دانستني هاي علمي پيرامون قاعدگي در قرآن، روايات و پزشكي

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1391

عنوان و نام پديدآور:دانستني هاي علمي پيرامون قاعدگي در قرآن، روايات و پزشكي/ مهدي آقابابايي.

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع:پزشكي - قرآني

چكيده

يكي از مسائل مهمي كه در زندگي زنان نقش مهمي دارد و اگر آن مسأله براي آنها به وجود نيايد افرادي مريض به حساب مي آيند مسأله ي قاعدگي و رگل مي باشد كه در هر ماه زنان و دختران به آن مبتلا مي شوند. در اين مقاله بحث از اين مسأله مهم و حياتي زنان شده و زيان هاي آميزشي آن براي كساني كه در اين دوره نزديكي نمايند كه از قرآن و پزشكي مباحثي را ارائه نموده ايم.

مقدمه

در قرآن واژه ي يسئلونك بسيار آمده است و اين واژه هر كدام پيرامون موضوع هاي مهمي مي باشد كه خداوند با پيامبرش در ميان نهاده است.

مثلاً مي فرمايد:

«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ، يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ، يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ و …» اي رسول خدا از تو درباره ي شراب و قمار مي پرسند، بگو:

آن دو گناه بزرگ و سودهايي براي مردم دارد و گناهشان از سودشان بيشتر است.

اين مقاله پيرامون يكي از احكام زنان به نام حيض، رگل و يا قاعدگيست و آثار نزديكي كردن در اين زمان كه هر فرقه اي براي خود عقيده اي دارد را بيان مي فرمايد مثلاً يك فرقه مي گويد در اين زماني كه زن مريض است اصلاً نبايد سراغ زن رفت حتي نبايد با او هم غذا شد و فرقه ي ديگري مي گويد:

بايد با زن هم غذا و هم حرف و حتي نزديكي هم نمود و همه چيز را در اين زمان حلال مي داند ولي مسلمانان به پيروي از دين مقدس اسلام راه اعتدال و ميانه روي را پيش گرفته اند و در اين زمان با زنان هم غذا، هم حرف و حتي در بستر هم با هم مي خوابند ولي نزديكي نمي نمايند. كه همان دخول باشد

كه در اين زمان بر زنان حرام مي باشد كه اگر كسي در اين زمان با زنش مجامعت نمايد بايد كفاره بپردازد كه به احكام آن در آخر مقاله مي پردازيم.

قاعدگي زنان از ديدگاه قرآن

اشاره

وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذيً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّي يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين. (1)

ترجمه: و از تو، در باره خون حيض سؤال مي كنند، بگو:

«چيز زيانبار و آلوده اي است؛ از اين رو در حالت قاعدگي، از آنان كناره گيري كنيد و با آنها نزديكي ننمايد، تا پاك شوند و هنگامي كه پاك شدند، از طريقي كه خدا به شما فرمان داده، با آنها آميزش كنيد! خداوند، توبه كنندگان را دوست دارد و پاكان را (نيز) دوست دارد.

نكات ادبي آيه

1 «محيض» مصدر ميمي از حاض يحيض حيضاً به معناي خون غليظيست كه از زنها در ايام عادت ماهانه بيرون مي آيد و اصل حيض در لغت به معناي سيلان و جريان است.

توجه كنيم كه در آيه كلمه «محيض» دو بار تكرار شده كه اولي مصدر ميميست و دومي اسم زمان است و علت تكرار هم همين است.

در معجم مقاييس اللغه، آمده است كه اين واژه، در اصل به معني خارج شدن آب قرمز از درختيست به نام سمره، (سپس به عادت ماهيانه زنان اطلاق شده است) ولي در تفسير فخر رازي آمده كه حيض در اصل به معني سيل است و لذا هنگامي كه سيل جريان پيدا كند، گفته مي شود حاض السيل و حوض را نيز به همين مناسبت حوض مي گويند كه آب به سوي آن جريان پيدا مي كند؛ ولي از گفته راغب در مفردات عكس اين استفاده مي شود كه اين واژه در اصل به معني همان خون عادت است (سپس به معاني ديگر اطلاق شده).

كلمه (محيض) مانند كلمه (حيض) مصدر (حاضت

الْمَرْأَة - تحيض) است و معنايش جريان خون معروفيست كه صفات مخصوصي دارد و زنان حائض آن صفات را مي شناسند و چون اين مصدر مختص زنان است لذا اسم فاعل آن را مذكر هم مي آورند و مي گويند زن حائض، همچنانكه مي گويند زن حامل.

2 «اذي» به معناي رنج و آزار است چون زن در حال حيض در زحمت و آزار است و كلمه (اذي) – به طوري كه گفته اند - به معناي ضرر است، ليكن اين حرف قابل خدشه است، چون اگر اذيت ضرر بود، بايد صحيح باشد در مقابل نفع استعمال شود، همانطور كه كلمه ضرر در مقابل كلمه نفع استعمال مي شود و معلوم است كه هيچ وقت به جاي دواي مضر نمي گوييم:

دواي موذي، چون موذي يك معناي ديگري غير مضر را افاده مي كند و به همين جهت است كه خداي تعالي فرموده:

(لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذيً ).

و اگر فرموده بود:

(لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ ضررا) كلام فاسد مي شد و نيز اگر كلمه (اذيت) را به معناي ضرر بگيريم آنگاه در امثال آيه: (إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ) و آيه: (لِمَ تُؤْذُونَني وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ)

دچار اشكال مي شويم چون در اين گونه آيات كلمه (اذيت) ظهوري در معناي ضرر ندارد، پس ظاهر اينست كه كلمه (اذي) به معناي هر عارضه اي باشد براي چيزي كه ملايم با طبع آن نباشد، كه اين معنا به وجهي منطبق با معناي ضرر نيز هست و اين كه محيض را اذي خوانده، به همان معناييست كه گفتيم، چون خون حيض كه به عادت زنان مربوط است، از عمل خاصي حاصل مي شود كه طبيعت زن در مزاج خون طبيعي زن

انجام مي دهد و مقداري از خون طبيعي او را فاسد و از حال طبيعي خارج نموده و به داخل رحم مي فرستد، تا بدين وسيله رحم را پاك كند و يا اگر جنين در آن باشد، با آن خون جنين را غذا دهد و يا اگر بچه به دنيا آمده ماده اصلي براي ساختن شير جهت كودك را آماده سازد.

