با جوانان

مشخصات کتاب

سرشناسه : صافی گلپایگانی، لطف اللّه، 1297 .

عنوان و نام پدیدآور : با جوانان / لطف اللّه صافی گلپایگانی .

مشخصات نشر : قم: مسجد مقدّس جمکران ، 1390 .

مشخصات ظاهری : 120 ص

شابک : 3 _ 320 _ 973 _ 964 _ 978

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتاب حاضر قبلاً با عنوان "با جوانان: مجموعه ای اخلاق، تربیتی از رهنمودهای حضرت آیت اللّه العظمی صافی (مد ظله العالی). "، انتشارات مرکز نشر راسخون در سال 1377 به چاپ رسیده است.

عنوان دیگر : با جوانان: مجموعه ای اخلاقی، تربیتی ار رهنمودهای حضرت آیت اللّه العظمی صافی (مد ظله العالی) .

موضوع : اسلام _ _ پرسش ها و پاسخ ها

موضوع : جوانان و اسلام

شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم)

رده بندی کنگره : 1390 2ب 2 ص 12 BP

رده بندی دیویی : 076/297

شماره کتابشناسی ملّی : 2330457

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

با جوانان

حضرت آیت اللّه العظمی

آقای حاج شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی

ص: 4

با جوانان

نام کتاب: با جوانان

مؤلف: آیت اللّه لطف اللّه صافی گلپایگانی

صفحه آرا: امیرسعید سعیدی

ناشر: انتشارات مسجد مقدّس جمکران

چاپخانه و شمارگان: پرستش / 2000 جلد

نوبت و تاریخ چاپ: اوّل / تابستان 1390

قیمت: 1300 تومان

شابک: 3 _ 320 _ 973 _ 964 _ 978

مرکز پخش: انتشارات مسجد مقدّس جمکران

تلفن و نمابر: 7253700 ، 7253340 _ 0251

قم _ صندوق پستی: 617

ص: 5

فهرست مطالب

فصل اوّل

نصایح••• 7

فصل دوم

تعلیم و تربیت••• 77

فصل سوم

ازدواج••• 107

ص: 6

ص: 7

فصل اوّل: نصایح

ص: 8

ص: 9

1

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

با توجّه به اینکه خداوند در سوره شمس، یازده قسم برای تزکیه نفس یاد کرده، عدّه ای تزکیه و تهذیب نفس را واجب می دانند، آیا صحیح است؟

تزکیه و تصفیه نفس واجب است و برحسب آیه کریمه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّیها»؛(1) «هرکس تزکیه نفس کند، رستگار می باشد».

مسأله پاک سازی، تهذیب اخلاق، تحلیه (آراستگی به اخلاق کریمه)، تصفیه (صفای روح و جلای قلب) در برنامه های عبادی و اخلاقی و اعتقادی اسلام منظور شده است، و همه در صفای باطن و بُردن زنگار از قلب و تهذیب نفس و تنور ضمیر مؤثّرند.

بخشی از تعالیم عالیه اسلام، تزکیه و تصفیه؛ و بخشی هم تکمیل و تحلیه و بیشتر یا همه تعالیم دین مبین، متضمّن هر دو فایده تزکیه و تحلیه است.

توبه، استغفار، تقوا، اجتناب از محرّمات، اهتمام در حلّیت غذا، پوشاک، مسکن، کسب، شغل و انجام عبادات و ریاضات شرعیه از نماز، دعا، ذکر خدا، روزه، حجّ، ادای زکات و سایر حقوق شرعیه و احسان به والدین، احترام معلّم، صله رحم، کظم غیظ، یاد موت، زیارت مشاهد و قبور، عبرت گرفتن از حوادث روزگار، مجالست و هم نشینی با نیکان و علما و بیشتر هدایت ها


1- سوره شمس، آیه 9؛ به راستی هرکس آن [نفس] را پاکیزه داشت، رستگار شد.

ص: 10

و ارشادات دینی که به عنوان واجب یا مستحبّ یا حرام یا مکروه عنوان شده است؛ همه اسباب صفای باطن، کمال نفس، تزکیه و تحلیه است، همه سیر و سلوک است، مخصوصا اعتقادات صحیح معرفت اللّه، معرفت انبیا و ائمّه و سایر معارف که بر اساس توحید و ایمان به عالم غیب و جزا و پاداش و معاد استوار است.

در این خودسازی، انسان نقش اساسی و بنیادی دارد؛ انجام وظایف و تکالیف و عبادات و ترک گناه که ادامه یافت، روشنی باطن بیشتر و بیشتر می شود و سفر آنان اِلی اللّه و به سوی خدا شتاب می گیرد، تا تمام قلب، روشن و منوّر گردد؛ و به عکس ارتکاب محرّمات، گناهان و ترک عمل به هدایت های دینی، قلب را تاریک و سیاه و روح را آلوده و تباه می سازد.

بنابراین، دین، همه اش سلوک و سیر اِلی اللّه و تهذیب و تصفیه و تحلیه و تکمیل است. این سیر و سلوک، عمل است که «مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنثی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»؛(1) موجب حیات طیّبه می گردد و با عمل، التزام، ایمان، تعهد، خلوص نیت _ و خلاصه با دو بال علم و عمل _ انسان به این مقامات نایل می شود و در مشاهد عالیه حضور می یابد.

و دیگر پیر، مرشد، قطب و تلقینِ ذکر از این و آن غیر از قرآن و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نمی خواهد و نباید به اسم سیر و سلوک،


1- سوره نحل، آیه 97؛ هرکس از مرد یا زن، که کار نیک کند و مؤمن باشد، به زندگانی پاک و پسندیده ای زنده اش می داریم و به بهتر از آنچه کرده اند پاداششان را می پردازیم.

ص: 11

افرادی دین را به شریعت و طریقت تجزیه و گروه بندی نمایند و حتی علما را به این عناوین تقسیم بندی کنند و یا برنامه هایی را که اصالت اسلامی ندارند، عنوان نمایند.

به بیان دیگر: سیر و سلوک؛ انجام فرایض، نوافل، امر به معروف و نهی از منکر و سعی در اعتلای کلمه اسلام و عزّت مسلمین و قضای حوایج مؤمنین و انتظار واقعی فرج، به ظهور حضرت مهدی _ ارواح العالمین له الفداء _ است.

خدای متعال همگان رابه دین خود، و راه راست _ که اسلام است _ هدایت فرماید.

گاهی گفته می شود: اگر کسی می خواهد به کمالات معنوی برسد، باید ادعیه و اذکار را مانند دارو بداند و آن را زیر نظر طبیب روحانی و مجتهد مصرف کند؛ زیرا ادعیه و اذکار دارای مراتب روحی هستند، آیا صحیح است؟

در این جهت، همین مقدار ادعیه و اذکار را که در کتاب های معتبری چون اقبال الاعمال سیّد بن طاوس، و مصباح المتهجّد شیخ طوسی، و مفاتیح الجنان شیخ عبّاس قمی را بخواند، کافی است و دیگر نظر شخص خاصّ و اجازه لازم نیست؛ بلکه برخی برنامه ها به این عناوین _ که باید با اجازه باشد و صوفیه و بعضی دیگر عنوان کرده و می کنند _ بی اصل و برخی صورت های آن بدعت و حرام است. غرض این است که برنامه های دعا و عبادت و همه وظایف، باید از جانب شرع و از ناحیه حضرات معصومین علیهم السلام رسیده باشد و شخص هرگز از اختراعات اشخاص تقلید ننماید.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 12

2

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

محیط زندگانی برای این جانب بسیار مشکل شده و این به خاطر عدم پای بندی اعضای خانواده مان به وظایف و دستورات اسلامی است. به همین جهت، تصمیم به ترک خانه را دارم تا بتوانم در جایی دیگر، با فراغ بال به وظایف شرعی ام رسیدگی کنم. در ضمن حافظه ام نیز قوی نیست و این مشکلی دیگر برای من است.

خواهشمند است مرا راهنمایی فرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرقوم شما واصل شد. از خداوند متعال مسألت می نمایم مشکلات شما به احسن وجه حلّ شود و حسن عاقبت داشته باشید.

احساسات دینی، علاقه و تعهّد شما به احکام و وظایف شرعی مورد تقدیر است. ان شاء اللّه مشمول الطاف حضرت بقیة اللّه _ ارواح العالمین له الفداء _ باشید. فعلاً اگرچه محیط خانواده برای انجام وظایف مذهبی _ چنان که لازم است _ آماده نباشد؛ ولی شما استقامت کنید و با همین شرایط، وظایف خود را انجام دهید.

به نظر می رسد تغییر وضع زندگی قبل از پایان تحصیلات، موجب اشکالات بیشتر برای شما شود. شما وضع مسلمانان صدر اسلام را در نظر بگیرید که جوان هایی در خانواده های کفر اسلام آوردند و با وجود چه

ص: 13

مشکلات و دشواری هایی، استقامت می ورزیدند. ان شاء اللّه شما موفّق می شوید، مأیوس نباشید.

ضعف حافظه هم مسأله ای نیست. بسیار دیده شده اشخاص باهوش و استعداد در حافظه ضعیف بوده اند و به عکس هم اتّفاق افتاده است که آن ضعف را آن قوّت جبران نماید. خداوند متعال شما را یاری کند.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 14

3

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

با توجّه به اینکه جناب عالی با بزرگان زیادی مأنوس بوده اید، خواهشمند است نصیحتی را که راه گشای سعادت دارَین باشد، مرقوم فرمایید که: «فَإِنَّ الذِّکْری تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»(1).

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عالم و هرچه در آن است و همه حوادثی که در آن واقع می شود، گردش سال و گذشت عمر و شب و روز، زمین و آسمان، فقر و توانگری، تندرستی و بیماری، جوانی و پیری، زندگی و مرگ، ذلّت و عزّت و هرچه را که می بینیم، و پیدایش هر چیز و نشو و نمای آن و تغییراتی که در آن پیدا می شود، تا مرگ و فنای آن، همه دارای پند و نصیحت است.

اگر نظر انسان، نظر عبرت باشد و از ظاهر دنیا، باطن آن را بشناسد، نگاهش به هر چیز و هر پدیده ای، او را از جهات مختلف هشیار و بیدار می سازد و در هر ذرّه ای از ذرّات عالمِ امکان و هر برگی از برگ های درختان، ابوابی از معرفت و راه هایی برای نیل به سعادت می یابد؛ به شرط اینکه در زمره آنان باشد که: «وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالاْءَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ


1- سوره ذاریات، آیه 55؛ اندرز، مؤمنان را سود دهد.

ص: 15

هذا باطِلاً»(1) در شأن آنها است و از مردمانی نباشد که «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها»(2).

بنابراین، کتاب تکوین _ سراسر و تمام ذرّاتش، کلمات، آیات و حروفش _ پُر است از موعظه و نصیحت؛ به شرط اینکه شخص، سواد خواندن آن و عقل فهم معانی آن را داشته باشد.

کتاب بزرگ وحی و تشریع قرآن مجید نیز مثل همان کتاب تکوین، متضمّن هدایت، نصیحت و ارشاد است. هرچه انسان آن را بیشتر بخواند و در معانی آیات آن بیشتر تأمّل کند، به مواعظ و نصایح بیشتر و بیشتر راهنمایی می شود. شما در هر رشته ای نصیحت بخواهید، می توانید از این کتاب اعظم آسمانی دریافت کنید.

اوصاف عباد الرحمن را در سوره مبارکه فرقان بخوانید. تعلیمات اخلاقی و اجتماعی را در مثل سوره اسراء، آیات 22 تا 39، قرائت کنید.

آیات بشارت و انذار آن، همه نصیحت و هشدار دهنده است. بیان اوصاف مؤمنین، اصحاب میمنه، اصحاب یمین و اصحاب شمال، آموزنده و نصیحت است. قصص قرآن، سرگذشت انبیا و رجال الهی و سوء عاقبت کفّار، ارباب معاصی، فراعنه و جباران، پند و اندرز و هدایت به صراط مستقیم


1- سوره آل عمران، آیه 191؛ و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند که پروردگارا این را بیهوده نیافریده ای!
2- سوره اعراف، آیه 179؛ دل هایی دارند که با آن درنمی یابند، و دیدگانی دارند که با آن نمی بینند، و گوش هایی دارند که با آن نمی شوند.

ص: 16

است؛ همه را بخوانید و پیوسته تکرار کنید و در مضامین آنها تأمل نمایید. در مثل این آیات کریمه تأمّل کنید و سعی کنید به حقیقت مفاد آنها برسید.

«تِلْکَ الدّارُ الاْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الاْءَرْضِ وَلا فَسادا وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ».(1)

«وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَمآءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّمآءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاْءَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیما تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَکانَ اللّه ُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِرا».(2)

«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْرا یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّا یَرَهُ».(3)

«وَکَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَالاْءَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَهُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ».(4)

«کَمْ تَرَکُوا مِن جَنّاتٍ وَعُیُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقامٍ کَرِیمٍ * وَنَعْمَةٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ».(5)


1- سوره قصص، آیه 83؛ این سرای آخرت است، آن را برای کسانی که در روی زمین نمی خواهند سرکشی و تبهکاری کنند، مقرّر داشته ایم، و سرانجام نیک، از آنِ پرهیزکاران است.
2- سوره کهف، آیه 45؛ و برای آنان زندگی دنیوی را به آبی مَثَل بزن که آن را از آسمان نازل کنیم و به آن گل و گیاه زمین آمیزد، و سرانجام خُرد و خوار شود که بادها پراکنده اش کنند، و خداوند بر هر کاری تواناست.
3- سوره زلزال، آیات 7 و 8؛ پس هرکس هم سنگ ذرّه ای، عمل خیر انجام داده باشد، [پاداش [آن را می بیند و هرکس هم سنگ ذرّه ای عمل ناشایست انجام داده باشد، [کیفر[ آن را می بیند.
4- سوره یوسف، آیه 105؛ و چه بسیار نشانه (و مایه عبرت) در آسمان ها و زمین است که بر آن می گذرند و هم آنان از آنها روی گردانند.
5- سوره دخان، آیات 25 _ 27؛ چه بسیار باغ ها و چشمه ساران از خود باقی گذاردند، و [نیز] کشتزارها و خانه های نیکو و نعمتی که در آن خوش و خرّم بودند.

ص: 17

«أَفَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ * ثُمَّ جآءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ * ما أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ».(1)

خلاصه، قرآن کریم نوری است که اگر از آن روشنی طلب شود، همه تاریکی ها را از میان می برد. اگر به زبان عربی آشنایی ندارید، تفسیر این آیات را در تفاسیر فارسی مثل منهج الصادقین و تفسیر ابوالفتوح رازی بخوانید.

همراه با قرآن، مواعظ و نصایح رسول خدا صلی الله علیه و آله ، و مواعظ امیرالمؤمنین علیه السلام را در نهج البلاغه و کتاب های دیگر، و نصایح سایر ائمّه معصومین علیهم السلام را که حاملان علوم قرآن و مفسّران حقیقی کتاب خدا می باشند، بخوانید.

سعی کنید تا حدّی که می توانید، حقوق برادران و خواهران ایمانی را رعایت کنید. برای قضای حوایج مردم، خصوصا طبقات ضعیف تلاش کنید. حضور در جماعات و جلسات دینی و مذهبی را ترک نکنید. توفیق به نماز شب را بسیار مهم و مغتنم بدانید و از یاد خدا در هر حال غافل نباشید. شب های جمعه دعای کمیل و روزهای آن، دعای ندبه را بخوانید.

سخت تر از آنچه شخص در امور مالی، از شریک و طرف معامله خود حساب می خواهد، خودتان با دقّت، به حساب کارهای خودتان برسید که فرمودند: «لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ، فَإِنْ عَمِلَ حَسَنا اسْتَزادَ اللّه َ وَإِنْ عَمِلَ سَیِّئا اسْتَغْفَرَ اللّه َ مِنْهُ وَتابَ إِلَیْهِ».(2)


1- سوره شعراء، آیات 205 _ 207؛ ملاحظه کن که اگر سال ها برخوردارشان سازیم، پس از آنچه بیمشان داده ایم، به سراغ آنان آید و آن برخورداریشان به کار آنان نیاید.
2- کلینی، کافی؛ ج 2، ص 453؛ از ما نیست کسی که روزانه نفس خود را حسابرسی نکند؛ پس اگر عمل نیکی انجام داده، از خدا افزایش اعمال نیک را طلب کند. و اگر مرتکب گناهی شده، به خاطر آن گناه از خداوند طلب غفران نموده و به سوی خدا برگشته و توبه نماید.

ص: 18

نیت خود را خالص کنید و خود را به هیچ کس و هیچ چیز، جز خدا و ثواب خدا نفروشید.

با حضرت بقیة اللّه، قطب عالم امکان _ ارواح العالمین له الفداء _ ارتباط قلبی را مستمرّ بدارید. فراموش نکنید که ما رعیت آن حضرت و تحت ولایت آن حضرت هستیم. هرچه بتوانیم کارهای خودمان را به حساب ایشان و خدمت به اهداف و مقاصد بلند ایشان، که اعتلای کلمه اسلام و عزّت مسلمین است، بگذاریم و همه دوستان، شیعیان و منتظران ظهور آن بزرگوار را صمیمانه دوست بداریم.

امید است سعادتمند باشید و به مقامات عالیه، که فقط با پیروی از اهل بیت علیهم السلام حاصل می شود، نایل گردید.

خداوند، شما و ما و همه مؤمنین را از گرفتار شدن در دام های شیاطین انسی و جنّی و بدعت گزاران حفظ فرماید.

اگر در مظانّ اجابت دعوات، حقیر را از دعای خیر، مخصوصا برای سلامتی ایمان، حسن عاقبت و توفیق فراموش ننمایید، بسیار متشکر خواهم بود.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 19

4

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

خواهشمند است این جانب را در مسیر سلوک راهنمایی فرمایید. آیا در این راه از قطب و مرشد پیروی نمایم؟ در این زمینه، چه کتابی را پیشنهاد می فرمایید؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مکتوب جناب عالی واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل شد. چون در مقام تهذیب اخلاق و به گفته خودتان، در سیر و سلوک، راهنمایی از این حقیر خواسته اید، به شما تذکّر می دهم که کلّ تعالیم اسلام، از واجبات، محرّمات، مستحبات و مکروهات، سیر و سلوک است.

هر مسلمانی، سالک الی اللّه است؛ با این تفاوت که در این سلوک، برحسب قوت و ضعف، اشخاص در تعهد به انجام واجبات و ترک محرّمات، در یک درجه و رتبه نیستند.

هرچه مواظبت انسان بر اطاعت از خداوند متعال و دستورات شرع بیشتر باشد، در این سیر و تحصیل تقرب به خداوند موفق تر می شود.

تعالیم عبادی؛ نماز، حجّ، روزه، دعا، قرائت قرآن، نماز شب، مواظبت بر خواندن نمازهای نوافل یومیه، عبادات شب و روز جمعه، ترک دروغ و غیبت، محاسبه با نفس، قضای حوایج بندگان خدا، احسان به پدر و مادر، صله رحم، حسن جوار، حفظ امانت، مصاحبت و همنشینی با علما، تجدید

ص: 20

توبه و استغفار، مواظبت بر اذکار تهلیل و تسبیح و تحمید و تکبیر، حسن معاشرت با مردم، امر به معروف و نهی از منکر، رعایت حقوق برادران دینی تا حدّی که در روایات مُعلّی بن خنیس(1) بیان شده، حفظ اعضا و جوارح از معاصی و حتی ترک مشتبهات، تفکّر در فنای دنیا، نظر عبرت به کوه و دریا و موجودات کوچک و بزرگ و امور بسیار دیگر، که در آیات قرآن مجید بیان شده است و شرح آن نیاز به نوشتن یک کتاب دارد، همه سیر و سلوک است.

دستور سیر و سلوک، همین کتاب های دعا، رساله ها، تفاسیر قرآن مجید و کتاب های حدیث فارسی و عربی است، و نیازی به قطب و مرشد نیست، و همه این امور راهِ رفتن به سوی خداست؛ و استادِ همه، قرآن و تعلیمات ائمّه علیهم السلام و احادیث شریفه است.

خلاصه، همه مسلمان ها، اعمّ از زن و مرد، در پنج وقت نماز، سیر الی اللّه دارند. زن در خانه شوهر، با خانه داری و انجام وظایف شرعیه خود، و مرد در بیرون خانه با کدّ یمین و عرق جبینش (دسترنج)، می توانند این سیر را ادامه دهند. فقط باید دستور «وَلا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ»(2) را رعایت کنند و در همه این اعمال، چشم به رضای خدا و تقرّب به او داشته باشند و خدا را فراموش نکنند.

به برکت تعالیم اسلام، راه باز است و بسته نیست، و اگر هم بعضی معاصی سدّ راه شده باشد، با توبه باز می شود.


1- از اصحاب حضرت امام جعفر صادق علیه السلام .
2- سوره اعراف، آیه 205؛ و از غافلان مباش.

ص: 21

اشخاص منزوی، گوشه گیر و تارک امر به معروف و نهی از منکر، راهنما نیستند. راه بلدها، علما و شاگردان مکتب ائمّه علیهم السلام می باشند. به شما هشدار می دهم از این فرقه ای که به آن اشاره کرده اید، حتما بپرهیزید؛ زیرا راه و روش آنان، گاه به کفر و شرک منتهی می شود. و دعوای ارشاد آنها، اضلال است.

به شما برادرانه نصیحت می کنم، اگر خودتان با پای خودتان، به مدد خواندن نماز در اوّل وقت، حفظ زبان و برنامه هایی که به آن اشاره شد، به سوی خدا بروید، به خداوند نزدیک می شوید.

«وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ اللّه َ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(1)

حقیر هم برای توفیق شما و حفظ ایمان شما از خطر وساوس شیاطین جن و انس دعا می کنم، شما هم بنده را فراموش نفرمایید.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- سوره عنکبوت، آیه 69؛ و کسانی را که در حقّ ما کوشیده اند، به راه های خاص خویش رهنمون می شویم، و بی گمان خداوند با نیکوکاران است.

ص: 22

5

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

برای رهایی از گرفتاری های روحی و سلب توفیقاتی که داشته ام، چه باید کرد؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نامه شکایت آمیز شما از حالات روحی و تأسف بر سلب بعضی توفیقاتی که داشته اید، واصل شد.

این روحیه "گله از نفس و توجّه به منابع روحانی یا [توجّه به] ابتلا به خسارت ها و زیان های معنوی"، دلیل بیداری ضمیر و حیات قلب و آگاهی و سلامتی روح است و برخلاف حالت غفلت و بی اعتنایی به گناه است و به نوعی حالت معاتبه و سرزنش نمودن نفس است که در اصلاح باطن بسیار مؤثر است.

در احادیث شریفه، قریب به این مضمون آمده است که: در امم گذشته، شخصی بود که سالیان دراز عبادت می کرد، سپس به رسم آن زمان ها قربانی کرد و مقبول درگاه الوهیت، _ عزّاسمه _ نشد. او نفس خود را مخاطب قرار داد و گفت: «به من نرسید آنچه رسید مگر از تو و نیست گناه، مگر از تو». خطاب شد که: «این نکوهش و توبیخ نفس، از آن سال ها عبادت بهتر است».

شما با ایمانی که دارید، باید همین حالت شایسته را داشته باشید و از فوت

ص: 23

ثواب و محروم شدن از کار نیک ناراحت شوید. بنابراین در مقام جبران گذشته برآیید و شکر و سپاس خدای متعال را به جا آورید که این وجدان روشن را به شما عطا فرموده است. به شکرانه آن برنامه هایی را که داشته اید، با شوق و نشاط از سر بگیرید. از خدای تعالی توفیق بخواهید و کمک و یاری طلب کنید، اِن شاء اللّه حال شما از گذشته هم بهتر خواهد شد و صفای باطن و نورانیت قلب شما بیشتر می شود.

بنده همواره باید مراقب حالات نفسانی و قلب خود باشد، که در حدیث است: «دل نیز مانند آهن زنگ می گیرد، و با تلاوت قرآن کریم و یاد مرگ، زنگ آن زدوده می شود».(1)

اگر بتوانید، نفس خود را جریمه کنید و آن را در راه اطاعت و ریاضت، زحمت بیشتر بدهید.

اگر بتوانید، از مال خود انفاق نمایید، نماز بیشتر بخوانید یا قرآن زیادتر تلاوت کنید؛ چنانچه در احوال بعضی بزرگان گفته شده است که: "وقتی نماز مغرب را مختصری از اوّل وقت تأخیر انداخت، به کفّاره آن و تأدیب خود، بنده ای را آزاد کرد".

این فقرات دعای شریف ابی حمزه ثمالی(2) را با توجّه بخوانید و اگر عیبی در کارتان است، آن را اصلاح کنید: «ما لِی کُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِیرَتِی وَقَرُبَ


1- فیض کاشانی، المحجة البیضاء؛ ج 2، ص 211؛ إِنَّ الْقُلسوبَ تَصْدَعُ کَما یَصْدَعُ الْحَدِیدُ. فَقِیلَ: یا رَسُولَ اللّه ِ! وَما جَلآءُها؟ فَقالَ: تَلاوَةُ الْقُرْآنِ وَذِکْرُ الْمَوْتِ.
2- عوف بن اسلم، معروف به ابی حمزه ثمالی؛ از اصحاب امام زین العابدین علیه السلام .

ص: 24

مِنْ مَجالِسِ التَّوّابِینَ مَجْلِسِی، عَرَضْتَ لِی بَلِیَّةً أَزالَتْ قَدَمِی وَحالَتْ بَیْنِی وَبَیْنَ خِدْمَتِکَ. سَیِّدی لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنِی، وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضا عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقامِ الْکاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شاکِرٍ لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنِی، أَوْ لَعَلَّک رَأَیْتَنِی فِی الْغافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالِینَ فَبَیْنِی وَبَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی...».(1)

اینها اشاره به یک سلسله از عوامل قلّت یا سلب توفیق است که به هر حال توجّه آموز، بیدارگر و عافیت بخش است.

من امیدوارم شما تحت تأثیر هیچ یک از عواملی که در این دعا یاد شده، قرار نگرفته باشید. به امید خدا برنامه ها را مانند گذشته اجرا کنید؛ پیش بروید، قدم بردارید که سعادت های بزرگ و درجات عالی و مقامات بلند در


1- حاج شیخ عبّاس قمی، مفاتیح الجنان؛ و ترجمه این عبارات چنین است: خدای من! چه شد که هر بار گفتم درون خویش را اصلاح کنم و همنشین توبه کنندگان می شوم، گرفتاری پیش آمد که ثبات قدم را از من گرفت و میان من و خدمت به تو جدایی افکند. مولای من! شاید مرا از درگاه خویش رانده ای و از خدمت [بندگی، در بارگاه قدست[ محروم کرده ای؛ یا آن که دیدی من در حقّ تو کوتاهی کردم، پس تو نیز مرا از خویش دور کردی؛ یا آن که دیدی من از تو روی گردانم، پس بر من خشم گرفتی؛ یا شاید مرا در زمره دروغ گویان یافتی، از این رو رهایم کردی؛ یا شاید دیدی که من سپاس گزار مواهب تو نیستم، پس تو نیز بی نصیبم گذاشتی؛ یا شاید آن که مرا همنشین عالمان ندیدی، از همین رو خوارم نمودی؛ یا آن که مرا در میان غفلت زدگان دیدی و چنین شد که از رحمتت ناامیدم کردی؛ یا آن که مرا در میان اهل باطل دیدی، پس مرا به آنان واگذاردی.

ص: 25

انتظار شماست. به حضرت بقیة اللّه، مولانا المهدی _ ارواح العالمین له الفداء _ متوسل باشید و برای فرج ایشان دعا کنید.

ثَبَّتَکُمُ اللّه ُ وَإِیّانا بِالْقَولِ الثّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةِ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِینَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 26

6

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

ضمن تبریک ایّام ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ، خواهشمند است نصیحتی فرمایید تا بتوانیم هرچه بیشتر در راه اسلام ثابت قدم باشیم.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدللّه ربّ العالمین، والصلوة والسلام علی سیّدنا ونبینا ابی القاسم محمّد وآله الطاهرین، سیما بقیة اللّه فی الارضین.

قال اللّه تعالی: «وَأَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصّیکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».(1)

نصیحتی که به شما می نمایم، برگرفته و اقتباس از نصیحت و سفارش مرحوم علاّمه حلّی، به فرزندش فخر المحقّقین _ قدّس سرهما _ می باشد. ایشان از بزرگ ترین علمای اسلام است که در همه علوم نقلی و عقلی کم نظیرند. آن بزرگوار در خاتمه کتاب ارزنده "قواعد"، به فرزندش که او نیز از شخصیت های برجسته علمی و از مفاخر عالم علم و تحقیق و فضیلت است، سفارشاتی فرموده است.

آن فقیه عظیم، فرزند جلیل خود را مخاطب قرار داده و بعد از دعای خیر،


1- سوره انعام، آیه 153؛ و بدانید این راه راست و درست من است، پس آن را در پیش گیرید، و به راه های دیگر نروید که شما را از راه او دور اندازد. این چنین به شما سفارش کرده است؛ باشد که تقوا پیشه کنید [و در امان مانید].

ص: 27

او را به تقوا و پرهیزکاری، که سپر نگهدارنده و وسیله پایدار و سودمندی است و انسان را برای قیامت آماده می نماید، وصیت می فرماید و به اطاعت اوامر خدا، آنچه موجب رضای او و دوری از آنچه نهی فرموده، دستور می دهد. از او می خواهد که عمرش را در تحصیل کمالات و کسب فضایل و صعود از پستی و نقصان و نادانی، به اوج علم و کمال، مدارج معارف، آداب و مقامات انسانی و اعمال صالحه صرف نموده و اوقات خود را بیهوده تلف نسازد.

از جمله این وصایا، احسان، مساعدت، کمک به برادران، قضای حوایج محتاجان و مقابله بدی به نیکی و تشکر و امتنان از نیکوکاران است.

و نیز او را به ترک صحبت و هم نشینی و معاشرت با مردم نادان و فاسد الاخلاق سفارش می کند. و از طرف دیگر، فرزندش را به ملازمت محضر علما و مجالست فضلا، که سبب رفع جهل و موجب اخلاق حسنه است، توصیه می فرماید.

به صبر و توکل، رضا و حسابرسی نفس و استغفار و پرهیز از ظلم، خصوصا به یتیمان و ضعفا وصیت می کند و می فرماید: "خداوند در کیفر کسی که شکسته ای را برنجاند و ضعیف و افتاده ای را بیازارد، گذشت نمی فرماید".

و بعد از آن می فرماید: در ادای نماز شب، مواظبت داشته باش که پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله بر آن ترغیب و تشویق فرموده است؛ آنجا که می فرماید: «مَنْ خُتِمَ لَهُ بِقِیامِ اللَّیْلِ ثُمَّ ماتَ، فَلَهُ الْجَنَّةُ».(1)


1- ابن ابی جمهور احسایی؛ عوالی اللئالی، ج 2، ص 51 ؛ آن کس که پایان زندگی اش به قیام شبانگاهان باشد، بهشت از آن اوست.

ص: 28

صله رحم و پیوند با خویشان را که سبب زیادتی عمر است، انجام بده. و در حسن خلق، هرچه می توانی اهتمام کن، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النّاسَ بِأَمْوالِکُمْ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلاقِکُمْ».(1)

در پیوند با ذرّیه طیّبه _ فرزندان معصومین _ سلام اللّه علهم أجمعین _ سادات کرام و خدمت و احترام به آنها تلاش داشته باش، که خداوند متعال در سفارش آنها تأکید فرموده و مودّت و دوستی ایشان را اجر رسالت قرار داده است: «قُل لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی».(2)

و حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فرمودند: «من از چهار گروه، در روز قیامت شفاعت می کنم، اگرچه به مقدار گناهان اهل دنیا، گناه بیاورند: کسی که ذرّیه مرا یاری کرده باشد. شخصی که در تنگدستی، مالش را به فرزندان من بذل کرده باشد. آن کس که اولاد مرا، به زبان و دل، دوست داشته باشد. و شخصی که برای قضای حاجت های ذرّیه من در وقتی که طرد شده و کنار گذاشته شده باشند، سعی و تلاش نماید».(3)

و همچنین بر تو باد به تعظیم فقها و اکرام علما، که پیامبر عالی قدر


1- ابن ابی جمهور احسایی؛ عوالی اللئالی، ج 4، ص 80؛ راستی که شما هرگز نتوانید با اموال خویش عهده دار مردم گردید، پس با اخلاقتان چنین باشید.
2- سوره شوری، آیه 23؛ بگو برای آن کار از شما مزدی نمی طلبم، مگر دوستداری در حقّ نزدیکان [اهل بیتم].
3- ابن ابی جمهور احسایی؛ عوالی اللئالی، ج 4، ص 80 ؛ إِنِّی شافِعٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ لاِءَرْبَعَةِ أَصْنافٍ، وَلَوْ جآؤُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْیا: رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّیَّتِی، وَرَجُلٌ بَذَلَ مالَهُ لِذُرِّیَّتِی عِنْدَ الْمَضِیقِ، وَرَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّیَّتِی بِاللِّسانِ وَبِالْقَلْبِ، وَرَجُلٌ یَسْعی فِی حَوآئِجِ ذُرِّیَّتِی إِذا طُرِّدُوا وَشُرِّدُوا.

ص: 29

اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ أَکْرَمَ فَقِیها مُسْلِما، لَقَی اللّه َ یَوْمَ القِیامَةِ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ، وَمَنْ أَهانَ فَقِیها مُسْلِما، لَقَی اللّه َ یَوْمَ القِیامَةِ وَهُوَ عَلَیْهِ غَضْبانٌ».(1)

نگاه کردن بر عالم عبادت است، نظر به درِ خانه عالم عبادت است و مجالست و همنشینی با عالم عبادت است.

بر تو باد به تحصیل علم و فهم دین! مبادا علمی را که داری، از آنان که نیاز دارند، کتمان کنی و اظهار ننمایی؛ در قرآن مجید است: «آن کس که دانش خود را کتمان کند، خدا و همه لعنت کنندگان او را لعنت می کنند».(2)

خصوصا اگر بدعت ها ظاهر شود، واجب است بر عالم که علم خود را اظهار کند و بدعت ها را دفع نماید و نگذارد که مردم گمراه شده، در اشتباه بیفتند. قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «إِذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرُ الْعالِمُ عِلْمَهُ، فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللّه ِ».(3)

توصیه حقیر، اضافه بر آنچه علاّمه حلی رحمه الله فرموده، این است که: یاد خدا را در هیچ حال فراموش مکن و خدا را چنان عبادت و پرستش کن که گویی او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند؛ «أُعْبُدِ اللّه َ کَأَنَّکَ تَراهُ، فَإِنْ کُنْتَ لا تَراهُ فَإِنَّهُ یَراکَ».(4)


1- ابن ابی جمهور احسایی؛ عوالی اللئالی، ج 1، ص 358؛ هرکس فقیهی را احترام کند، در روز قیامت، در حالی به ملاقات خداوند نایل گردد که پروردگارش از او خشنود است. و هرکس فقیهی را سبک شمرد، در روز قیامت، خدایش را در حالی می بیند که از او خشمگین است.
2- سوره بقره، آیه 159.
3- ابن ابی جمهور احسایی؛ عوالی اللئالی، ج 4، ص 70؛ آن گاه که در امّت من بدعت ها پدیدار گشت، پس بر عالم (دینی) است که دانسته های خویش را بیان کند و اگر چنین نکرد، پس لعنت خدا بر او باد.
4- علاّمه مجلسی، بحارالانوار؛ ج 70 ، ص 74.

ص: 30

بر یاد او، به دل و زبان مستمر و مداوم باش! یقینا خدا هم تو را یاد می نماید؛ «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ».(1)

و از شکر نعمت های او، اگرچه کسی از حقّ شکر آنها برنمی آید، غافل مباش و از کفران نعمت و اینکه با نعمت خدا او را معصیت کنی، برحذر باش، که: «وَلَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَءَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ».(2)

در معامله با مردم، طریق انصاف را رعایت کن! مبادا حقی را از کسی، اگرچه کوچک باشد، انکار کنی. و تا بتوانی با برادران دینی مواسات داشته باش! «أَشَدُّ الاْءَعْمالِ ثَلاثَةٌ مُواساةُ الاْءِخْوانِ فِی الْمالِ، وَإِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِکَ، وَذِکْرُ اللّه ِ عَلی کُلِّ حالٍ».(3)

حقّ برادران و خواهران مؤمن و مؤمنه را رعایت کن! آسان ترین آن، این است که: برای آنها دوست بداری آنچه را برای خودت دوست می داری، و ناخوش داشته باشی آنچه را برای خود ناخوش می داری.

و با آنها که از تو می بُرَند، تو پیوند کن. و آن ها را که به تو ستم می کنند، عفو کن!

بپرهیز از خودبینی و غرور و تکبر و نظر حقارت به دیگران؛ «أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْمُتَکَبِّرِینَ».(4)


1- سوره بقره، آیه 152؛ پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم.
2- سوره ابراهیم، آیه 7؛ اگر شکر کنید بر نعمت شما می افزایم، و اگر کفران بورزید [بدانید که [عذاب من سخت و سنگین است.
3- شیخ مفید، الارشاد؛ ج 2، ص 165.
4- سوره زمر، آیه 60؛ [به آنان گویند] آیا منزلگاه متکبّران در جهنّم نیست؟

ص: 31

به هیچ یک از بندگان خدا و برادران و خواهران ایمانی، به نظر کم قدری نگاه مکن! شاید همان کسی که تو او را کم گرفته و کم می بینی، از اولیای خدا باشد.

مظاهر دنیا و مقامات ظاهری، معیارِ نشان قدر معنوی و حقیقی و شأن اشخاص نیست، که: «اَلاْءَکْثَرُونَ هُمُ الاْءَقَلُّونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ».(1)

هرچه خود را در مقایسه با دیگران کمتر بشماری و تواضع بیشتر داشته باشی، به مقامات و درجات بالاتر نایل می شوی.

امر به معروف و نهی از منکر، سعی و کوشش در اعلای کلمه اسلام و تبلیغ مکتب اهل بیت علیهم السلام را که مکتب اصل و اصیل اسلام است، همیشه وجهه همت خود قرار بده و حبّ فی اللّه و بغض فی اللّه را در همه احوال و کارها مراعات کن! «أَوْثَقُ عُرَی الاْءِیمانِ، الْحُبُّ فِی اللّه ِ وَالْبُغْضُ فِی اللّه ِ».(2)

بر راستی و صداقت، درستی و امانت و حفظ عهد و وفای به وعده که از موجبات مهم عزّت دنیا و آخرت و اعتلا و اعتبار جامعه است، ملازمت و مداومت داشته باش، که در حدیث از امام صادق علیه السلام است که فرمود: «به نماز و روزه بسیارِ شخص نظر نکنید؛ بلکه به صدق و راستی او در گفتار و ادای امانت او نظر کنید».(3)

و از رسول اکرم صلی الله علیه و آله است که فرمود: امّت من همواره در خیر هستند،


1- کنز العمّال، ص 228؛ کسانی که در این دنیا مال اندوزند، در آخرت دستشان تهی است.
2- شیخ صدوق، معانی الاخبار؛ ص 398.
3- کلینی، کافی؛ ج 2، ص 105؛ لا تَنْظُرُوا إءلی طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَسُجُودِهِ؛ فَإِنَّ ذلِکَ شَیْءُ اعْتادَهُ، فَلَوْ تَرَکَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذلِکَ؛ وَلکِنْ اُنْظُرُوا إِلی صِدْقِ حَدِیثِهِ وَأَدآءِ أَمانَتِهِ.

ص: 32

مادامی که امانت را غنیمت و صدقه دادن را غرامت و خسارت نبینند؛ «لا تَزالُ أُمَّتِی بِخَیْرٍ ما لَمْ تَرَ الاْءَمانَةَ مُغْنِما وَالصَّدَقَةَ مُغْرِما».(1)

از دوستی با دشمنان خدا سخت پرهیز کن و در این آیات پیوسته تأمل کن!

«لا تَجِدُ قَوْما یُؤْمِنُونَ بِاللّه ِ وَالْیَوْمِ الاْآخِرِ یُوآدُّونَ مَنْ حآدَّ اللّه َ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آبآءَهُمْ أَوْ أَبْنآءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ اُولآئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الاْءِیمانَ».(2)

«قُلْ إِنْ کانَ آبآؤُکُمْ وَأَبْنآؤُکُمْ وَإِخْوانُکُمْ وَأَزْواجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَمَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّه ِ وَرَسُولِهِ وَجِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّی یَأْتِیَ اللّه ُ بِأَمْرِهِ وَاللّه ُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ».(3)

«تِلْکَ الدّارُ الاْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الاْءَرْضِ وَلا فَسادا وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ».(4)


1- شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة؛ ج 16، ص 459.
2- سوره مجادله، آیه 22؛ قومی نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و با کسانی که با خداوند و پیامبر او مخالفت می ورزند، دوستی کنند، و لو آنکه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خاندانشان باشند. اینانند که [خداوند] در دلهایشان [نقش[ ایمان نگاشته است.
3- سوره توبه، آیه 24؛ بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خاندانتان و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کسادش می ترسید، و خانه هایی که خوش دارید، در نزد شما از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش عزیزتر است، منتظر باشید تا خداوند فرمانش را به میان آورد، و خداوند، نافرمان را هدایت نمی کند.
4- سوره قصص، آیه 83؛ این سرای آخرت است، آن را برای کسانی که در روی زمین نمی خواهند سرکشی و تبهکاری کنند، مقرّر داشته ایم. و سرانجام نیک، از آن پرهیزگاران است.

ص: 33

و تلاوت قرآن را ترک مکن که برحسب روایات، قرآن، عهد خدای تعالی است و شخص باید در این عهد نظر کند و حداقل روزی پنجاه آیه از آن را قرائت نماید.

از فایده و فضیلت تفکّر در خلق آسمان و زمین، نفْس خود و همه آیات الهی، که سبب مزید معرفت و خداشناسی و بیداری و آگاهی و ترقّی روح و عقل می شود، هیچ گاه غفلت مکن که خداوند در قرآن کریم، خردمندان را به این صفت توصیف و تعریف نموده و می فرماید: «وَفِی الاْءَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ * وَفِی أَنفُسِکُمْ».(1)

مبادا از آنها باشی که از نظر کردن به ظاهر این عالم، به باطن آن نمی رسند و به همین تماشا و سیر ظاهری جهان اکتفا کرده، مشمول این آیه شریف می شوند: «وَکَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَالاْءَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَهُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ».(2)

و در توسل به حضرات معصومین علیهم السلام و حضور در مجالس ذکر فضایل و مناقب و مصایب ایشان، خصوص مجالس روضه و تعزیه حضرت سیّدالشهداء _ علیه أفضل التحیة و الثناء _ کوتاهی ننما و این مجالس را که متضمّن


1- سوره ذاریات، آیات 20 و 21؛ و در زمین مایه های عبرتی برای اهل یقین هست و نیز در وجود خودتان.
2- سوره یوسف، آیه 105؛ و چه بسیار نشانه [و مایه عبرت] در آسمان ها و زمین هست که بر آنان می گذرند و هم آنان از آنها روی گردانند.

