يادواره بزرگداشت حضرت خديجه كبري

مشخصات كتاب

مقاله هایی در مورد زندگانی بانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه 1428 قمری

نام كتاب: يادواره بزرگداشت حضرت خديجه كبري

نويسنده:مير سيّد حجّة موحّد ابطحي

فرزند مرحوم آيت اللَّه، حاج سيّد مرتضي موحّد ابطحي قدس سره

تاريخ انتشار: رمضان المبارك 1428 قمري - 1386

حروفچيني و صفحه آرائي: ميرنگار - اصفهان

ناشر: ياران خديجه كبري - اصفهان

نوبت چاپ: اوّل

تيراژ: 3000 جلد

* * * * *

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ص: 1

اشاره

اصفهان - حوزه علميّه - مدرسه صدر بازار و مدرسه ذوالفقار

اصفهان - خيابان احمد آباد - كوچه ملك الأطبّاء - بيت الزّهراء عَلَيْهاالسَّلَام

مير سيّد حجّة موحّد ابطحي

ص: 2

به پيشگاه مقدس:

خاتم الانبياء، داغدار مصيبت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام يادگار بزرگ و ثمره اصلي زندگي خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

اميرالمؤمنين علي عَلَيْهِ السَّلَام كه سالها در سايه مهر و محبت و سرپرستي خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام بودند

همه امامان و امامزادگان بزرگوار، كه به مادربزرگشان خديجه كبري افتخار مي نمودند

همه بزرگان و حق شناساني كه حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام را مايه مباهات خود مي دانند اهدا مي گردد.

ص: 3

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»

ألْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمين

وَ صَلَّي اللَّهُ عَلي سَيِّدِنا وَ نَبِيِّنا وَ حَبيبِنا وَ طَبيبِنا

الَّذي بُعِثَ رَحْمَةً لِلْعالَمين وَ بَشيراً لِلْمُذْنِبينَ

محمّد خاتَمِ النَّبِيّين

وَ عَلي آلِهِ الطَّيِّبين الطَّاهِرينَ الأنْجَبين، لا سِيّما

ألإمامِ الْمُنتَظَر وَ الْوَلِيِّ الْمُنْتَقِم

ألْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِيِّ (عج)

وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عِلي أعْدائِهِمْ أجْمَعين مِنَ ال آنَ إلي قِيامِ يَوْمِ الدّين

آمين آمين آمين

ص: 4

پيشگفتار

چند سالي بود كه توجه به عظمت و ايمان و اخلاص و ايثار هاي برجسته و استثنائيِ حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و رحلت جانگداز آن بانوي بزرگ تاريخ اسلام مرا تحت تأثير قرار داده بود و سعي مي كردم در سالگرد وفات آن حضرت (در دهم رمضان المبارك) عرض ادبي داشته باشم و در سخنرانيهاي روزهاي ماه رمضان و در ساير مجالس و محافل، توجه دوستداران خاندان رسالت را به آن شخصيت بزرگ تاريخ اسلام و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم جلب نمايم.

تا اينكه در ايام ميلاد مبارك سيّد الشهدأ، امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام در سال 1426 قمري، شبي به ديدن يكي از انسانهاي پاكيزه خوي و دلباخته خاندان عصمت و طهارت عَلَيْهمُالسَّلَام كه از زيارت خانه خدا و مدينه منوره برگشته بود رفتم و او كه در آن سفر زيارتي به سيري معنوي و پروازي روحاني دست يافته بود و در صحنه هاي گوناگون، حالت توجه و تنبه يافته بود، سخن از عظمت ياور دلسوز و همسر فداكار رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به ميان آورد و از كوتاهي و قصور يا تقصير مسلمانها و شيعيان، در مورد حقوق آن حضرت كه «ام المؤمنين» و «ام الائمّه» و «ام الزهراء عَلَيْهاالسَّلَام» و اول بانوي مؤمنه جهان اسلام و بزرگترين ايثار گر در راه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و اسلام بوده است، سخن گفت و آنچنان سخن او از دل بر مي آمد كه لاجرم بر دل مي نشست.

او با سوز دل از كوتاهي درباره ي معرّفيِ عظمت و شخصيت آن حضرت سخن گفت و از اينكه در مساجد و محافل ديني در ايام وفات آن بزرگ يار فداكار پيامبر خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در ماه مبارك رمضان، كه بهترين فرصت تبليغ فراهم است، كمتر قدمي برداشته نمي شود، اظهار تأسف نمود و نه تنها از عهده داران تبليغات ديني گلايه نمود، كه شديداً خودش را ملامت مي نمود كه در اين زمينه

ص: 5

كوتاهي كرده است.

اين كمترين ارادتمندِ خاندان رسالت عَلَيْهمُالسَّلَام با اينكه در تمام مناسبت هاي مربوط به شخصيت هاي بزرگ خاندان نبوت و امامت عَلَيْهمُالسَّلَام در حد توان عرض ارادتي دارم و در تشويق طلاب و مبلغين براي انجام وظيفه و فعاليت تبليغي در معرفي و عرض ارادت به ساحت مقدس آن پيشوايان حق و عدالت و چراغهاي هدايت و سعادت، گامهايي ولو كوچك بر مي دارم، ولي در آن ديدار روحاني و پر فيض، انقلابي دروني در خود احساس كردم و بر خود لرزيدم و با خود حديث نفس كردم كه:

راستي ما و جامعه ي ما، كه مسلمانيم و خود را مرهون هدايتها و راهنماييهاي رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و قرآن و اسلام مي دانيم، تا چه اندازه در برابر فداكاريها و ايثار گريهاي بزرگ ياور پيامبر خدا، محمّد مصطفي صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم يعني حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام سپاسگزاري كرده و عرض ادب نموده ايم؟

آيا مگر نه اينست كه آن حضرت با كمال صفا و صميميّت و ايمان و اخلاص، تماميِ ثروت بي نظير خود را در راه ترويج اسلام و تثبيت پايه هاي رسالت پيامبر خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مصرف نمود و زخم زبانها و شماتت زنهاي قريش را بر جان خريد و دست از ياري و حمايت رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بر نداشت و تا سالها تنها زني بود كه نماز مي خواند و با تمام وجود و شخصيت و ثروت و جايگاه اجتماعيِ خود، از اسلام و قرآن حمايت مي كرد؟ آيا مگر نه اينست كه او تنها زني بود كه لياقت داشت محل نشو و نماي كوثر قرآن، حضرت فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام باشد و با به دنيا آوردن چنان گوهري، درياي متلاطم غم و اندوه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را ساكن سازد و با نزول سوره «انا اعطيناك الكوثر، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» براي هميشه، رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را از امواج غم و غصه براي آينده اسلام و مسلمين بره اند؟

آيا مگر نه اينست كه فداكاريهاي او آنچنان عظيم و كارساز و مخلصانه بود، كه تا سالها پس از وفات او، هر گاه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نام خديجه را مي شنيدند، چشمان مباركشان غرق در اشك مي شد و از جانفشانيهاي او با دنيايي از سوز

ص: 6

و گداز ياد مي نمودند؟

آيا مگر نه اينست كه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم سال وفات آن بانوي برجسته و حضرت ابي طالب عَلَيْهِ السَّلَام را به نام عام الحزن (سال غم) نامگذاري نمودند و با اين نامگذاريِ تاريخي، سپاسگزاريِ بي دريغ و كم نظير خود را نسبت به فداكاريهاي آن دو چهره برجسته عالم اسلام اظهار داشته و در صفحه تاريخ ثبت نمودند.

و آيا؟ و آيا؟ و آيا؟

آن شب، اين افكار و سؤالات، در دل و جان من طوفاني به راه انداخته بود و تصميم گرفتم كه با توان محدود و امكانات و تجربيّاتي كه در سالهاي نهضت فاطميّه عَلَيْهاالسَّلَام با عنايات الهي و لطف خاندان عصمت و طهارت عَلَيْهمُالسَّلَام به دست آورده ام، وارد ميان عمل شده و با تهيه ي پرچم و پوستر و تهيه و توزيع كتابهاي مناسب و تشويق و تبليغ براي برگزاري مجالس بزرگداشتِ سالگرد وفات آن حضرت، در دهم ماه مبارك رمضان و فعاليّت گسترده براي افطاري دادن در مساجد و حسينيه ها و منازل شخصي و تهيّه برنج و روغن و خرما و حبوبات به عنوان افطاريِ خانواده هاي نيازمند و توزيع آنها به ياد احسان و انفاق هاي حضرت خديجه و بحث و سخنراني درباره ي آن حضرت در عموم مساجد و محافل ديني و … عرض ارادت نموده، تا اينكه از بركات گسترده ي اين حركت معنوي بهره مند شويم و لذا تصميم گرفتم كه با مذاكره و نشست با علما و خطبا و ائمّه جماعات و شعراء و مداحان اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام و خيرانديشان جامعه و امناء مساجد و ديگر اقشار مردم با ايمان و ولايت، برنامه هاي مناسبي را طراحي نموده و به اجرا بگذاريم و سالگرد وفات حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام را گرامي بداريم.

در بخشهاي گوناگون اين يادواره، از برنامه ها و اقدامات انجام گرفته، به شكل فشرده ياد مي نماييم.

ص: 7

عوامل مؤثر در بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

اشاره

در دو سال گذشته، عوامل گوناگوني، در تحقق بزرگداشت حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام مؤثر بود و دست به دست هم دادن آن عوامل، حركت نورانيِ تجليل از آن بانوي بزرگ را جامه ي عمل پوشانيد، كه بعضي از آن عوامل، گروه هايي برجسته از جامعه بودند و بعضي ديگر حالت هايي در نهاد ملّت و دسته سوم، اعمال و برنامه هايي، كه در ايجاد جنبش و حركت مردمي نقش بسزايي دارد و با توجه به اينكه شناختن اين عوامل مي تواند در گسترش و تداوم برنامه هاي بزرگداشت حضرت، تأثير اساسي داشته باشد و بركات شناخت و الگوگيري از زندگي حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام را افزايش دهد، لذا ما در ضمن چند بخش، مهمترين آن عامل ها را بيان مي نماييم.

نقش اساسي ائمه جماعات و خطباء در بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

با توجه به اينكه سالگرد رحلت بانوي بزرگ تاريخ اسلام، حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام دهم ماه مبارك رمضان است و در عموم مساجد، علاوه بر نماز جماعت (با حضور گسترده ي مردم با ايمان) برنامه سخنراني بعد از نماز ظهر و عصر برقرار مي باشد و در بسياري از مساجد و حسينيه ها، در شبهاي ماه رمضان، برنامه تفسير قرآن و سخنراني به اجرا در مي آيد و ائمه جماعات شخصاً عهده دار سخنراني مي باشند و يا از خطبا عاليقدر دعوت مي نمايند براي سخنراني، لذا فرصت بسيار مناسب و شايسته ايست براي بيان ابعاد شخصيت و فداكاريها و ايثار گريهاي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و بدون اينكه نياز به سرمايه گذاري مادّي و معنويِ ويژه و جداگانه اي باشد، امامان جماعت و خطبا

ص: 8

بزرگوار، مي توانند در روزها و شبهاي قبل و بعد از دهم رمضان المبارك، با سخنراني درباره ي تاريخچه زندگاني و ازدواج و فداكاريها و رحلت جانگداز حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام (كه در متن تاريخ اسلام و قرآن و پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم است و آشنايي با آن، عبادتي بزرگ مي باشد و فراگيري درسهايي از آن، از اهداف مقدس روزه داري ماه رمضان «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» به شمار مي رود و از مقاصد اصليِ اجتماع در مساجد و محافل ديني مي باشد ) گام بزرگي در معرفي شخصيت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بردارند و بدين وسيله در رشد انس و علاقه ي مردم نسبت به دين و ايمان و پايبندي آنها به ارزشهاي متعالي اسلامي، نقش مؤثري ايفا نمايند.

نقش استادان، معلمان، مسؤولان آموزش و پرورش در بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

جايگاه مقدس تعليم و تربيت و گستردگيِ ميدان فعاليت استادان و معلمان و مسؤولان با نفوذ و تأثيرگذار دانشگاهها و مراكز آموزش و پرورش، رسالت مهمي را در امر احياء همه ي ارزشهاي ديني و اجتماعي و اخلاقي، بر دوش آنها مي گذارد.

آنها به خوبي مي توانند در معرّفيِ الگوهاي مثبت و سازنده و جلب توجه جوانان و نوجوانان به بزرگان علم و دين و اخلاق و فضيلت، نقش بي نظيري بر عهده گيرند و بر اين مبنا شايسته است، از امكانات مادّي و معنوي كه در اختيار دارند بهره جسته و در تجليل و بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كه الگوي فضيلت و ايثار، آزادي و آزادگي، اخلاق و شرف اجتماعي، معنويت و خداجويي هستند، گامهاي بلندي برداشته و در تكامل انسانيِ بزرگترين سرمايه هاي جامعه (يعني جوانان) به توفيق بيشتري دست يابند.

وظيفه شناسي شعرا عاليقدر درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

پس از شروع حركت براي بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، از اولين گروه هايي كه دست به كار شدند و آمادگي خود را براي انجام وظيفه درباره ي

ص: 9

آشنايي با عظمت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و سپس اقدام براي معرفي آن بزرگوار به جامعه (از طريق سرودن شعر) نشان دادند، شعرا با ايمان و معتقد به مكتب ولايت و امامت بودند، كه بخشي از آن سروده ها در سال 1426 با عنوان «غروب ماه حجاز» و بخش مفصل تري، در سال 1427 قمري، به عنوان «شمع محفل طه» به همت مداح دلسوخته اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام آقاي حاج عليرضا مهرپرور جمع آوري و منتشر گرديد (1)، كه همين اقدام ارزشمند، ديگر شعراي مكتب ولايت را در شهرهاي مختلف به حركت واداشته و پس از انتشار دو اثر ياد شده، شعرهاي فراوان ديگري، درباره ي مدح و منقبت يا رثا و مصيبت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام سروده شده، كه اميد است در آينده اي نزديك، مجموعه هاي ارزشمندي با كميت و كيفيت بالاتري، كه مناسب عظمت والاي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام باشد، منتشر گردد.

نقش مداحان اهل البيت در بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

با توجه به جايگاه و نفوذ مداحان اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام در ميان مردم، نقش آنها در مسأله بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به خوبي روشن مي شود. آنها با حضور گسترده اي كه در مجالس ديني و اجتماعي دارند و علاوه بر هيئات مذهبي، در بسياري از اجتماعات و گردهماييهاي تأثيرگذار، جايگاه قابل توجهي دارند، مي توانند در فرهنگ سازي در امر بزرگداشت بانوي بزرگ اسلام، به مسؤوليت بزرگ خود، توجه جدّي مبذول دارند و با انجام وظيفه در اين ميدان و فضاي الهي، اجر و قرب معنوي تحصيل نمايند.

ص: 10


1- 1. علاوه بر دو اثر ياد شده، ايشان تا كنون، مجموعه هاي نفيسي از سروده هاي وِلائيِ شعرا مكتب اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام را به نامهاي: نواي بهشت، خزان در بهاران، پيمانه اي از غدير، سوگواره سامراء منتشر نموده اند و در حال اقدام براي مجموعه اي بنام «سرود روح القدس» مي باشند كه مجموعه هاي ياد شده و ساير آثار ايشان، تأثير بسزايي در نشر آثار اهل بيت (ع) داشته است.

نقش پرچمها و پوسترها در بيداري جامعه نسبت به عظمت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

از ابتداي فعاليت براي بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام تا كنون، چندين نوع پرچم، با تعداد زياد توليد گرديده و با نصف قيمت در اختيار مردم علاقه مند قرار گرفته و بيش از پانزده نوع پوستر (با طرحهاي جالب و متنوع) به چاپ رسيده و در شهرهاي مختلف و بعضي از كشورهاي ديگر، در سطحي وسيع و با تيراژ زياد منتشر گرديده است، كه نقش بسيار مؤثري در جلب توجه عموم مردم و بيداريِ وجدانهاي آنها داشته است.

بسياري از مردم و حتي روحانيون و تحصيل كرده ها، براي اولين بار با ديدن پرچمها و پوسترها، توجه به سالگرد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام پيدا كردند و سپس به سوي شركت در برنامه هاي بزرگداشت آن حضرت و مطالعه درباره ي عظمت و شخصيت آن بزرگوار، كشيده شدند و چه بسا قدمهاي مؤثري در آگاهي بخشي به ديگران و آشناسازي علاقه مندان، برداشتند.

جلسات تفسير قرآن و دعا و معرفي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

ماه مبارك رمضان، فرصت بسيار مناسبيست براي تشكيل جلسات تفسير قرآن براي عموم مردم (اعم از مرد و زن) و نيز زمينه مساعديست براي برگزاري مجالس دعا ( همانند دعاي افتتاح، دعاي ابوحمزه و … ) كه با حضور گسترده ي مردم از رونق ويژه اي برخوردار است.

ارتباط بسيار نزديك شخصيت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با تاريخ اسلام و زندگي و رسالت پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و نزول و تثبيت قرآن و احكام آن، زمينه ي بسيار مناسبيست براي مطرح نمودن بخشهايي از فداكاريها و خدمات و عظمتهاي آن حضرت در جلسات قرآن و دعا و بيان شرح حال و زندگي بزرگ الگوي كمال و فضيلت، مي تواند بر صفا و معنويت جلسات ياد شده بيفزايد و شركت كنندگان و مستمعين را تحت تأثير عينيِ مباحث قرآني و دعاها (كه همه مديون

ص: 11

فداكاريهاي حضرت خديجه مي باشند) قرار دهد.

با توجه به توضيح ياد شده، شايسته است كه برگزار كنندگان جلسات ياد شده و گويندگان و خوانندگان دعا، در اين گونه محافل نوراني، انجام وظيفه نموده و با تلاش براي بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و ذكر فضائل آن حضرت، دَينِ خود را ادا نموده و در پيشگاه رسول گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و حضرت زهراي مرضيه عَلَيْهاالسَّلَام و ائمه معصومين عَلَيْهِ السَّلَام سربلند و سرافراز گردند.

افطاري دادن و انفاق به نام خديجه كبريَعَلَيْهاالسَّلَام

از راه هاي بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و زنده نگاه داشتن خاطره فداكاريها و انفاق هاي آن حضرت، افطاري دادن به روزه داران، در مساجد، حسينيه ها، مدرسه ها و منازل شخصي مي باشد كه نه تنها فيض و ثواب افطاري دادن دارد، بلكه توجه همه را به آن همه ايثار و انفاق مالي آن بزرگوار، كه موجب پيشرفت اسلام و تحكيم مباني آن در جامعه گرديد، جلب مي نمايد. علاوه بر اينكه درس عملي، براي همگاني شدنِ احسان و انفاق به شمار مي رود و اقتباس از روش رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم (كه به ياد حضرت خديجه قرباني مي نمودند و به نيازمندان و بالاخص دوستان خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام اعطا مي كردند) محسوب مي گردد.

و همچنين تهيه و توزيع ارزاق مورد نياز مستمندان، با نام و ياد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام (1) برنامه ي بسيار مؤثري است، كه مي تواند اثر ماندگاري در ذهن و خاطر اعضا خانواده نيازمند به جاي گذارد و آنها را دلبسته ي اسلام و احكام آن و علاقه مند به چهره ي فداكار حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كه حامي و ياور راستين پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بوده است، بنمايد و رشته ي ارتباط دل و جان آنها را با بزرگان دين و مذهب مستحكم نمايد.

ص: 12


1- 2. نمونه اي از جمله هاي مناسب، كه در نامه هايي زيبا چاپ شود و به خانواده هاي نيازمند داده شود.

حركت براي بزرگداشت حضرت خديجه از متن جامعه و اعتقادات ديني

هر حركتي كه بخواهد مستمر، گسترده، عميق و ماندگار باشد، بايد از متن جامعه و اعتقادات و باورهاي پاك و احساسات لطيف مردم، سرچشمه بگيرد، تا اينكه به وسيله ي پشتيباني و حمايت و سرمايه گذاري هاي مادّي و معنوي، شخصي و عمومي، علمي و فرهنگيِ لا يزال جامعه، گسترش و عمق و استمرار پيدا كند و ماندگار شود.

از ويژگيهاي حركت اخير، در مورد بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اينست كه، با الهام از نهضت عاشوراي حسيني و نهضت بزرگ فاطميه (در دو دهه ي گذشته ) سعي شده است كه مراسم تجليل از بانوي بزرگ اسلام، در متن مردم و جامعه و در مساجد و حسينيه ها، مجالس دعا و قرآن، عموم مدارس و مراكز علمي، از شهرهاي بزرگ تا دورترين روستاها برگزار گردد و از افطاري دادن با خرما يا شير و … (به شكل ساده) تا توزيع غذا به وسيله ي مردم در محل برگزاري نماز جماعت (به شكل گسترده) بهره گيري شود و در جلسات چند نفري، تا همايش هاي بزرگ، ياد و خاطره آن حضرت گرامي داشته شود، كه به صورت يك فرهنگ عمومي و برخاسته از عمق دل و جان مردم، تَجَلِّي پيدا كند، كه طبيعتاً همراهيِ اصحاب رسانه ها و صاحبان موقعيت هاي بزرگ اجتماعي و رسمي را نيز به دنبال خواهد داشت.

رشد فعاليت هاي مربوط به بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نشان مي دهد كه به تدريج، گويندگان و نويسندگان، انديشمندان و هنرمندان، ثروتمندان و نيازمندان و … همه و همه را تحت تأثير قرار داده و به عنوان احساس مسؤوليت ديني و وجداني، همه را شريك و همراه خواهد نمود، آن چنان كه هر كسي احساس كند بزرگ داشتن حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام يعني تجليل از قرآن، پيامبر، اسلام و همه پاكيها و ارزشهاي انساني و ديني و نه تنها زنان جامعه، بلكه همه ي مسلمانها، از آن بزرگ افتخار تاريخ اسلام و انسان، الگوي بزرگي

ص: 13

براي تكامل خود برگزينند.

