ترور در بهاييت

مشخصات كتاب

برگرفته از:
سايت بهائي پژوهي

معناي ترور

ترور در لغت، به معناي هراس و هراس افكني است؛ و در سياست به كارهاي خشونت آميز و غير قانوني براي سركوبي مخالفان خود و ترساندن آنها ترور مي گويند و نيز كردار گروه‌هاي مبارزي كه براي رسيدن به هدف‌هاي سياسي خود دست به كارهاي خشونت آميز و هراس انگيز مي زنند، ترور ناميده مي‌شود. ترورگري روش حكومت‌هايي است كه با بازداشت و شكنجه و اعدام و انواع آزارهاي غيرقانوني، از راه پليس سياسي مخفي، مخالفان را سركوب مي‌كنند و مي هراسانند، و يا روش دسته‌هاي راست يا چپي است كه براي افكندن يا هراساندن دولت به آدمكشي و آدم دزدي و خرابكاري دست مي زنند. از برخي جهات ترور به معناي كشتار سياسي نيز به كار مي رود و كساني را كه به كشتار سياسي دست بزنند ترورگر يا تروريست مي خوانند.

تروريست (ترور شهيد ثالث و ترور شاه)

تروريست يا ترورگر فرد يا گروهي است كه از مكتب تررسيم يا ترور پيروي كند. مصاديق 1- ترور شهيد ثالث (شيخ محمد تقي مامقاني) 2- ترور شاه در وقايع ساليان نخستين پيدايش بابيه غير از بلوا و آشوب و جنگ در چند نقطه كشور توسط بابيان، اقدام براي ترور شاه نيز در كارنامه آنان آمده است. در شوال 1268 سوء قصد بابيان به جان ناصرالدين شاه با تير اندازي دو تن از آنان پيش آمد ولي ناكام ماند و به دنبال آن دستگيري عوامل اين سوء قصد توسط حكومت مركزي با جديت پيگيري شد و تحقيقات حكومتي بر اساس قرائن و شواهد نشان داد كه ميرزا حسينعلي نوري (بهاءالله) در طراحي و انجام اين سوء قصد نقش محوري داشته لذا براي دستگيري او اقدام شد. اگر چه ميرزا و منابع بهائي منكر شدند ولي قرائن بسيار مويد اين نقش بوده و منابع بابي از جمله عزيه خانم نوري خواهر ميرزا در «تنبيه النائمين» اين نسبت را تاييد كرده اند. عزيه خانم به تفصيل چگونگي برنامه ريزي و انجام اين سوء قصد را با ذكر مباشران و كارگزارانش بيان نموده و از ايده اين ترور توسط برادر - به خيال رسيدن به حكومت - و بعد انتخاب مجري و سپس در اختيار گذاشتن لوازم براي مجري پرده بر مي دارد: ميرزا ابتدا كريم خان ما في از بابيان مشهور را انتخاب نموده، پنجاه تومان نقد و اسب و شمشير به همراه پيشدو خود در اختيار او گذاشته مامور انجام اين كار مينمايد و ظاهرا وعده صدارت و سپهسالاري هم به او ميدهد... اما او پول و اسب را گرفته و به اسلامبول مي گريزد! سپس ميرزا، جوان بابي پر شوري به نام محمد صادق تبريزي را به اين كار مي گمارد و به قول عزيه به قربانگاه مي فرستد. پس از عدم توفيق ميرزا در نقشه ترور حدود هشتاد تن از بابيه كشته و كثيري بي خانمان و فراري مي گردند و بعد هم جناب بها منكر اصل كار توسط خود مي شود. عزيه در نتيجه گيري از اين موضوع خطاب به عبدالبها مي گويد: «اين اول بذر نفاق و فتنه بود كه جناب ابوي كاشتند و پس از اشتعال نائره فساد، حاشا كرده به گردن ديگران گذاشتند.» محيط طباطبايي به استناد گزارشهاي تاريخي و برخي قرائن ديگر اظهار كرده كه رهبري بابيها كه بعد از علي محمد بابيها را به منظور اجراي نقشه قتل ناصرالدين شاه قاجار به تهران فراخواند (گوهر، سال 6، ش 3، ص 178 - 183، ش 4ص 271 - 277). نقش فعال ميرزا حسينعلي در اقدامات بابيان و تصميم جدي اميركبير براي فرونشاندن قيامها و شورش هاي آنان موحب شد كه وي از ميرزا حسينعلي بخواهد ايران را به قصد كربلا ترك كند، و او در شعبان 1267 به كربلا رفت (نبيل زرندي، ص 580، 584 - 585)؛ اما چند ماه بعد، پس از بركناري و قتل امير كبير، در ربيع الاول 1268، و صدارت يافتن ميرزا آقاخان نوري، به دعوت و توصيه شخص اخير به تهران بازگشت. در شوال 1268، حادثه تيراندازي دو تن از بابيان به ناصرالدين شاه پيش آمد و بار ديگر به دستگيري و اعدام بابيها انجاميد (همان، ص 590 - 592). از نظر حكومت مركزي، قرائن و شواهدي براي نقش ميرزا حسينعلي نوري در طراحي اين سوء‌قصد وجود داشت و به دستگيري او اقدام شد (زعيم الدوله تبريزي، ص 195). ميرزا يحيي نيز كه عموم بابيان او را جانشين بلامنازع باب مي دانستند و در هنگام تيراندازي به شاه در نور به سر مي برد، توانسته بود با لباس درويشي و عصا و كشكول، مخفيانه به بغداد برود (ميرزا آقاخان كرماني و روحي، ص 301؛ حاجي ميرزاجاني كاشاني، مقدمه براون، ص لح - لط؛ قس نبيل زرندي، ص 613). او چهار ماه زودتر از بهاءالله به بغداد رسيد با توجه به تنوع وقايع تروريستي در تاريخ بابيت و بهاييت در قسمت 2 (مصاديق تروريسم) بدون داوري تنها به ذكر خلاصه وقايع (بدون در نظر گرفتن سير تاريخي) مي پردازم تا اهل نظر خود قضاوت كنند:

