سخنان حكمت آميز رسول خدا

مشخصات كتاب

نويسنده : مجله حوزه
ناشر : مجله حوزه

فضيلت دانش طلبي

مـن سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا الـي الجنه... و فضل العالـم علـي العابـد كفضل القمـر علـي سـائر النجـوم اليله البـدر. [1] .هركه راهي رود كه در آن دانشـي جـويد، خداوند او را به راهي كه به سـوي بهشت است ببرد، و برتري عالـم بر عابـد ماننـد برتـري ماه در شب چهارده بـر ديگـرستارگان است.ستارگان است.

دين يابي ايرانيان

لو كان الديـن عند الثريا لذهب به رجل من فارس ـ او قال ـ مـن ابناء فارس حتي يتناوله، [2] .اگـر دين به ستاره ثـريا رسـد، هـر آينه مـردي از سـرزمين پارس ـ يا ايـن كه فـرمـوده از فـرزنـدان فـارس ـ به آن دست خـواهنـد يـازيــد.

ايمان خواهي ايرانيان

اذا نزلت عليه (ص) سـوره الجمعه فلما قرا: و آخريـن منهم لما يلحقوا بـهم. [3] .قال رجل مـن هولاء يا رسول الله؟ فلم يراجعه النبي (ص) حتي سئله مره او مرتين او ثلاثا.قال و فينا سلمان الفارسـي قال فـوصع النبـي يده علي سلمان ثـم قال: لـو كـان الايمـان عنـد الثـريـا لنـا له رجـال مـن هـولاء. [4] وقتـي كه سـوره جمعه بر پيامبـر اكرم (ص) نازل گرديـد و آن حضرت آيه و آخريـن منهم لمايلحقـوا بهم را خـوانـد.مردي گفت: اي پيامبـر خـدا مراد ايـن آيه چه كسانـي است؟ رسـول خدا به او چيزي نگفت تا ايـن كه آن شخص يك بار، دوبار، يا سه بار سوال كرد.راوي ميگـويد: سلمان فارسي در ميان ما بود كه پيامبراكرم (ص) دستـش را روي دوش او نهاد، سپـس فرمـود: اگر ايمان به ستاره ثريا برسد هرآينه مـردانـي از سـرزميـن ايـن مـرد به آن دست خـواهنـد يافت.

مشمولان شفاعت

اربعه اناالشفيع لهم يوم القيمه:.1ـ معين اهل بيتي.2ـ والقـاضـي لهـم حـوائجهم عنـد مـا اضطــروا اليه.3ـ والمحب لهم بقلبه و لسانه.4ـ والدافع عنهم بيده. [5] .چهار دسته انـد كه مـن روز قيـام شفيع آنهاهستـم:.1ـ ياري دهنده اهل بيتم، 2ـ بـرآورنـده حـاجـات اهل بيتـم به هنگـام اضطـرار و نـاچـاري، 3ـ دوستدار اهل بيتم به قلب وزبان، 4ـ و دفـاع كننـده از اهل بيتـم با دست و عمل.

ملاك پذيرش اعمال

لايقبل قول الا بعمل و لايقبل قـول و لاعمل الا بنيه و لا يقبل قـول و لاعمل و لا نيه الا باصابه السنه. [6] .نزد خداوند سخني پذيرفته نميشود مگر آن كه همراه با عمل باشد، و سخـن و عملي پذيرفته نمـيشـود مگـر آن كه همراه با نيت خالص باشـد.و سخـن و عمل و نيتـي پذيـرفته نمـيشـود مگـر آن كه مطـابق سنت بـاشد.

صفات بهشتي

الا اخبر كـم بمـن تحرم عليه النارغدا؟ قيل بلي يا رسـول الله.فقال: الهيـن القريب اللين السهل. [7] .آيا كسـي را كه فرداي قيامت، آتـش بر او حرام است به شما معرفي نكنـم؟ گفتند: آري، اي پيامبر خدا.فرمـود: كسي كه متيـن، خونگرم، نرمخـو و آسانگير باشد.

