از بين رفتن حرمت ها

مشخصات كتاب

حضرت آيت الله العظمي

سيد صادق حسيني شيرازي «دام ظله»

از بين رفتن حرمت ها

سخنراني حضرت آيت الله العظمي سيد صادق حسيني شيرازي رحمة الله عليه

نويسنده : حضرت آيت الله العظمي سيد صادق حسيني شيرازي رحمة الله عليه

پيرامون وقايع پس از شهادت رسول خدا صلي الله عليه و اله

ترجمه/ علي خنيفرزاده

به اهتمام/ مؤسسة فرهنگي رسول اكرم صلي الله عليه و اله

WWW.SHIRAZI.IR

info@s-alshorazi.com

نوبت چاپ/ اول

تاريخ انتشار/ دي ماه 1385

ذي الحجة الحرام 1427ه.ق

شمارگان/ 10000

چاپ/ نينوا

قيمت/ 250تومان

ناشر/ انتشارات سلسله

قم خيابان ارم، پاساژ قدس، شماره 97

كدپستي/ 13993 37137

صندوق پستي/ 14837165

تلفن/7730717

فاكس/ 7749108

مدير فروش/ 09121539360

WWW.SELSELE.KETABNAMEH.COM

Selseleh_pub@Hotmail.com E.Mail:

ISBN: 964-8788-47-2

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين

ولعنةالله علي أعدائهم أجمعين

شهادت رسول خدا مصيبتي بزرگ

در 28صفر سال يازدهم قمري فاجعه بزرگ شهادت پيغمبر اسلام صلي الله عليه و اله واقع شد.() البته بنابر قولي اين روز با شهادت جانگداز سبط اكبر حضرت امام حسن مجتبي رحمة الله عليه نيز مصادف است.

مصيبت شهادت پيغمبر اسلام مصيبت بسيار بزرگي است؛ زيرا مصيبت درگذشت هركس به اندازه شخصيت ومقام اوست. در ميان تمام آفريده هاي گذشته وآينده هيچ شخصيتي مانند رسول خدا صلي الله عليه و اله نيست وهيچ كس به مقام بي همتاي ايشان نمي رسد.

همان طور كه ايشان گوهر يكدانه وبي همتاي آفرينش است، فاجعه درگذشت ايشان نيز همانند شخصيت ايشان بي نظير واستثنايي است.

تنها پيشوايان معصوم عليهم السلام وجود مبارك رسول خدا صلي الله عليه و اله را به درستي مي شناسند. ما هرچند بكوشيم ومطالعه كنيم چندان به شناخت حقيقت آن جناب راه نمي بريم وهريك به قدر درك ومعلوماتمان مي توانيم از شخصيت ايشان برداشت كنيم. از همين رو بزرگي فاجعه شهادت رسول خدا صلي الله عليه و اله را فقط پيشوايان ما درك مي كنند وفهم ودرك ما از عظمت اين فاجعه

اندك وناتوان است.

تمام تصورات ما نسبت به عظمت اين واقعه وحقيقت آن پنداري بيش نيست.

بزرگي چنين فاجعه اي را آقا اميرالمؤمنين، حضرت زهرا، حضرت بقيةالله الاعظم وديگر ائمه عليهم السلام چنانكه بايد وشايد درك مي كنند. براي نمونه حضرت زهرا عليها السلام در خطبه اي كه چند روز پس از شهادت پدر بزرگوارشان ايراد كردند، درباره اين فاجعه بي نظير جمله اي فرمودند كه شايان دقت وتأمل بسيار است؛ زيرا ايشان بهتر از هركسي عمق اين فاجعه را درك مي كنند واز حقيقت آن آگاهند. ايشان ضمن خطبه مي فرمايند:

وأُزيلت الحرمةُ عند مماتِهِ … فتلكَ والله النازلةُ الكبري والمصيبةُ العظمي؛() هنگام درگذشت آن حضرت، حرمت از ميان رفت وبه خدا قسم مصيبت بزرگ وفاجعه جبران ناپذير همين است.

