وضعیت نمایه سازی : نمایه سازی قبلی شماره کتابشناسی ملی : ایران م83-14728 سرشناسه : قرائتی، محسن، 1324- عنوان و نام پديدآور : درسهائی از قرآن پیرامون نماز جماعت14 /9/1370[نوار بدون موسیقی]/ قرائتی وضعيت نشر : [تهران]: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، [137 ]. مشخصات ظاهری : 1نوار کاست ( 60دقیقه): مونو، باکلام توصیفگر : نماز
نماز جماعت
تعالیم قرآن
نماز ، حضور در پيشگاه خداوند و شركت در ضيافتى معنوى است كه وى ، بندگان را به آن فرا خوانده است .
همچنانكه حضور در يك ميهمانى ، مقدمات و آدابى دارد و نسبت به مهمان ، استقبال و بدرقه به عمل مى آيد و مهمان هرچه عزيزتر باشد ، مراسم پيشواز و بدرقه ، با شكوهتر صورت مى پذيرد ، اداى فريضه الهى نيزچنين است .
پيشوايان معصوم ما(عليه السلام)پيش از فرا رسيدن وقت نماز ، خودرا مهياى آن مى ساختند و پس از نماز نيز ، مدت ها به تعقيب نمازمى پرداختند و دل از ياد خدا نمى كندند و لب از ثناى او نمى بستند وچهره از قبله بر نمى تافتند . مگر نه آنكه نماز را«نور چشم خودمى دانستند ؟ مگر انسان به آسانى دل از نور چشم مى كند و از آن چشم مى پوشد ؟
اذان و اقامه ، نوعى استقبال از نماز است و تعقيبات ، بدرقه آن . بى اعتنايى به تعقيبات و دعاهاى پس از نماز ، نشان بى علاقگى به خود نماز است . آنگونه كه در روايات ، نسبت به زودتر رفتن به مسجد و انتظار شروع نماز را كشيدن ، تشويق و سفارش شده و منتظر نماز را ، «مهمان خدا»گفته اند . (1) به انجام مستحبات و دعاهايى پس از اتمام نماز نيز
سفارش شده است . قرآن مى فرمايد :
«فاذا فرغت فانصب و الى ربك فارغب (2) همين كه فارغ شدى ، به كار ديگرى بپرداز و به سوى پروردگارت رغبت نما .
اينك به ذكر برخى از مسائل مربوط به تعقيبات مى پردازيم :
امام صادق(ع)مى فرمايد : همين كه از نماز واجب فارغ شدى ، به دعا و تعقيب نماز مشغول باش . (3) و مى فرمايد : دعا پس از نماز صبح و ظهر و مغرب ، مستجاب مى شود . (4) و نيز : تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها(34 مرتبه الله اكبر ، 33مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان الله) از هزار ركعت نماز مستحب ، نزدخداوند بهتر است . (5)
و در حديث مى خوانيم : هر كس اين تسبيحات را بگويد ، به آيه (و اذكروا الله كثيرا احزاب/41) كه بمعناى زياد ياد كردن خداونداست ، عمل كرده است . (6)
البته دعا و تعقيبات به جاى خود ، و ادامه كار و تلاش هم به جاى خود . و هيچكدام مانع يكديگر نيست . بعضى مى پندارند اگر به جاى دعا ، سراغ كار بروند ، كامياب تر و موفق ترند . رسولخدا(ص)مى فرمايد :
«التعقيب بعد صلاة الفجر ابلغ فى طلب الرزق (7) دعاى پس از نماز صبح ، براى زندگى و جلب رزق ، مؤثرتر است .
از جمله كارهاى تعقيباتى ، درود و صلوات فرستادن بر نيكان وزبده هاى كمال بشرى ، و لعن و نفرين بر مظاهر شرك و پليدى وسردمداران كفر و ستم است .
در آنچه به عنوان دعاهاى تعقيب آمده ، هم به موارد متعددى از«صلوات بر مى خوريم ، همه به مواردى از لعن و اين ، گوشه اى از تولى و تبرى در يك مكتب زنده و جهت دار است .
صلوات ها كه نقل شده به جاى خود . حتى در نمونه هاى فراوانى ، خود«اللهم صل على محمد و آل محمد» ، به عنوان يكى از تعقيبات نمازها بيان شده است .
اما در
مورد لعن : امام باقر(ع)مى فرمايد :
«اذا انحرفت عن صلاة مكتوبة فلا تنحرف الا بانصراف لعن بنى امية (8) هر گاه نماز واجب را تمام كردى ، جز با لعن بنى اميه ، از جاى خودحركت نكن .
چرا كه آن دودمان ننگين و تبهكار ، نمونه طاغوت ها و از بارزترين چهره هاى مخالفت با خط رهبران معصوم و آل پيامبر بودند و مستحق هر گونه نفرت و نفرين !
امام صادق(ع)در پى هر نماز ، به چهار مرد و چهار زن(كه ازدشمنان سر سخت مقام مامت بودند)لعن و نفرين مى كرد . (9) چه زيباست اسلامى كه در كنار برنامه هاى عبادى و الهى خويش ، بيزارى از ستمگران و مفسدان و طاغوت ها را هم جزء برنامه هاى خود ، ساخته و نماز و عبادات و حج آن ، همراه با برائت و اعلام تنفر از كفار ومشركان و منافقان است . (10 پس تعقيبات نماز ، برخوردار از نوعى فرياد لعنت بر دشمنان خدا ومخالفان خط رهبرى الهى است .
يكى ديگر از تعقيبات نماز ، تسبيحات حضرت زهرا(ع)است . يعنى گفتن 34 مرتبه الله اكبر ، 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحانه الله ، پس از فراغت از هر نماز . اين تسبيحات را رسول خدا(ص)به دخترش فاطمه(ع)تعليم داد و بر گفتن آن ، بسيار سفارش شده است و پاداش بسياردارد .
امام باقر(ع)مى فرمايد : در ميان ستايش ها ، بهتر از تسبيحات حضرت زهرا(ع)نيست ، و اگر بود ، رسول خدا(ص)به فاطمه(ع)تعليم مى داد . (11) در روايات متعددى ، تاكيد شده به همراه داشتن تسبيح 34 دانه اى ازخاك مقدس امام حسين(ع)و اينكه ذكر گفتن با آن ، ثواب زياد داردو حتى گرداندن آن ، بدون ذكر هم ارزشمند و
خوب است . (12) و در حديثى است كه : خود آن دانه ها ذكر مى گويند . (13) تربت حسين(ع) ، يادآور حماسه هاى كربلا و احياگر«فرهنگ شهادت است و انس انسان را با رهبرى الهى ، جهاد ، شهادت ، ايثار ، سيدالشهداء ، مبارزه با ستم و انتقام از ظالمان را بيشتر مى كند .
تسبيحات حضرت زهرا(ع)به ترتيبى كه گفته شد ، حتى در كتب حديثى اهل سنت نيز آمده ، (14) ولى هيچكدام نگفته اند كه نام اين تسبيحات ، تسبيح حضرت زهراست ! ! . . .
سپاس نعمت هاى حقتعالى ، نشان معرفت و ادب و بندگى است . درآيات و روايات ، به مسئله شكرگزارى از نعمت ها ، بسيار سفارش شده واينكه ياد نعمت ها ، محبت انسان را به خدا زياد مى كند و نعمتهاى الهى را مستدام و افزون مى گرداند . (15)
گرچه شكر نعمت ها ، از توان و طاقت بشر بيرون است ، ولى انسان بايد به هر قدر كه مى تواند ، سپاسگزارى احسان و نعمت و نيكى پروردگارباشد . يكى از شكلهاى شكر ، سجده بر خاك كردن و پيشانى بر خاك نهادن در برابر خداوند و شكر گفتن اوست .
و«سجده شكر»يكى از تعقيبات نماز به حساب آمده است . (16) مرحوم علامه مجلسى ، تمام جلد 83 بحار الانوار را(جز چند صفحه آخر)
به روايات تعقيبات نماز اختصاص داده و 63 حديث ، پيرامون سجده شكر ، از ائمه اطهار(ع) نقل كرده است .
سجده بعد از نماز ، شكرانه توفيق انجام نماز است . (17) در سجده شكر ، سه مرتبه شكرا لله كافى است ، ولى در حديث است : اگر انسان به طول يك نفس ، «يا رب ، يا
رب بگويد : خداوند به او خطاب مى فرمايد : «لبيك ! ما حاجتك ؟ »حاجت تو چيست تا انجام دهم ؟ (18)
امام صادق(ع)فرمود : سجده شكر بعد از نماز ، دليل كامل شدن نماز و رضاى خدا و اعجاب و خوش آمدن فرشتگان است . خداوند بارها ازآنان مى پرسد ، پاداش اين بنده شاكر چيست ؟ مى گويند : رحمت تو ، بهشت تو ، حل مشكل او ، و هر خيرى را كه فرشتگان مى گويند ، جوابى نمى شنوند ، به خدا عرضه مى دارند : ما نمى دانيم پاداش اين سجده چيست ؟ خداوند مى فرمايد : همچنانكه او از من شكر كرد ، من هم از اوتشكر مى كنم ، و با اين جمله به فرشتگان مى فهماند كه رضا و سپاس الهى از او ، بالاتر از بهشت و رحمت و حل مشكلات است . (19)
در حديث است : خداوند به حضرت موسى فرمود : دليل آنكه تو را به پيامبرى مبعوث كردم ، سجده هايى بود كه بعد از نماز داشتى . (20)
به جز نمازهاى واجب روزانه(17 ركعت) ، نمازهاى ديگرى هم وجود دارد كه انجام آنها مستحب است و بسيار ثواب دارد و چون اين نمازها ، اضافه بر نماز واجب است ، به آنها نافله و نوافل گفته مى شود(نفل ، به معناى زايد و افزون است) .
تعداد ركعت هاى نمازهاى مستحب ، دو برابر ركعات واجب ، يعنى 34 ركعت است ، بدين شرح :
1- نافله نماز صبح ، دو ركعت ، قبل از نماز صبح ،
2- نافله نماز ظهر ، هشت ركعت ، قبل از نماز ظهر ،
3- نافله نماز عصر ، هشت ركعت ، قبل از نماز عصر ،
4- نافله نماز مغرب
، چهار ركعت ، بعد از نماز مغرب ،
5- نافله نماز عشاء ، دو ركعت نشسته ، بعد از نماز عشاء .
6- نافله شب ، يازده ركعت ، پيش از اذان صبح ، كه هشت ركعت آن نافله شب نام دارد ، دو ركعتش به نام شفع ، و يك ركعت ديگرش به نام وتر»است . (21)
در حديث است كه : نمازهاى نافله ، به منزله هديه است و در هرصورت ، پذيرفته مى شود . (22)
با همه تاكيد و تشويقى كه در باره انجام نمازهاى مستحبى است ، اداى آنها بايد از روى علاقه و عشق باشد و انسان ، بر خودش آنها راتحميل نكند . سعى كند كه ابتدا ، آمادگى روحى و علاقه و كشش قلبى بيايد ، آنگاه به انجام آنها بپردازد .