و بنا بر آن تفسيري كه كلمه (اذي) را به معناي ضرر گرفتند، محيض را هم به معناي جمع شدن با زنان در حال حيض گرفته و در معناي آيه گفته اند:

از تو مي پرسند آيا در چنين حالي جايز است با زنان جمع شد؟ جواب داده شده اين عمل ضرر است و درست هم هست چون پزشكان گفته اند:

طبيعت زن در حال حيض سرگرم پاك كردن رحم و آماده كردن آن براي حامله شدن است و جماع در اين حال نظام اين عمل را مختل مي سازد و به نتيجه اين عمل طبيعي يعني به حمل (و به رحم زن) صدمه مي زند. (2)

3 «اعتزال» كناره گيري و در اينجا كناره گيري از همبستر شدن.

4 «يطهرن» مضارع از طهر يطهر طهراً به معناي پاكيست و در اينجا به معناي قطع شدن خون حيض است و اگر «يطهّرن» با تشديد خوانده شود به معناي غسل كردن است.

جمله يطهرن به گفته بسياري از مفسران به معني پاك شدن زنان از خون حيض است و اما جمله فاذا تطهرن را بسياري به معني غسل كردن گرفته اند، بنا بر اين طبق جمله اول، به هنگام پاك شدن از خون، آميزش جنسي جايز است هر چند غسل نكرده باشد و طبق جمله دوم، تا غسل نكند

جايز نيست.

توضيح و تفسير

و يسئلونك عن المحيض …: پرسش ديگري كه از سوي برخي از مسلمانان مطرح شده بود، پاسخ داده مي شود. پرسش درباره ي حيض و احكام آن است و پاسخي كه داده مي شود شامل بيان يكي از آثار طبيعي حيض و حكم خاص آن است.

مي دانيم كه حيض خون غليظيست كه از زنها در ايام عادت ماهانه دفع مي شود و از نظر فقهاء شيعه كمترين مدت آن سه روز و بيشترين مدت آن ده روز است و اگر كمتر يا بيشتر باشد به آن استحاضه گفته مي شود كه حكمش با حكم حيض فرق دارد و خون حيض و استحاضه غير از خون نفاس است كه از زنها در حال زايمان دفع مي شود.

در پاسخ به سؤال از حيض، چنين اظهار مي دارد كه حيض حالتيست كه زن در آن حالت دچار ناراحتي و آزار و رنج است و بنا بر اين در اين حالت بايد آنها را به حال خود رها كرد و از همبستر شدن با آنها دوري نمود. اين كه مي فرمايد:

از زنها در حال حيض كناره گيري كنيد و به آنها نزديك نشويد منظور همان پرهيز از همبستر شدن است به قرينه اين كه بلافاصله مي فرمايد:

وقتي پاك شدند از همانجا كه خدا فرمان داده در آييد يعني با آنها همبستر شويد.

اين حكم اسلامي حد وسط ميان يهود و نصاريست يهوديها و همچنين اعراب جاهلي در حال حيض به كلي از زنها فاصله مي گرفتند و با آنها غذا نمي خورند و در يك اتاق نمي خوابيدند و هر گونه تماسي را با آنها قطع مي كردند و مانند يك مريض جذامي محل خواب و ظرفهاي آنها را جدا مي كردند.

در مقابل

آنها نصاري هيچ عكس العملي نشان نمي دادند و حتي در حال حيض با زنها همبستر مي شدند. اين افراط و تفريطها به ضرر زنها بود كار يهود توهين به زنها و كار نصاري اذيت كردن به آنها بود.

اسلام حد وسط را برگزيد و تنها همبستر شدن با زنها را ممنوع كرد كه در حال حيض هم موجب رنج و اذيت زنها و هم باعث كثيف شدن خود آنها مي شد و از اين گذشته رحم زن در حال حيض نوعي شستشو مي شود و با دفع خونهاي كثيف، آماده براي حاملگي مي شود و همبستر شدن در اين حال علاوه بر كثافت ظاهري ممكن است به كارهاي طبيعي رحم و فعاليت هاي آن آسيب برساند و موجب بيماري زن شود.

اين حكم تا وقتي ادامه دارد كه زنها پاك شوند ولي بايد ديد كه منظور از پاك شدن آنها چيست؟

آيا منظور قطع خون حيض است يا منظور انجام غسل حيض است؟

اگر كلمه «يطّهّرن» را بدون تشديد بخوانيم همانگونه كه در قرائت معمول قرآن آمده است، منظور از آن قطع خون حيض است و چون خون قطع شد اگر چه غسل نكرده باشد ممنوعيت برداشته مي شود ولي اگر اين كلمه را «يطّهّرن» با تشديد بخوانيم، منظور انجام غسل است و تا غسل حيض را انجام نداده ممنوعيت باقيست و اين قرائتها هر دو متواتر است و لذا ميان فقهاء در اين مسأله اختلاف نظر وجود دارد ولي به نظر مي رسد كه وجه دوم موافق با احتياط است و ضمناً در جمله بعدي آيه آمده است:

«فاذا تطهرن» كه جواز همبستر شدن را به «تطهر»

يعني همان غسل كردن تعليق نموده است.

پس از حصول پاكي

از حيض، آيه فرمان مي دهد از آنجا كه خدا دستور داده در آييد يعني در همبستر شدن با زنها موازين شرعي را رعايت كنيد و تنها در فكر اطفاء شهوت نباشيد. در پايان مي فرمايد:

خداوند بسيار توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست مي دارد. اشاره به اين كه اگر در اثر طغيان شهوت در حال حيض با زنان خود همبستر شديد و مرتكب اين معصيت شديد از اين عمل توبه كنيد و خود را از آلودگيهاي ظاهري و باطني پاك نماييد كه خدا توبه كنندگان و پاكان را دوست مي دارد. (3)

زيانهاي آميزشي در حال حيض

قاعدگي، همان خون است كه قرآن، آن را اذي (چيز آلوده يا زيان آور) معرفي كرده است و در حقيقت اين جمله، فلسفه حكم اجتناب از آميزش جنسي زنان را در حالت قاعدگي كه در جمله بعد آمده است بيان مي كند، زيرا آميزش در چنين حالتي، علاوه بر اين كه تنفرآور است، زيانهاي بسياري به بار مي آورد كه طب امروز نيز آن را اثبات كرده، از جمله احتمال عقيم شدن مرد و زن و ايجاد يك محيط مساعد براي پرورش ميكرب بيماريهاي آميزشي (مانند سفليس و سوزاك) و نيز التهاب اعضاء تناسلي زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلي مرد و غير اينها كه در كتب طب آمده است، لذا پزشكان، آميزش جنسي با چنين زناني را ممنوع اعلام مي كنند (4)

پزشكي قاعدگي

سندرم پيش از قاعدگي مشكلي كه جدي گرفته نمي شود

مسائل بهداشتي زنان ارتباط تنگاتنگي با سلامت و احساس آرامش در خانواده و به تبع آن در جامعه دارد. سيكل ماهانه يكي از مسائل مهم زنان در دوران باروريست كه روحيات و مسائل بهداشتي آنها به شدت به آن وابسته است.