نشانه هاي ستمكار

علامه الظالم اربعه:يظلم من فوقه بالمعصيه ويملك مـن دونه بالغلبه و يبغض الحق و يظهر الظلم. [8] .نشانه ظالم چهار چيز است: 1ـ با نافرماني به مافوقش ستم ميكند، 2ـ به زيـر دستـش بـا غلبه فـرمـانـروايـي مـيكنـد، 3ـ حق را دشمـن مـيدارد، 4ـ و ستـم را آشكـار مـيكنـد.

شعبه هاي علوم دين

انمـا العلـم ثلاثه: آيه محكمه او فريضه عادله او سنه قـائمه و مـا خلاهــن فهوفضل. [9] .همـانـا علـم ديـن سه چيز است، وغيــر از اينها فضل است: 1ـ آيه محكمه (كه منظور آز آن علـم واصـول عقـــائد است)، 2ـ فـريضه عادله (كه منظور از آن علـم اخلاق است)، 3ـ و سنت قـائمه (كه منظور از آن علـم احكـام شــريعت است).

فتواي نااهل

مـن افتـي النـاس بغيـر علـم... فقـد هلك و اهلك. [10] .كسـي كه بدون صلاحيت علمي براي مردم فتـوا دهد، خـود را هلاك ساخته و ديگران را نيز به هلاكت انداخته است.

روزه واقعي

الصـائم فـي عبـاده و ان كـان فـي فـراشه مـا لـم يغتب مسلمــا. [11] .روزه دار ـ مادامـي كه غيبت مسلمانـي را نكرده باشد ـ همـواره در عبادت است، اگر چه در رختخواب خود باشد.

فضيلت رمضان

شهر رمضان شهر الله عزوجل و هـو شهر يضاعف فيه الحسنات و يمحـو فيه السيئات و هو شهر البـركه و هو شهر الانابه و هو شهر التـوبه وهو شهر المغفـره و هـو شهرالعتق من النار والفوز بالجنه، الا فاجتنبـوا فيه كل حرام و اكثروا فيه مـن تلاوه القران... [12] ماه رمضان ماه خداوند عزيز و جليل است، و آن ماهـي است كه درآن نيكيهادوچندان و بديها محو ميشود، ماه بركت و ماه بازگشت به خدا و تـوبه ازگنـاه و مـاه آمـرزش و مـاه آزادي از آتـش دوزخ و كـاميـابـي به بهشت است.آگاه بـاشيـد در آن ماه از هـرحـرامـي بپـرهيزيـد و قـرآن را زياد بخـوانيـد.

نشانه اي شكيبا

علامه الصابر في ثلاث: اولها ان لايكسل و الثانيه ان لايضجـر، والثالثه ان لايشكـو مـن ربه عزوجل، لانه اذا كسل فقد ضيغ الحق، واذا ضجر لـم يـود الشكر، واذا شكي مـن ربه عزوجل فقدعصاه. [13] .علامت صابر در سه چيزاست: اول: آن كه كسل نشـود، دوم: آن كه آزرده خاطـرنگردد، سـوم آن كه از خـداونـدعزوجل شكوه نكند، زيرا وقتي كه كسل شـود، حق را ضايع ميكند، وچـون آزرده خاطرگـردد شكـر را به جا نمـيآورد، و چـون از پـروردگارش شكايت كنـد در و واقع او را نافرماني نموده است.

بدترين جهنمي

ان اهل النار ليتاذون مـن ريح العالـم التارك لعلمه و ان اشد اهل النار ندامه و حسره رجل دعا عبـدا الـي الله فاستجاب له و قبل منه فاطاع الله فادخله الله الجنه و ادخل الـداعي النار بتركه علمه. [14] .همانا اهل جهنـم از بوي گند عالمي كه به علمش عمل نكرده رنج ميبرند، و از اهل دوزخ پشيمانـي و حسرت آن كـس سخت تـر است كه در دنيا بنـده اي را به سـوي خـداخـوانده و او پذيرفته وخدا اطاعت كرده و خـداوند او را به بهشت در آورده ولـي خـود دعوت كننـده را به سبب عمل نكـردن به علمـش به دوزخ انداخته است.

