پيامبر در خانه، سازگاري، مهرباني، مديريت

مشخصات كتاب

‏شماره كتابشناسي ملي : ايران۷۸-۲۶۲۳۳
‏سرشناسه :عابديني احمد
‏عنوان و نام پديدآور :پيامبر (ص در خانه سازگاري مهرباني مديريت عابديني احمد
‏منشا مقاله :، پيام زن ش ۹۶ ، (اسفند ۱۳۷۸): ص ۲۸ - ۳۵.
‏توصيفگر :محمد(ص ، پيامبر اسلام
‏توصيفگر :ازدواج
‏توصيفگر :زنان‌

مقدمه

يكي از ويژگيهاي پيامبر اكرم (ص) رعايت مساوات بين همسران بود كه به مواردي از آن اشاره مي شود:الف پيامبر اكرم (ص) مهريه هر يك از زنانش را چهارصد درهم قرار داد (مهر السنه) و فرقي بين عايشه، حفصه، ام سلمه، سوده، ميمونه، زينب دختر جحش و زينب دختر خزيمه نگذاشت [1] و ملاحظاتي از قبيل قريشي و غير قريشي، جوان و غير جوان، بيوه و غير بيوه و امثال آن را در مهريه دخالت نداد. اين تساوي حتما اثر مثبت خود را در ذهن زنان مي گذارد، تا خود را از نظر شخصيت و ساير امور همانند يكديگر ببينند.اگر يكي از آنها ويژگي خاص يا وضعيت ويژه اي داشت، در آن وضعيت، پيامبر (ص) به نحو ديگري جبران كار و فعاليت و ويژگي او را مي كرد و با زبان يا عمل به گونه اي رفتار مي كرد كه تساوي و برابري، برتري شخصي را از بين نبرد، كه به مواردي از آن در آينده اشاره خواهد شد.علي رغم اينكه هفت تن از همسران داراي مهريه مساوي بودند، ولي براي صفيه و جويريه چنين مهريه اي ذكر نشده است. شايد به اين جهت كه «صفيه» اسيري بود كه به اسارت در آمد و پيامبر اكرم (ص) او را براي خود انتخاب (اصطفا) كرد و به اين گونه افراد مهريه اي تعلق نمي گيرد و آزادي او مهريه اش شده است و «جويريه» اسيري بود كه سهم «ثابت بن قيس» انصاري شد و سپس با او عقد كتابتي (يك نوع قرارداد آزادسازي بردگان) نوشت كه در مقابل پرداخت پول به عنوان مال الكتابه آزاد شود. وي براي تهيه پول نزد پيامبر اكرم (ص) آمد و حضرت فرمود: آيا بهتر از آن را نمي خواهي؟ پرسيد: بهتر كدام است؟ فرمود: پرداخت مال الكتابه و ازدواج با من. گفت: بله. و پيامبر اكرم (ص) مال الكتابه را پرداخت و با او ازدواج كرد. [2] .به گمان زياد مال الكتابه بيش از چهارصد درهم بوده، ولي پيامبر اكرم (ص) آن را پرداخت كرده است، زيرا «جويريه» مالي نداشت، اما پيامبر اكرم (ص) آن را به عنوان مهريه قرار نداد تا او را بر ديگران برتري بخشيده باشد.همسر ديگري كه مهريه اش با ديگران تفاوت داشت، ام حبيبه دختر ابوسفيان بود. او همراه با شوهر خود به حبشه رفت و در آنجا شوهرش نصراني شد. پيامبر اكرم (ص) نجاشي را وكيل كرد او را به ازدواج حضرت درآورد و مهريه او چهارصد دينار بود. [3] .از سيره ابن هشام و كامل بن اثير معلوم نمي شود چه كسي اين مهريه را مشخص كرده است، ولي «ابن عبدالبر» در استيعاب تصريح مي كند: اين مقدار مهريه را نجاشي مشخص كرده است. [4] بنابراين اشكالي از ناحيه برابري مهريه ها بر پيامبر اكرم (ص) وارد نيست. اگرچه حتي بر فرض اينكه پيامبر اكرم (ص) اين مهريه را مشخص كرده باشد، اشكالي وارد نيست، زيرا ام حبيبه علاوه بر مهريه نياز به نفقه داشت و مقدار اضافه را ممكن است به حساب نفقه و هزينه زندگيش گذاشت، زيرا هزينه زندگي به عهده شوهر است و پيامبر اكرم (ص) بايد آن را پرداخت مي كرد.