پيامبر و مرجعيت علمي اميرمؤمنان

مشخصات كتاب

نويسنده : محمد جواد مروجي طبسي
ناشر : محمد جواد مروجي طبسي

طليعه

از روزي كه پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و‌آله وسلم در مكه مكرّمه به رسالت مبعوث گرديد؛ در مناسبتهاي گوناگون به تثبيت موقعيت ديني، اجتماعي و سياسي اميرمؤمنان عليه‌السلام پرداخت. بدين جهت هر روز به شكلي، وي را مطرح ساخته، تا مسلمانان بيش از پيش با اين چهره مقدس آشنا شوند.با مرور تاريخ، موارد زيادي از اين افتخارات را مشاهده خواهيم كرد؛ از جمله مسأله بستن در خانه‌هاي ياران رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم و باز گذاردن در خانه علي عليه‌السلام است كه توسط رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم صورت گرفت.اين ماجرا، كه به شدت خشم ياران را بر انگيخت و مي‌رفت كه بر اثر ناداني و جهالت برخي و غرض‌ورزي برخي ديگر، عده‌اي در برابر پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم موضع بگيرند، با سياست حكيمانه و مقتدرانه آن حضرت فرونشانده شد.از آنجا كه مسأله «سدّالأبواب» يكي از مسائل سياسي بسيار مهمّ زمان حضرت رسول صلي الله عليه و‌آله وسلم در مدينه است و با احتمال اينكه اين جريان پنج روز قبل از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم اتفاق افتاده و از اين جهت حائز اهميت است، بر آن شديم تا اين جريان را از نظر تاريخي به دقت بررسي نموده و اهداف آن حضرت را از اين كار بررسي كنيم.

نگاهي به ماجراي سد الأبواب

تاريخ نگاران آورده‌اند: در روزهايي كه مسلمانان به مدينه هجرت مي‌كردند، عده‌اي از آنها در اطراف «مسجد النبي» خانه‌هايي ساختند و دري از آن خانه‌ها به سوي مسجد پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم باز كردند. پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم پس از مشاهده چنين وضعيتي از معاذ بن جبل خواست تا پيام آن حضرت را مبني بر بستن در خانه‌هايي كه به سوي مسجد باز شده به اصحابش برساند.به نقل ديگري، پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم علي عليه‌السلام را فرستاد و در نقل سومي، حضرت، خود، شخصاً به در خانه‌ها رفته و آنها را بست، جز در خانه علي عليه‌السلام كه آن را باز گذارد.ابن شهرآشوب از خلط و تداخل روايات در اين ماجرا خبر مي‌دهد؛ چرا كه بدون شك در اينجا دو جريان وجود داشته است:. جريان بستن در خانه‌هاي باز شده به سوي مسجد.. جريان خوابيدن عده‌اي در مسجد.كه پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم با هردو جريان، حكيمانه برخورد كرد. بنابر اين، هم افرادي كه در مسجد مي‌خوابيدند، دستور بيرون رفتن از مسجد براي آنها صادر شد و هم درهايي كه به سوي مسجد باز شده بود، دستور به بستن آنها داده شد.بدين جهت، در كتابهاي اهل سنّت بين اين دو جريان خلط شده و شايد منظور ابن‌شهرآشوب از اين خلط و تداخل، در كتابهاي اهل سنّت باشد.4تعابيري كه در بيشتر كتابهاي حديثي اهل سنّت و تمام كتابهاي شيعه آمده، حكايت از سدّالأبواب دارد.در كتاب «نظم دُرّالسّمطين» سخن از «خوخه» (روزنه، درب كوچك) است كه پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم فرمود: سد كنيد هر خوخه‌اي را كه در مسجد است، جز خوخه علي عليه‌السلام!و اما جريان موضعگيري پيامبر نسبت به خوابيدن اصحاب در مسجد؛ بنابر نقل ابن‌مسعود چنين است:شبي پس از نماز عشاء در مسجد بوديم كه پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم نزد ما آمده در حالي كه در بين ما ابوبكر، عمر، عثمان، حمزه، طلحه، زبير و عده‌اي از ياران بودند، پرسيد: اين تجمع براي چيست؟گفتند: اي رسول خدا! با يكديگر به گفت و گو نشسته‌ايم، برخي از ما مي‌خواهند نماز بخوانند، و برخي مي‌خواهند در همين جا بخوابند پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم فرمود: مسجد من جاي خوابيدن نيست، برخيزيد و به سوي خانه‌هايتان برويد. هر كه بخواهد نماز بخواند، در منزل خود نماز بخواند و هركه نمي‌تواند، به استراحت بپردازد...، پس همه ما از جاي برخاستيم و متفرق شديم. دربين ما علي هم بود كه او هم از جاي برخاست تا برود، اينجا بود كه پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم دست علي را گرفت و فرمود: «اما انت يا علي فانّه يحلّ لك في مسجدي ما يحلّ لي و يحرم عليك ما يحرم عليّ؛ اما تو اي علي! (بدان كه) حلال و جايز است براي تو در مسجد من، هرچه را كه بر من جايز است و حرام است بر تو، در هرچه كه براي من حرام است.»