عالمان دنيا طلب

اوحـي الله الـي داود(ع) لاتجعل بينـي و بينك عالما مفتـونا بالدنيا فيصـدك عن طريق محبتي فان اولئك قطاع طرق عبادي المريديـن، ان ادني ما انا صانع بهم ان انزع حلاوه مناجاتي عن قلوبهم. [15] .خداوند به داود(ع) وحي فرمود كه: ميان مـن وخودت عالـم فريفته دنيا را واسطه قرار مده كه تو را از راه دوستيام بگرداند، زيراكه آنان، راهزنان بندگان جـوياي مـناند، همانا كمتر كاري كه باايشـان كنـم ايـن است كه شيـرينـي منـاجـاتـم رااز دلشـان بـركنم.

نتيجه يقين

لـو كنتم توقنون بخير الاخره و شرهاكما تـوقنون بالدنيا لاثرتـم طلب الاخره. [16] .اگر شما مردم يقين به خير وشـر آخـرت مـيداشتيـد، همان طـور كه يقيـن به دنياداريـد البته در آن صـورت آخـرت را انتخـاب مـيكـرديـد.

نخستين پرسشهاي قيامت

لاتزول قـدمـا عبـد يـوم القيمه حتـي يسئل عن اربع: عن عمره فيما افناه، و عن شبابه فيما ابلاه، و عن ماله مـن اين اكتسبه و فيما انفقه و عن جبنا اهل البيت. [17] .هيچ بنـده اي در روز قيامت قدم از قـدم بـر نمـيدارد تا از ايـن چهار چيزاز اوپرسيده شود: 1ـ از عمـرش كه در چه راهـي آن را فـانـي نمـوده، 2ـ واز جـوانـي اش كه در چه كـاري فـرسـوده اش ســـاخته، 3ـ و از مـالـش كه از كجـابه دست آورده و در چه راهـي صـرف نموده، 4ـ و از دوستي ما اهل بيت.

محكم كاري

ولكـن الله يحب عبــدا اذا عمل عملا احكمه. [18] .پيامبـر اكـرم (ص) وقتـي كه بـا دقت قبـر سعد بـن معاذ را پـوشـانـد فـرمـود: ميدانـم كه قبر سرانجام فرو ميريزد و نظم آن بهم ميخـورد، ولـي خداوند بنده اي را دوست مـيدارد كه چـون به كـاري پـردازد آن را محكـم واستـوار انجـام دهـد.

مرگ، بيداري بزرگ

الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا. [19] .مـردم در خـواب انـد وقتـي كه بميـرنـد، بيـدا مـيشـونـد.

ثواب اعمال كارساز

سبعه اسبـاب يكسب للعبـد ثـوابها بعد وفـاته: رجل غرس نخلا او حفـر بئرا او اجـري نهرا او بنـي مسجـدا او كتب مصحفا او ورث علمـا او خلف ولـدا صـالحـا يستغفـر له بعد وفـاته. [20] .هفت چيز است كه اگر كسي يكياز آنها را انجام داده باشد، پس از مرگـش پاداش آن هفت چيز به او ميرسد:.1ـ كسـي كه نخلـي را نشـانـده بـاشـد (درخت مثمـري را غرس كـرده بـاشد)،.2ـ يا چاهي را كنده باشد،.3ـ يانهري راجاري ساخته باشد،.4ـ يامسجدي را بنا نموده باشد،.5ـ ياقرآني نوشته باشد،.6ـ يـا علمـي را از خـود بـر جـاي نهاده بـاشـد،.7ـ يا فـرزنـد صـالحـي را باقـي گذاشته بـاشـد كه بـراي او استغفـار نمـايـد.

