در سوگ امام حسين عليه السلام

مشخصات كتاب

نويسنده : سيد محمد شيرازي

ناشر : موسسه رسول اكرم (ص)

پيشگفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي محمد و آله الطاهرين.

اما بعد: تشيّع يعني امتداد خط مستقيم اسلام، تشيّع يعني مكتبي تابنده و سازنده كه بار رسالت اسلام را بر دوش خود احساس نموده، و در طول تاريخ خود با عناصر ضد دين و استعمارگران و طاغوتهاي هر عصر بي امان مبارزه كرده است.

و همواره استقبال از شهادت و دادن خون خود، جاني تازه در كالبد مسلمين دميده و آنان را از انزواي سياسي و اجتماعي بيرون كشيده و به صحنة زندگي باز گردانده است.

پيامبر اسلام در عصر خود با آوردن قرآن مجيد و رهنمودهاي حياتبخش، پيروان خود را از سنتهاي غلط جاهلي به ويژه تعصّبات نژاد پرستي و مليّت گرايي بازداشته، و توجه آنان را به ارزشهاي متعالي انساني و اسلامي جلب نمودند، و بر اساس همين تربيت اسلامي، مليت هاي مختلف ترك و فارس و عرب و عجم جذب اسلام شده و بدون احساس كوچكترين تبعيض و امتياز نژادي و مليت در كنار هم مي زيستند، و جامعه اي دور از فساد، فحشاء و منكرات و بي عدالتي داشتند.

اما پس از رحلت جانسوز پيامبر خدا حضرت محمد بن عبدالله _ صلي الله عليه و آله و سلم _ و تغيير مسير خلافت و امامت، سودجويان و آنها كه بظاهر اسلام را پذيرفته بودند بر مسند خلافت نشستند و تنها ظواهري از اسلام را بكار بستند و در واقع حكومت اسلامي به يك حكومت نژادي، عربي و ناسيونال تبديل گرديد، و رفته رفته مليتهاي غير عرب از تشكيلات حكومت و

دفاتر و ولايتها و پستها محروم شدند.

اين وضع بطور تدريجي و البته با حفظ ظواهري از اسلام و عوامفريبي هاي فرمانروايان جاي اسلام واقعي را مي گرفت، روابط، قوميّت، نژاد، نسبتهاي فاميلي كم كم جايگزين ضوابط اسلامي و انساني شد.

فرمانروايان هر كدام جيبهاي خود و نزديكان را از خزانة بيت المال پر مي كردند، و زر اندوزيها و تشريفات مادي جايگزين زهد و پارسائي و زندگي سادة اسلامي گرديد.

و در همين گير و دارها كه ملت اسلام از هر سو شاهد ظلم و بي عدالتيهاي حكمرانان بنام اسلام بودند، هر گاه به سراغ زندگي فرزندان پيامبر مي رفتند مي ديدند همان زندگي سادة پيامبر، و همان روحية مساوات و عدالت اسلامي و ارزشهاي مكتبي و ضوابط انساني و اسلامي دست نخورده، در اين خاندان موجود است، و با تمام وجود از آن پاسداري مي كنند، دسترنج كشاورزي و محصول يك سال باغداري خود را در يك روز ميان فقراي شهر تقسيم مي كنند، و سر يك سفره با كارگران مزرعه و غلام خود غذا مي خوردند، از مناجاتهاي شبانه با خداوند بهره مند، و پاكدامني و تقوي در ميان آنها در اعلي درجه مي باشد.

وضع نابسامان حكومت اسلامي ادامه داشت تا زمان خلافت يزيد پسر معاويه رسيد، يزيد كه مست و مغرور سلطنت شده بود، احساس مي كرد كه ديگر نيازي به نفاق زياد و حفظ ظواهر اسلامي نيست، و خلافت اسلامي بطور كامل تبديل به يك سلطنت موروثي و متكي به سر نيزه شده است، لذا در جلسات خود به طور آشكار به قماربازي و ميگساري مي پرداخت، پس از مرگ پدرش معاويه مختصر ظواهري كه كه حفظ مي شد و پرده هائي كه در

ميان بود از بين رفت، و معلوم بود كه با روي كار آمدن يزيد ديگر مبارزه با اساس اسلام شروع خواهد شد.

لذا امام حسين _ عليه السلام _ حاضر به بيعت با يزيد نشد و به فرمان خدا به قصد شناساندن ماهيّت كثيف بني اميّه و زنده ساختن دين جدّ بزرگوارش خانة خدا را به سوي كربلاي شهادت ترك گفت، و با ريختن خون خود و فرزندان و يارانش درس مقاومت و جانبازي و شهادت را به پيروان خود داد.

پس از حادثة كربلا، كه به انقراض دودمان كثيف بني اميه منجر شد، شيعيان و پيروان آن حضرت همه ساله با برگزاري مراسم سوگواري سالار شهيدان حضرت حسين بن علي _ عليه السلام _ مرام و مكتب حضرتش را زنده نگاه داشته، و با نثار اشك و خون خويشتن به پاسداري از اسلام و حفظ قرآن كوشيدند، و لحظه اي در اين راه ترديد نكردند.

اينك كتابي كه در دست داريد، يكي از آثار آية الله شهيد سيد حسن شيرازي است، كه به منظور خنثي سازي توطئة ايادي استعمار در تضعيف شعائر حسيني و برنامه هاي انقلابي مكتب عاشورا نوشته اند، شهيد در اين اثر خود كوشيده است شك و ترديدهائي كه در مشروعيت برنامه هاي عزاداري امام حسين _ عليه السلام _ با استدلال به متون فقهي اسلامي و سيرة امامان عليهم السلام و فتاواي علماي بزرگ برطرف ساخته، ملت مسلمان را در برگزاري هر چه با شكوهتر اين مراسم تشويق نمايد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

حوزه علميه قم

15/ 8/ 1400 قمري

علي كاظمي موموندي

چكيده

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين، و الصلاة و السلام

علي اشرف المرسلين محمد المصطفي و أهل بيته الطاهرين.

در حديث شريف نبوي كه شيعه و سنّي آنرا روايت نموده اند پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد بن عبدالله _ صلي الله عليه و آله و سلم _ فرمودند:

«حسين منّي و أنا من حسين».

يعني: حسين از من، و من از حسينم.

اين حديث داراي دو بند است:

بند اول: «حسين منّي» اين قسمت واضح و روشن است، زيرا امام حسين _ عليه السلام _ فرزند دختر رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ و نوة آن حضرت است.

بند دوم: «و أنا من حسين»، علماء اين بند را چنين معني كرده اند كه: بقاء رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ به بقاء دين او «اسلام» است، و بقاء اسلام مرهون جهاد امام حسين _ عليه السلام _ و فداكاري او در راه خدا است.

اگر جريان عاشوراء و فداكاري امام حسين _ عليه السلام _ و ياران، و اهل بيتش در راه اسلام نبود، بني اميه قرنها پيش، اسلام را از بين برده بودند!

روي اين حساب است كه بقاء پيامبر _ صلي الله عليه و آله و سلم _ نيز از حسين _ عليه السلام _ است.

بنابراين حسين _ عليه السلام _ از پيامبر _ صلي الله عليه و آله و سلم _ است، كه فرزند اوست.

و پيامبر _ صلي الله عليه و آله و سلم _ از حسين _ عليه السلام _ است كه بقاء حضرتش از اوست.

همان گونه كه دانشمندي بزرگ در اين باره گفته است: «الإسلام محمديّ الوجود، و حسينيّ البقاء».

يعني: «پيدايش اسلام از محمد _ صلي الله عليه

و آله و سلم _ و بقاء آن از حسين _ عليه السلام _ است».

از اين رو ما درك مي كنيم كه بقاء اسلام در عصر حاضر نيز بستگي به حمايت از نهضت امام حسين _ عليه السلام _ و زنده نگاه داشتن انقلاب آن حضرت، هر چه با شكوهتر برگزار كردن مجالس سوگواري و عزاداري حضرتش دارد.

و زنده نگاهداشتن نهضت آن حضرت جز با پاسداري از شعائر حسيني كه برنامة شيعيان در هر كجا از جهان پهناور در ايام عاشوراء و ديگر ايام است، امكان پذير نيست.

زيرا شعائر حسيني يكنوع ممارست عملي و همه جانبه از داستان عاشوراء، و فاجعة كربلاء و فداكاري امام حسين _ عليه السلام _ در راه دين است.

و اين شعائر است كه در وجود انسانها روح حسيني و اسلامي را زنده مي سازد.

اگر اين شعائر متروك شود انقلاب حضرت بدست فراموشي سپرده خواهد شد، و بدنبال آن اسلام از بين خواهد رفت.

با اين بررسي مختصر به اين نتيجه مي رسيم كه برگزاري مجالس عزاء حسين _ عليه السلام _ همه ساله و در هر منطقه يك نوع واجب كفائي است.

و در گذشته بعضي از بزرگان فقهاء و مجتهدين به وجوب آن فتوي داده اند.

و علت وجوب آن هم روشن شد كه بقاء اسلام مرهون نهضت امام حسين _ عليه السلام _ و بقاء نهضت آن حضرت تنها با شعائر حسيني است، بنابراين بر پا داشتن شعائر حسيني سبب بقاء اسلام است.

و شايد معني واقعي فرمودة رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ كه فرمودند: «حسين مني و أنا من حسين» همين باشد كه اشاره شد.

سوگواري سيد الشهداء _ عليه السلام _ از شعائر الهي است

خداوند متعال در

قرآن مجيد مي فرمايد:

«و من يعظّم شعائر الله فانّها من تقوي القلوب».

يعني: هر كس شعائر الهي را بزرگ دارد آن نشانة روح تقوي است.

«شعائر» جمع شعيره به معني علامت است.

يعني: هر كس نشانه هاي الهي را بزرگ دارد نشان از تقواي روح او است.

و نشانه هاي خدا: هر چيزي است كه انسان را به سوي خدا راهنمائي كند.

