آشنايي با كتاب ايقان

مشخصات كتاب

برگرفته از: سايت بهائي پژوهي

كتابشناسي

كتاب ايقان به گفته ي شوقي افندي، بزرگترين وقديمي ترين كتاب بهائيت محسوب مي شود. اين كتاب توسط ميرزا حسينعلي بها براي اثبات دعاوي سيد علي محمد باب در سالهاي 1277 يا 1278 يا1280هجري قمري نوشته شده است. نويسنده در اين كتاب خود را "خادم فاني" و عبد فاني" وبرادر كوچكتر خودش را كه جانشين باب بوده" مصدر امر "و"كلمه مستور" " وباب را "نقطه" ناميده است.اين كتاب نشان از اعتقاد راسخ نويسنده به دعاوي سيد باب دارد بدون اينكه براي خود كوچكترين حق و مقامي قائل باشد. او اين كتاب را براي خال و دايي بزرگ سيد باب يعني سيد محمد تاجر شيرازي نوشت (موقعي كه وي براي زيارت عتبات عاليات به عراق آمده بود) تا او را هم بابي گرداند.اما اين كتاب هيچ تاثيري در او نداشت و همچنان بر عقيده ي پدران خويش استوار بود تا اينكه از دنيا رفت و بنا بر وصيتش در حرم مطهر حضرت شاهچراغ شيراز مدفون گرديد كه شاهد بر مسلماني اوست. شوقي گفته است ميرزا حسينعلي خواسته است با نوشتن اين كتاب گامي در جهت تكميل كتاب "بيان "بردارد كه قرار بوده در نوزده واحد و361 باب باشد ولي نا تمام و ناقص بوده و همچنان ناقص مانده است. ميرزا حسينعلي در سال 1308 (يك سال پيش از فوت) پسرش ميرزا محمد علي غصن اكبر را به همراه ميرزا آقاجان خادم منشي حضور را از عكا به بمبئي فرستاد تا آثار خطي او را به چاپ رساند.او چنين كرد (و از اين بابت حق بزرگي بر گردن بهائيان دارد اگر چه او را بعد ها بخاطر اختلاف با عباس عبدالبها پسر ديگر كه زمام بهائيان را به دست گرفت ناقض و ملعون ناميدند) و بعد از چاپ اعلان نمود همه ي نسخ قبلي بي اعتبار است و بايد نسخه هاي ديگر بر اساس آن تصحيح شود. او اين كتاب را بعد از مراجعت از كوههاي سليمانيه به بغداد نوشت زماني كه بخاطر بدبيني هاي بابيان به او به جهت توطئه براي كنار زدن برادر كوچكترش از جانشيني باب ناگزير شده بود با عنوان درويش محمد بطور ناشناس دوسالي را به آن نواحي به ميان دراويش سني برود و تاثير اين مجالست وهمنشيني با دراويش در عبارات كتابش كاملاً پيداست. استاد محيط طباطبائي معتقد است اين رساله ي تقليدي از اسلوب انشاي فارسي منسوب به سيد باب بوده كه نويسنده اش مي خواسته حقانيت امر سيد باب را اثبات و در ضمن مشق و تمريني از كار تكميل بيان فارسي كرده باشد. در سال 1310 نسخه اي ديگر از ايقان انتشار يافت كه با اين چاپ تفاوت هايي داشت زيرا ديگر اختلافات دروني بهائيان و ازليان بالا گرفته بود و برخي عبارات بها در ايقان درباره برادرش مي توانست متمسك خوبي براي ازليان باشد كه خود داستان مفصلي دارد و نيز صد ها مورد انتقاد از لحاظ املا و انشا و كيفيت روايت ونقل كه بايد تصحيح مي شد در اين چاپ تغيير يافت. نقدهاي گوناگوني از حيث ادبي و مفهومي بر اين كتاب نوشته شده است.بعضي 84 خطا و بعض ديگر 154 اغلاط و اختلافات لفظي و معنوي نسخه هاي چاپي و خطي و برخي تصرفات در آيات قرآني را نشان داده و مباني استدلال هاي آن را با منطق وعقل نقض كرده اند

