پيروي از خدا و پيروي از رسول

مشخصات كتاب

نوينسده : مجله حوزه
ناشر : مجله حوزه

مقدمه

چرا خدا امر به پيروي از رسول داده است؟ چرا به ما امر ميكند كه به رسول ايمان بياوريم و چرا خدا پيامبر را پيامبر ناميده است؟ آيا اطاعت از رسول به معناي اطاعت از قرآن است يا به معناي اطاعت از كتب حديث؟ آيا خدا به ما دستور داده است از كتبي كه سخنان آن به پيامبر نسبت داده شده است پيروي كنيم؟ اگر كسي از شما پرسيد پيامبرتان كيست و چي گفته است شما به او چه جوابي ميدهيد؟ اگر از شما پرسيدند يكتاپرستي چيست شما در جواب كدامين سخن پيامبر را ذكر خواهيد كرد؟ اگر از شما پرسيدند نظر پيامبر شما راجع به پيامبر عيسي چيست شما چه جوابي خواهيد داد؟ اگر از شما پرسيدند كدامين كتاب سخنان پيامبر شماست شما كدام كتاب را به او معرفي ميكنيد كتاب قرآن يا كتب حديث؟نزديك به يك قرن بعد از مرگ پيامبر شروع به نوشته شدن كتابهايي به اسم كتب حديث شد. مسلمانان كتاب قرآن را ناكافي دانسته و شروع به جمع آوري ساير گفته هاي پيامبر كردند غافل از اينكه پيامبر خود از قرآن پيروي ميكرد و يكي از دلايل موفقيت پيامبر هم همين بود. مسلمانان آمدند گفتند كه حديث و سنت تشريح كننده قرآن است به اين طريق هرجا كه قرآن با پيشفرضهاي ذهني آنان نميخواند با چند حديث آن را تطبيق ميدادند. چندي بعد از پيامبر عده اي گفتند پيامبر سايه نداشت عده اي ديگر گفتند تمام دنيا و ماوراء آن بخاطر پيامبر ساخته شده است. عده اي ديگر عرض كردند كه پيامبر از چهار طرف ميديد و با چشمهاي باز ميخوابيد عده اي ديگر گفتند كه پيامبر در يك روز 700 يهودي را به قتل رساند و....آخرين خطبه پيامبر در حضور هزاران نفر انجام شد و اين خطبه به چندين حالت مختلف در تاريخ نقل شده است. عده اي گفتند كه پيامبر گفته من دو چيز براي شما باقي ميگذارم و آن هم كتابي و عترتي است و اگر به آندو متمسك شويد منحرف نخواهيد شد. عده دومي گفتند كه پيامبر گفته من دو چيز براي شما باقي ميگذارم و آن هم كتابي و سنتي است و اگر به آندو متمسك شويد منحرف نخواهيد شد. عده اي ديگر گفتند كه پيامبر گفته من يك چيز براي شما باقي ميگذارم و آن هم كتابي است و اگر به آن متمسك شويد هيچوقت منحرف نخواهيد شد. حال شما ميبينيد كه حرف پيامبر در حضور هزاران نفر به سه حالت مختلف و متضاد به ما رسيده است و هر فرقه اي براي خود يكي را انتخاب كرده است.اين در حالي است كه در اكثر احاديث ديگر دو يا سه نفر ديگر حضور داشته اند ولي اين يكي هزاران نفر حضور داشته اند ولي باز هم با وجود اينكه هزاران نفر حرف پيامبر را شنيدند ولي در تاريخ به سه طريق مختلف و متضاد به ما رسيده است. اين براي ما ثابت ميكند كه اكثر احاديث ديد گردآورندگان حديث را نشان ميدهد و بيشتر سياسي است. هزاران نفر نتوانستند يك حرف پيامبر را سالم براي ما منتقل كنند زيرا كه كتب حديث از شايعات گرد آوري شده است و بيشتر ديد مردم قرن دوم و سوم هجري نسبت به دين را نشان ميدهد و اين همان دين آبا و اجدادي است. جالب اين است كه شكل سوم حديث را هيچكدام ار فرقه ها ذكر نميكنند زيرا كه شكل سوم فقط قرآن را توصيه ميكند و فرقه هاي مادرزادي را زير سوال ميبرد.تا زماني كه كتب حديث در ميان مسلمين شايع نشده بود به پيشرفتهاي خوبي رسيدند و در علوم روز دست آوردهاي جديدي كسب كردند اما از زماني كه تقليد شروع شد و جايي براي فكر كردن روي قرآن نماند مسلمانان در نتيجه رو به دستنوشته هاي راويان حديث آوردند و قدرت علمي آنان يواش يواش رو به زوال نهاد به طوريكه هر قومي به آنان حمله ميكرد از آنطرف كشور خارج ميشد.خداي مهربان در جاي جاي قرآن به صور مختلف دستور داده است كه از خدا و رسول پيروي كنيد همچون "اطيعوا الله و رسوله". عده اي آمدند گفتند كه خدا خودش دستور به پيروي از كتب حديث و سنت داده است زيرا كه خدا خودش ميفرمايد از خدا و رسول اطاعت كنيد. زيرا قرآن مال خداست و كتب حديث و سنت هم مال رسول است و هر جاي كتب حديث با قرآن متضاد بود ما دورش مي اندازيم.مشكل اينجاست كه پيروان حديث فكر ميكنند قرآن نماينده خداست و كتب حديث هم نماينده رسول است. در اينجا 40 دليل را ذكر ميكنم كه ثابت ميكنند پيروي از رسول يعني پيروي از قرآن.

