ولادت حضرت حجة بن الحسن العسكري صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

مشخصات كتاب

نوع: مقاله
پديدآور: اميني، ابراهيم1304-
عنوان و شرح مسئوليت: ولادت حضرت حجة بن الحسن العسكري صاحب الزمان [منبع الكترونيكي] / ابراهيم اميني
توصيف ظاهري: 1 متن الكترونيكي: بايگاني HTML؛ داده هاي الكترونيكي (9 بايگاني: 50.9KB)
موضوع: محمد بن حسن (عج)، امام دوازدهم
تولد

ولادت حضرت حجة بن الحسن العسكري

پيشواي دوازدهم شيعيان جهان، حضرت مهدي، صاحب الزمان- ارواحنا فداه- در شب نيمه شعبان سال 255 هجري، از صلب امامان بزرگوار و معصوم و از دامان مادري گرانقدر به نام نرجس ديده به جهان گشودند و عالم را به نور قدوم خويش منور كردند.نام و كنيه آن حضرت، نام و كنيه رسول خدا، حضرت ابوالقاسم، محمد (ص) است و از القاب مباركشان، مهدي، بقية الله، خلف صالح، حجت، قائم و منتظر مي‌باشد.مادر آن حضرت، كنيزي رومي بود كه به اسارت درآمده بود.ايشان توسط امام هادي (ع) خريداري شدند و به بيت امامت راه يافتند.در كيفيت ازدواج آن بانوي مطهره با حضرت امام حسن عسكري (ع) در روايات شيعه از زبان شخصي به نامبشر بن سليمان كه از شيعيان امام هادي و امام عسكري (عليهماالسلام) به شمار مي‌رفت، چنين آمده است: خادم امام علي النقي (ع) كه كافور نام داشت، نزد من آمد و از طرف آن حضرت مرا طلبيد.چون نزد امام رفتم، حضرت فرمودند: تو از فرزندان انصار هستي (بشر بن سليمان از نوادگان ابو ايوب انصاري، صحابي رسول خدا (ص) بود) و ولايت و محبت ما اهل بيت، از زمان رسول خدا تا به حال در ميان شما بوده است و همواره به شما اعتماد داشته‌ايم.من تو را به فضيلتي مشرف مي‌گردانم كه به وسيله آن، بر ساير شيعيان برتري يابي و با تو از اسرار ديگري خواهم گفت و تو را براي خريد كنيزي خواهم فرستاد. سپس حضرت نامه‌اي به خط رومي نوشتند و آن را مهر نمودند و به همراه كيسه‌اي كه در آن 220 سكه بود به من دادند و فرمودند: اين نامه و كيسه زر را بگير و به طرف بغداد حركت كن و بر سر جسر (پل) بغداد حاضر شو، وقتي كشتيهاي اسرا به ساحل رسيد، كنيزاني را در آن كشتيها خواهي ديد كه مشتريان، براي خريد آنها اجتماع كرده‌اند.تو از دور مراقب برده‌فروشي كه عمرو بن زيد نام دارد باش.او كنيزي را به مشتريان نشان خواهد داد كه اين اوصاف را دارد (و صفاتش را براي بشر بن سليمان ذكر فرمودند).آن كنيز مانع نگاه كردن و دست زدن مشتريان به خودش خواهد شد و به زبان رومي سخني خواهد گفت كه معنايش اين است: اي واي كه پرده عفتم دريده شد! او مشتريان خود را رد مي‌كند تا آنجا كه صاحبش به او خواهد گفت: من در مورد تو چه كنم كه به هيچ يك از مشتريان راضي نمي‌شوي و چاره‌اي هم جز فروختن تو ندارم؟ و كنيزك خواهد گفت: عجله نكن! در اين هنگام، تو نزد صاحب كنيز برو و نامه را به كنيز بده و اگر راضي شد، او را خريداري كن! (بشربن سليمان گويد:) من به بغداد رفتم و تمام وقايع، به همان ترتيبي كه امام فرموده بودند اتفاق افتاد.كنيز نامه مرا خواند و بسيار گريست و صاحبش را سوگند داد كه او را به من بفروشد و تهديد كرد كه در غير اين صورت خود را خواهد كشت.من او را از صاحبش خريدم و كنيز با خوشحالي تمام با من به حجره‌اي كه در بغداد گرفته بودم آمد.او نامه امام را مي‌بوسيد و بر بدن خود مي‌ماليد.من به او گفتم: نامه‌اي را كه صاحبش را نمي‌شناسي، چگونه مي‌بويي و به خود مي‌مالي؟ او گفت: تو نسبت به مقام فرزندان و اوصياي پيامبران عاجز و كم‌معرفتي! گوش كن تا احوالم را برايت شرح دهم: من مليكه دختر قيصر روم هستم و مادرم از نوادگان وصي حضرت عيسي، يعني شمعون الصفا است.سيزده ساله بودم كه پدرم خواست مرا به عقد پسر برادر خود درآورد.بدين منظور مجلسي آراست و تختي مرصع و جواهرنشان تهيه كرد، صليبها را بر فراز بلنديها قرار دادند و بزرگان و امراي لشكر و كشيشان را دعوت كردند.پسر عمويم بر تخت نشست و آماده مراسم شد.همين كه كشيشان انجيلها را گشودند تا مراسم را آغاز كنند، زمين لرزيد و صليبها از بلنديها افتادند، پايه‌هاي تخت ويران شد و پسر عمويم بيهوش بر زمين افتاد.