ب علاوه بر مهريه از نظر نفقه و هزينه زندگي، پيامبر (ص) رعايت برابري و تساوي را مي كرد؛ مثلا پس از فتح خيبر به هر كدام طبق قول «واقدي» صد وسق (هشتاد وسق خرما و بيست وسق جو) پرداخت كرد. [5] ابن هشام در اين باره مي گويد: و قسم لهن مئه وسق و ثمانين وسقا، [6] كه معلوم نيست آيا به برخي صد و به برخي هشتاد وسق داده و يا به هر كدام مجموعا صد وسق داده كه هشتادتاي آن از يك جنس و بقيه از جنس ديگري بوده است، تا با عبارت «مغازي» تطبيق كند و يا به هر كدام صد و هشتاد وسق داده است. احتمال اخير درست نيست، چون در اين صورت كلمه «وسق» در عبارت زايد است. احتمال اول نيز درست نيست، زيرا در اين صورت بايد تفصيل مي داد به كدام يك از زنان هشتاد و به كدام يك صد وسق داده است؛ همان طور كه او و «واقدي» در باره سهم ديگران تفصيل داده اند. بنابراين احتمال وسط صحيح تر است. به هر حال «واقدي» كه داستان و حوادث جنگها را نوشته، بيان مي كند پيامبر اكرم (ص) سهم آنان را به طور متساوي پرداخت كرد.«وسق» عبارت از شصت صاع است [7] .و صاع تقريبا سه كيلوگرم است. در نتيجه سهم هر زن هيجده تن مي شود كه رقم نسبتا بالايي است، ولي احتمال دارد صاع و وسق معاني ديگري داشته باشد.ج پيامبر اكرم (ص) در ساير امور نيز رعايت تساوي و برابري را مي كرد؛ مثلا صبحگاهان، پس از نماز به حجره يكايك همسرانش سر مي زد و از آنان احوالپرسي مي كرد.د او هر شب در اتاق يكي از آنان به سر مي برد و تساوي را كاملا رعايت مي كرد؛ حتي در دوران مريضي ايشان كه به وفاتش منجر شد، رعايت تساوي را مي كرد، تا اينكه بيماري بر او سخت شد و طبق نقل از همسرانش اجازه خواست در اتاق عايشه بماند. [8] .شايد ماندن در خانه عايشه به اين جهت بود كه او جوانتر بود و بيشتر مي توانست از عهده كارهاي منزل و مداواي حضرت برآيد، و شايد جهات ديگري داشته كه بعدا مورد اشاره واقع خواهد شد. [9] .ه پيامبر (ص) در سفرها و جنگها رعايت تساوي را مي نمود و پيوسته قرعه مي كشيد و طبق آن يكي از زنان را همراه خود مي برد. شايان ذكر است چون زمان و مدت غزوه ها معلوم نبود، راهي بهتر از قرعه كشيدن براي رعايت عدالت و برابري وجود نداشت.جالب است بدانيم اين همه اصرار بر تساوي و برابري بين همسران و حتي اجازه خواستن از آنان در برخي موارد، از كسي سر مي زند كه خداوند به او اجازه داده است بين زنانش با برابري و تساوي برخورد نكند و زنان او نيز با همين شرط نزد او مانده اند.قرآن مي فرمايد: «ترجي من تشاء منهن و تووي اليك من تشاء و من ابتغيت ممن عزلت فلا جناح عليك ذلك ادني ان تقر اعينهن و لا يحزن و يرضين بما اتيتهن كلهن؛ [10] نوبت هر كدام از زنها را كه مي خواهي، به تاءخير انداز و هر كدام را كه خواهي، پيش خود جاي ده. بر تو باكي نيست كه هر كدام را كه ترك كرده اي،)دوباره( طلب كني. اين نزديكتر است براي اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگي به آنچه به آنان داده اي، خشنود شوند.»شايان ذكر است اين اختيارات را خود همسران پيامبر اكرم (ص) به او دادند. هنگامي كه او آنان را طبق دستور و ارشاد خداوند بين ماندن نزد پيامبر (ص) و تحمل زندگي ساده آن حضرت و بين طلاق مخير ساخت، همگي ماندن نزد آن حضرت و با هر شرايطي كه پيامبر اكرم (ص) صلاح بداند را قبول كردند، آيات 28 و 29 سوره احزاب از اين واقعه بازگويي مي كند؛ بنابراين رعايت نكردن تساوي، احجافي در حق زنان نبود، بلكه همگي آن را قبول كرده بودند و آيه قرآن نيز بر اين مطلب تصريح دارد، ولي با اين حال پيامبر اكرم (ص) تمام سعي خود را براي رعايت تساوي و عدالت، به كار مي برد. [11] حتي پيامبر اكرم (ص) در حال احرام رعايت مساوات را مي كرد و هر شب را كنار يكي از آنان به سر مي برد. اگرچه بهره گيري جنسي در حال احرام حرام است، ولي منافاتي با رعايت تساوي بين آنان نداشت.