ص: 34

کمال روح و تهذیب نفس و کسب ثواب و اجر بسیار و ازدیاد بصیرت و معرفت است، مغتنم بشمار!

و خصوصا یاد ولی نعمت حقیقی و آن آقایی که همه نعمت های الهی و فیوض ظاهریه و باطنیه، از برکت وجود مقدّس او به ما می رسد؛ یعنی حضرت بقیة اللّه، مولانا المهدی _ ارواحنا فداه _ را فراموش ننما و تا می توانی با گفتار و کردار خود خوشنودی و مسرّت خاطر شریف ایشان را فراهم نما! برای تعجیل فرج و ظهور آن حضرت و نزدیک شدن روزگار رهایی دعا کن و سعی کن که از منتظران حقیقی و متعهد آن حضرت باشی!

بر صلوات بر محمّد و آل محمّد _ صلوات اللّه علیهم اجمعین _ مداومت داشته باش! و این حقیرِ فقیرِ سراپا تقصیر را از دعای خیر و طلب مغفرت _ در حال حیات و ممات _ فراموش ننما!

فَإِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّه ِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمْ، وَآخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمِینْ، وَصَلَّی اللّه ُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِینَ.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 35

7

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

اگر روزی قرار باشد خداوند متعال، یک آرزوی شما را برآورده کند، در این صورت بهترین و مهم ترین آرزو و خواسته حضرت عالی از خدای سبحان چه خواهد بود؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نامه جناب عالی متضمّن دو سؤال و درخواست پند و اندرز، واصل شد. سؤال ها و درخواست، کاشف از حسن نیت و بصیرت مذهبی و حیات وجدانی است. حقیر، این ضمیر و ایمان و اعتقاد را به شما تبریک گفته و از خداوند متعال برایتان دوام توفیق، و کمال ایمان و یقین مسألت می نمایم.

اگرچه به واسطه کثرت مشاغل و قلّتِ فرصت، سعی بر این بود که در جواب ایجاز و اختصار رعایت شود؛ ولی معنویت این مطالب و حلاوت و لذتی که برای روح انسان در تذکار و یادآوری آنها فراهم می شود، خود به خود، موجب بسط کلام می گردد؛ به طوری که اگر عنان قلم کشیده نشود، نفس هیچ گاه از بیان این معانی دلپذیر، سیر نگشته و قلم از نوشتن آن بازنمی ماند؛ «الْحَمْدُ للّه ِِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللّه ُ»(1).

امّا پند و اندرز برای خودم و برای شما و همگان!


1- سوره اعراف، آیه 43؛ سپاس خدای را که ما را به اینجا رهنمون شد و اگر خداوند راهبر نمی شد، هرگز راه نمی یافتیم.

ص: 36

اوضاع جهان و دگرگونی احوال مردمان، و تغییر و تحولات در هر عصر و هر زمان، بلکه در هر لحظه است که همه مشتمل بر پند و موعظه و معرفت آموز و هدایت بخش است، هر ذرّه ای از ذات، هر برگ درخت، هر قطره باران، هر سلول، هر جنبنده و هر حیوان، جماد، نبات، انسان، کوه، دریا، ستاره، منظومه و کهکشان و ... هر کدام و هر یک، عالمی از حقایق و کتابی از معانی و معارف و راه و طریقی به سوی خدا است. سنّت الهیِ لُبس پوشیدن و خَلع، حیات و موت، عوض شدن مظاهر و تازه شدن نعمت ها و کهنه شدن نوها، پیدایش ها و آغازها، و فرجام ها و پایان مهلت ها و عمرها و انقراض دولت ها، برای خردمندان همواره بهترین موعظه بوده و هست؛ «ذلِکَ بِأَنَّ اللّه َ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ ما یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْباطِلُ وَأَنَّ اللّه َ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ».(1)

کدام نقطه و حرف و کلمه ای از کتاب آفرینش و کدام پدیده و مخلوق کوچک و بزرگ است که در آن، آثار قدرت بی نهایت و حکمت و علم نامتناهی الهی مشهود نباشد، و آدمیان غافل را با نهیب و هشدار از خواب غفلت بیدار نکند و به اندیشه در عاقبت کار وادار نسازد و در برابر عظمت آفریننده یگانه و یکتای این جهان هستی، خاضع و خاشع ننماید و به سجده نیندازد و زبانش را به توحید، تهلیل، تسبیح و تکبیر نگشاید و مثل مضامین این دعا را بر گوش جان او نخواند:

«اَللّهُمَّ إِنَّهُ لَیْسَ فِی السَّماواتِ دَوَراتٌ، وَلا فِی الاْءَرْضِ حَرَکاتٌ، وَلا فِی


1- سوره لقمان، آیه 30 _ سوره حجّ، آیه 62؛ این از آن است که خداوند بر حقّ است، و آنچه به جای او می پرستند، باطل است، و همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.

ص: 37

الْعُیُونِ لَحَظاتٌ، وَلا فِی الْبِحارِ قَطَراتٌ، وَلا فِی الاْءَشْجارِ وَرَقاتٌ، إِلاّ وَهِیَ لَکَ شاهِداتٌ، وَعَلَیْکَ دالاّآتٌ، وَفِی مُلْکِکَ مُتَحَیِّراتٌ».(1)

آری، همه شواهد، وجود خدا و دلایل علم و حکمت و قدرت اویند؛

برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

«إِنْ نَظَرْتَ إِلَی الاْءَشْجارِ، رَأَیْتَها دَفاتِرَ سُطِرَتْ عَلی أَوْراقِها أَدِلَّةَ وُجُودِهِ، أَوْ إِلَی الْبِحارِ وَجَدْتَها زاخِرا مِنْ بَحْرِ کَرَمِهِ وَجُودِهِ، جَمِیعَ ما فِی الْکَوْنِ ناطِقٌ بِتَسْبِیحِهِ وَمَجْدِهِ، وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ».(2)

در حالی که تمام اجزا و اعضای جهان، از اتم تا کهکشان ها و هر جرم و کره ای از آن بزرگ تر و کوچک تر نیست، همه به قدرت الهی در حرکت و سیر و گردش اند، و این حرکت تکوینی در خود انسان و در اعضا و اجزای ذرّات وجودش در جریان است؛ همه با زبان بی زبانی، هشدار می دهند که در عرصه اراده و اختیار نباید از قافله حرکت بازماند، باید حرکت کرد و جلو رفت و سکون و توقف جایز نیست. حیف است که انسان، این همه مواعظ و هشدارها را با گوش دل نشنود و عمرش را به غفلت و بطالت و عبث و بازی تمام کند.


1- ر.ک به: سیّد علی خان، کلم الطیب؛ بار خدایا! به راستی که هر چرخشی در آسمان ها و هر حرکتی در زمین و هر نگاهی در چشم ها و هر قطره ای در دریاها و هر برگی از درختان، همه به تو گواه و دلیل اند و در ملک تو، متحیّر و سرگردان اند.
2- اگر به درختان بنگری، می بینی که آنها دفترهایی است که بر برگ های آن دلایل وجود خداوند نوشته شده. و اگر به دریاها بنگری، آنها را سرشار از دریای بخشش و جود خدایی بینی. تمام آنچه در عالم وجود است، به تسبیح و تمجید او گویاست. و هر آنچه هست، تسبیح گوی و سپاس گزار اویند.

ص: 38

در حدیث شریفه از امام صادق علیه السلام است که فرمود: «هرکس دو روز او مساوی باشد، مغبون و زیان کار است و هرکس امروزش از دیروزش بدتر باشد، ملعون است».(1)

هرچه می بینیم، همه به ما می گویند: به هوش باشید که وقت می گذرد، فرصت از دست می رود؛ جوانی را پیری، تندرستی را بیماری و زندگی را مرگ و ممات در پی است؛ تا فرصت هست و توان دارید، بپاخیزید و برای راهی که در پیش دارید و بسیار دور و دراز است، زاد و توشه فراهم نمایید، فراموش نکنید که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «کَفی بِذلِکَ واعِظا لِمَنْ عَقَلَ وَمُعْتَبِرا لِمَنْ جَهِلَ».(2)

امّا پاسخ پرسش اوّل، که اگر قرار باشد خداوند متعال یک آرزوی شما را برآورده کند، در این صورت، بهترین و مهم ترین آرزوی شما چیست؟ پرسش بسیار جالب و مهمی است که غیر از ائمّه اطهار علیهم السلام که راسخین در علم و معادن بصیرت و معرفت و کمالات عالیه و ملهم به الهامات خاصّه ربّانیه هستند، کسی نمی تواند جواب کافی و شافی از آن بدهد.

نمی دانم از خدای تعالی با چنین شرطی که یک آرزو و حاجتم برآورده باشد، چه درخواستی بنمایم و کدام یک از حوایج خود را مسألت کنم؟!

آیا از درگاه او ایمانِ ثابت، رضا و رضوان او را بخواهم؟


1- شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 342؛ مَنْ اسْتَوی یَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ، وَمَنْ کانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ خَیْرَهُما فَهُوَ مَغْبُوطٌ، وَمَنْ کانَ آخِرَ یَوْمَیْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ.
2- نهج البلاغه، خطبه 190؛ این اندازه پند، خردمند را کفایت است و نادان را مایه عبرت.

ص: 39

یا فرج و ظهور آقا، حضرت صاحب الامر _ ارواح العالمین له الفداء _ را مسألت نمایم؟

یا عرض کنم: «إِلهِی اجْعَلْنِی کَما تُحِبُّ وَکَما تُرِیدُ»؟(1)

یا برای همه بندگان خدا، خیر و سعادت دنیا و آخرت و هدایت بخواهم و یا... .

ولی من خدای متعال را "باسط الیدین بالعطیّة" می دانم؛ می دانم که هرچه از خزاین رحمت و کرم او انفاق و بخشش و عطا شود، چیزی کم نمی شود. همه دعاها را مستجاب می فرماید. او فیّاض مطلق است؛ «لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ، یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ وَیُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ».(2) کرم و عطای او محصور و معدود نمی شود؛ «لا تَنْقُصُ خَزآئِنُهُ وَلا تَزِیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطآءِ إِلاّ جُودا وَکَرَما».(3)

او در کتاب کریمش و وحی نازل بر حضرت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله به همگان برای حضور در مشهد دعا، اجازه عمومی و اذن مطلق داده و با اعلان و بلکه فرمانِ «وَقالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ»(4) همه را به دعا مأمور و باب استجابت آن را بر روی همه گشوده است.


1- بارخدایا! مرا آن سان قرار ده که می پسندی و می خواهی.
2- کلینی، کافی؛ ج 2، ص 593 ؛ هیچ گوش سپردنی او را از شنیدن صدایی دیگر، باز ندارد و هم به آنکه بخواهد و هم به آنکه درخواست نکند، عطا می کند.
3- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح؛ گنجینه های او پایان ناپذیر است و عطای بسیار، او را جز جود و بخشش نیفزاید.
4- سوره غافر، آیه 60؛ و پروردگارت گوید مرا به دعا بخوانید تا برایتان اجابت کنم، بی گمان کسانی که از عبادت من استکبار می ورزند، به زودی با خواری و زاری وارد دوزخ شوند.

ص: 40

لذا من همه حوایجم را، که هر چه هستم و دارم، حاجت و نیاز است، از او می خواهم و رحمت واسعه و ربّانیت و فیّاضیت نامتناهی او را محدود و متناهی نمی شمارم، و فخرم این است که سراپای وجودم، فقر و حاجت به اوست و عزّتم به اینکه کارساز و قاضی الحاجات اوست.

ولی یادآور می شوم که دعاهای به نسبت جامع و فراگیر مقاصد و مطالب، در ادعیه روایت شده از حضرت رسول اکرم و اهل بیت معظّم ایشان _ صلوات اللّه علیهم اجمعین _ بسیار است و چون همه، منتخب و گزیده است، نمی توان از آنها یک یا چند دعا را برگزید و انتخاب کرد.

اگر بتوانیم از همه کتاب های معتبری که اصحاب ائمّه علیهم السلام علما و محدثین تالیف کرده اند، فیض یابیم و بهره مند شویم، به خزاین بی شماری در هدایت و رحمت الهی دست خواهیم یافت.

این دعاها، علاوه بر آن که متضمّن بیان نیازمندی های حقیقی بشر و مسألت قضای حوایج از حضرت قاضی الحاجات و سامع الدعوات است و خواننده را به فقر کامل و نیاز تمام او به خداوند غنی بی نیاز متوجّه می نماید، به بهترین حالات معنوی و حضور و خشوع و خضوع و مقامات قرب و لذت انس با خدا نایل می نماید و درهای علوم و معارف و اخلاق کریمه و آداب فاضله را به روی او می گشاید.

به یقین، اگر راهنمایی آن بزرگواران به این دعاها نبود، بشر نمی توانست مدارج بلند و معارج کمال و یقین و ایمان را که در پرتو دعا و توجّه به خدا فراهم می شود، طی نماید. این دعاها به ما می آموزد که خدا را چگونه و با چه اسما و صفاتی بخوانیم، و از او چه بخواهیم.

ص: 41

این دعاها و به خصوص دعاهایی که در قرآن مجید است، همه نور، ایمان، سیر الی اللّه و فراغت و خلاصی از علایق دنیّه و دنیویه (علاقه های پست دنیایی) و حظوظ نفسِ بهیمیه (بهره های حیوانی)، ارتقای به درجات ملکوتیه و خوض و غور (فرو رفتن) در بحار رحمت و مغفرت و برکات حقیقیه است که امام زین العابدین علیه السلام در یکی از مناجات هایش به درگاه خداوند عرض می کند: «یا مَنْ حازَ کُلَّ شَیْءٍ مَلَکُوتا وَقَهَرَ کُلَّ شَیْءٍ جَبَرُوتا، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَوْلِحْ قَلْبِی فَرَحَ الاْءِقْبالِ إِلَیْکَ، وَأَلْحِقْنِی بِمَیادِینِ الْمُطِیعِینَ لَکَ».(1)

این دعا را که می خوانیم، می فهمیم که اگر ما خود می خواستیم از خدا چیزی بخواهیم، هرگز این مطالب بزرگ را نمی یافتیم؛ حاجت خود را به این مطالب و مراتبی که در این دعا است، درک نمی کردیم و به همان طلبِ یک سلسله حوایج جسمانی و دنیایی بسنده می کردیم.

آن حضرت در جریان همین حال حضور و نیایش، دیگرباره چنین در درگاه خدا، زبان به دعا می گشاید:

«یا مَنْ قَصَدَهُ الضّآلُّونَ فَأَصابُوهُ مُرْشِدا، وَأَمَّهُ الْخآئِفُونَ فَوَجَدُوهُ مَعْقِلاً، وَلَجَأَ إِلَیْهِ الْعابِدُونَ فَوَجَدُوهُ مَوْئِلاً. مَتی فَرَحَ مَنْ قَصَدَهُ سِواکَ بِنِیَّتِهِ وَمَتی راحَةُ مَنْ نَصَبَ لِغَیْرِکَ بَدَنَهُ؟! إِلهِی قَدْ تَقَشَّعَ الظَّلامِ وَلَمْ أَقْضِ مِنْ خِدْمَتِکَ وَطَرا وَلا


1- الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 266؛ ای آن که ملکوتش همه جا را فراگرفته و جلال و بزرگی اش بر هر چیز چیره است، بر محمّد و خاندانش درود فرست و قلبم را از شادی توجّه به سویت لبریز کن و مرا به گستره فرمان بردارانت ملحق نما.

ص: 42

مِنْ حِیاضِ مُناجاتِکَ صَدَرا، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بِی أُولِی الاْءَمْرَیْنِ بِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ».(1)

دعاهای صحیفه کامله سجادیه و سایر ادعیه ماثوره از اهل بیت علیهم السلام ، همه مشتمل بر مضامین جامع، معرفت آموز، بصیرت افزا و تربیت بخش است؛ روح را نشاط می بخشد، قلب را جلا و صفا می دهد، تیرگی ها را می زداید و به شوق و اشتیاق شخص، برای سیر در عوالم معنا و حقیقی می افزاید.

از دعاهای جامع؛ طلب توفیق، عافیت، مقام یقین، تفویض، تسلیم، توکل و رضا است. در دعاهایی مثل دعای مکارم الاخلاق، آنچه فطرت پاک و نیاز واقعی دعاکننده است، از خدا خواسته می شود و در همه آنها، انسان، هرکس و هر شخصیت و صاحب هر مقام و فضیلتی که باشد، خود را ناچیز و سراپا فقر و احتیاج می بیند، در برابر خداوند غنی بالذات و کامل بالذات، تا می تواند عرض حقارت و ضعف و مسکنت می نماید. با این حال، خود را قوی و قدرتمند و پیروز و شکست ناپذیر می سازد و با سلاح دعا، خود را در مقابل خطرناک ترین تیرهای حوادث مسلح می کند.


1- الخرائج و الجرائح، ج 1، صص 265 و 266؛ ای آن که گمراهان بدو توجّه کنند و او را راهبر بینند و بیمناکان آهنگش نمایند و او را پناه گاهی استوار یابند و نیایش گران به سویش پناه گیرند و او را تکیه گاه خویش یابند. چه زمان شادمان گشت، آن که غیر از تو را طلب کرد، و چه وقت است راحتی آن که بدنش را رنجور غیر کرد. خدای من! روشنایی [سحرگاهان] تاریکی [شب] را برده است و هنوز به آرزویم نرسیده ام و از چشمه سار مناجاتت سیراب نگشته ام. بر محمّد و خاندانش درود فرست و از میان برآورده ساختن حاجتم و یا بی نصیب گذاشتنم، آنچه نزدت برتر است را انجام ده. ای مهربان ترین مهربانان!

ص: 43

اهل دعا را توفان های بلا بیچاره نمی نماید و سختی ها و شداید از پای درنمی آورد، یأس و ناامیدی بر آنها چیره نمی شود، رجا و امید آنها به خدا و حول و قوه خداست؛ با مِثل این دعا: «اَللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمانا تُباشِرُ بِهِ قَلْبِی، وَیَقِینا صادِقا حَتّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی إِلاّ ما کَتَبْتَ لِی وَرَضِّنِی مِنَ الْعَیْشِ بِما قَسَمْتَ لِی»(1) مقاوم و توانا، و با سرپنجه ایمان و یقین، بر همه مشکلات فایق می شوند و از مواضع ایمانی خود عقب نشینی ندارند. «حَسْبُنَا اللّه ُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ»(2) و «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللّه ِ»(3) و «إِنّا للّه ِِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»(4) و «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّه ِ»(5) همه نقاط ضعف آنها را به قدرت تبدیل می نماید.

یا مثل این دعا، به لفظ کوتاه و مختصر و به مضمون جامع و پر از معنا و معرفت، که برحسب روایات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به دخترش، سیدة نساء العالمین تعلیم داد: «یا حَیُّ یا قَیُّومُ! بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِْیثُ، لا تَکِلْنِی إِلی نَفْسِی طُرْفَةَ عَیْنٍ وَأَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ»(6).

دعا کننده، خود را در حفظ و حراست خدا و در حمایت عنایت او می بیند


1- صحیفه سجادیه، ج 2، ص 234؛ بارخدایا! از تو ایمانی آمیخته در جان و دلم می طلبم و یقینی راستین تا بدانم که هیچ چیز جز آنچه تو برایم نوشته ای به من نمی رسد و مرا به آنچه از زندگی مقدّرم نموده ای، خشنود ساز.
2- سوره آل عمران، آیه 173؛ خدا ما را بس و چه نیکو کارسازی است.
3- سوره غافر، آیه 44؛ کارم را به خداوند واگذار می کنم.
4- سوره بقره، آیه 156؛ ما از خداییم و به خدا بازمی گردیم.
5- علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 160.
6- کنز العمّال، حدیث 3918؛ ای زنده پاینده! با رحمتت دادرسی ام کن و یک چشم برهم زدن مرا به خود وا مگذار و تمام کارم را اصلاح کن.

ص: 44

و از هر کمی و کاستی و ضرر و زیان، بی بیم و هراس می شود. اصلاً اصل دعا و حقیقت خواندن خدا، از تمام حوایجی که می خواهیم مهم تر و فیض بخش تر است. همه چیز و همه حوایج، کوچک و بزرگ، حقیر و کبیر را باید از خدا خواست که آنچه در آن خواستن و خواندن است، عین اجابت و به مطلب رسیدن است.

خوشا به حالِ بخت یارانی که همواره با دعا، با او در ارتباط و راز و نیازند، و بدا به حال آنهایی که از توفیق دعا و لذت دعا بی نصیبند. حقیقت عبادت و پرستش خدا دعا است.

قال اللّه تعالی: «وَقالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ»؛(1) أَیْ: یَسْتَکْبِرونَ عَنْ دُعآئِی.

در حدیث است: «الدُّعآءُ مُخُّ الْعِبادَةِ»؛(2) دعا مُخ و مغز عبادت است.

