو گروه (مؤمنان و كافران در نبرد احد با هم) روبرو شدند، كسانى از شما كه روى برتافتند، تنها شيطان آنان را، به سبب بعضى از آنچه (از گناهان) بدست آورده بودند، بلغزاند؛ و بيقين خدا از آنان در گذشت، كه خدا، بسيار آمرزنده [و] بردبار است. (155)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، همچون كسانى نباشيد كه كفر ورزيدند، و درباره برادرانشان، هنگامى كه در زمين مسافرت كردند (و مردند) يا جهادگر (و شهيد) شدند، گفتند:» اگر (بر فرض) نزد ما بودند، نمى مردند و كشته نمى شدند! « (شما چنين سخنانى مگوييد) تا خدا آن را حسرتى بر دل هايشان قرار دهد. و خدا، زنده مى كند و مى ميراند؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد، بيناست. (156)

و اگر [هم در راه خدا كشته شويد، يا بميريد، حتماً آمرزشى از جانب خدا و رحمت [او]، از [همه آنچه آنان جمع مى كنند، بهتر است. (157)

ترجمه قرآن، ص: 71

و اگر بميريد يا كشته شويد، حتماً فقط به سوى خدا گردآورى خواهيد شد. (158)

و به سبب رحمتى از جانب

خدا با آنان نرم خو شدى؛ و اگر (بر فرض) تندخويى سخت دل بودى، حتماً از پيرامونت پراكنده مى شدند. پس، از آنان درگذر، و براى شان آمرزش بخواه؛ و در كار [ها] با آنان مشورت كن؛ و هنگامى كه تصميم گرفتى، پس بر خدا توكّل كن؛ چرا كه خدا توكّل كنندگان را دوست مى دارد. (159)

اگر خدا شما را يارى كند، پس هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد؛ و اگر شما را يارى نكند، پس كيست، آنكه بعد از او، شما را يارى كند؟! و مؤمنان، پس بايد تنها بر خدا توكّل كنند. (160)

و براى هيچ پيامبرى شايسته نيست، كه خيانت كند؛ و هر كس خيانت كند، روز رستاخيز، آنچه را (در آن) خيانت كرده، مى آورد؛ سپس به هر كس، آنچه را بدست آورده، بطور كامل داده مى شود؛ در حالى كه به آنان ستم نخواهد شد. (161)

و آيا كسى كه بدنبال خشنودى خدا بوده، همانند كسى است كه به خشمى از خدا بازگشته و مقصدش جَهنّم است؟ و چه بد فرجامى است! (162)

آنان در پيشگاه خدا رتبه هايى (متفاوت) هستند؛ و خدا به آنچه انجام مى دهند، بيناست. (163)

بيقين، خدا بر مؤمنان منّت نهاد [و نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنان، فرستاده اى از خودشان بر انگيخت؛ كه آياتش را بر آنان بخواند، [و پيروى كند] و رشدشان دهد [و پاكشان گرداند]، و كتاب [خدا] و فرزانگى به آنان بياموزد؛ در حالى كه قطعاً پيش از [آن در گمراهى آشكارى بودند. (164)

و آيا هنگامى كه به شما مصيبتى (در نبرد احد) رسيد، كه دو برابر آن را (در نبرد بدر بر دشمن) وارد ساخته بوديد، گفتيد:» اين

(مصيبت) از كجاست؟! «بگو:» آن از جانب خودتان است. «براستى كه خدا بر هر چيزى تواناست. (165)

ترجمه قرآن، ص: 72

و روزى كه دو گروه (مؤمنان و كافران در نبرد احد با هم) رو به رو شدند، آنچه به شما رسيد، پس به رخصت خدا، و بخاطر آن بود كه مؤمنان را معلوم بدارد. (166)

و (نيز) براى اينكه معلوم بدارد كسانى را كه دورويى نمودند، و به آنان گفته شد:» بياييد در راه خدا جنگ كنيد، يا دفاع نماييد. «گفتند:» اگر (بر فرض) جنگى مى دانستيم حتماً از شما پيروى مى كرديم. «در آن روز (فاصله) آنان به كفر نزديك تر بود، از (فاصله) آنان به ايمان؛ به زبانشان چيزى مى گويند كه در دل هايشان نيست. و خدا به آنچه پنهان مى دارند، آگاه تر است. (167)

كسانى كه در حال (جنگ، در خانه خود) نشسته بودند، به برادرانشان گفتند:» اگر (بر فرض) از ما اطاعت مى كردند، كشته نمى شدند. «بگو:» اگر راستگو هستيد، پس مرگ را از خودتان دور سازيد! « (168)

(اى پيامبر) هرگز مپندار كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند، بلكه [آنان زنده اند، [و] در پيشگاه پروردگارشان روزى داده مى شوند! (169)

[در حالى كه آنان بخاطر آنچه خدا از بخشش خود به ايشان داده است، شادمانند؛ و بخاطر (آگاهى از جايگاه مجاهدان يعنى) كسانى كه از پى ايشان، هنوز به آنان نپيوسته اند، شادى مى كنند، كه هيچ ترسى بر آنان نيست، و نه آنان اندوهگين مى شوند. (170)

بخاطر نعمتى از جانب خدا و بخشش [او] و اينكه خدا، پاداشِ مؤمنان را تباه نمى كند شادى مى كنند، (و مژده مى دهند.) (171)

كسانى كه (در نبرد احد) پس از آنكه آسيب (و جراحتى) به ايشان

رسيد، [دعوت خدا و فرستاده (اش) را، پذيرفتند. براى كسانى از آنان، كه نيكى كردند و پارسايى نمودند، پاداشى بزرگ است. (172)

(همان) كسانى كه (برخى از) مردم، به آنان گفتند:» كه مردمان براى (حمله به) شما گرد آمده اند؛ پس، از آنان بترسيد «و [لى اين سخن ، بر ايمانشان افزود، و گفتند:» خدا ما را بس است؛ و [او] خوب كار سازى است. « (173)

ترجمه قرآن، ص: 73

و با نعمتى از جانب خدا و بخشش (او، از ميدان نبرد) بازگشتند، در حالى كه هيچ بدى (و آسيبى) به ايشان نرسيده بود؛ و خشنودى خدا را پيروى كردند؛ و خدا داراى بخششى بزرگ است. (174)

اين فقط شرور (شيطان صفت) است، كه پيروانش را مى ترساند. پس اگر مؤمنيد، از آنان نترسيد؛ و از (عذاب من) بترسيد. (175)

و كسانى كه در كفر ورزيدن [بر همديگر] پيشى مى گيرند، تو را اندوهگين نسازند؛ كه آنان به خدا، هيچ چيزى زيان نمى رسانند. خدا مى خواهد كه براى شان هيچ بهره اى در آخرت قرار ندهد. و براى شان عذابى بزرگ است! (176)

در حقيقت كسانى كه كفر را با ايمان مبادله كردند، به خدا هيچ چيزى زيان نمى رسانند؛ و برايشان عذابى دردناك است. (177)

و كسانى كه كفر ورزيدند، هرگز نپندارند، كه آنچه به آنان مهلت مى دهيم، براى خودشان نيكوست؛ به آنان مهلت مى دهيم، فقط براى اينكه [عاقبت بر گناه بيفزايند؛ و براى آنان عذابى خوار كننده است. (178)

خدا هرگز بر آن نيست كه مؤمنان را بر چنين (حالى) كه شما بر آن هستيد، وا گذارد؛ تا آنكه پليد را از پاكِ (نيكو) جدا سازد. و (نيز) خدا هرگز بر آن نيست كه،

شما را از (آنچه از حسّ) پوشيده، آگاه كند، ولى خدا از [ميان فرستادگانش، هر كه را (شايسته بداند و) بخواهد بر مى گزيند؛ پس به خدا و فرستادگانش ايمان آوريد. و اگر ايمان بياوريد و [خودتان را] حفظ كنيد، پس براى شما پاداشى بزرگ است. (179)

و كسانى كه [نسبت به آنچه خدا از بخشش خود به آنان داده، بخل مى ورزند، هرگز نپندارند كه آن [بخل براى آنان خوب است؛ بلكه آن براى شان بد است؛ بزودى در روز رستاخيز، آنچه كه به آن بخل ورزيده اند، طوق گردنشان خواهد شد. و ميراث آسمان ها و زمين، فقط از آنِ خداست؛ و خدا، از آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (180)

ترجمه قرآن، ص: 74

بيقين خدا شنيد، سخن كسانى را كه گفتند:» در واقع خدا نيازمند است، و ما توانگريم. «بزودى گفتارشان، و به ناحق كشتن آنان پيامبران را، خواهيم نوشت. و مى گوييم:» عذاب سوزان را بچشيد! « (181)

اين (عذاب) بخاطر دستاورد پيشين شماست، و [بخاطر] اينكه خدا نسبت به بندگان بيدادگر نيست. (182)

كسانى كه گفتند:» در حقيقت خدا از ما پيمان گرفته كه به هيچ فرستاده اى ايمان نياوريم، تا براى ما قربانى اى بياورد، كه آتش آن را بخورد. «بگو:» بيقين پيش از من، فرستادگانى با دليل هاى روشن، و با آنچه گفتيد، به سراغ شما آمدند، پس اگر راستگو هستيد، چرا آنان را كشتيد؟! « (183)

و اگر تو را تكذيب كردند، پس بيقين پيش از تو (نيز) فرستادگانى تكذيب شدند، كه دليل هاى روشن (معجزه آسا) و نوشته هاى متين و كتاب روشنى بخش، آورده بودند. (184)

هر شخصى چشنده مرگ است؛ و فقط در رستاخيز، پاداش هايتان بطور كامل به

شما داده خواهد شد؛ و هر كس از آتش، بتدريج دور شده، و به بهشت در آورده شود، پس بيقين كامياب شده است و زندگى پست (دنيا)، جز كالاى فريبنده، نيست. (185)

مسلماً در مورد مال هايتان و جان هايتان، آزمايش مى شويد؛ و قطعاً از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب (الهى) داده شده، و از كسانى كه شرك ورزيدند، [سخنان آزار دهنده فراوانى خواهيد شنيد. و اگر شكيبايى ورزيد و [خودتان را] حفظ كنيد، پس در حقيقت اين [حاكى از تصميم استوار (شما در) كارهاست. (186)

ترجمه قرآن، ص: 75

و (ياد كنيد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه به آنان كتاب (الهى) داده شده، پيمان محكم گرفت، كه حتماً آن را براى مردم روشن نماييد، و پنهانش مَكنيد؛ و [لى آن را پشت سرشان افكندند؛ و آن را به بهاى اندكى فروختند؛ و چه بد چيزى مى خرند! (187)

هرگز مپندار كسانى كه بدانچه انجام داده اند، شادى مى كنند، و دوست دارند كه بخاطر آنچه انجام نداده اند، ستايش شوند، پس هرگز مپندار كه براى آنان نجاتى از عذاب است، و حال آنكه برايشان، عذابى دردناك است! (188)

و فرمانروايى آسمان ها و زمين، فقط براى خداست؛ و خدا بر هر چيزى تواناست. (189)

قطعاً در آفرينش آسمان ها و زمين، و پى در پى آمدن شب و روز، نشانه هايى براى خردمندان است. (190)

(همان) كسانى كه [در حال ايستاده و نشسته، و بر پهلوهايشان [آرميده ، خدا را ياد مى كنند؛ و در آفرينش آسمان ها و زمين تفكّر مى كنند؛ (در حالى كه مى گويند: اى) پروردگار ما! اين [ها] را بيهوده نيافريده اى؛ منزّهى تو؛ پس ما را از عذابِ آتش، حفظ

كن! (191)

[اى پروردگار ما! در واقع هر كه را تو، به آتش در آورى، پس بيقين رسوايش كرده اى؛ و هيچ ياورى براى ستمكاران نيست. (192)

[اى پروردگار ما! در واقع ما (صداى) دعوتگرى را شنيديم كه به ايمان فرا مى خواند، كه:» به پروردگارتان، ايمان آوريد. «پس ايمان آورديم. [اى پروردگار ما! پس پيامد (گناهان) ما را براى ما بيامرز؛ و بدى هاى ما را از ما بِزُداى؛ و ما را با نيكان (و در زُمره آنان) بميران. (193)

[اى پروردگار ما! و آنچه را بواسطه فرستادگانت به ما وعده فرموده اى، به ما عطا كن؛ و ما را در روز رستاخيز رسوا مگردان؛ [چرا] كه تو از وعده [ات تخلّف نمى كنى. (194)

ترجمه قرآن، ص: 76

پس پروردگار آنان، (دعاي) شان را پذيرفت؛ به اينكه (فرمود:) من عمل هيچ عمل كننده اى از شما را، از مرد يا زن، تباه نخواهم كرد؛ كه برخى از شما از برخى (ديگر) هستند، و كسانى كه هجرت كرده، و از خانه هايشان بيرون رانده شده، و در راه من آزار ديده، و پيكار كرده و كشته شده اند، قطعاً بدى هايشان را از آنان مى زُدايم؛ و حتماً آنان را در باغ هاى (بهشتى) وارد مى كنم، كه از زير [درختان ش نهرها روان است؛ (اين) پاداشى از جانب خداست. و خدا پاداش نيكويى، نزد اوست. (195)

هرگز، رفت و آمدِ كافران در شهرها، تو را نفريبد! (196)

[اين كالاى اندكى است؛ سپس مقصدشان جهنّم است، و چه بد بسترى است! (197)

ليكن كسانى كه [خودشان را] از (عذاب) پروردگارشان حفظ مى كنند، برايشان باغ هاى (بهشتى) است، كه از زير [درختان ش نهرها روان است، در حالى

كه در آنجا ماندگارند؛ (اين نخستين) پذيرايى از جانب خداست؛ و آنچه در نزد خداست، براى نيكان بهتر است. (198)

و مسلماً از اهل كتاب، كسانى هستند كه به خدا، و آنچه به سوى شما فرو فرستاده شده، و آنچه به سويشان فرو فرستاده شده، ايمان دارند؛ در حالى كه براى خدا فروتنند؛ [و] آيات خدا را با بهاى اندكى نمى فروشند. آنان برايشان، پاداش آنان، نزد پروردگارشان است. كه خدا، حسابرسى سريع است. (199)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شكيبا باشيد؛ و [در برابر دشمنان شكيبايى ورزيد و نگهبان مرزها باشيد، و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، باشد كه شما رستگار شويد. (200)

ترجمه قرآن، ص: 77

4- سورة النساء

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى مردم! [خودتان را] از [عذاب پروردگارتان حفظ كنيد، (همان) كسى كه شما را از يك شخص آفريد؛ و از او همسرش را آفريد، و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت. و [خودتان را] از [عذاب خدايى كه به (نام) او از همديگر درخواست مى كنيد، حفظ كنيد. و [خودتان را از ضرر قطع رابطه با] خويشاوندان [حفظ كنيد، چرا] كه خدا همواره بر شما نگهبان است. (1)

و اموال يتيمان را به آنان بدهيد؛ و (مال) پليد را، با (مال) پاكِ [نيكو] عوض نَكنيد؛ و اموالِ آنان را همراه اموالتان نخوريد، [چرا] كه اين گناهى بزرگ است! (2)

و اگر مى ترسيد كه دادگرى را، در (مورد ازدواج دختران) يتيم رعايت نكنيد، پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، دو دو و (يا) سه سه و (يا) چهار چهار، به زنى بگيريد. و اگر مى ترسيد عدالت را رعايت نكنيد، پس (به)

يك (همسر)، يا آنچه (از كنيزان) مالك شده ايد، (اكتفا كنيد.) اين [كار]، به (عيال وار نشدن و ستم نكردن و) منحرف نشدن نزديك تر است. (3)

و مَهريه هاى زنان را (به عنوان هديه يا) بدهى به آنان بپردازيد؛ و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما [ببخشند]، آن را گوارا (و پاك و) دلچسب بخوريد. (4)

اموالتان را، كه خدا (وسيله) قِوامِ (زندگى) شما قرار داده، به سبك سران مَدهيد؛ و [لى از (فوايد) آن، به آنها روزى دهيد؛ و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنان سخنى پسنديده بگوييد. (5)

و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به (سن) ازدواج برسند، پس اگر از آنان هدايت (و رشد فكرى و تجربى) يافتيد، پس اموالشان را به آنان بدهيد. و آن را [از بيم آنكه مبادا] بزرگ شوند، با زياده روى و شتاب مَخوريد. و هر كس كه توانگر است، پس بايد (از گرفتن اجرت سرپرستى) خوددارى كند؛ و كسى كه نيازمند است، پس بطور پسنديده (مطابق عرف از آن مال) بخورد. و هر گاه كه اموالشان را به آنان باز مى گردانيد، پس بر ايشان گواه بگيريد؛ و حسابرسىِ خدا كافى است. (6)

ترجمه قرآن، ص: 78

براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان (آنان) بر جاى گذاشته اند، سهمى است؛ و براى زنان (نيز) از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان (آنان) بر جاى گذاشته اند، سهمى است؛ چه آن [ميراث ، كم باشد يا زياد؛ [در حالى كه اين سهمى تعيين شده است. (7)

و اگر هنگام تقسيم (ارث)، نزديكان و يتيمان و بينوايان، حاضر شدند، پس [چيزى از آن، به آنها روزى دهيد؛ و با آنان سخنى

پسنديده گوييد. (8)

و كسانى كه اگر (بر فرض) نسل كم توانى بعد از خودشان بر جاى گذارند، بر (آينده) آنان مى ترسند، بايد (از ستم در باره يتيمان مردم نيز) بهراسند؛ پس بايد خودشان را از (عذاب) خدا حفظ كنند، و بايد سخنى استوار گويند. (9)

در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه آتشى در درونشان مى خورند. و بزودى در شعله فروزان (آتش) در آيند [و بسوزند.] (10)

خدا به شما در باره فرزندانتان سفارش مى كند كه: براى پسر، همچون بهره (و سهام ارث) دو دختر باشد؛ و اگر آن (وارث) ان دخترانى (دو يا) بيش از دو باشند، پس دو سوّم ميراث، فقط براى آنان است؛ و اگر (وارث) يك [دختر] باشد، پس نيمى (از ميراث) فقط براى اوست. و براى پدر و مادرش يك ششم ميراث، فقط براى هر يك از آن دو (مقرر شده،) اگر براى آن (متوفّى) فرزندى باشد؛ و اگر فرزندى برايش نبوده باشد، و (تنها) پدر و مادرش از او ارث برند، پس يك سوم (ميراث) فقط براى مادرش است. و اگر برايش برادرانى باشد، پس يك ششم (ميراث) فقط براى مادرش است (و بقيّه از آنِ پدر است؛ البتّه همه اينها،) بعد از (انجامِ) وصيتى است كه بدان سفارش كرده، يا بدهى (كه بايد پرداخت شود.- شما) نمى دانيد پدران (و مادران) تان و فرزندانتان، كدام يك سود (شان) براى شما نزديك تر است.- [اين حكمِ واجبى، از جانب خداست؛ [چرا] كه خدا، داناى فرزانه است. (11)

ترجمه قرآن، ص: 79

و نصفِ ميراث همسرانتان فقط براى شماست، اگر براى شان فرزندى نبوده باشد؛ و اگر برايشان فرزندى

باشد، پس يك چهارم ميراثشان فقط براى شماست؛ پس از (انجامِ) وصيتى كه بدان سفارش كرده اند، يا بدهى (كه بايد پرداخت شود.) و يك چهارمِ ميراثتان فقط براى آن [زن ان است، اگر فرزندى براى شما نبوده باشد؛ و اگر براى شما فرزندى باشد، پس يك هشتم ميراثتان فقط براى آن [زن ان است؛ بعد از (انجامِ) وصيتى كه بدان سفارش كرده ايد، يا بدهى (كه بايد پرداخت شود.) و اگر مردى يا زنى در حالى كه كَلاله (يعنى بى فرزند و بدون پدر و مادر) باشد (از او) ارث برده شود و برايش برادر يا خواهر (مادرى) باشد، پس يك ششم (ميراث) فقط براى هر يك از آن دو است؛ و اگر (آنان) بيش از اين (يك خواهر يا برادر) باشند، پس آنان در يك سوّم (ميراث) شريكند؛ پس از (انجام) وصيتى كه بدان سفارش كرده، يا بدهى (كه بايد پرداخت شود)، در حالى كه (آن وصيت كننده) ضرر زننده نباشد. [اين سفارشى از جانب خداست؛ و خدا دانايى بردبار است. (12)

اينها مرزهاى خداست؛ و هر كس خدا و فرستاده اش را اطاعت كند، وى را در بوستان هاى (بهشتى) در آورد، كه از زير [درختان ش نهرها روان است؛ در حالى كه در آن ماندگارند. و اين، كاميابى بزرگ است. (13)

و هر كس كه نا فرمانىِ خدا و فرستاده اش را نمايد و از مرزهايش تعدّى كند، او را در آتشى وارد مى كند كه در آنجا ماندگار است؛ و برايش عذابى خوار كننده است. (14)

ترجمه قرآن، ص: 80

و از زنان شما كسانى كه مرتكب [كار] زشت [زنا] شوند، پس چهار نفر از خودتان

(مسلمان ها) بر آنان گواه گيريد؛ و اگر گواهى دادند، پس آن [زن ان را در خانه ها (ىِ خود) بازداشت كنيد، تا مرگ كاملًا آنان را فراگيرد؛ يا خدا، راهى براى آنان قرار دهد. (15)

و از ميان شما، آن دو (مرد و زنى) كه مرتكب آن [عمل زشت شوند، پس آزارشان دهيد؛ و اگر توبه نمودند، و (گذشته را جبران و خويش را) اصلاح كردند، پس از آنان روى گردانيد؛ [چرا] كه خدا، بسيار توبه پذير [و] مهرورز است. (16)

تنها پذيرش توبه كسانى بر خدا لازم است كه از روى جهالت [كار] بدى انجام مى دهند، سپس بزودى توبه مى كنند؛ و اينانند كه خدا، توبه شان را مى پذيرد؛ و خدا دانايى فرزانه است. (17)

و توبه (پذيرفته) نيست، براى كسانى كه [كارهاى بد انجام مى دهند، تا هنگامى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد، مى گويد:» براستى من اكنون توبه كردم. «و نه (براى) كسانى كه در حالِ كفرشان مى ميرند؛ آنان (ند كه) براى شان عذابى دردناك فراهم كرده ايم. (18)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! براى شما جايز نيست كه زنان را بر خلاف ميل (شان) ارث ببريد. و بر آنان سخت گيرى نكنيد، تا بخشى از آنچه (مهريه) به آنان داده ايد، (از دستشان به در) بريد؛ مگر آنكه زشتكارى آشكارى انجام دهند. و با آنان، بطور پسنديده رفتار كنيد. و اگر آنان، ناخوشايندتان بودند، پس (فوراً تصميم به جدايى نگيريد،) چه بسا چيزى ناخوشايند شماست، و خدا در آن خير فراوانى قرار مى دهد. (19)

ترجمه قرآن، ص: 81

اگر خواستار جايگزينى همسرى به جاى همسر (خود) شديد، و به يكى از آنان مال فراوانى (بعنوان مهر) پرداخته ايد، پس هيچ چيزى از

آن را (باز) مَگيريد. آيا آن [مهر] را با تهمت و گناهى آشكار (باز پس) مى گيريد؟ (20)

و چگونه آن [مهر] را مى گيريد، و حال آنكه برخى از شما به برخى [ديگر] كام داده ايد! و آنان از شما (در هنگام ازدواج،) پيمانِ محكمِ شديدى گرفته اند؟ (21)

و زنانى را كه پدرانتان به ازدواج (خود) در آورده اند، به همسرى نگيريد؛ مگر آنچه كه بتحقيق در گذشته انجام شده است؛ [چرا] كه آن، زشتكارى و كينه (ساز) و بد راهى است. (22)

بر شما حرام شده است، (ازدواج با) مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمه هايتان، و خاله هايتان، و دخترانِ برادر، و دخترانِ خواهر، و مادران (رضاعي) تان كه شما را شير داده اند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان كه در دامانِ شما [پرورش يافته اند،] از همسرانتان كه با آنان همبستر شده ايد؛- و اگر با آنان همبستر نشده ايد، پس بر شما هيچ گناهى نيست (كه با دخترانشان ازدواج كنيد)- و (نيز حرام است بر شما ازدواج با) همسران پسرانتان كه از پشت (و نسل) شما هستند، و اينكه بين دو خواهر (در ازدواج) جمع كنيد؛ مگر آنچه كه بتحقيق در گذشته واقع شده؛ [چرا] كه خدا، بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (23)

ترجمه قرآن، ص: 82

و زنان شوهردار (نيز بر شما حرام است؛) مگر آنچه (از كنيزان) كه مالك شده ايد. (اين احكامى است كه) خدا بر شما مقرّر داشته است. و غير از اين (زنانِ نامبرده)، براى شما حلال است، كه با اموالتان آنان را طلب كنيد؛ در حالى كه پاكدامنانِ غير زشتكار (غير زناكار) باشيد. و كسانى از زنان را كه (با مُتعه و ازدواج موقت)

از او بهره مى بريد، پس مَهرشان را، در حالى كه واجب شده، به آنان بدهيد. و هيچ گناهى بر شما نيست در آنچه، بعد از وجوب (مَهر)، با يكديگر در موردش توافق كرديد؛ براستى كه خدا، داناى فرزانه است. (24)

و هر كس از شما كه از نظر مالى توانايى ندارد كه با زنان پاكدامنِ [آزادِ] مؤمن ازدواج كند، پس از دختران جوانسال مؤمنتان كه مالك شده ايد، (به ازدواج خويش در آورد.)- و خدا به ايمان شما آگاه تر است- برخى از شما از برخى [ديگر] يد، پس آنان را با رخصت خانواده شان به همسرى در آوريد، و مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد؛ (به شرط آنكه) پاكدامنانِ غير زشتكار (غير زناكار) باشند، و دوستان پنهانى نگيرند. و هنگامى كه شوهردار شدند، پس اگر مرتكب [كار] زشت (زنا) شدند، پس بر آنان نيمى از عذاب (و مجازاتى) است كه بر زنان پاكدامن (آزاد) است. اين (ازدواج با كنيزان)، براى كسى از شماست كه از به زحمت افتادن (و گناه كردن خويش) هراسناك باشد. و [لى شكيبايى كردن براى شما بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (25)

خدا مى خواهد (اين قوانين را) براى شما روشن بيان كند، و شما را به روش هاى (صحيح) كسانى كه پيش از شما بودند، رهنمون شود؛ و توبه شما را بپذيرد؛ و خدا داناى فرزانه است. (26)

ترجمه قرآن، ص: 83

خدا مى خواهد توبه شما را بپذيرد؛ و [لى كسانى كه پيرو شهواتند، مى خواهند كه [شما] با انحرافى بزرگ منحرف شويد. (27)

خدا مى خواهد كه به شما تخفيف دهد، و (اين بدان سبب است كه) انسان، كم توان

آفريده شده است. (28)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموالتان را در ميان خودتان به ناحق مَخوريد؛ مگر اينكه داد و ستدى با رضايت [طرفين شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نكشيد؛ [چرا] كه خدا نسبت به شما مهرورز است. (29)

و هر كس اين [اعمال را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، پس بزودى او را در آتشى وارد خواهيم ساخت (و مى سوزانيم)؛ و اين [كار] بر خدا آسان است. (30)

اگر از گناهان بزرگى كه از آن [ها] منع مى شويد، دورى كنيد، بدى هايتان را از شما مى زداييم، و شما را در جايگاه ارجمندى وارد مى سازيم. (31)

و آنچه را خدا به سبب آن، برخى از شما را بر برخى [ديگر]، برترى داده، آرزو مَكنيد. براى مردان از آنچه كسب كرده اند، بهره اى است. و براى زنان [نيز] از آنچه كسب كرده اند، بهره اى است؛ و خدا را از (ناحيه بخشش و) فضلش درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست. (32)

و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان، و كسانى كه شما (با آنان) پيمان بسته ايد، بر جاى گذاشته اند، براى هر يك (از مردان و زنان) وارثانى قرار داديم، پس سهمشان را به ايشان بپردازيد؛ [چرا] كه خدا بر هر چيزى گواه است. (33)

ترجمه قرآن، ص: 84

مردان، [مايه پايدارى زنانند؛ بخاطر آنكه خدا برخى آنان را بر برخى [ديگر] برترى داد، و بخاطر آنچه از اموالشان (در مورد زنان) هزينه مى كنند. و زنانِ شايسته فرمانبردارانى فروتنند، كه به پاس آنچه خدا [براى آنان حفظ كرده، در غياب (همسر خود، اسرار و حقوق او را،) نگهبانند. و زنانى را كه از نافرمانى شان ترس

داريد، پس پندشان دهيد؛ و (اگر مؤثر واقع نشد،) در خوابگاه ها از ايشان دورى گزينيد؛ و (اگر هيچ راهى نبود، به آهستگى و به قصد تأديب) آنان را بزنيد. و اگر از شما اطاعت كردند، پس هيچ راهى بر (اى تعدّى به) آنان مَجوييد؛ كه خدا بلند مرتبه اى بزرگ است. (34)

و اگر از جدايى ميان آن دو (همسر) مى ترسيد، پس داورى از خانواده آن (شوهر)، و داورى از خانواده آن (زن تعيين كنيد و) بفرستيد؛ اگر اين دو [داور]، تصميم به اصلاح داشته باشند، خدا ميان آن دو سازگارى خواهد داد؛ براستى كه خدا، داناى آگاه است. (35)

و خدا را بپرستيد؛ و هيچ چيز را با او شريك مگردانيد؛ و نيكى كنيد به پدر و مادر، و به نزديكان و يتيمان و بينوايان، و همسايه نزديك، و همسايه دور، و دوست [و همنشين ، و در راه مانده و آنچه (از بردگان) كه شما مالك هستيد؛ كه خدا كسى را كه متكبّرِ خيال پرداز [و] فخر فروش است، دوست نمى دارد. (36)

[همان كسانى كه بُخل مى ورزند، و مردم را به بُخل فرمان مى دهند، و آنچه را خدا از بخشش خود به آنان داده، پنهان مى كنند. و براى كافران، عذابى خوار كننده آماده كرده ايم. (37)

ترجمه قرآن، ص: 85

و [همان كسانى كه اموالشان را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كنند، و به خدا و روز بازپسين ايمان نمى آورند. و هر كس شيطان همنشين او باشد، پس (شيطان) همنشين بدى است. (38)

و چه [زيانى براى شان داشت، اگر (بر فرض) به خدا و روز بازپسين ايمان مى آوردند، و از آنچه خدا روزيشان داده، (در راه او)

مصرف مى كردند؟! و خدا به (احوال) آنان داناست. (39)

براستى كه خدا (به اندازه) سنگينى ذرّه اى ستم نمى كند؛ و اگر (آن ذرّه) كار نيكى باشد، آن را دو [يا چند] برابر مى كند؛ و از نزد خويش، پاداشى بزرگ مى دهد. (40)

و [حال آنان چگونه است آنگاه كه از هر امّتى، گواهى مى آوريم، و تو را [نيز] بر آنان گواه آوريم؟! (41)

در آن روز، كسانى كه كفر ورزيده اند، و فرستاده (خدا) را نا فرمانى كرده اند، آرزو مى كنند، كه آنان با (خاكِ) زمين يكسان مى شدند؛ و (با آن همه گواهان،) هيچ سخنى را از خدا پوشيده نمى دارند. (42)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حالى كه شما مست هستيد، به (مسجد و) نماز نزديك نشويد، تا بدانيد چه مى گوييد؛ و (همچنين) در حال جنابت (به نماز و مسجد وارد نشويد.) تا غسل كنيد- مگر اينكه (مسافر و) رهگذر باشيد- و اگر بيماريد، يا در مسافرتيد، [و] يا يكى از شما، از مكان پست (دستشويى) آمد، و يا با زنان تماس (جنسى) داشتيد، و آبى (براى وضو يا غسل) نيافتيد، پس بر زمين پاكِ (نيكو) تيمّم كنيد؛ و بر چهره هايتان و دست هايتان بكشيد؛ براستى خدا، بسيار بخشنده [و] بسيار آمرزنده است. (43)

آيا نظر نمى كنى به سوى كسانى كه بهره اى از كتاب [خدا] به آنان داده شده است؟ در حالى كه گمراهى را مى خرند، و مى خواهند كه [شما نيز] راه را گم كنيد. (44)

ترجمه قرآن، ص: 86

و خدا به [حال دشمنان شما داناتر است؛ و سرپرستى خدا (براى شما) كافى است؛ و ياورى خدا (شما را) كفايت مى كند. (45)

برخى از آنان كه يهودى اند، سخنان را از جايگاه هايش مى گردانند، و در

حالى كه زبانشان را مى پيچانند، و به دين (اسلام) طعنه مى زنند، مى گويند:» شنيديم و نافرمانى كرديم. و (نيز مى گويند:) بشنو، در حالى كه غير شنونده اى! و (به قصد توهين مى گويند:) راعِنا (كه به معناى» ما را احمق كن «است.) «و اگر (بر فرض) آنان مى گفتند:» شنيديم و اطاعت كرديم؛ و (سخنان ما را) بشنو و به ما مهلت بده (تا حقايق را درك كنيم.) «حتماً برايشان بهتر و پايدارتر بود. و ليكن خدا، آنان را بخاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از اين رو جز اندكى ايمان نمى آورند. (46)

اى كسانى كه كتاب [خدا] به شما داده شده است! به آنچه فرو فرستاديم، در حالى كه مؤيد (همان) چيزى است كه با شماست، ايمان آوريد، پيش از آنكه چهره هايى را محو كنيم، و آنها را به قهقرا باز گردانيم، يا آنها را از رحمت خود دور سازيم، همان گونه كه» اصحاب سَبْت « (گروهى از يهود كه در روز شنبه نافرمانى كردند) را از رحمت خود دور ساختيم؛ و فرمان خدا انجام يافته است. (47)

مسلماً خدا شرك ورزيدن به او را نمى آمرزد؛ و [گناهان پايين تر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى آمرزد؛ و هر كس به خدا شرك ورزد، پس بيقين گناه بزرگى را بر بافته است. (48)

آيا نظر نمى كنى به سوى كسانى كه خودشان را (پاك و) رشد يافته مى شمارند (و خودستايى مى كنند)؟! بلكه خدا هر كس را بخواهد، رشد مى دهد (و پاك مى گرداند)؛ و كمترين ستمى بر آنان نخواهد شد. (49)

بنگر چگونه بر خدا دروغ مى بندند! و اين گناه آشكار (دروغ پردازى، براى مجازات آنان) كافى است. (50)

آيا

نظر نمى كنى به سوى كسانى كه بهره اى از كتاب [خدا] به آنان داده شده، در حالى كه به معبود (ان بت گونه) و (بت پرستان) طغيانگر ايمان مى آورند، و در باره كسانى كه كفر ورزيدند، مى گويند:» آنان، از كسانى كه ايمان آورده اند، راهى هدايت يافته تر دارند «؟! (51)

ترجمه قرآن، ص: 87

آنان كسانى هستند كه خدا، از رحمت خود دورشان ساخته است؛ و خدا هر كس را از رحمت خود دور سازد، پس هيچ ياورى براى او نخواهى يافت. (52)

آيا آن (يهودي) ان سهمى از فرمانروايى [و قضاوت دارند؟ (اگر چنين بود) پس در آن صورت كمترين چيزى به مردم نمى دادند. (53)

يا اينكه نسبت به مردم [پيامبر و اهل بيتش ، بر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا كرده، رشك مى ورزند؟! و بيقين [ما] به خاندان ابراهيم، (كه يهود از آنها هستند نيز،) كتاب [الهى و حكمت داديم؛ و فرمانروايى بزرگى به آنان عطا كرديم. (54)

و [لى برخى از آنان كسانى هستند كه به آن ايمان آوردند، و برخى از آنان كسانى هستند كه (راه مردم را) بر آن بستند؛ و (براى مجازات آنها) شعله فروزان (آتش) جهنّم كافى است! (55)

براستى كسانى كه به آيات ما كفر ورزيدند، آنان را در آينده به آتشى وارد مى كنيم (و مى سوزانيم) كه هر گاه پوست هايشان (در آن) بريان گردد (و بسوزد)، پوست هايى غير از آنها بر جايش نهيم، تا عذاب (الهى) را بچشند؛ بدرستى كه خدا، شكست ناپذيرى فرزانه است. (56)

و كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، بزودى آنان را در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كنيم كه از زير [درختان ش نهرها

روان است؛ در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند؛ [و] در آنجا همسرانى پاكيزه برايشان خواهد بود؛ و آنان را در سايه اى پايدار (و فرح بخش) وارد مى كنيم. (57)

براستى خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به اهلش رد كنيد؛ و هنگامى كه ميان مردم داورى مى كنيد، به عدالت داورى كنيد. در حقيقت نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مى دهد؛ بدرستى كه خدا، شنواى بيناست. (58)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت كنيد؛ و فرستاده [خدا] و صاحبان امر (خود) تان را اطاعت نماييد. و اگر در چيزى با همديگر اختلاف كرديد، پس آن را به خدا و فرستاده (اش) ارجاع دهيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، اين (كار) بهتر و فرجام (ش) نيكوتر است. (59)

ترجمه قرآن، ص: 88

آيا نظر نمى كنى به سوى كسانى كه گمان مى كنند، كه آنان به آنچه بر تو فرو فرستاده شده و آنچه پيش از تو فرود آمده، ايمان آورده اند، (و با اين حال) مى خواهند كه داورى ميان خود را به سوى (حاكمان) طغيانگر برند؟! با اينكه يقيناً به آنان فرمان داده شده، كه به او كفر ورزند. و [لى شيطان مى خواهد به گمراهى دور دستى، گمراهشان سازد. (60)

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» به سوى آنچه خدا فرود آورده، و به سوى فرستاده (اش) بياييد. «منافقان را مى بينى كه كاملًا از تو روى بر مى تابند. (61)

پس چگونه، وقتى به خاطر دستاورد پيشين شان، مصيبتى به آنان در رسد، پس از مدتى نزد تو مى آيند، در حالى كه به خدا سوگند ياد مى كنند، كه ما

جز نيكى كردن و توافق (ميان طرفين نزاع،) اراده اى نداشتيم؟! (62)

آنان كسانى هستند كه خدا، آنچه را در دل هايشان دارند، مى داند، پس از (مجازاتِ) آنان روى گردان؛ و پندشان ده؛ و با آنان سخنى رسا، (و مؤثر) در دل هايشان، بگوى. (63)

و ما هيچ فرستاده اى را نفرستاديم، مگر براى اينكه به رخصت خدا، اطاعت شود. و اگر (بر فرض) آن (منافق) ان هنگامى كه به خودشان ستم كردند، نزد تو مى آمدند، و از خدا آمرزش مى خواستند، و فرستاده [ما نيز] براى آنان طلب آمرزش مى كرد، حتماً خدا را بسيار توبه پذير [و] مهرورز مى يافتند. (64)

و [لى چنين نيست، به پروردگارت سوگند! كه آنها ايمان (حقيقى) نخواهند آورد، تا اينكه در مورد آنچه در ميانشان اختلاف كردند، تو را داور گردانند؛ سپس از داورى تو در جانشان هيچ (دل) تنگى نيابند، و كاملًا تسليم شوند. (65)

ترجمه قرآن، ص: 89

و اگر (بر فرض) ما بر آنان مقرّر مى كرديم كه:» خودتان را بكشيد. «يا» از خانه هايتان بيرون رويد. «جز اندكى از آنان بدان عمل نمى كردند. و اگر (بر فرض) آنان آنچه را كه بدان پند داده مى شدند، انجام مى دادند، حتماً برايشان بهتر و با ثبات تر بود. (66)

و در اين صورت، حتماً از نزد خودمان پاداش بزرگى به آنان مى داديم. (67)

و مسلماً آنان را به راهى راست، راهنمايى مى كرديم. (68)

و كسانى كه خدا و فرستاده [اش را اطاعت كنند، پس ايشان با كسانى، كه خدا به آنان نعمت داده، از پيامبران و راستگويان و شهيدان و شايستگان (همنشين) خواهند بود؛ و آنان چه نيكو رفيقانى هستند. (69)

اين بخشش از [جانب خداست؛ و آگاهى خدا (از حال بندگان) كافى

است. (70)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آمادگى تان را (در برابر دشمن حفظ كنيد و اسلحه تان را) بر گيريد، و گروه گروه (براى جهاد) بسيج شويد، يا دستجمعى (براى كارزار) بسيج شويد. (71)

و قطعاً در ميان شما، فردى (منافق) است كه كُندى به خرج مى دهد، و اگر مصيبتى به شما رسد، گويد:» بيقين خدا به من نعمت داد كه با آنان شهيد نشدم. (72)

و اگر بخشش (و غنيمت) ى از جانب خدا به شما رسد، بيقين مى گويند:» اى كاش من با آنان بودم، و به كاميابى بزرگى نائل مى شدم! «گويا بين شما و بين او هيچ دوستى اى نبوده است. (73)

و كسانى كه زندگى پست (دنيا) را با آخرت مبادله كرده اند، بايد در راه خدا بجنگند. و هر كس كه در راه خدا بجنگد، و كشته [و شهيد] شود يا پيروز گردد، پس در آينده پاداش بزرگى به او خواهيم داد. (74)

ترجمه قرآن، ص: 90

و شما را چه شده، كه در راه خدا، و [در راه نجات مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، جنگ نمى كنيد؟! [همان كسانى كه مى گويند:» [اى پروردگار ما! از اين آبادى (مكه)، كه مردمش ستمگرند، ما را بيرون ببر؛ و از طرف خويش، براى ما سرپرست (و رهبر) ى تعيين فرما؛ و از جانب خويش، ياورى براى ما قرار ده. « (75)

كسانى كه ايمان آورده اند، در راه خدا جنگ مى كنند؛ و آنان كه كفر ورزيدند، در راه طغيانگر (ان و بت ها) پيكار مى كنند. پس با ياران شيطان، پيكار كنيد؛ [چرا] كه نيرنگ شيطان، ضعيف است. (76)

آيا نظر نمى كنى به سوى كسانى كه (در مكّه) به

آنان گفته شد:» (فعلًا از جهاد) دست نگهداريد؛ و نماز را به پا داريد؛ و [مالياتِ زكات بپردازيد. «و [لى هنگامى كه (در مدينه) جنگ (و جهاد) بر آنان مقرر شد، بناگاه دسته اى از آنان، از مردم مى هراسيدند، همانند هراسيدن از خدا يا هراسيدن شديدتر. و گفتند:» [اى پروردگار ما! چرا جنگ (و جهاد) را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا (اين فرمان را از) ما تا سرآمد نزديكى تأخير نينداختى؟! « (به آنها) بگو:» كالاى دنيا، اندك است؛ و براى كسى كه خودنگهدار باشد (نعمت هاى) آخرت، بهتر است؛ و كمترين ستمى، به شما نخواهد شد. « (77)

هر كجا باشيد، مرگ شما را در مى يابد؛ و اگر چه در برج هاى استوار [و مرتفع باشيد. و اگر (پيشامد) خوبى به آن (ساده دلان يا منافق) ان در رسد، مى گويند:» اين، از طرف خداست. «و اگر (حادثه) بدى به آنان در رسد، مى گويند:» اين از جانب توست. «بگو:» همه [اينها] از طرف خداست. «و اين گروه را چه شده است كه به فهم عميق سخن نزديك نيستند؟! (78)

هر چه از خوبى به تو مى رسد، پس از خداست؛ و هر چه از بدى به تو مى رسد، پس از خود توست. و تو را به رسالت براى مردم فرستاديم؛ و گواهى خدا (در اين باره) كافى است. (79)

ترجمه قرآن، ص: 91

هر كه از فرستاده [خدا] اطاعت كند، پس بيقين خدا را فرمان برده است. و هر كس روى برتابد، پس تو را (به عنوان) نگهبان [مستمر] برايشان نفرستاديم. (80)

و (منافقان) مى گويند:» فرمانبردار [يم ؛ « [ولى هنگامى كه از نزد تو بيرون مى روند، گروهى از

آنان شبانه، بر خلاف آنچه تو مى گويى تدبير مى كنند، و خدا آنچه را شبانه تدبير مى كنند، مى نگارد. پس از آنان روى گردان، و بر خدا توكّل كن؛ و كارسازى خدا كافى است. (81)

و آيا در قرآن تدبّر نمى كنند؟ و اگر (بر فرض) از طرف غير خدا بود، حتماً در آن اختلاف فراوانى مى يافتند. (82)

و هنگامى كه خبرى (حاكى) از ايمنى يا ترس به آن [منافق ان برسد، منتشرش سازند، و [لى اگر (بر فرض) آن را به فرستاده [خدا] و به اولياى امر از بينشان، ارجاع دهند، از ميان آنان كسانى كه آن را استنباط مى كنند، حتماً به (درستى و نادرستى) آن آگاهى دارند. و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، مسلماً جز اندكى (از شما، همگى) از شيطان پيروى مى كرديد. (83)

پس (اى پيامبر) در راه خدا جنگ كن! و جز خودت مكلّف نيستى. و [لى مؤمنان را (بر جهاد) برانگيز؛ اميد است خدا از قدرت كسانى كه كفر ورزيدند، جلوگيرى كند. و خدا قدرت بيشتر، و مجازات شديدترى دارد. (84)

هر كس به صورت وساطت نيكويى (در كار خير) واسطه شود، بهره اى از آن برايش خواهد بود؛ و هر كس به صورت وساطت بدى (در كارى) واسطه شود، برايش سهمى از آن خواهد بود؛ و خدا بر هر چيزى، نگهدار و حسابگر است. (85)

و هر گاه با زنده بادى به شما زنده باد گفته شود (و به شما سلام يا اظهار محبت نمايند،) پس بهتر از آن، زنده باد گوييد (و پاسخ بهترى به محبت ها دهيد)، و يا (همانند) آن را پاسخ دهيد، كه خدا بر هر چيزى حسابگر است.

(86)

ترجمه قرآن، ص: 92

خدا، هيچ معبودى جز او نيست؛ بيقين، در روز رستاخيز- كه هيچ ترديدى در آن نيست- شما را جمع خواهد كرد. و چه كسى از خدا، در سخن راستگوتر است؟! (87)

و شما را چه شده، كه در مورد (جنگ با) منافقين دو دسته شده ايد؟! و حال آنكه خدا آنان را بخاطر دستاوردشان سرنگون كرده است. آيا مى خواهيد كسى را كه خدا در گمراهى [اش، وا] نهاده است، راهنمايى كنيد؟! و هر كه را خدا در گمراهى (اش، وا) نهاد، پس هيچ راهى براى (هدايت) او نخواهى يافت. (88)

[منافقان آرزو دارند، كه [شما] كافر شويد، همانگونه كه [خود] كفر ورزيدند، و مساوى يكديگر شويد. بنابراين، از ميان آنان دوستانى مگيريد، تا اينكه در راه خدا هجرت نمايند. و اگر (از هجرت) روى برتافتند، پس هر كجا آنان را يافتيد، ايشان را (به اسارت) بگيريد، (و در صورت ضرورت) آنان را بكشيد. و از بين آنان، هيچ دوست و ياورى مگيريد. (89)

مگر كسانى كه بپيوندند به گروهى، كه ميان شما و ميان آنان پيمان محكمى است، يا نزد شما بيايند، در حالى كه [بيقين سينه هاى آنان از پيكار با شما يا پيكار با قومشان، به تنگ آمده است. و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، قطعاً آنان را بر شما مسلّط مى كرد، و حتماً با شما پيكار مى كردند. پس اگر از شما كناره گيرى كرده و با شما پيكار ننموده اند، و با شما طرح صلح افكندند، پس خدا هيچ راهى براى (تعدّى) شما بر آنان قرار نداده است. (90)

بزودى (گروه) ديگرى را خواهيد يافت، كه مى خواهند از شما آسوده خاطر شوند و از قومشان

(نيز) ايمن باشند. (ولى) هر گاه به سوى فتنه (و بت پرستى) بازگردانده شوند، در آن سرنگون مى شوند. پس اگر از (درگيرى با) شما كناره گيرى نكرده و با شما طرح صلح نيفكنده و دست از شما نكشيده اند، پس آنان را هر كجا يافتيد، ايشان را (به اسارت) بگيريد و بكشيدشان. و آنانند كه براى شما، تسلّطى آشكار، بر آنان قرار داديم. (91)

ترجمه قرآن، ص: 93

و براى هيچ مؤمنى سزاوار نيست كه مؤمنى را بكُشد، مگر اشتباهى (رخ دهد؛) و هر كس مؤمنى را به اشتباه بكُشد، پس آزاد كردن بنده مؤمنى (واجب است)، و خونبهايى به خانواده اش پرداخته شود؛ مگر اينكه [آنان خونبها را] ببخشند. و اگر [مقتول ، از گروهى باشد كه دشمن شماست، در حالى كه وى مؤمن بوده، پس آزاد كردن بنده مؤمنى (واجب است)؛ و اگر [مقتول از گروهى باشد كه بين شما و بين آنان پيمان محكمى است، پس [بايد] خونبهايى به خانواده اش پرداخت، و بنده مؤمنى آزاد كند؛ و هر كس (بنده مؤمنى) نيافت، پس روزه دو ماه پياپى بر او واجب است. (اين نوعى تخفيف و) توبه پذيرى خداست؛ و خدا، داناى فرزانه است. (92)

و هر كس، عمداً مؤمنى را بكُشد، پس كيفرش (آتش) جهنّم است، در حالى كه در آنجا ماندگار است؛ و خدا بر او خشم مى گيرد؛ و او را از رحمتش دور مى سازد؛ و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است. (93)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه (براى جهاد) در راه خدا سفر مى كنيد، پس تحقيق كنيد؛ و به كسى كه (اظهار اسلام مى كند و) با شما طرح صلح مى افكند، نگوييد:» مؤمن نيستى. «در

حالى كه زندگى ناپايدار پست (دنيا و غنائمش) را مى جوييد، چرا كه غنيمت هاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما (نيز) قبلًا همين گونه بوديد، و خدا بر شما منّت نهاد. پس، (خوب) تحقيق كنيد؛ براستى كه خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (94)

ترجمه قرآن، ص: 94

مؤمنان فرو نشسته (از جهاد)، كه بدون ضرر (و بيمارى) اند، با مجاهدانى كه در راه خدا با اموالشان و جان هايشان [جهاد نمودند] مساوى نيستند؛ خدا مجاهدانى را كه با اموالشان و جان هايشان [جهاد كردند]، بر فرو نشستگان (از جهاد) به رتبه اى برترى بخشيده است؛ و خدا همگان را وعده [پاداش نيك داده است، و [لى خدا مجاهدان را بر فرو نشستگان (از جهاد)، به پاداشى بزرگ، برترى بخشيده است. (95)

رتبه هايى و آمرزشى و رحمتى، از جانب خدا (نصيب آنان مى گردد)؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (96)

در واقع كسانى كه فرشتگان، [جان هاى ايشان را بطور كامل گرفتند، در حالى كه به خويشتن ستمكار بودند، (فرشتگان به آنان) گفتند:» در چه [حالى بوديد؟ « (در پاسخ) گفتند:» ما در زمين، مستضعف بوديم. « (فرشتگان) گفتند:» آيا زمين خدا، وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟! «پس آنان مقصدشان جهنّم است، و بد فرجامى است؛ (97)

مگر مستضعفانى از مردان و زنان و كودكان، كه توان چاره جويى ندارند، و به هيچ راهى رهنمون نمى شوند. (98)

و آنانند كه اميد است خدا آنها را ببخشد، و خدا بسيار بخشاينده آمرزنده است. (99)

و هر كس كه در راه خدا هجرت كند، در زمين مكان هاى [امنِ فراوان و گشايشى خواهد يافت؛ و هر كس [بعنوان مهاجرت به

سوى خدا و فرستاده او، از خانه اش بدر آيد، سپس مرگ او را فرا گيرد، پس بيقين پاداشش بر خداست؛ و خدا، بسيار آمرزنده مهرورز است. (100)

و هنگامى كه در زمين سفر مى كنيد، اگر از آشوبگرى كسانى كه كفر ورزيدند، (در مورد خود) تان مى ترسيد؛ پس هيچ گناهى بر شما نيست كه از نماز كم كنيد (و نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت بخوانيد)؛ [چرا] كه كافران، براى شما دشمنى آشكارند. (101)

ترجمه قرآن، ص: 95

و هر گاه در ميان آنان باشى، و (در ميدان جنگ) برايشان نماز را به پا داشتى، پس بايد دسته اى از آنان با تو (به نماز) ايستند، و بايد سلاح هايشان را بر گيرند؛ و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، پس بايد پشتِ سرِ شما (در ميدان نبرد) قرار گيرند، و دسته ديگرى كه نماز نگزارده اند (و در ميدان نبرد بودند)، بايد بيايند و با تو نماز گزارند؛ و بايد آمادگيشان را (حفظ كنند) و سلاح هايشان را (در حال نماز) بر گيرند؛ (زيرا) كسانى كه كفر ورزيدند، آرزو مى كنند كه از سلاح هايتان و وسايلتان غافل شويد، و با يك شبيخون (ناگهانى) به شما يورش آورند. و اگر شما از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، هيچ گناهى بر شما نيست كه سلاح هايتان را [بر زمين بگذاريد؛ و [لى آمادگيتان را (حفظ كنيد و وسايل دفاعى را) بر گيريد. براستى كه خدا براى كافران، عذاب خوار كننده اى آماده ساخته است. (102)

و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، پس در حال ايستاده، و نشسته، و بر پهلوهايتان [آرميده ، خدا

را ياد كنيد. و هر گاه آرامش يافتيد، پس نماز را (بطور معمول) بر پا داريد، [چرا] كه نماز، بر مؤمنان در اوقات معيّن [واجب و] مقرّر شده است. (103)

و در جستجوى گروه [دشمن سستى نورزيد؛ (زيرا) اگر شما همواره درد مى كشيد، پس آنان (نيز) همان گونه كه شما درد مى كشيد، درد مى كشند؛ و [لى شما چيزى از خدا اميد داريد كه [آنان بدان اميد ندارند؛ و خدا، داناى فرزانه است. (104)

در واقع ما اين كتاب را بحق به سوى تو فرو فرستاديم؛ تا با آنچه خدا به تو نمايانده (و آموخته)، در ميان مردم داورى كنى؛ و به نفع خائنان، دشمن (بى گناهان) مباش. (105)

ترجمه قرآن، ص: 96

و از خدا آمرزش بخواه؛ [چرا] كه خدا، بسيار آمرزنده مهرورز است. (106)

و از كسانى كه به خودشان خيانت كردند، دفاع مكن؛ [چرا] كه خدا هر كسى را كه خيانت پيشه گنهكار باشد، دوست ندارد. (107)

(خيانتكاران، زشتكارىِ خود را) از مردم پنهان مى دارند، و [لى از خدا پنهان نمى دارند؛ در حالى كه او (خدا) با آنان بود، وقتى كه شبانه تدبير مى كردند (در مورد) سخنى كه [خدا بدان راضى نبود؛ و خدا به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد. (108)

هان، شما همان ها هستيد، كه در زندگى پست (دنيا)، از آنان دفاع كرديد؛ پس چه كسى روز رستاخيز [در برابر] خدا از آنان دفاع خواهد كرد؟! بلكه چه كسى حمايتگر آنان خواهد بود؟! (109)

و هر كس [كار] بدى انجام دهد، يا بر خويشتن ستم كند، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را بسيار آمرزنده مهرورز خواهد يافت. (110)

و هر كس كه گناهى كسب كند، پس

فقط آن را به زيان خودش كسب كرده است؛ و خدا داناى فرزانه است. (111)

و هر كس خطا يا گناهى فراهم آورد سپس آن را، به بى گناهى نسبت دهد، پس بيقين [بارِ] تهمت و گناه آشكارى بر دوش گرفته است. (112)

اگر بخشش خدا و رحمتش بر تو نبود، حتماً دسته اى از آن (خيانتكاران يا منافق) ان آهنگ داشتند، كه تو را گمراه كنند؛ و [لى جز خودشان را گمراه نمى كنند؛ و هيچ گونه زيانى به تو نمى رسانند. و خدا، كتاب و حكمت بر تو فرو فرستاد، و آنچه را نمى دانسته اى به تو آموخت، و بخشش خدا بر تو بزرگ بوده است. (113)

ترجمه قرآن، ص: 97

در بسيارى از رازگويى ها [و جلسات محرمانه ايشان، هيچ خيرى نيست؛ مگر كسى كه (بدين وسيله،) به بخشش خالصانه اى، يا [كار] پسنديده اى، يا سازشى ميان مردم فرمان دهد؛ و هر كس براى طلب خشنودى خدا چنين كند، پس در آينده پاداش بزرگى به او خواهيم داد. (114)

و هر كس بعد از آنكه [راه هدايت برايش آشكار شد، با فرستاده [خدا] مخالفت كند، و (راهى) غير راه مؤمنان پيروى نمايد، او را تحت سرپرستى (معبودهايى) كه به عنوان سرپرست انتخاب كرده، قرار مى دهيم؛ و او را در جهنم داخل مى كنيم (و مى سوزانيم)؛ و [اين بد فرجامى است. (115)

در واقع خدا شرك ورزيدن به او را نمى آمرزد، و [گناهان پايين تر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى آمرزد. و هر كس به خدا شرك ورزد، پس بيقين به گمراهى دورى گمراه شده است. (116)

[مشركان غير از او (خدا)، جز [بت هاى مؤنّث را (بعنوان

پرستش) نمى خوانند، و جز شيطان سركش را نمى خوانند. (117)

خدا او را از رحمت خويش دور ساخت؛ و [شيطان گفت:» حتماً از بندگانت سهم معيّنى خواهم گرفت؛ (118)

و حتماً آنان را گمراه مى كنم؛ و قطعاً آرزومندشان مى سازم؛ و البته آنان را (به اعمال خرافى) فرمان مى دهم، پس حتماً گوشهاى دام ها را مى شكافند، و البته به آنان فرمان مى دهم، پس قطعاً آفرينشِ خدا را تغيير مى دهند. «و هر كس جز خدا، شيطان را به سرپرستى برگزيند پس بيقين، با ضرر آشكارى زيان ديده است. (119)

[شيطان به آنان وعده مى دهد؛ و آرزومندشان مى سازد؛ در حالى كه شيطان جز فريب، به آنان وعده نمى دهد. (120)

آن [پيروان شيط] ان مقصدشان جهنّم است؛ و هيچ راه فرارى از آنجا نمى يابند. (121)

ترجمه قرآن، ص: 98

و كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، بزودى آنان را در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كنيم كه از زير [درختان ش نهرها روان است، در حالى كه در آنجا هميشه ماندگارند؛ (اين) وعده حق خداست، و چه كسى در گفتار (و وعده)، از خدا راستگوتر است؟! (122)

(برترى و پاداش يا كيفر دادن افراد) بر طبق آرزوهاى شما و آروزهاى اهل كتاب نيست؛ هر كس (عمل) بدى انجام دهد، بر طبق آن كيفر داده مى شود؛ و جز خدا، براى خود، هيچ سرپرست و ياورى نمى يابد. (123)

و هر كس از مرد يا زن، (چيزى) از (اعمال) شايسته انجام دهد در حالى كه او مؤمن باشد، پس آنان داخل بهشت مى شوند؛ و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد. (124)

و دين چه كسى بهتر است، از آن كس كه چهره [وجود] ش را براى خدا تسليم

كند؛ در حالى كه او نيكوكار است، و از آيين ابراهيم حق گرا پيروى كند؟! و خدا ابراهيم را به دوستى گرفت. (125)

و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط براى خداست؛ و خدا به هر چيزى احاطه دارد. (126)

و (اى پيامبر) از تو در باره زنان پرسش مى كنند، بگو:» خدا در مورد آنان به شما پاسخ مى دهد و (نيز) آنچه در كتاب [قرآن بر شما خوانده مى شود، درباره دختران يتيم كه آنچه برايشان مقرر شده، به آنان نمى دهيد، و تمايل به ازدواجشان داريد، و (درباره) كودكان مستضعف، و (درباره) اينكه براى (اجراى) دادگرى در مورد يتيمان بپاخيزيد (پاسخگوى شماست)؛ و آنچه از نيكى انجام مى دهيد، پس در حقيقت خدا، بدان داناست. « (127)

ترجمه قرآن، ص: 99

و اگر زنى، از سركشى يا رويگردانى شوهرش، ترس داشته باشد، پس هيچ گناهى بر آن دو نيست در اينكه با آشتى، در ميانشان صلح بر قرار كنند؛ و صلح، بهتر است؛ و (گر چه در اين موارد) جان ها در معرض آزمندى است. و اگر نيكى كنيد و خود نگهدار باشيد، پس در واقع خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (128)

و نمى توانيد (از نظر محبت قلبى) در ميان زنان، عدالت برقرار كنيد، و اگر چه (بر عدالت) حريص باشيد؛ پس با تمام ميل (به يك طرف) مايل نشويد، تا آن (ديگرى) را مثل زن بى شوهر رها كنيد؛ و اگر اصلاح (و سازش) كنيد و خود نگهدار باشيد، پس يقيناً خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (129)

و اگر (به طلاق) جدا شوند، خدا هر كدام [از آن دو] را از گشايشش، بى نياز مى كند؛ و خدا گشايشگرى فرزانه

است. (130)

و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط براى خداست؛ و بيقين كسانى را كه پيش از شما به آنان، كتاب [الهى داده شده، و شما را، سفارش كرديم، كه [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد؛ و اگر كفر ورزيد، پس (به خدا زيانى نمى رسد، چرا) كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط براى خداست؛ و خدا توانگرى ستوده است. (131)

و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط براى خداست؛ و كار سازى خدا كافى است. (132)

اى مردم! اگر [خدا] بخواهد، شما را [از ميان مى برد و ديگران را (به جاى شما) مى آورد؛ و خدا بر اين [كار] تواناست. (133)

هر كه پاداش دنيا را بخواهد، پس پاداش دنيا و آخرت فقط نزد خداست؛ و خدا، شنواى بيناست. (134)

ترجمه قرآن، ص: 100

ترجمه قرآن 150

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! برپادارندگان دادگرى باشيد؛ [و] براى خدا گواهى دهيد، و گر چه (اين گواهى) به زيان خودتان، يا پدر و مادر و نزديكان (شما) باشد؛ اگر (يكى از آنها) توانگر يا نيازمند باشد، پس (در گواهى شما تأثير نگذارد، چرا كه) خدا سزاوارتر به (حمايت از) آن دو است. و از هوى [و هوس پيروى نكنيد؛ كه منحرف مى شويد. و اگر (حق را) تحريف كنيد، يا (از آن) روى گردانيد، پس در حقيقت خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (135)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و فرستاده او، و كتابى كه بر فرستاده اش فرود آورد، و كتاب [هاى الهى كه قبلًا فرو فرستاد، ايمان (واقعى) آوريد؛ و هر كس به خدا

و فرشتگان او و كتاب هايش و فرستادگان او و روز واپسين كفر ورزد، پس بيقين به گمراهى دورى، گمراه شده است. (136)

براستى كسانى كه ايمان آوردند، سپس كفر ورزيدند، و باز هم ايمان آوردند، و دگر بار كفر ورزيدند، سپس بر كفر (خود) افزودند، خدا آنان را نمى آمرزد؛ و آنان را به هيچ راهى، راهنمايى نمى كند. (137)

به منافقان مژده ده، كه عذابى دردناك براى شان (آماده) است! (138)

(همان) كسانى كه به جاى مؤمنان، كافران را دوستان [خود] مى گيرند؛ آيا عزّت را نزد آنان مى جويند؟ پس (اين خيالى خام است) چرا كه عزّت، همه از آنِ خداست. (139)

و بيقين در كتاب [قرآن، خدا اين حكم را] بر شما فرو فرستاده كه: هر گاه آيات خدا را بشنويد، در حالى كه آنها مورد انكار قرار گيرد، و آنها ريشخند شود، پس با آن (انكاركنندگان و ريشخند كنندگ) ان ننشينيد، تا به سخنى غير آن در آيند، چرا كه شما در اين هنگام، مثل آنانيد؛ بدرستى كه خدا جمع كننده همه منافقان و كافران در جهنّم است. (140)

ترجمه قرآن، ص: 101

(همان) كسانى كه در كمين شما هستند، و اگر پيروزى اى از جانب خدا به شما برسد، مى گويند:» آيا [ما] با شما نبوديم؟ «و اگر بهره اى براى كافران باشد، مى گويند:» آيا [ما] بر شما مُسلّط نبوديم، و شما را (از ورود به جمعِ) مؤمنان باز نمى داشتيم؟ «پس خدا در روز رستاخيز، ميان شما داورى مى كند؛ و خدا هيچ راهى براى (تسلّط) كافران بر مؤمنان قرار نداده است. (141)

براستى كه منافقان با خدا نيرنگ مى بازند؛ در حالى كه او به آنان ترفند مى زند؛ و هنگامى كه به نماز بر مى خيزند،

با كسالت بر مى خيزند؛ در حالى كه (در برابر) مردم ريا كارى مى كنند؛ و جز اندكى به ياد خدا نيستند. (142)

ميان آن (كفر و ايمان) سرگشتگانند، نه سوى اينها، و نه سوى آنهايند؛ و هر كه را خدا در گمراهى وا نهد، پس هيچ راهى براى (نجات) او نخواهى يافت. (143)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! غير از مؤمنان، كافران را دوست (و سرپرست) مَگيريد؛ آيا مى خواهيد، عليه خود دليلى روشن، براى خدا قرار دهيد؟! (144)

براستى كه منافقان در فروترين طبقات آتش (دوزخ) قرار دارند؛ و هيچ ياورى برايشان نخواهى يافت؛ (145)

مگر كسانى كه بازگشت كردند و اصلاح نمودند و به خدا تمسّك جُستند، و دينشان را براى خدا خالص گردانيدند؛ پس آنان با مؤمنانند؛ و خدا در آينده مؤمنان را، پاداش بزرگى خواهد داد. (146)

اگر سپاسگزارى كنيد و ايمان آوريد، خدا مى خواهد با عذابِ شما چه كند؟ و خدا سپاسگزارى داناست. (147)

ترجمه قرآن، ص: 102

خدا، بانگ زدن به بد زبانى را، دوست ندارد؛ مگر كسى كه مورد ستم واقع شده باشد؛ و خدا، شنواى داناست. (148)

اگر نيكى را آشكار كنيد يا پنهانش سازيد، يا از بدى در گذريد، پس در واقع خدا، بخشاينده اى تواناست. (149)

براستى كسانى كه به خدا و فرستادگانش كفر مى ورزند، و مى خواهند كه بين خدا و فرستادگانش جدايى اندازند، و مى گويند:» به برخى ايمان مى آوريم، و برخى را انكار مى كنيم. «و مى خواهند ميان آن (دو) راهى را اتخاذ كنند، (150)

در حقيقت آنان، فقط كافرند؛ و براى كافران، عذابى خوار كننده فراهم ساخته ايم. (151)

و [لى كسانى كه به خدا و فرستادگانش ايمان آورده، و ميان هيچ يك از آنان فرق نگذاشته اند، آنان

در آينده [خدا،] پاداش هايشان را به آنها خواهد داد؛ و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (152)

(يهوديانِ) اهل كتاب از تو مى خواهند كه كتابى از آسمان (يكباره) بر آنان فرود آورى؛ و بيقين از موسى، بزرگ تر از اين را خواستند، و گفتند:» خدا را آشكارا به ما بنماى! «پس بخاطر ستمشان، صاعقه آنان را فرو گرفت. سپس، بعد از دليل هاى روشن (معجزه آسا) كه برايشان آمد، گوساله (پرستى) را انتخاب كردند، و [لى ما] آن را بخشيديم؛ و به موسى، دليلى روشن داديم. (153)

و بخاطر (گرفتن) پيمان محكم از آنان، (كوه) طور را بر فرازشان بر افراشتيم؛ و به آنان گفتيم:» از در (بيت المقدس) فروتنانه وارد شويد. «و (نيز) به آنان گفتيم:» در (روز) شنبه تعدّى نكنيد. «و از آنان پيمان محكم شديدى گرفتيم. (154)

ترجمه قرآن، ص: 103

پس به سبب شكستن ايشان پيمان خويش را، و انكارشان (نسبت) به آيات خدا، و بناحق كشتن آنان پيامبران را، و گفتارشان (كه):» دل ها (و مركز ادراك) ما پوشش [و مانع دارد. « (از رحمت خدا دور شدند.) بلكه خدا بخاطر كفرشان، بر آن (دل) ها مُهر نهاده؛ پس جز اندكى ايمان نمى آورند؛ (155)

و (نيز) بخاطر كفرشان، و گفتارشان (كه) تهمت بزرگى بر مريم بود؛ (156)

و (بخاطر) گفتارشان:» كه ما، مسيح، عيسى پسر مريم، فرستاده خدا را كشتيم. « (از رحمت خدا دور شدند.) و حال آنكه وى را نكشتند، و او را بر دار نياويختند، و ليكن (امر) بر آنان مشتبه شد. و قطعاً كسانى كه در (باره قتل) او اختلاف كردند، از آن در شكّند، و براى شان هيچ علمى به آن جز پيروى از

گمان نيست. و يقيناً او را نكشتند؛ (157)

بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد؛ و خدا، شكست ناپذيرى فرزانه است. (158)

و (كسى) از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش، حتماً به او [عيسى ايمان مى آورد؛ و روز رستاخيز [مسيح،] بر آنان گواه خواهد بود. (159)

و بخاطر ظلم كسانى كه يهودى شدند، و به سبب منع زيادشان از راه خدا، (بخشى از خوراكى هاى) پاكيزه اى را كه براى آنان حلال شده بود، بر آنان حرام كرديم. (160)

و (همچنين بخاطر) ربا گرفتنشان، در حالى كه، بيقين از آن منع شده بودند، و به ناروا خوردنشان اموال مردم را، و براى كافران از ايشان، عذاب دردناكى آماده كرده ايم. (161)

و ليكن استواران در دانش از ميان آن (يهودي) ان و مؤمنان، به آنچه به سوى تو فرود آمده، و آنچه پيش از تو فرو فرستاده شده، ايمان مى آورند؛ و (بويژه) بر پا دارندگان نماز و پرداخت كنندگان (مالياتِ) زكات و ايمان آورندگان به خدا و روز باز پسين؛ آنان (اند كه) بزودى پاداش بزرگى به ايشان خواهيم داد. (162)

ترجمه قرآن، ص: 104

بدرستى كه ما به سوى تو وحى نموديم، همان گونه كه به سوى نوح و پيامبران بعد از او وحى نموديم؛ و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و (پيامبران از) فرزندان (او) و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم؛ و به داود» زبور «داديم. (163)

و فرستادگانى كه بيقين (سرگذشت) آنان را پيش از اين، بر تو حكايت نموديم، و فرستادگانى كه (سرگذشت) شان را بر تو حكايت نكرديم؛ و خدا با موسى سخن گفت، سخن

گفتنى (بدون واسطه). (164)

فرستادگانى كه مژده آور و هشدار دهنده بودند، تا بعد از اين فرستادگان، براى مردم حُجّتى بر خدا نباشد؛ و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (165)

ليكن خدا به آنچه بر تو فرو فرستاد گواهى مى دهد، كه آن را از روى علمش فرو فرستاده است؛ و فرشتگان (نيز) گواهى مى دهند، و (هر چند كه) گواهىِ خدا كافى است. (166)

قطعاً كسانى كه كفر ورزيدند، و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، به گمراهى دورى، گمراه شده اند. (167)

بدرستى كسانى كه كفر ورزيدند، و ستم كردند، هرگز خدا آنان را نمى آمرزد، و آنان را به هيچ راهى راهنمايى نخواهد كرد، (168)

مگر به راه جهنّم، در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند؛ و اين [كار] براى خدا آسان است. (169)

اى مردم! فرستاده [موعود]، از جانب پروردگارتان، حق را براى شما آورد؛ پس ايمان بياوريد، كه براى شما بهتر است. و اگر كفر ورزيد، پس (به خدا زيانى نمى رسد،) چرا كه آنچه در آسمان ها و زمين است فقط از آن خداست؛ و خدا، داناى فرزانه است. (170)

ترجمه قرآن، ص: 105

اى اهل كتاب! در دينتان، غُلُوّ مَكنيد؛ و در باره خدا، جز حق مَگوييد. مسيح، عيسى پسر مريم فقط فرستاده خدا، و كلمه اوست؛ كه او را به سوى مريم افكنده، و روحى از جانب اوست. پس، به خدا و فرستادگانش، ايمان آوريد؛ و نگوييد:» [خدا] سه گانه است. « (به اين سخنان) پايان دهيد، كه براى شما بهتر است. [چرا] كه خدا، فقط معبودى يگانه است؛ او منزه است از اينكه برايش فرزندى باشد؛ [زيرا] آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط از آنِ اوست؛ و

كار سازىِ خدا كافى است. (171)

مسيح و فرشتگان مقرّب، ابا ندارند از اينكه بنده خدا باشند؛ و هر كس از پرستش او، امتناع ورزد، و تكبّر كند، پس بزودى (خدا در قيامت) همه آنان را به سوى خود گرد خواهد آورد. (172)

و امّا كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، پس پاداششان را بطور كامل به آنان خواهد داد؛ و از بخشش خود، بر ايشان خواهد افزود. و اما كسانى كه امتناع ورزيدند، و تكبّر كردند، پس با عذابى دردناك، آنان را عذاب خواهد كرد؛ و غير از خدا، هيچ سرپرست و ياورى براى (خود) شان نمى يابند. (173)

اى مردم! بيقين دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و نورى آشكار به سوى شما فرو فرستاديم. (174)

و امّا كسانى كه به خدا ايمان آوردند و به آن (نور قرآن) تمسّك جُستند، پس بزودى (خدا) آنان را در رحمتى و بخششى از جانب خويش در آورد؛ و آنان را به راهى راست، به سوى خود راهنمايى مى كند. (175)

ترجمه قرآن، ص: 106

از تو (در باره كلاله، يعنى وارثان ميّتى كه فرزند و پدر و مادر ندارد،) پرسش مى كنند، بگو:» خدا در مورد كلاله، به شما پاسخ مى دهد: اگر مردى بميرد، كه هيچ فرزندى برايش نيست، و براى او خواهرى باشد، پس نصف ميراث، فقط براى اوست؛ و (اگر خواهرى از دنيا برود، و وارث او يك برادر باشد،) او (تمامِ) ميراث آن (خواهر) را مى برد، اگر براى آن (خواهر) هيچ فرزندى نباشد؛ و اگر (وارثان)، دو خواهر باشند، پس دو سوم ميراث فقط براى آن دو است؛ و اگر (آن وارثان) برادران و خواهران

باشند، پس براى پسر، همچون بهره (و سهام ارث) دو دختر باشد؛ خدا (اين احكام را) براى شما روشن بيان مى كند تا مبادا گمراه شويد؛ و خدا به هر چيزى داناست. « (176)

5- سورة المائدة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به قراردادها وفا كنيد. (گوشت و جنينِ) دام هاى زبان بسته براى شما حلال گرديده، مگر آنچه (حكمش) بر شما خوانده مى شود. در حالى كه شما در احرام هستيد، شكار كردن را حلال نشمريد. براستى خدا هر چه را بخواهد، حكم مى كند. (1)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! (نه مراسم حج و) نشانه هاى خدا، و نه ماه [هاى حرام، و نه قربانى هاى بى نشان و نه نشاندار، و نه قصد كنندگان خانه محترم [خدا]، در حالى كه بخششى و خشنودى اى از پروردگارشان مى جويند، را (حرمت شكنى نكنيد) و حلال ندانيد. و هنگامى كه از احرام بيرون آمديد، پس (مى توانيد) شكار كنيد. و البته، كينه توزى گروهى، براى اينكه شما را از (آمدن به) مسجد الحرام (در صلح حديبيه) باز داشتند، شما را وادار نكند كه تعدّى نماييد. و بر (اى) نيكوكارى و (خود نگهدارى و) پارسايى با يكديگر همكارى كنيد؛ و بر (اى) گناه و تعدّى با يكديگر همكارى ننماييد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، [چرا] كه خدا سخت كيفر است. (2)

ترجمه قرآن، ص: 107

بر شما حرام شده است: (خوردن) مردار، و خون، و گوشت خوك، و آنچه را كه [به هنگام سر بريدن نام غير خدا بر آن بانگ زده شده، و (حيوانات) خفه شده، و بر اثر زدن، (يا بيمارى) مرده، و از بلندى افتاده و

جان سپرده و به ضرب شاخ كشته شده، و آنچه درّنده (از آن) خورده- مگر آنچه را (زنده در يابيد و) سر بِبُريد- و آنچه بر (آستان) بت هاى سنگى سر بريده شده است، و (نيز) تقسيم كردن (گوشت حيوان) بوسيله چوب هاى شرط بندى؛ اين (كارها همگى) نافرمانى است.- امروز، كسانى كه كفر ورزيدند، از (زوال) دين شما نااميد شدند؛ پس، از آنها نهراسيد؛ و (از مخالفت من) بهراسيد! امروز، دين شما را برايتان كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را براى شما [بعنوان دين پذيرفتم.- و هر كس به اضطرار افتد، در حالى كه گرسنه، [و] غير متمايل به گناه باشد، پس (مانعى ندارد كه از آنها بخورد، چرا) كه خدا، بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (3)

از تو مى پرسند:» چه چيزهايى براى شان حلال شده است؟ «بگو:» [همه پاكيزه ها، براى شما حلال گرديده، و (نيز شكار) حيوانات شكارى كه آموزش داده ايد، در حالى كه (شما) مربيان سگ هاى شكارى هستيد [و] از آنچه خدا به شما آموخته، به آنها آموزش مى دهيد. (براى شما حلال است؛) پس، از آنچه براى شما [گرفته و] نگه داشته اند، بخوريد؛ و (به هنگام فرستادن حيوان شكارى) نام خدا را بر آن ببريد؛ و [خودتان را] از [عذابِ خدا حفظ كنيد، كه خدا حسابرسى سريع است. (4)

امروز، (همه) پاكيزه ها براى شما حلال شده و غذاى كسانى كه به آنان كتاب (الهى) داده شده، براى شما حلال، و غذاى شما براى آنان حلال است؛ و (نيز) زنان پاكدامن از مؤمنان، و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب [الهى

داده شده (حلال اند؛) هنگامى كه مَهرهايشان را به آنان بپردازيد، در حالى كه پاكدامنانى غير زشت كارِ (غير زناكار) باشيد، و نه اينكه زنان را در پنهانى دوست (خود) بگيريد. و هر كس (اركان) ايمان را انكار كند، پس قطعاً عملش تباه گشته؛ و او در آخرت از زيانكاران است. (5)

ترجمه قرآن، ص: 108

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه براى نماز بر مى خيزيد، پس چهره هايتان و دست هايتان را تا آرنج بشوييد؛ و سرهايتان و پاهايتان را تا دو مَفْصل [يا برآمدگى روى پاها] مسح كنيد. و اگر جُنُب هستيد، پس (با غسل كردن خود را) پاك كنيد. و اگر بيماريد يا در مسافرتيد [و] يا يكى از شما، از مكان پستِ (دستشويى) آمد، يا با زنان تماس (جنسى) داشتيد، و آبى (براى وضو يا غسل) نيافتيد، پس بر زمينِ پاكِ [نيكو] تيمّم كنيد؛ و از آن، بر چهره ها و دست هايتان بكشيد. خدا نمى خواهد، تا بر شما هيچ تنگ بگيرد، و ليكن مى خواهد، تا شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد؛ تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (6)

و به ياد آريد نعمت خدا را بر شما، و پيمان محكمش را كه با آن از شما ميثاق گرفت، آنگاه كه گفتيد:» شنيديم و اطاعت كرديم. «و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، براستى كه خدا به (اسرار) درون سينه ها داناست. (7)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! قيام كنندگان براى خدا، [و] گواهى دهندگان به دادگرى باشيد؛ و البته كينه ورزى گروهى، شما را وا ندارد بر اينكه عدالت نكنيد، عدالت كنيد! كه آن به (خود نگهدارى و) پارسايى نزديك تر است. و [خودتان را] از

[عذاب خدا حفظ كنيد، كه خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (8)

خدا، به كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، وعده داده، كه آمرزش و پاداش بزرگى براى آنان است. (9)

ترجمه قرآن، ص: 109

و كسانى كه كفر ورزيدند، و نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخند. (10)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را بر (خود) تان ياد كنيد؛ آنگاه كه گروهى (از دشمنان سوءِ) قصد داشتند، دست هايشان را به سوى شما بگشايند؛ و [خدا] دستشان را از شما كوتاه كرد. و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد. و مؤمنان، پس بايد، تنها بر خدا توكّل كنند. (11)

و بيقين خدا از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) پيمان محكم گرفت. و از ميان آنان دوازده سرپرست برانگيختيم. و خدا (به آنان) گفت:» براستى من با شما هستم؛ اگر نماز را بر پا داريد، و [مالياتِ زكات را بپردازيد، و به فرستادگانم ايمان آوريد و آنان را گرامى داريد، و» قرض الحسنه اى «به خدا وام دهيد، قطعاً بدى هايتان را از شما مى زدايم؛ و حتماً شما را در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كنم كه از زير [درختان ش نهرها روان است؛ و هر كس از شما بعد از آن، كفر ورزد، پس بيقين از راه درست گمراه شده است. (12)

پس بخاطر آنكه آنان، پيمانشان را شكستند، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم؛ و دل هايشان را سخت گردانيديم، در حالى كه سخنان (خدا) را از جايگاههايش مى گردانند؛ و قسمتى از آنچه را كه بدان تذكر داده شده بودند، فراموش كردند؛ و هميشه از خيانتى (تازه) از آنان آگاه مى شوى، مگر

اندكى از آنان (كه خيانت نكردند) پس آنان را ببخش و درگذر؛ كه خدا نيكو كاران را دوست مى دارد. (13)

ترجمه قرآن، ص: 110

و از كسانى كه گفتند:» بدرستى ما مسيحى هستيم. «پيمان محكم (ى از) ايشان گرفتيم؛ و [لى قسمتى از آنچه را كه بدان تذكر داده شده بودند، فراموش كردند؛ و تا روز رستاخيز در ميانشان دشمنى و كينه افكنديم. و خدا در آينده، آنان را از آنچه همواره با زيركى انجام مى داده اند، آگاه خواهد ساخت. (14)

اى اهل كتاب! در واقع فرستاده ما به سوى شما آمد، در حالى كه بسيارى از چيزهايى، از كتاب [الهى را كه همواره پنهان مى داشتيد، براى شما روشن بيان مى كند؛ و بسيارى (از خطاهاى شما) را مى بخشد. بيقين براى شما از جانب خدا، نور و كتابى روشنگر آمده است. (15)

خدا كسى را كه از خشنودى او پيروى كند، بوسيله آن [كتاب ، به راه هاى سلامت، راهنمايى مى كند. و به رخصت خويش، آنان را از تاريكى ها به سوى نور بيرون مى برد؛ و به سوى راهى راست راهنمايى شان مى كند. (16)

كسانى كه گفتند:» بدرستى خدا، همان مسيح پسر مريم است. «بيقين كفر ورزيدند؛ بگو:» اگر خدا بخواهد مسيح پسر مريم و مادرش و كسانى كه در (روى) زمين هستند همگى را هلاك سازد، پس چه كسى از طرف خدا صاحب اختيار چيزى است؟ (تا مانع او شود.) فرمانروايى آسمان ها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد، فقط از آنِ خداست؛ هر چه بخواهد، مى آفريند؛ و خدا، بر هر چيزى تواناست. « (17)

ترجمه قرآن، ص: 111

و يهوديان و مسيحيان گفتند:» ما، پسران خدا و دوستانِ او هستيم. «بگو:»

پس چرا شما را بخاطر پيامد (گناهان) تان عذاب مى كند؟! بلكه شما (هم) بشرى هستيد از (جمله) كسانى كه آفريده است؛ هر كس را بخواهد، مى آمرزد؛ و هر كس را بخواهد، (و مستحق بداند) عذاب مى كند؛ و فرمانروايى آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، فقط از آنِ خداست؛ و فرجام (همه) فقط به سوى اوست. « (18)

اى اهل كتاب! بيقين فرستاده ما، پس از فاصله اى ميان فرستادگان، به سوى شما آمد؛ در حالى كه (حقايق را) براى شما روشن بيان مى كند؛ تا [مبادا در رستاخيز] بگوييد:» هيچ بشارتگر و هشدارگرى به سوى ما نيامد. «و بيقين بشارتگر و هشدارگرى به سوى شما آمد؛ و خدا بر هر چيزى تواناست. (19)

و (ياد كن) هنگامى را كه موسى به قومش گفت:» اى قوم [من ! نعمت خدا را بر خودتان به ياد آريد، هنگامى را كه در ميان شما، پيامبرانى قرار داد، و شما را صاحب اختيار (خود) قرار داد؛ و به شما چيزهايى داد، كه به هيچ يك از جهانيان نداده بود. (20)

اى قوم [من ! به سرزمين مقدّسى كه خدا براى شما مقرّر داشته، وارد شويد؛ و به پشتِ سرتان باز نگرديد و (مخالفت ننماييد، كه) زيانكار خواهيد شد. « (21)

(بنى اسرائيل) گفتند:» اى موسى! براستى كه گروهى زورگو، در آن (سر زمين) هستند؛ و مسلماً ما وارد آن (جا) نمى شويم، تا از آن (سرزمين) خارج شوند؛ و اگر آنها از آن (جا) خارج شوند، پس حتماً ما وارد خواهيم شد. « (22)

دو مردى از [ميان كسانى كه مى ترسيدند، [و] خدا به آن دو، نعمت داده بود، گفتند:» از آن دروازه

بَر ايشان (بتازيد و) وارد شويد، و هنگامى كه وارد آن شديد پس براستى شما پيروزمندانيد. و اگر مؤمنيد، پس فقط بر خدا توكّل كنيد. (23)

ترجمه قرآن، ص: 112

(بنى اسرائيل) گفتند:» اى موسى! تا (آنان) در آن (سر زمين) هستند، ما هرگز وارد آن (جا) نخواهيم شد؛ پس تو و پروردگارت برويد و (با آنان) پيكار كنيد، كه ما همين جا فرونشستگانيم. « (24)

(موسى) گفت:» پروردگارا! در واقع من جز صاحب اختيار خودم و برادرم نيستم، پس بين ما و بين گروه نافرمانبردار جدايى افكن. « (25)

[خدا به موسى فرمود:» پس در حقيقت آن (سر زمين)، چهل سال بر آنان ممنوع است، در حالى كه در [بيابان آن سر] زمين سرگردان خواهند بود؛ پس بر (سر نوشت) گروه نافرمانبردار تأسف مخور. « (26)

و (اى پيامبر!) خبر بزرگ حقيقى دو فرزند آدم را بر آنان بخوان [و پيروى كن ، هنگامى كه آن دو (كارى) نزديك كننده براى نزديكى (به پروردگار) انجام دادند؛ و از يكى از آن دو پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ (قابيل) گفت:» حتماً تو را خواهم كشت! « (هابيل) گفت:» خدا، تنها از پارسايان (خودنگهدار) مى پذيرد؛ (27)

اگر دستت را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستانم را به سوى تو دراز نمى كنم تا تو را بكشم، [چرا] كه من از (عذاب) خدا كه پروردگار جهانيان است، مى ترسم. (28)

[و چرا] كه من مى خواهم، تا با (بار) گناه من و گناه خودت (به سوى خدا) باز گردى، و از اهل آتش شوى؛ و اين كيفر ستمكاران است. « (29)

پس نفسش، او را به كشتن برادرش ترغيب كرد، و

او را كشت؛ و از زيانكاران گرديد. (30)

و خدا زاغى را برانگيخت كه در زمين جستجو كند، تا به او نشان دهد، چگونه [جسد] بد [بوى برادرش را پنهان كند. [قابيل گفت:» اى واى بر من! آيا عاجزم از اينكه مثل اين زاغ باشم و [جسد] بد [بوى برادرم را پنهان كنم؟! «و (سرانجام) از پشيمانان گرديد. (31)

ترجمه قرآن، ص: 113

از اين روى، بر بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) مقرّر داشتيم، كه هر كس، شخصى را بدون (ارتكاب قتلِ) كسى يا فسادى در زمين بكُشد، پس گويا همه مردم را كشته؛ و هر كس، شخصى را زنده بدارد، پس گويا همه مردم را زنده داشته است. و بيقين فرستادگان ما، دلايل روشن برايشان آوردند، آنگاه، قطعاً بسيارى از آنان، پس از آن، در زمين زياده روى كردند. (32)

كيفر كسانى كه با خدا و فرستاده اش مى جنگند و براى فساد در زمين مى كوشند، فقط اين است كه كشته شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست هايشان و پاهايشان، بر خلاف (يكديگر يعنى يكى از راست و يكى از چپ)، قطع شود؛ يا از سر زمين (خود) تبعيد گردند؛ اين، برايشان رسوايى اى در دنياست؛ و در آخرت عذاب بزرگى برايشان است. (33)

مگر كسانى كه پيش از اينكه توانايىِ (دست يافتن) بر آنان را پيدا كنيد، توبه كرده باشند؛ پس بدانيد كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (34)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد؛ و به او تقرّب جوييد؛ و در راه او جهاد كنيد؛ باشد كه شما رستگار شويد. (35)

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند، اگر (بر فرض) براى شان

تمام آنچه در زمين، و همانندش بهمراه آن باشد، براى آنكه آن را تاوان (نجات) از عذاب روز رستاخيز دهند، از آنان پذيرفته نمى شود؛ و براى شان عذابى دردناك است. (36)

ترجمه قرآن، ص: 114

(كافران) مى خواهند كه از آتش خارج شوند، و حال آنكه آنان از آن بيرون آمدنى نيستند؛ و برايشان عذابى پايدار است. (37)

و مردِ دزد و زنِ دزد، به كيفر آنچه بدست آورده اند [و] بخاطر مجازات [پيشگيرانه الهى، دست هايشان را قطع كنيد؛ و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (38)

و [لى هر كس پس از ستم كردنش، توبه كند و اصلاح نمايد، پس براستى خدا توبه او را مى پذيرد؛ [چرا] كه خدا، بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (39)

آيا ندانسته اى كه خدا، فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط براى اوست؟! هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) عذاب مى كند؛ و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) مى آمرزد؛ و خدا بر هر چيزى تواناست. (40)

اى فرستاده [خدا]! تو را اندوهگين نسازند كسانى كه در كفر ورزيدن [بر همديگر] پيشى مى گيرند، (چه) از كسانى كه با دهان هايشان گفتند:» ايمان آورديم. «در حالى كه دل هايشان ايمان نياورده بود؛ و (چه) از كسانى كه يهودى بودند. [آنان شنواى خوبى براى دروغ (گويى) هستند، [و] جاسوسان گروه ديگرى هستند، كه نزد تو نيامده اند؛ [و] سخنان را بعد از (قرار گرفتن در) جايگاه هايش دگرگون مى كنند، (و به يكديگر) مى گويند:» اگر اين (حكم) به شما داده شد پس آن را بپذيريد؛ و اگر آن به شما داده نشد، پس بيمناك باشيد (و از او دورى كنيد.) «و [لى كسى را كه خدا بخواهد او را به فتنه درافكند، (و

مجازاتش كند.) پس، از طرف خدا براى (دفاع) از او، هيچ چيزى را مالك نيستى. آنان كسانى هستند كه خدا نخواسته دل هايشان را پاك كند؛ در دنيا برايشان رسوايى، و در آخرت برايشان عذابى بزرگ است. (41)

ترجمه قرآن، ص: 115

(يهوديان) شنواى خوبى براى دروغ (گويى) هستند؛ [و] مال حرام، فراوان مى خورند؛ و اگر نزد تو آيند، پس در بين آنان داورى كن، يا از آنان روى گردان. و اگر از آنان روى گردانى، پس هيچ چيزى به تو زيان نمى رسانند؛ و اگر داورى مى كنى، پس به دادگرى در ميانشان حكم كن؛ كه خدا دادگران را دوست مى دارد. (42)

و چگونه تو را به داورى مى طلبند؟! در حالى كه تورات نزد آنان است؛ [و] در آن، حكم خدا هست؛ آنگاه بعد از اين (داورى خواستن) روى مى گردانند، در حالى كه آنان مؤمن نيستند. (43)

براستى كه ما تورات را در حالى كه در آن، رهنمود و نور بود فرو فرستاديم، [و] پيامبرانى كه تسليم (فرمان خدا) بودند، بوسيله آن براى كسانى كه يهودى بودند داورى مى كردند؛ و (همچنين) علماى ربّانى و دانشمندان (نيكو اثر)، به آنچه از كتاب خدا به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند، (داورى مى نمودند.) پس، از مردم نهراسيد، و از (مخالفت من) بهراسيد؛ و آيات مرا به بهاى اندكى نفروشيد. و كسانى كه بر طبق آنچه خدا فرو فرستاده داورى نكرده اند، پس تنها آنان، كافرانند. (44)

و بر آن (يهودي) ان در آن (تورات) مقرّر داشتيم، كه: جان عوض جان، و چشم عوض چشم، و بينى عوض بينى، و گوش عوض گوش، و دندان عوض دندان مى باشد؛ و زخم ها (نيز داراى) قصاص است؛

و هر كه آن را ببخشد، پس آن جريمه اى براى (گناهان) اوست؛ و كسانى كه بر طبق آنچه خدا فرو فرستاده، داورى نكرده اند، پس تنها آنان، ستمگرانند. (45)

ترجمه قرآن، ص: 116

و عيسى پسر مريم را به دنبال آثار آن (پيامبر) ان فرستاديم، در حالى كه مؤيّد تورات پيش از او بود؛ و انجيل را به او داديم كه در آن، رهنمود و نور بود؛ و مؤيّد تورات پيش از او بود؛ و رهنمود و پندى براى پارسايان (خود نگهدار) است. (46)

و اهل انجيل بايد بر طبق آنچه خدا در آن فرو فرستاده، داورى كنند. و كسانى كه بر طبق آنچه خدا فرو فرستاده داورى نمى كنند، پس تنها آنان نافرمانبردارند. (47)

و اين كتابِ [قرآن را بحق بر تو فرو فرستاديم، در حالى كه مؤيّد كتاب هاى پيش از آن است، و نگهبان بر آن [ها] است؛ پس بر طبق آنچه كه خدا فرو فرستاده، در بين آنان داورى كن؛ و از هوس هاى آنان پيروى نكن، در حالى كه (منحرف شده اى) از آنچه كه از (احكام) حق به سوى تو آمده است. براى هر كدام از شما شريعت و راه روشنى قرار داديم؛ و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، حتماً شما را يك امّت قرار مى داد، و ليكن (چنين نكرد) تا [اينكه شما را در مورد آنچه به شما داده، بيازمايد. پس در نيكى ها [بر يكديگر] پيشى گيريد؛ بازگشت همه شما، فقط به سوى خداست؛ و شما را (نسبت) به آنچه همواره در آن اختلاف مى كرديد، خبر خواهد داد. (48)

و در ميان آنان، بر طبق آنچه خدا فرو فرستاده داورى كن؛ و از هوس هاى آنان پيروى

مكن؛ و از آنان بيمناك باش، [مبادا] تو را در بخشى از آنچه خدا به سوى تو فرو فرستاده، به فتنه در اندازند. (و منحرف سازند.) و اگر آنان (از حكم تو) روى برتابند، پس بدان كه خدا مى خواهد آنان را به (سزاى) برخى پيامدهاى (گناهان) شان برساند؛ و قطعاً بسيارى از مردم نافرمانبردارند. (49)

و آيا خواستار حكم جاهليت اند؟! و براى گروهى كه يقين دارند، حكم چه كسى از خدا بهتر است؟ (50)

ترجمه قرآن، ص: 117

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! يهوديان و مسيحيان را هم پيمانان [و دوستان خود] مگيريد، برخى آنان هم پيمانان [و دوستان برخى [ديگر] ند. و هر كه از شما با آنان هم پيمان [و دوست شود، پس در حقيقت او از آنان است؛ براستى كه خدا، گروه ستمكاران را رهنمايى نمى كند. (51)

و مى بينى، كسانى را كه در دل هايشان [نوعى بيمارى است، در (هم پيمانى و دوستى با) آنان، بر يكديگر پيشى مى گيرند، در حالى كه مى گويند:» هراس داريم حادثه اى به ما در رسد. «و اميد است خدا پيروزى يا چيزى از نزدش (به نفع مسلمانان پيش) آورد، تا (آنان) از آنچه در دل هايشان پنهان داشتند، پشيمان گردند. (52)

و كسانى كه ايمان آورده اند، مى گويند:» آيا اين (منافق) ان كسانى هستند كه با شديدترين سوگندهايشان به خدا قسم ياد كردند: كه قطعاً آنان با شما هستند؟! «اعمالشان تباه گرديد، و زيانكار شدند. (53)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هر كس از شما از دين خود باز گردد، (به خدا زيانى نمى رساند؛) و در آينده خدا گروهى را مى آورد كه آنان را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان

فروتن، و در برابر كافران شكست ناپذيرند؛ در راه خدا جهاد مى كنند، و از هيچ سرزنش ملامتگرى ترس ندارند؛ اين، بخشش خداست آن را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى دهد؛ و خدا گشايشگرى داناست. (54)

سرپرست شما، تنها خدا و فرستاده او و كسانى كه ايمان آورده اند؛ مى باشند (همان) كسانى كه نماز را بر پا مى دارند، و در حالى كه آنان در ركوعند، زكات مى دهند. (55)

و هر كس كه ولايت خدا و فرستاده او و كسانى را كه ايمان آورده اند، بپذيرد، پس (از حزب خداست و) براستى كه تنها، حزب خدا پيروزمند است. (56)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! (افرادى) از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده، كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفته اند، و كافران را، دوستان [خود] مگيريد؛ و اگر مؤمنيد، [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد. (57)

ترجمه قرآن، ص: 118

و هنگامى كه (مردم را با اذان) به نماز فرا مى خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى گيرند؛ اين بخاطر آن است كه آنان گروهى هستند، كه خردورزى نمى كنند. (58)

بگو:» اى اهل كتاب! آيا از ما انتقام مى گيريد، جز بخاطر اينكه به خدا، و آنچه به سوى ما فرود آمده، و آنچه پيش (از اين) فرو فرستاده شده، ايمان آورده ايم؟! و اينكه اكثر شما نافرمانبرداريد. « (59)

بگو:» آيا شما را به كيفرى بدتر از اين در نزد خدا خبر دهم؟ كسى كه خدا او را از رحمت خود دور ساخته، و بر او خشم گرفته، و از آنان ميمون ها و خوك هايى قرار داده، و معبود (ان طغيانگر و بت ها) را پرستش كرده اند، منزلت آنان بدتر؛ و

از راه راست، گمراه ترند. « (60)

و هنگامى كه نزد شما مى آيند، مى گويند:» ايمان آورده ايم. «و [لى بيقين با كفر وارد شدند، و بيقين آنان با آن [كفر] خارج گرديدند؛ و خدا، به آنچه همواره پنهان مى كردند، داناتر است. (61)

و مى بينى كه بسيارى از آنان در گناه و تجاوز و حرامخواريشان، بر يكديگر پيشى مى گيرند؛ واقعاً چه بد است آنچه همواره انجام مى دادند! (62)

چرا (علماى) ربّانى و دانشمندان (نيكو اثر)، آنان را از سخنان گناه (آلود) شان و حرام خواريشان، منع نمى كنند؟! واقعاً چه بد است، آنچه را كه همواره با زيركى انجام مى دادند. (63)

و يهوديان گفتند:» دستِ خدا بسته است. «دست هايشان بسته باد! و بخاطر آنچه كه گفتند، از رحمت (الهى) دور شدند! بلكه هر دو دستِ (قدرتِ) او، گشاده است؛ هر گونه بخواهد، (و شايسته بداند) مصرف مى كند. و [لى آنچه از طرف پروردگارت، به سوى تو فرود آمده، حتماً بر طغيان و كفر بسيارى از آنان مى افزايد؛ و ما در ميان آنان تا روز رستاخيز، دشمنى و كينه افكنديم. هر گاه آتشى براى جنگ بر افروختند، خدا آن را خاموش ساخت؛ و براى فساد در زمين، مى كوشند؛ و خدا، فسادگران را دوست ندارد. (64)

ترجمه قرآن، ص: 119

و اگر (بر فرض) اهل كتاب ايمان آورده و خود نگهدارى كرده بودند، قطعاً بدى هايشان را از آنان مى زدوديم؛ و حتماً آنان را در بوستان هاى پر نعمت (بهشت) وارد مى ساختيم. (65)

و اگر (بر فرض) آنان، تورات و انجيل و آنچه را كه از جانب پروردگارشان بر آنان فرود آمده، به پا مى داشتند، حتماً از بالاى (سر) شان (نعمت هاى آسمانى) و از زير پاهايشان (نعمت هاى زمينى روزى)

مى خوردند؛ گروهى از آنان معتدل هستند، و [لى بسيارى از آنان بد رفتارى مى كنند. (66)

اى فرستاده [خدا]! آنچه را از طرف پروردگارت به سوى تو فرود آمده، برسان؛ و اگر انجام ندهى، پس پيام او را نرسانده اى؛ و خدا تو را از (گزند) مردم حفظ مى كند؛ براستى كه خدا گروه كافران (منكر) را راهنمايى نمى كند. (67)

بگو:» اى اهل كتاب! بر هيچ چيز (از آيين حقّ) نيستيد، تا اينكه تورات و انجيل و آنچه را از طرف پروردگارتان به سوى شما فرود آمده، به پا داريد. «و [لى قطعاً آنچه از طرف پروردگارت به سوى تو فرود آمده، بر طغيان و كفر بسيارى از آنان مى افزايد؛ پس بر گروه كافران اندوهگين مباش. (68)

در حقيقت كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده اند، و كسانى كه به (آيين) يهود گرويدند، و صابِئانِ (پيرو يحياى پيامبر) و مسيحيان، كسانى (از آنان) كه به خدا و روز بازپسين ايمان آوردند، و [كار] شايسته انجام دادند، پس هيچ ترسى بر آنان نيست، و نه آنان اندوهگين مى شوند. (69)

بيقين از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) پيمان محكم گرفتيم، و فرستادگانى را به سوى آنان فرستاديم؛ هر گاه فرستاده اى چيزى را كه خوشايند (هواى) نفس (شان) نبود، براى شان آورد، دسته اى را دروغگو خواندند، و دسته اى را مى كشتند. (70)

ترجمه قرآن، ص: 120

و پنداشتند، كه كيفرى نخواهد بود، پس نابينا و ناشنوا شدند؛ سپس (به سوى خدا بازگشتند و) خدا توبه آنان را پذيرفت؛ ديگر بار بسيارى از آنان نابينا و ناشنوا شدند؛ و خدا، به آنچه انجام مى دهند، بيناست. (71)

كسانى كه گفتند:» در واقع خدا همان مسيح پسر مريم است، «بيقين كفر ورزيدند؛

در حالى كه مسيح گفت:» اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب)! خدا را، كه پروردگار من و پروردگار شماست، پرستش كنيد؛ [چرا] كه هر كس به خدا شرك ورزد، پس حتماً خدا بهشت را بر او ممنوع ساخته، و مقصدش آتش است؛ و براى ستمكاران هيچ ياورى نيست. « (72)

كسانى كه گفتند:» در واقع خدا، سومين [خدا از] سه [خدا] است. «بيقين كفر ورزيدند؛ و هيچ معبودى جز معبود يگانه نيست؛ و اگر به آنچه مى گويند، پايان ندهند، حتماً به كسانى از آنان كه كفر ورزيدند، عذاب دردناكى خواهد رسيد. (73)

پس چرا به سوى خدا توبه (و بازگشت) نمى كنند، و از او آمرزش نمى طلبند؟! و حال آنكه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (74)

مسيح پسر مريم، جز فرستاده اى نيست، كه بيقين پيش از وى (نيز)، فرستادگان (ديگرى) بودند؛ و مادرش، بسيار راستگو بود؛ هر دو، همواره غذا مى خوردند؛ بنگر چگونه نشانه ها را برايشان روشن مى سازيم، سپس بنگر چگونه (از حق) بازگردانده مى شوند! (75)

بگو:» آيا جز خدا چيزى را مى پرستيد، كه مالك هيچ سود و زيانى براى شما نيست؟! در حالى كه تنها خدا، شنوا [و] داناست. « (76)

ترجمه قرآن، ص: 121

بگو:» اى اهل كتاب! در دين خود، بناحق بزرگ نمايى نكنيد؛ و از هوس هاى گروهى كه پيش از [اين گمراه گشتند و بسيارى را گمراه كردند، و از راه درست گم شدند، پيروى ننماييد. « (77)

كسانى از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب)، كه كفر ورزيدند، به زبان داود و عيسى پسر مريم، لعنت شدند؛ اين بدان سبب بود، كه نافرمانى كردند، و همواره تعدّى مى نمودند. (78)

همواره از [كارهاى ناپسندى كه آن را انجام مى دادند، يكديگر را

منع نمى كردند؛ واقعاً، همواره كار بدى انجام مى دادند! (79)

بسيارى از آنان را مى بينى، با كسانى كه كفر ورزيده اند، دوستى مى كنند؛ واقعاً بد بود آنچه خودشان از قبل براى خويش فرستادند؛ كه (در نتيجه) خدا بر آنان خشم گرفت، و آنان در عذاب ماندگارند. (80)

و اگر (بر فرض) به خدا و پيامبر و آنچه به سوى او فرود آمده، همواره ايمان مى آوردند، آن [كافر] ان را دوستان (خويش) نمى گرفتند؛ و ليكن بسيارى از آنان نافرمانبردارند. (81)

مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده اند، دشمن ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت؛ و قطعاً كسانى را كه گفتند:» براستى ما مسيحى هستيم، «نزديك ترين آن (مردم) ان در دوستى با مؤمنان خواهى يافت؛ اين بدان سبب است كه در ميان آنان، كشيشان و راهبانى هستند؛ و براستى كه آنان (در برابر حقّ) تكبّر نمى ورزند. (82)

ترجمه قرآن، ص: 122

و هنگامى كه آنچه را به سوى فرستاده [خدا] فرود آمده، مى شنوند، مى بينى در اثر حقيقتى كه شناخته اند، اشك (شوق) از ديدگانشان سرازير مى شود. مى گويند:» [اى پروردگار ما! ايمان آورديم، پس ما را با گواهان بنويس. (83)

و براى ما چه (عذرى) است، كه به خدا و آنچه از حقّ به ما رسيده است، ايمان نياوريم، و حال آنكه طمع داريم، پروردگارمان ما را در [زمره گروه شايستگان در آورد؟! « (84)

پس به پاس آنچه گفتند، خدا به آنان بوستان هاى (بهشتى) پاداش داد كه از زير [درختان ش، نهرها روان است، در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ و اين پاداش نيكوكاران است! (85)

و كسانى كه كفر ورزيدند، و نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخند. (86)

اى كسانى كه ايمان

آورده ايد! چيزهاى پاكِ [نيكو] را كه خدا براى شما حلال كرده است، ممنوع نسازيد؛ و (از حدّ) تجاوز ننماييد؛ [چرا] كه خدا متجاوزان را دوست نمى دارد. (87)

و از آنچه خدا» روزى «شما نموده، در حالى كه حلال و پاكيزه است، بخوريد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدايى كه شما به او ايمان داريد، حفظ كنيد. (88)

خدا شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده [بى توجه تان بازخواست نخواهد كرد؛ و ليكن به سبب سوگندهايى كه (محكم) ياد كرده (و شكسته ايد،) مؤاخذه مى كند، و جريمه آن: غذا دادن به ده (نفر) بينواست، از غذاى متوسطى كه به خانواده هايتان مى دهيد؛ يا لباس پوشاندن بر آنان؛ و يا آزاد سازى بنده اى؛ و هر كس كه (هيچ كدام از اينها را) نيابد، پس سه روز روزه بدارد؛ اين، جريمه سوگندهاى شماست، به هنگامى كه سوگند ياد مى كنيد (و مخالفت مى نماييد.) و سوگندهاى خود را پاس داريد (و نشكنيد.) اينگونه خدا آياتش را براى شما روشن بيان مى كند، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (89)

ترجمه قرآن، ص: 123

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شراب و قمار و بت ها و چوب هاى شرطبندى فقط پليدند [و] از كار شيطانند؛ پس، از آن [ها] دورى كنيد، باشد كه شما رستگار شويد. (90)

شيطان مى خواهد به سبب شراب و قمار، در بين شما فقط دشمنى و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد؛ پس آيا شما (به شرابخوارى و قماربازى) پايان مى دهيد؟! (91)

و خدا را اطاعت كنيد و فرستاده [او] را اطاعت نماييد؛ و (از مخالفت او) بيمناك باشيد؛ و اگر روى برتابيد، پس آگاه باشيد كه بر عهده فرستاده ما

رساندن [پيام روشنگر و] آشكار است. (92)

بر كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، هيچ گناهى در مورد آنچه (قبلًا) خورده اند، نيست؛ در صورتى كه (خود نگهدارى و) پارسايى كنند، و ايمان بياورند، و [كارهاى شايسته انجام دهند؛ سپس (خود نگهدارى و) پارسايى كنند و ايمان بياورند؛ سپس پارسايى (و خود نگهدارى) پيشه كنند و نيكى نمايند؛ و خدا، نيكوكاران را دوست مى دارد. (93)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! قطعاً خدا شما را به چيزى از شكار، در حالى كه آن در دسترس شما و نيزه هايتان است، مى آزمايد؛ تا خدا معلوم دارد، كسى را كه در نهان از او مى ترسد؛ و هر كس بعد از اين تعدّى كند، پس برايش عذابى دردناك است. (94)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حالى كه شما مُحرِم هستيد صيد را مكشيد؛ و هر كس از شما عمداً آن را بكشد پس كيفرى نظير آنچه كشته است، از چهار پايان (بر او واجب است؛) كه دو [نفر] عادل از شما، (معادل بودنِ) آن را داورى كنند؛ در حالى كه بصورت قربانى به (حريم) كعبه برسد؛ يا جريمه اى كه (همان) غذا دادن به بينوايان است؛ يا معادل آن، روزه اى (واجب است؛) تا سنگينى (كيفر) كارش را بچشد. خدا آنچه را در گذشته واقع شده بخشيده است، و [لى هر كس تكرار كند، خدا از او انتقام مى گيرد؛ و خدا شكست ناپذيرى صاحب انتقام است. (95)

ترجمه قرآن، ص: 124

صيدِ دريا و غذاى آن براى شما حلال شده است؛ تا بهره اى براى شما و براى مسافران (در حال احرام) باشد. ولى تا وقتى كه مُحرِم هستيد، شكار صحرا براى شما

حرام شده است؛ و [خودتان را] از [عذاب خدايى حفظ كنيد، كه فقط به سوى او گردآورى مى شويد! (96)

خدا، كعبه، خانه محترم، و ماه حرام، و قربانى هاى بى نشان، و قربانى هاى نشاندار را، [وسيله به پا داشتن (مصلحت ها) براى مردم قرار داد؛ اين (امور) بخاطر آن است كه بدانيد در واقع خدا، آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است، مى داند؛ و اينكه خدا به هر چيزى داناست. (97)

بدانيد كه خدا سخت كيفر، و اينكه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (98)

بر فرستاده [خدا وظيفه اى جز رساندن (پيام الهى) نيست؛ و خدا آنچه را آشكار مى نماييد، و آنچه را پنهان مى داريد، مى داند. (99)

بگو:» پليد و پاكِ [نيكو] مساوى نيستند، هر چند كه فزونى پليد [ها]، تو را به شگفتى اندازد؛ پس اى خردمندان، [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، باشد كه شما رستگار شويد. (100)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از چيزهايى پرسش نكنيد، كه اگر براى شما آشكار گردد، شما را اندوهگين مى كند؛ و اگر به هنگامى كه قرآن فرو فرستاده مى شود، از آنها پرسش كنيد، براى شما آشكار مى شود؛ خدا آن (پرسش هاى بيجا) را بخشيد؛ و خدا، بسيار آمرزنده اى بردبار است. (101)

بيقين گروهى از پيشينيان شما، آن (پرسش هاى بيجا را) پرسيدند، سپس (مخالفت كردند و) بدانها كافر گرديدند. (102)

خدا هيچ (ممنوعيتى، در مورد) حيوان گوشْ شكافته بارور، و شتر آزاد بارور، و گوسفند بارور، و حيوان نرينه حمايت شده اى، قرار نداده است؛ و ليكن كسانى كه كفر ورزيدند، بر خدا دروغ مى بندند؛ و اكثر آنان خردورزى نمى كنند. (103)

ترجمه قرآن، ص: 125

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» به

سوى آنچه خدا فرود آورده، و به سوى فرستاده [اش بياييد. «مى گويند:» آنچه پدرانمان را بر آن يافته ايم، ما را بس است. «و آيا اگر (بر فرض) پدرانشان هيچ چيزى نمى دانستند، و هدايت نيافته بودند (باز از آنها پيروى مى كنند)؟! (104)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بر شماست كه به خودتان [بپردازيد.] هر گاه شما هدايت يافتيد، كسى كه گمراه شده است، به شما زيانى نمى رساند. بازگشت همه شما فقط به سوى خداست؛ و شما را از آنچه همواره انجام مى داديد، آگاه خواهد كرد. (105)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد، در هنگام وصيّت [بايد] از بين شما، دو (نفر) عادل را به گواهى دادن ميان خود [فرا خوانيد]؛ يا اگر شما در زمين مسافرت كرديد، و مُصيبت مرگ، شما را فرا رسيد، (و گواه مسلمان نيافتيد،) دو (نفر) ديگر از غير (همكيشان خود) تان را [به گواهى بطلبيد]. و اگر (در راستگويى گواهان) شك كرديد، آن دو را بعد از نماز نگاه مى داريد، پس آن دو به خدا سوگند ياد كنند كه:» اين (گواهى به حقّ) را به هيچ بهايى نمى فروشيم، و اگر چه (به سود) نزديكان باشد؛ و گواهى الهى را پنهان نمى كنيم، كه (اگر چنين كنيم) در اين هنگام حتماً ما از گناهكارانيم. « (106)

و اگر اطلاعى حاصل شد، كه آن دو (شاهد،) مستحق (كيفر) گناهى شده اند، پس دو (نفر) ديگر (نزديكان ميّت) از كسانى كه آن دو (شاهد) نخستين بر آنان ستم كردند، به جاى آن دو قرار مى گيرند، و آن دو به خدا سوگند ياد مى كنند كه:» قطعاً گواهى ما، از گواهىِ آن دو،

سزاوارتر است؛ و تجاوزى نكرده ايم؛ كه (اگر چنين كنيم) در اين هنگام حتماً ما از ستمگرانيم. « (107)

اين [روش سوگند]، نزديك تر است، به اينكه گواهى را به صورت (صحيح) آن ادا كنند، يا بترسند از اينكه بعد از سوگند خوردنشان، سوگندهايى (به وارثان ميّت) برگردانده شود؛ و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، و گوش فرا دهيد؛ و خدا، گروه نافرمانبرداران را راهنمايى نمى كند. (108)

ترجمه قرآن، ص: 126

[ياد كن روزى را كه خدا، فرستادگان (ش) را جمع مى كند، پس مى گويد:» (در برابر دعوت،) چه پاسخى به شما داده شد؟ «مى گويند:» براى ما هيچ دانشى نيست؛ كه تنها تو، از همه (اسرار) نهان، بسيار آگاهى. « (109)

[ياد كن هنگامى را كه خدا گفت:» اى عيسى پسر مريم! نعمت مرا بر خودت و بر مادرت بياد آور؛ آنگاه كه تو را با» روح پاك «تأييد كردم؛ در حالى كه در گهواره و در ميان سالى، با مردم سخن مى گفتى؛ و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم؛ و هنگامى كه به رخصت من، از گِل [چيزى همانند شكل پرنده مى ساختى، و در آن مى دميدى، و به رخصت من، پرنده اى مى شد؛ و نابيناى مادرزاد، و (مبتلايان به) پيسى را به رخصت من، بهبود مى بخشيدى؛ و هنگامى كه مردگان را به رخصت من (زنده از قبر) بيرون مى آوردى؛ و هنگامى كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را از (آسيب رساندن به) تو، بازداشتم؛ در آن موقع كه دليل هاى [معجزه آسا] براى آنان آوردى، و [لى كسانى از آنان كه كفر ورزيدند، گفتند:» اين [ها] جز سِحرى آشكار نيست. «

(110)

و (ياد كن) هنگامى را كه به حواريون وحى كردم كه:» به من و فرستاده من، ايمان آوريد. «گفتند:» ايمان آورديم، و گواه باش كه ما تسليم هستيم. « (111)

[ياد كن هنگامى را كه حواريون گفتند:» اى عيسى پسر مريم! آيا پروردگارت مى تواند غذايى از آسمان بر ما فرود آورد؟ « [عيسى گفت:» اگر مؤمن هستيد [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد! « (112)

(حواريون) گفتند:» مى خواهيم از آن بخوريم، و دل هاى ما آرامش يابد؛ و بدانيم كه بيقين به ما راست گفته اى؛ و از شاهدان بر آن باشيم. « (113)

ترجمه قرآن، ص: 127

عيسى پسر مريم گفت:» خدايا! (اى) پروردگار ما! از آسمان غذايى بر ما فروفرست؛ كه عيدى براى اوّل ما و آخر ما، و نشانه اى از تو باشد؛ و ما را» روزى «ده؛ و تو بهترين» روزى «دهندگانى. « (114)

خدا فرمود:» حتماً من آن را بر شما فرود فرستم؛ و [لى بعد [از آن ، هر كس از شما كفر ورزد، پس مسلماً من با عذابى او را عذاب مى كنم كه هيچ يك از جهانيان را بدان عذاب نكرده باشم! « (115)

و [ياد كن هنگامى را كه خدا فرمايد:» اى عيسى پسر مريم! آيا تو، به مردم گفتى كه من و مادرم را، دو معبودِ غير از خدا، اتخاذ كنيد؟! « [عيسى گويد:» منزّهى تو! براى من (سزاوار) نيست كه چيزى را كه براى من حقّ نيست، بگويم! اگر آن را گفته بودم پس حتماً تو آن را مى دانستى؛ آنچه در جان من است، (تو) مى دانى؛ و آنچه در ذاتِ توست، (من) نمى دانم؛ كه تنها تو، از

همه (اسرار) نهان بسيار آگاهى. (116)

جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، [چيزى به آنان نگفتم؛ (به آنان گفتم) كه: خدا را كه پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد. و تا هنگامى كه در ميانشان بودم، بر آنان گواه بودم؛ و [لى هنگامى كه مرا بصورت كامل برگرفتى، تنها تو نگهبان آنان بودى؛ و تو بر هر چيزى، گواهى. (117)

اگر عذابشان كنى، پس براستى كه آنان بندگان تواند؛ و اگر آنان را بيامرزى، پس براستى كه تنها تو شكست ناپذير [و] فرزانه اى. « (118)

خدا فرمود:» اين، روزى است كه راستى راستگويان، به آنان سود مى بخشد؛ براى آنان بوستان هاى (بهشتى) است كه از زير [درختان ش نهرها روان است، در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند. خدا از آنان خشنود است، و آنان (نيز) از او خشنودند؛ اين كاميابى بزرگ است. « (119)

فرمانروايى آسمان ها و زمين و آنچه در آنهاست، فقط از آنِ خداست؛ و او بر هر چيزى تواناست. (120)

ترجمه قرآن، ص: 128

6- سورة الأنعام

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

ستايش مخصوص خدايى است كه آسمان ها و زمين را آفريد، و تاريكى ها و نور را قرار داد؛ سپس كسانى كه كفر ورزيدند، براى پروردگارشان، [شريكِ مساوى قرار مى دهند. (1)

او كسى است كه شما را از گِل آفريد؛ سپس سرآمد (غير حتمى براى عمر شما) مقرّر داشت؛ و سرآمد معيّن (و حتمى عمر شما) نزد اوست؛ سپس شما (در توحيد و قدرت او) ترديد مى كنيد! (2)

و او در آسمان ها و در زمين خداست؛ پنهان شما و آشكارتان را مى داند؛ و آنچه را بدست مى آوريد، مى داند. (3)

و هيچ نشانه اى از نشانه هاى پروردگارشان براى آنان نمى آيد، مگر

اينكه از آن رويگردانند. (4)

و بيقين آنان، هنگامى كه حق به سراغشان آمد، تكذيب كردند! پس در آينده اخبار بزرگ چيزى كه همواره آن را ريشخند مى كردند، به آنان خواهد رسيد. (5)

آيا اطلاع نيافته اند كه پيش از آنان چه بسيار، گروه هايى را هلاك كرديم؟! كه در زمين به آنان امكاناتى داديم، كه براى شما آنچنان امكاناتى فراهم نكرديم؛ و [باران هاى پى در پى آسمان را بر آنان فرستاديم؛ و نهرهايى قرار داديم، كه از زير (شهرهاى) آنان روان باشد؛ و آنان را بخاطر پيامدهاى (گناهان) شان هلاك ساختيم؛ و گروه هاى ديگرى بعد از آنان پديد آورديم. (6)

و اگر (بر فرض) نوشته اى در صفحه (كاغذ) بر تو فرو فرستيم، و آن را با دست هايشان لمس كنند، حتماً كسانى كه كفر ورزيدند، مى گويند:» اين، جز سِحرى آشكار نيست! « (7)

و [مشركان گفتند:» چرا هيچ فرشته اى بر او فرود نيامد. «و [لى اگر (بر فرض) فرشته اى فرود مى آورديم، حتماً كار تمام شده بود؛ سپس (اگر مخالفت مى كردند) مهلت داده نمى شدند. (8)

ترجمه قرآن، ص: 129

و اگر (بر فرض) او را فرشته اى قرار مى داديم، حتماً وى را [بصورت مردى در مى آورديم؛ و مسلماً (به پندار آنها كار را) بر آنان مشتبه مى ساختيم؛ آنچه (را بر ديگران) مشتبه مى سازند! (9)

و بيقين پيش از تو فرستادگانى ريشخند شدند؛ و [لى آنچه كه همواره آن را ريشخند مى كردند، كسانى از آنان را كه ريشخند مى كردند فرو گرفت. (10)

بگو:» در زمين گردش كنيد! سپس بنگريد فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟! « (11)

بگو:» آنچه در آسمان ها و زمين است، از آنِ كيست؟ «بگو:» از آنِ خداست؛ «بخشش را بر

خويشتن مقرّر كرده است، (از اين رو) قطعاً شما را در روز قيامت، كه در آن هيچ ترديدى نيست، جمع آورى خواهد كرد. كسانى كه به خودشان زيان رسانده اند، پس آنان ايمان نمى آورند. (12)

و آنچه در شب و روز آرام مى گيرد، فقط براى اوست؛ و او، شنوا [و] داناست. (13)

بگو:» آيا غير خدا را سرپرست گيرم؟! (خدايى) كه شكافنده [و آفريننده آسمان ها و زمين است؛ و اوست كه غذا مى دهد، و غذا داده نمى شود. «بگو:» در واقع، من فرمان داده شده ام، نخستين كسى باشم كه اسلام آورد؛ و (به من فرمان داده شده كه:) هرگز از مشركان مَباش! « (14)

بگو:» در واقع من (نيز) اگر نافرمانى پروردگارم كنم، از عذاب روزى بزرگ مى ترسم! (15)

هر كس در آن روز، (عذاب) از او برگردانده شود، پس حتماً [خدا] او را رحم كرده، و اين كاميابى آشكار است. « (16)

و اگر خدا (براى امتحان يا مجازات) زيانى به تو رساند، پس جز او هيچ بر طرف كننده اى براى آن نيست؛ و اگر به تو نيكى رساند، پس او بر هر چيزى تواناست. (17)

و او بر بندگان خود، چيره است؛ و او فرزانه آگاه است. (18)

ترجمه قرآن، ص: 130

بگو:» گواهى چه چيزى با عظمت تر است. «بگو:» خدا، ميان من و شما گواه است. و اين قرآن بر من وحى شده تا بوسيله آن، شما و هر كس را كه (اين قرآن به او) مى رسد هشدار دهم. آيا قطعاً شما گواهى مى دهيد كه معبودان ديگرى با خداست؟! «بگو:» گواهى نمى دهم. «بگو:» او تنها معبود يگانه است؛ و مسلماً من نسبت به آنچه شريك (خدا) قرار مى دهيد، بى تعهدم! « (19)

كسانى كه

كتاب [الهى به آنان داده ايم، همان گونه كه پسران خود را مى شناسند، او [محمد] را مى شناسند؛ كسانى كه به خودشان زيان رسانده اند، پس آنان ايمان نمى آورند. (20)

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا نشانه هاى او را دروغ انگاشته است؟! براستى كه ستمكاران، رستگار نخواهند شد! (21)

و [ياد كن روزى را كه همه آنان را گرد مى آوريم؛ سپس به كسانى كه شرك ورزيدند، مى گوييم:» كجايند شريك هاى شما، (همان) كسانى كه همواره (شما آنان را شريكان خدا) مى پنداشتيد؟ « (22)

سپس عذرشان جز اين نيست كه مى گويند:» سوگند به خدايى كه پروردگار ماست، (ما) مُشرك نبوديم! « (23)

ببين چگونه به خودشان (نيز) دروغ مى گويند، و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مى بستند، از (نظر) ايشان گم شد. (24)

و برخى از آنان كسانى هستند كه به (سخنانِ) تو، گوش فرا مى دهند؛ در حالى كه بر دل هاى آنان پرده هايى افكنده ايم. تا آن را بطور عميق نفهمند؛ و در گوش هاى آنان، سنگينى [قرار داده ايم.] و اگر هر نشانه [معجزه وار] را ببينند، به آن ايمان نمى آورند؛ حتى هنگامى كه نزد تو مى آيند با تو جدال مى كنند؛ كسانى كه كفر ورزيدند مى گويند:» اين [قرآن جز افسانه هاى پيشينيان نيست! « (25)

و آنان (مردم را) از آن منع مى كنند؛ و (خود نيز) از آن دورى مى كنند، و جز خودشان را هلاك نمى كنند؛ و [لى با درك حسّى متوجه نمى شوند. (26)

و اگر (بر فرض، حال مشركان را) مى ديدى، هنگامى كه در برابر آتش (دوزخ) بازداشت شده اند و مى گويند:» اى كاش (بار ديگر، به دنيا) باز گردانده مى شديم، و نشانه هاى پروردگارمان را دروغ نمى انگاشتيم و از

مؤمنان مى شديم! « (27)

ترجمه قرآن، ص: 131

(ولى در واقع چنين نيست) بلكه آنچه را پيش از [اين همواره پنهان مى كردند، براى آنان آشكار شده؛ و اگر (بر فرض به دنيا) باز گردانده شوند، حتماً به آنچه كه از آن منع شده بودند بر مى گردند؛ و قطعاً كه آنان دروغگويانند. (28)

و گفتند:» اين، جز زندگى پست (دنيايى) ما نيست؛ و ما برانگيخته نخواهيم شد! « (29)

و اگر (بر فرض حال مشركان را) به هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان بازداشت شده اند ببينى، [خدا] گويد:» آيا اين حق نيست؟ «مى گويند:» آرى، سوگند به پروردگارمان (كه حق است!) « [خدا] گويد:» پس بخاطر اينكه همواره كفر مى ورزيديد، عذاب را بچشيد! « (30)

مسلماً كسانى زيان كردند كه ملاقات خدا را دروغ انگاشتند تا هنگامى كه ناگهان ساعتِ [قيامت به آنان در رسد، گويند:» اى افسوس بر ما، در باره آنچه در آن كوتاهى كرديم! «و آنان بارهاى سنگين (گناهان) شان را بر دوششان مى كشند؛ آگاه باشيد! چه بد است آنچه را كه بر دوش مى كشند! (31)

و زندگى پست (دنيا) جز بازى و سرگرمى نيست! و حتماً سراى آخرت، براى كسانى كه خود نگهدارى مى كنند بهتر است! پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (32)

بيقين مى دانيم كه آنچه مى گويند، تو را سخت اندوهگين مى كند؛ و [لى در واقع آنان تو را تكذيب نمى كنند؛ و ليكن ستمگران نشانه هاى خدا را انكار مى نمايند. (33)

و بيقين فرستادگانى پيش از تو (نيز) تكذيب شدند؛ و بر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند، شكيبايى كردند، تا هنگامى كه يارى ما به آنان رسيد. و هيچ تغيير دهنده اى براى سخنان (سنت گونه) خدا نيست؛ و بيقين برخى

خبر [هاى بزرگ فرستادگان [خدا] به تو رسيده است. (34)

و اگر روى گردانىِ آنان بر تو سنگين است، پس اگر مى توانى رخنه اى در زمين، يا نردبانى در آسمان جستجو كنى. و نشانه اى (معجزه وار) براى آنان بياورى (پس چنين كن!) و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، حتماً آنان را بر هدايت جمع آورى مى كرد؛ پس هرگز از نادانان مباش! (35)

ترجمه قرآن، ص: 132

تنها كسانى (دعوت تو را) مى پذيرند كه گوش شنوا دارند؛ و [لى مردگان را خدا (در قيامت) ايشان را بر خواهد انگيخت؛ سپس فقط به سوى او، باز گردانيده مى شوند. (36)

و گفتند:» چرا نشانه (معجزه وارى) از طرف پروردگارش بر او فرو فرستاده نمى شود؟! «بگو:» در حقيقت خدا تواناست بر اينكه نشانه اى فرود آورد؛ و ليكن بيشتر آنان نمى دانند! « (37)

و هيچ جنبنده اى در زمين نيست، و هيچ پرنده اى كه با دو بالش پرواز مى كند، مگر اينكه امت هايى همانند شما هستند؛ (ما) هيچ چيز را در كتاب، فروگذار نكرديم؛ سپس (همگى) فقط به سوى پروردگارشان گردآورى خواهند شد. (38)

و كسانى كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، ناشنوايان و گُنگ هايى هستند كه در تاريكى ها [قرار دارند.] خدا هر كس را بخواهد (بخاطر كارهاى او،) گمراهش مى كند؛ و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند،) بر راه راست قرارش خواهد داد. (39)

بگو:» آيا ملاحظه كردى، اگر عذاب الهى به سراغ شما آيد، يا ساعتِ (قيامت) به شما در رسد؛ آيا (كسى) غير خدا را مى خوانيد؟! اگر راستگوييد (پس غير خدا را بخوانيد.) « (40)

بلكه تنها او را مى خوانيد! و اگر [خدا] بخواهد، آنچه را به خاطر آن (او را) خوانده ايد، برطرف مى سازد؛ و آنچه را شريك

[خدا] قرار مى دهيد، فراموش مى كنيد. (41)

و بيقين به سوى امّت هايى كه پيش از تو بودند (پيامبرانى) فرستاديم، (و با آنان مخالفت كردند؛) و آنان را با سختى (زندگى) و زيان (جسمى و روحى) گرفتار ساختيم، تا شايد آنان (فروتن و) تسليم گردند! (42)

پس چرا هنگامى كه سختى (مجازات) ما به آنان رسيد، (فروتن و) تسليم نشدند؟! و ليكن دل هايشان سخت گرديد؛ و شيطان آنچه را همواره انجام مى دادند، برايشان آراست! (43)

و هنگامى كه آنچه را بدان يادآورى شده بودند، فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمت ها) را به روى آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند، شادمان گرديدند؛ ناگهان (گريبان) آنان را گرفتيم، و ناگهان آنان از نااميدى اندوهگين شدند. (44)

ترجمه قرآن، ص: 133

و دنباله گروهى كه ستم كرده بودند، قطع شد. و ستايش مخصوص خدايى است، كه پروردگار جهانيان است. (45)

بگو:» آيا ملاحظه كردى اگر خدا، شنوايىِ شما و ديدگانتان را بگيرد، و بر دل هاى شما مهر نهد، چه معبودى غير از خدا، آن [ها] را به شما مى دهد؟! «بنگر چگونه نشانه ها را بگونه هاى مختلف بيان مى كنيم، سپس آنان روى بر مى تابند! (46)

بگو:» آيا ملاحظه كردى اگر عذاب خدا ناگهان (و پنهان) يا آشكارا به شما در رسد، آيا جز گروه ستمكاران هلاك خواهند شد؟! « (47)

و (ما) فرستادگانِ [خود] را، جز مژده آور و هشدار دهنده نمى فرستيم؛ و كسانى كه ايمان آورند و اصلاح نمايند، پس هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مى شوند. (48)

و كسانى كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، بخاطر آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانى مى كردند، عذاب (الهى) با آنان تماس يابد. (49)

بگو:» به شما

نمى گويم كه منابع الهى نزد من است؛ و از (آنچه از حسّ) پوشيده، آگاه نيستم! و به شما نمى گويم كه من فرشته ام؛ [زيرا] جز آنچه به سوى من وحى مى شود، پيروى نمى كنم. «بگو:» آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا تفكّر نمى كنيد؟! « (50)

و بوسيله آن (قرآن) كسانى را كه ترس دارند كه به سوى پروردگارشان گردآورى شوند، هشدار ده! در حالى كه جز او [خدا]، براى شان هيچ ياور (و سرپرست) و شفاعت گرى نيست؛ تا شايد آنان [خودشان را] حفظ كنند. (51)

و كسانى را مَران، كه بامدادان و عصرگاهان پروردگارشان را مى خوانند، در حالى كه ذات او را اراده مى كنند؛ از حساب آنان هيچ چيزى بر عهده تو نيست، و از حساب تو (نيز) هيچ چيزى بر عهده آنان نيست، تا ايشان را برانى و از ستمكاران شوى. (52)

ترجمه قرآن، ص: 134

و بدين گونه برخى آنان را با برخى [ديگر] آزموديم؛ تا بگويند:» آيا اينانند كه خدا از ميان ما بر آنان مِنَّت نهاده است؟! «آيا خدا به (حال) سپاسگزاران داناتر نيست؟! (53)

و هر گاه كسانى كه به نشانه هاى ما ايمان مى آورند نزد تو آيند، پس بگو:» سلام بر شما باد! پروردگارتان، رحمت را بر خويشتن مقرّر كرده است؛ كه هر كس از شما كار بدى از روى نادانى مرتكب شده، سپس بعد از آن توبه و اصلاح نمايد، پس حتماً او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. « (54)

و اين چنين آيات [خود] را بيان مى كنيم، و تا راه خلافكاران آشكار گردد. (55)

بگو:» براستى من منع شده ام كه كسانى را كه غير از خدا مى خوانيد، بپرستم! «بگو:» از هوس هاى شما، پيروى نمى كنم؛ آنگاه (اگر

چنين كنم،) حتماً گمراه شده ام؛ و من از هدايت يافتگان نيستم! « (56)

بگو:» براستى من دليل روشنى از جانب پروردگارم دارم؛ در حالى كه شما آن را دروغ انگاشته ايد! آنچه را (از عذاب الهى) بدان شتاب مى ورزيد، نزد من نيست! حكم جز براى خدا نيست، در حالى كه حق را (از باطل) جدا مى كند؛ و او بهترين جدا كنندگان است. « (57)

بگو:» اگر (بر فرض) آنچه را (از عذاب الهى) بدان شتاب مى ورزيد نزد من بود، حتماً كار ميان من و شما پايان گرفته بود؛ و خدا به (حال) ستمكاران داناتر است. « (58)

و كليدهاى (منابعى كه از حسّ) پوشيده است تنها نزد اوست؛ جز او كسى آنها را نمى داند. و آنچه را در خشكى و درياست مى داند؛ و هيچ برگى فرو نمى افتد، مگر (اينكه) از آن آگاه است؛ و هيچ دانه اى در تاريكى هاى زمين، و هيچ تر و هيچ خشكى نيست جز اينكه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است. (59)

ترجمه قرآن، ص: 135

و او كسى است كه (روح) شما را در (خواب) شبانگاه مى گيرد؛ و از آنچه در روز كسب كرده ايد، آگاه است؛ سپس در آن (روز) شما را بر مى انگيزد، تا سرآمد معيّنِ (مرگ حتمى) فرا رسد؛ سپس بازگشت شما فقط به سوى اوست؛ سپس شما را از آنچه همواره انجام مى داديد با خبر مى سازد. (60)

و او بر بندگانش چيره است؛ و نگهبانانى بر شما مى فرستد؛ تا هنگامى كه مرگ به يكى از شما برسد فرستادگان ما (جان) او را بصورت كامل مى گيرند؛ در حالى كه آنان كوتاهى نمى كنند. (61)

سپس (بندگان) به سوى خدا، كه مولاى بحق آنهاست، باز گردانده مى شوند؛ آگاه

باشيد كه حكم تنها از آنِ اوست؛ و او سريع ترين حسابرسان است! (62)

بگو:» چه كسى شما را از تاريكى هاى خشكى و دريا نجات مى بخشد؟ در حالى كه او را فروتنانه (و آشكارا) و پنهانى مى خوانيد؛ (و مى گوييد:) اگر از اين ها ما را نجات بخشد، قطعاً از سپاسگزاران خواهيم بود. « (63)

بگو:» خدا شما را از اينها، و از هر اندوهى نجات مى بخشد؛ سپس شما (براى او) شريك قرار مى دهيد! « (64)

بگو:» او تواناست كه از بالاى (سر) شما يا از زير پاى شما، عذابى بر شما برانگيزد؛ يا بصورت گروه هايى شما را (با هم) بياميزد؛ و قدرت (جنگ) برخى شما را به برخى [ديگر] بچشاند. «بنگر چگونه نشانه ها را به گونه هاى مختلف بيان مى كنيم! تا شايد آنان بطور عميق بفهمند! (65)

و قوم تو آن (قرآن) را دروغ انگاشتند، در حالى كه آن حق است! (به آنان) بگو:» من حمايتگر (و نگهبان) شما نيستم. « (66)

براى هر خبر بزرگى هنگام استقرارى هست؛ و در آينده خواهيد دانست! (67)

و هر گاه كسانى را ديدى كه (به قصد ريشخند) در آيات ما فرو مى روند، پس از آنان روى گردان تا به سخنى غير از آن در آيند؛ و اگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس بعد از يادآورى، با آن گروه ستمكار مَنشين. (68)

ترجمه قرآن، ص: 136

و هيچ چيز از حساب آن (مشرك) ان بر عهده كسانى كه (در آن مجالس شركت مى كنند و) خودنگهدارى مى نمايند، نيست. و ليكن يادآورى (به مشركان نمايند) تا شايد كه خودشان را حفظ كنند. (69)

و رها كن كسانى را كه دينشان را به بازى و سرگرمى گرفتند! و زندگىِ پست (دنيا)

آنان را فريب داده است. و بوسيله اين (قرآن) يادآورى نما، مبادا شخصى به سبب آنچه كسب كرده گرفتار شود؛ در حالى كه غير از خدا، براى او هيچ ياور (و سرپرست) و شفاعت گرى نيست؛ و اگر هر گونه تاوانى در مقابل بپردازد، از او پذيرفته نخواهد شد. آنان كسانى هستند كه به سبب آنچه كسب كرده اند، گرفتار شده اند. نوشابه اى از آب سوزان و عذابى دردناك براى آنان است، بدان سبب كه همواره كفر مى ورزيدند. (70)

بگو:» آيا غير از خدا، چيزى را بخوانيم (و پرستش كنيم) كه سودى به ما نمى رساند و زيانى (نيز) به ما نمى رساند؛ و بعد از اينكه خدا ما را راهنمايى كرد به گذشته هاى (كفرآميز) مان باز گردانده شويم؟! همانند كسى كه شيطان ها او را به سقوط (و گمراهى) كشانده اند، در حالى كه در زمين سرگردان است. (و) او همراهانى دارد كه وى را به هدايت فرا مى خوانند، (و مى گويند:) به سوى ما بيا! بگو:» براستى رهنمايى خدا، تنها راهنمايى (حقيقى) است؛ و به ما فرمان داده شده: براى پروردگار جهانيان تسليم باشيم. (71)

و (نيز به ما فرمان داده شده به) اينكه: نماز را به پا داريد؛ و [خودتان را] از [عذاب او حفظ كنيد؛ و او كسى است كه فقط به سوى او گردآورى خواهيد شد. « (72)

و او كسى است كه آسمان ها و زمين را بحق آفريد؛ و روزى كه (خدا) مى گويد:» باش پس (فوراً موجود) مى شود. «سخنش حق است؛ و روزى كه در» شيپور «دميده مى شود، فرمانروايى فقط از آنِ اوست؛ (او) داناى نهان و آشكار است؛ و او فرزانه آگاه است. (73)

ترجمه قرآن، ص: 137

و (ياد

كن) هنگامى را كه ابراهيم به پدرِ (مادرش يا عموي) ش» آزَر «، گفت:» آيا بت هايى را معبودان (خود) مى گيرى؟! در واقع من، تو و قومت را در گمراهى آشكارى مى بينم! « (74)

و اينگونه، فرمانروايى مطلق آسمان ها و زمين را به ابراهيم نمايانديم؛ (تا بدان استدلال كند) و بخاطر آنكه از يقين كنندگان باشد. (75)

و هنگامى كه شب بر او پرده افكند، سياره اى مشاهده كرد، گفت:» اين پروردگار من است؟ «و هنگامى كه غروب كرد، گفت:» غروب كنندگان را دوست ندارم. « (76)

و هنگامى كه ماه را در حال طلوع ديد، گفت:» اين پروردگار من است؟ «و هنگامى كه غروب كرد، گفت:» اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكرده بود، قطعاً از گروه گمراهان بودم. « (77)

و هنگامى كه خورشيد را در حال طلوع ديد، گفت:» اين پروردگار من است؟ اين (از همه) بزرگ تر است! «و هنگامى كه غروب كرد، گفت:» اى قوم [من ! براستى كه من نسبت به آنچه شريك (خدا) قرار مى دهيد، بى تعهدم. (78)

براستى كه من حق گرايانه روىِ (وجود) خود را به سوى كسى متوجه كردم، كه آسمان ها و زمين را شكافته [و آفريده است. و من از مشركان نيستم. « (79)

و [لى قومش به بحث [و جدل با او پرداختند؛ [ابراهيم گفت:» آيا در باره خدا با من گفتگو (و جدل) مى كنيد؟! و حال آنكه (خدا مرا) راهنمايى كرده است؛ و من از آنچه شريك او قرار مى دهيد، ترسى ندارم (و به من زيانى نمى رسانند،) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد؛ علم پروردگارم بر هر چيز گسترده است؛ آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! (80)

و چگونه از آنچه شريك (خدا) قرار

مى دهيد، بترسم؟ و حال آنكه شما نمى ترسيد از اينكه چيزى را شريك خدا قرار مى دهيد، كه هيچ دليلى در باره آن بر شما فرو نفرستاده است. پس اگر مى دانيد، كدام يك از دو دسته (بت پرستان و خداپرستان)، به امنيت سزاوارترند؟! (81)

