پايداري ياران امير

مشخصات كتاب

برگرفته از:
بهائيت آن گونه كه هست / مؤسسه جام جم / چاپ اول / 1387

مقدمه

مورخان (اعم از بهائي و غيربهائي) اتفاق دارند كه عامل اصلي سركوبي فتنه بابيان، و اعدام پيشواي آنان (باب)، شخص اميركبير بوده است. جالب اين است كه، حواريون و ياران با وفاي امير نيز نظير آيت‌الله حاج شيخ عبدالحسين تهراني (وصي امير)، ميرزا محمد هاشم طباطبايي (منشي مخصوص و محرم راز امير)، عزيزخان سردار مكري (داماد امير)، مؤ‌تمن الملك انصاري (كاتب سّر امير) و چراغ علي خان زنگنه (نايب الحكومه اصفهان از سوي امير) سخت با بابيه و بهائيه مخالف بودند و در قلع و قمع ريشه‌هاي آن در ايران و عراق اهتمام شايان داشتند. مقاله زير به توضيح اين امر مي پردازد:

عبدالحسين تهراني

آيت الله حاج شيخ عبدالحسين تهراني «شيخ العراقين» (متوفي 1286ق) از فقيهان نامدار قرن 13ق است كه به دقت نظر، انديشه صائب و همت بلند شهره بود و زمان اقامتش در كربلا جمعي كثير از مردم آنجا از وي تقليد مي‌كردند. [1] وي شاگرد برجسته آيت الله «صاحب جواهر» بود و از ايشان اجازه اجتهاد داشت. [2] صاحب جواهر، به اجتهاد 4 تن از شاگردانش تصريح داشت كه يكي از آنها شيخ عبدالحسين بود. [3] سخن چنين شخصيت سترگي درباره شيخ العراقين، گواه رتبه بلند وي در دانش و درايت ديني است. چنان كه آيت‌الله ميرزا حسين نوري (محدث نامدار شيعه) او را زبده اعاظم محققين و نخبه افاخم مدققين مي‌خواند. [4] . به نوشته اعتمادالسلطنه (وزير انطباعات عصر ناصري: تهراني «مجتهدي بسيار فاضل و به قبول عامه نايل بود. در دولت عثماني نيز اعتباري» قابل توجه داشت و «حكام عراق عرب او را حرمتي عظيم مي‌نهادند.» [5] ناصرالدين شاه نظارت بر كار تعميرات و تأسيسات ايران در عتبات عاليات، از جمله، توسعه صحن مطهر سالار شهيدان عليه السلام، و تعمير بناي آن را، به شيخ العراقين سپرده بود [6] و «از مراقبت و مواظبت» وي «در تعمير گنبد منور... و نصب خشتهاي طلايي شهر» رضايت تام داشت. [7] شاه او را در 1274ق براي تعمير صحن مطهر ائمه اطهار در كربلا و كاظمين و سامرا (عليهم السلام) مأمور كرد و او از 1274 تا 1286 (كه در 22 رمضان آن فوت كرد) به اين كار اشتغال داشت. كتابخانه شخصي او در كربلا به علت داشتن نسخه‌هاي نفيس، شهرت داشت. [8] . شيخ العراقين، مورد اعتماد و عنايت خاص اميركبير قرار داشت [9] و امير، كه از گوهرشناسان روزگار بود، علاوه بر ارجاع محاكمات شرعي ديوان به محضرش [10] ، «در مطالب مشكله و امور معضله با او مشورت» مي‌كرد [11] و حتي براي تعيين نام فرزندان شاه، از استخاره‌هايش مدد مي‌گرفت. [12] عباس اقبال، با اشاره به «ارجاع محاكمات» از سوي امير «به محضر جناب... شيخ العراقين»، مي‌گويد: روز بروز «عقيده او نسبت به جناب شيخ افزون مي‌گرديد». [13] سپس با نقل داستاني درباره نحوه آشنايي امير با شيخ مي‌افزايد: پس از آن آشنايي، امير «همواره در ترويج شيخ اقدامات كافي نمود و روز به روز در عقايد او نسبت به شيخ مي‌افزود تا آن كه محل وثوق امير شد و طرف مشاوره در بعضي از امور مشكله گرديد». [14] به نوشته فريدون آدميت: در دوران صدارت امير «همه دعاوي كه جنبه شرعي داشت و به ديوانخانه رجوع شده بود، به محضر شيخ عبدالحسين احاله مي‌گرديد. داوري او قطعي بود. كنت دوگوبينو نيز از شيخ عبدالحسين به احترام ياد مي‌كند؛ او را فقيهي بلند پايه و پاكدامن، و خونسرد و با فراست