پيروان غير پيرو

افرادي كه ازدواجهاي متعدد مي كنند و خود را مسلمان و پيرو دين پيامبر (ص) مي دانند، بايد بررسي كنند برخوردها و كارهاي آنان تا چه حدي با برنامه ها و اعمال و برخوردهاي پيامبر اكرم (ص) سازگار است. اگر شخصي ببيند كه جوان بودن يك زن يا خوش سخن و زيبابودن او، وي را از ديگر همسرانش غافل كرده و در امور زندگي رعايت مساوات را نمي كند، بداند او از راه و روش پيامبر (ص) بسيار فاصله دارد و طبق فرموده قرآن حق ازدواج متعدد را ندارد، زيرا قرآن مي فرمايد: «فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع و ان خفتم الا تعدلوا فواحده؛ [12] با هرچه از زنان كه مورد پسندتان واقع شود، ازدواج كنيد؛ دوتا، سه تا، چهارتا، پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك زن اكتفا كنيد.»روشن است در آيه، ازدواج با بيش از يك زن مشروط به رعايت عدالت است و حتي در صورت ترس از اينكه نتواند عدالت را برقرار كند، بايد به يك همسر اكتفا كند. از اينجا روشن مي شود كساني كه ازدواجهاي متعدد مي كنند و تنها خود را در تعدد ازدواج پيرو سنت پيامبر (ص) مي دانند اما در حقوق همسران به عدالت رفتار نمي كنند، چقدر از قرآن و از سنت او دور هستند و در واقع پيروان غير پيرو هستند. ازدواجهاي متعدد سزاوار شخصي است كه خود را امتحان كرده باشد و بداند حوادث و حالات، او را تغيير نمي دهد و از عدالت باز نمي دارد.

محدوده رعايت عدالت

البته خداوند ضعف و سستي ما را مي دانست كه نمي توانيم بين زنان به عدالت رفتار كنيم؛ از اين رو ما را از متمايل شدن به يك سو نهي كرده و فرموده است: «و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم، فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله كان غفورا رحيما؛ [13] و شما هرگز نمي توانيد ميان زنان به عدالت (رفتار) كنيد، هر چند)بر عدالت( حريص باشيد. پس به يك طرف يكسره تمايل نورزيد، تا آن)زن ديگر( را سرگشته)و بلاتكليف( رها كنيد و اگر سازگاري نماييد و پرهيزكاري كنيد، يقينا خدا آمرزنده مهربان است.»از «و لو حرصتم» (هر چند تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد) معلوم مي شود مراد از عدالت در «و لن تستطيعوا ان تعدلوا» عدالتي است كه از اختيار و توان آدمي خارج است؛ بنابراين مي توان گفت مراد از آن، عدالت در مودت و محبت است كه از امور قلبي است و اختياري نيست. [14] بنابراين محدوده رعايت عدالت، كارها و اعمال و رفتارهاي ظاهري است، ولي در مودت و دوستي ممكن است برخي محبوب تر از برخي ديگر باشند.خلاصه گفتار: مرداني كه قدرت برقراري عدالت ظاهري بين زنان را ندارند و مال و امكانات خود را در اختيار برخي از همسران مي گذارند و بيشتر اوقات خود را با يكي از آنان سپري مي كنند، حق ازدواج متعدد را ندارند و بي جهت از تعدد زوجات مطرح شده در قرآن يا در سنت نبوي سوء استفاده مي كنند.

رعايت روحيه هر يك از همسران

يكي ديگر از ويژگيهاي پيامبر (ص) كه محبت همسرانش را به همراه داشت، رعايت روحيات آنان و ابراز علاقه به تمامي آنان مناسب با شاءن هر يك بود؛ به طوري كه هيچ كدام احساس نمي كرد ديگري محبوبتر از او نزد پيامبر (ص) است؛ مثلا وقتي مي ديد عايشه زن جواني است كه دوست دارد محبوب شوهر خود باشد، با الفاظي نظير «كلميني يا حميرا؛ [15] اي حميرا! با من سخن بگو» محبت او را به خود جلب مي كرد. و وقتي با «ام سلمه» مواجه مي شد كه داراي فرزنداني بود و بچه هايش را نيز بسيار دوست مي داشت، احوال آنان را مي پرسيد و بر آنان اسم جديدي مي گذاشت كه نشانه اعتنا به آنان بود؛ مثلا او دختر كوچكي داشت كه نامش «زينب» بود و پيامبر اكرم (ص) او را «زناب» صدا مي زد و مي پرسيد: «زناب» كجاست، يا وقتي در حجه الوداع شتر صفيه از رفتن ايستاد و صفيه از شدت ناراحتي گريه كرد، پيامبر (ص) با دست خود اشكهاي او را پاك كرد و او را دلداري داد و دستور داد قافله همان جا فرود آيد، در حالي كه تصميم به فرود آمدن در آن مكان را نداشت. [16] .پيامبر اكرم (ص) به خاطر اهانتي كه زينب بنت جحش به صفيه كرد، مدتي با زينب قطع رابطه كرد، ولي پس از اينكه زينب از كار خود پشيمان شد، پيامبر (ص) به غرفه او رفت و تختخوابش را مرتب كرد [17] و اين گونه محبت خود را به او ابراز كرد.وقتي به «بره» دختر حارث از بني المصطلق كه در جنگ اسير شده، پيشنهاد ازدواج داد و او با خوشحالي پذيرفت، پيامبر (ص) اسم او را «جويريه» نهاد [18] و با اين كارها محبت او را كاملا به خود جذب كرد.