لغزش‌هاي ابن‌تيميه‌

مشخصات كتاب

شماره كتابشناسي ملي : ايران۸۲-۳۴۹۲۰
سرشناسه : جوادي، قاسم
عنوان و نام پديدآور : لغزش‌هاي ابن‌تيميه/ جوادي، قاسم
منشا مقاله : ، كلام اسلامي، ش ۴۷، (پاييز ۱۳۸۲): ص ۷۷ - ۹۱.
توصيفگر : كتاب خطاآ ابن‌تيميه في حق رسول‌الله و اهل بينه
توصيفگر : <ال>سيد، محمود
توصيفگر : ابن‌تيميه، احمدبن عبدالحليم
توصيفگر : محمد(ص)، پيامبر اسلام
توصيفگر : اهل بيت(ع)

لغزش هاي ابن تيميه

كتاب «اخطاء ابن تيمية في حق رسول الله واهل بيته» نوشته دكتر محمود السيد صبيح در سال 1423ه.ق در كشور مصر منتشر شده؛ كتاب در 526 صفحه مشتمل بر يك مقدّمه، 96 عنوان و يك خاتمه مي‌باشد نويسنده با نگاه يك دانشمند اهل سنت به نقد ديدگاه‌هاي ابن‌تيميه پرداخته و طبيعي است در مواردي نگاه او به مسائل با ديد يك انديشمند شيعي متفاوت است در عين حال به عنوان جديدترين كاري كه درباره ابن‌تيميه صورت پذيرفته با نگاهي نو و تقريباً جامع‌تر از خيلي از نوشته‌ها در نوع خود مي‌تواند نكات سودمندي براي مجامع علمي شيعي داشته باشد و ديدگاه‌هاي غيرقابل قبول نويسنده را مي‌توان به نقد كشيد. در مقدّمه به گفته‌هاي موافقان و مخالفان درباره ابن‌تيميه مي‌پردازد در نقل سخن موافقان ابن‌تيميه مي‌نويسد: از او به شيخ‌الاسلام، قطب صاحب نورمحمدي ياد كرده‌اند قبر ابن‌تيميه را بزرگ داشتند كراماتي براي او ذكر كردند حال او را به پيامبر تشبيه كردند.درنقل سخنان مخالفان هم از افرادي نظير ابن‌الرفعد، ابن‌الزمكلاني، صفي‌الدين الهندي، ابن‌المرحل، تقي‌الدين سبكي و... نام [ صفحه 77] مي‌برد. از برخي نقل مي‌كند كه گفته‌اند: «في عقله شيئاً» و برخي ديگر علمه اكثر من عقله» و.... در بخش عناوين ضمن اشاره به همه عنوان‌ها كه نكاتي را دربردارند برخي از آنها را همراه بخشي از مطالب آن ذكر مي‌كنيم: 1 چگونه براي پيامبر اندوهگين نشويم 2 اشتباهات متعدد ابن‌تيميه درباره پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم، حضرت زهراعليها السلام و خليفه اوّل. در اين بحث نقد ابن‌تيميه درباره حزن حضرت فاطمه و خليفه اوّل نسبت به پيامبر را ذكر مي‌كند و اين كه ابن‌تيميه معتقد است اين اندوه براي امري است كه از بين رفته و برنمي‌گردد و اين نتيجه ضعف افراد است. موءلّف در پاسخ به ابن‌تيميه بيان مي‌كند آيا پيامبر كه در وفات ابراهيم فرزندشان اندوهگين شد نشانه ضعف بود؟ 3 ابن تيميه نمي‌داند كه چه مي‌گويد اگر مي‌دانست (كه چه مي‌گويد) دانشمندان او را تكفير مي‌كردند. 4 فلسفه ابن‌تيميه 5 نسبت‌هاي درست و غلط ابن‌تيميه به حضرت فاطمه عليها السلام. 6 ابن‌تيميه كمك خواستن از پيامبر در حال حيات و ممات را نفي مي‌كند. موءلف از منهاج‌السنة نقل مي‌كند كه ابن‌تيميه نوشته: پيامبر به ابن‌عباس گفت هنگامي كه درخواست مي‌كني از خدا درخواست كن و هنگامي كه كمك مي‌جوئي از خدا كمك بخواه و نفرمود از من درخواست كن و نگفت از من كمك بخواه و خداوند فرموده «اذا فرغت فانصب وإلي ربك فارغب» نويسنده كتاب در نقد سخن ابن‌تيميه اين چنين ادامه مي‌دهد: براي ما سنت پيامبر چه در گفتار و چه كردار حجت است و نه قول ابن‌تيميه؛ مسلم در صحيح خود اين روايت را از ربيعه بن كعب اسلمي نقل مي‌كند، شب همراه [ صفحه 78] پيامبر استراحت مي‌كند مي‌گويد آنچه براي وضوء و چيزهاي ديگر پيامبر نياز داشت براي او آوردم پيامبر فرمود:(سل) درخواست كن؛ در بعضي از كتابهاي حديثي نظير كتاب احمد، ابوداود، نسائي، و طبراني آمده كه (سلني) از من بخواه؛ به پيامبر عرض كردم همراهي شما در بهشت پيامبر فرمود (ذلك) و در ادامه موءلف به تفسير و تحليل آنچه ابن‌تيميه از ابن‌عباس نقل كرده مي‌پردازد. 7. پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم به فردي مي‌گويد مرا كمك كن و به اصحابش مي‌فرمايد برادران را كمك كنيد، اصحاب مي‌گويند 1.ما از رسول‌الله درخواست كمك مي‌كرديم و ابن‌تيميه و پيروان او كساني كه از پيامبر كمك بخواهند را تكفير مي‌كنند. 8 ابن‌تيميه دوست دارد حضرت فاطمه عليها السلام را در آنچه كه از درك آن عاجز است متهم كند. 9. ابن‌تيميه منكر فضائل حضرت فاطمه(رضي الله عنها) است. ابن‌تيميه در نقد علامه حلي مي‌نويسد: آنچه كه گفته همه از پيامبر نقل كرده‌اند كه فرموده يا فاطمه ان الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك اين دروغ علامه حلي است چون اولاً چنين چيزي از پيامبر نقل نشده؛ ثانياً چنين چيزي در كتب معروف حديثي ديده نشده ثالثاً روايت سند صحيح و حسن شناخته شده؛ از پيامبر ندارد؛ رابعاً كسي كه خدا و رسول از او راضي باشند غضب هيچيك از مخلوقات هر كسي باشد براي او ضرري ندارد. نويسنده مي‌نويسد: اولاً چه ضرري به ابن‌تيميه مي‌رسد اگر خداوند به خاطر غضب حضرت فاطمه عليها السلام غضب كند و به خاطر خوشنودي او خوشنود شود؛ اين اصرار عجيب و غريب او در نفي چيست ثانياً آيا ابن‌تيميه از تمام مرويات پيامبر آگاه است ثالثاً براي روشن شدن اشتباه ابن‌تيميه اين روايت در عدهّ‌اي از كتاب‌هاي حديثي نظير مستدرك حاكم تاريخ دمشق ابن‌عساكر، ذخائرالعقبي طبري، مجمع‌الزواند هيثمي و... آمده است. 10. بي‌ادبي ابن‌تيميه در تعليقه بر دو حادثه‌اي كه از حضرت فاطمه عليها السلام [ صفحه 79] سرنزده است. 11. ابن‌تيميه امت را به مهالك مي‌كشاند. 12. ابن‌تيميه سينه منافقان و زنادقه را خنك مي‌كند. 13. خطاي بزرگ ابن‌تيميه بخشيده نمي‌شود مگر اين كه قبل از رحلت از آن توبه كند؛ خطايش اين بود كه غضب فاطمه عليها السلام را نسبت به [ابوبكر]صديق به غضب منافقان تشبيه كرد. 14. آيا براي موءمني صحيح است كه حضرت فاطمه عليها السلام يا امام علي‌عليه السلام را به جهل متهم كند. به دنبال بحث از نكات ابن‌تيميه مي‌نويسد اي كاش اتباع ابن‌تيميه به مقداري كه از ابن‌تيميه مدح مي‌كنند از پيامبر و اهل بيت‌عليهم السلام و صالحين مدح مي‌كردند ولي در نگاه پيروان ابن‌تيميه مدح پيامبر و اهل بيت‌عليهم السلام شرك است و مدح ابن‌تيميه سنت است. 15. ابن‌تيميه از پيامبر مي‌كاهد و ادعا مي‌كند پاداش عظيم براي همسران پيامبر نه به خاطر همسري پيامبر بلكه به خاطر تقوايشان مي‌باشد. 16. ابن‌تيميه از پيامبر مي‌كاهد و ادعا مي‌كند نزديكي به پيامبر و نسب او فايده‌اي نداد. عبارت ابن‌تيميه در منهاج اين است كه افضل خلق اولياء متقي پيامبر هستند اما نزديكان پيامبر در بينشان موءمن و كافر نيكوكار و بدكار وجود دارد اگر اقارب فاضل به پيامبر باشند نظير علي‌عليه السلام جعفر حسن و حسين‌عليمها السلام برتريشان به واسطه ايمان و تقوائي است كه در آنها وجود دارد و آنها به اين اعتبار اولياء هستند نه به مجرد نسب پس اولياء