تحقيقي كوتاه پيرامون حي علي خير العمل

مشخصات كتاب

نويسنده : مهدي آقابابايي

ناشر : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

تحقيقي كوتاه پيرامون حي علي خير العمل

اشاره

آيا حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل جزء اذان و اقامه است؟

همه ي علماي شيعه اجماع و اتفاق نظر دارند كه جمله ي حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل از فصول اذان و اقامه است و بدون ذكر آن، اذان و اقامه تحقق نيافته و باطل مي شود.

( جوامع الفقهيه، انتصار سيد مرتضي ص 142 - 143)

و در رواياتي كه فصول اذان و اقامه را بيان مي كند جمله ي فوق نيز در رديف جملات ديگر به چشم مي خورد.

و در زمان رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نيز جمله ي مذكور در اذان و اقامه گفته مي شد.

در حديث صحيح زراره و فضيل بن يسار از امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام آمده است:

[اذان و اقامه جبرييل در معراج حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ]

◄ وقتي كه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در معراج به بيت المعمور رسيد وقت نماز شد، جبرييل اذان و اقامه گفت، رسول خدا به نماز ايستاد و فرشتگان و پيامبران پشت سر او صف كشيدند و نماز خواندند.

زراره و فضيل پرسيدند:

اذان جبرييل چگونه بود؟ امام عَلَيْهِ السَّلَام همه ي جملات اذان را گفت و در پايان افزود:

«اقامه نيز مثل اذان است جز اين كه در آن ميان حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل و الله اكبر دو بار و قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ گفته مي شود. رسول خدا به بلال دستور داد كه همين اذان را بگويد و چندي كه آن حضرت زنده بود، بلال همين اذان را مي گفت.

◄ فَأَمَرَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بلالاً، فَلَمْ يَزَلْ يُؤَذِّنُ بِهَا حَتَّي قَبَضَ اللَّهُ - رَسُولَهُ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم.

(وسائل الشيعه ج 5 ص 416، ابواب الاذان و الاقامه، باب 19 ح 8)

[شهادت عبدالله فرزند عمر]

عبدالله فرزند عمر گفته است كه در خدمت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بودم ديدم كه ابومحذوره در اذان حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل را نيز مي گفت.

(روضه المتقين في شرح من لا يحضرالفقيه ج2 ص 238)

پس معلوم مي شود كه در زمان پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بلال و ابومحذوره، جمله ي حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل را در اذان مي گفتند و ان حكم در زمان پيامبر تا آخر عمر آن حضرت باقي بود و منسوخ نشده است؛ ولي پس از شهادت آن حضرت به بهانه اين كه: «بهترين عمل دانستن نماز و ترغيب و تشويق مردم به آن موجب مي شود كه مردم

از جهاد دست بردارند و تنها به نماز روي بياورند. اين جمله ي شريف را از اذان و اقامه حذف كردند.

اكنون هيچ يك از پيروان مداهب چهارگانه جمله ي حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل را در اذان و اقامه نمي گويند و در كتابهاي فقهي شان نيز آن را جزو كلمات اذان و اقامه قرار نداده اند.

(ر. ك به موسوعه الفقه الاسلامي ج 4 ص 190 - 192)

ولي بعضي از آنان در اذان صبح به جاي اين جمله مي گويند:

«الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» نماز بهتر از خواب است.

[اختلافي بين مذاهب اهل سنت بر سر اين موضوع]

البته اين مسأله در بين آنها اختلافيست و مورد اتفاق همه ي مذاهب اهل سنت نيست، چنان كه ابن رشد اندلسي يكي از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب بدايه المجتد مي نويسد:

◄ «اهل سنت در اين مسأله اختلاف دارند كه موذن در اذان صبح جمله ي الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ را بگويد يا نگويد؟ اكثر علماي اهل سنت فتوا داده اند كه بايد بگويد؛ ولي عده اي از آنان گفته اند:

نگويد، زيرا جزء اذان نيست شافعي نيز همين قول را پذيرفته است و علت اختلاف آنها اينست كه آيا در زمان عمر جزء اذان قرار گرفته است؟

(اذان شعار اسلام ص 32، علم حديث ص 195 به نقل از بدايه المجتهد و نهايه ال مقصد ج 1 ص 10)

بدعت عمر بن خطاب

مالك بن اَنَس (پيشواي مذهب مالكي) در تابمؤطأ مي نويسد:

«در زمان خلافت عمر، روزي موذن بن خانه ي عمر رفت تا او را جهت نماز خبردار كند، ديد عمر خوابيده است، مؤذن جهت بيدار شدن وي گفت:

الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ، وقتي عمر اين سخن را شنيد از آن خوشش آمد و دستور داد آن جمله را در اذان صبح قرار دهد او نيز چنين كرد و بعد از آن در همه جا جزء اذان صبح قرار گرفت.

