متعه، يك ضرورت اجتماعي

مشخصات كتاب

مولف:احمد بهشتي

متعه، يك ضرورت اجتماعي

در سال 1358 كتابي به نام ازدواج موقت به قلم بانو ساچيكوموراتا منتشر شد كه در بررسي ابعاد مسأله، جالب و قابل توجه بود. نگارنده اين كتاب ژاپني است، ولي به مدت پنج سال در دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، در رشته فقه و مباني اسلامي نزد اساتيد آن دانشكده، تحصيل كرده و درباره متعه نيز به عنوان رساله فوق ليسانس، مطالعات و تحقيقات گسترده اي انجام داده است. براي كسي كه در محيط ما زندگي مي كند و درباره ازدواج موقت گرفتار القاآت و تلقينات غلطي هست و شبهاتي از اين سو و آن سو به گوشش خورده و احياناً سوء استفاده هايي نيز از اين و آن شنيده يا مشاهده كرده است، همواره عقده ها و نگراني هايي وجود دارد و شايد در اعماق دلش طرفدار اين باشد كه اصولاً وجود چنين قانوني چه لزوم و ضرورتي دارد و آيا وجود چنين قانوني، نوعي اهانت به زن نيست!. اما براي كسي كه در محيط هاي غير اسلامي زندگي كرده و ديدگاه هاي متفكران اجتماعي را شناخته و به نيازها و ضرورت هاي زندگي نوع بشر توجه كامل دارد، وجود قانون ازدواج موقت در اسلام، يكي از امتيازات و برجستگي هاست. به همين جهت، وي در آغازِ پيش گفتارِ كتابِ مزبور مي نويسد:. موضوعات بسياري است كه شرقيان، آن را دليل عقب ماندگي خود دانسته و به دور انداخته اند و يا لااقل توجهي به آن ندارند، ولي متفكران غربي، پس از تحقيقات و بررسي هاي زياد در تاريخ گذشته و مشاهده واقعيت هاي اجتماعي كنوني، بدين نتيجه رسيده اند كه همان امور، كليد حل مشكلات امروزي است. موضوع متعه نيز از اين قبيل است كه از لحاظ وضع ازدواج و طلاق در دنياي امروزي و مقتضيات اجتماعي عصر ما بسيار قابل توجه است. و درصفحه 85 مي نويسد: گستاخي گردش روزگار شهادت مي دهد به اين كه: در مغرب زمين به اصطلاح امروزي، آخرين مد ازدواج، ازدواج قراردادي است؛ به اين معنا كه زن و مرد با هم توافق مي كنند و براي مدت معيني ازدواج مي نمايند در حالي كه در سرزمين شيعه مذهب، متعه را به دست آويز تساوي زن و مرد، كم كم و به تدريج از بين مي برند و نكته قابل توجه در اين قضيه آن است كه در نتيجه تساوي زن و مرد و آزادي كامل زن در مغرب زمين، ازدواج قراردادي به وجود آمده است. و نيز در صفحه 92 مي نويسد: درحقوق مدني غير از مذهب شيعه، ازدواج موقت به معناي اخص وجود ندارد، ولي در واقع، مردم به طور آشكار و يا به طور پنهاني ازدواج موقت مي كنند و چون اين از نظر قانون جايز نيست، پس مانند زناست و اگر بچه پيدا شد، بعضي زنان سقط جنين مي كنند و يا اگر بچه متولد شد، بچه نامشروع خواهد بود. سرانجام در صفحه 94 مي نويسد: به نظرنگارنده، آنچه اكنون مغرب زمين، سخت به آن احتياج دارد و به درد آن مي خورد، نظام متعه است و اگر آنها بتوانند نظام متعه را به نحوي در حقوق مدني پياده كنند، بسيار مفيد خواهد بود.... البته به فرض اين كه چنين قانوني تحقق پيدا كند، چند مسأله باقي مي ماند؛ مانند اين كه: احياناً مرد از اين قانون سوء استفاده كند و زنان مي گويند كه اين خلاف تساوي زن و مرد است. در اين مسأله، نهايت چيزي كه مي توانيم بگوييم اين است كه: متعه عقد است و احتياج به ايجاب و قبول دارد و در تصميم اولي، زن كاملاً