ترجمه قرآن، ص: 138

كسانى كه ايمان آوردند، و ايمانشان را با ستمِ (شرك) نياميختند، امنيت تنها براى آنهاست؛ و آنان ره يافتگانند! « (82)

و اين [ها] دليل ما بود كه آنها را به ابراهيم در برابر قومش داديم! رتبه هاى هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مى بريم؛ براستى كه پروردگار تو، فرزانه اى داناست. (83)

و اسحاق و يعقوب را به او [ابراهيم بخشيديم؛ در حالى كه همگى را راهنمايى كرديم؛ و نوح را پيش از (اين) راهنمايى نموديم؛ و از نسل او، داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (راهنمايى كرديم)؛ و اينگونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم! (84)

و (نيز) زكريا و يحيى و عيسى و الياس (را راهنمايى كرديم)؛ در حالى كه همگى از شايستگانند. (85)

و اسماعيل و اليَسَع و يونس و لوط (را راهنمايى كرديم)؛ و همگى را بر جهانيان برترى داديم. (86)

و از پدرانشان و نسل آنان و برادرانشان (برخى را بر جهانيان برترى داديم) و آنان را برگزيديم؛ و ايشان را به راه راست، راهنمايى كرديم. (87)

اين، رهنمود خداست؛ كه هر كس از بندگانش را (شايسته بداند و) بخواهد، با آن راهنمايى مى كند! و اگر (بر فرض) شرك ورزند، آنچه همواره انجام داده اند حتماً از ايشان تباه مى شود. (88)

آن (پيامبر) ان كسانى هستند كه كتاب [الهى و حكم و نَبوّت به آنان داديم؛ و اگر آن

(كافر) ان بدان كفر ورزند، پس حتماً گروه (ديگر) ى را حمايتگر (و نگهبان) آن مى سازيم كه بدان كافر نيستند. (89)

آن (پيامبر) ان كسانى هستند كه خدا (آنان را) راهنمايى كرده؛ پس از هدايت آنان پيروى كن! بگو:» از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم؛ اين (رسالت و قرآن چيزى) جز يادآورى براى جهانيان نيست! « (90)

ترجمه قرآن، ص: 139

و هنگامى كه گفتند:» خدا، هيچ چيز بر هيچ بشرى فرو نفرستاده است! «خدا را به حقيقتِ معرفتش نشناختند. بگو:» چه كسى آن كتاب را كه موسى آورد، فرو فرستاد؟! در حالى كه (آن كتاب) براى مردم، نور و رهنمود بود؛ (و) آن را بصورت صفحه (كاغذ) هاى پراكنده قرار مى دهيد؛ كه (بخشى را) آشكارش مى كنيد، و (بخش) زيادى را پنهان مى داريد؛ و حال آنكه آنچه را شما و پدرانتان نمى دانستيد، (بوسيله آن) آموزش داده شديد. «بگو:» خدا! «سپس آنان را در فرو رفتنشان (در باطل) رها كن؛ در حالى كه بازى مى كنند! (91)

و اين كتابى خجسته است كه آن را فرو فرستاديم؛ كه آنچه [از كتابهاى الهى پيش از آن آمده است را مؤيّد است. و براى اينكه (مردمِ) امُّ القُرى [مادر شهرها مكّه و كسانى را كه پيرامون آن هستند، هشدار دهى! و كسانى كه به آخرت ايمان مى آورند، به آن [قرآن ايمان مى آورند، در حالى كه آنان بر نمازهايشان محافظت مى كنند! (92)

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بندد، يا گويد:» به سوى من، وحى فرستاده شده. «در حالى كه به سوى او هيچ چيزى وحى نشده است، و كسى كه گويد:» بزودى نظير آنچه

را خدا فرو فرستاده، فرود مى آورم؟! «و اگر (بر فرض) ببينى هنگامى را كه ستمكاران در شدايد مرگ فرو رفته اند، در حالى كه فرشتگان دست هايشان را گشوده اند، (خواهى ديد كه وضع آنان بسيار دردناك است و فرشتگان به آنان مى گويند:) جان هايتان را بيرون دهيد! امروز به [سزاى آنچه همواره بناحق بر خدا مى گفتيد، و (در برابر) نشانه هاى او همواره تكبّر ورزيديد، به عذابى خوار كننده مجازات خواهيد شد! (93)

و بيقين (به ستمكاران گفته مى شود:) همان گونه كه نخستين بار شما را (تنها) آفريديم، (اكنون نيز) تنها به سوى ما آمده ايد؛ و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سرتان نهاده ايد! و شفاعتگران شما را، كه مى پنداشتيد در واقع آنان در (كار شفاعت ما نسبت به) شما شريك هستند، با شما نمى بينيم! حتماً (پيوند) ميان شما بريده شده است؛ و آنچه را همواره مى پنداشتيد از (نظر) شما گم شده است. (94)

ترجمه قرآن، ص: 140

براستى كه خدا، شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بيرون مى سازد و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين خداست! پس چگونه (از حق) بازگردانده مى شويد؟! (95)

(خدا) شكافنده صبح است؛ و شب را (مايه) آرامش، و خورشيد و ماه را (وسيله) حساب قرار داده است؛ اين، اندازه گيرىِ (خداىِ) شكست ناپذير داناست! (96)

و او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا بوسيله آنها در تاريكى هاى خشكى و دريا، راه يابيد؛ بيقين نشانه ها (ىِ خود) را براى گروهى كه مى دانند، تشريح نموديم. (97)

و او كسى است كه شما را از يك شخص پديد آورد. (و شما دو گروه هستيد:) پايدار و ناپايدار؛ بيقين نشانه ها (ىِ خود) را براى كسانى

كه بطور عميق بفهمند، تشريح نموديم. (98)

و او كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و بوسيله آن، گياهان (گوناگون) هر چيز را رويانديم؛ و از آن، (ساقه) سبزى، خارج ساختيم، كه از آن دانه هاى متراكمى بر مى آوريم، و از درخت خرما از شكوفه اش، خوشه هايى نزديك است و بوستان هايى از انگورها و زيتون و انار، همگون و ناهمگون (رويانيدم.) هنگامى كه ميوه مى دهد، به ميوه آن و (طرز) رسيدنش بنگريد كه حتماً در آن، نشانه هايى براى گروهى است كه ايمان مى آورند. (99)

و (مشركان) براى خدا همتايانى از جنّ قرار دادند، در حالى كه (خدا همه) آنها را آفريده است؛ و بدون هيچ دانشى، براى او، پسران و دخترانى ساختند؛ او منزّه، و برتر است از آنچه وصف مى كنند! (100)

(خدا) پديد آورنده آسمان ها و زمين است؛ چگونه ممكن است برايش فرزندى باشد؟! و حال آنكه برايش همسرى نبوده؛ و همه چيز را آفريده؛ و او به هر چيزى داناست. (101)

ترجمه قرآن، ص: 141

اين خدا پروردگار شماست! هيچ معبودى جز او نيست؛ آفريدگار هر چيزى است؛ پس او را بپرستيد؛ و او بر هر چيزى كارساز است. (102)

چشم ها او را در نمى يابند؛ و [لى او چشم ها را در مى يابد؛ و او لطيف [و] آگاه است. (103)

در واقع دليل هاى بينش آورى از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و هر كس با بصيرت بنگرد، پس به سود خود اوست. و هر كس كور (دل) باشد پس به زيان اوست؛ و من بر شما نگهبان نيستم. (104)

و بدينسان آيات (خود) را به گونه هاى مختلف بيان مى كنيم (و مخالفان انكار مى كنند)؛ و سرانجام مى گويند:» درس خوانده اى! «و عاقبت آن

را براى گروهى كه مى دانند، روشن مى سازيم. (105)

از آنچه كه از طرف پروردگارت به سوى تو وحى شده، پيروى كن؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و از مشركان، روى گردان. (106)

و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، (آنان) شرك نمى ورزيدند؛ و تو را بر آنان نگهبان قرار نداده ايم؛ و تو حمايتگر آنان نيستى. (107)

و (به معبودِ) كسانى كه غير از خدا را مى خوانند، دشنام ندهيد، پس (آنگاه آنان نيز) از روى دشمنى، بدون هيچ دانشى، خدا را دشنام مى دهند؛ اينچنين براى هر امتى كردارشان را آراستيم؛ سپس بازگشت آنان فقط به سوى پروردگارشان است؛ و آنان را از آنچه همواره انجام مى دادند، آگاه خواهد ساخت. (108)

و با شديدترين سوگندهايشان به خدا قسم خوردند، كه اگر نشانه (معجزه آسا) براى آنان بيايد، قطعاً بدان ايمان مى آورند؛ بگو:» نشانه هاى (معجزه آسا) فقط نزد خداست؛ و چه چيزى شما را (با درك حسّى) متوجه مى سازد كه هر گاه نشانه اى (معجزه آسا هم) بيايد، ايمان نمى آورند. « (109)

و دل هاى آنان و ديدگانشان را واژگونه مى سازيم؛ همان گونه كه نخستين بار به آن ايمان نياوردند؛ و آنان را در حالى كه در طغيانشان سرگردان مى شوند، وا مى گذاريم. (110)

ترجمه قرآن، ص: 142

و اگر (بر فرض) ما فرشتگان را به سوى آنان فرو مى فرستاديم، و مردگان با آنان سخن مى گفتند، و همه چيز را براى آنان روياروى گرد مى آورديم، هرگز ايمان نمى آوردند؛- جز اينكه خدا بخواهد- و ليكن بيشتر آنان نادانى مى كنند. (111)

و اين چنين براى هر پيامبرى، دشمنى از شرورهاى (شيطان صفت) انسان و جنّ قرار داديم؛ در حالى كه برخى آنان به برخى [ديگر] براى فريب، سخنان آراسته (و بى اساس) با اشاره سريعِ پنهانى

القاء مى كنند؛ و اگر (بر فرض) پروردگارت مى خواست، آن را انجام نمى دادند؛ پس آنان را با آنچه تهمت مى زنند، واگذار. (112)

و سرانجام دل هاى كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، به سوى آن (سخن باطل) مى گرايد و عاقبت به آن راضى شوند؛ و سرانجام آنچه را آنان كسب كننده اند، بدست مى آورند. (113)

پس آيا غير خدا را به داورى طلبم؟! در حالى كه او كسى است كه كتاب [قرآن را به تفصيل به سوى شما فرو فرستاده است؛ و كسانى كه به آنان كتاب [الهى داده ايم مى دانند كه آن [قرآن از طرف پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است؛ پس هرگز از ترديد كنندگان مباش. (114)

و سخن پروردگارت بر اساس راستى و عدل تمام شده است؛ هيچ تغيير دهنده اى براى سخنان (سنت گونه) او نيست؛ و او شنونده [و] داناست. (115)

و اگر از بيشترِ كسانى كه در زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ (آنان) جز از گمان پيروى نمى نمايند، و جز اين نيست كه آنان حدس مى زنند (و دروغ مى بافند). (116)

براستى كه پروردگارت خود، به كسى كه از راهش گمراه گشته، داناتر است؛ و (همچنين) او به (حال) ره يافتگان داناتر است. (117)

پس اگر به آيات او ايمان داريد، از (گوشت) آنچه نام خدا (به هنگام سر بريدن) بر آن برده شده، بخوريد! (118)

ترجمه قرآن، ص: 143

و شما را چه شده كه از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده شده، نمى خوريد؟! و حال آنكه بيقين (خدا) آنچه را بر شما حرام كرده، برايتان تشريح نموده است! مگر آنچه را كه به (خوردن) آن ناچار شديد، (كه در اين

صورت حرام نيست.) و قطعاً بسيارى (از مردم)، بخاطر هوس هايشان بدون هيچ دانشى (ديگران را) گمراه مى سازند؛ براستى كه پروردگارت، خود به (حال) تجاوزكاران داناتر است. (119)

و گناه را، آشكار و پنهانش را رها كنيد، [چرا] كه كسانى كه گناه را كسب مى كنند، بزودى در برابر آنچه همواره بدست مى آوردند، مجازات خواهند شد. (120)

و از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخوريد! و قطعاً اين (كار) نافرمانى است؛ و قطعاً شرورهاى (شيطان صفت) به سوى دوستانشان اشاره سريع پنهانى القاء مى كنند، تا با شما ستيز كنند، و اگر از آنان اطاعت كنيد قطعاً شما مشركيد. (121)

و آيا كسى كه مرده بود، و او را زنده كرديم، و نورى برايش قرار داديم كه بوسيله آن در (ميان) مردم راه برود، همانند كسى است كه مَثَل او در تاريكى هاست در حالى كه از آن بيرون آمدنى نيست؟! اين گونه براى كافران آنچه را همواره انجام مى دادند، آراسته شده است. (122)

و اين گونه در هر آبادى گناهكاران بزرگش را قرار داديم، تا (سرانجام كارشان اين شد) كه در آنجا به فريب (مردم) پرداختند؛ و [لى جز خودشان را فريب نمى دهند و حال آنكه (با درك حسّى) متوجه نمى شوند. (123)

و هنگامى كه آيه اى براى آنان بيايد، مى گويند:» ايمان نمى آوريم، تا اينكه همانند چيزى كه به فرستادگان خدا داده شده، به ما (هم) داده شود. «خدا داناتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد؛ بزودى كسانى را كه خلافكارى كردند، به سزاى اينكه همواره فريبكارى مى كردند، در پيشگاه خدا خوارى و عذابى شديد خواهد رسيد. (124)

ترجمه قرآن، ص: 144

و هر كس را كه خدا بخواهد راهنماييش كند،

سينه اش را براى (پذيرش) اسلام مى گشايد؛ و هر كس را كه بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهى اش وا نهد، سينه اش را تنگِ تنگ مى كند، گويا مى خواهد در آسمان بالا برود؛ اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى آورند قرار مى دهد. (125)

و اين راه راست پروردگار توست؛ بيقين آيات (خود) را براى گروهى كه پند مى گيرند، تشريح كرديم. (126)

براى آنان نزد پروردگارشان سراى سلامت خواهد بود؛ و به [پاداش آنچه همواره انجام مى دادند، او سرپرست (و ياور) آنهاست. (127)

و در روزى كه (خدا) همه آنان را گرد مى آورد، (مى گويد:) اى گروه (شياطينِ) جنّ، بيقين از انسان (ها پيروان) فراوان يافتيد. و پيروان آنان از ميان انسان [ها] مى گويند:» [اى پروردگار ما! برخى از ما از برخى [ديگر] بهره بردارى كرديم؛ و به سرآمدمان كه براى ما مقرّر داشتى، رسيديم. « (خدا) مى گويد:» آتش جايگاه شماست؛ در حالى كه در آن ماندگاريد، مگر آنچه خدا بخواهد. «براستى كه پروردگارت فرزانه اى داناست. (128)

و اينگونه برخى ستمگران را به (سزاى) آنچه همواره بدست مى آوردند، بر برخى [ديگر] مى گماريم. (129)

(در قيامت خدا مى فرمايد:) اى گروه جنّ و انسان! آيا فرستادگانى از شما برايتان نيامد كه آيات مرا براى شما حكايت مى كردند، و به شما نسبت به ملاقات اين روزتان هشدار مى دادند؟! (آنان) مى گويند:» بر زيان خودمان گواهى مى دهيم. «و زندگى پست (دنيا) آنان را فريب داد. و به زيان خودشان گواهى مى دهند كه آنان (خود) كافر بودند. (130)

اين (اتمام حجت بدان سبب است) كه پروردگارت نابود كننده (مردم) آبادى ها به ستم نبوده، در حالى كه اهلش غافل باشند. (131)

ترجمه قرآن، ص: 145

و براى هر يك (از اين

گروه ها) رتبه هايى است، (كه ناشى مى شود) از آنچه انجام دادند؛ و پروردگارت از آنچه انجام مى دهند غافل نيست. (132)

و پروردگارت توانگر [و] داراى رحمت است؛ اگر بخواهد، شما را (از ميان) مى برد؛ و هر گونه بخواهد بعد از شما جانشين مى سازد؛ همان گونه كه شما را از نسل گروهى ديگر پديد آورد. (133)

قطعاً آنچه به شما وعده داده مى شود، آمدنى است؛ و شما عاجز كننده (خدا) نيستيد. (134)

بگو:» اى قوم [من ! هر چه مقدور شماست انجام دهيد، كه من (هم) انجام مى دهم. و در آينده خواهيد دانست چه كسى فرجام (نيكِ) سراى (آخرت) برايش خواهد بود؛ براستى كه ستمكاران رستگار نمى شوند. « (135)

و (مشركان) براى خدا، سهمى از آنچه (او) از زراعت و دام ها آفريده، قرار دادند؛ و بر اساس پندارشان گفتند:» اين (سهم) براى خداست، و اين (سهم ديگر) براى شريكان (يعنى بت هاى) ماست. «و آنچه براى شريكانشان بود، پس به خدا نمى رسد، و [لى آنچه براى خدا بود، پس آن به شريكانشان مى رسد، چه بد داورى مى كنند. (136)

و اينگونه (علاقه ها به) شريكانشان (بت ها) كشتن فرزندانشان را براى بسيارى از مشركان آراستند، تا (سرانجام) آنان را به هلاكت افكندند؛ و تا (در نهايت) دينشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، آن را انجام نمى دادند؛ پس آنان را با آنچه (به دروغ) مى بندند، واگذار! (137)

ترجمه قرآن، ص: 146

و (مشركان) بر اساس پندارشان گفتند:» اين، دام ها و زراعتى (كه مخصوص بت هاست، براى همه) ممنوع است؛ كه [نبايد] از آنها بخورد، جز كسى كه ما مى خواهيم؛ و (اينها) دام هايى است كه (سوار شدن بر) پشت آنها ممنوع شده است؛ و

(نيز) دام هايى است كه (هنگام سر بريدن) نام خدا را بر آنها نمى بُردند؛ در حالى كه به او (دروغ) مى بندند (و مى گفتند: اين احكام، همه از ناحيه اوست.) بزودى (خدا) آنان را بخاطر آنچه همواره (به دروغ) مى بستند، كيفر مى دهد. (138)

و (مشركان) گفتند:» آنچه در شكم اين دام هاست، مخصوص مردان ماست، و بر همسران ما ممنوع است؛ و [لى اگر مردار باشد، پس آنان (هم) در آن شريكند. «بزودى (خدا) كيفر وصف آنان را به ايشان مى دهد؛ [چرا] كه او فرزانه اى داناست. (139)

بيقين كسانى زيان كردند، كه فرزندانشان را از روى سبك سرى بدون هيچ دانشى كشتند؛ و آنچه را خدا به آنان روزى داده بود ممنوع كردند، در حالى كه بر خدا (دروغ) مى بستند؛ بيقين گمراه شدند، و ره يافته نبودند. (140)

و اوست كه باغ هايى (با درختان) داربست دار، و بدون داربست و درخت خرما، و زراعت با خوردنى هاى متفاوت، و زيتون و انار، همگون و ناهمگون را پديد آورد. از ثمر [ات آن، به هنگامى كه به بار مى نشيند، بخوريد؛ و حق آن را به روز برداشتش بپردازيد؛ و زياده روى نكنيد؛ [چرا] كه او اسرافكاران را دوست ندارد. (141)

و (او كسى است كه) از دام ها (حيوانات بزرگ) باربر، و حيوانات كوچك (ى كه از پشم آنها فرش مى بافند، آفريد.) از آنچه خدا به شما روزى داده است بخوريد؛ و از گام هاى شيطان پيروى ننماييد؛ [چرا] كه او دشمنى آشكار براى شماست. (142)

ترجمه قرآن، ص: 147

هشت زوج (از دام ها آفريد) از ميش دو تا و از بُز دو تا؛ بگو:» آيا [خدا] دو نر را حرام كرده، يا دو ماده را؟! يا

آنچه رَحِم دو ماده آن را در برگرفته است؟! اگر راستگوييد (و بر تحريم اينها دليلى داريد،) بر اساس علم به من خبر دهيد! « (143)

و از شتر دو تا و از گاو (هم) دو تا (آفريد؛) بگو:» آيا [خدا] دو نر را حرام كرده يا دو ماده را؟! يا آنچه رحم دو ماده آن را در برگرفته است؟! يا هنگامى كه خدا شما را به اين (تحريم) سفارش كرد، (شما) شاهد بوديد؟! و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، براى اينكه مردم را بدون هيچ دانشى گمراه سازد؟! براستى كه خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند. « (144)

بگو:» در آنچه به سوى من وحى شده، هيچ (غذاى) حرامى بر خورنده اى كه آن را مى خورد، نمى يابم! جز اينكه مردارى باشد يا خونِ ريخته شده، يا گوشت خوك، چرا كه اين (ها) پليد است، يا (حيوانى كه) از روى نافرمانى، [به هنگام سر بريدن، نامِ غير خدا بر آن بانگ زده شده است. «و [لى كسى كه ناچار شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، پس (گناهى بر او نيست)؛ چرا كه پروردگارت، بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (145)

و بر كسانى كه يهودى شدند، هر (حيوان) ناخن دارى را حرام كرديم؛ و از گاو و گوسفند، پيه آن دو را بر آنان حرام كرديم؛ مگر آنچه بر پشت آن دو و يا بر روده هاست، يا آنچه با استخوان درآميخته است؛ اين را به سزاى ستم كردنشان به آنان كيفر داديم؛ و قطعاً ما راستگوييم. (146)

ترجمه قرآن، ص: 148

و (اى پيامبر) اگر تو را تكذيب كنند، پس بگو:» پروردگار

شما، صاحب رحمتى گسترده است؛ و [لى سختىِ (مجازات) او از گروه خلافكاران دفع شدنى نيست. « (147)

كسانى كه شرك ورزيدند، بزودى مى گويند:» اگر (بر فرض) خدا مى خواست، ما و پدرانمان شرك نمى ورزيديم، و هيچ چيزى را ممنوع نمى كرديم. «كسانى (هم) كه پيش از آنان بودند همين گونه، (پيامبران را) تكذيب كردند، تا سرانجام (طعم) سختىِ (مجازات) ما را چشيدند. بگو:» آيا نزد شما دانشى هست، پس آن را براى ما بيرون آوريد. « [شما] جز از گمان پيروى نمى كنيد، و جز اين نيست كه شما حدس مى زنيد، (و دروغ مى بافيد). (148)

بگو:» پس فقط دليل رسا براى خداست. و اگر (بر فرض خدا) مى خواست، حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمايى مى كرد. « (149)

بگو:» گواهانتان را بياوريد، آن كسانى كه گواهى مى دهند، در واقع خدا اين (ها) را حرام كرده است! «و اگر آنان (به دروغ) گواهى دهند، تو با آنان گواهى مَده؛ و پيروى مكن از هوس هاى كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند و آنان كه براى پروردگارشان همتا قرار مى دهند. (150)

بگو:» بياييد، آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است، (برايتان) بخوانم (و پيروى كنيم): اينكه هيچ چيزى را شريك او قرار ندهيد؛ و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ و فرزندانتان را از فقر نكشيد؛ ما، شما و آنان را روزى مى دهيم؛ و نزديك [كارهاى زشت نشويد، آنچه آشكار است از آنها، و آنچه پنهان است؛ و شخصى را كه خدا (كشتن او را) حرام كرده است، جز به حق نكشيد؛ اين (چيزى است كه خدا) شما را به آن سفارش كرده،

تا شايد شما خردورزى كنيد. (151)

ترجمه قرآن، ص: 149

و به ثروت يتيم، نزديك نشويد، جز به آن (روشى) كه آن نكوتر است، تا به حدّ رشدش برسد؛ و پيمانه و ترازو را بر طبق دادگرى، كاملًا ادا كنيد؛ هيچ شخصى را جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى كنيم؛ و هنگامى كه سخنى مى گوييد، پس عدالت را رعايت نماييد، و گر چه در مورد نزديكان (شما) بوده باشد؛ و به پيمان خدا وفا كنيد؛ اين [ها] است كه [خدا] شما را به آن [ها] سفارش كرده، تا شايد شما متذكّر شويد. (152)

و اين راه راست من است؛ پس از آن پيروى كنيد؛ و از راه ها [ى ديگر] پيروى نكنيد، كه شما را از راه او پراكنده مى سازد؛ اين [ها] است كه [خدا] شما را به آن [ها] سفارش كرده، تا شايد شما [خود را] حفظ كنيد. « (153)

سپس به موسى كتاب [الهى داديم، براى اينكه (نعمت خود را) بر كسى كه نيكى كرده تمام كنيم؛ و هر چيزِ (مورد نياز) را تشريح كنيم، و رهنمود و رحمتى باشد؛ تا شايد آنان به ملاقات پروردگارشان ايمان بياورند. (154)

و اين كتابى خجسته است كه آن را فرو فرستاديم؛ پس از آن پيروى كنيد، و خود را از مخالفت آن حفظ كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. (155)

(ما قرآن را فرو فرستاديم مبادا) بگوييد:» كتاب [الهى تنها بر دو دسته پيش از ما [يهوديان و مسيحيان فرود آمد، و در واقع ما از (مطالعه و) درس آنان غافل بوديم. « (156)

يا [مبادا] بگوييد:» ما اگر (بر فرض) كتاب [الهى هم بر ما فرو فرستاده

مى شد، حتماً از آنان ره يافته تر بوديم. «پس بيقين، دليل روشنِ (قرآن)، و رهنمود و رحمتى از جانب پروردگارتان براى شما آمد. و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه آيات خدا را دروغ انگاشته، و از آن روى برتابد؟! بزودى كسانى را كه از آيات ما روى مى گردانند، به سبب روبرتافتنِ (بدون دليل) شان، با عذاب بدى كيفر خواهيم داد! (157)

ترجمه قرآن، ص: 150

آيا انتظارى غير از اين دارند كه فرشتگان به سويشان آيند، يا پروردگارت بيايد، يا برخى از نشانه هاى پروردگارت بيايد؟! (امّا) روزى كه برخى از نشانه هاى پروردگارت (پديد) آيد، شخصى كه قبلًا ايمان نياورده، يا در ايمانش نيكى كسب نكرده است، ايمان آوردنش سودى نخواهد داشت. بگو:» منتظر باشيد! كه ما (هم) منتظريم. « (158)

در حقيقت كسانى كه دينشان را پراكنده ساختند، و گروه گروه گرديدند، تو هيچ چيزى (از رابطه) با آنان ندارى؛ كارشان تنها با خداست؛ سپس [خدا] از آنچه همواره انجام مى دادند، با خبرشان مى سازد. (159)

هر كس (كار) نيكى آورد، پس برايش ده برابر مثل آن (پاداش) است؛ و هر كس (كار) بدى بياورد، پس جز همانند آن كيفر نخواهد شد؛ و آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (160)

بگو:» در حقيقت پروردگارم مرا به راه راست راهنمايى ام كرده؛ كه دينى استوار [و] آيينِ ابراهيمِ حق گراست؛ و [او] از مشركان نبود. « (161)

بگو:» براستى نمازم و [ساير] عباداتم و زندگى ام و مرگم، براى خدايى است، كه پروردگار جهانيان است. (162)

هيچ همتايى براى او نيست؛ و به اين (كار) مأمور شدم؛ و من نخستين مسلمانم. « (163)

بگو:» آيا جز خدا، پروردگارى بجويم، در حالى كه او پروردگار هر چيزى است؟!

و هيچ شخصى جز بر زيان خويش (گناهى) كسب نمى كند؛ و هيچ باربردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را برنمى دارد؛ «سپس فرجام شما فقط به سوى پروردگارتان است؛ و شما را (نسبت) به آنچه همواره در آن اختلاف مى كرديد، خبر خواهد داد. (164)

و او كسى است كه شما را جانشينانى (در) زمين قرار داد؛ و رتبه هاى برخى از شما را بر برخى [ديگر] برترى داد، تا شما را در [مورد] آنچه به شما داده، بيازمايد؛ براستى كه پروردگارت زود كيفر است؛ و قطعاً او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (165)

ترجمه قرآن، ص: 151

7- سورة الأعراف

ترجمه قرآن 199

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، ميم، صاد. (1)

[اين كتابى است كه به سوى تو فرو فرستاده شده- پس نبايد از [ناحيه آن، در سينه ات تنگى باشد- تا به وسيله آن هشدار دهى؛ و يادآورى براى مؤمنان باشد. (2)

آنچه را از طرف پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده، پيروى كنيد؛ و جز او، از سرپرستان (و معبودان ديگر) پيروى نكنيد؛ چه اندك متذكّر مى شويد! (3)

و چه بسيار [مردم شهرها و] آبادى ها كه آنها را هلاك كرديم، و شبانگاه يا نيمروز در حالى كه آنان استراحت كرده بودند، سختىِ (مجازات) ما به آنها در رسيد. (4)

و هنگامى كه سختىِ (مجازات) ما به آنان در رسيد، ندايشان جز اين نبود كه گفتند:» براستى ما ستمكار بوديم. « (5)

و قطعاً از كسانى كه (رسولان الهى) به سويشان فرستاده شدند، پرسش خواهيم كرد؛ و (نيز) حتماً از فرستادگان سؤال خواهيم نمود. (6)

و مسلماً عالمانه، (كردارشان را) برايشان حكايت خواهيم كرد؛ و [ما غافل و] غايب نبوديم. (7)

و در آن روز،

سنجش (اعمال)، حق است؛ و كسانى كه ميزان هاى (عمل) آنان سنگين است، پس تنها آنان رستگارانند. (8)

و كسانى كه ميزان هاى (عمل) آنان سبك است، پس آنان كسانى هستند كه به خودشان زيان رسانده اند؛ چرا كه همواره نسبت به آيات ما ستم مى كردند. (9)

و تحقيقاً در زمين به شما امكاناتى داديم، و براى شما در آن وسايل زندگى قرار داديم؛ چه اندك سپاسگزارى مى كنيد. (10)

و در واقع شما را آفريديم؛ سپس شما را صورت بندى كرديم؛ آنگاه به فرشتگان گفتيم:» براى آدم سجده كنيد. «و (همگى) سجده كردند جز ابليس، كه از سجده كنندگان نبود. (11)

ترجمه قرآن، ص: 152

(خدا به ابليس) فرمود:» هنگامى كه به تو فرمان دادم چه چيزى تو را بازداشت كه (سجده كنى و به آدم) سجده نكردى؟! «گفت:» من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدى و او را از گِل آفريدى! « (12)

گفت:» پس از آن (مقام) فرو آى؛ تو [شايستگى ندارى كه در آن (مقام) تكبّر ورزى. پس بيرون شو، كه تو از كوچك شدگانى. « (13)

[ابليس گفت:» مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته خواهند شد، مهلت ده. « (14)

[خدا] فرمود:» در واقع تو از مهلت داده شدگانى. « (15)

[شيطان گفت:» پس به سبب آنكه مرا فريفتى، حتماً براى (انحرافِ) آنان، بر [سر] راه راست تو، خواهم نشست. (16)

سپس از پيش رويشان و از پشت سر آنان، و از طرف راستشان و از طرف چپ آنان، قطعاً به سراغشان مى روم؛ و اكثر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت. « (17)

[خدا] فرمود:» از آن (مقام)، با ننگ و خوارى، بيرون شو! (و سوگند) كه هر كس از آنان تو را

پيروى كند، حتماً جهنّم را از همه شما پر مى كنم. (18)

و اى آدم! تو و همسرت در باغ آرام گيريد، و از هر جا مى خواهيد بخوريد، و [لى نزديك اين درخت نشويد؛ كه از ستمكاران خواهيد بود. « (19)

و شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از شرمگاه هاى آنان از ايشان پنهان بود، براى شان آشكار سازد؛ و گفت:» پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرده، جز براى آنكه [مبادا] دو فرشته شويد، يا از ماندگاران (باغ) گرديد. « (20)

و [ابليس براى آن دو [آدم و حوّا] سوگند ياد كرد كه من قطعاً از خيرخواهان شما هستم. (21)

و آنان را با فريب (از مقامشان) فرو آورد و هنگامى كه از [ميوه آن درخت چشيدند، شرمگاه هاى آنان بر ايشان آشكار شد؛ و شروع به قرار دادن برگ (هاى درختان) باغ بر خودشان كردند؛ و پروردگارشان آنان را ندا داد كه:» مگر شما را از آن درخت منع نكردم، و به شما نگفتم كه شيطان برايتان دشمنى آشكار است؟! « (22)

ترجمه قرآن، ص: 153

[آدم و حوّا] گفتند:» [اى پروردگار ما! به خودمان ستم كرديم؛ و اگر ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى، حتماً از زيانكاران خواهيم بود. « (23)

[خدا] فرمود:» (از مقام خويش) فرو آييد، در حالى كه برخى از شما دشمن برخى [ديگر] هستيد؛ و براى شما در زمين، تا زمانى [معين قرارگاه و وسيله بهره بردارى است. « (24)

[خدا] فرمود:» در آن [زمين زندگى مى كنيد، و در آن مى ميريد؛ و (در رستاخيز) از آن بيرون آورده مى شويد. « (25)

اى فرزندان آدم! در حقيقت لباسى براى

شما فرو فرستاديم، كه شرمگاه هاى شما را مى پوشاند و مايه زينت است؛ و [لى پوشش (خودنگهدارى و) پارسايى، اين بهتر است؛ اين [ها] از نشانه هاى خداست، باشد كه آنان متذكّر شوند. (26)

اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، همان گونه كه پدر و مادر شما را از باغ بيرون كرد، در حالى كه لباسشان را از [تن آنان بيرون ساخت تا شرمگاه هايشان را به آنان بنماياند؛ [چرا] كه او و طايفه اش، از جايى كه آنان را نمى بينيد، شما را مى بينند؛ در واقع ما شيطان ها را سرپرست كسانى قرار داديم كه ايمان نمى آورند. (27)

و هنگامى كه [كار] زشتى انجام مى دهند مى گويند:» پدرانمان را بر اين (شيوه) يافتيم؛ و خدا ما را به آن فرمان داده است. « [اى پيامبر] بگو:» براستى كه خدا به [كار] زشت فرمان نمى دهد. آيا چيزى را كه نمى دانيد، به خدا نسبت مى دهيد؟! « (28)

بگو:» پروردگارم به دادگرى فرمان داده است؛ و رويتان را در هر مسجدى (به هنگام عبادت، به سوى قبله) نماييد، و او را بخوانيد، در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيده ايد؛ (و بدانيد) همان گونه كه (آفرينش) شما را آغاز كرد، (به سوى او) باز مى گرديد. « (29)

دسته اى را [خدا] راهنمايى كرده؛ و دسته اى (كه شايستگى نداشته اند،) گمراهى بر آنان ثابت گرديده است. [چرا] كه آنان غير از خدا، شيطان ها را به سرپرستى گرفتند؛ و مى پندارند كه آنان راه يافتگانند. (30)

ترجمه قرآن، ص: 154

اى فرزندان آدم! زيور [هاى تان را در هر مسجدى برگيريد؛ و بخوريد و بياشاميد، و [لى زياده روى نكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمى دارد. (31)

[اى پيامبر] بگو:»

چه كسى زيور [هاى الهى را كه براى بندگانش پديد آورده، و روزى هاى پاكيزه را حرام كرده است؟! «بگو:» اين [ها] در زندگى پست (دنيا)، براى كسانى است كه ايمان آورده اند؛ (اگر چه ديگران نيز از آنها استفاده مى كنند،) در حالى كه در روز رستاخيز مخصوص (مؤمنان) خواهد بود. «اين گونه آيات (خود) را براى گروهى كه آگاهند، شرح مى دهيم. (32)

بگو:» پروردگار من، تنها [كارهاى زشت را، آنچه آشكار است از آنها و آنچه پنهان، و (همچنين) گناه و ستم بناحق را، حرام كرده است؛ و (نيز) اينكه چيزى را كه [پروردگار] دليلى بر (حقانيّت) آن فرو نفرستاده، شريك خدا قرار دهيد؛ و اينكه چيزى را كه نمى دانيد، به خدا نسبت دهيد. « (33)

و براى هر امّتى، سرآمد (عمر معيّن) است؛ و هنگامى كه سرآمد (عمر) آنان فرا رسد، هيچ ساعتى تأخير نمى كنند، و پيشى نمى گيرند. (34)

اى فرزندان آدم! اگر فرستادگانى از شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا بر شما حكايت كنند، (پس از آنان پيروى كنيد؛) و كسانى كه خودنگهدارى (و پارسايى) كنند و اصلاح نمايند، پس هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مى شوند. (35)

و كسانى كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، و از (پذيرش) آن تكبّر ورزيدند، آنان اهل آتشند، در حالى كه آنان در آن ماندگارند. (36)

پس چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا نشانه هاى او را دروغ انگاشته است؟! آنان بهره ايشان، از آنچه مقرر شده، به آنان خواهد رسيد. تا هنگامى كه فرستادگان [و فرشتگان ما به سراغشان روند، در حالى كه (جان) آنان را به صورت كامل

بگيرند، [فرشتگان به آنان مى گويند:» كجاست آنچه غير از خدا همواره مى خوانديد (و مى پرستيديد)؟! «مى گويند:» (آنان) از (نظر) ما گم شدند. «و به زيان خودشان گواهى مى دهند كه آنان كافر بودند. (37)

ترجمه قرآن، ص: 155

(خدا به آنان) مى گويد:» در ميان امت هايى از جن و انسان [ها] كه پيش از شما بودند، در آتش وارد شويد! «هر گاه كه امّتى وارد مى شود، همانندش را لعنت مى كند؛ تا هنگامى كه همگى در آن (آتش) به هم رسند. (آنگاه) پيروانشان درباره پيشوايانشان مى گويند:» [اى پروردگار ما! آنان ما را گمراه ساختند؛ پس عذابى دو برابر از آتش به آنان بده. « [خدا] مى فرمايد:» براى هر (يك از شما عذابى) دو برابر است و ليكن نمى دانيد. « (38)

و پيشوايانشان به پيروانشان مى گويند:» (اگر چنين باشد) پس شما هيچ برترى بر ما نداريد؛ پس به سبب آنچه همواره كسب مى كرديد، عذاب را بچشيد! « (39)

در واقع كسانى كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، و از (پذيرش) آن تكبّر ورزيدند، درهاى آسمان (معنويت) برايشان گشوده نمى شود؛ و (هرگز) داخل بهشت نخواهند شد، مگر اينكه شتر نر در سوراخ سوزن داخل شود! و اينگونه، خلافكاران را كيفر مى دهيم. (40)

براى آنان بسترى از (آتشِ) جهنّم است، و از بالايشان پوشش هايى (از آن) است؛ و اينگونه ستمكاران را كيفر مى دهيم. (41)

و كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند- (اگر چه) هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف، نمى كنيم- آنان اهل بهشتند؛ در حالى كه آنان در آن ماندگاراند. (42)

و آنچه در دل هايشان از كينه دارند، بر مى كنيم؛ در حالى كه از زير (درختان) آنان جوى ها روان است؛ و مى گويند:»

ستايش مخصوص خدايى است كه ما را به اين (نعمت ها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را راهنمايى نكرده بود، ما هرگز هدايت نمى يافتيم؛ مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند. «و (آنگاه) به آنان ندا داده مى شود كه:» اين بهشت است كه آن را به سبب آنچه همواره انجام مى داديد، آن را به ارث داده شديد. « (43)

ترجمه قرآن، ص: 156

و اهل بهشت، اهل آتش را ندا دهند كه:» بيقين آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، حق يافتيم؛ و آيا [شما هم آنچه را پروردگارتان وعده داده بود، حق يافتيد؟! « [دوزخيان مى گويند:» آرى. «و ندا دهنده اى در ميان آنان بانگ زند، كه:» لعنت خدا بر ستمكاران باد! « (44)

(همان) كسانى كه (مردم را) از راه خدا باز مى دارند، و مى خواهند آن [راه را منحرف سازند؛ و آنان آخرت را منكرند. (45)

و در ميان آن دو [گروه بهشتيان و دوزخيان مانعى است؛ و بر بلندى ها (اعراف، راد) مردانى هستند كه هر يك (از آن دو گروه) را از چهره شان مى شناسند؛ و اهل بهشت را كه (هنوز) داخل آن (بهشت) نشده اند، در حالى كه آنان (بدان) اميدوارند، ندا مى دهند كه:» سلام بر شما باد! « (46)

و هنگامى كه چشمانشان به سوى اهل آتش گردانيده شود، مى گويند:» [اى پروردگار ما! ما را با گروه ستمكاران قرار مده. « (47)

و اهل اعراف، مردانى (از دوزخيان) كه آنان را، از سيمايشان مى شناسند، ندا دهند، (و) گويند:» گردآورى (اموال و افرادِ) شما، و تكبّر هميشگى تان (چيزى از عذاب را) از شما دفع نمى كند. (48)

آيا اينان (مؤمنان مستضعف، همان) كسانى هستند كه سوگند

ياد كرديد، خدا رحمتى به آنان نخواهد رسانيد؟! (ولى اينك به مؤمنان مستضعف گفته مى شود:) داخل بهشت شويد، در حالى كه هيچ ترسى بر شما نيست، و نه شما اندوهگين مى شويد. (49)

و اهل آتش، اهل بهشت را صدا مى زنند كه:» از آن آب، يا از آنچه خدا» روزىِ «شما كرده، بر ما فرو ريزيد. « (بهشتيان) مى گويند كه:» خدا اينها را بر كافران ممنوع ساخته است. « (50)

كسانى كه دينشان را به سرگرمى و بازى گرفتند، و زندگى پست (دنيا) آنان را فريب داد، پس همان گونه كه ملاقات اين روزشان را فراموش كردند و نشانه هاى ما را همواره انكار مى نمودند، (ما هم) امروز آنان را به فراموشى مى سپاريم. (51)

ترجمه قرآن، ص: 157

و در واقع، كتابى براى آنان آورديم كه آن را عالمانه شرح داديم؛ در حالى كه رهنمود و رحمتى، براى گروهى است، كه ايمان مى آورند. (52)

آيا [آنان جز در انتظار (واقع شدن و) سرانجام آن (هشدارهاى قرآن) هستند؟! روزى كه سرانجام آن فرا رسد كسانى كه قبلًا آن را فراموش كرده بودند، مى گويند:» بدرستى كه فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ پس آيا شفاعت گرانى براى ما وجود دارند كه براى ما شفاعت كنند، يا (ممكن است به دنيا) بازگردانيده شويم، كه اعمالى غير از آنچه همواره انجام مى داديم، انجام دهيم؟! « (ولى آنان) يقيناً به خودشان زيان رسانده اند، و آنچه را همواره (از معبودها به دروغ) مى ساختند، از (نظر) شان گم شد. (53)

در واقع پروردگار شما، خدايى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز [و دوره آفريد؛ سپس بر تخت (جهاندارى و تدبير هستى) تسلّط يافت؛ و روز را به شب

مى پوشاند، در حالى كه شتابان آن را مى طلبد؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را (آفريد،) در حالى كه به فرمان (و تدبير) او رام شده اند. آگاه باشيد كه آفرينش و فرمان (تدبير جهان)، تنها براى اوست؛ خجسته (و پايدار) است خدايى كه پروردگار جهانيان است. (54)

پروردگارتان را فروتنانه (و آشكارا) و پنهانى، بخوانيد؛ كه او متجاوزان را دوست نمى دارد. (55)

و در زمين پس از اصلاح آن فساد مَكنيد، و او را با ترس و اميد بخوانيد؛ كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است. (56)

و او كسى است كه بادها را پيشاپيش (باران) رحمتش، مژده رسان مى فرستد؛ تا آنگاه كه ابرهاى گرانبار را (بر دوش) كشند، آن (ها) را به سوى سرزمين مرده مى رانيم؛ و به وسيله آن (ها)، آب را فرود آوريم، و با آن، از (خاك) هر گونه محصولات برآوريم؛ اين گونه مردگان را (نيز از قبرها) خارج مى سازيم؛ تا شايد شما متذكّر شويد. (57)

ترجمه قرآن، ص: 158

و سرزمين پاكيزه، گياهش به رخصت پروردگارش مى رويد؛ و آن (سرزمينى) كه پليد است، جز (گياه) كم فايده از آن نمى رويد؛ اينچنين نشانه ها را براى گروهى كه سپاسگزارى مى كنند، به گونه هاى مختلف بيان مى كنيم. (58)

بيقين نوح را به سوى قومش فرستاديم، و (او به آنان) گفت:» اى قوم [من ! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ كه من از عذاب روز بزرگ بر شما مى ترسم! « (59)

اشراف قومش (به نوح) گفتند:» قطعاً ما تو را در گمراهى آشكارى مى بينيم. « (60)

(نوح) گفت:» اى قوم [من ! هيچ گونه گمراهى در من نيست، و ليكن من فرستاده اى از جانب پروردگار جهانيانم. (61)

رسالت هاى

پروردگارم را به شما ابلاغ مى كنم؛ و براى شما خيرخواهى مى كنم؛ و چيزى را كه [شما] نمى دانيد از (جانب) خدا مى دانم. (62)

و آيا تعجب كرده ايد كه (دستور) آگاه كننده پروردگارتان به وسيله مردى از ميانتان به شما برسد، تا به شما هشدار دهد، و تا خودنگهدارى كنيد؟! و باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. « (63)

و او را تكذيب كردند؛ و (ما) وى و كسانى را كه با او در كشتى بودند نجات داديم؛ و كسانى را كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، غرق كرديم؛ [چرا] كه آنان گروهى كور [دل بودند. (64)

و به سوى (قوم) عاد، برادرشان» هود «را (فرستاديم)؛ گفت:» اى قوم [من ! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ پس آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! « (65)

اشرافِ قومش كه كفر ورزيدند، گفتند:» قطعاً ما تو را در (نوعى) سبك سرى مى بينيم، و در واقع ما گمان مى كنيم كه تو از دروغگويان هستى. « (66)

(هود) گفت:» اى قوم [من ! هيچ گونه سبك سرى در من نيست؛ و ليكن من فرستاده اى از طرف پروردگار جهانيانم. (67)

ترجمه قرآن، ص: 159

رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى كنم؛ و من براى شما، خيرخواهى درستكار هستم. (68)

و آيا تعجّب كرده ايد كه (دستور) آگاه كننده پروردگارتان به وسيله مردى از ميانتان به شما برسد تا هشدارتان دهد؟! و ياد آريد هنگامى كه (خدا) شما را پس از قوم نوح، جانشينان (آنان) قرار داد، و گستره آفرينش شما را بيفزود؛ پس نعمت هاى خدا را به ياد آريد؛ تا شايد شما رستگار شويد. « (69)

(اشراف قوم هود) گفتند:» آيا به سراغ ما آمده اى تا خداى يگانه

را بپرستيم، و آنچه را پدران ما همواره مى پرستيدند، رها كنيم؟! پس اگر راستگويى، آنچه را (از عذاب الهى) به ما وعده مى دهى، بياور! « (70)

(هود) گفت:» براستى كه پليدى و خشم پروردگارتان، بر شما واقع شده است. آيا با من در مورد نام هايى مجادله مى كنيد كه شما و پدرانتان (براى بت ها، به عنوان معبود) نامگذارى كرده ايد، [و] خدا هيچ دليلى درباره آن [ها] فرو نفرستاده است؟! پس منتظر باشيد، كه من (هم) با شما از منتظرانم! « (71)

و او و كسانى را كه با او بودند، با رحمتى از جانبمان نجات بخشيديم؛ و دنباله كسانى را كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، و از مؤمنان نبودند، قطع كرديم. (72)

و به سوى (قوم) ثَمُود، برادرشان صالح را (فرستاديم)؛ (او) گفت:» اى قوم [من ! خدا را بپرستيد، كه هيچ معبودى جز او، براى شما نيست. بيقين دليلى (معجزه آسا) از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ اين ماده شتر خدا، نشانه اى (معجزه وار) براى شماست؛ پس او را [به حال خود] واگذاريد، كه در زمين خدا (از علف هاى بيابان) بخورد؛ و سوء (قصد و آزارى) به او نرسانيد، كه عذاب دردناكى شما را فرا خواهد گرفت! (73)

ترجمه قرآن، ص: 160

و به خاطر آوريد هنگامى كه (خدا) شما را پس از (قوم) عاد جانشينان (آنان) قرار داد، و شما را در زمين مستقر ساخت، كه در دشت هايش، قصرها مى گزينيد، و از كوه ها خانه هايى مى تراشيديد؛ بنابراين نعمت هاى خدا را به ياد داشته باشيد؛ و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد. « (74)

از ميان قومش اشرافى كه تكبّر مى ورزيدند، به كسانى از مستضعفان كه از بين آنان ايمان آورده بودند، گفتند:»

آيا شما يقين داريد كه صالح فرستاده اى از طرف پروردگارش است؟! « (مستضعفان) گفتند:» در حقيقت ما به آنچه (او) بدان رسالت يافته، مؤمنيم. « (75)

كسانى كه (از قوم صالح) تكبّر ورزيدند، گفتند:» در واقع ما به آنچه [شما] بدان ايمان آوريده ايد، كافريم. « (76)

و (مستكبران،) ماده شتر (معجزه آسا) را پِى كردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند؛ و گفتند:» اى صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستى، آنچه را به ما وعده مى دهى براى ما، بياور! « (77)

پس زلزله آنان را فرو گرفت؛ و در خانه هايشان از پا در آمدند. (78)

و (صالح) از آن (مستكبر) ان روى برتافت؛ و گفت:» اى قوم [من ! رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، و براى شما خيرخواهى كردم، و ليكن (شما) خيرخواهان را دوست نداريد. « (79)

و (ياد كن) لوط را، هنگامى كه به قومش گفت:» آيا [كارى زشت را مرتكب مى شويد، در حالى كه هيچ يك از جهانيان، در آن (كار) بر شما پيشى نگرفته است؟! (80)

در واقع شما از روى شهوت، به غير از زنان به سراغ مردان مى رويد؟! بلكه شما گروهى اسراف كار (و متجاوز) يد. « (81)

ترجمه قرآن، ص: 161

و [لى پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:» آنان را از آبادى تان بيرون كنيد، كه آنان مردمى هستند كه پاكدامنى را مى طلبند. « (82)

و او و خاندانش را نجات داديم؛ جز زنش، كه از بازماندگان (در آبادى) بود. (83)

و بارشى (از سنگ هاى عذاب) بر آنان بارانديم؛ پس بنگر فرجام خلافكاران چگونه بوده است! (84)

و به سوى مَدْيَن، برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ (او) گفت:» اى قوم [من ! خدا را بپرستيد، كه هيچ

معبودى جز او براى شما نيست. بيقين دليلى (معجزه آسا) از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ پس پيمانه و ترازو را كاملًا ادا كنيد، و به مردم [از روى ستم چيزهايشان را كم مدهيد؛ و در [روى زمين بعد از اصلاح شدنش، فساد مَكنيد؛ اين (رهنمودها) براى شما بهتر است؛ اگر شما مؤمنيد. (85)

و بر سر هر راهى ننشينيد در حالى كه (مردم را) تهديد كنيد و از راه خدا، كسانى را كه به او ايمان آورده اند، باز داريد، و مى خواهيد آن [راه را منحرف سازيد؟! و به خاطر آوريد هنگامى كه اندك بوديد، و (او) شما را بسيار گردانيد؛ و بنگريد كه فرجام فسادگران چگونه بوده است! (86)

و اگر دسته اى از شما، به آنچه (من) بدان رسالت يافته ام، ايمان آورده اند، و دسته اى (ديگر) ايمان نياورده اند، پس شكيبايى كنيد تا خدا ميان ما داورى كند، و او بهترينِ داوران است. « (87)

ترجمه قرآن، ص: 162

از ميان قومش اشرافى كه تكبّر مى ورزيدند، گفتند:» اى شعيب! بيقين، تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده اند، از آبادى مان بيرون خواهيم كرد، يا حتماً به آيين ما بازگرديد. « (شعيب) گفت:» آيا (مى خواهيد ما را بازگردانيد) و گر چه ناگوارمان باشد. (88)

اگر بعد از آنكه خدا ما را از آن نجات بخشيده، به آيين شما بازگرديم، در حقيقت، به خدا دروغ بسته ايم؛ و براى ما شايسته نيست كه به آن بازگرديم، مگر آنكه خدايى كه پروردگار ماست، بخواهد؛ علم پروردگار ما، بر همه چيز گسترده است. تنها بر خدا توكّل كرده ايم. [اى پروردگار ما! بين ما و بين قوم ما به حق (داورى كن و

مشكل كار ما را) بگشا، و تو بهترينِ (داوران و) گشايندگانى. « (89)

و از ميان قومش اشرافى كه كفر ورزيدند، گفتند:» اگر از شعيب پيروى كنيد، در اين صورت حتماً شما زيانكاريد. « (90)

پس زلزله آنان را فرو گرفت؛ و در خانه هايشان از پا در آمدند. (91)

كسانى كه شعيب را تكذيب كردند، (آنچنان نابود شدند كه) گويا در آن (شهر) سكونت نداشتند! كسانى كه شعيب را تكذيب كردند، تنها (آنان) زيانكار بودند. (92)

و (شعيب) از آنان روى برتافت و گفت:» اى قوم [من ! براستى من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، و براى شما خيرخواهى نمودم؛ پس چگونه بر (حال) گروهى كافر اندوهگين شوم؟! « (93)

و ما هيچ پيامبرى را در هيچ آبادى نفرستاديم، مگر اينكه مردمش را به سختى (زندگى) و زيان (جسمى و روحى) گرفتار ساختيم؛ تا شايد (فروتن و) تسليم گردند. (94)

سپس نيكى (و نعمت) را به جاى بدى (و سختى) قرار داديم؛ تا آنكه فزونى گرفتند، و گفتند:» در واقع به پدران ما (نيز) سختى و را حتى رسيده است. «پس ناگهان آنان را گرفتار (مجازات) ساختيم، و حال آنكه آنان (با درك حسّى) متوجّه نبودند. (95)

ترجمه قرآن، ص: 163

و اگر (بر فرض) اهل آبادى ها ايمان مى آوردند و خودنگهدارى (و پارسايى) مى كردند، حتماً بركاتى از آسمان و زمين بر آنان مى گشوديم؛ و ليكن (آنان حق را) تكذيب كردند؛ پس بخاطر آنچه همواره كسب مى كردند، گرفتارشان كرديم. (96)

و آيا اهل اين آبادى ها ايمن شده اند، از اينكه سختى (مجازات) ما شبانگاه به آنان در رسد، در حالى كه آنان خواب باشند؟! (97)

و آيا اهل اين آبادى ها ايمن شده اند، از اينكه سختى

(مجازات) ما، نيمروز به آنان در رسد، در حالى كه آنان بازى مى كنند؟! (98)

و آيا (آنان) از ترفند خدا ايمن شده اند و [حال آنكه جز گروه زيانكاران از ترفند خدا ايمن نمى باشند؟! (99)

و آيا (حوادث پيشينيان) براى كسانى كه زمين را پس از اهلش به ارث مى برند، رهنمون نشد، به اينكه اگر (بر فرض) بخواهيم، آنان را به (سزاى) پيامدهاى (گناهان) شان مى رسانيم، و بر دل هايشان مُهر مى نهيم؛ و آنان (صداى حق را) نمى شنوند؟! (100)

اين ها شهرهايى است كه از اخبار بزرگ آنها براى تو حكايت مى كنيم؛ و در حقيقت فرستادگانشان دلايل (معجزه آسا) براى آنان آوردند؛ و [لى آنان به آنچه قبلًا تكذيب كرده بودند، هرگز ايمان نمى آوردند؛ اين گونه خدا بر دل هاى كافران مُهر مى نهد. (101)

و براى بيشتر آنان هيچ پيمان (استوارى) نيافتيم؛ و بيقين اكثر آنان را نافرمانبردار يافتيم. (102)

آنگاه، پس از آن (پيامبر) ان، موسى را با نشانه هاى (معجزه آساي) مان به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم؛ و [لى به آن (نشانه هاى معجزه آسا) ستم كردند؛ پس بنگر فرجام فسادگران چگونه بوده است! (103)

و موسى گفت:» اى فرعون! به درستى كه من فرستاده اى از طرف پروردگار جهانيانم. (104)

ترجمه قرآن، ص: 164

شايسته است كه بر خدا جز (سخن) حق نگويم. در واقع دليلى (معجزه آسا) از طرف پروردگارتان براى شما آورده ام؛ پس بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را به همراه من بفرست. « (105)

(فرعون) گفت:» اگر نشانه اى آورده اى، پس بياورش، اگر از راستگويان هستى. « (106)

و (موسى) عصايش را افكند، پس به ناگاه آن اژدهايى آشكار شد. (107)

و دستش را (از گريبان) بيرون آورد، پس به ناگاه، آن براى بينندگان سفيد (و درخشان) شد.

(108)

اشراف قوم فرعون گفتند:» بى شك، اين ساحرى داناست. (109)

(اشراف گفتند: موسى) مى خواهد كه شما را از سرزمينتان بيرون كند؛ پس چه دستور مى دهيد؟ « (110)

(اشراف به فرعون) گفتند:» (كارِ) او و برادرش را به تأخير انداز، و گردآورندگانى را به شهرها بفرست، (111)

(تا) هر ساحر دانايى را نزد تو آورند. « (112)

و ساحران نزد فرعون آمدند [و] گفتند:» اگر فقط (ما) پيروز گرديم، حتماً براى ما پاداش [مهمى است؟! « (113)

[فرعون گفت:» آرى، و مسلماً شما از نزديكان (من) خواهيد شد. « (114)

(به هنگام مبارزه، ساحران) گفتند:» اى موسى! يا اينكه تو (عصايت را) مى افكنى، و يا اينكه فقط ما (وسايل سحر را) مى افكنيم. « (115)

[موسى گفت:» بيفكنيد! «و هنگامى كه (ساحران وسايل خود را) افكندند، ديدگان مردم را افسون كردند و آنان را هراسان كردند و سحرى بزرگ (پديد) آوردند! (116)

و به موسى وحى كرديم كه:» عصايت را بيفكن. «و ناگهان آن (عصا اژدها شد و آن) چه را به دروغ مى ساختند، بلعيد! (117)

پس حق آشكار شد؛ و آنچه را همواره انجام مى دادند، باطل گشت. (118)

و در آنجا شكست خورده و كوچك شده گشتند. (119)

و ساحران سجده كنان (به زمين) در افتاده، (120)

ترجمه قرآن، ص: 165

گفتند:» به پروردگار جهانيان ايمان آورديم؛ (121)

(همان) پروردگار موسى و هارون. « (122)

فرعون گفت:» [آيا] پيش از آنكه به شما رخصت دهم، به او ايمان آورديد؟! حتماً اين فريبى است كه در اين شهر (نقشه) آن را (كشيده ايد و) فريبكارى كرديد، تا مردمش را از آن بيرون كنيد؛ پس در آينده خواهيد دانست! (123)

قطعاً دست هايتان و پاهاى شما را بر خلاف (يكديگر يعنى يكى از راست و

يكى از چپ) قطع مى كنم، سپس حتماً همگى شما را به دار مى آويزم! « (124)

[ساحران گفتند:» در حقيقت ما فقط به سوى پروردگارمان باز مى گرديم. (125)

و (تو) از ما انتقام نمى گيرى، جز بخاطر اينكه وقتى نشانه هاى پروردگارمان براى ما آمد، ايمان آورديم. [اى پروردگار ما! [پيمانه شكيبايى را بر ما فرو ريز، و ما را مسلمان بميران! « (126)

و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند:» آيا موسى و قومش را رها مى كنى تا در زمين فساد كنند، و تو و معبودانت را رها سازد؟! «گفت:» بزودى پسرانشان را مى كشيم، و زنانشان را زنده نگه مى داريم و در واقع ما بر آنان مُسلّطيم. « (127)

موسى به قومش گفت:» از خدا يارى جوييد، و شكيبايى كنيد، كه زمين از آنِ خداست، در حالى كه آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد به ارث مى دهد؛ و فرجام (نيك) براى پارسايان (خود نگهدار) است. « (128)

(قوم موسى) گفتند:» پيش از آنكه به سوى ما بيايى و پس از آمدنت نزد ما، آزار ديديم! « (موسى) گفت:» اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند، و شما را در زمين جانشين آنان سازد، و بنگرد كه چگونه عمل مى كنيد. « (129)

و در حقيقت فرعونيان را بواسطه خشكسالى و كاهشى در محصولات گرفتار كرديم، تا شايد آنان متذكّر گردند. (130)

ترجمه قرآن، ص: 166

و [لى هنگامى كه نيكى (و نعمت) به آنان روى مى آورد، مى گفتند:» اين فقط براى (شايستگى) ماست. «و اگر بدى (و بلاها) به آنان مى رسيد، به موسى و كسانى كه با او بودند، فال بد مى زدند. آگاه باشيد فال (نيك و بد) شان

تنها نزد خداست؛ و ليكن بيشترشان نمى دانند. (131)

و گفتند:» اگر هر گونه نشانه (معجزه آسايى) كه آن را براى ما بياورى تا ما را بدان سحر كنى، پس ما تصديق كننده تو نيستيم. (132)

و بر آنان سيلاب و ملخ و كَنِه و قورباغه ها و خون را فرستاديم، در حالى كه نشانه هايى از هم جدا بودند؛ و [لى تكبّر ورزيدند، و گروهى خلافكار شدند. (133)

و هنگامى كه (عذاب) اضطراب آور بر آنان واقع شد، گفتند:» اى موسى! از پروردگارت به عهدى كه نزد تو دارد، براى ما بخواه، كه اگر اين (عذاب) اضطراب آور را از ما برطرف سازى، قطعاً به تو ايمان مى آوريم، و حتماً بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را با تو روانه مى كنيم. « (134)

و هنگامى كه (عذاب) اضطراب آور را تا سرآمدى كه آنان بدان مى رسيدند، از آنان برطرف مى ساختيم، ناگهان آنان پيمان مى شكستند. (135)

پس، از آنان انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق كرديم؛ چرا كه آنان نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، و از آن [ها] غافل بودند. (136)

و به گروهى كه همواره تضعيف مى شدند، خاوران زمين (فلسطين) و باخترانش را، كه آن را پربركت كرده بوديم، به ارث داديم؛ و بخاطر شكيبايى شان، سخن نيك پروردگارت (در مورد وعده) به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب، تحقق) تمام يافت؛ و آنچه (از كاخ ها،) فرعون و قومش پيوسته با زيركى مى ساختند، و آنچه را (از باغ هاى داربست دار) همواره برافراشته بودند، درهم كوبيديم. (137)

ترجمه قرآن، ص: 167

و بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را از دريا عبور داديم؛ و (در راه خود) به گروهى رسيدند كه مجاور بت هايشان (در حال پرستش) بودند. (در اين هنگام بنى اسرائيل) به موسى گفتند:»

(تو هم) براى ما معبودى قرار ده، همان گونه كه براى آنان معبودانى است. « (موسى) گفت:» در واقع شما گروهى هستيد كه نادانى مى كنيد! (138)

(موسى گفت:) در حقيقت، آنچه آنان در آنند، نابود است؛ و آنچه همواره انجام مى دادند، باطل است! « (139)

(موسى) گفت:» آيا غير از خدا، معبودى براى شما بجويم؟! و حال آنكه او شما را بر جهانيان (روزگارتان) برترى داد. « (140)

و (ياد كن) آنگاه كه شما را از [چنگ فرعونيان نجات بخشيديم، در حالى كه شما را (با شكنجه و) عذاب بدى مى آزردند، پسران شما را مى كشتند، و زنانتان را زنده نگه مى داشتند؛ و در اين [ها] آزمايش بزرگى از [جانب پروردگارتان بود. (141)

و با موسى، سى شب وعده گذاشتيم؛ و آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم؛ پس ميعادگاه پروردگارش (با او)، چهل شبِ تمام شد. و (در هنگام رفتن،) موسى به برادرش هارون گفت:» جانشين من در ميان قومم باش؛ و (امورشان را) اصلاح كن؛ و راه فسادگران را پيروى مكن. « (142)

و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد:» پروردگارا! خودت را بر من بنماى، [تا] بر تو بنگرم. « (خدا) گفت:» [هرگز] مرا نخواهى ديد؛ و ليكن به كوه بنگر، و اگر در جايش ثابت ماند، پس در آينده مرا خواهى ديد. «و هنگامى كه پروردگارش بر كوه جلوه نمود، آن را همسان خاك قرار داد؛ و موسى مدهوش (به زمين) افتاد؛ و هنگامى كه به هوش آمد، گفت:» منزّهى تو (از اينكه با چشم ديده شوى)! به سوى تو بازگشتم؛ و من نخستين مؤمنانم.

« (143)

ترجمه قرآن، ص: 168

(خدا) فرمود:» اى موسى! براستى كه من تو را با رسالت هاى خويش، و با سخن گفتنم (با تو)، بر مردم (برترى دادم و) برگزيدم؛ پس آنچه را به تو داده ام بگير، و از سپاسگزاران باش. « (144)

و براى او در صفحه هاى (تورات) پندى از هر چيزى و شرحى براى هر چيزى نگاشتيم؛ و [گفتيم:] آن را با توانمندى بگير؛ و به قومت فرمان بده، كه:» نيكوترينش را (فرا) گيرند. (و عمل كنند. و به مخالفان هشدار ده كه) بزودى سراى نافرمانبرداران را به شما مى نمايانم. « (145)

بزودى، كسانى را كه در زمين به ناحق تكبّر مى ورزند، از نشانه هايم، روى گردان مى سازم. و اگر هر آيه (و نشانه) اى را ببينند، به آن ايمان نمى آورند؛ و اگر راه هدايت را ببينند آن را (به عنوان) راهى برنمى گزينند؛ و اگر راه گمراهى را ببينند، آن را (به عنوان) راهى برمى گزينند. اين [ها] بدان سبب است كه آنان نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، و از آنها غافل بودند! (146)

و كسانى كه نشانه هاى ما، و ملاقات آخرت را دروغ انگاشتند، اعمالشان تباه مى شود؛ آيا جز آنچه را همواره انجام مى دادند كيفر داده مى شوند؟! (147)

و قوم موسى بعد از (رفتن) او، از زيورهايشان مجسمه گوساله اى كه صداى گاو داشت (ساختند، و به عنوان معبود) برگزيدند. آيا نظر نكردند، كه آن [گوساله با آنان سخن نمى گويد، و به هيچ راهى راهنمايى شان نمى كند؟! آن (گوساله) را (به عنوان معبود) برگزيدند، و ستمكار بودند. (148)

و هنگامى كه (حقيقت) به دستشان افتاد، (و پشيمان شدند) و ديدند كه آنان واقعاً گمراه شده اند، گفتند:» اگر پروردگارمان به ما رحم نكند،

و ما را نيامرزد، قطعاً از زيانكاران خواهيم بود. « (149)

ترجمه قرآن، ص: 169

و هنگامى كه موسى خشمناك [و] اندوهگين به سوى قومش بازگشت، گفت:» بعد از من، چه بد جانشينانى برايم بوديد! آيا در مورد فرمان پروردگارتان، عجله نموديد (و در مورد تمديد زمان وعده، زود داورى كرديد)؟! «و (موسى) صفحه هاى (تورات) را افكند، و سرِ برادرش را گرفت در حالى كه او را به سوى خود مى كشيد؛ [هارون گفت:» پسر مادر [م ! در حقيقت اين گروه مرا تضعيف كردند؛ و نزديك بود مرا بكشند؛ پس مرا دشمن شاد مكن؛ و مرا با گروه ستمكاران قرار مده. « (150)

(موسى) گفت:» پروردگارا! من و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خويش داخل فرما، در حالى كه تو مهرورزترين مهرورزانى. « (151)

در واقع كسانى كه گوساله را (به عنوان معبود) برگزيدند، بزودى خشمى از جانب پروردگارشان، و خوارى در زندگى پست (دنيا) به آنان خواهد رسيد؛ و اينچنين، دروغ پردازان را كيفر مى دهيم! (152)

و كسانى كه [كارهاى بد انجام دادند، آنگاه بعد از آنها توبه نمودند و (عملًا) ايمان آوردند، قطعاً پس از آن، پروردگارت بسيار آمرزنده مهرورز است. (153)

و هنگامى كه خشم موسى آرام گرفت؛ صفحه هاى (تورات) را برگرفت، در حالى كه در نوشته (هاى) آن، رهنمود و رحمتى است، براى كسانى كه آنان از (مخالفت) پروردگارشان مى هراسند. (154)

و موسى از ميان قومش، هفتاد مرد را براى ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامى كه زلزله آنان را فرا گرفت گفت:» پروردگارا! اگر (بر فرض) مى خواستى، آنان و مرا پيش [از اين هلاك مى ساختى. آيا ما را بخاطر آنچه سبك سران ما انجام

داده اند، هلاك مى كنى؟! اين، جز آزمايش تو، نيست؛ در حالى كه هر كس را بخواهى (بخاطر اعمالش)، بوسيله آن در گمراهى وا مى نهى؛ و هر كه را بخواهى (و شايسته بدانى)، رهنمايى مى كنى. تو سرپرست (و ياور) مايى، پس ما را بيامرز، و بر ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى. (155)

ترجمه قرآن، ص: 170

و براى ما، در اين دنيا و در آخرت نيكى مقرّر فرما؛ [چرا] كه ما به سوى تو بازگشت كرده ايم. « [خدا] گفت:» عذابم را به هر كس بخواهم آن را مى رسانم؛ و رحمتم بر همه چيز گسترده است؛ و بزودى آن را براى كسانى كه خودنگهدارى مى كنند، و زكات (و صدقه) مى دهند و كسانى كه آنان به نشانه هاى ما ايمان مى آورند، مقرّر خواهم داشت. (156)

(همان) كسانى كه از فرستاده (خدا)، پيامبر درس نخوانده پيروى مى كنند؛ آن (پيامبرى) كه (صفات) او را در تورات و انجيل نزدشان، نوشته مى يابند؛ در حالى كه آنان را به [كار] پسنديده فرمان مى دهد، و آنان را از [كار] ناپسند منع مى كند، و برايشان [خوراكى هاى پاكيزه را حلال مى شمرد، و پليدى ها را بر آنان حرام مى كند؛ و تكليف سنگينشان، و غل هايى را كه بر آنان بوده، از (دوش) آنها بر مى دارد؛ و كسانى كه به او ايمان آوردند و گرامى اش داشتند (و دشمنانش را از او باز داشتند) و يارى اش كردند، و از نورى كه با او فرود آمده پيروى نمودند، تنها آنان رستگارانند. « (157)

بگو:» اى مردم! در حقيقت من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ آن (خدايى) كه فرمانروايى آسمان ها و زمين، فقط براى اوست؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ زنده مى كند

و مى ميراند؛ پس ايمان آوريد به خدا و فرستاده اش، پيامبر درس نخوانده اى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد؛ و از او پيروى كنيد تا شايد شما راهنمايى شويد. « (158)

و از قوم موسى، گروهى هستند كه به حق راهنمايى مى كنند، و بر (اساس) آن دادگرى مى كنند. (159)

ترجمه قرآن، ص: 171

و آنان را به دوازده (قبيله از) فرزندان (يعقوب كه هر يك،) امتى بودند تقسيم كرديم. و به موسى- آنگاه كه قومش از او آب خواستند- وحى كرديم كه:» با عصايت بر سنگ بزن. «و دوازده چشمه از آن جوشيد؛ كه هر (گروهى از) مردم آبشخور خود را مى شناختند و ابر را بر آنان سايه گستر كرديم؛ و خوراكى [عسل مانند] و مرغانى [بلدرچين گونه بر آنان فرستاديم. (و گفتيم:) از [خوراكى هاى پاكيزه (از) آنچه به شما روزى داده ايم، بخوريد؛ و [لى آنان با ناسپاسى خود] بر ما ستم نكردند، بلكه همواره بر خودشان ستم مى نمودند. (160)

و (به ياد آريد) هنگامى را كه به آنان گفته شد:» در اين آبادى [بيت المقدس ساكن شويد، و از هر جاى آن خواستيد، بخوريد و بگوييد:» [خدايا! گناهان ما را] بريز. «و از درِ (بيت المقدس) فروتنانه وارد شويد تا خطاهايتان را براى شما بيامرزيم؛ بزودى [پاداش نيكوكاران را خواهيم افزود. « (161)

و [لى كسانى از ميان آن (يهودي) ان كه ستم كرده بودند، سخن را به غير آن (سخنى) كه به آنان گفته شده بود، تغيير دادند؛ پس بخاطر آنكه همواره ستم مى كردند، (عذابى) اضطراب آور از آسمان بر آنان فرستاديم. (162)

و از آن (يهودي) ان از (سرگذشت) آبادى كه در ساحل دريا بود

بپرس، آنگاه كه در (مورد ممنوعيت صيد در روز تعطيل) شنبه، تعدّى مى كردند؛ هنگامى كه ماهيانشان، روز (شنبه) استراحتشان آشكارا نزد آنان مى آمدند، و [لى روز (غير شنبه) كه استراحت نمى كردند، نزدشان نمى آمدند؛ اينگونه آنان را به آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانى مى كردند، مى آزماييم. (163)

ترجمه قرآن، ص: 172

و هنگامى كه گروهى (بى طرف) از ميان آنان، (به گروه پنددهندگان) گفتند:» چرا گروهى (گنهكار) را پند مى دهيد كه خدا هلاك كننده ايشان، يا كيفر دهنده آنان، به عذابى شديد است. (گروه پنددهندگان) گفتند: (اين پندها) عذرى نزد پروردگار شماست، و شايد آنان خودنگهدار (و پارسا) شوند. « (164)

و هنگامى كه آنچه را بدان يادآورى شده بودند فراموش كردند، (لحظه عذاب فرا رسيد؛ و) كسانى را كه از بدى (ها) منع مى كردند، نجات داديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، بخاطر آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانى مى كردند، به عذابى سخت گرفتار ساختيم. (165)

و هنگامى كه از آنچه از آن منع شده بودند، سرپيچى كردند، به آنان گفتيم:» ميمون هايى طرد شده باشيد! « (166)

و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت اعلام كرد: قطعاً تا روز رستاخيز كسى را بر آن (يهودي) ان، خواهد گماشت، كه آنان را با عذاب بدى آزار دهد. [چرا] كه قطعاً پروردگارت زود كيفر است؛ و مسلماً او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (167)

و آنان را در زمين (بصورت) گروه هايى، پراكنده ساختيم؛ برخى از آنان شايسته، و برخى (ديگر) از آنان جُز اين اند. و آنان را با نيكى ها و بدى ها آزموديم، تا شايد آنان باز گردند. (168)

و بعد از آنان، جانشينانى (ناشايست) جانشين شدند، كه كتابِ (تورات) را به ارث بردند؛ در

حالى كه كالاى ناپايدار اين (دنياى) پست را گرفته، و مى گويند:» بزودى آمرزيده خواهيم شد. «و [لى اگر كالاى ناپايدارى همانند آن به آنان برسد، آن را (نيز) مى گيرند؛ آيا از آنان پيمان محكم كتاب [الهى گرفته نشده، كه نسبت به خدا جز به حق سخن نگويند، و درس آنچه را كه در آن [كتاب است، خوانده اند؟! و سراى آخرت براى كسانى كه خودنگهدارى (و پارسايى) مى كنند بهتر است، پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (169)

و كسانى كه به كتاب (الهى) تَمسُّك جويند، و نماز به پا دارند، براستى كه ما پاداش اصلاح گران را تباه نخواهيم كرد. (170)

ترجمه قرآن، ص: 173

و (ياد كن) هنگامى كه كوه (طور) را بر فراز آن (يهودي) ان برافراشتيم، چنان كه گويى آن سايبانى بود؛ و يقين كردند كه آن (كوه) بر آنان فرو خواهد افتاد. (و به آنان گفتيم:) آنچه را به شما داده ايم، با توانمندى بگيريد؛ و آنچه را در آن است، به خاطر داشته باشيد، تا شايد شما (خودتان را) حفظ كنيد. (171)

و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت از فرزندان آدم، از پُشت (و صُلب) شان، نسل آنان را برگرفت؛ و آنان را بر خودشان گواه ساخت؛ (و فرمود:) آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند:» آرى، گواهى مى دهيم. « (اين گواهى را گرفت،) تا مبادا روز رستاخيز بگوييد:» براستى كه ما از اين (مطلب)، غافل بوديم. « (172)

يا (مبادا) بگوييد:» پدرانمان پيش از (ما) فقط شرك مى ورزيدند، و (ما هم) نسلى بعد از آنان بوديم؛ پس آيا ما را به سبب آنچه باطل گرايان انجام دادند، هلاك مى كنى؟! « (173)

و اينگونه، آيات را تشريح مى كنيم و تا

شايد آنان (به سوى حق) بازگردند. (174)

و خبر بزرگ كسى را بر آنان بخوان، كه آيات (و نشانه هاي) مان را به او داده بوديم، و [لى خود را از آنها تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد. (175)

و اگر (بر فرض) مى خواستيم، حتماً (مقامِ) او را بوسيله آن (آيات و دانش ها) بالا مى برديم؛ و ليكن او در زمين (دنياپرستى،) ماندگار شد، و از هوس خويش پيروى كرد؛ و مثال او همچون مثال سگ است، اگر بر او حمله كنى، زبان از كام برآوَرَد، [و] يا اگر او را واگذارى (باز هم) زبان از كام برآوَرَد. اين مثال گروهى است كه آيات (و نشانه هاى) ما را دروغ انگاشتند؛ پس اين حكايت ها را حكايت كن، تا شايد آنان تفكّر كنند. (176)

چه بد است، داستان گروهى كه آيات (و نشانه هاى) ما را دروغ انگاشتند، و تنها همواره به خودشان ستم مى كردند! (177)

هر كس را كه خدا راهنمايى كند، پس او هدايت (واقعى) يافته است؛ و هر كس را در گمراهى وا نهد، پس تنها آنان زيانكارند. (178)

ترجمه قرآن، ص: 174

و در واقع بسيارى از جنّ و انسان [ها] را براى جهنّم آفريديم؛ [چرا كه برايشان دل ها [و عقل ها] يى است كه با آنها فهم عميق نمى كنند؛ و برايشان چشم هايى است كه با آنها نمى بينند؛ و برايشان گوش هايى است كه با آنها نمى شنوند؛ آنان همانند چهارپايانند، بلكه آنان گمراه ترند! تنها آنان غافلانند. (179)

و نام هاى نيكو فقط از آنِ خداست؛ پس او را با آنها بخوانيد. و كسانى را كه در مورد نام هايش به كژى مى گرايند (و آنها را تحريف مى كنند،) رها سازيد.

بزودى (به سزاى) آنچه همواره انجام مى دادند، مجازات خواهند شد. (180)

و از ميان كسانى كه آفريديم، گروهى هستند كه به حق راهنمايى مى كنند و بر (اساس) آن دادگرى مى كنند. (181)

و كسانى كه آيات (و نشانه هاى) ما را دروغ انگاشتند، بزودى از جايى كه نمى دانند، بتدريج گرفتارشان خواهيم كرد. (182)

و به آنان مهلت مى دهم، [چرا] كه نقشه من، استوار است. (183)

و آيا فكر نكردند كه همنشين آنان [پيامبر] هيچ جنونى ندارد؟! او جز هشدارگرى روشنگر نيست. (184)

و آيا نظر نكرده اند، در فرمانروايى مطلق آسمان ها و زمين، و هر چيزى كه خدا آفريده است، و اينكه شايد در واقع سرآمد [زندگى شان نزديك شده باشد؟! پس به كدام سخن، بعد از آن (قرآن) ايمان خواهند آورد؟! (185)

هر كس را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس براى او هيچ راهنمايى كننده اى نيست؛ و آنان را در حالى كه در طغيانش سرگردان مى شوند، وا مى گذارد. (186)

درباره ساعت [قيامت از تو مى پرسند وقوعش چه زمانى است؟ بگو:» علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و جز او (كسى) آن را در وقتش آشكار نمى سازد؛ (اين حادثه رستاخيز) در آسمان ها و زمين، سنگين است؛ جز [به صورت ناگهانى، به [سراغ شما نمى آيد! « (باز) از تو مى پرسند، چنانكه گويى تو از (زمان) آن آگاهى؛ بگو:» علمش فقط نزد خداست؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. « (187)

ترجمه قرآن، ص: 175

بگو:» براى خودم هيچ سود و زيانى را مالك نيستم جز آنچه خدا بخواهد؛ و اگر (بر فرض) همواره از (آنچه از حسّ) پوشيده آگاهى داشتم، حتماً خير (خويش) را مى افزودم، و بدى به من نمى رسيد؛ من جز هشدارگر

و بشارتگرى براى گروهى كه ايمان مى آورند، نيستم. « (188)

او كسى است كه شما را از يك شخص آفريد؛ و از او همسرش را قرار داد، تا بدان آرام گيرد. و هنگامى كه او را تحت پوشش قرار داد، با حملى سبك باردار شد، و با آن (بار سبك، مدتى) گذراند، و هنگامى كه سنگين شد، (هر دو) از خدايى كه پروردگارشان است، خواستند:» اگر [فرزند] شايسته اى به ما دهى، قطعاً از سپاسگزاران خواهيم بود. « (189)

و [لى هنگامى كه (خدا فرزند) شايسته اى به آن دو داد، براى او، در آنچه كه به آن دو داده بود، شريكانى قرار دادند؛ و خدا از آنچه شريك [او] قرار مى دهند، برتر است. (190)

آيا چيزى را شريك [خدا] قرار مى دهند كه هيچ چيزى را نمى آفريند، در حالى كه (خود) شان آفريده شده اند؟! (191)

و نمى توانند آنان را هيچ يارى كنند، و نه خودشان را يارى مى رسانند! (192)

و اگر آنها را به سوى هدايت فرا خواندى، از شما پيروى نمى كنند؛ چه آنها را فرا خوانيد يا شما خاموش باشيد برايتان يكسان است. (193)

در حقيقت كسانى را كه جز از خدا مى خوانيد (و پرستش مى كنيد)، بندگانى همچون شما هستند؛ اگر راست گوييد، پس آنان را بخوانيد، و بايد (دعوت) شما را بپذيرند! (194)

آيا براى آن (معبود) ان پاهايى است كه با آنها راه بروند؟! يا براى آنها دست هايى است كه با آنها [چيزى را] سخت بگيرند؟! يا براى آنها چشمانى است كه با آنها ببينند؟! يا براى آنها گوش هايى است كه با آنها بشنوند؟! (اى پيامبر) بگو:» شريك هايتان را (كه براى خدا قرار داده ايد) بخوانيد، سپس نيرنگ [م زنيد

و [مرا] مهلت ندهيد! (195)

ترجمه قرآن، ص: 176

براستى كه سرپرستِ من، خدايى است كه كتابِ [قرآن را فرو فرستاده؛ و او شايستگان را سرپرستى مى كند. (196)

و كسانى را كه غير از او مى خوانيد، نمى توانند ياريتان كنند، و نه خودشان را يارى مى رسانند. (197)

و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، نمى شنوند. «و آنها را مى بينى، در حالى كه به تو مى نگرند. و (در حقيقت) آنان نمى بينند! (198)

عفو (و مدارا پيش) گير؛ و به (كار) پسنديده فرمان ده؛ و از نادان روى گردان. (199)

و اگر وسوسه اى از شيطان تو را تحريك كند، پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] كه او شنواى داناست. (200)

براستى كسانى كه خودنگهدارى (و پارسايى) مى كنند، هنگامى كه وسوسه اى از شيطان با آنان تماس يابد، به ياد (خدا) مى افتند؛ و ناگهان آنان بينش يابند. (201)

و برادران (شيطان صفت) آن (مشرك) ان، ايشان را پيوسته در گمراهى مى كشند، سپس كوتاه نمى آيند. (202)

و هنگامى كه هيچ آيه اى براى آنان نياورى، مى گويند:» چرا آن را (از پيش خود) برنگزيدى؟! «بگو:» فقط از آنچه از طرف پروردگارم به سوى من وحى مى شود، پيروى مى كنم، اين (قرآن) دليل هاى بينش آور از طرف پروردگارتان، و رهنمود و رحمتى است براى گروهى كه ايمان مى آورند. « (203)

و هنگامى كه قرآن خوانده شود، پس بدان [با دقت گوش فرا دهيد؛ و [هنگام شنيدن ساكت باشيد؛ باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. (204)

و پروردگارت را در (درون) خودت، فروتنانه و ترسان و بدون صداى بلند، در بامدادان و عصرگاهان [و شب هنگام ، ياد كن؛ و از غافلان مباش! (205)

براستى كسانى كه نزد پروردگار تواند، از پرستش او تكبّر نمى ورزند، و

او را به پاكى مى ستايند، و فقط براى او سجده (و فروتنى) مى كنند. (206)

ترجمه قرآن، ص: 177

8- سورة الأنفال

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

(اى پيامبر) از تو درباره غنائم (جنگى و ثروت هاى بدون مالك مشخص) پرسش مى كنند؛ بگو:» غنائم (جنگى و ثروت هاى بدون مالك مشخص) مخصوص خدا و فرستاده [او] ست؛ «پس، [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد؛ و (ارتباطات) بين خودتان را اصلاح كنيد؛ و از خدا و فرستاده اش اطاعت كنيد، اگر مؤمنيد. (1)

مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هر گاه خدا ياد شود، دل هايشان (از عظمت خدا و كيفر او) بهراسد؛ و هنگامى كه آيات او بر آنان خوانده شود، ايمانشان افزون گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توكّل دارند. (2)

كسانى كه نماز را به پا مى دارند؛ و از آنچه به آنان روزى داده ايم، (در راه خدا) مصرف مى كنند. (3)

تنها آنان حقيقتاً مؤمنند؛ براى آنان نزد پروردگارشان رتبه ها و آمرزش و روزىِ ارجمندى است. (4)

همان گونه كه پروردگارت تو را از خانه ات (به سوى ميدان بدر،) بحق بيرون فرستاد، و حال آنكه دسته اى از مؤمنان ناخشنود بودند. (5)

با تو درباره حق، پس از آنكه روشن گرديد، (باز) جدال مى كنند. گويى به سوى مرگ رانده مى شوند، و آنان تماشا مى كنند. (6)

و (به ياد آوريد) هنگامى كه خدا به شما، يكى از دو گروه [كاروان تجارى قريش، يا لشكر آنان را وعده داد، كه آن براى شما باشد؛ و آرزو مى كرديد كه [گروه غير مسلّح براى شما باشد؛ و [لى خدا مى خواهد حق را با كلمات (و وعده هاي) ش تثبيت كند، و دنباله كافران را قطع كند. (7)

تا حق را تثبيت كند، و

باطل را نابود گرداند، و گر چه خلافكاران ناخشنود باشند. (8)

ترجمه قرآن، ص: 178

(به خاطر آوريد كه در ميدان بدر) هنگامى را كه از پروردگارتان يارى مى خواستيد، پس [درخواست شما را پذيرفت (به) اينكه، من شما را با هزار (نفر) از فرشتگانِ پياپى، يارى مى كنم! (9)

و خدا آن (وعده امداد غيبى) راجز مژده اى (براى شما) و براى آرامش قلب هاى شما بدان قرار نداده است؛ و پيروزى جز از نزد خدا نيست؛ [چرا] كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (10)

(به ياد آوريد) هنگامى را كه [خدا] خواب سبك آرام بخشى را كه از جانب او بود بر شما پوشانيد (و مسلط ساخت؛) و آبى را از آسمان برايتان فرو فرستاد تا شما را بدان پاك سازد؛ و (پليدى) اضطراب آور شيطان را از شما بزدايد؛ و تا دل هايتان را محكم سازد؛ و گام ها را با آن استوار دارد. (11)

(به يادآور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد:» كه من با شمايم؛ پس كسانى را كه ايمان آورده اند، ثابت [قدم داريد. بزودى در دل هاى كسانى كه كفر ورزيدند وحشت مى افكنم؛ و فراز گردن ها را بزنيد؛ و همه انگشتان (و دست و پاي) شان را قطع كنيد! « (12)

اين (كيفرها) بدان سبب است كه آنان با خدا و فرستاده اش مخالفت ورزيدند؛ و هر كس با خدا و فرستاده اش مخالفت كند، پس حتماً خدا سخت كيفر است. (13)

اين [مجازات دنياست،] پس آن را بچشيد! و در حقيقت براى كافران، عذاب آتش (نيز) هست. (14)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه با حركت لشكر انبوه كسانى كه كفر ورزيدند، رو به رو شديد، پس با عقبگرد از آنان روى

برنتابيد. (15)

و هر كس در آن روزِ (نبرد) با عقبگردش از آن (دشمن) ان روى برتابد- مگر آنكه (هدفش) كناره گيرى از ميدان براى نبرد (مجدد) و يا پيوستن به گروهى (ديگر) باشد- پس حتماً به خشمى از جانب خدا گرفتار خواهد شد؛ و مقصدش جهنم است، و چه بد فرجامى است! (16)

ترجمه قرآن، ص: 179

و [شما] آنان را نكشتيد، و ليكن خدا آنان را كشت؛ و هنگامى كه (ريگ و خاك به سوى آنان) افكندى، [تو] نيفكندى، و ليكن خدا افكند؛ و (خدا چنين كرد) تا بدين (وسيله) مؤمنان را با آزمايش نيكويى بيازمايد؛ براستى كه خدا شنواى داناست. (17)

اين (سرنوشت مؤمنان و كافران بود.) و در حقيقت خدا سست كننده نيرنگ كافران است. (18)

اگر پيروزى مى خواستيد، پس براستى پيروزى به سراغ شما آمد؛ و اگر (از جدال) خوددارى كنيد، پس آن براى شما بهتر است؛ و اگر باز گرديد [ما هم باز خواهيم گشت؛ و گروه شما هر چند زياد باشد، چيزى از شما دفع نخواهد كرد؛ و در حقيقت خدا با مؤمنان است. (19)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا و فرستاده اش را اطاعت كنيد؛ و از او روى برنتابيد، در حالى كه شما (سخنان او را) مى شنويد. (20)

و همانند كسانى نباشيد كه گفتند:» شنيديم. «و حال آنكه (در حقيقت) آنان نمى شنيدند. (21)

براستى كه بدترين جنبندگان نزد خدا، ناشنوايان [و] گنگ هايند كه خردورزى نمى كنند. (22)

و اگر (بر فرض) خدا خيرى در آنان مى دانست، حتماً شنوايشان مى ساخت، و اگر (بر فرض) شنوايشان مى ساخت حتماً روى برمى تافتند، در حالى كه آنان روى گردانند. (23)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [دعوت خدا و فرستاده اش را بپذيريد، هنگامى كه

شما را به سوى چيزى فرا مى خواند، كه شما را حيات مى بخشد؛ و بدانيد كه خدا ميان مرد و دلش حائل مى شود؛ و اينكه (در رستاخيز) فقط به سوى او گردآورى خواهيد شد. (24)

و [خودتان را] از [بلا و] فتنه اى حفظ كنيد، كه تنها به كسانى از شما كه ستم كردند، نمى رسد (بلكه همه را فرا خواهد گرفت؛) و بدانيد كه خدا سخت كيفر است! (25)

ترجمه قرآن، ص: 180

و به ياد آوريد هنگامى را كه شما در روى زمين، اندك [و] مستضعف بوديد، مى ترسيديد كه مردم شما را بربايند؛ و [لى خدا] شما را پناه داد؛ و با ياريش تأييدتان كرد؛ و از پاكيزه ها روزيتان داد؛ تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (26)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و فرستاده [او] خيانت نكنيد؛ و (نيز) در امانت هايتان خيانت نورزيد، در حالى كه شما مى دانيد. (27)

و بدانيد كه اموال شما و فرزندانتان [وسيله آزمايش است؛ و اينكه خدا نزدش پاداشى بزرگ است. (28)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر خودتان را از (مخالفت فرمان) خدا حفظ كنيد، براى شما جداكننده [حق از باطل قرار مى دهد و بدى هايتان را از شما مى زدايد؛ و شما را مى آمرزد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است. (29)

و (ياد كن) هنگامى را كه كسانى كه كفر ورزيدند با تو فريبكارى كردند، تا تو را به زندان افكنند، يا تو را به قتل رسانند، يا تو را (از مكّه) بيرون كنند، و (نقشه مى كشند و) فريبكارى مى كنند؛ و خدا ترفند مى زند، و خدا بهترين ترفند زنندگان است. (30)

و هنگامى كه آيات ما بر آنان خوانده مى شود، مى گويند:» بيقين شنيديم؛ اگر (بر فرض)

مى خواستيم، حتماً مثل آن را مى گفتيم؛ اين [قرآن جز افسانه هاى پيشينيان نيست! « (31)

و (ياد كن) هنگامى را كه گفتند:» خدايا! اگر تنها اين (قرآن) حق از نزد توست، پس سنگ [هايى از آسمان بر ما بباران، يا عذاب دردناكى بر ما بياور! « (32)

و [لى در حالى كه تو در ميان آنان هستى، خدا هرگز آنان را عذاب نخواهد كرد؛ و (نيز) در حالى كه آنان طلب آمرزش مى كنند، خدا عذاب كننده ايشان نخواهد بود. (33)

ترجمه قرآن، ص: 181

و چرا خدا آنان را عذابشان نكند، و حال آنكه آنان از (عبادت مردم در) مسجد الحرام جلوگيرى مى كنند، و سرپرستان آن نبودند؟! جز پارسايانِ (خود نگهدار) سرپرستانش نيستند، و ليكن بيشترشان نمى دانند. (34)

و نمازشان نزد خانه (خدا)، جز سوت كشيدن و كف زدن نبود؛ پس بخاطر اينكه همواره كفر مى ورزيديد، عذاب را بچشيد! (35)

براستى كسانى كه كفر ورزيدند، اموالشان را مصرف مى كنند، تا اينكه (مردم) را از راه خدا باز دارند؛ و بزودى آن [ها] را مصرف مى كنند، سپس حسرتى بر آنان خواهد شد، سپس شكست مى خورند؛ و كسانى كه كفر ورزيدند، به سوى جهنّم گردآورى خواهند شد. (36)

(اينها همه) بخاطر آن است كه خدا ناپاك را از پاك جدا سازد؛ و ناپاك [ان ، برخى آن [ان را بر برخى [ديگر] گذارد، و همگى آن [ان را متراكم سازد، و در جهنّم قرارش (ان) دهد؛ تنها آنان زيانكارانند! (37)

به كسانى كه كفر ورزيدند، بگو:» اگر (مخالفت را) پايان دهند، آنچه حقيقتاً در گذشته انجام شده است، برايشان بخشيده خواهد شد؛ و اگر به (وضعيت سابق) بازگردند، پس بيقين سنت

(و روش خدا كه در مورد) پيشينيان گذشت. « (در مورد آنان نيز اجرا مى شود.) (38)

و با آن (كافر) ان پيكار كنيد، تا آشوبگرى باقى نماند، و دين يكسره از آنِ خدا باشد. و اگر آنان (به كفر) پايان دادند، پس در واقع خدا به آنچه انجام مى دهند، بيناست. (39)

و اگر (كافران) روى برتابند، پس بدانيد كه خدا سرپرست شماست؛ چه نيكو سرپرست و چه نيكو ياورى! (40)

ترجمه قرآن، ص: 182

و بدانيد كه هر چيزى از غنيمت به دست آوريد، پس يك پنجم آن فقط براى خدا، و براى فرستاده [اش ، و براى نزديكان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه مانده (از آنها) است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده مان، در روز جدايى [حق از باطل ، روزى كه دو گروه (مؤمنان و كافران در نبرد بدر با هم) روبرو شدند، فرود آورديم، ايمان آورده ايد؛ و خدا بر هر چيزى تواناست. (41)

آنگاه كه شما در طرف پايين (و نزديك مدينه) بوديد، و آنان در طرف بالا (و دورتر از مدينه) بودند، و كاروان (تجارى قريش)، فروتر از شما بود، و اگر (بر فرض) با يكديگر قرار مى گذاشتيد، حتماً در وعده گاه اختلاف مى كرديد، و ليكن (همه اينها) براى آن بود كه خدا، كارى را كه مى بايست انجام شود، تمام كند؛ تا هر كس كه هلاك (و گمراه) مى شود، با دليلى روشن هلاك شود؛ و هر كس كه زنده (و هدايت) مى شود با دليلى روشن زنده شود؛ و قطعاً خدا شنواى داناست. (42)

آنگاه كه خدا آن (مشرك) ان را در خوابت به تو، اندك نماياند؛ و اگر (بر فرض) آنان را به تو

فراوان مى نماياند، حتماً ترسان و سست مى شديد! و در مورد كار (زار با آنان) اختلاف مى كرديد؛ و ليكن خدا (شما را) به سلامت داشت، [چرا] كه او به (اسرار) درون سينه ها، داناست. (43)

و آنگاه كه (در ميدان بدر) با هم رو به رو شديد، آن (مشرك) ان را در چشمانتان به شما اندك نماياند؛ و شما را (نيز) در چشمانشان اندك مى نمود؛ تا خدا، كارى را كه مى بايست انجام شود، تمام كند؛ و [همه كارها فقط به سوى خدا بازگردانده مى شود. (44)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه (در ميدان نبرد) با گروهى رو به رو مى شويد، پس ثابت قدم باشيد؛ و خدا را فراوان ياد كنيد؛ باشد كه شما رستگار (و پيروز) شويد. (45)

ترجمه قرآن، ص: 183

و از خدا و فرستاده اش اطاعت كنيد؛ و با همديگر كشمكش مَكنيد كه سست مى شويد، و مهابت شما از بين مى رود! و شكيبايى كنيد [چرا] كه خدا با شكيبايان است. (46)

و همانند كسانى مباشيد كه از روى سرمستى و خودنمايى در برابر مردم، از سرزمين شان (به سوى ميدان بدر) بيرون آمدند، و (مردم را) از راه خدا باز مى دارند؛ و خدا به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد. (47)

و (به ياد آوريد) هنگامى را كه شيطان، كارهاى آن (مشرك) ان را در نظرشان آراست، و گفت:» امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمى گردد؛ و به راستى كه من، همسايه (و پناه) شما هستم. «و هنگامى كه دو گروه (كافران، و مؤمنان) يكديگر را ديدند، (شيطان) به پشت (سر) ش برگشت و گفت:» در حقيقت من نسبت به شما بى تعهدم؛ براستى من چيزى را مى بينم كه [شما]

نمى بينيد؛ در واقع من از خدا مى ترسم، و خدا سخت كيفر است! « (48)

آنگاه كه منافقان، و كسانى كه در دل هايشان بيمارى است، مى گفتند:» اين (مسلمان) ان را، دينشان فريب داده است. «و هر كس بر خدا توكّل كند، پس (پيروز مى گردد؛ چرا) كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (49)

و اگر (بر فرض) مى ديدى هنگامى را كه فرشتگانِ (مرگ، جان) كسانى را كه كفر ورزيدند، به طور كامل مى گرفتند، در حالى كه بر صورتشان و پشتشان مى زدند و (مى گفتند:) عذاب سوزان را بچشيد! (50)

اين (عذاب) بخاطر دستاوردهاى پيشين شماست؛ و [بخاطر] اينكه خدا هرگز نسبت به بندگان بيدادگر نيست. (51)

(شيوه آنان) همچون شيوه فرعونيان، و كسانى است كه پيش از آنان بودند؛ به آيات خدا كفر ورزيدند (و نشانه هاى خدا را انكار كردند،) پس خدا به [سزاى پيامدهاى (گناهان) شان (گريبان) آنان را گرفت؛ [چرا] كه خدا نيرومندى سخت كيفر است! (52)

ترجمه قرآن، ص: 184

اين (كيفرها) بدان سبب است كه خدا، هيچ نعمتى را كه به گروهى داده، تغيير نمى دهد، تا اينكه آنچه را در خودشان است تغيير دهند؛ و اينكه خدا، شنواى داناست. (53)

(شيوه آنان) همچون شيوه فرعونيان و كسانى است كه پيش از آنان بودند؛ آيات پروردگارشان را دروغ انگاشتند؛ پس آنان را بخاطر پيامدهاى (گناهان) شان، هلاك كرديم؛ و فرعونيان را غرق نموديم؛ و همگى ستمكار بودند. (54)

بيقين، بدترين جنبندگان نزد خدا، كسانى هستند كه كفر ورزيدند و آنان ايمان نمى آورند. (55)

(همان) كسانى كه با آنان پيمان بستى، سپس در هر مرتبه پيمانشان را مى شكنند؛ و آنان خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنند. (56)

و اگر در جنگ آنان را يافتى، پس (با حمله) به

آنان، كسانى را كه پشت سرشان هستند، تار و مار كن؛ باشد كه آنان متذكّر شوند. (57)

و اگر از گروهى، ترس خيانت دارى، پس (پيمانشان را) عادلانه به سويشان بينداز! [چرا] كه خدا خيانت كاران را دوست ندارد. (58)

و كسانى كه كفر ورزيدند، نپندارند كه پيشى جسته اند؛ [چرا] كه آنان (خدا را) ناتوان نمى سازند. (59)

و هر چه در توان داريد، از نيرو و از اسب هاى آماده براى (مقابله با) آن (دشمن) ان، آماده سازيد؛ در حالى كه بدان دشمن خدا و دشمنتان و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را،- كه [شما] آنان را نمى شناسيد [و] خدا آنها را مى شناسد- بترسانيد. و هر چه در راه خدا مصرف مى كنيد، به طور كامل به شما بازگردانده مى شود، در حالى كه به شما ستم نخواهد شد. (60)

و اگر (دشمنان) به صلح متمايل شوند، پس (تو نيز) بدان گراى؛ و بر خدا توكّل كن! [چرا] كه در حقيقت تنها او شنوا [و] داناست. (61)

ترجمه قرآن، ص: 185

و اگر بخواهند به تو نيرنگ زنند، پس براستى خدا براى تو كافى است؛ او كسى است كه تو را، با يارى خود و با مؤمنان، تأييد كرد؛ (62)

و ميان دل هاى آنان الفت برقرار كرد، اگر (بر فرض) همه آنچه را كه در زمين است مصرف مى كردى، ميان دل هايشان الفت برقرار نمى كردى؛ و ليكن خدا ميان آنان الفت ايجاد كرد؛ [چرا] كه او شكست ناپذيرى فرزانه است. (63)

اى پيامبر! خدا، و كسانى از مؤمنان كه از تو پيروى مى كنند، براى تو كافى است. (64)

اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ (و جهاد) برانگيز. اگر از شما بيست [نفر] شكيبا باشند، بر دويست [نفر] پيروز مى شوند؛

و اگر صد [نفر] از شما باشند، بر هزار [نفر] از كسانى كه كفر ورزيدند، پيروز مى گردند؛ به سبب اينكه، آنان گروهى هستند كه به طور عميق نمى فهمند. (65)

هم اكنون خدا به شما تخفيف داد، و معلوم داشت كه در شما ضعفى هست؛ پس اگر از شما صد [نفر] شكيبا باشند، بر دويست [نفر] پيروز مى شوند؛ و اگر از شما هزار [نفر شكيبا] باشند، با رخصت الهى، بر دو هزار [نفر] پيروز خواهند شد؛ و خدا با شكيبايان است. (66)

براى هيچ پيامبرى سزاوار نيست كه براى او اسيرانى باشد، تا اينكه در [سر] زمين (نبرد) كاملًا مسلّط شود. (شما كالاى زودياب و) ناپايدارِ دنيا را مى خواهيد؛ و [لى خدا (هدف نهايى و امور پايدار) آخرت را مى خواهد؛ و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (67)

اگر قبلًا از جانب خدا مقرر نشده بود، (كه بدون ابلاغ كيفر ندهد،) بخاطر آنچه (از اسيران) گرفتيد، حتماً عذاب بزرگى به شما مى رسيد. (68)

و از آنچه به غنيمت گرفته ايد، در حالى كه حلال [و] پاكيزه است، بخوريد؛ و از [عذاب خدا [خودتان را] حفظ كنيد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (69)

ترجمه قرآن، ص: 186

اى پيامبر! به كسانى از اسيران كه در دستان شما هستند، بگو:» اگر خدا، خيرى در دل هاى شما بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما مى دهد؛ و شما را مى آمرزد. «و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (70)

و [لى اگر بخواهند به تو خيانت كنند، پس پيش از (اين نيز) به خدا خيانت كردند؛ و (خدا شما را) بر آنان مسلّط كرد؛ و خدا داناى فرزانه است. (71)

در حقيقت

كسانى كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و با اموالشان و جان هايشان در راه خدا جهاد كردند، و كسانى كه پناه دادند و يارى نمودند، آنان، برخى شان ياران برخى [ديگر] اند؛ و كسانى كه ايمان آوردند و مهاجرت نكرده اند، هيچ گونه ولايت (و يارى) آنان بر عهده شما نيست؛ تا اينكه هجرت كنند؛ و اگر در مورد دينِ (خود) از شما يارى طلبند، پس بر شما يارى (آنان واجب) است؛ مگر بر ضد گروهى كه ميان شما و ميان آنان، پيمان محكمى است؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد، بيناست. (72)

و كسانى كه كفر ورزيدند، برخى آنان ياوران برخى [ديگر] اند؛ اگر اين (دستورات) را انجام ندهيد، آشوبگرى و تباهى بزرگى در زمين روى مى دهد. (73)

و كسانى كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند، و كسانى كه پناه دادند و يارى نمودند، تنها آنان مؤمنان حقيقى اند؛ براى آنان، آمرزش و روزىِ ارجمندى است. (74)

و كسانى كه بعد از [آن ايمان آورده و هجرت كرده و همراه شما جهاد نموده اند، پس آنان از شما هستند؛ و خويشاوندان، برخى آنان، نسبت به برخى [ديگر] در كتاب خدا، سزاوارترند. براستى كه خدا به هر چيزى داناست. (75)

ترجمه قرآن، ص: 187

9- سورة التوبة

(اين آيات، اعلام) عدم تعهّدى است، از طرف خدا و فرستاده اش نسبت به كسانى از مشركان كه [با آنان پيمان بسته ايد! (1)

پس چهار ماه (مهلت داريد كه آزادانه) در زمين گردش كنيد، و بدانيد كه شما عاجز كننده خدا نيستيد، و (بدانيد) كه خدا رسوا كننده كافران است. (2)

و (اين آيات،) اعلامى است از طرف خدا و فرستاده اش به مردم، در

روزِ [عيد قربان حج بزرگ [به اينكه: خدا و فرستاده اش نسبت به مشركان تعهّدى ندارند! و اگر توبه كنيد، پس آن براى شما بهتر است؛ و اگر روى برتابيد، پس بدانيد كه شما عاجز كننده خدا نيستيد؛ و كسانى را كه كفر ورزيدند، به عذابى دردناك مژده ده! (3)

مگر كسانى از مشركان كه [با آنان پيمان بستيد، سپس هيچ چيزى (از تعهدات خود را) نسبت به شما فروگذار نكرده اند، و هيچ كس را بر ضدّ شما پشتيبانى ننموده اند؛ پس پيمان آنان را تا پايان مدّتشان، نسبت به آنان محترم شمريد؛ [چرا] كه خدا پارسايان (خود نگهدار) را دوست دارد. (4)

و هنگامى كه ماه هاى حرام سپرى شد، پس مشركان را هر كجا آنان را يافتيد به قتل رسانيد؛ و آنان را (به اسارت) بگيريد؛ و آنان را بازداشت كنيد؛ و در هر كمينگاه، بر [سر راه آنان بنشينيد. و اگر توبه كنند، و نماز را به پا دارند، و [مالياتِ زكات را بپردازند، پس رهايشان سازيد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (5)

و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى خواست، پس به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود؛ سپس او را به محل امنش برسان؛ اين بدان سبب است كه آنان گروهى هستند كه نمى دانند. (6)

ترجمه قرآن، ص: 188

چگونه براى مشركان پيمانى نزد خدا و نزد فرستاده اش خواهد بود؟! مگر كسانى كه كنار مسجد الحرام (با آنان) پيمان بسته ايد، و تا هنگامى كه با شما (بر عهد خود) پايدارند، پس (شما نيز بر عهد) آنان پايدار باشيد؛ [چرا] كه خدا پارسايان (خود نگهدار) را دوست دارد.

(7)

چگونه (براى مشركان پيمانى باشد) و حال آنكه اگر بر شما غالب شوند، درباره شما هيچ خويشاوندى و هيچ تعهّدى را رعايت نمى كنند؟! شما را با دهان (و سخنان) شان خشنود مى كنند، و حال آنكه دل هايشان امتناع مى ورزد؛ و اكثر آنان نافرمانبردارند. (8)

(مشركان) آيات خدا را به بهاى اندكى فروختند؛ و (مردم را) از راهش بازداشتند؛ براستى چه بد است، آنچه را آنان همواره انجام مى دادند. (9)

درباره هيچ مؤمنى، هيچ خويشاوندى و تعهدى را رعايت نمى كنند؛ و تنها آنان تجاوز كارانند. (10)

و اگر توبه كنند، و نماز را به پا دارند، و [مالياتِ زكات را بپردازند، پس برادران دينى شما هستند؛ و آيات [خود] را براى گروهى كه مى دانند، تشريح مى كنيم. (11)

و اگر سوگندهايشان را پس از پيمانشان شكستند، و در دين شما طعنه زدند، پس با پيشوايان كفر پيكار كنيد؛ [چرا] كه آنان هيچ سوگندى برايشان (معتبر) نيست، تا شايد آنان (به كار خود) پايان دهند. (12)

چرا با گروهى كه سوگندهايشان را شكستند، و آهنگ اخراج فرستاده [خدا] كردند، پيكار نمى كنيد؟! و حال آنكه آنان نخستين بار (پيكار) با شما را آغاز كردند؛ آيا از آنان مى هراسيد؟! اگر مؤمنيد، پس خدا سزاوارتر است كه از (مخالفت) او بهراسيد. (13)

ترجمه قرآن، ص: 189

با آن (مشرك) ان پيكار كنيد، تا خدا آنان را با دستان شما مجازات كند؛ و رسوايشان سازد و شما را بر آنان يارى گرداند و سينه هاى گروه مؤمنان را شفا بخشد. (14)

و خشمِ شديدِ دل هاى آنان را [از ميان ببرد؛ و خدا توبه هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مى پذيرد؛ و خدا داناى فرزانه است. (15)

آيا پنداشتيد كه رها

مى شويد، و حال آنكه خدا هنوز كسانى از شما را كه جهاد كردند، و جز خدا و فرستاده اش و مؤمنان را، مَحرم اسرار نگرفته اند، (از ديگران) معلوم نداشته است؟! و خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (16)

براى مشركان سزاوار نيست (و حق ندارند) كه مساجد خدا را آباد كنند؛ در حالى كه بر ضد خودشان به كفر گواهى مى دهند! آنان اعمالشان تباه شده است؛ و آنان در آتشِ (دوزخ)، ماندگارند. (17)

تنها كسى مساجد خدا را آباد مى كند كه ايمان به خدا و روز بازپسين آورده، و نماز را به پا داشته، و [مالياتِ زكات را بپردازد، و جز از خدا نهراسيده است؛ و اميد است كه اينان از ره يافتگان باشند. (18)

آيا آب دادن به حاجيان، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانندِ (كار) كسى قرار داديد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده، و در راه خدا جهاد كرده است؟! (اين دو گروه) نزد خدا مساوى نيستند؛ و خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند. (19)

كسانى كه ايمان آورده، و هجرت كرده، و در راه خدا با اموالشان و جان هايشان جهاد نمودند، نزد خدا رتبه اى والاتر دارند؛ و تنها آنان كاميابند. (20)

ترجمه قرآن، ص: 190

پروردگارشان آنان را مژده مى دهد به رحمتى از جانب خويش، و خشنودى و باغ هاى (بهشتى) كه در آنجا نعمت هاى پايدارى براى آنان است؛ (21)

در حالى كه در آنجا جاودانه ماندگارند، براستى كه خدا، نزدش پاداشى بزرگ است. (22)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر پدران شما و برادرانتان، كفر را بر ايمان ترجيح دهند، (آنان را) سرپرست و ياور مگيريد! و هر كس از شما كه آنان را ياور و

سرپرست (خود) قرار دهد، پس تنها آنان ستمكارند. (23)

(اى پيامبر) بگو:» اگر پدران شما و فرزندانتان و برادران شما و همسرانتان و خاندان شما، و اموالى كه آنها را به دست آورده ايد، و داد و ستدى كه از كسادى آن هراسناكيد، و خانه هايى كه به آن خشنوديد، نزد شما از خدا و فرستاده اش و جهاد در راه او محبوب تر است، پس در انتظار باشيد تا خدا فرمان (عذاب) ش را (به اجرا در) آورد! و خدا گروه نافرمانبردار را راهنمايى نمى كند. « (24)

قطعاً خدا شما را در مكان هاى زيادى، و در روز حُنَيْن يارى كرد؛ آن هنگام كه تعداد زيادتان، شما را به شگفت آورد، و [لى هيچ چيزى (از خطر) را از شما دفع نكرد، و زمين با گستردگى اش بر شما تنگ شد؛ سپس در حالى كه پشت (به دشمن) كرده بوديد، روى برتافتيد. (25)

سپس خدا آرامش خود را بر فرستاده اش و بر مؤمنان فرو فرستاد؛ و لشكريانى فرود آورد كه آنها را نمى ديديد؛ و كسانى را كه كفر ورزيدند، عذاب كرد؛ و اين كيفر كافران است. (26)

ترجمه قرآن، ص: 191

سپس خدا- بعد از اين (جنگ حُنَين)- توبه هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) مى پذيرد؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (27)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تنها مشركان پليدند؛ پس نبايد بعد از امسالشان، نزديك مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر مى ترسيد، پس در آينده اگر خدا بخواهد، شما را از بخشش اش بى نياز مى سازد؛ [چرا] كه خدا دانايى فرزانه است. (28)

با كسانى پيكار كنيد كه از افرادى هستند، كه كتاب (الهى) به آنان داده شده، كه به خدا، و به

روز بازپسين ايمان نمى آورند، و آنچه را خدا و فرستاده اش حرام كرده، ممنوع نمى دارند، و به دين حق متديّن نمى شوند تا اينكه [مالياتِ جِزيه را به دست خود بپردازند، در حالى كه آنان كوچكند. (29)

و يهوديان گفتند:» عُزَيْر پسر خداست. «و مسيحيان گفتند:» مسيح پسر خداست. «اين سخن آنان است در حالى كه با دهانشان [مى گويند]، كه به گفتار كسانى كه قبلًا كفر ورزيدند شباهت دارد، خدا آنان را بكشد، چگونه (از حق) بازگردانده مى شوند! (30)

(آنان) دانشمندانِ (نيكو اثرِ) خويش، و راهبانشان و مسيح پسر مريم را پروردگارانى غير از خدا قرار دادند؛ و حال آنكه به آنان فرمان داده نشده بود، مگر آنكه معبود يگانه را بپرستند، كه هيچ معبودى جز او نيست؛ او منزه است از آنچه (با وى) شريك مى گردانند. (31)

ترجمه قرآن، ص: 192

[كافران مى خواهند كه نورِ خدا را با دهان هايشان خاموش كنند؛ و [لى خدا جز اين نمى خواهد كه نورش را كامل كند، و گر چه كافران ناخشنود باشند. (32)

او كسى است كه فرستاده اش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه دين [ها] پيروز گرداند؛ و گر چه مشركان ناخشنود باشند. (33)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! قطعاً بسيارى از دانشمندان (اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را به ناروا مى خورند، و (مردم را) از راه خدا باز مى دارند. و كسانى كه طلا و نقره را مى اندوزند، و آن را در راه خدا مصرف نمى كنند، پس آنان را به عذابى دردناك مژده ده! (34)

[در آن روزى كه در آتش جهنم، بر آن [سكه ها حرارت شديد داده مى شود؛ و با آنها پيشانى هايشان

و پهلوهاى آنان و پشتهايشان را داغ مى گذارند! (و به آنان مى گويند:) اين چيزى است كه براى خودتان اندوختيد، پس بچشيد آنچه را كه همواره مى اندوختيد! (35)

در حقيقت، تعداد ماه ها نزد خدا [از] روزى كه آسمان ها و زمين را آفريده، در كتاب الهى، دوازده ماه است؛ كه از آنها چهار [ماه حرام است. اين، دين استوار است؛ پس در اين [ماه ها به خودتان ستم نكنيد؛ و همگى با مشركان پيكار كنيد، همان گونه كه [آنان همگى با شما مى جنگند؛ و بدانيد كه خدا با پارسايان (خود نگهدار) است. (36)

ترجمه قرآن، ص: 193

جز اين نيست كه به تأخير انداختن (و جابه جا كردن ماه هاى حرام) افزايشى در كفر است؛ كه با آن كسانى كه كفر ورزيدند، گمراه مى شوند؛ سالى، آن را حلال، و سال [ديگر] آن را حرام مى كنند، تا با تعداد آنچه خدا حرام كرده موافق سازند، و آنچه را خدا حرام كرده، حلال كنند. بدى كردارشان، براى آنان آراسته شده است؛ و خدا گروه كافران را راهنمايى نمى كند. (37)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شما را چه شده، كه هنگامى كه به شما گفته شود:» در راه خدا (براى جهاد) بسيج شويد. «بر زمين سنگينى مى كنيد؟! آيا به جاى آخرت، به زندگى پست (دنيا) راضى شده ايد؟! و [حال آنكه كالاى زندگى پست (دنيا)، در [برابر] آخرت، جز اندكى نيست. (38)

اگر (براى جهاد) بسيج نشويد، [خدا] با عذابى دردناك شما را مجازات خواهد كرد، و گروهى غير از شما را جايگزين (شما) مى كند؛ و هيچ چيزى به او زيان نمى رسانيد؛ و خدا بر هر چيزى تواناست. (39)

اگر او، [يعنى پيامبر] را يارى

نكنيد، پس حتماً خدا او را يارى كرد، هنگامى كه كسانى كه كفر ورزيدند، او را (از مكّه) بيرون كردند، در حالى كه دوّمين دو [تن بود؛ (همان) هنگام كه آن دو در غار (ثَور) بودند، (همان) وقتى كه به همراه خود مى گفت:» غم مخور كه خدا با ماست. «پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد؛ و او را با لشكرهايى كه آنها را مشاهده نمى كرديد، تأييد نمود؛ و گفتار (و برنامه) كسانى را كه كفر ورزيدند، پست قرار داد؛ و تنها گفتار (و برنامه) خدا والاست؛ و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (40)

ترجمه قرآن، ص: 194

سبكبار و گرانبار (به سوى جهاد) بسيج شويد، و با اموالتان و جان هايتان در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد! (41)

اگر (بر فرض دعوت تو به سوى غنيمتِ) ناپايدار نزديكى، و سفرى كوتاه (و آسان) بود، حتماً از پى تو مى آمدند؛ و ليكن (اكنون در مورد جنگ تبوك) آن راه پر مشقت بر آنان دور است. و بزودى به خدا سوگند ياد مى كنند كه:» اگر (بر فرض) توانايى داشتيم، حتماً همراه شما بيرون مى آمديم! « (آنان با كردار و گفتارشان) خودشان را به هلاكت مى افكنند؛ و خدا مى داند كه آنان قطعاً دروغگويند. (42)

خدا تو را بخشيد؛ چرا به آن (منافق) ان رخصت دادى، (و صبر نكردى) تا آنكه كسانى كه راست مى گويند برايت آشكار شوند و دروغگويان را بشناسى؟! (43)

كسانى كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند، براى [ترك جهاد با اموالشان و جان هايشان، از تو رخصت نمى گيرند؛ و خدا به (حال خود نگهداران و) پارسايان داناست. (44)

تنها كسانى از

تو رخصت (ترك جهاد) مى طلبند، كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند، و دل هايشان به شك افتاده است، پس آنان در ترديد خويش، سرگردانند. (45)

و اگر (بر فرض منافقان) مى خواستند كه (به سوى ميدان جهاد) بيرون روند، حتماً وسيله اى براى آن فراهم مى ساختند؛ و ليكن خدا از انگيزش آنان (براى جهاد) ناخشنود بود؛ پس آنان را باز داشت؛ و [به آنان گفته شد:» با فرونشستگان (از جهاد) بنشينيد! « (46)

اگر (بر فرض منافقان در نبرد تبوك) با شما خارج مى شدند، جز فساد (و اضطراب و ترديد) بر شما نمى افزودند؛ و مسلماً به سرعت در بين شما به فتنه جويى (و تفرقه افكنى بين) شما مى پرداختند؛ و در ميان شما كسانى (جاسوس هستند كه) براى آنان كاملًا گوش فرا مى دهند؛ و خدا به (حال) ستمگران داناست. (47)

ترجمه قرآن، ص: 195

قطعاً (منافقان) پيش از (اين نيز) فتنه جويى كردند، و كارها را بر تو دگرگون ساختند؛ تا آنكه حق فرا رسيد، و فرمان خدا آشكار گشت، و حال آنكه آنان ناخشنود بودند. (48)

و از آن (منافق) ان كسى است كه مى گويد:» به من رخصت [ترك جهاد] بده، مرا به (گناه و) فتنه مينداز! «آگاه باشيد كه (هم اكنون) در فتنه (و گناه) سقوط كرده اند؛ و قطعاً جهنم، بر كافران احاطه دارد. (49)

اگر نيكى به تو برسد، آن (منافق) ان را ناراحت مى كند؛ و اگر مصيبتى به تو رسد، مى گويند:» (ما تصميم) كار خود را پيش از [اين گرفته ايم. «و روى بر مى تابند و حال آنكه آنان شادمانند. (50)

بگو:» جز آنچه خدا بر ما مقرر داشته، به ما نمى رسد؛ او سرپرست ماست؛ و مؤمنان پس بايد تنها بر

خدا توكّل كنند. « (51)

بگو:» آيا براى ما، جز يكى از دو نيكى (پيروزى يا شهادت) را انتظار داريد؟! و [لى ما براى شما انتظار داريم كه خدا، عذابى از نزد خود و يا به دست ما به شما برساند؛ پس انتظار بكشيد، كه ما (هم) با شما منتظريم! « (52)

بگو:» خواه يا ناخواه (اموالتان را در جهاد) مصرف كنيد، از شما پذيرفته نمى شود؛ [چرا] كه شما گروهى نافرمانبردار بوده ايد. « (53)

و هيچ چيز آنان را از پذيرفته شدن هزينه (و صدقه) هايشان باز نداشت، جز اينكه آنان به خدا و فرستاده اش كفر ورزيدند، و نماز را به جا نمى آورند، جز در حالى كه آنان كَسِل هستند، و (اموالشان را در راه جهاد) مصرف نمى كنند، مگر در حالى كه آنان ناخشنودند. (54)

ترجمه قرآن، ص: 196

و (فزونىِ) اموالشان و فرزندان آنان، تو را به شگفت نياورد؛ جز اين نيست كه خدا مى خواهد به وسيله آن [ها] در زندگى پست (دنيا) عذابشان كند، و جان هايشان بر آيد در حالى كه آنان كافرند. (55)

و به خدا سوگند مى خورند كه آنان حتماً از شما هستند، و حال آنكه آنان از شما نيستند؛ و ليكن آنان گروهى هستند كه مى ترسند. (56)

اگر (بر فرض) پناهگاهى يا غارهايى يا سوراخى مى يافتند، حتماً به سوى آن روى برمى تافتند، در حالى كه آنان شتابان مى روند. (57)

و از آن (منافق) ان كسى است كه در (تقسيم غنائم و) بخشش ها بر تو عيبجويى مى كند، و اگر از آن (اموال، سهمى) به آنان عطا شود، راضى مى شوند؛ و اگر از آن [ها] به آنان داده نشود، به ناگاه آنان به خشم مى آيند. (58)

و اگر (بر فرض)

آنان به آنچه خدا و فرستاده اش به آنان داده، راضى مى شدند و مى گفتند:» خدا ما را بس است؛ بزودى خدا و فرستاده اش، از بخشش خود به ما مى دهند؛ براستى كه ما تنها به سوى خدا مشتاقيم. « (اين براى آنان بهتر بود) (59)

زكات ها فقط براى نيازمندان و بينوايان و كاركنانِ (جمع آورى كننده) آن، و دلجويى شدگان، و در [راه آزاد كردن بردگان، و بدهكاران، و در راه خدا، و واماندگان در راه است؛ [اين،] واجبى از طرف خداست؛ و خدا دانايى فرزانه است. (60)

و از آن (منافق) ان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى دهند و مى گويند:» او گوش (ى، و خوش باور) است! «بگو:» گوشىِ خوب بودن، به نفع شماست. [او] به خدا ايمان دارد؛ و مؤمنان را تصديق مى كند؛ و رحمتى است براى كسانى از شما كه ايمان آورده اند. «و كسانى كه فرستاده خدا را آزار مى دهند، برايشان عذابى دردناك است. (61)

ترجمه قرآن، ص: 197

(منافقان) براى شما به خدا سوگند ياد مى كنند، تا شما را راضى سازند؛ در حالى كه خدا و فرستاده اش سزاوارترند كه راضيش سازند، اگر مؤمن باشند. (62)

آيا ندانسته اند كه هر كس با خدا و فرستاده اش به شدت مخالفت كند، پس برايش آتش جهنّم است؛ در حالى كه در آنجا ماندگار است؟! اين، (همان) رسوايى بزرگ است! (63)

منافقان بيم دارند كه سوره اى بر ضدّ آنان فرود آيد كه آنان را از آنچه در دل هايشان است، خبر دهد. (اى پيامبر) بگو:» ريشخند كنيد! كه خدا برون آورنده (و فاش كننده) چيزى است كه [از آن بيم داريد. « (64)

و اگر از آن (منافق) ان بپرسى (چرا ريشخند مى كرديد؟!) حتماً

مى گويند:» ما فقط همواره (در هر سخنى) فرو مى رفتيم و بازى مى كرديم. « (اى پيامبر) بگو:» آيا به خدا و آيات او و فرستاده اش همواره ريشخند مى كرديد؟! « (65)

عذر نياوريد، در واقع [شما] پس از ايمان آوردنتان، كفر ورزيده ايد؛ اگر گروهى از شما را (بخاطر توبه) ببخشيم، گروه [ديگرى را، بخاطر آنكه آنان خلافكار بودند، عذاب مى كنيم! (66)

مردان منافق و زنان منافق، برخى آنان از برخى [ديگر] اند؛ به [كار] ناپسند فرمان مى دهند، و از [كار] پسنديده منع مى كنند؛ و دست هايشان را (از بخشش فرو) مى بندند؛ خدا را فراموش كردند، پس (خدا نيز) آنان را به فراموشى سپرد؛ براستى كه تنها منافقان نافرمانبردارند. (67)

خدا به مردان منافق و زنان منافق و كافران، آتش جهنّم را وعده داده است، در حالى كه در آن ماندگارند؛ آن (آتش) براى آنان كافى و خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته؛ و برايشان عذابى پايدار است. (68)

ترجمه قرآن، ص: 198

(شما منافقان،) همچون كسانى هستيد كه پيش از شما بودند، [آنان از شما نيرومندتر، و داراى اموال و فرزندان بيشترى بودند، و از بهره شان استفاده كردند؛ و [شما نيز] از بهره تان استفاده كرديد، همانند كسانى كه پيش از شما از بهره شان استفاده كردند؛ و (شما در كفر و نفاق و مسخره كردن مؤمنان) فرو رفتيد، همانند كس [ان ى كه فرو رفتند؛ آنان اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شد؛ و تنها آنان زيانكارانند. (69)

آيا خبر بزرگ كسانى كه پيش از آنان بودند، به آنان نرسيده است؟! (همان)» قوم نُوح «و» عاد «و» ثَمود «و» قوم ابراهيم «و» اهل مَدْيَن « [قومِ شعيب و» [شهرهاى

زير و رو شده « [قومِ لوط]؛ فرستادگانشان دليل هاى روشن براى آنان آوردند، (ولى نپذيرفتند؛) و خدا هرگز به آنان ستم نكرد، و ليكن همواره بر خودشان ستم مى كردند. (70)

مردان مؤمن و زنان مؤمن برخى از آنان ياوران (و دوستان) برخى [ديگر] اند. به [كار] پسنديده فرمان مى دهند، و از [كار] ناپسند منع مى كنند؛ و نماز را به پا مى دارند؛ و [مالياتِ زكات را مى پردازند؛ و از خدا و فرستاده اش اطاعت مى كنند؛ آنان، خدا بزودى مورد رحمت قرارشان مى دهد؛ بدرستى كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (71)

خدا به مردان مؤمن و زنان مؤمن، بوستان هاى (بهشتى) كه نهرها از زير [درختان ش روان است، در حالى كه در آنجا ماندگارند، و خانه هاى پاكيزه اى در بوستان هاى (ويژه) ماندگار، وعده داده است؛ و خشنودى اى كه از جانب خدا باشد، بزرگ تر است؛ تنها اين كاميابى بزرگ است. (72)

ترجمه قرآن، ص: 199

اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنان سخت گير! و مقصدشان جهنّم است؛ و بد فرجامى است! (73)

به خدا سوگند ياد مى كنند كه (سخنان باطل) نگفته اند، در حالى كه قطعاً سخن كفر [آميز] گفته اند؛ و پس از اسلام آوردنشان، كفر ورزيدند؛ و آهنگ آنچنان (كار خطرناكى) كردند كه [به آن نرسيدند، و انتقام نگرفتند جز به خاطر آنكه خدا و فرستاده اش آنان را از بخشش خود، بى نياز ساختند. و اگر توبه كنند، براى آنان بهتر است؛ و اگر روى برتابند، خدا آنان را در دنيا و آخرت، به عذاب دردناكى كيفر خواهد داد؛ و براى شان در زمين، هيچ سرپرست و ياورى نيست! (74)

از آن (منافق) ان كسانى هستند كه با خدا

پيمان بسته بودند كه:» اگر خدا ما را از بخشش خود روزى دهد، قطعاً زكات خواهيم داد؛ و حتماً از شايستگان خواهيم شد. « (75)

و هنگامى كه (خدا) از بخشش خود به آنان داد، بدان بخل ورزيدند و روى بر مى تافتند؛ در حالى كه آنان روى گردانند. (76)

و تا روزى كه ايشان آن [خدا] را ملاقات كنند، نفاق را در دل هايشان باقى گذاشت؛ بخاطر آنكه با خدا، در مورد آنچه بدو وعده داده بودند، تخلف ورزيدند؛ و بخاطر آنكه همواره دروغ مى گفتند. (77)

آيا ندانسته اند كه خدا راز آنان و رازگويى شان را مى داند؛ و اينكه خدا به (اسرار) نهان ها بسيار داناست؟! (78)

كسانى كه از مؤمنانِ داوطلبِ بخشش هاى خالصانه، و (از) كسانى كه جز به مقدار تلاششان نمى يابند، عيبجويى مى كنند، و آنان را ريشخند مى كنند، خدا آنان را (با كيفر خود) ريشخند كند؛ و برايشان عذاب دردناكى است! (79)

ترجمه قرآن، ص: 200

ترجمه قرآن 250

براى شان آمرزش بخواهى، يا براى شان آمرزش نخواهى، اگر هفتاد بار براى آنان طلب آمرزش كنى، پس خدا آنان را نمى آمرزد! اين بدان سبب است كه آنان به خدا و فرستاده اش كفر ورزيدند؛ و خدا گروه نافرمانبرداران را راهنمايى نمى كند. (80)

واپس ماندگان، بخاطر مخالفت با فرستاده خدا، به (خانه) نشينى شان (در هنگام جنگ تبوك) شادمان شدند؛ و از اينكه با اموالشان و جان هايشان، در راه خدا جهاد كنند، ناخشنود بودند؛ و گفتند:» در اين گرما، (براى جنگ) بسيج نشويد. « (اى پيامبر به آنان) بگو:» آتش جهنّم گرم تر است! «اگر (بر فرض) آنان همواره به طور عميق مى فهميدند. (81)

پس (منافقان) بايد، اندك بخندند و بسيار بگريند! به كيفر آنچه همواره كسب مى كردند.

