بهائيت و قرآن

مشخصات كتاب

برگرفته از: سايت بهائي پژوهي

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم وقتي در قرآن به آيه مباركه (و لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين) رسيدم به اين معني كه تر و خشكي نيست كه در قرآن نباشد مطمئن شدم كه حتما راجع به گروهي كه تحت عنوان بهاييت مسلمانان را فريب داده و براي خود قصر و تشكيلاتي راه انداخته اند نيز نشانه و آياتي در قرآن وجود دارد. بالاخره به آيات زير رسيدم:

سوره مدثر، آيات 29 الي 31

لواحه للبشر. عليها تسعة عشر. ترجمه: (لوح دهنده است به مردم. بر اوست عدد نوزده.) اين آيات بلافاصله بعد از آيات مربوط به كافر معاند وليد وحيد آمده و عاقبت وحيد را دوزخ و سقر بيان كرده اند. جالب است كه ازل نيز وحيد نام داشته و حسينعلي بها بواسطه اينكه نامه هايي كه به مردم مي داد الواح ناميد لواحه يعني لوح دهنده بوده است و از همه مهمتر اينكه عدد نوزده عدد رسمي بهاييت است. تعداد ماههاي سال؛ تعداد روزهاي ماه؛ مقدار مهريه زنان؛ مقدار جزاي نقدي؛ همگي نوزده است و نوزده مطابق لفظ بهايي است. اين آيات و آيات قبل و بعدش در توصيف دوزخ آمده اند. عجب دلالتي بر آتش و اهل آتش! شايد با بيان يافتن آيه مذكوره دوباره به اين حقيقت پي ببريم كه اين قرآن معجزه اي جاويد است كه هر لحظه و هر روز با بيان نكاتي گرانبها از جديدترين يافته هاي پزشكي و علمي گرفته تا پيشگويي حوادث آيندگان جلوه اي از وحي الهي از آن خارج و منتشر مي گردد. درباره ي بهاييت هم يك نكته را متذكر مي شوم. قرآن بيش از شش هزار آيه دارد. بهاييها مانند كسي كه چيزي براي از دست دادن نداشته باشد هر روز آيه اي از قرآن را دستخوش هجوم قرار داده و در جمع هاي خصوصي خودشان به استهزا گرفته اند كه شنيده اي فلان آيه هم در قرآن در تأييد امر بهايي است؟ بي خبر از اينكه قدماي آنها در دوزخ هنوز به يكي از اتهامات خود نيز پاسخ نداده اند و آتش شعله ور جهنم هر لحظه انتظار اقدام آنان را مي كشد و خدا و فرشتگان و همه مردم هم بر آنها لعنت مي فرستند. بسياري از آيات مورد استناد آنها با يكبار خواندن از روي قرآن و در جريان قرار گرفتن شأن نزول و ترجمه آن كاملا مشخص مي شوند. بعضي از موارد را در اينجا آورده ام و اگر استنادات جديدي از آنها بدست آمد و براي اين حقير ارسال شد حتما در مقوله اي جداگانه به توضيح شبهات خواهم پرداخت؛ هر چند كه شيطنت اين قوم ضاله تمامي ندارد:

سوره هود، آيه 7

و هو الذي خلق السماوات و الارض في سته ايام و كان عرشه علي الماء ليبلوكم ايكم احسن عملا. و لئن قلت انكم لمبعوثون من بعد الموت ليقولن الذين كفروا: ان هذا الا سحر مبين ترجمه آيه: و او خدايي است كه آسمانها و زمين را در مدت 6 روز آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را آزمايش كند كه عمل كداميك از شما بهتر است. و اگر بگويي: حتما بعد از مرگ زنده خواهيد شد همانا كافران خواهند گفت: اين سخن جز سحري آشكار نيست. تفسير بهاييت: حسينعلي بها پس از استقرار در عكا از طرف مريدان باغي عايدش شد كه خود آن را باغ فردوس ناميده بود و در آنجا نهري روان بود. فرمان داد تختي چوبين بر روي نهر زدند و مريدان آنرا مفروش گرداندند. وي هر هفته يكي دو روز در آن باغ رفته ناهار بر سر تخت مي خورد و حوله بر سر كشيده خواب قيلوله مي نمود. روزي دو برادر و چهار پسر خود را صدا زده آنان را فرمان داد تا اهل بها را خبر دهند كه راز اين آيه كه گفته (و كان عرشه علي الماء) امروز بر ملا شد كه مقصود اين خدا و اين نهر آب و اين تخت است.

