اسلام همان اسلام است

مشخصات كتاب

سرشناسه : حسینی شیرازی محمد عنوان و نام پديدآور : اسلام همان اسلام است محمد شیرازی ترجمه محمدعلی لسانی مشخصات نشر : قم کانون نشر اندیشه های اسلامی 1410ق = 1368. مشخصات ظاهری : ص 156 شابک : بها:250ریال وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی يادداشت : عنوان اصلی ما هو الاسلام یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس موضوع : اسلام -- بررسی و شناخت شناسه افزوده : لسانی محمدعلی 1332 - ، مترجم رده بندی کنگره : BP12 /ح 5م 2041 1368 رده بندی دیویی : 297/07 شماره کتابشناسی ملی : م 68-3087

پيشگفتار

دين اسلام, براي انسان از تولد تا مرگ و حتي براي سراي آخرت برنامه اي دارد كه, متضمن سعادت دنيا و آخرت آست, اگر امروز سعادت از مسلمان گرفته شده, به اين خاطر است كه مسلمانان, به ويژه زمامداران مسلمانان پاي بند قوانين اسلامي نيستند . اسلامي كه خداوند متعال آن را در قالب قرآن كريم فرو فرستاد و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومينعليه السلام آن را در طول حيات خويش تبيين كردند, و در سيرة عادلانة خود به منصّة ظهور رسانيدند .

از آنجا كه اسلام مجموعه اي كامل, و به هم پيوسته و شامل : اصول, فروع, فقه, عبادات, سياست, اقتصاد, مديريّت و امورِ اجتماعي در دنيا و آخرت است لذا بر مسلمانان لازم است نسبت به همة آنها به طور كامل پاي بند بوده و به تمام جزئيات آن عمل كنند, زيرا بر اساس آن قاعدة معروف منطق «الكلُّ ينتفي بانتفاء جزءه» 1 . اگر بخشي از اسلام فرو گذاشته

شود, به گذشت زمان همة اسلام به فراموشي سپرده مي شود .

اگر يكي از احكام اسلام هم, فوت شود, به هواپيمايي مي ماند كه بعضي از قطعات را ندارد در اين صورت توان پرواز را, نخواهد داشت . بديهي است در چنين صورتي, كوتاهي و عيب از دست اندركاران راه اندازي هواپيما است نه از خود هواپيما .

اسلام نيز بي شباهت به اين مسئله نيست, چنانچه برخي از احكام آن, اجرا نشود طبيعي است چنين ديني سعادت انسان را تضمين نمي كند, در اين صورت سرزنشي متوجه دين اسلام نيست, بلكه متوجه كساني است كه احكام اسلام را به طور كامل إجرا ننموده اند .

پي نوشتها

1 . اگر اجزاء يك كل از بين برود, خود آن كلي نيز از بين خواهد رفت .

عمل ناتمام به احكام اسلام

عمل ناتمام به احكام اسلام

از آن جا كه حكم و يا احكامي از اسلام ترك شود به مثابة ترك همة اسلام, به عنوان يك مجموعة كامل است, لذا خداوند متعال كساني را كه به قسمتي از اسلام همچون : نماز و روزه عمل مي كنند, و بخشي از آن را مانند : برادري ايماني, يگانگيِ امتِ اسلامي, آزادي هاي اسلامي در زراعت, تجارت, كار, آباداني, سفر و مانند آن را فرو گذارند به زبوني و خواري در دنيا و به رنج و شكنجه در آخرت وعده داده است, چنانچه در آيه شريفه مي فرمايد :

] أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزي في الحياة الدنيا, و يوم القيامة يردّون الي اشدّ العذاب, و ما الله بغافل عمّا تعملون, اولئك الذين اشترو الحياة الدنيا بالآخرة فلا يخفف عنهم العذاب و لا هم ينصرون[1 .

اين از آن جهت است

كه, زندگي دنيايي به بهاي از كف دادن زندگي جاويدان حاصل شود, به يقين اين نوع زندگي؛ زندگي خوش و آسوده اي نخواهد بود, بجز بدبختي و زيان چيز ديگري نيست . خداوند متعال مي فرمايد : [ فما ربحت تجارتهم]2 . و نيز مي فرمايد : [متاع في ال_دنيا ث_م الين_ا مرجعهم ث_م ن_ذيقهم الع_ذاب الش_ديد]3 همچنين مي فرمايد : [ . . . فان ل_ه معيشةً ضنكاً]4 . «ضَنك» در لغت به معناي «تنگي» است . وخداوند متعال به حق, زندگي چنين افرادي را سراسر تنگي معرفي نموده است, لذا امروزه شاهد آن هستيم كه مسلمانان در عين برخورداري از انواع ثروت هاي طبيعي, مواد معدني, نيروي كار و انديشه هاي پويا, در زندگي, چنان گرفتارند كه به خاطر نبود يا كمي درآمد از گرسنگي و سوءِ تغذيه رنج مي برند . بر اثر بحران مسكن با سرما و گرما مواجه شده اند و به علت عدم امنيت و سلطة دشمنان و معاندان ترس و تلخي آوارگي را مي چشند . و اين پيامد پاي بند نبودن مسلمانان به اسلام و يا صرفاً عمل كردن به برخي از احكام شريعت و فروگذاشتن برخي ديگر است .

علاج سودمند

باري, تنها راه, بازگشت به اسلام و عمل به قوانين آن است, و عمل به همة احكام, و قوانيني كه خداوند متعال در كتاب كريم خود, براي ما نازل كرده است و هرگاه به طور كامل به فرامين الاهي باز گرديم, مانند زمان پيامبر شاهد پيشرفت و شكوفايي اسلام خواهيم بود, ممكن است اين پرسش پيش آيد كه : اكنون كه در ساية تحوّل شيوه هاي علمي, و پيشرفت هاي صنعتي و همراهِ با آن سلطة دشمنان و

چيرگي گردن كشان بر مسلمانان, دنيا و مردم آن به گونه اي بي سابقه دگرگون شده اند؛ آيا با وجود چنين شرايطي باز هم مي توان, به اسلام بازگشت و شكوه و عظمتِ آن را احيا نمود ؟

بايد گفت : چنين امري ممكن است, و تايخ معاصر اِمكان تحقق آن را به اثبات رسانده است و نمونه بارز آن مهماتا گاندي است, كسي كه توانست پانصد ميليون انسانِ هنديِ عقب نگه داشته شده را, به قيام وادارد و براي آنان و كشورشان سروري و حاكميت و استقلال را به ارمغان آورد, و اين در حالي بود كه استعمار همه چيز داشت و او با دست خالي توانست در مقابل آنان ايستاده, آرمان هاي خود را تحقق بخشد .

از خداوند متعال مسئلت مي نماييم به ما توفيق عمل عنايت فرمايد تا سر افرازي, ارجمندي, سروري و خوشبختي از دست رفته مسلمانان به آنان باز گردد

پي نوشتها

1 . « آيا شما به پاره اي از كتاب (تورات) ايمان مي آوريد, و به پاره اي كفر مي ورزيد ؟ پس جزاي هر كس از شما كه چنين كند, جز خواري در زندگي دنيا چيزي نخواهد بود, و روز رستاخيز ايشان را به سخت ترين عذاب ها باز برند, و خداوند از آنچه مي كنيد غافل نيست . » سوره بقره, آية, 85 و 86 .

2 . « در نتيجه دادوستدشان سودي به بار نياورد . » سوره بقره, آية 16 .

3 . بهره اي اندك در دنيا دارند, سپس بازگشتشان به سوي ماست . آن گاه به سزاي آن كه كفر مي ورزيدند, عذاب سخت به آنان مي چشانيم .

4 . و هر كس از يادِ من, دل بگرداند, در حقيقت, زندگيِ تنگ و سختي خواهد داشت

. سوره طه, آية 124 .

پاره اي از راه كارهاي اسلامي

پاره اي از راه كارهاي اسلامي

اسلام, به مسلمانان دستور داده وحدت و هوشياري خود را در برابر دسيسه هاي دشمنان حفظ نمايند و همة فعاليت هاي آنان را زير نظر داشته و تمامي نقشه ها و توطئه هاي آنان را خنثي كنند؛و در اين امور بهترين شيوه ها ومسالمت آميزترين راه ها را برگزينند . رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه خود اولين مجري دستورات هاي اسلامي را به بهترين وجه ممكن اجرا نمود . او مسلمانان را براي زير نظر گرفتن حركات دشمنان و جلوگيري از يورش آنان و خنثي كردن توطئه هايشان آماده مي كرد, يعني موضع پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم در برابر دسيسه ها و يورش هاي دشمنان, موضع دفاع و دفعِ تجاوز بود . آن هم دفاعي قاطع و جوانمردانه . قاطع, از اين جهت كه با قدرت و قاطعيت عمل مي كرد . و جوانمردانه به اين معنا كه اقدامش بر حسب دستورات اسلام در چارچوب اخلاق و انسانيّت انجام مي گرفت

اتحاد و هوشياري

اتحاد و هوشياري

آري, موضع پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم در برابر دشمنان, با توجه به يگانگي و هوشياري مسلمانان, موضعِ دفاع و دفع تجاوز بود, چه اين كه كافران, با مجهز كردن سپاهيان خود, مسلمانان را در مدينه مورد هجوم قرار مي دادند . همان گونه كه در دو جنگِ بدر و اُُحد, اتفاق افتاد؛ چون دشمنان در خارج از مدينه آمادة يورش به مسلمانان بودند و مسلمانان نيز از نيت آنان آگاه شدند و به همين خاطر در سرزمينِ خود آماده رويارويي با دشمنان شدند . آن گونه كه در دو جنگِ حُنين و خيبر, رخ داد . در هر حال اين كافران بودند كه عليه مسلمانان

توطئه مي كردند و آنان را مورد هجوم قرار مي دادند . زماني كه كافران مدينه را محاصره كردند و پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم با مقابله خود محاصرة آنان را شكست, به گونه اي كه خود حضرت با حمله به كاروان بازرگانان مكّه, به نوعي مكّه را, تحتِ محاصره قرار داد, و يا زماني كه كافران در منطقة حنين, گردآمدند و آمادة نبرد با مسلمانان شدند و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پي به نيت سوءِ آنان برد آنها را در سرزمينِ خودشان مورد حمله قرار داد و با آنان جنگيد تا سرانجام آنان را از آن جا بيرون راند؛ البته اين درگيري پس از آن كه پند و اندرزها و تهديد هاي پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم در آنان مؤثر واقع نشد, به وقوع پيوست . البته بقيه جنگ هاي پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم نيز, به همين ترتيب جنبة دفاعي داشت و در تمامي جنگ ها, هر گاه پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم مسلمانان را براي جنگ با كافران فرامي خواند مسلمانان آماده دفاع از اسلام مي شدند و با مقاومت شگفت انگيز ضربات دشمنان را تحمل مي كردند, و آنان را از مواضع خويش دور مي كردند و بدينوسيله آنان را از آسيب رساندن به مسلمانان باز مي داشتند . و اين حوادثي است كه در تاريخ زندگي پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم اتفاق افتاده و تا آن جايي كه كلام الاهي ) وردّ الله الذين كفروا بغيظهم, لم ينالوا خيراً( 1در مورد آنان تحقق يافت .

بي شك همة اين پيروزي ها, پيشرفت ها و موفقيت ها در سايه پيروي مسلمانان از قوانين حكيمانة اسلام بود كه

آنان را, به يگانگي و بيداري و فرمان برداري از پيامبر گرامي شان امر نموده بود . پيامبري كه احكام اسلام را مو به مو, تطبيق مي نمود و آن را به طور دقيق و كامل إجرا مي كرد .