از بين رفتن حرمت ها

كسي كه با ادبيات نسبتاً آشنا باشد ودر اين سخنِ حضرت تأمل كند درمي يابد كه اين كلامِ نغزِ ايشان ژرفاي بسيار دارد. مضمون فرمايش حضرت كه هيچ كس بهتر از ايشان حقيقت اين واقعه را درك نمي كند اين است كه فاجعه بزرگ، شهادت رسول خدا صلي الله عليه و اله نيست. بلكه فاجعه بزرگ هتك حرمت پيغمبر خدا مي باشد.

اي كاش حضرت زهرا عليها السلام مي فرمودند هتك حرمت شد، اما ايشان تعبير هتك حرمت را به كار نبرده وفرموده اند:

وأُزيلت الحرمة؛ يعني حرمت يكسره زائل شد وبه كلي از ميان رفت.

روشن است كه ميان تعابيري چون هتك حرمت وحرمت شكني با از ميان رفتن حرمت تفاوت وجود دارد وتعبير دوم بدين معناست كه هيچ حرمتي برجا نماند.

آن حضرت نفرموده اند: «وأُزيلت الحرمة بعد موته»، يا «أُزيلت الحرمة لموته» بلكه از تعبير «عند موته» استفاده كرده اند وظاهر عبارت نشان مي دهد كه «اندكي پيش از» شهادت حضرت حرمت ايشان از ميان رفت.

از سوي ديگر

به جاي «أُزيلت حرمته» تعبير «أُزيلت الحرمة» به كاررفته است ووجود اين الف ولام بر سر حرمت كه ظاهرش الف ولام جنس است بدين معناست كه همه حرمت ها با شهادت آن جناب از ميان رفت؛ يعني نه فقط حرمت آن حضرت، بلكه حرمت خداي متعال، خود حضرت زهرا، حضرت اميرالمؤمنين، تمام پيامبران، نماز، روزه، بهشت، قيامت، عرش، كرسي وهمه چيزهاي محترم از ميان رفت. مسلماً چنين چيزي از مصيبت شهادت رسول خدا صلي الله عليه و اله به مراتب دشوارتر است واز همين رو حضرت زهرا عليها السلام سوگند ياد مي كنند كه به خدا قسم مصيبت بزرگ، شهادت رسول خدا نيست. بلكه مصيبت كبري وفاجعه عظمي از بين رفتن همه اين حرمت هاست.

تأمل در گفتار حضرت زهرا

جا دارد در اين نكته انديشه كنيم كه چرا حضرت چنين چيزي فرموده اند.

در آن روزگار مردم نماز مي خواندند، روزه مي گرفتند، در سوگ درگذشت رسول خدا صلي الله عليه و اله چشمان شان اشكبار بود وچه بسا به شكلي حزن انگيز بر سر وسينه مي زدند و … با اين اوصاف حضرت زهرا كه عصمت كبراي الهي است چرا چنين فرمودند وفاجعه بزرگ را نه شهادت رسول خدا صلي الله عليه و اله، بلكه حرمت شكني هايي توصيف كردند كه در آن هنگام رخ داد. آن حضرت از اين سخن چه معنايي را اراده فرمودند؟

مصيبت شهادت رسول خدا صلي الله عليه و اله به اندازه جايگاه والايشان بي نظير وبزرگ وجبران ناپذير است، اما حضرت زهرا عليها السلام شكستن حرمت ها را مصيبتي بزرگ تر وگران تر از مصيبت شهادت آن حضرت مي داند. حضرت زهرا عليها السلام در آن هنگام اين مطلب را به تفصيل بازنگفتند وآن را سربسته نهادند تا آيندگان درباره آن انديشه كنند. در آن روزگار ودر بسياري

از روزگاران نمي شد اين موضوع را مطرح كرد. حضرت زهرا عليها السلام نيز نمي توانستند اين مطلب را به تفصيل بشكافند. اما در دنياي امروز مي توان آن حقايق را بازگفت. مطلب مورد اشاره در صحاح سته، تفسير فخر رازي وبسياري از نگاشته هاي تفسيري وتاريخي وجود دارد ومراجعه به كتاب هاي عامه وخاصه كمك بسياري به فهم اين مطلب مي كند. در دنياي امروز وفضاي ايجاد شده، مردم جوياي سخنان نو وصحيح اند ومي توان حقايق را بازگفت.

