وهابيت جديد

مشخصات كتاب

نويسنده: م،ن
نشريه: فلسفه، كلام و عرفان » درسهايي از مكتب اسلام » تير 1370، سال 31 - شماره 3

مقدمه

تاريخچه وهابيت جديد را در چهار دوران مي‌توان خلاصه كرد [1] .

دوران اول

آغاز كار محمد بن عبدالوهاب تا حكومت نجد محمد بن عبدالوهاب در سنه 1111 متولد و در سنه 1207 از دنيا رفت و عمر طولاني حدود 96 سال داشت. در آغاز از محضر درس جمعي از علماي مكه و مدينه استفاده كرد ولي از همان آغاز مطالبي بر زبان او جاري مي‌شد كه اساتيد و علماي صالحين نسبت به آينده او بدبين بودند، حتي پدر و برادرش سليمان بن عبدالوهاب. او در شهرك عيينه متولد شد كه از بلاد نجد است، پدرش در آن شهر قاضي بود و فقه حنبلي را از پدر خود كه از علماي حنبلي بود آموخت، مي‌نويسند: او از آغاز امر علاقه شديدي به مطالعه تاريخ مدعيان نبوت مانند مسيلمه و سجاح و اسود عنسي و مانند اينها داشت. از محمد بن عبدالوهاب چهار فرزند باقيماند و عجب اينكه نام آنها حسن و حسين و علي و بزرگترين آنها عبدالله بود كه بعد از پدر بعضا برنامه‌هاي او را ادامه مي‌دادند و از هر كدام فرزنداني باقيماند كه در شهر درعيه از شهرهاي جنوبي حجاز در كويت سكونت داشتند و تا امروز نيز هستند و به نام اولاد شيخ معروفند. محمد از آغاز جواني بسياري از كارهاي مردم نجد را (در زمينه توسلات و نذورات و مانند آن نادرست مي‌شمرد و حتي هنگامي كه براي زيارت خانه خدا به مكه و سپس به مدينه آمد، توسل و استغاثه مردم را در كنار قبر پيامبر مورد انكار قرار [ صفحه 15] داد، او مدتي به بصره رفت و هنگامي كه عقايد خود را اظهار نمود مردم به مخالفت پرداختند و سرانجام او را از شهر بيرون كردند و چيزي نمانده بود كه در گرماي شديد بيابان ميان بصره و زبير هلاك شود، سرانجام نجات يافت و از قصد سفر به شام منصرف شد و به «احصاء» رفت و سپس همراه پدر به حريمله از شهرهاي نجد منتقل شد. و منازعات سختي ميان او و مردم نجد بر اثر عقايدش رخ داد پدرش در سال 1153 از دنيا رفت و بعد از پدر جرات بيشتري براي اظهار عقايد و مخالفت با اعتقادات معمول مسلمين پيدا كرد. گروهي از افراد بي‌خبر اطراف او را گرفتند ولي مردم «حريمله» بر ضد او قيام كرده و قصد قتل او را داشتند كه از آنجا به عيينه گريخت و در آن وقت عثمان بن احمد بر آن جا حكومت مي‌كرد، محمد بن عبدالوهاب او را به طمع حكومت نجد انداخت و به او قول داد كه اگر از من حمايت كني من از تو حمايت خواهم كرد. عثمان با او موافقت كرد و در عين حال عقايد خود را كاملا آشكار نمود و حتي قبري از زيد بن خطاب در آنجا بود. اقدام به ويران سازي آن نمود خبر به سليمان امير احصاء و قطيف رسيد، نامه‌اي به عثمان نوشت و دستور قتل او را صادر كرد ولي عثمان كاري انجام نداد در اينجا محمد بن عبدالوهاب ناچار