واژه نامه مهدويت

مشخصات كتاب

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ا - آ» آغاز مي شود

آثار و نتايج قيام قائم

هنگامي كه حضرت قائم (عج) قيام كنند، جهان دگرگون خواهد شد، و از مسير اين دگرگوني و تحوّل آثار و نتايجي باقي خواهد ماند كه ثمره ي دلنشين آن كام همگان را شيرين خواهد كرد.از جمله ثمرات آن، مي توان به اين موارد اشاره كرد:1- جهان بافروغ جمال آرايش منوّر گردد.2- ثروت به طور مساوي تقسيم شود.3- جهان در آسايش و آرامش بي نظير قرار گيرد.4- امّت اسلامي مجد و عظمت فوق العادّه اي پيدا كند.5- همه ي بدعتهاي جاهلي ريشه كن شود.6- حسد و حيله از بين برود.7- همه بي نياز شوند و از پذيرش پول امتناع كنند.8- همه ي شيعيان جهان از اقطار و اكناف جهان در اطراف شمع وجودش گرد آيند.9- هر حقّي به صاحب حق بر گردد.10- در روي زمين ويرانه اي نمي ماند جز اينكه آباد گردد و... (براي آگاهي بيشتر ر.ك به مقدّمه ي كتاب «او خواهد آمد»)

ابراهيم

نام يكي از پسران حضرت صاحب الامر (عج)، «ابراهيم» است.رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

ابراهيم بن صالح انماطي

«ابواسحاق، ابراهيم بن صالح انماطي كوفي اسدي» از اصحاب حضرت موسي بن جعفر عليه السلام است. او پيش از تولّد حضرت قائم عليه السلام كتابي درباره ي «غيبت» نوشته و «ابن قولويه» آن را با يك واسطه از مؤلّف نقل كرده است. («فهرست» شيخ طوسي، ص 75)

ابراهيم بن محمد تبريزي

از جمله كساني كه به ملاقات با امام قائم (عج) نائل شده، «ابراهيم بن محمّد تبريزي» است. وي آن حضرت را، هنگام نماز خواندن بر بدن شريف پدر بزرگوارش، امام حسن عسكري عليه السلام ديده است. («بحارالانوار»، ج 52، ص 6)

ابراهيم بن محمد همداني

«ابراهيم بن محمّد همداني» از سوي حضرت ولي عصر (عج) با واسطه، نيابت داشته است و بدون اينكه از آن حضرت، درباره ي او سؤالي شود، توقيعي در و ثاقت و مورد اطمينان بودن او صادر شده است.«ابراهيم بن محمّد» چهل مرتبه به حج مشرّف شده است. وي همچنين با امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام و امام حسن عسكري عليه السلام هم عصر بوده است. («جامع الرواة»، ج 1، ص 33)

ابراهيم نيشابوري

«ابراهيم بن محمّد بن فارس نيشابوري» از ملاقات كنندگان حضرت حجّت (عج) در پنج سال نخست زندگي ايشان، در زمان حيات امام حسن عسكري عليه السلام بوده است. («منتخت الاثر»، ص 354)

ابر مخصوص قائم

در روايات اسلامي وارد شده، از خصايص حضرت قائم (عج) اين است كه، خداوند تبارك و تعالي براي آن حضرت ابري مخصوص ذخيره كرده كه در آن رعد و برق است و ايشان بر آن سوار شده و در راههاي هفت آسمان و هفت زمين سِيْر مي كنند. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 32)رجوع شود به واژه: سايه انداختن ابر سفيد

ابدال

«اَبْدال» جمع «بَدَل» يا «بَديل» است و عدّه اي معلوم از صُلَحا و خاصّان خدا كه گويند هيچگاه زمين از آنان خالي نباشد و جهان به خاطر آنان برپاست و هرگاه، يكي از آنان بميرد خدا تعالي ديگري را به جاي او برانگيزد، تا آن شمار كه به قولي هفت و به قولي هفتاد است، همواره كامل ماند. («فرهنگ فارسي معين»؛ ج 1، ص 120)در روايات آمده است كه اينها از ياران حضرت مهدي (عج) در شام هستند و هنگام خروج و ظهور آن حضرت، خود را به مكّه مي رسانند و با آن حضرت بيعت مي كنند. (المجالس السنيه، ج 5، ص 699)همچنين شخصي از امام رضا عليه السلام در مورد «اَبْدال» پرسيد، آن حضرت فرمود: «اَبْدال اوصياء پيامبران هستند». (سفينة البحار (ماده ي بدل))

ابقع

«اَصْهَب»، نام يكي از سه گروه داراي پرچم است كه در آخر الزّمان، در شام بر عليه امام قائم (عج) خروج مي كند. اين مطلب در حديثي از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود:«در شام سه گروه داراي پرچم، خروج مي كنند: اَصْهَب، اَبْقَع و سفياني.» («اعلام الوري»، ص 428)سفياني ابتدا با «اَبْقَع»، برخورد مي كند و مي جنگد و پيروان وي را مي كشد و سپس «اَصْهَب» را هم مي كُشد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 237)

ابن بابويه

«علي بن حسين بن موسي بن بابويه» معروف به «ابن بابويه»، پدر بزرگوار شيخ صدوق، فقيه و پيشواي مردم قم بوده است. به گفته ي ابن نديم، وي 200 جلد كتاب نوشت و در سال 329 هـ. ق رحلت كرد.وي از كساني است كه، توقيعاتي به خطّ شريف حضرت قائم (عج) براي او ارسال شده است. («حضرت مهدي (عج) فروغ تابان ولايت»، ص 275)

ابن خلدون

هيچ كس از سنّي و شيعه، منكر اين نيست كه موضوع حضرت مهدي (عج) موضوعي است كه پيامبر از آن خبر داده و اوست كه پرچم اسلام را در روي كره ي زمين افراشته مي كند و عدالت، سرتاسر جهان را فرا مي گيرد.تنها «ابن خلدون» («ابوزيد عبدالرحمن بن محمّد» معروف به «ابن خلدون» از بزرگان و حكما و مورّخان معروف (متولد 732 هـ.ق در تونس و متوّفي 806 يا 808 هـ.ق) است. كتاب تاريخ او موسوم به كتاب «العبر و ديوان المبتداء و الخبر في ايام العرب و العجم و البربر» معروف است. (فرهنگ فارسي معين، ج 5، ص 83)) است كه در مقدّمه ي تاريخ خود، احاديث مربوط به امام زمان (عج) را با حديث بي اساس و مجعولي كه مي گويد:«لامَهْدي اِلاّ عيسي بْنِ مَرْيَم: مهدي جز حضرت عيسي بن مريم نيست».مورد ايراد قرار مي دهد.چون در عصر «ابن خلدون» نظر به شرايط خاصّي كه در جهان اسلام پيش آمده و تب مهدي پرستي بالا گرفته بود، افراد فرصت طلب براي پيشبرد اهداف خود از عنوان مهدي موعود استفاده مي كردند. لذا «ابن خلدون» به خاطر سوء استفاده از اين حقيقت، به خود عقيده نيز، بي اعتقاد شده و در صحّت احاديث شبهه كرده است.او فصلي از كتاب خود، بالغ بر 20 صفحه را به بحث درباره ي مهدويّت و انتظار مردم درباره ي منجي موعود، اختصاص داده است. وي به نقل و نقد احاديث سي و شش گانه اي كه بزرگان علم و حديث آنها را درباره ي ظهور حضرت مهدي (عج) يادآور شده اند، پرداخته است. البتّه او به شهرت اين احاديث اعتراف كرده است و انگيزه ي مخالفت او، با اين احاديث تعصّبهاي خاصّ مذهبي و پاره اي از مصلحت انديشيهاي بي دليل است.برخي گفته اند؛ تحليل سياسي از مقدّمه ي او گوياي اين است كه انكار او جنبه ي سياسي دارد، زيرا در برابر فاطميين كه ادّعاي مهدويّت كرده بودند، او هم انكار مهدويّت نموده است. امّا بزرگان، پيشوايان و دانشمندان اسلام گفتار او را ردّ كرده اند. بخصوص «ابن عبدالمؤمن» كه كتاب ويژه اي نوشته و سي سال قبل در شرق و غرب انتشار يافته است. («آخرين اميد»، ص 198، 203 و 229 - زندگاني 14 معصوم (ع)، ص 175)رجوع شود به واژه: احمد امين مصري

ابن مهزيار

سيّد بن طاووس، «محمّد بن ابراهيم بن مهزيار» و پدرش «ابراهيم بن مهزيار» را از وكلاء و نوّاب معروف امام عصر (عج) دانسته، كه شيعيان اماميّه در نيابت او و پدرش اختلافي ندارند. («جامع الرواة»، ج 1، ص 44)شيخ صدوق، نيز او را جزء وكلاي منصوب از ناحيه ي امام قائم (عج) دانسته و در توقيعي كه در شأن او وارد شده، چنين آمده است:«ما تو را به جاي پدرت منصوب كرديم، پس خدا را سپاسگزار باش». («مهدي موعود»، ص 631)رجوع شود به واژه: علي بن مهزيار

ابو ابراهيم

«ابو ابراهيم» از كنيه هاي حضرت ولي عصر (عج) است. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 59)

ابوالاديان

«ابوالاديان» از اصحاب امام حسن عسكري عليه السلام بود. وي از جمله كساني است كه امام قائم (عج) را ملاقات نمود.امام حسن عسكري عليه السلام در آخرين لحظات عمر، او را به حضور طلبيد و بعد از دستوراتي، چندين نشانه ي امام پس از خود حضرت مهدي (عج) را طي سؤالاتي كه ابوالاديان از ايشان پرسيد، ارائه فرمودند. («حضرت مهدي (عج) فروع...»، ص 30 (باتلخيص))

ابوالحسن

«ابوالحسن»، از كنيه هاي حضرت صاحب الزّمان (عج) است. «ابوالحسن» كنيه ي مولي الموحّدين، حضرت علي عليه السلام هم، است. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 60)

ابوالقاسم

كنيه ي حضرت ولي عصر (عج)، «ابوالقاسم» است. همانگونه كه در «تاريخ ابن خَشّاب» از امام صادق عليه السلام روايت شده، ايشان فرمود: «خلف صالح از فرزندان من است. اوست مهدي. اسم او همنام من است، كنيه ي او ابوالقاسم».در برخي اخبار از كنيه گذاشتن به «ابوالقاسم»، اگر اسم «محمّد» باشد، نهي شده و بعضي به حرام بودن ذكر آن حضرت به كنيه در مجالس تصريح كرده اند. (همان مدرك، ص 59)

ابوبكر

«ابوبكر» كنيه ي حضرت مهدي (عج) است. «ابوبكر» يكي از كنيه هاي امام رضا عليه السلام نيز هست. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 60)

ابوبكر بغدادي

«ابوبكر، محمّد بن احمد بن عثمان» معروف به «بغدادي»، برادر زاده ي «محمّد بن عثمان» (نائب دوم امام عصر (عج)) و نواده ي «عثمان بن سعيد»، (نائب اوّل) است.او ادّعاي نيابت از سوي امام زمان (عج) نمود و عدّه اي را دور خود جمع كرد. از جمله ي آنه شخصي بنام «ابودِلْف محمّد بن مظفّر كاتب» بود. («الغيبه»، ص 259 - «آخرين اميد»، ص 129)رجوع شود به واژه: ابودِلْف كاتب

ابوتراب

«ابوتراب كنيه ي مهدي موعود (عج) است. «ابوتراب» كنيه ي حضرت علي عليه السلام نيز هست. يكي از وجوه قرار دادن اين كنيه، آن است كه شايد مراد از «ابوتراب» صاحب خاك و مربّي زمين باشد. امام صادق عليه السلام در تفسير آيه ي شريفه ي:«وَ اَشْرَقَتِ الْاَرضُ بِنُورِ رَبِّها (زمر/69): و زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مي شود».فرمودند: «هنگامي كه قائم (عج) ما قيام كند، زمين به نور پروردگارش روشن مي شود، و بندگان از نور آفتاب مستغني مي شوند و ظلمت بر طرف مي گردد». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 60 - «تفسير نمونه»، ج 19، ص 545)رجوع شود به واژه: ربّ الارض

ابوجعفر

«ابوجعفر» كنيه ي امام غائب (عج) است. (همان مدرك، ص 59)

ابودجانه انصاري

«سمّاك بن خَرَشه» معروف به «ابودجانه»، از طايفه اوس و از بزرگان انصار و از دلاوران نامي عرب بود. در جنگ بدر و اُحُد و يمامه و ساير جنگهاي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم حاضر بود. او در باغ «حديقة الرحمان» در جنگ بالشكريان «مُسَيْلمه ي كذّاب» به شهادت رسيد. («اديان و مذاهب جهان»، ج 1، ص 97)در احاديث اسلامي، او را از ياران حضرت مهدي (عج) در هنگام ظهور و پس از رجعت دانسته اند. امام صادق عليه السلام در ضمن حديثي فرمود:«(همراه ظهور قائم (عج)) بيست و هفت نفر از پشت كوفه (نجف اشرف) ظاهر شده (و به حضرت صاحب الزمان (عج) مي پيوندند)، پانزده نفر آنها از قوم حضرت موسي عليه السلام هستند كه به سوي حق هدايت مي كنند و حاكم به حق و عدالتمند. و هفت نفر آنها اصحاب كهف اند و بقيّه عبارتند از: «يوشع بن نون»، «سلمان فارسي»، «ابودجانه انصاري»، «مقداد» و «مالك اشتر». اينها در خدمت امام زمان (عج) به عنوان ياران و فرماندهان آن حضرت به شمار مي آيند». («اِعلام الوري»، ص 433 «الارشاد»، ص 399)رجوع شود به واژه: اصحاب كهف يوشع بن نون، سلمان فارسي، مقداد، مالك اشتر

ابودلف كاتب

«ابودِلْف، محمّد بن مظفّر كاتب»، از كساني است كه ادّعاي نيابت نمود. او قبلاً كارش جمع آوري خمس اموال شيعيان بود، زيرا وي در ميان شيعيان كَرخ تربيت شده و شاگردي آنها را كرده بود، مردم كرخ هم خمس مال خود را مي پرداختند و هيچ يك از شيعيان در اين خصوص ترديد نداشت. امّا او بعد ها منحرف شد. («بحار الانوار»، ج 51، ص 379)وي به «ابوبكر بغدادي» ايمان آورد و ابوبكر به هنگام مرگش به او وصيّت كرده و او را نائب خود دانست. بعد از فوت «علي بن محمّد سِيْمُري»، «ابودِلْف» ادّعاي نيابت و سفارت از سوي امام زمان (عج) كرد، با اين كه از آن حضرت توقيعي صادر شده بود كه ديگر بعد از «علي بن محمد سِيْمُري» نائب خاص نخواهد داشت.او به هر مجلسي كه سر مي زد مورد سرزنش و توهين قرار مي گرفت. شيعيان اندك مدّتي با وي آشنا شدند، سپس از او و همكاران وي دوري جستند. («آخرين اميد»، ص 130 - «جامع الرواة»، ج 2، ص 469)رجوع شود به واژه: ابوبكر بغدادي، توقيع

ابوصالح

در كتاب «ذخيرة الالباب» ذكر شده كه حضرت قائم (عج) مكنّي به «ابوالقاسم» و «ابوصالح» است. «ابوصالح» كنيه ي معروف آن حضرت در ميان عربهاي بلدي و باديه نشين است و پيوسته در توسّلات و استغاثات خود آن جناب را به اين اسم مي خوانند و شعراء و ادباء در قصايد و مدايح خود ذكر مي كنند. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 60)رجوع شود به واژه: دعاء توسّل به قائم (عج)

ابوعبدالله

«ابوعبدالله» كنيه ي امام زمان (عج) است. «حذيفه» از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم نقل كرده كه فرمود:«اگر نماند از دنيا مگر يك روز، هر آينه خداوند، مردي را كه اسم او، اسم من و خلق او، خلق من و كنيه ي جميع اجداد طاهرين خود است بيايد». (همان مدرك، ص 59)

ابوعبدالله محمد بن تومرت

«ابوعبدالله، محمد بن تومرت»، از مدّعيان مهدويّت است كه مؤسّس سلسله ي موحّدون در مغرب بود. وي در سال 524 درگذشت. («آخرين اميد»، ص 212)

ابوغانم

«ابوغانم»، از خادمان امام حسن عسكري عليه السلام بود. او بارها سعادت يافت كه امام قائم (عج) را ملاقات كند. از جمله در روز سوّم ولادت با سعادت آن سرور، به ديدار حجّت خدا نائل شده و اوصاف مباركش را نقل كرده است. «اكمال الدين و...»، ص 431)

ابومحمد

«ابومحمّد»، كنيه ي حضرت قائم (عج) است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 59)

ابونصر ظريف

«ابو نصر ظريف»، خادم امام حسن عسكري عليه السلام بود. او از جمله كساني است كه به ديدار حضرت مهدي (عج) نائل شده است. پس از مدّتي كه حضرت قائم (عج) متولّد شد، درحاليكه در گهواره آرميده بود، به ابونصر فرمود: «مرا مي شناسي؟... من «خاتم الاوصياء» هستم. خداوند به وسيله ي من بلاها را از اهل و شيعيانم دفع مي كند». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 59 و 60)

ابو هارون

«ابوهارون» از كساني است كه سعادت زيارت حضرت قائم (عج) در اوان كودكي آن حضرت، نصيبش شده است. او كه در روزهاي اوّل تولّد، ولي عصر (عج) را ديده است، مي گويد:«من صاحب الزّمان (عج) را ديدم، در حاليكه صورتش چون ماه شب چهارده بود». («بحارالانوار»، ج 52، ص 25)

ابوهاشم جعفري

«ابوهاشم، داوود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب» از نائبان بي واسطه ي ولي عصر (عج) بوده است.«شيخ حرّ عاملي» درباره ي او مي گويد: «وي از اهالي بغداد بود. ثقة و جليل القدر و داراي شخصيتي ارزنده و مورد احترام ائمه مي باشد. امام جواد عليه السلام امام هادي عليه السلام، امام عسكري عليه السلام را درك كرده و در خدمت آنها بوده است و گفته شده كه حضرت رضا عليه السلام را هم درك كرده است». («وسائل الشيعه»، ج 20، ص 190)ابوهاشم عبدالله رجوع شود به واژه: محمد بن حنفيّه

ابي خلف اشعري

بنا به روايت «شيخ صدوق»، «ابي خلف اشعري»، حضرت مهدي (عج) را هنگام كودكي در منزل پدر بزرگوارش ديده، كه گويي مشغول بازي بوده است. («اكمال الدين و...»، ص 251)

احاديث مهدويت

نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طريق شيعه و سنّي بسيار است و در كتابهاي مختلف ذكر شده است، در اينجا فهرست برخي از آنها را كه مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در كتاب خود آورده، نقل مي شود:1- درباره ي اين كه امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علي عليه السلام و آخر آنها مهدي (عج) است. 91 حديث2- احاديثي كه به ظهور آن حضرت مژده مي دهد. 657 حديث3- رواياتي كه آن حضرت را از دودمان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلّم مي داند. 389 حديث4- رواياتي كه مي گويد: اسم و كنيه او مانند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم است. 48 حديث5- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان اميرالمؤمنين عليه السلام مي داند. 214 حديث6- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان حضرت فاطمه سلام الله عليها مي داند. 192 حديث7- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان امام حسن عليه السلام مي داند. 185 حديث8- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان امام حسين عليه السلام مي داند. 148 حديث9- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان امام سجّاد عليه السلام مي داند. 185 حديث10- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان امام باقر عليه السلام مي داند. 103 حديث11- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان امام صادق عليه السلام مي داند. 103 حديث12- رواياتي كه آن حضرت را از فرزندان امام كاظم عليه السلام مي داند. 101 حديث13- رواياتي كه مي گويد، او چهارمين فرزند امام رضا عليه السلام است. 95 حديث14- رواياتي كه مي گويد، او سوّمين فرزند امام جواد عليه السلام است. 90 حديث15- رواياتي كه مي گويد، او از فرزندان امام هادي عليه السلام است. 90 حديث16- رواياتي كه مي گويد، او فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است. 146 حديث17- رواياتي كه مي گويد، اسم پدرش حسن عليه السلام است. 147 حديث18- رواياتي كه مي گويد، او جهان را از عدالت پر مي كند. 123 حديث19- رواياتي كه غيبت او را طولاني مي داند. 91 حديث20- رواياتي كه در رابطه با طول عمر آن حضرت مي باشد. 318 حديث21- رواياتي كه مي گويد او امام دوازدهم و پايان بخش امامان است. 136 حديث22- رواياتي كه مي گويد دين اسلام به وسيله ي او جهاني مي شود. 47 حديث23- رواياتي كه درباره ي ولادت آن حضرت رسيده است. 214 حديثبا توجّه به ارقام ياد شده و با اضافه ي 2515 روايت ديگر كه پيرامون حضرت مهدي (عج) در منابع شيعه وارد شده، آشكار مي گردد، روايتهايي كه درباره ي آن حضرت رسيده، فوق حدّ تواتر (تواتر از «باب تفاعل»، يعني: پي در پي آمدن. حديثي را كه به حدّ تواتر رسيده باشد متواتر گويند. حدّ تواتر چيست؟ هر حديثي كه در همه ي طبقات راويان (نسلهاي روايتي و حديثي)، راوياني متعدّد - ميان 10 تا 20 راوي - و از جاهاي مختلف، داشته باشد، به طوري كه نتوان آن راويان را، به تباني و كذب، منسوب داشت، به «حدّ تواتر» رسيده است و «متواتر» است. حديث متواتر را مي توان «حديث ثابت و قطعي» خواند. («علم الحديث؛ ص 144»)) است و در كمتر موضوعي از موضوعات ديني تا اين حدّ روايت نقل شده است. (در كتاب منتخب الاثر، جمعاً 6207 حديث، با ذكر مأخذ، از 154 كتاب معتبر سنّي و شيعه درباره ي مهدي موعود نقل شده است)

احتجاج قائم با پيروان اديان مختلف

مطابق روايات، امام قائم (عج) با معتقدان به اديان مختلف، مناظره و احتجاج مي كند و با توراتيان به تورات، با انجيليان به انجيل، با صحفيان به صحف و با قرآنيان به قرآن و...، و همه ي آنها به حقّانيّت امام عصر (عج) پي مي برند و سوگند ياد مي كنند كه تورات و انجيل و صحف و قرآن حقيقي همانست كه امام (عج) به آنها نشان مي دهد. سر انجام آنها به اسلام حقيقي مي گروند. («بحارالانوار»، ج 52، ص 351)در عين حال حضرت قائم (عج) با كمال قاطعيّت به كتاب (قرآن) عمل مي كند و هر گونه منكرات را نابود مي سازد. و براي برقراري حكومت جهاني قيام به شمشير (نهضت نظامي) مي كند، در حدّي كه به فرموده ي امام صادق عليه السلام.«وقتي كه امام زمان (عج) قيام به شمشير مي كند (از منحرفان و طاغوتيان و توطئه گران) از هر هزار نفر، 999 نفر آنها را به هلاكت مي رساند». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 177)رجوع شود به واژه: شمشير

احسان

«احسان»، از القاب حضرت قائم (عج) است. اين لقب در كتاب هدايه ذكر شده است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 61)

احمد

«احمد»، از اسماء امام قائم (عج) است. شيخ صدوق در «اكمال الدين و...» از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده كه فرمود: «مردي از فرزندان من در آخر الزّمان قيام مي كند... براي او دو اسم است: اسمي مخفي و اسمي ظاهر. امّا اسم مخفي او «احمد» است».در «الغيبة» شيخ طوسي، از «حذيفه» روايت شده كه گفت: شنيدم از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم كه مهدي (عج) را ذكر كرد، پس فرمود: با او ميان ركن و مقام بيعت مي كنند، اسم او احمد و عبدالله و مهدي (عج) است. پس اينها نامهاي اوست». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 55)

احمد امين مصري

«احمد امين مصري» هم مانند «ابن خلدون» در صدور روايات از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم پيرامون حضرت قائم عليه السلام ترديد كرده است. قرائني وجود دارد كه انگيزه ي آنان در اين كار ضعف اخبار نبوده، بلكه فكر مي كردند روايات مربوط به مهدي مشتمل بر مسائلي است كه به سادگي نمي توان آنها را باور كرد، يا به خاطر اين كه نتوانسته اند احاديث درست را از نادرست جدا كنند. («آخرين اميد»، ص 222)رجوع شود به واژه: ابن خلدون

احمد بن اسحاق

«احمد بن اسحاق اشعري قمي»، وكيل امام حسن عسكري عليه السلام در قم بود. مسجد امام حسن عسكري عليه السلام در قم (در چهار راه بازار) به دست ايشان و به امر حضرت ساخته شده است.او از جمله كساني است كه امام قائم (عج) را در طول حيات پدر بزرگوارشان ملاقات كرده است. وي هنگامي كه به محضر امام حسن عسكري عليه السلام مي رسد، مي پرسد: «امام بعد از شما كيست؟».امام عسكري عليه السلام وارد خانه مي شود، حضرت مهدي (عج) را بغل كرده، مي آورد. «احمد بن اسحاق» مي گويد: «كودك سه ساله اي بود كه صورتش چون ماه شب چهارده بود». («بحارالانوار»، ج 52، ص 24 - «كشف الغمه»، ج 2، ص 526)شيخ طوسي مي گويد: «در دوران نيابت نوّاب خاصّه، عدّه اي مورد اعتماد و اطمينان بودند، كه از سوي حضرت به وسيله ي نوّاب توقيعاتي براي آنها صادر مي شد، يكي از آنها «احمد بن اسحاق» است».

احمد بن عبدالله هاشمي

يكي از 39 نفري كه پشت سر حضرت قائم (عج) و به امامت ايشان بر پدر بزرگوارش (امام عسكري عليه السلام) نماز خوانده، و حضرت ولي عصر (عج) را از نزديك مشاهده كرده است، «احمد بن عبدالله هاشمي» است.

احمد كسروي

«سيّد احمد كسروي»، دانشمند و مورّخ و زبانشناس ايراني، در سال 1269 هـ ش در تبريز متولّد و در سال 1324 هـ ش در تهران به دست برادران امامي (از فدائيان اسلام) به ضربت خنجر به قتل رسيد. («فرهنگ فارسي معين»، ج 6، ص 1577)او مردي تند خو و نسبت به روحانيّون سخت دشمن بوده تا جائيكه پارا فراتر نهاد و گستاخي به ساخت مقدّس ائمه اطهار عليهم السلام حتّي شخص پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم نمود؛ و جسارتها به مذهب شيعه و اعتقاد به امامت مهدي موعود (عج) و غيبت آن حضرت نمود.او در يكي از كتابهايش مي نويسد: «عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، حسين بن روح و ابوالحسن سيمري، كه ادّعاي نيابت امام ناپيدا كرده اند، افرادي گمنام بوده، و كسي آنها را نمي شناخته و خواسته اند؛ از اين راه به رياست برسند، و نيابت آنها و شخص امام ناپيدا دروغ بوده است». («مهدي موعود»، پاورقي ص 696)

احمديه

فرقه ي «احمديّه» يا «قادياني»، يكي از فِرَق مذهبي در جامعه ي مسلمانان هندوستان و پاكستان است. مؤسّس و باني آن «ميرزا غلام احمد قادياني» بود. او در شهر قاديان پنجاب هندوستان در سال 1879 م. درگذشت. هنوز پيروان او در هندوستان، پاكستان، آفريقا و اندونزي بسيارند.«احمديّه»، در مبادي اصولي تابع اسلام مي باشند و فقط در سه اصل اختلاف دارند:1- عقيده به رجعت مسيح 2- اصل جهاد 3- مسأله ظهور مهدي (عج)در باب مسيح بر آنند كه عيسي عليه السلام مقتول نگرديد و بر روي صليب نَمُرد، بلكه ظاهراً به نظر مردم چنين آمد، پس او را در قبري دفن كردند و او بعد از 40 روز برخاست و به هندوستان رفت و در كشمير اقامت كرد و به نشر دعوت انجيل پرداخت و پس از 120 سال عمر در شهر «سِرينَگَر» در گذشت.در باب مسأله جهاد معتقدند كه جهاد با شمشير با دشمنان دين اسلام حرام است، بلكه بايد اين تكليف شرعي با وسايل مسالمت آميز اعمال شود، به همين مناسبت «احمديّه» نسبت به دولت انگليس وفادار بوده اند.در باب مهدويّت بر آنند كه مهدي (عج)، مظهر «عيسي عليه السلام» و «رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم» و چون بعضي روايات اسلامي ظهور مهدي منتظر (عج) را در اوايل قرن 14 هـ. ق خبر داده بودند؛ «غلام احمد» خود را «مهدي وقت» معرّفي كرد.«احمديّه» مرجعي به نام انجمن «احمديّه» دارند كه مركز آن «لاهور» و رئيس آن مكلّف به رسيدگي امور ديني و ارشاد پيروان است. («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 104 - «آخرين اميد»، ص 213)

اختلاف بني عباس

در رواياتي كه در كتب حديث ثبت شده، اختلاف بني عبّاس و انقراض دولت آنها، از علائم حتميّه ي قبل از ظهور حضرت مهدي (عج) اعلام شده است.آنان قبل از قيام حضرت قائم (عج) از سمت خراسان منقرض خواهند شد. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)

اخيار

«اَخْيار» جمع كلمه ي «خَيِّر» و به معني مردمان بسيار نيكوكار و ديندار است.در برخي از روايات ياران حضرت مهدي (عج) با عنوان «اَخْيار» خوانده شده اند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 38)

ازفت الازفَة

«اَزِفَتِ الازِفَةُ» يعني «وقت ظهور فرا رسيده است».اين جمله يكي از سه صدايي است كه در هنگام ظهور قائم (عج)، همگان آن را مي شنوند: «اي گروه مؤمنان وقت ظهور فرا رسيده است».دو صداي ديگر با اين عبارات شنيده مي شود: يكي «لعنت خدا بر كساني باد كه بر محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم و آل محمّد عليه السلام ستم روا داشتند» و ديگري اينكه، سيمايي بر خورشيد ظاهر شده، ندا مي دهد: «خداوند، ولي عصر حضرت محمّد بن الحسن، مهدي را برانگيخته است، به سخنان او گوش فرا دهيد و او امر او را اطاعت كنيد. («جزيزه ي خضراء»، ص 178)»

ازلي

«ازلي» منسوب به «صبح ازل» است. آيين ازلي شعبه اي منشعب از بابيّه است، كه توسط «يحيي نوري» تأسيس گرديد.رجوع شود به واژه: يحيي نوري

اذن سامعه

يكي از لقبهاي حضرت حجّت (عج) «اُذُن سامعه» است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 61)

استخاره حضرت قائم

در باب دوّم از كتاب «باقيّات صالحات» كه در حاشيه ي كتاب «مفاتيح الجنان» نگاشته شده، كيفيّت استخاره اي كه منسوب به امام عصر (عج) مي باشد، چنين بيان شده است: «علاّمه مجلسي از پدر بزرگوارش نقل كرده كه ايشان از استاد بزرگوارش «شيخ بهايي» نقل مي كرد كه مي گفت: «چندي از مشايخ در باب استخاره با تسبيح از حضرت قائم (عج) مذاكره مي كردند كه حضرت فرموده است: « [هر كه مي خواهد با تسبيح استخاره نمايد بايد] تسبيح را به دست گيرد و سه مرتبه صلوات بفرستد و يك قبضه از تسبيح را بگيرد و دو تا دو تا بشمرد.پس اگر يكي باقي ماند بجا آورد و اگر دو تا باقي ماند بجا نياورد.همچنين در كتاب «جواهر» استخاره اي منسوب به حضرت قائم (عج) وجود دارد و كيفيّت آن بدين گونه است كه:«بعد از قرائت دعا يك قبضه از تسبيح را بگيرد و هشت هشت جدا كن. پس اگر يكي باقي ماند، في الجمله نيك است، و اگر دو تا باقي ماند يك نهي از آن است و اگر سه تا ماند، اختيار دارد (كه آن را انجام دهد يا ندهد)، چون انجام و ترك آن مساويست و اگر چهار تا ماند، دو نهي از آن است و اگر پنج تا ماند، بعضي گفته اند كه سختي و رنج دارد و بعضي گفته اند كه در آن ملامت است و اگر شش تا ماند، نهايت خوب است و بايد تعجيل در آن كار كرد، واگر هفت تا ماند حكمش مثل پنج تا است، و اگر هشت تا مانده چهار نهي از آن است».

استغاثه به قائم

«يكي از تكاليف بندگان نسبت به امام عصر (عج)، استمداد و استغاثه به آن حضرت در هنگام شدائد و بلاها و امراض و روي آوردن شبهات و فتنه از اطراف و جوانب و نديدن راه چاره است و اينكه از ايشان بخواهيم تا بلا را دفع و غم و اندوه را رفع نمايد. خود آن حضرت در توقيعي كه براي شيخ مفيد فرستادند، مرقوم فرمودند:«علم ما به خبرهاي شما محيط است و هيچ چيز از اخبار شما و بلايي كه به شما مي رسد از ما پوشيده نيست («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 6، تكليف 8)».از جمله استغاثه اي كه به امام زمان (عج) مي شود اين است كه هر كجا باشي، دو ركعت نماز به حمد و هر سوره اي كه خواهي مي گذاري، سپس رو به قبله مي ايستي و مي گويد:«سَلامُ الله الْكامِلُ التّامُّ الشّامِلُ الْعآمُّ وَ صَلَواتُهُ الدّآئِمَةُ وَ... («مفاتيح الجنان»، فصل 7، دعاء 14)رجوع شود به واژه: مسجد سهله، شيخ مفيداسحاقيّه رجوع شود به واژه: محمّد بن نصير نميري

اسفار تورات

«اَسفار»، يا «اسفار تورات»، يا «پنج سِفْر موسي عليه السلام»، كتابهاي پنجگانه اي را گويند كه در اوّل مجلّد عهد عتيق (تورات) واقع است و آن شامل: «سِفْر خلقت» يا تكوين (پيدايش)، «سِفْر خروج»، «سِفْر لاويان»، «سِفْر اعداد»، «سِفْر تثنيّه» يا استثناء است و مجموع كتاب، نظامات و قواعد دين موسي را بيان مي كند. («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 142)در روايات اسلامي وارد شده كه حضرت قائم (عج) به وسيله ي «اسفار تورات» با يهود، احتجاج و استدلال مي كند و بسياري از يهوديان مسلمان مي شوند. («المجالس السنيّه»، ج 5، ص 710)رجوع شود به واژه: انطاكيه، احتجاج قائم (عج) با پيروان اديان مختلفاسماعيل بن جعفر صادق عليه السلام رجوع شود به واژه: اسماعيليّه خالصه

اسماعيل نوبختي

«ابوسهل، اسماعيل بن علي نوبختي»، از دانشمندان بزرگ شيعه بوده كه در سالهاي 237 تا 311 هجري قمري مي زيسته است. وي يكي از متفكّران و متكلّمان برجسته جهان تشيّع، در قرق سوّم، است كه او را در شمار «فلاسفه ي شيعه» ثبت كرده اند. از وي بيش از 30 تأليف، در رشته هايي چند از علوم عقلي كلامي و تحقيقي بر جاي مانده است. («فلاسفه شيعه»، ص 172)اين عالم فيلسوف و متفكّر بزرگ، از اصحاب حضرت امام حسن عسكري عليه السلام و آخرين كسي است كه در عهد آن حضرت، به ديدار حضرت ولي عصر عليه السلام نائل شده است.«ابوسهل» در واپسين لحظات زندگي حضرت عسكري عليه السلام به ديدار امام رفت و در حالي رسيد كه امام مي خواستند كاسه اي را كه در آن مَصْطَكي (چيزي شبيه سَقّز كه از ساقه ي درخت مصطكي بيرون مي آيد) با آن جوشيده بود ميل كند و از شدّت بيماري قادر نبودند و از فرزندش حضرت مهدي (عج) خواستند كه او را ياري كند.حضرت قائم (عج) كاسه را به دست مبارك گرفته، پدر بزرگوارش را ياري كرده تا آن را تناول فرموده است. آنگاه فرمود: «مرا آماده ي نماز كنيد» حضرت حجّت (عج) ايشان را ياري كرد تا اينكه وضو ساخت و خطاب به فرزند بزرگوارش فرود:«مژده باد تو را، فرزندم! تو «صاحب الزّمان»، «مهدي» و «حجّت الله» در روي زمين هستي. تو پسر و جانشين من هستي...»ابو سهل مي گويد: «سخنان امام حسن عسكري عليه السلام پايان يافت و همان لحظه جان به جان آفرين تسليم كرد.» («بحار الانوار»، ج 52، ص 16)

اسماعيليه خالصه

«اسماعيليّه خالصه»، نام فرقه اي است كه منكر فوت اسماعيل، پسر حضرت امام صادق عليه السلام شدند و او را بعد از آن حضرت، امام حيّ و مهدي قائم (عج) مي دانند. («نجم الثاقب»، باب چهارم، ص 215)

اسماء و القاب قائم

اسماء و القاب و كنيه هاي شريف حضرت مهدي (عج) كه در قرآن مجيد و ساير كتب آسماني و اخبار اهلبيت عليه السلام و روايات و ادعيّه ذكر شده، فراوان است.مرحوم حاج ميرزا حسين طبرسي نوري در كتاب «نجم الثاقب»، در باب دوّم، به ثبت 182 اسم از آن بزرگوار، همّت گماشته است.اسامي مذكور در خلال اين كتاب و بر اساس حروف الفباء آمده است.رجوع شود به واژه: نجم الثّاقب، اوصاف قائم (عج)

اشرط الساعة

«اشرط الساعة» يعني علايم قيامت. ظهور مهدي موعود (عج) از «اشرط الساعة» است. يكي از علائم و نشانه هاي حتمي قيام قيامت و فرا رسيدن رستاخيز، ظهور امام قائم (عج) است. مهدي صاحب الزّمان (عج) پيش از قيامت مي آيد و تا او نيايد و حكومت عدل را در جهان برپاي ندارد، عمر جهان به سر نمي رسد، و قيامت برپا نمي گردد. («خورشيد مغرب»، ص 269)اشعث رجوع شود به واژه: ثقيف

اصحاب قائم

يكي از مسائل غير قابل انكار در پيروزي ها و حركتهاي انقلابي حضور مردم در صحنه است. مردم با رهبري و هدايت پيشواي خود مي توانند به سر منزل مقصود برسند. همچنين تا زماني كه اين حضور آگاهانه و قاطع و با اميد و توكّل به خدا باشد، رهبر انقلاب با خيالي آسوده گامهاي پيروزي را سريعتر بر مي دارد. در اين رهگذر قيام جهاني مهدي موعود (عج) كه جهان را به تكاپو واخواهد داشت، مستثني از اين قاعده و قانون كلّي نيست.البتّه در قيام قائم (عج) هر كسي لياقت اين را ندارد كه در زمره ي اصحاب آن حضرت قرار گيرد.در روايات به وفور نامي از يك گروه 313 نفري به ميان آمده است كه اين افراد از نژاد «عجم» هستند و برخي از آنها بدون وعده ي قبلي در مكّه به حضور امام قائم (عج) شرفياب مي گردند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 92)در قرآن كريم، اين كتاب انسان ساز و حركت آفرين در رابطه با ياران نمونه ي حضرت مهدي (عج) يك آيه ي بسيار اميد بخش و سازنده وجود دارد. در سوره ي مائده آيه ي 54 خداوند به طور مستقيم، مؤمنان را در مورد خطاب قرار داده و مي فرمايد:«اي مؤمنان هر كس از شما مرتّد شده و از اسلام بيرون رفت، خداوند در آينده جمعيّتي را مي آورد كه داراي اين پنج امتياز هستند:1- هم خداوند آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند.2- در برابر مؤمنان خاضع و مهربانند.3- در برابر مشركان و دشمنان، سرسخت و نيرومندند.4- به طور پي گيري در راه خدا جهاد و تلاش مي كنند.5- در مسير انجام وظيفه از سرزنش هيچ سرزنش كننده اي نمي هراسند. اين فضل خدا است كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مي دهد، فضل و رحمت خدا وسيع است و او بر همه چيز آگاه است.»در روايات براي اين آيه مصاديق مختلفي بيان شده، از جمله اينكه: اين آيه در مورد ياوران حضرت قائم (عج) است كه با اين ويژگيها با تمام قدرت، در مقابل مرتّدين و كارشكنان مي ايستند، و براي بر قراري حكومت عدل امام منتظر (عج) و بر قراري عدالت در كلّ جهان تلاش مي كنند. («مجمع البيان»، ج 3، ص 208)و در عبارتي امام صادق عليه السلام فرمود:«صاحب اين امر (حضرت مهدي (عج)) در پرتو اين آيه (در حمايت چنين ياران آگاه و دلاور) محفوظ است («تفسير برهان»، ج 1، ص 497)».همچنين در وصف اصحاب قائم (عج) به واژه هايي مانند اوتاد، عصائب، ابدال، اعاجم، رفقاء و نجباء بر مي خوريم، كه با توجّه به معاني اين عناوين با ويژگيهاي اصحاب صاحب العصر (عج) نيز آشناتر مي شويم. («حضرت مهدي، فروغ...»، ص 207)در اين كتاب، درباره هر كدام از عناوين، به ترتيب حروف الفباء، توضيح داده شده است.رجوع شود به واژه: سيصد و سيزده نفر، ايرانيان و قائم (عج)

اصحاب كهف

«اصحاب كهف»، جمعيّت با ايماني بودند كه خداوند بزرگ را پرستش مي كردند، امّا ايمان خود را از دستگاه شاه جبّار مكتوم مي داشتند. آنان به غاري پناه بردند و سالهاي متمادي به قدرت خداوند در آنجا به خواب رفتند و پس از گذشت آن سالهاي طولاني بيدار شدند و پس از مدّتي در همان جا رحلت كردند.داستان «اصحاب كهف» در قرآن كريم (سوره كهف) ذكر شده است. (براي آگاهي بيشتر ر.ك به «تفسير نمونه»، ج 12، ص 352)در روايات مربوط به ظهور حضرت قائم (عج) آمده است كه «اصحاب كهف» از ياران ايشان در آخر الزّمان و هنگام خروج خواهند بود. («المجالس السنيه»، ج 5، ص 710)

اصل

«اصل»، از اسماء شريف ولي عصر (عج) است. حضرت مهدي (عج)، اصل هر علم و خير و بركت و فيض هستند و هيچ حقّي در دست احدي نيست، مگر آنكه ناگزير به آن حضرت منتهي شود، و نعمتي به احدي نمي رسد مگر به خاطر ايشان. و مرجع و پناهگاه بندگان در دنيا و برزخ و آخرت هستند و حضرت قائم (عج) مقصود اصلي از خلقت جميع عوالم مي باشند. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 56)

اصهب

«اَصْهَب»، نام يكي از سه گروه داراي پرچم است كه در آخر الزّمان، در شام بر عليه امام قائم (عج) خروج مي كند. اين مطلب در حديثي از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود:«در شام سه گروه داراي پرچم، خروج مي كنند: اَصْهَب، اَبْقَع و سفياني.» («اعلام الوري»، ص 428)سفياني ابتدا با «اَبْقَع»، برخورد مي كند و مي جنگد و پيروان وي را مي كشد و سپس «اَصْهَب» را هم مي كُشد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 237)

اعاجم

«اعاجم» عنوان گروهي از ياران حضرت مهدي (عج) است. «اعاجم» يعني غير عربها، چنانكه هم اكنون نيز ما نشانه هايش را در ايران، افغانستان و پاكستان و... مي بينيم، امام زمان (عج) ياران بسيار مقاوم و خستگي ناپذير و مخلص در اين كشورهاي عجمي دارد. همين افراد مي توانند هسته ي مركزي ارتش نيرومند امام عصر عليه السلام را در كشور هاي عجمي تشكيل دهند و سپس به توسعه ي آن اقدام جدّي كنند. («حضرت مهدي، فروغ...»، ص 241)افريس رجوع شود به واژه: زندافريس

اقامتگاه قائم در غيبت كبري

از روايات معصومين عليهم السلام استفاده مي شود كه امام قائم (عج) هم اقامتگاه مخصوص و هم همسر و هم فرزند دارد.در مورد اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و ياران مخصوص، چندين مكان مانند: مدينه، دشت حجاز، كوه رضوي، كرعه، خرابات، سرزمين هاي دور دست، جزيره ي خضراء و... گفته شده است. همچنين آن حضرت همه ساله در مراسم حج شركت مي كند. («بحارالانوار»، ج 52، ص 151)امام هادي عليه السلام در باره ي اقامتگاه قائم (عج) فرمود: «حضرت مهدي (عج) و فرزندانش در جزيزه هايي بسيار بزرگ و پهناور در دريا زندگي مي كند و عدد شيعيان آنجا بسيار زياد است». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 58)آنگونه كه از داستان مفصّل و معروف «انباري» بر مي آيد، «جزاير مباركه» از اقامتگاههاي قائم (عج) است. اين جزاير شامل پنج جزيره به نامهاي: مباركه، زاهره، صافيه، ظلوم و عناطيس است كه همگي مسلمان و شيعه هستند، و بر آنها پنج نفر از فرزندان حضرت صاحب الزّمان (عج)، حكومت مي كنند كه نامهاي آنها طاهر، قاسم، ابراهيم، عبدالرحمن و هاشم است. (خلاصه ي داستان انبار در كتاب «اثباة الهداة»، ج 3، ص 579، نقل شده است)«بَلَد مهدي»، يكي ديگر از اماكن سكونت حضرت ولي عصر (عج) است. «بَلَد مهدي» شهري نيكو و محكم است، كه آن را مهدي فاطمي بنا كرده و براي آن قلعه اي قرار داده است. («العبقري الحسان»، ج 1، بساط 3، ص 58)در آخرين مطلب از باب هفتم كتاب «نجم الثاقب»، اينگونه آمده است:«مسكن آن جناب (حضرت قائم (عج)) در جزيره ي خضراء است، در بحرابيض، از جزاير خالدات مغربيّه، معروف به خرابات، بركوهي كه در دو فرسخي اين بلده ي مباركه است و ساير جزاير مثل علقميّه و ناعمه ي مباركه و صالحيّه و بيضاويّه و نوريّه كه حاكمند در آنها امراي آن جناب كه از فرزندان اويند:وَ اِذا ارَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعيماً وَ مُلْكَاً كَبيراً. (انسان/20): (و چون آن جايگاه نيكو را مشاهده كني عالمي پُر نعمت و كشوري بي نهايت بزرگ خواهي يافت.)از بررسي مجموع احاديث استفاده مي شود كه حضرت مهدي (عج) اقامتگاه و فرزندان بسياري دارند كه همه از اولياء و صُلَحا و شرفا هستند، امّا سِمَت امامت ندارند، كه امامت منحصر به دوازده معصوم است و جايگاه واقعي آن حضرت بر همگان پوشيده است.رجوع شود به واژه: همسر قائم (عج)

اقدس

«اقدس» نام كتاب «حسينعلي نوري» ملقّب به «بهاء الله» است كه درباره ي احكام دين خود و به زبان عربي نگاشته است.او در اين كتاب بيشتر احكام دين «باب» را كه سر به افتضاح برداشته، و باعث مسخره ي خرد و كلان بود، نسخ كرد، و چيز بهتري كه به عقلش مي رسيد جاي آن گذاشت.بهاءالله درباره ي كتاب «اقدس» خود، معتقد بود كه آن را مانند قرآن نوشته است.رجوع شود به واژه: بهاء الله، باب