بستر سازي براي تحقيق و تأليف درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

توجه عمومي و گسترده طبقات گوناگون اجتماع به يك موضوع و تمايل آنها به آشنايي با ابعاد گوناگون آن موضوع، زمينه ساز گرايش محققين و نويسندگان به سوي تحقيق و تأليف درباره ي جنبه هاي متنوع آن موضوع مي باشد و خوشبختانه فعاليت هاي دو سال گذشته، درباره ي بزرگداشت حضرت خديجه نه تنها موجب مطالعه نوشته هاي گذشتگان درباره ي اين شخصيت بزرگ و مراجعه به مقاله هاي منتشره در مجله هاي مختلف شده است، بلكه محقّقين و نويسندگان را آماده ي فعاليّت وسيع در اين فضاي مقدّس نموده است، چنانچه نشر و فروش آثار منتشره درباره ي خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام افزايش يافته و كتابهايي با تيراژ قابل توجه و بعضاً در چند نوبت به چاپ رسيده و مورد استفاده ي تشنگان آشنايي با عظمت هاي آن حضرت قرار گرفته است و برخي از مقالات منتشره در برخي از مجلات، يا بخش مربوط به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام از كتابي جامع، جداگانه تكثير و منتشر گرديده و نقش خود را در آگاهيِ طالبان حقيقت، درباره ي عظمت آن بانوي بزرگوار ايفاء نموده است و در اينجا لازم است از همه محققين و مؤلفين درخواست كنيم، كه دست به كار شوند و در مورد هر يك از ابعاد با عظمت روحي، اخلاقي، ايماني و عمليِ حضرت خديجه، تحقيق نموده و تشنگان معرفت را سيراب سازند و هم اكنون كه جامعه، آماده ي آشنايي با اين يار فداكارِ رسولِ خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و اسلام و قرآن شده است، رسالت خود را جامه ي تحقق بپوشانند و دينِ خود را اداء نمايند.

آمادگي روحي ملت ايران، زمينه ساز موفقيت مراسم بزرگداشت

تجربه هاي مكرر در مناسبت هاي گوناگون در ارتباط با چهره هاي برجسته خاندان رسالت و امامت عَلَيْهِ السَّلَام (علاوه بر چهارده معصوم عَلَيْهمُالسَّلَام) همانند حضرت

ص: 14

زينب عَلَيْهاالسَّلَام، حضرت ابالفضل عَلَيْهِ السَّلَام، حضرت علي اكبر عَلَيْهِ السَّلَام، حضرت معصومه عَلَيْهاالسَّلَام و … نشان مي دهد كه جامعه ي فرهيخته و با ايمان و ولايت ايراني، در هنگامي كه متوجه عظمت و جلالت شأن هر يك از مفاخر اسلام و مكتب اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام بشود، از هيچ اقدام و حمايت مادي و معنوي فروگذاري نخواهد كرد زيرا مي داند كه:

1 - بزرگداشت از بزرگان دين و مكتب، تجليل از خوبي ها و ارزشهاييست كه اين ملّت با فرهنگ، خواهان آنهاست.

2 - تجليل از چنين بزرگاني، مي تواند نقش مؤثري در معرفي و مطرح كردن الگوهايي كه در تكامل ملت و بالاخص جوانان و نوجوانان [دارند] ايفا نمايد.

3 - چنين حركتي، مي تواند نقش مؤثري در خودباوريِ اجتماعي ايفا نمايد و جامعه را از خودباختگي در برابر دشمنان و مخالفان در دين و مذهب و فرهنگ غني ملت، مصون و محفوظ بدارد.

و بر همين مبنا است، كه ملت مسلمان و شيعه ي ايراني، هزينه هاي سنگين مادّي و معنوي، شخصي و اجتماعي و … چنين برنامه هايي را بر عهده مي گيرد و نتيجه ها و بركات آن را نيز كسب مي نمايد.

نامگذاري مراكز علمي، ديني، اجتماعي به نام حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

يكي از راه هاي جلب توجه عمومي به عظمت و برجستگي شخصيت هاي بزرگ و حفظ نام و ياد آنها در جامعه، نامگذاري مراكز مهم علمي و ديني و اجتماعي به نام آنهاست.

درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در برخي از شهرهاي بزرگ و كوچك، گامهايي برداشته شده و نامگذاريهايي انجام گرفته، كه ذيلاً به مواردي كه اطلاع يافته ايم (1) اشاره نموده و اميدواريم در آينده، مراكز مهم ديگري از

ص: 15


1- 3. برخي از علاقه مندان، با جستجو در سايت هاي گوناگون، به موارد مورد اشاره، دست يافته اند، كه اميدواريم دعاي خير علاقه مندان به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بدرقه راه و پشتوانه زندگيشان باشد.

قبيل: مدرسه ها، مسجدها، حسينيه ها، خيريه ها، دارالشفاها و درمانگاهها و … به نام مقدس آن حضرت @نامگذاري گردد و بدين وسيله، نام و ياد آن حضرت، هر چه بيشتر در دلها و زبانها باقي بماند و اينك مواردي را به اطلاع علاقه مندان مي رسانيم:

1 - مدرسه علميه حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در تهران

2 - دبيرستان حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نجف آباد

3 - دبيرستان حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام خيرآباد قهاوند همدان

4 - دبيرستان حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام تايباد

5 - دبيرستان دخترانه حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام يزدي هوايي

6 - دبيرستان دخترانه حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام شهر سه قلعه

7 - دبيرستان حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام شهر «نودشه» از توابع شهر پاوه و اورامانات

8 - دبيرستان دخترانه حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام كاشان

9 - كانون حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مشهد مقدس

10 - مؤسسه غير انتفاعي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام وابسته به دانشگاه آزاد اسلامي

11 - مسجد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام - قم - ملكه شاه احمد قاسم

12 - حسينيه حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اراك

13 - ساختمان پزشكان حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كرج - فرديس …، بعد از فلكه دوم، خيابان هيجده

14 - ويژه نامه «بانوي حجاز» متعلق به دانشگاه تربيت معلم كرج، درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و زندگي و شخصيت و اخلاق و فضائل آن حضرت

اميد است، در آينده اي نه چندان دور، نام بلند حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در سردربهاي مراكز مهم علمي و ديني و اجتماعي، در شهرهاي مختلف ايران و

ص: 16

ساير كشورها، زينت بخش باشد.

نمونه هايي از شعارهاي بزرگداشت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

حمايتها و ايثار هاي خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام در راه نشر و گسترش اسلام، ما مسلمانها را مديون آن حضرت ساخته است.

حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام اولين نمازگزار زن بوده اند و همه بانوان و دختران مسلمان، آن حضرت را الگوي خود مي شناسند.

حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام صدف پاكيزه اي بوده اند، كه كوثر قرآن، فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام را در خود پرورده اند.

خديجة الكبري صدف الكوثر و حامية الرسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

سالگرد وفات اسوة النساء، حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام تسليت باد

بزرگداشت حبيبة الرسول و صدف الكوثر، خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام تجليل از اسلام و قرآن و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و اداء دَينِ هر مسلمان، به آن حضرت است.

دوستداران و دلباختگان حضرت زهراء عَلَيْهاالسَّلَام تجليل از حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را بر خود لازم مي دانند.

انفاق و احسان، به نيّت اهداء به روح مقدس حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام تداوم بخش راه مقدس آن حضرت است.

اي خديجه ي كبري و اي پشتيبان بي دريغ رسول خدا، در سالگرد وفات شما، در دهم ماه رمضان، انفاق و احسان و سفره ي افطار خود را گسترش مي دهيم.

هفته بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در ماه مبارك رمضان، زمينه مناسبي براي آشنايي با عظمت و فداكاري و ايمان و صداقت آن حضرت است.

پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم همه ساله به ياد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام قرباني مي كردند و براي دوستان آن حضرت و نيازمندان مي فرستادند.

در جريان فتح مكه، پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در سه روز اقامت خود در آن شهر، بالاي سر قبر حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام خيمه زدند و در آن اقامت جستند.

امام سجاد عَلَيْهِ السَّلَام در خطبه تاريخي شام، به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام افتخار نمودند.

ص: 17

حضرت زينب عَلَيْهاالسَّلَام در گودال قتلگاه، درد دل خود را براي رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و فاطمه زهراء عَلَيْهاالسَّلَام و خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام بيان نمودند.

امامان ما، حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را وسيله ي افتخار خود مي دانستند.

اي فاطمه زهراء اشك چشمان شما، در هنگام وفات مادرتان، حضرت @خديجه كبري، آتش به جان ما زده است.

پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، حضرت علي مرتضي عَلَيْهِ السَّلَام و حضرت زهراء عَلَيْهاالسَّلَام در هنگام وفات حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام گريان و دلشكسته شدند.

جايگاه جلسات توجيهي در گسترش امر بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

در دو سال گذشته، در آخرين جمعه ي ماه شعبان، با دعوت از علما و شعراء و مداحان و امناء مساجد و خيريه ها و ساير دست اندر كاران امور ديني و اجتماعي، جلسه اي تشكيل داده شد، كه با تشريح اهميت بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و بيان راهكارهاي عملي و مؤثر در اين امر مهم، موجي شايسته در روح و روان آنها ايجاد گرديد، كه هر كدام از حاضرين را براي تصميم گيري در اقدام و حمايت از اين امر بزرگ، آماده مي ساخت.

هر يك از شركت كنندگان در مجلس ياد شده، در محلّه، يا مسجد و مدرسه و اداره و مؤسسه و ارگاني، دست به كاري شدند، كه نتيجه آن، توجه دادن جمعي ديگر از مردم، به بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و ايجاد علاقه عمومي نسبت به اين امر مهم، به شمار مي رود.

اثر و بركت جلسه هاي توجيهي ياد شده اين بود كه، امر بزرگداشت بانوي بزرگ اسلام، به عنوان عمل به يك وظيفه ديني و با حالت خود جوش و با امكانات مادي و معنويِ خود مردم، تحقق يابد و به طور طبيعي رشد و گسترش يافته و به تدريج به صورت يك فرهنگ عمومي و برخاسته از عمق جان و اعتقاد مردم در آيد.

آثار و بركات جلسات توجيهي ياد شده، بسيار فراوان و گسترده مي باشد،

ص: 18

كه با تأييد الهي و عنايات خاندان عصمت و طهارت عَلَيْهمُالسَّلَام اميد مي رود، در آينده اي نه چندان دور، شاهد عمومي شدن برنامه هاي گسترده ي اين حركت معنوي و نوراني باشيم.

علاوه بر جلسه توجيهي ياد شده، با دعوت از فضلاي حوزه علميه، در يك مجلس ويژه براي طلاب و مبلغين، اهميت بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و آثار آن در پيشرفت دين و عمق يافتن آثار تبليغات ديني در ماه مبارك رمضان و راه هاي عَمَلي اين برنامه مقدس و پر بركت تشريح گرديد و حاضرين در مجلس كه هر كدام به شهر يا روستايي مي رفتند، همراه با امكاناتي مناسب، از قبيل كتاب، پرچم، پوستر و … براي توزيع در ميانِ مردم هر منطقه، عازم محل تبليغ خود مي گرديدند و با روش هاي مناسب و با اشكال گوناگون، توجه مردم با ايمان و ولايت را به ابعاد زندگي حضرت خديجه و نقش آن حضرت در تثبيت پايه هاي دين و نماز و روزه و زكوة و … جلب مي نمودند، كه گزارش هاي واصله، گوياي آثار و بركات اين اقدام مبارك مي باشد.

رسالت مبلّغين اعزامي به شهرها و روستاها در بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

ايام مبارك ماه رمضان، در امر تبليغ، فرصت بسيار عظيمي به شمار مي رود براي تشريح و تفسير مسائل و مباحث اعتقادي و اخلاقي و تربيتي، براي عموم مردم، در همه شهرها و روستاها، بالاخص در مناطقي كه از دسترسي به روحانيين و مبلغين ديني، در اكثر فصول سال محروم مي باشند و با توجه به اينكه سالگرد وفات حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در دهم ماه رمضان مي باشد، مبلغين ديني، كه از حوزه هاي علميه به شهرها و روستاها و دورترين مناطق كشور مي روند، رسالت سنگيني بر دوش دارند، در امر آگاه سازي مردم نسبت به مهمترين مباحث ديني (اعم از اعتقادي، تاريخي، اخلاقي و … ) و مي توانند در توجه دادن مردم، به عظمت شخصيت هاي بزرگي، كه الگوي فضائل و كمالات علمي و عملي، اعتقادي و اخلاقي و … هستند، نقش بسيار زيادي را

ص: 19

بر عهده گيرند.

در دو سال گذشته، بسياري از مبلغين عظيم الشأن، كه براي امر تبليغ به شهرها و روستاهاي گوناگون و دور دست سفر كردند و دور از خانه و خانواده، به وظيفه ي سنگين هدايت مردم اشتغال يافتند، براي اولين بار، با سخنراني و طرح مباحث درباره ي شخصيت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و تشويق مردم به برگزاري مراسم بزرگداشت آن بزرگوار و حركت دادن آنها به سوي افطاري دادن و احسان و انفاق نمودن به ياد آن يار وفادار اسلام و قرآن و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، شور و شوق تازه اي در مؤمنين ايجاد نمودند، كه حاصل آن، علاوه بر آشنايي با تاريخ اسلام و دوره ي افتخارآميز سالهاي اول بعثت پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، حركت عملي در راه عمل به دستورات ديني و بالاخص احسان و انفاق به روزه داران عموماً و نيازمندان خصوصاً، به حساب مي آيد.

گزارشهاي واصله در دو سال گذشته، گوياي حركتي پر بركت، در بسياري از شهرها و روستاها مي باشد، كه تحت عنوان بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اقدامات شايسته اي انجام گرفت، كه نقش سازنده اي در گرايش مردم به سوي مساجد و محافل ديني و فعال نمودن برنامه هاي تبليغي و ياري رساندن به ضعفاء و نيازمندان داشته است و اميدواريم اين حركت تداوم يابد و همه ساله به شكل روزافزون، مبلغين ديني بتوانند رسالت خود را در اين امر مهم و پر فيض و بركت ايفا نمايند.

محتواي گزارشات شوق آفرين است

اشاره

پس از جلسه توجيهي كه براي فضلاي حوزه علميه و مبلغين اعزامي به شهرها و روستاها، قبل از حلول ماه مبارك رمضان برگزار گرديد، مقرر شد كه هر كدام از آنها در محل تبليغ خود قبل از رسيدن دهم ماه مبارك رمضان مشغول تبليغ و آماده سازي مردم براي بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بشوند و با پخش پوستر و پرچم و جزوه ها و مقالات مربوط به آن حضرت و برگزاري برنامه مسابقات علمي و فرهنگي در مورد آن بانوي بزرگ و فراهم

ص: 20

نمودن مقدمات براي افطاري دادن به نام مبارك آن حضرت، زمينه را براي توجه عموم مردم به اين موضوع مهم جلب نمايند.

پس از مراجعت مبلغين از سفر تبليغيِ خود، هر كدام گزارش مكتوب و مفصلي از برنامه هاي انجام شده ارائه دادند، كه بسيار جالب و اميدوار كننده بود و اشك شوق را بر گونه ها جاري مي ساخت. در اين گزارشها از استقبال مردم از اين برنامه ها و اعتراف عموم مردم به قصور در شناخت عظمت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و همكاري عمليِ مردم در مناطق گوناگون، خبر داده شده بود.

در اين گزارشها موارد زير ذكر گرديده بود:

1 - برگزاري جلسات قرائت قرآن عمومي، بياد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و ختم قرآن نمودن (به شكل تقسيم جزء هاي قرآن بين حاضرين)

2 - افطاري عمومي دادن در مساجد، به روزه داران و افطاري دادن به دانش آموزان مدارس، به نام حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

3 - اجراي برنامه مسابقات علمي و ديني براي جوانان

4 - توزيع حواله ي نان بين نيازمندان و تحويل در نانواييهاي محل

5 - توزيع ارزاق بين خانواده هاي نيازمند، به ياد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

6 - تشكيل مجالس اختصاصي به ياد آن حضرت

7 - اختصاص دادن سخنراني هاي شب و روز دهم رمضان، به بحث درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و …

[1 - ] در گزارشي آمده است:

جلسه توجيهي براي بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام قبل از ماه مبارك رمضان، با حضور جمع كثيري از طلاب و سربازان حضرت ولي عصر عَلَيْهِ السَّلَام و مداحان اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام و خدمتگزاران آستان مقدس چهارده معصوم عَلَيْهمُالسَّلَام با سخنان مولاي مكرم … آغاز شد.

ايشان در ضمن بيانات نوراني و دلنشين و جذاب خود، حاضران را نسبت به وظايفشان در برابر حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام آشنا نمودند و بيان كردند كه همه ي ما (اعم از طلاب، مبلغين و مداحان و … ) در مقابل حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مديون

ص: 21

و مسؤول هستيم، خديجه اي كه پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نسبت به او عشق مي ورزيد و علاقه نشان مي داد و هر گاه سخن از همسران ديگر به ميان مي آمد، مي فرمود:

وَ اَيْنَ مثل خديجه …

در پايان جلسه، پوسترهاي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و جزوه ها و كتابهاي مربوط به آن حضرت، به همراه اطلاعيه هاي مراجع تقليد، در ميان طلاب و حاضران توزيع و تقسيم شد و هر كسي موظف شد كه آنچه در توان دارد، در جهت معرفي اين بانوي ارزنده، در طبق اخلاص گذارد و كوتاهي نكند.

گروهها و اكيپ هاي مختلف، به شهرها و شهرستانهاي گوناگون اعزام شدند، براي دهم رمضان، سالروز وفات حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام انجام وظيفه نمايند.

اينجانب هم طبق وظيفه ي شرعي و ديني و عرفي و اخلاقي و اجتماعيِ خود، اين وظيفه و مسؤوليت الهي را به عهده گرفته و با شور و نشاط و حال خاصي كه در همه طلاب و شركت كنندگانِ در اين حركت الهي و خدا پسندانه، ديده و مشاهده مي شد، انجام وظيفه نمودم.

روز دهم ماه مبارك رمضان، هنگام صبح حركت كرديم و از ناحيه 4 آموزش و پرورش، شروع به توزيع پوستر در قسمتهاي مهم آن اداره نموديم و در ضمن، افرادي را كه مسؤوليت فرهنگي و تبليغي داشتند تشويق نموديم كه خودشان در توزيع پوسترها اقدام نمايند.

در چندين آموزشگاه پسرانه و دخترانه، با مديران و مسؤولان فرهنگي و ديني آنها ارتباط حضوري و شفاهي برقرار كرديم و آنها را تشويق به فعاليت در امر بزرگداشت حضرت خديجه نموديم. (و سپس گزارشي از تبليغات وسيع در ميان مردم و در مسجد ارائه شده و آمده است) … مردم با عشق و علاقه پذيرا مي شدند و استقبال مي نمودند و تمام وجود و چهره هايشان مالامال و سرشار از محبت و علاقه به بانوي نمونه و با وفاي پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود و اين مطلب در سيماي آنها موج مي زد.

[2 - ] و در گزارش يكي ديگر از مبلّغين آمده است:

اينجانب پس از شركت در جلسه توجيهي كه قبل از ماه مبارك رمضان در

ص: 22

منزل جنابعالي تشكيل شد، به اين نتيجه رسيدم كه در اين زمينه بي توجهي شده و سالهاي قبل، نسبت به شناساندن اين بانوي فداكار، به امت مسلمان كوتاهي شده، كه بايد طلب بخشش نموده و عذرخواهي كنيم و با خود عهد ببنديم كه در آينده، جبران مافات، به احسن وجه بنماييم. با تذكرات و توجيهاتي كه از طرف جنابعالي انجام شد، تصميم گرفتيم كه انشاء الله در سالگرد رحلت اين بانوي محترمه، اقداماتي را جهت شناساندن خدمات اين بانوي بزرگ، به اسلام و پيامبر عظيم الشأن اسلام و تربيت مادر ولايت (فاطمه زهراء عَلَيْهاالسَّلَام) سامان دهيم …

و لذا در ماه رمضان، با بقيه ي برادران روحاني، كه از قم جهت تبليغ در ماه رمضان، به منطقه سميرم سفلي اعزام شده بودند، جلسه گذاشتيم و تصميماتي براي بزرگداشت حضرت خديجه گرفتيم و پوسترهايي را كه از اصفهان آورده بوديم در اختيار آنها گذاشتيم …

پس از ايام رحلت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام روحانيون اعزامي به روستاهاي اطراف شهرستان اظهار داشتند كه: اين حركت بسيار به جا و نو بود و جاي آن واقعاً خالي بود و اين اقدام را مرضي خدا و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ائمه عَلَيْهِ السَّلَام دانستند و به پايه گذاران اين حركت درود فرستادند و توفيقات بيشترشان را خواستار شدند و مقرر شد كه در سالهاي آينده، در اين زمينه اقدامات گسترده اي را انجام دهند.

آنها اظهار مي داشتند:

براي مردم منطقه، اين حركت جالب و غير منتظره بود و با خود مي گفتند:

چرا تا به حال كسي يا اشخاصي به دنبال اين مسائل و شناساندن اين بانوي بزرگ و فداكار نبودند …

[3 - ] گزارشي ديگر

و در گزارش ديگري آمده است:

با الطاف هميشگي خداي بزرگ و ائمّه اطهار عَلَيْهمُالسَّلَام و با رهنمودهاي @حضرتعالي، دو مرتبه درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و چگونگي زندگي آن حضرت سخنراني كردم و آنقدر مردم تحت تأثير قرار گرفتند، كه در وسط

ص: 23

جمعيَّت نمازگزار، يكي بلند شد و گفت:

من شب دهم رمضان را افطاري مي دهم و بعد ديگري بلند شد و گفت:

آقا! شب نوزدهم (شب قدر) را من افطاري مي دهم و ديگري آمد كنار محراب و گفت:

شب بيست و يكم را من افطاري مي دهم. در حالي كه ما هيچ سالي برنامه افطاري نداشتيم و بر اثر نام مبارك حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام آنچنان اثري ظاهر شد، كه من متعجب شدم، كه چگونه بدون هماهنگيِ قبلي، اين چنين مردم متحول شدند و تصميم گيري نمودند و از بركت نام حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، در مسجدمان فداكاريهايي را از مردم مي بينم كه سابقه نداشته است.

[4 - ] گزارش چهارم

در گزارش ديگري، يكي از مبلغين با اخلاص چنين نوشته است:

… رمضان امسال رمضاني متفاوت بود … هشت سال بود كه بنده به اين روستا مي رفتم براي تبليغ، ولي گاهي اصلاً متوجه ايام وفات حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام نبودم و اگر متوجه بودم با اشاره اي گذرا و در يك جمله، از آن رد مي شدم. ولي امسال كه نهمين سال حضور بنده در اين روستا بود، با ابتكار عمل و توجه خاص استاد معظم، به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با آن جلسه معنوي كه قبل از ماه مبارك رمضان در منزل جنابعالي برگزار شد و طلاب محترم از آن جلسه ارتزاق روحي و معنوي شدند، مراسم گرامي داشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام (نه در حد شأن آن بانو) ولي متفاوت با سالهاي گذشته، برگزار شد كه انشاء الله اثرات معنويِ آن باعث سربلندي و عزّت و سلامت اجتماع خواهد بود و در يك كلام، از گزارشهاي رسيده چنين استفاده مي شود كه: از يك طرف، مردم آمادگي براي حركت در اين مسير نوراني و انجام وظيفه در بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را دارند و از طرف ديگر، عموم علما و مبلغين و عهده داران امور ديني و فرهنگيِ جامعه، به قصور و يا تقصير خود در امر خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام اعتراف دارند و از طرف سوم، لزوم جبران گذشته، مورد قبول همگان قرار گرفته و لذا حركت هاي مناسب در اين زمينه، مورد استقبال قرار گرفته و سريعاً به نتيجه مي رسد.