آزاد است و علاوه بر آن شرط وقوع عقد، تراضي طرفين است و در معامله، هر دو عاقد، حق تساوي دارند؛ پس زن به اختيار خود مي تواند متعه را قبول كند يا نكند؛ بنابراين، نمي توانيم بگوييم كه نظام متعه، مستقيماً با تساوي زن و مرد منافات دارد. مساله دوم اين است كه: هرگاه متعه در حقوق مدني پياده شود، ممكن است مردم، بيشتر به متعه علاقه پيدا كنند و كمتر نكاح دايم اختيار نمايند، زيرا متعه هم آسانتر است و هم راحت تر و معمولاً نفس انسان به آنچه آسان تر و راحت تر است، زودتر انس پيدا مي كند و بر اثر رواج كامل نظام متعه، ازدواج دايم محتملاً از بين مي رود و اهدافي كه نكاح دايم دارد، به كلي از دست مي دهد و مفهوم ازدواج كاملاً عوض مي شود. جواب اين مسأله بسيار مشكل است. اشكالي كه براي وي پيش آمده، از اين نظر است كه درباره ازدواج دايم و مسأله تشكيل خانواده و نيازي كه زن و مرد به جذب و انجذاب و يگانه شدن دارند، مطالعه نكرده و ازدواج دايم را تا سطح ازدواج موقت، فقط براي رفع نياز جنسي تنزل داده و تصور نموده كه نياز زن و مرد به يكديگر، فقط در حد رابطه تن به تن و آميزش جنسي است و بس، و توجه نكرده است كه قرآن، زن و مرد را وسيله سكون و آرامش يكديگر مي داند و چنين نيست كه با رفع عطش جنسي، از يكديگر سير و بيگانه شوند و به خصوص كه با به وجود آمدن فرزندان، مسؤوليت هاي مشترك نيز آغاز مي شود. از دقت در روايات، روشن مي شود كه طرح ازدواج موقت به عنوان يك ضرورت اجتماعي است و براي جلوگيري از روابط نامشروع و عدم سقوط در ورطه زناست. راوي از امام كاظم(ع) درباره متعه سؤال كرد، امام(ع) فرمود: هِيَ حَلال مُباح مُطْلَق لِمَنْ لَمْ يُغْنِهِ اللّهُ بِالتَزويجِ فَلْيَسْتَعْفِفْ بِالمُتْعَةِ، فَإن اسْتَغني عَنْها بِالتزْويجِ فَهِيَ مُباح لَهُ اِذا غابَ عَنْها؛ [1] . متعه، بدون هيچ قيد و شرطي حلال و مباح است براي كسي كه خداوند او را به ازدواج دايم بي نياز نكرده است. او بايد به وسيله متعه، عفاف خود را حفظ كند و اگر به وسيله ازدواج دايم، از متعه بي نياز شد، در صورتي متعه براي او مباح است كه از همسر خود (به واسطه سفر و...) غايب باشد. و نيز حضرت به بعضي از موالي خود نوشت: لاتلحُّوا علَي المتعةِ، إنّما علَيكُم إقامةُالسُنَّةِ، فلا تشتَغِلُوا بِها عن فرشِكُمْ وحرائِركُمْ؛ [2] . اصرار بر متعه نكنيد. بر شماست كه اقامه سنت كنيد. به وسيله متعه، خود را از همسران دايمي بازنداريد... بنابراين، اسلام مي خواهد نظام خانواده و جذب و انجذاب دايميِ زن و شوهر را تحكيم بخشد و هرگونه عاملي كه به اين امر لطمه زند، از سر راه بردارد و به همين جهت است كه ازدواج موقت، با دوشيزگان، مشروط به اذن ولي است و هنگامي كه از امام صادق(ع) در اين باره سؤال مي شود، مي فرمايد: يُكْرَهُ لِلعَيْبِ عَلي أهْلِها؛ [3] . پسنديده نيست، زيرا براي خانواده دختر عيب است. مي دانيم كه اصل حكم متعه در قرآن كريم، به صورت زير بيان شده است: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَريضَةً؛ [4] . هر آنچه اززنان بهره برده ايد، اجرتشان را كه بر شما واجب است بدهيد. در اين آيه شريفه كلمه (استمتاع) ظهور در ازدواج موقت دارد و در زمان نزول اين آيه نيز ازدواج موقت درميان مردم رواج داشته و قرآن توصيه