(82)

و اگر خدا تو را (پس از جهاد) به سوى گروهى از آن (منافق) ان بازگرداند، و از تو رخصت خروج (به سوى ميدان جهاد ديگرى) بخواهند، پس بگو:» هيچ گاه با من خارج نخواهيد شد، و همراه من، با هيچ دشمنى نخواهيد جنگيد؛ [چرا] كه شما نخستين بار، به نشستن (در خانه) راضى شديد، پس با متخلّفان بنشينيد. « (83)

و هرگز بر هيچ يك از آن (منافق) ان كه بميرد، نماز [و دعا] نخوان! و (براى طلب آمرزش) بر قبرش نايست؛ [چرا] كه آنان به خدا و فرستاده اش كفر ورزيدند؛ و مردند در حالى كه آنان نافرمانبردار بودند. (84)

و اموال آن (منافق) ان و فرزندانشان، تو را به شگفت نياورد؛ جز اين نيست كه خدا مى خواهد، بدين سبب آنان را در دنيا عذاب كند، و جان هايشان بر آيد در حالى كه آنان كافرند. (85)

و هنگامى كه سوره اى فرو فرستاده شود كه:» به خدا ايمان آوريد، و همراه فرستاده اش جهاد كنيد. «سرمايه دارانِ از آن (منافق) ان، از تو رخصت مى خواهند و مى گويند:» ما را رها ساز تا با فرو نشستگان باشيم. « (86)

ترجمه قرآن، ص: 201

(منافقان) راضى شدند كه همراه (خانه) نشستگان باشند؛ و بر دل هايشان مهر نهاده شده؛ پس آنان فهم عميق نمى كنند. (87)

ولى فرستاده [خدا] و كسانى كه با او ايمان آوردند، با اموالشان و جان هايشان جهاد كردند؛ و آنان، همه نيكى ها مخصوص آنهاست؛ و تنها آنان رستگارانند. (88)

خدا براى آنان بوستان هاى (بهشتى) فراهم ساخته كه نهرها از زير [درختان ش روان است؛ در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ اين، كاميابى بزرگ است. (89)

و عذر خواهان از عرب هاى صحرانشين (نزد تو) آمدند، تا

به آنان رخصت (ترك جهاد) داده شود؛ و كسانى كه به خدا و فرستاده اش دروغ گفتند، (بدون هيچ عذرى در خانه) نشستند؛ بزودى به كسانى از آنان كه كفر ورزيدند، عذاب دردناكى خواهد رسيد! (90)

بر كم توانان و بر بيماران، و بر كسانى كه نمى يابند چيزى را كه (در راه جهاد) مصرف كنند، هيچ تنگى (و تكليفى) نيست، هنگامى كه براى خدا و فرستاده اش خيرخواهى كنند؛ بر نيكوكاران هيچ راه (مؤاخذه اى) نيست؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (91)

و (نيز تكليفى نيست) بر كسانى كه وقتى نزد تو آمدند تا سوارشان كنى، گفتى:» چيزى كه شما را بر آن سوار كنم، نمى يابم. « (آنان) روى برتافتند در حالى كه در اثر اندوه، اشك از چشمانشان سرازير مى شد! بخاطر اينكه نمى يابند چيزى را كه (در راه خدا) مصرف كنند. (92)

راه (مؤاخذه،) تنها بر كسانى است كه از تو رخصت مى خواهند، در حالى كه آنان توانگرند (آنان) راضى شدند به اينكه با (خانه) نشستگان باشند؛ و خدا بر دل هايشان مُهر نهاده؛ و از اين رو نمى دانند. (93)

ترجمه قرآن، ص: 202

هنگامى كه به سوى آن (منافق) ان باز گرديد، از شما عذرخواهى مى كنند؛ بگو:» عذرخواهى نكنيد، (ما سخن) شما را تصديق نخواهيم كرد! [چرا] كه خدا ما را از اخبار شما با خبر ساخته؛ و بزودى خدا و فرستاده اش، عملتان را مى بينند؛ سپس به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى شويد؛ و [او] شما را از آنچه همواره انجام مى داديد، با خبر مى سازد. « (94)

هنگامى كه به سوى آنان باز گرديد، بزودى براى شما به خدا سوگند ياد مى كنند، تا از آنان صرف نظر كنيد (و درگذريد،) پس

از آنان روى گردانيد؛ [چرا] كه آنان پليدند؛ و به كيفر آنچه همواره كسب مى كردند، مقصدشان جهنّم است! (95)

براى شما سوگند ياد مى كنند تا از آنان راضى شويد؛ و اگر [شما] از آنان راضى شويد، پس حتماً خدا از گروه نافرمانبرداران راضى نخواهد شد. (96)

عرب هاى صحرانشين، در كفر و نفاق شديدترند؛ و به ناآگاهى از حدود آنچه خدا بر فرستاده اش فرو فرستاده، سزاوارترند؛ و خدا داناى فرزانه است. (97)

و از عرب هاى صحرانشين كسانى هستند كه آنچه را (در راه خدا) مصرف مى كنند، زيان مى شمارند؛ و براى شما حوادثى انتظار مى كشند، حادثه بد، بر (خود) آنان است؛ و خدا شنواى داناست. (98)

و از عرب هاى صحرانشين كسانى هستند، كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند؛ و آنچه را (در راه خدا) مصرف مى كنند، [مايه نزديكى هايى در پيشگاه خدا، و دعاهاى فرستاده [او] مى شمارند؛ آگاه باشيد كه به راستى اين [مايه نزديكى آنان است. بزودى خدا آنان را در رحمتش در آورد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (99)

ترجمه قرآن، ص: 203

و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه (به شايستگى) در نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از آنان خشنود گشت، و آنان (نيز) از او خشنود شدند؛ و بوستان هايى (بهشتى) براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير [درختان ش روان است؛ در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند، اين كاميابى بزرگ است! (100)

و از اطرافيان شما، برخى عرب هاى صحرانشين منافقند؛ و برخى ساكنان مدينه (نيز) به دو رويى خو گرفته [و سركشى كرده اند، در حالى كه (تو) آنان را نمى شناسى، (ولى) ما آنان را مى شناسيم؛

بزودى آنان را دو بار عذاب مى كنيم سپس به سوى عذاب بزرگى بازگردانده مى شوند! (101)

و (گروه) ديگرى كه به پيامدهاى (گناهان) شان اعتراف كردند، (و) كار شايسته را با (كار) بد ديگرى در آميختند، اميد مى رود كه خدا توبه آنان را بپذيرد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (102)

از اموال آنان بخشش خالصانه (و ماليات زكات) را بگير، كه بوسيله آن، پاكشان سازى و رشدشان دهى؛ و برايشان دعا كن؛ [چرا] كه دعاى تو، براى آنان آرامشى است؛ و خدا شنواى داناست. (103)

آيا ندانسته اند كه خدا، خود توبه را از بندگانش مى پذيرد؛ و بخشش هاى خالصانه (و ماليات زكات) را مى گيرد؛ و اينكه تنها خدا بسيار توبه پذير [و] مهرورز است؟! (104)

و (اى پيامبر) بگو:» عمل كنيد! پس بزودى خدا و فرستاده اش و مؤمنان، كردار شما را مى بينند! و بزودى، به سوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مى شويد؛ و [او] شما را از آنچه همواره انجام مى داديد، با خبر مى سازد! « (105)

و (سرنوشت گروهى) ديگر متوقف بر فرمان خداست، يا عذابشان مى كند، و يا توبه آنان را مى پذيرد؛ و خدا دانايى فرزانه است. (106)

ترجمه قرآن، ص: 204

و (برخى منافقان) كسانى هستند كه مسجدى برگزيدند، براى زيان رساندن، و كفر ورزيدن، و تفرقه افكنى بين مؤمنان، و كمينگاهى براى كسى كه پيش از [آن با خدا و فرستاده اش جنگ كرده بود؛ و به طور قاطع سوگند ياد مى كنند كه:» اراده اى جز نيكى نداشته ايم. «و [لى خدا گواهى مى دهد كه قطعاً آنان دروغگويند. (107)

هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست! حتماً مسجدى كه از روز نخست بر پارسايى (و خود نگهدارى) بنيانگذارى شده، شايسته تر است كه

در آن (به عبادت) بايستى؛ در آن، مردانى هستند كه دوست مى دارند پاكيزه باشند؛ و خدا پاكيزگان را دوست دارد. (108)

و آيا كسى كه ساختمانش را بر پارسايى (و خود نگهدارى) و خشنودى خدا بنيانگذارى كرده، بهتر است، يا كسى كه ساختمانش را بر كنار پرتگاه فرو ريختنى بنيان نهاده است، و او را در آتش جهنّم فرو مى افكند؟ و خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند. (109)

ساختمانى كه آنان ساختند، هميشه (به عنوان سبب) ترديد، در دل هايشان باقى مى ماند؛ مگر اينكه دل هايشان پاره پاره شود، و خدا داناى فرزانه است. (110)

در حقيقت خدا، از مؤمنان جان هايشان و اموالشان را خريدارى كرده، به (بهاى) اينكه بهشت براى آنان باشد؛ (چرا كه) در راه خدا پيكار مى كنند، و مى كشند و كشته مى شوند؛ [اين وعده حقّى است، كه در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست؛ و چه كسى به عهدش، از خدا وفادارتر است؟! پس بخاطر معامله تان، كه با او معامله كرديد، شادمان باشيد؛ و تنها اين كاميابى بزرگ است! (111)

ترجمه قرآن، ص: 205

(آن مؤمنان)، توبه كنندگان، پرستش كنندگان، ستايش كنندگان، روزه داران، ركوع كنندگان، سجده كنندگان، فرمان دهندگان به [كار] پسنديده، و منع كنندگان از [كار] ناپسند، و پاسداران مرزهاى خدايند؛ و مؤمنان را مژده ده! (112)

براى پيامبر و كسانى كه ايمان آورده اند، شايسته نيست كه براى مشركان- پس از آنكه برايشان روشن گرديد كه آنان اهل دوزخند- طلب آمرزش كنند؛ و گرچه نزديكان (شان) باشند. (113)

و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرِ (مادرش يا عموي) ش نبود، جز بخاطر وعده اى كه آن را به او وعده داده بود؛ و [لى هنگامى كه براى او

روشن شد كه وى دشمن خداست، نسبت به او، وعده (اش) را كنار گذاشت؛ قطعاً ابراهيم بسيار غمخوار (و) بردبار بود. (114)

و خدا هرگز گروهى را بعد از آنكه آنان را راهنمايى كرد، گمراه (و مجازات) نمى كند؛ تا آنچه را (بايد از آن) خودنگهدارى كنند، برايشان روشن بيان كند؛ [چرا] كه خدا به هر چيزى داناست. (115)

براستى كه خدا فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط براى اوست؛ زنده مى كند و مى ميراند؛ و جز خدا، هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست. (116)

مسلّماً خدا [با رحمت خويش بر پيامبر و مهاجران و انصار بازگشت، كه در هنگامه سختى (در جنگ تبوك) از او پيروى كردند؛ بعد از آنكه نزديك بود دل هاى دسته اى از آنان، (از حق) منحرف شود؛ سپس [خدا] توبه آنان را پذيرفت؛ [چرا] كه او [نسبت به آنان مهربانى مهرورز است. (117)

ترجمه قرآن، ص: 206

و (نيز) بر آن سه [نفر] كه (از شركت در جنگ تبوك) وا مانده بودند، تا آنگاه كه زمين با همه پهناورى بر آنان تنگ شد، و آنان از خودشان به تنگ آمدند، و دانستند كه هيچ پناهگاهى از (عذاب) خدا جز به سوى او نيست؛ سپس خدا (با رحمتش) به سوى آنان بازگشت، تا توبه كنند؛ [چرا] كه خدا بسيار توبه پذير [و] مهرورز است. (118)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد؛ و با راستگويان باشيد. (119)

بر ساكنان مدينه و كسانى از عرب هاى صحرانشين كه اطراف آنان هستند سزاوار نيست، كه از فرستاده خدا تخلّف ورزند، و بخاطر (حفظ) جان هايشان، از جان او روى برتابند؛ اين بخاطر آن است كه آنان هيچ تشنگى

و رنج، و گرسنگى در راه خدا به آنان نمى رسد و بر هيچ قدمگاهى كه كافران را به خشم آورد، گام نمى نهند، و به هيچ هدفى (از ضربه و قتل) از دشمن نمى رسند، مگر اينكه بخاطر آن، كار شايسته اى براى آنان نوشته مى شود؛ [چرا] كه خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند. (120)

و هيچ هزينه كوچك يا بزرگى را در راه خدا مصرف نمى كنند، و هيچ درّه اى (و سرزمينى) را نمى پيمايند، مگر اينكه براى آنان نوشته مى شود؛ تا خدا آنان را به [عنوان بهترين چيزى كه همواره انجام مى دادند، پاداش دهد. (121)

و هرگز مؤمنان همگى بسيج نمى شوند؛ پس چرا از هر گروهى از آنان، دسته اى بسيج نمى شوند (و كوچ نمى كنند)، تا در دين، فهم عميق نمايند؛ و تا قومشان را به هنگامى كه به سوى آنان باز مى گردند، هشدار دهند؟! تا شايد (از مخالفت خدا) بيمناك شوند. (122)

ترجمه قرآن، ص: 207

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با كسانى از كافران كه نزديك شما هستند، پيكار كنيد؛ و بايد (آنان) در شما سختى (و خشونت) بيابند؛ و بدانيد كه خدا با پارسايان (خود نگهدار) است. (123)

و هنگامى كه سوره اى فرو فرستاده شود، پس كسى از آن (منافق) ان مى گويد:» كدام يك از شما، اين (سوره) ايمانش را افزون ساخت؟! «و امّا كسانى كه ايمان آورده اند، پس بر ايمانشان افزوده؛ در حالى كه آنان شادى مى كنند. (124)

و امّا كسانى كه در دل هايشان [نوعى بيمارى است، پس آنان پليدى بر پليديشان افزوده؛ و مردند در حالى كه آنان كافرند. (125)

و آيا (منافقان) نمى بينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مى شوند؟! سپس توبه نمى كنند، و

آنان متذكّر (هم) نمى گردند. (126)

و هنگامى كه سوره اى فرو فرستاده شود، برخى آن (منافق) ان به برخى (ديگر) نگاه مى كنند (در حالى كه مى گويند:) آيا هيچ كس شما را مى بيند؟ سپس منصرف مى شوند (و بيرون مى روند)؛ خدا دل هايشان را (از رحمت) منصرف ساخته؛ بخاطر آنكه آنان گروهى هستند كه فهم عميق نمى كنند. (127)

بيقين، فرستاده اى از خودتان به سوى شما آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است؛ (و) بر (هدايت) شما حريص است؛ (و نسبت) به مؤمنان، مهربانى مهرورز است. (128)

و اگر (مردم) روى برتافتند، پس بگو:» خدايى كه هيچ معبودى جز او نيست مرا بس است؛ تنها بر او توكّل كردم؛ و او پروردگار تخت بزرگ (جهاندارى و تدبير هستى) است. « (129)

ترجمه قرآن، ص: 208

10- سورة يونس

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، را، آن آياتِ كتابِ حكمت آميز است. (1)

آيا براى مردم شگفت آور است، كه به سوى مردى از آنان وحى نموديم كه:» مردم را هشدار ده، و به كسانى كه ايمان آورده اند مژده ده: كه براى آنان گامى راستين (و پيشرو در شرافت) نزد پروردگارشان است «؟! كافران گفتند:» بى شك اين ساحرى آشكار است! « (2)

در واقع پروردگار شما، خدايى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز [و دوره آفريد؛ سپس بر تخت (جهاندارى) تسلّط يافت، [و] به تدبير كار [ها] پرداخت؛ هيچ شفاعتگرى، جز پس از رخصت او، نيست؛ اين خدا پروردگار شماست، پس او را بپرستيد؛ آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! (3)

بازگشت همه شما فقط به سوى اوست؛ [اين وعده حق خداست. او آفرينش را آغاز مى كند، سپس آن را تجديد مى كند، براى آنكه كسانى را كه

ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، به دادگرى پاداش دهد؛ و كسانى كه كفر ورزيدند، نوشابه اى از آب سوزان و عذابى دردناك، براى آنان است، بدان سبب كه همواره كفر مى ورزيدند! (4)

او كسى است كه خورشيد را روشنايى، و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاه هايى معيّن كرد، تا عدد سال ها و حساب را بدانيد؛ خدا اين [ها] را جز به حق نيافريد. [او] آيات (و نشانه هاى خود را) براى گروهى كه مى دانند، شرح مى دهد. (5)

مسلّماً در، پى در پى آمدن شب و روز، و آنچه خدا در آسمان ها و زمين آفريده، آيات (و نشانه هايى) است، براى گروهى كه خودنگهدارى مى كنند. (6)

ترجمه قرآن، ص: 209

در حقيقت كسانى كه به ملاقات ما (و روز رستاخيز) اميد ندارند، و به زندگى پست (دنيا) خشنود شدند و بدان آرامش يافتند، و كسانى كه آنان از آيات (و نشانه هاى) ما غافلند، (7)

آنان به سبب آنچه همواره كسب مى كردند، مقصدشان آتش است! (8)

براستى كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنان را به وسيله ايمانشان راهنمايى مى كند؛ [و] در بوستان هاى پر نعمت (بهشت)، نهرها از زير (درختان) شان روان است. (9)

ندا (و نيايش) آنان در آن (بوستان ها، اين است كه:)» خدايا، منزّهى تو! «و زنده بادِ آنان در آنجا:» سلام «است؛ و پايان ندا (و نيايش) آنان (اين است) كه:» ستايش، مخصوصِ خدايى است كه پروردگارِ جهانيان است! « (10)

اگر (بر فرض) خدا براى مردم (در پذيرش نفرين و مجازات) بدى [ها]، شتاب مى كرد همچون شتاب جويى آنان در نيكى [ها]، حتماً براى آنان سرآمد (عمر) شان فرا مى رسيد؛ و [لى

كسانى را كه اميد به ملاقات ما ندارند، وا مى گذاريم در حالى كه در طغيانشان سرگردان مى شوند. (11)

و هنگامى كه به انسان زيان (و رنج) رسد، ما را، در حالى كه به پهلويش خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده، مى خواند؛ و هنگامى كه زيان (و رنج) او را از وى برطرف ساختيم، [چنان مى رود كه گويا ما را براى (دفع رنج و) زيانى كه به او رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براى اسرافكاران، آنچه را كه همواره انجام مى دادند، آراسته شده است. (12)

و بيقين گروه هاى پيش از شما را، هنگامى كه ستم كردند، هلاك نموديم؛ در حالى كه فرستادگانشان دليل هاى روشن (معجزه آسا) براى آنان آوردند، و [لى هرگز ايمان نمى آورند؛ اين گونه گروه خلافكاران را كيفر مى دهيم! (13)

سپس شما را پس از آنان، جانشينانى در زمين قرار داديم، تا ببينيم چگونه عمل مى كنيد. (14)

ترجمه قرآن، ص: 210

و هنگامى كه آياتِ ما در حالى كه روشن است بر آنان تلاوت مى شود، كسانى كه به ملاقات ما (و روز رستاخيز) اميد ندارند، مى گويند:» قرآنى غير از اين بياور، يا آن را تغيير ده. « (اى پيامبر) بگو:» براى من (ممكن) نيست، كه از پيش خودم آن را تغيير دهم، (زيرا) جز آنچه به سوى من وحى مى شود، پيروى نمى كنم؛ [چرا] كه اگر من پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روز بزرگ (قيامت) مى ترسم! « (15)

بگو:» اگر (بر فرض) خدا مى خواست، آن (آيات) را بر شما نمى خواندم (و پيروى نمى كردم)، و (خدا) شما را بدان آگاه نمى ساخت؛ چه اينكه پيش از اين، مدتى طولانى در ميان شما درنگ كرده ام و (هرگز آيه اى نياوردم)؛ آيا خردورزى

نمى كنيد؟! « (16)

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا آيات (و نشانه هاى) او را دروغ انگاشته است؟! براستى كه خلافكاران رستگار نخواهند شد. (17)

و (مشركان) غير از خدا، چيزهايى را مى پرستند كه به آنان زيان نمى رساند، و سودى به ايشان نمى بخشد؛ و مى گويند:» اينها شفاعتگران، در پيشگاه خدا هستند. «بگو:» آيا خدا را به چيزى كه در آسمان ها و زمين نمى داند، خبر مى دهيد؟! «او منزه و برتر است از آنچه شريك [او] قرار مى دهند! (18)

و مردم (در آغاز)، جز يك امّت نبودند، و اختلاف كردند؛ و اگر نبود سخن (سنت گونه ا) ى از طرف پروردگارت، (در مورد مجازات نكردن سريع گناهكاران) كه از پيش مقرر شده است، حتماً در ميان آنان در مورد آنچه در آن اختلاف كردند داورى شده بود. (19)

و مى گويند:» چرا نشانه (معجزه وارى) از پروردگارش بر او فرو فرستاده نمى شود؟! «پس بگو:» (آنچه از حسّ) پوشيده، تنها براى خداست؛ پس منتظر باشيد، [چرا] كه من (هم) با شما از منتظرانم. « (20)

ترجمه قرآن، ص: 211

و هنگامى كه مردم را پس از زيان (و ناراحتى) كه به آنان رسيده، رحمتى بچشانيم، به ناگاه آنان در مورد آيات ما فريبى دارند؛ بگو:» ترفند خدا سريع تر است. [چرا] كه فرستادگانِ (از فرشتگان) ما، آنچه را فريبكارى مى كنيد مى نويسند. « (21)

او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى گرداند؛ تا هنگامى كه در كشتى ها قرار مى گيريد. و با بادى دلپسند (و ملايم) آنان را روان مى سازند و بدان شادمان شوند. [ناگهان باد شديدى مى وزد، و امواج از هر جايى به سراغ آنان مى آيد، و يقين مى كنند كه

آنان محاصره شده اند (و هلاك خواهند شد؛ در اين هنگام) خدا را، در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيده اند، مى خوانند كه:» اگر ما را از اين [گرفتارى نجات دهى، قطعاً از سپاسگزاران خواهيم بود. « (22)

و هنگامى كه [خدا] آنان را نجات بخشيد، ناگهان آنان به ناحق، در زمين ستم مى كنند! اى مردم! ستم شما، تنها به زيان خود شماست؛ بهره زندگى پست (دنيا را مى بريد)، سپس بازگشت شما فقط به سوى ماست؛ و شما را به آنچه همواره انجام مى داديد، خبر مى دهيم. (23)

مثال زندگىِ پست (دنيا،) فقط همانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم، و به آن گياهان زمين- از آنچه مردم و دام ها مى خورند- آميخته شود، تا هنگامى كه زمين، زيبايى اش را برگرفت و آراسته شد، و اهلِ آن يقين مى كنند كه آنان بر آن توانايى دارند؛ (ناگهان) در شبى يا روزى، فرمان (نابودى) ما بدان در رسد، و آن را درو مى كنيم چنانكه گويا ديروز هرگز برپا نبوده است! اين گونه، آيات را براى گروهى كه تفكّر مى كنند، شرح مى دهيم. (24)

و خدا (شما را) به سراى سلامت فرا مى خواند؛ و هر كس را بخواهد (و شايسته ببيند)، به راهى راست راهنمايى مى كند. (25)

ترجمه قرآن، ص: 212

براى كسانى كه نيكى كردند، [پاداش نيكو و زياده ايست؛ و هيچ سياهى و خوارى، چهره هايشان را نمى پوشاند؛ اينان اهل بهشتند، در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند. (26)

و كسانى كه [كارهاى بد را كسب كردند، كيفر بدى همانند آن است؛ و خوارى آنان را فرا مى گيرد؛ [و] هيچ نگهدارنده اى از جانب خدا، براى آنان نيست. گويى چهره هايشان با

پاره هايى از شب تاريك، پوشيده شده! آنان اهل آتشند، در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند. (27)

و [ياد كن روزى را كه همه آنان را گردآورى مى كنيم، سپس به كسانى كه شرك ورزيدند، مى گوييم:» شما و شريك هايتان (كه آنان را شريك خدا مى پنداشتيد) در جايتان باشيد. «و بين آنان جدايى مى افكنيم، و شريكانشان مى گويند:» شما (در واقع) هرگز ما را نمى پرستيديد! (28)

و گواهى خدا بين ما و بين شما، كافى است كه قطعاً ما از پرستش شما غافل بوديم. « (29)

در آنجا، هر كس آنچه را از پيش فرستاده، مى آزمايد، و به سوى خدا كه مولاى بحق آنهاست، بازگردانده مى شوند؛ و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مى بستند از ايشان گم شد. (30)

بگو:» چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى دهد؟ يا چه كسى صاحب اختيار گوش [ها] و چشم هاست؟ و چه كسى زنده را از مرده بيرون مى آورد، و مرده را از زنده بيرون مى سازد؟ و چه كسى كار [ها] را تدبير مى كند؟ «پس بزودى (مشركان) مى گويند:» خدا (چنين مى كند.) «و بگو:» آيا (بر گمراهى اصرار مى ورزيد) و خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! (31)

و اين خدا، پروردگارِ حقّ شماست، و بعد از حق، چه چيزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چگونه (از حق) روى گردانيده مى شويد؟! « (32)

اينگونه سخن پروردگارت بر كسانى كه نافرمانى كردند، به حقيقت پيوست، كه آنان ايمان نمى آورند. (33)

ترجمه قرآن، ص: 213

(اى پيامبر) بگو:» آيا از شريكان (معبود) شما، كسى هست كه آفرينش را آغاز كند، سپس آن را باز گرداند؟! «بگو:» (تنها) خدا آفرينش را آغاز كرد، سپس آن را باز مى گرداند؛ پس چگونه (از حق) بازگردانده

مى شويد؟! « (34)

بگو:» آيا از شريكان (معبود) شما، كسى هست كه به سوى حق راهنمايى كند؟! «بگو:» (تنها) خدا به سوى حق راهنمايى مى كند؛ و آيا كسى كه به سوى حق راهنمايى مى كند شايسته تر است كه پيروى شود، يا كسى كه راه نمى يابد، مگر آنكه راهنمايى شود؟! پس شما را چه شده، چگونه داورى مى كنيد؟! « (35)

و بيشتر آن (مشرك) ان جز از گمان پيروى نمى كنند؛ براستى كه گمان، چيزى را از حق بى نياز نمى سازد؛ در واقع خدا به آنچه انجام مى دهند، داناست. (36)

و سزاوار نيست كه اين قرآن، به دروغ، به غير خدا نسبت داده شود؛ و ليكن مؤيّد آنچه كه پيش از آن است، مى باشد؛ و شرح كتاب (هاى الهى) است؛ در حالى كه هيچ ترديدى در آن نيست، [و] از طرف پروردگار جهانيان است. (37)

آيا مى گويند:» (او) به دروغ آن (قرآن) را (به خدا) نسبت داده است؟! «بگو:» اگر راست گوييد پس سوره اى همانند آن بياوريد؛ و غير از خدا، هر كس را مى توانيد (به يارى) فرا خوانيد! « (38)

بلكه چيزى را دروغ انگاشتند كه به علم آن احاطه نداشتند، و هنوز سرانجام (واقعيت) آن برايشان نيامده است. كسانى (هم) كه پيش از آنان بودند، همين گونه (پيامبران را) تكذيب كردند؛ پس بنگر فرجام ستمكاران چگونه بوده است! (39)

و از آن (مشرك) ان كسى است كه به آن (قرآن) ايمان مى آورد؛ و از آنان كسى است كه بدان ايمان نمى آورد؛ و پروردگارت به (حال) فسادگران داناتر است. (40)

و اگر تو را تكذيب كردند، پس بگو:» كردار من فقط براى من، و كردار شما فقط براى شماست؛ شما نسبت به آنچه من انجام

مى دهم، غير متعهديد، و من (نيز) نسبت به آنچه شما انجام مى دهيد غير متعهدم. « (41)

و برخى از آن (مشرك) ان كسانى هستند، كه به (ظاهر، به سخنان) تو گوش فرا مى دهند و آيا (تو مى توانى سخن خود را) به گوش ناشنوايان برسانى، و گرچه هرگز خردورزى نكنند؟! (42)

ترجمه قرآن، ص: 214

و از آن (مشرك) ان كسى است كه به (ظاهر به سوى) تو مى نگرد، و آيا تو (مى توانى) نابينايان را راهنمايى كنى، و گرچه هرگز نبينند؟! (43)

براستى كه خدا هيچ گونه به مردم ستم نمى كند؛ و ليكن مردم بر خودشان ستم مى كنند. (44)

و (ياد كن) روزى را كه (خدا) آنان را گرد مى آورد؛ گويا جز ساعتى از روز، (در دنيا) درنگ نكرده اند، (به اندازه اى كه) همديگر را مى شناسند؛ مسلماً كسانى زيان كردند، كه ملاقات خدا (و روز رستاخيز) را دروغ انگاشتند؛ و ره يافته نبودند. (45)

و اگر، پاره اى از آنچه (از مجازات ها) كه به آنان وعده مى دهيم، به تو بنمايانيم، يا (قبل از عذاب آنان، جان) تو را كامل بگيريم، پس بازگشتشان تنها به سوى ماست؛ سپس خدا بر آنچه انجام مى دهند گواه است. (46)

و براى هر امّتى، فرستاده اى است؛ و هنگامى كه فرستاده آنان بيايد، بينشان به دادگرى داورى مى شود؛ در حالى كه آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (47)

و (مشركان) مى گويند:» اگر راست گوييد، اين وعده (عذاب الهى) چه وقت است؟ « (48)

بگو:» براى خودم هيچ زيان و سودى را مالك نيستم جز آنچه خدا بخواهد. براى هر امّتى سرآمد (عُمر معيّن) است؛ هنگامى كه سرآمد (عمر) آنان فرا رسد، پس ساعتى تأخير نمى كنند، و پيشى نمى گيرند. « (49)

بگو:» آيا به نظر شما

اگر عذاب او، شبانگاه يا در روز به سراغ شما آيد (، مى توانيد آن را دفع كنيد؟!) « (پس) چه چيزى را خلافكاران از (آمدن) آن به شتاب مى طلبند. (50)

سپس، آيا آنگاه كه (عذاب) واقع شد، به آن ايمان مى آوريد؟! (به شما گفته مى شود:) حالا (ايمان مى آوريد؟) در حالى كه به (آمدن) آن همواره شتاب مى كرديد! (51)

سپس به كسانى كه ستم كردند گفته مى شود:» عذاب ماندگار را بچشيد! آيا جز به (كيفر) آنچه همواره به دست مى آورديد، مجازات خواهيد شد؟! « (52)

از تو خبر مى گيرند:» آيا آن (وعده عذاب) حقّ است؟ «بگو:» آرى، به پروردگارم سوگند، كه آن حتماً حق است! و شما عاجز كننده (خدا) نيستيد. « (53)

ترجمه قرآن، ص: 215

و اگر (بر فرض) براى هر شخصى كه ستم كرده، آنچه در زمين است مى بود، حتماً آن را (براى نجات خويش) تاوان مى داد؛ و هنگامى كه عذاب را ببينند، پشيمانى (خود) را رازدارى مى كنند؛ و بينشان به دادگرى داورى شود؛ و آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (54)

آگاه باشيد كه در حقيقت آنچه در آسمان ها و زمين است، فقط از آنِ خداست. آگاه باشيد كه در واقع وعده خدا حق است، و ليكن بيشتر آنان نمى دانند. (55)

اوست كه زنده مى كند و مى ميراند، و تنها به سوى او بازگردانده مى شويد. (56)

اى مردم! بيقين از طرف پروردگارتان براى شما، پندى و درمانى براى آنچه در سينه هاست؛ و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان، آمده است. (57)

بگو:» به بخشش خدا و به رحمت او (خوشحال شدن نيكوست؛) پس بايد (مؤمنان) بدان شادمان شوند، (چرا كه) آن از هر آنچه گرد مى آورند، بهتر است. « (58)

بگو:» آيا نگريسته ايد، به آنچه

از روزى [ها] كه خدا براى شما فرود آورده، و برخى از آن را حرام، و (برخى را) حلال نموده ايد؟! «بگو:» آيا خدا به شما رخصت داده، يا بر خدا [دروغ مى بنديد؟! « (59)

و كسانى كه بر خدا دروغ مى بندند، در (باره مجازاتِ) روز رستاخيز، چه گمان دارند؟ قطعاً خدا نسبت به مردم داراى بخشش است؛ و ليكن بيشتر آنان سپاسگزارى نمى كنند. (60)

و در هيچ كارى (و حالى) نباشى، و از طرف آن [خدا] هيچ (آيه اى) از قرآن را تلاوت (و پيروى) نمى كنى، و هيچ عملى را انجام نمى دهيد، مگر اينكه [ما] گواه بر شما هستيم در آن هنگام كه بدان مى پردازيد؛ و در زمين و در آسمان، از پروردگارت هيچ هم وزن ذرّه اى و نه كوچك تر و نه بزرگ تر از آن مخفى نمى ماند! مگر اينكه (همه آنها) در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت شده) است. (61)

ترجمه قرآن، ص: 216

آگاه باشيد! كه دوستان خدا، هيچ ترسى بر آنان نيست، و نه آنان اندوهگين مى شوند؛ (62)

(همان) كسانى كه ايمان آوردند، و همواره خودنگهدارى (و پارسايى) مى كردند. (63)

تنها براى آنان در زندگى پست (دنيا) و در آخرت، مژده است. هيچ تغييرى براى سخنان (سنت گونه و وعده هاى) خدا نيست؛ تنها اين كاميابى بزرگ است. (64)

سخن آن (مشرك) ان تو را اندوهگين نسازد! [چرا] كه عزّت همه از آنِ خداست؛ او شنوا [و] داناست. (65)

آگاه باش، در حقيقت، هر كه در آسمان ها و هر كه در زمين است، فقط از آنِ خداست. و كسانى كه (معبودانى) غير از خدا را مى خوانند، شريك هاى (خيالى او را) پيروى نمى كنند (بلكه اينان) جز از گمان پيروى نمى نمايند؛ و جز اين

نيست كه آنان حدس مى زنند (و دروغ مى بافند.) (66)

او كسى است كه شب را براى شما (تاريك) قرار داد، تا در آن آرام گيريد؛ و روز را روشنى بخش (قرار داد)؛ قطعاً در اين [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه گوش شنوا دارند. (67)

(مشركان) گفتند:» خدا فرزندى گزيده است. «او منزّه است (چرا كه) تنها او توانگر است! [و] آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط از آنِ اوست. نزد شما هيچ دليلى بر اين (ادعا) نيست؛ آيا چيزى را كه نمى دانيد، به خدا نسبت مى دهيد؟ (68)

بگو:» در حقيقت كسانى كه به خدا دروغ مى بندند، رستگار نمى شوند؛ (69)

(اين دروغ پردازى براى اندك) بهره اى در دنياست؛ سپس بازگشتشان تنها به سوى ماست؛ آنگاه بدان سبب كه همواره كفر مى ورزيدند، عذاب شديد را به آنان مى چشانيم! « (70)

ترجمه قرآن، ص: 217

خبر بزرگ نوح را بر آنان بخوان (و پيروى كن)، آنگاه كه به مردمش گفت:» اى قوم [من ! اگر جايگاه من و تذكّرات من نسبت به آيات خدا، بر شما گران است، پس (من) تنها بر خدا توكّل مى كنم. و كار (و فكر) تان و شريك هاى (معبود) تان را جمع كنيد؛ سپس كارتان بر شما هيچ پوشيده نماند، آنگاه به (حيات) من پايان دهيد، و [مرا] مهلت مدهيد. (71)

و اگر (از قبول دعوتم) روى برتابيد، پس (من) از شما هيچ پاداشى نمى طلبم پاداش من جز بر [عهده خدا نيست؛ و فرمان دارم كه از مسلمانان باشم. « (72)

و او را تكذيب كردند؛ و (ما) وى و كسانى را كه با او در كشتى بودند، نجات داديم؛ و آنان را جانشينانى (براى كافران) قرار داديم؛

و كسانى را كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، غرق كرديم. پس بنگر فرجام هشدار داده شدگان، چگونه بود! (73)

سپس بعد از او (نوح)، فرستادگانى به سوى قومشان برانگيختيم؛ و دلايل روشن (معجزه آسا) براى شان آوردند؛ و (ايشان) هرگز به چيزى كه قبلًا آن را دروغ انگاشته بودند، ايمان نمى آورند؛ اينگونه بر دل هاى تجاوزكاران مهر مى نهيم. (74)

سپس بعد از آن (پيامبر) ان موسى و هارون را با نشانه هاى (معجزه آساي) مان به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم؛ و [لى تكبّر ورزيدند، و گروهى خلافكار شدند. (75)

و هنگامى كه حقّ از نزد ما به سوى آنان آمد، گفتند:» قطعاً اين، سحرى آشكار است! « (76)

موسى گفت:» آيا درباره حق، هنگامى كه به سوى شما آمد، (چنين) مى گوييد؟! آيا اين سحر است در حالى كه ساحران رستگار (و پيروز) نمى شوند؟! « (77)

(فرعونيان به موسى) گفتند:» آيا به سراغ ما آمده اى كه ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن يافته ايم، بازگردانى، و بزرگى (و رياست) در زمين، از آنِ شما دو (نفر) باشد؟! و ما تصديق كننده شما دو (نفر) نيستيم. « (78)

ترجمه قرآن، ص: 218

و فرعون گفت:» هر ساحر دانايى را نزد من آوريد. « (79)

و هنگامى كه ساحران (به ميدان مبارزه) آمدند، موسى به آنان گفت:» آنچه را شما (از وسايل سحر مى توانيد) بيفكنيد، بيندازيد! « (80)

و هنگامى كه افكندند، موسى گفت:» آنچه (شما) آن را آورديد، سحر است؛ [چرا] كه خدا بزودى آن را باطل مى كند؛ [زيرا] كه خدا كار فسادگران را اصلاح نمى كند. (81)

و خدا حق را با كلمات (و وعده هاي) ش تثبيت مى كند؛ و گرچه خلافكاران ناخشنود باشند. « (82)

و

موسى را تصديق نكردند، مگر نسلى از قوم او؛ در حال ترس از فرعون و اشراف آنان، كه مبادا آنان را در بلا افكنند! و قطعاً فرعون در زمين (مصر)، برترى جويى كرد، و مسلماً او از اسرافكاران بود. (83)

و موسى گفت:» اى قوم [من ! اگر به خدا ايمان آورده ايد، [و] اگر مسلمانيد، پس فقط بر او توكّل كنيد. « (84)

و گفتند:» فقط بر خدا توكّل داريم؛ [اى پروردگار ما! ما را [وسيله آزمايشى براى گروه ستمكاران قرار مده؛ (85)

و ما را به رحمت خويش از (شرّ) گروه كافران نجات بخش. « (86)

و به موسى و برادرش وحى كرديم كه:» براى قومتان در مصر خانه هايى آماده كنيد؛ و خانه هايتان را مقابل يكديگر (و محل عبادت) قرار دهيد؛ و نماز را به پا داريد؛ و مؤمنان را مژده ده. « (87)

و موسى گفت:» [اى پروردگار ما! براستى كه تو فرعون و اشراف او را زيور و اموالى در زندگى پست (دنيا) داده اى؛ اى پروردگار ما! (آنان) در نهايت (مردم را) از راه تو گمراه مى سازند؛ [اى پروردگار ما! اموالشان را بى اثر (و بى ارزش) كن؛ و دل هايشان را (از درك حقايق) بر بند، كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند. « (88)

ترجمه قرآن، ص: 219

(خدا) فرمود:» دعاى هر دوى شما پذيرفته شد؛ پس پايدارى كنيد؛ و راه كسانى را كه نمى دانند، پيروى مَكنيد. « (89)

و بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را از دريا عبور داديم، و فرعون و لشكريانش از روى ستم و تجاوز، در پى آنان رفتند؛ تا هنگامى كه او در (شُرُف) غرق شدن قرار گرفت، گفت:» ايمان آوردم [به

اينكه هيچ معبودى نيست، جز كسى كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان آورده اند، و من از تسليم شدگان هستم. « (90)

(به فرعون گفته شد:) آيا اكنون (ايمان مى آورى)؟! در حالى كه پيش [از آن بيقين نافرمانى مى كردى، و از فسادگران بودى! (91)

و [لى امروز تو را با زره ات نجات مى دهيم (و بدنت را بر بلندى مى نهيم)، تا براى كسانى كه پس از تو هستند، نشانه (عبرت آموزى) باشى! و قطعاً بسيارى از مردم، از نشانه هاى ما غافلند. (92)

و بيقين بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را در جايگاه درستى مستقرّ ساختيم؛ و آنان را از پاكيزه ها روزى داديم؛ و [لى اختلاف نكردند تا اينكه علم براى آنان [حاصل آمد؛ در حقيقت پروردگار تو روز رستاخيز، درباره آنچه همواره در آن اختلاف مى كردند، ميان آنان داورى مى كند. (93)

و اگر در مورد آنچه به سوى تو فرو فرستاديم، در شك هستى، پس از كسانى بپرس، كه پيش از تو كتاب [الهى را مى خواندند؛ بيقين حقّ از طرف پروردگارت به تو رسيده است، پس هرگز از ترديد كنندگان مباش. (94)

و هرگز از كسانى مباش كه آيات خدا را دروغ انگاشتند، كه از زيانكاران مى شوى. (95)

در واقع كسانى كه سخن پروردگارت بر آنان به حقيقت پيوست ايمان نمى آورند؛ (96)

و گرچه هر نشانه (معجزه آسا) يى براى شان بيايد، (ايمان نمى آورند،) تا اينكه عذاب دردناك را ببينند! (97)

ترجمه قرآن، ص: 220

و چرا هيچ آبادى نبود كه (اهل آن) ايمان آورند و ايمانشان به آنان سود بخشد؟! مگر قوم يونس، هنگامى كه ايمان آوردند، عذاب رسوايى را در زندگى پست (دنيا) از آنان برطرف ساختيم؛ و تا

زمان (مرگ) بهره مندشان ساختيم. (98)

و اگر (بر فرض) پروردگارت مى خواست، حتماً تمام كسانى كه در روى زمين هستند، همگى آنان، ايمان مى آوردند؛ و آيا تو مردم را وا مى دارى تا اينكه مؤمن شوند؟! (99)

و براى هيچ كس (ممكن) نيست كه جز با رخصت خدا ايمان آورد. و [خدا] بر كسانى كه خردورزى نمى كنند، پليدى قرار مى دهد. (100)

(اى پيامبر) بگو:» بنگريد در آسمان ها و زمين چه چيزى است؟ «و [اين نشانه ها و هشدارها براى گروهى كه (بخاطر لجاجت) ايمان نمى آورند، (چيزى از عذاب را) دفع نمى كند! (101)

و آيا (مشركان) جز همانند روزگاران كسانى كه پيش از آنان در گذشتند، انتظار مى كشند؟! بگو:» پس منتظر باشيد كه من (هم) با شما از منتظرانم! « (102)

سپس فرستادگانمان و كسانى را كه ايمان آوردند، نجات مى دهيم؛ همچنين بر ما حقّ است كه مؤمنان را نجات دهيم. (103)

بگو:» اى مردم! اگر از دين من در شك هستيد، پس كسانى را كه غير از خدا مى پرستيد، نمى پرستم؛ و ليكن خدايى را پرستش مى كنم كه (جان) شما را بطور كامل مى گيرد؛ و فرمان داده شده ام كه از مؤمنان باشم. (104)

و (به من فرمان داده شده:) كه روىِ (وجود) خود را به دين حق گرايانه، راست دار؛ و هرگز از مشركان مباش! (105)

و غير از خدا، چيزى را كه سودى به تو نمى رساند و زيانى به تو نمى رساند، مخوان (و پرستش مكن؛) و اگر (چنين) كنى، پس آنگاه در واقع تو از ستمكاران خواهى بود. (106)

ترجمه قرآن، ص: 221

و اگر خدا، (براى امتحان يا مجازات،) زيانى به تو رساند، پس جز او هيچ برطرف كننده اى براى آن، نيست؛ و اگر نيكى براى

تو اراده كند، پس هيچ برگرداننده اى براى بخشش او نيست؛ آن را به هر كس از بندگانش بخواهد (و شايسته بداند) مى رساند؛ و او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. « (107)

بگو:» اى مردم! بيقين، حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ و هر كس (در پرتو آن) راه يابد، پس فقط به سود خودش راه يافته است. و هر كس گمراه شود، پس فقط به زيان خود گمراه مى شود؛ و من حمايتگر شما نيستم. « (108)

و از آنچه به سوى تو وحى مى شود پيروى كن، و شكيبايى كن! تا (اينكه) خدا داورى كند، و او بهترين داوران است. (109)

11- سورة هود

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، را. (اين قرآن) كتابى است كه آياتش محكم شده است، سپس از نزد فرزانه اى آگاه تشريح شده است، (1)

كه: جز خدا را نپرستيد! در حقيقت من از سوى او براى شما هشدارگر و بشارتگرم؛ (2)

و اينكه: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد؛ سپس به سوى او بازگرديد؛ تا شما را از بهره نيكويى تا سرآمد معيّنى، برخوردار سازد؛ و به هر صاحب فضيلتى، (به مقدار) فضيلتش بدهد. و اگر روى برتابيد، پس در حقيقت من از عذاب روزى بزرگ بر شما مى ترسم! (3)

بازگشت شما فقط به سوى خداست؛ و او بر هر چيزى تواناست. (4)

آگاه باشيد، كه آن (مشرك) ان سينه هايشان را نزديك هم قرار مى دهند، تا (رازشان را) از آن (پيامبر) پنهان دارند؛ آگاه باشيد، آنگاه كه لباس هايشان را بر سر مى كشند، (خدا) آنچه را پنهان مى كنند و آنچه را آشكار مى سازند، مى داند؛ [چرا] كه او، به (اسرار) درون سينه ها داناست. (5)

ترجمه قرآن، ص: 222

و هيچ جنبنده اى در زمين

نيست، مگر [اينكه روزيش بر خداست؛ و قرارگاه ثابت او و ناپايدارش را مى داند؛ (زيرا) همه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است. (6)

و او كسى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز [و دوره آفريد؛ و تخت (جهاندارى و تدبير هستى) او بر آب بود؛ تا شما را بيازمايد كه كدامين شما نيكوكارتر است. و اگر بگويى:» در حقيقت شما بعد از مرگ، بر انگيخته مى شويد. «حتماً كسانى كه كفر ورزيدند مى گويند:» اين، جز سحرى آشكار نيست! « (7)

و اگر عذاب را تا مدّت معيّنى از آنان به تأخير اندازيم، قطعاً مى گويند:» چه چيزى آن را باز مى دارد؟! «آگاه باشيد! روزى كه (عذاب) به آنان برسد، از آنان باز گردانده نخواهد شد؛ و آنچه كه همواره آن را ريشخند مى كردند، آنان را فرو گيرد. (8)

و اگر از جانب خويش، رحمتى به انسان بچشانيم، سپس آن را از او بر گيريم، قطعاً او بسيار نا اميد [و] ناسپاس خواهد شد! (9)

و اگر بعد از زيان (و ناراحتى) كه به او رسيده، نعمت هايى به او بچشانيم، قطعاً مى گويد:» بدى ها از من (كنار) رفت! «در حالى كه او حتماً شادمان [و] فخر فروش است؛ (10)

مگر كسانى كه شكيبايى كردند و [كارهاى شايسته انجام دادند؛ آنان برايشان آمرزش و پاداشى بزرگ است. (11)

و شايد تو، بخاطر اينكه (كافران) مى گويند:» چرا هيچ گنجى بر او فرود نيامده يا فرشته اى همراه او نيامده است؟! «برخى چيزهايى را كه به سوى تو وحى مى شود، ترك كنى و سينه ات بخاطر آن تنگ شود! (نگران مباش و وحى را ابلاغ كن، چرا كه) تو فقط هشدارگرى؛ و خدا

بر هر چيزى كارساز است. (12)

ترجمه قرآن، ص: 223

آيا مى گويند:» به دروغ آن (قرآن را به خدا) نسبت داده است؟! «بگو:» اگر راستگوييد، پس شما هم ده سوره ساختگى، همانند اين (قرآن) بياوريد؛ و جز خدا، هر كسى را مى توانيد فرا خوانيد! « (13)

و اگر (دعوت) شما را نپذيرفتند، پس بدانيد كه (قرآن) با علم الهى فرود آمده؛ و اينكه هيچ معبودى جز او نيست. پس آيا شما تسليم مى شويد؟! (14)

كسانى كه زندگى پست (دنيا) و زيور آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در اين (دنيا) بطور كامل به آنان مى دهيم؛ و به آنان در اين (دنيا) كم داده نخواهد شد؛ (15)

آنان، كسانى هستند كه در آخرت، برايشان، جز آتش نيست! و آنچه را در اين (دنيا) با زيركى ساختند تباه شد؛ و آنچه را همواره انجام مى دادند، باطل است. (16)

و آيا كسى كه از طرف پروردگارش بر دليلى روشن مى باشد، و گواهى، از جانب آن (خدا) از او پيروى مى كند، و (نيز) پيش از آن، كتاب موسى در حالى كه پيشوا و رحمت بود (گواه بر آن بود، همانند كسى است كه اينچنين نباشد)؟! آنان (كه جوياى حقيقتند) به او ايمان مى آورند؛ و هر كس از حزب هاى (مختلف) به او كفر ورزد، پس آتش وعده گاه اوست! پس از آن در ترديد مباش، [چرا] كه آن حق است [و] از جانب پروردگار توست؛ و ليكن بيشتر مردم ايمان نمى آورند. (17)

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بندد؟! آنان (در رستاخيز) بر پروردگارشان عرضه مى شوند، و گواهان خواهند گفت:» اينان، كسانى هستند كه به پروردگارشان دروغ بستند؛ هان، لعنت خدا بر ستمكاران

باد! « (18)

(همان) كسانى كه (مردم را) از راه خدا باز مى دارند، و مى خواهند آن [راه را منحرف سازند؛ و آنان همان منكران آخرتند. (19)

ترجمه قرآن، ص: 224

آنان در زمين عاجز كننده (خدا) نبوده اند، و غير از خدا برايشان هيچ سرپرستى نبود. عذاب براى آنان دو [يا چند] برابر مى شود! (زيرا) هرگز توان شنيدن (سخن حق را) نداشتند؛ و هرگز (حقيقت را) نمى ديدند. (20)

آنان كسانى هستند كه به خودشان زيان رسانده اند، و آنچه را همواره (از معبودها به دروغ) مى ساختند، از (نظر) شان گم شد. (21)

ناگزير در آخرت، تنها آنان (از همه) زيانكارترند! (22)

در حقيقت كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند و (با فروتنى) به سوى پروردگارشان آرام يافتند، آنان اهل بهشتند؛ در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند. (23)

مثال اين دو گروه [مؤمنان و ستمكاران ، همانند نابينا و ناشنوا، و بينا و شنواست؛ آيا (اين دو،) در مثال مساويند؟! آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! (24)

و بيقين نوح را به سوى قومش فرستاديم (گفت):» در حقيقت من براى شما هشدارگرى روشنگرم. (25)

كه جز خدا را نپرستيد؛ [چرا] كه من از عذاب روزى دردناك بر شما مى ترسم! « (26)

و اشرافِ قومش كه كفر ورزيدند، گفتند:» تو را جز بشرى همچون خودمان نمى بينيم؛ و (نيز) مشاهده نمى كنيم، كه از تو پيروى كنند، جز كسانى كه، آنان در ابتداى نظر، فرومايگان ما هستند. و براى شما هيچ فضيلتى نسبت به خودمان نمى بينيم، بلكه گمان مى كنيم كه شما دروغگوييد! « (27)

(نوح) گفت:» اى قوم [من ! آيا به نظر شما اگر من بر دليل روشنى از پروردگارم باشم، و از نزدش رحمتى به

من داده باشد، و بر شما مخفى مانده باشد، آيا شما را بدان الزام كنيم، در حالى كه شما نسبت به آن ناخشنوديد؟! (28)

ترجمه قرآن، ص: 225

و اى قوم [من ! از شما هيچ مالى بر اين (رسالت) نمى طلبم، پاداش من جز بر [عهده خدا نيست. و من، كسانى را كه ايمان آورده اند، طرد نمى كنم؛ [چرا] كه آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد؛ و ليكن من شما را گروهى مى بينم كه نادانى مى كنيد. (29)

و اى قوم [من ! اگر آن (مؤمن) ان را طرد كنم، چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا يارى مى دهد؟ آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟ (30)

و به شما نمى گويم كه منابع الهى نزد من است؛ و (نيز) از (آنچه از حسّ) پوشيده آگاه نيستم، و نمى گويم كه من فرشته ام؛ و به كسانى كه در نظر شما خوار مى آيند نمى گويم: خدا هيچ خيرى به آنان نخواهد داد؛ خدا به آنچه در جان هايشان است، آگاه تر است؛ [چرا] كه من در اين صورت قطعاً از ستمكارانم. « (31)

گفتند:» اى نوح! واقعاً با ما مجادله كردى و بر مجادله با ما افزودى! پس اگر از راستگويانى، آنچه را (از عذاب) به ما وعده مى دهى براى ما بياور. « (32)

(نوح) گفت:» تنها خدا، اگر بخواهد آن (عذاب) را براى شما مى آورد؛ در حالى كه شما عاجز كننده (خدا) نيستيد. (33)

اگر من بخواهم كه شما را نصيحت كنم، در صورتى كه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد؛ نصيحت من سودى براى شما نخواهد داشت، [زيرا] او پروردگار شماست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. « (34)

آيا (مشركان) مى گويند:» (او) به دروغ آن را

(به خدا) نسبت داده است. «؟! بگو:» اگر من آن را به دروغ نسبت دهم، پس (سزاى) خلافكارى ام تنها بر عهده من است؛ و [لى من نسبت به آنچه شما خلاف مى كنيد غير متعهدم. « (35)

و به سوى نوح وحى شد كه حتماً:» جز كسانى كه (تاكنون) ايمان آورده اند، (كس ديگرى) از قوم تو ايمان نخواهد آورد؛ پس، از آنچه همواره انجام مى دهند، اندوهگين مباش! (36)

و زير نظر ما و (براساس) وحى ما، كشتى را بساز؛ و درباره كسانى كه ستم كردند با من سخن مگوى، [چرا] كه آنان غرق شدنى هستند! « (37)

ترجمه قرآن، ص: 226

و (نوح) كشتى را با زيركى مى ساخت، و هر گاه اشرافى از قومش بر او مى گذشتند، او را ريشخند مى كردند؛ (نوح) گفت:» اگر ما را ريشخند مى كنيد، پس در حقيقت ما (نيز) شما را همين گونه كه مسخره مى كنيد، ريشخند خواهيم كرد. (38)

و در آينده خواهيد دانست چه كسى عذابى كه رسوايش سازد، او را در رسد؛ و عذابى پايدار بر او فرود آيد! « (39)

تا آنگاه كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، و تنور فوران كرد! (به نوح) گفتيم:» از هر [حيوانى، يك جفت دوتايى و خانواده ات و كسانى را كه ايمان آورده اند، در آن (كشتى) حمل كن؛ مگر كسى كه قبلًا در باره او سخن رفته است. «و [لى جز اندكى با او ايمان نياوردند. (40)

و (نوح) گفت:» در آن (كشتى) سوار شويد، كه روان شدنش و ايستادنش به نام خداست؛ قطعاً پروردگارم بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. « (41)

و آن (كشتى)، آنان را در موجى همچون كوه ها، روان ساخت. و نوح، فرزندش را در

حالى كه در كنارى بود، ندا داد:» اى پسركم! همراه ما سوار شو، و با كافران مباش! « (42)

(پسر نوح) گفت:» بزودى به سوى كوهى كه مرا از آب حفظ مى كند پناه مى برم! « (نوح) گفت:» امروز هيچ نگهدارنده اى در برابر فرمان خدا نيست؛ مگر كسى كه (خدا بر او) رحم كند! «و موجى ميان آن دو حائل شد، و (پسر) از غرق شدگان گرديد. (43)

و گفته شد:» اى زمين، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى كن! «و آب فرو كاست، و كار پايان يافت، و (كشتى) بر (كوه) جُودى قرار گرفت؛ و گفته شد:» قوم ستمكار (از رحمت خدا) دور باد! « (44)

و نوح پروردگارش را ندا در داد و گفت:» پروردگارا! براستى پسرم از خاندان من است؛ و حتماً وعده تو (در مورد نجات خانواده ام) حقّ است؛ و تو داورترين داورانى! « (45)

ترجمه قرآن، ص: 227

(خدا) فرمود:» اى نوح! در حقيقت او از خانواده تو نيست؛ [چرا] كه او (داراى) كردارى غير شايسته است! پس آنچه را هيچ علمى بدان ندارى، [از من مخواه؛ در واقع من به تو پند مى دهم كه [مبادا] از نادانان باشى. « (46)

(نوح) گفت:» پروردگارا! براستى من به تو پناه مى برم كه از تو چيزى را كه بدان هيچ علمى ندارم، بخواهم؛ و اگر مرا نيامرزى، و بر من رحم نكنى، از زيانكاران خواهم بود. « (47)

گفته شد:» اى نوح فرود آى، با سلامتى از طرف ما و بركاتى كه بر تو و بر گروه هايى است، كه با تواند. و امّت هايى (از نسل آنان هستند) كه بزودى برخوردارشان خواهيم ساخت، سپس عذاب دردناكى از سوى

ما به آنان مى رسد. « (48)

اين [مطلب از خبرهاى بزرگ غيب است در حالى كه آن را به سوى تو وحى مى كنيم؛ (و) پيش از اين، هيچگاه تو و قومت، اينها را نمى دانستيد. پس شكيبايى كن! [چرا] كه فرجام (نيك) براى پارسايان (خودنگهدار) است. (49)

و به سوى (قومِ) عاد، برادرشان» هود «را (فرستاديم)؛ گفت:» اى قوم [من ! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ شما جز دروغ پردازان نيستيد. (50)

اى قوم [من ! از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم، پاداشِ من، جز بر [عهده كسى كه مرا آفريده، نيست؛ آيا (غافليد) و خردورزى نمى كنيد؟! (51)

و اى قوم [من ! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او باز گرديد، تا (بارانِ) آسمان را پى در پى بر شما فرو فرستد؛ و شما را نيرويى بر نيرويتان بيفزايد. و خلافكارانه روى بر نتابيد. « (52)

گفتند:» اى هود! هيچ دليل روشنى براى ما نياورده اى، و ما بخاطر سخن تو، معبودان (و بت هاى) مان را ترك نمى كنيم؛ و ما تصديق كننده تو نيستيم! (53)

ترجمه قرآن، ص: 228

(درباره تو چيزى) جز اين نمى گوييم كه:» بعضى معبودان ما، سوء قصدى به (عقل) تو كرده اند. « (هود) گفت:» در حقيقت من خدا را به گواهى مى گيرم، (شما نيز) گواه باشيد كه من نسبت به آنچه غير از او، شريك (خدا) قرار مى دهيد، بى تعهدم. (54)

پس همگى براى من نقشه بكشيد؛ سپس [مرا] مهلت مدهيد. (55)

[چرا] كه من، بر خدا، پروردگار من و پروردگار شما، توكّل كرده ام؛ هيچ جنبنده اى نيست مگر اينكه او، زمامش را گرفته است. به درستى كه پروردگار من بر

راه راست است. (56)

و اگر روى بر تابيد، پس يقيناً آنچه را بدان به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما رساندم؛ و پروردگارم گروهى غير از شما را جانشين [شما] مى كند؛ و هيچ چيزى به او زيان نمى رسانيد؛ [چرا] كه پروردگارم بر هر چيزى نگهبان است. « (57)

و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، هود و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمتى از جانبمان نجات داديم؛ و آنان را از عذابى سخت، نجات بخشيديم. (58)

و اين (قومِ)» عاد «بود كه نشانه هاى پروردگارشان را انكار كردند؛ و فرستادگانش را نافرمانى نمودند، و از فرمانِ هر زورگوى ستيزه گر پيروى كردند. (59)

و در اين دنيا و روز رستاخيز، لعنتى در پى آنان روانه شده است. آگاه باشيد كه (قوم) عاد به پروردگارشان كفر ورزيدند. هان، عاد (يعنى) قوم هود (از رحمت خدا) دور باد! (60)

و به سوى (قومِ)» ثمود «، برادرشان» صالح «را (فرستاديم)؛ گفت:» اى قوم [من ! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست. او شما را از زمين پديد آورد؛ و سازندگى آن را به شما وا گذاشت. پس از او آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او باز گرديد، [چرا] كه پروردگار من نزديك، [و] اجابت كننده (درخواست ها) است. « (61)

گفتند:» اى صالح! براستى پيش از اين، در ميان ما، مايه اميد بودى؛ آيا ما را منع مى كنى كه آنچه را پدرانمان مى پرستند، بپرستيم؟! در حالى كه ما قطعاً در مورد آنچه ما را به سوى آن فرا مى خوانى، در شكى ترديدآميز هستيم. « (62)

ترجمه قرآن، ص: 229

(صالح) گفت:» اى قوم [من ! آيا

به نظر شما اگر من بر دليل روشن (معجزه آسايى) از طرف پروردگارم باشم، و رحمتى از جانب خود به من داده باشد، اگر (باز هم) نافرمانى او كنم، پس چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا يارى مى كند؟! و (شما) جز زيان بر من نمى افزاييد. (63)

و اى قوم [من ! اين ماده شتر خداست، در حالى كه براى شما نشانه اى است؛ پس رهايش كنيد در زمين خدا بخورد، و هيچ بدى به آن نرسانيد، كه عذابى زود هنگام شما را خواهد گرفت! « (64)

و (لى قوم ثمود) آن [شتر] را از پاى در آوردند؛ و (صالح) گفت:» سه روز در خانه هايتان بهره مند گرديد؛ (كه بعد آن عذاب است.) اين وعده اى بى دروغ است! « (65)

و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمتى از جانبمان نجات داديم، و از رسوايى آن روز، (رهايى بخشيديم)؛ [چرا] كه تنها پروردگارت نيرومند [و] شكست ناپذير است. (66)

و كسانى را كه ستم كرده بودند، آن بانگ (مرگبار) فرو گرفت؛ و در خانه هايشان از پاى در آمدند! (67)

(آنچنان نابود شدند كه) گويا در آن (خانه ها) ساكن نبودند! آگاه باشيد كه (قوم) ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند، هان، (قوم) ثمود (از رحمت پروردگار) دور باد! (68)

و بيقين فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند؛ گفتند:» سلام! « (او نيز) گفت:» سلام! «و بى درنگ گوساله اى بريان شده آورد. (69)

و هنگامى كه ديد دست هايشان به سوى آن (غذا) دراز نمى شود، آنان را نشناخت (و بيگانه شمرد،) و از آنان (در دل) احساس ترس كرد! (فرشتگان) گفتند:» نترس، [چرا] كه ما به سوى قوم لوط فرستاده

شده ايم. « (70)

و زن او ايستاده بود، و خنديد (و عادت ماهيانه شد)؛ و وى را به اسحاق مژده داديم، و (نيز) بعد از اسحاق به يعقوب (مژده داديم.) (71)

ترجمه قرآن، ص: 230

(همسر ابراهيم) گفت:» اى واى بر من! آيا در حالى كه من پيرزنم، و اين شوهرم پيرمرد است مى زايم؟! قطعاً اين چيزى شگفت آور است! « (72)

(فرشتگان) گفتند:» آيا از كار خدا تعجب مى كنى؟! رحمت خدا و بركاتش بر شما خاندان (رسالت) باد، [چرا] كه او ستوده [و] بزرگوارست. « (73)

و هنگامى كه ترس از ابراهيم برفت، و مژده (فرزند) به او رسيد، [درباره قوم لوط با ما مجادله مى كرد؛ (74)

[چرا] كه مسلماً ابراهيم، بردبار، بسيار غمخوار [و] بازگشت كننده (به سوى خدا) بود! (75)

اى ابراهيم! از اين (گفتگو) روى گردان، [چرا] كه بيقين فرمان (عذاب) پروردگارت فرا رسيده است، و در حقيقت عذابى غير قابل برگشت براى آنان خواهد آمد. (76)

و هنگامى كه فرستادگان ما به سوى لوط آمدند، بخاطر (آمدن) آنان ناراحت شد؛ و به جهت آنان دست (قدرتش از حمايت كوتاه گشت و دل) تنگ شد؛ و گفت:» اين روز سختى است! « (77)

و قوم او به سراغش آمدند، در حالى كه به سوى او شتاب مى كردند، و پيش از آن همواره [كارهاى بد انجام مى دادند؛ (لوط) گفت:» اى قوم [من ! اينان دختران من اند، در حالى كه آنان براى شما پاكيزه ترند؛ پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، و [مرا] در مورد ميهمانانم خوار مَسازيد؛ آيا در ميان شما مردى هدايتگر نيست؟! « (78)

(قوم لوط) گفتند:» بيقين مى دانى هيچ حق (و تمايل) ى به دختران تو

نداريم؛ و قطعاً تو خواسته ما را مى دانى. « (79)

(لوط) گفت:» اى كاش در برابر شما نيرويى داشتم! يا به تكيه گاهى محكم پناه مى بردم، (تا با شما مقابله كنم.) « (80)

(فرشتگان) گفتند:» اى لوط! در واقع ما فرستادگان پروردگار توايم؛ (دست آنان) به تو نخواهد رسيد، پس در پاره اى از شب، خانواده ات را حركت ده، و هيچ يك از شما روى برنگرداند، مگر زن تو؛ [چرا] كه آنچه به آنان رسد، به او (نيز) خواهد رسيد؛ در واقع وعده گاه آنان صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟! « (81)

ترجمه قرآن، ص: 231

و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، آن (شهر) را زير و زبر گردانيديم؛ و سنگ [هايى از جنس گِلِ لايه لايه، بر آنان بارانديم! (82)

در حالى كه (سنگ ها) نزد پروردگارت نشاندار بودند؛ و آن، از ستمكاران دور نيست. (83)

و به سوى (مردم)» مَدْيَن «برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ گفت:» اى قوم [من ! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست. پيمانه و ترازو را كم مگذاريد، [چرا] كه من شما را در نيكى (و ثروت فراوان) مى بينم؛ و در حقيقت من از عذابِ روزى فراگير، بر شما مى ترسم! (84)

و اى قوم [من ! پيمانه و ترازو را بر طبق دادگرى، كاملًا ادا كنيد؛ و به مردم [از روى ستم چيزهايشان را كم مدهيد؛ و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد. (85)

ذخيره الهى براى شما بهتر است؛ اگر مؤمن باشيد. و من بر شما نگهبان نيستم. « (86)

(مخالفان) گفتند:» اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مى دهد كه (بگويى:) آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك كنيم؛ يا اينكه در اموالمان،

آنچه را مى خواهيم انجام [ن دهيم؛ براستى كه تو بردبار [و] هدايتگرى! « (87)

(شعيب) گفت:» اى قوم [من ! آيا به نظر شما اگر من بر دليل روشنى از پروردگارم باشم، و از طرفش روزىِ نيكويى به من روزى كرده باشد، (آيا باز هم دست از دعوت خود بردارم؟) و [من نمى خواهم، كه در مورد آنچه شما را از آن منع مى كنم، با شما مخالفت كنم (و آن را مرتكب شوم، زيرا) تا آنجا كه مى توانم، جز اصلاح نمى خواهم! و توفيق من، جز به (عنايت) خدا نيست؛ تنها بر او توكّل كردم؛ و تنها به سوى او باز مى گردم. (88)

ترجمه قرآن، ص: 232

و اى قوم [من ! مخالفت با من شما را وادار نكند، كه (عذابى) به شما برسد، همانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد؛ و قوم لوط از شما دور نيست. (89)

و از پروردگارتان، آمرزش بخواهيد؛ سپس به سوى او باز گرديد؛ [چرا] كه پروردگارم مهرورز [و] دوستدار (بندگان) است! « (90)

گفتند:» اى شعيب! بسيارى از آنچه را مى گويى، به طور عميق نمى فهميم، و قطعاً ما تو را در ميان خود كم توان مى بينيم؛ و اگر قبيله كوچكت نبود، حتماً سنگسارت مى كرديم! و تو براى ما (قدرت) شكست ناپذيرى نيستى. « (91)

(شعيب) گفت:» اى قوم [من ! آيا قبيله كوچك من، نزد شما عزيزتر از خدا است؟! در حالى كه (فرمان) او را [ترك كرده و] پشت سرتان انداخته ايد! در حقيقت پروردگارم به آنچه انجام مى دهيد، احاطه دارد. (92)

و اى قوم [من ! هر چه مقدور شماست انجام دهيد، كه من (هم) انجام مى دهم. در آينده خواهيد دانست

چه كسى عذابى كه رسوايش سازد، او را در رسد، و چه كسى است كه او دروغگوست! و نگهبان (منتظر) باشيد، كه من (هم) با شما نگهبان (و منتظر) م! « (93)

و هنگامى كه فرمانِ (عذاب) ما فرا رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، با رحمتى از جانبمان نجات داديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، آن بانگ (مرگبار) فرو گرفت؛ و در خانه هايشان از پا در آمدند! (94)

(آنچنان نابود شدند كه) گويا در آن (خانه ها) ساكن نبودند! آگاه باشيد، (مردم) مَدْين (از رحمت خدا) دور باد، همان گونه كه (قوم) ثمود دور شدند! (95)

و يقيناً موسى را با نشانه هاى (معجزه آساى) مان و دليلى آشكار، (96)

به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم، و [لى اشراف از فرمان فرعون پيروى كردند؛ در حالى كه فرمان فرعون، هدايتگر نبود. (97)

ترجمه قرآن، ص: 233

روز رستاخيز (فرعون) در پيشاپيش قومش خواهد رفت، و آنان را وارد آتش مى كند؛ و كسانى كه وارد شده اند، چه بد ورودگاهى (براى آنان) است! (98)

(فرعونيان) در اين [دنيا] و روز رستاخيز، لعنتى در پى آنان روانه شده است. و آنچه كه (به آنان) بخشيده شد، چه بد عطايى است! (99)

اين [مطالب از اخبار بزرگ آبادى هاست! آن را براى تو حكايت مى كنيم، كه برخى از آنها (هنوز) بر پاست و (برخى) دِرو شده اند، (و آثارشان از ميان رفته است.) (100)

و (ما) به آنان ستم نكرديم؛ و ليكن (آنان) بر خودشان ستم كردند؛ و هنگامى كه فرمان (عذاب) پروردگارت فرا رسيد، معبودانشان كه، غير از خدا مى خواندند، پس هيچ چيزى از (عذاب) را از آنان دفع نكردند؛ و

جز زيان و هلاكت بر آنان نيفزودند. (101)

و اينچنين است (سخت) گيرى پروردگار تو، هنگامى كه (بر مردم) آبادى ها، در حالى كه آنها ستمگرند، (سخت) گيرى مى كند؛ براستى كه (سخت) گيرى او دردناك [و] شديد است! (102)

قطعاً در اين [سرگذشت ها] نشانه اى است براى كسى كه از عذاب آخرت بترسد! آن روزى است كه مردم براى آن گردآورى مى شوند، و آن روزى است كه مورد مشاهده (همگان) است. (103)

و (ما) آن (قيامت) را، جز تا سرآمد مشخص شده اى، به تأخير نمى اندازيم. (104)

روز (رستاخيز) كه فرا رسد، هيچ كس جز با رخصت او سخن نمى گويد؛ پس برخى از آنان بدبخت و (برخى) نيك بختند. (105)

و امّا كسانى كه بدبخت شدند، پس در آتشند؛ در حالى كه براى آنان در آنجا، فرياد و ناله اى است! (106)

[و] در آنجا تا هنگامى كه آسمان ها و زمين برپاست ماندگارند، جز آنچه پروردگارت بخواهد؛ [چرا] كه پروردگارت آنچه را بخواهد انجام مى دهد. (107)

و امّا كسانى كه نيكبخت شدند، پس در بهشتند، در حالى كه در آنجا تا هنگامى كه آسمان ها و زمين برپاست، ماندگارند، جز آنچه پروردگارت بخواهد. (اين) بخششى قطع ناشدنى است. (108)

ترجمه قرآن، ص: 234

پس در مورد (باطل بودنِ) آنچه كه آنان مى پرستند، در ترديد مباش. (آنان) پرستش نمى كنند، جز همانگونه كه پيش از [آن پدرانشان مى پرستيدند؛ و قطعاً ما نصيبشان را ناكاسته، به طور كامل به آنان خواهيم داد. (109)

و يقيناً به موسى كتاب (تورات) داديم؛ و در آن اختلاف شد؛ و اگر نبود، سخن (سنت گونه ا) ى كه از طرف پروردگارت (در مورد آزمايش و اتمام حجت بر آنان) از پيش مقرر شده بود، حتماً در ميان آنان

داورى مى شد. و قطعاً آنان در مورد آن (كتاب) در شكى ترديدآميز هستند. (110)

و قطعاً پروردگارت به هر كدام (نتيجه) اعمالشان را به طور كامل به آنان خواهد داد؛ [چرا] كه او به آنچه انجام مى دهند، آگاه است. (111)

پس همان گونه كه فرمان داده شدى پايدارى كن! و كسانى كه با تو (به سوى خدا) باز گشتند، (نيز پايدارى كنند.) و طغيان مَكنيد، [چرا] كه او به آنچه انجام مى دهيد بيناست. (112)

و به سوى كسانى كه ستم كردند، متمايل نشويد، كه آتش [دوزخ به شما خواهد رسيد! در حالى كه جز خدا هيچ سرپرستى براى شما نيست؛ سپس يارى نخواهيد شد. (113)

در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ [چرا] كه نيكى ها، بدى ها را (از ميان) مى برند؛ اين يادآورى، براى يادآوران است. (114)

و شكيبايى كن! [چرا] كه در حقيقت خدا پاداش نيكوكاران را تباه نخواهد كرد. (115)

و چرا در گروه هاى پيش از شما، صاحبان ذخيره (خرد و فضيلت) نبودند، كه از فساد در زمين منع كنند؟! مگر اندكى از كسانى كه نجاتشان داديم. و كسانى كه ستم كردند، به دنبال آنچه در آن كامرانى يافتند، رفتند، و خلافكار بودند. (116)

و پروردگارت، هرگز آبادى ها را در حالى كه مردم آنجا اصلاح گرند، ستمگرانه هلاك نمى كند. (117)

ترجمه قرآن، ص: 235

و اگر (بر فرض) پروردگارت مى خواست، حتماً [همه مردم را يك امّت قرار مى داد؛ و [لى پيوسته اختلاف كنندگانند؛ (118)

مگر كسى كه پروردگارت (بر او) رحم كند؛ و براى همين آنان را آفريد. و سخن (سنت گونه) پروردگارت به اتمام رسيده، كه: قطعاً جهنّم را از (سركشان) جن و انسان ها همگى پُر خواهم كرد!

(119)

و هر [يك از اخبار بزرگ فرستادگان (الهى) را براى تو حكايت مى كنيم، چيزى كه به وسيله آن دلت را استوار مى گردانيم؛ و در اين (اخبار) حق و پند و يادآورى براى مؤمنان، به تو رسيده است. (120)

و به كسانى كه ايمان نمى آورند، بگو:» هر چه مقدور شماست، انجام دهيد؛ كه ما (هم) انجام مى دهيم! (121)

و منتظر باشيد كه ما (هم) منتظريم. « (122)

و نهان آسمان ها و زمين، فقط از آنِ خداست؛ و همه كارها تنها به سوى او بازگردانده مى شود؛ پس او را پرستش كن؛ و بر او توكّل نماى؛ و پروردگارت از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست. (123)

12- سورة يوسف

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، را، آن [ها] آياتِ كتابِ روشنگر است. (1)

در حقيقت ما آن را در حالى كه خواندنىِ (واضحِ) عربى است، فرو فرستاديم، تا شايد شما خردورزى كنيد. (2)

ما نيكوترين حكايت ها (و روش قصه گويى) را به سبب اين قرآن، كه به سوى تو وحى كرديم، براى تو حكايت مى كنيم؛ و مسلّماً پيش از اين، از بى خبران بودى. (3)

(ياد كن) هنگامى را كه يوسف به پدرش گفت:» اى پدر [م ، براستى من در خواب يازده سياره، و خورشيد و ماه را ديدم، آنها را ديدم در حالى كه براى من فروتن بودند. « (4)

ترجمه قرآن، ص: 236

(يعقوب) گفت:» اى پسركم، خوابت را براى برادرانت حكايت مكن، پس براى تو نقشه نيرنگ آميز مى كشند! [چرا] كه شيطان، دشمنى آشكار براى انسان است. (5)

و اينگونه پروردگارت تو را بر مى گزيند؛ و از تعبير خواب ها به تو مى آموزد؛ و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مى كند، همان گونه كه آن

را پيش از [اين،] بر دو پدرت، ابراهيم و اسحاق تمام كرد؛ كه پروردگارت داناى فرزانه است. « (6)

بيقين در (سرگذشت) يوسف و برادرانش، نشانه هايى براى پرسشگران است. (7)

هنگامى كه (برادران) گفتند:» در واقع يوسف و برادرش [بنيامين نزد پدرمان، از ما محبوب ترند؛ در حالى كه ما گروهى پيوسته هستيم؛ مسلّماً پدرِ ما، در گمراهى آشكارى است. (8)

(برخى از برادران گفتند:) يوسف را بكشيد! يا او را به سرزمينى [دور دست بيفكنيد، تا روى [توجه پدرتان تنها به طرف شما باشد؛ و پس از آن، گروهى شايسته باشيد. « (9)

گوينده اى از ميان آن (برادر) ان گفت:» يوسف را نكشيد؛ و [لى اگر مى خواهيد كارى انجام دهيد، او را در نهانگاه چاه بيفكنيد؛ تا برخى مسافران او را برگيرند. « (10)

(برادران) گفتند:» اى پدر ما، تو را چه شده است، كه ما را بر يوسف امين نمى دارى؟! در حالى كه ما قطعاً خيرخواهان او هستيم؛ (11)

فردا او را به همراه ما بفرست، تا (در صحرا خوب بخورد و) بگردد و بازى كند؛ در حالى كه ما حتماً پاسداران او هستيم. « (12)

(پدر) گفت:» اينكه او را ببريد، قطعاً مرا اندوهگين مى سازد، و مى ترسم كه گرگ او را بخورد، در حالى كه شما از او غافليد. « (13)

(برادران) گفتند:» اگر گرگ او را بخورد، در حالى كه ما گروه پيوسته اى هستيم، در آن صورت قطعاً ما زيانكاريم. « (14)

ترجمه قرآن، ص: 237

و هنگامى كه او را بردند، و تصميم جمعى گرفتند كه وى را در نهانگاه چاه قرار دهند، (چنين كردند)؛ و به سوى او وحى فرستاديم كه حتماً آنان را از اين

كارشان با خبر خواهى ساخت؛ در حالى كه آن (برادر) ان (با درك حسّى) متوجه نمى شوند. (15)

و (برادران) عصرگاهان در حالى كه مى گريستند، نزد پدرشان آمدند، (16)

گفتند:» اى پدر ما، در حقيقت ما رفتيم مسابقه دهيم، و يوسف را نزد وسايلمان رها كرديم، و گرگ او را خورد! و [لى تو ما را تصديق نمى كنى، هر چند راستگو باشيم. « (17)

و خونى دروغين با پيراهن او (آغشته كردند و) آوردند؛ (يعقوب) گفت:» بلكه نفس شما كارى (بد) را براى شما آراسته است، و (صبر من) شكيبايى نيكوست؛ و در برابر آنچه وصف مى كنيد، تنها خداست كه (از او) يارى خواسته مى شود. « (18)

و مسافرانى آمدند، و آبرسانشان را فرستادند، و دَلْوش را [در چاه افكند، (ناگهان) گفت:» اى مژده باد! اين پسرى است! «و او را به عنوان كالايى پنهان كردند؛ و خدا به آنچه انجام مى دادند، داناست. (19)

و او را به بهاى اندك، چند درهمى (ستمكارانه) فروختند؛ و نسبت به او، بى ميل بودند. (20)

و كسى كه او را از (كشور) مصر خريد به زنش گفت:» جايگاه وى را گرامى دار، اميد است كه براى ما سودمند باشد! يا او را به عنوان فرزند بگيريم. «و اينچنين يوسف را در آن سرزمين امكانات داديم. (تا او را بزرگ داريم) و تا از تعبيرِ خواب ها به او بياموزيم؛ و خدا بر كارش چيره است، و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (21)

و هنگامى كه به حدّ رشدش رسيد، حُكم و علم به او داديم؛ و اينگونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (22)

ترجمه قرآن، ص: 238

و آن [زنى كه آن (يوسف) در خانه اش بود، از وجودش تمنّاى

كامجويى كرد؛ و همه درها را محكم بست و گفت:» بيا (كه من آماده) براى توام! « (يوسف) گفت:» پناه بر خدا! در حقيقت او پرورش دهنده من است؛ جايگاه مرا نيكو داشت؛ (پس خيانت به او ستمكارى است و) قطعاً ستمكاران رستگار نمى شوند. « (23)

و بيقين (آن زن) آهنگ او كرد؛ و (يوسف نيز) اگر دليل روشن پروردگارش را نديده بود، آهنگ وى مى نمود! اينچنين (كرديم) تا بدى و زشتى را از او بر گردانيم، [چرا] كه او از بندگان خالص شده ما بود. (24)

و [هر دو] به سوى در، [بر يكديگر] پيشى گرفتند؛ و (آن زن) پيراهن او را از پشت چاك زد؛ و در آستانه در، آقاى آن [زن را بطور ناگهانى يافتند؛ [زن گفت:» كيفر كسى كه نسبت به خانواده تو قصد بدى كرده چيست؟ جز زندانى شدن يا عذابى دردناك است؟ (25)

(يوسف) گفت:» او نسبت به من از وجودم تمنّاى كامجويى كرد! «و شاهدى از خانواده آن (زن) گواهى داد كه:» اگر پيراهن او از پيش چاك خورده، پس (آن زن) راست مى گويد، و او از دروغگويان است؛ (26)

و اگر پيراهنش از پشت چاك خورده، پس (آن زن) دروغ مى گويد، و او از راستگويان است. « (27)

و هنگامى كه (قاضى يا عزيز مصر) ديد پيراهنِ او [يوسف از پشت چاك خورده گفت:» در حقيقت اين از نيرنگ شما [زنان است؛ واقعاً نيرنگ شما [زنان ، بزرگ است! (28)

[اى يوسف، از اين (موضوع،) صرف نظر كن؛ و (اى زن تو نيز) براى پيامد (گناه) خود آمرزش طلب؛ [چرا] كه تو از خطاكاران بودى. « (29)

و زنان

در شهر گفتند:» زن عزيز (مصر) از غلام جوانش تمنّاى كامجويى از وجودش كرده، و محبت (يوسف) در دلش جاى گرفت! قطعاً ما او را در گمراهى آشكارى مى بينيم. « (30)

ترجمه قرآن، ص: 239

و هنگامى كه (زليخا) فريبكارى آن (زن) ان را شنيد، به سراغشان فرستاد، و براى آنان بالش (و ميوه) فراهم ساخت؛ و به هر يك از آنان كاردى داد، و (به يوسف) گفت:» بر آنان در آى. «و هنگامى كه (زنان) او را ديدند، وى را بزرگ شمردند، و (چنان از زيبايى او متحيّر شدند كه) دستانشان را بريدند؛ و گفتند:» منزه است خدا! اين بشر نيست؛ اين جز فرشته اى ارجمند نيست! « (31)

(زليخا) گفت:» و اين كسى است كه مرا در مورد او سرزنش مى كرديد؛ و در واقع از او تمنّاى كامجويى وجودش را كردم؛ و [لى خود را حفظ كرد، و اگر آنچه را فرمانش مى دهم انجام ندهد، قطعاً زندانى خواهد شد؛ و مسلّماً از كوچك شدگان خواهد بود. « (32)

(يوسف) گفت:» پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه (زنان) مرا به سوى آن مى خوانند؛ و اگر نيرنگ آن (زنان) را از من باز نگردانى، به سوى آنان متمايل مى شوم و از نادانان خواهم بود. « (33)

و پروردگارش (دعاى) او را پذيرفت؛ و نيرنگ آن (زن) ان را از او بگردانيد؛ [چرا] كه در حقيقت تنها او شنوا [و] داناست. (34)

آنگاه، پس از اينكه نشانه هاى (پاكى يوسف) را ديدند، به نظرشان آمد، كه قطعاً او را تا مدّتى زندانى كنند. (35)

و دو غلام جوان، همراه او داخل زندان شدند؛ يكى از آن دو (به يوسف) گفت:» براستى من

در خواب، خودم را مى بينم كه (انگور براى) شراب مى فشارم. «و ديگرى گفت:» براستى من در خواب خودم را مى بينم كه بر سرم نانى حمل مى كنم، كه پرندگان از آن مى خورند! ما را از تعبير آن (خواب ها) آگاه ساز، [چرا] كه ما تو را از نيكوكاران مى بينيم. « (36)

(يوسف) گفت:» غذايى كه بدان روزى داده شويد، براى شما نمى آورند، مگر اينكه، قبل از آوردن (غذا) براى شما، از تعبير آن شما را با خبر سازم؛ اين، از چيزهايى است كه پروردگارم به من آموخته است؛ در واقع من آيين گروهى را ترك كردم، كه به خدا ايمان نمى آورند، و آنان همان منكران آخرتند. (37)

ترجمه قرآن، ص: 240

و از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروى كردم. براى ما شايسته نبود، كه هيچ چيزى را شريك خدا قرار دهيم؛ اين از بخشش خدا بر ما و بر مردم است؛ و ليكن بيشتر مردم سپاسگزارى نمى كنند. (38)

اى دو زندانى همراهِ من! آيا پروردگاران پراكنده بهترند، يا خداى يگانه چيره؟! « (39)

غير از خدا (معبودى) را نمى پرستيد، جز نام هايى كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده ايد، [و] خدا هيچ دليلى براى آن [ها] فرو نفرستاده است؛ حكم جز براى خدا نيست؛ فرمان داده كه جز او را نپرستيد. اين دين استوار است؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (40)

اى دو زندانى همراه من! امّا يكى از شما (دو نفر، آزاد مى شود؛) پس به ارباب خود شراب مى نوشاند؛ و امّا ديگرى پس به دار آويخته مى شود؛ و پرندگان از سرِ او مى خورند. چيزى كه درباره آن پرسيديد، (تقدير آن) پايان يافته است. « (41)

و (يوسف) به آن كسى

از آن دو نفر، كه مى دانست كه او نجات مى يابد، گفت:» مرا نزد اربابت ياد كن. «و [لى شيطان يادآورى به اربابش را، از ياد او برد، پس چند سالى در زندان درنگ كرد. (42)

و سلطان (مصر) گفت:» براستى من [در خواب ديدم، هفت گاو فربه را كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى خورند؛ و (نيز) هفت خوشه سبز و [هفت خوشه خشكيده ديگر را (در خواب ديدم.) اى اشراف! اگر تعبير خواب مى نماييد، درباره خواب من پاسخ مرا بدهيد! « (43)

ترجمه قرآن، ص: 241

(اشراف) گفتند:» [اينها] يك دسته خواب هاى پريشان است؛ و ما از تعبير اين (گونه) خواب ها آگاه نيستيم. « (44)

و آن كسى از آن دو (جوان زندانى) كه نجات يافته بود، و بعد از مدتى (يوسف را) به خاطر آورد، گفت:» من تعبير آن (خواب) را به شما خبر مى دهم؛ پس مرا (به سراغ يوسف زندانى) بفرستيد. « (45)

(و او به زندان آمد، و گفت: اى) يوسف، اى (مرد) بسيار راستگو! درباره (خواب) هفت گاو فربه اى كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى خورند؛ و هفت خوشه سبز، و [هفت خوشه خشكيده ديگر، به ما پاسخ ده. باشد كه من به سوى مردم باز گردم، تا شايد آنان آگاه شوند. (46)

(يوسف) گفت:» هفت سال بر شيوه (سابق و با جدّيت) زراعت مى كنيد، و آنچه را درو كرديد، پس جز اندكى از آنچه مى خوريد، آن را در خوشه هايش واگذاريد؛ (47)

آنگاه پس از آن، هفت (سال) سختِ (خشكسالى) مى آيد، كه آنچه را براى آن (سال) ها از پيش نهاده ايد، مى خورند، جز اندكى از آنچه ذخيره مى كنيد؛ (48)

آنگاه بعد از آن (خشكسالى)،

سالى فرا مى رسد كه در آن باران بر مردم باريده مى شود؛ و در آن (سال ميوه ها) مى فشرند. « (49)

و سلطان (مصر) گفت:» آن (يوسف) را نزد من آوريد. «و هنگامى كه فرستاده (سلطان) نزد او آمد، (يوسف) گفت:» به سوى اربابت برگرد، و از او بپرس كه حال آن زنانى كه دست هايشان را بريدند چگونه است؟ براستى كه پروردگار من به نيرنگ آن (زن) ان داناست. « (50)

(سلطان مصر به زنان) گفت:» هنگامى كه از يوسف تمنّاى كامجويى از وجودش كرديد، [جريان كار شما چه بود؟ «گفتند:» خدا منزّه است، ما هيچ بدى از او نمى دانيم! «زن عزيز (مصر) گفت:» الآن حق آشكار شد؛ من از او تمنّاى كامجويى از وجودش كردم؛ و قطعاً او از راستگويان است. (51)

اين (مطلب براى آن بود) تا بداند كه من در نهان به او خيانت نكردم؛ و براستى كه خدا نيرنگ خيانتكاران را هدايت نمى كند، (و به مقصد نمى رساند). (52)

ترجمه قرآن، ص: 242

و نفس خود را تبرئه نمى كنم، [چرا] كه قطعاً نفس، بسيار به بدى ها فرمان مى دهد، مگر آنچه را پروردگارم رحم كند. براستى كه پروردگارم بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. « (53)

سلطان (مصر) گفت:» آن [يوسف را نزد من آوريد، تا او را ويژه خودم گردانم. «و هنگامى كه با وى صحبت كرد، گفت:» براستى تو امروز نزد ما داراى جايگاه، و درستكار هستى. « (54)

(يوسف) گفت:» مرا بر منابع (اقتصادى) اين سرزمين بگمار [چرا] كه نگهبانى دانايم. « (55)

و اين گونه يوسف را در سرزمين (مصر) امكانات داديم، كه هر كجا مى خواهد در آن جاى گزيند؛ رحمتمان را به هر كس بخواهيم (و شايسته

بدانيم) مى رسانيم؛ و پاداش نيكوكاران را تباه نخواهيم كرد. (56)

و [لى پاداش آخرت حتماً بهتر است، براى كسانى كه ايمان آورده و همواره خودنگهدارى (و پارسايى) مى كردند. (57)

و برادران يوسف (به هنگام خشكسالى به مصر) آمدند، و بر او وارد شدند، و وى آنان را شناخت؛ و [لى آنان او را نشناختند، (و بيگانه شمردند). (58)

و هنگامى كه (يوسف) آن (برادر) ان را با بارهايشان مُجهَّز ساخت، گفت:» برادرتان را كه از پدر شماست، نزد من آوريد. آيا نمى بينيد كه من پيمانه را تمام مى دهم، و من بهترين ميهماندارانم؟ (59)

و اگر او را نزد من نياوريد، پس هيچ پيمانه اى براى شما در نزد من نخواهد بود؛ و [به من نزديك نشويد. « (60)

(برادران) گفتند:» بزودى درباره او از پدرش تمنّا خواهيم كرد، و حتماً ما (اين كار را) انجام مى دهيم. « (61)

و (يوسف) به غلامان جوانش گفت:» كالاهاى آنان را در بارهايشان بگذاريد، تا شايد هنگامى كه به سوى خانواده- شان باز گشتند، آن را بشناسند، باشد كه آنان باز گردند. « (62)

و هنگامى كه به سوى پدرشان باز گشتند، گفتند:» اى پدر ما! پيمانه (مواد غذايى) از ما منع شد، پس برادرمان را با ما بفرست، تا پيمانه بگيريم، و قطعاً ما نگهبان او هستيم. « (63)

ترجمه قرآن، ص: 243

(يعقوب) گفت:» آيا شما را بر او امين سازم، جز همانگونه كه قبل از [اين شما را بر برادرش (يوسف) امين كردم؟! پس خدا بهترين پاسدار و او مهرورزترين مهرورزان است. « (64)

و هنگامى كه وسايل شان را گشودند، دريافتند كه كالاى آنان به سويشان باز گردانده شده؛ گفتند:» اى پدر ما

(ديگر) چه مى خواهيم؟! اين كالاى ماست [و] به ما باز گردانده شده است؛ و (اگر برادر ما را با ما بفرستى) براى خانواده خويش موادّ غذايى مى آوريم؛ و برادرمان را نگهبانى مى كنيم، و يك پيمانه (بار) شتر مى افزاييم؛ اين پيمانه (بار براى عزيز مصر) آسان است. « (65)

(يعقوب) گفت:» من او را با شما نخواهم فرستاد، تا پيمان محكم الهى [به من بدهيد، كه او را حتماً نزد من خواهيد آورد؛ مگر اينكه (حوادث) شما را احاطه كند؛ و هنگامى كه پيمان محكم شان را به او دادند، (يعقوب) گفت:» خدا، نسبت به آنچه مى گوييم، گواه و نگهبان است! « (66)

و گفت:» اى پسران من، از يك در وارد نشويد، و از درهاى مختلف وارد شويد؛ و هيچ چيزى را كه از طرف خدا (حتمى شده) است از شما دفع نمى كنم. حكم، جز براى خدا نيست؛ تنها بر او توكّل كرده ام؛ و همه توكّل كنندگان پس بايد تنها بر او توكّل كنند. « (67)

و هنگامى كه از همان جايى كه پدرشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند، هيچ چيزى را كه از طرف خدا (حتمى شده) است از آنان دفع نمى كرد، جز اينكه خواسته اى در دل يعقوب بود، كه انجامش داد؛ و قطعاً او بخاطر آموزشى كه بدو داده بوديم، دانشمند بود؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (68)

و هنگامى كه (برادران)، بر يوسف وارد شدند، برادرش (بنيامين) را در آغوش خود گرفت، (و) گفت:» در حقيقت من، خود برادر تو هستم! پس از آنچه (برادران) همواره انجام مى دادند، اندوهگين مَباش! « (69)

ترجمه قرآن، ص: 244

و هنگامى كه آن (برادر) ان را با بارهايشان مجهّز

ساخت، جام (سلطان) را در بارِ برادرش (بنيامين) گذاشت، سپس ندا دهنده اى بانگ زد:» اى كاروان [يان ، قطعاً شما دزد هستيد. « (70)

(برادران) در حالى كه رو به سوى آن (مأمور) ان كردند، گفتند:» چه چيزى گم كرده ايد؟! « (71)

گفتند:» (جام) پيمانه سلطان را گم كرده ايم، و براى كسى كه آن را بياورد، يك بارِ شتر (جايزه) است؛ و من ضامن آن (جايزه) هستم. « (72)

(برادران) گفتند:» به خدا سوگند، يقيناً مى دانيد كه (ما) نيامده ايم تا در اين سرزمين فساد كنيم؛ و ما دزد نبوده ايم! « (73)

(مأموران) گفتند:» اگر دروغگو باشيد، پس كيفرش چيست؟ « (74)

(برادران) گفتند:» كيفرش (آن است كه) هر كس (پيمانه) در بارِ او پيدا شود، پس (بندگى) وى، كيفر آن خواهد بود؛ (ما) ستمكاران را اينگونه كيفر مى دهيم. « (75)

پس (يوسف) قبل از ظرف برادرش، به (كاوش) ظرف هاى آن (برادر) ان پرداخت؛ سپس آن را از ظرف برادرش بيرون آورد؛ اين گونه براى يوسف نقشه كشيديم! در آيين سلطان (مصر جايز) نبود كه برادرش را (به گرو) بگيرد، جز آنكه خدا بخواهد. رتبه هاى هر كس را بخواهيم (و شايسته بدانيم) بالا مى بريم؛ و برتر از هر دانشمندى، دانايى است. (76)

(برادران) گفتند:» اگر [بنيامين دزدى كند، پس تحقيقاً برادرش (يوسف نيز) قبل از [او] دزدى كرد. «و يوسف آن (ناراحتى) را در درون خودش پنهان داشت، و آن را براى آن (برادر) ان آشكار نكرد؛ (و) گفت:» شما از نظر منزلت بدترين (مردم) هستيد! و خدا به آنچه وصف مى كنيد، داناتر است. « (77)

(برادران) گفتند:» اى عزيز! در واقع او پدر پير كهنسالى دارد، پس يكى از ما را به

جاى او بگير؛ [چرا] كه ما تو را از نيكوكاران مى بينيم. « (78)

ترجمه قرآن، ص: 245

گفت:» پناه بر خدا كه جز كسى كه وسايلمان را نزد او يافته ايم، (گرو) بگيريم؛ كه در اين صورت، قطعاً ما از ستمكارانيم. « (79)

و هنگامى كه (برادران) از او نااميد شدند، رازگويان خلوت كردند، (و برادر) بزرگشان گفت:» آيا نمى دانيد كه پدرتان از شما پيمان محكم الهى گرفته؛ و پيش از [اين درباره يوسف كوتاهى كرديد؟! و از اين سرزمين جدا نمى شوم، تا پدرم به من رخصت دهد؛ يا خدا درباره من حكم كند، كه او بهترين داوران است. (80)

به سوى پدرتان بازگرديد و بگوييد:» اى پدر ما، در واقع پسرت دزدى كرد؛ و جز به آنچه مى دانستيم گواهى نداديم؛ و مراقب (امور) پنهان نبوديم. (81)

و از (مردم) آن آبادى كه در آن بوديم و از (اهل) كاروان كه با آن آمديم بپرس؛ و قطعاً ما راستگوييم. « (82)

(يعقوب) گفت:» بلكه نفس هاى شما كارى (بد) را براى شما آراسته است؛ و (صبر من) شكيبايى نيكوست؛ اميد است كه خدا همه آنان را براى من (باز) آورد؛ [چرا] كه تنها او دانا [و] فرزانه است. « (83)

و (يعقوب) از آن (فرزند) ان روى برتافت، و گفت:» اى دريغا بر يوسف! «و دو چشم او از اندوه سفيد شد؛ و [لى وى خشم شديد (خود) را فرو برد. (84)

(فرزندان) گفتند:» به خدا سوگند، پيوسته يوسف را ياد مى كنى تا بيمار مشرف به مرگ شوى يا هلاك گردى! « (85)

(يعقوب) گفت:» غم طاقت فرسايم و اندوهم را تنها نزد خدا شِكوه مى كنم! و چيزى را كه [شما] نمى دانيد از (جانب)

خدا مى دانم. (86)

ترجمه قرآن، ص: 246

اى پسرانم! برويد، و از يوسف و برادرش جستجو كنيد؛ و از [گشايش و] رحمت خدا نااميد نشويد؛ [چرا] كه جز گروه كافران، (كسى) از رحمت خدا نااميد نمى شود. « (87)

و هنگامى كه (برادران يوسف) بر او وارد شدند، گفتند:» اى عزيز (مصر)، ما و خاندان ما را زيان رسيده، و كالاى ناچيزى آورده ايم؛ پس پيمانه را براى ما تمام بده، و بر ما بخششى صادقانه نما؛ كه خدا صدقه دهندگان را پاداش مى دهد. « (88)

(يوسف) گفت:» آيا دانستيد، آنگاه كه شما ناآگاه بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد؟! « (89)

(برادران) گفتند:» آيا تو قطعاً خودت يوسفى؟! «گفت:» من يوسفم، و اين (بنيامين) برادر من است! خدا بر ما منّت گذارد؛ [چرا] كه هر كه خودنگهدارى (و پارسايى) كند، و شكيبايى نمايد، پس براستى خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند. « (90)

(برادران) گفتند:» به خدا سوگند، بيقين خدا تو را بر ما برگزيد (و برترى داد)؛ و (ما) حتماً خطاكار بوديم! « (91)

(يوسف) گفت:» امروز سرزنشى بر شما نيست؛ خدا شما را مى آمرزد؛ و او مهرورزترين مهرورزان است؛ (92)

اين پيراهن مرا بِبريد، و آن را بر صورت پدرم بيفكنيد [تا] بينا شود؛ و همه خاندانتان را نزد من آوريد. « (93)

و هنگامى كه كاروان (برادران از مصر) جدا شد، پدرشان [يعقوب گفت:» قطعاً من بوى يوسف را مى يابم! اگر [مرا] به كم خردى نسبت ندهيد. « (94)

(اطرافيان) گفتند:» به خدا سوگند، قطعاً تو در همان كژ راهى ديرينه ات هستى! « (95)

ترجمه قرآن، ص: 247

و هنگامى كه بشارتگر آمد، آن (پيراهن) را بر صورت او افكند، پس بينا شد! (يعقوب)

گفت:» آيا به شما نگفتم در واقع من چيزى را كه [شما] نمى دانيد، از (جانب) خدا مى دانم! « (96)

(فرزندان) گفتند:» اى پدر ما! آمرزش پيامدهاى (گناهان) مان را براى ما بخواه، كه ما خطاكار بوديم. « (97)

(يعقوب) گفت:» در آينده از پروردگارم، براى شما طلب آمرزش مى كنم؛ كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. « (98)

و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در آغوش گرفت، و گفت:» اگر خدا بخواهد با امنيت وارد مصر شويد. « (99)

و پدر و مادرش را بر تخت بر نشانيد؛ و به خاطر او (براى شكر خدا) سجده كنان (بر زمين) افتادند؛ و (يوسف) گفت:» اى پدر [من اين تعبير خواب من است كه از پيش (ديده بودم) كه پروردگارم آن را تحقّق بخشيد؛ و به من نيكى كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت، و شما را از بيابان (كنعان به مصر) آورد، بعد از آنكه شيطان، بين من و بين برادرانم فساد كرد! در حقيقت پروردگارم نسبت به آنچه مى خواهد [پيوسته لطف كننده است؛ [چرا] كه تنها او دانا [و] فرزانه است. (100)

پروردگارا! بيقين (بهره اى) از فرمانروايى (مصر) را به من دادى، و از (دانش) تعبير خواب ها به من آموختى، [اى آفريننده و] شكافنده آسمان ها و زمين! تو در دنيا و آخرت سرپرست منى؛ مرا مسلمان بميران؛ و مرا به شايستگان ملحق نما! « (101)

اين [مطالب از خبرهاى بزرگ غيب است كه آن را به سوى تو وحى مى كنيم؛ و نزد آن (برادر) ان نبودى، هنگامى كه تصميم جمعى بر كارشان گرفتند، در حالى كه آنان فريب كارى مى كردند. (102)

و بيشتر

مردم مؤمن نمى شوند، و گرچه (بر ايمان آوردنشان) حريص باشى. (103)

ترجمه قرآن، ص: 248

و هيچ پاداشى بر اين (رسالت) از آنان نمى خواهى؛ اين (قرآن) جز يادآورى براى جهانيان نيست. (104)

و چه بسيار نشانه اى (از خدا) در آسمان ها و زمين است كه بر آنها مى گذرند، در حالى كه آنان از آنها روى گردانند. (105)

و بيشترشان به خدا ايمان نمى آورند، جز در حالى كه آنان مشركند. (106)

و آيا در امانند از اينكه عذاب فراگير خدا به آنان در رسد، يا ساعت [قيامت ناگهان برايشان فرا رسد، در حالى كه آنان (با درك حسّى) متوجه نمى شوند؟! (107)

(اى پيامبر) بگو:» اين راه من است! كه من و هر كس مرا پيروى مى كند، با شناخت، (مردم را) به سوى خدا فرا مى خوانيم؛ و خدا منزّه است و من از مشركان نيستم. « (108)

و پيش از تو نفرستاديم، جز مردانى از اهل آبادى ها كه به سوى آنان وحى مى كرديم؛ پس آيا در زمين گردش نكرده اند، تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ و حتماً سراى آخرت براى كسانى كه خودنگهدارى (و پارسايى) كردند بهتر است؛ پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (109)

(فرستادن پيامبران ادامه يافت) تا آنگاه كه فرستادگان (الهى از ايمان آوردن مردم) نااميد شدند و دانستند كه آنان تكذيب شده اند، (در اين حال) يارى ما بديشان رسيد؛ پس هر كس را كه خواستيم، نجات داده شد؛ و [لى سختى (مجازات) ما از گروه خلافكاران بازگردانده نشود. (110)

بيقين در حكايت هاى آنان براى خردمندان عبرتى بود! (اينها) سخنى نبود كه به دروغ نسبت داده شود؛ و ليكن مؤيد آنچه (از كتاب هاى الهى) كه پيش از آن

است، مى باشد؛ و شرح هر چيزى (كه مايه سعادت) است؛ و رهنمود و رحمتى براى گروهى است كه ايمان مى آورند. (111)

ترجمه قرآن، ص: 249

13- سورة الرعد

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، ميم، را، آن [ها] آيات كتاب (الهى) است؛ و آنچه از طرف پروردگارت به سوى تو فرو فرستاده شده، حق است؛ و ليكن بيشتر مردم ايمان نمى آورند. (1)

خدا كسى است كه آسمان ها را، بدون ستون هايى كه آنها را ببينيد، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهاندارى) تسلّط يافت؛ و خورشيد و ماه را رام ساخت، هر كدام تا سرآمد معيّنى روانند. به تدبير كارها پرداخت؛ آيات (و نشانه هاى خود) را شرح مى دهد؛ تا شايد شما به ملاقات پروردگارتان يقين پيدا كنيد. (2)

و او كسى است كه زمين را گسترانيد؛ و در آن [كوه هاى استوار و جوى ها قرار دارد؛ و از همه محصولات در آن يك جفت دوتايى قرار داد؛ روز را به شب مى پوشاند؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند. (3)

و در زمين، پاره هايى كنار هم و بوستان هايى از انگورها و زراعت و درختان خرما، يك پايه اى و غير يك پايه اى [قرار دارد،] كه با يك آب سيراب مى شوند! و [با اين حال،] برخى از آنها را در ميوه ها بر برخى [ديگر] برترى مى دهيم؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه خردورزى مى كنند. (4)

و اگر (از چيزى) به شگفت مى آيى، پس شگفت، سخن آنهاست (كه مى گويند:)» آيا هنگامى كه خاك شديم، آيا براستى ما در آفرينش جديدى خواهيم بود؟! «آنان كسانى هستند كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، و آنان غل ها در گردن هايشان است؛ و آنان أهل آتشند در حالى

كه آنان در آنجا ماندگارند. (5)

ترجمه قرآن، ص: 250

و پيش از نيكى از تو مى خواهند كه در بدى شتاب ورزى؛ و حال آنكه پيش از آنان [بلاهاى مثال زدنى فرود آمده است! و قطعاً پروردگار تو نسبت به مردم- با وجود ستمشان- داراى آمرزش است؛ و قطعاً پروردگارت سخت كيفر است! (6)

و كسانى كه كفر ورزيدند، مى گويند:» چرا نشانه (معجزه آسايى) از طرف پروردگارش بر او فرود نيامده است؟! « (اى پيامبر) تو فقط هشدار دهنده اى؛ و براى هر گروهى رهنمايى است. (7)

خدا مى داند: آنچه را كه هر ماده اى باردار مى شود، و آنچه را كه رحم ها مى كاهند و آنچه را كه مى افزايند؛ و هر چيزى نزد او به اندازه اى است. (8)

(او) داناى نهان و آشكار، بزرگ [و] بسيار بلند مرتبه است. (9)

(براى او) يكسان است كسى از شما كه سخن را پنهان كند، و كسى كه آن را آشكار سازد؛ و كسى كه او در شب مخفى شود و در روز آشكارا حركت كند. (10)

براى او، مأمورانى است كه پى در پى، از پيش رويش، و از پشت سرش، او را از فرمان الهى (حوادث غير حتمى) حفظ مى كنند؛ در حقيقت خدا آن (سرنوشتى) كه در قومى است را تغيير نمى دهد تا اينكه آنچه را در خودشان است، تغيير دهند؛ و هنگامى كه خدا براى قومى (بخاطر اعمالشان) بدى بخواهد، پس هيچ بازگشتى براى آن نخواهد بود؛ و جز او، هيچ سرپرستى براى آنان نخواهد بود. (11)

او كسى است كه برق را، براى ترس و اميد به شما مى نماياند، و ابرهاى گرانبار را پديد مى آورد. (12)

و رعد، به ستايش او، و فرشتگان از ترسش،

تسبيح مى گويند! و آذرخش ها را مى فرستد، و با آن هر كس را بخواهد مورد اصابت قرار مى دهد، در حالى كه آنان در باره خدا مجادله مى كنند؛ و او مجازاتى شديد دارد. (13)

ترجمه قرآن 299

ترجمه قرآن، ص: 251

فراخوان حق تنها از آنِ اوست؛ و غير از او، كسانى را كه (مشركان) مى خوانند، هيچ چيزى از (دعاى) آنان را نمى پذيرند؛ مگر همانند كسى (هستند) كه دو كف (دست) ش را به سوى آب مى گشايد تا [آب به دهانش برسد، در حالى كه آن (آب) به (دهان) او نخواهد رسيد؛ و خواندن (غير خدا توسط) كافران جز در گمراهى نيست. (14)

و هر كه در آسمان ها و زمين است- خواه و ناخواه- و سايه هايشان، بامدادان و عصرگاهان [و شب هنگام ، تنها براى خدا سجده مى كنند. (15)

(اى پيامبر) بگو:» چه كسى پروردگار آسمان ها و زمين است؟ «بگو:» خدا. «بگو:» پس آيا غير از او سرپرستانى گزيده ايد كه براى خودشان مالك هيچ سود و زيانى نيستند؟! «بگو:» آيا نابينا و بينا مساويند؟! يا آيا تاريكى ها و نور برابرند؟! يا همتايانى براى خدا قرار دادند كه مانند آفرينش او آفريده اند، و (اين دو) آفرينش بر آنان مشتبه شده است؟! «بگو:» خدا آفريننده هر چيزى است؛ و او يگانه چيره است! « (16)

(خدا) از آسمان آبى فرستاد، و دره هايى از سيل به اندازه (گنجايش) آنها روان شد، و سيل، كفى فراوان و بلند بر خود آورد، و از آنچه براى بدست آوردن زيورى يا كالايى، آتش بر آن مى افروزند (نيز) كفى مانند آن [بر آيد]؛ خدا، حق و باطل را چنين (مَثَل) مى زند؛ و امّا كف، به كنارى مى رود،

ولى آنچه به مردم سود مى رساند پس در زمين مى ماند؛ خدا مَثَل ها را چنين مى زند! (17)

براى كسانى كه (دعوت) پروردگارشان را پذيرفتند، نيكى است؛ و كسانى كه (دعوت) او را نپذيرفته اند، اگر (بر فرض) تمام آنچه در زمين است، و همانندش را با آن داشته باشند، حتماً آن را (براى نجات خود از عذاب) تاوان مى دهند؛ آنان، برايشان حساب بدى است؛ و مقصدشان جهنّم، و چه بد بسترى است! (18)

ترجمه قرآن، ص: 252

و آيا كسى كه مى داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو فرود آمده حق است، همانند كسى است كه او نابيناست؟! تنها خردمندان متذكّر مى شوند؛ (19)

(همان) كسانى كه به پيمان خدا وفا مى كنند، و پيمان محكم را نمى شكنند؛ (20)

و كسانى كه آنچه را خدا فرمان به پيوستنش داده، مى پيوندند؛ و از (مخالفت) پروردگارشان مى هراسند؛ و از حساب بد مى ترسند؛ (21)

و كسانى كه در طلب (رضايت) ذات پروردگارشان شكيبايى مى كنند؛ و نماز را برپا مى دارند؛ و از آنچه به آنان» روزى «داده ايم، پنهانى و آشكارا، (در راه خدا) مصرف مى كنند؛ و با نيكى، بدى را دور مى سازند؛ آنان، برايشان فرجام [نيك سراى [ديگر] است. (22)

(همان) بوستان هاى (ويژه) ماندگار كه وارد آن مى شوند، و هر كس از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان شايسته باشد، (نيز وارد مى شود)؛ و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى گردند؛ (23)

(و مى گويند:) سلام بر شما بخاطر شكيبايى تان! و چه نيكوست فرجام سراى [ديگر]. (24)

و كسانى كه پيمان خدا را پس از محكم ساختن آن مى شكنند، و آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مى گسلند، و در زمين فساد مى كنند، آنان برايشان لعنت است! و بدى سراى [ديگر] براى

ايشان است. (25)

خدا» روزى «را براى هر كس كه بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد و تنگ گرداند؛ و [لى كافران به زندگى پست (دنيا) شادمان شدند؛ در حالى كه زندگى پست (دنيا) در [برابر] آخرت، جز كالاى [ناچيزى نيست. (26)

و كسانى كه كفر ورزيدند مى گويند:» چرا نشانه (معجزه آسايى) از طرف پروردگارش بر او فرود نيامده است؟! «بگو:» در حقيقت خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) بخواهد، در گمراهى وانهد؛ و هر كس را كه باز گردد، به سوى خود راهنمايى مى كند. « (27)

(همان) كسانى كه ايمان آورده اند، و دل هايشان با ياد خدا آرام مى گيرد؛ آگاه باشيد، كه تنها با ياد خدا دل ها آرامش مى يابد! (28)

ترجمه قرآن، ص: 253

كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، پاكيزه ترين (زندگى)، و بازگشت نيكو براى ايشان است. (29)

بدين سان تو را در ميان امتى فرستاديم كه پيش از آن، امت هاى [ديگرى سپرى شدند، تا آنچه را به سوى تو وحى نموده ايم بر آنان بخوانى [و پيروى كنى ، در حالى كه آنان به (خداى) گسترده مهر كفر مى ورزند؛ بگو:» او پروردگار من است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ تنها بر او توكّل كرده ام؛ و بازگشت [من تنها به سوى اوست. « (30)

و اگر (بر فرض) قرآنى بود كه بوسيله آن كوه ها روان شود، يا زمين بدان قطعه قطعه گردد، يا بوسيله آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ايمان نخواهند آورد)؛ ليكن همه كارها تنها از آنِ خداست. و آيا كسانى كه ايمان آورده اند (از ايمان آوردن كافران) نااميد نشده اند، (و نمى دانند) كه اگر (بر فرض) خدا بخواهد مسلماً همه مردم

را هدايت مى كند؟! و كسانى كه كفر ورزيده اند، پيوسته بخاطر آنچه با زيركى ساختند، [بلاهاى كوبنده اى به آنان مى رسد، يا به نزديكى خانه آنان فرود مى آيد، تا وعده خدا فرا رسد؛ كه خدا از وعده (خود) تخلّف نمى كند. (31)

و قطعاً پيش از تو فرستادگانى ريشخند شُدند؛ و به كسانى كه كفر ورزيدند مهلت دادم سپس آنان را گرفتار (مجازات) كردم؛ پس كيفر [من چگونه بود؟! (32)

و آيا كسى كه او بر (سر) هر شخصى، بدانچه بدست آورده، ايستاده (و مراقب اوست، همچون كسى است كه اين صفات را ندارد)؟! و براى خدا همتايانى قرار دادند؛ بگو:» آنها را نام ببريد! بلكه چيزى را به او خبر مى دهيد كه (از وجود آن) در زمين آگاه نيست، يا سخنان ظاهرى (و بدون دليل) مى گوييد؟! «بلكه براى كسانى كه كفر ورزيدند، نيرنگشان آراسته شده است، و از راه (خدا) باز داشته شده اند؛ و هر كس را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى براى او نخواهد بود. (33)

براى آن (مشرك) ان در زندگى پست (دنيا) عذابى است؛ و حتماً عذاب آخرت سخت تر است؛ و براى آنان، در برابر (عذاب) خدا، هيچ نگهدارنده اى نيست! (34)

ترجمه قرآن، ص: 254

مثال بهشتى كه پارسايان [و خودنگهداران بدان وعده داده شده اند، (همچون بوستانى است كه) نهرها از زير [درختان ش روان است، ميوه هاى آن و سايه اش دائمى است؛ اين فرجام كسانى است كه پارسايى (و خودنگهدارى) كردند؛ و فرجام كافران، آتش است! (35)

و كسانى كه كتاب [الهى به آنان داده ايم، از آنچه به سوى تو فرو فرستاده شده شادمانند؛ و از [ميان احزاب كسانى هستند

كه بخشى از آن را انكار مى كنند؛ (اى پيامبر) بگو:» فرمان داده شده ام كه تنها خدا را بپرستم؛ و به او شرك نورزم؛ فقط به سوى او فرا مى خوانم؛ و بازگشت [من تنها به سوى اوست. « (36)

و بدين سان آن (قرآن) را بصورت حكمى واضح فرو فرستاديم؛ و اگر بعد از آنكه آگاه شدى، از هوس هاى آنان پيروى كنى، براى تو در برابر (عذاب) خدا هيچ ياورى و هيچ نگهدارنده اى نيست! (37)

و بيقين فرستادگانى را پيش از تو فرستاديم؛ و براى آنان همسران و نسلى قرار داديم؛ و براى هيچ فرستاده اى سزاوار نيست (و حق ندارد) كه نشانه (معجزه آسايى) را جز به رخصت خدا بياورد؛ براى هر سرآمد (و زمانى حكم) نوشته شده ايست. (38)

خدا هر چه را بخواهد نابود مى كند و [يا] استوار مى دارد؛ و نوشته اصلى (علم الهى) تنها نزد اوست. (39)

و اگر پاره اى از آنچه (از مجازات ها) كه به آنان وعده مى دهيم، به تو بنمايانيم، و يا (قبل از عذاب آنان جان) تو را كامل بگيريم، پس فقط رساندن [پيام بر عهده تو، و حساب بر عهده ماست. (40)

و آيا اطلاع نيافته اند كه ما به سراغ زمين مى آييم در حالى كه از اطرافش آن را مى كاهيم؟ و خدا حكم مى كند، در حالى كه هيچ تأخير اندازنده اى براى حكم او نيست؛ و او حسابرسى سريع است. (41)

و در واقع كسانى پيش از آنان فريبكارى كردند؛ و [لى همه ترفندها تنها از آن خداست؛ (او) آنچه را كه هر شخصى بدست مى آورد مى داند؛ و بزودى كافران خواهند دانست كه فرجام سراى (ديگر) از آنِ كيست. (42)

ترجمه قرآن، ص: 255

و كسانى

كه كفر ورزيدند مى گويند:» (تو) فرستاده شده نيستى. « (اى پيامبر) بگو:» گواهى خدا، و كسى كه علمِ كتاب (قرآن) نزد اوست، بين من و بين شما كافى است. « (43)

14- سورة إبراهيم

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، را، [اين كتابى است كه آن را به سوى تو فرو فرستاديم، بخاطر اينكه مردم را به رخصت پروردگارشان، از تاريكى ها به سوى نور بيرون آورى، به سوى راهِ (خداى) شكست ناپذير [و] ستوده. (1)

(همان) خدايى كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، فقط از آنِ اوست؛ و واى بر كافران از عذابى شديد! (2)

(همان) كسانى كه زندگى پست (دنيا) را بر آخرت ترجيح مى دهند؛ و (مردم را) از راه خدا باز مى دارند؛ و مى خواهند آن (راه) را منحرف سازند؛ آنان در گمراهى دورى هستند. (3)

و هيچ فرستاده اى را، جز به زبان قومش نفرستاديم؛ بخاطر اينكه (بتواند حقايق را) براى آنان بروشنى بيان كند. و خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) بخواهد در گمراهى وانهد، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايى كند؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (4)

و بيقين موسى را با نشانه هاى (معجزه آساى) مان فرستاديم؛ كه قومت را از تاريكى ها به سوى نور بيرون آور؛ و روزهاى خدا را به آنان يادآورى نما؛ [چرا] كه حتماً در آن (يادآورى ها) براى هر بسيار شكيباى بسيار سپاسگزار، نشانه هاى (عبرت آموزى) است. (5)

ترجمه قرآن، ص: 256

و (ياد كن) هنگامى را كه موسى به قومش گفت:» نعمت خدا را بر خودتان به ياد آريد، آنگاه كه شما را از (چنگ) فرعونيان نجات بخشيد؛ در حالى كه شما را (با شكنجه و) عذاب بدى آزردند،

و پسران شما را سر مى بريدند، و زنانتان را زنده نگه مى داشتند؛ و در آن [ها] آزمايش بزرگى از [جانب پروردگارتان بود. « (6)

و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگارتان اعلام كرد:» اگر سپاسگزارى كنيد، حتماً شما را (نعمتى) مى افزايم؛ و اگر ناسپاسى كنيد، قطعاً عذاب من شديد است! « (7)

و موسى گفت:» اگر شما و كسانى كه در زمين هستند همگى كفر ورزيد، پس (زيانى به خدا نمى رسانيد؛ چرا) كه حتماً خدا توانگرى ستوده است. « (8)

آيا خبر بزرگ كسانى كه پيش از شما بودند:» قوم نوح «و» عاد «و» ثَمود «و كسانى كه بعد از آنان بودند، به شما نرسيده است؟ در حالى كه جز خدا (كسى) از آنان آگاهى (كامل) ندارد؛ فرستادگانشان دليل هاى روشن (معجزه آسا) براى آنان آوردند، و [لى دست هايشان را به دهان هايشان بازگرداندند، و گفتند:» در واقع ما به آنچه شما بدان فرستاده شده ايد، كفر ورزيديم؛ و قطعاً ما در مورد آنچه ما را به سوى آن فرا مى خوانيد، در شك ترديدآميزى هستيم. « (9)

فرستادگانشان گفتند:» آيا در باره خدايى كه شكافنده [و آفريننده آسمان ها و زمين است، شكى است؟! (او) شما را فرا مى خواند تا بخشى از پيامدهاى (گناهان) تان را براى شما بيامرزد؛ و (مرگ) شما را تا سرآمد معينى به تأخير اندازد. « (كافران) گفتند:» شما جز بشرى همانند ما نيستيد، مى خواهيد كه ما را از آنچه پدرانمان همواره مى پرستيدند باز داريد؛ پس دليل آشكار (و معجزه ا) ى براى ما بياوريد. « (10)

ترجمه قرآن، ص: 257

فرستادگانشان به آنان گفتند:» ما جز بشرى همانند شما نيستيم و ليكن خدا بر هر كس از بندگانش

كه بخواهد (و شايسته بداند)، منّت مى گذارد (و نعمت نبوّت عطا مى كند)؛ و براى ما شايسته نيست كه جز به رخصت خدا، براى شما دليل (و معجزه ا) ى آوريم؛ و مؤمنان پس بايد تنها بر خدا توكّل كنند. (11)

و چرا ما بر خدا توكّل نكنيم، در حالى كه ما را به راه هايمان رهبرى كرده است؟! و قطعاً بر آزارهايتان بر ما، شكيبايى خواهيم كرد؛ و توكّل كنندگان، پس بايد تنها بر خدا توكّل كنند. « (12)

و كسانى كه كفر ورزيدند به فرستادگانشان گفتند:» بيقين شما را از سرزمين مان بيرون خواهيم كرد، يا حتماً به آيين ما باز گرديد. «و پروردگارشان به سوى آنان وحى فرستاد كه:» قطعاً ستمكاران را هلاك مى كنيم؛ (13)

و حتماً شما را بعد از آنان در زمين سكونت خواهيم داد؛ اين براى كسى است كه از جايگاه (داورى) من ترس داشته باشد و از تهديد [من بترسد! « (14)

و (فرستادگان خدا) پيروزى خواستند، و (سرانجام) هر زورگوىِ ستيزه گرى نوميد شد. (15)

بدنبال آن (زورگو) جهنّم خواهد بود، و از خونابه اى چركين سيراب مى شود. (16)

آن را جرعه جرعه مى نوشد؛ و نزديك است كه آن را به آسانى فرو نبرد؛ و مرگ از هر جا به سراغ او مى آيد، در حالى كه او نمى ميرد؛ و بدنبال او عذابى سخت است! (17)

مثال كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، (آن است كه:) كردارهايشان همچون خاكسترى است كه بادى تند در روزى طوفانى بدان بوزد؛ [آنان قادر بر هيچ چيزى از آنچه بدست آورده اند نيستند (و بهره اى نمى برند)؛ اين تنها گمراهى دور است. (18)

ترجمه قرآن، ص: 258

آيا اطلاع نيافتى كه خدا، آسمان ها و زمين را به

حق آفريده است؟! اگر بخواهد، شما را (از ميان) مى برد و آفرينش جديدى مى آورد؛ (19)

و اين (كار) بر خدا سخت نيست. (20)

و (در رستاخيز) همگى در برابر خدا ظاهر شوند؛ و كم توانان به كسانى كه تكبّر ورزيدند گويند:» در واقع ما پيروان شما بوديم؛ پس آيا شما چيزى از عذاب خدا را از ما دفع مى كنيد؟ « (مستكبران) مى گويند:» اگر (بر فرض) خدا ما را راهنمايى كرده بود، حتماً شما را راهنمايى مى كرديم؛ چه بيتابى كنيم يا شكيبايى نماييم، بر ما يكسان است، هيچ راه فرارى براى ما نيست! « (21)

و شيطان، هنگامى كه كار پايان يافت مى گويد:» در حقيقت، خدا وعده حق به شما وعده داد؛ و [من به شما وعده دادم، و [لى با شما تخلّف كردم؛ و براى من هيچ تسلّطى بر شما نبود، جز اينكه شما را فرا خواندم، و [درخواست مرا پذيرفتيد، پس مرا سرزنش مَكنيد، و خودتان را سرزنش كنيد؛ من فريادرسِ شما نيستم، و شما فريادرس من نيستيد. براستى كه من شريك قرار دادن شما، پيش از اين (مرا براى خدا) را انكار مى كنم. «در واقع ستمكاران برايشان عذاب دردناكى است! (22)

و كسانى را كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، به بوستان هاى [بهشت در آورند، كه نهرها از زير [درختان ش روان است؛ در حالى كه در آنجا به رخصت پروردگارشان ماندگارند؛ [و] زنده بادِ آنان در آنجا،» سلام «است. (23)

آيا اطلاع نيافتى چگونه خدا مَثَل زده؟! سخنى پاكيزه را كه همچون درخت پاكيزه اى است كه ريشه اش استوار، و شاخه اش در آسمان است؛ (24)

ترجمه قرآن، ص: 259

هر زمان ميوه هايش

را به رخصت پروردگارش مى دهد. و خدا براى مردم مَثَل ها مى زند، تا شايد آنان متذكّر شوند. (25)

و مثال سخنى پليد همچون درخت پليدى است، كه از روى زمين كنده شده، در حالى كه برايش هيچ ثباتى نيست. (26)

خدا كسانى را كه ايمان آوردند، بوسيله گفتار (و دلايل و عقايد) استوار، در زندگى پست (دنيا) و در آخرت، پايدار مى دارد؛ و خدا ستمكاران را در گمراهى وا مى نهد؛ و خدا آنچه را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مى دهد. (27)

آيا نظر نكرده اى به كسانى كه (شكر) نعمت خدا را به كفر [ان تبديل كردند، و قومشان را به سراى هلاكت در آوردند؟ (28)

(همان) جهنّم كه در آن وارد مى شوند (و مى سوزند)؛ و چه بد قرارگاهى است! (29)

و براى خدا همانندهايى (معبودگونه) قرار دادند، تا (مردم را) از راه او گمراه سازند؛ بگو:» بهره مند گرديد (ولى فايده اى ندارد)؛ چرا كه فرجام شما به سوى آتش است! « (30)

(اى پيامبر) به بندگان من كه ايمان آورده اند بگو: نماز را بر پا دارند؛ و از آنچه به آنان» روزى «داده ايم، پنهانى و آشكارا، (در راه خدا) مصرف كنند؛ پيش از آنكه روزى فرا رسد، كه در آن هيچ معامله اى و هيچ دوستى نيست. (31)

خدا كسى است كه آسمان ها و زمين را آفريد؛ و از آسمان، آبى فرو فرستاد و بوسيله آن، از محصولات براى شما» روزى «بيرون آورد؛ و كشتى ها را براى شما رام گردانيد، تا در دريا به فرمان او روان شوند؛ و نهرها را (نيز) براى شما رام نمود؛ (32)

و (منافع) خورشيد و ماه را، كه پيوسته روانند، براى شما مسخّر گردانيد؛ و شب و روز را

(نيز) مُسخّرِ شما ساخت؛ (33)

ترجمه قرآن، ص: 260

و از هر آنچه كه از او خواستيد، به شما داد؛ و اگر نعمت هاى خدا را بشماريد، نمى توانيد آن [ها] را شمارش كنيد؛ قطعاً انسان بسى ستمگر و بسيار ناسپاس است! (34)

و (ياد كن) هنگامى را كه ابراهيم گفت:» پروردگارا اين سرزمين (مكه) را امن قرار ده؛ و من و پسرانم را از پرستش بت ها دور دار! (35)

پروردگارا، به درستى كه آن [بت ان بسيارى از مردم را گمراه ساختند؛ و هر كس از من پيروى كند پس در واقع او از من است؛ و هر كس مرا نافرمانى كند، پس براستى كه تو بسيار آمرزنده مهرورزى. (36)

[اى پروردگار ما! در واقع من برخى از فرزندانم را در درّه اى (و سرزمينى) بدون زراعت، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم. [اى پروردگار ما! (آنان را سكونت دادم) تا نماز را برپا دارند؛ پس دل هاى گروهى از مردم را به سوى آنان گرايش ده؛ و آنان را از محصولات روزى ده، تا شايد آنان سپاسگزارى كنند. (37)

[اى پروردگار ما! در حقيقت تو آنچه را پنهان مى كنيم و آنچه را آشكار مى نماييم، مى دانى؛ و هيچ چيزى در زمين و در آسمان بر خدا مخفى نمى ماند. (38)

ستايش مخصوص خدايى است كه در پيرى، اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد؛ قطعاً پروردگار من، شنونده دعاست. (39)

پروردگارا، من و برخى از فرزندانم را برپا كننده نماز قرار ده، و [اى پروردگار ما! دعاى (من) را بپذير. (40)

اى پروردگار ما، در روزى كه حساب برپا مى شود، من و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز! « (41)

و هرگز مپندار

كه خدا از آنچه ستمكاران انجام مى دهند، غافل است؛ (كيفر) آنان را تنها براى روزى تأخير مى اندازد كه چشم ها در آن خيره مى شود؛ (42)

ترجمه قرآن، ص: 261

در حالى كه شتابان، سرهايشان را بلند كرده، [و] چشمانشان بر هم نمى خورد؛ و (از وحشت) دل هايشان تهى است! (43)

و مردم را هشدار ده، به روزى كه عذاب به سراغشان مى آيد، و كسانى كه ستم كردند مى گويند:» [اى پروردگار ما! تا سرآمد نزديك (عذاب) ما را به تأخير انداز، تا دعوت تو را بپذيريم و از فرستادگان پيروى كنيم. «و (لى پاسخ مى شنوند كه:) آيا پيش از [اين سوگند ياد نكرده بوديد كه هيچ فنايى براى شما نيست؟! (44)

و در خانه هاى كسانى كه به خودشان ستم كردند، سكونت كرديد، و براى شما روشن گرديد كه با آنان چه كرديم؟ و براى شما مَثَل ها زديم. (45)

و بيقين [با] فريبكاريشان فريب كارى كردند؛ و فريبكاريشان نزد خدا (آشكار) است؛ و اگر چه فريب شان (چنان باشد كه) از آن كوه ها از جا كنده شود! (46)

پس هرگز مپندار كه خدا از وعده اش با فرستادگانش، تخلّف مى كند؛ چرا كه خدا شكست ناپذيرى صاحب انتقام است. (47)

در روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمان ها (به آسمان هاى ديگرى) تبديل مى شوند، و (مردم) در برابر خداى يگانه چيره، ظاهر شوند. (48)

و در آن روز، خلافكاران را مى بينى در حالى كه نزديك به همديگر در زنجيرها (بسته شده) اند؛ (49)

پيراهن هايشان از مِس گداخته است؛ و صورت هايشان را آتش مى پوشاند! (50)

تا خدا به هر كس آنچه را كسب كرده جزا دهد، كه خدا حسابرسى سريع است. (51)

اين (قرآن)، رساندن (پيام) براى مردم است (تا نصيحت

شوند)؛ و تا بوسيله آن هشدار داده شوند، و تا بدانند كه او معبود يگانه است؛ و تا خردمندان يادآور شوند. (52)

ترجمه قرآن، ص: 262

15- سورة الحجر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، را، آن آيات كتاب [الهى ، و قرآنى روشنگر است. (1)

چه بسا، كسانى كه كفر ورزيدند، مسلمان بودنشان را آرزومندند. (2)

رهايشان ساز تا بخورند، و بهره گيرند، و آرزو [ها] سرگرمشان سازد، پس بزودى خواهند دانست. (3)

و (اهل) هيچ آبادى را هلاك نكرديم مگر در حالى كه براى آن، (مدّتِ) نوشته شده معينى بود. (4)

هيچ ملتى از سرآمد (عُمر) ش پيشى نمى گيرند؛ و تأخير نمى كنند. (5)

و (كافران) گفتند:» اى كسى كه آگاه كننده [قرآن بر او فرود آمده، قطعاً تو ديوانه اى! (6)

اگر از راستگويانى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى آورى؟! « (7)

[ما] فرشتگان را، جز به حق فرو نمى فرستيم، و در آن هنگام (كه فرود آيند) ديگر مهلت داده نمى شوند. (8)

در حقيقت ما خود، آگاه كننده (قرآن) را فرو فرستاديم، و قطعاً ما پاسداران آن هستيم. (9)

و بيقين پيش از تو (نيز پيامبرانى) در ميان گروه هاى نخستين فرستاديم؛ (10)

و هيچ فرستاده اى به سراغ آنان نمى آمد مگر اينكه همواره او را ريشخند مى كردند. (11)

اينگونه اين (قرآن) را در دل هاى خلافكاران راه مى دهيم، (12)

در حالى كه به آن ايمان نمى آورند؛ و روش پيشينيان (نيز چنين) گذشت. (13)

و اگر (بر فرض) درى از آسمان بر آنان مى گشوديم و پيوسته از آن بالا مى رفتند، (14)

حتماً مى گفتند:» ما فقط چشم بندى شده ايم؛ بلكه ما گروهى جادو زده ايم! « (15)

ترجمه قرآن، ص: 263

و بيقين در آسمان برج هايى قرار داديم، و آن را براى بينندگان آراستيم؛ (16)

و آن را از

هر شيطان رانده شده اى حفظ كرديم؛ (17)

مگر آن كس كه دزدانه گوش فرا دهد و شهابى روشن او را دنبال كند. (18)

و زمين را گسترانديم؛ و در آن [كوه هاى استوارى افكنديم؛ و از هر چيز متناسبى در آن رويانديم؛ (19)

و در آن (زمين) براى شما و كسانى كه (شما) روزى دهنده آن [ها] نيستيد، وسايل زندگى قرار داديم. (20)

و هيچ چيزى نيست جز آنكه منابعش نزد ماست؛ و [لى جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم. (21)

و باد [ها] را بارور كننده (ابرها و گياهان) فرستاديم؛ و از آسمان آبى فرو فرستاديم، و شما را با آن سيراب ساختيم؛ در حالى كه شما ذخيره ساز آن نيستيد. (22)

و قطعاً ما خود، زنده مى كنيم و مى ميرانيم؛ و ما وارث (همه جهان) هستيم. (23)

و بيقين پيشگامان شما را شناختيم؛ و يقيناً متأخران را (هم) شناختيم. (24)

و در حقيقت پروردگار تو خود، آن (مردم) ان را گردآورى مى كند؛ [چرا] كه او فرزانه داناست. (25)

و بيقين انسان را از گِل خشكيده اى كه از گِل سياه (بدبوى مانده) شكل يافته، گرفته شده بود، آفريديم. (26)

و پيش از آن جن را از آتش باد سوزان آفريديم. (27)

و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت:» در واقع من آفريننده بشرى هستم كه از گِل خشكيده اى كه از گِل سياهِ (بدبوى مانده) شكل يافته، گرفته شده است؛ (28)

و هنگامى كه او را مرتب نمودم، و از روح خود در او دميدم، پس براى او سجده كنان در افتيد. « (29)

و فرشتگان همه آنها، دسته جمعى سجده كردند؛ (30)

جز ابليس، كه سر باز زد از اينكه با سجده كنندگان باشد.