پس نماز جزء نشانه هاي خدا است، نماز جماعت از نشانه هاي خدا است، حج از نشانه هاي خدا است.

پيامبر و امام از نشانه هاي خدايند، بزرگداشت آنان بزرگداشت نشانه هاي خدا، و زنده نگاه داشتن ياد و راه و روش آنان، همه از نشانه هاي خداوند است.

بنابراين، ذكر مصيبتهاي حضرت سيد الشهداء _ عليه السلام _ و برگزاري هر گونه عزاداري آن حضرت جزء شعائر الهي و نشانة خداوند است، زيرا اين مجالس و يادبودها است كه مردم را به سوي امام حسين _ عليه السلام _ و در واقع به سوي اسلام فرا مي خواند، و اين مجالس تعظيم شعائر و نشانة تقواي روح است.

و از اين رو است كه تمامي مراجع تقليد و فقهاء در طول تاريخ شيعه به رجحان اقامة شعائر حسيني و استحباب برگزاري آن فتوي داده و همواره بر هر چه با شكوهتر شدن آن تأكيد داشتند.

سياه پوشيدن براي امام حسين _ عليه السلام _

چرا شيعيان در ايام محرّم در عزاي امام حسين _ عليه السلام _ لباس سياه مي پوشند؟

براي آنكه اهل بيت رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ در عزاي امام حسين _ عليه السلام _ لباس سياه پوشيده اند، و پيامبر خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ به ما دستور

داده است كه از خاندانش پيروي كنيم، آنجا كه مي فرمايد:

«مثل أهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح، من ركبها نجي و من تخلّف عنها غرق و هوي».

يعني: مثل اهل بيت من در ميان شما بمانند كشتي نوح مي باشند كه هر كس بر آن سوار شد نجات يافت، و هر كس از آن تخلّف نمود دچار غرقاب و هلاكت گرديد.

چه كسي از اهل بيت و در چه زماني براي امام حسين _ عليه السلام _ لباس سياه پوشيده است؟

به روايات ذيل توجّه فرمائيد:

1. شيخ برقي در كتاب «محاسن» روايت نموده است كه: «هنگامي كه امام حسين _ عليه السلام _ كشته شدند، زنان بني هاشم لباس سياه پوشيدند. و از هيچ سرما و گرمائي شكايت نمي كردند، و امام زين العابدين _ عليه السلام _ براي آنان غذا تهيه مي فرمود».

2. شيخ نوري در «مستدرك الوسائل» ضمن روايتي نقل مي كند كه: امام زين العابدين _ عليه السلام _ را ديدند در حالي كه جليقة سياه و شنلي پوشيده بودند.

3. امام حسن مجتبي _ عليه السلام _ در عزاي پدر بزرگوارشان امير المؤمنين _ عليه السلام _ لباس سياه پوشيدند.

در كتاب ناسخ التواريخ آمده است:

هنگامي كه امير المؤمنين _ عليه السلام _ دفن شدند و ابن ملجم به قتل رسيد، ابن عباس بسوي مردم آمده گفت: امير المؤمنين از دنيا رفت و بجاي خود جانشين گذاشته است، اگر دوست داريد تا به ميان شما آيد، و اگر دوست نداريد هيچكس را اجباري در كار نيست.

مردم به گريه افتادند و گفتند: بگو تا به ميان ما آيد، امام حسن _ عليه السلام _ در حالتي كه لباس سياه به تن پوشيده

بودند به ميان مردم آمده، وارد مسجد شده و بر منبر رفتند.

4. از پاره اي احاديث چنين فهميده مي شود كه از نظر شيعه در عصر ائمه طاهرين عليهم السلام عادت بر اين بوده است كه مقداري از ماه محرم و صفر تا ماه ربيع الاول لباس سياه مي پوشيده اند، و اين عمل مورد تقرير و امضاء فعلي و قولي ائمه عليهم السلام قرار گرفته است.

مرحوم علامة مجلسي به مناسبت روز نهم ربيع الأول حديث مفصلي نقل مي كند، و سپس مي فرمايد: ما احاديث ديگري يافته ايم كه مؤيّد اين مطلب است، و به اين احاديث اعتماد مي كنيم.

از احمد بن اسحاق قمي نمايندة امام حسن عسكري _ عليه السلام _ روايت مي كند كه ضمن روايتي گفت:

« … امروز روز بيرون آوردن لباس سياه است».

و اين عادت كه امروزه ميان شيعيان رواج دارد كه تا روز نهم ربيع سياه مي پوشند و در اين روز از عزا در مي آيند دنبالة همان تقرير و امضاي معصوم است.

و مرحوم سيد بن طاوس قريب به اين حديث را در كتاب «الإقبال» از كتاب «نشروطي» با اسناد خود از حضرت امام علي بن موسي الرضا _ عليه السلام _ نقل مي كند.

بنابراين، مادام كه معصومين و اهل بيت عليهم السلام در عزاي امير المؤمنين _ عليه السلام _ و عزاي امام حسين _ عليه السلام _ لباس سياه مي پوشيده اند، چرا نبايد ما لباس سياه بر تن كنيم و به آنان اقتداء كنيم؟

س: آيا رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ لباس سياه مي پوشيده اند؟

ج. بله، رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ نيز لباس سياه

مي پوشيده اند، به حديث ذيل توجّه فرماييد:

مرحوم شيخ صدوق از حضرت صادق _ عليه السلام _ ضمن حديثي روايت مي كند كه فرمودند:

«خرج رسول الله _ صلي الله عليه و آله و سلم _ و عليه خميصة قد اشتمل بها، فقيل: يا رسول الله! من كساك هذا؟ فقال: كساني حبيبي».

يعني: (رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ بيرون آمدند در حالي كه خميصي به تن پوشيده بودند، به حضرتش گفتند: يا رسول الله! چه كسي اين لباس را به شما پوشانده است؟ فرمودند: دوستم).

در «المنجد» آمده است كه «خميص» نوعي پارچة سياه چهارگوش است.

_ آيا امير المؤمنين _ عليه السلام _ هم لباس سياه پوشيده اند؟

_ بله، امير المؤمنين _ عليه السلام _ نيز لباس سياه مي پوشيدند، به حديث ذيل توجّه بفرمائيد:

شيخ نوري «عليه الرحمة» در كتاب «مستدرك الوسائل» از ابي ظبيان نقل مي كند كه:

«خرج علينا علي _ عليه السلام _ في إزار أصفر و خميصة سوداء».

يعني: علي _ عليه السلام _ به سوي ما بيرون آمد در حالي كه لنگي زرد به كمر، و روپوشي سياه بر تن داشتند.

_ آيا غير از پيامبر خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ و امير المؤمنين _ عليه السلام _ از امامان عليهم السلام هم لباس سياه پوشيده اند؟

_ بله، ساير امامان _ عليهم السلام _ نيز لباس سياه مي پوشيده اند.

اينك به چند حديث ذيل توجّه فرمائيد:

1. امام حسين _ عليه السلام _ لباس سياه پوشيدند.

مرحوم شيخ كليني در كتاب «كافي» از حضرت باقر _ عليه السلام _ نقل مي كند كه فرمودند:

«قتل الحسين _ عليه السلام _ و عليه جبّة خزّ

دكناء».

يعني: حسين _ عليه السلام _ كشته شد در حالي كه جبة خزي سياه رنگ به تن داشت.

2. امام صادق _ عليه السلام _ هم لباس سياه پوشيده اند.

مرحوم شيخ حرّ عاملي در كتاب «وسائل الشيعه» از علل الشرائع مرحوم شيخ صدوق از داود رقّي نقل مي كند:

«شيعيان از حضرت صادق _ عليه السلام _ دربارة لباس سياه پوشيدن مي پرسيدند، سپس حضرت را ديديم كه نشسته است در حالي كه جبّه اي سياه به تن دارد، كلاهي سياه بر سر گذاشته، و كفشي متمايل به سياه پوشيده اند، سپس قسمتي از آن را باز كرده و فرمودند:

«امّا پنبة آن سياه تر است».

3. امام علي النقي حضرت هادي _ عليه السلام _ لباس سياه مي پوشيدند.

طبري امامي در كتاب «دلائل الإمامة» ضمن حديث مفصّلي روايت كرده است كه:

«امام علي بن محمد بن الرضا _ عليه السلام _ روزي در سامراء بيرون آمدند در حالي كه سوار بر اسبي سياه رنگ بوده و لباس سياه رنگ به تن وعمامه اي سياه رنگ بر سر داشتند … ».

بنابراين به چه دليل پوشيدن لباس سياه اشكال داشته باشد؟ با اينكه رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ لباس سياه مي پوشيدند؟ اميرالمؤمنين _ عليه السلام _ مي پوشيدند؟ امام حسن _ عليه السلام _ مي پوشيدند؟ امام حسين _ عليه السلام _ مي پوشيدند؟ امام سجّاد _ عليه السلام _ مي پوشيدند؟ امام صادق _ عليه السلام _ مي پوشيدند؟ امام هادي _ عليه السلام _ مي پوشيدند؟

و چرا ما در عزاي امام حسين _ عليه السلام _ لباس سياه نپوشيم در حالي كه اهل بيت پيامبر _ صلي الله عليه و آله و

سلم _ كه در ميان آنان صدّيقة صغري زينب كبري و ام كلثوم «سلام الله عليهما» بودند در عزاي حضرتش لباس سياه پوشيدند؟

مجالس سوگواري چرا؟

س. چرا در عزاي امام حسين _ عليه السلام _ مجالس ماتم برگزار مي كنيم؟

ج. چون امامان معصوم عليهم السلام در عزاي امام حسين _ عليه السلام _ مجالس سوگواري برگزار مي كردند و به شيعيان خود نيز دستور مي دادند كه اين گونه مجالس داير كنند.

از طرفي هم خداوند اطاعت فرمان امامان عليهم السلام را بر ما واجب فرموده است.