تاريخ و انگيزه نگارش

گفته شد شوقي افندي، ايقان را بزرگ ترين و قديمي ترين كتاب بهائيت محسوب مي نمايد. اينك عين عبارت او را از كتاب قرن بديع جلد دوم صفحه 147 نقل مي نمائيم: "در بين جواهر اسرار مخزونه و لئالي ثمينه مكنونه كه از بحر زخار علم و حكمت حضرت بهاءالله ظاهر گرديده اعظم و اقدم آن كتاب مستطاب ايقان است كه در سنين اخيره ي دوره ي اقامت بغداد (1278 هجري قمري مطابق 1862 ميلادي) طي دو شبانه روز از قلم مبارك نازل گرديده و با نزول آن بشارت حضرت باب تحقق پذيرفت و وعده ي الهي كه حضرت موعود، بيان فارسي را كه ناتمام مانده تكميل خواهد فرمود به انجاز پيوست" چنان كه ملاحظه مي فرمائيد شوقي عبارت "اعظم " و" اقدم " را براي ايقان بكار برده و سال نگارش آن را 1278 قمري دانسته و مدت انزال آن را "دو شبانه روز" ذكر نموده است. شوقي با اين عبارتش مرتكب دو خطاي عمده شده زيرا بكار بردن عبارت متمم بيان فارسي براي ايقان، نادرست است به اين دليل كه بيان فارسي وعربي طبق گفته باب قرار بوده 361 باب داشته باشد (19 واحد كه هر واحد 19 باب داشته باشد) در حاليكه باب فقط توانست 162 باب از بيان فارسي (باب دهم از واحد نهم) و209 باب از بيان عربي (آخر واحد يازدهم) را بنويسد و اضافه شدن دو باب ايقان به 162 باب بيان فارسي دردي را نمي گشايد. و هنوز تا 361 باب وعده داده شده توسط باب كه موعود بيان مي بايست تكميل كند 197 باب كم دارد.پس معلوم است بايد بابيان دنبال كس ديگري به عنوان موعود بيان باشند تا واقعاً بيان فارسي و عربي را تكميل كند تا وعده ي باب به انجاز رسيده باشد و كتاب او متمم بيان فارسي باشد.تازه هنوز تتميم بيان عربي روي زمين مانده است كه آن خود موضوع را پيچيده تر مي كند!! خطاي ديگر شوقي اين است كه وي سال نگارش ايقان را سال 1278 دانسته است وحتماً اين را از عبارت خود ميرزا حسينعلي در ايقان استفاده كرده كه مي گويد: هيجده سنه مي گذرد كه بلايا از جميع جهات مثل باران بر آنها (بابي ها) باريده" كه با اضافه كردن 18 به 1260- سال اعلام بابيت باب - سال 1278بدست مي آيد. اما شوقي يادش رفته كه خود ميرزا در جاي ديگر همين كتاب مي گويد: "باري هزار و دويست و هشتاد سنه از ظهور نقطه فرقان گذشت" وبه اين ترتيب زمان نگارش ايقان را حداقل تا سال 1280مستمر و ادامه دار ذكر نموده است! يعني نگارش ايقان حداقل دو سال طول كشيده است از سال 1278 تا 1280. و بدين ترتيب ادعاي نوشته شدن ايقان در دو شبانه روز توسط شوقي امري خلاف واقع و ادعايي گزاف مي نمايد و بهائيان را با چالش جدي روبرو مي سازد و سخن رهبر آخرشان را در مورد اعظم كتب بهائيان بي اعتبار مي كند. نكته ديگري كه در قسمت نخست آمد ايمان دايي سيد باب است: گفته شد رساله ي خالويه كه بعد ها ايقان ناميده شد را ميرزا حسينعلي براي دعوت دايي سيد باب (سيد محمد تاجر شيرازي) نوشت تا او را به دعوت جديد مومن گرداند.عليرغم ادعاي عبدالبها در مورد ايمان آوردن نامبرده، مورخان او را تا آخر عمر مسلماني معتقد ونه بابي شمرده اند. به نقل از كتب مورخاني همچون تذكره ي فسائي در ذكر رجال شيراز و مدفون شدن نامبرده طبق وصيتش در جوار حرم حضرت شاهچراغ در كنار اجدادش. واگر او بابي مي شده همچون رويه ي ساير بابيان مثل اصحاب بدشت و ضوضاهاي سه گانه از ديد همشهريان و مورخان مخفي نمي مانده است.گر چه فرضاً ايمان هم آورده باشد دليل درستي مطالب ايقان نمي توانست باشد و بايد خود مطالب ايقان مورد ارزيابي واقع گردد كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت.