ص: 24

مراجع بزرگ تقليد و بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

اشاره

در ملاقات ها و گفتگوهايي كه در اين دو سال، با مراجع معظم تقليد داشتيم، همه اظهار مي داشتند كه: تا كنون در مورد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام قصور يا تقصير انجام گرفته است و در اثر فشارهاي دشمنان اسلام، به مكتب اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام، دوستان و ياران خاندان نبوت و امامت، در مورد مفاخر بزرگ خود كوتاهي هايي داشته اند، كه در اين فرصتِ به دست آمده، بايد جبران گردد.

حضرت آيت اللَّه العظمي، وحيد خراساني، مد ظلّه العالي در دو نوبت (در سال 1426 و 1427 قمري) همراه با اشك، از عظمتهاي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام ياد نمودند و اهميت اقدام در بزرگداشت آن حضرت و آشناسازي جامعه با فداكاريها و عظمت هاي آن بانوي بزرگ اسلام و بشريت را، مورد تأكيد قرار دادند.

و همچنين بسياري از مراجع معظم تقليد و مفاخر حوزه هاي علميه و عالم روحانيت، در شهرهاي مختلف، با عبارات و جمله هاي تكان دهنده اي، لزوم آشنايي با شخصيّت و فداكاريهاي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و فوائد و بركات الگوگيري، از زندگي و حمايت هاي بي دريغ آن بانوي بزرگ اسلام در راه قرآن و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را، مورد تاكيد قرار مي دادند و كتباً و شفاهاً دعوت به سوي اين حركت نوراني و مقصد معنوي مي نمودند، كه ذيلاً سه نمونه از اطلاعيه هاي مورد اشاره را تقديم مي نماييم

(1):

ص: 25


1- 4. آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مد ظلّه العالي، علاوه بر اطلاعيه مذكور در ذيل، پيام ديگري در سال 1427 صادر فرمودند. و همچنين آيت اللّه العظمي شيرازي مد ظلّه العالي، علاوه بر متن مذكور در ذيل، پيام ديگري در سال 1426 ارسال فرموده اند.

پيام مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي، صافي گلپايگاني مد ظلّه العالي

بِسْمِ اللَّه الرحمن الرحيم

افضل نساء اهل الجنة خديجة بنت خويلد و فاطمه بنت محمّد … (حديث نبوي)

تجليل و تعظيم از شخصيت يگانه ي بانويي كه با ايثار ها و فداكاري ها و همراهي ها و همدلي ها، پيامبر عظيم الشأن، حضرت خاتم الانبياء صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را در انجام بزرگترين مأموريت هاي جهاني الهي پشتيبان و نقطه اتكايي منيع و عزيز بود، وظيفه ي حق شناسي همه ي ملت و امت است.

بايد همواره ياد ايشان تازه و تجديد گردد، به راستي توصيف نقش و اثر اين چهره نوراني در به ثمر رسيدن دعوت اسلام فوق بيان است.

نهال نو پاي توحيد، تا هفت سال به وجود او و حضرت اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام در كنار رسول اعظم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بر پا و پايدار بود، مصيبت فقدان اين بانو براي اسلام و مسلمين و شخص حضرت خاتم المرسلين صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به قدري سنگين بود، كه در تاريخ اسلام سال ارتحال او، عام الحزن ناميده شد.

امّتي كه بانوانش الگو و اسوه اي مثل خديجه كبري و حضرت سيدة نساء العالمين عليهما السلام دارند، بايد به آن، بر امم ديگر مباهات و افتخار نمايند و بانوانشان در فضيلت و شخصيت و حق پرستي و اعتماد به نفس و اخلاق ملكوتي و ايمان و نجابت و خودسازي و ستر و عفاف، بايد ممتاز و در جايگاه بلند و قله هاي رفيع ارزش هاي اسلامي و قرآني باشند.

اميد است بزرگداشت روز ارتحال آن بانوي بزرگ اسلام، موجب تعظيم شعائر و آشنايي بيشتر خواهران مسلمان به مكتب و سيره و مواضع و مواقف شكوهمند و پر از صلابت و مهابت آن نمونه برتر فضائل شود.

از خداوند متعال براي عزيزان و دلباختگان آستان اقدس اهل بيت نبوّت و

ص: 26

رسالت عَلَيْهمُالسَّلَام كه سالروز ارتحال آن بانوي دنيا و آخرت را در اين ماه عزيز خدا، گرامي مي دارند، توفيق و تأييد مسألت مي دارم.

و السلام عليهم و علي جميع المؤمنين و المؤمنات و رحمة اللّه و بركاته

غرّه ماه صيام 1426 لطف اللّه صافي

متن اطلاعيه مرجع عاليقدر، حضرت آيت الله العظمي، آقاي حاج سيد صادق روحاني، مُدَّ ظِلِّهُ العَالِي

به مناسبت دهم ماه مبارك رمضان، سالروز ارتحال حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

باسمه جلّت اسمائه

خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام آن قدر فضائلش زياد است كه، به اين مختصر نتوان بيان كرد، با توجه به چند امر، تا حدّي مقام آن بزرگوار روشن مي شود:

1) در روايات است كه، پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در سفر آسمانيِ وصف ناپذير معراج، به هنگام بازگشت، به فرشته وحي مي فرمايد:

من به سوي زمين بر مي گردم، پيامي هست؟

فرشته وحي مي گويد:

درود و سلام خدا و فرشته فرمانبردارش را به خديجه برسان.

پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم اين پيام را اول نزول، به خديجه رساند. خديجه چنين پاسخ داد - اِنَّ اللَّه هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلام وَ اِلَيْه السَّلام وَ عَلي جَبرائيل السّلام

2) در وحي خداي تعالي به مسيح عَلَيْهِ السَّلَام در وصف پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چنين است:

نسل او از مباركه است و او مانند مادر توست در بهشت.

3) علماء فريقين از مقامات الهيّه خديجه، با عظمت زيادي نقل كرده اند.

4) مادر فاطمه زهراست، كه در شكم مادر با او سخن مي گفت:

حتي در يك روايت است كه، روزي خديجه در نماز به ترديد افتاد، كه ركعت سوم است يا چهارم.

حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام از سازمان وجود مادر ندا داد:

قُومي يا امّاه فَاِنَّكِ فِي الثّالثه.

5) در كتب عامه و خاصه روايت شده است كه، پيغمبر مكرر فرموده است كه،

ص: 27

خديجه يكي از چهار زني است كه از بهترين زنان عالمين مي باشند.

6) در گسترش اسلام، يكي از اركان مهم آن مال خديجه بود، كه آن همه ثروت را در اختيار آن حضرت گذاشت.

با اين خصوصيات، يكي از كارهاي لازم و با عظمت، كاريست كه آن مرد بزرگوار، جناب مستطاب، حجت الاسلام و المسلمين آقاي ابطحي، شروع كرده اند كه براي بزرگداشت خديجه كبري، برنامه هايي به اجراء در آورند و من به تمام مؤمنين توصيه مي كنم كه، براي خشنودي رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ائمّه طاهرين عَلَيْهمُالسَّلَام همراهي نموده و به حد امكان، برنامه ها را با عظمت بر پا نمايند و مطمئناً امام زمان (ارواح من سواه فداه) را خشنود نموده و خداي بزرگ به همه جزاي خير عنايت خواهد فرمود.

اول رمضان المبارك 1426 الرّوحاني

متن نامه مرجع عاليقدر، حضرت آيت اللَّه العظمي، آقاي حاج سيد صادق شيرازي، مُدَّ ظِلِّهُ العَالِي

درباره ي اهميت بزرگداشت سالروز وفات حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كه در پاسخ به نامه اي كه به محضر مبارك ايشان ارسال گرديده، مرقوم فرمودند.

بِسْمِ اللَّه الرحمن الرحيم

جناب مستطاب حجّة الاسلام و المسلمين، آقاي حاج سيد حجّت موحد أبطحي دامت تاييداته. السلام عليكم و رحمة الله تعالي و بركاته

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بهترين همسران رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و مادر دوازده معصوم بعصمة كبري، منزلتي بس رفيع نزد خداي متعال و رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم دارند، تا جايي كه مرويست حضرت پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، انفاق ايشان را رديف دفاع حضرت اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام قرار دادند و اعتلاء و استقامت دين مبين اسلام را در انحصار اين دو دانستند و آن سالي كه ايشان و حضرت أبي طالب عَلَيْهِ السَّلَام از دنيا رفتند را «عام الحزن» ناميدند.

و چه بجاست، مؤمنين و مؤمنات كرام، در همه جا روز وفات اين بانوي

ص: 28

عظيم اسلام را ارج نهاده و مراسم تجليل آن بزرگوار را به كيفيّتي كه مناسب آن شأن عالي است، برگزار نموده، كه مسلّماً مورد عنايت مولا و آقا، حضرت بقية اللّه اعظم «عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف و صلوات اللّه عليه» قرار خواهد گرفت

و الله ولي التوفيق و القبول

7 شعبان المعظم 1427 ه صادق الشيرازي

ص: 29

كنگره نكوداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

اشاره

در سال 1427 قمري جمعي از علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت عَلَيْهمُالسَّلَام بالاخص حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام تصميم گرفتند كه براي بزرگداشت آن حضرت كنگره اي تشكيل دهند، كه با اقدامات متنوع و گسترده خود در سطح كشور، گامي در تجليل و آشنا سازي جامعه با فضائل و مناقب و فداكاريها و حمايت هاي بي دريغ آن حضرت در راه اسلام و قرآن بر دارند.

تصميم گيري ياد شده، جامه عمل پوشيد و با توجه به انگيزه الهي و ولائيِ برگزار كنندگان كنگره، برنامه هاي متنوع و برجسته اي در سطحي وسيع، به اجرا در آمد كه خلاصه اي از آن ذيلاً مورد اشاره قرار مي گيرد.

1 - طرّاحي و راه اندازي سايتي با نام مقدس حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام حاوي منابع غني و بديع.

2 - تدوين و چاپ كتاب داستان، ويژه كودكان، در رده سنّي ابتدايي، با صفحه آرايي و طراحي بسيار جذّاب و ارسال آن براي حداقل 13000 دبستان در سراسر كشور.

3 - طرّاحي مسابقات فرهنگي و چاپ پوسترهاي مربوط به آن، ويژه مقاطع راهنمايي و متوسطه، شامل مقاله نويسي، شعرسرايي، نقاشي، خطاطي، گرافيك و و ارسال آن براي حدود 23000 مركز آموزشي در سراسر كشور.

4 - چاپ بروشوري ويژه، حاوي گزيده اي از خصائص شخصيتي و منش و رفتار اين بانوي بزرگ و همچنين ساخت لوح فشرده و ارسال آن براي 36000 مركز آموزشي در تمام استانهاي كشور.

5 - گرد آوري و چاپ كتابهاي: {1} سرچشمه كوثر: اثر نويسنده محقق، حجة

ص: 30

الاسلام و المسلمين، آقاي حاج شيخ علي اكبر مهدي پور. {2} (متن پياده شده سخنراني حجة الاسلام و المسلمين، آقاي حاج شيخ حامد رضا معاونيان، در مورد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام) كه در جريان همايش عظيم بزرگداشت حضرت خديجه در تهران، ايراد شده بود.

{3} شمع محفل طاها (مجموعه شعر درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام)، {4} نمونه زنها، {5} تجديد چاپ كتاب فروغ آسمان حجاز، {6} چاپ و نشر كتاب «نگاهي نو به زندگي درخشان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام» كه دو كتاب اخير، اثر نويسنده محقق و توانا، آقاي حاج شيخ علي كرمي فريدني مي باشد.

6 - برگزاري مراسم سوگواري و سخنراني، در آستان مطهر امامزاده جعفر بن الرّضا عَلَيْهِ السَّلَام با حضور محققين و روحانيون و عامه مشتاقان و دوستداران حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و انعكاس اخبار آن در رسانه هاي جمعي.

7 - ارسال نامه اي به تمام مراكز آموزشي در سراسر كشور ( براي مقاطع تحصيلي ابتدايي، راهنمايي، متوسطه) و طرح پيشنهاداتي بسيار جالب و مؤثر براي بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كه ذيلاً متن آن نامه در معرض مطالعه همگان قرار مي گيرد.

ص: 31

ص: 32

ايجاد سامانه اينترنتي بنام حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

در ضمن فعاليت هاي كنگره نكوداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام ايجاد سامانه اينترنتي به نام آن حضرت مي باشد، كه شامل تصاوير، مقالات و سخنراني هاي مربوط به همايش است.

از قسمتهاي ديگر اين سايت مي توان به زندگينامه حضرت خديجه، معرفي كتاب هاي مربوط به آن حضرت و قسمت ترويج نام حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اشاره كرد. اين سامانه را مي توان با مراجعه به آدرس زير بازديد كرد.

www.Khadijeh.com

مراسم بزرگ نكوداشت حضرت خديجه در اصفهان

در شب و روز نهم و دهم ماه مبارك رمضان 1427 قمري، در عموم مساجد در برنامه سخنراني پس از نماز ظهر و عصر، از عظمت و فداكاري حضرت خديجه ياد گرديد و در عموم جلسات قرآن و دعاي افتتاح و ابوحمزه (1) در سخنرانيِ وسط دعا، از مقام و شخصيت آن حضرت تجليل به عمل آمد، علاوه بر برنامه عمومي ياد شده، در شب دهم و يازدهم، در جوار بارگاه ملكوتي امامزاده جعفر بن الرضا (2) عَلَيْهِ السَّلَام جنب فرودگان بين المللي اصفهان، مراسم

ص: 33


1- 5. در شهر اصفهان از دير زمان، در شبهاي ماه مبارك رمضان، جلسات بسيار مفصلي براي خواندن تمام دعاي ابوحمزه ثمالي تشكيل مي گرديد. با حضور جمعيَّت هاي فراوان، كه اين مجالس در مساجد بزرگي همانند: «مسجد جامع» و «مسجد سيّد» و … و مراكز مهمي همانند: ساختمان «قائميه» و «مهدّيه صاحب العصر» و … تشكيل مي گردد.
2- 6. امامزاده جعفر بن الرضا عَلَيْهِ السَّلَام معروف به «شاه كرم» از امامزاده هاي مورد توجه مي باشد و مردم زيادي با فيض گرفتن از توسل به آن حضرت، دلبستگي خاصي به آن بزرگوار دارند و كرامات فراواني در جريانات مختلف ديده اند. ساختمان بقعه و بارگاه اين بزرگوار، با گستردگي و عظمت بسيار، در حال انجام مي باشد و مجموعه حرم و رواقها و صحن و ساختمان هاي اطراف آن، بسيار عظيم مي باشد و شعراي عاليقدر درباره ي اين امامزاده و صحن و سرايشان، سروده هايي دارند، كه به عنوان نمونه، سروده استاد محمد علي صاعد (رئيس انجمن ادبي صائب) را در اينجا تقديم علاقه مندان مي نماييم. مدح امامزاده جعفر بن الرضا عَلَيْهِ السَّلَام معروف به شاه كرم «استاد صاعد اصفهاني» اين روضه ي منير، كه چون خلد جانفزاست ميعاد استجابت و مقبوليِ دعاست هم مورد عنايت خلاق اكبر است هم مورد توجّه امجاد اولياست اين مضجع مطهّر و اين مرقد شريف از سروِ دلنواز و گُل باغ مصطفاست نور دل و دو ديده و فرزند سوّمين از هشتمين امامِ هدي، حضرت رضاست جعفر كريم آل محمد، كه مشتهر بر «شه كرم» شده و اين شهرتش سزاست در اين مقام جاي خضوع و ارادت است دست دعا برآر، كه منظور كبرياست از روي صدق حاجت خود را از او بخواه كز صدق هر چه را طلبي، بي سخن رواست بيرون در گذار، هواهاي نفس را اينجا ز حق طلبِ مغفرت بجاست «صاعد» چه احتياج به ابراز حاجت است در محضري كه گفته و ناگفته، بر ملاست

بزرگداشت ويژه اي برگزار گرديد، كه با مداحي و مرثيه سرايي مداح اهل البيت آقاي حاج عليرضا مهرپرور و سخنراني خطيب توانا، حجة الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ حامد معاونيان (در شب دَهم)

و سخنراني خطيب مكتب انتظار حجة الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ حسن يوسفي (در شب يازدهم) و نيز با اجراي برنامه گروه تواشيح «فلق» و مرثيه سرايي و عزاداري عموم مردم و مداحان اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام به انجام رسيد.

در اين مراسم بزرگ، علاوه بر علما اصفهان و مردمي كه از اصفهان و شهرهاي مجاور حضور يافته بودند، دسته سينه زني از يكي از مساجد اصفهان شركت كرد، كه بر شور و حال مجلس افزود و حال و هواي عزاداري بر حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، همگان را تحت تأثير قرار داد.

ص: 34

آثار و بركات كنگره نكوداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

اشاره

نامه هاي واصله از مدارس و مراكز آموزشي سراسر كشور و مقاله هاي رسيده و نقاشي هايي كه دانش آموزان درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام ارسال نمودند و آثار گوناگوني كه فرستادند و گزارشاتي كه از مراسم افطاري بنام حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به دست آمد، به خوبي روشن ساخت كه آمادگي ملت ايران و شيعيان و دوستان اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام براي احيأ امر اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام بسيار زياد و بالخصوص احساسات پاك جوانان (اعم از دختر و پسر) مهياي جهت گيري در مسير بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مي باشد و به خوبي معلوم شد كه استعدادهاي درخشاني در ميان جوانان با ايمان كشور وجود دارد، كه مي تواند سرمايه بزرگي براي اجراي برنامه هاي ديني و ولايي به شمار آيد.

از ميان نامه هاي رسيده و اظهار نظرهاي انديشمندان و صاحب نظران، درباره ي آثار كنگره نكوداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام توجه خوانندگان را به نمونه هايي جلب مي نماييم.

نامه اي از شهرستان دهلران

بسمه تعالي

كنگره نكوداشت حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

ضمن تشكر از بانيان اين كنگره، به خاطر معرّفي دقيق و عميق چهره پرافتخار شخصيّت تاريخ ساز اسلام، حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كه تأثير انديشه ژرف و اموال پر خير و بركت ايشان، در اجراي رسالت پيامبر اعظم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بسيار مؤثر بوده است و تبريك سال پيامبر اعظم، به تمام مسلمين جهان و هم وطنان گرامي و قبولي طاعات و عبادات شما بزرگواران، به همين نيّت، يعني معرفي چهره تابناك حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام. وقتي كه برنامه هاي پيشنهادي شما به دستمان رسيد، بهانه خوبي بود كه اين دبستان، در اين ايام مبارك، يعني ماه مبارك رمضان اقدام به برنامه هاي زير نمايد.

1 - اجراي مراسم نماز، دعاي توسل و برنامه اي كوتاه، در خصوص

ص: 35

شخصيّت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و كلاسهاي انس با قرآن، در محل نمازخانه مدرسه، با حضور دانش آموزان و دعوت از اداره آموزش و پرورش منطقه، در روز دهم ماه مبارك رمضان (روز وفات حضرت خديجه).

2 - نصب پوستر در محل مراسم و اهداء جوايز به دانش آموزاني كه اسم آنان خديجه مي باشد.

3 - اختصاص دادن انشاي دانش آموزان، به معرفيِ شخصيت حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام و اجراي مسابقه از زندگاني آن بزرگوار، بين اولياي دانش آموزان.

4 - نامگذاري ضيافت افطاري، به نام اين بزرگوار، بين دانش آموزان بي بضاعت و بردن مواد غذايي به خانه هاي آنان و معرفي ده نفر از دانش آموزان بي بضاعت به مؤسّسه خيريّه، جهت كمك در ماه مبارك رمضان، ضمناً سي - دي اين مراسم به ضميمه ارسال مي گردد.

آدرس: استان ايلام. شهرستان دهلران. خيابان معلم. دبستان راضيه

نامه اي از رفسنجان بسمه تعالي

به ستاد بزرگداشت مقام حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

فراخوان ادبي، هنري سرچشمه كوثر، استان اصفهان

از مدرسه راهنمايي نمونه دولتي شهيد مجتبي اسدي رفسنجان

ضمن سلام و دعاي خير؛ احتراماً بدين وسيله به استحضار مي رساند، در پي فراخوان ادبي، هنري سرچشمه كوثر مبني بر موضوع مسابقات انشاء نويسي، شعر سرايي، خوشنويسي و نقاشي و نامه اي به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مجموعه عملكرد دانش آموزان اين آموزشگاه به حضورتان ارسال مي گردد.

1 - موضوع انشاء: اولين نمازگزار اسلام، از دانش آموز محمّد عرب، كلاس دوم راهنمايي

2 - موضوع انشاء: قسمتي از زندگينامه حضرت خديجه، از ابوالفضل ترابي كلاس دوم راهنمايي

3 - موضوع انشاء: حضرت خديجه، از دانش آموز، فريد نبي زاده، كلاس دوم

ص: 36

راهنمايي

4 - موضوع انشاء: زنان بهشتي، از دانش آموز، محمّد رضا نصيري راد، كلاس دوم راهنمايي

5 - موضوع انشاء: اگر خديجه نبود، از دانش آموز، آرش سلطاني، كلاس اول راهنمايي

6 - شعر ياور دين، از دانش آموز، اميرعباس عباسپور، كلاس اول راهنمايي

7 - نقاشي در خصوص حضرت زينب عَلَيْهاالسَّلَام، از دانش آموز، محمدرضا بصيري راد كلاس دوم راهنمايي

اميد است مورد پذيرش آن ستاد قرار گيرد

نامه اي از نجف آباد بسمه تعالي

به: كنگره نكوداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

از: دبيرستان دخترانه معرفت

موضوع: ارسال پژوهش، مقاله، شعر (در رابطه با موضوع سرچشمه كوثر)

پس از حمد خداي متعال و با صلوات بر محمد و آل محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با احترام، به پيوست، هشت جلد تحقيق، يك عدد شعر و دو عدد مقاله، مربوط به مسابقه سرچشمه كوثر (حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام) حضورتان ارسال مي گردد.

نامه اي از شهرضا

به: دبيرخانه كنگره نكوداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

از: مدرسه راهنمايي شاهد، سيد جلال طبيبيان، شهرضا

موضوع: ارسال آثار با سلام

پس از حمد خدا و درود و صلوات بر محمد و آل محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم آثار برتر دانش آموزان شركت كننده در مسابقه فرهنگي هنريِ سرچشمه كوثر، جهت هر گونه اقدام به حضورتان ارسال مي گردد.

