كشاورزي هزارگي

مشخصات كتاب

سرشناسه:كتابخانه مجازي افغانستان،1392

عنوان و نام پديدآور:كشاورزي هزارگي/ دكتر حفيظ الله شريعتي.

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1392.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع: كشاورزي

پيشينه ي كشاورزي درهزارستان

پيشينه ي كشاورزي درهزارستان

هزارستان يا غرجستان كهن يكي از نخستين جاي هاي است كه در آن با سپيده دم تاريخ كشاورزي و زراعت آغاز گرديده است. كشاورزي يكي از شاخه هاي اصلي اقتصاد هزارستان از گذشته تا كنون بوده است. دو عنصر مهم آب و خاك پايه ي اصلي كشاورزي در هزارستان را تشكيل مي دهد. وجود رودهاي سرشار و دشت هاي گسترده اي ارغنداب، زمين داور، زاولستان باستاني، گستره ي رودخانه اي هيرمند و كوه پايه هاي هزاره نشين(قول ها و ناوه ها) نشان از نخستين انسان هزاره دارند كه به كشت و آبياري و پرورش دام مشغول بوده اند. بودن ييلاق ها و دشت هاي سرسبز و زمين هاي حاصلخيز و اراضي مستعد و آب كافي نشان از منطقه اي مناسب براي كشاورزي درغرجستان و زولستان دارد. اهميت كشاورزي درهزارستان و بالا رفتن ميزان كشت و تاثير آن در زندگي مردم به پايه اي بوده است كه اقتصاد قومي و ملي را برآن استوار مي دانسته اند و آن را همواره مي ستوده اند. پادشاهان و حاكمان هزارستان و غرجستان كهن در بهره برداري از منابع طبيعي و آب و خاك و توسعه بازرگاني و كشاورزي كه حيات اقتصادي كشور آن ها را تضمين مي كرد، دلبستگي فراوان داشتند و همواره كشاورز و كشاورزان را مي ستودند. جابه جايي هزاره ها به درون كوه پايه هاي هزاره نشين افزون بر غصب زمين هاي كشاورزي آنان، جستجوي چراگاه هاي جديد و مهاجرت دهقاني براي به دست آوردن و ساختن زمين بهتر براي كشاورزي بوده است. حفاري هايي كه در

حوالي جاغوري و اطراف باميان انجام شده اند، نشان مي دهند كه هزاران سال پيش هزاره ها سامانه ي كشاورزي مانند امروز و يا كمي كهن تر داشته اند. نقاشي هاي غارهاي باميان، قره باغ، جاغوري نشان مي دهند كه در حدود سه هزار سال پيش هزاره ها درخت را اهلي كرده بودند و نشستن در سايه آن و برداشت محصول آن را به نيكويي مي دانسته اند. بنابراين در آن زمان در هزارستان باغباني و كشاورزي رواج داشته است. در نقاشي غارهاي مناطق مختلف هزارستان درختان از نظر قد مساوي و روي خطوط موازي كشت شده اند و با چرخ چاه هاي عظيمي كه به وسيله گاو چرخانده مي شدند، آبياري مي شده اند. از ميوه هاي مهم آن دوره كه در نقاشي ها آمده اند: انگور، سيب، زردالو را مي توان نام برد.

شيران باميان و حاكمان محلي غرجستان به بازسازي قنات ها و تشويق و گسترش كشاورزي، باغباني و دامپروري علاقه يي زيادي داشته اند. كشت انواع ميوه مانند سيب، انگور، انار، هلو، فندق، سنجد، بادام، توت، گلابي، زردآلو، گردو، شاه بلوط و نيز انواع سبزي و گل مانند تره تيزك، تره، گشنيز، خيار، نرگس، ياسمن، نسترن، لاله، بنفشه، هميشه بهار، گل سرخ و گل شب بو در آن روزگار رواج داشته اند.

در دوره هاي اسلامي باغباني هزارستان به حداكثر گسترش خود رسيد و براي نخستين بار پرورش انار و مركبات به طور جدي و صنعتي در اطراف رودخانه ي هيرمند و ارغنداب آغاز گرديد. در اين دوره برخي از انواع سبزي مثل مارچوبه و حبوبات- دانه جات و سبزي هاي تره كاري مانند شلغم و زردك و مانند آن به مقدار فراوان در غرجستان زراعت مي شدند. در اثر يورش

مغول ها، باغباني درغرجستان و هزارستان كنوني از رونق افتاد و وضع بدين منوال بود تا آنكه شاهان چوپاني يا چوپان شاهان- شاهان ارغونيه ي هزاره در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري قمري به توسعه كشاورزي در دي چوپان و ديگر مناطق هزارستان پرداخت. در قلمرو شاهان چوپاني انواع درختان ميوه و سبزي ها در تمام نقاط هزارستان كشت مي شدند و باغباني آن قدر رونق داشت كه از ارغنداب انواع ميوه به ويژه انار به هندوستان، ايران، آسيايي ميانه و آسياي صغير مي بردند. در اين دوره و پس از آن مركز توليد برگه زردآلو هزارستان بود و غرجستان ناحيه با ارزشي براي پرورش انواع ميوه به شمار مي آمد. هزاره ها نگهداري بذرها، غلات و اين كه كدام درخت و گياه از بذر مي رويد و كدام بايد به صورت نهال كاشته شود و هم چنين خواص انگور و ديگر درختان ميوه دار و بي ثمر، انواع گياهان تزئيني را به درستي مي دانستند و آن ها را به نيكويي به كار مي بردند. هزاره ها مي دانستند كه رويش هر گياهي به فصلي اختصاص دارد. آنان در قلمه زدن، پيوند زدن انواع درختان ثمردار و بي بهره و نيز بذرافشاني، نهال كاري و غرس درختان تبهر داشتند. هزاره ها در اين دوره كود حيواني و انساني را صنعتي كرده بودند و با افزودن مقدار خاكستر، خاك سياه و خاك آهن آن ها را غني سازي مي كردند. دستگاه هايي براي بهره برداري از آب تهيه ديده بودند كه از آن جمله مي توان چرخ چاه خودكار را نام برد. داشتن اسپ، يابو و الاغ و ترويج نباتات سودمند نشان از كاربرد آن ها در كشاورزي داشته است. (تاريخ شاهان ارغونيه- چوپانيان)

كشاورزي در هزارستان

با وجود اين كه خاك هزاره ها وسيع است، رويهم رفته زمين هاي آنان امروز براي كشاورزي در ابعاد بزرگ مناسب نيست. تنها 12٪ از مساحت خاك هزارستان تحت عمليات كشاورزي است. بقيه كوه و دره هاي عميق و ناگذراند. زمين هاي با ظرفيت كشت و زرع بسيار كم است درحالي كه در گذشته بسيار وسيع و با ظرفيت بالايي بوده است.

درهزارستان هم زمين هاي نياز به آبياري و هم زمين هاي باران- سير، ديمي وجود دارد.

با اين كه بيش از دو سوم جمعيت هزاره ها در اين بخش مشغول به كاراند ولي اين بخش تنها 5٪ از سود خالص هزارها را به خود اختصاص داده است.

كشاورزي سنتي

در كشاورزي سنتي هزارگي، فعاليت كشاورزي از قبيل زراعت، باغداري و دام پروري و... براي دهقان هزاره، كار او و نوع زندگي او محسوب مي شوند. در مناطق هزاره نشين، كشاورزي سنتي (كشاورزي معيشتي) فعاليت كشاورزي به شكل سنتي وجود دارد. در اين گونه اي از كشاورزي نيروي كار مهم ترين عامل در افزايش توليد است و اين يكي از دلايل وجود خانوارهاي پر جمعيت در مناطق هزاره نشين است. كشاورزي در هزارستان با وجود نيروي كار فراوان و كار يدي بهره وري پايين دارد. درهزارستان حدود 30 تا 40 در صد از مردم به كارهاي كشاورزي از نوع سنتي آن مشغول اند. از شروع فصل كاشت و آماده سازي زمين تا فصل برداشت محصول، همه كارها به شكلي سنتي و آميخته با دستگاه هاي قديمي انجام مي شود.