سستي برخي اصحاب در بستن درها

با شنيدن فرمان بستن درها از سوي پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم بسياري از ياران سر جاي خود نشسته و عكس العملي از خود نشان ندادند و از اينكه مبادرت به بستن در خانه‌هاي خود نكرده بودند، گويا قصد مخالفت امر رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم را داشتند كه بار ديگر منادي رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم به مسجد آمده و فرمان رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم را ابلاغ كرد. باز هم كسي از جاي خود بر نخاست و با يكديگر به گفت و گو پرداختند كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم به چه هدف و انگيزه‌اي دست به اين كار زده است....

تهديد به عذاب

اين سستي از سوي اصحاب، پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم را به شدت نگران ساخته و براي بار سوم از مردم خواست تا به فرمان رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم جامه عمل بپوشانند؛ اما در ابلاغيه سوم، با پيام شديد اللحني از آنها خواست تا درهاي خانه خود را كه به مسجد باز كرده‌اند، ببندند و اگر چنين نكنند، عذاب الهي بر آنها نازل خواهد شد.

تهديد به رانده شدن از مدينه

همچنين براي جدّي گرفتن دستوراتي كه از سوي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم مي‌آمد، لازم بود آن حضرت فشارهاي بيشتري را اعمال كند. بدين جهت ـ بنابر نقل ابن المغازلي در مناقب ـ پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم به مسجد آمده، در بين مردم ايستاد و فرمود: مي‌بينم برخي از اينكه من، علي را در مسجد نگه داشتم و آنها را بيرون كردم، به خشم آمده‌اند؛ به خدا سوگند! من آنها را بيرون نكردم و علي را نگه نداشتم، بلكه اين كار از سوي پروردگار بود.... آگاه باشيد هركه به اين حكم راضي نيست و به خشم آمده، به اين سو برود. و با دست خود به سوي شام اشاره فرمود....

اعتراضات و واكنش‌ها

پس از بسته شدن درخانه‌ها ـ جز در خانه علي عليه‌السلام ـ اعتراضات منافقان و اصحاب ناآگاه، به شدت بالا گرفت. منافقان كه به هيچ وجه حاضر نبودند چنين فضيلتي را از علي عليه‌السلام ببينند، سخنان آزار دهنده‌اي به گوش مبارك پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم رساندند. آنان مي‌گفتند: پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم در باره دامادش علي، گمراه شد. اينجا بود كه از سوي پروردگار، آيه «ما ضلّ صاحبكم و ما غوي»؛ «هرگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است.» نازل گرديد.برخي از مسلمانان نا آگاه، كه فكر مي‌كردند اين كار به خاطر خويشاوندي وي با علي عليه‌السلام انجام شده، سخناني را در محضر پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم عرضه داشتند. در اين ميان عباس و حمزه بيش از ديگران تحريك شده بودند.مورّخان نوشته‌اند كه: حمزه به نزد پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم آمد و عرض كرد: يا رسول اللّه انا عمّك و أنا أقرب اليك من علي. قال: صدقتَ يا عمّ انّه واللّه ماهو عنّي بل هو من اللّه عزّوجلّ؛ اي رسول خدا! من عموي تو هستم و من از علي به تو نزديك ترم. پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم فرمود: عموجان، راست مي‌گويي؛ اما به خدا سوگند! اين دستور از سوي من نبوده؛ بلكه از طرف پروردگار است.عباس نيز نزد حضرت آمده، گفت: يارسول اللّه اخرجت أعمامك و أصحابك و أسكنت هذا الغلام؟؛ اي رسول خدا! تو عموها و يارانت را از مسجد بيرون كرده‌اي و اين جوان را در مسجد نگه داشته‌اي؟!حضرت در پاسخ فرمود:هرگز من دستور به بيرون رفتنشان را ندادم و هرگز اين جوان را در مسجد نگه نداشتم؛ بلكه اين پروردگار بود كه چنين اراده‌اي داشت.

