طليعه
(يا صاحبالزمان ادركنا)
نهانزيستي امام زمان-عليهالسّلام- هرگز به معناي وانهادگي كامل انسانها، تعطيل گشتن احكام و تكاليف الهي، و بيرهبر و پيشوا ماندن مسلمانان و شيعيان نيست.
امام در غيبت هم، آثار وجودي فراوان در نظام تكوين و تشريع دارد. امام غايب چونان خورشيدي است كه در پسپردة ابر مانده باشد[1]، فيض وجود او سبب استقرار زمين و استمرار حيات زمينيان است.
«... لَوخَلَتِ الْاَرضُ ساعَهً واحِدَهً مِنْ حُجَّهٍ لِلّهِ، لَساخَتْ بِاَهلِها»[2]. اميرالمؤمنين-عليهالسّلام-
«اگر زمين حتي يك ساعت از حجت خدا خالي بماند، اهلش را در خود فرو ميبرد».
«... اِنّي لَاَمانٌ لِاَهْلِ الْاَرضِ كَما اَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِاَهْلِ السَّماءِ...»[3]. امام زمان-عليهالسّلام-
«من موجب امنيّت اهل زمين هستم، همچنانكه ستارگان سبب امنيّت اهل آسمان هستند».
آثار هدايت وجلوههاي عنايت امام زمان-عليهالسّلام- در همه جاي زمين و زمان پيدا است. بارش باران و نزول رحمتهاي الهي، رويش گياهان و پيدايش نعمتهاي فراوان، طلوع و غروب خورشيد و انتظام روز و ماه و سال، گردش زمين و استقرار آسمان و بقاي افلاك، همه به بركت وجود او است.
«بيُمنِه رُزِقَ الوَري وَ بِوجودِه ثَبَتَتِ الْارْضُ وَ السَّماءُ»[4].
«به بركت او است كه آفريدگان روزي داده ميشوند و به وجود او است كه زمين و آسمان ثابت و پايدار ميماند».
با چنين باورداشتي آنان كه در دوران غيبت حضرت مهدي-عليهالسّلام- به سر ميبرند، و از تابش مستقيم نور جمال او بر ساحت زندگي فردي و اجتماعي خويش محرومند، نه تنها تكاليفي را كه در زمان حضور هر يك از امامان-عليهمالسّلام- بر دوش همگان بوده، بلكه وظايفي ويژه را نيز بر عهده دارند.
در اين نوشتار مختصر برآنيم تا برخي از مهمترين اين تكاليف را بگونهاي اجمالي برشماريم، باشد تا تذكّري به شمار آيد و ارادتي را برانگيزاند و حسّ مسئوليتي را تقويت كند.
واحد تحقيقات مسجد جمكران
پازده شعبان 1420
پاييز 1378
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . كمالالدين، شيخ صدوق، ج2، ص485.
[2] . بحارالانوار، مجلسي، ج51، ص 113.
[3] . كمال الدين، ج2، ض485. منتخبالاثر، ص267.
[4] . دعاي عديله.
شناخت و اقتدا به امام زمان(عليه السلام)
شناخت
امام زمان-عليهالسّلام- و ويژگيهاي او را، دوباره بايد شناخت.
امامت و نقش آن را ديگرباره با ديدي عميقتر و در گسترهاي وسيعتر بايد بررسي كرد.
راستي چرا عدم شناخت امام زمان-عليهالسّلام- همپاي شرك و جاهليت، و تكذيب او همرديف كفر و بيايماني شمرده شده است؟
«مَن ماتَ وَ هُوَ لايَعرِفُ اِمامَه، ماتَ ميتَهً جاهِليّهً»[1]. رسول اكرم-صلياللهعليهوالهوسلم-
«كسي كه بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است».
«مَن كَذّبَ بالمَهدِيّ كَفَرَ»[2] رسول اكرم-صلياللهعليهوالهوسلم-
«كسي كه مهدي را تكذيب كند كافر است».
چرا در دعاي شريفه ميخوانيم:
«... اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجِّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني»[3].
«خدايا حجّت خويش را به من بشناسان، كه اگر حجّت خود را به من نشناساني، از دينم گمراه خواهم شد».
آيا غير از اين است كه جز با شناخت امام، راه هدايت را نميتوان شناخت و جز با معرفت او، به معرفت ديني نميتوان دست يافت؟
به يقين شناخت امام عصر-عليهالسّلام- كه كليد همة معارف وحي است، با يادگيري نامها و القاب و تاريخ ولادت و غيبت او حاصل نميشود.
بايد در حكمت نامها و نشانهاي او انديشه كرد.
بايد در شگفتيهاي ولادت و حيات او تأمل نمود.
بايد غيبت پر رمز وراز او را به بررسي نشست و عوامل و لوازم آن را با نگاهي مسئولانه جستجو كرد.
بايد در كلمات و فرمايشات امام-عليهالسّلام- دقّت كرد.
بايد در نامهها و فرامين او تدبّر نمود.
بايد آنچه را كه سبب خوشنودي و ناخشنودي او است، باز شناخت.
بايد اهداف و آرمانهاي او را فهميد.
اين انديشه و تأمل و بررسي و دقّت و تدبّر و فهم و شناخت، مقدّمهاي تعهّد آفرين براي اطاعتي تعبّدآميز از امام زمان
-عليهالسّلام- است؛ و چنين اطاعتي عين اطاعت از خدا و پيامبر-صلياللهعليهوالهوسلم- است كه غايت ايمان و اسلام به شمار ميآيد.
اقتدا و تاسي
«اقتداء» از ريشة «قدوة»، و به معناي الگو قرار دادن و جلودار دانستن مقتدا است، چنانكه «تأسي»، از ريشة «اُسوة» و به معناي اسوه قرار دادن و تبعيّت كردن از اوست.
امام زمان-عليهالسّلام- امام زمانه است، امام همة انسانها در همة ابعاد زندگي است. اماموار زندگي كردن وظيفهاي همگاني است، به او بايد اقتدا كرد تا به مقصد رسيد. چون او بايد زيست، تا بتوان به كمال دست يافت.
آن كس كه خود را صادقانه پيرو امام زمان-عليهالسّلام- ميشمارد، به همان اندازه كه ويژگيهاي او را ميشناسد، در همسو كردن زندگي، همسان نمودن خُلق و خو، همرنگ ساختن اعمال و رفتار خويش با او وظيفه دارد.
اگر امام زمان-عليهالسّلام- را به زهد و بياعتنايي به دنيا شناختيم[4]، ديگر نميتوانيم با ادّعاي پيروي از او حريصانه به دنبال دنيا باشيم و همت خود را در نيكو پوشيدن و خوب خوردن و لذّت بردن خلاصه كنيم.
اگر امام زمان-عليهالسّلام- را به اهتمام در دعا و عبادتها شناختيم[5]، ديگر نميتوانيم نسبت به دعاها بيتفاوت بمانيم و در نماز و راز و نياز با خدا سستي و كمتوجهي روا داريم.
اگر امام زمان-عليهالسّلام- را به عادل بودن و عدالت گستري شناختيم[6]، ديگر نميتوانيم با ادّعاي اقتداي به او بر بندگان خدا ستم كنيم و نسبت به ظلمي كه بر ديگر بندگان خدا ميشود، بيتفاوت بمانيم.
اگر امام زمان-عليهالسّلام- را به ...
«راستي خوشا به حال آن كس كه قائم اهل بيت پيامبر-صلياللهعليهوالهوسلم- را درك كند در حالي كه در زمان غيبت و دوران قبل از قيام او به او تأسي جويد»[7].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ميزان الحكمه، ج1، ص171.
[2] . الفتاوي الحديثيه، ابن حجر هيثمي، ص37.
[3] . اصول كافي، ج1، ص337، ح5.
[4] . «ما لباس القائم الّا الغليظ و ما طعامه الّا الجشب». امام رضا-عليهالسّلام- : «لباس قائم ما-عليهالسّلام- چيزي نيست جز پوشاكي خشن و غذاي او چيزي نيست طعامي خشك». غيبت نعماني، منتخب الاثر، ص307.
[5] . كثرت دعاهاي وارده از امام زمان-عليهالسّلام- و نمازهاي طولانيِ مخصوص آن حضرت -كه در كتب روايي نقل شده- بهترين نشانة اين ويژگي است.
[6] . «يعدل في خلق الرحمان، البرّ منهم و الفاجر». امام باقر-عليهالسّلام-
«امام زمان-عليهالسّلام- در بين آفريدگان خدا به عدالت رفتار ميكند، چه نيكوكار باشند و چه بدكار». منتخبالاثر، ص310.
[7] . «طوبي لمن ادرك قائم اهل بيتي و هو يأتمّ به في غيبته قبل قيامه...». پيامبر-صلياللهعليهوالهوسلم- بحارالانوار، ج51، ص72.