كشاورزي مدرن كمتر به آن جا راه برده است. كشاورزيي كه شامل طيف وسيعي از تخصص ها و فنون، از جمله راه هايي براي گسترش زمين هاي مناسب براي زراعت گياه، حفر كانال ها و فرم هاي مختلف آبياري شود، براي

هزارها به سبب رنج تاريخي، ستم ملي، استبداد داخلي و استعمار خارجي به ويژه تعصب عريان قومي شناخته شده نيست.

ويژگي هاي كشاورزي سنتي

كشاورزي سنتي(معيشتي)، كم بودن بهره وري، كاربر، سخت و يدي بودن، كم بود سرمايه گذاري، كوچك بودن اراضي كشاورزي، اعتبارات خرد در كشاورزي سنتي از ويژگي اين گونه كشاورزي است.

ابزار كشاورزي سنتي

ابزار كشاورزي سنتي

كشف ابزارهاي اوليه ي كشاورزي ساخته شده از چوب، استخوان، سنگ و سرانجام تركيبي از چوب و آهن نشان مي دهند كه هزاره ها در گذشته چگونه كشاورزي مي كرده اند. علامت گذاري و نگاره گري درون غارها از هزاران سال پيش در باميان و ديگر مناطق هزارستان نشان از رونق كشاورزي سنتي در هزارستان دارد. كشاورزي سنتي درهزارستان در طول ساليان و هزاره اي گذشته با اندكي تغيير تقريباً به همان شكل انجام مي شود و تغييرات بزرگي در ماهيت آن رخ نداده است. در مناطق هزاره نشين از شروع فصل كاشت و آماده سازي زمين تا فصل برداشت محصول، همه كارها به شكلي سنتي و آميخته با دستگاه هاي قديمي انجام مي شود.

ابزارهاي كشاورزي كه درهزارستان به كار مي رفت و مي رود شامل انواع ابزارهاي دستي ساده مانند بيل، كج بيل، رش بيل، داس دسته كوتاه، كلنگ، چپچور، دامي چوبي از قبيل قلبه گاو، يوغ، ييغ و اسپار، هرس هاي دندانه اي، خرمن كوب و مانند آن ها اند. ابزارهاي كشاورزي معمول امروزي در نقاط مختلف هزارستان به ويژه در نقاط دورافتاده تغيير زيادي نكرده اند و با ابزارهاي قديمي فرق چنداني ندارند. هنوز در اكثر نقاط دور افتاده ي هزارستان از يك يا دو جفت گاو يا الاغ به عنوان توان كششي با يوغ و اسپار كه اكثرا از چوب ساخته شده اند، استفاده مي گردد.

بيل

هزارها دونوع بيل دارند، يكي را تك بيل و ديگري را رش يا راش بيل مي گويند. تك بيل ساخت آهنگران محلي است. دسته ي آن از چوب و كاسه ي آهني آن به صورت استوار بدون خم خوردگي ساخته مي شود. پشت سر كاسه ي بيل، بازوي چوبي وجود دارد كه

از وسط آن سوراخ است و با فانه هاي چوبي به دسته ي بيل، محكم مي شود. اين شانه در وقت تك بيل كردن زمين به كارگر كمك مي كند كه زمين را عميق تر بيل بزند.

راش بيل ها ساخت كشورهاي خارجي است. كاسه ي راش بيل خم است و شانه ي خميده دارد. نوعي از راش بيل كه به آن بيل چينايي مي گويند، بسيارمعمول و معروف است.

چبچور

چبچور ابزار راحت و دم دست است كه از كلنگ كمي كوچك تر است. اين وسيله ي ساده توسط آهنگران محلي ساخته مي شود. دسته ي آن بيشتر از چوب بادام يا تاخوم است كه با شينيه ي آهني يا چوبي به چبچور وصل مي شود. شينيه در محكم كردن دسته نقش اصلي را دارد. براي اين كار چبچور را با دسته نخست در آب مي گذارند و در پايان با چكوش يا الغه مي كوبند كه سفت شود.

اسپار

اسپار چند قسمت دارد. نوك اسپار: كه مردم به آن پلك مي گويند از آهن فولاد است كه در زمين فرو مي رود. ته آن پهن است و به كنده ي اسپار محكم مي شود.

كنده اسپار

از چوب محكم است ماهي مانند كه در پشت سر خود سوراخي مربع شكل دارد كه دسته يا تير اسپار به آن وصل مي شود.

شمشيرك

دركنار دسته براي استحكام آن جاگاشته مي شود. اين چوب يك راس نوك تيز و يك قاعده ي پهن دارد كه راس نوكدار آن از تيرچوب مي گذرد و آن را محكم مي كند. شمشيرك باعث تعادل اسپارهنگام كار مي گردد.

تيراسپار

چوب انحنايي شكل است كه يك طرف آن به كنده و شمشيرك طرف ديگر آن براي استوار نگهداشتن اسپارتوسط گوشك و ريسمان و اتنگ به يوغ وصل مي شود.

گوشك اسپار

چوب استوانه ي شكل است كه در سوراخ نوك تير جاگذاشته مي شود. گوشك چوب است كه اسپار را به يوغ وصل مي كند.

يوغ

چوب بند است كه گاوان را با آن تحت فرمان مي آورند. وسط يوغ كه آن يوغله گفته مي شود، ثابت است. يوغله محل تلاقي يوغ و تيراسپار است كه با ريسمان و اتنگ به هم وصل مي شوند. دو طرف ديگر يوغ مانند كپ چوي در باز و بسته مي شوند كه به آن قبتل يوغ مي گويند. گاوان نخست وارد در يوغ مي شوند و سپس با چوب بند يوغ به بند كشيده مي شوند تا نافرماني نكنند.

آتنگ يا ريسمان

آتنگ ريسمان است كه تير اسپار را به يوغ وصل مي كند و آن را مي بندد. در گذشته آتنگ را از چوب الترغينه، لوخ و پوست گاو مي ساختند. اكنون بيشتر از ريسمان پلاستيكي و ريسمان تايري است

ماله

ماله قطعه چوب مستطيل شكل است كه در وسط سوراخ مربع شكل دارد. تيرماله درون اين سوراخ مربع شكل با شينيه و پانه محكم مي شود. تيرماله مانند تير اسپار است كه ماله را به يوغ وصل مي كند. ماله دو سوراخ در دو گوش دارد كه با زنجير به تيرماله وصل مي شود. در پايان شخم زدن دهقان اسپار را از گاوان جدا مي كند و ماله را به جاي آن مي بندد. ماله كردن شبيه اسپار زدن است با اين تفاوت كه به جاي لر زدن زمين را ماله مي كند و هموار مي سازد تا براي ورغ و جر آماده شود. دهقان هنگام ماله زدن روي ماله سوار مي شود، دم يكي از گاوها را به دست مي گيرد و با تال آن ها را به تندي مي راند تا زمين خوب هموار شود.

خوشكش، پل كش، آله كش

ورغ و پلوان كشي را نخست با اسپار ورغ و كندلو مي كشند، سپس با بيل پلوان درست مي كنند. براي پلوان ها دهن ورغي مي سازند. در پايان با خوشكش آله درست مي كنند.

پل كش

از چوب درست مي شود. دسته ي پلكش مانند بيل درست مي شود و بدنه ي آن مانند خوشكش كه قطعه چوب است مستطل شكل كه در وسط آن سوراخي ساخته ميشود. دسته با شينيه و پانه از اين طريق به بدنه وصل مي شود. پل كش بيشتر براي زمين هاي شيلاوه و پتي استفاده مي شود كه امكان ماله با گاو نباشد.