روزي از روزها پيامبر (ص) بر جويريه گذر كرد و ديد مشغول عبادت است. پس از حدود نصف روز بر او گذر كرد و باز ديد مشغول عبادت است. فرمود: آيا مي خواهي كلماتي به تو تعليم كنم تا آنها را بگويي، و سپس به او ياد داد هر يك از اين اذكار را سه مرتبه بگويد: سبحان الله عدد خلقه، سبحان الله يرضي نفسه، سبحان الله زنه عرشه، سبحان الله مداد كلماته [19] .به هر حال از مجموع كلمات و رفتاري كه از پيامبر (ص) نقل شد و در لابلاي كتابهاي روايي و تفسيري نمونه هاي ديگر آن را مي توان پيدا كرد، فهميده مي شود اين برخوردها سبب جذب قلوب آنان مي شد.البته اين برخوردها در آن زمان براي زنان بسيار مهم بود، زيرا آن زمان نزديك به جاهليت بود، كه زنان را يا مي كشتند و يا با آنان به گونه حيوان رفتار مي كردند و آنان را در ايام عادت از خانه بيرون مي كردند، و آنها را مانند ساير اموال ميت به ارث مي بردند، و نيز با زنان مشورت نمي شد و كسي به سخن آنان گوش نمي داد و... و از طرفي تحمل اين برخوردها براي جامعه آن روز بسيار سخت بود، زيرا جامعه قبول نمي كرد مردي به همسرش شخصيت اجتماعي دهد؛ به سخنان او گوش دهد؛ به او محبت كند و حتي اجازه دهد زن با او قهر كند و به تندي با وي سخن بگويد!برخي، منشاء همه گرفتاريهاي پيامبر (ص) با همسرانش را برخوردهاي خود حضرت مي دانستند و معتقد بودند: اگر همان طور كه آنان با زنانشان رفتار مي كردند، پيامبر (ص) رفتار مي كرد، زنان جسور نمي شدند و زنان آنان نيز جراءت نمي كردند روي حرف مردان حرف بزنند. در مقابل همه اين حرفها، پيامبر (ص) تبسم مي كرد و شايد با اين تبسم، بر ساده انديشي برخي تاءسف مي خورد و هدفش و راهش را كه در جاهاي ديگر با صراحت بيان كرده، در درون خود زمزمه كرد كه: من نيامده ام تا با قهر و غلبه و قدرت نظامي و زور بر ديگران برتري يابم و حكومت كنم. من نيامده ام تا ديگران از من بترسند و همسرم در خانه به خاطر ترس از كتك يا ترس از طلاق از من اطاعت كند، بلكه آمده ام خرد انسانها را پرورش دهم و به آنان بياموزم خودشان آزادانه راه حق را بيابند و در آن گام نهند. بنابراين اگر صد بار ديگر حفصه، عايشه و... ناسازگاري كنند، آنان را با زور تسليم نخواهم كرد؛ همان طور كه حضرت نوح و حضرت لوط همسرانشان را با زور به راه حق نكشاندند، زيرا «لا اكراه في الدين» اصلي مسلم و غير قابل تشكيك است. اگر خدا مي خواست از راه زور و جبر همگان را هدايت كند، چنين مي كرد، ولي او خواست مردم اختيار داشته باشند. خدا راه را از چاه براي آنها بيان كرد، تا هر كسي هر مسيري را خواست، انتخاب كند. «و لو شاء الله ما اشركوا و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما انت عليهم بوكيل؛ [20] و اگر خدا مي خواست، آنان شرك نميآوردند و ما تو را برايشان نگهبان نكرده ايم و تو وكيل)صاحب اختيار( آنان نيستي» و در جاي ديگر فرمود: «فذكر انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر؛ [21] پس تذكر ده، كه تو تنها تذكردهنده اي و بر آنان تسلطي نداري.» و در باره مردم فرمود: «و قل الحق من ربكم فمن شاء فليومن و من شاء فليكفر؛ [22] به آنان بگو: حق از جانب پروردگار است. پس هر كه بخواهد، ايمان بياورد و هر كس بخواهد، كافر شود.» و فرمود: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا؛ [23] ما راه را به او نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاس.» بنابراين با سخن و عمل و با گفتار و كردار بايد مردم را به راه راست هدايت كرد و روش و منش پيامبر (ص) چنين بود.او مي خواست همه مردم و از جمله همسرانش را به اين طريق به راه راست هدايت كند و با خود سازگار سازد و به آنها اخلاق اسلامي بياموزد. قهر و غلبه و زور در اين گونه موارد تاءثيري ندارد.نكته اي كه در پايان اين قسمت بيانش خالي از لطف نيست، اين است كه: حوادث را بايد در محدوده خود بررسي كرد؛ يعني وضع محيطي، اجتماعي و... را در نظر گرفت؛ مثلا ازدواج با حفصه، پاك كردن اشك چشم وي، سوار كردن او بر مركب خويش و دلجويي از وي و آماده كردن تختخواب زينب ممكن است امروزه اموري عادي جلوه كند، ولي در زماني كه به زن به عنوان موجودي پست نگاه مي شد و مردان به طور كلي از چنين كارهايي سر باز مي زدند، ارزش اين كارها بيشتر روشن مي شود.

