جايگاه علمي امام جواد(عليه السلام)

مشخصات كتاب

عنوان : جايگاه علمي امام جواد (عليه السلام)
پديدآورندگان : امام نهم محمد بن علي (ع) (توصيف گر)
شاهرودي، محمدجواد(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : فضايل ائمه ( ع )
مناظره
سيره امامان

مقدمه

امام جواد (ع) چون اجداد طاهرش خزانه دار علمي الهي وگنجينه دار رازها و رمزهاي آفرينش بود. امام جواد(ع) با سني كم با شركت در مناظره ها و مباحثه هاي عالمان و دانشمندان بزرگ عصر خويش، علم لدني كه همانا مختص به انبياء و معصومين است را فرا روي مردمان عصر خود و اعصار ديگر به تصوير كشيدند. حضرت به مناسبتي به اين نكته اشاره و مرز و سرچشمه‌ي علم خويش را با ديگران مشخص مي نماياند. هنگامي كه حضرت موضوع حيف و ميل شباني را به او گوشزد مي كرد، در پاسخ به پرسش شبان كه عرض كرد، از كجا به اين موضوع پي بردي، حضرت مي فرمايند: نحن خزان علمه وعيبة حكمته و اوصياء انبيائه و عباد مكرمون، همانا ما خزانه داران علم الهي و گنجينه داران حكمت خداوندي و جانشينان انبياء و بندگان گرام او هستيم. [1] .