خدا و رسول

خداي مهربان در سوره توبه آيه يكم ميفرمايد:(9:1) براءة من الله ورسوله الي الذين عهدتم من المشركين(9:1) در اين اتمام حجتي است از جانب خدا و رسولش به مشركاني كه با شما پيمان مي بندند.خدا ميفرمايد برائت از طرف خدا و رسولش و اسم خدا را همراه اسم رسول ذكر ميكند. در حالي كه خدا سوره توبه را ساخته نه رسول. پس چرا خدا ميگويد برائت از طرف خدا و رسولش؟ اگر به گفته پيروان حديث باشد بايد ميگفت برائتي از طرف خدا زيرا كه سوره مال خداست.اما واقعيت اين است كه خدا سوره را ساخته و رسول آن را به مردم ابلاغ ميكند. در واقع ما علي الرسول الا البلاغ المبين. رسول پيام خدا را ميرساند. همانطور كه ميدانيد قرآن پيام خداست. اما مشركان زمان پيامبر ميگفتند كه اين را محمد ساخته است. در واقع اين نشان ميدهد كه آنان رسول را با قرآن ميشناختند. همه حرفشان از پيام جديدي بود كه او آورده بود. خدا كه خودش پايين نيامده تا قرآن را به مردم ابلاغ كند. بلكه اين وظيفه بر عهده رسول است. در واقع اينكه خدا فرموده اطيعوالله و اطيعوالرسول به معناي دو اطاعت موازي نيست. زيرا كه پيام رسول همان پيام خداست زيرا رسول وظيفه ديگري غير از آن ندارد. اما پيروان حديث بين پيام خدا و پيام رسول تفرقه انداخته اند بطوريكه قرآن را به خدا و كتب حديث را به رسول نسبت داده اند. به اين طريق خدا حرفي ميزند و رسول حرفهايي ديگر.

شاعر

مشركين پيامبر را با قرآن ميشناختند و الا قبلا كه خيلي او را در كوچه و بازار ميديدند. به خاطر قرآن بود كه به او ميگفتند شاعر ديوانه. مشركان ميگفتند قرآن سحر و جادوي پيامبر است نميگفتند كه حديث هاي او به جز قرآن سحر و جادوست. نزديك به 332 جمله اساسي قرآن با قل شروع ميشود و خدا به پيامبر دستور ميدهد كه اين را بگو و پيامبر محمد هم همانها را ميگفت و اينها بهترين جملاتي است كه پيامبر ميتوانسته گفته باشه و پيروي از رسول يعني همين. يعني پيروي از قرآن. زيرا كه مشركين اصلا قبول نداشتند كه اين كتاب از طرف خداست پس به او ميگفتند كه محمد شاعر ديوانه است.اگر واقعا و الله وكيلي كسي ميخواهد از رسول پيروي كنيد من چندين سخن پيامبر در قرآن را كه با قل شروع ميشود را ذكر ميكنم و شما از آن پيروي كنيد و اين بهترين حرفي است كه پيامبر محمد ميتوانست زده باشد.(112:1) اعلام كن: "اوست يگانه و تنها خدا.(112:2) "خداي مطلق.(112:3) "هرگز نزاده و هرگز زاييده نشده است.(112:4) "احدي همتاي او نيست."