مدارا كردن

ويژگي ديگر پيامبر اكرم (ص) با همسران، مدارا كردن او در برابر اشتباهات آنان و عفو و گذشت بود. گاهي اشتباه و خطاهاي همسران، تجاوز به حقوق پيامبر (ص) بود. در اين صورت حضرت حتي بدون يادآوري به آنان، از كنار اين قضيه مي گذشت و آنان متوجه اشتباه خود مي شدند و سرافكنده مي گشتند؛ ولي گاه خطاها و اشتباهات آنان در امور مربوط به ديگران بود، كه پيامبر (ص) با گفتار و كرداري مناسب، آنان را متوجه مي كرد و اگر اشتباه آنان ناشي از جهالت بود، با بياني خوش اين نقيصه را برطرف مي كرد، زيرا تبليغ احكام و هدايت انسانها يكي از وظايف انبياست.رجوع به اكثر نمونه هاي مطرح شده مي تواند دليل خوبي براي اين ويژگي باشد؛ مثلا وقتي عايشه به ايشان گفت: دهانت بوي مغافير مي دهد، آيا مغافير خورده اي؟ حضرت فرمود: خير. نزد زينب شربت عسل خورده ام. پيامبر (ص) هيچ تحقيقي نكرد آيا وي راست مي گويد يا نقشه اي كشيده است، بلكه با سخت گيري بر خود و محروم ساختن خود از خوردن عسل، مشكل را حل كرد و سوگند ياد كرد ديگر از آن عسل ننوشد. و يا مثلا به همسرانش نگفت: تو چنين حقي نداري، زيرا خودت در آن روزي كه من طبق فرمان خداوند تو و ساير همسرانم را بين ماندن و با زندگي ساده ساختن و يا طلاق گرفتن مخير ساختم؛ [24] اولي را اختيار كردي! و باز نفرمود: آيه قرآن به من اختيار داده كه نوبت هر كدام از زنان را خواستم، به تاءخير بيندازم و هر كدام را خواستم، مقدم بدارم. [25] پيامبر (ص) بدون هيچ گونه استفاده از حق قانوني خود و يا اشاره به ناسازگاريهاي برخي همسران و امثال آن، از تمامي اين امور با كمال بزرگواري صرف نظر مي كرد.نكته اي كه در بحث ما حايز اهميت است، اين است كه: پيامبر اكرم (ص) پرده از روي تمامي برنامه ها و نقشه هاي زنان برنداشت. گفته اند: ما استقصي كريم قط؛ هيچ گاه انسان كريم استقصا نمي كند و لغزشها را پيگيري نمي كند، و يا گفته اند: ما زال التغافل من فعل الكرام؛ از افعال انسانهاي باكرامت، تغافل و چشم پوشي است.وقتي انساني به اين مرحله از كرامت و بزرگواري برسد كه حتي نسبت به توطئه قتل خويش تغافل كند و هيچ سخني از آن به ميان نياورد، خصوصا وقتي كه انسان متوجه شود توطئه از سوي كساني است كه او بيشترين لطف و عنايت را به آنان داشته است، بيشتر بزرگواري و كرامت او جلوه گر مي شود.به هر حال اين عمل پيامبر اكرم (ص) چونان ساير اعمال او الگويي براي همگان است. مردي كه در خانه مي خواهد نسبت به خانواده خويش مديريت داشته باشد و معلمي كه مي خواهد كلاسي را اداره كند و حاكمي كه خواهان اداره جامعه است، بايد بيش از هر چيز به اصل تغافل و چشم پوشي فكر كند. مگر نه اين است كه پيامبر (ص) با توطئه قتل خود، با گذشت و چشم پوشي برخورد كرد و همه را شرمنده خويش ساخت؟! لااقل مرد خانه بايد از پيامبر (ص) بياموزد كه در موارد بي اعتناييها و سخنان نسنجيده و نظاير آن با تغافل برخورد كند.در مورد برخوردهايي كه همسران با يكديگر داشتند و نزاع و درگيريهايي كه بين آنان به وجود ميآمد، نيز رفتار و گفتار پيامبر اكرم (ص) بسيار راهگشاست.موارد زيادي از مداراي پيامبر (ص) با عايشه در بحثهاي گذشته مطرح شد. جاهايي كه عايشه نسبت به حضرت خديجه بي احترامي مي كرد؛ مزاحم ملاقاتهاي خصوصي پيامبر (ص) با حضرت علي (ع) مي گشت؛ در هنگام نماز شب خواندن پيامبر (ص) به توهم اينكه حضرت نزد ساير زنانش رفته، به تفحص مي پرداخت و حتي يك مرتبه پيامبر (ص) را كه در حال مناجات بود، لگد كرد و... موارد زيادي است كه حضرت، با مدارا مساءله را حل كرده اند. نظير اين موارد و حتي بيشتر از اين را حفصه مرتكب مي شد و پيامبر اكرم (ص) مدارا مي كرد. حال چه شده است كه مردان روزگار ما كوچكترين ناراحتي و مشكل از زنان ما را تحمل نمي كنند و به ضرب و شتم، تهديد و ارعاب مي پردازند؟! چرا به جاي برخورد عاطفي و محبتآميز مي خواهند با زور بر همسر خويش پيروز شوند. چرا مرد و زن به جاي اينكه با محبت و عشق همديگر را جذب كنند، به راههايي نظير مهريه سنگين و شروط ضمن عقد متوسل مي شوند؟! و چرا مسوولان امر به جاي آموزش درس عشق و محبت و تربيت انسانهاي بافرهنگ و مهرپرور، به فكر دادگاه حمايت از خانواده و قوانين خشك وبي روح افتاده اند؟! اگر چه تشكيل دادگاه و تصويب قوانين حمايت از خانواده خوب است، ولي درس عشق و محبت، كاربرد بيشتري دارد و بهتر است.