پيامبر داراي درجه بيشتري از آل او مي‌باشند. نويسنده ادامه مي‌دهد كه بنگر به مغالطات ابن‌تيميه و آنچه در جان خود نسبت به پيامبر و آل او دارد در رد او مي‌گوئيم. او مي‌گويد اولياءش برترند از آل او آيا آل پيامبر از اولياء نيستند. [1] . [ صفحه 80] خديجه همسر پيامبر يكي از چهار زن برتر جهان مي‌باشد. فاطمه دختر پيامبر سيد زنان اهل جنّت است، حسن و حسين عليهما السلام دو سيد جوانان بهشت مي‌باشند و پدرشان برتر از آن دو است تمام اينها در احاديث صحيح اهل سنت و جماعت ثابت مي‌باشند. 17. افكار خطرناك ابن‌تيميه بين امت و پيامبر جدائي مي‌افكند، ابن‌تيميه ايمان كامل خديجه(رضي الله عنها) را نفي مي‌كند. 18. ابن‌تيميه خدمت بزرگي به زنادقه و دشمنان دين و مستشرقين مي‌كند در اين كه پيامبر را متهم مي‌كند به اينكه در عايشه شك كرد. 19. ابن‌تيميه طعن در دين امام علي‌عليه السلام مي‌كند و حضرت را متهم مي‌كند كه هجرت به سوي خدا و رسول نكرد. موءلف ضمن بحث و نقد سخن ابن‌تيميه مي‌نويسد: ما در اين مسأله جز سخن پيامبر نمي‌گوئيم كه فرمود: «من اذي علياً فقد آذاني» هر كسي به علي آزار رساند به من آزار رسانده است و ديگر سخن پيامبر كه فرمود: چه چيز از علي مي‌خواهيد كه علي از من است و من از علي هستم و او ولي هر موءمني بعد از من است و من معتقدم سخنان اينگونه ابن‌تيميه يكي از سببها بود كه علماء زمانش حكم به نفاقش كردند. 20. دروغ ابن‌تيميه بر امام علي بن ابيطالب صحابه و تابعين؛ نويسنده در ادامه بحث مي‌نويسد: ابن‌تيميه مي‌گويد برخي از تابعين از امام علي كينه داشتند و به او سخنان زشت مي‌گفتند. نويسنده مي‌گويد: اسم طايفه‌اي از آنها را ببرد حق اين است كه اينها جز خوارج كسي ديگري نبودند و آيا خوارج سلف ابن تيميه بودند. 21. ابن‌تيميه ويژگي‌هاي امام علي‌عليه السلام را نفي مي‌كند، سلسله مغالطات ابن‌تيميه در حق امام علي‌عليه السلام. ابن‌تيميه مي‌نويسد: احاديث عقد برادري امام علي‌عليه السلام با پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم همه ساختگي هستند و پيامبر احدي را براي برادري انتخاب نكرد و هم چنين بين مهاجر عقد اخوت جاري نساخت نه بين ابوبكر و [ صفحه 81] عمر و نه بين انصاري با انصاري فقط هنگام ورود به مدينه عقد اخوت بين مهاجرين و انصار جاري ساخت و هم چنين ابن‌تيميه معتقد است حديث من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه اين هم در كتابهاي اصلي حديث جز ترمذي وجود ندارد و در ترمذي هم فقط همان قسمت نخست حديث وجود دارد و ذيل حديث وجود ندارد. موءلف در هر دو قسمت منابع حديث را ذكر مي‌كند مخصوصاً در قسمت دوّم از كتاب‌هاي احمد بن حنبل،ابن حبان طبراني، نسائي، ابن ابي‌شيبه، ابن ابي‌عاصم، ابن‌ماجه ابويعلي حديث را ذكر مي‌كند. 22. آيا سخن پيامبر به امام علي‌عليه السلام كه لايحبّك الاّموءمن ولايبغضك الاّمنافق ابن‌تيميه را ناراحت مي‌كند. ابن‌تيميه مي‌نويسد: كسي كه درباره بعضي از صحابه اعتقاد غيرمطابق با واقع را معتقد باشد و گمان كند كه آن صحابي كافر يا فاسق است و به اين دليل او را دشمن دارد او خود جاهل و ظالم است و اين روشن مي‌كند كذب آنچه از بعضي از صحابه نظير جابر نقل مي‌شود كه ما منافقين را در زمان پيامبر به واسطه دشمني آنها با امام علي‌عليه السلام مي‌شناختيم