مي‌شناسد». [15] . امير حتي وصي خود را شيخ عبدالحسين قرار داد [16] و شيخ نيز، مدرسه و مسجد حاج شيخ عبدالحسين (واقع در بازار تهران) را از ثلث ميراث امير بنيان نهاد. مهدي بامداد مي‌گويد: «شيخ العراقين از مجتهدين معروف، و به زهد و تقوي و مديريت در كار شهرت زيادي داشت. شادروان... اميركبير با آن نظر دقيقي كه در شناسايي مردم و به ويژه ملا‌ها داشت در بين تمام روحانيون زمان خود، او را وصي خويش قرار داد و شيخ العراقين هم از مال الوصايه امير شهيد، مسجد و مدرسه‌اي عالي در تهران بنا نهاد كه امروزه به مسجد و مدرسه شيخ عبدالحسين يا مسجد آذربايجاني‌ها معروف مي‌باشد». [17] شواهد همچنين حاكي است كه پس از قتل امير، شيخ مباشرت امور خانواده وي را بر عهده داشت. [18] . شيخ عبدالحسين، به كمال و كارآمدي احكام و قوانين اسلامي در جامعه بشري ايمان راسخ داشت و معتقد بود كه «هرگاه مدار دولت و مملكت داري از روي شريعت مطهره باشد... هيچ فتنه و فساد بر نيايد». [19] بر همين اساس، زماني كه ديد «بدعت» باب و بهاء، كيان دين را به خطر افكند، با جديت تام به مبارزه برخاست. قديم ترين اقدام او در اين راه ممانعت از ملاقات باب و مريدانش با محمدشاه قاجار (پدر ناصرالدين شاه) بود كه فرصتي تاريخي براي «اظهار وجود» و «تبليغ» را از آنان گرفت. كنت دوگوبينو، وزير مختار فرانسه در ايران، «حاجي شيخ عبدالحسين كه مردي فقيه و مجتهد و متدين و متقي است، فراست و قضاوتهاي بي طرفانه‌اش موجب اعتماد همه كس شده و طرف احترام عموم است، به شاه و وزير و بزرگان مملكت گفته بود: آيا در نظر داريد كه به جاي مذهب كنوني، مذهب جديدي كه هنوز نمي‌شناسيد برقرار نماييد؟...» [20] . روشن است كه براي فقيه تيزبيني چون شيخ العراقين، «بطلان دعاوي باب» ـ با توجه به شواهد و دلايل گوناگون، از آن جمله: «توبه صريح» خود باب بر فراز منبر شيراز، و وجود اغلاط پيش افتاده ادبي در الواح صادره از وي ـ كاملاً واضح بود و آمدن باب و جمعي از مريدانش به پايتخت به عنوان ملاقات با سلطان، بيشتر فرصتي براي «ابراز وجود» و «تبليغات مسلكي» بود. خاصه آنكه، احساس مي‌شد كه دستهاي مشكوكي از درون حكومت (نظير منوچهر خان معتمدالدوله حاكم اصفهان) با اغراض سياسي در پي تقويت فتنه، و ماهي گرفتن از آب گل آلودند... لذا «هوشمندانه» مانع اجراي اين سناريوي خطرناك گرديد. تهراني در زمان تبعيد بهاء به عراق، و تجمع بابيان در آن سامان، در عراق مي زيست و شاهد فعاليتهاي سوء آنان بود. منابع بهائي تصريح دارند كه بابيان مهاجر، شبها به دزديدن كفش و كلاه و پول و پوشاك زوار شيعه در اماكن مقدسه مي پرداختند [21] و به اعتراف خود حسينعلي بهاء: «در اموال ناس مِن غير اذنٍ تصرف مي‌نمودند و نهب و غارت و سفك دماء را از اعمال حسنه مي‌شمردند». [22] . علاوه، بين خود بابيها نيز بازار آشوبگري و آدمكشي رونق داشت و به قول خواهر بهاء (عزيه خانم) بهاء نيز در اين فجايع بي‌دخالت نبود. [23] . اقدامات شيخ العراقين كينه شديد سران مسلك باب و بهاء، را بر ضد وي بر انگيخته است. حسينعلي بهاء در لوحي كه به نام شيخ صادر كرده سخت به وي تاخته و او را «غافل مرتاب» و عنصري «مكار» مي‌خواند! [24] و شوقي افندي (نتيجه دختري بهاء، و جانشين عباس افندي) نيز در فحشنامه‌اي كه با عنوان «لوح قرن» از خود به جا نهاده، كراراً شيخ را با الفاظي چون «شيخ خبيث» [25] و «مردود دارين و مبغوض ثقلين» [26] مورد هتك و شتم قرار داده است.