كرده است كه به اجرتي كه زن و مرد در ازدواج موقت توافق كرده اند، وفا بشود. در زمان پيامبر و مدت ها بعد از رحلت ايشان، ازدواج موقت در ميان مسلمين رايج بود تا اين كه خليفه دوم با تأكيد و تصريح به اين كه در زمان پيامبر خدا حلال بود، تحريم كرد و گويا نظرش اين بود كه از ولايت و حاكميت خود استفاده كرده، به عنوان ثانوي و به حكم ضرورت از آن نهي و منع كند و پرواضح است كه عناوين ثانويه و ضرورت، نمي تواند دليل بر حرمت دايمي باشد، ولي اهل تسنن، بدون توجه به جهت صدور حكم، اين تحريم را دايمي تلقي كردند و هنوز كه هنوز است، آثار ناگوار اين طرز تلقي دامنگيرشان است. اكنون نمي خواهيم درباره اين كه آيا واقعاً نظرش تحريم به عنوان ثانوي بوده يا نه و آيا حاكم، چنين ولايتي دارد يا ندارد، بحثي كنيم. آنچه مسلم است، اين است كه اگر هم نظر خليفه، تحريم ازدواج موقت از لحاظ ضرورت و به عنوان ثانوي بوده، امامان معصوم ماه ضرورت را در جهت حليت و مشروعيت آن مي ديده و تصريح فرموده اند كه: ما كانَتِ الْمُتْعَةُ إلاّ رَحْمَةً رَحِمَ اللّهُ بِها أمَّةَ مُحَمَّدٍْ لَولا نَهْيُهُ عَنْها ما احْتاجَ إلي الزِّني إلاّ شفاً؛ [5] . متعه، نسيم رحمت است كه خداوند بر امت محمد وزيده و اگر وي از آن نهي نمي كرد، هيچ كس محتاج زنا نبود مگر افراد بدبخت. البته اين احتياج، طبيعي نيست كه مجوز زنا باشد، بلكه طبق بعضي از روايات، زاييده شقاوت و انحراف است و شبيه احتياجي است كه شخص معتاد، به الكل يا هروئين دارد. مي بينيم كه لحن ادله تشريع ازدواج موقت، نمايانگر گشايش راهي در تنگناهاي زندگي است و چنين به نظر مي رسد كه ازدواج موقت، برزخي است ميان تجرد و تأهل. در تنگناي تجرد و عدم امكان تأهل، چه بايد كرد! قبلاً هم گفته ام: جواني كه مي خواهد دو سال دوره سربازي را بگذراند، چه كند جواني كه مي خواهد در ديار غربت تحصيل علم و تخصص كند، چه چاره اي بجويد! در مسافرت هاي دور و دراز، كه در دنياي امروز، كم هم نيست، چه علاجي براي غرايز جنسي زنان و مردان، بايد انديشيد! در اين حالات، نه تجرد قابل تحمل است و نه تأهل. پس بايد حد وسط و برزخ ميان آن دو انتخاب شود و زن و مرد با تعيين مدت و مهر با يكديگر ازدواج كنند و پس از پايان مدت، اگر زن به مرحله يائسگي نرسيده است عده نگاه دارد. در صورتي كه باردار است، بايد تا وضع حمل، عده نگاه دارد و كودكي كه از آنها به دنيا مي آيد، تمام احكام و حقوق خود را بر والدين دارد. اگر باردار نيست، در صورتي كه عادت ماهانه نمي بيند، تا چهل روز در عده شوهر است و در صورتي كه عادت ماهانه مي بيند، بايد صبر كند تا دوبار حيض شود. [6] . البته، با توجه به اين كه فلسفه ازدواج موقت، رفع ضرورت و نياز است، بهتر اين است كه زن و مرد، از انعقاد نطفه جلوگيري كنند و خود را به مسؤوليت هاي طولاني بعدي گرفتار نسازند. با اين حال، اين نيز به خواست خود آنها بستگي دارد و جنبه الزام و اجبار ندارد. در يكي از روايات از جابربن عبدالله انصاري و سلمة بن اكوع، نقل شده است كه: در يكي از لشكرهاي اسلام، (در حال جنگ يا آماده باش) بوديم. پيامبر خدا نزد ما آمد و فرمود: إنَّهُ قَدْ اُذِنَ لَكُمْ أنْ تَتَمَتَّعُوا فَاسْتَمْتِعُوا؛ [7] . به شما اجازه داده شده است كه متعه كنيد. بنابراين، مي توانيد