تحقيقات قبلي پيرامون ايقان

چنان كه از مطالب ايقان بر مي آيد نويسنده در هنگام نوشتن آن، اعتقاد جزم به دعاوي سيد باب داشته، اسلام را منسوخ و دوره ي قرآن را پايان يافته و دين جديد را شرع بيان و كتاب آسماني اين آئين را "بيان" واحكام آن را واجب الاتباع مي دانسته است. او باب را در رديف انبياي اولوالعزم وبلكه بالاتر از آنها مي دانسته ودر آن زمان براي خودش هيچگونه ادعائي نداشته و مانند ساير بابيان پيرو شرع باب بوده و او را ترويج مي نموده است در اين كتاب ميرزا حسينعلي، سيد باب را بحر البحور و جوهر الجواهر و سلطان السلاطين ومظهر وجود و معبود وجمال ازلي و بحر علم لدني و نقطه ي وجود و طلعت محمود مي دانسته وخودش را نسبت به او عبد يا خادم فاني مي شمرده و جانشين باب را ميرزايحيي ازل (برادر كوچكتر خودش مي دانسته واورا "مصدر امر" ناميده و آن دوره را دوران صبح ازل مي شمرده و خود را متشرع به شرع بيان و مطيع ميرزا يحيي ازل جلوه مي داده است. در صفحه ي 76 مي گويد: "مقصود از اين بيانات واضحه اثبات سلطنت آن سلطان السلاطين بود" ودر صفحه ي 139 مي گويد: "رب اعلي روح ماسواه فداه بخصوص جميع علماي هر بلدي توقيعي صادر فرمودند" ودر صفحه ي 76 خود را خادم درگاه و خادم فاني و باب را نقطه وجود و طلعت محمود خوانده است. ودر صفحه ي 154 مي گويد"واين عبد در كمال رضا جان بركف حاضرم " در همين جا ازل را مصدر امر خوانده و در محل ديگر محبوب و يار پنهاني ومستور جهاني دانسته اگر چه وقتي او را كنار زده و خودش جاي باب را گرفت در كتاب بديع هرچه توانست از سب ولعن و نسبت هاي ناشايست نثار او كرد.نسبت هايي كه لايق اراذل و اوباش است. برخي پژوهشگران نوشته اند از همين دورنگي و تذبذب در عقيده و گفتار مي توان ادراك نمود كه بهاءالله پيغمبر نيست بلكه يك نفر بشر معتدل و موزون و يك فرد مودب با وجدان هم نيست و گرنه به برادرش اين همه حرف زشت نمي زد. در آينده ما از اين موضوع هم سخن خواهيم گفت. اما در مورد اغلاط و اختلافات ايقان محقق گرانمايه استاد محيط طباطبائي مي فرمايند: 1- شيخ عبدالسلام آخوند زاده در رساله ي مدافعه و مطالعه خود نه بر مبناي اساسي استدلال ايشان را هدف انتقاد منطقي و كلامي قرار داده ولي به نقاط ايراد لفظي و معنوي از عبارات ايقان نظري نيفكنده است و به ميرزا ابوالفضل و خطيب حلبي مجال آن را داده است كه يكي از تغافل شيخ بر خود ببالد و ديگري با نقل صد و پنجاه و اندي غلط ادبي گوش مدعي را بمالد. 2-آقاي محمد رضاي افضل كه ايقان چاپ اصلاح شده 1318 قاهره را مورد مطالعه قرار داده هشتاد و چهار خطاي آن را در كتاب مطبوع «فلتات و خطئات» بر شمرده است. 3-آقاي ابوتراب هدائي در چاپ سوم از كتاب «اين دين نيست» چهارصد و پنجاه مورد تفاوت يا تصحيح ميان يك نسخه ي خطي از كتاب ايقان كه در دست داشته با نسخه چاپ اول سر بي قاهره يافته و در برابر هم در جدولي نهاده است. علاوه بر آن در ضمن نقل ده آيه از قرآن كريم تصرفاتي يافته و نوشته است. 4-عده اي از جوانان فاضل پژوهشگر در تهران از مقابله ي دقيق چاپ اول ايقان با پنج چاپ ديگر جدولي فراهم آورده اند كه 484 مورد اختلاف را در آن جدول قيد كرده اند. 5-خطيب فاضل آقاي حاجي شيخ محمود حلبي علاوه بر نقل جدول اختلافات مزبور، صد و پنجاه و چهار غلط ادبي از متن ايقان بيرون آورده و در كتاب «پژوهش جامع در باره ي ايقان» تأليف خود به تفصيل ياد كرده است. شايد ديگري در ضمن مراجعه تازه اي به موارد ديگري هم بر بخورد. چنان كه يكي از دوستان فاضل نويسنده در ضمن مراجعه به آخرين صفحه از چاپ اول وقتي نظري بر عبارت عربي (المنزول من الباء و الهاء» افتاد كه در همه ي نسخ خطي و چاپي به همين صورت وارد است بر ذكر كلمه «منزول» به جاي «نازل» اعتراضي داشت كه در جدول اغلاط ادبي خطيب حلبي هم ذكر شده بود. ولي حذف حرف «الف» از آخر عبارت «الباء و والهاء» را قابل توجيه و تعليل نمي دانست و مي گفت در پايان غالب نسخه هاي خطي و چاپي ايقان و در كنار آن از دو حرف ب و هـ صورت رقمي امضاي ميرزا حسينعلي با اعداد 152 به چشم مي رسد و وجود عدد «1» در آخر امضا به يادآورنده ي حذف بي جهت «الف» دنباله ي ب و هـ متن كتاب است. اينك دست به دعا برداشته و ازخداوند تبارك و تعالي مي طلبيم: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمه انك انت الوهاب. 25 محرم سنه 1398 هجري. (پايان مطالب استاد محيط طباطبائي)