امام رضا(ع)فرموده است : دل ها ، گاهى اقبال و آمادگى دارند ، وگاهى نه . عبادات را وقتى كه دلها آماده است انجام دهيد . (23) به همين دليل ، در نمازهاى مستحب ، برخى ارفاق ها و تسهيلاتى وجود دارد كه در نمازهاى واجب نيست . اين آسان گيرى ، براى جذب بيشتر افراد است . از جمله اينكه :
1- نماز مستحب را ، هم مى توان ايستاده خواند ، هم نشسته .
2- در نماز مستحب ، مى توان فقط سوره حمد خواند و به ركوع رفت .
3- در نماز مستحب ، شك ميان ركعت اول و دوم ، نماز را باطل نمى كند و نمازگزار مى تواند تصميم بر هر كدام بگذارد .
4- انجام كم و زيادهاى اشتباهى در نماز مستحب ، سجده سهوندارد .
5- براى نمازهاى واجب ، بهتر است انسان به مسجد برود ولى در باره نوافل
، چنين دستورى نيست .
اين ساده گيرى ها براى تشويق افراد به اين عبادت هاى سازنده است . حتى اگر نماز مستحب را كسى در وقتش نتوانست بخواند ، قضاى آنرا مى تواند انجام دهد ، كه در اينصورت ، طبق حديث ، خداوند به فرشتگان مباهات كرده و مى فرمايد : به بنده ام بنگريد ! چيزى را كه بر اوواجب نكرده ام ، قضا مى كند ! (و در حديث ديگرى افزوده شده كه : شمارا شاهد مى گيرم كه او را آمرزيدم) (24)
در حديثى آمده : نماز نافله ، جبران كننده نواقصى است كه درنمازهاى واجب است . (25) و . . . همچون صدقه اى است كه انسان مى پردازد . (26)
در ميان نوافل ، «نماز شب جايگاه خاصى دارد و تاكيد فراوانى كه در آيات قرآن و احاديث در باره آنست ، به مراتب بيش از نمازهاى ديگرمستحب است و به همين جهت ، اولياء خدا بر آن مداومت و مواظبت داشتند و به تهجد و عبادت نيمه شب مى پرداختند . تا آنجا كه نماز شب را خداوند ، بر بنده محبوبش حضرت محمد(ص)واجب ساخته و چنين فرمان داده بود :
«و من الليل فتهجد به نافلة لك (27) بخشى از شب را بعنوان نافله به تهجد بپرداز و سحر خيزى كن .
قرآن ، در توصيف كسانى كه نيايشگران شب و اهل نماز شب اند ، چنين مى فرمايد :
«و المستغفرين بالاسحار» ، (28) استغفار كنندگان در سحرها «و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما» (29) آنانكه در حال سجود و قيام ، براى خدا شب زنده دارى مى كنند .
«كانوا قليلا من الليل ما يهجعون (30) مردان خدا ، مقدار كمى از شب را مى خوابيدند .
در آيه ديگر مى خوانيم
: مردان خدا براى انجام نيايش سحرگاهان ونماز شب ، از بستر گرم فاصله مى گيرند و به نماز شب مشغول مى شوند ، پاداش آنان ، غير از بهشت و حوريان و . . . چيزهايى است كه خداوندبرايشان ذخيره كرده كه موجب روشنى ديدگانشان است : «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين (31)
از اين رو ، نماز شب ، مورد عنايت تمام انبياء بوده (32) و رسولخداچندين مرتبه حضرت على را به نماز شب سفارش نموده و فرمود : «عليك بصلاة الليل ، عليك بصلاة الليل ، عليك بصلاة الليل (33) بر تو باد ، نماز شب . (سه مرتبه)
و در حديث است :
«شرف المؤمن صلاته بالليل (34) شرف مؤمن به نماز شب اوست .
و امام صادق(ع)فرمود : در خانه هايى كه نماز شب خوانده مى شود و قرآن تلاوت مى گردد ، آن خانه ها نزد آسمانيان ، همچون ستاره ها درخشانند . (35)
گذشته از آن ، سحرخيزى و استفاده از هواى مفيد آن هنگام ، براى بدن ، نشاط آور است و در حديث است كه : «قيام الليل مصحة البدن (36) شب زنده دارى ، بدن را تندرست مى كند .
و در حديث ديگرى اضافه برآثار معنوى آن ، خاصيت دردزدايى براى آن بيان شده است : « . . . و مطردة الداء عن اجسادكم (37)
نماز شب ، نشان عشق و محبت انسان به آفريدگار است و اين علاقه ، انسان را از خواب ، جدا مى كند و به راز و نياز نيمه شب ، با محبوب وا مى دارد ، و اگر آن عشق نباشد ، انسان با چه انگيزه اى ، در تنهايى وتاريكى ، از
استراحت دست بشويد و در خلوتى عارفانه ، به گفتگو بامعشوق بپردازد ؟
در يك حديث قدسى از قول خداوند ، مى خوانيم :
«كذب من زعم انه يحبنى فاذا جنه الليل نام عنى ، اليس كل محب يحب خلوة حبيبه ؟ » (38) دروغ مى گويد آنكه مدعى محبت من است ، ولى وقتى شب او را فرا مى رسد ، مى خوابد ، آيا مگر نه اينكه هر عاشقى ، خلوت با معشوقش را دوست دارد ؟ . . .
نماز شب ، توفيقى مى خواهد كه آنرا هم بايد از خدا طلبيد .
گاهى گناهان و دروغ ها ، سبب محروميت انسان از نماز شب مى گردد و شيرينى عبادت و نيايش ، از انسان گرفته مى شود .
در حديث است :
«ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها عن صلاة الليل (39) گاهى كسى دروغ مى گويد ، و به همين سبب از نماز شب محروم مى شود .
انسان ، با تداوم نماز شب و تهجد و عبادت هاى شبانه ، مى تواند به مقامى از كمال و صفاى نفس و قرب به خدا برسد كه چشم و گوش و دست خدايى پيدا كند(جز حق نبيند ، جز حق نشنود و جز حق ، عمل نكند)وبه آنجا برسد كه هر دعايى كند ، مستجاب گردد . (40)
1-مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 336 .
2-انشراح ، آيه 7 .
3-مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 336 .
4-و5-مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 336-
6-وسائل ، ج 4 ص 1023 .
7-مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 336-
8-وافى ، ج 2 ص 121 .
9-وسائل الشيعه ، ج 4 ص 1037 .
10-در اينجا بجاست كه ياد كنيم از 400 شهيد مظلوم ايران ، كه در ايام حج ،
در جمعه خونين مكه ، در حالى كه فرياد برائت از كفار و طواغيت و مستكبران جهانى بر لب داشتند و«مرگ بر آمريكا»
و«مرگ بر اسرائيل مى گفتند ، آماج گلوله هاى وهابيان حاكم بر حجاز قرار گرفته و مظلومانه به شهادت رسيدند(در سال 1366)-زهى تاسف كه اينگونه شعارها را كه الهام گرفته از آيات قرآن است و دستورقرآن ، به اعلام برائت و بيزارى از مشركان در مناسك حج مى باشد-برخى كج فهمان ، مخالف حال عبادت در حج مى دانستند و مخالفت مى كردند ! .
11-وسائل ، ج 4 ص 1024 .
12-جواهر ، ج 10 ص 405 .
13-وسائل ، ج 4 ص 1033 .
14-از جمله در : صحيح مسلم ، ج 1 ص 418 ، صحيح بخارى ، ج 1 ص 110 ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ص 299(در بحث تعقيبات نماز) .
15- لئن شكرتم لازيدنكم (ابراهيم ، آيه 5) .
16-بحار الانوار ، ج 83(بيروت)ص 194(در اين كتاب ، حدود 87 روايت و 38 آيه در باره مسئله شكر نقل كرده است-)
17-بحار ، ج 83 ص 200 .
18-وسائل ، ج 4 ص 1071 .
19-وسائل ، ج 4 ص 1071 ، وافى ، ج 2 ص 123 .
20-بحار ، ج 83 ص 200 .
21-در بحارالانوار ، تمام جلد 84 ، به روايات مربوط به نمازهاى مستحب اختصاص يافته وصدها حديث در اين باره نقل شده است .
22-قصار الجمل ، ج 2 .
23-ان للقلوب اقبالا و ادبارا-(بحار ، ج 84 ص 47)
24-بحار ، ج 84 ص 43 ، وسائل ج 3 ص 56 .
25-مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 177 .
26-قصار الجمل ، نافله .
27-اسراء ، آيه 79 .
28-آل عمران ، آيه
17 .
29-فرقان ، آيه 64 .
30-ذاريات ، آيه 18 .
31-سجده ، آيه 17 .
32-بحار ، ج 84 ص 136 .
33-وافى ، ج 2 ص 22 .
34-وافى ، ج 2 ص 21 .
35-وافى ، ج 2 ص 22 .
36-وسائل ، ج 5 ص 272 .
37-وافى ، ج 2 ص 22 .
38-نقل از : مصباح الشريعه .
39-نورالثقلين ، ج 3 ص 204 .
40-ثواب الاعمال ، ص 88-
آئين اسلام ، از بعد اجتماعى مهمى برخوردار است و با عنايت به بركات آثار وحدت و تجمع و يكپارچگى ، در بسيارى از برنامه هايش بر اين بعد ، تكيه و تاكيد كرده است .
برگزارى نمازهاى روزانه واجب نيز به صورت جماعت و گروهى ، يكى از اين برنامه هاست .
در اينجا به اهميت نماز جماعت و آثار گوناگون آن اشاره مى كنيم :
غير از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(كه به آنها اشاره خواهدشد)پاداش هاى عظيمى براى آن بيان شده كه در اينجا به بعضى ازروايات ، اشاره مى شود . از رسول خدا(ص)نقل شده كه : «من سمع النداء فلم يجبه من غيرعلة فلا صلاة له (1) نماز كسى كه صداى اذان را بشنود و بى دليل ، در نماز جماعت مسلمانان شركت نكند ، ارزشى ندارد .
در حديث ، تحقير نماز جماعت ، به منزله تحقير خداوند بشمار آمده است : «من حقره فانما يحقر الله (2) شركت دائم در نماز جماعت ، انسان را از منافق شدن بيمه مى كند . (3) و براى هر گامى كه به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود ، ثواب و حسنه در نظر گرفته شده است . (4) همين كه كسى براى شركت در نماز جماعت از منزل خارج مى شود ، يا در مسجد ، در انتظار نماز جماعت به سر مى برد پاداش كسى را دارد كه در اين مدت ، به نماز مشغول بوده است . (5) تعداد حاضران در نماز جماعت ، هر چه بيشتر باشد ، پاداش آن بيشتراست . اين كلام رسولخداست كه فرمود : «ما كثر فهو احب الى الله (6) حديث جالبى در بيان فضيلت نماز جماعت است
كه قسمتى از آن در رساله هاى عمليه هم ذكر شده است . ترجمه تمام حديث چنين است :
اگر اقتدا كننده 1 نفر باشد ، پاداش 150 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كننده 2 نفر باشد ، پاداش 600 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كننده 3 نفر باشد ، پاداش 1200 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كننده 4 نفر باشد ، پاداش 2400 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كننده 5 نفر باشد ، پاداش 4800 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كننده 6 نفر باشد ، پاداش 9600 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كننده 7 نفر باشد ، پاداش 19200 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كننده 8 نفر باشد ، پاداش 36400 نماز داده مى شود .