(المؤطأ ج 1 ص 72 باب ما جاء في النداء للصلاه. النص و الاجتهاد ص 219، علم حديث ص 1943، تفسير قرطبي (الجامع لاحكام القرآن ج 6 ص 228)

روش ائمه معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام

پيشوايان معصوم جهان تشيع عَلَيْهمُالسَّلَام قولاً و عملاً بر جزء اذان و اقامه بودن جمله ي حلي علي خيرالعمل تاكيد داشتند و جمله ي «الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» را چيزي زايد و بدعت مي دانستند و در همه ي احاديث و مربوط به جملات اذان و اقامه جمله ي حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ نيز وجود دارد و از جمله ي الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ هيچ اثري به چشم نمي خورد.

(وسائل الشيعه ج 5 ص 413 ابواب الاذان و الاقامه باب 19)

پيروان اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام نيز به تبعيت از پيشوايان خود جمله ي الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ را ترك كرده و جمله ي حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ را در اذان و اقامه مي گفتند و اكنون نيز مي گويند.

دستور حسين بن علي شهيد فخ

گروهي از سادات مدينه كه در زمان هادي عباسي به رهبري حسين بن علي (از نوادگان امام حسن مجتبي عَلَيْهِ السَّلَام) قيام كردند، وقتي مدينه را از چنگ عباسيان آزاد كردند، حسين ين علي دستور داد «حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ» را در اذان بگويند.

(علم حديث ص 415)

عاقبت كار آنها اين گونه شد كه در موسم حج با جمعيَّتي حدود 300 نفر عازم مكه شدند، نزديك مكه در محلي به نام فخ با سپاه مسلح طرفدار خليفه، هنگام نماز صبح در گير شدند، حسين بن علي با جمعي از يارانش به شهادت رسيدند سرهايشان را همراه بقيه كه اسير شده بودند نزد خليفه بردند و اجساد اين شهيدان به مدت سه روز روي زمين ماندند و پس از سه روز در همان مكان دفن شدند.

شهادت مظلومانه ي آن تعداد از سادات حسني بسيار دلخراش و جانسوز بود تا آنجا كه امام جواد عَلَيْهِ السَّلَام فرموده است:

◄ پس از حادثه كربلا

براي ما اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام هيچ قتلگاهي بزرگتر از فخ ديده نشده است.

(نشريه ي زائر كه هر سال در موسم حج از طرف جمهوري اسلامي ايران در مدينه و مكه منتشر مي شود. ش 15 مورخه 24 / 1 / 76 مطابق با 6 ذي الحجحه 1417)

اكنون در اثر توسعه ي شهر مكه، قبور شهداي فخ داخل شهر مكه، خيابان تنعيم نزديك ابراج الشهداء و پشت مسجد الشهداء قرار گرفته است و اخيراً از طرف دولت سعودي دور آن مكان را به عنوان مقبره ي عبدالله بن عمر ديوار كشي كرده و تابلويي بر آن نصب كرده اند كه در آن، اين جمله به چشم مي خورد: «مقبره عبدالله بن عمر / رقم 42».

… …

[بدعت ]

بدعت عبارت از حكميست كه در اسلام نبوده و شارع آن را تشريع نكرده باشد.

(عمده القاري في شرح صحيح بخاري ج 5 ص 356)

مانند تحريم متعتين (در مسند احمد حنبل ج 3 ص 353 از جابر روايت شده است كه در زمان رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از دو متعه ي حج و نساء بهره گرفتيم كه عمر ما را از آن نهي كرد.

در كنز العمال مطبوع در حاشيه ي مسند احمد ج 6 ص 404 نيز همانند آن ذكر شده است و احداث تثويب يعني گفتن الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ در اذان صبح (نيل الاوطار ج 2 ص 33) و بر داشتن حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ از آن با اين كه در زمان رسول خدا و حتي در زمان ابوبكر معمول بود كه با حكم عمر آن را برداشتند ولي زيد بن ارقم و پسر خود عمر و ابو امامه و سهل بن

حنيف و امام سجاد عَلَيْهِ السَّلَام به حكم مزبور بي اعتنايي نشان دادند و در اذان اول بعد از حَيَّ عَلَي الْفَلَاحِ آن را مي گفتند و به آن تظاهر مي كردند.