س. كدام يك از ائمة اطهار عليهم السلام و كجا براي امام حسين _ عليه السلام _ مجالس سوگواري برگزار كرده اند؟

1. اهل بيت امام حسين _ عليه السلام _ كه در ميان آنان زينب كبري و ام كلثوم و ديگران بوده اند براي امام حسين _ عليه السلام _ اقامة عزا مي كرده اند.

مرحوم ابن شهر آشوب در كتاب «مناقب» روايت مي كند:

«هنگامي كه زنان وارد خانه يزيد شدند … به مدّت سه روز براي امام حسين _ عليه السلام _ مجلس سوگواري برگزار نمودند».

2. عزاداري در كربلاء:

مرحوم علامة مجلسي در كتاب «جلاء العيون» از مرحوم سيد ابن طاوس روايت مي كند:

«هنگامي كه زنان و اهل بيت امام حسين _ عليه السلام _ از شام به كربلاء بازگشتند، با جابر بن عبدالله انصاري و جمعي از بني هاشم و عدّه اي از خاندان رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ برخورد كردند … و ماتمي جانسوز و دلخراش برگزار نمودند، و زنان آن منطقه اطرافشان گرد آمدند، و چند روزي آنجا اقامت نمودند».

3. عزاداري امّ البنين و زنان بني هاشم:

در كتاب «رياض الأحزان»

آمده است:

«امّ البنين همسر امير المؤمنين _ عليه السلام _ براي سوگواري امام حسين مجلسي بپا كرد و زنان بني هاشم نزد او جمع شده و براي امام حسين _ عليه السلام _ و اهل بيتش گريه مي كردند».

4. سوگواري اهل بيت _ عليهم السلام _ در شام:

مرحوم شيخ صدوق در كتاب امالي مي نويسد:

«اهل بيت در خرابة شام سه روز ماندند و در عزاي امام حسين _ عليه السلام _ سوگواري و نوحه خواني مي كردند».

5. اهل بيت _ عليهم السلام _ و سوگواري در مدينه:

مرحوم شيخ برقي در كتاب «محاسن» مي نويسد:

«هنگامي كه اهل بيت امام حسين _ عليه السلام _ به مدينه بازگشتند زنان خاندان رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ براي سيد الشهداء _ عليه السلام _ عزاداري بپا نمودند، و لباسهاي سياه پوشيدند، و شب و روز نوحه سرائي مي كردند، و حضرت امام زين العابدين _ عليه السلام _ براي آنان غذا مهيّا مي نمودند.

6. حضرت امام رضا _ عليه السلام _ سوگواري مي كنند:

مرحوم سيد محسن امين در كتاب «المجالس السنيّة» مي نويسد:

«دعبل خزاعي در دهة محرم بر امام رضا _ عليه السلام _ وارد شد، در حالي كه ياران حضرت اطرافش بودند، حضرت بپاخاسته پرده اي انداختند و زن و بچه را پشت پرده نشانيده و فرمودند: اي دعبل! براي امام حسين _ عليه السلام _ مرثيه بخوان، دعبل گويد: صدا به گريه بلند كردم و اشك از چشمانم جاري شده اين اشعار را خواندم:

أفاطم! لو خلت الحسين مجدّلا و قد مات عطشانا بشطّ فرات

إذن للطمت الخدّ فاطم عنده و أجريت دمع العين في الوجنات

7. همسر امام حسين _ عليه

السلام _ سوگواري مي كند:

مرحوم شيخ كليني در كتاب كافي از حضرت صادق _ عليه السلام _ روايت مي كند كه فرمود:

«هنگامي كه امام حسين _ عليه السلام _ شهيد شد، همسر آن حضرت كه از قبيلة بني كلاب بود براي حضرتش مجلس ماتمي برگزار كرد، و آنقدر همراه زنان ديگر گريه كردند كه اشك چشمشان خشكيد».

8. امام محمد باقر _ عليه السلام _ تشويق به سوگواري مي كنند:

از امام باقر _ عليه السلام _ روايت شده است كه فرمودند:

«خدا رحمت كند بنده اي را كه با ديگري گرد هم آيند و سخن از ولايت ما به ميان آورند، كه سوّمين شخص آنان فرشته اي خواهد بود كه براي آنان استغفار مي كند، و هيچ گاه دو نفر به قصد ياد ما جمع نمي شوند مگر آنكه خداوند به وسيلة آنان بر فرشتگانش مباهات خواهد فرمود، هر گاه جمع شويد و به ياد ما باشيد اجتماع و يادآوري شما موجب زنده شدن ما است. و بهترين مردم پس از ما كسي است كه سخن از ولايت ما گويد، و مردم را به ياد ما دعوت نمايد».

9. امام صادق _ عليه السلام _ تشويق به سوگواري مي كند:

فضيل بن يسار از امام جعفر صادق _ عليه السلام _ روايت مي كند كه حضرت به او فرمودند:

«آيا جلسه ترتيب مي دهيد و به حديث گفتن مي پردازيد؟

فضيل مي گويد: آري.

آنگاه حضرت مي فرمايد: آگاه باش كه من اين مجالس را دوست دارم، ولايت ما را زنده كنيد، زيرا كه هر كس در مجلسي بنشيند كه در آن امر ولايت زنده شود، در آن روزي كه دلها خواهند مرد دلش نمي ميرد».

10. سوگواري در تمام خانه ها:

ابن قولويه در كتاب

«كامل الزيارات» روايت مي كند كه امام باقر _ عليه السلام _ فرمودند:

« … در روز عاشوراء انسان بايد براي امام حسين _ عليه السلام _ گريه و زاري كند و به اهل منزل خود دستور دهد كه براي حضرتش گريه كنند، و در خانه خود با اظهار ناراحتي براي آن حضرت سوگواري بپا سازد، و در خانه هاي يكديگر به منظور گريه كردن براي امام حسين _ عليه السلام _ به ملاقات همديگر بروند و در مصيبت امام حسين _ عليه السلام _ به يكديگر تسليت گويند، كه اگر اين كارها را بكنند من براي آنان ضمانت مي كنم كه خداوند ثواب دو هزار حج و عمره و شركت نمودن در جنگي در ركاب رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ و ائمّة طاهرين _ عليهم السلام _ به او عطا فرمايد».

11. تشويق زنان به اقامة سوگواري:

امام صادق _ عليه السلام _ مردم را تشويق مي فرمايند كه زنان هم در برگزاري ماتم براي امام حسين _ عليه السلام _ شركت كنند و به گريه و زاري براي حضرتش بپردازند.

در حديث از حمّاد كوفي است كه حضرت صادق _ عليه السلام _ به او فرمودند:

«به من رسيده است كه نيمة شعبان از اطراف كوفه و جاهاي ديگر كساني كنار قبر امام حسين _ عليه السلام _ مي آيند، و زناني براي حضرتش گريه مي كنند، بعضي قرآن مي خوانند، بعضي تاريخ مي گويند، بعضي زاري مي كنند و بعضي مرثيه مي خوانند؟

به حضرت گفتم: بله چنين است، و من خودم اينها را كه مي فرمائيد ديده ام، حضرت فرمود: شكر خداي را كه در ميان شيعيان كساني را قرار داده

است كه به سراغ ما مي آيند و به مدّاحي و مرثيه خواني ما مي پردازند».

خودزني و به سينه زدن براي امام حسين _ عليه السلام _

_ چرا شيعيان براي امام حسين _ عليه السلام _ به سينه مي زنند؟

_ شيعيان اين عمل را از اهل بيت امامان خود آموخته اند.

_ اهل بيت كدام يك از ائمه _ عليهم السلام _ براي امام حسين _ عليه السلام _ بر سينه زده اند؟

به اين موارد توجه فرمائيد:

1. زنان فاطميات به صورت خود زده اند:

مرحوم صاحب جواهر از خالد بن سدير روايت مي كند كه حضرت صادق _ عليه السلام _ ضمن حديثي فرمودند:

«زنان فاطميّات در مصيبت حضرت امام حسين _ عليه السلام _ يقه هاي خود را چاك زدند، و به صورت خود سيلي مي زدند.

2. امام صادق _ عليه السلام _ بر اين عمل تأكيد و ترغيب مي فرمايند:

مرحوم شيخ طوسي در كتاب تهذيب از حضرت صادق _ عليه السلام _ نقل مي كند كه ضمن حديثي فرمودند:

«براي شخصيّتي چون حسين _ عليه السلام _ بايد سيلي به صورت زد و يقه پيراهن چاك زد».

3. اهل بيت در كربلا به صورت خود مي زدند:

ضمن حديثي كه مرحوم مجلسي در بحار الأنوار در اين باره نقل كرده، آمده است:

«هنگامي كه امام حسين _ عليه السلام _ وارد كربلاء شدند، و عاقبت كار خود و اهل بيتشان را براي آنان بيان فرمودند زنان به صورت خود سيلي زدند، و يقه پيراهن خود پاره كردند.

4. سيلي به صورت زدن در شب عاشوراء.

مرحوم علّامه دربندي در كتاب «اسرار الشهادة» مي گويد:

امام حسين _ عليه السلام _ در شب عاشوراء در حالي كه شمشير خود را اصلاح مي كردند اين شعر را با خود زمزمه مي كردند:

يا دهر افّ لك من

خليل كم لك بالإشراق و الأصيل

اينجا زينب كبري «عليها السلام» دست برد و يقة خود را چاك زد و سيلي به صورت خود زد، و زنان حرم نيز با او به گريه افتادند و به صورت خود سيلي مي زدند».

5. اهل بيت _ عليهم السلام _ در روز عاشوراء …

و در همان كتاب روايتي آمده است:

«هنگامي كه امام حسين _ عليه السلام _ در روز عاشوراء آخرين خطبة خود را در برابر دشمن مي خواندند، فرزندان آن حضرت و خواهرش حضرت زينب «عليها السلام» سخن او را شنيدند و به گريه افتاده، سيلي به صورت خود زدند».