پيامدهاي ترك اتحاد و هوشياري

در صدر اسلام پيوسته پيروزي از آنِ مسلمانان بود, زيرا آنان اسلام را دين يكتاپرستي و كامل مي دانستند و برنامه هاي آن را در تمام جنبه هاي زندگي اجرا مي كردند و تا حدود يك قرن پيش به اين برنامه پاي بند بودند . امّا زماني كه فقط برخي از برنامه هاي اسلام را گرفته و به اسلام به عنوان يك مجموعة كامل زندگي ننگريستند و يگانگي و هوشياري خويش را حفظ نكردند؛ گرفتار انواع و اقسام نابساماني ها شدند, تا جايي كه كافران آنان را مورد حمله قرار داده و زمام امورشان را به دست گرفتند و مسلمانان و سرزمين آنها را به زير سلطه خود در آوردند, و به عنوان نمونة پيامد اين مسئله فروپاشيِ مسلمانان اندلس در تاريخ ثبت شده است زماني كه آنان از عمل كامل اسلام غفلت ورزيدند و كافران نيز از غفلت مسلمانان استفاده كرده و آنها را مورد هجوم خود قرار دادند و در سرزمين مادريشان با آنها جنگيدند و چنگال هاي خود را در پيكرِ آنان فرو بردند و ايشان را مورد بدترين انواع آزار و شكنجه قرار دادند . 2

هم چنان كه نياكان ما, اين وضع مسلمانان و غفلتِ آنان از اسلام را در زمان عثمانيان نيز مشاهده كردند, زماني كه استعمارِ انگليس متوجه غفلت مسلمانانِ در خاورميانه شد آنان را مورد هجوم خود قرار داد و اختياردار و مالكِ سرزمين هاي ايشان

شدند و نظير اين موضوع مسئله استعمار شرق يعني , اتحاد جماهير شوروي سابق است كه مسلمانان را در خاور دور زير سلطة خود درآورد و به سرزمين هاي آنها چنگ انداخت و اختياردار دين و دنياي آنان شد, با وجود اين كه تعداد مسلمانان فقط در تركمنستان به هشتاد ميليون نفر مي رسيد و هنگامي كه شوروي و پس از آن چين, آنان را مورد هجوم قراردادند رفته رفته مسلمانان آن سامان را از مراكز خويش كوچاندند و يا به قتل و تبعيد آنان پرداختند, و در سراسر جهان آنها را پراكنده و آواره و بي خانمان كردند . تا جايي كه تعداد اندكي از مسلمانان در آن ديار باقي ماندند با اين عمل تعداد مسلمانان تركمنستان به ده ميليون نفر رسيد .

در عصر حاضر نيز, اوضاع نابسامان مسلمانان بر هيچ كسي پوشيده نيست . زماني كه مسلمانان از اسلام به عنوان برنامة كامل زندگي غافل شدند, و فقط به نام اسلام بسنده كردند و نتيجه عمل به برخي از احكام اسلام, كافران آنان را غافل گير و با شدت و قساوت تام مورد هجوم خود قرار داده و سركوب كردند و مانند پيكر بي جان, گرسنه و برهنه و قطعه قطعه شده, اين جا و آن جا پراكنده شدند؛ كه نمونه هاي بارز آن را در ليبي, فلسطين, عراق, ايران و غيره مشاهده مي شود .

پي نوشتها

1 . و خداوند آنان را كه كفر ورزيدند, بي آن كه به مالي رسيده باشند, با غيظ و حسرت برگرداند . سوره احزاب, آية 25 .

2 . فروپاشي اندلس, در حدود شش قرن پيش اتفاق افتاده است .

ايستادگي و پايداري

ايستادگي و پايداري

اسلام مسلمانان را به استواريِ عقيده و ايستادگي در راه تبليغ و گسترش اي_ن آيين دستور داده است, خداوند به اي_ن مسئله در آيات : ) فاستقيموا اليه(1 و( لذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احداً إلا الله و كفي بالله حسيبا(2 و )انّ الذين قالوا ربّنا الله ثم استقاموُا فلا خوفٌ عليهم و لاهم يحزنون( 3 . تصريح كرده است .

از اين رو مسلمانان در راه عقيدة خويش انواع آزار و سختي ها را بر خود هموار مي كردند و بر آن پايداري مي ورزيدند و تا سرحدِّ مرگ در راه عقيده مبارزه مي كردند . چه آن جايي كه مشركان مي خواستند مانع از عقيده و دينشان گردند مانند ماجراي عمار و پدر و مادرش, ياسر و سميه و بلال, خبّاب, ذي البجادين و ديگران كه در تاريخ مذكور است؛ يا آنان كه مسلمانان منحرف, در صدد بازداشتن ايشان از ايمان و دوستي شان نسبت به اهل بيتِ پيامبر بودند چنان كه در ايستادگيِ مالك بن نويره, عبدالله بن مسعود, عمار بن ياسر, أبوذر و تبعيدهاي پي در پي او به شام و سپس ربذه و مرگِ وي و همسر و پسرش از گرسنگي در آن جا را, در تاريخ اسلام, شاهد هستيم . تحمل همة مشكلات, بيانگر ايمان قوي آنان, وثابت قدمي شان بر ولايت اميرمؤمنان و تمسّك به مذهب حق, يعني مذهب اهل بيت پيامبر حكايت دارد .

سستي مسلمانان

مسلمانان در حدود از يك قرن پيش تاكنون به دنيا پرداخته اند و از آخرت غفلت كردند به طوري كه ديگر حاضر نيستند در راه دين و عقيده و ايمان خود هيچ آسيبي را تحمّل كنند . نه در برابر دشمناني كه

كشورهاي آنان را مورد تاخت و تاز قرار مي دهند و نه در مقابل مسلمانان منحرفي كه سرنوشت اينها را بدست گرفته و بر مقررات آنان حاكم گشته اند . 4

البته, درست است كه بعضي از مسلمانان, برخي از سختي ها را بر خودشان هموار كرده و مي كنند اين موارد را بايد از استثنائات شمرد, پس وقتي از عدم تحمّل مسلمانان در برابر دشواري ها سخن به ميان مي آيد مقصود همگان نيستند؛ بلكه سخن در اين است كه امروزه سستي در ميان مسلمانان به صورت يك اصل درآمده است درحالي كه در صدر اسلام برعكس اين بوده است .

آري, امروزه بيشتر مسلمانان بي آن كه به وضع خويش بپردازند و سعي در اصلاح امور خويش نمايند در ياري دين و عقيدة خود سهل انگاري كرده و دفاع از ايمان و ولايتِ خويش را ترك كرده اند . و اين علي رغم همة خطراتي است كه آنها را احاطه كرده و دين و دنيايشان را موردِ تهديد قرار مي دهد . و اين در حالي است كه خداي سبحان مي فرمايد : ( ولو أرادوا الخروج لأعدّوا ل_ه عدّة)5 و چون آنان خود را براي رهايي از بلايي كه ايشان را در برگرفته آماده ننمودند, خداي متعال نيز آنان را بابت اين امر, كيفر خواهد داد و مصداق اين آيه شريفه شدند كه مي فرمايد : (و لكن كره الله إنبعاثهم فثَبّطهم و قيل اقعدوا مع القاعدين) 6 .

پي نوشتها

1 . پس مستقيماً به سوي او بشتابيد . سوره فصلت, آية 6 .

2 . « همان كساني كه پيام هاي خدا را ابلاغ مي كنند و از او مي ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند . و

خدا براي حسابرسي كفايت مي كند . سوره احزاب, آية 39 .

3 . محققاً كساني كه گفتند : پروردگار ما خداست؛ سپس ايستادگي كردند, بيمي بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد . سوره احقاف, آية 13 .

4 . مانند آتاتورك در تركيه, ياسين هاشمي در عراق و پهلوي در ايران .

5 . و به راستي اگر ارادة بيرون رفتن داشتند, قطعاً براي آن ساز و برگي تدارك مي ديدند . سوره توبه, آية 46 .

6 . ولي خداوند راه افتادن آنها را خوش نداشت, پس ايشان را منصرف گردانيد و به آنان گفته شد : باماندگان بمانيد سوره توبه, آية 46 .

نم_از و زك_ات

نم_از و زك_ات

اسلام به مسلمانان دستور داده است نماز را كه ارتباط روحي با خداوند است, بپا دارند, و پرداخت زكات را كه يك نوع ارتباط مادي با مردم است, بر ايشان واجب گردانيده . و با اين دو ارتباط است كه, زندگي فرد و جامعه نظم و سامان مي يابد . در آيه شريفه آمده است : (الذين إن مكّنا هم في الإرض أقاموا الصلاة و آتو الزكاة) 1, و نيز مي فرمايد : (إن الصلاة كانت علي المؤمنين كتاباً موقوتاً) 2 و (والذين في أموالهم حق معلوم للسائل و المحروم) 3 . در آغاز اسلام, مسلمانان به اوامر اسلام گردن نهاده, در بپا كردن نماز حتي در سخت ترين شرايط از رسول خدا پيروي كردند هم چنان كه يكي از نمونه هاي آن در جريان نماز خوف, در تاريخ ثبت شده است, و در عينِ نيازمندي و تنگدستي, خمس و زكات مي پرداختند و در شرايط بسيار دشوار مادّي, براي تقرّب به خداوند انفاق مي كردند و صدقه مي دادند . همياري و

همدردي مسلمانان با يكديگر, به ويژه انصار و مهاجرين, نمونه هايي است كه در اين زمينه مي توان به آنها اشاره كرد . به عنوان مثال انصار در مدينه, از مهاجراني كه از مكه و ديگر مناطق به مدينه آمده بودند استقبال كردند و نه تنها ايشان را مسكن داده و با آنان همدردي مي نمودند بلكه, آنان را بر خود مقدم مي داشتند تا آن جايي كه يك مسلمان انصاري داراي دو همسر بود يكي را طلاق مي داد و چون عدة, او تمام مي شد, وي را به ازدواج مسلماني از مهاجرين در مي آورد, و بدينسان مسلمانان صدرِ اسلام با دادن زكات و پرداخت صدقات به هم يكديگر را كمك مي كردند . و دركنار آن بر بندگي و عبادت, و نماز و روزه نيز خوگرفته بودند 4 .

پيشي گرفتن ديگران بر مسلمانان

آري, مسلمانان در صدر اسلام به گونه اي بودند كه امروزه بيشتر مسلمانان عكس آن را عمل مي كنند, در عبادات, حتي در نمازهاي پنجگانة روزانه سُستي مي ورزند, و از نظر مادّي, به همياري هيچ يك از برادران ايماني خويش نمي شتابند . فقط اندكي خمس و زكات پرداخته و صدقاتشان بسيار ناچيز است, در حالي كه بر عكسِ اين اعمال در ميان غير مسلمانان مشهود است . از نظر عبادت, هرچند به ظاهر, در بين آنان مرداني راهب و زناني راهبه وجود دارند . و اموال فراواني را مي بخشند . داراي مؤسسات خيريه فراواني هستند .

اين جناب اخيراً در مجلة المشاهد مي خواندم : كه تنها يك آمريكايي در حدود مبلغ صد ميليارد دلار را در اختيار بعضي از مؤسسات خيريّه قرارداده است .

و بدينسان غير مسلمانان از مسلمانان سبقت گرفته و در همة زمينه هاي زندگي بر

آنان پيشي گرفته اند . لذا, آنان ثروتمند شده و سروري يافته اند و ما بي چيز و زير دست قرار گرفته ايم .

آري, مسلمانان به دستورات اسلام نسبت به اداي نماز و پرداخت زكات بي توجه شدند و رغبتي از خود نشان نمي دهند . لذا, جايگاه نماز كه خداوند آن را در وقت هاي معين برمؤمنان مقرر داشته است ضايع شده و زكاتي كه خداوند آن را براي ايشان تعيين نموده مهجور مانده است, و حال آن كه خداي سبحان آن را بر ايشان واجب كرده است و در اين خصوص مي فرمايد : ( إنما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤلفة قلوبهم و في الرقاب و الغارمين و في سبيل الله و ابن السبيل فريضة من الله و الله عليم حكيم) 5 . اگر مسلمانان نماز را آن طوري كه شايستة نماز است اقامه مي كردند, معنويت مسلمانان بيشتر از آنچه كه امروز دارا هستند, مي بود و همان طور اگر زكات را, مانند مسلمانان صدر اسلام مي پرداختند امروز در جامعة اسلامي فقيري باقي نمي ماند و به طور يقين عمل خير و مشروعي به سستي .

پي نوشتها

1 . كساني كه چون در زمين به آنان توانايي دهيم, نماز برپا مي دارند و زكات مي دهند . سوره حج, آية 41 .

2 . نماز بر مؤمنان, در اوقات معيّن مقرّر شده است . سوره نساء, آية 103 .

3 . و كساني كه در اموالشان حقي است معلوم؛ براي سائل و محروم . سوره معارج, آية 24 و 25 .