ص: 37

اظهار نظر و نتيجه گيري يكي از داوران كنگره

هر نوع تحقيق و بررسي در هر موضوعي كه باشد، به خودي خود روزنه هاي جديد و افقهاي تازه را به روي فرد تحقيق كننده مي گشايد و به دنبال آن، خوانندگان اين موضوعات نيز، از دستيابي هاي تازه بهره مند مي شوند.

در آثار رسيده از دانش آموزان كشورمان در زمينه بررسي «زندگاني حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام» نيز، اين اصل به خوبي قابل مشاهده بود.

رد پاي حقيقت يابي در قلم كودكانه دانش آموزان ابتدايي، در تعبيرات ادبي و لطيف دخترانه و در جستجوي اينترنتي پسرانه ديده مي شد.

شايد انگيزه مادّي و كسب جايزه، بخشي از اين تلاش و يا آغازگر اين تلاش بوده، امّا نظم در پوشه بندي ها و حاشيه هايي كه با دست و مداد رنگ كشيده شده بود، شيرينيِ تحقيق را نمايان مي كرد.

ضعفي كه در پروژه ها ديده مي شد، به برنامه ريزيِ كتب درسي دانش آموزان بر مي گردد، اي كاش كتب درسي، هر چند وقت يكبار، با مطالبِ به روز پژوهشگران، تطابق داده مي شد، تا يافته هاي جديد نيز به اطّلاعات فرزندان اين مرز و بوم اضافه شود. مانند كتاب «فروغ آسمان حجاز» نوشته آقاي علي كرمي فريدني، كه با قلم زيباي خود در مورد اين بانوي بزرگ پژوهش كرده و حداقل، دو مطلب را برجسته كرده اند، كه در اكثر منابع مهجور مانده است:

1 - خديجه عَلَيْهاالسَّلَام دوشيزه اي 28 ساله بود، نه زني 40 ساله، كه قبلاً دو شوهر داشته است.

2 - يك زن مي تواند با همه نجابت و زنانگي، تدبير مسأله اي حسّاس، مانند اقتصاد و مديريّت گروهي بزرگ، مانند تُجّار عربستان را در دست بگيرد.

پيشنهاد:

رواج اين نوع تحقيقات، افقهاي فكري دانش آموزان و دانش پژوهان را باز و گسترده مي سازد. آشنايي با منابع و مراجع مانند كتابخانه ها، اينترنت و … راهگشاي اين موضوع است.

ص: 38

اظهار نظر يكي ديگر از داوران مسابقه فرهنگي هنري كنگره

در مراسمي كه نهم و دهم رمضان 1426 ه ق به مناسبت وفات حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و در نكوداشت ايشان برگزار شد، نخستين مسأله، افتخار خدمت براي اولين بار به آن حضرت بود، شخصيتي كه در سالهاي قبل، بسياري حتي از تاريخ وفات ايشان آگاه نبودند، چه رسد با زندگي و اتفاقات و حوادث مهم زندگي ايشان و اين نكوداشت، جرقه شروع براي آگاهي يافتن بسياري از شيعيان و محبّين خاندان عصمت و طهارت عَلَيْهِ السَّلَام بود، كه اين آگاهي و افتخار شركت و خدمت، نه تنها براي دست اندر كاران اين مراسم و بانيان آن بود، بلكه براي كساني كه حتي در مراسم شركت كرده بودند و يا از شهرهاي دور و نزديك و ديگر استانها در وصف و شخصيت و زندگينامه آن حضرت تحقيق كرده و يا مطلبي نوشتند، بسيار جالب و با ارزش بوده، كه از شخصيتي مي نويسند و مي خوانند، كه تا به حال سخني كامل و مطلبي جامع از ايشان نشنيده و نخوانده بودند و چه اشتياقي دارد و چه حس و حالي معنوي، براي فيض بردن از چنين شخصيتي، كه ام المؤمنين است.

از نشانه هاي چنين حس و حال معنوي اينست كه بعضي، در آثاري كه براي ما و در جواب دعوت ما براي شركت در فراخوان حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام ارسال داشتند، چنين نوشته اند:

در جاهايي، آن حضرت را به عنوان مادرِ خود خطاب كرده و يا درد دل كرده و مدد گرفته اند، بعضي تازه فهميده اند كه چقدر غافل بوده اند از وجود چنين فردي و چقدر كم توجهي و كم كاري كرده اند.

كساني در توصيف اين احساس خود، در برابر حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مي گويند:

شايد اگر جاي آن حضرت بودند، از مال و زرق و برق دنيا و اين همه ثروت نمي گذشتند و اين گونه بخشش نمي كردند.

در وصف اين همه صبر و استقامت و از خود گذشتگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كساني مي نويسند:

خوشا به حال ايشان كه چقدر خوب و با معرفت، حضرت محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را شناختند و پي به وجود شخصيّت پيامبر اسلام بردند

ص: 39

كساني هم از حس مادري و افتخار مادري حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام نوشته اند.

بعضي، آرزويشان زيست در زمان حضرت بود و از اخلاق و زندگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام درس مي گرفتند. خيلي از شركت كنندگان، آرزوي ديدن آن حضرت را حتي در خواب مي كردند.

خيلي ها سعي در پيدا كردن و به دست آوردن نجابت و پاكي، چون حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را دارند.

و شركت كنندگاني ديگر آورده اند كه: حيران مانده اند، چه واژه اي در وصف چنين شخصيت و فردي به كار گيرند، كه لايق و شايسته ايشان باشد.

داور آثار هنريِ رسيده به كنگره مي نويسد

آثار هنري (نقاشي و خط) رسيده به ستاد نكو داشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بسيار خلاق و صادقانه بود و برخواسته از روح ساده و پاك سن كودكي و نوجواني بود.

پيشنهاد من اينست كه اين كار در حد وسيع تري انجام گيرد و گستره آثار هنري ارساليِ آن هم بيشتر شود و نمايشگاهي از آثار ارسالي براي بازديد عموم بر پا شود. به طور مثال، فراخوان ارسال آثار هنري - براي حوزه هاي هنري سراسر كشور - ادارات ارشاد و فرهنگ اسلامي استانها - ارسال شود و از افراد برگزيده، در مراسم بزرگداشتي تقدير به عمل آيد و ارتباط مستمر با آنها صورت گيرد.

اظهار نظر يكي از مدّاحان نامدار

مداح اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام آقاي حاج عليرضا مهرپرور، كه به خاطر گستردگي فعاليت مدّاحي در مناطق گوناگون و شهرهاي مختلف و نيز به علت ارتباط با علما و شعرا و اقشار مردم، آگاهيِ زيادي در چگونگي گرايشهاي اجتماعي و برنامه ريزيهاي ديني و ولايي دارند، اظهار نظري نموده اند كه ذيلاً ملاحظه مي فرمائيد:

ص: 40

با تفضلات الهي، سوّمين سال است كه كنگره ي نكوداشت بانوي بزرگ اسلام حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام با شعار (مديون توايم) در اصفهان برگزار مي گردد كه اين موهبت، جاي تشكر و سپاس فراوان دارد.

آنچه مسلّم است، تجليل از قدر و منزلت آن بزرگوار، تعظيم شعائر الهي و تكريم كرامتها و فضيلتهاست، البته شناختن و شناساندن شخصيت ارجمندي كه همواره درود و سلام خداوند متعال، با نزول وحي توسط جبرئيل به او ابلاغ مي شده، كاري بس دشوار است، ولي با اين وصف، بر حسب وظيفه و در حد امكان، مي بايست اين امر مهم صورت پذيرد. بديهيست ماه مبارك رمضان، خاصّه در شب و روز دهم اين ماه، كه سالگرد ارتحال همسر مهربان رسول خدا مي باشد، بهترين فرصت براي بزرگداشت و پرداختن به ذكر مناقب و مصائب آن بانوي نمونه است.

در سالهاي گذشته، در ايام وفات آن حضرت، در اكثر مساجد و محافل، يا اينكه ذكري از حضرت خديجه كبري به ميان نمي آمد، يا اينكه در حد مختصر بود كه قادر به سيراب كردن تشنگان معرفت آن بزرگوار نمي بود.

خديجه اي كه هر مسلماني خود را مديون او مي داند، زيرا اشاعه فرهنگ غني اسلام و تشيع، مرهون اخلاق نازنين و شريف نبوي، دست و بازويِ توانا و رشادتهاي علوي و ايثار اموال خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام مي باشد، امّا دريغ از يك سخنرانيِ مبسوط، يا مدّاحيِ مربوط به آن حضرت.

البته علّت آن معلوم است، چون درباره ي آن بانوي بزرگوار، با آن همه عظمت و شخصيت، كتاب مستقل و مفصّل به زبان فارسي به رشته تحرير در نيامده بود، جز دو كتاب، آن هم در سالهاي اخير، يكي «فروغ آسمان حجاز» و ديگري «حضرت خديجه اسطوره مقاومت» و طبيعيست كه شاعران و مدّاحان نيز، دست مايه علمي و مستند، در اين زمينه جز اندكي نداشتند و اين بي بضاعتي در تشرّف به مكه معظمه، هنگام زيارت و عرض ارادت به حضرت خديجه در حجون (قبرستان حضرت ابوطالب) بيشتر محسوس بود، كه معمولاً به خواندن شعر آقاي حسان

ص: 41

«محمد را نكو همسر خديجه

عزيز قلب پيغمبر خديجه»

و چند شعر ديگر خلاصه مي شد و درباره ي حضرت ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام هم كه ديگر معلوم بود و اين در حاليست كه اين دو بزرگوار، مشتركاتي دارند از جمله اينكه هر دو به خداي يگانه ايمان داشتند و بر دين ابراهيم حنيف بودند و ديگر ايمان و علاقه آنها به پيامبر اسلام، حتي قبل از بعثت بسيار ريشه دار بود و اينكه هر دو ياور و دلسوز نبي مكرم بودند. هر دو در يك سال با اندك فاصله وفات نمودند، كه پيامبر بزرگوار، آن سال را «عام الحزن» نام نهادند و نيز هر دو در يك مكان (حجون) دفن شدند و بالاخره اينكه ريشه شجره طيّبه ولايت و امامت، از آنها تشكيل شده است.

يكي عموي ارجمند خاتم رسولان و پدر اميرمؤمنان و جد امامان، كه به قول استاد صاعد اصفهاني:

بگو مدحت باب و جد امامان

شجاع شجاعان، عموي پيمبر

و ديگري همسر مهربان و فداكار رسول خدا، مادر گرامي فاطمه زهرا و جدّه يازده امام معصوم، كه باز به قول استاد صاعد:

زوج نبي، جدّه ي قبيله ي عصمت

مادر سادات و افتخار محمّد

ولي بحمدالله، در دو سال گذشته، برنامه هاي گسترده و شايسته اي به اجرا در آمده، كه در انجام آنها بركت و عنايت امامزاده جعفر بن الرضا عَلَيْهِ السَّلَام يار و پشتيبان بوده است و به عنوان نمونه مي توان از فراهم آمدن و انتشار كتاب «شمع محفل طاها» كه مجموعه شعري درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و حضرت ابي طالب عَلَيْهِ السَّلَام مي باشد، نام برد.

اميد است همه ساله شاهد تشكيل با شكوه تر محافل نكوداشت بزرگ بانوي اسلام، در همه شهرها باشيم، تا با شناخت مقام رفيع آن بزرگوار، مسير رستگاري را بپيماييم و به سعادت جاويد دست يابيم.

آثار فراخوان ادبي - هنري سرچشمه كوثر

از برنامه هاي جالب و مؤثرِ «كنگره بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام» فراخوان ادبي و هنري بود، كه از همه دانش آموزان سراسر كشور (دختر و

ص: 42

پسر) دعوت به عمل آمد، كه با سرودن شعر و نوشتن مقاله و نقاشي و نامه نويسي به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام عشق و علاقه و احساسات و عواطف و آگاهي و نبوغ خود را در طبق اخلاص گذارند و در ميدان عرض ادب به ساحت مقدس بهترين يار و ياور رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ظاهر شوند.

اين حركت نوراني، يك جهش جالبي ايجاد كرد و از سراسر كشور، نامه اي مشتمل بر سروده ها، نقاشي ها، مقاله ها و نامه هاي به حضرت خديجه به سوي شهر اصفهان و دبيرخانه كنگره بزرگداشت سرا زير گشت، كه برگزيده هاي مسابقه، به اَشكال گوناگون و با استفاده از امكانات مادّي و معنوي فراوان، مورد تشويق قرار گرفتند و در ويژه نامه اي به نام «سرچشمه كوثر، حضرت خديجه كبري» شماري از مقاله ها و نقاشي هاي برجسته، به چاپ رسيده، كه بسيار جالب و ارزشمند به شمار آمد.

مقاله هاي برجسته

1 - مقاله اي با عنوان «خديجه اُم المؤمنين» از ويدا صادقي و سميره نظري

2 - مقاله اي با عنوان «اولين لبيك گو» از محترم رضايي

3 - شعري از عاطفه نادري از شهرستان كلاله

4 - نامه اي به حضرت خديجه، از «هديه علاقبند»

5 - مقاله اي با عنوان «خديجه، بزرگ بانوي اسلام» از راضيه عوض زاده

6 - نامه اي به حضرت خديجه، با عنوان «شما حرفهاي دل مرا مي شنويد» از عاطفه سرگلزايي

7 - نامه اي به حضرت خديجه با عنوان «خديجه پاكترين زن زمان بود» از زهرا ضيايي

8 - نامه اي به حضرت خديجه، از الهه صمدي

9 - مقاله اي با عنوان «بانوي سبزپوش سماواتي زمين» از فرزانه سليمي نيا

10 - مقاله اي، با عنوان «چهار بانوي برتر عالم» از زهرا ملاوي

و نيز از تلاش هاي ويژه خانم عليزاده، از شهرستان كلاله، مدرسه بنت الهدي

ص: 43

صدر، در ايجاد حركت در ميان دانش آموزان براي شركت در مسابقه و موفقيّت آنان، قدرداني شده است.

در ويژه نامه ياد شده، فهرستي از آثار رسيده به ستاد نكوداشت حضرت خديجه و نام صاحب اثر و نام آموزشگاه و نام شهر و استان آن مركز آموزشي ذكر شده است.

در اين فهرست، در بخش «تحقيق و مقاله و انشاء» از 135 صاحب اثر نام برده شده و در بخش شعر از 9 نفر و در بخش نامه اي به حضرت خديجه از 19 نفر اسم برده شده است.

همايش بزرگ براي تجليل از حضرت خديجه در تهران

در سال 1426 قمري، در تهران در شب دهم ماه مبارك رمضان، با همكاري جمعي از علاقه مندان به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام از اصفهان، همايش بزرگي در تهران برگزار گرديد، كه با حضور علما و دانشگاهيان و جمعي از اصحاب رسانه هاي جمعي (صدا و سيما) و اقشار مردم، از حال و هواي جالبي برخوردار گرديد. شاعر و مداح اهل البيت عَلَيْهاالسَّلَام آقاي سازگار، متخلص به «ميثم» به مدح و رثاي حضرت خديجه پرداختند و سپس خطيب دلسوخته اهل البيت، حجة الاسلام و المسلمين، آقاي حاج شيخ حامد معاونيان، سخنراني پر شور و سوز و پر محتوايي ايراد كردند، كه همه را تحت تأثير قرار داد و اشكها را بر گونه ها جاري ساخت. در اين سخنراني، درباره ي قصور و تقصيرهاي انجام گرفته، درباره ي خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام و بي توجهي عمومي نسبت به عظمت آن حضرت و لزوم جبران گذشته ها، بحث بسيار جالب و فشرده اي انجام گرفت و گوشه هايي از فداكاريها و برجستگيهاي اعتقادي و اخلاقي و عمليِ حضرت، با بياني جذاب و مهيّج تشريح گرديد، كه فوق العاده مورد استقبال همه قرار گرفت (1)

ص: 44


1- 7. سخنراني ياد شده، به وسيله ي (سي - دي) در سطحي گسترده در شهرهاي مختلف پخش گرديده و هم چنين متن پياده شده آن، در تيراژي وسيع چاپ و منتشر شد.

متن سخنراني پر محتوي و پر شور و سوز خطيب دانشمند و دلسوخته اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام آقاي حاج شيخ حامد رضا معاونيان، در همايش بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در تاريخ دهم رمضان المبارك 1426 قمري

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

سخن راندن از خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هم سهل است و هم صعب! چرا كه كدام مسلمان است كه نام اين بانوي بزرگوار و حكايت ايثار بي مانند او و تأثير آن در احداث، ابقاء و اقامه دين و اسلام را نشنيده باشد؟ و دشوار است چون با شخصيتي عظيم روبرو هستيم، كه مات و مبهوت عظمت و جلال اوييم.

به راستي با اين زبان الكن و كوتاه مجالِ ما، چگونه مي توان كمال و جلالش را بيان نمود:

بزرگ بانويي كه هر گاه جبرئيل امين بر پيامبر نازل مي شد، عرض مي نمود، يا رسول اللَّه! حاجتي دارم:

سلام من و پروردگارت را به خديجه برسان و حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در كمال ادب مي فرمود:

اِنَّ رَبّي هُوَ السَلام وَ مِنهُ السَّلام و اِلَيه السَّلام. البته هر كسي از ديدگاهِ تحليل شخصيتهاي اسلام، با عظمت اين بانو روبرو مي شود، اولين چيزي كه چشم او را خيره مي نمايد، ايثار بي مانند آن بزرگوار است.

دار و ندار خويش را در ره يار باختم

بدين اميد كز كرم، تا بكند به دل قرار

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام تاجر بود و به راستي تجارتي كرد كه هرگز كهنه و نابود نمي شود! (1) زني بود بسيار متموّل و داراي حشمتي در قريش، خدم و حشم بسيار داشت، كاروانهاي تجاري فراوان از آنِ او بود، زهي تجارت كه او كرد. هستي خود را به پاي سيّد ابرار ريخت و نثار كرد، بدون منّت و بدون طلب مزد، اما چيزي را خريد كه مگو و آن هم:

دل سيّد ابرار و محبّت حبيب اللَّه را! چندان كه رسول خدا تا آخر عمر مي فرمود:

هيچكس براي من خديجه نمي شود!

ص: 45


1- 8. تجارَه لن تَبُور - قرآن كريم.

محبت او در صميم دل حضرت آنچنان جاي گرفته است، كه نه خديجه را، بلكه دوستان و دوستداران خديجه را هم دوست مي دارد.

مي دانيد كه همه، خيره به ايثار آن بانو هستند (كه واقعاً هم خيره كننده است)، مي بينيم آن همه ثروت را، با شيدايي نثار و ايثار مي كند.

در لحظه اولين ازدواج با پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم دار و ندار خويش را به پيامبر مي بخشد و پيامبر هم بدون هيچ تعارفي، همه آنها را به «باد بقاء» مي دهد. او چهارهزار، چهارهزار درهم اگر به پاي پيامبر ريخت، پيامبر نيز همه را به اين و آن داد، چندان كه فرمود:

ثروتي به مانند ثروت خديجه، براي من مفيد فايده نيفتاد. «براي من» يَعني «براي اسلام» يَعنِي براي احياي دين، كه پيامبر همه را خرج كرد و بخشيد.

بانويي كه روزگاري، بر سر او كنيزكان از پر طاووس سايبان مي گسترانيدند قصرها داشت و خانه ها، با آن همه حشمت و ثروت، كارش به جايي رسيد كه سه سال در شعب ابي طالب، ميان يك درّه سنگلاخ، در آن آفتاب سوزان حجاز و عربستاني، حتي لقمه ناني هم نداشت كه بخورد و سايباني كه بيارامد. !

اهل تاريخ مي دانند كه در دو جا از حيات بزرگوار پيامبر، گرسنگي ظاهري ايشان را آزار داد:

اول:

در محاصره مدينه، در غزوه احزاب دوم:

در شعب ابي طالب، تا جايي كه گاهي، سنگي با شال بر شكم مبارك خود مي گذاشت، مي بست و مي فشرد كه احساس گرسنگي نكند.

بانوي بطحا، سه سال تمام در غربت، گرسنگي و حالت وحشت، كه هر آن امكان ترور پيامبر وجود داشت، بدون ناني، سايباني و آبي براي خوابانيدن عطش به سر برد و همين بود كه بعد از گذشت سه سال، اين بانوي بزرگ از شدت شكنجه و رنج نحيفه شد و به راستي به شهادت رسيد.

همگان مي دانند اگر شكوه نبرد ذوالفقار علي عَلَيْهِ السَّلَام و انبوه ثروت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نمي بود، نه از اسلام اسمي مي ماند و نه از قرآن رسمي! به راستي آن يك پشتوانه مالي بود و آن يك پشتوانه نظامي، براي دين خدا و رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تا ما مسلمان شديم. اسلام ما به يقين همان اندازه كه مرهون نبرد و رزم علي عَلَيْهِ السَّلَام است، به همان اندازه، مديون ثروت خديجه است، نه ثروت او، بلكه ايثار او.

ص: 46

مسلماني ما وامدارِ «لَضَربَةُ عَليٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَقَلين» است (كه اگر آن ضربت نبود، آن روز كه همه ايمان در مقابل همه كفر روبرو ايستاده بودند، خبري از جان جانان نمي ماند، تا چه رسد به فرقان او) و هم بدهكار انفاق خديجه عَلَيْهاالسَّلَام است، كه اگر ثروت او نمي بود، باز هم از ايمان و قرآن اثري نبود، پس ما مسلمانيِ خود را مديون اوييم و اكنون از خود بپرسيم كه چقدر ممنون اوييم؟

اگر گبر و آتش پرست نيستيم، اگر حقيقت توحيد را مي بينيم و ره بيگانه نزديم، اگر از هفتاد و دو ملت شمرده نمي شويم، بلكه «فرقه ناجيه» هستيم، به بركت حضرت خديجه عَلَيْهِ السَّلَام و امير المؤمنين علي عَلَيْهِ السَّلَام است، همين دو و بس و البته وقتي به اين نكته مي رسيم مي بينيم:

گر خواجه شفاعت نكند روز قيامت

بايد كه ز مشّاطه نرنجيم كه زشتيم

از رسول خدا و خديجه كبري شرمنده ايم! چرا كه در بزرگداشت بانوي بزرگ اسلام، قاصر، نه كه مقصريم، كوتاهي ها كرده ايم، در نكو داشت نام و ترويج مرام او، كه مرام بانواني است ولايت مدار، كه هستي شان را فداي خاتم النبيين و اميرالمؤمنين مي كنند.

اين فرخنده زن كه نه تنها همسر و همدم رسول خدا بوده، بلكه تنها رحم پاك و منزه او را خدا در تقدير خود انتخاب كرده بود، تا لؤلؤي يكتا و گوهر والايي را كه در خزانه خود داشت، بپروراند و خديجه را به عنوان پاكترين صدف برگزيند.

طاهره قريش، سرچشمه كوثر بود و كه مي داند كوثر چه خير كثيريست؟

خداي متعال حكيم است و عادل و حكيمِ عادل وضع شَي في مَوضِعهِ مي كند و هر چيز را به هر كس نمي دهد. فيض حق را قابليت لازم است و اين چه رحم قابلي بوده، كه نور زهراي مطهر اطهر را شايستگي داشت، كه خدا به او بدهد.