حديث پيامبر را اذيت ميكند

واقعيت اين است كه كاتبان حديث پيش مردم ميرفتند و ميگفتند كه پيامبر چي گفته است؟ و اين در حالي بود كه دويست سال و حتي بيشتر با پيامبر اختلاف زماني داشتند. مثل اين است همين حالا كسي بيايد از شما بپرسد در زمان قاجار چه خبر بود!!راويان حديث پيش فرد ميرفتند و او هم با ذكر سلسله مراتب پدر مادري خود جمله اي ميگفت و او را به پيامبر نسبت ميداد و اين دقيقا مثل قصه هاي قديمي است كه نسل به نسل از مادر بزرگ و پدربزرگهايمان به ما رسيده است و تقريبا چيزي شبيه به نصيحت و افسانه.خداي مهربان صراحتا اعلام ميدارد كه در خانه پيامبر به حديث نپردازيد زيرا حديث او را اذيت ميكند.(33:53) يايها الذين اءمنوا لا تدخلوا بيوت النبي الا ان يؤذن لكم الي طعام غير نظرين انه ولكن اذا دعيتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا ولا مستءنسين لحديث ان ذلكم كان يؤذي النبي فيستحي منكم والله لا يستحي من الحق واذا سالتموهن متعا فسءلوهن من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم وقلوبهن وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله ولا ان تنكحوا ازوجه من بعده ابدا ان ذلكم كان عند الله عظيما(33:53) اي كساني كه ايمان داريد، به منازل پيامبر وارد نشويد مگر آنكه براي خوردن غذا اجازه داشته باشيد و نبايد او را به چنين دعوتي وادار كنيد. اگر دعوت شديد، مي توانيد وارد شويد. هنگامي كه غذا خورديد، برويد؛ او را با صحبت هاي طولاني مشغول نكنيد. اين كار پيامبر را آزار مي داد و او خجالت مي كشيد كه به شما بگويد، اما خدا از حقيقت شرم ندارد. اگر لازم شد از زنان او چيزي بخواهيد، از پشت حايلي از آنها سئوال كنيد. اين براي قلب هاي شما و قلب هاي آنها منزه تر است. باعث ناراحتي رسول خدا نشويد. پس از او با زنانش ازدواج نكنيد، زيرا اين از نظر خدا گناهي بزرگ خواهد بود.

تكذيب پيامبر

تكذيب پيامبر به معناي تكذيب قرآن است. مشركين كه پيامبر را قبول نداشتند به خاطر پيام قرآن بود.(34:34) وما ارسلنا في قرية من نذير الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كفرون(34:34) هر بار كه هشداردهنده اي براي جامعه اي فرستاديم، پيشوايان آن جامعه گفتند: "ما پيامي را كه با تو فرستاده شده است، تكذيب مي كنيم."

حق و باطل

خداي مهربان ميفرمايد "اطيعوا الرسول" نه "اطيعوا محمد".و اين به آن دليل است كه پيام پيامبر بايد اطاعت شود نه مسائل شخصي او. در اوايل سوره محمد خداي مهربان به طور بسيار جالبي اعلام ميدارد كه حق چيست و باطل چيست!(47:1) كساني كه ايمان نمي آورند و از راه خدا بازمي دارند، او اعمالشان را باطل مي كند.(47:2) كساني كه ايمان دارند و اعمال پرهيزكارانه انجام مي دهند و به آنچه بر محمد نازل شد- كه حقيقتي است از جانب پروردگارشان- ايمان مي آورند، او گناهانشان را مي بخشد و به آنها رضايت خاطر عطا مي كند.(47:3) زيرا كساني كه ايمان نياوردند از باطل پيروي مي كنند، ولي كساني كه ايمان آوردند از حقيقتي كه از جانب پروردگارشان آمده است، پيروي مي كنند. خدا اين چنين آنها را براي مردم مثال مي زند.همانطور كه ميبينيد در اين سوره كه اتفاقا اسم سوره محمد است سه خصوصيت براي مومنان ذكر شده است و آن اين است:الف - كساني كه ايمان دارند وب- اعمال پرهيزكارانه انجام مي دهند وج- به آنچه بر محمد نازل شد ايمان مي آورندو در ادامه ميفرمايد كه اين حق است از طرف خدا. و جالب اين است كه در آيه بعدي ميفرمايد كافرين از باطل پيروي ميكنند. در واقع خداي مهربان اعلام ميدارد كه از آنچه كه بر محمد نازل شده است پيروي كنيد و اين دقيقا همان پيروي از رسول است.