چون خداوند در سوره توبه و غير آن نشانه‌هاي منافقين و صفات آنها را ذكر كرده و در هيچيك بغض امام علي‌عليه السلام وجود ندارد. موءلف در متن كتاب از سلم نقل مي‌كند كه امام علي‌عليه السلام فرمود پيامبر به من فرمود كه جز موءمن مرا دوست ندارد و جز منافق مرا دشمن نمي‌دارد و در پاورقي هم عده‌اي ديگر از دانشمندان اهل سنت را ذكر مي‌كند كه روايت را نقل كرده‌اند نظير احمد بن حنبل، ترمذي، نسائي، ابن‌ماجد، ابن‌حبان، ابن ابي‌شيبه و ابن ابي‌عاصم. 23. بعضي از سخنان ابن‌تيميه درباره نقائص امام علي‌عليه السلام كه همانها سبب حكم علماي معاصر ابن‌تيميه به نفاق او شد. 24. طعن ابن‌تيميه در خلافت امام علي‌عليه السلام و متهم كردن آن حضرت. [ صفحه 82] 25. سقوط ابن‌تيميه در كم كردن فضل و ارزش سيد جوانان بهشت (امام حسن و امام حسين عليهما السلام). 26.سالم نماندن ابراهيم فرزند پيامبر از ملاكي كه ابن‌تيميه براي اهل بيت درست كرد؟ 27. اصحاب ابن‌تيميه بدون دليل به او مي‌گويند تو داناترين مردم هستي (و او) ساكت مي‌شود اما او درباره سيد جوانان بهشت مي‌گويد اينكه آنها زاهدترين و دانشمندترين افراد در زمان خودشان باشند سخن بدون دليل است. 28. خون امام حسين‌عليه السلام براي ابن تيميه از ارزش چنداني برخوردار نيست موءلّف در ضمن بحث مي‌گويد: عجيب از ابن‌تيميه و ابن‌قيم است كه ولو يكبار ويژگي امام حسين‌عليه السلام را كه پيامبر فرمود: «حسين مني و انا منه» را ذكر نكرده‌اند. 29. ابن تيميه اهل بيت را تنقيص مي‌كند. ابن‌تيميه درباره اهل بيت مي‌نويسد: ظهور آثار ديگران در امت عظيم‌تر از آثار آنان در بين امت است. در عبارت ديگري مي‌نويسد: در بين دوازده نفر كساني كه از آنها مشهور به علم و دين هستند نظير علي بن حسين و فرزندش ابي‌جعفر و فرزند او جعفر بن محمد در بين امت افراد فراواني وجود دارند چه مانند ايشان و يا برتر از ايشان هستند و مسلمانان در دين و دنيا از افراد فراواني چندين برابر سودي كه از ايشان برده‌اند سود برده‌اند. در عبارت سوّم مي‌نويسد: علي بن حسين و فرزندش و جعفر بن محمد و ديگران از پيشوايان اهل سنت و جماعت هستند بنابراين هر امام داراي علم و زهد كه شيعه به او اقتداء كرده اهل سنت اقتدا كرده‌اند و به افراد ديگري كه شريك اينها در علم و زهد بوده‌اند بلكه از آنها دانشمندتر و زاهدتر بوده‌اند هم اقتدا كرده‌اند. موءلف نقد سخن ابن‌تيميه را با سخن ابوالمحاسن حنفي در كتاب معتصر المختصر شروع مي‌كند كه كسي كه عترت پيامبر را از مكانتي كه خداوند بر زبان پيامبر قرار داده و آنها را نظير ديگراني كه از [ صفحه 83] اهل بيت نيستند قرار دهد ملعون است. سپس مي‌نويسد: كو آن كساني را كه ادّعا مي‌كنيد از اهل بيت افضل هستند؟ در ادامه مي‌نويسد: امام ما علي زين‌العابدين فرزند سيدالشهد است چنانچه حافظ ذهبي گفته است. و از زهري نقل مي‌كند كه گفته: من قريشي برتر از علي بن حسين نديدم و بيشتر هم‌نشيني من با او بوده و من فقيه‌تر از او كسي را نديدم. كسي به سعيد بن مسيّب گفت:من از فلاني پرهيزكارتر نديدم، سعيد به او گفت: علي بن الحسين را ديده‌اي؟ گفت: نه، گفت: از علي بن الحسين پرهيزگارتر نديدم. در پايان نويسنده مي‌نويسد: آيا خداوند ابن‌تيميه را گواه گرفت كه چه كساني را اختيار كرده تا براي امت پيامبر مفيد و سودمند باشند و آنها را به او نشان داد كه ابن‌تيميه اين گونه بر فرزندان پيامبر كه قرن‌ها قبل از تولد ابن‌تيميه در بهشت بودند حكم كند، سبحانك هذا بهتان عظيم. 30. امّت، علي بن الحسين را به زين‌العالدين توصيف كرده ابن‌تيميه اراده كرده اين وصف را سلب كند. 31. ابن‌تيميه امام صادق‌عليه السلام را تنقيص مي‌كند. 32. ابن‌تيميه امام علي‌الرضا فرزند موسي الكاظم را كه ابن‌حبان و ابن‌خزيمه از قبرش تبرّك مي‌جستند تنقيص مي‌كند. ابن‌تيميه در منهاج مي‌نويسد: اين كه ادّعا شده او زاهدترين و داناترين مردم در زمان خودش بوده است سخن بي‌دليل است. هر كسي كه درباره شخصي غلو كند مي‌تواند چنين ادّعايي داشته باشد، مردم مي‌دانند كه در زمان او افرادي باسوادترو زاهدتر از او بوده‌اند نظير شافعي، اسحاق بن راهويه، احمد بن حنبل، اشهب بن عبدالعزيز، ابوسليمان داراني و معروف كرخي و نظير اين‌ها و احدي از اهل علم از او حديث اخذ نكرده و در كتب ششگانه حديثي از او روايت نشده است. موءلّف سخنان ابن‌تيميه را در همه‌ي قسمت‌ها به نقد كشيده درباره‌ي زهد امام [ صفحه 84] رضاعليه السلام مهم‌ترين نكته‌اي كه ذكر مي‌كند طرد حكومتي است كه مأمون به امام پيشنهاد مي‌كند و حضرت رد مي‌كند. [2] . از طرفي برخي از همين دانشمندان كه ابن‌تيميه برتر از امام مي‌داند هنگام ورود امام به نيشابور افسار مركب او را مي‌كشيدند برخي ديگر از پيراهن آن حضرت تبرّك مي‌جستند. 33. پيشوايان سلف علي بن موسي الرضا را تعظيم و تكريم مي‌كردند نظير ابوزرعه رازي و ابن‌اسلم طوسي و تعداد بيشماري همراه آنها به امام متوسّل مي‌شدند تا براي آنها حديث بگويد و ضمن نقل بيانات ائمه سلف حديث سلسلة‌الذهب را از طريق روات اهل سنّت از امام رضا نقل مي‌كند و عبارت ابونعيم را درباره حديث سلسلة‌الذهب امام رضا عليه السلام نقل مي‌كند كه گفته هذا حديث ثابت مشهور بهذا الاسناد من رواية الطاهرين عن آبائهم الطيبين و بعد مي‌نويسد: بعضي از سلف از محدثان مي‌گفتند: اگر اين اسناد بر مجنون خوانده شود بهبود مي‌يابد. 34. تعظيم و بزرگداشت دانشمندان مسلمان و حاكمان آنها نسبت به امام رضاعليه السلام بعد از وفات و تبرّك جستن آنها به قبر آن حضرت. 35. آيا ابن‌تيميه بر جهنّم اشراف پيدا كرده تا يقين كند كه آتش جهنّم بر همه ذرّيه فاطمه حرام نشده است. ابتداء عبارت ابن‌تيميه را نقل مي‌كند كه نوشته: آتش بر همه ذريه‌ي فاطمه عليها السلام حرام نشده است، بعد مي‌نويسد: چه زياني به ابن‌تيميه از ويژگي‌هاي ذريه‌ي فاطمه عليها السلام مي‌رسد. 36. اي ابن‌تيميه چه كسي از اهل بيت طاهر نيست. 37. ابن‌تيميه از اهميّت اهل بيت و درود بر آنها مي‌كاهد و نسبت به شافعي و احمد ادّعاي دروغ مي‌كند. 38. ابن‌تيميه درب را به روي كساني [ صفحه 85] كه نمي‌خواهند بر پيامبر و اهل بيت درود بفرستند مي‌گشاد. 39. خواري خون اهل بيت نزد ابن‌تيميه. 40. زيارت قبر پيامبر و بعضي احكام درباره اهميت دادن به قبور صالحان. 41. سخنان نوراني درباره زيارت قبر پيامبر و اهل الله كه در قبرها هستند. 42. ادله زيارت قبر پيامبر. 43. ذكر اقوال كساني كه استدلال كرده‌اند به آيه «ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءُوكَ...» بر جواز زيارت قبر پيامبر و طلب استغفار از آن حضرت. 44. ابن‌تيميه معتقد است كسي كه پيامبر را در خواب مي‌بيند در دينش ضعيف است و در او نفاق وجود دارد، جزو موءلفة قلوبهم مي‌باشد. 45. ادعاي ابن‌تيميه بر اينكه شناخت قبر پيامبران هيچ فايده‌اي ندارد. 46. پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم به زيارت قبر انبياء ترغيب مي‌كند. 47. پيامبر به شناخت قبر درستكاران ترغيب مي‌كند. 48. رفتار مسلمانان و تبرّك جستنشان. 49. دعا نزد قبر پيامبر. 50. دعاء صحابه(رضي الله عنهم) نزد قبر پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم 51. تحقيق مذهب امام مالك در مسأله دعا نزد قبر پيامبر. 52. هنگام دعا در قبر پيامبر روبه‌روي حضرت بايستيد. 53. ابن‌تيميه ادعا مي‌كند دعا نزد قبر پيامبر مستجاب نيست. 54. يكي از پيروان ابن‌تيميه مي‌گويد: پيامبر فوت كرده و عصايي كه در دست گوينده است (العياذ بالله) از پيامبر مفيدتر است. 55. ردّ قول ابن‌تيميه كه معتقد است صلوات نزد قبر پيامبر شرك و بدعت است توسط عمل سه نفر از صحابه كه نزد [ صفحه 86] قبر پيامبر نماز خواندند. 56. كعبه‌اي كه پيامبر به او چيزي گفته كه معنايش اين است كه خون مسلمان حرمتش شديدتر است از مكه ابن‌تيميه مي‌پندارد از پيامبر برتر است. 57. همسايگي با رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را (زندگي در كنار قبر پيامبر) ابن‌تيميه بي‌ارزش مي‌داند. نويسنده از برخي از اصحاب ابن‌تيميه درباره قبر ابن‌تيميه از كتاب العقود الدريه اين اشعار را نقل مي‌كند. قد اودع القبر الشريف علومه عجباً لوسع القبر بحراً سائلاً ومجاور قبر الامام موءملاً يا رب واحمنا وكل شيع صلي عليه او اتاه مقبلاً من كان مسروراً به وبعلمه من بعده فالحزن اضحي عاجلاً نويسنده ادامه مي‌دهد: لاحول ولاقوة الاّ بالله قبر ابن‌تيميه قبر شريف است زيارت قبر پيامبر حرام است. به جاي مجاورت قبر پيامبر مجاور قبر ابن‌تيميه شويد بعد سئوالي مطرح مي‌كند كه چه كسي چنين چيزي مي‌گويد؟ پاسخ مي‌دهد:عبدالهادي كه در دفاع از ابن‌تيميه كتابي بر رد شيخ‌الاسلام سبكي نوشت كه سبكي كتابي بر رد ابن‌تيميه نوشته بود. 58 آيا ابن‌تيميه مي‌خواهد مانع قبر پيامبر شود. 59. ابن‌تيميه در مقام كم‌اهميّت جلوه دادن جواب سلام پيامبر به كسي كه به آن حضرت سلام كند. 60. تحريف ابن‌تيميه احاديث پيامبر را. 61. ابن‌تيميه يك حديث را يازده بار تحريف مي‌كند. اين حديث پيامبر را كه فرموده ما من احد مرّ بقبر اخيه الموءمن كان يعرفه في الدنيا فيسلم عليه الاّعرفه و ردعليه السلام. نويسنده از كتاب‌هاي مختلف ابن‌تيميه آدرس مي‌دهد مجموع فتاوي و منهاج السنة و... كه در يازده جا حديث را تحريف كرده و اينگونه نقل كرده كه فيسلم عليه الاّردّ الله عليه روحه. 62. ابن‌تيميه‌اي كه يك بار لفظ [ صفحه 87] (بل الرفيق الاعلي) را از قول پيامبر نقل نمي‌كند.... 63. ابن‌كثير اعتراف مي‌كند به اين كه كسي كه از زيارت پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم محروم شود او جاهل است و ما مي‌آوريم آنچه را كه ابن‌تيميه بدان گردن مي‌نهد در اين كه زيارت قبر پيامبر حرام است. 64. دوستان پيامبر خود را از پيامبر و سلام بر او در نزد قبرش در همه حال بي‌نياز نمي‌دانند و سخن ابن‌تيميه غير از اين است. 65. ابن‌تيميه خوش ندارد كسي پيامبر را زيارت كند و تصريح مي‌كند به اين كه زيارت پيامبر فايده‌اي ندارد. 