يكي ديگر از ويژگيهاي پيامبر اكرم (ص) زبان اعتذار داشتن است. ايشان در مواردي از كار خويش عذرخواهي مي كرد كه هر شخص منطقي و باانصافي، حكم به برائت آن حضرت مي داد. صرف نظر از اينكه پيامبر (ص) معصوم است و گناهي انجام نمي دهد و گذشته از اينكه او از فكري سرشار و قدرت تصميم گيري برخوردار است و آنچه انجام مي دهد، نه تنها صلاح امت اسلامي، بلكه صلاح جامعه بشريت است، ولي با اين حال از كارهاي خود كه ضرري متوجه شخص خاصي مي نمود، عذرخواهي مي كرد؛ مثلا در جنگ خيبر، پدر و عمو و شوهر و برخي خويشان ديگر «صفيه» كشته شدند و مقصر اصلي خود آنان بودند. كارشكنيهاي آنان و آزار و اذيتهايشان امر پوشيده اي نيست، ولي پيامبر اكرم (ص) در مورد كشته شدن آنان از «صفيه» عذرخواهي كرد و فرمود: از تو عذري مي خواهم كه خويشانت كشته شدند، ولي آنان بودند كه عليه من توطئه كردند.به هر حال اين عذرخواهي يكي از ويژگيهايي است كه اثر بسيار مثبتي در زندگي زناشويي و در رفع اختلافات دارد.از ويژگيهاي ديگر پيامبر (ص) عذرپذيري ايشان بود. آن قدر پيامبر اكرم (ص) عذرها را قبول مي كرد كه حتي منافقان سخن را از حد گذراندند و گفتند: او زودباور است و هر چيزي كه به او گفته شود، قبول مي كند. آيه قرآن در صدد دفاع از پيامبر اكرم (ص) برآمد و فرمود: «و منهم الذين يوذون النبي و يقولون هو اذن قل اذن خير لكم يومن بالله و يومن للمومنين و رحمه للذين آمنوا منكم؛ [26] و از ايشان(منافقان) كساني هستند كه پيامبر (ص) را آزار مي دهند و مي گويند: او زودباور است. بگو: زودباوريش به نفع شماست. او به خدا ايمان دارد و در جهت نفع شما)خبرها را) باور مي كند و براي كساني از شما كه ايمان آورده اند، رحمت است.» به هر حال پيامبر (ص) در زندگي خانوادگي همين طور بود و در صدد تحقيق برنميآمد كه آيا عذري كه طرف مقابل آورده، واقعي است يا ظاهري.سوده، همسر حضرت، نقل مي كند: «بعد از جنگ بدر وقتي به اتاقم برگشتم، «سهيل بن عمرو» را ديدم كه در گوشه اي از حجره ام دستهايش را با طناب به گردنش بسته است. گفتم: با دست خودتان ذلت را پذيرفتيد! چرا با بزرگواري مرگ را پذيرا نشديد؟! ناگهان كلام رسول خدا (ص) مرا متنبه ساخت كه فرمود: اي سوده! آيا بر خدا و رسول او تحريك و ترغيب مي كني؟!گفتم: اي رسول خدا! سوگند به آن كه تو را بحق مبعوث كرد! هنگامي كه «سهيل بن عمرو» را به اين حالت ديدم، اختيار از كفم بيرون رفت و آنچه را كه گفتم، گفتم.» [27] .روشن است كه به مجرد عذر آوردن، پيامبر اكرم (ص) راضي شد و ديگر دنبال قضيه را نگرفت كه آيا واقعا بي اختيار اين سخن از دهان «سوده» خارج شده يا قصد تحريك داشته است.اگر قبول عذر در خانواده ها وجود داشت، ديگر نيازي به اينهمه پرونده در دادگستري نبود.مناسب است كه عنان سخن را به ملاي رومي بسپاريم تا نظر او را جويا شويم و سپس با كمك آيات و روايت آن را توضيح دهيم:زين للناس حق آراسته است ز آنچه حق آراست، چون دانند جست؟چون پي «يسكن اليها» ش آفريد كي تواند آدم از حوا بريد؟رستم زال ار بود وز حمزه بيش هست در فرمان، اسير زال خويشآن كه عالم مست گفتش، آمدي «كلميني يا حميرا» مي زديآب غالب شد بر آتش از نهيب ز آتش او جوشد، جو باشد در حجابچون كه ديگي حايل آمد هر دو را نيست كرد آن آب را، كردش هواظاهرا بر زن چو آب ار غالبي باطنا مغلوب و زن را طالبياين چنين خاصيتي در آدمي است مهر، حيوان را كم است، آن از كمي استگفت پيغامبر كه زن بر عاقلان غالب آيد سخت و بر صاحب دلانباز بر زن جاهلان چيره شوند زان كه ايشان تند و بس خيره روندكم بودشان رقت و لطف و وداد زان كه حيواني است غالب بر نهادمهر و رقت وصف انساني بود خشم و شهوت وصف حيواني بودپرتو حق است، آن معشوق نيست خالق است آن گوييا مخلوق نيست [28] .