پيروي از خدا و پيروي از رسول

زماني كه خدا ميفرمايد "اطيعوالله و اطيعوا الرسول" پيروان حديث انتظار دارند كه خدا يك منبع داشته باشد و رسول هم منابعي ديگر داشته باشد.به همين خاطر زماني كه به آنان ميگوييد از حديث پيروي نكنيد فورا در جواب ميگويند كه مگر خدا نگفته اطيعوا الرسول. بعد ميگويند كه پس شما كه از كتب حديث پيروي نميكنيد رسول را رد كرده ايد.!!!! غافل از اينكه پيروي از رسول يعني پيروي از قرآن. كسي كه از قرآن پيروي كند در واقع و صددرصد از رسول پيروي ميكند.من چند مثال را از خود قرآن در اين رابطه ذكر ميكنم:مثال يك:خداي قادر توانا در سوره مجادله ابتدا يك سري احكام راجع به طلاق ذكر ميكند و سپس در آيه چهارم بيان ميدارد كه اين احكام براي كساني است كه به خدا و رسول ايمان دارند و در ادامه ميفرمايد اين حدود خداست و بايد اجرا شود و در آيه بعدش در ادامه ميگويد كه كساني كه حدود خدا را اجرا نكنند با خدا و رسول جنگيده اند.همانطور كه ميبنييم احكام را خود خدا بيان ميكند و سپس ميگويد كه اين احكام براي كساني است كه به خدا ورسول ايمان دارند و در ادامه ميفرمايد كه كساني كه اين احكام را اجرا نكنند با خدا و رسول جنگيده اند. همانطور كه ميبينيد همه اش راجع به خود قرآن است و از كتب حديث حرفي به ميان نيامده است.مثال دو:در سوره طلاق خداي مهربان ابتدا احكام را بيان ميدارد سپس در 65:11 اعلام ميدارد كه اين آيات خداست كه رسول بيان ميدارد و در واقع به اين طريق اعلام ميدارد كه رسول نماينده خداست و شما بايد از رسول اطاعت كنيد زيرا كه خدا از طريق رسول احكامش را بيان ميدارد.7- خدا از غيبت خوشش نميايدپيروان حديث پشت سر پيامبر حرف ميزنند و هزاران تهمت و حرف براي او درست ميكنند بطوريكه ميگويند او سايه نداشت و توانايي جنسي او برابر با سي مرد است و تمام دنيا براي او آفريده شده است و... خدا آنان را از اين كار نهي فرموده:(58:9) اي كساني كه ايمان آورده ايد، اگر مجبور شديد كه مخفيانه مشورت كنيد، نبايد براي گناه كردن، ستمگري و نافرماني از رسول مشورت كنيد. بايد در جهت پرهيزكاري و تقوا با يكديگر مشورت كنيد. هيبت و حرمت خدا را ارج نهيد، يكتايي كه نزد او احضار خواهيد شد.(58:10) توطئه مخفيانه ايده شيطان است كه مي خواهد از اين طريق به كساني كه ايمان آوردند، صدمه بزند. اگرچه، او نمي تواند برخلاف خواست خدا به آنها آسيبي برساند. مؤمنان بايد به خدا اعتماد كنند.