سوره اعراف، آيه 160

و قطعناهم اثنتي عشره اسباطا امما و اوحينا الي موسي اذ استسقاه قومه ان اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتي عشره عينا قد علم كل اناس مشربهم و ظللنا عليهم الغمام و انزلنا عليهم المن و السلوي.كلوا من طيبات ما رزقناكم و ما ظلمونا و لكن كانو انفسهم يظلمون. ترجمه: قوم موسي را به دوازده گروه منشعب كرديم كه هر گروه طايفه اي باشند و چون امت موسي از او آب خواستند به موسي وحي كرديم عصاي خود را به زمين بزن. آنگاه دوازده چشمه ي آب از آن سنگ جاري شد و هر قبيله اي چشمه ي آب خود را شناخت. و ما بوسيله ي ابر بر سر آنها سايه انداختيم و نيز براي آنها ترنجبين و مرغ فرستاديم. گفتيم از روزيهاي پاكيزه اي كه به شما داده ايم تناول كنيد. و آنها بر ما ستم نكردند بلكه بر خودشان ستم كردند. تفسير بهاييت: (در يكي از احاديث جعلي شيعي به اين مضمون نوشته شده كه مراد از موسي در اين آيه حضرت محمد و مراد از عصا حضرت علي است و مراد از دوازده چشمه هم دوازده امامند. اين حديث هم به دليل اينكه آيه از محكمات است و موردش مشخص و نامها هم آمده است قابل قبول نيست و معارض با قرآن است و معلوم است كساني كه بعداً خواسته اند بگويند معجزه حضرت موسي اژدها كردن عصا نبوده بلكه اينها تمثيل است و منظور عصاي امر است! و بدين ترتيب خود را از زير بار معجزه آوردن معاف كنند اين احاديث را هم پيدا كرده و استناد مي كنند. در هر صورت اين حديث اگر معارض با نص صريح قرآن هم نبود بدليل ضعف سند روايت از درجه اعتبار ساقط بود؛ و جالب اينكه استفاده اي كه در اين مورد از اين حديث شده به فرض اينكه اين حديث واقعيت هم داشت كاملا بي منطق است.) جناب تئوريسن بهاييت در تفسير اين آيه و با استناد به اين حديث گفته بود: چون حضرت امير عصا و دوازده چشمه دوازده امام هستند پس نتيجه عدد سيزده به دست مي آيد پس باب امام سيزدهم است. جالب آنكه باب خودش خود را همان مهدي و امام دوازدهم مي دانست! از طرف ديگر در اين سوره در پايان داستان موسي عليه السلام تأكيد كرده كه اين داستان همان داستاني است كه درباره زندگاني پيغمبران و اقوام مختلف در جاهاي مختلف قرآن ذكر شده است.

سوره اسراء، آيه 78

اقم الصلوة لدلوك الشمس الي غسق الليل. ترجمه: نماز را بر پا دار از زوال آفتاب تا تاريكي كامل شب (اشاره به وقت نمازهاي پنجگانه) تفسير بهاييت: (كتاب بحر العرفان) غسق الليل يعني سال 1260 و معني آيه اين است كه تا سال 1260 نماز بخوان و بعد از آن خود را آزاد بگذار.توضيح: بي خيال بابا. اين يكي را گذاشته بودم براي خنده