سعادتمندان

طـوبـي لمـن منعه عيبه عن عيـوب المـومنيـن مـن اخـوانه طـوبـي لمـن انفق القصـد وبذل الفضل و امسك قـوله عن الفضـول و قبيح الفعل، [21] خوشا به حال كسي كه عيبـش او را از عيوب برادران مومنـش باز دارد، خوشا به حال كسـي كه در خرج كردن ميانه روي كند و زياده از خرج راببخشد و از سخنان زائد و زشت خودداري ورزد.

دوستي آل محمد

من مات علي حب آل محمد مات شهيدا.الا و مـن مـات علـي حب آل محمـد مـات مغفـورا له.الا و من مات علي حب آل محمد مات تائبا.الا و مـن مـات علـي حب آل محمـد مـات مـومنـا مستكمل الايمان.الا ومن مات علي بغض آل محمد جاء يوم القيمه مكتـوب بيـن عينيه مايـوس من رحمه الله.الا و مـن مـات علـي بغض آل محمـد لم يشـم رائحه الجنه. [22] .كســي كه بـا دوستـي آل محمـد (ص) بميـرد شهيـد مرده است.آگـاه بـاشيـد كسـي كه بـا دوستـي آل محمـد (ص) بميـرد آمـرزيـده مــرده است.آگاه باشيـد كسـي كه بـا دوستـي آل محمـد (ص) بميـرد.تـوبه كـار مـرده است.آگاه باشيـد كسـي كه با دوستـي آل محمـد (ص) بميرد، با ايمان كامل مرده است.آگاه باشيـد كسـي كه با دشمنـي آل محمـد (ص) بميرد، در حالـي به صحراي قيامت مـيآيـد كه بـر پيشـانـي اش نـوشته شـده: نـا اميـد از رحمت خدا.آگاه باشيد كسـي كه با دشمنـي آل محمد (ص) بميرد، بـوي بهشت به وي نمـيرسـد.

سزاي زن و مرد همسر آزار

ايما امراه اذت زوجها بلسانها لميقبل الله منها صرفا و لاعدلا ولاحسنه مـن عملهاحتي ترضيه و ان صامت نهارها قامت ليلهاو كانت اول مـن يرد النار و كذلك الرجل اذا كان لها ظالما، [23] هر زنـي كه شـوهر خـود را با زبان بيازارد خداوند هيچ جبران و عوض و نيكـي ازكارش را نميپذيرد تا او را راضي كند، اگر چه روزش را روزه بگيرد و شبـش را به عبادت بگذراند و چنين زني اول كسي است كه داخل جهنـم خـواهد شد و همچنيـن است اگر مرد به زنش ستم روا دارد.

سزاي زن ناسازگار با شوهر

ايما امراه لمتـرفق بزوجها و حملته علـي ما لايقـدر عليه و ما لايطيق لـمتقبل منها حسنه و تلقـي الله و هـو مليها غضبان، [24] هرزنـي كه با شـوهر خـود مـدارا ننمايد واو را به كاري وادرا سازد كه قـدرت وطاقت آن را ندارد، از او كاري نيكـي قبـول نمـيشـود ودر روز قيامت، خدا رادرحـالتـي ملاقـات خـواهـد كـرد كه بـر روي خشمگيـن بـاشـد.

نخستين رسيدگي در قيامت

اول ما يقضي يوم القيمه الدماء. [25] .اوليـن كاري كه در روز قيامت به آن رسيدگـي ميشـود خـونهاي به ناحق ريخته شده است.