كشيشها اين حادثه را به فال بد گرفتند و به پدرم گفتند: اين اتفاق دليلي است بر اينكه دين مسيح بزودي زايل خواهد شد، ما را از انجام اين كار معاف كن! اما پدرم كه گمان مي‌كرد اين واقعه از نحوست پسر عمويم بوده است، دستور داد دوباره مجلس را آراستند و خواست مرا به عقد برادر آن پسر عمويم درآورد، ولي باز همان حادثه عجيب اتفاق افتاد.كسي سر اين واقعه را نمي‌فهميد.شب هنگام به بستر رفتم و خوابيدم.در عالم رؤيا ديدم حضرت مسيح و وصي آن حضرت (شمعون الصفا) و عده‌اي از حواريون در كاخ جمع شده‌اند و منبري از نور كه به طرف آسمان بلند بود نصب كرده‌اند.سپس رسول خدا، حضرت محمد (ص) با وصي و دامادش علي بن ابي‌طالب (ع) و جمعي از امامان و فرزندان بزرگوارش به قصر آمدند.در اين هنگام، حضرت مسيح به استقبال خاتم الأنبياء (ص) شتافت و دستهايش را بر گردن آن حضرت انداخت.رسول خدا (ص) فرمود: يا روح الله! ما آمده‌ايم كه مليكه فرزند وصي شمعون را براي اين فرزند خواستگاري كنيم.و به فرزند صاحب اين نامه، يعني امام حسن عسكري (ع) اشاره كردند.حضرت مسيح (ع) به شمعون فرمود: فرزند خود را به ازدواج آل محمد درآور كه شرف هر دو جهان به تو روي آورده است! پس شمعون رضايت داد.همه بر آن منبر بالا رفتند و رسول خدا (ص) خطبه‌اي خواند و با حضرت مسيح (ع) مرا به عقد حسن عسكري درآوردند و رسول خدا و حواريون بر اين ازدواج گواهي دادند.سپس از خواب بيدار شدم.پس از بيداري، از ترس جانم، اين خواب را مخفي كردم و از شدت علاقه‌اي كه نسبت به حسن عسكري (ع) داشتم - و هر روز نيز بيشتر مي‌شد - نسبت به خوردن و آشاميدن بي‌ميل شدم و هر روز لاغرتر مي‌شدم و طبيبان نمي‌توانستند مرا مداوا كنند.پدرم كه از معالجه من نااميد شده بود، به من گفت: دخترم! آيا آرزويي داري تا در اين دنيا آن را برآورده سازم؟ من گفتم: اگر اسراي مسلمان را آزاد كني، شايد حضرت مسيح و مادرش مرا شفا دهند! پدرم به خواسته من عمل كرد و گروهي از اسراي مسلمان را آزاد كرد.من نيز اندكي به غذا تمايل نشان دادم.اين سبب شد پدرم خوشحال شود و از آن به بعد نسبت به بقيه اسراي مسلمان خوشرفتاري كرد.پس از چهارده شب، در خواب ديدم كه فاطمه زهرا (س) به ديدن من آمده‌اند، در حالي كه حضرت مريم با هزار كنيز از حوريان بهشت در خدمتش بودند.حضرت مريم به من فرمود: اين زن، بهترين زنان و مادر شوهر تو امام حسن عسكري است.من در خواب گريستم و گفتم: فرزندت به من جفا مي‌كند و به ديدنم نمي‌آيد! فاطمه زهرا فرمود: چگونه فرزندم به ديدنت بيايد در حالي كه تو براي خدا شريك قرار داده‌اي و به مذهب مسيح گرايش داري، ولي مريم، دختر عمران از دين تو به سوي خدا بيزاري مي‌جويد! اگر مي‌خواهي حق تعالي و مريم از تو خشنود شوند و فرزندم به ديدارت بيايد، بگو: أشهد أن لا إله الا الله و أن محمدا رسول الله! من در خواب، اين دو جمله را گفتم.آنگاه فاطمه زهرا (ص) مرا به سينه خود چسبانيد و دلداري داد و فرمود: اكنون منتظر ديدار فرزندم باش! من او را به سوي تو خواهم فرستاد.بعد از آن واقعه، آن حضرت هر شب در عالم خواب به ديدارم مي‌آمدند.شبي در عالم خواب به من فرمودند: در فلان روز، جدت لشكري به جنگ مسلمانان خواهد فرستاد.تو خود را پنهاني در ميان كنيزان و خدمتكاران داخل كن و از فلان راه برو و با لشكر همراه شو! من اين كار را كردم و همراه لشكر به راه افتادم و در جنگ به اسارت مسلمانان درآمدم.(بشربن سليمان گويد:) من از آن كنيز پرسيدم: تو كه اهل روم هستي، چطور به زبان عربي صحبت مي‌كني؟ او پاسخ داد: جدم به من بسيار علاقه داشت و به زني كه به زبان عربي آشنايي كامل داشت، دستور داده بود كه هر صبح و شب به من عربي بياموزد و من توانستم عربي را كاملا فرا گيرم.بشربن سلمان، مليكه را خدمت امام علي النقي (ع) برد.حضرت هادي (ع) به او فرمود: - حق، سبحانه و تعالي، چگونه عزت اسلام و مذلت دين نصاري و شرف محمد و اولادش را به تو نشان داد؟ - يابن رسول الله! چيزي را كه شما بهتر مي‌دانيد، چگونه بيان كنم؟ - مي‌خواهم تو را گرامي بدارم.از اين دو چيز، كدام را مي‌خواهي: ده هزار دينار به تو بدهم يا تو را به شرف ابدي بشارت بدهم؟ - من شرف ابدي را مي‌خواهم، نه مال را.- پس بشارت باد تو را به فرزندي كه پادشاه مشرق و مغرب عالم شود و زمين را پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده است، مملو از عدل و داد كند! - پدر اين فرزند چه كسي خواهد بود؟ - همان كسي كه رسول خدا برايت خواستگاري كرد.حضرت مسيح و وصي او تو را به عقد چه كسي درآوردند؟ - به عقد فرزندت (امام) حسن عسكري.- آيا او را مي‌شناسي؟ - از آن شبي كه به دست بهترين زنان (فاطمه زهرا سلام‌الله عليهما)، مسلمان شده‌ام، هر شب به ديدارم مي‌آيد.آنگاه امام هادي (ع) خواهرشان حكيمه خاتون را طلبيدند و نرجس را به او معرفي نمودند و به او دستور دادند واجبات و سنتهاي اسلام را به او بياموزد.بي‌گمان اين افتخار براي نرجس خاتون، از آن جهت بود كه ايشان حتي در دربار روم پاك مي‌زيستند و مقام انساني خود را به رذايل دنيوي نيالوده بودند و چگونگي راه يافتن آن بانوي مطهره به خانه وحي و امامت، از مصاديق بارز كلام حق تعالي است كه مي‌فرمايد: و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب و من يتوكل علي الله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لكل شي‌ء قدرا: هر كس نسبت به خداوند تقوي و پرهيزكاري پيشه كند، خداوند براي او راه گريزي در مشكلات قرار خواهد داد و از جايي كه او گمانش را نمي‌كند به او روزي خواهد داد و هر كس فقط بر خدا توكل كند، او برايش كافي است.بدرستي كه خداوند امرش را به انجام مي‌رساند.او براي هر چيزي اندازه و مقدار مشخصي قرار داده است.(سوره طلاق، آيه 2) در سال 254 هجري قمري، امام هادي (ع) به شهادت رسيدند و امام حسن عسكري (ع) سرپرستي شيعه را به عهده گرفتند.عمه آن حضرت، حكيمه خاتون، همواره در خدمت ايشان و همسر گراميش (نرجس خاتون) بودند تا آنكه شبي امام عسكري (ع) به حكيمه فرمودند: عمه! امشب نزد ما باش كه فرزندي متولد خواهد شد كه خداوند به وسيله او زمين مرده را با علم و ايمان و هدايت زنده مي‌كند.حكيمه عرض كرد: فرزند از چه كسي متولد مي‌شود؟ من كه در نرجس اثر حمل نمي‌بينم! امام فرمودند: از نرجس متولد مي‌شود، نه از ديگري.و فرمودند: هنگام صبح، اثر حمل بر او آشكار خواهد شد.مثل او، مثل مادر موسي است كه تا هنگام ولادت، اثر حمل بر او آشكار نبود و احدي از حمل او اطلاع نداشت، زيرا فرعون، شكم زنان حامله را مي‌شكافت تا موسي را بيابد.اين فرزند نيز از اين جهت شبيه موسي است.خلفاي عباسي كه مي‌دانستند دوازدهمين جانشين رسول خدا (ص)، قائم به حق و نابودكننده بساط ظالمان خواهد بود، به وسيله جاسوسان درصدد كسب خبر بودند و همواره مترصد اينكه هر گاه فرزندي از امام عسكري (ع) به دنيا آمد، او را به قتل برسانند.از اين رو اراده قادر حكيم بر اين تعلق گرفت كه ولادت امام زمان (ع) بصورت غير عادي باشد تا دستگاه حاكمه بر اين مطلب واقف نشود.حكيمه خاتون همواره مراقب نرجس بود تا آنكه نزديك طلوع فجر نيمه شعبان سال 255 هجري، اثر حمل بر آن بانوي مطهر آشكار شد.امام حسن عسكري (ع) به حكيمه خاتون فرمودند: بر نرجس سوره قدر را بخوان! او اين سوره مباركه را بر نرجس تلاوت كرد كه ناگهان نرجس از ديدگان حكيمه غايب شد، گويا پرده‌اي بين آنان حائل شده است.حكيمه سراسيمه خدمت امام آمد.امام فرمودند: عمه! برگرد كه او را در جاي خودش خواهي ديد! حكيمه در حالي نزد نرجس بازگشت كه امام عصر، مهدي موعود (عج) متولد شده بودند و در حالي كه رو به قبله به سجده افتاده بودند، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بلند كرده، مي‌فرمودند: أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أن جدي رسول الله و أن أبي أميرالمؤمنين وصي رسول الله؟.سپس نام همه امامان را بردند تا به خودشان رسيدند و فرمودند: اللهم أنجز لي وعدي و أتمم لي أمري و ثبت وطأتي و املأ الأرض بي عدلا و قسطا: خداوندا وعده‌اي را كه به من داده‌اي عملي ساز و امر مرا كامل كن و قدمهايم را استوار گردان و زمين را به وسيله من از قسط و عدل پر كن! حكيمه خاتون، كودك را نزد امام عسكري (ع) آورد.