اطاعتپذيري و احترام
اطاعت پذيري
امامت يك امام جز با اطاعت امّت از او، و پيشوايي يك رهبر جز در ساية فرمانپذيري پيروانش، تحقّق نميپذيرد. خدا هيچ پيامبري را نفرستاد مگر براي آنكه اطاعت شود[1].
و هيچ امامي را مقرّر نداشت مگر آنكه مردم را به اطاعت و فرمانبري از او فرا خواند[2].
امام زمان-عليهالسّلام- اگر چه در پس پردة غيبت است، اما اراده و فرمانش در ميان همة خلايق جاري و نافذ است، دستوراتش را بايد شناخت، فرمانهايش را بايد اطاعت كرد، حاكميّت او را بايد گردن نهاد، و همينها است كه زمينة ظهور را فراهم ميآورد.
او خود فرمود:«و لو انّ اشياعنا وفّقهم الله لطاعته، علي اجتماع من القلوب فيالوفاء باعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا».
«اگر شيعيان ما-كه خداوند آنان را به اطاعت خويش موفّق گرداند- در وفاي به عهد الهي همدل و همپيمان ميشدند، سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نميافتاد»[3].
به راستي آيا عهد الهي چيزي جز پرستش و بندگي خداست؟[4] و آيا اين پرسش جز با اطاعت محضِ وليّ خدا تحقّقپذير است؟
«طوبي لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره في غيبته، المطيعين له في ظهوره».
«خوشا به حال شيعيان مهدي قائم-عليهالسّلام-، آنان كه در دوران غيبت او چشم انتظار ظهور اويند و در دوران ظهورش سرسپردگان اوامر او»[5].
منتظرين حضرت مهدي-عليهالسّلام- همان نيكبختاني هستند كه اگر در حضور او باشند، جز اطاعت نميشناسند و جز به فرمان او كاري انجام نميدهند.
و باز هم امام صادق-عليهالسّلام- ميفرمايد: «هُم اطوع من الامة لسيدها». «اطاعت و فرمانپذيري منتظرين از امام زمان -عليهالسّلام- افزونتر از اطاعت و فرمانبري كنيزي از مالك و مولاي او است»[6].
تكريم و احترام
تنها بزرگواري كه«از جا برخاستن» در هنگام شنيدن يا خواندن نام شريفش لزوم، يا حداقل استحباب فراوان دارد،امام غائب قائم موعود-عليهالسّلام- است.
تكريم كريمان و تجليل از صاحبان جلالت، هميشه و در همهجا پسنديده است؛ چنانكه براي پيامبرصلي و فرزندان معصومش-عليهمالسّلام- بالاترين تكريمها و تجليلها بايسته به نظر ميرسد، لكن برخاستن و در حالت قيام«دست بر سر نهادن» تواضع و احترامي است كه هنگام شنيدن نام هيچ كسي جز «قائم آل محمّد-صلياللهعليهوالهوسلم-» به صورت سيره و سنّت در نيامده است.
امام رضا-عليهالسّلام- را در خراسان ميديدند كه در موقع ذكر نام «قائم» برميخيزد و دست بر سر مينهد و ميفرمايد:«خدايا فرجش را تعجيل فرما و قيامش را آسان گردان»[7].
از امام صادق-عليهالسّلام- پرسيدند: سبب برخاستن به خاطر ذكر لفظ«قائم»-از القاب امام حجّت-عليهالسّلام- چيست؟
فرمود: زيرا او را غيبتي طولاني است،و او را شدّت مهرباني خود نسبت به دوستانش، هر كس را كه به اين لقب از او ياد ميكند به ديدة عنايت مينگرد، زيرا اين لقب يادآور حكومت او و برانگيزانندة حسرت غربت اوست. به خاطر بزرگداشت اوست كه بايد بندة خاضع و فروتن، هنگامي كه مولاي گرامي او با ديدگان شريفش به او نگاه ميكند، برخيزد و احترام كند و تعجيل فرج او را از خداي تعالي بخواهد[8].
بيترديد اين«برخاستن» كه به فرمايش امام صادق-عليهالسّلام- يادآور قيام و حكومت حضرت مهدي-عليهالسّلام- است، تنها به انگيزة احترام صورت نميگيرد، بلكه دلالتي بر آمادگي شيعة منتظر،براي قيام و همراهي با مولاي خويش نيز دارد.
پيام اين «قيام»؛ هم احترام به «قائم» است، هم همسويي با آرمانهاي بزرگ «قيام جهاني او». پيام اين«قيام»؛ هم واكنش در مقابل نگاه مهرآميز «مولاي غايب» است، هم بيعتي براي همراهي با او در«روزظهور».
پيام اين«قيام»؛ هم اكرام«قيام قائم» است، و هم اعلام آمادگي براي«قيام». و شايد چون چنين است ذاكر اين نام، شايستگي نگاه لطف و نظر عنايت مولايش را پيدا ميكند.
«يَنظُرُ اِلي كُلِّ مَنْ يَذْكُرُهُ بِهذَا اللَّقَبِ الْمُشْعِرِ بِدولَتِهِ»[9].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِيُطاعَ بِاِذنِ اللهِ». سوره نساء، آيه 64.
[2] . «اَطيعوا اللهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اُولِي الٌاَمرِ مِنكُم». سوره نساء، آيه 59.
[3] . احتجاج، طبرسي، چاپ اسوه، ج2، ص 602.
[4] . «اَلَم اَعهَد اِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لاتَعبُدوا الشَّيطانَ اِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينّ- وَ اَنِ اعْبُدوني هذا صراطٌ مستَقيمٌ».
«اي فرزندان آدم! آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را مپرستيد كه دشمن آشكار شما است- و مرا بپرستيد كه همين است راه راست». سوره يس، آيه 60-61.
[5] . بحارالانوار، ج52، ص150.
[6] . بحارالانوار، ج 52، ص308.
[7] . منتخب الاثر، آية الله صافي، ص506.
[8] . مدرك پيشين، همان صفحه.
[9] . همان مدرك.
انتظار، ياد ومحبت
انتظار
همانند كسي كه در پيِ شب يلدايي، خسته از ظلمت و تيرگي، چشم به افق دوخته و دميدن خورشيد را آرزو ميكند.
همانند كسي كه در بياباني بيانتها سرگردان مانده، تنها و وحشتزده رهنمايي را ميطلبد.
همانند كسي كه پس از تشنگيهاي بسيار، با پنجههايي دردمند، زمين را كنده و در آرزوي جوشش آبي گوارا«لهله» ميزند.
همانند كسي كه در قحط سال بيباران، در كنار مزرعة عطشزدهاش، به اميد پديدار گشتنِابر رحمت ديده، به كرانههاي آسمان چشم دوخته است.
همانند كسي كه در حين بالا رفتن از كوهي، پايش لغزيده و دست به سنگي گرفته و كمكدهندهاي را فرياد ميزند.
همانند كسي كه در كنار بستر بيماري عزيز، ترسان از جان دادن او، ورود طبيبي درد آشنا را لحظهشماري ميكند.
بايد انتظار كشيد، بايد ديده به راه امام زمان-عليهالسّلام- بود،بايد هر صبح و شام چشم انتظار فرج ماند[1].
«فتوقّعوا الفرج كلّ صباح و مساء...». امام صادق-عليهالسّلام-
منتظر ظهور امام زمان-عليهالسّلام- بودن، حركت به سوي ظهور داشتن و عمل به آرمانهاي موعود نمودن است. و چنين انتظاري خود فرج و گشايش به حساب ميآيد[2].
جامعة منتظر جانعهاي پويا است. جامعهاي متحرّك و فعّال است كه حاكميّت طاغوت را نفي ميكندو بيعدالتي را برنميتابد.
انتظار منتظر، انساني كوشاست، انساني جهادگر و مبارز است كه در مسير اقامة توحيد و استقرار و لايت از نثار هر چه دارد، دريغ نميورزد.
«المنتظر لامرنا كالمتشحّط بدمه في سبيلالله».
«كسي كه چشم انتظار حاكميّت ما باشد، مانند مجاهدي است كه در راه خدا به خون خويش غلطيده باشد».
ياد
اگر كسي امام زمان-عليهالسّلام- را شناخت، ديگر يادش را از خاطر نخواهد برد.
اگر كسي مهربانيهاي او را ديد، ديگر فراموشش نخواهد كرد.
اگر كسي احساس انس با امام زمان-عليهالسّلام- كرد، آنگاه هميشه به يادش خواهد بود.
راستي مگر ميشود كسي كه پدرش را، برادرش را، دوست مشفق و دلسوزش را از ياد نميبرد، امام زمانش را به فراموشي بسپارد؟!
حق كدامين پدر افزونتر از حقوق امام زمان-عليهالسّلام- است؟ كدام برادر مهربانتر از او است؟
دلسوزي چه دوستي بيشتر از دلسوزيها و محبّتهاي او است؟
او خود خطاب به شيعيانش ميفرمايد:«انّا غير مهملين لمراعاتكم و لاناسين لذكركم»[3].