6. اهل بيت در روز يازدهم محرّم …

مرحوم شيخ مفيد در بيان وقايع روز يازدهم مي نويسد:

«و زنان حضرتش را بر شتران بي جهاز سوار كردند و همين كه زنان به كشتگان نظر افكندند فرياد برآورده به صورت خود زدند».

7. تقرير حضرت رضا _ عليه السلام _ نسبت به اشعار دعبل.

هنگامي كه دعبل خزاعي در حالي كه حضرت رضا _ عليه السلام _ در جمع ياران نشسته بودند و اهل بيت حضرت در پشت پرده بودند اشعاري را در مصيبت حضرت سيّد الشهداء _ عليه السلام _ خواند كه از جمله اين اشعار بود:

أفاطم! لو خلت الحسين مجدّلا و قد مات عطشانا بشطّ فرات

إذن للطمت الخدّ فاطم عنده و أجريت دمع العين في الوجنات

يعني: «اي فاطمه! اگر حسينت را با آن وضع مي ديدي، كه لب تشنه كنار شط فرات جان سپرد اگر مي ديدي در كنارش به صورت خود مي زدي و قطرات اشك بر گونه ات جاري مي ساختي».

حضرت رضا _ عليه السلام _ دعبل را مورد تشويق خود قرار داده و از خداوند

متعال خواستند كه به او پاداش نيك عطا فرمايد، و هرگز به او نفرمودند: تو از كجا دانستي كه فاطمه «سلام الله عليها» براي حسين _ عليه السلام _ سيلي به صورت خود مي زد؟!

8. امام زمان _ عليه السلام _ چنين توصيف مي فرمايند:

در زيارت ناحيه اين فقرات وارد شده است:

«همين كه بانوان حرم اسبت را با زين واژگون و حالتي حزن آور ديدند، مو پريشان نموده، از خيمه ها بيرون شدند در حالي كه به صورت خود سيلي مي زدند».

9. حوريان بهشت در عزاي حسين _ عليه السلام _

و نيز در زيارت ناحيه وارد شده است:

«و حور العين در بهشت، براي مصيبت تو به صورت خود مي زدند».

زنجير زني

س: آيا زنجير زني شيعيان در عزاداري حضرت امام حسين _ عليه السلام _ و وفات پيامبر اكرم _ صلي الله عليه و آله و سلم _ و ائمة طاهرين _ عليهم السلام _ جايز است؟

ج. اولا: اين عمل بعنوان اوّلي طبق تعبير فقهاء مباح و جائز است، و دليل آن يك قاعدة فقهي اسلامي مورد قبول تمامي فقهاء اسلامي: «الناس مسلطون علي أنفسهم» يعني: «مردم بر جان و نفس خود تسلّط دارند» از اين قاعده استفاده مي شود كه هر انساني صلاحيت كامل شرعي و آزادي مطلق ديني دارد كه در بدن خود هر نوع تصرّفي به هر كيفيت و مقصودي كه بخواهد انجام دهد …

فقهاء و مراجع تقليد تنها دو مورد را از اين قاعده استثناء نموده اند:

1. خودكشي، كه احدي حق ندارد اقدام به خودكشي نمايد، زيرا در قرآن مجيد سورة نساء آية 29 از آن نهي شده است و خداوند مي فرمايد: (و لا تقتلوا أنفسكم) يعني: «حق

نداريد خود را بكشيد» و آيات و روايات ديگر.

2. فلج كردن عضوي از اعضاي بدن، و يا از بين بردن و قطع كردن يكي از نيروها يا اعضاء بدن، بنابراين كسي حق ندارد انگشت دست خود را قطع كند، يا مثلا نيروي جنسي خود را بكلي از بين ببرد، يا كاري كند كه بينائي خود را از دست دهد، يا شنوائي خود را از دست دهد يا از اين قبيل كارها، و دليل آن هم عبارت است از اجماع فقهاء بر حرمت اين گونه اقدامات.

بنابراين زنجيرزني كه يك عمل متعارف در عزاداريهاي امام حسين _ عليه السلام _ و ساير معصومين _ عليهم السلام _ است يك اقدام مباح است كه اسلام به هر كس اجازه داده اين گونه تصرفات را در بدن خود انجام دهد، بنابراين از نظر شرعي جايز و بي مانع است.

ثانيا: آنكه زنجير زني در عزاداري امام حسين _ عليه السلام _ داخل در عمومات شرعيه اي است كه اسلام نسبت به آن تشويق نموده است مانند عموماتي كه در آن مردم را به عزاداري براي امام حسين _ عليه السلام _ وادار نموده است.

پس بنابراين زنجير زني از نظر شرعي مستحب است، و داخل در عموم آية تعظيم شعائر الهي مي باشد، كه قرآن مجيد دربارة آن مي فرمايد:

«و من يعظّم شعائر الله فإنّها من تقوي القلوب».

يعني: «هر كس نشانه هاي خدا را بزرگ دارد آن نشانة روح تقوي است».

شبيه خواني و نمايش

س. شبيه خواني و نمايشهائي كه شيعيان همه ساله از واقعة عاشوراء ترتيب مي دهند چگونه است و چه فوائدي در بر دارد؟

ج. شبيه خوانيها و نمايشات شيعيان به چند دليل مشروع و

جايز است:

1. شبيه خواني و نمايش حكم اوّلية آن، شرعا جايز و مباح است.

2. شبيه خواني و نمايش كه صحنه هاي عاشوراء را به تصوير مي كشد يكي از بهترين روشهاي گرياندن است و مشمول روايات «ابكاء» مي باشد.

همانند روايتي كه شيخ صدوق «قدس سره» از امام رضا _ عليه السلام _ نقل كرده است كه فرمودند:

«من ذكر مصابنا فبكي و أبكي لم تبك عينه يوم تبكي العيون».

يعني: «هر كس مصيبت هاي ما را ياد نموده و گريه كند و ديگران را بگرياند، آن روز كه چشمها همه گريان است، چشم او گريان نخواهد بود».

پس كساني كه اين گونه نمايشها را ترتيب مي دهند و بدين وسيله مردم را مي گريانند، كمترين پاداش آنها اين است كه روز قيامت گريان نخواهند بود، همان گونه كه در روايات بسياري به آن اشاره شده است:

«إنّ كلّ عين باكية يوم القيامة إلّا … و عينا بكت علي الحسين _ عليه السلام _».

يعني: (روز قيامت تمام چشمها گريان خواهند بود مگر … و چشمي كه بر امام حسين _ عليه السلام _ بگريد).

و مانند روايتي كه مرحوم شيخ صدوق آنرا در امالي خود نقل كرده است كه حضرت امام جعفر صادق _ عليه السلام _ به ابوعماره فرمودند:

«يا ابا عمارة من أنشد في الحسين شعرا فأبكي خمسين له الجنّة.

و من أنشد في الحسين شعرا فأبكي أربعين فله الجنّة.

و من أنشد في الحسين شعرا فأبكي ثلاثين فله الجنّة.

و من أنشد في الحسين شعرا فأبكي عشرين فله الجنّة.

و من أنشد في الحسين شعرا فأبكي عشرة فله الجنّة.

و من أنشد في الحسين شعرا فأبكي واحدا فله الجنّة … ».

يعني: (اي ابا عماره! هر كس شعري در

عزاي حسين _ عليه السلام _ بسرايد و پنجاه نفر را بگرياند بهشت براي او است.

و هر كس در عزاي حسين _ عليه السلام _ شعري سروده و چهل نفر را بگرياند بهشت براي او است.

و هر كس در عزاي حسين _ عليه السلام _ شعري بسرايد و سي نفر را بگرياند بهشت براي او است.

و هر كس در عزاي حسين _ عليه السلام _ شعري بگويد و بيست نفر را به گريه آورد، بهشت پاداش او است.

و هر كسي در سوگ حسين _ عليه السلام _ شعري سروده و تنها يك نفر را بگرياند بهشت از آن او است … ).

با توجّه به اين كه شعر بنفسه مكروه است مگر آنكه يك عنوان ثانوي بر آن عارض شود و كراهت آن را رفع كند، در حديث آمده است:

«لئن يمتلي قلب الرجل قيحا خير من أن يمتلي شعرا».

يعني: (اگر قلب كسي لبريز از چرك و كثافت شود بهتر است از آنكه پر از شعر شود).

و كلام الله مجيد كه راست ترين و بهترين سخن است در مذمّت شعر و شعراء فرموده است: «و الشعراء يتبعهم الغاوون».

يعني: شاعران را، تنها گمراهان پيروي مي كنند.

وقتي كه همين شعر مذموم و مكروه از آن پستي و پليدي آن قدر بالا مي آيد و بجائي مي رسد كه به خاطر گرياندن مردم در فاجعة شهادت امام حسين _ عليه السلام _ موجب بهشت رفتن سرايندة آن مي گردد آيا شبيه خواني و نمايش كه به عنوان اوّلي مباح است، در صورتي كه موجب گرياندن مردم در عزاي امام حسين _ عليه السلام _ شود، سبب بهشت نمي گردد؟!

علاوه بر اينكه شعر بسياري از اوقات

موجب گريه نمي شود بخلاف شبيه خواني كه اكثرا موجب گرية بينندگان بر حضرت سيد الشهداء _ عليه السلام _ مي شود، و تأثير فوق العاده اي بر روحية مردم مي گذارد.

ما بسيار مشاهده كرديم كه افراد سنگدل به هنگام تماشاي شبيه خواني، يك ربع ساعت تمام گريه كرده اند، در حالي كه اين گونه افراد طبق اظهارات خودشان در طول سال با اينكه عالي ترين اشعار و قصائد را پيرامون واقعة عاشوراء شنيده اند اما هرگز چشمشان تر نشده است.

و اين مطلب از نظر كساني كه شبيه خوانيهاي عالي را ديده اند قابل ترديد نيست، و در مورد كساني كه نديده اند نيز واضح و روشن است.