حصرت به نوزاد فرمود: اي فرزند! به قدرت الهي سخن بگو! حضرت صاحب الأمر (ع) پس از استعاذه، اين آيه شريفه را تلاوت فرمودند: بسم الله الرحمن الرحيم، و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثين ، ونمكن لهم في الأرض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون: و اراده حتمي ما بر اين تعلق گرفته است كه بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان قرار دهيم ، و به آنان در زمين مكنت و اقتدار بخشيم و به فرعون و هامان و لشكريان آن دو، از جانب آن مردم مستضعف، چيزي را كه همواره از آن پرهيز داشتند بنمايانيم.(سوره قصص، آيات 5 و 6) اين آيات در مورد حضرت موسي (ع) نازل شده است و بر طبق راويات، از مصاديق بارز آن، حضرت حجت (ع) مي‌باشند.سخن گفتن يك طفل، گرچه مسأله‌اي غريب و دور از ذهن است، ولي عقلا ممكن است، همان طور كه در قرآن كريم به تكلم حضرت عيسي (ع) در گهواره اشاره شده است.لذا به صرف نادر بودن، يا استبعاد ذهن از چنين اتفاقاتي، نمي‌توان آن را انكار كرد.حضرت حجت (ع)، موعود نبي خاتم و ائمه هدي (عليهم‌السلام) بودند و در روايات بسياري كه از آن بزگواران نقل شده است، به امام زمان (ع) و غيبت و قيام آن حضرت اشاره شده است.

غيبت صغري و كبري

حضرت، پيش از قيام، داراي دو مرحله از غيبت مي‌باشند: مرحله اول كه به غيبت صغري موسوم است، از زمان ولادت آن حضرت تا سال 329 هجري طول كشيد.چنانكه پنچ سال ابتداي عمر حضرت، مقارن با بقيه ايام امامت پدر گراميشان، امام حسن عسكري (ع) بود.در اين مدت، تنها عده قليلي از شيعيان، موفق به ديدار آن مولود مبارك شدند و امام حسن عسكري (ع) به آنان اعلام مي‌نمودند كه پس از ايشان، امامت و سرپرستي شيعه به عهده اين فرزند خواهد بود.پس از شهادت امام عسكري (ع)، برادر آن حضرت كه جعفر نام داشت بر در خانه نشست و مردم نزد او مي‌آمدند.از يك طرف به او تسليت مي‌گفتند و از طرفي مقام امامت را به او تبريك مي‌گفتند.جعفر، مردي فاسق، شرابخوار و اهل عيش و طرب بود.كساني كه در جستجوي امام حقيقي بودند، بخوبي مي‌دانستند كه او در ادعاي خودش راستگو نيست (از اين رو در تاريخ از وي به عنوان جعفر كذاب ياد شده است).هنگامي كه تصميم گرفتند بر جنازه مطهر امام عسكري (ع) نماز گزارند، جعفر حاضر شد و خواست بر حضرت نماز بخواند.در اين لحظه، مردم متوجه كودكي گندمگون، با موهايي پيچيده و چهره‌اي نوراني شدند كه نزد جعفر آمد، رداي او را كشيد و گفت: اي عمو! كناربرو كه من سزاوارتر از تو هستم كه بر پدرم نماز بخوانم! جعفر رنگش متغير شد و با بهت و حيرت كنار رفت.آن كودك كه كسي جز امام زمان (عج) نبود، بر پدر نماز خواند و آن بدن مطهر را نزديك امام هادي (ع) دفن نمود.جعفر كذاب واقعه را به معتمد- خليفه عباسي- گزارش داد و همچنين به او گفت كه چگونه خدمتكاري از جانب آن كودك، نزد مردمي كه در جستجوي امام زمان خود پس از امام عسكري (ع) بودند آمد همچنين از اموري خبر داد كه جز عالم به غيب، كسي قادر به آن نيست.معتمد خدمتكاران خود را نزد كنيز امام عسكري (ع) فرستاد تا كودك را بيابند، ولي صيقل، كنيز امام عسكري (ع)، وجود چنين كودكي را تكذيب كرد و پس از آن نيز نتوانستند حضرت مهدي (ع) را بيابند.پس از شهادت حضرت امام عسكري (ع)، و در ادامه دوران غيبت صغري، امام عصر- ارواحنا فداه- به منظور ارتباط يافتن با مردم، افرادي را به سمت نيابت خود معرفي كردند، كه به آنان نواب خاص حضرت مهدي (ع) گويند.سؤالات مردم و وجوهات شرعيه به وسيله اين افراد به حضرت مي‌رسيد و در ساير موارد نيز اين عده، واسطه بين مردم و امام بودند.اين افراد عبارت بودند از: عثمان بن سعيد عمروي، محمد بن عثمان بن سعيد، حسين بن روح، ابوالحسن، علي بن محمد بن سمري.