سوره انبياء، آيه 29

و من يقل منهم اني اله من دونه فذلك نجزيه جهنم. كذلك نجزي الظالمين. ترجمه: و هر كس از آنها بگويد: منم خدايي غير از او پس چنين كسي را دوزخ پاداش مي دهيم و چنين مزد مي دهيم ستمكاران را. بهاييت: حسينعلي بها در پاسخ به اين آيه محكم چندين بار گفتند: انني انا الله.لا اله الا انا. من در مناظره اي كه با يكي از مبلغين كردم كه البته فكر نمي كرد من ادعاهاي مكرر ميرزا علي محمد و ميرزا حسينعلي را درباره ي خداييتش ديده باشم اين ادعاي باب را با ادعاي امام زمانيش و ادعاي بندگيش و ادعاهاي ديگرش در كنار هم گذاشتم و گفتم اينها نشانه عدم صداقت يك نفر است. بالاخره تكليفش چه مي شود. ايشان كيست؟ يك لحظه خودتان را جاي چنين مبلغي بگذاريد و فكرش را بكنيد كه اينجا چه عكس العملي نشان خواهيد داد؟ چند حالت ممكن است: يا انساني منطقي و به دنبال حقيقتيد كه خيلي راحت يك جمله مي گوييد: استغفر الله ربي و اتوب اليه (از درگاه خداوند يگانه معذرت مي خواهم و به سوي پرستش آن يگانه معبود بي همتا باز مي گردم). آن وقت مانند انساني پاك و يگانه پرست به اين حقيقت رسيده ايد كه اين جماعت مسخ شده را خدا در عذابي دائم قرار داده و نفرين مدام خدا بر آنهاست چون نمي توانند حتي يك لحظه خدايشان را بشناسند و با وي به راز و نياز بپردازند. حالت دوم در مورد مناظره من واقع شد و آه تأسفبار من را براي آينده ي نه چندان دور فرد مخاطبم در بر داشت. غرور ناشي از جهل و ناداني و ناسپاسي و كفران نعمت در جثه اي ضعيف ولي با باري گران و روح پاك كه امانتي الهي است در جسمي آلوده به خيانتكاري و شرك از دست رفت. پاسخش هم اين بود: (جناب باب چهار مقام مختلف داشتند. يكبار در مقام بندگي بودند و آن صحبت را كردند؛ بار ديگر مقام امامي بار ديگر مقام خدايي و.... واقعاً كه!

سوره حج، آيه 41

الذين ان مكناهم في الارض اقامو الصلوة و آتو الزكوة و امرو بالمعروف و نهو عن المنكر و لله عاقبة الامور. ترجمه: همانهايي كه اگر به آنها در روي زمين قدرت بدهيم نماز به پا مي دارند و زكات مي دهند و ديگران را به كارهاي خوب سفارش مي كنند و از كارهاي زشت باز ميدارند و سرانجام كارها براي خداست. حضرت باقر عليه السلام: (نقل از تفسير قمي) اين آيه در شأن آل محمد نازل شده و در آخر الزمان روح اين آيه ظهور مي كند در مهدي اين امت عليه الصلوة و السلام كه چون قائم آل محمد قيام نمايد در مشرق و مغرب عالم تصرف و تملك نمايد و همه را به دين اسلام در آورد و بدعتها را زايل سازد و اصحاب بدعت را نابود نمايد. بهاييت: حرفي براي گفتن ندارد. بايد با وكيلش صحبت كنيد.

سوره قصص، آيه 30

و ان الق عصاك فلما رآها تهتز كانها جان ولي مدبرا و لم يعقب يا موسي اقبل و لا تخف انك من الامنين. ترجمه: خداوند به موسي گفت: اينك عصاي خود را بيانداز تا قدرت ما را تماشا كني. پس چون آن را انداخت ديد كه مي جنبد چنانكه گويا جان دارد يا صاحب روح است. پشت كرد براي فرار و دنبال عصا را نگرفت. خطاب آمد: اي موسي رو كن و مترس كه تو در اماني. بهاييت: (كتاب ايقان) معجزات اين سوره و سوره هاي ديگر كه درباره ي حضرت موسي آمده منظور از عصا عصاي امر خداست و دست وي كه بيضا بود (و نور آن خيره كننده) منظور نور معرفت است يعني عصا اژدها نشد و يد بيضاي موسي كنايه است. توضيح: معلوم است كه بايد زيرآب همه ي معجزات پيغمبران قبلي را بزنيد. چون قرار نيست خودتان هم معجزه كنيد! اصلاً نبايد اجازه مي داديد اين همه پيغمبران بيايند و معجزه بياورند. بايد چند هزار سالي زودتر اين آئين جالب را تشريع مي فرموديد.