به درعيه رفت (همان شهري كه مركز مسيلمه كذاب بود) و در آن هنگام محمد بن سهود در آنجا حكومت مي‌كرد شيخ محمد با او تماس گرفت و به او گفت اگر با عقايد او همراهي كند او را بر تمام سرزمين نجد مسلط خواهد كرد. محمد بن سعود قبول كرد و با او بيعت نمود و سپس به اهل نجد و روسا و قضات آنها نامه نوشت كه از او اطاعت كنند، گروهي پذيرفتند و گروهي نپذيرفتند و در اينجا شيخ محمد با كمك محمد بن سعود به جنگ با آنها پرداخت (به عنوان اينكه مخالفانشان كافر و خارج از اسلامند جنگهاي مكرري در اينجا رخ داد و سرانجام مخالفان شكست خوردند و تمام سرزمين نجد در زير سيطره ابن سعود قرار گرفت و اين در سال 1206 بود. چيزي نگذشت كه محمد بن سعود از دنيا رفت و فرزندش عبدالعزيز به جاي او نشست و دامنه جنگ و خونريزي مخالفان را به اقصي نقاط نجد رسانيد. عبدالعزيز از دنيا رفت و فرزندش سعود بن عبدالعزيز به جاي او نشست و او در عقايد وهابيان سرسخت‌تر و متعصب‌تر و بي‌رحم‌تر بود و هم او بود كه مسلمانان را (به عنوان اينكه كافرند) از حج منع كرد و به شدت مخالفان را تكفير مي‌كرد. كوتاه سخن اين كه، محمد بن عبدالوهاب و آل‌سعود با كمك يكديگر وهابيت را در آن سرزمين با خونريزي پيش بردند [ صفحه 16] سعوديان حكومت خود را به عنوان دين از طريق پيروي محمد بن عبدالوهاب تقويت نمودند و محمد بن عبدالوهاب عقيده‌ي خود را به وسيله شمشير آل‌سعود پيش برد. و به اين ترتيب سعود امير حاكم بود و محمد رئيس مذهبي، و فرزندان آنها نيز اين دو منصب را ادامه دادند، و كار به جائي رسيد كه از طريق گرفتن عشريه هم از اموال مردم و هم از نفوس مردم (از هر ده نفر يك نفر را به قيد قرعه انتخاب و جزء لشگر خود قرار مي‌داد) از اين طريق اموال فراواني جمع آوري كرد و لشگري بالغ بر صد و بيست هزار جنگجو فراهم ساخت. طرفرداران اين عقيده محدود به محيط حجاز نبودند، حتي امروز نيز بعضي از افرادي كه ظاهرا در صف علماء اهل سنت‌اند، از غير علماء نجد از آن حمايت مي‌كنند اين حمايتها گاهي انگيزه‌ي مبارزه با بدعتها و افراط در خرافات و گاه انگيزه مادي دارد، چرا كه همه مي‌دانيم امروز و ديروز وهابيان قلمهاي بزرگي را براي جلب و جذب بعضي از علماي اهل سنت خرج كرده و مي‌كنند و در اين جهت موفقيتهائي نيز به دست آورده‌اند. احمد امين بدون اينكه ماخذي ذكر كند مي‌گويد شيخ محمد در بسياري از بلاد اسلامي گردش كرد چهار سال در بصره ماند و پنج سال در بغداد و يكسال در كردستان، دو سال در همدان به سر برد سپس به اصفهان آمد و از اصفهان به قم و از آنجا به بلاد خود بازگشت و حتي مسافرت به اسلامبول و هند را به او نسبت دادند ولي مدرك روشني براي اين مسافرتها در دست نيست. و به اين ترتيب دوران اول وهابيان كه دوران ظهور تا غلبه بر نجد بود، پايان يافت.