مولوي در اولين بيت علت تمايل مرد به زن را با استفاده از آيه قرآن بيان مي كند. خداوند مي فرمايد: «زين للناس حب الشهوات من النساء و البنين و القناطير المقنطره من الذهب و الفضه؛ [29] دوست داشتن خواستنيها)ي گوناگون اعم) از زنان، فرزندان و اموال فراوان)اعم) از طلا، نقره و... براي مردم آراسته شده است.»روشن است وقتي خداوند حس زيبايي را در سرشت انسان نهاده است، و از طرف ديگر اين امور نيز تزيين شده و زيبا در برابر انسان نمودار مي شوند، انسان طبعا به سوي آنها متمايل مي شود. اساسا اگر اين حب و آرايش نبود، هيچ گاه خانواده اي به وجود نميآمد و نسلي توليد نمي شد و هيچ گاه پدر و مادر اين همه سعي و كوشش را در راه به هدف رسيدن فرزندان خود به كار نمي گرفتند و علم و صنعت به پيش نمي رفت و بنايي بر پا نمي شد و مالي به دست نميآمد.بنابراين فطرت و سرشت آدمي به سوي خوبي متمايل است و نيروهايي الهي يا غير الهي، اين امور مادي را براي انسان زينت مي دهند و نتيجه كشش دروني است كه از آن گريزي نيست.مولوي در بيت بعدي به آيه ديگري از قرآن اشاره مي كند كه هدف از آفرينش زنان را بيان مي كند. خدا مي فرمايد: «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان في ذلك لا يات لقوم يتفكرون؛ [30] از نشانه هاي او اين است كه از)نوع) خودتان همسراني براي شما آفريد، تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستي و رحمت نهاد. آري در اين (نعمت) براي مردمي كه مي انديشند، قطعا نشانه هايي است.»اين آيه نشان مي دهد زن و مرد همجنسند و زن آفريده شد تا مرد در كنار او آرامش يابد. در اين جهت كه مردان نياز به آرامش و همسر دارند، فرقي بين پيامبران و ديگران نيست و همه در راه تحقق هدف الهي و تشكيل خانواده كوشا هستند. وقتي انساني به ديگري نيازمند شد، محتاج و نيازمند (مرد) بايد در نزد بي نياز و غني (زن) به گونه اي رفتار كند كه او با رضايت خاطر نيازش را برآورد. بنابراين تمسك به زور و تهديد يا خدعه و نيرنگ كارساز نيست و معامله اي است كه در آن فروشنده و غني زنان هستند و نيازمند و خواهان، مردان. به همين جهت حتي در هنگام عقد نكاح زن يا وكيل او ابتدا بايد صيغه عقد را انشا كند و سپس نوبت به مرد يا وكيل او مي رسد كه عقد را قبول كند؛ نظير خريد و فروش كه اول فروشنده «بعت» يا فروختم را مي گويد و سپس مشتري قبول يا خريدم را.و چون نكاح عقدي نظير عقد بيع و امثال آن است، عزم بر كلاهبرداري و فريب، قصد نپرداختن مهريه و تصميم به زور و ارعاب در هنگام انعقاد عقد، به صحت آن ضربه مي زند و انجام هر يك از اين امور پس از عقد، مهر و محبت و صميميت را از بين مي برد. در چنين ميداني صداقت، محبت و اموري از اين قبيل بيشتر كارساز است و به همين جهت مولوي گفته است:اگر چه شخص رستم زال و يا حمزه سيدالشهدا باشد، در اين جا اسير و تحت فرمان همسر خويش است. او با مثال ديگري نياز و احتياج را به بهترين نحوي پي مي گيرد و مي گويد: پيامبر اكرم (ص) كه همه جهانيان عاشق گفتار اويند و گفتارش همگان را مدهوش مي كند و از زبانش سخنان وحي ادا مي شود، وقتي با عايشه روبه رو مي شود، به او مي گويد: كلميني (با من سخن بگو) و به عبارت صريح تر: تمامي عالم محتاج نطق او و او محتاج سخن گفتن عايشه است.البته اشتباه نشود اين دو نوع نياز، كاملا متفاوت است؛ مردم به نطق پيامبر (ص) نيازمندند تا تكامل يابند و راهي به جهان معنويت بيابند، ولي پيامبر (ص) به نطق عايشه نيازمند است، تا از جهان معنويت به جهان ماديت بيايد و با موجودات اين جهان همنشين شود.