اكمال الدين و اتمام النعمة

كتاب «اكمال الدّين و اتمام النّعمة»، تأليف «محمد بن علي بن بابويه» معروف به «شيخ صدوق» (متوفّي 381 هـ ق) است.محتواي كتاب ارزشمند «اكمال الدين...» بر مأخذ اصلي شيعه «الاصول الاربعمأة» كه قبل از سال 260 هـ ق، توسط امام صادق عليه السلام و ديگر امامان گرد آوري شده، تكيه دارد. شيخ صدوق به خاطر اين كه پدرش «ابن بابويه» از فقهاي عاليقدر و وكيل امام عليه السلام در قم بوده، توانست اطّلاعات موثّقي را درباره ي ارتباطات پنهاني بين وكلاء و امام قائم (عج) به وسيله ي چهار سفير ارائه دهد. وي همچنين فصلي را درباره ي معمّريني كه بيش از صد سال عمر كرده اند، اختصاص داده، تا طول عمر امام دوازدهم (عج) را توجيه كند.مرحوم «صدوق» مي نويسد: «كتاب خود را زماني كه در نيشابور بوده جمع آوري و انشاء كرده است، زيرا غيبت امام عصر (عج) موجب حيرت و تحيّر در بين اكثريت شيعياني كه او را ملاقات مي كردند، شده و در نتيجه باعث انحراف آنها گرديده بود».رجوع شود به واژه: البرهان علي صحة طول عمر الامام صاحب الزمان (عج)، ابن بابويه

امام حسن عسكري

حضرت امام حسن عسكري عليه السلام پدر بزرگوار امام عصر (عج) و امام يازدهم شيعيان است. ايشان در روز جمعه هشتم ربيع الثّاني سال 232 هـ. ق در مدينه متولّد شد.اسم شريف آن حضرت «حسن» و كنيه اش «ابو محمّد» و مشهور ترين القابش «زكي» و «عسكري» است. به آن حضرت و همچنين پدر و جدّش «ابن الرّضا» هم مي گفتند.پدرش امام علي النّقي عليه السلام بود و مادر آن حضرت «حديث» و به قولي «سليل» بوده و او را «جدّه» مي گفتند.ايشان شش سال امامت كرد و در سنّ 28 سالگي در اوّل اذان صبح روز جمعه، هشتم ربيع الاوّل سال 260 هجري بر اثر مسموميّت توسط «معتمد»، خليفه ي عباسي (لعنة الله عليه) در منزل شخصي خود در سامراء به شهادت رسيد و در كنار پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.مهدي موعود (عج)، يگانه فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است. اين مطلب در 293 حديث (ر.ك به احاديث مهدويّت، در همين كتاب موارد 16 و 17) تصريح شده است. سنّ مبارك حضرت قائم (عج) در هنگام شهادت پدر بزرگوارش، چهار سال و پنج ماه و هفت روز بوده است. («منتخب التواريخ»، ص 857)رجوع شود به واژه: احاديث مهدويّت

امام زمان

يكي از القابي كه حضرت مهدي (عج) را با آن مي خوانند و بسيار هم شايع است، لقب «امام زمان (عج)» است. شايد اين لقب برگرفته از اين حديث معروف نبوي باشد كه:«مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اَمامَ زَمانُهُ، ماتَ مَيْتَةً جاهليَّةَ («اصول الكافي»، ج 1، ص 375): كسي كه بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد، مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهليّت است»و شايد به اين دليل كه در اين دوره از زمان، هيچ امام حيّ و حاضر ديگري به جز حضرت مهدي (عج) فريادرس و اميد بي پناهان نيست، ايشان را با لقب «امام زمان» ندا مي كنند.رجوع شود به واژه: مرگ جاهلي

امير الامره

يكي از القاب حضرت قائم (عج)، «امير الاَمَره» است. حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را نيز به همين لقب مي خوانند. امام صادق عليه السلام، بعد از ذكر پاره اي از فتنه ها و جنگها و آشوبها فرمود: «دجّال خروج مي كند و بسياري را گمراه مي سازد و در اين هنگام، «امير الاَمَره» و «قاتل الكَفَره» و «سلطان المأمول»، خروج مي كند». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 61)

انتظار فرج

انتظار به معني آينده نگري، و به معني ناراضي بودن از وضع موجود، و به راضي شدن از آينده ي بهتر، است و انتظار فرج يعني آماده بودن براي ظهور امام زمان (عج) و تشكيل دولت حقّه ي آل محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم و حكومت جهاني آخرين سفير الهي، انتظار فرج يعني مهيّا ساختن روح و جسم خود، براي روزي كه با طلوع پيشواي غائب جهان، گشايش در كليّه ي شئون زندگي بشريّت پديد مي آيد، روزي كه تمام بدبختيها، ناكاميها، بيدادگريها و ظلمها از ميان مي رود. و فقر و تنگدستي، بيكاري و بيماري و بالاخره تمام مصائب و ناراحتيها يكباره و براي هميشه رخت از جان بر مي بندد و به وسيله ي آن حضرت، حكومت عدل واحد جهاني در سراسر گيتي بر قرار مي گردد، و براي چنين روزي بايد خيلي انتظار كشيد و اميدوار بود.در همين رابطه امام صادق عليه السلام مي فرمايد:«كسي كه دوست دارد از ياران قائم (عج) باشد، بايد در انتظار ظهور باشد، و حتماً بايد كارهايش بر اساس تقوي، پاكي و اخلاق نيك باشد، چنين كسي منتظر امام (عج) است. در اين راه بكوشيد و آماده باشيد، گوارا باد بر شما اي جوانمردان كه رحمت خدا با شما است». («بحارالانوار»، ج 52، ص 140)انتظار فرج امام عصر (عج) از برترين اعمال شمرده مي شود. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم در همين زمينه فرمود:«اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِي اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَ: بهترين و برترين اعمال امّت من انظار فرج (مهدي موعود (عج)) از نزد خداي عزيز و جليل است». (همان مدرك، ص 128)همچنين امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس از شما، در حال انتظار ظهور حاكميّت خدا درگذرد، مانند كسي است كه در خدمت قائم (عج) باشد و در خيمه ي او... نه بلكه مانند كسي است كه در ركاب قائم (عج) بجنگد، نه به خدا سوگند، بلكه مانند كسي است كه در ركاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم شهيد شده باشد». («بحارالانوار»، ج 52، ص 126)و نيز امام علي عليه السلام فرمود:«اِنتِظارُ الْفَرَج بِالصَّبرِ، عِبادَةٌ: چشم به راه فرج (رسيدن گشايش الهي) داشتن، با صبر و بردباري، عبادت است» (همان مدرك، ص 145)

انطاكيه

در احاديث اسلامي آمده است كه «حضرت مهدي (عج)»، نخست به «انطاكيه» مي رود، و از غاري در آنجا، تورات موسي)(نسخه ي اصلي)، را بيرون مي آورد... عصاي موسي عليه السلام و انگشتري سليمان نيز در آن غار است». (همان مدرك، ص 390)آنچه در مآخذ، درباره ي انطاكيه آمده است، با موضوع ياد شده، مناسبت دارد: «...انطاكيه ي كنوني (انطاكيه، در جنوب تركيه، بر رود اورونتس، نهر العاصي، 22 كيلومتري ساحل مديترانه قرار دارد)، فقط قسمت كوچكي از انطاكيه ي قديم را اشغال كرده است. از شهر قديم، باروها، آباره، تئاتر و قلعه اي باقي است. در كاوشهايي كه در آنجا و در اطرافش به عمل آمده، موزائيكهاي عالي، از شش قرن اوّل ميلادي، به دست آمده است.جام بزرگ انطاكي، كه در 1910 به دست آمده، به زعم بعضي، همان جام مقدّس است». («خورشيد مغرب»، پاورقي ص 295)

انگشتري سليمان

«انگشتري سليمان عليه السلام» همان انگشتر و مُهر حضرت سليمان عليه السلام است كه گويند اسم اعظم الهي بر آن نقش بسته بود و سلطنت وي بر اِنس و جِن، وابسته آن بود، و ديوي، به شكل حضرت سليمان عليه السلام، آن انگشتري را به دست آورد و چندي سلطنت كرد تا بار ديگر، انگشتري به دست حضرت سليمان عليه السلام افتاد و سلطنت خود را باز يافت. نامهاي ديگر آن: «خاتم جم»، «خاتم جمشيد»، «انگشتري جم» و «انگشتري جمشيد» است. («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 190)يكي از خصائص حضرت قائم (عج) در هنگام ظهور، دارا بودن انگشتري سليمان عليه السلام است. امام رضا عليه السلام در ضمن روايتي فرمود: «قائم (عج) كسي است كه هر گاه خروج كند... انگشتري سليمان عليه السلام و عصاي حضرت موسي عليه السلام، همراه اوست». («اعلام الوري»، ص 407، - «كشف الغمه»، ج 3، ص 445)رجوع شود به واژه: انطاكيه، عصاي حضرت موسي عليه السلام

اوتاد

كلمه ي «اوتاد» جمع «وَتَد» به معني ميخ است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:«وَ الْجِبالَ اَوْتاداً (نبأ/7): ما كوهها را ميخهاي زمين قرار داديم».امّا «اوتاد» مورد نظر در اينجا، طبق روايات به سي نفر از كساني كه همواره در خدمت امام قائم (عج) به سر مي برند، و هر كدام از آنها كه از دنيا بروند، فرد شايسته ي ديگري جانشين او مي گردد، گفته مي شود. («بحارالانوار»، ج 52، ص 158)از پيوند دو مطلب، نتيجه مي گيريم كه اين ياران از مردان بسيار خالص و دلاور هستند كه همچون كوهِ استوار، در خدمت آن حضرت به سر مي برند.

اوصاف قائم

درباره ي مقام شامخ و اوصاف و ويژگيهاي امام عصر عليه السلام در روايات فراوان، نامهاي گوناگوني ديده مي شود كه نوشتن همه ي آنها در يك جا و توضيح و دليل انتخاب آن اوصاف و القاب جزوه اي جداگانه مي طلبد. بيشترين اوصاف در ادعيّه و زيارات وارد شده است. در ذيل برخي اوصاف ذكر مي شود:حاصد فروغ الغي و الشقاق - طامس آثار الزيغ و الاهواء - قاطع حبايل الكذب و الافتراء - طالب بذحول الانبياء و ابناء الانبياء - طالب بدم المقتول بكربلاء - منصور علي من اعتدي عليه و افتري - فاتق كل رتق - محقق كل حق - مبطل كل باطل - محيي المؤمنين و مبير الكافرين - مهدي الامم - سفينة النجاة - التقي - حافظ اسرار رب العالمين - معدن علوم النبوية - حجة الله في ارضه - الرضي - باب الله و خازن كل علم - شاهد الله علي عباده - سبب المتصل بين الارض و السماء - حجة المعبود و كلمة المحمود - صاحب الصمصام - قاصم الشوكة المعتدين - منير الحق - مؤمل لاحياء الكتاب و حدوده - قائم بقسط الله - معز الاولياء و مذل الاعداء - الزكي - دين المأثور - جامع الكلم - بقية الله من الصفوة منتجبين - النقي - عين الله في خلقه - عين الحيوة - قمرالزاهر - السيف الشاهر - صاحب الشرف - وتر الموتور - مؤلف شمل الصلاح و الرضا - عَلَم المنصوب - خلف السلف - وارث الانبياء - العدل المشتهر - هادم ابنية الشرك و النفاق - مُدَّخِرُ لتجديد الفرايض و السنن - مفرج الكرب و مزيل الهَمّ - نور الباهر - صدر الخلايق ذوالبَرّ و التَقوي - جامع الكلمة علي التقوي - متخير لاعادة الملة و الشريعة - مبيد اهل الفسوق و العصيان و الطغيان - الكتاب المسطور - فائز بامر الله - خالق الهامّ - شمس الظلام و بدر التمام - مستأصل اهل العناد و التضليل و الالحاد - صاحب يوم الفتح و ناشر راية الهدي - عين الله الناظره - وجه الله الذي اليه يتوجه الاولياء - ربيع الانام- نضرة الايام - امنية شايق يتمنّي من مؤمن و مؤمنة.رجوع شود به واژه: اسماء و القاب قائم (عج)

اوقات مخصوص قائم

در باب يازدهم كتاب «نجم الثاقب» به توضيح درباره ي اوقات مخصوص قائم (عج) پرداخته شده است. در اينجا تنها عناوين اين اوقات ذكر مي شود:شب قدر، روز جمعه، روز عاشورا، از وقت زرد شدن آفتاب تا غروب آن در هر روز، عصر دوشنبه، عصر پنجشنبه، شب و روز نيمه شعبان و روز نوروز.

اوقيدمو

از اسماء حضرت ولي عصر (عج)، «اوقيدمو» است. «ميرزا محمّد نيشابوري» در كتاب «ذخيرة الالباب»، معروف به «دوائر العلوم» ذكر كرده كه اسم آن حضرت در تورات به لغت تركوم، «اوقيدمو» است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 58)

اهداف قيام قائم

مقصود از «هدف» قيام قائم (عج)، چيزي است كه آن حضرت براي دست يافتن به آنها با تحقق آنها حركتي جدّي را آغاز خواهد كرد. فهرستي از اهداف مقدّس به اين صورت است:1- احياي اسلام كه بر اثر كجرويها زنگار گرفته است.2- تأمين قسط و عدل اجتماعي و اجراي قانون شرع.3- اصلاح جامعه و به حركت در آوردن امّت.4- حاكم ساختن حقّ و نيرو بخشيدن به حق پرستان.5- احياي سنّت نبوي و سيره ي علوي.6- از بين بردن بدعتهاي جاهلانه.7- آزاد سازي اراده ي ملّت از محكوميّت سلطه و زور.8- آگاه ساختن مسلمانان و افشاي ماهيّت واقعي جبّاران.9- از بين بردن سلطه ي استبدادي خودكامگان بر جهان اسلام.10- تأسيس يك مكتب عالي تربيتي و شخصيّت بخشيدن به جامعه.اين هدفها، هم در انديشه و عمل حضرت قائم (عج) جلوه گر خواهد بود و هم در ياران و سربازانش. (اهداف مذكور همان اهداف عاشوراست، زيرا حسين عليه السلام و مهدي (عج) پيروان يك مكتبند. ر.ك به «فرهنگ عاشورا»، ص 62)

اهل سنت و انتظار

انسان مسلمان كه به قرآن كريم معتقد است، و آن را، كتاب خدا مي داند، و به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم معتقد است و او را پيام آور و وحي مي داند، و تعاليم او را تعاليم الهي مي شناسد، بايد به «مهدي (عج)» و «انتظار» معتقد باشد، و به «آداب انتظار» عمل كند و خويشتن را براي چنان ظهور عظيم، آماده سازد.توجّه و تأمّل در اين همه حديث نبوي و اقوال صحابه و تابعين و اين همه راوي و سند و كتاب و تأليف و قول و تصريح و اين همه محتواي غني و مسلّم قرآن كريم، ايجاب مي كند، كه سراسر جهان تسنّن، از وجود اين وليّ بزرگ الهي غافل نمانند، و همه ي آنان، از هر مذهب و در همه كشور داراي اين جهان بيني اسلامي، يعني: اعتقاد به ظهور قائم (عج)، براي نابود كردن ظلم جهان، باشند و مانند شيعه، توجّهات و توسّلاتي نيز به ساحت اعلاي آن امام، داشته باشند.علماي بزرگ اهل سنّت، در زمينه ي مهدويّت كتابهاي خاصّ نوشته و منتشر كرده اند و برخي در كتابهايشان، بخشي را به اين موضوع عظيم اختصاص داده اند، كه اين خود بيانگر اهميّت انتظار در بين اهل سنّت است. («خورشيد مغرب»، ص 85)

ايرانيان و قائم

در روايتي مي خوانيم، هنگامي كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم در مورد آيه ي 54 سوره مائده سؤال كردند، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم دست خود را بر شانه ي سلمان فارسي نهاد و فرمود: «منظور از اين ياران، هموطنان اين شخص هستند».سپس فرمود:«لَوْ كانَ الدَّينُ مُعَلَّقاً بِالثُّرَ يّا لِتَناوَلَهُ وِجالٌ مِنْ اَبْناء الْفارْسِ: اگر دين به ستاره ي ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد، مرداني از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت («نورالثقلين»، ج 1، ص 642)(در بعضي از روايات بجاي دين، «علم» آمده است. («حليه»، ج 6، ص 64))طبق بعضي از روايات آن 313 نفر از ياران مخصوص حضرت مهدي (عج) از عجم هستند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 92)شگفت نيست كه چشمت به اين ديار افتد كه بهترين رقم انتظار، ايراني استرجوع شود به واژه: اصحاب قائم (عج)

ايزدشناس

«ايزدشناس» و ايزدنشان»، دو نام حضرت ولي عصر (عج) در نزد «مجوس» است. شيخ بهايي، در «كشكول» فرموده كه «فارسيان» آن حضرت را به اين نام مي خوانند. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 58)ايزدنشان رجوع شود به واژه: ايزدشناس

ايدي

«اَيْدي» از القاب حضرت قائم (عج) است. ظاهراً مراد از «ايدي» كه جمع «يد» است، در اينجا، به معني نعمت باشد.شيخ صدوق در «اكمال الدين» و ابن شهر آشوب در «مناقب»، از امام كاظم عليه السلام روايت كرده اند كه حضرت در تفسير آيه ي شريفه ي:«وَ أسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً (لقمان/20): و (خداوند) نعمتهاي ظاهر و باطن خود را براي شما فراوان گردانيده است». فرمود: «نعمت ظاهر، امام ظاهر است و نعمت باطنه، امام غايب است و در مواضع بسياري از قرآن، نعمت به امام عيه السلام تفسير شده است (نجم الثاقب، باب دوّم، ص 61)».

ايستاده

«ايستاده»، از اسامي حضرت صاحب الزمان (عج) است. در كتاب «ذخيرة الالباب» ذكر شده كه، «ايستاده»، نام آن حضرت در كتاب «شاكموني» («شاكموني» از بزرگان كفّار هند به شمار مي رفته و به گمان آنان پيامبر آسماني بوده است) است.(نجم الثاقب، باب دوّم، ص 58)

ايقان

كتاب «ايقان» از آثار «ميرزا حسينعلي نوري»، معروف به «بهاء الله» است.او اين كتاب را در بغداد پيش از تبعيد به تركيه نوشته است و هر كس آن را مطالعه كند، گمان مي كند، مؤلّف آن يك نفر صوفي عارف مسلك بسيار غليظ است.وي همچنين صاحب كتاب «اقدس» است.رجوع شود به واژه: بهاء الله، اقدسحضرت مهدي (عج)طَلَبُ الْمَعارِفِ مِنْ غَيْرِطَريقِنا اَهْلِ الْبَيْتِمُساوِقٌ لِاِنْكارِناجُستجوي معارفجُز از راه ما خاندان پيامبر،برابر با انكار ما خواهد بود.«دين و فطرف جلد1»

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ب» آغاز مي شود

باب

سيّد علي محمّد شيرازي معروف به «باب»، فرزند سيد محمّد رضاي بزّاز در سال 1235 هـ. ق در شيراز متولّد شد. او چندين بار سرِ درس سيّد كاظم رشتي، شاگرد شيخ احمد احسايي، (كه خود در ادّعاهاي عجيب و غريب مهارتي بسزا داشت و يك دسته از طلّاب افراطي در درس وي اجتماع مي كردند) حاضر شد و مورد توجّه او قرار گرفت. پس از فوت سيّد كاظم، مورد توجّه عدّه اي از شاگردان او گرديد. در سن 25 سالگي (1260 هـ. ق) تحوّلي در فكر او ايجاد شد و نخست دعوي «بابيّت» و سپس دعوي «مهدويّت» كرد. از اين به بعد به «علي محمّد باب» يا «سيّد باب» مشهور گشت.او مردم را پنهاني به ارادت خويش دعوت مي نمود و مي گفت: «من باب الله هستموَ أتُواْ الَبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها (بقره/189): و از در خانه ها وارد شويد».در مدّتي اندك 18 تن به او گرويدند و آنان به «حروف حيّ» («حيّ» به حروف ابجد، معادل عدد است. به اين ترتيب كه ح = 8 و ي = 10) موسومند. او به مريد هاي خاصّش مي گفت: «من آن مهدي صاحب الامر هستم»، سال بعد در مكّه معظّمه دعوت خود را اظهار نمود و گفت:«علي عليه السلام و محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم دو كس بودند، اينك آن هر دو منم، لذا نام من علي و محمّد است». وي بدعتهاي زيادي در دين خدا گذارد، بعد به طرف شيراز آمد.بعدها دعوت او بالا گرفت و به سبب شورشهاي پياپي در مازنداران، زنجان و نيريز گروه بسياري از بابيان به قتل رسيدند. به دستور ميرزا تقي خان اميركبير و موافقت ناصر الدين شاه، در تبريز مجلس مباحثه اي بين علماء و «باب» و باحضور وليعهد شاه تشكيل شد و سرانجام علماء حكم به قتل «باب» دادند.بالاخره او را در روز دوشنبه بيست و هفتم شعبان المعظّم سال 1266 هـ. ق در ميدان مشق تبريز به دار آويخته شد و بدنش را هدف گلوله كردند و جسدش را چند روز در ميان شهر گردانيدند. آنگاه در بيرون دروازه شهر انداختند و خوراك جانوران ساختند. («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 22 - «منتخب التواريخ»، باب 14، ص 868)

بابي

«بابي» (بابيّه) نام فرقه اي است كه «سيّد علي محمّد شيرازي» معروف به «سيّد باب» تشكيل داد.رجوع شود به واژه: باب

باسط

«باسط» از القاب حضرت ولي عصر (عج) است. «باسط» يعني فراخ كننده و گستراننده.فيض آن حضرت، چنانچه خود ايشان فرمودند، مانند آفتاب به همه جا رسيده و هر موجودي از آن بهره ديده و در ايّام حضور و ظهور، عدلش چنان منبسط و عام شود كه گرگ و گوسفند با هم چرا كنند. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 63)

بئرمعطله

از القاب حضرت مهدي (عج)، «بئرمعطّله» است. علي بن ابراهيم در تفسير خود، از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه ي:«... وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيْدٍ (حج/45): و چه بسيار چاه پر آب كه بي صاحب ماند، و چه بسيار قصرهاي محكم و مرتفع».فرمود: «كه اين مَثَلي جاري براي آل محمّد عليه السلام است. «بئرمعطّله» چاهي را گويند كه از آن، آب كشيده نمي شود و همچنين آن امامي كه غايب شده است».پس، از او تا وقت ظهور، علمي اقتباس نمي شود. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 62)

بتريه

«بتريّه» نام يك گروه است كه با حضرت مهدي (عج) به مبارزه مي پردازند. حضرت قائم (عج) پس از ظهور، از مكّه به مدينه آمده و در آنجا همراه دهها هزار نفر از همراهان به سوي كوفه رهسپار مي شوند.در كوفه حدود ده هزار نفر كه «بتريّه» نام دارند، جلوي آن حضرت را مي گيرند و به او مي گويند، از همانجا كه آمده اي برگرد، ما نيازي به فرزندان فاطمه (س) نداريم، امام (عج) با آنها مي جنگد و همه ي آنها را به هلاكت مي رساند، آنگاه وارد كوفه شده و هر منافق شكّاك را مي كشد، و كاخ هاي عظيم ظلم را ويران مي سازد، و جنگ افروزان را به قتل مي رساند تا خداوند خشنود گردد.اين روايت از امام باقر عليه السلام هم نقل شده است. («اِعلام الوري»، ص 432)

بحارالانوار

«بحارالانوار في اخبار الائمة الاطهار»، كتاب ارزشمندي از علاّمه ي مجلسي است. اين كتاب به زبان عربي و شامل 26 جلد است.علاّمه ي مجلسي درباره ي كتابش مي گويد: «من نظر به اينكه اين كتاب مشتمل بر انواع علوم و حكمتها و اسرار است، و از مراجعه به تمام كتب بي نياز كننده مي باشد آن را بحارالانوار (درياي نور) جامع گوهرهاي اخبار ائمه ي اطهار، ناميدم».علاّمه، جلد سيزدهم (چاپ جديد «بحارالانوار» در 110 جلد منتشر شده كه جلد هاي 51 و 52 و 53 چاپ جديد، همان جلد 13 چاپ قديم است) كتاب گرانسنگ خود را به «حضرت مهدي (عج)» اختصاص داده است. اكثر قريب به اتّفاق كتب مهدويّت، از اين اثر مهم اقتباس كرده اند.

بحرالعلوم

«سيّد محمّد مهدي طباطبايي بروجردي» ملقّب به «علاّمه ي بحرالعلوم» (درياي دانشها)، در سال 1154 هـ. ق در كربلا متولّد شد. بحرالعلوم از علماء بزرگ شيعه است كه به ديدار حضرت قائم (عج) در زمان غيبت كبري نائل شد. («بحارالانوار»، ج 53، ص 302 و 236) وي متوفّي سال 1212 هـ. ق در نجف اشرف است.از او آثاري باقي مانده است. از جمله: «الاثنا عشريات»، «اجتماع الامر و النهي»، «اصالة البرائت» و «تاريخ مكّه و مسجدالحرام». («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 224)

براق

«بُراق»، شتر سواري رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم است. حضرت صاحب العصر (عج) هنگام ظهور و خروج به عنوان نشانه اي، آن را همراه خود خواهند داشت. («نجم الثاقب»، ص 125)

برهان الله

از اسماء شريفه ي حضرت مهدي (عج)، «برهان الله» است. اين نام در كتاب «انكليون» آمده است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 63)

البرهان علي صحة طول عمر الامام صاحب الزمان

يكي از شش (پنج كتاب ديگر عبارتست از: 1- الغيبة اثر نعماني 2- الغيبة اثر شيخ طوسي 3- اكمال الدين و اتمام النعمة اثر شيخ صدوق 4- الفصول العشرة في الغيبة اثر شيخ مفيد 5- مسأله وجيزة في الغيبة اثر سيّد مرتضي) كتابي كه مي توان آن را اساس عقائد بعدي اماميّه در موضوع غيبت دانست و يكي از مآخذ اصلي غيبت به شمار مي رود، كتاب «البرهان علي صحة طول عمر الامام صاحب الزمان (عج)» تأليف «محمّد بن علي كراجكي»، (متوفّي 449 هـ. ق) يكي از شاگردان بر جسته ي شيخ مفيد است.او در رساله ي خود همان روش استاد خود را دنبال كرده است، و در آن اسامي بسياري از افراد را ذكر مي كند كه سنّ آنها بالاتر از طول عمر افراد عادي بوده است، هدف او همچون شيخ مفيد و شيخ صدوق اين بود كه ثابت كند، طول عمر امام دوازدهم در دوران غيبت امر خارق العاده نبوده است.

بزوفري

«ابو عبدالله، حسن بن علي بن سفيان بزوفري»، از كساني است كه معلوماتش را مستقيماً يا با واسطه ي نوّاب خاص از خود حضرت قائم (عج) فراگرفته، و از نائبان و وكلاء خاصّ آن حضرت به شمار مي رفته است. («آخرين اميد»، ص 119)

بشربن سليمان نخاس

«بشربن سليمان نُخّاس» (برده فروش)، از فرزندان ابوايّوب انصاري و از شيعيان خاصّ امام علي النّقي عليه السلام و امام حسن عسكري عليه السلام و همسايه ايشان در سامراء بود.امام علي النقي عليه السلام وي را با دويست و بيست اشرفي همراه با يك نامه به خطّ فرنگي و لغت فرنگي و مهر شريف خود كه بر آن زده بود، روانه ي بغداد كرد تا كنيزي (مليكه) را با فلان صفت خريداري كند. او چنين كرد و مليكه را به خانه ي امام عليه السلام آورد. او بعدها مادر منجي عالم بشريّت امام قائم (عج) شد.رجوع شود به واژه: ملكيه

بقية الانبياء

از القاب حضرت مهدي (عج)، «بقية الانبياء» است.حكيمه خاتون مي گويد: «مولد قائم (عج) شب نيمه ي شعبان بود. آن حضرت را به نزد برادرم، حسن بن علي عليه السلام آوردم. ايشان دستي بر روي فرزندش كشيد و فرمود: «سخن بگو! اي «حجة الله» و «بقيّة الانبياء» و «نور الاصفياء» و «غوث الفقراء» و «خاتم الاوصياء» و «نورالاتقياء» و «صاحب كُرَة البيضاء» و «المصباح الشديد الضياء» و «خليفة الاتقياء» و «نورالاوصياء» و... («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 64)»

بقية الله

«بقيّة الله» از نامهاي حضرت مهدي (عج) است. مردي خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد كه آيا هنگام سلام به حضرت قائم (عج) به ايشان «يا اميرالمؤمنين» بگوئيم؟ امام صادق عليه السلام فرمود: «نه اين اسمي است كه خداوند با آن، حضرت علي عليه السلام را ناميده و قبل و بعد از او احدي به اين نام ناميده نمي شود مگر آنكه كافر باشد.»آن شخص كفت: «پس چگونه به آن حضرت سلام كنيم؟»امام صادق عليه السلام در جواب فرمود: «بگوئيد«السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقيَّةُ اللهُ»آنگاه آن حضرت آيه ي:«بَقِيَّةُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ إنْ كُنْتُمْ مُّؤْمِنين (هود/86): آنچه خدا براي شما باقي مي گذارد بهتر است، اگر واقعاً به خدا ايمان داريد» را قرائت فرمود». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 61)«بقيّة الله خيراً لكم» كه گفته خداي توئي توئي، به تو اي نازنين امام، سلام

بكمينابدو

در كتب مهدويّت آمده است كه «بكمينابدو» يكي از شاهدان حضرت قائم (عج) در هنگام خروج خواهد بود. و او از اصحاب كهف است. («نجم الثاقب»، ص 158)رجوع شود به واژه: تمنيحا

بلالي

«ابو طاهر، محمّد بن علي بن بلال» معروف به «بلالي» از وكلاء امام زمان (عج) در دوران غيبت صغري است. وي را از جمله كساني دانسته اند كه شيعيان اماميّه به عنوان راوي احاديث شهرت دارد و علاوه بر آن در زمره ي وكلاي اصلي بغداد بود و با امام دهم و يازدهم روابط نزديكي داشت.بلالي، نيابت «محمّد بن عثمان» را انكار كرد و مدّعي شد كه خود، وكيل امام غائب (عج) است، او وجوهات امام را در نزد خود نگاهداشت و از ارائه آن به «محمّد بن عثمان» سرباز زد ادّعاي او موجب انشعابي جدّي در ميان اماميّه شد، زيرا عدّه اي از اماميّه همچون برادرش «ابوطيّب» و ابن حِرزْ» ادّعاي او را پذيرفته و از او پيروي مي كردند. اين انشعاب پس از اندك زماني از بين رفت.

بلداالامين

از القاب حضرت مهدي (عج)، «بَلَدُاالاَمين» است. «بَلَدُالاَمين» يعني قلعه ي محكم خداوند كه كسي نمي تواند بر آن تسلّط پيدا كند. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 63)بَلَدِ مهدي رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

بنده يزدان

«بنده ي يزدان»، يكي از نامهاي شريف حضرت ولي عصر (عج) است. اين نام در كتاب «ايستاع» آمده است. (همان مدرك)

بني اسرائيل

«بني اسرائيل» (اسراء)، هفدهمين سوره ي قرآن كريم است كه 111 آيه، 1533 كلمه و 6460 حرف دارد. («دانستنيهاي قرآن»، ص 195)درباره ي فضيلت قرائت سوره بني اسرائيل، امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس در هر شب جمعه، سوره ي بني اسرائيل را بخواند نمي ميرد تا به خدمت امام قائم (عج) برسد و از اصحاب آن حضرت باشد». («تفسير برهان»، ج 2، ص 389) (لازم به توضيح نيست كه قرائت همراه با درك معاني و مضامين و انجام اعمال نيك و خدا جويانه مثمرثمر واقع مي شود نه قرائت خشك و بي روح)بوداي پنجم رجوع شود به واژه: بوداييان و انتظار

بوداييان و انتظار

چنانكه در پاره اي از كتب و مآخذ آمده است، در دين بودايي نيز، مسأله ي انتظار مطرح است. گفته اند در اين آيين نيز انتظار هست و شخص مورد انتظار بوداييان، «بوداي پنجم» است.

بهاء الله

«بهاء الله»، لقب «ميرزا حسينعلي بن ميرزا عبّاس نوري» است. وي در سال 1260 هـ.ق، به واسطه ي «ملاّ حسين بشرويه اي» در تهران خبر دعوت «باب» را شنيد و به ياري او قيام كرد. در واقعه ي سال 1268 هـ. ق (تير اندازي به طرف ناصر الدين شاه از طرف بابيان)، بهاء الله با گروهي از بابيان دستگير و زنداني شد. او پس از چهار ماه به عراق تبعيد شد و مدت يازده سال در بغداد به تبليغ بابيّه مشغول بود. بهاء الله در بغداد، خود را «مَنْ يُظْهِرُ الله» و «موعود بيان» («بيان» نام كتابي از «باب» است) خواند. در سال 1279 هـ.ق او را به استانبول و پس از چهار ماه به اَدِرْنِه و پس از 5 سال به عكّا (فلسطين) تبعيد كردند و او در سرباز خانه ي عَكّا زنداني بود تا اينكه، در سال 1309 در گذشت.بهاء الله كتابهايي هم نوشته است. از جمله: ايقان، اقدس، جواهر الاسرار، هفت وادي، كلمات مكنونه. («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 462)رجوع شود به واژه: بيان

بهايي

«بهايي»، آييني منشعب از بابيّه است. مؤسس آن «بهاء الله»، و جانشينان او را «بهايي» گويند.رجوع شود به واژه: بهاء الله

بهرام

«بهرام»، از اسماء شريف حضرت مهدي (عج)، در كتاب «مجوس» است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 63)

بيان

«بيان»، نام كتاب «سيّد علي محمّد شيرازي» معروف به «باب» است. وي، «بيان» را كتاب آسماني مي دانست و عقيده داشت كه اين كتاب را خداوند بر او نازل كرده و بايد مردم مطابق آنچه در آن است، عمل كنند.او هر چه به ذهن آشفته اش مي رسيد، بدون فكر و تأمّل و بي درنگ به قلم مي آورد و به سرعت مي نوشت. به همين جهت آثار او آنچنان آشفته و نامفهوم و در هم و برهم و مغلوط است كه خود بهاييان هم از افشاء و نقل آن جداً خود داري مي كنند. («مهدي موعود»، مقدّمه ص 157)رجوع شود به واژه: باب

بيت الحمد

از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه: براي صاحب اين امر (حضرت مهدي (عج)) خانه اي هست كه آن را «بيت الحمد» گويند و در آن چراغي روشن است، از آن روز كه متولّد شد، تا روزي كه با شمشير خروج كند، خاموش نمي شود («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 4)»

بيت المقدس

«بيت المقدّس» يكي از سرزمينهاي مقدّس از نظر اسلام است. «مسجد الاقصي» كه دوّمين معراجگاه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم است، در اين شهر قرار داد.در حديثي از امام علي عليه السلام، در ضمن خطبه ي طولاني فرمود: «حضرت مهدي (عج) با يارانش از مكّه به بيت المقدّس مي آيند و در آنجا بين آن حضرت، با دجّال و ارتش او جنگ واقع شده و دجّال و لشكريانش شكست را متحمّل مي شوند». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 142 و 176)

بيداء

«بَيْداء»، نام سرزميني ما بين مكّه و مدينه است. در زمان ظهور حضرت قائم (عج)، در اين سرزمين، لشكر سفياني كه به سيصد هزار نفر مي رسند، به امر خداوند در زمين فرو مي روند و نابود مي شوند. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)بيضاويّه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

بيوح

در حديثي از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «پيش از اين امر (قيام حضرت مهدي (عج)) كشتار «بيوح» روي خواهد داد».راوي گويد، پرسيدم: «بيوح چيست؟»حضرت فرمود: «جنگ پيوسته ي بدون قطع شدن است («بحارالانوار»، ج 52، ص 182)».

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «پ» آغاز مي شود

پرچم ارتش قائم

پرچم در يك سپاه نشانه ي پويايي آن است و ماداميكه در ميدان نبرد برافراشته باشد، نشان دهنده ي ادامه ي قيام و باز نايستادن لشكر، از حركت است.همانگونه كه مرسوم است، روي برخي از پرچم ها جملاتي نوشته مي شود كه بيان كننده ي ديدگاه و سخن حاملان، و كساني كه تحت آن پرچم مي جنگند، مي باشد.در روايات اسلامي آمده كه روي پرچم ارتش قائم (عج) اين جمله نوشته شده است:«اَلْبَيْعَةُ لِلّهِ: بيعت مخصوص خداست («حضرت مهدي (عج) فروغ...»، ص 38)»

پرچم رسول اكرم

از جمله خصائص حضرت ولي عصر (عج) اين است كه در هنگام ظهور، پرچم رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم، همراه ايشان خواهد بود.آنچه از روايات رسيده اين است كه اين پرچم از برگ بهشتي تهيّه شده و جبرييل در روز جنگ بدر بر پيامبر نازل كرد. پس از جنگ، پيامبر آن را پيچيد و به حضرت علي عليه السلام داد. آن حضرت پرچم را در روز بصره باز كرد و آن گاه آن را پيچيد و بعد از آن حضرت كس ديگري جزء امام قائم (عج) آن را پس از خروج باز نخواهد كرد. («نجم الثاقب»، باب سوّم، ص 170)

پرچمهاي سياه

از روزگاران قديم كه سخن از مهدي منتظر (عج) به ميان آمده، و در احاديثي كه در اين زمينه از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم و ائمّه ي طاهرين عليهم السلام رسيده است، از «رايات سود خراسان» (يعني پرچمهاي سياه كه از سوي خراسان (ايران) مي آيد و مردمي كه با آن پرچمها حركت مي كنند) گفتگو شده است.طبق روايات آنان در شمار ياران مهدي (عج) در مي آيند، و او را ياري مي كنند، تا حكومت جهاني عدل و داد را پي ريزد و بر سر كار آورد.در روايتي آمده: «هر گاه ديديد كه رايات سود (پرچمهاي سياه) از سوي خراسان (ايران) آمدند، خود را به آن پرچمها برسانيد، اگر چه خويشتن را به روي برف بكشيد، زيرا، مهدي خليفة الله، در ميان آنان است». («عقدالدرر»، ص 125)برخي از اهل سنّت گفته اند: «مقصود از اين پرچمهاي سياه، پرچمهاي اصحاب مهدي (عج) است، نه پرچمهاي سياهي كه با «ابومسلم خراساني» بود». («خورشيد مغرب»، ص 319)

پرويز

«پرويز» به معني «مظفّر» و «منصور» و از اسماء حضرت مهدي (عج) است. اين نام در كتاب «برزين آزر» فارسيان ذكر شده است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 63)

پسر انسان

كلمه ي «پسرِ انسان»، طبق نوشته ي مسترهاكس آمريكايي، در كتاب خود، «قاموس كتاب مقدّس» 80 بار در انجيل و ملحقّات آن (عهد جديد) تكرار شده كه فقط 30 مورد آن با حضرت عيسي عليه السلام قابل تطبيق مي باشد. 50 مورد ديگر از نجات دهنده اي سخن مي گويد كه در آخرالزّمان ظهور خواهد كرد، عيسي عليه السلام نيز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعت و روز ظهور او جز خدا كسي اطّلاع ندارد و او كسي جز حضرت مهدي (عج) نمي باشد. («آخرين اميد»، ص 195)

پيشرفت علم و قيام قائم

در زمان حكومت حضرت ولي عصر (عج)، پيشرفت صنعتي همچنان ادامه مي يابد و اگر صنايع به صورت عوامل تخريبي و ويرانگر در آيند، اسلام و حكومت قائم (عج) شديداً با آن مخالفت مي كند.حكومت صاحب الزّمان (عج) مؤيّد پيشرفتهاي همه جانبه صنعتي است كه در خدمت بشر و عدالت و امنيّت و آسايش و آزادي به كار مي رود.امام صادق عليه السلام در رابطه با اوج پيشرفت در آن زمان، فرمود: «در عصر قائم (عج)، مؤمني كه در شرق جهان است برادرش را كه در غرب جهان است مي بيند، و به عكس مؤمني كه در غرب جهان است برادرش را كه در شرق جهان است، مي بيند». («بحارالانوار»، ج 52، ص 393)همچنين در جاي ديگر مي فرمايند: «علم بيست و هفت حرف است، آنچه تا به امروز پيامبران آورده اند، دو حرف بيش نبوده و مردم تا امروز غير از اين دو حرف بقيّه ي آن را نشناخته اند. پس هر گاه قائم ما (عج) خروج كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون مي آورد و آنها را در ميان مردم پراكنده مي كند و دو حرف ديگر را به آنها ضميمه كرده و بدين ترتيب بيست و هفت حرف را منتشر مي نمايد». («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 38)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ت» آغاز مي شود

تابوت سكينه

«تابوت سكينه»، صندوقي است كه حضرت موسي عليه السلام به امر حق تعالي، از چوب شطيم ساخت. طول آن سه قدم و نُه قيراط و عرض و ارتفاعش دو قدم و سه قيراط بود.بيرون و اندرونش را به طلا پوشيده كرد. آن تابوتي بود كه به عدد هر پيغمبري خانه اي از زبرجد سبز در آن بود، آخرين خانه ها، خانه ي حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلّم بود.آن تابوت را، «تابوت شهادت» و «تابوت عهد» هم گفته اند. («لغت نامه ي دهخدا»، چاپ جديد، ج 4، ص 5335)در روايات اسلامي ذكر شده كه آن تابوت هنگام ظهور قائم (عج) همراه ايشان خواهد بود، كه از غاري در «انطاكيّه» بيرون آورده است. («المجالس السنيّه»، ج 5، ص 710) و به روايتي ديگر، تابوت در «درياچه ي طبريه» است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 126)

تالي

«تالي» در لغت به معني «تابع و دنباله رو» است، كه از القاب حضرت مهدي (عج) شمرده مي شود. (همان مدرك، ص 65)

تأييد

«تأييد»، از القاب حضرت مهدي (عج) ذكر شده و به معني نيرو و قوّت دادن است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 65)

تراث رسول خدا

حضرت قائم (عج) هنگام قيام و ظهور در جبهه ي جنگ با دشمن، غرق در اسلحه است. زره ي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم در تن و شمشير ذوالفقار، در دست و كلاهخود آن حضرت را بر سر دارد. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 89)از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: «تُراث رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم به قائم (عج) مي رسد».يكي از ياران پرسيد: «تُراث چيست؟»حضرت فرمود: «شمشير، زره، عمامه، لباس بُرد، شلاّق و اسب و زين و آلات جنگي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم است.» («بحارالانوار»، ج 52، ص 242)

تسبيح قائم

تسبيح حضرت حجة (عج) از هجدهم، تا آخر هر ماه است، و تسبيح آن حضرت اين است:«سُبْحانَ اللهِ عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبْحانَ اللهِ رِضا نَفْسِهِ، سُبْحانَ اللهِ مِدادَ كَلَماتِهِ سُبْحانَ اللهِ زِنَةَ عَرْشِهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ مِثْلَ ذلِكَ: پاك و منّزه است خداوند به تعداد مخلوقاتش، پاك و منزّه است خداوند تا آنگاه كه خشنود گردد، پاك و منزّه است خداوند به شمارش موجوداتش، پاك و منزّه است خداوند به اندازه ي وزن عرش او، و حمد و سپاس مخصوص خداوند است، همانند اين مقادير». («صحيفةالمهدي»، ص 19)

تلفظ نام مقدس حضرت قائم

اين سؤال بين جمعي از محدّثان و راويان مطرح است كه آيا تلفّظ به نام مقدّس حضرت قائم (عج) جايز است يا خير؟مشهور بين جمعي از محدّثان و راويان آن است كه تكلّم به نام اصلي امام عصر (عج) حرام است. ولي تلفّظ به القاب آن حضرت مانند مهدي، حجّت، قائم و... حرام نيست.حال اين سؤال مطرح است كه آيا اين حكم مخصوص زمان غيبت صغري بوده است يا در هر زمان و مكاني، تا موقعي كه آن حضرت ظهور كند، حرام است؟ و يا اينكه حرمت تلفّظ نام مقدّس آن حضرت بستگي به موارد خاصّي مانند تقيّه و ترس دارد كه اگر موارد ترس و تقيّه نباشد جايز است؟ و آيا اين مسأله اختصاص به حضرت حجّت (عج) دارد يا درباره ي ساير ائمه عليهم السلام نيز جاري است؟دانشمند معروف شيعه شيخ حرّ عاملي در كتاب «وسائل الشيعه» مي گويد: «در مورد تقيّه و خوف، تلفّظ به نام آن حضرت حرام است و در غير موارد تقيّه و خوف حرام نيست».رواياتي را كه در اين موضوع به ما رسيده مي توان به 4 بخش تقسيم كرد:1- تلفّظ نام مبارك حضرت وليّ عصر (عج) به طور مطلق (در هر زمان و مكاني و در هر شرايطي) بي آنكه جاي تقيّه باشد، حرام است.امام صادق عليه السلام در اين رابطه، فرمود:«صاحِبُ هذا الاَمرِ لا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ اِلاّ كافِراً: نام مبارك صاحب اين امر (حضرت مهدي (عج)) را هيچ كس جز شخص كافر نمي برد». («وسائل الشيعه»، ج 11، ص 486)همچنين مرحوم صدوق از «محمّد بن عثمان عمري» نقل مي كند كه گفت: «برايم دستخطي پديدار شد كه با آن دستخط آشنا بودم (كه نويسنده اش حضرت ولي عصر (عج) است) به اين عبارت:مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ فَصَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ: كسي كه در ميان اجتماع مردم، نام مرا ببرد، لعنت خدا بر او باد». (همان مدرك، ص 489)2- نام بردن آن حضرت تا موقعي كه قيام كند، ترك شود، امام هادي عليه السلام درباره ي حضرت صاحب الزّمان (عج) فرمود: «ياد كردن حضرت قائم (عج) به نام جايز نيست، تا وقتي كه قيام كند و زمين را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد نمايد». («حضرت مهدي (عج) فروغ...»، ص 142)3- پوشاندن نام حضرت مهدي (عج) به خاطر امر تعبّدي خاص نيست، بلكه تنها به ملاك تقيّه (با آن شرايطي كه دارد)، مي باشد.هنگامي كه از امام حسن عسكري عليه السلام درباره ي امام عصر (عج) سؤال شد، ايشان فرمودند:«اگر آنها را (مردم) به اسم مهدي (عج) آگاه سازيد، آن را ظاهر مي سازند و اگر مكانش را بشناساند، بر ضدّ او اقدام مي كنند». («وسائل الشيعه»، ج 11، ص 487)شيخ حرّ عاملي پس از نقل اين حديث مي گويد: «اين حديث دلالت بر اين دارد كه نهي ائمّه اطهار عليهم السلام از نام بردن حضرت مهدي (عج) مخصوص مواردي است كه خوف از ضرر و بروز فساد باشد».4- خود ائمّه ي اطهار عليهم السلام يا اصحابشان در موارد متعدّدي آن حضرت را به نام ياد كرده اند.در حديثي مي خوانيم كه وقتي همسر امام حسن عسكري عليه السلام باردار شد، امام حسن عليه السلام به او فرمود:«سَتَحْمِلِينَ وَلَداً وَ اِسْمُهُ مُحَمَّدُ وَ هُوَ الْقائِمُ مِنْ بَعْدِي (همان مدرك): بزودي پسري را حمل مي كني كه نامش «محمّد» است و قائم بعد از من اوست».امام باقر عليه السلام فرمود:«پدرم از پدرش نقل كرد كه امام علي عليه السلام روي منبر فرمود: «در آخرالزّمان مردي از فرزندانم خروج و قيام مي كند». پس اوصاف و احوال حضرت قائم (عج) را تشريح كرد و آنگاه فرمود:«لَهُ اِسْمانِ، اِسْمُ يُخْفي فَاَحْمَدٌ وَ اَمّا الَّذي يَعْلِنُ فَمُحَمَّدٌ... (همان مدرك): او دو نام دارد يك نامش پنهان است كه احمد مي باشد و امّا نامي كه آشكار است، محمّد است»اين روايت دلالت دارد بر اينكه تصريح به نام حضرت به گفتن «محمّد» حتّي بالاي منبري جايز است.نتيجه اينكه ممنوعيّت نام بردن آن حضرت بستگي به وجود ملاك تقيّه دارد، ولي در غير تقيّه مانند امثال ما بنابر تحقيق حرام نيست. («حضرت مهدي (عج) فروغ...»، 137 الي 161)