«ما در مراعات حال شما كوتاهي نميكنيم و يادتان را از خاطر نميبريم».
وقتي او كه ذخيرة همة هستي، ثمرة همة رسالتها، منبع همة كمالات، سرچشمة همة خيرات و جلوهگاه همة نيكوييها و زيباييها است، ياد شيعيان را از خاطر نميبرد، آيا رواست فراموشي آنان نسبت به آن امام مهربان!؟
كه ميفرمايد:
«... و لو لا ذلك لنزل بكم اللّاواء، و اصطلمكم الأعداء»[4].
«اگر ياد او نبود بلاهاي سخت بر شيعيان فرود ميآمد و دشمنان آنان را نابود ميكردند».
اين كه او به ياد شيعيانش بود، و برايشان دعا كرد، و در فتنههاي بنيان سوز دورة غيبت عنايت خويش را از آنان دريغ نداشت، باعث استقرار و استمرار حيات ايشان بود، آيا رواست غفلت آنان از او و حقوق آن بزرگوار؟!
محبت
خدا محبّت و موّدت حضرت مهدي-عليهالسّلام- را در ضمن محبّت ساير اهل بيت پيامبر-صلياللهعليهوالهوسلم- بر همگان واجب نمود.
«قل لا أسألكم عليه اجراً الّا المودّة في القربي»[5].
«بگو: من از شما جز مودّت و محبّت خويشاوندانم اجر و مزدي براي رسالت نميخواهم».
دوستي و علاقة به اهل بيت-عليهمالسّلام- و امام زمان-عليهالسّلام- به عنوان اجر رسالت نه منفعتي براي پيامبر دارد و نه بهرهاي را نصيب امام زمان و اهل بيت-عليهمالسّلام- ميسازد،بلكه تنها به نفع ايمان آورندگان است و بهرههاي بيپايان آنان را در دنيا و آخرت به همراه دارد.
«قل ما سألتكم من اجرٍ فهو لكم»[6].
«بگو: هر اجر و پاداشي از شما خواستهام براي خود شماست».
در حقيقت همين مودّتها و محبّتها و علاقه و ارتباطهاي روحي و معنوي است كه راه سير به سوي خدا را فراهم ميآورد و سلوك انسان را در راستاي ارادة حق شكل ميدهد.
«قل ما أسألكم عليه من اجرٍ الّا من شاء أنيتّخذ الي ربّه سبيلاً»[7].
«بگو: من از ميان شما اين اجر رسالت نميطلبم، مگر از آن كسان كه بخواهند راهي به سوي پروردگار خويش بيابند».
با محبّت امام زمان-عليهالسّلام- است كه زمينههاي اطاعت از او فراهم ميآيد و با اطاعت از او است كه راه كمال انسان به سوي خدا هموار ميشود.
محبّت اساس و پاية دين، بلكه مساوي دين است[8]، دين خدا جز با تكيه بر محبّت و ولايت اهل بيت-عليهمالسّلام- استقرار نمييابد. از اين رو انتظارِ حاكميت و غلبة دين در جهان به نوعي انتظارِ جهاني شدن محبّت و ولايت امام زمان-عليهالسّلام- است.
و شايد به همين خاطر باشد كه امام زمان-عليهالسّلام- ميفرمايد: «فليعمل كلّ امرء منكم بما يقرب به من محبّتنا»[9].
«هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به مقام محبت ما نزديك مي كند عمل نمايد».
از اين رو اگر عبادتي يا عملي استحبابي يا دعا يا زيارتي خاص بتواند مقدمهاي براي ايجاد محبّت بيشتر نسبت به امام زمان-عليهالسّلام- باشد، انجام آن وظيفهاي خواهد بود كه با فرمان صريح آن بزرگوار بر عهدة شيعيان قرار گرفته است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج52، ص145.
[2] . «اليس انتظار الفرج من الفرج؟». امام رضا-عليهالسّلام-
«آيا انتظار فرج از فرج به شمار نميآيد؟».
«انتظار الفرج من اعظم الفرج». امام سجاد-عليهالسّلام-
«انتظار فرج از بالاترين انواه فرج است».مدرك پيشين،ص122.
[3] . احتجاج، طبرسي، چاپ اسوه، ج2، ص598، نامه به شيخ مفيد.
[4] . همان نامه، همان مدرك.
[5] . سوره شوري،آيه 23.
[6] . سوره سبأ، آيه 47.
[7] . سوره فرقان، آيه57.
[8] . «هل الدّين الّا الحبّ». «آيا دين چيزي به جز دوستي است؟». امام صادق-عليهالسّلام- تفسير عيّاشي،ج1، ص167.
[9] . احتجاج،طبرسي، ج2، ص599.
جستجو و اشتياق ديدار
اشتياق ديدار
شوق ديدار يار را شايد نتوان براي همگان يك وظيفه شمرد، اين وظيفة عاشقي است.
اين تكليف سوختگان هجران است.
آن كس كه فراق حضرت مهدي-عليهالسّلام- بيتابش كرده،
آن كس كه دوري رخ زيباي يوسف فاطمه-عليهاالسّلام- خواب را از چشمانس گرفته،
آن كس كه غيبت مولايش راحت و آرامش و آسايش را از او سلب نموده، به چيزي جز ديدار نميانديشد.
«عزيزٌ عليّ ان اري الخلق و لاتري»[1].
«بر من دشوار است كه مردم را ببينم اما تو ديده نشوي».
دعاي ندبه كه مناجاتِ زاريكنندگان از فراقِ وليّ عصر-عليهالسّلام- است، سرشار از اين جلوههاي شوق است. گويا امام صادق-عليهالسّلام- كه خود از مشتاقان حضرت قائم-عليهالسّلام- بودند، دعاي ندبه را به عنوان توافقنامه پر سوز و گداز، در بين شيعه به وديعت نهادهاند تا چگونگي شرح اشتياق را به سوختهبالان آتش فراق بياموزند:
«جانم فداي تو امام زمان، اي نهايت آرزوي مشتاقان، اي كسي كه هر زن و مرد باايماني ديدار تو را تمنّا ميكنند و به ياد تو فرياد برميدارند و در فراق تو ناله و زاري ميكنند»[2].
مولاي ما! سوز عطش به درازا كشيد، كيآن زمان فرا ميرسد كه از آب گواراي ديدارت سيراب شويم؟
«متي ترانا و نراك؟»[3].
«كي ميشود كه تو ما را ببيني و ما تورا؟».
جستجو
اگر عزيزي گمشده داشته باشي، تا پيدايش نكني ممكن نيست آرام بگيري، بلكه شب و روزت به جستجو ميگذرد. گمشدهات هر چه عزيزتر باشد بيتابي و سرگردانيت افزونتر است.
امام زمان-عليهالسّلام- در اين دوران عزيزترين و گراميترين موجود روي زمين است، باقيماندة خدا در زمين، خليفة خدا، وجه خدا، نور خدا، حجّت خدا، ياريگر دين خدا، راهنما و سرپرست و پناه بندههاي خدا اوست، اگر دستت به دامن مهر او نرسد چه ميكني؟
ريشهكن كنندة ظالمان، برطرفسازندة كژيها و انحرافات، از بينبرندة ستم و تجاوز، تجديدكنندة واجبات و مستحبّات، احياگر قرآن و حياتبخش معالم دين خدا او است.
اگر در كنارش نباشي و بركات حضورش را درك نكني چه ميكني؟
اين كه بداني او كيست، به جستجو وادارت مي كند.
اين كه بفهمي او چه نقشي در زندگي تو و جامعهات دارد، در جستجو بيتابت ميكند.
اين كه درك كني او در نزد خدا چه جايگاهي دارد و در تكميل دين و تحقق آرمانهاي الهي، چه نقش ويژهاي را دارا است، جستجويت را رنگي خدايي ميبخشد.
در دعاي ندبه كه دعاي شيفتگان عاشق و مناجات منتظران دلداده است، جستجويي پرسوز و گداز، در قالب معرفت آموزترين تعبيرات شكل ميگيرد و تا آنجا پيش ميرود كه سرگرداني و سرگشتگي دعاكنندة جستجوگر را، به نمايش ميگذارد.
«الي متب احارُ فيك يا مولاي وَ الي مَتي و ايّ خطاب اصف و ايّ نجوي؟».
و اين خود بيانگر نوعي تكليف و وظيفه است. شيعة دوران غيبت وظيفه دارد كه بنا به تعهّدات خويش در مسير اهداف ولايت كه همان غايات رسالت است تلاش كند و جستجوي امام زمان-عليهالسّلام- به نوعي براي تحقق همان اهداف است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فرازهايي از دعاي شريف ندبه.
[2] . همان.
[3] . همان.