اگر اقتدا كنندگان و امام جماعت به 10 نفر رسيدند ، پاداش 72800 نماز دارد .
ولى ، همين كه عدد افراد از ده نفر گذشت ، حساب آنرا جز خداكسى نمى داند . (7) در حديث ديگر است : هر كه نماز جماعت را دوست بدارد ، خدا وفرشتگان او را دوست مى دارند . (8) در زمان پيامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت كم مى شدند ، آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مى پرداخت و مى فرمود : شركت درنماز صبح و عشاء ، بر منافقان از هر چيز سنگين تر است . (9) قرآن نيز ، از اوصاف منافقان ، بى حالى و كسالت هنگام نماز را بيان كرده است . (10 چرا كه سحر خيزى و حضور در جماعت مسلمين ، آن هم ازراه هاى دور و در گرما و سرما ، نشانه صداقت در ايمان و عشق نمازگزاراست .
حضور در نماز جماعت ، خاص يك منطقه نيست . انسان در
هر جا كه باشد ، خوب است به فكر نماز جماعت و حضور در آن و تشويق ديگران باشد .
رسول خدا(ص)در باره اهميت جماعت ، فرمود :
«صلاة الرجل فى جماعة خير من صلاته فى بيته اربعين سنة . قيل : يا رسول الله ! صلاة يوم ؟ فقال(ص) : صلاة واحدة (11) يك نماز با جماعت ، بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانه است . پرسيدند : آيا يك روز نماز ؟ فرمود : بلكه يك نماز .
و مى فرمود : صف هاى نماز جماعت ، همانند صف هاى فرشتگان درآسمان چهارم است . (12) اولين نماز جماعتى هم كه بر پا شد ، به امامت رسول خدا و شركت حضرت على(ع)و جعفر طيار(برادر حضرت على(ع))بود . همين كه ابوطالب ، فرزندش على(ع)را ديد كه به پيامبر اقتدا كرده ، به فرزندديگرش جعفر گفت : تو نيز به پيامبر اكرم اقتدا كن و اين جماعت دو سه نفرى ، پس از نزول آيه «فاصدع بما تؤمر» بود ، كه فرمان به علنى ساختن دعوت و تبليغ مى داد . (13)
بر پايى فريضه هاى دينى به صورت دسته جمعتى ، غير از پاداش هاى فراوانى كه ياد شد ، در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نيز ، آثارمثبت و فراوانى دارد كه به برخى اشاره مى شود :
بزرگترين اثر معنوى نماز جماعت ، همان پاداش هاى الهى است كه گفته شد . روايت است كه شبى ، على عليه السلام تا سحر به عبادت مشغول بود . چون صبح شد ، نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحت كرد .
رسولخدا(ص)كه آنحضرت را در جماعت صبح نديد ، به خانه اورفت . حضرت فاطمه(ع)از شب زنده دارى على(ع)و عذر او از نيامدن به مسجد سخن گفت . پيامبر فرمود : پاداشى كه بخاطر شركت نكردن درنماز جماعت صبح ، از دست على(ع)رفت ، بيش از پاداش عبادت تمام شب است . (14) رسول خدا(ص)فرموده است :
لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى ليلتى حتى اصبح (15) اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم ، در نظرم محبوب تر ازعبادت و شب زنده دارى تا صبح است .
بخاطر همين فضيلت و پاداش هاست كه اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربيشتر شود ، اگر تمام آسمان ها كاغذ ، و درياها مركب و درخت ها قلم شودو فرشتگان بنويسند ، پاداش يك ركعت آنرا نمى توانند بنويسند . (16) . و نماز جماعت با تاخير ، بهتر از نماز فرادى در اول وقت است . (17)
نماز جماعت ، مقدمه وحدت صفوف و نزديكى دلها و تقويت كننده روح اخوت است .
نوعى حضور و غياب بى تشريفات ، و بهترين راه شناسائى افراداست .
نماز جماعت ، بهترين ، بيشترين ، پاكترين و كم خرج ترين اجتماعات دنياست و نوعى ديد و بازديد مجانى و آگاهى از مشكلات ونيازهاى يكديگر و زمينه ساز تعاون اجتماعى بين آحاد مسلمين است .
نماز جماعت ، نشان دهنده قدرت مسلمين و الفت دلها و انسجام صفوف است .
تفرقه ها را مى زدايد ، بيم در دل دشمنان مى افكند ، منافقان را مايوس مى سازد ، خار چشم بدخواهان است .
نماز جماعت ، نمايش حضور در صحنه و پيوند«امام و«امت است .
در نماز جماعت ، افراد در يك صف قرار مى گيرند و امتيازات موهوم صنفى ، نژادى ، زبانى ، مالى و . . . كنار مى رود و صفا و صميميت ونوعدوستى در دلها زنده مى شود و مؤمنان ، با ديدار يكديگر در صف عبادت ، احساس دلگرمى و قدرت و اميد مى كنند .
نماز جماعت ، عامل نظم و انضباط ، صف بندى و وقت شناسى است .
روحيه فردگرايى و انزوا و گوشه گيرى را از بين مى برد و نوعى مبارزه با غرور و خودخواهى را در بر دارد .
نماز جماعت ، «وحدت در گفتار ، جهت ، هدف و امام را مى آموزدو از آنجا كه بايد پرهيزكارترين و لايق ترين اشخاص ، به امامت نمازبايستد ، نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است .
نماز جماعت ، كينه ها و كدورت ها و سوء ظن ها را از ميان مى برد وسطح دانش و عبوديت و خضوع را در جامعه اهل نماز ، افزايش مى دهد .
به خاطر اينهمه آثار است كه به نماز جماعت ، آنهمه توصيه شده است . حتى نابينايى وقتى از حضور پيامبر ، اجازه خواست كه به مسجدنيايد ، آنحضرت فرمود : از خانه تا مسجد ، ريسمانى ببندد و به كمك آن ، خود را به نماز جماعت برساند . (18) و نيز ، نابينايانى كه اجازه ترك شركت در نماز خواستند ، رسول خدا(ص)اجازه نفرمود .
(19) از طرف ديگر ، برخورد شديد نسبت به كسانى كه به نماز جماعت اهميت نمى دهند ، نشان ديگرى بر اهميت و سازندگى آن است .
در حديث است كه به چنان كسان ، همسر ندهيد (20) و معرف آنان نشويد . (21)
در نماز جماعت ، آنكه جلو مى ايستد و مردم به او اقتدا مى كنند ، «امام نام دارد . بعضى نيز به او«پيشوا»مى گويند . در نظام اجتماعى سياسى اسلام ، آنكه پيشوايى جمعى را به عهده دارد ، بايد از يك سرى فضيلت ها و برترى ها برخوردار باشد ، تا فضايل او ، الهام بخش ديگران نيزباشد . در نماز جماعت نيز ، پيشنماز ، بايد در علم و عمل و تقوا و عدالت ، برتر از ديگران باشد .
در حديث مى خوانيم : «فقدموا افضلكم (22) و«فقدموا خياركم ، (23) يعنى با فضيلت ترين و بهترين خودتان را جلو بيندازيد و به او اقتدا كنيد .
احاديث ، در اين باره ، بسيار است . به چند نمونه اشاره مى كنيم :
امام جماعت ، بايد كسى باشد كه مردم به ايمان و تعهد او اطمينان داشته باشند . (24) امام صادق(ع)فرمود : امام جماعت ، رهبرى است كه شما را به سوى خدا مى برد ، پس بنگريد كه به چه كس اقتدا مى كنيد . (25) ابوذر فرمود : امام شما ، در قيامت ، شفيع شماست . پس شفيع خودتان را از افراد سفيه و فاسق قرار ندهيد . (26) اقتدا كردن به افراد ناشناخته و آنان كه در دين يا امامت ، غلومى كنند ، نهى شده است . (27) افرادى كه در جامعه ، بخاطر گناه علنى ، شلاق خورده اند ، يا از طريق
نامشروع ، بدنيا آمده اند ، حق امام جماعت شدن ندارند . (28) امام جماعت ، بايد مورد قبول مردم باشد ، و گرنه آن نماز ، مورد قبول درگاه خداوند نيست . (29) امام صادق(ع) در تفسير اين آيه شريفه (خذوا زينتكم عند كل مسجد) (30) هنگام رفتن به مسجد ، زينت خود را همراه داشته باشيد)
فرمود : زينت مسجد ، پيشواى شايسته و امام جماعت مسجد است . (31) البته پوشيدن لباس پاك و داشتن وقار و عطر زدن و . . . نيز دررواياتى به عنوان زينت مسجد»آمده است .
امام باقر(ع)فرمود : امام جماعت بايد از افراد انديشمند و صاحب فكر باشد . (32) رسول خدا(ص) فرمود : كسى كه پشت سر امام عالم نماز بخواند ، گويا پشت سر من و حضرت ابراهيم ، نماز خوانده است . (33) امام جماعت ، بايد مراعات ضعيف ترين افراد را بكند و نماز را طول ندهد . (34) از مجموع اين احاديث ، موقعيت حساس امامت جماعت شناخته مى شود .
از آنجا كه در امام جماعت ، برترى و فضيلت بر ديگران شرط است ، اگر در موقعيتى ، چند نفر شايستگى آنرا داشتند كه به آنان اقتدا شود ، باز هم اوصاف و شرايطى به عنوان اولويت در روايات مطرح است كه آموزنده است و گرايش به ارزشها و انتخاب بهتر را مى آموزد . از جمله :
1- كسى كه قرائت نمازش بهتر باشد(اقرئهم)
2- كسى كه در هجرت ، پيشقدم باشد(اقدمهم هجرة)
3- كسى كه دين شناس تر و در مراتب علمى برتر باشد (اعلمهم بالسنة و افقههم فى الدين)
4- كسى كه سن بيشترى داشته باشد(فاكبرهم سنا)
5- كسى كه انس او با قرآن بيشتر باشد .
6- كسى كه زيباتر و خوشروتر باشد .
(35)
7- صاحب منزل ، از مهمان در امام جماعت شدن مقدم است .
8- امام جماعت دائمى ، بر افراد تازه وارد به مسجد ، مقدم است .
در ميان امتيازات ، به مسئله عالم بودن بيش از هر چيزى تكيه شده است . اين دانايى و اعلميت ، در همه مواردى كه نوعى رهبرى و پيشوايى در كار است ، شرط و امتياز است .
در حديث است :
«من صلى بقوم و فيهم من هو اعلم منه لم يزل امرهم الى السفال الى يوم القيامة (36) كسى كه امامت نماز و پيشوايى گروهى را به عهده بگيرد ، در حاليكه ميان آنان ، داناتر از او هم باشد ، وضع آن جامعه تا قيامت ، همواره رو به سقوط و پستى است .
البته همچنانكه در حديثى گذشت ، امام جماعت بايد مورد پذيرش وقبول مردم باشد . اين مقبوليت ، از راه علم و پاكى و عدالت و تواضع واخلاق نيكو بدست مى آيد .