سِرِّ اين موهبت چيست؟

سرّش اينست كه او هر چه داشت در راه خدا داد و خدا هم بهترين آنچه را كه در خزانه داشت به او داد، كه «اِنَّ اللَّه شاكرٌ عَليم».

از اسامي مقدس ذات حضرت حق شاكر است، اگر كسي قدمي در راه حق برداشت، خداوند فوراً جبران مي كند.

خديجه هستي اش را در راه حبيب اللَّه

ص: 47

داد، خداي متعال هم حبيبه ي خودش را به او داد، چندان كه اين دختر بي مانند هستي، در رحم مادر هم انيس و مونس جان او بود، آقاي رحماني همداني در كتاب «فاطمة الزّهراء بهجة قلب المصطفي» از مدارك عامّه و اهل سنت، از عالمي شافعي نقل كرده است كه: پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بر خديجه وارد شدند، در خانه كسي نبود و رسول اللَّه مشاهده فرمودند، خديجه مشغول صحبت است، فرمودند:

با چه كسي صحبت مي كني؟

عرض كرد:

اين جنين كه در شكم من است با من سخن مي گويد و در ايام غربت شما مرا تسلي مي دهد.

فرمودند اي خديجه خشنود باش! اي كه هستي ات را در راه من دادي، خشنود باش! اين دختريست كه از او يازده نور به جهان خواهند آمد.

امّا و صد امّا، كه خديجه گر چه اين است، اما نه همين است، بلكه بسيار فراتر و بالاتر از اينست. مطلب بسيار بالاتر از ايثار دار و ندار و انفاق ثروت است!

چرا و چگونه؟ چون كه مي دانيد فرزندان آدم و آدميان، اين چنين نيستند كه هميشه هم سن، يا هم عصر خود باشند. روانشناختي انسان را كه نگاه كنيد:

برخي از سن خود بزرگترند، كساني هم سن و سال خويشند و بعضي كوچكترند، برخي عمري را سپري كرده اند، ولي هنوز در ايام كودكي اند و افرادي نيز در ايام جواني، به مانند پيران، متين و وزين اند، پس اين چنين نيست كه هم سن و هم عصر خود باشند. نيز برخي از افق ديدشان، فراختر از زمان حال بوده و ديد وسيعتري داشته اند و جهان بينيشان بسيار گسترده تر از ظرف مكان و زمان خود بوده و كساني كه هم سن خود هستند، معاشرت با هم سن و سالان خود برايشان راحت تر خواهد بود، اما كسي كه ديد و افق او بالاتر بود و در ظرف مكان و عصر خود جاي نشد، رنج خواهد برد، چرا كه اطرافيانش نخواهند توانست او را دريابند، چيزي كه او مي بيند را نمي توانند ببينند.

هر كه هشيارتر رخ زردتر

هر كه او بيدارتر بيمارتر

در حديثي حضرت اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام فرمودند صَديقُ العاقلِ التَّعبُ: همنشين و همراه مرد خردمند، هميشه رنج است، چرا كه مرد خردمند ديد و

ص: 48

افقش در سطحي است، كه اطرافيان نمي توانند او را دريابند، چون او پيشتاز است و آنها افتاده در راهند، پس مزاحم اويند و نمي توانند عظمتش را دريابند و از همين رو، ممكن است به او طعنه زده و مسخره اش كنند.

تمام بني آدم در اين خاك و در اين زمين خاكي بيگانه اند، چه برسد به انسان كامل! چه رسد به سر سلسله رُسُل، چه برسد به عقل كل. آن مرغ باغ ملكوتي كه نبود از عالم خاك نبي بود، او بود كه چند روزي قفسي ساخته بودند تنگ از بدنش. او ملك بود؟! نه! ملك كجا و او كجا! رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند. جبرئيل در معراج از همراهي او فرو ماند و گفت:

اگر بال ديگري زده و به اندازه بند انگشتي بالاتر بيايم آتش خواهم گرفت. او كسيست كه جبرئيل و ميكائيل خُدّام درگاه اويند؛ مگر از كجا آمده و آمدنش بهر چه بوده؟ از عرش به فرش آمده است و آمده تا كه تقرير كتاب و حكمت كرده و ما را پاك و منزه نمايد، پس اصولاً خاتم انبياء و حبيب خدا، بر روي زمين غريبه است.

اينجا خانه او نيست، سرسراي او سراي ديگري ست. زمين تبعيدگاه اوست و تنها براي تعليم زمينيان آمده است.

اگر بعثت وي به جاي اينكه در جاهلانه ترين قوم و در بدترين نقطه آب و هوايي جهان بود، در جاي ديگري مثلاً در روم مبعوث مي شد و به آكادمي هاي فلاسفه وارد مي شد، يا به جندي شاپور ما آمده و همگي بر زانو نشسته و از محضرش بهره ها مي بردند، باز هم در بين آنها غريبه بود، چرا كه افق ديد او در جاي ديگري بود، چون روح او بالاتر از عالم مُلك بود.

بنگريد كسي كه در درّه اي سنگلاخ به دنيا آمده و به ظاهر شخصي عامي است، در همان روز اول بعثت خود مي گويد:

دين من ديني جهاني است و مهدي عَلَيْهِ السَّلَام دارم، كه عالم را از عدالت پر خواهد كرد. اين ديد ديد بسيار وسيع و بزرگيست. كسي كه آمده ديد بشر را باز كند، كه اي برادر تو همه انديشه اي، آمده بگويد كه: شما با مرگ تمام نمي شويد، بلكه جاودان هستيد. چنين شخصيتي، حتي اگر از بزرگان، دانشمندان، حكما و فلاسفه جهان مي آمدند و دستش را بوسيده و مي گفتند «لطف آن چه تو انديشي! حكم آن چه تو فرمايي!» باز هم

ص: 49

غريب بود، چه برسد به آنكه در بين قومي آمد و مبعوث شد، كه مي گفتند:

«يا اَيهَا الَّذي نُزِّلَ عَلَيهِ الذِكرَ اِنَّكَ لَمَجنُون» (1) و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. !

او كه سراسر شفقت بود، مي سوخت براي اين كه خلق هدايت شوند و خوابش نمي برد كه: غم اين خفته، چند خواب در چشم ترم مي شكند.

حال بگو چه كسي مي توانست او را در آن بيابان حجاز، در آن درّه هاي سنگلاخي و در آن قوم جاهلي درك كند؟ كسي نبود! هيچكس او را درك نمي كرد و زبان حالش اين بود كه:

مُردم اندر حسرت فهم درست.

آنان گاهي ساحرش مي خواندند و مردم ان، زماني مجنونش گفتند. از خانه كه بيرون مي آمد، خاكروبه ها بر سرش مي ريختند. او را در لحظه اول دعوتش سنگسار كردند، تا جايي كه از كوه بالا رفت و از پيراهن مباركش خون مي چكيد و وقتي كه فرشتگان خواستند اجازت بدهد، تا آن مردم را عقاب كنند، با نهايت شفقت فرمود:

«اَللَّهُمَّ اغفِر لِقَومي فاِنَّهُم لا يَعلَمون»! با اين همه دركش نمي كردند.

ابن عاص پليد (مظهر حيله، مكر، كينه و شرك) هفتاد بيت شعر در هجو، مسخرگي و استهزاء او سروده بود و به كودكان مكه آموخت كه هر گاه از خانه بيرون آمد، به دنبالش بدويد، مانند ديوانگان سنگش بزنيد و اين اشعار را بخوانيد.

و او، اين روح بيكران، چقدر دردمندانه و چقدر غريبانه مي زيست! در آن بيابان غربت و در آن اوج بي كسي، هيچكس را نداشت، مگر يك نفر زن: خديجه. خديجه نه به عنوان يك همسر، نه به عنوان جفت زناشويي و زنِ خانه، بلكه براي اينكه تنها او مي توانست اين هماي عرش نشين را درك كند.

به راستي فقط او مي توانست پيامبر را با روح بزرگش دريابد و رسول اللَّه در هيچ كجا آرام نمي گرفت، مگر در كنار خديجه طاهره و اين آرامش نه جسماني بود و زميني، كه روحاني بود و آسماني.

ص: 50


1- 9. اي كسي كه ذكر بر او فرود آمده، تو مجنون هستي.

كار پاكان را قياس از خود مگير

گرچه باشد در نوشتن شير شير

نه چون محبت يك شوي به همسرش و نه مردي به جفت اش، بلكه فراتراز اينها

اين محبّت زان محبّتها جداست

حب محبوب خدا، حب خداست

شاعري شعري زيبا سروده، در حكايت حال اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام مي گويد:

هر كجا بودم اميدم خانه بود (وقتي با نهايت خستگي مي آمدم)

فاطمه بر روي من در مي گشود

خنده هاي دلگشا، يادش به خير!

به راستي مادر فاطمه هم براي رسول خدا اين چنين بود، پشت در هميشه در انتظار، كه سيّد ابرار بيايد، تا در را باز كرده، گرد و غبارها و آلودگي ها را از لباس پيامبر بزدايد. زماني بر سر و روي مبارك پيامبر شكمبه پر از آلودگي يك شتر را انداختند و اين گستاخي چقدر دردآور بود، ولي چون كه مي آمد، خديجه در را باز مي كرد و با يك دريا محبت پيش آمده، گرد و غبار و كدورت هايي را كه بر روي اين مرآت الله، از اين همه جفا و جاهليّت نشسته بود، مي تكاند، يعني كه اگر هيچكس يارت و غمگسارت نيست، من هستم. همچنان كه دخترش به اميرالمؤمنين مي گفت:

اگر همه مدينه به تو جفا كردند، براي همسرت فرقي ندارد، براي من اميرالمؤمنيني! خديجه هم مي گفت:

يا رسول اللَّه! اگر هيچكس دعوت تو را نمي پذيرد، اين همه جسارت به تو مي كنند من همراه توأم و اولين ايمان آورنده به تو! آري اين خديجه است.

ما عظمت خديجه را در ثروتش نمي دانيم، عظمت خديجه را فقط در اين نمي دانيم كه او پشتوانه مالي پيامبر بود، بلكه به راستي، او بهترين پشتوانه روحيِ پيامبر بود.

بهترين تعبيري كه مي توانم گفت، اينست كه، خديجه دلارام پيامبر بود، پيامبر با او آرام مي گرفت. رسول خدا تا آخرين لحظه هاي عمر، هر گاه اسم خديجه را مي شنيدند اشك مي ريختند، آنقدر نام او را مي برد كه عايشه به اعتراض گفت:

يا رسول اللَّه! چقدر ياد خديجه مي كني؟!

فرمود:

عايشه ساكت باش! هيچكس براي من خديجه نمي شود و چنين بود كه هر از گاهي وقتي گوسفندي ذبح مي كردند، مي فرمود:

گوشتش را بين دوستان و دوستداران خديجه توزيع كنيد.

ص: 51

خديجه عَلَيْهِ السَّلَام حالت شيدايي عجيبي نسبت به پيامبر داشت، تا جايي كه او خود خواستگار پيامبر بود.

كسي را واسطه قرار داد كه چون رسم و رسوم مردمان اين است، بگوييد محمّد به خواستگاري من بيايد و وقتي آمدند پيامي براي ابي طالب فرستاد كه مَهر و صداق بر عهده ي خودم و اين مقدار درهم و دينار را به عنوان مَهر من بپذيرد و هنگامي كه ابي طالب در مجلس خواستگاري بلند شد و فرمود، مهر چنين است و آن را عروس خانم بر عهده خود پذيرفته است

ابولهب بلند شد و به طعنه گفت:

از كي تا به حال مهر را زنان مي پذيرند؟!!

ابي طالب فرمود:

خموش باش! اگر كسي به مانند محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم باشد، مي شود كه همه زنان براي او جان دهند، تا چه برسد كه مهر خود را ببخشند.

آن همه اظهار محبّتهاي بي تابانه، كه پيامبر به فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام مي كرد، يكي اين بود كه «اِنَّ اللَّهَ اَمَرَني بِحُبِّ فاطِمَه» و ديگر اينكه فاطمه پاره جانش بود.

سوم اينكه مي فرمود:

فاطمه روح ميان دو پهلوي من است.

آخر آن كه: بوي گل را از كه جوييم از گلاب! رسول اللَّه، در فراق خديجه با بوئيدن و بوسيدن فاطمه، به خود آرامش مي داد. از همين رو حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

پيامبر تا فاطمه زهرا را نمي بوسيد، شب به خواب نمي رفت. بايد حتماً مي آمدند زهرا را مي بوسيدند، مدّتي سر بر سينه او مي گذاشتند و او را مي بوئيدند، تا آرامش پيدا نموده و بعد مي رفتند.

آري پيامبر هم، اين همه شيداي خديجه و فاطمه او بود، امّا خديجه، چون محبّتش محبّتي الهي است، محبّت زميني و عشق مجازي نبوده و فراتر از اين هاست و چون پيامبر را خوب درك مي كند، با اين همه بي تابي كه نسبت به پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم داشت، هر سال كه يكي دو ماه رسول اللَّه در خلوت خود در غار حراء به سر مي برد، يك مرتبه هم اعتراض نكرد و فقط اطاعت مي كرد و همراهي. وقتي هم پيامبر بر مي گشتند، با رويي گشاده، با آغوشي باز، از ايشان استقبال مي كرد.

هنگامي هم كه به پيامبري برگزيده شدند و فرمودند:

من رسول خدايم، من

ص: 52

مبعوث شده ام، خديجه نگفت:

به چه دليل؟ عجب! بلكه گفت من از آغاز مي دانستم! به راستي اين روح چقدر پر درك بوده است؟!

اميرالمؤمنين به ياران و مردمان گله مي فرمودند، كه من از شما خسته شده ام و شما از من، من را امروز نمي شناسيد و فرداها خواهيد شناخت. اين خانم كه بود كه اُستادِ اميرالمؤمنين، حضرت سيّد المرسلين را خوب مي شناخت و درك مي كرد. شايان ذكر است، آنچه كه ما در وصف خديجه گفتيم، در حد عقل و درك قاصر ماست، خديجه شناسي را زماني بايد، كه امام عصر عَلَيْهِ السَّلَام صبح دولتش بدمد، در كنار مسجد الحرام، منبري گذاشته شود و او بگويد خديجه كه بود!

اين تعبير نيز كه بگوييم:

خديجه اشرف زوجات الرسول است، تعبير خيلي مناسبي نيست، چرا كه هر چند در ميان زوجات رسول اللَّه، زنان بزرگي چون ام سلمه و … داريم، ولي گمان نمي كنم بتواند اين قياس، عظمت خديجه را نشان دهد كه بگوييم:

خديجه اشرف است.

اينها همه كنيزكان خديجه هستند، خديجه اي كه حق بر او عرض سلام مي كند كجا؟! آنان كجا؟ خديجه اي كه مرحوم محدث قمي، صلواتي را بر معصومين، از حضرت امام سجاد عَلَيْهِ السَّلَام نقل مي كند، كه در مقطعي از آن، در زمره معصومين و در اين سلسله طيبه، صلوات بر خديجه كبري آمده است.

خديجه اي كه در نيايش صبحگاهان آدينه خطاب به حجة بن الحسن عَلَيْهِ السَّلَام مي گوييد:

و ابن خديجة الغراء! يعني:

مي سزد كه تو يا مهدي به خود ببالي كه فرزند خديجه اي. خديجه اي كه امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام روز عاشورا مي گفت:

اَنا ابنُ خديجة الكبري. بنا بر اين ديگر زوجات رسول اللَّه با وي قابل مقايسه نيستند. آري اين چنين است كه ما به راستي در بزرگداشت نام و ياد همچون او كوتاهي كرده ايم و همّتي بايد كه جبراني كنيم.

نكته اي ديگر اينكه، ما به عنوان يك چهارم مسلمانان دنيا، آيا حق مطالبه را نداريم كه بپرسيم، چرا قبور اولياء و ابناء رسول اللَّه را در بقيع سالياني پيش اين چنين ويران كردند؟ و چرا مطالبه اي براي آبادانيِ قبور آنها نمي شود؟ بدانيد اگر چنين تقاضاهايي در سطح دنيا زياد باشد، يقيناً بي تأثير نخواهد بود.

چرا كه اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام فرمودند:

«كسي كه به دنبال طلب چيزي برود، يا به

ص: 53

همه آن چيز مي رسد يا لااقل به اندكي از آن (1)» و همچنين قبر خديجه كبري و قبر سرآمد اُمُّ المؤمنين ها، چه بگويم، خديجه كبري را اُمُّ المؤمنين بنامم؟ (كه البته هست) اما او اُم سيّدَةِ نساء العالمين است، اُمُّ الائمّة المعصومين است، او كافِلَة اميرالمؤمنين است، او بود كه براي امير مؤمنان مادري كرد، هنگامي كه رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم علي عَلَيْهِ السَّلَام را در شش سالگي، به بهانه قحطي به خانه ي خود آورد و به خديجه سپرد.

آري اين خديجه بود با آن همه شيدايي! ببين شيدايي و بي تابي او تا به كجا رسيده، كه چقدر مؤدّبانه، چقدر ملتمسانه، چقدر خاضعانه، هنگام رحلتش، خود هم به رسول اللَّه نگفت، بلكه به دختر پنج ساله اش، زهرا عَلَيْهاالسَّلَام گفت:

به پدرت بگو:

منّتي بر من بگذارد، من كه از دنيا رفتم، خواهشي دارم و آن اينكه من را در پيراهن خود كفن كند.

! زليخا كجا، يوسف كجا؟ و اين عشق هاي مجازيِ زميني كجا؟ بيا بنگر كه عشق الهي اينجاست (2).

تو گويي مي گويد:

آنقدر دلبند حبيبم رسول خدايم، كه مي خواهم در قبر هم با پيراهن يوسف باشم، در قبر هم بوي او را استشمام كنم و بعد هم ملتمسانه از رسول خدا خواهش كرد كه، منّت بگذار و من را بادست خودت كفن كن و پيامبر هم همين كار را كرد، جز اينكه فرمود در هنگام احتضار خديجه، زهرا را بيرون بريد كه حاشا مادر دهد جان و كُنَد دختر تماشا!

دختر پنج ساله اش زهرا عَلَيْهاالسَّلَام را از خانه بيرون بردند، تا اين لحظه را نبيند، در همان لحظه آخرين هم خداوند بر او سلام فرستاد و او جواب سلام خداوند خود را داد. پيامبر با يك دنيا اندوه، بدن مطهر خديجه را برداشته دفن كرد و به خانه آمد. تماميِ غمهاي عالم به دلش نشست، زهرا پيش آمد؛ در چشم پدر غم مي بيند و اشك، در اتاقهاي خانه خبري از مادر نيست، پيراهن عربي پدر را گرفت و تكان مي داد. مي گريست و مي گفت:

ابتاه اَينَ امّي (پدرم، مادرم

ص: 54


1- 10. مَن طَلَبَ شَيئاً نَالَهُ اَو بَعضَهُ.
2- 11. حتي تعبير عشق هم در اينجا زيبا نيست، كه امري بالاتر و فراتر از اينهاست.

خديجه كجاست؟)

آنقدر كه پيغمبر بيچاره شد، ماند كه به دخترش چه بگويد؟ جبرئيل به كمك پيامبر آمد و عرض كرد:

يا رسول اللَّه! آمده ام كمكتان! خدايت مي فرمايد:

زهرا را بر روي زانويت بنشان و بگو زهرا جان خدا به تو مي گويد براي مادرت قصري از ياقوت سرخ درست كرده ايم و در بهشت پيش ماست، جايش راحت است و دل دختر آرام گرفت.

بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در شهرستان كرج

برخي از علاقه مندان به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در سال 1426 فعاليت مخلصانه اي را در شهر كرج در بزرگداشت آن بزرگوار انجام دادند كه پايه گذاري يك حركت بسيار وسيع در سال 1427 گرديد.

در اين سال ستادي براي بزرگداشت تشكيل گرديد كه موارد بسيار جالبي را به اجرا در آوردند كه از جمله آنها است:

1 - ايراد سخنراني مفصل راجع به حضرت خديجه قبل از نماز جمعه اولين جمعه ماه مبارك رمضان.

2 - اطعام و افطاري به ايتام و نيازمندان در شب وفات، در سطحي گسترده.

3 - ارسال سخنان پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم راجع به حضرت خديجه، به همه ادارات شهر

4 - توزيع پرچم و پوستر و كتاب و سي - دي مربوط به حضرت خديجه در مساجد

5 - ارسال كتاب «سرچشمه كوثر» به شاخه هاي كميته امداد و كليه مدارس آموزش و پرورش چهار ناحيه شهر جهت برگزاري مسابقه خديجه شناسي.

6 - برگزاري مسابقه مقاله نويسي با موضوع حضرت خديجه در سطح مدارس.

7 - برگزاري مراسم بزرگداشت حضرت خديجه، ويژه دانش آموزان دختر دبيرستاني همراه با اهداء كتاب و سي - دي و تكريم كساني كه نام خديجه دارند و برگزاري مسابقه در جمع حاضر در مراسم.

8 - برگزاري ويژه برنامه، مربوط به حضرت خديجه، در مراسم صبحگاهي و برنامه نماز ظهر و عصر، در روز وفات آن حضرت، در كليه مدارس و ادارات آموزش و پرورش.

ص: 55

9 - برگزاري مسابقه خديجه شناسي در سطح عموم مردم

10 - بزرگداشت حضرت خديجه در تابلوهاي شهر

11 - برگزاري مراسم ويژه شب و روز وفات، در مساجد، ادارات، مدارس.

12 - پخش برنامه ميز گرد و مسابقه خديجه شناسي در راديو كرج.

جالب است كه بدانيم، دست اندر كاران برنامه، دامنه فعاليت بزرگداشت را به شهرهاي نظر آباد، شهريار، رباط كريم، ساوجبلاغ و … كشانيدند.

فعاليت هاي انجام شده در شهر كرج، مي تواند راهنماي خوبي براي ديگر شهرها و مناطق كشور باشد.

برنامه بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در ساير شهرها

گفتگوهاي انجام شده و ارسال پرچمها و پوسترها به شهرهاي گوناگون، حركت نوراني بزرگداشت حضرت خديجه را در عموم شهرها و روستاها، مطرح نمود و با تفاوت هايي در كميّت و كيفيت برگزاري مراسم، در زمينه تجليل از عظمت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام پايه گذاري هاي خوبي انجام گرفته است، كه مي تواند در سالهاي بعد گسترده و فراگير شود.