خدمت و اداي حقوق
خدمت
وقتي امام صادق-عليهالسّلام- دربارة حضرت مهدي-عليهالسّلام- ميفرمايد:«لو ادركته لخدمته ايام حياتي»[1].
«اگر دوران او را درك ميكردم، همة روزهاي زندگيم را در خدمت به او ميگذرانيم».
اينجا سخن از شخص نيست ،سخن از آرمان هااست، سخن از موقعيت خاص، مأموريت استثنايي و نقش ويژة امام زمان -عليهالسّلام- در عالمگير ساختنِ حاكميّت توحيد و برقراري عدالت، جهاني است.
حاكم دنيايي سازمانيافته بر اساس توحيد، و رهبر جهاني آكنده از برابري و عدالت، آن قدر شايستگي مييابد كه پيامبري همچون حضرا عيسي-عليهالسّلام-به ياري او از آسمان فرود آيد. و امامي هم چون امام صادق-عليهالسّلام-براي خدمت كردن به او آرزوي درك حضور او را داشته باشد.
راستي وقتي پيامبران و امامان-عليهمالسّلام- در خدمت به امام زمان-عليهالسّلام- پيشتازند، وظيفة شيعيان منتظر در خدمت به ساحت مقدّس او چقدر است؟
بيترديد خادمين دوران ظهور، همان خادمين دوران غيبتاند.
آنها كه پس از ظهور شايستگي خدمت مييابند،همانهايند كه در دوران غيبت خدمت به امّت امام-عليهالسّلام- و اهداف امام-عليهالسّلام- را سر لوحة زندگي خويش قرار دادهاند.
اداي حقوق
حق امام زمان-عليهالسّلام- بر همة بندگان و به ويژه بر شيعيان، حق حيات است،حق هدايت است، حقّي نيست كه بتوان آن را با معياري سنجيد و ارزشگذاري كرد، حقّي نيست كه بتوان آن را با دنيا و هر چه در آن است مقايسه كرد.
اين حقوق بدون ترديد،رعايت حق امامت او،مواظبت بر اطاعت او،نرنجانيدن قلب مبارك او،پاسداري از آرمانهاي او، مجاهدت در راه دفاع از او، و جاننثاري در راه تحقق خواستههاي او است.
«و اعنّا علي تأديه حقوقه اليه»[2].
«خداوندا! ما را در اداي حقوق او ياري فرما».
با چنين ديدگاهي، اگر سخن از پرداخت حقوق شرعية امام زمان-عليهالسّلام- و برخي وجوهات مادّي نيز به ميان ميآيد، بايد آن را در همين راستا بررسي كرد؛ چنانكه خود آن بزرگوار در توقيعي فرمود:
«انّه من اتّقي ربّه... و اخرج مما عليه الي مستحقّيه كان آمناً في الفتنة المبطلة»[3].
«همانا هر كس تقواي پروردگارش را پيشه كند و از آنچه كه به عنوان حقوق شرعيه- خمس و زكات- برعهده دارد به مستحقانش بپردازد، از فتنههاي باطلكنندة دين و دنيا در امان خواهد بود».
سخن در باب وجوب اداي چنين حقوقي اين نيست كه امام زمان-عليهالسّلام- چه بهرهاي از آن ميبرد، بلكه سخن از اين است كه شيعة حقشناس، در راستاي حفظ دين و ايمان خويش چه منفعتي برايش حاصل ميآيد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج51،ص148.
[2] . دعاي ندبه.
[3] . احتجاج، طبرسي،چاپ اسوه،ج2،ص602، نامةامام زمان-عليهالسّلام- به شيخ مفيد.
خودسازي و ديگر سازي
خودسازي و رعايت تقوي
امام صادق-عليهالسّلام- ميفرمايد:«من سرّه أن يكون من اصحاب القائم فلينتظرو ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر»[1].
«هر كس ميخواهد از ياوران حضرت قائم باشد بايد انتظار كشد و در عين انتظار به تقوي و خوش خلقي رفتار نمايد».
در زمرة ياران حضرت مهدي-عليهالسّلام-درآمدن، با شعار تحقّقپذير نيست. انتظار ميخواهد و عمل به ورع. پرهيزكاري ميطلبد، آنهم در ميدان تلاش و مجاهدت.
در غيبت مولا شايسته نيست نشستن و چشم به در دوختن،بايد برخاست، بايد عمل كرد، بايد مسئوليت پذيرفت، بايد كوشيد، اما براساس ورع و تقوا، نه براساس هواي نفس، و نه به خاطر مال و منال، و نه به خاطر پست و مقام، و نه به خاطر شهوت و محبوبيّت.
انساني در شمار اصحاب امام زمان-عليهالسّلام- درميآيد كه به جهاد اصغر و اكبر عمل نمايد.
در راه دفاع از ارزشهاي ولايت از مالش، از امكاناتش، از تواناييهايش مايه بگذارد، و بالاتر از آن در راه مبارزه با شيطان و خواستههاي نفساني، از لذّتهايش، از خوشيهايش، از آرزوهايش بگذرد و در مقابل وسوسههاي مستمرّ شيطان و جاذبههاي هميشگي گناه و فريبندگيهاي نيرومند دنيا، مقاومتي سخت و طولاني داشته باشد.
با بيمبالاتي و عدم پرهيز از گناه، حتي خود را شيعه نميتوان ناميد[2]، تا چه برسد خود را «شيعة منتظِر» دانستن، يا بالاتر از آن خود را «ياور منتظَر» به شمار آوردن!
با خود فراموشي و عدم تربيت نفس و رعايت نكردن حُسنِ خلق، نه تنها سرباز و ياور امام زمان-عليهالسّلام- نميتوان بود،بلكه خود را منتسب به او و شيعة او نيز نميتوان شمرد[3].
ديگر سازي
شيعة دوران غيبت، تنها به خويش نميانديشد، تنها به هدايت خود و حفظ و نجات خود از ورطة گناه اهميّت نميدهد. او خود را در سرنوشت ديگران نيز سهيم ميداند، در ياري رساندن به مردم، در دستگيري افتادگان، در بيدارسازي غافلان، در هدايت گمراهان، در ارشاد گناهكاران، خود را مسئول ميشمارد.
او تنها به اين بسنده نميكند كه خود امام زمان-عليهالسّلام- را ميشناسد، بلكه ميكوشد تا ديگران نيز آن مولاي حقيقي و پيشواي الهي را بشناسند.
او تنها به اين اكتفا نميكند كه خود برمبناي صلاح و تقوي رفتار ميكند، بلكه ميكوشد تا ديگران را نيز اصلاح كند و دارالامان تقوي رهنمونشان باشد.
او تنها به اين راضي نميشود كه خود در فراق يار بسوزد و در جستجوي آن چشمة حيات گريان باشد، بلكه ميكوشد تا ديگران را نيز متوجّه محبوب سازد و سوز اشتياق را در جانشان پديد آورد و آنان را براي ياري او آماده سازد.
«عزيز عليّ ان ابكيك و يخذلك الوري»[4].
«بر من دشوار است كه بر تو گريان باشم اما ديگران تو را واگذارند.
از نگاهي ديگر شيعة منتظر، آماده سازي زمينه براي ظهور را، وظيفة خويش ميشمارد.
براي زمينهسازي ظهور بايد عِدّه و عُدّه فراهم كرد. فراهم آمدن نيروها و امكانات براي قيام جهاني حضرت مهدي-عليهالسّلام- تنها بسته به معجزه نيست.
بايد همّت كرد، بايد ديگران را با امام-عليهالسّلام- آشنا كرد، بايد ياور پروريد، بايد اين حجاب غيبت را كه چهرة جهانافروز آخرين خورشيد آسمان امامت و عصمت را پوشانده است، با آگاهسازي مردم و انگيزش ايمان و تعهد در آنان برطرف ساخت. زيرا خود فرمود:
«فما يحبسنا عنهم الّا ما يتّصل بنا مما نكرهه و لانؤثره منهم».
«آنچه ما را از آنان پوشيده داشته است، چيزي نيست جز اخباري كه از كارهاي ناپسند و نكوهيده آنان به ما ميرسد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار،ج52، ص140.
[2] . «... لن ينالوا و لايتنا الّا بالورع». امام صادق-عليهالسّلام- اصول كافي،ج2، ص176.
[3] . «كونوا لنا زيناً و لاتكونوا لنا شيناً». امام صادق-عليهالسّلام- ميزان الحكمة.
[4] . امام صادق-عليهالسّلام- دعاي ندبه.
دفاع و ياري رساني به ديگران
ياري رساني به ديگران
در دوران غيبت حضرت مهدي-عليهالسّلام- كه فتنهها فزوني ميگيرند و نابسامانيهاي اجتماعي افزايش مييابد، بسيارند كساني كه تحت ستم قرار ميگيرند و از حقوق مسلّم خويش محروم ميمانند.