بنابراين شبيه خواني مي تواند برنامة جالبي باشد در برانگيختن احساسات مسلمين نسبت به امام حسين _ عليه السلام _ و گرياندن آنان، و گرياندن براي امام حسين _ عليه السلام _ آيا بهائي جز بهشت دارد؟!

3. اين گونه شبيه خوانيها داخل است در عمومات إحياء مردم اهل بيت _ عليهم السلام _ كه جزء وظائف ما است، و امام جعفر صادق _ عليه السلام _ براي كساني كه در اين مسير قدم بردارند دعا كرده و مي فرمايد: «رحم الله من أحيا أمرنا».

يعني: (خداوند رحمت كند كسي كه مرام ما را زنده سازد).

و امام رضا _ عليه السلام _ همان گونه كه در روايت صدوق «قدس سره» آمده است در اين باره مي فرمايد:

«من جلس مجلسا يحيي فيه أمرنا لم يمت قلبه يوم تموت القلوب».

يعني: (هر كس در مجلسي شركت نمايد كه در آن مرام ما زنده مي شود، در آن روز كه دلها خواهد مرد دلش نمي ميرد).

و زنده نمودن راه و روش و

مرام اهل يبت _ عليهم السلام _ مانند هر حكم مطلقي شامل كلية موارد و مصاديق مباح خواهد شد بدون تقييد به مورد خاص يا فرد معيّن.

بنابراين، شبيه خواني در دلهاي مردم عظمت و قداست اهل بيت _ عليهم السلام _ را بر مي انگيزد، و مظلوميت و فداكاري آنان در راه خدا، و گذشتن از دنيا و … را ثابت مي كند، و اين يكي از مصاديق آشكار احياء امر اهل بيت _ عليهم السلام _ مي باشد.

در صورتي كه صرف برگزاري مجلسي كه دو نفر يا بيشتر در آن شركت كنند و مصائب اهل بيت _ عليهم السلام _ را يادآوري نمايند كاري است مذهبي كه امام _ عليه السلام _ در مورد آن سوگند ياد نموده و مي فرمايد:

«و الله إنّي لا حبّ تلك المجالس».

يعني: (به خدا سوگند كه من اين گونه مجالس را دوست دارم).

با اينكه مي دانيم كه يك مجلس كوچك متشكّل از دو يا سه نفر نسبت به يك مجلس شبيه خواني جالب، از نظر احياء مرام اهل بيت _ عليهم السلام _ قابل قياس نيست، بنابراين شبيه خواني كه بسيار بيشتر از اين گونه جلسات به مرام و هدف اهل بيت _ عليهم السلام _ پيشرفت خواهد داد، بيشتر مورد توجّه و علاقة اهل بيت _ عليهم السلام _ مي باشد.

و در مورد تصوير گفته اند:

«گاهي يك تصوير جالب بيش از هزار كتاب در دلها اثر مي گذارد».

و اين گفتار هر چند تا حدي مبالغه است ولي اصل آن غير قابل انكار مي باشد.

4. روايات و عموماتي وارد شده كه دستور تجديد عزاي امام حسين _ عليه السلام _ در هر سال را داده است، و

اين روايات و عمومات شامل شبيه خواني نيز مي باشد.

زيرا پس از آن كه حقيقت شرعيه اي براي كلمة «عزاء» ثابت نشده باشد، و مردم عرفا از كلمة «عزاء» هر نوع عمل مباحي از اظهار حزن و اندوه را مي فهمند، ديگر بدون اشكال و مناقشه مي توان گفت كه: «عزاء» شامل شبيه خواني هم خواهد بود.

و بدون شك همين شبيه خوانيهائي كه در ايام عاشوراء مرسوم است يكي از مظاهر عرفي «عزاء» مي باشد.

5. در يك حديث شريف به نحو خاصّي حكايت از برگزاري نوعي مجلس شبيه خواني در محضر امام صادق _ عليه السلام _ مي كند، كه به نظر من همين حديث مبدأ عمل كار شيعيان در شبيه خواني به هنگام مراسم عزاداري است.

شيخ مهدي مازندراني «قدس سره» در كتاب «معالي السبطين، ج 1، ص 96» روايت مي كند كه ثقة الاسلام كليني در كتاب «روضة كافي» آورده است كه:

«كميت شاعر بر حضرت صادق _ عليه السلام _ وارد شد حضرت به كميت فرمود: كميت دربارة جدّم حسين برايم شعر بخوان، پس از آنكه كميت اشعاري در مصيبت امام حسين _ عليه السلام _ خواند، امام صادق _ عليه السلام _ گرية شديدي نمودند، زنان و اهل حرم حضرت هم به گريه افتادند و در اطاقهاي خود صدا به گريه بلند نمودند، هنگامي كه امام _ عليه السلام _ گريه مي كردند ناگهان زني از پشت پرده ظاهر شد در حالتي كه كودكي شيرخوار و كوچك در دست داشت، طفل شيرخوار را آورد و در دامن امام گذاشت، و امام با ديدن طفل گريه اش بيشتر شده صدايش به گريه بلند شد و زنان پشت پرده هم صدا به

گريه بلند كردند».

و اين روشن است كه منظور زنان حرم امام _ عليه السلام _ از آوردن طفلي شيرخوار از نسل رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ به خدمت امام شبيه در آوردن علي اصغر شيرخوار بوده است، تا بدين وسيله در دل گريه كنندگان تأثير بيشتري گذاشته و گريه و زاري آنان شدّت بيشتري يابد، و گويا كه مصيبت علي اصغر _ عليه السلام _ از ديگر مصيبتها در دل اهل بيت _ عليهم السلام _ بيشتر تأثير گذاشته است.

اينك توجّه شما را به گفتة يكي از فقاهي بزرگ مرحوم آيت الله شيخ عبدالله مامقاني «قدس سره» در رسالة مخصوص شعائر حسينيه اش جلب مي نمائيم:

«از واضح ترين مسائل در نظر كساني كه احاطه به اخبار و كلمات فقهاء دارند اين است كه هيچ آيه و روايتي و لو ضعيف و يا مرسل _ دالّ بر حرمت شبيه سازي شخصي به شخص ديگر و نمايش دادن جريانات مخصوص به خاطر هدفهائي عقلائي وارد نشده است.

هر كس ادّعا دارد كه آيه يا روايت يا حتّي عبارتي فقهي در اين مورد آمده است بيان كند، كه نمي تواند بيان كند.

با اينكه اوّلين كسي كه حوادث كربلا ونظاير آن را به نمايش در آورده است و شبيه خواني را رواج داده مرحوم علّامة مجلسي است، كه از همة علماء آگاهيش بر اخبار و كلمات فقهاء بيشتر بوده است، و تمام علماي شهرستانها كه پس از او آمدند عمل او را امضاء كرده اند و بر او انكار ننموده اند».

قمه زني براي امام حسين _ عليه السلام _

قمه زني در نظر شيعه اصطلاحي است براي ضربه زدن با قمه يا شمشير يا

تيغ به جلو سر بطوري كه پوست سر شكافته شده و خون جاري شود، و شيعيان اين عمل را به منظور احساسات و فداكاري در ماتم امام حسين _ عليه السلام _ انجام مي دهند، و در حقيقت با اين عمل آمادگي خود را براي دادن خون در راه حضرت سيد الشهداء _ عليه السلام _ و پيروي از مكتب خونبارش اعلام مي نمايند.

قرنها رسم شيعه اين بوده كه در روز عاشوراء دور هم جمع شده و براي امام حسين _ عليه السلام _ گريه كنند، و حوادثي را كه در آن روز بر حضرتش گذشته ياد نموده، و بر حضرتش به عزاداري بپردازند و زماني كه شور و عشق حسيني در دلهايشان شعله ور شد و بر مصيبتها و دردهاي غم انگيز حضرت بطپد پس از آنكه تبديل يكپارچه احساس و شور حسيني شدند با قمه و شمشيرهائي كه به عنوان ياري حسين _ عليه السلام _ در دست دارند بر سر خود زده و خون جاري مي كنند.

جواز قمه زني

قمه زني به خودي خود عملي است جايز و مباح، زيرا: «خود را به هلاكت افكندن نيست» و موجب اتلاف عضوي از اعضاء بدن نمي شود، و نه جائي از بدن يا يكي از قواي بدن ناقص مي شود.

بنابراين به مقتضاي «الناس مسلّطون علي أنفسهم» يعني: «هر كس اختيار بدن خود را دارد» كه يك قاعدة فقهي است، مانعي از اين جهت وجود ندارد.

رجحان قمه زني

دليل بر رجحان و استحباب قمه زني آن است كه اين عمل يكي از مهم ترين روشهاي تعظيم شعائر امام حسين _ عليه السلام _ و بزرگداشت خاطرة عاشوراي حضرتش مي باشد، زيرا اين عمل عظمت حضرتش را در نظر مردم بالا مي برد، و لذا اطلاق آية شريفة: «و من يعظّم شعائر الله فإنّها من تقوي القلوب» بر آن صحيح خواهد بود.

قمه زني نوعي إبكاء است

ديگر آنكه: قمه زني را مي توان يكي از مهم ترين روشهاي گريه انداختن دانست و اين هم يك دليل بر رجحان آن خواهد بود، زيرا معصومين _ عليهم السلام _ طبق احاديث فراوان براي كساني كه مردم را در عزاي حضرت امام حسين _ عليه السلام _ بگريانند بهشت را تضمين فرموده اند، و ما قبلا به پاره اي از اين احاديث اشاره كرديم كه از آن جمله است حديث شريف:

«من بكي أو أبكي أو تباكي فله الجنّة».

يعني: (هر كس _ براي حسين _ عليه السلام _ _ گريه كند يا ديگران را بگرياند، يا خود را به حالت گريه كننده در آورد براي او بهشت خواهد بود).