(المحلي ابن حزم ج 3 ص 160، سنن بيهقي ج1 ص 425، نيل الاوطار ج 2 ص 33، رهبر آزادگان ص 371)

◄ برهان الدين حلبي نقل مي كند كه امام زين العابدين عَلَيْهِ السَّلَام و ابن عمر هر دو حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ را در اذان خود مي گفتند. رافضي ها نيز در زمان حكومت آل بويه تا سنه ي 448 آن را ترك نمي كردند؛ از سنه ي مزبور كه حكومت به دست سلجوقيان افتاد آنان را ملزم به ترك آن نمودند.

(سيره حلبيه ج2 ص 105)

ولي اهل كرخ بغداد علي رغم فشارهايي كه حكومت بر ايشان وارد مي كرد به هيچ وجه تسليم آن نشدند و براي زنده نگاه داشتن اين شعار الهي با آغوش باز به استقبال مرگ مي رفتند و از هر نوع حرق و نهب و غارتي كه حكومت به جرم شيعه بودن در موردشان اعمال مي كرد تنكيلشان مي نمود، كوچكترين وحشتي به خود راه نمي دادند و بي آنكه بترسند علناً بر در خانه ها و ديوار كوچه ها شعار مي نوشتند كه: «عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ» و هيچ بر ايشان مهم نبود كه حكومت و يا فرقه ي مقابل از اين گونه شعارها ناخرسند مي شوند، چنانكه از نقل اين حديث به سختي ناخرسند بودند «محمد و عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ رَضَي فَقَدْ شَكََرَ و مَنْ اَبَي فَقَدْ كَفَرَ» (محمد و علي بهترين انسانهايند، هر كس بپسندد قدرداني كرده و هر كس نپسندد كفر ورزيده است) و چندان در اين راستا مقاومت كردند و پردلي و

بيباكي از خود نشان دادند كه فتنه ي غارت و ناراضي ها به راهها كشانده شد

(المنتظم ابن جوزي ج 8 ص 149، حوادث سنه ي 443)

و تمام اين فداكاريها و از خودگذشتگي ها به اين دليل بود كه نام اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام صاحب خلافت الهي زنده بماند.

◄ در مسجد جامع براثا (براثا قريه اي در بغداد بوده است كه بسياري از عالمان و محدثان از آنجا برخاسته اند) – كه ابن كثير حنبلي آن را كانون رافضي ها ناميده است - خطبه ي جمعه را به نام علي عَلَيْهِ السَّلَام مي خواندند و همانطور كه خداوند او را توصيف كرده است با اوصاف «زنده كننده ي مردگان»، «سخن گوينده با جمجمه»، «تكلم كننده با اصحاب كهف» او را معرفي مي كردند.

در اذان خود با صداي بلند «حي علي خير العمل» مي گفتند كه حكومت و فرقه هاي مخالف نمي توانستند آن را هضم كنند.

بر خليفه ي قادر عباسي يورش بردند و وي به عنوان برخورد با ايشان ابن تمّام را به عنوان امام جمعه ي جامع براثا تعيين و اعزام كرد. چون ابن تمّام طبق دستور در خطبه هاي جمعه از مدح علي عَلَيْهِ السَّلَام خود داري ورزيد، گروهي از رجال شيعه ناراحت شدند و با آجر به او حمله كردند و درگيري سختي به وجود آمد. در اين درگيري بيني امام جمعه ي درباري شكست و سر و صورتش زخمي و خوني شد و به ناچار سرش را پايين انداخت و به خانه ي خود رفت! مردم نيز به دنبالش راه افتادند و به خانه اش يورش بردند و آن را تاراج كردند.

(مرآت الجنان يافعي ج 3 ص 35، حوادث سنه ي 420، رهبر آزادگان ص 373)

اين حادثه در زماني اتفاق افتاد كه شيخ

بزرگوار ابوالعباس احمد بن عقده كه از اعاظم و بزرگان شيعه بود در همين مسجد مي نشست و در فضائل اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام حديث مي خواند. وي ششصد هزار حديث از حفظ داشت كه سيصد هزار آن در فضائل اهل بيت پيغمبر و امامان معصوم عَلَيْهمُالسَّلَام بود كه در كتب ترجمه ي صحابه رواياتش را نقل كرده اند.