شيعة منتظر اگر چه نتواند تغييري بنيادين در جامعهاش ايجاد كند، حداقلّ تا آنجا كه توان دارد ضعيفان و بيچارگان را دستگيري مينمايد، به فقيران و مستمندان عطوفت ميورزد، و در خيرخواهي ديگران كوتاهي نميكند. اسرار نگهدار است، تحمّل مسئوليت ميكند، در رفع مشكلات ديگران ميكوشد و هرگز كمبودهاي مردم را به گردن رهبران معصوم خويش نمياندازد.
در اهميّت اين نكته همين بس كه امام محمدباقر-عليهالسّلام- ميفرمايد: «هر كس كه چنين باشد و قبل از قيام قائم از دنيا برود، شهيد خواهد بود».
«لِيعنِ قَويّكُمْ ضَعيفَكُمْ وَ لْيَعطِف غَنيُّكُمْ عَلي فَقيرِكُم، وَ لْيَنْصَحٍ الرَّجُلُ أخاهُ النَصيِحَةَ لِنَفْسِهِ، وَاكْتُموا أسرارنا، و لاتُحَمِّلوُا النّاسَ عَلي أعناقِنَا وَانظُرُوا أمْرَنَا... وَ إِذَا كُنْتُم كَماَ اوصيناكُمْ لَم تَعدوا إِلي غَيرِهِ فَمَاتَ مِنْكُم قَبلَ أن يَخُر جَ قائمنا كانَ شَهيداً...».
و به راستي يكي از زيباترين جلوههاي بعد اجتماعي انتظار همين ياريرسانيهاست. كسي كه خود را آماده ميكند تا در دوران ظهور، در ركاب امام قائم-عليهالسّلام- خويش، براي براندازي ستم و برقراري عدالت در سراسر گيتي، جهاد و مبارزه داشته باشد، اينك در دروة غيبت نسبت به رنج ستمديدگان و محرومان و بيچارگان چگونه ميتواند ساكت و بيتفاوت باشد؟!
قوّت و مكنت و خيرخواهياش ابزارهايي هستند كه به كارگيري آنها در محدودة بستة اجتماعياش، نشانة آمادگي او براي بهرهگيري از آنها در گسترة وسيع دنياي پس از ظهور است.
دفاع
اين سنّت خدا است كه در هميشة تاريخ، حق و باطل در ستيز بوده و هستند. هيچ پيامبري را خدا نفرستاد مگرآنكه دشمناني از جن و بشر در مقابل او به صفآرايي پرداختند.
«و كذلك جعلنا لكل نبيّ عدواً شياطين الانس و الجن...».
امام زمان -عليهالسّلام- نه تنها از اين قاعده مستثني نيست، بلكه به خاطر اهميّت نقش او در حاكميت جهاني توحيد و عدل، همة ستمبارگان و مستكبران و جهانخواران، در همةادوار تاريخ پرفراز و نشيب غيبت، به ستيزهاي همه جانبه با او برخاستهاند.
در عصر حاضر نيز همه قدرتها، همة سازمانها و همة كساني كه با آگاهي از انديشة مهدويّت، عالمگير شدن پيام اسلام و قرآن را پيشبيني ميكنند، مبارزهاي بيامان را پيگيري ميكنند.
آنان كه وحدت جامعة اسلامي را هدف حملات خود قرار دادهاند، آنان كه ولايت را تضعيف مي كنند، آنان كه قرآن و معارف انسانساز آن را بياهميّت بدون كارآيي جلوه ميدهند، آنان كه انقلاب برخاسته از متن اسلام را به باد تهاجم ميگيرند، هر كدام به گونهاي مستقيم يا غيرمستقيم آرمانهايي را كه بايد به دست امام زمان-عليهالسّلام- تحقق يابد به مخاطره مياندازند و در حقيقت با او و پيامهاي او عداوت ميورزند.
شيعة منتظر كه در دوران غيبت، خود را براي ياري امام زمانش آماده ميسازد[1]، از آنجا كه ياري او را، ياري اهداف و آرمانهاي او ميشمارد، بدون اينكه فرقي بين غيبت و ظهور قائل باشد، در هر زمان مقابل توطئهها و عداوتهاي دشمنان امام زمان-عليهالسّلام- به دفاع از مولاي خويش برميخيزد و با تمام وجودش جانفشاني و جانبازي ميكند.
امير المؤمنين-عليهالسّلام- ميفرمايد:«يَحُفّونَ بِه يَقونَهُ بِاَنفُسهم في الحُروبِ وَ يَكْفونَه ما يُريد»[2]. «ياران مهدي -عليهالسّلام- او را در ميان ميگيرند و در جنگها- هر جنگي كه باشد- با جانهاي خويش از او حمايت و حفاظت ميكنند و هر چه بخواهد از جان و دل انجام ميدهند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . «و نصرتي لكم معدّه». زيارت جامعه كبيره.
[2] . ملاحم و فتن، سيدبن طاووس، چاپ نجف، ص52.
تقيّه و استقامت
تقيّه
در بسياري از روايات، نسبت به رعايت تقيّه به ويژه در دوران قبل از ظهور حضرت مهدي-عليهالسّلام- تأكيد شده است. اين تأكيد در حدّي است كه عدم تقيّه را موجب عدم ايمان شمردهاند، يا در فرمايشي ديگر موجب بيديني دانستهاند.
امام باقر-عليهالسّلام- فرمودند:
«التقيّة ديني و دين آبائي، و لا ايمان لمن لاتقيّة له»[1].
«تقيّه دين من و دين پدران من است، و كسي كه تقيّه نميكند ايمان ندارد».
و امام صادق-عليهالسّلام- فرمودند:
«إنّ تسعةَ أعشار الدّين في التقيّة و لادين لمن لاتقيّة له»[2].
«نُه دهم دين در تقيّه است، و كسي كه تقيّه ندارد دين ندارد».
به يقين چنين تقيّهاي نه بهانهاي براي فرار از مسئوليّت، نه ابزاري براي محافظت از منافع مادّي، و نه حتّي دستاويزي براي فرار از مرگ است، بلكه سپري و سلاحي در راستاي مبارزه با معاندان و ستمگران، و روشي براي پاسداري از كيان اسلام و مسلمين است. در شرايط ويژهاي همچون زمان غلبة مستكبران گاهي حفظ جان يك رهبر و يا حتّي يك مسلمان عادي كه ثمرهاي بر كشته شدن او مترتب نيست و مجوّز شرعي ندارد، اقتضا ميكند كه براي در امان ماندن از صدمات دشمن بايد به تقيّه عمل شود.
گاهي نيز به خاطر در امان ماندن از افشاي تحرّكات اجتماعي مسلمانان و مكتوم ماندن نقشههايي كه براي تقويت اسلام و تضعيف جبهة كفر و نفاق طرّاحي شدهاند، بايد تقيّه را شعار عمل قرار داد؛ و اين چيزي است كه خصوصاً در دوران غيبت حضرت مهدي-عليهالسّلام- به عنوان عاملي براي بقاي شيعيان مخلص و به منزلة تضميني براي آمادهسازي دوران ظهور، ضرورت دارد.
امام رضا-عليهالسّلام- فرمودند:
« آنكس كه پرهيز از گناه ندارد، دين ندارد. و آنكس كه تقيّه نميكند ايمان ندارد. همانا گراميترينِ در نزد خداوند كسي است كه بيشتر به تقيّه عمل كند.
پرسيده شد: تا كي؟ اي پسر رسول خدا!
فرمود: تا روز تعيين شده كه روز ظهور قائم ما اهل بيت است. پس هر كس قبل از قيام قائم ما تقيّه را ترك كند، از ما نيست»[3].
با همين ابزار تقيّه است كه مي توان در صف دشمن- چه دشمنان فرهنگي، و چه دشمنان مرز و بوم اسلامي- رخنه كرد و جبهة آنان را از درون متلاشي نمود.
لكن متأسفانه بسياري از شيعيان به جاي شناخت درست و استفادة به موقع از اين وسيله مطمئن، بيشتر، دشمنان را تحريك ميكنند و حساسيّت آنان را افزايش ميدهند و مشت نبستة خود را پيش آنان ميگشايند.
گفتني است كه روايات متعددِ«نهي از تسميه» كه دلالت بر حرمت ذكر نام شريف«محمّد» به عنوان نام اصلي امام زمان -عليهالسّلام- [4] دارند، بيشتر در راستاي همين تقيّه قابل توجيه هستند، و به دلايل متعدد، نه به خاطر خصوصيتي در خودِ نام مبارك، بلكه به خاطر رعايت نكات ايمني، به ويژه در دوران اوليّه غيبت، مورد تأكيد قرار ميگرفته است.
استقامت
در دوران غيبت حضرت مهدي-عليهالسّلام- فتنههاي فراوان پديد ميآيد و مشكلات بسيار بر سر راه دينداران و پيروان ولايت و امامت ايجاد ميشود، تا آنجا كه نگاهباني ايمان و مواظبت بر تقوي همچون كندنِ خارهاي بوتة خاري[5]، يا نگه داشتن قطعه سنگي گداخته با دست، دشوار است.