ما بارها شاهد بوده ايم كه هزاران نفر در روز عاشوراء هنگامي كه هيئتهاي قمه زني را مشاهده نموده اند اشك فراوان ريخته اند، و با مشاهدة اين چهره هاي خونين مصيبتهاي حضرت سيد الشهداء _ عليه السلام _ و ديگر شهداي كربلاء در خاطره شان زنده شده است.

قمه زني نوعي همرنگي و همراهي است

دليل ديگر بر رجحان قمه زني آنكه: اين عمل يك نوع همراهي و همرنگي با حضرت امام حسين _ عليه السلام _ است كه در روز عاشوراء شيعيان بيرون مي آيند در حالتي كه خون از سرشان جاري است، همان گونه كه در آن روز امام حسين _ عليه السلام _ بيرون آمدند در حالي كه خون از سر مبارك آن حضرت جاري بود.

يك شبهه و ردّ آن

ممكن است كسي بگويد: امام حسين _ عليه السلام _ به دست خود خون از سر خود جاري نكردند، چگونه مي توان گفت: قمه زني كه شيعيان به دست خودشان خون از سر خويش جاري مي كنند، پيروي نمودن از حضرت امام حسين _ عليه السلام _ است؟

جواب: آري، قمه زني هم يك نوع همرنگي و پيروي از امام حسين _ عليه السلام _ است مگر در زيارت حضرت أبي الفضل العباس _ عليه السلام _ نخوانده ايد: «و الأخ المواسي لأخيه»؟

يعني: (درود بر برادري كه از برادر خود پيروي نمود) با اينكه مي دانيم منظور از پيروي حضرت عباس _ عليه السلام _ در اين قسمت از زيارتنامه همان موردي است كه حضرت با اختيار خود با اينكه در شط فرات تا ركاب اسبش در آب فرو رفته بود، يك مشت از آن برداشت جلو دهان خود آورد و چون به ياد تشنگي برادرش امام حسين _ عليه السلام _ افتاد، آب را به روي آب ريخت و تشنه از شط فرات بيرون آمد، با اينكه تشنگي امام حسين _ عليه السلام _ در ظاهر به اختيار خودش نبود، بلكه اقدامي بود از طرف دشمنان كه آب را به روي خيمه هاي امام حسين

_ عليه السلام _ بسته بودند.

اضافه بر اين اگر اين عطش اختياري براي حضرت عباس _ عليه السلام _ به عنوان همرنگ شدن و همراه گشتن با عطش اجباري حسين _ عليه السلام _ كاري مورد پسند و نوعي پيروي از حسين _ عليه السلام _ نبود امير المؤمنين علي _ عليه السلام _ بيست سال پيش از واقعة عاشوراء به فرزندش عباس _ عليه السلام _ سفارش نمي فرمود كه در چنين موقعيتي اين پيروي و همرنگي با برادر بزرگتر و امام زمانت حسين _ عليه السلام _ داشته باش.

اينك به حديث ذيل توجّه فرمائيد:

عالم بزرگ و واعظ شهير مرحوم شيخ هادي خراساني نجفي «قدس سره» در كتاب «عدّة الشهور» نقل مي كند كه:

«امير المؤمنين _ عليه السلام _ به هنگام وفات خود فرزندش عباس را فرا خوانده، چشمانش را بوسيدند، و به او وصيّت كرده و از او پيمان گرفتند كه هر گاه در روز عاشوراء آب را به تصرّف در آورد در حالي كه برادرش تشنه است يك قطره آب هم ننوشد».

چندين حديث مؤيّد

چندين حديث مؤيّد

روايات متعدّد و احاديث شريفه ديگري بر رجحان و قمه زني براي امام حسين _ عليه السلام _ و ريختن خون از بدن بمنظور عزاداري حضرتش دلالت دارد، كه به پاره اي از آنها اشاره مي كنيم:

قمه زني زينب كبري _ سلام الله عليها _

1. زينب كبري _ سلام الله عليها _ كه داراي مقام عصمت صغري است در محضر امام زين العابدين _ عليه السلام _ پيشاني خود را به چوبة كجاوه مي كوبد بطوري كه خون از سرش جاري مي شود، و سكوت امام _ عليه السلام _ تقرير و تجويز عمل او، و دليل بر جواز قمه زني است.

در خبر صحيح وارد شده است هنگامي كه زينب كبري _ سلام الله عليها _ در كوفه سر برادرش امام حسين _ عليه السلام _ را بر سر نيزه ديد چنان پيشاني خود را به چوبة جلو كجاوه كوبيد كه خون از سر آن حضرت سرازير شد.

خراشيدن صورت جايز است

2. دربارة مصيبت امام حسين _ عليه السلام _ نص شرعي وارد شده است كه شيعيان مي توانند صورت خود را خراش دهند، و طبيعي است كه خراشاندن صورت موجب خون آمدن صورت هم هست هر گاه اين عمل جايز بود بلكه خون آوردن صورت براي مصيبت امام حسين _ عليه السلام _ مستحب بود، قهرا خون انداختن سر نيز بجهت عدم فرق و وحدت مناط مستحب خواهد بود.

در حديث موثّقي از حضرت صادق _ عليه السلام _ روايت شده است كه فرمودند:

«علي مثل الحسين فلتشقّ الجيوب، و لتخمش الوجوه، و لتلطم الخدود … ».

يعني: (براي مثل حسين _ عليه السلام _ بايستي يقه ها پاره شود، و صورتها خراشيدن شود، و بر گونه ها سيلي زد».

امام سجّاد _ عليه السلام _ از چشمان خود خون مي گريد

3. بطور مكرّر دربارة امام زين العابدين _ عليه السلام _ روايت شده است كه حضرت در مصيبت پدر بزرگوارش حضرت امام حسين _ عليه السلام _ آنقدر گريسته است كه از چشمان مبارك حضرتش خون جاري شده است، و امام زين العابدين _ عليه السلام _ امام و حجّت خدا است، و عمل معصوم نيز حجّت و يك سنّت شرعي قابل پيروي است.

مرحوم علامة مجلسي «قدس سره» در بحار الانوار روايت نموده است كه:

«انّ الأمام زين العابدين إذا أخذ اناءا ليشرب يبكي حتّي يملأه دما».

يعني: (هر گاه امام زين العابدين _ عليه السلام _ ظرف آبي مي گرفت كه بنوشد آن قدر مي گريست كه آن ظرف را پر از خون مي ساخت).

و فعل مضارع _ يملأه دما _ همان گونه كه علماء گفته اند دلالت بر تجدّد و تكرار دارد.

بنابراين هنگامي كه گريستن بر امام حسين _ عليه السلام _ در حد

بخون افتادن چشم، پسنديده باشد، به طريق اولي به خون انداختن ديگر اعضاء بدن جايز است، زيرا احتمال ضرري كه در اثر به خون انداختن چشم وجود دارد به مراتب بيشتر و مهمتر است از به خون انداختن ساير اعضاء بدن مانند سر و صورت و پشت و سينه و غيره.

خون گريستن، آن گونه كه پزشكان مي گويند: اين گونه است كه گريه كننده در گريه بسيار به خود فشار مي آورد و بقدري اشك او جاري مي شود كه ديگر خون فرصت تبخير و تبديل به اشك را نيافته و با همان حالت از چشم جاري مي گردد، زيرا اشك: بخار خون است كه به وسيلة دستگاههاي پشت چشم تبديل به اشك مي گردد، وقتي كه رطوبت چشم كم شد و انسان بسيار گريه كرد، يا آنكه گرية انسان سرعتش قابليت تبخير و رطوبتهاي خون پيشي گيرد، در اين حالت است كه خون به طور مستقيم از طريق رگهاي چشم جاري مي گردد.

امام زمان _ عليه السلام _ هم خون گريه مي كند

4. همان گونه كه در زيارت ناحيه وارد شده است امام زمان «عجّل الله تعالي فرجه الشريف» به جاي اشك براي جدّش امام حسين _ عليه السلام _ خون مي گريد و مي فرمايد:

«و لأبكينّ عليك بدل الدموع دما».

يعني: (و به جاي اشك برايت خون مي گريم).

در جائي كه امام معصوم خون بگريد، عمل آن حضرت براي ما حجّت است، و ما مي توانيم بدن خود را در مصيبت امام حسين _ عليه السلام _ به خون اندازيم.

تقرير امام در جاري كردن خون از بدن در مصيبت امام حسين _ عليه السلام _

5. دليل ديگر: تقرير امام زين العابدين _ عليه السلام _ در مورد جاري ساختن خون از جانب زنان هاشميه و زنان مسلمان در مصيبتهاي امام حسين _ عليه السلام _ مي باشد كه در محضر حضرتش انجام مي دادند، و حضرت هم مانع كار آنان نمي شدند.

سيّد بزرگوار ابن طاووس «قدس سره» در كتاب «لهوف» مي گويد:

«هنگامي كه بشير بن حذلم به مردم مدينه خبر شهادت امام حسين _ عليه السلام _ و بازگشت امام زين العابدين _ عليه السلام _ را داد هيچ زني در سرا پرده ها و منازل باقي نماند، مگر آنكه صورتهاي خود را خراشيده، و به صورت خود سيلي زده و با فرياد و فغان و گريه و زاري به راه افتادند».

و قبلا اشاره شد كه: خراشيدن صورت معمولا مستلزم خون آمدن صورت مي شود، و اين اعمال تماما زير نظر و در محضر امام زين العابدين _ عليه السلام _ انجام مي گرفت، و امام هم اين اعمال را نهي نفرموده و زنان را از ارتكاب آن بازنداشتند، بلكه خود حضرت زنان را در انجام اين اعمال ياري مي نمودند، و دستور مي دادند كه براي آنان غذا و آب بياورند و آنان

را نسبت به اين عزاداري تشويق مي فرمودند _ كه قبلا اشاره شد _.