متعه بگيريد. اين روايت نيز نمايانگر يكي از تنگناهاي زندگي است ومعلوم مي شود كه سپاهيان اسلام كاملاً درمضيقه بوده اند، به خصوص كه معمولاً سپاهيان، جوانان مجرد يا تازه داماد هستند و تجرد، مشكل بزرگ زندگي آنهاست و آن توصيه اي كه اسلام در مورد روزه گرفتن جوانان مجرد و شكستن موج شهوت دارد، در ميدان نبرد - كه بايد نيروها بيشتر باشد - عملي نيست و بنابراين، در صورت امكان متعه، تنها راه خروج از دشواري همين است. ساچيكوموراتا نيز به اين حقيقت توجه كرده است و در كتاب خود مي نويسد: اين گونه افراد نومسلمان، وقتي در ميدان جنگ بودند، چه وضع و حالتي داشتند طبيعت بشر بر آنها حكم مي كرد و حالت مادي نيز بر آنها حاكم بود؛ پس واجب بود براي چنان اوضاع و شرايطي ازدواج موقت تشريع شود تا اشكالات آنها رفع گردد و تكاليف زوجيت را ازدوش آنها بردارد. بدين جهت، نكاح متعه تشريع شد... و آن به دليل اين بود كه لشكر، احتياج به جواناني داشت كه داراي زن و فرزند نبودند و نمي توانستند ازدواج دايم كنند و از جهت ديگر معقول نبود در چنان حالت به آنها گفته شود كه براي جلوگيري از شهوت، روزه بگيرند، زيرا به هيچ وجه در ميدان جنگ، ضعف لشكريان صلاح نبود؛ بنابراين، علت تشريع متعه، عبارت از اين وضع خاص و حالت فوق العاده بود. [8] .

علت يا حكمت

در اين جا لازم است به يك مطلب اساسي و اصولي توجه شود كه ممكن است در بحث هاي ديگري از قبيل بحث طلاق و تعدد زوجات نيز مفيد واقع شود و آن اين كه: از قراين و شواهد روايي و اجتماعي معلوم مي شود كه تشريع حكم متعه، از سوي قانونگذار اسلام، با توجه به رفع مشكلات افراد مجرد و جلوگيري از خطرات انحراف بوده و در خود قرآن نيز بعد از آن كه تجويز كرده است كه در صورت عدم تمكن نسبت به ازدواج دايم، با زنان آزاد، يا زنان غير آزاد زناشويي كنند و همچنين تجويز ازدواج موقت، مي فرمايد: يُريدُ اللّهُ أنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الإنْسانُ ضَعيفاً؛ [9] . خداوند مي خواهد كه به شما تخفيف دهد و انسان، ضعيف آفريده شده است. با دقت در مجموع آيات 24 تا 28 سوره نساء استنباط مي شود كه: از نظر اسلام، اساس اين است كه مردان به طور دايم، با زنان آزاد، ازدواج كنند؛ اما اگر ضرورتي پيش آيد، با يك درجه تخفيف، انسان مجاز مي شود كه با زن غير آزاد، ازدواج كند يا به ازدواج موقت روي آورد.حال سؤالي كه در اين جا قابل طرح است، اين است كه آيا اين ضرورت، علت جواز ازدواج موقت است يا حكمت آن. اگر علت باشد، حكم بر همان محور دور مي زند و در غير مقام ضرورت، ازدواج موقت، جايز نيست و اگر حكمت باشد، حكم بر آن محور نمي چرخد و بنابراين، براي كسي كه اضطرار هم ندارد، ازدواج موقت جايز است. نظير همين مطلب را در طلاق و تعدد زوجات نيز مي توان مطرح نمود كه به خواست خدا در جاي خود بحث خواهيم كرد. در روايات، دليل محكمي كه ما را قانع كند كه ضرورت، علت حكم است، وجود ندارد و مي بينيم كه سيره مسلمين نيز بر اين نبوده و احياناً به منظور ايجاد محرميت، از متعه استفاده شده است و در روايات نيز آمده است كه: اصرار بر متعه نكنيد و به وسيله متعه، خود را از همسران دايم باز نداريد و بالاخره، علي رغم خودداري اهل تسنن، اقامه سنت نيزمسأله اي است. در قانونگذاري معمولاً