امتحانات الهي يكي پس از ديگري براي مؤمين پيش ميآيد و ميزان صبر و استقامت آنان را به بوته امتحان ميگذارد.
امام صادق-عليهالسّلام- ميفرمايد:
«امر فرج براي شما نميرسد مگر پس از نابودي، نه به خدا سوگند! نميرسد مگر پس از آنكه خوب و بد از هم جدا شوند، نه به خدا سوگند! نميرسد مگر پس از آنكه در اثر آزمايشات گوناگون، خالص و پاك شويد»[6].
اساساً انتظار با آنهمه فضايل و بركاتي كه دارد جز با صبر و شكيبايي حاصل نميشود.
پيامبر اكرم-صلياللهعليهوالهوسلم- فرمود:
«انتظار الفرج بالصبر عبادة»[7].
«به وسيله صبر و استقامت، منتظر فرج بودن، عبادت است».
و امام رضا-عليهالسّلام- ميفرمايد:
«ما احسن الصبر و انتظار الفرج... فعليكم بالصبر...»[8].
«چه نيكو است شكيبايي به همراه انتظار فرج... بر شما باد استقامت و شكيبايي».
آيا ميتوان پذيرفت كه اجر منتظرين برابر اجر هزار شهيد همانند شهداي بدر و اُحد باشد[9]، و انتظار، بالاترين عبادت[10]، بلكه بالاترين جهاد امتِ پيامبر به شمار آيد[11]. با اينهمه بدون استقامت و پايداري لازم، حاصل گردد؟
آيا ميشود قبول كرد كه منتظران حضرت مهدي-عليهالسّلام- همچون مجاهدان شهيد به خون غلطيده در راه خدا باشند[12]، اما اين درجه والا را بدون تحمل سختيها و مرارتها و شكنجههاي فراوان به دست آورند؟
كه رسول خدا-صلياللهعليهوالهوسلم- ميفرمايد:
«طوبي للصّابرين في غيبته، طوبي للمقيمين علي محجّتهم»[13].
«خوشا به حال شكيبايان در غيبت مهدي-عليهالسّلام- خوشا به حال آنان كه بر راه اهل بيت ثابت قدم ميمانند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . وسائل الشيعه، 2/544.
[2] . مدرك پيشين.
[3] . كمالالدين، شيخ صدوق، ص371.
[4] . مدرك پيشين، ص333و 338و 378.
[5] . كمالالدين، ج2، ص346؛ بحارالانوار، ج52،ص124.
[6] . مدرك پيشين.
[7] . مدرك پيشين،ص145.
[8] . مدرك پيشين، ص129.
[9] . مدرك پيشين، ص125.
[10] . نهجالفصاحه، ص78.
[11] . بحارالانوار، ج51، ص156.
[12] . بحارالانوار، ج52،ص123.
[13] . مدرك پيشين، ص143.
سرسپاري به فرمان و فتواي فقيهان
نهان زيستي پيشوا هرگز به معناي وانهادگي پيروان او نيست.
غيبت امام زمان-عليهالسّلام- هرگز به معناي تعطيل امامت او نيست.
امام در غيبت هم، به لوازم امامت عمل ميفرمايد. ثمرات وجودي او هميشگي است، تأثيرات عملي او هم به دليل عقلي و هم به شهادت تجربههاي فراوان اثباتشدني است.
او اگر چه بنا به حكمتهاي الهي، پنهان از ديدگان مردم عادي زندگي ميكند، اما نشانههاي حضور او در نزد اهل بصيرت آشكار است.
«بنفسي انت من مغيّب لم يخل منّا، بنفسي انت من نازح ما نزح عنّا»[1].
«جانم به فداي تو! غايب شدهاي كه بيرون از ما نيست، جانم به فداي تو! دور از وطني كه از ما دور نيست».
«ان غاب عن الناس شخصه في حال هدنة لم يغب عنهم مثبوت علمه»[2].
«اگر چه در آرامش دوران غيبت، شخص او از ديدگان مردم پنهان است، اما دانش ثابت شدة او از ديدة بصيرت آنان پنهان نميماند».
هم او به حال مردم آگاه است و هم آگاهيهاي به وديعت نهاده شدة او در نزد مردم، حاضر است.
مردم اگر چه او را نميبينند،اما فرمانهايش را ميپذيرند.
و بدينگونه است كه نقش فقيهان كه نمايندگان امام زمان-عليهالسّلام- هستند، نمايان ميگردد.
مردم با فرمانبري از فقيهان، فرمان امام معصومِخويش را اطاعت ميكنند.
زيرا امام صادق-عليهالسّلام- فرمود:
«و امّا من كان من القفهاء، حافظاً لدينه، صائناً لنفسه، مخالفاً لهواء، مطيعاً لامر مولاه، فللعوام ان يقلّدوه»[3].
«هر كس از فقيهان كه نگهدارندة دين و نگاهبان جان و مخالف هواي نفس خود و اطاعتكنندة فرمان مولاي خويش باشد بر مردم است كه از او تقليد و تبعيّت كنند».
و خود فرمود:
«و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانّهم حجتّي عليكم و انا حجةالله عليهم»[4].
«در پيشامدهاي روزگار به راويان حديث ما مراجعه كنيد زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم».
با چنين ديدگاهي است كه «فقيه» استمراردهندة خط امامت امام زمان و پاس دارندة مرزهاي ولايت آن بزرگوار و منعكسكنندة فرمايشات و فرمانهاي او به پيروان و ارادتمندان او است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . دعاي ندبه.
[2] . منتخب الاثر، ص272.
[3] . بحارالانوار، ج2، ص88.
[4] . بحارالانوار،ج53،ص181.
دعا براي فرج امام زمان (عليه السّلام)
دعا براي امام زمان (عليه السّلام)
دعا جلوهگاه نياز است، دري به سوي رحمت پروردگار است، كليد باب اجابت است.
بدون دعا، اوج بندگي خدا دستنيافتني است.
بدون دعا، بندگان خدا از عنايت او محروم مي مانند.
«قل ما يعبؤ بكم ربّي لولا دعاءكم»[1].
بدون دعا، لذّت انس با خدا، شيريني ارتباط با معبود، حلاوت قرب به پروردگار نصيب آفريدگان او نميشود.
دعا اساس عبادت، روح عبادت، مغز عبادت است[2].
امّا در دوران غيبت حضرت مهدي-عليهالسّلام- شايد نياز بندگان به دعا بيش از هر زمان ديگري باشد، زيرا از رحمت حضور خليفة رحمان محروم ماندهاند و درماندگي و اضطرار را با تمام وجود حس كردهاند.
«امّن يجيب المضطرّ اذا دعاه و يكشف السّوء و يجعلكم خلفاء الارض»[3].
شيرين و در عين حال شگفت است كه مردم ما در هر بلا و مصيبت و براي شفاي هر مريض و حلّ هر مشكل و روا شدن هر حاجتي، آيهاي را ميخوانند كه به گونهاي صريح آنان را به دعا براي امام زمان-عليهالسّلام- و برطرف شدن بلاي غيبت و به خلافت رسيدن مؤمنان تشويق ميكند.
«كيست- غير از خدا- آن كس كه درمانده را- وقتي كه دعا ميكند و او را ميخواند- اجابت كند و گرفتاري او را برطرف كند و شما را جانشينان زمين قرار دهد؟».
اين آيه به امام زمان-عليهالسّلام- و منتظران او تأويل شده است[4].
بايد براي امام زمان-عليهالسّلام- دعا كرد، براي سلامتي او، براي ايمني او، براي عزّت او، براي نصرت و تأييد او، براي تعجيل ظهور او، براي تحقق اهداف او، بايد هميشه خدا را خواند.
امامان بزرگوار كه پيشوايان راه سعادت بشريتاند، هم خود براي امام زمان-عليهالسّلام- و ظهورش دعا كردهاند و هم ديگران را به چنين دعايي دعوت كردهاند:
يونس بن عبدالرحمان گويد: امام رضا-عليهالسّلام- همواره به دعا براي صاحب امر-عليهالسّلام- امر ميفرمود:
«انّ الرضا-عليهالسّلام- كان يأمر بالدعاء لصاحب الامر»[5].
دعا براي فرج
دعا براي فرج در بين همة دعاها از ويژگي خاصّي برخوردار است، دهها روايت از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ در ترغيب مؤمنين به چنين دعايي وارد شده و علاوه بر آن دهها دعاي كوتاه و بلند مشتمل بر سوز و گداز براي تعجيل فرج از ناحية آن بزرگواران روايت گرديده است كه گواه گويايي بر اهميّت اين دعا و اهتمام آنان به چنين دعايي به شمار ميآيد.