ترور مردم بي گناه روستاها

در اواخر سلطنت محمد شاه و پس از مرگ او (1264) از سوي مريدان علي محمد، آشوب هايي در كشور پديد آمد كه از جمله، رويداد قلعه شيخ طبرسي در مازندران بود. در اين آشوب، جمعي از بابيان به رهبري ملاحسين بشرويه اي ملا محمد علي بارفروشي، قلعه طبرسي را پايگاه خود قرار دادند و اطراف آن خندق كندند و خود را براي جنگ با قواي دولتي آماده ساختند. از سوي ديگر بر مردم ساده دل كه در پيرامون قلعه زندگي مي كردند، به جرم «ارتداد» هجوم آورده به قتل غارت ايشان مي پرداختند، به گونه اي كه يكي از بابيان مي نويسد: «جمعي رفتند و در شب يورش برده، ده را گرفتند و يك صد و سي نفر را به قتل رسانيدند. تتمه فرار نموده، ده را با حضرات اصحاب حق، خراب نمودند و آذوقه ايشان را جميعا به قلعه بردند (حاجي ميرزا جاني كاشاني، ص 162) و چنين مي پنداشتند كه ياران مهدي موعودند و به زودي جهان را در تسخير خود خواهند گرفت و بر شرق و غرب فرمانروايي مي كنند؛ چنان كه بابي مذكور مي نويسد: «حضرت قدوس (محمد علي بارفروشي) مي فرمودند كه: ما هستيم سلطان به حق و عالم در زير نگين ما مي باشد و كل سلاطين مشرق و مغرب به جهت ما خاضع خواهند گرديد» (همانجا). پس ميان ايشان و نيروي دولتي جنگ در گرفت و فتنه آنان با پيروزي قواي دولت و كشته شدن ملامحمد علي بارفروشي در جمادي الثاني 1265 پايان گرفت.

ترور رقبا

پس از تبعيد ميرزا حسينعلي به بغداد، اين شهر و شهرهاي كربلا و نجف مركز ثقل فعاليتهاي بابيان شد و روز به روز بر جمعيت ايشان افزوده مي شد. شماري از سران بابيه با توجه به ناتواني ميرزا يحيي در اداره امور، و به انگيزه هاي ديگر، خود را «موعود بيان» خواندند. به نوشته ميرزا آقا خان كرماني و شيخ احمد روحي (ص 303) «كار به جايي رسيد كه هر كس بامدادان از خواب پيشين بر مي خاست، تن را به لباس اين دعوي مي آراست» و به نوشته شوقي افندي، سومين رهبر بهائيان، فقط در بغداد بيست و پنج نفر اين مقام را ادعا كردند (نيز عزيه خانم نوري، ص 42 - 43). بيشتر اين مدعيان با طراحي ميرزا حسينعلي و همكاري ميرزا يحيي يا كشته شدند و يا از ادعاي خود دست برداشتند.

ترور همشهريان و زوار با نظارت پيشوايان

حضور بابيان در عراق به ويژه در كربلا و نجف، مشكلات ديگري نيز آفريد، به نوشته برخي منابع بهائي (شوقي افندي، قرن بديع، ج 2، ص 106 - 107) در عراق شيوه بابيان اين بود كه شبهاي تار، به دزديدن ملبوس و نقدينه و كفش و كلاه زوار اماكن مقدسه بپردازند، و به تعبير ميرزا حسينعلي «در اموال ناس من غير اذن تصرف مي نمودند و نهب و غارت و سفك دماء را از اعمال حسنه مي شمردند» (اشراق خاوري، 1327ش، ج 7، ص 130). علاوه بر آن، در ميان خود بابيها نيز بازار آدمكشي رونق داشت و برخي منابع بابي از دخالت ميرزا حسينعلي در اين فجايع خبر داده اند (عزيه خانم نوري، ص 15-16؛ براي فهرست كتابهاي پيروان باب از گزارش كارهاي ميرزا حسينعلي در عراق، عزيه خانم نوري، مقدمه ناشر، ص 2 - 4).

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».