و هم در روایات شریفه است که: از حضرت صادق علیه السلام سؤال شد: دو نفر با هم شروع به نماز کردند و با هم از نماز فراغت یافتند. یکی از آنها دعایش در نماز بیشتر بود و دیگری قرائتش، فضیلت کدام بیشتر است؟ فرمود: هر دو بافضیلت است. سؤال کننده عرض کرد: می دانم هر دو بافضیلتند، کدام افضل است؟ فرمود: آن که دعایش بیشتر است، افضل است؛ «هِیَ وَاللّه ِ الْعِبادَةُ، هِیَ وَاللّه ِ الْعِبادَةُ، هِیَ أَفْضَلُ».(3)


1- سوره غافر، آیه 60؛ و پروردگارت گوید مرا به دعا بخوانید تا برایتان اجابت کنم، بی گمان کسانی که از عبادت من استکبار می ورزند، به زودی با خواری و زاری وارد دوزخ شوند.
2- شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج 4، ص 1086.
3- علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج 39، ص 122.

ص: 45

از خداوند متعال مسألت می نمایم که دل های ما را به انوار شوق و علاقه به دعا منوّر فرماید و حال اقبال به دعا به ما عطا فرموده، هماره و در همه حالات، ما را از برکات دعا مستفیض فرماید و به خصوص با توفیق دعا برای حضرت بقیة اللّه، ولی عصر _ ارواح العالمین له الفداء _ و طلب تعجیل در فرج و ظهور آن حضرت، ما را قدردان نعمت ولایت آن صاحبِ زمان و ولیِّ دوران، قرار دهد.

اگر _ إن شاءاللّه _ خدای سبحان در عالم قیامت به جناب عالی مقام شفاعت عنایت نمود، آیا بنده را شفاعت خواهید کرد یا خیر؟

ضمنا تقاضای پند و اندرز نیز دارم.

امّا در مورد پرسش دوم؛ اوّلاً: امید دارم شخص شما با این روحیه ایمانی پاک و ولایت اهل بیت علیهم السلام که با الزام به تکالیف شرعیه توأم است، از شفعا باشید؛ زیرا برحسب روایات، مؤمنین نیز در قیامت از شفعا هستند.

ثانیا، همه چشم امید به شفاعت کبرای حضرت رسول اکرم و اهل بیت طاهرین آن حضرت علیهم السلام داریم. اگر بتوانیم رابطه خود را با آن بزرگواران نگاه داریم و با آن به عالم دیگر برویم، هرچند شفعا در روز قیامت بسیارند، که از آن جمله شفاعتِ علما، که پاسداران واقعی دین و احکام و مدافع از حدود و ثغور اسلام و جنود حضرت صاحب الامر علیه السلام هستند، و آنچه موقعیت درخشان و جلوه خاصی دارد، همان شفاعت محمّد و آل محمّد _ صلوات اللّه علیهم _ است که شیعیان و مؤمنان را به سرمنزل نجات و علوّ درجات نایل می نماید و با این شفاعت جا دارد که بگوییم:

ص: 46

طوبی که خورد آب ز سرچشمه کوثر فارغ بود از تربیت باد بهاری

امثال شما مؤمنان متعهد را چه حاجتی به شفاعت مثل این بنده حقیر سراپا تقصیر می باشد، که اگر هم از شفاعت به سهمی مفتخرم سازند، آن هم به شفاعتِ محمّد و آل محمّد _ صلوات اللّه علیه و علیهم _ است.

برحسب احادیث شریفه، در صورتی که موانع شمول شفاعت در اشخاص نباشد، صاحبان درجات عالی و اعلا، از صاحبان مراتب پایین تر و ادنی شفاعت می نمایند. این شفاعت نه فقط در ارتباط با عفو از گناهان است؛ بلکه شامل اخیار محسنین نیز می شود و بر علوّ درجات و کثرت اجر و ثواب آنها می افزاید.

لذا برحسب اطلاق روایات، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از همه افرادی که مانعی از شفاعت از آنها نباشد، شفاعت می فرماید؛ از عُصاة و گناه کاران امّت، از اخیار و صدّیقین و شهدا و صالحین و بلکه انبیا و ائمّه طاهرین علیهم السلام .

شفاعت از گناه کاران، موجب بخشش و عفو آنان و [شفاعت] از دیگران موجب ارتقای مرتبه و تقرّب بیشتر می گردد. به این معنا؛ شفاعت حضرت رسول اکرم و ائمّه طاهرین علیهم السلام ، همه شخصیت ها و صاحبان مقامات بلند و همه مؤمنین را شامل می شود. و وسایل و اسباب شفاعت از گناه کاران نیز به قدری فراگیر است که حتی نام آنها را نیز فرامی گیرد، و در صورت ضرورت، کسانی که به نام محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین و ... نام گذاری شده اند، شفاعت نیز، شامل حال آنها می گردد.

ص: 47

با این همه شفعا، خصوصا شفاعت کبرای حضرت شفیع الامّة _ بلکه چنان که گفته شد _ شفیع الانبیاء و شفیع الملائکه، _ پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله _ و شفاعت اهل بیت آن حضرت _ صلوات اللّه علیهم اجمعین _ و با این همه اجر و ثواب هایی که برای انواع عبادات و طاعات و اعمال خیر و صنوف کارهای نیک و برّ مقرر شده و با اینکه باب توبه مابین مشرق و مغرب باز است و با وسایل دیگری که همه موجب ظهور رحمانیت و رحیمیت و مغفرت و بخشش خداوند متعال است؛ اگر شخصی گرفتار تیه (بیابان) شقاوت و سقوط در هاویه عذاب و هلاکت گردد، به راستی جای تعجّب است؛ اگرچه شخصی قلیل المعرفة گفت: «عَجِبْتُ لِمَنْ نَجی کَیْفَ نَجی؟!» سخن حقّ و کامل و تمام آن است که امام علیه السلام فرمود: «عَجِبْتُ لِمَنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ؟!»؛(1) زیرا نجات یافتن و سعادت مند شدن، حقّ است و می باید که انسان سعید و رستگار شود و شقاوت و محروم شدن از فیض خدا، باطل و خلاف اصل است.

باید انسان، خود را در مسیر کسب این همه فیوضات ربّانیه قرار دهد و راه های تابش آفتاب رحمت حقّ را بر روی خود نبندد و همواره از اینکه گناه، او را به سیاه چالی بیندازد که بیرون آمدن از آن ناممکن شود، بیمناک باشد و از سوء عاقبت و استدارج، همیشه برحذر باشد.

آیه زیر را که نتیجه استمرار در معاصی و گناه را تکذیب و استهزای به آیات خدا را اعلام می کند، فراموش ننمایید؛ «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَسآؤُوا


1- مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج 75، ص 153.

ص: 48

السُّوآأی أَن کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّه ِ وَکانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُونَ»(1) تا خود را به سوء اختیار خود، در هلاکت حقیقی نیندازد، نه به رحمت خدا و مغفرت او مغرور گردد و نه از آن مأیوس و ناامید شود.

و به طور خلاصه، در بین تمام عوامل نجات، و اسباب هلاکت و دمار، باید بین خوف و رجا به سوی رضوان خدا و سعادت دنیا و عقبی هشیار و آگاه به جلو رفته، و از شرّ شیطان و نفس امّاره، به خداوند متعال پناه ببرد.

«وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّه ِ العَلِیِّ الْعَظِیمِ، وَآخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمِینَ».

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- سوره روم، آیه 10؛ سپس سرانجام کسانی که بد عملی کرده بودند، بدتر شد؛ چرا که آیات الهی را انکار و به آنها استهزا می کردند.

ص: 49

8

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

خواهشمند است با رهنمودهای حکیمانه خویش، نوجوانان مشرّف به تکلیف را راهنمایی فرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

فرزندان عزیز و نوباوگان گرامی که به سن بلوغ و شرف صلاحیت توجّه تکالیف الهی و خطابات قرآنی نایل شده اید!

حقیر به شما درک این شایستگی را تبریک می گویم.

توجّه داشته باشید! از این تاریخ، شما به عضویت در جامعه اسلامی پذیرفته شده اید که روی اخلاق شما و گفتار شما و نیز کار شما حساب می شود و خداوند به شما نشان و اعتبار عطا فرموده است؛ که در همه آیاتِ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»(1)، به عنوان طرف خطاب و سخن او قرار می گیرید و در جامعه نیز، شما به همان اعتبار مهمّی که شرع مقدّس ارزش و اعتبار داده، ارزش دارید.

کار و سخن شما که تا پیش از این اعتبار شرعی و قانونی نداشت، اکنون اعتبار شرعی می یابد. تا امروز، دیگران درباره شما تصمیم می گرفتند و صاحب اختیار شما بودند؛ ولی از امروز، دیگر صاحب اختیار خودتان


1- در قرآن کریم، 88 مرتبه، لفظ «یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوآا» تکرار شده است.

ص: 50

می شوید؛ از امروز محکوم به حکم کسی نیستید، جز به حکم خدا و پیامبر و ائمّه معصومین علیهم السلام .

عقاید خود را به توحید، نبوت، امامت، معاد، و کتاب ها و پیمبران گذشته و ملائکه، با دلایل هرچند مختصر و در عین حال قوی و محکم، در ذهن خود حاضر کنید؛ و سعی کنید که به حول و قوّه الهی، برای خداوند متعال بنده ای صالح و برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیروی راستین و برای ائمّه طاهرین _ صلوات اللّه علیهم اجمعین _ به خصوص صاحب الامر و ولی عصر، حضرت مهدی، حجّة بن الحسن _ ارواح العالمین له الفداء _ شیعه مخلص و سربازی حقیقی، برای اسلام و قرآن پاسداری امین و برای همه مؤمنین و مؤمنات برادر یا خواهری غمخوار و مهربان باشید؛ و حقوق همگان مخصوصا حقّ پدر و مادر و اساتید و علما را رعایت کنید.

کوتاه سخن آن که: خود را به اخلاق کریمه اسلامی آراسته سازید و در نیکی به خلق و قضای حوایج مردم اهتمام نمایید؛ در علم و عمل و کسب معرفت و دانش، هرچه پیش می روید و به هر مقام و درجه ای که می رسید، در آن درجه متوقف نشوید و به کمال بیشتر و مقامات بالاتر نظر داشته باشید؛ از نعمت ها و امکاناتی که برای ترقّی دارید، حدّاکثر استفاده را بنمایید.

از امروز، قدر و ارزش عمر و فرصت ها و دقایق زندگی را بدانید. مبادا بیهوده تلف شود! هریک از شما، چنان بدانید که باید وجود شخص شما برای اسلام و برای امّت اسلام، افتخارآفرین و موجب عزّت و عظمت گردد.

ص: 51

اوقات خود را به بطالت، سستی، غفلت و خدای نخواسته اشتغال به مناهی (کارهای حرام) و ملاهی (لهو و لهب) ضایع نسازید.

در جهاد با نفس و هوای نفسانی که جهاد اکبر است، کوتاهی نکنید و سعی کنید بر غرایز خود مسلّط باشید.

چنان باشید و چنان بروید که در آینده، از یاد گذشته شاد و خوشحال شوید و سوابق خوب زندگی همیشه موجب اطمینان و آرامش قلب شما باشد.

عزیزان من! تکلیف؛ یعنی این گوی و این میدان، این شما و این همه فرصت های سعادت بخش، این نیروها و استعدادهای خداوندی. تکلیف؛ یعنی ورود به دوره سازندگی، خودسازی، مسؤولیت و ورود در امتحانات الهی و سرآغاز آمادگی برای سیر راه تکامل و تعالی. تکلیف؛ یعنی زندگی آگاهانه و خردپسند.

شما خود را برای این زندگی آماده سازید و خود را به هیچ چیز و به هیچ کس و به هیچ قیمت، جز به خدا و به ثواب خدا نفروشید، که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «فَلَیْسَ لاِءَنْفُسَکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تَبِیعُوها إِلاّ بِها»؛(1)

«برای نفس شما قیمتی جز بهشت نیست، جانتان و خودتان را غیر از بهشت، به چیز دیگری نفروشید».

تلاش کنید در هر رشته و شغلی که انتخاب می کنید، برای جامعه عضوی


1- نهج البلاغه، حکمت 456؛ به راستی که جز بهشت، هیچ ارزشی برای جان هایتان نیست؛ پس جان هایتان را به غیر از بهشت نفروشید.

ص: 52

مفید و امین باشید؛ چنان بدانید که همه به سعی و تحصیل و تلاش شما نیازمندند. باید به سهم خودتان این نیازمندی ها را برطرف نمایید.

خدا را هیچ گاه فراموش نکنید و از یاد خدا و دعا و عبادت، به خصوص نماز و توسل به ائمّه هدی علیهم السلام و زیارت مشاهد مشرّفه نیرو بگیرید، به سوی سعادت و کمال پیش بروید و به لطف و کمک و مدد خداوند امیدوار باشید که در قرآن مجید می فرماید: «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ اللّه َ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(1)

خداوند متعال همه شما را از یاران و سربازان واقعی حضرت بقیة اللّه الاعظم _ ارواح العالمین له الفداء _ قرار دهد و بر توفیقات شما بیفزاید.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- سوره عنکبوت، آیه 69؛ و کسانی را که در حقّ ما کوشیده اند به راه های خاصّ خویش رهنمون می شویم، و بی گمان خداوند با نیکوکاران است.

ص: 53

9

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

این جانب از اوایل دوره جوانی، در راه مبارزه با نفس امّاره گام برمی دارم؛ ولی گاهی اوقات در این جهاد بزرگ ناموفّقم، نفس امّاره مرا به کارهای زشت وا می دارد و وجدان من نیز پس از ارتکاب گناه بسیار ناراحت و نگران می گردد... . تقاضا دارم با کلامی پیامبرگونه، به من پشت گرمی دهید و یارم باشید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

رُوِیَ أَنَّ رَسُولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله قالَ: «خَیْرُ أُمَّتِی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فِی طاعَةِ اللّه ِ، وَفَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا، وَتَوَلَّهُ بِالاْآخِرَةِ أَنَّ جَزآءَهُ عَلَی اللّه ِ أَعْلی مَراتِبِ الْجَنَّةِ».(1)

فرزند عزیزم! نامه شکواییه شما را خواندم. اگر بیشتر مردم، شکایت از دیگران و از جریان های بیرون از خود دارند؛ شما شکایت از خود و درون خود دارید. معلوم می شود با نفس خود و هواهای نفسانی و شهوانی درگیرید، یا به عبارت دیگر: با آنها در جنگ و جهادید و در جهاد اکبر _ که به فرموده رسول اکرم صلی الله علیه و آله همان جهاد با نفس است _ دشمن را قوی پنجه و نیرومند می بینید و از آن بیم دارید که خدای ناخواسته، بر او پیروزی و ظفر نیابید.


1- صافی گلپایگانی، محمّدجواد، گنجینه گهر؛ بهترین امّت من کسی است که جوانی اش را در طاعت خداوند صرف کند و نفس خویش را از لذّات دنیا بازدارد و آن را در راه آخرت به زحمت اندازد. به راستی که پاداش چنین فردی در نزد خدا، بالاترین درجات بهشت است.

ص: 54

من به شما اطمینان می دهم که اگر در برابر این دشمن مقاومت کنید و عرصه را بر او تنگ نمایید و از آغاز به پیشنهاد و خواسته های او گردن ننهید، سرانجام بر او غالب شده و او اسیر و رام شما خواهد شد؛ ولی اگر به خواسته های او جواب مثبت بدهید، خواهش های آن بسیار و بی شمار است و هرچه از او فرمان ببرید، او فرمان های دیگر و بیشتر می دهد و تا شخصیت انسانی و کرامت آدمی را نابود نکند و او را از مقام خود ساقط نسازد، قانع نمی شود.

دوران جوانی، دوره و میدان چنین جهاد و پیکاری است و باید شخص اراده، مقاومت و پایداری خود را نشان بدهد. البته همه کس حریف نفس امّاره نیست، پهلوانان حقیقی می توانند در این میدان عرض وجود نموده و جایزه قهرمانی بگیرند.

شما و هر نوجوان و جوانی، خواه و ناخواه، این زورآزمایی و این امتحان بسیار بزرگ را باید بگذرانید، یاد خدا را فراموش نکنید و از او کمک بخواهید که خود وعده فرموده: «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ اللّه َ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»؛(1) کسانی که در راه خدا جهاد می نمایند، البته خدا آنان را به راهی که به او می رسد، راهنمایی می نماید و خدا با نیکوکاران است.

این معنویت و روحیه ای که دارید _ که به وضع روحی و درگیری عقل و نفس خودتان متوجّه هستید و می خواهید که نفس را مغلوب کرده و خود را


1- سوره عنکبوت، آیه 69؛ و کسانی را که در حقّ ما کوشیده اند، به راه های خاصّ خویش رهنمون می شویم، و بی گمان خداوند با نیکوکاران است.

ص: 55

از آفات هوای نفس سالم نگاه دارید _ خود مرحله ای از کمال و آگاهی و بصیرت و بینش است. امید است همین آگاهی، شما را از این گرداب _ که بسیاری از جوانان در آن گرفتار می شوند _ و از امواج و توفان شهوات نجات دهد. این کار، اگرچه در آغاز دشوار جلوه می کند؛ ولی وقتی انسان با هوای نفس مقاومت نموده و از آن پیروی نکرد، بسیار آسان می شود.

سعی کنید با اشخاص مجرب و مؤمن مجالست کنید؛ در جلسات موعظه و سخنرانی های مذهبی شرکت کنید؛ کتاب هایی مانندِ معراج السعادة، حیاة القلوب و عین الحیات را مطالعه نمایید و با دعا و نیایش به درگاه خدا و خواندن دعای کمیل، دعای ندبه توسل به حضرت ولی عصر _ ارواح العالمین له الفداء _ خود را برای جهاد با نفس مسلّح کنید.

امیدوارم پیروز، سعادت مند و موفق شوید و آینده بسیار روشنی پیش روی داشته باشید. حقیر هم برای توفیق شما و سایر جوانان دعا می کنم و از شما التماس دعا دارم.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 56

10

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

خواهشمند است در آغاز سال تحصیلی جدید، دانشجویان و دانش آموزان را با رهنمودهای خویش راهنمایی فرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : «أَلا إِنَّ اللّه َ یُحِبُّ بُغاةَ الْعِلْمِ».(1)

دانش آموزان و دانشجویان عزیز، فرزندان اسلام!

سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما! که با شور و شوق فراوان از سال فرخنده و مبارک تحصیلی جدید استقبال نموده، و گشایش درهای مدارس و دانشگاه ها و مراکز تعلیم و تربیت را فتح باب ترقی و تعالی و کمال می دانید.

در حدیث آمده است: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلاقِ اللّه ِ»؛(2) یعنی به اخلاق خدا، خود را خلق و خوی دهید و خود را به صفات خداوند آراسته سازید.

در بین صفات خداوند متعال، صفت علم، اشرف صفات و اسم العالم، اعظم اسمای صفاتیه است. بیشتر اسما و صفات جمالیه و جلالیه، به این اسم و اسم القادر و صفت قدرت برمی گردد. بنابراین تزیّن به زینت و زیور علم و آراسته شدن به این صفت، از اخلاق دیگر بالاتر و ارزنده تر است.

نشان یافتن و نشان داشتن از خدا، همان دارا بودن اخلاق کریمه الهی


1- کلینی، کافی، ج 1، ص 30، ح 1؛ به هوش باشید خداوند طالبان علم را دوست می دارد.
2- علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج 61، ص 129.

ص: 57

است که مهم ترین و سرآمد آنها علم و قدرت، دانایی و توانایی است. این دو صفت با هم ملازمت و مصاحبت ضروریه و تنگاتنگ دارند و افتراق آنها از یکدیگر ممکن نیست.

هرکجا دانایی باشد، توانایی هست و هرکجا توانایی باشد، دانایی هست. پس در میان آنچه بشر جسته و می جوید و مطالب و خواسته هایی که دارد، خواسته و مطلوبی از علم بالاتر نیست که هرچه طالب آن، به مطلوب می رسد، باز طلبش بیشتر و به مطلوب واصل تر می شود.

قال مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام : «کُلُّ وِعآءٍ یَضِیقُ بِما جُعِلَ فِیهِ إِلاّ وِعآءَ الْعِلْمِ؛ فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ».(1)

دانش آموزان و دانشجویان عزیز:

فرصت را غنیمت بشمارید، درس بخوانید تا آگاهی و معرفت پیدا کنید. درس بخوانید تا خودتان و جامعه و اسلام را عزیز و سربلند کنید. درس بخوانید تا خودتان و دیگران را از ظلمت جهالت نجات دهید.

درس بخوانید، برای اینکه مشکلاتی را که در رشته های گوناگون علمی تاکنون لاینحل مانده، حل نمایید و با سرپنجه بینش و دانش، گرده های باز نشده از کار بشر را باز نمایید. درس بخوانید تا دانشمند شوید؛ بفهمید شما از دیگران در استعداد و نیل به مدارج عالیه کمال و معارج سامیه ابتکار و اختراع کمتر نیستید؛ بلکه قوی تر و رشیدترید. در اسباب و وسایل ظاهری، هیچ وسیله ای بر غلبه و پیروزی بر استکبار و استبداد قوی تر از علم نیست.


1- نهج البلاغه، حکمت 205؛ هر ظرفی به آنچه که در آن نهند، تنگ گردد؛ مگر ظرف دانش که هرچه در آن نهند، گنجایشِ بیشتر یابد.

ص: 58

بدانید دنیا و آینده آن برای ملت های عالِم و دانا است، و این شمایید که باید ملّت اسلام را به مجد و عزّت دیرین و بیشتر از آن برسانید، همت ها را بلند کنید و نیل به همه مدارج علمی را قابل تحصیل بدانید.