شكار در حرم الهي

بنا به نقل شيخ مفيد از ريان بن شبيب: وقتي مامون خواست دخترش ام الفضل را به همسري امام جواد (ع) درآورد، عباسيان به چنين تحليلي كه اين مسئله موجب مي شود كه حكومت به دست علويان افتد، با تصميم مامون به مخالفت برخاستند. از اينرو به نزد مامون رفته و اظهار داشتند: تو را به خداوند سوگند مي دهيم كه از تصميم خود در تزويج ام الفضل با محمد بن علي منصرف شو و بار ديگر قدرت را از عباسيان به علويان منتقل نكن. در گذشته ولايتعهدي علي بن موسي الرضا (ع) همه را نگران خود ساخت، اكنون براي نامزدي ام الفضل يكي از عباسيان را انتخاب كن. مامون در جواب عباسيان گفت: اختلاف شما با علويان ريشه در نحوه برخورد شما با آنان دارد. اگر شما با آنان منصفانه برخورد مي كرديد، همانگونه كه آنها بر شما برتري و شايستگي دارند، برتري مي يافتند. پيشينيان من، مشي بد رفتاري با علويان را در پيش گرفتند و قطع رحم كردند و من از اين رويه به خدا پناه مي برم، هرگز از اينكه علي بن موسي (ع) را وليعهد خويش كردم، پشيمان نيستم. از وي خواستم كه به جاي من خلافت كند قبول نكرد، قضاي هتمي خدا جاي خود را گرفت و كان امر الله معذورا.(چنين تحليلي از شهادت حضرت رضا (ع) بيانگر نهايت حيله گري و تزوير مامون حتي در برابر عباسيان است.) اينكه مي گوييد چرا ابوجعفر را به دامادي خويش برگزيده ام؟ به فضل و دانش وي باز مي گردد، كه با وجود سني كم از همه برتر است. اميد است زمينه اي فراهم آيد تا ديگران نيز چون من به درجه‌ي فضل و برتري وي آگاهي يابند. بزرگان عباسي، دگرباره به سن حضرت (ع) خرده گرفتند و گفتند درست است كه رفتار اين جوان و فضل و كمال وي تو را به اعجاب وا داشته است، ولي با مسائل فقهي آشنائي ندارد. مدتي صبركن تا به معلوماتي دست يابد سپس نيت خود را عملي ساز. مامون در جواب گفت: واي بر شما، من به جايگاه و منزلت اين نوجوان بيش از شما دانايم، او از اهل بيتي است كه علم و دانش آنان از سرچشمه‌ي الهامات الهي نشأت مي گيرد. پدران آنان در دين و دانش و ادب بي نياز از رعيتي بودند كه علمشان به درجه كمال رسيده است. اگر قبول نداريد، امتحانش كنيد تا درجه‌ي فضل و علم او بر شما آشكار گردد. گفتند: قبول است، وي را مي آزماييم. عباسيان با كسب اجازه از مامون، اجازه خواستند تا فردي را براي مناظره با حضرت جواد (ع) معرفي كنند و جلسه را ترك كردند. عباسيان با يكديگر به شور نشستند و در نتيجه قاضي نامي و مشهور، يحيي بن اكثم را دعوت و با وعده‌ي دادن پول فراوان به وي در صورت پيروزي بر امام جواد (ع)، در روزي معين در مجلسي با حضور مامون شركت جستند. در اين مجلس هر يك در جاي خود قرار گرفتند و مامون دستور داد تا تشكي و دو متكا را براي امام جواد (ع) گستردند و خود در كنار او ايستاد. و يحيي بن اكثم روبروي امام قرار گرفت. يحيي بن اكثم رو به مامون كرد و گفت: يا اميرالمؤمنين اجازه مي دهيد تا از ابو جعفر سؤال كنم؟ مامون گفت: از خودش اجازه بگير. يحيي بن اكثم رو به حضرت (ع) كرد و گفت: فدايت شوم اجازه مي فرمايي مسئله اي بپرسم؟ حضرت (ع) فرمود: بپرس. يحيي بن اكثم گفت: خداوند ما را فدايت سازد اگر فردي در حال احرام شكاري را بكشد، حكم آن چيست؟ امام جواد (ع) فرمود: شكارچي در حل كشته است يا در حرم؟ عالم به حرمت آن بوده يا جاهل؟ از روي عمد كشته يا اشتباه؟ آزاده بوده است يا غلام؟ صغير بوده است يا كبير؟ اين اولين صيد بوده است يا بيشتر؟ آن صيد از پرندگان بوده است يا غير آنها؟ كوچك بوده است يا بزرگ؟ شخص محرم بر اين عمل اصرار دارد يا پشيمان شده است؟ شب اين عمل را انجام داده است يا روز؟ احرام عمره بوده است يا احرام حج؟ يحيي بن اكثم پس از شنيدن فروع باز شده از پرسش خود از سوي امام جواد (ع) زبانش به لكنت افتاد و نشانه هاي عجز و ناتواني به سيمايش آشكار شد. مامون پس از بيان مطالب از سوي امام جواد (ع) گفت: خدا را به خاطر تشخيص خويش حمد و سپاس مي كنم سپس رو به عباسيان كرد و گفت: اكنون بر آنچه در فكر آن بوديد آگاهي يافتيد. پس از مراسم عقد و خطبه خواني مامون به حضرت (ع) گفت: در صورت تمايل پاسخ مسائل محرم را بيان كنيد تا همه بهره مند شويم. حضرت (ع) فرمودند: محرم اگر صيدي را در غير حرم بكشد و آن از پرندگان بزرگ باشد، يك گوسفند كفاره بايد قرباني كند و اگر صيد در حرم باشد بايد دو گوسفند قرباني كند. اگر جوجه اي در حل بكشد قرباني، يك بره از شير گرفته است؛ ولي قيمت آن جوجه بر او واجب نيست. اما اگر جوجه اي در حرم بكشد كفاره اش يك گوسفند و قيمت جوجه مي باشد. اگر صيد از حيوانات وحشي چون الاغ وحشي باشد بايد يك گاو قرباني و اگر صيد شترمرغ باشد يك شتر قرباني كند. كفاره كشتن صيد بر فرد عالم و جاهل مساوي است. در صورتي كه محرم عمداً صيد را بكشد گناه كرده ولي چنانچه به اشتباه صيد را شكار نموده چيزي بر او نيست. كفاره فرد حر برخودش واجب و كفاره غلام بر مولاي او واجب است. برصغير كفاره نيست ولي كبير كفاره بر او واجب است. شخصي كه از شكار پشيمان شود پس از كفاره عقاب اخروي ندارد ولي آنكه بر كشتن صيد اصرار ورزد عذاب اخروي گريبانگير او مي شود. [2] .