(31)

ترجمه قرآن، ص: 264

(خدا) فرمود:» اى ابليس؛ تو را چه شده كه با سجده كنندگان نيستى؟! « (32)

گفت:» [من هرگز سجده نخواهم كرد براى بشرى كه او را از گِل خشكيده اى كه از گِل سياهِ (بدبوى مانده) گرفته شده، آفريده اى. « (33)

(خدا به ابليس) فرمود:» بنابراين از آن [مقام فرشتگان بيرون شو، چرا كه تو رانده شده اى؛ (34)

و در واقع تا روز جزا بر تو لعنت است! « (35)

(ابليس) گفت:» پروردگارا، پس مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته خواهند شد، مهلت ده. « (36)

(خدا) فرمود:» پس در واقع تو از مهلت داده شدگانى، (37)

تا روز زمان معلوم. « (38)

(ابليس) گفت:» پروردگارا، به سبب آنكه مرا فريفتى، قطعاً (بدى ها را) در زمين براى آنان مى آرايم؛ و حتماً همه آنان را مى فريبم، (39)

مگر بندگان خالص شده تو از ميان آنان. « (40)

(خدا) فرمود:» اين راه راستى است كه بر عهده من است. (41)

در حقيقت بندگانم (را) براى تو هيچ تسلّطى بر آنان نيست، مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى مى كنند. (42)

و قطعاً جهنّم وعده گاه همه آنهاست! (43)

براى آن (جهنّم) هفت در است كه براى هر درى، بخشى جداگانه از آن (گمراه) ان است. « (44)

در حقيقت پارسايان (خود نگهدار) در بوستان ها [ى بهشتى و چشمه سارانند. (45)

(به آنان گفته مى شود:) در حال سلامت [و] امنيت وارد آنجا شويد؛ (46)

و آنچه در دل هايشان از كينه دارند، بَر مى كَنيم، برادرانه بر تخت هايى روياروى هم اند؛ (47)

هيچ رنجى در آنجا به آنان نمى رسد، و آنان از آنجا بيرون رانده نمى شوند. (48)

(اى پيامبر) بندگانم را آگاه كن كه تنها من بسيار آمرزنده مهرورزم؛ (49)

و اينكه عذاب من تنها

عذاب دردناك است! (50)

و از ميهمان هاى ابراهيم به آنان خبر ده؛ (51)

ترجمه قرآن، ص: 265

هنگامى كه بر او وارد شدند و گفتند:» سلام «؛ (ابراهيم) گفت:» در واقع ما از شما هراسانيم! « (52)

(فرشتگان) گفتند:» نهراس! كه ما تو را به پسرى دانا مژده مى دهيم. « (53)

گفت:» آيا مرا مژده مى دهيد با اينكه پيرى به من رسيده است؟! پس به چه چيز مژده مى دهيد؟! « (54)

گفتند:» تو را به حق مژده داديم؛ پس از نااميدان مباش. « (55)

(ابراهيم) گفت:» و جز گمراهان، چه كسى از رحمت پروردگارش نااميد مى شود؟! « (56)

(و در ادامه) گفت:» پس اى فرستادگان [خدا، جريانِ كار شما چيست؟ « (57)

(فرشتگان) گفتند:» در حقيقت ما به سوى گروهى خلافكار فرستاده شده ايم؛ (58)

مگر خاندان لوط، [چرا] كه ما قطعاً نجات دهنده همه آنانيم، (59)

جز زنش، كه مقدّر كرده ايم حتماً او از بازماندگان (در شهر) باشد. « (60)

و هنگامى كه فرستادگان [خدا] به سراغ خاندان لوط آمدند، (61)

(لوط) گفت:» در واقع شما گروهى ناشناخته هستيد! « (62)

(فرشتگان) گفتند:» بلكه چيزى را براى تو آورديم كه (كافران) همواره در آن ترديد مى كردند؛ (63)

و حق را براى تو آورده ايم؛ و قطعاً ما راستگوييم؛ (64)

پس در پاره اى از شب خانواده ات را حركت ده، و از پى آنان برو، و هيچ يك از شما روى برنگرداند، و از هر جا كه دستور داده مى شويد، بگذريد. « (65)

و به سوى او (لوط) آن كار را وحى كرديم كه صبحگاهان دنباله (نسل) آن (خلاف كار) ان قطع خواهد شد. (66)

و مردم شهر در حالى كه شادى مى كردند (به سوى خانه لوط) آمدند. (67)

(لوط) گفت:» در حقيقت اينان ميهمانان من اند،

پس [مرا] رسوا مكنيد؛ (68)

و خودتان را از (عذاب) خدا حفظ كنيد، و [مرا] خوار مسازيد. « (69)

(قوم لوط) گفتند:» و آيا تو را از (ميهمان پذيرى) جهانيان منع نكرديم؟! « (70)

ترجمه قرآن، ص: 266

(لوط) گفت:» اگر مى خواهيد كار (صحيحى) انجام دهيد اينان دختران من اند، (با آنها ازدواج كنيد.) « (71)

به جان تو سوگند، قطعاً آنان در مستى خود سرگردانند. (72)

و در حال طلوع خورشيد بانگ (مرگبار) آنان را فرو گرفت؛ (73)

و آن (شهر) را زير و رو گردانديم، و سنگ [هايى از جنس گِل بر آنان بارانديم! (74)

قطعاً در اين (سرگذشت)، نشانه هايى (عبرت آموز) براى هوشياران است. (75)

و قطعاً آن (شهر ويران)، بر سر راه پايدار (مسافران) است. (76)

قطعاً در اين (ماجرا)، نشانه اى (اميد بخش) براى مؤمنان است. (77)

و مسلماً اهل ايْكَه (سرزمين پر درخت قوم شعيب) ستمكار بودند. (78)

و از آنان انتقام گرفتيم؛ و قطعاً دو (شهر ويران شده قوم لوط و شعيب) بر سر راهى آشكار است. (79)

و بيقين اهل حِجْر (قوم ثمود) فرستادگان [خدا] را تكذيب كردند؛ (80)

و نشانه هاى خود را به آنان داديم، و [لى از آنها روى گردان بودند. (81)

و در حال امنيت، همواره از كوه ها خانه هايى مى تراشيدند. (82)

و صبحگاهان بانگ (مرگبار) آنان را فرو گرفت! (83)

و آنچه همواره كسب مى كردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نكرد. (84)

و آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز به حق نيافريديم؛ و ساعت (قيامت) قطعاً آمدنى است؛ پس با گذشتى زيبا، (از مخالفان) درگذر. (85)

براستى كه تنها پروردگار تو، فراوان آفرين داناست. (86)

و بيقين هفت (آيه از سوره حمد با نزول) دوباره، و قرآن بزرگ را

به تو داديم. (87)

هرگز چشمانت را خيره مكن، به آنچه كه گروه هايى از آن (كافر) ان را بدان بهره مند كرديم، و بر (بى ايمانى و ثروت اندوزى) آنان غم مخور، و بال (عطوفت و فروتنى) خود را براى مؤمنان فرو آر؛ (88)

و بگو:» در واقع من تنها هشدار دهنده روشنگرم! « (89)

(ما بر كافران عذابى مى فرستيم) همانگونه كه بر تبعيض گران (آيات الهى) فرو فرستاديم؛ (90)

ترجمه قرآن، ص: 267

(همان) كسانى كه قرآن را تقسيم كردند. (91)

و به پروردگارت سوگند، كه حتماً از همه آنان پرسش خواهيم كرد؛ (92)

از آنچه همواره انجام مى دادند. (93)

و آنچه را كه (بدان) فرمان داده شده اى آشكار كن؛ و از مشركان روى برتاب؛ (94)

[چرا] كه ما تو را (از شرّ) مسخره كنندگان، كفايت مى كنيم. (95)

(همان) كسانى كه معبود ديگرى با خدا قرار مى دهند. و [لى بزودى خواهند دانست! (96)

و بيقين مى دانيم كه تو بخاطر آنچه مى گويند سينه ات تنگ مى شود؛ (97)

پس با ستايش پروردگارت تسبيح (او) گوى؛ و از سجده كنندگان باش! (98)

و پروردگارت را پرستش كن، تا تو را يقين (مرگ) فرا رسد. (99)

16- سورة النحل

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

فرمان خدا (براى مجازات مشركان) فرا رسيد، پس بدان شتاب مورزيد؛ او منزّه و برتر است از آنچه شريك (او) قرار مى دهند. (1)

فرشتگان را با» روح «به فرمانش، بر هر كس از بندگانش بخواهد فرو مى فرستد، كه (به مردم) هشدار دهيد كه يقيناً هيچ معبودى جز من نيست؛ پس خودتان را (از عذاب من) حفظ كنيد. (2)

آسمان ها و زمين را به حق آفريد؛ [خدا] برتر است از آنچه شريك (او) قرار مى دهند. (3)

انسان را از آب اندكِ سيّال آفريد؛ و آنگاه او دشمنى

آشكار (و مدافعى روشنگر) شد. (4)

و دام ها را براى شما آفريدشان، در حالى كه در آنها، (وسيله) پوششى و سودهاى (ديگر) است؛ و از (گوشت) آنها مى خوريد. (5)

و در آنها براى شما زيبايى است، آنگاه كه [آنها را] از چراگاه بر مى گردانيد و هنگامى كه (صبحگاهان) به چراگاه مى فرستيد. (6)

ترجمه قرآن، ص: 268

و بارهاى سنگين شما را به سرزمينى حمل مى كنند كه جز با مشقّت جان ها بدان نمى رسيديد؛ [چرا] كه پروردگارتان حتماً مهربانى مهرورز است. (7)

و اسب ها و استرها و الاغ ها را [نيز آفريد،] تا بر آنها سوار شويد و زيور (شما) باشد؛ و آنچه را كه نمى دانيد مى آفريند. (8)

و (بيان) راه معتدل و راست بر عهده خداست، و برخى از آن (راه ها) كژ است؛ و اگر (بر فرض خدا) مى خواست حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمايى مى كرد. (9)

او كسى است كه از آسمان، آبى فرو فرستاد، كه براى شما از آن آشاميدنى است؛ و از آن روييدنى هاى ساقه دارى است كه [حيوانات را] در آن مى چرانيد. (10)

با آن (آب) براى شما زراعت و زيتون و درختان خرما و انگورها، و از همه محصولات مى روياند؛ قطعاً در آن [ها] نشانه اى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند. (11)

و (منافع) شب و روز و خورشيد و ماه را مسخّر شما كرد؛ و (نيز منافع) ستارگان به فرمان (و تدبير) او مسخّر (شما) هستند؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه خردورزى مى كنند. (12)

و آنچه را در زمين براى شما با رنگ هاى متفاوتش آفريد و منتشر كرد، (مسخّر شما ساخت)؛ قطعاً در آن [ها] نشانه اى است براى گروهى كه متذكّر مى شوند. (13)

و او كسى است كه

دريا را رام ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد؛ و از آن زيورى كه آن را مى پوشيد بيرون آوريد؛ و كشتى ها را در آن (آب) شكافنده مى بينى، و (دريا را رام شما ساخت) تا از بخشش او (بهره) جوييد؛ و تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (14)

ترجمه قرآن، ص: 269

و در زمين، [كوه هاى استوارى افكند [مبادا] كه شما را بلرزاند؛ و نهرها و راه هايى [قرار داد،] تا شايد شما راهنمايى شويد. (15)

و نشانه هايى (نيز قرار داد) و آن (مردم) ان به وسيله ستاره [ها] رهنمون مى شوند. (16)

و آيا كسى كه مى آفريند، همچون كسى است كه نمى آفريند؟! آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! (17)

و اگر نعمت [هاى خدا را بشماريد، نمى توانيد آنها را شمارش كنيد؛ قطعاً خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (18)

و خدا آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى سازيد، مى داند. (19)

و كسانى كه (مشركان آنان را) غير از خدا مى خوانند، هيچ چيزى را نمى آفرينند؛ در حالى كه آنان آفريده شده اند. (20)

(بتان) مردگانى غير زنده اند، و (با درك حسّى) متوجه نمى شوند كه چه زمانى برانگيخته خواهند شد. (21)

معبود شما معبودى يگانه است؛ و [لى كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، دل هايشان انكار كننده (حق) است، و آنان مستكبرند. (22)

قطعاً خدا آنچه را پنهان مى كنند و آنچه را آشكار مى سازند مى داند؛ در حقيقت او مستكبران را دوست نمى دارد. (23)

و هنگامى كه به آن (مستكبر) ان گفته شود:» پروردگار شما چه فرو فرستاده است؟! «مى گويند:» افسانه هاى پيشينيان. « (24)

تا روز رستاخيز، بارهاى سنگين (گناهان) شان را كاملًا و برخى بارهاى سنگين (گناهان) كسانى را كه بدون هيچ دانشى گمراهشان مى كنند، بر دوش كشند؛

آگاه باشيد، چه بد است آنچه را كه بر دوش مى كشند! (25)

بيقين كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز) فريبكارى كردند؛ و [لى خدا از (ناحيه) پايه ها به سراغ (ويرانى) ساختمانشان رفت، و سقف از بالاى [سر] شان بر آنان فرو افتاد؛ و عذاب (الهى) از جايى كه (با درك حسّى) متوجه نمى شدند به سراغشان آمد. (26)

ترجمه قرآن، ص: 270

سپس در روز رستاخيز آنان را خوار مى سازد؛ و مى گويد:» كجايند شريكان من، (همان) كسانى كه در باره آنان (با پيامبران و مؤمنان) مخالفت مى كرديد؟! «كسانى كه به آنان علم داده شده، مى گويند:» در واقع امروز، رسوايى و بد [بختى بر كافران است! « (27)

(همان) كسانى كه فرشتگان (جان هاى) آنان را به طور كامل مى گيرند در حالى كه به خويشتن ستمكار بودند؛ پس [سر] تسليم فرو افكنند (و گويند:) ما هيچ [كار] بدى انجام نمى داديم! آرى، در واقع خدا به آنچه همواره انجام مى داديد داناست. (28)

(به كافران گفته مى شود:) پس از درهاى جَهنّم وارد شويد در حالى كه در آنجا ماندگاريد؛ و واقعاً جايگاه متكبّران چه بد است! (29)

و به كسانى كه (خود نگهدارى و) پارسايى كرده اند، گفته شود:» پروردگار شما چه چيزى فرو فرستاده است؟ «گويند:» نيكى. «براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردند، نيكى است؛ و حتماً سراى آخرت بهتر است؛ و واقعاً سراى پارسايان (خود نگهدار) چه خوب است! (30)

(همان) بوستان هاى (ويژه) ماندگارى كه وارد آن مى شوند؛ در حالى كه نهرها از زير [درختان ش روان است؛ [و] تنها براى آنان، آنچه را كه بخواهند در آنجا هست؛ اينگونه خدا پارسايان (خود نگهدار) را پاداش مى دهد. (31)

(همان) كسانى كه

فرشتگان (جان هاى) آنان را به طور كامل مى گيرند، در حالى كه پاكيزه اند؛ (و به آنان) مى گويند:» سلام بر شما! به خاطر اعمالى كه همواره انجام مى داديد، وارد بهشت شويد. « (32)

آيا انتظارى غير از اين دارند كه فرشتگانِ (مرگ) به سراغشان آيند، يا فرمان پروردگارت (براى عذاب) فرا رسد؟ اينگونه انجام دادند كسانى كه پيش از آنان بودند. خدا به آنان ستم نكرده و ليكن همواره بر خودشان ستم مى كردند. (33)

و بدى هاى اعمالشان به آنان در رسيد؛ و آنچه كه همواره آن را ريشخند مى كردند، آنان را فرو گيرد. (34)

ترجمه قرآن، ص: 271

و كسانى كه شرك ورزيدند، گفتند:» اگر (بر فرض) خدا مى خواست، ما و پدرانمان هيچ چيزى جز او را پرستش نمى كرديم؛ و هيچ چيزى را بدون (اجازه) او ممنوع نمى كرديم. «اينگونه انجام دادند كسانى كه پيش از آنان بودند. و [لى آيا بر فرستادگان (خدا، وظيفه اى) جز رساندن [پيام روشنگر و] آشكار است؟! (35)

و بيقين در هر امتى فرستاده اى برانگيختيم (تا بگويد) كه: خدا را بپرستيد؛ و از طغيان گر (ان و بت ها) دورى كنيد. پس، برخى از آنان كسانى هستند كه خدا (آنها را) راهنمايى كرده؛ و برخى از آنان كسانى هستند كه گمراهى بر آن (ان) ثابت گرديده است. پس در زمين گردش كنيد و بنگريد، كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است. (36)

اگر بر راهنمايى آن (گمراه) ان حريص باشى (سودى ندارد)؛ چرا كه خدا كسى را كه در گمراهى وا نهاده، راهنمايى نمى كند؛ و هيچ ياورى برايشان نيست. (37)

و با شديدترين سوگندهايشان به خدا قسم خوردند كه:» خدا كسى را كه مى ميرد، بر نمى انگيزد! «آرى (اين رستاخيز) وعده حقى

بر عهده اوست؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (38)

(مردگان را بر مى انگيزد) تا آنچه را كه در آن اختلاف مى كردند، براى آنان روشن بيان كند؛ و تا كسانى كه كفر ورزيدند، بدانند كه (خود) آنان دروغگو بودند. (39)

هنگامى كه چيزى را مى خواهيم، سخن ما به آن، فقط [اين است كه بدان مى گوييم:» باش! «پس [فوراً موجود] مى شود. (40)

و كسانى كه پس از ستمديدگى، در (راه) خدا هجرت كردند، حتماً در اين دنيا جايگاه نيكويى به آنان مى دهيم؛ و البته پاداش آخرت، بزرگ تر است اگر (بر فرض) مى دانستند. (41)

(مهاجران) كسانى هستند كه شكيبايى كردند، و تنها بر پروردگارشان توكّل مى كنند. (42)

ترجمه قرآن، ص: 272

و پيش از تو، جز مردانى كه به سوى آنان وحى مى كرديم، نفرستاديم؛ پس اگر نمى دانيد، از آگاهان بپرسيد. (43)

(پيامبران را) با دليل هاى روشن (معجزه آسا) و نوشته هاى متين (فرستاديم.) و آگاه كننده (قرآن) را به سوى تو فرو فرستاديم، تا آنچه را كه به سوى مردم فرود آمده، براى آنان روشن كنى؛ و تا شايد آنان تفكّر كنند. (44)

پس آيا كسانى كه فريبكارى بد مى كنند، ايمن شده اند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو برد يا از جايى كه (با درك حسّى) متوجه نمى شوند، عذاب به سراغشان آيد؟! (45)

و يا در حال رفت و آمدشان، (عذاب) آنان را بگيرد، و آنان عاجز كننده (خدا) نيستند؟! (46)

يا با كاستن تدريجى و هراس انگيز آنان را گرفتار سازد؟! چرا كه پروردگار شما، حتماً مهربان [و] مهرورز است. (47)

و آيا به چيز [هاي ى كه خدا آفريده است، نظر نكرده اند، كه سايه هايش از [جانب هاى راست و چپ در حركتند، در حالى كه

آنان براى خدا سجده كنان فروتنند؟! (48)

آنچه از جنبندگان در آسمان ها و آنچه در زمينند و فرشتگان، تنها براى خدا سجده مى كنند؛ در حالى كه آن (فرشتگ) ان تكبّر نمى ورزند. (49)

(و) از (مخالفت) پروردگارشان، كه بر فراز آنها (حاكم) است، ترسانند؛ و آنچه را فرمان داده شده اند انجام مى دهند. (50)

و خدا فرمود:» دو معبود (براى خود) مگيريد، چرا كه او تنها معبود يگانه است؛ پس فقط از (مخالفت) من بهراسيد! « (51)

و آنچه در آسمان ها و زمين است، فقط از آنِ اوست؛ و دين پايدار (خالص) تنها از آنِ اوست؛ پس آيا از (عذاب) غير خدا، خودنگهدارى مى كنيد؟! (52)

و آنچه شما از نعمت داريد، از خداست؛ سپس هنگامى كه زيان به شما رسد، پس تنها به سوى او ناله و زارى مى كنيد. (53)

سپس هنگامى كه زيان را از شما برطرف كند، بناگاه دسته اى از شما به پروردگارشان شرك مى ورزند! (54)

ترجمه قرآن، ص: 273

تا آنچه را به آنان داده ايم، ناسپاسى كنند! پس (چند روزى از دنيا) بهره گيريد، و [لى در آينده خواهيد دانست! (55)

و از آنچه به آن (مشرك) ان روزى داده ايم، سهمى براى آنچه (از بت ها كه سود و زيانشان را) نمى دانند قرار مى دهند؛ به خدا سوگند، (در رستاخيز،) از آنچه همواره [دروغ مى بنديد، قطعاً بازپرسى خواهيد شد! (56)

و (مشركان) دختران را براى خدا قرار مى دهند؛ در حالى كه تنها براى [خود] شان، آنچه را ميل دارند (قرار مى دهند)؛ او منزه است (از اينكه فرزندى داشته باشد) (57)

و هر گاه به يكى از آن (مشرك) ان مژده (تولد) دختر داده شود، چهره اش سياه مى گردد؛ در حالى كه او خشم شديد (خود) را فرو

برد. (58)

از بدى آنچه به او مژده داده شده، از قوم [خود] پنهان مى شود؛ (و فكر مى كند كه) آيا او را با خوارى نگه دارد، يا در خاك پنهانش كند؟! آگاه باشيد كه چه بد داورى مى كنند! (59)

مثال بد، براى كسانى است كه به آخرت ايمان نمى آورند، و مثال والاتر فقط از آنِ خداست؛ و او شكست ناپذيرِ فرزانه است. (60)

و اگر (بر فرض) خدا مردم را بخاطر ستمكاريشان مؤاخذه مى كرد، هيچ جنبنده اى بر آن [زمين باقى نمى گذارد! و ليكن آنان را تا سرآمد معين (مرگِ حتمى) به تأخير مى اندازد؛ و هنگامى كه (پايان) سرآمد آنان فرا رسد، هيچ ساعتى تأخير نمى كنند، و پيشى نمى گيرند. (61)

و (كافران) آنچه را كه ناخوش دارند، براى خدا قرار مى دهند؛ و زبان هايشان دروغ پردازى مى كند كه نيكى، تنها براى آنان است؛ قطعاً آتش فقط براى آنان است؛ و آنان پيشگامان (دوزخ) اند. (62)

به خدا سوگند، يقيناً به سوى امت هايى كه پيش از تو بودند (پيامبرانى) فرستاديم؛ و [لى شيطان كارهاى آنان را در نظرشان آراست؛ و امروز او سرپرست آنان است؛ و عذاب دردناكى براى آنهاست! (63)

و كتابِ (قرآن) را بر تو فرو نفرستاديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كردند، براى آنان روشن كنى؛ و رهنمود و رحمتى باشد براى گروهى كه ايمان مى آورند. (64)

ترجمه قرآن، ص: 274

و خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و با آن زمين را، پس از مردنش زنده نمود؛ قطعاً در آن [ها] نشانه اى است براى گروهى كه گوش شنوا دارند. (65)

و قطعاً در (وجود) دام ها، براى شما عبرتى است: از آنچه در شكم آنهاست، از ميان غذاهاى هضم شده و

خون، شيرى خالص به شما مى نوشانيم كه براى نوشندگان گواراست. (66)

و از محصولات درختان خرما و انگورها، [شراب مستى بخش و روزى نيكو از آن [ها] مى گيريد؛ قطعاً در آن [ها]، نشانه اى است براى گروهى كه خردورزى مى كنند. (67)

و پروردگارت به زنبور عسل وحى (الهام غريزى) نمود كه:» از بخشى از كوه ها و از درختان و از آنچه داربست مى كنند، خانه هايى برگزين؛ (68)

سپس از همه محصولات بخور و راه هاى پروردگارت را فروتنانه بپيماى. «از شكم هايشان نوشيدنى (عسل) بيرون مى آيد كه رنگ هايش متفاوت [و] در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً در آن [ها] نشانه اى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند! (69)

و خدا شما را آفريد، سپس (جان) شما را به صورت كامل مى گيرد؛ و از شما كسى است كه به خوارترين (دوران) عمر برگردانده مى شود، تا بعد از آگاهى هيچ چيزى نداند؛ براستى كه خدا داناىِ تواناست. (70)

و خدا برخى از شما را در» روزى «، بر برخى [ديگر] برترى داد؛ و [لى كسانى كه برترى داده شده اند، رزقشان را به آنچه (از بردگان) كه آنان مالكند، نمى دهند، پس آنان در آن يكسان شوند؛ و آيا نعمت خدا را انكار مى كنند؟! (71)

و خدا براى شما از (جنس) خودتان همسرانى قرار داد؛ و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى مقرر كرد؛ و از پاكيزه ها به شما روزى داد؛ پس آيا به باطل ايمان مى آورند، و آنان نعمت خدا را انكار مى كنند؟! (72)

ترجمه قرآن، ص: 275

و غير از خدا، چيزى را مى پرستند كه هيچ رزقى را از آسمان ها و زمين براى آنان مالك نيستند؛ و توان (اين كار را نيز) ندارند. (73)

پس براى خدا مثل ها

(ى ناروا) نزنيد! [چرا] كه خدا مى داند، و شما نمى دانيد. (74)

خدا مثلى زده: برده اى زر خريد، كه توانايى بر هيچ چيزى ندارد، و شخص (آزاده با ايمان) ى را كه از جانب خود، روزىِ نيكو به او روزى كرده ايم، و او پنهانى و آشكارا، از آن (در راه خدا) مصرف مى كند، آيا (اين دو نفر) مساويند؟! ستايش مخصوصِ خداست؛ ولى بيشتر آنان نمى دانند. (75)

و خدا مثل (ديگر) ى زده: دو مردى كه يكى از آن دو، گنگ مادرزادى است كه توانايى بر هيچ چيزى ندارد، و او سَر بارى بر سرپرستش مى باشد، هر جا كه او را متوجه (كارى) مى كند، هيچ خيرى (به همراه) نمى آورد، آيا او و كسى كه به عدالت فرمان مى دهد و خود بر راهى راست است، يكسانند؟! (76)

و نهان آسمان ها و زمين، فقط از آنِ خداست؛ و كار ساعت (قيامت) جز همانند چشم بر هم زدن نيست، بلكه آن نزديك تر است؛ [چرا] كه خدا بر هر چيزى تواناست. (77)

و خدا شما را از شكم هاى مادرانتان بيرون آورد در حالى كه هيچ چيزى نمى دانستيد؛ و براى شما، گوش و چشم ها و دل ها [ى سوزان قرار داد، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (78)

آيا به سوى پرندگان نظر نمى كنند؟ در حالى كه در هواى فراز آسمان رام شده [و] جز خدا آنها را نگاه نمى دارد؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است، براى گروهى كه ايمان مى آورند. (79)

ترجمه قرآن، ص: 276

و خدا براى شما از خانه هايتان (مايه) آرامش قرار داد؛ و از پوست هاى دام ها خانه هايى را براى شما قرار داد كه آن [ها] را روز مسافرتتان و روز اقامتتان، سبك مى يابيد؛ و از پشم هاى

آنها و كُرك هايشان و موهاى آنها، اثاث (منزل) و كالايى تا زمانى [معيّن قرار داد]. (80)

و خدا از آنچه آفريده است سايه هايى براى شما قرار داده؛ و از كوه ها براى شما پناهگاه هايى مقرر كرد؛ و براى شما پيراهن هايى قرار داده، كه شما را از گرما حفظ مى كند؛ و پيراهن هاى (زره پوش) كه شما را از سختى (جنگ هاى) تان محافظت مى كند؛ اينگونه نعمتش را بر شما تمام مى كند، تا شايد شما تسليم (فرمان او) شويد. (81)

و اگر روى بر تافتند، پس فقط رساندن [پيام روشنگر و] آشكار بر عهده توست. (82)

نعمت خدا را مى شناسند، سپس آن را انكار مى كنند! در حالى كه بيشترشان كافرند. (83)

و (ياد كن) روزى را كه از هر امتى گواهى (بر آنان) بر مى انگيزيم؛ سپس به كسانى كه كفر ورزيدند، رخصت (سخن گفتن) داده نمى شود؛ و از آنان تقاضاى عذرخواهى نمى شود، (تا مورد رضايت قرار گيرند). (84)

و هنگامى كه كسانى كه ستم كرده اند، عذاب را ببينند، پس از (عذاب) آنان كاسته نمى شود؛ و آنان مهلت داده نمى شوند. (85)

و هنگامى كه كسانى كه شرك ورزيدند، شريك هاى (معبود) شان را ببينند، مى گويند:» [اى پروردگار ما! اينان شريكان ما هستند (همان) كسانى كه (ما آنان را) غير از تو همواره مى خوانديم (و مى پرستيديم.) «و [لى شريكان به سوى آنان سخن پراكنى مى كنند:» كه قطعاً شما دروغگوييد. « (86)

و در آن روز، در برابر خدا سر تسليم فرو افكنند، و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مى بستند از (نظر) ايشان گم شود. (87)

ترجمه قرآن، ص: 277

كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، بخاطر فسادى كه همواره مى كردند، عذابى بر

عذاب آنان مى افزاييم! (88)

و (ياد كن) روزى را كه از هر امّتى، گواهى از خودشان بر آنان بر مى انگيزيم؛ و تو را (نيز) بر آنان شاهد آورديم. و كتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستاديم كه بيانگر هر چيز (از كليات دين) و رهنمود و رحمت و مژده اى براى مسلمانان است. (89)

در واقع خدا، به عدالت و نيكى و اداى (حق) نزديكان فرمان مى دهد؛ و از [كار] زشت و ناپسند و ستم منع مى كند؛ (خدا) شما را پند مى دهد، تا شايد شما متذكّر شويد. (90)

و به عهد خدا چون پيمان بستيد، وفا كنيد؛ و سوگندها را بعد از استوار كردن آنها مَشكنيد، در حالى كه خدا را ضامن بر (سوگندهاى) تان قرار داده ايد؛ [چرا] كه خدا از آنچه انجام مى دهيد، آگاه است. (91)

و همانند آن [زنى كه رشته خود را پس از محكم (بافتن) وا تابيده از هم مى گسست، مباشيد؛ در حالى كه سوگندهايتان را دستاويز (فساد) بين خودتان بر مى گيريد، بخاطر اينكه گروهى، از گروه [ديگر] افزون ترند؛ خدا شما را فقط بدان آزمايش مى كند؛ و روز رستاخيز آنچه را كه همواره در آن اختلاف داشتيد، قطعاً براى شما روشن مى سازد. (92)

و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، حتماً شما را يك امّت قرار مى داد؛ و ليكن هر كس را بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهى وا مى نهد، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايى مى كند؛ و قطعاً از آنچه همواره انجام مى داديد، بازپرسى خواهيد شد. (93)

ترجمه قرآن، ص: 278

و سوگندهايتان را دستاويز (فساد) در بين خودتان بر نگيريد، تا گامى، بعد از استواريش بلغزد؛ و بخاطر آنكه (مردم را) از راه خدا باز

داشتيد، (آثار) بد (آن) را بچشيد! و براى شما، عذاب بزرگى است! (94)

و پيمان الهى را با بهاى اندكى نفروشيد؛ در حقيقت آنچه نزد خداست، آن براى شما بهتر است اگر بدانيد. (95)

آنچه نزد شماست پايان مى گيرد؛ و [لى آنچه نزد خداست باقى است؛ و قطعاً كسانى كه شكيبايى كردند، مزدشان را بر طبق بهترين چيزى كه همواره انجام مى دادند، پاداش خواهيم داد. (96)

هر كس از مرد يا زن، [كار] شايسته اى انجام دهد، در حالى كه او مؤمن است، پس قطعاً او را به زندگانى پاكيزه اى زنده مى داريم؛ و حتماً مزدشان را بر طبق بهترين چيزى كه همواره انجام مى دادند، به آنان پاداش خواهيم داد. (97)

و هنگامى كه قرآن را مى خوانى، پس از (وسوسه هاى) شيطان رانده شده، به خدا پناه ببر! (98)

[چرا] كه او، بر كسانى كه ايمان آورده اند، و تنها بر پروردگارشان توكّل مى كنند، هيچ تسلّطى برايش نيست؛ (99)

تسلّط او تنها بر كسانى است كه وى را به سرپرستى مى گيرند؛ و (بر) كسانى كه آنان به او (خدا) مشركند. (100)

و هنگامى كه (حكمِ) آيه اى را به جاى (حكم) آيه اى [ديگر] جايگزين كنيم- و خدا به آنچه فرو مى فرستد داناتر است- (مشركان) مى گويند:» تو تنها دروغ پردازى. « (چنين نيست) بلكه بيشترشان نمى دانند. (101)

(اى پيامبر) بگو:» روح پاك، آن (قرآن) را از طرف پروردگارت به حق فرو آورد، تا كسانى را كه ايمان آورده اند، استوار گرداند؛ و رهنمود و مژده اى براى مسلمانان باشد. « (102)

ترجمه قرآن، ص: 279

و بيقين مى دانيم كه آنان مى گويند:» (اين قرآن را) تنها بشرى به او مى آموزد. «در حالى كه زبان كسى كه به او نسبت مى دهند مبهم (و غير عربى)

است؛ و اين (قرآن، به) زبان عربى روشن است. (103)

در واقع، كسانى كه به آيات خدا ايمان نمى آورند، خدا آنان را راهنمايى نمى كند؛ و براى آنان عذاب دردناكى است. (104)

تنها كسانى كه به آيات خدا ايمان نمى آورند، (به او) دروغ مى بندند؛ و آنان فقط دروغگويند. (105)

هر كس بعد از ايمان آوردنش، به خدا كفر ورزد (مجازات مى شود.)- مگر كسى كه اكراه شده، در حالى كه دلش به ايمان آرام گرفته است- و ليكن، هر كس (درِ دل و) سينه به روى كفر گشايد، پس خشمى از طرف خدا بر آنان است، و برايشان عذابى بزرگ است! (106)

اين بخاطر آن است كه آنان زندگى پست (دنيا) را بر آخرت ترجيح دادند؛ و (به سبب) آنكه خدا گروه كافران را راهنمايى نمى كند. (107)

آنان كسانى هستند كه خدا بر دل هايشان و گوش آنان و چشمانشان مُهر نهاده؛ و آنان فقط غافلند. (108)

قطعاً آنان در آخرت فقط زيانكارند. (109)

سپس در حقيقت پروردگارت براى كسانى كه بعد از آزمايش شدنشان (و كفرگويى) هجرت نمودند، سپس جهاد كردند و شكيبايى نمودند (يارى گر است)؛ البته پروردگارت، بعد از اين (كارها،) بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (110)

ترجمه قرآن، ص: 280

(ياد كن) روزى را كه هر كس مى آيد، كه از خودش دفاع كند؛ و هر كس، آنچه را انجام داده، به طور كامل بازپس داده مى شود؛ در حالى كه آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (111)

خدا مَثَلى زده: آبادى كه أمن [و] آرام بود، [و] روزى اش از هر جا فراوان و گوارا، به (مردم) ش مى رسيد، و [لى نعمت هاى خدا را ناسپاسى كردند، پس خدا بخاطر آنچه همواره با زيركى انجام مى دادند، (طعم) پوشش

گرسنگى و ترس را به آن (مردم) چشاند. (112)

و بيقين فرستاده اى از ميان آنان به سراغشان آمد، و او را تكذيب كردند؛ پس عذاب [الهى آنان را فرو گرفت در حالى كه آنان ستمكار بودند. (113)

پس، از آنچه خدا روزى شما نموده، در حالى كه حلال [و] پاكيزه است بخوريد؛ و نعمت خدا را سپاس گوييد، اگر شما تنها او را مى پرستيد. (114)

[خدا]، تنها (خوردن) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [به هنگام سر بريدن نام غير خدا بر آن بانگ زده شده، بر شما حرام كرده است؛ و [لى كسى كه ناچار شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، پس (گناهى بر او نيست؛ چرا) كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (115)

و براى آنچه زبان هاى شما دروغ پردازى مى كند، مَگوييد:» اين حلال است و اين حرام. «تا بر خدا دروغ بنديد، در حقيقت كسانى كه بر خدا دروغ مى بندند، رستگار نمى شوند. (116)

(بهره آنان از اين دنيا) كالاى اندكى است؛ و برايشان عذاب دردناكى است! (117)

و آنچه را پيش از [اين بر تو حكايت كرديم، بر كسانى كه يهودى شدند، حرام نموديم؛ و (ما) به آنان ستم نكرديم، و ليكن همواره بر خودشان ستم مى كردند. (118)

ترجمه قرآن، ص: 281

سپس در واقع پروردگارت براى كسانى كه از روى جهالت، [كار] بدى انجام داده اند، آنگاه بعد از آن توبه كرده و اصلاح نمودند (يارى گر است)؛ البته پروردگارت بعد از آن (كارها) بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (119)

براستى كه ابراهيم (سرچشمه) امت، [و فروتن و] فرمانبردار خدا [و] حق گرا بود؛ و از مشركان نبود؛ (120)

[و] سپاسگزار نعمت هاى او بود؛

[خدا] او را برگزيد؛ و وى را به راهى راست رهنمايى كرد؛ (121)

و در دنيا به او نيكى داديم؛ و قطعاً او در آخرت از شايستگان است. (122)

سپس به سوى تو وحى كرديم كه از آيين ابراهيم پيروى كن، در حالى كه حق گراست و از مشركان نبود. (123)

(تحريم ها و تعطيلى روز) شنبه، تنها بر كسانى مقرر گرديد كه درباره آن اختلاف كردند؛ و قطعاً پروردگارت روز رستاخيز، در باره آنچه همواره در آن اختلاف مى كردند، ميان آنان داورى مى كند. (124)

با حكمت و پندِ نيكو، به راه پروردگارت فرا خوان، و با آنان به آن (شيوه اى) كه نيكوتر است، مناظره كن! در حقيقت پروردگارت خود، به كسى كه از راهش گمراه گشته، داناتر است و او به (حال) ره يافتگان (نيز) داناتر است. (125)

و اگر (خواستيد) كيفر كنيد، پس همانند چيزى كه بدان مجازات شُديد، كيفر دهيد؛ و اگر شكيبايى كنيد، البته آن براى شكيبايان بهتر است. (126)

و شكيبايى كن، و شكيبايى تو جز به (توفيق) خدا نيست؛ و بر (بى ايمانى) آنان غم مخور؛ و از آنچه فريبكارى مى كنند (دل) تنگ مباش؛ (127)

[چرا] كه خدا، با كسانى است كه خود نگهدارى (و پارسايى) مى كنند، و كسانى كه آنان نيكو كارند. (128)

ترجمه قرآن، ص: 282

17- سورة الإسراء

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

منزه است آن (خدايى) كه بنده اش را شبانگاهى، از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى، كه پيرامونش را پر بركت كرده ايم، سير داد، تا برخى از نشانه هايمان را به او بنمايانيم؛ كه تنها او شنوا [و] بيناى (حقيقى) است. (1)

و به موسى كتاب (الهى) داديم؛ و آن را رهنمودى براى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) قرار داديم؛ كه:

غير من كارسازى نگيريد. (2)

[اى نسل كسانى كه با نوح (بر كشتى) سوار كرديم! براستى كه او بنده اى بسيار سپاسگزار بود. (3)

و در كتاب (تورات) به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) اعلام كرديم كه: قطعاً دو بار در [روى زمين فساد خواهيد كرد، و حتماً با سركشىِ بزرگى برترى خواهيد نمود. (4)

و هنگامى كه نخستين وعده (از آن) دو فرا رسد، (گروهى از) بندگان سخت نيرومند (و جنگ آور) مان را بر شما بشورانيم، و ميان خانه ها (يتان براى سركوبى شما) به جستجو در آيند؛ و [اين وعده اى واقع شده است. (5)

سپس دوباره، (پيروزىِ) بر آنان را به شما باز گردانيم، و شما را بوسيله اموال و پسران امداد رسانيم، و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار دهيم. (6)

اگر نيكى كنيد، به خودتان نيكى مى كنيد؛ و اگر بدى كنيد پس به خود (بدى مى كنيد). و هنگامى كه وعده آخر فرا رسد، (مردانى را مى فرستيم) تا صورت هايتان را اندوهگين سازند؛ و تا داخل مسجد (الاقصى) شوند همان گونه كه بار اول وارد آن شدند؛ و تا بر آنچه تسلط يابند، كاملًا نابود كنند. (7)

ترجمه قرآن، ص: 283

اميد است كه پروردگارتان به شما رحم كند؛ و اگر (به فسادگرى) باز گرديد، (ما نيز به كيفر شما) باز مى گرديم؛ و جهنّم را براى كافران تنگنا (و زندان) قرار داديم! (8)

در حقيقت اين قرآن، بدان (شيوه اى) كه آن پايدارتر است، راهنمايى مى كند؛ و به مؤمنانى كه [كارهاى شايسته انجام مى دهند، مژده مى دهد كه براى آنان پاداش بزرگى است. (9)

و اينكه كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، عذاب دردناكى براى آنان آماده ساخته ايم! (10)

و انسان بدى

را مى طلبد، همانگونه كه او نيكى را مى طلبد؛ و انسان شتابزده است. (11)

و شب و روز را دو نشانه (خدا) قرار داديم؛ و نشانه شب را محو كرديم، و نشانه روز را روشنى بخش گردانيديم، تا بخششى را از پروردگارتان بجوييد، و تا عدد سال ها و حساب را بدانيد؛ و هر چيزى را به تفصيل شرحش داديم. (12)

و هر انسانى فالِ (نيك و بد و عمل) او را بر گردنش بسته ايم، و روز رستاخيز، نامه (اعمالى) براى او بيرون مى آوريم كه آن را گشوده مى يابد. (13)

(و به او گفته مى شود:) نامه ات را بخوان! امروز، حسابرسى خودت بر [اى تو كافى است. (14)

هر كس راه يابد، پس فقط به نفع خودش راه مى يابد؛ و هر كس گمراه شود، پس فقط به زيان خود گمراه مى شود؛ و هيچ باربردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را بر نمى دارد؛ و (ما) عذاب كننده (كسى) نيستيم، تا اينكه فرستاده اى برانگيزيم. (15)

و هر گاه بخواهيم كه (مردم) آبادى را هلاك كنيم، به سردمداران ثروتمندش فرمان مى دهيم و [لى در آنجا نافرمانى مى كنند، پس آن گفتار (وعده عذاب) بر آن (مردم) تحقق يابد، و آن (شهر) را كاملًا درهم مى كوبيم. (16)

و چه بسيار گروه هايى كه بعد از نوح هلاك كرديم! و آگاهى [و] بينايى پروردگارت به پيامدهاى (گناهان) بندگانش كافى است. (17)

ترجمه قرآن، ص: 284

هر كس همواره (فقط دنياى) زودگذر را مى خواهد، آنچه را مى خواهيم، به هر كس اراده كنيم در اين (دنيا)، به او شتابان مى دهيم؛ سپس جهنّم را براى او قرار مى دهيم؛ در حالى كه نكوهيده و رانده شده در آن وارد مى شود (و مى سوزد). (18)

و هر كس آخرت را

بخواهد، و براى آن كاملًا كوشش اش را بنمايد، در حالى كه او مؤمن باشد، پس آنان تلاششان سپاسگزارى خواهد شد. (19)

همه را، اين (گروه) و آن (گروه) را، از بخشش پروردگارت، امداد مى دهيم؛ و بخشش پروردگارت (از كسى) منع نشده است. (20)

بنگر چگونه برخى آنان را بر برخى [ديگر] برترى داديم؛ و حتماً رتبه هاى آخرت بزرگ تر و برترى (آن) بيشتر است. (21)

هيچ معبود ديگرى را با خدا قرار مده، تا [اينكه نكوهيده [و] بى ياور بنشينى. (22)

و پروردگارت فرمان قطعى داده: كه جز او را نپرستيد؛ و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ اگر يكى از آن دو، يا هر دو نزد تو به [سنّ پيرى برسند، پس به آن دو» اف « (كوچك ترين سخن اهانت آميز) مگوى؛ و آن دو را با پرخاش مران؛ و به آن دو سخنى ارجمند گوى. (23)

و از سر مهر، بال فروتنى براى آن دو فرو آور؛ و بگو:» پروردگارا! آن دو را رحمت كن، همان گونه كه مرا در خُردى پرورش دادند. « (24)

پروردگارتان به آنچه در دل هاى شماست، داناتر است؛ اگر شايسته باشيد، پس حتماً او براى توبه كاران بسيار آمرزنده است. (25)

و حق نزديكان و بينوا و در راه مانده را، به او بده؛ و با اسرافكارى، (اموال خود را) تلف مكن؛ (26)

[چرا] كه اسراف كاران و تلف كنندگان (اموال) برادران شياطينند؛ و شيطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود. (27)

ترجمه قرآن، ص: 285

و اگر، بخاطر بدست آوردن رحمتى از جانب پروردگارت كه بدان اميد دارى، از آن (نيازمند) ان روى گردانى، پس به آنان سخنى ملاطفت آميز گوى. (28)

و دستت را بسته شده به گردنت قرار مده، (و

ترك بخشش منما) و آن (دستانت را براى بخشش) بطور كامل مگشاى، تا [اينكه سرزنش شده [و] درمانده بنشينى. (29)

در حقيقت، پروردگارت روزى را براى هر كس كه بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد و تنگ گرداند؛ [چرا] كه او نسبت به بندگانش، آگاه [و] بيناست. (30)

و فرزندانتان را از ترس فقر، مَكشيد؛ ما آنان و شما را روزى مى دهيم؛ [چرا] كه كشتن آنان گناه بزرگى است! (31)

و نزديك زنا نشويد؛ [چرا] كه آن، زشتكارى است، و بد راهى است. (32)

و شخصى را كه خدا (خونش را) حرام كرده، جز بحقّ نكُشيد؛ و هر كس كه مظلومانه كُشته شده، پس براى سرپرستش تسلّطى (بر قصاص) قرار داديم؛ و [لى در قتل زياده روى نكند، [چرا] كه او يارى شده (خدا) است. (33)

و به ثروت يتيم نزديك نشويد، جز به آن (روشى) كه آن نكوتر است، تا به حدّ رشدش برسد؛ و به پيمان (خود) وفا كنيد؛ [چرا] كه پيمان مورد پرسش قرار مى گيرد. (34)

و هنگامى كه پيمانه مى كنيد، پيمانه را كاملًا ادا نماييد، و با ترازوى راست (و درست) وزن كنيد؛ اين بهتر، و فرجام (ش) نيكوتر است. (35)

و از آنچه كه هيچ علمى بدان ندارى، پيروى مكن؛ [چرا] كه گوش و چشم و دل (سوزان)، همگى آنها از آن پرسيده مى شوند. (36)

و در زمين، با سرمستى و تكبّر راه مرو؛ [چرا] كه تو زمين را نمى شكافى، و در بلندى به كوه ها نمى رسى. (37)

همه اين [ها] گناهش نزد پروردگارت ناخوشايند است. (38)

ترجمه قرآن، ص: 286

اين [ها]، از آن حكمت [هاي ى است كه پروردگارت به سوى تو وحى كرده است؛ و هيچ معبود

ديگرى را با خدا قرار مده، كه سرزنش شده [و] رانده شده، در جهنّم افكنده شوى! (39)

و آيا پروردگارتان شما را به (داشتن) پسران ويژه ساخت، و (خودش) دخترانى از فرشتگان بر گرفت؟! يقيناً شما سخن بزرگى مى گوييد! (40)

و بيقين در اين قرآن، (حقايق را) به گونه هاى مختلف بيان كرديم تا متذكّر شوند؛ و [لى آنان را جز نفرت نمى افزايد. (41)

بگو:» اگر (بر فرض) آنچنان كه مى گويند با او معبودانى بود، در اين صورت حتماً به سوى خداوندِ تخت (جهاندارى) راهى مى جستند. (42)

او منزّه است و از آنچه مى گويند، با برترى بزرگى والاتر است. (43)

آسمان هاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، تسبيح او مى گويند؛ و هيچ چيزى نيست جز آنكه به ستايش او، تسبيح مى گويد؛ و ليكن تسبيح آنها را به طور عميق نمى فهميد؛ براستى كه او بردبار [و] بسيار آمرزنده است. (44)

و هنگامى كه قرآن را مى خوانى، بين تو و بين كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، مانعى پوشيده (و پوشاننده) قرار مى دهيم؛ (45)

و بر دل هاى آنان پرده ها مى افكنيم، تا آن را به طور عميق نفهمند؛ و در گوش هاى آنان سنگينى [قرار مى دهيم . و هنگامى كه پروردگارت را در قرآن به يگانگى اش ياد مى كنى، در حال نفرت، با عقب گردشان روى بر مى تابند. (46)

هنگامى كه به (سخنان) تو گوش فرا مى دهند، ما داناتريم كه به چه [منظور] بدان گوش فرا مى دهند؛ و (نيز ما بهتر مى دانيم) هنگامى كه آنان رازگويى مى كنند، آنگاه كه ستمگران مى گويند:» (شما) جز از مردى جادو زده، پيروى نمى كنيد. « (47)

بنگر چگونه براى تو مَثَل ها زدند؛ و گمراه شدند، و (در نتيجه) قدرتِ (پيدا كردنِ)

هيچ راهى را ندارند. (48)

و گفتند:» آيا هنگامى كه، استخوان و (پوسيده) پراكنده شديم، آيا حتماً ما با آفرينش جديدى برانگيخته مى شويم؟! « (49)

ترجمه قرآن، ص: 287

بگو:» سنگ باشيد يا آهن، (50)

يا آفريده اى، از آنچه در سينه هاى شما بزرگ است، (باز هم خدا شما را پس از مرگ بر مى انگيزد)؛ پس بزودى مى گويند:» چه كسى ما را باز مى گرداند؟! «بگو:» كسى كه نخستين بار شما را آفريد. «پس بزودى سرهايشان را (از روى تمسخُر) به سوى تو تكان مى دهند! و مى گويند:» آن چه زمانى است؟! «بگو:» شايد كه نزديك باشد! (51)

(همان) روزى كه شما را فرا مى خواند؛ پس در حال ستايش او، (دعوتش را) مى پذيريد؛ و مى پنداريد كه جز اندكى (در دنيا و برزخ) درنگ نكرده ايد. « (52)

و به بندگانم بگو:» آن (سخنى) كه آن نكوتر است بگويند. «كه شيطان، ميان آنان وسوسه (و فساد) مى كند؛ [چرا] كه شيطان براى انسان دشمنى آشكار است. (53)

پروردگارتان به (حالات) شما داناتر است؛ اگر بخواهد (و شايسته باشيد)، بر شما رحمت مى آورد؛ و اگر بخواهد، (و مستحق باشيد) شما را عذاب مى كند؛ و تو را بر آنان به عنوان كارساز (و نگهبان) نفرستاديم. (54)

و پروردگارت به (حال) كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند، داناتر است؛ و بيقين برخى پيامبران را بر برخى [ديگر] برترى داديم؛ و به داود،» زبور «داديم. (55)

بگو:» كسانى را بخوانيد كه غير از او (معبود خود) مى پنداريد، و (لى آنان اختيارِ) برطرف كردن زيان از شما، و (اختيار) هيچ تغييرى را ندارند. « (56)

آن (معبود) انى كه (مشركان آنان را) مى خوانند، (خود) به سوى پروردگارشان تقرّب مى جويند (تا بدانند) كداميك از آنان نزديك ترند؛

و به رحمت او اميدوارند؛ و از عذاب او مى ترسند؛ [چرا] كه عذاب پروردگارت، بيم داده شده است. (57)

و هيچ آبادى نيست جز اينكه ما پيش از روز رستاخيز، هلاك كننده (مردم) آن يا مجازات كننده آن (ان) به عذاب شديدى هستيم! اين، در كتاب (علم الهى) نوشته شده است. (58)

ترجمه قرآن، ص: 288

و (هيچ چيزى) ما را باز نداشت از اينكه نشانه ها (ى معجزه آسا) را بفرستيم جز اينكه پيشينيان آن [ها] را دروغ انگاشتند؛ و (از جمله) به ثَمُود، ماده شتر داديم؛ در حالى كه (معجزه اى) روشنى بخش بود، و [لى از روى كفر] بدان ستم كردند! و نشانه ها (ى معجزه آسا) را جز براى ترساندن نمى فرستيم. (59)

و (ياد كن) هنگامى را كه به تو گفتيم:» در حقيقت پروردگارت به مردم احاطه دارد؛ و (ما) خوابى را كه به تو نمايانديم، و درخت لعنت شده در قرآن را، جز براى آزمايش مردم قرار نداديم؛ و آنان را مى ترسانيم، و [لى جز بر سركشى بزرگشان نمى افزايد. « (60)

و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم:» براى آدم سجده كنيد. «و (همگى) سجده كردند، جز ابليس (كه) گفت:» آيا براى كسى سجده كنم كه از گِل آفريده اى؟! « (61)

(سپس) گفت:» آيا ملاحظه كردى، اين كسى را كه بر من برترى دادى؟ اگر (مرگ مرا) تا روز رستاخيز به تأخير اندازى، جز اندكى از فرزندانش را، حتماً منحرف و ريشه كن خواهم ساخت! « (62)

(خدا) گفت:» برو، و هر كس از آنان از تو پيروى كند، پس حتماً جهنّم با كيفرى كامل، سزاى شماست! (63)

و از آنان هر كس را مى توانى با آوايت تحريك كن؛ و

بر آنان با سوارانت و پيادگانت، [با فرياد] بتاز؛ و در اموال و فرزندان، با آنان شريك شو؛ و آنان را وعده ده- در حالى كه شيطان جز فريب به آنان وعده نمى دهد-. (64)

در حقيقت بندگانم را براى تو هيچ تسلّطى بر آنان نيست؛ و كارسازى پروردگارت كافى است. « (65)

پروردگارتان كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت در مى آورد، تا از بخشش او (بهره) جوييد؛ [چرا] كه او نسبت به شما مهرورز است. (66)

ترجمه قرآن، ص: 289

و هنگامى كه در دريا به شما زيان رسد، هر كس را جز او بخوانيد، (از نظر شما) گم مى شود؛ و هنگامى كه شما را به خشكى نجات بخشد، روى مى گردانيد؛ و انسان، بسيار ناسپاس است! (67)

و آيا ايمن شديد از اينكه در كنار خشكى شما را در زمين فرو برد، يا طوفان شن را بر شما بفرستد، سپس هيچ كارساز (و نگهبانى) براى خود نيابيد؟! (68)

يا ايمن شديد از اينكه بار ديگر شما را به آن (دريا) باز گرداند، و تندباد شكننده اى بر شما بفرستد، و شما را به خاطر كفرتان غرق سازد، سپس به خاطر آن (غرق سازى)، براى خود هيچ خونخواهى در برابر ما نيابيد؟! (69)

و بيقين فرزندان آدم را گرامى داشتيم؛ و آنان را در خشكى و دريا، (بر مركب ها) سوار كرديم؛ و آنان را از پاكيزه ها روزى داديم؛ و ايشان را بر بسيارى از كسانى كه آفريديم، كاملًا برترى داديم. (70)

(ياد كن) روزى را كه هر (گروهى از) مردم را با پيشوايشان فرا مى خوانيم؛ و هر كس نامه (عمل) ش به دست راستش داده شود، پس آنان نامه (اعمال)

شان را (با شادى) مى خوانند؛ و كم ترين ستمى نخواهند شد. (71)

و [لى هر كس در اين (جهان) كور (دل) باشد، پس او در آخرت (نيز) كور (دل) و گمراه تر است. (72)

و يقيناً نزديك بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كرده ايم، به فتنه در اندازند (و منحرف سازند،) تا غير آن را بر ما دروغ بندى؛ و در آن صورت، تو را به دوستى خود برگزينند. (73)

و اگر تو را استوار نمى داشتيم، بيقين نزديك بود اندك چيزى به سوى آنان تمايل پيدا كنى. (74)

و در آن صورت، دو برابر (عذاب در) زندگى و دو برابر (پس از) مرگ به تو مى چشانديم؛ سپس در برابر ما، هيچ ياورى براى خود نمى يافتى! (75)

ترجمه قرآن، ص: 290

و نزديك بود، كه تو را از [اين سرزمين بَركَنند، تا از آنجا بيرونت كنند؛ و در اين صورت پس از تو، جز اندكى، درنگ نمى كردند. (76)

(اين) روش فرستادگان ماست كه پيش از تو فرستاديم؛ و هيچ تغييرى براى روش (و قانون) ما نخواهى يافت. (77)

نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب (نيمه شب) بر پا دار؛ و (بويژه) خواندن (نماز) بامداد را [مراقبت كن؛ چرا] كه خواندن (نماز) بامداد مورد مشاهده (فرشتگان) است. (78)

و پاره اى از شب را به آن (خواندن قرآن و نماز) بيدار باش؛ در حالى كه (عبادتى) افزون براى توست؛ باشد كه پروردگارت تو را به مقامى پسنديده برانگيزد. (79)

و بگو:» پروردگارا، مرا (در هر كار،) با ورودى صادقانه وارد كن، و با خروجى صادقانه خارج ساز؛ و از نزدت براى من تسلّطى يارى بخش، قرار ده. « (80)

و

بگو:» حق آمد، و باطل نابود شد؛ [چرا] كه باطل نابود شدنى است. « (81)

و از قرآن، آنچه را كه آن درمان و رحمتى براى مؤمنان است، فرو مى فرستيم؛ و [لى ستمكاران را، جز زيان، نمى افزايد. (82)

و هنگامى كه به انسان نعمت مى بخشيم، روى مى گرداند و خودش (متكبرانه) دور مى شود؛ و هنگامى كه بدى به او مى رسد، بسيار نااميد مى شود! (83)

بگو:» همه بر طبق (روش و خُلق و خوى) خويش عمل مى كنند؛ و پروردگارتان داناتر است، به كسى كه او ره يافته تر است. « (84)

و از تو در باره» روح «مى پرسند، بگو:» روح از فرمان پروردگار من است؛ و از دانش، جز اندكى، به شما داده نشده است. « (85)

و اگر بخواهيم، آنچه را به سوى تو وحى فرستاده ايم، قطعاً (از ذهن تو) مى بريم؛ سپس به خاطر (حفظ) آن (وحى) در برابر ما، براى خود هيچ حمايتگرى نمى يابى؛ (86)

ترجمه قرآن، ص: 291

جز رحمتى از جانب پروردگارت (كه شامل حال تو گردد)؛ [چرا] كه بخشش او بر تو بزرگ است. (87)

بگو:» اگر انسان [ها] و جن [ها] جمع شوند، بر اينكه همانند اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد؛ و اگر چه برخى آنان، پشتيبان برخى [ديگر] باشند. (88)

و بيقين در اين قرآن، براى مردم از هر مثالى به گونه هاى مختلف بيان كرديم؛ و [لى بيشتر مردم (از هر كارى) جز انكار سر باز زدند. (89)

و گفتند:» به تو ايمان نمى آوريم تا اينكه براى ما چشمه جوشانى از زمين بيرون آرى؛ (90)

يا بوستانى از درختان خرما و انگور براى تو باشد؛ و نهرها را در ميان آنها كاملًا بشكافى؛ (91)

يا آنچنان كه مى پندارى

آسمان را قطعه قطعه بر ما فرود آرى؛ يا خدا و فرشتگان را (گروه گروه، به عنوان ضامن) روياروى ما بياورى؛ (92)

يا براى تو خانه اى از زر (و زيور) باشد؛ يا در آسمان بالا روى؛ و براى بالا رفتن تو (هم) ايمان نمى آوريم، تا اينكه نامه اى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم! « (اى پيامبر) بگو:» پروردگار من پاك و منزّه است؛ آيا [من جز بشرى فرستاده هستم؟! « (93)

و (چيزى) مردم را از ايمان آوردن باز نداشت هنگامى كه هدايت برايشان آمد، جز اينكه گفتند:» آيا خدا بشرى را [به عنوان فرستاده برانگيخته است؟! « (94)

(اى پيامبر) بگو:» اگر (بر فرض) در زمين فرشتگانى بودند كه با آرامش گام بر مى داشتند، حتماً فرشته اى را [به عنوان فرستاده، از آسمان بر آنان فرود مى آورديم. « (95)

بگو:» گواهى خدا بين من و بين شما كافى است؛ [چرا] كه او نسبت به بندگانش آگاه [و] بيناست؛ (96)

ترجمه قرآن، ص: 292

و هر كس را خدا هدايت كند، پس هدايت (واقعى) يافته است؛ و كسانى را كه در گمراهى وانهد، پس هيچ (ياوران و) سرپرستانى غير او برايشان نخواهى يافت؛ و آنان را روز رستاخيز گردآورى مى كنيم، در حالى كه نابينا و گنگ و ناشنوايند، بر صورت هايشان (كشيده مى شوند،) مقصدشان جهنّم است! هر گاه (آتش) فرو نشيند، شعله فروزان (آتش) ى بر آنان مى افزاييم! (97)

اين [ها] كيفر آن (گمراه) ان است، به سبب اينكه آنان، به آيات ما كفر ورزيدند و گفتند:» آيا هنگامى كه استخوان و (پوسيده) پراكنده شديم، آيا حتماً ما با آفرينش جديدى بر انگيخته مى شويم؟! « (98)

و آيا اطلاع نيافته اند

كه خدايى كه آسمان ها و زمين را آفريده، تواناست بر اينكه مِثل آنان را بيافريند؟! و براى آنان سرآمدى- كه هيچ ترديدى در آن نيست- قرار داده؛ و [لى ستمكاران (از هر چيزى) جز انكار سر باز مى زنند. (99)

بگو:» اگر (بر فرض) شما مالك منابع رحمت پروردگار من بوديد؛ در آن صورت، از بيم مصرف كردن (و فقر)، حتماً (از بخشش) خوددارى مى كرديد. «و انسان بخيل است. (100)

و بيقين به موسى نُه نشانه (معجزه آساى) روشن داديم؛ پس از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب در مورد آنها) بپرس، آن زمان كه (موسى) به سراغ آنان آمد و فرعون به او گفت:» اى موسى، در واقع من گمان مى كنم كه تو جادو زده اى. « (101)

(موسى) گفت:» بيقين مى دانى اين (معجزه) ها را جز پروردگار آسمان ها و زمين نفرستاده است، در حالى كه دليل هاى بينش آور است؛ اى فرعون در حقيقت، من گمان مى كنم كه تو هلاك شده اى. « (102)

و (فرعون) اراده كرد كه آنان را از سرزمين (مصر) بَر كَنَد، و [لى او و تمام كسانى را كه با وى بودند، غرق كرديم! (103)

و بعد از آن به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) گفتيم:» در (اين) سرزمين ساكن شويد؛ و هنگامى كه وعده آخرت فرا رسد، شما را به صورت دسته جمعى مى آوريم. « (104)

ترجمه قرآن، ص: 293

و آن (قرآن) را به حق فرو فرستاديم؛ و به حق فرود آمد؛ و تو را، جز مژده آور و هشدارگر، نفرستاديم. (105)

و قرآن را (آيات) ش را از هم جدا كرديم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى؛ و آن را (به تدريج) كاملًا فرو فرستاديم. (106)

بگو:» (خواه) بدان ايمان آوريد،

يا ايمان نياوريد، حتماً كسانى كه پيش از آن، به آنان علم داده شده، هنگامى كه (قرآن) بر آنان خوانده مى شود، سجده كنان با چانه (و صورت بر زمين) مى افتند؛ (107)

و مى گويند:» منزّه است پروردگار ما، حتماً وعده پروردگار ما واقع شدنى است. « (108)

و به چانه (و صورت بر زمين) مى افتند، در حالى كه مى گريند، و (تلاوت قرآن) بر فروتنى آنان مى افزايد! (109)

(اى پيامبر) بگو:»» خدا «را بخوانيد يا» گسترده مهر «را بخوانيد، هر كدام را بخوانيد، پس نام هاى نيكو فقط از آنِ اوست. «و نمازت را با صداى بلند مخوان، و (نيز) آن را بسيار آهسته مخوان، و بين آن (دو) راهى بجوى. (110)

و بگو:» ستايش مخصوص خدايى است كه هيچ فرزندى برنگزيده، و برايش هيچ همتايى در فرمانروايى نيست، و در برابر خوارىِ (فرضى)، هيچ سرپرستى (و ياورى) براى او نيست. «و او را كاملًا بزرگ شمار. (111)

18- سورة الكهف

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (قرآن) را بر بنده اش فرو فرستاد، و هيچ انحرافى در آن قرار نداد؛ (1)

در حالى كه استوار است؛ تا از جانب او، سختىِ (عذاب) شديد را (به كافران) هشدار دهد! و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مى دهند، مژده دهد كه براى آنان پاداش نيكويى است؛ (2)

در حالى كه هميشه در آن ماندگارند. (3)

و (نيز) به كسانى كه گفتند:» خدا، فرزندى گزيده است. «هشدار دهد. (4)

ترجمه قرآن، ص: 294

برايشان و براى پدرانشان بدان (ادعا،) هيچ علمى نيست؛ بزرگ سخنى از دهانشان بيرون مى آيد، (آنان) جز دروغ نمى گويند. (5)

و اگر به اين سخن (قرآن) ايمان نياورند، شايد تو در پى (گيرى كار) شان، خودت را از اندوه

هلاك كنى! (6)

در حقيقت ما آنچه را كه بر زمين است زيورى براى آن قرار داديم، تا آنان را بيازماييم كه كداميك از ايشان نيكوكارتر است. (7)

و [لى قطعاً ما آنچه را بر آن است زمينى بى آب و علف مى گردانيم. (8)

آيا پنداشتى كه» اصحاب كهف و رقيم « (ياران غار و صاحبان نوشته)، از نشانه هاى (معجزه آساى) شگفت آور ما بودند؟! (9)

هنگامى كه جوانمردان به سوى غار پناه بردند، و گفتند:» [اى پروردگار ما! از نزد خود رحمتى به ما عطا كن، و از كار ما براى ما راهبردى فراهم ساز. « (10)

پس در غار، ساليانى چند بر گوش هايشان (پرده خواب) زديم. (11)

سپس آنان را (از خواب) برانگيختيم تا معلوم داريم كه كدام يك از آن دو گروه، فاصله [زمانىِ درنگشان را حساب كرده اند. (12)

ما خبر بزرگ آنان را به درستى براى تو حكايت مى كنيم؛ در واقع آنان جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و (ما) بر هدايتشان افزوديم. (13)

و دل هايشان را محكم ساختيم آنگاه كه قيام كردند و گفتند:» پروردگارِ ما، پروردگارِ آسمان ها و زمين است؛ هيچ معبودى را جز او نمى خوانيم؛ كه در اين صورت، يقيناً گزاف گفته ايم؛ (14)

اينها قوم ما هستند كه جز او معبودانى را بر گزيدند، چرا دليل روشنى بر (حقانيت) آنان نمى آورند؟! و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ ببندد؟! « (15)

ترجمه قرآن، ص: 295

و (اصحاب كهف به يكديگر گفتند:) هنگامى كه از آن (مشرك) ان و آنچه را جز خدا مى پرستند كناره گيرى كرديد، پس به غار پناه بريد؛ تا پررودگارتان از رحمتش برايتان بگستراند؛ و از كار شما [وسيله آسايشى برايتان

فراهم مى سازد. (16)

و خورشيد را مى بينى هنگامى كه طلوع مى كند، از غارشان به سمت راست متمايل مى شود، و هنگامى كه غروب مى كند، از سمت چپشان مى گذرد، در حالى كه آنان در فراخناى آن (غار) قرار داشتند؛ اين از نشانه هاى خداست، هر كس را خدا راهنمايى كند، پس او هدايت (واقعى) يافته است؛ و هر كه را در گمراهى وانهد، پس هيچ سرپرست راهنمايى براى او نخواهى يافت. (17)

و آنان را بيدار مى پندارى، در حالى كه ايشان خوابند؛ و آنان را به سمت راست و سمت چپ مى گردانديم. و سگ آنان دو دستش را بر آستانه (غار) گشوده بود. اگر بر (فرض از حال) آنان آگاه مى شدى، حتماً گريزان، از آنان روى بر مى تافتى؛ و مسلماً از (مشاهده) آنان آكنده از وحشت مى شدى! (18)

و اينگونه آنان را (از خواب) برانگيختيم تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند؛ گوينده اى از آنان گفت:» چقدر (در غار) درنگ كرديد؟ «گفتند:» يك روز، يا بخشى از يك روز درنگ كرده ايم. «گفتند:» پروردگارتان به آنچه درنگ كرده ايد داناتر است. و (اكنون) يكى از خودتان را با همين (سكه) نقره هايتان به سوى شهر بفرستيد، و بايد نظر كند كداميك از غذا (ها پاكيزه تر و) رشد يافته تر است، و بايد براى شما روزى اى از آن آورد؛ و [لى بايد با لطافت عمل كند، و هيچ كس را به (حال) شما متوجه نسازد؛ (19)

[چرا] كه اگر آنان بر شما غلبه پيدا كنند، سنگسارتان مى كنند؛ يا شما را به آيين شان باز مى گردانند؛ و در آن صورت، هرگز رستگار (و پيروز) نمى شويد. « (20)

ترجمه قرآن، ص: 296

و اينچنين (مردم را) بر [حال آنان مطّلِع

كرديم، تا بدانند كه وعده خدا (در مورد رستاخيز) حق است؛ و اينكه ساعت (قيامت) هيچ ترديدى در آن نيست؛ هنگامى كه ميان خود درباره كارشان كشمكش مى كردند، و مى گفتند:» ساختمانى بر آنان بسازيد، پروردگارشان به [حال آنان داناتر است. « (و) كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند، گفتند:» حتماً بر (غار) آنان عبادتگاهى بر مى گزينيم. « (21)

بزودى (گروهى) خواهند گفت:» (اصحاب كهف) سه [نفر] بودند، كه چهارمين آنان سگشان بود. «و (گروهى) مى گويند:» پنج [نفر] بودند، كه ششمين آنان سگشان بود. «در حالى كه سنگ به نهان مى اندازند. (و سخنان بدون دليل مى گويند.) و (گروهى) مى گويند:» هفت [نفر] بودند، و هشتمين آنان سگشان بود. «بگو:» پروردگارم به تعداد آنان داناتر است. «جز اندكى (شماره) آنان را نمى دانند. پس در باره آنان، جز با مناظره اى آشكار (و همراه با دليل) مجادله مكن، و از هيچ يك از آنان، درباره ايشان (اصحاب كهف) پرسش مكن. (22)

و هرگز در مورد چيزى، مَگو:» حتماً من فردا آن را انجام مى دهم «. (23)

جز آنكه (بگويى: اگر) خدا بخواهد؛ و هر گاه فراموش كردى، پروردگارت را به ياد آور، و بگو:» اميد است كه پروردگارم [مرا به راهى كه از اين به هدايت نزديك تر است، راهنمايى كند. « (24)

و در غارشان سيصد سال درنگ كردند، و نُه سال (نيز بر آن) افزودند. (25)

بگو:» خدا به آنچه درنگ كردند، داناتر است؛ نهان آسمان ها و زمين فقط از آنِ اوست؛ چقدر او بينا و شنواست! برايشان هيچ سرپرستى جز او نيست؛ و هيچ كس را در حكمش شريك نمى كند. « (26)

و آنچه را از كتاب پروردگارت به سوى تو وحى

شده، بخوان (و پيروى كن؛) هيچ تغيير دهنده اى براى سخنان (سنت گونه) او نيست؛ و هيچ پناهگاهى جز او نمى يابى! (27)

ترجمه قرآن، ص: 297

و خودت را با كسانى شكيبا ساز كه بامدادان و عصرگاهان پروردگارشان را مى خوانند، در حالى كه ذات او را اراده مى كنند؛ و ديدگانت را از آنان بر مگير، در حالى كه زيور زندگى پست (دنيا) را خواهانى؛ و از كسى پيروى مكن كه قلبش را از يادِمان غافل ساختيم و از هوسش پيروى كرده، و كارش زياده روى است. (28)

و بگو:» حق از جانب پروردگار شماست، و هر كس خواهد پس ايمان آورد، و هر كس خواهد پس كفر ورزد. «در حقيقت ما براى ستمكاران آتشى آماده كرده ايم كه سراپرده اش آنان را فرا گرفته است؛ و اگر تقاضاى آب كنند، آبى داده شوند، كه همچون روغن (يا فلز) گداخته است در حالى كه صورت ها را بريان مى كند. بد نوشيدنى، و بد تكيه گاهى است! (29)

در واقع كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، به درستى كه ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده تباه نخواهيم كرد. (30)

آنان برايشان بوستان هايى (از بهشتِ ويژه) ماندگار است، كه نهرها از زير (درختان) شان روان است؛ در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى شوند؛ و لباس هايى سبز، از حرير نازك و ضخيم، مى پوشند، در حالى كه در آنجا بر تخت ها تكيه كرده اند؛ خوب پاداشى و نيكو تكيه گاهى است! (31)

و (اى پيامبر) براى آنان مَثَلى بزن: دو مردى كه براى يكى از آنها، دو بوستان از (انواع) انگورها قرار داديم، و گرداگرد آن دو (بوستان) را با درخت خرما [پوشانديم،] و در بين آن دو

(بوستان) كشتزارى قرار داديم؛ (32)

هر دو بوستان، ميوه هايش را (به بار) آورد، و چيزى از آن نكاست، و ميان آن دو (بوستان) نهرى شكافتيم؛ (33)

و براى آن (صاحب باغ) فايده اى بود، و به همراهش- در حالى كه او با وى گفتمان داشت- (چنين) گفت:» من از نظر ثروت از تو بيشتر [دارم،] و از جهت نفرات شكست ناپذيرترم. « (34)

ترجمه قرآن، ص: 298

و در حالى كه او نسبت به خويشتن ستمكار بود، داخل بوستانش شد، [و] گفت:» گمان نمى كنم كه هرگز اين (بوستان) نابود شود؛ (35)

و گمان نمى كنم ساعت (رستاخيز) برپا گردد؛ و اگر به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، قطعاً بازگشتگاهى بهتر از اين (بوستان) خواهم يافت. « (36)

همراهش- در حالى كه او با وى گفتمان داشت- به او گفت:» آيا به كسى كفر مى ورزى، كه تو را از خاك، سپس از آب اندك سيّال آفريد، سپس تو را (به صورت) مردى، مرتب آراست. (37)

ولى من (مى گويم:) كه خدا پروردگار من است؛ و هيچ كس را شريك پروردگارم قرار نمى دهم. (38)

و چرا هنگامى كه داخل بوستانت شدى، نگفتى: (اين) چيزى است كه خدا خواسته است؟! هيچ نيرويى جز از جانب خدا نيست. اگر مى بينى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم، (39)

پس اميد است كه پروردگارم بهتر از بوستان تو [به من بدهد؛ و (صاعقه اى) حساب شده از آسمان بر آن (بوستان) بفرستد، پس زمينى بى گياه و لغزنده گردد؛ (40)

و يا آبش (در زمين) فرو رود، و نتوانى آن را طلب كنى. « (41)

و ميوه او (با عذابى نابود كننده) احاطه شد؛ و به خاطر آنچه در مورد آن (بوستان) هزينه

كرده بود، دو كف (دست) ش را مى گردانيد (و از پشيمانى به هم مى ماليد.)- در حالى كه آن (بوستان) بر داربست هايش فرو ريخته بود- و مى گفت:» اى كاش من هيچ كس را شريك پروردگارم قرار نداده بودم! « (42)

و جز خدا، براى او هيچ گروهى نبود كه ياريَش كنند، و يارى كننده (خويش و انتقام گيرنده) نبود. (43)

در آنجا فرمانروايى براى خداى حق ثابت شد. او از نظر پاداش دادن بهتر، و از نظر فرجام نيكوتر است. (44)

و (اى پيامبر) براى شان زندگى پست (دنيا) را مثال بزن كه مانند آبى است، كه از آسمان فرو مى فرستيم؛ و به آن گياهان زمين آميخته شود، و (لى چنان) خشك گردد كه بادها پراكنده اش كنند، و خدا بر هر چيزى تواناست. (45)

ترجمه قرآن، ص: 299

ثروت و پسران، زيور زندگى پست (دنيا) ست؛ و (كارهاى) ماندگارِ شايسته نزد پروردگارت از نظر پاداش بهتر و اميدبخش تر است. (46)

و (ياد كن) روزى را كه كوه ها را روان مى گردانيم؛ و زمين را آشكارا (و مسطّح) مى بينى؛ و آن (مردم) ان را گردآورى مى كنيم، و هيچ يك از ايشان را فروگذار نمى كنيم. (47)

و بر پروردگارت عرضه مى شوند، در حالى كه صف كشيده اند؛ (و به آنان گفته مى شود:) بيقين همان گونه كه نخستين بار شما را آفريديم، نزد ما آمديد؛ بلكه پنداشتيد كه (هرگز) براى شما وعده گاهى قرار نخواهيم داد. (48)

و نامه (اعمال) نهاده مى شود، پس خلافكاران را مى بينى در حالى كه از آنچه در آن است، بيمناكند؛ و مى گويند:» اى واى بر ما! اين چه نامه اى است كه هيچ (عمل) كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، مگر اينكه آن را به شمار آورده

است؟! «و آنچه را انجام داده اند، حاضر مى يابند؛ و پروردگارت به هيچ كس ستم نمى كند. (49)

و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم:» براى آدم سجده كنيد. «پس [همگى سجده كردند جز ابليس، كه از جنّ بود و از فرمان پروردگارش خارج شد. پس آيا جز من، او و نسلش را دوستان (و سرپرستان خود) مى گيريد، در حالى كه آنان دشمن شما هستند؟! و بد است براى ستمكاران جايگزينى (شيطان به جاى خدا). (50)

(من) آن (ابليس) ان را بر آفرينش آسمان ها و زمين، و آفرينش خودشان، گواه نساختم؛ و گمراه كنندگان را دستيار (خود) نگرفتم. (51)

و (ياد كن) روزى را كه (خدا) مى گويد:» كسانى را كه شريكان من مى پنداشتيد، ندا دهيد. «پس آنها را مى خوانند، و (دعوت) آنان را نمى پذيرند؛ و ميانشان هلاكتگاهى قرار داديم. (52)

و خلافكاران، آتش (دوزخ) را ببينند، و بدانند كه آنان با آن در مى آميزند؛ و از آن هيچ گريزگاهى نيابند! (53)

ترجمه قرآن، ص: 300

ترجمه قرآن 349

و بيقين در اين قرآن، براى مردم از هر مثالى به گونه هاى مختلف بيان كرديم، و [لى انسان بيش از هر چيز، مجادله پرداز است. (54)

و (چيزى) مردم را باز نداشت از اينكه، وقتى هدايت به سراغشان آمد، ايمان آورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز اينكه (گويى منتظر بودند) روش (مجازات) پيشينيان براى آنان بيايد، يا عذاب (الهى) رويارويشان فرا رسد. (55)

و فرستادگان (خود) را جز مژده آور و هشدار دهنده نمى فرستيم؛ و [لى كسانى كه كفر ورزيدند، به (سخنان) باطل مجادله مى كنند، تا به وسيله آن حق را بلغزانند؛ در حالى كه نشانه هاى من و آنچه را (بدان) هشدار

داده شدند، به ريشخند گرفتند! (56)

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه نشانه هاى پروردگارش (به او) تذكر داده شده و از آن [ها] روى گرداند، و دستاورد پيشينش را فراموش كرد؟! در حقيقت ما بر دل هاى آنان پرده هايى افكنده ايم تا آن را به طور عميق نفهمند، و در گوش هاى آنان سنگينى (قرار داديم)؛ و اگر آنان را به سوى هدايت فراخوانى، پس در آن هنگام هرگز رهنمون نمى شوند. (57)

و پروردگارت، بسيار آمرزنده [و] صاحب رحمت است؛ اگر (بر فرض) آنان را بخاطر دستاوردشان مؤاخذه مى كرد، حتماً در عذاب آنان شتاب مى نمود. بلكه براى آنان وعده گاهى است كه جز آن هيچ پناهگاهى نمى يابند. (58)

و (مردم) آن آبادى ها را هنگامى كه ستم كردند، هلاكشان نموديم؛ و براى هلاكتشان وعده گاهى قرار داديم. (59)

و (ياد كن) هنگامى را كه موسى به جوانمرد (همراه) ش گفت:» (از سفر) دست بر نمى دارم تا به محل پيوند دو دريا برسم؛ يا اينكه مدت طولانى بروم. « (60)

و هنگامى كه به محل پيوند ميان دو (دريا) رسيدند، ماهى شان را فراموش كردند؛ و (ماهى) راهش را در دريا پيش گرفته [و] روانه شد. (61)

ترجمه قرآن، ص: 301

و هنگامى كه (از آنجا) گذشتند، (موسى به همسفر) جوانمردش گفت:» غذايمان را براى ما بياور، كه راستى در اين سفرمان رنجى ديده ايم! « (62)

گفت:» آيا ملاحظه كردى؟ هنگامى كه به صخره پناه برديم، پس براستى من (داستان) ماهى را فراموش كردم- و جز شيطان آن را از ياد من نبرد- كه آن را به ياد (تو) آورم. و (ماهى) به طور شگفت آورى راهش را در دريا پيش گرفت! « (63)

(موسى) گفت:» اين چيزى بود كه همواره

مى جستيم! «پس جستجوكنان، به دنبال (رد پاي) شان باز گشتند. (64)

و بنده اى از بندگان ما را يافتند كه رحمتى از جانب خود به او داده، و دانشى از نزد خويش به او آموخته بوديم. (65)

موسى به او گفت:» آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو آموزش داده شده، هدايت را [به من بياموزى؟ « (66)

(معلّم او) گفت:» در واقع تو نمى توانى با من شكيبايى كنى! (67)

و چگونه بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى شكيبايى كنى؟! « (68)

(موسى) گفت:» اگر خدا بخواهد بزودى مرا شكيبا خواهى يافت؛ و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد. « (69)

(معلّم او) گفت:» بنابراين اگر به دنبال من مى آيى، پس هيچ چيز از من مپرس، تا يادى از آن را براى تو پديد آرم. « (70)

و [آن دو] با شتاب به راه افتادند؛ تا وقتى سوار كشتى شدند، (معلّم) آن را شكافت. (موسى) گفت:» آيا آن را شكافتى تا اهلش را غرق كنى؟! راستى چيز ناپسند عجيبى (به جا) آوردى! « (71)

(معلّم) گفت:» آيا نگفتم در واقع تو نمى توانى با من شكيبايى كنى؟! « (72)

(موسى) گفت:» مرا بخاطر فراموشكاريم مؤاخذه مكن و بخاطر كارم بر من سخت مگير. « (73)

و [باز آن دو] با شتاب به راه افتادند، تا هنگامى كه پسرى را ملاقات كردند، و (معلّم،) او را كشت. (موسى) گفت:» آيا شخص پاكى را، بدون (ارتكاب قتلِ) كسى كُشتى؟! راستى چيز ناپسندى (به جا) آوردى! « (74)

ترجمه قرآن، ص: 302

(معلّم) گفت:» آيا به تو نگفتم كه در واقع تو نمى توانى با من شكيبايى كنى؟! « (75)

(موسى) گفت:» اگر بعد از اين،

از تو درباره چيزى پرسش كردم، پس (ديگر) با من همراهى مَكن؛ (چرا) كه از نزد من به عذرى رسيده اى. « (76)

و [باز آن دو] با شتاب به راه افتادند، تا هنگامى كه به مردم آبادى رسيدند، از مردمش غذا خواستند، و [لى از ميهمان كردن آن دو خوددارى نمودند؛ و در آن [جا] ديوارى يافتند كه مى خواست فرو ريزد، و (معلّم) آن را برپا داشت. (موسى) گفت:» اگر (بر فرض) مى خواستى حتماً بر اين (كار) مزدى مى گرفتى. « (77)

(معلّم) گفت:» اين (مرتبه، وقت) جدايى بين من و بين توست؛ بزودى به تو خبر مى دهم، از سرانجام (و اسرار) آنچه را كه بر آن نتوانستى شكيبايى كنى. (78)

امّا [آن كِشتى، پس از آنِ بينوايانى بود، كه (با آن) در دريا كار مى كردند؛ و خواستم آن را معيوب كنم، در حالى كه آن طرفِ آنان سلطانى بود كه هر كشتى (سالمى) را به ستم مى گرفت. (79)

و امّا [آن پسر، پس پدر و مادرش با ايمان بودند، و هراس داشتيم كه آن دو را به طغيان و كفر وا دارد. (80)

و خواستيم كه پروردگارشان به جاى (او، فرزندى) به آن دو دهد كه از جهت پاكى بهتر و از نظر مهربانى نزديك تر از او باشد. (81)

و أمّا [آن ديوار، پس از آنِ دو پسر يتيمى بود كه در شهر بودند، و زيرِ آن، گنجى براى هر دو وجود داشت، و پدرشان شايسته بود؛ و پروردگار تو مى خواست كه به رشدشان برسند و گنجشان را استخراج كنند؛ در حالى كه رحمتى از جانب پروردگارت بود؛ و آن (كارها) را به فرمان خود انجام ندادم؛

اين سرانجام (و اسرار) چيزى است كه نتوانستى بر آن شكيبايى كنى! « (82)

و (اى پيامبر) از تو درباره» ذُو القَرنَين «مى پرسند، بگو:» بزودى از او براى شما يادآورى اى (در قرآن) مى خوانم (و پى مى گيرم.) « (83)

ترجمه قرآن، ص: 303

واقعاً ما در زمين به او امكانات داديم و از هر چيزى وسيله اى بدو داديم؛ (84)

و وسيله (ها) را دنبال كرد؛ (85)

تا هنگامى كه به غروبگاه خورشيد رسيد، (و در تصورش) آن را يافت كه در چشمه گِل آلودِ تيره اى، غروب مى كند؛ و نزد آن گروهى را يافت، گفتيم:» اى ذُو القرنين! يا اينكه (آنان را) عذاب مى كنى و يا اينكه ميانشان (رفتار) نيكويى در پيش مى گيرى. « (86)

(ذو القرنين) گفت:» امّا كسى كه ستم كرده است، پس در آينده او را عذاب خواهيم كرد؛ سپس به سوى پروردگارش باز گردانده مى شود، و او را با عذابى ناشناخته مجازات خواهد كرد! (87)

و اما كسى كه ايمان آورد و [كار] شايسته انجام دهد، پس براى او پاداشى نيكوتر است؛ و بزودى از فرمان خود براى او (سخنى) آسان گوييم. « (88)

سپس وسيله (ها) را دنبال كرد؛ (89)

تا به محل طلوع خورشيد رسيد؛ (و در تصورش) آن را يافت كه بر گروهى طلوع مى كند كه در برابر آن هيچ پوششى براى آنان قرار نداده بوديم. (90)

(كار ذو القرنين) اينچنين بود، و بيقين به آنچه نزد او بود، با آگاهى احاطه داشتيم. (91)

سپس وسيله (ها) را دنبال كرد؛ (92)

تا هنگامى كه به ميان دو سدّ (كوهى) رسيد، نزد آن دو گروهى را يافت، كه به فهم عميق هيچ گفتارى نزديك نبودند. (93)

(آن گروه) گفتند:» اى ذو القرنين! در واقع يَأجُوج

و مَأجُوج در اين سرزمين فسادگرند، و آيا هزينه اى در اختيار تو قرار دهيم، تا اينكه بين ما و بين آنان سدّى قرار دهى؟ « (94)

(ذو القرنين) گفت:» آنچه كه پروردگارم در آن به من امكانات داده (از هزينه شما) بهتر است؛ پس مرا با نيروى (انسانى) يارى دهيد، تا ميان شما و ميان آنان سدّ محكمى قرار دهم؛ (95)

قطعات آهن برايم بياوريد. تا وقتى كه بين دو طرف (كوه) را مساوى كند. «گفت:» بدميد، تا هنگامى كه آن (قطعات آهن را همچون) آتش گرداند. «گفت:» مس گداخته اى برايم بياوريد تا بر آن (سدّ) بريزم. « (96)

و (فسادگران) نتوانستند از آن بالا روند؛ و نتوانستند در آن سوراخى ايجاد كنند. (97)

ترجمه قرآن، ص: 304

(ذو القرنين) گفت:» اين رحمتى از جانب پروردگار من است؛ و هنگامى كه وعده پروردگارم فرا رسد، آن (سدّ) را خُرد و هموار گرداند؛ و وعده پروردگارم حق است. « (98)

و در آن روز برخى آنان را رها مى كنيم كه در برخى [ديگر] موج زنند، و در شيپور دميده مى شود؛ و آنان را كاملًا جمع مى كنيم؛ (99)

و در آن روز، جهنّم را بر كافران آشكارا عرضه مى داريم؛ (100)

(همان) كسانى كه چشمانشان در پرده (غفلت) ى از ياد من بود، و هيچگاه قدرت شنوايى نداشتند. (101)

آيا كسانى كه كفر ورزيدند، پنداشتند كه جز من، بندگانم را بعنوان سرپرستان (خود) مى گيرند؟! در حقيقت ما جهنّم را براى كافران، (بعنوان جايگاه نخستين) پذيرايى آماده كرده ايم! (102)

بگو:» آيا شما را از زيانكارترين (مردم در) كارها، خبر دهيم؟ (103)

(همان) كسانى كه تلاششان در زندگى پست (دنيا) گم شده؛ در حالى كه آنان مى پندارند كه ايشان كار زيركانه اى

را نيكو انجام مى دهند. « (104)

آنان كسانى هستند كه به نشانه هاى پروردگارشان و ملاقات او كفر ورزيدند، و اعمالشان تباه شد؛ و براى شان روز رستاخيز، هيچ (ميزان و) ارزشى نمى نهيم. (105)

اين (گونه) است، پاداش آنان جهنّم است، بخاطر اينكه كفر ورزيدند و نشانه هاى من و فرستادگانم را به ريشخند گرفتند. (106)

بيقين كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، بوستان هاى فردوس (نخستين) پذيرايى براى آنان است؛ (107)

در حالى كه در آن ماندگارند؛ [و] از آنجا هيچ انتقالى را طلب نمى كنند. (108)

بگو:» اگر (بر فرض) دريا [ها] براى (نوشتن آفريده ها و) كلمات پروردگارم مركّب شود، حتماً دريا [ها] پايان مى گيرد، پيش از آنكه (آفريده ها و) كلمات پروردگارم پايان يابد؛ و اگر چه همانند آن (درياها) را به مدد (آنها) آوريم. « (109)

بگو:» من فقط بشرى همانند شما هستم؛ به سوى من وحى مى شود كه معبودتان معبودى يگانه است؛ و هر كس به ملاقات پروردگارش همواره اميد دارد، پس بايد كار شايسته اى انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند. « (110)

ترجمه قرآن، ص: 305

19- سورة مريم

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

كاف، ها، يا، عين، صاد. (1)

(اين) ياد رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش زكرياست؛ (2)

هنگامى كه پروردگارش را با ندايى در مخفيگاه، صدا زد. (3)

گفت:» پروردگارا، براستى من استخوانم سست گرديده، و از جهت پيرى (موى) سر شعله ور شده (و سفيد گشته است.) و پروردگارا، (من) به سبب خواندن تو در (زحمت و) بدبختى نبوده ام. (4)

و در حقيقت من بعد از خودم از بستگانم ترسانم در حالى كه زنم نازاست؛ پس از جانب خود سرپرستىِ (فرزندى) را به من ببخش؛ (5)

كه

از من ارث برد و از خاندان يعقوب (نيز) ارث برد؛ و پروردگارا، او را مورد رضايتت قرار ده. « (6)

اى زكريا! براستى ما تو را به پسرى كه نامش» يَحيى «است، مژده مى دهيم؛ كه پيش از (آن)، هيچ همنامى براى او قرار نداده ايم. (7)

(زكريا) گفت:» پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود؟! در حالى كه زنم نازاست، و يقيناً از (شدّت) پيرى به فرتوتى رسيده ام! « (8)

(فرشته) گفت:» چنين است، پروردگار تو گفته: كه آن (كار) بر من آسان است؛ و بيقين پيش از (آن) تو را آفريدم در حالى كه هيچ چيزى نبودى. « (9)

(زكريا) گفت:» پروردگارا! براى من نشانه اى قرار ده. «فرمود:» نشانه ات اين است كه سه شب (و روز) در حال تندرستى، با مردم سخن نگويى. « (10)

و از محراب (عبادتش) به سوى قومش بيرون آمد، و به آنان اشاره كرد:» كه صبحگاهان و عصرگاهان تسبيح گوييد. « (11)

ترجمه قرآن، ص: 306

اى يحيى! كتاب (خدا) را با قوّت بگير. و در حال كودكى، فرمان (نبوّت) را به او داديم. (12)

و از نزد خود مهربانى (و رحمت) و پاكى (به او داديم؛) و خودنگهدار (و پارسا) بود. (13)

و نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود؛ و زورگوى نافرمان نبود. (14)

و سلام بر او باد، روزى كه تولّد يافت، و روزى كه مى ميرد، و روزى كه زنده برانگيخته مى شود! (15)

و در كتاب (قرآن)، مريم را ياد كن، هنگامى كه از خانواده اش به مكان شرقى (بيت المقدس) كناره گرفت. (16)

و در برابر آنان پرده اى (بر خود) گرفت. و روح خود (جبرئيل) را به سوى او فرستاديم؛ و در حالى كه بشرى درست اندام بود،

بر او نمايان شد. (17)

(مريم) گفت:» من از (شرِّ) تو، به (خداى) گسترده مهر پناه مى برم، اگر خودنگهدارى، (پس از عذاب خدا بترس!) (18)

(فرشته) گفت:» من فقط فرستاده پروردگارِ توام؛ براى اينكه پسرى پاك به تو ببخشم. « (19)

(مريم) گفت:» چگونه براى من پسرى خواهد بود، در حالى كه هيچ بشرى با من تماس نگرفته است، و تجاوزكارِ (آلوده) نبوده ام؟! « (20)

(فرشته) گفت:» چنين است، پروردگار تو گفته كه آن (كار) بر من آسان است. و (عيسى را آفريديم) تا او را نشانه اى براى مردم و رحمتى از جانب خود قرار دهيم؛ و (اين) كارى پايان يافته است! « (21)

و (مريم) به او (عيسى) باردار شد؛ و با او به مكان دوردستى كناره گرفت؛ (22)

و درد زايمان، او را به سوى تنه درخت خرمايى كشاند؛ (مريم) گفت:» اى كاش من پيش از اين مرده بودم، و كاملًا فراموش شده بودم. « (23)

و از زير پاى او ندا داد كه:» اندوهگين مباش، چرا كه پروردگارت زير پاى تو چشمه آبى (و كودكى شريف) قرار داده است؛ (24)

و تنه درخت خرما را به سوى خود تكان ده، تا رطب تازه اى بر تو فرو ريزد؛ (25)

ترجمه قرآن، ص: 307

و بخور، و بنوش؛ و ديده روشن دار، و اگر از جنس بشر كسى را ديدى، پس بگو:» در واقع من براى (خداى) گسترده مهر روزه اى نذر كرده ام؛ و امروز با هيچ انسانى سخن نمى گويم. « (26)

و (مريم) در حالى كه او را در آغوش گرفته بود، وى را نزد قومش آورد؛ گفتند:» اى مريم! بيقين چيزى شگفت (و زشت) آورده اى! (27)

اى (همانند) خواهر هارون (در پاكى)، پدرت مرد بدى نبود، و

مادرت زن تجاوزكار (و آلوده) نبود! « (28)

و (مريم) به سوى آن (عيسى) اشاره كرد؛ گفتند:» چگونه با كسى كه به صورت كودكى در گاهواره است، سخن بگوييم؟! « (29)

(عيسى) گفت:» براستى كه من بنده خدايم؛ به من كتاب (انجيل) عطا كرده؛ و مرا پيامبر قرار داده است؛ (30)

و هر جا كه باشم مرا خجسته قرار داده؛ و تا هنگامى كه زنده ام، مرا به نماز و زكات سفارش كرده است؛ (31)

و نسبت به مادرم نيكوكار (قرار داده؛) و مرا زورگوى بدبخت قرار نداده است. (32)

و سلام (خدا) بر من باد، روزى كه متولّد شدم، و روزى كه مى ميرم، و روزى كه زنده برانگيخته خواهم شد! « (33)

اين (سرگذشت) عيسى پسر مريم است، گفتار حقّى كه در آن ترديد مى كنند. (34)

هرگز براى خدا شايسته نيست كه فرزندى برگيرد او منزّه است؛ هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى گويد:» باش «پس (فوراً موجود) مى شود. (35)

» و در حقيقت خدا پروردگارِ من و پروردگار شماست؛ پس او را بپرستيد؛ كه اين راهى راست است. « (36)

و [لى حزب هايى از ميان آن (مسيحي) ان اختلاف كردند؛ پس واى به حال كسانى كه كفر ورزيدند، از حضور روز بزرگِ (رستاخيز)! (37)

روزى كه نزد ما مى آيند، چقدر شنوا و بينايند! ليكن ستمكاران امروز در گمراهى آشكارى هستند. (38)

ترجمه قرآن، ص: 308

آنان را به روز حسرت هشدار ده، هنگامى كه [همه چيز انجام شود؛ در حالى كه آنان در غفلتند و آنان ايمان نمى آورند. (39)

در واقع ما، زمين و هر كس كه بر آن است را به ارث مى بريم؛ و فقط به سوى ما باز گردانده

مى شوند. (40)

و در كتاب (قرآن) ابراهيم را ياد كن، كه او بسيار راستگو و پيامبر بود. (41)

هنگامى كه به پدر (مادرش يا عموي) ش گفت:» اى پدر [م ! چرا چيزى را مى پرستى كه نمى شنود، و نمى بيند، و هيچ چيزى را از تو دفع نمى كند؟! (42)

اى پدر [م ! براستى من از دانش (الهى) چيزى برايم آمده كه براى تو نيامده است؛ پس مرا پيروى كن، تا تو را به راهى درست راهنمايى كنم. (43)

اى پدر [م ! شيطان را مپرست؛ چرا كه شيطان نسبت به (خداى) گسترده مهر، عصيانگر بود. (44)

اى پدر [م ! در حقيقت من مى ترسم كه عذابى از (خداى) گسترده مهر به تو رسد، پس ملحق به شيطان شوى. « (45)

(آزر) گفت:» آيا تو از معبودهاى من روى بر مى تابى؟! اى ابراهيم، اگر (به اين كار) پايان ندهى، حتماً تو را سنگسار مى كنم؛ و براى مدّتى طولانى از من دور شو! « (46)

(ابراهيم) گفت:» سلام بر تو باد، بزودى از پروردگارم براى تو طلب آمرزش مى كنم؛ چرا كه او نسبت به من نيكوكارى مهرورز است؛ (47)

و از شما، و آنچه غير از خدا مى خوانيد، كناره گيرى مى كنم؛ و پروردگارم را مى خوانم؛ اميد است كه در خواندنِ پروردگارم در (زحمت و) بدبختى نباشم. « (48)

و هنگامى كه از آنان و آنچه غير از خدا مى پرستيدند كناره گيرى كرد، اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم؛ در حالى كه هر يك را پيامبرى قرار داديم؛ (49)

و از رحمت خود به آنان بخشيديم؛ و براى آنان در زبان (جهانيان مقامى) راستين (و آوازه اى) بلند قرار داديم. (50)

و در كتاب (قرآن) موسى را ياد كن، كه او خالص شده

بود و (نيز) فرستاده اى والا [مقام بود. (51)

ترجمه قرآن، ص: 309

و او را از طرف راست (كوه) طور ندا داديم، و رازگويان او را (به خود) نزديك ساختيم. (52)

و از رحمت خود، برادرش هارون را، در حالى كه پيامبر بود، به او بخشيديم. (53)

و در كتاب (قرآن) اسماعيل را ياد كن، كه او راست وعده بود و (نيز) فرستاده اى والا [مقام بود؛ (54)

و همواره خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد؛ و در نزد پروردگارش مورد رضايت بود. (55)

و در كتاب (قرآن) ادريس را ياد كن، كه او بسيار راستگو [و] پيامبر بود؛ (56)

و او را به جايگاه والايى بالا برديم. (57)

آنان كسانى هستند كه خدا به ايشان نعمت داده است، در حالى كه از پيامبرانِ از نسل آدم، و از كسانى كه با نوح (بر كشتى) سوار كرديم، و از نسل ابراهيم و اسرائيل (يعقوب)، و از كسانى كه راهنمايى كرديم و برگزيديم (بودند.) هنگامى كه آيات (خداى) گسترده مهر بر آنان خوانده مى شد، سجده كنان و گريان (به زمين) در مى افتادند. (58)

و بعد از آنان، فرزندان (ناشايستى) جانشين شدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند؛ و در آينده (عذاب) گمراهى (خود) را ملاقات خواهند كرد؛ (59)

مگر كسانى كه توبه كنند، و ايمان آورند، و [كار] شايسته انجام دهند؛ پس اينان داخل بهشت مى شوند، و هيچ ستمى بر آنان نخواهد شد. (60)

بوستانهاى (ويژه بهشتِ) ماندگار، كه (خداى) گسترده مهر به بندگانش ناديده و ناپيدا وعده داده است، چرا كه حتماً وعده او انجام شدنى است. (61)

در آن جا هيچ (سخن) بيهوده اى نمى شنوند؛ (و گفتارشان) جز سلام (نيست.) و در آنجا

صبحگاهان و عصرگاهان،» روزىِ «آنان، برايشان (آماده) است. (62)

اين بهشتى است كه به هر كس از بندگان ما كه خودنگهدار (و پارسا) باشد، به ارث مى دهيم. (63)

و (جبرئيل گفت:) جز به فرمان پروردگارت، فرود نمى آييم؛ آنچه پيش روى ما، و آنچه پشتِ سرِ ما، و آنچه ميان اين دو مى باشد، فقط از آنِ اوست؛ و پروردگارت فراموشكار نيست. (64)

ترجمه قرآن، ص: 310

(همان) پروردگار آسمان ها و زمين، و آنچه ميان آن دوست. پس او را بپرست، و در پرستش او شكيبايى ورز. آيا براى او همنام (و همانندى) مى شناسى؟! (65)

و انسان مى گويد:» آيا هنگامى كه بميرم، براستى در آينده (از قبر) زنده بيرون آورده مى شوم؟! « (66)

و آيا انسان به ياد نمى آورد كه ما پيش از اين، او را آفريديم در حالى كه هيچ چيزى نبود؟! (67)

و سوگند به پروردگارت كه حتماً آنان و شيطان ها را گردآورى مى كنيم؛ سپس قطعاً آنان را، از پاى در آمده، گرداگرد جهنّم حاضر مى سازيم! (68)

سپس از هر گروهى، هر كدام را كه بر (خداى) گسترده مهر سركش تر بوده اند، حتماً جدا مى كنيم. (69)

سپس ما حتماً داناتريم، به كسانى كه آنان براى ورود به آن (جهنّم) سزاوارترند. (70)

و هيچ (كس) از شما نيست مگر اينكه در آن (جهنّم) وارد مى شود؛ (اين حكم) حتمى است كه براى پروردگارت پايان يافته است؛ (71)

سپس كسانى را كه خودنگهدارى (و پارسايى) كردند نجات مى بخشيم، و ستمكاران را، از پاى در آمده، در آن (دوزخ) وا مى گذاريم. (72)

و هنگامى كه آيات ما، در حالى كه روشن است، بر آنان خوانده مى شود، كسانى كه كفر ورزيدند، به كسانى كه ايمان آوردند، مى گويند:» كدام يك از (ما) دو دسته جايگاهش

بهتر، و (بخشش و) محفلش نيكوتر است؟! « (73)

و چه بسيار گروه هايى را پيش از آنان هلاك كرديم كه آنان از نظر اثاث و ظاهر نيكوتر بودند. (74)

(اى پيامبر) بگو:» هر كس كه در گمراهى باشد، پس بايد (خداى) گسترده مهر كاملًا به او كمك (و مهلت) دهد، تا هنگامى كه آنچه را وعده داده شده اند، يا عذاب و يا ساعت (رستاخيز) را، ببينند؛ پس بزودى خواهند دانست چه كسى جايگاهش بدتر، و لشكر [ش ناتوان تر است! « (75)

و خدا بر هدايت كسانى كه ره يافته اند، مى افزايد؛ و (كارهاى) ماندگار شايسته در نزد پروردگارت پاداشى بهتر و فرجامى نيكوتر دارد. (76)

ترجمه قرآن، ص: 311

و آيا ملاحظه كردى كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد، و گفت:» حتماً مال و فرزند (فراوان) به من داده خواهد شد «؟! (77)

آيا از پنهان (جهان) اطلاع يافته، يا از جانب (خداى) گسترده مهر، پيمانى گرفته است؟! (78)

هرگز چنين نيست، بزودى آنچه را مى گويد، مى نويسيم و به عذاب او كاملًا كمك مى كنيم (و پى در پى مى افزاييم.) (79)

و آنچه را (از اموال و فرزندان) مى گويد، از او به ارث مى بريم، و به تنهايى نزد ما خواهد آمد. (80)

و (كافران) غير از خدا، معبودانى را برگزيدند تا [مايه عزّتشان باشند. (81)

هرگز چنين نيست، بزودى (معبودان) پرستش آنان را انكار خواهند كرد، و (دشمنى) بر ضد آنان مى شوند. (82)

آيا اطلاع نيافتى كه ما شيطان ها را به سوى كافران فرستاديم در حالى كه آنان را شديداً تحريك مى كنند؟ (83)

پس در باره آنان شتاب مكن؛ جز اين نيست كه (اعمال و لحظات عمر) آنان را كاملًا شمارش مى كنيم. (84)

(ياد كن) روزى را كه پارسايان

(خود نگهدار) را دسته جمعى [و با احترام به سوى (خداى) گسترده مهر گردآورى مى كنيم. (85)

و خلافكاران را به سوى جهنّم تشنه كامان مى رانيم. (86)

صاحب شفاعت نمى باشند، جز كسانى كه از جانب (خداى) گسترده مهر، پيمانى گرفته اند. (87)

و گفتند:» (خداى) گسترده مهر فرزندى براى خود برگرفت. « (88)

واقعاً چيز زشت وحشتناكى (بر زبان) آورديد! (89)

نزديك است از اين (سخن) آسمان ها بشكافند، و زمين شكافته شود، و كوه ها بشدّت فرو ريزند؛ (90)

(بخاطر) اينكه براى (خداى) گسترده مهر فرزندى خواندند! (91)

و براى (خداى) گسترده مهر سزاوار نيست كه فرزندى گزيند! (92)

هيچ كس در آسمان ها و زمين نيست، مگر اينكه بنده وار به سوى (خداى) گسترده مهر آيد. (93)

بيقين آنان را حساب كرده و كاملًا آنان را شمارش نموده است. (94)

و همه آنان روز رستاخيز، به تنهايى نزد او مى آيند. (95)

ترجمه قرآن، ص: 312

مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، بزودى (خداى) گسترده مهر، براى آنان محبّتى (در دل ها) قرار مى دهد. (96)

و فقط آن [قرآن را بر زبان تو آسان ساختيم تا پارسايان (خود نگهدار) را بوسيله آن مژده دهى، و گروه دشمنان سرسخت را بدان هشدار دهى. (97)

و چه بسيار گروه هايى را كه پيش از آنان هلاك كرديم؛ آيا هيچ كس از ايشان را احساس مى كنى؟! يا صداى آهسته اى از آنان مى شنوى؟! (98)

20- سورة طه

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

طا، ها. (1)

قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا به زحمت افتى. (2)

جز بخاطر اينكه براى كسى كه (از مجازات) مى هراسد، ياد آورى باشد. (3)

(قرآن) از سوى كسى فرود آمده، كه زمين و آسمان هاى بلند را آفريده است. (4)

(خداى) گسترده مهر بر تخت (جهاندارى و تدبير هستى) تسلط يافت. (5)

آنچه در آسمان ها، و آنچه

در زمين، و آنچه ميان آن دو، و آنچه در زير خاك است، فقط از آنِ اوست. (6)

و اگر بلند سخن گويى (يا مخفى كنى)، پس در حقيقت او راز و پنهان تر (از آن) را مى داند. (7)

خداست كه هيچ معبودى جز او نيست؛ نام هاى نيكو فقط از آنِ اوست. (8)

و آيا خبر موسى به تو رسيده است؟ (9)

هنگامى كه آتشى را مشاهده كرد، و به خانواده اش گفت:» درنگ كنيد [چرا] كه من آتشى ديدم؛ تا شايد من شعله اى از آن براى شما بياورم؛ يا بر (اثر) آتش رهنمودى بيابم. « (10)

و هنگامى كه نزد آن (آتش) آمد، ندا داده شد:» اى موسى! (11)

براستى من خود پروردگارِ توام؛ پس كفش هايت را بيرون آر، [چرا] كه تو در سرزمين مقدَّس» طُوى «هستى! (12)

ترجمه قرآن، ص: 313

و من تو را برگزيدم؛ پس به آنچه وحى مى شود، گوش فرا ده. (13)

در حقيقت من، خودِ خدا هستم؛ هيچ معبودى جز من نيست؛ پس مرا بپرست، و نماز را براى ياد من، به پا دار. (14)

بدرستى كه ساعت (رستاخيز) آمدنى است؛ نزديك است (كه بخواهم) آن را پنهان كنم، تا هر شخصى بخاطر كوشش (خود) جزا داده شود. (15)

پس هرگز كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس هاى خويش پيروى مى كند، تو را از آن باز ندارد؛ كه هلاك مى شوى! (16)

و آن چيست در دست راست تو، اى موسى؟! « (17)

گفت:» اين عصاى من است؛ كه بر آن تكيه مى كنم، و با آن (برگ درختان را) بر گوسفندانم فرو مى آورم؛ و در آن (عصا) براى من نيازهاى ديگرى (نيز) هست. « (18)

(خدا) فرمود:» اى موسى! آن را بيفكن. « (19)

و

(موسى) آن (عصا) را افكند، و بناگاه آن مارى (اژدهاگونه) شد كه به جُنب و جوش افتاد. (20)

(خدا) فرمود:» آن را بگير و مَترس! بزودى آن را به حالت نخستينش باز مى گردانيم. (21)

و دستت را به پهلويت بگذار، تا سفيدگونه بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ در حالى كه نشانه (معجزه آساى) ديگرى است! (22)

تا از نشانه هاى (معجزه آساى) بزرگ تر خويش، به تو بنمايانيم. (23)

به سوى فرعون برو، كه او طُغيان كرده است. « (24)

(موسى) گفت:» پروردگارا! سينه ام را برايم بگشا؛ (25)

و كارم را برايم آسان گردان؛ (26)

و گره از زبانم بگشاى؛ (27)

تا سخن مرا به طور عميق بفهمند. (28)

و وزيرى از خاندانم براى من قرار ده، (29)

(همان) برادرم هارون را. (30)

با او پشتوانه ام را محكم كن؛ (31)

و او را در كارم شريك ساز؛ (32)

تا تو را بسيار تسبيح گوييم؛ (33)

و تو را بسيار ياد كنيم؛ (34)

كه تو به (حال) ما بينا هستى. « (35)

(خدا) فرمود:» اى موسى بيقين خواسته ات، به تو داده شد. (36)

و يقيناً بار ديگرى (نيز) بر تو منّت نهاديم (و نعمت بزرگى بخشيديم،) (37)

ترجمه قرآن، ص: 314

هنگامى كه به مادرت آنچه را الهام شدنى بود، الهام كرديم؛ (38)

كه:» او را در صندوقى بيفكن، و آن را به دريا بينداز، و بايد دريا آن را به ساحل افكند، تا دشمن من و دشمن او، آن را برگيرد. «و بر تو محبتى از جانب خود افكندم (تا به تو لطف كنند؛) و تا زير نظر من با زيركى، ساخته (و پرورده) شوى. (39)

هنگامى كه خواهرت (در نزديكى كاخ فرعون) راه مى رفت و مى گفت:» آيا شما را به كسى راهنمايى كنم، كه سرپرستى آن (كودك) را

عهده دار شود؟! «پس تو را به سوى مادرت باز گردانديم، تا چشمش روشن شود؛ و غمگين نگردد. و تو شخصى (از فرعونيان) را كُشتى؛ و [لى تو را از اندوه نجات داديم، و بارها تو را آزموديم. و ساليانى در ميان مردم» مَدْيَن «درنگ نمودى، سپس اى موسى در (زمان) مقدّر آمدى. (40)

و تو را براى خودم ساختم (و با مهارت پرورش دادم). (41)

(اكنون) تو و برادرت با نشانه هاى (معجزه آساى) من، برويد و در ياد كردن من سستى نكنيد. (42)

به سوى فرعون برويد، كه او طغيان كرده است. (43)

و [لى با او سخنى نرم بگوييد؛ تا شايد او متذكّر شود، يا بهراسد. (44)

(موسى و هارون) گفتند:» [اى پروردگار ما! در حقيقت ما مى ترسيم كه بر ما پيشدستى كند، يا اينكه طغيان نمايد. « (45)

(خدا) فرمود:» نترسيد [چرا] كه من با شما هستم؛ در حالى كه مى شنوم و مى بينم. (46)

پس به سراغ او برويد و بگوييد: در واقع ما فرستادگان پروردگار توايم؛ پس بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را با ما بفرست، و آنان را عذاب مكن؛ بيقين با نشانه اى (معجزه آسا) از جانب پروردگارت به سوى تو آمديم، و سلام بر كسى كه از هدايت پيروى كند. (47)

در حقيقت ما به سويمان وحى شده كه: عذاب بر كسى است كه (آيات الهى را) دروغ انگارد و روى برتابد. « (48)

(فرعون) گفت:» اى موسى، پس پروردگار شما كيست؟ « (49)

گفت:» پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى، آفرينشى (در خور) او عطا كرده؛ سپس راهنمايى نموده است. « (50)

(فرعون) گفت:» پس حال گروه ها (و نسل ها) ى نخستين چيست؟! « (51)

ترجمه قرآن، ص: 315

(موسى)

گفت:» علم آن در كتابى، نزد پروردگارم است؛ پروردگارم گمراه نمى شود و فراموش نمى كند. « (52)

(همان) كسى كه زمين را براى شما بسترى (براى استراحت) قرار داد؛ و براى شما راه هايى در آن پديد آورد؛ و از آسمان، آبى را فرو فرستاد و بدان انواع (جفت هاى) گوناگون گياهان را برآورديم. (53)

بخوريد؛ و دام هايتان را بچرانيد؛ مسلّماً در آن (ها) نشانه هايى براى صاحبان انديشه است. (54)

شما را از آن (زمين) آفريديم؛ و شما را در آن باز مى گردانيم؛ و بار ديگر (در قيامت) شما را از آن بيرون مى آوريم. (55)

و بيقين تمام نشانه هاى (معجزه آساى) خود را به او نمايانديم، و [لى تكذيب كرد و سر باز زد. (56)

(فرعون) گفت:» اى موسى! آيا به سوى ما آمده اى تا با سحر خود، ما را از سرزمينمان بيرون كنى؟! (57)

و قطعاً (هم) سحرى همانند آن براى تو خواهيم آورد! پس وعده گاهى (در) مكانى يكسان، بين ما و بين خود قرار ده كه ما و تو از آن تخلّف نكنيم. « (58)

(موسى) گفت:» وعده گاه شما روز آرايش (عيد) باشد؛ و (روزى) كه مردم نيمروز گردآورى شوند. « (59)

و فرعون (از آن مجلس) روى برتافت و نقشه (ها) يش را جمع كرد؛ سپس آمد. (60)

موسى به آن (ساحر) ان گفت:» واى بر شما! دروغ بر خدا نبنديد، كه شما را با عذابى ريشه كن مى سازد؛ و بيقين كسى كه [بر خدا دروغ بست، نوميد گشت. « (61)

و (ساحران) در مورد كارشان بين خود به نزاع برخاستند؛ و رازگويى (خود) را پنهان مى داشتند. (62)

(فرعونيان) گفتند:» مسلماً اين دو، ساحرانى هستند كه مى خواهند با سحرشان شما را از سرزمينتان بيرون

كنند و مذهب نمونه شما را از بين ببرند. (63)

پس نقشه (ها) يتان را جمع آورى كنيد، سپس در صفى (واحد به ميدان) آييد، و بيقين امروز كسى كه برتر شود، رستگار (و پيروز) شده است. « (64)

ترجمه قرآن، ص: 316

(ساحران) گفتند:» اى موسى! يا اينكه (تو اول عصايت را) مى افكنى، و يا اينكه (ما) نخستين كسى باشيم كه مى اندازيم؟! « (65)

(موسى) گفت:» بلكه (شما) بيفكنيد. «و ناگهان ريسمان هايشان و عصاهاى آنان بر اثر سحرشان در خيال او (چنان) مى نمود، كه آنها در جنب وجوشند! (66)

و موسى در دل خود ترسى احساس كرد (كه مبادا مردم گمراه شوند.) (67)

گفتيم:» نترس، كه تنها تو برترى. (68)

و آنچه را در دست راستت هست بيفكن، تا آنچه را با زيركى ساخته اند به سرعت ببلعد؛ در حقيقت آنچه را بازيركى ساخته اند، نيرنگ جادوگر است؛ و ساحر هر كجا آيد رستگار (و پيروز) نخواهد شد. « (69)

(عصاى موسى افسون ها را بلعيد،) و ساحران سجده كنان (به زمين) در افتاده، گفتند:» ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم. « (70)

(فرعون) گفت:» [آيا] پيش از آنكه به شما رخصت دهم به او ايمان آورديد؟! قطعاً او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است؛ پس حتماً دستانتان و پاهايتان را بر خلاف (يكديگر) قطع مى كنم؛ و قطعاً شما را بر تنه هاى درختان خرما به دار مى آويزم؛ و حتماً خواهيد دانست كه عذاب كدام يك از ما شديدتر و پايدارتر است! « (71)

(ساحران) گفتند:» تو را بر دليل هاى روشن (معجزه آسا) كه براى ما آمده و كسى كه ما را آفريده، بر نمى گزينيم (و ترجيح نمى دهيم.) پس بر اساس آنچه تو داورى مى كنى، حكم نما، [چرا

كه تنها، در اين زندگى پست (دنيا) حكم مى رانى. (72)

در حقيقت ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا خطاهاى ما و آنچه را از سحر، كه بر آن وادارمان كردى، بر ما بيامرزد؛ و خدا بهتر و پايدارتر است. « (73)

كه هر كس خلافكار به محضر پروردگارش آيد، پس در واقع جهنّم براى اوست؛ در حالى كه در آنجا نه مى ميرد و نه (در خوشى) زنده مى ماند. (74)

و هر كس به محضر او آيد، در حالى كه مؤمن است [و كارهاى شايسته انجام داده باشد، پس آنان، رتبه هاى عالى براى شان (آماده) است. (75)

(همان) بوستان هاى (ويژه بهشتِ) ماندگار، كه نهرها از زير [درختان ش روان است، در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ و اين پاداش كسى است كه پاك شود (و رشد نمايد). (76)

ترجمه قرآن، ص: 317

و در حقيقت به موسى وحى كرديم كه:» بندگانم را (از مصر) شبانه حركت ده؛ و براى آنان راهى خشك در دريا بزن؛ در حالى كه از تعقيب (فرعونيان) نمى ترسى و (از غرق شدن نيز) نمى هراسى. « (77)

و فرعون با لشكريانش آنان را دنبال كردند، و دريا آنان را فرا گرفت؛ با آنچنان (امواجى كه) آنها را پوشانيد. (78)

و فرعون قومش را گمراه كرد؛ و راهنمايى نكرد. (79)

اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) بيقين شما را از (چنگ) دشمنتان نجات بخشيديم؛ و در طرف راست (كوه) طور، با شما وعده گذاشتيم، و خوراكى [عسل مانند،] و مرغانى [بلدرچين گونه بر شما فرستاديم؛ (80)

(و گفتيم:) از [خوراكى هاى پاكيزه (از) آنچه به شما روزى داده ايم، بخوريد، و در (مورد) آن طغيان مَكنيد، كه خشم من بر شما روا

مى شود و هر كس خشم من بر او روا شود، پس يقيناً سقوط مى كند. (81)

و قطعاً من بسيار آمرزنده هستم كسى را كه توبه كند و ايمان آورد، و [كار] شايسته انجام دهد، سپس راه يابد. (82)

اى موسى! چه چيز تو را نسبت به قومت به عجله وا داشت؟ (83)

(موسى) گفت:» آنان همانهايى هستند كه در پى منند؛ و به سوى تو شتافتم، پروردگارا، تا خشنود شوى. « (84)

(خدا) فرمود:» پس ما قطعاً قومت را بعد از تو، آزموديم و سامرى، آنان را گمراه ساخت. « (85)

و موسى خشمناك [و] اندوهگين به سوى قومش بازگشت، [و] گفت:» اى قوم [من ! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما وعده نداد؟! و آيا پيمان (جدايى من) بر شما طولانى شد، يا مى خواستيد خشمى از پروردگارتان بر شما روا شود كه با من خلف وعده كرديد؟! « (86)

گفتند:» به اختيار خود با تو خُلف وعده نكرديم، و ليكن بارهاى سنگينى از زيور قوم (فرعون) بر ما نهاده شده بود، و آنها را افكنديم. «و سامرى چنين القا كرد، (87)

ترجمه قرآن، ص: 318

و براى آنان مجسّمه گوساله اى كه صداى گاو داشت، برون آورد؛ و گفتند:» اين معبود شما، و معبود موسى است. «و فراموش كرد. (88)

و آيا نمى بينند كه (اين گوساله) هيچ پاسخى به آنان نمى دهد، و مالك هيچ سود و زيانى براى آنان نيست؟! (89)

و در حقيقت هارون، از پيش به آنان گفته بود:» اى قوم [من ! فقط بوسيله آن (گوساله) مورد آزمايش قرار گرفته ايد؛ و در واقع پروردگار شما (خداى) گسترده مهر است؛ پس، از من اطاعت كنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد. « (90)

(بنى اسرائيل) گفتند:»

پيوسته بر آن (گوساله پرستى) مى مانيم، تا موسى به سوى ما باز گردد. « (91)

(موسى) گفت:» اى هارون! هنگامى كه ديدى آنان گمراه شدند، چه چيزى تو را بازداشت، (92)

كه [از من پيروى كنى؟! و آيا دستور مرا نافرمانى كردى؟! « (93)

(هارون) گفت:» اى فرزند مادر [م ! ريش من و (موى) سرم را نگير؛ [چرا] كه هراس داشتم كه بگويى ميان بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) تفرقه انداختى، و سخن مرا مراعات نكردى. « (94)

(موسى) گفت:» اى سامرى، پس [جريان كار تو چه بود؟! « (95)

(سامرى) گفت:» به چيزى كه (آنان) بدان شناخت نداشتند، بينش يافتم؛ و مشتى از آثار فرستاده [خدا] را برگرفتم، و آن را دور افكندم، و اينچنين نفس من (اين كار را) برايم آراست. « (96)

(موسى) گفت:» پس برو، كه در واقع بهره تو در زندگى اين است كه بگويى:» هيچ تماسى (با من مگيريد!) «و در حقيقت براى تو وعده گاه (عذابى) است، كه از آن درباره تو تخلف نخواهد شد. و به معبودت كه پيوسته بر (پرستش) آن ملازم بودى، بنگر؛ قطعاً آن را مى سوزانيم سپس (ذرّاتِ) آن را كاملًا جدا كرده و در دريا پراكنده مى سازيم. (97)

معبود شما تنها خدايى است كه هيچ معبودى جز او نيست؛ علم (او) بر همه چيز گسترده است. « (98)

ترجمه قرآن، ص: 319

اينچنين از خبرهاى بزرگ آنچه كه گذشته است، براى تو حكايت مى كنيم؛ و بيقين از نزد خود، آگاه كننده اى [قرآن را به تو داديم. (99)

هر كس از آن روى گرداند، پس در حقيقت او روز رستاخيز بار سنگين (گناه) را بر دوش خواهد داشت! (100)

در حالى كه در

آن (بار گناه و عذاب) ماندگارند؛ و در روز رستاخيز بد بارى براى آنان است! (101)

(همان) روزى كه در شيپور دميده مى شود؛ و خلافكاران را در آن روز، در حالى كه (چشمانشان كور و) كبود است گردآورى مى كنيم! (102)

ميان خود آهسته مى گويند:» شما جز ده (شبانه روز در دنيا و برزخ) درنگ نكرديد! « (103)

ما به آنچه مى گويند داناتريم، هنگامى كه بهترين نمونه آنان از نظر روش، مى گويد:» جز روزى درنگ نكرديد. « (104)

و از تو در باره كوه ها پرسش مى كنند؛ پس بگو:» پروردگارم آنها را كاملًا از جا بر مى كند و پراكنده مى سازد. (105)

پس (جاى) آن (كوه ها) را رها مى سازيم در حالى كه صاف و بى گياه است. (106)

[و] در آن، هيچ كژى (و پستى) و بلندى نمى بينى. « (107)

در آن روز، (مردم) از فراخوان (حق) پيروى مى كنند در حالى كه هيچ انحرافى در آن نيست. و همه صداها بخاطر (عظمت خداى) گسترده مهر، فروتن مى شود؛ و جز صدايى آهسته نمى شنوى. (108)

در آن روز، شفاعت سودى ندارد، جز كسى كه (خداى) گسترده مهر براى او رخصت دهد، و سخنش را بپسندد. (109)

(زيرا) آنچه در پيش رويشان (در آينده) و آنچه در پشت سرشان (در گذشته) است مى داند؛ در حالى كه به او احاطه علمى ندارند. (110)

و (در رستاخيز) چهره ها براى (خداى) زنده بر پا، و بر پا دارنده، خوار و فروتن مى شود؛ و بيقين كسى كه بار ستمى بر دوش دارد، نوميد مى ماند. (111)

و هر كس برخى [كارهاى شايسته انجام دهد، در حالى كه او مؤمن باشد، پس از هيچ ستم و كاستى (پاداش) نمى ترسد. (112)

و اينگونه آن (قرآن) را در حالى كه خواندنى عربى (واضح)

است فرو فرستاديم، و در آن از [انواع تهديد، به گونه هاى مختلف بيان كرديم؛ باشد كه آنان خودنگهدار (و پارسا) شوند يا برايشان تذكّرى پديد آورد. (113)

ترجمه قرآن، ص: 320

و والاتر است خدايى كه فرمانرواى حق است. و (اى پيامبر) نسبت به (خواندن) قرآن شتاب مَورز پيش از آنكه وحى آن به سوى تو پايان پذيرد؛ و بگو:» پروردگارا! مرا دانش افزاى. « (114)

و بيقين، از پيش با آدم عهد كرديم، و [لى فراموش كرد، و در او تصميمى (استوار) نيافتيم. (115)

و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم:» براى آدم سجده كنيد. «و (همگى) سجده كردند؛ جز ابليس كه سر باز زد. (116)

و گفتيم:» اى آدم! در حقيقت اين (ابليس) دشمن تو و همسر توست؛ پس شما را از باغ بيرون نكند؛ كه به زحمت خواهى افتاد. (117)

درواقع براى تو (اين مزيت هست) كه در آنجا گرسنه نمى شوى و برهنه نمى گردى؛ (118)

و اينكه تو در آنجا تشنه نمى گردى، و آفتاب زده نمى شوى. « (119)

و شيطان او را وسوسه كرد و گفت:» اى آدم! آيا تو را به درخت ماندگار و فرمانروايى اى كه زوال نمى پذيرد، راهنمايى كنم؟! « (120)

پس آن دو از آن (درخت) خوردند، و شرمگاه هاى آنان برايشان آشكار شد، و شروع به قرار دادن برگ (هاى درختان) باغ بر خودشان كردند. و آدم پروردگارش را نافرمانى كرد، و بيراهه رفت، (و زيانكار و محروم گشت). (121)

سپس پروردگارش او را برگزيد، و توبه اش را پذيرفت، و (او را) راهنمايى كرد. (122)

(خدا) فرمود:» هر دو از آن فرو آييد، در حالى كه برخى از شما دشمن برخى [ديگر] هستيد؛ و اگر رهنمودى از طرف من

براى شما آمد پس هر كس كه از هدايت من پيروى كند، پس گمراه نمى شود و به زحمت نمى افتد. (123)

و هر كس از ياد من روى گرداند، پس حتماً زندگى (سخت و) تنگى براى اوست؛ و او را روز رستاخيز نابينا گرد مى آوريم. « (124)

گويد:» پروردگارا! چرا مرا نابينا گرد آوردى؟! در حالى كه يقيناً بينا بودم! « (125)

ترجمه قرآن، ص: 321

(خدا مى) فرمايد:» اينگونه (تو را گرد مى آوريم زيرا) نشانه هاى ما به تو رسيد و آنها را به فراموشى سپردى، و همچنان امروز فراموش مى شوى. (126)

و اينگونه كسى را كه زياده روى كرده، و به نشانه هاى پروردگارش ايمان نياورده، كيفر مى دهيم؛ و حتماً عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است. « (127)

و آيا براى آنان روشن نكرد كه چه بسيار گروه هايى را پيش از آنان هلاك كرديم در حالى كه (اين كافران) در خانه هاى آنان راه مى روند؟! مسلماً در آن [ها] نشانه هايى براى صاحبان انديشه است. (128)

و اگر نبود سخن (سنت گونه) اى كه از طرف پروردگارت از پيش مقرر شده بود و سرآمد معين (و حتمى عمر شما)، حتماً (عذاب آنان) لازم مى شد. (129)

پس بر آنچه مى گويند، شكيبا باش؛ و پيش از طلوع خورشيد، و قبل از غروب آن، با ستايش پروردگارت تسبيح گوى؛ و بخشى از شبانگاهان و اطراف روز تسبيح گوى؛ باشد كه خشنود شوى. (130)

و هرگز چشمانت را خيره مكن به آنچه كه گروه هايى از ايشان را بدان بهره مند كرديم؛ در حالى كه شكوفه هاى زندگى پست (دنيا) است؛ تا آنان را در آن بيازماييم؛ و روزىِ پروردگارت بهتر و پايدارتر است. (131)

و خاندانت را به نماز فرمان ده؛ و بر [انجام

آن شكيبايى ورز؛ از تو هيچ روزى نمى خواهيم؛ (چرا كه) ما به تو روزى مى دهيم؛ و فرجام (نيك) براى (صاحبان) پارسايى (و خود نگهدارى) است. (132)

و (مخالفان) گفتند:» چرا (پيامبر) نشانه اى (معجزه آسا) از طرف پروردگارش براى ما نمى آورد؟! «و (بگو:) آيا دليل روشنِ آنچه در كتاب هاى نخستين بوده، براى آنان نيامده است؟! (133)

و اگر (بر فرض) ما آنان را پيش از آن (فرستادن قرآن و پيامبر) با عذابى هلاك مى كرديم، حتماً (در قيامت) مى گفتند:» [اى پروردگار ما! چرا فرستاده اى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار شويم و رسوا گرديم، از آيات تو پيروى كنيم؟! « (134)

بگو:» همه منتظريم، پس انتظار بكشيد كه بزودى خواهيد دانست چه كسى اهل راه درست است، و چه كسى راهنمايى شده است! « (135)

ترجمه قرآن، ص: 322

21- سورة الأنبياء

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

براى مردم، (زمانِ) حسابشان بسى نزديك شد، در حالى كه آنان در غفلت، رويگردانند! (1)

هيچ يادآورىِ نوينى از طرف پروردگارشان براى آنان نمى آيد، مگر در حالى كه آنان بازى مى كنند بدان گوش فرا مى دهند؛ (2)

در حالى كه دل هايشان سرگرم (چيز ديگر) است. و كسانى كه ستم نمودند، رازگويى شان را پنهان كردند (و گفتند:) آيا اين (پيامبر) جز بشرى همانند شماست؟! و آيا به سراغ سِحر مى رويد، در حالى كه شما مى بينيد؟! (3)

(پيامبر) گفت:» (هر) سخن را كه در آسمان و زمين (باشد) پروردگارم مى داند؛ و او شنوا [و] داناست. « (4)

بلكه (مشركان) گفتند:» (اين قرآن) يك دسته خواب هاى پريشان است؛ بلكه آن را [به دروغ به خدا] نسبت داده است، بلكه او شاعر است؛ پس بايد نشانه اى (معجزه آسا) براى ما بياورد؛ همان گونه كه

پيشينيان (از پيامبران با معجزه) فرستاده شدند. « (5)

پيش از آن (مشرك) ان هيچ آبادى كه (مردم) آن را هلاك كرديم، ايمان نياوردند؛ پس آيا اينان ايمان مى آورند؟! (6)

و پيش از تو، جز مردانى كه به سوى آنان وحى مى كرديم، نفرستاديم. پس اگر نمى دانيد، از آگاهان بپرسيد. (7)

و آن (پيامبر) ان را پيكرهايى كه غذا نمى خورند قرار نداديم؛ و ماندگار (هم) نبودند. (8)

سپس وعده (عذاب) آنان را راست گردانيديم، و آنان و كسى را كه (شايسته دانستيم و) خواستيم نجات بخشيديم؛ و اسرافكاران را هلاك نموديم. (9)

بيقين به سوى شما كتابى فرو فرستاديم، كه در آن (وسيله) تذكّر شماست؛ پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (10)

ترجمه قرآن، ص: 323

و چه بسيار آبادى را كه (مردمش) ستمكار بودند، در هم شكستيم؛ و بعد از آنها، قوم ديگرى پديد آورديم. (11)

و هنگامى كه سختى (عذاب) ما را احساس كردند، ناگهان آنان از (ترس) آن پا به فرار گذاشتند. (12)

(گفتيم:) پا به فرار مَگذاريد؛ و به سوى آنچه در آن كامرانى يافتيد، و خانه هايتان باز گرديد! تا شايد شما مورد سؤال قرار گيريد! (13)

گفتند:» اى واى بر ما! بيقين ما ستمكار بوديم. « (14)

و پيوسته اين، ندايشان بود، تا آنان را درو شده اى خاموش (و بى جان) گردانيديم. (15)

و آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آن دوست به بازيچه نيافريديم. (16)

اگر (بر فرض) مى خواستيم كه سرگرمى اى برگزينيم، حتماً آن را از نزد خود بر مى گزيديم؛ اگر (اين كار را) انجام مى داديم. (17)

بلكه حق را بر باطل مى افكنيم و آن را فرو مى شكند پس ناگهان آن را نابود مى سازد؛ و [لى واى بر شما از آنچه (در باره خدا

و پيامبر) وصف مى كنيد! (18)

و كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند، فقط از آن اويند؛ و كسانى (از فرشتگان) كه نزد او هستند، از پرستش وى تكبّر نمى ورزند و درمانده نمى شوند. (19)

(او را) در شب و روز به پاكى مى ستايند؛ در حالى كه سست نمى گردند. (20)

آيا معبودانى از زمين بر گرفتند كه آنان (مردگان را) زنده مى كنند؟! (21)

اگر (بر فرض) در آن دو (آسمان و زمين،) معبودانى جز خدا بودند، حتماً (آسمان و زمين) تباه مى شدند. پس خدا، پروردگار تخت (جهاندارى و تدبير هستى) منزّه است، از آنچه (او را) وصف مى كنند. (22)

(خدا) از آنچه انجام مى دهد بازخواست نمى شود؛ در حالى كه آنان بازخواست مى شوند. (23)

(بلكه) آيا معبودانى جز او برگزيدند؟! بگو:» دليل روشنتان را بياوريد. اين است يادمان كسانى كه با من هستند و يادمان كسانى كه پيش از من بوده اند. «بلكه اكثر آن (مشرك) ان حق را نمى شناسند؛ و از اين رو آنان رويگردانند. (24)

ترجمه قرآن، ص: 324

و پيش از تو هيچ فرستاده اى را نفرستاديم جز اينكه به سوى او وحى كرديم كه در حقيقت:» هيچ معبودى جز من نيست؛ پس [مرا] پرستش كنيد. « (25)

و (مشركان) گفتند:» (خداى) گسترده مهر، فرزندى (از فرشتگان) برگزيده است «. او منزّه است؛ بلكه (فرشتگان) بندگانِ گرامى داشته شده اند؛ (26)

كه در سخن بر او پيشى نمى گيرند؛ و آنان به فرمان او عمل مى كنند؛ (27)

(زيرا) آنچه در پيش رويشان (در آينده) و آنچه در پشت سرشان (در گذشته) است مى داند؛ و (فرشتگان) جز براى كسى كه (خدا از او) خشنود باشد، شفاعت نمى كنند؛ و آنان از هراس او بيمناكند. (28)

و هر كس از آن (فرشتگ) ان بگويد:» در

حقيقت من معبودى جز او هستم. «پس او را جهنّم كيفرش مى دهيم. اينچنين ستمكاران را كيفر مى دهيم. (29)

آيا كسانى كه كفر ورزيدند اطلاع نيافتند كه آسمان ها و زمين پيوسته بودند، و آن دو را گشوديم؛ و هر چيز زنده اى را از آب قرار داديم؟! پس آيا ايمان نمى آورند؟! (30)

و در زمين، [كوه هاى استوارى قرار داديم، [مبادا] كه آنان را بلرزاند؛ و در آن (كوه ها و) درّه ها، راه ها قرار داديم تا شايد آنان راهنمايى شوند. (31)

و آسمان (جوّ) را سقف محفوظى قرار داديم؛ و [لى آنان از نشانه هايش رويگردانند. (32)

و او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ در حالى كه هر يك در مدارى شناورند. (33)

و پيش از تو (نيز) براى هيچ بشرى ماندگارى (جاويدان) قرار نداديم؛ و آيا اگر (تو) بميرى، پس آنان ماندگارند؟! (34)

هر شخصى چشنده مرگ است؛ و شما را با بدى [ها] و خوبى [ها] كاملًا مى آزماييم؛ و فقط به سوى ما بازگردانده مى شويد. (35)

ترجمه قرآن، ص: 325

و كسانى كه كفر ورزيدند، هنگامى كه تو را مى بينند، جز به ريشخندت نمى گيرند؛ (و مى گويند:) آيا اين كسى است كه معبودهاى شما را (به بدى) ياد مى كند؟! در حالى كه آنان خود، ياد (خداى) گسترده مهر را منكرند. (36)

انسان از عجله آفريده شده؛ بزودى نشانه هايم را به شما مى نمايانم، پس (از من) شتاب مَخواهيد. (37)

و (كافران) مى گويند:» اگر راست گوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت است؟! « (38)

اگر (بر فرض) كسانى كه كفر ورزيدند، مى دانستند زمانى را كه نمى توانند آتش را از صورت هايشان و از پشت هايشان بازدارند؛ و آنان يارى نمى شوند. (اين اندازه درباره آمدن قيامت شتاب

نمى كردند)! (39)

بلكه (قيامت) ناگهان بر ايشان فرا رسد و مبهوتشان مى سازد! و نمى توانند آن را برگردانند و (نيز) آنان مهلت داده نمى شوند. (40)

و بيقين پيش از تو فرستادگانى ريشخند شدند، و [لى آنچه كه همواره آن را ريشخند مى كردند، كسانى از آنان را كه مسخره مى كردند فرو گرفت. (41)

بگو:» چه كسى شما را در شب و روز از (مجازات خداى) گسترده مهر حفظ مى كند؟! «ولى آنان از ياد پروردگارشان رويگردانند. (42)

آيا براى آنان معبودانى غير از ماست كه آنان را (از عذاب) باز مى دارد؟! در حالى كه توان يارى خودشان را ندارند، و آنان از طرف ما (نيز يارى و) همراهى نمى شوند. (43)

بلكه آنان و پدرانشان را (از نعمت ها) بهره مند ساختيم، تا اينكه عمرشان طولانى شد؛ و آيا نمى بينند كه ما به سراغ زمين مى آييم، در حالى كه از اطرافش آن را مى كاهيم؟! و آيا آنان پيروزند؟! (44)

ترجمه قرآن، ص: 326

بگو:» فقط بوسيله وحى شما را هشدار مى دهم! «و [لى هنگامى كه ناشنوايان، هشدار داده شوند، صدا را نمى شنوند. (45)

و اگر شمّه اى از عذاب پروردگارت به آنان برسد، قطعاً مى گويند:» اى واى بر ما! بيقين ما ستمكار بوديم. « (46)

و در روز رستاخيز ميزان هاى دادگرى را مى نهيم، و هيچ كس به (كم ترين) چيزى ستم نمى شود؛ و اگر (كردارشان) هموزن دانه اى از سپندان باشد، آن را مى آوريم؛ و حسابرسى ما كافى است. (47)

و يقيناً به موسى و هارون، جدا كننده [حق از باطل و روشنايى و يادآورى براى پارسايان (خود نگهدار) داديم. (48)

(همان) كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى هراسند، در حالى كه آنان از ساعت (رستاخيز) بيمناكند. (49)

و اين (قرآن) يادآورى خجسته است

كه آن را فروفرستاديم؛ و آيا شما آن را منكريد؟! (50)

و يقيناً پيش از [اين به ابراهيم رهنمودش را داديم؛ و به (شايستگى) او آگاه بوديم، (51)

هنگامى كه به پدر (مادرش يا عموي) ش و قومش گفت:» اين تنديس ها چيست كه شما ملازم (پرستش) آنها شده ايد؟! « (52)

گفتند:» نياكانمان را پرستش كنندگان آنها يافتيم. « (53)

(ابراهيم) گفت:» بيقين شما و نياكانتان، در گمراهى آشكارى بوديد! « (54)

(بت پرستان) گفتند:» آيا حق را براى ما آورده اى، يا تو از بازيگرانى؟! « (55)

(ابراهيم) گفت:» بلكه پروردگار شما، پروردگار آسمان ها و زمين است (همان) كسى كه آنها را شكافته [و آفريده است؛ و من از گواهان بر اين (مطلب) هستم. (56)

و به خدا سوگند، پس از آنكه پشت كرده، روى برتافتيد، قطعاً براى بتانتان نقشه مى كشم! « (57)

ترجمه قرآن، ص: 327

و آن (بت) ان را قطعه قطعه كرد، مگر بزرگشان را، تا شايد آنان به سويش بازگردند. (58)

(بت پرستان) گفتند:» چه كسى اين (كار) را با معبودهاى ما انجام داده است، قطعاً او از ستمكاران است. « (59)

(گروهى) گفتند:» شنيديم جوان پسرى كه به او ابراهيم گفته مى شود، آن (بت) ان را (به بدى) ياد مى كرد. « (60)

(بت پرستان) گفتند:» او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، تا شايد آنان گواهى دهند. « (61)

گفتند:» اى ابراهيم آيا تو اين (كار) را با معبودهاى ما انجام داده اى؟! « (62)

گفت:» بلكه همين بزرگشان آن (كار) را انجام داده است. پس اگر همواره سخن مى گويند از آن (بت) ان بپرسيد. « (63)

و به خويشتن خويش بازگشتند؛ و گفتند:» در واقع فقط شما ستمكاريد! « (64)

سپس آنان سرافكنده شدند؛ (و

با اعتراض به ابراهيم گفتند:) بيقين مى دانى كه اينها سخن نمى گويند. (65)

(ابراهيم) گفت:» پس آيا جز خدا، چيزى را مى پرستيد كه هيچ چيزى به شما سود نمى رساند، و زيانى براى شما ندارد؟! (66)

اف بر شما و بر آنچه، جز خدا، مى پرستيد! و آيا خردورزى نمى كنيد؟! « (67)

(بت پرستان) گفتند:» اگر مى خواهيد كارى انجام دهيد، او را بسوزانيد و معبودهايتان را يارى كنيد. « (68)

گفتيم:» اى آتش! بر ابراهيم سرد و سلامت باش. « (69)

و خواستند براى او نقشه اى بكشند (و نابودش كنند)، و [لى آنان را زيانكارترين (مردم) قرار داديم. (70)

و او و لوط را به سوى سرزمينى نجات داديم، كه براى جهانيان در آن بركت نهاديم. (71)

و اسحاق، و يعقوب را (به عنوان نعمتى) افزون به وى بخشيديم؛ و همه را شايسته قرار داديم. (72)

ترجمه قرآن، ص: 328

و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) رهنمون مى شوند؛ و انجام نيكى ها و بر پاداشتن نماز و پرداخت زكات را به آنان وحى كرديم؛ و فقط پرستش كننده ما بودند. (73)

و به لوط حكم و علم داديم؛ و او را از آبادى كه همواره (مردمش كارهاى) پليد انجام مى دادند، نجات داديم؛ [چرا] كه آنان گروهى بد [كار و] نافرمانبردار بودند. (74)

و او را در رحمت خود وارد كرديم؛ [چرا] كه او از شايستگان است. (75)

و (ياد كن) نوح را هنگامى كه پيش از (آنان) ندا داد؛ و (دعاى) او را پذيرفتيم و، وى و خانواده اش را از اندوه بزرگ نجات داديم؛ (76)

و او را در برابر كسانى كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، يارى داديم؛ [چرا] كه آنان گروه بدى بودند؛ پس

همه آنان را غرق كرديم. (77)

و (ياد كن) داود و سليمان را هنگامى كه درباره كشتزارى داورى كردند، آنگاه كه گوسفندانِ مردم، [بدون چوپان شبانگاه در آن چريده [و آن را تباه كرده بودند، و (ما) بر داورى آنان گواه بوديم. (78)

و آن (داورى) را به سليمان فهمانديم؛ و به هر كدام حكم و علم داديم؛ و كوه ها و پرندگان را به همراه داود رام ساختيم در حالى كه (با او) تسبيح مى گفتند؛ و (ما) كننده (اين كار) بوديم. (79)

و صنعت زره (سازى) را بخاطر شما به آن (داود) آموزش داديم، تا شما را از سختى (و آسيب جنگ هاي) تان حفظ كند؛ پس آيا شما سپاسگزاريد؟! (80)

و براى سليمان تندباد را [رام ساختيم؛] در حالى كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاديم روان مى شد؛ و (ما) به هر چيزى دانا بوديم. (81)

ترجمه قرآن، ص: 329

و از شيطان ها كسانى برايش غواصى مى كردند؛ و كارى غير از آن (نيز) انجام مى دادند؛ و آنها را (از سركشى) حفظ مى كرديم. (82)

و (ياد كن) ايّوب را هنگامى كه پروردگارش را ندا در داد كه:» به من زيان (و رنج) رسيده، در حالى كه تو مهرورزترينِ مهرورزانى. « (83)

و (دعاى) او را پذيرفتيم؛ و آنچه از (رنج و) زيان بر او بود، بر طرف ساختيم؛ و خانواده اش و همانندشان را همراه آنان به وى [باز] داديم؛ تا رحمتى از جانب ما و يادمانى براى پرستش كنندگان باشد. (84)

و (ياد كن) اسماعيل و ادريس و ذو الكِفل را در حالى كه همه از شكيبايان بودند؛ (85)

و آنان را در رحمت خود وارد ساختيم؛ [چرا]

كه آنان از شايستگان بودند. (86)

و (ياد كن) ذو النُون [يونس را هنگامى كه خشمناك (از ميان قوم خود) رفت، و يقين كرد كه بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ و [لى در تاريكى ها ندا در داد كه:» هيچ معبودى جز تو نيست؛ منزّهى تو! در حقيقت من از ستمكاران بودم. « (87)

و (دعاى) او را پذيرفتيم؛ و او را از اندوه نجات داديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مى دهيم. (88)

و (ياد كن) زكريا را هنگامى كه پروردگارش را ندا در داد:» پروردگارا، مرا تنها وامگذار (و فرزندى به من عطا كن!) و تو بهترين وارثانى. « (89)

و (دعاى) او را اجابت كرديم، و به او يحيى را بخشيديم و همسرش را براى او شايسته (باردارى) گردانيديم؛ [چرا] كه آنان در (انجام) نيكى ها، پيوسته بر همديگر پيشى مى گرفتند؛ و ما را مشتاقانه و ترسان مى خواندند؛ و براى ما فروتن بودند! (90)

ترجمه قرآن، ص: 330

و (ياد كن) آن (مريم را) كه دامان (عفّت) ش را حفظ كرد، و از روح خويش در او دميديم؛ و او و پسرش را نشانه اى (معجزه آسا) براى جهانيان قرار داديم. (91)

براستى كه اين (روش پيامبران) آيين شماست، در حالى كه آيين يگانه اى است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس [مرا] پرستش كنيد. (92)

و (گروهى) كار (دين) شان را در ميان خود گسستند؛ (ولى) همه فقط به سوىِ ما باز مى گردند. (93)

و هر كس برخى [كارهاى شايسته را انجام دهد، در حالى كه او مؤمن باشد، پس براى كوشش او هيچ ناسپاسى نخواهد بود؛ و در حقيقت ما تنها نويسندگان (كارهاى) او هستيم. (94)

و بر (مردمِ) آبادى كه هلاكشان

ساختيم، ممنوع است كه آنان (به دنيا) بازگردند. (95)

تا هنگامى كه (راه)» يَأجُوج «و» مَأجُوج «گشوده شود، در حالى كه آنان از هر بلندى، به سرعت سرازير مى شوند. (96)

و وعده حق (رستاخيز) بسى نزديك شود؛ پس ناگهان چشم هاى كسانى كه كفر ورزيدند، خيره شود؛ (در حالى كه مى گويند:) اى واى بر ما كه از اين (روز) در غفلت بوديم؛ بلكه (ما) ستمكار بوديم! (97)

در حقيقت شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد، هيزم جهنّم هستيد؛ در حالى كه شما وارد شدگان در آن هستيد. (98)

اگر (بر فرض) اينان معبودانى بودند، وارد آن (جهنّم) نمى شدند؛ در حالى كه همه در آن ماندگارند. (99)

براى آنان در آن (جهنّم) فريادى است؛ و آنان در آنجا (چيزى) نمى شنوند. (100)

براستى كسانى كه قبلًا از طرف ما (وعده) نيك به آنان داده شده است، آنان از آن (جهنّم) دور نگاه داشته مى شوند. (101)

ترجمه قرآن، ص: 331

آواى آن (آتش) را نمى شنوند؛ و آنان در آنچه خودشان ميل دارند، ماندگارند. (102)

وحشتِ بزرگ، آنان را اندوهگين نمى كند؛ و فرشتگان به استقبالشان مى آيند، (در حالى كه مى گويند:) اين روز (رستاخيزِ) شماست، كه همواره (بدان) وعده داده مى شديد؛ (103)

(همان) روزى كه آسمان را همچون پيچيدن طومار نامه ها، در مى نورديم؛ همان گونه كه نخستين آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى گردانيم؛ (اين) وعده اى است بر عهده ما؛ قطعاً ما (آن را) انجام مى دهيم. (104)

و بيقين در» زَبُور «بعد از آگاه كننده [تورات نوشتيم كه:» بندگان شايسته ام، آن زمين را به ارث خواهند برد. « (105)

قطعاً در اين (مطلب)، پيامى براى گروه پرستش كنندگان است. (106)

و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. (107)

بگو:» فقط به سوى

من وحى مى شود كه معبود شما معبودى يگانه است؛ پس آيا شما تسليم مى شويد؟! « (108)

و اگر روى برتابند، پس بگو:» به (همه) شما بطور يكسان اعلام (خطر) كردم؛ و نمى دانم آيا آنچه (از عذاب) وعده داده مى شويد، نزديك است يا دور؟ (109)

در حقيقت او سخن آشكار را مى داند، و آنچه را پنهان مى داريد (نيز) مى داند. (110)

و نمى دانم شايد اين (تأخير عذاب،) آزمايشى براى شماست؛ و تا مدتى (مايه) بهره مندى است. « (111)

(پيامبر) گفت:» پروردگارا به حق داورى فرما! و پروردگار ما (خداى) گسترده مهر است، كه در برابر آنچه وصف مى كنيد، (از او) يارى خواسته مى شود. « (112)

ترجمه قرآن، ص: 332

22- سورة الحج

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى مردم! [خودتان را] از [عذاب پروردگارتان حفظ كنيد، [چرا] كه زلزله ساعت (رستاخيز) چيز بزرگى است! (1)

روزى كه آن را مى بينيد، هر شير دهنده اى، (از ترس) آنچه را مشغول شير دادن است، از ياد مى برد، و هر آبستنى، بار خود را (بر زمين) مى نهد؛ و مردم را مستان مى بينى، در حالى كه آنان مست نيستند؛ و ليكن عذاب خدا شديد است! (2)

و از (ميان) مردم كسى است كه بدون هيچ دانشى درباره خدا مجادله مى كند، و از هر شيطان سركشى پيروى مى نمايد. (3)

بر او مقرر شده كه هر كس سرپرستى او را بپذيرد (و از وى پيروى كند،) پس مسلّماً او گمراهش مى سازد؛ و به سوى عذاب شعله فروزان (آتش) راهنمايى اش مى كند. (4)

اى مردم! اگر از برانگيخته شدن (در رستاخيز) در ترديد هستيد، پس (بنگريد:) كه ما شما را از خاكى آفريديم، سپس از آب اندك سيال، سپس از [خون بسته آويزان، سپس از (چيزى شبيه)

گوشت جويده شده، شكل يافته (متمايز) و شكل نيافته (غير متمايز آفريديم؛) تا براى شما روشن سازيم (كه خدا بر انجام رستاخيز تواناست). و آنچه را كه بخواهيم تا سرآمد معيّنى در رحم ها قرار مى دهيم؛ سپس شما را بصورت كودكى بيرون مى آوريم؛ سپس (زندگى مى كنيد) تا به حدّ رشدتان برسيد؛ و از شما كسى است كه (جانش) بطور كامل گرفته مى شود؛ و از شما كسى است كه به خوارترين (دوران) عمر برگردانده مى شود، تا بعد از آگاهى هيچ چيزى نداند. و زمين را خشك و بى گياه مى بينى؛ و هنگامى كه آب (باران) را بر آن فرو مى فرستيم، به حركت در مى آيد و رشد مى يابد؛ و از هر نوع [گياه زيبا مى روياند. (5)

ترجمه قرآن، ص: 333

اين (مطالب) بخاطر آن است كه تنها خدا حق است؛ و اينكه او مردگان را زنده مى كند؛ و اينكه او بر هر چيزى تواناست. (6)

و اينكه ساعت (رستاخيز) آمدنى است در حالى كه هيچ ترديدى در آن نيست؛ و اينكه خدا كسانى را كه در قبرها هستند بر مى انگيزد. (7)

و از (ميان) مردم كسى است كه بدون هيچ دانش و هيچ رهنمود و هيچ كتاب روشنى بخشى، درباره خدا مجادله مى كند؛ (8)

در حالى كه (از روى تكبّر) پهلويش بر مى تابد، تا (مردم را) از راهِ خدا گمراه سازد؛ براى او در دنيا رسوايى است؛ و در روز رستاخيز، عذاب سوزان را به او مى چشانيم! (9)

(در حالى كه به او گفته مى شود:) اين (عذاب) بخاطر دستاورد پيشين توست؛ و [بخاطر] اينكه خدا هرگز نسبت به بندگان بيدادگر نيست. (10)

و از (ميان) مردم كسى است كه خدا را بر حاشيه (منافع

خويش) مى پرستد، و اگر به او نيكى رسد، بدان آرامش يابد، و اگر آزمايشى به او رسد، (به سوى كفر) رويش را بر مى گرداند؛ (او) در دنيا و آخرت زيان كرده است، اين تنها زيان آشكار است. (11)

غير از خدا چيزى را كه زيانى به او نمى رساند و چيزى را كه به او سودى نمى بخشد، مى خواند؛ اين تنها گمراهى دور است. (12)

كسى را مى خواند كه حتماً زيانش از سودش نزديك تر است؛ البته بد سرپرست (و ياورى) است و مسلماً بد همدمى است. (13)

در حقيقت خدا كسانى را كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام داده اند، در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كند كه نهرها از زير [درختان ش روان است؛ كه خدا هر چه را بخواهد انجام مى دهد. (14)

هر كس يقين دارد كه خدا او (و پيامبرش) را در دنيا و آخرت يارى نخواهد كرد، (و از اين نظر عصبانى است،) پس طنابى به سوى بالا بكشد، سپس بايد (آن را) قطع كند، و بايد نظر كند كه آيا نيرنگش چيزى را كه (او را) به خشم آورده، حتماً از بين مى برد؟! (15)

ترجمه قرآن، ص: 334

و اينگونه آن [قرآن را، در حالى كه آيات روشن است، فرو فرستاديم؛ و خدا هر كس را بخواهد راهنمايى مى كند. (16)

در حقيقت كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده اند، و كسانى كه به (آيين) يهود گرويدند، و صابئان (پيرو يحياى پيامبر) و مسيحيان و زردشتيان و كسانى كه شرك ورزيدند، مسلماً خدا روز رستاخيز، در ميان آنان (داورى كرده و) جدايى مى اندازد؛ [چرا] كه خدا بر هر چيز گواه است. (17)

آيا اطلاع نيافتى كه خدا، برايش (تمام) كسانى

كه در آسمان ها و كسانى كه در زمينند و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه ها و درختان و جنبندگان، و بسيارى از مردم، سجده مى كنند؟! و [لى بسيارى (از مردم) عذاب بر آنان ثابت گرديده است. و هر كس را خدا خوار كند، پس هيچ (كس) گراميش ندارد؛ [چرا] كه خدا آنچه را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مى دهد. (18)

اين دو (گروه) دشمنان يكديگرند كه درباره پروردگارشان كشمكش مى كنند؛ پس كسانى كه كفر ورزيدند، لباس هايى از آتش براى آنان بريده شده است، در حالى كه از بالاى سرشان آب سوزان ريخته مى شود؛ (19)

آنچه در شكم هاى آنان است و پوست ها، بدان گداخته مى شود؛ (20)

و براى آنان گرزهاى آهنين است. (21)

هر گاه بخواهند از (شدّت) اندوه، از آن (دوزخ) خارج شوند، در آن بازگردانده شوند؛ و (به آنان گفته مى شود:) عذاب سوزان را بچشيد! (22)

در حقيقت خدا كسانى را كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كند كه نهرها از زير [درختان ش روان است؛ در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى شوند؛ و لباس هايشان در آنجا حرير است. (23)

ترجمه قرآن، ص: 335

و به سوى گفتار پاك راهنمايى شوند؛ و به راه (خداى) ستوده رهنمون گردند. (24)

در واقع كسانى كه كفر ورزيدند، و (مردم را) از راه خدا و مسجد الحرام بازداشتند (مستحق عذابى دردناكند؛ همان مسجد الحرامى) كه آن را براى مردم قرار داديم، در حالى كه ملازم در آنجا و (مسافران) بيابانى يكسانند؛ و هر كس در اين (سرزمين) انحرافى به همراه ستمكارى بخواهد، از عذابى دردناك به او مى چشانيم! (25)

و (ياد كن) هنگامى

را كه مكان خانه (كعبه) را براى ابراهيم آماده ساختيم، (و به او گفتيم:) كه هيچ چيز را شريك من قرار مده؛ و خانه مرا براى طواف كنندگان و (به نماز) ايستادگان و ركوع كنندگان سجده گر پاك و پاكيزه كن. (26)

و حجّ را به مردم اعلام كن، تا به سوى تو آيند؛ در حالى كه پياده و (سوار) بر هر مركب لاغرى هستند كه از هر درّه ژرف (و راه دور) ى مى آيند. (27)

تا (در حج) شاهد سودهايشان باشند؛ و در روزهاى معيّنى نام خدا را (بخاطر نعمت ها و به هنگام قربانى) بر دام هاى زبان بسته، كه به آنان روزى داده است، ببرند؛ پس از (گوشت) آنها بخوريد؛ و (نيز) به سختى كشيده نيازمند بخورانيد. (28)

سپس، بايد آلودگى هايشان را برطرف سازند؛ و بايد به نذرهايشان وفا كنند؛ و بايد بر خانه باستانى (كعبه) طواف نمايند. (29)

اين (اعمال حج است)؛ و هر كس (برنامه هاى) محترم الهى را بزرگ شمارد، پس آن، نزد پروردگارش براى او بهتر است. و براى شما دام ها حلال شده، مگر آنچه (حكمش) بر شما خوانده مى شود. پس از بت هاى (سنگى) پليد، دورى كنيد؛ و از گفتار باطل (نيز) دورى نماييد؛ (30)

ترجمه قرآن، ص: 336

در حالى كه حق گرايان براى خدا هستيد [و] مشرك به او نيستيد؛ و هر كس به خدا شرك ورزد، پس گويى از آسمان فروافتد و پرندگان او را بربايند؛ يا باد او را به مكان دور دستى فرو اندازد. (31)

اين (اعمال حج است)؛ و كسانى كه نشانه هاى خدا را بزرگ شمارند، پس در واقع اين (كار آنان حاكى) از پارسايى (و خود نگهدارى) دل هاست. (32)