66. ابن‌تيميه مي‌خواهد تكذيب كند طلب صحابه باران را از پيامبر و نزد قبر آن حضرت و گمان برده كه عاقلي چنين نمي‌كند كه پنداشته سقف مسجد مانع نزول رحمت بر قبر است. 67. للعلقلاء فقط وجود سقف يا ديوار مانع نزول رحمت نمي‌شود. 68. طلب باران از قبر صالحان كاري است كه امت انجام مي‌دهد. 69. ردّ سخن ابن‌تيميه در منع طلب استغفار و توسّل و استغاثه و كمك خواستن نزد قبر پيامبر از آن حضرت بعد نويسنده از آيات قرآن و ديدگاه‌هاي اصحاب درباره آيات و سخنان مفسّران، فقها، مورّخان، محدّثان و ديگران را در تأييد اين ديدگاه ذكر مي‌كند. 70. مسأله‌ي توسل در بحث توسل مباحث متعددي را مطرح كرده، ازجمله از 52 نفر از محدّثان و حافظان حديث نقل مي‌كند كه به پيامبر متوسل شده‌اند؛ سپس از فقهاي چهارگانه‌ي اهل سنّت توسل به پيامبر را نقل مي‌كند، سپس حدود 81 فقيه را نام مي‌برد و در ادامه از 6 نفر از مفسّران ياد مي‌كند، سپس دوازده نفر از لغويين و سپس 19 نفر از مورخان كه همگي توسّل به پيامبر را قبول داشته‌اند را ذكر مي‌كند. 71. صحابه الفاظي شديدتر از الفاظ توسل گفتند: به پيامبر پناه مي‌بردند، عايشه گفت: من به سوي خدا و رسولش [ صفحه 88] توبه مي‌كنم و گفت: اعوذ برسول الله، آيا امّ الموءمنين و صحابه مشرك شدند. 72. اصحاب ابن‌تيميه ادعا مي‌كنند كه پيامبر در قبر چيزي از امور خود را نمي‌داند و نمي‌شنود. 73. شذوذي كه از انصار ابن تيميه در اين زمان در صيغه تشهد واقع شده فراوان است. 74. ابن‌تيميه ادّعا مي‌كند كسي كه در نزد قبر پيامبر بر او سلام كند و جواب سلام را بشنود كسي كه جواب سلام مي‌دهد شيطان است و پيامبر نيست. 75. دليل بر ديدن پيامبر در بيداري با شنيدن كلام آن حضرت در اين بحث نظر عدّه‌اي از عالمان مسلمان را مي‌برد كه معتقدند مي‌توان پيامبر را در بيداري ديد. نظير ابن ابي‌حمزه، قرطبي، ابوحامد غزالي، ابن‌العربي المالكي اليافعي، عبدالقادر گيلاني، سيوطي، باقلاني، صدرالدين قونوي. 76. خداوند مي‌فرمايد «ومبشّراً برسول يأتي من بعدي اسمه احمد» [3] ابن‌تيميه مي‌گويد اسم محمد يا احمد در كتب اهل كتاب نيست و آنچه در اختيار اهل كتاب است تحريف نشده است. 77. ابن‌تيميه ادّعا مي‌كند كه پيامبرنمي‌تواند بين اهل حق و باطل تمييز بدهد تا بخواهد بين منافقان و موءمنان تمييز دهد. 78. اي پيروان ابن‌تيميه، پيامبر قبل از بعثت موءمن بود. 79. تفسير ائمه مسلمانان از آيه «نحن نقص عليك احسن القصص...». 80. تفسير سخن خداوند كه فرمود ما كنت تدري ما الكتاب ولاالايمان. 81. سخن خداوند كه فرمود «ووجدك ضالاً فهدي» دلالت نمي‌كند بر اين كه پيامبر موءمن نبود. 82. ابن‌تيميه مي‌پندارد كه نبوت موهبتي الهي نيست بلكه كسبي است. 83. مذهب ابن‌تيميه اين است كه انبيا معصوم نيستند، ابن‌تيميه مي‌كوشد [ صفحه 89] اثبات كند پيامبر از گناه‌كاران بود. 84. بي‌ادبي ابن‌تيميه هنگام سخن گفتن از پيامبر. 