خوشكش

همان آله كش است. دسته ي آن از چوب است و بدنه ي آن از چوب و گاهي آهن كه مانند نوك مرغابي ساخته مي شود. با خوشكش خط هاي موازي(جر- آله) روي زمين ماله شده مي كشند. آب در اين آله ها جريان مييابد و به ريشه ي گياهان مي رسد.

شديار

به زمين شخم زده شده شديار گفته مي شود. زمين شديار داراي پستي و بلندي(كلوخ) است. براي از بين بردن كلوخ هاي آن بايد ماله روي آن كشيده شود. ماله كردن باعث مي شود كه زمين هموار گردد، دانه ها در خاك فرو رود، پرندگان نخورد و زمين هم سطح شود.

كيشه

پس از ماله كشيدن زمين، دهقان اسپار را دوباره به گاوها مي بندد و زمين را به شيخكي و كندلو تقسيم مي كند تا ورغ و كندلو ساخته شود و زمين ورغ جر شود. دهقانان اين كار را كيشه(جراندازي) مي گويند. براي اين كار نخست دهقان با چبچور زمين را خط مي كشد. سپس يك نفر زنجير يكي از گاوها را به دست مي گيرد و دهقان با هي كردن گاوان اسپار را درست روي خط كشي فرو مي برد و ورغ، كندلو و شيخكي درست مي كند. ورغ ها مي تواند كندلو يا شيخكي باشد.

(جديد 17)

زمين كشاورزي

زمين شيلاوه

زمين است كه بيشتر در مسير آب راه ها قرار دارد كه به آن زمين قول و بوم هم گفته مي شود. شيلاوه ها بيشتر در معرض فرسايش و سيل بردگي است. اين زمين كم حاصل است اما براي درختكاري و باغداري نيكو است.

زمين شيبدار

زمين ناهموار را پتي مي سازند. پتي سنگ چين است كه به صورت زينه هاي كلان ساخته مي شود تا زمين هموار گردد. قلبه كردن پتي سخت تر از زمين شيلاوه است. براي اين كار به دهقان ماهر و گاوهاي كارآزموده نياز است. از اين رو گوشه هاي پتي كه پخته مي ماند را توسط چبچور مي كنند. پتي را با پل كش ماله مي كنند و گوشه هاي آن را بلند تر مي سازند تا از سرريزي آب جلوگيري شود و آب پشت آن بايستد. پتي را كمي شيبدار مي سازند تا آب به آرامي درآن حركت كند. مردم محل به اين پتي كرت و كردك يا كرتك نيز مي گويند.

فرآيند توليد

قلبه كردن(شخم زدن)

هزاره ها شخم زدن خاك را براي آماده سازي كاشت و يا براي اختلاط مواد مغذي و يا براي كنترل آفات انجام مي دهند. بهره وري با افزودن كود حيواني يا شيميايي و كنترل علف هاي هرز افزايش مي يابد. در فرايند توليد زمين ها نخست از سنگ ريزه ها پاكسازي مي شوند. پس از آن ورغ و جر مي شوند تا آب به تناسب در سطح زمين جريان يابد. از آن پس آب از طريق جوي چه ها به زمين رسانده مي شود. وقتي زمين آب خورد، چند روز صبر مي كنند تا زمين آماده ي شخم زدن شود. وقتي زمين آماده شد و آبش گرفته شد، زمين بذرافشاني مي شود. دهقان نخست زمين را با نوك چبچور يا كلنگ خط كشي مي كند و سپس دانه را در دامن يا ظرف مي اندازد و با دست چب بذر افشاني مي كند. زمين هاي تخم زده شده توسط گاو آهن(قلبه) شخم زده مي شود. دهقان اسپار را با آتنگ به يوغ مي بندد و يوغ را در گردن گاوان بند مي زند. گاوها را

به گوشه ي زمين مي برد و با صداي كشيده مي گويد(اوبيه) و گاوان را با چوب تر به داخل زمين مي راند و زمين را شيار مانند(لر) قلبه مي كند. وقتي يك خط كشيده ي قلبه به پايان رسيد، دهقان كنده ي اسپار را با چالاكي از زمين مي كشد و با صداي (اوبيه) همرا با فحش و ناسزا به گاوها، گاوان را مي چرخاند و دوباره زمين را لر مي زند. لرها بايد در كنارهم باشد و نزديك به هم تا زمين پخته نماند. اوبيه، او، اوهه، كوتابيه صداي رمزي است بين گاوها و دهقان. گاوان با شنيدن اين رمزها سمت عوض مي كنند و از دهقان فرمان مي برند. وقتي زمين يك بار به صورت طولي قلبه شد، دهقان آن را به صورت عرضي قلبه مي كند كه به آن(دو اسپيره، سرحلال، سرجم حلال) مي گويند. اين كار باعث مي شود كه زمين خوب شيار شود و بهره ي بهتر بدهد. دهقان هفت تا نه ساعت در روز قلبه مي كند. در وسط روز چاي مي خورد و به گاوها علف تر و تازه مي دهد. در پايان با دست يا گاو زمين را ماله مي كند و چند روز صبر مي كند تا زمين آماده ي ورغ و جر شود. در فرجام زمين ورغ و جر مي شود.

چپچوركو

وقتي گاو و الاغ براي زمين شخم زدن پيدا نشود و يا زمين كوچك باشد كه نياز كه گاو قلبي نباشد، زمين را چبچوركو مي كنند. براي اين كار چند مرد و گاهي همراه با زنان، زمين را با چبچور شخم مي زنند و با ماله ي دستي ماله مي كنند. چبچوركو بيشتر به صورت جمعي(آشار) انجام مي شود.

ورغ و جر

ورغ يا كندلو به صورت برآمدگي هاي كرت(پلوان) ساخته مي شود. عمق ورغ بيشتر از جر است. آب نخست وارد ورغ يا كندلو مي شود و سپس از طريق دان آله (ناودان) كه بيشتر با علف هاي هرز ساخته مي شود، وارد جر مي شود. جر يا آله خط هاي موازي است كه روي زمين كشاورزي شيار مي شود و آب براي رسيدن به ريشه هاي گياهان به آرامي در آن جريان مي يابد. پاي زمين را بر آمده درست مي كنند كه آب در آن بايستد و يا به سمتي هدايت شود. اين جاي را پاي اله يا پاي آو مي گويند.

آب دادن

نخستين آب دادن زمين كشاورزي را خك آو(خاك آب) مي گويند كه بسيار سخت است و مهارت بالايي مي خواهد. وقتي آب مسيرش را پيدا كرد و زمين سفت شد، آسان تر مي شود. آب دادن زمين به نوبت است. در زمين هاي گل هفت روز و زمين هاي ريگزار سه تا چهار روز بعد آبياري مي شوند.

غني سازي زمين

كشاورزي در هزارستان همواره با كود حيواني همراه بوده است. در كشاورزي سنتي هزاره ها يكي از راه هاي تهيه كود، استفاده ازكود حيواني (انبار) است. كودهاي حيواني جزو بهترين و مرغوب ترين نوع كود است كه امروزه كمتر استفاده مي شود. هزاره ها تجربه هاي با ارزش و گران بهايي در زمينه غني سازي زمين هاي كشاورزي دارند.

پوجي كردن(چيدن گياهان هرز)

گياهان هرز و كم قوت بودن زمين كه بين زمين هاي كشاورزي مي رويند، بايد چيده شوند. زنان هزاره به صورت تكي يا جمعي(آشار) اين كار را انجام مي دهند. پوجي كردن از كارهاي سخت زمين داري است كه گاهي يك ماه وقت پوجي گران را مي گيرد. زمين كشاورزي اگر از گياه هرز پوجي نشود، حاصل نمي دهد.