4 . پرداختن به نماز و عبادت در برخي از مسلمانان به طوري بود كه بيشتر وقت خود را به آن پرداخته و زن و فرزند و كسب و كار

را رها كرده بودند . امّا رسول خدا آنان را از اين كار به شدت باز داشت و به شدّت فرمود : ]لارهبانية في الاسلام[ « در اسلام رهبانيت نيست» .

5 . صدقات, تنها به تهيدستان و بينوايان و متصدّيان گردآوري و پخشِ آن, و كساني كه دلشان به دست آورده مي شود, و در راه آزادي بردگان, و وامداران, و در راه خدا, و به درمانده, اختصاص دارد . اين به عنوان فريضه از جانب خداست, و خدا داناي حكيم است . سوره توبه, آية 60 .

ح_ج و جه_اد

ح_ج و جه_اد

يكي از دستورات اسلام به مسلمانان انجام فريضه حج است كه عبارت از خود سازي فردي و دور كردن شيطان هاي جن از اوست, و ديگر اين كه مسلمانان بايد با مال و جانِ خويش در راه خدا جهاد كنند و از اين طريق جامعه را تزكيه و از لوثِ وجود شيطان هاي انسان نما پاك نمايند, و اين دو امر ضامن سعادت فرد و جامعه است .

در آيه شريفه آمده است : (ولله علي الناس حجّ البيت من استطاع اليه سبيلا)1 و (وجاهدوا في الله حق جهاده)2 و (و جاهدوا في سبيل الله لعلكّم تفلحون)3 و باز در جاي ديگر از كتاب مي فرمايد : (وجاهدوا بأموالكم و أنفسكم فى سبيل الله ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون)4 . مسلمانان نيز از فرامين اسلام فرمانبرداري كرده و آموزه هاي آسماني آن را به ويژه در مورد حج و زيارت خانة خدا, و جهادِ در راه خدا و همراه با پيامبر اكرم با دقت و قدرت تمام دنبال مي كردند . حال آن كه امروزه شاهديم كه همة اين آموزه ها در ميان مسلمانان بسيار كم

رنگ وضعيف شده است تا جايي كه گويي از دين روي گردان شده اند .

مسلمانان اولين و ح_ج

بنا به شهادت تاريخ در روزگاران گذشته تعداد و رويكرد مردم به حج و زيارت بيت الله الحرام بيش از امروزه بوده است . به طوري كه در زمان امام زين العابدين عليه السلام , كه خود آن حضرت هر ساله حج بجا مي آورد, تعداد حاجيان به چهار و نيم ميليون نفر مي رسيد .

در كتاب وسائل, و ديگر كتاب ها آمده است كه : بارها از ائمه طاهرينعليه السلام مي پرسيدند كه عَرَفات و مشعرومنا, گنجايش وقوفِ حاجيان را ندارند و ظيفه مردم چيست ؟ و آنان مي فرمودند : در همان جايي كه ممكن است وقوف نمايند . آري, روزگاران پيشين مسلمانان به حج اهتمام فراواني مي دادند و از راه هاي دور و نزديك قصد زيارت خانة خدا, كار و كاشانه را رها مي كردند و به سوي معبود مي شتافتند, با آن كه مسافرت در آن زمان بسيار دشوار و طاقت فرسا بود و با توجه به وسايل مسافرتي آن زمان (چهارپايان) چه سختي ها را بر خود هموار مي كردند تا خود را به معبود برسانند . و آية شريفه چه زيبا بيان كرده است : (و تحمل أثقالكم إلي بلد لم تكونوا بالغيه إلا بشقّ الأنفس إنّ ربكم لَرَؤفً رحيم) 5 .

مسلمانان اوّلين و جهاد

مسلمانان صدر اسلام هم چنان با مال و جان خويش در راه خدا جهاد مي كردند گويي دلباخته اين كار بودند, و اصرار داشتند كه اين واجب را در ركاب رسول خدا انجام دهند . شيفتة شهادتِ در راه خدا بودند, و هيچ عذر و بهانه اي, آنان را از آن باز نمي داشت, و در ين ميان افرادي همچون عمرو بن جموح و

حنظلة غسيل الملائكه, همراه با رسول خدا به جهاد پرداختند تا سرانجام در راه خدا به شهادت رسيدند, حال آن كه عمرو بن جموح, لنگ بود, و به تصريح قرآن كريم جهاد به اين گونه افراد واجب نيست . خانواده اش او را از رفتن به ميدان باز مي داشتند . امّا او خود را از آنان رهانيده نزد رسول خدا آمده گفت : يا رسول الله, خويشان من مي خواهند به جهتِ نقصي كه من دارم مرا از رفتن به ميدان باز دارند, امّا به خدا قسم من اميدوارم با همين پاي لنگ به بهشت وارد شوم . آن گاه در ركاب پيامبربه مبارزه پرداخت تا به شهادت رسيد, و حنظلة غسيل الملائكه, فرداي شب زفافش به شهادت رسيد, با اين كه پيامبر به او اجازه داده بود در مدينه بماند, امّا او در همان بامدادِ شب زفاف در حالي كه هنوز غسل نكرده بود شتابان به سوي ميدان آمد و در ركاب رسول خدا تا سرحد شهادت به مبارزه پرداخت . آن گاه پيامبر فرمود : فرشتگان را ديدم كه حنظله را ميان آسمان و زمين با آبِ باران بر گستره اي زرّين غسل مي دهند .

پي نوشتها

1 . و براي خدا, حج آن خانه, بر عهدة مردم است؛ البته بر كسي كه بتواند به سوي آن راه يابد . سوره آل عمران, آية 97 .

2 . و در راه خدا چنان كه حق جهاد در راه اوست جهاد كنيد . سوره حج, آيه 78 .

3 . و در راه خدا جهاد نماييد, باشد كه رستگار شويد . سوره مائده, آية 35 .

4 . «و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد,

اگر بدانيد, اين براي شما بهتر است . » سوره توبه, آيه 41 .

5 . و بارهاي شما را به شهري مي برند كه جز با مشقتِ بدن ها بدان نمي توانستيد برسيد به يقين پروردگار شما روؤف و مهربان است . سوره نحل, آية 7 .

امر به معروف و نهي از منكر

امر به معروف و نهي از منكر

يكي ديگر از سفارشات اسلام به مسلمانان نيكي با يكديگر و پرهيزگاري, و همديگر را به حق و شكيبايي سفارش كردن است, چيزي كه عامل مصونيّتِ جامعه است, هم چنان كه به مسلمانان گوشزد مي نمايد كه به نيكي ها روآوردند و از زشتي ها دوري گزيند . كه اين نيز باعثِ ولايت و سرپرستيِ جامعه است, و به سبب اين دو اصل : مصونيت و سرپرستي جامعه است كه جامعه بشري دچار انحراف نمي شود, و از سلطة گردن_كشان و خودكامه گان در امان مي ماند . خداوند متعال در اين آيات : (وتعاونوا علي البرّ و التقوي)1 (و العصر ان الانسان لفي خسر إلاّ الذي_ن آمنوا و عملوا الصالح_ات و تواص_وا بالحق و تواص_وا بالصّبر)2 (ولتكن منكم امة يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون)3 . به همين مسايل اشاره فرموده است . البته, شايان ذكر است هر چند ظاهر آية (ولتكن منكم امة . . . )4 به گروه ويژه اي از مؤمنان اختصاص دارد, امّا برخي فقها فرموده اند كه, معنا و مفهوم آيه شامل همگان مي شود5, لذا بر همگان است كه به كارهاي شايسته و دوري از زشتي ها امر كنند, زيرا خداوند در آخرِ اين آية كريمه مي فرمايد : ( . . . و اولئك هم المفلحون) . يعني, كسي كه امر به معروف و نه_ي از منكر نكند؛

رستگار نخواهد بود, پ_س كلمة (مِنْ) در آيه شريفة (ولتكن منكم . . . )بنا به قول اديبان و ادبيات و به قرينة (و اولئك هم المفلحون) به معناي (بعض) نيست .

گذشته و حال مسلمانان

به گواهي تاريخ مسلمانان در روزگاران گذشته در نيكوكاري و پرهيزگاري با يكديگر همكاري خوبي داشتند, همديگر را به حق و صبر سفارش مي نمودند و به نيكي و مهرباني فرا مي خواندند و امر به معروف و نهي ازمنكر مي كردند . امّا امروزه همة اين صفات نيك در ميان مسلمانان كم رنگ شده است . از اين رو انحرافات گسترش يافته و سركشان و خودكامه گان بر مردم چيره شدند . سرزمين هاي اسلامي آكنده از منكراتِ علني شده است . و محرماتي همچون شراب, قمار, ربا, ماليات, عوارض گمركي و ديگر محرّماتي كه بر خلاف آموزه هاي اسلام است؛ جوامع اسلامي را فرا گرفته است . امّا مسلمانان با كمال بي توجهي از كنار آن مي گذرند بدون اين كه امر به معروف و نهي از منكر نمايند, اين وضع موجود مسلمانان است .

و در خصوص فراخواندن به نيكي ها و سفارش يكديگر به حق و صبر بايد گفت : اين دستور الاهي به بوته فراموشي سپرده شده است تا جايي كه عوض دعوت به اتحاد و همكاري و ديگر نيكي ها, فراخوان دشمني و تفرقه شده اند . و به جاي سفارش به حق و بردباري, يكديگر را به پيروي از باطل و هوا و هوس ها توصيه مي كنند . بي ترديد مسلماناني هستند كه همة اين امور را رعايت مي كنند و تمام دستورات اسلام را اِجرا مي نمايند؛ امّا سخن از مسلمانانِ صدرِ اسلام است كه يكپارچه همة اين امور را به طور كامل انجام

مي دادند . حال آن كه امروز تنها بعضي از مسلمانان, آنهم به طور ناقص و گزينشي, به اين امور اهميت مي دهند, و اين امر بديهي است كه شكلِ ناقص, نتيجة مطلوب و كامل نمي دهند, لذا انحراف گسترش يافته, فساد فراوان گشته و استبداد غوغا مي كند . در مجله اي مي خواندم : در پايتخت يكي از كشورهاي اسلامي چهارده هزار مشروب فروشي و نيز تعداد زيادي مراكز فحشاء وجود دارد . و مجلة ديگري نوشته بود : درآمد بيشتر مردمِ يكي از كشورهاي اسلامي كه كشوري بزرگ و ثروتمند و پر جمعيت, داراي معادنِ فراوان؛ روزانه به يك دلار هم نمي رسد و نيز در مجلة ديگري آمده بود : مردمِ بيشتر كشورهاي اسلامي, گرفتار حكومت هاي بي رحم و خشن پليس هستند و با سركوب پليس, مردم در فضايي زندگي مي كنند كه خفقان سراسر آن را فرا گرفته است . از اين قبيل گرفتاري ها, آنان را مستأصل نموده است .

پي نوشتها

1 . و در نيكوكاري و پرهيزكاري با يكديگر همكاري كنيد . سوره مائده, آية 2 .

2 . سوگند به عصرِ غلبة حق بر باطل, كه واقعاً انسان دستخوش زيان است؛ مگر كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايي توصيه كرده اند . سوره عصر, آية 1 . 3 .

3 . و بايد از ميان شما, گروهي مردم را به نيكي دعوت كنند و به كار شايسته وا دارند و از زشتي باز دارند, و آنان همان رستگارانند . سوره آل عمران, آية 104 .

4 . و بايد از ميان شما, گروهي باشند . . . .

5 . مشهور فقها امربه معروف

و نهي از منكر را واجب كفايي مي دانند .

ثروت در اسلام

ثروت در اسلام

اسلام دستورات ويژه اقتصادي دارد كه به مسلمانان سفارش شده كه از اين روش پيروي نمايند . نظامي كه در تعادل و انسجام, هيچ نظامِ اقتصاديِ ديگري به استواري آن نمي رسد, زيرا همة نظام هاي اقتصادي ديگر از افراط يا تفريط, و قصور يا تقصير خالي نيستند . حال آن كه در ساية نظام اقتصاديِ كاملِ اسلام, فرد و جامعه, و زمامدار و مردم سعادتمند خواهند بود .