خدای تعالی به بشر و این مخلوق هنوز هم ناشناخته، لیاقت تسخیر کاینات زمینی و آسمانی را عطا کرده؛ یا به بیان دیگر: آنها را مسخّر او گردانیده است.

به پیش بروید و اسرار کاینات و آیات علم و قدرت خدا را کشف کنید. عزّت و قوت و استقلال و هر چیز خوبی که فطرت سالم و پاک بشر، طالب آن است، با علم فراهم می شود و ذلّت و ضعف و زبونی، نتیجه جهل و ناآگاهی است.

خود را برای اسلام و برای اعتلای کلمة اللّه و برای حصول اهداف الهی، قرآنی و برای خدمت به محرومان و نجات مستضعفان آماده سازید و هر رنج و تلاشی را که در تحصیل علم متحمل می شوید، با نیت خالص و پاک آن را فی سبیل اللّه و در راه خدا و راه آسایش خلق خدا محسوب دارید، تا از اجر و ثواب بسیار برخوردار شوید.

بدانید همه در انتظار شما هستند، و خداوند متعال از شما سعی و عمل و مجاهدت می خواهد. اسلام و پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله در انتظار تحصیلات دبستانی و دبیرستانی و دانشگاهی، و بعد هم تحقیقات علمی شما هستند. ائمّه طاهرین علیهم السلام به خصوص حضرت بیقیة اللّه، امام عصر _ ارواح العالمین له الفداء _ از شما انتظار دارند.

ص: 59

نظر تمام جامعه به این مراکز علمی و کلاس های تعلیماتی و درس دوخته شده که شما چگونه عمل می کنید و چگونه تلاش می کنید و چگونه خود را برای خدمت به انسان ها آماده می نمایید؟

مراکزی که در آن آموزش می بینید، آموزگار، دبیر، استاد و مدیر همه باید برای اینکه تحصیلات و زحمات شما بیشترین بازده را داشته باشد، خالصانه مساعدت و کمک نمایند.

سعی نمایید چنان باشید که از فهم و بینش بیشتر و آگاهی زیادتر لذّت ببرید. اوقات خود را به بطالت معاشرت های بیهوده و بعضی بازی ها و مسابقات بیهوده، که کمالی از آن نه برای روح و نه برای جسم حاصل نمی شود، و ارزش حقیقی انسان ها را بالا نمی برد، تلف نکنید.

در پی کسب کمالات حقیقی و سیر الی اللّه باشید.

آیه کریمه: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثا»،(1) «وَما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَلَعِبٌ»(2) و مضامین بلند تعالیم نورانی قرآن را فراموش نکنید.

از ملاهی و مناهی پرهیز کنید و از سرگرم شدن به بازی های وقت بر باد ده خود را دور نگه دارید. بعضی از بازی ها موجب افت تحصیلی جوانان و دانش آموزان می شود، گرچه با نام تقویت فکر و ذهن باشد.

اگر می خواهید در تحصیل کمالات حقیقی موفق شوید و اگر مدرسه و محیط خانواده، علاقه به توفیق شما دارند، همه باید در دور بودن از ملاهی و مناهی، با شما همراهی و همکاری نمایند.


1- سوره مؤمنون، آیه 115؛ آیا چنین پنداشتید که ما شما را بیهوده آفریدیم.
2- سوره عنکبوت، آیه 64؛ این دنیا، چیزی نیست مگر لهو و لعب.

ص: 60

و خلاصه تلاش کنید عمر، وقت، حیات و فرصت هایی را که دارید و همه خواه و ناخواه از دست خواهد رفت، به رایگان با بهای کم از دست ندهید. برای این نعمت های بزرگ الهی، بها و ارزشی غیر از علم و معرفت، رضا و ثواب الهی و سیر اِلی اللّه نیست، که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

«أَلا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاِءَهْلِها؟ إِنَّهُ لَیْسَ لاِءَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلا تَبِیعُوها إِلاّ بِها».(1)

خود را متعهد بدانید و متعهد بسازید که از کارهای زشت و ناشایست و حرام اجتناب کنید و واجبات و فرایض را انجام دهید و مخصوصا به نماز، که معراج مؤمن است، اهمّیت بدهید. در جمعه و جماعات شرکت نمایید و وقار دانش آموزی و دانشجویی را پاس دارید، و خداوند متعال را در همه حالات فراموش نکنید و درس و تدریس و تعلیم و تعلّم را برای رضای او و اتصاف به صفت الهی علم قرار دهید.

از او استعانت و کمک بخواهید، و به مولی الوری، حضرت بقیة اللّه، مولانا المهدی _ ارواح العالمین له الفداء _ متوسل باشید و بدانید وجود مقدّس و بزرگوار آن حضرت، که امروز در این عالم، آیتی اعظم و اکبر از وجود او برای خدا نیست، از موفقیتی که نصیب شما می شود، بیشتر مسرور و خوشحال می گردند. همه شما فرزندان روحانی آن حضرت هستید و آن


1- نهج البلاغه، حکمت 456؛ آیا آزاده ای نیست که این دنیا را که در کم ارزشی، همچون ته مانده طعامی است که در دهان باقی می ماند، به اهلش واگذارد. به راستی که جز بهشت، هیچ ارزشی برای جانهایتان نیست؛ پس جانهایتان را به غیر از بهشت نفروشید.

ص: 61

حضرت بیش از هر پدری توفیق فرزند را در علم، و عمل و کسب کمال، دوستدار و خواهانند.

این جانب برای همه، عظمت بیشتر اسلام دعا می کنم و توفیق نظام اسلامی خصوصا مسؤولان محترم آموزش و پرورش و دانشگاه ها و مراکز علمی را برای تعلیم و تربیت جامع و اسلامی مسألت می نمایم.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 62

11

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

مسئله خودکشی در منطقه ما، به خصوص در بین زنان زیاد شده، خواهشمند است نظر مبارک را پیرامون این عمل زشت و عواقب آن بیان فرمایید.

خودکشی از محرّمات کبیره و عامل آن، _ چه مرد باشد چه زن _ مستحقّ عقوبت و عذاب شدید الهی است و اگر شخص دیوانه و دچار اختلال حواس نباشد، این گناه علامت ضعف عقیده به مبدأ و معاد و نداشتن صفت صبر و مقاومت در برابر شداید و دشواری های زندگی و نومیدی از خداوند متعال است.

بیشتر افرادی که مرتکب این معصیت می شوند، یا اسیر یک سلسله اوهام و خیالات اند که به خاطر بروز شکست هایی، _ که در واقع شکست نیست؛ مثل شکست در بازی ها یا بالاتر زناشویی ها و ازدواج ها _ دست به این عمل نکوهیده می زنند، یا در اثر فشارها و سختی های زندگی خودکشی می نمایند.

به طور کلّی، به این اشخاص باید تذّکر داد که دنیا همه اش فراز و نشیب و تغییر و تحوّل است، و اشخاصی در زندگی واقعا شکست می خورند که روحیه صبر و مقاومت نداشته باشند و با یک پیش آمد و یک امر ناملایم و ناگوار، روحیه خود را ببازند و خود را بیچاره بشمارند. افراد موفّق که بر مشکلات فایق می شوند، به اراده و همّت و عزم خود اعتماد دارند و با توکّل به

ص: 63

خداوند متعال، در برابر مشکلات صابرند و با قلب محکم و استوار و امید به آینده با هر پیش آمد ناگوار دست و پنجه نرم می کنند.

تاریخ بشر پُر است از فرج بعد از شدّت و گشایش و رفاه و توانگری بعد از تنگ دستی و گرفتاری و فقر. مردان و زنان موفق از هیچ حادثه ای تکان نمی خورند و عقب نشینی نمی کنند و به فضل و لطف خدا اعتماد دارند، و این آیه را با مضمون بلند آن، همواره به خاطر دارند که: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا»؛(1) آسانی ها از میان دشواری ها رح می دهند و روشنایی ها بر تاریکی ها غلبه می یابند.

باید این افراد را به صبر سفارش کرد که صبر در ایمان، به منزله سر در جسد است.(2) امید است این نصیحت در قلوب، مؤثر و نافع باشد. و اللّه العالم.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- سوره انشراح، آیات 5 و 6؛ بی گمان در جنب دشواری، آسانی است. آری، در جنب دشواری آسانی است.
2- نهج البلاغه، حکمت 82؛ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاْءِیمانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ.

ص: 64

12

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

خواهشمند است برای تمامی جوانان ایران نصیحتی فرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب عالی و همه جوانان عزیزی را که قلوب آنها به نور اسلام منوّر شده است، وصیت می کنم به تقوا و آداب و دستورات دینی، و اینکه در تمام مراحل زندگی، دین خود را فدای چیزی ننمایید که خسارت می بینید؛ بلکه همه چیز خود را فدای دین بنمایید.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 65

13

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

خواهشمند است این جانب را با نصیحتی که مفید دنیا و آخرت باشد، رهنمون شوید.

با اعلام وصول مکتوب شریف متضمّن درخواست نصیحت، و نظر به اینکه: حقّ مؤمن بر مؤمن نصیحت و خیرخواهی برای اوست؛ تذکّرات ذیل را تقدیم داشتم، امید است به حکم «فَإِنَّ الذِّکْری تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»(1) مقبول و نافع شود.

بهترین مطلبی که خودم و شما و همه برادران و خواهران ایمانی را بدان نصیحت می کنم، تقوا و پرهیزکاری است؛ «فَإِنَّهُ خَیْرُ ما أَوْصی بِهِ الْمُسْلِمُ الْمُسْلِمَ».(2)

به شما رهروِ جوان مؤمن نصیحت می کنم قدر نعمت گران بهای جوانی را بدانید و توان و فرصتی را که خداوند متعال _ جلّت حکمته _ به شما عطا کرده، غنیمت بشمارید و بیشترین استفاده را از این دور و روزگار طراوت و نشاط زندگی بنمایید.

برحسب وصیت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به جناب ابی ذر _ رضوان اللّه علیه _


1- سوره ذاریات، آیه 55؛ همانا اندرز مؤمنان را سود دهد.
2- علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج 82 ، ص 233؛ پس به راستی این [توصیه به پرهیزکاری] بهترین اندرزی است که مسلمانی به مسلمان دیگر نماید.

ص: 66

پنج چیز را پیش از پنج چیز باید غنیمت شمرد، که اوّل: جوانی پیش از پیری است؛ «شَبابُکَ قَبْلَ هِرَمِکَ».(1) سعی کنید در ایّام جوانی بر خود مسلّط باشید و خشم، شهوت و هواهای نفسانی را ذلیل و رام خود کنید.

دوره جوانی، دوره سعی در عمل، ساختن شخصیت و ظهور استعدادات و فرصت بزرگ برای نیل به کمالات و ارتقای درجات است.

دوره رشد قوای ملکوتی و عقلانی و قوت تمایلات حیوانی است.

دوره جهاد، سیر، حرکت و صعود یا سقوط است؛ منتهی الیه این سیر، سعادت یا شقاوت، نعیم و رضوان یا جحیم و خسران است.

باید چنان رفت و چنان بود که این سیر، سیر اِلی اللّه و به سوی خدا، ثواب خدا و سیر راه انبیا، اولیا، صدّیقین و صلحا باشد.

«وَمَن یُطِعِ اللّه َ وَالرَّسُولَ فَأُولآئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّه ُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولآئِکَ رَفِیقا».(2)

خود را در معرض وزش نسیم های توفیق قرار دهید و با جهاد با نفس که جهاد اکبر است، توفیقات و هدایت های الهی را کسب نمایید.

فقد قال عزّ اسمه: «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ اللّه َ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ».(3)


1- من لا یحضر الفقیه، ج 4، ص 357.
2- سوره نساء، آیه 69؛ و کسانی که از خداوند و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانی اند که خداوند بر آنان اِنعام فرموده است؛ اعمّ از پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان، و اینان نیک رفیقانی هستند.
3- سوره عنکبوت، آیه 69؛ و کسانی را که در حقّ ما کوشیده اند، به راه های خاصّ خویش رهنمون می شویم، و بی گمان خداوند با نیکوکاران است.

ص: 67

و خود را از خطر آلودگی به موجبات خذلان، و وقوف یا بازگشت به عقب دور نگه دارید.

برخی از اسباب خذلان را که در این جمله های شریفه دعای ابی حمزه ثمالی بیان شده، بخوانید و به خدا از آنها پناه ببرید؛ «سَیِّدِی! لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنِی وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضا عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقامِ الْکاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شاکِرٍ لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنِی، أَوْ لَعَلَّک رَأَیْتَنِی فِی الْغافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالِینَ فَبَیْنِی وَبَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی...».(1)

این امور و کارهای مشابه آنها، همه از اسباب سلب توفیق، بُعد از خدا، تاریکی قلب و مفاسد دیگر است که باید از آنها دوری جست و خطر آنها را بزرگ شمرد.

استخفاف به حقّ خدا و سبک گرفتن اوامر و نواهی خدا، اعراض از یاد او، ترک شکر نعمت های الهی، ترک مجالست با علما، همنشینی با اهل بطالت، غفلت و لهو و لعب، همه از موانع کسب درجات معنوی و فیوضات حقیقی است.

یکی از علایم توفیق و آگاهی و بیداری شخص، همین حال نیک و شایسته نصیحت خواهی است.


1- صحیفه سجادیه، ج 2، ص 222.

ص: 68

خداوند بر این بینش و رشد و درک معنوی شما بیفزاید. خدا را برای داشتن این حال شاکر باشید. هیچ گاه از حال نفس خود و تهذیب و تکمیل اخلاق خود غافل نشوید. بر تلاوت قرآن مجید مداومت نمایید و حداقل، بخش هایی از آن را در معارف و الهیات و معاد و اخلاق حفظ کنید. با یاد خدا، خیالات شیطانی را که امید است بر شما چیره نشود، از خود دور سازید؛ «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طآئِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ».(1)

حال که توفیق دانش آموزی دارید، در تحصیل علم، مقامات بسیار بلند علمی را وجهه همّت قرار دهید و برای شرف و فضیلت علم و برای اینکه در جامعه مسلمانان، عضوی مفید و مصدر خدمات بزرگ شوید و مسلمانان را از بیگانگان بی نیاز سازید و به خودکفایی برسانید، هرچه توان دارید، تلاش کنید.

همیشه و همواره چشم به راه ظهور و منتظر فرج حضرت صاحب الامر، بقیة اللّه _ ارواح العالمین له الفداء _ باشید و موجبات مسرّت خاطر انور ایشان را، که فوز اکبر و افضل است، فراهم سازید.

در پایان، از خداوند متعال برای شما توفیق و تسدید (امداد غیبی) و سعادت دنیا و آخرت را مسألت می نمایم و التماس دعا دارم.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- اعراف، آیه 201؛ پرهیزگاران هر گاه خیالی شیطانی عارض شان شود، یاد [خدا] کنند، و آنگاه دیده ور شوند.

ص: 69

14

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

خواهشمند است نصیحتی برای جوانان مرقوم فرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جوانان عزیز باید توجّه داشته باشند که در هر زمان و به خصوص در این زمان، دعوت های باطل فراوان و وسایل گمراهی بسیار است. بنابراین مراقب باشند تحت تأثیر کارهای باطل قرار نگیرند؛ بدانند یگانه دعوتی که باید با تمام وجود به آن لبّیک گفت، دعوت کسانی است که اعلم و اعقل همه مردم بوده و سوابق و تاریخ زندگی آنها، از آغاز تا پایان در کتب معتبره مضبوط است، و آنان حضرات ائمه هدی _ سلام اللّه علیهم اجمعین _ هستند.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 70

15

اشاره: دکتر مرتضی صافی، فرزند حضرت آیت اللّه العظمی صافی _ مدّ ظله العالی _ به عنوان نفر ممتاز دکترای قلب در ایران، جهت تکمیل تحصیلات به کشور انگلستان اعزام شد. و دو سال بعد، پس از کسب فوق تخصّص قلب و عروق، به کشور بازگشت و هم اکنون، عضو هیأت علمی و استادیار دانشگاه شهید بهشتی تهران بوده و در بیمارستان شهید مدرّس تهران، مشغول فعّالیت است.

دو نامه ای که در ذیل می آید؛ نامه اوّل خطاب به دکتر صافی، و نامه دوم خطاب به همسر و فرزند ایشان، هنگام حرکت به لندن، با عنوان "سر راهی" آنان نگاشته شده و متضمّن نکات ارزشی _ اخلاقی فراوانی است.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

«وَقُلْ اِعْمَلُوا فَسَیَرَی اللّه ُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ».(1)

فرزند بسیار عزیزم و نور چشمانم! مرتضی جان! اکنون که به حول و قوّه الهی، برای ادامه تحصیلات عازم سفر خارج می باشی. امیدوارم از انواع توفیقات بهره مند شوی و وجهه همّتت را هم از جهت صورت و هم از جهت معنا بلند و عالی و متعالی قرار دهی.

از جهت صورت، نیل به عالی ترین مقامات علمی را هدف بدانی و از


1- سوره توبه، آیه 105؛ و بگو کارتان را بکنید، به زودی خداوند و پیامبر او و مؤمنان در کار شما خواهند گریست.

ص: 71

جهت معنا، این سفر را یک سفر الهی و برای خدا قرار دهی که هرچه درس بخوانی و هرچه تلاش کنی و هرچه بیشتر تحقیق نمایی، همه را به حساب خدا و حسنات نامّه اعمال تو محسوب سازند.

سفر به این نیّت، که با کسب معلومات در طریق خودکفایی امّت اسلام و جامعه مسلمین و بی نیازی آنها از کفر و خدمت به مسلمانان گام برمی داری، بسیار مقدّس و عبادت است.

سرّ انحطاط ظاهری کنونی مسلمین، عقب ماندن آنها در علوم مادّی و ظاهری از بیگانگان است، چنان که علّت برتری جویی کفار بر مسلمانان نیز، پیشرفته بودن آنها در این علوم است.

اگر جوانانی که به خارج می روند، به این فکر باشند که باید این قلعه های مادّی و تکنیک را فتح کنند و هرکدام برای عالم اسلام، افتخار و مایه سربلندی و بی نیازی از دیگران شوند، یقینا این وابستگی و احتیاج کنونی برطرف می شود و مسلمانان به استقلال علمی نایل می گردند.

چرا نباید تو و امثال تو در رشته های مختلف علمی در دنیا سرشناس و مشهور باشید. با اینکه در استعداد و هوش سرشار، اگر از دیگران قوی تر نباشید، ضعیف تر نیستید. غرض این است که همواره یادت باشد برای چه و به منظور تقدیس و کسب چه رتبه والایی سفر کرده ای! خدا ناظر بر تو است. از او کمک بخواه و به او توکل و اعتماد کن!

مبادا مظاهر مادّی آنجا، فکر تو را مشغول سازد و از راهت بیرون براند که خدای نخواسته صبح کنی در حالی که از آنچه می خواستی دستت پر شود، با دست خالی برگردی!

ص: 72

آنجا اگر وسایل تحصیل فراهم است، وسایل بازداشتن انسان از مسیر راه کمال و سعادت نیز بسیار است و مرد می خواهد که در دام این ملهیات (اسباب لهو و لعب) نیفتد و نیک بختی خود را به آن نفروشد.

در تعهد دینی خود و ولایت اهل بیت علیهم السلام ثابت قدم باش و هرکس را در این راه، آزموده و پخته شناختی، با او باب مصاحبت و دوستی باز کن! در مجالسی که در مجامع اسلامی یا جاهای دیگر تشکیل می شود، خالصانه و بی ریا برای کسب فیض و زنده نگه داشتن تعهدات مذهبی شرکت نما و آن مجالس را بزرگ شمار و قدر بدان!

خلاصه، چنان فرض کن که همه در انتظار تو هستند. کلّ جامعه مسلمانان منتظر نتیجه تلاش تو و امثال تو هستند. دوستان و آشنایان همه منتظرند. خویشاوندان تو، پدر و مادرت، همه منتظر و چشم به راهند. بیماران همه منتظرند. همه این امور را فراموش ننما و از هر زحمت و کوشش، در راه موفّقیت علمی استقبال کن و اگر ناملایماتی در خلال کار پیش آمد، اعتنا نکن که (رنج راحت بدان چه شد مطلب بزرگ).

شکیبا و ثابت قدم و استوار دنبال کار خودت باش که اِن شاء اللّه تعالی شاهد توفیق را در آغوش بگیری.

سختی های کار و هر فشاری را در این طریق می بینی، به حساب خدا محسوب دار و از ضعف و سستی و ناامیدی پرهیز کن!

تا می توانی نام خدا بر زبان آر و از ذکر خفی و یاد قلبی نیز غافل مباش، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام به خصوص حضرت بقیة اللّه _ ارواحنا

ص: 73

فداه _ را فراموش نکن و تحصیلاتت را برای بهتر و بیشتر خدمت کردن به آن حضرت و شیعیان آن بزرگوار پرمایه و پرمحتوا ساز.

اگر بعضی از کسان و خویشان، زر و زیوری برای "سر راهی" به شما تقدیم کرده اند، من هم این چند کلمه را به عنوان "سر راهی" به شما می سپارم، امید است قبول نمایی.

چون با حال کسالت، مجال بیش از این نیست، امید است "تو خود حدیث مفصّل از این مجمل بخوانی". تو را به خدا سپردم و از خدا برایت سعادت دارَین و توفیق مسألت می نمایم.