وي آخرين نايب خاص امام زمان (ع) بود و هنگامي كه وفات وي فرا رسيد، او توقيع شريفي را كه از ناحيه مقدسه امام زمان (ع) به او رسيده بود به مردم نشان داد كه در آن چنين نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحيم، اي علي بن محمد سمري! خداوند به برادرانت در مورد مصيبت تو اجر عظيم عنايت كند! تو به فاصله شش روز پس از اين خواهي مرد.پس كارهايت را جمع كن و آماده باش و به كسي به عنوان جانشين پس از خودت وصيت نكن، زيرا زمان غيبت تامه رسيده است و پس از آن، جز به اذن خداوند - تعالي ذكره - ظهور نخواهد بود.ظهور، پس از آن است كه مدتي طولاني بگذرد و دلها را قساوت فرا گيرد و زمين پر از ستم و جور شود و پس از آن، بعضي از شيعيان من خواهند آمد كه ادعاي مشاهده مرا خواهند كرد پيش از آنكه سفياني خروج كند و صيحه (مراد صيحه آسماني است كه از علائم ظهور است) شنيده شود.چنين كسي دروغگو و مفتري است و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم.علي بن محمد سمري در سال 329 وفات كرد.بدين ترتيب، دوران غيبت صغري (اگر از زمان ولادت امام زمان (ع) كه سال 255 هجري است حساب كنيم) 74 سال طول كشيد.گر چه پس از پايان يافتن دوران غيبت صغري، امام زمان (ع) كسي را به عنوان واسطه بين خود و مردم مشخص نفرمودند، ولي آنان را به حال خود نيز رها ننمودند و با ذكر اوصافي، مردم را به كساني كه داراي اين ويژگيها باشند ارجاع دادند.حضرت به آنان دستور دادند در پيشامدهاي مختلفي كه براي آنان رخ خواهد داد، به اين عده (كه نواب عام ناميده بودند) رجوع كنند.يكي از شيعيان به نام اسحق بن يعقوب به وسيله نايب دوم آن حضرت، يعني محمد بن عثمان بن سعيد (رض) نامه‌اي مشتمل بر سؤالاتي چند خدمت ولي عصر (ع) نوشت.از جمله نكاتي كه امام عصر (عج) در توقيع شريف و پاسخ آن نامه مرقوم فرموده بودند، چنين بود: و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلي رواة حديثنا فإنهم حجتي عليكم و أنا حجة الله عليهم: اما در مورد حوادث و پيشامدهايي كه براي شما شيعيان اتفاق مي‌افتد، به كساني كه احاديث ما اهل بيت را روايت مي‌كنند مراجعه نماييد، زيرا من آنان را بر شما حجت قرار دادم و خود نيز حجت خدا بر آنان هستم! (پس راويان احاديث، با واسطه آن حضرت، حجت خدا بر مردم مي‌باشند) (وسائل الشيعه، كتاب القضا و الشهادات به نقل از كتاب اكمال الدين و اتمام النعمه).در روايت ديگري از امام محمد باقر (ع) چنين آمده است: انظروا إلي من كان منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف أحكامنا فارضوا به حكما فإني قد جعلته عليكم حاكما فإذا حكم بحكمنا فلم يقبل منه فإنما بحكم الله استخف و علينا رد و الراد علينا راد علي الله و هو في حد الشرك بالله: نگاه كنيد به كساني در بين خودتان كه احاديث ما را روايت مي‌كنند و در حرام و حلال ما مي‌انديشند، و احكام صادره از طرف ما را مي‌شناسند و به حكم آنان تن در دهيد، زيرا من آنان را حاكم بر شما قرار مي‌دهم.پس اگر بر طبق حكم ما، حكم كردند و كسي از آنها نپذيرفت، حكم خدا را سبك شمرده و سخن ما را رد كرده است و كسي كه ما را رد كند، خدا را رد كرده است و اين عمل، در حد شرك به خداوند است.در روايت ديگري نيز آمده است: مجاري الأمور بيد العلماء بالله الأمناء علي حلاله و حرامه: جريان امور تنها به دست عالمان الهي، كه بر حلال و حرام خداوند امين هستند، مي‌باشد.در روايت ديگري نيز چنين آمده است: فأما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه مخالفا علي هواه مطيعا لأمر مولاه فللعوام أن يقلدوه: هر فقيهي كه نفس خودش را صيانت مي‌كند، دينش را حفظ مي‌نمايد و مخالف هواي نفس و مطيع امر مولايش مي‌باشد، بر عوام مردم لازم است كه از او تقليد كنند (سفينة البحار، ج 2، ماده (فقه).بر طبق اين روايات، شيعيان در زمان غيبت موظفند به فقها و علماي وارسته و دانشمند كه در مقام عمل، مطيع فرامين الهي و مخالف هواي نفس مي‌باشند مراجعه كنند و آنان را مرجع حل و فصل امور خود قرار دهند.