درخواست اصحاب و رد پيامبر

هنگامي كه خشم‌ها و اعتراضات ياران رسول خدا، مبني بر بازگذاردن در خانه‌هاي خود، اثر نبخشيد، پيامبر ناراضيان را تهديد به نزول عذاب و يا اخراج از مدينه و رفتن به سوي شام نمود. آنها راه ديگري در پيش گرفته، از اين رو به خواهش و تمنّا افتاده تا پيامبر اجازه دهد در كوچك و يا پنجره و روزنه‌اي به مسجد باز كنند، اما آن حضرت بار ديگر تمام درخواست‌هاي آنها را رد كرده، اجازه نداد حتي روزنه بسيار كوچكي هم از درون خانه‌ها به سوي مسجد باز كنند.مورّخان آورده‌اند كه عمر گفت: دع لي خوخة اطلع منها الي المسجد فقال: لا و لا يقدر اصبعة؛ اجازه دهيد من روزنه‌اي باز كرده تا مسجد را ببينم. پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم فرمود: هرگز! گرچه به اندازه انگشت باشد. فقال ابوبكر: دع لي كوة أنظر اليها، فقال: لا و لا رأس إبرة؛ ابوبكر گفت: براي من شكافي را واگذاريد، كه از آن به سوي مسجد نگاه كنم. پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم فرمود: هرگز چنين چيزي نخواهد بود؛ گرچه به اندازه سر سوزني باشد. عثمان نيز همانند آنها سخن گفت و درخواست كرد؛ اما پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم خودداري نمود.عباس، عموي پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم گفت: اي رسول خدا! براي من واگذار به اندازه آنكه فقط خود، داخل و خارج شوم. پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم فرمود: ما أمرتُ بشي‌ء من ذلك؛ به چنين چيزي دستورم نداده‌اند.

انگيزه بستن درها

اشاره

شايد اين سؤال در ذهن بسياري مطرح شده باشد كه: پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم چه هدفي را از اين كار دنبال مي‌كرد؟پاسخ مي‌دهيم كه برخي روايات و احاديث، از جمله همين حديث مورد نظر، خود روشنگر بسياري از مسائل نهفته است كه نياز به اثبات و استدلال ندارد. اما براي آگاهي بيشتر، به برخي انگيزه‌ها، كه از خود اين روايات استفاده مي‌شود، اشاره مي‌نماييم:

دستور الهي

پرواضح است كه وظيفه پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم در طول «رسالت» رساندن دستور الهي بوده است. از اين رو بايد گفت كه او بدون دستور خدا، هرگز به چنين كاري دست نزده؛ بلكه با استناد به آيه شريفه: «ما ينطق عن الهوي ان هو وحي يوحي»، اين كار نيز در اثر صدور وحي از سوي پروردگار به پيامر مكرّمش بوده است.اراده پروردگار بر اين تعلّق گرفته بود كه تمام درهايي كه به سوي مسجد پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم باز شده، بسته و در خانه علي عليه‌السلام همچنان باز بماند. در اين كار، پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم مجري است و همه بايد اطاعت كنند، بدون اينكه حقّ اعتراضي داشته باشند. بدين جهت مي‌بينيم به دنبال اعتراضي كه به پيامبر شد، آن حضرت فرمود: «و انّي واللّه ما سددتُ من قبل نفسي و لاتركتُ من قبل نفسي ان أنا الاّ عبد مأمور امرتُ بشي‌ء ففعلتُ ان أتبع الاّ ما يوحي؛ به خدا سوگند كه من از نزد خود، درها را نبستم و از پيش خود، درِ خانه‌اي را به باز ماندن رها نكردم؛ بلكه من بنده‌اي مأمور بودم، به چيزي دستور داده شدم و به آن عمل كردم. در اين كار از وحي الهي پيروي مي‌كنم.»

كنترل ترددهاي غير مجاز

نوشته‌اند كه پس از احداث مسجد النبي، عدّاي از ياران آن حضرت، خانه‌هاي خود را در اطراف مسجد احداث كردند و براي آسان شدن رفت و آمد خود به مسجد، دري از خانه به سوي مسجد باز كرده بودند و مدتي نيز از همان راه براي رفتن به خانه و مسجد استفاده مي‌كردند. بعضي از روزها مي‌شد كه زن و مردِ ساكن همان خانه‌ها، در حال غير طهارت از مسجد پيامبر عبور كرده و به خانه مي‌رفتند و يا خارج مي‌شدند.پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم براي اينكه مبادا برخي از ياران، اين در را براي خود يك امتياز بدانند و بر ديگر ياران، آگاهانه يا نا آگاهانه، فخرفروشي كنند و همچنين براي اينكه حرمت مسجد ـ از اينكه گذرگاه هر عابر طاهر و غير طاهر شده ـ از بين نرود، چنين دستوري داد. و اما خود، علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم‌السلام را از اين حكم مستثني كرد و علت استثناء هم بسيار واضح و روشن است؛ چرا كه به فرموده قرآن مجيد، اهل بيت پيامبر عليهم‌السلام پاك و مطهرند. و پيامبر، اهل بيت خود را بر علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم‌السلام انطباق داد و فرمود: اينان، اهل‌بيت من هستند.پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم حتي به آن كساني كه در حال طهارت ظاهر و باطن هم از آنجا عبور مي‌كردند، اجازه دستور بازگذاردن در خانه خود را نداد، اگرچه فاميل‌هاي وابسته و نزديك به او هم بودند. علت اين دستور هم اين بود كه همه مسلمانان در اين حكم الهي مساوي و برابر باشند. بدين جهت حتي به عباس و حمزه كه دو عموي پيامبر بودند، نيز دستور بستن در خانه داده شد.امّ سلمه گويد: خرج رسول اللّه الي صرحة هذا المسجد فقال: ألا لايحلّ هذا المسجد لجنب و لا حائض الاّ لرسول اللّه و علي و فاطمه و الحسن و الحسين. ألا قد بيّنت لكم...؛ روزي پيامبر بر بلندي مسجد بالا رفته، فرمود: آگاه باشيد! داخل شدن در اين مسجد براي هيچ جنب و حائضي جايز نيست، جز براي رسول خدا، علي، فاطمه، حسن و حسين....و در روايت ديگري كه حمويني در فرائد السمطين آورده، پيامبر در اين ماجرا، خود و اهل بيتش را استثناء كرده و اهل بيت را نيز به علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم‌السلام تفسير كرده است.امّ سلمه گويد: قال رسول اللّه: الاّ انّ مسجدي حرام علي كل حائض من النساء و علي كل جنب من الرجال الاّ علي محمد و اهل بيته، علي و فاطمة و الحسن و الحسين؛ آگاه باشيد! كه داخل شدن در مسجد من، براي هر حائضي از زنان و بر هر فرد جنب از مردان حرام است؛ مگر بر محمد و اهل بيت او، علي و فاطمه و حسن و حسين.