جايگاه اجتماعي پيغمبر

رسول خدا صلي الله عليه و اله پيش از ماجراي اسلام ومبعوث شدن به رسالت، تنها كسي در شبه جزيره بودند كه دوست ودشمن به صداقت، درستي، وامانت داري ايشان گواهي مي دادند تا جايي كه ايشان را «الصادق الأمين» () لقب داده بودند. پس از ظهور اسلام نيز آن جناب در ميان مسلمانان البته به استثناي عده اي محدود فوق العاده محترم بودند واز جايگاه والايي برخوردار بودند. ايشان به قدري در ميان مردم مورد احترام بودند كه وقتي در مناسك حج سر مبارك خود را مي تراشيدند، مردم دور ايشان حلقه مي زدند وموهاي ايشان را براي تبرك مي بردند() ودر اين كار از همديگر پيشي مي گرفتند. آنان چنان به ايشان عقيده وعلاقه داشتند كه وقتي آن جناب وضو مي ساختند، براي تبرك جستن به قطرات باقيمانده از وضوي ايشان رقابت مي كردند وآن را به خانواده هاي خود وبيماران براي استشفا مي دادند. درباره آن حضرت آورده اند كه:

إذا أمرهم ابتدروا أمره وإذا توضأ كادوا يقتتلون علي وضوئه وإذا تكلموا خفضوا أصواتهم عنده وما يحدّون إليه النظر تعظيماً له؛() وقتي آنان را به كاري مي خواند، در انجام دادن آن بر همديگر سبقت مي گرفتند وآنگاه كه وضو مي ساخت براي تبرك جستن به باقيمانده وضوي او چنان از هم پيشي مي گرفتند

كه نزديك بود همديگر را بكشند وهرگاه در حضور او سخن مي گفتند، آهسته سخن مي گفتند وبه احترام او هيچ گاه خيره خيره بدو نمي نگريستند.

حتي كساني كه بارها چنين كرده بودند، هربار آن حضرت مشغول وضوگرفتن مي شدند، همچنان براي گرفتن بقاياي وضو آن حضرت از ديگران پيشي مي گرفتند وبراي چندمين بار اين كار را انجام مي دادند. اين مطلب نشان از جايگاه بي نظير آن حضرت در دل وجان مردم دارد.

در اثبات جايگاه اجتماعي رسول خدا صلي الله عليه و اله هيچ چيز بهتر از زبان گوياي خدا، حضرت اميرمؤمنان علي رحمة الله عليه نيست؛ زيرا هيچكس بهتر از ايشان پيغمبر را نمي شناسد.

در روايت آمده است كه رسول خدا صلي الله عليه و اله به حضرت اميرالمؤمنين رحمة الله عليه فرمودند:

يا علي ما عَرَفَ اللهَ إلا أنا وأنت ولا عرفني إلا الله وأنت ولا عَرَفَكَ إلا الله وأنا؛() يا علي، هيچكس جز من وتو خدا را نشناخت وهيچكس جز خدا وتو مرا نشناخت وجز خدا ومن كسي تو را نشناخت.

هرچند حضرت اميرمؤمنان علي رحمة الله عليه از آدم ونوح وابراهيم وعيسي وموسي وديگر پيامبران برتر بودند، ولي هنگامي كه از حضرت سؤال مي شود آيا شما پيامبر هستيد مي فرمايد: ويلك أنا عبد من عبيد محمد؛() واي بر تو من بنده اي از بندگان محمدم.

در حقيقت حضرت اميرالمؤمنين رحمة الله عليه كه پيغمبر شناسند وخود از همه پيغمبران برترند، در معرفي حضرت ختمي مرتبت مي گويند كه تنها يكي از مريدان وپيروان آن جناب مي باشد واين نشان از مقام والاي حضرت پيغمبر صلي الله عليه و اله دارد.

از بين رفتن حرمت رسول خدا

اما اين حرمت والاي رسول خدا صلي الله عليه و اله پيش از شهادت ايشان هتك شد وشكست.

اما كاش فقط هتك مي شد ومي شكست؛ بلكه يكسره پايمال شد واز ميان رفت. اين اتفاق زماني افتاد كه عده اي گفتند: «إنَّ الرجلَ لَيَهجُر؛ اين مرد [العياذ بالله] هذيان مي گويد … »، «غلبه الوَجَع؛ درد بر او چيره شده است» (كنايه از اين كه هوشياري خود را از دست داده ونمي فهمد چه مي گويد).