زنان در طول باروري خود حدود 420 سيكل ماهانه را تجربه مي كنند.

از هر 3 زن 2 نفر قبل از شروع عادت ماهانه دچار مشكلات جسمي و روحي مي شوند كه در فعاليت هاي اجتماعي آنها وقفه ايجاد مي كند.

بيش از 200 علامت براي اين سندرم شناخته شده است كه از جمله اين علايم مي توان به سر درد، كمردرد، ورم، آكنه، بدگماني، خشونت، زودرنجي، كاهش اعتماد به نفس و حتي در موارد شديد اقدام به خودكشي را نام برد. نتايج مطالعات انجام گرفته در ايران نشان مي دهد

كاهش كارايي و لذت نبردن از فعاليت هاي اجتماعي از جمله عواملي هستند كه بيشترين تداخل را با عملكرد فردي - اجتماعي ايجاد مي كنند.

اين در حاليست كه بسياري از بانوان در كشور ما اين سندرم را طبيعي مي دانند. اگر شما نيز مبتلا به PMS هستيد دانستن اين موضوع كه بسياري از زنان مانند شما به اين اختلال مبتلا هستند و مشكل يك نقص به شمار نمي رود مي تواند شما را اميدوارتر كند.

هنوز علت اين مشكل به درستي مشخص نيست اما بر هم خوردن تعادل بين هورمون هاي جنسي زنانه و كمبود برخي مواد مغذي از جمله دلايلي هستند كه تاكنون شناخته شده اند.

دكتر معصومه خيرخواه عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي ايران، در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان ايسنا برخورداري از برنامه ورزشي مناسب، رژيم غذايي كم نمك و كم كافئين، استفاده از تركيبات گياهان دارويي مانند گل پامچال، رزماري، ملاس و تخم كتان، دريافت مكمل هاي حاوي ويتامين B6 و E را در بهبود علائم آزاردهنده سندرم پيش از قاعدگي مؤثر دانسته و مي گويد:

ترجيحاً افراد مبتلا به اين نوع علائم بهتر است به منظور رد ساير بيماري هايي كه داراي علائم مشابه هستند با پزشك خود مشاوره كنند.

(مجله عصر پزشكي / ص 6)

تجربه اي براي هر ماه (اولين خون ريزي ماهانه)

اولين خون ريزي ماهانه، آغاز دوره جديدي از زندگي يك دختر نوجوان است.

آنچه در ظاهر رخ مي دهد، نمايانگر دنيايي از تحولات در درون بدن اوست. در دوران جنيني يك جفت تخمدان با تعداد معيني فوليكول (كيسه هايي كه تخمك در آنها توليد مي شود ) در بدن جنين تشكيل مي شود. تعداد اين فوليكول ها در دوران پس از تولد ثابت است و در هر سيكل ماهانه يك يا چند

تا از اين فوليكول ها آزاد و براي بارور شدن آماده مي شوند. درون فوليكول ها سلول هاي اووسيت قرار دارند كه تخمك هاي يك زن را تشكيل مي دهند. در روز اول هر سيكل 28 روزه با تخريب ديواره داخلي رحم و عروق خوني، خونريزي آغاز و از ضخامت اين لايه كاسته مي شود. اين كاهش ضخامت تا حوالي روز دهم ادامه دارد و سپس به تدريج ضخامت ديواره افزايش مي يابد. پروژسترون هورموني است كه كاهش آن در انتهاي هر دوره، تخريب ديواره رحم و خونريزي مجدد را سبب مي شود. هورمون استروژن نيز با افزايش ناگهاني در ميانه دوره ماهانه، موجب افزايش ميزان هورمون لوتئيني كننده (LH) مي شود. به واسطه اين هورمون و افزايش پروژسترون، ديواره رحم به بالاترين حد رشد خود مي رسد و اگر در اين دوران تخمك با اسپرم لقاح پيدا كند، اين ديواره با عروق خوني فراواني كه پيدا كرده است جايگاه مناسبي براي پذيرش جنين و تغذيه آن خواهد بود.

در غير اين صورت تغييرات هورموني موجب تخريب ديواره رحم و آغاز مجدد دوره مي شود. (مجله عصر پزشكي / ص 6)

منشأ پيدايش رگل

منشأ پيدايش خون حيض، مربوط به احتقان و پر خون شدن عروق رحم، سپس پوسته پوسته شدن مخاط آن و جريان خونهاي موجود است، ترشح خون مزبور، ابتداء نامنظم و بي رنگ است، ولي به زودي سرخ رنگ و منظم مي شود و در اواخر كار بار ديگر كم رنگ و نامرتب مي گردد.

اصولا خوني كه هنگام عادت ماهيانه دفع مي شود، خوني است كه هر ماه در عروق داخلي رحم، براي تغذيه جنين احتمالي جمع مي گردد، زيرا مي دانيم رحم زن در هر ماه توليد يك تخمك مي كند و مقارن آن

عروق داخلي رحم به عنوان آماده باش براي تغذيه نطفه مملو از خون مي شود، اگر در اين موقع كه تخمك وارد رحم مي شود، اسپرم كه نطفه ي مرد است در آنجا موجود باشد، تشكيل نطفه و جنين مي دهد و خونهاي موجود در عروق رحم صرف تغذيه آن مي شود، در غير اين صورت، بر اثر پوسته پوسته شدن مخاط رحم و شكافتن جدار رگها، خون موجود خارج مي شود و اين همان خون حيض است و از اينجا دليل ديگري براي ممنوع بودن آميزش جنسي در اين حال به دست مي آيد، زيرا رحم زن در موقع تخليه اين خونها هيچ گونه آمادگي طبيعي براي پذيرش نطفه ندارد و لذا از آن صدمه مي بيند.