نبايد غفلت داشت كه گاهى دشمنان و اهل نفاق ، براى ضربه زدن به اسلام و روحانيت ، امام جماعتى را با شايعه و تهمت و دروغ ، بدنام مى كنند تا او را به انزوا بكشند . هشيارى مردم ، خنثى كننده اين نقشه شيطانى است . پشت سر كسى نبايد به جماعت ايستاد كه با فسق و گناه وبدرفتارى ، مقبوليت خود را از دست داده است ، نه آنكه دستهاى مرموزدشمن ، او را از نظرها انداخته باشد ! . . .
از شرايط امام جماعت ، عادل بودن است .
عدالت را در كتب فقهى تعريف كرده اند . فقهاى گرانقدر ، از جمله حضرت امام خمينى(قدس سره)مى فرمايند :
عدالت ، يك حالت درونى است
كه انسان را از ارتكاب گناهان كبيره ، و تكرار و اصرار نسبت به گناهان صغيره باز دارد . (37) پاكى ، تقوا ، دورى از گناه ، از نشانه هاى عدالت است . بنا به اهميت اين صفت ، در نظام اسلامى يكى از امتيازات به حساب آمده ودر فقه اسلامى و قانونى اساسى ، داشتن آن براى مسئولان بلند پايه ومشاغل حساس ، شرط است و كارهاى مهم كشور و امور مردم ، بايد بدست افراد عادل انجام گيرد .
به برخى از اين موارد كه عدالت شرط است ، توجه كنيد :
در مسائل عبادى ، امام جماعت بايد عادل باشد .
در مسائل سياسى عبادى ، مثل نماز جمعه ، خطيب و امام جمعه بايدعادل باشد .
در مسائل سياسى و حقوقى ، (همچون نمايندگى مجلس و تصويب قوانين)نظر فقهاى عادلى بنام شوراى نگهبان معتبر است .
در مسائل حقوقى ، گرفتن و دادن هر حق به صاحبش ، بايد با گواهى افراد عادل باشد .
در مسائل تربيتى ، اجراى حدود اسلامى و تاديب ظالم و خلافكار ، وقتى است كه افراد عادل ، به خلاف و گناه او شهادت دهند .
در مسائل اقتصادى ، بيت المال بايد دست افراد عادل باشد .
در مسائل اجتماعى و فرهنگى ، پخش و نشر خبرها ، بايد دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق ، اعتماد نمى توان كرد ، مگر پس ازتحقيق و تفحص .
در مسائل نظامى ، فرمانده كل قوا ، با رهبرى است ، كه عدالت شرط آنست .
پس عدالت ، از اركان مهم در نظام حكومتى اسلام و واگذارى مسئوليت هاى اجتماعى و تنظيم امور زندگى است .
گرچه برخوردارى از عدالت ، و داشتن ملكه ترك
گناه ، از اموردرونى افراد است ، ولى با علائم و نشانه هايى كه در زندگى و عمل افرادبروز مى كند ، مى توان به بود و نبود آن در افراد ، پى برد . در روايات ، برخى از اين علائم به چشم مى خورد و بعضى ملاك ها بيان شده كه باوجود آنها ، مى توان كسى را عادل شمرد .
از امام صادق(ع)پرسيدند : عادل كيست ؟
فرمود :
«اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و كفه عن المظالم (38) كسى كه چشمش را از نامحرم ، زبانش را از گناه ، ودستش را از ظلم حفظ كند :
پيامبر خدا(ص)نيز در حديثى انسان جوانمرد و عادل را چنين معرفى مى كند :
«من عامل الناس فلم يظلمهم و حدثهم فلم يكذبهم و وعدهم فلم يخلفهم فهو ممن كملت مروته و ظهرت عدالته . . . » (39) كسى كه با مردم ، در معاملات ، ستم نكند و در سخن ، دروغ نگويد و در وعده هايش تخلف نكند ، او از كسانى است كه مروتش كامل و عدالتش آشكار است .
از امام صادق(ع)سؤال شد : عدالت انسان را از كجا بشناسيم ؟
فرمود : همين كه كسى اهل حيا و عفت باشد و در خوراك و گفتار وشهوت ، خود را به گناه نيالايد ، و از گناهان بزرگى مثل زنا ، ربا ، شراب ، فرار از جنگ ، . . . (كه مورد تهديد قرآن است) بپرهيزد ، و جز در مواردى كه عذر دارد ، از شركت در جماعت مسلمين دورى نكند ، چنين انسانى عادل است و تفتيش از عيوب او و غيبت او بر مردم حرام است . . . (40) در
روايات ديگرى مى خوانيم :
به آنكس كه نمازهاى پنجگانه را به جماعت بخواند ، خوشبين باشيدو گواهى او را بپذيريد . (41) شايد آنچه را كه فقهاء ، به عنوان حسن ظاهرى در عدالت بيان مى كنند ، همين باشد كه با حضورش در مراسم و جماعت مسلمين ونبودنش در مراكز فساد و گناه ، مايه اعتماد مردم شود و او را از اين طريق ، انسان عادل و درست كارى بشناسند .
امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان مى فرمايد :
همين كه اهل حجاب و از خانواده هاى محترم بود و از شوهر خويش اطاعت مى كرد و از كارهاى ناپسند و جلوه گرى هاى ناروا پرهيز داشت ، عادل است . (42) در بعضى روايات ، «فاسق را كسانى مى داند كه به خاطر گناهان زشت علنى ، در جامعه شلاق خورده ، يا ميان مردم مشهور به خلاف وبدكارى يا مورد سوءظن باشند . (43) البته معناى عدالت در يكنفر ، آن نيست كه در طول عمر ، مرتكب گناهى نشده باشد ، چرا كه اين ويژگى ، تنها در انبياء و اولياء معصوم است ، ولى همين كه ما ، در ظاهر ، از او گناه بزرگى نديده باشيم ، كافى است .
اين نيز ناگفته نماند كه : اگر كسى خود را عادل نمى داند ، و حتى به مردم بگويد كه من عادل نيستم ، اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند ، مى تواند امام جماعت شود و مردم نيز مى توانند به او اقتدا كنند و اگرمردم ، مايل به اقتدا باشند ، نبايد سرپيچى كند . (44) و حتى اگر پس ازنماز جماعت ، معلوم شود كه امام جماعت ، عادل نبوده ، نمازهايى را كه پشت سر او خوانده اند
صحيح چرا بعضى به جماعت نمى روند ؟ است و اعاده لازم نيست . (45)
با همه پاداشها و آثارى كه براى نماز جماعت وجود دارد ، برخى ازاين فيض بزرگ محرومند و با تاسف ، شاهديم كه بسيارى ، به آن بى اعتنا و كم رغبت اند و حتى در همسايگى مسجد به سر مى برند ، ولى در جماعت مسلمين حاضر نمى شوند و مسجدها ، گاهى به صورت ناراحت كننده و دردآورى خلوت است .
علت شركت نكردن افراد در نمازهاى جماعت ، گوناگون است .
بعضى واقعا عذر دارند و دليلشان پذيرفتنى است ، ولى در بسيارى موارد ، بهانه هايى پوچ ، بيشتر نيست . مرورى به اينگونه دلايل و بهانه هامى كنيم :
بعضى ، از پاداشهاى نماز جماعت ، غافلند .
برخى ، از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد ، به نماز جماعت بى رغبت مى شوند .
بعضى ، تنها بد اخلاقى امام جماعت را ، بهانه عدم شركت خود قرارمى دهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مى آورند .
بعضى ، بخاطر همفكر نبودن امام جماعت ، با ديدگاههاى سياسى آنان نسبت به موضوعات و اشخاص و . . . از شركت در جماعت ، دورى مى كنند .
بعضى ، بخاطر مشغوليت هاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارى هاى روزمره ، از پاداشهاى عظيم نماز جماعت محروم مى شوند .
بعضى ، از برخورد سرد افراد مسجد ، دلسرد مى شوند و ديگرنمى روند .
بعضى ، عيب هاى بستگان و نزديكان امام جماعت را به حساب اومى گذارند و او را قبول ندارند .
بعضى ، شركت خود را در نماز جماعتى را ، مايه تقويت و بزرگ شدن پيشنماز در جامعه مى دانند و از آن پرهيز دارند ، بى آنكه دليلى روشن بربيعدالتى امام جماعت داشته باشند .
بعضى ، از روى
غرور ، حاضر نيستند در نماز جماعت يك امام جوان يا فقيرزاده ، اما پاك و متعهد و لايق ، شركت كنند .
برخى هم ، تن پرور و تنبل اند و در عبادات ، بى حوصله و كسل اند ونماز جماعت را ، بجاى آنكه كار بدانند ، بار مى دانند و به سختى حاضرند دست از كارهاى ديگر بكشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند .
بعضى نيز ، از طول كشيدن نماز جماعت ، از مسجد مى گريزند .
بعضى نيز ، از متولى يا دست اندركاران مسجد ، خوششان نمى آيد ، ازاين رو به نماز جماعت نمى آيند .
اينها گوشه اى از علل سردى برخى نسبت به حضور در نماز جماعت بود .
همانطور كه ديديد ، بيشتر اينها ، بهانه هايى غير قابل اعتناست . اگر آگاهى و رشد دينى مردم به حدى برسد كه عوامل ياد شده راكنار بگذارند ، و با خلوص و همدلى ، در صفوفى منظم كنار هم بنشينند ، به پاداش هاى عظيم جماعت ، توجه داشته باشند ، بدخلقى پيشنماز را ، مغاير با عدالت او ندانند ، گناه بستگان او را به حساب او نگذارند ، و . . . به بركات و آثار مثبت فراوان اين گردهمايى دينى
بينديشند ، خواهيم ديد كه مساجد ، رونق بيشترى خواهد يافت و خلوتى نمازهاى جماعت ، از ميان خواهد رفت .
البته ، صلاحيت هاى علمى و اخلاقى پيشنماز ، و محيط گرم وآموزنده بودن مساجد ، و برخورد شايسته و احترام آميز با شركت كنندگان درنماز ، به خصوص با جوانان و نوجوانان ، مى تواند سهم عمده اى در جذب آنان به مسجد ، اين كانون وحدت و معنويت داشته باشد .
سهم مسئولان فرهنگى ، تبليغى و تربيتى
كشور نيز در اين زمينه ، مهم است .
اگر مربيان محترم و معلمان و پدران و مادران ، خود در جماعت هاشركت كنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بايستند ، يا به مساجدبروند ، الهام بخش ديگران نيز خواهد بود .
اگر مدارس ، در كنار مساجد ساخته شود ، براى حضور دانش آموزان در نمازهاى جماعت ، تسهيلى به حساب مى آيد .
نماز ، از واجبات بسيار مهمى است كه در هيچ حال از انسان ساقطنيست ، حتى در مسافرت ، بيمارى ، ميدان جنگ ، در حال غرق شدن و . . .
البته بنا به شرايط خاص ، صورت هاى مختلفى به خود مى گيرد ، ولى همواره بر انسان واجب است .