وظيفه پيامبر

پيامبر بدون قرآن هم ميبايست به يكتاپرستي دعوت ميكرد زيرا يكتاپرستي يك عمل است نه حرف. بايد پاشد و يكتاپرست شد در مرحله عمل نه حرف. در واقع خود پيامبر محمد درك كرده بود كه اين بتها فايده اي ندارند هنوز بيش از چند آيه نازل نشده بود كه خدا او را به تبليغ يكتاپرستي دعوت ميكند (سوره مدثر). و حتي او ميبايست خود را براي اينكار آماده ميكرد و خدا رياضتهايي براي او در نظر گرفته بود (سوره مزمل).پيامبر در طول 23 سال قرآن به تدريح بر او نازل شد و به همين خاطر كتاب قرآن در طي 23 سال كامل شد. زماني كه خيلي از احكام هنوز بر پيامبر نازل نشده بود در آن موقع وظيفه رسول هنوز تمام نشده بود و پس اصحاب ميبايست در موارد جديد چشم به پيامبر بدوزند تا كه باقي موارد بر او نازل شود. اما در زمان ما كتاب قرآن كامل است و مهمتر از همه اين كه پيامبر زنده نيست و تنها راه پيروي از پيامبر پيروي از كتاب اوست كه همان قرآن است.

يك وعده يا دو وعده

خداي مهربان در 33:22 ميفرمايد:(33:22) ولما رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله ورسوله وصدق الله ورسوله وما زادهم الا ايمنا وتسليما(33:22) هنگامي كه مؤمنان واقعي گروه ها را (آماده حمله) ديدند، گفتند: "اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده اند و خدا و رسولش راستگو هستند." اين (موقعيت خطرناك) فقط ايمان آنها را قوي تر كرد و بر ميزان تسليم بودنشان افزود.در اين آيه وعده اي از طرف خدا و رسولش به آنان داده شده بود مطمئنا وعده از طرف خدا بوده است ولي آنان ميگويند كه "اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده اند ". و در ادامه ميگويند كه " وصدق الله ورسوله ". اين نشان ميدهد كه آنان وعده خدا را از طريق رسول دريافت ميكنند به همين خاطر ميگويند "ماوعدنا الله و رسوله". و به اين معنا نيست كه خدا يك وعده داده است و رسول هم يك وعده. بلكه فقط يك وعده است.همچنين در ادامه ميگويند " وصدق الله ورسوله ". ميگويند كه خدا و رسولش راستگو هستند در حالي كه وعده از طرف خدا بوده است فقط از طريق رسول به ما رسيده است.با اين حال زماني كه خدا ميفرمايد اطيعوا الله و اطيعوا الرسول به اين معنا نيست كه قرآن مربوط به خدا است و كتب حديث و سنت هم مربوط به رسول. بلكه رسول دارد منبع خدا را به ما معرفي ميكند.آيا شكي باقي مانده است؟!!