تمام

«تمام» در كتاب هدايه از القاب حضرت مهدي (عج) شمرده شده است و معني آن روشن است چرا كه آن حضرت در صفات حميده و كمال و افعال و شرافت نسبت و شوكت و رأفت، تامّ و تمام و بي عيب و نقص است. و شايد مراد از تمام، متمّم و مكمّل باشد، زيرا با آمدن آن حضرت خلافت و رياست الهي در زمين تمام مي شود. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 65)

تمنيحا

«تمنيحا» نام يكي از ياران اصحاب كهف است كه طبق روايات، هنگام خروج حضرت قائم (عج) جزو ياران آن حضرت خواهد بود. («نجم الثّاقب»، باب سوّم، ص 158)رجوع شود به واژه: بكمينابدو

توقيع

«توقيع» در لغت يعني: نشان گذاشتن، امضاء كردن نامه و فرمان، نوشتن عبارتي در ذيل مراسله و كتاب، امضاء، دستخط. («فرهنگ فارسي معين»، ج 1، ص 1169)حضرت قائم (عج) به مناسبتهاي گوناگون براي آگاهي نوّاب اربعه (در زمان غيبت صغري) و به ندرت براي افراد مورد اعتمادشان (در زمان غيبت كبري) (به عنوان نمونه، توقيعاتي كه حضرت قائم (عج) براي «شيخ مفيد» و «علاّمه حلّي» نگاشته اند) مطالبي را در توقيعاتي بيان مي فرمودند. يكي از مهمترين توقيعات حضرت قائم (عج) كه سندي است براي ردّ هر گونه ادّعاي مهدويّت، توقيعي است كه براي «علي بن محمّد سِيْمُري» مرقوم فرمودند.وقتي كه وفات «علي بن محمّد» نزديك شد و به او گفتند: بعد از خود چه كسي را وصيّ خود مي نمايي؟ توقيعي از مهدي موعود (عج) به خطّ مباركش در جواب آنان خارج شد كه مضمون آن، اينگونه بود:بسم الله الرحمن الرحيماي علي بن محمّد سِيْمُري! خدا اجر برادران تو را درباره ي مصيبت تو بزرگ كند! تو تا مدّت شش روز ديگر رحلت خواهي كرد، خود را براي موت آماده نما! كسي را وصيّ خود نكن كه جانشين تو گردد! زيرا غيبت كبري شروع شده، ظهوري در كار نخواهد بود تا آن موقعي كه خداي توانا بعد از مدّت طولاني و قساوت قلبها و پر شدن زمين از ظلم و ستم اجازه ي ظهور دهد!بزودي عدّه اي ادّعا مي كنند كه مرا مشاهده نموده اند، كسي كه قبل از خروج سفياني و صيحه ي آسماني ادّعا كند كه مرا مشاهده كرده، دروغ مي گويد و افترا مي زند.وَلاحولُ وَلا قُوَّةَ الاَّ بِاللهِ الْعَليِّ الْعَظْيم». («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 8)

تولد قائم

حضرت مهدي (عج) در شب جمعه، نزديك اذان صبحِ روز پانزدهم شعبان سال 255 هـ.ق در زمان حكومت معتمد عباسي، به هنگام قِرِان اكبر، در برج قوس، به طالع 25 درجه از برج سرطان، در شهر سامرّا متولّد شد. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 137 - «ينابيع المودّة»، ص 452)برخي ولادت حضرت حجّت (عج) را سال 256 هـ. ق ذكر كرده اند. اقوالي كه در سال ولادت آن حضرت ذكر شده، در اين بيت آمده است:مولد نور حق امام زمان (عج) «نور» يا «نهر»، سال آن ميدان(بر اساس «حروف ابجد»، كلمات «نور» و «نهر» به ترتيب بيانگر اعداد 256 و 255 هستند)تولّد آن حضرت را جز عدّه اي خاص نمي دانستند و براي نوع دوم مخفي بود، تا مبادا مورد گزند طاغوتيان غاصب و ستمگر زمان قرار گيرد.حكيمه خاتون عمّه ي امام حسن عسكري عليه السلام مي گويد: «روز پنجشنبه، شب نيمه ي شعبان، به منزل برادرم رفتم. هنگام مراجعت، امام عسكري عليه السلام فرمود: «عمّه جان! امشب را نزد ما باش، امشب فرزندي متولّد مي شود كه خداوند زمين را به علم و ايمان و هدايت او زنده گرداند». بالاخره ماندم. صبح صادق حالت اضطراب در نرجس خاتون پديد آمد، او را در بر گرفتم، امام عليه السلام فرمود: سوره ي قدر را بخوان، مشغول خواندن سوره ي قدر شدم، شنيدم كه آن كودك در شكم مادر، در خواندن سوره با من همراهي مي كند. در اين موقع پرده اي بين من و آنها افكنده شد، ديگر نرجس را نمي ديدم، از آنجا سراسيمه دور شدم و نزد امام عليه السلام آمدم.امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: برگرد، برگشتم. در نرجس نوري را مشاهده كردم كه ديده ام را خيره كرد و امام زمان (عج) را ديدم، رو به قبله به سجده افتاده، سپس دستش را بلند كرده و مي گفت:«أشْهَدُ أنَّ لا الهَ إلاّ الله، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَه وَ انْ جَدّي رَسولُ الله وَ اَنْ ابي اميرَ الْمؤمِنينَ وَصيَّ رَسولُ الله»بعد يكايك امامان را شمرد تا به خودش رسيد و فرمود:«اللّهُمَّ اَنْجِزْلي وَ عَدْتَني وَ اتْمَمْ لي اَمْري وَ ثَبِّتْ وَ طَأتي وَ امْلاَء الاْرْضِ بي عَدلاً و قِسْطاً»: (خداوندا وعده ي نصرت كه به من فرموده اي وفا كن و امر خلافت و امامت مرا تمام كن و استيلاء و انتقام را از دشمنان ثابت گردان و زمين را به سبب من از عدل و داد پر كن)او را نزد پدر بردم، همينكه نظرش بر پدر افتاد سلام كرد. حضرت او را به دست گرفت، و زبان مبارك بر دو ديده اش ماليد و در دهان و هر دو گوشش زبان گردانيد و او را بر كف دست چپ نشانيد و دست چپ نشانيد و دست بر سرش كشيد و فرمود: اي فرزند! به قدرت الهي سخن بگو.صاحب الامر (عج) استعاذه كرد و فرمود:«بسم الله الرحمن الرحيم، و نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفوا فِي الارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الارْضِ و نُريَ فِرعَونَ وَ هامانِ وَ جُنودَ هُما مِنْهُمْ ماكانوا يَحْذَرونَ» (قصص/5و6): اراده ي ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين، نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم، حكومتشان را پابرجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گروه نشان دهيم.امام قائم (عج) هنگامي كه متولّد شد، پاك بود و هيچگونه آلودگي نداشت و در بازوي راستش اين آيه نوشته بود:«وَ قُلْ جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ، انَّ الباطِلُ كانَ زَهوقاً» (اسراء/81): (و بگو حق آمده و باطل نابود شد، حتماً باطل نابود شدني است.)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ث» آغاز مي شود

ثائر

«ثائر» از القاب امام قائم (عج) است. «ثائر» اسم فاعل از «ثار» است. «ثار» در لغت به معناي خون، كينه كشي، انتقام و خونخواهي است. («فرهنگ فارسي معين»، ج 1، ص 1185)نامگذاري امام عصر (عج) به ثائر به خاطر همين قيام براي كينه خواهي است كه تا قصاص ننمايد آرام نگيرد. حضرت مهدي (عج) روزي كه ظهور كند، مطالبه ي خون جدّ بزرگوار خود، بلكه خون جميع اصفياء را خواهد كرد. در دعاي ندبه، در اوصاف حضرت منتظر (عج) آمده است:«أيْنَ الطّالِبُ بِذُحولِ الانْبياءِ وَ اَبْناءِ الابْنياءُ، ايْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتولَ بَكَربَلاء»رسل را چو ابناء محزونشان كجا هست آن طالب خونشانبخون شهيد طف كربلا كجا هست آن طالب مه لقاهمچنين در زيارت عاشورا، اين آرزو آمده است:«وَ اَنْ يَرْزُقَني طَلَبَ ثاري (ثارِكُمْ) مَعَ اِمامِ هُديً ظاهِرٍ... وَ اَنْ يَرْزُقَني طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصورٍ»شعار ياران حضرت ولي عصر (عج) هم، «يا لَثاراتِ الْحُسَيْن» خواهد بود. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 65)رجوع شود به واژه: يا لَثاراتِ الْحُسَيْن

ثقيف

«ثقيف» نام مسجدي است. امام باقر عليه السلام در ضمن حديثي فرمود:«وقتي كه قائم قيام كرد، به كوفه مي رود و چهار مسجد را در آنجا ويران مي نمايد. هر مسجدي كه در زمين مشرف (بر خانه هاي مردم) باشد، ويران مي كند و راهها را وسيع مي نمايد».گويا منظور چهار مسجدي است كه دشمنان اهلبيت عليهم السلام هر يك از آنها را براي تشويق به نام يكي از دشمنان يا شركت كنندگان در خون امام حسين عليه السلام ساختند. آنها عبارتند از:1- مسجد ثقيف (به نام مغيرة بن شعبه ي ثقفي)2- مسجد اشعث (به نام اشعث بن قيس، سر كرده ي منافقين)3- مسجد جُرير (به نام جرير بن عبدالله، مخالف امام علي عليه السلام)4- مسجد سمّاك (به نام سمّاك بن مخزومه اسدي، از فرمانروايان جنگ صفّين)» («تهذيب»، ج 2، ص 250)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ج» آغاز مي شود

جابر

در كتاب هدايه، «جابر»، از القاب حضرت مهدي (عج) ذكر شده است. «جابر» در لغت يعني: «درست كننده» و «شكسته بند».اين لقب از خصايص آن حضرت است كه فرج اعظم و گشايش همه ي كارها و جبر همه ي دلهاي شكسته وخرسندي همه ي قلوب پژمرده و انبساط خاطر همه ي نفوس محزون و شفاي همه ي امراض مزمن مخفي، به وجود مبارك او است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 67)

جابلسا

«جابُلْسا» شهري در غربي ترين نقطه ي دنيا و «جابُلْقا» شهري در شرقي ترين نقطه ي دنيا معرّفي شده است.سهروردي در «حكمة الاشراق» آنها را در اقليم هشتم جاي داده و شهرزوري در شرح آن، «جابلسا» را مظهر و مجلاي جميع حقايق اسماء الهيّه دانسته است. («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 416)گفته اند اهل آن شهرها از انصار حضرت قائم (عج) هستند. پيوسته از خداوند مسألت مي كنند كه ايشان را از انصار دين خود قرار دهد.حتّي در زمان ائمه ي اطهار عليهم السلام ديگر هم نام اين دو شهر بوده است. از جمله كلماتي كه حضرت سيّد الشهداء روز عاشورا در ميدان جنگ فرمود، اين بود:«والله ما بين جابلسا و جابلقا، غير از من پس پيغمبري نيست». («منتخب التواريخ»، باب 14، انتهاي فصل 4)جابلقا رجوع شود به واژه: جابلسا

جاروديه

«جاروديّه»، شعبه اي از فرقه ي «زيديّه هستند. آنان در پيرامون امام آينده، حضرت مهدي (عج)، به چند دسته تقسيم مي شوند:1- گروهي از آنان معتقدند كه كسي براي آينده به امامت نامزد نشده است و هر كس از فرزندان امام حسن مجتبي عليه السلام و امام حسين عليه السلام به شمشير قيام كند و مردم را به دين اسلام تبليغ كند، وي امام خواهد بود.2- گروهي عقيده دارند كه «محمّد بن عبدالله بن حسن بن علي بن ابيطالب» معروف به «نفس زكيّه» (كه به روزگار منصور، خليفه عبّاسي خروج كرد و در سال 145 هـ. ق در سن 35 سالگي كشته شد)، زنده است و بر زمين سلطنت مي كند و مهدي (عج) آينده خواهد بود.3- عدّه اي از آنان منتظر آمدن «محمّد بن قاسم بن علي بن عمر بن حسين بن علي عليه السلام»، فرمانرواي طالقان (كه در روزگار معتصم، خليفه ي عبّاسي در طالقانِ خراسان خروج كرد و كشته شد)، هستند و او را مهدي موعود (عج) مي دانند.4- گروهي ديگر چشم به راه «ابوالحسن، يحيي بن عمر بن يحيي بن حسين بن زيد بن علي بن حسين عليه السلام»، (كه يكبار در زمان حكومت متوكّل، خليفه ي عبّاسي، و بار ديگر در زمان مستعين بالله، ديگر خليفه ي عبّاسي، خروج كرد و اين بار توسط «محمّد بن عبدالله بن طاهر» كشته شد) هستند و معتقدند كه وي در كوفه نمرده و كشته نشده است». («اديان و مذاهب جهان»، ج 1، ص 298 و 299)

جامعه

«جامعه»، نام كتابي است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم، آنچه تا روز قيامت پديد مي آيد را در آن ذكر كرده است.شيخ بهايي در «شرح اربعين» فرموده: «اخبار بسياري رسيده كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم دو كتاب به املاء اميرالمؤمنين عليه السلام به نام «جَفْر» و «جامعه» باقي گذارده كه آنچه تا روز قيامت پديد آيد در آن است».شيخ كليني در «كافي» روايات بسياري از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام نقل كرده كه آن دو كتاب نزد امام زمان (عج) است. آن دو كتاب پيوسته در نزد ائمّه بوده و هر امامي آن را از امام پيش از خود به ارث مي برده است. («مهدي موعود»، پاورقي ص 485)

جبرييل

«جبرييل» يكي از چهار فرشته ي مقرّب اسلام و حامل وحي الهي براي انبياست. جبرييل يك كلمه ي عربي به معني «مرد خدا» است.پس از اينكه امام قائم (عج) متولّد شد، امام حسن عسكري عليه السلام، آن حضرت را به جبرييل (روح القُدُس) كه به صورت مرغي (پرنده اي) ظاهر شده بود، داد تا از او مواظبت كند و هر چهل روز يكبار به نزد آنها بياورد. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 1)همچنين در روايات اسلامي است كه به هنگام ظهور مهدي موعود (عج) جبرييل در پيشاپيش سپاه آن حضرت حركت خواهد كرد. («المجالس السنيّه»، ج 5، ص 710)جُرير رجوع شود به واژه: ثقيفجزاير مباركه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

جعفر

در كتاب «الغيبة» شيخ نعماني، دو خبر از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام است كه در آنجا «جعفر» از القاب حضرت مهدي (عج) شمرده شده است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 66)

جعفر بن احمد

«جعفر بن احمد بن متيل»، از موّمنين معتمد و از دوستان نزديك «محمّد بن عثمان» (سوّمين نايب خاصّ امام زمان (عج)) بود. برخي گمان مي كردند كه «محمّد بن عثمان» امر وكالت و سفارت امام قائم (عج) را بعد از خود، به او خواهد داد.چون هنگام درگذشت «محمّد بن عثمان» فرا رسيد، «جعفر بن احمد» در بالاي سر او و «حسين بن روح» در پايين نشسته بودند. «محمّد بن عثمان» در آن حال، به «جعفر بن احمد» رو كرد و گفت:«من مأمور شدم كه حسين بن روح رو وصيّ گردانم و امور را به او واگذارم».چون «جعفر بن احمد»، اين سخن را شنيد، از جاي خود برخاست، و دست «حسين بن روح» را گرفت، و او را در بالاي سر «محمّد بن عثمان» نشانيد، و خود در پايين پاي او نشست. («خورشيد مغرب»، ص 46)

جعفر كذاب

حضرت امام هادي عليه السلام، داراي پنج فرزند به نامهاي حسين، محمّد، عليّه و امام حسن عسكري عليه السلام بود. در ميان اين فرزندان، چون جعفر بسيار ناخلف بود، به او لقب كذّاب (دروغگو) دادند.امام هادي عليه السلام درباره ي او فرمود: «از فرزندم جعفر دوري كنيد، نسبت او به من همچون نسبت كنعان به نوح عليه السلام است».امام عسكري عليه السلام هم درباره ي جعفر فرمود: «مَثَل من و جعفر مانند هابيل و قابيل، دو فرزند آدم عليه السلام است اگر كشتن من براي جعفر ممكن بود، مرا مي كشت، امّا خداوند جلو او را گرفت».جعفر از افرادي بود كه ادّعاي امامت داشت و پس از رحلت پدر مي گفت: «امام مردم من هستم نه برادرم». (امام حسن عسكري عليه السلام)كارشكني هاي او در عصر امامت برادرش به جايي نرسيد. امّا پس از شهادت برادرش دوباره شروع به ادّعاي امامت كرد و اعلام داشت كه امام بعد از برادرم من هستم. وليكن در جريان نماز خواندن بر بدن پاك امام حسن عسكري عليه السلام كه حضرت قائم (عج) ظاهر شده و او را كنار زد و خود ايشان نماز را اداء كردند، بار ديگر ادّعاي جاهلانه او آشكار شد. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 29)جَفْر رجوع شود به واژه: جامعه

جمعه

شخصي درباره ي اين حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم كه مي فرمايد:«لا تُعادوُا الأَيّامَ فَتُعاديكُمْ: با روزها دشمني نكنيد كه آنها با شما دشمني خواهند كرد»از امام علي النّقي عليه السلام توضيح خواست. امام عليه السلام در جواب فرمودند:«مراد از ايّام و روزها، ما (اهلبيت عليهم السلام) هستيم تا زمانيكه آسمانها و زمين بر پاست.شنبه اسم رسول خداست صلي الله عليه و آله و سلّم، يكشنبه اميرالمؤمنين عليه السلام، دوشنبه حسن عليه السلام و حسين عليه السلام، سه شنبه علي بن الحسين عليه السلام و محمّد بن علي عليه السلام و جعفر بن محمّد عليه السلام، چهارشنبه موسي بن جعفر عليه السلام و محمّد بن علي عليه السلام و منم و پنجشنبه فرزندم حسن عليه السلام و جمعه فرزند فرزندم (حضرت مهدي (عج)) است، كه اهل حق به سوي او جمع مي شوند. اين است معني ايام، پس با ايشان در دنيا دشمني نكنيد كه با شما در آخرت دشمني نكنند». («مفاتيح الجنان»، باب اوّل، ابتداي فصل 5 (با اندكي تلخيص))زيارت صاحب الزمان (عج) در روز جمعه، در باب اوّل كتاب مفاتيح الجنان ذكر شده است.رجوع شود به واژه: اوقات مخصوص قائم (عج)

جنب

«جَنْب» از القاب امام قائم (عج) است. در اخبار متواتره و در تفسير آيه ي شريفه ي«يا حَسْرَتا عَلي ما فَرَّطْتُ في جَنْبِ الله (زمر/56): افسوس بر من از كوتاهي هايي كه در اطاعت فرمان خدا كردم»رسيده كه امام قائم (عج) «جَنْبِ الله» است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 67)

جوار الكنس

«جَوارِ الكُنَّس»، از القاب حضرت مهدي (عج) شمرده شده است. «جَوارِ الْكُنَّس» يعني ستاره هاي سيّاره كه در زير شعاع آفتاب پنهان مي شوند. همانگونه كه وحوش به خوابگاههاي خود مي روند و در آنجا پنهان مي شوند. امام باقر عليه السلام در تفسير دو آيه ي شريفه ي:فَلا اُقْسِمُ بِالخُنَّسِ - الْجَوارِ الْكُنَّسِ (تكوير/15 و16): سوگند به ستارگاني كه باز مي گردند، حركت مي كنند و از ديده ها پنهان مي شوند»فرمود: «مراد از آن امامي است كه در سال 260 هـ. ق غايب مي شود و آنگاه زماني مانند شهاب درخشان در شب تاريك ظاهر شود». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 67)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ح» آغاز مي شود

حارث بن حراث

«حارث بن حراث» از قيام كنندگان قبل از قيام حضرت قائم (عج) است. امير المؤمنين علي عليه السلام مي فرمايد: رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم فرمود:«مردي از ماوراء النّهر قيام خواهد كرد كه به او «حارث بن حارث» گفته مي شود، فرمانده سپاه و پيشرو لشكريان او مردي است كه به وي «منصور» مي گويند. و حكومت و سلطنت را براي آل محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم آماده و مهيّا مي كند و يا قدرت و سلطه اي براي ايشان فراهم مي سازد هم چنانكه قريش براي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم زمينه ي حكومت او را فراهم نمودند. بر هر فرد مسلمان مؤمن واجب است وي را ياري دهد». («عقد الدُرر»، ص 130)

حاشر

«حاشِر» يكي از نامهاي حضرت صاحب الزّمان (عج) در صحف حضرت ابراهيم عليه السلام است.

حامد

از القاب حضرت قائم (عج)، «حامد» است.

حبة

در لغت نامه ي دهخدا درباره ي «حبة» آمده كه: ناحيه اي در راه موصل به بغداد است. در «اختصاص» شيخ مفيد، از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود:«هر گاه قائم (عج) خروج كند، به حبه ي كوفه مي آيد. پس به پاي مبارك خود اشاره مي كند و آن جناب به دست خود اشاره به موضعي مي كند و آنگاه مي فرمايد: «اين جا را حَفْر كنيد».پس حفر مي كنند و دوازده هزار زره و دوازده هزار شمشير و دوازده هزار خُود كه براي هر خود دورو است، بيرون مي آورند. آنگاه دوازده هزار نفر از مواليان و عجم را مي طلبد و آنها را بر ايشان مي پوشاند.آنگاه مي فرمايد: «هر كس بر او مثل آنچه بر شماست، نباشد او را بكشيد». («نجم الثاقب»، ص 182)

حجاب

در كتاب هدايه، «حجاب» از القاب حضرت شمرده شده و در زيارت حضرت قائم (عج) نيز هست كه:«السَّلامُ عَلي حِجابُ اللهِ الْاَزَلِي الْقَديم».

حجة

«حُجّة» لقب امام زمان (عج) است. شخصي از امام علي النّقي عليه السلام پرسيد كه آن حضرت را چگونه ذكر كنيم؟ فرمود: «بگوئيد حُجَّة از آل محمّد عليهم السلام».اين از القاب شايع آن حضرت است كه در بسياري از ادعيّه و اخبار به همين لقب مذكور شده اند و بيشتر محدّثين آن را ذكر فرموده اند و با آنكه در اين لقب ساير ائمّه عليه السلام هم شريكند و همه حجّتهاي خداوند بر مردم از طرف خدايند امّا چنان اين لقب به حضرت مهدي (عج) اختصاص دارد كه در اخبار هر جا، بي قرينه و شاهدي ذكر شود، مراد آن حضرت است.برخي گفته اند لقب آن حضرت «حجّة الله» است به معني غلبه يا سلطنت خدا بر خلايق. و هر دو اين ها به واسطه ي آن حضرت به ظهور خواهد رسيد و نقش خاتم حضرت قائم (عج) نيز «أنَا حُجَةُ الله» است و به روايتي«أنَا حُجَّةُ اللهِ وَ خالِصَتِهِ».و با همين مُهر بر روي زمين حكومت خواهد كرد. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 68)

حجة الغايب

«حُجّة الغايب»، (پيشواي پنهان و مخفي) لقب حضرت ولي عصر (عج) است. («مصلح آخرالزّمان»، ص 96)

حجة القائم

«حُجّة القائم» لقب امام زمان (عج) است.حُجّة الله رجوع شود به واژه: حجّة، اسماعيل نوبختي

حج كردن و حجه دادن

يكي از تكاليف مردم نسبت به امام عصر (عج) حجّ كردن و حجّه دادن به نيابت از آن حضرت است. چنانچه در قديم ميان شيعيان مرسوم بود و آن حضرت نيز تقرير فرمودند. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 6، تكليف 5)

حرز قائم

«حِرْز» در لغت يعني: دعايي كه بر كاغذي نويسند و با خود دارند، چشم آويز و تعويذْ.حرز امام زمان، حضرت قائم (عج) اين است:«يا مالِك الرِّقابِ وَ يا هازِمَ الأحْزابِ يا مُفَتِّحَ الابْوابِ يا مُسَبِّبَ الاسْبابِ. سَبِّبْ لَنا سَبَباً لا نُستَطيعُ لَه طَلَباً بِحَقِّ لا الهَ الاّ اللهِ مُحَمَّدٌ رَسولَ اللهِ عَلَيهِ وَ عَلي الهِ اجْمَعينَ: اي صاحب اختيار، و اي گريزاننده ي احزاب و اي گشاينده ي درها، اي سبب ساز، براي ما سببي كه نتوانيم آن را بجوييم، فراهم كن به حقّ خدايي كه جز او نيست و پيامبر گرامي خدا صلي الله عليه و آله و سلّم». («مفاتيح الجنان»، باقيّات الصالحات، باب 5)حروف حيّ رجوع شود به واژه: باب

حساب جاري سيصد و سيزده

مسجد مقدّس جمكران در رابطه با اجراي طرح جامع مسجد و تأمين نيازمنديهاي نمازگزاراني كه از راههاي دور و نزديك به اين مكان مقدّس مي آيند، به نيّت تعداد ياران خاص امام قائم (عج) حساب جاري 313 بانك ملّت شعبه مسجد مقدّس جمكران را افتتاح نموده كه بايد رسيد آن را به آدرس «قم: صندوق پستي 161 - مسجد مقدّس جمكران» ارسال نمود.

حسن بطايني

«حسن بن علي بن حمزه بطايني» كه در عصر امام رضا عليه السلام مي زيست، از جمله كساني بوده كه كتابي در پيرامون غيبت نوشته است. («قاموس الرجال»، ج3، ص 193)

حسن بن محبوب

يكي از محدّثين موثّق شيعه «حسن بن محبوب زرّاد» است كه كتاب «مشيخه» را كه در ميان اصول شيعه مشهورتر از بسياري كتب ديگر است، صد سال پيش از زمان غيبت امام زمان (عج) تصنيف كرده است. «حسن بن محبوب» قسمتي از اخبار غيبت حضرت قائم (عج) را در آن كتاب ذكر كرده و بدون تفاوت همان طور كه خبر داده نيز واقع شده است. («مهدي موعود»، ص 694)

حسين بن روح

«ابوالقاسم، حسين بن ابي بحر» را مورّخان و محدّثان گاهي «نوبختي» زماني «روحي»، گاهي «حسين بن روح بن بني نوبخت» و بعضاً «قمي» نوشته اند.روايات چندي وجود دارد كه «نوبختي» اهل قم بوده است، گويند در گفتگوي فارسي به لهجه ي اهالي آبه (از حومه قم) سليس و روان بود. («آخرين اميد»، ص 99)وي سوّمين نائب خاص حضرت قائم (عج)، (از نوّاب اربعه) در دوران غيبت صغري بود. او از شيوخ مورد اعتماد «محمّد بن عثمان» (دوّمين نائب خاص) بود. زماني محمّد بن عثمان، بزرگان و مشايخ شيعه را گرد آورد و گفت:«هر گاه براي من حادثه اي پيش آيد و مرگم فرا رسد وكالت (و نيابت از امام دوازدهم) با «ابوالقاسم بن روح» خواهد بود. من مأمور شدم كه او را به جاي خود معرّفي كنم».حسين بن روح در هجدهم ماه شعبان سال 326 هـ.ق در گذشت. قبر شريفش در بغداد در وسط بازار عطاران، در انتهاي كوچه اي است كه در آنجا بقعه و صحن مختصري بنا كرده اند.حسينعلي نوري رجوع شود به واژه: بهاء اللهحضرت شئونيّه رجوع شود به واژه: غيبت شأنيّه

حق

«حقّ» لقب امام عصر (عج) است. امام باقر عليه السلام در تفسير آيه ي شريفه ي:«وَقُلْ جآءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً (اسراء/81): و بگو حق آمد و باطل نابود شد، يقيناً باطل نابود شدني است»فرمود: چون قائم (عج) خروج كند دولت باطل برود».در زيارت آن حضرت نيز آمده كه:«السَّلامُ عَلي الْحَقَّ الْجَديدَ». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 69)

حكيمه

«حكيمه» دختر امام محمّد تقي عليه السلام و عمّه ي امام حسن عسكري عليه السلام است. قبر شريفش پايين پا، چسبيده به ضريح عسكريين عليهم السلام است.حكيمه هنگام تولّد حضرت قائم (عج) در خانه ي امام حسن عسكري عليه السلام بود و در وضع حمل نرجس خاتون او را ياري داد و در حقيقت جزء نخستين كساني بود كه دادگستر جهان را ملاقات كرد.رجوع شود به واژه: تولّد قائم (عج)

حلاج

يكي از مدّعيان نيابت و وكالت، «حسين بن منصور حلاّج بيضايي» صوفي معروف است. وي در آغاز، خود را رسول امام غائب و وكيل و باب آن حضرت معرّفي مي كرد، به همين سبب علماي علم رجال شيعه او را از مدّعيان بابيّت شمرده اند («آخرين اميد»، ص 144) او در ابتدا مردم را به سوي مهدي (عج) دعوت مي كرد و چنان به مردم القاء مي نمود كه از طالقان (خراسان) ظهور خواهد كرد، و ظهور وي نزديك است. (ترجمه «آثارالباقيه»، ص 275)سپس دعوي حلول و اتّحاد نمود و گفت: روح القُدُس در من حلول كرده و خود را به نام خدا معرّفي مي كرد و مي گفت: من خداي شما هستم و در نامه هايي كه به اصحاب خود مي نوشت، تصريح به خدايي مي كرد!او در كتابهاي خود نيز ادّعاي خدايي مي كرد، و با خدا و قرآن و پيامبران معارضه مي نمود، گويند او پيروان خود را از ذكر نام خدا باز مي داشت و مي گفت:«گفتن لا اِلهَ اِلاَّ اللهممنوع است و فرياد معروف او«أنا الْحَقّ: من حقّ هستم»بود. («مذهب حلاّج»، ص 118)مرحوم طبرسي روايت كرده كه از طرف صاحب الامر (عج) به دست جناب «حسين بن روح» كه از جمله ي سفراي آن حضرت بود، ظاهر شد براي لعن جماعتي كه يكي از آنان «حسين بن منصور حلاّج» بود. («الاحتجاج»، ج 2، ص 289)بالاخره او را در عهد وزارت «علي بن عيسي» به بغداد آوردند و مدّت 8 سال در زندان ماند تا اين كه در 24 ذي القعده سال 309 هـ ق پس از هفت ماه محاكمه به فتواي قُضات و ائمّه دين و امر «مقتدر» خليفه ي عبّاسي و وزير او «حامد بن العباس به دار آويخته شد و سپس جسد او را سوزانيدند و سرش را بر چوبي بالاي جِسْر (پُل) بغداد زدند. («خاندان نوبختي»، ص 114)

حمد

«حمد» لقب امام زمان، مهدي موعود (عج) است.

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «خ» آغاز مي شود

خاتم الائمه

«خاتم الائمه» در كتاب «جنّات الخلود» از القاب حضرت مهدي (عج) شمرده شده است.

خاتم الاوصياء

از اسماء و القاب شايع حضرت قائم (عج)، «خاتم الاوصياء» است. آن حضرت خود را به همين لقب به مردم مي شناساند.رجوع شود به واژه: ابونصر ظريف

خازن

«خازن» در لغت يعني: «خزانه دار» و «نگهبان گنج». «خازن» در كتاب «هدايه»، از القاب حضرت ولي عصر (عج) شمرده شده است.

ختم وصايت

در پشت حضرت مهدي (عج) علامتي مانند علامت پشت مبارك حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم است كه آن را «ختم نبوّت» گويند، و شايد در آن حضرت اشاره به «ختم وصايّت» باشد. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 11)

خجسته

«خجسته»، لقب امام زمان (عج) است. اين لقب در كتاب «كندرآل» فرنگيان نوشته شده است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 70)

خداشناس

«خداشناس» از نامهاي حضرت مهدي (عج) است كه همراه با نام «ايستاده» در كتاب شاكموني هندوان ذكر شده است. (همان مدرك)

خرابات

«خرابات» يكي از اقامتگاههاي حضرت قائم (عج) است. «خرابات»، عبارت از جزيره هايي در مغرب از بحر محيط (اقيانوس اطلس)، است كه «جزيزه ي خضراء» يكي از آنهاست.«ميرزا محمّد استر آبادي» در ضمن نقل داستان تشرّف خود به نزد امام قائم (عج) مي گويد:«در حين ملاقات يك بوته ي گل سرخ كه موسم آن نبود به من عنايت فرمودند. من آن را بوئيدم و بوسيدم و عرض نمودم: سيّد من! مولاي من! اين گل از كجاست؟!»فرمودند: «از خرابات است:». و آنگاه از نظرم ناپديد شدند. («ريحانة الادب»، ج 3، ص 364)

خراساني

يكي از نشانه هاي ظهور امام قائم (عج) خروج «خراساني» است.در حديثي امام صادق عيه السلام به ابوبصير فرمود: «اي ابو محمّد به درستي كه پيش از اين امر (ظهور حضرت مهدي (عج)) پنج علامت خواهد بود: نخستين آنها نداء در ماه رمضان است و خروج سفياني و خروج خراساني و كشتن نفس زكيّه و فرو رفتن در بيداء». («الغيبة» نغماني، ص 156)از بررسي احاديث مهدويّت معلوم مي شود كه سپاه جناب «سيّد خراساني» براي ظهور حضرت بقية الله زمينه را فراهم مي كنند. («طاووس بهشتيان»، ج 4، ص 177)

خرق عادت

قضيّه ي حضرت مهدي (عج)، يك قضيّه ي خرق عادت (خرق عادت يعني «كاري غير از جريان عادي آن صورت پذيرد») است و ما در اين جهان، قضاياي خارق عادت فراوان داريم. ما نبايد قضيّه ي مهدي موعود (عج) را يك جريان طبيعي بدانيم، تا در توجيه و تفسير آن بكوشيم. قرآن شريف قضاياي خارق عادت بسياري نقل مي كند.قرآن كريم، قضيّه ي حضرت عيسي عليه السلام را نقل مي كند كه او در گهواره با مردم سخن مي گفت. (مريم/30)داستان حضرت يونس عليه السلام را نقل مي كند مي فرمايد: «اگر از تنزيه كنندگان نبود، حتماً تا روز قيامت در شكم ماهي مي ماند». (صافات/143و144)جريان اصحاب فيل را نقل كرده كه «پرستوها» اصحاب فيل را مثل كاه جويده نمودند. (فيل/5)اينها همه براي اين است كه اگر به قضيّه ي مهدي رسيديم و گفتند كه: «او حين تولّد، قرآن خواند و خبر از حكومت داد و اينكه او در طفوليّت امام بود»، حاشا نكنيم و خاطره ي حضرت عيسي عليه السلام در ذهنمان زنده شود.از طول عمر حضرت بقيّة الله هم متعجّب نباشيم، آن خدايي كه مي تواند حضرت يونس عليه السلام را تا روز قيامت در شكم ماهي نگاه دارد، مي تواند وليّ خود را در قِشْر عصمت در اين جهان باقي بدارد. و نيز با در نظر داشتن قضيّه ي اصحاب فيل بدانيم كه حضرت حجّت به واسطه ي امدادهاي غيبي مي تواند به آساني بر اين جهان مسلّط شود. («زندگاني چهارده معصوم (ع)»، ص 173)

خسرو

«خسرو»، يعني «سلطاني عظيم الشّأن» و لقب امام زمان (عج) مي باشد كه در كتاب جاويدان «خسرو مجوس» ذكر شده است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 70)«خسرو» ملك عدالت صاحب عصر و زمان....آنكه مي باشد ز آل پاك ياسين مي رسد.

خسف

از علائم قيام حضرت مهدي (عج) واقع شدن «خَسْف» است. در حديث آمده:«سَيَكونَ في آخرالزّمان خَسْفٌ و قَذْفٌ وَ مَسْخٌ: در آخر الزّمان خَسْف، قَذْف و مَسْخ واقع خواهد شد».«خَسْف»: فرو رفتن در زمين و زير آوار ماندن به وسيله ي زلزله، سيل، طوفان، موشك، بمباران و بالا آمدن آب دريا و جز آنها گويند.«قَذْف»: پرتاب چيزي از مكاني به مكان ديگر، (بمباران، سنگباران، موشكهاي زمين به زمين و امثال آنهاست.)«مَسْخ»: دگرگوني سيرت و صورت چيزي به شكلي جز آنچه هست (مبدّل شدن انسان دو پا به حيوان وحشي چهارپا) مثل ميمون، خوك و...رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم در همين رابطه مي فرمايد:«در ميان بني اسرائيل هيچ حادثه اي روي نداده است جز اينكه در ميان امّت من نظير آن روي خواهد داد، حتّي خَسْف و قَذْفٌ و مَسْخٌ». («بحارالانوار»، ج 53، ص 131 - «طاووس بهشتيان»، ج 4، ص 169)خسوف ماه رجوع شود به واژه: كسوف آفتاب

خضراء

درباره ي موقعيّت «خضراء» اينگونه نوشته اند:«خضراء، جزيره اي است بزرگ در بلاد زنگ و آن را جزيره ي خضراء نيز گويند.نام شهري است در اندلس در مغرب اسپانيا كه به آب محاط نيست و آن را جزيره ي خضراء نيز مي گويند».«جزيره ي خضراء» را يكي از اقامتگاههاي حضرت قائم (عج) عنوان كرده اند.يكي از محقّقين معتقد است:«برخي از نويسندگان بي توجّه به صحّت ادّله و بدون تحقيق و تفحّص لازم و دقّت پيرامون مسأله ي خاصّ باعث پخش مجهولاتي چون «جزيره ي خضراء» در جامعه گرديدند و محلّ زندگي امام را تلويجاً با «مثلّث برمودا» ي واقع شده در 200 كيلومتري كاليفرنيا يكي از ايالات كشور آمريكا تطبيق دادند («در جستجوي قائم (عج)»، ص 10)». (والله العالم)رجوع شود به واژه: مثلّث برموداخضريّه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

خلف صالح

امام قائم (عج) مكرّر به لقب «خَلَفِ صالح» در زبان ائمّه عليهم السلام ذكر شده است.منظور از «خَلَف صالح»، «جانشين شايسته» است. آن حضرت خَلَف همه ي انبياء و اوصياء گذشته است و جميع علوم و صفات و حالات و خصايص آنها و مواريث الهيه اي كه از آنها به يكديگر مي رسد را، داراست و همه ي آنها در آن حضرت و در نزد او جمع است.

خليفة الاتقياء

«خليفة الاتقياء» (جانشين پرهيزكاران)، لقب حضرت مهدي (عج) است.رجوع شود به واژه: بقيّة الانبياء

خليفة الله

يكي از القاب حضرت قائم (عج)، «خليفة الله» است. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله وسلّم فرمود:«مهدي (عج) درحالي خروج مي كند كه بر سر او ابريست و در آن منادي است كه ندا مي كند:اين مهدي خليفة الله است او را پيروي كنيد». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 73)

خليل

«خليل»، (دوست)، لقب مهدي موعود (عج) است.

خمط

يكي از نامهاي «نرجس خاتون» مادر گرامي حضرت ولي عصر (عج)، «خَمْط» است. («وفيات الاعيان»، ج 3، ص 316)«خَمْط»، نام درختي است كه ميوه ي خوردني دارد، و به هر چيز تازه و خوشبو و به درياي خروشان گفته مي شود («لسان العرب»، ج4، ص 220). و همه ي اين تعبيرات با آن بانوي بي همتا تناسب دارد.

خنس

«خُنَّس» آن ستاره هاي سير كننده است كه براي آنها محلّ سيري است. مانند: زُحَل، مريخ، زهره، عطارد و براي خورشيد و ماه مسيري براي سير وجود ندارد.«امّ هاني» از امام باقر عليه السلام درباره ي آيه ي«فَلا اُقْسِمُ بِالخُنَّسِ (تكوير/15): سوگند به ستارگاني كه باز مي گردند»پرسيد. حضرت عليه السلام فرمود: «آن امامي است كه در زمان خود پنهان مي شود». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 72)رجوع شود به واژه: جوارالكنس

خورشيد ابرآلود

در برخي روايات از امام قائم (عج) در دوران غيبت تعبير به خورشيدي شده است كه در پس ابرها قرار دارد.مثال خورشيد ابرآلود كه براي امام غايب آورده اند، به درستي صدق مي كند: خورشيد، چه آشكار باشد و چه در پس ابر، خورشيد است، و همه ي آثار وجود و فعليّتهاي تأثيري او بر قرار است. نهايت هنگامي كه در پس ابر است، پرتو طلايي رنگ او، به چشمها نمي رسد، امّا ديگر اثرها و تأثيرهاي او در جريان و مستدام است.

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «د» آغاز مي شود

دابة الارض

«دابَّةالارض»، لقب امام قائم عليه السلام است. در اخبار بسياري اين لقب براي حضرت علي عليه السلام نيز عنوان شده است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 73)

داعي

«داعي» يعني «دعوت كننده». «داعي» لقب حضرت مهدي (عج) عنوان شده و در زيارت مأثوره آن حضرت است كه:«السَّلامُ عَلَيكَ يا داعيَ اللهُ»آن حضرت از جانب خداوند داعي است كه بندگان خدا را به سوي خدا دعوت كند و اين دعوت را تا آنجا برساند كه در دنيا جز دين جدّ بزرگوار خود - پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم - ديني باقي نگذارد. (همان مدرك)

دجال

در آستانه ي ظهور حضرت مهدي (عج) نشانه هاي بسياري بروز مي كند كه يكي از آنها، خروج «دجّال» است. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 397)اصل دجّال را از اصفهان («بحار الانوار»، ج 52، ص 194) يا بجستان («منتخب الاثر»، ص 425) و يا خراسان («الملاحم و الفتن»، ص 126) نشان داده اند. او يك طاغوت حيله گر مانند سفياني است.در روايات آمده كه آن ملعون ادّعاي الوهيّت كرده و به وجود نحس او خونريزي و فتنه در عالم واقع مي شود. از اخبار چنين بر مي آيد كه يك چشم او ماليده و ممسوح است و چشم چپ او در ميان پيشاني اش واقع شده و مانند ستاره مي درخشد و تكّه ي خوني در ميان چشم او واقع است. بسيار بزرگ و تنومند و داراي شكل عجيب و غريب و بسيار ماهر در سِحْر است. در پيش او كوه سياهي قرار دارد كه به نظر مردم مي آيد، كوه نان است و در پشت سرش كوه سفيدي كه از سِحْر به نظر مردم آبهاي صاف جاري مي آيد. او فرياد مي كند:«اوْليايي أَنَا رَبُّكُمُ الْاَعْلي: بندگانم من پروردگار بزرگ و والاي شما هستم». («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)براي دجّال خري قرمز رنگ است كه طول آن 60 قدم و به اندازه ي ديد چشم است و چشم راستش كور است («عقد الدّرر»، ص 274). از هر موي خر دجّال، نغمه اي به گوش مي رسد و آن نغمات باعث جذب شدن مردم سست و ناپرهيزكار به اوست. («آخرين اميد»، ص 323)«دجّال» از همه جا مي گذرد و فقط در مكّه و مدينه و بيت المقدّس قدم نمي گذارد. («الزام الناصب»، ص 74)بيشتر پيروان او افراد يهودي زنازاده عربهاي بياباني هستند كه تاج بر سر دارند. («عقد الدّرر»، ص 274)رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم درباره ي دجّال فرمود: «هر مؤمني كه دجّال را ببيند آب دهان خود را به روي او بيندازد و سوره ي مباركه حمد را بخواند براي اينكه سحر آن ملعون را دفع كند». («منتهي الآمان»، باب 14، فصل 7)طبق نقل امام صادق عليه السلام، امير مؤمنان علي عليه السلام در ضمن خطبه ي طولاني فرمود: «حضرت مهدي (عج) با يارانش از مكّه به بيت المقدّس مي آيند و در آنجا بين آن حضرت و دجّال و ارتش دجّال جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شكست مي خورند، به طوريكه از اوّل تا آخر آنها به هلاكت مي رسند و دنيا آباد مي شود». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 176) بالاخره آن ملعون به دست مبارك حجّت عليه السلام با به دست عيسي بن مريم عليه السلام كشته مي شود. طبق روايتي، آن حضرت دجّال را در كُناسه ي كوفه به دار مي زند. و بر روايتي ديگر در فلسطين در كنار دروازه ي «لد» نزديك بيت المقدّس كشته مي شود. («خورشيد مغرب»، ص 74)و در جاي ديگر ذكر كرده اند كه در عقبه ي افيق شام به درك واصل خواهد شد. («نجم الثّاقب»، ص 189)خروج دجّال در روايات اهل تسنّن و در تورات و انجيل نيز آمده است. برخي از نويسندگان اسلامي با توجّه به ريشه ي لغت «دجّال» آن را منحصر به يك فرد مخصوص نمي دانند بلكه آن را عنواني كلّي براي افراد پرتزوير و حيله گر كه براي فريب مردم از هر وسيله اي استفاده مي كنند، مي دانند. («آخرين اميد»، ص 324)

درخت بغوطه

در روايات اسلامي آمده كه «درخت بغوطه» درخت بلند و پر شاخه اي در دمشق است.سفياني كه بر عليه امام زمان (عج) خروج كرده است، در زير آن به هلاكت مي رسد. گفته اند در آن هنگام اين درخت در «حيره» خواهد بود.