(تاريخ خطيب بغداد ج 5 صص 14تا 23، بدايه ابن كثير ج 11 ص 332)

◄ تظاهرات ضد دولتي شيعيان از ديد اكابر طايفه و اعلام دين مانند شيخ مفيد و سيد مرتضي و شيخ طوسي پنهان نبود و با اين كه اين بزرگواران صاحب نفوذ و قدرت بودند در عين حال منازل آنان از نهب و غارت ايادي دولتي در امان نماند. دستور داده شد كه كتابهايشان را به آتش كشند و اثاثشان را به يغما برند، اما باز هم تسليم نشدند و دست از هدف خود برنداشتند تا اين كه حكومتيان سيد مرتضي رحمه الله عليه را به دارالخلافه كشاندند.

(المنتظم ابن جوزي ج 8 ص 25 حوادث سنه ي 417)

و رييس بزرگ شيعه، شيخ مفيد را به بيرون از بغداد تبعيد كردند - كه پس از مدتي با شفاعت علي بن مزيد حلي به بغداد برگشت.

(ذهبي در كتاب مختصر تاريخ دول اسلامي ج1 ص 186 و ابن اثير در كتاب الكامل ج9 ص 72 د حوادث سنه ي 398 تبعيد شيخ و شفاعت ابن مزيد حلي را ذكر كرده اند).

و شيخ طوسي رضوان الله عليه هم پس از آنكه كتابهايشان را طعمه ي آتش ساختند و اثاث و اموال خانه اش را تاراج كردند به نجف اشرف رفت و در آنجا سكني گزيد.

ابن كثير در كتاب بدايه ج 12 ص 69 گفته است كه خانه ي ابوجعفر طوسي به غارت رفت و در ص 71 نوشته است:

بر خانه اش يورش بردند، كتابها و دفاتر و تمام نوشتجاتش را كه براي گمراهي و بدعتگذاري خود از آنها سود مي برد و ملت را به آن دعوت مي كرد، به لطف خدا به آتش كشيدند

و در ص 97 نوشته:

وي در سال 460 در مشهد علي درگذشت و از آن پس در كرخ، خانه و كتابهايش را به آتش كشيدند، در نجف بود تا اين كه وفات كرد و در همان جا به خاك سپرده شد.

با اين كه احاديث تقيه از ديد اين بزرگان به دور نمانده بود و همه مي دانستند، در عين حال برايشان يقين حاصل شده بود كه اگر معاندان را به حال خود مي گذاشتند و با آنها مبارزه نمي كردند آنها بنياد تشيعه را بر مي انداختند و عقائد شيعه را متزلزل و آشفته مي كردند، زحمات امامان را كه در تثبيت دين متحمل شده بودند بر باد مي دادند و راه هاي ضلال و گمراهي را به روي توده هاي مردم باز مي كردند؛ از اين رو مصلحت ديدند كه دعوت ره حق را علني كنند تا در روز قيامت بر احدي عذري باقي نماند.

همين مسأله بود كه حجر بن عدي، عمر بن حمق خزاعي، ميثم تمار، كميل بن زياد، فرزدق، كميت بن زيد اسدي، دعبل خزاعي و امثال آنها از رجال بزرگ شيعه را وادار كرد تا تقيه را بشكنند و در برابر ستمها و نابرابريهاي دستگاه هاي حكومت قيام كنند و گر نه موضوع تقيه همان طور كه مورد احترام اهل كرخ بود از

نظر اين بزرگان اهميت داشت اين بود كه عمل به تقيه در آن زمان به معناي اماته و به مسلخ كشاندن اساس اسلام بود، بنا بر اين ما نمي گوييم اخبار تقيه كنار گذاشته شود، بلكه مي گوييم بايد زمان و مكان خاص خود را پيدا كند.

(رهبر آزادگان ص 373 - 374)

علت واقعي حذف حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ

با سند حسن روايت شده كه محمد بن ابي عمير مي گويد:

از امام كاظم عَلَيْهِ السَّلَام سؤال كردم چرا حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ را از اذان حذف كردند؟

امام فرمود:

علت ظاهري را مي خواهي يا علت باطني را؟

عرض كردم هر دو را مي خواهم.

فرمود:

أَمَّا الْعِلَّةُ الظَّاهِرَةُ فَلِئَلَّا يَدَعَ النَّاسُ الْجِهَادَ اتِّكَالًا عَلَى الصَّلَاةِ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَإِنَّ خَيْرَ الْعَمَلِ الْوَلَايَةُ فَأَرَادَ مَنْ أَمَرَ بِتَرْكِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ مِنَ الْأَذَانِ أَلَّا يَقَعَ حثا [حَثٌّ عَلَيْهَا وَ دُعَاءٌ إِلَيْهَا.