85. ابن‌تيميه اشاره مي‌كند به اين كه تنها پيامبر مستحق مقام محمود نيست. 86. ابن‌تيميه منكر تقدّم پيامبري پيامبر بر همه انبياء است. 87. انتخاب نظريات سلبي توسط ابن‌تيميه، در اينجا موءلّف توضيح مي‌دهد كه هر متفكري به هر حال داراي ديدگاه‌هاي شاذ فردي است. ابن‌تيميه در تمام اين نكات شاذ به مسائل سلبي گرايش دارد ازجمله آنچه در فصل بعدي ذكر مي‌كند. 88. اسلام پدر و مادر پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم. 89. اسلام قرين پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم 90. نزد احمد و اصحابش، كسي كه تنقيص صحابه كند زنديق است. حكم‌هاي پيروان ابن‌تيميه حكم تنقيص صحابه در نزد شما چيست. 91. ابن‌تيميه عبدالله بن عمر و هر كسي كه از آثار و پيامبر تبرك بجويد و نماز در آنها بگذارد را متهم مي‌كند. 92. پيامبر در بيت لحم كه حضرت عيسي متولد شده نماز خواند و ابن‌تيميه مي‌گويد هر كسي بيت لحم را زيارت كند و در آن نماز به جاي آورد از شريعت اسلام خارج است. 93. پيامبر عبدالله بن عمر را متوجه مي‌كند كه از آثار انبياء و جايگاه‌هاي نماز آنها پيروي كند. 94. نظرات علما درباره‌ي پيروي از آثار انبياء. 95. ابن‌تيميه دوست ندارد هيچ كسي از امت دنبال آثار پيامبر باشد و او را به شباهت به يهود متهم مي‌كند. 96. آيا در حراء كسي غير از رسول‌الله به عبادت مي‌پرداختند؟ آيا ابن‌تيميه مي‌داند كه چه مي‌گويد؟ گويا ابن‌تيميه مي‌خواهد هر اثري از پيامبر را از بين ببرد. حتي غار حراء كه شرافت يافت به نزول قرآن و شريف‌ترين رسالت از دست ابن‌تيميه رهايي نيافت. [ صفحه 90] در خاتمه بيان مي‌كند: ذكر كرديم برخي از مسائلي كه ابن‌تيميه ادعاي اتفاق امت بر آنها كرده و به فضل خداوند به مبارزه مي‌طلبيم پيروان ابن‌تيميه را آن چنان كه او ادعا كرده به آوردن اجماع امت از نوشته‌هاي كساني كه قبل از ابن‌تيميه متولد شدند و فوت كردند، سپس دوازده مسئله را ذكر مي‌كند كه ابن‌تيميه ادعاي اجماع امت نموده است اگر ديدگاهي نظير اشعري كه قائل به كسب مي‌شود به هر حال نه جبر را مي‌پذيرد و نه تفويض را و به نظر او هر دو مشكل دارند. با توجه به اين ديدگاه‌ها چرا بايد يكطرف مورد حمله قرار گيرند در حالي كه هر كدام را به نحوي مي‌توان توجيه كرد. يك بحثي ناتمام طرح مي‌كنيم كه عبارت است از بحث دو تن از متفكران شيعه، محقق همداني و امام خميني كه اساساً بحث در بين امر بين را از مباحث دقيق مي‌دانند كه به هر حال نمي‌توان حكم به نجاست كرد؛ چون از مباحث دقيق است و اساساً در دام يكي از دو طرف سقوط مي‌كنند.... اوّلين آنها درباره‌ي آيه «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاووءك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول» ابن تيميه ادعا مي‌كند اجماع صحابه و تابعين و سائر مسلمين اين است كه احدي از آنها بعد از فوت پيامبر شفاعت پيامبر را درخواست نكرده است و از پيامبر چيزي درخواست نكرده‌اند و هيچيك از پيشوايان مسلمين چنين چيزي در كتابهايشان ذكر كرده‌اند. دوازدهمي درباره‌ي روايت «ان فاطمة لحصنت فرجها فحرم الله ذريتها علي النار ذكر كونه هو كذب باتفاق اهل المعرفة بالحديث».

پاورقي

[1] به نظر مي‌رسد نقد در اينجا بر ابن‌تيميه وارد نيست چون او خود تصريح مي‌كند كه امام علي و امام حسن و امام حسين عليهم السلام از اولياء هستند و برتري آنها هم به خاطر همين است.
[2] در نگاه دانشمندان شيعه اولاً حكومت منافات با زهد ندارد نظير امام علي‌عليه السلام كه پذيرش حكومت توسط آن حضرت منافاتي با زهد نداشت ثانياً دلائل ديگري براي نپذيرفتن وجود داشت.
[3] سوره صف، آيه 6.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».