چنين وضعي پيش مي آيد؛ يعني امري حكمت به وجود آمدن قانوني مي شود كه تعميم پيدا مي كند و در موارد ديگر نيز از آن قانون استفاده مي شود. مانند اين كه قوه مقننه قانوني بگذراند كه دولت براي كمك به خانواده هاي محروم، گوشت را به قيمت ارزان تري به مردم بدهد و مازاد قيمت را از بيت المال بپردازد و به اصطلاح، يارانه بدهد. راست است كه اين كار، به منظور تسهيل و تخفيفي است بر خانواده هاي محروم و كم درآمد، منتها خانواده هاي متوسط و پردرآمد نيز از آن استفاده مي كنند؛ اما جا دارد كه آنها از اين قانون، سوء استفاده نكنند و بگذارند فقط همان طبقه بهره مند شوند و آنهايي كه متمكن هستند خود را كَلِ‌ّ بر دولت و بيت المال نسازند. در مسأله مورد بحث ما نيز يك ضرورت، حكمت اين شده است كه قانون ازدواج موقت از سوي خداوند اعلام شود. از اين قانون، همه مي توانند استفاده كنند، اما بهتر است كه هر كسي خود را مورد سؤال قرار دهد كه آيا براي او هم ضرورتي وجود دارد كه به سراغ ازدواج موقت برود يا نه! خلاصه، اگر هدف از ازدواج موقت، تنوع طلبي و چشيدن زنان گوناگون است، كار حرامي نيست، بلكه حلال است، اما حلال مذموم و منفور! و اگر هدف، رفع ضرورت و فرونشاندن عطش و گريز از زنا و گناه است، حلال است و حلال ممدوح! از آن جا كه در صدر اسلام با عنوان شدن مساله تحريم، وضعي پيش آمد كه ممكن بود يك حكم خدا به طور كلي به دست فراموشي سپرده شود، يك انگيزه ديگر نيز بر انگيزه اصلي افزوده شد و آن اين كه: افراد متعه كنند، براي اين كه ترك متعه سنت نشود و قبحي كه بعضي براي آن در يك جو سازي افراطي به وجود آورده بودند، از بين برود. امام صادق(ع) فرمود: من نمي پسندم كه مردي بميرد ويكي ازبرنامه هاي پيامبرخدا را به جاي نياورد. پرسيدند: پيامبر خدا متعه كرد فرمود: آري. [10] . وانگهي، وقتي اسلام، تمام كوشش خود را از لحاظ برنامه ريزي زندگي خانوادگي و مسائل تربيتي و اخلاقي متوجه تحكيم خانواده و دوام و بقاي آن كرده، چگونه ممكن است به گونه اي با مسأله ازدواج موقت برخورد كند كه نتيجه اش سست شدن پايه هاي خانواده و ايجاد دافعه ميان زوجين باشد! اسلام براي دلبستگي هاي زن و شوهر به يكديگر زمينه ساز است و براي پيدايش گريز و بي ميلي در ميان آنها مانع است و به همين جهت، رهبر بزرگوار اسلام فرمود: هر گاه يكي از شما متوجه زني زيبا بشود، بايد به سراغ همسر خود برود و نياز و هيجان خود را دفع كند كه در واقع، هر دو يكي هستند. يكي پرسيد: اگر همسر ندارد، چه كند فرمود: چشم به آسمان بيندازد و از فضل خداوند، سؤال كند. [11] . به يقين، افسار گسيختگي درمتعه، سوء استفاده از قانون متعه و زمينه ساز پاره شدن رشته علاقه و دلبستگي زن و شوهر و به سردي گراييدن روابط زوجين است و هرگز اسلام چنين چيزي نمي پسندد.

پاورقي

[1] روضة المتقين،ج‌8، ص‌478.
[2] روضة المتقين،ج‌8، ص‌478.
[3] همان، ص‌480.
[4] نساء (4) آيه 24.
[5] روضة المتّقين، ج‌8، ص‌455.
[6] بعضي گفته اند: احوط 45 روز است و همچنين دوبار حيض يا دوبار پاكي هر كدام كه بيشتر است عده نگاه دارد.
[7] روضة المتّقين، ج‌8، ص‌455.
[8] ازدواج موقت، ص‌79.
[9] نساء (4) آيه 28. [
[10] همان، ص‌507.
[11] همان، ص‌345.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».