ص: 74

16

این چند کلمه را نیز به عنوان "سر راهی" برای بانوی محترمه عزیز ... خانم و نورِ چشم عزیزم "نرگس جان" می نویسم. امید است شما و مرتضی در این سفر تندرست و سالم باشید و با موفقیت و نیل به مقاصد عالیه مراجعت کنید.

عزیزانم! آن شهری که می روید، پر است از فساد و تباهی و فسق و فجور؛ اگرچه داد از انسانیت می زنند؛ ولی شرف واقعی انسان در آنجا پایمال هوی و هوس و شهوات حیوانیت است. زندگی بیشتر آنها، به زندگی دام هایی شبیه است که در دام خانه هایی منظم و مدرن زندگی می کنند؛ ولی از انسانیت و لذایذ معنوی بهره ای ندارند. شما سعی کنید اخلاق و تربیت خودتان را محکم نگاه دارید و استقلال اسلامیت خود را حفظ کنید.

بسیاری از ایرانی ها در آن محیط ها زود رنگ عوض می کنند و اروپایی می شوند و فراموش می کنند که مسلمان اند؛ زن هاشان چادر را که در اینجا لباس مَحرَمی است، کنار می گذارند. این در حالی است که هندی ها، پاکستانی ها و آفریقایی ها بیشتر هویت خود را حفظ کرده اند و از اینکه هندی یا پاکستانی باشند، یا از اینکه با چادر و لباس محلّی خودشان ظاهر شوند، هیچ احساس حقارتی نمی نمایند و سرفراز و بااعتبار در خیابان ها ظاهر می شوند.

به هر حال، زندگی، همه اش جهاد است و همه جا باید جهاد کرد؛ درس خواندن جهاد است؛ چادر و پوشش اسلامی داشتن جهاد است؛ در مجالس آن چنانی نرفتن جهاد است؛ جهاد، جهاد، جهاد.

ص: 75

امید است هر سه شما در همه جهادها پیروز باشید و نرگس جان کوچولو هم با چادر کوچکش، نمونه ثبات و استقامت و پای بندی به شعایر اسلامی باشد. خلاصه هرچه آنجا شرعا خوب است، فرا بگیرید و هرچه شرعا بد است، از آن دوری اختیار نمایید.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 76

ص: 77

فصل دوم: تعلیم و تربیت

ص: 78

ص: 79

17

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

مدیر یکی از دبیرستان ها و آموزشگاه های اسلامی، در حضور همگان، مدام لفظ رکیک و قبیح "خفه شوید" را به کار می برد. با توجّه به اینکه چنین لفظی، طاغوتی و ضدّ قانون است، نظر شرع مقدّس اسلام چیست؟ وظیفه دانش آموزان و مسؤولان چیست؟

تعلیم و تعلّم، یاد دادن و یاد گرفتن علم در اسلام، مورد تشویق و تأکید فراوان قرار گرفته، و اساس ترقی و تعالی و تکامل جامعه است، و حقّ معلم و کسی که به انسان عملی را آموخته باشد یا او را به راه نیک خیر و صوابی راهنمایی کرده باشد، بسیار بزرگ است و مثل حقّ پدر، رعایت آن لازم است.

دانش آموزان باید در احترام معلم، تا می توانند اهتمام کنند، و حتی اگر از او برخورد خلاف آداب دیدند، تحمّل نمایند.

وظیفه معلم و استاد هم، این است که با دانشجو و دانش آموز، با حلم، بردباری، مهر و رأفت رفتار نماید، از لغزش و خطای آنها چشم بپوشد و با زبان نرم و ملاطفت، اشتباهات آنان را تذّکر دهد.

رابطه شاگرد و استاد، رابطه ای معنوی است که هیچ گاه فراموش نمی شود. در حدیث نیز آمده است: «تَواضَعُوا لِمَنْ یَتَعَلَّمُونَ مِنْهُ الْعِلْمَ وَلِمَنْ یُعَلِّمُونَهُ».(1)


1- مشکاة الانوار، ص 138؛ در برابر آنانکه علم را از آنها فرامی گیری و نیز آنها که دانش می آموزند، تواضع کنید.

ص: 80

این حدیث هم توصیه به شاگرد است که با فروتنی و تواضع، استاد را احترام و تکریم نماید و هم تعلیم به معلّم است که با مهر، محبّت و تواضع شاگرد را به فراگرفتن علم و دانش تشویق نماید تا رغبت و میل دانشجو به تحصیل علم و معرفت بیشتر شود و با اشتیاق، هرجا اشتباهی دارد، به معلم مراجعه نماید.

امّا در پرسش مذکور، وظیفه دانش آموزان این است که: طوری رفتار نمایند که موجب خشم معلّم نشود و در مقام تلافی نسبت به معلّم برنیایند، و «جورِ استاد، به ز مِهرِ پدر» را مراعات نمایند. وظیفه مدیریت آموزشگاه و مسؤولین، نیز اشراف بر جریان وضع تعلیم، تدریس اخلاق و رفتار معلمان، اساتید و کلّیه امور آموزشگاه است که اگر از این گونه بدزبانی ها و نواقص و برخوردهایی که در روحیه دانش آموزان و اخلاق آنها اثر می گذارد، مشاهده شود، معلّم را به طور خصوصی، نه در برابر دانش آموزان، نسبت به انعکاس سوء این برخوردها تذّکر دهند و او را به حُسن اخلاق، عفّت زبان و حفظ شأن معلم توصیه نمایند و محیط آموزشگاه را از این نواقص مصونیت دهند.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 81

18

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

خواهشمند است در اوّلین سال تدریس این جانب و اشتغال به شغل معلّمی، که شغل انبیای الهی است، با رهنمودهای ارزنده خود، مرا دل گرم سازید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با تقدیر از حسن نیّت و توجّهی که به قداست شغل خود، در آغاز شروع به آن دارید، از خداوند مسألت می نمایم که ابواب توفیق را بر روی شما مفتوح و در زیر سایه حضرت بقیة اللّه _ ارواحنا فداه _ موفق و از یاران و خدمت گزاران حضرتش باشید.

شغل شریف معلّمی از مشاغلی است که عقل و شرع بر احترام آن اتّفاق دارند و علوّ منزلت و رتبه معلم در بین تمام ملل و امم همواره مورد تصدیق و تأیید بوده و هست.

خداوند متعال طبق فرموده خود، در قرآن مجید، معلّم کلّ انسان ها و معلّم آدم ابوالبشر و معلّم حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و آله است و تمام ممکنات، زیر پوشش تعلیم و تربیت تکوینی، تشریعی و فطری او قرار دارند.

انبیای عظام یکی از بزرگ ترین وظایف شان، تعلیم و تربیت است و رسول اکرم صلی الله علیه و آله معلم کتاب و حکمت بود، که فرمود: «إِنَّما بُعِثْتُ مُعَلِّما».(1)

امیرالمؤمنین و سایر ائمّه اطهار _ سلام اللّه علیهم _ مظاهر صفت تعلیم


1- سنن دارمی، ج 1، ص 100؛ تنها برای تعلیم برانگیخته شدم.

ص: 82

و تربیت جامعه الهیه هستند. مدرسه تعلیم و بیان علوم و معارف و احکام آن بزرگواران، از همان صدر اسلام گشایش یافت و تا به امروز، یگانه مدرسه جهانی است که هزاران معلم در آن پرورش یافته و در اطراف و اکناف جهان، شهر و روستا، مساجد و حسینیه ها، منازل و مدارس، شغل مقدّس آموزگاری دارند.

در ایّام محرم و صفر، در سراسر عالم اسلامی به خصوص کشور عزیزمان، مجالس سوگواری و عزاداری حضرت سیّد الشهداء علیه السلام برپا است و همه مدارس تعلیم و تربیت از برکت وجود پربرکت ایشان می باشد. در مسجد مدینه، عالی ترین حلقه درس را داشت که خود آن بزرگوار، مدرّس و معلّم آن بود و صحابه و تابعین، افتخار شاگردی و کسب علم را در آن داشتند.

بدیهی است که مقصود از تعلیم و معلّم، تعلیم علوم مشروعه و معلم کمالات مفید است. معلّم قرآن، معلّم احکام، معلّم اخلاق، معلّم اعتقادات و اصول دین، معلّم خطّ و نگارش، معلّم تاریخ و سرگذشت عبرت انگیز گذشتگان، معلّم علوم ادب، معلّم علوم پزشکی، معلّم فیزیک، شیمی، ریاضیات، هیأت و نجوم، معلّم انواع صنایع، معدن شناسی، زمین شناسی، گیاه شناسی و ... همه فضیلت دارند، و تعلیم همه را می توان به عنوان خدمت به جامعه و عزّت و شوکت اسلام و مسلمین و رفع نیاز از بیگانگان، برای کسب ثواب و رضای خداوند متعال انجام داد.

در صورتی که معلّم با این شعور و ادراک عالی و هدف مقدّس، به تعلیم این علوم بپردازد، هیچ یک از متاع های دنیوی را نمی توان با ارزش کار او برابر شمرد. و هرچه خلوص نیت معلم، در این راه بیشتر و اهتمام او در تربیت افراد مفیدتر و کامل تر باشد، ارزش معنوی کار او بیشتر می شود.

ص: 83

در مدرسه تعلیم امام جعفر صادق علیه السلام که هزاران شاگرد، از علما، محدّثان، مفسّران و متخصّصان در علوم متنوع تربیت شده اند، فردی مانند جابر بن حیان بوده است که او را پدر علم شیمی لقب داده اند و صدها کتاب در رشته های مختلف تألیف کرده است.

در جامعه اسلامی، وقتی سخن از تعلیم و معلّم و شأن و مقام معلّم به میان می آید، تعلیم و تعلّم در رشته های مذکور است، هرچند تعلیم علوم اسلامی و علوم قرآن و شرعیات را موقعیتی خاص است؛ امّا همه این علوم برای رسیدن به کمال دین و آخرت و نظام معاش و معاد و نفی فقر و جهل لازم است. و از طرفی دیگر، معلم در همه این رشته ها می تواند در ضمن تدریس، با طرح مثال های مناسب، دانش آموزان را با اسلام و معارف حقّ اهل بیت علیهم السلام آشنا سازد. شغل معلّم فرصت بسیار خوبی برای او است که دانش آموزان را به راه راست اسلام هدایت نماید، و بالعکس، چنانچه خدای ناکرده، معلم متعهّد نباشد و سلامتی اخلاقی و عقیدتی نداشته باشد، در هر رشته ای که تدریس کند، ممکن است بر افکار و عقاید و اخلاق دانش آموزان اثر سوء بگذارد.

در این میان هم، رشته هایی از آداب و فنون فسادانگیز می باشد که آموزش و تعلیم آنها جایز نیست و حساب معلمان حقیقی، که با انبیا و ائمّه علیهم السلام همکاری دارند و از مکتب آنها الهام می گیرند، از کسانی که به آموزش این فنون مبتذل و حرام، عمر خود و دیگران را ضایع می نمایند، جدا است.

امید آن که مؤسسات تعلیم و تربیت ما، در مسیر احکام نورانی و هدایت تعالیم قرآنی، جامعه را به رشد و ترقی برسانند و معلمان عزیز، این وظیفه بزرگی را که به عهده گرفته اند، به خوبی ایفا نموده، و سرافراز و سربلند، در

ص: 84

زمره پاسداران ارزش های اسلامی و منتقل کنندگان معارف دین و حقایق به نسل های بعد محسوب گردند.

عرض نصیحت من به معلّمین بزرگوار و محترم، به خصوص عزیزانی که آغاز افتخار آنها، به کسب عنوان معلمی است، این است که: اهتمام داشته باشند تا کار خود را برای خدا و در راه خدا قرار دهند و با دانش آموزانی که در کلاس آنها هستند، با کمال مهر و محبّت و فروتنی رفتار کنند؛ مسؤولانه در کلاس حاضر شده و از امانت هایی که به آنها سپرده می شود، خوب نگهداری کنند که عمر و وقت آنها _ نه فقط به خودشان، بلکه به کلّ جامعه مربوط است _ تلف نشود.

بدانند اخلاق، آداب، روش و گفتار و کردار معلم، حتی ظاهر لباس و سر و صورت او، بر دانش آموز تأثیر می گذارد و بعد از خانه و محیط منزل، یا مهم تر از خانه، محیط انسان ساز، مدرسه و کلاس درس و اخلاق معلم است. «وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِدا».(1)

با توجّه به این مسؤولیت ها، کلاس درس، کلاس عبادت خدا و درسِ معلم، عبادت و سرتاسرِ شغل او عبادت است.

گوارا باد بر شما و بر افرادی که چنین افتخاری را کسب کرده اند.

«یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکُمْ فَنَفُوزَ فَوْزا عَظِیما».

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- سوره اعراف، آیه 58؛ و زمین پاک، گیاهش به اذن پروردگارش می روید و آنچه پلید است جز [حاصلی] ناچیز برنیاورد.

ص: 85

19

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

بهترین خودسازی، برای آدمی چیست؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بهترین خودسازی، عمل به دستورات شرع است که حدّاقل آن، انجام واجبات و ترک محرّمات است و کامل ترِ آن، انجام مستحبّات و ترک مکروهات می باشد؛ چون معنای خودسازی، عمل نمودن به نحوی است که تضمین کننده سعادت انسان، از آن جهت که انسان است، باشد و هیچ کس جز خدای ربّ العالمین، که خالق انسان است، قدرت ارائه طریق پیمودن راه انسانیت را ندارد.

بهترین راه برای طرد شیطان چیست؟

بهترین راه برای طرد شیطان، تأمّل نمودن در مقطع استثنایی و مهمّ زندگی دنیا است که یک مرتبه بیشتر نیست و هر کاری انسان انجام دهد، در همین مقطع است، با توجّه به آنچه انسان در پیش دارد و ائمّه علیهم السلام خبر داده اند. البته در یاد خدا بودن، خواندن ادعیه و اذکار با توجّه به معانی آنها نیز مؤثّر است.

ص: 86

20

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

مراحل رسیدن به کمال انسانی چیست؟ راهنمایی فرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

رسیدن به مراحل کمال انسانی، نسبت به اشخاص متفاوت است؛ چون استعداد، قابلیت ها و میزان استقامت و تحمّل محدودیت ها در افراد، تفاوت ذاتی و فطری دارد و هرکسی به مقدار قابلیت فطری خود، قدرت تحصیل کمال را داراست. به هر حال، هرکس به مقدار خود، اگر بخواهد کامل شود، باید مراحلی را طی کند.

اولین مرحله این است که: با تأمّل در ادلّه خداشناسی که در کتب مربوطه ذکر شده، اوصاف خداوند را بشناسد و واقعا درک کند که خداوند، عالم به احوال عبد و محیطِ به تمام وجود او است؛ «یَعْلَمُ خآئِنَةَ الاْءَعْیُنِ وَما تُخْفِی الصُّدُورُ».(1)

این شناخت، عبد را وادار به تحصیل و دانستن موارد رضای او می کند و آن امر ممکن نیست، مگر به شناختن کسانی که خداوند آنها را حجّت و واسطه فیض بین خود و بندگانش قرار داده است؛ زیرا آنها موارد رضا و سَخَط خداوند را می دانند. و جز آنها، هیچ کس نمی داند چه اموری موجب رضای خدا و طاعت او و چه چیزهایی عصیان و مخالفت اوست. این


1- سوره غافر، آیه 19؛ [خداوند] خیانت چشم ها و آنچه دل ها پنهان می دارند را می داند.

ص: 87

بزرگواران نظر به قابلیتی که دارند، خزاین علوم الهی و امنای خداوند هستند و هرچه انسان بیشتر تأمّل در اخلاق، حالات، اعمال و بیانات آنها کند، معرفتش به خود آنها و به خداوند بیشتر می شود.

و بعد از حصول این معرفت، در صورتی که توأم با تبعیت از حجّت های الهی در همه امور باشد و در محدوده دانستن و شناخت، تنها متوقف نشود، حصول شناخت کامل و نهایی نسبت به خداوند و حجج الهیه؛ یعنی حضرات پیغمبر اکرم و ائمّه اثنی عشر علیهم السلام و در یاد خدا بودن و حبّ شدید به او و خوف و رجا و خلوص و بی اعتنایی به مظاهر دنیوی، هرچه که باشد، قهری است و اگر منفکّ از تبعیت و تقوا و فقط شناخت علمی باشد، موجب دوری از خدا و شقاوت و قساوت و عاقبت به شرّ شدن خواهد بود و این اشاره اجمالی در این زمینه است.

وَفَّقَنَا اللّه ُ وَإِیّاکُمْ لِمَعْرِفَتِهِ تَعالی وَمَعْرِفَةِ أَوْلِیائِهِ وَجَعَلَ زادَنَا التَّقْوی وَالْخُلُوصَ بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِینَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.

ص: 88

21

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

این جانب قبل از ازدواج، علاقه فراوانی به موسیقی داشتم و بدحجاب بودم. امّا بعد از ازدواج، با یاری خدا و کمک شوهرم، هم موسیقی و هم بدحجابی را کنار گذاشتم و قرآن خواندن را تکمیل کردم؛ ولی هنوز شیطان مرا رها نمی کند و من هم آدمی سست و بی اراده هستم، گاهی نماز می خوانم و گاهی نمی خوانم، همه اینها باعث می شود خودم عذاب وجدان داشته باشم و ناراحت باشم؛ ولی نمی دانم چه کنم که اراده و ایمان محکم داشته باشم و شیطان سراغم نیاید؟ خواهشمند است راهنمایی فرمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

موسیقی را برای همیشه کنار بگذارید. نمازتان را حتما بخوانید و آنچه را که فوت شده، قضا نمایید؛ در روایت وارد شده است: «کسی که عمدا نماز را ترک کند مانند کافر است».(1)

چنانچه خوب تأمّل کنید و عظمت خداوندی، رسیدن مرگ و تحت محاسبه الهی قرار گرفتن و نیز ثواب های عظیم در برابر اطاعت فرمان خداوند را مدّ نظر قرار دهید، ان شاء اللّه شیطان شما را رها می کند؛ ولی باید


1- ابن ابی جمهور، احسایی، عوالی اللئالی، ج 2، ص 224؛ مَنْ تَرَکَ الصَّلاةَ مُتِعَمِّدا فَقَدْ کَفَرَ.

ص: 89

بدانید که انسان هیچ گاه از مکر شیطان و وسوسه های نفسانی خلاص نمی شود، مگر اینکه ایمان و معرفت او کامل شده باشد. تکمیل معرفت و ایمان حاصل نمی شود، مگر با تعقّل و تفکّر در عظمت خداوند و عجز انسان در برابر قدرت او و یقین به حتمی بودن و حقّ بودن عذاب و ثواب و فنای دنیا و همراه این تفکّرات، تقوا، اطاعت اوامر و نواهی الهی.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 90

22

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

نظر شما یا حکم شرع درباره معاشرت با دوست و رفیق چیست؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در معاشرت و هم نشینی، که در ساختن شخصیت انسان بسیار مؤثّر است، باید دقّت کامل شود که با اشخاصی معاشرت کند که از معاشرت با آنها، بهره های روحانی و معنوی ببرد.

مجالست با حضرات علمای اعلام، اهل تقوا و پارسایی، مردمان آزموده و سالخورده و باتجربه و باسابقه در اسلام، موجب رشد عقل و دین و ایمان می شود؛ چنان که هم نشینی با مردم فاسق، بدکار، بداخلاق و غیر متعهّد به تکالیف دین و فاقد حیای اجتماعی، به خصوص بدعت گزاران و کسانی که انحرافات فکری دارند، بسیار بسیار مضرّ است و خطر آن برای روح و معنویات انسان، بسیار زیاد است. باید از حضور در مجالس چنین اشخاصی و جلسه های لهو و لعب به شدّت پرهیز نمود. و بالعکس، مجالس وعظ، سخنرانی های مذهبی، محضر علما، محافل دعا، تلاوت قرآن، ذکر مناقب و فضایل اهل بیت علیهم السلام را غنیمت شمرد و اصولاً چنان که فرموده اند: «یُعْرَفُ الْمَرْءُ بِجَلِیسِهِ»؛ هرکسی از هم نشینان و معاشرین او شناخته می شود.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 91

23

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

یک جوان چگونه می تواند با خدای تعالی و ائمّه معصومش علیهم السلام رابطه برقرار کند؟ و در هنگام بروز ناامیدی، چه باید کند؟

رابطه برقرار کردن هر مسلمان، جوان باشد یا پیر، با خداوند متعال و ائمّه اطهار علیهم السلام به این است که: در جمیع شؤون زندگی، به فرمایشات آنها _ آن چنان که شایسته است _ عمل نماید.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 92

24

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

جوانان در حالی که شب و روز به زندگی دنیوی مشغول هستند، در باطن ذات و نفس خویش، نیز زندگی [مرموز و [ پوشیده ای دارند. و گرچه در ظاهر توجّهی به آن زندگی ندارند و آن را به کلّی فراموش کرده اند؛ لیکن با داشتن روح و افکار و عقاید حقّه، اخلاق پسندیده و اعمال شایسته می توانند سبب استکمال و ترقّیِ روحانی خود گردند و سعادت و کمال خود را فراهم سازند. و این در حالی است که اکثر جوان ها با عقایدی باطل و اخلاق زشت و اعمالی [ناشایست] باعث نقصان، شقاوت و انحراف نفسانی خود شده اند و به آن مشغول هستند.

به عقیده من، باید این قشر از افراد را راهنمایی کرد و آنها را در صراط مستقیم تکامل بخشید تا جوهر ذات و حقیقتشان پرورش و تکامل یافته و به عالم روحانیت صعود و رجوع پیدا کنند، و اگر آنها تمام کمالات روحانی و اخلاق پسندیده انسانی را فدای ارضای قوای حیوانی کنند و اسیر خواسته های نفسانی شوند، به صورت حیوانی هوسران، کام جو و یا دیوی درنده و خون خوار در می آیند. چنین کسانی از صراط مستقیم تکامل انحراف یافته و در وادی های هلاکت و شقاوت سرگردان خواهند شد.