روش هاي شيميايي (حشره كش)، بيولوژيكي (كنترل بيولوژيكي)، مكانيكي (كشت)، و روش هاي فرهنگي صنعتي استفاده ي كمي دارد. روش هاي فرهنگي شامل تناوب كشت، وجين، پوشش محصولات زراعي، به زراعي، كمپوست، پيشگيري و مقاومت چندان استفاده ندارد.

آبياري

آبياري

آبياري پخش آب روي زمين جهت نفوذ در خاك براي استفاده گياه و توليد محصول است. 15 درصد از زمين هاي كشاورزي هزارستان ديم و بدون آبياري است و 85 درصد بقيه به صورت عادي با كانال ها و جويچه ها آبياري مي شوند. نيمي از توليدات كشاورزي و غذاي خانگي هزاره ها از همين زمين هاي آبي حاصل مي شود كه اين خود نشان دهنده ي اهميت و نقش آبياري در بخش كشاورزي درهزارستان است.

منابع آب آبياري

1- بارش هاي آسماني شامل برف و باران.

2- آب هاي سطحي شامل رودخانه ها، سدها، مخازن آب شامل بند، آب بند و ناوور، زيم آب ها، رودخانه، بركه هاي آب شيرين، و يخچال هاي طبيعي است.

3- آب هاي زيرزميني شامل چاه،كاريز يا قنات و چشمه.

آبياري سطحي

آب از جلگه يا دره هاي پرآب و نهر از طريق جوي چه ها در سطح زمين كشاوزي جريان مي يابد و پس از گذر از كندلو(ورغ) از طريق(دان آله) وارد جرها- آله مي شود. با نفوذ تدريجي در زمين كشت شده در اختيار ريشه ي گياه قرارمي گيرد. آبياري سطحي به سه روش آبياري كرتي(كرته هاي كوچك)، آبياري نواري(ورغ و جر) و آبياري شياري(جر) انجام مي شود.

شاجوي، جوي

آب براي آبياري بيشتر از طريق جويچه ها به زمين كشاورزي رسانده مي شود. جويچه ها بيشتر مال زمين هاي شخصي، چند شريك و زمين هاي كم ارض است. اما آب هاي مشترك و فراوان را بيشتر از طريق شاه جوي انتقال مي دهند. جوي ها و شاه جوي ها به صورت آشار درآغاز فصل بهار زه كشي مي شوند. عمق و پهناي شاه جوي ها بيشتر از جوي است. دهقانان با بيل، كلنگ و چپچور آب ها را كانال كشي مي كنند و از طريق جوي و شاه جوي به زمين هاي كشاورزي مي رسانند.

ناوور- نوور- آوبند(آب بند، سد كوچك)

نوور يا آوج آب بندهاي كوچك است كه با آن آب هاي روان و زيم آب ها را بند مي كنند تا در موقع مناسب از آن استفاده شود. نوور از سنك و خاك ساخته مي شود. استحكام آن خيلي بالا نيست، در مقابل آب زياد و سيل آب ها آسيب پذيراست. خروجي نوور را بوك مي گويند كه با بوك چو(بوك چوب) بسته و باز مي شود. اضافه ي آب از سرريزي به رودخانه و قول باز مي گردد. دهقانان هزاره در بيشتر روستاها شب ها نوور را بوك مي كنند و صبح باز مي كنند تا در آبياري زمين استفاده شود. وقتي آب فراوان باشد، نوورها دوبار در روز بند مي شوند. اما وقتي فراوان تر باشد، كسي از نوور استفاده نمي كند. در اين حالت آب جاري را آب بايتي مي گويند. نوور مي تواند شخصي باشد و مي تواند مال چند خانه در يك روستا باشد كه به نوبت از آن استفاده كنند. هزاره ها كمتر از سرخ آو(سرخ آب) كه در نتيجه ي آب شدن برف و آبخيزي به وجود مي آيد، استفاده مي كنند. آب جويچه ها و نوور بر سر زمين و مقدار آن تقسيم

مي گردد. زمين زياد چند شب آب و زمين كم كمتر شب آب را به خود اختصاص مي دهد. واحد تقسيم آب را شب آو(شب آب) مي گويند.

انواع آبياري

زمين آب

آب گرفتن روي زمين كشاورزي را مي گويند. وقتي هنگام كشت و كار فرا مي رسد، زمين را آب مي گيرند تا براي تخم افشاندن آماده شود. ميانه ي ثور(اردي بهشت) يا ميانه ي حمل(فروردين) براي كشت بهاري آب گيري مي شود. براي كشت خزاني ماه سنبله و ميزان مناسب اند. زمين هاي كمتر سرد به طورمعمول در اوايل ماه عقرب آب گيري مي شوند.

خاك آو(خاك آب)

وقتي تخم افشانده شد، پس از يك ماه يا كمتر زمين را آب مي دهند تا بيخ گياه محكم شود، رشد گياه تسريع گردد، باد صدمه ي به گياه نزند و گياه نمو كند و پنجه بزند. خاك آو غرق آب كردن زمين و خوب آب دادن آن است تا زمين پخته شود. سخت ترين كار در زمين داري نخستين خاك آو زمين كشاورزي است.

دوآو(دوآب)

دوآب پس از خاك آو داده مي شود. دوآو باعث مي شود تا گياه رشد كند و ساقه ي آن بند بيندازد.

آو شيره گل

اين آب باعث مي شود تا خوشه ي گياه كامل شود و صاف گردد.

آب گلريز

اين آب باعث مي شود تا گل خوشه ي گياه صاف گردد و خوشه آماده شيره بستن و دانه شدن شود

آب دانه

اين آب باعث مي شود تا خوشه ي گياه پرگردد و تبديل به دانه شود. زمان اين آب هنگام تكميل شدن دانه و به زردي گراييدن آن است. اگر آب دانه به گياه نرسد، دانه ها ميان تهي و كم وزن مي آيند. آب دانه براي رسيدن و كمال دانه بسيار حياتي است.

برداشت محصول

درو كردن

براي دروي محصول (داس)" و تعدادي كارگر حرفه اي و آشنا به كار با اين ابزار استفاده مي شود كه بايد در كار خود مهارت زياد و قدرت بدني بالايي داشته باشند. البته براي دروي محصولاتي مانند گندم و جو و يونجه و هنوز هم از ابزار سنتي استفاده مي شود. براي درو كردن گندم نخست دهقان به تنهايي درو مي كند. وقتي گندم خوب رسيد، خانواده وي نيز در درو گندم به وي كمك مي كند. در پايان آشار مي كند و گندم را پيش از جدا شدن دانه از خوشه به صورت طبيعي درو مي كند. گاهي دهقان تا پاسي از شب يا در دل شب كار درو را انجام مي دهد و گاهي در زير آفتاب مطلق به درو مشغول مي شود. اگر درو آشاري باشد، زمين به صورت ورغ و شيخلي بين آنان قسمت مي گردد. هركدام به صورت دايره وار قسمت خود را درو مي كند و در پايان قسمت اول از قسمت جديد شروع مي كند. هركدام از اين قسمت را رستم(خط) مي گويند.

كويه

وقتي گندم و مانند آن درو شد آن را كويه مي كنند. براي اين كار نخست يك چوب به صورت افقي روي زمين قرار داده مي شود. روي چوب از دو طرف دسته(قوده)هاي گندم را سر به سر مي گذارند و آن را بالا مي برند. وقتي به اندازه كافي رسيد، دسته ها را از آخر كويه شيب دار مي گذارند و به سر كويه ختم مي كنند. وسط كويه برآمده درست مي شود و دو طرف آآآن شيب دار تا از نفوذ باران جلوگيري شود. روي كويه چند چوب بزرگ و دراز انداخته مي شود تا باد آن را خراب نكند و با خود

نبرد. دور كويه كانال كوچك كشيده مي شود تا سيلابه در آن راه پيدا نكند.