سعيد خان مؤ‌تمن‌الملك انصاري

ميرزا سعيد خان مؤ‌تمن‌الملك انصاري، اديب و سـيـاسـتـمدار برجسته ايران در عصر قاجار، از بركشيدگان خاص اميركبير [27] و منشي و كاتب اسرار [28] او مي‌باشد كه ترقيات سياسي (و حتي لقب مؤ‌تمن‌الملكي)اش را پيش و بيش از هر كس مرهون عنايات امير است. روزنامه وقايع اتفاقيه (شماره 11 مـحـرم 1268) در روزهـاي آخر صدارت امـير مي‌نويسد: از آنجا كه ميرزا سعيد خان در خدمات محوله «صداقت و راست قلمي» خود را مشهود پيشگاه مبارك داشته و «مصدر خدمات تحرير رسـائل خاصه و به صفت امانت و رازداري و درستكاري» موصوف گشته به لقب مؤ‌تمن‌الملكي سرافراز آمد. [29] . ناصرالدين شاه ميرزا سعيد را پس از مرگ امير (و طبق سفارش خود او) براي مدتي مديد به وزارت امور خارجه ايران منصوب كرد و ميرزا سعيد نيز، در حد وسع خويش، راه استاد شهيدش (امير) را در سياست داخلي و خارجي ايران تعقيب مي كرد. او در ماجراي عقد قرارداد امتيازات استعماري رويتر (توسط ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني، صدر اعظم «فراماسون» و «انگلوفيل» ناصرالدين شاه) از مخالفان جدي سپهسالار بود و به همين علت، چند سال به اسم توليت آستانه حضرت رضا (ع)، تبعيد به مشهد شد. رساله‌اي كه از طريق ميرزا سعيد بر ضد ملكم خان (بنيانگذار فراموشخانه فراماسونري در ايران) و در رد القائات فريبنده و استعماري وي در سال 1282ق به دست شاه جوان و مجذوب رسـيـده، به روشني بازنماي افكار و احـسـاسـات اسـلامـي و ضـد اسـتـعماري / ضد استبدادي اوست. تلاش ارزنده ديگر ميرزا، زمينه سازي جهت تدوين و اجراي يك قانون اساسي جامع بر پايه فقه شيعي است كه متأسفانه با مرگش نافرجام ماند.
شرح زندگي و خدمات ميرزا به اسلام و ايران، و نقد تحريفات مورخان در اين زمينه، دفتري مفصل مي‌طلبد كه اين مجال، گنجايش آن را ندارد. در خاطرات ممتحن‌الدوله و نيز كتاب رجال وزارت خارجه او، اطلاعات ناب و سودمندي را مي‌توان درباره وي دريافت. در خاتمه، با تأكيد بر اتحاد و صميميت بين دولتين ايران و عثماني، از سستي و تسامح دربار عثماني (با وجود آگاهي از خطر اين گروه) در همكاري با دولت ايران براي دفع آنها انتقاد مي كند و خواستار گفتگوي سفير ايران با مقامات عالي تركيه جهت تحويل بهاء و همدستانش به ايران مي‌شود. [30] بيراه نيست كه منابع بهائي، ميرزا سعيد را فردي مخالف بهاء، و عامل تبعيد او از عراق و حبس وي در عكا مي‌شمارند. [31] .