حلال و حرام شدن زن

مامون پس از شنيدن پاسخهاي حضرت (ع) در خصوص مسئله شكار و تشويق وي در مقابل حضار رو به امام جواد (ع) كرد و گفت: احسنت، يا ابا جعفر خداوند به تو خير عطا كند، اگر صلاح مي دانيد شما نيز از يحيي بن اكثم سؤالي بپرسيد. امام (ع) رو به يحيي بن اكثم كرد و فرمود: پرسش نمايم؟ يحيي گفت: فدايت شوم اختيار با شماست. اگر توانائي پاسخگويي داشتم پاسخ مي دهم و اگر نه پاسخ آنرا از شما خواهم آموخت. امام فرمودند: چه مي گويي درباره اين مسئله: در اول روز نگاه مردي به زني حرام بود، چون آفتاب بالا آمد همان زن بر او حلال شد، ظهر كه شد بر او حرام گرديد، به موقع عصر بر او حلال شد، چون آفتاب غروب كرد، حرام گشت، در زمان عشاء حلال شد، در نيمه شب حرام گرديد، و چون فجر طلوع كرد بر او حلال شد. اين چگونه مي شود و علت حلال و حرام شدن چيست؟ يحيي بن اكثم در تحير گفت: به خدا سوگند من پاسخ اين مسئله را نمي دانم، پاسخ آن را بفرمائيد تا بياموزم. حضرت جواد (ع) فرمودند: اين زن كنيزي است و آن مرد اجنبي و نامحرم - به جهت نامحرم بودن - نگاه وي در صبح بر آن زن حرام بود. آفتاب كه بالا آمد كنيز را خريداري كرد. و بر آن مرد حلال شد. ظهر كنيز را آزاد كرد، بر او حرام شد. عصر وي را به تزويج خود درآورد، حلال شد. موقع غروب به سبب ظهار - مسئله اي كه مرد به زن خود بگويد پشت تو نظير پشت مادرم بر من است - بر او حرام شد. زمان عشاء كفاره ظهار را داد، حلال شد. نصف شب آن زن را طلاق داد حرام شد در طلوع فجر رجوع كرد آن زن بر او حلال شد. در اين هنگام مامون رو به حاضران مجلس كرد و گفت: آيا در ميان شما كسي يافت مي شود كه اين مسئله را چنين پاسخ دهد؟ همه گفتند نه والله، اميرالمؤمنين به راي خود آگاهتر است. آنگاه مامون گفت: واي بر شما، اهل بيت در ميان مردم از نظر فضل و كمال بي همتا و ممتازند و كمي سن مانع فضيلت آنها بر ساير مردم نمي شود. [3] .