اين نظام از سويي, امور منفي همچون : ربا, غش در داد و ستد, رشوه, اسراف و تبذير, خوردن به ناحق اموال مردم, مصادرة اموال, ماليات هاي كلان بر ساخت و سازها, به داد و ستدهاي مِلكي, ماليات بر صادرات و واردات, و بر حرفه ها و پيشه هاي شغلي و . . . كه به نوعي با مسائل اقتصادي در ارتباطند را ممنوع و حرام كرده است . و از سوي ديگر امور مثبتي همچون : باز گرداندن امانت ها, پاي بندي به پيمان هاي معاملاتي, تقسيم ارث بين وارثان, خمس, زكات, جزيه, خراج و پاره اي از پراخت هاي مالي ديگر را بر مردم واجب مي گرداند . و يكي ديگر از سفارش هاي اسلام اداي حقوق مردم است . بايد اموال و دارايي هاي مردم حفظ شود و بخششِ اموال در راه منافع عمومي, امور خيريّه, قرض الحسنه, و ديگر اموري را كه موجب پيوند و انسجام جامعه و استحكام روابطِ اقشار مختلف جامعه اسلامي و همچنين استواريِ پايه هاي آن مي گردد؛ موجب تشويق قرار مي دهد . مسلمانان عصرهاي گذشته به اين امور اهميّت ويژه اي مي دادند و در اجراي اوامر و نواهي نظام اقتصادي دقت كافي به كار مي بستند, لذا

ربا و رشوه, تقلب و اسراف در ميان آنها كمتر بود . اموال يكديگر را به ناحق نمي خوردند . و در مقابل, امانتدار و به پيمان هايشان پاي بند بودند . ارث را به وارثان حقيقي ادا مي كردند و به دادن خمس و زكات و برخي انفاق هاي واجب و مستحب پاي بند بودند . سنت قرض الحسنه درميان مسلمانان يك امر رايجي بود . و دريك كلام تمامِ احكامِ مالي (اقتصادي) اسلام را رعايت مي كردند و به آن پاي بند بودند, لذا هم خود سعادتمند شدند و هم موجب رستگاري مردم و آباديِ سرزمين ها گشتند .

امّا با كمال تأسف امروزه مسلمانان از نظام اقتصادي اسلام فاصله گرفته اند, و از آن روي گردان شده اند, به گونه اي كه همة محرّماتِ مالي در بين آنها گسترش يافته بيشتر واجبات و مستحباتِ مربوط به نظامِ ماليِ اسلام, متروك مانده است . به طوري كه نظامِ ربا, بي چون و چرا بر نظام بانكي كشورهاي اسلامي حاكم شده است . هم چنان كه نظامِ تقسيم ارث نيز در بين آنان مخدوش گرديده است, به گونه اي كه بسياري از آنها به احكام ارث عمل نمي كنند, يا بهرة زن را, به اندازة بهرة مرد قرار مي دهند . و اين بر خلاف فرمايش خداوند در قرآن است كه مي فرمايد : (للذكر مثل حظّ الأنثَييْن) 1 .

اسلام و برابري مردان و زنان

اين مسئله بر كسي پوشيده نيست كه اختلاف در ارثِ مرد و زن صرفاً جنبة اقتصادي دارد و در نهايت هم به نفع خانواده وجامعه اسلامي است, و اقتصاددانان نيز اين مسئله را موجب تعديل ثروت قلمداد مي كنند . و الّّا از نگاه انساني, خداوند متعال تساويِ مرد و زن را در اين آيه

شريفه مورد تأكيد قرار داده است . (يا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر و أنثي و جعلناكم شعوباً و قبائلَ لتعارفوُا انّ أكرمكم عندالله أتقيكُم)2 . و دربعضي آيات قرآني نام هر يك از مرد و زنِ مسلمان را در كنارِ ديگر ذكر نموده است مانند :

( إن المسلمين و المسلمات, و المؤمنين و المؤمنات, و القانتين و القانتات, و الصادقين و الصادقات, و الصابرين و الصابرات, و الخاشعين و الخاشعات, و المتصدقين و المتصدقات, والصائمين و الصائمات, والحافظين فروجهم و الحافظات, و الذاكرين الله كثيراً و الذاكرات, اعدّ الله لهم ) .

پي نوشتها

1 . سهم پسر, چون سهم دو دختر است . سوره نساء, آية 11 .

2 . اي مردم, ما شما را از مرد و زني آفريديم, و شما راملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد . در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست . سوره حجرات, آية 13 .

اسلام برترين نظام اقتصادي

اسلام برترين نظام اقتصادي

به هرحال, نظام مالي اسلام برترين نظام اقتصادي است كه جهان بشريت از آغاز حيات تا انقراض خويش آن را شناخته يا خواهد شناخت, زيرا با دستورها و قانون هاي عادلانة خود, مي تواند همة مردم را بي نياز گرداند, و رفاه و آسايش زندگي آنان فراهم كند؛ ليكن به شرط آن كه به طور كامل مقررات آن إجرا شود, امّا چنانچه بخشي از آن را گرفته و قسمي ديگر ترك شود؛ نتيجه اي جُز فساد و ناخشنودي خداي متعال و زشت نشان دادن چهرة اسلام چيزي در پي نخواهد داشت . كه اين خود گناه نابخشودني است . به عنوان مثال اسلام گرفتن اموال مردم را هر چند كم, و زير هر عنوان, به طور مطلق حرام مي شمارد, لذا اموري مانند ربا, رشوه, گُمرك, ماليات, مصادرة اموال, تعرفه هاي ساختمان, بازرگاني, شغل, صنعتگري, شركت و مانند آن در نظام اقتصادي اسلام وجود ندارد . و ماليات هاي اسلامي در خمس, زكات, جزيه و خراج محدود مي شود .

شخصي خدمت امام صادق عليه السلام رسيده دربارة زكات و أموالي كه زكات به آنها تعلق مي گيرد پرسيد و عرض كرد : در شهرهاي ما برنج هست . آيا بر من واجب است زكاتِ برنج را بپردازم ؟ حضرت او را از اين كار نهي كرد و فرمود : من

به تو مي گويم رسول خدا زكات را بر نُه چيز واجب فرمود و تو مي گويي در شهرهاي ما برنج هست؛ پس بنا به فرمايش حضرت زكات به برنج تعلق نمي گيرد, و هم چنان كه از فقهاي بزرگ ما نقل شده, و اين جانب نيز از مرحوم پدرم شنيدم1, به كساني كه مي خواستند بيش از حقوق شرعي كه بر گردنشان بود بپردازند2, اظهار مي داشتند من نمي خواهم حتّي يك ريال از حقوقِ شرعي نزد شما باقي بماند و همين طور مايل نيستم حتّي يك ريال اضافه بر آن دريافت نمايم .

و در حديث آمده است؛ «خداوند براي بندگانِ فقيرِ خود, حقِّ مشخصي را در اموال ثروتمندان قرار داده است . » لذا؛ فقيه يا غير فقيه حق ندارد چيزي از اموال فقيران را در أموال ثروتمندان قرار دهد و بر عكس . مگر آنچه كه خداوند واجب فرموده و رسول خدا بيان نموده است .

رسول خدا مي فرمايد : ( انّما أمرت أن آخذ من أغنيائكم و أضع في فقرائكم) . « من امر شده ام مال را از ثروتمندان بستانم و در راه فقيران شما مصرف كنم .

آري, اين شيوة مسلمانان در گذشته بود . امّا در اين روزگار همان گونه كه بر همگان روشن است وضع كاملاً متفاوت شده است .

پي نوشتها

1 . مرحوم حضرت آية الله العظمي حاج سيد مهدي شيرازي كه يكي از مراجع تقليد زمان خويش بود .

2 . اين عمل را بعضي بنا بر احتياط, انجام مي دادند .

اوامر و نواهيِ اسلام

اوامر و نواهيِ اسلام

اسلام مسلمانان را به عفّت و پاكدامني سفارش مي كند . چيزي كه موجب پاكي و خوشبختي خانواده و نيز استحكام پيوندها و روابط و همچنين استواري بنيان و كيان آن مي گردد, و در مقابل, از بي بند و باري و افسار گسيختگي و فساد و هرزگي باز مي دارد تا از اين طريق, پاكي و قداست جامعه بشري حفظ شده و پيوند و روابطِ آن استوار گردد و عفت و امنيتِ آن تأمين گردد, و بر اساس اين دو محور است كه امنيتِ خانواده حفظ و جامعه سالم مي ماند .

در گذشته مسلمانان, به اوامر اسلام گردن نهاده, خود را به زينتِ عفت و پاكدامني و صلاح آراسته و از نواهي اسلام اجتناب مي كردند . از زنا و لواط دوري مي گزيدند و مصداق اين آيه شريفه بودند كه مي فرمايد : ( و الذين هم لفروجهم حافظون إلّا علي أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم فإنهم غير ملومين)1 .

در حالي كه امروزه در بيشتر شهرها و كشورهاي اسلامي روسپي خانه هاي عمومي, و مراكزِ فساد و فحشاء آشكارا فعاليت مي كنند تا جايي كه بعضي گزارش هاي رسمي حاكي از آن است كه حكومتِ يكي از كشورها در همة استان ها روسپي خانه هايي را به راه انداخته است . هم چنان كه لواط, نزد برخي دولت هاي حاكم بر كشورهاي اسلامي امري عادي تلقي مي شود . تا جايي كه حكومتِ يكي از كشورهاي اسلامي, انحرافِ جنسي را همچون ازدواج دانسته و با بي شرمي

تمام, هُتلي را براي ازدواج رسميِ مردان با يكديگر اختصاص داده است . و از طريق اين تسهيلاتِ شيطانيِ فريبنده, انحراف جنسي را ترويج, و ازدواج مرد با مرد را مورد تشويق قرار مي دهند . و مردم را نسبت به ازدواجي كه خداي سبحان آنرا دژي براي مردن و زنِ قرار داده تا جسمشان سلامت, فكرشان آسوده و نسل شان سالم بماند؛ بي رغبت مي كند . از اين گذشته, اين حكومت و ديگر حكومت هاي كشورهاي اسلامي به همة اينها بسنده نكرده, بلكه از طريقِ قوانينِ خود كه هيچ اصل و ريشة الاهي ندارد در مقابل سنّت ازدواج مي ايستند و مانع ازدواج شرعي مي شوند تا جائي كه پسر و دخترِ جوانِ مسلمان ديگر قادر به ازدواج نيستند . در گزارشي مي خواندم : كه تنها, در يك كشور اسلامي ده ميليون پسر و دختر جوان كه به سن ازدواج رسيده اند, اِمكان ازدواج برايشان فراهم نيست . هم چنان كه در گزارشي مربوط به كشوري ديگر آمده است : كه در آن بيش از پانزده ميليون پسر و دختر جوان هستند كه اِمكان ازدواج ندارند .

چرا سهل انگاري در ازدواج

چرا سهل انگاري در ازدواج

اگر امروز مي بينيم ازدواج اين گونه مورد سهل انگاري و بي توجهي قرار مي گيرد, از اين بابت است كه دولت هاي حاكم بر كشورهاي اسلامي به طور غير مستقيم مانع از اين امر شده اند, آنها آشكارا از ازدواج جلوگيري نمي كنند تا مردم تكفيرشان كرده عليه شان اعلام جنگ نمايند؛ بلكه در نهان و با نيرنگ اقداماتي انجام مي دهند كه در نتيجه سدّ راه امر ازدواج مي گردد .

عامل نخست

حكومت ها مردم را از حق خود در اين كه مالك قطعه زميني شوند محروم مي كنند, و به آنان اجازه نمي دهند جز با خريدن, مالكِ زميني شوند . حال آن كه پيامبر اسلام فرمود : «الأرض لله و لِمَنْ عمّرها» «زمين از آنِ خداست و هر كس كه آن را آباد كند», و به علّت همين مشكلاتِ زمين است كه يك جوان نمي تواند براي خود خانة ساده اي بنا كند .