همچنين در اين روايات به سرشاري و غناي مكتب اهل بيت (عليهم‌السلام) اشاره شده است، زيرا مرجع مردم را راويان حديث معرفي نموده و دستور داده است كه در حوادث و پيشامدها به آنان رجوع شود و طبيعي است كه عنوان الحوادث الواقعه: پيشامدها (كه در روايات وجود دارد) شامل مسائل جديد و مستحدثه نيز مي‌شود، و اين مي‌رساند كه احاديث اهل بيت از چنان محتوايي برخوردار است كه پاسخگوي تمامي مسائل در تمامي زمانها و مكانهاست.وظايف شيعيان در زمان غيبت حضرت ولي عصر (عج) - بسيار بجا و شايسته است كه در اين مجال به تكاليف شيعه در زمان غيبت آن حضرت اشاره‌اي كنيم.بدان اميد كه با انجام دادن آنها در زمره شيعيان حقيقي و پيروان راستين آن حضرت قرار گيريم: 1- مي‌توان گفت انتظار امام زمان (عج) از ما در زمان غيبت، همان است كه ساير ائمه (عليهم‌السلام) در زمان حياتشان، از مردم مي‌خواستند و آن، پرهيز از حرام و انجام دادن واجبات، (در درجه اول) و ترك مكروهات و انجام دادن مستحبات (در مرحله بعدي) است و ما در زمان غيبت، مكلف به شناخت دستورات الهي و عمل به آنها هستيم.2- عصر غيبت، عصر فتنه‌ها و زمان مشتبه شدن حق با باطل است، زيرا مكاتب مختلف و اعتقادات گوناگون و تئوريهاي متنوعي عرضه مي‌شود كه هر كدام مدعي بيان راه سعادت هستند و چه بسا در هر كدام از آنها، حق و باطل با هم آميخته شده باشد و اين، موجب گمراهي كساني كه از تأمل و تعمق كافي بي‌بهره هستند خواهد شد.شيعه بايد در چنين زماني در تحكيم اعتقادات صحيح و فهم هر چه بيشتر معارف الهي تلاش كند و عقل و جان خود را از مفاهيم حيات‌بخش اسلام سيراب سازد و درپي پاسخ به شبهات و سؤالات باشد تا همواره راه حق را طي كند و در دام بيراهه نيفتد.بخصوص در چنين زماني، علما و دانشمندان موظفند در فهم صحيح و دقيق شبهات و نظرياتي كه عرضه مي‌شود، سعي بليغ نمايند، حق را از باطل جدا سازند و با حربه مجادله احسن و برهان و استدلال، تهاجم فكري دشمنان اسلام را دفع نمايند.در همين راستا دعاهايي از جانب ائمه‌هدي (عليهم‌السلام) رسيده است كه مضمون آنها چيزي جز طلب هدايت در زمان غيبت و استقامت در دين نيست.امام صادق (ع) به شخصي كه عبدالله بن سنان نام داشت، فرمودند: بزودي شبهات بر شما هجوم مي‌آورند و شما بدون نشانه و راهنما خواهيد ماند و هيچ كس از آن شبهات نجات نمي‌يابد مگر كسي كه دعاي غريق را بخواند.عبدالله بن سنان عرض كرد: آن دعا چيست؟ حضرت فرمودند: مي‌گويي: يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك: خداوندا، اي رحمان، اي رحيم، اي زير و رو كننده دلها! دل مرا بر دين خودت استوار گردان! عبدالله عرض كرد: يا مقلب القلوب و الأبصار ثبت قلبي علي دينك (و كلمه الأبصار را اضافه كرد).امام صادق (ع) فرمودند: گرچه خداوند زير و رو كننده قلبها و ديده‌هاست، ولي دعا را آن طوري كه من گفتم بخوان! همچنين آن حضرت به زراة بن اعين، صحابي وفادار خويش، فرمودند: اگر زمان غيبت قائم را درك كردي، اين دعا را بخوان: اللهم عرفني نفسك فإنك إن لم تعرفني نفسك لم أعرف نبيك.اللهم عرفني رسولك فانك إن لم تعرفني رسولك لم أعرف حجتك.اللهم عرفني حجتك فإنك إن لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني: خداوندا خودت را به من بشناسان، زيرا اگر خودت را به من معرفي نكني، پيامبرت را نخواهم شناخت! خداوندا رسولت را به من بشناسان، زيرا اگر او را به من نشناساني، حجتت را نخواهم شناخت! خداوندا حجتت را به من معرفي كن، زيرا اگر او را به من نشناساني، در دينم گمراه خواهم شد! 3- يكي از مهترين تكاليف در زمان غيبت حضرت مهدي (عج)، انتظار فرج آن بزرگوار است، بلكه انتظار فرج (به معني واقعي كلمه)، مهمترين وظيفه و بالاترين عبادات است و در اين زمينه از رسول اكرم (ص) نقل شده است كه فرمودند: أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج: برترين اعمال امتم، انتظار فرج است. تفسير كردن انتظار به سكوت و دست روي دست گذاشتن و پذيرش وضع موجود، تفسيري غلط است.انتظار، يعني آمادگي و مهيا شدن براي ديدار كسي كه منتظر او هستيم.منتظر واقعي، عاشق ديدار است و چنين كسي نه تنها در عمل، بلكه در زوايا و خفاياي دلش نيز چيزي برخلاف خواسته معشوق نمي‌طلبد و آيا پذيرش ظلم و زير بار ستم رفتن و احيانا كمك به اشاعه آن، خواسته ولي عصر (عج) است؟ 