خواسته پيامبر

ممكن است اين تقاضا نخست از سوي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم بوده باشد و خداوند در استجابت اين تقاضا فرمان به بستن در خانه‌ها، جز خانه علي عليه‌السلام را داده باشد؛ چرا كه پس از احداث مسجدالنبي و احداث خانه‌هاي برخي ياران در اطراف آن و خوابيدن و عبور كردن برخي از ياران از مسجد، مسجد را از آن قداست واقعي انداخته بودند. و چون پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم از اين ماجرا رنج مي‌برد، بدين جهت از خداوند درخواست كرد تا همان گونه كه براي موسي در باره هارون و ذرّيه‌اش اين كار عملي شد، براي او نيز در باره علي و ذرّيه‌اش مسجد پاك و مطهر گردد. خداوند نيز به اين تقاضا پاسخ مثبت داده و طي فرماني به پيامبر، دستور بستن در خانه‌ها، جز در خانه علي عليه‌السلام را صادر فرمود.عبداللّه بن عباس مي‌گويد: قال رسول اللّه لعليّ: انّ موسي سأل ربّه أن يطهر مسجده لهارون و ذرّيته و انّي سألتُ اللّه أن يطهّرلك و لذرّيتك من بعدك. ثم أرسل الي ابي‌بكر أن سدّ بابك. فاسترجع و قال: سمعاً و طاعة. فسدّ بابه ثم الي عمر كذلك ثم صعد المنبر فقال: ما انا سددتُ أبوابكم و لا فتحتُ باب علي و لكنّ اللّه سدّ أبوابكم و فتح باب علي؛ پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم به علي عليه‌السلام فرمود: روزي موساي پيامبر از خداي خويش خواست تا مسجدش را براي هارون و ذرّيه‌اش پاك سازد و من نيز از خداوند خواستم كه مسجد را براي تو و ذريه‌ات پس از تو پاك گرداند. سپس براي ابوبكر پيام فرستاد كه در خانه‌ات را ببند. او نيز كلمه استرجاع را بر زبان آورده و گفت: سمعاً و طاعةً؛ شنيدم و قبول كردم. پس در خانه خود را به فرمان پيامبر بست. سپس همين فرمان را به عمر داد. و آنگاه به منبر رفته، فرمود: اين من نيستم كه در خانه‌هاي شما را بسته و در خانه علي را باز گذاشتم؛ بلكه اين خدا بود كه چنين دستوري صادر فرمود.علامه اميني پس از ذكر حديث مي‌نويسد: نسائي به نقل از سيوطي اين حديث را آورده است در حالي كه در سنن موجود نيست. و از اين كه سنن در نزد علامه اميني موجود بوده و بدون واسطه از نسائي نقل نكرده، معلوم مي‌شود كه اين حديث در اين كتاب مفقود شده است؛ ولي نسائي شبيه به همين حديث را به طور خلاصه در خصايص نقل كرده است.. تثبيت موقعيت سياسي اميرمؤمنان عليه‌السلامپيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم در موارد گوناگوني با عبارتهايي چون: انا مدينة‌العلم و علي بابها و انا مدينة الحكمة و عليّ بابها و انا مدينة الفقه و عليّ بابها فمن اراد العلم فليأت الباب از دانش وسيع و بي‌مانند اميرمؤمنان عليه‌السلام سخن گفته است. اما حضرت زماني به اين مسأله تحقّق عيني بخشيد كه عملاً دستور به بسته شدن تمامي درها داد و فقط در خانه علي را باز گذاشت و به اين وسيله به همگان فهماند كه پس از من، فقط علي است كه مي‌تواند همانند من عمل كرده و رهبر مسلمانان باشد.طبق نقل سيره حلبيه از امّ سلمه، ماجراي سدّ ابواب در بيماري آن حضرت اتفاق افتاده است. به نقل مسلم اين واقعه پنج شب پيش از فوت رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم رخ داده است.ابن‌عباس مي‌گويد: اين امر در مرض موت آن حضرت بوده است.از بررسي اين نقل‌ها روشن مي‌شود كه اين دستور بسيار مهم بوده و مشخص مي‌گردد كه حضرت به دنبال چه هدفي بوده است.