گزارشي و اشارتي و سفارشي

نويسنده محقق و جامع و پژوهشگر، دلسوخته اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام حضرت حجة الاسلام و المسلمين، آقاي حاج شيخ علي اكبر مهدي پور، كه از ابتدأ حركت نوراني «بزرگداشت حضرت خديجه» با قلم و انديشه، همت و پشتكار، تشويق و حمايت خود، در راه بزرگداشتن مقام حضرت خديجه، مجدّانه و پيگيرانه اقدام نمودند، در مقاله اي زيبا، گزارشي اجمالي از اين حركت نوراني ارائه نموده اند و اشاره اي به فضائل گسترده و برجسته حضرت خديجه داشته اند و در پايان، سفارشاتي جامع و پيشنهاداتي به همه اصحاب قلم و قدم و صاحبان ذوق و هنر و دست اندر كاران كارهاي بزرگ علمي و ديني و اجتماعي، ارائه نموده اند، كه شايان توجه مي باشد و اينك متن مقاله ياد شده:

ص: 56

بر كرانه ي سرچشمه ي كوثر

در اوايل ماه مبارك رمضان 1426 ه كه براي تبليغ و ترويج معارف اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام در تهران بودم، يكي از خدمتگزاران صديق اهلبيت از اصفهان تماس گرفته اظهار نمود:

دوستان اهل وفا از اخلاصمندان آل عبا، تصميم گرفته اند كه روز دهم رمضان به مناسبت سالروز ارتحال ملكه ي اسلام، حضرت خديجه ي كبري عَلَيْهاالسَّلَام همايش شكوهمندي در تهران و اصفهان برگزار كنند، به اين منظور قرار شده نوشتاري در اين زمينه تهيه شود و شما را براي انجام اين مهم در نظر گرفته اند.

با تمام ذرّات وجودم پذيرا شدم، ولي گفتم زمان بسيار محدود است، گفتند:

در حد امكان.

به منزل صديق ارجمند، محقق بزرگوار، استاد اهري رفته، از كتابخانه ي نفيس و غني ايشان بهره جستم، جزوه اي تحت عنوان: «سرچشمه ي كوثر» تهيه گرديد.

هر بخشي كه مهيّا مي شد به اصفهان فاكس مي كردم، عزيزان تايپ كرده با فاكس مي فرستادند، اغلاط تايپي اصلاح شده، برگشت داده شد.

سر انجام اين نوشتار در كمتر از 24 ساعت فراهم شد و پيش از فرا رسيدن روز وفات حضرت خديجه در تيراژ وسيعي منتشر شد، كه بايد به دوستان با همّت و پر تلاش اصفهاني دست مريزاد گفت.

شب ارتحال حضرت خديجه به اصفهان رفته، مصاحبه اي با سيماي اصفهان انجام دادم كه در سطح استان پخش شد.

پس از همايش باشكوه اصفهان، همايش با شكوه ديگري در يكي از تالارهاي مهم تهران برگزار گرديد.

در اين همايش جمعي از عالمان خدمتگزار، محققان تلاشگر، شاعران متعهد و مادحان اخلاصمند حضور داشتند، كه پس از صرف افطار از برنامه هاي جالب و جاذب، به ويژه سخنراني خطيب ارجمند «استاد معاونيان» كه از مشهد

ص: 57

مقدس به اين منظور به تهران آمده بود، استفاده شد.

گروهي از تلاشگران تأثير گزار «صدا و سيما» در اين همايش، با اجراي برنامه هاي سودمند، حاضران را در فضاي معنوي پر شوري قرار دادند.

در كرج و اطراف آن مسابقه هايي پيرامون حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام برگزار شد و جوايز ارزنده اي تقديم گرديد.

رمضان 1427 كه مصادف با «يك هزار و چهارصد و سي امين سال» ارتحال بزرگ ملكه ي اسلام بود، كتاب «سرچشمه ي كوثر» باز نويسي شده، در تيراژ وسيعي تجديد چاپ شد.

كتاب ارزشمند ديگري شامل مدايح و مراثي مربوط به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام تهيه شده، تحت عنوان: «غروب ماه حجاز» چاپ و منتشر شد.

آثار ديگري در شرح حال حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام خريداري شده، به 36000 مدرسه از مدارس كشور ارسال گرديد.

تابلوهاي فراواني به صورت پوستر، پلاكارد، كارت پستال تهيه شده، در چند استان توزيع گرديد.

پرچمهاي جالب و چشم نوازي تهيه و توزيع گرديد.

مصاحبه اي ديگر با شبكه ي اول انجام گرفت و در پگاه دهم رمضان در آستانه ي طلوع فجر، كه همه ي عزيزان روزه دار بيدار بوده، مشغول تهجد، نماز شب، تلاوت قرآن، دعاي افتتاح، ابوحمزه و غيره بودند و چشم به راه طلوع فجر و نداي ملكوتي اذان صبح بودند و لذا ديده ها به صفحه ي تلويزيون دوخته شده بود و مي توان گفت كه آن لحظه پر بيننده ترين لحظات سيما در طول شبانه روز بود، اين مصاحبه پخش شد و مورد توجه دلهاي شيفته و شيعيان دلسوخته ي اهلبيت عَلَيْهمُالسَّلَام قرار گرفت.

آثار و بركات بزرگداشت:

و اينك با گذشت دو سال تمام از نخستين همايش حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به قسمتي از آثار پر بار اين همايش مي پردازيم:

ص: 58

1. فرهنگسازي براي گرامي داشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام براي هميشه، در ايام ارتحال آن حضرت.

2. چاپ و نشر كتابهاي مربوط به آن حضرت در بسياري از استانها.

3. چاپ و نشر انواع پوستر، پلاكارد و بر چسب.

4. چاپ و توزيع پرچمهاي مزيّن به احاديث مربوط به آن حضرت.

5. تجليل و گرامي داشت آن ملكه ي اسلام، در ايام وفاتش از صدا و سيما.

6. ثبت تاريخ وفات آن حضرت در همه ي تقويمهاي كشور.

7. اختصاص سخنراني خطباي ارجمند سراسر كشور، در آن ايام به آن حضرت.

8. گسترش چشمگير نامگذاري نوزادان دختر با نام نامي و ياد گرامي آن حضرت 9. تبادل پيامهاي كوتاه تسليت ارتحال آن حضرت، به وسيله ي تلفن، تلگراف، اس. ام. اس و غيره.

10. نامگذاري بسياري از مراكز فرهنگي با نام نامي آن حضرت.

11. چاپ و نشر مقالات علمي در جرايد و مجلات كشور، پيرامون شرح زندگاني حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و تاريخچه ي تخريب گنبد و بارگاه آن حضرت در «جنة المعلا» به سال 1384 ه توسط وهّابيان بد سرشت.

آموزه هاي سرچشمه ي كوثر

دُرهاي شاهوار فراواني در كتب تفسير، حديث، تاريخ و سيره، پيرامون ملكه ي اسلام، سرچشمه ي كوثر، همسر پيمبر، مادر گرامي حضرت زهراي اطهر آمده است، كه پژوهشگران را به كار آيد، شيفتگان را به وجد آورد، بر تارك صفحات زرين تاريخ جاي گيرد.

اشاره اي به نكات برجسته ي زندگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

و اينك نكات برجسته اي كه از شرح زندگاني حضرت خديجه، كمتر مورد توجه قرار مي گيرد را، در اينجا يادآور مي شويم:

ص: 59

1 - حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به هنگام ازدواج با پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم 25 ساله بود (1)

2 - حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به هنگام ارتحال 50 ساله بود، كه 25 سال آن را خدمت پيامبر اكرم سپري كرده بود (2)

3 - حضرت خديجه قبل از پيامبر اكرم با هيچكس ازدواج نكرده بود (3)

4 - از حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام تنها يك دختر به يادگار مانده، كه حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام بود (4)

5 - پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تنها يك داماد داشت، كه مولاي متقيان اميرمؤمنان عَلَيْهِ السَّلَام بود (5)

6 - زينب و رقيه دختران هاله، خواهر حضرت خديجه بودند. (6)

7 - مهريه ي حضرت خديجه 5 / 12 اوقيه (برابر 500 درهم) بود (7)

8 - حضرت خديجه 4000 دينار به محضر پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرستاد، كه آن را به خانواده ي حضرت خديجه به عنوان مهريّه تقديم نمايد (8) ولي پيامبر اكرم فقط 500 درهم از آن را به عنوان مهريّه فرستاد، تا مهر السّنه باشد (9)

ص: 60


1- 12. بلاذري، انساب الاشراف، ص 98؛ ذهبي، سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 111؛ حلبي، سيره حلبيه، ج 1، ص 140؛ ابن عساكر، مختصر تاريخ دمشق، ج 2، ص 275.
2- 13. ابن كثير، البداية و النهاية، ج 2، ص 359.
3- 14. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج 1، ص 159، كوفي، الاستغاثه، ج 1، ص 70؛ حصيني، الهداية الكبري، ص 45؛ اصفهاني، دلايل النبوه، ص 178.
4- 15. حضيني، الهداية الكبري، ص 179.
5- 16. خوارزمي، مقتل الحسين، ج 1، ص 109.
6- 17. مجلسي، بحار الانوار، ج 22، ص 191.
7- 18. طبرسي، اعلام الوري، ج 1، ص 275.
8- 19. كليني، الكافي، ج 5، ص 374.
9- 20. علامه حلي، القواعد، ج 3، ص 73.

9. حَضرت خديجه به هنگام ازدواج با پيامبر دختر و دوشيزه بود (1) حضرت ابوطالب نيز در خطبه ي خود گفت:

برادرزاده ام از دختر شما كه بانويي با فضيلت، مشهور به عفت و سخاوت و دوشيزه اي بلند جايگاه است، خواستگاري مي كند (2)

10. شايعه ي ازدواج حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با دو تن ديگر، پيش از پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تحريف عمدي تاريخ است، براي طرح عايشه به عنوان تنها دختري كه پيامبر اكرم با آن ازدواج كرده است، چنانكه طرح دامادي عثمان و ملقب كردن او به «ذوالنورين» منحصراً براي تراشيدن رقيب سياسي، براي مولاي متقيان، اميرمؤمنان عَلَيْهِ السَّلَام مي باشد.

فضايل ويژه ي حضرت خديجه

در ميان همسران پيامبر، بلكه در ميان بانوان جهان براي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام فضايل ويژه اي هست كه به شماري از آنها در اينجا فقط اشاره مي كنيم:

1. خداوند منان در كلام قدسي از او به «مباركه» تعبير نموده است (3)

2. خداوند متعال هر روز چندين بار با وجود حضرت خديجه به ملائكه ي مقرب مباهات مي كند (4)

3. پيك وحي درود و تحيت پروردگار را به خديجه كبري ابلاغ مي كرد. (5)

4. در عهد جاهلي حضرت خديجه به «طاهره» ملقب بود (6) و آن به جهت

ص: 61


1- 21. آية اللّه شيرازي، امّهات المؤمنين، ص 90.
2- 22. مجلسي، بحار الانوار، ج 22، ص 216.
3- 23. محدث قمي، كحل البصر، ص 70.
4- 24. مجلسي، بحارالانوار، ج 18، ص 243.
5- 25. بخاري، الصحيح، ج 5، ص 112.
6- 26. ابن حجر، الاصابه، ج 4، ص 281.

شدت عفت و پاكدامني او بود (1)

5. پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم او را «صديقه» تعبير مي كرد (2) و آن به معناي داشتن بهره اي از مقام عصمت مي باشد (3)

6. پيامبر اكرم در همه ي امور با او مشورت مي كرد. (4)

7. به نقل ابن بطوطه خانه ي حضرت خديجه به «قبة الوحي» شهرت داشت. (5)

8. پيامبر اكرم حضرت خديجه را برترين «ام المؤمنين»ها (6) و برترين بانوي امت خواند. (7)

9. حَضرت خديجه در بهشت نيز افتخار همسري پيامبر را دارد. (8)

10. امير مؤمنان در سوك حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام چكامه اي سروده، از او به عنوان: «سيّدة النسوان» تعبير كرده است (9)

11. پيامبر اكرم در ارتحال حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به قدري اندوهگين شد كه براي سلامتي آن حضرت احساس خطر شد (10)

12. حَضرت خديجه به قدري به اميرمؤمنان عَلَيْهِ السَّلَام محبت داشت، كه در ميان مردم علي عَلَيْهِ السَّلَام را «نور چشم خديجه» مي خواندند. (11)

ص: 62


1- 27. زرقاني، شرح المواهب اللدّنيّة، ج 1، ص 199.
2- 28. ابن عساكر، تاريخ دمشق، ج 74، ص 87.
3- 29. كليني، الكافي، ج 1، ص 459.
4- 30. ابن جوزي، تذكره ي الخواص، ص 312.
5- 31. ذهبي، سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 110.
6- 32. سيلاوي، الانوار الساطعه، ص 7.
7- 33. ابن عساكر، تاريخ دمشق، ج 74، ص 87.
8- 34. طبراني، المعجم الكبير، ج 22، ص 376.
9- 35. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 70.
10- 36. طبراني، همان.
11- 37. مسعودي، اثبات الوصية، ص 144.

13. پيامبر اكرم خطاب به حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام مي فرمود:

خداوند بطن مادرت را به عنوان وعاء امامت برگزيد. (1)

14. ايمان آوردن حضرت خديجه در نخستين لحظات مشاهده نور نبوت، نشان عقل وافر و عزم راسخ آن حضرت بود (2)

15. خداوند منان كاخ حضرت خديجه را به پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عرضه داشت. (3)

16. پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم همواره از ايثار و فداكاري حضرت خديجه ياد مي كرد و مي فرمود:

خداوند از او براي من فرزند عطا كرد و ديگر همسرانم را محروم نمود. (4)

17. به هنگام فتح مكه، چادر فرماندهي خود را در كنار قبر حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نصب كرد. (5)

18. در روز رستاخيز 000 / 70 فرشته با پرچمهاي مزيّن به گلواژه ي: «اللَّه اكبر» به استقبال حضرت خديجه مي شتابند. (6)

19. فرزانه ي قريش با هوش سرشار و مغز اقتصادي بي نظيرش، براي جوانان قريش اشتغال درست مي كرد، سرمايه در اختيار آنها قرار مي داد و به صورت مضاربه آنان را به تجارت وا مي داشت. (7)

20. پيامبر اكرم هرگز براي احدي اجير نشد (8) و حضرت خديجه آن حضرت را در رأس كاروان تجارتي خود به دمشق مي فرستاد.

ص: 63


1- 38. ابن شهر آشوب، همان، ج 3، ص 383.
2- 39. ابن حجر، فتح الباري، ج 7، ص 134.
3- 40. عبدالرزاق، المصنّف، ج 10، ص 154.
4- 41. ابن حجر، همان، ص 137.
5- 42. طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج 3، ص 55.
6- 43. ابن شهر آشوب، همان، ج 4، ص 170.
7- 44. ابن هشام، السيرة النبوية، ج 1، ص 170.
8- 45. يعقوبي، التاريخ، ج 2، صَ 16.

پيشنهاداتي به فرهيختگان، در بزرگداشت حضرت خديجه

و اينك در پايان اين مقال چند پيشنهاد در رابطه با گرامي داشت حضرت خديجه تقديم مي گردد.

1. از همه ي خطباي ارجمند مي خواهيم كه شب دهم و يازدهم ماه رمضان را به ذكر فضائل، مناقب، سيره، شخصيت و ديگر ابعاد وجودي آن حضرت اختصاص دهند.

2. از همه ي روزنامه هاي متعهد كشور مي خواهيم كه ضميمه اي به آن حضرت اختصاص دهند.

3. از همه ي ارباب جرايد مي خواهيم، بخشي از مجله و صفحه اي از روزنامه ي خود را به آن حضرت اختصاص دهند.

4. از صدا و سيما مي خواهيم كه با پخش برنامه هاي مفيد در ايام وفات حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، دَين خود را به آن بانوي بزرگ ادا كنند.

5. از ارباب قلم مي خواهيم كه هر كدام كتابي پيرامون زندگاني آن مادر نمونه، همسر نمونه و بانوي نمونه تدوين كنند.

6. از صاحبان قريحه، مي خواهيم با ذوق سرشار و طبع روان خود، آثار ماندگاري پيرامون آن حضرت پديد آورند.

7. از پدران و مادران وظيفه شناس مي خواهيم كه با نامگذاري يكي از فرزندان خود به نام «خديجه» در ترويج اين نام زيبا سهيم باشند.

8. از مسؤولان مربوطه مي خواهيم كه: تالارها، كتابخانه ها و ديگر مراكز فرهنگي خود را با نام نامي اين بانو مزين كنند.

9. از خطاطان، نقاشان و ديگر هنر آفرينان مي خواهيم كه، از نيروي خلاقه ي خود در آفرينش آثار ارزشمندي در حوزه تخصصي خود تلاش كنند.

10. از هنرمندان متعهد مي خواهيم كه فيلمهاي آموزنده اي از زندگي سراسر ايثار و فداكاري حضرت خديجه، كه در حفاظت و حراست از پيامبر اكرم، تربيت برترين بانوي جهان، تجارت، بازرگاني توأم با متانت، انتخاب

ص: 64

كارگزاران امين، رفتار شايسته با كارگزاران، سامان دادن وضع اقتصادي و هزينه كردن آن در راه نشر آيين حق و ديگر آموزه هاي آن بانوي با فضيلت، فيلمهاي جالب و جاذب تهيه كنند.

با تقديم مراتب سپاس به همه ي تلاشگران در بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

سرچشمه كوثر

نويسنده محقق و نامدار، حجة الاسلام و المسلمين، آقاي حاج شيخ علي اكبر مهدي پور دام عزه، كه عمري را در راه تحقيق و تأليف و نشر آثار اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام صرف نموده اند، علاوه بر همكاري هاي بي دريغ و مخلصانه خود در امر بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اثر نفيسي را تقديم به محضر مبارك آن حضرت نمودند، با نام «سرچشمه كوثر» كه تا كنون دو نوبت به چاپ رسيده و چاپ دوم آن در پانزده هزار نسخه منتشر گرديده است

در مقدمه كتاب، با توجه به پيشتازي اصفهان در اقامه شعائر مذهبي و ولايي و لزوم اهتمام در امر بزرگداشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، نكات جالبي را بيان داشته اند، كه علاقه مندان را به مطالعه آنها دعوت مي نمائيم:

بِسْمِ اللَّه الرحمن الرحيم

از الطاف بيكران ايزد منّان بر شيعيان شيفته و پاكباخته اصفهان، پيشتازي و پيشگامي آنان در اقامه بسياري از شعائر مذهبي و اسلاميست.

«سلمان» پيشتاز مسلمانان جهان، از اين شهر باستاني برخاسته، غوّاص بحار علوم اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام «علاّمه مجلسي» آب زلال خاندان عصمت و طهارت را از اين شهر به سرتاسر جهان اسلام روانه ساخته است.

«نهضت فاطميّه» و حركت عظيم مردم ي، در روز شهادت دخت گرامي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در اين شهر شكل گرفت، آنگاه با عنايت مرجعيّت اعلاي جهان تشيّع، به اوج شكوه و عظمت خود رسيد.

«دهه مباركه مهدويّه» از اين شهر نشأت گرفت، مرزها را درنورديد، از

ص: 65

كشورهاي اسلامي فراتر رفت، در مناطقي چون سوئد، دانمارك، روسيه و … نورافشاني كرد.

همايش مردمي و راهپيمايي عظيم نيمه شعبان، از اين شهر آغاز شد، شهرهاي مختلفي را تحت تأثير قرار داد و در حريم كريمه اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام و مسجد مقدّس جمكران به اوج شكوه و عظمت رسيد و اينك براي اوّلين بار در تاريخ، همايش بزرگداشت سرچشمه جاري كوثر، مادر گرامي صدّيقه اطهر، همسر فرزانه رسول اكرم، ام المؤمنين، خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

يك هزار و چهارصد و سي امين سالروز ارتحال محبوبه يكتا، در اين شهر برگزار مي شود و صفحه زرّين ديگري بر دفتر مفاخر شهر سلمان افزوده مي گردد اميد مي رود كه در سال هاي بعد، شاهد برگزاري همايش هاي عظيم تري، در جاي جاي ميهن اسلامي، به همين مناسبت باشيم.

اين نوشتار گامي كوتاه در راستاي اين هدف مقدّس و برگي كمرنگ از اين دفتر شكوهمند مي باشد.

عذر تقصير

اي برترين قلّه شرف، اي والاترين دُردانه خلقت را صدف، اي مفتخر به دامادي ات، شاه نجف، اي مزار مهجورت زائران خانه خدا را هدف؛ اي خديجه كبري، اي محبوبه يكتا، اي همسر طاها، اي مادر زهرا، اي نور چشم مولا؛ ما همه مديون توئيم، شيفته و شيداي كوي توئيم، مفتخر و سرفراز به پيروي از خاندان توئيم، معترف به تقصير در آستان مَلَك پاسبان توييم.

سرچشمه كوثر

يك هزار و چهارصد و سي سال تمام از ارتحال جانگداز سرچشمه هميشه جاري كوثر، اُم الائمّه النّجباء، مادر گرامي حضرت زهراء عَلَيْهاالسَّلَام، همسر فرزانه خاتم الانبياء، يار و ياور رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، فرزانه سرزمين بطحاء؛ حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام مي گذرد.

در طول قرون و اعصار، از سوي همه اقشار، در بزرگداشت اين مام فضيلت ها، كوتاهي شده و مراسم گرامي داشت آن بانوي بانوان بهشتي، در سطحي شايسته و

ص: 66

جايگاهي بايسته برگزار نشده است.

در اين دنياي آكنده از نشست ها و همايش ها، كه هر روز در ده ها حوزه فرهنگي و هنري و عرصه هاي بين المللي، براي چهره هايي كه يك هزارم فضائل آن مام فضيلت ها را ندارند، چه حماسه ها كه آفريده نمي شود؟ چه چكامه ها كه سروده نمي گردد؟ چه مقاله ها كه نگاشته نمي شود؟ چه فيلم ها كه تهيه نمي شود؟ چه همايش ها كه ترتيب داده نمي شود؟!

ولي براي اين بانوي گرامي، همسر شايسته خاتم النبيّين، مادر مهربان سيّدة نساء العالمين، مادر خانمِ گرانسنگ امير المؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام برترين مصداق «ام المؤمنين» در كتاب رب العالمين، امّت اسلامي هيچ تلاشي كه شايسته جايگاه رفيع و مقام منيع آن شخصيت والاي جهان خلقت باشد، انجام نداده اند.

بانوي بزرگواري كه 25 سال تمام آرام بخش قلب شريف حضرت ختمي مرتبت صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در حسّاس ترين و بحراني ترين مقطع زندگي آن حضرت بوده، اسد اللَّه الغالب، علي ابن ابي طالب عَلَيْهِ السَّلَام را از شش سالگي در كانون آكنده از مهر و صفاي خود، در كنف حمايتش قرار داده، سرور بانوان جهان، حضرت فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام را در دامن پر مهر خود پرورش داده، هيچ تلاش شايان ذكري انجام نگرفته است.

سال گذشته براي نخستين بار در تاريخ، همايش «سرچشمه كوثر» در دو شهر تهران و اصفهان، نه در شأن آن مام فضيلت ها، بلكه در حد عذر تقصير به آستان مقدّس آن سرچشمه هميشه جاري كوثر، برگزار گرديد.