در اينجا ناگهان شبهه اي در ذهن ملاي رومي خلجان مي كند: مسلما مرد از قوت بازو و زور بيشتري برخوردار است و امكانات مادي بيشتر در دست اوست؛ چطور ممكن است او محتاج باشد و زن بي نياز؟! چگونه ممكن است مرد اسير زن باشد و او صاحب اختيار؟ در صورتي كه مرد مي تواند با زور او را تسليم خود سازد و از وي هر گونه بهره اي ببرد و حتي از او بيگاري بكشد! ولي فورا با مثالي به پاسخگويي مي پردازد و مي گويد: آب نيز از لحاظ زور و نهيب زدن بر آتش غلبه مي كند و آن را خاموش مي سازد، ولي وقتي حجاب و پرده اي بين آنان وجود داشت و آب به وسيله ظرفي روي آتش قرار گرفت، نه تنها آتش را خاموش نمي كند، بلكه آتش آن را به جوشش وا مي دارد و حتي آن را بخار و فاني مي كند.اگر تنها جنبه حيواني انسان مطرح باشد و سخني از علم و فرهنگ و معنويت و اخلاق و... در كار نباشد، مردان بر زنان غالب و پيروزند و زنان را به سكوت و تسليم وا مي دارند و حتي آنان را نابود مي كنند و از وجود زنان بهره اي برده نمي شود؛ همان گونه كه آتش با آب خاموش مي شود و از وجودش نفعي برده نمي شود، ولي اگر صفات انسانيت موجود باشد، مانند حايلي بين مرد و زن واقع مي شود و در اين صورت است كه چيرگي از آن زن است و او مرد را با عشق خود گرم مي كند و به زندگي معنا مي بخشد.همين مطالب را مولوي به عنوان حديثي از پيامبر اكرم (ص) نقل مي كند و مي گويد: زن بر عاقلان و صاحب دلان پيeوز است، ولي جاهلان بر زن پيروزند، چون جاهلان از صفات دروني و ويژگيهاي انساني بي بهره اند. مولوي با الهام از آيه قرآن كه فرمود «و جعل بينكم موده و رحمه» [31] مي گويد: مهر و رقت وصف انساني است. پس از ديد يك عارف به زن نگاه مي كند و مي گويد: او پرتوي از پرتو خداوند سبحان است و به همين جهت قدرت خلاقيت دارد و مي تواند آرامش را ايجاد كند و چونان او خالقيت دارد و به كانون خانواده مهر و محبت و صفا و صميميت مي بخشد، كه ناخودآگاه انسان تصور مي كند او خالق غير مخلوق است، در حالي كه خالقيت او ناشي از پرتو خالق اوست، نه استقلال داشتنش.نتيجه اينكه: سازگاري با همسر و در خانواده، سنت رسول اكرم (ص) است و خواست خداوند و حل كننده مشكلات متعدد در زندگي انسانها. بنابراين برماست كه از اين الگوي الهي كمال استفاده را بكنيم و با اخلاق نيكو همراه با تغافل و مدارا، زندگي درون خانه را رضايت بخش و آرامش بخش كنيم و قبل از بهشت برين، همين جا را بهشت پرطراوت و شاداب قرار دهيم، تا زمينه اي براي ورود به بهشت پرطراوت آخرت باشد.

پاورقي

[1] سيره ابن هشام، ج4، ص644؛647 بحارالانوار، ج22، ص193 197 و 201 205.
[2] همان، ج4، ص645.
[3] الكامل في التاريخ، ج1، ص656.
[4] الاستيعاب، ج4، ص1930.
[5] المغازي، ج2، ص693.
[6] سيره ابن هشام، ج4، ص352.
[7] فرهنگ دهخدا، ج14، ص20498.
[8] سيره ابن هشام، ج4، ص؛643 الكامل في التاريخ، ج2، ص5.
[9] در بحارالانوار، ج22، ص467 آمده است: عايشه از زنان ديگر اجازه خواست پيامبر (ص) اكرم (ص) در حجره او به استراحت بپردازد. [
[10] احزاب (33)، آيه 51.
[11] بحارالانوار، ج22، ص243.
[12] نساء (4)، آيه 3.
[13] همان، آيه 129.
[14] روايتي در نورالثقلين ذيل آيه اين نكته را بيان مي كند.
[15] مثنوي معنوي، شعر 2428.
[16] اسدالغابه، ج7، ص169.
[17] همان؛ مسند احمد، ج6، ص337.
[18] همان، ص58.
[19] همان، ص59.
[20] انعام (6)، آيه 107.
[21] غاشيه (88)، آيه هاي 21، 22.
[22] كهف (18)، آيه 29.
[23] دهر (76)، آيه 3.
[24] اشاره به آيه 28 و 29 از سوره احزاب است.
[25] اشاره به آيه 51 سوره احزاب است.
[26] توبه (9)، آيه 61.
[27] سيره ابن هشام، ج1، ص645.
[28] مثنوي معنوي، تصحيح عبدالكريم سروش، ج1، ص110، 111.
[29] آل عمران (3)، آيه 14.
[30] روم (30)، آيه 21.
[31] روم (30)، آيه 21.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».