درياچه طبريه

«درياچه ي طبريّه» در شمال فلسطين واقع شده كه شعبه اي از نهر اردن به نام «نهر الشرّيعه» وارد آن مي شود. از قراين پيداست كه سابقاً اين درياچه بزرگتر بوده و در آن كشتي هاي بسيار رفت و آمد مي كردند. امّا امروزه به استثناي چند قايق ماهيگيري كشتيي در آن مشاهده نمي شود. («فرهنگ فارسي معين»، ج5، ص 1081)در روايات اسلامي آمده است كه حضرت قائم (عج) كتاب زبور را از داخل آن درياچه بيرون مي آورد. («الزام الناصب»، ص 72)

دشت حجاز

از اقامتگاههاي حضرت قائم (عج) در دوران غيبت كبري، دشت حجاز را هم ذكر كرده اند. «ابراهيم بن مهزيار» توسط فرستاده ي حضرت ولي عصر (عج) به پيشگاه آن سرور فرا خوانده مي شود، از طائف مي گذرد و به «دشت حجاز» كه «عوالي» ناميده مي شود، هدايت شده در آنجا به ديدار امام قائم (عج) مي رسد، در اين ديدار آن حضرت به پسر مهزيار مي فرمايد:«پدرم با من پيمان بسته است كه در مخفي ترين و دورترين سرزمينها مسكن گزينم، تا از تيررس اهل ضلالت در امان باشيم، اين پيمان مرا به ريگزارهاي عوالي (دشت حجاز از نجد تا تهامه) انداخته است...». («اكمال الدين و...»، ص 447)

دعاء افتتاح

يكي از دعاهايي كه شبهاي ماه مبارك رمضان خوانده مي شود، دعاء افتتاح است اين دعا را حضرت وليّ عصر (عج) به «محمّد بن عثمان» (دومين نائب خاص) تعليم داده و او منتشر نموده است.علاّمه مجلسي در «زاد المعاد» مي گويد: «امام زمان (عج) آن را براي شيعيان نوشته است كه هر شب ماه رمضان بخوانند، فرشتگان مي شنوند و براي خواننده ي آن استغفار مي كنند».در اين دعاي شريف به طور جامع و ويژگيهاي حكومت حضرت مهدي (عج) كه به عنوان «دولت كريمه» خوانده شده، اشاره شده است. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 293)

دعاء امام زمان

«كفعمي» در «بلد الامين» فرموده: اين دعاء حضرت صاحب الامر (عج) است كه آن را به شخصي كه محبوس بود تعليم فرمود، پس خلاص شد:«اِلهي عَظُمَ البَلاءُوَ بَرِحَ الخَفاءُ وَ انْكَشَفَ الغِطاءَ وَ انْقَطَعَ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ الأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّماءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكي وَ عَلَيْكَ المُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخاء اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اُولِي الأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَليُّ يا عَليُّ يا مُحَمَّدٌ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَولانا يا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةِ السّاعَةِ السّاعَةِ الْعَجَلِ العَجَلِ العَجَلِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرينَ». («مفاتيح الجنان»، باب اوّل)

دعاء توسل به قائم

در كتاب ارزشمند «بحارالانوار» دعايي براي توسّل به هر يك از ائمّه نقل شده، كه دعاي توسّل به امام عصر (عج) اين است:«اللّهُمَّ انّي أسْئَلُكَ بِحَقِّ وَليِّكَ وَ حُجَّتِكَ صاحِبَ الزَّمانِ اَلا اَعْنَتي بِه عَلي جَميعِ اموري وَ كَفَيْتَني بِه مَؤنَةُ كُلٍّ مُوذٍ وَ طاغٍ وَ باغٍ وَ اَعْنَتي بِه فَقَد بَلَّغَ مَجهودي وَ كَفَيْتَني كُلُّ عَدُوٍّ و هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ دَيْنٍ وَ وَلَدي وَ جَميعَ اَهلي وَ اخَواني وَ مَنْ يَعنيَني اَمْرُهُ وَ خاصَّتي آمين رَبَّ العالَمينَ».همچنين در كتاب «محاسن» از ابوبصير و او نيز از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: «هر گاه در راهي گم شدي، پس ندا كن و بگو:«يا صالِح! يا اَباصالِحَ! اُرْشِدْنا اِلي الطَّريقِ رَحِمَكُمُ الله».در حديثي از امام صادق عليه السلام كه به ما رسيده، ايشان چنين مي فرمايند: «هر كس بعد از هر نماز واجب اين دعا را بخواند، سپس همانا به درستي كه او امام، محمّد بن الحسن (عج) را در بيداري يا خواب خواهد ديد آن دعا اين است:«اَلْلهُمَّ بَلِّغْ مَولانا صاحِبَ اَلزْمان اَيْنَما كانَ وَ حَيْثُما كانَ مِنْ مَشارِقَ الارْضِ وَ مَغارِبِها سَهْلِها وَ حَبَلِها عَنّي وَ عَنْ والِدَيَّ وَ اخْواني التَحِيَّه وَ السَّلامُ عَدَدَ خَلْقِ اللهِ وَزِنَةَ عَرْشِ الله وَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَ احاطَ بِهِ عِلمُه.اللّهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ هذا الْيَوم وَ ما عِشْت فيهِ مِن اَيّامِ حَياتي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَه في عُنُقي لا اَحوُلُ عَنْها وَلا اَزوُلُ اَبَداً.اللّهُمَّ اجْعَلْني مِن اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الذّآبينَ عَنْهُ وَ المُمْتَثِلينَ لِاَوامرِهِ وَ نواهيهِ في اَيّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهِدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ.اللّهُمَّ فَإنْ حالَ بَيني وَ بَيْنَهُ الْمَوتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلي عِبادِكَ حَتماً مُقْتَضياً فاَخْرِجْني مِنْ قَبري مُؤتَزِراً كَفَنَي شاهِراً سَيْفي مُجَرَّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَ الْبادي. اللّهُمَّ ارني الطَّلْعَة الرَّشيدَة وَ الغرة الحَميدَة وَ اَكحَل بَصَري بِنَظَرَة مِنّي الَيهِ وَ عَجَّلْ فَرَجَه وَ مهل مَخْرَجَه.اللّهُمَّ اشْدَد ازرَه وَ قو ظُهرَه وَ طول عُمرَه وَ اعْمُر اللّهُمَّ بِه بِلادِكَ وَ احي بِه عِبادِكَ فَانَّكَ قُلتُ وَ قَولِكَ الحَقُّ ظَهَرَ الفِسادَ فِي الْبِرِّ الْبَحْر بِما كَسَبتَ اَيدي النّاس، فَاظْهَر اللّهُمَّ لَناوَليَّك وَ ابْنُ بِنْتِ نَبيِّكَ المُسَمّي باسْمِ رَسولِكَ صَلَواتِكَ عَلَيه وَ آلهِ حَتّي لا يُظَفر بِشَيء مِنَ الْباطِلِ الامزقهُ وََ يُحَقِّقُ اللهَ الْحَق بِكَلِماتِهِ وَ يُحَقِّقُهُ.اللّهُمَّ اكشَفَ هذِه الغمة عَن هذِه الامَّة بِظُهورِه انَّهُم يَرَونَه بَعيداً وَ نُريَه قريباً وَ صلّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَ آله («بحارالانوار»، ج 86، ص 61)».

دعاء رجبيه

«دعاء رجبيّه» از آداب «مسجد صعصعه» شمرده شده است زيرا كه حضرت قائم (عج) در آنجا اين دعا را قرائت مي فرمودند. و همچنين اين دعا از ادعيّه ي ماه رجب نيز مي باشد. (ر.ك به كتاب «نجم الثاقب»، باب 7، حكايت 28)رجوع شود به واژه: مسجد صعصعه

دعاء زمان غيبت و امتحان شيعه

«شيخ كليني» از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه اين دعا را به «زراره» تعليم فرمود، كه در زمان غيبت و امتحان شيعه بخواند:«اللّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَاِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفسَكَ لَم اَعْرِفْ نَبِيِّكَ اللّهُمَّ عَرِّفْني رَسوُلَكَ فَاِنَّكَ إنْ لَمْ تُعرِّفْني رَسولَكَ لَمْ اَعرف حُجَّتَكَ اللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتكَ فاِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني». («مفاتيح الجنان»، «باقيات الصالحات»، باب 6، مورد 32)

دعاء عبرات

«دعاء عبرات» از ادعيه اي است كه از ناحيه ي مقدّسه ي حضرت ولي عصر (عج) صادر شده و شرح آن در كتاب «نجم الثاقب» آمده است. («نجم الثاقب»، باب 7، حكايت 23، ص 461)

دعاء عهد

روايت شده كه هر كس چهل صبح، دعاي عهد (اللّهُمَّ رَبَّ النّورِ العَظيم...) را بخواند از انصار حضرت ولي عصر (عج) باشد و اگر پيش از آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبرش بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد. («مفاتيح الجنان»، باب سوّم)نكته قابل ذكر اينكه دعاء ديدار با قائم (عج) تا حدودي تلخيص يافته ي دعاء عهد است.

دعاء فرج

مرحوم حاج ميرزا حسين طبرسي نوري در باب هفتم كتاب نجم الثاقب مي گويد: «چند دعا معروف به دعاي فرج است». و آنها را در كتاب خود ذكر كرده كه مبادي آنها اينگونه است:«يا عِمادَ مَن لا عِمادَلَه وَ يا سَنَدَ مَن لا سَنَدَلَه وَ...»«يا مَن اظهَرَ الجَميل وَ سِتْرَالقَبيحُ يا...»«الهي طموحُ الآمالِ قَد خابَت الاّ لَدَيْكَ وَ...»«للهُمَّ يا وَدودُ يا ذَا العَرشِ المَجيدِ...»«اللهُمَّ إِنّي اَسْئَلُكَ يا اللهُ يا اللهُ يا الله يا مَن عَلا فَقَهِرْ...»و در كتاب شريف «مفاتيح الجنان» هم چندين دعاي فرج ذكر شده است. از جمله:«الهي عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفاءُ...»رجوع شود به واژه: دعاء امام زمان (عج)

دعاء كميل

«دعاء كميل از ادعيّه معروف است و علاّمه مجلسي فرموده كه آن بهترين دعاهاست.آن دعاي حضرت خضر عليه السلام است. حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام آن دعا را به «كميل بن زياد نخعي» كه از خواصّ حضرت امير عليه السلام بود تعليم فرموده است.اين دعا در شبهاي نيمه ي شعبان (شب ميلاد حضرت قائم (عج)) و در هر شب جمعه خوانده مي شود.و براي راحت بودن از شرّ دشمنان و گشايش روزي و آمرزش گناهان سودمند است. («مفاتيح الجنان»، باب اوّل)

دعاء ندبه

يكي از تكاليف و آداب شيعيان در عصر غيبت، ناله كردن و ندبه نمودن و تأسّف خوردن به غيبت آن حضرت است، و از جمله دعاهاي ارزنده اي كه در اين باره نقل شده، دعاي مبارك «ندبه» است.اين دعا مشتمل بر عقائد حقّه و تأسف بر غيبت امام قائم (عج) است كه به سند معتبر از امام صادق عليه السلام نقل گرديده و به خواندن آن در چهار عيد: جمعه، فطر، قربان و غدير توصيّه شده است.دعاء ندبه به حق، يكي از دعاهاي جالب و پرمعني است، از نظر فصاحت بسيار فصيح و روان و از نظر محتوا، علمي، عقيدتي، انقلابي و سياسي و در عين حال بسيار پر احساس و عاطفي است و اگر درست به مفهوم آن توجّه شود مي تواند منبع الهام بخش براي مبارزات اجتماعي بر ضدّ ظلم بوده باشد.شايسته است اين دعا را شيعيان به طور دسته جمعي در هر روز جمعه با كمال تضرّع و زاري و ناله و سوگواري و با نهايت حزن و اندوه بخوانند و اشك بريزند و بر غيبت آن يوسف زهرا (س) توجه نمايند. («آخرين اميد»، ص 402 و 405)«علاّمه مجلسي»، اين دعا را در «بحارالانوار» نقل كرده است. «بحارالانوار»، ج 102 و ص 104)

دلدل

«دُلْدُل» نام استر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم است. در روايات اسلامي آمده كه مهدي منتظر (عج) هنگام قيام جهاني خود به عنوان نشانه اي از ظهور همراه خواهند داشت. («نجم الثاقب»، ص 125)

دوران زندگي قائم

دوران زندگي قائم (عج) را مي توان به سه دوره تقسيم كرد:1- دوره ي كودكي (از سال 255 تا 260 هـ ق)2- دوره ي غيبت صغري (از سال260 تا 329 هـ ق)3- دوره ي غيبت كبري (از سال 329 هـ ق شروع شده و تا وقتي كه فرمان نهضت جهاني آن حضرت از طرف خداوند متعال صادر شود، ادامه مي يابد).

دولت كريمه

در دعاي شريف «افتتاح» به ويژگيهاي حكومت حضرت مهدي (عج) اشاره شده و آن حكومت را «دولت كريمه» خوانده است.«دولت كريمه» عبارت از تشكيل دولت اسلامي است كه تمام افراد آن از مزاياي حقوق و عدالت اجتماعي برخوردارند و در پرتو آن دولت، توحيد و ايمان در سراسر زمين حكومت مي كند.

دين نوين

امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامي كه قائم (عج) خروج مي كند، فرمان نو، كتاب نو و روش نو و قضاوت نو مي آورد».براي برخي با توجّه به اين روايت و روايات ديگر اين سؤال پيش مي آيد كه آيا به هنگام ظهور مهدي موعود (عج) دين جديدي آورده خواهد شد و آيا دين ديگري غير از اسلام هم وجود دارد؟در پاسخ مي توان گفت: تعبير به نو و جديد، اشاره به اين است كه انقلاب مهدي (عج) يك دگرگوني اساسي است نه روبنايي، از اين رو جامعه گمان مي كند چيز جديدي غير از اسلام است.به عبارت ديگر: پيرايه هايي كه در طول تاريخ اسلام زمامداران ناطق و ديگران به اسلام بسته اند، اسلام را طوري كرده، كه اگر امام قائم (عج) آنها را از اسلام دور كند و حقيقت اسلام را آشكار سازد، مردم عادي خواهند گفت: اين يك چيز جديدي است نه اسلام، در صورتي كه اسلام واقعي همين است. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 111)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ذ» آغاز مي شود

ذكر

«سيّد علي محمّد شيرازي» معروف به «باب» در آغاز كار، خود را «ذِكْر» ناميد تا بعداً آيه ي شريفه ي:«إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ (حجر/9): ما قرآن را نازل كرديم، و به طور قطع نگهدار آن هستيم»و آيه ي مباركه ي:«فَسْئَلوُا اَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ (نحل/43): اگر نمي دانيد از آگاهان بپرسيد»را با خود مطابق كند. به همين جهت معروف به «سيّد ذِكْر» شد. بعدها كه از سادگي مردم عوام استفاده كرد، خود را «باب» امام زمان (عج) ناميد و گفت: «من واسطه ي ميان مردم و حضرت هستم». («مهدي موعود»، مقدّمه، ص 157)

ذوالفقار

«ذوالفقار» نام شمشير دو سر حضرت علي عليه السلام است كه طبق روايات اينك در محضر ولي عصر (عج) مي باشد.براي فرج آن حضرت نشانه هايي هست كه يكي از آنها سخن گفتن «ذوالفقار» است كه از غلاف خود خارج مي شود و مي گويد:«اي وليّ خدا! بپاخيز و به وسيله ي من و به نام خدا دشمنان خدا را نابود كن».اين مطلب از زبان «سيّد محمّد شمس الدّين» نايب خاصّ حضرت قائم (عج) در دوران غيبت كبري نقل شده است. («جزيره ي خضراء»، ص 177)

ذي طوي

«ذي طوي نام مكاني در حدود يك فرسخي مكّه، در را «تنعيم» قرار گرفته، است.در روايات عنوان شده كه «هنگام ظهور امام قائم (عج) آن حضرت قبل از آنكه كنار كعبه رود و صداي خود را بلند كرده و به جهانيان برساند، در اين مكان در انتظار 312 نفر از ياران خاصش توقّف مي كند، تا اينكه آنها مي آيند و به آن حضرت مي پيوندند...» («بحارالانوار»، ج 52، ص 304 و 307)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ر» آغاز مي شود

راز مخفي داشتن ولادت قائم

خلفاي بني عبّاس از طريق رواياتي كه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم و ائمّه طاهرين عليهم السلام نقل شده بود، دانستند كه دوازدهمين امام، همان مهدي (عج) است، كه زمين را پر از عدل و داد مي كند... و خود مير شرق و غرب جهان مي شود.چون اين امر را مي دانستند، در صدد بر آمدند تا اين نور را خاموش كنند و اين امام را به قتل برسانند، از اين رو، جاسوسان و مراقباني چند گماشتند و حتّي قابله هايي را مأمور كردند تا داخل خانه ي امام عسكري عليه السلام را زير نظر بگيرند. ليكن خداوند، در هر حال، نور هدايت را پاينده خواهد داشت. اين بود كه خدا به اراده ي خويش، دوران بارداري مادر او را پنهان ساخت...خداوند درباره ي مهدي (عج)، همان كار را كرد كه درباره ي حضرت موسي عليه السلام كرد. چنانكه دشمنان مهدي نيز، همان روش فرعوني و سياست فرعوني را دنبال كردند...در احاديث بسياري آمده است كه مهدي (عج)، شباهتهايي به حضرت ابراهيم و حضرت موسي عليه السلام دارد. («اعلام الوري»، ص 402 - «منتخب الاثر»، ص 286)

راضي

«راضي محمّد بن المقتدر» بيستمين خليفه ي بني عبّاس كه در جمادي الاول سال 322 هـ ق به حكومت رسيد و در ربيع الاول سال 329 هـ ق در گذشت. وي هفت سال حكومت كرد.در آغاز زمان حكومت راضي، 69 سال از امامت حضرت قائم (عج) گذشته بود. در همان سال مرگ «راضي»، غيبت صغري هم به پايان رسيد.

راهنما

«راهنما» از اسماء حضرت وليّ عصر مي باشد كه در كتاب «باتنكل» كه صاحب آن از عظماي كفره است، ذكر شده است.همچنين در اين كتاب كلماتي درباره ي بشارت به وجود و ظهور آن حضرت داده شده است. («نجم الثاقب»، ص 74)

رب الارض

«ربّ الارض» از القاب حضرت مهدي (عج) است. اين لقب از قرآن برداشت شده است.رجوع شود به واژه: ابو تراب

رجعت

«رِجْعت» از ديدگاه تشيّع يعني اينكه خداوند عدّه اي از مردگان را با همان اندام و صورتي كه بودند زنده كرده و به دنيا بر مي گرداند، به گروهي از آنان عزّت داده و گروهي را ذليل خواهد كرد و حقّ مظلومان را از ستمگران مي گيرد. و اين جريان پس از قيام قائم (عج) به وقوع مي پيوندد.زنده شدگان كساني هستند كه در حدّ اعلاي ايمان و يا در حدّ اعلاي كفر و فسادند، پس از مدّتي زنده شدن و دريافت كيفر و پاداش برخي از اعمالشان دوباره مي ميرند و در روز قيامت براي كيفر و پاداش كاملتر زنده مي شوند.در قرآن كريم آيات متعدّدي بر اين مطلب دلالت دارد، از جمله آيه ي 10 سوره ي مؤمن و آيه ي 260 سوره ي بقره و... روايات هم در اين باره به حدّ تواتر به ما رسيده است.همچنين در عصر رجعت، پس از امام قائم (عج)، ائمّه ي ديگر به دنيا بر مي گردند و يكي پس از ديگري حكومت مي كنند، حتّي وقتي حضرت قائم (عج) از دنيا رحلت مي كنند، امام حسين عليه السلام ايشان را غسل مي دهد. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 103)در حديثي از امام صادق عليه السلام كه درباره ي رجعت صادر شده، مي فرمايند:«نخستين كسي كه قبرش مي شكافد و زنده شده به دنيا بر مي گردد، حسين بن علي عليه السلام است، و اين رجعت عمومي نيست (كه تمام مردگان زنده شده و سر از قبر در آورند) بلكه افراد خاصّي به دنيا بر مي گردند كه يا مؤمن خالص و يا مشترك محض باشند».همچنين امام باقر عليه السلام فرمود: «پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم و حضرت علي عليه السلام به دنيا رجعت مي كنند». («مهدي موعود»، ص 1186)

رجل

«رجُل» (مرد) از القاب رمزي حضرت مهدي (عج) در هنگام تقيّه ايشان است كه شيعيان، آن حضرت را به اين اسم مي خواندند.

رشيق

«رشيق» از فرماندهان «معتمد»، خليفه ي عباسي بود. او به دستور معتمد همراه با صد مأمور ديگر براي دستگيري امام زمان (عج) وارد خانه ي امام عسكري عليه السلام شدند و همه ي حجره ها را گشتند تا به حجره اي رسيدند كه در آن پرده ي سفيد آويزان بوده پرده را كنار زده، دريايي در آنجا ديدند كه در وسط آن، كودكي سجّاده انداخته و نماز مي خواند.«رشيق» به يكي از مأمورانش دستور داد كه برود و آن كودك را بگيرد. آن مأمور تا به سراغ كودك آمد. در ميان آب غرق شد.«رشيق» به ديگري دستور داد، او نيز در آب غرق شده امّا نجاتش دادند، حضرت با كمال وقار نماز را تمام كرد و سپس در پيش روي مأموران از حجره بيرون آمد. مأموران گويا چوب خشكي شده بودند. اصلاً نتوانستند كوچكترين آسيبي به كودك كه حضرت حجّت (عج) بود برسانند.همين موقع بود كه حضرت مهدي (عج) غايب شد و غيبت صغري به وقوع پيوست. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 33)رجوع شود به واژه: غيبت صغري

رفقاء

«رُفَقاء» عنواني براي ياران حضرت مهدي (عج) است كه از كوفه خود را هنگام ظهور حضرت قائم (عج) به مكّه رسانده و با آن حضرت بيعت مي كنند و همچون پاره هاي ابر پاييزي به سوي مكّه روانه مي شوند. («المجالس السنيّه»، ج 5، ص 709)با توجّه به اينكه 50 نفر از 313 نفر، اهل كوفه هستند («بحارالانوار»، ج 52، ص 306) و با توجّه به معني رفق و رفاقت كه نشانگر صفا و صميميّت و پيوند محكم آنهاست به ويژگي ديگر ياران مخلص، حضرت مهدي (عج) پي مي بريم.

رقعه نويسي

مرحوم محدّث قمي در كتاب «منتهي الآمال» به نقل از «تحفة الزائر علاّمه مجلسي» و «مفاتيح النجاة سبزواري» مي نويسد:«هر كس حاجتي دارد، آنچه كه ذكر مي شود (متن رقعه در اينجا ذكر نشده است. ر.ك به «منتهي الآمال»، باب 14، فصل 6، تكليف 8) در رقعه اي بنويسد و در (ضريح) يكي از از قبور ائمّه عليهم السلام بيندازد، يا رقعه را ببيند و مُهر كند و خاك پاكي را گِل سازد، و آن را ميان گِل گذارد و در نهر يا چاهي عميق يا غدير (بركه) آبي اندازد، كه به حضرت صاحب الزّمان (عج) مي رسد و آن بزرگوار عهده دار بر آوردن حاجت مي شود.آنگاه در كنار آن نهر يا چاه يا غدير بايستد و بر يكي از وكلاي آن حضرت اعتماد نموده و او را در نظر آورد (يا عثمان بن سعيد، يا محمد بن عثمان، يا حسين بن روح يا علي بن محمّد سيمري) و آنها را بر زبان آورده و صدا نمايد و بگويد:«يا... سَلامٌ عَلَيْكَ أَشْهَدُ أَنَّ وَ فاتَكَ في سَبيلِ اللهِ وَ اَنَّكَ حَيُّ عِنْدَ اللهِ مَرزُوقٌ وَ قَد خاطَبْتُكَ في حَياتِكَ الَّتي لَكَ عِنْدَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هذِهِ وُقْعَتي وَ حاجَتي إِلي مَولانا عَلَيْهِ السَّلامُ فَسَلَّمْها اِلَيْهِ وَ أَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمينُ»سپس نوشته را در نهر يا در چاه، يا در غدير اندازد كه ان شاء الله حاجت او بر آورده خواهد شد.

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ز» آغاز مي شود

زاهره

رجوع شود به: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

زبور

«زبور» نام كتاب حضرت داوود عليه السلام است. در اين كتاب كه تحت عنوان (مزامير) در لابلاي (عهد عتيق) آمده، نويدهايي درباره ي ظهور مهدي (عج) داده شده است و مي توان گفت، در هر بخش از «زبور» اشاره اي به ظهور آن حضرت و نويدي از پيروي صالحان بر شرّيران و تشكيل حكومت واحد جهاني و تبديل اديان و مذاهب مختلف به يك دين محكم و آئين مستقيم وجود دارد.نويد هاي حضرت مهدي (عج) در زبور فراوان است و در بيش از 35 بخش از مزامير 150 گانه نويد ظهور آن حضرت موجود است. («آخرين اميد»، ص 193)

زردشتيان و انتظار

در دين «زردشت»، موعودهايي معرفي شده اند كه آنان را «سوشيانت» («سوشيانت» به معني «رهاننده» يا «نجات دهنده» است) مي نامند.اين موعودها سه تن بوده اند كه مهمترين آنان آخرين ايشان است. و او «سوشيانت پيروزگر» خوانده شده است. و اين «سوشيانت» همان موعود است، چنانكه گفته اند:«سوشيانتِ مَزْديَسْنان، به منزله ي كريشناي بَرَهْمنان، بوداي پنجم بودائيان، مسيح يهوديان، فارقليط عيسويان، و مهدي (عج) مسلمانان است». («خورشيد مغرب»، ص 53 - «دايرة المعارف فارسي»، ج 1، ص 1373)

زره رسول خدا

در روايات اسلامي آمده است كه هنگام ظهور حضرت قائم (عج) زره ي رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم با ايشان است و بر بدن هيچكس اندازه نيست مگر بر قدّ شريف حضرت مهدي (عج) همانگونه كه تنها بر بدن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلّم اندازه بود. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 31)

زنان در قيام قائم

به تجربه ثابت شده كه زنان در انقلابها نقش مؤثّر و تعيين كننده دارند، زنان هستند كه جوانان رشيد و سلحشور را در دامان پاك خود مي پرورانند و در پشت جبهه و خانه داري، پشتيبان محكم و خوب براي مردان مي شوند.رواياتي كه به ما رسيده، نشان دهنده اين است كه در قيام جهاني حضرت مهدي عليه السلام هم زنان حضور خواهند داشت.امام باقر عليه السلام فرمود:«سوگند به خدا، سيصد و اندي نفر مردمي آيند، در ميانشان 50 نفر زن هستند، و در مكّه اجتماع مي كنند، بي آنكه قبلاً وعده داده باشند، آمدنشان همچون ابرهاي پاييزي است (كه با حركات تند مي آيند و در آن مركز جمع مي گردند)».(«بحارالانوار»، ج 52، ص 223)زنان بايد شخصيّت و نيروي معنوي خود را بيابند و بدانند كه مي توانند نقش سازنده داشته باشند و از اصحاب صاحب الامر (عج) گردند، و در جبهه هاي سياسي و نظامي، شركت و تلاش فعّال نمايند و به پانسمان زخمي ها بپردازند و نوازشگر انقلابيون شوند.«مفضّل» مي گويد: «امام صادق عليه السلام فرمود: «همراه مهدي (عج) سيزده زن هست». عرض كردم: اين بانوان براي چه در كنار مهدي (عج) هستند؟فرمود: «اينها مجروحان را مداوا مي كنند و از بيماران جنگي پرستاري مي نمايند، چنانكه زنان در زمان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم همراه آن حضرت در جنگها اين كارها را بر عهده مي گرفتند». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 150 و 171 - «حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 232)

زند افريس

در كتاب «ذخيرة الالباب» گفته شده كه اسم حضرت مهدي (عج) در كتاب «مارياقين»، «زند افريس» است و عين عبارت آن كتاب، اين است: «و في كتاب مارياقين زند افريس» پس احتمال مي رود كه اصل اسم همان «افريس» باشد و مراد از زند همان كتاب منسوب به زردشت يا صحف حضرت ابراهيم عليه السلام يا فصلي از آن باشد. (والله العالم) («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 74)

زندگي شخصي قائم

زندگي حضرت مهدي (عج) همچون زندگي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم و امامان معصوم عليهم السلام است. امام رضا عليه السلام فرمود:«لباس قائم (عج) جز پارچه ي زبر و خشن، و غذاي او جز غذاي ساده نيست» («منتخب الاثر»، ص 307)او در بر خورد با مستضعفان آنچنان است كه به فرموده ي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم:«هنگام حكومت مهدي (عج) نيازمنداني به حضورش مي آيند و درخواست نيازمنديهاي خود مي كنند، آن حضرت مقداري كه درخواست كنندگان بتوانند حمل كنند بدون شماره به آنها مي دهد» («اثباة الهداة»، ج 7، ص 199)امام صادق عليه السلام به «مفضّل» فرمود: «كار امام قائم (عج) سياست شب و سياحت روز و غذاي ساده است. همچون زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام». («بحارالانوار»، ج 52، ص 359)

زنديق

«زنديق» نام شخصي است كه قبل از قيام حضرت العصر (عج) از شهر قزوين خروج مي كند. مردم مشرك و مؤمن در اطاعت از او سرعت مي گيرند و او كوهها را پر از خوف مي كند. («بحارالانوار»، ج 52، ص 212)شايد مراد از «زنديق» در اين حديث همان معني لغوي «كافر» باشد.

زوراء

از جمله مكانهايي كه در احاديث مربوط به قائم (عج) از آن سخن به ميان آمده، شهر «زوارء» است.رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم در توصيف شهر زوارء فرمود: «شهري است در مشرق كه در بين رودها واقع شده كه در اين شهر شرورترين انسانها ساكن مي شوند و عدّه اي از ستمكاران امّت من هم در آنجا سكني مي گزينند». («عقدالدّرر»، ص 81)همچنين امام صادق عليه السلام نيز در اين رابطه فرمود:«در حوالي روي كوه سياهي است كه در پايين آن كوه شهري بنا مي شود كه آن را «طهران» مي نامند و آن «دار الزوراء» است و...»اهل شهر زوراء دچار قحطي و فتنه و بلا مي شوند. («جهان در آينده»، ص 106)اما صادق عليه السلام در ضمن حديثي به علائم قيام حضرت مهدي (عج) اشاره كرد و فرمود:«خروج مردمي از فرزندان عمويم زيد در يمن و به غارت رفتن پرده ي كعبه، و هر چه مشيّت الهي است همان خواهد شد». («جهان در آينده»، ص 40)زيارت امام حسين عليه السلامدر روايات اسلامي سفارش شده كه در شب تولّد امام قائم (عج)، زيارت امام حسين عليه السلام خوانده شود.با توجّه به محتواي اين زيارت و خواندن آن در شب نيمه ي شعبان و ارتباط اين دو، نتيجه مي گيريم كه مسأله راحت طلبي در كار نيست، بلكه مسأله ي قيام و انقلاب و شهادت طلبي و جهاد تا سر حدّ شهادت و نفرت شديد از دشمن است و بايد با چنين روشي خود را به امام زمان (عج) نزديك كنيم.امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتي كه قائم (عج) ماقيام كند، تقيّه برداشته شود و شمشير كشيده گردد و با مردم (متمرّد) در داد و ستد، جز شمشير (حكومت) در ميان نباشد». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 128 - «حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 189)

زيارت جامعه كبيره

«زيارت جامعه ي كبيره»، از ادعيّه اي است كه مورد عنايت حضرت مهدي (عج) مي باشد، و شيعه بايد هر روز صبح به صورت مدّاحي با اين زيارت، عرض ادب به ساحت مقدّس آن بزرگوار بنمايد.علاّمه ي مجلسي اوّل، در «شرح من لايحضر الفقيه» در ذيل اين زيارت مي گويد:«چون به نجف مشرّف شدم، براي اينكه لياقت تشرّف حرم علوم را بيابم، تصميم گرفتم كه چند روزي عبادت كنم. روزها در مقام مقائم و شبها در رواق مطهّر مشغول بودم. شبي در عالَم مكاشفه حضرت بقية الله (عج) را در حرم پدر بزرگوارش ديدم. فردا به سامراء مشرّف شدم، و چون وارد حرم شدم، مهدي (عج) آن پاره ي ماه، آنجا بود. ايستادم و از دور به طور مدّاحي و در حالي كه با انگشت، اشاره به او مي كردم، زيارت جامعه را خواندم. حضرت فرمودند: بيا جلو! ابهّت و عظمت او مانع مي شد تا بالاخره جلو رفتم. به من تلطّف كرد و فرمود:«نِعْمَ الزّيارَةِ هذِهِ: خوب زيارتي است اين زيارت».گفتم: از جدّتان مي باشد؟ و اشاره به قبر مطهّر امام هادي عليه السلام كردم. فرمودند: بلي از جدّم صادر شده است».از اين جهت، علاّمه مجلسي دوّم درباره ي اين زيارت مي فرمايد:«صحيحترين زيارات از نظر متن و سند، زيارت جامعه ي كبيره است». («زندگاني چهارده معصوم»، ص 193)

زيديه

«زيديّه» گروهي از سپاه سيّد حسني هستند كه پس از ظهور امام زمان (عج) با ايشان بيعت نمي كنند و تعداد آنان را چهار صد هزار نفر ذكر كرده اند.مصحف ها و قرآن در گردن آنان حمايل است و آنچه مشاهده مي كنند از دلائل و معجزات، آن را حمل بر سِحْر مي كنند و مي گويند اين سخنان بزرگي است و اينها همه سِحْر است كه به ما نموده اند.پس امام قائم (عج) آنچه آنان را نصيحت و موعظه كند و آنچه از معجزات بياورد در آنها تأثير نخواهد كرد. تا سه روز ايشان را مهلت مي دهد و چون موعظه ي آن حضرت را كه حق است قبول ننمايند امر مي فرمايند كه گردنهاي آنها را بزنند.حال آنان، شبيه به حال خوارج نهروان كه در لشكر امام علي عليه السلام در جنگ صفّين بودند، است. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «س» آغاز مي شود

ساعة

«ساعة» از القاب حضرت مهدي (عج) است. در روايات آمده كه مراد از «ساعة» در بسياري از آيات قرآن، قائم (عج) است. آياتي نظير:محمّد/18، زخرف/66 و 85، نازعات/42، اعراف/187، شوري/17 و 18. «نجم الثّاقب»، ص 75)

سامرا

شهر «سامراء» يا (سامره) يا (سُرَّمن رَآي) در كشور عراق واقع است. اين شهر يكي از شهر هاي مذهبي عراق به شمار مي رود، زيرا مدفن امام حسن عسكري عليه السلام و امام علي النّقي عليه السلام در آنجا قرار دارد.حضرت مهدي (عج) در اين شهر متولّد شد. به هنگام تولّد امام قائم (عج)، حدود 35 سال از ساختن شهر سامراء (كه در كنار ويرانه هاي شهر قديم بنا شده بود) مي گذشت. و با اينكه به عنوان پايتخت دوّم براي خلافت بغداد ساخته شده بود، از همان آغاز، مقرّ خلفاي عباسي شد.معتصم عبّاسي، هشتمين خليفه ي بني عبّاس، كه خلافت او از سال 218 آغاز شد، به ساختن اين شهر فرمان داد، سپس خود به آنجا انتقال يافت، و بدينگونه سامراء مركز خلافت گشت. («خورشيد مغرب»، ص 21)

سايه انداختن ابر سفيد

از خصائص حضرت مهدي (عج) اين است كه ابر سفيدي پيوسته به سر آن حضرت سايه مي اندازد و منادي در آن ابر به نحوي كه آن را جن و انس در مشرق و مغرب بشنوند، ندا مي كند كه او مهدي آل محمد عليه السلام است. او زمين را از عدل پر مي كند، چنانكه از جور و ستم پر شده است. «منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 17)رجوع شود به واژه: ابر مخصوص قائم (عج)

سبائيه

«سَبائيّه» نام فرقه اي است كه گمان مي كنند حضرت علي عليه السلام همان مهدي موعود (عج) و نجات بخش آينده است.«سَبائيّه» پيروان «عبدالله بن سباء» هستند. عبدالله به نبوت و الوهيّت امام علي عليه السلام هم معتقد بوده است. («اديان و مذاهب جهان»، ج 1، ص 359)

سبيكه

«سبيكه» از نامهاي «نرجس خاتون»، مادر گرامي امام زمان (عج) است.«سبيكه» طلاي ناب و نقره ي خالص را گويند كه پس از گداخته شدن، ناخالصي هاي آن جدا گردد و طلاي ناب و نقره ي خالص به صورت شمش در قالبها ريخته شود. («لسان العرب»، ج 6، ص 62)او در پايتخت بيزانس در عشق امام حسن عسكري عليه السلام گداخته شده و همه ي ناخالصي هاي امپراطوري روم به دست كيميا اثر حضرت زهرا (س) از او جدا شد و طلاي ناب جهان خلقت از او پديد آمد. («او خواهد آمد»، ص 23)

سبيل

«سبيل»، لقب امام قائم (عج) است.

سحاب

«سَحاب»، نام عمّامه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم است كه مهدي موعود (عج) هنگام خروج همراه خويش خواهند داشت. («نجم الثّاقب»، ص 125)

سدرة المنتهي

«سدرة المنتهي» نام درختي در آسمان هفتم است كه در آيه ي 14 سوره ي نجم هم ذكر شده است. «سدرة المنتهي»، لقب امام قائم (عج) است.

سرداب مقدس

«سرداب مقدّس» داخل خانه ي امام حسن عسكري عليه السلام قرار دارد. گفته اند امام زمان (عج) از اين مكان غيبت كبري را شروع كرده است. راه دخول به آن، سرداب قديمي از پشت سر نزديك به قبر «نرجس خاتون» بوده (و شايد حالا در رواق باشد) از آنجا پايين مي رفتند و دالان دراز و تاريكي داشت چون از آنجا مي گذشتند به در سرداب غيبت مي رسيدند كه حالا آيينه كاري شده و پنجره از طرف قبله به صحن عسكريين عليه السلام باز مي شود.«احمد خان دُنبلي»، زماني مبلغي هزينه كرد و صحن و بارگاه دو امام بزرگوار را از «سرداب مقدّس» مجزّا ساخت. («مفاتيح الجنان»، باب سوّم)علّت اينكه شيعيان «سرداب مقدّس» در سامرا را زيارت مي كنند اين است كه، چون مهدي موعود (عج) پس از اينكه غائب شده محلّ و مكان معلومي ندارد تا شيعه بتواند خود آن حضرت را زيارت كند، لذا بهترين مكان براي زيارت و اظهار علاقه به آن حضرت خانه ي آن بزرگوار است. و شاعر چه زيبا گفته:يعني: من در ميان خانه ها به خانه هاي ليلي مرور مي كنم. اين ديوار و آن ديوار (آنها) را مي بوسم، دوستي و محبّت خانه ها دل مرا نبرده، بلكه دوستي آن افرادي كه در آن خانه ها ساكن بوده است، دل مرا برده است. («ستارگان درخشان»، ج 14، قسمت اوّل، ص 105)

سردابيه

«سردابيّه» طايفه اي از غُلاّت («غُلاّت» كساني هستند كه درباره ي رهبران و پيشوايان خود غُلُو كرده، آنان را از مرتبه ي بشريّت به مقام خدايي رسانند يا آنان را به خدا و خدا را به خلق تشبيه كنند) دوازده اماميان است كه منتظر خروج حضرت مهدي (عج) از سردابي كه در ري قرار دارد هستند. و هر بامداد جمعه پس از نماز صبح، اسبي را لگام كرده به آنجا مي برند و سه بار مي گويند: «يا امام بسم الله». («لغت نامه دهخدا»، ج 8 (چاپ جديد)، ص 11976)

سرزمينهاي دوردست

آنگونه كه از احاديث بر مي آيد، يكي از اقامتگاههاي حضرت قائم (عج) «سرزمينهاي دور دست» است.لازم به توضيح نيست كه سرزمينهاي دور دست نام مكان مشخّص و اسم خاصّ نمي باشد.در توقيع شريفي كه در سال 410 هـ ق از ناحيه ي مقدّسه ي آن حضرت به افتخار «شيخ مفيد» صادر شده است و با خطّ شريف حضرت حجّت (عج) شرف تحرير يافته، چنين آمده است:«اگر چه ما در سرزمين دوردستي سكني گزيده ايم كه از جايگاه ستمگران به دور هستيم، زيرا كه خداوند مصلحت ما و شيعيان مؤمن ما را در اين ديده كه تا حكومت دنيا در دست تبهكاران است در اين نقطه ي دوردست مسكن نمائيم، ولي از اخبار شما آگاهيم. و هرگز چيزي از اخبار شما بر ما پوشيده نيست». («الاحتجاج»، ص 497)

سروش ايزد

«سروش ايزد»، نام امام مهدي (عج) در كتاب زمزم زردشت است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 74)

سعد بن عبدالله قمي

«سعد بن عبدالله قمي» از كساني است كه به محضر حضرت امام حسن عسكري عليه السلام رسيده و سعادت ديدار حضرت بقيّة الله (عج) را پيدا كرده و معجزاتي از آن حضرت مشاهده نموده است. («بحارالانوار»، ج 52، ص 89)

سفارت

در قرون اوّليّه ي غيبت به جاي كلمه ي «نيابت» امام زمان (عج)، بيشتر از كلمه ي «سفارت»، و همينطور از عنوان «سفراء» به جاي «نوّاب» استفاده مي شد. و شايد ميان «سفارت» و «نيابت» تفاوتي نيز بوده است. («خورشيد مغرب»، ص 44)سُفراء رجوع شود به واژه: سفارت

سفط

«سَفَط» در لغت يعني: جامه دان كه به شكل جوال يا مانند كدوي خشك ميان تهي باشد، سبد جامه. («لغت نامه ي دهخدا»، ج 8، چاپ جديد، ص 12052)در حديث طولاني مفضّل است كه، امام صادق عليه السلام فرمود:«تَرَكِه ي جميع پيغمبران، حتّي عصاي آدم عليه السلام و آلت نجاري نوح عليه السلام و تركه هود عليه السلام و صالح عليه السلام و مجموعه ي ابراهيم عليه السلام و صاع يوسف عليه السلام و مكيال شعيب عليه السلام و آينده ي او و عصاي موسي عليه السلام و تابوتي كه در اوست، بقيّه ي آنچه ماند از آل موسي عليه السلام و آل هارون كه ملائكه بر مي دارند و زره داوود عليه السلام و انگشتري سليمان عليه السلام و تاج او و رحل عيسي عليه السلام و ميراث جميع پيغمبران و مرسلان در يك «سَفَط» است.»«علاوه بر اينها عصا، انگشتر، بُرد، زره، عمّامه، اسب، ناقه، استر، الاغ و شتر سواري رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم و مصحف اميرالمؤمنين عليه السلام هم در اين «سَفَط» قرار دارد». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 25)

سفياني‌

از جمله نشانه هاي ظهور امام زمان (عج) خروج «سفياني» است. (همانگونه كه خود آن حضرت بيان فرمودند).در وصف سفياني آمده است كه او مردي بدصورت و آبله رو و چهارشانه و ارزق چشم و اسم او «عثمان بن عنبسه» و از اولاد يزيد بن معاويه است. در ظاهر مقدّس مآبي مي كند و ذكرش اينست: ياربّ، ياربّ، ياربّ.سفياني آنقدر پليد است كه كنيزش را كه از او بچه دار شده زنده به گور مي كند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 398)آن ملعون پنج شهر بزرگ «دمشق»، «حمص»، «فلسطين»، «اردن» و «قنسرين» را متصرّف مي شود، پس از آن لشكر بسيار به اطراف مي فرستد.سفياني پليد با دارودسته اش بر ضدّ حضرت مهدي (عج) قيام مي كند. مهدي (عج) به مردم فرمان مي دهد به جنگ با اين دشمن خدا و دشمن خودتان برخيزيد.ارتشي كه سفياني براي جنگ با مهدي (عج) آماده كرده است، در سرزمين بيداء، ميان مكّه و مدينه، در ذي الحُلَيْفه، در زمين فرو مي رود و نابود مي گردد، به طوري كه فقط دو تن از آن ارتش كه از طايفه ي «جهنيّه» هستند موفّق مي شوند، بگريزند. (همان مدرك، ص 239) و آن دو نفر يكي به سوي حضرت صاحب الامر (عج) رفته و ايشان را به هلاكت سفياني خبر مي دهد و ديگري روانه شام مي شود تا خبر شكست سپاهش را به او بدهد.سفياني پس از شنيدن خبر به كوفه مي آيد و هنگامي كه امام عصر (عج) به كوفه مي رسد، آن ملعون فرار كرده و به شام بر مي گردد. پس حضرت لشكري از عقب او مي فرستد كه او را در صخره ي بيت المقدّس دستگير كرده و سرنحس او را بريده و روح پليدش را وارد جهنّم مي كنند. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)در برخي از روايات آمده كه سفياني زير درخت بغوطه ي دمشق به هلاكت مي رسد. («المجالس السنيّه»، ج 5، ص 723)در مورد سفياني هم مانند دجّال يك نظر وجود دارد و آن اينكه سفياني يك طاغوت پليد داراي يك رژيم جهنّمي است كه با ويژگيهاي خاص با انقلاب جهاني مهدي (عج) مخالفت مي كند و شكست مي خورد. («بحارالانوار»، ج 53، ص 10)رجوع شود به واژه: توقيع

السلطان المأمول

«السُّلْطان المأمول» (فرمانفرماي آرزو شده)، لقب حضرت مهدي (عج) است.رجوع شود به واژه: امير الاَمَره

سلمان فارسي

در روايات اسلامي آمده كه، هنگام خروج حضرت قائم (عج) و پس از رِجعت، «سلمان فارسي» در شمار ياران آن امام خواهد بود. («الارشاد»، ص 399)وي از صحابه خاصّ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم و نام اصلي اش «روزبه» بود. مقام بسيار شريفي در نزد خاندان نبوّت داشت، تا آنجا كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلّم درباره ي او فرمود:«سَلْمانُ مِنّا اَهْلُ الْبَيْتِ: سلمان از ما اهل بيت است».همچنين حضرت علي عليه السلام درباره ي وي فرموده است: «علم اوّلين و آخرين را فرا گرفت. او دريايي است كه هر چند از آن استفاده شود كم نمي گردد، او از ما اهل بيت است».نامه ي 68 نهج البلاغه، از نامه هايي است كه حضرت علي عليه السلام پيش از خلافتش خطاب به سلمان فارسي نوشته است.او در سال 35 هجري در اواخر خلافت عثمان و يا در سال 36 هـ ق از جهان رخت بربست طبق مطالبي كه از تاريخ رسيده اميرالمؤمنين علي عليه السلام، شخصاً با طيّ طريق غير عادي براي غسل، كفن، نماز و دفن او از مدينه به مدائن رفت. عمر و حدّاقل كه همه با آن موافقت دارند 250 سال بوده است. («دانستنيهاي نهج البلاغه»، ص 172)سمّاك رجوع شود به واژه: ثقيف

سناء

«سناء» لقب امام زمان (عج) است. «سناء» در لغت يعني: روشنايي، فروغ، بلندي و رفعت.

سنگ حضرت موسي

از جمله خصائص امام قائم (عج)، حمل سنگ حضرت موسي عليه السلام است. امام باقر عليه السلام فرمود: «هنگامي كه حضرت مهدي (عج)» خروج كند و بخواهد از جانب مكّه به كوفه برود، منادي آن حضرت ندا كند كه: آگاه باشيد كه كسي طعام و آب حمل نكند. و حضرت قائم (عج)، سنگ حضرت موسي عليه السلام را كه از آن دوازده چشمه ي آب جاري شده بود، حمل مي كنند.پس در هر منزلي كه فرود مي آيند، حضرت آن سنگ را نصب مي فرمايند و آن چشمه ها جاري مي شوند و هر كه گرسنه باشد سير مي شود و هر كه تشنه باشد سيراب مي شود. پس آن سنگ توشه ي آنهاست تا هنگامي كه وارد نجف، كه در پشت كوفه قرار دارد مي شوند.پس هنگامي كه در پشت كوفه فرود آمدند و مستقر شدند از آن سنگ پيوسته آب و شير جاري مي شود تا گرسنگان سير و تشنگان سيراب شوند. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 41)سوشيانت رجوع شود به واژه: زردشتيان و انتظار

سيد

در اخبار و روايات، «سيّد» لقب امام زمان (عج) شمرده شده است.

سيد بن طاووس

«سيّد بن طاووس» از علماي بزرگوار تشيّع و صاب كتب «الملاحم و الفتن» و «جمال الاسبوع» است.او در زمان غيبت كُبري به ديدار حضرت قائم (عج) نائل شده است. «سيّد بن طاووس» در سال 664 هـ ق در گذشت.