انگيزانندهترين تعبيرات اين روايتها، فرمايشاتي است كه دعاي براي فرج را قرين و همراه هميشگي انتظار[6]، بلكه مصداق چشم انتظاري و تحققبخش انتظار فرج ميشمارد و دعاكننده را از خاصّان ياوران حضرت مهدي-عليهالسّلام- به حساب ميآورد[7].
امام صادق-عليهالسّلام- ميفرمايد: «هر كس بر بلا شكيبا باشد و به وسيلة دعا چشم انتظار فرج از سوي خدا باشد، از خاصّان به شمار ميآيد».
و امام زمان-عليهالسّلام-خود ميفرمايد:
«اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فانّ ذلك فرجكم»[8].
«براي تعجيل در فرج و ظهور من بسيار دعا كنيد، همانا اين كار براي خودتان گشايش خواهد بود».
دعا كنيد؛ اگر شيعة چشم انتظاريد بايد براي نزديكتر شدن فرج دعا كنيد.
بسيار دعا كنيد؛ اگر فتنههاي دوران غيبت را دريافتهايد و اهميت ظهور را ميدانيد، بايد بسيار دعا كنيد.
براي تعجيل فرج؛ بسيار دعا كنيد كه همانا همين دعا كردن فرج و گشايش شما است.
با همين بسياري دعا است كه خدا عنايات خاصهاش را شامل حال شما مي گرداند؛
با همين بسياري دعا است كه بصيرت شما افزايش مييابد و در شناخت عوامل فتنه تواناتر ميشويد؛
با همين بسياري دعا است كه اميدتان به پيروزي فزوني ميگيرد و توان استقامت بيشتر مييابيد؛
با همين بسياري دعا است كه بازوان همّتتان قدرتمندتر ميشود و روح مبارزه با باطل در درونتان اوج مي گيرد؛
با همين بسياري دعا است كه خدا عنايت خاصّهاش را شامل حال شما ميگرداند و تأثيرات و توفيقاتش را نصيب شما ميسازد؛
و همينها خود والاترين مصاديق فرج و روشنترين جلوههاي گشايشاند[9].
وظايف دوران غيبت را به چند دسته ميتوان تقسيم كرد:
1- آنچه در روايات اين باب، با لفظ امر وارد گرديده به عنوان تكليف شمرده شده است. مانند:
«اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج»[10].
«براي تعجيل فرج بسيار دعا كنيد».
«فتوقّعوا الفرج صباحاً و مساءً»[11].
«هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشيد».
«فليعمل كلّ امرءٍ منكم بما يقرب به من محبّتنا»[12].
«هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به مقام محبّت ما نزديك ميكند، عمل نمايد».
2- آنچه در باب صفات شيعيان و منتظران، مورد تأكيد اهل بيت-عليهالسّلام- قرار گرفته است. مانند:
«طوبي للصّابرين في غيبته، طوبي للمقيمين في محبّته»[13].
«خوشا به حال شكيبايان در غيبت او، خوشا به حال دوستداران او».
«المنتظرين لظهوره... الدعاة الي دينالله سرّاً و جهراً»[14].
«منتظران ظهور امام زمان-عليهالسّلام- در پنهان و آشكار، مردم را به دين خدا دعوت ميكنند».
3- آنچه به طور منطقي با بررسي ابعاد غيبت و انتظار و ظهور، به دست ميآيد. مانند:
م دفاع از آرمانهاي امام زمان در دوران غيبت.
م دشمنشناسي و مراقبت بر تحريف نشدن معنا و مسير انتظار توسط دشمن.
م آماده سازي زمينة ظهور.
م تطبيق دادن خود و جامعه بر معيارهاي ارائه شده نسبت به دوران پس از ظهور.
4- آنچه در تأسي به بزرگان و عالمان ديني در حدّ وظيفه بايد مورد پيروي قرار گيرد. مانند:
م مواظبت بر اذكار و زيارتهايي خاصّ.
م مداومت بر انجام اعمال مستحبّي در جهت ايجاد قرب معنوي به امام زمان-عليهالسّلام.
در پايان اين مقال ذكر هشتاد مورد را-كه در كتاب شريف «مكيال المكارم» تأليف مرحوم حاج ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني، با استفاده از احاديث گوناگون به عنوان وظايف مردم در دوران غيبت امام زمان-عليهالسّلام- گردآوري شده است- ثمربخش و تذكرآفرين يافتيم.
اميد آنكه خداوند در اداي تكليف نسبت به ساحت مقدّس آن حضرت همة ما را ياري فرمايد.
1- شناخت امام زمان-عليهالسّلام- : م شناخت صفات
م شناخت آداب
م شناخت ويژگيها
م شناخت علائم ظهور
2- رعايت ادب نسبت به ذكر نامهاي شريف آن حضرت.
3- محبّت خاصّ نسبت به آن حضرت.
4- محبوب ساختن آن عزيز، در نزد مردم.
5- انتظار فرج و ظهور آن بزرگوار.
6- اظهار شوق براي ديدار آن حضرت.
7- ذكر فضايل و مناقب او در بين مردم.
8- اندوه در فراق آن بزرگوار.
9- حضور در محافل ذكر فضايل آن بزرگوار.
10- برپايي مجالسي به نام صاحبالزمان-عليهالسّلام-
11و 12- سرودن شعر و قرائت آن در فضايل مولا.
13- برخاستن در هنگام ذكر اسم شريف و القاب آن بزرگوار.
15،14و 16- گريستن، گرياندن و خود را به گريه وادار كردن در فراق آن امام همام.
17- درخواست معرفت و شناخت نسبت به آن حضرت، از خداي عزوجل.
18- مداومت بر اين دعا:
«اللهم عرّفني نفسك فانّك ان لم تعرّفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللهم عرّفني رسولك، فانّك ان لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللهم عرّفني حجّتك فانّك ان لم تعرّفني حجّتك ضللتُ عن ديني»[15].
«بار خدايا تو مرا به خود شناسا كن كه اگر خودت را به من نشناساني پيغمبرت را نخواهم شناخت، با خدايا تو رسولت را به من بشناسان كه اگر رسول خود را به من نشناساني حجّتت را نخواهم شناخت، پروردگارا حجّت خودت را به من بشناسان كه اگر حجّت خود را به من نشناساني از دين خود گمراه خواهم شد».
19- مداومت بر دعاي غريق:
«يا الله يا رحمن يا رحيم يا مُقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك»[16].
«اي خداوندا! اي رحمان! اي مهربان!اي دگرگونكنندةدلها! مرا بر دينت پايدار كن».
20- مداومت بر دعايي كه مرحوم ابن طاووس نقل نموده است:
«اللهم انت عرّفتني نفسك و عرّفتني رسولك و عرّفتني ملائكتك و عرّفتني نبيّك و عرّفتني ولاة أمرك؛ اللهمّ لاآخذُ إلّا ما أعطيتَ وَ لا أوقي إلّا ما وَقيتَ اللهمّ لاتغيبّني عن منازل اوليائك و لاتزغ قلبي بعد إذ هديتني اللهمّ اهدني لولاية من فرضت طاعته...».
«بار خدايا! تو خودت و فرستادهات و فرشتگانت و پيغمبرت و واليان امرت را به من شناسانيدي، بار خدايا! من نگيرم جز آنچه تو عطا كني، و هيچ نگهدارندهاي جز تو برايم نيست، بار خدايا! مرا از منازل دوستانت دور مگردان و دلم را پس از آنكه هدايت كردهاي منحرف منماي، بار خدايا! مرا به ولايت كسي كه اطاعتش را بر من واجب ساختهاي هدايت فرما».
21- شناخت علامتهاي ظهور آن حضرت.
22- تسليم امر الهي بودن نسبت به مسئله غيبت و ظهور آن حضرت و عجله نكردن.
23- صدقه دادن به نيابت از امام زمان-عليهالسّلام-
24- صدقه دادن براي سلامتي امام زمان-عليهالسّلام-
25و 26- رفتن به حج و فرستادن ديگران به حج به عنوان نيابت از امام زمان-عليهالسّلام-
27- طواف مستحبّي خانة خدا به نيابت از آن حضرت.
28و 29- زيارت مشاهد پيامبر-صلياللهعليهوالهوسلم- و معصومين-عليهمالسّلام- به نيابت از آن حضرت.
30- فرستان ديگران به زيارت آن مقامات به نيابت از امام زمان-عليهالسّلام-
31- تلاش در راه خدمت به آن حضرت، از هر طريقي كه ممكن باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره فرقان، آيه 77.
[2] . «الدعاء مخّ العبادة». رسول اكرم-صلياللهعليهوالهوسلم- نهج الفصاحه.
[3] . سوره نمل، آيه 62.
[4] . المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة ، ذيل آيه شريفه.
[5] . بحارالانوار، ج92، ص330.
[6] . «عليكم بالدعاء و انتظار الفرج». مهج الدعوات، ص414؛ بحارالانوار، ج95، ص336.