چراغ علي خان زنگنه

چراغ علي خان زنگنه «سراج‌الملك» (متوفي 1287) از دست پروردگان و بركشيدگان اميركبير است كه در مأموريت مهم و مشهور امير در كنفرانس ارزنة الروم، عضو هيئت ديپلماتيك ايران بود [32] و امير پس از رسيدن به صدارت نيز، او را به حكومت منطقه بسيار مهم و استراتژيك «اصفهان» برگماشت و او با كفايت خويش، توانست رضايت مردم را جلب كند. كنت دوگوبينو از «لياقت فراوان» چراغ علي در حكومت اصفهان سخن گفته و مي‌افزايد كه وي، «رضايت عموم را فراهم كرده بود». [33] به گفته همو: «چراغعلي خان مردي است بسيار خوش قيافه كه چهره‌اي باهوش و شريف دارد و از آداب داني برخوردار است». [34] خدمات چراغ علي خان، زماني كه ناصرالدين شاه همراه امير به اصفهان رفت، مورد تقدير قرار گرفت. [35] . حسين سعادت نوري، خدمات مهم و گوناگون وي در اصفهان را برشمرده و ضمن اشاره به حسن روابطش با علماي بزرگ و پارساي شهر، نقش مؤ‌ثر او در تامين نظم و امنيت منطقه، پيشبرد تسليحات نظامي و صنايع نساجي، تعمير ابنيه تاريخي، اصلاح امر كشاورزي، ارزاني نرخ اجناس، و جلوگيري از تعدي مأموران دولت و اشخاص زورمند به مردم را شرح داده است. [36] . در آشفته بازار پس از قتل باب، دو تن از بابيان (اسماعيل و محمد قاسم عبادوز) در اصفهان، ادعاي رجعت حضرت محمد و علي (ع)! كرده و فتنه‌اي را پي افكندند. چراغ علي آنها را دستگير و به حكم فقهاي اصفهان، در ميدان نقش جهان اعدام كرد. [37] . وي همچنين 28 شوال (سالروز نجات شاه از ترور بابيان) را در اصفهان جشن مي‌گرفت كه خبر آن را مي‌توان در روزنامه وقايع اتفاقيه، ش 140 (2 محرم 1270ق) بخش مربوط به حوادث اصفهان، ديد و خواند.

محرم راز امير

حاج ميرزا محمد هاشم طباطبايي، فرزند آيت‌الله ميرزا مهدي قاضي طباطبايي است كه در عصر خود فقيه پارسا و بزرگ تبريز قلمداد مي‌شد و با عباس ميرزا و وزير با تدبيرش (ميرزا بزرگ فراهاني پدر قائم مقام) در حلّ مشكلات آذربايجان همكاري گسترده داشت و خاصّه در «تنفيذ وِلائي و شرعيِ» امور مربوط به حكومت و اجتماع آذربايجان به آنان ياري مي‌داد. [38] قائم مقام در نامه‌اي به پدرش ميرزا بزرگ، از زبان عباس ميرزا خاطر نشان مي‌سازد كه: «عالي جاه ميرزا مهدي، در حقيقت، يكي از امناي دولت و محارم حضرت ما است... آب و گل و جان و دل او در هواي ما و رضاي ما است...». [39] . ميرزا هاشم، پس از مرگ محمد شاه همراه ناصرالدين شاه و اميركبير به تهران آمد و در مقام منشي مخصوص و محرم سر امير، شريك غمها و شاديهاي آن رادمرد شد و پس از قتل امير نيز، همچون غالب ياران او، صدمه‌ها ديد. ميرزا هاشم با بابيان سخت مخالف بود و اين امر از نامه‌اي كه پس از ترور نافرجام ناصرالدين شاه توسط بابيان (شوال 1268) به صدراعظم وقت نوشته كاملاً پيدا است، آنجا كه، ضمن ابراز نهايت خوشحالي از ناكام ماندن تروريستهاي بابي در قتل شاه ايران، از آنها با غيظ، به عنوان «حرامزاده‌ها» ياد مي‌كند. [40] .