سوره روم، آيه 30

و لا تكونوا من المشركين. من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا كل حزب بما لديهم فرحون. ترجمه: و نباش از مشركين. آنها كساني هستند كه دين خود را پراكنده ساختند و گروه گروه شدند و هر گروه به آنچه نزد خودشان است از عقايد باطله شاد هستند. رسول خدا (ص): مراد از الذين فرقوا دينهم اهل بدعت و ضلالتند از امت من كه بعد از من بيايند و هر گناهي را توبه است مگر بدعت و ضلالت را كه توبه براي آن نيست. بهاييت: حرفي براي گفتن ندارد. بايد با وكيلش صحبت كنيد.

سوره سجده، آيه 5

يدبر الامر من السماء الي الارض ثم يعرج اليه في يوم كان مقداره الف سنة مما تعدون. ترجمه: اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مي كند. سپس در روزي كه مقدارش هزار سال است بسوي او باز مي گردد. بهاييت: (كتاب فرائد نوشته ابوالفضل گلپايگاني): منظور از امر امر اسلام است كه از آسمان بر زمين آمد و بعد از هزار سال بسوي آسمان مي رود و نسخ مي شود. پاسخ: الف سنة در آيه فقط مثال براي تقريب ذهن است و مثلاً در آيه اي ديگر مدت يك روز را بجاي الف سنة خمسين الف سنة آورده شده (تعرج الملائكة و الروح اليه في يوم كان مقداره خمسين الف سنة مما تعدون) يعني فرشتگان و روح در روزي كه به حساب شما پنجاه هزار سال است به سوي او بالا مي آورند. حال اگر منظور از اين عددها چيزي جز تقريب ذهني بود پس يك نفر ديگر هم بعد از پنجاه هزار سال مي تواند بيايد و بگويد روح اسلام امروز به آسمان رفت و نسخ شد و از حالا به بعد من پيغمبر و خدا و.... هستم! يعني اگر ترجمه تعرج را در آن آيه نسخ بدانيم اينجا هم همان كلمه را داريم و جالب است كه در هيچ جاي عربي اين كلمه معناي نسخ نمي دهد. از طرفي امر هم هيچ وقت اسلام نبوده است مخصوصاً در اين آيه كه مشخص است تدبير كردن براي دين نمي آيد و براي كل امور عالم آمده است و در ضمن الف و لام در الامر مبين اين است كه كل امور مورد نظر است نه قسمتي از امور. ضمناً اگر هم بگوييم معناي اين آيات متشابهات است پس بايد تفسير آن را از امامان بخوانيم كه قرآن ناطقند و الا من هم مي توانم خودم را با تفسيري كه خودم از قرآن مي نويسم ثابت كنم. اول بايد برادري را ثابت كرد و بعد ادعاي ارثيه نمود. راستي گيريم كه اسلام تمام شود و همه ي مسلمانها هم يا بميرند يا قبول كنند اسلام تمام شد و نسخ شد؛ حالا كجاي اين آيه دلالت بر ظهور باب و بها دارد؟!! اگر روزي هم اين بلا مي آمد مگر انسانهاي پاك و دانشمند و با سواد كم هستند كه برويم اينها را پيغمبر كنيم! ابوالفضل گلپايگاني در مقدمه فرائد مي نويسد: انبيا خبر داده اند كه دنيا به سبب دو ظهور اعظم كسوت جديد بپوشد و آلات حرب به ادوات كسب مبدل شود و سپس نتيجه مي گيرد كه اين دو ظهور، ظهور باب و بها است. ايشان اولاً نمي گويد اين خبر را از كجا پيدا كرده است. بعد هم ببينيد آيا به سبب اين دو ظهور تا امروز كه نزديك دويست سال از آن مي گذرد دنيا كسوت جديد پوشيده و آلات حرب به ادوات كسب مبدل شده و گرگ و ميش از يك مشرب مشروب گرديده اند؟ ما شيعيان منتظر هستيم كسي بيايد كه يملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا (زمين را آنگاه كه از ظلم و جور پر شده باشد از قسط و عدل پر كند) اما تا آن شخص نيايد و اين كار را نكند هيچ ادعايي نمي كنيم. اما ايشان اين ادعا را كرده در حاليكه پس از اين دو ظهور دو جنگ جهاني يا ميليونها كشته از يك طرف و رقابتهاي تسليحاتي و دهها جنگ جهاني ديگر از طرف ديگري خانمان دنيا را بر باد داده است. چطور مي گوييد اين اتفاق افتاده و آلات حرب به ادوات كسب مبدل شده؟ اين روزها آدم چه چيزهايي كه نمي شنود و نميبيند!