اما علتي كه در ظاهر بهانه كردند اين بود كه مردم در اثر اعتماد به نماز، جهاد را ترك نكنند و اما علت باطني آن اين بود كه منظور از خير العمل ولايت (علي و اولاد معصوم وي عَلَيْهمُالسَّلَام) است و آن كس كه دستور داد حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ از اذان برداشته شود منظورش اين بود كه هيچ گونه دعوت و تشويقي به سوي ولايت انجام نگيرد.

(وسايل الشيعه ج 5 ص 420)

◄ محمد بن مروان گويد:

امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

آيا مي داني تفسير حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ چيست؟

عرض كردم:

خير.

فرمود:

تو را دعوت مي كند به نيكي، آيا مي داني نيكي كردن به چه كسي؟

گفتم:

نه.

فرمود:

تو را مي خواند به نيكي كردن به حضرت فاطمه سلام الله عليها و فرزندانش عَلَيْهمُالسَّلَام.

(معاني الاخبار ج 1 ص 94)

◄ در شماري از گزارشهاي تاريخي (دلائل الصدق ج3 ص 99، الايضاح

ص 202 - 204) اين گونه آمده است كه در عصر پيامبر و دوران حكومت ابوبكر و آغاز خلافت عمر «حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ» جزء اذان و اقامه بوده است؛ ولي عمر با اين استدلال كه اين جمله، موجب اهميت دادن بيش از اندازه مسلمانان به نماز و سستي كردن آنان نسبت به جهاد مي شود آن را از اذان و اقامه حذف كرد.

بديهيست كه اين استدلال صحيح نيست، زيرا علاوه بر آن كه اجتهاد در برابر نص پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم صحيح نيست، اگر اعتقاد به اين كه نماز، بهترين كار است، موجب سستي در جهاد مي شد، شارع حكيم آن را جزء اذان و اقامه قرار نمي داد، ضمن آنكه تجربه ي عصر نبوي نيز اين استدلال را نقص مي كند.

جالب توجه است كه طبق برخي از روايات روزي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم درباره ي ارزش ياد خدا و نقش آن در تكامل انسان و پيشگيري از انواع نابساماني هاي دنيوي و اخروي فرمود:

«هيچ عملي در نزد خداي متعال محبوبتر از ياد خدا نيست و بنده را از هر بدي در دنيا و آخرت نجات مي بخشد.

يكي از اصحاب ايشان (شايد شخص عمر) كه اين سخن بر او گران آمد، گفت:

آيا جنگيدن در راه خدا، بهترين كار نيست؟

پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در پاسخ فرمود:

اگر [به خاطر] ياد خدا نبود، به جنگ دستور داده نمي شد.

(كنز العمال ج 2 ص 243ح 3931)

اين حديث به روشني نشان مي دهد كه در عصر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نيز، خير العمل بودن نماز، براي برخي از صحابه مورد اشكال بوده

است.

نماز از آن جهت، بهترين كارهاست كه كاملترين مصداق ياد خداست، چنانچه در قرآن تصريح شده است:

«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري و نماز را براي من به پا دار». (طه / 14)

پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در پاسخ به اين ايراد، تاكيد مي فرمايد كه «ياد خدا» از «جهاد» ارزشمندتر است، زيرا فلسفه ي جهاد، ياد خدا و پيوند با اوست آري! اين پيوند است كه از انواع فسادهاي فردي و اجتماعي، پيشگيري مي نمايد، چنان كه خداوند متعال مي فرمايد:

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر و لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر»

(عنكبوت / 45)

همانا نماز از زشت كاري و ناپسندي باز مي دارد و هر آينه، ذكر خدا بزرگتر است.

نيز همين پيوند است كه سعادت و كاميابي دنيا و آخرت را به همراه دارد.

«مَنْ كانَ يُريدُ ثَوابَ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»

(نساء / 134)

هر كس پاداش دنيا را مي خواهد [بداند كه] پاداش دنيا و آخرت نزد خداست.

خوانندگان با بصيرت خود مي توانند از مطالب گذشته استنباط كنند كه جمله ي حي علي خير العمل از اول اذان تشريع شده، جزء اذان و اقامه بوده و اين حكم تا پايان عمر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نيز ادامه داشته و اكنون نيز ادامه دارد و هيچ دليلي بر نسخ اين حكم وجود ندارد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109