دستور عادلانه اسلام در مورد عادت ماهيانه زنان

اقوام پيشين در مورد زنان در عادت ماهيانه عقائد مختلفي داشتند:

يهود فوق العاده سخت گيري مي كردند و در اين ايام به كلي از زنان در همه چيز جدا مي شدند، در خوردن و آشاميدن و مجلس و بستر و در تورات كنوني احكام شديدي در اين باره ديده مي شود.

و به عكس آنها مسيحيان هيچ گونه محدوديت و ممنوعيتي براي خود، در برخورد با زنان، در اين ايام قائل نبودند و اما بت پرستان عرب، دستور و سنت خاصي نزد آنها در اين زمينه يافت نمي شد، ولي ساكنان مدينه و اطراف آن، بعضي از آداب يهود را در اين زمينه اقتباس كرده بودند و در معاشرت با زنان در حال حيض، سختگيريهايي داشتند، در حالي كه ساير عرب چنين نبودند و حتي شايد آميزش جنسي را در اين حال جالب مي دانستند و معتقد بودند اگر فرزندي نصيب آنها شود بسيار خونريز خواهد بود و اين از صفات

بارز و مطلوب، نزد اعراب باديه نشين خونريز بود.

ذكر طهارت و توبه در كنار يكديگر در آيات فوق ممكن است اشاره به اين باشد كه طهارت، مربوط به پاكيزگي ظاهر و توبه اشاره به پاكيزگي باطن است.

اين احتمال نيز وجود دارد كه طهارت در اينجا به معني آلوده نشدن به گناه بوده باشد يعني خداوند، هم كساني را كه آلوده به گناه نشده اند دوست دارد و هم كساني كه بعد از آلودگي توبه كنند و در زمره پاكان در آيند.

ضمنا اشاره به مسأله توبه در اينجا ممكن است ناظر به اين باشد كه بعضي بر اثر فشار غريزه جنسي نمي توانستند خويشتن داري كنند و بر خلاف امر خدا به گناه آلوده مي شدند، سپس از عمل خود نادم شده و ناراحت مي گشتند، براي اين كه راه بازگشت را به روي خود بسته نبينند و از رحمت حق مايوس نشوند، طريق توبه را به آنها نشان مي دهد. (5)

زنان در هر ماه به مدت حد اقل سه روز و حد اكثر ده روز قاعده مي شوند و آن عبارت از خوني است كه با اوصاف خاصي كه در كتب فقه آمده از رحم زن خارج مي گردد، زن را در چنين حال حائض و آن خون را خون حيض مي گويند، آيين كنوني يهود و نصارا احكام ضد يكديگر در مورد آميزش مردان با چنين زناني دارند كه براي هر كس حالت استفهام ايجاد مي نمايد

جمعي از يهود مي گويند معاشرت مردان با اين گونه زنان مطلقا حرام است هر چند كه به صورت غذا خوردن سر يك سفره و يا زندگي در يك اتاق باشد مثلاً مي گويند جايي كه زن حائض بنشيند

مرد نبايد بنشيند، اگر نشست بايد لباس خود را بشويد و الا نجس است و نيز اگر در رختخواب او بخوابد لباس و بدن را بايد شستشو دهد، به طور خلاصه زن را در اين مدت يك موجود ناپاك و لازم الاجتناب مي دانند.

در مقابل اين گروه نصارا هستند كه مي گويند:

هيچ گونه فرقي ميان حالت حيض زنان و غير حيض نيست، همه گونه معاشرت حتي آميزش جنسي با آنان بي مانع است!

مشركين عرب به خصوص آنها كه در مدينه زندگي مي كردند، كم و بيش به خلق و خوي يهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند يهود رفتار مي كردند و در زمان عادت ماهيانه از آنها جدا مي شدند، همين اختلاف در آيين و افراط و تفريطهاي غير قابل گذشت سبب شد كه بعضي از مسلمانان از پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در اين باره سؤال كنند، در پاسخ آنان اين آيه نازل شد.

روايات پيرامون قاعدگي (رگل، حيض)

علت پيدايش حيض در زنان

حضرت ابوجعفر عَلَيْهِ السَّلَام فرمودند:

دختران پيامبران صلوات الله عليهم اجمعين حيض نمي بينند، زيرا حيض عفونت و مؤاخذه مي باشد و اولين زني كه حيض ديد ساره مي باشد (6)

حضرت زهرا سلام الله عليها خون حيض نمي ديد

از حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام نقل شده كه فرمود:

از حضرت رسول سؤال شد كه بتول چيست؟

ما از شما اي رسول خدا شنيديم كه فرموده ايد:

مريم بتول است و فاطمه بتول است.

حضرت پاسخ داد:

بتول به آن زني گفته مي شود كه هيچ گاه خوني نبيند، يعني حيض نشود زيرا حيض شدن در دختران پيامبر مكروه و ناپسند است (7)

حضرت باقر عَلَيْهِ السَّلَام از پدران بزرگوارش نقل مي فرمايد:

فاطمه دختر پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از آن جهت «طاهره» ناميده شد كه از هر پليدي و ناپاكي بر كنار و از هر آلودگي پاك بود.

او هيچ گاه خون حيض و نفاس نديد. (8)

نظر صدر المتالهين و علامه شعراني

درباره ي علت اين ويژگي و كيفيت آن چنين مي توان گفت:

خداوند در عالم طبيعت سنتّها و قوانيني بر طبق نظام علّي، علت و معلولي و اسباب و شرايطي دارد، همان گونه كه حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرموده است:

«أَبَي اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ ءٍ سَبَباً»

خداوند از اين كه كارها از غير طريق اسباب اجرا شود، اباء و امتناع داد و براي هر چيزي سببي قرار داده است.

صدرالمتالهين گويد:

اين مسأله اي مهم است كه مهمتر از آن وجود ندارد، زيرا مسأله عليت اساس و پايه ي تمامي علوم است و علم توحيد، خداشناسي، معاد، رسالت، امامت، روانشناسي و ديگر علوم قبل و بعد از آن، علم تهذيب اخلاق و علوم سياسي و ديگر علوم، مبتني بر اين اساس است و با انكار اين اصل و ممكن دانستن اراده ي جزاف - چنان كه بيشتر اهل سنت بدان معتقدند - (9) تمامي پايه هاي علم و يقين منهدم مي شود.