سوره احزاب، آيه 40

ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين و كان الله بكل شيء عليما. ترجمه: محمد پدر احدي از مردان شما نبوده و لكن فرستاده خدا و ختم پيغمبران است؛ و خداوند به همه چيز داناست. حضرت محمد (ص): (نقل از تفسير راضي) محمد ابن حسن از رسول خدا روايت كردند كه در تفسير اين آيه فرمود: انا محمد و انا احمد و انا حاشر الذي يحشر الناس علي قدمي و انا العاقب الذي ليس بعدي نبي. يعني من محمدم و من احمدم و من حاشري هستم كه بر اثر و در پي من حشر واقع مي گردد و منم آخريني كه بعد از من پيغمبري نخواهد بود. بهاييت: آخرين تفسيري كه همين ماهها از مبلغين شنيدم كه از سر تا پا با تفاسير قبلي فرق مي كرد اين بود كه بله. محمد آخرين پيغمبر خداست تا روز قيامت. خوشحال شدم كه لااقل جفنگيات قبلي را تكرار نكرده كه مي گفتند خاتم به معني مهر است! گفتم خب پس ايمان آورديد؟ گفت نه! گفتم چرا؟ با لحني كه خودش هم نمي دانست چجوري بگويد گفت: ايشان خاتم پيغمبران است تا روز قيامت و روز قيامت همان روز ظهور باب است! گفتم: ببخشيد؟ ميشه بيشتر توضيح بدهيد؟ گفت بله. بر طبق تفسيري كه در كتاب ايقان خود بهاييت بر قرآن نوشته ثابت كرده كه تمام آيات مربوط به قيامت عملي شده و روز قيامت روز ظهور بهاييت است. خيال كردم خواب مي بينم يا طرف خودش هم متوجه نيست چه مي گويد و احتمالاً خيلي خسته است. حرفش را براي خودش تكرار كردم كه: (يعني با اين حساب يك نفر آمده و خود را پيغمبر معرفي كرده. به او گفتند طبق قرآن تو پيغمبر نيستي و قرار نيست پيغمبري بيايد. ايشان تفسير قرآن را نوشت و با تفسيري كه نوشت خود را پيغمبر خواند!) منظورتان همين است؟ گفت: بله. شما نمي فهميد. من هم سرم را پايين انداختم و راهم را گرفتم و رفتم. از در خانه بيرون نرفته با خودم گفتم:عجب صبري خدا دارد!