براى شما در آن

(نشانه هاى خدا و قربانى) تا سرآمدى معين سودهايى است؛ سپس محل (و زمان) آن (قربانى كنار) خانه باستانى (كعبه) است. (33)

و براى هر امّتى مراسم عبادى قربانى قرار داديم، تا نام خدا را (به هنگام قربانى) بر دام هاى زبان بسته كه به آنان روزى داده، ببرند، و معبود شما معبودى يگانه است؛ پس فقط تسليم (فرمان) او شويد، و فروتنان را مژده ده. (34)

(همان) كسانى كه هر گاه خدا ياد شود، دل هايشان (از عظمت خدا و كيفر او) بهراسد؛ و كسانى كه در برابر آنچه (از مصيبت ها) به آنان مى رسد، شكيبايند؛ و كسانى كه برپا دارنده نمازند؛ و از آنچه به آنان روزى داده ايم (در راه خدا) مصرف مى كنند. (35)

و براى شما آن شترهاى فربه (قربانى) را از نشانه هاى خدا قرار داديم؛ در آنها براى شما خير (و بركت) است. پس در حالى كه (براى قربانى) در صف ايستاده اند، نام خدا را بر آنها ببريد؛ و هنگامى كه پهلوهايشان (بر زمين) افتاد (و جان دادند)، پس از (گوشت) آنها بخوريد، و به (نيازمندان) قانع و (فقيران) درخواست كننده بخورانيد. اينگونه آنها را براى شما رام ساختيم، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (36)

گوشت هاى آن (قربانى) ها و خون هاى آنها به خدا نمى رسد. و ليكن پارسايى (و خود نگهدارى) شما به او مى رسد؛ اينگونه آنها را براى شما رام ساخت، تا خدا را به پاس اينكه شما را راهنمايى كرده بزرگ شماريد؛ و نيكوكاران را مژده ده. (37)

در حقيقت خدا از كسانى كه ايمان آورده اند دفاع مى كند؛ كه خدا هيچ خيانت پيشه بسيار ناسپاس را دوست ندارد. (38)

ترجمه قرآن، ص: 337

به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل

شده، رخصت (جهاد) داده شد، بخاطر اينكه آنان مورد ستم واقع شده اند؛ و قطعاً خدا بر يارى آنان تواناست. (39)

(همان) كسانى كه به ناحق از خانه هايشان رانده شدند، (و جرمى نداشتند) جز اينكه مى گفتند:» پروردگار ما، خداست! «و اگر خدا برخى از مردم را بوسيله برخى [ديگر] دفع نمى كرد، ديْرها و كليساها و كنيسه ها و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مى شود، حتماً ويران مى شد؛ و قطعاً خدا هر كس را كه (دين) او را يارى كند، يارى مى رساند؛ كه مسلماً خدا نيرومندى شكست ناپذير است. (40)

(همان) كسانى كه اگر در زمين به آنان امكانات دهيم، نماز را برپا مى دارند، و [ماليات زكات را مى پردازند، و به [كار] پسنديده فرمان مى دهند، و از [كار] ناپسند منع مى كنند، و فرجام همه كارها تنها براى خداست. (41)

و اگر تو را تكذيب كنند، پس بيقين پيش از آنان، قوم نوح و عاد و ثَمُود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند؛ (42)

و (همچنين) قوم ابراهيم و قوم لوط؛ (43)

و اهل مَدين (قوم شعيب، پيامبرانشان را تكذيب كردند)؛ و موسى (نيز بوسيله فرعونيان) تكذيب شد؛ و [لى به كافران مهلت دادم، سپس آنان را گرفتار (مجازات) ساختم. پس انكار [من چگونه بود؟! (44)

و چه بسيار [مردم آبادى كه آنها را هلاك كرديم در حالى كه آن (مردم) ستمكار بودند، و [ديوارهاى آن به روى سقف هايش فرو ريخته بود! و (چه بسيار) چاه متروك و قصر استوار [و مرتفع كه بى صاحب مانده است.] (45)

و آيا در زمين گردش نكرده اند، تا دل ها (و عقل ها) يى داشته باشند كه با آنها خردورزى كنند؛ يا گوش هايى كه با آنها (حقايق

را) بشنوند؟! [چرا] كه چشم هاى (ظاهر) نابينا نيستند، و ليكن دل هايى كه در سينه هاست نابيناست. (46)

ترجمه قرآن، ص: 338

و از تو مى خواهند كه در عذاب شتاب ورزى؛ و خدا از وعده اش تخلّف نمى ورزد. و در حقيقت نزد پروردگارت، يك روز، همانند هزار سال است از آنچه مى شماريد. (47)

و چه بسيار (مردم) آبادى كه به آنها مهلت دادم، در حالى كه آن (مردم) ستمكار بودند؛ سپس آنها را گرفتار (مجازات) ساختم! و فرجام (همه) فقط به سوى من است. (48)

بگو:» اى مردم! من براى شما فقط هشدارگرى روشنگرم. (49)

پس كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، آمرزش و روزىِ ارجمندى براى آنان است. (50)

و كسانى كه در (ردّ) آيات ما تلاش كردند، در حالى كه (به خيال خود) عاجز كننده (ما) هستند، آنان اهل دوزخند. « (51)

و پيش از تو هيچ فرستاده و پيامبرى نفرستاديم، جز اينكه هر گاه آرزو مى كرد (و طرحى مى ريخت)، شيطان در آرزو (و طرح ها) يش (شبهه) مى افكند؛ و [لى خدا آنچه را شيطان مى افكند، از ميان مى برد؛ سپس خدا آياتش را استحكام مى بخشيد- و خدا داناى فرزانه است- (52)

تا آنچه را شيطان القا مى كند، آزمايشى قرار دهد براى كسانى كه در دل هايشان [نوعى بيمارى است، و آنها كه سخت دلند- و قطعاً ستمكاران در جدايى (و ستيزىِ) دور و درازند- (53)

و تا كسانى كه به آنان علم داده شده، بدانند كه اين (قرآن) حق است در حالى كه از جانب پروردگار توست، و بدان ايمان آورند، و دل هايشان در برابر آن فروتن گردد؛ و خدا كسانى را كه ايمان آوردند، مسلماً به سوى راهى راست راهنمايى

مى كند. (54)

و كسانى كه كفر ورزيدند، پيوسته از آن (قرآن) در شك هستند، تا ساعت (رستاخيز) ناگهان براى شان فرا رسد، يا عذاب روزى نازا (و غير قابل تكرار) به سراغشان آيد! (55)

ترجمه قرآن، ص: 339

در آن روز، فرمانروايى از آنِ خداست؛ ميان آنان داورى مى كند، پس كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، در بوستان هاى پر نعمت (بهشتى) هستند. (56)

و كسانى كه كفر ورزيدند و نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، پس آنان عذابى خوار كننده براى شان (آماده) است! (57)

و كسانى كه در راه خدا هجرت كردند، سپس كشته شدند يا مردند، قطعاً خدا به آنان رزق نيكويى روزى مى دهد؛ و مسلماً تنها خدا، بهترين روزى دهندگان است. (58)

البته آنان را به جايگاهى وارد مى كند كه از آن خشنود خواهند بود؛ و قطعاً خدا دانايى بردبار است. (59)

(حكم خدا) اين است، و هر كس همانند چيزى كه بدان مجازات شده، كيفر دهد، سپس بر او ستم شود، قطعاً خدا او را يارى خواهد كرد؛ مسلماً خدا بخشاينده [و] بسيار آمرزنده است. (60)

اين (وعده يارى) بخاطر آن است كه خدا شب را در روز وارد مى كند، و روز را در شب وارد مى كند؛ و اينكه خدا شنواى بيناست. (61)

(و نيز) اين بخاطر آن است كه تنها خدا حقّ است؛ و اينكه فقط آنچه را جز او مى خوانند (و پرستش مى كنند) باطل است؛ و اينكه تنها خدا بلند مرتبه [و] بزرگ است. (62)

آيا نظر نكرده اى كه خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، پس زمين سرسبز گرديد؟ كه خدا لطيف [و] آگاه است. (63)

آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط از آنِ

اوست؛ و مسلماً خدا توانگر [و] ستوده است. (64)

ترجمه قرآن، ص: 340

آيا نظر نكرده اى كه خدا آنچه را در زمين است و كشتى ها را در حالى كه در دريا به فرمان او روانند، براى شما رام ساخت؛ و (اجرام) آسمان را نگه مى دارد، تا مبادا جز به رخصت او، بر زمين فرو افتد؟ كه خدا [نسبت به مردم قطعاً مهربانى مهرورز است. (65)

و او كسى است كه شما را زنده كرد، سپس شما را مى ميراند، سپس شما را (در رستاخيز) زنده مى كند، مسلماً انسان بسيار ناسپاس است. (66)

براى هر امّتى مراسم عبادى قرار داديم، كه آنان، آن (عبادت) را انجام دهند؛ پس هرگز نبايد در [اين كار با تو كشمكش كنند. به سوى پروردگارت فراخوان، [چرا] كه تو مسلماً بر راهبردى، راست قرار دارى. (67)

و اگر (كافران) با تو مجادله كنند، پس بگو:» خدا به آنچه انجام مى دهيد داناتر است. (68)

خدا در روز رستاخيز، ميان شما در مورد آنچه كه همواره در آن اختلاف مى كرديد، داورى مى كند. « (69)

آيا ندانسته اى كه خدا آنچه را در آسمان و زمين است مى داند؟! [چرا] كه اينها در كتابى (ثبت) است؛ براستى كه اين (امور) بر خدا آسان است. (70)

و جز خدا چيزى را مى پرستند كه هيچ دليلى بر آن فرو نفرستاده است، و چيزى را كه هيچ علمى بدان ندارند. و هيچ ياورى براى ستمكاران نيست. (71)

و هنگامى كه آيات ما، در حالى كه روشن است، بر آنان خوانده مى شود، در چهره هاى كسانى كه كفر ورزيدند (نشانه هاى) انكار را مى شناسى؛ نزديك است به كسانى كه آيات ما را بر آنان مى خوانند، حمله ور شوند! بگو:» و آيا

شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ (آن) آتش كه خدا آن را به كسانى كه كفر ورزيدند وعده داده است؛ و بد فرجامى است! « (72)

ترجمه قرآن، ص: 341

اى مردم! مَثَلى زده شده است، پس بدان [با دقّت گوش فرا دهيد: در حقيقت كسانى را كه جز خدا مى خوانيد (و پرستش مى كنيد،) هيچ مگسى نمى آفرينند، و گرچه براى اين (كار) جمع شوند؛ و اگر مگس چيزى از آنان بربايد، آن را از او باز پس نمى گيرند؛ طلب كننده و طلب شونده (هر دو) ناتوانند. (73)

خدا را به حقيقت معرفتش نشناختند؛ [چرا] كه خدا قطعاً نيرومندى شكست ناپذير است. (74)

خدا از فرشتگان و از مردم، فرستادگانى بر مى گزيند، كه خدا شنواى بيناست. (75)

آنچه در پيش رويشان (در آينده) و آنچه در پشت سرشان (در گذشته) است، مى داند؛ و [همه كارها فقط به سوى خدا باز گردانده مى شوند. (76)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ركوع كنيد، و سجده نماييد، و پروردگارتان را پرستش كنيد، و كار نيك انجام دهيد؛ باشد كه شما رستگار (و پيروز) شويد. (77)

و در (راه) خدا جهاد كنيد، آنگونه كه حق جهاد (در راه) اوست؛ او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) بر شما هيچ تنگنايى قرار نداد. آيين پدرتان ابراهيم (را پيروى كنيد). آن (خدا) در اين (قرآن) و پيش از (اين در كتاب هاى الهى) شما را» مسلمان «ناميد، تا فرستاده (خدا) گواه بر شما باشد، و [شما] گواهان بر مردم باشيد. پس نماز را بر پا داريد، و [ماليات زكات را بپردازيد، و به خدا تمسّك جوييد، در حالى كه او سرپرست شماست، و چه نيكو سرپرست،

و چه نيكو ياورى! (78)

ترجمه قرآن، ص: 342

23- سورة المؤمنون

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

براستى كه مؤمنان رستگار شدند؛ (1)

(همان) كسانى كه آنان در نمازشان فروتنند؛ (2)

و كسانى كه آنان از (كار و سخن) بيهوده روى گردانند؛ (3)

و كسانى كه آنان [بخشش زكات را [پرداخت كننده اند؛ (4)

و همان كسانى كه دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مى كنند؛ (5)

مگر در مورد همسرانشان يا آنچه (از كنيزان) مالك شده اند؛ كه در حقيقت آنان (در اين موارد) سرزنش نمى شوند؛ (6)

و كسانى كه فراتر از اين جُويند، پس تنها آنان تجاوزگرند. (7)

و كسانى كه آنان امانت هايشان و پيمان هايشان را رعايت مى كنند؛ (8)

و كسانى كه آنان بر نمازهايشان مواظبت مى نمايند. (9)

تنها آنان وارثانند. (10) ترجمه قرآن 366

(همان) كسانى كه فردوس را به ارث مى برند، در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند. (11)

و بيقين انسان را از چكيده اى از گِل آفريديم؛ (12)

سپس او را آب اندك سيّالى در جايگاه استوار [رحم قرار داديم؛ (13)

سپس آب اندك سيّال را بصورت [خون بسته آويزان آفريديم، و [خون بسته آويزان را بصورت (چيزى شبيه) گوشت جويده شده آفريديم، و گوشت جويده شده را بصورت استخوان هايى آفريديم؛ و بر استخوان ها گوشتى پوشانديم؛ سپس آن را بصورت آفرينش ديگرى پديد آورديم؛ و خجسته باد خدا، كه بهترين آفرينندگان است! (14)

سپس شما بعد از اين (مراحل) قطعاً مى ميريد؛ (15)

سپس شما در روز رستاخيز حتماً برانگيخته مى شويد. (16)

و بيقين بر فراز شما هفت راه (آسمانى) آفريديم؛ و از آفرينش غافل نبوده ايم. (17)

ترجمه قرآن، ص: 343

و از آسمان، آبى به اندازه فرو فرستاديم؛ و آن را در زمين جايگزين كرديم، و ما مسلماً بر

[از بين بردن آن تواناييم. (18)

پس به وسيله آن بوستان هايى از درختان خرما و انگورها براى شما پديد آورديم، كه در آنها ميوه هاى فراوان براى شماست؛ و از آنها مى خوريد. (19)

و (نيز) درخت (زيتون) ى كه از كوه پربركت (طُور سَينا) بيرون مى آيد كه با روغن و» نان خورشى «براى خورندگان مى رويد. (20)

و قطعاً در (وجود) دام ها، براى شما عبرتى است؛ از آنچه در شكم آنهاست به شما (شير) مى نوشانيم. و براى شما در آنها سودهاى فراوان است؛ و از (گوشت) آنها مى خوريد؛ (21)

و بر آنها و بر كشتى ها حمل مى شويد. (22)

و بيقين نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ و گفت:» اى قوم [من ! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ پس آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! « (23)

و اشراف قومش كه كفر ورزيدند، گفتند:» اين (نوح) جز بشرى مثل شما نيست، كه مى خواهد بر شما برترى جويد؛ اگر (بر فرض) خدا مى خواست (پيامبرى بفرستد)، حتماً فرشتگانى فرود مى آورد؛ (ما) در نياكان نخستين خود اين را نشنيده ايم! (24)

او نيست جز مردى كه در وى (حالت) جنون است؛ پس تا مدّتى براى (مرگ يا بهبودى) او انتظار بكشيد. « (25)

(نوح) گفت:» پروردگارا! مرا در برابر تكذيب هاى آنان يارى كن. « (26)

و به سوى او وحى كرديم كه:» زير نظر ما، و (بر اساس) وحى ما با زيركى كشتى را بساز. و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسد، و تنور فوران كند، پس از هر [حيوانى، يك جفت دوتايى و خانواده ات را در آن وارد كن؛ مگر كسى از آنان كه قبلًا در باره او سخن رفته است؛

و در باره كسانى كه ستم كردند با من سخن مگوى، [چرا] كه آنان غرق شدنى هستند. (27)

ترجمه قرآن، ص: 344

و هنگامى كه تو و كسانى كه به همراه تواند بر كشتى قرار گرفتيد، پس بگو: ستايش مخصوص خدايى است كه ما را از گروه ستمكاران نجات بخشيد! « (28)

و بگو:» پروردگارا! مرا در منزلگاهى خجسته فرود آر، در حالى كه تو بهترين فرود آورندگانى. « (29)

مسلماً در اين (ماجرا) نشانه هايى است، و حتماً [ما] آزمايش كننده بوديم. (30)

سپس گروه هاى ديگرى را بعد از آنان پديد آورديم؛ (31)

و در ميان آنان فرستاده اى از [خود] شان فرستاديم كه:» خدا را پرستش كنيد كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ پس آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! « (32)

و اشراف قومش كه كفر ورزيدند، و ملاقات (جهان) آخرت را دروغ انگاشتند، و در زندگى پست (دنيا) آنان را كامروا ساختيم، گفتند:» اين جز بشرى مثل شما نيست، مى خورد از آنچه [شما] از آن مى خوريد؛ و مى نوشد از آنچه مى نوشيد! (33)

و اگر از بشرى مثل خودتان اطاعت كنيد مسلماً شما در اين هنگام زيانكاريد. (34)

آيا [او] به شما وعده مى دهد كه هنگامى كه شما مُرديد و خاك و استخوان هايى (پوسيده) شديد، (باز) شما (از قبرها) بيرون آورده مى شويد؟! (35)

دور است دور است، آنچه وعده داده مى شويد! (36)

اين جز زندگى پست (دنيايى) ما نيست، (برخى) مى ميريم و (برخى) زندگى مى كنيم، و ما برانگيخته نخواهيم شد! (37)

او جز مردى كه بر خدا دروغ بسته، نيست؛ و ما تصديق كننده او نيستيم! « (38)

(پيامبرشان) گفت:» پروردگارا! مرا در برابر تكذيب هاى آنان يارى كن. « (39)

(خدا) فرمود:» پس از اندكى حتماً پشيمان

خواهند گشت. « (40)

پس بانگ (مرگبار) آنان را به حق فرو گرفت؛ و آنان را (همچون) خاشاكى بر سيلاب قرار داديم؛ و قوم ستمكار (از رحمت خدا) دور باد! (41)

سپس گروه هاى ديگرى را بعد از آنان پديد آورديم. (42)

ترجمه قرآن، ص: 345

هيچ ملّتى از سرآمد (عمر) ش پيشى نمى گيرند و تأخير نمى كنند. (43)

سپس فرستادگانمان را يكى پس از ديگرى فرستاديم؛ هر گاه براى (راهنمايى) امّتى فرستاده اش مى آمد، او را تكذيب مى كردند؛ پس برخى از آن (سركش) ان را بدنبال برخى [ديگر] آورديم. و آنان را (هلاك كرديم و) خبرهاى (عبرت آموز) گردانيديم؛ و قومى كه ايمان نمى آورند (از رحمت خدا) دور باد! (44)

سپس موسى و برادرش هارون را با نشانه هاى (معجزه آساي) مان و دليلى آشكار، به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم؛ (45)

و [لى تكبّر ورزيدند، و گروهى برترى جو بودند. (46)

و گفتند:» آيا به دو بشرى كه مثل ما هستند، ايمان آوريم، در حالى كه قوم آن دو پرستندگان ما هستند؟! « (47)

پس آن دو را تكذيب كردند؛ و از هلاك شدگان شدند. (48)

و يقيناً به موسى كتاب (تورات) داديم؛ باشد كه آنان راهنمايى شوند. (49)

و پسر مريم [عيسى و مادرش را نشانه اى (معجزه آسا) قرار داديم؛ و آن دو را در سرزمين بلندى كه داراى قرارگاه و [آب روانى بود، جاى داديم. (50)

اى فرستادگان! از [خوراكى هاى پاكيزه بخوريد، و [كار] شايسته انجام دهيد، كه من به آنچه انجام مى دهيد دانايم. (51)

و براستى كه اين (روش پيامبران) آيين شماست، در حالى كه آيين يگانه اى است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس (خودتان را از عذاب من) حفظ كنيد. (52)

و (گروهى) كار (دين)

شان را در ميان خود گسستند، دسته دسته (بدنبال كتابى رفتند؛ و) هر حزبى به آنچه نزدشان است شادمانند. (53)

پس آنان را تا مدّتى در گرداب جهلشان واگذار. (54)

آيا مى پندارند آنچه از مال و پسران، كه آنان را بدان امداد مى رسانيم، (55)

(براى اين است كه) به سودشان در نيكى ها شتاب مى ورزيم؟ (نه) بلكه (با درك حسّى اين مطلب را) متوجه نمى شوند. (56)

مسلّماً كسانى كه آنان از هراس پروردگارشان بيمناكند، (57)

و كسانى كه آنان به نشانه هاى پروردگارشان ايمان مى آورند، (58)

و كسانى كه آنان به پروردگارشان شرك نمى ورزند، (59)

ترجمه قرآن، ص: 346

و كسانى كه انجام مى دهند آنچه را (بايد در راه خدا) انجام مى دادند، و با اين حال، دل هايشان هراسناك است [چرا] كه آنان به سوى پروردگارشان باز مى گردند، (60)

آنان در (انجام) نيكى ها بر همديگر پيشى مى گيرند، و آنان براى آن (نيكى) ها پيشگامند. (61)

و هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمى كنيم؛ و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى گويد؛ و آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (62)

بلكه دل هايشان از اين (حقيقت) در گرداب جهل (فرو رفته) است؛ و كارهاى (زشتى) جز اين دارند در حالى كه آنان آن (كار) ها را انجام مى دهند. (63)

تا هنگامى كه ثروتمندانِ آنها را به عذاب گرفتار ساختيم؛ بناگاه، آنان ناله و زارى سر مى دهند. (64)

(به آنان گفته مى شود:) امروز ناله و زارى سر مَدهيد، [چرا] كه شما از طرف ما يارى نخواهيد شد. (65)

(زيرا) در حقيقت، آيات من همواره بر شما خوانده مى شد؛ و [لى شما همواره به پشت (سر) تان باز مى گشتيد! (66)

مستكبرانه نسبت به آن (قرآن و پيامبر) شبانه بدگويى مى كرديد. (67)

و آيا در

گفتار (قرآن) تدبّر نكردند، يا چيزى براى آنان آمده كه براى نياكان نخستين آنان نيامده است؟! (68)

يا فرستاده شان را نشناختند، و [از اين رو] آنان او را انكار مى كنند؟! (69)

يا مى گويند:» در او (حالتِ) جنون است؟! « (نه)، بلكه (او) حق را براى آنان آورد؛ در حالى كه بيشترشان از حق ناخشنودند. (70)

و اگر (بر فرض)، حق از هوس هاى آنان پيروى مى كرد، حتماً آسمان ها و زمين و هر كس كه در آنهاست تباه مى شدند. بلكه يادمانشان (قرآن) را براى آنان آورديم، و [لى آنان از يادمانشان روى گردانند. (71)

يا از ايشان هزينه (زندگى) مى خواهى؟ با اينكه هزينه (و پاداش) پروردگارت بهتر است، و او بهترين روزى دهندگان است. (72)

و قطعاً تو آنان را به راه راست فرا مى خوانى. (73)

و مسلماً كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، از راه (راست) منحرفند. (74)

ترجمه قرآن، ص: 347

و اگر (بر فرض) به آنان رحم كنيم و آنچه از (رنج و) زيان به آنان (رسيده) برطرف سازيم، حتماً در طغيانشان لجاجت مى ورزند در حالى كه سرگردانند. (75)

و بيقين آنان را به عذاب گرفتار ساختيم (تا بيدار شوند)! و [لى آنان در برابر پروردگارشان تسليم نگرديدند، و فروتن نشدند. (76)

تا هنگامى كه بر آنان درى با عذاب شديد گشوديم، بناگاه آنان در آن (حال) مأيوس شدند. (77)

و او كسى است كه براى شما گوش و چشم ها و دل هاى [سوزان پديد آورد، چه اندك سپاسگزارى مى كنيد. (78)

و او كسى است كه شما را در زمين آفريد؛ و فقط به سوى او گردآورى مى شويد. (79)

و او كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند؛ و پى در پى آمدن شب و

روز، تنها از آنِ اوست؛ پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (80)

(نه،) بلكه (آنان نيز) مِثل آنچه پيشينيان گفته بودند، گفتند. (81)

گفتند:» آيا هنگامى كه مُرديم و خاك و استخوان هايى (پوسيده) شديم، آيا حتماً ما برانگيخته مى شويم؟! (82)

بيقين اين (رستاخيز) از پيش به ما و نياكانمان وعده داده شد؛ اين جز افسانه هاى پيشينيان نيست. « (83)

بگو:» اگر بدانيد، زمين و كسانى كه در آن هستند از آنِ چه كسى است؟! « (84)

بزودى خواهند گفت:» فقط از آنِ خداست. «بگو:» آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! « (85)

بگو:» چه كسى پروردگار آسمان هاى هفتگانه، و پروردگار تخت بزرگ (جهاندارى و تدبير هستى) است؟ « (86)

بزودى خواهند گفت:» فقط از آنِ خداست! «بگو:» پس آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! « (87)

بگو:» اگر مى دانيد، چه كسى فرمانروايى مطلق هر چيزى به دست اوست، و او پناه مى دهد، و به او پناه داده نمى شود؟! « (88)

بزودى خواهند گفت:» فقط از آنِ خداست! «بگو:» پس چگونه سحر مى شويد؟! « (89)

ترجمه قرآن، ص: 348

بلكه حق را براى آنان آورديم؛ و قطعاً آنان دروغ گويند. (90)

خدا هيچ فرزندى نگزيده است و هيچ معبودى با او نيست؛ (و گرنه) در آن صورت حتماً هر معبودى آنچه را آفريده بود، مى برد، و مسلماً برخى آنان بر برخى [ديگر] برترى مى جستند؛ منزّه است خدا از آنچه (او را) وصف مى كنند! (91)

(همان خدايى كه) داناى نهان و آشكار است؛ پس برتر است از آنچه شريك (او) قرار مى دهند! (92)

(اى پيامبر) بگو:» پروردگارا! اگر آنچه را (از عذاب) به آنان وعده داده مى شود به من بنمايانى، (93)

پس پروردگارا، مرا در ميان گروه ستمكاران قرار مده. « (94)

و ما قطعاً تواناييم بر

اينكه آنچه را به آنان وعده مى دهيم، به تو بنمايانيم. (95)

بدى را بدان (شيوه اى) كه آن نيكوتر است، دفع كن. ما به آنچه وصف مى كنند داناتريم. (96)

و بگو:» پروردگارا! از اشارات وسوسه آميز شيطان ها به تو پناه مى برم؛ (97)

و پروردگارا! از حضور آنان (نزد خود)، به تو پناه مى برم. « (98)

تا هنگامى كه مرگ، يكى از آنان را فرا رسد، مى گويد:» پروردگارا! [مرا] باز گردانيد؛ (99)

باشد كه من در آنچه ترك كرده ام، [كار] شايسته اى انجام دهم. « (در پاسخ او گفته مى شود:) هرگز چنين نيست! اين سخنى است كه او (فقط) گوينده آن است؛ و فرا روى آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته مى شوند. (100)

و هنگامى كه در شيپور دميده شود، پس در آن روز هيچ خويشاوندى بين آنان نيست، و از يكديگر پرسش (و درخواست) نمى كنند. (101)

و كسانى كه ميزان هاى (عمل) آنان سنگين است، پس تنها آنان رستگارانند. (102)

و كسانى كه ميزان هاى (عمل) آنان سبك است، پس آنان كسانى هستند كه به خودشان زيان رسانده اند (و) در جهنّم ماندگارند؛ (103)

در حالى كه [شعله هاى آتش به چهره هايشان نواخته مى شود؛ و آنان در آن (آتش) عبوس و زشت منظرند. (104)

ترجمه قرآن، ص: 349

(و به آنان گفته مى شود:) آيا آيات من پيوسته بر شما خوانده نمى شد، و همواره آنها را دروغ مى انگاشتيد؟! (105)

مى گويند:» [اى پروردگار ما! بدبختى ما بر ما چيره شد و گروهى گمراه بوديم. (106)

[اى پروردگار ما! ما را از اين (دوزخ) بيرون آر، و اگر (به بدى) باز گشتيم پس در حقيقت ما ستمكاريم. « (107)

(خدا به آنان) مى فرمايد:» در آن (دوزخ) گم شويد، و [با من سخن مگوييد! (108)

[چرا]

كه دسته اى از بندگان من همواره مى گفتند:» [اى پروردگار ما! ايمان آورديم؛ پس ما را بيامرز و بر ما رحم كن؛ در حالى كه تو بهترين رحم كنندگانى؛ « (109)

و [لى آنان را به ريشخند گرفتيد، تا (با اين كار) ياد مرا از خاطر شما زدودند؛ و شما همواره به آنان مى خنديديد. (110)

براستى من امروز آنان را بخاطر شكيبايى شان، پاداش دادم؛ به اينكه تنها آنان رستگارانند. « (111)

(خدا) مى گويد:» چقدر است تعداد سال هايى كه در زمين درنگ كرديد؟ « (112)

(دوزخيان) گويند:» يك روز، يا بخشى از يك روز درنگ كرديم، پس از شمارندگان بپرس. « (113)

(خدا) مى گويد:» اگر (بر فرض) شما مى دانستيد (متوجه مى شديد كه) جز (زمان) اندكى درنگ نكرده ايد. « (114)

و آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده ايم، و اينكه شما به سوى ما باز گردانده نمى شويد؟! (115)

پس والاتر است خدايى كه سلطان حق است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پروردگار تخت ارجمند (جهاندارى و تدبير هستى) است! (116)

و هر كس معبود ديگرى را با خدا بخواند (و بپرستد،) كه برايش هيچ دليل روشنى بدان نيست، پس حساب او تنها نزد پروردگارش خواهد بود؛ بيقين كافران رستگار نخواهند شد. (117)

و بگو:» پروردگارا! بيامرز و رحم كن؛ در حالى كه تو بهترين رحم كنندگانى! « (118)

ترجمه قرآن، ص: 350

24- سورة النور

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

[اين سوره اى است كه آن را فرو فرستاديم، و (قوانين) آن را واجب نموديم، و در آن آيات روشنى فرو فرستاديم، تا شايد شما متذكر شويد. (1)

زن زناكار و مرد زناكار، هر يك از آن دو را صد ضربه تازيانه بزنيد؛ و اگر به خدا و روزِ بازپسين

ايمان داريد، نسبت به آن دو، در (كار) دين خدا هيچ دلسوزى شما را گرفتار نكند؛ و بايد دسته اى از مؤمنان مجازات آن دو را مشاهده كنند. (2)

مرد زناكار جز با زن زناكار يا زن مشرك ازدواج نمى كند؛ و زن زناكار، جز مرد زناكار يا مرد مشرك، با او ازدواج نمى كند؛ و اين (ازدواج) بر مؤمنان حرام شده است. (3)

و كسانى كه زنان پاكدامن را (به زنا) نسبت مى دهند، سپس چهار گواه (بر مدعاى خود) نياورند، پس آنان را هشتاد تازيانه بزنيد، و هيچ گواهى را هرگز از آنان نپذيريد؛ و تنها آنان نافرمانبردارند. (4)

مگر كسانى كه پس از آن توبه كنند و اصلاح نمايند، پس (توبه آنان پذيرفته مى شود چرا) كه خدا بسيار آمرزنده (و) مهرورز است. (5)

و كسانى كه به همسران خود نسبت (زنا) مى دهند، در حالى كه گواهانى جز خودشان براى آنان نبوده، پس گواهى يكى از آنان، چهار (بار) گواهى دادن به (نام) خداست، كه قطعاً او از راستگويان است؛ (6)

و (گواهى) پنجم اين است كه (بگويد:) لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد. (7)

و از آن (زن) مجازات (زنا) را دور مى كند اينكه، گواهى دهد چهار (بار) گواهى دادن به (نام) خدا، كه قطعاً آن (شوهر) از دروغگويان است. (8)

و (بار) پنجم (گواهى دهد) كه خشم خدا بر او باد اگر (شوهرش) از راستگويان باشد. (9)

و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود و اينكه خدا بسيار توبه پذير [و] فرزانه است، (حتماً عذابى بزرگ به شما مى رسيد.) (10)

ترجمه قرآن، ص: 351

در واقع كسانى كه آن دروغ بزرگ را (به ميان) آوردند، گروهى پيوسته از شما هستند؛ مپنداريد

كه آن (ماجرا) براى شما بد است، بلكه آن براى شما نيكوست؛ براى هر انسانى از آنان، آن گناهى است كه بدست آورده است؛ و كسى از آنان كه عمده آن (دروغ) را سرپرستى كرد، عذاب بزرگى براى اوست! (11)

چرا هنگامى كه آن (دروغ بزرگ) را شنيديد، مردان مؤمن و زنان مؤمن به خودشان گمان نيك نبردند و نگفتند اين دروغ بزرگِ آشكارى است؟! (12)

چرا چهار گواه بر آن نياوردند؟! و اكنون كه اين گواهان را نياوردند، پس تنها آنان در نزد خدا دروغگويانند. (13)

و اگر بخشش خدا و رحمتش در دنيا و آخرت بر شما نبود، حتماً بخاطر آنچه در آن وارد شديد، عذاب بزرگى به شما مى رسيد. (14)

(ياد كن) هنگامى را كه آن (دروغ بزرگ) را از زبان هاى يكديگر دريافت مى كرديد، و با دهان هايتان چيزى را مى گفتيد كه هيچ علمى بدان نداشتيد؛ و آن را آسان مى پنداشتيد در حالى كه آن نزد خدا بزرگ است! (15)

و چرا هنگامى كه آن (دروغ بزرگ) را شنيديد نگفتيد:» براى ما شايسته نيست كه درباره اين (مطلب) سخن گوييم؛ (خدايا) منزّهى تو، اين تهمت بزرگى است؟! « (16)

خدا شما را پند مى دهد، كه اگر مؤمن هستيد، مبادا هرگز به مِثل اين (سخن) باز گرديد. (17)

و خدا آيات را براى شما روشن بيان مى كند، و خدا داناى فرزانه است. (18)

در حقيقت كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان كسانى كه ايمان آوردند، گسترشى آشكار يابد، براى آنان در دنيا و آخرت عذابى دردناك است؛ و خدا مى داند و شما نمى دانيد. (19)

و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، و اينكه خدا مهربانى مهرورز است، (حتماً عذابى

بزرگ بر شما مى رسيد.) (20)

ترجمه قرآن، ص: 352

اى كسانى كه ايمان آورديد! از گام هاى شيطان پيروى مَكنيد. و هر كس از گام هاى شيطان پيروى كند، (گمراهش مى سازد،) چرا كه او به [كارهاى زشت و ناپسند فرمان مى دهد. و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، هيچ يك از شما هرگز [پاك نمى شد و] رشد نمى يافت؛ و ليكن خدا هر كس را بخواهد [و شايسته بداند، رشد مى دهد و] پاك مى كند؛ و خدا شنواى داناست. (21)

و از ميان شما صاحبان (ثروتِ) افزون، و وسعت (در زندگى)، نبايد در مورد (كمك مالى) دادن به نزديكان و بينوايان و مهاجران در راه خدا كوتاهى كنند. (و در مورد يارى نكردن سوگند نخورند) و بايد ببخشند و درگذرند؛ آيا دوست نمى داريد كه خدا شما را بيامرزد؟! و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (22)

در حقيقت كسانى كه زنان پاكدامنِ غافلِ مؤمن را (به زنا) نسبت مى دهند، در دنيا و آخرت (از رحمت) دور شده اند، و عذاب بزرگى براى آنان است! (23)

در روزى كه زبان هايشان و دستانشان و پاهايشان بر ضدّ آنان به آنچه همواره انجام مى دادند، گواهى مى دهند. (24)

در آن روز، خدا جزاى حقيقى آنان را بطور كامل به ايشان خواهد داد؛ و مى دانند كه تنها خدا حقِ آشكار است. (25)

زنان پليد از آنِ مردان پليدند، و مردان پليد از آنِ زنان پليدند؛ و زنان پاكِ (نيكو)، از آنِ مردان پاك (نيكوي) ند، و مردان پاك (نيكو) از آنِ زنان پاك (نيكوي) ند! آنان از آنچه مى گويند، بر كنارند؛ و براى آنان آمرزش و روزى ارجمندى است. (26)

اى كسانى كه ايمان آورديد! در خانه هايى غير از خانه هايتان،

وارد نشويد تا اينكه با دوستى رخصت طلبيد و بر اهل آن (خانه) سلام كنيد؛ اين براى شما بهتر است؛ باشد كه شما متذكّر شويد. (27)

ترجمه قرآن، ص: 353

و اگر هيچ كس را در آن (خانه) نيافتيد، پس در آن وارد نشويد تا اينكه به شما رخصت داده شود؛ و اگر به شما گفته شود:» باز گرديد! «پس باز گرديد؛ اين براى شما [پاك كننده تر و] رشد آورتر است؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد داناست. (28)

هيچ گناهى بر شما نيست كه وارد خانه هاى غير مسكونى شويد كه در آنها كالا (و بهره اى) براى شماست؛ و خدا آنچه را آشكار مى نماييد، و آنچه را پنهان مى داريد، مى داند. (29)

(اى پيامبر) به مردان مؤمن بگو:» چشم هايشان را (از نگاه حرام) فرو كاهند، و دامانشان را (در امور جنسى) حفظ كنند. «كه اين براى آنان [پاك كننده تر و] رشد آورتر است؛ [چرا] كه خدا به آنچه با زيركى انجام مى دهند آگاه است. (30)

و به زنان مؤمن بگو:» چشمانشان را (از نگاه حرام) فروكاهند؛ و دامان (عفت) شان را حفظ كنند؛ و زيورشان را آشكار ننمايند، جز آنچه را كه از آنها ظاهر است؛ و بايد روسرى هايشان را بر گريبان هايشان (فرو) اندازند، و زيورشان را آشكار ننمايند جز براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران شوهرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان (هم كيش) شان، يا آنچه (از كنيزان) مالك شده اند، يا مردان (خدمتكار) تابع (خانواده) كه (از زنان) بى نيازند، يا كودكانى كه بر امور جنسى زنان آگاه نشده اند؛ و پاهايشان را (به زمين) نزنند تا آنچه از زيورشان پنهان

مى دارند، معلوم گردد؛ و اى مؤمنان! همگى به سوى خدا بازگرديد باشد كه شما رستگار (و پيروز) شويد. « (31)

ترجمه قرآن، ص: 354

و افراد بى همسرتان، و شايستگان از بندگانتان، و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد؛ اگر نيازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مى سازد؛ و خدا گشايشگرى داناست. (32)

و كسانى كه (وسايل) ازدواج نمى يابند، بايد خويشتندارى كنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد. و از ميان آنچه (از بردگان) مالك شده ايد، كسانى كه خواستار (قرارداد آزادى) مُكاتبه هستند، پس با آنان (قرارداد) مُكاتبه ببنديد، اگر در (آزادى) ايشان نيكى مى دانيد؛ و از مال خدا كه به شما داده، به آنان بدهيد. و كنيزان جوانسال خود را اگر پاكدامنى را مى خواهند، بر تجاوزكارى (زنا) به اكراه وامَداريد، تا (كالاى) ناپايدار زندگى پست (دنيا) را بجوييد؛ و هر كس آنان را (بر اين كار) به اكراه وادار كند (و پشيمان شود،) پس بعد از اكراه آنان خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (33)

و بيقين به سوى شما آياتى روشنگر، و داستان كسانى كه پيش از شما در گذشتند، و پندى براى پارسايان (خود نگهدار)، فرو فرستاديم. (34)

خدا نورِ آسمان ها و زمين است؛ مثال نور او همانند چراغدانى است كه در آن چراغى باشد، كه [آن چراغ در بلورى است- [آن بلور چنانكه گويى سياره اى درخشان است- (و اين چراغ با روغنى) از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى و نه غربى است، افروخته مى شود؛ نزديك است روغنش روشنى بخشد، و گر چه هيچ آتشى بدان نرسيده باشد. (اين) نورى است بر فراز نور، خدا هر كس را بخواهد

(و شايسته بداند) به نور خود راهنمايى مى كند؛ و خدا براى مردم مَثل ها مى زند و خدا به هر چيزى داناست. (35)

(اين چراغ) در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه بر افراشته شود، و نامش در آنجا ياد شود؛ و او را در آنجا با مدادان و عصرگاهان [و شب هنگام تسبيح مى گويند، (36)

ترجمه قرآن، ص: 355

مردانى كه هيچ داد و ستد و هيچ معامله اى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت [ماليات زكات (غافل و) سرگرمشان نمى سازد؛ (و) از روزى مى ترسند كه در آن، دل ها و چشم ها دگرگون مى شود. (37)

تا خدا آنان را بر طبق بهترين چيزى كه انجام دادند، پاداش دهد، و از بخشش خود بر آنان بيفزايد؛ و خدا به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) بى شمار [و بدون محاسبه روزى مى دهد. (38)

و كسانى كه كفر ورزيدند، كارهايشان همچون سرابى در زمين هاى صاف (و گسترده) است، كه [انسان تشنه آن را آب مى پندارد؛ تا هنگامى كه به سراغ آن مى آيد آن را چيزى نمى يابد، و خدا را نزد آن مى يابد و حساب او را بطور كامل مى دهد؛ و خدا حسابرسى سريع است. (39)

يا (كارهاى كافران) همچون تاريكى هايى در درياى ژرف پهناورى است، كه موج آن را مى پوشاند، [و] بر فراز آن موج [ديگرى است [و] بر فراز آن ابرهايى است؛ (اينها) تاريكى هايى است كه برخى آنها بر فراز برخى [ديگر] است، هر گاه دستش را خارج كند نزديك است كه آن را نبيند! و كسى كه خدا نورى برايش قرار نداده، هيچ نورى براى او نيست. (40)

آيا نظر نكرده اى كه هر كس

در آسمان ها و زمين است، و پرندگان بال گشاده تسبيح خدا مى گويند؟! بيقين همه نماز خود و تسبيح خويش را مى دانند؛ و خدا به آنچه انجام مى دهند داناست. (41)

و فرمانروايى آسمان ها و زمين تنها از آنِ خداست؛ و فرجام (تمامى موجودات) فقط به سوى خداست. (42)

آيا نظر نكرده اى كه خدا ابرهايى را به حركت در مى آورد، سپس ميان آن (ها) پيوند مى دهد، آنگاه آن را متراكم مى سازد؟! و باران را مى بينى كه از ميان آن (ها) خارج مى شود؛ و از آسمان، از كوه هاى (ابر) كه در آن است تگرگى فرو مى فرستد، و هر كس را بخواهد بدان [زيان مى رساند، و از هر كس بخواهد آن [زيان را بر مى گرداند؛ نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها)، چشم ها را (از بين) ببرد! (43)

ترجمه قرآن، ص: 356

خدا شب و روز را دگرگون مى سازد؛ يقيناً در اين (دگرگونى) براى صاحبان بينش عبرتى است. (44)

و خدا هر جنبنده اى را از آبى آفريد؛ پس برخى از آنها كسانى هستند كه بر شكم خود راه مى روند، و برخى از آنها كسانى هستند كه بر دو پاى خود راه مى روند، و برخى از آنها كسانى هستند كه بر چهار (پا) راه مى روند؛ خدا آنچه را بخواهد مى آفريند، [چرا] كه خدا بر هر چيزى تواناست. (45)

بيقين آياتى روشنگر فرو فرستاديم؛ و خدا هر كه را بخواهد (و شايسته ببيند) به راهى راست راهنمايى مى كند. (46)

و (منافقان) مى گويند:» به خدا و به فرستاده (او) ايمان آورديم و اطاعت كرديم. «آنگاه بعد از آن، دسته اى از آنان روى بر مى تابند، و آنان (در حقيقت) مؤمن نيستند. (47)

و هنگامى كه به سوى خدا و فرستاده اش

فرا خوانده مى شوند تا در ميانشان داورى كند، ناگهان دسته اى از آنان رويگردان مى شوند. (48)

و اگر (حكم) حق به نفع آنان باشد با سرعت و تسليم به سوى او مى آيند. (49)

آيا در دل هاى آنان [نوعى بيمارى است، يا شك دارند، يا مى ترسند كه خدا و فرستاده اش بر آنان ستم كنند؟! [نه بلكه تنها آنان ستمكارند. (50)

سخن مؤمنان، هنگامى كه به سوى خدا و فرستاده اش فرا خوانده مى شوند، تا در ميان آنان داورى كند، فقط اين است كه مى گويند:» شنيديم و اطاعت كرديم. «و تنها آنان رستگار (و پيروز) ند. (51)

و هر كس خدا و فرستاده اش را اطاعت كند، و از (نافرمانى) خدا بهراسد و خودش را از (عذاب) او حفظ كند، پس تنها آنان كاميابند. (52)

و با شديدترين سوگندهايشان به خدا قسم خوردند، كه اگر به آنان فرمان دهى، قطعاً (از خانه و زندگى خود به سوى جهاد) بيرون مى روند. بگو:» سوگند ياد نكنيد؛ اطاعتى پسنديده (بهتر است) كه خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. « (53)

ترجمه قرآن، ص: 357

بگو:» خدا را اطاعت كنيد، و فرستاده [خدا] را اطاعت كنيد؛ و اگر روى برتابيد، پس فقط آنچه (از تكليف بر او) نهاده شده بر عهده اوست، و آنچه (از تكليف) بر شما نهاده شده بر عهده شماست؛ و اگر از او اطاعت كنيد، رهنمون خواهيد شد؛ و بر فرستاده [خدا وظيفه اى جز رساندن [پيام روشنگر و] آشكار نيست. « (54)

خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، وعده داده است كه قطعاً آنان را در زمين جانشين خواهد كرد، همان گونه كه كسانى را كه

پيش از آنان بودند، جانشين كرد؛ و مسلماً دينشان را كه براى آنان پسنديده است، به نفعشان مستقر خواهد كرد، و البته بعد از ترسشان (وضعيت) آنان را به آرامش مبدّل مى كند، در حالى كه مرا مى پرستند [و] هيچ چيز را شريك من نخواهند ساخت. و كسانى كه بعد از آن كفر ورزند، پس فقط آنان نافرمانبردارند. (55)

و نماز را برپا داريد، و [ماليات زكات را بپردازيد، و فرستاده (خدا) را اطاعت كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. (56)

هرگز مپندار، كسانى كه كفر ورزيدند، عاجز كننده (خدا) در زمين هستند؛ و مقصدشان آتش است، و البته بدفرجامى است! (57)

اى كسانى كه ايمان آورديد! بايد كسانى (از بردگان) كه مالك شده ايد و كسانى (از كودكان) كه به بلوغ نرسيده اند، در سه مرتبه از شما رخصت بگيرند: پيش از نماز صبح، و هنگام نيمروز كه لباس هاى (رسمى) خود را فرو مى نهيد، و بعد از نماز عشا، [اينها] سه (وقت مخصوص) امور جنسى شماست؛ كه بعد از آن (زمان) ها هيچ گناهى بر شما و بر آنان نيست (كه بدون رخصت وارد شوند، چرا كه) برخى از شما بر (گرد) برخى (ديگر) از شما مى چرخيد؛ اينگونه خدا آيات را براى شما روشن بيان مى كند، و خدا داناى فرزانه است. (58)

ترجمه قرآن، ص: 358

و هنگامى كه كودكان شما به بلوغ مى رسند پس بايد (در همه اوقات براى ورود به اتاق خصوصى پدر و مادر) رخصت بگيرند، همان گونه كه كسانى (از بزرگسالان) كه پيش از آنان بودند رخصت مى گرفتند؛ اينگونه خدا آياتش را براى شما روشن بيان مى كند، و خدا دانايى فرزانه است. (59)

و بازنشستگان از زنان

كه اميد به ازدواج ندارند، پس هيچ گناهى بر آنان نيست كه لباس هاى (رسمى) خود را فرو نهند، در حالى كه با زيور خودآرايى نكنند؛ و خويشتن دارى آنان برايشان بهتر است؛ و خدا شنواى داناست. (60)

هيچ تنگى (و تكليفى) بر نابينا نيست و (نيز) هيچ تنگى (و تكليفى) بر لنگ نيست، و (نيز) بر بيمار و بر خودتان هيچ تنگى (و تكليفى) نيست كه (بدون اجازه غذا) بخوريد از خانه هاى (فرزندان و همسران) تان يا خانه هاى پدرانتان، يا خانه هاى مادرانتان، يا خانه هاى برادرانتان، يا خانه هاى خواهرانتان، يا خانه هاى عموهايتان، يا خانه هاى عمه هايتان، يا خانه هاى دايى هايتان، يا خانه هاى خاله هايتان، يا آن (خانه هايى) كه كليدهايش در اختيار شماست، يا (از خانه هاى) دوستانتان، بر شما هيچ گناهى نيست كه جمعى يا جداگانه (غذا) بخوريد؛ و هنگامى كه وارد خانه ها شديد، پس بر خودتان سلام كنيد، زنده بادى خجسته (و) پاكيزه از نزد خدا. اينگونه خدا آيات را براى شما روشن بيان مى كند، باشد كه شما خردورزى كنيد. (61)

ترجمه قرآن، ص: 359

مؤمنان تنها كسانى هستند كه به خدا و فرستاده اش ايمان آورده اند، و هنگامى كه در كار اجتماعى همراه او باشند، تا از او رخصت نگيرند (از نزدش) نمى روند. در واقع كسانى كه از تو رخصت مى گيرند، آنان كسانى هستند كه به خدا و فرستاده اش ايمان مى آورند. پس هر گاه براى بعضى كار (هاى مهم زندگى) خود از تو رخصت مى طلبند، پس به هر كس از آنان كه (صلاح مى دانى و) مى خواهى رخصت ده، و براى آنان از خدا آمرزش بخواه كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (62)

فراخوان فرستاده (خدا) را در ميان خودتان همانند فراخوان برخى شما

برخى [ديگر] را قرار ندهيد؛ كه يقيناً خدا مى داند كسانى را كه از ميان شما مخفيانه بيرون مى روند. پس كسانى كه از فرمان او سرپيچى مى كنند، بايد بر حذر باشند كه (بلا و) فتنه اى به آنان در رسد، يا عذاب دردناكى به آنان برسد! (63)

آگاه باشيد كه در حقيقت آنچه در آسمان ها و زمين است فقط از آنِ خداست؛ بيقين مى داند، آنچنان (حالاتى) را كه شما بر آن هستيد، و روزى را كه به سوى او بازگردانده مى شوند؛ و (در آن روز) آنان را از آنچه انجام داده اند خبر مى دهد و خدا به هر چيزى داناست. (64)

25- سورة الفرقان

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

خجسته (و پايدار) است آن (خدايى) كه جدا كننده [حق از باطل قرآن را بر بنده اش فرو فرستاد، تا هُشدارگرى براى جهانيان باشد. (1)

(همان) كسى كه فرمانروايى آسمان ها و زمين تنها از آنِ اوست؛ و هيچ فرزندى برنگزيده، و برايش هيچ همتايى در فرمانروايى او نبوده است؛ و هر چيزى را آفريده و بطور كامل اندازه آن را معين كرده است. (2)

ترجمه قرآن، ص: 360

و (مشركان) معبودانى جز او برگزيدند، كه هيچ چيزى را نمى آفرينند، در حالى كه آنان آفريده شده اند، و براى خودشان، مالك هيچ زيان و سودى نيستند، و (نيز) مالك هيچ مرگ و زندگانى، و زنده كردن (مردگان) نيستند. (3)

و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:» اين [كتاب نيست جز دروغى بزرگ كه آن را بر بافته است؛ و گروهى ديگر او را بر اين (كار) يارى داده اند. «و بيقين (با اين سخن،) ستم و باطلى را آوردند. (4)

و گفتند:» (اينها) افسانه هاى پيشينيان است در حالى كه آنها را

نوشته است، و آن (افسانه ها) صبحگاهان و عصرگاهان [و شب هنگام بر او ديكته مى شود. « (5)

بگو:» كسى آن (قرآن) را فرو فرستاده كه راز [ها] را در آسمان ها و زمين مى داند؛ [چرا] كه او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. « (6)

و (مشركان) گفتند:» اين فرستاده را چه شده كه غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟! چرا هيچ فرشته اى به سوى او فرود نيامده تا همراه وى هشدارگرى باشد؟! (7)

يا هيچ گنجى به سوى او افكنده نمى شود؛ يا براى او هيچ بوستانى نيست كه از (ميوه) آن بخورد؟! «و ستمكاران گفتند:» (شما) جز از مردى جادو زده پيروى نمى كنيد! « (8)

بنگر چگونه براى تو مَثَل ها زدند، و گمراه شدند، و (در نتيجه)، قدرتِ (پيدا كردن) هيچ راهى را ندارند! (9)

خجسته (و پايدار) است آن (خدايى) كه اگر بخواهد براى تو بهتر از اين [ها] قرار مى دهد: بوستان هايى كه نهرها از زير [درختان ش روان است، و (نيز اگر بخواهد) قصرهايى براى تو قرار مى دهد. (10)

(اينها بهانه است.) بلكه آن [كافر] ان ساعت (رستاخيز) را دروغ انگاشتند، در حالى كه براى كسى كه ساعت (رستاخيز) را دروغ انگارد، شعله فروزان (آتش) ى را فراهم كرده ايم! (11)

ترجمه قرآن، ص: 361

هنگامى كه (دوزخ) آنان را از مكانى دور ببيند، خشم و خروشى از آن مى شنوند! (12)

و هنگامى كه در جاى تنگى از آن افكنده شوند، در حالى كه نزديك به همديگر (بسته شده ا) ند، در آنجا (واويلا مى گويند و) هلاكت مى خواهند! (13)

(به آنان گفته مى شود:) امروز يك بار (واويلا مگوييد و) هلاكت نخواهيد، بسيار (واويلا بگوييد و) هلاكت بخواهيد! (14)

(اى پيامبر) بگو:» آيا اين (دوزخ)

بهتر است يا بهشت ماندگارى كه به پارسايان (خود نگهدار) وعده داده شده، در حالى كه پاداش و فرجامى براى آنان است؟ « (15)

تنها براى آنان آنچه را كه بخواهند در آنجا هست، در حالى كه ماندگارند؛ وعده اى مورد درخواست كه بر عهده پروردگار توست. (16)

و (ياد كن) روزى را كه آنان و آنچه را جز خدا مى پرستند گردآورى مى كند، و (به معبودانشان) مى گويد:» آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خود، راه را گم كردند؟! « (17)

(در پاسخ) مى گويند:» منزّهى تو! هرگز براى ما شايسته نبود كه جز تو سرپرستانى برگزينيم، و ليكن آنان و پدرانشان را (از نعمت ها) برخوردار نمودى تا اينكه ياد (تو) را فراموش كردند، و گروهى هلاك شده گشتند. « (18)

و بيقين (معبودانتان) شما را در مورد آنچه مى گوييد تكذيب كردند؛ و (در نتيجه) قدرت هيچ گونه برگرداندن (عذاب) و يارى كردن (خود) را نداريد. و هر كس از شما ستم كند، عذابى بزرگ به او مى چشانيم! (19)

و پيش از تو (كسى) از فرستادگان را نفرستاديم، مگر اينكه قطعاً آنان غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند؛ و برخى شما را [وسيله آزمايشى براى برخى [ديگر] قرار داديم، آيا شكيبايى مى كنيد؟ در حالى كه پروردگار تو بيناست. (20)

ترجمه قرآن، ص: 362

و كسانى كه به ملاقات ما (و روز رستاخيز) اميد ندارند، گفتند:» چرا فرشتگان بر ما فرو فرستاده نشده اند يا پروردگارمان را نمى بينيم؟! «بيقين در دل هايشان تكبّر ورزيدند و با طغيان بزرگى سرپيچى كردند. (21)

روزى كه فرشتگان را مى بينند، در آن روز هيچ مژده اى براى خلافكاران نخواهد بود؛ و مى گويند:» (منطقه اى) ممنوعِ حفاظت شده (به ما بدهيد تا

در امان باشيم.) « (22)

و به سراغ كار (هايى) كه انجام داده اند مى رويم، و آن [ها] را (همچون) غبارى پراكنده قرار مى دهيم. (23)

در آن روز اهل بهشت، در بهترين قرارگاه و نيكوترين استراحتگاهند. (24)

و (ياد كن) روزى را كه آسمان با ابرها شكافته مى شود، و فرشتگان بطور كامل فرو فرستاده مى شوند. (25)

در آن روز فرمانروايى حق از آنِ (خداى) گسترده مهر است؛ و روز دشوارى براى كافران خواهد بود. (26)

و (ياد كن) روزى را كه ستمكار دستانش را [به دندان مى گزد در حالى كه مى گويد:» اى كاش من با فرستاده (خدا) راهى برگزيده بودم! (27)

اى واى بر من، كاش من فلانى را به دوستى برنگزيده بودم! (28)

بيقين پس از آنكه (قرآن و پيامبر) به من رسيد، مرا از ياد (آنها) گمراه ساخت. «و شيطان انسان را بى ياور مى گذارد. (29)

و فرستاده (خدا) گفت:» اى پروردگار [من ! در حقيقت قوم من از اين قرآن دورى گزيده اند! « (30)

اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از خلافكاران قرار داديم؛ و [لى راهنمايى و ياورى پروردگارت كافى است. (31)

و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند:» چرا قرآن جُملگى يك (باره) بر او فرو فرستاده نشده است؟! «اينگونه (قرآن را بتدريج فرو فرستاديم) تا دل [سوزان تو را بدان استوار گردانيم، در حالى كه آن را كاملًا مرتب و آرام (بر تو) خوانديم. (32)

ترجمه قرآن، ص: 363

و هيچ مثالى براى تو نمى آورند جز آنكه با (جواب) حق و بهترين تفسير [به سوى تو آييم. (33)

كسانى كه بر صورت هايشان به سوى جهنّم گردآورى مى شوند، آنان بدترين مكان را دارند، و از نظر راه (يابى) گمراه ترند! (34)

و بيقين به

موسى كتاب (تورات) داديم؛ و برادرش هارون را همراه او وزير قرار داديم؛ (35)

و گفتيم:» به سوى قوم (فرعون) كه نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، برويد. «و (آنان رفتند ولى فرعونيان سركشى كردند از اين رو) آنان را كاملًا درهم كوبيديم! (36)

و هنگامى كه قوم نوح فرستادگان (خدا) را دروغگو شمردند، غرقشان ساختيم، و آنان را نشانه اى (عبرت آموز) براى مردم قرار داديم؛ و براى ستمكاران عذاب دردناكى فراهم كرده ايم! (37)

و قوم عاد و ثَمُود و اصحاب الرَّس (ياران چاه و پرستندگان صنوبر)، و گروه هاى زيادى را كه بين آنان بودند، (هلاك كرديم). (38)

و هر يك را (پند داديم و) براى وى مَثَل ها زديم، و (چون سودى نداد) همگى را كاملًا نابود كرديم. (39)

و بيقين (مشركان) به آبادى (قوم لوط) كه بارانِ بد (سنگ ها بر آن) باريده شده بود، رسيدند؛ پس آيا هرگز آن را نديده اند؟! (ديدند) ليكن هيچ اميدى به زنده كردن (مردگان) ندارند. (40)

و هنگامى كه تو را مى بينند، جز به ريشخندت نمى گيرند؛ (و مى گويند:) آيا اين كسى است كه خدا (او را بعنوان) فرستاده برانگيخته است؟! (41)

قطعاً نزديك بود ما را از معبودانمان گمراه سازد، اگر بر (پرستش) آن (معبودان) شكيبايى نمى كرديم (حتماً ما را بر مى گرداند). و [لى در آينده هنگامى كه عذاب را ببينند، خواهند دانست كه چه كسى از نظر راه (يابى) گمراه تر است. (42)

آيا اطلاع يافتى از كسى كه هوسش را معبود خود گرفت؟! و آيا تو حمايتگر او خواهى بود؟! (43)

ترجمه قرآن، ص: 364

يا مگر مى پندارى كه بيشتر آنان مى شنوند يا خردورزى مى كنند؟! آنان جز همانند چهارپايان نيستند، بلكه آنان از نظر راه (يابى) گمراه ترند. (44)

آيا نظر

نكرده اى كه چگونه پروردگارت سايه را گسترده ساخت؟! و اگر (بر فرض) مى خواست آن را حتماً ساكن قرار مى داد؛ سپس خورشيد را راهنمايى بر آن قرار داديم. (45)

سپس آن (سايه) را با فروگرفتنى آسان (و آهسته) به سوى خود باز مى گيريم. (46)

و او كسى است كه شب را پوششى براى شما قرار داد؛ و خواب را (مايه) استراحتى؛ و روز را (مايه) زندگى (و پراكنده شدن در زمين) قرار داد. (47)

و او كسى است كه بادها را پيشاپيش (باران) رحمتش مژده رسان فرستاد؛ و از آسمان آبى پاك و پاك كننده فرو فرستاديم؛ (48)

تا بوسيله آن، سرزمين مرده اى را زنده كنيم؛ و آن را به چهارپايان و انسان هاى بسيار، از آفريده هايمان، بنوشانيم. (49)

و بيقين اين (حقايق قرآن) را، بين آنان به گونه هاى مختلف بيان كرديم تا متذكّر شوند، و [لى بيشتر مردم (از هر كارى) جز انكار سرباز زدند. (50)

و اگر (بر فرض) مى خواستيم، حتماً در هر شهرى هشدارگرى بر مى انگيختيم. (51)

پس از كافران اطاعت مكن، و بوسيله آن (قرآن) با جهاد بزرگ (فرهنگ) ى با آنان مبارزه كن. (52)

و او كسى است كه دو دريا را درآميخت، اين (يكى)، خوشى گوارا، و آن (ديگرى) شورِ تلخ است؛ و بين آن دو مانعى و (منطقه اى) ممنوعِ حفاظت شده قرار داد. (53)

و او كسى است كه از آب، بشرى را آفريد؛ و او را (داراى خويشاوندى) نَسَبى و دامادى قرار داد؛ و پروردگار تو توانا است. (54)

و (مشركان) غير از خدا چيزى را مى پرستند كه به آنان سودى نمى بخشد و به ايشان زيان نمى رساند. و كافران بر ضد (فرمان) پروردگارشان (همواره) پشتيبان [يكديگر] ند. (55)

ترجمه

قرآن، ص: 365

و تو را جز مژده آور و هشدارگر نفرستاديم. (56)

بگو:» از شما هيچ پاداشى بر اين (قرآن و رسالت) نمى طلبم؛ مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند. « (57)

و بر (خداى) زنده اى كه نمى ميرد، توكّل كن، و با ستايش او تسبيح گوى؛ و آگاهى او به پيامدهاى (گناهان) بندگانش كافى است. (58)

آن (خدايى) كه آسمان ها و زمين و آنچه بين آن دو است را در شش روز (و دوره) آفريد. سپس بر تخت (جهاندارى و تدبير هستى) تسلّط يافت؛ (او خداى) گسترده مهر است؛ پس درباره او از (خدا بپرس كه داناست و نيز از افراد) آگاه بپرس. (59)

و هنگامى كه به آن (مشرك) ان گفته شود:» براى (خداى) گسترده مهر سجده كنيد. «مى گويند:» و (خداى) گسترده مهر چيست؟! آيا براى چيزى سجده كنيم كه [تو] به ما فرمان مى دهى؟! «و (اين سخن) بر نفرتشان افزود. (60)

خجسته (و پايدار) است آن (خدايى) كه در آسمان برج هايى قرار داد؛ و در آن، چراغ (خورشيد) و ماهى روشنى بخش قرار داد. (61)

و او كسى است كه شب و روز را جانشين [يكديگر] قرار داد، براى كسى كه بخواهد متذكّر شود يا بخواهد سپاسگزارى كند. (62)

بندگان (خاص خداى) گسترده مهر، كسانى هستند كه فروتنانه بر زمين راه مى روند؛ و هنگامى كه نادانان ايشان را مخاطب سازند، به آنان سلامِ (خداحافظى) گويند؛ (63)

و كسانى كه سجده كنان و (به نماز) ايستاده براى پروردگارشان شب زنده دارى مى كنند؛ (64)

و كسانى كه مى گويند:» اى پروردگار ما! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان، كه عذابش ملازم دايمى است. (65)

در حقيقت آن (جهنّم)، بد قرارگاه و منزلگاهى است! « (66)

و كسانى كه هر

گاه (اموال خود را در راه خدا) مصرف مى كنند، زياده روى نمى كنند، و تنگ نمى گيرند، و (انفاق آنان روشى) معتدل بين آن [دو] است؛ (67)

ترجمه قرآن، ص: 366

و كسانى كه معبود ديگرى را با خدا (بعنوان پرستش) نمى خوانند؛ و شخصى را كه خدا (كشتن او را) حرام كرده است جز بحق نمى كُشند؛ و زنا نمى كنند؛ و هر كس اين (كارها) را انجام دهد، [كيفرِ] گناه را خواهد ديد. (68)

در روز رستاخيز عذاب براى او دو (يا چند) برابر مى شود، و در آن (عذاب) به خوارى ماندگار خواهد شد! (69)

مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، پس آنان، خدا بدى هايشان را به نيكى ها تبديل مى كند؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (70)

و هر كسى كه توبه كند و [كار] شايسته انجام دهد، پس در حقيقت او به سوى خدا كاملًا باز مى گردد. (71)

و كسانى كه به باطل گواهى نمى دهند (و در مجالس باطل حاضر نمى شوند.) و هنگامى كه بر بيهوده بگذرند، بزرگوارانه بگذرند؛ (72)

و كسانى كه هر گاه به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، بر آنها (همچون) ناشنوايان و نابينايان در نمى افتند؛ (73)

و كسانى كه مى گويند:» [اى پروردگار ما! از همسران ما و نسل ما به ما روشنى چشمان ببخش، و ما را پيشواى پارسايان (خود نگهدار) قرار ده. « (74)

آنان بخاطر شكيبايى شان، جايگاه هاى (بلند بهشتى) پاداش داده مى شوند؛ و در آنجا، با زنده باد، و سلام رو به رو شوند؛ (75)

در حالى كه در آنجا ماندگارند، (و آنجا) نيكو قرارگاه و منزلگاهى است! (76)

(اى پيامبر) بگو:» اگر فراخوان شما (به سوى ايمان) نباشد، پروردگارم براى شما ارزشى

قايل نمى شد؛ چرا كه يقيناً (قرآن و پيامبر را) دروغ انگاشتيد، پس در آينده (عذاب بر شما) لازم خواهد شد. « (77)

ترجمه قرآن، ص: 367

26- سورة الشعراء

ترجمه قرآن 399

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

طا، سين، ميم. (1)

آن آياتِ كتابِ روشنگر است. (2)

شايد تو بخاطر اينكه (مشركان) مؤمن نمى شوند، خودت را هلاك كنى. (3)

اگر بخواهيم، نشانه اى (معجزه آسا) از آسمان بر آنان فرود آوريم، و گردن هايشان در برابر آن فروتن گردد. (4)

و هيچ يادآورى نوينى از طرف (خداى) گسترده مهر براى آنان نمى آيد مگر در حالى كه از آن رويگردان مى شوند. (5)

و بيقين تكذيب كردند؛ پس بزودى خبرهاى بزرگِ چيزى كه آن را همواره ريشخند مى كردند، به آنان خواهد رسيد. (6)

و آيا به سوى زمين نظر نكرده اند، كه چه بسيار (انواع گياهان) از هر جفتِ ارجمند در آن رويانديم؟! (7)

قطعاً در آن [ها] نشانه اى است، و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (8)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (9)

و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا داد كه به سراغ قوم ستمكار برو؛ (10)

(همان) قوم فرعون، آيا (از ستمكارى و كفر) خود نگهدارى نمى كنند؟! (11)

(موسى) گفت:» پروردگارا! در حقيقت من مى ترسم كه [مرا] تكذيب كنند! (12)

و سينه ام تنگ مى شود، و (گره) زبانم باز نمى شود؛ پس (رسالت را) به سوى هارون (نيز) بفرست. (13)

و آنان بر (گردن) من پيامد (گناه قتل نوشته) دارند؛ پس مى ترسم كه [مرا] بكشند! « (14)

(خدا) فرمود:» هرگز چنين نيست، (تو را نمى كشند)، پس هر دو با نشانه هاى (معجزه آساى) ما برويد؛ كه ما با شما شنونده هستيم. (15)

و هر دو به سراغ فرعون برويد و بگوييد:» در حقيقت ما فرستاده پروردگار

جهانيان هستيم؛ (16)

(و پيام او اين است) كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را با ما بفرست. « (17)

(فرعون) گفت:» آيا تو را در كودكى در ميان خود پرورش نداديم، و ساليانى از عُمرت را در ميان ما درنگ نكردى؟! (18)

و (آيا) انجام ندادى كار خود را (در مورد كشتن يك نفر از ما) كه انجام دادى. در حالى كه تو از ناسپاسانى! « (19)

ترجمه قرآن، ص: 368

(موسى) گفت:» آن (كار) را در آن هنگام انجام دادم، در حالى كه من از گم گشتگان بودم؛ (20)

و هنگامى كه از شما ترسيدم از ميان شما فرار كردم؛ و پروردگارم به من حكم (نبوّت) بخشيد، و مرا از فرستادگان (خود) قرار داد. (21)

و [آيا] اين نعمتى است كه منّت آن را بر من مى گذارى كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را بنده خود ساخته اى؟! « (22)

فرعون گفت:» و پروردگارِ جهانيان چيست؟! « (23)

(موسى) گفت:» [او] پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو است، اگر اهل يقين باشيد. « (24)

(فرعون) به كسانى كه پيرامونش بودند، گفت:» آيا نمى شنويد؟ (كه اين مرد چه مى گويد!) « (25)

(موسى) گفت:» [او] پروردگار شما و پروردگار نياكان نخستين شماست. « (26)

(فرعون) گفت:» قطعاً فرستاده (خداى) شما، كه به سوى شما فرستاده شده، ديوانه است. « (27)

(موسى) گفت:» [او] پروردگارِ خاور و باختر و آنچه ميان آن دو است، اگر خرد ورزى كنيد. « (28)

(فرعون) گفت:» اگر معبودى غير از من برگزينى، حتماً تو را از زندانيان (ويژه) قرار خواهم داد! « (29)

(موسى) گفت:» و آيا اگر چيز روشنگرى (از معجزات) براى تو بياورم (باز هم ايمان نمى آورى و مرا زندانى مى كنى؟) « (30)

(فرعون)

گفت:» پس اگر از راستگويانى، آن را بياور! « (31)

و (موسى) عصايش را افكند، و بناگاه آن اژدهايى آشكار شد! (32)

و دستش را (از گريبان) بيرون آورد، و بناگاه آن براى بينندگان سفيد (و درخشان) شد! (33)

(فرعون) به اشراف پيرامونش گفت:» بى شك، اين ساحرى داناست؛ (34)

(او) مى خواهد باسحرش شما را از سرزمينتان بيرون كند؛ پس چه دستور مى دهيد؟ « (35)

(اشراف به فرعون) گفتند:» (كار) او و برادرش را به تأخير انداز، و گرد آورندگانى را به شهرها بفرست، (36)

تا هر ساحرِ [ماهر] دانايى را نزد تو آورند. « (37)

و (سرانجام) ساحران براى ميعادگاه روز معيّنى جمع آورى شدند. (38)

و به مردم گفته شد:» آيا شما (نيز) جمع خواهيد شد؟ (39)

ترجمه قرآن، ص: 369

باشد كه ما از (آيين) ساحران پيروى كنيم، اگر تنها آنان پيروز شدند. « (40)

و هنگامى كه ساحران آمدند، به فرعون گفتند:» آيا اگر فقط ما پيروز گرديم، حتماً براى ما پاداش [مهمّى است؟ « (41)

(فرعون) گفت:» آرى، و در آن صورت مسلماً شما از نزديكان (من) خواهيد شد. « (42)

موسى به آن (ساحر) ان گفت:» آنچه را شما (از وسايل سحر مى توانيد) بيفكنيد، بيندازيد! « (43)

و ريسمان هايشان و عصاهايشان را افكندند و گفتند:» به عزّت فرعون سوگند، كه قطعاً تنها ما پيروزيم! « (44)

و موسى عصايش را افكند، و ناگهان آن (عصا اژدها شد و) آنچه را به دروغ مى ساختند، بلعيد. (45)

و ساحران سجده كنان (به زمين) در افتاده، (46)

گفتند:» به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، (47)

(همان) پروردگار موسى و هارون. « (48)

(فرعون) گفت:» [آيا] پيش از آنكه به شما رخصت دهم به او ايمان آورديد؟! قطعاً او بزرگِ شماست كه به شما

سحر آموخته است؛ پس مسلّماً در آينده خواهيد دانست! حتماً دستانتان و پاهايتان را بر خلاف (يكديگر) قطع مى كنم، و قطعاً همگى شما را به دار مى آويزم! « (49)

گفتند:» هيچ زيانى نيست، [چرا] كه ما به سوى پروردگارمان باز مى گرديم. (50)

در حقيقت ما طمع داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را بر ما بيامرزد (براى) اينكه نخستين ايمان آورندگان بوديم. « (51)

و به موسى وحى كرديم كه:» بندگانم را (از مصر) شبانه حركت ده، [چرا] كه شما مورد پيگرد هستيد. « (52)

و فرعون گردآورندگان (لشكر) را به شهرها فرستاد؛ (53)

(در حالى كه مى گفت:) قطعاً آنان گروهكى اندكند؛ (54)

و مسلماً آنان ما را به خشم آورده اند؛ (55)

و حتماً ما جمعى آماده ايم. (56)

و (سرانجام) آن (فرعوني) ان را از بوستان ها و چشمه ساران بيرون رانديم؛ (57)

و (نيز) از گنج ها و جايگاه هاى ارجمند (اخراج كرديم). (58)

اينگونه (فرعونيان را نابود كرديم) و آن (نعمت ها) را به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) ارث داديم. (59)

و در حال طلوع خورشيد، آنان را مورد پيگرد قرار دادند. (60)

ترجمه قرآن، ص: 370

و هنگامى كه دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسى گفتند:» قطعاً ما (در محاصره فرعونيان) گرفتار شده ايم. « (61)

(موسى) گفت:» هرگز چنين نيست! [چرا] كه پروردگارم با من است، بزودى [مرا] راهنمايى خواهد كرد. « (62)

و به سوى موسى وحى كرديم كه:» با عصايت بر دريا بزن. « (او چنين كرد) و شكافته شد، و هر پاره اى همچون كوه بسيار بزرگى شد! (63)

و ديگران [لشكر فرعون را به آنجا نزديك ساختيم؛ (64)

و موسى و تمام كسانى را كه با او بودند نجات داديم؛ (65)

سپس ديگران (فرعونيان) را غرق ساختيم. (66)

قطعاً در آن

[ها] نشانه اى است، و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (67)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (68)

و خبر بزرگ ابراهيم را بر آنان بخوان، [و پيروى كن ، (69)

هنگامى كه به پدر (مادرش يا عموي) ش و قومش گفت:» چه چيز را مى پرستيد؟! « (70)

گفتند:» بت هايى را مى پرستيم، و پيوسته ملازم (پرستش) آنهاييم. « (71)

گفت:» آيا هنگامى كه (بتان را) مى خوانيد (صداى) شما را مى شنوند؟! (72)

يا به شما سودى مى بخشند يا زيانى مى رسانند؟! « (73)

گفتند:» بلكه نياكانمان را يافتيم كه چنين مى كردند. « (74)

(ابراهيم) گفت:» و آيا در آنچه كه شما و پدران پيشينتان پيوسته پرستش مى كرديد، نظر كرديد؟ (75)

(ابراهيم) گفت: و آيا در آنچه كه شما و پدران پيشينتان پيوسته پرستش مى كرديد، نظر كرديد؟ (76)

و در واقع (همه) آنها دشمن من هستند، مگر پروردگار جهانيان، (77)

(همان) كسى كه مرا آفريد، و او راهنمايى [ام مى كند؛ (78)

و كسى كه خود، مرا غذا مى دهد و سيراب [م مى نمايد؛ (79)

و هنگامى كه بيمار شوم پس او [مرا] شفا مى دهد؛ (80)

و كسى كه مرا مى ميراند، سپس زنده [ام مى كند؛ (81)

و كسى كه طمع دارم كه خطاى مرا در روز جزا برايم بيامرزد. (82)

پروردگارا! به من حكم (نبوّت و حكمت) ببخش، و مرا به شايستگان ملحق نما؛ (83)

و براى من در (امت هاى) پسين زبان راستين (و آوازه اى نيك) قرار ده؛ (84)

ترجمه قرآن، ص: 371

و مرا از وارثان بوستان پر نعمت (بهشت) قرار ده؛ (85)

و پدر (مادر يا عموي) م را بيامرز، [چرا] كه او از گمراهان بود. (86)

و در روزى كه (مردم) برانگيخته مى شوند، مرا رسوا مكن. (87)

(همان) روزى كه هيچ ثروت و پسرانى

سود نمى بخشد. (88)

مگر كسى كه با دلى سالم به نزد خدا آيد. (89)

و (در آن روز) بهشت براى پارسايان (خود نگهدار) نزديك مى شود؛ (90)

و دوزخ براى گمراهان ظاهر مى گردد؛ (91)

و به آنان گفته مى شود:» آنچه غير از خدا، همواره مى پرستيديد، كجاست؟ (92)

آيا شما را يارى مى كنند، يا يارى مى جويند (و عذاب را از خودشان دفع مى كنند)؟! « (93)

پس آن (معبود) ان و گمراهان و لشكريان ابليس همگى در آن (دوزخ) سرنگون مى شوند؛ (94)

پس آن (معبود) ان و گمراهان و لشكريان ابليس همگى در آن (دوزخ) سرنگون مى شوند؛ (95)

در حالى كه آنان در آنجا [با يكديگر] كشمكش مى كنند، گويند: (96)

» به خدا سوگند مسلماً در گمراهى آشكارى بوديم، (97)

آنگاه كه شما را با پروردگار جهانيان مساوى مى شمرديم! (98)

و جز خلافكاران، ما را گمراه نكردند. (99)

و هيچ شفاعت كننده و دوست گرمِ نزديكى براى ما نيست. (100)

و هيچ شفاعت كننده و دوست گرمِ نزديكى براى ما نيست. (101)

و كاش براى ما بازگشتى [به دنيا] بود، تا از مؤمنان مى شديم! « (102)

قطعاً در آن [ها] نشانه اى است، و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (103)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (104)

قوم نوح فرستادگان [خدا] را تكذيب كردند؛ (105)

هنگامى كه برادرشان نوح به آنان گفت:» آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! (106)

در حقيقت من فرستاده اى درستكار براى شما هستم؛ (107)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد؛ (108)

و از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم؛ پاداش من جز بر [عهده پروردگار جهانيان نيست؛ (109)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد. « (110)

گفتند:» آيا به تو

ايمان آوريم در حالى كه فرومايگان از تو پيروى كرده اند؟! « (111)

(نوح) گفت:» و به آنچه همواره انجام مى دادند چه علمى دارم؟ (112)

حساب آنان جز بر پروردگار من نيست، اگر (بر فرض با درك حسّى) متوجه شويد. (113)

و من طرد كننده مؤمنان نيستم؛ (114)

ترجمه قرآن، ص: 372

من جز هشدارگرى روشنگر نيستم. « (115)

گفتند:» اى نوح! اگر (به اين سخنان) پايان ندهى، حتماً از سنگسار شدگان خواهى شد. « (116)

گفت:» پروردگارا! در حقيقت قوم من، تكذيب [م كردند؛ (117)

پس بين من و بين آنان (داورى كن و مشكل كار ما را) بطور كامل بگشا، و مرا و كسانى از مؤمنان را كه با من هستند، نجات بخش. « (118)

و (ما)، وى و كسانى را كه با او در كشتى انباشته (از تجهيزات و انسان ها و حيوانات) بودند، نجات بخشيديم. (119)

آنگاه بعد (از آن) باقى ماندگان را غرق ساختيم. (120)

قطعاً در آن [ها] نشانه اى است، و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (121)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (122)

(قوم) عاد فرستادگان [خدا] را تكذيب كردند؛ (123)

هنگامى كه برادرشان هود به آنان گفت:» آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! (124)

در حقيقت من فرستاده اى درستكار براى شما هستم؛ (125)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد؛ (126)

و از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم، پاداش من جز بر [عهده پروردگار جهانيان نيست؛ (127)

آيا بر هر بلندى (ساختمانى) نشانه وار مى سازيد در حالى كه (كارى بى هدف و) بيهوده انجام مى دهيد؟! (128)

و كاخ هاى استوار بر مى گيريد، تا شايد شما (در دنيا جاودانه) بمانيد؟! (129)

و هنگامى كه (بر كسى) سخت مى گيريد، زورگويانه سخت مى گيريد؛

(130)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد؛ (131)

و از (مخالفت) كسى خودنگهدارى كنيد كه شما را با آنچه كه مى دانيد امداد كرد، (132)

شما را با دام ها و پسران و بوستان ها و چشمه ساران امداد رساند. (133)

شما را با دام ها و پسران و بوستان ها و چشمه ساران امداد رساند. (134)

كه من از عذاب روزى بزرگ بر شما مى ترسم! « (135)

(قوم عاد) گفتند:» بر ما يكسان است كه (ما را) پند دهى يا از پند دهندگان نباشى. (136)

(زيرا) اين جز شيوه (مردمان) نخستين نيست؛ (137)

و ما عذاب نخواهيم شد. « (138)

و او (هود) را تكذيب كردند، پس آنان را هلاك كرديم؛ قطعاً در آن [ها] نشانه اى است، و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (139)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (140)

ترجمه قرآن، ص: 373

(قوم) ثَمُود فرستادگان [خدا] را تكذيب كردند؛ (141)

هنگامى كه برادرشان» صالِح «به آنان گفت:» آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! (142)

در حقيقت من فرستاده اى درستكار براى شما هستم؛ (143)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد؛ (144)

و از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم، پاداش من جز بر [عهده پروردگار جهانيان نيست؛ (145)

آيا در آنچه اينجاست با امنيت رها مى شويد؛ (146)

در بوستان ها و چشمه ساران، (147)

و زراعت ها و درخت خرما كه شكوفه اش لطيف است؟! (148)

و از كوه ها ماهرانه (و شادمانه) خانه هايى مى تراشيد، (149)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد؛ (150)

و از فرمان اسرافكاران اطاعت مكنيد؛ (151)

(همان) كسانى كه در زمين فساد مى كنند و اصلاح نمى كنند. « (152)

(قوم ثَمود) گفتند:» تو فقط از كسانى هستى كه مكرر

جادو شده اند؛ (153)

تو جز بشرى همانند ما نيستى، پس اگر از راستگويانى، نشانه اى (معجزه آسا) بياور! « (154)

(صالح) گفت:» اين ماده شترى (معجزه آسا) است كه سهمى از آب براى اوست، و سهمى از آب در روزى معين براى شماست؛ (155)

و هيچ بدى به آن نرسانيد، كه عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت! « (156)

و (لى قوم ثمود) آن [شتر] را از پاى در آوردند، و (سرانجام) پشيمان گرديدند! (157)

و عذاب [الهى آنان را فرو گرفت؛ قطعاً در آن [ها] نشانه اى است، و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (158)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (159)

قوم لوط فرستادگان [خدا] را تكذيب كردند؛ (160)

هنگامى كه برادرشان لوط به آنان گفت:» آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! (161)

در حقيقت من فرستاده اى درستكار براى شما هستم؛ (162)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد؛ (163)

ترجمه قرآن، ص: 374

و از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم، پاداش من جز بر [عهده پروردگار جهانيان نيست؛ (164)

آيا از ميان جهانيان، به سراغ مردان مى رويد (و همجنس بازى مى كنيد)؟! (165)

و آنچه را كه از همسران شما، پروردگارتان براى شما آفريده است، وا مى گذاريد؟! بلكه شما گروهى تجاوزگريد! « (166)

گفتند:» اى لوط! اگر (به اين سخنان) پايان ندهى، حتماً از اخراج شدگان خواهى بود. « (167)

گفت:» در حقيقت من از دشمنان سرسخت عمل (هم جنس بازى) شما هستم؛ (168)

پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه انجام مى دهند نجات بخش. « (169)

و او و همه خاندانش را نجات داديم؛ (170)

مگر پير زنى كه در ميان بازماندگان (در عذاب) بود. (171)

سپس ديگران را درهم كوبيديم!

(172)

و بارشى (از سنگ هاى عذاب) بر آنان بارانديم؛ (173)

و چه بد است باران هشدار داده شدگان! قطعاً در آن [ها] نشانه اى است، و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (174)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (175)

اهل ايْكِه (سرزمين پر درخت قوم شُعيب) فرستادگان [خدا] را تكذيب كردند؛ (176)

هنگامى كه شُعيب به آنان گفت:» آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! (177)

در حقيقت من فرستاده اى درستكار براى شما هستم؛ (178)

پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ و [مرا] اطاعت كنيد؛ (179)

و از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم، پاداش من جز بر [عهده پروردگار جهانيان نيست؛ (180)

پيمانه را كاملًا ادا نماييد، و (با كم فروشى) از خسارت زنندگان (به ديگران) مباشيد؛ (181)

و با ترازوى راست (و درست) وزن كنيد؛ (182)

و به مردم [از روى ستم چيزهايشان را كم مدهيد و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد؛ (183)

و از (مخالفت) كسى خودنگهدارى كنيد كه شما، و (صاحبان سرشت نخستين و) انبوه پيشينيان را آفريد. « (184)

(قوم شعيب) گفتند:» تو فقط از كسانى هستى كه مكرر جادو شده اند؛ (185)

و تو جز بشرى همانند ما نيستى و در واقع گمان مى كنيم كه تو از دروغگويان هستى؛ (186)

پس اگر از راستگويان مى باشى، قطعه هايى از آسمان بر ما بيفكن. « (187)

ترجمه قرآن، ص: 375

(شعيب) گفت:» پروردگار من به آنچه انجام مى دهيد داناتر است. « (188)

و او را تكذيب كردند، و عذابِ روزِ سايبانِ (ابر آتشبار) آنان را فرو گرفت؛ براستى كه آن عذابِ روزى بزرگ بود! (189)

قطعاً در آن [ها] نشانه اى است و [لى بيشترشان مؤمن نيستند. (190)

و مسلماً تنها پروردگار تو شكست ناپذير [و] مهرورز است. (191)

قطعاً

اين (قرآن) فروفرستاده پروردگار جهانيان است. (192)

رُوحُ الامين (جبرئيل احياگر درستكار) آن را بر دل تو فرود آورد؛ (193)

تا از هشدار دهندگان باشى؛ (194)

به زبان عربى روشن (و واضح روشنگر)؛ (195)

و مسلماً (وصف) آن در نوشته هاى متين پيشينيان (آمده) است. (196)

و آيا اينكه دانشوران بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب، وصف) آن را مى دانند، نشانه اى براى آنان نبود؟! (197)

و اگر (بر فرض) آن را بر برخى از غير عرب ها فرو مى فرستاديم، (198)

و آن را بر ايشان مى خواند، به آن ايمان نمى آوردند. (199)

اينگونه آن را در دل هاى خلافكاران راه مى دهيم. (200)

در حالى كه به آن (قرآن) ايمان نمى آورند تا اينكه عذاب دردناك را ببينند! (201)

و ناگهان (عذاب) به سراغشان مى آيد، و حال آنكه آنان (با درك حسّى) متوجه نمى شوند؛ (202)

و (در آن هنگام) مى گويند:» آيا ما مهلت داده شده ايم؟! « (203)

و آيا به عذاب ما شتاب مى ورزند؟! (204)

و آيا ملاحظه كردى كه اگر ساليانى آنان را (از اين زندگى) بهره مند سازيم، (205)

سپس آنچه را همواره به آنان وعده داده مى شد، به سراغشان آيد، (206)

بهره مندى دائمى شان (از دنيا چيزى از عذاب را) از آنان دفع نمى كند؟ (207)

و (مردم) هيچ آبادى را هلاك نكرديم جز در حالى كه براى آن [ها] هشدار دهندگانى براى يادآورى بود. (208)

و (ما) ستمكار نبوديم. (209)

و شيطان ها آن (قرآن) را فرو نفرستادند؛ (210)

ترجمه قرآن، ص: 376

و آنان را نسزد؛ و نمى توانند. (211)

[چرا كه آنان از شنيدن (اخبار وحى) كنار زده شده اند. (212)

و (اى پيامبر!) هيچ معبود ديگرى را با خدا مخوان (و پرستش مكن،) كه از عذاب شدگان خواهى شد. (213)

و خاندان نزديكت را هشدار ده. (214)

و بال (عطوفت و فروتنى) خود را

براى كسانى از مؤمنان كه از تو پيروى مى كنند فروآر. (215)

و اگر تو را نافرمانى كنند پس بگو:» در حقيقت من نسبت به آنچه انجام مى دهيد غير متعهدم. « (216)

و بر (خداى) شكست ناپذير [و] مهرورز توكّل نما. (217)

(همان) كسى كه تو را به هنگامى كه (براى نماز) مى ايستى، مى بيند؛ (218)

و دگرگونى (حالات) تو را در [ميان سجده كنندگان (مى نگرد)؛ (219)

[چرا] كه تنها او شنوا [و] داناست. (220)

آيا به شما خبر دهم كه شيطان ها بر چه كسى فرود مى آيند؟! (221)

بر هر دروغ زن گنه پيشه فرود مى آيند؛ (222)

در حالى كه شنيده (هاى خود) را (به سوى ديگران) فرو مى افكنند، و بيشترشان دروغگويند. (223)

و (پيامبر شاعر نيست زيرا) شاعران، گمراهان از آنان پيروى مى كنند. (224)

آيا نظر نكرده اى كه آنان در هر سرزمينى سرگردانند؟ (225)

و اينكه آنان آنچه را كه انجام نمى دهند، مى گويند؟! (226)

مگر كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده، و خدا را بسيار ياد كردند، و بعد از ستم ديدگى، (از شعر خود) يارى جستند (و دفاع كردند)؛ و كسانى كه ستم كردند بزودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت. (227)

ترجمه قرآن، ص: 377

27- سورة النمل

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

طا، سين، آن آيات قرآن و كتاب روشنگر است؛ (1)

در حالى كه رهنمودى و مژده اى براى مؤمنان است؛ (2)

(همان) كسانى كه نماز را برپا مى دارند، و [ماليات زكات را مى پردازند، و آنان خود به آخرت يقين دارند. (3)

در واقع كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، كردار (بد) شان را براى آنان آراستيم، و آنان سرگردان مى شوند. (4)

آنان كسانى هستند كه عذاب بدى براى آنهاست؛ و تنها آنان در

آخرت زيانكارترند. (5)

و قطعاً قرآن از نزد فرزانه اى دانا به تو القا مى شود. (6)

(يادكن) هنگامى را كه موسى به خانواده اش گفت:» براستى من آتشى ديدم؛ بزودى خبرى از آن براى شما مى آورم، يا نور شعله آتشى براى شما مى آورم، باشد كه شما گرم شويد. « (7)

و هنگامى كه به سراغ آن (آتش) آمد، ندا داده شد كه:» خجسته گرديد كسى كه در آن آتش است و كسى كه در پيرامون آن است! و منزّه است خدايى كه پروردگار جهانيان است! (8)

اى موسى! قطعاً من خداى شكست ناپذير فرزانه ام؛ (9)

و عصايت را بيفكن!- و هنگامى كه آن (عصا) را ديد، چنانكه گويى آن همچون مارى مى جنبيد، پشت كرده روى برتافت، و به عقب بازنگشت- (ندا آمد:) اى موسى! نترس، [چرا] كه من، فرستادگان، درنزدم نمى ترسند؛ (10)

مگر كسى كه ستم كرده؛ آنگاه بعد از بدى، نيكى را جايگزين (آن) نمايد، (كه در اين صورت اورا مى بخشم)؛ چرا كه من بسيار آمرزنده [و] مهرورزم. (11)

و دستت را در گريبانت داخل كن تا سفيدگونه بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ با نشانه هاى (معجزه آساى) نه گانه به سوى فرعون و قومش (برو؛ چرا) كه آنان گروهى نافرمانبردار بودند. « (12)

و هنگامى كه نشانه هاى (معجزه آساى) روشنگرانه ما به سراغ آن (فرعوني) ان آمد گفتند:» اين سِحرى آشكار است! « (13)

و آن [ها] را بخاطر ستم و برترى طلبى انكار كردند، در حالى كه دل هايشان بدان [ها] يقين داشت. و بنگر، كه فرجام فسادگران چگونه بوده است. (14)

و بيقين به داود و سليمان، دانشى داديم؛ و آن دو گفتند:» ستايش مخصوص خدايى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى داد.

« (15)

و سليمان از داود ارث برد، و گفت:» اى مردم! زبان پرندگان به ما آموزش داده شد، و از هر چيزى به ما داده شده است؛ مسلماً اين فقط فضيلت آشكارى است. « (16)

لشكريان سليمان، از جنّ و انسان و پرنده، برايش گرد آورى شدند، و آنان (از پراكندگى و بى نظمى) بازداشته مى شدند. (17)

ترجمه قرآن، ص: 378

تا هنگامى كه (لشكريان سليمان) به سرزمين مورچگان رسيدند؛ مورچه اى گفت:» اى مورچگان، به خانه هايتان داخل شويد، تا سليمان و لشكريانش هرگز شما را پايمال نكنند در حالى كه آنان (با درك حسّى) متوجه نمى شوند. « (18)

و (سليمان) از سخن او، به خنده اى لبخند زد و گفت:» پروردگارا! به من الهام كن، كه نعمتت را كه بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتى، سپاسگزارى كنم، و اينكه [كار] شايسته اى، كه آن را مى پسندى، انجام دهم، و مرا با رحمت خود در [زمره بندگان شايسته ات وارد كن. « (19)

و (سليمان) در جستجوى پرنده [هُدهُد] برآمد و گفت:» مرا چه شده كه هُدهُد را نمى بينم، بلكه آيا از غايبان است؟! (20)

قطعاً او را با عذاب شديدى عذاب خواهم كرد، يا حتماً او را سرمى برم، يا بايد (براى غيبتش) دليل آشكارى برايم بياورد! « (21)

و (مدتى) نه چندان دراز درنگ كرد (تا هدهد آمد) و گفت:» به چيزى احاطه يافتم كه تو بدان احاطه نيافته اى؛ و از (سرزمين) سبا خبر بزرگِ يقينى، براى تو آورده ام. (22)

در حقيقت من (در آنجا) زنى را يافتم كه بر آنان زمامدارى مى كرد، و از هر چيزى (به او) داده شده بود، و برايش تخت بزرگى بود. (23)

او و قومش را يافتم در

حالى كه براى خورشيدى كه غير از خداست، سجده مى كنند؛ و شيطان كارهاى آنان را برايشان آراست، و آنان را از راه (خدا) بازداشت؛ و آنان رهنمون نمى شوند. (24)

كه سجده نكنند براى خدايى كه پنهانِ در آسمان ها و زمين را بيرون مى آورد، و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى كنيد مى داند! (25)

خداست، كه هيچ معبودى جز او نيست، پروردگار تخت بزرگ (جهاندارى و تدبير هستى) است. « (26)

ترجمه قرآن، ص: 379

(سليمان) گفت:» بزودى خواهيم ديد كه آيا راست گفتى يا از دروغگويان بودى؟ (27)

اين نامه مرا ببر و به سوى آنان بيفكن؛ سپس از آنان روى برتاب و ببين چه چيزى بازمى گردانند؟ (و چه عكس العملى نشان مى دهند؟) « (28)

(ملكه سبا) گفت:» اى اشراف! در واقع من نامه ارجمندى به سويم افكنده شده است؛ (29)

در حقيقت آن (نامه) از سليمان است، و آن (نوشته، چنين است) كه: به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز؛ (30)

بر من برترى جويى نكنيد، و تسليم شده، نزد من آييد. « (31)

(ملكه) گفت:» اى اشراف به من در مورد كارم پاسخ دهيد، كه در مورد هيچ كارى (تصميم خود را) قطعى نكرده ام، تا اينكه [نزد من حاضر شويد. « (32)

(اشراف) گفتند:» ما قدرتمند و سخت نيرومند (و جنگ آور) هستيم، و [لى اختيار] كار با توست؛ پس ببين چه فرمان مى دهى؟ « (33)

(ملكه) گفت:» براستى كه سلطان ها هنگامى كه وارد آبادى مى شوند آن را تباه مى كنند، و عزيزان اهلش را خوار مى گردانند، و اينچنين مى كنند. (34)

و در واقع من هديه اى به سوى آنان مى فرستم، پس بنگرم كه فرستادگان با چه چيزى باز مى گردند. « (35)

و هنگامى كه (فرستاده

ملكه) نزد سليمان آمد، (سليمان) گفت:» آيا [مرا] با مال امداد مى رسانيد؟! پس آنچه خدا [به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است؛ بلكه شما فقط به هديه خود شادمان مى شويد. (36)

به سوى آنان بازگرد و (اعلام كن كه:) حتماً با لشكريانى به سراغ آنان مى آييم كه آنان هيچ قدرت مقابله با آنها را ندارند؛ و قطعاً آنان را از آن (سرزمين سبا) با خوارى بيرون مى رانيم در حالى كه آنان (اسير و) كوچكند! « (37)

(سليمان) گفت:» اى اشراف! كدام يك از شما تخت او را براى من مى آورد پيش از آنكه تسليم شده نزد من آيند؟ « (38)

زيركى از جنّيان گفت:» من آن را نزد تو مى آورم پيش از آنكه از جايگاهت برخيزى در حالى كه قطعاً من براى اين (كار) نيرومندى درستكار هستم! « (39)

ترجمه قرآن، ص: 380

كسى كه علمى از كتاب (الهى) نزدش بود، گفت:» من پيش از آنكه چشمت را بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد! «و هنگامى كه (سليمان) آن (تخت) را نزدش ثابت ديد گفت:» اين از بخشش پروردگار من است، تا مرا آزمايش كند كه آيا سپاسگزارى مى كنم يا ناسپاسى مى نمايم؟! و هر كس سپاسگزارى كند، پس فقط به سود خودش سپاسگزارى مى كند، و هر كس ناسپاسى كند پس (زيانى به خدا نمى رساند؛ چرا) كه پروردگار من، توانگرى ارجمند است. « (40)

(سليمان) گفت:» تخت او را برايش ناشناس سازيد؛ تا ببينيم آيا رهنمون مى شود، يا از كسانى است كه رهنمون نخواهند شد؟! « (41)

و هنگامى كه (ملكه) آمد، (به او) گفته شد:» آيا تخت تو اينگونه است؟ «گفت:» چنانكه گويى اين،

آن است! و پيش از اين به ما دانش داده شد و تسليم شده بوديم. « (42)

و آنچه را جز خدا همواره مى پرستيد، اورا (از خدا پرستى) بازداشت، [چرا] كه او از گروه كافران بود. (43)

به او گفته شد:» داخل صحن [قصر] شو! «و هنگامى كه آن را ديد، پنداشت كه آن آبگيرى ژرف است، و دو ساق (پاي) ش را نمايان كرد، (تا وارد آب شود، ولى سليمان) گفت:» در واقع اين صحن صافى از بلورها است. « (ملكه سبا) گفت:» پروردگارا! در حقيقت من به خودم ستم كردم؛ و (اينك) با سليمان تسليم خدايى شدم كه پروردگار جهانيان است. « (44)

و يقيناً به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم كه: خدا را بپرستيد؛ و بناگاه آنان دو دسته (مؤمن و كافر) شدند، كه با يكديگر كشمكش مى كردند. (45)

(صالح) گفت:» اى قوم [من ! چرا پيش از نيكى، به بدى شتاب مى ورزيد؟! چرا از خدا طلب آمرزش نمى كنيد؟ باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. « (46)

(قوم ثمود) گفتند:» به تو و به كسانى كه با تو هستند فال بد زديم. « (صالح) گفت:» فالِ (نيك و) بد شما نزد خداست؛ بلكه شما گروهى هستيدكه آزمايش مى شويد. « (47)

و در آن شهر، نُه قبيله كوچك بودند كه در زمين فساد مى كردند و اصلاح نمى كردند. (48)

ترجمه قرآن، ص: 381

گفتند:» با يكديگر به خدا قسم ياد كنيد، كه حتماً به او و خانواده اش شبيخون مى زنيم (و صالح را به قتل مى رسانيم؛) سپس بطور قطعى به سرپرست (خون) او مى گوييم: در محل هلاكت خاندانش حاضر نبوده ايم و ما حتماً راستگوييم. « (49)

و با فريبى، فريبكارى كردند و

(ما هم) با ترفندى، ترفند زديم، در حالى كه آنان (با درك حسّى) متوجه نمى شدند. (50)

و بنگر فرجام فريب آنان چگونه بود، كه ما آنان و قومشان را همگى درهم كوبيديم. (51)

اين خانه هاى آنان است، در حالى كه بخاطر ستمشان فرو ريخته است؛ قطعاً در اين (ماجرا) نشانه اى (عبرت آموز) است براى گروهى كه مى دانند. (52)

و كسانى را كه ايمان آورده و همواره خودنگهدارى (و پارسايى) مى كردند، نجات داديم. (53)

و يادكن لوط را، هنگامى كه به قومش گفت:» آيا [عمل زشت (ى) را مرتكب مى شويد، در حالى كه شما (نتايج شوم آن را) مى بينيد؟! (54)

آيا واقعاً شما از روى شهوت، به غير از زنان به سراغ مردان مى رويد؟! بلكه شما گروهى هستيد كه نادانى مى كنيد. « (55)

و [لى پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:» خاندان لوط را از آباديتان اخراج كنيد، كه آنان مردمى هستند كه پاكدامنى را مى طلبند! « (56)

و او و خاندانش را نجات داديم؛ جز زنش، كه مقدّر كرديم او از بازماندگان (در شهر) باشد. (57)

و بارشى (از سنگ هاى عذاب) برآنان بارانديم و چه بد است باران هشدار داده شدگان! (58)

(اى پيامبر) بگو:» ستايش مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگانش (همان) كسانى كه برگزيده است؛ آيا خدا بهتر است يا آنچه را شريك (خدا) قرار مى دهند؟ (59)

ترجمه قرآن، ص: 382

بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه آسمان ها و زمين را آفريد؟! و براى شما از آسمان، آبى فروفرستاد؛ و بوسيله آن، باغ هايى زيبا رويانديم؛ براى شما (قدرتى) نبود كه درخت [هاى آن را برويانيد! آيا معبودى با خداست؟! (نه،) بلكه آنان گروهى منحرفند. (60)

بلكه آيا (معبودان شما

بهترند يا) كسى كه زمين را قرارگاهى ساخت، و ميان آن نهرهايى قرارداد، و براى آن [كوه هاى استوار قرارداد، و بين دو دريا مانعى قرار داد؛ آيا معبودى با خداست؟! (نه،) بلكه بيشتر آنان نمى دانند. (61)

بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه درمانده را، به هنگامى كه او را مى خواند، اجابت مى كند، و (گرفتارى) بد را برطرف مى سازد، و شما را جانشينان (خود يا گذشتگان در) زمين قرار مى دهد؛ آيا معبودى با خداست؟! چه اندك متذكّر مى شويد. (62)

بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه شما را در تاريكى هاى خشكى و دريا ره مى نمايد؛ و كسى كه بادها را پيشاپيش (باران) رحمتش مژده رسان مى فرستد؛ آيا معبودى با خداست؟! خدا برتر است از آنچه شريك (او) قرار مى دهند. (63)

بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه آفرينش را آغاز كند، سپس آن را بازگرداند، و كسى كه شما را از آسمان و زمين روزى مى دهد؛ آيا معبودى با خداست؟! «بگو:» اگر راست مى گوييد دليل روشنتان را بياوريد! « (64)

(اى پيامبر!) بگو:» كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند نهان را نمى دانند جز خدا، و (با درك حسّى) متوجه نمى شوند كه چه زمانى برانگيخته خواهند شد. « (65)

بلكه علمشان درباره آخرت به كمال رسيده است (ولى نارساست؛) بلكه آنان نسبت به آن شك دارند، بلكه آنان نسبت به آن كور [دل ند. (66)

و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:» آيا هنگامى كه ما و نياكانمان خاك شديم، آيا قطعاً ما (از قبرها) بيرون آورده مى شويم؟! (67)

ترجمه قرآن، ص: 383

بيقين اين (رستاخيز) از پيش، به ما و نياكانمان وعده داده شد؛ اين جز افسانه هاى پيشينيان

نيست. « (68)

بگو:» در زمين گردش كنيد و بنگريد كه فرجام خلافكاران چگونه بوده است. « (69)

و بر (بى ايمانى) آنان غم مخور، و از آنچه فريبكارى مى كنند [دل تنگ مباش. (70)

و (كافران) مى گويند:» اگر راستگوييد، اين وعده (عذاب) چه وقت است؟! « (71)

(اى پيامبر) بگو:» شايد، برخى از آنچه را به شتاب مى خواهيد، در پى شما باشد. « (72)

و قطعاً پروردگار تو نسبت به مردم داراى بخشش است، و ليكن بيشتر آنان سپاسگزارى نمى كنند. (73)

و مسلماً پروردگارت آنچه را سينه هايشان پوشيده مى دارند و آنچه را آشكار مى كنند، مى داند. (74)

و هيچ پنهانى در آسمان و زمين نيست، مگر اينكه در كتاب روشن (علم الهى ثبت) است. (75)

درواقع اين قرآن، بيشترِ آنچه را كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) در آن اختلاف مى كنند، بر آنان حكايت مى كند. (76)

و قطعاً آن (قرآن) رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است. (77)

در حقيقت پروردگار تو بر طبق حكم خود، بين آنان داورى مى كند؛ در حالى كه او شكست ناپذير [و] داناست. (78)

پس بر خدا توكلّ كن؛ [چرا] كه تو برحق آشكارى هستى. (79)

در حقيقت تو نَ (مى توانى سخنت را) به گوش مردگان برسانى، و نَ (مى توانى) صدايت را به گوش ناشنوايان برسانى، هنگامى كه پشت كرده روى برمى تابند. (80)

ترجمه قرآن، ص: 384

و تو راهنماى كور (دل) ان از گمراهى شان نيستى، (تو سخنت را) نمى شنوانى جز به كسانى كه به نشانه هاى ما ايمان مى آورند؛ چرا كه آنان تسليم شده اند. (81)

و هنگامى كه گفتار (فرمان عذاب) برآنان واقع شود، (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند)، جنبنده اى را از زمين براى آنان بيرون مى آوريم كه با آنان سخن مى گويد، (در مورد اين) كه

مردم همواره به نشانه هاى ما يقين نداشتند. (82)

و (يادكن) روزى را كه از هر امّتى، گروهى شتابان از كسانى كه نشانه هاى ما را دروغ مى انگاشتند، گرد آورى مى كنيم؛ و آنان (از پراكندگى و بى نظمى) بازداشته مى شوند. (83)

تا هنگامى كه (به پيشگاه خدا) مى آيند، (به آنان) مى گويد:» آيا نشانه هاى مرا دروغ انگاشتيد، در حالى كه بدان [ها] احاطه علمى نداشتيد، بلكه (غير از تكذيب) چه چيزى را همواره انجام مى داديد؟! « (84)

و گفتار (فرمان عذاب) بخاطر ستمكاريشان برآنان واقع شود و آنان سخن نگويند. (85)

آيا نظر نكرده اند كه ما شب را (تاريك) قرارداديم، تا در آن آرام گيرند؛ و روز را روشنى بخش (قرارداديم؟!) قطعاً در اين [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه ايمان مى آورند. (86)

و (يادكن) روزى را كه در شيپور دميده مى شود، و كسانى كه در آسمان ها و كسانى كه در زمين هستند به وحشت مى افتند، جز كسى را كه خدا بخواهد؛ و همه فروتنانه نزد او آيند. (87)

و كوه ها را مى بينى، در حالى كه آنها را ثابت مى پندارى، و حال آنكه آنها همچون حركت ابرها درگذرند؛ [اين ساخته خدايى است كه هر چيزى را محكم ساخت؛ در حقيقت او به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (88)

هر كس (كار) نيكى آورد، پس برايش (پاداشى) بهتر از آن است، و آنان در آن روز از وحشت در امانند. (89)

و هر كس (كار) بدى بياورد، پس با صورت هايشان در آتش افكنده مى شوند! آيا جز (به كيفر) آنچه همواره انجام مى داديد، مجازات خواهيد شد؟! (90)

(بگو:) فرمان داده شدم كه تنها پروردگار اين شهر (مكّه) را بپرستم، (همان) كسى كه آن (شهر) را محترم شمرد؛ در حالى

كه همه چيز از آنِ اوست؛ و فرمان داده شده ام كه [فقط] از مسلمانان باشم؛ (91)

و اينكه [تنها] قرآن را بخوانم [و پيروى كنم ؛ و هر كس راه يابد پس فقط به نفع خودش راه مى يابد؛ و هر كس گمراه شود، پس بگو:» من فقط از هشدار دهنده گانم. « (92)

ترجمه قرآن، ص: 385

و بگو:» ستايش مخصوص خداست؛ بزودى نشانه هايش را به شما مى نماياند، پس آنها را خواهيد شناخت؛ و پروردگارت از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست. « (93)

28- سورة القصص

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

طا، سين، ميم. (1)

آن آيات كتاب روشنگراست. (2)

بخشى از خبر بزرگ موسى و فرعون را براى گروهى كه ايمان مى آورند، بدرستى برتو مى خوانيم. (3)

در واقع فرعون در زمين (مصر) برترى جويى كرد، و اهل آن را گروه هايى قرارداد؛ در حالى كه دسته اى از آنان را تضعيف مى كرد، پسرانشان را سر مى بريد و زنانشان را زنده نگه مى داشت؛ [چرا] كه او از فسادگران بود. (4)

و مى خواهيم كه بر كسانى كه در زمين مستضعف شده بودند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان (زمين) گردانيم و آنان را وارثان (آن) قرار دهيم. (5)

و در زمين به آنان امكانات دهيم، و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را همواره از آن (بنى اسرائيلي) ان بيم داشتند بنمايانيم. (6)

و به مادر موسى وحى (الهام) كرديم كه:» او را شير ده؛ و هنگامى كه بر (جان) او ترسيدى، پس وى را در دريا بيفكن؛ و نترس و اندوهگين مباش، [چرا] كه ما او را به سوى تو بازمى گردانيم، و وى را از فرستادگان (خود) قرار مى دهيم. « (7)

و فرعونيان او را (از آب) برگرفتند، تا سرانجام

براى آنان دشمنى و (مايه) اندوهى شود! در حقيقت فرعون و هامان و لشكريانشان خطا كار بودند. (8)

و زن فرعون گفت:» (اين نوزاد) روشنى چشمى براى من و براى توست! او را نكشيد، اميد است كه براى ما سودمند باشد، يا او را به فرزندى برگزينيم. «در حالى كه آنان (با درك حسّى) متوجه نمى شدند! (كه موسى كيست.) (9)

ترجمه قرآن، ص: 386

و دل [سوزان مادر موسى (از هر چيز، جز فكر فرزند) تهى گشت؛ و اگر دل او را محكم نكرده بوديم، تا از مؤمنان باشد، قطعاً نزديك بود آن (راز) را افشاكند. (10)

و (مادر موسى) به خواهر او گفت:» (وضع) اورا پيگيرى كن. «و از دور آن (نوزاد) را ديد، در حالى كه آنان (با درك حسّى) متوجّه نمى شدند. (11)

و از پيش، (شير) دايه ها را بر او ممنوع كرديم؛ و (خواهر موسى به فرعونيان) گفت:» آيا شما را به خاندانى راهنمايى كنم كه او را براى شما سرپرستى كنند، در حالى كه آنان خيرخواه او هستند؟! « (12)

و او را به سوى مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود، و اندوهگين نشود، و تا بداند كه وعده خدا حق است؛ و ليكن بيشتر آن (مردم) ان نمى دانند. (13)

و هنگامى كه (موسى) به حد رشدش رسيد، و (در كمال و نيرومندى) استقرار يافت، حكم (و حكمت) و دانش به او داديم؛ و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (14)

و (موسى) هنگامى كه مردم آن (مصر) در غفلت بودند داخل شهر شد؛ و دو مرد را در آنجا يافت كه با يكديگر جنگ (و نزاع) مى كردند؛ اين (يكى) از پيروان او و آن (ديگرى) از دشمنانش

بود، و كسى كه از پيروان او بود بر ضدّ كسى كه از دشمنان وى بود، از او يارى خواست؛ پس موسى مشتى بر او زد، و (عمر) او پايان يافت. (موسى) گفت:» اين (نزاع شما) از كار شيطان بود؛ [چرا] كه او دشمن [و] گمراه كننده آشكارى است. « (15)

(موسى) گفت:» پروردگارا! در حقيقت من به خودم ستم كردم؛ پس مرا بيامرز. «و (خدا) او را آمرزيد؛ [چرا] كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (16)

(باز موسى) گفت:» پروردگارا! به (پاس) نعمتى كه به من دادى، پس پشتيبان خلافكاران نخواهم بود. « (17)

ترجمه قرآن، ص: 387

و (موسى) در شهر ترسان و منتظر (حادثه و اخبار) گرديد؛ پس ناگهان (همان) كسى كه ديروز از او يارى طلبيده بود، از او فريادرسى خواست؛ موسى به او گفت:» قطعاً تو گمراه آشكارى هستى. « (18)

و هنگامى كه خواست بر كسى، كه او دشمن هر دوى شان بود، سخت گيرى كند، گفت:» اى موسى! آيا مى خواهى كه مرا بكُشى همان گونه كه ديروز شخصى را كُشتى؟! (تو چيزى) نمى خواهى جز آنكه در زمين زورگو باشى، و نمى خواهى كه از اصلاح گران باشى! « (19)

و مردى با كوشش از دورترين (نقطه) شهر آمد [و] گفت:» اى موسى! در واقع اشراف در مورد تو نظرخواهى مى كنند تا تورا بكشند، پس (از شهر) خارج شو، [چرا] كه من از خيرخواهان توام. « (20)

و (موسى) از آن (شهر) خارج شد در حالى كه ترسان [و] منتظر (حادثه) بود، گفت:» پروردگارا! مرا از گروه ستمكاران نجات بخش. « (21)

و هنگامى كه به سوى مَدْين روى نهاد، گفت:» اميد است كه پروردگارم مرا به

راه درست راهنمائى كند. « (22)

و هنگامى كه به (چاهِ) آب مَدين رسيد، گروهى از مردم را در آنجا يافت كه (چهارپايان خود را) سيراب مى كردند؛ و پايين تر از آنان دو زن را يافت كه (گوسفندان خود را از رفتن به طرف آبشخور) بازمى داشتند. (موسى به آن دو) گفت:» [جريان كار شما چيست؟ « [آن دو زن گفتند:» (ما گوسفندهايمان را) سيراب نمى كنيم تا اينكه شبان ها خارج شوند؛ و پدر ما پير كهنسالى است. « (23)

پس (موسى) براى آن دو (گوسفندان را) سيراب كرد، سپس (از آنان) به سوى سايه روى برتافت و گفت:» پروردگارا! در حقيقت من به آنچه از نيكى كه به سوى من فروفرستى، نيازمندم. « (24)

و يكى از آن دو (دختران شعيب) به سراغ او آمد در حالى كه با شرم، گام برمى داشت، گفت:» در حقيقت پدرم تو را فرا مى خواند تا پاداش آب دادن (گوسفندان) ما را به تو بپردازد. «و هنگامى كه (موسى) نزد او [شعيب آمد و حكايت ها را براى او حكايت كرد، گفت:» نترس كه از گروه ستمكاران نجات يافتى. « (25)

ترجمه قرآن، ص: 388

يكى از آن دو (دختر) گفت:» اى پدر [من ! اورا استخدام كن، [چرا] كه بهترين كسى كه استخدام مى كنى (شخصِ) نيرومند درستكار است. « (26)

(شعيب) گفت:» در حقيقت من مى خواهم كه يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم، بر (اساس اين مهريه) كه هشت سال در استخدام من باشى؛ و اگر تا ده سال تكميل كنى، پس (لطفى) از نزد توست؛ و نمى خواهم كه برتو سخت گيرى كنم؛ اگر خدا بخواهد، بزودى مرا از شايستگان خواهى يافت.

« (27)

(موسى) گفت:» اين (قراردادى) ميان من و ميان تو است؛ هر كدام از دو سرآمد (مدّت) را به پايان رساندم پس هيچ تعدّى بر من نخواهد بود؛ و خدا نسبت به آنچه مى گوييم گواه و نگهبان است. « (28)

و هنگامى كه موسى سرآمد (مدّت شبانى) را به پايان رسانيد و همراه خانواده اش (از مدين به سوى مصر) روان شد، از جانب (كوه) طور آتشى ديد؛ به خانواده اش گفت:» درنگ كنيد [چرا] كه من آتشى ديدم؛ (مى روم) تا شايد من خبرى از آن يا پاره اى از آتش براى شما بياورم، باشد كه شما گرم شويد. « (29)

و هنگامى كه به سراغ آن (آتش) آمد، از جانب راست درّه، در آن جايگاه خجسته، از (ميان يك) درخت ندا داده شد، كه:» اى موسى! براستى من، خود خدايى هستم كه پروردگار جهانيانم. (30)

و (ندا داده شد) كه عصايت را بيفكن!- و هنگامى كه آن (عصا) را ديد كه مى جنبيد، چنانكه گويى آن مارى است، (موسى) پشت كرده روى برتافت، و به عقب بازنگشت- (ندا آمد) اى موسى! روى آر و نترس، [چرا] كه تو در امنيت هستى. (31)

دستت را در گريبانت وارد كن، تا سفيد گونه بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ و (دست و) بالت را (براى آرامش) از هراس به (سينه) خودت بگذار؛ و اين دو (معجزه) دليل هاى روشنى از جانب پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اوست؛ [چرا] كه آنان گروهى نافرمانبردارند. « (32)

ترجمه قرآن، ص: 389

(موسى) گفت:» پروردگارا! در واقع من شخصى از آنان را كشتم، پس مى ترسم كه [مرا] بكشند. (33)

و برادرم هارون، او زبانى واضح تر از من دارد؛ پس او را ياورى،

همراه من بفرست كه مرا تأييد كند؛ [چرا] كه من مى ترسم كه [مرا] تكذيب كنند. « (34)

فرمود:» بزودى بازوى تورا بوسيله برادرت محكم مى كنيم، و براى شما تسلّطى قرار مى دهيم؛ و با (وجود) نشانه هاى (معجزه آساى) ما (دست آنان) به شما نمى رسد؛ شما و هر كس از شما پيروى كند پيروزيد. « (35)

و هنگامى كه موسى با نشانه هاى (معجزه آساى) روشنگرانه ما به سراغ آنان آمد، گفتند:» اين جز سحرى (دروغ) بافته نيست. و (ما) در نياكان نخستين خود اين را نشنيده ايم! « (36)

و موسى گفت:» پروردگارم، به (حال) كسى كه از نزد او رهنمون آورده و كسى كه فرجام (نيك) سرا (ى دنيا و آخرت) براى اوست، داناتر است؛ قطعاً ستمكاران رستگار نمى شوند. « (37)

و فرعون گفت:» اى اشراف! هيچ معبودى غير از خودم براى شما نمى شناسم؛ پس اى هامان، برايم آتشى بر گِل برافروز (و آجر بساز) و براى من قصرى (بلند، بنا) گردان، تا شايد من از معبود موسى اطلاع يابم؛ و در حقيقت من گمان مى كنم كه او از دروغگويان است. « (38)

و او (فرعون) و لشكريانش به ناحق در زمين تكبّر ورزيدند، و يقين كردند كه به سوى ما بازگردانده نمى شوند. (39)

ترجمه قرآن، ص: 390

و او و لشكريانش را گرفتار (مجازات) ساختيم و آنان را در دريا افكنديم؛ پس بنگر فرجام ستمكاران چگونه بوده است! (40)

و آن (فرعوني) ان را پيشوايانى قرارداديم، كه به سوى آتش (دوزخ) فرا مى خوانند؛ و روز رستاخيز يارى نخواهند شد. (41)

و در اين دنيا لعنتى در پى آنان روانه كرديم، و آنان روز رستاخيز از زشت رويانند. (42)

و بعد از آنكه گروه ها (و نسل ها) ى

نخستين را هلاك نموديم؛ به يقين به موسى كتاب (تورات) داديم، در حالى كه دليل هاى بينش آور و رهنمود و رحمتى براى مردم بود؛ باشد كه آنان متذكّر شوند. (43)

و [تو] در جانب غربى نبودى هنگامى كه كار (نبوّت) را با موسى تمام كرديم؛ و از گواهان (حاضرنيز) نبودى. (44)

و ليكن ما گروه هايى را پديد آورديم، و دوران (عمر) آنان طولانى شد؛ و در [ميان ساكنان مَدْين اقامت نداشتى، (تا از حال آنان آگاه شوى و) آيات ما را بر آنان (مشركان مكه) بخوانى [و پيروى كنى؛] و ليكن ما فرستنده (تو) بوديم. (45)

و (تو) در جانب (كوه) طور نبودى، هنگامى كه (موسى را) ندا داديم؛ و ليكن (تورا آگاه كرديم) بخاطر اينكه رحمتى از سوى پروردگارت باشد تا قومى را هشدار دهى كه پيش از تو هيچ هشدارگرى براى آنان نيامده است؛ باشد كه آنان متذكّر شوند. (46)

و اگر نبود اينكه بخاطر دستاورد پيشين شان مصيبتى به آنان رسد (پس حجت آورند) و گويند:» [اى پروردگار ما! چرا فرستاده اى به سوى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟! « (ما پيامبرى نمى فرستاديم.) (47)

ترجمه قرآن، ص: 391

و هنگامى كه حق از نزد ما به سوى آنان آمد گفتند:» چرا همانند آنچه كه به موسى داده شد (به اين پيامبر) داده نشده است؟! «و آيا آنچه را پيش از (اين) به موسى داده شد، انكار نكردند؛ گفتند:» (اين) دو جادو [گر] ند كه پشتيبان يكديگرند. «و گفتند:» در حقيقت ما به هر (دو) كافريم! « (48)

بگو:» اگر راست گوييد، پس كتابى از نزدخدا بياوريد كه آن هدايت كننده تر از

دو (كتاب قرآن و تورات) باشد، تا از آن پيروى كنم! « (49)

و اگر (پيشنهاد) تورا نپذيرفتند، پس بدان كه [آنان از هوس هايشان پيروى مى كنند؛ و كيست گمراه تر از كسى كه بدون راهنمايى از جانب خدا، از هوسش پيروى كند؟! كه خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند. (50)

و بيقين سخن (قرآن) را پياپى براى آنان آورديم باشد كه آنان متذكّر شوند. (51)

كسانى كه پيش از آن، به آنان كتاب (آسمانى) داديم، ايشان بدان (قرآن) ايمان مى آورند. (52)

و هنگامى كه (قرآن) برآنان خوانده شود، مى گويند:» به آن ايمان آورديم؛ [چرا] كه آن حق [و] از جانب پروردگار ماست؛ در حقيقت ما پيش از اين تسليم شده بوديم. « (53)

آنان بخاطر شكيبايى شان، دو بار به ايشان پاداش داده مى شود؛ و با نيكى، بدى را دور مى سازند؛ و از آنچه كه روزى آنان كرده ايم (در راه خدا) مصرف مى كنند. (54)

ترجمه قرآن، ص: 392

و هر گاه (سخن) بيهوده مى شنوند، از آن روى مى گردانند و مى گويند:» كردارهاى ما تنها براى ماست و كردارهاى شما تنها براى شماست؛ سلام بر شما باد؛ كه ما طالب نادانان نيستيم. « (55)

در حقيقت تو هر كسى را كه دوست دارى راهنمايى نمى كنى؛ و ليكن خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايى مى كند؛ و او به ره يافتگان داناتر است. (56)

و گفتند:» اگر به همراه تو از هدايت (اسلام) پيروى كنيم، از سرزمين مان ربوده مى شويم. «و آيا آنان را در حرم امنى مستقر نساختيم، كه محصولات هر چيزى به سوى آن (شهر) آورده مى شود؟! در حالى كه روزى اى از جانب ماست؛ و ليكن بيشتر آنان نمى دانند. (57)

و چه بسيار از (مردم) آبادى [ها]

را هلاك كرديم، كه در زندگى شان سرمستى مى كردند. و آن خانه هاى آنان است در حالى كه پس از آنان جز اندكى مسكونى نبوده است؛ و تنها ما وارث (آنان) بوديم. (58)

و پروردگار تو هلاك كننده (مردم) آبادى ها نبوده، تا اينكه در مركز آنها فرستاده اى را برانگيزد كه آيات ما را بر آنان بخواند [و پيروى كند]؛ و [ما] هلاك كننده (مردم) آبادى ها نبوديم، جز در حالى كه اهلش ستمكار بودند. (59)

و آنچه از چيز (ها) به شما داده شده، پس كالاى زندگى پست (دنيا) و زيور آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است؛ پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (60)

و آيا كسى كه وعده نيكويى به او وعده داده ايم و او بدان خواهد رسيد، همانند كسى است كه از كالاى زندگى پست (دنيا) بهره مندش ساختيم؛ سپس او روز رستاخيز از احضار شدگان (براى حسابرسى و مجازات) است؟! (61)

و (يادكن) روزى را كه (خدا) آنان را ندا مى دهد و مى گويد:» كجايند شريكان من، (همان) كسانى كه همواره (شما آنان را شريكان خدا) مى پنداشتيد؟! « (62)

كسانى (از معبودان) كه آن گفتار (وعده عذاب) برآنان تحقّق يافت، گويند:» [اى پروردگار ما! اين (گمراه) ان كسانى هستند كه (ما آنان را) فريفتيم؛ آنان را فريفتيم همانگونه كه فريب خورديم؛ (ما نسبت به آنان) در نزد تو بى تعهديم، (زيرا آنان) هرگز ما را نمى پرستيدند. « (63)

ترجمه قرآن، ص: 393

و (به مشركان) گفته شود:» شريك هايتان را (كه براى خدا قرار داده ايد) بخوانيد! «پس آنان را خواندند و (لى دعاى) آنان را نپذيرفتند، و عذاب را ببينند، (و آرزو كنند) كه اى كاش آنان همواره ره يافته بودند! (64)

و (يادكن) روزى را

كه (خدا) آنان را ندا مى دهد و مى گويد:» به فرستادگان (من) چه پاسخى داديد؟! « (65)

و در آن روز، خبرهاى بزرگ بر آنان مخفى مى ماند، و آنان از يكديگر پرسش نمى كنند. (66)

و امّا كسى كه توبه كند، و ايمان آورد و [كار] شايسته انجام دهد، پس اميد است كه از رستگاران (پيروز) باشد. (67)

و پروردگار تو آنچه را بخواهد مى آفريند، و برمى گزيند؛ و آنان اختيارى ندارند؛ خدا منزّه و برتراست از آنچه شريك (او) قرار مى دهند! (68)

و پروردگارت آنچه را كه سينه هايشان پوشيده مى دارند و آنچه را آشكار مى كنند، مى داند. (69)

و او خدايى است كه هيچ معبودى جز او نيست؛ در اين (جهان) و (جهان) آخرت ستايش مخصوص اوست، و حكم فقط از آن اوست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. (70)

بگو:» آيا بنظر شما اگر خدا شب را براى شما تا روز رستاخيز دائمى گرداند، غير از خدا كدام معبود است كه روشنايى را براى شما مى آورد؟! پس آيا (حقايق را) نمى شنويد؟! « (71)

بگو:» آيا بنظر شما اگر خدا روز را براى شما تا روز رستاخيز دائمى گرداند، غير از خدا كدام معبود است كه براى شما شبى را آورد كه در آن آرام گيريد؟ پس آيا (حقايق را) نمى بينيد؟! « (72)

و از رحمت اوست كه براى شما شب و روز قرار داد، تا در آن (شب) آرام گيريد، و تا (در روز) از بخشش او (بهره) جوييد؛ و تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (73)

و (يادكن) روزى را كه (خدا) آنان را ندا مى دهد و مى گويد:» كجايند شريكان من (همان) كسانى كه همواره (شما آنان را شريكان خدا) مى پنداشتيد؟! « (74)

ترجمه قرآن، ص:

394

و (در رستاخيز) از هر امّتى، گواهى بر مى گيريم و (به مشركان) مى گوييم:» دليل روشنتان را بياوريد! «و بدانند كه حق از آنِ خداست. و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مى بستند از (نظر) ايشان گم شد. (75)

در واقع قارون از قوم موسى بود، و بر آنان ستم كرد؛ از گنج ها به او آنچنان داديم كه واقعاً (حملِ) خزينه هاى او بر گروه پيوسته نيرومندى سنگين بود! (يادكن) هنگامى را كه قومش به او گفتند:» شادمان مشو، [چرا] كه خدا شادمانانِ (سرمست) را دوست ندارد! « (76)

و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بجوى، و سهم خود را از دنيا فراموش مكن؛ و همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده (به مردم) نيكى كن؛ و در زمين فساد مجوى؛ [چرا] كه خدا فسادگران را دوست ندارد. « (77)

(قارون) گفت:» آن (ثروت) فقط براساس دانشى كه نزد من است به من داده شده است! «و آيا نمى دانست كه خدا پيش از او از گروه ها كسى را هلاك كرد كه وى از او نيرومندتر و [مال اندوزتر بود؟! و (هنگام عذاب اين) خلافكاران از پيامدهاى (گناهان) شان پرسيده نمى شوند. (78)

و (قارون) با زيورش بر قومش بيرون آمد، كسانى كه خواهان زندگى پست (دنيا) بودند گفتند:» اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است براى ما بود! كه مسلماً او داراى بهره بزرگى است! « (79)

و كسانى كه به آنان علم داده شده بود، گفتند:» واى بر شما! براى كسانى كه ايمان آوردند و [كار] شايسته انجام دادند پاداش خدا بهتر است؛ و [لى آن را جز شكيبايان دريافت كننده نيستند. «

(80)

و او و خانه اش را در زمين فرو برديم؛ پس براى او هيچ دسته اى غير از خدا نبود كه وى را يارى كنند، و از يارى كنندگان (و دفاع كنندگان از خويش هم) نبود. (81)

ترجمه قرآن، ص: 395

و كسانى كه ديروز آرزو مى كردند به جاى او باشند، بامداد گفتند:» واى! چنانكه گويى خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد و تنگ مى گرداند. اگر منّت خدا بر ما نبود، حتماً ما را (در زمين) فرومى برد. واى! چنانكه گويى كافران رستگار نخواهند شد. « (82)

آن سراى آخرت است كه آن را براى كسانى قرار مى دهيم كه هيچ برترى و فسادى در زمين نمى خواهند؛ و فرجام (نيك) براى پارسايان (خودنگهدار) است. (83)

هر كس (كار) نيكى آورد، پس برايش (پاداشى) بهتر از آن است؛ و هر كس (كار) بدى بياورد، پس كسانى كه بدى ها را انجام داده اند، جز (مطابق) آنچه همواره انجام مى دادند، كيفر داده نمى شوند. (84)

قطعاً كسى كه قرآن را بر تو واجب كرد، تو را به سوى بازگشتگاه (مكه) باز مى گرداند. بگو:» پروردگار من داناتر است به كسى كه هدايت آورده و به كسى كه وى در گمراهى آشكار است. « (85)

و هرگز اميد نداشتى كه كتاب (قرآن) برتو القا شود، جز بخاطر رحتمى از جانب پروردگارت؛ پس هرگز پشتيبان كافران مباش. (86)

و البته نبايد (كافران) تورا از آيات خدا بعد از آنكه به سوى تو فروفرستاده شد، باز دارند؛ و به سوى پروردگارت فراخوان، و هرگز از مشركان مباش. (87)

و هيچ معبود ديگرى را با خدا مخوان (و پرستش مكن،) هيچ معبودى جز او نيست؛ كه همه

چيز جز ذاتِ او هلاك شونده است؛ حكم تنها از آن اوست و فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. (88)

ترجمه قرآن، ص: 396

29- سورة العنكبوت

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز (0)

الف، لام، ميم. (1)

آيا مردم پنداشتند، همين كه بگويند:» ايمان آورديم. «رها مى شوند در حالى كه آنان آزمايش نمى شوند؟! (2)

و بيقين كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم، و حتماً خدا كسانى را كه راست گفته اند معلوم مى دارد (و شناخته مى شوند،) و البتّه دروغگويان را (نيز) معلوم مى دارد. (3)

بلكه آيا كسانى كه [كارهاى بد را انجام مى دهند پنداشتند كه بر ما پيشى مى گيرند؟! چه بد داورى مى كنند!

هر كس به ملاقات خدا همواره اميد دارد، پس (آماده شود، چرا) كه سرآمد (معين شده از طرف) خدا آمدنى است. و او شنوا [و] داناست. (5)

و هر كس كوشش كند، پس تنها براى خودش كوشش كرده است؛ [چرا] كه مسلماً خدا از جهانيان بى نياز است. (6)

و كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام دادند، قطعاً بدى هايشان را از آنان مى زداييم. و مسلماً آنان را بر طبق بهترين چيزى كه همواره انجام مى دادند، پاداش مى دهيم. (7)

و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند؛ و اگر آن دو تلاش كنند براى اينكه [تو] چيزى را كه بدان هيچ دانشى ندارى، همتاى من قراردهى، پس از آن دو اطاعت مكن. بازگشت شما فقط به سوى من است؛ و شما را به آنچه همواره انجام مى داديد خبر مى دهم. (8)

و كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام دادند، قطعاً آنان را در [زمره شايستگان وارد خواهيم كرد. (9)

و برخى از مردم

كسانى هستند كه مى گويند:» به خدا ايمان آورده ايم. «و [لى هنگامى كه در [راه خدا آزار مى شوند، فتنه [گرى مردم را همچون عذاب الهى قرار مى دهند؛ و اگر از سوى پروردگارت يارى (و پيروزى) فرارسد، حتماً مى گويند:» البته ما با شما بوديم. «و آيا خدا به آنچه در سينه هاى جهانيان است داناتر نيست؟! (10)

ترجمه قرآن، ص: 397

و مسلماً خدا كسانى را كه ايمان آوردند معلوم مى دارد (و مى شناسد)؛ و حتماً منافقان را (نيز) معلوم مى دارد. (11)

و كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آوردند، گفتند:» از راه ما پيروى كنيد، و بايد خطاهاى شما را بر دوش كشيم. «و [لى آنان هيچ چيزى از خطاهايشان را بر دوش نخواهند گرفت؛ [چرا] كه آنان مسلماً دروغگو هستند. (12)

و قطعاً بار سنگين (گناهان) شان را، و بار سنگين (گناهان ديگران) را، با بار سنگين (گناهان) شان بر دوش مى كشند. و مسلماً روز رستاخيز از آنچه همواره (بر خدا به دروغ) مى بستند، بازپرسى خواهند شد. (13)

و بيقين نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ و در [ميان آنان هزار سال جز پنجاه سال، درنگ كرد؛ و (سرانجام) سيلاب آنان را فراگرفت در حالى كه آنان ستمكار بودند. (14)

و او و همراهان كشتى را نجات داديم؛ و آن را نشانه اى (عبرت آموز) براى جهانيان قرار داديم. (15)

و (يادكن) ابراهيم را هنگامى كه به قومش گفت:» خدا را پرستش كنيد و [خودتان را] از [عذاب او حفظ كنيد كه اين براى شما بهتر است اگر بدانيد. (16)

(شما) تنها بتانى (سنگى) را كه غير از خدا هستند، مى پرستيد و فقط دروغى بزرگ مى سازيد؛ در

واقع كسانى را كه جز خدا پرستش مى كنيد، براى شما مالك هيچ» روزى «نيستند؛ پس» روزى «را نزد خدا بجوييد و وى را پرستش كنيد و اورا سپاس گوييد، كه فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. (17)

و اگر (مرا) تكذيب كنيد پس بتحقيق امت هاى پيش از شما (نيز پيامبران را) تكذيب كردند؛ و بر فرستاده [خدا وظيفه اى جز رساندن [پيام روشنگرو] آشكار نيست. « (18)

ترجمه قرآن، ص: 398

و آيا اطلاع نيافته اند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مى كند، سپس آن را بازمى گرداند؟! [چرا] كه آن (كار) بر خدا آسان است. (19)

بگو:» در زمين گردش كنيد و بنگريد كه چگونه (خدا) آفرينش را آغاز كرد؟ سپس خدا پديده آخرت را پديد مى آورد؛ [چرا] كه خدا بر هر چيزى تواناست. (20)

هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مى كند، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) رحم مى كند؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. (21)

و شما عاجز كننده (خدا) در زمين و در آسمان نيستيد، و جز خدا، هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست. « (22)

و كسانى كه نشانه هاى خدا و ملاقات او را منكر شدند، آنان از رحمت من نااميدند؛ و آنان براى شان عذاب دردناكى است! (23)

و [لى پاسخ قوم او [ابراهيم جز اين نبود كه گفتند:» او را بكشيد يا وى را بسوزانيد! «و خدا اورا از آتش نجات داد؛ قطعاً در آن (ماجرا) نشانه هايى است براى گروهى كه ايمان مى آورند. (24)

(ابراهيم) گفت:» شما تنها بتانى (سنگى) را كه غير از خدا هستند، (به پرستش) گرفته ايد تا مايه دوستى بين شما در زندگى پست (دنيا) باشد؛

سپس روز رستاخيز برخى از شما برخى [ديگر] را انكار مى كند و برخى از شما برخى [ديگر] را لعنت مى كند؛ و مقصد شما آتش است و هيچ ياورى براى شما نخواهد بود! « (25)

و لوط به او [ابراهيم ايمان آورد، و گفت:» در واقع من هجرت كننده به سوى پروردگارم هستم، كه تنها او شكست نا پذير [و] فرزانه است. « (26)

و اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم، و نبوّت و كتاب [الهى را در نسلش قرار داديم، و در دنيا پاداشش را به وى داديم، و قطعاً او در آخرت از شايستگان است. (27)

ترجمه قرآن، ص: 399

و (يادكن) لوط را هنگامى كه به قومش گفت:» قطعاً شما [عمل زشت (ى) را مرتكب مى شويد، كه هيچ يك از جهانيان در آن (كار) بر شما پيشى نگرفته است! (28)

آيا واقعاً شما به سراغ مردان مى رويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى كنيد و در محفل تان [كار] ناپسند انجام مى دهيد؟! «و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:» اگر از راستگويانى عذاب خدا را براى ما بياور! « (29)

(لوط) گفت:» پروردگارا! مرا بر گروه فسادگر پيروزگردان. « (30)

و هنگامى كه فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند، گفتند:» در واقع ما مردم اين آبادى (لوط) را هلاك مى كنيم، [چرا] كه مردمش ستمكار هستند. « (31)

(ابراهيم) گفت:» در حقيقت لوط در اين (آبادى) است! « (فرشتگان) گفتند:» ما به كسانى كه در آن (جا) هستند داناتريم؛ قطعاً او و خاندانش را نجات مى دهيم؛ جز زنش كه از بازماندگان (در آبادى) بود. « (32)

و هنگامى كه فرستادگان ما به سوى لوط آمدند، بخاطر (آمدن) آنان

ناراحت شد و به جهت آنان دستِ (قدرتش از حمايت كوتاه گشت و دل) تنگ شد و (فرشتگان) گفتند:» مترس و اندوهگين مباش [چرا] كه ما تو و خاندانت را نجات مى دهيم، جز زنت كه از بازماندگان (در آبادى) است. (33)

در حقيقت ما بر مردم اين آبادى بخاطر آنكه همواره نافرمانى مى كردند، (عذابى) اضطراب آور از آسمان فرو مى فرستيم. « (34)

ترجمه قرآن، ص: 400

ترجمه قرآن 449

و بيقين از اين (آبادى) نشانه (عبرت آموزِ) روشنى، براى گروهى كه خرد ورزى مى كنند، برجاى گذاشتيم. (35)

و به سوى (مردم)» مَدْيَن «، برادرشان شُعيب را (فرستاديم)؛ و گفت:» اى قوم [من ! خدا را پرستش كنيد، و به روز باز پسين اميدوار باشيد، و در زمين تبهكارانه فساد مَكنيد. « (36)

پس او را تكذيب كردند، و (در نتيجه) زلزله آنان را فرو گرفت؛ و در خانه هايشان از پاى در آمدند. (37)

و (قوم)» عاد «و» ثَمُود «را (نيز هلاك كرديم)، و بيقين (اين) از خانه هاى (ويران شده) آنان براى شما آشكار شده است؛ و شيطان كارهايشان را براى آنان آراست، و آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى كه آنان بينا بودند. (38)

و» قارون «و» فرعون «و» هامان «را (نيز هلاك كرديم)؛ و بيقين موسى با دليل هاى روشن (معجزه آسا) به سراغشان آمد، و در زمين تكبّر ورزيدند، و [لى پيشى گيرنده (بر ما) نبودند. (39)

و هر كدام [از آنان را بخاطر پيامد (گناه) ش گرفتار (عذاب) كرديم. پس از آنان كسى بود كه بر او طوفان شن فرستاديم، و از آنان كسى بود كه بانگ (مرگبار) او را فروگرفت، و از آنان كسى بود كه اورا

در زمين فرو برديم، و از آنان كسى بود كه غرق كرديم؛ و خدا هرگز به آنان ستم نكرد و ليكن همواره بر خودشان ستم مى كردند. (40)

مثال كسانى كه غير از خدا سرپرستانى گزيده اند، همچون مثال عنكبوت است كه خانه اى برگزيده، در حالى كه قطعاً سست ترين خانه ها خانه عنكبوت است اگر (بر فرض) مى دانستند. (41)

در حقيقت خدا آن چيزى را كه غير از او مى خوانند (و مى پرستند) مى داند؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (42)

ترجمه قرآن، ص: 401

و آن مثال هايى است كه آنها را براى مردم مى زنيم، و جز دانايان آنها را درك نمى كنند. (43)

خدا، آسمان ها و زمين را به حق آفريد؛ قطعاً در آن نشانه اى (آموزنده) براى مؤمنان است. (44)

آنچه از كتاب (قرآن) به سوى تو وحى شده بخوان [و پيروى كن،] و نماز را برپا دار؛ [چرا] كه نماز از [كارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد، و البتّه ياد خدا بزرگ تر است؛ و خدا آنچه را با زيركى انجام مى دهيد مى داند. (45)

و با اهل كتاب جز به آن (شيوه اى) كه آن نيكوتر است مناظره نكنيد؛ مگر با كسانى از آنان كه ستم كرده اند؛ و بگوييد:» به آنچه به سوى ما فرو فرستاده شده و به سوى شما فرود آمده، ايمان آورده ايم، و معبود ما و معبود شما يگانه است، و ما تنها فرمانبردار او هستيم. « (46)

و اين گونه، كتاب (قرآن) را به سوى تو فرو فرستاديم، و كسانى كه كتاب (الهى) به آنان داده ايم بدان ايمان مى آورند؛ و برخى از آن (مشرك) ان كسانى هستند كه بدان ايمان مى آورند؛ و آيات ما را جز كافران انكار نمى كنند. (47)

و پيش

از اين (قرآن) هيچ كتابى نمى خواندى [و پيروى نمى كردى و با دست راستت آن را نمى نوشتى؛ در صورتى كه (اگر مى خواندى و مى نوشتى) حتماً باطل گرايان شك مى كردند. (48)

بلكه آن (قرآن) آيات روشنى است كه در سينه هاى كسانى است كه به آنان دانش داده شده است؛ و آيات ما را جز ستمكاران انكار نمى كنند. (49)

ترجمه قرآن، ص: 402

و گفتند:» چرا نشانه هاى (اعجاز آميز) از سوى پروردگارش بر او فروفرستاده نشده؟! «بگو:» نشانه هاى (اعجاز آميز) تنها نزد خداست؛ و من فقط هشدارگرى روشنگرم. « (50)

و آيا براى آنان كافى نبوده كه ما كتاب (قرآن) را بر تو فروفرستاديم در حالى كه بر آنان خوانده مى شود؟! قطعاً در اين، رحمت و يادمانى است براى گروهى كه ايمان مى آورند. (51)

بگو:» گواهى خدا بين من و بين شما كافى است؛ در حالى كه آنچه را در آسمان ها و زمين است مى داند؛ و كسانى كه به باطل ايمان آورده و به خدا كفر ورزيدند، تنها آنان زيانكارند. (52)

و از توى مى خواهند كه در عذاب شتاب ورزى؛ و اگر سرآمد معيّنى نبود، حتماً عذاب به سراغ آنان مى آمد؛ و قطعاً (عذاب) بطور ناگهانى به سراغشان مى آيد، در حالى كه آنان (با درك حسّى) متوجه نمى شوند. (53)

و از تو مى خواهند كه در عذاب شتاب ورزى، و قطعاً جهنّم بر كافران احاطه دارد! (54)

در روزى كه عذاب (الهى) آنان را از بالاى (سر) شان و از زير پاهايشان مى پوشاند! و (خدا به آنان) مى گويد:» بچشيد آنچه را كه (شما) همواره انجام مى داديد! « (55)

اى بندگان من كه ايمان آورده ايد! در واقع زمين من وسيع است، پس تنها مرا

بپرستيد. (56)

ترجمه قرآن، ص: 403

هر شخصى چشنده مرگ است؛ سپس فقط به سوى ما بازگردانده مى شويد. (57)

و كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، حتماً آنان را در جايگاه هاى (بلندى) از بهشت جاى مى دهيم، كه نهرها از زير [درختان ش روان است، در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ پاداش اهل عمل چه نيكوست! (58)

(همان) كسانى كه شكيبايى كردند و تنها بر پروردگارشان توكّل مى كنند. (59)

و چه بسيار جنبنده اى كه» روزى «خود را حمل نمى كند، خدا آنها و شما را» روزى «مى دهد؛ و او شنوا [و] داناست. (60)

و اگر از آن (مشرك) ان بپرسى:» چه كسى آسمان ها و زمين را آفريده، و (منافع) خورشيد و ماه را مُسخَّر كرده است؟ «حتماً مى گويند:» خدا «پس چگونه (از حق) بازگردانده مى شوند؟! (61)

خدا» روزى «را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد (و شايسته بداند) گسترده مى سازد و (يا) برايش تنگ مى گرداند؛ [چرا] كه خدا به هر چيزى داناست. (62)

و اگر از آن (مشرك) ان بپرسى:» چه كسى از آسمان آبى فروفرستاد و با آن زمين را، پس از مردنش زنده نمود؟ حتماً مى گويند:» خدا «بگو:» ستايش مخصوص خداست. «بلكه بيشترشان خرد ورزى نمى كنند. (63)

اين زندگى پست (دنيا) جز سرگرمى و بازى نيست؛ و قطعاً سراى آخرت فقط زندگى (حقيقى) است، اگر (بر فرض) مى دانستند. (64)

و هنگامى كه بر كشتى سوار شوند خدا را در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيده اند مى خوانند؛ و هنگامى كه آنان را به سوى خشكى نجات دهد، بناگاه آنان شرك مى ورزند. (65)

تا آنچه را به آنان داده ايم ناسپاسى كنند، و تا (چند روزى از

دنيا) بهره گيرند؛ و [لى در آينده خواهند دانست! (66)

و آيا نظر نكرده اند كه ما (مكه را) حرم امنى قرار داديم در حالى كه مردم از اطرافشان ربوده مى شدند؟! پس آيا به باطل ايمان مى آورند و نعمت خدا را انكار مى كنند؟! (67)

ترجمه قرآن، ص: 404

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته يا حق را هنگامى كه به سراغش آمد دروغ انگاشته است؟! آيا در جهنّم جايگاهى براى كافران نيست؟! (68)

و كسانى كه در (راه) ما تلاش كنند، قطعاً به راه هاى خود، رهنمونشان خواهيم كرد؛ و مسلماً خدا با نيكوكاران است. (69)

30- سورة الروم

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، ميم. (1)

(سپاه) روم در نزديك ترين سرزمين شكست خورد؛ (2)

و [لى آنان بعد از شكستشان در [ظرف چند سال بزودى پيروز خواهند شد. (3)

كار [ها] قبل از (آن شكست)، و بعد از (اين پيروزى)، فقط از آن خداست؛ و در آن روز مؤمنان از يارى الهى (و پيروزى ديگرى) شاد مى شوند.