و اينك در يكهزار و چهارصد و سي امين سالروز ارتحال آن سرچشمه كوثر در ماه نزول قرآن، در سالِ مزين به نام نامي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در شهر مفتخر به عنوان «پايتخت فرهنگي جهان اسلام» مردم مؤمن، متدّين، متعهّد و متصلّب در ولايت اصفهان، با عزمي راسخ و گامي استوار، در صدد برآمده اند كه نخستين گام را در اين راستا بردارند و با تلاش هاي طاقت فرساي خود، مرهمي بر دل مجروح و داغدار دخت گرانمايه اش، حضرت زهراي مرضيّه عَلَيْهاالسَّلَام بگذارند.

شرح عظمت و بيان مناقب آن مام فضيلت ها در اين مختصر نمي گنجد، اين نوشتار به عنوان «عذر تقصير» در پيشگاه آن ملكه اسلام، به محضر مقدّس فرزند برومندش،

ص: 67

حضرت بقية اللّه «ارواحنا فداه» تقديم مي گردد.

به اميد كه آن مام فضيلت ها، دستي به سوي حق تعالي برافراشته، خداي را به حق خود و حق شوي گرامي اش، حضرت خاتم الانبيا، داماد گرانمايه اش اشرف اوصياء، نور ديده دُردانه اش، سيّدة النّساء و غنچه در خون تپيده نشكفته اش محسن زهرا بخواند، كه از بقيّه دوران غيبت كبري صرف نظر فرموده، در فرج فرزند برومندش حضرت بقية اللّه ارواحنا فداه تعجيل نموده، ديدگان رَمَد كشيده شيعيان منتظر، به ويژه تلاشگران در عرصه گرامي داشت همايش با شكوه «سرچشمه كوثر» را با ديدار جمال بي مثال يوسف زهرا در دوران حكومت حقّه آن بنيانگذار حكومت واحد جهاني، بر اساس عدالت و آزادي، روشن و منوّر سازد.

15 شعبان 1427 ه علي اكبر مهدي پور

نگاهي نو به زندگي درخشان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

نويسنده محقق و توانا، حجة الاسلام و المسلمين، آقاي حاج شيخ علي كرمي فريدني، پس از تأليف گرانسنگ «فروغ آسمان حجاز، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام» در 582 صفحه، كه در نوع خود بي نظير است و با سبكي نو و نگاهي عميق، ويژگي ها و عظمت هاي آن حضرت مورد تشريح قرار گرفته و تا كنون چندين بار چاپ شده است، به پيشنهاد «كنگره نكو داشت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام» قلم به دست گرفتند و با نگاهي جديد و به شكلي فشرده، اثر ديگري درباره ي شخصيت و زندگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در 144 صفحه به نگارش در آوردند، كه با تيراژ ده هزار نسخه به چاپ رسيد و در اختيار علاقه مندان قرار گرفت.

نويسنده عاليقدر كتاب، در مقدمه آن، نكاتي را مورد اشاره قرار داده اند، كه ذيلاً در اختيار خوانندگان گرامي قرار مي گيرد:

در رواق سخن

دفتري كه در دست شما خواننده ي گرامي است، نگاهيست گذرا، امّا تازه و زنده، به سيما و سيره ي الهام بخش خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، يار و مشاور انديشمند و پشتيبان پر اعتبار پيامبر و خداجويانِ آغازينِ روزها و سال هاي طلوع اسلام و فرود آغازينِ آيه ها بر جان پاك محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم است

پرتوي از زندگي آموزنده ي بانويي است، كه در حيات درخشانش، پيش از بعثت،

ص: 68

دخت فرزانه ايست كه در خودسازي، چنان توفيق مي يابد كه سمبل ايمان به خداي ابراهيم مي گردد و مردم روزگارش او را پاك منش عنوان مي دهند و از دگر سو، نمونه ي آينده نگري، كمال جويي و آزاديخواهي، در آن دنياي تيره و تار است.

انسان ترقي خواه و بالنده اي كه به بركت همين هوشمندي و پاك منشي، سر انجام به درياي موّاج عظمت قرآن و محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيوند مي خورد و رنگ خدايي مي گيرد و به تدريج به صورت شريك دغدغه هاي پيامبرِ آزادي و حقوق بشر قامت بر مي افرازد.

و سر انجام در راه رشد و شكوفايي، بر سكوي افتخار اوج مي گيرد و در انديشه و منش و رفتار براي هميشه مي درخشد و در شمار برترين زنان تاريخ ساز جلوه مي كند و از پيامبر، اين مدال افتخار را دريافت مي دارد كه: چهار زن نوانديش، در زندگي به گونه اي با درايت و شهامت درخشيدند كه سالار زنان شدند:

مريم، آسيه، خديجه و فاطمه … «اَرْبَعُ نِسْوَةٍ سَيِّداتُ ساداتِ عالَمِهِنَّ: مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرانَ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزاحِمٍ وَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ …» (1)

اين نوشته، نگاهيست نو به زندگي درخشان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، كه در يك هزار و چهارصد و سي امين سالروز رحلت يار و مشاور خردمند و همسر فرزانه ي پيامبر و مام فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام در راستاي برگزاري همايشي پرشكوه، در سالروز رحلت او، به پيشنهاد برخي از شيفتگان اهل بيت در اصفهان - كه توفيق پيشگامي در برگزاري همايش و خدمت در آستان آن حضرت را از خدا گرفته اند - به قلم آمد؛ اميد كه براي همه، به ويژه زنان و دختران نوانديش و معنويت خواه، مفيد افتد و شايد هم اداي وظيفه در برابر حق بزرگي كه آن مام بزرگ، بر همه ي نسل هاي آزاديخواه دارد و نيز برگ سبزيست به پيشگاه او و ريحانه اش فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام و به پيامبر حق شناس - كه حق او را بزرگ مي داشت و پس از رحلت او نيز نام بلندش را با دانه هاي درشت اشك وفا بدرقه مي فرمود. اميد كه در آينده شاهد همايش هاي پرشكوه تري در سالروز رحلت جانسوزش - كه با پيام علما و آيات، به ويژه آية اللَّه العظمي صافي گلپايگاني، آية اللَّه العظمي سيّد صادق روحاني و آية اللَّه العظمي سيّد صادق شيرازي، از شهر خاطره انگيز اصفهان آغاز شده است باشيم و راه پر افتخاري را كه او پيشتازش بود،

ص: 69


1- 46. تفسير روح المعاني / ج 3 / ص 155؛ در المنثور ذيل آيه ي 42 از آل عمران.

راه زندگي قرار دهيم. علي كرمي فريدني / تابستان 85

ص: 70

كتابنامه خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

اشاره

ارباب قلم و صاحبان انديشه ولايي، از ديرزمان، درباره ي شخصيت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به اجمال يا تفصيل، تحقيق و تأليف داشته اند، كه بعضاً به صورت كتابي مستقل، عرضه شده است و عمدةً در ضمن كتابي درباره ي همسران رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و يا اصحاب و ياران آن حضرت و يا زنان برجسته تاريخ اسلام ومكتب اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام و يا دائرة المعارف و يا رجال حديث و و يا به صورت مقاله اي در مجله هاي ديني و علمي و اجتماعي در اختيار علاقه مندان قرار گرفته است.

در اين يادواره، بر آنيم كه شماري از اين كتابها و مقاله ها را نام برده و زمينه را براي طالبان تحقيق درباره ي آن بانوي بزرگوار آماده نماييم و از طرف ديگر، مقدمات تهيه يك كتابنامه مفصل و جامع را در اين موضوع مهم، فراهم نماييم.

بدين منظور، ابتدأ دو مجموعه فراهم شده را تقديم نمود (1) و در پايان موارد ديگري را اشاره نموده و در انتظار تلاش بيشتر محققين دلباخته اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام روز شماري مي نمائيم:

1 - پژوهشكده باقرالعلوم در شهر مقدس قم، در پي تحقيقات گسترده خود مجموعه اي در اختيار ما قرار داده كه تقديم مي داريم:

ص: 71


1- 47. به منظور قدرشناسي از زحمات ارادتمندان به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هر مجموعه اي را با نام فراهم كننده آن عرضه مي نماييم.

1: آخرين گفتارها در پايان زندگي، ج 2

مكان نشر: باختران

ناشر: محمّد راجي قمي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1367 ش

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: شرح حال 4 / 4 / 2

ريز موضوعات:

271 - 257 حبيب بن عدي، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

2: آخرين مرد آسماني

مكان نشر: باختران

تاريخ نشر: 1356 ش

نويسنده:

جعفري - رحيم

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

132 - 123 نقش ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، اسلام در طايف

3: آسيه الگوي مقاومت

مكان نشر: قم

ناشر: نورالسجاد

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1380

نويسنده:

جلالوند - علي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: شرح حال 3 / 3 / 8

ريز موضوعات:

74 - 67 فضايل آسيه (پرستاري از خديجه - همسر بهشتي پيامبر - همنشين خديجه و فاطمه)

4: آموزشهاي ديني براي نوجوانان، ج 2

مكان نشر: مشهد

ناشر: آستان قدس رضوي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1371 ش

نويسنده:

سيد امير علي رسولي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات

38 - 27 ازدواج محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، خديجه، معني سنت و علي عَلَيْهِ السَّلَام

5: اخلاق در قرآن، حالات خوب نفس

مكان نشر: تهران

ناشر: فيض كاشاني

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1375 ش

نويسنده:

سيد كاظم رفيع

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: اخلاق 43 / 2 / 2

ريز موضوعات:

208 - 204 رابطه خديجه با پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

6: از اسلام چه مي دانيم (محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم)

مكان نشر: قم

ناشر: خرم

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1375 ش

نويسنده:

سيد حسن اسلامي

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

50 - 48 ازدواج خديجه و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

7: اعتصام ش 3

مكان نشر: تهران

ناشر: سازمان تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1361 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ص: 72

ريز موضوعات:

0 - 52 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

8: افق وحي

مكان نشر: تهران

ناشر: جمعيَّت راه خدا

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1347 ش

نويسنده:

ميرزا خليل كمره اي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

254 - 223 فجر اسلام، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

9: الدرالثمين في ايقاظ النائمين

مكان نشر: قم

ناشر: علميه

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1388 ق

نويسنده:

حسينعلي امامي نائيني

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

171 - 163 حجاب زن و فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

10: الوقايع و الحوادث، ج 7

مكان نشر: قم

ناشر: دارالكتاب

نوبت چاپ: 1

نويسنده:

محمّد باقر ملبوبي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

28 - 25 وفات ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

11: الوقايع و الحوادث، ج 1

مكان نشر: قم

ناشر: كتابفروشي خرد

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1341 ش

نويسنده:

محمّد باقر ملبوبي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 12 / 1 / 1

ريز موضوعات:

132 - 127 زندگي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

12: امام علي عَلَيْهِ السَّلَام از ولادت تا شهادت

مكان نشر: قم

ناشر: دليل ما

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1380 ش

نويسنده:

قزويني - محمّد كاظم و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 8 / 3 / 3

ريز موضوعات:

102 - 85 امام علي عَلَيْهِ السَّلَام ايثار، هجرت، ليلة المبيت،

و وفات حضرت خديجه و ابوطالب

13: اميران ايمان يا زندگينامه خديجه

مكان نشر: تهران

ناشر: موسسه اهل بيت، بنياد بعثت

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1360 ش

نويسنده:

هاشم معروف الحسني و ديگران

كتابخانه: استان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

14: انيس العهد و مونس اللحد

مكان نشر: اراك

ناشر، چاپخانه محمود شفيعي اصفهاني

تاريخ نشر: 1374 ق

ص: 73

نويسنده:

صدرالدين واعظ قزويني

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

188 - 175 سفر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، عروسي

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

15: بانوي بانوان جهان

مكان نشر: تهران

ناشر: سازمان تحقيقات خودكفايي بسيج

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1376

نويسنده:

دواني - علي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 31 / 3 / 7

ريز موضوعات:

27 - 23 شرح حال حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

16: بررسي تاريخي منزلت زن از ديدگاه اسلام و …

مكان نشر: تهران

ناشر: سازمان تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1374 ش

نويسنده:

ثريا مكنون، مريم صانع پور

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: تربيتي 22 / 5 / 3

ريز موضوعات:

94 - 89 خديجه همسر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

95 - 94 خديجه و بعثت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

96 - 94 فرزندان خديجه و محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

97 - 96 وفات خديجه

98 - 97 پيامبر پس از مرگ خديجه

17: پاسدار اسلام شماره 92، سال 8

مكان نشر: قم

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1368 ش

نويسنده:

گروهي

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم

ريز موضوعات:

22 - 20 وفات ابوطالب و خديجه

18: پاسدار اسلام ش 47

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1364 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم

ريز موضوعات:

- استدراج: پيامبر، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 19

19: پاسدار اسلام ش 49

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي

تاريخ نشر: 1364 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم

ريز موضوعات:

- 26 پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

20: پاسدار اسلام ش 89

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1368 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

0 - 20 وفات ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

ص: 74

21: پاسدار اسلام ش 94

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1368 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

0 - 20 وفات ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

22: پاسدار اسلام ش 92

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1368 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

0 - 20 وفات ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

23: پيام انقلاب ش 12

مكان نشر: تهران

ناشر: سپاه پاسداران

نوبت چاپ: 1

تاري نشر: 1359 ش

نويسنده:

سپاه پاسداران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

0 - 27 حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

24: پيام انقلاب ش 61

مكان نشر: تهران

ناشر: سپاه پاسداران

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1361 ش

نويسنده:

سپاه پاسداران

ريز موضوعات:

- خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 62

25: پيامبران، سه جلد در يك مجلد

مكان نشر: تهران

ناشر: كتابفروشي زوار

تاريخ نشر: 1353 ش

نويسنده:

زين العابدين رهنما

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

ريز موضوعات:

458 - 243 حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

26: پيامبر موعود در تورات و انجيل

مكان نشر: تهران

ناشر: بنياد فرهنگي امام مهدي عَلَيْهِ السَّلَام

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1376 ش

نويسنده:

دريايي - محمّد رسول

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 11 / 2 / 2

ريز موضوعات:

54 - 46 شخصيت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيش از اسلام و چگونگي ازدواج با حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

27: پيام زن س 2 ش 12 (ماهنامه)

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي حوزه قم

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1372 ش

صاحب امتياز: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

ص: 75

10 - 6 شرح حال حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام:

ازدواج، كرامت، مقام

28: پيام زن س 3 ش 1 (ماهنامه)

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي حوزه قم

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1373 ش

صاحب امتياز: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

12 - 6 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و حضرت خديجه

29: پيشواي اسلام

مكان نشر: تهران

نوبت چاپ: 5

تاريخ نشر: 1355 ش

نويسنده:

حسين عماد زاده

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

223 - 219 عمر و ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

30: پيغمبر و ياران ج 2

مكان نشر: قم

ناشر: دانش

تاريخ نشر: 1346 ش

نويسنده:

محمّد علي عالمي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

- خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 340 - 354

31: تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت

مكان نشر: قم

ناشر: جامعه مدرسين

تاريخ نشر: 1363 ش

نويسنده:

دواني - علي

ريز موضوعات:

69 - 59 ولادت و ازدواج پيامبر با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

32: تاريخ اسلام (دوران پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم)

مكان نشر: تهران

ناشر: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1364 ش

گرد آور: واحد آموزش عقيدتي سياسي سپاه

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 10 / 1 / 2

ريز موضوعات:

103 - 85 وفات خديجه و ابوطالب و بيعت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم اهل مدينه

33: تاريخ اسلام در آثار شهيد آيت اللَّه مطهري رحمهم الله ج 1

مكان نشر: قم

ناشر: نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1378

نويسنده:

مطهري - مرتضي و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 3 / 1 / 2

ريز موضوعات:

184 - 157 عوامل موفقيت و گسترش اسلام (تبليغ اسلام، اموال خديجه، شجاعت علي عَلَيْهِ السَّلَام)

34: تاريخ ايران اسلامي دفتر اول از پيدايش اسلام، ايران اسلامي

مكان نشر: تهران

ناشر: مؤسسه فرهنگي انديشه معاصر

ص: 76

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1377 ش

نويسنده:

جعفريان - رسول

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تاريخ 4 / 5 / 2

ريز موضوعات:

59 - 55 پيامبر در شعب ابوطالب، وفات ابوطالب و خديجه،

سفر پيامبر به طائف

35: تاريخ پيامبر اسلام

مكان نشر: تهران

ناشر: دانشگاه تهران

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1362 ش

نويسنده:

آيتي - محمّد ابراهيم

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

172 - 168 وفات ابوطالب و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و سفر به طائف

71 - 63 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

36: تاريخ پيغمبر خاتم ج 1

مكان نشر: تهران

تاريخ نشر: 1376 ق

نويسنده:

لواساني نجفي و ديگران

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

380 - 328 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

37: تاريخ تحليلي اسلام

مكان نشر: قم

ناشر: بضعة الرسول

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1381 ش

نويسنده:

زرگري نژاد - غلامحسين

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 15 / 1 / 2

ريز موضوعات: 29 - 15 تولد، ازدواج با خديجه، بعثت و دعوت پيامبر

38: تاريخ تحليلي اسلام ج 2

مكان نشر: قم

ناشر: پاسدار اسلام

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1367 ش

نويسنده:

سيد هاشم رسولي محلاتي

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

ريز موضوعات:

18 - 13 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

29 - 18 سفر تجاري پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم براي

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

47 - 33 سن پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هنگام ازدواج

55 - 51 عدم ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در حيات خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

60 - 55 فضايل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

39: تاريخ تحليلي و سياسي اسلام

مكان نشر: تهران

ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1373 ش

نويسنده:

علي اكبر حسني

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

135 - 132 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

40: تاريخ سياسي اسلام

ص: 77

مكان نشر: تهران

ناشر: پيروز

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1362 ش

نويسنده:

قاضي شكيب - نعمت اللَّه

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

16 - 2 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

24 - 17 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و فرزندان او

41: تاريخ صدر اسلام

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 4 / 1 / 2

ريز موضوعات:

192 - 176 زندگي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از تولّد تا ازدواج با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

198 - 193 ازدواج پيامبر و خديجه

293 - 279 مقاومت مسلمين در شعب ابي طالب و رحلت ابوطالب و خديجه

42: تاريخ فقه و فقها

مكان نشر: تهران

ناشر: سمت

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1377 ش

نويسنده:

گرجي - ابوالقاسم

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: فقه 3 / 3 / 2

ريز موضوعات:

37 - 30 آغاز دعوت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و اولين مسلمانان (علي عَلَيْهِ السَّلَام، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام)

43: تاريخ مختصر اسلام

مكان نشر: تهران

ناشر: جامعه تعليمات اسلامي

تاريخ نشر: 1327 ش

نويسنده:

مير خليل نقوي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

13 - 6 عربستان، پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، بعثت

44: تاريخ مقدس

مكان نشر: تهران

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1344 ق

نويسنده:

واشينگتن ارونيك آمريكايي و ديگران

كتابخانه: آستان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات: 46 - 40 تجارت پيامبر و ازدواج با خديجه

45: تاريخنامه طبري ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: نو

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1366 ش

نويسنده:

طبري - محمّد بن جرير و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 1 / 2 / 1

ريز موضوعات:

31 - 23 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، ويراني كعبه

46: تاريخنامه طبري، ج 3 تا 1

مكان نشر: تهران

ناشر: نو

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1368

نويسنده:

ابوجعفر بن جرير طبري و ديگران

كتابخانه: ارشاد اسلامي قم

ص: 78

ريز موضوعات: 26 - 23 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

47: تحليلي از تاريخ اسلام ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: نهضت زنان مسلمان

تاريخ نشر: 1359 ش

نويسنده:

شهيدي - سيد جعفر

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 23 / 2 / 2

ريز موضوعات:

48 - 42 ابوطالب و خديجه، پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در مدينه

48: تشخيص، تصميم گيري و اقدام خواص در وقت لازم

مكان نشر: تهران

ناشر: مؤسسه فرهنگي هنري بشير علم

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1377

نويسنده:

نيارئيس - سيد مهدي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

51 - 49 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و بعثت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و جانبازي علي عَلَيْهِ السَّلَام در ليلة المبيت

49: جايگاه زن در انديشه امام خميني قدس سره

مكان نشر: تهران

ناشر: موسسه تنظيم و نشر آثار امام قدس سره

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1374 ش

نويسنده:

موسسه تنظيم آثار امام خميني قدس سره

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

48 - 46 شخصيت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و امام خميني

50: جايگاه زن در انديشه امام خميني قدس سره (تبيان آثار موضوعي هَشتم)

مكان نشر: تهران

ناشر: مؤسسه نشر آثار امام خميني قدس سره

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1374 ش

گرد آور: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام قدس سره و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تربيتي 1 / 5 / 3

رده كتابخانه: امام 8 / 3 / 3

ريز موضوعات:

53 - 46 حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، زينب و مريم از نظر امام خميني

51: جمال و كمال زن

مكان نشر: قم

ناشر: طليعه نور

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1378

نويسنده:

ابراهيمي - رحمت اللَّه

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تربيتي 31 / 5 / 3

ريز موضوعات:

174 - 157 زنان نمونه (فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام، خديجه، زينب عَلَيْهاالسَّلَام، فضه، مريم)

52: چشمه در بستر (تحليل از زمان شناسي حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام)

مكان نشر: قم

ناشر: حضور

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1375 ش

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 17 / 1 / 7

ص: 79

ريز موضوعات:

224 - 210 انس زهرا عَلَيْهاالسَّلَام با پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، علي عَلَيْهِ السَّلَام و فرزندانش

53: حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: اميركبير

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1363 ش

نويسنده:

علي محمّد علي دخيل و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

رده كتابخانه: شرح حال 3 / 2 / 8

54: حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: تربيت

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1379 ش

نويسنده:

ارفع - كاظم

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 15 / 3 / 7

ريز موضوعات:

17 - 6 نامگذاري حضرت فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام و دوران بارداري حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

55: حج

مكان نشر: باختران

ناشر: انتشارات جامعه مدرسين

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1365 ش

نويسنده:

محسن قرائتي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات: 172 - 160 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

56: حجاب مقدس ترين وسيله استحكام

مكان نشر: قم

ناشر: دارالنشر

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1364 ش

نويسنده:

حشمت الواعظين قمي - محمّد تقي

كتابخانه: موسسه امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات

161 - 159 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بانوي نمونه صدر اسلام

57: حوادث تاريخي

مكان نشر: تهران

ناشر: صدر

نويسنده:

لطف اللَّه صافي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

- 6 وفات ابوطالب و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 38 - 66

58: حيات القلوب، ج 2

مكان نشر: تهران

ناشر: جاويدان

نوبت چاپ: 1

نويسنده:

علامه محمّد باقر مجلسي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

104 - 87 فضائل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام ازدواج با پيامبر