تلاش مذبوحانه دشمنان

اشاره

از اينكه دشمنان اهل بيت نتوانستند با موضعگيري‌هاي جاهلانه خود در برابر اين جريان، نقش پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم را در تثبيت موقعيت سياسي اميرمؤمنان عليه‌السلام خنثي كنند، دست به تلاش‌هاي مذبوحانه‌اي زدند كه خلاصه اين تلاش‌ها را در چند مورد بيان مي‌كنيم:

شكستن حرمت خانه

پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم اولين تلاش آنها حرمت شكني بود، آنان براي گرفتن بيعت از علي عليه‌السلام به خانه فاطمه عليهاالسلام هجوم برده و بيشترين حرمت شكني را نسبت به خانه و خاندان رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم انجام دادند.شما مي‌توانيد ماجراي هجوم به خانه وحي و رسالت را در ده‌ها كتاب شيعه و سنّي به دقت مطالعه نماييد و خود به قضاوت بنشينيد.

تخريب خانه اميرمؤمنان

در زمان عبدالملك بن مروان، دشمن به بهانه توسعه مسجد پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم، ساكنان اين خانه را بيرون كرده و خانه را ويران كردند.آنها فكر كردند كه با ويران كردن خانه، آن در كه به امر خداوند و توسط پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم باز گذارده شده، بسته خواهد شد. اين كوته‌فكران خيال كردند در خانه اهل‌بيت عليهم‌السلام در بين چهار ديواري و چوب، سنگ و آجر قرار دارد، در حالي كه اين چنين نيست و اين در همچنان باز و تا روز قيامت براي تمام بشريت منبع فيض الهي خواهد بود و هيچ كس جرأت بستن آن را نداشته و نخواهد داشت؛ چرا كه قرآن مجيد مي‌فرمايد: «يريدون ليطفئوا نوراللّه بأفواههم و اللّه متمّ نوره و لو كره الكافرون»28؛ آنان مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولي خدا نور خود را كامل مي‌كند، هرچند كافران خوش نداشته باشند.

تضعيف راويان حديث

از ديگر تلاش‌هاي مذبوحانه دشمنان، مقابله با اين حديث است كه از طرف برخي كينه توزان صورت گرفته و اين حديث را به بهانه ضعف راويان، مردود دانسته‌اند.ابن الجوزي اين خبر را از جمله اخبار ساختگي دانسته و به خيال خود، اين خبر ضعيف است؛ چرا كه با اخبار صحيحه كه در باره ابوبكر وارد شده، در تضاد است؛ بدين جهت گفته است: حديث سدّ الابواب از اخبار ساختگي رافضيان است.پاسخ مي‌دهيم: اين خيال خامي بيش نيست؛ چرا كهاوّلاً: اين حديث را عده‌اي از ياران رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم نقل كرده‌اند كه ما شكّي در صحابه بودنشان نداريم، همانند: ابن عباس، زيد بن ارقم، براء بن عازب، سعد بن أبي وقّاص، عبداللّه بن عمر، جابر بن عبداللّه انصاري، ابوسعيد خدري، امّ سلمه، ابو رافع، عايشه، عبدالمطلب بن عبداللّه بن حنطب، عمر بن الخطّاب، جابر بن سمرة، انس بن مالك، حذيفة بن اسيد غفاري، ابوذر غفاري، ابوالحمراء، بريدة أسلمي، علي بن ابي‌طالب، عدي بن ثابت و جمع ديگري از ياران رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم.و به گفته ابن شهر آشوب اين حديث را نزديك به سي نفر از ياران رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم نقل كرده‌اند.افزون بر اين، اين حديث با الفاظ گوناگوني كه دارد، از بيست و نه طريق وارد شده است، و مرحوم سيدهاشم بحراني به اين اسناد اشاره كرده است.ثانياً: بيشتر محدّثان و راويان اين حديث را توثيق كرده‌اند.تعبيرهايي كه در باره اسناد و رجال اين روايت آمده است، به قرار ذيل است:. فالحديث بنصّ الحظاظ صحيح رجاله ثقات.. در فتح الباري آمده است: رجاله ثقات.. بدخشي در نزل الابرار، پس از ذكر اين حديث مي‌نويسد: اخرجه احمد و النسايي و الحاكم و الضياء باسناد رجاله ثقات.. ابن حجر مي‌نويسد: سند صحيح و رجاله رجال الصحيح الاّ العلاء و هو ثقة و ثقة يحيي بن معين و غيره.. در فتح الباري پس از ذكر اين حديث مي‌نويسد: اخرجه احمد و النسائي و اسناده قوي.. محمودي در تحقيق ارزشمند خود بر كتاب تاريخ دمشق در ترجمه زندگاني اميرمؤمنان از ابن حجر، در ذيل اين حديث آورده است: اين حديث مشهور است و طرق متعددي بر آن نقل شده است و هر طريقي خود به تنهايي از مرتبه «حسن» كمتر نيست. و از مجموع اين طرق بنا به روش اهل حديث، قطع به صحت اين حديث پيدا خواهيم كرد.