(خدا) هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) يارى مى رساند؛ و او شكست ناپذير [و] مهرورز است. (5)

(اين) وعده خداست؛ خدا از وعده اش تخلّف نمى ورزد؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (6)

(زيرا آنان) ظاهرى از زندگى پست (دنيا) را مى دانند، در حالى كه آنان خود از آخرت غافلند. (7)

و آيا در (درون) خودشان فكر نكرده اند، كه خدا، آسمان ها و زمين و آنچه بين آن دو است را جز به حق و سرآمدى معيّن نيافريده است؟! و [لى قطعاً بسيارى از مردم ملاقات پروردگارشان را منكرند. (8)

و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش

از آنان بودند؟ كه از آنان نيرومندتر بودند، و زمين را شخم زدند و بيشتر از آنچه (اينان) آبادش كردند، آن را آباد ساختند، و فرستادگانشان دليل هاى روشن (معجزه آسا) براى آنان آوردند، (ولى ايمان نياوردند و عذاب شدند)؛ و خدا هرگز به آنان ستم نكرد و ليكن همواره بر خودشان ستم مى كردند. (9)

ترجمه قرآن، ص: 405

سپس فرجام كسانى كه [كارهاى بدانجام دادند، بدتر شد، (چرا) كه آيات خدا را دروغ انگاشتند و همواره آنها را ريشخند مى كردند. (10)

خدا آفرينش را آغاز مى كند، سپس آن را باز مى گرداند، سپس فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. (11)

و روزى كه ساعت (قيامت) برپا مى شود، خلافكاران از نا اميدى اندوهگين مى شوند. (12)

و از شريكانشان (بت ها) شفاعتگرانى براى آنان نيست، و (مشركان) شريكانشان را منكرند. (13)

و روزى كه ساعت (قيامت) برپا مى شود، در آن روز (مردم) پراكنده مى شوند. (14)

و امّا كسانى كه ايمان آوردند و (كارهاى) شايسته انجام دادند، پس آنان در بوستانى (بهشتى) سرخوشند. (15)

و امّا كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما و ملاقات آخرت را دروغ انگاشتند، پس آنان احضار شدگان در عذابند. (16)

و خدا منزّه است هنگامى كه به شب در آييد، و هنگامى كه به بامداد در آييد. (17)

و ستايش در آسمان ها و زمين مخصوص اوست، و (منزّه است) عصرگاهان و هنگامى كه به نيمروز در آييد. (18)

زنده را از مرده بيرون مى آورد، و مرده را از زنده بيرون مى آورد، و زمين را پس از مردنش زنده مى گرداند؛ و اينگونه (از گورها) بيرون آورده مى شويد. (19)

ترجمه قرآن، ص: 406

و از نشانه هاى او، اين است كه شما را از خاك آفريد، سپس بناگاه

شما بشرى شديد كه گسترش مى يابيد. (20)

و از نشانه هاى او اين است كه همسرانى از (جنس) خودتان براى شما آفريد، تا بدان ها آرامش يابيد، و در بين شما دوستى و رحمت قرارداد؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند. (21)

و از نشانه هاى او آفرينش آسمان ها و زمين، و تفاوت زبان هايتان و رنگ هاى شماست؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى براى دانايان است. (22)

و از نشانه هاى او خواب شما در شب و روز است؛ و جستجوى (معاش) شما از بخشش اوست؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه گوش شنوا دارند. (23)

و از نشانه هاى او، اين است كه برق را براى ترس و اميد به شما مى نماياند، و از آسمان آبى فرو مى فرستد، و زمين را پس از مردنش بوسيله آن زنده مى گرداند؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه خردورزى مى كنند. (24)

و از نشانه هاى او اين است كه آسمان و زمين به فرمانش برپاست؛ سپس هنگامى كه شما را با يك بار خواندن، از زمين فراخواند، ناگهان شما (از گورها) بيرون مى آييد. (25)

و هر كه در آسمان ها و زمين است فقط از آن اوست؛ [و] همه براى او [فروتن و] فرمان پذيرند. (26)

و او كسى است كه آفرينش را آغاز مى كند، سپس آن را باز مى گرداند، و آن بر او آسان تر است؛ و مثال والاتر در آسمان ها و زمين فقط از آن اوست؛ و او شكست ناپذير فرزانه است. (27)

(خدا) مَثَلى از خودتان، براى شما زد: آيا در آنچه به شما» روزى «داده ايم، از آنچه (از بردگان) كه شما مالك شده ايد، هيچ شريكى براى شما وجود

دارد كه شما در آن (روزى) يكسان باشيد؛ [و] همانطور كه شما از خودتان ترس داريد از آنان ترس داشته باشيد؟! اينگونه آيات را براى گروهى كه خردورزى مى كنند شرح مى دهيم. (28)

ترجمه قرآن، ص: 407

بلكه كسانى كه ستم كردند بدون هيچ دانشى از هوس هايشان پيروى كردند. و كسى را كه خدا گمراه كرده است، چه كسى هدايت مى كند؟! و هيچ ياورى براى شان نيست. (29)

پس روى (وجود) خود را به دين حق گرايانه راست دار، (و پيروى كن از) سرشت الهى كه (خدا) مردم را بر (اساس) آن آفريده، كه هيچ تغييرى در آفرينش الهى نيست؛ اين دين استوار است، و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (30)

در حالى كه به سوى او بازگشت مى كنيد. و [خود را] از [عذاب او حفظ كنيد، و نماز را برپا داريد و از مشركان نباشيد؛ (31)

از (همان) كسانى كه دينشان را پراكنده ساختند و گروه گروه گرديدند، هر حزبى به آنچه نزد آنهاست شادمانند. (32)

و هنگامى كه زيان (و رنج) ى به مردم برسد، پروردگارشان را مى خوانند در حالى كه به سوى او باز مى گردند، سپس هنگامى كه رحمتى از خود به آنان بچشاند، بناگاه دسته اى از آنان به پروردگارشان شرك مى ورزند. (33)

تا آنچه را به آنان داده ايم، ناسپاسى كنند! پس (چند روزى از دنيا) بهره گيريد، و [لى در آينده خواهيد دانست. (34)

بلكه آيا دليلى برآنان فرو فرستاديم و آن (دليل)، از آنچه همواره بوسيله آن شرك مى ورزيدند، سخن مى گويد؟! (35)

و هنگامى كه رحمتى به مردم بچشانيم، بدان شادمان مى شوند؛ و اگر بخاطر دستاورد پيشين شان بدى به آنان برسد، ناگهان آنان نااميد مى شوند. (36)

ترجمه قرآن، ص:

408

و آيا اطلاع نيافته اند كه خدا» روزى «را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد، و تنگ گرداند؟! قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه ايمان مى آورند. (37)

پس حقِ نزديكان و بينوا و در راه مانده را به او بده؛ آن براى كسانى كه (خشنودى) ذات خدا را مى خواهند بهتر است؛ و تنها آنان رستگارانند. (38)

و آنچه از ربا مى دهيد تا در اموال مردم افزون شود، پس نزد خدا فزونى نمى يابد؛ و آنچه از [ماليات زكات مى پردازيد در حالى كه (خشنودى) ذات خدا را مى خواهيد، پس تنها آنان (بدان) افزون يافتگانند. (39)

خدا كسى است كه شما را آفريد، سپس شما را» روزى «داد، سپس شما را مى ميراند، سپس شما را زنده مى كند؛ آيا از شريكان شما (كه براى خدا همتا قرار داده ايد) كسى هست كه از اين (كارها) چيزى را انجام دهد؟! او منزّه و برتر است از آنچه شريك (او) قرار مى دهند. (40)

بخاطر دستاورد مردم، تباهى در خشكى و دريا آشكار شد؛ تا (سزاى) بعضى از آنچه انجام داده اند را به آنان بچشاند! باشد كه آنان بازگردند. (41)

بگو:» در زمين گردش كنيد و بنگريد فرجام كسانى كه پيش از [شما] بودند چگونه بوده است! بيشتر آنان مشرك بودند. « (42)

پس روى (وجود) خود را به سوى دين استوار راست دار؛ پيش از آنكه روزى فرا رسد كه از [جانب خدا هيچ بازگشتى براى آن نيست؛ در آن روز (مردم) متفرّق مى شوند. (43)

هر كس كفر ورزد، كفرش بر [زيان اوست؛ و كسانى كه [كار] شايسته انجام دهند، پس به [سود] خودشان (فرجام نيكى) آماده مى سازند. (44)

تا (خدا)

كسانى را كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، از بخشش خود پاداش دهد؛ [چرا] كه او كافران را دوست نمى دارد. (45)

ترجمه قرآن، ص: 409

و از نشانه هاى او اين است كه: بادها را مژده رسان مى فرستد و تا شما را از (باران) رحمتش بچشاند، و تا كشتى ها به فرمانش روان شوند، و تا از بخشش او (روزى) بجوييد؛ و باشد كه شما سپاسگزارى كنيد. (46)

و بيقين پيش از تو فرستادگانى را به سوى قومشان فرستاديم و با دليل هاى روشن به سراغ آنان آمدند. و از كسانى كه خلافكارى كردند انتقام گرفتيم؛ و يارى مؤمنان، حقّى بر عهده ماست. (47)

خدا كسى است كه بادها را مى فرستد و ابرى را بر مى انگيزند، و آن را در آسمان، هر گونه كه بخواهد، مى گستراند و آن را قطعه قطعه مى گرداند، پس باران را مى بينى در حالى كه از لا بلاى آن خارج مى شود؛ و هنگامى كه آن (باران) را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، برساند، ناگهان آنان شادى مى كنند (و مژده مى دهند)! (48)

و مسلماً پيش از آنكه برآنان فروفرستاده شود (دقيقاً تا) پيش از آن مأيوس بودند. (49)

پس به آثار رحمت الهى بنگر كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مى كند؛ قطعاً آن (خدا) زنده كننده مردگان است و او بر هر چيزى تواناست. (50)

و اگر بادى (سوزان) بفرستيم و آن را زرد شده ببينند، حتماً بعد از آن ناسپاس مى گردند. (51)

پس در حقيقت تو ن (مى توانى سخن را) به گوش مردگان برسانى، و ن (مى توانى) صدايت را به گوش ناشنوايان برسانى، هنگامى كه پشت كرده روى برمى تابند. (52)

و تو راهنماى كور (دل)

ان از گمراهى شان نيستى، (تو سخنت را) نمى شنوانى جز به كسانى كه به نشانه هاى ما ايمان مى آورند؛ چرا كه آنان تسليم شده اند. (53)

خدا كسى است كه شما را از كم توانى آفريد؛ سپس بعد از كم توانى، نيرويى قرارداد، آنگاه بعد از نيرو (مندى) كم توانى و پيرى قرارداد؛ (خدا) آنچه را بخواهد مى آفريند، و او دانا [و] تواناست. (54)

ترجمه قرآن، ص: 410

و روزى كه ساعت (قيامت) برپا مى شود، خلافكاران سوگند ياد مى كنند كه: غير از ساعتى (در دنيا يا برزخ) درنگ نكردند! اينچنين همواره (از درك حقيقت) باز گردانده مى شوند. (55)

و [لى كسانى كه دانش و ايمان به آنان داده شده است؛ مى گويند:» بيقين (براساس آنچه) در كتاب (علم) خداست تا روز رستاخيز درنگ كرديد، و اين، روز رستاخيز است و ليكن شما هرگز نمى دانستيد. « (56)

و در آن روز كسانى كه ستمكارى كردند عذرخواهى آنان سودى ندارد و از آنان تقاضاى عذرخواهى نمى شود (تا مورد رضايت قرارگيرند). (57)

و بيقين براى مردم در اين قرآن از هر (گونه) مثالى زديم، و اگر آيه اى براى آنان بياورى، قطعاً كسانى كه كفر ورزيدند مى گويند:» شما جز باطل گرا نيستيد. « (58)

اين گونه خدا بر دل هاى كسانى كه نمى دانند، مهر مى نهد. (59)

پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است؛ و هرگز كسانى كه يقين ندارند تورا (بى ثبات و) سبكسار نسازند. (60)

ترجمه قرآن، ص: 411

31- سورة لقمان

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، ميم. (1)

آن آيات كتاب حكمت آميز است. (2)

در حالى كه رهنمود و رحمتى براى نيكوكاران است؛ (3)

(همان) كسانى كه نماز را برپا مى دارند، و [ماليات زكات را مى پردازند و آنان خود به آخرت يقين دارند. (4)

آنان

از راهنمايى پروردگارشان برخوردارند، و تنها آنان رستگارند. (5)

و از مردم كسى است كه سخن سرگرم كننده (و بيهوده) را مى خرد، تا بدون هيچ دانشى (مردم را) از راه خدا گمراه سازد و آن (آيات) را به ريشخند گيرد؛ آنان، عذابى خواركننده برايشان (آماده) است. (6)

و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى شود، مستكبرانه روى برمى تابد، گويا آن را نشنيده است؛ چنانكه گويى در گوش هايش سنگينى است؛ پس اورا به عذاب دردناكى مژده ده! (7)

در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، بوستان هاى پرنعمت (بهشت) براى آنهاست؛ (8)

در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ [اين وعده حق خداست؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (9)

(خدا) آسمان ها را بدون ستون هايى كه آنها را ببينيد آفريد، و در زمين [كوه هاى استوارى افكند، [مبادا] كه شما را بلرزاند، و از هر جنبنده اى در آن پراكنده كرد؛ و از آسمان آبى فرو فرستاديم، و (انواع گياهان) از هر جفت ارجمندى در آن (زمين) رويانديم. (10)

اين آفرينش خداست؛ پس به من بنمايانيد آن (معبود) ان كه غير اويند چه چيزى را آفريده اند؟! بلكه ستمكاران در گمراهى آشكارند. (11)

و بيقين به لقمان فرزانگى داديم؛ (به او گفتيم:) كه سپاس خدا را به جاى آور؛ و هر كس سپاسگزارى كند، پس فقط به سود خودش سپاسگزارى مى كند؛ و هر كس ناسپاسى كند، پس (زيانى به خدا نمى رساند؛ چرا) كه خدا توانگرى ستوده است. (12)

و (يادكن) هنگامى را كه لقمان به پسرش- در حالى كه وى پندش مى داد- گفت:» اى پسركم! به خدا شرك مَورز؛ [چرا] كه مسلماً شرك، ستمى بزرگ است. « (13)

و به انسان درباره پدر و

مادرش سفارش كرديم- مادرش به او باردارشد، در حالى كه سستى بر سستى (مى افزود.) و از شير بازگرفتنش در دو سالگى بود- (و به او گفتيم:) كه براى من و پدر و مادرت سپاس گوى! كه فرجام (همه شما) فقط به سوى من است. (14)

و اگر آن دو، تلاش كنند براى اينكه تو چيزى را كه بدان هيچ دانشى ندارى، همتاى من قراردهى، پس از آن دو اطاعت مكن؛ و [لى در دنيا با آن دو بطور پسنديده همنشينى كن؛ و از راه كسى كه به سوى من بازگشته، پيروى كن. سپس بازگشت شما فقط به سوى من است و شما را به آنچه همواره انجام مى داديد، خبر مى دهم. (15)

ترجمه قرآن، ص: 412

(لقمان گفت:) اى پسركم! در حقيقت اگر آن (كردارتو) هموزن دانه اى از سپندان باشد، و در صخره اى يا در آسمان ها يا در زمين قرار گيرد، خدا آن را (براى حساب) مى آورد؛ [چرا] كه خدا لطيفِ آگاه است. (16)

اى پسركم! نماز را برپا دار، و به [كار] پسنديده فرمان ده و از [كار] ناپسند منع كن؛ و در برابر آنچه (از مشكلات) كه به تو مى رسد، شكيبا باش؛ كه اين [حاكى از تصميم استوار (شما در) كارهاست. (17)

و از مردم (با تكبّر) رخ برمَتاب؛ و در زمين با سرمستى و تكبّر راه مرو، [چرا] كه خدا هيچ متكبّر خيال پردازِ فخر فروشى را دوست ندارد! (18)

و در راه رفتنت، مُعتدل باش؛ و صدايت را فروكاه؛ [چرا] كه مسلماً ناپسندترين صداها، صداى الاغ هاست! (19)

آيا نظر نكرده ايد، كه خدا (منافع) آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است مسخّر شما ساخت، و نعمت هايش را

آشكارا و پنهانى بر شما گسترده و تمام كرد؟! و [لى از ميان مردم كسى است كه بدون هيچ دانش و هيچ رهنمود و هيچ كتاب روشنى بخش، در باره خدا مجادله مى كند. (20)

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» آنچه را خدا فروفرستاده است، پيروى كنيد. «مى گويند:» بلكه آنچه پدرانمان را برآن يافته ايم پيروى مى كنيم. «و آيا (آنان را پيروى مى كنند) اگر چه شيطان آنان را همواره به عذاب شعله فروزان (آتش) فراخواند؟! (21)

و كسى كه چهره [وجود] ش را تسليم خدا كند در حالى كه او نيكوكارست، پس قطعاً به دستاويزى استوار تمسّك جسته است؛ و فرجام همه كارها فقط به سوى خداست. (22)

و كسى كه كفر ورزد، پس كفر او، تو را اندوهگين نسازد؛ (زيرا) بازگشتشان تنها به سوى ماست، و آنان را از آنچه انجام داده اند، خبر مى دهيم؛ [چرا] كه خدا به (اسرار) درون سينه ها داناست. (23)

ترجمه قرآن، ص: 413

اندكى آن [كافر] ان را (از دنيا) برخوردار مى كنيم، سپس آنان را به سوى عذابى سخت مى كشانيم! (24)

و اگر از آن [كافر] ان بپرسى:» چه كسى آسمان ها و زمين را آفريد؟ «حتماً مى گويند:» خدا «، بگو:» ستايش مخصوص خداست. «بلكه بيشترشان نمى دانند. (25)

آنچه در آسمان ها و زمين است فقط از آنِ خداست؛ [چرا] كه تنها خدا توانگر [و] ستوده است. (26)

و اگر (بر فرض) آنچه از درخت [ان در زمين است قلم ها شود، در حالى كه دريا (مركب شود و) بعد از آن هفت دريا به كمكش آيد، (آفريده ها و) كلمات خدا پايان نمى يابد؛ براستى كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (27)

آفرينش شما و برانگيختن شما (در رستاخيز) جز

همانند (آفرينش و برانگيختن) يك شخص نيست؛ كه خدا شنواى بيناست. (28)

آيا نظر نكرده اى كه خدا شب را در روز وارد مى كند، و روز را در شب وارد مى كند، و (منافع) خورشيد و ماه را مسخّر ساخته، در حالى كه هر كدام تا سرآمد معيّنى روانند؟! و اينكه خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است؟ (29)

اين [ها] بخاطر آن است كه تنها خدا حقّ است، و اينكه آنچه را جز او مى خوانند (و پرستش مى كنند،) باطل است، و اينكه تنها خدا بلند مرتبه [و] بزرگ است. (30)

آيا نظر نكرده اى كه كشتى ها در دريا به (بركت) نعمت خدا روان است، تا برخى از نشانه هايش را به شما بنماياند؟! حتماً در اين [ها] براى هر بسيار شكيباى بسيار سپاسگزار، نشانه هايى (عبرت آموز) است. (31)

و هنگامى كه (در دريا) موجى همچون سايبان ها آنان را بپوشاند، خدا را در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيده اند، مى خوانند؛ و هنگامى كه آنان را به خشكى نجات دهد، پس برخى آنان معتدل مى شوند (و برخى به كفرشان باز مى گردند؛) و [لى نشانه هاى ما را جز هر نيرنگ بازِ پيمان شكنِ بسيار ناسپاس، انكار نمى كند. (32)

ترجمه قرآن، ص: 414

اى مردم! [خودتان را] از [عذاب پروردگارتان حفظ كنيد، و از روزى بهراسيد كه هيچ پدرى به جاى فرزندش كيفر نمى شود، و هيچ فرزندى نيست كه او به جاى پدرش چيزى (از عذاب) كيفر شود! بيقين وعده خدا حقّ است؛ پس هرگز زندگى پست [دنيا] شما را نفريبد، و هرگز (شيطان) فريبكار شما را نسبت به (آمرزش) خدا فريب ندهد. (33)

در حقيقت خدا، علم به ساعت [قيامت فقط نزد اوست.

و باران را فرو مى فرستد، و آنچه را كه در رحم ها (ى مادران) است مى داند، و هيچ كس نمى داند فردا چه به دست مى آورد، و هيچ كس نمى داند در چه سرزمينى مى ميرد؟ [چرا] كه خدا داناى آگاه است. (34)

ترجمه قرآن، ص: 415

32- سورة السجده

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

الف، لام، ميم. (1)

فرو فرستادن كتاب (قرآن) كه هيچ ترديدى در آن نيست، از [سوى پروردگار جهانيان است. (2)

آيا (مشركان) مى گويند:» (پيامبر) به دروغ آن را (به خدا) نسبت داده است. «بلكه آن (سخن) حقّ است در حالى كه از سوى پروردگار توست؛ تا گروهى را هشدار دهى كه پيش از تو هيچ هشدارگرى براى آنان نيامده است، باشد كه آنان رهنمون شوند. (3)

خدا، كسى است كه آسمان ها و زمين و آنچه را بين آن دواست در شش روز [و دوره آفريد، سپس بر تخت (جهاندارى و تدبير هستى) تسلّط يافت؛ براى شما غير از او هيچ سرپرست و شفاعتگرى نيست؛ آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! (4)

كارها را از آسمان تازمين تدبير مى كند؛ سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال است از آنچه شما مى شماريد، به سوى او بالا مى رود. (5)

آن (خدا) داناى نهان و آشكار است؛ [و] شكست ناپذير مهرورز است. (6)

(همان) كسى كه هر چيزى را كه آن را آفريد، نيكوگردانيد؛ و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛ (7)

سپس نسل اورا از چكيده اى از آبى پست قرارداد؛ (8)

سپس اورا مرتّب نمود و از روح خود در او دميد؛ و براى شما گوش و چشم ها و دل ها (ى سوزان) قرارداد؛ چه اندك سپاسگزارى مى كنيد. (9)

و (كافران) گفتند:» آيا هنگامى كه (ما مُرديم

و) در زمين گم شديم آيا براستى ما در آفرينش جديدى خواهيم بود؟! «بلكه آنان ملاقات پروردگارشان را (در رستاخيز) منكرند. (10)

بگو:» فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده، (جان) شما را بطور كامل مى گيرد؛ سپس فقط به سوى پروردگارتان باز گردانده مى شويد. « (11)

و اى كاش خلافكاران را مى ديدى هنگامى كه آنان در پيشگاه پروردگارشان سرافكنده مى شوند، (و مى گويند:) اى پروردگار ما! ديديم و شنيديم؛ پس ما را بازگردان تا [كار] شايسته اى انجام دهيم؛ [چرا] كه ما يقين پيدا كرديم. (12)

و اگر (بر فرض) مى خواستيم حتماً به هر شخص رهنمودش را (به اجبار) مى داديم. و ليكن گفتار (سنّت گونه اى) از طرف من تحقق يافته كه: قطعاً جهنّم را از همه جن ها و مردم پرخواهم كرد! (13)

پس (به دوزخيان مى گويم: عذاب را) بچشيد، به خاطر اينكه ملاقات اين روزتان را فراموش كرديد، در حقيقت ما (نيز) شما را به فراموشى سپرديم؛ و بخاطر آنچه همواره انجام مى داديد، عذاب ماندگار را بچشيد! (14)

فقط كسانى به آيات ما ايمان مى آورند كه هر گاه بدان (آيات) يادآورى شدند، سجده كنان (بر زمين) مى افتند، و با ستايش پرودگارشان تسبيح مى گويند؛ در حالى كه آنان تكبّر نمى ورزند. (15)

ترجمه قرآن، ص: 416

پهلوهايشان (براى نماز) از بسترها بلند مى شود، در حالى كه پروردگارشان را بخاطر ترس و اميد مى خوانند، و از آنچه كه روزى آنان كرده ايم (در راه خدا) مصرف مى كنند. (16)

پس هيچ شخصى نمى داند آنچه از (مايه) روشنى چشمان براى شان نهفته شده، به پاداش آنچه همواره انجام مى دادند. (17)

و آيا كسى كه مؤمن باشد همانند كسى است كه نافرمانبردار است؟ مساوى نيستند. (18)

كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى

شايسته انجام دادند، پس بوستان هاى (بهشتى) منزلگاه براى آنان است، در حالى كه (نخستين) پذيرايى است بخاطر آنچه همواره انجام مى دادند. (19)

و امّا كسانى كه نافرمانبردار شدند، پس مقصدشان آتش است؛ هر گاه بخواهند كه از آن خارج شوند، در آن بازگردانده مى شوند. و به آنان گفته مى شود:» بچشيد عذاب آتشى را كه همواره آن را دروغ مى انگاشتيد! « (20)

و قطعاً غير از عذاب بزرگ تر (اخروى)، از عذاب نزديك تر (دنيوى) به آنان مى چشانيم، باشد كه آنان بازگردند. (21)

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه نشانه هاى پروردگارش (به او) تذكّر داده شده، سپس از آن [ها] روى گرداند؟! مسلماً ما از خلافكاران انتقام گيرنده ايم. (22)

و بيقين به موسى كتاب (تورات) داديم؛ و از ملاقاتش در ترديد مباش، و آن را رهنمودى براى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) قرارداديم. (23)

و از آنان پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) راهنمايى مى كردند؛ چون كه شكيبايى نمودند و همواره به آيات ما يقين داشتند. (24)

ترجمه قرآن، ص: 417

در حقيقت پروردگار تو، خود ميان آنان روز رستاخيز درباره آنچه همواره در آن اختلاف مى كردند (داورى كرده و) جدايى مى اندازد. (25)

و آيا براى آنان روشن نكرد كه چه بسيار گروه هايى را پيش از آنان هلاك كرديم؟! در حالى كه (اين كافران) در خانه هاى آنان راه مى روند؛ مسلماً در اين [ها] نشانه ها (ى عبرت آموز) است. و آيا (به گوش دل) نمى شنوند؟! (26)

و آيا نظر نكرده اند كه ما، آب (باران) را به سوى زمين بى آب و علف مى رانيم و به وسيله آن زراعتى را بيرون مى آوريم كه دام هايشان و خودشان از آن مى خورند،

و آيا نمى بينند؟! (27)

و (كافران) مى گويند:» اگر راست گوييد، اين پيروزى (شما) چه وقت است؟! « (28)

(اى پيامبر!) بگو:» در روز پيروزى، كسانى كه كفر ورزيدند، ايمانشان سودى نخواهد داشت؛ و آنان مهلت داده نمى شوند. « (29)

پس، از آنان روى گردان، و منتظر باش؛ كه آنان (نيز) منتظرند. (30)

ترجمه قرآن، ص: 418

33- سورة الأحزاب

به نام خداى گسترده مهر مهرورز

اى پيامبر! از (مخالفت) خدا خود نگهدار باش، و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خدا داناى فرزانه است. (1)

و از آنچه از پروردگارت به سوى تو وحى مى شود پيروى كن؛ كه خدا به آنچه همواره انجام مى دهيد آگاه است. (2)

و بر خدا توكّل كن؛ و كارسازى خدا كافى است. (3)

خدا براى هيچ مردى دو دل در درونش قرار نداده است؛ و همسرانتان را كه نسبت به آنان» ظِهار «مى كنيد (، و مادر خود مى خوانيد،) مادران شما قرار نداده؛ و پسر خواندگانتان را پسران (حقيقى) شما قرار نداده است؛ اين، سخن شماست در حالى كه با دهانتان [مى گوييد]. و خدا حقّ را مى گويد و او به راه (راست) راهنمايى مى كند. (4)

آن (پسر خواندگ) ان را به [نام پدرانشان بخوانيد كه آن (كار) نزد خدا دادگرانه تر است؛ و اگر پدرانشان را نمى شناسيد، پس برادران دينى و آزادشدگان شما هستند؛ و در مورد آنچه در آن (صدا زدن ها) خطا كرده ايد، هيچ گناهى بر شما نيست و ليكن در مورد آنچه دل هايتان به عمد (قصد) مى كند (مسئوليد؛) و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (5)

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسرانش مادران ايشانند؛ و خويشاوندان در كتاب خدا، برخى آنان نسبت به برخى (ديگر) از مؤمنان و

مهاجران (در مورد ارث) سزاوارترند، مگر آنكه (بخواهيد) نسبت به دوستانتان [كار] پسنديده اى انجام دهيد؛ اين (حكم) در كتاب (خدا) نوشته شده است. (6)

و (يادكن) هنگامى را كه از پيامبران پيمان محكمشان را گرفتيم، و (همچنين) از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم؛ و ما از آنان پيمان محكم شديدى گرفتيم. (7)

تا (خدا) راستگويان را از راستى ايشان بپرسد، و براى كافران عذاب دردناكى آماده ساخته است! (8)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را بر (خود) تان ياد كنيد، هنگامى كه لشكرهايى به سراغ شما آمدند؛ و باد و لشكريانى كه آنها را نمى ديديد بر آنان فرستاديم؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست. (9)

(همان) هنگامى كه (لشكر دشمن) از فراز (شهر) شما و از فروتر (شهر) تان به سراغ شما آمدند. و آنگاه كه چشم ها به طرف (دشمن) مايل (و خيره) شد، و دل ها (و جان ها) به گلوگاه ها رسيد، و در مورد خدا گمان هايى (گوناگون) گمان برديد؛ (10)

ترجمه قرآن، ص: 419

در آنجا مؤمنان آزمايش شدند و با لرزشى شديد متزلزل گشتند! (11)

و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دل هايشان [نوعى بيمارى است، مى گفتند:» خدا و فرستاده اش جز فريب به ما وعده نداده اند «. (12)

و هنگامى كه دسته اى از آنان گفتند:» اى مردم يثرب (مدينه، در اينجا) هيچ منزلگاهى براى شما نيست؛ پس (به شهر) بازگرديد. «و دسته اى از آنان از پيامبر رخصت (بازگشت) مى خواستند [و] مى گفتند:» در واقع خانه هاى ما بى حفاظ است. «و حال آنكه آنها بى حفاظ نبود؛ [آنان جز گريز (از جنگ چيزى) نمى خواستند. (13)

و اگر (بر فرض دشمنان) از اطراف آن (مدينه)

بر آنان وارد مى شدند سپس از آن (منافق) ان آشوبگرى (و بازگشت به شرك) مى خواستند، حتماً آن را [به جا] مى آوردند، و جز اندكى در آن (كار) درنگ نمى كردند. (14)

و بيقين از پيش، با خدا پيمان بسته بودند، كه با عقب گرد (از دشمن) روى برنتابند؛ و پيمان خدا مورد پرسش قرار مى گيرد. (15)

(اى پيامبر) بگو:» اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد، گريز براى شما سودى نخواهد داشت؛ و در آن هنگام جز اندكى (از دنيا) برخوردار نخواهيد شد «. (16)

بگو:» چه كسى شما را از (اراده) خدا حفظ مى كند، اگر بدى براى شما بخواهد يا رحمتى را براى شما بخواهد؟! «و (منافقان) جز خدا هيچ سرپرست و ياورى براى (خود) شان نمى يابند. (17)

خدا بيقين مى شناسد، از ميان شما بازدارندگان (از جنگ) و كسانى را كه به برادرانشان مى گفتند:» به سوى ما بياييد. «در حالى كه (آن كارشكنان)، جز اندكى به (جنگِ) سخت روى نمى آورند. (18)

در حالى كه بر شما (بى گذشت، و) آزمندند؛ و هنگامى كه ترس فرا مى رسد، آنان را مى بينى كه به سوى تو مى نگرند، در حالى كه چشمانشان مى چرخد، همانند كسى كه بر اثر (ترس از) مرگ بيهوش شده است؛ و هنگامى كه ترس بر طرف شد، زبان هاى تيز را بر شما مى گشايند در حالى كه بر (غنايم) خوب آزمندند. آنان (در حقيقت) ايمان نياورده اند، پس خدا اعمالشان را تباه كرد، و آن (كار) براى خدا آسان است. (19)

ترجمه قرآن، ص: 420

(منافقان) مى پندارند كه (لشكريان) حزب ها نرفته اند؛ و اگر (بار ديگر سپاه) حزب ها بيايند، آرزو مى كنند كه آنان در ميان اعراب، باديه نشين بودند، در حالى كه از خبرهاى بزرگ

شما مى پرسيدند؛ و اگر (بر فرض) در ميان شما بودند، جز اندكى پيكار نمى كردند. (20)

بيقين براى شما در (روش) فرستاده خدا، (الگويى براى) پيروى نيكوست! براى كسانى كه اميد به خدا و روز بازپسين دارند و خدا را بسيار ياد مى كنند. (21)

و هنگامى كه مؤمنان (لشكريان) حزب ها را ديدند گفتند:» اين چيزى است كه خدا و فرستاده اش به ما وعده داده اند، و خدا و فرستاده اش راست گفته اند. «و (اين مطلب) جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. (22)

از ميان مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا بر (اساس) آن پيمان بسته اند صادقانه (وفا) كرده اند؛ و از آنان كسى است كه پيمانش را به پايان رسانده (و به شهادت رسيده)؛ و از آنان كسى است كه منتظر است و هيچ تغييرى (در پيمان خود) نداده است. (23)

تا خدا راستگويان را بخاطر راستى شان پاداش دهد. و اگر بخواهد منافقان را عذاب مى كند يا توبه آنان را مى پذيرد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (24)

و خدا كسانى را كه كفر ورزيدند با خشمشان بازگرداند در حالى كه به هيچ (مال) نيكى نرسيده اند؛ و خدا مؤمنان را از جنگ بسندگى كرد، و خدا نيرومندى شكست ناپذير است. (25)

و (خدا) كسانى از اهل كتاب (يهود) را كه از آن (مشرك) ان پشتيبانى كردند از قلعه هايشان فرو آورد و در دل هايشان وحشت افكند؛ در حالى كه دسته اى را مى كشتيد و دسته اى را اسير مى كرديد. (26)

ترجمه قرآن، ص: 421

و زمين هاى آنان و خانه هايشان و اموالشان و زمينى را كه بر آن گام ننهاده بوديد به شما ارث داد؛ و خدا بر هر چيز تواناست. (27)

اى پيامبر! به همسرانت بگو:» اگر همواره

زندگى پست (دنيا) و زيور آن را مى خواهيد پس بياييد تا شما را بهره مند سازم و شما را با آزادى نيكويى رها سازم. (28)

و اگر همواره خدا و فرستاده اش و سراى آخرت را مى خواهيد، خدا براى نيكوكارانِ از شما، پاداش بزرگى آماده ساخته است. « (29)

اى زنان پيامبر! هر كس از شما [كار] زشت آشكارى [به جا] آورد، براى او عذاب دو چندان افزوده مى شود؛ و آن (كار) بر خدا آسان است. (30)

و هر كس از شما براى خدا و فرستاده اش با فروتنى فرمانبردارى كند، و [كار] شايسته اى انجام دهد، پاداشش را دو بار به او خواهيم داد؛ و روزى ارجمندى براى او آماده كرده ايم. (31)

اى زنان پيامبر! (شما) همچون يكى از زنان (معمولى) نيستيد؛ اگر خودنگهدارى (و پارسايى) مى كنيد پس به نرمى (و ناز) سخن مگوييد، تا كسى كه در دلش (نوعى) بيمارى است طمع ورزد؛ و سخنى پسنديده بگوييد. (32)

و در خانه هايتان قرار گيريد، و همانند خود آرايى (دوران) جاهليت نخستين، (بازيورها) خود نمايى نكنيد؛ و نماز را برپا داريد، و [ماليات زكات را بپردازيد، و خدا و فرستاده اش را اطاعت كنيد؛ خدا فقط مى خواهد پليدى را از شما خاندان (پيامبر) ببرد و كاملًا شما را پاك سازد. (33)

و آنچه را در خانه هاى شما از آيات خدا و حكمت خوانده مى شود ياد كنيد؛ كه خدا لطيفِ آگاه است. (34)

ترجمه قرآن، ص: 422

در حقيقت، مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ايمان و زنان با ايمان، و مردان فرمانبردار [فروتن و زنان فرمانبردار [فروتن ، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان شكيبا و زنان شكيبا، و مردان فروتن و

زنان فروتن، و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده، و مردان روزه دار و زنان روزه دار، و مردانى كه دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مى كنند و زنانى كه (دامان خويش را) حفظ مى كنند، و مردانى كه خدا را فراوان ياد مى كنند و زنانى كه (خدا را فراوان) ياد مى كنند، خدا براى آنان آمرزش و پاداش بزرگى آماده كرده است. (35)

و هيچ (حقّى) براى مرد با ايمان و زن با ايمان نيست، كه هنگامى كه خدا و فرستاده اش (حكم) چيزى را تمام كنند، در كارشان اختيارى داشته باشند؛ و هر كس خدا و فرستاده اش را نافرمانى نمايد، پس حتماً به گمراهى آشكارى گمراه شده است. (36)

و (يادكن) هنگامى را كه به آن كس كه خدا به او نعمت داده بود و (تو نيز) به او نعمت داده بودى (زيد) مى گفتى:» همسرت را براى خود نگاه دار و خود را از (عذاب) خدا حفظ كن! «و چيزى را در دلت پنهان مى داشتى كه خدا آشكار كننده آن است؛ و از مردم مى هراسيدى در حالى كه خدا سزاوارتر است كه از او بهراسى. و هنگامى كه زيد نياز (خويش) را از آن (زن) به پايان برد (و او را اطلاق داد،) او را به ازدواج تو درآورديم، تا هيچ تنگى (و محدوديتى) براى مؤمنان (در ازدواج) با همسران پسر خوانده هايشان نباشد هنگامى كه نياز (خود) را از آنان به پايان بردند (و آنها را طلاق دادند)؛ و فرمان خدا تحقق يافته است. (37)

هيچ گونه تنگى بر پيامبر در آنچه خدا بر او واجب كرده نيست؛ (اين قانون و) روش خدا در مورد كسانى است كه پيش از

(اين) در گذشتند؛ و فرمان خدا به اندازه معيّن است. (38)

(همان) كسانى كه پيام هاى خدا را مى رسانند و از او مى هراسند، و از هيچ كس جز خدا نمى هراسند، و حسابگرى خدا كافى است. (39)

ترجمه قرآن، ص: 423

محمد پدرِ هيچ يك از مردان شما نيست؛ و ليكن فرستاده خدا و پايان بخش پيامبران است؛ و خدا به هر چيزى داناست. (40)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را با يادمانى فراوان ياد كنيد. (41)

و صبحگاهان و عصرگاهان [و شب هنگام او را تسبيح گوييد. (42)

او كسى است كه (خود) و فرشتگانش براى شما دعا مى كنند (و رحمت مى فرستند،) تا شما را از تاريكى ها به سوى نور خارج كند؛ و نسبت به مؤمنان مهرورز است. (43)

زنده بادِ آنان در روزى كه او را ملاقات مى كنند سلام است؛ و براى آنان پاداش ارجمندى آماده كرده است. (44)

اى پيامبر! در حقيقت ما تو را گواه و مژده آور و هشدارگر فرستاديم؛ (45)

و (تو را) فراخوان به سوى خدا، با رخصت او، و چراغى روشنى بخش (فرستاديم). (46)

و مؤمنان را مژده ده به اينكه از طرف خدا بخششى بزرگ براى آنان (فراهم) است. (47)

ترجمه قرآن، ص: 424

و از كافران و منافقان اطاعت مكن، و آزار (هاى) آنان را رهاكن (و از آنها درگذر،) و بر خدا توكّل كن؛ و كارسازى خدا كافى است. (48)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه زنان با ايمان را به همسرى گرفتيد، سپس قبل از تماس با آنان، طلاقشان داديد، پس براى شما هيچ عدّه اى كه آن را بشماريد، بر عهده آن (زن) ان نيست؛ پس آنان را (با هديه اى) بهره مند سازيد و با آزادى نيكويى

رهايشان سازيد. (49)

اى پيامبر! در واقع ما براى تو حلال كرديم، همسرانت را كه مَهرشان را پرداخته اى، و آنچه (از كنيزان) كه مالك شده اى از آنچه (از غنايم و انفال) كه خدا به تو بازگردانده است، و دختران عمويت و دختران عمه هايت، و دختران دايى ات، و دختران خاله هايت، كه با تو مهاجرت كردند؛ و (نيز حلال كرديم) زنِ با ايمان را، در صورتى كه خودش را به پيامبر ببخشد، اگر پيامبر بخواهد كه او را به همسرى برگزيند؛ در حالى كه (چنين ازدواجى) مخصوص توست نه ساير مؤمنان؛ بيقين مى دانيم آنچه را واجب كرديم براى آنان در مورد همسرانشان و آنچه (از كنيزان) مالك شده اند. (اين اجازه ازدواج) بدين خاطر است كه هيچ تنگى (و محدويتى) بر تو نباشد؛ و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (50)

(نوبت) هر كدام از آن (همسر) ان را كه مى خواهى به تأخير مى اندازى، و هر كدام را كه مى خواهى پيش خود جاى مى دهى؛ و هيچ گناهى بر تو نيست كه هر كدام از كسانى را كه (از او) كناره گيرى كرده اى، طلب كنى؛ اين [كار] نزديك تر است به اينكه چشمان آنان روشن گردد و اندوهگين نشوند، و همگى آنان به آنچه به ايشان مى دهى خشنود گردند؛ و خدا آنچه را در دل هاى شماست مى داند، و خدا داناى بردبار است. (51)

بعد از (اين همسران، ازدواج با) زنان و اينكه همسران (ديگرى) جايگزين آنان كنى، بر تو حلال نيست؛ هر چند نيكويى آنان تو را به شگفت آورد، مگر آنچه (از كنيزان) مالك شده اى؛ و خدا نگهبان هر چيزى است. (52)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خانه هاى پيامبر داخل نشويد مگر اينكه به

شما براى [صرف غذا رخصت داده شود، در حالى كه منتظر رسيدن آن (غذا) نيستيد؛ و ليكن هنگامى كه فراخوانده شديد، پس داخل شويد و هنگامى كه غذا خورديد پس پراكنده شويد؛ و با سخن گفتن مأنوس نشويد [چرا] كه اين (كار)، پيامبر را مى آزارد؛ و از شما شرم مى كند و [لى خدا از (بيان) حق شرم نمى كند. و هنگامى كه وسيله اى از آنان (همسران پيامبر) خواستيد، از پشت مانعى بخواهيد؛ اين (كار) براى دل هاى شما و دل هاى آنان پاك تر است. و براى شما (جايز) نيست كه فرستاده خدا را آزار دهيد و نه هرگز همسرانش را بعد از او به همسرى (خود) درآوريد كه اين (كار) نزد خدا بزرگ است! (53)

اگر چيزى را آشكار كنيد يا پنهانش سازيد، پس در حقيقت خدا به هر چيزى داناست. (54)

ترجمه قرآن، ص: 425

بر آنان [همسران پيامبر] هيچ گناهى نيست در مورد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنان (همكيش) آنان و آنچه (از كنيزان) مالك شده اند (كه بدون مانع از آنان وسيله اى بخواهند)؛ و [خودتان را] از (عذاب) خدا حفظ كنيد، كه خدا بر هر چيزى گواه است. (55)

در حقيقت خدا و فرشتگانش بر پيامبر دعا (صلوات) مى فرستند؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، بر او دعا (صلوات) بفرستيد، و بطور كامل سلام كنيد (و كاملًا تسليم او باشيد). (56)

در حقيقت كسانى كه خدا و فرستاده اش را آزار مى دهند، خدا آنان را در دنيا و آخرت از رحمت خود دور ساخته، و براى آنان عذاب خوار كننده اى آماده كرده است. (57)

و كسانى كه مردان با ايمان و زنان با ايمان

را بدون آنكه چيز (بد) ى كسب كرده باشند آزار مى دهند، بيقين [بارِ] تهمت و گناه آشكارى بر دوش گرفته اند. (58)

ترجمه قرآن، ص: 426

اى پيامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو:» از پوشش هاى بلند (چادر مانند) شان به خودشان نزديك كنند، اين [كار] براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند نزديك تر است؛ و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (59)

اگر منافقان و كسانى كه در دل هايشان (نوعى) بيمارى است و شايعه پراكنان اضطراب انگيز در مدينه، به آن (كارها) پايان ندهند، قطعاً تو را بر آنان مسلّط مى گردانيم، سپس جز اندكى در اين (شهر) همسايه تو نخواهند بود؛ (60)

در حالى كه طرد شده اند، هر كجا يافته شوند دستگير گردند و به سختى كشته شوند. (61)

(اين) روش خداست در مورد كسانى كه پيش از (اين) گذشتند؛ و هيچ تغييرى براى روش (و قانون) خدا نخواهى يافت. (62)

مردم از تو درباره ساعت (رستاخيز) مى پرسند، بگو:» علم آن فقط نزد خداست. «و چه مى دانى شايد ساعت (رستاخيز) نزديك باشد. (63)

در واقع خدا كافران را از رحمت خود دور ساخته، و براى آنان شعله فروزان (آتش) آماده ساخته است! (64)

در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند؛ [و] هيچ سرپرست و ياورى نخواهند يافت. (65)

روزى كه صورت هاى آنان در آتش (دوزخ) چرخانده خواهد شد، در حالى كه مى گويند:» اى كاش ما از خدا اطاعت كرده بوديم و از فرستاده اش (نيز) اطاعت كرده بوديم! « (66)

ترجمه قرآن، ص: 427

و گويند:» [اى پروردگار ما! در واقع ما از سرورانمان و بزرگانمان اطاعت كرديم و ما را از راه گمراه كردند. (67)

[اى پروردگار ما! آنان را از عذاب، دو

چندان ده و آنان را با لعنتى بزرگ لعنت نما! « (68)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند؛ و خدا او را از آنچه (در باره او) گفتند مبرّا ساخت؛ و (وى) نزد خدا آبرومند بود. (69)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و سخن استوار بگوييد. (70)

تا (خدا) كارهاى شما را برايتان اصلاح كند و پيامدهاى (گناهان) تان را براى شما بيامرزد؛ و هر كس از خدا و فرستاده اش اطاعت كند، پس حتماً به كاميابى بزرگى نايل شود. (71)

در حقيقت ما امانت را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم، و [لى از برداشتن آن سر باز زدند، و از آن بيمناك بودند، و انسان آن را بر دوش كشيد؛ در واقع او بسى ستمگر و بسيار نادان است! (72)

تا خدا مردان منافق و زنان منافق و مردان مشرك و زنان مشرك را عذاب كند، و خدا (با رحمت خويش) بر مردان با ايمان و زنان با ايمان بازگردد (و توبه آنان را بپذيرد)؛ و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. (73)

ترجمه قرآن، ص: 428

34- سورة سبإ

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

ستايش مخصوص خدايى است كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط از آن اوست؛ و ستايش در آخرت (نيز) فقط از آن اوست؛ و او فرزانه [و] آگاه است. (1)

(خدا) مى داند آنچه را در زمين داخل مى شود و آنچه را از آن خارج مى شود و آنچه از آسمان فروفرستاده مى شود و آنچه در آن بالا مى رود؛ و او مهرورز [و] بسيار آمرزنده است. (2)

و كسانى كه

كفر ورزيدند گفتند:» ساعت (رستاخيز) به سراغ ما نخواهد آمد. «بگو:» آرى، به پروردگارم سوگند، كه قطعاً به سراغ شما خواهد آمد، (همان پروردگار) داناى نهان كه در آسمان ها و در زمين، از او هموزن ذرّه اى و نه كوچك تر از آن و نه بزرگ تر، مخفى نمى ماند؛ مگر اينكه (همه آنها) در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت شده) است. (3)

تا كسانى را كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند پاداش دهد؛ آنان برايشان آمرزش و روزى ارجمندى است. (4)

و كسانى كه در (ردّ) آيات ما تلاش مى كردند در حالى كه (به خيال خود) عاجزكننده (ما) هستند؛ آنان براى شان مجازاتى دردناك از (عذاب) اضطراب آور است. (5)

و كسانى كه به آنان دانش داده شده، مى دانند آنچه از پروردگارت به سوى تو فروفرستاده شده، فقط حق است؛ و به سوى راه (خداى) شكست ناپذير ستوده رهنمون مى شود. (6)

و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند:» آيا شما را به مردى راهنمايى كنيم كه به شما خبر مى دهد: هنگامى كه (مرديد و) كاملًا متلاشى شديد، قطعاً (بارديگر) شما آفرينش جديدى خواهيد يافت؟! (7)

آيا بر خدا دروغ بسته يا جنونى در اوست؟! « (چنين نيست)، بلكه كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، در عذاب و گمراهى دورى هستند! (8)

و آيا به آنچه پيش رويشان و پشت سرآنان از آسمان و زمين قرار دارد نظر نكرده اند؟! اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مى بريم، يا قطعه هايى از آسمان را بر آنان فرو مى افكنيم؛ قطعاً در اين (امور) نشانه اى (از قدرت خدا) براى هر بنده بازگشت كننده (به سوى او) است. (9)

و بيقين به داود از جانب

خود بخششى داديم؛ (و گفتيم:) اى كوه ها همراه پرندگان با او (در تسبيح حق) هم آواز شويد؛ و آهن را براى او نرم كرديم. (10)

(و به او دستور داديم:) كه زره هاى فراخ بساز، و حلقه هاى (متناسب) اندازه زن، و [كار] شايسته به جا آوريد؛ [چرا] كه من به آنچه انجام مى دهيد بينا هستم. (11)

ترجمه قرآن، ص: 429

و براى سليمان باد را (رام ساختيم كه بوسيله آن مسافرت كند) در حالى كه بامدادِ آن، يك ماه، و شامگاهِ آن، يك ماه بود، و چشمه مس گداخته را براى او روان ساختيم؛ برخى از جن ها كسانى بودند كه به رخصت پروردگارش پيش او كار مى كردند؛ و هر كس از آنان كه از فرمان ما سرپيچى مى كرد، اورا از عذاب شعله فروزان (آتش) مى چشانديم! (12)

هر چه (سليمان) مى خواست، از محراب ها و نقاشى ها (و مجسّمه ها) و كاسه هاى بزرگ همانند حوض ها و ديگ هاى استوار براى او مى ساختند؛ (و به آنان گفتيم:) اى خاندان داود! بخاطر سپاسگزارى كار (شايسته) كنيد؛ و اندكى از بندگان من بسيار سپاسگزارند. (13)

و هنگامى كه مرگ را بر او مقرّر داشتيم، آنان را بر مرگ او رهنمون نكرد؛ مگر جنبنده زمين [موريانه در حالى كه عصاى اورا مى خورد؛ و هنگامى كه بر زمين افتاد جن ها دانستند كه اگر (بر فرض) همواره (آنچه از حسّ) پوشيده، را مى دانستند در مجازات (كارهاى) خواركننده درنگ نمى كردند. (14)

بيقين براى (مردم)» سَبأ «در محل سكونتشان نشانه اى (از قدرت خدا) بود: دو باغستان از راست و چپ، (و به آنان گفتيم:) از» روزى «پروردگارتان بخوريد و سپاس او را بجا آوريد؛ (اين) شهرى پاكيزه و پروردگارى بسيار آمرزنده است.

(15)

و [لى روى گرداندند و سيل ويرانگر برآنان فرستاديم، و دو باغستان آنان را به دو باغى مبدّل ساختيم كه داراى ميوه هاى تلخ و [درختان شوره گز و چيزى اندك از [درخت سِدْر بود. (16)

اين را به سزاى نا سپاسى كردنشان به آنان كيفر داديم؛ و آيا جز ناسپاس را كيفر مى دهيم؟! (17)

و بين آنان و بين آبادى هايى كه به آنها بركت داديم، آبادى هاى آشكار قرار داديم؛ و سفر در (ميان) آنها را به اندازه (متناسب) مقرّر داشتيم؛ (و به آنان گفتيم:) شب ها و روزها در آن (آبادى ها) با امنيت گردش كنيد. (18)

ترجمه قرآن، ص: 430

و [لى مردم سَبأ] گفتند:» [اى پروردگار ما! ميان سفرهاى ما دورى افكن. «و به خودشان ستم كردند؛ و آنان را خبرهاى (عبرت آموز) گردانيديم، و آنان را كاملًا متلاشى كرديم. قطعاً در اين (ماجرا) نشانه هاى (عبرت آموزى) براى هر بسيار شكيباى بسيار سپاسگزار است. (19)

و بيقين، ابليس گمانش را درباره آنان راست يافت، و جز دسته اى از مؤمنان (همگى) از او پيروى كردند. (20)

و براى او (ابليس) هيچ تسلّطى بر آنان نبود؛ جز اينكه كسى را كه به آخرت ايمان مى آورد از كسى كه وى در مورد آن شك دارد، معلوم داريم؛ و پرودگارت بر هر چيز نگهبان است. (21)

بگو:» كسانى را بخوانيد كه غير از خدا (معبود خود) مى پنداريد. (آنان) هموزن ذرّه اى در آسمان ها و زمين مالك نيستند، و براى آنان در (آفرينش) آن دو هيچ شركتى نيست، و براى او (خدا) از ميان آنان هيچ پشتيبانى نيست. (22)

و شفاعت در نزد او سودى ندارد جز براى كسى كه (خدا) برايش رخصت

دهد. تا هنگامى كه وحشت از دل هايشان برطرف شود، (به همديگر) مى گويند:» پروردگارتان چه فرمود؟ «مى گويند:» حق را (بيان كرد،) و او بلند مرتبه [و] بزرگ است. « (23)

بگو:» چه كسى شما را از آسمان ها و زمين» روزى «مى دهد؟ «بگو:» خدا! و قطعاً ما، يا شما بر هدايت يا در گمراهى آشكارى هستيم. « (24)

بگو:» (شما) از آنچه (ما) خلاف كرديم پرسيده نمى شويد، و (ما) از آنچه (شما) انجام مى دهيد پرسش نمى شويم. « (25)

بگو:» پروردگار مان بين ما (و شما) جمع مى كند، سپس در ميان ما به حق (داورى مى كند و مشكل ما را) مى گشايد؛ و او (داورى) گشاينده [و] داناست. « (26)

ترجمه قرآن، ص: 431

بگو:» كسانى را كه بعنوان شريكان (خدا) به او ملحق ساخته ايد به من نشان دهيد! هرگز چنين نيست! بلكه او خداى شكست ناپذير [و] فرزانه است. « (27)

و تورا جز براى همه مردم نفرستاديم در حالى كه بشارتگر و هشدارگرى؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (28)

و مى گويند:» اگر راست گوييد، اين وعده (رستاخيز) چه زمانى خواهد بود؟! « (29)

بگو:» براى شما وعدگاه روزى خواهد بود كه ساعتى از آن تأخير نمى كنيد، و (برآن) پيشى نخواهيد گرفت. « (30)

و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:» ما به اين قرآن و به آنچه (از كتاب هاى آسمانى) پيش از آن بوده، ايمان نخواهيم آورد. «و اگر (بر فرض) ببينى هنگامى را كه ستمكاران در پيشگاه پروردگارشان بازداشت شده اند، در حالى كه برخى آنان سخن را به سوى برخى [ديگر] برمى گرداند؛ (از آن تعجّب مى كنى كه) كسانى كه مستضعف گرديده اند به كسانى كه تكبّر ورزيدند مى گويند:» اگر شما نبوديد حتماً [ما] مؤمن

بوديم. « (31)

كسانى كه تكبّر ورزيدند به كسانى كه مستضعف گرديده اند [در پاسخ گويند:» آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعد از آنكه به سراغ شما آمد؟! بلكه [شما] خلافكار بوديد. « (32)

و كسانى كه مستضعف گرديده اند به كسانى كه تكبّر ورزيدند [در پاسخ گويند:» بلكه فريب شب و روز (شما مانع هدايت ما شد)، هنگامى كه به ما دستور داديد كه به خدا كفر ورزيم و براى او همانندهايى (معبودگونه) قرار دهيم. «و هنگامى كه عذاب را ببينند پشيمانى خود را پنهان كنند، و غل ها را در گردن هاى كسانى كه كفر ورزيدند قرار مى دهيم؛ آيا جز آنچه را همواره انجام مى دادند كيفر داده مى شوند؟ (33)

و در هيچ آبادى (پيامبر) هشدارگرى نفرستاديم، مگر اينكه سردمداران ثروتمندش گفتند:» در حقيقت ما به آنچه بدان فرستاده شده ايد، كافريم. « (34)

و گفتند:» ما داراى اموال و فرزندان بيشترى هستيم، و ما عذاب نخواهيم شد. « (35)

ترجمه قرآن، ص: 432

بگو:» در حقيقت پروردگار من،» روزى «را براى هر كس كه بخواهد (و شايسته بداند) گسترده مى سازد، و (يا) تنگ مى گرداند؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. « (36)

و اموال شما و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را نزد ما كاملًا نزديك سازد، جز كسانى كه ايمان آورده و [كار] شايسته انجام داده باشند، پس آنان بخاطر كردارشان برايشان پاداش دوچندان است، و آنان در جايگاه ها (ى بلند بهشتى) در امنيتند. (37)

و كسانى كه در (ردّ) آيات ما تلاش مى كنند در حالى كه (به خيال خود) عاجز كننده (ما) هستند، آنان در عذاب احضار شدگانند! (38)

بگو:» در حقيقت پروردگار من،» روزى «را براى هر كس از بندگانش كه

بخواهد (و شايسته بداند،) گسترده مى سازد، و (يا) براى او تنگ مى گرداند؛ و هر چيزى كه [در راه خدا] مصرف مى كنيد پس او (عوض) آن را جانشين مى كند؛ و او بهترين» روزى «دهندگان است. (39)

و (يادكن) روزى را كه (خدا) همه آنان را گرد آورى مى كند، سپس به فرشتگان مى گويد:» آيا اينان شما را همواره مى پرستيدند؟! « (40)

(فرشتگان) مى گويند:» تو منزّهى، تويى سرپرست ما نه آنان، بلكه (آنان) همواره جنّ را پرستش مى نمودند؛ كه بيشترشان به آنها ايمان داشتند. « (41)

و امروز برخى از شما براى برخى [ديگر] مالك هيچ سود و زيانى نيستند، و به كسانى كه ستم كردند مى گوييم:» بچشيد عذاب آتشى را كه همواره آن را دروغ مى انگاشتيد! « (42)

و هنگامى كه آيات ما در حالى كه روشن است برآنان خوانده مى شود، مى گويند:» اين نيست جز مردى كه مى خواهد شما را از آنچه همواره پدرانتان مى پرستيدند بازدارد. «و مى گويند:» اين (قرآن) جز دروغ بزرگ بربافته نيست! «و كسانى كه كفر ورزيدند در باره حق، هنگامى كه به سراغشان آمد، گفتند:» اين، جز سحرى آشكار نيست! « (43)

ترجمه قرآن، ص: 433

و از كتاب هاى (الهى) به آنان نداده ايم كه آن را درس بخوانند، و پيش از تو هيچ هشدارگرى به سوى آنان نفرستاديم. (44)

و كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز آيات الهى و پيامبران را) دروغ انگاشتند، در حالى كه (اينان) به يك دهُم آنچه به آنان داديم نرسيده اند، و فرستادگان مرا تكذيب كردند؛ پس (ببين مجازات) انكار (من) چگونه بود؟ (45)

بگو:» شما را فقط به يك (چيز) پند مى دهم، اينكه: دو دو و يك يك براى خدا

بپاخيزيد، سپس تفكّر كنيد كه همنشين شما (پيامبر) هيچ جنونى ندارد؛ او براى شما جز هشدارگرى پيش از (فرارسيدن) عذاب شديد نيست! « (46)

بگو:» آنچه از پاداش از شما خواسته ام پس آن براى (خود) شماست؛ پاداش من جز بر عهده خدا نيست؛ و او بر هر چيزى گواه است. « (47)

بگو:» در حقيقت پروردگار من حق را (بر دل ها) مى افكند، (و او به اسرار) نهان ها بسيار داناست. « (48)

بگو:» حق آمده؛ و (ديگر) باطل آغاز نمى كند و باز نمى گردد. « (49)

بگو:» اگر گمراه شوم، پس فقط به زيان خودم گمراه مى شوم؛ و اگر رهنمون شوم پس بوسيله آنچه پروردگارم به سوى من وحى مى كند (هدايت مى يابم)؛ كه او شنواى نزديك است. « (50)

و اگر (بر فرض) ببينى هنگامى را كه (كافران) وحشت زده اند، چرا كه هيچ (راه) گريزى نيست، و از مكانى نزديك (به عذاب) گرفتار شده اند. (تعجب خواهى كرد!) (51)

و مى گويند:» بدان (حق) ايمان آورديم. «و [لى آنان چگونه از مكانى دور (به ايمان) دسترسى پيدا كنند؟! (52)

ترجمه قرآن، ص: 434

در حالى كه بيقين پيش از (آن) بدان كفر ورزيدند و از مكانى دور به ناديده (تير تهمت) مى افكندند. (53)

و (سرانجام) بين آنان و بين آنچه ميل داشتند، (مانعى) حائل شود، همان گونه كه پيش از (آن) با گروه هاى مشابه آنان انجام شد؛ [چرا] كه آنان در شكى ترديد آميز بودند. (54)

35- سورة فاطر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

ستايش مخصوص خدايى است كه شكافنده (و آفريننده) آسمان ها و زمين است؛ (و) فرشتگان را فرستادگانى قرار داد كه داراى بال هاى دو دو و سه سه و چهار چهار هستند؛ آنچه را مى خواهد در

آفرينش مى افزايد، (چرا) كه خدا بر هر چيزى تواناست. (1)

خدا هر چه از رحمت براى مردم بگشايد، پس هيچ بازدارنده اى براى آن نيست، و هر چه را بازدارد، پس هيچ رها كننده اى بعد از او برايش نيست؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (2)

اى مردم! نعمت خدا را بر (خود) تان ياد كنيد؛ آيا هيچ آفريننده اى جز خدا هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟! هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه (از حق) بازگردانده مى شويد؟! (3)

و اگر تو را تكذيب كنند پس بيقين فرستادگان پيش از تو (نيز) تكذيب شدند، و [همه كارها فقط به سوى خدا بازگردانده مى شوند. (4)

اى مردم بيقين وعده خدا حقّ است؛ پس هرگز زندگى پست [دنيا] شما را نفريبد، و هرگز (شيطان) حيله گر شما را نسبت به (آمرزش) خدا فريب ندهد. (5)

در حقيقت شيطان دشمنى براى شماست، پس (شما نيز) او را دشمن گيريد؛ (او) حزبش را فرا مى خواند تا فقط از اهل شعله فروزان (آتش) شوند. (6)

كسانى كه كفر ورزيدند، براى آنان عذاب شديدى است؛ و كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، براى آنان آمرزش و پاداش بزرگى است. (7)

ترجمه قرآن، ص: 435

و آيا كسى كه بدى كردارش براى او آراسته شده است و آن را نيكو مى بيند (همانند كسى است كه واقع را آنچنان كه هست مى بيند)؟! پس در واقع خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) بخواهد در گمراهى وانهد، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايى كند؛ پس بخاطر حسرت ها (ى گوناگون) بر آنان جانت (از دست) نرود؛ كه خدا به آنچه با زيركى انجام مى دهند

داناست. (8)

و خدا كسى است كه بادها را فرستاد و (بادها) ابرى را بر مى انگيزند، و آن را به سوى سرزمين مرده رانديم، و بوسيله آن، زمين را پس از مردنش زنده مى كنيم؛ زنده كردن (مردگان نيز) اينچنين است. (9)

كسى كه همواره عزّت مى خواهد، پس (از خدا بخواهد، چرا كه) همه عزّت فقط از آن خداست؛ سخنان پاكيزه فقط به سوى او بالا مى رود، و كار شايسته آن را بالا مى برد؛ و كسانى كه فريبكارى بد مى كنند براى آنان عذاب شديدى است و فريب آنان خود هلاك مى گردد. (10)

و خدا شما را از خاكى آفريد، سپس از آب اندك سيّال، سپس شما را به صورت جفت هايى قرار داد؛ و هيچ ماده اى باردار نمى شود و نمى زايد مگر به علم او، و هيچ كهنسالى عمر طولانى نمى كند، و از عمرش كاسته نمى شود، مگر اينكه در كتاب (علم الهى ثبت) است؛ در حقيقت آن (كارها) بر خدا آسان است. (11)

و دو دريا يكسان نيستند: اين (يكى) خوشى گوار [و] نوشيدنش گواراست، و آن (ديگرى) شور تلخ است؛ و از هر (دو) گوشت تازه مى خوريد و زيورى كه آن را مى پوشيد بيرون مى آوريد؛ و كشتى ها را در آن (آب) شكافنده مى بينى، تا از بخشش او بهره جوييد؛ و تا شايد شما سپاسگزارى كنيد. (12)

(خدا) شب را در روز وارد مى كند، و روز را در شب وارد مى كند، و (منافع) خورشيد و ماه را مسخّر ساخته، در حالى كه هر كدام تا سرآمد معيّنى روانند؛ اين خدا، پروردگار شماست؛ فرمانروايى تنها از آن اوست؛ و كسانى را كه جز او مى خوانيد (و مى پرستيد) مالك هيچ پوست هسته خرمايى نيستند. (13)

اگر

آن (معبود) ان را بخوانيد (صدا و) دعاى شما را نمى شنوند، و اگر (بر فرض) مى شنيدند (دعاى) شما را نمى پذيرفتند؛ و روز رستاخيز، شرك (و پرستش) شما را منكر مى شوند؛ و (هيچ كس) مانند (خداى) آگاه، تو را با خبر نمى سازد. (14)

اى مردم! شما به خدا نيازمنديد، و فقط خدا توانگر [و] ستوده است. (15)

ترجمه قرآن، ص: 436

اگر بخواهد شما را (از ميان) مى برد و آفرينش جديدى مى آورد؛ (16)

و اين (كار) بر خدا سخت نيست. (17)

و هيچ بار بردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را بر نمى دارد؛ و اگر گرانبارى، (ديگرى را،) براى (برداشتن) بار (گناه) ش بخواند، هيچ چيزى از آن برداشته نمى شود، و گرچه از نزديكان (او) باشد. (تو) فقط كسانى را هشدار مى دهى كه از پروردگارشان در نهان مى هراسند، و نماز را برپا مى دارند؛ و كسى كه خود را رشد دهد [و پاك نمايد]، پس فقط براى خودش [پاكى جسته و] رشد نموده است؛ و فرجام (همه شما) فقط به سوى خداست. (18)

و نابينا و بينا مساوى نيستند؛ (19)

و تاريكى ها و نور؛ (20)

و سايه و گرماى آفتاب (مساوى نيستند)؛ (21)

و زندگان و مردگان يكسان نيستند. در حقيقت خدا (پيام خود را) به گوش هر كس بخواهد مى رساند، و تو ن (مى توانى سخن خود را) به گوش كسانى كه در قبرها هستند برسانى. (22)

ترجمه قرآن، ص: 437

تو جز هشدارگرى نيستى. (23)

در واقع ما تو را به حق، بشارتگر و هشدارگر فرستاديم؛ و هيچ امتى نبوده مگر آنكه هشدارگرى در آن گذشته است. (24)

و اگر تو را تكذيب كنند، پس بتحقيق كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز پيامبران خود را) تكذيب كردند؛ در حالى

كه فرستادگانشان با دلايل روشنِ (معجزه آسا) و نوشته هاى متين و كتاب روشنى بخش، به سراغ آنان آمدند. (25)

سپس كسانى را كه كفر ورزيدند گرفتار (مجازات) ساختيم؛ پس انكار [من چگونه بود؟! (26)

آيا نظر نكرده اى كه خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، بوسيله آن محصولاتى كه رنگ هايش متفاوت است (از زمين) خارج ساختيم، و از كوه ها راه ها (و رگه ها) ى سپيد و سرخ، كه رنگ هايش متفاوت است و سياه سياه (آفريديم)؟! (27)

و از مردم و جنبندگان و دام ها (انواعى هستند) كه رنگ هايشان همانگونه متفاوت است. از ميان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا] كه خدا شكست ناپذيرى بسيار آمرزنده است. (28)

در حقيقت كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند [و پيروى مى كنند] و نماز را بر پا مى دارند، و از آنچه به آنان» روزى «داده ايم، پنهانى و آشكارا، (در راه خدا) مصرف مى كنند، داد و ستدى بى كساد اميد دارند. (29)

تا (خدا) پاداششان را بطور كامل به آنان بدهد و از بخشش خود براى شان بيفزايد؛ [چرا] كه او بسيار آمرزنده [و] بسى سپاسگزار است. (30)

و آنچه از كتاب (قرآن) به سوى تو وحى كرديم فقط حق است، در حالى كه مؤيّد (كتاب هاى) پيشين است؛ قطعاً خدا نسبت به بندگانش آگاه و بيناست. (31)

سپس كتاب (قرآن) را به كسانى از ميان بندگانمان كه برگزيديم به ارث داديم؛ پس برخى از آنان به خودشان ستم كردند، و برخى از آنان معتدل بودند، و برخى از آنان به رخصت الهى به نيكى ها پيشى گيرنده اند؛ اين فقط فضيلت بزرگ است. (32)

(پاداش آنان) بوستان هاى (ويژه بهشت) ماندگار است در حالى كه در آنها وارد مى شوند، (و) در

آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى شوند، و لباس هايشان در آنجا حرير است. (33)

و مى گويند:» ستايش مخصوص خدايى است كه اندوه را از ما برطرف ساخت؛ قطعاً پروردگار ما بسيار آمرزنده [و] بسى سپاسگزار است؛ (34)

ترجمه قرآن، ص: 438

(همان) كسى كه از بخشش خود ما را در سراى ماندنى جاى داد؛ در حالى كه در آنجا هيچ رنج (جسمى) به ما نمى رسد، و (نيز) در آنجا هيچ خستگى (روحى) به ما نمى رسد. « (35)

و كسانى كه كفر ورزيدند، آتش جهنّم براى آنهاست؛ (حكمِ) پايان (عمر) شان داده نمى شود تا بميرند، و عذاب آن (جهنّم) از آنان كاسته نمى شود؛ اين گونه هر (انسان) بسيار ناسپاس را كيفر مى دهيم. (36)

و آن (دوزخي) ان در آنجا فرياد مى زنند:» [اى پروردگار ما! ما را بيرون آور تا [كار] شايسته اى انجام دهيم غير از آنچه همواره انجام مى داديم «. و (در پاسخ به آنان گفته مى شود:) آيا شما را چندان عمر نداديم كه هر كس تذكّرپذير است در آن (مدّت) متذكّر شود، و هشدارگر (ى از پيامبران) به سراغ شما نيامد؟! پس (عذاب را) بچشيد و هيچ ياورى براى ستمكاران نيست! (37)

در حقيقت خدا داناى نهان آسمان ها و زمين است كه او به (اسرار) درون سينه ها داناست. (38)

او كسى است كه شما را جانشينانى در زمين قرارداد؛ و هر كس كفر ورزد، كفرش بر [زيان اوست، و كافران را كفرشان در نزد پروردگار آنان جز كنيه نمى افزايد، و (نيز) كفرشان جز زيان بر كافران نمى افزايد. (39)

بگو:» به من بنمايانيد، آيا به نظر شما (معبودان و) شريكانتان كه جز خدا مى خوانيد (و مى پرستيد) چه چيزى از زمين

را آفريده اند، بلكه آيا آنان شركتى در (آفرينش و مالكيت) آسمان ها داشته اند؟! بلكه آيا به آنان كتابى داده ايم و آنان دليل روشنى از آن (براى شرك خود) دارند؟! «بلكه ستمكاران برخى آنان به برخى (ديگر) جز فريب، وعده نمى دهند. (40)

در حقيقت خدا (أجرام) آسمان ها و زمين را نگاه مى دارد تا مبادا (از مسير منحرف و) فنا شوند و اگر در (آستانه) فنا قرار گيرند، هيچ كس بعد از او آنها را نگاه نمى دارد؛ كه او بردبارى بسيار آمرزنده است. (41)

و با شديدترين سوگندهايشان به خدا قسم خوردند كه اگر هشدارگرى (از پيامبران) به سراغ آنان آيد، قطعاً از هر يك از امت ها (ى ديگر) ره يافته تر شوند؛ و (لى) هنگامى كه هشدارگرى به سراغ آنان آمد جز نفرت بر آنان نيفزود. (42)

ترجمه قرآن، ص: 439

(اين نفرت) به خاطر استكبار در زمين و فريب بد (آنان) بود، و فريب بد جز گريبان گير اهلش نمى شود و آيا جز روش (و سرنوشت) پيشينان را انتظار دارد؟! و براى روش (و قانون) خدا هيچ دگرگونى نخواهى يافت، و هيچ تغييرى براى روش (و قانون) خدا نخواهى يافت. (43)

و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟! در حالى كه از آنان نيرومندتر بودند، و هيچ چيز در آسمان ها و در زمين هرگز خدا را عاجزش نمى كند؛ [چرا] كه او داناى تواناست. (44)

و اگر (بر فرض) خدا مردم را بخاطر دستاوردشان مؤاخذه مى كرد، هيچ جنبنده اى بر پشت آن [زمين باقى نمى گذارد! و ليكن آنان را تا سرآمد معين (مرگ حتمى) به تاخير مى اندازد؛ و هنگامى كه (پايان) سرآمد آنان فرارسد

پس (هر كس را به سزاى عملش مى رساند؛ چرا) كه خدا نسبت به بندگانش بيناست. (45)

ترجمه قرآن، ص: 440

36- سورة يس

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

يا، سين. (1)

سوگند به قرآن حكمت آميز. (2)

براستى كه تو از [جمله فرستادگانى؛ (3)

بر راه راستى. (4)

و (اين قرآن) فرو فرستاده (خداى) شكست ناپذير مهرورز است. (5)

تا گروهى را هشدار دهى كه پدرانشان هشدار داده نشدند، و آنان غافلند. (6)

بيقين گفتار (سنّت گونه اى) درباره بيشترشان تحقق يافته، چرا كه آنان ايمان نمى آورند. (7)

در حقيقت ما در گردن هايشان غل هايى قرار داديم، و آن (غل ها) تا چانه هاست، و سرهاى آنان به بالا نگاه داشته شده است. (8)

و پيش روى آنان سدّ، و در پشت سرشان سدّى قرار داديم؛ و (چشمانشان را) پوشانده ايم، پس آنان نمى بينند. (9)

براى آنان يكسان است كه هشدارشان بدهى، يا هشدارشان ندهى، ايمان نمى آورند. (10)

[تو] فقط به كسى هشدار (سودمند) مى دهى كه از آگاه كننده (قرآن) پيروى كند؛ و از (خداى) گسترده مهر در نهان بهراسد؛ پس او را به آمرزش و پاداشى ارجمند مژده ده. (11)

در حقيقت ما خود مردگان را زنده مى كنيم؛ و آنچه را از پيش فرستاده اند و آثارشان را مى نويسيم؛ و همه چيز را در (كتاب) پيشواىِ روشنگر بر شمرده ايم. (12)

و براى آن (مشرك) ان مثلى بزن: اهل آبادى (انطاكيه) را هنگامى كه فرستادگان (الهى) بدان (آبادى) آمدند؛ (13)

(همان) هنگامى كه دو (فرستاده) را به سوى آنان فرستاديم، و [لى آن دو را تكذيب كردند، و با (فرستاده) سوّمى (آن دو را) تقويت كرديم، و گفتند:» مسلماً ما فقط به سوى شما فرستاده شده ايم. « (14)

(اهل آبادى) گفتند:» شما جز بشرى همانند ما نيستيد، و (خداى)

گسترده مهر هيچ چيزى فرو نفرستاده است، شما جز دروغ نمى گوييد! « (15)

(فرستادگان الهى) گفتند:» پروردگار ما مى داند كه قطعاً ما تنها به سوى شما فرستاده شده ايم، (16)

ترجمه قرآن، ص: 441

و بر ما [وظيفه اى جز رساندن [پيام روشنگر و] آشكار نيست. « (17)

(اهل آبادى) گفتند:» در واقع ما به شما فال بد زديم، اگر به (اين كار) پايان ندهيد، قطعاً شما را سنگسار خواهيم كرد، و حتماً عذاب دردناكى از سوى ما به شما خواهد رسيد! « (18)

(فرستادگان) گفتند:» فال (نيك و) بد شما با شماست، آيا اگر تذكّر داده شويد (پاسخ آن چنين است)؟! بلكه شما گروهى اسرافكار (و متجاوز) يد. « (19)

و مردى با كوشش از دورترين (نقطه) شهر آمد، گفت:» اى قوم [من ! از فرستادگان (خدا) پيروى كنيد. (20)

از كسانى پيروى كنيد كه از شما هيچ پاداشى نمى خواهند و آنان ره يافته اند. (21)

و مرا چه شده كه كسى را نپرستم كه مرا آفريده است؟ و فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. (22)

آيا جز او معبودانى برگزينم كه اگر (خداى) گسترده مهر بخواهد زيانى [به من برساند، شفاعت آنان چيزى (از عذاب) را از من دفع نمى كند، و مرا نجات نخواهد داد. (23)

در آن صورت قطعاً من در گمراهى آشكارى خواهم بود. (24)

در حقيقت من به پروردگار شما ايمان آورده ام، پس سخنان [مرا] گوش دهيد. « (25)

(پس از شهادت به او) گفته شد:» وارد بهشت شو. «گفت:» اى كاش قوم من مى دانستند، (26)

كه پروردگارم مرا آمرزيد و مرا از گرامى داشته شدگان قرار داد! « (27)

و بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم و فرو فرستنده (آن) نبوديم. (28)

(عذاب آنان)

جز يك بانگ (مرگبار) نبود، پس ناگهان آنان خاموش (و بى جان) شدند. (29)

اى افسوس بر بندگان كه هيچ فرستاده اى به سراغ آنان نيامد، مگر اينكه همواره او را ريشخند مى كردند! (30)

آيا اطلاع نيافته اند كه پيش از آنان چه بسيار گروه هايى را هلاك كرديم كه آنان به سوى ايشان باز نمى گردند؟! (31)

ترجمه قرآن، ص: 442

هيچ كس نيست مگر اينكه همگى نزد ما احضار شده اند. (32)

و براى آنان نشانه (خدا) است، در زمينِ مرده اى كه آن را زنده كرديم و دانه از آن بر آورديم و از آن مى خورند. (33)

و در آن بوستان هايى از درختان خرما و انگورها قرار داديم، و چشمه ساران را در آن شكافتيم (و روان ساختيم)، (34)

تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دستانشان آن را نساخته است؛ پس آيا سپاسگزارى نمى كنند؟! (35)

منزّه است كسى كه همه آن زوج ها را آفريد، از آنچه زمين مى روياند، و از خودشان و از آنچه نمى دانند. (36)

و براى آنان نشانه (خدا) است در شب، كه روز را از آن برمى كنيم، و ناگهان آنان در تاريكى فرو روند؛ (37)

و خورشيد كه تا قرارگاهش روان است؛ اين اندازه گيرى (خداى) شكست ناپذير داناست. (38)

و ماه را برايش منزلگاه هايى قرار داديم، تا اينكه همچون شاخك ديرينه [قوسى شكل زرد رنگ برگردد. (39)

نه خورشيد برايش سزاوار است كه ماه را دريابد، و نه شب بر روز پيشى گيرنده است؛ در حالى كه هر يك در مدارى شناورند. (40)

و براى آنان نشانه (خدا) است كه ما نسل آنان را در كشتى انباشته (از بارها) حمل كرديم. (41)

و براى آنان همانند آن چيزى آفريديم كه (بر آن) سوار مى شوند. (42)

و اگر بخواهيم

آنان را غرق مى كنيم پس هيچ فريادرسى براى شان نيست، و (نيز) آنان نجات داده نمى شوند. (43)

مگر رحمتى از جانب ما، و بهره اى (از دنيا) تا مدّتى (معيّن شامل حالشان شود). (44)

ترجمه قرآن، ص: 443

و هنگامى كه به آن (مشرك) ان گفته شود:» [خودتان را] از آنچه [از عذاب در پيش رويتان و آنچه در پشت سرتان است حفظ كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد (روى بر مى تابند.) « (45)

و هيچ نشانه اى از نشانه هاى پروردگارشان براى آنان نمى آيد، مگر اينكه از آن روى گردانند. (46)

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» از آنچه خدا به شما روزى داده [در راه خدا] مصرف كنيد. «كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آوردند، مى گويند:» آيا كسى را غذا دهيم، كه اگر (بر فرض) خدا مى خواست او را غذا مى داد؟! شما جز در گمراهى آشكارى نيستيد. « (47)

(كافران) مى گويند:» اگر راست گوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت است؟! « (48)

جز يك بانگ (مرگبار) را انتظار نمى كشند، كه آنان را فرو گيرد در حالى كه آنان [با يكديگر] كشمكش مى كنند. (49)

پس نه مى توانند سفارش (و وصيتى) كنند، و نه به سوى خانواده شان باز مى گردند. (50)

و (بار ديگر) در شيپور دميده مى شود، پس ناگهان آنان از قبرها به سوى پروردگارشان به سرعت سرازير مى شوند. (51)

مى گويند:» اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاه مان بر انگيخت؟! اين چيزى است كه (خداى) گسترده مهر وعده داده است. و فرستادگان (او) راست گفتند. « (52)

(اين) جز يك بانگ (بزرگ) نبود، و [لى ناگهان آنان همگى در نزد ما احضار شده اند. (53)

پس امروز چيزى بر كسى ستم نمى شود و جز

(بر طبق) آنچه همواره انجام مى داديد، جزا داده نمى شويد. (54)

مسلماً امروز اهل بهشت به شادمانى مشغولند؛ (55)

آنان و همسرانشان در سايه ها بر تخت ها تكيه كرده اند؛ (56)

براى آنان در آنجا ميوه اى است؛ و آنچه فرا خوانند برايشان (آماده) است. (57)

سلام (بر شما، اين) سخنى از جانب پرودرگارِ مهرورز است. (58)

ترجمه قرآن، ص: 444

و (ندا آيد:) اى خلافكاران امروز جدا شويد. (59)

اى فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد، [چرا] كه او دشمن آشكارى براى شماست؟! (60)

و اينكه مرا بپرستيد كه اين راه راست است؟ (61)

و بيقين گروه زيادى از شما را گمراه كرد، و آيا خردورزى نكرده ايد؟! (62)

اين جهنّمى است كه همواره (بدان) وعده داده مى شديد؛ (63)

امروز به سبب كفر ورزيدنتان وارد آن شويد (و مى سوزيد). (64)

امروز بر دهان هايشان مهر مى نهيم، و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان به آنچه همواره كسب مى كردند گواهى مى دهند! (65)

و اگر (بر فرض) بخواهيم حتماً چشمانشان را محو مى كنيم؛ و به (سوى) راه بر يكديگر پيشى گيرند، و [لى چگونه مى بينند؟! (66)

و اگر (بر فرض) بخواهيم، حتماً آنان را بر جايشان مسخ (و زمينگير) مى كنيم، پس توان رفتن ندارند و بر نمى گردند. (67)

و هر كس را عمر درازش دهيم، وى را در آفرينش (وجود) نگون سار مى سازيم؛ و آيا خردورزى نمى كنند؟! (68)

شعر به او [پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست؛ اين (سخن) جز ياد آورى و قرآن روشنگر نيست. (69)

تا هر كس را كه زنده (دل) است هشدار دهد؛ و گفتار (سنت گونه و وعده عذاب) بر كافران تحقق يابد. (70)

و آيا نظر نكرده اند كه از آنچه دستان (قدرت) ما بر ساخته است، دام هايى

براى آنان آفريديم و آنان مالك آنها هستند؟! (71)

و آنها را براى شان فروتن (و رام) ساختيم، پس [وسيله سوارى شان از برخى آنهاست و از برخى آنها مى خورند؛ (72)

و براى آنان در آنها سودها و و نوشيدنى هاست؛ پس آيا سپاسگزارى نمى كنند؟! (73)

غير از خدا معبودانى (براى پرستش) گزيده اند، باشد كه آنان يارى شوند؛ (74)

ترجمه قرآن، ص: 445

(ولى آنها) نمى توانند آنان را يارى رسانند، و آنان براى آن (بت) ان لشكرى احضار شده اند. (75)

پس سخن آن (مشرك) ان تو را اندوهگين نسازد؛ كه ما آنچه را پنهان مى كنند و آنچه را آشكار مى سازند مى دانيم. (76)

و آيا انسان نظر نكرده كه ما او را از آب اندك سيّال آفريديم؟! و بناگاه وى دشمنى آشكار است. (77)

و براى ما مثلى زد و آفرينش خود را فراموش كرده و گفت:» چه كسى اين استخوان را در حالى كه آن پوسيده است زنده مى سازد؟! « (78)

بگو:» كسى آن را زنده مى كند، كه نخستين بار وى را پديد آورد؛ و او به هر آفرينشى داناست؛ (79)

(همان) كسى كه براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد، و شما در هنگام (نياز) از آن (آتش) مى افروزيد. « (80)

و آيا كسى كه آسمان ها و زمين را آفريد، نمى تواند كه همانند آن (مردگ) ان را بيافريند؟! آرى (مى تواند)، و او فراوان آفرينِ داناست. (81)

هنگامى كه چيزى را بخواهد، فرمان او فقط اين است كه به آن مى گويد:» باش! «پس [فوراً موجود] مى شود. (82)

پس منزّه است كسى كه فرمانروايى مطلق همه چيز تنها به دست اوست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. (83)

ترجمه قرآن، ص: 446

37- سورة الصافات

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به صف

كشيدگان صف بسته، (1)

و به بازدارندگان منع كننده، (2)

و به خوانندگان (آيات) يادآور، (3)

قطعاً معبود شما يگانه است. (4)

(همان) پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه بين آن دو است، و پروردگار خاوران. (5)

در حقيقت ما آسمان نزديك را با زيور سيّارات آراستيم؛ (6)

و آن را از هر شيطان سركش حفظ كرديم؛ (7)

نمى توانند به جمع (فرشتگان عالَم) بالاتر گوش فرا دهند و از هر جانب به آنان (تير) افكنده مى شود؛ (8)

(آنان) رانده شده اند، و برايشان عذابى پايدار است! (9)

مگر كسى كه (اسرار را) يكباره بربايد، و شهاب درخشان شكافنده اى او را تعقيب كند. (10)

از آنان پرسش كن:» آيا آفرينش آنان سخت تر است يا كسانى كه ما آفريديم؟! «كه ما آنان را از گل چسبنده اى آفريديم. (11)

بلكه (از انكارشان) تعجب مى كنى، و (آنان) ريشخند مى كنند. (12)

و هنگامى كه تذكّر داده شوند، يادآور نمى شوند. (13)

و هنگامى كه نشانه اى (معجزه آسا) ببينند به ريشخند مى گيرند. (14)

و مى گويند:» اين جز سحرى آشكار نيست. (15)

آيا هنگامى كه مُرديم و خاك و استخوان هايى (پوسيده) شديم، آيا حتماً ما برانگيخته خواهيم شد؟! (16)

و آيا نياكان نخستين ما (زنده مى شوند)؟! « (17)

بگو:» آرى، در حالى كه شما خوار هستيد. (18)

و آن فقط يك خروش است و ناگهان آنان (زنده مى شوند و) نگاه مى كنند؛ (19)

و مى گويند: اى واى بر ما، اين روز جزاست! « (20)

(ندا مى آيد:) اين روز جدايى است كه همواره آن را دروغ مى انگاشتيد. (21)

كسانى را كه ستم كرده اند و همسانان ايشان و آنچه را جز خدا همواره مى پرستيدند، (22)

گردآورى كنيد و آنان را به سوى راه دوزخ رهنمون شويد. (23)

و آنان را نگاه داريد، [چرا] كه آنان

مورد بازپرسى قرار مى گيرند. (24)

شما را چه شده كه يكديگر را يارى نمى كنيد؟! (25)

بلكه امروز آنان در پى تسليم اند. (26)

و برخى آنان به برخى [ديگر] رو كرده در حالى كه از يكديگر مى پرسند؛ (27)

(پيروان به رهبران) گويند:» مسلماً شما همواره از درِ راستى با ما در مى آمديد! « (28)

ترجمه قرآن، ص: 447

(رهبران در پاسخ) گويند:» بلكه (خودتان) مؤمن نبوديد. (29)

و براى ما هيچ تسلّطى بر شما نبود، بلكه (شما) گروهى طغيانگر بوديد. (30)

پس سخن (سنّت گونه) پروردگارمان در مورد (مجازات) ما تحقق يافت، قطعاً ما چشنده (عذاب) هستيم! (31)

و شما را گمراه كرديم، [چرا] كه ما گمراه بوديم. « (32)

و در واقع آنان در آن روز در عذاب شريكند. (33)

در حقيقت ما با خلافكاران اينچنين مى كنيم. (34)

[چرا] كه آنان هنگامى كه به ايشان گفته مى شد:» هيچ معبودى جز خدا نيست. «همواره تكبّر مى ورزيدند؛ (35)

و مى گفتند:» آيا واقعاً ما معبودانمان را بخاطر شاعرى ديوانه رهاكنيم؟! « (36)

(چنين نيست،) بلكه حق را آورده و فرستادگان (الهى) را تاييد كرده است. (37)

قطعاً شما عذاب دردناكى را خواهيد چشيد! (38)

و جز به آنچه همواره انجام مى داديد مجازات نخواهيد شد. (39)

جز بندگان خالص شده خدا؛ (40)

آنان برايشان» روزى «معيّنى است، (41)

(از انواع) ميوه هاست، و آنان گرامى داشته شده اند؛ (42)

در حالى كه در بوستان هاى پر نعمت (بهشت)، (43)

برتخت هايى روياروى همند، (44)

جامى از (شراب) لبريز برگردشان چرخانده مى شود، (45)

(شرابى) سپيد (و درخشان) كه براى نوشندگان لذت بخش است؛ (46)

نه در آن تباهى (خرد) است، و نه آنان از آن مست مى شوند. (47)

و نزد آنان (همسرانى) چشم فروهشته [و] فراخ ديده باشند؛ (48)

(از شدّت سفيدى) چنانكه گويى آنان تخم مرغ هاى

(زير پر) پنهان مانده اند. (49)

و برخى آنان به برخى [ديگر] رو كرده در حالى كه از يكديگر مى پرسند، (50)

گوينده اى از آنان مى گويد:» راستى من همنشينى (در دنيا) داشتم. (51)

كه مى گفت: آيا قطعاً تو از تأييد كنندگان (معاد) هستى؟ (52)

آيا هنگامى كه مُرديم و خاك و استخوان هايى (پوسيده) شديم آيا واقعاً ما جزاداده مى شويم؟! « (53)

گويد:» آيا شما (از جاى او) آگاهيد؟ « (54)

پس آگاه شود و او را در ميان دوزخ ببيند؛ (55)

ترجمه قرآن، ص: 448

گويد:» به خدا سوگند واقعاً نزديك بود [مرا] به هلاكت اندازى. (56)

و اگر نعمت پروردگارم نبود، حتماً از احضار شدگان (در دوزخ) بودم! (57)

پس آيا ما جز به (همان) مرگ اوّلمان (ديگر) نمى ميريم. (58)

و ما عذاب نخواهيم شد؟! (59)

قطعاً تنها اين كاميابى بزرگ است! « (60)

پس بايد براى مثل اين (پاداش) كوشندگان عمل كنند. (61)

آيا اين (نعمت هاى بهشتى بعنوان نخستين) پذيرايى بهتر است، يا درخت (نفرت انگيز) زَقُّوم؟! (62)

كه ما آن را آزمايش (و عذاب) براى ستمكاران قرار داديم. (63)

كه آن درختى است كه از بُن دوزخ بيرون مى آيد؛ (64)

شكوفه آن (درخت، از زشتى) چنانكه گويى همانند سرهاى شيطان هاست! (65)

و قطعاً آن (ستمكار) ان از آن مى خورند و شكم ها را از آن پرمى كنند. (66)

سپس قطعاً آنان بر روى آن (غذا)، آب سوزان آلوده مى نوشند! (67)

سپس قطعاً بازگشت آنان به سوى دوزخ است. (68)

[چرا] كه آنان پدرانشان را گمراه يافتند، (69)

و آنان بدنبال آن (پدر) ان مى شتابند. (70) ترجمه قرآن 477

و بيقين قبل از آنان بيشتر پيشينيان گمراه شدند. (71)

و بيقين در [ميان آنان هشدارگرانى فرستاديم. (72)

پس بنگر كه فرجام هشدارداده شدگان چگونه شد؟! (73)

مگر بندگان خالص

شده خدا (كه نجات يافتند.) (74)

و بيقين نوح، ما را نداداد، و چه خوب پاسخ دهنده اى بوديم. (75)

و وى و خانواده اش را از اندوه بزرگ نجات داديم؛ (76)

و تنها نسل اورا باقى گذاشتيم. (77)

و (نام نيك) او را در (ميان ملت هاى) پسين برجاى گذاشتيم. (78)

در ميان جهانيان سلام بر نوح [باد]؛ (79)

كه ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (80)

ترجمه قرآن، ص: 449

[چرا] كه او از بندگان مؤمن ما بود. (81)

سپس ديگران (مشركان) را غرق كرديم. (82)

و قطعاً ابراهيم از پيروان او بود؛ (83)

آنگاه كه با دلى سالم به پيشگاه پروردگارش آمد؛ (84)

هنگامى كه به پدر (مادرش يا عموي) ش و قومش گفت:» چه مى پرستيد؟! (85)

آيا دروغ بزرگ (كه همان پرستش) معبودانى جز خداست را مى خواهيد؟! (86)

پس گمانتان به پروردگار جهانيان چيست؟! « (87)

پس با نگاهى به ستارگان در نگريست، (88)

و گفت:» در حقيقت من بيمارم. « (89)

پس (مشركان) پشت كرده، از او روى برتافتند. (90)

پس به سوى معبودانشان روى كرد و گفت:» آيا [غذا] نمى خوريد؟! (91)

شما را چه شده كه سخن نمى گوييد؟! « (92)

پس با ضربه (قدرتمند دست) راست، به سوى آن (معبود) ان روى آورد، (93)

و (مشركان) شتابان به سوى او آمدند. (94)

(ابراهيم) گفت:» آيا آنچه را مى تراشيد مى پرستيد؟! (95)

و حال آنكه خدا شما و آنچه را مى سازيد، آفريده است! « (96)

(بت پرستان) گفتند:» ساختمان (آتشكده ا) ى براى او بسازيد و وى را در آن دوزخ بيفكنيد! « (97)

و خواستند براى او نقشه اى بكشند (و نابودش كنند)، و [لى آنان را فروترين (و خوارترين مردم) گردانيديم. (98)

و (ابراهيم) گفت:» در حقيقت من به سوى پروردگارم رهسپارم،

كه بزودى [مرا] رهنمون شود. (99)

پروردگارا! به من از (فرزندان) شايسته ببخش! « (100)

پس او را به پسرى بردبار مژده داديم. (101)

و هنگامى كه (پسر) به حد [كار و] كوشش با او رسيد، گفت:» اى پسركم! در حقيقت من در خواب مى بينم كه من تورا سر مى برم! پس بنگر چه به نظرت مى رسد؟ « (اسماعيل) گفت:» اى پدرم! آنچه را مأموريت دارى انجام ده، اگر خدا بخواهد بزودى مرا از شكيبايان خواهى يافت. « (102)

و هنگامى كه هر دو تسليم شدند و او را به پيشانى بر خاك نهاد، (103)

و او را ندا داديم كه:» اى ابراهيم! (104)

بيقين آن خواب را تأييد كردى (و تحقق بخشيدى). «در واقع اينگونه، نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (105)

قطعاً اين تنها آزمايشِ روشنگر بود؛ (106)

ترجمه قرآن، ص: 450

و قربانى بزرگى را تاوان او داديم. (107)

و (نام نيك) اورا در (ميان ملت هاى) پسين برجاى گذاشتيم. (108)

سلام بر ابراهيم! (109)

اينگونه، نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (110)

[چرا] كه او از بندگان مؤمنِ ما بود. (111)

و او را به اسحاق در حالى كه پيامبرى از شايستگان بود بشارت داديم. (112)

و به او و به اسحاق بركت داديم؛ و از نسل آن دو (برخى) نيكوكارند و (برخى) ستمكارى آشكار، برخويشتنند. (113)

و بيقين به موسى و هارون منّت نهاديم [و نعمت بزرگى بخشيديم . (114)

و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم؛ (115)

و آنان را يارى كرديم، پس فقط (آنان) بر دشمنان پيروز شدند. (116)

و به آن دو، كتاب روشنگر داديم؛ (117)

و آن دو را به راه راست راهنمايى كرديم. (118)

و (نام نيك) آن دو را در (ميان ملت هاى) پسين برجاى گذاشتيم.

(119)

سلام بر موسى و هارون! (120)

كه اينگونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (121)

[چرا] كه آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. (122)

و قطعاً الياس از [جمله فرستادگان (خدا) بود؛ (123)

آنگاه كه به قومش گفت:» آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟! (124)

آيا بتِ» بعل «را مى خوانيد (و مى پرستيد) و نيكوترين آفرينندگان را رها مى سازيد؟! (125)

(همان) خدا كه پروردگار شما و پروردگار نياكان نخستين شماست! « (126)

پس او را تكذيب كردند؛ و قطعاً آنان (براى عذاب) احضار شدگانند! (127)

مگر بندگان خالص شده خدا. (128)

و (نام نيك) او را در (ميان امت هاى) پسين برجاى گذارديم. (129)

سلام بر الياسين! (130)

ترجمه قرآن، ص: 451

مسلماً ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (131)

[چرا] كه او از بندگان مؤمن ماست. (132)

و قطعاً لوط از فرستاده شدگان (خدا) بود، (133)

آنگاه كه او و خانواده اش همگى را نجات داديم، (134)

مگر پيرزنى كه در ميان بازماندگان (در عذاب) بود. (135)

سپس ديگران را درهم كوبيديم! (136)

و قطعاً شما صبحگاهان و شبانگاه برآنان مى گذريد، (137)

پس آيا خردورزى نمى كنيد؟! (138)

و قطعاً يونس از فرستادگان (خدا) بود. (139)

آنگاه كه به سوى كشتى انباشته (از كالا و مردم) بگريخت؛ (140)

و با آنان قرعه افكند و (قرعه به نام او افتاد و) از ساقط شدگان (به دريا) شد. (141)

و ماهى (بزرگى) او را بلعيد، در حالى كه او سزاوار سرزنش بود؛ (142)

و اگر او از تسبيح كنندگان نبود، (143)

حتماً تا روزى كه (مردم) برانگيخته مى شوند در شكم آن (ماهى) درنگ مى كرد! (144)

پس اورا به كرانه خشكى افكنديم در حالى كه او بيمار بود؛ (145)

و بر فراز او گياهى از (نوع) كدو برويانديم. (146)

و او را به سوى صد هزار

(نفر) يا بيشتر فرستاديم؛ (147)

و ايمان آوردند، و تا زمان (مرگ) بهره مندشان ساختيم. (148)

و از آن (مشرك) ان بپرس:» آيا فقط دختران براى پروردگار توست و فقط پسران براى آنان است؟! (149)

يا فرشتگان را ماده آفريديم در حالى كه آنان گواه بودند؟! « (150)

آگاه باشيد كه آنان قطعاً براثر دروغ بزرگشان مى گويند: (151)

» خدا فرزند آورده. «در حالى كه آنان مسلماً دروغگويند. (152)

آيا دختران را بر پسران برگزيده است؟! (153)

شما را چه شده؟! چگونه داورى مى كنيد؟! (154)

آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! (155)

بلكه آيا دليل آشكارى براى شماست؟ (156)

پس كتابتان را بياوريد اگر راست گوييد! (157)

ترجمه قرآن، ص: 452

و (مشركان) بين او (خدا) و بين جن ها نسبت (خويشاوندى) قراردادند، و بيقين جن ها مى دانند كه قطعاً آنان (براى عذاب) احضار شدگانند. (158)

منزّه است خدا از آنچه (اورا) وصف مى كنند، (159)

مگر بندگان خالص شده خدا. (160)

و شما و آنچه را پرستش مى كنيد، (161)

شما براساس آن گمراه كننده (كسى) نيستيد، (162)

مگر كسى كه او در دوزخ وارد شود (و بسوزد). (163)

و هيچ يك از ما نيست جز آنكه جايگاه معيّنى دارد؛ (164)

و قطعاً فقط ما (براى اطاعت) صف كشيده ايم؛ (165)

و فقط ما تسبيح گوييم. (166)

و مسلماً همواره مى گفتند: (167)

» اگر (بر فرض) يادى (از كتاب هاى) پيشينيان نزد ما بود، (168)

بيقين، ما بندگان خالص شده خدا بوديم. « (169)

و [لى بدان كفر ورزيدند، و در آينده خواهند دانست. (170)

و بيقين سخن (سنت گونه) ما در مورد بندگان فرستاده شده ما از پيش (مقرر شده) است. (171)

كه قطعاً تنها آنان يارى شدگانند، (172)

و مسلماً فقط لشكر ما پيروزند. (173)

پس تا زمان [معيّنى از آنان روى برتاب.

(174)

و آنان را بنگر پس در آينده خواهند ديد! (175)

و آيا آنان به عذاب ما شتاب مى ورزند؟! (176)

و [لى هنگامى كه (عذاب) در آستانه (خانه ها) يشان فرود آيد، پس صبحگاهِ هشدار داده شدگان، بد است! (177)

و تا زمان [معيّنى از آنان روى برتاب. (178)

و بنگر پس در آينده خواهند ديد. (179)

پروردگار تو، (همان) پروردگار شكست ناپذير، منزّه است از آنچه (مشركان) وصف مى كنند. (180)

و سلام بر فرستاده شدگان (خدا)! (181)

و ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است. (182)

ترجمه قرآن، ص: 453

38- سورة ص

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

صاد، سوگند به قرآن صاحب ياد (كه تو برحقّى)! (1)

بلكه كسانى كه كفر ورزيدند در نخوت و ستيز [و جدايى هستند. (2)

چه بسيار گروه هايى را پيش از آنان هلاك كرديم؛ و (به هنگام عذاب، ما را) ندا دادند، در حالى كه زمان پناهجويى نبود. (3)

و (مشركان) به شگفت آمدند كه (پيامبرى) هشدارگر از ميان آنان به سراغشان آمد؛ و كافران گفتند:» اين ساحر بسيار دروغگويى است. (4)

آيا معبودان (متعدد) را معبود يگانه گردانيده است؟! قطعاً اين چيزى بسيار شگفت آور است! « (5)

و اشراف آنان باشتاب به راه افتادند (و گفتند:) برويد و بر (پرستش) معبودانتان شكيبا باشيد، قطعاً اين چيزى است كه خواسته شده است. (6)

اين (مطالبِ پيامبر) را در آيين بازپسين نشنيده ايم؛ اين (ادعا) جز دروغى بربافته نيست. (7)

آيا از ميان ما، آگاه كننده [قرآن بر او [محمد] فروفرستاده شده است؟! بلكه آنان از (وحى) يادآور من، در شك اند، بلكه هنوز عذاب [من را نچشيده اند. (8)

يا منابع رحمت پروردگار شكست ناپذير [و] بسيار بخشنده تو نزد آنان است؟! (9)

يا فرمانروايى آسمان ها و زمين

و آنچه ميان اين دو است از آن آنان است؟! (اگر چنين است) پس با وسايلى به (آسمان) بالا روند. (10)

(آنان) لشكركى از حزب ها هستند كه در آنجا شكست خورده اند. (11)

پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب ميخ ها، (پيامبران ما را) تكذيب كردند. (12)

و (نيز) ثمود و قوم لوط و اهل ايكه (سرزمين پردرخت قوم شعيب) آنان حزب هايى بودند (كه پيامبران را تكذيب كردند). (13)

هيچ كدام نبودند مگر اينكه فرستادگان (خدا) را تكذيب كردند و كيفر [من برآنان تحقق يافت. (14)

اينان جز يك بانگ (مرگبار) را انتظار نمى كشند، كه هيچ بازگشتى براى آن وجود ندارد! (15)

و (مشركان) گفتند:» [اى پروردگار ما! قبل از روز حساب در دادن سهم ما (از عذاب، بر ايمان) شتاب كن. « (16)

برآنچه مى گويند شكيبا باش: و يادكن بنده ما داود را كه صاحب دستان (قدرتمندى) بود، كه او توبه كار بود. (17)

در حقيقت ما (منافع) كوه ها را مسخر (او) ساختيم كه هر عصرگاه و بامداد با او تسبيح مى گفتند. (18)

و پرندگان را (رام او ساختيم) در حالى كه گردآمده [و] همه به سوى او بازگشت مى كردند. (19)

و فرمانروايى او را محكم ساختيم؛ و به او فرزانگى و سخنى فيصله بخش داديم. (20)

ترجمه قرآن، ص: 454

و آيا خبر بزرگ دعواگران به تو رسيد هنگامى كه از محراب (داود) بالا رفتند؟! (21)

(همان) هنگام كه بر داود وارد شدند و از آنان وحشت كرد؛ گفتند:» نترس، (ما) دو، دعواگريم كه برخى از ما بر برخى [ديگر] ستم كرده، پس ميان ما بحق داورى كن و گزاف مگوى و ما را به راه درست راهنمايى كن. (22)

در واقع اين

برادر من است، او نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم، و [لى گفته است كه مرا سرپرست آن (يك ميش نيز) بنما؛ و در سخن بر من غلبه كرده است. « (23)

(داود) گفت:» بيقين با درخواست ميش تو براى افزودن به ميش هايش، برتو ستم نموده؛ و قطعاً بسيارى از شريكان (و دوستان) برخى آنان بر برخى [ديگر] ستم مى كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند؛ و [لى آنان اندكند. «و داود دانست كه اورا آزمايش كرده ايم، پس از پروردگارش طلب آمرزش نمود و ركوع كنان (بر زمين) افتاد و (با توبه به سوى خدا) بازگشت. (24)

و ما آن (كار) را بر او آمرزيديم، و قطعاً براى او نزد ما (مقامى) نزديك و بازگشتى نيكوست. (25)

اى داود! در واقع ما تو را جانشين [نماينده خود] در زمين قرار داديم؛ پس بين مردم بحق داورى كن، و از هوس پيروى مكن كه تورا از راه خدا گمراه مى سازد؛ در حقيقت كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، بخاطر فراموش كردن روز حساب، عذاب شديدى براى آنان است! (26)

و آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو است بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كسانى است كه كفر ورزيدند؛ پس واى بر كسانى كه كفر ورزيدند از آتش (دوزخ). (27)

بلكه آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند همچون فسادگران در زمين قرار مى دهيم، يا پارسايان (خود نگهدار) را همچون بدكاران قرار مى دهيم؟! (28)

(اين) كتابى خجسته است كه آن را به سوى تو فرو فرستاديم، تا در آيات آن تدبّركنند و تا خردمندان

متذكّر شوند. (29)

و سليمان را به داود بخشيديم؛ چه بنده نيكويى بود! [چرا] كه او توبه كار بود. (30)

ترجمه قرآن، ص: 455

(يادكن) هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو بر او عرضه شد، (31)

و گفت:» در حقيقت من (اسبان) نيكو را بخاطر ياد پروردگارم دوست دارم. « (و به آنها نگاه كرد) تا اينكه در (پشت) مانعى پنهان شدند. (32)

(و گفت:) آنها را نزد من بازگردانيد. پس شروع كرد كه بر ساق ها و گردن هاى آنها دست كشد. (33)

و بيقين سليمان را آزموديم و بر تخت او جَسدى افكنديم؛ سپس (با توبه به سوى خدا) بازگشت. (34)

گفت:» پروردگارا! مرا بيامرز و حكومتى به من ببخش كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، [چرا] كه تنها تو بسيار بخشنده اى. « (35)

و باد را رام او ساختيم، در حالى كه به فرمانش بنرمى به هر كجا خواست روان مى شد. (36)

و شيطان ها را (از) هر بنّا و غوّاص (رام او ساختيم). (37)

و (گروه) ديگر را كه نزديك به همديگر در زنجيرها [بسته شده اند (تحت سلطه او قرار داديم). (38)

(و به او گفتيم:) اين بخشش ماست؛ پس بى شمار [و بدون محاسبه ببخش يا نگاه دار. (39)

و قطعاً براى او [سليمان ، نزد ما (مقامى) نزديك و بازگشتى نيكوست. (40)

و يادكن بنده ما ايّوب را، هنگامى كه پروردگارش را ندا داد: كه شيطان به من رنج و عذابى رساند! (41)

(به او گفتيم:) پاى خود را (بر زمين) بكوب؛ اين (چشمه) آبى سرد و نوشيدنى است. (42)

و خانواده اش و همانند آنان را همراهشان به او بخشيديم، تا رحمتى از جانب ما و تذكّرى براى خردمندان باشد. (43)

(و به

او گفتيم:) دسته اى (گياه) به دست گير و با آن بزن و سوگند خود را مشكن. كه ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده نيكويى بود [چرا] كه او توبه كار بود. (44)

و يادكن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، كه صاحبان دستان (نيرومند) و چشمان (با بصيرت) بودند. (45)

در حقيقت ما آنان را با خلوص [ويژه اى خالص كرديم، كه (همان) يادآورى سرا (ى آخرت) بود. (46)

ترجمه قرآن، ص: 456

و قطعاً آنان نزد ما از برگزيدگانِ نيكند. (47)

و يادكن اسماعيل و يَسع و ذُو الكفل را، و همه از نيكانند. (48)

اين يادمان است؛ و قطعاً براى پارسايان (خودنگهدار) بازگشتى نيكوست. (49)

(همان) بوستان هاى ماندگار (بهشتى) در حالى كه درها برايشان گشوده شده است؛ (50)

در آنجا (برتخت ها) تكيه كرده اند، [و] در آنجا ميوه هاى فراوان و نوشيدنى فرا مى خوانند. (51)

و نزد آنان (همسران) چشم فرو هشته همسالند. (52)

اين چيزى است كه براى روز حساب (بدان) وعده داده مى شويد. (53)

قطعاً اين» روزى «ماست در حالى كه هيچ پايانى براى آن نيست. (54)

اين (پاداش پارسايان است)، و قطعاً براى طغيانگران بدترين بازگشت است. (55)

(همان) جهنّمى كه در آن وارد مى شوند (و مى سوزند)؛ پس چه بستر بدى است! (56)

اين آب سوزان و چركاب است، و بايد از آن بچشند! (57)

و انواع ديگر از (عذاب) همانند آن دارند. (58)

(طغيانگران مى گويند:) اين گروهى است كه همراه شما با مشقّت وارد (دوزخ) مى شوند؛ وسعت (و خوشامد) برآنان مباد، [چرا] كه ايشان وارد آتش مى شوند (و مى سوزند)! (59)

(پيروان به سران خود) گويند:» بلكه شما وسعت (و خوشامد) برايتان مباد، كه شما آن (عذاب) را فرا پيش ما نهاديد، و چه

بد قرارگاهى است! « (60)

گويند:» [اى پروردگار ما! هر كس اين (عذاب) را فراپيش ما نهاد، پس عذابى دو برابر در آتش برايش بيفزا! « (61)

و گويند:» ما را چه شده در حالى كه مردانى را كه همواره آنان را از اشرار مى شمرديم، (در آتش) نمى بينيم؟! (62)

آيا آنان را به ريشخند گرفته ايم يا چشمان از آنان منحرف شده است؟! « (63)

قطعاً اين (گفتگوها) حق، [و] كشمكش اهل آتش است. (64)

بگو:» من فقط هشدار دهنده ام؛ و هيچ معبودى جز خداى يگانه چيره نيست، (65)

ترجمه قرآن، ص: 457

پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو، شكست ناپذير بسيار آمرزنده است. « (66)

بگو:» آن خبرى بسيار بزرگ است، (67)

كه شما از آن رويگردانيد! (68)

براى من هيچ علمى به جمع (عالم) بالاترنيست، هنگامى كه كشمكش مى كنند. (69)

به سوى من وحى نمى شود جز اينكه من هشدارگرى روشنگرم. « (70)

(يادكن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت:» در واقع من آفريننده بشرى از گِل هستم؛ (71)

و هنگامى كه اورا مرتب نمودم و از روح خود در او دميدم، پس براى او سجده كنان درافتيد. « (72)

و فرشتگان همه آنها، دستجمعى سجده كردند، (73)

جز ابليس كه تكبّر ورزيد، در حالى كه از كافران بود. (74)

(خدا) گفت:» اى ابليس! چه چيز تو را بازداشت كه بر چيزى كه با دستان (قدرت) م آفريدم، سجده كنى؟! آيا تكبّر ورزيدى يا از برترى جويان بودى؟! « (75)

گفت:» من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدى و او را از گِل آفريدى. « (76)

(خدا) فرمود:» از آن [مقام فرشتگان بيرون شو، چرا كه تو رانده شده اى. (77)

و در واقع تا روز جزا لعنت

من برتوست! « (78)

(ابليس) گفت:» پروردگارا، پس مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته خواهند شد مهلت ده. « (79)

(خدا) فرمود:» پس در واقع تو از مهلت داده شدگانى، (80)

تا روز زمان معلوم. « (81)

(ابليس) گفت:» پس به عزّتت سوگند، كه حتماً همه آنان را مى فريبم! (82)

مگر بندگانِ خالص شده تو، از ميان آنان. « (83)

(خدا) فرمود:» پس حق (از من است) و فقط حق مى گويم. (84)

حتماً جهنّم را از تو و همه كسانى از آنان كه از تو پيروى كند پر مى كنم! « (85)

(اى پيامبر!) بگو:» از شما هيچ پاداشى بر اين (قرآن و رسالت) نمى طلبم، و من از ظاهر سازان (رياكار) نيستم. « (86)

اين (قرآن) جز ياد آورى براى جهانيان نيست؛ (87)

ترجمه قرآن، ص: 458

و قطعاً خبر بزرگ آن را بعد از مدّتى خواهيد دانست. (88)

39- سورة الزمر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

فروفرستادن كتاب (قرآن)، از جانب خداى شكست ناپذير فرزانه است. (1)

در حقيقت ما اين كتاب را بحق به سوى تو فروفرستاديم. پس خدا را در حالى كه دين خود را براى او خالص كرده اى، پرستش كن. (2)

آگاه باشيد كه دين خالص فقط از آنِ خداست، و كسانى كه جز او سرپرستانى بر مى گزينند، (و مى گويند:) آنان را نمى پرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خدا كاملًا نزديك سازند. در حقيقت خدا بين آنان در مورد آنچه در باره آن اختلاف كنند داورى مى كند؛ در واقع خدا كسى را كه وى دروغگو و بسيار ناسپاس است راهنمايى نمى كند. (3)

اگر (بر فرض) خدا مى خواست فرزندى برگزيند، حتماً از آنچه مى آفريند، آنچه را مى خواست بر مى گزيد؛ او منزّه است (از اينكه

فرزندى داشته باشد)! او خداى يگانه چيره است. (4)

آسمان ها و زمين را به حق آفريد؛ شب را بر روز مى پيچد و روز را بر شب مى پيچد؛ و خورشيد و ماه را مسخّر كرد، كه هر كدام تا سرآمد معيّنى روانند؛ آگاه باشيد كه او شكست ناپذير بسيار آمرزنده است. (5)

شما را از يك شخص آفريد، سپس از او همسرش را آفريد؛ و براى شما هشت زوج از دام ها (پديد آورد و) فروفرستاد، شما را در شكم هاى مادرانتان آفرينشى بعد از آفرينش [ديگر]، در ميان تاريكى هاى (لايه هاى) سه گانه، آفريد؛ اين خدا، پروردگار شماست؛ فرمانروايى تنها از آن اوست؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه (از حق) روى گردانيده مى شويد؟! (6)

اگر ناسپاسى كنيد، پس در واقع خدا از شما بى نياز است، و ناسپاسى را براى بندگانش نمى پسندد؛ و اگر سپاسگزارى كنيد آن را براى شما مى پسندد. و هيچ بار بردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را بر نمى دارد. سپس بازگشت شما فقط به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه همواره انجام مى داديد با خبر مى سازد؛ [چرا] كه او به (اسرار) درون سينه ها داناست. (7)

و هنگامى كه انسان را زيان (و رنج) ى رسد، پروردگارش را مى خواند در حالى كه بازگشت كننده به سوى اوست؛ سپس هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را همواره بخاطر آن قبلًا (خدا را) مى خواند، فراموش مى كند و براى خدا همانند هايى (معبود گونه) قرار مى دهد تا (مردم را) از راه او گمراه سازد؛ بگو:» اندكى از كفر خويش بهره مند باش كه در حقيقت تو از همراهان آتشى. « (8)

آيا (چنين كسى

با ارزش است)، يا كسى كه او شبانگاهان سجده كنان و ايستاده فرمانبردارى فروتن است؛ [و] از آخرت بيمناك است و به رحمت پروردگارش اميدواراست؟! بگو:» آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟! فقط خردمندان متذكّر مى شوند. « (9)

ترجمه قرآن، ص: 459

بگو:» اى بندگان [من كه ايمان آورده ايد! [خودتان را] از [عذاب پروردگارتان حفظ كنيد؛ براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند نيكى است؛ و زمين خدا وسيع است، فقط شكيبايان پاداششان را بى شمار [و بدون محاسبه بطور كامل دريافت مى كنند. « (10)

بگو:» درواقع من فرمان داده شده ام كه خدا را پرستش كنم در حالى كه دين (خود) را براى او خالص كرده مسلمان باشم. (11)

و فرمان داده شده ام كه نخستين مسلمان باشم. « (12)

بگو:» در حقيقت اگر من پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روز بزرگ (قيامت) مى ترسم! « (13)

بگو:» فقط خدا را مى پرستم در حالى كه دينم را براى او خالص مى كنم. (14)

ترجمه قرآن، ص: 460

و (شما) جز او هر چه را مى خواهيد بپرستيد. «بگو:» در واقع زيانكاران كسانى هستند كه به خودشان و خانواده هايشان در روز رستاخيز زيان رسانده اند؛ آگاه باشيد كه اين فقط زيان آشكار است! « (15)

براى آنان از بالاى سرشان سايبان هايى از آتش است، و (نيز) از زير (پاي) شان سايبان هاى (آتش) است؛ اين (چيزى است) كه خدا با آن بندگانش را مى ترساند، اى بندگان [من ! پس [خودتان را از عذاب من حفظ كنيد. (16)

و كسانى كه از طغيانگر، كه آن را مى پرستيدند دورى كردند و به سوى خدا بازگشتند، تنها براى آنان مژده

است، پس بندگان [من را مژده ده؛ (17)

(همان) كسانى كه به سخن (ها) گوش فرامى دهند و از نيكوترين آن پيروى مى كنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا راهنمايى شان كرده و فقط آنان خردمندانند. (18)

و آيا كسى كه سخن (و وعده) عذاب بر او محقق مى شود (قابل نجات است،) و آيا تو كسى را كه در آتش است نجات مى دهى؟! (19)

ولى كسانى كه [خودشان را] از [عذاب پروردگارشان حفظ كردند، براى آنان جايگاه هاى (بلند بهشتى) است كه بر فراز آنها جايگاه هايى ساخته شده است، در حالى كه از زير آنها نهرها روان است؛ (اين) وعده خداست، كه خدا از وعده (خود) تخلّف نمى كند. (20)

آيا نظر نكرده اى كه خدا از آسمان آبى فروفرستاد و آن را به چشمه هايى كه در زمين است وارد نمود، سپس بوسيله آن زراعتى را با رنگ هاى متفاوتش بيرون مى آورد؛ سپس خشك مى گردد، پس آن را زرد مى بينى؛ سپس آن را درهم شكسته مى گرداند؟! قطعاً در اين (مطلب) تذكّرى براى خردمندان است. (21)

و آيا كسى كه خدا سينه اش را براى (پذيرش) اسلام گشاده است و او برفراز نورى از جانب پروردگارش است (همانند سخت دلان است؟!) پس واى بر آنان كه در برابر يادخدا سخت دلند! آنان در گمراهى آشكارى هستند. (22)

خدا نيكوترين سخن را فروفرستاده است، كتابى همگون (كه آياتش) مكرر است. پوست هاى (بدن) كسانى كه از پروردگارشان هراس دارند، از (شنيدن آيات) ش به لرزه در مى آيد؛ سپس پوست هايشان و دل هايشان به يادخدا نرم مى شود. اين رهنمود خداست كه هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، با آن راهنمايى مى كند؛ و هر كس را خدا (بخاطر

اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى براى او نيست. (23)

و آيا كسى كه از عذاب بد روز رستاخيز با صورتش خودنگهدارى مى كند، (همانند كسى است كه آتش دوزخ به او نمى رسد)؟! و به ستمكاران گفته مى شود:» بچشيد آنچه را همواره كسب مى كرديد! « (24)

كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز آيات الهى را) دروغ انگاشتند، و عذاب از جايى كه (با درك حسّى) متوجه نمى شدند به سراغشان آمد. (25)

ترجمه قرآن، ص: 461

پس خدا رسوايى را در زندگى پست (دنيا) به آنان چشانيد، و حتماً عذاب آخرت بزرگتر است اگر (بر فرض) مى دانستند! (26)

و بيقين براى مردم در اين قرآن از هر (گونه) مثالى زديم، باشد كه آنان متذكّر شوند. (27)

(قرآن را فروفرستاديم) در حالى كه خواندنى، عربى (واضح و) بدون انحراف است؛ باشد كه آنان خودنگهدار (و پارسا) شوند. (28)

خدا مثلى زده است: مردى كه ستيزه جويان در او شريكند، و مردى كه تسليم (يك) مرد است؛ آيا (اين دو) در مثال يكسانند؟! ستايش مخصوص خداست، بلكه بيشتر آنان نمى دانند. (29)

مسلماً تو مى ميرى و حتماً آنان (نيز) مى ميرند. (30)

سپس در حقيقت شما روز رستاخيز نزد پروردگارتان كشمكش مى كنيد. (31)

پس چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بندد و (وحى) راستين را هنگامى كه به سراغ او آمده تكذيب كند؟! آيا در جهنّم جايگاهى براى كافران نيست. (32)

و كسى كه (وحى) راستين را آورد، و آن را تاييد كرد، فقط آنان (خودنگهداران) و پارسايانند. (33)

تنها براى آنان آنچه را كه بخواهند نزد پروردگارشان است؛ اين پاداش نيكوكاران است. (34)

تا خدا بدترين چيزى را كه انجام داده اند از آنان

بزدايد، و آنان را بر طبق بهترين چيزى كه همواره انجام مى دادند، به آنان پاداش دهد. (35)

ترجمه قرآن، ص: 462

آيا خدا كفايت كننده بنده اش نيست؟! و تورا از كسانى كه غير او هستند، مى ترسانند. و هر كسى را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى براى او نيست. (36)

و هر كسى را خدا رهنمون شود، پس هيچ گمراه كننده اى براى او نيست؛ آيا خدا شكست ناپذيرى صاحب انتقام نيست؟! (37)

و اگر از آن [مشرك ان بپرسى:» چه كسى آسمان ها و زمين را آفريد؟ «حتماً مى گويند:» خدا «بگو:» و آيا هيچ درباره آنچه كه غير از خدا مى خوانيد (و مى پرستيد) نظر كرديد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد، آيا آنان برطرف كننده زيان او هستند؟! يا (اگر) رحمتى براى من بخواهد، آيا آنها بازدارنده رحمت او هستند؟! «بگو:» خدا مرا بس است؛ توكّل كنندگان فقط بر او توكّل مى كنند. « (38)

بگو:» اى قوم [من ! هر چه مقدور شماست انجام دهيد، كه من (هم) انجام مى دهم؛ و در آينده خواهيد دانست، (39)

چه كسى عذابى كه رسوايش سازد او را در رسد، و عذابى پايدار بر او فرود آيد! « (40)

در حقيقت ما كتاب [قرآن را براى مردم بحق برتو فروفرستاديم، و هر كس راه يابد پس به سود خود اوست؛ و هر كس گمراه شود پس فقط به زيان خود گمراه مى شود؛ و تو حمايت گر آنان نيستى. (41)

خدا جان ها را هنگام مرگشان و (نيز روح) آنكه نمرده است را در خوابش بطور كامل مى گيرد. پس (جان) كسى را كه مرگ را بر او مقرر كرده نگاه مى دارد و

(روح آن) ديگرى را تا سرآمد معيّنى باز مى فرستد؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند. (42)

بلكه آيا غير از خدا شفاعتگرانى برگزيده اند؟! بگو:» آيا (از آنان شفاعت مى طلبيد) و گرچه هرگز مالك چيزى نمى باشند و خردورزى نمى كنند؟! « (43)

بگو:» تمام شفاعت فقط از آنِ خداست، كه فرمانروايى آسمان ها و زمين تنها از آن اوست، سپس فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. « (44)

ترجمه قرآن، ص: 463

و هنگامى كه خدا به يگانگى ياد مى شود، دل هاى كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند متنفّر مى شود؛ و چون كسانى كه غير از او هستند ياد شوند، ناگهان آنان شادى مى كنند (و مژده مى دهند). (45)

بگو:» خدايا! [اى شكافنده (و آفريننده) آسمان ها و زمين [و] داناى نهان و آشكار، تو در بين بندگانت در مورد آنچه در باره آن همواره اختلاف مى كردند داورى مى كنى. « (46)

و اگر (بر فرض) براى كسانى كه ستم كردند، تمام آنچه در زمين است، و همانندش با آن باشد، حتماً آن را (براى نجات خود) از عذابِ بدِ روز رستاخيز تاوان مى دهند! و از [جانب خدا براى آنان آنچه را هرگز نمى پنداشتند آشكار شود. (47)

و بدى هاى آنچه كسب كردند براى شان آشكار شود، و آنچه كه همواره آن را ريشخند مى كردند آنان را فروگيرد. (48)

و هنگامى كه انسان را زيان (و رنج) ى رسد، ما را مى خواند، سپس هنگامى كه نعمتى از جانب خود به او عطا كنيم، گويد:» آن (نعمت) فقط براساس دانشى (كه داشته ام) به من داده شد. «بلكه آن آزمايشى است و ليكن بيشترشان نمى دانند. (49)

بيقين كسانى

كه پيش از آنان بودند (نيز) آن را گفتند، و [لى آنچه همواره كسب مى كردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نكرد. (50)

و بدى هاى آنچه را كسب كردند به آنان در رسيد، و كسانى كه از آن (كافر) ان ستم كردند، بزودى بدى هاى آنچه را كسب كردند به آنان در رسد؛ در حالى كه آنان عاجز كننده (خدا) نيستند. (51)

ترجمه قرآن، ص: 464

و آيا ندانستند كه خدا» روزى «را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد، و تنگ گرداند؟! قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه ايمان مى آورند. (52)

بگو:» اى بندگان من كه در مورد خودتان زياده روى كرده ايد، از رحمت خدا نااميد نشويد، [چرا] كه خدا تمام آثار (گناهان) را مى آمرزد؛ كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (53)

و به سوى پروردگارتان بازگرديد و تسليم او شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس يارى نخواهيد شد. (54)

و از نيكوترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده پيروى كنيد، پيش از آنكه ناگهان عذاب به سراغ شما آيد در حالى كه شما (با درك حسى) متوجه نمى شويد! « (55)

(اينها بخاطر آن است كه) مبادا شخصى (روز رستاخيز) بگويد:» اى افسوس بر من كه در جانب (دستورات) خدا كوتاهى كردم، و در واقع (من) از ريشخند كنندگان بودم! « (56)

يا بگويد:» اگر (بر فرض) خدا مرا راهنمايى مى كرد، حتماً از پارسايان (خودنگهدار) مى بودم. « (57)

يا هنگامى كه عذاب را مى بيند بگويد:» كاش براى من بازگشتى [به دنيا] بود، تا از نيكوكاران مى شدم! « (58)

آرى، بيقين نشانه هاى من به سراغ تو آمد،

و [لى آنها را دروغ انگاشتى، و تكبّر ورزيدى و از كافران بودى. (59)

و روز رستاخيز كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مى بينى در حالى كه چهره هايشان سياه است؛ آيا در جهنّم جايگاهى براى متكبّران نيست؟! (60)

ترجمه قرآن، ص: 465

و خدا كسانى را كه خود نگهدارى مى كنند، با كاميابى شان نجات مى دهد؛ در حالى كه بدى به آنان نمى رسد و نه آنان اندوهگين مى شوند. (61)

خدا آفريننده همه چيز است و او بر هر چيزى كارساز است. (62)

كليدهاى آسمان ها و زمين فقط از آنِ اوست؛ و كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، تنها آنان زيانكارانند. (63)

بگو:» اى نادانان! پس آيا به من فرمان مى دهيد كه غير خدا را بپرستم؟! « (64)

و بيقين به سوى تو و به سوى كسانى كه پيش از تو بودند، وحى شد كه اگر شرك ورزى، قطعاً عملت تباه مى شود و حتماً از زيانكاران خواهى بود. (65)

بلكه فقط خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش. (66)

و خدا را به حقيقت معرفتش نشناختند، و در روز رستاخيز تمام زمين در قبضه (قدرت) اوست؛ و آسمان ها با دست راست (قدرت) ش درهم پيچيده شده است. او منزّه و برتر است از آنچه شريك (او) قرار مى دهند. (67)

و در شيپور دميده مى شود، پس كسانى كه در آسمان ها و كسانى كه در زمينند مدهوش مى شوند (و مى ميرند)، مگر كسانى كه خدا بخواهد؛ سپس [بار] ديگر در آن (شيپور) دميده مى شود، و ناگهان آنان ايستاده اند، در حالى كه منتظر (حساب) هستند! (68)

و (در رستاخيز) زمين به نور پروردگارش روشن مى شود، و نامه (اعمال) نهاده مى شود، و پيامبران و گواهان آورده مى شوند، و بينشان به

حق داورى مى شود در حالى كه آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (69)

و به هر شخص آنچه انجام داده است بطور كامل داده شود؛ و او نسبت به آنچه انجام دهند داناتر است. (70)

و كسانى كه كفر ورزيدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده مى شوند؛ تا هنگامى كه نزد آن مى آيند درهايش گشوده مى شود، و نگهبانان آن (دوزخ) به ايشان گويند:» آيا فرستادگانى از شما به سراغتان نيامدند در حالى كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند [و پيروى كنند] و شما را از ملاقات اين روزتان هشدار دهند؟! « (كافران) گويند:» آرى (آمدند و ما مخالفت كرديم) و ليكن سخن (و وعده) عذاب بر كافران به حقيقت پيوست. « (71)

ترجمه قرآن، ص: 466

(به كافران) گفته مى شود:» از درهاى جهنّم وارد شويد، در حالى كه در آنجا ماندگاريد؛ و جايگاه متكبّران چه بداست! « (72)

و كسانى كه از (مخالفت) پرودگارشان خودنگهدارى كردند، گروه گروه به سوى بهشت رانده مى شوند؛ تا هنگامى كه نزد آن مى آيند در حالى كه درهايش گشوده مى شود و نگهبانان آن (بهشت) به آنان گويند:» سلام بر شما باد! خوش باشيد، پس به آن (بهشت) وارد شويد در حالى كه ماندگاريد. « (73)

و (پارسايان) مى گويند:» ستايش مخصوص خدايى است كه وعده اش را درباره ما راست گردانيد، و [سر] زمين (بهشت) را به ما ارث داد، در حالى كه در هر كجايى از بهشت كه بخواهيم جاى گيريم؛ و پاداش اهل عمل چه نيكوست! « (74)

و (در رستاخيز) فرشتگان را مى بينى در حالى كه برگرد تخت (جهاندارى و تدبير هستى خدا) حلقه زده اند [و] با ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند؛ و بينشان به

حق داورى مى شود؛ و گفته مى شود:» ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است. « (75)

ترجمه قرآن، ص: 467

40- سورة غافر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

حاميم. (1)

فرو فرستادن كتاب (قرآن) از جانب خداى شكست ناپذير داناست. (2)

(همان) آمرزنده پيامد (گناه) و پذيرنده توبه، سخت كيفر، سرمايه دار، هيچ معبودى جز او نيست؛ فرجام (همه) فقط به سوى اوست. (3)

در آيات خدا جز كسانى كه كفر ورزيدند مجادله نمى كنند؛ پس رفت و آمد آنان در شهرها تو را نفريبد! (4)

پيش از آن (كافر) ان قوم نوح و حزب هايى كه بعد از ايشان بودند (پيامبران را) تكذيب كردند؛ و هر امّتى نسبت به فرستاده شان (سوء) قصد كردند، تا او را بگيرند، و به (سخنان) باطل مجادله كردند تا بوسيله آن حق را بلغزانند؛ و (لى) آنان را گرفتار (مجازات) كردم، پس كيفر (من) چگونه بود؟! (5)

و اينگونه سخن پروردگارت بر كسانى كه كفر ورزيدند، به حقيقت پيوست، كه آنان اهل آتشند. (6)

كسانى كه تخت (جهاندارى و تدبير هستى) را بر دوش مى كشند و كسانى كه اطراف آن هستند با ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و به او ايمان مى آورند، و براى كسانى كه ايمان آورده اند طلب آمرزش مى كنند (و مى گويند: اى) پروردگار ما! رحمت و علم تو بر همه چيز گسترده است؛ پس كسانى را كه توبه كردند و راه تو را پيروى كردند بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ كن! (7)

اى پروردگار ما! آنان را در بوستان هاى (ويژه بهشتِ) ماندگارى كه به آنان وعده داده اى، وارد كن؛ (و نيز) كسانى از پدرانشان و همسرانشان و نسل آنان كه شايسته اند (را به بهشت وارد كن)؛ [چرا] كه تنها تو

شكست ناپذير [و] فرزانه اى. (8)

و آنان را از بدى ها نگاه دار، در آن روز (رستاخيز) هر كس را از بدى ها نگاه دارى، پس بيقين بر او رحمت آورده اى؛ و تنها آن كاميابى بزرگ است. (9)

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند (روز رستاخيز) ندا داده مى شوند كه حتماً خشم خدا از كينه شما نسبت به خودتان بزرگ تر است. هنگامى كه به سوى ايمان فراخوانده شديد و [لى كفر ورزيديد. (10)

(كافران) گويند:» [اى پروردگار ما! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى؛ و به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا هيچ راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟ « (11)

ترجمه قرآن، ص: 468

اين بخاطر آن است كه وقتى خدا به يگانگى خوانده مى شد كفر مى ورزيديد، و اگر براى او شريك قرار داده مى شد (به آن شريك) ايمان مى آورديد؛ پس داورى براى خداى بلند مرتبه بزرگ است. (12)

او كسى است كه نشانه هايش را به شما مى نمايد، و از آسمان براى شما» روزى «فرو مى فرستد؛ و جز كسى كه (به سوى خدا) باز مى گردد متذكّر نمى شود. (13)

پس خدا را در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيده ايد، بخوانيد؛ و گرچه كافران ناخشنود باشند. (14)

(خدا) بالا برنده رتبه هاى (مردم و) صاحب تخت (جهاندارى و تدبير هستى) است، روح (وحى) را از فرمان خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد القا مى كند، تا (مردم را) نسبت به روز ملاقات (رستاخيز) هشدار دهد. (15)

(همان) روزى كه آنان آشكار مى شوند [و] هيچ چيز از آنان بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته مى شود:) امروز فرمانروايى فقط از آن كيست؟ (و پاسخ آيد كه) تنها از آن

خداى يگانه چيره است. (16)

امروز هر شخصى در برابر آنچه كسب كرده است پاداش داده مى شود؛ امروز هيچ ظلمى نيست؛ كه خدا حسابرسى سريع است. (17)

و آنان را نسبت به روز نزديك (رستاخيز) هشدارده، هنگامى كه دل ها (و جان ها) نزد گلوگاه ها (رسد.) در حالى كه فروبرندگان خشم (خويش) اند؛ براى ستمكاران هيچ (دوست) گرم نزديك و شفاعتگرى كه (سخنش) اطاعت شود، نيست. (18)

(خدا) چشم هاى خيانتكار و آنچه را سينه ها پنهان مى دارند، مى داند. (19)

و خدا به حق داورى مى كند، و جز او كسانى (از معبودان) را كه مى خوانند در مورد هيچ چيزى داورى نمى كنند؛ (چرا) كه تنها خدا شنوا [و] بيناى (حقيقى) است. (20)

ترجمه قرآن، ص: 469

و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ كه از آنان نيرومندتر بودند؛ و از نظر آثار (باستانى) در زمين (برتر بودند). پس خدا به [سزاى پيامدهاى (گناهان) شان (گريبان) آنان را گرفت و براى آنان در برابر (عذاب) خدا هيچ نگهدارنده اى نبود! (21)

اين بخاطر آن بود كه آنان، فرستادگانشان همواره با دليل هاى روشن به سراغشان مى آمدند، و [لى كفر ورزيدند، پس خدا (گريبان) آنان را گرفت، كه او نيرومندى سخت كيفر است. (22)

و بيقين موسى را با نشانه هاى (معجزه آساي) مان و دليلى آشكار فرستاديم، (23)

به سوى فرعون و هامان و قارون؛ و [لى گفتند:» (او) ساحر بسيار دروغگويى است. « (24)

و هنگامى كه حق را از نزد ما براى آنان آورد، گفتند:» پسران كسانى را كه همراه او (موسى) ايمان آورده اند بكشيد و زنانشان را زنده نگه داريد «. و نيرنگ كافران جز در گمراهى