حد سارق

زرقان دوست صميمي ابن ابي داود نقل مي كند كه: روزي ابن ابي داود در حالي كه اندوه و حزن بر چهره اش نمايان بود از نزد معتصم باز مي گشت. از وي علت حزنش را جويا شدم، كه او گفت: امروز آرزو كردم كه كاش بيست سال قبل مرده بودم. به او گفتم به چه دليل؟ گفت: به خاطر اينكه امروز ابي جعفر محمد بن علي بن موسي (ع) نزد اميرالمؤمنين خود را تثبيت كرد. گفتم: چگونه؟ گفت: دزدي به سرقتش اعتراف كرده بود و خليفه هم براي روشن شدن مسئله و اجراي حد بر وي، فقها را در مجلس جمع كرد و محمد بن علي را نيز دعوت نمود. از ما سؤال كرد: از كجا دست دزد واجب است قطع شود؟ من گفتم: از مچ دست. خليفه گفت: به چه دليل؟ گفتم: براي اينكه دست همان انگشتان و كف دست تا مچ است و بدين خاطر خداوند سبحان درباره‌ي تيمم مي فرمايند فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الي المرافق وامسحوا برؤسكم و ارجلكم الي الكعبين. [4] . در خصوص اين فتوي برخي از فقها در مجلس با من همراه شدند. برخي نيز گفتند: قطع دست از آرنج واجب است. خليفه از آنان علتش را پرسيد. گفتند: چون خداوند در قرآن مي فرمايد: وايديكم الي المرافق و اين دلالت دست از نوك انگشتان تا مرفق و آرنج است. ابن ابي داود ادامه داد: سپس خليفه رو به امام جواد (ع) كرد و گفت: اي اباجعفر نظر تو درباره‌ي اين موضوع چيست؟ اباجعفر گفت: اي خليفه اين جماعت در اين باره نظر دادند. مامون گفت: راي آنها را ناديده بگير، راي خود را بيان كن. او گفت: اي خليفه مرا معاف كن. خليفه گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم كه نظر و راي خود را بيان كني. اباجعفر گفت: حال كه سوگند دادي، مي گويم. تمام اقوال بيان شده، اشتباه است. در دين وسنت واجب است دست از نقطه پيوند استخوانها، انگشتان قطع و كف دست به حال خود باقي بماند. خليفه گفت: دليلش چيست؟ اباجعفر گفت: اين سخن رسول اكرم (ص) كه فرمود: سجده بر هفت عضو واجب است. پيشاني، دو دست، دو زانو و دو پا، پس اگر دستش از مچ و يا آرنج بريده شود براي دزد دستي باقي نمي ماند تا با آن سجده كند و خداي متعال مي فرمايند و ان المساجد لله [5] مسجدها از آن خداوند است يعني اعضاي هفت گانه سجده و مسجد از خدايند و آنچه از آن خداست قطع نمي شود. ابن ابي داود گويد: معتصم از اين حكم خوشش آمد و آن را پذيرفت و دستور داد تا دست دزد را از مفصل انگشتان دست قطع كنند نه كف دست. ابن ابي داود مي گويد: در آن لحظه گويي براي من قيامتي برپا شد و آرزو كردم كاش زنده نبودم. ابن ابي داود مي گويد: پس از سه روز به نزد معتصم رفتم و به او گفتم: همانا خيرخواهي براي اميرالمؤمنين بر من واجب است. هرچند كه بدانم به سبب آن بر آتش داخل شوم. خليفه گفت: اين خيرخواهي چيست؟ گفتم: وقتي اميرالمؤمنين فقها، رعيت و دانشمندان آنها را براي امري از امور دين در مجلس خويش گرد هم مي آورد، از آنها درباره حكمي پرسش مي كند و آنان نيز آنچه مي دانند بر زبان مي رانند، در حالي كه در مجلس خليفه، خاندان او، فرماندهان، وزراء و كاتبان حضور دارند. سخنان مجلس خليفه به گوش مردم مي رسد و آنان پي مي برند كه خليفه به خاطر فتوي و قول مردي كه عده اي از اين امت به امامت وي قائل هستند و ادعا مي كنند، كه او امام جواد (ع) به مقام خلافت سزاوارتر است، قول و فتواي همه را كنار مي زند، حكم او را بر حكم فقها ترجيح مي دهد، اين چه عواقبي را در پي خواهد داشت؟ ابن ابي داود گفت: در اين لحظه رنگ خليفه به خاطر آنچه به وي تذكر داده بودم تغيير كرد و گفت: خداوند به خاطر اين خيرخواهي به تو جزاي خير عطا كند. چهار روز پس از اين واقعه حضرت به شهادت رسيد... [6] .

پاورقي

[1] مدينة المعاجز، ص 535.
[2] الارشاد، ص 319 - موسوعة الامام الجواد (ع)، ج2، ص 408.
[3] تحف العقول، ص454 - بحارالانوار، ج10، ص 385 - وسائل الشيعة، ج22، ص265 - موسوعة الامام الجواد(ع)، ج2، ص406.
[4] مائده / 6.
[5] جن/ 18.
[6] تفسيرالعياشي، ج1، ص319 - موسوعة الامام الجواد (ع)، ج2، ص 410 - بحار الانوار، ج 50، ص 5 -7.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».