خرمي جوي(خرمن جاي)

زمين گرد و هموار است تا گندم در آن خرمن شود. براي اين كار نخست زمين را گرد به صورت دايره هموار مي كند. پستي و بلندي آن را با ماله مي گيرد. روي آن گل مي اندازد. با آب و كاه، كاه گل مي كند. وقتي خشك شد، روي آن رمه را مي چرخاند تا شكاف هاي آن پر شود. بعد با كدگاو آن را آشو(گل كردن) مي كند تا سفت گردد و براي خرمن آماده شود.

پشتيره كشي(كل- پشت كردن گندم)

مرد دهقان به صورت تكي يا آشار گندم را روي هيزم كش قرار مي دهد، ريسمان را نخست از زير پشتيره رد مي كند، سپس به كشك گره مي زند و بعد يك دور، دور پشتيره مي پيچاند و به كشك مي بندد. بازوبند هيزم كش را به كشك سفت مي بندد و به چوب كنك بند مي كند. در پايان با پشت روي پشتيره مي خوابد و بازوبند را سفت مي كند. تي پشتي را جا مي نهد و مقداري قوده ي گندم در زير آن مي گذارد. كسي از پشت، پشتيره آن را به جلو هل مي دهد و مرد دهقان روي دو زانو بلند مي شود و پشتيره را تا خرمن جاي حمل مي كند و براي گرد كردن روي خرمن جاي قرار مي دهد. اين پشتيره ها به صورت دايره گذاشته مي شوند و مردم به آن اير مي گويند. پشتيره ي گندم چون دانه دارد از تمام پشتيرها گرنگ( سنگين)تر است. مردم دهقان را با سنگين برداشتن پشتيره محك مي زنند، پشتيره ي برخي از دهقانان تا هشت سيرهم برآورد شده است. هر سير هفت كيلو است. دهقانان سنگين بر، مورد احترام مردم قرار دارد. وي خود را از ديگران يك سرو گردن بالاتر مي گيرد و خانواده اش به وي افتخار مي كند.

ابزار پشتيره كشي

1- داس: براي جدا كردن قوده از كويه

2- هيزم كش: كه در گذشته از الياف گياهان ساخته مي شد و اكنون بيشتر نخي و پلاستيكي است.

3- كشك: چوب سركج است كه در ابتدايي هيزم بند مي شود وبا آن پشتيره(بار) گندم را بند مي زند.

4- چوب كنك: چوب كشيده و بلند است كه يك سر آن تراشيده است. سر ديگر آن كج است تا هيزم كش را به آن گره بزند و براي چاربندي و

بارشدن آماده كند.

چپركدو(خرمن كوب كردن)

در هزارستان هنگام خرمن، از خرمن كوب هايي استفاده مي شود كه به آن چپر، چپار(چاپار) گفته مي شود. اين روزها به شكل سنتي چپار را به پشت تراكتور مي بندند و كارش فقط خرد كردن گندم و به دست آوردن كاه است. باد دادن و جدا كردن كاه و گندم به وسيله "چارشاخ" انجام مي شود.

چپر

چپر را از درختچه هاي خاردار يا چاكه مي سازند. براي اين كار نخست با دستم غو(دستانه يا دستكش) و اره و تيشه درختچه را قطع مي كنند. آن را به شكل مستطل روي هم قرار مي دهند و شاخه هاي اضافي آن را به داخل خم مي كنند. روي آن چند شاخه ي بزرگ كه دوشاخه داشته باشند به صورت عمودي مي بندد. در پايان روي آن سنگ قرار مي دهند كه مسطح شود.

خرمن كردن

دهقان از صبح زود گندم ها را به صورت دايره وار كه داخل آن باز(گود-كود) است، روي خرمن جاي پخش مي كند كه به آن پخل انداختن مي گويند. وقتي همه چيز آماده شد، چپر را مي آورد، تير ماله را به آن مي بندد. يوغ و آتنگ را آماده مي كند. گاوها و يا الاغ ها را مي آورد و به آن ها يوغ مي بندد. در اين كار گاو با تجربه را به درون گود يا كود قرار مي دهد تا با مهارت چپر را بگرداند و از سرگرداني آن جلوگيري كند. به گاو داخل گود، گاو گول مي گويند و به گاو حاشيه ي چپر، گاوجغه گفته مي شود كه معمولن جوان و بي تجربه يا كم زور است. براي اين كار يك سر تيرماله را با كشك به وسيله ي آتنگ به يوغ مي بندد و طرف ديگر را به دمي چپار محكم مي كند. روي چپار ظرف مي گذارد. دهن گاوها را با سبد(كودي) مي بندد تا گندم را نخورد. با چوب(تال) به گاوان هي مي كند و چپار را روي خرمن و گندم مي چرخاند تا خرمن كوبيده شود و كاه از دانه جدا گردد. گاهي كودكان را نيز سوار چپر مي كند كه باعث خستگي گاوها مي شود.

وقتي گاوان با گاوران روي خرمن جاي مي چرخند، ديگران با چرشاخ(چارشاخ) از گرد خرمن جمع مي كنند كه كاه و دانه از خرمن به بيرون رانده نشوند. زماني كه يك ساعتي گاوان چرخيدند، دو نفر يكي از داخل خرمن و ديگري از بيرون با چرشاخ گندم را زيرو رو مي كنند تا خوب خرد گردد. اين عمل را ديگري(برگردان) مي گويند. در پايان هر دور، وقتي گندم هاي زيرپا خرد شد، گندم هاي جديد به آن اضافه مي كنند تا تمام شوند. وقتي گندم به تمامي خرد و پركوي شد، گاوان را آن قدر روي پركوي مي چرخانند كه خوب خرد شود و به مرحله ي جدايي دانه از گندم برسد. وقتي كاه از دانه جدا شد، يوغ ازگاوان برمي دارد و خرمن را اير يا خاره( گرد) مي كند. گندم خاره شده را با چرشاخ رو به باد، به باد مي دهد تا دانه و كاه از هم جدا شود. بين خاره ي گندم يك چوب دراز مي گذارد كه فاصله ي باشد بين دانه و كاه. وقتي كاه و دانه جداشد، كاه را خاره مي كند و گندم را گرد مي سازد. دور خاره ي گندم با گوشه ي پارو خط دايره مانند مي كشد و سپس با چند دايره آن را به نوك مخروطي خاره مي رساند. دايره ها را عمودي خط (چاب) مي كشند و روي آن قرآن و تونتي(خنجر) مي گذارد كه بركت داده شود. دهقان هنگام پس زدن دانه و جدا كردن گندم از كاه بسم الله مي گويند و دستش را روي ريشش مي كشد و صلوات مي فرستد. در پايان سهم ملا، مسجدي و چوپان را جدا مي كند و بقيه را پس از وزن كردن در جوال و گوني مي ريزاند و به

كندو حمل مي كند. ته مانده ي گندم را با كنده اي چوبي(موغي) آونگ مانند مي كوبند تا كافه از دانه جدا شود. اين كار را كافه تب مي گويند. كافه را باد مي كشد و دانه را از كاه جدا مي كند. كافه را براي گاو شيرده جدا مي كند و دانه هاي سالم را به كندو مي برد. دانه هاي پوچ و ناقص را براي مرغ و خروس جدا مي سازد. كاه را به كادو(كاهدان) حمل مي كند. در فرجام خرمن كردن، ذكات خرمن را به فقيران مي رساند.

پلغو

دهقان كم زمين دو راس گاو قولبي نمي تواند داشته باشد، لذا در هنگام قلبه كردن و خرمن كوبي گاوش را با ديگري به صورت توافقي جوره مي كند تا به كمك هم به كارهاي دهقاني شان پايان دهند. جوره كردن گاو و الاغ را پلغو مي گويند كه صورت توافقي دارد.