(و تباهى) نيست. (25)

و فرعون گفت:» مرا واگذاريد تا موسى را بكُشم، و پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! [چرا] كه من مى ترسم كه دين شما را تغيير دهد، يا اينكه در [اين سرزمين تباهى را آشكار سازد! « (26)

و موسى گفت:» در واقع من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى برم، از هر متكبّرى كه به روز حساب ايمان نمى آورد. « (27)

و مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مى داشت گفت:» آيا مردى را مى كشيد بخاطر اينكه مى گويد: پروردگار من خداست، در حالى كه بيقين دليل هاى روشن (معجزه آسا) از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! و اگر دروغگو باشد، پس (پيامد) دروغش فقط بر اوست؛ و اگر راستگو باشد، برخى (عذاب هايى) كه به شما وعده مى دهد به شما خواهد رسيد؛ در حقيقت خدا كسى را كه او اسرافكارى بسيار دروغگوست، رهنمون نمى شود. (28)

اى قوم [من ! امروز، فرمانروايى فقط از آن شماست در حالى كه در (اين) سرزمين پيروزيد؛ اگر سختى (مجازات) خدا به سراغ ما آيد، پس چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟! «فرعون گفت:» جز آنچه را بنظرم مى رسد به شما ارائه نمى دهم، و شما را جز به راهِ هدايت، راهنمايى نمى كنم «. (29)

ترجمه قرآن، ص: 470

و كسى كه ايمان آورده بود، گفت:» اى قوم [من در حقيقت من بر شما از (روزى) همانند روز (عذاب) حزب ها مى ترسم. (30)

همچون شيوه قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند؛ و خدا هيچ ستمى را براى بندگان نمى خواهد. (31)

و اى قوم [من ! در حقيقت من بر شما از روز فرياد خواهى (رستاخيز)

مى ترسم. (32)

(همان) روزى كه پشت كرده روى برمى تابيد؛ در حالى كه هيچ نگهدارنده اى از جانب خدا براى شما نيست؛ و خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى نخواهد داشت. (33)

و بطور قطع پيش از اين، يوسف دليل هاى روشن (معجزه آسا) براى شما آورد، و پيوسته در مورد آنچه كه آن را براى شما آورد در شك بوديد؛ تا هنگامى كه مُرد، گفتيد:» خدا بعد از او هيچ فرستاده اى بر نمى انگيزد! «اينگونه خدا هر كسى را كه او اسرافكار [و] ترديد كننده بدگمان است، گمراه مى سازد. « (34)

(همان) كسانى كه در باره آيات خدا، بدون دليلى كه براى شان آمده باشد، مجادله مى كنند؛ نزد خدا و نزد كسانى كه ايمان آورده اند، خشم (اين كار) بزرگ است؛ اينگونه خدا بر هر دل متكبّر زورگوى مُهر مى نهد. (35)

فرعون گفت:» اى هامان! براى من قصرى بلند بناكن، تا شايد من به وسايلى دست يابم، (36)

(همان) وسايل (صعود به) آسمان ها، تا از معبود موسى اطلاع يابم؛ و در حقيقت من گمان مى كنم كه او دروغگوست. «و اينگونه براى فرعون بدى كردارش آراسته شده بود، و از راه (راست) بازداشته شد؛ و نيرنگ فرعون جز در زيان و هلاكت (او) نبود. (37)

ترجمه قرآن، ص: 471

و كسى كه ايمان آورده بود گفت:» اى قوم [من، از من پيروى كنيد تا شما را به راه هدايت رهنمون شوم. (38)

اى قوم [من ! اين زندگى پست (دنيا)، تنها كالايى است؛ و در حقيقت فقط آخرت سراى پايدار است. (39)

هر كس (كار) بدى انجام دهد، پس جز همانند آن كيفر نخواهد شد؛ و هر كس از مرد يا زن،

(كار) شايسته اى انجام دهد، در حالى كه او مؤمن است، پس آنان داخل بهشت مى شوند در حالى كه در آنجا بى شمار» روزى «داده مى شوند. (40)

اى قوم [من ! مرا چه شده كه شما را به سوى نجات فرا مى خوانم، و (شما) مرا به سوى آتش فرا مى خوانيد؟! (41)

مرا فرا مى خوانيد تا به خدا كفر ورزم، و چيزى را كه به او هيچ دانشى ندارم همتاى او قرار دهم، در حالى كه من شما را به سوى شكست ناپذير بسيار آمرزنده فرا مى خوانم! (42)

قطعاً آنچه مرا به سوى آن مى خوانيد، هيچ فراخوانى در دنيا و آخرت ندارد. و حتماً بازگشت ما به سوى خداست؛ و مسلماً اسرافكاران فقط اهل آتشند. (43)

و بزودى آنچه را به شما مى گويم به ياد خواهيد آورد! و كارم را به خدا وا مى گذارم كه خدا نسبت به بندگانش بيناست. « (44)

ترجمه قرآن، ص: 472

و خدا او را از بدى هاى فريبكارى شان حفظ كرد، و بدى عذاب، خاندان فرعون را فرو گرفت. (45)

(همان) آتشى كه بامدادان و عصرگاهان بر آن عرضه مى شوند؛ و روزى كه ساعت (رستاخيز) برپا شود (ندا آيد كه:)» فرعونيان را در شديدترين عذاب وارد كنيد! « (46)

و (يادكن) هنگامى را كه در آتش (دوزخ) به بحث (و ستيز) پردازند؛ و كم توانان به كسانى كه تكبّر ورزيدند، گويند:» در واقع ما پيروان شما بوديم، پس آيا شما سهمى از آتش را از ما دفع مى كنيد؟! « (47)

كسانى كه تكبر ورزيدند گويند:» در حقيقت ما همه در آن (آتش) هستيم، كه بيقين خدا بين بندگانش (به عدالت) داورى كرده است. « (48)

و كسانى كه در آتشند، به نگهبانان جهنّم گويند:»

پروردگارتان را بخوانيد كه روزى از عذاب ما بكاهد. « (49)

گويند:» و آيا هيچ گاه فرستادگان (خدا به سوى) شما با دليل هاى روشن (معجزه آسا) به سراغتان نيامدند؟! «گويند:» آرى! « (نگهبانان) گويند:» پس دعا كنيد، و دعاى كافران جز در گمراهى نيست. « (50)

قطعاً ما فرستادگانمان و كسانى را كه ايمان آورده اند، در زندگى پست (دنيا) و روز (رستاخيز) ى كه گواهان به پا مى خيزند يارى مى دهيم. (51)

(همان) روزى كه عذرخواهى ستمكاران براى آنان سودى ندارد؛ و لعنت فقط براى آنان است و بدى سراى (ديگر نيز) تنها براى ايشان است! (52)

و بيقين به موسى رهنمود داديم، و به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) كتاب (تورات) را ارث داديم. (53)

ترجمه قرآن، ص: 473

در حالى كه راهنما و يادآورى براى خردمندان بود. (54)

پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است. و براى پيامد (كارهاى) خود آمرزش طلب، و به هنگام صبح و عصر باستايش پروردگارت تسبيح گوى. (55)

در حقيقت كسانى كه در باره آيات خدا، بدون دليلى كه برايشان آمده باشد مجادله مى كنند، در سينه هايشان جز تكبّرى كه آنان بدان نرسند، نيست؛ پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] كه فقط او شنواى بيناست. (56)

مسلماً آفرينش آسمان ها و زمين از آفرينش مردم بزرگ تر است، و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. (57)

و نابينا و بينا مساوى نيستند؛ و كسانى كه ايمان آورده، و [كارهاى شايسته انجام داده اند با بدكاران (يكسان نيستند)؛ چه اندك متذكّر مى شويد. (58)

قطعاً ساعت (رستاخيز) آمدنى است، در حالى كه هيچ ترديدى در آن نيست؛ و ليكن بيشتر مردم ايمان نمى آورند. (59)

و پروردگار شما گفت:» مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! در واقع كسانى كه

نسبت به پرستش من تكبّر مى ورزند بزودى با خوارى وارد جهنّم مى شوند! « (60)

خدا كسى است كه شب را براى شما (تاريك) قرار داد تا در آن آرام بگيريد، و روز را روشنى بخش (قرار داد، چرا) كه قطعاً خدا نسبت به مردم داراى بخشش است؛ و ليكن بيشتر مردم سپاسگزارى نمى كنند. (61)

اين خدا پروردگار شماست! كه آفريدگار هر چيزى است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه (از حق) بازگردانده مى شويد؟! (62)

ترجمه قرآن، ص: 474

اينچنين كسانى كه همواره نشانه هاى خدا را انكار مى كردند (از حق) بازگردانده مى شوند. (63)

خدا كسى است كه زمين را براى شما قرارگاهى و آسمان را بنايى قرار داد؛ و شما را صورت گرى كرد، و صورت هاى شما را نيكو گردانيد، و از (خوراكى هاى) پاكيزه به شما روزى داد؛ اين خدا پروردگار شماست؛ پس خجسته (و پايدار) است خدايى كه پروردگار جهانيان است. (64)

او زنده است، [و] هيچ معبودى جز او نيست؛ پس او را بخوانيد (و بپرستيد) در حالى كه دين (خود) را براى او خالص كرده ايد. ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است. (65)

بگو:» براستى من منع شده ام كه كسانى را كه غير از خدا مى خوانيد بپرستم! آنگاه كه دليل هاى روشن از جانب پروردگارم براى من آمد؛ و فرمان داده شدم كه تسليم پروردگار جهانيان باشم. « (66)

او كسى است كه شما را از خاك آفريد، سپس از آب اندك سيّال، سپس از (خون بسته) آويزان، سپس شما را بصورت كودكى بيرون مى آورد، سپس (زندگى مى كنيد) تا به حدّ رشدتان برسيد، سپس (ادامه مى دهيد) تا پيرانى شويد؛ و برخى از شما كسانى هستند كه پيش از (آن مرحله،

جانش) بطور كامل گرفته مى شود، و تا به سرآمد معين (مرگ) مى رسيد، و باشد كه شما خرد ورزى كنيد. (67)

او كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى گويد:» باش «پس (فوراً موجود) مى شود. (68)

آيا نظر نكرده اى به كسانى كه در آيات خدا مجادله مى كنند، كه چگونه (از حق) روى گردانيده مى شوند؟! (69)

(همان) كسانى كه كتاب (الهى) و آنچه فرستادگانمان را بدان فرستاده ايم دروغ انگاشتند؛ پس در آينده خواهند دانست! (70)

ترجمه قرآن، ص: 475

هنگامى كه غُل ها و زنجيرها در گردن هاى آنان قرار گرفته، در حالى كه آنان در آب سوزان كشيده مى شوند؛ (71)

سپس در آتش، شعله ور مى شوند! (72)

سپس به آنان گفته مى شود:» كجايند آنچه را جز خدا، همواره شريك (او) قرار مى داديد؟! « (73)

گويند:» (آنان) از (نظر) ما گم شدند؛ بلكه هرگز پيش از اين چيزى را پرستش نمى كرديم! «اينگونه خدا كافران را در گمراهى وا مى نهد. (74)

آن (عذاب) بخاطر آن است كه به ناحق همواره در زمين شادمانى مى كرديد و پيوسته سرمستى و تكبّر مى ورزيديد. (75)

(به كافران گفته مى شود:) از درهاى جهنّم وارد شويد در حالى كه در آنجا ماندگاريد؛ و جايگاه متكبران چه بد است! (76)

پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است؛ و اگر پاره اى از آنچه (از مجازات ها) كه به آنان وعده مى دهيم به تو بنمايانيم، يا (قبل از عذاب آنان، جان) تو را كامل بگيريم، پس فقط به سوى ما، بازگردانده مى شوند. (77)

و بيقين بيش از تو فرستادگانى را فرستاديم؛ برخى از آنان كسانى هستند كه (سرگذشت آنان را) بر تو حكايت كرديم، و برخى از آنان كسانى هستند

كه (سرگذشتشان را) بر تو حكايت نكرديم، و براى هيچ فرستاده اى سزاوار نيست (و حق ندارد) كه نشانه (معجزه آسايى) را جز به رخصت خدا بياورد. و هنگامى كه فرمان خدا رسد به حق داورى شود، و در آنجا باطل گرايان زيان مى كنند. (78)

خدا كسى است كه دام ها را براى شما قرار داد تا (بر برخى) از آنها سوار شويد، و از (گوشت) آنها مى خوريد؛ (79)

و براى شما در آنها سودهاست، و تا (با سوار شدن) بر آنها به خواسته اى كه در دل هاى شماست برسيد، و بر آنها و بر كشتى ها حمل مى شويد. (80)

و نشانه هايش را به شما مى نماياند، پس كداميك از نشانه هاى خدا را انكار مى كنيد؟! (81)

ترجمه قرآن، ص: 476

و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ كه بيشتر از آنان و نيرومندتر بودند و از نظر آثار (باستانى) در زمين (برتر بودند)؛ و آنچه را همواره كسب مى كردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نكرد. (82)

و هنگامى كه فرستادگانشان با دليل هاى روشنِ (معجزه آسا) به سراغ آنان آمدند، به آنچه از دانش نزد آنان بود، شادمان شدند. و آنچه كه همواره آن را مسخره مى كردند، آنان را فرو گرفت. (83)

و هنگامى كه سختىِ (عذابِ) ما را ديدند گفتند:» به خداى يگانه ايمان آورديم و آنچه (از معبودان) را كه شريك او قرار داديم انكار كرديم. « (84)

و [لى هنگامى كه سختىِ (عذابِ) ما را ديدند، ايمانشان هرگز براى آنان سودى نداشت؛ (اين، قانون و) روش خداست كه در مورد بندگانش (جارى) بوده است. و در آنجا كافران زيان كردند. (85)

ترجمه قرآن، ص:

477

41- سورة فصلت

ترجمه قرآن 501

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

حاميم. (1)

(اين قرآن) فروفرستاده از طرف (خداى) گسترده مهر مهرورز است. (2)

(همان) كتابى كه آياتش تشريح شده است، در حالى كه خواندنى عربى (واضح)، براى گروهى است كه مى دانند. (3)

[و] بشارتگر و هشدارگر [است ؛ و [لى بيشترشان رويگردان شدند، و آنان گوش شنوا ندارند. (4)

و گفتند:» دل هاى ما نسبت به آنچه ما را به سوى آن فرا مى خوانى در پرده هايى است و در گوش هاى ما سنگينى است، و در بين ما و بين تو مانعى است. پس انجام ده كه ما (هم) انجام مى دهيم. « (5)

بگو:» من فقط بشرى همانند شما هستم؛ به سوى من وحى مى شود كه معبودتان، معبودى يگانه است، پس به سوى او توجه كنيد، و از وى آمرزش بخواهيد؛ و واى بر مشركان! (6)

(همان) كسانى كه (بخشش) زكات را نمى پردازند و آنان همان منكران آخرتند. « (7)

در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام دادند، پاداشى بى پايان دارند. (8)

بگو:» آيا واقعاً شما به كسى كه زمين را در دو روز [و دوره آفريد كفر مى ورزيد، و براى او همانندهايى (معبود گونه) قرار مى دهيد؟! كه آن پروردگار جهانيان است. (9)

و در آن (زمين، كوه هاى) استوار از فرازش قرارداد و در آن بركت نهاد، و خوراكى هايش را در آن معيّن كرد، در حالى كه براى درخواست كنندگان يكسان است. (و اين كارها) در چهار روز (و دوره) بود. (10)

سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه آن دود بود؛ و به آن (آسمان) و به زمين گفت:» خواه يا ناخواه بياييد. «گفتند:» اطاعت كنان

آمديم. « (11)

و (كار) آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز (و دوره) تمام كرد، و در هر آسمانى كارش را وحى كرد، و آسمان پست (دنيا) را با چراغ هاى (ستارگان) آراستيم، (و آن را كاملًا) حفظ كرديم؛ اين اندازه گيرى (خداى) شكست ناپذير داناست. (12)

و اگر رويگردان شوند، پس بگو:» شما را به آذرخشى مثل آذرخش (قوم) عاد و ثمود هشدار مى دهم! « (13)

هنگامى كه فرستادگان در پيش روى آنان و از پشت سرشان به سراغشان آمدند (و گفتند:) كه جز خدا را نپرستيد، گفتند:» اگر (بر فرض) پروردگار ما مى خواست حتماً فرشتگانى را فرو مى فرستاد؛ پس در حقيقت ما به آنچه بدان فرستاده شده ايد، كافريم. « (14)

و امّا (قوم) عاد پس به ناحق در زمين تكبّر ورزيدند و گفتند:» چه كسى از ما نيرومندتر است!؟ «و آيا اطلاع نيافته اند كه خدايى كه آنان را آفريده خود از آنان نيرومندتر است!؟ و نشانه هاى ما را همواره انكار مى نمودند. (15)

ترجمه قرآن، ص: 478

پس در روزهاى شومى، تند باد سردى بر آنان فرستاديم، تا عذاب رسوايى را در زندگى پست (دنيا) به آنان بچشانيم! و حتماً عذاب آخرت رسوا كننده تر است، در حالى كه آنان يارى نمى شوند. (16)

و امّا (قوم) ثمود، پس آنان را راهنمايى كرديم، و [لى كور (دل) ى را، بر هدايت ترجيح دادند؛ و بخاطر آنچه همواره كسب مى كردند آذرخشِ عذاب خوار كننده آنان را فرو گرفت. (17)

و كسانى را كه ايمان آوردند و همواره پارسايى (و خود نگهدارى) مى كردند، نجات داديم. (18)

و (ياد كن) روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گرد آورى مى شوند، و آنان (از پراكندگى و بى

نظمى) باز داشته مى شوند. (19)

تا هنگامى كه به آن (آتش) مى رسند، گوش آنان و چشمانشان و پوست هاى (بدن) آنان، به آنچه همواره انجام مى دادند به زيان آنان گواهى مى دهند! (20)

و به پوست هاى (بدن) شان مى گويند:» چرا به زيان ما گواهى داديد؟! « (پوست ها) مى گويند:» خدايى كه هر چيزى را به سخن آورده، ما را به سخن آورده است؛ و او نخستين بار شما را آفريد، و فقط به سوى او بازگردانده مى شويد. « (21)

و (شما گناهانتان را) هرگز نمى پوشانديد كه مبادا گوش شما و چشمانتان و پوست هاى (بدن) شما بر زيان شما گواهى دهند. و ليكن گمان مى كرديد كه خدا بسيارى از آنچه را كه انجام مى داديد، نمى داند. (22)

و آن گمان (بد) شما بود كه به پرودگارتان گمان برديد كه شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد. (23)

و اگر شكيبايى كنند پس آتش جايگاه آنان است، و اگر عذر خواهى كنند، پس عذر آنان پذيرفته نخواهد شد. (24)

ترجمه قرآن، ص: 479

و براى آنان همنشينانى برانگيختيم، پس آنچه را كه در پيش رويشان و پشت سر آنان است را برايشان آراستند، و گفتار (وعده عذاب) در ميان امت هايى از جن و انسان [ها] كه از پيش آنان بودند، برايشان تحقق يافت؛ [چرا] كه آنان زيانكار بودند. (25)

و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:» به اين قرآن گوش فرا ندهيد؛ و در (قرائت) آن (سخن) بيهوده سر دهيد، تا شايد شما پيروز شويد. « (26)

و قطعاً به كسانى كه كفر ورزيدند عذاب شديدى مى چشانيم، و حتماً آنان را بر طبق بدترين چيزى كه همواره انجام مى دادند كيفر مى دهيم! (27)

اين آتش سزاى دشمنان خداست، كه براى آنان

در آنجا سراى ماندگار است، به كيفر اينكه همواره آيات ما را انكار مى كردند. (28)

و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:» [اى پروردگار ما! كسانى را كه از جن و انسان [ها] ما را گمراه كردند به ما بنمايان تا آنها را زير گام هاى خود قرار دهيم، تا از فروترين (و خوارترين افراد) شوند. « (29)

در حقيقت كسانى كه گفتند:» پروردگار ما خداست. «سپس پايدارى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى آيند (و مى گويند) كه:» مترسيد و اندوهگين مباشيد، و مژده باد بر شما، به بهشتى كه همواره (بدان) وعده داده مى شديد. (30)

ما ياوران (و دوستان) شما در زندگى پست (دنيا) و در آخرت هستيم؛ و در آنجا آنچه خودتان ميل داريد براى شما (فراهم) است، و در آنجا آنچه را فرا مى خوانيد براى شما (آماده) است. (31)

(اين نخستين) پذيرايى از جانب (خداى) بسيار آمرزنده مهرورز است. « (32)

و چه كسى نيكو سخن تر است از كسى كه به سوى خدا فراخواند، و [كار] شايسته انجام دهد، و گويد:» در حقيقت من از تسليم شدگانم؟! « (33)

ترجمه قرآن، ص: 480

و نيكى و بدى مساوى نيست؛ (بدى را) بدان (شيوه اى) كه آن نيكوتر است دفع كن؛ پس ناگهان، كسى كه بين تو و بين او دشمنى است، چنان كه گويى او ياورى (و دوستى) گرم است. (34)

و جز كسانى كه شكيبايى كردند، آن (مقام) را دريافت نمى كنند؛ و جز (كسى كه) داراى بهره بزرگ است آن را دريافت نمى كند. (35)

و اگر وسوسه اى از شيطان تو را تحريك كند، پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] كه تنها او شنوا [و] داناست. (36)

و از نشانه هاى او، شب و روز و

خورشيد و ماه است؛ براى خورشيد و براى ماه سجده نكنيد، و براى خدايى كه آنها را آفريده است سجده كنيد؛ اگر همواره تنها او را مى پرستيد. (37)

و اگر (از پرستش خدا) تكبّر ورزند، پس كسانى كه نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبيح مى گويند، در حالى كه آنان ملول نمى شوند. (38)

و از نشانه هاى او اين است كه تو زمين را فروتن (و خشك و بى جان) مى بينى، و [لى هنگامى كه آب (باران) را بر آن فرو مى فرستيم به حركت در مى آيد و رشد مى يابد، قطعاً كسى كه آن را زنده كرد، زنده كننده مردگان است؛ [چرا] كه او بر هر چيز تواناست. (39)

در حقيقت كسانى كه در آيات ما به كژى مى گرايند (و آنها را تحريف مى كنند) بر ما مخفى نمى مانند. و آيا كسى كه در آتش افكنده مى شود بهتر است يا كسى كه در روز رستاخيز با امنيت مى آيد؟! آنچه مى خواهيد انجام دهيد، كه او به آنچه انجام مى دهيد بيناست! (40)

در حقيقت كسانى كه به آگاه كننده [قرآن هنگامى كه به سراغشان آمد كفر ورزيدند (بر ما مخفى نمى مانند)؛ در حالى كه قطعاً آن (قرآن) كتابى شكست ناپذير است. (41)

كه باطل از پيش روى آن و پشت سرش به سراغ آن نمى آيد؛ (زيرا اين) فرو فرستاده اى از جانب (خداى) فرزانه ستوده است. (42)

ترجمه قرآن، ص: 481

به تو گفته نمى شود جز آنچه كه به فرستادگان پيش از تو گفته شد؛ قطعاً پروردگار تو داراى آمرزش و صاحب كيفر دردناكى است! (43)

و اگر (بر فرض) آن (قرآن) را خواندنى مبهم (و غير عربى) قرار مى داديم حتماً مى گفتند: چرا آياتش تشريح

نشده است؟! آيا (كتابى) مبهم (و غير عربى و پيامبرى) عربى؟! بگو:» آن (كتاب) براى كسانى كه ايمان آورده اند رهنمود و درمان است و [لى كسانى كه ايمان نمى آورند، در گوش هايشان سنگينى است و آن براى آنان (مايه) كور (دل) ى است، آنان (گويى) از مكانى دور ندا داده مى شوند. « (44)

و بيقين به موسى كتاب (تورات) داديم؛ و در آن اختلاف شد؛ و اگر نبود، سخن (سنت گونه اى) كه از طرف پروردگارت (در مورد مهلت دادن و اتمام حجّت بر آنان) از پيش مقرر شده بود، حتماً در ميان آنان داورى مى شد. و قطعاً آنان در مورد آن (كتاب) در شكّى ترديد آميز هستند. (45)

كسى كه [كار] شايسته اى انجام دهد، پس به سود خود اوست؛ و هر كس بدى كند، پس به زيان اوست. و پروردگارت به بندگان بيدادگر نيست. (46)

علم به ساعت [قيامت تنها به او بازگردانده مى شود؛ هيچ (يك) از محصولات از شكوفه ها خارج نمى شوند، و جز به علم خدا، هيچ ماده اى باردار نمى شود و نمى زايد. و (ياد كن) روزى را كه آن (مشرك) ان را ندا مى دهند:» كجايند شريكان من؟! «مى گويند:» به تو اعلام كرديم كه از ما هيچ گواهى نيست. « (47)

و آنچه را پيش از (اين) همواره مى خواندند (و مى پرستيدند) از (نظر) ايشان گم شد؛ و يقين كردند كه هيچ راه فرارى براى آنان نيست. (48)

انسان از خواستن نيكى ملول نمى شود؛ و اگر بدى به او رسد پس بسيار نا اميد [و] مأيوس مى شود. (49)

و اگر پس از زيان (جسمى و روحى) كه به او رسيده، از جانب خويش رحمتى به او بچشانيم، قطعاً مى گويد:» اين براى

(شايستگى) من است، و گمان نمى كنم ساعت (رستاخيز) بر پا گردد؛ و اگر به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، مسلماً نزد او براى من (پاداش) نيكى است. «پس قطعاً به كسانى كه كفر ورزيدند از اعمالشان خبر مى دهيم، و حتماً از عذابى سخت به آنان مى چشانيم! (50)

ترجمه قرآن، ص: 482

و هنگامى كه به انسان نعمت مى بخشيم، روى مى گرداند و خودش (متكبّرانه) دور مى شود؛ و هنگامى كه بدى به او مى رسد پس دعايى طولانى خواهد داشت. (51)

بگو:» آيا بنظر شما اگر (قرآن) از نزد خدا باشد، سپس بدان كفر ورزيد، كيست گمراه تر از كسى كه او در جدايى (و ستيزى) دور و دراز است. (52)

بزودى نشانه هاى خود را در اطراف (جهان) و در خودشان به آنان مى نمايانيم، تا اينكه براى آنان آشكار شود كه او حق است؛ و آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيز گواه است؟! (53)

آگاه باشيد كه آنان از ملاقات پروردگارشان در ترديدند؛ آگاه باشيد كه او به هر چيزى احاطه دارد. (54)

ترجمه قرآن، ص: 483

42- سورة الشورى

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

حاميم. (1)

عين، سين، قاف. (2)

اين چنين خداى شكست ناپذير فرزانه به سوى تو و به سوى كسانى كه پيش از تو بودند وحى مى كند. (3)

آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط از آن اوست؛ و او بلند مرتبه [و] بزرگ است. (4)

نزديك است آسمان ها از فرازشان بشكافد و فرشتگان با ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند، و براى كسانى كه در زمين هستند طلب آمرزش مى كنند؛ آگاه باشيد كه فقط خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (5)

و كسانى كه غير از او سرپرستانى گزيده اند، خدا نگهبان بر (اعمال) آنان است؛ و تو

حمايتگر آنان نيستى. (6)

و اينچنين خواندنىِ عربى (واضح) را به سوى تو وحى كرديم براى اينكه (مردم) أمّ القرى [مكه و كسانى را كه پيرامون آن هستند هشدار دهى، و نسبت به روز جمع آورى (مردم در قيامت) كه هيچ ترديدى در آن نيست هشدار دهى؛ دسته اى در بهشتند و دسته اى در شعله فروزان (آتش) اند! (7)

و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، حتماً آنان را يك امّت قرار مى داد و ليكن هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) در رحمت خود داخل مى كند؛ و ستمكاران هيچ سرپرست و ياورى برايشان نيست. (8)

بلكه آيا غير از او سرپرستانى گزيده اند، و (حال آنكه) فقط خدا سرپرست است، و او مردگان را زنده مى كند، و او بر هر چيزى تواناست. (9)

و هر چيزى را كه در آن اختلاف كرديد، پس داورى آن با خداست، اين خدا پروردگار من است. تنها بر او توكّل كرده ام، و تنها به سوى او باز مى گردم. (10)

شكافنده (و آفريننده) آسمان ها و زمين است، همسرانى از (جنس) خودتان براى شما قرار داد، و از دام ها (نيز) جفت هايى (قرار داد) در حالى كه شما را بدين (وسيله) مى آفريند؛ هيچ چيزى مثل او نيست؛ و او شنوا [و] بينا (ى حقيقى) است. (11)

كليدهاى آسمان ها و زمين فقط از آن اوست؛ روزى را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) گسترده مى سازد، و (يا) تنگ مى گرداند؛ [چرا] كه او به هر چيزى داناست. (12)

براى شما از دين مقرر كرد آنچه را كه نوح را بدان سفارش كرده، و آنچه را به سوى تو وحى كرديم و آنچه را كه ابراهيم و موسى و عيسى را بدان سفارش

كرديم، كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه افكنى مكنيد، بر مشركان گران است آنچه را كه آنان را به سويش فرا مى خوانيد. خدا هر كس را بخواهد به سوى (رسالت) ش بر مى گزيند، و كسى را كه باز گردد، به سوى خود راهنمايى مى كند. (13)

و پراكنده نشدند مگر پس از آنكه علم براى آنان (حاصل) آمد؛ بخاطر ستم (و حسدى) كه در ميانشان بود، و اگر نبود سخن (سنت گونه ا) ى از طرف پروردگارت (در مورد مهلت دادن به مخالفان) تا سرآمد معين كه از پيش مقرر شده است، حتماً در ميان آنان داورى مى شد؛ و قطعاً كسانى كه بعد از آنان كتاب [به آنان ارث داده شد در مورد آن (كتاب) درشكى ترديد آميز هستند! (14)

ترجمه قرآن، ص: 484

و به همين خاطر، پس تو (مردم را به سوى دين) فراخوان، و همان گونه كه فرمان داده شدى پايدارى كن، و از هوس هايشان پيروى مكن، و بگو:» به كتابى كه خدا فرو فرستاده ايمان آوردم و فرمان داده شدم تا در ميان شما عدالت (پيشه) كنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛ كردارهاى ما تنها براى ماست و كردارهاى شما تنها براى شماست. هيچ حجّت (و بحثى) بين ما و بين شما نيست؛ خدا بين ما و شما جمع مى كند و فرجام (همه شما) فقط به سوى اوست. « (15)

و كسانى كه درباره خدا بعد از آنكه (دعوت) او (توسط مردم) پذيرفته شد، بحث (و ستيز) مى كنند، دليلشان نزد پروردگارشان بى پايه (و باطل) است؛ و خشم (خدا) بر آنان است و عذاب شديدى براى آنان (آماده) است. (16)

خدا كسى است كه

كتاب را به حق فروفرستاد و (نيز) ترازو را. تو چه مى دانى شايد ساعت (رستاخيز) نزديك باشد! (17)

كسانى كه به آن (رستاخيز) ايمان نمى آورند، بدان شتاب مى ورزند؛ و كسانى كه ايمان آورده اند از آن بيمناكند، و مى دانند كه آن (رستاخيز) حقّ است؛ آگاه باشيد قطعاً كسانى كه در مورد ساعت (رستاخيز) مجادله مى كنند، در گمراهى دورى هستند. (18)

خدا نسبت به بندگانش [پيوسته لطف دارد هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) روزى مى دهد؛ و او نيرومند [و] شكست ناپذير است. (19)

ترجمه قرآن، ص: 485

هر كس كشت آخرت را بخواهد، براى او در كشتش مى افزايم؛ و هر كس كشت دنيا را بخواهد [برخى از آن، بدو مى دهيم، و براى او در آخرت هيچ بهره اى نيست. (20)

بلكه آيا شريكان (معبود گونه) براى آنان است كه چيزى از دين را كه خدا بدان رخصت نداده است، برايشان مقرر كردند و اگر سخن فيصله بخش (در مورد مهلت دادن به مخالفان) نبود، حتماً در ميان آنان داورى مى شد، و در حقيقت ستمكاران براى شان عذابى دردناك است! (21)

(در رستاخيز) ستمكاران را مى بينى در حالى كه از آنچه بدست آورده اند بيمناكند، و حال آنكه آن (عذاب) بر آنان واقع مى شود؛ و كسانى كه ايمان آورده و (كارهاى) شايسته انجام داده اند در بوستان هاى بهشتند، تنها براى آنان آنچه را كه بخواهند نزد پروردگارشان (آماده) است؛ اين فقط فضيلت بزرگ است. (22)

اين (همان) چيزى است كه خدا بندگانش را كه ايمان آورده و (كارهاى) شايسته انجام داده اند (بدان) مژده مى دهد. بگو:» از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى طلبم جز دوستى در (مورد) نزديكان؛ «و هر كس نيكى را بدست آورد،

براى او در آن نيكى مى افزاييم؛ براستى كه خدا بسيار آمرزنده [و] بسى سپاسگزار است. (23)

بلكه مى گويند:» بر خدا دروغ بسته است؟! «و اگر خدا بخواهد بر دل تو مُهر مى نهد، و خدا باطل را نابود مى كند و حق را با كلماتش تثبيت مى كند؛ [چرا] كه او به (اسرار) درون سينه ها داناست. (24)

و او كسى است كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و از بدى ها در مى گذرد، و آنچه را انجام مى دهيد مى داند. (25)

ترجمه قرآن، ص: 486

و (دعاى) كسانى را كه ايمان آورده و (كارهاى) شايسته انجام داده اند، مى پذيرد، و از بخشش خود بر آنان مى افزايد؛ و كافران برايشان عذابى شديد است! (26)

و اگر (بر فرض) خدا» روزى «را بر بندگانش گسترده مى ساخت، حتماً در زمين ستم مى كردند؛ و ليكن به اندازه معينى كه مى خواهد فرو مى فرستد؛ [چرا] كه او به بندگانش آگاه و بيناست. (27)

و او كسى است كه باران را پس از آنكه (از آمدنش) نااميد شدند فرو مى فرستد و رحمتش را مى گستراند؛ و او سرپرستى ستوده است. (28)

و از نشانه هاى اوست آفرينش آسمان ها و زمين و آنچه از جنبندگان در آن دو پراكنده كرده است؛ و او هر گاه بخواهد بر جمع آورى آنها تواناست. (29)

و هر مصيبتى به شما رسد پس بخاطر دستاورد شماست! و بسيارى (از خطاهاى شما) را مى بخشد. (30)

و شما عاجز كننده (خدا) بر زمين نيستيد؛ و جز خدا هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست. (31)

از نشانه هاى او (كشتى هاى) روان در دريا همچون كوه هاست؛ (32)

اگر (خدا) بخواهد باد را آرام مى سازد و (كشتى ها) بر روى آن راكد شوند، قطعاً در اين (امور) نشانه هايى براى هر بسيار شكيباى

بسيار سپاسگزار است. (33)

يا آنها را بخاطر دستاوردشان هلاك كند (و غرق سازد)؛ و بسيارى (از خطاهاى شما) را مى بخشد. (34)

ترجمه قرآن، ص: 487

و [تا اينكه كسانى كه درباره آيات ما مجادله مى كنند، بدانند كه هيچ راه فرارى براى آنان نيست. (35)

و آنچه از چيز (ها) به شما داده شده پس كالاى زندگى پست (دنيا) است؛ و آنچه نزد خداست براى كسانى كه ايمان آورده و تنها بر پروردگارشان توكّل مى كنند، بهتر و پايدارتر است. (36)

و (همان) كسانى كه از گناهان بزرگ و [كارهاى زشت پرهيز مى كنند، و هنگامى كه خشمگين شوند، آنان، مى آمرزند. (37)

و (همان) كسانى كه (دعوت) پروردگارشان را پذيرفته، و نماز را بر پا مى دارند و كارشان با مشورت ميان (خود) شان باشد و از آنچه به آنان روزى داده ايم (در راه خدا) مصرف مى كنند؛ (38)

و (همان) كسانى كه هر گاه ستمى به آنان برسد، ايشان (از همديگر) يارى مى جويند (و ستم را دفع مى كنند). (39)

و كيفر بدى، (مجازات) بدى همانند آن است؛ و هر كس ببخشد و اصلاح نمايد، پس پاداش او بر خداست؛ [چرا] كه او ستمكاران را دوست ندارد. (40)

و هر كس كه بعد از ستم (ديدگى) اش يارى جويد (تا آن را دفع كند) پس آنان هيچ راهى (براى ايراد) بر ايشان نيست؛ (41)

فقط راه سرزنش بر كسانى است كه به مردم ستم مى كنند و در زمين به ناحق (تجاوز به حقوق، و) ستم مى كنند؛ آنان براى شان عذابى دردناك است! (42)

و هر كس شكيبايى كند و بيامرزد (داراى اراده استوار است، چرا) كه اين [حاكى از تصميم استوار (او در) كارهاست. (43)

و هر كسى

را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد پس بعد از او هيچ سرپرستى براى او نيست، و ستمكاران را مى بينى هنگامى كه عذاب را مى بينند، گويند:» آيا راهى به سوى بازگشت وجود دارد؟! « (44)

و آنان را مى بينى كه بر آن (آتش) عرضه مى شوند در حالى كه از خوارى فروتنند، و (زير) چشمى، پنهان (بدان) مى نگرند؛ و كسانى كه ايمان آورده اند، مى گويند:» در واقع زيانكاران كسانى هستند كه به خودشان و خانواده هايشان در روز رستاخيز زيان رسانده اند؛ آگاه باشيد كه ستمكاران در عذابى پايدار هستند! « (45)

و براى آنان جز خدا، ياوران (و سرپرستان) ى نيست كه ياريشان كنند؛ و هر كسى را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راه (نجات) ى براى او نيست. (46)

(دعوت) پروردگارتان را بپذيريد، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه از [جانب خدا هيچ بازگشتى براى آن نيست؛ در آن روز هيچ پناهگاهى براى شما نيست، و هيچ (مجال) انكارى براى شما نيست. (47)

ترجمه قرآن، ص: 488

و اگر رويگردان شوند پس تو را (به عنوان) نگهبان [مستمر] بر آنان نفرستاديم، بر تو (وظيفه اى) جز رساندن [پيام نيست. و در حقيقت هنگامى كه ما رحمتى از سوى خود به انسان بچشانيم بدان شادمان گردد، و اگر بخاطر دستاورد پيشين شان بدى به آنان برسد، پس (ناسپاسى مى كنند؛ چرا) كه انسان بسيار ناسپاس است. (48)

فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط از آن خداست؛ هر چه را بخواهد مى آفريند؛ به هر كس بخواهد، دختر مى بخشد و به هر كس بخواهد پسر مى بخشد؛ (49)

يا آنان را پسران و دختران جفت مى دهد؛ و هر كس را بخواهد نازا قرار مى دهد؛ [چرا] كه

او داناى تواناست. (50)

و براى هيچ بشرى (شايسته) نباشد كه خدا با او سخن گويد، جز به وحى (مستقيم) يا از پشت مانعى يا فرستاده اى (از فرشتگان) بفرستد، و با رخصت او آنچه را بخواهد وحى مى كند؛ [چرا] كه او بلند مرتبه اى فرزانه است. (51)

و اينگونه از فرمان خويش به سوى تو (قرآنِ) روح بخش را وحى كرديم، در حالى كه نمى دانستى كتاب (قرآن) و ايمان (به محتواى آن) چيست. و ليكن آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگانمان را كه بخواهيم (و شايسته بدانيم) راهنمايى مى كنيم؛ و قطعاً تو به سوى راه راست راهنمايى مى كنى. (52)

(همان) راه خدايى كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط از آنِ اوست؛ آگاه باشيد كه همه كارها تنها به سوى خدا باز مى گردد! (53)

ترجمه قرآن، ص: 489

43- سورة الزخرف

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

حاميم. (1)

سوگند به كتاب روشنگر! (2)

كه ما آن را خواندنى عربى (واضح) قرار داديم، تا شايد شما خردورزى كنيد. (3)

و قطعاً در نوشته اصلى (علم الهى) نزد ما بلند مرتبه اى حكمت آميز است. (4)

و آيا (قرآنِ) يادآور را از شما كاملًا بازگيريم. بخاطر اينكه گروهى اسرافكاريد؟! (5)

و چه بسيار پيامبرانى در [ميان پيشينيان فرستاديم؛ (6)

و هيچ پيامبرى به سراغ آنان نيامد، مگر اينكه همواره او را ريشخند مى كردند. (7)

و كسانى را كه از اين (مشرك) ان سخت تر بودند هلاك كرديم؛ و مثال پيشينيان گذشت. (8)

و اگر از آن [مشرك ان بپرسى:» چه كسى آسمان ها و زمين را آفريد؟ «حتماً مى گويند:» (خداى) شكست ناپذير دانا آنها را آفريد. « (9)

(همان) كسى كه زمين را براى شما بسترى (براى استراحت)

قرار داد، و براى شما راه هايى در آن قرار داد، تا شايد شما راهنمايى شويد. (10)

و (همان) كسى كه از آسمان آبى به اندازه فرو فرستاد، و بوسيله آن سرزمين مرده را زنده كرديم، اينچنين (از گورها) بيرون آورده مى شويد. (11)

و (همان) كسى كه همه آن زوج ها را آفريد، و براى شما از كشتى ها و دام ها آنچه سوار مى شويد قرار داد. (12)

تا بر پشت آن (ها) قرار گيريد؛ سپس هنگامى كه بر آن قرار گرفتيد، نعمت پروردگارتان را به ياد آوريد و بگوييد:» منزّه است كسى كه اين را براى ما رام ساخت! و [ما] براى (رام ساختن و نگهدارى) آن توانا نبوديم؛ (13)

ترجمه قرآن، ص: 490

و قطعاً ما فقط به سوى پروردگارمان باز مى گرديم. « (14)

و (مشركان) براى او از بندگانش جزئى قرار مى دهند، مسلماً انسان بسيار ناسپاس آشكار است. (15)

آيا از آنچه مى آفريند، دختران را (براى خود) برگرفت و شما را به (داشتن) پسران ويژه ساخت؟! (16)

و هنگامى كه يكى از آن (مشرك) ان به چيزى مژده داده شود، كه براى (خداى) گسترده مهر مثل مى زنند، چهره اش سياه گردد؛ در حالى كه او خشم شديد (خود) را فرو برد. (17)

و آيا كسى را كه در زيور، پديد آمده (و پرورش يافته،) و او در كشمكش (ها، بيان) روشنگر ندارد (فرزند خدا مى خوانيد)؟! (18)

و فرشتگان را كه ايشان بندگان (خاص خداى) گسترده مهر هستند، دختران خدا قرار دادند، آيا آفرينش آنها را مشاهده كرده اند؟! بزودى گواهى آنان نوشته مى شود و بازپرسى خواهند شد. (19)

و گفتند:» اگر (بر فرض خداى) گسترده مهر مى خواست ما آنها را پرستش نمى كرديم. «براى آنان بدان (ادعا) هيچ علمى نيست؛ جز اين نيست

كه آنان حدس مى زنند (و دروغ مى بافند). (20)

يا پيش از اين كتابى به آنان داده ايم و آنان بدان تمسّك مى جويند؟! (21)

بلكه مى گويند:» در حقيقت ما نياكانمان را بر آيينى يافتيم، و مسلماً ما بدنبال آنان ره يافته ايم «. (22)

و همچنين پيش از تو در هيچ آبادى (پيامبر) هشدارگرى نفرستاديم، مگر اينكه سردمداران ثروتمندش گفتند:» در حقيقت ما نياكانمان را بر آيينى يافتيم، و مسلماً ما بدنبال آنان پيرويم. « (23)

(پيامبرشان) گفت:» و آيا اگر (بر فرض آيينى) راهنماتر از آنچه نياكانتان را بر آن يافته ايد، براى شما بياورم (باز هم از آنان پيروى مى كنيد)؟! «گفتند:» در حقيقت ما به آنچه بدان فرستاده شده ايد كافريم. « (24)

پس از آنان انتقام گرفتيم، و بنگر كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است! (25)

ترجمه قرآن، ص: 491

و (يادكن) هنگامى را كه ابراهيم به پدر (مادرش يا عموي) ش و قومش گفت:» در حقيقت من نسبت به آنچه (شما) مى پرستيد غير متعهدم. (26)

جز كسى كه مرا آفريده، و البته او بزودى [مرا] رهنمون شود. « (27)

و آن (توحيد) را در پس (از خود و فرزندان) ش سخنى ماندگار قرار داد؛ باشد كه آنان (به سوى خدا) باز گردند. (28)

بلكه اينان و پدرانشان را (از دنيا) برخوردار كردم، تا اينكه (قرآن) حق و فرستاده روشنگر به سراغشان آمد؛ (29)

و هنگامى كه (قرآن) حق به سراغشان آمد، گفتند:» اين سحرى است، و در واقع ما بدان كافريم. « (30)

و گفتند:» چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از دو آبادى (مكه و طائف) فرو فرستاده نشده است؟! « (31)

آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى كنند؟! ما وسايل زندگى آنان را در زندگى پست

(دنيا) بين آنان تقسيم كرديم و رتبه هاى برخى آنان را بر برخى [ديگر] برترى داديم، تا برخى آنان برخى [ديگر] را به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه جمع آورى مى كنند بهتر است. (32)

و اگر نبود كه مردم امت يگانه اى (در كفر) مى شدند، حتماً براى كسانى كه به (خداى) گسترده مهر كفر مى ورزند براى خانه هايشان سقف هايى از نقره و نردبان هايى كه بر آنها بالا مى روند، قرار مى داديم؛ (33)

و (نيز) براى خانه هايشان درها و تخت هايى كه بر آنها تكيه زنند و زر و زيور (قرار مى داديم). (34)

و همه اينها جز كالاى زندگى پست (دنيا) نيست، و نزد پروردگارت، آخرت براى پارسايان (خود نگهدار) است. (35)

و هر كس از ياد (خداى) گسترده مهر روى گردان شود، شيطانى بر او مى انگيزيم، و او برايش همنشين مى شود. (36)

ترجمه قرآن، ص: 492

و قطعاً آن (شيطان) ها آنان را از راه (خدا) باز مى دارند و مى پندارند كه آنان ره يافتگانند. (37)

تا هنگامى كه نزد ما آيد، گويد:» اى كاش بين من و بين تو دورى خاور و باختر بود، پس چه بد همنشينى بودى! «. (38)

و (به آنان مى گوييم: اين سخنان) امروز براى شما سودى ندارد، چون ستم كرديد، كه (در نتيجه) شما در عذاب شريكيد! (39)

و آيا تو (مى توانى سخن خود را) به گوش ناشنوايان برسانى، يا كور (دل) ان و كسى را كه در گمراهى آشكار است راهنمايى كنى؟! (40)

و اگر تو را (از ميان مردم) ببريم، پس مسلماً ما از آنان انتقام گيرنده ايم. (41)

يا (اگر زنده بمانى) آنچه (از عذاب) به آنان وعده داده ايم، به تو مى نمايانيم؛ پس مسلماً ما بر آنان توانا هستيم. (42)

پس به آنچه كه به

سوى تو وحى شده است تمسّك جوى، [چرا] كه تو بر راهى راست هستى. (43)

و قطعاً آن (قرآن) ياد آورى براى تو و قوم توست و در آينده بازپرسى خواهيد شد. (44)

و از كسانى از فرستادگان كه پيش از تو فرستاديم، پرسش كن، آيا غير از (خداى) گسترده مهر معبودانى قرار داديم كه پرستيده شوند. (45)

و يقيناً موسى را با نشانه هاى (معجزه آساى) مان به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم، و گفت:» در حقيقت من فرستاده پروردگار جهانيانم. « (46)

و هنگامى كه با نشانه هاى (معجزه آساى) ما به سراغ آنان آمد، بناگاه آنان بدان (معجزات) مى خنديدند! (47)

و هيچ نشانه (معجره آسا) به آنان نمى نمايانديم جز اينكه آن بزرگ تر از همانندش بود، و آنان را به عذاب گرفتار كرديم، تا شايد آنان (به سوى خدا) باز گردند. (48)

و گفتند:» اى ساحر! از پروردگارت به عهدى كه نزد تو دارد براى ما بخواه، كه مسلماً ما ره يافته ايم. « (49)

و هنگامى كه عذاب را از آنان برطرف ساختيم ناگهان آنان پيمان مى شكستند. (50)

ترجمه قرآن، ص: 493

و فرعون در (ميان) قومش ندا داد، گفت:» اى قوم [من آيا فرمانروايى (كشور) مصر براى من نيست، در حالى كه اين نهرها تحت (فرمان) من جارى است؟! پس آيا (حقايق را) نمى بينيد. (51)

آيا من بهتر از اين نيستم كه او پست است، و نزديك نيست كه (سخن را) روشن سازد؟! (52)

پس چرا بر او دستبندهايى از طلا افكنده نشده، يا با او فرشتگان دوشادوش نيامده اند؟! « (53)

(فرعون) قومش را سبك (سر) ساخت، پس او را اطاعت كردند؛ [چرا] كه آنان گروهى نافرمانبردار بودند. (54)

و هنگامى كه ما را خشمگين و

اندوهناك ساختند از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم. (55)

و آنان را پيشگامان (در عذاب) و نمونه اى (عبرت آميز) براى (ملت هاى) پسين قرار داديم. (56)

و هنگامى كه به پسر مريم مثل زده شد، ناگهان قوم تو از آن (مثل) مى خنديدند. (57)

و گفتند: آيا معبودان ما بهترند يا او؟! آن را جز (از راه) مجادله پردازى براى تو (مثل) نزدند؛ بلكه آنان گروهى كشمكش گرند. (58)

آن (عيسى) جز بنده اى كه به او نعمت داديم نيست، و او را نمونه اى براى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) قرار داديم. (59)

و اگر (بر فرض) بخواهيم، حتماً به جاى شما فرشتگانى قرار مى دهيم كه در زمين جانشين (شما) گردند. (60)

و قعطاً او نشانه اى براى ساعت (رستاخيز) است، پس هرگز در آن ترديد مَكنيد و [از من پيروى كنيد كه اين راهى راست است. (61)

و شيطان، شما را (از راه خدا) باز ندارد! [چرا] كه او دشمن آشكارى براى شماست. (62)

و هنگامى كه عيسى با دلايل روشن (معجزه آسا) آمد، گفت:» بيقين من براى شما فرزانگى آوردم و (آمده ام) تا برخى از آنچه در مورد آن اختلاف مى كنيد را براى شما بيان كنم؛ پس [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ و [مرا] اطاعت كنيد. (63)

ترجمه قرآن، ص: 494

در حقيقت فقط خدا پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را بپرستيد؛ كه اين راهى راست است. (64)

و [لى احزابى از ميان آن (مسيحي) ان اختلاف كردند؛ پس واى به حال كسانى كه ستم كردند از عذاب روز دردناك (رستاخيز)! (65)

آيا انتظارى غير از اين دارند كه ساعت (رستاخيز) ناگهان به سراغ آنان آيد؛ در حالى كه آنان (با درك

حسّى) متوجه نمى شوند! (66)

دوستان در آن روز برخى از آنان دشمن برخى [ديگر] اند، جز پارسايان (خود نگهدار). (67)

اى بندگان [من ! امروز هيچ ترسى بر شما نيست، و نه شما اندوهگين مى شويد. (68)

(همان) كسانى كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم شده بودند. (69)

(به آنان گفته مى شود:) داخل بهشت شويد در حالى كه شما و همسرانتان سرخوشيد! (70)

ظرف هايى از طلا و سبوهايى بر گردشان چرخانده مى شود؛ هر چه را خودشان بدان ميل كنند و چشم ها لذت ببرند، در آن (بهشت موجود) است؛ در حالى كه شما در آنجا ماندگاريد. (71)

و اين بهشت (همان) چيزى است كه آن را به سبب آنچه همواره انجام مى داديد، ارث داده شديد. (72)

در آنجا براى شما ميوه هاى فراوان است كه فقط از آنها مى خوريد. (73)

در واقع خلافكاران در عذاب جهنّم ماندگارند. (74)

(عذاب) از آنان كاسته نمى شود، و آنان در آنجا مأيوسند! (75)

و (ما) به آنان ستم نكرديم، و ليكن آنان (خود) ستمكار بودند. (76)

ترجمه قرآن، ص: 495

و ندا در دهند:» اى مالك (و مأمور دوزخ،) بايد پروردگارت (عمر) ما را پايان دهد! « (در پاسخ) گويد:» در حقيقت شما (در دوزخ) ماندگاريد. « (77)

بيقين حق را براى شما آورديم؛ و ليكن بيشتر شما از حق ناخشنوديد. (78)

بلكه (آنان) محكم كارى كردند، پس ما (نيز در مجازاتشان كارى) محكم مى كنيم. (79)

بلكه مى پندارند كه ما راز آنان و رازگويى شان را نمى شنويم؟! آرى، در حالى كه فرستادگان ما نزد آنان (اعمالشان را) مى نويسند. (80)

بگو:» اگر براى (خداى) گسترده مهر فرزندى بود، پس من (از) نخستين پرستندگان بودم. « (81)

پروردگار آسمان ها و زمين، پروردگار تخت (جهاندارى و تدبير هستى) منزّه است، از آنچه

(او را) وصف مى كنند! (82)

پس آنان را رها كن تا (در باطل) فرو روند و بازى كنند، تا اينكه روز (رستاخيز) شان را كه وعده داده مى شوند ملاقات كنند! (83)

و او كسى است كه در آسمان معبود است، و در زمين معبود است؛ و او فرزانه داناست. (84)

و خجسته (و پايدار) است كسى كه فرمانروايى آسمان ها و زمين و آنچه بين آن دو است، تنها از آنِ اوست؛ و علم به ساعت (قيامت) فقط نزد اوست؛ و تنها به سوى او باز گردانده مى شويد. (85)

و كسانى كه غير از او را مى خوانند (و مى پرستند) مالك شفاعت نيستند؛ مگر كسانى كه به حق گواهى دهند، در حالى كه آنان مى دانند. (86)

و اگر از آن (مشرك) ان بپرسى:» چه كسى آنان را آفريد؟ «قطعاً مى گويند:» خدا «پس چگونه (از حق) بازگردانده مى شوند؟! (87)

و گفتارش (اين بود) كه:» اى پروردگار [من ! براستى اينان گروهى هستند كه ايمان نمى آورند. « (88)

پس از آنان درگذر و بگو:» سلام «، و [لى در آينده خواهند دانست! (89)

ترجمه قرآن، ص: 496

44- سورة الدخان

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

حاميم. (1)

سوگند به كتاب (قرآن) روشنگر! (2)

كه ما آن را در شبى خجسته فرو فرستاديم؛ در واقع ما هشدار گريم. (3)

در آن (شب) هر چيز استوارى جدا كرده مى شود؛ (4)

در حالى كه فرمانى از نزد ماست؛ [چرا] كه ما فرستنده ايم. (5)

(اينها) بخاطر رحمتى از جانب پروردگار توست، كه در حقيقت تنها او شنوا [و] داناست. (6)

(همان) پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه بين آن دو است، اگر اهل يقين باشيد. (7)

هيچ معبودى جز او نيست؛ زنده مى كند و مى ميراند؛ پروردگار شما و پروردگار نياكان نخستين

شماست. (8)

بلكه آنان در شكّند (و) بازى مى كنند. (9)

پس نگهبان (و منتظر) روزى باش، كه آسمان دودى آشكار آورد، (10)

كه مردم را فرا مى گيرد؛ اين عذاب دردناكى است! (11)

(مى گويند:) [اى پروردگار ما! عذاب را از ما بر طرف كن كه ما مؤمنيم. (12)

از كجا براى آنان يادآورى باشد در حالى كه فرستاده اى روشنگر به سراغ آنان آمد، (13)

سپس از او روى برتافتند، و گفتند:» دانش آموخته اى ديوانه است. « (14)

در حقيقت ما، اندكى عذاب را (از شما) برطرف مى سازيم، حتماً شما (به كفر خود) باز مى گرديد. (15)

(ياد كن) روزى را كه با سخت گيرىِ بزرگى (بر آنان) سخت مى گيريم، كه ما انتقام گيرنده ايم. (16)

و بيقين پيش از آنان قوم فرعون را آزموديم در حالى كه فرستاده اى ارجمند به سراغشان آمد، (17)

(و گفت:) كه بندگان خدا را به من بازگردانيد، [چرا] كه من فرستاده اى درستكار براى شما هستم؛ (18)

و اينكه بر خدا برترى مجوييد كه من براى شما دليلى آشكار آوردم. (19)

و در حقيقت من به پروردگارم و پروردگار شما پناه برم (از اين) كه (مرا متهم و) سنگسار كنيد. (20)

و اگر به من ايمان نمى آوريد، پس (از من) كناره گيرى كنيد. (21)

ترجمه قرآن، ص: 497

و (موسى) پروردگارش را خواند: كه اينها گروهى خلافكارند. (22)

پس (به موسى گفتيم:) بندگان مرا شبانه حركت ده، [چرا] كه شما مورد پيگرد هستيد؛ (23)

و دريا را با راهى باز، گشوده (به حال خود) واگذار، [چرا] كه آنان لشكرى غرق شده اند. (24)

چه بسيار از بوستان ها و چشمه ساران كه به جاى گذاشتند، (25)

و زراعت ها و جايگاه ارجمند، (26)

و ناز و نعمتى كه در آن خوش بودند. (27)

اينگونه (فرعونيان را نابود كرديم)؛ و

آن (نعمت ها) را به گروهى ديگر ارث داديم. (28)

و آسمان و زمين بر آنان نگريست و مهلت داده نشدند. (29)

و بيقين بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را از عذاب خوار كننده از (دست) فرعون نجات داديم؛ (30)

كه او برترى جويى، از اسرافكاران بود. (31)

و بيقين آنان را براساس دانش، بر جهانيان (عصرشان) برگزيديم. (32)

و از نشانه هاى (معجزه آسا) كه آزمايشى آشكار در آن بود به آنان داديم. (33)

قطعاً آن (مشرك) ان مى گويند: (34)

» آن (فرجام) جز مرگ نخستين ما نيست و ما زنده نمى شويم؛ (35)

پس اگر راستگوييد، نياكان ما را باز آريد! « (36)

آيا آنان بهترند يا قوم» تُبّع « (پادشاه يمن) و كسانى كه پيش از آنان بودند؟! ايشان را هلاك كرديم، [چرا] كه آنان خلافكار بودند. (37)

و آسمان ها و زمين و آنچه را در ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم. (38)

آن دو را جز به حق نيافريديم؛ و ليكن بيشتر آنان نمى دانند. (39)

در حقيقت روز جدايى (رستاخيز) ميعادگاه همه آنان است؛ (40)

روزى كه هيچ دوستى از دوست (ش) چيزى (از عذاب) را دفع نمى كند و آنان يارى نمى شوند؛ (41)

مگر كسى كه خدا (او را) رحم كند؛ [چرا] كه فقط او شكست ناپذير [و] مهرورز است. (42)

ترجمه قرآن، ص: 498

مسلّماً درخت (نفرت انگيز) زقّوم، (43)

غذاى گنه پيشه است؛ (44)

همچون روغن، (يا فلز) گداخته در شكم ها مى جوشد؛ (45)

مانند جوشش آب سوزان! (46)

(گفته مى شود:) او را بگيريد و بكشيدش تا در ميان دوزخ بيفكنيد! (47)

سپس بر فراز سرش از عذاب آب سوزان بريزيد! (48)

(به كنايه به او گويند:) بچش كه تنها تو شكست ناپذير [و] ارجمندى! (49)

در واقع اين چيزى است كه همواره در آن ترديد مى كرديد. (50)

براستى كه پارسايان

(خود نگهدار) در جايگاه امنى هستند؛ (51)

در بوستان ها و چشمه ساران؛ (52)

(لباس هايى) از حرير نازك و ضخيم مى پوشند؛ در حالى كه روياروى همديگر (نشسته) اند. (53)

(حال بهشتيان) اينگونه است؛ و حوريانى فراخ چشم (و همسرانى سپيد چشم) را به ازدواج آنان در آورديم. (54)

در آنجا هر ميوه اى را (بخواهند) با امنيت فراخوانند. (55)

در آنجا جز مرگ نخستين، مرگ (ديگرى) نخواهند چشيد؛ و (خدا) آنان را از عذاب دوزخ حفظ مى كند؛ (56)

(اينها بخاطر) بخششى از جانب پروردگار توست، تنها اين كاميابى بزرگ است. (57)

و آن (قرآن) را فقط بر زبان تو آسان ساختيم، تا شايد آنان متذكر شوند. (58)

پس نگهبان (و منتظر) باش كه آنان (نيز) نگهبان (و منتظر) ند! (59)

ترجمه قرآن، ص: 499

45- سورة الجاثية

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

حاميم. (1)

فرو فرستادن كتاب (قرآن) از جانب خداى شكست ناپذير فرزانه است. (2)

قطعاً در آسمان ها و زمين نشانه هايى براى مؤمنان است. (3)

و در آفرينش شما و آنچه از جنبندگان پراكنده مى كند، نشانه هايى است براى گروهى كه يقين آورند. (4)

و [در]، پى در پى آمدن شب و روز، و آنچه از روزى ها كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را، پس از مردنش زنده نمود، و [در] دگرگونى بادها، نشانه هايى است براى گروهى كه خردورزى مى كنند. (5)

آن [ها] آيات خداست؛ كه آن را به حق بر تو مى خوانيم؛ پس به كدام سخن بعد از (سخن) خدا و آياتش ايمان مى آورند؟! (6)

واى بر هر دروغ زن گنه پيشه! (7)

كه آيات خدا را كه بر او خوانده مى شود، مى شنود، سپس متكبرانه پافشارى مى كند، گويا آن را نشنيده است؛ پس او را به عذاب دردناكى مژده ده! (8)

و هر گاه

از آيات ما چيزى را بداند، آنها را به ريشخند گيرد؛ آنان عذابى خوار كننده براى شان (آماده) است! (9)

فرا روى آنان جهنّم است؛ و دستاوردشان و آنچه را غير از خدا سرپرستان (خود) برگزيده اند، هيچ چيز (از عذاب الهى را) از آنان دفع نخواهد كرد؛ و براى شان عذابى بزرگ است! (10)

اين (قرآن) راهنماست؛ و كسانى كه آيات پروردگارشان را انكار كردند، برايشان عذاب دردناك اضطراب آور است! (11)

خدا كسى است كه دريا را براى شما رام ساخت تا كشتى ها به فرمانش در آن روان شوند، و تا از بخشش او بهره جوييد، و تا شما سپاسگزارى كنيد. (12)

و (منافع) آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، در حالى كه همگى از اوست، مسخر شما ساخت؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند. (13)

به كسانى كه ايمان آوردند بگو:» كسانى را كه اميد به روزهاى خدا (در رستاخيز) ندارند بيامرزيد، تا (خدا) گروهى را بخاطر آنچه همواره بدست مى آوردند جزا دهد «. (14)

هر كس (كار) شايسته اى به جا آورد، پس به سود خودش مى باشد، و هر كس (كار) بدى كند پس به زيان اوست؛ سپس فقط به سوى پروردگارتان بازگردانده مى شويد. (15)

ترجمه قرآن، ص: 500

و بيقين به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) كتاب (تورات) و حكم و نبوّت داديم، و از (خوراكى هاى) پاكيزه به آنان» روزى «داديم، و آنان را بر جهانيان برترى بخشيديم. (16)

و دلايل روشنى از امر (دين) به آنان داديم، و اختلاف نكردند مگر پس از آنكه علم براى آنان (حاصل) آمد، بخاطر ستم (و حسدى) كه در ميانشان بود. در حقيقت پروردگار تو روز رستاخيز، درباره

آنچه همواره در آن اختلاف مى كردند، ميان آنان داورى مى كند. (17)

سپس تو را بر شريعتى از امر (دين) قرار داديم؛ پس از آن پيروى كن، و از هوس هاى كسانى كه نمى دانند پيروى مكن. (18)

[چرا] كه آنان هيچ چيز از (عذاب) خدا را از تو دفع نمى كنند، و در واقع ستمكاران برخى آنان ياوران برخى (ديگر) اند و خدا ياور پارسايان (خود نگهدار) است. (19)

اين (قرآن) دليل هاى بينش آور براى مردم است؛ و رهنمود و رحمتى است براى گروهى كه يقين آورند. (20)

بلكه آيا كسانى كه (گناهان) بد را كسب كردند، پنداشتند كه آنان را همانند كسانى قرار مى دهيم كه ايمان آورده و (كارهاى) شايسته انجام داده اند، در حالى كه زندگى آنان و مرگشان يكسان است؟! چه بد داورى مى كنند! (21)

و خدا آسمان ها و زمين را به حق آفريد، و تا هر كس بخاطر آنچه كسب كرده، جزا داده شود، در حالى كه آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (22)

و آيا اطلاع يافتى از كسى كه هوسش را معبود خود گرفت؟! و خدا او را از روى دانش در گمراهى وانهاد، و بر گوش او و دلش مهر نهاده و بر چشمش پرده اى قرار داد؟! و چه كسى بعد از خدا او را راهنمايى مى كند؟! آيا (غافليد) و متذكّر نمى شويد؟! (23)

ترجمه قرآن، ص: 501

و گفتند:» اين جز زندگى پست (دنياى) ما نيست، مى ميريم و زنده مى شويم، و جز روزگار، ما را هلاك نمى كند «. و براى آنان هيچ علمى بدان (سخن) نيست، جز اين نيست كه آنان گمان مى برند. (24)

و هنگامى كه آيات ما، در حالى كه روشن است، بر آنان خوانده مى شود دليل آنان جز اين

نباشد كه گويند:» نياكان ما را (زنده كنيد و) بياوريد اگر راستگوييد! « (25)

بگو:» خدا شما را زنده مى كند، سپس شما را مى ميراند، آنگاه در روز رستاخيز كه هيچ ترديدى در آن نيست شما را گردآورى مى كند؛ و ليكن بيشتر مردم نمى دانند. « (26)

و فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط از آن خداست؛ و روزى كه ساعت (قيامت) بر پا مى شود در آن روز باطل گرايان زيان مى كنند. (27)

و هر امّتى را به زانو نشسته مى بينى، هر امتى به سوى نامه (اعمال) ش فراخوانده مى شود؛ (و به آنها گفته مى شود:) امروز آنچه را همواره انجام مى داديد جزا داده مى شويد. (28)

اين كتاب ماست در حالى كه عليه شما به حق سخن مى گويد، در حقيقت ما آنچه را همواره انجام مى داديد پيوسته رونوشت بر مى داشتيم. (29)

و امّا كسانى كه ايمان آوردند و (كارهاى) شايسته انجام دادند، پس پروردگارشان آنان را در رحمتش وارد مى كند؛ تنها اين كاميابى آشكار است. (30)

و امّا كسانى كه كفر ورزيدند، پس (به آنان گفته مى شود:) آيا آيات من پيوسته بر شما خوانده نمى شد، و [لى تكبّر ورزيديد، و گروهى خلافكار شديد؟! (31)

و هنگامى كه گفته مى شد:» بيقين وعده خدا حق است و ساعت (قيامت) هيچ ترديدى در آن نيست. «مى گفتيد:» نمى دانيم ساعت (قيامت) چيست؟ (ما) جز گمانى، گمان نمى بريم، و ما يقين نداريم. « (32)

ترجمه قرآن، ص: 502

و بدى هاى آنچه انجام دادند برايشان آشكار شود، و آنچه كه همواره آن را ريشخند مى كردند آنان را فروگيرد. (33)

و گفته شود:» امروز شما را به فراموشى سپرديم همانطورى كه ملاقات اين روزتان را فراموش كرديد؛ و مقصد شما آتش است و هيچ ياورى براى

شما نيست! (34)

اين (عذاب) بخاطر آن است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد، و زندگى پست (دنيا) شما را فريب داد. «و امروز از آن (دوزخ) بيرون آورده نمى شوند و از آنان تقاضاى عذرخواهى نمى شود (تا مورد رضايت قرار گيرند). (35)

و ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار آسمان ها و پروردگار زمين است، (همان) پروردگار جهانيان. (36)

و بزرگى (و رياست) در آسمان ها و زمين، فقط از آن خداست؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (37)

46- سورة الأحقاف

ترجمه قرآن 525

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

حاميم. (1)

فرو فرستادن كتاب (قرآن) از جانب خداى شكست ناپذير فرزانه است. (2)

آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز به حق و (تا) سرآمد معيّن نيافريديم، و كسانى كه كفر ورزيدند از آنچه هشدار داده شدند روى گردانند. (3)

بگو:» به من بنمايانيد، آيا به نظر شما آنچه را غير از خدا مى خوانيد (و مى پرستيد) چه چيزى از زمين را آفريده اند، بلكه آيا آنان شركتى در (آفرينش) آسمان ها داشته اند؟! اگر راستگوييد، براى من كتابى (الهى) پيش از اين (قرآن) يا اثر علمى (از گذشتگان) بياوريد. « (4)

و كيست گمراه تر از كسى كه غير از خدا، كسى را مى خواند كه تا روز رستاخيز (دعاى) او را نمى پذيرد، و آنها از خواندن (و پرستش) ايشان غافلند. (5)

ترجمه قرآن، ص: 503

و هنگامى كه مردم گردآورى شوند، (معبودان)، دشمنان آن (مشرك) ان مى شوند؛ و منكر پرستش آنان مى گردند. (6)

و هنگامى كه آيات ما در حالى كه روشن است بر آنان خوانده مى شود، كسانى كه كفر ورزيدند، درباره حق، هنگامى كه به سراغشان آمد، مى گويند:» اين (قرآن) سحرى آشكار است. « (7)

آيا (مشركان) مى گويند:»

(او) به دروغ آن را (به خدا) نسبت داده است؟! «بگو:» اگر من آن را به دروغ نسبت دهم پس (مجازات خواهم شد و) از طرف خدا براى (دفاع از) من، هيچ چيزى را مالك نيستيد. او به آنچه در آن وارد مى شويد داناتر است؛ گواهى او بين من و بين شما كافى است؛ و او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (8)

بگو:» (من) نو آمدى از فرستادگان (خدا) نيستم؛ و نمى دانم كه با من و با شما چه خواهد شد، جز آنچه به سوى من وحى مى شود پيروى نمى كنم؛ من جز هشدارگرى روشنگر نيستم. « (9)

بگو:» آيا به نظر شما اگر (قرآن) از نزد خدا باشد و بدان كفر ورزيد، و شاهدى از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) بر مثل آن گواهى دهد، و ايمان آورد و (شما) تكبّر ورزيد (آيا ستمگر نيستيد؟!) در حقيقت خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند. « (10)

و كسانى كه كفر ورزيدند درباره كسانى كه ايمان آوردند، گفتند:» اگر (بر فرض ايمان)، خوب بود (آنان) به سوى آن بر ما پيشى نمى گرفتند. «و چون بدان (قرآن) رهنمون نشدند، پس بزودى مى گويند:» اين دروغ بزرگ ديرينه اى است. « (11)

و كتاب موسى در حالى كه پيشوا و رحمتى بود، پيش از آن (قرآن فرود آمده) است، و اين كتابى است به زبان عربى، كه مؤيّد (تورات) است، تا كسانى را كه ستم كردند هشدار دهد و مژده اى براى نيكوكاران باشد. (12)

در واقع كسانى كه گفتند:» پرودگار ما خداست. «سپس پايدارى كردند، پس هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مى شوند. (13)

آنان اهل بهشتند در حالى كه در آنجا ماندگارند، به پاداش

آنچه همواره انجام مى دادند. (14)

ترجمه قرآن، ص: 504

و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند؛ مادرش با ناگوارى او را باردارى كرد و با ناگوارى او را بزاد، و باردارى او و از شير باز گرفتنش سى ماه است؛ تا اينكه به حدّ رشدش برسد و به چهل سالگى رسد، گويد:» پروردگارا! به من الهام كن، كه نعمتت را كه بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتى، سپاسگزارى كنم، و اينكه [كار] شايسته اى، كه آن را مى پسندى، انجام دهم؛ و براى من در نسلم شايستگى پديد آور؛ در واقع من به سوى تو بازگشتم و در حقيقت من از تسليم شدگان هستم. « (15)

آنان كسانى هستند كه بهترين اعمالشان را از آنان مى پذيريم و از بدى هايشان در اهل بهشت مى گذريم؛ (اين) وعده راستى است كه همواره (بدان) وعده داده مى شدند. (16)

و كسى كه به پدر و مادرش گفت:» اف (كوچك ترين سخن اهانت آميز) بر شما باد، آيا به من وعده مى دهيد كه (من از قبر) بيرون آورده مى شوم؟! در حالى كه گروه ها (و نسل ها) يى پيش از من در گذشتند (و كسى زنده نشد.) «و آن دو از خدا يارى خواهند (و گويند:) واى بر تو! ايمان بياور كه وعده خدا حق است. و [لى آن فرزند] گويد:» اين جز افسانه هاى پيشينيان نيست. « (17)

آنان كسانى هستند كه گفتار (وعده عذاب) بر آنان تحقق يافت، در امت هايى از جن و انسان كه پيش از آنان در گذشتند؛ [چرا] كه آنان زيانكار بودند. (18)

و براى هر يك (از اين گروه ها) رتبه هايى است كه (ناشى مى شود) از آنچه انجام دادند، و

تا (خدا) كارهايشان را بطور كامل به آنان بدهد؛ در حالى كه آنان مورد ستم واقع نمى شوند. (19)

و روزى كه كسانى كه كفر ورزيدند بر آتش عرضه شوند (به آنان گفته شود: لذت چيزهاى) پاكيزه تان را در زندگى پست (دنياي) تان برديد و از آنها بهره مند شديد؛ پس امروز به (سزاى) آنچه همواره در زمين به ناحق تكبّر مى ورزيديد و به (سزاى) آنچه پيوسته نافرمانى مى كرديد، به عذابى خواركننده مجازات خواهيد شد! (20)

ترجمه قرآن، ص: 505

و برادر (قوم) عاد (هود) را ياد كن هنگامى كه قومش را در ريگستان (احقاف) هشدار داد، در حالى كه هشدار گرانى (از پيامبران) پيش از او و پس از وى در گذشتند؛ (و گفت:) كه جز خدا را نپرستيد، [چرا] كه من از عذاب روزى بزرگ بر شما مى ترسم. (21)

(قوم عاد) گفتند:» آيا نزد ما آمدى تا ما را از معبودانمان بازگردانى؟! پس اگر از راستگويانى، آنچه را (از عذاب) به ما وعده مى دهى براى ما بياور! « (22)

(هود) گفت:» علم (به زمان عذاب) فقط نزد خداست، و آنچه را كه بدان فرستاده شده ام به شما ابلاغ مى كنم، و ليكن من شما را گروهى مى بينم كه نادانى مى كنيد. « (23)

و هنگامى آن (عذاب) را ديدند در حالى كه ابرى روى آورنده به دره هايشان بود، گفتند:» اين ابرى است كه بر ما مى بارد! «بلكه آن چيزى است كه بدان شتاب مى ورزيديد، (همان) بادى كه در آن عذابى دردناك است! (24)

كه همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مى كوبيد، پس صبح كردند در حالى كه جز خانه هايشان ديده نمى شد؛ اينگونه گروه خلافكاران را كيفر مى دهيم. (25)

و بيقين به آنان در

مورد چيزى امكانات داديم كه به شما در آن (مورد) امكانات نداديم، و براى آنان گوش و چشمان و دل هاى [سوزان قرار داديم و [لى گوش آنان و چشمانشان و دل هاى (سوزان) آنان چيزى (از عذاب) را از آنان دفع نكرد، چون همواره نشانه هاى (اعجاز آميز) خدا را انكار مى كردند و آنچه را همواره آن را به ريشخند مى گرفتند آنان را فرو گرفت. (26)

و بيقين آنچه از آبادى ها در اطراف شما بودند نابود كرديم، و نشانه هاى (خود) را به گونه هاى مختلف بيان كرديم، تا شايد آنان باز گردند. (27)

و چرا كسانى كه معبودانى غير از خدا را (براى) نزديكى (به او) برگزيدند آنان را يارى نكردند؟! بلكه از (نظر) آنان گم شدند! و آن (نتيجه) دروغ بزرگشان و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مى بستند، بود. (28)

ترجمه قرآن، ص: 506

و (ياد كن) هنگامى را كه نفراتى از جن را به سوى تو باز گردانديم در حالى كه قرآن را مى شنيدند، و هنگامى كه نزدش حاضر شدند گفتند:» [هنگام شنيدن ساكت باشيد. «و هنگامى كه (خواندن قرآن) پايان گرفت، به سوى قومشان بازگشتند در حالى كه هشدار دهنده بودند. (29)

گفتند:» اى قوم ما! در حقيقت ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى فرو فرستاده شده است، در حالى كه مؤيّد (كتاب هاى) پيشين است (و) به سوى حق و به سوى راهى راست، راهنمايى مى كند. (30)

اى قوم ما! فرا خواننده خدا را پاسخ دهيد و به او ايمان آوريد تا برخى از پيامدهاى (گناهان) تان را براى شما بيامرزد، و شما را از عذابى دردناك پناه دهد. (31)

و هر كس فراخواننده خدا را

پاسخ ندهد، پس عاجز كننده (خدا) در زمين نيست، و غير از او هيچ دوستان (و ياورانى) برايش نيست، آنان در گمراهى آشكارند. (32)

و آيا اطلاع نيافته اند كه خدايى كه آسمان ها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها درمانده نشده است، بر زنده كردن مردگان تواناست؟! آرى، [چرا] كه او بر هر چيزى تواناست. (33)

و روزى كه كسانى كه كفر ورزيدند بر آتش عرضه مى شوند (و به آنها گفته مى شود:) آيا اين حق نيست؟! مى گويند:» آرى، سوگند به پروردگار ما (كه حق است!) «گويد:» پس بخاطر اينكه همواره كفر مى ورزيديد عذاب را بچشيد! « (34)

پس شكيبا باش همانگونه كه (پيامبران) اولو العزم (صاحبان تصميم استوار) از فرستادگان شكيبايى كردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مورز، (زيرا) روزى كه آنچه را وعده داده شده اند مى بينند، كه گويى جز ساعتى از روز، (در دنيا) درنگ نكرده اند؛ (اين) رساندن [پيام است و آيا جز گروه نافرمانبردار هلاك مى شوند؟! (35)

ترجمه قرآن، ص: 507

47- سورة محمد

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، (خدا) اعمالشان را گم كرده است. (1)

و كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند و به آنچه بر محمد صلى الله عليه و آله فرو فرستاده شده ايمان آوردند، در حالى كه آن حقّى از جانب پروردگارشان بود، (خدا) بدى هايشان را از آنان زدود و حالشان را اصلاح كرد. (2)

اين بخاطر آن است كه كسانى كه كفر ورزيدند از باطل پيروى كردند، و اينكه كسانى كه ايمان آوردند از حقّى كه از جانب پروردگارشان بود پيروى كردند؛ اينگونه خدا براى مردم مثل هايشان را مى زند.

(3)

و هنگامى كه با كسانى كه كفر ورزيدند روبرو شديد، پس گردن ها (يشان) را بزنيد، تا هنگامى كه كاملًا بر آنان مسلّط شويد پس (اسيران را) محكم به بند كشيد؛ پس يا بعد (از آن) منّت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا (در برابر آزادى آنان) تاوان بگيريد، تا اينكه جنگ بارهاى سنگينش را (بر زمين) نهد، اين (فرمان خداست). و اگر (بر فرض) خدا مى خواست حتماً از آنان انتقام مى گرفت، و ليكن (مى خواهد) تا برخى از شما را با برخى [ديگر] بيازمايد. و كسانى كه در راه خدا كشته شدند، پس (خدا) اعمالشان را گم نمى كند؛ (4)

بزودى آنان را راهنمايى مى كند و حالشان را اصلاح مى كند؛ (5)

و آنان را وارد بهشت مى كند، در حالى كه آن را به آنان شناسانده بود. (6)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر (دين) خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى كند؛ و گام هايتان را استوار مى دارد. (7)

و كسانى كه كفر ورزيدند، نگونسارى [و مرگ بر آنان باد! و اعمالشان گم باد. (8)

اين بخاطر آن است كه آنان از آنچه خدا فرو فرستاده ناخشنود بودند، پس خدا اعمالشان را تباه كرد. (9)

و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند، خدا آنان را در هم كوبيد؛ و براى كافران همانند آن است! (10)

اين بخاطر آن است كه خدا سرپرست كسانى است كه ايمان آوردند؛ و (بخاطر) اينكه كافران هيچ سرپرستى براى آنان نيست. (11)

ترجمه قرآن، ص: 508

در حقيقت خدا كسانى را كه ايمان آوردند و (كارهاى) شايسته انجام دادند، در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كند كه نهرها از زير [درختان ش روان

است؛ و كسانى كه كفر ورزيدند (از دنيا) بهره مى گيرند و مى خورند، همانطور كه دام ها مى خورند، و آتش جايگاهى براى آنان است. (12)

و چه بسيار [مردم آبادى كه هلاكشان كرديم كه آن (ها) از [مردم آبادى ات (مكه) كه تو را (از آنجا) بيرون كردند، نيرومندتر بودند، و هيچ ياورى براى آنان نبود. (13)

و آيا كسى كه از طرف پروردگارش بر دليلى روشن باشد همانند كسى است كه بدى كردارش براى او آراسته شده است و از هوس هايشان پيروى كردند؟! (14)

مثال بهشتى كه پارسايان [خود نگهدار، بدان وعده داده شده اند (همانند بوستانى است كه) در آن نهرهايى از آب تغييرناپذير، و نهرهايى از شيرى كه مزه اش تغيير نكرده، و نهرهايى از شرابى كه براى نوشندگان لذت بخش، و نهرهايى از عسل ناب است، و براى آنها در آن (بوستان) از همه محصولات (گونه اى) است؛ و (نيز) آمرزشى از سوى پروردگارشان است! (آيا اينها) همانند كسانى هستند كه در آتش ماندگارند، و از آب سوزان نوشانده مى شوند، و روده هايشان را پاره پاره مى كند؟! (15)

و برخى از آنان، كسانى هستند به (سخنان) تو گوش فرا مى دهند، تا هنگامى از نزد تو خارج مى شوند، به كسانى كه دانش داده شدند، مى گويند:» هم اكنون چه مى گفت؟! «آنان كسانى هستند كه خدا بر دل هايشان مُهر نهاده و از هوس هايشان پيروى كردند. (16)

و كسانى كه ره يافته اند (خدا) بر هدايت آنان افزود، و (توفيق) پارسايى شان را به آنان داد. (17)

و آيا انتظارى جز (آمدن) ساعت (رستاخيز) دارند كه ناگهان به سراغشان مى آيد، پس بيقين نشانه هاى آن آمده است؛ هنگامى كه (قيامت) به سراغ آنان آيد پس كجا يادآورى شان

براى آنان (سود) دارد؟ (18)

پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست؛ و براى پيامد (كارهاى) خود و براى مردان مؤمن و زنان مؤمن آمرزش طلب؛ و خدا رفت و آمد و جايگاه شما را مى داند. (19)

ترجمه قرآن، ص: 509

و كسانى كه ايمان آورده اند مى گويند:» چرا سوره اى فرو فرستاده نشد؟! «و هنگامى كه سوره اى محكم فرو فرستاده شود و در آن از جنگ ياد شود، كسانى را كه در دل هايشان (نوعى) بيمارى است مى بينى كه همچون نگاه كسى كه مرگ او را فرا گرفته باشد به سوى تو مى نگرند؛ پس (مرگ) براى آنان سزاوارتر است! (20)

(ولى دستور ما) اطاعت و گفتارى پسنديده است، و هنگامى كه تصميم كار (جهاد) گرفته شد، پس اگر (بر فرض) با خدا راست مى گفتند حتما براى آنان بهتر بود. (21)

و اگر (از دستور خدا) روى برتابيد آيا اميد داريد كه در زمين فساد كنيد، و پيوند خويشاوندانتان را بگسليد؟! (22)

آنها كسانى هستند كه خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته است، و آنان را ناشنوا گردانده و چشمانشان را نابينا كرده است. (23)

و آيا در قرآن تدبّر نمى كنند يا بر دل هاى (آنان) قفل هاى (مخصوص) آن نهاده شده است؟! (24)

در حقيقت كسانى كه بعد از روشن شدن هدايت براى آنان، با عقبگردشان بازگشتند، شيطان (اعمال زشت را) براى آنان آراست، و آنان را به آرزوهاى دراز انداخت. (25)

اين بخاطر آن است كه آنان به كسانى كه آنچه را خدا فروفرستاده ناخوش داشتند، گفتند:» بزودى در برخى از كارها از شما اطاعت مى كنيم. «در حالى كه خدا رازگويى آنان را مى داند. (26)

(حال آنان) چگونه است هنگامى كه فرشتگان (جان هاى) آنان را

بطور كامل مى گيرند، در حالى كه بر صورت هايشان و پشت هايشان مى زنند؟! (27)

اين بخاطر آن است كه آنان از آنچه خدا را به خشم آورد، پيروى كردند. و خشنودى او را ناخوش داشتند؛ پس (خدا) اعمالشان را تباه كرد. (28)

بلكه كسانى كه در دل هايشان [نوعى بيمارى است پنداشتند كه خدا كينه هايشان را (آشكارا) بيرون نمى آورد؟! (29)

ترجمه قرآن، ص: 510

و اگر (بر فرض) مى خواستيم حتماً آنان را به تو مى نمايانديم، پس آنان را با چهره شان مى شناختى، و قطعاً آنان را از كنايه سخن (شان) مى شناسى؛ و خدا اعمال شما را مى داند. (30)

و قطعاً شما را آزمايش مى كنيم تا اينكه از ميان شما مجاهدان و شكيبايان را معلوم داريم، و خبرهايتان را بيازماييم. (31)

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از روشن شدن هدايت براى آنان با فرستاده (خدا) مخالفت ورزيدند، به خدا هيچ چيزى زيان نمى رسانند؛ و بزودى اعمالشان را تباه مى كند. (32)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا اطاعت كنيد و از فرستاده (اش، نيز) اطاعت كنيد، و اعمالتان را باطل نسازيد. (33)

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند سپس در حالى كه آنان كافر بودند مردند، پس خدا آنان را نمى آمرزد. (34)

پس سستى نكنيد و به سوى صلح فراخوانيد در حالى كه شما برتريد، و خدا با شماست و از اعمال شما نمى كاهد. (35)

زندگى پست (دنيا) فقط بازى و سرگرمى است؛ و اگر ايمان آوريد و خود نگهدارى كنيد، پاداشتان را به شما مى دهد و اموال شما را از شما نمى خواهد. (36)

اگر از شما آن (اموال) را بخواهد و به

شما اصرار كند، بُخل مى ورزيد؛ و كينه هايتان را (آشكارا) بيرون مى آورد. (37)

آگاه باشيد، شما (هم) آنيد كه فراخوانده مى شويد تا در راه خدا (اموالتان را) مصرف كنيد، پس برخى از شما كسى است كه بخل مى ورزد و هر كس بخل ورزد، پس فقط نسبت به خودش بخل كرده است؛ و خدا توانگر است و شما نيازمنديد؛ و اگر روى برتابيد گروهى غير از شما را جايگزين (شما) مى كند، سپس (آنان) همانند شما نخواهند بود. (38)

ترجمه قرآن، ص: 511

48- سورة الفتح

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

در حقيقت ما با پيروزى آشكارى تو را پيروز كرديم؛ (1)

تا خدا آنچه از پيامد (كار) تو مقدم شده و آنچه مؤخّر شده را برايت بيامرزد، و نعمتش را برتو تمام كند و تو را به راهى راست رهنمون شود؛ (2)

و خدا با پيروزى شكست ناپذيرى تورا يارى كند. (3)

او كسى است كه آرامش را در دل هاى مؤمنان فروفرستاد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند؛ و لشكريان آسمان ها و زمين فقط از آنِ خداست، و خدا دانايى فرزانه است. (4)

تا مردان مؤمن و زنان مؤمن را در بوستان هاى (بهشتى) وارد كند كه نهرها از زير [درختان ش روان است در حالى كه در آن ماندگارند و بدى هايشان را از آنان مى زدايد؛ و آن نزد خدا كاميابى بزرگى است. (5)

و مردان منافق و زنان منافق و مردان مشرك و زنان مشرك كه با گمان بدى به خدا گمان برند را (خدا) عذاب مى كند، كه حادثه بد فقط بر (خود) آنان است، و خدا برآنان خشم گرفته و آنان را از رحمتش دور كرده، و جهنّم را براى آنان آماده ساخته است، و

[اين بد فرجامى است! (6)

لشكريان آسمان ها و زمين فقط از آنِ خداست؛ و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (7)

در حقيقت ما تو را گواه و مژده آور و هشدار گر فرستاديم، (8)

تابه خدا و فرستاده اش ايمان آوريد، و اورا گرامى داريد (و دشمنانش را از او باز داريد)، و بزرگش شماريد، و صبحگاهان و عصرگاهان (و شب هنگام) او را تسبيح گوييد. (9)

ترجمه قرآن، ص: 512

در حقيقت كسانى كه با تو بيعت مى كنند فقط با خدا بيعت مى كنند، كه دست (قدرت) خدا برفراز دستان آنان است؛ و هر كس پيمان شكنى كند پس فقط بر زيان خودش پيمان مى شكند؛ و هر كه بدانچه بر آن با خدا پيمان بسته است وفاكند، پس بزودى پاداشى بزرگ به او خواهد داد. (10)

بزودى واپس ماندگان از عرب هاى (صحرانشين) به تو مى گويند:» اموال ما و خانواده هايمان، ما را (به خود) مشغول داشت، پس براى ما طلب آمرزش كن! «با زبان هايشان چيزى را مى گويند كه در دل هايشان نيست بگو:» اگر (خدا) زيانى براى شما بخواهد، يا سودى براى شما بخواهد، پس چه كسى از طرف خدا براى شما صاحب اختيار چيزى است؟ (تا مانع او شود!) بلكه خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (11)

بلكه يقين كرديد كه فرستاده (خدا) و مؤمنان به سوى خانواده هايشان هرگز بازنخواهند گشت؛ و اين در دل هاى شما آراسته شده بود و باگمان بدى گمان برديد، و گروهى هلاك شده بوديد. « (12)

و هر كس كه به خدا و فرستاده اش ايمان نياورد پس (سرنوشتش دوزخ است، چرا) كه ما براى كافران شعله فروزان (آتش) آماده كرده ايم! (13)

و فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط از آنِ خداست؛

هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) مى آمرزد؛ و هر كس را بخواهد (و مستحق باشد) عذاب مى كند؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (14)

هنگامى كه باشتاب به سوى غنيمت ها به راه مى افتيد تا آنها را بگيريد، واپس ماندگان بزودى مى گويند:» ما را واگذاريد تا بدنبال شما بياييم. «در حالى كه مى خواهند كلام خدا را تغيير دهند؛ بگو:» بدنبال ما نياييد، اينگونه خدا پيش از (اين) گفت. «پس بزودى مى گويند:» بلكه به ما حسد مى ورزيد. «بلكه (آنان) هرگز جز اندكى بطور عميق نمى فهميدند. (15)

ترجمه قرآن، ص: 513

به واپس ماندگان از عرب هاى (صحرانشين) بگو:» بزودى به سوى گروهى سخت نيرومند (و جنگ آور) فراخوانده مى شويد كه با آنان بجنگيد يا اسلام آورند؛ و اگر اطاعت كنيد، خدا پاداش نيكى به شما مى دهد؛ و اگر روى برتابيد همان گونه كه پيش از (اين) روى برتافتيد، شما را با عذاب دردناكى عذاب مى كند! « (16)

هيچ تنگى (و تكليفى) بر نابينا نيست و (نيز) هيچ تنگى (و تكليفى) بر لنگ نيست، و (نيز) بر بيمار هيچ تنگى (و تكليفى) نيست؛ و هر كس از خدا و فرستاده اش اطاعت كند او را در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كند كه از زير [درختان ش نهرها روان است؛ و هر كس روى برتابد باعذاب دردناكى او را عذاب مى كند! (17)

بيقين خدا از مؤمنان خشنود شد هنگامى كه زير درخت با تو بيعت كردند و (خدا) آنچه را در دل هايشان بود دانست؛ پس آرامش را بر دل هايشان فروفرستاد، و پيروزى نزديكى به آنان پاداش داد؛ (18)

و (نيز) غنيمت هاى فراوانى كه آنها را مى گيرند، و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است. (19)

خدا غنيمت هاى فراوانى

به شما وعده داده بود كه آنها را مى گيريد، پس اين (غنائم) را به شما شتابان داد و دستان (تجاوزگر) مردم را از شما كوتاه كرد، و تا نشانه اى براى مؤمنان باشد، و شما را به راهى راست رهنمون شود. (20)

و (نيز غنائم) ديگرى كه شما توانايى (بدست آوردن) آنها را نداريد، كه بيقين خدا بر آنها احاطه دارد؛ و خدا بر همه چيز تواناست. (21)

و اگر (بر فرض) كسانى كه كفر ورزيدند با شما مى جنگيدند، حتماً با عقبگرد روى بر مى تافتند (و شكست مى خوردند)؛ سپس هيچ سرپرست و ياورى نمى يافتند (22)

(اين) روش خداست كه پيش از (اين) گذشت، و هيچ تغييرى براى روش (و قانون) خدا نخواهى يافت. (23)

ترجمه قرآن، ص: 514

و او كسى است كه دستان (تجاوزگر) آنان را از شما و دستان شما را از آنان در دل مكه كوتاه كرد، بعد از آنكه شما را بر آنان پيروز ساخت؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست. (24)

آنان كسانى هستند كه كفر ورزيدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند، و (نيز) قربانى بازداشت شده را از رسيدن به قربانگاهش (منع كردند). و اگر نبودند مردان مؤمن و زنان مؤمنى كه آنان را نمى شناختيد، كه پايمالشان مى كرديد، پس از آنان عيبى بدون هيچ دانشى به شما مى رسيد، (خدا هرگز مانع اين جنگ نمى شد؛ ليكن شما را از حمله بازداشت) تا خدا هر كس را (شايسته ببيند و) بخواهد در رحمتش وارد كند؛ اگر (بر فرض مؤمنان و كافران از هم) جدا مى شدند، حتماً كسانى از آنان را كه كفر ورزيدند با عذاب دردناكى عذاب مى كرديم! (25)

(ياد كن) هنگامى را كه كسانى كه

كفر ورزيدند، در دل هايشان تعصّب خشم آلود (كه همان) تعصّب خشم آلود (دوران) جاهليت بود، قرار دادند؛ پس خدا آرامش خود را بر فرستاده اش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به گفتار (و برنامه) پارسايى (و خود نگهدارى) ملزم ساخت، و (آنان) سزاوارتر بدان و اهل آن بودند؛ و خدا به هر چيزى داناست. (26)

بيقين خدا به فرستاده اش درخواب بحق راست گفت كه اگر خدا بخواهد قطعاً با امنيت وارد مسجد الحرام مى شويد در حالى كه سرهايتان را تراشيده و (يا) كوتاه كرده ايد (و از كسى) نمى ترسيد؛ و (خدا) مى دانست آنچه كه نمى دانستيد؛ و جز اين، پيروزى نزديكى (براى شما) قرارداده است. (27)

او كسى است كه فرستاده اش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه دين [ها] پيروز گرداند؛ و گواهى خدا كافى است. (28)

ترجمه قرآن، ص: 515

محمد صلى الله عليه و آله فرستاده خداست؛ و كسانى كه با او هستند بر كافران سخت گير (و) در ميان خود مهرورزند؛ آنان را ركوع كنان [و] سجده كنان مى بينى، در حالى كه بخشش و خشنودى اى از خدا مى جويند؛ نشانه آنان در چهره هايشان از اثر سجده [نمايان است؛ اين مثال آنان در تورات است و مثال آنان در انجيل است، همانند زراعتى كه جوانه اش را بيرون آورده، پس آن را تقويت كرده و محكم گرداند، پس بر ساقه هاى خود راست قرارگيرد، در حالى كه كشاورزان را شگفت زده كند؛ تا كافران را بخاطر آنان به خشم آورد! خدا به كسانى از آنان كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگى را وعده داده است. (29)

49- سورة الحجرات

به

نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! فرا پيش خدا و فرستاده اش (چيزى را) مقدم نداريد، (و بر آنان پيشى مگيريد.) و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد؛ كه خدا شنواى داناست. (1)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! صداهايتان را فراتر از صداى پيامبر بلند مَكنيد، و در سخن گفتن بر او بانگ نزنيد، همچون بانگ زدن برخى از شما بر برخى [ديگر]؛ مبادا اعمال شما تباه شود در حالى كه شما (با درك حسّى) متوجه نمى شويد. (2)

در حقيقت كسانى كه صداهايشان را نزد فرستاده خدا فرو مى كشند، آنان كسانى هستند كه خدا دل هايشان را براى پارسايى (و خود نگهدارى آزموده و) خالص نموده است؛ [و] براى آنان آمرزش و پاداش بزرگى است. (3)

درواقع كسانى كه تو را از پشت اتاق ها فرامى خوانند، اكثر آنان خردورزى نمى كنند. (4)

ترجمه قرآن، ص: 516

و اگر (بر فرض) آنان شكيبايى مى كردند تا به سوى آنان در آيى، حتماً براى آنان بهتر بود؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (5)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر نافرمانبردارى، براى شما خبر بزرگى آورد، پس (در باره آن) تحقيق كنيد، (مبادا) نادانسته با گروهى برخورد كنيد، و از آنچه انجام داده ايد، پشيمان گرديد. (6)

و بدانيد كه فرستاده خدا در ميان شماست؛ اگر (بر فرض) در بسيارى از كارها از شما اطاعت كند، حتماً به زحمت مى افتيد؛ و ليكن خدا ايمان را براى شما دوست داشتنى گردانيد، و آن را در دل هايتان بياراست، و كفر و نافرمانى و گناه را براى شما ناخوشايند ساخت؛ تنها آنان (كه اينگونه اند) هدايت يافتگانند. (7)

(و اين بخاطر) بخششى و نعمتى از خداست؛ و خدا داناى

فرزانه است. (8)

و اگر دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ (و نزاع) پرداختند، پس ميان آن دو صلح برقرار كنيد؛ و اگر يكى از آن دو بر ديگرى ستم (و تجاوز) كند، پس با آنكه ستم مى كند، بجنگيد، تا به فرمان خدا باز گردد؛ و اگر بازگشت، پس در ميان آن دو عادلانه صلح برقرار سازيد، و دادگرى كنيد؛ [چرا] كه خدا دادگران را دوست مى دارد. (9)

مؤمنان فقط برادران يكديگرند؛ پس ميان دو برادرتان (هنگامى كه اختلاف كردند) صلح برقرار كنيد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. (10)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! گروهى [از مردان ، گروهى [ديگر] را ريشخند نكنند، شايد [آنان از اينها بهتر باشند؛ و زنانى، زنان [ديگر] را (ريشخند نكنند)، شايد [آنان از اينها بهتر باشند؛ و (شما) از خودتان عيبجويى نكنيد، و يكديگر را با لقب ها [ى زشت نخوانيد؛ بد است بعد از ايمان آوردن، نام فاسق (بر كسى نهادن)! و كسانى كه توبه نكنند، پس تنها آنان ستمكارانند. (11)

ترجمه قرآن، ص: 517

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد، [چرا] كه برخى از گمان ها گناه است؛ و (در كارهاى شخصى ديگران) تَجسُّس نكنيد؛ و برخى از شما برخى [ديگر] را غيبت نكند، آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادرش را در حالى كه مرده است، بخورد؟! پس آن را ناخوش مى داريد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد، كه خدا بسيار توبه پذير [و] مهرورز است. (12)

اى مردم! در واقع ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما

را نژادها و قبيله هايى قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا خودنگهدارترين (و پارساترينِ) شماست؛ براستى كه خدا داناى آگاه است. (13)

عرب هاى [صحرانشين گفتند:» ايمان آورديم. « (اى پيامبر) بگو:» ايمان نياورده ايد، و ليكن بگوييد اسلام آورديم، و حال آنكه هنوز ايمان وارد دل هايتان نشده است؛ و اگر از خدا و فرستاده اش اطاعت كنيد، هيچ چيز از (پاداش) كارهايتان را از شما كم نمى كند؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. « (14)

مؤمنان تنها كسانى هستند كه به خدا و فرستاده اش ايمان آورده اند، سپس ترديد نكرده اند، و با اموالشان و جان هايشان در راه خدا جهاد كرده اند؛ تنها آنان راستگويانند. (15)

بگو:» آيا خدا را از دين (داري) تان با خبر مى سازيد؟! در حالى كه خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است، مى داند؛ و خدا به هر چيزى داناست. « (16)

بر تو منّت مى نهند كه اسلام آورده اند؛ (اى پيامبر) بگو:» اسلام آوردنتان را بر من منّت منهيد، بلكه خدا بر شما منّت مى نهد كه شما را به ايمان رهنمون شد، اگر (در ايمان خود) راستگو هستيد؛ (17)

براستى خدا نهان آسمان ها و زمين را مى داند و خدا به آنچه انجام مى دهيد، بيناست. « (18)

ترجمه قرآن، ص: 518

50- سورة ق

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

قاف، سوگند به قرآن با عظمت (كه نبوّت تو و معاد حق است)! (1)

بلكه تعجب كردند كه (پيامبرى) هشدارگر از ميان آنان به سراغشان آمد، و كافران گفتند:» اين چيز شگفت آورى است! (2)

آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم (باز هم زنده مى شويم) اين بازگشتى بعيد است! « (3)

بيقين مى دانيم، آنچه را كه زمين از

(بدن) آنان مى كاهد در حالى كه نزد ما كتابى نگاهدارنده (حساب همه چيز) است. (4)

بلكه هنگامى كه حق به سراغشان آمد دروغ انگاشتند؛ پس آنان در كارى آشفته اند. (5)

و آيا به سوى آسمانى كه بر فرازشان است نظر نكرده اند كه چگونه آن را ساختيم، و آن را (باستارگان) بياراستيم، در حالى كه در آن هيچ شكافى نيست؟! (6)

و زمين را گسترانيديم. و در آن [كوه هاى استوارى افكنديم، و از هر نوع [گياه زيبا در آن رويانديم، (7)

تا بينش و يادآورى براى هر بنده بازگشت كننده (به سوى خدا) باشد. (8)

و از آسمان، آبى پر بركت فرو فرستاديم، پس بوسيله آن بوستان ها و دانه هاى درو كردنى رويانديم، (9)

و درخت خرماى بلند كه برايش شكوفه هاى لايه لايه است؛ (10)

تا» روزى «براى بندگان باشد و بوسيله آن (باران) سرزمين مرده را زنده كرديم؛ بيرون آمدن (مردگان از گور نيز) همينگونه است. (11)

پيش از آنان قوم نوح و اصحاب الرّس (ياران چاه و پرستندگان صنوبر) و (قوم) ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند، (12)

و (نيز قوم) عاد و فرعون و برادران لوط، (13)

و اهل ايكه (سرزمين پردرخت قوم شُعيب) و قوم تُبّع، همه (اينان) فرستادگان (خدا) را تكذيب كردند، پس تهديد (عذاب من درباره آنان) تحقق يافت! (14)

و آيا ما از آفرينش نخستين وامانديم (تا از باز آفرينش رستاخيز در مانده باشيم)؟! بلكه آنان در مورد آفرينش جديد در اشتباهند. (15)

ترجمه قرآن، ص: 519

و بيقين انسان را آفريديم و آنچه را نفسش بدان وسوسه مى كند مى دانيم، و ما از رگ گردن به او نزديك تريم. (16)

(يادكن) هنگامى را كه دو (فرشته) دريافت كننده كه از (طرف) راست و

از (طرف) چپ در حالى كه (در كمين) نشسته اند، (اعمال انسان را) دريافت مى دارند؛ (17)

(انسان) هيچ سخنى تلفّظ نمى كند مگر آنكه نزد او (فرشته اى) نگهبان آماده (ثبت) است. (18)

و مستى مرگ به حق مى آيد، (و به انسان گفته مى شود:) اين چيزى است كه تو همواره از آن مى گريختى! (19)

و در شيپور (رستاخيز) دميده مى شود؛ آن روز تهديد (عذاب) است! (20)

و هر شخصى مى آيد در حالى كه همراه او (فرشته) راننده و گواهى دهنده است. (21)

(به او گفته مى شود:) بيقين از اين (رستاخيز) در غفلت بودى، پس پرده ات را از (چشمان) تو برطرف كرديم، و امروز چشمت تيز بين است. (22)

و (فرشته) همنشين او گويد:» اين (نامه اعمال) چيزى است كه نزد من آماده است. « (23)

(به آن دو مأمور گفته مى شود:) هر بسيار ناسپاس ستيزگر را در جهنّم افكنيد! (24)

(همان) بسيار بازدارنده از نيكى، كه تجاوزگرى ترديدگر است. (25)

(همان) كسى كه معبود ديگرى با خدا قرارداده، پس او را در عذاب شديد بيفكنيد! (26)

(شيطان) همنشين او گويد:» اى پروردگار ما! (من) او را به طغيان وا نداشتم، و ليكن (خودش) در گمراهى دورى بود. « (27)

(خدا) گويد:» نزد من كشمكش نكنيد در حالى كه تهديد (عذاب) را براى شما از پيش فرستادم. (28)

در نزد من سخن تغيير داده نمى شود، و من هرگز نسبت به بندگان بيدادگر نيستم. « (29)

روزى كه به جهنّم مى گوييم:» آيا پرشده اى؟! «و (در جواب) مى گويد:» آيا افزون (بر اين) هست؟! « (30)

و بهشت به پارسايان (خود نگهدار) نزديك شده است در حالى كه دور نيست. (31)

اين چيزى است كه (بدان) وعده داده مى شويد، براى هر توبه كار (خود) نگهدار. (32)

(همان) كسى

كه از (خداى) گسترده مهر در نهان هراسيد، و با دلى بازگشت كننده (به سوى خدا) آمد. (33)

(به آنان گفته مى شود:) در حال سلامت وارد آنجا شويد، اين روز ماندگارى است. (34)

تنها براى آنان آنچه را كه بخواهند در آنجا (آماده) است، و نزد ما افزون (بر آن موجود) است. (35)

ترجمه قرآن، ص: 520

و چه بسيار گروه هايى را كه پيش از آنان هلاك كرديم، كه ايشان از آنان سخت تر بودند و شهرها را گشودند؛ آيا هيچ راه فرارى (براى آنان از عذاب) بود؟! (36)

قطعاً در اين (مطلب) تذكرى است براى كسى كه او دل (و عقل) دارد، يا گوش فرا دهد، در حالى كه گواهى، (متوجه) باشد. (37)

و بيقين آسمان ها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز (و دوره) آفريديم، و هيچ خستگى به ما نرسيد. (38)

پس بر آنچه مى گويند، شكيبا باش؛ و پيش از طلوع خورشيد و قبل از غروب، با ستايش پروردگارت تسبيح گوى. (39)

بخشى از شب (را بپاخيز) و او را تسبيح گوى. و از پى سجده ها (نيز تسبيح گوى). (40)

و گوش فرا ده روزى كه دعوت گر از مكانى نزديك ندا مى دهد، (41)

(همان) روزى كه بانگ (بزرگ رستاخيز) را به حق مى شنوند؛ آن روز خروج (از قبرها) است. (42)

در حقيقت فقط ما زنده مى كنيم و مى ميرانيم، و فرجام (همه) تنها به سوى ماست. (43)

روزى كه زمين برآنان بشكافد، بسرعت (از آن بيرون مى آيند)؛ اين گرد آورى است كه براى ما آسان است. (44)

ما به آنچه مى گويند داناتريم، و تو برآنان زورگوى نيستى؛ پس كسانى را كه از تهديد (عذاب من) مى ترسند به قرآن متذكر ساز! (45)

51- سورة الذاريات

به نام

خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به بادهايى كه (ابرها را) كاملًا پراكنده مى كنند! (1)

و (سوگند به ابرهاى) حمل كننده (بار) سنگين! (2)

و (سوگند به كشتى هايى كه) به آسانى روانند! (3)

و (سوگند به فرشتگانى كه) تقسيم كننده كار [ها] يند! (4)

قطعاً آنچه (بدان) وعده داده مى شويد راست است؛ (5)

و مسلماً جزاى (اعمال) واقع شدنى است. (6)

ترجمه قرآن، ص: 521

سوگند به آسمان كه داراى راه هاى (پرچين زيبا) ست! (7)

قطعاً شما در گفتارى متفاوتيد. (8)

كسى كه (از ايمان) روى گردانيده شده، (از حق) روى گردانده مى شود. (9)

كشته باد، حدس زنندگان (دروغ پرداز)! (10)

(همان) كسانى كه در گرداب جهل غافلند، (11)

مى پرسند:» روز جزا چه زمانى است؟! « (12)

روزى است كه آنان بر آتش كيفر داده مى شوند! (13)

(و به آنان گفته مى شود:) بچشيد كيفرتان را، اين همان چيزى است كه به (آمدن) آن همواره شتاب مى كرديد! (14)

در حقيقت پارسايان (خود نگهدار) در بوستان ها [ى بهشتى و چشمه سارانند. (15)

گيرندگانند آنچه را پروردگارشان به آنان دهد، [چرا] كه آنان پيش از آن [از] نيكوكاران بودند. (16)

همواره اندكى از شب را مى خوابيدند؛ (17)

و آنان در سحرگاهان طلب آمرزش مى كردند؛ (18)

و در اموال آنان حقّى براى گدا و محروم بود. (19)

و در زمين نشانه هايى براى اهل يقين است. (20)

و (نيز) در خودتان، پس آيا (حقايق را) نمى بينيد؟! (21)

و» روزى «شما و آنچه وعده داده مى شويد در آسمان است. (22)

پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين قطعاً آن (مطالب) حق است همان گونه كه شما سخن مى گوييد! (23)

آيا خبر ميهمان هاى گرامى داشته شده ابراهيم به تو رسيده است؟! (24)

هنگامى كه بر او وارد شدند پس گفتند:» سلام! « (ابراهيم) گفت:» سلام! (شما) گروهى ناشناخته

(ايد.) « (25)

پس به سوى خانواده اش روى كرد و گوساله فربه (بريان شده اى) آورد، (26)

و آن را به ايشان نزديك كرد، (و) گفت:» آيا (غذا) نمى خوريد؟! « (27)

پس از آنان (در دل) احساس ترس كرد، (فرشتگان) گفتند:» نترس! «و اورا به پسرى دانا مژده دادند. (28)

و زنش در حالى كه فرياد مى كشيد روى آورد و به صورتش زد و گفت:» (چگونه من مى زايم در حالى كه) پيرزنى نازا هستم؟! « (29)

(فرشتگان) گفتند:» پروردگارت چنين گفته است، [چرا] كه او خود فرزانه [و] داناست. « (30)

ترجمه قرآن، ص: 522

(ابراهيم) گفت:» پس اى فرستادگان [خدا، جريان كار شما چيست؟ « (31)

(فرشتگان) گفتند:» در حقيقت ما به سوى گروهى خلافكار فرستاده شده ايم، (32)

تا بر آنان سنگ [هايى از جنس گِل بفرستيم؛ (33)

در حالى كه (سنگ ها) نزد پروردگارت براى اسرافكاران نشان دار بودند! « (34)

و هر كس از مؤمنان كه در آن (شهر قوم لوط) بود بيرون آورديم. (35)

و [لى در آنجا جز (يك) خانه، از مسلمانان نيافتيم. (36)

و در آن (شهر ويران شده) براى كسانى كه از عذاب دردناك مى ترسند نشانه اى (عبرت آموز) بر جاى نهاديم. (37)

و در (زندگى) موسى (نيز نشانه عبرت آموزى است) هنگامى كه او را با دليلى آشكار به سوى فرعون فرستاديم؛ (38)

و [لى با تكيه (بر سپاهيانش) روى برتافت و گفت:» (او) ساحر يا ديوانه است! « (39)

و او و لشكريانش را گرفتار (مجازات) ساختيم و آنان را در دريا افكنديم در حالى كه او سزاوار سرزنش بود. (40)

و در (سرگذشت قوم) عاد (نيز نشانه عبرت آموزى است) هنگامى كه بادى نازا بر آنان فرستاديم، (41)

هيچ چيزى را كه برآن

بگذشت فرونگذاشت مگر آنكه آن را همچون (استخوان) پوسيده مى ساخت! (42)

و در (سرگذشت قوم) ثمود (نيز نشانه عبرت آموزى است) هنگامى كه به آنان گفته شد:» تا مدتى (معين از دنيا) بهره جوييد! « (43)

و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند، پس آذرخش آنان را فرو گرفت در حالى كه آنان نگاه مى كردند، (44)

پس توان ايستادن نداشتند و يارى كنندگان (و دفاع كنندگان از خويش) نبودند. (45)

و پيش از (آنان نيز) قوم نوح را (هلاك كرديم،) [چرا] كه آنان گروهى نافرمانبردار بودند. (46)

و آسمان را با قدرت بنايش كرديم، و قطعاً ما گسترش دهنده هستيم. (47)

و زمين را گسترديم، و چه خوب گسترش دهنده اى هستيم! (48)

و از هر چيز جفتى آفريديم، باشد كه شما متذكّر شويد. (49)

پس به سوى خدا بگريزيد، [چرا] كه من از سوى او براى شما هشدارگرى روشنگرم. (50)

و هيچ معبود ديگرى را با خدا قرار ندهيد، [چرا] كه من براى شما از سوى او هشدارگرى روشنگرم. (51)

ترجمه قرآن، ص: 523

همچنين هيچ فرستاده اى (به سراغ) كسانى كه قبل از آن (مشرك) ان بودند نيامد مگر اينكه گفتند:» (او) ساحر يا ديوانه است! « (52)

آيا يكديگر را بدان سفارش كرده اند؟ (نه) بلكه آنان گروهى طغيانگرند. (53)

پس از آنان روى برتاب، و تو سرزنش شده نيستى؛ (54)

و تذكّر ده، چرا كه يادآورى، مؤمنان را سود مى بخشد. (55)

و جن و انسان [ها] را جز براى پرستش [خود] نيافريدم. (56)

از آنان هيچ روزى نمى خواهم، و نمى خواهم كه [به من غذا دهند. (57)

[چرا] كه فقط خدا بسيار روزى دهنده [و] قدرتمند [و] استوار است (58)

و در حقيقت براى كسانى كه ستم كردند، سهمى (از عذاب) همانند سهم ياران

آنان است! پس به شتاب (از من) نخواهند. (59)

پس واى بر كسانى كه كفر ورزيدند از روز (رستاخيز) شان كه (بدان) وعده داده مى شوند! (60)

52- سورة الطور

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به (كوهِ) طور، (1)

و به كتاب نوشته شده، (2)

در صفحه اى گشوده، (3)

و به خانه آباد، (4)

و به سقف برافراشته، (5)

و به درياى (پُر و) بر افروخته، (6)

قطعاً عذاب پروردگارت واقع شدنى است! (7)

هيچ دفع كننده براى آن نيست! (8)

در روزى كه آسمان بطور كامل بچرخد، (9)

و كوه ها بطور كامل روان مى شوند! (10)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (11)

(همان) كسانى كه آنان در (باطل) فرو رفته، بازى مى كنند. (12)

روزى كه به سوى آتش جهنّم به سختى كاملًا رانده مى شوند. (13)

(به آنان گفته مى شود:) اين آتشى است كه همواره آن را دروغ مى انگاشتيد! (14)

ترجمه قرآن، ص: 524

و آيا اين سحر است يا شما نمى بينيد؟! (15)

بدان (دوزخ) وارد شويد (و بسوزيد)! و شكيبا باشيد يا شكيبا نباشيد، براى شما يكسان است؛ كه فقط به آنچه همواره انجام مى داديد مجازات خواهيد شد! (16)

در حقيقت پارسايانِ (خود نگهدار) در بوستان ها (ى بهشتى) و نعمت هاى فراوان هستند؛ (17)

در حالى كه به آنچه پروردگارشان به آنان داده، شادمانند؛ و پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است. (18)

(به آنها گفته مى شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا؛ بخاطر آنچه همواره انجام مى داديد. (19)

در حالى كه بر تخت هاى صف كشيده تكيه كرده اند، و حوريانى فراخ چشم (و همسرانى سپيد چشم) را به ازدواج آنان در آورده ايم. (20)

و كسانى كه ايمان آوردند و نسل آنان در ايمان از آنان پيروى كردند، نسلشان را به آنان ملحق سازيم؛ و از (پاداش) كارشان هيچ چيز

نمى كاهيم؛ و هر انسانى در گرو دستاورد (خويش) است. (21)

و با ميوه و گوشت از آنچه ميل دارند آنان را مدد مى رسانيم. (22)

در آن (بهشت) در مورد جام [پر از شراب كه نه در آن بيهودگى است و نه گناه، كشمكش مى كنند. (23)

و جوان پسرانى كه براى آنان است، بر (گرد) ايشان مى چرخند، چنان كه گويى آنان مرواريد پنهان (در صدف) ند. (24)

و برخى آنان به برخى [ديگر] روكرده در حالى كه از يكديگر مى پرسند؛ (25)

گويند:» در واقع ما پيش (از اين) در خانواده مان بيمناك بوديم! (26)

و خدا بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سوزان حفظ كرد. (27)

در حقيقت ما پيش از (اين)، او را مى خوانديم (و مى پرستيديم، چرا) كه فقط او نيكوكار [و] مهرورز است « (28)

پس تذكر ده، كه تو به نعمت (و لطف) پروردگارت، پيشگو و ديوانه نيستى، (29)

بلكه مى گويند:» شاعرى است كه (حادثه) مرگ مشكوكى را براى او انتظار مى كشيم! « (30)

بگو:» انتظار بكشيد كه من (نيز) با شما از منتظرانم! « (31)

ترجمه قرآن، ص: 525

يا عقل هايشان آنان را به اين فرمان مى دهد، يا آنان گروهى طغيانگرند؟! (32)

يا مى گويند:» آن (قرآن) را فرا بافته است؟! «بلكه ايمان نمى آورند. (33)

پس اگر راست گويند، سخنى همانند آن (قرآن) بياورند! (34)

يا از هيچ چيز آفريده شده اند، يا آنان آفريننده اند؟! (35)

يا آسمان ها و زمين را آفريده اند؟! بلكه يقين ندارند. (36)

يا منابع پروردگارت نزد آنهاست، يا آنان سيطره دارند؟! (37)

يا براى آنان نردبانى است كه با آن (اسرار را) مى شنوند؟! پس بايد شنونده آنان دليلى آشكار آورد! (38)

يا فقط براى او دختران است. و پسران فقط براى شماست؟! (39)

يا از آنان پاداشى

مى طلبى پس آنان از زيان (آن) گرانبارند؟! (40)

يا (اسرار) نهان فقط نزد آنان است، پس آنان (از آنجا) مى نويسند؟! (41)

يا نيرنگى (درباره تو) مى خواهند؟! و [لى فقط كسانى كه كفر ورزيدند نيرنگ زده شده اند! (42)

يا براى آنان معبودى غير از خداست؟! منزّه است خدا از آنچه شريك (او) قرار مى دهند! (43)

و اگر ببينند قطعه اى از آسمان مى افتد، مى گويند:» (اين) ابرى متراكم است! « (44)

پس رهايشان كن، تا اينكه روزشان را كه در آن (روز) مدهوش مى شوند (و مى ميرند) ملاقات كنند! (45)

روزى كه نيرنگشان هيچ چيز را از آنان دفع نمى كند، و آنان يارى نمى شوند. (46)

و در حقيقت براى كسانى كه ستم كردند، عذابى غير از آن (عذاب، دردنيا) است، و ليكن بيشترشان نمى دانند. (47)

و براى (ابلاغ) حكم پروردگارت شكيبا باش، چرا كه تو زير نظر مايى، و هنگامى كه بر مى خيزى، با ستايش پروردگارت تسبيح گوى. (48)

و بخشى از شب (را بپاخيز)، و اورا تسبيح گوى، و از پى ستارگان (نيز تسبيح گوى). (49)

ترجمه قرآن، ص: 526

53- سورة النجم

ترجمه قرآن 545

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به ستاره، هنگامى كه فرود آيد! (1)

كه همنشين شما (پيامبر) گمراه نشده و بيراهه نرفته (و زيانكار و محروم نگشته) است؛ (2)

و از روى هوى و [هوس سخن نمى گويد. (3)

آن (سخن) نيست جز وحى اى كه (به او) وحى مى شود. (4)

او را (شخصى) بسيار نيرومند آموزش داده است؛ (5)

(او) توانمند است و (بر همه چيز) تسلّط دارد، (6)

در حالى كه او در افق والاتر قرار داشت. (7)

سپس نزديك شد و فرود آمد، (8)

و به اندازه دو كمان يا نزديك تر شد، (9)

پس وحى كرد به سوى بنده اش، آنچه را

كه وحى كرد. (10)

دل سوزان (پيامبر) آنچه را ديد دروغ نگفت. (11)

و آيا با او درباره آنچه ديده مجادله مى كنيد؟! (12)

و بيقين در فرود ديگرى او را ديد، (13)

نزد درخت پر بركت پايانى (سدرة المنتهى)، (14)

كه بوستان (بهشتى) منزلگاه نزد آن است. (15)

هنگامى كه مى پوشاند درخت پر بركت را، آنچه مى پوشاند، (16)

چشم (او) مايل نشد و طغيان نكرد. (17)

بيقين (نشانه اى) بزرگ تر از نشانه هاى پروردگارش را ديد. (18)

و آيا اطلاع يافتيد از (بت هاى) لات و عزّى، (19)

و منات (بت) ديگرى كه سومين است. (20)

آيا فقط پسر براى شماست و فقط دختر براى اوست؟! (21)

در اين صورت آن تقسيمى ناعادلانه است. (22)

آنها جز نام هايى كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده ايد، نيستند، خدا هيچ دليلى براى آنها فرو نفرستاده است؛ جز از گمان و آنچه كه خوشايند (هواى) نفس (شان) بود، پيروى نمى نمايند. و بيقين از جانب پروردگارشان رهنمودى به سراغشان آمده است. (23)

يا براى انسان آنچه را آرزو دارد (فراهم) است؟! (24)

پس (سراى) بازپسين و نخستين فقط براى خداست. (25)

و چه بسيار فرشته اى در آسمان ها كه شفاعت آنان چيزى (از عذاب) را دفع نمى كند، جز بعد از اين كه خدا براى كسى كه (شايسته بداند و) بخواهد و خشنود باشد، رخصتِ (شفاعت) دهد. (26)

ترجمه قرآن، ص: 527

قطعاً كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، فرشتگان را به نام دختر نامگذارى مى كنند. (27)

و براى آنان بدان (مطلب) هيچ دانشى نيست، جز از گمان پيروى نمى كنند، و براستى كه گمان چيزى را از حق بى نياز نمى سازد. (28)

پس، از كسى كه از ياد ما روى برتافته، و جز زندگى پست (دنيا) را نخواسته، روى گردان. (29)

اين نهايت رسيدن آنان

به دانش است، براستى كه پروردگارت خود، به كسى كه از راهش گمراه گشته، داناتر است و (همچنين) او به (حال) كسى كه ره يافته، داناتر است. (30)

و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط از آن خداست؛ تا كسانى را كه (كارهاى) بد انجام دادند بخاطر اعمالشان كيفر دهد و كسانى را كه نيكى كردند بخاطر نيكى (اعمالشان) پاداش دهد. (31)

(همان) كسانى كه از گناهان بزرگ و [كارهاى زشت پرهيز مى كنند، مگر گناه كوچك، كه پروردگارت گسترده آمرزش است. او به شما داناتر است، آنگاه كه شما را از زمين پديد آورد و آنگاه كه شما در شكم هاى مادرانتان جنين [پنهان بوديد. پس خودتان را [پاك و] رشد يافته نشمريد (و خودستايى نكنيد)؛ كه او به كسى كه خود نگهدارى (و پارسايى) كند داناتر است. (32)

و آيا ديدى كسى را كه روى برتافت؟! (33)

و اندكى عطا كرد، و (بخشش را) قطع كرد! (34)

آيا دانش نهان فقط نزد اوست و او مى بيند؟! (35)

يا از آنچه در كتاب هاى موسى است با خبر نشده است؟! (36)

و (نيز از كتاب هاى) ابراهيمى كه (به پيمانش) وفا كرد، (37)

كه هيچ باربردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را برنمى دارد، (38)

و اينكه براى انسان جز كوشش او نيست. (39)

و اينكه كوشش او در آينده ديده مى شود. (40)

سپس با جزاى كامل تر به او پاداش داده مى شود. (41)

و اينكه پايان (كار) فقط به سوى پروردگار توست. (42)

و اينكه او خود خنداند و گرياند، (43)

و اينكه فقط او ميراند و زنده كرد. (44)

ترجمه قرآن، ص: 528

و اينكه او دو جفت نر و ماده آفريد، (45)

از آب اندك سيّال هنگامى كه ريخته شود. (46)

و

اينكه پديده آخرت فقط بر اوست، (47)

و اينكه او خود توانگر كرد و سرمايه پايدار داد. (48)

و اينكه فقط او پروردگار (ستاره) شِعرى است. (49)

و اينكه او (قوم) عاد نخستين را هلاك كرد. (50)

و (نيز قوم) ثمود را (هلاك كرد) و باقى نگذاشت. (51)

و (نيز) قوم نوح را پيش از (آنها هلاك كرد، چرا) كه فقط آنان ستمكارتر و طغيان گرتر بودند! (52)

و (نيز) شهر زير و رو شده (قوم لوط) را ساقط كرد، (53)

و بر آن (شهر) پوشانيد آنچه را پوشانيد! (54)

پس در كداميك از نعمت هاى پروردگارت مجادله مى كنى؟! (55)

اين (اخبار عذاب)، هشدارى از هشدار دهندگان نخستين است. (56)

(رستاخيزِ) نزديك شونده، نزديك شد. (57)

براى (مشكلات) آن، جز خدا بر طرف كننده اى نيست. (58)

و آيا از اين سخن تعجب مى كنيد، (59)

و مى خنديد و نمى گرييد، (60)

در حالى كه شما غافل و سرگرميد؟! (61)

پس براى خدا سجده كنيد و (او را) بپرستيد. (62)

54- سورة القمر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

ساعت (رستاخيز) نزديك شد و ماه بشكافت! (1)

و اگر نشانه (معجزه آسايى) ببينند روى مى گردانند، و مى گويند:» (اين) سحرى مستمر است. « (2)

و دروغ انگاشتند و از هوس هايشان پيروى كردند؛ و هر كارى قرارگاه دارد. (3)

و بيقين از خبرهاى بزرگ آنچه در آن (مايه) بازداشتن (از بدى ها) است به سراغ آنان آمده است. (4)

كه (آن) فرزانگىِ رساست؛ و [لى هشدارها فايده اى ندارد. (5)

پس در روزى كه فراخواننده به سوى چيزى ناپسند فرا مى خواند، از آنان روى برتاب! (6)

ترجمه قرآن، ص: 529

(آنان) در حالى كه چشمانشان (از ترس) فروتن گشته از قبرها بيرون مى آيند، چنانكه گويى آنان ملخ هاى پراكنده اند. (7)

در حالى كه به سوى آن فراخواننده شتابانند؛ كافران مى گويند:» اين

روزى دشوار است! « (8)

پيش از آنان، قوم نوح (نيز نشانه هاى ما را) دروغ انگاشتند، و بنده ما (نوح) را تكذيب كرده و گفتند:» (او) ديوانه است. «و (او از انجام رسالتش) بازداشته شد. (9)

و پروردگارش را خواند:» كه من شكست خورده ام پس مرا يارى كن (و پيروز گردان)! « (10)

و درهاى آسمان را با آبى ريزان گشوديم؛ (11)

و زمين را با چشمه ساران شكافتيم؛ و آب (ها) روبروشدند (و به هم پيوستند) بر كارى كه معين شده بود! (12)

و او را بر (كشتى) داراى صفحه هاى (چوبى) و ميخ ها سوار كرديم؛ (13)

كه زير نظر ما روان مى شد. تا پاداشى باشد براى كسى كه مورد (انكار و) ناسپاسى قرارگرفته بود. (14)

و بيقين آن را برجاى نهاديم در حالى كه نشانه اى (عبرت آموز) بود؛ پس آيا ياد آورنده (و پندگيرنده) اى هست؟ (15)

پس (بنگر كه) عذاب من و هشدارها [يم چگونه بود! (16)

و بيقين قرآن را براى يادآورى آسان ساختيم؛ پس آيا يادآورنده (و پندگيرنده اى) هست؟! (17)

(قوم) عاد (نيز نشانه هاى ما را) دروغ انگاشتند؛ پس (بنگر كه) عذاب من، و هشدارها [يم چگونه بود! (18)

در واقع در روز شوم مستمرى تند باد سردى برآنان فرستاديم، (19)

كه (آن باد) مردم را از جاى بر مى كند چنانكه گويى آنان تنه هاى درختان خرماى ريشه كن شده اند! (20)

پس (بنگر كه) عذاب من و هشدارها (يم) چگونه بود! (21)

و بيقين قرآن را براى يادآورى، آسان ساختيم؛ پس آيا ياد آورنده (و پندگيرنده اى) هست؟! (22)

(قوم) ثمود (نيز هشدارگران و) هشدارها را دروغ انگاشتند، (23)

و گفتند:» آيا از بشرى تنها كه از (ميان) ماست پيروى كنيم؟! در اين صورت قطعاً ما در

گمراهى و ديوانگى هستيم. (24)

آيا از ميان ما آگاه كننده (وحى) بر او (صالح) فروافكنده شده است؟! بلكه او بسيار دروغگو [و] متكبّرى هوسباز است. « (25)

فردا بزودى خواهند دانست، چه كسى بسيار دروغگو [و] متكبّرى هوسباز است! (26)

در حقيقت ما ماده شتر را براى آزمايش آنان مى فرستيم، پس نگهبان (و منتظر واكنش) آنان باش و شكيبايى ورز! (27)

ترجمه قرآن، ص: 530

و به آنان خبر ده كه آب (روستا) بين آنان، (و ماده شتر) تقسيم شده، هر (صاحب) سهمى (در نوبت خود) حاضر شود. (28)

و همراهشان را ندا دادند، و سلاح برگرفت و (ماده شتر را) پى كرد. (29)

پس (بنگر كه) عذاب من و هشدارها [يم چگونه بود! (30)

در حقيقت ما يك بانگ (مرگبار) برآنان فرستاديم، و همچون (گياه) خشك و در هم كوبيده (اصطبل) در آمدند. (31)

و بيقين قرآن را براى يادآورى آسان ساختيم؛ پس آيا ياد آورنده (و پندگيرنده اى) هست؟! (32)

قوم لوط (نيز هشدارگران و) هشدارها را دروغ انگاشتند؛ (33)

در حقيقت ما طوفان شن بر آنان فرستاديم مگر خاندان لوط را كه آنان را سحرگاهان نجات داديم. (34)

(اين) نعمتى از نزد ما بود، اينگونه هر كس را كه سپاسگزارى كند پاداش مى دهيم. (35)

و بيقين از (مجازات) سخت ما هشدارشان داد، و [لى درباره هشدارها مجادله كردند. (36)

و بيقين از او تمنّاى كامجويى از مهمان هايش را كردند؛ و چشمانشان را محو كرديم و (گفتيم:) عذاب من و هشدارها [يم را بچشيد! (37)

و بيقين در صبحگاهان عذابى ثابت به سراغشان آمد. (38)

و (گفتيم:) عذاب من و هشدارها [يم را بچشيد! (39)

و بيقين قرآن را براى ياد آورى آسان ساختيم؛ پس آيا

يادآورنده (و پند گيرنده اى) هست؟! (40)

و بيقين (هشدارگران و) هشدارها به سراغ فرعونيان آمد. (41)

همه نشانه هاى (معجزه آساى) ما را دروغ انگاشتند، و آنان را [همچون گرفتار ساختنِ شكست ناپذيرى توانا، گرفتار (مجازات) كرديم. (42)

آيا كافران شما بهتر از آن (كافر) انند، يا عدم تعهدى براى شما در نوشته هاى متين (آسمانى) است؟ (43)

يا مى گويند:» ما جماعتى پيروزيم؟! « (44)

بزودى جماعت (آنان) شكست مى خورد و باعقب گرد روى بر مى تابد! (45)

بلكه ساعت (رستاخيز) وعدگاه آنان است، و ساعت (رستاخيز) هولناك تر و تلخ تر است! (46)

مسلماً خلافكاران در گمراهى و شعله هاى فروزان (آتش) ند، (47)

در روزى كه بر چهره هايشان در آتش كشيده مى شوند، (و به آنان گفته مى شود: عذابِ) تماس با دوزخ آزار دهنده را بچشيد! (48)

در حقيقت ما هر چيزى را به اندازه آفريديم. (49)

ترجمه قرآن، ص: 531

و فرمان ما جز يكى نيست، همانند چشم بر هم زدن. (50)

و بيقين (افراد) مشابه شما را هلاك كرديم، پس آيا ياد آورنده (و پندگيرنده اى) هست؟! (51)

و هر چيزى كه انجامش دادند در نوشته هاى متين (نامه اعمالشان ثبت) است. (52)

و هر كوچك و بزرگى نوشته شده است. (53)

در حقيقت پارسايان (خود نگهدار) در بوستان هاى (بهشتى) و نهرها هستند. (54)

در جايگاه راستين، نزد بزرگ فرمانرواى توانا. (55)

55- سورة الرحمن

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

(خداى) گسترده مهر، (1)

قرآن را آموزش داد؛ (2)

انسان را آفريد، (3)

» بيان «را به او آموزش داد. (4)

خورشيد و ماه، حساب شده (در حركت) اند، (5)

و گياه و درخت (براى او) سجده مى كنند. (6)

و آسمان را برافراشت، و ترازو (و معيار) را نهاد، (7)

تا اينكه در مورد ترازو (و معيار) طغيان مكنيد. (8)

و وزن را بر (اساس) دادگرى برپا

داريد و ترازو را (نكاهيد و به مردم) خسارت نزنيد. (9)

و زمين را براى آفريدگان نهاد، (10)

در حالى كه در آن ميوه و درخت خرماى داراى شكوفه است، (11)

و دانه (هاى) داراى برگ و گياه خوشبوست. (12)

پس (اى انسان ها و جنيان) كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (13)

انسان را از گِل خشكيده اى همچون سفال آفريد، (14)

و جن را از زبانه (رنگارنگ بى دودِ) آتش آفريد. (15)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (16)

ترجمه قرآن، ص: 532

(او) پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر است. (17)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (18)

دو دريا را درآميخت، در حالى كه روبروى همديگرند، (19)

(و) بين آن دو مانعى است تا به يكديگر تجاوز نكنند. (20)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (21)

از آن دو (دريا) مرواريد و مرجان بيرون مى آيد. (22)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (23)

و (كشتى هاى) روان گشته در دريا كه پديد آمده همچون كوه هاست فقط از آنِ اوست. (24)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (25)

همه كسانى كه روى آن (زمين) هستند فناپذيرند، (26)

و ذات پروردگارت كه شكوهمند و ارجمند است باقى مى ماند. (27)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (28)

هر كس در آسمان و زمين است از او درخواست مى كند و او هر روز در كارى (و حالى) است. (29)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (30)

اى دو گرانمايگان (انسان ها و جنيان) بزودى به (حساب) شما مى پردازيم. (31)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (32)

اى گروه جن و انسان! اگر مى توانيد از اطراف آسمان ها و زمين نفوذ كنيد، پس نفوذ كنيد، (ولى) جز با تسلّط

نفوذ نمى كنيد. (33)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (34)

شعله هايى از آتش و دود بر شما فرستاده مى شود و يارى نمى شويد؛ (و پيروز نمى شويد.) (35)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (36)

پس هنگامى كه آسمان شكافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد. (37)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (38)

پس در آن روز هيچ انسان و جن از پيامد (گناه) ش پرسش نمى شود. (39)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (40)

ترجمه قرآن، ص: 533

خلافكاران به چهره هايشان شناخته مى شوند؛ و زمام ها و گام هاى (شان) گرفته مى شود. (41)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (42)

اين جهنّمى است كه خلافكاران آن را دروغ مى انگاشتند. (43)

در حالى كه بين آن و بين آب سوزان جوشان مى چرخند. (44)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (45)

و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بوستان (بهشتى) است. (46)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (47)

كه (آن دو بوستان) داراى (انواع درختان ميوه و) شاخساران است. (48)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (49)

در آن دو (بوستان) دو چشمه سار روانند. (50)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (51)

در آن دو (بوستان،) از هر ميوه اى دو جفت است. (52)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (53)

در حالى كه بر بسترهايى تكيه زده اند كه (آستر) داخل هاى آنها از حرير ضخيم است، و ميوه آن دو بوستان بهشتى نزديك (و در دسترس) است. (54)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (55)

در آن (بهشت) ها همسرانى چشم فروهشته هستند كه پيش از آنان هيچ انسان و جنّى با آنان تماس نگرفته است. (56)

پس كداميك

از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (57)

چنانكه گويى آنان همچون ياقوت و مرجانند. (58)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (59)

آيا پاداش نيكى جز نيكى است؟! (60)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (61)

و پايين تر از آن دو (بوستان) دو بوستان (بهشتى ديگر) است. (62)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (63)

دو (بوستان) سبز سياه فامند. (64)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (65)

در آن دو (بوستان) دو چشمه سار فواره زن است. (66)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (67)

ترجمه قرآن، ص: 534

در آن دو (بوستان) ميوه و درخت خرما و انار است. (68)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (69)

در آن (بهشت) ها زنانى نيكو (و) زيبايند. (70)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (71)

حوريانى كه در خيمه هاى (بهشتى) پوشيده اند. (72)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (73)

پيش از آنان هيچ انسان و جنّى با آن (حوري) ان تماس نگرفته است. (74)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (75)

در حالى كه (بهشتيان) بر بالش هاى سبز و (فرش هاى) كمياب زيبا تكيه زده اند. (76)

پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟! (77)

خجسته و پايدار است نام پروردگارت كه شكوهمند و ارجمند است. (78)

56- سورة الواقعة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

هنگامى كه حادثه (رستاخيز) واقع شود. (1)

كه در وقوعش دروغى نيست. (2)

كه فرو آورنده و بر افرازنده است. (3)

هنگامى كه زمين كاملًا مى لرزد، (4)

و كوه ها كاملًا خرد شوند، (5)

و غبارى پراكنده شوند. (6)

و (شما) گروه هاى سه گانه شويد. (7)

پس ياران خجسته (دست راست)، كدامند ياران خجسته (دست راست)! (8)

و ياران شوم (دست چپ)، كدامند ياران شوم (دست چپ)!

