سرشناسه: علامه حلي، حسنبن يوسف، ق۷۲۶ - ۶۴۸
عنوان و نام پديدآور: … احقاق الحق/ من مولفات يوسفابن المطهر، الفضلابن روزبهان الناصبي، نورالله التستري؛ لتصحيح حسن شيخدخيل نجفي
مشخصات نشر: مصر.
وضعيت فهرست نويسي: فهرستنويسي قبلي
يادداشت: عربي
شماره كتابشناسي ملي: ۱۸۰۰۳۴
پس از رسولخدا (ص)، امام علي (ع) پيش از همه به اصول دين و عقايد اسلامي پرداخته است. در حالي كه مخالفان او، بهويژه بنياميه، بيشتر با منطق زور و زر و تزوير سخن ميگفتند، آن حضرت همواره با زبان دليل و برهان تكلم ميكرد. امام افزون بر تمسك به آيات قرآن و احاديث نبوي، مخالفانش را به مباني و اصول مقبول خودشان فراميخواند تا آنان را به تفاهم و توافق وادارد. اين معنا در خطبهها، احتجاجات و مناظرههاي امام در اين باره ثبت و ضبط شده است و بهروشني ديده ميشود.
دانشوران و متكلمان شيعه نيز به پيروي از مقتداي خود، همين راه را در علم كلام و مناظره پيش گرفتهاند و اصول و عقايد مذهبي خود را نخست از قرآن، سيرت و سنت معصومان استخراج و استنباط كردهاند، آنگاه براي توضيح و تبيين بيشتر، از عقل سود جستهاند، سپس در مقام محاجه و مناظره، طرف مقابل را به مبادي و مباني مقبولِ خودش فراخواندهاند، و با اين همزباني و «جدال احسن»، بابِ گفتوگو را به روي دگرانديشان گشودهاند و آنان را از موضع مخاصمه و مجادله به مقام تفاهم و تعامل كشاندهاند. اين اقدام سنجيده و كارآمد، به علم كلام غنا بخشيده و راه تداوم و تكامل آن را هموار ساخته است.
متكلمان شيعي به پيروي از آل رسول (ص) و با التزام به اعتدال و خردورزي، پيشتر زمينه را براي ظهور معتزله و ديگر مكاتب كلامي فراهم ساخته بودند. پس از آن نيز در نقد و بررسي عقايد اشاعره و معتزله كوشا بودهاند، و اينك كه آثار بسياري در علم كلام از شيخ مفيد، شريف مرتضي علم الهدي و علامه حلي انتشار يافته، همگي حاصل همان كوششها است. از آن ميان، كتابهايي كه علامه حلي در علم كلام تدوين كرده، بيش از همه توجه مخالفان و موافقان را به خود معطوف داشته است.
احقاقالحق كتابي است كه در تثبيت و تبيين انديشههاي كلامي علامه حلي و در دفاع از كتاب نهجالحق - از آثار كلامي وي - نوشته شده است؛ به اين ترتيب كه يكي از علماي عامه پيشتر در رد نهجالحق، كتابي نوشته بود، و قاضي نوراللَّه شوشتري احقاقالحق را در پاسخ وي و در دفاع از نهجالحق نگاشت و آيتاللَّه مرعشي نجفي نيز با نوشتن ملحقات، به تحقيقات علامه و قاضي توسعه داد، و با اين كار، نهجالحق را با احقاقالحق و در كنار هم احيا كرد. در واقع، اينك احقاقالحق چهار كتاب است كه با بسط بيشتر در يك كتاب انتشار يافته است: 1. نهجالحق و كشف الصدق؛ 2. ابطال نهجالباطل؛ 3. احقاقالحق؛ 4. ملحقات الاحقاق. در اينجا براي شناخت صحيح احقاقالحق، ميسزد كه درباره هر چهار كتاب سخن گفته شود:
اين كتاب كه گاه بهاشتباه كشف الحق و نهجالصدق نيز ناميده شده، [1] از آثار كلامي آيتاللَّه، علامه حسن بنيوسف بنمطهر حلي (648 - 726 ق) به شمار ميرود. علامه در اين كتاب يك دوره اصول عقايد اسلامي را تدوين كرده و از مسائلي سخن گفته است كه اهل سنت بر خلاف قرآن و سنت نبوي به آنها اعتقاد و التزام پيدا كردهاند. [2].