4- از امور ديگري كه بر ما لازم است، دعا براي تعجيل در فرج آن بزرگوار و صدقه براي سلامت آن وجود شريف و بجا آوردن حج به نيابت آن حضرت، هنگام تشرف براي مراسم حج مي‌باشد.علائم ظهور منجي عالم بشريت، مهدي موعود (عج) - از امور قطعي و مسلم نزد شيعه و تمامي فرق مسلمين، ظهور شخصي است كه بشريت را از تباهي و فساد نجات مي‌دهد و دين الهي را احيا مي‌كند و زمين را از ظلم و ستمي كه آن را فرا گرفته است، پاك مي‌نمايد.شيعيان معتقدند اين شخص، همان امام دوازدهم، حضرت مهدي موعود (عج) است كه پس از تولد، از ديدگان مردم غايب شده است، ولي ساير فرق مسلمين معتقدند اين شخص هنوز متولد نشده است و بعضي از آنها، افراد ديگري را مهدي مي‌دانند و بسياري نيز بناحق دعوي مهدويت كرده‌اند و موجب انحراف افكار بسياري از ناآگاهان شده‌اند.در زمينه ظهور مهدي موعود (ع) و اينكه آن حضرت چه مشخصاتي دارد، رواياتي از رسول اكرم (ص) به دست ما رسيده است كه آن حضرت نام تمامي جانشينان خود را برده‌اند و دوازدهمين آنها را زداينده ظلم و ستم از روي زمين و احياكننده قسط و عدل دانسته‌اند.از پيامبر گرامي (ص) روايت شده است كه فرمودند: اگر از عمر جهان بجز يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن يك روز را طولاني خواهد كرد تا مردي از اهل بيتم را كه همنام من است برانگيزد.او زمين را از عدالت پر خواهد كرد، پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد.بدين ترتيب ظهور منجي عالم بشريت، يك سنت قطعي و تخلف‌ناپذير الهي است كه به هيچ وجه از آن عدول نخواهد شد و تاريخ بشريت، سرانجام چنين روزي را خواهد ديد.در روايات ديگري نيز، علائم بسياري براي ظهور امام عصر (عج) ذكر شده است.بعضي از اين علائم، حتمي و تخلف‌ناپذير هستند كه از آن جمله مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: 1- خروج دجال: دجال را نام فردي دانسته‌اند با خصوصيات جسماني خاصي كه بر طبق روايات، ادعاي ربوبيت مي‌كند و گروهي را به سمت خود مي‌كشد.وي در نبرد با امام زمان (ع) به هلاكت خواهد رسيد.بعضي از محققين بر اين عقيده‌اند كه دجال نام چنين شخصي نيست (و يا لا اقل چنين احتمال داده مي‌شود)، زيرا اين كلمه در لغت عرب به معني بسيار دروغگو مي‌باشد و در انجيل، كتاب مقدس مسيحيان، نيز ذكر شده است.داستان خروج او بين اين فرقه نيز شايع بوده است.لذا احتمال قوي داده مي‌شود كه مراد از دجال آن است كه پيش از ظهور صاحب الامر (ع) شخصي پيدا خواهد شد كه در دروغگويي و فريبكاري سرآمد باشد و با ادعاهاي پوچش گروهي را گمراه كند و چنين جلوه دهد كه مقدرات مردم و حيات آنان به دست اوست و بعيد نيست بسياري از اوصاف غير عادي جسماني كه در مورد او گفته شده است، صحيح نباشد، ليكن مدرك قابل اعتمادي براي آنها يافت نمي‌شود.2- خروج سفياني:نام سفياني، عثمان بن عنبسه است.او از سرزمين مكه و شام خروج خواهد كرد و سرزمينهاي دمشق، اردن، فلسطين، حمص و قنسرين را تصرف خواهد نمود.سپاهيانش به كشتار مردم و غارت شهرهايي از جمله نجف و مدينه دست مي‌زنند و در حالي كه به طرف مكه رهسپارند، در سرزميني به نام بيداء، زمين، آنان را در خود فرو خواهد برد و خود سفياني نيز دستگير خواهد شد و به قتل خواهد رسيد.3- قتل نفس زكيه:او پسري است از اولاد آل محمد (عليهم‌السلام) كه در مسجدالحرام، بين ركن و مقام به شهادت خواهد رسيد.4- خروج سيد حسني:فردي با اين عنوان قيام خواهد نمود و تا كوفه پيش خواهد رفت.ظالمان را از سر راه برخواهد داشت و در آنجا با ولي عصر (ع) بيعت خواهد كرد.5- صيحه آسماني: بر طبق روايات، هنگام ظهور حضرت مهدي (ع)، از شرق آسمان صدايي شنيده مي‌شود كه حضرت را با نسب شريفش به مردم معرفي مي‌كند و مردم را به بيعت با ايشان فرا مي‌خواند.اين صدا را همه مردم خواهند شنيد و بسياري به طرف مكه، محل خروج آن حضرت، خواهند رفت.پس از ساعاتي، از غرب آسمان نداي ديگري از جانب شيطان شنيده خواهد شد كه مردم را به طرف سفياني فرا مي‌خواند و منافقان از آن ندا اطاعت مي‌كنند.