يك مسلمان هنگام سفر و در طول راه هم بايد بر نمازهاى خويش مواظبت كند . در قطار ، اتوبوس ، در سرما و گرما ، در تنگى وقت و عجله ، نبايد نماز را سبك شمرد و اداى آن را به فراموشى سپرد . وقتى اتوبوس ياقطار ، براى نماز يا صرف غذا نگه مى دارد ، بايد شتافت و نماز را هم خواند . و اگر توقفى نكرد ، از راننده خواست تا نگهدارد .
مسافر ، در مدت مسافرت و در راه ، با هشت شرط ، نمازهاى چهارركعتى خود را بايد شكسته و قصر(دو ركعت)بجا آورد : (46) شرط اول : آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد .
شرط دوم : آنكه از اول مسافرت ، قصد هشت فرسخ را داشته باشد .
شرط سوم : آنكه در بين راه ، از قصد خود بر نگردد .
شرط چهارم : آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ ، از وطن خود بگذرد ، يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند .
شرط پنجم : آنكه براى كار حرام سفر نكند و سفرش ، سفر معصيت نباشد .
شرط ششم : آنكه از صحرانشينان بيابان گرد نباشد .
شرط هفتم : آنكه شغل او مسافرت نباشد .
شرط هشتم : آنكه به حد ترخص (47) برسد .
در مسافرت ، اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام يا بيشتر در يكجاداشته باشد ، بايد نمازهايش را تمام بخواند . اگر نيت واقعى او ، ماندن كمتر از ده روز است ، نمى تواند در ظاهر قصد ده روز كند و تمام بخواند .
اگر قبل از تمام شدن ده روز ، به دلايلى تصميم انسان عوض شد وتصميم به بازگشت گرفت ، روزهاى باقيمانده را هم بايد تمام بخواند .
اگر كسى مسافرت كند و به وطن خود برود ، هر چند كمتر از ده روزبماند ، نمازهايش تمام است . مگر آنكه از وطن خود اعراض كرده وبنايش بر بازنگشتن باشد ، كه حكم مسافر دارد .
زادگاه انسان ، وطن اصلى اوست ، مگر آنكه از آنجا اعراض كند .
محل ديگرى را هم كه انسان براى اقامت
دائمى انتخاب مى كند ، وطن غير اصلى او به حساب مى آيد . كسى كه در دو جا زندگى مى كند ، هر دوجا وطن او محسوب مى شود . تا انسان ، قصد ماندن هميشگى در جايى غير از وطن اصلى نداشته باشد ، وطن او حساب نمى شود ، مگر آنكه بدون قصد ماندن ، آنقدر بماند كه مردم بگويند آنجا وطن اوست .
كسى كه مسافرت ، شغل اوست(مثل رانندگان ، خلبانان و . . . )ياشغلش به گونه اى در ارتباط با سفر است كه همواره در تردد و رفت و آمداست ، نمازهايش را بايد تمام بخواند . (توضيح بيشتر در رساله هاست) .
مسافر ، در چهار جا مى تواند نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند :
1-مسجد الحرام
2-مسجد النبى
3-مسجد كوفه
4-حرم سيد الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت . (48)
در اين موارد ، براى فيض بيشتر بردن از معنويات اين اماكن ، مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند .
نماز ، از حقوق خدا بر عهده انسان است و انجام درست و به موقع آن ، بر انسان مكلف واجب است .
كسى كه نماز واجب خود را به هر دليل در وقت آن نخوانده است ، مانند : فراموشى ، بيهوشى ، مستى ، يا عدم امكان و از روى اجبار ، يا ازروى سهل انگارى و معصيت ، و يا آنكه خوانده ولى باطل بوده و بعدافهميده است ، بايد آن نمازها را كه نخوانده يا باطل بجا آورده ، قضا كند .
البته نمازهاى روزانه اى را كه زنان در حال حيض يا نفاس نمى خوانند ، قضا ندارد .
كسى كه نماز قضا دارد ، بايد در خواندن آن كوتاهى نكند
، ولى واجب نيست فورى آنرا بجا آورد .
انسان تا زنده است ، اگر چه از خواندن نمازهاى خود عاجز باشد ، ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا نمايد .
نماز قضا را مى توان با جماعت خواند . و لازم نيست نماز هر دو يكى باشد . مثلا مى توان قضاى نماز صبح را ، در جماعت نماز مغرب و عشاءخواند ، يا برعكس .
نمازى كه از انسان فوت شده ، از نظر تعداد ركعات ، به همان صورت بايد قضا شود . مثلا انسان مى تواند در مسافرت ، قضاى نماز چهار ركعتى رابه صورت تمام بخواند . و اگر مثلا در مسافرت ، نماز ظهر از انسان قضاشده ، در وطن بايد آن را به صورت دو ركعتى قضا كند .
(براى آشنايى با مسائل ريزتر نماز مسافر و نماز قضا ، به توضيح المسائل رجوع كنيد . )
1- وسائل ، ج 5 ص 375 ، كنز العمال ، ج 8 حديث 22799 .
2- من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ص 377 .
3- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 488 .
4- كنز العمال ، ج 8 حديث 22815 از پيامبر اسلام(ص) .
5- كنزالعمال ، ج 8 حديث 22818 و 22827 .
6- كنزالعمال ، ج 8 ص 258 .
7- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 487 ، رساله حضرت امام ، مسئله 1400 .
8- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 488 .
9- كنزالعمال ، ج 8 ص 256 .
10- و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى(نساء ، آيه 142) .
11- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 488 .
12- همان مدرك .
13- همان مدرك ، ص 689 ، وسائل ،
ج 5 ص 373 .
14- سفينة البحار ، ج 1 ، جماعت .
15- كنز العمال ، ج 8 حديث 22792 .
16- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1400 .
17- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1402 .
18- وسائل ، ج 5 ص 377 .
19- كنزالعمال ، ج 8 ص 255 .
20- و21- سفينة البحار ، ج 1 ، جماعت .
22- و23- من لا يحضره ، ج 1 ص 377 .
24- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 490 .
25- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 491 ، وسائل ، ج 5 ص 416 .
26- وافى ، ج 2 ص 177 .
27- و28- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 491 .
29- وسائل ج 5 ص 417 و مستدرك ، ج 1 ص 492 .
30- اعراف ، آيه 31 .
31- نورالثقلين ، ج 2 ص 19 .
32- و33- مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 492 .
34- من لا يحضر ، ج 1 ص 381 .
35- وافى ، ج 1 ص 177 ، مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 492 و 493 ، وسائل ، ج 4 ص 419 .
36- من لا يحضر ، ج 1 ص 378 .
37- تحرير الوسيله ، ج 1 ، بحث امام جماعت .
38- بحار ، ج 75 ص 248 .
39- بحار ، ج 67 ص 1-
40- استبصار ، ج 3 ص 12 .
41- وسائل ، ج 18 ص 291 .
42- استبصار ، ج 3 ص 13 .
43- وسائل ، ج 18 ص 295 .
44- جواهر ، ج 13 ص 277 ، تحرير الوسيله ، ج 1 ، شرايط امام جماعت .
45- تحريرالوسيله ، شرايط امام جماعت .
46-
هر يك از اين شرايط ، داراى مسائل و جزئيات بسيارى است كه توضيح آنها را از رساله مطالعه كنيد .
47- حد ترخص يعنى جايى كه با رسيدن به آنجا ، انسان ديگر ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آنرا نشنود(توضيح المسائل حضرت امام) .
48- رساله حضرت امام ، مسئله 1356 .
تا كنون ، غير از نمازهاى مستحبى و نوافل روزانه ، كه همراه باتعقيبات ذكر شد ، نماز مسافر و نماز قضا نيز بحث شده ، كه اين دو نيز ، همان نمازهاى روزانه در شرايطى خاص(در سفر ، يا در خارج وقت) بود .
اما ، چند نماز ديگر نيز هست كه برخى واجب و بعضى مستحب مؤكد است ، براى تكميل بحث هاى نماز ، به آنها هم به صورت گذراپرداخته مى شود .
در مراسم هفتگى اجتماعى مسلمين ، «نماز جمعه جايگاه والايى دارد و نه تنها يك عبادت ، بلكه مظهر وحدت مسلمين و شكوه و عظمت اسلام است و آگاهى پيروان قرآن را بالا مى برد و«نماز عبادى ، سياسى محسوب مى گردد .
قرآن كريم ، در باره نماز جمعه ، مى فرمايد :
«يا ايها الذين آمنوا اذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكر الله و دزوا البيع (1) اى ايمان آوردگان ! وقتى به نماز روز جمعه ندا داده مى شود ، به سوى ياد خدا بشتابيد و داد و ستد را رها كنيد .
نماز جمعه در عصر غيبت ، واجب تخييرى است و انسان مى تواندنماز جمعه بخواند يا نماز ظهر .
نماز جمعه دو ركعت است و حتما بايد بصورت جماعت خوانده شود .
پيش از نماز ، دو خطبه واجب است كه خطيب ، در آنها علاوه بر دعوت به تقوا ، مسائل اجتماعى-سياسى مسلمانان را هم بايد مطرح كند .
وقت آن ، از آغاز ظهر تا حدود يك ساعت پس از اذان است و از آن ديرتر روا نمى باشد .
حداقل افرادى كه با حضور آنان نماز جمعه تشكيل مى شود ، پنج نفراست .
فاصله دو نماز جمعه ، نبايد كمتر از يك فرسخ باشد .
گوش دادن به خطبه هاى نماز جمعه واجب است . شركت نكردن بدون عذر ، در نماز جماعت ، نشانه نفاق است .
بهتر است كه امام جمعه ، در ركعت اول ، پس از حمد ، سوره جمعه رابخواند و در ركعت دوم ، سوره منافقين را .
رسول خدا(ص)فرموده است : خداوند با سوره جمعه ، مؤمنان راگرامى داشته است ، از اين رو ، پيامبر(ص)به عنوان بشارت آنان ،
جمعه را سنت كرده و بعنوان توبيخ منافقان ، سوره منافقين را لازم ساخته است . (2)
در اين زمينه ، احاديث بسيارى نقل شده كه در اينجا مجال پرداختن به آنها نيست . (3) رسول خدا(ص)نماز جمعه را«حج مساكين دانسته (4) و آنرا موجب آمرزش گناهان شمرده است . (5) نماز جمعه ، نمايش وحدت و قدرت مسلمانان و ميعاد نمازگزاران مؤمن است .
رسول خدا(ص)در آغاز هجرت ، وقتى به مدينه رسيد ، اولين نمازجمعه را براى مردم بپا داشت و اين اجتماع شكوهمند و سازنده راپايه گذارى كرد .
اين نماز ، بعد سياسى و حكومتى دارد . خطيب و امام جمعه ، يا حاكم مسلمين است ، يا كسى كه از طرف رهبرى ، به اين سمت منصوب شده است .
بركات و آثار سازنده تربيتى و اجتماعى اين عبادت سياسى بسيار است ، كه به چند نمونه اشاره مى شود :
چرا كه همه ، از هر جا ، در يك مجمع و مصلا گرد مى آيند و با رنگ هاو نژادهاى مختلف كنارهم مى نشينند . آنچه در نماز جماعت بود ، به مراتب بيشتر و قوى تر در نماز جمعه ، اين تجمع هفتگى مسلمانان وجوددارد .