علامه شعراني در توضيح اين گفتار ملاصدرا چنين

گويد:

اگر عليت از بين برود طبيب علت بيماري مريض را نمي داند، راه درمان او را تشخيص نخواهد داد و پزشكي به كلي از بين مي رود، كشاورز نخواهد دانست كه آبياري و تابش خورشيد علت رويش گياهان است و امر كشاورزي باطل و بيهوده مي گردد و ديگر نمي داند كه چه بايد بكند، صنعتگران نمي دانند كه آيا ذوب شدن فلزات بر اثر حرارت است يا علتي ديگر دارد و خواه و ناخواه امور صنعت از بين مي رود و همچنين علم دين، زيرا هيچ كس نمي داند كه نماز و زكات و ديگر دستورات ديني اسباب و عوامل سعادت اخروي مي باشند و نمي داند كه علت ارسال پيامبران و تعيين امامان و ديگر مسائل اعتقادي لطف پروردگار است … (10)

بنا بر اين، لازم است براي هر رويداد مادي علت و عاملي باشد، همانطور كه در هر جا آتش سوزي ببينيم، بدون شك و ترديد حكم مي كنيم كه آتشي و يا اصطكاكي و يا عاملي وجود داشته است.

همچنين مي دانيم كه زاد و ولد، به جز راه انتقال نطفه ي مرد به رحم زن (از جمله تلقيح نطفه ي مرد و زن در خارج رحم به صورت مصنوعي) و سير تكاملي آن تا وقتي كه به صورت جنيني در آيد، ممكن نيست و مي بايست زوج و زوجه ي جوان داراي اعتدال مزاج باشند، شوهر پيرمردي فرتوت و زن نيز پيرزني از كارافتاده نباشد كه از فرط زمين گير شده باشد و يا اين كه يائسه و نازا باشد و همچنين ديگر شرائط لازمه …

آري نظام عليت و معلوليت، سببيت و مسببيت قانوني فراگير در تمامي ممكنات است، اما نه بدان گونه كه دست قانونگذار را

بسته باشد و از دخالت و تصرف در ملك خويش به گونه اي ديگر بازش داشته باشد، چنانكه قرآن مجيد در پاسخ به قوم يهود مي گويد: بلكه دسته اي خداوند متعال باز و گشوده است و به هر گونه كه بخواهد دخالت كرده اشياء را دگرگون مي سازد و همان قانون عام و فراگير، تحت قدرت قاهره و اراده ي مسلط او خاضع و سرسپرده است، چنانكه اين مطلب از فرمايش مولايمان حضرت علي بن الحسين عليهما السلام استفاده مي شود و در آنجا كه فرمود:

«ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ » (11)

يا اين كه در برخي از دعاهاي ديگر آمده است:

«يَا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ مِنْ غَيْرِ سَبَب»

و همچنين در قرآن مجيد داستانها و حكايات و رويدادهايي نقل شده كه بر طبق جريان عادي و مشهور طبيعت و بر طبق نظام علت و معلولي نيست، مانند حامله شدن حضرت مريم سلام الله عليها در حالي كه دست هيچ انساني به او نرسيده بود و يا همانند حامله شدن ساره به اسحاق عَلَيْهِ السَّلَام زماني كه پير و از كار افتاده بود و يا باردار شدن زن زكريا عَلَيْهِ السَّلَام به يحيي عَلَيْهِ السَّلَام با اين كه يائسه شده بود و نمونه هايي ديگر از اين قبيل معجزات و خوارق عادات كه قرآن مجيد براي عده اي از پيامبران بزرگ اثبات مي كند، مانند معجزات حضرت نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط، داوود، سليمان، موسي و عيسي و حضرت محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، كه همه آنها امور خارق العاده و بر خلاف جريان معمولي طبيعت بودند. (12)

با توجه به اين گفتار براي خوانندگان گرامي بطلان اين سخن ثابت مي شود كه گفته اند:

حيض

در زنان از لوازم خلقت است و نبود آن در يك زن نقصاني در خلقت او به شمار مي آيد و عادت ماهانه نشانه و سببي است براي زايمان و باردار بودن، زيرا مي گوييم:

خروج از تنگاهاي طبيعت نقص شمرده نمي شود، بلكه چه بسا خود كرامتي محسوب شود. به علاوه، خون حيض خود نوعي آلودگي و نجاست است و خداوند آن را موجب آزار و اذيت دانسته چنانكه مي فرمايد:

«قُلْ هُوَ أَذي» (13) كه ناپاكي و آلودگي آن موجب آزار است، زيرا زنان به هنگام بروز عادت ماهانه دچار خجالت و سرافكندگي مي شوند و خوششان نمي آيد كه به همه كس، هر چند نزديكترين افراد فاميل باشد، گفته شود. گاهي هم ضعف و سستي در آنها به وجود مي آيد و به همين جهت در اين ايام نماز و روزه از آنها ساقط مي شود و ايستادن و توقف در مساجد بر آنها حرام مي گردد و ديگر احكامي كه در كتب فقهي ذكر شده، تا جايي كه گفته شده در آن دوران از ايمانشان كاسته شده و «ناقصه الايمان» مي شوند، چنانكه حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام اين مطلب را فرموده اند:

«نقصان ايمان آنان به خاطر رفع تكليف نماز و روزه در ايام عادت ماهانه شان مي باشد» (14)

بنا بر اين، خداوند متعال بر بانوي جهان حضرت فاطمه سلام الله عليها تفضل كرده و او را كرامت بخشيده است كه بتواند بدون ديدن خون حيض مبتلا شدن به عادت ماهانه به طور كامل و صحيح زايمان كند و اين خود فضيلتي والا و پاكي فوق العاده اي در ذات پاك آن حضرت كه سلام و درود خداوند بر او باد بوده است و خود نشان از

آن دارد كه خداوند متعال راضي نشده است كه آن حضرت، كه بانوي زنان جهان از اولين و آخرين است، به اين پليدي و يا ديگر ناپاكيهاي ظاهري و باطني آلوده باشد، همان گونه كه درباره ي آن حضرت فرمود:

«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا» (15)

و از حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نقل شده است كه به عايشه فرمود:

اي حميرا، فاطمه مانند ديگر زنان آدميزاد نيست. او مانند ديگران معلول و بيمار نمي شود. (16)

روايات درباره ي حضرت زهرا سلام الله عليها كه خون حيض و نفاس نمي ديدند بسيار است ما به همين ها بسنده مي نماييم).