اين ماجرا در كتاب هاي مهم اهل سنت از جمله صحاح آمده وبه رغم تفاوت در نقل جزئيات، اصل آن متواتر است.()

اگر بنا باشد شخصيت بي مانندي چون رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و اله كه اشرف اولين وآخرين است چنين سرانجامي داشته باشد واين گونه مورد اهانت قرار گيرد، تكليف باقي مقدسات معلوم است.

سياه ترين روز تاريخ

اگر امروزه غير مسلمان روي كره زمين وجود دارد نتيجه آن روز وآن كار است. وجود بت پرستان روي كره زمين كه خود مي گويند يك ميليارد نفر جمعيت دارند از نتايج همان روز است. اتفاقي كه در روز آخر حيات رسول خدا صلي الله عليه و اله افتاد، به فرموده حضرت زهرا عليها السلام تمام حرمت ها را يكسره از ميان برد وپايمال كرد. اگر حضرت زهرا وحضرت اميرالمؤمنين رحمة الله عليه، پس از رسول خدا صلي الله عليه و اله نبودند به روشني معلوم نبود كه ما نيز امروزه چه وضعيتي داشتيم.

در روايت آمده است:

لو أنَّ أميرَالمؤمنين ثبتت قدماه أقام كتاب اللهِ كلَّه والحق كلَّه؛() اگر جاي پاي اميرالمؤمنين علي رحمة الله عليه [در مسئله خلافت] محكم مي شد قرآن حق را كاملاً عملي وبرپا مي فرمود.

بنابراين اگر پس از رسول خدا صلي الله عليه و اله، بلافاصله اميرالمؤمنين رحمة الله عليه بر سر كار مي آمدند حتي يك غيرمسلمان برجاي نمي ماند والبته روشن است كه آن جناب هيچ كس

را به پذيرش اسلام مجبور نمي كنند. اگر چنين مي شد حرمت خدا وپيامبر ودين و … همچنان تا به امروز ادامه مي يافت. به هرحال اگر امروز ظلم يا فسق روي زمين هست نتيجه تخطي از خواسته پيامبر صلي الله عليه و اله وكنارزدن اميرالمؤمنين رحمة الله عليه است. تمام جناياتي كه در گذشته وحال صورت گرفته است نتيجه همان روز، وپيامد همان اقدام شوم است. تيرباران كردن جنازه مطهر امام حسن مجتبي رحمة الله عليه، تخريب بقيع، هدم بارگاه عسكريين عليهما السلام، وتمام جناياتي كه امروزه در عراق وجاهاي ديگر در حق دين ودينداران انجام مي شود همگي از نتايج ناميمون آن روز است. اگر آن روز وآن حرمت شكني نبود نمي توانستند حضرت اميرالمؤمنين رحمة الله عليه را با سر برهنه به مسجد بياورند، حضرت زهراي مرضيه عليها السلام را به شهادت برسانند، وهزاران حرمت ديگر را زيرپا بگذارند. سرنخ تمام جنايت ها وحرمت شكني ها همان است. اگر امروزه مشاهده مي كنيم كه دشمنان تيره دل قبه نوراني عسكريين عليهما السلام را هدف قرار مي دهند يا زائران سيدالشهدا را در روز عاشورا به خاك وخون مي كشند، سبب آن را بايد در آخرين روز حيات پيامبر جستجو كرد. همين است كه از نظر حضرت زهرا عليها السلام هرچند شهادت رسول خدا مصيبتي بزرگ وجبران ناپذير است ولي از بين بردن حرمت ها را مصيبتي به مراتب بزرگتر وكمرشكن تر مي دانند.

آنچه امروزه از دين برجا مانده است نتيجه تلاش هاي بابركت سيزده معصوم ديگر است كه دين را حفظ كردند. اگر امام زمان ومعصومان ديگر عليهم السلام نبودند، چه بسا امروز هيچ كس روي زمين نماز صحيح يا حتي غلط نمي خواند، درست همانند پيغمبران ديگر كه با رفتن آنان، اسم آنان هم

از ميان رفت وامروزه از شريعت آنان چيزي برجا نمانده است.