كتاب نهجالحق در هشت بخش تأليف و تنظيم يافته است. مؤلف، هر بخش را مسئله ناميده و كتاب را چنين ترتيب داده است: مسئله اول و دوم در ادراك و شناخت؛ مسئله سوم در صفات باري تعالي؛ مسئله چهارم در نبوت؛ مسئله پنجم در امامت، كه نيمي از كتاب را در برميگيرد؛ مسئله ششم در معاد؛ مسئله هفتم و هشتم نيز در اصول و فقه است كه بيشتر در نقد و رد آراي فقهي و اصوليِ علماي عامه نوشته شده است.
نهجالحق نيز مانند بسياري ديگر از آثار علامه، همواره مطمح نظر متكلمان و متفكران مسلمان بوده است. افزون بر شهيد نوراللَّه شوشتري، برخي ديگر از دانشوران ديني به شرح و ترجمه آن پرداختهاند؛ از جمله:
1. رضيالدين محمد خوانساري، كه به دستور شاهسليمان صفوي آن را به فارسي ترجمه كرد.
2. سيد جليل، فرزند عبدالحي يزدي، كه بخش پنجم آن (قسمت امامت) را به فارسي برگردانيد و در سال 1373ق با عنوان فضائل اميرالمؤمنين منتشر ساخت.
3. ملا محمدتقي، فرزند محمد قاري شوشتري، مشهور به ملاعيدي (متوفاي 1157 ق) نيز پيشتر آن را به فارسي ترجمه كرده بود.
4. سيد نصيرالدين مرعشي، نياي بزرگ آيتاللَّه مرعشي نجفي نيز به شرح كتاب نهجالحق پرداخته بود.
5. يكي از علماي عهدِ شاهتهماسب صفوي نيز مسائل فقهي نهجالحق را تلخيص كرده و آن را خلاصة النهج ناميده است.
با اين همه، ابن روزبهان با نوشتن رديهاي تند، بيش از همه زمينه رواج روزافزون نهجالحق را فراهم ساخت. وي به همان راهي رفت كه پيشتر ابن تيميه (متوفاي 728 ق) رفته بود، و همانگونه كه ابن تيميه با رد منهاج الكرامه - يكي ديگر از آثار علامه در علم كلام و امامت - ناخواسته مروج انديشههاي كلامي او شده بود، ابن روزبهان نيز با ردِ نهجالحق آن را زبانزد خاص و عام كرد.
اين كتاب كه به اختصار ابطال الباطل ناميده ميشود، به خامه فضلاللَّه امين، فرزند روزبهان (860 - 927 ق / 1456 - 1521 م) نوشته شد. او گاه به نام محل تولدش (خونجي شيرازي) و زماني با نام محل زندگانياش (اصفهاني) خوانده شده، و در ايران نيز بيشتر با نامِ «فضل بن روزبهان» و در هند به اسم «خواجه ملا» يا «خواجه مولاناي اصفهاني» شناخته شده است.
فضل بن روزبهان كه در فقه، شافعي، و در اصول عقايد، اشعريمذهب و صوفيمسلك بود، ابطال نهجالباطل را در رد كتاب نهجالحق نوشت. او نگارش اين كتاب را در جمادي الثاني 909 / دسامبر 1503 در شهر كاشان، به انجام رساند. ابن روزبهان اين كتاب را از سَرِ تعصب مذهبي و براي اقناع عوامالناس نگاشت كه سهم فهم و انديشه در آن بسيار ناچيز است. اين همه، افزون بر متن توهينآميز كتاب، از عنوانِ درازدامن آن نيز نمايان است. ابن روزبهان با انتخاب عنوانِ ابطال نهجالباطل و اهمال كشف العاطل براي كتابش، از همان ابتداي سخن، حكم به بطلان مذهب شيعه داده و پيروان اهلبيت (ع) را اهل باطل و عاطل خوانده است!