جغول كدو(جغل)

وقتي خرمن كم باشد و نياز به خرمن كوبي نباشد، خرمن را جغول مي كند. براي اين كار يك گاو را به صورت دايره وار روي خرمن مي چرخاند و خرمن را خرد(ميده) مي كند. گاهي از دوگاو استفاده مي شود. در اين كار نيازي به دوگاو، يوغ وآتنگ و چپر نيست. در هنگام جغل يكي از چهار طرف كافه دانه هاي جدا نشده را زيرپاي گاوها مي اندازد تا ميده شود و دانه ي آن از كاه جدا گردد.

قوده كو

وقتي هنوز زمان خرمن كوبي نرسيده باشد و يا گندم آن قدر كم باشد كه نيازي به خرمن كوبي نباشد، گندم را قوده كوي مي كند. براي اين كار قوده هاي گندم را روي زمين قرار مي دهد و با چوب(آونگ- موغي) دانه ها را از كاه جدا مي كند.

باد قبله

بادي كه مناسب خرمن كردن است و معمولن از سمت قبله مي وزد. اين باد باعث مي شود كه با چرشاخ كردن خاره، دانه از گندم جدا شود. اين باد، همان باد موافق خرمن است كه به آن باد راست و باد بالا هم گفته مي شود. باد قبله درهزارستان بيشتر از سمت جنوب غرب در ماه سنبله و اول خزان مي وزد. اين باد بيشترساعت يك بعد از ظهر شروع به وزيدن مي كند كه به آن بركت مي گويند.

باد چب

اين باد جهت عكس خاره است و براي چارشاخ كردن مناسب نيست. وقتي اين باد مي وزد نمي شود چرشاخ كرد، چون كاه را با دانه يكي مي كند. اين باد از سمت شمال شرق و جنوب شرق در دوران ماه سنبله و خزان مي وزدكه به آن باد شيوه و باد پايين نيز گفته مي شود. اين باد بيشتر پيش از ظهر شروع به وزيدن مي كند كه به آن بركت چب مي گويند.

سرد كردن

كاه باد كردن را سرد كردن مي گويند. هنگامي كه باد قبله وزيدن گرفت دو نفر و گاهي يك نفر كاه را رو به بالا پرتاب مي كنند تا كاه را باد ببرد و دانه از كاه جدا شود. وقتي دانه روي زمين خرمن جاي و روي دانه هاي ديگر قرار گرفت، يكي با جارو(جاروي شيريلجي) كافه و چوب هاي گندم را به گوشه اي ديگر جارو مي كند تا دانه پاك شود. اين كار را جاروله مي گويند. آخر خرمن جاي را با شاخه هاي درختچه يا علف بند مي زنند و يا چادر مي گيرند تا كاه از خرمن جاي خارج نشود.

سرخ باد

وقتي دانه از كاه جدا شد، آن را با پارو باد مي كنند تا دانه از چوب هاي اضافي، ساقه هاي علف هرز و بند گندم جدا شود. اين موادهاي جدا شده را كافه مي گويند كه در پايان با موغي (دسته چوب) كوبيده مي شود و دانه ي گندم از آن جدا مي گردد. اگر كافه زياد باشد با پاي گاو تكي خرد و ميده مي شود. كافه در كار دهقاني مال دهقان است. هنگام خرمن باد كردن اگر كسي بر خرمن وارد شود با صداي بلند مي گويد بركت بركت. با اين حرف از خداوند براي خرمن بركت و براي خانواده و صاحب خرمن سلامتي مي خواهد.

چرخك

از ساقه ي درختچه ي راف و گندلي چرخك درست مي كنند. چرخك مي چرخد و ورود باد را خبر مي دهد. دهقان با ديدن چرخك شروع به چرشاخ مي كند و با بند آمدن باد، دست از باد كردن مي كشد. چرخك در طرف قبله رو به باد گذاشته مي شود.

چغل كردن

چغل نوع الك بزرگ است با سوراخ هاي بزرگ كه پس از سرخ باد به كار گرفته مي شود. براي اين كار دهقان پايش را به اندازه ي بازو دور از هم مي گذارد و دانه هاي سرخ باد شده را در داخل چغل راست و چب مي چرخاند تا دانه ها الك شود و كافه ي آن جدا گردد. اين كار معمولن در مسير باد قبله انجام مي شود.

ابزار جدا سازي كاه از دانه

چارشاخ

چارشاخ مانند سنگ كش يا جغل كش ساخته مي شود كه در قسمت بدنه ي آن چهارشاخ وجود دارد. اين شاخ ها با چرم سرگاو به تنه اصلي سفت بند زده مي شود. دسته ي آن چوب باريك و محكم است كه با چرم سرگاو به تنه محكم بسته مي شود.

پارو

همان پاروي معمولي است. اين روزها پاروي پلاستيكي هم رواج يافته است.

چغل

همان الك بزرگ است.

موغي

چوب نيم متري است كه دسته ي آن نازك و بدنه ي آن كلفت ساخته مي شود.

جارو يا جاروپ

بيشتر جاروهاي گندم پاك كني از گياهي به نام شيريلجي ساخته مي شود. اين جارو جان دارتر است و دوام بيشتر دارد.

ميده ريز

همان الك است.

كشت و كار

براي آماده سازي زمين جهت كاشت محصول از " گاو قلبه ي(خيش)" و "ييغ- يوغ و اسپار" استفاده مي شود. با كارهاي برجسته و تلاش هاي سازنده مردم هزاره از گذشته تا اكنون و به ويژه كشتكاري و بازرگاني و رفاه نسبي خانواده ها و نيز گرايش دادن حاكمان مردمي و بزرگان قومي مردم را به كشتكاري، بيكاري در مناطق هزاره نشين بسيار كم بوده است. در هزارستان هركس پيشه و هنري نداشت به كشاورزي مي پرداخت و برزي گري پيشه ي آزادمردان به شمار مي رفت. گدا و گدايي ميان مردم هزاره بي معنا بود. آموزش هاي پدران و نياكان هزاره و باورهاي ديني و اخلاقي آنان در باره ي آباداني و كشتكاري، سرمشق فرزندان آن ها بوده است. آنان كشاورزي را از كارهاي نيك و خدايي مي دانستند. پندپيران و ضرب المثل هاي هزارگي درباره آباد كردن زمين و آبياري آن، درخت كاري، گله داري و پرورش جانوران- حيوانات و گياهان سودمند چه دارويي و چه غذايي، گواه بر اين باور است.

محصولات كشاورزي

محصولات كشاورزي هزارها عبارت اند از ذرت- جواري، گندم، جو، ارزن، نخود، شرشم، موشنگ، باقلي، دال، عدس، شلغم، زردك، پياز، انواع سبزي ها، شبدر، يونجه- ريشقه و مانند آن كه بسيار ابتدايي كشت مي شوند.

سرخرمني(نذر خرمن)

سرخرمني بستگي به اندازه ي خرمن دارد. اگر خرمن زياد شود گوسپند(صوبي)، اگر كمتر شود ولي قابل توجه باشد بز(چپوش) و اگر كم باشد مرغ و خروس مي كشند. گاهي نان پتير روغني- پتيرمال روي خرمن مي شكنند و بين مردم قسمت مي كنند و به فقيران مي دهند. نان پتير خرمني روغني يا شيرمال مخصوص دهقان است و مالك زمين حيوان مي كشد. وقتي خرمن گرفته شد، حيوان نذري را ذبح مي كنند و اهالي قريه و ده را دعوت به مهماني نذري مي كنند. زماني كه غذا خورده شد، بزرگ ده يا آخند محل دعا مي خواند و از خداوند براي ده و خرمن صاحب خانه بركت از درگاه خداوندي مي خواهند و ديگران آمين مي گويند.