كساني كه خواهان تفصيل بيشتري در اين مورد هستند مي توانند به كتاب «الامام علي بن ابي طالب»، اثر آيت الله شيخ احمد رحماني همداني در بحث آيه ي تطهير مراجعه كنند.

حيض نجاست و پليدي در زنهاست

حضرت ابوجعفر محمد بن علي عليهما السلام فرمودند:

حيض نجاست و پليديست كه حق تعالي در زنان قرار داده، سپس فرمودند:

در زمان حضرت نوح عَلَيْهِ السَّلَام زنان در هر سال يك بار حيض مي ديدند تا اين كه جماعتي از زنان كه تعدادشان هفتصد نفر بود از حجاب بيرون آمدند و رها و آزاد گشته، لباسهاي سرخ پوشيده و خود را زينت كرده و معطر ساختند و سپس در بلاد و شهرها پراكنده شدند، با مردان همنشين شده و در اعياد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و كاملاً با مردان آميزش پيدا نمودند در چنين وقتي حق تعالي آنها را مبتلا ساخت به ديدن حيض در هر سال، خون حيض اين زنان از آنها جاري گشت لذا مجبور شدند كه از بين

مردان خارج شوند، همان طوري كه ذكر شد ايشان در هر ماه يك بار حيض مي ديدند حضرت فرمودند:

خداوند تبارك و تعالي ايشان را مشغول به حيض و كثرت شهوتشان فرمود و ساير زنان كه عمل ايشان را انجام نداده بودند در هر سال يك بار حيض مي شدند، سپس حضرت فرمودند:

پسران آن زنان كه در هر ماه حيض مي شدند با دختران اين زنان كه سالي يك مرتبه به آن مبتلا مي گرديدند ازدواج نموده و بدين ترتيب بين طائفه امتزاج برقرار گرديد و دختراني كه از اين وصلت و ازدواج متولد شدند جملگي در هر ماه يك بار حيض مي ديدند باري فرزندان زناني كه در هر ماه يك بار حيض مي شدند زياد گرديدند و جهتش آن بود كه حيض آنها مستقيم و متعادل بود و در مقابل زناني كه در هر سال يك بار حائض مي شدند چون مبتلا به فساد خون بودند فرزندانشان كم بود و از اين رو نسل آن زنان زياد و نسل اينها اندك گرديد. (17)

سر اين كه جايز نيست زن حائض خضاب كند

ابوبكر حضرمي مي گويد از حضرت ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام پرسيدم:

آيا زن حائض خضاب بكند؟

حضرت فرمودند:

خير زيرا از شيطان بر او خوف و هراس مي باشد (18)

سر اين كه زن حامل حيض نمي شود

حضرت ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام فرمودند:

سلمان (رحمه الله عليه) از حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام راجع به روزي فرزند مادامي كه در شكم مادرش هست پرسيد؟

حضرت فرمودند:

خداوند تبارك و تعالي خون حيض را حبس كرد پس آن را رزق و روزي فرزند در شكم مادر قرار داد. (19)

سر اين كه جايز نيست جنب و حائض موقع تلقين ميت حاضر باشند

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمودند:

زن حائض و شخص جنب هنگام تلقين ميت حاضر نشوند زيرا فرشتگان كه حضور دارند از اين دو آزار و اذيت مي شوند. (20)

اسماعيل جعفي گويد:

به امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام عرض كردم:

مغيره گمان مي كند كه زن حائض همچنان كه روزه اش را قضا مي كند، نمازش را نيز بايد قضا نمايد؟

حضرت فرمود:

چه شده به او؟ خداي موفقش ننمايد، همانا زن عمران گفت:

«خدايا! آنچه در رحم دارم بر تو نذر كردم كه «محرّر» (و آزاد براي خدمت به خانه ي تو) باشد» و آنكه به مسجد نذر شده هرگز از آن خارج نمي شود، چون او مريم را زائيد.

گفت:

«خدايا من او را دختر آوردم … و پسر همانند دختر نيست».

و چون زائيد او را به مسجد برد و چون به سن زنها رسيد و زن شد از مسجد بيرون برده شد، پس او چه وقت پيدا مي كرد تا نمازهايش را قضا نمايد و حال آن كه همه ي عمرش در مسجد بود؟ (21)

عذاب زني كه وقتي پاك شد غسل ننمايد

در ضمن حديث طولاني به هنگامي كه رسول خدا در شب معراج زناني را مشاهده فرمود كه به انواع عذابها گرفتار شده بودند، حضرت فاطمه سلام الله عليها عرض كرد:

اي حبيب من و اي نور چشم من مگر كار و رفتار اين زنها چه بود كه خداوند اين گونه عذابها را بر آنها مقرر داشت؟ رسول خدا فرمود:

… و آن كسي كه دست و پايش به هم بسته شده بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند، به خاطر آن بود كه جامه هايش چركين و وضو ساختنش با بدن نجس بود و از جنابت و حيض غسل نكرده و رعايت نظافت نمي نمود و

نماز را سبك مي شمرد. (22)

روزي فرزند در شكم مادر

سلمان فارسي - رحمه الله عليه - از امير المؤمنين عليه السّلام پرسيد در باره ي روزي طفل در شكم مادرش، آن حضرت فرمود:

همانا خداي تبارك و تعالي خون حيض را حبس مي كند و آن را روزي او در شكم مادرش قرار مي دهد.

و زن آبستن هر گاه خون مشاهده كرد نماز را ترك مي كند چه بسا اتفاق مي افتد كه زن باردار خون دفع مي كند و آن زماني است كه خون بسيار و سرخ رنگ مي بيند و اگر خوني كه ديده كم و زرد رنگ باشد بايد نماز خود را بخواند و جز وضو چيز ديگري بر او واجب نيست و زن حائض هنگامي كه پاك شد قضاي روزه به گردن اوست ولي قضاي نماز بر او لازم نيست و در اين امر دو علّت وجود دارد يكي اين كه: مردم بدانند سنّت مورد قياس واقع نمي شود و ديگر اين كه: روزه تنها يك ماه در سال است ولي نماز در هر شبانه روز واجب است.

به اين جهت خداي عز و جل قضاي روزه را بر ايشان واجب ساخت و قضاي نماز را واجب نگردانيد.

و جايز نيست (كراهت شديد دارد ) جنب و حائض به هنگام احتضار بر بالين محتضر حضور يابند زيرا فرشتگان با بودن آن دو مورد آزار واقع مي شوند.