سيد حسني

از جمله علائمي كه در آستانه ي ظهور امام قائم (عج) رخ خواهد داد، خروج «سيّد حسني» با يارانش براي ياري آن حضرت است.«سيّد حسني» جوان خوش صورتي است كه از طرف ديلم (يكي از بلاد گيلان) و قزوين خروج مي كند و با صداي بلند فرياد مي زند كه به فرياد قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله وسلّم برسيد كه از شما ياري طلبد و اين سيّد حسني ظاهراً از اولاد حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام باشد. مردم او را اطلاعت مي كنند. خصوصاً مردان شجاع و قوي دل و مسلّح و مكمّل كه بر اسبهاي اشهب سوار باشند (گنجهاي طالقان). او از مكان خود تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمين و كافران پاك مي كند. و چون با اصحاب خود وارد كوفه شود، به او خبر دهند كه حضرت حجة الله مهدي آل محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم ظهور نموده و از مدينه به كوفه تشريف آورده است.پس «سيّد حسني»، با اصحاب خود خدمت آن حضرت مشرّف مي شوند و از آن حضرت مطالبه ي دلائل امامت و مواريث انبياء را مي نمايد. او مي داند كه مهدي (عج) بر حق است، وليكن مقصودش اين است كه حقيقت امام (عج) را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نمايند.پس آن حضرت دلائل را براي او ظاهر مي نمايد. وقتي «سيّد حسني» يقين به صدق امام پيدا مي كند، مي گويد: «الله اكبر! دستت را بده تا با تو بيعت كنم»، و با آن حضرت بيعت مي كند و به پيروي از او، سپاه او (جز زيديّه كه چهارصد هزار نفرند) نيز بيعت مي كنند. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7، علامت 6 - «بحارالانوار»، ج 52، ص 115)رجوع شود به واژه: زيديّه

سيد شمس الدين

«سيّد شمس الدّين محمّد عالم» نايب خاصّ امام عصر (عج) و نوه ي پنجم ايشان است. اين مطالب را «علي بن فاضل مازندراني» هنگامي كه به «جزيره ي خضراء» رفت، دريافته بود. («جزيره ي خضراء»، ص 52)

سيد مرتضي

«سيّد مرتضي بن داعي حسني» (ياحسيني) مكنّي به ابوتراب و ملقّب به «صفي الدين» و «علم الهدي» (پرچم هدايت)، از علماي بزرگ شيعه در قرن 5و6 هجري قمري است. از آثار او مي توان «تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام»، در شرح مذاهب مختلف به پارسي و «فصول تامّه» (به عربي) نام برد. («فرهنگ فارسي معين»، ج 6، ص 1192)او از جمله افرادي است كه مورد توجّه حضرت قائم (عج) بوده است. «علي بن فاضل مازندراني» پس از بازگشت از «جزيزه ي خضراء» نقل كرده كه در آنجا فقط نام 5 تن از علماي شيعه مطرح بود:«سيّد مرتضي» (علم الهدي)، «شيخ طوسي»، «محمّد بن يعقوب كليني»، «ابن بابويه»، «شيخ ابوالقاسم جعفر بن اسماعيل حلّي». («جزيره ي خضراء»، ص 181)

سيصد و سيزده نفر

در همه جا معروف است و در كتابهاي مربوط به امام زمان (عج) نوشته شده كه هنگام ظهور آن حضرت، 313 نفر ياران مخصوص ايشان به او مي پيوندند و همچون كوه در برابر حوادث ايستادگي كرده و همراه امام (عج) هستند. اصل حديث متواتر است و نبايد شكّي در صدور حديث مذكور از جانب معصومين عليهم السلام نمود.و امّا چند نكته:1- آنان در «ذي طوبي» به امام زمان (عج) مي پيوندند. («بحارالانوار»، ج 52، ص 304)2- آنان از اطراف جهان و دورترين نقاط جمع شده و به امام قائم (عج) پيوسته اند. در اين باره امام باقر عليه السلام فرموده است: «خداوند براي حضرت قائم (عج) - از دورترين شهرها، به تعداد جنگاوران جنگ بدر، 313 مرد را جمع مي كند». (همان مدرك، ص 310)3- هنگام ظهور، نخستين كساني كه پس از جبرئيل امين با امام قائم (عج) بيعت مي كنند، همين 313 نفرند، چنانكه اين مطلب را امام باقر عليه السلام در ضمن حديثي فرمودند. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 223)4- اين افراد در روايات شبيه به 313 نفر مسلمانان شجاع و سلحشوري شده اند كه در جنگ بدر، نخستين شكست بزرگ را بر كفّار و دشمنان اسلام وارد آورند. به علاوه، اينان پرچمداران روي زمين، و حاكمان خدا بر مردم در سراسر زمين مي باشد. (همان مدرك. ص 224) و...طبق فرموده ي «سيّد شمس الدين محمّد»، 300 نفر آنها در حال حاضر در جزيره ي خضراء به سر مي برند و فقط 13 نفر مانده است كه تعداد ياران حضرت ولي عصر (عج) كامل شود. («جزيره ي خضراء»، ص 177)در كتاب «المحَجَّة...» در ضمن روايتي از امام صادق عليه السلام نام تمام سيصد و سيزده نفر و قبيله و شهر آنان ذكر شده است.

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ش» آغاز مي شود

شروسي

يكي از علائم قبل از ظهور حضرت ولي عصر (عج)، خروج «شروسي» خواهد بود.امام حسن عليه السلام فرمود: «شروسي از بلاد ارمنيه به سمت آذربايجان كه آن را تبريز مي نامند، به قصد پشت شهر ري، به طرف كوه سرخ كه نزديك و متّصل به كوه سياه است، (در كنار كوههاي طالقان) حركت مي كند. سپس در آنجا بين «شروسي» و «مروزي» جنگ بسيار سختي روي مي دهد كه كودكان را پيرو بزرگسالان را فرسوده مي كند. پس در آن موقع، منتظر خروج او (حضرت مهدي (عج)) باشيد». («مجمع النورين»، ص 297)

شريد

امام قائم (عج) مكرّر به لقب «شريد» در زبان ائمّه عليهم السلام به خصوص، حضرت علي عليه السلام و امام باقر عليه السلام، ذكر شده است.«شريد» به معني رانده شده است. يعني رانده شده از مردمي كه آن حضرت را نشناختند و قدر وجود نعمت او را ندانستند و در مقام شكر گزاري و مقام حقّش برنيامدند، بلكه پس از اينكه از دست يافتن بر او نااميد شدند، به قتل و قمع ذريه ي طاهره ي ايشان پرداختند و به كمك زبان و قلم سعي بر بيرون راندن نام و ياد او از قلوب و اذهان مردم نمودند. («نجم الثّاقب»، ص 78)

شريعي

«ابومحمّد، حسن شريعي»، نخستين كسي است كه بعد از شهادت امام يازدهم، به دروغ و افترا ادّعاي بابيّت و سفارت از جانب امام زمان (عج) كرد. از اين رو شيعيان او را لعن كرده و از او دوري جستند و توقيعي از سوي امام (عج) درباره ي لعن و برائت از او صادر گرديد. («آخرين اميد»، ص 124)

شريعيه

پيروان «ابومحمّد، حسن شريعي» را «شريعيه» گويند. («اديان و مذاهب جهان»، ج 1، ص 652)رجوع شود به واژه: شريعي

شعيب بن صالح

در روايات اسلامي آمده كه، «شعيب بن صالح» يكي از پرچمداران لشكر حضرت مهدي (عج) در هنگام خروج خواهد بود.وي مردي كوسه، گندم گون و متوسط القامتي است كه دوستدار بني تميم مي باشد و با چهار هزار نفر كه لباسهايشان سفيد و پرچمهايشان سياه است از شهر روي خروج مي كند. او مقدّمه ي خروج حضرت مهدي (عج) است. با كسي ملاقات نمي كند مگر اينكه او را خواهد كشت.و در جاي ديگر آمده كه وي از سرقند خروج خواهد كرد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 213)

شلمغاني

از جمله كساني كه به مخالفت با «حسين بن روح» (سوّمين نائب خاص قائم (عج)) برخاست و از راه حسد دست به تأسيس مذهب جديدي زد، «ابوجعفر، محمّد بن علي شلمغاني» بود. او را «ابن ابي العزاقير» و پيروانش را به همين مناسبت «عزاقريه» و نيز «شلمغانيّه» مي خوانده اند.«حسين بن روح» هنگامي كه به دستور «حامد بن عبّاس» به زندان افتاد، «شلمغاني» را به نيابت خود نصب كرد و او واسطه اي بين وي و سيعيان شده امّا او از حدود سال 304 تا 311 هـ ق مدّعي نيابت خاصّ و بابيّت از براي حضرت حجّت (عج) شد.«حسين بن روح» صريحاً در خصوص لعن و تبرّي از او و از كسي كه به سخن او راضي شود، مكتوبي نوشت. بدين ترتيب باطنش آشكار شد و شيعيان از او كناره گرفتند و راضي بالله خليفه ي عباسي دستور قتل وي را صادر كرد و وي را روز سه شنبه 29 ذي القعده سال 322 هـ ق گردن زدند و جسدش را به دار آويختند و در آخر كار سوزانده و خاكستر آن را به آب دجله دادند. («آخرين اميد»، ص 102 و 144)وي احكام دين خود را در كتاب به نام «الحاسة السادسة» تدوين كرده بود. («لغت نامه دهخدا»، ج 9، (چاپ جديد)، ص 12735)

شماطيل

در كتاب «ذخيرة الالباب» گفته شده كه، «شماطيل» اسم حضرت مهدي (عج) در كتاب «ارماتش» است. («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 77)

شمايل قائم

محدّثان معتبر از شيعه و سنّي، بنابر احاديث بسيار از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم و امام علي عليه السلام و ديگر امامان عليه السلام، شمايل و اوصاف امام مهدي (عج) را در كتابهاي خويش آورده اند:«چهره اش گندمگون، ابروانش هلالي و كشيده، چشمانش سياه و درشت و جذاب، شانه اش پهن، دندانهايش برّاق و گشاده، بيني اش كشيده و زيبا، پيشانيش بلند و تابنده، استخوان بندي اش استوار و صخره سان، دستان و انگشتانش درشت، گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي كه از بيداري شب عارض شده، خالي مشكين بر گونه ي راستش پيچيده و محكم، موي سرش بر لاله ي گوش ريخته و به قولي به دوشش ريخته، اندامش متناسب و زيبا و نگاهش دگرگون كننده، خروشش درياسان فريادش همه گير و... («خورشيد مغرب»، ص 28)

شمشير

در روايات اسلامي، مكرّر از شمشير امام قائم (عج) سخن به ميان آمده است. و اينكه مثلاً حتّي مانع زكات، اعدام مي شود.اين به آن معني نيست كه حكومت، زوري است بلكه اين شمشير به عنوان قصاص و مقابله به مثل با مخالفان و خائنان و زورگويان و توطئه گران است، همانگونه كه در قرآن كريم آمده است:«و آهن (شمشير و اسلحه ي عدالت) را فرستاديم كه در آن نيروي شديد و منافعي براي مردم است». (حديد/25)و يا در جاي ديگر مي فرمايد: «براي شما در قصاص، زندگي است اي انديشمندان». (بقره/179)بنابر اين، اين شمشير براي امنيت و آسايش و صفاي مردم و قصاص و مقابله به مثل است كه در تمام دنيا به عنوان يك اصل پذيرفته شده است. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 87)روزگار حضرت مهدي (عج)، روزگار خوار ساختن زورداران است. ديگر روز موعظه و خواهش تمام مي شود. مهدي (عج) آنقدر بكشد كه مردم بگويند: «اين مرد از آل محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم نيست. اگر از آل محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم بود، اين اندازه خون نمي ريخت».اما او از آل محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم است يعني آل حق، آل عدالت، آل عصمت و آل انسانيّت.شمشير مهدي (عج)، «سيف الله» است، سيف الله المنتقم. شمشير مهدي (عج)، شمشير انتقام از همه ي جهانيان در طول تاريخ است. («خورشيد مغرب»، ص 37)

شمشيرهاي آسماني

از خصائص حضرت قائم (عج)، آوردن شمشير هاي آسماني براي انصار و اصحاب آن حضرت است.رجوع شود به واژه: حبة

شيخ مرتضي انصاري

«شيخ مرتضي بن محمّد امير شوشتري انصاري» از مجتهدان بنام شيعه است. وي در سال 1214 هـ ق در دزفول متولّد شد و در سال 1281 هـ ق در نجف اشرف درگذشت «شيخ مرتضي» از سال 1266 هـ ق كه «صاحب جواهر» درگذشت، مرجع مطلق شيعه گرديد.تحقيقات «انصاري» در فقه استدلالي و اصول و قواعد كليّه ي حقوق شيعه بي سابقه است.از آثار وي «رسائل» در اصول و «مكاسب» در فقه دقيق ترين تحقيقات حقوقي را دربر دارد. («فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 186)«شيخ انصاري» از جمله كساني است كه در زمان غيبت كبري به ديدار حضرت قائم (عج) نائل آمد.

شيخ مفيد

«محمّد بن محمّد بن نعمان» معروف به «شيخ مفيد» از علماي برجسته ي شيعه و مورد قبول شيعه و اهل سنّت بود و مرجع خاصّ و عام به شمار مي رفت. وي بيش از 200 كتاب اسلامي نوشت و در همه ي رشته هاي علوم اسلامي نابغه به شمار مي آمد.«شيخ مفيد» در سن 85 سالگي در سوّم رمضان سال 413 هـ ق از دنيا رفت و در حرم كاظمين به خاك سپرده شد.چندين بار از جانب امام قائم (عج) براي اين مرد بزرگوار نوشته اي به خط شريف آن حضرت صادر شد حتّي هنگامي كه از دنيا رفت، بر روي قبرش مطالبي با خطّ مبارك آن حضرت مشاهده شده بود. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 249)

شيصباني

از نشانه هاي قيام قائم (عج)، خروج «شيصباني» است.امام باقر عليه السلام فرمود: «كجاست براي شما سفياني تا اينكه پيش از او «شيصباني» از سرزمين كوفان خروج كند، بجوشد چنانكه آب از چشمه مي جوشد و جمع شما و سران شما را بكشد. پس از آن، متوقّع سفياني باشد و اينكه حضرت قائم (عج) خروج كند». («بحارالانوار»، ج 52، ص 250)

شيعيان و انتظار

در ميان همه ي آيين ها و كساني كه در انتظار موعود (به معناي عام) به سر مي برند، نام شيعه چون قطعه اي فروزان كه در آتش عشق به مهدي (عج) مي سوزد، نمايان است.در حقيقت همين شيعيان هستند كه بايد در اين امر بزرگ و خطير پيشگام شده و مقدمات ظهورش را فراهم سازند و امام صادق عليه السلام فرمودند: «هر يك از شما براي قيام قائم (عج)» - هر چند با تهيه يك تير - بايد آماده گردد». (همان مدرك، ص366)در روايات اسلامي به اين موضوع كه شيعيان نقش مهمي در قيام قايم (عج) خواهند داشت، اشاره شده اشاره شده است:«هنگامي كه قايم قيام كند، خداوند شيعيان را از همه شهرها نزد او گرد مي آورد». («تفسيرالعياشي»، ج 1، ص 66)هنگامي كه قايم قيام كند، خداوند هر عيب و نقص را از شيعيان برطرف مي كند، و دلهاي آنان را چنان پاره هاي پولاد مي گرداند. قدرت هر مرد از آنان را، به اندازه قدرت چهل مرد قرار مي دهد. و آنگاه آنان حاكمان و فرمانروايان زمين و سران بزرگوار جهان خواهند بود). («بحارالانوار»، ج 52، ص 317)اين بيانات همه مي توانند تاكيد بر اين امر باشد كه، شيعه بايد همواره حضور اعتقادي و اجتماعي خويش را، و تشكيلات سياسي و نظامي - يعني در واقع، «حضور شيعي» خود را در صحنه تاريخ نگاه دارد، تا سرانجام به هنگام ظهور، در محل جريان اصلي و به حق خود قرار گيرد. («خورشيد مغرب»، ص 294)

شيلو

يكي از نامهاي مصلح جهاني در كتب مقدس، «شيلو» است. «شيلو» يعني كسي كه داراي حق است و صلح و سلامتي مي آورد.در كتاب تورات در سِفْر پيدايش، شماره 49-10 آمده است:«عصاي قدرت و سلطنت از يهود دور نخواهد شد و نه فرمانروايي از ميان پاهاي وي، تا «شيلو» بيايد و او را اطاعت امتها خواهد بود». («مصلح آخرالزمان»، ص 77)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ص» آغاز مي شود

صائد بن صيد

«صائد بن صيد» در برخي از روايات «دجّال» ناميده شده است. («بشارة الاسلام»، ص 43) وي در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم مي زيسته است. پيامبر او را يكي از مصاديق دجّال به اصحاب خويش معرفي كرده است و چون بعداً از خروج دجّال در آخرالزمان نيز خبر داده، برخي گمان كرده اند «دجّال» موعود كه قبل از ظهور امام قائم (عج) خروج خواهد كرد، همان «صائد بن صيد» است و در نتيجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند.اگر دجّال نام شخص معيّني نباشد و به هر شخص دروغگو، پر تزوير و گمراه كننده اطلاق شود، ديگر نمي توان گفت كه «صائد بن صيد» همان دجّال است. («آخرين اميد»، ص 326)

صاحب

«صاحب» از القاب معروف حضرت مهدي (عج) است و علماي رجال به اين امر تصريح كرده اند كه، اين نام آن حضرت در صحف ابراهيم عليه السلام است.

صاحب الامر

يكي از لقبهاي شايع حضرت قائم (عج)، «صاحب الامر» است.زمين را مي شوي وارث در آخر به نصّ حكم قرآن صاحب الامر!

صاحب الدار

علماي رجال تصريح كرده اند كه «صاحب الدار» از القاب خاصّه حضرت مهدي (عج) است. آن حضرت در حكايتي خود را «انا صاحب الدار» معرفي كرده است. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 79)

صاحب الدولة الزهراء

در كتاب هدايه از لقب «صاحب الدولة الزهراء» براي حضرت قائم (عج) ياد شده است.

صاحب الرجعة

«صاحب الرجعة» لقب امام زمان عليه السلام است.

صاحب الزمان

«صاحب الزمان» از القاب مشهور مهدي موعود (عج) است و مراد از آن فرمانفرما و حكمران زمان از جانب خداوند است.رجوع شود به واژه: اسماعيل نوبختي

صاحب الزمان

نخستين كتابي كه از علماي اهل تسنّن درباره حضرت مهدي (عج) نوشته شد، كتاب «صاحب الزمان» تأليف «ابوالعنبس، محمّد بن اسحاق بن ابراهيم كوفي» قاضي صمره (متوفّي 275 ه.ق) است كه شايد تاريخ نگارش آن پيش از تولد امام قائم (عج) باشد. («آخرين اميد»، ص 226)

صاحب السيف

«صاحب السيف» لقب قطب عالم امكان امام مهدي (عج) است. امام صادق عليه السلام راجع به امام عصر (عج) فرمود:«كُلُّنا قائِمُ بِاَمْرِِاللهِ واحِدُ بَعدَ واحِد حتّي يُجيءُ صاحِبُ السَََََّيف، فَإذا جاءَ صاحِبَ السَّيفَ جاءَ بأمْرِ غَير الّذي كانَ:همه ما قائم به امر خدائيم، يكي پس از ديگري تا زماني كه، صاحب شمشير آمد، امر و دستوري غير از آنچه بوده مي آورد». («اصول كافي»، ج 1، ص 536)

صاحب الغيبة

«صاحب الغيبة»، لقب امام عصر (عج) است.

صاحب الكرة البيضاء

در كتاب هدايه، «صاحب الكرة البيضاء» از القاب حضرت مهدي (عج) شمرده شده است.رجوع شود به واژه: بقية الانبياء

صاحب الناحيه

اطلاق لقب «صاحب الناحيه» به مهدي موعود (عج) در اخبار فراوان است وليكن علماي رجال فرموده اند كه بر امام حسن عسكري عليه السلام بلكه بر امام علي النقي عليه السلام نيز اطلاق مي شود.كفعمي در حاشيه «مصباح» خود گفته كه، صاحب الامر (عج) در غيبت صغري در آنجا بود. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 80)صافيّه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

صالح

«صالح» لقب مهدي موعود (عج) است.صالحيّه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

صبح مسفر

صبح ازل رجوع شود به واژه: يحيي نوري«صُبظ ح مُسْفَر» از القاب خاصّه حضرت مهدي (عج) است كه احتمال دارد آن را از آيه شريفه«وَالصُّبْحَ إذا أسْفَرَ (مدّثر / 34): و سوگند به صبح هنگامي كه چهره بگشايد»استنباط كرده باشند و مناسبت آن به حضرت قائم (عج) چون صبح صادق، روشن و هويداست. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 80)

صدق

«صدق» لقب امام غائب (عج) است.

صدقه دادن

يكي از تكاليف مردم نسبت به امام عصر (عج) صدقه دادن براي حفظ وجود مبارك آن امام عزيز، در هر وقت است. چرا كه هيچ نفسي عزيز و گرامي تر از وجود امام قائم (عج) نمي باشد، حتي نفْس خود آدمي. اگر چنين نباشد در ايمان نقصان و در اعتقاد خلل و سستي است. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 6، تكليف 4)

صراط

«صراط» لقب امام زمان (عج) است.

صقيل

«صقيل» از نامهاي مادر گرامي امام عصر (عج) است. هر شيء نوراني، صيقلي و جلا داده شده را، «صيقل» مي گويند.علامه مجلسي مي فرمايد: «نرجس خاتون پس از آنكه به آن وجود نوراني حامله شد، هاله اي از نور و ضياء او را فرا گرفت، آنگاه به جهت اين نورانيّت فوق العادّه، او را «صيقل» نام نهادند». («بحار الانوار»، ج 51، ص 15)

صلوات بر قائم

شخصي خدمت امام حسن عسكري (عج) رسيد و از آن حضرت خواست تا كيفيّت صلوات فرستادن بر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم و اوصياء آن حضرت را، بيان كند. امام عسكري عليه السّلام براي هر سك از چهارده معصوم عليهم السّلام صلوات جداگانه اي قرائت فرمودند.صلوات بر قائم (عج) اينگونه آغاز مي شود:«اللّهُمّ صلَِّ عَلي وَليُّكَ وَ ابْنِ أَوْليائِكَ الِّذينَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَ اوجَبْتَ حقَّهُم وَ...» («مفاتيح الجنان»، باب سوّم، (بخش صلوات بر حجج طاهره (ع)))

صمصام الاكبر

«صمْصامُ الأكبر» (شمشير تيز بزرگ)، نام امام دوازدهم (عج) در كتاب «كندرال» است. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 80)

صيحه آسماني

از علائم حتميّه امام زمان (عج)، «صيحه آسماني» است.«صيحه آسماني» يهني شنيده شدن فريادي از فضا.امام صادق عليه السلام فرمود: «حضرت قائم (عج) در مكه داخل شود و در جانب خانه كعبه ظاهر گردد و چون آفتاب بلند شود از پيش قرص آفتاب منادس ندا كند (كه همه اهل زمين و آسمان بشنوند): اي گروه خلائق آگاه باشيد كه اين مهدي آل محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم است. او را به نام و كنيه جدّش رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم ياد كنيد» («منتهي الامال»، باب 14، فصل 7)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ض» آغاز مي شود

ضحي

«ضحي» لقب حضرت قائم (عج) است. در «تأويل الآيات» شيخ شرف الدّين نجفي، در تفسير آيه مباركه«وَالشَّمْسِ وَ ضُحيها (شمس / 1): به خورشيد و گسترش نور آن سوگند»روايت شده كه «شمس» رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم و «ضُحي» قائم (عج) است. و در بعضي نسخ، خروج آن حضرت است. («نجم الثاقب»، باب 2،ص 80)

ضياء

«ضياء» (نور و روشنايي)، لقب حضرت مهدي (عج) است.

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ط» آغاز مي شود

طاعون سفيد و سرخ

از جمله علائم قيام قائم (عج) شيوع «طاعون» (كنايه از مرگ) است. ابا بصير مي گويد به امام صادق عليه السلام عرضه داشتم؛ «فدايت شوم خروج قائم (عج) كي خواهد بود؟» حضرت فرمود: «... اي ابا محمّد به ناچار بايد پيش از اين كار دو طاعون روي دهد، طاعون سفيد و طاعون سرخ»، عرض كردم: فدايت شوم، طاعون سفيد چيست؟ و طاعون سرخ كدام است؟حضرت در پاسخ فرمودند: «امّا طاعون سفيد، مرگ همگاني خواهد بود و امّا طاعون سرخ عبارت از مُردن به وسيله شمشير است». («بحارالانوار»، ج 52، ص 119)

طالب التراث

«طالب التّراث» در كتاب «هدايه» از القاب مهدي موعود (عج) شمرده شده است.رجوع شود به واژه: تُراث رسول خدا

طالقان

در احاديث مربوط به امام زمان (عج) نامي از طالقان هم به ميان آمده است كه عنوان شده، تعدادي - به روايتي 24 نفر- از ياران امام زمان (عج) از اين ديار خواهند بود.امير مؤمنان علي عليه السّلام فرمود:«آفرين بر طالقان كه خداوند در آن گنجهايي نهاده كه از طلا و نقره نيست بلكه مردان مؤمني هستند كه به طور شايسته خدا را شناخته اند و در آخر الزّمان ياوران امام قائم (عج) خواهند بود». («المجانس السنّيه»، ج 5، ص 697)با اينكه در جغرافياي قديم اسلام، دو سه طالقان نام برده شده است، به احتمال قوي مراد از آن، همين طالقان معروف و آباديهاي مربوط به آن است، كه در ناحيه مركزي ايران قرار دارد. («خورشيد مغرب»، ص 321)طاهررجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

طريد

حضرت قائم (عج) به طور مكّرر در اخبار به لقب «طَريد» خوانده شده و معني آن شبيه به لقب «شريد» است.رجوع شود به واژه: شريد

طلوع خورشيد از مغرب

در علائم ظهور امام قائم (عج)، سخن از طلوع خورشيد از مغرب رفته است. در برخي احاديث اين امر، اينگونه بيان شده است:خورشيد به هنگام ظهر، در آسمان راكد شود (آسمان به سختي تيره گردد، و خورشيد ناپديد شود، چنانكه گويي غروب كرده است) و ساعتي چند تا به هنگام عصر، پيدا نباشد، آنگاه (كه به جانب مغرب رسيده باشد)، از مغرب ظاهر گردد. («الارشاد»، ص 357)در برخي از روايات اين مطلب نيز آمده است كه: «آيت و نشانه اي و سيمايي در خورشيد پديدار گردد». و در برخي آثار رسيده است كه «مهدي، خود، همان خورشيدي است كه از مغرب (محل غروب كردن) خويش طلوع خواهد كرد(وَ هُوَ الشَّمْسُ الطّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِها («بحارالانوار»، ج 52، ص 195)

طول عمر قائم

اين سؤال در طول تاريخ از زمان مرحوم شيخ صدوق به بعد مطرح بوده كه، چگونه ممكن است،حضرت مهدي آنقدر يا بيشتر عمر كند؟از نظر علمي، برخي زيست شناسان مي گويند: «انسان بايد 300 سال عمر كند، اينكه انسان 70 يا 80 سال عمر مي كند، براي آن است كه عضوي از او فرسوده مي شود و به عضوهاي ديگر سرايت مي كند».و از آزمايشاتي كه دانشمندان، روي حشرات و سلّولها و گياهان كرده اند نشان مي دهد كه گاهي عمر آنها را به صدها و بلكه به هزارها برابر رسانده اند.امّا از نظر دين، در روايات مذهبي مي خوانيم كه حضرت ادريس عليه السّلام، حضرت الياس عليه السّلام، حضرت خضر عليه السّلام و حضرت عيسي عليه السّلام هنوز زنده اند و در قرآن مي خوانيم كه: نوح در ميان قوم 950 سال درنگ كرد.بنابراين چه مانعي دارد كه خداوند تمام علل پيري و فرسودگي را به امام زمانش آموخته باشد و با بكار گرفتن آن، عمر را بسيار كند. («حضرت مهدي (عج)،فروغ...»، ص82 به بعد)

طول عمر ياران قائم

از جمله خصائص قيام قائم (عج) طول عمر ياران آن حضرت است. در روايات اسلامي وارد شده كه هر مرد در مُلك و حكومت آن جناب آنقدر عمر كند تا اينكه براي او هزار پسر متولد مي شود. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 26)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ظ» آغاز مي شود

ظلوم

«ظلوم» از جزايري است كه يكي از فرزندان حضرت مهدي (عج) بر آن حكومت مي كند.رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ع» آغاز مي شود

عاشورا و قيام قائم

طبق برخي از روايات، امام قائم (عج) در روز عاشورا قيام مي فرمايند. («كشف الغمّه»، ج 3، ص 460)ارتباط بين روز عاشورا و روز قيام قائم (عج)، يك رابطه ملموس و قابل درك براي هر انسان عاقلي است. چرا كه راه و هدف مهدي (عج) همان هدف امام حسين عليه السّلام در ابعاد وسيع و گسترده جهاني است.در روز عاشورا شمشير حكم مي كرد و در قيام ولي عصر (عج) هم شمشير پاسخگوي بسياري از نارسائيها خواهد بود.عاشورا دغدغه اي نهفته در وجود انسانهاي مسلمان است و انتظار فرج و قيام مهدي (عج) هم چيزي است كه با سرشت آنان عجين شده است.اگر واقعه عاشورا با مقدّماتي تلخ و كار شكنيهاي ياران يزيد به وقوع پيوست، قيام قائم هم با خروج سفياني ها و دجّالها كه موانع اجراي احكام الهي هستند، به منصّه ظهور خواهد رسيد.و... عاشوراي حسيني نمونه بزرگي براي قيام بزرگتر مهدي موعود (عج) خواهد بود.

عاقبة الدار

«عاقبة الدّار»، لقب امام زمان (عج) است.

عالم

در كتاب «ذخيرة الالباب»، «عالم» از القاب حضرت مهدي (عج) ناميده شده است.

عباس بن هشام ناشري

«ابو الفضل، عباس بن هشام ناشري»، از اصحاب امام رضا عليه السّلام و متوفّي سال 220 ه.ق است. وي كتابي به نام «غيبت» دارد. («رجال» شيخ طوسي، ص 384)عبد الرحمن رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

عبدالله

«عبدالله» از اسامي مبارك امام فصر (عج) است.رجوع شود به واژه: احمد

عبدالله

«عبدالله»، نام شش نفر از «اَبْْدال» است. آنان نخستين افراد از 313 نفر ياران مخصوص قائم (عج) هستند كه به ايشان مي پيوندند. («الاوائل»، ص33)رجوع شود به واژه: أبْدال

عبدالله سوري

«عبدالله سوري»، كساني است كه در دوران كودكي حضرت حجّت (عج)، او را در بستان بني عامر ديده است. («اكمال الدّين و...»، ص 441)

عبيدالله بن محمد

«عبيدالله بن محمّد» از شيعيان امامي بود كه در سال 259 ه.ق متولّد و در سال 322 ه.ق در گذشت. وي مؤسس دولت فاطميان در مغرب بود كه دعوي مهدويّت كرد و شهر «مهديّه» را در سال 303 ه.ق بنياد گذارد. («آخرين اميد»، ص 212)

عثمان بن سعيد

«ابو عمر، عثمان بن سعيد اسدي عمروي (عمري)» از ياران و شاگردان مورد وثوق امام هادي عليه السّلام و امام حسن عسكري عليه السّلام بود. او را «سمّان» و «زيّات» يعني «روغن فروش» هم مي گفتند. اين شغل بخاطر بعضي از مصالح و تقيّه و اختفاء امر نيابت بود. شيعيان اموالي را كه براي امام حسن عسكري عليه السّلام مي آوردند و به او تسليم مي كردند،او آنها را در داخل خيك روغن مي گذاشت و به خدمت آن بزرگوار مي فرستاد.امام حسن عسكري عليه السّلام چون نام طولاني او را شنيد، فرمودند: «كنيه (ابن عثمان) و (ابو عمرو) در يك مرد جمع نمي شود» و لذا دستور داد كه كنيه او را كه «ابو عمرو» باشد بر هم بزنند و وي را «عمري» ناميدند. («بحار الانوار»، ج 51، ص 344)پس از در گذشت امام حسن عسكري عليه السّلام، «عثمان بن سعيد» امام را غسل داد و كفن كرد و حنوط نمود و به خاك سپرد. (همان مدرك، ص 346)در اين زمان كه امر غيبت صغري هم آغاز گرديد، «عثمان بن سعيد» از سوي حضرت مهدي (عج) به عنوان نخستين نائب خاصّ آن حضرت، منصوب گشت و واسطه ميان امام و شيعيان شد. رحلت او را بعد از سال 260 ه.ق ذكر كرده اند. هنگامي كه وي در گذشت، جسدش را در جانب غربي بغداد در «شارع الميدان)، كه نزديك دروازه قبلي قرار داشت، به خاك سپردند و قبر در خود قبله مسجد است. («آخرين اميد»، ص 80)

عدل

«عدل» لقبامام زمان (عج) است.

عزة

«عزّة» از القاب حضرت حجّت (عج) است.

عسكرية

«عيكرية»،نام فرقه اي است كه امام حسن عسكري عليه السّلام را امام قائم مي دانند و قائلند كه او نمرده و برخي گفته اند كه وفات كرده و بعد از آن زنده شده است. («نجم الثاقب»، باب چهارم، ص 216)

عصائب

طبق برخي روايات، «عصائب» ياران حضرت مهدي (عج) در عراق هستند كه هنگام ظهور آن حضرت خود را به مكه مي رسانند و با او بيعت مي كنند. («المجالس السنيّه»، ج 5، ص 699)با توجه به معني «عصائب» كه جمع عصبه و به معني «جوانمردان رشيد و نيرومند» است، به اين نتيجه مي رسيم كه ياران مهدي (عج) بايد چنين باشند.

عصاي حضرت موسي

از جمله خصائص و ويژگيهاي حضرت قائم (عج) در هنگام ظهور اين است كه «عصاي حضرت موسي عليه السّلام» همراه آن حضرت مي باشد.در «الغيبة» نعماني روايتي است از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمودند: «عصاي حضرت موسي از شاخه درخت آس بود كه در بهشت كاشته شده بود و هنگامي كه به سمت مدين رفت، جبرئيل آن را براي او آورد و آن عصا و تابوت حضرت آدم عليه السّلام در ديباچه طبريه است و كهنه و متغيّر نمي شود تا اينكه آنها را قائم (عج) هنگام خروج، بيرون آورد». («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 126)در روايتي ديگر عنوان شده كه آن عصا در غاري در انطاكيه است.رجوع شود به واژه: انطاكيه

عصر

«عصر» لقب مهدي موعود است. اين نام در قرآن مجيد هم مذكور است، آنجا كه مي فرمايد:«والْعَصْر (عصر / 1)سوگند به عصر».مفسّرين يكي از وجوه تفسيري اين آيه را، عصر حضرت بقيّةالله (عج) عنوان كرده اند. («نورالثقلين»، ج 5، ص 666)عقبه افيق شام رجوع شود به واژه: دجّال

عقيد

«عقيد»، خادم امام حسن عسكري عليه السّلام بود كه مكرّر به ديدار حضرت مهدي (عج) نائل شده و او اوصاف مباركش را بازگو كرده است. و هنگامي كه امام عليه السّلام مي خواست فرزند بزرگوارش را به حضور بطلبد به او دستور مي داد كه داخل خانه شده، آن حضرت را به محضر پدر بزرگوار بياورد. («بحار الانوار»، ج 52، ص 16)

عقيقه

«گوسفندي را كه به عنوان حفظ جان نوزاد و طفل از گزند حوادث قرباني مي كنند، «عقيقه» مي گويند». («وسائل الشّيعه»، ج 11، ص 489)پس از نولد مهدي موعود (عج)، امام حسن عسكري عليه السّلام دو گوسفند براي «ابراهيم بن ادريس» مي فرستد و مي نويسد:«اين گوسفندها را ذبح كرده، به عنوان عقييقه مولايت (حضرت قائم «عج») بخور و برادرانت را دعوت كرده اطعام بده»آن امام بزرگوار همين عمل را به چندين نفر ديگر هم توصيّه مي كنند تا انجام دهند. («الغيبة»، شيخ طوسي، ص 148)

علائم حتميه

عالماتي كه بيانگر ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) مي باشد، دو قسم است:يكي علامات حتميّه و ديگري علامات غير حتميّه. برخي از علامات حتميّه بدين ترتيب است:خروج دجّال، صيحه و نداء آسماني، خروج سفياني، فرو رفتن لشكر سفياني در بَيداء، قتل نفس زكيّه، خروج سيّد حسني، ظاهر شدن كف دستي در آسمان، كسوف آفتاب در نيمه ماه رمضان و خسوف ماه در آخر آن، آيات و علاماتي كه در ماه رجب ظاهر مي شود و اختلاف بني عبّاس و انقراض دولت ايشان.قسمي ديگر از علائم ظهور، علائم حتميّه است.(اين علائم بسيار است كه بعضي از آنها ظاهر شده و برخي هنوز واقع نشده است).«حاج شيخ عبّاس قمي» در كتاب «منتهي الآمال»، باب چهاردهم، فصل هفتم، علاوه بر ذكر علائم حتميّه، به ذكر 21 مورد از علائم غير حتميّه پرداخته است كه چند نمونه آن در ذيل مي آيد:«خراب شدن مسجد كوفه»، جاري شدن نهري از شطّ فرات در كوچه هاي كوفه، ظاهر شدن ستاره دنباله دار در نرديكي ستاره جُدََيّ، خراب شدن مسجد براثا، مسخ شدن طايفه اي به صورت ميمون و خوكها و...»علائم غير حتميّهرجوع شود به واژه: علائم حتميّه

علامه حلي

«جمال الدين، حسن بن يوسف بن مطهّر حلّي» معروف به «علامه حلّي»، از علماي برجسته قرن هشتم هجري است كه در سال 726 ه.ق از دنيا رفت و در نجف اشرف به خاك سپرده شد. او در تمام علوم اسلامي استاد ماهري بود و تأليفات او را بيش از 500 جلد تخمين زده اند. وي «سلطان محمّد خدابنده» پادشاه مغول را شيعه كرد و در اين مسير خدمت بزرگي به مذهب جعفري نمود.«علامه حلّي» از كساني است كه به ديدار آقا امام زمان (عج) نائل آمده و از وجود اين خورشيد فروزان بهره ها برده است. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 249)رجوع شود به واژه: سيّد مرتضيعلقميّه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

علي اعرج كوفي

«ابوالحسن، علي بن عمر اعرج كوفي» از ياران امام كاظم عليه السّلام بود. وي كتابي به نام «الغيبة» درباره مهدي صاحب الزّمان (عج) نوشته است. («رجال» نجّاشي، ص 194)

علي بن بلال

«علي بن بلال»، از شخصيّتهاي بزرگ و مورد اعتماد شيعه است كه شهادت داده، امام حسن عسكري عليه السّلام، فرزندش مهدي (عج) را به چهل نفر از شيعيان نشان داده و خود او يكي از آنها بوده است. («ينابيع المودة»، ج 3، ص 123)

علي بن حسن طائي

«ابوالحسن، علي بن حسن بن محمّد طائي جرمي شاطري) معاصر حضرت موسي بن جعفر عليه السّلام بود. وي كتابي به نام «الغيبة» درباره حضرت قائم (عج) نوشته است. («فهرست شيخ طوسي»، ص 118)

علي بن فاضل مازندراني

«شيخ زين الدّين، علي بن فاضل» اهل مازندران و از شهركي به نام «إبْريم» بود. («نجم الثّاقب»، ص 296)وي يكي از شيوخ صالح باورع و ساكن نجف اشرف بود كه در حدود سال 690 ه.ق طي يك ماجرائي كه خودش نقل كرده است وارد«جزيره خضراء» شده و در آنجا با ياران خاصّ آن حضرت به گفتگو نشسته است.«علي بن فاضل»، داستان خود را به طور مفصّل همراه با مسائلي در كتابي به نام «الفوائد الشّمسيّة» آورده است.خلاصه ماجرا از زبان علي بن فاضل مازندراني:«وارد شهري از شهرهاي غرب (اسپانيا) شدم، مركبهائي از بلاد امام عصر (عج) وارد آنجا شد، يكي از مسافرين آنها پير مردي بود كه چون مرا ديد گفت: نام تو چيست؟ گمان مي كنم علي باشد.گفتم آري،گفت: نام پدرت چيست؟ گويا فاضل باشد.گفتم: آري، چه خوب نام من و پدرم را مي شناسي.گفت: بدان كه نام واصل و وصف و خصوصيّات تو را براي من بيان كرده اند و من تا جزيره خضراء با تو هستم.بسيار خوشحال شدم. مرا با خود به دريا برد، روز شانزدهم به آب سفيدي رسيديم، پرسيدم اينجا كجاست؟گفت: بحر ابيض است و آن، جزيره خضراء است، كه اين آب سفيد اطرافش را گرفته است و به حكمت خداوند چون كشتيها و وسائل نقليّه ديگر دشمنان به اينجا رسند غرق مي شوند و به آن حضرت دست نيابند.سپس وارد جزيره خضرا شديم و رفتيم در مسجد، شخصي به نام «سيّد شمس الدّين» را ديدم كه مي گفت: من از نوه هاي امام عصر (عج) هستم. (نوه پنجم). پس از گفتگوئي به او گفتم: هرگز امام را ديده اي؟گفت: «نه ولي پدرم نقل كرد كه صداي امام را شنيده ام و خودش را نديده ام و امّا جدّم، هم خودش را ديده است و هم صدايش را شنيده است».آنگاه با آن سيّد از شهر بسرون رفتيم و به پير مردي رسيديم، از سيّد احوال آن پير مرد را پرسيدم، گفت: «اين كوه را مي بيني، در وسط آن جاي خرّمي است و در آن چشمه اي است و كنار چشمه، قبّه اي است و اين مرد با رفيقش خادم آن قبّه است، من هر صبح جمعه مي روم آنجا خدمت امام عصر (عج) (البته با توجّه به آغاز ماجرا خود امام را نمي بيند و صدايش را نمي شنود) و در قبّه دو ركعت نماز مي خوانم و كاغذي مي يابم كه در آن حكم مرافعه اي را كه در هفته به من رجوع مي كنند در آن نوشته، كا غذ را برمي دارم و هر چه در آن نوشته به آن عمل مي كنم».علي بن فاضل مي گويد: از خادمها خواهش كردم مرا به حضور امام (عج) ببرند، گفتند: راهي ندارد، آن رفيقم به من گفت: «دستور آمده كه تو را به وطن برگردانم، براي من و تو مخالفت روا نيست». («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 68 به نقل از «اثباة الهداة»، ج 7، ص 371)

علي بن محمد سيمري

«شيخ ابوالحسن، علي بن محمّد سِيْمُري»، چهارمين و آخرين نائب امام عصر (عج) در دوران غيبت صغري بود. او در بغداد در خيابان خلنجي جنب «ربع المحول» نزديك نهر ابو عتاب و نزديك آرامگاه «شيخ كليني» به خاك سپرده شد.او پس از درگذشت «حسين بن روح» كه در شعبان سال 326 ه.ق واقع شد به نيابت مولاي خويش برگزيده شد. و قبل از مرگش، از جانب امام زمان (عج) مأمور گشت تا به كسي وصيّت نكند، و كسي را به عنوان «نائب خاصّ» معرّفي ننمايند، و آغاز «غيبت كبري» را اعلام دارد.

علي بن مهزيار

«علي بن مهزيار» يكي از زيارت كنندگان جمال عالم آراي يوسف زهراء (س)، حضرت حجّت (عج) است. او مي گويد:«بيست حج به قصد اينكه حضرت صاحب الامر را ببينم انجام دادم امّا ميسّر نشد. شبي در رختخواب خود خوابيده بودم، صدائي شنيدم كه كسي گفت: اي فرزند مهزيار! امسال به خدمت امام زمان خود خواهي رسيد...»و او به آرزويش رسيد. (شرح داستان در كتاب «منتهي الامال»، باب 14، فصل 3، مطالعه كنيد.)در كتب حديث از سه تن به نام «ابن مهزيار» نام برده شده است كه هر كدام روايات و حكايات جداگانه اي دارند. علّامه نوري در «نجم الثّاقب»، باب هفتم، مي گويد: «به نظر حقير اشتباهي در اسم شده و حكايت «علي» را گاهي به او نسبت مي دهند و گاهي به «ابراهيم» و گاهي به «محمّد» و واقعه هاي گوناگون نقل مي كنند، و ظاهراً يك واقعه باشد والله العالم». (براي آگاهي بيشتر ر.ك به پا ورقي ص 779 كتاب مهدي موعود (ترجمه ج 13 بحار الانوار))

عمر بن يزيد

«عمر بن يزيد» برده فروشي بود كه مليكه (مادر امام زمان (عج)) را به فرستاده امام علي النّقي عليه السّلام (بشر بن سليمان) فروخت. (منتهي الامال باب 14، فصل اوّل.)رجوع شود به واژه: بشر بن سليمان نُخّاس

عمرو اهوازي

«عمرو اهوازي» از كساني است كه امام قائم (عج) را در دوران حيات امام عسكري عليه السّلام زيارت كرده است.او مي گويد: «حضرت عسكري عليه السّلام، فرزند بزرگوارش را به من نشان داد و فرمود: «اين صاحب شماست»». (الغيبة شيخ طوسي ص 140)عناطيسرجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبريعواليرجوع شود به واژه: دشت حجاز

عوف سلمي

يكي از كساني كه قبل از آمدن حضرت قائم (عج) از «تكريت» خروج خواهد كرد و در دمشق به قتل خواهد رسيد، «عوف سلمي» است.اين مطلب در حديثي از امام سجّاد عليه السّلام بيان شده است. (بحار الانوار ج 52، ص 213)

عين

«عين» لقب امام عصر (عج) است. لفظ «عين الله» در زيارت آن حضرت هم وجود دارد و اطلاق آن بر همه ائمّه عليهم السّلام شايع است.

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «غ» آغاز مي شود

غارت پرده كعبه

يكي از علائم قيام حضرت قائم (عج)، «به غارت بردن پرده خانه كعبه» است.

غائب

«غائب» لقب حضرت مهدي (عج) است.

غاية الطالبين

از القاب امام زمان (عج) مي توان به «غايةالطّالبين» اشاره كرد.

غاية القصوي

«غايةالقصوي» يعني مقصود نهائي و از القاب امام دوازدهم شيعيان (عج)، كه در كتاب هدايه ذكر شده است.

غريم

«غريم» از القاب خاصّه امام قائم (عج) است و در اخبار اطلاق آن بر حضرت شايع است. «غريم» هم به معني طلبكار و هم به معني اوّل است و اين لقب مثل «غلام» در تعبير آن حضرت از روي تقيّه بوده است.هنگامي كه شيعيان مي خواستند مالي نزد آن حضرت يا وكلايش بفرستد يا وصيّت كنند يا از ايشان مطالبه كنند به اين لقب مي خواندند و از آن حضرت غالب ارباب زرع و تجارت و حرفه و صناعت طلبكار بود.علّامه مجلسي فرموده است: «ممكن است غريم به معني بدهكار باشد و نام بردن از آن حضرت به اين اسم از جهت تشبّه آن جناب به شخص مديون باشد كه خود را از مردم به علّت قرضهاي خود مخفي مي كند، يا آنكه چون مردم آن حضرت را طلب مي كنند تا علوم و شرايع را از ايشان ياد بگيرند، آن جناب از آنان به جهت تقيّه مي گريزد. پس آن حضرت غريم مستتر است». («منتهي الامال»، باب 14، فصل اوّل.»)

غضباء

«غضباء» نام ناقه رسول خداست كه حضرت صاحب الزّمان (عج) هنگام ظهور و خروج همراه خود خواهند آورد. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 125)

غلام

لقب «غلام» در زبان روايات و اصحاب، مكرّر به حضرت صاحب الامر اطلاق شده است.غلام احمد رجوع شود به واژه: احمديّه

غوث

«غَوْث» از القاب خاصّه حضرت مهدي (عج) است كه در زيارت معتبره وارد شده و معني آن «فرياد رس» است.

غوث الفقراء

«غَوْثُ الْفُقَراء» لقب حضرت ولي عصر (عج) است.رجوع شود به واژه: بقيّة الانبياء

غيب

در كتاب «ذخيرةالالباب»، «غيب» از نامهاي حضرت قائم (عج) شمرده شده كه در قرآن هم مذكور استو امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه:«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُديً لِلْمُتَّقينَ - الَّذينَ يُؤْمِنونَ بِالْغَيْبِ (بقره/2و3): آن كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است - (پرهيزكاران) كساني هستند كه به غيب ايمان مي آورند».فرمود: متّقين شيعيان علي بن ابي طالب هستند و امّا غيب، پس او غائب است و شاهد بر اين قول خداوند كه مي فرمايد:«وَ يَقولونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إنَّما الْغَيْبُ لِلّه فَانْتَظِروا إنّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِِرينَ (يونس/20):«و مي گويند چرا فرو فرستاده نشد بر او آيتي از پروردگارش. پس بگو نيست غيب مگر خداي را پس منتظر باشد به درستي كه من با شما از منتظرانم»يعني براي آمدن آن غيب، از آيات خداوندي است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم،ص 82)

الغيبة طوسي

كتاب «الغيبة» تأليف «شيخ الطّائفه ابي محمّد بن الحسن طوسي» (متوفّي 460 هجري قمري) است.«شيخ طوسي» در اين كتاب جديدترين استدلالات، هم از نظر روايتي و هم از لحاظ كلامي را در توجيه غيبت كبراي امام دوازدهم (عج) به كار مي برد و با استفاده از احاديث واستدلال عقلي ثابت مي كند كه امام دوازدهم حضرت مهدي (عج) است كه بايد در پرده غيبت به سر برد.«شيخ طوسي» اطّلاعات تاريخر موثّقي را در مورد فعّاليّتهاي مخفي چهار نائب خاصّ امام دوازدهم به نقل از كتاب مفقود شده اي تحت عنوان «الاخبار الوكلاء الاربعه» نوشته «احمد بن نوح بصري» ارائه مي دهد. («آخرين اميد»، ص171)رجوع شود به واژه: البرهان علي صحّة طول عمر الامام صاحب الزّمان

الغيبة نعماني

در كتاب «الغيبة» اثر «محمّد بن ابراهيم بن جعفر» معروف به «نعماني» است. «نعماني» چون پس از رحلت امام حسن عسكري عليه السّلام ديد جوامع شيعه را هاله اي از حيرت و شگفتي فرا گرفته است، كتاب «الغيبة» را نوشت، وي كوشيد تا ضرورت غيبت امام دوازدهم را با نقل احاديثي از پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم و ائمّه اطهار عليهم السّلام كه غيبت آن بزرگوار را پيش بيني كرده اند، اثبات كند. («آخرين اميد»، ص 167)رجوع شود به واژه: البرهان علي صحّة طول عمر الامام صاحب الزّمان.