سوره شوري، آيه 21

ام لهم شركاء شرعو لهم من الدين ما لم يأذن به الله و لولا كلمة الفصل لقضي بينهم. ترجمه: بلكه براي ايشان شريكاني است كه براي ايشان از دين چيزهايي قرار داده اند كه خدا اذن نداده است (مقصود علماي اديان است كه در دينها بدعت مي گذارند). و اگر كلمه فصل نبود بين آنها قضاوت مي شد. بهاييت: (فرايد ابوالفضل گلپايگاني) كسي تشريع شريعت بدون اذن الهي نتواند كرد و هر كس شريعت تازه اي آورد و از بين نرفت پس حق است پس بهاييت حق است. پاسخ:اين آيه هيچ دلالتي بر اين مطلب ندارد و به فرض هم كه داشت هم در ادامه ي آيه و هم در آيات ديگر آمده است كه اگر حكم قاطع الهي بر اين نبود كه در عقوبت كفار عجله نكند آنها را از بين مي برد. عقلا هم اگر قرار بود خدا همين جا جلوي اين ظلمها را بگيرد فلسفه بهشت و جهنم زير سؤال مي رفت. بگذريم از آنكه در همين لحظه بيش از دويست هزار شريعت در هند و بيش از صدها شريعت نوين در اقصي نقاط جهان وجود دارد كه همگي داراي تشكيلات و كتاب و دلايل خود هستند و طرفداراني هم دارند. مثال واضحش شيطان پرستانند كه بر طبق آمار سال 2000 ميلادي به بيش از دويست ميليون نفر در سراسر جهان رسيده اند. مطمئنا خدا نبايد مي گذاشت همچنين آئيني كه عملاً شيطان را خداي خود و خدا را دشمن خود مي دانند تا اين حد ماندگار و گسترده شود. البته در آيات داريم كه خدا اينگونه نامرديها را ممكن است در جا از بين ببرد (آيه 46 سوره ي حاقه) كه در موردي كه كسي به خدا دروغ ببندد همان موقع رگ حيات او يا رگ دل او را مي بريم. ما مي گوييم بله رگ دل آنها بريده شده و همين كه تا آخر عمر نتوانستند توبه كنند دليل ماست. و الا اگر با توهين به خدا بايد رگ گردن بريده شود من هر لحظه يك ميليارد مرتبه بر بهاييت و خدايي باب و بها و هر چه مي گويند و مي نويسند و همه ي طرفدارانشان لعنت و نفرين مي فرستم و تا آخرين لحظه عمر هم دست از لعنت بر نمي دارم و هيچ چيزي هم نمي شود. در عين آنكه دين جعلي كه با اين همه دروغ بستن به خدا به وجود آمده اگر چه ميلياردها دلار باد آورده روسها و انگليسيها و نهايتاً آمريكاييها و اسرائيليها شبانه روز و نامحدود در خدمتش بوده و هستند و خواهند بود ولي به جايي نخواهد رسيد و با همه ي بوقها و تبليغات و امتياز دهي و جعل و فريبها هيچ وقت به تعدادي كه مطرح بشوند نمي رسند كما اينكه الآن حتي به اندازه ي طرفداران يك جناح سياسي هم نيرو ندارند. اسلام بعد از ربع قرن بر ربع جهان مسلط شد و اينها الآن نزديك دو قرن است كه در انزوا و پليدي خود چراغها را خاموش كرده و درختها را مي شمرند! يك نفر بهايي در جايي براي من نوشته بود: با چه جرأتي به بزرگترين آيين جهان توهين مي كني؟ (البته من هيچ وقت به هيچ آئيني توهين نكرده ام) و يك نفر ديگر هم كه ظاهراً دكتر بوده جوابش را داده بود كه منظورت همان پنج ميليون بهايي است؟ بعد گفته بود از نظر علم پزشكي همان تعدادي كه در عصر بهاييت بهايي شدند اگر درست زاد و ولد مي كردند الآن بيشتر از اين تعداد بودند و متأسفانه بدليل عدم رعايت بهداشت و اخلاقيات رو به زوال رفته اند! خلاصه كه سؤال من از جناب گلپايگاني اين نيست كه چرا آيه را درست نخوانده است كه خودش هم بعدها قبول نموده كه چه بر سرش آمده بود. سؤال من فقط اين است: كدام ماندگاري

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».