عامل دوم

اين حكومت ها مانع از بهره برداري از مباحاتي شده اند كه خداوند آنها را براي همة مردم قرار داده است . مباحاتي همچون : هوا, آب, اقيانوس ها, درياها و منابع آن مانند مرواريد, مرجان, ماهي و . . . جنگل ها و مراتع, بيشه ها و معادني مانند آهك, نمك و . . . ؛ در گزارشي رسمي در اين زمينه آمده بود كه : در يكي از كشورها هشتصد نوع معدن از جمله طلا و نفت و اورانيوم وجود دارد, امّا با كمال تأسف حكومتِ آن كشور با اين كه ادعاي اسلامي بودن هم دارد بر روي همة آنها دست گذاشته, و مردم را از بهره برداري آنها محروم ساخته است اگر كسي به خود جرأت دهند تا مقداري از آن معادن را استخراج نمايد مورد تعقيب و پي گرد واقع مي شود و اَحياناً زنداني و مورد شكنجه قرار مي گيرد, و يا حداقل از او غرامت گرفته وي راتعزير مي كنند

عامل سوم

هم چنان كه اين حكومت ها, بر خلاف اسلام, مانع مردم از كسب مباح هستند, و زورگويانه, ادعا مي كنند كسب و كار نياز به پروانه كسب و ماليات و مانند آن دارد . إقداماتي كه مانع كسب و كارِ مردم مي شود . به هر حال اين سه مُعضل كه دستِ حكومت ها پشت آن است موجب كاهش ميزان ازدواج در بين جوانان مسلمان و تقريباً متروك ماندن آن گرديده است .

اسلام و ازدواج

اسلام با قوانين عادلانه و نگرش دقيقي كه بر جوامع بشري دارد, مسئله ازدواج را بسيار مورد تشويق قرار داده است, زمينه هاي كمك به انجام ان را فراهم آورده, و تمام راه هايي را كه به ازدواج مي انجامد گشوده و هموار كرده است, و در مقابل همة عوامل باز دارنده را از سر راه ازدواج برداشته است, و بستر كسب و كار, و درآمد و مسكن را براي جوان فراهم مي كند و از سوي ديگر تجرد و روي گرداندند از ازدواج را ناخوشايند مي شمارد . خداي سبحان مي فرمايد : ( و أنكحوا الأ يا مي منكم و الصالحين من عبادكم و إمائكم إن يكونوا فقراء يغفهم الله من فضله, و الله واسع عليم) 2 و رسول خدا مي فرمايد : (تناكحوا تناسلوا تكثروا, فإني أباهى بكم الأمم يوم القيامة ولو بالسقط)3 . در كتاب شريف كافي روايتي نقل است : پيامبر دختر عزيز خويش فاطمة زهرا سلام الله عليها, آن سرور بانوان دو جهان, را با مَهري كه از سي درهم بيشتر نبود به ازدواج علي عليه السلام در آورد4 .

پي نوشتها

1 . و آنان كه دامان خود را حفظ مي كنند . و تنها با همسران و كنيزان خود در مي آميزند كه در اين صورت نكوهشي بر ايشان نيست . سوره مؤمنون, آية 5 و 6 . .

2 . بي همسران خود, و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد . اگر تنگدستند, خداوند آنان را از فضل خويش بي نياز خواهد كرد, و خدا گشايشگر داناست, سوره نور, آية 32 .

3 . ازدواج كنيد و زاد و ولد نماييد تا فزوني يابيد؛

چرا كه من به تعدادِ شما ولو فرزندِ سقط شده اي هم كه باشد, بر ديگر امّت ها مباهات مي كنم . اصول كافي, ج ص .

4 . البته, پوشيده نماند اين حديث كه مَهر فاطمة زهرا (س) را سي درهم ذكر مي كند با احاديثي ديگر ي كه مهر السنة را نزديك به پانصد درهم مي دانند منافاتي ندارد . چرا كه در آن زمان, بهاي درهم و دينار در مناطق مختلف, متفاوت بوده است هم چنان كه امروز نيز بهاي درهم و دينار در كشورهاي مختلف, متفاوتند مانندِ درهمِِ اماراتي, درهم كويتي, درهم عراقي, و درهم اردني و . . .

اسلام و موانع پيشرفت

اسلام و موانع پيشرفت

دين اسلام سربلندي و كرامت, شرافت و سروري, و پيشرفت و شكوفايي را براي بشريت به ارمغان آورده است, و براي تحقق همة آنها, راهكارهايي را پيش روي مسلمانان نهاده است و عوامل مانع اين تحوّل را بر آنان حرام كرده است, كه مهمترين آن عوامل؛ مشروبات الكي و مواد مخدر است كه عقل را زايل و غيرت را مي ميراند و موجب از بين رفتن نشاط و فعاليت فرد مي گردد, از ين رو اسلام طبق نصّ صريح قرآن كريم و احاديث متواتر از رسول خدا و اهل بيت طاهرينش شراب خواري را مطلقاً حرام كرده و به شدت با آن به مقابله برخاسته است . و براي شراب خوار حدّ شرعي و كيفر سختي معين كرده است . در صدر اسلام, مسلمانان نيز, از شراب خواري دوري مي جستند و با تمام توان با آن مبارزه مي كردند و با شراب خواران قطع رابطه و از آنها روي مي گردانيدند . به طوري كه نه به آنان همسر داده و نه

از ايشان همسر مي گرفتند . حتّي خلفاي بني اميه و بني عباس كه به شراب خواري مي پرداختند اين عمل را مخفيانه انجام مي دادند و سعي مي كردند ظاهر خود را آراسته جلوه دهند و بر كساني كه تظاهر به شراب خواري مي كردند حدّ شرعي جاري مي كردند .

مسلمانان امروز و مي گساري

متأسفانه, امروزه شراب خواري و مي گساري در كشورهاي اسلامي, به پديدة رايجي تبديل شده است تا جائي كه نقل شده : زماني نخست وزير يك كشور اسلامي به يكي از روستاهاي كشورش سفر كرد و چون در آن جا مغازه شراب فروشي نيافت؛ بخشدار آن ناحيه را توبيخ نمود و اولين كاري كه پس از بازگشت به پايتخت انجام داد اين بود كه آن بخشدار را از مقام خود بركنار كرد و نخستين كاري كه بخشدار جديد انجام داد اين بود كه يك مغازة شراب فروشي در آن روستا به راه انداخت .

داوري در اسلام

داوري در اسلام

اسلام به مسئله قضاوت و دادگستري در جامعه اهمّيت ويژه اي قايل است و لذا, امنيت, آسايش, آرامش و آسودگيِ كامل و حفظ آبروي مسلمانان را در سايةاحياي اين بخش از دين مي داند و حفظ حقوق فردي و اجتماعيِ آنان را مقرر مي دارد, لذا براي تحقق همة اين موارد و تضمينِ تداوم آنها, براي قوة قضائيه, استقلالي ويژه, و جايگاهي برجسته و احترامي فوق العاده قايل شده است . و كارِ قاضي را با دو زاويه ديد, از جهتي دشوار و از جهتي آسان قرار داده است .

اسلام از جهت بي طرفي و عدم جانبداري يكي از طرفين دعوا, و نيز از جهت دقّت, و تقوا در صدور حكم, و پرهيز از رشوه خواري يا گرفتن هديه, بر قاضي سخت گرفته است تا جايي كه در تهديد او مي فرمايد : (القاضي علي شرف جهنم) «قاضي بر لبة پرتگاه جهنم قرار دارد», امّا از جهتِ سادگيِ كار و قرار ندادن و نداشتنِ حاجب و دربان بر او آسان گرفته است . هم چنين بر

او لازم دانسته در قضاوت و پايان دادن به اختلافِ طرفين شتاب نمايد؛ بدون آن كه از طرفين دستمزدي طلب كند يا از آنان ماليات و كارمزد و مانند ان در يافت نمايد . چه اين كه اسلام چنين عملي را سخت بر او حرام كرده است, و مسلمانان نيز به اين اصول و مقررات مربوط به امر قضا پاي بند بودند . در نتيجه قضاوت در بين آنان طبق اوامر اسلام و نواهي قرآن و بيان پيامبر و امامان اهل بيت عليهم السلام صورت مي گرفت . از اين رو امر قضاوت, در نهايتِ سادگي و بدونِ اِتلاف وقت و مال, و همزمان در نهايتِ پاكي و عدالت, و بدون هيچ گونه انحراف و جانبداري و اجحاف و دست به دست كردن به سامان مي رسيد .

تاريخ نگاران آگاه غربي معترفند : يكي از عوامل پيشرفتِ شگرف و گسترش سريع اسلام ناشي از اين بود كه مردم سادگي, پاكي, دادگري, سلامت, استقلال, بي طرفي و برابري همگان از حاكم و محكوم گرفته تا زمامدار و رعيّت را در قضاوت اسلامي مشاهده كردند . به گونه اي كه حتّي رسول خدا و اميرمؤمنان عليه السلام خود, همراه با طرف دعواي شان بي آن كه ميان خود و ايشان تفاوتي قائل شوند, در دادگستري حضور مي يافتند .

وظايف قاضي

آري, در گذشته قاضي, همان گونه كه اسلام تكليف او را مشخّص كرده بود, مانند يك فرد معمولي در مسجد يا يكي از مكان هاي عمومي براي خدمت به مردم حضور مي يافت تا در دسترس و حضور همگان باشد و بر اساس گفتة شهود و دلايل موجود, يا طبقِ سوگند «قسامه»1 ميان آنان داوري نمايد2

. گاهي نيز, بر اساس برخي قرائن و شواهد ديگري كه كاشف از اصل دعوا وماهيّت آن بود قضاوت مي كرد, كه اين گونه قضاوت ها, برحسب موازينِ اسلامي مذكور در بابِ قضاوت انجام مي گرفت .

در يك مرحله از تاريخ اسلام, مسئوليت قضاوتِ يكي از قاضيان كه در شهر بزرگ و پر جمعيت كوفه قضاوت مي كرد, بسيار طولاني شد به طوري كه از زمان عمر بن الخطاب تا زمان عبدالملك بن مروان ادامه پيدا كرد . اين فرد در تمام اين مدّت قاضي بود, و شيوة كار او بدين گونه بود كه در مقابل مردم و بي هيچ پرده پوشي و اين دست آن دست كردن و سهل انگاري در مسجد حضور مي يافت و در بين مردم به داوري مي پرداخت . يكبار به مسجد نيامد و درخانه بين دو نفر داوري كرد . چون اين خبر به امام علي عليه السلام رسيد او را بابت اين كار سرزنش نمود و به وي دستور داد تا براي قضاوت در مسجد و ميان مردم حضور يابد . در صدر اسلام دادگاه اسلامي اين گونه بود و قاضي دور از هر آلودگي به ساده ترين شكل و سريع ترين و جه ممكن, به حلّ مشكلات و اختلافات مردم مي پرداخت .

امّا امروزه همة اين مزاياي نظام قضايي اسلام از بين رفته, پاكي و عدالت از شرايط قضاوت محسوب نمي شود . قضاوت بي نهايت پيچيده شده و نه تنها اغلب غير اسلامي شده است, بلكه همان گونه كه در همة كشورهاي اسلامي شاهديم, بر اساس قوانينِ وارداتي غرب يا شرق, يا براساس قوانيني است كه قانون گذاران آن

به نظامِ قضائي اسلام اعتقادي ندارند و يا بي اطلاع از احكام قضايي اسلامي هستند . قضاوت مي كنند .

پي نوشتها

1 . در اصطلاح «قضا» به شهودي گفته مي شود كه در اثبات ادعاي خود سوگند ياد مي كنند .

2 . و اين طبق فرمايش رسول خدا بود كه فرمود : ] انّما أقضى بينكم بالبّينات و الأيمان[ من بر اساس بيّنه و سوگند, بين شما قضاوت مي كنم .

جامعه و سياست در اسلام

جامعه و سياست در اسلام

اسلام مي خواهد, مسلمانان در ساية رحمت و رأفت و قوانين حكيمانه و عادلانه اش, سروري, پيشوايي, بزرگي و عظمت يافته, رهبريِ ملت ها را در دست گيرند . و براي تحقّق اين مهم آنان را امر فرموده كه با يكديگر وحدت و يكپارچگي وبرادري داشته در راه تشكيل امتِ واحده گام بر دارند, و نيز ايشان را از تفرقه و از هم گسستن منع فرموده است .

مسلمانان نيز , دستورات اسلام مبني بر يگانگي و برادري و امت واحده را گردن نهاده از تفرقه و جدايي خودداري مي كردند . و بدين ترتيب همان گونه كه اسلام براي آنان مي خواست سروري جهان و رهبري ملت ها را در دست داشتند, در حالي كه امروزه پس از آن كه مسلمانان اوامر اسلام در اين زمينه را واگذاشته و بر عكس گِرد مَنهيّات دين گشتند؛ زير دست و دنباله رو, ستم كش و ظلم پذير, بيچاره و آواره, و خوارتر و نگون بخت تر از بردگان شده اند, و اين سزاي روي برتافتن مسلمانان از تعاليم مترقي اسلام است .