حديث شريف:

لولاك لما خلقتُ الأفلاك ولولا علي لما خلقتُكَ ولولا فاطمة لما خلقتُكُما؛ اي رسول خدا، اگر تو نبودي افلاك را خلق نمي كردم واگر علي نبود تو را نمي آفريدم واگر فاطمه نبود شما دوتن را نمي آفريدم.

بدين معنا نيست كه حضرت اميرالمؤمنين وحضرت زهرا عليها السلاماز رسول خدا صلي الله عليه و اله برترند، بلكه اين حديث احتمالاًَ بدين معناست كه اين ذوات مقدسه علت بقا وپايداري وجاودانگي اسلامند واگر اين سلسله مبارك وزنجيره زرين معصومين پس از رسول خدا تداوم نمي يافت، امروزه هيچ اثري از دين برجا نمي ماند ودين اسلام به كلي از بين مي رفت.

حرمت شناسي ووفاداري نسبت به رسول خدا

آنچه گفتيم مربوط به گذشته است. البته آثار گذشته هنوز باقي است وهنوز دنباله رُوان باطل مشغول فعاليت وتبليغات منفي وخام كردن جوانان ساده دل وپراكندن امواج خشونت و … هستند. اما وظيفه كنوني ما چيست؟

چگونه نسبت به رسول خدا حرمت شناس وحق گزار باشيم؟

يكي از وظايف ما در قبال رسول خدا صلي الله عليه و اله گسترش فرهنگ اهل بيت عليهم السلام از طريق ايجاد رسانه هاي گروهي، ايستگاه هاي راديويي، ماهواره ها ونشريات است. علاوه بر آن، با برگزاري مجالس اهل بيت عليهم السلام وروضه هاي خانگي چراغ امام حسين رحمة الله عليه را در خانه هاي خود روشن نگاه داريد. هركس در حد خود وامكانات خود مي تواند با اين كار در نشر فرهنگ حسيني گام بردارد وبا متبرك كردن خانه اش، خير وبركت دنيا وآخرت را بخرد.

وظيفه ديگر ما اين است كه اخلاق خود را با اخلاق پيامبر هماهنگ كنيم. قرآن مجيد آن حضرت را اسوه والگوي ما معرفي كرده است() وهمان طور كه مي دانيم آن حضرت مظهر صفات والا

وكمالات اخلاقي اند.() شايسته است كه هركدام از ما تصميم بگيريم از همين لحظه آن حضرت را مقتداي خود قرار دهيم وبا همگان وحتي كساني كه رفتار مناسبي با ما ندارند با خوش اخلاقي برخورد كنيم؛ زيرا خود آن جناب چنين بودند وبا دشمنان وكساني كه ايشان را آزار مي دادند، مهربانانه رفتار مي فرمودند واز خطاهايشان درمي گذشتند.

سفارش به بانوان

حضرت زهرا عليها السلام در وصيت شان به اميرالمؤمنين علي رحمة الله عليه فرمودند:

ولا خالفتكَ مُنذُ عاشَرتَني؛() از وقتي با من زيستي، هيچ گاه با تو از در مخالفت در نيامده ام.

كساني كه با لغت وادب عرب آشنايي دارند به خوبي مي دانند كه سه مفهوم «خلاف»، «نقيض» و «ضد» با هم تفاوت دارند.

براي روشن شدن تفاوت اين سه مفهوم، فرض كنيد مردي به زنش پيشنهاد كند به مشهد سفر كنند ولي همسرش بگويد به جاي رفتن به مشهد به سفر عمره برويم. در اين مثال رفتن به مشهد وسفر عمره ضد همديگرند. حال فرض كنيم در همين مثال، همسر شخص بگويد: نه، به مشهد نمي رويم. در اين مثال «رفتن به مشهد» و «نرفتن به مشهد» نقيض همديگرند.