اين عبادت ، به نوعى مسلمانان را بر محور عبادت و نماز ، تشكل ويكپارچگى مى بخشد و مايه ارعاب دشمنان اسلام و خنثى شدن توطئه هاى تفرقه افكنانه و شايعه هاى آنان است .
به مقتضاى مطالب آگاهى بخشى كه در خطبه هاى جمعه بيان مى شود ، مردم از مسائل سياسى كشور خود و جهان با خبر مى شوند و باآشنايى به وظايف اجتماعى خويش ، در صحنه اجتماع حضور بيشترمى يابند .
اين نيز از آثار نماز جمعه است كه قطره هاى پراكنده افراد انسانى رادر يك اقيانوس ، گرد مى آورد و همه با ارتباط متقابل و شناسايى هم ، روحيه اجتماعى پيدا مى كنند و انزوا و فردگرايى از بين مى رود .
سنگر نماز جمعه ، بهترين جاى دعوت مردم به بسيج شدن براى جهادو دفاع و حل مشكلات اجتماعى و يارى رسانى به ديگران است . اين قدرت عظيم مردمى كه در نماز جمعه متجلى مى شود ، همواره مورد توجه بوده و در صدر اسلام نيز ، رسول خدا(ص)و اميرالمؤمنين(ع)از مساجد و پس از خطبه ها ، افراد را بسيج كرده و به جبهه هاى جهاد ، مى فرستادند .
و بسيارى آثار ديگر . . . (6)
روش رسول خدا(ص)و پيشوايان معصوم در باره نماز جمعه ، بيانگراهميت آن و ضرورت اهتمام به اين فريضه است .
در روايت است كه على(ع)فرمود : روز پنجشنبه ، دوا(هاى ضعيف كننده)نخوريد ، پرسيدند : چرا ؟ فرمود : براى آنكه شما را از حضور درنماز جمعه باز ندارد . (7) امام صادق(ع)مى فرمايد :
«و كان اصحاب النبى يتجهزون للجمعة يوم الخميس ، لضيق الوقت (8) ياران پيامبر ، از روز پنجشنبه براى جمعه آماده مى شدند ، چرا كه جمعه(بخاطر كارهايى كه دارد)وقت تنگ است .
اميرالمؤمنين(ع)زندانيان و متهمان پرونده هاى بدهكارى ، تهمت و . . . را براى نماز جمعه بيرون مى آورد ، تا در نماز جمعه حضور داشته باشند ، و اولياء آنان ضمانت مى كردند كه برگردند . فاسقان زندانى را هم براى شركت در نماز جمعه ، بيرون مى فرستاد ، با كنترل و مراقبت . (9) على(ع)به عنوان بزرگداشت نماز جمعه و تعظيم اين شعائر ، پا برهنه براى نماز جمعه حاضر مى شد و كفشها را در دست چپ مى گرفت ومى فرمود : اين نماز ، جايگاه خاص الهى است ، و اين كار را از روى تواضع در برابر خداوند انجام مى داد . (10 با اين حساب ، اهميت اين فريضه
آشكار مى شود و مسلمان متعهدنبايد از حضور در اين صحنه سياسى عبادى غفلت ورزد .
امام امت فرموده است :
«نماز جمعه ، كه نمايشى از قدرت سياسى و اجتماعى اسلام است ، بايد هر چه با شكوهتر و پرمحتواتر اقامه شود . . . ملت عظيم و عزيز ، باشركت خود ، بايد اين سنگر اسلامى را هر چه عظيمتر و بلندپايه تر ، حفظنمايد ، تا به بركت آن ، توطئه هاى خائنان و دسيسه هاى مفسدان خنثى شود . (11)
مناسبت هاى مختلف اسلامى ، زمينه توجه به خداى متعال و زنده كننده ياد او در زندگى و فكر مسلمانان است و براى بسيارى از اين مناسبت ها ، اعمال و دعاهاى بخصوصى ، از جمله نماز» ، بيان شده است .
منظور از نماز عيد ، نماز دو ركعتى است كه در«عيد فطر»و«عيدقربان خوانده مى شود .
بر خلاف ساير جشن ها و نيز اعياد ديگران ، كه آميخته به غفلت ها ، هوسرانى ها و شهوات است ، عيد اسلامى ، همراه با نماز ، دعا ، انفاق وصدقات ، غسل و طهارت و . . . است . اينك به توضيح مختصرى پيرامون نماز اين دو عيد مى پردازيم :
در نخستين روز ماه شوال ، كه عيد فطر»است ، پس از يك ماه عبادت و روزه ، به شكرانه اين توفيق نماز بايد خواند . اين نماز ، در زمان حضور امام عليه السلام واجب است و بايد به ماعت خوانده شود ولى درزمان ما مستحب است .
وقت آن ، از اول آفتاب روز عيد ، تا ظهر است ولى بهتر است كه درآغاز روز ، پس از بلند شدن آفتاب بخوانند .
در ركعت اول ، بعد از خواندن حمد و سوره ، بايد پنج تكبير گفت وپس از هر تكبير ، قنوت گرفت . در قنوت ، هر دعايى مى توان خواند ، ولى بهتر ، دعاى اللهم اهل الكبرياء و العظمة . . . »است . در ركعت دوم چهار تكبير است ، كه پس از هر تكبير ، قنوت لازم است .
نماز عيد فطر ، با معنويت خاصى كه دارد ، دلها را متوجه خدامى كند ، حالت توبه و استغفار در دلها ايجاد مى سازد و مستحب است كه انسان
، پيش از نماز عيد ، غسل كند ، دعاهاى خاصى را بخواند ، و درفضاى باز و در زير آسمان به نماز بايستد .
امام رضا(ع)مى فرمايد :
«انما جعل يوم الفطر العيد ، ليكون للمسلمين مجتمعايجتمعون فيه و يبرزون لله عز و جل فيمجدونه على ما من عليهم ، فيكون يوم عيد و يوم اجتماع و يوم زكوة و يوم رغبة و يوم تضرع (12) خداوند ، روز فطر را بدين سبب عيد»قرار داد ، تامسلمانان ، مجمعى داشته باشند كه در آنروز ، جمع شوند و دربرابر خداوند ، بخاطر منت ها و نعمت هايش ، به تمجيدو تعظيم بپردازند ، پس آنروز ، روز عيد و تجمع و زكات ورغبت و نيايش است .
در اين حديث شريف ، فلسفه اين نماز و عيد را در محورهاى زير ، بيان كرده است :
1- اجتماع و گردهمايى
2- زكات و رسيدگى به فقرا
3- رغبت و گرايش به خدا
4- تضرع و ناليدن به درگاه پروردگار
و اينها ، هم ناظر به بعد معنوى و عرفانى اين نماز و مراسم عبادى است ، هم توجه به آثار اجتماعى و فوائدى دارد كه به مردم مى رسد و مردم با پرداخت زكات فطره ، بينوايان مستمند را به نوايى مى رسانند و به يك لحاظ ، از نظر تامين معاش محرومان ، عيد فطر ، : «عيد فقرا»محسوب مى شود .
اضافه بر آثار اجتماعى و سياسى كه اين اجتماع عظيم سالانه دارد ونشان شوكت و قدرت امت اسلامى است . (13)
عمده ترين چيزى كه در اين نماز ، از خدا خواسته مى شود ، آمرزش ومغفرت الهى و مبارك ساختن اين عيد ، با قبولى طاعات است و اين ، بهترين جايزه اى
است كه خداوند به نمازگزاران روزه دار ، عطا مى كند .
امام باقر(ع)مى فرمايد : رسولخدا(ص)فرمود : هر گاه روز اول ماه شوال(عيد فطر)فرا مى رسد ، يك منادى از سوى خداوند ندا در مى دهد :
«ايها المؤمنون ! اغدوا الى جوائزكم !
بشتابيد به سوى جايزه هايتان .
آنگاه ، امام باقر(ع)رو به جابر كرده ، فرمود : اى جابر ! جوايز خدا ، مثل جايزه هاى اين پادشاهان نيست ! . . . امروز ، روز جايزه هاست ! (14)
از آثار تربيتى و سازنده نماز عيد فطر ، آنست كه در آن اجتماع دعايى و حضور نيازمندانه در مصلاى بى سقف ، انسان به ياد خدا وقيامت و نيازمندى خويش به رحمت الهى مى افتد و صحنه قيامت درنظرها مجسم مى شود . يادآورى قيامت در آنروز ، سفارش امير المؤمنين(ع) است .
در روايت است كه على(ع)در يك روز فطرى در خطبه اى كه خواند ، خطاب به مردم فرمود :
اى مردم !
اين روز شما ، روزى است كه نيكان ، پاداش مى گيرند .
در اين روز ، بدكاران ، زيان مى كنند .
اين روز ، شبيه ترين روز به قيامت شماست .
با بيرون آمدنتان از خانه ها به مصلا ، بيرون آمدنتان از قبرها را به يادآوريد .
با توقف خود در مصلا و انتظار نماز ، توقف در حضور خدا را در قيامت به خاطر آوريد .
و با بازگشت خود به خانه ها ، بازگشتتان را به خانه هاى خود دربهشت يا جهنم به ياد آوريد . (15) امام مجتبى(ع)روز عيد فطر ، به عده اى برخورد كه به خنده و بازى مشغول بودند . به همراهان خويش فرمود : خداوند ، رمضان را ، ميدانى براى مسابقه و دستيابى به رحمت و رضوان خويش قرار داده بود ، كه عده اى پيش
تاخته و بردند ، عده اى هم عقب مانده و باختند . شگفت ازآنكه در اين روز پاداش ، به خنده و بازى مشغول است . . . (16)
روز دهم ذيحجه ، روز عيد قربان(عيد اضحى)و از بزرگترين اعياداسلامى است كه اعمال و دعاهاى خاصى دارد . يكى از نمازها ، «نمازعيد قربان است كه مثل نماز عيد فطر ، دو ركعت است و به همان صورت و در همان وقت و با همان شرايط خوانده مى شود .
چه در روز عيد فطر و چه قربان ، پيش از نماز و پس از آن(در نمازقربان ، تا ده نماز پس از نماز عيد)تكبيرهايى گفته شود ، كه همه ، بزرگ شمردن خدا و توحيد و ستايش او و شكر بر نعمت هدايت است . (17) در قنوت نماز عيد ، آنگونه كه گذشت ، دعاى اللهم اهل الكبرياءو العظمة . . . »بهتر است . (18) در اين دعا ، خدا را به عظمت ، جبروت ، عفوو رحمت و بخشش مى شناسيم و ياد مى كنيم و از او ، به حق و منزلت اين روز بزرگ ، كه عيد مسلمانان و مايه شرافت و افتخار پيامبر و خاندان اوست ، درخواست مى كنيم كه بر«محمد و آل او»درود فرستد و ما را ازخيرها و بركات خويش بهره مند سازد .
جمله اى كه در اين دعا آمده ، جامع ترين درخواستى است كه مى توان از خدا طلبيد . از پروردگار مى خواهيم كه :
خدايا ، در هر خيرى كه محمد و آل محمد را در اين روز ، واردساختى ، مرا نيز داخل گردان و از هر بدى كه محمد و آل محمد را در اين روز ،
بيرون ساختى ، مرا نيز خارج گردان .