خرمن گرفتن

دهقان وقتي نان پتيرروغني خرمني را كه در تنور يا زير ديگي پزيده است را با كارد نصف مي كند، شروع به گرفتن خرمن مي كند. براي اين كار نخست يك قطعه سنگ بزرگ را در سمت قبله ي خرمن مي گذارد كه به آن سنگ باباي آدم مي گويند. اين كار را به اين سبب انجام مي دهد كه به دعاي حضرت آدم صفي الله به خرمن بركت داده شود. كارد يا پيش قبض را به ياد و نام مولا علي (ع) به دست مي گيرد كه با ياد و نام آن بزرگوار بركت به خرمن داده شود. در پايان دهقان دامن را درون شلوار(تنبان) مي كند و بسم الله و صلوات گويان شروع به گرفتن و وزن كردن گندم مي كند.

آشار

آشارنوعي همياري كار كشاورزي در بين هزاره ها است كه در انطباق با شرايط طبيعي منطقي ترين همياري توليدي اكثر روستاهاي هزارستان به شمار مي رود. آشار بهترين تعاوني روستايي در هزارستان است كه هنوز با وجود مادي شدن زندگي به صورت همياري پا برجاست. آشار به خاطر نياز به كار و نيروي انساني براي درو، آبياري، كشت وكار، خيش كشيدن(قلبه) جوي كر(زه كشي) وجين كردن علف هاي هرز يك اصل ضروري در كشاورزي هزارگي به شمار مي رود. در صورت كمبود آب يا دشواري آبرساني به كشتزار و كمبود نيروي شخم به عنوان عامل مديريت كار و يا پاره اي عوامل مجهول اجتماعي از طريق سنت ديرپا تداوم يافته است. آشارنوعي ياريگري است كه تنها ناشي از عوامل مادي و اقتصادي زندگي نيست، بلكه انگيزه هاي عاطفي و انساني هم در آن دخيل اند. چون: گريز از تنهايي، خستگي و دلزدگي هاي ناشي از كار فردي

و يكنواخت؛ دستيابي به احساس امنيت حاصل از پذيرش در گروه و پرداختن به كار شادي آفرين و دل انگيز گروهي؛ تحكيم روابط دوستي، همسايگي، خويشاوندي، و بالاخره، دلپذير كردن سختي ها و مشكلات زندگي علت اصلي آشار در فرهنگ كشاورزي هزارگي است.( فرهادي ص 6).

الله دوست

در آشار مردان به صورت جمعي و گاهي تكي آواز مي خوانند. اين آواز گاهي دوبيتي و گاهي ترانه است. دوبيتي دوبيتي وار خوانده مي شود و ترانه به صورت ترانه. نوعي از ترانه كه به آن الله دوست مي گويند، در آشارها رواج ويژه دارد كه نوع ترانه ي كاربه شمار مي رود. اين ترانه نشان از دينداري و محبت مردم هزاره به امام علي(ع) است. اين ترانه چنين شروع مي شود:

الله دوست و مولا دوست/ دوست علي دوست و مولا دوست

علي والله دوست و الله دوست/ علي الله دوست و الله يار

علي دوست و الله يار

الله دوست و الله يار

وقتي چاي ده بچه شده/ الله دوست و علي يار

وقتي آو اسپي شده/ الله دوست و علي يار

وقتي نان بوته شده/ الله دوست و علي يار

گاهي در اين ترانه از نوع كار ياد مي شود و در آن از صاحب كار خواسته مي شود كه براي

آنان فرصتي نفس كشيدن(دمرسي) بدهد.

گندم درو مونوم/الله دوست و علي يار

ايشيرقه(يونجه) درو مونوم/الله دوست و علي يار

تاله درو مونوم/الله دوست و علي يار

جوي پاك مونوم/الله دوست و علي يار

بيده كني مونوم/الله دوست و علي يار

غيغو كني مونوم/الله دوست و علي يار

قلغو كني مونوم/الله دوست و علي يار

كمي كني مونوم/الله دوست و علي يار

بيده راش كني مونوم/الله دوست و علي يار

بيده بوديگگ كني مونوم/ الله دوست و علي يار

بيده راف كني مونوم/الله دوست و

علي يار

پخسه زني مونوم/ الله دوست و علي يار

الله دوست و علي يار

الله يار و الله دوست

گاهي مي گويند: الله آ دوست علي دوست/ دوست آ الله دوست/ دوست آ دوست علي دوست/ دوست آ دوست الله دوست/

گاهي به جاي الله دوست و علي يار مي گويند: ياري بيدي الله دوست و علي يار/ ياري بيدي آ دوست و آ يار/ كمك بدي علي دوست و الله يار.

آشار مخصوص گندم درو نيست، مي تواند براي علف درو و گردآوردن هيزوم، راه سازي، سرك سازي، آوردن علف ازكوه، جوي سازي، پاك سازي جوي و شاجوي، ديوارسازي و مانند آن ها باشد.

مالكان زمين گاهي دهقانان و كارگران خود را به جاي خود و فرزندان خود به ديگران آشار مي دهند.

گونه شناسي و طبقه بندي انواع ياريگري(آشار)

-خودياري 2- دگرياري 3- تعاوني هاي سنتي 4- همياري.

فعاليت بر پايه ياريگري يا آشار در هزارستان چنين است:

1- فعاليت هاي ساختماني(خانه سازي)

2- تهيه منابع آب براي مصارف آبياري و آشاميدن و لايروبي.(نوور ساختن)

3- فعاليت هاي راه سازي.

4- گردآوري علوفه(دنگركندو)

5- گردآوري هيزوم(پشتيره آوردو)

6- پاك كردن برف(راه جرو كدو)

7- شخم زدن(چپچوركو)

1. هر يك از اين ياريگري ها يا به صورت مجزا، يا تركيبي دوتايي و يا تركيب همه با هم قابل مشاهده است.(مرتضي فرهادي، 1376)

نوع مالكيت زمين هاي كشاورزي

وجود نظام بزرگ مالكي و تك مالكي و «ارباب و رعيتي » بودن برخي روستاها در هزارستان نشان از نظام خاني در آن مناطق دارد. در كنار خان كه صاحبان اصلي زمين هاي كشاورزي بودند خرده مالك هاي نيز وجود داشتند كه هنوز وجود دارد. «مهاجركار» و «صيفي كار» و دهقانان بومي همواره روي زمين هاي مالكان و خرده مالكان كار مي كردند و از خود زمين نداشتند يا اگر داشتند كفاف زندگي آنان را نمي كردند.

دهقانان و كساني كه املاك خالصه مالكان بزرك يا خان را در اجاره داشتند، از اراضي تحت تصرف خويش، تنها حق تمتع مالي داشتند و زمين، مطلقا براي خان بود. رعايا، دهقان يا مستأجران املاك خالصه حق دهقاني داشتند. مالكان جز پرداخت حقوق كار و مزد كار دهقاني، هيچ گونه الزام و تعهد ديگري نداشتند. هر گاه هم، مورد اجحاف و تعدي واقع مي شدند، حق داشتند براي شكايت و تظلم كنند اما به جايي نمي رسيدند. اين گونه حق مالكيت ديريست برچيده شده است.

انواع سهم داري در زمين كشاورزي (دانگي)

اين امر بستگي به مقدار زمين زراعي، مقدار آب، تغيير عوامل جغرافيايي، چون ميزان بارندگي، ارتفاع و همواري و ناهمواري زمين، گرمسير يا سردسير بودن مناطق، حد دوستي و خويشاوندي صاحبان زمين با يكديگر دارد. اگر سال خشك و كم آب باشد، از وسعت زمين هاي زراعي كاسته شود، و اين محدوديت بر همه بهره برداران ده اثر مي گذارد و به اين ترتيب ممكن است كه سهمداري زمين كم شود و كسي به دنبال دهقاني نرود. اما بالعكس، اگر سال نيكو و پر آب باشد و زمين هاي تازه اي بتواند زير كشت برود، بنابر ضوابطي سنت كشاورزي هزارگي دهقاني رونق مي گيرد. در اين صورت

تمامي بهره برداران ده بنابرسهم اوليه ي خود از زمين بهره مند مي برند. اين رسم و شيوه، رسم ديرينه و كهني است كه از گذشته تا كنون رواج داشته است.