بزرگترين آيه قرآن

آيه 2:282 بزرگترين آيه قرآن است كه در حدود يك صفحه تمام جاي گرفته است. اين آيه بزرگ و طولاني راجع به نوشتن وصيت حرف ميزند. حال شما توجه كنيد خدايي كه يك آيه طولاني و مفصل راجع به نوشتن وصيت ذكر ميكند چطوري پيامبر به آيه عمل نميكند و ارشادات و توضيحات و سنت خود را كه توضيح دهنده و روشن كننده قرآن است را نمينويسد؟!!! و به دو سه قرن بعد موكول ميشود.!! آيا اين با عقل سازگار است!!؟1- اطيعوا الله و اطيعوا الرسولدر آيه زير خدا ميفرمايد:(64:12) واطيعوا الله واطيعوا الرسول فان توليتم فانما علي رسولنا البلغ المبين(64:12) از خدا اطاعت كنيد و از رسول اطاعت كنيد. اگر شما روي بگردانيد، پس تنها ماموريت رسول ما رساندن پيام است.خداي مهربان در اين آيه اطاعت از رسول و اطاعت از خدا را بطور جداگانه ذكر ميكند بطوريكه يكبار ميگويد "اطيعوا الله" و بار ديگر ميفرمايد "اطيعوا الرسول". دو تا اطاعت ذكر شده است. جالب اين است كه در ادامه ميفرمايد:" تنها ماموريت رسول ما رساندن پيام است."آيا اين اتفاقي است كه بعد از ذكر " واطيعوا الله واطيعوا الرسول" خدا بگويد كه":" تنها ماموريت رسول ما رساندن پيام است "آيا اين اتفاقي است(45:6) تلك ءايت الله نتلوها عليك بالحق فباي حديث بعد الله وءايته يؤمنون(45:6) اينها آيات خداست كه ما به حقيقت بر تو مي خوانيم. به كدام حديث به غير از خدا و آياتش ايمان دارند؟2- اقوام بدويخداي مهربان به پيامبر اعلام ميكند آنچه را كه نازل شده است براي آنان بيان كند. وصف نذير مبين را براي رسول استفاده ميكند. جالب است كه اين وصف را براي كتاب قرآن هم بيان ميكند. به اين طريق قرآن هم نذير مبين است.همه ميدانيم كه پيامبر نوح در جامعه اي بدوي زندگي ميكرد. شما در هيچ جاي قرآن نميتوانيد يك آيه هم پيدا كنيد كه خدا به پيروان پيامبر نوح گفته باشد نماز بخوانيد و يا حرف از كتاب آسماني بزند. بلكه همين كه آنان يكتاپرست ميبودند كافي بود. خدا فقط از آنان ميخواست يكتاپرست باشند. نماز و نزول كتاب بعدا از زمان پيامبر ابراهيم شروع شد.شما اگر سوره نوح را مطالعه كنيد خيلي چيزها را متوجه ميشويد. متوجه خواهيد شد كه نوح خود را نذير مبين مينامد.(71:2) قال يقوم اني لكم نذير مبين(71:2) او گفت: "اي قوم من، من براي شما هشداردهنده اي آشكاركننده هستم.جالب است كه در ادامه ميفرمايد "اطيعون". و اين خود نشان ميدهد كه اطاعت از پيامبر به چه معناست. در حالي كه نه كتابي وجود داشت و حتي مردم هنوز كتابت هم بلد نبودند. ولي با وصف اينها نوح به مردمش ميفرمايد "از من اطاعت كنيد". در واقع اطاعت از او به معناي پرستش فقط خدا بود زيرا نوح آنان را به اين كار دعوت ميكرد.(71:3) ان اعبدوا الله واتقوه واطيعون(71:3) "تا شما را هوشيار كنم كه خدا را بپرستيد، هيبت و حرمت او را ارج نهيد و از من اطاعت كنيد.3- براي يك ليوان شير نبايد يك گاوداري با جنون گاوي خريدزماني كه خدا ميفرمايد كتاب قرآن كامل است بايد به حرف او اعتماد كنيم زيرا او خالق ماست. او ميداند كه كتاب قرآن براي ما كافي است. اگر به حرف خدا اعتماد نكنيم آينده ناگواري در انتظار ما خواهد بود. پيامبر ابراهيم در خوابش احساس ميكند كه بايد پسرش را قرباني كند و چون مخلص بود اينكار را انجام داد و خدا هم با هديه بهتري جواب اخلاص او را داد. زيرا كه او به خدا اعتماد كرده بود. بنابراين كساني كه كتب حديث را قبول ميكنند به اين معناست كه حرف خدا را قبول ندارند و عدم اخلاص خود را نسبت به خدا نشان ميدهند.4- قاعده اي عموميممكن است عده اي بگويند كه ما فقط از احاديث صحيح استفاده ميكنيم. بايد عرض كنم كه شما حتي يك نفر را هم نميتوانيد پيدا كنيد كه اعلام كند از احاديث ضعيف استفاده ميكند همه معتقدند احاديثشان قوي است. ولي با وصف اين ميدانيم كه هر فرقه اي باز هم حرفهاي خود را ميزند.5- اذيت خدا و رسولاگر آيه 59:4 را نگاه كنيم متوجه نكته زيبايي خواهيم شد.