غيبت شأنيه

با توجّه به شئون و تصرّفات گوناگون امام در جهان، به اين نتيجه مي رسيم كه غيبت حجّت خدا غيبت كلّي نيست، بلكه اين غيبت و عدم حضور، غيبت جزئي است، يعني: غيبت و عدم حضور در شأني از شئونات ولايت. و آن شأن، معاشرت با مردم و هدايت مستقيم اجتماع بشري و تشكيل حكومت حق است.امام عصر (عج) در عصر غيبت، در همين يك شأن از شئونات ولايت و مقامات و تصرّفات خويش غائب است و در ديگر شئون، حاضر، نافذ و فعّال است.اين يك واقعيّت شناختي بزرگ است كه از آن در ابواب معرفت به «غيبت شأنيه» تعبير مي شود. امام در عصر غيبت، داراي «غيبت شأنيه» و «حضرت (حاضر بودن) شئونيّه» است. آن حضرت در يك شأن و امر غائب و در بقيّه حاضر است، زيرا كه اين شئون و حضور، در ارتباط مستقيم با بقاء و امتداد تكوّن كائنات است. («خورشيد مغرب»، ص 184)

غيبت صغري

پس از هجوم مأموران خليفه عبّاسي، به خانه امام حسن عسكري عليه السّلام و جستجوي فزرند و جانشين آن امام، روشن گشت، خطري كه جان امام آينده را تهديد مي كند، خطري بس سهمگين است. اين هجوم و پيگيري، در پيدا كردن مهدي (عج) ايجاب مي كرد تا براي نگهداري جان باقي مانده سلسله امامت. سلاله نبوّت و مصلح بزرگ بشريّت، اقدامي بس جدّي به عمل آيد.و همين زمان بود كه به توجّه به احوالاتي، به فرمان الهي، و به قدرت و حكمت خدائي، آن حضرت از نظرها پنهان گرديد و امر عظيم «غيبت» پديدار شد.اين غيبت به دو مرحله تقسيم گشت: مرحله كوتاه مدّت (غيبت صغري) و مرحله دراز مدّت (مرحله كبري).غيبت صغري امام زمان (عج) از دو جهت محدود بود: از جهت زماني و از جهت شعاعي. از نظر زماني، بيش از هفتاد سال به طول نينجاميد، يعني از سال 260 تا 329 هجري قمري. از نظر شعاعي نيز، اين غيبت، غيبتي همه جانبه نبود، و شعاع و دامنه آن محدود بود. يعني در طول اين مدّت، اگر چه امام از نظرها پنهان بود، وليكن اين غيبت پنهاني نسبت به همه كس نبود، بلكه كساني بودند كه به صورت پنهاني با امام در تماس بودند. اينان نائبان خاصّ امام بودند، كارهاي مردم رامي گذرانيدند، نامه ها و سؤالات مردم را به نزد امام مي بردند- يا مي فرستادند - و پاسخ امام را به مردم مي رساندند. («همان مدرك»، ص 42)رجوع شود به واژه: رشيق، نوّاب اربعه

غيبت كبري

پس از گذشتن غيبت صغري، دوره غيبت كبري و دراز مدّت آغاز گرديد. و اين غيبت تا كنون ادامه يافته است.در اين مدّت طولاني است كه بزرگترين مرحله آزمايش و امتحان، در دار طبيعت و سنجش ايمان و عمل خلق وجود دارد، تا معلوم گردد در خلال اين روزگاران، در هر نقطه از جهان،چگونه استفاده مي برند و چه نتيجه اي مي گيرند و افراد در برابر احساس وظيفه چه مي كنند و علّت به وجود آمدن چه اعمال و حوادثي و آثار و افكار و رفتاري مي شوند... («همان مدرك»، ص43)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ف» آغاز مي شود

فارقليط

رجوع شود به: زردشتيان و انتظار

فاضل

«فاضل» نام زره رسول اكرم صلّي الله عليه و آله است كه حضرت قائم (عج) هنگام ظهور همراه خود دارند. («نجم الثّاقب»، ص 125)

فايده غيبت طولاني قائم

امام قائم (عج) به خاطر عدم پذيرش جامعه از نظرها پنهان است، اگر او همچون امامان معصوم عليهم السّلام ديگر آشكار بود، مردم همان كه با امامان كردند با او مي كردند، امّا او غائب است تا مردم آمادگي پذيرش او را در طول زمان پيدا كنند.از جمله فوائد غيبت امام قائم (عج) مي توان به اين مورد اشاره كرد:1- غيبت او به پيروانش اميد مي بخشد و آنها را دلگرم مي كند كه داراي چنين رهبري هستند، با توجّه به اين كه اميد، سازنده است.2- غيبت آن حضرت پيروانش را قدم به قدم آماده مي سازد تا آن حضرت را از عزلت بيرون آورند.3- گفتگو درباره قيام مهدي (عج) در طول زمان با فرصت كافي موجب پرورش نفوس و آمادگي در انديشه انقلاب جهاني بودن و هدفداري و... مي شود و به اين ترتيب زمينه سازي ظهور آن حضرت مهيّا مي گردد.4- شناخت موانع يك انقلاب جهاني در تمام ابعاد و بر اندازي آن موانع، نياز به طول زمان و كمك فكري بسيار در سطح جهان دارد، اين نيز يكي از فوائد غيبت امام قائم (عج) مي باشد.5- طول غيبت و دوري مردم از رهبر مصلح و عادل، موجب فساد در تمام زمينه ها شده و همين فساد موجب خستگي و ناراحتي و نارضايتي مردم مي شود و در دل اين فساد، جرقّه هاي انقلاب بروز مي كند و مردم، تشنه مصلح واقعي و عدالت مي شوند، چرا كه تا همه، رنج ظلم و فساد را نبرند، آماده درك لذّت عدالت و اصلاح نخواهند شد.6- غيبت امتحاني است كه خداوند شيعيان را در معرض آزمايش قرار داده تا معلوم شود چه كسي ثابت قدم و استوار در امامت امام دوازدهم باقي خواهد ماند.7- غيبت دلائلي دارد كه به امامان اجازه افشاي آن داده نشده است و... («آخرين اميد»، ص 172-180)

فتح

«فتح» لقب مهدي موعود (عج) است. در روايات آمده كه در آيه شريفه«إذا جآءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ (نصر/1): هنگامي كه ياري خدا و پيروزي فرا رسد»،مراد از فتح، مهدي (عج) است.در تفسير علي بن ابراهيم، در تفسير آيه مباركه«نَصْرُ مِنَ اللهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ (صف/13): ياري خداوند و پيروزي نزديك است»آمده كه به فتح حضرت مهدي (عج) اشاره دارد. («نجم الثاقب»، ص 84)

فتوريسم

«فتوريسم» (fotorism) يعني اعتقاد به دوره آخر الزّمان، و انتظار ظهور منجي، عقيده ا ي كه در كيشهاي آسماني يهوديّت (جودائيسم)، و زردشتي (زوراستريانيسم)، و مسيحيّت (در سه مذهب عمده آن: كاتوليك، پروتستان، و ارتدوكس) و مدّعيان نبوّت عموماً، و دين مقدّس اسلام خصوصاً، به مثابه يك اصل مسلّم قبول شده است. و درباره آن در مباحث تئولوژيك مذاهب آسماني، رشته تئولوژي بيبليكال، كاملاً شرح و بسط داده شده است. («خورشيد مغرب»، ص 52)

فجر

«فجر» لقبي براي حضرت صاحب الزّمان (عج) است.امام صادق عليه السّلام در تفسير كلام خداوند كه مي فرمايد:«وَالْفَجْر (فجر/1):قسم به فجر»فرمود: «مراد از فجر، قائم (عج) است».همچنين آن حضرت در تفسير سوره مباركه قدر و آيه آخر اين سوره: «... حتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ،... تا هنگام طلوع فجر»فرمودند:«تا آنكه قائم ما برخيزد و ظاهر شود» («نجم الثّاقب»، باب دوم، ص 84 و 117)

فرائد

«فرائد» نام كتاب «ميرزا ابوالفضل گلپايگاني» است. به قول خود وي اين كتاب را در استدلال به صحّت دعوي باب و بهاء نوشته و مشتمل بر سه فصل: استدلال به آيات قرآني و استدلال به احاديث و به اخبار و تقرير است.اساس ساير نوشته هاي بهائيگري در نقل آيات و روايات و شواهد تاريخي و تأويل هر مطلبي به نفع دعوي باب و بهاء، دو كتاب «فرائد» و «ايقان» است.رجوع شود به واژه: ايقان

فرج الاعظم

در كتاب «هداية»، «فرج الاعظم»، لقب مهدي موعود (عج) عنوان شده است.امام رضا عليه السّلام فرمود: «هر گاه عالِم شما از ميان شما غائب شد پس منتظر «فرج الاعظم» باشيد. («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 84 و 117)

فرج المؤمنين

«فرج المؤمنين» لقب امام عصر (عج) است. در اخبار ولادت مهدي موعود آمده كه،«حكيمه خاتون» به «نرجس» گفت: خداوند امشب به تو غلامي مي بخشد كهدر دنيا و آخرت سيّد (آقا) و او «فرج المؤمنين» است. (همان مدرك)

فرخنده

«فرخنده» نام حضرت ولي عصر (عج) در كتاب اشعياي پيامبر عليه السّلام است.(همان مدرك)

فردوس الاكبر

در كتاب «ذخيرة الالباب» ذكر شده كه «فردوس الاكبر» نامي است كه در كتاب قبرسروميان به امام زمان (عج) اطلاق شده است.فرزندان قائم (عج) رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

الفصول العشرة في الغيبة

كتاب «الفصول العشرة في الغيبة» تأليف «محمّد بن نعمان» معروف به «شيخ مفيد» (متوفّي 413 هجري قمري) است.وي مرجع تقليد شيعيان اماميّه بود، در زمان او بود كه تعمّق در مباحث كلامي غيبت آ آغاز شد. او در اين كتاب مي كوشد تا وجود امام غائب را بر اساس دو اصل ضرورت وجود امام در هر دوره از زمان و عصمت آن حضرت، اثبات كند.رجوع شود به واژه: البرهان علي صحة طول عمر امام صاحب الزّمان (عج)

فضل بن شاذان

«ابو محمّد، فضل بن شاذان أزْدي» از اصحاب امام رضا عليه السّلام بود. وي عمر طولاني و با بركتي داشته است. «فضل بن شاذان»، 180 جلد كتاب در دفاع از حريم تشيّع نوشته، كه يكي از آنها كتاب «الغيبة» پيرامون امام قائم (عج) است.وي در سال 260 هجري قمري در گذشت. («رجال»، شيخ طوسي، ص 420)

فضل بن يحيي

«فضل بن يحيي طيّبي» نويسنده قرن هفتم است. وي اهل كوفه و مقيم «واسط»بود و به شغل كتابت اشتغال داشت. و جزء دوازده نفري است كه «كشف الغمّه» را در حضور مؤلّفش (علي بن عيسي اربلي) فرا گرفتند.او در تاريخ 11 شوّال 669 هجري قمري، مشروح داستان «علي بن فاضل مازندراني» كه در جزيره خضراء به خدمت امام قائم (عج) مشرّف شده است را از زبان خودش (علي بن فاضل) در حلّه شنيده و آن را در كتابي به نام «الجزيرة الخضراء» گردآوري كرده است.اين كتاب مورد توجّه علماي شيعه واقع شده و آن را در كتابهاي خود درج كرده يا به آن استناد نموده اند. تاريخ وفات «فضل» در دست نيست، فقط مشخّص است كه وي تا سال 699 هجري قمري زنده بوده است. («جزيرة الخضراء»، ص 53 و 193)رجوع شود به واژه: علي بن فاضل

فطحيه

«فتحيّه» نام فرقه اي است كه اعتقاد به امامت «عبد الله افطح» دارند و او را مهدي موعود (عج) مي دانند. («مهدي موعود»، ص 431)«عبد الله افطح» پسر امام جعفر صادق عليه السّلام بود. چون سر يا دو پاي عبد الله پهن بود، از اين رو «افطح» و پيروانش را «افطحيّه» يا «فطحيّه» ناميدند. («اديان و مذاهب جهان»، ج 1، ص 601)

فقيه

«فقيه» لقب امام زمان عليه السّلام است.

الفوائد الشمسيه

«الفوائد الشّمسيّه» نام كتابي مشتمل بر بيش از 90 مسأله كه «علي بن فاضل مازندراني» آنچه را كه از محضر جناب «سيّد شمس الدّين» در جزيره خضراء استفاده كرده، در اين كتاب جمع آوري نموده استرجوع شود به واژه: سيّد شمس الدّين

فيذموا

«فيذموا» لقب امام قائم (عج) در كتاب «تورات» است.

فيروز

در كتاب «نجم الثاقب» در باره اين لقب امام عصر چنين نوشته شده است: «در كتاب «ذخيرة الالباب» گفته كه فيروزه اسم آن جناب است در نزد آمان، به لغت «ماچار» و در تذكره گفته كه در كتاب فرنگان ماچار الامان است». («نجم الثاقب»، باب دوم، ص 83)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ق» آغاز مي شود

قائم

«قائم» از القاب بارز حضرت مهدي (عج) است. «قائم» يعني «قيام كننده»، نظر به اينكه قيام و نهضت حضرت صاحب العصر (عج) جهاني است و در تمام تاريخ بشر چنين قيام و حكومتي نبوده، آن حضرت با اين عنوان خوانده مي شود.اينكه پيروان آن حضرت با شنيدن اين لفظ و يا با تلفّظ به اين كلمه بر مي خيرند و مي ايستند، اين كار يك نوع عمل مستحبّي است و احترام و اظهار پيوند و انتظار آن حضرت است و ضمناً مردم را به ياد نهضت و قيام حضرت مهدي (عج) مي اندازد و براي آنها تلقين عملي مي شود كه بايد برخاست، نهضت كرد، اميدوار بود و به زمينه سازي براي ظهور و قيام جهاني رهبري معصوم و قاطع پرداخت.اين كار در زمان امام صادق عليه السّلام نيز در ميان شيعيان معمول بود. حتّي نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا عليه السّلام كلمه «قائم» ذكر شد، امام رضا عليه السّلام برخاست و دستش را بر سر مبارك نهاد و فرمود:«اللهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ («بحار الانوار»، ج 51، ص 30): خداوندا در فرجش شتاب كن، و راه ظهورش را آسان گردان».همچنين از امام باقر عليه السّلام سؤال شد: چرا قائم (عج) را «قائم» خواندند؟حضرت فرمودند: «زيرا ياد او فراموش مي شود و بسياري از معتقدان به امامت آن حضرت راه ناصحيح مي روند». («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 66)«ابو حمزه ثمالي» در ضمن روايتي از امام باقر عليه السّلام پرسيد: يابن رسول الله مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟ فرمودند: بلي! عرض كرد: پس چرا فقط امام زمان (عج) قائم ناميده شده است؟امام باقر عليه السّلام پاسخ فرمودند: «چون جدّم امام حسين عليه السّلام شهيد شد، فرشتگان به درگاه الهي ناليدند و گفتند: پروردگارا! آيا قاتلين بهترين بندگانت، و زاده اشراف برگزيدگانت را به حال خود وا مي گذاري؟خداوند به آنها وحي فرستاد كه: «اي فرشتگان من آرام گيريد. به عزّت و جلالم سوگند، از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمانها باشد. آنگاه پروردگار عالم امامان اولاد امام حسين عليه السّلام را به آنها نشان داد و فرشتگان مسرور گشتند. يكي از آنها ايستاده بود و نماز مي گذارد.خداوند فرمود:«بِذلِكَ الْقائِمُ إنتَقِمُ مِنْهُمْ: به آن قائم از آنها انتقام مي گيرم.» («مهدي موعود»، ابتداي باب دوم، ص 228)به بشر ناب ترين هديه سرمد آمد قائم و منتقم آل محمّد آمدبه بشر ناب ترين هديه سرمد آمد قائم و منتقم آل محمّد آمد

قائم آل محمد

«قائم آل محمّد» لقب مهدي موعود (عج) است.

قائم الزمان

«قائم الزّمان» لقب امام دوازدهم شيعيان حضرت مهدي (عج) است.شخصي ازدي در مسجد الحرام خدمت حضرت ولي عصر (عج) رسيد و حضرت سنگي را براي او طلا كرد و در حقّ او دعا نمود و سپس فرمود: مرا مي شناسي؟ گفت: نه!آن حضرت فرمود: «منم مهدي، منم قائم الزّمان، منم آنكه زمين را پر از عدل و داد و همانگونه كه از جور و ظلم پر شده است». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 91)

قائم المنتظر

«قائم المنتظر»، (قائمي كه انتظار او را مي كشند) لقب مهدي موعود (عج) است.

قائم در شعر فارسي

ادبيات فارسي غني ايران زمين سرشار از مضامين بسيار زيبايي پيرامون ائمّه اطهار و پيامبران عليهم السّلام گذشته الهي است. ذكر نام خجسته امام زمان (عج) هم در شعر فارسي، سابقه اي بس قديم دارد.«اسدي طوسي» شاعر حماسه سراي معروف قرن پنجم هجري، در آغاز گرشاسب نامه ضمن اشاره به حكمت دين و لزوم دينداري، و تأكيد بر حقّانيت دين اسلام، ذكر فرخنده امام غائب، حضرت مهدي (عج) را اين چنين ادا كرده است:جهان را نه بر بيهده كرده اند تو را نز پي بازي آورده اندره دين بياب از خِرَد، چون سزاست كه گيتي بدين ايستادست راستاز اين پس نباشد پيمبر دگر كند دين پيغمبري آشكاربدارد جهان بر يكي دين پاك بر آرد ز دجّال و خيلش هلاكرسد زآسمان هر پيمبر فراز شوند از پس مهدي اندر نماز«شيخ فريد الدّين عطّار نيشابوري» شاعر قرن 6و 7 هجري قمري و متوفّي سال 618 هجري قمري چنين مي گويد:صد هزاران اولياء روي زمين از خدا خواهند مهدي را يقينيا الهي مهديم، از غيب آر تا جهان عدل گردد آشكار«مهدي» هاديست تاج اتقياء بهترين خلق، برج اولياءاي ولاي تو معيّن آمده بر دل و جانها همه روشن شدهاي تو ختم اولياي اين زمان وز همه معني نهاني جان جاناي تو هم پيدا و پنهان آمده بنده «عطّارت» ثناخوان آمده«خواجه حافظ شيرازي»،شاعر عارف قرن هشتم نام آن بزرگوار را در شعر خويش ذكر كرده است:كجاست صوفي دجّال فعل مُلحِد شكل بگو بسوز كه «مهدي» دين پناه رسيدشب وصل است و طي شد نامه هجر سلامُ فيه حتّي مَطْلَعِ الفَجْردلا در عاشقي ثابت قدم باش كه در اين ره نباشد كار بي اجربرآ اي صبح روشندل خدا را كه بس تاريك مي بينم شب هجردلم رفت و نديدم روي دلدار فغان از اين تطاول، آه از اين زجرو شعري دارد با مطلع:اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي دل بي تو به جان آمد وقت است كه باز آيي«شيخ محمود شبستري» ديگر شاعر نامدار ايران (در گذشته به سال 720 هجري قمري) گفته است:بسي گفتند از عيسي و مهدي مجرّد شو، تو هم عيساي عهديز مهدي، گرچه روزي چند،پيشي بكش دجّال خود مهديّ خويشيحكيم و عارف بزرگ قرن يازدهم هجري، «ملّا محسن فيض كاشاني» كه تعداد ابيات او را شش تا هفت هزار بيت نوشته اند، اين گونه فرياد رس را مي خواند:اي تو ما را راحت جان الغياث دردها را جمله درمان الغياثقائم آل پيامبر (ص) دستگير بي توأم افتان و خيزان الغياثكار شرع از دست شد بيرون خرام تازه كن آئين ايمان الغياثعالمي گرديد مالامال شرّ از جفا و جور و طغيان الغياثخون ما خوردند اين دجّاليان مهدي و هادي دوران الغياثدر ميان شاعران معاصر هم دلسوختگان حريم يار، زمزمه هايشان را بعضاً به چاپ سپرده اند:اي نهان ساخته از ديده ما صورت خويش بدر از پرده غيب آي و نما طلعت خويشنه همين چشم به راه تو مسلمانانند عالمي را نگران كرده اي از غيبت خويش(«مهدي موعود»، ص 1283 (شاعر: محمّد علي فتي تبريزي))

قابض

«قابض» لقب مهدي موعود (عج) است. قابض در لغت به معني: در مشت گيرنده، درآورنده، بيرون كشنده و ميراننده است.

قاتل الكفره

«قاتل الكفره» (كشنده كافران)، لقب امام عصر (عج) است.رجوع شود به واژه: امير الأمرهقادياني رجوع شود به واژه: احمديّهقاسم رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

قاسم بن العلاء

«قاسم بن علاء» از اهالي آذربايجان و از زمان امام هادي عليه السّلام وكيل اين ناحيه بود، ابن طاووس مي گويد: «او از نائبان با واسطه حضرت قائم بودهو مكنّي به «ابي محمّد» است. وي 117 سال عمر كرده و 80 سال از سلامتي چشم برخوردار بود، و امام هادي عليه السّلام و امام حسن عسكري عليه السّلام را زيارت كرده است.»امام قائم (عج) با «قاسم بن علاء» در تماس بود و نامه هاي آن حضرت به وسيله «محمّد بن عثمان» و بعد از او به وسيله «حسين بن روح» مرتّب به او مي رسيد. («آخرين اميد»، ص 118)

قاطع

«قاطع» لقب حضرت مهدي (عج) در كتاب «قنطره» است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 92)

قاهر

«قاهر» نوزدهمين خليفه عبّاسي است كه از سال 320 تا 322 هجري قمري به مدّت دو سال حكومت كرد.هنگام مرگ وي، حضرت قائم (عج) 62 سال از مدّت امامتشان مي گذشت.

قدر

«قدر» نود و هفتمين سوره قرآن كريم است. اين سوره 5 آيه، 30 كلمه، 112 حرف دارد.آنچه از احاديثي كه در تفسير اين سوره و تفسير آيات آغازين سوره «دخّان» و جز آن رسيده است، فهميده مي شود كه فرشتگان در شب قدر، مقدّرات يكساله را به نزد «ولي مطلق زمان» مي آورند، و بر او عرضه مي دارند. اين واقعيّت همواره بوده و خواهد بود.در روزگار پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم محل نزول فرشتگان شب قدر، آستان مصطفي صلّي الله عليه و آله و سلّم بوده است. اين امر مورد قبول همگان است. (براي آگاهي بيشتر ر.ك. به «خورشيد مغرب»، ص 125 تا 148)قَذْفْ رجوع شود به واژه: خَسفْ

قرآن و قائم

در قرآن كريم درباره مسائل آينده دوران، حوادث آخر الزّمان، و استيلاي خوبي و خوبان بر جهان، و حكومت يافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصريح سخن گفته شده است. اينگونه آيات را مفسّران اسلامي، طبق مدارك حديثي و تفسيري، مربوط به مهدي (عج) و ظهور آخر الزّمان دانسته اند. آيات ديگري در همان قرآن كريم هست، كه به جنبه حضور ولايتي مهدي (عج) اشاره بلكه در اين باره صراحت دارد.در شرح و تفسير آيات، به احاديث نبوي، و سخنان امام علي عليه السّلام و ديگر أئمّه طاهرين عليهم السّلام، و ساير علماء و محدّثان و بزرگان اسلام، استناد گشته است. شايد كتاب تفسيري، از تفاسير عالمان شيعه يافت نشود كه در آن، به مناسبت آيات ياد شده، سخني از مهدي (عج) و مسائل آن امام به ميان نيامده باشد.در كتاب حاضر گاهي به تناسب موضوع، براي تثبيت ادّعا و غني ساختن مطالب، از آيات قرآن استفاده شده است.براي آگاهي بيشتر در زمينه آيات قرآني مربوط به موضوع مهدويّت مي توانيد به كتاب«ألْمُحَجََّة، فيما نَزَلَ فِي الْقائِم الْحُجَّة»تأليف عالم بزرگ، «سي،د هاشم بحراني»، مؤلّف تفسير عظيم، «البرهان» مراجعه كنيد، در اين كتاب به بررسي 120 آيه از قرآن كريم كه درباره اين موضوع مي باشد، پرداخته شده است وي در سال 1107 يا 1108 هجري قمري درگذشت.در ذيل به چند نمونه از آيات قرآن كه در رابطه اين موضوع است اشاره مي شود:1- «أَيْنَ ما تَكونوا يَأتِ بِكُمُ اللهُ جَميعاً (بقره/148): هر كجا كه باشيد خداوند شما را حاضر مي كند»امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه فرمود: «منظور ياران قتئم هستند كه 313 نفرند، به خدا سوگند منظور از امّت معدوده (كه در آيه 8، سوره هود آمده) آنها هستند، به خدا سوگند در يك ساعت همگي جمع مي شوند همچون پاره هاي ابر پائيزي كه بر اثر باد جمع و متراكم مي گردد.» («نور الثّقلين»، ج 1، ص 139، «بحارالانوار»، ج 52، ص 342)2- «قالَ لَو أنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أوْ آوِي إلي رُكْنٍ شَديدٍ (هود/80) گفت: (افسوس) اي كاش در برابر شما قدرتي داشتم يا تكيه گاه و پشتيبان محكمي در اختيار من بود (آنگاه مي دانستم كه به شما پست فطرتان چه كنم)امام صادق عليه السّلام فرمود: منظور از «قوّه» همان قائم (عج) است و منظور از «ركن شديد» (پشتيبان محكم) 313 نفر از يارانش هستند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 100)3- «فاصْبِرْ عَلي ما يَقُولُونَ (طه/130): به آنچه مخالفان مي گويند استقامت كن».امام صادق عليه السّلام به يكي از ياران خويش فرمود: تفسير اين آيه اين است كه: اي محمّد در برابر مخالفان ايستادگي كن كه من به دست مردي از نسل تو كه او را به خون ستمگران مسلّط كنم از آنها انتقام مي گيرم» («اثباة الهداة»، ج 7، ص128)4- «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أنَّ الأرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحونَ،» (انبياء/105): «ما در زبور (داوود)، از پس تورات نوشته ايم كه سر انجام، زمين را بندگان شايسته ما ميراث برند و صاحب شوند»امام محمّد باقر عليه السّلام فرمود: «اين بندگان شايسته كه وارثان زمين شوند، اصحاب مهدي (عج) در آخر الزَّمان هستند» («مجمع البيان» ج 7، ص 66)5- «إعْلَمُوا أنَّ اللهَ يُحْيِ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها (حديد/17): بدانيد كه خداوند، زمين را پس از مرگش زنده مي كند»امام صادق عليه السّلام اين آيه را با ظهور امام قائم (عج) تطبيق نمودند و فرمودند:«خداوند زمين را به عدالت قائم (عج) پس از مرگ رهبران ستمگر زنده مي گرداند («اثباة الهداة»، ج 7، ص 63)»

قرقيسا

«قرقيسا» نام شهري در كنار فرات و آوردگاه سفياني در زمان قيام قائم (عج) است.امام علي عليه السّلام مي فرمايد: «سفياني بر دشمنان در شام پيروز مي شود بعد از آن بين او و دشمنان ديگرش در «قرقيسا» جنگي روي مي دهد كه پرندگان آسمان و درّندگان زمين از باقي مانده هاي كشته ها سير مي شوند. («عقد الدّار»، ص 87)

قسط

«قسط» لقب امام زمان (عج) است. قسط يعني عدل و داد و از آنجا كه حضرت قائم (عج) بر پا كننده عدل و داد در گستره جهان خواهند بود، پس چنين لقبي شايسته آن حضرت است.رجوع شود به واژه: قسط و عدل

قسطنطنيه

«قسطنطنيّه» منطقه اي واقع در كشور تركيه است. طبق روايات اسلامي، آنجا از فتوحات حضرت مهدي موعود (عج) خواهد بود. («اعلام الوري»، ص 432)در اين رابطه رسول اكرم صلّي الله فرمود:«پيش از آنكه قيامت شود، مردي از اهل بيت من به سلطنت رسد و قسطنطنيّه و كوههاي ديلم (كوههاي ديلم نواحي قزوين رو به طرف شمال و منطقه گيلان است) را فتح كند، اگر يك روز از عمر دنيا باقي باشد خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا آنجا را فتح كنند («آخرين اميد»، ص 247)»

قسط و عدل

در روايات مربوط به حضرت مهدي (عج) متواتر آمده كه خداوند، پس از ظهور آن حضرت دنيا را پر از قسط و عدل مي كند، آنچنانكه پر از ظلم و جور شده است. («اثباة الهداة»، ج7، ص51)واژه «قسط»بيشتر در امور اقتصادي و توزيع اموال بر اساس عدالت اجتماعي بين افراد به كار مي رود، كه در اين جهت هيچگونه تبعيضي نباشد كه در مقابل جور قرار گرفته است. امّا «عدل» يك معني عامّي دارد كه شامل عدالت در تمام ابعاد از عقائد و فرهنگ و سياست و... خواهد شد، كه در مقابل ظلم است.«قسط» و «عدل»، هر دو بسيار مهم هستند، ولي رعايت «قسط» به خصوص در حكومت اسلامي جاي خاصّي دارد. مثلاً در اسلام بايد بيت المال به طور مساوي در بين مستحقّين، توزيع گردد. شيوه امام علي عليه السّلام همين بوده است، داستان آهن گداخته در رابطه با برادرش عقيل كه در خطبه 224 نهج البلاغه آمده، شاهد گويائي بر اين مطلب است. اين همان «قسط» است. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 124)

قضاوت قائم

از خصائص حكومت امام قائم (عج) قضاوت كردن او، مانند حضرت داوود عليه السّلام است. شيخ مفيد مي گويد: «چون قائم آل محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم قيام كند، مانند حضرت داوود عليه السّلام، يعني بر حسب باطن، قضاوت كند، و بي هيچ نيازي به شاهد حكم كند. مهدي (عج) نقشه هاي پنهاني هر گروه را بداند و به آنان آن نقشه ها را بگويد. مهدي (عج)، دوست و دشمن خود را، با نگاه بشناسد. («الارشاد»، ص 365)»چگونگي قضاوت حضرت داوود عليه السّلام و ماجراي آن در سوره انبياء، آيه 78 آمده است. (ر.ك. به «تفسير نمونه»، ج 13، ص 465)

قطب

«قطب» از القاب شايعه حضرت ولي عصر (عج) در نزد عرفا و صوفيان است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 91)«در اصطلاح تصوّف، (قطب) كسي است كه منظور نظر خداي تعالي است در همه زمانها و طلسم اعظم به او داده شده است، و او در كون و اعيان ظاهر و باطن ساريست چون سريان جان در كالبد، قسطاس فيض در كف او و افاضه روح حيات بر كون اعلي و اسفل در دست اوست. وي تنها انسان كاملي است كه به نظر صوفيان احاطه اش به جميع آدميان محقّق است و همه مقامات و حالات تصوّف را مي دانند. او عقل عالم امكان است و تصرّف وي در عقول براي صوفيان مسلّم است». («فرهنگ فارسي معين»، ج 2، ص 2690)

قم

يكي از شئون يك حكومت جهاني، و يا فراهم آوردن مقدّمات آن، استفاده از مراكز استراتژيكي و مهم از نظرات مختلف، به خصوص از نظر معنوي است. اين مراكز همچون پايگاه و هسته هاي اصلي هستند كه مي توان از آنها به عنوان فراهم آوردن اسباب كار، استفاده كرد.در روايات مربوط به حضرت مهدي (عج) سه مركز مكّه، كوفه، و قم به خصوص اسم برده شده است. در مورد قم و فضيلت اين سرزمين مطالب بسياري گفته شده است.امام صادق عليه السّلام در باره قم فرمود: «مردم قم ياور قائم (عج) و خواهان حقّ ما هستند.» آنگاه آن حضرت سر مبارك را به سوي آسمان بلند كرد و عرض نمود: «خدايا! اين مردم را از هر فتنه اي حفظ كن و از هر هلاكتي نجات بده.» («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 310)همچنين آن حضرت عليه السّلام فرمود: «پيش از ظهور مهدي (عج) قم مركز علم و دانش مي گردد و از آنجا به تمام شهرها در شرق و غرب، علم و دانش منتشر مي شود، و حجّت خداوند بر همه مردم تمام مي گردد و كسي نمي ماند كه از اين سرزمين بهره مند نشده باشد». («سفينة البحار»، ج 2، ص 446)«قم چندين نام دارد كه از جمله نامهاي آن:«مجمع انصار القائم (عج)» يعني محلّ تجمّع ياران امام زمان (عج).«مأوي للفاطميين» يعني پناهگاه منسوبين به فاطمه زهرا سلام الله عليها است. (در اين باره ر.ك. به «بحار الانوار»، ج 60، ص 210 به بعد)«قم» آشيانه اهل بيت و مركز نشر اسلام است. اهميّت قم به اموري مانند وجود بارگاه ملكوتي حضرت معصومه (كريمه اهل بيت)، وجود حوزه علميه مقدّسه آن، كه توسّط آن اسلام به جهان منتشر مي شود، و وجود مسجد مقدّس جمكران (مسجد صاحب الزّمان) مي باشد. («حضرت مهدي (عج) فروغ...»، ص293 به بعد)رجوع شود به واژه: مسجد جمكران

قوة

«قوّة»، لقب حضرت مهدي (عج) است.

قيامت

در كتاب هدايه، «قيامت» از القاب حضرت حجّة بن الحسن العسكري عليه السّلام عنوان شده است.

قيام مسلحانه

امام قائم (عج) همچون پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله نخست اعلان دعوت مي كند و در آغاز ظهور، پيامش را به جهانيان مي رساند، در اين ميان عدّه اي دعوتش را مي پذيرند ولي عدّه اي ديگر كار شكني و توطئه گري كرده و به مخالفت بر مي خيزند، امام (عج) در برابر اينها قيام مسلّحانه مي كند.امام جواد عليه السّلام در ضمن حديثي مي فرمايد:«وقتي كه 313 نفر ياران خاصّ امام قائم (عج) به خدمتش در مكّه رسيدند، حضرت دعوتش را به جهانيان آشكار مي سازد (يعني ظهور مي كند) و وقتي كه اين تعداد به ده هزار نفر رسيد، به اذن خداوند متعال قيام مسلّحانه مي كند (خروج مي نمايد).» («بحار الانوار»، ج 52، ص 283)

قيم الزمان

از القاب امام قائم (عج)، «قيّم الزّمان» است.

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ك» آغاز مي شود

كار

«كارّ» به معني «رجوع كننده» و «باز گرداننده» و لقب مهدي موعود (عج) است.آشكار است كه آن حضرت از عالم غيب آگاه و استتار برمي گردد و جمعي از مردگان را بر مي گرداند. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 92)

كاشف الغطاء

«كاشف الغطاء» (ظاهر كننده پوشش)، لقب حضرت قائم (عج) است.

كافي

«شيخ احمد كافي»، واعظ مشهور و يكي از دلباختگان حضرت صاحب الامر (عج) بود كه در بيشتر مجالس وعظ مطالبي پيرامون امام قائم (عج) بيان مي كرد و در آرزوي ديدار دوست نغمه سرائي مي نمود.وي در سال 1315 ه.ش در مشهد مقدّس متولّد شد و در سال 1357 ه.ش توسّط عمّال رژيم شاهنشاهي به طور مرموزي به شهادت رسيد و علي رغم وصيّت آن مرحوم، مبني بر دفن او در حرم امام رضا عليه السّلام، در خواجه ربيع مشهد به خاك سپرده شد. روحش شاد.

كامل بن ابراهيم مدني

«كامل بن ابراهيم مدني»، از كساني است كه به زيارت و ملاقات امام عصر (عج) نائل شد.گروهي از مفوّضه او را به محضر امام حسن عسكري عليه السّلام فرستادند تا سؤالاتي از محضر امام عليه السّلام بپرسد. وي وارد مجلس امام عليه السّلام شد و در كنار دري كه پرده اي بر آن آويخته بود، نشست. پيش از آنكه سؤالاتش را طرح كند، بادي وزيد و پرده كنار رفت. حضرت قائم (عج) كه در آنجا بودند، پاسخ پرسشهاي او را، ارائه فرمودند. («بحار الانوار»، ج 52، ص 50،- «كشف الغمّة»، ج2، ص 499)

كتاب نويسي درباره قائم

درباره وجود مقدّس حضرت مهدي (عج) و ظهور او در آخر الزّمان، كتابهاي بسيار تأليف كرده اند و رساله ها و مقاله هاي جامع فراوان نوشته اند. نوشتن در اين باره، از زمان حيات ائمّه گرامي عليهم السّلام شروع شد و تا عصر حاضر ادامه يافته است. و كمتر كسي در ميان عالمان شيعه و سنّي و حتّي غير مسلمانان يافت مي شود كه در اين باره كتابي ننوشته، يا مقالاتي ننگاشته و يا سخني نگفته باشد.در اينجا براي جلوگيري از اطاله كلام و ذكر اينكه چه كتبي در باره مهدي موعود (عج) به رشته تحرير در آمده، تنها به معرّفي كتاب ارزشمند «در جستجوي قائم (عج)»، كه فهرست كاملي از 852 جلد كتاب در اين رابطه در خود جاي داده است، بسنده مي كنيم و شما را به اين اثر گرانسنگ رهنمون مي سازيم. (اين كتاب تأليف آقاي «سيّد مجيد پور طباطبائي) و از انتشارات مسجد مقدّس جمكران قم است.)

كرخي

«احمد بن هلال كرخي» از اصحاب امام حسن عسكري عليه السّلام بود. او عالمي برجسته و عارفي متّقي بوده است و كتاب «يوم وليله» و كتاب «نوادر» از تأليفات اوست، برخي از نويسندگان مي نويسند: وي مسلك تصوّف اتّخاذ كرد و 54 بار به سفر حج رفت كه بيست بار آن با پاي پياده بود. («رجال كشي»، ص 449)«كرخي» از جمله مدّعيان بابيّت بود. وي پس از وفات امام يازدهم شيعيان، «محمّد بن عثمان» را به نيابت از سوي امام قائم (عج) نپذيرفت. شيعيان او را لعن كردند و از او تبرّي جستند، آنگاه توقيعي به وسيله «ابو القاسم حسين بن روح» بر لعن و برائت از او صادر گرديد. («بحارالانوار»، ج51، ص 368)

كرعه

طبق روايات و احاديث يكي از اقامتگاههاي امام قائم (عج) مكاني به نام «كرعه» است.مرحوم مجلسي در «تذكرةالأئمّة»، از كتب اهل سنّت نقل مي كند كه حضرت مهدي عليه السّلام در غيبت كبري در قريه اي به نام «كرعه» اقامت مي كند. («العبقري الاحسان»، ج 2، ص 134)گويا «كرعه» قريه اي در يمن است. («المجالس السّنيّة»، ج 5، ص 708)رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

كسوف آفتاب

از جمله علائم حتميّه ظهور حضرت قائم (عج)، كسوف آفتاب در نيمه ماه رمضان و خسوف ماه در آخر همان ماه است. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7، علامت 8)

كشته شدن شيطان

همانگونه كه در قرآن كريم آمده است، شيطان از سجده بر انسان خودداري كرد (حجر/31) و از درگاه خداوند رانده شد (حجر/34). در اين هنگام او از خداوند درخواستي كرد:«قالَ رَبِّ فَأنظِرْني إلي يَومِ يُبْعَثونَ (حجر/36):گفت: پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)».خداوند در پاسخ او:«قالَ فَإنّكَ مِنَ الْمُنْظِرينَ - إلي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلومِ (حجر/37و38) فرمود:تو از مهلت يافتگاني! (امّا نه تا روز رستاخيز، بلكه) تا روز و وقت معيّني.»از اين تعبير معلوم مي شود در خواست شيطان، اجابت نشده است، و طبق فرموده امامان عليهم السّلام منظور از روز وقت معيّن، وقت ظهور امام قائم (عج) است.بنابر اين شيطان در اين وقت كشته مي شود يا مي ميرد.در روايات مي خوانيم، شخصي در مورد جمله«يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلومِ»كه در آيه مذكور آمده از امام صادق عليه السّلام سؤال كرد، امام عليه السّلام فرمود:«وقتي كه قائم (عج) ظهور كند و به مسجد كوفه بيايد، در اين مسجد، شيطان به حضور آن حضرت مي آيد و زانو به زمين مي زند و مي گويد:«يا وَيْلَهُ مِنْ هذَا الْيَوْمِ: واي از اين روز».آنگاه امام قائم (عج) موي پيشاني شيطان را مي گيرد و گردنش را مي زند و او را به هلاكت مي رساند، اين روز وقت معلوم، (در آيه مذكور) است. («اثباة الهداة»، ج7، ص101)بنابر اين شيطان كشته مي شود، ولي در اينجا اين سؤال پيش مي آيد: پس ديگر مردم آزادي در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند بود؟خير، آزادي اراده و اختيار از انسانها گرفته نمي شود، منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاي فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت امام عصر (عج) نابود مي گردد و به جاي آن عقل و ايمان حكومت مي كند، چنانكه در حديث ديگري نيز مي خوانيم:«در صحف ادريس پيامبر عليه السّلام آمده: تو اي شيطان! تا زماني كه مقدّر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك سازم، مهلت داده خواهي شد، ولي در اين زمان (به جاي تو) بندگان خالص و پاكدل و با ايمان روي كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مي كنم و دينشان را استوار مي سازم، كه تنها مرا مي پرستند و هيچ چيز را شريك من قرار نمي دهند، در آن روز است كه تو (شيطان) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مي نمايم» («بحار الانوار»، ج 52، ص 384)توضيح بيشتر اينكه كشته شدن و نابودي شيطان همانند كشته شدن و نابودي انسان نيست، شيطان مانند بشر جسم ندارد كه كشته شود، كشته شدن او در مورد بالا، همان قطع نفوذ او و مرگ حكومت و تزوير او مي باشد. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 132)كعبه رجوع شود به واژه: مكّه

كف دست

از علائم ظهور امام زمان (عج)، ظاهر شدن كف دستي است كه در آسمان طلوع مي نمايد و در روايت ديگر صورت و سينه و كف دستي در نزد چشمه خورشيد ظاهر شود. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7، علامت 7)

كلمة الحق

از نامهاي قائم (عج)، «كلمة الحقّ» است. در كتاب «ذخيرة الالباب» عنوان شده كه اين نام آن حضرت در «صحيفه» است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 92)

كليني

«شيخ ابو جعفر، محمّد بن يعقوب كليني»، از عالمان بزرگ و موثّق اسلام، و از خدمتگذاران جليل القدر دين خدا و مذهب تشيّع است. تعبير «ثقة الاسلام»، لقب معروف اوست.به اين دليل كه اين عالم بزرگ، در عصر غيبت صغري مي زيسته است، و كتاب عظيم «الكافي» را در اين عصر، در خلال بيست سال كوشش و رنج و پژوهش با تنظيم و نقل و ترتيبي بسيار خوب، گرد آوره است، مي توان حدس زد، كه چه بسا گاه گاه، از سوي امام عصر (عج) در كار اين تأليف راهنمائي شده است. («خورشيد مغرب»، ص 47)رجوع شود به واژه: سيّد مرتضي

كمال

«كمال»، لقب امام عصر (عج) است.