و اشكالي ندارد كه غسل او را انجام دهند و بر او نماز بخوانند، ولي درون قبر او نروند، پس اگر به ناچار بر بالين او حاضر بودند هنگام خروج جان از بدنش از آنجا بيرون بروند. (23)

مجامعت در حال حيض

حضرت محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

هر كس با همسر خويش در حال حيض مجامعت

نمايد و فرزندش با بيماري جذام يا برص و پيسي متولّد شود جز خود كسي را ملامت نكند.

(24)

احكام حيض / رساله آيت الله فاضل لنكراني

اشاره

حيض خوني است كه غالباً در هر ماه چند روزي از رحم زنها خارج مي شود و زن را در موقع ديدن خون حيض، حائض مي گويند.

مسأله 427:

خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهي يا سرخ تيره است و با فشار و كمي سوزش بيرون مي آيد.

مسأله 428:

زنهاي سيّده بعد از تمام شدن شصت سال قمري يائسه مي شوند يعني خون حيض نمي بينند و زنهايي كه سيّده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال قمري يائسه مي شوند.

مسأله 429:

خوني كه دختر پيش از تمام شدن نه سال قمري و زن بعد از يائسه شدن مي بيند حيض نيست.

مسأله 430:

زن حامله و زني كه بچه شير مي دهد، ممكن است حيض ببيند.

مسأله 431:

دختري كه نمي داند نه سالش تمام شده يا نه اگر خوني ببيند كه نشانه هاي حيض را نداشته باشد حيض نيست، بلكه حتي اگر نشانه هاي حيض را داشته باشد نمي شود گفت حيض است.

مسأله 432:

زني كه شك دارد يائسه شده يا نه، اگر خوني ببيند و نداند حيض است يا نه بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.

مسأله 433:

مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمي شود و اگر مختصري هم از سه روز كمتر باشد، حيض نيست.

مسأله 434:

بايد سه روز اوّل حيض پشت سرهم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند حيض نيست.

مسأله 435:

لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در ابتدا، خون بيرون بيايد ولي بعداً در فرج خون باشد كافيست و چنانچه در بين سه روز مختصري پاك شود و مدت پاك شدن به قدري كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده باز هم حيض است.

مسأله 436:

لازم نيست شب اول و شب چهارم را خون ببيند ولي بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از طلوع آفتاب روز اول تا غروب روز سوم پشت سرهم خون بيايد، يا در وسطهاي روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.

مسأله 437:

اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايي كه خون ديده و در وسط پاك بوده روي هم از ده روز بيشتر نشود روزهايي هم كه در وسط پاك بوده حيض است.

مسأله 438:

اگر خوني ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل است يا خون حيض، چنانچه نداند دمل در طرف چپ است يا طرف راست در صورتي كه ممكن باشد مقداري پنبه داخل كند و بيرون آورد پس اگر خون از طرف چپ بيرون آيد، خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون آيد خون دمل است.

مسأله 439:

اگر خوني ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون حيض است يا زخم، اگر قبلاً حيض بوده حيض و اگر پاك بوده پاك قرار دهد و چنانچه نمي داند پاك بوده يا حيض همه چيزهايي را كه بر حائض حرام است ترك كند و همه عبادتهايي كه زن غير حائض انجام مي دهد به جا آورد.

مسأله 440:

اگر خوني ببيند و شك كند كه خون حيض است يا نفاس، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.

مسأله 441:

اگر خوني ببيند و نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسي كند، يعني مقداري پنبه داخل فرج نمايد و كمي صبر كند بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده، حيض است.

مسأله 442:

اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد از سه روز دوباره خون ببيند و سه روز ادامه داشته باشد خون دوّم حيض است و خون اوّل حيض نيست.

احكام حائض

مسأله 443:

چند چيز بر حائض حرام است:

اوّل:

عبادتهايي كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم به جا آورده شود، ولي به جا آوردن عبادتهايي كه وضو و غسل و تيمم براي آنها لازم نيست، مانند نماز ميّت، مانعي ندارد.

دوّم:

تمام چيزهايي كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.

سوّم:

جماع كردن در فرج، كه هم براي مرد حرام است و هم براي زن، اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد بلكه احتياط واجب آن است كه مقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند و وطي كردن در دُبُر زن حائض، اگر راضي باشد، كراهت شديده دارد.

مسأله 444:

جماع كردن در روزهايي هم كه حيض زن قطعي نيست ولي شرعاً بايد براي خود حيض قرار دهد حرام است.

پس زني كه بيشتر از ده روز خون مي بيند و بايد به دستوري كه بعداً گفته مي شود روزهاي عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمي تواند در آن روزها با او نزديكي نمايد.

مسأله 445:

اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل آن، با زن خود در قُبُل جماع كند، بنا بر احتياط واجب بايد هيجده نخود طلا كفّاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوّم جماع كند، نه نخود طلا و اگر در قسمت سوّم جماع كند، بايد چهار نخود و نيم بدهد. مثلاً زني كه شش روز خون حيض مي بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اوّل و دوّم با او جماع كند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوّم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد.

مسأله 446:

وطي در دُبُر زن حائض، كفاره ندارد.

مسأله 447:

اگر قيمت طلا در وقتي كه جماع كرده با وقتي كه مي خواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد، بايد قيمت وقتي را كه مي خواهد به فقير بدهد حساب كنيد.

مسأله 448:

اگر كسي هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوّم حيض، با زن خود جماع كند، بايد هر سه كفاره را كه روي هم سي و يك نخود و نيم مي شود بدهد.

مسأله 449:

اگر انسان بعد از آن كه در حال حيض جماع كرده و كفاره آن را داده دوباره جماع كند باز هم بايد كفاره بدهد.

مسأله 450:

اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آنها كفاره ندهد احتياط واجب آن است كه براي هر جماع يك كفاره بدهد.

مسأله 451:

اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنا بر احتياط واجب بايد كفاره بدهد.

مسأله 452:

اگر مرد با زن حائض زنا كند يا با زن حائض نامحرمي به گمان اين كه عيال خود اوست جماع نمايد، احتياط واجب آن است كه كفاره بدهد.

مسأله 453:

كسي كه نمي تواند كفاره بدهد بنا بر احتياط بايد به اندازه سير شدن يك فقير گرسنه: صدقه بدهد و اگر نمي تواند استغفار كند و هر وقت توانست بايد كفاره را بدهد.