اما اگر در برابر پيشنهاد سفر به مشهد، همسر شخص پيشنهاد كند كه اين سفر به وسيله قطار باشد، به اين حالت تخالف گفته مي شود.() همان طور كه مشاهده مي كنيم «مخالف» به مراتب شدت كمتري نسبت به ضد ونقيض دارد وحضرت زهرا به جاي به كاربردن دومفهوم ضد ونقيض، از ماده «خلاف» كه شدت كمتري دارد استفاده نموده است تا نشان دهد كه با تو مخالفت نكرده ام، چه رسد به اين كه ضد يا نقيض خواسته ات چيزي بگويم يا بخواهم.

خانم ها بايد اين درجه از سازگاري را هرچند مشكل است از حضرت زهرا بياموزند.

زيرا حضرت زهرا وشخصيت هايي چون حضرت زينب، حضرت معصومه، بي بي تُكتَم (مادر گرامي امام رضا رحمة الله عليه)، بي بي نرجس (مادر امام زمان رحمة الله عليه) الگوي بانوانند والبته حضرت زهرا عليها السلام در اين ميان مهم ترين الگو مي باشند.

مبادا كسي گمان كند زندگي حضرت زهرا عليها السلام آسان بوده است. در طي نُه سالي كه ايشان با حضرت اميرالمؤمنين رحمة الله عليه زندگي كردند، بيشتر اين مدت همسر گرامي ايشان در خانه نبودند ومشغول نبرد با كفار ويهود ونصارا بودند. از سوي ديگر چه بسا طي شبانه روز حتي خرمايي هم در خانه نداشتند تا خود وفرزندانشان با آن گرسنگي خود را بنشانند. چه بسا كه حضرت اميرمؤمنان براي تهيه غذا ديناري قرض مي گرفتند ولي در طي راه آن را به نيازمند مي دادند وبا دست خالي به خانه باز مي گشتند … زندگي حضرت زهرا در چنين شرايطي، هرگز زندگي آساني نبوده است.

چه خوب است خانم ها آن حضرت را در زندگي الگوي خود قرار دهند وسختي هاي اين راه را به حساب ايشان بگذارند. خانمي كه چنين تصميمي بگيرد، به سعادت مي رسد. سعادت، با داشتن ثروت، شهرت، مقام واموري از اين دست حاصل نمي شود. زني كه براي خدا از سختي هاي زندگي ودرشتي هاي شوهر گذشت كند وآن را به حساب حضرت زهرا عليها السلام بگذارد هيچ وقت دچار نااميدي وافسردگي نخواهد شد.

سفارش به آقايان

آقايان نيز بايد تصميم بگيرند خوش اخلاقي پيشه كنند ودر اين راه از اخلاق كريمانه رسول خدا صلي الله عليه و اله زادوتوشه بردارند.

آن جناب همسران متعدد وگوناگوني داشتند كه برخي از آنها بسيار خوشرفتار ومؤمن، وبرخي بسيار بداخلاق وزشت خوي بودند وعمري آن حضرت را آزار مي دادند وتهمت ها وسخنان ياوه اي به ايشان نسبت

مي دادند. اما هيچ گاه در تاريخ مشاهده نشده است كه آن حضرت آنان را زده، يا از اين بابت گله كرده باشند. هيچ كس از آقايان نمي تواند ادعا كند كه همسرش به بدي همسرانِ بدرفتار پيامبر است. پس شايسته است تصميم بگيريم اين خلق خوش نبوي را از آن حضرت بياموزيم ودر رفتار با همسر به كار بنديم.

البته خوش اخلاقي فقط به زن وشوهر اختصاص ندارد وانسان بايد در برخورد با برادر، خواهر، پدر، مادر، بستگان وهمسايگان نيز اين مسأله را رعايت نمايد. در ارتباط با ديگران بايد جانب حلم وبردباري وانصاف را پاس بداريم وبدرفتاري ديگران را با بردباري واخلاق حسنه پاسخ دهيم. فراموش نكنيم كه هيچ يك از اين تحم ل كردن ها بي پاداش نمي ماند وخداي متعال حتي بابت مصائب ورنج هايي كه برما وارد مي شود، به ما پاداش مي دهد وچه بسا به پاس يك بردباري ما در برابر اخلاق ناشايست ديگران، برخي از بلاهاي مقدر را از ما دور نمايد.