بيرحمي و ترحم

اطلعت ليله اسـري علـي النار فرايت امراه تعذب فسئلت عنها فقيل انها ربطت هره و لم تطعمها و لـم تسقها و لـم تـدعها تاكل مـن خشـاش الارض حتـي ماتت فعذبهابذلك و اطلعت علـي الجنه فـرايـت امـراه مـومسه يعنــي زانيه فسئلت عنها فقيل انهامرت بكلب يلهث مـن العطـش فارسلت ازارها في بئر فعصرته فـي حلقه حتـي روي فغفـر الله لها. [26] .در شب مـعراج از دوزخ آگاهـي يـافتـم، زنـي را ديـدم كه درعذاب است، از گناهش سوال كـردم.پاسخ داده شد كـــــه او گربه اي رامحكـم بست، درحالي كه نه به آن حيوان خـوراكي داده و نه آبي نوشاند و آزادش هم نكرد تا خود در روي زمين چيزي را بـيابـد و بـخـورد و با اين حال ماند تا مرد.خداوند اين زن را به خـاطر آن گناه عذاب كرده است.و از بهشت آگاهي يافتـم، زن آلـوده حامني را ديدم و از وضعش سـوال كردم.پاسخ داده شد ايـن زن به سگي گذر كرد، در حالي كه از عطش و زبانش را از دهان بيرون آورده بود، او پارچه پيرهنـش را در چاهي فرود برد، پـس آن پارچه را در حلقوم سگ فشرد تا آن حيـوان سيراب شـد خـداوندگناه آن زن را به خاطرايـن كار بخشيد.

عدم پذيرش اعمال ناخالص

اذا كان يـوم القيمه نادي مناد يسمع اهل الجمع اين الذين كانـوا يعبدون الناس قـومـوا خذوا اجـوركـم ممـن عملتـم له فانـي لااقبل عملا خالطه شـي ء مـنالـدنيا واهلها. [27] .چـون روز قيامت فـرا رسـد، نـدا دهنـده اي نـدا دهـد كه همه مـردمميشنـوند گـويد: كجايند آنانكه مردم را ميپرستيدند؟ [28] برخيزيد و پاداشتان را ازكسـي كـــه براي او كار كرديد بگيريد چـون مـن عملـي را كه چيزي از دنيا واهل دنيا با آن مخلوط شده باشد، قبول نميكنـم.

دنيا طلبي، عنصر حبط اعمال

ليجيئن اقـوام يوم القيمه واعمالهم كـجبال تهامه فيـومر بهم الي النار قالـوايا رسول الله مصلين؟ قال نعم يصلون و يصومون وياخذون هنا مـن الليل فاذا عرض لهم شـي ء مـن الـدنيا و ثبـوا عيله. [29] .در روز قيامت گروهـي را بـراي محاسبه ميآورند كه اعمال نيك آنان ماننـد كـوههاي تهامه بر روي هـم انباشته است امـا فرمان ميرسد كه به آتـش برده شوند صـحـابـه گفتند: يـا رسول الله آيـا اينان نماز ميخواندند؟ فرمـود: بلي نماز ميخـواندند و روزه ميگرفتند و قسمتي از شب را در عبـادت بــه سـر ميبردند اما هميـن كه چيزي از دنيا به آنها عرضه ميشد، پرش و جهشميكردند تا خود را به آن برسانند.

با هر كه اي با اوستي

المرء مع من احب [30] .آدمـي (در قيـامت) بـاكســي است كه او را دوست دارد.

دوستي اهل بيت

مـن سره ان يحيي حياتي و يمـوت مماتـي و يسكـن جنه عدن غرسهاربـي فليـوال عليامن بعدي و ليوال وليه و ليقتد بالائمه من بعدي فانهم عترتي و خلقوا مـن طينتي رزقوا فهما و علما و ويل للمكذبين بفضلهم مـن امتي القاطعيـن فيهم ضلتي لا انالهم الله شفاعتي. [31] .هر كس دوست داشته باشد كه چون من زندگي كند وچون مـن بميرد و در باغ بهشتي كه پروردگارم پرورده جاي بگيرد.بايد بعد از من علي را، و دوست او را دوست بداردو به پيشوايان بعد از من اقتدا كند كه آنان عترت مـن هستند و از طينتم آفريده شـده اند و از درك و دانـش برخـوددار گرديـده انـد و واي بر آن گروه از امت مـن كه برتري آنان راانكار كنند و پيوندشان را با مـن قطع نمايند كه خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نخواهد كرد.