پس همان طور كه گفته شد مسلمانان صدر اسلام, مقررات اسلامي را مو به مو اجرا مي كردند و اين آية قرآن را سر لوحة كار خويش قرار مي دادند كه مي فرمايد : (و إن هذه أُمتكم أمة واحدة و أنا ربكم فاتقون)1

و بر اين اساس بود كه نه از تفاوت هاي قومي و قبيله اي خبري بود و نه از مرزهاي جغرافيايي و درگيري هاي مرزي, گرچه مسلمانان در گسترة سرزمين هاي اسلامي, حكومت هاي متعددي داشتند2 امّا متصرّفات متعدد آنان بر اساس يك حكومتِ مركزي اداره مي شد, و لذا مسلمانان با آزادي كامل در پهنة سرزمين اسلامي سفر مي كردند و به آساني ازدياري به ديار ديگر مي رفتند بي آن كه نياز به گذرنامه و خروجي و أمثال آن داشته باشند .

نمونه اي از امتِ واحده

اين جانب شصت سال پيش از اين, شخصاً نمونه هايي از اين مظاهر اسلامي كه قرآن به آن دستور مي دهد را, شاهد بودم, زماني كه بين عراق و ديگر كشورهاي اسلامي مانند : ايران, كويت, بحرين, عمان, حجاز, سوريه, لبنان و ساير كشورها, مانند امروز مرزهاي جغرافيايي ساختگي وجود نداشت, هم چنان كه در آن دوران كشورِ پهناور هند نيز چنين بود . به طوري كه مسلمانان هند از آن خطّة دور دست به عراق مي آمدند و مردم عراق نيز براي گردشگري و يا تجارت بدون هيچ مانعي به آن سامان سفر مي كردند, به همان سادگي كه امروز يك فرد عراقي از نجف به كربلا, يا از كربلا به كاظمين و سامرّا و از آن جا به بغداد, يا از بغداد به بصره سفر مي كند, و خوب به خاطر دارم كه چگونه مردم از دورترين نقاط با آزادي كامل به عراق آمده و از آن جا به حج رفته, سپس به عراق بازگشته و عازم كشورها و شهرهاي خود مي شدند, و يا از حجاز و ساير كشورهاي اسلامي براي زيارت عتبات مقدسه و مراقد مشرفه به عراق مي آمدند بدون اين كه نيازمند

گذرنامه يا اجازة ورود و خروج باشند و يا موانع كاذب و مرزهاي ساختگي جغرافيايي مانع آنان گردد .

امّا بر عكس, امروزه كشورهاي غربي امت واحده تشكيل داده اند . مرزها را از ميان برداشته و شناسنامه و گذرنامه را كنار گذاشته اند و زمينه را براي تشكيل امتي واحده فراهم آورده اند, در حالي كه مسلمانان تمام اين ها را ترك كرده اند و مصداق هشدار امام علي بن أبي طالب واقع شده اند . آن گاه كه مسلمانان را از پيامدهاي روي گرداني از قرآن و تعاليم اسلام بر حذر داشت و فرمود : (و الله الله فى القرآنِ, لا يسبقنّكم بالعمل به غير كم)3 .

مسلمانان و برادري اسلامي

يكي ديگر از دستورات اسلام, برادري اسلامي است كه مسلمانان به آن پاي بند بودند . بر اين اساس يك فرد مسلمان, ديگر مسلمانان, چه مرد و چه زن را برادر و يا خواهر دينيِ خود مي دانست و خداي متعال نيز مي فرمايد : (انما المؤمنون أخوة) 4 .

و هم چنان كه تاريخ نگاران نگارش كرده اند پيامبر نيز دو بار ميان مسلمانان پيوند برادري ايجاد كرد . يك بار در مكّه و بارِ ديگر در مدينه . رسول خدا در مدينه بين مهاجران و انصار برادري برقرار كرد . در نتيجه هر يك از مهاجران با يكي از انصار برادر شدند و اين به روشني گوياي آن است كه يكي از وظايف نظام تعدد آرا و احزاب آزاد, كه رمزِ پيشرفت و شكوفايي يك ملّت است؛ همانا حفظِ شؤونِ برادري در ميان يكايك آن ملت و نيز پاس داشتن حقوق برادري در تعاملِ آنان با يكديگر است . هم چنان كه انصار و مهاجران نيز

اين شؤون و حقوق را حفظ و رعايت مي كردند . درست عكس آنچه امروزه در بينِ گروه هاي اسلامي مشاهده مي شود . اين ها همديگر را ضايع مي كنند و به هيچ وجه به اصول اولية تعدّد آرا و احزاب, كه اسلام براي آنان ترسيم نموده پاي بند نيستند, لذا زماني كه با يكديگر در ستيزند نمي توانند از اسلام دم زده, و يا خود را به مسلمانان نسبت دهند, چرا كه با اين سوء نيت و بد رفتاريِ خود, چيزي جز بدنامي نصيب اسلام و مسلمانان نمي كنند, در حقيقت آنان با رفتار ناپسند خود, برادري اسلامي را كه آيين اسلام بر مسلمانان واجب كرده است, زير پا گذاشته اند .

باري, مفهوم برادري اسلامي, همان رفتاري است كه انصار با برادرانِ مهاجر خويش داشتند, خانه به آنان دادند و آن ها را مهمان خود نمودند, و همة نيازمندي هاي اولية زندگي را در اختيار و دسترس مهاجرين قرار دادند؛ و آنان را در كسب و كار و تجارت, كشت و زراعت, و حرفه و صنعت و غيره سهيم نمودند .

امروز كمترين حدّ پاي بندي به همبستگي اسلامي اين است كه : چنانچه مسلماني از هر نقطة جهان, به كشوري اسلامي مسافرت كرد و در آنجا ساكن شد؛ مسلمانان آن سامان با او به گونه اي رفتار و برخورد نمايند كه با همديگر رفتار و برخورد مي كنند .

آزادي هاي جامعة مسلمان

در باب آزادي هاي اسلامي نيز, مسلمانان همين وضعيّت را داشتند يعني در هر شهر و يا كشور اسلامي كه وارد مي شدند در همة زمينه ها به جز محرمات, كه تعداد آن ها بسيار اندك بود, آزادي كامل داشتند . به طوري

كه قرآن كريم نيز به اين مسئله اشاره نموده مي فرمايد : (الذين يتبعون الرسول النبّي الأمّى الذى يجدونه مكتوباً عندهم فى التوراية و الإنجيل يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر, و يحل لهم الطيبات و يحرّم عليهم الخبائث و يضع عنهم اصرهم و الأغلال التى كانت عليهم)5و مراد از إصرا در آيه شريفه همان بار سنگيني است كه فرد به سبب عادات و آداب و رسومِ نادرستِ رايج در جامعه متحمل مي شود . همين طور كه مراد از أغلال همان قوانين دست و پاگيري است كه انسان را در بند كرده و او را از رهايي, آزادي و پيشرفت باز مي دارد .

آري, مسلمانان در زمينه هايي همچون امتِ واحده, اخوّت ديني و آزادي هاي اسلامي, بر اساس دستورات اسلام عمل مي نمودند؛ اما امروزه مي بينم به طور كامل بر خلاف گذشته عمل مي كنند . از اين رو به جاي اين كه امتي واحده باشند, ملت هايي از هم گسسته اند و به جاي اين كه همچون برادراني به همياري يكديگر بشتابند, چونان دشمنانِ خوني يكديگرند و قوانين خود نوشته, دست و پايشان را بسته و مانع آزادي شان شده و به دنبال آن كارها, دشوار و پيچيده گشته است و به اجازة دولت و پرداخت هزينه و ماليات و هزار و يك چيز ديگر از اين قبيل بستگي دارد . تا جائي كه بيشتر آزادي ها مانند آزادي كار و سفر, آزادي انديشه و قلم, آزادي بيان و عقيده و ديگر آزادي هاي اسلامي از مسلمانان گرفته شده است .

پي نوشتها

1 . و در حقيقت اين امتِ شماست كه امتي يگانه و يكپارچه است, و من پروردگار شمايم, پس از من پروا داريد . سورة مؤمنون, آية

52 .

2 . مانند حكومتِ عثمانيان در تركيه , صفويان و قاجار در ايران, در دوران اخير

3 . نهج البلاغهِ, صبحي صالح, نامه 47, ص 422, قطع جيبي .

4 . در حقيقت مؤمنان با هم برادرند . سوره حجرات, آية 10 .

5 . كساني كه از اين فرستاده, پيامبر درس نخوانده اي كه نام او را در نزد خود, در تورات و انجيل نوشته مي يابند پيروي مي كنند؛ همان پيامبري كه آنان را به كار پسنديده فرمان مي دهد, و از كار ناپسند باز مي دارد, و براي آنان چيزهاي پاكيزه را حلال و چيزهاي ناپاك را حرام مي گرداند, و از دوش آنان قيد و بندهايي را كه بر ايشان بوده است بر مي دارد . . . . . سوره اعراف, آية 157 .

آداب اسلامى

آداب اسلامى

همان گونه كه اسلام واجباتي همچون : نماز و روزه را, بر مسلمانان واجب دانسته و آنان را از ارتكاب محرمات همچون : دروغ و تهمت باز مي دارد؛ همين طور از آنان مي خواهد مستحبات مانند نظافت كردن و مسواك زدن را كه يك سنت رسول خداست انجام داده و مباحاتي مانند : سيرو سفر را سفارش كرده (قل سيرو في الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين) و از مكروهات بپرهيزند, و به عبارتي ديگر اسلام از مسلمانان مي خواهد به آدابِ اسلامي آراسته بشوند و از وارفتگي پرهيز كنند به دنبال وارستگي باشند, هم چنان كه آنان را به پاي بندي احكام شرعي فرمان مي دهد .

لذا, در روزگاران پيشين مسلمانان همان گونه كه به احكام شرعي متعهد بودند؛ همين طور خود را به آداب اسلامي آراسته مي كردند, با همة فراواني آن آداب, كوشش مي

كردند كه انسان هاي مبادي آداب شوند . و برخي از آن آداب در كتاب الآداب و السُنن1 آمده است كه برخي از آنها عبارت اند از :

آداب تعليم و تعلّم, آداب كسب و كار, آداب سلامتي و بيماري, آداب معاشرت و همنشيني, آداب ازدواج, آداب بارداري و زايمان, آداب خوردن و آشاميدن, آداب خواب و بيداري, آداب سفر و حضر, آداب مرگ و احتضار, آداب كفن و دفن, آداب قبر و مزار, و ديگر آداب فردي و اجتماعي در اين سراي و سراي باقي حتّي پيش از تولّد و پس از مرگ نيز مسايلي در اين خصوص مطرح است .

آري, اين آداب اسلامي شناخته شده بود و مسلمانان با شوق و اِِقبال فراوان به آن عمل مي كردند, اما امروزه اين آداب اسلامي در ميان مسلمانان ناشناخته مانده و متروك و مهجور واقع شده است . و سخن شان اين است كه : فلان چيز مستحب است نه واجب, و فلان چيز مكروه است نه حرام, و همين طور . . . ؛

پيامد هاي عمل نكردن به آداب اسلامي

يكي از بزرگان علما, رسول خدا را در خواب ديد؛ پيش رفت و پرسيد : يا رسول الله, چرا مسلمانان صدرِ اسلام علي رغمِ تعدادِ اندكشان چنان پيشرفت عظيمي بدست آوردند, ولي ما با وجودِ فزوني تعدادمان تا اين حدّ عقب مانده ايم ! ؟ رسول خدا در جوابش پاسخي فرمودند كه مضمون آنچنين است :

مسلمانان نخستين احكام شرعيِ پنج گانه را به دو بخش تقسيم كرده بودند قسمتِ واجبات, مستحبّات و مباحات, و تمام آنها را به جا مي آوردند . و قسمتِ محرمات و مكروهات كه هر دو را با هم ترك كرده بودند

. درحالي كه شما فقط به انجام واجبات و ترك محرمات اكتفا ميكنيد . اما نسبت به مستحبات و مباحات و مكروهات هيچ اهميتي نداده, بلكه به طور كامل از آنها روي برتافته ايد . در نتيجه اين چنين عقب مانده ايد . حقيقت نيز همين است . و بايد گفت اين خواب از رؤياهاي صادقه و خوابهايي است كه با واقعيّت مطابقت دارد, زيرا آداب اسلامي كه در برگيرنده مستحبات و مباحات و مكروهات است؛ ضامنِ قبولي و اجباتِ شرعي و نيز اجتناب از محرّمات ديني است, و زمينة مناسب براي پيشرفت و شكوفايي را فراهم مي آورد .