مسأله 454:

طلاق دادن زن در حال حيض، به طوري كه در كتاب طلاق گفته مي شود باطل است.

مسأله 455:

اگر زن بگويد:

حائضم يا از حيض پاك شده ام، بايد حرف او را قبول كرد.

مسأله 456:

اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.

مسأله 457:

اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، نماز او صحيح است ولي اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده نمازي كه خوانده باطل است.

مسأله 458:

بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براي نماز و عبادتهاي ديگري كه بايد با وضو يا غسل يا تيمم به جا آورده شود، غسل كند و دستور آن مثل غسل جنابت است ولي براي نماز پيش از غسل يا بعد از آن بهتر است وضو هم بگيرد و اگر پيش از غسل وضو بگيرد افضل است.

مسأله 459:

بعد از آن كه زن از خون حيض، پاك شد، اگر چه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است و شوهرش هم مي تواند با او جماع كند، ولي احتياط مستحب آن است كه پيش از غسل از جماع با او خود داري نمايد. اما كارهاي ديگري كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نكند بر او حلال نمي شود.

مسأله 460:

اگر آب براي غسل كافي نباشد ولي به اندازه اي باشد كه بتواند وضو بگيرد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد و اگر به اندازه هيچ يك از آنها آب ندارد، بايد دو تيمّم كند، يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو.

مسأله 461:

نمازهاي يوميه اي كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد. ولي روزه هاي واجب را بايد قضا نمايد.

مسأله 462:

هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مي شود بايد فوراً نماز بخواند.

مسأله 463:

اگر زن نماز را تأخير بيندازد و از اوّل وقت به اندازه انجام واجبات يك نماز بگذرد و حائض شود، قضاي آن نماز بر او واجب است، ولي در تند خواندن و كند خواندن و چيزهاي ديگر بايد ملاحظه حال خود را بكند؛ مثلاً زني كه مسافر نيست اگر اول ظهر نماز نخواند، قضاي آن در صورتي واجب مي شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستوري كه گفته شد از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود و براي زني كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافيست و نيز بايد ملاحظه تهيه شرايطي را كه دارا نيست بنمايد. پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يك نماز بگذرد و حائض شود قضا واجب است وگرنه واجب نيست.

مسأله 464:

اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيّه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاي آن را به جا آورد.

مسأله 465:

اگر زن حائض به اندازه غسل وقت ندارد ولي مي تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست، اما اگر گذشته از تنگي وقت تكليفش تيمم است مثل آن كه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند.

مسأله 466:

اگر زن حائض بعد از پاك شدن شك كند كه براي نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.

مسأله 467:

اگر به خيال اين كه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاي آن نماز را به جا آورد.

مسأله 468:

مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمي تواند وضو بگيرد تيمم نمايد و در جاي نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.

مسأله 469:

خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايي از بدن به حاشيه و مابين خطهاي قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن براي حائض مكروه است.

(25)

پي نوشتها:

(1) - بقره / 222.

(2) - تفسير الميزان.

(3) - تفسير كوثر / ج 1 / ص 524 - 525.

(4) - تفسير نمونه / ج 2 / ص 138.

(5) - تفسير نمونه / ج 2 / ص 143 و 144.

(6) - علل الشرايع / ج 1 / باب 215 / ص 913.

(7) - فاطمه شادماني دل پيامبر / فاطمه الزهرا بهجة قلب المصطفي / ص 229.

(8) - همان / ص 229.

(9) مقصود اشاعره هستند كه عليت را انكار و ترجيح بلامرجح را جايز دانسته اند.

(10) - به حاشيه ي شرح مولي صالح مازندراني (ره) بر اصول كافي / ج 5 / ص 168 مراجعه كنيد.

(11) - صحيفه ي سجاديه، دعاي هفتم:

سخني در مقابل قدرت تو رام و مطيع گشته و اسباب و علل به لطف تو سبب شده اند.

(12) - مخفي نماند كه معجزه از نظام علت بيرون نيست، بلكه خود داراي علل و اسبابيست كه براي ما تازگي دارد و از قبل شناخته شده نيست. معجزه خارق عادت است نه خارق علل و اسباب.

(13) - بقره / 222.

(14) - نهج البلاغه / خطبه ي 78.

(15) - احزاب / 33.

(16) - بحارالانوار / ج 43 / ص 16

(17) - علل الشرايع / ج 1 / باب 215 / ص 915، من لا يحضر الفقيه / ج 1 / ص 119.

(18) - علل الشرايع / ج 1 / باب 218 / ص 919.

(19) - علل الشرايع / ج 1 / باب 219 /

ص 919.

(20) - علل الشرايع / ج 1 / باب 236 / ص 939.

(21) - پرسشهاي مردم و پاسخهاي امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام / ص 516.

(22) - فاطمه زهرا شادماني قلب پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم / ص 434.

(23) - من لا يحضره الفقيه - ترجمه؛ ج 1، ص: 123 - 124.

(24) - من لا يحضره الفقيه - ترجمه؛ ج 5، ص: 39.

(25) - توضيح المسائل آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره)

منابع و مآخذ

1 - تفسير كوثر / يعقوب جعفري / انتشارات هجرت / چاپ اول / بهار 1386.

2 - تفسير الميزان / علامه طباطبايي

3 - تفسير نمونه / ناصر مكارم شيرازي / انتشارات دارالكتب الاسلاميه / چاپ سي و هفتم / سال 1382.

4 - علل الشرايع / شيخ صدوق، مترجم:

سيد محمد جواد ذهني تهراني / انتشارات مؤمنين / چاپ دوم / 1381.

5 - فاطمه الزهرا بهجة قلب المصطفي / احمد رحماني همداني، مترجم:

دكتر سيد حسن افتخارزاده / چاپ چهارم، بهار 1381.

6 - مسائل عصر جديد / سيد مهدي غضنفري / ناشر مؤلف، چاپ اول، 1372.

7 - پرسشهاي مردم و پاسخهاي امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلَام / احمد قاضي زاهدي، مترجم:

محمد حسين رحيميان / نشر حاذق / چاپ اول / بهمن 1381.

8 - توضيح المسائل / آيت الله فاضل لنكراني (ره).

9 - مجله عصر پزشكي / ارديبهشت ماه سال 1390.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109