قاضي نوراللَّه شوشتري نيز با اقتباس از قرآن مجيد، آنجا كه خداوند سبحان ميفرمايد: وَقُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الباطِلَ كانَ زَهُوقاً، [7] اثر خويش را احقاقالحق و ازهاق الباطل ناميده است، تا خواننده را به كتاب خدا و احقاق حق فراخوانَد.
احقاق الحق از آثار پربار سيد نوراللَّه بن سيد شريفالدين حسيني مرعشي (956 - 1019 ق/ 1549 - 1610 م) است. سيد در هند بيشتر به «شهيد ثالث» و در ايران به «قاضي نوراللَّه شوشتري» شهره است. همانگونه كه پيشتر اشارت رفت، قاضي احقاق الحق را در ردِ ابطال نهجالباطل و در دفاع از نهجالحق و كشف الصدق نوشته است. وي نخست از اين كار اجتناب ميكرد؛ اما وضعيتي پيش آمد كه او را به اين اقدام واداشت. يكي از پژوهشگران هندي در اين باره سخني دارد كه تا حدودي مراد قاضي نوراللَّه از تدوين احقاق الحق را بيان ميكند. پژوهشگر هندي، بهتفصيل، از آثار و انديشههاي قاضي و تأثير گسترده آنها در كشور پهناور هند بحث ميكند، و ضمن اينكه احقاقالحق را شاهكار بزرگ قاضي ميخواند، مينويسد:
زماني كه قاضي نوراللَّه شوشتري وارد هند شد، كتاب ابطال نهجالباطل توسط مسافريني كه از ماوراءالنهر آمده بودند، در هندوستان منتشر شده بود؛ اما قاضي براي رد آن علاقهاي نشان نداد. او معتقد بود كه فضل بن روزبهان، از نظر مرتبه علمي، هرگز همطراز $علامه[حلي نيست؛ ولي ترديدها و اشتباهاتي كه كتاب ابطال در افكار مردم عادي و جاهل ايجاد كرد، قاضي نوراللَّه را وادار به تغيير عقيده نمود. هدف جوابيه قاضي به كتاب ابطال، هم كمك به شيعيان ايران و هم به شيعيان هند بود … احقاقالحق، خلاصهاي از مجادلات شيعه و سني پيرامون عقايد اشعريه درباره خدا، نبوت، امامت، تفسير قرآن، احاديث و فقه است. هم فضلاللَّه و هم قاضي نوراللَّه شوشتري، خودشان بسياري از كتابهاي مجادلهاي را خوانده بودند؛ اما قاضي نه تنها بر بعضي از كتابهاي مهم شيعه و سني تفاسيري نوشته بود، بلكه بر مكتبهاي معتزله و فلاسفه هم تسلط كامل داشت. احتمالاً فضلاللَّه، كه پيرو سرسخت غزالي بود، كاملاً بر اين آداب تسلط نداشت. قاضي نوراللَّه همچنين در استدلالهاي خود، نظر مستدل خود را در تجزيه و تحليل حقايق، از لحاظ تاريخي و منطقي، ارائه ميكند تا به رد مسائل فضلاللَّه كمك كند، و از اينرو، به عنوان مناظره كنندهاي موفق جلوه ميكند. قاضي، قبل از اينكه احقاقالحق را بنويسد، حدود يكصد كتاب نوشته بود، اما هيچجا، حتي به منظور مجادله نيز تناقضگويي نكرده است. [6].
يكي ديگر از نويسندگان معاصر هندي، كه كتابش در پاكستان منتشر شده است، درباره قاضي و كتاب احقاقالحق مينويسد:
قاضي نوراللَّه در سال 1014 ق در آگره به سر ميبرد و شيعيان به خاطر كتاب ابطال نهجالباطل تحت فشار شديد بودند. در اين شرايط، علامه شهيد تصميم گرفت كه پاسخ آن را تحت عنوان احقاقالحق بنويسد. [7].
قاضي نوراللَّه، نويسندهاي نستوه و دانشوري كوشا بود. ايشان حدود 150 كتاب و رساله در احياي تشيع نوشته است كه از آن ميان تنها كتابهاي مجالس المؤمنين، الصوارم المهرقة في نقد الصواعق المحرقه، السحاب المطير في تفسير آية التطهير، شرح دعاي صباح و احقاقالحق مجال انتشار يافتهاند. [6] قاضي در ميان مردم با كتاب مجالس المؤمنين، و در بين اهل انديشه با احقاقالحق شناخته شده است.