هم چنين عمل به مستحبات و تركِ مكروهات فوايد زيادي در پي دارد و موجب دفع زيان هاي فراوان مي گردد .

سنتِ حجامت

بي ترديد فرو گذاشتن سنتِ حجامت, يكي از عوامل افزايش آمار سكته در روزگار ماست . در حالي كه اسلام آن را مورد تشويق قرار داده و رسول خدا و امامان معصوم عليهم السلام بر آن تأكيد بسيار نمودهاند و خود نيز حجامت كرده و ديگران را نسبت به آن سفارش مي فرمودند .

از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود :

رسول خدا صلي الله عليه و أله و سلم سر, بين دو كتف, و پشت خود را حجامت مي نمودند و اولي را «نافعه» دوّمي را «مُغيثه» و سومي را «مُنقذه» مي ناميدند .

و از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود : «حجامتِ سر, مُغيثه است و براي هر بيماري جز مرگ سودمند است . » و اين دو روايت بعلاوة روايات ديگري كه در بابِ حجامت وارد شده است مسئله «قمه زني» را به

عنوان هم دردي با امام حسين عليه السلام در روز عاشورا, پسنديده جلوه مي دهد . چه اين كه قمه زني, علاوه بر سودِ طبّي, عملي عبادي اخلاقي, و شعاري ديني, حسيني است .

از امام رضا عليه السلام نيز روايت شده است كه فرمود : «خون در بدن انسان, به منزلة بنده است, و چه بسا بنده اي, مولا و سرور خود را بكُشد . »

سنّت ازدواج

در مورد سنت ازدواج نيز بايد گفت : امروزه علّت بروز بسياري از بيماريها, دوري جوانان از ازدواجِ بهنگام است . غافل از اين كه به تأخير انداختن اين سنّت, باعث بيماري هاي مختلفي مانند تنگي نفس, التهاب مجاري ادرار, و اختلال در دستگاه هاي تناسلي و مانند آن مي گردد . كه طبّ قديم و جديد, جزئيات آن را به تفصيل بيان كرده اند,لذا رسول خدا دربارة اهميتِ ازدواج و آسيب هاي تجرّد و مفاسدِ آن اين ايه را تلاوت ميفرمود كه : (اَلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير) 2 . كه ما از اين آية مباركه آسيب هاي ناشي از تأخير در امر ازدواج را نيز در مي يابيم كه برخي از آنها عبارت اند از : فساد و بي بند و باري, زنا, لواط, سَحق, و ساير بيماري هاي جنسيِ شايع در ميانِ مسلمانانِ امروز, كه همگي آنها خانمان سوزند .

در يكي از كتاب هاي مربوط به سيرة نبوي مي خواندم كه : رسول خدا هرگاه جواني را مي ديد از او دو سؤال مي پرسيد : نخست از كسب و كارش مي پرسيد . اگر پاسخ مي داد كه كسب و كاري ندارد مي فرمود : « از چشمم افتادي» سپس از ازدواجش مي پرسيد, اگر مي گفت

: ازدواج نكرده ام, مي فرمود : «تو از برادران شياطين و راهبانِ نصارا هستي» .

در كتاب أُسد الغابه روايتي ديدم كه رسول خدا جوياي ازدواج دختران جوان شد چنان چه ازدواج نكرده بودند آنان را به ازدواج كساني كه هم شأن آنان بودند در ميآورد .

سنت هاي ديگر

به غير از سنتِ ازدواج و حجامت, سنت هاي بسيار زيادِ ديگري نيز وجود دارد كه مرحوم رضى الدين طبرسي«قدس سره» برخي از آنها را در كتاب مشهور خود مكارم الأخلاق ذكر كرده است . هم چنين مرحوم علامة مجلسي «قدس سره» بعضي از آن آداب و سنت هاي اسلامي را در كتاب معروف خود حلية المتقين و باب هاي الروضة و العشرة, الكفر و الايمان, از مجموعة بحارالأنوار آورده است . و اين جانب نيز بحمدالله موفق شدم برخي از آن آداب و سنت ها را در كتاب المستحبات و المكروهات گردآوري نمايم . لطف پروردگار به انسان از طريق وضع قانون در حقيقت, اسلام دين خداي متعال است كه آفرينندة انسان هاست, و آفريدگارِ انسان به خير و صلاح وي, خواسته هايش, و آنچه موجب خوشبختي او در زندگي است؛ از ديگران آگاه تر است . به همين جهت اسلام قوانين و احكام پيشرفت ه اي آورده كه با عقل و منطق مطابقت دارد, و به خواسته هاي فرد و جامعه, مرد و زن, كوچك و بزرگ, پاسخ مي گويد, آدميان را به تمام آنچه موجب خير و صلاح شان است سفارش كرده و از آنچه باعث ضرر, و زيان شان است باز مي دارد, به عنوان مثال قانونِ حرام بودن قمار, از اين جهت است كه باعثِ دامن زدن به دشمني ها و كينه ورزي ها

مي شود و قانون حرام بودن گمرك و ماليات, از اين رو است كه آزادي كسب و بازرگاني و واردات و صادرات را از مردم مي گيرد و قانون حرام بودن ربا, بدان جهت است كه باعث اِخلال در اقتصاد و طبقاتي شدن جامعه مي شود . و قانون حرام بودن ماليات, به جز موارد چهارگانة مالي كه در صفحات گذشته به آنها اشاره شد, به علت آن است كه بر مردم فشار آورده و سببِ گِراني قيمت ها مي شود . اين نمونة برخي از احكام اسلام دربارة محرمات است, امّا قوانين اسلام در جايز شمردن و حلال بودن امور, براساس مفاد حديث رسول خدا? : (الأرض لله و لمن عمّرها) 3 مي باشد . بر اساس اين حديث مردم در مسلئه مسكن در بحران قرار نمي گيرند, بر اساس اين قانون, زمين از آنِ كسي است كه آن را آباد كرده باشد . مانند : كشاورزي, درخت كاري, كَندن چاه و قنات, ساختن خانه و مؤسسه و كارخانه, يا ديگر نيازمندي هاي فردي و اجتماعي كه از آن مي توان بهره برداري كرد . امّا به شرطِ آن كه از حدودي كه در حديث با كلمه لكُم, مشخص شده است تجاوز نكند كه ما آن امور را در برخي از كتاب هايمان ذكر كرده ايم .

و يا مانندِ قانونِ «مَن سبق الي ما لم يسبق اليه مسلم فهو أحق به» ه_ر كس زودتر از ديگران به چيزي دست يافت در مالك بودن به آن سزاوارتر است, اين قانون در مورد امور مباح, اصلي است كه مردم در آن برابرند, البته اسلام چنين تملّكي را درحدِّ نياز مي داند, چون, اگر افراد فراتر از حدِّ

نياز مباحات را در اختيار خود داشته باشند ميان آنان اختلاف پيش آمده در اين صورت نظام اجتماعي از هم گسسته خواهد شد, از اين گذشته مشهور ميان فقها اين است كه مُراد از واژه مسلم, در اين روايت, آن كسي است كه در سرزمين هاي اسلامي زندگي مي كند اعم از مسلمان و ذمّي و يا هم پيمانِ مسلمانان باشد . چنان كه در گذشته نيز چنين بوده است .

لطف پروردگار به انسان از طريق وضع قانون

در حقيقت, اسلام دين خداي متعال است كه آفرينندة انسان هاست, و آفريدگارِ انسان به خير و صلاح وي, خواسته هايش, و آنچه موجب خوشبختي او در زندگي است؛ از ديگران آگاه تر است . به همين جهت اسلام قوانين و احكام پيشرفته اي آورده كه با عقل و منطق مطابقت دارد, و به خواسته هاي فرد و جامعه, مرد و زن, كوچك و بزرگ, پاسخ مي گويد, آدميان را به تمام آنچه موجب خير و صلاح شان است سفارش كرده و از آنچه باعث ضرر, و زيان شان است باز مي دارد, به عنوان مثال قانونِ حرام بودن قمار, از اين جهت است كه باعثِ دامن زدن به دشمني ها و كينه ورزي ها مي شود و قانون حرام بودن گمرك و ماليات, از اين رو است كه آزادي كسب و بازرگاني و واردات و صادرات را از مردم مي گيرد و قانون حرام بودن ربا, بدان جهت است كه باعث اِخلال در اقتصاد و طبقاتي شدن جامعه مي شود . و قانون حرام بودن ماليات, به جز موارد چهارگانة مالي كه در صفحات گذشته به آنها اشاره شد, به علت آن است كه بر مردم فشار آورده و سببِ گِراني قيمت ها مي شود .

اين نمونة برخي از احكام

اسلام دربارة محرمات است, امّا قوانين اسلام در جايز شمردن و حلال بودن امور, براساس مفاد حديث رسول خدا : (الأرض لله و لمن عمّرها) 1 مي باشد .

بر اساس اين حديث مردم در مسلئه مسكن در بحران قرار نمي گيرند, بر اساس اين قانون, زمين از آنِ كسي است كه آن را آباد كرده باشد . مانند : كشاورزي, درخت كاري, كَندن چاه و قنات, ساختن خانه و مؤسسه و كارخانه, يا ديگر نيازمندي هاي فردي و اجتماعي كه از آن مي توان بهره برداري كرد .

امّا به شرطِ آن كه از حدودي كه در حديث با كلمه لكُم, مشخص شده است تجاوز نكند كه ما آن امور را در برخي از كتاب هايمان ذكر كرده ايم .

و يا مانندِ قانونِ «مَن سبق الي ما لم يسبق اليه مسلم فهو أحق به» ه_ر كس زودتر از ديگران به چيزي دست يافت در مالك بودن به آن سزاوارتر است, اين قانون در مورد امور مباح, اصلي است كه مردم در آن برابرند, البته اسلام چنين تملّكي را درحدِّ نياز مي داند, چون, اگر افراد فراتر از حدِّ نياز مباحات را در اختيار خود داشته باشند ميان آنان اختلاف پيش آمده در اين صورت نظام اجتماعي از هم گسسته خواهد شد, از اين گذشته مشهور ميان فقها اين است كه مُراد از واژه مسلم, در اين روايت, آن كسي است كه در سرزمين هاي اسلامي زندگي مي كند اعم از مسلمان و ذمّي و يا هم پيمانِ مسلمانان باشد . چنان كه در گذشته نيز چنين بوده است .

سپاس گزاري نكردن مردم از خالق

امروزه اين احكام در بين مسلمانان متروك و مهجور مانده است, هم چنان كه امروزه در برخي كشورهاي

اسلامي ديده مي شود دولت زمين را مي فروشد و آن را وسيله اي براي تجارت و درآمدِ خود تبديل مي كند و گاهي نيز از آباداني و ساخت و ساز در آن جلوگيري مي كند و حتّي گاهي جز با گرفتن پول اجازة دفن ميّت نمي دهد, لذا همة درب ها به روي مردم بسته شده است و در نتيجه بحران مسكن و غيره پديدار گشته است . اينجانب به خوبي بياد مي آورم كه در حدود شصت سال قبل, چگونه مسلمانانِ عراق قانونِ «الأرض لله و لمن عَمّرها» را تنفيذ مي نمودند و لذا, زمين جهت خانه سازي, كشاورزي, درخت كاري, و بناي مؤسسات و موقوفات و حتي گورستان و دفن مردگان و غيره, براي عموم مردم آزاد و مباح بود و مردم در رفاه و آسايش و بركت و سعادت به سر مي بردند .