ولايت علي شرط قبولي اعمال

فـو الذي بعثني بالحق نبيا لو جاء احدكـم يوم القيامه باعمال كامثال الجبال ولـم يجـي ء بـولايه علـي بـن ابيطـالب لاكبه الله عزوجل فـي النار. [32] .سـوگنـد به خـدايـي كه مرا به حق بـرانگيخته اگر يكـي از شما در روز قيامت بااعمالي هماننـد كـوهها بيايد.اما فاقـد ولايت وقبـول حاكميت علـي بـن ابيطالب بـاشـد، خـداونـد او را به رو در آتـش افكند.

پاداش مريض

اذا مـرض المسلـم كتب الله له كاحسـن ما كـان يعمل فـي صحته و تسـاقطت ذنـوبه كمايتساقط ورق الشجر. [33] .وقتي كه مسلمان، بيمار شـود، خـداوند هماننـد بهتريـن حسناتـي كه در حال سلامت انجام ميداده در نامه عملـش مينـويسد و گناهانـش همچـون برگ درخت فرو ميريزد.

مسئوليت مسلماني

من اصبح لايهتـم بامور المسلمين فليـس منهم و مـن سمع رجلا ينادي يا للمسلميـن فلم يجبه فليس بمسلم. [34] .هر كه صبح كند و به امور مسلميـن همت نگمارد، از آنهانيست؛ و هركـس بشنود كه شخصـي فرياد مـيزنـد: ((اي مسلمانها به فريادم برسيد)) ولـي جـوابـش نگـويد، مسلمان نيست.

خيانت بزرگ

من تقدم علي المسلمين و هو يري ان فيهم مـن هو افضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمين. [36] .كسي كه بر مسلمانان پيشـي گيرد، در حالـي كه ميداند در ميان آنها كسـي افضل وبهتر از او وجـود دارد، چنيـن كسي به خدا و رسولـش و همه مسلمانان خيانت كرده است.

پيوستگي ايرانيان با اهل بيت

قالت الرسول من الفرس لرسول الله (ص) الي من نحـن يا رسول الله؟ قال انتم مناو الينا اهل البيت. [35] .فرستادگان باذان، پادشاه يمـن، تحت الحمايه ايران كه اصالتا ايراني بـودند به حضور پيامبر اكرم (ص) آمدند و گفتند: اي رسـول خدا: سرانجام ما فارسيان به نزدچه كسي خواهد بود؟ حضرت فرمـود: شما فارسيان از ما هستيـد و سرانجامتان به سـوي ما و خانـدان ماخواهد بود.قال ابـن هشام: فبلغني عن الزهري انه قال: فمـن ثـم قال رسول الله: سلمان منااهل البيت.ابـن هشام از قول زهري گويد: و از همين جا بود كه پيامبر فرمود: سلمان از اهل بيت ماست.

ارزش هدايت

لان يهدي الله بك رجلا واحـدا خيـر لك ممـا طلعت عليه الشمس. [37] .پيـامبـر اكـرم (ص) خطـاب به حضـرت علـي (ع) فـرمود: هدايت نمـودن خداوند فردي را به وسيله تو از آنچه آفتاب بر آن بتابد براي تـوبهتر و ارزنده تر است.

مردمان آخرالزمان

ياتـي علي الناس زمان تخبث فيه سرائرهـم و تحسـن فيه علانيتهم طمعا مـن الدنيا، لايريدون به ما عنـد ربهم، يكـون دينهم ريـاء لايخالطهم خـوف، يعمهم الله بعقاب فيـدعونه دعاء الغريق فلا يستجيب لهم. [38] .زماني بر مردم فرا مـي رسد كه براي طمع در دنيا، باطنشان پليد و ظاهرشان زيباباشـد، علاقه اي به آنچه نزد پروردگارشان است نشان ندهند، ديـن آنها ريا شـود وخـوفـي (از خـدا) در دلشان آميخته نشـود، خـداونـد همه آنها را به عذاب سختـي گـرفتار كند، پـس مانند دعايشخص غريق دعا كنند، ولـي دعايشان را اجابت نكند.

راستگوترين صحابه

مـااظلت الخضـراء و لااقلت الغبـراء مـن ذي لهجه اصـدق مـن ابــيذر. [39] .آسمان سايه نينداخته و زميـن در بر نگرفته، صاحب سخني راستگوتر از ابوذر را.