تحريف حديث

يكي ديگر از راه‌هاي مقابله با اين حديث، كه از طريق برخي محدّثان صورت گرفته، گذاشتن نام ابوبكر به جاي نام علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام است! در حالي كه در صحاح و غير صحاح همه، روايت سدّ الأبواب را مخصوص علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام دانسته‌اند و چنان كه گفته شد، راويان آن را ثقه شمرده‌اند.ترمذي در صحيح و احمد بن حنبل در مسند، از ابن عباس، از پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم نقل كرده‌اند كه پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم دستور به بستن درها جز خانه علي عليه‌السلام را صادر كرد.اما بخاري در صحيح خود، بابي را به عنوان: «باب الخواصة و الممر في المسجد»، باز كرده و در آن روايتي را از ابوسعيد خدري از پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم نقل كرده كه در آخر آن چنين آمده است: ولكن اخوة الاسلام و مودته لايبقين في المسجد باب الاّ سدّ الاّ باب أبي‌بكر؛ اما برادري و مودت اسلام دري را در مسجد باز نمي‌گذارد مگر آن را ببندد، مگر در ابي‌بكر.حال متعرض اين جهت نمي‌شويم كه آيا رجال و اسناد اين روايت از نظر خودشان صحيح است يا نه و فرضاً تمام رجال و اسناد اين روايت صحيح باشد، آيا بين اين دو حديث تناقض پيش نمي‌آيد؟ مگر ترمذي و مسند احمد، جزء صحاح نيستند كه اين حديث را مخصوص علي بن ابي‌طالب دانسته‌اند؟! پس يا بايد بگويد: احاديث ترمذي و احمد، احاديث صحيحه‌اي نيستند و يا بايد حديث بخاري را كه در برابر همه صاحبان كتب صحاح و مسانيد و سنن قرار گرفته است كنار گذاشته شود و آن را غير صحيح بدانيم.عجيب است كه ابن سعد واقدي، كه كتابهاي خويش را در ظلّ عنايت حكومتها نوشته است، در كتاب طبقات خود، با نقل حديثي از معاوية بن صالح، در باره بستن درها، جز در خانه ابوبكر، اهانتي به پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم نسبت مي‌دهد كه هرگز قابل بخشش نيست!او به نقل از معاوية بن صالح آورده است: جمعي از مردم گفتند: حضرت درهاي ما را بست و درب خليلش را رها كرد. پس رسول خدا صلي الله عليه و‌آله وسلم فرمود: رسيد به من آنچه شما گفتيد در باب ابي‌بكر، به درستي كه مي‌بينم برباب ابي‌بكر نوري را و مي‌بينم بر باب شما ظلمتي را.آيا خود قضاوت نمي‌كنيد كه: اين روايت جعلي و دروغ است؟ چرا كه هيچگاه پيامبر صلي الله عليه و‌آله وسلم نسبت گمراهي و ضلالت به ياران خود نداده است و چگونه در اينجا آشكارا و بي‌پرده به تمام ياران خود و يا لااقل به كساني كه دري به مسجد باز كرده بودند، يا زبودن آن ذوب را مايه ضلالت و ظلمت مي‌بيند.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».