پاورقي

[1] براي نمونه ر.ك، اظهارات ابوالقاسم افنان، مورخ بهائي، در عهد اعلي...، ص 388 و 390؛ مجله «پيام بهائي»، ش 296، ژوئيه 2004، «يادداشت ماه».
[2] معارف الرجال، شيخ محمد حرزالدين، 2 / 34.
[3] الكرام البرره، شيخ آقا بزرگ تهراني،2 / 713؛ معارف الرجال، 2 / 35.
[4] معارف الرجال، 2 / 112.
[5] مكتوبات، اعلاميه‌هاي... شهيد شيخ فضل‌الله نوري، محمد تركمان، ص 449.
[6] چهل سال تاريخ ايران... (المآثر و الاَّثار)، به كوشش ايرج افشار، 1 / 189. درباره شيخ عبدالحسين، همچنين، ر.ك، ريحانه الادب، علامه خياباني، 3 / 329.
[7] ريحانه الادب، 3 / 329 و نيز: معارف الرجال، 2 / 35.
[8] روزنامه ناصرالدين شاه به خراسان، علينقي حكيم الممالك، ص 470.
[9] نامه‌هاي امير كبير به انضمام رساله نوادر الامير، تدوين سيد علي آل‌داود، ص 316. [
[10] بامداد به «ارادت» ميرزا تقي خان اميركبير نسبت به شيخ تصريح دارد (شرح حال رجال ايران، 6 / 94).
[11] اميركبير و ايران، آدميت، ص 308 و 343.
[12] نوادرالامير، شيخ المشايخ امير معز‌ي، صص 316-315.
[13] ر.ك، اسناد و نامه‌هاي اميركبير، همان، ص 82.
[14] ميرزا تقي خان اميركبير، ص 168.
[15] همان، صص 171-168.
[16] امير كبير و ايران، ص 308. نيز ر.ك، ص 343 و 103.
[17] همان، ص 308؛ ميرزا تقي خان اميركبير، ص 168 و 368.
[18] شرح حال رجال ايران...، 2 / 244 -243. نيز ر.ك، همان: 6 / 94 و 1 / 221 -220؛ چهل سال تاريخ ايران...، 1 / 189؛ مجموعه اسناد و مدارك فرخ خان، به كوشش كريم اصفهانيان، 2 / 367 -366.
[19] ميرزا تقي خان امير كبير، صص 374-373، نامه مادر امير. همچنين براي مشاهده وقفنامه‌اي از مادر امير كه در آن از شيخ العراقين ياد شده ر.ك، گنجينه اسناد، سال 3، دفتر 2 و 3، صص 111-107.
[20] انديشه ترقي...، فريدون آدميت، ص 103.
[21] سياستگران دوره قاجار، خان ملك ساساني، چاپ آل داود، صص 344- 345.
[22] قرن بديع، شوقي افندي، 2 / 107 -106.
[23] مائده آسماني، اشراق خاوري، تهران 1327ش، 7 / 130.
[24] داستانهايي از حيات عنصري جمال اقدس الهي، علي اكبر فروتن، موسسه ملي مطبوعات امري، 134 بديع، ص 17؛ عهد اعلي...، ص 514.
[25] براي نوشته بهاء ر.ك، همان، ص 568 و نيز ص 515.
[26] توقيعات مباركه حضرت ولي امر، لوح قرن احباء شرق، مؤ‌سسه ملي مطبوعات امري، 123 بديع، ص 67.
[27] همان، ص 185.
[28] ر.ك، رجال وزارت خارجه، ممتحن الدوله، صص 17- 18؛ رجال دوره قاجار، حسين سعادت نوري، ص 268؛ «وفيات معاصرين»، محمد قزويني، يادگار، سال 5، ش 2-1، ص 103.
[29] وفيات معاصرين، ص 103. اعتمادالسلطنه در منتظم ناصري (ج 3، ص 196) از ميرزا سعيد به عنوان «كاتب اسرار مكتومه و منشي رسائل خاصه» امير نام مي برد كه به قول سعادت نوري: «به اصطلاح امروز، رياست دفتر رمز و محرمانه» او مي‌شود (رجال دوره قاجار، ص 268.
[30] اميركبير و ايران، آدميت، ص 209.
[31] براي متن نامه‌ها ر.ك، تاريخ جامع بهائيت (نو ماسوني)، بهرام افراسيابي، صص 392-388؛ فلسفه نيكو، ج 3، ص 94 به بعد.
[32] سه سال در آسيا، سفرنامه كنت دوگوبينو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي، ص 97.
[33] همان: صص 197ـ 198.
[34] همان: ص 195.
[35] رجال دوره قاجاريه، حسين سعادت نوري، ص 189.
[36] همان، صص 184ـ 205.
[37] وقايع اتفاقيه، پنجشنبه 9 ربيع الاول 1268ق، ستون اخبار مربوط به اصفهان؛ حقايق الاخبار ناصري، خورموجي، به كوشش خديو جم، نشر ني، تهران 1363، ص 25.
[38] تاريخ و جغرافي دارالسلطنه تبريز، نادر ميرزا، صص 223ـ224؛ تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيد الشهداء عليه السلام، قاضي طباطبايي، صص 321ـ322.
[39] منشآت قائم مقام، چاپ محمد عباسي، ص 136.
[40] نسب نامه، شاخه‌اي از طباطبايي‌هاي تبريز، سيد جمال ترابي طباطبايي، صص 112ـ113.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».