كناسه

«كُناسه» نام محلّي در كوفه است كه در آن جا «يوسف بن عمر ثقفي» با «زيد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السّلام» جنگيد. («لغت نامه دهخدا»، ج 11، (چاپ جديد)، ص 16409)طبق روايتي حضرت مهدي (عج) دجّال را، در كناسه كنار كوفه به دار مي زند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 142و 176)رجوع شود به واژه: دجّال

كوفه

در روايات اسلامي عنوان شده كه شهر كوفه (در كشور عراق) مقرّ حكومت حضرت قائم (عج) خواهد بود. (همان مدرك، ص 94) همانگونه كه مقرّ حكومت حضرت علي عليه السّلام بود. و امام قائم (عج) پس از ظهور از مكّه به مدينه آمده و در آنجا همراه با دهها هزار نفر از همراهان به سوي كوفه (كه به عبارت ديگر، آن شامل نجف و عراق است)، رهسپار مي شوند.حضرت مهدي (عج) در كوفه به گونه اي راهها و خيابانها و شهرها و مساجد را توسعه مي دهد كه خانه هاي كوفه به رود كربلا متّصل مي شود و مساجد با شكوهي در پشت كوفه ساخته مي شود كه هزار در دارد.امام صادق عليه السّلام در باره كوفه فرمود: «كوفه باغي از باغهاي بهشت است، قبر نوح عليه السّلام و حضرت ابراهيم عليه السّلام و 370 پيامبر ديگر و 600 وصيّ و قبر سرور اوصيا حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السّلام در كوفه است.» (هم اكنون نجف اشرف به كوفه متّصل شده است.) («ارشاد اهل القبله»، ص 20)پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله فرموده اند: «عصاي موسي عليه السّلام و انگشتري سليمان عليه السّلام و محلّ اصلي جوشيدن آب در طوفان نوح و محلّ تجمّع پيامبران در مسجد كوفه بوده است.» («تهذيب» شيخ طوسي، ج 3، ص 352)شهر كوفه و ساكنان آن بسيار مقدّس هستند. امام صادق عليه السّلام در باره مردم كوفه فرمود: «مؤمنين كوفه، حجّت مردم ساير بلاد هستند.»و همچنين رسول گرامي اسلام منظور از «طور سينين» كه در آيه 2 سوره تين آمده است را شهر كوفه عنوان كرده كه خداوند اسن سرزمين را اختيار و امتياز بخشيده است. («ارشاد اهل القبله»، ص 29)و همانگونه كه امام علي عليه السّلام در خطبه 47 نهج البلاغه فرموده است، هر ستمگري كه به شهر كوفه نظر سوئي داشته باشد، خدا او را گرفتار مي سازد و يا به قتل مي رساند.رجوع شود به واژه: عصائب

كوكمأ

«كوكمأ» نام حضرت ولي عصر (عج) در كتاب «نجتا» است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم ص 92)

كوه رضوي

در احاديث اسلامي، «كوه رضوي» يكي از اقامتگاههاي حضرت قائم (عج) شمرده شده است.امام صادق عليه السّلام از «كوه رضوي» بحث كرده، در پايان مي فرمايد:«از هر درخت ميوه در آن هست، و چه پناهگاه خوبي است براي شخص خائف، وه چه پناهگاه خوبي، صاحب اين امر را در آن دو غيبت است، يكي كوتاه و ديگري طولاني.» («بحار الانوار»، ج 52، ص 153 و «الغيبة»، نعماني، ص 163)در دعاي ندبه هم مي خوانيم:«لَيْتَ شِعْري أيْنَ اسْتَقَرَّت بِكَ النّوي بَل أيُّ أرْضٍ تُُقِلُّكَ أوْ ثَري أبِرَضْوي أوْ غَيْرَها أمْ ذي طُوي: كاش مي دانستم كه كجا دلها به ظهور و آرام و قرار خواهد يافت، در كدامين سرزمين اقامت داري؟ در سرزمين «رضوي» يا غير آن؟ يا در ديار «ذي طوي» متمكّن گرديده اي؟من اي كاش دانستمي جاي تو كجا هست و دور است مأواي توبدانستمي بلكه نيز از مكان كجا سرزمين تو شد در جهانبرضوي و يا ذي طوي ساكني تو يا غير اين هر دو جا ساكنيرجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبريكوههاي ديلم رجوع شود به واژه: قسطنطنيّه

كوههاي چين

در روايات مهدويّت، مكانهائي ذكر شده كه حضرت مهدي (عج) آنها را فتح خواهند كرد و بر دشمنان پيروز خواهند شد.كوههاي چين و گيلان را يكي از اين فتوحات اعلام كرده اند. («اعلام الوري»، ص 432 و «بحار الانوار»، ج 52، ص 339)كوههاي گيلان رجوع شود به واژه: كوههاي چين، قسطنطنيّه

كيسانيه

پيروان «محمّد بن حنفيّه» را «كيسانيّه» مي گويند.محمّد بن حنفيّه

كيقباد دوم

«كيقباد دوّم» كه به معني عادل بر حق مي باشد، نام حضرت ولي عصر (عج) در نزد «مجوس» و «گبران عجم» است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 92)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ل» آغاز مي شود

لسان الصدق

در كتاب «ذخيرة الالباب» آمده است كه «لسان الصّدق»، از نامهاي امام قائم (عج) در «صحيفه» است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 93)

لنديطارا

در كتاب «هزار نامه هند» از امام زمان (عج) با عنوان و نام «لنديطارا» ياد شده است. (همان مدرك)

لواء اعظم

در كتاب «هداية»، «لواء اعظم» (پرچم بزرگ)، از القاب مهدي منتظر (عج) شمرده شده است. (همان مدرك)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «م» آغاز مي شود

ماء معين

«ماءمَعينْ» يعني آب ظاهر جاري بر روي زمين، و از القاب مهدي موعود (عج) است.امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه شريفه:«قُلْ أرَأيتُمْ إنْ أصْبَحَ مآؤكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأتيكُمْ بِماءٍ مَعين (ملك/30): بگو به من خبر دهيد كه اگر آب هاي سرزمين شما در زمين فرو رود، پس چه كسي مي تواند براي شما آب روان بياورد.»فرمود: «اين آيه درباره قائم (عج) نازل شده است. خداوند مي فرمايد: اگر امامتان از شما غائب شد، كه نمي دانيد او در كجاست، پس كيست كه براي شما امام ظاهري بياورد كه براي شما اخبار آسمان و زمين و حلال و حرام خداوند عزّ و جل را بيان كند.»آنگاه فرمود: «تأويل اين آيه نيامده است، و به ناچار خواهد آمد» («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 108)

ماريه

«ماريه» از زناني است كه در دودمان امامت خدمت مي كرد و در روز ولادت حضرت ولي عصر (عج) او را ديده كه با انگشت سبّابه به سوي آسمان اشاره كرده و مي گويد:«الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمين وَ صَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّدِ وَ آلِهِ...». («كشف الغمّة»، ج 2، ص 431)

ماشع

نام امام زمان (عج) در تورات عبريه، «ماشِعْ» است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 93)

مالك اشتر

يكي از كساني كه در روايات اسلامي از او به عنوان يار امام قائم (عج) در هنگام خروج نام برده شده است، «مالك اشتر» است.مالك اشتر مردي شجاع، رئيس قبيله، و از بزرگان شيعه و سخت دوستدار امير مؤمنان و ياور او بود.مالك پس از رحلت پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله براي نبرد با سپاه روميان كه به مبارزه با اسلام برخاسته بودند وارد سپاه اسلام شد و همراه با آنها در يكي از نواحي شام به نام «يرموك» با دشمن به نبرد پرداخت، در آنجا بود كه شايستگي خود را آشكار ساخت.پس از به خلافت رسيدن حضرت علي عليه السّلام نخستين كسي كه با حضرت بيعت كرد، «مالك اشتر» بود. امام علي عليه السّلام درباره او مي فرمايد:«او از شمشيرهاي خداست، نه كند مي شود و نه ضربتش بي اثر مي ماند»و در جاي ديگر مي فرمايد: «مالك اشتر براي من همانگوته بود كه من براي رسول خدا بودم.»مالك اشتر از طرف امام علي به عنوان فرماندار مصر به آن سرزمين روانه شد. امّا قبل از اينكه به مصر برسد، در ميانه راه به وسيله مأموران معاويه كه از رسيدن او به مصر وحشت داشتند، مسموم شد و به شهادت رسيد. («دانستنيهاي نهج البلاغه»، ص 168)رجوع شود به واژه: ابو دجانه انصاري

مأمور

«مأمور» از القاب امام دوازدهم شيعيان، مهدي موعود (عج) است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 116)

مأمول

«مأمول» همانند «مؤمل» يعني آن كسي كه آرزو و اميد ديدار او را دارند و از القاب حضرت مهدي (عج) است. در زيارت مأثوره آن حضرت است كه:«السّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا الْإمامُ الْمَأمُول...»رجوع شود به واژه: مؤمَل

مؤمل

«مؤمَل» از نامهاي صاحب الزّمان است. «مؤمل» در لغت يعني كسي كه مردم آرزوي ديدن او را دارند و در دعاي ندبه اشاره به اين مضمون شده است:«بِنَفْسي أنْتَ مِن أُمْنيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنّي مِنْ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ ذَكَرَ أفَحَنّا: جانم قربان تو كه آرزوي هر زن و مرد مؤمنه هستي كه صدايش بزنند و بنالند».امام حسن عسكري عليه السّلام فرمود: «در آن وقت كه حجّت (عج) متولّد شد، ظالمان گمان كردند كه ايشان مرا مي كشند تا اينكه نسل مرا قطع كنند، پس چگونه قدرت خداوند را ديدند و او را (حضرت مهدي (عج)) را مؤمل ناميدند». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 107)فداي تو اي حجة بن الحسن(ع) سرا پاي من جسم و هم جان منتو مطـلوب آن عــاشقي كـــارزو ز مـــرد و زنــش دارد اي نيكــخــوكه ياد تو بنمايد و سـر دهـــــد ز دل نالــــه هــا اي ولــيّ احــــدرجوع شود به واژه: مأمولمباركه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

مباركيه

«مباركيّه» نام فرقه اي از اسماعيليّه خالصه است. آنان مي گويند: «بعد از پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله هفت امام را بيشتر قبول نداريم، امير المؤمنين كه امام و پيغمبر است و حسن عليه السّلام و حسين عليه السّلام و علي بن الحسين عليه السّلام و محمّد بن علي عليه السّلام و جعفر بن محمّد عليه السّلام و محمّد بن اسماعيل بن جعفر (نوه امام صادق عليه السّلام) كه امام عالم و امام مهدي (عج) است». آنان معتقدند معني قائم اين است كه او به رسالت و شريعت تازه اي مبعوث مي شود كه به وسيله آن شريعت محمّد صلّي الله عليه و آله را نسخ مي كنند. («نجم الثّاقب»، باب چهارم، ص 215)رجوع شود به واژه: اسماعيليه خالصه

مبدئي الآيات

«مُبْدِئي الآيات»، لقب مهدي موعود (عج) است. «مُبْدِئي الآيات» يعني ظاهر كننده آيات خداوندي يا محلّ بروز و ظهور آيات الهي». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 111)

مبلي السرائر

يكي ديگر از اسماء و القاب امام منتظر (عج)، «مُبْلي السّرائر» است. (همان مدرك)

متقي

«متّقي» بيست و يكمين خليفه بني عبّاس و برادر «راضي محمّد بن المقتدر» است كه از سال 329 ه.ق پس از مرگ برادرش به خلافت رسيد.وي نخستين خليفه بني عبّاس در دوران غيبت كبري محسوب مي شود. «متّقي» پس از چهار سال حكومت در سال 333 ه.ق در گذشت.

متمهدي

در اصطلاح لغت «مُتِمَهْدي» كسي را گويند كه ادّعاي ممهدويّت كند. در دوره غيبت صغري و غيبت كبري كساني بوده اند كه با توجّه به شرائط خاص خود را مهدي موعود (عج) معرّفي كرده و آنها را «مُتِمَهْدي» خوانده اند.

مثلث برمودا

«مثلث برمودا» مكاني در غرب اقيانوس اطلس و در شرق فلوريدا و در شمال جزائر آنتيل و در حنوب جزائر برمودا قرار دارد. رأس اين مثلث: «برمودا»، «ميامي» و «سن خوان» مي باشد.اين مثلث به نام رأس آن كه «جزائر برمودا» مي باشد به نام «مثلث برمودا» شهرت يافته است. اين نام را براي نخستين بار، آقاي «وينست گاديس» مؤلّف كتاب «افق نامرئي» بر اين منطقه اطلاق كرده و سپس به همين نام مشهور شده است.قسمت اعظم مثلث برمودا، بر درياي «سارگاسو» قرار دارد.در روايات مربوط به حضرت قائم (عج)، در مورد اقامتگاه آن حضرت به نام «جزيره خضراء» برمي خوريم كه برخي از نويسندگان احتمال داده اند، آن جزيره (با توجّه به آب سفيد و ساير خصوصيات كه در داستان «علي بن فاضل مازندراني» آمده است) همين مثلث برمودا، كه از مرموزترين مكانهاي روي زمين است، باشد. (براي آگاهي بيشتر به كتبي كه درباره جزيره خضرا و مثلث برمودا است مراجعه كنيد.)(و الله اعلم)رجوع شود به واژه: علي بن فاضل مازندراني

مجازي بالأعمال

«مجازي بالأعمال» يعني كسي كه با توجّه به اعمال جزاي نيك و بد را مي دهد و آن لقب امام زمان (عج) است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 112)المَحَجّة رجوع شود به واژه: قرآن و قائم (عج)

محسن

«محسن» لقب حضرت ولي عصر (عج) است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 110)

محل زندگي قائم در دوران كودكي

امام قائم (عج) از هنگام تولّد تا زماني كه پدر بزرگوارشان امام حسن عسكري عليه السّلام به شهادت رسيد (از سال 255 تا سال 260 ه.ق) مخفي بود و تنها خواص از اصحاب او را مي ديدند و مسائل خود را از ايشان مي پرسيدند آن حضرت هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت.به هر حال در روايات آمده، محلّ زندگي قائم (عج) در دوران كودكي همچون محلّ زندگي حضرت موسي عليه السّلام مخفي بود تا از گزند طاغوتيان محفوظ گردد. («احتجاج»، ج 2، ص 268)

محمد

نام اصلي و اسم اولي امام عصر (عج)، «محمّد» است. چنانچه در اخبار متواتره خاص و عام است كه رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود: «مهدي، همنام من است.» («منتهي الآمال»، باب 14)رجوع شود به واژه: تلفّظ نام مقدّس حضرت قائم (عج)محمّد بن اسماعيل جعفر عليه السّلام رجوع شود به واژه: مباركيّه

محمد بن ايوب بن نوح

«محمّد بن ايّوب بن نوح» از كساني است كه امام قائم (عج) را ملاقات كرده است. او و «معاوية بن حكيم» و «محمّد بن عثمان عمري» مي گويند:«ما چهل نفر از شيعيان در محضر امام حسن عسكري عليه السّلام گرد آمده بوديم كه فزرند بزرگوارش حضرت مهدي (عج) را بر ما عرضه نمود و فرمود: «اين بعد از من امام شما و جانشين من در ميانتان است، از او فمان ببريد و در دينتان اختلاف نكنيد كه هلاك مي شويد» سپس فرمود: «شما ديگر او را نخواهيد ديد»». («بحار الانوار»، ج 52، ص 26- «اكمال الدّين و...»، ص 435)

محمد بن جعفر اسدي

»ابو الحسن، محمّد بن جعفر بن محمّد بن عون اسدي رازي»، از وكلاي مورد اعتماد امام قائم (عج) بوده است.«صالح بن ابي صالح» مي گويد: «در سال 290 هجري، عدّهاي از من خواستند وجوهات آنها را بگيرم. ولي من نپذيرفتم و به حضرت مهدي (عج) نامه نوشتم و از او كسب تكليف نمودم، حضرت در پاسخ من نوشت: «در ري به محمّد بن جعفر اسدي داده شود كه او مورد اطمينان ماست.» («آخرين اميد»، ص 115)

محمد بن حنفيه

نخستين كسي كه در اسلام مهدي موعود (عج) معرّفي شد، «محمّد بن حنفيّه» فرزند امير المؤمنين علي عليه السّلام بود.بعد از شهادت حضرت سيّد الشّهداء فرقه اي قائل شدند به اين كه، «محمّد بن حنفيّه»، حضرت قائم (عج) و وصيّ علي بن ابيطالب عليه السّلام است و اينكه هر كس با ايشان مخالفت كند، كافر و مشرك است، هممچنين معتقد بودند كه وي مختار را بر عراقين، كوفه و بصره، بعد از كشته شدن امام حسين عليه السّلام والي نمود و به دستور خونخواهي حسين عليه السّلام و كشتن قاتل او و جستجوي آنها در هر كجا باشند، مذهب وي شناخته شد، «مختاريّه» ناميده و «كيسانيّه» خوانده شد.عاقبت «محمّد بن حنفيّه» در محرّم سال 81 هجري در مدينه وفات يافت. پس از مرگ او اصحابش سه فرقه شدند و هر كدام ايده اي جداگانه داشتند:1- فرقه اي مي گفتند كه وي، مهدي موعود (عج) است و او نمرده و به زودي رجعت مي كند.2- دسته اي ديگر قائل به الوهيّت او شده و اينكه وي زنده و در كوه رضوي مقيم است.3- فرقه اي ديگر قائل به مرگ او شد و پسرش «ابو هاشم بن محمّد» را مهدي موعود مي دانند و با او بيعت كردند كه اين فرقه از شيعه را»هاشميّه»ناميده اند. («نجم الثّاقب»، باب چهارم، ص 198،- «فرهنگ فارسي معين»، ج 6، ص 1915»)

محمد بن شاذان

«ابن طاووس، محمّد بن شاذان بن نعيم نعيمي نيشابوري» را جزء نائبان با واسطه حضرت قائم دانسته و از كساني محسوب داشته اند كه از معجزات حضرت آگاهي پيدا كرده و آن حضرت را زيارت كرده است. («جامع الرواة»، ج 2، ص 130)محمّد بن عبد الله رجوع شود به واژه: مغيريّه

محمد بن عثمان

دوّمين سفير و نائب از نوّاب اربعه، «ابو جعفر، محمّد بن عثمان بن سعيد اسدي عمروي» بود.وي فرزند نائب اوّل، «عثمان بن سعيد» بود. او از جانب امام يازدهم نيز مورد تمجيد قرا گرفته بود. پدرش، به هنگام مرگ خود، امر نيابت را به فرمان امام زمان (عج) به فرزند خويش،محمّد سپرد، و او واسطه ميان امام و شيعيان گرديد. مدّت نيابت «محمّد بن عثمان» و سفارت او، 50 سال به طول انجاميد.وي در آخر جمادي الاوّل سال 305 ه.ق در گذشت. او را در بغداد نزديك قبر مادرش و «شيخ عبد القادر» دفن كردند و در آنجا بقعه و صحني دارد كه به «شيخ خلائي» معروف است.محمّد بن قاسم رجوع شود به واژه: جاروديّه

محمد بن نصير نميري

از جمله مدّعيان بابيّت، «محمّد بن نصير نُمَيْري» است. وي در ابتداء از اصحاب امام حسن عسكري عليه السّلام بود. زماني كه آن حضرت وفات يافت، مدّعي مقام و منصب «محمّد بن عثمان» شد و گفت: «من وكيل و نائب امام زمان (عج) مي باشم» و سخنان كفر آميزي كه از او صادر شد، جهالتش بر همگان روشن گرديد. خداوند او را رسوا ساخت و «محمّد بن عثمان» او را لعن كرده و از او بيزاري جست.وي ادّعا مي كرد كه پيغمبر است و امام علي النّقي عليه السّلام او را فرستاده است، و عقيده به تناسخ داشت و معتقد به خدائي امام دهم شيعيان بود و نيز ازدواج با محارم را جائز مي دانست. و عمل شنيع (لواط) را حلال مي شمرد.محمّد بن نصير با حمايت «محمّد بن موسي بن فرات» وزير «المقتدر بالله» خليفه عبّاسي، قادر شده بود تا ادّعاي خود را در ميان اماميّه نشر دهد و چون دو نفر از ايشان در اين امر شركت داستند، فرقه ايشان به «نُمَيْريّة الفُراتيّة» معروف شد.اكثر وسيعي از پيروانشان از مدائن بودند و پس از رهبرشان «اسحاق بن محمّد احمر»، به «اسحاقيّه» معروف شدند. («آخرين اميد»، ص 125)

محمديه

«محمّديّه»، نام فرقه اي است كه بعد از حضرت امام علي النّقي عليه السّلام، پسرش «محمّد» را كه در حيات آن حضرت وفات يافت، امام مي دانند و مي گويند او نمرده، بلكه زنده است و مهدي موعود (عج) اوست.مزار سيّد محمّد در هشت فرسنگي سامرا، نزديك قريه بلد است. («نجم الثّاقب»، باب چهارم، ص 216)

مخبر بما يعلن

«مُخْبِرُ بِما يُعْلَنْ»: يعني آگاه كننده به آنچه شكار مي شود.و اين لقب قائم (عج) است. (همان مدرك، باب دوّم، ص 110)مختاريّه رجوع شود به واژه: محمّد بن حنفيّه

مدبر

«مدبّر»، از القاب حضرت مهدي (عج) است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 116)

مدت حكومت قائم

شيخ مفيد از ابي بصير و او از امام باقر عليه السّلام در حديثي طولاني در سير و سلوك حضرت قائم (عج) حديثي نقل كرده تا آنكه فرمود: «پس درنگ مي كند بر اين سلطنت هفت سال، مقدار هر سالي ده سال از اين سالهاي شما، آنگاه احياء مي كند خداوند آنچه را كه مي خواهد.»يانكه در روايت آمده: امام عصر (عج) پنج يا هفت سال و يا نخ سال و يا بيست سال و يا چهل سال و يا سيصد و نه سال به مقدار خواب اوّل اصحاب كهف در غار، حكومت مي كند شايد اشاره به مراحل حكومت باشد، به اين بيان كه تشكّل و پايه ريزي حكومت در پنج و هفت و نه سال اوّل صورت مي گيرد و پس از گذشت چهل سال به حدّ كمال مي رسد و بيش از سيصد سال ادامه مي يابد. («حضرت مهدي (عج)، فروغ...»، ص 86)

مدينه طيبه

در روايات اسلامي آمده است كه «مدينه طيّبه» از اقامتگاههاي حضرت مهدي (عج) و از مراكزي است كه در رابطه با حكومت ايشان نقش به سزائي دارد.هنگامي كه از امام حسن عسكري عليه السّلام مي پرسند، اگر حادثه اي براي شما روي دهد، كجا از فرزند بزرگوار شما سراغ بگيريم؟ فرمود: «در مدينه» («الغيبة»، شيخ طوسي، ص 139)امام صادق عليه السّلام نيز هنگامي كه از غيبت كبري بحث مي كند، مي فرمايد: «مدينه چه جايگاه خوبي است». («بحار الانوار»، ج 52، ص 157)حضرت مهدي (عج) با ياران خود از مكّه به مدينه آمده و در آنجا جمعيّتهاي زيادي ده آن حضرت مي پيوندند و عدّه اي از مخالفان سركوب مي شوند.

مربوع

«مربوع» نام اسب پيامبر خدا است، كه حضرت صاحب الأمر (عج) هنگام ظهور همراه خويش خواهند داشت. («نجم الثّاقب»، ص 125)

مرگ جاهلي

پيامبر گرامي صلّي الله عليه و آله و سلّم انحراف گرايان از خطّ عقيده به امامت را كه از شناخت امام راستين عصر خود سر باز مي زنند، جاهليّت گرا و به عنوان كسي كه به دوران جاهليّت عقب گرد نمايد، تعبير كرده و مي فرمايد:«مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِف إمامَ زَمانِهِ، ماتَ مَيْتَةً جاهِليّةً («اصول كافي»، ج 1، ص 375): كسي كه بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد، مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهليّت است.»اين حديث نشانگر صدور يك فرمان قطعي اسلامي از ناحيه پيامبر است، و با صراحت و تأكيد توجّه عموم را به دو امر مهم جلب مي نمايد:1- پيامبر اسلام با اضافه كردن كلمه «امام» به كلمه «زمان» ضرورت وجود امام جامع الشرائط و قابل شناخت را در هر عصر و زماني (هر چند تنها يك نفر مسلمان وجود داشته باشد) جهت پيروي از او اعلام فرموده، و چنين امامي جز با امامان معصوم عليه السّلام شيعه كه آخرين آنها حضرت مهدي، حجّة بن الحسن العسكري (عج) است، نمي تواند با كسي منطبق گردد.2- از اينكه پيامبر گرامي صلّي الله عليه و آله و سلّم با اضافه كردن «مَيْتَةً» به كلمه «جاهليَّةً» مرگ فاقد چنين شناختي را مرگ جاهلي توصيف كرده، معلوم مي شود كه اين امام همانند پيامبر، رابطه بين خلق و خالق است، كه نشناختن آن عيناً بسان نشناختن پيامبر، موجب گمراهي خواهد بود.بدين ترتيب و بر اساس نظريّه شيعه، رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم با ايراد اين حديث شريف، امامت افراد غير معصوم و جائز الخطاء در تبليغ و اجرا احكام اسلام را، نفي و غير قابل و در آخر جاهليّت گرائي خوانده، و اين بيان چيزي است كه شيعه در طول قرنها به آن معتقد بوده است. («مهدي منتظر در نهج البلاغه»، ص 9)احمد كه جهان را ز تباهي پرداخـــت دين را به ولايت علي محكم ساختفرموده به مرگ جاهليّت مرده است آن كس كه امام عصر خود را نشناخت

مرواني

«مرواني» از جمله كساني است كه قبل از قيام قائم (عج)، خروج خواهد كرد. اين مطلب در روايتي از امام رضا عليه السّلام ذكر شده است. («بحار الانوار»، ج 52، ص 132)مروزي رجوع شود به واژه: شروسي

مسبحات

«مُسَبّحات»، عنوان دسته اي از سوره هاي قرآن كريم است كه با تسبيح و حمد خداوند تبارك و تعالي و با الفاظي چون «سُبْحانَ»، «سَبِّحِ» و «يُسَبِّحُ» آغاز مي شود. اين سوره ها عبارتند از: بني اسرائيل، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلي.امام باقر عليه السّلام در باره فضيلت اين سوره ها فرمود:«هر كس كه همه مسبّحات را پيش از آن كه بخوابد، تلاوت نمايد، نميرد تا حضرت قائم (عج) را درك كند و چنانچه مُرد در پناه و همسايگي رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم خواهد بود.» («ثواب الاعمال»، ص 148)

مسجد الحرام

«مسجد الحرام»، مسجدي محيط به كعبه است. در زمان پيامبر صلّي الله عليه و آله حصار و بارو نداشت. در زمان عمر وسعت يافت و باروي آن را ساختند. پس از زمان عمر چندين بار بناي آن تجديد شد، به خصوص در عهد «سلطان سليم دوّم» وسعت بيشتري يافت. اين مسجد داراي ابواب متعدّد و هفت مناره است و در سالهاي اخير بر وسعت آن بسيار افزوده اند. («فرهنگ فارسي معين»، ج 6، ص 1969)در احاديث مربوط به امام زمان (عج) آمده است كه آن حضرت «مسجد الحرام» را خراب كرده و به اصل خود بر مي گرداند. در اين مورد امام صادق عليه السّلام فرمود:«وقتي كه قائم (عج) قيام كند، مسجد الحرام را ويران نمايد تا به جاي اصلي خود برگردد، دستهاي كليد داران (خائن...) را قطع كرده و در كعبه آويزان مي نمايد و بر آنها مي نويسد: «اينها دزدان كعبه هستند.» («اثباة الهداة»، ج 7، ص 118)

مسجد جمكران

مسجد جمكران، در 6 كيلومتري شهر مقدّس قم به طرف جادّه كاشان واقع شده است. اين مكانِ با عظمت، تحت توجّهات و عنايات خاصّه حضرت بقيّة الله (عج) قرار دارد و خود آن حضرت از شيعيانشان خواسته اند كه به اين مكان شريف روي آورند.درباره تاريخچه مسجد جمكران، شيخ حسن بن مثله جمكراني مي گويد: من شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان سال 393 ه.ق در خانه خود خوابيده بودم كه ناگاه، جماعتي از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بيدار كردند و گفتند برخيز و طلب امام مهدي (عج) را اجابت كن كه تو را مي خواند.آنها مرا به محلّي كه اكنون مسجد (جمكران) است آوردند. چون نيك نگاه كردم، تختي ديدم كه فرشي نيكو بر آن تخت گسترده شده و جواني سي ساله بر آن تخت، تكيه بر بالش كرده و پيري هم پيش او نشسته است، آن پير حضرت خضر عليه السّلام بود.پس آن پير مرا بنشاند.حضرت مهدي (عج) مرا به نام خودم خواند و فرمود: «برو به حسن مُسلم، كه در اين زمين كشاورزي مي كرد بگو كه اين زمين شريفي است و حق تعالي آن را از زمينهاي ديگر برگزيده است و ديگر نبايد در آن كشاورزي كنند.»گفتم: «لازم است كه من دليل و نشانه اي داشته باشم و الّا مردم حرف مرا قبول نمي كنند» آقا فرمودند: «تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما خودمان نشانه هائي براي آن قرار مي دهيم و پيش سيّد ابو الحسن برو و به او بگو حسن مُسلم را احضار كند و سود چند ساله را كه از زمين به دست آورده است وصول كند و با آن پول مسجد را بنا كند.»همچنين آقا دستور نماز مسجد را هم دادند و فرمودند: «و به مردم بگو: بدين مكان رغبت كنند و آن را عزيز دارندو چهار ركعت نماز در آن گذارند. دو ركعت اوّل به نيّت نماز تحيّت مسجد است كه در هر ركعت آن يك حمد و هفت«قُلْ هُوَ اللهُ أحَدْ»خوانده مي شود و در حالت ركوع و سجود هم هفت مرتبه ذكر را تكرار كنند. دو ركعت دوّم نيز به نيّت نماز صاحب الزّمان (عج) خوانده مي شود، بدين صورت كه سوره حمد را شروع مي كنيم و چون به آيه«ايّاكَ نَعْبُدُ وَ ايّاكَ نَسْتَعين»مي رسيم اين آيه شريفه را صد مرتبه تكرار مي كنيم و بعد از آن بقيّه سوره حمد را مي خوانيم، بعد از پايان حمد سوره«قُلْ هُوَ اللهُ أحَدْ»را فقط يك بار مي خوانيم و به ركوع مي رويم و ذكر«سُبْحانَ رَبّي الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِه»را هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مي كنيم و ذكر هر كدام از سجده ها نيز، هفت مرتبه است. ركعت دوّم نيز به همين گونه است. چون نماز به پايان برسد و سلام داده شود يك بار گفته مي شود:«لا إلهَ الّا الله»و به دنبال آن تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها خوانده شود و بعد از آن به سجده رفته و صد بار بگويد:«الّلهمَّ صلِّ علي محمّد وَ آلِ محمّد».آنگاه امام مهدي (عج) فرمودند: «هر كس اين دو ركعت نماز (نماز صاحب الزّمان (عج)) را در اين مكان (مسجد مقدّس جمكران) بخواند، مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد.»چون من پاره اي راه آمدم، دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: «بزي در گلّه «جعفر كاشاني» است، آن را خريداري كن و بدين موضع آور و آن را بكش و بر بيماران انفاق كن، هر بيمار و مريضي كه از گوشت آن بخورد، حق تعالي او را شفا دهد.»من سپس به خانه باز گشتم و تمام شب را در انديشه بودم تا اينكه نماز صبح خوانده و سپس به سراغ «علي المنذر» رفتم و ماجراي شب گذسته را براي او نقل كردم و با او به همان موضع شب گذشته رفتم. وقتي كه رسيديم، زنجيرهائي را نزد «سيّد ابو الحسن رضا» رفتيم و چون به در خانه او رسيديم، خادمان او گفتند كه سيّد از سحر در انتظار توست و تو از جمكران هستي؟ به او گفتم: بلي، به درون خانه رفتم و سيّد مرا گرامي داشت و گفت: «اي حسن بن مثله، من در خواب بودم كه شخصي به من گفت كه حسن بن مثله نام از جمكران پيش تو مي آيد، هر چه گويد تصديق كن و بر قول او اعتماد كن كه سخن او سخن ماست، و قول او را رد نكن» و از هنگام بيدار شدن از خواب تا اين ساعت منتظر تو بودم. آنگاه ماجراي شب گذشته را براي او تعريف كردم.سيّد بلافاصله فرمود تا اسبها را زين نهادند و بيرون آوردند و سوار شديم. چون به نزديك روستاي جمكران رسيديم گلّه گوسفند «جعفر كاشاني» نمايان شد، من به ميان گلّه رفتم و آن بز كه از پس همه گوسفندان مي آمد پيش من دويد، جعفر سوگند ياد كرد كه اين بز در گلّه من نبوده و تا كنون آن را نديده ام. آن بز را به مسجد آوردم و ذبح كردم. هر بيماري كه از آن گوشت خورد شفا يافت.«حسن مسلم» را احضار كرديم و منافع زمين را از او گرفتيم و مسجد جمكران را با چوب و ديوار پشانديم. سيّد زنجيرها و ميخ ها را (كه به عنوان نشانه بود) به قم برد و در خانه خود گذاشت. هر بيمار و دردمندي كه خود را به آن زنجير مي ماليد شفا مي يافت.امّا پس از فوت «سيّد ابو الحسن»، آن زنجيرها پنهان گشته و ديگر كسي آنها را نديد. («مسجد مقدّس جمكران»، تجلّيگاه صاحب الزّمان (عج)»، ص 28-31)مسجد حلّه رجوع شود به واژه: وادي السّلام

مسجد سهله

«مسجد سهله»، مهمترين مسجد پس از مسجد كوفه است كه در حدود سه كيلومتري شمال غربي مسجد كوفه (در كشور عراق) قرار دارد.در «مسجد سهله» بقعه اي معروف به مقام مهدي (عج) وجود دارد. و زيارت آن حضرت در آن محلّ شريف مناسب است و از بعضي كتب مزاريه نقل شده كه شايسته است حضرت ولي عصر (عج) را در اين محل در حاليكه ايستاده باشند با اين استغاثه زيارت كنند:«سلامُ اللهِ الْكامِلُ التّامُّ الشّامِلُ العامُّ و...»امام صادق عليه السّلام فرمود:«گويا حضرت قائم (عج) را در «مسجد سهله» همراه خانواده خود مي بينم» سپس فرمود: «هيچ پيامبري مبعوث نشد، مگر آنكه در اين مسجد نماز خواند»يكي از ياران به نام ابو بصير عرض كرد: «آيا امام قائم (عج) همواره در اين مسجد خواهد بود؟»فرمود: «آري مسجد سهله خانه امام قائم (عج) است».عرض كرد: «امامان بعد از قائم (عج) چطور؟»حضرت پاسخ فرمودند: «آنها نيز تا آخر دنيا در اين مكان سكونت خواهند كرد.»از اين حديث اينگونه استفاده مي شود كه در دوران رجعت، پس از حضرت قائم (عج) ساير امامان نيز همان مكان را پايگاه مركزي خود قرار مي دهند. (براي آگاهي بيشتر از فضيلت و اعمال مسجد سهله ر.ك. به مفاتيح الجنان، باب 3)رجوع شود به واژه: مسجد كوفه

مسجد صعصعه

«مسجد صعصعه» («صعصعة بن صوحان»، از اصحاب امير المؤمنين حضرت علي عليه السّلام بوده است.) از مساجد شريف كوفه است. جماعتي امام زمان (عج) را در ماه رجب در آن مسجد مبارك مشاهده كرده اند كه دو ركعت نماز كرده و اين دعا را خوانده است:(الّلهمَّ يا ذَالْمَنِّ السّابِغَةِ وَ الألآء الْوازِعَةِ...»ظاهر عمل آن است كه اين دعاء مخصوص اين مسجد شريف و از اعمال آن است، نظير دعاهاي مسجد «سهله» و «زيد». وليكن چون در ماه رجب بوده كه آن حضرت اين دعا را خوانده اند، احتمال داده شده كه شايد اين دعا از دعاهاي ايّام رجب باشد و لهذا در كتب علماء در اعمال ماه رجب نيز ذكر شده است. («مفاتيح الجنان»، انتهاي فصل 6)

مسجد كوفه

از فضائل «مسجد كوفه» اين سزاوار است كه به خاطر درك فيوضات آن، بار و بنه را بست و آماده سفر شد. آنجا از مكانهائي است كه مسافر مخيّر در خواندن نماز كامل يا شكسته است. نماز خواندن در مسجد كوفه معادل حجّ و برابر با هزار نمازي است كه در جاي ديگر خوانده شود. همچنين گفته اند از مسجد الاقصي (در بيت المقدّس) با فضيلت تر است.درروايات اسلامي وارد شده كه مسجد كوفه مكان نماز پيغمبران است و روزي محلّ نماز حضرت مهدي (عج) خواهد شد.شيوه صالحين از علماء و غير علماء بر اين بوده و هست كه تشرّف مه ديدار حضرت قائم (عج) را از قديم الايّام در خواست مي كرده اند، به طوري كه بعضي از آنان چهل شب جمعه از «مسجد كوفه» به «مسجد سهله» رفته و يا چهل شب چهار شنبه در «مسجد سهله» بيتوته كرده و تضرّع و زاري و عبادت مي نمودند تا به اين فيض عظيم نائل شوند. («مفاتيح الجنان»، باب 3- آخرين اميد»، ص 391)رجوع شود به واژه: مسجد سهلهمَسْخ رجوع شود به واژه: خَسْف

مسيح الزمان

«مسيح الزّمان»، اسم امام قائم (عج) در كتاب فرنگيان است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 93)

مسيحيان و انتظار

در آئين مسيحيّت، و كتابهاي مقدّس اين آئين بشارتهاي بيشتر و روشنتري درباره موعود آخر الزّمان نسبت به آئين هاي ديگر، رسيده است. و علّت آن، يكي نزديكي زمان است كه با ظهور حضرت مسيح عليه السّلام زمان در مقياس كلّي به ظهور حضرت مهدي (عج) نزديكتر شده است. علّت ديگر تحريف كمتري است كه در اين آثار پديد آمده است. و اين نيز از جهتي به زمان مربوط مي شود، زيرا از دوره نزول و صدور آثار مقدّس يهود، زمان بسيار بيشتري مي گذرد، تا دوره نزول و صدور آثار مقدّس مسيحيّت اين امر باعث شده است، تا دست تحريف و پوشيده داري، در اين آثار به اندازه آثار يهود فرصت كار نيابد، اگر چه علماي مسيحي نيز در اين باره كوشش بسيار كردند، و در تأئيد يا رد، «اناجيل» به اين مسائل نيز توجّه داشته اند، و «انجيل برنابا» را كمتر تأئيد مي كردند.به هر حال، در آثار ديني مسيحيّت نيز اين بشارتها آمده است. در ذيل به چند كتاب كه در آنها بشارتها و اشارتهائي درباره ظهور منجي آخر الزّمان درج شده، آمده است:انجيل متّي، انجيل لوقا، انجيل مرقس، و مكاشفات يوحنّا. («خورشيد مغرب»، ص 57 و 58)

مشرق

بارها خوانده ايم و شنيده ايم كه حضرت مهدي زماني ظهور خواهد كرد كه دنيا آكنده از ظلم و ستم است. امّا اسن موضوع شامل همه جهان به طور مطلق نيست بلكه در گوشه و كنار جهان بزرگ، به ويژه در آباديهاي اسلامي و شيعي، مردمي (اگر چه در مقايسه بامردم سراسر جهان نفوس كلّ بشر بسيار اندكند) معتقد به حق هستند و چشم به راه ظهور مهدي موعودند. و حتّي پيش از ظهورش، مقدّمات حكومت او را فراهم مي سازند.در روايات مربوط به حضرت قائم (عج) نامي از مشرق به ميان آمده است.روايت شده كه امام علي عليه السّلام فرمود:«شروع كار مهدي (عج) از طرف مشرق است.» («بحار الانوار»، ج 52، ص 320)مراد از مشرق كه در آن احاديث آمده، مشرق كشورهاي اسلامي در مقياس قرنهاي اوّليه اسلام است. بنابراين، اين تعبير با سرزمين خراسان و همچنين قسمتهاي شرقي تا نواحي مركزي ايران منطبق است. مؤيّد قسمت اوّل، اين است كه در پاره اي از احاديث به صراحت نام «خراسان» آمده است. در اين رابطه امام باقر عليه السّلام فرمود:«... پرچمهائي از جانب «خراسان» روي آور شود و به سرعت طيّ منازل كند و چند نفر از اصحاب قائم (عج) با آنان همراه خواهند بود.» («خورشيد مغرب»، ص 320)امام صادق عليه السّلام فرمود: «نازل مي شود پرچمهاي سياهي كه از «خراسان الكوفه» خروج كرده اند، پس در اين هنگام مهدي (عج) در مكّه ظاهر ميشود و آنان به او پيوسته و با او بيعت مي كنند.» («البرهان في علامات مهدي آخر الزّمان»، ص 150)

المصباح الشديد الضياء

«المصباح الشّديد الضّياء»، يعني چراغي كه نور فراوان دارد و لقب صاحب الأمر (عج) است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 119)رجوع شود به واژه: بقيّة الانبياء

مصحف اميرالمؤمنين

از جمله خصائص صاحب العصر (عج) همراه داشتن «مصحف امير المؤمنين عليه السّلام» است.قرآني كه امام زمان (عج) مي آورد و به مردم تعليم مي دهد با قرآن فعلي اين تفاوت را دارد كه آن قرآن توسّط مولاي متّقيان امير المؤمنين به همان نحو كه در مدّت 23 سال نازل گرديده، جمع آوري شده است، ولي هيچكدام از لحاظ كلام الهي كم و كاستي ندارد. قرآن فعلي جمع آوري «عثمان بن عفّان» است.امام علي آن مصحف را بر صحابه عرضه نمود، آنان نپذيرفتند، پس آن حضرت آن را مخفي نمود و تا كنون به حال خود باقي است و زماني به دست حضرت مهدي (عج) ظاهر خواهد شد و مردم مأمور مي شوند كه آن را بخوانند و حفظ نمايند و به خاطر اختلاف ترتيب كه با مصحف فعلي دارد، حفظ آن از تكاليف مشكل مكلّفان خواهد بود. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 119)

مضطر

«مُضْطَرّ»، لقب امام غائب (عج) است. امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه:«أمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُاَفاءَ الأرْضِ... («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 16): اي كسي كه دعاي مضطر را اجابت مي كند و گرفتاري را برطرف مي سازد، و شما را خلفاي زمين قرار مي دهد»فرمود: «اين آيه در حقّ قائم نازل شده و والله او مضطرّ است.» («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص 117)

مظهر الفضايح

در كتاب هدايه، «مظهر الفضايح» (جلوه گاه رسوائي ها) از القاب مهدي موعود (عج) عنوان شده است. (همان مدرك، ص 111)معاوية بن حكيم رجوع شود به واژه: محمّد بن ايّوب بن نوح

معتضد

«معتضد، احمد بن موفّق» شانزدهمين خليفه بني عبّاس كه از سال 279 ه.ق ال سال 289 ه.ق به مدّت ده سال حكومت كرد.آغاز خلافت وي زماني واقع شد كه 19 سال از خلافت امام عصر (عج) گذشته بود.وي در زمان غيبت صغري مي زيسته و 29 سال از امامت قائم (عج) گذشته بود كه معتضد در گذشت. («فرهنگ معين»، ج 5، ص 288- نجم الثّاقب، ص 53)

معتمد

«ابو العبّاس احمد معتمد» پانزدهمين بني عبّاس است كه از سال 256 ه.ق تا سال 279 ه.قبه مدّت 23 سال حكومت كرد. 19 سال از امامت حضرت مهدي (عج) گذشته بود كه معتمد درگذشت.

معمرين

«معمّرين» (معمّرون)، جمع «معمّر» است، يعني درازْزي، انسان دراز عمر، دراز زندگاني، كسي كه عمر درازي كرده است. اين كلمه در كتابهاي تاريخ و سيره و انساب، اصطلاح شده است. و اين به دليل داشتن مصاديق بسيار است.امام قائم (عج) يكي از مصاديق بارز «معمّرين» هستند.مغيرة بن سعيد رجوع شود به واژه: مغيريّه

مغيريه

«مغيريّه» اصحاب «مغيرة بن سعيد» هستند كه بعد از وفات امام محمّد باقر عليه السّلام مذهبي اختراع نمودند و «محمّد بن عبد الله بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب» را مهدي موعود مي دانند.آنان معتقدند كه تو زنده است و در كوهي به نام «علميّه» كه در راه مكّه در حدّ حاجز از طرف چپ كه به مكّه مي رود، مقيم است و در آنجاست تا هنگامي كه در مدينه خروج كند و در همان جا كشته شود. («نجم الثّّاقب»، باب چهارم، ص 214)

مفرج أعظم

در كتاب هدايه، «مفرّج اعظم» به عنوان لقب امام عصر (عج) معرّفي شده است.رجوع شود به واژه: فرج الاعظم

مفضل (مفضل)

اگر «مفضّل» تلفّظ شود، به معني (برتري داده شده) و (مردي كه برتري و فضيلت او بر ديگران محرز باشد) است. و چنانچه «مُفْضِلْ» بخوانيم آن هم به معني «بخشش كننده» است. در هر دو صورت، اين لقب برازنده مهدي موعود (عج) است.

مفضل

«مُفَضَّل بن عمر» يكي از شاگردان امام صادق عليه السّلام بود. او يكي از ياران حضرت مهدي (عج) پس از رجعت خواهد بود. امام صادق عليه السّلام به او فرمود:«تو و چهل و چهار نفر مرد ديگر با قائم (عج) هستيد.) («اثباة الهداة»، ج 7، ص 146)

مفيق

«مُفيق» در لغت يعني بيدار شونده. نام حضرت مهدي موعود (عج) در كتاب زبور «مُفيق» است.

مقتدر

«جعفر مقتدر» برادر «علي مكتفي» هجدهمين بني عبّاس است كه از سال 295 ه.ق تا سال 320 ه.ق به مدّت 25 سال حكومت كرد. هنگام مرگ «مقتدر»، 60 سال از امامت حضرت قائم (عج) گذشته بود و آن حضرت 65 ساله بودند.

مقتصر

«مقتصر»، به معني «بسنده كننده» و لقب مهدي موعود (عج) است. شايد منظور از اين لقب اين باشد كه حضرت قائم (عج) بر خلاف جميع انبياء و اوصياء گذشته كه به خاطر حفظ و بقاي دين با منافقين و فاسقين مدارا مي كردند، ايشان تنها از انصار و بندگان صالح اقتصار خواهند فرمود و رشته الفت و مجالست با كفّار و منافقين در آخر الزّمان گسسته خواهد شد.اين احتمال هست كه كلمه مذكور، «منتصر» يعني داد گيرنده بوده و از آيه شريفه«وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَاولئكَ ما عَلَيْهم مِنْ سَبيلٍ (شوري/41): و كسي كه بعد از مظلوم شدنياري طلبد، ايرادي بر او نيست»،اخذ شده باشد. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 119)

مقداد

طبق روايات اسلامي، «مقداد» يكي از ياران حضرت مهدي (عج) در هنگام ظهور و خروج آن حضرت خواهد بود. او يكي از ياران عالي مقام رسول گرامي اسلام صلّي الله عليه و آله و سلّم بود. اگر در باره ارزش و اعتبار او به همين يك حديث اكتفا كنيم، ديگر نيازي به توضيح و تعريف نداريم.رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود: «خداوند به من فرموده كه چهار نفر را دوست بدارم و خداوند به من خبر داده كه آنها را دوست مي دارد.»پرسيده شد: نام آنها چيست؟رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود: «علي عليه السّلام و سلمان و ابوذر و مقداد.» («دانستني هاي نهج البلاغه»، ص 173)

مقدرة

«مقدّرة» لقب حضرت مهدي (عج) است. «مقدّرة» يعني توانائي. همانطور كه از كثرت بروز و ظهور عجائب قدرتهاي الهي از آن حضرت به حدّي رسيده كه گويا عين قدرت شده است.

مقدس اردبيلي

«احمد بن محمّد»، از علماء و متكلّمين بزرگ شيعه و معروف به «مقدّس» يا «مقدّس اردبيلي» و «محقّق اردبيلي» است. وي از جمله كساني است كه لياقت مشاهده جمال ملكوتي يوسف زهرا سلام الله عليها را پيدا كرد. او در سال 993 ه.ق در نجف اشرف در گذشت.«مقدّس اردبيلي» صاحب تأليفات بسياري است كه از جمله: «آيات الاحكام يا زبدة البيان، اثبات الواجب، استيناس المعنوية، الخراجيه و حديقة الشّيعه.» («منتخب الاثر»، ص 413- فرهنگ فارسي معين»، ج 6، ص 2007)

مكتفي

«علي مكتفي»، هفدهمين خليفه بني عبّاس و برادر «معتضد» از سال 289 ه.ق ال سال 295 ه.ق به مدّت 6 سال حكومت كرد.زمان حكومت او در دوران غيبت صغري، واقع شده بود. 35 سال از امامت قائم (عج) گذشته بود كه «مكتفي» درگذشت.

مكه

بهترين و مهمترين شهر جهان از نظر فضائل معنوي «مكّه» است. در داخل اسن صدف گوهري درخشنده وجود دارد كه ميعادگاه همه عاشقان حضرت احديّت مهدي (عج) است. در روايات مي خوانيم: «حضرت قائم (عج)، در مكّه، كنار كعبه ظهور و خروج مي كند.» («كشف الغمّة»، ج 3، ص 129)آن حضرت هنگام ظهور به كعبه تكيه مي كند و صدايش را بلند مي نمايد كه:«هان اي مردم جهان، كسي كه مي خواهد به آدم عليه السّلام و شيث عليه السّلام بنگرد به من بنگرد، كسي كه مي خواهد به موسي عليه السّلام و يوشع عليه السّلام بنگرد به من بنگرد، كسي كه مي خواهد به عيسي عليه السّلام و شمعون عليه السّلام بنگرد به من بنگرد، كسي كه مي خواهد به محمّدصلّي الله عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين علي عليه السّلام بنگرد به من بنگرد، كسي كه مي خواهد امامان حسن عليه السّلام و حسين عليه السّلام را مشاهده كند مرا بنگرد، كسي كه مي خواهد به امامان عليهم السّلام از فرزندان حسين عليه السّلام نظر بيفكند مرا نگاه كند و به نداي من پاسخ دهد، من از آنچه كه آنها خبر نداده اند به شما خبر مي دهم.» («بحار الانوار»، ج 53، ص 9)تكيه بر كعبه كن اي قبله اميد و بگير انتــقـــام گل پرپر شده طــاها را

ملاحم و فتن

«ملاحم و فتن» به معني جنگهاي بزرگ و حوادث با عظمت، و آشوبها است. اسن اصطلاح در باره اخبار مربوط به حوادث آخر الزّمان، و وقايع پيش از ظهور به كار مي رود و كتابهائي به همين عنوان: «الملاحم» (نويسندگاني مانند «سيّد علي مولانا» و «محمّد حسين همداني طاوئي» هر كدام كتابي جداگانه به نام «الملاحم» نوشته اند.) و «الملاحمُ و الفِتَن» (نويسنده اين كتاب «سيّد بن طاووس» است.) نوشته شده است.