قاضي در احقاقالحق، نخست متن نهجالحق را باعنوانِ «قال المصنف رفع اللَّه درجته»، و سپس متن ابطال نهجالباطل را با عنوانِ «قال الناصب خفضهاللَّه»، و در نهايت نيز رأي خود را با عنوانِ «اقول» ميآورد. آيتاللَّه مرعشي هم در جايجاي كتاب، در پاورقي، ضمن شرح و توضيح و نقد و بررسيِ آراي مطرح شده، ديدگاه خود را بيان ميكند. به اين ترتيب، اينك ميتوان ديدگاهها و انديشههاي كلامي چهار متكلم مسلمان را در احقاقالحق مطالعه كرد و ضمن آشنايي با آرا و عقايد علامه حلي، فضل بن روزبهان، قاضي نوراللَّه و آيتاللَّه مرعشي نجفي، تداوم و تطورِ بخشي از انديشههاي كلاميِ هفت قرن گذشته را به دست آورد.
احقاقالحق، از نظر تنظيم مسائل و فصلبندي، تابع دو كتاب پيشين، يعني نهجالحق و ابطال نهجالباطل است. از آنجا كه موضوع اصلي كتاب نهجالحق بحث امامت، بهويژه خلافت بلافصل امام علي (ع)، بوده است، به تَبَع آن، در دو كتاب بعد نيز مباحث بر محور امامت اميرالمؤمنين (ع) ميگردد؛ بهگونهاي كه در احقاقالحق و ملحقات مفصل آن، بحث امامت و نقل آيات و احاديث در مناقب و فضايل امام علي (ع)، بر مباحث ديگر حاكم ميشود و ملحقات الاحقاق و احقاقالحق را به موسوعهاي مفصل در مناقب و امامت علوي مبدل ميسازد.
قاضي نوراللَّه چكيدهاي از انديشهها و يافتههاي فكري خويش را كه حاصل بيش از نيم قرن تحصيل و تحقيق و مناظره و مباحثههاي جانفرسا است، در احقاقالحق آورده است. پيش از او، شيعيان هند مجبور بودند تقيه كنند و عقايد خويش را از ترس پادشاهان متعصب و جائر پنهان نگه دارند؛ اما قاضي با نگارش احقاقالحق و ديگر آثارش، باصراحت از حقانيت تشيع علوي سخن گفت و برتري كلام شيعي را بهروشني نشان داد و به شيعيان هند، جاني دوباره بخشيد. اما سوگمندانه پس از انتشارِ بسيار محدود احقاقالحق، مخالفان و مزوران متعصب دست به دست هم دادند و قاضي نوراللَّه را به دليل تأليف اين كتاب به شهادت رساندند. [7].
دانشوران آزاد انديش و علماي شيعه، احقاقالحق را پر بار و با ارزش ديدند و در حفظ آن كوشيدند. امروزه نيز نسخههاي متعددي از اين اثر در كتابخانهها و گنجينههاي نسخ خطي نگهداري ميشود كه برخي از آنها را آيتاللَّه مرعشينجفي معرفي كرده است؛ از جمله:
1. نسخهاي كه در سال 1236 ق به خط شيخ عبدعلي، فرزند معصوم شيرازي نوشته شده و اينك در كتابخانه آيتاللَّه مرعشي نگهداري ميشود.
2. نسخهاي در اختيار شيخ عبدالرحيم رباني شيرازي بود و آيتاللَّه مرعشي آن را ديده و احتمال داده بود از گنجينههاي كتابخانه علامه مجلسي (محمدتقي مجلسي) بوده باشد، كه در اين صورت، تاريخ كتابت آن بايد به عصر مجلسي اول باز گردد.
3. نسخهاي كه تاريخ تحرير آن به سده يازدهم برميگردد. اين نسخه پيشتر در شهر كاشان، در تملك سيد محمد سليمي كاشاني بود. آيت اللَّه مرعشي از وي با القاب و اوصافي چون ركنالاسلام و عالم جليل ياد ميكند. اين نسخه نيز اينك در كتابخانه آيتاللَّه مرعشي نگهداري ميشود.