جوانان

روي ديگر سخن با جوانان است. نبايد بگذاريم هيچ يك از جوانان در مسير فساد تلف شود. البته هيچ كس بهتر از جوانان نمي تواند جوانان را به سمت راستي ونيكي سوق دهد. در تاريخ موارد فراواني وجود دارد كه برادري، برادر يا خواهر خود را از گمراهي وفساد نجات داده است. بايد با حوصله واستدلال جوانان را از كج روي ها وانحرافات به سمت نور اهل بيت عليهم السلام هدايت نماييد. شايسته است جوانان نامه امام صادق رحمة الله عليه را به شيعيان كه در كتاب هاي تحف العقول، بحارالانوار و … آمده است با دقت وتأمل بخوانند وبدان عمل كنند وآن را چاپ كنند ودر اختيار ديگران نيز قرار دهند.

پدران ومادران بايد با

نيكي وخوشرفتاري با فرزندانشان رفتار كنند وبا آنان دوست باشند، نه اين كه فقط به آنها امر ونهي كنند. بايد سعي كنند از طريق قصه گويي، سخنان نرم وروش هاي ديگر آنان را به سمت مكارم اخلاق دعوت نمايند وبدين نكته توجه داشته باشند كه آنان سرد وگرم روزگار را نچشيده اند وخام وبي تجربه اند. ولي در عين حال فطرت پاك تري دارند وهركمال وخيري را زودتر از ديگران مي پذيرند. در روايت آمده است:

عليك بالأحداث فإنّهُم أسرعُ إلي كلِّ خير؛() تو را به نوجوانان سفارش مي كنم چراكه آنان در هركار خيري شتابناك تر از ديگرانند.

ممكن است جواني با يك جمله عوض شود وچه بسا جوان ديگري با صد جمله به راه صلاح درآيد. آيا مي توان به صرف اين كه صد جلسه گفتگو براي هدايت چنين جواني لازم است از او دست بكشيم؟ مسلماً نه. براي هردو جوان بايد وقت صرف كرد؛ چراكه فرزند صالح از هرچيزي باارزش تر است وتربيت فرزندان درست كار آساني نيست وهركاري سختي هاي خود را دارد. فرزند صالح، هم به درد دنياي والدينش مي خورد، وهم براي عالم برزخ وقيامت آنان سودمند است.

علي بن مهزيار جواني نصراني وگمراه بود كه براثر هدايت يافتن به فرهنگ اهل بيت عليهم السلام به اين مقام رسيد. وهب جواني نصراني بود كه هدايت يافت ودر شمار شهيدان كربلا قرار گرفت. امروزه ميليون ها نفر با افتخار بر او وديگر ياران سيدالشهدا رحمة الله عليه درود مي فرستند ومي گويند:

بأبي أنتم وأمّي؛() پدر ومادرم به فدايتان.

غرض اين كه جوان فطرت وطينت پاكي دارد، ولي تلاش وسازندگي لازم است تا جوان را به راه صلاح هدايت كنيم.

روي زمين نرم نمي توان ساختمان صد طبقه بنياد نهاد

ولي زمين محكم اين قابليت را دارد. جواني كه دورتر است

وتلاش بسياري مي طلبد تا به راه راست هدايت شود همانند آن زمينِ محكم ولي باارزش است؛ زيرا از ميان همين جوان هاست كه افرادي چون علي بن مهزيار، زهيربن قين، وهب وزراره بيرون مي آيند.

بي شك تلاش براي گسترش فرهنگ اهل بيت واخلاق نبوي ونجات جوانان از سراشيب كجي ها به سمت نيكي ها از مهم ترين مصاديق حرمت شناسي ووفاداري نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و اله است.

اميد است به بركت رسول خدا صلي الله عليه و اله خداي متعال اين توفيق را به ما بدهد كه نسبت به رسول خدا قدردان وحرمت شناس باشيم.

وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين

پي نوشتها

. اين گفتار در 28 صفر 1427 ق در اجتماع سوگواران مناطق گوناگوني از كشور ايراد شد.

. بحارالانوار، ج29، ص226 (فصل نورد فيه خطبةٌ خطبتها … ).

. بحارالانوار، ج15 باب4، ص369، ح19.

. همان.

. بحارالانوار، ج20، ص321.

. تأويل الايات الظاهره، ص145.

. كافي، ج1، ص89، ح5.