مليكه

«مليكه»، به معني ملكه و شهبانو و نام بزرگوار امام زمان (عج) است. او از طرف مادر نوه «شمعون بن حمون بن صفا» از حواريون مخصوص حضرت عيسي عليه السّلام و وصيّ او به شمار مي رفت.او نامهاي ديگر مانند: نرجس، ريحانه، خمط، صقيل (صقيل)، سوسن، حديث، حكيمه، و مريم نيز دارد، خواهر امام هادي عليه السّلام (حكيمه) او را به عنوان (سيّده) يعني خانم مي خواند.هنگامي كه مليكه به خانه امام حسن عسكري عليه السّلام وارد شد. امام هادي عليه السّلام به خواهرش حكيمه فرمود: «او را به خانه ببر و دستورات اسلامي را به او بياموز، او همسر فرزندم حس عليه السّلام ن و مادر مهدي آل محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّّم خواهد بود، آنگاه به مليكه رو كرد و فرمود: مژده باد تو را به فرزندي كه سراسر جهان را با نور حكمتش پر از عدالت و داگري كند، پس از آنكه پر از ظلم و جور باشد.»او در سال 261 هجري و به روايتي قبل از به شهادت رسيدن امام حسن عسكري عليه السّلام از دنيا رفت و قبر شريفش در سامراء پشت قبر منوّر همسر بزرگوارش قرار گرفته است. براي اين خانم بزرگوار، زيارتي نقل شده است. («مفاتيح الجنان»، باب 3، - «آخرين اميد»، ص 27)

ممطوره

«مَمْطوره» نام فرقه اي است كه معتقد بودند، امام كاظم عليه السّلام همان مهدي موعود (عج) است و اخبار مربوط به او از زمان رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم به بعد در همه جا شايع بوده است. («آخرين اميد»، ص 59)

منان

«منّان» يعني بسيار نيكوئي كننده، و لقب حضرت قائم (عج) است. «منّان»، از اسماء الحسني خداوند عزّ و جل است.منتصر رجوع شود به واژه: مقتصر

منتظر

«منتظر» از القاب امام زمان (عج) است، به معني انتظار برده شده كه همه خلائق پيوسته منتظر مقدم اويند.از امام باقر عليه السّلام سؤال شد كه چرا امام عصر (عج) را «منتظر» گويند؟امام عليه السّلام فرمود: «زيرا براي او غيبتي طولاني است كه روزهايش بسيار است، افراد مخلص و پاك در انتظارش به سر مي برند. ولي افراد شكّاك و مردّد او را انكار مي كنند، و منكران نامش را به مسخره مي گيرند و تعيين كنندگان وقت بسيارند، عجله كنندگان در او به هلاكت مي رسند، مسلمانان در مورد او نجات مي يابند.» («بحار الانوار»، ج 51، ص 30)

منتقم

«منتقم»، يعني انتقام گيرنده و لقب صاحب الزّمان (عج) است. اين لقب در احاديث فراواني آمده است، از جمله در كتاب «اكمال الدّين» روايت شده كه آن حضرت در سنّ سه سالگي به «احمد بن اسحاق» فرمود:«أنا بَقيَّة اللهِ في أرضِه وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أعْدائه» («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 105)

منصور

«منصور» نام امام قائم (عج) در كتاب «ديدبراهمه» كه به اعتقاد آنان از كتب آسماني است، مي باشد.امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه شريفه:«... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلّنا لِوَلِيّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفِ في الْقَتْلِ إنّهُ كانَ مَنْصوراً (اسرا/33): و آن كس كه مظلوم كشته شد، براي وليّش سلطه (و حقّ قصاص قرار داديم)؛ امّا در قتل اسراف نكند چرا كه او مورد حمايت است»،فرمود: «آن مظلوم كشته شده حسين عليه السّلام است و خداوند مهدي (عج) را منصور ناميده است.»شايد تعبير حضرت مهدي (عج) به امام منصور در زيارت عاشورا، آيه مذكور باشد:«أنْ يَرْزُقَني طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إمامٍ مَنْصورٍ مِنْ أهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ...» («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 94)

منصور بالرعب

در روايات اسلامي آمده است كه مهدي موعود (عج)، «منصور بالرّعب» و «مؤيّد بالنَّصْر» است. يعني به هنگام ظهور، رعب او در دلهاي قدرتمندان مي افتد، و نيروهاي غيبي و غير مرئي به كمك او و ياران او مي شتابند و اين نيروها، در جاي خود، كار خود را خواهند كرد. يك نمونه آن بنابر احاديث بسيار، نابود شدن سپاه عظيم سفياني است. («خورشيد مغرب»، ص 297)

منعم

«مُنْعِم» يعني نعمت دهنده و احسان كننده. «منعم» لقب امام دوازدهم (عج) است.مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللهِ لَهُ شَبيهالقب «مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللهِ لَهُ شَبيها:كسي كه خداوند نظيري برايش قرار نمي دهد»از القاب امام زمان (عج) است. همانطور كه از اين نام پيدا است احدي شبيه و نظير آن حضرت نبوده و به رتبه عزّت و جلال او نرسيده و نخواهد رسيد.

موتور

«موتور» در لغت يعني «كسي كه يكي از نزديكانش كشته شده باشد و خون و انتقام او نگرفته باشد.» («فرهنگ الفبائي الرائد»، ج 2، ص 1688)در چند خبر شريف، حضرت قائم (عج) به لقب «موتور» ذكر شده است. «موتور» به والد آن است كه كسي پدرش كشته شده باشد و خونخواهي او نشده و علّامه مجلسي فرموده كه مراد به والد يا حضرت عسكري عليه السّلام يا امام حسين عليه السّلام يا جنس والد كه شامل همه أئمه مي شود، است.امام صادق عليه السّلام فرمود: «بدرستيكه قائم (عج) مَوتور خشمناك خروج مي كند. در حاليكه پيراهن خونين رسول خدا كه در جنگ اُحد بر تن داشت، بر بدن آن حضرت است.» (نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 116)

موعود

«موعود»، (وعده داده شده) لقب صاحب الامر (عج) است. اين لقب از آيات قرآن هم استنباط شده (ذاريات/22) و همچنان در زيارت آن حضرت است كه:«وَالْيَوْمِ الْمَعودِ وَ شاهِدٍ وَ مَشْهودٍ»

مهدوي

«دكتر محمّد معين در ذيل كلمه مهدوي نوشته است:«مهدوي» صفت نسبي است 1- منسوب به مهدي (مطلقاً) 2- منسوب به مهدي صاحب الزّمان (عج)، امام دواردهم شيعيان. («فرهنگ فارسي معين»، ج 4، ص 4461)

مهدويت

پيامبر گرامي اسلام صلّي الله و عليه و آله و اهل بيت اطهار عليهم السّلام كراراً بشارت به ظهور مهدي موعود (عج) كه از مسل پيغمبر اسلام است، داده اند. اين مطلب خود يكي از امتيازات اهل بيت عصمت بود كه هنگام ذكر مفاخر خود از وجود مهدي آخرالزّمان و ظهور دولت عالم گير او و قيام وي با شمشير و اصلاح كار جهان و تأمين عدالت در سراسر دنيا، سخن مي گفتند. ولي متأسفانه اين موضوع گاهي اشتباه، و زماني بهانه دست بعضي از سادات و حتّي مردم عادي شده، از همان قرون اوّليه اسلامي دعوي مهدويّت نموده و به نام «مهدي» عليه خلفاي وقت قيام كردند. مردم عوام هم بدون در نظر گرفتن تمام علائم اوصاف مهدي (عج) و همه شرايط ظهور وي، به طرفداري از آنها برخاسته، باعث گرفتاري خود و سايرين مي شدند.اينان افرادي بودند كه به واسطه ظلم و بيداد گري كه خلفاي اموي و عبّاسي مي ديدند و در پيشامد هاي سوء،منتظر مهدي حقيقي بودند، بعضي جوانان سادات را كه جزئي اشتباهي در نام يا دليري يا صورت زيبا و آراسته داشتند، مهدي موعود پنداشته، و دور او را گرفته و فرقه اي تشكيل مي دادند.بعلاوه در قرون بعد از ائمّه و مخصوصاً بعد از رحلت حضرت امام حسن عسكري عليه السّلام نيز افراد ديگر كه دعوي سيادت داشتند يا رسماً سيّد نبودند، مدّعي مهدويّت شده و حتّي بعضي جنگها و لشكركشي ها كردند كه تا كنون اتباع آنها باقي هستند.لازم به ذكر نيست كه اين همه اخبار و آيات كه درباره مهدي موعود (عج) آمده، و طول زمان و ديدن زور و ظلم از دشمنان، به خصوص اگر متحرّكي در ميان باشد هر چه زمان طولاني و ناكامي از پيروزي بيشتر شود، زمينه براي ادّعاي مهدويّت بعضي از افراد ماليخوليايي بهتر فراهم مي شود. («مهدي موعود»، مقدّمه ص 149)در اين كتاب نام برخي از اين افراد (به ترتيب حروف الفباء) ذكر شده است.رجوع شود به واژه: باب، مهدي سوداني، توقيع

مهدي

«مَهدي» از مشهورترين اسماء و القاب حضرت ولي عصر (عج) در نزد همه فرق اسلامي است. «مهدي» يعني «هدايت كننده و هدايت يافته».شيخ مفيد در «ارشاد» از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: «قائم (عج) را به اين دليل «مهدي» ناميدند كه مردم را به سوي امري كه از آن گم شده اند (بر آنها پوشيده است) هدايت مي كند.» («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 106)مرا به غير تو نبود پناه مهـــــدي جان كه من گدايم و هستي تو شاه مهدي جاندر انتظار تو شاها گذشت عمر عزيز نگشت حـــاصل من غيــــر آه مهـــــدي جان

مهدي سوداني

«شيخ محمّد احمد بن سيّد عبدالله» معروف به مهدي سوداني (متمهدي) متولّد سال 1844 ميلادي است. وي در حدود سال 1880 ميلادي، ادّعاي مهدويّت كرد و در سودان عليه مصر و انگلستان قيام نمود و ياران او به زودي در سال 1855 ميلادي شهر خارطوم را متصرّف شدند و ويران كردند.خود وي در سال 1885 در «ام درمان» درگذشت، و پيروانش را «لُرد كيچنر» فرمانده قواي مصر و انگليس، در سال 1889 شكسست داد. («فرهنگ فارسي معين»، ج 6، ص 2055)

مهر آزماي

اسم حضرت صاحب الامر (عج) در كتاب جاماسب، «مهر آزماي» است.اين نام بر پيامبر اكرم صلّي الله و عليه و آله و سلّم هم اطلاق مي شود و مي دانيم كه مهدي موعود (عج) نيز همنام رسول خدا صلّي الله و عليه و آله است. («ستارگان درخشان»، ج 14، قسمت اوّل ص 33)

مهميد الآخر

در كتاب «انجيل» حضرت قائم (عج) با نام «مهميد الآخر» خوانده شده است.

ميرزا جاني

«حاج ميرزا جاني» از نويسنگان بابي و از پيروان قديم باب بود. وي تاجري از مردم كاشان بود و پنهاني به نهضت بابيّه گرويد. وقتي كه باب را از اصفهان به قلعه چهريق در آذر بايجان مي بردند، مبلغ هزار تومان زر نقد به رئيس مستحفظين باب داد و باب را يك شب در منزل خويش مهمان كرد. كتاب «نقطة الكاف» در تاريخ بابيّه از تأليفات اوست.بعد از سوء قصد بابيّه به ناصر الدّين شاه در نياوران، «حاج ميرزا جاني» با 27 تن ديگر از بابيها گرفتار شد و با شكنجه و عقوبت در سال 1268 ه.ق به قتل رسيد. («فرهنگ فارسي معين»، ج 6، ص 2070)رجوع شود به واژه: باب

ميرزا محمد استر آبادي

«ميرزا محمّد استر آبادي»، مؤلّف كتاب «منهج المقال» معروف به «رجال كبير» متوفّي سال 1028 ه.ق، ساكن مكّه و از علماي بزرگ دوران بود. وي گذشته از رجال كبير، «رجال متوسّط»، و «رجال صغير» هم نوشته است.«رجال كبير» او را بهترين كتاب رجالي شيعه دانسته اند.«ميرزا محمّد» از شرف يافتگان به پيشگاه حضرت قائم (عج) است.رجوع شود به واژه: خرابات

ميزان الحق

در كتاب «ذخيرة الالباب»، عنوان شده كه «ميزان الحق» نام حضرت مهدي موعود (عج) در كتاب «آژي» پيغمبر است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 93)

ميكائيل

«ميكائيل» يكي از فرشتگان مقرّب الهي است كه طبق روايات اسلامي هنگام ظهور حضرت حجّت (عج) در كنار سپاه ايشان خواهد بود. («المجالس السّنيّه»، ج 5، ص 710)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ن» آغاز مي شود

ناحيه مقدسه

«ناحيه مقدّسه» لقب حضرت قائم (عج) است كه در ايّام تقيّه گاهي آن حضرت را به اين لقب مي خواندند.

ناطق

«ناطق» لقب حضرت مهدي (عج) است. در حديثي آمده كه رسول خدا اسامي ائمّه عليهم السّلام را براي سلمان فارسي ذكر نمود تا اينكه فرمود: «پس حسن بن علي صامت امين عسكري سپس پسر او حجّة الله ابن الحسن المهدي الناطق القائم بحق الله».در زيارت عاشورا مي خوانيم:«وَ أنْ يَرْزُقَني طَلَبَ ثاري مَعَ إمامٍ هُديً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُم: (از خدا مي خواهم) همانا خونخواهي شما را با امام هدايت كننده ظاهر گوياي به حق از خود شما، روزيم كند».ناطق بودن آن حضرت بدين جهت است كه آباء طاهرينش به جهت ترس از دشمنان بسياري از علوم و اسرار را بيان نكردند امّا مهدي موعود ناطق و گوينده تمام علوم خواهد بود. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 120)رجوع شود به واژه: پيشرفت علم و قيام قائم (عج)ناعمه مباركه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

ناقور

«ناقور» به معني صور است، شاخ و امثال آن كه در آن مي دمند. «ناقور» لقب امام قائم (عج) است. امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه«فإذا نُقِرَ فِي النّاقورِ (مدّثر/120): و هنگامي كه در صور دميده شود»فرمود:«از براي ما امامي مستقر است پس هر گاه خداي عزّ و جل اظهار امر خود را اراده فرمايد، در دلش بيفكند پس ظاهر شود و به امر خدا خروج كند». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 119)

ناووسيه

«ناووسيّه»، نام فرقه اي است كه منكر فوت امام صادق عليه السّلام شدند و معتقد بودند آن حضرت همان امام زمان (عج) و مهدي موعود است. («نجم الثّاقب»، باب چهارم، ص 215)

نجباء

«نُجَباء» جمع نجيب به معني افراد پاك سرشت و خوش نَفس و جوانمرد است.طبق روايتي از امام علي عليه السّلام و امام باقر عليه السّلام نقل شده: «اينها ياران مهدي (عج) از سرزمين مصر هستند». («مجمع البحرين»، ماده عَصَب) همچنين در روايتي آمده كه نجباء از كوفه هستند. («بحار الانوار»، ج 52، ص 347)

نجم

«نجم» لقب حضرت قائم (عج) است، همانگونه كه در قرآن هم مذكور است.امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه شريفه«وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدونَ (نحل/16): و (نيز) علاماتي قرا رداد و (شب هنگام) آنها به وسيله ستارگان هدايت مي شوند»،فرمود:«نَحْنُ النَّجْمِ: ستاره ما هستيم». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 124)

نجم الثاقب

«نجم الثّاقب» در احوال امام زمان (عج)، كتابي است تأليف مرحوم «حاج ميرزا حسين طبرسي نوري» به زبان فارسي و مشتمل بر 12 باب است.اين كتاب همانگونه كه در پايان باب اوّل آن ذكر شده است، در ماه ربيع الاوّل سال 332 ه.ق در اوائل غيبت كبري نوشته شده و از كتب معتبر در باب مهدويّت است.

نخستين نشانه عدل قائم

حضرت قائم (عج) بر پا كننده عدل و قسط در روي زمين خواهند بود. نخستين نشانه عدل آن حضرت اين است كه سخنگويان حكومت او، در مكّه، فرياد مي زنند: «هر كس نماز فريضه خويش را، در كنار حجر الاسود و محلّ طواف، خوانده است، و اكنون مي خواهد نماز نافله بخواند، به كناري رود، تا حقّ كسي پايمال نگردد، و هر كس مي خواهد نماز فريضه بخواند بيايد و بخواند». («الكافي»، ج 4، ص 427)رجوع شود به واژه: قسط و عدلنداء آسماني رجوع شود به واژه: صيحه آسماني

نداء در شب بيست و سوم ماه رمضان

از علامات حتميّه قبل از ظهور امام زمان (عج)، ندائي است كه جبرئيل در شب بيست و سوّم ماه رمضان سر مي دهد به گونه اي كه همه ساكنين زمين از شرق تا غرب عالم آن را خواهند شنيد. در آن موقع جبرئيل ندا مي دهد كه:«الْحقُّ معَ عَليٍ وَ شيعَته: حق با علي عليه السّلام و شيعيان اوست».و شيطان نيز در وسط روز در ميان زمين و آسمان ندا كند كه همه كس بشنود كهألْحقُّ مَعَ عُثْمان وَ شيعَتِهِ: حق با عثمان (لعنة الله عليه) و پيروان اوست». («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)

نرجس

«نرجس»، (نرگس) معروفترين نام از نامهاي مادر امام قائم (عج) است. هنگامي كه او (مليكه) به اسارت مسلمانان در آمد خود را «نرجس» معرّفي كرد («روضة الواعظين»، ج 1، ص 255) تا احدي از اسرار او آگاه نشود، و شاهزاده بودنش آفتابي نگردد.از نور تو روشن، ملكا ديده «نرجس» دل مي كند از هر چمني بوي تو را حس

نزول حضرت عيسي

در روايات اسلامي وارد شده است كه پس از ظهور حضرت قائم (عج)، حضرت عيسي عليه السّلام از آسمان فرود مي آيد، و پشت سر مهدي (عج) نماز مي گذارد، و فرياد مي زند كه: «در بيت المقدّس را باز كنيد». در را باز مي كنند. در اين ميان، دجّال با هفتاد هزار يهودي مسلّح پديدار مي شود... و چون عيسي عليه السّلام آهنگ كشتن دجّال مي كند، او مي گريزد.عيسي عليه السّلام مي گويد: من تو را با يك ضربت مي شكنم و چنين مي شود (او را مي گيرد و مي كشد)».يهوديان در گوشه و كنار، و در پناه هر سنگ و درخت و جانور و چيز ديگري پنهان مي شوند. امّا همه چيز، به سخن مي آيد و بانگ بر مي دارد «اي بنده مسلمان خدا، اينجا يك يهودي است بيا و او را بكش». و اينچنين جهان از وجود يهود پاك مي گردد. («خورشيد مغرب»، ص 32)

نسيم

«نسيم» از خادمان امام حسن عسكري عليه السّلام بود. او يك شب بعد از ولادت حضرت مهدي (عج) آن حضرت را زيارت نموده و روايتي نقل كرده است. («اثباة الهداة»، ج 3، ص 668)

نشانه پيامبران و قائم

در روايات آمده است كه حضرت مهدي (عج) جميع اوصاف و ويژگي هاي پيامبران گذشته خود را خواهد داشت. امام سجّاد عليه السّلام در ضمن حديثي چند نشانه را بيان مي كند:«قائم ما داراي نشانه هايي از شش پيامبر است:نشانه اي از حضرت نوح عليه السّلام (طول عمر)نشانه اي از حضرت ابراهيم عليه السّلام (مخفي بودن محلّ ولادتش)نشانه اي از حضرت عيسي عليه السّلام (اختلاف رأي مردم درباره اش، و اعتزال او از مردم)نشانه اي از حضرت موسي عليه السّلام (ترس از دشمن و غيبت، كه حضرت موسي عليه السّلام از ترس فرعونيان از مصر به مَدْين رفت و مدّتي مخفي بود)نشانه اي از حضرت ايّوب عليه السّلام (گشايش و پيروزي پس از بليّات و گرفتاري)نشانه اي از رسول خدا صلّي الله عليه و آله (قيام به شمشير)و در بعضي از روايات نشانه اي از حضرت يوسف عليه السّلام نيز ذكر شده و آن زندان است. (شايد منظور دوري او از دوستانش است كه به منزله زنداني بودن اوست («اعلام الوري»، ص 402 و 403))رجوع شود به واژه: مكّه

نفس

«نفس»، لقب مهدي موعود (عج) است.

نفس زكيه

يكي از علائم ظهور حضرت صاحب الامر (عج)، قتل «نفس زكيّه» است. او پسري از آل محمّد صلّي الله عليه وآله و سلّم است كه در ما بين ركن و مقام به قتل مي رسد. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7، علامت 5)نَفْس زكيّه رجوع شود به واژه: جاروديّه

نقباء

«نقباء» جمع كلمه «نقيب» و به معني مردان آگاه و متعهّد است.طبق برخي از روايات، پس از ظهور امام قائم (عج) جبرئيل و فرشتگان و نجباء جنّ و نقباء مردم، با او بيعت مي كنند. («بحار الانوار»، ج 53، ص 8و9)نقش نگين انگشتر قائم (عج) رجوع شود به واژه: حجّةنُمَيْرَية الفراتيه رجوع شود به واژه: محمّد بن نصير نُميري

نواب اربعه

پس از آن كه امام زمان (عج) در سال 260 ه.ق، هنگام رحلت پدر بزرگوارشان، از نظرها پنهان شدند (و غيبت صغري به وجود آمد) تا نيمه شعبان سال 329 هجري، چهار نفر از علماء و فقهاء ربّاني به ترتيب زير، از جانب حضرت تعيين و واسطه ايشان و مردم شدند:1- عثمان بن سعيد 2- محمّد بن عثمان 3- حسين بن روح 4- علي بن محمّد سِيْمُري و امام (عج) به آخرين نائب دستور داد كه ديگر كسي را جانشين خود نكند. از اين زمان به بعد دوران غيبت كبري (طولاني) آغاز شد.2- اين چهار نفر در اخبار مربوط به حضرت قائم (عج) به «نوّاب اربعه» (نوّاب چهار گانه) معروفند. براي هر كدام از آنها زيارتي در «مفاتيح الجنان» ذكر شده است.نوّاب تو بر گزيدگانند فيضند و پناه شيعيانندبر تو كه سلام مي رسانند اي كاش برند اسم ما رارجوع شود به واژه: توقيع

نور آل محمد

در كتاب «ذخيرة الالباب»، «نور آل محمّد صلّي الله عليه و آله» از اسامي مهدي موعود (عج) شمرده شده است. در يكي از زيارات جامعه در اوصاف آن حضرت آمده است:«نُورُ الْاَنْوار الّذي تُشْرِق بِهِ الْاَرْض عَمّا قَليل». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 122)

نور الأتقياء

«نور الاتقيا» (نور پرهيز كاران) لقب حضرت ولي عصر (عج) است.رجوع شود به واژه: بقيّة الانبياء

نور الاصفياء

«نور الاصفياء»، از القاب امام قائم (عج) است.رجوع شود به واژه: بقيّة الانبياء

نور الله

در برخي آيات و روايات اسلامي ديده مي شود كه «نور الله» از القاب حضرت قائم الزّمان (عج) است. («مصلح آخر الزّمان»، ص 96)نوريّه رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبري

نهار

«نهار» لقب مهدي موعود (عج) است. امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه «وَ النَّهارِ إذا جَلّيها (شمس/3): و (قسم) به روز هنگامي كه زمين را روشن سازد» فرمود: «منظور از نهار، قائم آل محمّد صلّي الله عليه و آله است كه زمين را از عدل و دا پر كند».و همچنين فرمود: منظور از نهار در آيه شريفه«وَ النَّهارِ أذا تَجَلّي (ليل/2): و قسم به روز هنگامي كه تجلّي كند».آن قائماز ما اهل بيت است كه هر گاه قيام كند بر دولت باطل غلبه كند» («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 121 و 122)

نهج البلاغه و قائم

از آنجا كه كتاب «نهج البلاغه» حاوي سخنان برگزيده امام امير المؤمنين عليه السّلام و بيانگر اسلام راستين و برگردان شيوائي از قرآن كريم است، اين سؤال مطرح مي شود كه:موضوع مهدويّت در اسلام به طور كلّي و انطباق آن با امام دوازدهم شيعه «حجّة بن الحسن العسكري عليه السّلام» از نظر اين كتاب چگونه و تا چه حد از واقعيّت برخوردار و قابل قبول است؟مسأله مهدويّت امام دوازدهم (عج) و ظهور آن حضرت در آخر الزّمان در كتاب «نهج البلاغه» از دو نظر قابل بررسي و داراي زمينه براي مطالعه و تحقيق است:نخست از ديدگاه مَلاحِم و پيشگوئيهاي امام كه قسمتي (امثال روي كار آمدن بني اميّه، حكومت حجّاج بن يوسف، سقوط بني اميّه، افتادن زمام امور به دست بني العبّاس، قيام زنج در بصره، فتنه مغول و...) در گذشته به وقوع پيوسته است و قسمت ديگر مربوط به آينده جهان است از قبيل ظهور مهدي (عج) و قيام جهاني آن بزرگوار كه به خواست خدا در آينده به وقوع خواهد پيوست.اكنون تنها به ذكر شماره خطبه هائي (شماره خطبه بر اساس نهج البلاغه چاپ «صبحي صالح» تنظيم شده است.) كه حضرت در آن به مهدويّت اشاره فرموده اند اكتفاء كرده و تفصيل آنها به كتب ديگر واگذار مي شود. (به عنوان نمونه به كتاب «مهدي منتظر در نهج البلاغه» تأليف «مهدي فقيه ايماني» مراجعه شود.)خطبه 100- وَ خَلَّفَ فينا رَايَةَ الْحَقَّ...خطبه 138- يَعْطِفُ الْهَوي عَلَي الْهُدَي...خطبه 150-... يا قَوْمِ هَذا إبّانُ وُرودٍ كُلَّ مَوعُودٍ...خطبه 182- قَدْ لَبِسَ لِلْحِكْمَة جُنّتَها...خطبه 187- ألا بِأبي وَأُمي هُمْ عِدّةٍ أسماؤهم في ألسّماءِ مَعْرُوفةٌ...خطبه 195- إلْزَموا الارضَ، وَ اصْبِروا عَلَي الْبَلاءِ...حكمت 147- أللهمّ بَلي لا تََخْلوا الْأرضِ مِنْ قائِمٍ لِلّهِ بِحُجَّةٍ،...حكمت 259- لَتَعْطِفَنَّ الدُّنيا عَلَينا...حديث يك- فَإذَا كَانَ ذَلِكَ ضَرَبَ يَعّسوبَ الدّينَ بذَنبِهِ...

نيابت خاصه

«نيابت خاصّه»، آن است كه امام قائم (عج)، اشخاص خاصّي را، نائب خود قرار دهد، و به اسم و رسم معرّفي كند، و هر كدام را، به وسيله نائب پيش از او به مردم بشناساند.بنا براين كساني كه در دوره غيبت صغري، نيابت داشتند، و با اسم و رسم معرّفي شده بودند، «نائب خاص» ناميده مي شوند.نائبان خاص را، «نوّاب خاص»، و «نوّاب اربعه» مي گويند.رجوع شود به واژه: نوّاب اربعه، غيبت صغري

نيابت عامه

«نيابت عامّه»، آن است كه امام، ضابطه اي كلّي به دست دهد، تا در هر عصر، فرد شاخصي كه آن ضابطه، از جهت، و در همه ابعاد، بر او صدق مي كند، نائب امام شناخته شود، و به نيابت از امام، وليّ جامعه در امر دين و دنيا باشد.بنابراين كساني كه از آغاز غيبت كبري نيابت داشته اند و دارند، و بر طبق ضابطه معيّن شده از سوي خود امامان، به نيابت رسيده اند، «نائب عامّ» ناميده مي شوند.دوره «غيبت كبري»، دوره «نيابت عامّه» است.

نية الصابرين

«نيّة الصابرين»، لقب مهدي موعود (عج) است.

نيمه شعبان

«نيمه شعبان» سالروز ميلاد برترين موجود عالم امكان حضرت بقيّة الله، مهدي صاحب الزّمان (عج) است. آن حضرت در نزديكيهاي اذان صبح چنين روزي از سال 255 ه.ق، ديده مبارك به جهان گشودند.درباره فضيلت شب نيمه شعبان و روز آن و همچنين اعمال مخصوص اين اوقات شريف، مطالبي در كتب ادعيّه و منابع معتبر نقل شده است.«شيخ حرّ عاملي» از بزرگان اصحاب نقل مي كند كه امام صادق عليه السّلام فرمود:«شبي كه حضرت قائم (عج) متولّد شد، و اگر در سرزمين كفر متولّد گردد، خداوند او را به بركت امام زمان (عج) به سوي ايمان منتقل مي سازد». («توضيح المقاصد»، ص 533)امام باقر عليه السّلام درباره فضيلت شب نيمه شعبان فرمود:«آن شب افضل شبها بعد از «ليلة القدر» است. در آن شب خداوند فضل خود را به بندگان عطا مي فرمايد و آنان را به كرم خود مي بخشد. پس در آن شب در تقرّب جستن به سوي خدا سعي و كوشش كنيد به درستي كه آن شبي است كه خداوند به ذات مقدّس خود سوگند ياد كرده كه بنده اي را دست خالي برنگرداند به شرط آنكه آن بنده در آن شب گناه نكند. و خداوند شب نيمه شعبان را براي ما قرار داده در مقابل شب قدر كه براي رسول خدا صلّي الله عليه و آله قرار داد». («مفاتيح الجنان»، باب دوّم)ضمناً در رواياتي آمده كه نيمه شعبان همان شب قدر و تقسيم ارزاق و عمرها است.براي اين شب مبارك چند عمل بر شمرده شده اند:اوّل غسل است كه باعث تخفيف گناهان مي شود، دوّم احياء اين شب به نماز و دعا و استغفار همانگونه كه امام سجّاد عليه السّلام چنين مي كردند، سوّم زيارت امام حسين عليه السّلام كه برترين اعمال در اين شب است و صد هزار پيامبر آن حضرت را در اين شب زيارت مي كنند. چهارم خواندن دعاي كميل در سجده است. كميل گويد:«حضرت علي عليه السّلام را ديدم كه اين دعا را در شب نيمه شعبان در سجده خواندند».از نماز هاي مستحبّي كه در اين شب واردشده است، دو ركعت است كه در هر ركعت بعد از حمد، صد مرتبه توحيد خوانده شود. (ر.ك. به كتاب «المراقبات» اثر مرحوم حاج ميرزا جواد تبريزي)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ه» آغاز مي شود

هادي

«هادي» (هدايت كننده)، لقب حضرت مهدي (عج) است و در اخبار و ادعيّه و زيارات، به اين لقب مكرّر ذكر شده است.

هاشم

«هاشم» نام يكي از پسران حضرت صاحب الامر (عج) است.رجوع شود به واژه: اقامتگاه قائم (عج) در غيبت كبريهاشميّه رجوع شود به واژه: محمّد بن حنفيّه

هفت تكبير

در حديث وفات امام علي عليه السّلام و وصيّت آن حضرت به امام حسن مجتبي عليه السّلام ذكر شده است كه بعد از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بر جنازه احدي جز حضرت قائم (عج) جايز نيست كه هفت كبير گفته شود. (منتهي الآمال»، باب 14، فصل دوّم، ويژگي 44)

همسر قائم

در مورد همسر و يا همسران حضرت بقيّة الله عليه السّلام فقط يك سر نخ وجود دارد و آن روايتي است كه مرحوم «كفعمي»، در مصباح مقل كرده است. بر اساس اين روايت:«همسر مهدي موعود (عج) از نسل «عبد العزي» (ابو لهب) پسر عبد المطلب مي باشد». («نجم الثّاقب»، ص 225)

هندوان و انتظار

در آئين هندوان و كتابهاي آنها نيز، سخن از نجات دهنده و موعود آمده است. از جمله در كتاب «مهاباراتا» و كتاب «پورانه ها».بنابر اعتقاد هندوان، «ويشنو» در حالي كه بر اسبي سفيد سوار است و شمشيري از شعله آتش بر دست دارد در پايان دوره كنوني جهان به عنوان «كال كي» ظاهر خواهد شد و سرزمين آريا را از دست ستمگران غاصب (كه منظور اقوام فاتح مسلمانند) رهائي خواهد بخشيد. («خورشيد مغرب»، ص 54-«آخرين اميد»، ص 184)

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «و» آغاز مي شود

وادي السلام

دركتاب «منتهي الآمال»، باب چهاردهم (در تاريخ امام دوازدهم حضرت حجّة بن الحسن العسكري (عج)) مؤلف كتاب، «حاج شيخ عبّاس قمي» مي گويد:«مخفي نماند كه در جمله اي از اماكن محلّ مخصوصي است معروف به مقام آن جناب مثل:وادي السّلام و مسجد سهله و مسجد حلّه و خارج قم (مسجد جمكران) و غير آن و ظاهر آن است كه كسي در آن مواضع به شرف حضور مشرّف يا از آن جناب معجزه اي در آنجا ظاهر شده و از اين جهت داخل شده در اماكن شريفه متبرّكه و محلّ انس و تردّد ملائكه و قلّت شياطين در آنجا».

وادي يابس

«وادي يابس» يعني بيابان بي آب و علف و سرزميني است كه در ما بين مكّه و شام واقع شده است و سفياني از آنجا بر عليه حضرت قائم (عج) خروج خواهد كرد. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7، علامت 3)

وارث

«وارث» از القاب مشهور حضرت ولي عصر (عج) است. رسول گرامي اسلام صلّي الله عليه و آله در خطبه غديريه فرمود:«ألا إنّهُ وارِثٌ كُلُّ عِلْمٍ وَ مُحيطُ بِه: به درستي كه او (حضرت قائم (عج)) وارث هر علمي است و به آن احاطه دارد».حضرت مهدي (عج) وارث نشانه هائي انبياء گذشته است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 125)مهدي قدم به عرصه گيتي نهاده است مهدي كه وارث نبي و نسل مرتضاسترجوع شود به واژه: نشانه پيامبران و قائم (عج)

واقفيه

«واقفيّه» نام فرقه اي است كه حضرت موسي بن جعفر، امام كاظم عليه السّلام را، قائم و مهدي موعود (عج) مي دانند.برخي به وفات آن حضرت معترفند و مي گويند زنده مي شود و عالم را مسخّر مي كند و بعضي مي گويند در روز، از حبس «سِنْدي» بيرون آمد و كسي او را نديد و اصحاب هارون بر مردم اين امر كه او مرده يا نمرده يا غائب شده، مشتبه كردند. («همان مدرك»، باب چهارم، ص 215)

واقيذ

«واقيذ» لقب مهدي منتظر (عج) است. اين لقب در كتب آسماني ذكر شده و به معني «غائب شونده در مدّت مديد» است.در كتاب «تاريخ عالم آرا» ذكر شده است كه اسم آن حضرت در تورات «واقيذما» نوشته شده است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 124)

وتر

«وَتْر» لقب ممهدي موعود (عج) است. «وتر» به معني: تنها، طاق، منفرد، فرد در كمال و فضائل كه تحقّق آن در نوع بشر ممكن باشد و احدي از حجج قبل از حضرت قائم (عج) به آنها سر افراز نشده است. (همان مدرك)

وجه

«وجه» در كتاب «هدايه» از القاب امام غائب (عج) شمرده شده است و در زيارت آن جناب است:«اَلسّلامُ عَلي وَجْهُ اللهِ الْمُتَلَقِّبُ بَينَ أظهَرُ عِبادِه»

وجيزة في الغيبة

كتاب «مسألة وجيزة في الغيبة» تأليف «علي بن حسين» معروف به «سيّد مرتضي» (متوفّي 436 ه.ق) است.پس از «شيخ مفيد» شاگرد برجسته اش معروف به «سيّد مرتضي»، روش استدلالي استاد خود را در رساله خويش در باره طول عمر امام غائب دنبال كرده اين شيوه، در رساله بجا مانده از سيّد مرتضي كه در سال 1955 ميلادي در بغداد به نام «مسألة وجيزة في الغية» به چاپ رسيده و توسّط شخصي به نام «ساشدينا» به انگليسي ترجمه گرديده، به روشني ديده مي شود. («آخرين اميد»، ص 170)رجوع شود به واژه: سيّد مرتضي

وشاء

«حاجز بن يزيد» ملقّب به «وشّاء» از وكلاي مورد اعتماد امام قائم (عج) بوده و تا آخر هم باقي مانده و همچون برخي وكلا منحرف نگرديد. (همان مدرك، ص 114)

وقاتون

آنگونه كه از روايات و احاديث بر مي آيد، عمر مبارك حضرت ولي عصر (عج) طولاني است، و مدّتي براي غيبت آن حضرت، و وقتي براي ظهورش تعيين نشده است. بلكه جداً از تعيين وقت معيّن منع و نهي شده است.در زبان روايات كساني كه به اين مهمّ اعتنائي نداشته و بي دليل وقت معيّن كنند،«وقّاتون» گفته مي شود.امام صادق در پاسخ ابا بصير كه پرسيده بود، قائم (عج) كي خروج خواهد كرد، فرمود:«يا اَبا مُحَمّد إنّا أهْل بَيْتُ لا نُوَقّتُ- وَ قَدْ قالَ مُحَمّدٌ صلّي الله عليه و آله كَذَّبُ وَقّاتُون: اي ابا محمّد! ما خانداني هستيم كه وقتي را معيّن نمي كنيم زيرا رسول اكرم صلّي الله عليه و آله فرموده است وقت تعيين كنندگان دروغ مي گويند». («بحار الانوار»، ج 52، ص 119)

ولايت فقيه

«ولي فقيه» يعني مرجع تقليدي كه شايستگي نيابت عامّ امام زمان (عج) را داشته باشد، چنين فردي مي تواند به جانشيني از امام قائم (عج) زمام امور را در دست بگيرد.هنگامي كه در دوران غيبت كبري شيعيان ارتباط مستقيم با آن حضرت ندارند باسد به چه كسي مراجعه كنند و وظائف ديني خود را از چه كسي بپرسند و به آن عمل كنند؟امام قائم (عج) در پاسخ اين سؤال اسحاق بن يعقوب با خط مبارك خودشان مرقوم فرمودند:«... وَ أمّاالْحَوادِثُ الْواقِعَةِ فَارْجِعوا فيها إلي رُُواةِ أحاديثِنا، فَإنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُمْ وَ أنا حُجَّة اللهِ...: در حوادث به راويان احاديث ما مراجعه كنيد كه آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر شما هستم». («كشف الغمّة»، ج 3، ص 101)راهنماي مردم در عصر غيبت، نائب امام است. مسلمين در اين عصر نيز بي سرپرست رها نشده اند. و طبق قاعده لطف كلامي- كه در امامت به آن استدلال مي شود- نائب امام، به جاي امام قرار دارد. و احياء و اجراي احكام قرآن، و رهبري شعار قرآن، و تشكيل دادن جامعه قرآني، به عهده اوست. و نائب امام در هر عصر،عالم بزرگ آن عصر است، عالم نمومه امام (عالم ربّاني)، و جامع همه شرائط لازم.با وجود غيبت امام، بايد افراد بر طبق موازين ديني تربيت شوند، و بايد جامعه بر طبق سياست ديني و اسلامي اداره شود، و اين سياست در جامعه حاكم باشد. بايد احكام قرآن مورد عمل قرار گيرد، و هدايت قرآني فعليّْت يابد، و قرآن كتاب شناخت وعمل باشد. آري، در عصر غيبت تكليف باقي است، هم به دليل عقل و هم به دليل نقل، و هم به دليل اعتبار- چنانكه بزرگان بيان كرده اند. («خورشيد مغرب»، ص 224 و 227)

ولي الامر

از القاب شايسته امام زمان (عج)، «ولي الامر» است.

ولي الله

حضرت قائم (عج) مكرّر در اخبار به لقب «ولي الله» ذكر شده اند. در روايت است كه خداوند در شب معراج به رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود:«او (حضرت قائم (عج)) به راستي وليّ من است». («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 124)

ولي الناصح

يكي ديگر از القاب حضرت مهدي (عج)، «وليّ النّاصح» (سرپرست نصيحت كننده) است.

ولي عصر

«وليّ عصر»، لقب مهدي موعود (عج) و مترادف لقب «صاحب الزّمان» است.بگشته مولّد مسعود ختم جمله امامان وليّ عصر و امام زمان و بر همه مولا

و هوه ل

«و هوه ل»، نام حضرت صاحب الامر (عج) در كتاب «تورات» است. (همان مدرك، ص 29)ويشنو رجوع شود به واژه: هندوان و انتظار

واژه هايي كه ابتداي آنها با حرف «ي» آغاز مي شود

يا ابا صالح المهدي ادركني

«يا ابا صالح المهدي ادركني» استغاثه است كه با آن امام غايب (عج) را طلبيده و در بر آوردن حوائج مشروع خويش او را خوانده و عاجزانه مي خواهيم كه ما را درك كند. هر چند كه آن حضرت ما را هيچ گاه فراموش نكرده و از ياد نمي برد.رجوع شود به واژه: ابو صالح

يا امام زمان

لفظ «يا امام زمان» يكي از پر مصرفترين الفاظ استغاثه به صاحب العصر و الزّمان (عج) در ميان عامّه مردم است. همانگونه كه لفظ «يا علي عليه السّلام» در هر كاري با گوشت و پوست مردم در هم آميخته، اين لفظ هم در همين مقام اعتبار دارد.رجوع شود به واژه: امام زمان (عج)

يابن الحسن

«يابن الحسن» استغاثه اي است كه امام قائم (عج) را به نام پدرش مي خوانيم.يابن الحسن اگر چه نهاني ز چشم من در عالم خــــــيال هويدا كـــنم تو را

يا لثارات الحسين

«يا لثارات الحسين»، شعاري است كه هميشه در خون شيعه مي جوشد:(بياييد به طلب خون حسين!). اين شعار شور آور، از ظهر عاشورا، از درون خاك خونين كربلا برخاست و همين شعار است كه شورشيان دوران شورش بزرگ، شورش مهدي (عج) نيز، سر خواهند داد.امام جعفر صادق عليه السّلام مي فرمايد: «... ياران مهدي، مرداني هستند پولاددل، و همه وجودشان يقين به خدا، مرداني سختتر از صخره ها... اين مردان، تنها از خدا مي ترسند، و فرياد «لا اله الّا الله»، آنان بلند است. و همواره در آرزوي شهادت و كشته شدن در راه خدايند. شعار آنان: «يا لَثاراتِ الحسين عليه السّلام» است. («بحار الانوار»، ج 52، ص 308)يحيي بن عمر رجوع شود به واژه: جاروديّه

يحيي نوري

«ميرزا يحيي نوري»، ملقّب به «صبح ازل» فرزند ميرزا عبّاس نوري مازندراني بود كه در سال 1284 ه.ق متولّد و در 11 جمادي الاول سال 1330 ه.ق در گذشت.وي مؤسس فرقه «أزَليان» بود. پس از كشته شدن «سيّد علي محمّد باب»، پيروان او دور «ميرزا يحيي» گرد آمدند، «بهاء الله» برادر وي نيز متابعت او را پذيرفت و تا سال 1278 ه.ق اين موافقت بر قرار بود، ليكن سر انجام بين دو برادر كار به اختلاف كشيد و پس از آنكه حكومت عثماني ميرزا يحيي را به قبرس و ميرزا حسينعلي (بهاء الله) را به عكّا تبعيد كرد، اين اختلاف بين دو فرقه بيشتر شد، پيروان ميرزا حسينعلي بر ازليان فائق شدند.«ميرزا يحيي» الواح و رسائلي دارد كه به خط «ميرزا رضوان علي» پسر اوست. («فرهنگ فارسي مفين»، ج 6، ص 2330)

يد الباسطه

«يد الباسطه» از القاب خاصّ حضرت بقيّة الله (عج) شمرده شده است.«يد الباسطه» يعني دست قدرت و نعمت خداونديكه به وسيله او رحمت و رأفت و لطف خود را بر بندگان مي گستراند و روزي را بر آنها فراخ مي كند و بلا را از آنها دفع مي كند. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 128)

يعسوب الدين

«يعسوب الدين» لقب حضرت قائم (عج) است. اين لقب در نهج البلاغه از زبان امير المؤمنين حضرت علي عليه السّلام نقل شده است. («نهج البلاغه»، صبحي صالح، حديث يكم، ص 517)

يعفور

«يَعْفور» نام الاغ رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم است كه هنگام خروج و ظهور حضرت مهدي عليه السّلام همراه ايشان به عنوان شاهدي بر ظهورش خواهد بود. («نجم الثّاقب»، ص 125)

يعقوب ابن منقوش

از جمله كساني است كه در زمان حيات امام حسن عسكري عليه السّلام امام قائم را مشاهده نموده، «يعقوب بن منقوش» است. («اكمال الدين»، ص 437- «كشف الغمّة»، ج 2، ص 527)

يماني

«يماني» از رهبران بر حق است كه به حمايت از حضرت مهدي (عج) خروج مي كند. امام صادق عليه السّلام در ضمن روايتي فرمود: «سفياني و خراساني و يماني در يك سال و در يك شهر و در يك روز خروج مي كنند و هيچ پرچمي مانند يماني به هدايت نزديكتر نيست، زيرا يماني مردم را به حق دعوت مي كند. («اعلام الوري»، ص 429)»

يمين

«يمين»، لقب امام زمان (عج) است.

يوسف زهرا

استفاده از لقب «يوسف زهرا سلام الله عليها» براي قائم (عج) اغلب در مديحه سرائي و اشعار شاعران اهل بيت به صورت كنائي به كار مي رود.همانگونه كه مي دانيم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، همسر حضرت علي عليه السّلام و مادر گرامي بقيّه ائمّه به شمار مي روند و از طرف ديگر در احاديث و قرآن كريم مي خوانيم كه حضرت يوسف عليه السّلام مدّت مديدي از ديد و نظر پدر خويش (حضرت يعقوب عليه السّلام) پنهان و غائب بود.اي يوسف گمگشته زهرا (س) بكجائي اي قائم بر حقّ مه يكتا بكجائي

يوشع بن نون

«يوشع بن نون»، وصيّ حضرت موسي عليه السّلام بود. در روايات اسلامي نام وي در زمره ياران و فرماندهان حضرت قائم (عج) ضبط شده است.رجوع شود به واژه: ابو دُجانه انصاري

يهوديان و انتظار

يهوديان كه خود را پيروان حضرت موسي عليه السّلام مي دانند نيز، منتظر موعودند.در آثار ديني يهود، و اسفار تورات، و ديگر كتابهاي انبياء آنان، همواره به موعود اشاره شده است.چون يهوديان، به حضرت مسيح عليه السّلام ايمان نياوردند، و در نتيجه موعود آنان هنوز ظهور نكرده است. اگر در مجموع آنچه در آثار مقدّس يهودي نظير كتابهاي دانيال پيامبر، صََفَنياي پيامبر و اشعياي پيامبر آمده تأمل شود، چهره سه موعود، در آنها ترسيم مي شود:حضرت مسيح عليه السّلام، حضرت محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم و حضرت مهدي (عج).از آنجا كه اين قوم، نه به حضرت مسيح عليه السّلام و نه به حضرت محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم، به هيچ كدام نگرويدند، بايد از ديگر منتظران،منتظر تر باشند، و بيشتر به انتظار و آمادگي براي ظهور فكر كنند و از اين همه ظلم و خيانت و انسان كشي دست بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند.در روايات آمده كه جماعتي از يهوديان گرد «دجّال» را مي گيرند و با ظهور مهدي (عج) و فرود آمدن عيسي و كشته شدن دجّال، آنان نيز قتل عام مي شوند و دامنه تاريخ و دامن بشريّت از وجود آن جماعت ناپاك، پاك مي گردد. («خورشيد مغرب»، ص 55و 56)

يهوديه

طبق روايات اسلامي «يهوديّه» نام روستائي است كه «دجّال» ملعون از آنجا خروج خواهد كرد. («جهان در آينده»، ص 246)

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».