اين دو نداي آسماني، پس از ظهور شنيده خواهند شد.پيش از ظهور نيز در شب 23 ماه مبارك رمضان دو نداي ديگري به گوش خواهد رسيد: يك ندا از جانب جبرئيل امين، كه مي‌گويد: حق با علي و شيعيان او است.و نداي ديگر كه مي‌گويد: حق با عثمان و شيعيان او است.از ديگر علائم ظهور، پر شدن زمين از ظلم و فساد و تباهي است.بطوري كه رذايل اخلاقي، نيك و فضائل انساني و كرامات اخلاقي، زشت و ناپسند شمرده مي‌شوند، از دين جز اسمي و رسمي باقي نخواهد ماند، نماز ضايع خواهد شد و پرداخت زكات، ورشكستگي و ضرر تلقي خواهد شد، فرزاندان نسبت به پدر و مادر خود بي‌احترامي و جفا مي‌كنند، بزرگان مورد احترام كوچكترها قرار نگرفته و كوچكترها نيز مورد رحم و عطوفت بزرگترها قرار نمي‌گيرند، زنان، خود را براي غير شوهران زينت مي‌كنند و.علائم ديگري نيز ذكر شده است كه خواننده مي‌تواند براي اطلاع از آنها به كتب مربوط مراجعه نمايد.بسياري از اين علائم، اموري غريب و نامأنوس هستند و در صورتي كه روايات مربوطه به آنها از نظر علمي قابل اعتماد باشد، صرف نامأنوس بودن، دليل بر بطلان آنها نخواهد بود، زيرا امور خارق‌العاده و معجزات انبيا و ائمه (عليهم‌السلام)، همه از همين قبيل هستند.همان طوري كه مسأله طول عمر آن حضرت نيز (كه مورد اشكال بعضي قرار گرفته است)، صرفا امري غريب و ناآشناست، ولي از نظر علمي و عقلي محال نيست و نمونه‌هاي طول عمر، حتي در قرآن نيز ذكر شده است، همچون حضرت نوح پيامبر (ع) كه بر طبق نص قرآن در سوره عنكبوت، تنها مدت تبليغ آن حضرت در ميان قومش 950 سال طول كشيد.در روايات، كيفيت زندگاني مردم پس از ظهور و نحوه حكومت آن حضرت تا حدود زيادي مشخص شده است.بر طبق اين روايات، امنيت اجتماعي سراسر زمين را فرا خواهد گرفت، فقر و فلاكت بطور كامل ريشه‌كن خواهد شد، بگونه‌اي كه كسي پيدا نخواهد شد كه مستحق دريافت زكات باشد.سراسر زمين سرسبز و خرم گشته و معادن و بركات زمين در دسترس افراد بشر قرار خواهد گرفت، عدالت و قسط، بطور دقيق و با موشكافي و وسواس مراعات خواهد شد، ناودانهايي كه در كوچه‌ها قرار دارند مسدود خواهند گشت، پياده‌ها از محل پياده رو و سواره‌ها از وسط خيابانها عبور خواهند كرد، در امر راه‌سازي دقت خواهد شد بطوري كه مساجدي كه در سر راهها قرار گرفته و ايجاد مزاحمت كند، تحريب خواهد شد، نيز جلو آمدگي ساختمانها تخريب خواهد شد؛ در امر كشاورزي دقت خواهد شد و.در عصر ظهور، عقول مردم كامل مي‌گردد و سطح معلومات عمومي بالامي‌رود، بطوري كه زنها در خانه خويش از عهده قضاوت برمي‌آيند، علوم بسياري كه بشر به آنها دسترسي نداشته، به بركت ظهور آن حضرت گسترش مي‌يابد و.در اين باره به سه حديث اشاره مي‌كنيم: 1- حضرت ابو جعفر، امام باقر (ع) فرمودند: وقتي قائم ما قيام كند، دستش را بر سر بندگان مي‌نهد، عقول پراكنده آنان را متمركز مي‌كند، به سوي يك هدف متوجه مي‌سازد و اخلاق پسنديده را در آنان به حد كمال مي‌رساند (بحار الانوار، ج 52، ص 336).2- علي بن ابي‌طالب (ع) فرمود: وقتي قائم ما قيام كند، عداوت و دشمني از قلوب مردم ريشه كن مي‌شود و امنيت عمومي برقرار مي‌گردد (بحار الانوار، ج 52 ص 316).3- حضرت باقر (ع) قرمودند: وقتي قائم ما قيام كند، تمام اموال عمومي و معادن و ذخائر زمين در اختيارش قرار خواهد گرفت (بحار الانوار، ج 52: 351).شكي نيست كه هدف رسالت تمامي انبياي الهي، احياي قسط و عدل و اجراي احكام الهي و گسترش آنها بوده است و ائمه ما نيز هدفي جز اين نداشته‌اند، ولي متأسفانه هيچ يك در مقياس جهاني به اين هدف مقدس دست نيافتند و انجام اين مهم به عهده آخرين حجت الهي است و به دست آن بزرگوار عملي خواهد شد.از اين رو مي‌توان گفت آن حضرت، چشم و چراغ تمامي انبياي عظام و قيامش آرزوي بزرگ تمامي آنها است و عملي‌كننده خواسته همه سفراي الهي و پيشوايان برحق در طول تاريخ بشريت و نهايت آرزوي آن وارستگان مي‌باشد.به اميد آن روز!

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».