. اين ماجرا در مسند احمدبن حنبل چنين آمده است: عن ابن عباس قال لما حضرت رسول الله الوفاة قال: هَلمَّ أكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده، وفي البيت رجال فيهم عمربن الخطاب. فقالَ عمر: إن رسول الله؟ قد غلبه الوجع وعندكم القرآن، حسبنا كتاب الله. قال فاختلف اهل البيت فاختصموا فمنهم من يقول: يكتب لكم رسول الله؟ او قال: قربوا يكتب لكم رسول الله؟. قال قوموا عني. فكان ابن عباس يقول الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله؟ وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم؛ از ابن عباس نقل شده است كه گفت: رسول خدا هنگام وفات فرمودند: بگذاريد برايتان نوشته اي بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد. در آن هنگام در

خانه آن حضرت افرادي از جمله عمربن خطاب حضور داشتند. عمر [با شنيدن اين فرمايش حضرت] گفت: درد بر پيامبر چيره شده است. شما هم كه قرآن داريد. كتاب خدا برايمان كافي است. در اين سال ميان افرادي كه در خانه حضرت بودند اختلاف ايجاد شد. برخي گفتند: بگذاريد رسول خدا اين نوشته را بنويسد [وبرخي با عمر هم عقيده بودند. وقتي گفتگو ونزاعشان بالا گرفت] رسول خدا آنان را از نزد خود راند. ابن عباس مي گفت: چه مصيبت بزرگ وجبران ناپذيري است كه همهمه ونزاع آنان نگذاشت رسول خدا آن نوشته را بنويسد. در برخي از روايات ديگر آمده است كه در برابر پيشنهاد پيامبر؟ عدهاي گفتند: «ما شأنه يهجر؛ او را چه شده است كه هذيان مي گويد؟!» يا «إن الرجل ليهجر؛ اين مرد [يعني نعوذبالله رسول خدا؟] هذيان مي گويد». اين ماجرا در بسياري از منابع مهم اهل سنت آمده است؛ از جمله: مسند احمدبن حنبل، ج1، ص325 «ذيل مسند عبدالله بن عباس»؛ صحيح بخاري، ج1، ص37؛ ج5، ص138؛ ج8، ص161؛ ابن حزم، الإحكام في اصول الأحكام، ج7، ص984؛ محمدبن سعد، الطبقات الكبري، ج2، ص244؛ ابن حجر عسقلاني، فتح الباري، ج8، باب مرض النبي ووفاته و …؛ اربلي، كشف الغمّة، ج2، ص47؛ صحيح مسلم، ج5، ص75.

. تهذيب الأحكام، ج7، ص463.

. ولكم في رسول الله اسوة حسنه؛ قطعاً براي شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقي نيكوست (احزاب(33)، آيه 21).

. إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق؛ من براي كامل كردم مكارم اخلاقي برانگيخته شدم (بحارالانوار، ج16، ص210).

. بحارالانوار، ج43، ص191.

. در اصطلاح منطقي گفته مي شود: الضدان لا يجتمعان ويفترقان والنقيصان لا يجتمعان ولا يفترقان؛ دومفهوم ضد

(مانند سياه وسفيد) هيچ گاه در يك موضوع جمع نمي شوند ولي چه بسا هردو در يك جا منتفي باشند. اما دومفهوم نقيض، (مانند شب وروز) اجتماعشان در يك جا وهم ارتفاعشان از يك جا هردو محال وممتنع است. اين در حالي است كه دومفهوم مخالف (مانند سياه وايستاده) اجتماع وارتفاعشان در موضوع واحد ممكن است. (نگ: الفروق اللغوية) اصطلاحاً گفته مي شود: المتخالفان يجتمع كل منهما مع الاخر وضده ونقيضه؛ هريك از دومفهوم متخالف مي تواند با ديگري وضد يا نقيض ديگري در يك جا جمع شود).

. كافي، ج8، ص93.

. اين تعبير در زيارتنامه هاي گوناگون امام حسين واصحاب ايشان آمده است؛ براي نمونه نك: بحارالانوار، ج97، ص209؛ همان، ج98، ص200؛ الإقبال، ص335 (فصل فيما نذكره من لفظ الزيارة المختصه … ) و …

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109