ص: 93

هم اینک، حتّی دانش آموزان محصّل _ دختران و پسران _ در مدارس راهنمایی، نه دبیرستان[ها] و نه دانشگاه ها، در وادی های هلاکت و شقاوت سرگردان اند. عدّه معدودی نیز که در این مسیر قرار نگرفته اند، سعی دارند جوهر ذات و انسانیت شان را کامل کنند و از صراط مستقیم انسانیت به عالم سرور و منبع کمالات رجوع کنند؛ ولی متأسّفانه تحت تأثیر آنهایی که راه مستقیم دیانت را فراموش کرده اند و از پیمودن صراط دقیق انسانیت عاجز شده اند، قرار گرفته و جز زندگی سخت و سقوط در هاویه جحیم سرنوشتی نخواهند داشت.

ما از بسیاری رویدادها غافلیم، غالب انحرافات و نزاع هایی که در بین نوجوانان این مرز و بوم به وجود می آید، در پرونده های دادگستری بایگانی می شود و تا زمانی که به قتل منجر نگردد، به روزنامه ها سرایت نمی کند. و اگر هم به قتل منجر گردد، بسیاری از روزنامه ها منتشر نمی کنند. پس باید هوشیار و کنجکاو باشیم و حدّاقل به کسانی که در این مسیر قرار نگرفته اند و یا سست اراده هستند، از راه معنویت کمک کنیم؛ چون آنچه مسلّم است و انحرافات جنسی را افزایش می دهد، فقدان معنویت است.

مشکل اصلی ما در این است که فقط به خودمان توجّه می کنیم؛ باید افکار خودمان را، نظریات خودمان را فراتر از محدوده خود قرار دهیم؛ هنگامی که معنویت در محیطی کم شود یا رو به سقوط

ص: 94

رود، به تدریج مفاسد اجتماعی و در رأس آن انحرافات جنسی در آن محیط افزایش می یابد.

به طور کلّی، عدّه ای از نوجوانان که راه حقّ و ایمان را دوست دارند، راز و نیاز با معبود خود را دوست دارند و از این گونه بی حجابی ها و خودنمایی ها ناراحت می شوند، وقتی در جوّی نامناسب قرار می گیرند، در محیطی که هر نوجوان دختر و پسری با فردی از جنس مخالف دوست است و مدام با او در ارتباط است، قرار می گیرند، تحت تأثیر رفتار این گونه افراد قرار گرفته، و مسیر انحرافات را پیشه خود می گردانند. کسی هم پیدا نمی شود و به کسی هم اطمینان پیدا نمی کنند که با او مشورت کنند و راه صحیح را از او طلب کنند (حتی با پدر و مادر خود).

و بالاخره من، پس از سال ها فکر کردن و با مشکلات دست و پنجه نرم کردن و انحرافات بسیاری از مدرسه ها و دبیرستان ها را مشاهده کردن، ارتباطات تلفنی و ارتباطات نزدیک بین دختران و پسران کمتر از 16 _ 17 سال را دیدن و شنیدن، از این گونه رفتارها رنج می برم و از این گونه مسایل بدین نتیجه رسیدم که هرچه نونهالان اجتماع از نظر فکر و شجاعت تقویت گردند؛ ولی از نظر ایمان و اخلاق نیرومند نباشند، دیو مفاسد، خیلی زود آنها را از پای درآورده و آنها را متلاشی می کند و علّت اصلی آن، خود پدران و مادران هستند. بدین ترتیب به عنوان واکسینه فکری، لزوم بحث از اخلاق و مفاسد و راه مبارزه با آنها، ضروری به نظر رسید که

ص: 95

اینک با شما مشورت کنم و از شما طلب کمک کنم، خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید، حتّی با فرستادن کتابی در این زمینه.

اگر من بخواهم با یاری خدا و کمک شما با این گونه انحرافات نوجوانان و جوانان، در محیط مدرسه و دبیرستان _ حتی به اندازه محدود _ مبارزه کنم، چگونه می توانم موفق باشم؟ چگونه می توانم افکار و عقاید نادرست آنها را اصلاح سازم و آنها را نسبت به این مسایل روشن کنم و راه مستقیم را پیشه راهشان قرار دهم؛ از شما استدعا می کنم که مرا کمک کنید.

البته لازم به یادآوری است که من هیچ گونه مسؤلیتی در این کشور ندارم؛ منظور من این است که حتما نباید رئیس ارگان و یا رئیس سازمانی باشم که جواب نامه ام را بدهید. بی توجّه بودن نسبت به این نامه؛ یعنی بی توجّهی به نسل جوان و جامعه امام زمان _ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف _؛ یعنی بی توجّهی به اسلام و قرآن.

منتظر نامه پر مهر و محبّت شما هستم.

در حدیثِ حَسَن،(1) از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که: هرکس هفت شوط طواف خانه خدا را بنماید، حق تعالی برای او شش هزار حسنه بنویسد، شش هزار گناه [از او [محو بکند، شش هزار درجه برای او بلند کند و شش هزار حاجت او را برآورد؛ ولی برآوردن حاجت مؤمن بهتر است از ده طواف.(2)


1- از اقسام حدیث.
2- علاّمه مجلسی، حلیة المتقین.

ص: 96

اِن شاء اللّه همیشه [از] توجهات و عنایات و الطاف و مراحم خاصّه حضرت بقیة اللّه الاعظم، حجة بن الحسن العسکری _ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف _ بهره مند باشید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نامه مفصّل و مشحون به مطالب ارزنده و دلسوزی برای نسل جوان و در لفظی دیگر، دلسوزی برای جامعه و اسلام عزیز و فرزندان اسلام واصل شد و بسیار موجب امیدواری و خشنودی گردید.

تأخیر در جواب به واسطه کثرت مشاغل، مراجعات و مسایل کتبی و شفاهی است که باید به همه جواب داده شود و همان طور که مرقوم داشته اید، چنین نیست که نویسنده نامه باید از مسؤولین یا رئیس یک سازمان و ارگان باشد تا جواب داده شود. معاذ اللّه! اِن شاء اللّه در جواب ها، بیشتر توجّه به انجام وظیفه و کمک به نشر معارف اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام و بالا بردن سطح آگاهی های جامعه و خصوص نسل جوان است.

مسأله یا مسایل جوانان، مسایلی هستند که همواره مورد توجّه آگاهان، مربّیان جامعه و هادیان فکر و اندیشه و به خصوص مکتب انبیا علیهم السلام و بالاخصّ مکتب اسلام بوده و هست.

اصلاحات، سازندگی ها، آینده نگری های اقتصاد، سیاست ایمان و عقیده، همه روی این قشر تمرکز حسّاس دارد؛ چه آنهایی که با اغراض فاسد و مقاصد شخصی، قصد افساد و انحراف جامعه را دارند؛ و چه آنهایی که قصد اصلاح و سالم سازی و خیر و سعادت مردم را دارند، روی این طبقه جوانان و نوجوانان سرمایه گذاری می کنند.

ص: 97

روحیات جوانان برای عمل و فعالیت و قدم به پیش بودن و ترقّی و تکامل آماده است، چنان که برای سقوط و افتادن در منجلاب انحراف های گوناگون و فساد اخلاق نیز آماده اند.

سخن در مباحث مربوط به جوانان و عوامل مؤثّر در رشد و کمال و یا سقوط و انحطاط آنها و اشباع درست غرایز و خواسته های آنان، نیاز به نوشتن رساله ها و کتاب ها دارد.

در عصر ما، به واسطه گسترش ارتباطات و وسایل سمعی و بصری و طبع و نشر افکار و آرا و تبلیغات مستقیم یا غیرمستقیم، مسایل جوانان بسیار گسترده و پیچیده گردیده، که سالم ماندن یک جوان نیاز به مراقبت ها و مجاهدت ها و تلاش های فراوان خود فرد دارد که با آگاهی از اوضاع مختلفی که به عنوان سیاست، اقتصاد، مکتب های فکری و مسایل جنسی، برای نیل به سعادت و سلامت روحشان، آنها را هدف قرار داده، از خود مواظبت کنند. مجلاّت، روزنامه ها، رادیو و تلویزیون و انواع فیلم ها در تمام دنیا از مهمّ ترین عواملی هستند که روی جوانان کار می کنند و جوامع بشری را به سوی سعادت یا شقاوت سیر می دهند.

این وسایل، جوانان شهرنشین و جوانان روستایی و همه و همه را شامل می شوند و حتّی لباس و ژست کارگردانان برنامه های تلویزیونی نیز، پسر و دختر را در همه جا، حتی در دورترین نقاط، تحت تأثیر خود قرار می دهند؛ البته در ساختن یک جوان سالم و مسلمان، محیط خانه و خانواده، محیط مدرسه و آموزشگاه، و محیط جامعه، همه مؤثّرند. همان طور که قرآن کریم می فرماید:

ص: 98

«وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِدا».(1)

محیط ها، مدرسه ها و خانواده های سالم یا فاسد، در تربیت نسل جوان، مؤثّر است. در گذشته، محیط یک جوان، یک کوچه یا یک روستا یا یک شهر و بازار بود؛ امّا امروز محیط تربیت جوان و نوجوان، تمام جهان است؛ البته این پیچیدگی ها و وسعت تضارب افکار و توسعه میدان مخاطرات به این معنا نیست که تصوّر کنیم چاره ای نمی توان اندیشید و جوانان و نوجوانان را نمی توان در مسیر صحیح هدایت کرد و غرایز آنها را در راه سعادت خودشان فعال نمود.

بلکه با تمام این اشکالات، راه های سالم سازی جامعه و پرورش افکار و تربیت اسلامی جوانان نیز، به موازات این دشواری ها زیاد شده و از جمله، رشد آگاهی جامعه و خود جوان ها نیز برای سالم سازی، زمینه تأثیر تبلیغات مثبت و مفید را فراهم تر نموده است.

بنابراین باید تبلیغات صحیح روی جوان ها فراگیرتر و کامل تر انجام شود؛ باید مشکلات جوان ها را شناسایی کرد و مدیریت جامعه، مسؤولین بِهسازیِ اخلاق، پدر و مادر و اشخاص و افراد، همه به طور جمعی و فردی در حلّ آنها اقدام نمایند.

همین مسأله مشکل جنسی را که تذکّر داده اید، دین مقدّس اسلام آن را بسیار مهمّ دانسته و نسبت به حلّ آن، تشویق و ترغیب کرده است. ازداج را در


1- سوره اعراف، آیه 58؛ و زمین پاک، گیاهش به اذن پروردگارش می روید و آنچه پلید است جز [حاصلی] ناچیز برنیاورد.

ص: 99

جامعه اسلامی از بنیان های بسیار مقدّس و محبوب خدا معرفی نموده و آن را حلاّل مشکلات جوانان شمرده، که فرموده اند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ»(1) و سعی در انجام آن را بین دو نفر، به قدری موجب اجر و ثواب معرفی کرده اند که به هرقدمی که شخص برای رفع این مشکل، از زندگی کسی بردارد یا کلمه ای که بگوید، ثواب یک سال عبادت که شب هایش را به نماز و روزهایش را به روزه به سر برده باشد، مقرر شده است.

در رشته های دیگر، تعالیم عالیه اسلام، همگان و به خصوص جوانان را تا خدّ ممکن بیمه می سازد و از آسیب پذیری دور می نماید. طبع و نشر مقالات، مجلاّت، روزنامه ها، رمان ها، فیلم ها و برگزاری بازی ها، مسابقاتِ فساد انگیز، مطالعه، دیدن، نقل و گفتن آنها و گرایش به لهو و لعب و موسیقی و قمار، سرگرمی های زیان آور، مجالست و همنشینی ها، مصاحبت با اشخاص فاسد اخلاقی، همه را ممنوع فرموده است.

اسلام با تعالیم بهداشتی، برای سلامتی بدن و حفظ بهداشت، بسیاری از کارها و خوردنی ها و آشامیدنی ها را ممنوع کرده است. و از سوی دیگر، نشر و طبع مقالات و کتاب های مفید و پرورش دهنده عقل، فکر، روح و اشعار و تفریحات سالم، سازنده و مجالست و مصاحبت های گوناگون را تشویق و ترغیب فرموده اند و از بیکاری و بطالت که خود نیز، خواه قهری و غیراختیاری یا اختیاری باشد، نظر به مشکلاتی که می آفریند، سخت نکوهش شده و از کار و عمل و تلاش و فعالیت، مدح و ستایش شده است.


1- کلینی، کافی، ج 5، ص 329؛ آن کس که ازواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.

ص: 100

به عقیده ما، اسلام همه راه حل ها را بیان فرموده است، و اگر نگوییم همه، اغلب مشکلات امروز، به خاطر پیاده نشدن این راه حلّ ها است.

یک جامعه اسلامی، جامعه ای است که موجبات سعادت جوانان و نوجوانان، در حدّ ممکن در آن فراهم شده و از اسباب و وسایل انحراف پیراسته و منزّه باشد.

بنابراین همه باید اقدام کنیم؛ چه آنهایی که مدیریت هایی در جامعه دارند، به خصوص آنهایی که به عنوان امین، در مدیریت بر وسایل تبلیغیِ سمعی و بصری برگزیده شده اند، باید حفظ این امانت را که از اعظم امانات است، بسیار مهم بدانند؛ و کوتاهی در آن را از بدترین خیانت ها به مردم، اسلام، کشور و جامعه بدانند؛ باید افراد مهذّب، آگاه و ظاهر الصلاح، در همه پست های این کارها گمارده شوند.

مطبوعات و جراید، همه و همه وظایف شان سنگین است. این گونه که بسیاری تلقّی می کنند، نیست؛ بلکه باید جوانان را با مساجد یا مجالس وعظ و هشدارهای اخلاقی، با مطالعه کتاب های آموزنده و صحیح دینی، با نقل سرگذشت های تاریخی سودمند، با تفسیر قرآن مجید، با مجالس دعا، در خطّ صلاح و فلاح و رستگاری نگاه داشت و خودِ آنها هم که بیشتر آگاه و متوجّه هستند، باید در خطّ اصلاح خود و هم سنّ و سالان خود تشریک مساعی و بذل فداکاری و کوشش کنند.

باید اخلاق اسلامی، زهد، آزادگی، پارسایی، قناعت، شجاعت و خودشناسی را به آنها آموخت تا بدانند که خود را به هر جریان و هر وضع نفروشند. و این کلامِ معجزنظامِ امیرالمؤمنین علیه السلام را همیشه مقابل چشم دل خود قرار دهند:

ص: 101

«أَلا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاِءَهْلِها؟ إِنَّهُ لَیْسَ لاِءَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلا تَبِیعُوها إِلاّ بِها».(1)

و بدانند که انسان بالاتر از این است که اسیر شهوات، مادّیات، افکار و اعمال شیطانی شود، و مثل این اشعار را زمزمه نمایند که:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت

بحمد اللّه در معارف شیعه و فرهنگ غنی ما، بیش از آنچه تصور شود، به جوانان و پسران و دختران، ارائه راه و طریق شده است؛ آیات قرآن کریم، آن همه احادیث شریفه و این دعاهای انسان ساز عالیة المضامین و این کتاب ها و اشعار و مقالات.

باید جوان ها را به این فرهنگ غنی متوجّه کرد که بخوانند، تا هم عظمت دین خود را بدانند و فرهنگ دینی اسلام را بشناسند و هم خود را بسازند، جوان ها و همه را باید به حسابرسی و محاسبه اعمال راهنمایی کرد تا همیشه در مقام تحصیل ترقّی و کمال، بیشتر باشند.

بالاخره شما جوان عزیز نوزده ساله که الحمدللّه از این همه آگاهی


1- نهج البلاغه، حکمت 456؛ آیا آزاده ای نیست که این دنیا را که در کم ارزشی، همچون ته مانده طعامی است که در دهان باقی ماند، به اهلش واگذارد. به راستی که جز بهشت، هیچ ارزشی برای جان هایتان نیست؛ پس جان هایتان را به غیر از بهشت نفروشید.

ص: 102

و دانایی برخوردارید و شمّه ای از آن را در این نامه به قلم آورده اید! من به شما تبریک عرض می کنم و از خداوند متعال می خواهم که مثل شما را که در جوانان و نوجوانان مسلمان زیاد است، زیادتر و بیشتر بفرماید.

شما جوانان، آینده اسلام هستید؛ عظمت اسلام، شوکت اسلام مرهون تلاش و رشد و آگاهی شما است. همه از شما انتظار دارند، اسلام از شما انتظار دارد و قرآن کریم به انتظار شما است و حضرت بقیة اللّه، مولانا المهدی _ ارواح العالمین له الفداء _ از شما انتظار دارد؛ بیشترین یاوران آن حضرت، از شما جوانان مسلمان و متعهد خواهند بود.

عزیزان من! اگر ما در ادای وظایف خود نسبت به شما قصور یا تقصیر داریم، شما به نفس خود اعتماد کنید و با توکّل به خدا در دین، ایمان، تقوا، سعی و عمل، ثبات قدم نشان بدهید، قدم به جلو بردارید و به جلو بروید و فقط عزّت اسلام، سیاست مسلمین، رضای خداوند و خوشنودی حضرت ولی عصر _ ارواحنا فداه _ و تأمین رفاه و آسایش خلق و خدمت به مردم را وجهه همت قرار دهید!

خداوند یار و یاور شما و امام زمان علیه السلام پشتیبان شما باشد.

«وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللّه ُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ».(1)

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- سوره توبه، آیه 105؛ و بگو کارتان را بکنید، به زودی خداوند و پیامبر او و مؤمنان در کار شما خواهند نگریست.

ص: 103

25

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

یکی از افراد خانواده مان، آن چنان غرب زده شده که به مجسّمه سگ و صلیب اظهار علاقه می کند و هرچه پدر و مادرم او را نصیحت می کنند، اثری ندارد.

1 _ آیا این کار با روح اسلام سازگاری دارد؟

2_ اگر با مرد نامحرم دوست باشم و به او علاقه داشته باشم، آیا از نظر اسلام صحیح است؟

3_ آیا با کسی که قصد ازدواج دارم، می توانم ملاقات کنم؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مکتوبِ حاکی از علاقه شما، به وظایف دینی واصل شد. امید است خداوند متعال به شما و عموم بانوان و دوشیزگان مسلمان، که در این عصر به خصوص در معرض آزمایش و امتحانات واقع شده اند، توفیق دهد که از عهده امتحان به طور شایسته بیرون آمده و شخصیت اسلامی خودتان را محفوظ و تحت تأثیر تلقینات و تبلیغات سوء منحرف کننده، از خدا و راه مستقیم اسلام دور نشوید و درک کنید که وظیفه زن در زمان ما و مسؤولیتش بسیار مهم است و در بقای جامعه اسلامی، وضع و اخلاق بانوان و پیروی آنها از تعالیم قرآن و سنت پیغمبر و ائمّه علیهم السلام حساس و خطیر و مؤثر است.

امّا مسأله اوّل؛ بسیار باعث تأسف است که غرب زدگی در جامعه

ص: 104

مسلمانان به این حدّ رسیده باشد دختری که در یک خانواده و محیط مسلمان و موحد پرورش یافته، و صدای توحید اذان و اللّه اکبر و شهادتین را همواره شنیده است، این گونه خود را باخته، و پیرو بیگانه باشد که به مجسّمه سگ یا صلیب که مفاد مسیحیت و حرام است، اظهار علاقه نماید، و به پند و راهنمایی پدر و مادر مهربان توجّه نکند.

این علاقه ها، نشانه احساس شخص به ضعف خود در برابر دیگران است که تصور می کند با این گرایش ها نقطه ضعف برطرف می شود؛ در حالی که این خود، عین اظهار و آشکار کردن نقطه ضعف، انحراف فکر و بالغ نبودن روح است، که به جای علاقه به کمالات و ارزش های انسانی، به این گونه امور، که از عادات پوچ و زشت بیگانگان است، توجّه کند و با توجّه به این که تلقینات و تبلیغات گمراه کننده سمعی و بصری و بعضی مطبوعات که در اختیار دوشیزگان و بانوان گذارده می شود، این علایق را ایجاد و تقویت می نماید، و این روش های بی ارزش و زیان بخش را به آنها تعلیم می دهد. گمان می کنم در این موضوع بیشتر از این توضیح لازم نباشد و شما و هر بانوی بافکری اگر مطالعه بنماید، آگاه و ملتفت می شود که این هم، آثار و نقشه های شوم ضدّ اسلام و دور کردن مسلمان از حریم هدایت های اسلام است.

و امّا راجع به سؤال دوم نیز، آنچه به شما نصیحت و خیرخواهی می کنم، این است که: در موضوع رابطه با مرد اجنبی بسیار مراقب باشید که رابطه ای خارج از حدّ و مرزی که شرع مقرر کرده است، پیدا نکنید. با مرد اجنبی آمد

ص: 105

و شد و معاشرت ننمایید که خطرناک است و پشیمانی می آورد. لابد شنیده اید چه بسیار دوشیزگانی که در اثر این معاشرت ها و ارتباط ها، از حریم مقدّس عفّت و پاکدامنی دور افتاده و در عواقب و آثار سوء این رفتارهایی که فعلاً به دوشیزگان پیشنهاد می شود و آن را نشانه تجدّد و ترقی می دانند، گرفتار شده و آلوده گردیده اند، و آن مقاصدی هم که در نظر داشته اند، به باد فنا رفته؛ (یا فریب خورده اند، یا فرد پشیمان شده و یا جریان های دیگر).