(59:4) ذلك بانهم شاقوا الله ورسوله ومن يشاق الله فان الله شديد العقاب(59:4) اين به دليل آن است كه آنها با خدا و رسولش مخالفت كردند. خدا در اجراي مجازات براي كساني كه با خدا و رسول او مخالفت كنند، سخت گيرترين است.همانطور كه ميبينيم خدا ميفرمايد " شاقوا الله ورسوله " و به اين طريق خدا و رسول را بغل هم قرار ميدهد. ابتدا از اذيت خدا و رسول صحبت ميكند اما در ادامه ميگويد " ومن يشاق الله ". اين به اين معناست كه خدا پشت همه اين قضيه هاست. در واقع مشركين رسول را اذيت ميكردند و اين يعني مخالفت با پيام خدا و در نتيجه يعني مخالفت با خدا.پس وقتي كه خدا ميفرمايد ار خدا و رسول اطاعت كنيد منظورش دو منبع جداگانه نيست بلكه همه اش يك منبع است كه بوسيله رسول به ما معرفي شده است.جالب است كه در آيه اي ديگر (8:13) اين جملات دقيقا به همانصورت تكرار شده است به جز اينكه در قسمت آخر آيه "ورسوله" اضافه شده است. حال شما دو آيه را با هم مقايسه كنيد:(59:4) ذلك بانهم شاقوا الله ورسوله ومن يشاق الله فان الله شديد العقاب(8:13) ذلك بانهم شاقوا الله ورسوله ومن يشاقق الله ورسوله فان الله شديد العقابحال سوالي پيش ميايد و اين است كه چرا در قسمت آخر آيه اولي رسول ذكر نشده است ولي در آيه دومي ذكر شده است همه چيز روشن است واقعا مشخص است كه چرا خدا اسم رسول را پس از اسم خود ذكر ميكند براي اينكه او رساننده پيام خداست و همه مسئوليتها بر عهده رسول است. همه چيزها دست خداست اوست كه همه چيز را كنترل ميكند.بنابراين ميبنييد خدا در آيه 59:4 رسول را ذكر كرده است ولي در 8:13 رسول را ذكر نكرده است و اين بسته به حكمت خداي يكتاست.6- تبليغ اسلامزماني كه پيامبر اسلام را تبليغ ميكرد تعداد زيادي از اصحاب ديگر هم مشغول تبليغ اسلام بودند زيرا خود پيامبر نميرسيد براي همه اين مطالب را تكرار كند و علاوه برآن پيامبر وظيفه ديگري علاوه بر تبليغ پيام خدا داشت و آن هم دريافت كلام خدا قرآن بود بطوريكه خيلي از وقت خود را صرف اين مورد ميكرد.كتابي كامل كه آنچه را براي هدايت ما لازم است را داراست.كتاب قرآن علاوه بر آنكه داراي تمام احكام مورد نياز ماست داراي مطالب يكتاپرستي است كه به سبك خاصي در جاهاي مختلف تكرار شده است. شما اگر خوب توجه كنيد ميبينيد كه اكثر مطالب قرآن به طرز خاصي از طريق داستانهاي مختلف تكرار شده است تا كاملا رسا باشد. شما در تمام دنيا كتابي با اين سبك نگارش نخواهيد يافت. واقعا اين كتاب براي كساني كه روي آن فكر ميكنند و تدبر ميكنند هدايت كننده است. اما كساني كه با پيشفرضهاي ذهني خود خو گرفته اند براي آنان فقط خسران است.همانطور كه در آيه زير ميبينيد كساني ديگر هم همراه پيامبر در جاهاي مختلف آيات خدا را براي مردم ميخواندند. اگر پيام قرآن به تنهايي كافي نيست و احتياج به تفسير دارد پس چطوري پيامبر به ديگران اجازه ميدهد آيات را براي مشركين تلاوت كنند مگر همه مثل پيامبر مفسر قرآنند؟!!(22:72) واذا تتلي عليهم ءايتنا بينت تعرف في وجوه الذين كفروا المنكر يكادون يسطون بالذين يتلون عليهم ءايتنا قل افانبئكم بشر من ذلكم النار وعدها الله الذين كفروا وبئس المصير(22:72) هنگامي كه آيات ما آشكارا برايشان خوانده مي شود، پليدي را در چهره كافران تشخيص مي دهي. آنها نزديك است به كساني كه آيات ما را برايشان مي خوانند، حمله كنند. بگو: "آيا مي خواهيد شما را به بسيار بدتر از اين آگاه سازم؟ خدا دوزخ را به كساني كه ايمان ندارند، وعده داده است؛ چه سرانجام فلاكت باري."پس پيامبر محمد علاوه بر دريافت قرآن به تبليغ يكتاپرستي هم ميپرداخت. او از خود حكم نميساخت بلكه همه اش از طرف خداي يگانه بر او نازل ميشد. او خود يكتاپرستي را درك كرده بود و مثل پيامبر ابراهيم خود راه راست را پيدا كرده بود و البته به اين معنا نيست كه او همه قرآن را ميدانست. نه او چيزي از قرآن نميدانست بلكه او براساس حس خداجويي خدا را يكتا يافته بود بنابراين يكي ديگر از وظايف پيامبر دعوت مردم به يكتاپرستي بود و بيدار كردن دلهاي مردم بود. اين موارد در سوره هاي مزمل و مدثر به خوبي توضيح داده شده است. در سوره مدثر به پيامبر اعلام ميشود كه پا شو. اين دستور عملي است زيرا اعلام يكتاپرستي عملي است نه فقط حكمي ساده. از اينجا مشخص ميشود كه وجود پيامبر لازم بود. ممكن است عده اي بگويند كه اگر پيام رسول فقط قرآن است پس بهتر بود كه كتاب قرآن بيكباره نازل ميشد و در آن صورت رسول لازم نبود!! اين گروه هنوز نقش پيامبر را درك نكرده اند. متوجه نشده اند كه اولين وظيفه پيامبر تبليغ يكتايي خدا بود كه بدون قرآن هم ممكن بود زيرا او به عنوان يك رسول اين مورد را درك كرده بود و براساس ميزان درك خود بايد مردم را به آن فراميخواند. متاسفانه اين گروه هنوز نقش پيامبر را درك نكرده اند و همچنان ميخواهند از دستنوشته هاي قرن سوم و چهارم هجري پيروي كنند. كساني كه پيرو قرآنند پيامبر آنان محمد در سال 570 ميلادي زندگي ميكرد اما كساني كه پيرو كتابهاي خودشانند پيامبرشان در قرن سوم هجري زندگي ميكرد.اما سوالي كه پيش ميايد آيا قرآن داراي نكات يكتاپرستي است يا نه؟جواب اين است بله. بيش از نصف قرآن پر است از داستانهاي پيامبران و اقوام گذشته كه در جاي جاي قرآن به سبكهاي خاص و متنوع تكرار شده است و اين خود الگويي بسيار خوب است براي كساني كه ميخواهند پاشوند و يكتاپرست شوند.7- بررسي سندبعد مسلمانان سندها را بررسي ميكنند علم رجال را بوجود آوردند. راجع به راوي حديث قضاوت ميكردند ميگفتند كه طرف دروغگوست يا نه؟ واقعا خيلي عجيب است شما چطوري به خودتان اجازه ميدهيد كه پشت سر فرد مرده حرف بزنيد و برچسپ دروغگو و راستگو به او بزنيد؟ مگر فقط خدا نيست كه از همه نهانها خبر دارد. ممكن است فردي در ميان مردم خيلي برو بيا داشته باشد اما فردي شيطاني باشد و در جامعه ما مثل اين افراد فراوان است. بدون اطلاع از نهاد دروني فرد شما چطوري قضاوت ميكنيد كه او راستگوست يا دروغگو؟ آن فرد چيزي را كه از اطرافيانش شنيده است براي راوي بازگو كرده است نه چيزي ديگر!. پيامبر محمد بدون وحي كلامي نميگفت اما بدون وحي همه چيز در كتب حديث يافت ميشود (45:18). رسول هم بايد طبق حكم خدا عمل كند اگر باور نداريد آيات زير را نگاهي بيندازيد:(6:19 و 16:89 و 5:48 و 5:45 و 5:47)من با اطمينان كامل به شما ميگويم كه كتب حديث همان دين عوام است و همان دين آبا و اجدادي است.كتاب خدا كه از هر جهت معجزه است را ول كرده و به دنبال دستنوشته هاي قرون اوليه افتاده ايد!؟؟؟؟اگر شما تعريف حديث صحيح را ميخواهيد به آيات زير مراجعه كنيد:(39:23 و 31:5 و 7:185 و 45:6)8- با اين بترسان(6:19) قل اي شيء اكبر شهدة قل الله شهيد بيني وبينكم واوحي الي هذا القرءان لانذركم به ومن بلغ ائنكم لتشهدون ان مع الله ءالهة اخري قل لا اشهد قل انما هو اله وحد وانني بريء مما تشركون(6:19) بگو: "شهادت چه كسي بالاترين است؟" بگو: "شهادت خدا. او ميان من و شما شاهد است كه اين قرآن

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».