زمين, در كشورهاي خليج و حجاز و ديگر كشورهاي اسلامي, براي دفن مردگان و بناي قبرستان, بي هيچ و جهي در اختيار مردم قرار داده مي شد, در حالي كه در برخي از كشورهاي اسلامي زمين را حتّي براي گورستان و دفن مردگان نيز به فروش مي رسانند و اين برخلافِ احكام اسلام و قوانين الاهي است . نيز اين جانب به ياد دارم زماني كه مسئله قبر فروشي در عراق باب شد؛ يكي از اديبان قصيده اي به نام دفتر اعزام به آخرت, سرود و آن را بدعتي در دين خواند . از يك روحاني, در راديوي يكي از كشورهايي كه حكومتش ادعاي اسلاميّت مي كند سخنراني مي كرد؛ شنيدم كه مي گفت : دولت هم به اسلام و هم به قوانين موضوعه عمل مي كند

در حالي كه هركس اسلام را مي شناسد مي داند كه تنها عمل كردن به احكام و قوانين اسلام, واجب است, امّا قوانين ساخته دست بشر كه بر خلاف اسلام است, از اين جهت كه جايگاهي نزد مسلمانان ندارد بايد كنار گذاشته شود . خداي متعال مي فرمايد : (و لا تقولوا لما تصف السنتكم الكذب هذا حلال و هذا حرام لتفترو علي الله الكذب انّ الذين يفترون علي الله الكذب لا يفلحون)5 .

پي نوشتها

1 . كتابي كه مؤلف محترم, حضرت آية العظمي شيرازي آن را تأليف كرده اند .

2 . اگر اين دستور را به كار نبنديد, در زمين فتنه و فسادي بزرگ پديد خواهد آمد . سوره انفال, آية 73 .

3 . زمين از آن خداست و هر كس كه آن را آباد نمايد در بعضي نسخه ها دنباله حديث چنين آمده است, ]ثم انها لكم منّى أيها المسلمون[ پس اي مسلمانان هر كس زميني را آباد نمايد, من آن را براي او قرار دادم

4 . زمين از آن خداست و هر كس كه آن را آباد نمايد در بعضي نسخه ها دنباله حديث چنين آمده است, ]ثم انها لكم منّى أيها المسلمون[ پس اي مسلمانان هر كس زميني را آباد نمايد, من آن را براي او قرار دادم .

5 . و براي آنچه زبان شما به دروغ ميپردازد, مگوييد «اين حلال است و آن حرام» تا بر خدا دروغ بنديد, زيرا كساني كه بر خدا دروغ مي بندند رستگار نمي شوند . سوره نحل, آية 116 .

تشويق و تنبيه, ضامن إجرا

تشويق و تنبيه, ضامن إجرا

اسلام مجموعة كاملي از احكام و قوانين فراگيري است كه جامعة انساني را از فرد گرفته تا اجتماع, از قبل از تولّد و بلكه پيش از انعقاد نطفه و حتّي پس از مرگ در بر مي گيرد . امّا براي اِجراي اين قوانين فراگير, بايد ضمانت اجرايي نيرومندي وجود داشته باشد . لذا, اسلام تشويق و تنبيه را به عنوان انگيزه اي براي تنفيذ و ضمانتي براي اِجرا قرار داده است . از اين رو فرمان بُرداران را, به پاداش دنيوي و اخروي وعده داده است و نافرمانان را به كيفر دنيا و

عذابِ آخرت تهديد نموده و هشدار داده است . به عنوان مثال حدود, قصاص و ديات از جملة قوانين جزايي و احكام كيفري, اسلام است كه كاربرد تنبيهي و تهديدي دارند . البته علاوه بر شروطي كه اسلام براي اِجراي اين قوانين جزايي مقرر كرده است, لازم است براي تنفيذ اين قوانين دو شرطِ عمومي ديگر نيز لحاظ گردد :

1 . اجراي تمام احكام اسلام و فراهم آوردن همة آزادي هاي انساني .

2 . قطع ريشه هاي فقر و بيماري, جهل و فرو مايگي, و گسترش آگاهي و فرهنگ و نيز تندرستي و فضيلت در جامعه . هم چنان كه لازم است موارد استثنا كه مانع اِجراي آن قوانين مي شود نيز در نظر گرفته شود, كه فقيهان به تفصيل آنها را در كتاب هاي خود مانند مسالك الافهام و جواهر الكلام و غيره ذكر كرده اند و ما نيز پاره اي از آن موارد را در كتابِ الفقه, آورده ايم . قوانيني كه در نظر گرفتن آنها باعث مي شود تا اِجراي آنها از افراط و تفريط در امان بماند و برخي از مهمترين آن موارد عبارتند از

أهم و مهم

براي اجراي قانون كيفرهاي اسلامي, بايد قاعدة «مهم و مهمتر» را در نظر گرفت, بر اين اساس اگر امري داير بود بين مهم, مانند اِجراي حدِّ سرقت, و مهمتر مانند بدنام شدنِ اسلام بشود, و متهم شدنِ آن به بي رحمي؛ در چنين موردي أهم, بر مهم, مقدّم داشته شده و از اِجراي حدِّ سرقت صرفِ نظر مي شود

در سرزمين دشمن

هم چنين در سرزمين دشمن, حدّ جاري نمي شود . بنابراين چنان چه مسلماني در زمين دشمن, يعني در كشوري غير اسلامي مرتكب خلافي شد كه مستوجب حدّ بود, حاكم شرع بدونِ اِجراي حد او را آزاد مي كند

اضطرار

ناچار بودن, يكي از موارد عدم اجراي حد است . بدين معنا كه فرد از روي ناچاري مرتكب عمل خلاف شده باشد, مانند : سرقت در قحط سالي, و يا ارتكاب زنا براي رفع تشنگي, لذا اميرمؤمنان عليه السلام از آن زني كه در اثر شدت تشنگي ناچار از نوشيدن آب بود؛ ولي صاحب آب جز در برابر زنا, از آب دادن به او خودداري كرده بود؛ حدّ را بر آن زن جاري نكرد .

ناچار ساختن

يكي ديگر از موارد عدم اِجراي حدّ ناچار ساختن و مجبور كردن فرد است . و روشن است كه ناچاري غير از اِجبار است, و آن مانند اين است كه شخصي را با طناب بسته و با زور در گلويش شراب بريزند .

إكراه

هم چنين اگر ارتكاب جرم يا عمل خلاف از روي إكراه باشد, حدّ إجرا نمي شود, به عنوان مثال چنانچه فردي توسّطِ ستمگري وادار به شرب خمر شود, حدّي بر او نيست, زيرا اسلام كسي را كه از روي اِكراه مرتكب عمل شود, مؤاخذه نمي كند . و در اسلام عملي كه از روي اكراه باشد مورد بخشش بوده و گناهي بر آن نيست . كه اين مسئله از فرمايش رسول خدا در حديث, رفع1, استفاده مي شود و آن حديث مشهوري است كه فقيهان و علماي أصول آن را در كتاب هاي فقه و اصول ذكر كرده اند .

1 . قال رسول الله صلى الله عليه و أله و سلم : «رفع عن أُمتى تسع . . . » رسول خدا صلي الله عليه و أله و سلم فرمود : نُه چيز از أمت من برداشته شده است . . .

ندانستن تكليف

كسي كه به وظيفه شرعي خود آگاه نيست بر او نيز حدّ جاري نمي شود, زيرا در اسلام حدّ بر كسي است كه حرام را با علم به حرام بودن آن مرتكب مي شود, و يا مي داند كه نبايد اين كار را انجام دهد . بنابراين, چنانچه از روي ناداني خمر بنوشد يا نماز نخواند گناه يا كيفري بر او نيست, لذا در تاريخ مي بينيم شخصي شراب نوشيده بود و ادعا كرد كه آية تحريم (خمر) را نشنيده و حرام بودن شراب خواري را نمي دانسته است؛ اميرمؤمنان دستور داد او را نزد قاريان قرآن ببرند و مسئله آن شخص را از آنان جويا شوند, پس چون قاريان گفتند كه او اين آيه را نشنيده, حضرت دستور داد حد بَر وي جاري

نشود

شرط هاي ديگر

براي اجراي قوانين جزائي اسلام شروط ديگري هم در نظر گرفته شده است كه در هنگام اجرا بايد مدِّ نظر باشد, و برخي علما براي اجراي پاره اي از آن احكام, بيش از چهل شرط را لازم دانسته اند, و روشن است كه فراهم بودن همة آن شرايط, اِجراي حدود را به كاري شبيه محال تبديل مي كند, لذا به همين جهت مواردِ اجراي قوانين جزائي در صدر اسلام و بلكه در طول قرن هاي متمادي نيز از تعداد انگشتان دست فراتر نرفته است

زندان و جريمه

اسلام به غير از قوانين جزائي, زندان را نيز در نظر گرفته است, امّا بسيار محدود و دقيق و حساب شده است, براي زنداني, در زندان هيچ گونه شكنجة روحي و جسمي جايز نيست, و بايد به دور از هر گونه فساد و انحراف باشد, بلكه در قوانين اسلامي, زنداني كه باعث تربيت زنداني و تهذيب نفس و اصلاح اخلاق وي, و تعديل كنندة روش و رفتار او مي گردد, وضع شده است .

جريمه نيز از جمله قوانين جزائي اسلام است كه آن نيز بسيار محدود, و موجب تربيتِ فرد و تهذيب اخلاق وي را در پي داشته باشد . نه اين كه نسبت به وي اجحاف كنند و ستم نمايند به گونه اي كه جلو هر نوع فعاليت فرد را گرفته, او را فقير و تهيدست گرداند تا نسبت به همه چيز متنفّر و بيزار و ناخشنود گردد . به غير از زندان و جريمه, قانون ديگري نيز در مجموعة قوانين جزائي اسلام است كه نه در محدوده قصاص و نه در دايره حدّ مي گنجد , و آن تعزير و تأديب, است, امّا اين حكم در چارچوب

عقل و عطوفت اسلامي اجرا مي شود . و همة اين ها براي حفظ حقوق فرد و جامعه و سالم ماندن جامعه از پرده دري است, از اين گذشته برخي فقهاي معاصر فتوا داده اند : زنداني در اسلام از سيزده دسته تجاوز نمي كند آن هم با شرايطي كه بايد فراهم شود

افراط و تفريط

قوانين جزائي اسلام به دور از هرگونه اِفراط و تفريط است؛ هم چنان كه در زمان رسول خدا و اميرمؤمنان علي كه حاكمان اسلامي بودند و اِجراي قوانين به عهده آنان بود؛ به اين اصل عمل مي كردند . امام حسن مجتبي كه زمان كوتاهي متصدي اجراي احكامِ الاهي بودند, به دور از هرگونه اِفراط و تفريط عمل مي كردند . امّا ساير امامان حكومت ظاهري نداشتند كه اجراي احكام بدست آنان باشد, بلكه, چيزي كه از ايشان به ما رسيده است روايات و احاديثي است كه فقيهان در كتاب هاي فقهي خود ثبت كرده اند و آن احاديث و روايات بيانگر سيرة اين بزرگواران و جدشان رسول خدا و اميرمؤمنان است .

دگرگوني در احوال مسلمانان

دگرگوني در احوال مسلمانان

اسلام, همان اسلام است, ليكن اين مسلمانان هستند كه دگرگون شده اند, لذا از روزي كه عمل به اسلام را واگذاشتند, مشكلات فراوان آنان را درمانده كرده است به گونه اي كه آنان را مستأصل كرده و راه چاره اي براي ايشان باقي نگذاشته است, و اين مصداق كلام خداي متعال است كه مي فرمايد : (وَ مَن أعرض عن ذكرى فإن له معيشةً ضنكاً)1 . مسلمانان به خاطر روي گردانيدن از احكام و قوانين الاهي, سرزمين هاي هند و اندلس و فلسطين و ديگر سرزمين هاي اسلامي را از دست دادند . به گونه اي كه در دنياي امروز, ديگر كشوري كه در آن احكام اسلام اجرا شود وجود ندارد . البته, برخي از كشورها, مدعي حكومت اسلامي هستند, اما روشن است كه اين ادعايي بيش نيست, زيرا, بيشتر قوانين آنها, قانون هاي غرب و شرق است كه در همة زمينه ها از جمله : مسئله زن, ربا, بي اعتنايي نسبت به سال خوردگان و سپردن ايشان به

خانه هاي سالمندان و غيره إجرا مي شود . از خداوند متعال خواهانيم عزت, سربلندي, سروري و كرامتِ مسلمانان را كه باعث سعادتِ دنيا و آخرتِ ايشان است؛ به آنان بازگرداند .

پي نوشتها

1 . و هركس از ياد من دل بگرداند, در حقيقت, زندگي تنگ و سختي خواهد داشت, و روز رستاخيز او را نابينا محشور مي كنيم . سوره طه, آية 124 .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109