[7] . بحارالانوار،ج62، ص69، روايت 23، باب50.
[8] . كمالالدين،ج2،ص458.
[9] . در كتاب مكيالالمكارم، ج1، مورد 90، از ثمرات و فوايدي كه ازديدگاه مؤلف آن بر دعا براي تعجيل فرج مترتب است برشمرده شده است.
[10] . كمالالدين، ج2، ص485.
[11] . كمالالدين،ج2، ص337،ح10.
[12] . احتجاج طبرسي،چاپ اسوه،ج2،ص599.
[13] . الزام الناصب، ص18. ينابيع المودة ، ج3، ص101.
[14] . بحارالانوار، ج52، ص122.
[15] . اصول كافي، 1/337.
[16] . كمالالدين:2/351،باب 33، ح49. 32- كوشش در راه ياري امام زمان-عليهالسّلام-
33- نيّت قطعي داشتن براي ياري آن بزرگوار در زمان ظهور.
34- بعد از هر نماز واجب، با آن حضرت به وسيلة عبارات و دعاهاي خاص، تجديد بيعت نمودن.
35- مصرف اموال در راههايي كه مورد رضايت امام زمان-عليهالسّلام- است.
36- ارتباط با شيعيان و دوستان امام زمان-عليهالسّلام- و كمك مالي به آنان.
37- شاد ساختن شيعيان.
38- خيرخواهي براي امام زمان-عليهالسّلام-
39- زيارت كردن او و سلام دادن بر او در هر مكان و زمان.
40- زيارت مؤمنين و صالحين به قصد ثواب زيارت مولا.
41- صلوات فرستادن بر آن حضرت.
42- اهداي ثواب صلوات بر پيامبر-صلياللهعليهوالهوسلم- به آن حضرت.
43- نماز خواندن و اهداي ثواب آن به امام زمان-عليهالسّلام-
44- نماز هديه به كيفيت خاصّ.
45- قرائت قرآن به آن حضرت و شفيع قرار دادن ايشان در نزد خدا.
46- توسّل به آن حضرت و شفيع قرار دادن ايشان در نزد خدا.
47- توجّه و استغاثه به آن حضرت و حاجت خواستن از ايشان.
48- دعوت و راهنمايي مردم به سوي آن حضرت.
49- رعايت حقوق آن حضرت.
50- خشوع قلبي داشتن، در هنگام ياد كردن آن بزرگوار.
51- اظهار كردن دانش در برابر ظهور بدعتها.
52- تقيّه در برابر اشرار، و كتمان سرّ در مقابل اغيار.
53- شكيبايي در مقابل اذيتها و تكذيب ديگران و تحمّل محنتها.
54- درخواست صبر از خدا در دوران غيبت آن حضرت.
55- يكديگر را به صبر دعوت نمودن.
56- شركت نكردن در مجالسي كه در آنها استهزاء به امام زمان-عليهالسّلام- ميشود.
57- مدارا با اهل باطل.
58- دوري از شهرت.
59- تهذيب نفس.
60- همبستگي و اتحاد براي ياري آن حضرت.
61- توبة واقعي و بازگرداندن حقوق مردم به آنان.
62و 63- پيوسته به ياد امام زمان-عليهالسّلام- بودن، و عمل به آداب آن حضرت.
64- درخواست از خدا نسبت به يادآوري هميشگي امام زمان-عليهالسّلام-
65- خشوع و خضوع در برابر آن حضرت.
66- طلب رضايت امام زمان-عليهالسّلام-
67- بزرگداشت كساني كه از نظر سيادت يا روحانيت به امام-عليهالسّلام- نزديك هستند.
68- بزرگداشت مكانهاي منتسب به آن حضرت مانند مسجد مقدس جمكران، مسجد سهله و سرداب مقدّس سامراء.
69و 70- اجتناب از تعيين وقت براي ظهور، و تكذيب تعيينكنندگان وقت ظهور آن حضرت.
71- تكذيب مدّعيان وكالت و نيابت خاصّة آن حضرت.
72- دعا براي توفيق ديدار صاحبالزمان-عليهالسّلام-
73- اقتدا و تأسي نمودن به اخلاق و اعمال امام زمان-عليهالسّلام- و ترك اظهار خوشايندي از آنچه نزد دشمنان آن حضرت است.
74- حفظ زبان از غير ياد خداوند و فضيلت سكوت.
75- بجا آوردن نماز حضرت حجّت-عليهالسّلام-
76- گريه بر مصائب مولايمان، شهيد مظلوم امام حسين-عليهالسّلام-
77- زيارت قبر امام حسين-عليهالسّلام-
78- زياد نفرين و لعن كردن بر بنياميّه.
79- كوشش كردن در اداي حقوق برادران ديني به عنوان ياري امام زمان-عليهالسّلام-
80- فراهم آوردن سلاح و مرزباني.
ندبه و زاري
غيبت حضرت مهدي-عليهالسّلام- براي همة شيعيان، بلكه براي همة مسلمانان بلايي سخت و ابتلايي بزرگ به شمار ميرود[1].
دروي از امام زمان-عليهالسّلام- دوري از سرچشمه نور است، و غيبت او همچون نهاني خورشيد است كه ظلمت را بر سراپردة هستي ميگستردو ضلالت و سرگشتگي بندگان خدا را باعث مي شود[2]. در چنين شرايط سختي گريه و زاري بندگان در پيشگاه خدا ميتواند راه نجاتي بگشايد و باران اشك بلازدگان ميتواند شعلههاي فتنه را خاموش سازد.
«وَ أخْذْنا أهْلَها بِالبأساءِ وَ الضَّرّاءِ لَعَلّهُمْ يَضّرَّعُونَ».
«آنان را به سختيها و گرفتاريها و شدايد روزگار مبتلا ميسازيم، شايد كه به درگاه خدا تضرّع و زاري نمايند».
اين سنّت بيتبديل خداست كه سرنوشت آدميان را براساس انگيزهها عمل كردهاي آنان تقدير ميفرمايد، تا آنان را در اثر ناسپاسيها،پيمانشكنيها، شرارت و نافرمانيهاي خود آنان به گرفتاريهاي فراوان و مشكلات طاقتفرسا دچار ميسازد، امّا همواره براساس رحمت و عطوفت خويش به بركت يك بازگشت پشيمانانه و درخواست ملتمسانه و گرية عاجزانه، رهايي و آساني را جايگزين گرفتاري و مشكلات ميسازد.
«وجود امام زمان-عليهالسّلام- لطف است و غيبت او از ماست»[3].
غيبت پيآمد كفران نعمت ولايت است، نتيجة قدر ناشناسي انسانها نسبت به مقام عظماي امامت است، اثر طبيعي سوزاندن پرچم هدايت و درهم شكستن كشتي نجات اهل بيت -عليهالسّلام- است.
و چه زيباست كه در روايات فرمودهاند:
«لايَنْجُو مِنْها إلّا مَنْ دَعي دُعاءَ الغَريقْ»[4].
«از غيبت و مشكلات آن نجات نمييابد مگر كسي كه دعاء غريق را بخواند-يا چونان انسان گرفتار شده در غرقاب، با نهايت بيچارگي و شدّت اضطراب خدا را بخواند»[5].
و همين است سرّ اين همه تأكيد بر مداومت نسبت به دعاي ندبه، دعاي زاري منتظران، دعاي گرية چشم انتظاران، دعاي ندبهاي كه در آن ميخوانيم:
تا كي سرگشته و سرگردان تو باشم؟ مولاي من!
تا كي و با چه بياني تو را بستايم و چگونه نجوا سر كنم؟
برمن سخت است كه از غير تو پاسخ شنوم و جز تو دلداريم دهد.
بر من سخت است كه من بر تو بگريم و ديگران تو را واگذارند.
بر من سخت است كه سختيها نه بر آنان بلكه بر تو وارد آيد.
آيا كمكدهندهاي هست كه پا به پاي او نالههاي طولاني و گريههاي هميشگي داشته باشم؟
آيا زاريكنندة بيتابي هست كه در تنهاييهايش با زاري و بيتابي خود ياريش كنم؟
آيا چشمي هست كه خار در آن خليده باشد و چشمان من در ناراحتي و دردِ اين خار خليدگي، با آن همراهي كند؟
آه! اي فرزند پيامبر-صلياللهعليهوالهوسلم- آيا به سوي تو راهي هست، تا شرف ديدار حاصل آيد؟
«اللهم إنّا نَرْغّبُ اِليْكَ في دَولَةٍ كَرِيَمة تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ اِلي طاعَتِكَ وَ الْقادَةِ اِلي سَبيلِكَ وَ تَرْزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ».
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . كمالالدين، شيخ صدوق، ص335.
[2] . مدرك پيشين، ص342.
[3] . كلامي مشهور از مرحوم خواجه نصيرطوسي.
[4] . كمال الدين، شيخ صدوق، ص349.
[5] . كمال الدين، شيخ صدوق، ص349.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».