ده يك

مالك پس از دادن ده يك سهم صاحب زمين، بقيه را براي خود بر مي دارد.

پنج يك

مالك پس از دادن پنج يك سهم صاحب زمين، بقيه را براي خود بر مي دارد.

نصفه كاري

كشاورز پس از دادن نصف سهم صاحب زمين، بقيه را براي خود بر مي دارد.

زمين اجاره اي

كشاورز پس از دادن اجاره ي صاحب زمين، محصولات زمين كشاورزي آن سال را براي خود بر مي دارد.

انبار كردن غله، گندم و حبوبات

نقش روي استوانه اي كه درباميان و غاري در جاغوري وجود دارد، معلوم مي شود كه هزاران سال پيش هزاره ها غله را در مخزن هايي كه امروزه هم در بعضي از نواحي ديده مي شود، ريخته و انبار مي كرده اند. هزاره ها به اين انبارها كندو و قرخ مي گويند. كندو كوچك تر از قرخ است. كندو و قرخ انبار است كه از پشت بام سوراخ بزرگ(موري) دارند كه غله يا گندم را از آن جا مي ريزند و براي درآوردن آرد از دريچه هاي كوچك تعبيه شده در سطح پايين كندو و قرخ استفاده مي برند كه به آن آرد خطا ديدو مي گويند. علف هاي هرز، كاه و يونجه- رشقه وعلوفه ي پر ارزش براي دام ها، در انبار جداگانه ي به نام كادو(كاهدان) انبار مي شود تا در زمستان به حيوان هاي خانگي داده شوند.

كشاورزي مدرن

كشاورزي مدرن، كشاورزي پايدار (كشاورزي زيستي) يا كشاورزي فشرده (صنعتي) اصلاح نباتات، تناوب زراعي، سموم، دفع آفات و كود و پيشرفت هاي تكنولوژيك كه باعث افزايش بازده محصول مي شوند، عناصر شيميايي، كودهاي آلي، كود سبز، كمپوست و مواد معدني باشد، همچنين تناوب و يا دوره آيش، مهندسي منابع طبيعي و آبخيزداري در هزارستان كمتر راه يافته است. سازه هاي آبي، مهندسي منابع آب، ترويج و آموزش كشاورزي، اصلاح نباتات مدرن، علوم و تكنولوژي بذر، اگرواكولوژي، علوم باغباني، اقتصاد كشاورزي، علوم خاك، علوم دامي، توليد و پرورش طيور، صنايع غذايي، حشره شناسي، بيماري شناسي، مكانيك ماشين هاي كشاورزي، بيوتكنولوژي در كشاورزي، توسعه روستايي، مهندسي توليدات گياهي، اصلاح گياهان باغباني، توليد مدرن محصولات باغي، هواشناسي كشاورزي، مديريت كشاورزي، شناسايي و مبارزه با علف هاي هرز، مكانيزاسيون كشاورزي كه امروزه براي هر كشاورزي در جهان شناخته است،

به سبب عدم توسعه يافتگي و ستم ملي عريان براي كشاورز هزاره ناشناخته است.

كشاورزي و توليد دام

هزاره ها حيواناتي مانند قاطر، اسب، گاو، گوسفند وبز را براي استفاده از گوشت شان و يا محصولات دامي (مانند شير، پشم و …) و يا باربري پرورش مي دهند. يك نوع پرورش، پرورش دادن دام در مراتع و كوه ها است. دام ها در مراتع و كوه ها و دامنه هاي آن رها مي شوند تا از علوفه موجود در مراتع و كوه ها تغذيه كنند. كود حاصل از دام مي تواند براي زمين هاي كشاورزي به صورت سنتي مفيد باشد.

وضع كنوني كشاورزي

نشانه اي از كشاورزي مدرن در هزارستان به چشم نمي خورد و كشاورزي سنتي نيز با سياست هاي بيمارگونه و عجيب و غريب ملي و قومي در حال كشيدن نفس هاي آخر است. اين وضع اسفناك را در فصل كاشت و برداشت مي توان به عينه ديد. چه بسيار زمين هايي كه در سال هاي اخير ديگر كاشته نمي شوند و يا از بين رفته اند و مي روند. و چه بسيار مردمي كه با تمام علاقه و دلبستگي به روستا ديگر تاب ماندن ندارند و به شهرهاي كابل، مزار، غزني، هرات، لشكرگاه كوچ كرده اند. آنان در اين شهرها جذب مشاغل سياه شده اند تا از اين آشفته بازار سهمي بر دارند. آنان حاشيه نشين شده اند و در بهترين شرايط با سيگار فروشي و دست فروشي كنار خيابان و يا با زدن يك دكه امرار معاش مي كنند. در صورتي كه در روستاي خود كسي بودند و احترامي و در سايه كشاورزي زندگي بي دغدغه و آرامي داشتند.

كشاورزي درهزارستان تبديل به يك كار پرهزينه و كم درآمد شده است. تراكتور و ماشين آلات كشاورزي به خاطر كمبود و گراني سوخت با هزينه اي بالا فعاليت مي كنند

آن هم جايي كه براي رفتن تراكتور راه باشد، كه بيشتر نيست. هزينه خريد تراكتور بالاست كه اگر قرار باشد تراكتور بخرد، كشاورز ترجيح مي دهد با هزينه يك سوم پول خريد تراكتور، يك ماشين مسافربخرد و مسافركشي كند. (امين شهنازي جنگ تپه)

باغداري و درخت كاري

هزاره ها به درخت كاري خشك كردن مرداب ها و تبديل آن ها به به زمين هاي قابل كشت و كندن چاه و ساختن كاريز و بهره برداري از منابع آب هاي زير زميني دلبستگي داشتند و دارند. اصولا كندن رشته هاي از كاريز يا قنات براي هدايت آب هاي زير زميني از ابداعات خراسانيان و غرجستانيان اند. كاريزهاي كهن، بندهاي بلند و استوار و آسياب هاي آبي درهزارستان گواه بر اين ادعاست. اين آسياب هاي كه هزاره ها به آن ها اسيه مي گويند، اولين مهندسي هزارگي، سازه سازي و استفاده از تركيب خانه سازي و استفاده از صنعت آب است.

درخت و درخت كاري نيز از دير باز در هزارستان مقدس بوده است. نقش هاي گوناگون درخت از دوران هاي متفاوت تاريخي همواره زينت گر اشياء نقش دار در غارها و سنگ نقش هاي هزارستان بوده است.

گياهان مخدر

گياهان مخدرمانند تنباكو، ترياك، كوكائين درهزارستان گشت گسترده ندارند. تنباكو براي ساخت نصوار،(ناس)توتون، چلم(قيليان) به صورت خصوصي كشت مي شود. ترياك در حدي كه استفاده ي دارويي داشته باشد، كشت مي گردد. اما كوكائين براي هزاره ها گياه ناشناخته است.

گياهان دارويي

دانشمندان و گياه شناسان هزارگي در خلال مطالعه درباره ويژگي دارويي گياهان به امور كاملا فني نيز مي پردازند. ويژگي گياهان را مي شناسند و از آن ها براي درمان بيماران استفاده مي كنند.

منابع و مآخذ

. فرهنگ ياريگري در ايران (درآمدي به مردم شناسي و جامعه شناسي تعاون ) / مرتضي فرهادي / مركز نشر دانشگاهي / چاپ دوم 1376؛

3. امين شهنازي جنگ تپه(آنايوردوم "جنگ تپه، آواجيق)؛

4. گفت وگو با مرداني از دي كندي، باميان، بهسود و جاغوري؛

5. تاريخ شاهان ارغونيه، چوپانيان؛

(نيمه شب دوشنبه، فروردين ماه- حمل: 1991استادسراي موسسه تحصيلات عالي ابن سينا- كابل).

ش

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109