4. نسخه ديگر كه تاريخ استنساخ آن، زمان مصنف، يعني قاضي نوراللَّه شوشتري (956 - 1019 ق) تخمين زده ميشود. اين نسخه نخست در كتابخانه محمدعلي مدرس خياباني تبريزي بود كه با اثر پربار ريحانة الادب شناخته شده است. اين نسخه را اينك در كتابخانه آيتاللَّه مرعشي نجفي ميتوان يافت.
5. نسخه ديگر به خط محمد زكي بن محمد سليم بازرجاني تفرشي است كه در سال 1129 ق نوشته شده و در سال 1131 ق تصحيح و مقابله شده است. [8].
احقاقالحق، نخست در ايران به سال 1273 ق چاپ شد و در مصر با حذف بعضي از مطالب آن انتشار يافت. همچنين در سال 1326 ق، نيمه نخست آن، تا بحث چهارم كه در تعيين امام است، به اشراف حسن بندخيل حجامي نجفي، در مصر به طبع رسيد. اين كتاب، دوباره در تهران به تصحيح ابراهيم ميانجي، در سال 1376 ق به چاپ رسيد. همچنين كتابخانه اسلاميه به سال 1396 ق اين اثر را منتشر ساخت، و سرانجام، آيتاللَّه مرعشي نجفي كه از سال 1333 ق به اين كتاب اهتمام ميورزيد، در سال 1377 ق به احيا و انتشار آن قيام كرد. [9].
برخي از پژوهشگران شيعي به شرح و توضيح يا ترجمه احقاق پرداختهاند؛ از آن جملهاند:
1. علامه محمدحسن مظفر در تكميل احقاقالحق و در رد ابطال نهجالباطل كتابي نگاشت با نام دلائل الصدق في نهجالحق. اين اثر چندين بار چاپ شده است. چاپ اخير اين كتاب در سه جلد، در مصر و عراق و ايران انتشار يافته است.
2. سيد نصيرالدين حسين بنعبدالوهاب طباطبايي بهبهاني، احقاقالحق را به فارسي ترجمه كرده است. ايشان در تاريخ 1096 ق، يعني پس از گذشت 77 سال از شهادت قاضي، ترجمه اين كتاب را به پايان برده است.
3. مولوي محمدعلي سندي حائري نيز احقاقالحق را به زبان اردو ترجمه كرده است. او در كربلا به سال 1205 ق ترجمه كتاب را به پايان رسانده است.
4. يكي از نوادگان قاضي نيز تعليقاتي بر احقاقالحق نوشته است. نام اين فرد ناشناخته است. تنها همين قدر از برخي حواشي آن برميآيد كه او از احفاد شهيد نوراللَّه شوشتري است.
5. آيتاللَّه شهابالدين مرعشي نجفي نيز با نوشتن حواشي و تعليقات و ملحقات مفصل، در كنار احياي احقاقالحق، دائرةالمعارفي ارزشمند در موضوع تخصصي امامت و فضايل و مناقب پيشوايانِ معصوم شيعه، بهويژه امام علي (ع)، تأليف و تدوين كرده، و بايسته است جداگانه از اين شاهكار سخن گفته شود. [10].
آيتاللَّه مرعشي نجفي، نخست مقدمهاي مفصل، با عنوانِ «اللئالي المنتظمة و الدرر الثمينه» نوشت كه در ديباچه جلد اول احقاق چاپ شد. ايشان در اين مقدمه از زندگي و آثار علامه حلي و محمد خدابنده الجايتو كه علامه نهجالحق را براي وي نوشته بود، و نيز از فضل بن روزبهان و قاضي نوراللَّه شوشتري و كتابش احقاقالحق و جز آن سخن گفته است. سپس تعليقات و حواشي درازدامن خود را در شرح و بسط هر سه متن پيشين پيگرفته است. اين تعليقات گاه بسيار گسترده بوده، دهها صفحه به طول ميانجامد، و هر چه پيشتر ميرود، فربهتر نيز ميگردد.