معجزة قمه زني

كساني كه در شهرهاي مذهبي مانند نجف اشرف، و كربلاي معلّي، كاظمين، مشهد و ديگر شهرهائي كه روز عاشوراء دسته هاي قمه زني در آن به راه مي افتد زندگي مي كنند، بدون شك اين هيئت ها را مشاهده نموده اند، و ديده اند كه چگونه آنها سرهاي خود را تراشيده و شمشيرها و قمه ها را به سرعت بر فرق خود مي زنند، و خون از فرقشان جاري مي گردد، آنگاه در دسته هاي چند هزار نفري با اين وضع در حالي كه فرياد غمگين و شور انگيز شهيد حسين، عطشان حسين، غريب حسين، مظلوم حسين، قتيل حسين، حيدر، حيدر، را سر مي دهند، و به راه مي افتند و دلهاي مردم را بلرزه در آورده از چشمها سيلاب اشك جاري مي سازند.

و از اين هزاران قمه زن غرقه به خون نه هيچ كدام ناراحتي مي بينند و نه هيچ كدام مي ميرند، در حالي كه كساني فكر مي كنند كه اين گونه برنامه ها بايد عده اي تلفات داشته باشد.

و براستي كه اين نوع معجزه است كه مخصوص سبط شهيد حضرت حسين بن علي _ عليه السلام _ است كه خداوند به او مقام شهادت در راه إحياء اسلام و ابقاء دين جدّش رسول خدا _ صلي الله عليه و آله و سلم _ را عطا فرموده است.

سخن كاشف الغطاء

مرحوم علّامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء «قدس سره» در كتاب «الآيات البيّنات» ضمن سخني طولاني پيرامون قمه زني مي گويد:

«ما در حدود شصت سال عمر كرده ايم، و با اينكه همه ساله مي بينيم اين دسته هاي خونبار حسيني به راه مي افتند، اما تاكنون نديده ايم كسي در اثر قمه زني مرده باشد، يا آن كه زياني متوجّه او

شده باشد، و حتي از گذشتگان خود نيز چنين سخني نشنيده ايم».

سخن يك پزشك عراقي

روزي يك پزشك عراقي به من گفت: من از دسته هاي قمه زني چيزهائي مي شنيدم ولي خودم اين دسته ها را نديده بودم، يكبار در روز عاشوراء تصميم گرفتم تا به زيارت امام حسين _ عليه السلام _ رفته و قمه زني را هم از نزديك مشاهده كنم، يك روز عاشوراء وارد كربلاء شدم و شخصي را در صحن حضرت عباس _ عليه السلام _ ديدم كه سر خود را تراشيد و سپس شمشير برنده اي را كه در دست داشت نه يك بار و نه دو بار و نه سه بار بلكه چهار مرتبه به فرق خود فرود آورد خون از رگهايش سرش جريان يافت، به طوري كه من با خود فكر كردم كه اين شخص تا چند لحظة ديگر خواهد افتاد، و بر حسب آنچه ما فرا گرفته بوديم و تجربياتي كه در دانشكده طب داشتم، مي گفتم: پيش از آنكه به بيمارستان برسد خواهد مرد، و لذا همه چيز را فراموش كردم و چشم از همه پوشيدم و تمام حواس و فكرم متوجّه اين شخص بود و همراه او به راه افتادم و از او مراقبت مي كردم تا ببينم تا كارش به كجا خواهد انجاميد! و هر لحظه انتظار داشتم بيفتد كه ناگهان مشاهده نمودم كه اين شخص با دست راست خود محكم بر محل زخمهاي سرش مي كوبد در حالي كه مي گفت:

« … شهيد … حسين … عطشان … حسين … مظلوم … حسين … غريب … حسين حسين حسين … ».

و چندين ساعت اطراف حرم حضرت ابوالفضل العباس _ عليه السلام

_ و حرم حسين _ عليه السلام _ گردش كرد، و سپس به حمّام عمومي كه قبلا براي شستشوي قمه زنها آماده شده بود وارد شد، من نيز پشت سرش وارد شدم تا مراقب حالش باشم، رفت خودش را شست و خونهاي سرش را شستشو داده، بيرون آمد و يك ظرف چاي نوشيد.

و پس از چند ساعت او را در ميان دسته هاي «عزاي طويريج» مشاهده نمودم كه زخمهاي سرش خوب شده و با شور و هيجان زائد الوصفي عزاداري مي كند گويا خراش بسيار مختصري بر سرش وارد شده است.

پزشك عراقي مي گفت: من از اين جريان در شگفت شدم و به خود گفتم: يا آن اطلاعات و علومي كه ما در دانشكدة طب آموخته ايم باطل است، و يا اينكه اين شخص بشر نبوده است، و گرنه اين جراحات مي بايست حتما كار اين شخص را ساخته باشد!!!

من به او گفتم: نه آن است و نه اين، تمام معلومات و درسهائي كه شما در دانشكدة طب خوانده ايد درست است،و اين فرد هم بشر و انسان بوده است، و اين گونه كارها هم مي بايست انسان را از پا در آورد، همة اينها كه گفتي درست است.

اما يك چيز سوّمي هست و آن معجزة امام حسين _ عليه السلام _ است كه خداوند به آن حضرت عنايت فرموده است.

نظريه مراجع تقليد در مورد شعائر حسيني

نظريه مراجع تقليد در مورد شعائر حسيني

تمامي مراجع تقليد كه در مورد شعائر حسيني و خصوصا قمه زني از آنان سؤال شده است در جواب فرموده اند: كه قمه زني كاري است درست و جايز، و حتي انجام آن مستحب است، و بعضي هم آن را در پاره اي موارد واجب دانسته اند، و

نسبت به انجام آن مردم را بسيار تشويق كرده اند، كه در اين جزوه تنها به چند نمونه از فتاوي اشاره مي كنيم:

فتواي ميرزاي نائيني «قدس سره»

مردم بصره تلگرافهائي را به رئيس الفقهاء مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمد حسين نائيني «اعلي الله مقامه» مخابره نمودند، ايشان در جواب نوشتند:

بسم الله الرحمن الرحيم

به سوي مردم بصره و اطراف آن

پس از تقديم سلام به برادران عزيز و محترم اهالي منطقة بصره و رحمت و بركات الهي.

در «كرّادة شرقيّه» تلگرافات و نامه هاي شما به دست ما رسيد كه در آنها از حكم شرعي دسته هاي عزاداري و هيئات پرسيده بوديد، اينك كه بحمدالله به سلامت وارد نجف اشرف شده ايم، با بيان چند مسئله به پاسخ سؤالهاي شما مي پردازيم:

مسئلة اول: بيرون آمدن دسته هاي عزاداري در دهة عاشورا و روزهائي مانند آن كه در خيابانها براه مي افتند، بدون شك بيرون آمدن اين دسته هاي عزاداري جايز بلكه داراي رجحان بوده و از ظاهرترين نمونه هائي است كه به وسيلة آن عزاي آن امام شهيد و مظلوم به پا داشته مي شود، و از جملة آسان ترين وسائل براي تبليغ دعوت حسيني است نسبت به هر دور و نزديكي.

و لكن بسيار لازم است كه اين شعائر بزرگ از برنامه هائي كه شايستة عبادتي مانند آن نيست منزّه باشد و از موسيقي و غناء و به كار بردن آلات لهو هل دادن يكديگر به منظور جلو افتادن دسته اي بر دستة ديگر و محله اي بر محلة ديگر و اين قبيل كارها بايد جدا اجتناب شود.

و اگر در مراسم عزاداري كارهاي ناشايستي از اين قبيل انجام گرفت فعل حرامي است كه همان عمل

حرام است و حرمتش به دستة عزاداري سرايت نمي كند، و مانند نگاه كردن به زنان نامحرم در حال نماز است كه كار خوبي نيست امّا موجب باطل شدن نماز نمي شود.

مسئلة دوّم: بدون شك با دست به صورت و سينه كوبيدن در حدّي كه موجب سرخ شدن و سياه شدن بدن شود اشكالي نداشته، بلكه بنابر اقوي حتي با زنجير بر شانه ها و پشت كوبيدن نيز در حد سرخ شدن و سياه شدن بدن جايز است، بلكه حتي اگر سينه زني و زنجير زني موجبي بيرون آمدن مقداري هم خون گردد.

و اما بيرون آوردن خون از پيشاني به وسيلة شمشيرها و قمه ها آن هم بنابر اقوي جايز است، در صورتي كه انسان از ضرر آن در امان باشد، و تنها خون از پيشاني بيرون آيد بي آنكه صدمه اي بر استخوان سر وارد شود، و خون فراواني كه مضر باشد بيرون نيايد، و از اين قبيل شرائطي كه افراد با تجربه در قمه زني آگاهند.

ولي در صورتي كه اتفاق افتد و خون به اندازه اي خارج شود كه زيان دارد و موجب حرمت عمل گردد، مانند كسي است كه وضو گرفته و يا غسل كرده يا روزه گرفته است در حالي كه از ضرر آن در امان بوده است ولي بعدا معلوم شده است كه ضرر داشته است.

و لكن بهتر آن است كه آنان كه تجربه اي در كار قمه زني ندارند به خصوص جوانان پر احساسي كه به خاطر شدّت احساسات اهميّت نمي دهند چگونه ضربه بر خود وارد مي سازند، وارد دستة قمه زني نشوند، زيرا اين جوانان بخاطر عظمت مصيبت و پر شدن دلهايشان از

محبّت حسيني اختيار خود را از دست مي دهند، خداوند در دنيا و آخرت آنان را بر منطق ثابت اسلام حفظ كند.

مسئلة سوّم: ظاهر آن است كه اشكالي در جواز شبيه خواني و نمايشنامه هائي كه در ميان شيعيان به منظور اقامة عزا و گريه نمودن و گرياندن از قرنها پيش رواج داشته است نباشد هر چند اين برنامه ها مستلزم پوشيدن لباس زنانه توسّط مردان باشد بنابر اقوي.