پرسش از عالمان و همنشيني با فقيران

سـائلـوا العلمـاء و خـاطبـوا الحكماء و جـالسـوا الفقـراء. [40] .از دانشمنـدان بپـرسيـد و با فـرزانگان سخـن بگـوييـد و با فقيـران بنشينيـد.

دستبوسي نه

هذا تفعله الاعاجـم بملـوكها و لست بملك انمـا انـا رجل منكـم. [41] .مردي خواست تا بر دست رسـول خـدا (ص) بـوسه زنـد، پيامبر دست خـود را كشيـد وفرمود: ايـن كاري است كه عجمها با پادشاهان خـود ميكنند و من شاه نيستـم، مـن مردي از خودتان هستم.

مهرباني با همنوعان

ما آمن بـي مـن بات شبعان و جاره جائع و ما مـن اهل قـريه يبيت و فيهم جائع لاينظر الله اليهم يوم القيمه. [42] .به مـن ايمان نياورده كسـي كه سير بخـوابـد و همسايه اش گرسنه باشـد، و اهل يك آبادي كه شب را بگذرانند و در ميان ايشان گرسنه اي باشد، خـداوند در روز قيامت به آنها نظر رحمت نيفكند.

پاورقي

[1] اصول كافي، ج 1، ص 42.
[2] صحيح مسلـم، ص 4ص 1972، كتاب فضائل الصحابه، حـديث 230، و همان، ج 2، ص 417 چاپ بولاق.
[3] سوره جمعه، آيه 3.
[4] صحيح مسلم، ج 4، ص 1972، كتـاب فضـائل الصحابه.
[5] خصـال صـدوق، بـاب اربعه، ص 215، حـديث 1.
[6] بحار الانوار ج 2، ص 174.
[7] ثواب الاعمال ص 381.
[8] تحف العقول ص 21.
[9] اصول كافي، ج 1، ص 37.
[10] اصول كافي، ج 1، ص 54.
[11] تهذيب الاحكام، ج 4، ص 190.
[12] بحار الانوار، ج 96، ص 340.
[13] همان، ج 71، ص 86.
[14] اصول كافي، ج 1، ص 55.
[15] همان، ج 1ص 58.
[16] تنبيه الخـواطـر و نزهه النواظر(معروف به مجمـــوعه ورام)، ج 1، ص 134.
[17] خصـال صـدوق ص 253، و مشكـاه الانـوار، ص 171.
[18] امالي صدوق، ص 231.
[19] لئالي الاخبار، ص 386.
[20] محموعه ورام، ج 2، ص 110.
[21] روضه كافي، ص 248.
[22] تفسير كشاف زمخشري، ج 3، ص 467.
[23] امالي شيخ صدوق، ص 257.
[24] همان، ص 285.
[25] سفينه البحـار، ماده قتل، ج 2، ص 407.
[26] جواهر الكلام، ج 31، ص 359.
[27] مشكات الانوار، ص 312.
[28] يعنـي بـراي چشـم مـردم وخـوشـاينـد آنـان كـار مـيكـرده انـد.
[29] لئالي الاخبار، ص 465.
[30] سفينه البحار ماده حبيب، ص 201.
[31] حليه الاولياء، ج 1، ص 86.
[32] امالي شيخ طوسي، ج 1، ص 314.
[33] مكارم الاخلاق، ص 195.
[34] اصول كافي، ج 3، ص 293.
[35] سيره ابن هشام، ج 1، ص 72.
[36] الغدير، ج 8، ص 291.
[37] شـرح نهج البلاغه ابـن ابـي احـديـد، ج 1، ص 342.
[38] اصول كافي، ج 3، ص 404.
[39] الغديـر، ج 8، ص 97، و شـرح نهج البلاغه ابـن ابـي الحـديــــد، ج 2، ص 354.
[40] تحف العقول، ص 41.
[41] خيانت در گزارش تاريخ، ج 3، ص 271.
[42] اصول كافي، ج 4، ص 493.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».