با وجود اينكه وي اين ملحقات را بيشتر در دفاع از انديشههاي كلامي علامه حلي و شهيد نوراللَّه نوشته است، اين مهم مانع از آن نشده كه از ابراز عقايد و آراي خويش غافل بماند، و در كنار شرح و توضيح هر سه متن پيشين، به تناسب موضوع، گاه ديدگاه هر سه مؤلف را به نقد ميكشد، كه مخالفتش با قاضي درباره تصوف از اين باب است. [11].
گفتني است كه ملحقات الاحقاق آكنده از مكررات و اضافات است، اما ميتوان با تلخيص و حذف و اصلاح و استدراكهاي پي در پي آن را بسامان ساخت.
ملحقات الاحقاق كه كاري است كارستان، ميطلبد مصادر آن استخراج گردد تا به زيور طبع آراسته شود و مراجعهكنندگان به ملحقات را كه بيشتر اهل تحقيق و انتقاد هستند، مطمئن سازد؛ چرا كه در ميان پژوهشگران در چگونگي كار ملحقات، پرسشهايي هست كه بيپاسخ مانده است و اميد ميرود كه برخي از آنها با انتشار مصادر الملحقات روشن گردد.
سخن آخر اينكه احقاقالحق و ملحقات آن اينك در 36 جلد انتشار يافته است؛ به اين ترتيب كه جلدهاي اول و دوم و سوم و اندكي از جلد هفتم شامل احقاقالحق است، و بقيه، به استثناي جلدهاي 21 و 34 و 35 و 36 كه فهرست آيات و روايات را در بر ميگيرد، همگي ملحقات مفصلي است كه آيتاللَّه مرعشي تأليف كرده است. اكنون با مراجعه به اين دائرةالمناقبِ علوي، ميتوان بسياري از دلايل امامت علي (ع) و فضايل آن حضرت را به روايت راويان اهل سنت مطالعه كرد.
[1] تبريزي، ثقة الاسلام، مرآة الكتب، ج 4، ص 158؛ تهراني، آقابزرگ، الذريعة الي تصانيف الشيعه، ج 24، ص 416. ناگفته نماند كه شهيد قاضي نوراللَّه شوشتري در مقدمه احقاق الحق (ج 1، ص 14) اسم كتاب را نخست كشف الحق و نهجالصدق و الصواب مينامد، سپس در جلد اول (ص 26 و 30) به نقل از ابن روزبهان، از آن با نام نهجالحق و كشفالصدق ياد ميكند؛ اما از خطبه كتاب نهجالحق كه در جلد اول (ص 76) آورده شده است، اسم صحيح (نهجالحق و كشف الصدق) دانسته ميشود.
[2] تبريزي، ثقة الاسلام، مرآة الكتب، ج 4، ص 158.
[3] اسراء، آيه 81.
[4] ر.ك: اطهر رضوي، سيد عباس، شيعه در هند، ج 1، ص 573 - 574.
[5] صدرالافاضل، سيد مرتضي حسين، مطلع انوار، ص 696.
[6] بهتازگي اثر ديگري از قاضينوراللَّه شوشتري با نام نهاية الاقدام في وجوب المسح علي الاقدام در مجله تراثنا، سال دوازدهم، شمارههاي 3 و 4 چاپ شده است.
[7] حر عاملي، محمد بنحسن، امل الآمل، ج 2، ص 337؛ اطهر رضوي، سيد عباس، شيعه در هند، ج 1، ص 583 - 589.
[8] شوشتري، قاضي نوراللَّه، احقاقالحق، ج 1، ص 29 و ج 2، ص 54 و ج 3، ص 89.
[9] ر.ك: صحتي سردرودي، محمد، «در سايه احقاقالحق»، فصلنامه ميراث شهاب، سال چهارم، شماره اول، بهار 1377.
[10] يكي از علماي عامه، مولانا محمد طاهر عباسي (متوفاي 1144 ق) نيز كتابي با نام تحقيق الحق بجواب احقاقالحق نگاشته بود كه به تازگي در هند و پاكستان انتشار يافته است. ر.ك: حاج سيد جوادي، سيد كمال، فهرستواره ايرادات و شبهات عليه شيعيان در هند و پاكستان، ص 133.
[11] شوشتري، قاضي نوراللَّه، احقاقالحق، ج 1، ص 191.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».