محتواي دو باب ايقان

چنانچه عرض شد درون مايه ي كتاب ايقان، اثبات مظهريت سيد باب است وبهاء الله در آن تاريخ خود را تابع و پيرو باب و جانشين او ازل مي شمرده است وبراي خويشتن هيچ مقامي قائل نبوده و خود را عبد و خادم فاني و باب را رب اعلي و سلطان السلاطين و ميرزا يحيي را مصدر امر و صبح ازلي مي ناميده است. براي اثبات مظهريت باب، ميرزا حسينعلي روشي خاص را در پيش گرفته است كه در ذيل بدان مي پردازيم: او دقيقاً عوامل عدم اقبال مردم به باب را شناسائي كرده وبراي آنها چاره انديشي نموده و راه حل ارائه داده است. او ديده بود عالمان و محققان نخستين مانع گرايش مردم به باب بودند زيرا بي سوادي او را حتي در ادبيات آشكار مي ساختند وتناقض گوئيهايش را نشان مي دادند و بطلان ادعاهايش را بر اساس شواهد قرآني و روائي مبرهن مي ساختند وروشنگري مي نمودند و مانع گرايش مردم به او مي شدند لذا در تمام باب اول از دوباب ايقان طي 58 صفحه چوب را برداشته وبه جان علما افتاده و آنهارا بزرگترين مانع و سد هدايت مردم شمرده و همه ايشان را جاه طلب و دين فروش گفته ازمردم خواسته است اصلاً دنبال عالمان نروند واگر مي خواهند به حقيقت وحقانيت باب برسند بايد گوش به حرف احدي از علما ندهند و به آنها متمسك نشوند كه اگر چنين كنند از درك حقيقت و وصول به سرچشمه ي حيات ومعرفت محجوب و محروم گردند.اگر هم علما شواهدي در رد باب آوردند اصلاً هيچ توجهي به آن نصوص و مطالب معقوله و منقوله در قرآن وروايات فراوان ديني ننمايند كه مثلاً قائم موعود را داراي ويژگي هائي شمرده كه هيچ كدامش در باب نيست و در اين زمينه حتي به ظواهر آيات و روايات هم استناد نكنند و بدون تكيه به هيچ عالم و نص و دليلي بيايند و حقانيت اين ظهور را بپذيرند و فوراً بابي شوند. باب دوم از صفحه ي 58 تا پايان چاره جوئي براي دومين مشكل در سر راه گرايش مردم به باب است و آن همانا صراحت نصوص درباره ي ويژگي هاي قائم مبني بر سلطنت آشكار در روي زمين و ظهور عدل و داد و محو ظلم وستم و ايجاد حكومت سراسري توحيدي مي باشد.او براي رفع اين مشكل حكم داده همه ي اين نصوص را بايد از حالت ظاهر خارج نموده و معنوي بدانيم.مثلاً سلطنت قائم را ظاهري ندانيم و معنوي بدانيم وآن غلبه و نفوذ در قلوب است كه باب هم داشت وعده اي حاضر شدند در راه او كشته شوند. پس سلطنت قائم (يعني باب) معنوي است نه ظاهري و همين طور ساير آيات و روايات را بايد معنوي دانست و از باب انتظار هيچ تغيير ظاهري در اوضاع جهان را نداشته باشيد و فوراً به او ايمان آوريد.و براي اين كار هم به همه آيات و روايات تعرض نموده با سفسطه و مغالطه و تحريف و كم و زياد كردن، آنها را با مقصود خود همراه كرده است. بدين ترتيب ابتدا رابطه ي فرد را با علم و عالم در باب اول قطع نموده وسپس در باب دوم رابطه اش را با نصوص ديني هم بريده تا طبق آن نصوص از باب انتظار عدل گستري و ظلم بر اندازي از جهان را نداشته باشد و يكسر به حرف او تسليم شود و فوراً بابي گردد.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».