این علاقه هایی که شما از آن نوشته اید، علاقه اصیل و حساب شده نیست؛ علاقه ای است که در ایّام جوانی، بین هر پسر و دختری ممکن است پیدا شود، لذا در این موارد، همان راهنمایی های پدر و مادر و افراد دل سوز و پخته خانواده و مشورت با آنها که فکرشان از آن احساسات دختر و پسر جوان آزاد است، بسیار ارزنده است.

به نظر می رسد اگر خیر و سعادت خود را می خواهید، حتما موضوع ازدواج را با پدر و مادر در میان بگذارید. اگر آنها مخالفت کردند، ناراحت نشوید و بدانید آنها خیر فرزندشان را می خواهند و در این مورد تجربه شده است که نظر آنها واقع بین تر است، و در اکثر موارد، رأی و نظرشان صائب و صحیح است.

به شما و امثال شما نصیحت می کنم که در این مواقع جوانی، خود را کنترل کنید و بر خود مسلّط باشید و اطمینان داشته باشید که آینده شما قرین سعادت و خوشبختی خواهد بود.

امّا مسأله جایز بودن دیدار و نظر به کسی که قصد ازدواج با او را دارید،

ص: 106

باید از حدود، و مقدار متعارف و به مقدار اطلاع بیشتر نباشد، و نمی شود که به این اسم، با مرد اجنبی اختلاط و معاشرت برقرار کرد؛ امّا از ازدواج با شخصی که شغلش حرام و درآمدش حرام است، اگرچه به خودی خود ممنوع نیست، آن هم از ازدواج هایی است که برای زن مسلمان آینده لذت بخشی نخواهد داشت؛ زیرا مسلمان باید از خوراک و پوشاک و اموال حرام پرهیز کند، و برای او زندگی با این شوهر دشوار می شود، مگر آن که شوهر، قبل از ازدواج، شغل حرام را ترک کرده و شغل حلال و مشروعی انتخاب کند.

خداوند متعال شما و همه بانوان و دوشیزگان مسلمان را در طریق اسلام و عفت و حجاب ثابت دارد.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

ص: 107

فصل سوم: ازدواج

ص: 108

26

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به نام آنکه جان بخشید در دل ها و پاک ساخت قلب ها را

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

تاکنون مدّت دو سالی است که قصد مکاتبه با شما را دارم، امّا به دلایلی این افتخار نصیبم نشده بود، بالاخره امروز مصمّم شدم مکاتبه ام را با شما آغاز کنم و خودم را از زندان سؤال نجات دهم؛ امیدوارم زیاد وقت گرامی تان را نگیرم و لطف کنید جواب سؤالات مرا بدهید.

اوّل از همه، رساله ای از خودتان می خواستم که احکام اوّلیه و ثانویه را مفصّل شرح داده باشد و سؤال و جواب نباشد. اگر برایتان مقدور بود، لطفا برایم بفرستید.

من دانشجوی رشته کاردانی حسابداری در ... تهران هستم و به رشته طراحی علاقه وافر دارم. به تازگی به عقد آقای ... درآمده ام. ایشان با ما زندگی می کند، به دلیل اینکه خانواده شان اهل بیرجند هستند. در حقیقت شاید زندگی مشترک ما شروع شده باشد. سؤال من این است: آیا ایشان حقّ دارد بر تمام امور من، نظارت و کنترل داشته باشد، یا فقط در مواردی خاصّ؟

موقعیتی در دانشکده پیش آمده که می توانم طراحی را ادامه دهم؛ ولی ایشان این کلاس را برای من ممنوع کرده اند. آیا می توانم

ص: 109

باز هم به دنبال این رشته بروم؟ دلیل ایشان این است که: به درسم لطمه می خورد. هرچه صحبت کرده ام راضی نشده. از این موارد زیاد پیش می آید. می خواستم بدانم با وجود اینکه هنوز در خانه پدرم هستم، مسؤولیت من به گردن پدرم است یا [شوهرم]؟ با توجّه به جلب رضایت هر دو، حرف کدام در حال حاضر مهم تر است؟ آیا او حقّی در این زمان بر من دارد و می تواند مرا از تحصیل محروم کند؟

در ضمن، آیا گذشته من ربطی به او دارد؟ من از زمان تولّد تا رسیدن به او را برایش با جزئیات و احساساتم بیان نموده ام. شاید اشتباه کرده ام، چون او حساس شده است؛ البته شاید من نتوانسته ام آن طور که باید، خودم را به او بشناسانم؛ چون حقیقتا خودم را هنوز نشناخته ام و درگیر خودم هستم.

ما هر دو می خواهیم بر اساس قوانین شرعی و اسلامی پیش برویم و زندگی مان را حلال گردانیم. بر این اساس من چه باید بکنم تا زنی نمونه باشم؟! البته جواب را می دانم که باید مطالعه کنم و الگویم را حضرت زهرا علیهاالسلام قرار دهم؛ امّا باز هم به کمک شما احتیاج دارم.

به من بگویید: تا چه حدّ ایشان می توانند در گذشته من حقّی داشته باشند؟ و آیا من همه چیز را باید با او در میان بگذارم و نمی توانم مواردی را از او پنهان کنم تا موقعیت مناسب پیش آید؟

ص: 110

مثلاً آیا می توانم پنهانی، طراحی را ادامه دهم؟ آیا لازم است همه اتفاقاتی که برایم در طول روز می افتد، برای او بازگو کنم، حتی اگر به ضرر زندگی مان باشد و خدشه ای بر صمیمیت ما وارد کند؟!

در ضمن ایشان، جوانی پاک و سالم از هر نظر هستند و من ایشان را هدیه ای از جانب خدا می دانم.

و می خواستم بدانم آیا شما شعر هم می گویید؟ اگر امکان دارد و افتخار می دهید، قسمتی از نوشته هایتان را برایم بفرستید. ببخشید که این قدر طول کشید. منتظر جواب شما هستم، و برای شنیدن جواب عجله دارم. با تشکر و احترام فراوان خدمت جناب عالی!

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرقوم مفصّل شما رسید، جوابا اِشعار می دارد:

یکی از آیات بزرگ الهی و شگفتی ها و ظرافت هایی که در عالم آفرینش، به خصوص انسان، تماشایی و عبرت انگیز و بینش آفرین است، زوجیت و همسر و همدم و انیس و مونس بودن زن و مرد با یکدیگر است، که واقعا الآن که این نوشته را می نویسم، واژه ای که تعبیر از این زوجیت و با هم شدن و با هم بودن و یکی شدن این دو جنس را بنماید، ندارم.

قرآن مجید می فرماید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَأَنتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»؛(1) بانوان برای شوهران لباس و شوهران برای ایشان لباس می باشند.


1- سوره بقره، آیه 187؛ آنان "پیراهن تن" شما، و شما "پیراهن تن" آنان هستید.

ص: 111

و در آیه دیگر پیرامون این رابطه می فرماید:

«وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْواجا لِتَسْکُنُوآا إِلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»؛(1) از خود شما برایتان قرار داد؛ یعنی همدم، مونس، غمخوار موافق و همدل، نه معارض و نه جدا از هم و نه مستقل از هم؛ بلکه متّحد، اتحادی که بین هیچ دو نفری برقرار نمی شود. حقیقت زوجیت این معانی مقدّس و آرام بخش است، این است که: از دو جنس مخالف، یک واحدِ به تمام معنا موافق ساخته می شود و اسلام به این جهتِ ازدواج و تقویت و تکمیل، بسیار اهمّیت داده است و در اکثریت زنان و شوهران مسلمان، این روحیه و این تجلّی و یگانگی و اتحاد را، اگرچه بالطبع فراهم است، فراهم تر می سازد، و اهتمام بر این است که: بنیاد قویم و مستحکم، از آسیب و تعرض مصون بماند و زن و مرد در دل به آن وفادار باشند.

حقیر در همین زندگی خود، زنان و مردانی را دیده ام که در این جهتِ با هم شدن و از هم بودن، نمونه بودند و چنان بودند که گویی هر یک از راز دل دیگری خبر داشت و همان را انجام می داد و همان را می گفت که دیگری می گفت، شخصیت شان در هم ذوب شده بود؛ اگر او در بیرون خانه بود و دیگری در درون خانه، هر دو با هم بودند و در رنج و غم و شادی و گشایش شریک یکدیگر بودند. نه این خود را از او طلب کار می دانست و نه او به این ادعایی داشت.


1- سوره روم، آیه 21؛ و از جمله آیات او این است که: برای شما از نوع خودتان، همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید، و در میان شما دوستی و مهربانی افکند.

ص: 112

این مردسالاری تحمیلی، که در زمان ما، مبارزه با آن را مطرح می نمایند، و از آن برای جدا کردن زن از شوهر، و آن ها را دو واحد در مقابل هم قرار دادن استفاده می کنند، اصلاً وجود نداشت. اخلاق اسلامی در محیط خانه و بر روابط با هم حاکم بوده است.

غرض از این بیانات، این است که: شما برحسب آنچه نوشته اید، همسری دارید که از هر جهت، پاک و سالم است که او را هدیه ای از طرف خدا می شمارید، پس مسأله ای غیر قابل حل بین خودتان نخواهید داشت. این صفا و وفا و خوش بینی که به هم دارید، همه امور را بر وفق دلخواه قرار می دهد، شما خاطرخواه او و او هم خاطرخواه شما خواهد بود.

البته در نظامات شرعی، برای اینکه اگر در بین زن ها و شوهرها، افرادی پیدا شدند که به واسطه بعضی جهات و عذرهای صحیح یا بهانه های غلط به این اتّحاد و یگانگی نرسیدند، قانون بر آنها حاکم شود و آنها را منظّم سازد، برای هریک از زن و شوهر نسبت به هم حقوقی مقرّر شده است که برحسب آن، نظام خانواده و زوجیت باز هم محفوظ بماند و در سایه این حقوق و قانون با هم همزیستی داشته باشند. برحسب این حقوق، هیچ زن و مردی موظف نیستند که از گذشته های خوب و بد و سوابق زندگی خود یکدیگر را مطّلع سازند، باید هرچه می گویند و عمل می کنند، همه موجب قوّت اتّحاد و خوش بینی آنها به یکدیگر باشد.

مسأله اینکه تا در خانه پدر هستید، باید چگونه باشید؛ این جزئیات را با توافق و ملاحظه خنمودن یر و صلاح یکدیگر، در حالی که یک واحد هستید،

ص: 113

حل نمایید. نه او جمود بر حقّی که دارد، داشته باشد و نه شما در موضوعی که در بین است، اصرار کنید.

مرد باید دستور «الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَالْمُنافِقُ یَأْکُلُ بِشَهْوَتِهِ»(1) را در رابطه با زن رعایت کند، زن هم باید خود را موظّف بداند که از نظر اخلاقی و حقوقی و شرعی، رضایت شوهر را فراهم نماید.

امید است با این توضیحات، این روابط گرمی که بین شما و همسرتان، بحمداللّه برقرار است، بیش از پیش گرم تر شود، و زندگی سعادت مندانه و خوب تر و خوب تر را در پیش روی داشته باشید.

«أَلَّفَ اللّه ُ بَیْنَکُما وَطَیَّبَ اللّه ُ نَسْلَکُما»

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- کلینی، کافی، ج 4، ص 12؛ مؤمن آن گونه غذایی را می خورد که موافق میل همسر و فرزندانش است؛ ولی منافق در غذا خوردن، فقط به رأی و نظر خود توجّه می کند.

ص: 114

27

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

مشکل من انتخاب همسر آینده ام می باشد، چندی است که در مورد انتخاب همسرم، مشغول فکر کردن و انتخاب معیارهای درست، که مورد قبول خداوند متعال باشد، هستم؛ معیارهایی که مورد قبول عقل و شرع باشد و مرا در زندگی مشترک، با زنی به خوشبختی کامل و آنچه مورد نظر اسلام است، برساند.

معیارهای من، عبارتند از: هم فکری و هم عقیده بودن، مشترک بودن مکتب و دیدگاه، از نظر روحی و فکری به هم نزدیک بودن و در یک کلام هم شأن بودن از نظر فکری.

به ثروت، زیبایی، تحصیلات و غیره اهمّیت نمی دهم؛ هرچند این مسایل را انکار نمی کنم. به هر حال انسان دوست دارد همسری زیبا، دارای تحصیلات عالیه داشته باشد؛ ولی به نظر من، وقتی انسان با دختری که با او هم فکر و هم عقیده است ازدواج کند، خود به خود همه این مسایل حل می شود.

به نظر من، طرز تفکّر طرفین (هم فکر بودن)، شعاع بسیار وسیعی در مورد معیارهای ازدواج دارد. فکر من این است که به تحصیلات و کسب دانش تا آخر عمر ادامه دهم، دائما در مورد مسایل مختلف فکر کنم، از گناه و معصیت الهی پرهیز کنم، در

ص: 115

زندگی فردی باشم که گوش به فرمان عقل باشد و عقلش بر احساساتش غلبه داشته باشد، و در یک کلام، انسانی باشم که خدای تعالی خواستار آن انسان و مورد توجّه خداوند باشد. میل دارم همسرم، خانواده اش و فامیلش دارای این طرز تفکّر باشند؛ مهم تر از همه اینکه خود آن زن، این طرز تفکّر را داشته باشد؛ طرز تفکّری اسلامی و مورد قبول خداوند؛ ولی مشکل من در اینجا خود را نشان می دهد که چگونه بفهمم دختری دارای این شرایط است.

من در دانشگاه تحصیل می کنم، در این دانشگاه دختر و پسر مشغول تحصیل هستند. از طرفی، از ارتباط کلامی با دخترها پرهیز دارم و از طرفی دیگر، مایلم بدانم کدام دختر در این دانشگاه یا در شهر محل سکونتم، دارای این طرز تفکّر است.

باور کنید وقتی در تخیل و رؤیا، به این مسأله فکر می کنم که مشکلم حل شده است، آن دختر مورد علاقه ام را پیدا کرده ام و با او ازدواج کرده ام، آن چنان آرامش و اطمینان تمام وجودم را [فرا[ می گیرد، که وصف ناشدنی است. و اکنون که مشغول نوشتن این نامه برای حضرت عالی هستم، مانند مرغی سرگردان و حیران هستم، نمی دانم با چه دختری وصلت کنم؟!

معیار من، خانه، دارای زیبایی و ... نیست، معیار من، هم فکر و هم عقیده بودن است؛ زیرا با چنین دختری، زندگی را شروع کردن، آغاز خوشبختی است.

ص: 116

می خواهم از نظر جناب عالی مطّلع شوم و راه درست را _ که مورد قبول حضرت حقّ باشد _ به من نشان دهید که چگونه همسر آینده ام را بشناسم؟ و آیا این معیارها درست است و اشتباهی در مورد انتخاب معیارهایم ندارم؟ مرا راهنمایی کنید تا از این سرگردانی نجات پیدا کنم و هر روز تمایل به کسی پیدا نکنم و پیش خود خیال نکنم این همان است که به دنبالش می بودم و بعد ببینم سراب است. البته تمایل من فقط نگاه است و نه حتّی چشم چرانی؛ بلکه نگاهی کوتاه و سریع، حتّی از نگاه به نامحرم، اگر چه کوتاه، اِبا دارم؛ ولی بعضی مواقع، چشم من به کسی می افتد و هرچه دیده بیند، دل کند یاد.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ان شاء اللّه موفّق و مشمول عنایات حضرت بقیة اللّه _ ارواحنا له الفداء _ باشید. مرقوم مفصّل شما رسید؛ در مورد ازدواج که نظر حقیر را خواسته اید، همان طور که می دانید ازدواج یکی از سنن مهم اسلام و مورد ترغیب و تشویق بسیار است و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت است که فرمود: «النِّکاحُ سُنَّتِی»(1) و در احادیث دیگر است: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ».(2)

امید است حال که درصدد انجام این سنّت هستید، چنان که در نظر دارید،


1- علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 180؛ ازدواج از سنّت من است.
2- کلینی، کافی، ج 5 ، ص 329؛ آن کس که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.

ص: 117

موردی که از جهت ایمان و توافق اخلاقی مناسب باشد، فراهم شود؛ ولی در انتخاب همسر بیشتر از معارف، فحص و جست و جو تا حدّی که به مرحله وسواس و مانع از اخذ تصمیم شود، صحیح نیست. همین قدر که از جهات مورد نظر، به خصوص دیانت، عفّت و اخلاق شناخته شود و پدر و مادر شما و افرادی که به آنها اعتماد دارید، شخص را مناسب بدانند، بقیه امر و آینده همه با خداوند متعال است.

با توکل به خدا و طلب خیر از خدا و به نیت انجام سنّت دینی اقدام نمایید و آینده اموری را که انسان در جریان آن مؤثّر نیست، همه را به خدا واگذار نمایید که: «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّه ِ فَهُوَ حَسْبُهُ».(1)

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی


1- سوره طلاق، آیه 3؛ و هرکس بر خداوند توکل کند، همو وی را کافی است.

ص: 118

28

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

جوانی هستم 25 ساله، مدّت سه ماه است ازدواج کرده ام. در طول این سه ماه متوجّه شده ام همسرم با من ناسازگاری و لجاجتِ بی مورد دارد؛ مدام بهانه های بی خود می گیرد و منتظر بهانه و فرصتی است تا از من جدا شود.

این طور که در این مدّت فهمیدم و خودش هم اعتراف کرده، قبل از ازدواج، موارد اخلاقی _ رابطه با پسر _ داشته و دختر سر به زیری نبوده است، به طوری که مدارکی هم _ نامه های عاشقانه، شماره تلفن و غیره _ از او پیدا کرده ام. من همیشه او را نصیحت می کردم تا شاید اصلاح شود، حتی یک بار او را تهدید کردم چیزهایی را که فهمیده ام به پدر و مادرش می گویم و از او تعهّد کتبی با امضا و اثر انگشت گرفتم؛ امّا مؤثّر واقع نشد.

البته شاید، به ظاهر کمی مشکل اخلاقی اش اصلاح شده؛ امّا در مورد ناسازگاری و لجاجت، الآن مدّت دو هفته است که به خاطر همین مسایل، او را به خانه پدرش برده ام؛ چون گفته من نمی توانم با تو زندگی کنم و طلاق می خواهد. ما هم برای طلاق استخاره کردیم، استخاره خوب آمد؛ امّا ممکن است با پادرمیانی ریش سفیدهای فامیل و بزرگ ترها، دوباره مجبورش کنند که برگردد.

ص: 119

با توجّه به اینکه هیچ کس از موضوع مسایل قبل از ازدواجش خبر ندارد و با علم به اینکه می گوید: «پدرم مرا به ازدواج با تو مجبور کرده»، من برای آخر و عاقبتم و طلاق دادن او، استخاره کرده ام و خوب آمد. حالا به نظر شما چه کنم؟ به حرف بزرگ ترها و ریش سفیدها گوش کنم یا به استخاره عمل کنم؟ اگر لازم می دانید شما هم استخاره ای در این مورد بنمایید؛ چون من اصلاً به او اعتماد ندارم و از آینده ام و زندگی با او و احتمالاً خیانت او می ترسم و مانده ام چه کار کنم؟!

لازم به ذکر اینکه: بنده از لحاظ مالی و اخلاقی هیچ مشکلی ندارم؛ ولی نمی دانم مسایل اخلاقی اش را به پدر و مادرش بگویم یا نه؟! اگر نگویم و او را طلاق دهم؛ چون کسی در جریان نیست، حتما به فساد (بیشتر) کشیده می شود. و اگر بگویم، نمی دانم [که آیا] مدارکم _ حتی تعهّدی که از او همراه با امضا و اثر انگشت گرفته ام _ برای اثباتش کافی است یا نه؟!

با تشکر و عذرخواهی از اینکه وقتتان را گرفتم و مطلب به درازا کشیده شد؛ امّا لازم دیدم تمام مسایل را به طور گسترده و باز خدمتتان ارائه نمایم تا بتوانید راهنمایی فرموده و نظرتان را به طور کامل و قطعی بیان نمایید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حقیر به علت عدم اطّلاع، از اظهار نظر در امر داخلی و شخصی شما

ص: 120

معذورم. به طور کلّی؛ اوّلاً اگر بر سرّی و امری که برای فرد عیب و عار باشد، مطّلع شده اید، افشا نکردن آن فضیلت و ثواب بسیار دارد؛ بلکه افشا کردن نیز، اگر ضرورتی نباشد، حرام و معصیت است و گاه موجب تعزیر یا حدّ (مجازات شرعی) قذف (نسبت ناروا دادن به کسی) می شود. بنابراین از افشای سرّ، حتی پیش پدر و مادر شخص بپرهیزید.

ثانیا: امر طلاق به دست مرد است و به خصوص اگر زوجه هم مایل باشد؛ البته اگر به واسطه طلاق، زوجه در معرض فساد اخلاقی یا فشارهای روحی قرار بگیرد، و در صورت امکان زندگی با زوجه، ترک طلاق و ادامه معاشرت به معروف، بسیار خوب است که مبغوض ترین کارهای حلال، طلاق است.

ثالثا: این خود شما هستید که با توجّه به نظر ناصحین، سالمندان فامیل، دوستان و امکاناتی که خود دارید، می توانید با ملاحظه جوانب مختلف تصمیم بگیرید. به هر حال حقیر هم دعا می کنم که آنچه خیر و صلاح شما و طرف شما است، فراهم شود.

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

لطف اللّه صافی

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109