خدايا . . . من از تو بهترين چيزها را مى طلبم كه بندگان صالح تو ، ازتو خواسته اند .
و به تو پناه مى برم از هر بدى كه بندگان مخلصت ، از آن به تو پناهنده شده اند !
در اسلام ، آئين هاى جمعه و عيد ، از منصب هاى وابسته به حكومت حق و رهبرى اسلامى است و اگر قدرت هاى ستمگر ، آنها را در استخدام اهداف خويش مى گرفتند ، غاصبانه بوده است .
حتى نصب افراد براى اقامه نماز جمعه و عيد و مراسم حج و . . . ازاختيارات و شئون حكومت و ولايت امر است . از اين رو ، بودن اينگونه امور در اختيار و سيطره نالايقان ، براى(آل محمد) حزن آور است . امام باقر(ع)در حديثى به اين حقيقت اشاره فرموده است :
ما من عيد للمسلمين ، اضحى و لا فطر ، الا و هو يجدد فيه لآل محمد حزن ، قيل : و لم ذلك ؟ قال(ع) : لانهم(ع)يرون حقهم فى يد غيرهم . (19) براى مسلمانان ، هيچ عيد قربان و عيد فطرى نيست ، مگرآنكه اندوه آل محمد(ص)در آن افزون و تجديد مى شود .
پرسيدند : چرا ؟ فرمود : براى آنكه اهلبيت(ع) ، حق خويش را در دست ديگران مى بينند ! . . .
و چه مظلوميتى براى خاندان عصمت ، بالاتر از اين كه حتى اعياداسلامى هم براى آنان اندوهبار باشد و خاطره غضب حق و انحراف مسيررهبرى جامعه را بياد آورد !
برخى پديده هايى كه در طبيعت رخ مى دهد و حالت غير عادى دارد ، گاهى موجب وحشت انسان ها مى شود و گاهى نيز ممكن است افكارخرافى و شرك آلودى را در اذهان جاهلان و غافلان پديد آورد .
اينجاست كه توجه دادن انديشه ها به عوامل اصلى آنها و جلوگيرى از انحراف اذهان ، به عنوان يك وظيفه براى اديان حق ، جلوه مى كند .
در اسلام ، براى اينگونه پديده ها ، نماز خاصى واجب شده
تا مردم ، توجه به خداى هستى آفرين پيدا كنند و منشا اين تغييرات و حوادث را ، قدرت الهى بشناسند . نام اين نماز ، «نماز آيات است ، چرا كه براى بروز حوادثى برگزار مى شود كه از آيات و نشانه هاى الهى در جهان است .
در رساله ها مى خوانيم كه : نماز آيات ، به واسطه چهار چيز واجب مى شود :
1- گرفتن خورشيد(كسوف)
2- گرفتن ماه(خسوف)
3- زلزله
4- رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ وحشت آور ، كه بيشتر مردم بترسند . (به برخى مسائل آن اشاره خواهد شد) .
بروز اينگونه حوادث ، در اذهان ساده لوحان ، نشان نوعى قهر طبيعت وخشم خدايان به شمار مى آمد و چون از كيفيت و علل آن خبر نداشتند ، ازخدا غافل مى شدند و به طبيعت بى جان متوجه مى شدند . به خصوص ، خورشيدپرستان و ماه پرستان ، افكار خاصى پيدا مى كردند .
خواندن نماز آيات ، براى توجه دادن به منشا اصلى آفرينش ودگرگونيهاى طبيعت ، يعنى خداى تواناست و درسى از توحيد به مردم مى آموزد .
روايت است كه هنگام درگذشت ابراهيم ، فرزند كوچك پيامبر ، خورشيد گرفت . مردم با خود مى گفتند كه اين كسوف و خورشيدگرفتگى ، به خاطر فقدان پسر رسول خدا(ص)است . پيامبر خدا(ص)-براى تصحيح افكار و برداشت ها-منبر رفت و پس از حمد و ثناى پروردگار ، فرمود :
ايها الناس ! ان الشمس و القمر آيتان من آيات الله ، يجريان بامره مطيعان له لا ينكسفان لموت احد و لا لحياته ، فاذاانكسفتا او واحدة منهما فصلوا»
اى مردم ! خورشيد و ماه ، دو نشانه از نشانه هاى الهى اند ، به فرمان او جريان دارند و مطيع اويند ، و بخاطر
مرگ يازندگى كسى ، گرفته نمى شوند . پس اگر هر دو يا يكى ازآن دو گرفت ، نماز بگزاريد .
پس از اين سخن ، از منبر فرود آمد و با مردم ، «نماز كسوف خواند . (20) دو درس از اين برخورد پيامبر مى آموزيم :
يكى ، آنكه آنحضرت ، ابتدا به روشنگرى افكار ، پيرامون اين پديده طبيعى پرداخت ، سپس به نماز ايستاد ، و اين مى فهماند كه فهم و انديشه ، مقدم بر عبادت و نماز است .
ديگر ، اينكه چون مرد الهى و رسول به حق بود ، حق را گفت و مردم را به خدا توجه داد . بر خلاف آنانكه حيله گر و عوام فريب اند ، كه از چنين حادثه اى ، شايد به نفع خود و كسب وجهه ، سوء استفاده كنند . و حتى حوادث طبيعى را در مسير خواسته هاى نفسانى ، تجزيه و تحليل و تاويل نمايند .
امام صادق(ع)از پدرش نقل مى كند كه فرمود :
زلزله ها و گرفتگى ماه و خورشيد و بادهاى سخت وحشت زا ، ازنشانه هاى قيامت است . هرگاه يكى از اينها را ديديد ، به ياد برپائى قيامت بيفتيد ، به مسجدها پناه بريد و نماز بخوانيد . (21) اين روايت نيز ، توجه دادن اذهان مردم ، از طبيعت ، به خداى طبيعت است و در نهايت با نماز ، اين خداگرايى تكميل مى شود .
در مورد نماز آيات ، فقط به چند مسئله اشاره مى شود . توضيح بيشترآنرا در رساله هاى عمليه بخوانيد .
1- نماز آيات ، دو ركعت است و هر ركعت ، پنج ركوع دارد . در هرركعت ، مى توان پس از حمد و سوره ، به ركوع رفت و برخاست ،
دوباره حمد و سوره و ركوع ، تا پنج مرتبه . و مى توان در هر ركعت ، يك حمدخواند و آيات سوره را به پنج قسمت كرد و قبل از هر ركوع ، يك بخش ازسوره را خواند و به ركوع رفت ، و سپس آيه اى ديگر و ركوع دوم و همچنين تا پنج ركوع تمام شود .
2- در نماز آيات هم ، آنچه در نمازهاى روزانه لازم است ، واجب مى باشد ، مانند طهارت ، قبله ، و . . .
3- خواندن نماز آيات ، واجب فورى است و نبايد به تاخير انداخت .
در ماه و خورشيد گرفتگى ، از وقتيكه ماه و خورشيد ، شروع به گرفتن مى كند ، مى توان نماز آيات را خواند . اگر كسى نماز آيات نخوانده ، گناه كرده است و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ، «ادا»
مى باشد .
4- اگر عوامل وجوب نماز آيات ، در شهرى اتفاق بيفتد(مثلا زلزله و . . . )براى مردم همانجا واجب است نه شهرهاى ديگر .
5- فرقى نمى كند كه تمام ماه يا خورشيد بگيرد ، يا قسمتى از آن(خسوف و كسوف كلى يا جزئى)در هر دو حال ، نماز آيات واجب است .
وقتى مسلمانى هر چند كودك ، از دنيا مى رود ، پس از غسل دادن وكفن كردن ، بايد بر پيكر او نماز خواند . گرچه نام نماز ميت بر آن گفته شده ، ولى در واقع دعايى بيش نيست ، زيرا ركوع و سجود و تشهد وسلام ندارد و وضو و غسل و تيمم داشتن شرط نيست و پاك بودن بدن نمازگزار هم لازم نمى باشد . اگر چه بهتر است شرايط نماز را داشته باشد
.
اين مراسم ، بهتر است كه به صورت جماعت انجام شود .
خواندن نماز بر جنازه مسلمان ، «واجب كفايى است . يعنى بر همه مسلمين واجب است و اگر فرد يا افرادى بخوانند ، از ديگران ساقط است .
اين نماز ، خواستن رحمت و مغفرت براى مرده است . از اين رو بهتراست كه دوستان و بستگان و مؤمنين را خبر كند تا حضور يافته و بر اونماز بگزارند . اين نماز ، هم سبب رحمت بر ميت است و هم موجب اجربراى نمازگزاران مى شود . (22) معمولا در خواندن اين نماز ، دعاها و جملات خاصى به صورت مستحب خوانده مى شود . اما اندازه واجب آن ، كه دانستنش براى هرمسلمان ضرورى است به اينصورت است :
نماز ميت پنج تكبير دارد .
پس از تكبير اول ، بگويند : اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدارسول الله .
پس از تكبير دوم : بگويند : اللهم صل على محمد و آل محمد .
پس از تكبير سوم : اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات .
پس از تكبير چهارم : اللهم اغفر لهذا الميت(اگر ميت ، مرد است)
يا : اللهم اغفر لهذه الميت(اگر ميت ، زن است)
پس از تكبير پنجم ، نماز تمام است .
كسى كه بر ميت نماز مى خواند ، بايد رو به قبله باشد ، و ميت را ، درمقابل او به پشت بخوابانند . بطورى كه سر او به طرف راست نمازگزار وپايش به طرف چپ او باشد .
نمازگزار بايد از ميت دور نباشد . ولى اگر به صورت جماعت باشد ، دور بودن نفرات ديگر مانع ندارد ولى اتصال بايد حفظ شود .
اگر بر ميتى نماز خوانده نشود(به عمد
يا از روى فراموشى)يا بعدامعلوم شود كه نماز ، باطل بوده ، پس از دفن شدن بر قبر او بايد خواند . (23)
وقتى رحمت الهى(باران)قطع شود و چشمه ها و قنات ها بخشكدو كمبود آب پديد آيد ، براى نزول رحمت الهى و آمدن باران ، نمازمى خوانند . نام اين نماز ، نماز استسقاء ، يا نماز باران است .
اين نيز ، يك درس توحيدى و توجه دادن به قدرت و رحمت الهى است ، زيرا در خشكسالى و قحطى و بى آبى ، از دست هيچكس ، كارى بر نمى آيد ، تنها خداست كه مى تواند با فرستادن ابرهاى باران زا ، رحمت خويش را بر سر مردم بگسترد .
خداوند مى فرمايد :
«قل ارايتم ان اصبح ماؤكم غورا فمن ياتيكم بماءمعين ؟ » (24) بگو : اگر آب شما بخشكد ، چه كسى براى شما آب گوارامى آورد ؟
بى آبى يك منطقه و نيامدن باران ، نشان قهر خدا و گاهى به سبب گناهانى است كه مردم جامعه انجام مى دهند . پس توجه به خدا و گريه و التماس و توبه و تضرع ، سبب مى شود خداوند عنايت كند و كم آبى رابر طرف سازد . نماز باران براى جلب رحمت خداوند است .