گرچه قبلا ما در جواز اين مورد اشكال مي كرديم و جواز شبيه خواني را در فتواي چهار سال پيش خود مقيّد ميكرديم، ولي پس از آن كه دوباره به اين مسئله مراجعه كرديم براي ما روشن شد آنچه كه از تشبّه مرد به زن حرام است آن است كه انسان رأسا از قيافة مردان خارج شده و قيافة زنان بخود گيرد نه آن صورتي كه براي مدّتي معيّن مرد لباس زن را بپوشد بي آن كه تغيير قيافه دهد همان گونه كه در اين گونه شبيه خوانيها انجام مي شود.

و لذا ما اخيرا در حواشي «عروة الوثقي» اين فتوي را اصلاح نموده ايم، بله البته لازم است شبيه خواني از محرّمات شرعيه مبرّا باشد، و چنانچه در شبيه خواني به فرض فعل حرامي انجام گيرد حرمتش به اصل شبيه خواني سرايت نخواهد كرد همان گونه كه گفتيم.

مسئلة چهارم: طبلهائي كه در اين گونه مراسم زده مي شود، تا به حال حقيقت آن براي ما روشن نشده است، اگر مورد استعمال اين طبلها عزاداري و اخبار براي گرد آمدن مردم و هشدار به سواره و پياده و يا استعمال در هوسه هاي عربي و مانند آن باشد و در موارد شادي و

لهو و لعب مورد استفاده قرار نگيرد همانطور كه در نجف اشرف پيش ما شناخته شده است ظاهرا جايز باشد، خدا بهتر مي داند.

5 ربيع الاول سال 1345 هجري قمري

حرّره الأحقر

محمد حسين الغروي النائيني

تأييد بقيه مراجع تقليد نسبت به اين فتوا

پس از اين فتوي بسياري از بزرگان از مراجع تقليد و فقهاي عظيم الشأن فتواي مرحوم نائيني را مورد تأييد قرار داده و آن را امضاء نمودند، مانند:

1. مرحوم آيت الله العظمي سيد محسن حكيم «قدس سره».

2. مرحوم آيت الله العظمي سيد عبدالهادي شيرازي «قدس سره».

3. مرحوم آيت الله العظمي سيد ميرزا مهدي شيرازي «قدس سره».

4. مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمد حسين كاشف الغطاء «قدس سره».

5. مرحوم آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي «قدس سره».

6. مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمد حسين مظفّر «قدس سره».

7. مرحوم آيت الله العظمي سيد حسين حمّامي «قدس سره».

8. مرحوم آيت الله العظمي شيخ كاظم شيرازي «قدس سره».

9. مرحوم آيت الله العظمي سيد جمال الدين گلپايگاني «قدس سره».

10. مرحوم آيت الله العظمي سيد جواد تبريزي «قدس سره».

11. آيت الله العظمي سيد محمد شيرازي «دام ظله».

12. مرحوم آيت الله العظمي سيد ابوالقاسم خوئي «قدس سره».

13. مرحوم آيت الله العظمي سيد عبدالله شيرازي «قدس سره».

14. مرحوم آيت الله العظمي سيد عبدالأعلي سبزواري «قدس سره».

15. مرحوم آيت الله سيد علي فاني «قدس سره».

16. مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا طبسي «قدس سره».

و عدّة ديگري از علما و مراجع تقليد …

نظر كاشف الغطاء كبير

مرحوم علّامه شيخ جعفر كاشف الغطاء در كتاب كشف الغطاء خود مي فرمايد:

«امّا بعضي از اعمال كه مربوط به دين است و دليل خاصي بر آن نيست، خالي از اين نيست كه بتوان آنها را وارد ادلة عامه نمود و با انجام دادن اين كارها انسان قصد موافقت از جهتي داشته باشد، نه از جهت خاص تا آنجا كه مي فرمايد:

همان گونه كه در مقام عزاداري امام حسين _ عليه السلام _ مي بينيم طبل

اعلام مي زنند يا سنج مي زنند يا صورتهائي به منظور شبيه خواني درست مي كنند، يا به صورت و سينة خود مي زنند تا گريه و زاري بيشتري انجام دهند».

شيخ خضر بن شلال تأييد مي كند

شيخ خضر از شاگردان مرحوم كاشف الغطاء كبير است، كه صاحب «الذريعة» دربارة او نقل مي كند كه: امير المؤمنين _ عليه السلام _ را در خواب مي بيند، حضرت قلمي به دست او مي دهند، وقتي از خواب بيدار مي شود همان قلم را در دست خود مشاهده مي كند، و با آن قلم كتاب «أبواب الجنان» را مي نويسد كه در اين كتاب گفته است:

«آنچه كه از مجموع روايات بر مي آيد، از آن جمله رواياتي كه در مورد زيارت حسين مظلوم _ عليه السلام _ حتّي با ترس جاني، رسيده است، اينكه به سر و سينه زدن و جزع و زاري نمودن براي امام حسين _ عليه السلام _ به هر شكلي كه باشد حتي اگر بداند كه در دم خواهد مرد جائز است».

تأكيد آيت الله العظمي مامقاني

آيت الله العظمي مامقاني «قدس سره» در پاسخ سؤالي كه در مورد حكم قمه زني از ايشان شد نوشتند:

«شايسته نيست كه انسان در اين امور شبهه كند بلكه اگر فقيه متبحّري فتوي به وجوب كفائي اين برنامه ها را _ در مثل اين ازمنه كه دستهائي تصميم گرفته اند نور اهل بيت را خاموش كنند _ بدهد نمي شود او را تخطئه نمود.

و تمام اين شعائر موجب هدايت گروههاي بسياري از غير مسلمانان خواهد شد، بلكه در بعضي از سرزمينهاي هندوستان رسم شده است كه آتش فراواني روشن مي كنند، و حجلة قاسم درست مي كنند، و از يك در وارد آتش شده و از در ديگر خارج مي شوند بي آن كه آتش در آنان يا در حجله اثر بگذارد.

خداوند هر كس را كه برنامه هائي مانند سينه زني و شبيه خواني ايجاد كرده است جزاي خير بدهد).

پايان.

نظر مبارك حضرت آيت الله العظمي آقاي حاج شيخ محمد حسين غروي اصفهاني «قدس سره»

متوفي 1361 هجري قمري

دربارة مجالس عزاداري حضرت امام عظيم حسين بن علي _ عليه السلام _

بسم الله الرحمن الرحيم

در اين اعمالي كه در مواكب عزا معمول است دليلي قوي بر حرمت آنها نداريم حتي براي قمه زدن، مادامي كه مودّي تلف نفس و شبه آن نگردد چنان چه دأب عارفين به آن است پس اقوي جواز اين اعمال بلكه رجحان آنها است در راه تعزيه حضرت سيد الشهداء ارواح ما فداي او باد چگونه چنين نباشد؟! و حال اينكه اين يگانه راه در حاضر و گذشته و آينده براي ابقا و بزرگ ترين شعائر و اعلاء كلمه حق و نظام فرقه است و اگر اين نبوده هر آينه خون شهيدان پايمال گشته و بهدر مي رفت و براي هيچ كس قدر اين

نهضت معلوم نمي گرديد. خداوند ما را به راه راست رهنمائي و ثابت گرداند چه او ولي توفيق است.

الأحقر محمد حسين اصفهاني

نظر مبارك حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري «قدس سره» متوفي 1355 هجري قمري

درباره مجالس سوگواري حضرت سالار شهيدان امام حسين بن علي _ عليه السلام _

بسم الله الرحمن الرحيم

و امّا آنچه را كه پرسش كرده ايد: از اقامة انجمنهاي ابي عبدالله الحسين درود خدا بر او باد و از آنچه كه معمول بين شيعه است از به سر زدن در مجالس و خيابانها و راه هاي عمومي، پس گمان ندارم كسي منكر خوبي و رجحان آن باشد مادامي كه برخي از محرمات شرعي را در بر نداشته باشد مانند استعمال آلات لهو و غير آنها. و اما قمه زدنها پس اگر زيان به حال فاعل آن ندارد بأسي و باكي بر آن نيست سزاوار نباشد كسي از آن جلوگيري و منع كند، بلكه جميع انواع تعزيه براي خاطر و دوستي سيد الشهداء ارواح ما فداي او باد مشروع و مستحب است مادامي كه مشتمل بر آنچه در شرح حرام شده نباشد.

الأحقر عبدالكريم حائري

پي نوشتها

. صحيح ترمذي، ج 2، ص 307 و صحيح ابن ماجه باب فضائل اصحاب رسول الله _ صلي الله عليه و آله و سلم _ و مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 177 و اسد الغابة، ج 2، ص 19، و ص 130 و كنز العمال، ج 6، ص 221 و ج 7، ص 107، به نقل از فضائل الخمسة، ج 3، ص 262.

. مانند مرحوم آية الله مامقاني كه فتوايش در آخر كتاب خواهد آمد، و همچنين صاحب كتاب

«اسرار الشهادة» مرحوم ملا آقا دربندي.

. آنجا كه مي فرمايد: « … أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الامر منكم» سورة نساء، آية 59.

. در اين روايت تعبير «لطمن» بسيار آمده است، المنجد در مادة لطم مي گويد يعني: «ضرب خدّه أو صفحة جسده بالكفّ» يعني: «لطم: عبارت است از زدن به صورت يا جائي از بدن با كف دست».

. سورة حج، آية 32.

. منظور اشعار جاهليت است كه از مي و معشوق سخن به ميان مي آمده است.

. سورة شعراء، آية: 224.

. سورة حج، آية 32.

. البته اگر براي شيعيان ميدان نبردي بين حق و باطل پيش بيايد اين نمايش و شبيه سازي ها را در نبرد با ستمگران و يزيديان عصر خود به يك كربلاي واقعي تبديل نموده و با الهام از مكتب حضرت سيد الشهداء _ عليه السلام _ آمادگي تحمل هر نوع ضربه و زخمي را در ميدان نبرد تا سر حد شهادت دارند.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109