(9)

و پيشگامان پيشگامان، (10)

آنان نزديكان (درگاه الهى) اند. (11)

در بوستان هاى پرنعمت (بهشت) ند. (12)

جمعى از (ملت هاى) پيشين، (13)

و اندكى از (ملت هاى) پسين. (14)

بر تخت هاى پيوسته (و گوهرنشان) ند. (15)

در حالى كه بر آنها تكيه زده، روياروى همديگرند. (16)

ترجمه قرآن، ص: 535

نوجوانانى ماندگار بر (گرد) آنان مى چرخند؛ (17)

با قدح ها و كوزه ها و جامى از (شراب) لبريز. (18)

در حالى كه از (نوشيدن) آنها سردرد نمى گيرند و مست نمى شوند. (19)

و ميوه اى از آنچه بر مى گزينند. (20)

و گوشت پرنده از آنچه ميل دارند. (21)

و حوريان فراخ چشم (و سپيد چشم)؛ (22)

همچون داستان مرواريد پنهان. (23)

به پاداش آنچه همواره انجام مى دادند. (24)

در آن (بهشت) هيچ بيهوده و نسبت دادن گناه نمى شنوند. (25)

مگر گفتار: سلام سلام. (26)

و ياران دست راست، كدامند ياران دست راست! (27)

(آنان) در [جوار درخت سِدْر بى خار، (28)

و درخت بزرگ (سبز موز با برگ ها و ميوه هاى) لايه لايه، (29)

و سايه گسترده، (30)

و آبى ريزان، (31)

و ميوه فراوان، (32)

كه نه گسسته شده و نه منع مى شود، (33)

و همسرانى بلند مرتبه اند. (34)

در حقيقت ما آنان را با پيدايشى (نو) پديد آورديم. (35)

و آنان را دوشيزگانى قرار داديم، (36)

كه شوهر دوستانى همسالند. (37)

(اينها) براى ياران دست راست است. (38)

جمعى از (ملت هاى) پيشينند. (39)

و جمعى از (ملت هاى) پسين. (40)

و ياران دست چپ، كدامند ياران دست چپ! (41)

(آنان) در باد سوزان و آب سوزان، (42)

و سايه اى از دود گرم و سياه! (43)

كه نه سرد است و نه ارجمند. (44)

[چرا] كه آنان پيش از آن (در دنيا) سردمداران ثروتمند بودند. (45)

و همواره بر گناه بزرگ (سوگند شكنى) پافشارى مى كردند، (46)

و همواره مى گفتند:» آيا هنگامى كه مرديم و خاك و استخوان هايى (پوسيده) شديم، آيا

حتماً ما برانگيخته خواهيم شد؟! (47)

و آيا نياكان نخستين ما (نيز برانگيخته مى شوند)؟! « (48)

بگو:» قطعاً پيشينيان و پسينيان، (49)

در ميعادگاه روز معين جمع آورى مى شوند، (50)

ترجمه قرآن، ص: 536

سپس شما اى گمراهان تكذيب گر! (51)

قطعاً از درخت نفرت انگيز زقّوم مى خوريد، (52)

و شكم ها را از آن پر مى كنيد، (53)

و بر (روى) آن از آب سوزان مى نوشيد، (54)

و همچون نوشيدن شتران عطش زده مى نوشيد. (55)

اين (نخستين) پذيرائى آنان در روز جزاست! « (56)

ما شما را آفريديم؛ پس چرا (باز آفرينى رستاخيز را) تصديق نمى كنيد؟! (57)

و آيا آنچه را از منى مى ريزيد، ملاحظه كرده ايد؟! (58)

آيا شما آن را آفريديد يا ما آفريننده ايم؟! (59)

ما در ميان شما مرگ را مقدّر ساختيم؛ و ما پيشى گرفته شده (و مغلوب) نيستيم، (60)

بر اينكه همانند شما را جايگزين (شما) گردانيم. و شما را در آنچه نمى دانيد پديد آوريم. (61)

و بيقين پديده نخستين (دنيا) را دانستيد، پس چرا متذكّر (رستاخيز) نمى شويد؟! (62)

و آيا آنچه را كشت مى كنيد ملاحظه كرده ايد؟! (63)

آيا شما آن را زراعت مى كنيد يا ما زراعت كننده ايم؟! (64)

اگر (بر فرض) مى خواستيم حتماً آن (گياهان) را درهم شكسته مى گردانيديم و پيوسته تعجّب مى كرديد! (65)

(در حالى كه مى گفتيد:) قطعاً ما زيانكاريم، (66)

بلكه ما محروم شده ايم! (67)

و آيا به آبى كه مى نوشيد نظر كرده ايد؟! (68)

آيا شما آن را از ابرها فروفرستاده ايد يا ما فروفرستنده ايم؟! (69)

اگر (بر فرض) مى خواستيم، آن (آب) را تلخ قرار مى داديم، پس چرا سپاسگزارى نمى كنيد؟! (70)

و آيا به آتشى كه مى افروزيد نظر كرده ايد؟! (71)

آيا شما درختش را پديد آورده ايد يا ما پديد آورنده ايم؟! (72)

ما آن را (مايه) يادآورى و بهره زندگى براى مسافران بيابان گرد قرار داده ايم. (73)

پس به نام پروردگار بزرگت

تسبيح گوى، (74)

و به جايگاه ستارگان سوگند ياد مى كنم! (75)

و مسلماً آن سوگند بزرگى است اگر (بر فرض) بدانيد! (76)

ترجمه قرآن، ص: 537

قطعاً آن (قرآن) خواندنى ارجمندى است، (77)

در كتاب پنهان (علم الهى). (78)

كه جز پاكان با آن تماس نمى گيرند. (79)

(و) فروفرستاده اى از جانب پروردگار جهانيان است. (80)

و آيا شما اين سخن (قرآن) را سست مى شمريد، (81)

و شما (سپاس) روزيتان را تكذيب (قرآن) قرار مى دهيد؟! (82)

پس چرا هنگامى كه (جان) به گلوگاه رسد، (آن را باز نمى گردانيد؟!) (83)

در حالى كه شما در آن هنگام مى نگريد؛ (84)

و ما به او از شما نزديك تريم و ليكن نمى بينيد. (85)

و اگر (در رستاخيز) جزا داده نمى شويد، (86)

چرا آن (جان) را باز نمى گردانيد اگر راست مى گوييد! (87)

و امّا اگر از نزديكان (خدا) باشد، (88)

پس (براى او) آرامش و [گياهى خوشبو و بوستان پرنعمت (بهشت) است. (89)

و امّا اگر از ياران راست باشد، (90)

پس (به او گفته مى شود:) سلام بر تو از طرف ياران راست! (91)

و امّا اگر از تكذيب كنندگان گمراه باشد، (92)

پس نخستين پذيرائى (او) از آب سوزان، (93)

و به دوزخ در آمدن (و سوختن) است؛ (94)

قطعاً فقط اين (مطالب) حق يقينى است! (95)

پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. (96)

57- سورة الحديد

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آنچه در آسمان ها و زمين است براى خدا تسبيح مى گويند؛ و او شكست ناپذير فرزانه است. (1)

فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط از آن اوست؛ زنده مى كند و مى ميراند؛ و او بر هر چيز تواناست. (2)

او نخستين و بازپسين و آشكار و پنهان است؛ و او به هر چيز داناست. (3)

ترجمه قرآن، ص: 538

او كسى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز

(و دوره) آفريد؛ سپس بر تخت (جهاندارى و تدبير هستى) تسلّط يافت؛ آنچه در زمين داخل مى شود، و آنچه از آن خارج مى شود و آنچه از آسمان فرو مى آيد و آنچه در آسمان بالا مى رود را مى داند؛ و هر جا باشيد او با شماست، و خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست. (4)

فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط از آن اوست؛ و [همه كارها فقط به سوى خدا بازگردانده مى شوند. (5)

شب را در روز وارد مى كند و روز را در شب وارد مى كند؛ و او به (اسرار) درون سينه ها داناست. (6)

به خدا و فرستاده اش ايمان آوريد و از آنچه شما را جانشين در آن قرار داده (در راه خدا) مصرف كنيد؛ پس كسانى كه از شما ايمان آورند و (در راه خدا) مصرف كنند، برايشان پاداش بزرگى است. (7)

و شما را چه شده، كه به خدا ايمان نمى آوريد در حالى كه فرستاده (او) شما را مى خواند تا به پروردگارتان ايمان آوريد، و بيقين (بوسيله فطرت و خرد) از شما پيمان محكم گرفته است؛ اگر (آمادگى) ايمان داريد؟! (8)

او كسى است كه آيات روشنگرى بر بنده اش فرو مى فرستد تا شما را از تاريكى ها به سوى نور بيرون آورد؛ و قطعاً خدا [نسبت به شما مهربانى مهرورز است. (9)

و شما را چه شده، كه در راه خدا مصرف نمى كنيد، و حال آنكه ميراث آسمان ها و زمين فقط از آن خداست؟! كسانى از شما كه قبل از پيروزى (در راه خدا) مصرف كردند و پيكار نمودند (با ديگران) مساوى نيستند؛ آنان رتبه اى والاتر دارند از كسانى كه بعد از (پيروزى در راه خدا) مصرف كردند و پيكار نمودند.

و خدا همگان را وعده [پاداش نيك داده است؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (10)

كيست كسى كه به خدا» قرض الحسنه اى «وام دهد، تا آن را برايش بيفزايد، و پاداش ارجمندى براى او باشد؟! (11)

ترجمه قرآن، ص: 539

روزى كه مردان با ايمان و زنان با ايمان را مى بينى در حالى كه نورشان پيش رويشان و در سمت راستشان شتابان مى رود (و فرشتگان به آنان مى گويند:) امروز مژده باد بر شما! به بوستان هاى (بهشتى) كه نهرها زير [درختان ش روان است؛ در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ تنها آن كاميابى بزرگ است. (12)

(همان) روزى كه مردان منافق و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده اند مى گويند:» به ما بنگريد (و مهلت دهيد) تا از نور شما پرتوى برگيريم. « (به آنان) گفته مى شود:» به پشت سرتان باز گرديد و نورى در خواست كنيد. «پس ديوارى بين آنان زده مى شود كه براى آن درى است كه درونش رحمت در آن است و برونش از جانب آن عذاب است! (13)

(منافقان) آن (مؤمن) ان را ندا مى دهند:» آيا با شما نبوده ايم؟! «گويند:» آرى، و ليكن شما خودتان را در فتنه افكنديد و انتظار (شكست اسلام را) كشيديد و شك كرديد، و (خيال ها و) آرزوها شما را فريب داد تا اينكه فرمان خدا فرا رسيد، و (شيطان) حيله گر شما را نسبت به (آمرزش) خدا فريب داد. (14)

و امروز از شما و از كسانى كه كفر ورزيدند هيچ تاوانى گرفته نمى شود، مقصدتان آتش است كه آن (سزاوار) سرپرستى شماست و بد فرجامى است! « (15)

آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند وقت آن نرسيده است كه دل هايشان

براى ياد خدا و آنچه از حق فرو فرستاده، فروتن شود؛ و مانند كسانى نباشند كه پيش از (اين) به آنان كتاب داده شد و فاصله [زمانى بر آنان طولانى گشت پس دل هايشان سخت گرديد و بسيارى از آنان نافرمانبردارند؟! (16)

بدانيد كه خدا زمين را بعد از مردنش زنده مى كند؛ بيقين نشانه هاى (خود) را براى شما بيان كرديم، باشد كه شما خردورزى كنيد. (17)

براستى كه مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده، در حالى كه» قرض الحسنه اى «به خدا وام دهند، برايشان افزوده مى شود و براى آنان پاداش ارجمندى است. (18)

ترجمه قرآن، ص: 540

و كسانى كه به خدا و فرستاده اش ايمان آوردند، فقط آنان راستگويان و گواهان نزد پروردگارشان هستند، پاداش آنان و نورشان فقط براى آنان است؛ و كسانى كه كفر ورزيدند و نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخند. (19)

بدانيد كه زندگى پست (دنيا) بازى و سرگرمى و زيور و فخر فروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند مثال بارانى كه گياهانش كشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشك مى گردد، پس آن را زرد مى بينى؛ سپس درهم شكسته مى شود. و در آخرت عذابى شديد و آمرزشى از جانب خدا و خشنودى (او) است. و زندگى پست (دنيا) جز كالاى فريبنده نيست. (20)

پيشى گيريد به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن همچون پهنه آسمان و زمين است كه براى كسانى كه به خدا و فرستاده اش ايمان آورده اند، آماده شده است؛ اين بخشش خداست آن را به هر كه بخواهد (و شايسته بداند) مى دهد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است. (21)

هيچ مصيبتى در

زمين و در (وجود) خودتان (به شما) نمى رسد، جز اينكه قبل از آنكه آن را بيافرينيم، در كتابى (ثبت) است؛ در حقيقت آن (كار) بر خدا آسان است. (22)

بخاطر آنكه برآنچه از دستتان رفته تأسف مخوريد؛ و به آنچه به شما داده است شادمان مَباشيد؛ و خدا هيچ متكبّر خيال پرداز فخر فروشى را دوست ندارد؛ (23)

(همان) كسانى كه بخل مى ورزند، و مردم را به بخل فرمان مى دهند؛ و هر كس روى برتابد، پس (به خدا زيان نمى رساند؛ چرا) كه تنها خدا توانگر [و] ستوده است. (24)

ترجمه قرآن، ص: 541

بيقين فرستادگانمان را با دليل هاى روشن (معجزه آسا) فرستاديم، و همراه آنان كتاب (الهى) و ترازو را فرو فرستاديم، تا مردم به دادگرى برخيزند؛ و آهن را فرو فرستاديم كه در آن نيرويى شديد و سودهايى براى مردم است، و تا خدا معلوم دارد كه چه كسى او و فرستاده اش را در نهان يارى مى كند؛ براستى خدا نيرومندى شكست ناپذير است. (25)

و بيقين نوح و ابراهيم را فرستاديم، و در نسل آن دو نبوّت و كتاب [الهى قرار داديم؛ پس برخى از آنان ره يافته اند و بسيارى از آنان نافرمانبردارند. (26)

سپس فرستادگانمان را بدنبال آنان فرستاديم، و عيسى پسر مريم را (در پى آنان) فرستاديم، و به او انجيل داديم، و در دل هاى كسانى كه از او پيروى كردند دلسوزى و رحمت قرار داديم؛ و ترسايى (و گوشه نشينى) را پديدش آوردند كه آن را برآنان مقرر نكرده بوديم، جز براى طلب خشنودى خدا، و [لى آن را رعايت نكردند آنگونه كه، حقِّ رعايتش بود؛ پس كسانى از آنان كه ايمان

آوردند پاداششان را داديم؛ و بسيارى از آنان نافرمانبردارند. (27)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و به فرستاده اش ايمان آوريد تا دو بهره از رحمتش به شما بدهد؛ و براى شما نورى قرار دهد كه با آن راه رويد، و شما را بيامرزد؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهرورز است. (28)

تا اهل كتاب بدانند كه قادر بر (بدست آوردن) هيچ چيز از بخشش خدا نيستند، و اينكه بخشش بدست خداست، به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) آن را مى دهد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است. (29)

ترجمه قرآن، ص: 542

58- سورة المجادلة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

خدا سخن آن (زنى) را كه درباره همسرش با تو مجادله مى كرد و به خدا شكوه مى كرد، شنيد، و خدا گفتمان شما را مى شنود؛ [چرا] كه خدا شنواى بيناست. (1)

كسانى از شما كه زنانشان را ظهار مى كنند (و مادر خود مى خوانند) آنان مادرانشان نيستند؛ مادرانشان جز كسانى كه آنان را زاييده اند نيستند و قطعاً آنان سخن ناپسند و باطل مى گويند؛ و مسلماً خدا بخشاينده [و] بسيار آمرزنده است. (2)

و كسانى كه زنانشان را ظِهار مى كنند (و مادر خود مى خوانند) سپس از آنچه گفته اند باز مى گردند، پس پيش از آنكه با همديگر تماس گيرند آزاد كردن بنده اى (بر آنان واجب است). آن (چيزى است كه شما) بدان پند داده مى شويد؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (3)

و هر كس (بنده اى) نيافت، پس پيش از آنكه با يكديگر تماس گيرند روزه دو ماه پياپى (بر او واجب است). و هر كس نتواند، پس غذا دادن شصت بينوا (بر او واجب است). اين بخاطر

آن است كه به خدا و فرستاده اش ايمان بياوريد؛ و اينها مرزهاى خداست؛ و براى كافران عذاب دردناكى است! (4)

در حقيقت كسانى كه با خدا و فرستاده اش به شدّت مخالفت مى كنند، خوار شده اند همانگونه كه كسانى كه پيش از آنان بودند خوارشدند؛ و بيقين ما نشانه اى روشن فروفرستاديم و براى كافران عذابى خوار كننده است، (5)

در روزى كه خدا همه آنان را بر مى انگيزد و به آنان از آنچه انجام داده اند خبر مى دهد، كه خدا آن (اعمال) را به شمار آورده و [لى آنان آن را فراموش كرده اند؛ و خدا بر هر چيزى گواه است. (6)

ترجمه قرآن، ص: 543

آيا اطلاع نيافته اى كه خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است مى داند؛ هيچ رازگويى سه (نفرى) نيست مگر آنكه او چهارمين آنان است، و هيچ رازگويى پنج (نفرى) نيست مگر آنكه او ششمين آنان است، و نه كمتر از آن و نه بيشتر (از آن است) مگر آنكه او همراه آنان است هر كجا كه باشند، سپس روز رستاخيز به آنان از آنچه انجام داده اند، خبر مى دهد؛ [چرا] كه خدا به هر چيزى داناست. (7)

آيا نظر نكرده اى به كسانى كه از رازگويى منع شده بودند، سپس به آنچه كه از آن منع شده بودند باز مى گردند، و براى گناه و تعدّى و نافرمانىِ فرستاده (خدا) با يكديگر رازگويى مى كنند، و هنگامى كه نزد تو مى آيند به چيزى كه خدا بدان تو را زنده باد نگفته است به تو» زنده باد «مى گويند؛ و در (دل هاى) خودشان مى گويند:» چرا خدا ما را بخاطر آنچه مى گوييم عذاب نمى كند؟! «جهنّم براى آنان كافى است، در حالى

كه وارد آن مى شوند (و مى سوزند) و چه بد فرجامى است! (8)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه رازگويى مى كنيد، پس براى گناه و تعدّى و نافرمانى فرستاده (خدا) با يكديگر رازگويى نكنيد، و براى نيكى و پارسايى (و خود نگهدارى) رازگويى كنيد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدايى حفظ كنيد كه فقط به سوى او گردآورى مى شويد. (9)

رازگويى فقط از شيطان است؛ تا كسانى را كه ايمان آورده اند اندوهگين سازد، در حالى كه جز به رخصت خدا، هيچ چيز زيان رسان به آنان نيست؛ و مؤمنان پس بايد تنها بر خدا توكّل كنند. (10)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه به شما گفته شود:» در مجلس ها جاى گشاييد، پس جاى گشاييد، كه خدا براى شما جاى مى گشايد؛ و هنگامى كه گفته شود:» برخيزيد. «پس برخيزيد؛ كه خدا كسانى از شما را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه به آنان دانش داده شده، به رتبه هايى بالا مى برد؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (11)

ترجمه قرآن، ص: 544

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه با فرستاده (خدا) رازگويى مى كنيد پس پيش (از آن) بخشش صادقانه اى تقديم داريد؛ اين براى شما بهتر و پاك كننده تر است؛ و اگر نيافتيد پس مسلماً خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (12)

آيا بيمناك شديد كه پيش از رازگوييتان بخشش هاى صادقانه تقديم داريد؟! پس در اين هنگام كه انجام نداده ايد، و خدا توبه شما را پذيرفت، پس نماز را برپا داريد و [ماليات زكات را بپردازيد و از خدا و فرستاده اش اطاعت كنيد؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (13)

آيا نظر نكرده اى به كسانى كه

با گروهى كه خدا بر آنان خشم كرده دوستى كردند؟! آنان از شما نيستند و (شما) از آنان نيستيد، و به دروغ سوگند ياد مى كنند در حالى كه آنان مى دانند (كه دروغ مى گويند). (14)

خدا عذابى شديد براى آنان آماده ساخته است، [چرا] كه بد است آنچه را آنان همواره انجام مى دادند! (15)

سوگندهايشان را سپرى قرار دادند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند؛ پس براى آنان عذابى خوار كننده است! (16)

هرگز اموالشان و فرزندانشان هيچ چيزى [مجازات خدا را از آنان دفع نخواهد كرد؛ آنان اهل آتشند در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند. (17)

(يادكن) روزى را كه خدا همه آنان را بر مى انگيزد، و براى او سوگند ياد مى كنند همان گونه كه براى شما سوگند ياد مى كنند؛ و مى پندارند كه آنان بر چيزى (سودمند دست يافته) اند؛ آگاه باشيد كه آنان فقط دروغگويند. (18)

شيطان بر آنان مسلّط شده و ياد خدا را از ياد آنان برد؛ آنان حزب شيطانند. آگاه باشيد كه حزب شيطان فقط زيانكارند! (19)

در حقيقت كسانى كه با خدا و فرستاده اش بشدّت مخالفت كنند، آنان در (زُمره) خوارترين (افراد) ند. (20)

خدا مقرّر داشته كه قطعاً من و فرستادگانم پيروز مى شويم؛ [چرا] كه خدا نيرومندى شكست ناپذير است. (21)

ترجمه قرآن، ص: 545

هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز بازپسين بياورند، نمى يابى كه با كسانى كه با خدا و فرستاده اش به شدت مخالفت ورزند، دوستى كنند، و گرچه پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خاندانشان باشند، اينانند كه خدا ايمان را در دل هايشان نوشته و با روحى از (جانب خود) ش تاييد كرده، و آنان را در بوستان هاى (بهشتى) وارد

مى كند كه نهرها از زير [درختان ش روان است، در حالى كه در آنجا ماندگارند. خدا از آنان خشنود است، و آنان (نيز) از او خشنودند؛ آنان حزب خدا هستند، آگاه باشيد در واقع فقط حزب خدا رستگارند! (22)

59- سورة الحشر

ترجمه قرآن 573

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، براى خدا تسبيح مى گويند؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (1)

او كسى است كه كسانى از اهل كتاب را كه كفر ورزيدند در نخستين گرد آمدن (و حركت دسته جمعى به سوى جنگ) از خانه هايشان بيرون راند، يقين نداشتيد كه بيرون مى روند. و آنان (نيز) يقين داشتند كه دژهايشان مانع آنان از (عذاب) خدا مى شود؛ و [لى خدا از جايى كه نمى پنداشتند به سراغشان آمد و در دل هايشان وحشت افكند. خانه هايشان را بدستانشان و دستان مؤمنان ويران مى كردند، پس اى صاحبان بينش، عبرت آموزيد. (2)

و اگر نبود كه خدا ترك خانه ها را بر آنان مقرر كرده بود، حتماً آنان را در دنيا عذاب مى كرد؛ و براى آنان در آخرت عذاب آتش است! (3)

ترجمه قرآن، ص: 546

اين بخاطر آن است كه آنان با خدا و فرستاده اش مخالفت ورزيدند، و هر كس با خدا مخالفت كند، پس حتماً خدا سخت كيفر است! (4)

آنچه از درخت خرماى ممتاز كه قطع كرديد يا آنها را ايستاده بر ريشه هايش واگذاشتيد، پس به رخصت خدا بود؛ و براى اين بود كه نافرمانبرداران را رسوا كند. (5)

و آنچه از (غنائم) آن (يهودي) ان كه خدا به فرستاده اش باز گردانده است پس براى (بدست آوردن) آن هيچ اسب و شترى نتاختيد؛ و ليكن خدا فرستادگانش

را بر هر كس بخواهد مسلّط مى سازد؛ و خدا بر هر چيز تواناست. (6)

آنچه از (غنائم) اهل آبادى ها كه خدا به فرستاده اش بازگردانده است پس فقط براى خدا و براى فرستاده (اش) و براى نزديكان (او) و يتيمان و بينوايان و در راه مانده است، تا (ثروت ها) در ميان توانگران شما [دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده [خدا] براى شما آورده پس آن را بگيريد (و اجرا كنيد)، و آنچه شما را از آن منع كرد پس خوددارى كنيد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد كه خدا سخت كيفر است. (7)

(اين غنائم) براى نيازمندان مهاجرى است كه از خانه هايشان و اموالشان بيرون رانده شده اند در حالى كه بخششى و خشنودى اى از خدا مى جويند و خدا و فرستاده اش را يارى مى كنند؛ تنها آنان راستگويانند. (8)

و (نيز) كسانى (از انصار) كه پيش از آن (مهاجر) ان در سراى (اسلام) و ايمان (مدينه) جاى گرفته بودند، هر كس به سوى آنان هجرت كرده دوست مى دارند، و در سينه هايشان نسبت به آنچه به آن (مهاجر) ان داده شده، نيازى نمى يابند، و (مهاجران) را بر خودشان بر مى گزينند (و ترجيح مى دهند) و گرچه آنان نيازمند باشند؛ و هر كس از (بى گذشتى و) آزمندى خودش نگاه داشته شود، پس تنها آنان رستگارند. (9)

ترجمه قرآن، ص: 547

و (نيز) كسانى (از تابعين) كه بعد از آنان آمدند، مى گويند:» [اى پروردگار ما! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دل هاى ما براى كسانى كه ايمان آوردند كينه اى قرار مده؛ [اى پروردگار ما! مسلماً تو مهربانِ مهرورزى. « (10)

آيا به

سوى كسانى كه دورويى نمودند نظر نكرده اى، كه به برادرانشان (همان) كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيدند مى گفتند:» اگر بيرون رانده شديد، قطعاً با شما خارج مى شويم، و هرگز درباره شما از هيچ كس اطاعت نمى كنيم؛ و اگر با شما پيكار شود، قطعاً شما را يارى مى كنيم! «و خدا گواهى مى دهد كه آنان حتماً دروغگويانند. (11)

اگر (كافران) بيرون رانده شوند با آنان بيرون نمى روند، و اگر با آنان پيكار شود، آنان را يارى نمى كنند، و اگر ياريشان كنند حتماً با عقبگرد (از آنان) روى بر مى تابند؛ سپس يارى نخواهند شد. (12)

مسلماً شما در دل هاى آنان ترس انگيزتر از خدا هستيد؛ اين بخاطر آن است كه آنان گروهى هستند كه بطور عميق نمى فهمند. (13)

(يهوديان) همگى با شما پيكار نمى كنند مگر در آبادى هاى دژدار يا از پشت ديوارها. سختى (جنگ) آنان ميان (خود) شان شديد است، آنان را جمع (متحد) مى پندارى، در حالى كه دل هايشان جداست؛ اين بخاطر آن است كه آنان گروهى هستند كه خرد ورزى نمى كنند. (14)

(مثال آنان) همانند مثال كسانى است كه اندك زمانى پيش از آنان بودند، سنگينى (كيفرِ) كارشان را چشيدند و براى آنان عذاب دردناكى است! (15)

و (نيز) همانند مثال شيطان است آنگاه كه به انسان گفت:» كافر شو. «و هنگامى كه كفر ورزيد، (شيطان) گفت:» در واقع من نسبت به تو تعهدى ندارم، كه من از خدا، پروردگار جهانيان مى ترسم. « (16)

ترجمه قرآن، ص: 548

پس فرجام آن دو اين شد كه هر دو در آتش اند در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ و اين كيفر ستمكاران است. (17)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد و

هر شخصى بايد بنگرد كه براى فرداى (رستاخيز) چه چيزى پيش فرستاده است، و [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد كه خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (18)

و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند پس (خدا) خودشان را از يادشان برد؛ فقط آنان نافرمانبردارند. (19)

اهل آتش و اهل بهشت مساوى نيستند، فقط اهل بهشت كاميابند. (20)

اگر (بر فرض) اين قرآن را بر كوهى فرو مى فرستاديم، حتماً آن را فروتن [و] از هراس خدا متلاشى مى ديدى؛ و اين مثال هايى است كه آنها را براى مردم مى زنيم، باشد كه آنان تفكّر كنند. (21)

او خدايى است كه هيچ معبودى جز او نيست، داناى نهان و آشكار است، او گسترده مهر [و] مهرورز است. (22)

او خدايى است كه هيچ معبودى جز او نيست، فرمانروا، كاملًا پاك (از هر عيب و نقص،) سلامت بخش، ايمنى بخش نگهبان، شكست ناپذير، جبران كننده، بزرگ منش. منزّه است خدا از آنچه شريك (او) قرار مى دهند. (23)

او خدايى است آفريننده، آفريدگار، چهره پرداز، نام هاى نيكو فقط از آن اوست؛ آنچه در آسمان ها و زمين است براى او تسبيح مى گويند؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (24)

ترجمه قرآن، ص: 549

60- سورة الممتحنة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! دشمن من و دشمن (خود) تان را دوست نگيريد! (شما طرح) دوستى با آنان مى افكنيد، در حالى كه به آنچه از حق براى شما آمده كفر ورزيدند؛ فرستاده (خدا) و شما را، بخاطر ايمانتان به خدا كه پروردگارتان است، بيرون مى رانند؛ اگر شما براى جهاد در راه من و در طلب خشنودى من بيرون آمده ايد (با آنان طرح دوستى نيفكنيد.)

به پنهانى با آنان دوستى مى كنيد در حالى كه من به آنچه پنهان مى داريد و آنچه آشكار مى كنيد داناترم؛ و هر كس از شما آن (كار) را انجام دهد پس بتحقيق از راه درست گمراه شده است. (1)

اگر شما را بيابند دشمنان شما خواهند بود و دست هايشان و زبان هايشان را به بدى، به سوى شما مى گشايند، و كفر ورزيدن شما را آرزو دارند. (2)

خويشاوندان شما و فرزندانتان روز رستاخيز سودى براى شما نخواهند داشت؛ بين شما جدايى مى اندازد. و خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست. (3)

بيقين براى شما در (روش) ابراهيم و كسانى كه همراه اويند (الگويى براى) پيروى نيكوست؛ هنگامى كه به قومشان گفتند:» در واقع ما نسبت به شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد تعهدى نداريم (آيين) شما را انكار مى كنيم؛ و بين ما و بين شما دشمنى و كينه هميشگى آشكار شده است؛ تا اينكه به خداى يگانه ايمان آوريد؛ جز سخن ابراهيم به پدر (مادرش يا عموي) ش (كه گفت:) قطعاً براى تو طلب آمرزش مى كنم در حالى كه مالك هيچ چيزى از طرف خدا براى تو نيستم. [اى پروردگار ما! فقط برتو توكّل كرديم و تنها به سوى تو بازگشتيم، و فرجام (همه) فقط به سوى توست. (4)

[اى پروردگار ما! ما را (وسيله) آزمايش براى كسانى كه كفر ورزيدند قرار مده؛ و ما را بيامرز! [اى پروردگار ما! براستى كه تنها تو شكست ناپذير [و] فرزانه اى. (5)

ترجمه قرآن، ص: 550

بيقين براى شما در (روش) آنان (الگويى براى) پيروى نيكوست، براى كسانى كه همواره به خدا و روز بازپسين اميد دارند؛ و هر كس روى برتابد پس (به

خدا زيان نمى رساند، چرا) كه تنها خدا توانگر [و] ستوده است. (6)

اميد است خدا بين شما و بين كسانى از آن (مشرك) ان كه دشمنى داريد دوستى قرار دهد؛ و خدا تواناست و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (7)

خدا شما را نسبت به كسانى كه در مورد دين با شما پيكار نكردند و شما را از خانه هايتان بيرون نراندند، منع نمى كند كه به آنان نيكى كنيد و نسبت به آنان داد گرى نماييد؛ [چرا] خدا دادگران را دوست مى دارد. (8)

خدا شما را فقط از كسانى كه در مورد دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند و براى بيرون راندن شما همديگر را پشتيبانى كردند، منع مى كند كه با آنان دوستى كنيد؛ و هر كس آنان را دوست داشته باشد پس تنها آنان ستمكارند. (9)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه زنان با ايمان هجرت كنان نزد شما آيند، پس آنان را آزمايش كنيد خدا به ايمانشان داناتر است، و اگر آنان را مؤمن دانستيد پس آنان را به سوى كفّار برنگردانيد؛ آن (زن) ان براى آن (كافران) حلال نيستند و آن (كافران) براى آن (زن) ان حلال نيستند و آنچه را (براى ازدواج با اين زنان) مصرف كرده اند به آنان بدهيد، و هيچ گناهى بر شما نيست كه آنان را به ازدواج (خود) در آوريد هنگامى كه مهرشان را به آنان بدهيد. و (عقد) حفظ كننده زنان كافر را نگاه نداريد و آنچه را (براى ازدواج با آنان) مصرف كرده ايد در خواست كنيد. و (مردان كافر نيز) بايد آنچه را (براى ازدواج با زنان مسلمان) مصرف كرده اند درخواست كنند.

اين حكم خداست كه بين شما داورى مى كند، و خدا داناى فرزانه است. (10)

و اگر چيزى از (مهريه) همسران شما به سوى كفّار از دست شما رفت و (بر آنان پيروز شديد و غنيمت گرفتيد و آنان را) مجازات كرديد پس كسانى را كه همسرانشان (از دست) رفته اند همانند آنچه (براى ازدواج با آنان) مصرف كرده اند (از غنائم) بدهيد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدايى كه شما به او ايمان داريد حفظ كنيد. (11)

ترجمه قرآن، ص: 551

اى پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند در حالى كه با تو بيعت كنند كه هيچ چيز را شريك خدا قرار ندهند، و دزدى نكنند و زنا نكنند، و فرزندانشان را نكشند، و هيچ تهمتى را نياورند كه آن را بين دست هايشان و پاهايشان بربافته اند و در هيچ [دستور] پسنديده اى نافرمانى تو را نكنند، پس با آنان بيعت كن و براى آنان از خدا طلب آمرزش كن؛ كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (12)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با گروهى كه خدا برآنان خشم گرفته، دوستى مَكنيد؛ بيقين آنان از آخرت نااميدند، همان گونه كه كفّار اهل قبرها نااميد شدند. (13)

61- سورة الصف

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى گويند؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است. (1)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا مى گوييد آنچه را انجام نمى دهيد؟! (2)

نزد خدا (موجب) خشم بزرگ است اينكه بگوييد آنچه را انجام نمى دهيد! (3)

در حقيقت خدا كسانى را دوست مى دارد كه در راهش صف كشيده جهاد مى كنند، چنانكه گويى آنان ساختمان محكم (سُربى) هستند. (4)

و (يادكن) هنگامى را كه موسى به

قومش گفت:» اى قوم [من ! چرا آزارم مى دهيد در حالى كه بيقين مى دانيد كه من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟! «و هنگامى كه (از حق) منحرف شدند، خدا دل هايشان را منحرف ساخت؛ و خدا گروه نافرمانبردار را راهنمايى نمى كند. (5)

ترجمه قرآن، ص: 552

و (يادكن) هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت:» اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب)! در واقع من فرستاده خدا به سوى شمايم، در حالى كه مؤيد آنچه از تورات كه پيش از من بوده، و مژده آور فرستاده اى هستم كه بعد از من مى آيد [و] نام او احمد است. «و [لى هنگامى كه با دليل هاى روشن (معجزه آسا) به سراغشان آمد، گفتند:» اين سحرى آشكار است. « (6)

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته در حالى كه او به سوى اسلام فراخوانده مى شود؟! و خدا گروه ستمكار را راهنمايى نمى كند. (7)

[كافران مى خواهند تا نور خدا را با دهان هايشان خاموش سازند؛ در حالى كه خدا كامل كننده نور خويش است، و گرچه كافران ناخشنود باشند. (8)

او كسى است كه فرستاده اش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه دين [ها] پيروز گرداند، و گرچه مشركان ناخشنود باشند. (9)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به دادوستدى راهنمايى كنم كه شما را از عذاب دردناك نجات دهد؟! (10)

به خدا و فرستاده اش ايمان آوريد و با اموال و جان هايتان در راه خدا جهاد كنيد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد. (11)

تا پيامدهاى (گناهان) تان را براى شما بيامرزد و شما را در بوستان هاى (بهشتى) كه نهرها از زير [درختان ش

روان است و در خانه هاى پاكيزه در بوستان هاى (ويژه) ماندگار وارد كند؛ اين كاميابى بزرگ است. (12)

و (نعمت) ديگرى كه آن را دوست داريد (به شما بدهد، كه آن) يارى از جانب خدا و پيروزى نزديك است؛ و مؤمنان را مژده ده! (13)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ياوران خدا باشيد همان گونه كه عيسى پسر مريم به حواريون گفت:» چه كسانى ياوران من با خدايند؟! «حواريون گفتند:» ما ياوران خداييم. «و گروهى از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) ايمان آوردند و گروهى كفر ورزيدند؛ و كسانى را كه ايمان آورده بودند بر (ضد) دشمنانشان (تقويت و) تأييد كرديم پس پيروز شدند. (14)

ترجمه قرآن، ص: 553

62- سورة الجمعة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است تسبيح مى گويند براى خدا كه فرمانروا، كاملًا پاك (از هر عيب و نقص و) شكست ناپذيرِ فرزانه است. (1)

او كسى است كه در ميان درس ناخواندگان فرستاده اى از خودشان برانگيخت؛ كه آياتش را بر آنان مى خواند [و پيروى مى كند] و رشدشان مى دهد [و پاكشان مى گرداند] و كتاب [خدا] و فرزانگى به آنان مى آموزد؛ در حالى كه قطعاً پيش از [آن در گمراهى آشكارى بودند. (2)

و (نيز پيامبر را برانگيخت بر گروهى) ديگر از آنان كه هنوز به آنان نپيوسته اند؛ و او شكست ناپذيرِ فرزانه است. (3)

اين بخشش خداست آن را به هر كه بخواهد (و شايسته بداند) مى دهد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است. (4)

مثال كسانى كه تورات برآنان نهاده شده (و به آن مكلّف شده اند) سپس آن را حمل نكرده اند (و به كار نبسته اند) همانند مثال الاغى است كه كتاب هايى حمل مى كند. بداست مثال گروهى كه آيات خدا

را دروغ انگاشتند! و خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند. (5)

بگو:» اى كسانى كه به (آيين) يهود گرويديد! اگر مى پنداريد كه شما دوستان خداييد نه ساير مردم، پس اگر راست مى گوييد آرزوى مرگ كنيد! « (6)

و [لى آنان به سبب دستاورد پيشينشان، هرگز آن [مرگ را آرزو نخواهند كرد؛ و خدا به [حال ستمگران داناست. (7)

بگو:» درواقع مرگى كه از آن فرار مى كنيد پس حتماً آن شما را ملاقات مى كند؛ سپس به سوى داناى نهان و آشكار باز گردانده مى شويد؛ و شما را از آنچه همواره انجام مى داديد با خبر مى سازد. « (8)

ترجمه قرآن، ص: 554

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه براى نماز در روز جمعه ندا داده شود، پس به سوى ياد خدا بكوشيد و معامله را رها كنيد، كه اين براى شما بهتر است اگر بدانيد! (9)

و هنگامى كه نماز پايان يافت، پس در زمين پراكنده شويد و از بخشش خدا بجوييد، و خدا را فراوان ياد كنيد باشد كه شما رستگار (و پيروز) شويد. (10)

و هنگامى كه داد و ستد يا سرگرمى را مى بينند به سوى آن پراكنده مى شوند، در حالى كه تورا ايستاده وا مى گذارند؛ بگو:» آنچه نزد خداست از سرگرمى و از داد و ستد بهتر است؛ و خدا بهترين روزى دهندگان است. « (11)

63- سورة المنافقون

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

هنگامى كه منافقان نزد تو آيند گويند:» گواهى مى دهيم كه قطعاً تو فرستاده خدايى «. و خدا مى داند كه مسلماً تو فرستاده او هستى، و خدا گواهى مى دهد كه حتماً منافقان دروغ گويند. (1)

سوگندهايشان را سپرى قرار دادند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند،

براستى چه بد است، آنچه را آنان همواره انجام مى دادند! (2)

اين بخاطر آن است كه آنان ايمان آوردند سپس كفر ورزيدند؛ از اين رو بر دل هايشان مهر نهاده شده؛ پس آنان فهم عميق نمى كنند. (3)

و هنگامى كه آنان را مى بينى، بدن هايشان تو را به شگفت مى آورد؛ و اگر [سخن بگويند سخنشان را مى شنوى، چنانكه گويى آنان چوب هايى (به ديوار) تكيه داده شده اند! مى پندارند هر بانگى بر ضد آنان است؛ آنان دشمنند، پس از آنان بيمناك باش! خدا آنان را بكشد! چگونه (از حق) بازگردانده مى شوند؟ (4)

ترجمه قرآن، ص: 555

و هنگامى كه به آنان گفته شود:» بياييد تا فرستاده خدا براى شما طلب آمرزش كند. «، سرهايشان را مى پيچانند، و آنان را مى بينى كه روى بر مى گردانند در حالى كه آنان مستكبرند. (5)

براى آنان يكسان است كه برايشان طلب آمرزش كنى يا براى آنان طلب آمرزش نكنى، خدا آنان را نمى آمرزد؛ [چرا] كه خدا گروه نافرمانبردار را راهنمايى نمى كند. (6)

آنان كسانى هستند كه مى گويند:» براى كسانى كه نزد فرستاده خدا هستند (اموالتان را) مصرف نكنيد تا اينكه پراكنده شوند. «در حالى كه منابع آسمان ها و زمين فقط از آن خداست و ليكن منافقان فهم عميق نمى كنند. (7)

مى گويند:» اگر به مدينه بازگرديم، قطعاً عزيزترين (افراد)، ذليل ترين (افراد) را از آن (شهر) بيرون مى رانند! «در حالى كه عزّت فقط براى خدا و براى فرستاده اش و براى مؤمنان است؛ و ليكن منافقان نمى دانند. (8)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا (غافل و) سرگرم نكند! و كسانى كه چنين كنند، پس تنها آنان زيانكارند. (9)

از آنچه به شما» روزى «داده ايم (در راه

خدا) مصرف كنيد، پيش از آنكه مرگ به سراغ يكى از شما آيد و بگويد:» پروردگارا! چرا (مرگ) مرا تا سرآمد نزديكى تأخير نينداختى تا بخشش صادقانه كنم و از شايستگان باشم؟! « (10)

و خدا» مرگ «كسى را هنگامى كه سرآمد (عمر) او فرارسد به تأخير نمى اندازد؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (11)

ترجمه قرآن، ص: 556

64- سورة التغابن

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى گويند؛ فرمانروايى فقط از آن اوست و ستايش تنها براى اوست؛ و او بر هر چيز تواناست. (1)

او كسى است كه شما را آفريد پس برخى از شما كافريد و برخى از شما مؤمنيد؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست. (2)

آسمان ها و زمين را به حقّ آفريد؛ و شما را صورتگرى كرد و صورت هاى شما را نيكو گردانيد؛ و فرجام (همه شما) فقط به سوى اوست. (3)

آنچه را در آسمان ها و زمين است مى داند، و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى سازيد مى داند؛ و خدا به (اسرار) درون سينه ها داناست. (4)

آيا به شما نرسيده است؟! خبر بزرگ كسانى كه پيش از [اين كفر ورزيدند و سنگينى (كيفر) كارشان را چشيدند؛ و برايشان عذاب دردناكى است! (5)

آن بخاطر اين است كه فرستادگانشان با دليل هاى روشن (معجزه آسا) همواره به سراغشان مى آمدند، و مى گفتند:» آيا بشرهايى ما را راهنمايى مى كنند؟! «پس كفر ورزيدند و روى برتافتند و خدا توانگرى نموده است، و خدا توانگرى ستوده است. (6)

كسانى كه كفر ورزيدند پنداشتند كه برانگيخته نخواهند شد، بگو:» آرى، به پروردگارم سوگند كه قطعاً برانگيخته خواهيد شد! سپس حتماً از آنچه

انجام داديد خبر داده مى شويد؛ و آن (كارها) بر خدا آسان است «. (7)

پس به خدا و فرستاده اش و نورى كه فرو فرستاديم ايمان بياوريد؛ و خدا از آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (8)

روزى كه شما را براى روز جمع آورى (مردم در قيامت) گردآورى مى كند، آن روز زيانكارى است. و هر كس به خدا ايمان آورد و [كار] شايسته انجام دهد، بدى هايش را از او مى زدايد و او را در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كند كه از زير (درختان) ش نهرها روان است در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند؛ اين كاميابى بزرگى است. (9)

ترجمه قرآن، ص: 557

و كسانى كه كفر ورزيدند و نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل آتشند، در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ و (اين) بدفرجامى است! (10)

هيچ مصيبتى جز به رخصت خدا (به كسى) نمى رسد! و هر كس به خدا ايمان آورد، دلش را راهنمايى مى كند؛ و خدا به هر چيزى داناست. (11)

و خدا را اطاعت كنيد و فرستاده [خدا] را اطاعت كنيد؛ و اگر روى برتابيد پس بر عهده فرستاده ما فقط رساندن [پيام روشنگر و] آشكار است. (12)

خداست كه هيچ معبودى جز او نيست، و مؤمنان پس بايد تنها بر خدا توكّل كنند. (13)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حقيقت بعضى از همسران شما و فرزندانتان دشمن شما هستند، پس از آنان بيمناك باشيد؛ و اگر ببخشيد و در گذريد و بيامرزيد، پس براستى خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (14)

اموال شما و فرزندانتان فقط [وسيله آزمايش است؛ و خدا نزدش پاداش بزرگى است. (15)

پس هر چه در توان داريد [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد

و بشنويد و اطاعت كنيد و (در راه خدا) مصرف كنيد كه براى خودتان بهتر است؛ و هر كس از (بى گذشتى و) آزمندى خودش نگاه داشته شود، پس تنها آنان رستگارند. (16)

اگر به خدا» قرض الحسنه اى «وام دهيد، آن را براى شما مى افزايد و شما را مى آمرزد؛ و خدا بسى سپاسگزار [و] بردبار است. (17)

(او) داناى نهان و آشكار [و] شكست ناپذير فرزانه است. (18)

ترجمه قرآن، ص: 558

65- سورة الطلاق

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى پيامبر! هنگامى كه زنان را طلاق مى دهيد پس آنان را در (زمان) عِدّه شان طلاق دهيد، و عدّه را شمارش كنيد؛ و [خودتان را] از [عذاب خدايى حفظ كنيد كه پروردگار شماست؛ آن (زن) ان را از خانه هايشان بيرون نرانيد و (آنان نيز در زمان عدّه) بيرون نروند، مگر آنكه [كار] زشت آشكارى (به بار) آورند؛ و اينها مرزهاى خداست و هر كس از مرزهاى خدا تعدّى كند پس يقيناً به خودش ستم كرده است؛ نمى دانى شايد خدا بعد از اين، كارى پديد آورد. (1)

و هنگامى كه سرآمد (عدّه) آنان (به روزهاى پايانى) رسيد پس آنان را بطور پسنديده نگاه داريد يا بطور پسنديده از آنان جدا شويد؛ و از شما (مسلمانان) دو مرد عادل را گواه گيريد و گواهى را براى خدا برپا داريد؛ اين (چيزى) است كه كسانى كه به خدا و روز بازپسين همواره ايمان آورند بدان پند داده مى شوند. و هر كس [خودش را از [عذاب خدا حفظ كند، برايش محل خارج شدن (از مشكلات) قرار مى دهد؛ (2)

و او را از جايى كه نمى پندارد روزى مى دهد؛ و هر كس بر خدا توكّل كند پس

او برايش كافى است؛ در حقيقت خدا كارش را (به انجام) مى رساند؛ كه بيقين خدا براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است. (3)

و از زنان شما كسانى كه از عادت ماهانه نااميدند، اگر (در مورد باردارى آنان) شك كنيد، پس عدّه آنان سه ماه است و (نيز) زنانى كه عادت ماهانه نشده اند. و زنان باردار سرآمد (عدّه) آنان اين است كه آنان وضع حمل كنند. و هر كس [خود را] از [عذاب خدا حفظ كند براى او كارش را آسان قرار مى دهد. (4)

اين فرمان خداست كه آن را به سوى شما فروفرستاده است، و هر كس [خود را] از [عذاب خدا حفظ كند، بدى ها (ى گناهان) ش را از او بزدايد؛ و پاداش را برايش بزرگ سازد. (5)

ترجمه قرآن، ص: 559

آن (زن) ان را هر جا كه سكونت داريد [و] در توان شماست، سكونت دهيد؛ و به آنان زيان نرسانيد تا بر آنان تنگ گيريد؛ و اگر (آنان) باردار باشند، پس براى آنان هزينه كنيد تا اينكه آنان وضع حمل كنند؛ و اگر براى (كودك) شما شير مى دهند، پس پاداش آنان را به ايشان بدهيد، و (در مورد كودك) بين خودتان بطور پسنديده مشورت كنيد؛ و اگر هر دو به سختى افتاديد (و به توافق نرسيديد) پس بزودى (زن) ديگرى او را شير مى دهد. (6)

صاحب (امكانات) وسيع بايد از (امكانات) وسيعش هزينه كند؛ و هر كس روزى اش بر او تنگ شده پس بايد از آنچه خدا به او داده هزينه كند، خدا هيچ كس را جز به آنچه به او داده، تكليف نمى كند؛ خدا بزودى بعد از دشوارى آسانى قرار مى دهد. (7)

چه

بسيار از [مردم آبادى كه از فرمان پروردگارش و فرستادگانش سرپيچى كردند و با حسابى شديد آن [ان را مورد محاسبه قرار داديم! و باعذابى ناپسند آن [ان را عذاب كرديم! (8)

و سنگينى (كيفر) كارشان را چشيدند و فرجام كارشان زيانكارى بود. (9)

خدا عذابى شديد براى آنان آماده ساخته است! پس اى خردمندانى كه ايمان آورده ايد، [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ كنيد. بيقين خدا يادآورنده (قرآن) را به سوى شما فرستاده است. (10)

فرستاده اى (به سوى شما فرستاد) كه آيات خدا را در حالى كه روشنگر است بر شما مى خواند [و پيروى مى كند] تا كسانى را كه ايمان آورده و [كارهاى شايسته انجام داده اند، از تاريكى ها به سوى نور بيرون آورده و هر كس به خدا ايمان آورده و [كار] شايسته انجام دهد، او را در بوستان هاى (بهشتى) وارد مى كند كه از زير [درختان ش نهرها روان است، در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند؛ [و] بيقين خدا براى او» روزى «را نيكو ساخته است. (11)

خدا كسى است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين (نيز) همانند آنها را؛ فرمان (او) در ميان آنها فرود مى آيد تا اينكه بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست، و اينكه بيقين، علم خدا به هر چيزى احاطه دارد. (12)

ترجمه قرآن، ص: 560

66- سورة التحريم

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده (بر خود) ممنوع مى كنى در حالى كه خشنودى همسرانت را مى طلبى؟! و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (1)

بيقين خدا گشودن سوگندهايتان را براى شما معيّن ساخته است؛ و خدا سرپرست شماست و

او دانا [و] فرزانه است. (2)

و (ياد كن) هنگامى را كه پيامبر با برخى از همسرانش سخنى پنهانى گفت، و [لى هنگامى كه (همسرش) آن را خبر [چينى كرد و خدا آن را بر آن (پيامبر) آشكار ساخت، برخى از آن را (به او) شناساند و از برخى [ديگر] روى گرداند؛ و هنگامى كه آن (همسرش) را بدان خبر داد، گفت:» چه كسى اين را به تو خبر داد؟! «گفت:» (خداى) دانا [و] آگاه، به من خبر داد! « (3)

اگر شما دو (همسر پيامبر) به سوى خدا بازگرديد پس (به سود شماست، چرا كه) بيقين دل هاى شما (به كژى) گراييده است؛ و اگر بر ضد او يكديگر را كمك كنيد پس (زيانى به او نمى رسانيد، چرا) كه خدا فقط ياور اوست. و بعد از آن جبرئيل و شايسته مؤمنان و فرشتگان، پشتيبان (او) هستند. (4)

اميد است كه اگر شما را طلاق دهد، پروردگارش همسرانى بهتر از شما براى او جايگزين كند، (زنانى) مسلمان، مؤمن فرمانبردار [فروتن ، توبه كار، پرستشگر، روزه دار، بيوه و دوشيزه. (5)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خودتان و خانواده هايتان را از آتشى حفظ كنيد كه هيزم آن مردم و سنگ هاست؛ (آتشى) كه فرشتگانى خشن [و] سخت گير برآن [گماشته شده است، كه خدا را در آنچه فرمانشان مى دهد نافرمانى نمى كنند، و آنچه را مأمور شده اند انجام مى دهند. (6)

اى كسانى كه كفر ورزيده ايد! امروز (در رستاخيز) عذر خواهى نكنيد، كه فقط به آنچه همواره انجام مى داديد مجازات خواهيد شد. (7)

ترجمه قرآن، ص: 561

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با توبه اى نيك (و خالصانه و استوار) به سوى خدا باز گرديد اميد

است كه پروردگار شما بدى هايتان را از شما بزدايد و شما را در بوستان هاى (بهشتى) وارد كند كه از زير [درختان ش نهرها روان است، در روزى كه خدا، پيامبر و كسانى كه با او ايمان آوردند را رسوا نمى كند؛ در حالى كه نورشان پيش رويشان و در سمت راستشان شتابان مى رود، مى گويند:» [اى پروردگار ما! نور ما را براى ما تمام كن و ما را بيامرز! [چرا] كه تو بر هر چيزى توانا هستى. « (8)

اى پيامبر! باكافران و منافقان جهاد كن، و برآنان سخت گير؛ و مقصدشان جهنم است، و بد فرجامى است! (9)

خدا براى كسانى كه كفر ورزيدند مثلى زده است: زن نوح و زن لوط، كه تحت (سرپرستى) دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، و [لى به آن دو خيانت كردند و آن دو (پيامبر) هيچ چيزى را از (عذاب) خدا از آن دو (زن) دفع نكرده اند؛ و به آن دو گفته شود:» همراه وارد شوندگان (در دوزخ) وارد آتش شويد! «. (10)

و خدا براى كسانى كه ايمان آورده اند مَثَلى زده است: زن فرعون، هنگامى كه گفت:» پروردگارا! خانه اى براى من نزد خود در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كردارش نجات بخش و مرا از گروه ستمكاران نجات ده! « (11)

و (نيز) مريم دختر عمران كه دامان (عفت) ش را حفظ كرد، و از روح خويش در او دميديم، و كلمات پروردگار خويش و كتاب هايش را تأييد كرد و از فرمانبرداران [فروتن بود. (12)

ترجمه قرآن، ص: 562

67- سورة الملك

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

خجسته (و پايدار) است آن (خدايى) كه فرمانروايى فقط بدست اوست، و

او بر هر چيزى تواناست. (1)

(همان) كسى كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامين شما نيكوكارتر است؛ و او شكست ناپذير (و) بسيار آمرزنده است. (2)

(همان) كسى كه هفت آسمان را طبقه بندى شده آفريد؛ هيچ تفاوتى (تناقض گونه) در آفرينش (خداى) گسترده مهر نمى بينى، پس چشم را برگردان، آيا هيچ شكافى مى بينى؟! (3)

سپس دوباره چشم را برگردان تا چشم، خسته (و خوار) به سوى تو باز گردد در حالى كه آن وامانده است. (4)

و بيقين آسمان پست (دنيا) را با چراغ ها (شهاب سنگ ها) يى آراستيم، و آنها را سنگ هايى براى (راندن) شيطان ها قرار داديم؛ و براى آنان عذاب شعله فروزان فراهم ساختيم. (5)

و فقط براى كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدند عذاب جهنّم است، و بدفرجامى است! (6)

هنگامى كه در آن (دوزخ) افكنده شوند در حالى كه آن فوران مى كند ناله اى از آن مى شنوند! (7)

نزديك است (دوزخ) از شدّت خشم (از هم) جدا شود؛ هر گاه گروهى در آن افكنده شوند، نگهبانان آن (دوزخ) از آنان مى پرسند:» آيا هيچ هشدارگرى (از پيامبران) به سراغ شما نيامد؟! « (8)

گويند:» آرى، بيقين هشدارگرى به سراغ ما آمد، و (لى ما او را) تكذيب كرديم، و گفتيم:» خدا هيچ چيزى را فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهى بزرگى نيستيد. « (9)

و گويند:» اگر (بر فرض ما) همواره گوش شنوا داشتيم يا خردورزى مى كرديم، در ميان اهل شعله فروزان (آتش) نبوديم. (10)

و به پيامدهاى (گناهان) شان اعتراف كنند، و (رحمت خدا) دور باد از اهل شعله فروزان (آتش)! (11)

در حقيقت كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى هراسند، براى آنان آمرزش و پاداش بزرگى است. (12)

ترجمه

قرآن، ص: 563

و سخنتان را پنهان كنيد يا آن را آشكار سازيد، (براى او يكسان است)؛ كه او به (اسرار) درون سينه ها داناست. (13)

آيا كسى كه (موجودات را) آفريد نمى داند؟! در حالى كه او لطيف [و] آگاه است. (14)

او كسى است كه زمين را براى شما رام قرارداد، پس در اطراف آن راه برويد و از روزى اش بخوريد؛ و زنده كردن (مردگان) فقط به سوى اوست. (15)

آيا از (عذاب) كسى كه در آسمان است در امانيد كه شما را در زمين فرو برد، و ناگهان آن (زمين) بلرزد؟! (16)

يا از (عذاب) كسى كه در آسمان است در امانيد كه طوفان شن را بر شما بفرستد؟! پس بزودى خواهيد دانست كه هشدار [من چگونه است! (17)

و بيقين كسانى كه پيش از آنان بودند (آيات الهى را) دروغ انگاشتند، پس (ببين مجازات) انكار [من چگونه بود! (18)

و آيا نظر نكرده اند، به پرندگانى كه بر فرازشان است در حالى كه بال گشوده اند و مى بندند؟! كه جز (خداى) گسترده مهر آنها را نگاه نمى دارد، (چرا) كه او به هر چيزى بيناست. (19)

بلكه آيا اين چه كسى است كه او لشكرى براى شماست كه غير از (خداى) گسترده مهر شما را يارى مى كند؟! كافران جز در فريب (خوردگى) نيستند. (20)

بلكه آيا اين چه كسى است كه اگر (خدا) روزى اش را نگاه دارد به شما روزى مى دهد؟! بلكه (كافران) در [حال سركشى و نفرت، لجاجت كردند. (21)

و آيا كسى كه افتاده بر صورتش راه مى رود ره يافته تر است يا كسى كه درست (قامت)، بر راه راست راه مى رود؟! (22)

بگو:» او كسى است كه شما را پديدآورد و براى شما گوش و

چشم ها و دل هاى [سوزان قرار داد؛ چه اندك سپاسگزارى مى كنيد! « (23)

بگو:» او كسى است كه شما را در زمين آفريد؛ و فقط به سوى او گردآورى مى شويد. « (24)

و (كافران) مى گويند:» اگر راست گوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت است؟! « (25)

بگو:» علم (آن) تنها نزد خداست؛ و من فقط هشدارگرى روشنگرم. « (26)

ترجمه قرآن، ص: 564

و هنگامى كه آن (وعده الهى) را نزديك ببينند، چهره هاى كسانى كه كفر ورزيدند ناراحت شود، و (به آنان) گفته شود:» اين چيزى است كه همواره آن را فرا مى خوانديد! « (27)

بگو:» آيا به نظر شما اگر خدا من و كسانى را كه با من هستند هلاك كند، يا بر ما رحم كند، پس چه كسى كافران را از عذاب دردناك پناه مى دهد؟! «. (28)

بگو:» او (خداى) گسترده مهر است، به او ايمان آورديم و فقط بر او توكّل كرديم؛ پس بزودى خواهيد شناخت كسى را كه او در گمراهى آشكار است! «. (29)

بگو:» آيا به نظر شما اگر آب (سرزمين) شما [در زمين فرو رود، پس چه كسى آب روانى براى شما مى آورد؟! « (30)

68- سورة القلم

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

نون، سوگند به قلم و آنچه مى نويسند! (1)

كه تو نسبت به نعمت پروردگارت ديوانه نيستى، (2)

و قطعاً براى تو پاداشى بى پايان است. (3)

و مسلماً تو بر شيوه (اخلاقى) بزرگوارانه اى هستى. (4)

پس بزودى مى بينى و مى بينند، (5)

كه كدام يك از شما (ديوانه) فريب خورده ايد! (6)

براستى كه پروردگارت خود، به كسى كه از راهش گمراه گشته داناتر است؛ و (همچنين) او به (حال) ره يافتگان داناتر است. (7)

پس از تكذيب كنندگان اطاعت مكن. (8)

(آنان) سستى كردن تو را و

سستى كردن خود را آرزو مى كنند. (9)

و اطاعت مكن از هر بسيار سوگند يادكن خوارشده؛ (10)

بسيار عيب جويى كه به سخن چينى فراوان گام بر مى دارد؛ (11)

بسيار بازدارنده از نيكى، تجاوزگر گنه پيشه؛ (12)

پرخور سخت دل، كه بعد از اين (همه) بى تبار است. (13)

(اينها بخاطر آن است) كه داراى ثروت و پسران است! (14)

هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى شود مى گويد:» (اينها) افسانه هاى پيشينيان است. « (15)

ترجمه قرآن، ص: 565

بزودى بر بينى او داغ مى نهيم! (16)

در حقيقت ما آن (تكذيب گر) ان را آزموديم همانگونه كه باغداران را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند ياد كردند كه آن (ميوه هاى باغ را) صبحگاهان حتماً بچينند. (17)

و استثنا نكنند؛ (18)

و (عذاب) چرخنده اى از جانب پروردگارت برگرد آن (باغ) بچرخد، در حالى كه آنان خوابيده بودند. (19)

و همچون درختان قطع شده (و خاكستر شده) گرديد. (20)

و صبحگاهان يكديگر را ندا دادند، (21)

كه اگر ميوه چين هستيد به سوى كشتزارتان بامدادان بيرون رويد. (22)

و با شتاب رفتند در حالى كه آنان آهسته به يكديگر مى گفتند: (23)

» كه امروز هيچ بينوايى در آن (باغ) بر شما هرگز وارد نشود. « (24)

و بامدادان بيرون رفتند در حالى كه بر منع (بينوايان مصمّم و) توانا بودند. (25)

و هنگامى كه آن (باغ) را ديدند گفتند:» قطعاً ما گم گشته ايم! (26)

بلكه ما محروم شده ايم! « (27)

ميانه روترين آنان گفت:» آيا به شما نگفته بودم كه چرا تسبيح نمى گوييد؟! « (28)

گفتند:» منزّه است پروردگار ما، در واقع ما ستمكار بوديم! « (29)

و برخى آنان به برخى [ديگر] روكرده، در حالى كه يكديگر را سرزنش مى كردند. (30)

گفتند:» اى واى بر ما كه ما طغيانگر بوديم! (31)

اميد است كه

پروردگارمان بهتر از آن براى ما جايگزين كند! [چرا] كه ما فقط به سوى پروردگارمان مشتاقيم «. (32)

عذاب (دنيا) اينگونه است، و حتماً عذاب آخرت بزرگ تر است، اگر (بر فرض) مى دانستند. (33)

در حقيقت فقط براى پارسايان (خود نگهدار)، نزد پروردگارشان بوستان هاى پرنعمت (بهشت) است. (34)

و آيا مسلمانان را همچون خلافكاران قرار مى دهيم؟! (35)

شما را چه شده؟! چگونه داورى مى كنيد؟! (36)

بلكه آيا براى شما كتابى است كه از آن درس مى خوانيد، (37)

كه در آن (كتاب) است كه آنچه را شما بر مى گزينيد براى شماست؟! (38)

يا براى شما بر ما سوگندها (و پيمان ها) ى رسايى تا روز رستاخيز است كه آنچه را داورى مى كنيد براى شماست؟! (39)

از آنان بپرس كه كدامشان بر اين (سوگند و پيمان) ضامن هستند؟! (40)

يا براى آنان شريكان (معبود گونه) است؟! پس اگر راستگويند بايد شريكانشان را بياورند. (41)

روزى كه (لباس) از ساق (پا) ها برطرف شود (و كار مشكل گردد) و به سجده فراخوانده مى شوند و [لى نمى توانند (سجده كنند). (42)

ترجمه قرآن، ص: 566

در حالى كه چشم هايشان (از ترس) فروتن گشته (و) خوارى آنان را فرا مى گيرد؛ و بيقين همواره به سوى سجده فراخوانده مى شدند در حالى كه آنان سالم بودند. (43)

پس من و كسى را كه اين سخن (قرآن) را تكذيب مى كند رهاكن! بزودى از جايى كه نمى دانند، بتدريج گرفتارشان خواهيم كرد! (44)

و به آنان مهلت مى دهم، [چرا] كه نقشه من استوار است. (45)

يا از آنان پاداشى مى طلبى، پس آنان از زيان (آن) گرانبارند؟! (46)

يا (اسرار) نهان فقط نزد آنان است پس آنان (از آنجا) مى نويسند؟! (47)

پس براى (ابلاغ) حكم پروردگارت شكيبا باش، و مانند همراه ماهى (يونس) مباش! هنگامى

كه ندا در داد در حالى كه او مورد خشم قرار گرفته بود. (48)

اگر نعمتى از پروردگارش او را درنيافته بود، حتماً به كرانه خشكى افكنده مى شد در حالى كه او نكوهيده بود. (49)

و [لى پروردگارش او را برگزيد و وى را از شايستگان قرار داد. (50)

و مسلماً نزديك بود كسانى كه كفر ورزيدند هنگامى كه آگاه كننده (قرآن) را شنيدند با چشمانشان تو را بلغزانند و مى گويند:» قطعاً او ديوانه است. « (51)

در حالى كه آن (قرآن) جز يادآورى براى جهانيان نيست. (52)

69- سورة الحاقة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

تحقق يابنده. (1)

تحقق يابنده چيست؟ (2)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه تحقق يابنده چيست؟ (3)

(قوم) ثمود و عاد (عذاب) كوبنده را دروغ انگاشتند. (4)

و اما (قوم) ثمود پس بوسيله (عذاب) طغيانگر هلاك شدند. (5)

و اما (قوم) عاد پس با باد سرد سركش هلاك شدند. (6)

كه آن (باد) را هفت شب و هشت روز بنيان كن بر آنان مسلّط كرد، و آن قوم را در آن (مدت) بر زمين افتاده مى بينى، چنانكه گويى آنان تنه هاى درختان خرماى فرو ريخته اند! (7)

و آيا از آنان هيچ بازمانده اى مى بينى؟ (8)

ترجمه قرآن، ص: 567

و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و شهرهاى زير و رو شده (قوم لوط) خطاكارانه آمدند، (9)

و فرستاده پروردگارشان را نافرمانى كردند، و (خدا) با گرفتارى فزاينده اى آنان را گرفتار ساخت. (10)

در حقيقت ما هنگامى كه آب طغيان كرد، شما را در (كشتىِ) روان سوار كرديم. (11)

تا آن را براى شما يادآورنده قرار دهيم و گوش هاى فراگيرنده آن را فراگيرد. (12)

و هنگامى كه دمى يگانه در شيپور (حوادث آستانه رستاخيز) دميده شود،

(13)

و زمين و كوه ها (از جاى) برداشته شود و با يك (ضربه) خردكننده خُرد (و هموار) شوند! (14)

و در آن روز حادثه (رستاخيز) واقع شود، (15)

و آسمان شكافته شود پس آن (آسمان) در آن روز سست باشد. (16)

و فرشتگان در اطراف آن (آسمان) هستند؛ و در آن روز تخت (جهاندارى و تدبير هستى) پروردگارت را هشت (نفر) بر فرازشان حمل مى كنند. (17)

در آن روز (شما بطورى) عرضه مى شويد كه هيچ پنهانى از شما پوشيده نمى ماند. (18)

و امّا كسى كه نامه (عمل) ش بدست راستش داده شود، پس مى گويد:» (بياييد) نامه (عمل) من را بگيريد بخوانيد! (19)

در حقيقت من مى دانستم كه من حساب (اعمال) م را ملاقات مى كنم. « (20)

پس او در زندگى رضايت بخش است، (21)

در بهشتى عالى، (22)

كه چيدن (ميوه هاى) آن، نزديك است. (23)

(به آنان گفته مى شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا؛ بخاطر آنچه در روزگاران گذشته از پيش فرستاديد! (24)

و امّا كسى كه نامه (اعمال) ش بدست چپش داده شود، پس مى گويد:» اى كاش نامه (عمل) م به من داده نمى شد. (25)

و نمى دانستم كه حساب من چيست! (26)

اى كاش آن (حالت) به پايان مى رسيد. (27)

ثروتم (عذابى را) از من دفع نكرد، (28)

تسلّط من از (دست) من رفت! « (29)

(ندا آيد:) او را بگيريد و وى را ببنديد! (30)

سپس او را در دوزخ وارد كنيد (و بسوزانيد!) (31)

سپس او را در زنجيرى كه طولش هفتاد ذرع (سى و پنج متر) است (دربند نماييد) و او را وارد (آتش) كنيد! (32)

(چرا) كه او هرگز به خداى بزرگ ايمان نمى آورد، (33)

و (مردم را) به غذا دادن بينوايان تشويق نمى كرد. (34)

ترجمه قرآن، ص: 568

پس امروز در اينجا براى او

هيچ (دوست) گرم نزديكى نيست، (35)

و هيچ غذايى غير از» زردابه «نيست. (36)

كه آن را جز خطاكاران نمى خورند. (37)

و قسم ياد مى كنم به آنچه مى بينيد، (38)

و آنچه نمى بينيد، (39)

كه قطعاً آن (قرآن) گفتار فرستاده ارجمندى است؛ (40)

و آن گفتار شاعر نيست؛ چه اندك ايمان مى آوريد! (41)

و گفتار پيشگو نيست، چه اندك متذكر مى شويد! (42)

(اين قرآن) فرو فرستاده اى از جانب پروردگار جهانيان است. (43)

و اگر (بر فرض) برخى سخنان را به ما (بدروغ) نسبت مى داد، (44)

حتماً با دست راست (قدرتمند)، او را گرفتار مى ساختيم، (45)

سپس رگ قلبش را مسلماً قطع مى كرديم! (46)

و هيچ يك از شما مانع آن (مجازات) نمى شد. (47)

و قطعاً آن (قرآن مايه) يادآورى براى پارسايان (خود نگهدار) است. (48)

و مسلماً ما مى دانيم كه برخى از شما (آن را) تكذيب مى كنيد. (49)

و قطعاً آن (مايه) حسرت بر كافران است. (50)

و مسلماً آن (قرآن) حق يقينى است. (51)

پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. (52)

70- سورة المعارج

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

خواهنده اى عذاب واقع شدنى را درخواست كرد. (1)

كه براى كافران هيچ دفع كننده اى از آن نيست. (2)

از طرف خداى صاحب درجات. (3)

فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى روند. (4)

پس با شكيبايى نيكو شكيبا باش؛ (5)

[چرا] كه آنان آن (روز) را دور مى بينند، (6)

و (ما) آن را نزديك مى بينيم. (7)

روزى كه آسمان همچون روغن (يا فلز) گداخته مى شود، (8)

و كوه ها همانند پشم رنگين (زده شده) مى شود! (9)

و هيچ (دوست) گرم نزديكى از (دوست) گرم نزديك (خود) پرسش نمى كند. (10)

ترجمه قرآن، ص: 569

آن (دوست) ان به آنان نشان داده مى شوند، خلافكار آرزو مى كند كه (براى نجات) از عذاب آن

روز پسرانش را تاوان دهد. (11)

و (نيز) همسرش و برادرش را، (12)

و (نيز) خويشاوندانش كه او را پناه مى دادند، (13)

و (نيز) كسانى را كه در زمين هستند جملگى (تاوان دهد) سپس او را نجات دهد. (14)

هرگز چنين نيست در واقع آن (دوزخ) شعله آتشين است! (15)

در حالى كه بر كننده پوست سر و بدن بريان شده است. (16)

(دوزخ) فرا مى خواند كسى را كه پشت كرده و روى برتافته، (17)

و (نيز كسانى را كه اموال را) جمع كرده و ذخيره كردند. (18)

در حقيقت انسان آزمند و كم طاقت آفريده شده است، (19)

هنگامى كه بدى به او رسد بى تابى مى كند، (20)

و هنگامى كه نيكى به او رسد مانع (استفاده ديگران) مى شود، (21)

مگر نمازگزاران، (22)

(همان) كسانى كه آنان بر نمازشان مداومت مى ورزند؛ (23)

و كسانى كه در اموالشان حق معيّنى است، (24)

براى درخواست كننده و محروم، (25)

و كسانى كه روز جزا را تاييد مى كنند، (26)

و كسانى كه آنان از عذاب پروردگارشان بيمناكند، (27)

[چرا] كه از عذاب پروردگارشان ايمنى نيست، (28)

و كسانى كه آنان دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مى كنند، (29)

مگر در مورد همسرانشان يا آنچه (از كنيزان) مالك شده اند، كه در حقيقت آنان (در اين موارد) سرزنش نمى شوند. (30)

و كسانى كه فراتر از اين جويند پس تنها آنان تجاوزگرند. (31)

و كسانى كه آنان امانت هايشان و پيمان هايشان را رعايت مى كنند، (32)

و كسانى كه آنان (براى اداى) گواهى هايشان ايستاده اند، (33)

و كسانى كه آنان بر نمازشان مواظبت مى نمايند، (34)

آنان در بوستان هاى (بهشتى)، گرامى داشته شده اند. (35)

پس چه شده براى كسانى كه كفر ورزيدند كه شتابان روبه تو آرند؟ (36)

از راست و از چپ، گروه گروه! (37)

آيا هر مردى از آن (كافر)

ان طمع مى ورزد كه در بوستان پرنعمت (بهشت) درآورده شود؟! (38)

هرگز چنين نيست؛ در حقيقت ما آنان را از آنچه مى دانند آفريده ايم. (39)

ترجمه قرآن، ص: 570

و سوگند ياد مى كنم به پروردگار خاوران و باختران كه قطعاً ما تواناييم، (40)

بر اينكه بهتر از آنان را جايگزين كنيم؛ و ما پيشى گرفته شده (و مغلوب) نيستيم. (41)

پس آنان را رهاكن تا (در باطل) فرو روند و بازى كنند تا اينكه روز (رستاخيز) شان را كه وعده داده مى شوند، ملاقات كنند. (42)

(همان) روزى كه از قبرها بسرعت خارج مى شوند چنانكه گويى آنان به سوى بت هاى سنگى روانه مى شوند؛ (43)

در حالى كه چشم هايشان (از وحشت) فروتن است، [و] خوارى آنان را فرا گرفته است! اين روزى است كه همواره وعده داده مى شوند. (44)

71- سورة نوح

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

در حقيقت ما نوح را به سوى قومش فرستاديم كه:» قومت را هشدار ده، پيش از آنكه عذاب دردناكى به سراغشان آيد. « (1)

گفت:» اى قوم [من ! در حقيقت من براى شما هشدارگرى روشنگرم، (2)

كه خدا را بپرستيد و [خودتان را] از [عذاب او حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد. (3)

تا بخشى از پيامدهاى (گناهان) تان را براى شما بيامرزد، و (مرگ) شما را تا سرآمد معيّنى به تأخير اندازد؛ [چرا] كه هنگامى كه سرآمد (مرگ حتمى) الهى فرارسد، به تاخير افتاده نمى شود اگر شما مى دانستيد. « (4)

(نوح) گفت:» پروردگارا! در واقع من قوم خود را شب و روز فراخواندم. (5)

و [لى فراخواندن من (چيزى) جز بر فرار آنان نيفزود. (6)

و در حقيقت من هر گاه آنان را فراخواندم تا آنان را بيامرزى، انگشتانشان را در گوش هايشان قرار

داده و لباس هايشان را بر سر مى كشيدند، و (در مخالفت) پافشارى مى كردند و با استكبار تكبّر مى ورزيدند. (7)

سپس در واقع من آنان را با صداى بلند فراخواندم، (8)

سپس براستى من (حقايق را) برايشان آشكار كردم و پنهانى برايشان رازگويى كردم. (9)

و گفتم:» از پروردگارتان آمرزش بخواهيد [چرا] كه او بسيار آمرزنده است، (10)

ترجمه قرآن، ص: 571

تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما [فرو] فرستد، (11)

و شما را با اموال و پسران مدد رساند و براى شما باغ هايى قرار دهد و براى شما نهرهايى قرار دهد. (12)

شما را چه شده كه به عظمت خدا اميدى نداريد؟! (13)

در حالى كه بيقين شما را گوناگون آفريد. (14)

آيا نظر نكرده ايد كه خدا چگونه هفت آسمان را طبقه بندى شده آفريده است، (15)

و ماه را در آن (آسمان) ها نورانى قرارداد، و خورشيد را چراغى قرارداد؟! (16)

و خدا شما را با روييدنى (همچون گياه) از زمين رويانيد. (17)

سپس شما را به آن (زمين) باز مى گرداند، و (در رستاخيز) بطور كامل بيرون مى آورد. (18)

و خدا زمين را براى شما گسترده قرارداد، (19)

تا از آن به راه ها (ى وسيعِ) دره ها، راه يابيد. « (20)

نوح گفت:» پروردگارا! در حقيقت آنان مرا نافرمانى كردند و از كسى پيروى كردند كه مالش و فرزندش جز زيان بر او نيفزوده است. (21)

و با فريبى بسيار بزرگ فريبكارى كردند. (22)

و گفتند: حتماً معبودتان را رها مكنيد و البته (بت هاى)» وَدّ «و» سُواع «و» يَغُوث «و» يَعُوق «و» نَسر «را رها نكنيد. (23)

و بيقين بسيارى را گمراه كردند. (خدايا) ستمكاران را جز گمراهى ميفزا! « (24)

بخاطر خطاهايشان غرقه شدند و به آتشى درآورده شدند، و جز

خدا هيچ ياورانى براى خود نيافتند. (25)

و نوح گفت:» پروردگارا! بر زمين از كافران هيچ ساكن خانه اى وا مگذار! (26)

[چرا] كه تو اگر آنان را واگذارى، بندگانت را گمراه مى كنند و جز (نسل) بدكار بسيار ناسپاس نمى زايند. (27)

پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و كسى را كه با ايمان داخل خانه من شد و مردان مؤمن و زنان مؤمن را بيامرز؛ و ستمكاران را جز نابودى ميفزا! « (28)

ترجمه قرآن، ص: 572

72- سورة الجن

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

بگو: به سوى من وحى شده است كه نفراتى از جن (به سخنانم) گوش فرا داده اند، و گفتند:» كه ما (قرآن) خواندنى شگفتى شنيديم. (1)

كه به سوى هدايت رهنمون مى شود، پس بدان ايمان آورديم و هيچ كس را شريك پروردگارمان قرار نمى دهيم، (2)

و اينكه عظمت پروردگار ما والاتر است، در حالى كه هيچ همنشين و فرزندى برنگزيده است، (3)

و اينكه سبك سر (قوم) ما همواره به خدا گزاف نسبت مى دهد. (4)

و اينكه ما گمان مى كرديم كه انسان و جن بر خدا دروغ نمى بندند. (5)

و اينكه همواره مردانى از انسان (ها) به مردانى از جن پناه مى بردند، و [لى بر پوشش (گناه) آنان بيفزودند، (6)

و اينكه آنان گمان مى كردند- همان گونه كه شما گمان مى كرديد- كه خدا هيچ كس را بر نمى انگيزد. (7)

و اينكه ما آسمان را لمس كرديم (و جستجو نموديم) و آن را پُر از پاسداران سخت (نيرومند) و شهاب ها يافتيم، (8)

و اينكه ما در آن (آسمان) در محل هايى براى شنيدن (اسرار) همواره مى نشستيم، و [لى هر كس اكنون گوش فرا دهد براى (خود) ش شهابى كمين كرده مى يابد، (9)

و اينكه ما نمى دانيم آيا

در مورد كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده است، يا پروردگارشان براى آنان هدايت را خواسته است؟! (10)

و اينكه ما در ميانمان (افرادى) شايسته اند و از ميان ما (افرادى) غير آنند، (ما داراى) روش هاى گوناگون هستيم. (11)

و اينكه ما يقين داشتيم كه عاجز كننده خدا در زمين نيستيم، و با گريختن (خود) او را عاجز نمى كنيم، (12)

و اينكه ما هنگامى كه رهنمود (قرآن) را شنيديم به آن ايمان آورديم؛ و هر كس به پروردگارش ايمان آورد، پس نه از كاستن (پاداش) مى ترسد، و نه از پوشش (عذاب)، (13)

ترجمه قرآن، ص: 573

و اينكه ما برخى از ميانمان مسلمان و برخى از ميانمان بيدادگرند. و كسانى كه اسلام آوردند پس آنان در طلب هدايت بوده اند. (14)

و امّا بيدادگران، پس هيزم جهنّم هستند. (15)

و اينكه اگر (بر فرض) بر راه (راست) پايدارى كنند، حتماً با آب فراوان سيرابشان مى كنيم. (16)

تا در آن (مورد) آنان را بيازماييم، و هر كس از ياد پروردگارش روى گرداند، او را به عذاب فزاينده (مشقت بار) وارد مى كنيم! (17)

و اينكه مساجد از آنِ خداست، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد (و نپرستيد). (18)

و اينكه هنگامى كه بنده خدا (محمد 9 (برخاست در حالى كه او را مى خواند (و مى پرستيد) نزديك بود بر او ازدحام كنند. « (19)

بگو:» (من) فقط پروردگارم را مى خوانم (و مى پرستم) و هيچ كس را شريك او قرار نمى دهم. « (20)

بگو:» در حقيقت من، مالك هيچ زيان و هدايتى براى شما نيستم. « (21)

بگو:» در واقع من هيچ كس از (عذاب) خدا پناهم نمى دهد و هيچ پناهگاهى جز او نمى يابم؛ (22)

جز رساندن (پيام) از طرف خدا و رسالت هاى

او (كه پناه من است)؛ و هر كس نافرمانى خدا و فرستاده اش را نمايد، پس در واقع براى او آتش جهنّم است در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند! « (23)

تا هنگامى كه آنچه را وعده داده شده اند ببينند، پس بزودى خواهند دانست كه چه كسى از نظر ياور ناتوان تر و از نظر تعداد كمتر است! (24)

بگو:» نمى دانم آيا آنچه وعده داده مى شويد نزديك است يا پروردگارم براى آن فاصله (زمانى) قرار مى دهد؟! (25)

(او) داناى نهان است و هيچ كس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمى سازد، (26)

جز كسى از فرستاده [گان كه (خدا از او) خشنود باشد، پس در حقيقت او از پيش رويش و از پشت سرش (محافظانى) كمين كرده وارد مى سازد، (27)

تا معلوم دارد كه يقيناً رسالت هاى پروردگارشان را رسانده اند؛ و به آنچه كه نزد آنان است احاطه دارد و همه چيز را از نظر عدد شماره كرده است. « (28)

ترجمه قرآن، ص: 574

73- سورة المزمل

ترجمه قرآن 590

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى جامه [به خود] پيچيده! (1)

شب را، جز اندكى بپاخيز. (2)

نيمى از آن (شب) را، يا اندكى از آن را كم نما، (3)

يا بر آن (نصف) بيفزاى، و قرآن را كاملًا مرتب و آرام بخوان؛ (4)

كه ما بزودى گفتارى گرانبار برتو القا مى كنيم. (5)

در حقيقت تنها پديده (عبادت) شب، گامى سخت تر و گفتارى پايدارتر است. (6)

[چرا] كه براى تو در روز رفت و آمدى طولانى است. (7)

و نام پروردگارت را يادكن، و كاملًا به او دل ببند. (8)

(او) پروردگار خاور و باختر است در حالى كه هيچ معبودى جز او نيست، پس او را كارساز (خويش) گير. (9)

و برآنچه مى گويند

شكيبا باش و با دورى گزينى نيكويى از آنان فاصله بگير. (10)

و مرا با تكذيب گران صاحب نعمت (و ثروت) رهاساز، و اندكى به آنان مهلت ده، (11)

كه در نزد ما بندها و دوزخ است. (12)

و غذايى گلوگير و عذابى دردناك است! (13)

روزى كه زمين و كوه ها مى لرزد، و كوه ها توده هاى شن روان مى شود. (14)

در واقع ما به سوى شما فرستاده اى فرستاديم كه گواه بر شماست، همانگونه كه به سوى فرعون فرستاده اى فرستاديم. (15)

و [لى فرعون فرستاده را نافرمانى كرد، پس او را با گرفتارى سنگينى گرفتار ساختيم. (16)

پس اگر كفر ورزيد چگونه [خودتان را] از (عذاب) حفظ مى كنيد؟ روزى كه كودكان را سپيد موى (و پير) مى كند. (17)

(كرات) آسمان در آن (روز) شكافته شود، كه وعده او انجام شدنى است. (18)

در حقيقت اين (مطالب) ياد آورى است، پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند. (19)

ترجمه قرآن، ص: 575

در واقع پروردگارت مى داند كه تو و گروهى از كسانى كه همراه تو هستند نزديك به دو سوم شب و (يا) نصف آن و (يا) يك سوم آن را به پا مى خيزند؛ و خدا شب و روز را اندازه مى زند، (او) دانسته كه آن (مقدار شب را دقيقاً) شمارش نمى كنيد، پس به سوى شما بازگشت، پس آنچه (براى شما ممكن و) آسان است از قرآن بخوانيد؛ (او) دانسته كه برخى از شما بزودى بيمار مى شوند و (گروهى) ديگر در زمين سفر مى كنند در حالى كه از بخشش خدا (روزى) مى جويند، و (گروهى) ديگر در راه خدا پيكار مى كنند، پس آنچه (براى شما ممكن و) آسان است از آن (قرآن) بخوانيد، و نماز را برپا

داريد، و [ماليات زكات را بپردازيد، و به خدا» قرض الحسنه اى «وام دهيد و هر نيكى كه پيشاپيش براى خودتان مى فرستيد فقط آن را نزد خدا نيكوتر و پاداش (ش) را بزرگ تر مى يابيد؛ و از خدا طلب آمرزش كنيد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. (20)

74- سورة المدثر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

اى جامه خواب به خود پيچيده! (1)

برخيز و هشدار ده، (2)

و پروردگارت را بزرگ شمار، (3)

و لباست را پاك كن، (4)

و از پليدى دورى كن، (5)

و منّت مگذار در حالى كه فزونى مى طلبى، (6)

و بخاطر پروردگارت شكيبا باش. (7)

و هنگامى كه در شيپور دميده شود، (8)

و آن، در آن روز، روزى سخت است، (9)

كه بر كافران غير آسان است! (10)

مرا باكسى كه (او را) به تنهايى آفريده ام واگذار! (11)

و براى او مال گسترده اى قرار دادم، (12)

و پسرانى شاهد (و حاضر به خدمت)، (13)

و براى او (وسايل زندگى را) كاملًا آماده كردم. (14)

سپس طمع ورزيد كه بيفزايم. (15)

هرگز چنين نيست؛ [چرا] كه او نسبت به (آيات و) نشانه هاى ما ستيزه گر بود. (16)

بزودى اورا به بالا رفتن (از گردنه عذاب) وا مى دارم. (17)

ترجمه قرآن، ص: 576

[چرا] كه او تفكّر كرد و (نقشه را) معيّن نمود. (18)

پس كشته باد! كه چگونه معيّن كرد؟! (19)

سپس كشته باد! كه چگونه معيّن نمود؟! (20)

سپس نظر كرد، (21)

سپس چهره در هم كشيد و با ترشرويى شتاب كرد؛ (22)

سپس پشت كرد و تكبّر ورزيد، (23)

و گفت:» اين (قرآن) جز سحرى حكايت شده نيست. (24)

اين جز گفتار بشر نيست. « (25)

بزودى او را به دوزخ آزار دهنده وارد مى كنم (و مى سوزانم)! (26)

و چه چيز تورا آگاه كرد كه» دوزخ آزار

دهنده «چيست؟! (27)

(دوزخى) كه نه باقى مى گذارد و نه رها مى سازد. (28)

كه (آن دوزخ) سوزاننده و تغيير دهنده (رنگ) پوست هاست. (29)

كه نوزده (فرشته) برآن (گماشته) است. (30)

و (مأموران) اهل آتش را جز فرشتگان قرار نداديم، و تعداد آنان را جز آزمايشى براى كسانى كه كفر ورزيدند قرار نداديم، تا كسانى كه به آنان كتاب داده شده يقين كنند و بر ايمان كسانى كه ايمان آوردند بيفزايد، و كسانى كه به آنان كتاب داده شده و مؤمنان ترديد نكنند، و براى اينكه كسانى كه در دل هايشان [نوعى بيمارى است و كافران بگويند:» خدا از اين مَثَل چه اراده كرده است؟! «اينگونه خدا هر كس را بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهى وا مى نهد، و هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد راهنمايى مى كند. و (تعداد) لشكريان پروردگارت را جز او نمى داند و اين جز يادآورى براى بشر نيست. (31)

هرگز چنين نيست، (كه تصور مى كنند،) سوگند به ماه! (32)

و سوگند به شب، هنگامى كه پشت كند! (33)

و سوگند به صبح، هنگامى كه روشن شود! (34)

قطعاً آن (دوزخ) يكى از (نشانه هاى) بزرگ است. (35)

در حالى كه هشدار گرى براى بشر است. (36)

براى هر كس از شما كه بخواهد پيشرو باشد يا واپس ماند. (37)

هر شخصى در گرو دستاورد (خويش) است. (38)

مگر ياران خجسته (دست راست)، (39)

كه در بوستان هاى (بهشتى) پرسش مى كند، (40)

از خلافكاران: (41)

» چه چيز شما را به دوزخ آزار دهنده وارد ساخت؟! « (42)

مى گويند:» از نمازگزاران نبوده ايم، (43)

و هرگز به بينوايان غذا نمى داديم، (44)

و پيوسته با فرورفتگان (در باطل) فرو مى رفتيم، (45)

و همواره روز جزا را تكذيب مى كرديم، (46)

تا اينكه يقين (به مرگ) به سراغ ما

آمد. « (47)

ترجمه قرآن، ص: 577

پس شفاعتِ شفاعت كنندگان براى آنان سودى نخواهد داشت. (48)

و آنان را چه شده كه از ياد آورى (قرآن) رويگردانند؟! (49)

چنانكه گويى كه آنان گور خرانى رميده اند، (50)

كه از (مقابل) شيرى فرار كرده اند! (51)

بلكه هر مردى از آنان مى خواهد كه كتابى گشاده (به او) داده شود. (52)

هرگز چنين نيست (كه آنان مى گويند،) بلكه از آخرت نمى ترسيد. (53)

هرگز چنين نيست (كه آنها مى گويند،) در واقع آن (قرآن) ياد آورى است. (54)

و هر كس بخواهد آن (قرآن) را ياد كند؛ (55)

و يادآور نمى شوند مگر اينكه خدا بخواهد؛ كه او اهل پارسايى (و خود نگهدارى) و اهل آمرزش است. (56)

75- سورة القيامة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند ياد مى كنم به روز رستاخيز! (1)

و سوگند ياد مى كنم به نفس (و وجدان بيدار) سرزنشگر (كه رستاخيز حق است)! (2)

آيا انسان مى پندارد كه استخوان هايش را جمع آورى نخواهيم كرد؟! (3)

آرى، بر مرتب كردن (سر) انگشتانش تواناييم. (4)

بلكه انسان مى خواهد كه پيش رويش (در آينده) خلافكارى كند. (5)

در حالى كه مى پرسد:» روز رستاخيز چه وقت است؟! « (6)

و هنگامى كه چشم بدرخشد (و خيره شود)، (7)

و ماه تيره گردد، (8)

و خورشيد و ماه جمع گرديده شوند، (9)

در آن روز انسان مى گويد:» گريز گاه كجاست؟! « (10)

هرگز چنين نيست، هيچ پناهگاهى نيست! (11)

كه در آن روز قرارگاه فقط به سوى پروردگار توست؛ (12)

در آن روز انسان از آنچه پيش فرستاده و واپس نهاده خبر داده مى شود. (13)

بلكه انسان برخودش بيناست، (14)

و گرچه عذرهايش را (در ميان) افكند. (15)

زبانت را به آن (قرآن) حركت مده، تا در (خواندن) آن شتاب كنى. (16)

[چرا] كه جمع كردن آن و خواندنش فقط بر

عهده ماست. (17)

و هنگامى كه آن را مى خوانيم، پس از خواندن آن پيروى كن. (18)

سپس در واقع بيان آن (قرآن) فقط بر عهده ماست. (19)

ترجمه قرآن، ص: 578

هرگز چنين نيست (كه شما كافران مى پنداريد) بلكه (دنياى) شتابان را دوست مى داريد، (20)

و آخرت را رها مى كنيد. (21)

چهره هايى كه در آن روز شادابند، (22)

فقط به سوى پروردگارشان نظر مى كنند. (23)

و چهره هايى كه در آن روز ترشروست، (24)

مى داند كه (مجازاتى) كمرشكن بر او اعمال مى شود. (25)

هرگز چنين نيست هنگامى كه (جان) به گلوگاه ها مى رسد، (26)

و گفته شود:» بالا برنده (دعا و برطرف كننده بيمارى) كيست؟! (27)

و مى داند كه آن (وقتِ) جدايى است، (28)

و ساق پا به ساق پا (ى ديگر) مى پيچد. (29)

در آن روز روانه شدن فقط به سوى پروردگار توست. (30)

و تأييد نكرد و نماز نگزارد. (31)

و ليكن تكذيب كرد و روى برتافت، (32)

سپس خرامان (و متكبرانه) به سوى خانواده اش رفت. (33)

(عذاب الهى) براى تو سزاوارتر است و سزاوارتر! (34)

سپس (عذاب الهى) براى تو سزاوارتر است و سزاوارتر! (35)

آيا انسان مى پندارد كه بيهوده (و بى هدف) رها مى شود؟! (36)

آيا (او) آب اندك سيّالى از منى كه ريخته شده نبوده است؟! (37)

سپس [خون بسته آويزان شد و (خدا آن را) آفريد و مرتب ساخت، (38)

و از او دو جفت مرد و زن قرارداد. (39)

آيا آن (خدا) توانا نيست بر اينكه زنده كند؟! (40)

76- سورة الإنسان

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آيا بر انسان زمانى از روزگار برآمد كه چيزى ياد شده نبود؟! (1)

در حقيقت ما انسان را از آب اندك سيّال مخلوط آفريديم، در حالى كه او را مى آزماييم و او را شنوا و بينا قرار داديم.

(2)

درواقع ما او را به راه (راست) راهنمايى كرديم، در حالى كه يا سپاسگزار است يا بسيار ناسپاس است. (3)

در حقيقت ما براى كافران، زنجيرها و غل ها و شعله هاى فروزان (آتش) آماده كرده ايم! (4)

در حقيقت نيكوكاران از جامى (از شراب) مى نوشند كه آن با (عطر خوش) كافور آميخته است، (5)

ترجمه قرآن، ص: 579

(همان) چشمه اى كه بندگان خدا از آن مى نوشند، (6)

و (از هر كجا بخواهند) آن را كاملًا مى شكافند (و روان مى كنند). به نذر وفا مى كنند و از روزى كه بدى آن گسترده است مى ترسند، (7)

و غذا را در حالى كه دوستش دارند به بينوا و يتيم و اسير مى خورانند. (8)

(در حالى كه مى گويند: ما) شما را فقط بخاطر ذات خدا غذا مى دهيم، [و] هيچ پاداشى و سپاسگزارى از شما نمى خواهيم. (9)

در حقيقت ما از (عذاب) پروردگارمان مى ترسيم، از روزى كه بسيار ترشروى [و] سخت است. (10)

پس خدا آنان را از بدى آن روز نگاه مى دارد و آنان را با شادابى و شادمانى مى پذيرد. (11)

و بخاطر شكيبايى شان، بهشت و (لباس هاى) حرير به آنان پاداش مى دهد. (12)

در حالى كه در آن (بهشت) بر تخت ها تكيه زده اند، [و] در آنجا هيچ (گرماى سوزان) خورشيد و سرماى شديد نمى بينند؛ (13)

و سايه هاى (درختان) ش به آنان نزديك است و ميوه هايش براى چيدن كاملًا فروتن شده است. (14)

و ظرف هايى از نقره و سبوهايى كه بلورين است برگردشان چرخانده مى شود، (15)

بلورهاى نقره اى كه بطور كامل اندازه آنها را معين كرده اند. (16)

و در آنجا از جامى سيراب مى شوند كه (شراب) آن با زنجبيل آميخته است، (17)

(همان) چشمه سارى كه در آنجا سلسبيل ناميده مى شود؛ (18)

و نوجوانانى ماندگار برگرد آنان مى چرخند، هنگامى كه

آنان را مى بينى مى پندارى آنان مرواريدى پراكنده اند. (19)

و هنگامى كه در آنجا (بهشت را) ببينى، نعمت فراوان و فرمانروايى بزرگى مى بينى! (20)

بر فرازشان لباس هاى سبز حرير نازك و حرير ضخيم است، و با دستبندهايى از نقره آراسته مى شوند، و پروردگارشان شراب پاك و پاك كننده به آنان مى نوشاند. (21)

در حقيقت اين پاداشى براى شماست، و تلاشتان سپاسگزارى خواهد شد. (22)

در واقع ما خود، قرآن را كاملًا بر تو فرو فرستاديم. (23)

و براى (ابلاغ) حكم پروردگارت شكيبا باش، و از (ميان) آنان از هيچ گنهكار يا (كافر) بسيار ناسپاس اطاعت مكن. (24)

و نام پروردگارت را صبحگاهان و عصرگاهان (و شب هنگام) ياد كن. (25)

ترجمه قرآن، ص: 580

و بخشى از شب (را بپاخيز) و براى او سجده كن، و او را شب طولانى تسبيح گوى. (26)

در حقيقت اينان (زندگى دنياى) شتابان را دوست دارند، و روز گرانبار (قيامت) را پشت سرشان رها مى كنند. (27)

ما آنان را آفريديم و پيوندهاى وجودشان را محكم كرديم، و هنگامى كه بخواهيم همانندشان را كاملًا جايگزين مى كنيم. (28)

در حقيقت اين (مطالب) يادآورى است، و هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند. (29)

و (چيزى) نمى خواهيد مگر اينكه خدا بخواهد، [چرا] كه خدا داناى فرزانه است. (30)

هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) در رحمتش وارد مى كند؛ و ستمكاران عذاب دردناكى برايشان آماده ساخته است! (31)

77- سورة المرسلات

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به فرستاده شدگان پياپى! (1)

و توفندگان توفنده، (2)

و سوگند به گسترانندگان گستراننده! (3)

و جداسازان جدا كننده، (4)

و به ياد افكنان، (5)

براى (قطع) عذر يا هشدار گرى، (6)

قطعاً آنچه بدان وعده داده مى شويد واقع شدنى است؛ (7)

و هنگامى كه ستارگان محو شوند،

(8)

و هنگامى كه (كرات) آسمان شكافته شود، (9)

و هنگامى كه كوه ها بركنده و پراكنده شوند، (10)

و هنگامى كه فرستادگان (براى گواهى) وقت داده شوند. (11)

براى چه روزى مدت معين شده است؟! (12)

براى روز جدايى (رستاخيز). (13)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه روز جدايى چيست؟! (14)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (15)

آيا (ملت هاى) نخستين را هلاك نكرده ايم؟! (16)

سپس پسينيان را بدنبال آنان (هلاك) مى گردانيم. (17)

با خلافكاران اين چنين مى كنيم. (18)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (19)

ترجمه قرآن، ص: 581

آيا شما را از آبى پست نيافريده ايم. (20)

و آن را در جايگاه استوار [رحم قرار داديم، (21)

تا اندازه معين؟! (22)

و توانا بوديم، و چه خوب تواناييم. (23)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (24)

آيا زمين را قرار نداده ايم فراگيرنده (25)

زندگان و مردگان؟! (26)

و در آن [كوه هاى استوار [و] بلندى قرار داديم، و آبى گوارا به شما نوشانديم. (27)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (28)

(گفته مى شود:) به سوى چيزى كه همواره آن را تكذيب مى كرديد شتابان برويد. (29)

به سوى سايه سه شاخه (آتش) شتابان برويد! (30)

سايه اى كه پايدار (و فرح بخش) نيست و شعله (آتش) را دفع نمى كند! (31)

كه آن (آتش) شراره هايى همچون قصرى (عظيم) مى افكند! (32)

چنانكه گويى (خصوصيات) آن (همچون) شتران زرد است. (33)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (34)

اين روزى است كه سخن نمى گويند، (35)

و به آنان رخصت (عذر خواهى) داده نمى شود و عذر خواهى نمى كنند. (36)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (37)

(گفته مى شود:) اين روز جدايى است كه شما و پيشينيان را جمع آورى كرديم. (38)

و اگر براى شما نيرنگى است پس [به من نيرنگ زنيد. (39)

در

آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (40)

در حقيقت پارسايان (خود نگهدار) در سايه هاى (درختان بهشتى) و چشمه سارانند، (41)

و ميوه هايى از آنچه ميل دارند. (42)

بخوريد و بياشاميد گوارا، بخاطر آنچه همواره انجام مى داديد. (43)

در واقع ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم. (44)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (45)

(و به مجرمان گفته مى شود:) بخوريد و اندكى بهره مند شويد، كه شما خلافكاريد. (46)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (47)

و هنگامى كه به آنان گفته شود ركوع كنيد ركوع نمى كنند. (48)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (49)

پس بعد از آن (قرآن) به كدام سخن ايمان مى آورند؟! (50)

ترجمه قرآن، ص: 582

78- سورة النبإ

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

از چه چيز از يكديگر پرسش مى كنند؟! (1)

از خبر بسيار بزرگ (رستاخيز)! (2)

(همان) خبرى كه آنان در مورد آن اختلاف دارند. (3)

هرگز چنين نيست، بزودى خواهند دانست. (4)

سپس هرگز چنين نيست بزودى خواهند دانست. (5)

آيا زمين را بستر قرار نداديم؟! (6)

و كوه ها را ميخ هايى؟! (7)

و شما را جفت هايى آفريديم. (8)

و خواب شما را (مايه) استراحت قرار داديم، (9)

و شب را پوششى قرار داديم، (10)

و روز را (وقت) زندگى قرار داديم، (11)

و بر فراز شما هفت (آسمان) سخت بنا كرديم. (12)

و (خورشيد را) چراغى فروزان قرار داديم، (13)

و از (ابرهاى) فشرده آبى ريزان فرو فرستاديم، (14)

تا بوسيله آن دانه و گياه بيرون آوريم، (15)

و باغ هايى (با درختان) در هم پيچيده. (16)

در حقيقت روز جدايى، معيادگاه است. (17)

روزى كه در شيپور (رستاخيز) دميده شود و گروه گروه آييد. (18)

و آسمان گشوده شود و درهايى (پيدا) شود. (19)

و كوه ها روان شود و سراب گردد. (20)

در حقيقت جهنم كمينگاه است. (21)

بازگشتگاهى براى طغيان گران

است. (22)

در حالى كه در آنجا مدّت هاى طولانى درنگ كنند. (23)

در آنجا هيچ سردى و نوشابه اى نمى چشند، (24)

جز آبى سوزان و چركاب، (25)

(اين) كيفرى موافق (اعمالشان) است. (26)

[چرا] كه آنان هرگز اميدى به حساب نداشتند، (27)

و آيات ما را كاملًا تكذيب كردند. (28)

و هر چيزى را در كتابى بر شمرده ايم. (29)

پس (به آنان گفته مى شود:) بچشيد كه جز عذاب بر شما نمى افزاييم! (30)

ترجمه قرآن، ص: 583

در حقيقت براى پارسايان (خود نگهدار) كاميابى است. (31)

(همان) باغ ها و انگورها، (32)

و (دختران) نوجوان همسال، (33)

و جامى پُر (از شراب بهشتى). (34)

كه در آنجا هيچ بيهودگى و تكذيبى نمى شنوند. (35)

(اين) پاداشى است از سوى پروردگارت در حالى كه بخششى حساب شده است. (36)

(همان) پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه در بين آن دو است، (همان خداى) گسترده مهر؛ در حالى كه از جانب او (اجازه) سخن گفتن ندارند. (37)

روزى كه روح و فرشتگان صف كشيده بپا مى خيزند، در حالى كه سخن نمى گويند جز كسى كه (خداى) گسترده مهر به او رخصت دهد، و مطابقِ واقع گويد. (38)

آن روز حق است؛ پس هر كس بخواهد (راه) بازگشتى به سوى پروردگارش بر گزيند. (39)

در حقيقت ما شما را به عذابى نزديك هشدار داديم؛ روزى كه انسان به دستاورد پيشين خود مى نگرد، و كافر مى گويد:» اى كاش من خاك بودم! « (40)

79- سورة النازعات

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به گيرندگان سخت گير! (1)

سوگند به بازستانان نرم گير! (2)

سوگند به شناوران تندرو! (3)

و پيشى گيرندگان پيشتاز، (4)

و تدبير كنندگان كار [ها]، (5)

روزى كه لرزاننده مى لرزاند، (6)

در حالى كه (لرزاننده) دنباله رو در پى آن در آيد. (7)

در آن روز دل هاى مضطرب، (8)

چشم هايشان فروتن است! (9)

در حالى كه

مى گويند:» آيا قطعاً ما به حالت نخستين (زندگى) بازگردانده مى شويم؟! (10)

آيا هنگامى كه استخوان هاى پوسيده اى شديم؟! « (11)

گفتند:» در آن صورت آن (رستاخيز) بازگشتى زيانبار است! « (12)

و [لى آن (رستاخيز) تنها يك خروش است! (13)

و ناگهان آنان بر روى زمين (رستاخيز) اند! (14)

آيا خبر موسى به تو رسيده است؟! (15)

ترجمه قرآن، ص: 584

هنگامى كه پروردگارش او را در سرزمين مقدس» طُوى «ندا داد: (16)

(كه) به سوى فرعون برو كه او طغيان كرده است. (17)

و بگو:» آيا براى تو [ميلى به پاك شدن و] رشد يافتن هست؟! (18)

و (اينكه) تو را به سوى پروردگارت راهنمايى كنم پس بهراسى؟! « (19)

و (موسى) نشانه (معجزه آساى) بزرگ تر را به او نماياند. (20)

و [لى تكذيب كرد و نافرمانى نمود. (21)

سپس با كوشش پشت كرد. (22)

و (مردم را) جمع كرد و ندا داد، (23)

و گفت:» من پروردگار والاتر شما هستم. « (24)

پس خدا او را به مجازات بازپسين و نخستين گرفتار ساخت. (25)

قطعاً در اين (امور) عبرتى است براى كسى كه بهراسد. (26)

آيا آفرينش شما سخت تر است يا آسمان كه (خدا) آن را بنا كرد؟! (27)

سقف آن را برافراشت و آن را مرتّب نمود، (28)

و شبش را تاريك كرد و نيمروزش را بيرون آورد. (29)

و بعد از آن، زمين را گسترش داد، (30)

آبش و گياهش را از آن بيرون آورد، (31)

و كوه ها را استوار ساخت. (32)

(اينها) مايه بهره مندى براى شما و براى دام هاى شماست. (33)

و هنگامى كه (حادثه) دهشتناك بزرگ تر در رسد، (34)

(همان) روزى كه انسان كوشش خود را به ياد مى آورد، (35)

و دوزخ براى كسى كه مى بيند ظاهر مى گردد. (36)

و اما كسى كه طغيان كرده، (37)

و

زندگى پست (دنيا) را برگزيند، (38)

پس در واقع فقط دوزخ مقصد (او) است. (39)

و اما كسى كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوس منع كند، (40)

پس در حقيقت تنها بهشت مقصد (او) است. (41)

درباره ساعت (قيامت) از تو مى پرسند، وقوعش چه زمانى است؟ (42)

تو از يادمان آن چه (بهره اى) دارى؟! (43)

منتهاى آن فقط به سوى پروردگار توست. (44)

تو فقط هشدار دهنده كسى هستى كه از آن بهراسد. (45)

چنانكه گويى آنان روزى كه آن (قيامت) را مى بينند جز عصر گاهى يا نيمروز (ى در) آن (دنيا) درنگ نكرده اند. (46)

ترجمه قرآن، ص: 585

80- سورة عبس

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

چهره درهم كشيد و روى برتافت، (1)

(بخاطر) اينكه نابينا به سراغ او آمد. (2)

و چه چيز تو را آگاه مى كند؟ شايد او رشد يابد [و پاك شود]، (3)

يا متذكر گردد پس يادآورى او را سود بخشد. (4)

اما كسى كه توانگرى نمايد، (5)

پس تو به او روى مى آورى، (6)

در حالى كه [پاك نشدن و] رشد نيافتن او، ايرادى بر تو نيست. (7)

و اما كسى كه با كوشش به سراغ تو مى آيد، (8)

در حالى كه او مى هراسد، (9)

پس تو از او (غافل مى گردى و به ديگرى) سرگرم مى شوى. (10)

هرگز چنين نيست (كه روش تو اينگونه باشد) در حقيقت آن (آيات) يادآورى است، (11)

و هر كس بخواهد آن را به ياد آورد. (12)

(در حالى كه اين آيات) در كتاب هاى ارجمند، (13)

بلند مرتبه پاكيزه، (14)

در دستان سفيران (و نويسندگان)، (15)

ارجمندان نيكوكار (است). (16)

كشته باد انسان چقدر او كافر است! (17)

او را از چه چيزى آفريده است؟! (18)

او را از آب اندك سيال آفريد و (اندازه) او را معين كرد. (19)

سپس راه

(خروج) او را آسان كرد، (20)

سپس او را ميراند و وى را در قبر نهاد، (21)

سپس هر گاه بخواهد او را زنده مى كند. (22)

هرگز چنين نيست؛ هنوز آنچه را (خدا) به او فرمان داد به پايان نرسانده است. (23)

و انسان بايد به غذايش نظر كند. (24)

كه ما آب را با بارشى فرو ريختيم، (25)

سپس زمين را كاملًا شكافتيم، (26)

و در آن دانه (ها) رويانديم، (27)

و (نيز) انگور و سبزى، (28)

و زيتون و درخت خرما، (29)

و باغ هاى انبوه، (30)

و ميوه و گياهان چراگاه، (31)

(كه اين) مايه بهره مندى براى شما و براى دام هاى شماست. (32)

و هنگامى كه صداى مهيب (رستاخيز) بيايد، (33)

(همان) روزى كه مرد از برادرش مى گريزد، (34)

و (نيز از) مادرش و پدرش، (35)

و (همسرِ) همراهش و پسرانش؛ (36)

در آن روز براى هر مردى از آنان كارى (و حالى) است كه او را (از ديگران باز مى دارد و) دفع مى كند! (37)

چهره هايى كه در آن روز درخشان است، (38)

خندان [و] شادمان است. (39)

و چهره هايى كه در آن روز غبارى بر آن است، (40)

سياهى آن را مى پوشاند. (41)

فقط آنان كافران [و] بدكارانند. (42)

ترجمه قرآن، ص: 586

81- سورة التكوير

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

هنگامى كه خورشيد در هم پيچيده شود، (1)

و هنگامى كه ستارگان بى فروغ شوند (و سقوط كنند)، (2)

و هنگامى كه كوه ها روان شوند، (3)

و هنگامى كه شتران باردار متروك شوند، (4)

و هنگامى كه حيوانات وحشى پراكنده شوند، (5)

و هنگامى كه درياها برافروخته (و پُر) شوند، (6)

و هنگامى كه اشخاص (گروه) گروه شوند، (7)

و هنگامى كه از دختر زنده به گور شده پرسيده شود: (8)

«به كدامين پيامد (گناه) كشته شد؟!» (9)

و هنگامى كه نامه ها (ى اعمال) گشوده شود، (10)

و هنگامى

كه پرده از (حقايق) آسمان برداشته شود، (11)

و هنگامى كه دوزخ شعله اى فروزان شود، (12)

و هنگامى كه بهشت نزديك شود، (13)

(در آن روز، هر) شخص مى داند آنچه را كه حاضر كرده است. (14)

و سوگند ياد مى كنم به (سيارات) بازگردنده! (15)

روان شده پنهان شونده، (16)

و سوگند به شب، هنگامى كه روى آورد و برگردد (و به آخر رسد)! (17)

و سوگند به بامداد، هنگامى كه بدمد! (18)

قطعاً آن (قرآن) سخن فرستاده ارجمند (جبرئيل) است. (19)

كه قدرتمند [و] داراى جايگاهى نزد صاحب تخت (جهاندارى و تدبير هستى) است. (20)

كه در آنجا (در ميان فرشتگان، فرمان او) اطاعت شده [و] درستكار است. (21)

و همنشين شما (پيامبر) ديوانه نيست. (22)

و بيقين او را در افق روشن ديده است. (23)

و او نسبت به (بازگويى اخبار) نهان بخيل نيست. (24)

و آن (قرآن) سخن شيطان رانده شده نيست. (25)

پس به كجا مى رويد؟! (26)

آن (قرآن) جز يادآورى براى جهانيان نيست، (27)

براى كسى از شما كه بخواهد به (راه) راست برود. (28)

و (چيزى) نمى خواهيد، مگر آنكه خدايى كه پروردگار جهانيان است بخواهد. (29)

ترجمه قرآن، ص: 587

82- سورة الانفطار

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

هنگامى كه (كرات) آسمان شكافته شود، (1)

و هنگامى كه سيارات پراكنده شوند (و در هم فرو ريزند)، (2)

و هنگامى كه درياها (به روى يكديگر) شكافته شود (و به هم بپيوندد)، (3)

و هنگامى كه قبرها زير و رو گردد (و مردگان زنده شوند)، (4)

(در آن روز هر) شخص، مى داند آنچه را پيش فرستاده و واپس نهاده است. (5)

اى انسان! چه چيز تو را به پروردگار ارجمندت مغرور ساخته است؟! (6)

(همان) كسى كه تو را آفريد و مرتّبت نمود و تو را معتدل ساخت، (7)

كه به هر

صورتى بخواهد تو را تركيب مى كند. (8)

هرگز چنين نيست، بلكه شما (روز) جزا را دروغ مى انگاريد. (9)

و قطعاً براى شما نگاهبانانى است، (10)

كه ارجمند [و] نويسنده اند، (11)

در حالى كه آنچه را انجام مى دهيد مى دانند. (12)

قطعاً نيكان در نعمتى فراوانند، (13)

و مسلماً بدكاران در دوزخند، (14)

كه روز جزا وارد آن مى شوند (و مى سوزند)، (15)

و آنان از آن (دوزخ) غايب نمى شوند. (16)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه روز جزا چيست؟! (17)

سپس چه چيز تو را آگاه كرد كه روز جزا چيست؟! (18)

روزى كه هيچ شخصى چيزى براى شخص (ديگر) مالك نيست، در حالى كه آن روز كار [ها] از آنِ خداست. (19)

83- سورة المطففين

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

واى بر كم فروشان! (1)

(همان) كسانى كه وقتى از مردم پيمانه مى گيرند، بطور كامل مى گيرند؛ (2)

و [لى هنگامى كه براى آنان پيمانه كنند يا براى آنان وزن كنند، (مى كاهند و) خسارت مى زنند. (3)

آيا آنان نمى دانند كه آنان برانگيخته مى شوند، (4)

در روزى بزرگ؟! (5)

روزى كه مردم براى پروردگار جهانيان به پا مى خيزند. (6)

ترجمه قرآن، ص: 588

هرگز چنين نيست قطعاً نامه (اعمال) بدكاران در زندان (دوزخ) است. (7)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه زندان (دوزخ) چيست؟! (8)

(آن) نامه اى است كه نوشته شده است. (9)

در آن روز واى بر تكذيب كنندگان! (10)

(همان) كسانى كه روز جزا را دروغ مى انگارند. (11)

در حالى كه جز، هر تجاوزكار گنه پيشه آن را تكذيب نمى كند. (12)

هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى شود، مى گويد: « (اينها) افسانه هاى پيشينيان است.» (13)

هرگز چنين نيست، بلكه آنچه را همواره بدست مى آوردند بر دل هايشان (غلبه كرده) و زنگار گرفته است. (14)

هرگز چنين نيست قطعاً در آن روز

آنان از (ملاقات) پروردگارشان منع شده اند. (15)

سپس قطعاً آنان وارد دوزخ مى شوند (و مى سوزند)! (16)

سپس (به آنان) گفته مى شود: «اين چيزى است كه همواره آن را دروغ مى انگاشتيد!» (17)

هرگز چنين نيست قطعاً نامه (اعمال) نيكان در مراتب عالى است. (18)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه مراتب عالى چيست؟! (19)

(آن) نامه اى است كه نوشته شده است، (20)

[و] مقربان آن را گواهى مى دهند. (21)

قطعاً نيكان در نعمتى فراوانند. (22)

در حالى كه بر تخت ها (تكيه زده و) مى نگرند. (23)

در چهره هايشان شادابىِ فراوانىِ نعمت را مى شناسى. (24)

از شراب خالص مُهر نهاده شده نوشانده مى شوند. (25)

مُهر آن مُشك است؛ و در مورد اين (شراب ها) پس مشتاقان بايد (بزرگوارانه بر يكديگر پيشى گيرند و) اشتياق ورزند. (26)

و آميزه اش از شراب برتر (چشمه بهشتى) است، (27)

چشمه سارى كه مقربان از آن مى نوشند. (28)

در واقع كسانى كه خلافكارى كردند همواره به كسانى كه ايمان آوردند مى خنديدند، (29)

و هنگامى كه بر آنان مى گذشتند، با اشاره ريشخند مى كردند. (30)

و هنگامى كه به سوى خانواده شان باز مى گشتند شادمانه بر مى گشتند، (31)

و هنگامى كه آنان را مى ديدند مى گفتند: «قطعاً اينان گمراهانند.» (32)

در حالى كه بر آنان نگاهبانانى فرستاده نشده بود. (33)

پس امروز كسانى كه ايمان آوردند به كافران مى خندند، (34)

ترجمه قرآن، ص: 589

در حالى كه بر تخت ها (تكيه زده و) مى نگرند. (35)

آيا كافران آنچه را همواره انجام مى دادند پاداش داده شدند. (36)

84- سورة الانشقاق

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

هنگامى كه (كرات) آسمان شكافته شود، (1)

و به (فرمان) پروردگارش گوش فرا دهد و شايسته شود، (2)

و هنگامى كه زمين گسترانده شود، (3)

و آنچه در آن است (بيرون) افكند و خالى شود، (4)

و به (فرمان) پروردگارش گوش فرا دهد و

شايسته شود، (5)

اى انسان! در حقيقت تو به سوى پروردگارت كاملًا تلاش مى كنى (و رنج مى كشى) و او را ملاقات مى كنى. (6)

و اما هر كس نامه (عمل) ش بدست راستش داده شود، (7)

پس بزودى با حسابى آسان حسابرسى مى شود، (8)

و شادمان به سوى خانواده اش باز مى گردد. (9)

و اما هر كس كه نامه (عمل) ش از پشت سرش (به او) داده شود، (10)

پس در آينده (واويلا مى گويد و) هلاكت مى خواهد! (11)

و در شعله فروزان (آتش) وارد مى شود (و مى سوزد). (12)

[چرا] كه او در خانواده اش (از گناه) شادمان بود. (13)

[چرا] كه او گمان مى كرد كه (به سوى خدا) باز نمى گردد. (14)

آرى، در واقع پروردگارش نسبت به او بيناست! (15)

و سوگند ياد مى كنم به روشنائى سرخگون (آخر روز)! (16)

سوگند به شب و آنچه را جمع آورى مى كند، (17)

سوگند به ماه هنگامى كه جمع (و كامل) شود، (18)

كه قطعاً (شما) از حالى به حالى برخواهيد نشست. (19)

پس آن (كافر) ان را چه شده كه ايمان نمى آورند؟! (20)

و هنگامى كه قرآن بر آنان خوانده مى شود سجده نمى كنند؟! (21)

بلكه كسانى كه كفر ورزيدند (قرآن را) تكذيب مى كنند. (22)

و خدا به آنچه (در ذهن) ذخيره مى كنند داناتر است. (23)

پس آنان را به عذابى دردناك بشارت ده! (24)

مگر كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، كه براى آنان پاداشى بى پايان است. (25)

ترجمه قرآن، ص: 590

85- سورة البروج

ترجمه قرآن 604

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به آسمان كه داراى برج هاست! (1)

سوگند به روز (رستاخيز) وعده داده شده! (2)

سوگند به گواهى دهنده و گواهى داده شده! (3)

كشته باد همراهان گودال (آتش و صاحبان كوره هاى آدم سوزى)، (4)

(همان) آتشى كه داراى سوخت (فراوان) بود! (5)

آنگاه كه

آنان بر (گرد) آن نشسته بودند. (6)

و آنان بر آنچه با مؤمنان انجام مى دادند گواه بودند. (7)

و از آنان خرده و انتقام نگرفتند، جز اينكه به خداى شكست ناپذير ستوده ايمان آورده بودند؛ (8)

(همان) كسى كه فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط از آنِ اوست، و خدا بر هر چيز گواه است. (9)

در حقيقت كسانى كه مردان مؤمن و زنان مؤمن را در بلا افكندند سپس توبه نكرده اند، پس براى شان عذاب جهنم است و (نيز) براى آنان عذاب سوزان است! (10)

در واقع كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، برايشان بوستان هاى (بهشتى) است كه نهرها از زير [درختان - ش روان است؛ آن كاميابى بزرگ است. (11)

قطعاً سخت گيرى پروردگارت شديد است! (12)

[چرا] كه او خود (آفرينش را) آغاز مى كند و (در رستاخيز) باز مى گرداند، (13)

و او بسيار آمرزنده [و] دوستدار (بندگان) است، (14)

صاحب تخت (جهاندارى و تدبير هستى و) بزرگوار است، (15)

آنچه را مى خواهد انجام مى دهد. (16)

آيا خبر لشكريان به تو رسيده است، (17)

(لشكريان) فرعون و ثَمُود؟! (18)

بلكه كسانى كه كفر ورزيدند در تكذيب (تو و قرآن غوطه ور) اند، (19)

و خدا از فرا روى آنان احاطه دارد. (20)

بلكه آن (قرآن) خواندنى [و] با عظمت است، (21)

كه در صفحه نگهدارى شده (علم الهى) موجود است. (22)

ترجمه قرآن، ص: 591

86- سورة الطارق

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به آسمان! سوگند به (اختر) شبگرد! (1)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه (اختر) شبگرد چيست؟! (2)

(آن) ستاره درخشان كه شكافنده (تاريكى ها) است! (3)

هيچ شخصى نيست مگر آنكه بر او نگهبانى (گماشته) است! (4)

پس انسان بايد بنگرد كه از چه چيز آفريده شده است؟! (5)

از آبى جهنده آفريده شده

است، (6)

آبى كه از ميان پشت و (دو استخوان) پيش (مرد) بيرون مى آيد. (7)

مسلّماً او بر بازگرداندن وى (در رستاخيز) تواناست. (8)

روزى كه رازها آشكار مى شود، (9)

پس براى او هيچ نيرو و ياورى نيست. (10)

سوگند به آسمان صاحب (باران) بازگشته! (11)

سوگند به زمين شكاف دار! (12)

كه قطعاً آن (قرآن) سخنى فيصله بخش است، (13)

و آن شوخى نيست. (14)

در حقيقت آنان نقشه نيرنگ آميزى مى كشند، (15)

و (من نيز) كاملًا نقشه مى كشم. (16)

پس به كافران مهلت ده، به آنان اندكى مهلت ده! (17)

87- سورة الأعلى

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

نام پروردگار والاترت را تسبيح گوى، (1)

(همان) كسى كه آفريده و مرتّب كرد، (2)

و كسى كه معين كرد و رهنمون ساخت، (3)

و كسى كه گياه را بيرون آورد، (4)

سپس آن را خاشاكى تيره گون قرار داد. (5)

بزودى (قرآن را) بر تو مى خوانيم و فراموش نمى كنى، (6)

مگر آنچه را خدا بخواهد، [چرا] كه او آشكار و آنچه را پنهان مى شود مى داند. (7)

و آسان ترين (راه) را براى تو فراهم مى كنيم. (8)

پس يادآورى كن اگر يادآورى سودمند است. (9)

كه بزودى كسى كه مى هراسد متذكر مى شود. (10)

و بدبخت ترين (افراد) از آن دورى مى گزيند، (11)

(همان) كسى كه در آتش بزرگ تر وارد مى شود (و مى سوزد)، (12)

سپس در آنجا نه مى ميرد و نه (در خوشى) زنده مى ماند. (13)

بيقين رستگار شد كسى كه [پاك گرديد و] رشد يافت. (14)

و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد. (15)

ترجمه قرآن، ص: 592

بلكه (شما) زندگى پست (دنيا) را بر مى گزينيد، (16)

در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است. (17)

قطعاً اين (مطالب) در كتاب هاى نخستين (آمده) است، (18)

(همان) كتاب هاى ابراهيم و موسى. (19)

88- سورة الغاشية

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آيا خبر (حوادث) فراگير (رستاخيز) به تو رسيده است؟! (1)

در آن روز چهره هايى كه فروتنند، (2)

[و] كوشنده رنجور، (3)

در آتش سوزان وارد مى شوند (و مى سوزند). (4)

از چشمه اى جوشان نوشانده مى شوند؛ (5)

هيچ غذايى براى آنان جز از خار تلخ، بد بو و زهردار نيست. (6)

كه فربه نمى كند و گرسنگى را دفع نمى گرداند. (7)

در آن روز چهره هايى كه (شاداب) به نعمتند، (8)

[و] از تلاششان خشنودند، (9)

در بهشتى عالى هستند. (10)

در آنجا هيچ بيهوده نمى شنوند. (11)

در آنجا چشمه اى روان است، (12)

در آنجا تخت هاى بلند، (13)

و سبوهايى نهاده شده،

(14)

و بالش هايى صف داده شده، (15)

و فرش هاى فاخر گسترده است. (16)

و آيا به شتر نظر نمى كنند كه چگونه آفريده شده؟! (17)

و به سوى آسمان كه چگونه بر افراشته شده؟! (18)

و به سوى كوه ها كه چگونه نشانده شده؟! (19)

و به سوى زمين كه چگونه هموار گشته است؟! (20)

پس يادآورى كن كه تو فقط يادآورى كننده اى. (21)

(تو) بر آنان هيچ سيطره اى ندارى، (22)

مگر كسى كه روى برتافت و كفر ورزيد، (23)

پس خدا او را به عذاب بزرگ تر مجازات مى كند. (24)

در حقيقت بازگشتشان فقط به سوى ماست، (25)

سپس در واقع حساب آنان فقط با ماست. (26)

ترجمه قرآن، ص: 593

89- سورة الفجر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به سپيده دم! (1)

سوگند به شب هاى دهگانه! (2)

سوگند به زوج و فرد! (3)

سوگند به شب، هنگامى كه سپرى شود! (4)

آيا در اين (موارد) سوگندى براى خردمند نيست؟! (5)

آيا نديده اى كه پروردگارت با (قوم)» عاد «چه كرد؟! (6)

(همان مردم شهر) ارم ستون دار، (7)

كه همانند آن در شهرها آفريده نشده بود! (8)

و (قوم)» ثمود «كه صخره ها را در سرزمين (شان) مى بريدند. (9)

و فرعونى كه صاحب ميخ ها بود، (10)

(همان) كسانى كه در شهرها طغيان كردند، (11)

و در آنجا فساد را افزودند؛ (12)

و پروردگارت تازيانه عذاب را بر آنان فرو ريخت! (13)

قطعاً پروردگارت در كمينگاه است. (14)

و اما انسان هنگامى كه پروردگارش او را بيازمايد و او را ارج نهد و وى را نعمت بخشد، پس مى گويد:» پروردگارم مرا ارج نهاده است! « (15)

و اما هنگامى كه او را بيازمايد و روزى اش را بر او تنگ سازد، پس مى گويد:» پروردگارم [مرا] خوار كرده است! « (16)

هرگز چنين نيست، بلكه يتيم (ها) را ارج نمى نهيد، (17)

و يكديگر را بر

غذا دادن بينوا (يان) تشويق نمى كنيد، (18)

و ميراث را كاملًا يكجا مى خوريد، (19)

و ثروت را با علاقه اى فراوان دوست داريد. (20)

هرگز چنين نيست، هنگامى كه زمين (با ضربه اى) كاملًا خُرد (و هموار) مى شود، (21)

و (فرمان) پروردگارت و فرشتگان صف به صف فرا مى رسند، (22)

و در آن روز جهنم آورده شود؛ در آن روز انسان متذكر مى شود؛ و [لى تذكر كجا براى او (سود) دارد؟! (23)

ترجمه قرآن، ص: 594

مى گويد:» اى كاش من براى زندگى ام (در رستاخيز، چيزى،) از پيش فرستاده بودم! « (24)

و در آن روز هيچ كس [همانند] عذاب او عذاب نمى كند، (25)

و هيچ كس [همانند] به بند كشيدن او به بند نمى كشد. (26)

اى جان آرام يافته! (27)

به سوى پروردگارت باز گرد در حالى كه (تو از او) خشنودى [و] مورد رضايت (او) هستى، (28)

پس در (سلك) بندگان (ويژه) من در آى، (29)

و در بهشت من وارد شو! (30)

90- سورة البلد

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

به اين سرزمين (مكه) سوگند ياد مى كنم! (1)

در حالى كه تو در اين سرزمين فرود آمده اى، (2)

سوگند به پدر و آنچه زاد، (3)

كه بيقين انسان را در رنج و مشقت آفريديم. (4)

آيا (انسان) مى پندارد كه هيچ كس بر او توانايى (دست يابى) ندارد؟! (5)

مى گويد:» ثروت انبوهى را نابود كردم. « (6)

آيا مى پندارد كه هيچ كس او را نديده است؟! (7)

آيا براى او دو چشم قرار نداده ايم؟! (8)

و زبان و دو لب؟! (9)

و او را به دو راه (خير و شر) رهنمون كرديم. (10)

و [لى با مشقت وارد گردنه نشد. (11)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه گردنه چيست؟! (12)

(آن) آزاد كردن برده اى، (13)

يا غذا دادن در روز گرسنگى، (14)

به

يتيم خويشاوند، (15)

يا به بينواى خاك نشين است، (16)

سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به شكيبايى سفارش كرده و همديگر را به مهرورزى سفارش نمودند. (17)

آنان ياران خجسته (دست راست) اند. (18)

و تنها كسانى كه به آيات ما كفر ورزيدند ياران شوم (دست چپ) اند. (19)

كه بر آنان آتشى فرو بسته شده است. (20)

ترجمه قرآن، ص: 595

91- سورة الشمس

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به خورشيد و (تابش) نيمروزش! (1)

سوگند به ماه هنگامى كه در پى آن در آيد! (2)

سوگند به روز هنگامى كه آن را آشكار سازد! (3)

سوگند به شب هنگامى كه آن را فراگيرد! (4)

سوگند به آسمان و آنكه آن را بنا كرد! (5)

سوگند به زمين و آنكه آن را گستراند! (6)

سوگند به نفس و آنكه آن را مرتب ساخت! (7)

و بد كاريش و پارسايى اش را به او الهام كرد، (8)

كه بيقين كسى كه آن را [پاك كرد و] رشد داد رستگار (و پيروز) شد. (9)

و بيقين كسى كه آن (نفس را با گناه آلوده كرد و) پوشاند، نوميد شد! (10)

(قوم)» ثمود «بخاطر طغيانش (پيامبرش را) تكذيب كردند، (11)

آنگاه كه بدبخت ترين شان برانگيخته شد؛ (12)

و فرستاده خدا به آنان گفت:» ماده شتر (معجزه آساى) خدا و آبشخور آن را (واگذاريد.) « (13)

و او را تكذيب كردند و آن را پى كردند؛ پس پروردگارشان به سبب پيامد [گناه شان آنان را هلاك ساخت و آنها را (با خاك) يكسان كرد! (14)

در حالى كه از فرجام آنها نمى ترسد. (15)

92- سورة الليل

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به شب هنگامى كه فرا گيرد! (1)

سوگند به روز هنگامى كه آشكار شود! (2)

سوگند به آن (خدايى) كه نر و ماده را آفريد! (3)

كه قطعاً تلاش شما گوناگون است. (4)

و اما كسى كه عطا كند و خود نگهدارى (و پارسايى) نمايد، (5)

و (وعده) نيكوى (پاداش رستاخيز) را تصديق كند، (6)

پس بزودى (راه) آسان را براى او فراهم مى كنيم، (7)

و اما كسى كه بُخل ورزد و توانگرى نمايد، (8)

و (وعده) نيك (پاداش رستاخيز) را تكذيب كند، (9)

پس بزودى (راه) دشوار را

براى او فراهم مى كنيم؛ (10)

و هنگامى كه هلاك شود ثروتش (عذاب را) از او دفع نمى كند. (11)

قطعاً راهنمايى فقط بر [عهده ماست، (12)

و مسلماً (سراى) آخرت و (سراى) نخستين فقط براى ماست. (13)

پس شما را به آتشى كه شعله ور مى شود هشدار مى دهم! (14)

ترجمه قرآن، ص: 596

كه جز بدبخت ترين (افراد) وارد آن نمى شود (و نمى سوزد). (15)

(همان) كسى كه تكذيب كرد و روى برتافت. (16)

و بزودى خود نگهدارترين (و پارساترين مردم) از آن دور نگه داشته مى شود. (17)

(همان) كسى كه ثروتش را مى دهد تا [پاك شود] و رشد يابد. (18)

و براى هيچ كس نزد او نعمتى نيست كه پاداش داده شود، (19)

جز آنكه بخاطر طلب (رضايت) ذات پروردگارش كه والاتر است (انجام مى دهد)؛ (20)

و حتماً در آينده خشنود مى شود. (21)

93- سورة الضحى

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به نيمروز! (1)

سوگند به شب هنگامى كه آرام گيرد! (2)

كه پروردگارت تو را رها نكرده و (با تو) به سختى دشمنى نورزيده است. (3)

و مسلماً (سراى) آخرت براى تو از (سراى) نخستين بهتر است. (4)

و حتماً در آينده پروردگارت به تو عطا مى كند و خشنود مى شوى. (5)

آيا تو را يتيم نيافت و پناه داد؟! (6)

و تو را گم گشته يافت و راهنمايى كرد، (7)

و تو را فقير يافت و توانگر ساخت، (8)

و اما يتيم را پس (خوارش مساز و بر او) چيرگى مَورز، (9)

و اما گدا را، پس با پرخاش مران، (10)

و اما نعمت پروردگارت را پس خبر ده. (11)

94- سورة الشرح

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آيا سينه تو را برايت گشاده نساختيم، (1)

و بار سنگين (گناه) تو را از تو فرونهاديم؟! (2)

(همان بارى) كه پشتت را بشكسته بود. (3)

و يادمان تو را برايت بلند (آوازه) كرديم. (4)

پس در حقيقت با (هر) دشوارى، آسانى است، (5)

در واقع با (هر) دشوارى، آسانى است، (6)

و هنگامى كه از (كار مهمى) فارغ شدى پس بنشين، (7)

و فقط به سوى پروردگارت متمايل شو. (8)

ترجمه قرآن، ص: 597

95- سورة التين

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به انجير و زيتون! (1)

سوگند به كوه پر بركت (طور سينا)! (2)

سوگند به اين سرزمين امن (مكه)! (3)

بيقين انسان را در بهترين (نظام معتدل و) استوار آفريديم، (4)

سپس او را به فروترين (و خوارترين مرحله) فروتران باز گردانديم، (5)

مگر كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، پس براى آنان پاداشى بى پايان است. (6)

پس بعد (از اين دلايل) چه چيزى تو را به تكذيب كردن (روز) جزا واداشت؟! (7)

آيا خدا داورترين داوران نيست؟! (8)

96- سورة العلق

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

بخوان به نام پروردگارت كه (همه چيز را) آفريد، (1)

انسان را از (خون بسته) آويزان آفريد. (2)

بخوان در حالى كه پروردگارت ارجمندتر است؛ (3)

(همان) كسى كه با قلم بياموخت، (4)

به انسان آنچه را نمى دانست آموخت. (5)

هرگز چنين نيست، قطعاً انسان طغيان مى كند، (6)

بخاطر اينكه خود را توانگر بيند. (7)

در واقع بازگشت (همگان) فقط به سوى پروردگار توست. (8)

آيا ديدى كسى را كه منع مى كند، (9)

بنده اى را هنگامى كه نماز مى گزارد؟! (10)

آيا ملاحظه كردى اگر (او) بر (راه) هدايت باشد، (11)

يا به پارسايى (و خود نگهدارى) فرمان دهد؟! (منع كردن او سزاوار است؟) (12)

آيا ملاحظه كردى اگر (او) تكذيب كند و روى برتابد، (مستحق مجازات الهى نيست؟) (13)

آيا ندانسته كه خدا (او را) مى بيند؟ (14)

هرگز چنين نيست، اگر پايان ندهد حتماً زمام (او را) مى گيريم و مى كشيم، (15)

(همان) زمام (شخص) دروغگوى خطا كار را! (16)

پس بايد محفلش را فراخواند (تا ياريش كنند)، (17)

كه (ما هم) بزودى مأموران (دوزخ) را فرا مى خوانيم! (18)

هرگز چنين نيست او را اطاعت مكن، و سجده نما و (به خدا) نزديك شو. (19)

ترجمه قرآن، ص: 598

97- سورة القدر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

در حقيقت ما آن (قرآن) را در شب قدر (اندازه زنى) فرو فرستاديم. (1)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه شب قدر چيست؟! (2)

شب قدر بهتر از هزار ماه است! (3)

فرشتگان و روح در آن (شب) به رخصت پروردگارشان از براى (اندازه زنى) هر كارى فرود مى آيند. (4)

آن (شب) تا طلوع سپيده دم سلامت است! (5)

98- سورة البينة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيدند و مشركان (از آيين خود) جدا نمى شدند، تا اينكه دليل روشن براى آنان بيايد. (1)

(همان) فرستاده از طرف خدا كه كتاب هاى پاك را مى خواند (و پيروى مى كند). (2)

در حالى كه در آنها كتاب هاى استوار است. (3)

و كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پراكنده نشدند جز بعد از آنكه دليل روشنى براى آنان آمد. (4)

و به آنان فرمان داده نشده بود، جز براى اينكه خدا را بپرستند در حالى كه حق گرايانه دين (خود) را براى او خالص گردانند، و نماز را بر پا دارند و [ماليات زكات را بپردازند، و اين دين (در كتاب هاى) استوار است. (5)

در حقيقت كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيدند و مشركان، در آتش جهنم اند، در حالى كه در آنجا ماندگارند، فقط آنان بدترين آفريدگانند. (6)

در واقع كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى شايسته انجام دادند، فقط آنان بهترين آفريدگانند. (7)

ترجمه قرآن، ص: 599

پاداش آنان نزد پروردگارشان بوستان هاى (ويژه) ماندگار است كه از زير [درختان ش نهرها روان است در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند، خدا از آنان خشنود است و (آنان نيز) از او خشنودند؛ اين براى كسى است كه از پروردگارش

بهراسد! (8)

99- سورة الزلزلة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

هنگامى كه زمين با لرزشش به لرزه درآورده شود، (1)

و زمين (بار) گرانبارش را بيرون آورد. (2)

و انسان مى گويد:» آن (زمين) را چه شده؟! « (3)

در آن روز آن (زمين) خبرهايش را مى گويد؛ (4)

بخاطر اينكه پروردگارت بدان وحى (الهام) كرده است. (5)

در آن روز مردم (از قبرها بصورت گروه هاى) جداگانه بازآيند تا اعمالشان به آنان نشان داده شود. (6)

پس كسى كه هموزن ذره اى (كار) نيك انجام دهد آن را مى بيند. (7)

و كسى كه هموزن ذره اى (كار) بد انجام دهد آن را مى بيند. (8)

100- سورة العاديات

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به [اسبان دونده نفس زن! (1)

و افروزندگان جرقه آتش، (2)

و شبيخون زنندگان در صبح، (3)

و (اسبانى كه) بوسيله آن (دويدن) غبار را برانگيزند، (4)

و بوسيله آن (دويدن) در ميان جمع (دشمن، ظاهر) شوند، (5)

قطعاً انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است؛ (6)

و مسلماً او بر آن (مطلب) گواه است؛ (7)

و قطعاً او سخت، دوستدار (مال) خوب است. (8)

و آيا نمى داند در زمان (رستاخيز) آنچه در قبرهاست برانگيخته مى شود، (9)

ترجمه قرآن، ص: 600

و آنچه در سينه هاست بدست آورده (و آشكار) شود؟ (10)

قطعاً در آن روز پروردگارشان به (حال) آنان آگاه است. (11)

101- سورة القارعة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

(رستاخيز) كوبنده! (1)

(رستاخيز) كوبنده چيست؟ (2)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه (رستاخيز) كوبنده چيست؟ (3)

روزى كه مردم همچون پروانه پراكنده اند. (4)

و كوه ها همچون پشم رنگينِ زده شده اند. (5)

و اما كسى كه (در آن روز) ترازوهاى (اعمال)- ش سنگين است، (6)

پس او در زندگىِ رضايت بخش است. (7)

و اما كسى كه ترازوهاى (اعمال)- ش سبك است، (8)

پس بازگشتگاه او ساقط شدن (در دوزخ) است! (9)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه آن (دوزخ) چيست؟! (10)

(آن) آتشى سوزان است! (11)

102- سورة التكاثر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

افزون طلبى و فخر فروشى شما را سرگرم ساخت. (1)

تا اينكه به ديدار قبرها رفتيد. (2)

هرگز چنين نيست، در آينده خواهيد دانست! (3)

سپس هرگز چنين نيست، در آينده خواهيد دانست! (4)

هرگز چنين نيست، اگر (بر فرض) با علم يقينى مى دانستيد. (5)

حتماً دوزخ را مى ديديد. (6)

سپس مسلّماً با ديده يقين آن را مى ديديد. (7)

سپس در آن روز قطعاً از نعمت ها بازپرسى خواهيد شد. (8)

ترجمه قرآن، ص: 601

103- سورة العصر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

سوگند به عصر! (1)

قطعاً [هر] انسان در زيانكارى است. (2)

مگر كسانى كه ايمان آورده و (كارهاى) شايسته انجام داده اند و يكديگر را به حق سفارش كرده و همديگر را به شكيبايى سفارش نموده اند. (3)

104- سورة الهمزة

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

واى بر هر بسيار بدگو و بسيار عيب جوى (طعنه زن)! (1)

(همان) كسى كه ثروت را جمع آورى كرده و آن را شمارش نمود. (2)

مى پندارد كه ثروتش او را ماندگار كرده است. (3)

هرگز چنين نيست قطعاً در (دوزخ) درهم شكننده افكنده مى شود! (4)

و چه چيز تو را آگاه كرد كه (دوزخ)، درهم شكننده، چيست؟! (5)

(آن) آتش برافروخته الهى است. (6)

(همان آتشى) كه از دل هاى (سوزان) سر مى زند. (7)

در حقيقت آن (آتش) بر آنان فرو بسته شده، (8)

در ستون هايى كشيده (و طولانى)! (9)

105- سورة الفيل

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آيا نظر نكرده اى كه پروردگارت با همراهان فيل چه كرد؟! (1)

آيا نيرنگ آنان را گم گشته قرار نداد؟! (2)

و پرندگانى دسته دسته بر آنان فرستاد، (3)

كه سنگ [هايى از جنس گِل بر آنان افكندند؛ (4)

و (سرانجام) آنان را همچون برگ خورده شده قرار داد. (5)

ترجمه قرآن، ص: 602

106- سورة قريش

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

براى الفت گرفتن قريش، (1)

الفت آنان در سفر زمستانه و تابستانه، (2)

پس بايد پروردگار اين خانه (كعبه) را بپرستند؛ (3)

(همان) كسى كه آنان را در گرسنگى غذا داد و آنان را از ترس ايمن ساخت. (4)

107- سورة الماعون

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

آيا ديدى كسى را كه (روز) جزا را دروغ مى انگارد؟! (1)

پس آن كسى است كه يتيم را به سختى مى راند، (2)

و بر غذا دادن به بينوا (يان) تشويق نمى كند، (3)

و واى بر نمازگزاران، (4)

(همان) كسانى كه آنان از نمازشان غافلند، (5)

(همان) كسانى كه ايشان رياكارى مى كنند؛ (6)

و چيزهاى اندك (وسايل زندگى را از ديگران) دريغ مى كنند. (7)

108- سورة الكوثر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

در حقيقت ما به تو (نيكى) فراوان عطا كرديم. (1)

پس براى پروردگارت نماز گزار و (شتر) قربانى كن. (2)

[چرا] كه فقط (دشمن) كينه توز تو بريده نسل است! (3)

ترجمه قرآن، ص: 603

109- سورة الكافرون

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

بگو:» اى كافران! (1)

آنچه را (شما) مى پرستيد (من) نمى پرستم، (2)

و آنچه را (من) مى پرستم شما نمى پرستيد، (3)

و آنچه را (شما) پرستيديد من نمى پرستم، (4)

و آنچه را (من) مى پرستم شما نمى پرستيد؛ (5)

دين شما فقط براى شماست، و دين [من فقط براى من است. « (6)

110- سورة النصر

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

هنگامى كه يارى خدا و پيروزى فرا رسد، (1)

و مردم را مى بينى در حالى كه گروه گروه در دين خدا وارد مى شوند، (2)

پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از او طلب آمرزش كن! [چرا] كه او بسيار توبه پذير است. (3)

111- سورة المسد

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

زيانكار و هلاكت بار باد، دو دست ابو لهب، و زيان ديد و هلاك شد! (1)

ثروتش و آنچه كسب كرده بود، (عذاب را) از او دفع نكرد. (2)

بزودى در آتشى شعله ور وارد مى شود (و مى سوزد)؛ (3)

و (نيز) همسرش، در حالى كه هيزم كش (دوزخ) است، (4)

در گردنش ريسمانى از ليف خرماى تافته است. (5)

ترجمه قرآن، ص: 604

112- سورة الإخلاص

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

بگو:» خدا يكتاست، (1)

خداىِ همواره مقصود، (2)

نه زاييده و نه زاده شده است؛ (3)

و هيچ كس براى او همتا نبوده است. « (4)

113- سورة الفلق

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

بگو:» پناه مى برم به پروردگار بامداد، (1)

از بدى آنچه آفريده است. (2)

و از بدى نهايت تاريكى (شب) هنگامى كه فرا رسد، (3)

و از بدى (زنان افسونگر) دمنده در گره ها (و پيوندها و قرارها،) (4)

و از بدى حسود هنگامى كه رشك ورزد! « (5)

114- سورة الناس

به نام خداى گسترده مهرِ مهرورز

بگو:» پناه مى برم به پروردگار مردم، (1)

(همان) فرمانرواى مردم، (2)

(همان) معبود مردم، (3)

از بدى وسوسه گر بسيار پنهان شونده، (4)

كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند، (5)

در حالى كه از جن و (يا از) مردم است! « (6)

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109