همچنانكه اشاره شد ، گاهى بى بارانى ، نتيجه معاصى مردم و نوعى عقوبت و تنبيه الهى است .
رسول خدا(ص)فرموده است :
وقتى خداوند بر امتى غضب كند و عذاب بر آنان نفرستد ، نرخ هاگران مى شود و عمرها كوتاه مى گردد ، تجار سود نمى برند و درخت ها ميوه نمى دهند و نهرها پر آب نمى شود و باران از مردم قطع مى شود و اشرار برآنان تسلط مى يابند . (25) در حديث ديگرى ، امام صادق(ع) فرموده است :
« . . . و اذا جار الحكام فى القضاء امسك القطر من السماء» (26) هر گاه زمامداران و حاكمان ، در دادرسى ستم
كنند ، باران از آسمان قطع مى شود .
طبق روايات ، غير از آنچه ياد شد ، شيوع گناه ، كفران نعمت ، منع حقوق ، كمفروشى ، ظلم و حيله ، ترك امر به معروف و نهى از منكر ، ندادن زكات و . . . نيز ، گاهى سبب قطع باران مى شود . (27) در حديث آمده : حضرت سليمان با اصحاب خود براى نماز باران بيرون مى رفت . در راه ، به مورچه اى برخورد كه يكى از پاهايش را به آسمان بلند كرده و مى گويد : خدايا ! ما مخلوقات ضعيف تو هستيم و ازروزى تو بى نياز نيستيم ، پس به سبب گناهان بنى آدم ، ما را به هلاكت مرسان .
حضرت سليمان(ع)به اصحاب خود فرمود : برگرديد ! همانا بخاطردعاى غير خودتان سيراب شديد ! . . . (28) پس خيلى هم نبايد مغرور بود ، خداوند گاهى به خواسته مورچه اى ، رحمت خود را بر بندگان نازل مى كند . حتى گاهى دعاى كافرى چون فرعون را مى پذيرد و باران و فراوانى آب را عطا مى كند . در حديث است ازقول امام صادق(ع)كه ياران فرعون از كاهش آب نيل پيش او سخن گفتند و اظهار كردند كه اين باعث هلاكت ما خواهد شد . فرعون از آنان خواست كه آنروز برگردند . شب كه شد ، به ميان رود نيل رفت و دست به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خدايا ! مى دانى كه مى دانم ، كه جز تو ، كسى توان آب آوردن ندارد ، پس به ما آب بده .
صبح كه شد ، رود نيل فوران زد و سرشار از آب شد . (29)
ايمنى ديدند و نا ايمن
شدند دوستى كردم ، مرا دشمن شدند . . .
ما كه دشمن را چنين مى پروريم دوستان را از نظر چون مى بريم ؟ (30)
آرى . . . خداى مهربان ، دعاى بندگان و تضرع آنان را بى بهره و بدون پاسخ نمى گذارد ، فقط بايد اقبال و روى آوردنى از صميم دل و خالصانه از سوى بندگان باشد ، تا لطف الهى شامل گردد .
به قول سعى :
اى كريمى كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خوردارى دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى (31)
مثل نماز عيد ، دو ركعت است و ركعت اول ، پنج قنوت و ركعت دوم چهار قنوت دارد و بهتر است كه با جماعت خوانده شود .
در قنوت ها ، هر دعايى مى توان خواند ، ولى بهتر است دعايى خوانده شود كه در آن ، از خداوند ، طلب باران شده باشد و قبل از هر دعا ، صلوات بر پيامبر و آلش فرستاده شود . مستحب است كه حمد و سوره اش بلندخوانده شود .
از آنجا كه اين نماز ، براى جلب رحمت پروردگار است ، در مستحبات آن امورى ذكر شده كه همه ، حالت رقت و زارى و نياز بندگان رامى رساند و جلب رحمت مى كند ، از جمله :
مردم سه روز ، روزه بگيرند و روز سوم به صحرا روند و نماز بخوانند .
زير آسمان جمع شوند .
پا برهنه باشند ، مردم ، منبر را با خود به صحرا ببرند ، مؤذن ها هم همراه باشند . پيران وكودكان و چهارپايان را هم با خود ببرند ، بچه ها را از مادران جدا كنند تا صداى گريه و ضجه زياد شود .
مانع
بيرون رفتن كفار همراه خود شوند ، امام جماعت و مردم ، در كمال خشوع و وقار و درخواست ، به بيابان بيرون روند ، جاى پاكى را براى نماز ، انتخاب كنند . . . (32) و نيز ، وقتى نماز به پايان رسيد ، پيشنماز به منبر رود ، و عباى خود راواژگونه يا پشت و رو بر دوش افكند ، با صداى بلند ، صد بار تكبير بگويد ، رو به مردم سمت راست كرده ، صد بار بلند ، سبحان الله بگويد ، سپس به مردم طرف چپ روى كرده و صد بار با صداى بلند ، لا اله الا الله بگويد ، مانعى ندارد كه مردم هم با صداى بلند ، اين شعارها را بدنبال پيشنماز ، تكرار كنند ، چرا كه رحمت و مغفرت را بهتر جلب مى كند .
آنگاه ، امام جماعت و مردم ، دست به دعا بردارند ، و بسيار التماس ودعا كنند و بنالند و بخواهند ، و امام جماعت ، خطبه بخواند و از خداوند ، طلب باران كند . و بهتر است از خطبه هايى كه از معصومين(ع)نقل شده استفاده شود . مانند آنچه از حضرت امير(ع) (33) و امام سجاد(ع) (34) نقل شده است .
آنگونه كه از روايات تاريخى بر مى آيد ، نماز باران در زمان انبياءگذشته هم بوده است(نمونه بيرون رفتن حضرت سليمان را خوانديد) .
دعاها و حديث هايى هم كه درباره شيوه رسولخدا(ص)در خواندن نماز باران نقل شده ، با خطبه هاى مربوط به اين نماز كه از اميرالمؤمنين نقل شده ، و نيز دعاى امام سجاد(ع)گوياى اين است كه به اين سنت ، عمل مى شده است . (35) در
تاريخ ، برخى از علماى بزرگ هم به برگزارى اين نماز اقدام كرده واز خدا ، باران گرفته اند . البته اين نماز ، از آنجهت حساسيت دارد كه اگرخداوند ، دعاها را مستجاب نكند و باران نفرستد ، مايه شرمندگى نمازگزاران مى شود كه خدا به آنان توجه ننمود . از اين جهت ، اقدام به اين نماز ، جرات و ايثارى در حد مايه گذاشتن از آبرو مى طلبد .
يكى از معروف ترين نمازهاى باران در تاريخ معاصر ما ، نماز آية ا . . .
العظمى سيد محمد تقى خوانسارى(رحمة الله عليه)است .
نوشته اند كه در سال 1363 قمرى(47 سال پيش)همان سالى كه متفقين ، ايران را اشغال كرده بودند ، در قم باران نباريد و باغها و مزارع خشكيد و خطر قحطى و خشكسالى مردم قم را تهديد مى كرد . آن مرجع بزرگوار ، دو روز متوالى براى نماز باران به بيابانهاى اطراف قم رفت ، اين حركت ، گرچه مورد استهزاء غير معتقدان به امور معنوى و غيبى بود ، ولى در روز دوم ، چنان باران آمد كه سيلها روان شد و جويبارها به راه افتاد واين از آثار انفاس قدسى آن مرد الهى بود . . (36)
براى ايجاد رابطه ميان بنده و خدا ، نمازهاى بسيارى مورد سفارش است . از قبيل :
-نماز غفيله
-نماز حاجت
-نماز شب اول قبر(ليلة الدفن)
-نماز اول ماه
-و . . . بسيارى نمازهاى ديگر كه در كتب دعا مطرح است وعلاقمندان به آنجا مراجعه كنند . در همينجا ، اين نوشته را به پايان مى بريم ، به اين اميد كه ره توشه آخرت و كارى مفيد براى خود و ديگران گردد .
1- جمعه ، آيه 9 .
2- ميزان الحكمه ، ج 5 ص 426 .
3- مى توانيد به منابع زير مراجعه كنيد : بحار ، ج 89 ص 122 ، وسائل ، ج 5 ص 1-من لا يحضرج 1 ص 409 ، كنزالعمال ، ج 7 ص 707 و ج 8 ص 368 .
4- الجمعة حج المساكين(بحار ، ج 89 ص 199 .
5- وسائل ، ج 5 ص 3 .
6- در باره نماز جمعه ، جزوه نماز شكوهمند جمعه-»از انتشارات در راه حق ، براى مطالعه مفيد است .
7- وسائل ، ج 5 ص 47 .
8- وسائل ، ج 5 ص 28 .
9- مستدرك الوسائل ، ج 6 ص 27 .
10- بحار الانوار ، ج 86 ص 255 .
11- صحيفه نور ، سخنان مورخه 21/6/58-
12- وسائل ، ج 5 ص 141 ، من لا يحضر ، ج 1 ص 522 .
13- نماز عيدى كه امام رضا(ع)مى خواست بخواند و مامون ، ترسيد و جلوگيرى كرد ، و نماز عيدى كه در اولين راهپيمائى انقلاب ، در قيطريه تهران برگزار شد و شهيد مفتح ، امت ما را به حركتى عظيم ، بسيج كرد ، نشان بعد اجتماعى و سياسى اين تجمع با شكوه است .
14-
وسائل ، ج 5 ص 140 ، من لا يحضر ، ج 1 ص 511 .
15- وسائل ، ج 5 ص 141 .
16- من لا يحضر ، ج 1 ص 511 .
17- الله اكبر ، الله اكبر ، لا اله الا الله ، و الله اكبر ، الله اكبر و لله الحمد ، الله اكبر على ما هدانا(مفاتيح ، توضيح المسائل) .
18- متن آن در كتاب مفاتيح الجنان و رساله عمليه آمده است .
19- من لا يحضر ، ج 1 ص 511 .
20- وسائل ، ج 5 ص 144 .
21- وسائل ، ج 5 ص 145 .
22- وسائل ، ج 2 ص 762 .
23- توضيح بيشتر مسائل ، در رساله عمليه .
24- ملك ، آيه 30 .
25- و 26-من لا يحضر ، ج 1 ص 524 .
27- تحرير الوسيله ، ج 1 ص 245 ، نماز استسقاء .
28- من لا يحضر ، ج 1 ص 524 .
29- من لا يحضر ، ج 1 ص 526 .
30- از شعر«لطف حق ، پروين اعتصامى .
31- ديباچه گلستان سعدى .
32- تحرير الوسيله ، ج 1 ص 245 .
33- من لا يحضر ، ج 1 ص 527 : الحمد لله سابغ النعم . . . /و مستدرك نهج البلاغه ، ج 6 ص 268 دعاى حضرت على(ع) .
34- صحيفه سجاديه ، دعاى 19 : اللهم اسقنا الغيث . . .
35- به من لا يحضره الفقيه ، بحث نماز استسقاء مراجعه شود .
36- آثار الحجة و گنجينه دانشمندان ، ج 1 ص 324 . قبر آن مرحوم ، در حرم حضرت معصومه(ع) است .