تحليلها

1 - محمد بن عبدالوهاب پايه‌ي كار خود را بر استفاده از حكام ظالم وقت و استفاده از شمشير و تطميع در زمينه‌ي گسترش قلمرو حكومت و توسعه منطقه‌ي نفوذ آنها گذاشت، زيرا با تجربه‌اي كه در بصره و مدينه و ساير نقاط داشت كه او را به خاطر افكار انحرافيش از شهر بيرون كردند و حتي گاه قصد كشتن او را داشتند، فهميد كه از طريق تبليغات زباني هرگز كار او پيش نمي‌رود و بايد متكي به منطق زور باشد. فرق است بين اينكه كسي انقلاب كند و حكومتي تشكيل دهد و با استفاده از تمام وسائل، آموزشي و پرورشي و وسائل ارتباط جمعي، مجلس قانونگزاري، وسائل و سرانجام نيروي نظامي در برابر دشمنان كينه توز و آنها كه منافعشان به خطر افتاده، اهداف انقلاب را پيش ببرد، و كسي كه تكيه بر حكام ظالم محيط كرده و به آنها قول همكاري دهد. [ صفحه 17] محمد بن عبدالوهاب روش دوم را انتخاب كرد، و همان حكام خودكامه‌اي كه محصول آن محيط (به اعتقاد او منحط) براي پيشبرد مقاصد خود برگزيد، چنين به نظر مي‌رسد كه محمد بن عبدالوهاب هرگز خود به فكر تشكيل حكومت نيفتاد و ترجيح مي‌داد در كنار آن باشد، گويا استعداد آن را در خود نمي‌ديد. 2 - يكي ديگر از عوامل موفقيت و پايه‌هاي پيروزي محمد بن عبدالوهاب استفاده از جهل مردم محيط بود، در تاريخچه كوتاه گذشته كه مربوط به مرحله‌ي اول قيام سرسلسله وهابيان بود، محمد نخست مدينه و بصره را براي نشر افكار خود انتخاب كرد و با عكس العمل علماي آگاه روبرو شد حتي قصد داشت به شام برود گويا تجربه بصره (و شايد آنچه درباره سرنوشت دردآلود ابن تيميه شنيده بود) مانع از اين سفر گشت، منصرف شد و به سراغ نقاط بسيار عقب افتاده مانند «عيينه» و «درعيه» و «حريمله» از سرزمين نجد كه كمتر نام و نشاني در تاريخ و جغرافياي نجد داشتند و مردم آنجا عقب افتاده‌ترين و بيسوادترين مردم عربستان بودند، رفت. جالب است كه اسلام دعوت خود را از مكه و مدينه مهمترين شهر حجاز شروع مي‌كند و «مسيلمه‌ها» و امثال او از درعيه (در بعضي از نقشه‌ها اصلا نامي از درعيه وجود ندارد و در المنجد جمعيت آن را دو هزار نفر مي‌نويسد) از اين گذشته مردم اين سامان زندگي قبيله‌اي داشتند و كافي بود شيخ قبيله تمايل به سوئي پيدا كند و گروه زيادي را به دنبال خود بكشاند. 3 - عامل مهم ديگري براي پيشرفت «محمد بن عبدالوهاب» استفاده از خشونت بود، همان گونه كه گفتيم مخالفان عقايد خود را مشرك مي‌دانست و خون و اموال آنها را مباح مي‌كرد و اين مطلب را در عمل نشان داد و چنان وحشتي در محيط ايجاد كرده بود كه حتي برادرش كه مخالف با او بود از شهر خود فرار كرد تا در چنگال او گرفتار نشود. و چنانكه ديديم حكام سعودي در بعضي از سالها به پيروي از تعليمات او، مسلمانان را از حج خانه خدا منع كردند، و اين دليل آشكاري بود كه با غير پيروان خود معامله مشرك مي‌كردند.

پاورقي

[1] اين تاريخچه عمدتا از كتاب «كشف الارتياب» نوشته مرحوم علامه سيد محسن الامين العاملي كه از بهترين كتابها درباره وهابيان است و همچنين كتاب «وهابيان» نوشته آقاي علي اصغر فقيهي و تاريخ نجد از محمود شكري آلوسي كه خود يكي از طرفداران اين گروه است گرفت شده و تحليلهائي بر آن افزوده‌ايم.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».