59: خديجه شكوه زندگي

مكان نشر: قم

ناشر: نورالسجاد

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1381 ش

نويسنده:

كمالي نيا - محمّد تقي و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: شرح حال 5 / 3 / 8

ص: 80

ريز موضوعات:

34 - 22 پدر، مادر، خاندان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و حمايت از پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

56 - 35 ازدواج خديجه با پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم زمينه ها و چگونگي آن

94 - 77 خديجه و بعثت پيامبر (قاسم، عبداللَّه، زينب، رقيه، ام كلثوم، فاطمه)

60: خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: قم

ناشر: اميد

نوبت چاپ: 2

نويسنده:

محمّد تقي كمالي نيا

كتابخانه: آستان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

31 - 14 ضرورت بررسي زندگي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

34 - 32 همسران خديجه عَلَيْهاالسَّلَام قبل از محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

47 - 35 آشنايي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

53 - 48 ملاك ارزيابي و انتخاب خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

97 - 74 فرزندان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام از پيامبر

61: خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: قم

ناشر: اميد

نوبت چاپ: 2

نويسنده:

محمّد تقي كمالي نيا

كتابخانه: آستان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

ضرورت شناخت قهرمانان -

13 - 6

ضرورت بررسي زندگي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام - 31 - 14

همسران خديجه عَلَيْهاالسَّلَام قبل از محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم – 34 - 32

آشنايي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم - 47 - 35

ملاك ارزيابي و انتخاب خديجه عَلَيْهاالسَّلَام - 53 - 48

چهل سالگي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و دريافت پيام - 73 - 54

فرزندان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام از پيامبر - 97 - 74

راز خديجه - عَلَيْهاالسَّلَام و پيامبر 98 - 107

چهره ف - 109 - 123

62: خصايص فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: عبداللَّه تهراني

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1369 ش

نويسنده:

محمّد باقر واعظ تهراني

كتابخانه: آستانه حضرت معصومه عَلَيْهاالسَّلَام

ريز موضوعات:

128 - 122 فضايل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

131 - 128 اولاد خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

63: خلاصه تاريخ اسلام از پيدايش عرب ج

مكان نشر: تهران

ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1373 ش

نويسنده:

سيد هاشم رسولي محلاتي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

57 - 52 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

58 - 56 فرزندان و فضايل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

64: خلاصه زندگاني فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: سازمان تحقيقات خودكفايي بسيج

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1378 ش

ص: 81

نويسنده:

شهيدي - جعفر

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 49 / 3 / 7

ريز موضوعات:

18 - 16 مرگ حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و حضرت ابوطالب

65: خورشيد رسالت محمّدي

مكان نشر: تهران

ناشر: موسسه الغدير

تاريخ نشر: 1359 ش

نويسنده:

جعفريان - عزيز اللَّه

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

- 36 ازدواج محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

66: خون و خورشيد

مكان نشر: تهران

ناشر: خيام

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1344 ش

نويسنده:

نعمت اللَّه قاضي

كتابخانه: آستانه حضرت معصومه عَلَيْهاالسَّلَام

ريز موضوعات:

219 - 194 فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام - خديجه عَلَيْهاالسَّلَام - عايشه

67: داستان پيامبران، ج 3

مكان نشر: تهران

ناشر: اسلاميه

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1359 ش

نويسنده:

علي قرني گلپايگاني

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

509 - 500 فضائل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و فرزندانش

68: درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام، ج 4

مكان نشر: تهران

ناشر: وزارت ارشاد اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1372 ش

نويسنده:

سيد هاشم رسولي محلاتي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات: 69 - 29 وفات ابوطالب

و خديجه

69: در مكتب فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: اميري

نوبت چاپ: 6

تاريخ نشر: 1377 ش

نويسنده:

قائمي - علي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 15 / 1 / 7

ريز موضوعات:

47 - 28 خديجه و محمّد و خانواده و تربيت

199 - 189 صبر و تحمل حضرت فاطمه: وفات پيامبر، حضرت خديجه

70: دروس تاريخ اسلام دوره 1

مكان نشر: قم

ناشر: دارالتبليغ اسلامي

تاريخ نشر: 1388 ق

نويسنده:

صدر بلاغي

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

94 - 82 حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

71: دلائل النبوه ج 2

مكان نشر: تهران

ناشر: علمي و فرهنگي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1361 ش

نويسنده:

احمد بن حسين بيهقي و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

رده كتابخانه: اهل بيت 6 / 1 / 2

ريز موضوعات:

81 - 77 وفات ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

72: رسول اللَّه، محمّد بن عبداللَّه

مكان نشر: تهران

ص: 82

ناشر: آيين

تاريخ نشر: 1355 ش

نويسنده:

محسن شفايي

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

ريز موضوعات: 127 - 122 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

73: رمضان در آينه تاريخ

مكان نشر: قم

ناشر: مركز نشر علوم دانشگاهي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1373 ش

نويسنده:

محمّد حسن پناهيان

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

58 - 53 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

74: رمضان در تاريخ

مكان نشر: تهران

ناشر: قدر

تاريخ نشر: 1362 ش

نويسنده:

صافي - لطف اللَّه

ريز موضوعات:

79 - 65 شخصيت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

75: روضة الصفا، ج 2

مكان نشر: تهران

ناشر: علمي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1373 ش

نويسنده:

محمّد بن خاوند شاه بلخي و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 3 / 3 / 1

ريز موضوعات:

238 - 234 مرگ ابوطالب و خديجه و خزرجيان

76: رويدادها ج 3 مناسبت هاي ماه هاي قمري

ناشر: دبيرخانه مركزي ائمه جمعه

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1370 ش

نويسنده:

دبيرخانه مركزي ائمه جمعه

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

420 - 413 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

77: ره توشه راهيان نور (ويژه ماه مبارك رمضان) 1419 ق - 1377 ش

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي حوزه قم

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1377 ش

نويسنده:

استادي رضا و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

102 - 97 زندگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

78: ره توشه راهيان نور، (ويژه ماه مبارك رمضان) 1421 ق - 1379 ش

ص: 83

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي حوزه قم

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1379 ش

تهيه: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

219 - 209 فضايل و مقام و علاقه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و وفات حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

79: رياحين الشريعه، ج 2

مكان نشر: تهران

ناشر: دارالكتب الاسلاميه

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1364 ش

نويسنده:

محلاتي - ذبيح اللَّه

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

رده كتابخانه: شرح حال 1 / 1 / 8

ريز موضوعات:

- خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام 202 - 271

- 2 ضراي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و مريم عَلَيْهاالسَّلَام 271 - 283

80: زنان اسوه در قرآن

مكان نشر: تهران

ناشر: فردابه

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1380 ش

نويسنده:

اسلامي فرد - زهرا

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: شرح حال 22 / 2 / 8

ريز موضوعات:

142 - 102 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام در قرآن

81: زنان پيامبر اسلام

مكان نشر: تهران

ناشر: نشر محمّد

نوبت چاپ: 6

تاريخ نشر: 1368 ش

نويسنده:

عماد الدين حسين اصفهاني

كتابخانه: آستان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

318 - 304 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

82: زنان مرد آفرين تاريخ

مكان نشر: تهران

ناشر: نبوي

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1376

نويسنده:

محمّد مهدي اشتهاردي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: ارشاد اسلامي قم

رده كتابخانه: شرح حال 36 / 2 / 8

ريز موضوعات: 82 - 79 حضرت خديجه اولين زن پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

83: زنان نامدار در قرآن، حديث و تاريخ

مكان نشر: تهران

ناشر: سازمان تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1368 ش

نويسنده:

بهشتي - احمد

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: شرح حال 27 / 2 / 8

ريز موضوعات: 29 - 15 آمنه و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

84: زن در زندگي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

ص: 84

مكان نشر: تهران

ناشر: شركت چاپ و نشر بين المللي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1383 ش

نويسنده:

صدر - بنت الهدي و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تربيتي 44 / 5 / 3

ريز موضوعات:

30 - 18 اجمالي از زندگي فاطمه بنت اسد و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام همسر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

85: زندگاني حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

مكان نشر: تهران

ناشر: انتشار

تاريخ نشر: 1340 ش

نويسنده:

سعيدي - سيد غلامرضا

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

18 - 17 ازدواج رسول خدا با خديجه

86: زندگاني حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: حافظ

تاريخ نشر: 1320 ش

نويسنده:

ابوالنصر - عمر و ديگران

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

8 - 2 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام دختر خويلد

39 - 31 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در اخلاق و نسب و دارايي

50 - 40 زناشويي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

87: زندگاني صديقه كبري فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: شيراز

ناشر: كاوه

تاريخ نشر: 1354 ش

نويسنده:

دستغيب - سيد عبدالحسين

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

103 - 96 خديجه نخستين زن مؤمنه

88: زندگاني علي عَلَيْهِ السَّلَام، ج 1

مكان نشر: باختران

ناشر: چاپ اراك

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1320 ش

نويسنده:

علي اكبر خديور محسني

ريز موضوعات:

309 - 305 زنان پيامبر، خديجه س، عايشه

89: زندگاني فاطمه زهراء عَلَيْهاالسَّلَام و زينب كبري عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: شيراز

ناشر: كانون تربيت

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1365 ش

نويسنده:

سيد عبدالحسين دستغيب

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: اهل بيت 54 / 3 / 7

ريز موضوعات:

126 - 102 آسيه، مريم، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و

فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

90: زندگاني محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

مكان نشر: تهران

ناشر: كتابفروشي علمي

نويسنده:

محمّد حسنين هيكل و ديگران

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

200 - 173 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و فرزندان

ص: 85

91: زندگاني محمّد پيامبري كه از نو بايد شناخت

مكان نشر: تهران

ناشر: آسيا

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1343 ش

نويسنده:

كنستان ويرژيل كتورگيو و ديگران

كتابخانه: آستان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

52 - 41 ازدواج با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و بعثت

92: زندگاني محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيامبر اسلام

مكان نشر: تهران

ناشر: اقبال

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1378 ش

نويسنده:

خليلي - محمّدعلي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 7 / 2 / 2

ريز موضوعات:

91 - 76 چوپاني حضرت محمّد، ازدواج با خديجه و بازرگاني شام

110 - 104 بعثت پيامبر - ايمان خديجه و امام علي، داستان زيد

175 - 165 وفات ابوطالب و خديجه، سفر طائف، ازدواج حضرت

93: زندگي پيامبر اسلام از بعثت تا هجرت

مكان نشر: تهران

ناشر: فروغي

تاريخ نشر: 1338 ش

نويسنده:

خديور محسني - علي اكبر

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

ريز موضوعات:

51 - 41 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، امام علي عَلَيْهِ السَّلَام، زيد بن حارثه

329 - 317 ابوطالب و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

94: زندگي حضرت محمّد خاتم النبيين

مكان نشر: تهران

ناشر: علميه اسلاميه

تاريخ نشر: 1356 ش

نويسنده:

رسولي محلاتي - سيد هاشم

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

رده كتابخانه: اهل بيت 4 / 2 / 2

ريز موضوعات: 219 - 198 عمر و معراج و ابوطالب و خديجه

95: زندگي محمّد پيامبر اسلام، ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: كتابفروشي اسلاميه

تايخ نشر: 1347 ش

نويسنده:

ابن هشام و ديگران

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

ريز موضوعات:

158 - 154 ورقة بن نوفل - خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

277 - 265 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، سفر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

به طائف

96: زندگينامه خديجه كبري و فاطمه عليهما السلام

مكان نشر: تهران

ناشر: بنياد بعثت

تاريخ نشر: 1360 ش

نويسنده:

معروف الحسني - هاشم و ديگران

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

كلمه اهل بيت - 51 - 23

تصريح بر امامت ائمه از طرف - 62 - 53

زندگي خديجه - 85 - 65

فرزندان محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از خديجه - 97 - 86

تولد كودكي فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام 112 - 99

ص: 86

هجرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام به مدينه 119 - 113

ازدواج و زندگي علي عَلَيْهِ السَّلَام و فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام - 143 - 120

مصحف فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام - 149 - 144

فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام در فتح مكه - 160 - 151

دفاع فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام از خلافت علي عَلَيْهِ السَّلَام - 206 - 171

بيماري و شهادت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام - 213 - 207

هجرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام به مدينه - 119 - 113

فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام در رحلت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم - 169 - 161

97: زندگي سياسي حضرت فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام

ناشر: عابد

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1378 ش

نويسنده:

خفاوي - شهين و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

58 - 51 زندگاني حضرت خديجه قبل از ازدواج با پيامبر و نقش او در تبليغ اسلام

98: زن و شوهر: ج 2

مكان نشر: مشهد

ناشر: شهيد هاشمي نژاد

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1371 ش

نويسنده:

محمّد علي صفوي (زرافشان)

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات: 285 - 232 عروسي محمّد و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

99: ستارگان درخشان، ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: اسلاميه

نوبت چاپ: 6

تاريخ نشر: 1362 ش

نويسنده:

محمّد جواد نجفي

كتابخانه: فيضيه

ريز موضوعات:

58 - 46 پيامبر و ازدواج با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

100: سروش، ش 154

مكان نشر: تهران

ناشر: صدا و سيما

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1361 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

0 - 34 ازدواج پيامبر با خديجه

101: سلام بر خورشيد، ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: اطلاعات

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1374 ش

نويسنده:

سيد علي اكبر حسيني

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

19 - 11 زندگي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و آشنايي با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

30 - 20 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

102: سلام در اسلام

مكان نشر: قم

ناشر: محمود ارگاني حائري

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1377 ش

نويسنده:

ارگاني حائري محمود

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ص: 87

ريز موضوعات:

68 - 65 سلام خداوند به يوسف عَلَيْهِ السَّلَام، اسماعيل عَلَيْهِ السَّلَام، خديجه

103: سيرت رسول اللَّه، ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: خوارزمي

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1361 ش

نويسنده:

ابن هشام متوفي 218 و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: اهل بيت 7 / 2 / 1

ريز موضوعات:

418 - 413 وفات خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و ابوطالب

104: سيره چهارده معصوم عَلَيْهِ السَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: مطهر

نوبت چاپ: 4

تاريخ نشر: 1381 ش

نويسنده:

محمّدي اشتهاردي - محمّد

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 1 / 3 / 1

ريز موضوعات:

چوپاني حضرت محمّد، ازدواج با خديجه، فرزندان پيامبر

105: سيره صحيح پيامبر بزرگ اسلام ج 2

مكان نشر: قم

ناشر: آزاد گرافيك

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1373 ش

نويسنده:

جعفر مرتضي عاملي و ديگران

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

271 - 269 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و زينب دختر جحش

106: سيري در تاريخ صدر اسلام

مكان نشر: تهران

ناشر: اميركبير

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1379 ش

نويسنده:

قنبري همداني - حشمت اللَّه

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: تاريخ اسلام 18 / 2 / 2

ريز موضوعات:

55 - 49 خواستگاري، ازدواج حضرت محمّد، حضرت خديجه

107: سيف الواعظين

مكان نشر: تهران

ناشر: عباسعلي ناصري

نوبت چاپ: 1

نويسنده:

ناصري - عباسعلي

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

20 - 10 تولد پيامبر ازدواج با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

- و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 20 - 22

108: سيماي زنان در آيينه زمان

مكان نشر: تهران

ناشر: حقايقي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1355 ش

نويسنده:

محمّد عباد زاده كرماني

كتابخانه: دانشگاه باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: 41 / 6 / 3

ريز موضوعات:

ص: 88

203 - 199 خديجه، فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام، زينب عَلَيْهاالسَّلَام، معصومه عَلَيْهاالسَّلَام

109: سيماي زنان فداكار صدر اسلام

مكان نشر: قم

ناشر: ناصر

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1370 ش

نويسنده:

سيد علي اكبر صداقت

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

8 - 5 زندگي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

110: سيماي زنان در قرآن

مكان نشر: تهران

ناشر: شركت سهامي انتشار

نوبت چاپ: 9

تاريخ نشر: 1359 ش

نويسنده:

سيد خليل خليليان

كتابخانه: دانشگاه باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

52 - 48 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، سميه، سهله، فارعه

111: شاهد ش 9

مكان نشر: تهران

ناشر: بنياد شهيد

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1360 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

0 - 14 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

112: شرح حال و فضايل خاندان نبوت

مكان نشر: مشهد

ناشر: به نشر

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1379 ش

نويسنده:

ابن جوزي - يوسف بن قزاوغلي و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 9 / 2 / 1

ريز موضوعات:

425 - 398 شرح حال حضرت خديجه و فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

403 - 398 ازدواج حضرت خديجه و فضايل و وفات آن حضرت

113: شكوه زندگي

مكان نشر: باختران

ناشر: اميد

نوبت چاپ: 1

نويسنده:

محمّد تقي كمالي

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

21 - 14 ويژگي زندگي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

31 - 27 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام پناهگاه زنان

44 - 35 چگونگي ازدواج خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و پيامبر

108 - 98 زندگي دختران خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و پيامبر

114: شمع انجمن

مكان نشر: قم

ناشر: چاپخانه اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1351 ش

نويسنده:

رضا علماء قمي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

592 - 586 وفات خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

115: شهبانوي اسلام

ص: 89

مكان نشر: باختران

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1345 ش

نويسنده:

ايرج زندبگله (صفا علي)

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

16 - 11 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و تولد زهرا عَلَيْهاالسَّلَام

116: صديقه شهيده، زهرا عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: قم

ناشر: جامعه مدرسين حوزه علميه قم

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: ش

نويسنده:

سيد عبدالرزاق موسوي مقرم و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: اهل بيت 1 / 3 / 7

ريز موضوعات:

27 - 12 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

117: صديقه طاهره بانوي نمونه اسلام

مكان نشر: تهران

ناشر: هيأت فاطميون تهران، نويد اسلام

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1364 ش

نويسنده:

عقيقي بخشايشي

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

47 - 36 پيامبر و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

54 - 48 فضايل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

118: طبقات، ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: نو

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1365 ش

نويسنده:

كاتب واقدي - محمّد بن سعد و ديگران

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

139 - 126 فرزندان پيامبر و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

119: طريق المؤمنين

مكان نشر: قم

ناشر: علميه

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1365 ش

نويسنده:

عباس علي وحيدي منفرد

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

279 - 246 خديجه بزرگترين روح اسلام

120: طريق المؤمنين در بيان اركان دين

مكان نشر: قم

ناشر: عباسعلي وحيدي منفرد

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1377

نويسنده:

وحيدي منفرد - عباسعلي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

291 - 246 زندگاني حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، عبدالمطلب و ابوطالب

121: فاطمة الزهرا عَلَيْهاالسَّلَام از ولادت تا شهادت

مكان نشر: قم

ناشر: مرتضي

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1380 ش

نويسنده:

قزويني - محمّد كاظم و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 13 / 1 / 7

ريز موضوعات:

178 - 174 رحلت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

ص: 90

122: فاطمه چه گفت؟ مدينه چه شد؟

مكان نشر: تهران

ناشر: سروش

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1381 ش

نويسنده:

زورق - محمّد حسن و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 14 / 1 / 7

ريز موضوعات:

187 - 177 محمّد و خديجه قبل از بعثت

123: فاطمه زهراء عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: شركت سهامي طبع كتاب

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1343 ش

نويسنده:

عماد زاده - حسين

كتابخانه دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

54 - 22 اهل بيت و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

124: فاطمه بر كرسي رهبري

مكان نشر: تهران

ناشر: روزبه

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1355 ش

نويسنده:

دين پرور - سيد جمال الدين

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

21 - 9 شخصيت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

125: فاطمه زهراي عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: كتابفروشي رجبي

تاريخ نشر: 1348 ش

نويسنده:

زندبگه - ايرج

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

15 - 7 خديجه بانوي فداكار اسلام

126: فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام از ولادت تا شهادت

مكان نشر: تهران

ناشر: آفاق

نوبت چاپ: 1

نويسنده:

قزويني - سيد محمّد كاظم و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

رده كتابخانه: اهل بيت 13 / 1 / 7

ريز موضوعات:

58 - 44 ازدواج پيامبر با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

146 - 132 وفات خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و كودكي

فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

127: فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: تهران

ناشر: سازمان تبليغات اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1367 ش

نويسنده:

سازمان تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

21 - 11 پيامبر و ازدواج با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

21 - 18 مقام خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

128: فرهنگ فاطميه (الفباي شخصيتي حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام)

مكان نشر: اصفهان

ناشر: مركز فرهنگي شهيد مدرس

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1380 ش

ص: 91

نويسنده:

نيلي پور - مهدي

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: اهل بيت 4 / 1 / 7

ريز موضوعات:

267 - 266 خديجه مادر حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

367 - 366 خديجه مادر حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

129: فرياد يك رسالت

مكان نشر: قم

ناشر: دارالتبليغ اسلامي

نويسنده:

محمّد يوسف حريري

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

ريز موضوعات:

33 - 27 ازدواج پيامبر با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

130: فهرست موضوعي تراجم

مكان نشر: قم

ناشر: كتابخانه عمومي آيت اللَّه مرعشي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1371 ش

گرد آور: ايراني قمي - اكبر و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

265 - 261 خديجه، عايشه و زنان ديگر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم (28 عنوان)

به فارسي و عربي

131: قصص الانبياء

مكان نشر: تهران

ناشر: كتابفروشي اسلاميه

نوبت چاپ: 10

نويسنده:

مولانا محمّد جويري

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

ريز موضوعات:

252 - 252 داستان تزويج خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

132: قصص قرآن، تاريخ انبياء

مكان نشر: تهران

ناشر: صدوق

نوبت چاپ: 7

تاريخ نشر: 1367 ش

نويسنده:

سيد محمّد باقر موسوي - اكبر غفاري

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

رده كتابخانه: اهل بيت 8 / 2 / 2

ريز موضوعات:

418 - 416 وفات ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هجرت

133: كامل ج 1 تاريخ بزرگ اسلام و ايران

مكان نشر: تهران

ناشر: علمي

نوبت چاپ: 1

نويسنده:

عز الدين علي بن الاثير و ديگران

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

39 - 34 ازدواج با خديجه - حلف الفضول

134: كتابي كه بايد خواند

مكان نشر: تهران

ناشر: چاپخانه پايا

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1344 ش

نويسنده:

بانو جلالي خميني

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

25 - 23 ازدواج پيامبر و خديجه

98 - 95 وفات ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام و خديجه

135: كوثر س 1 ش 1

مكان نشر: قم

ناشر: آستان مقدسه حضرت معصومه عَلَيْهاالسَّلَام

ص: 92

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1376 ش

صاحب امتياز: آستانه مقدسه حضرت معصومه عَلَيْهاالسَّلَام و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

33 - 24 زندگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، اوضاع اجتماعي زنان در عصر جاهليت

136: گلستان قرآن س 4 ش 95 پياپي 139 سال 1380

مكان نشر: تهران

ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1380

زير نظر: مسجد جامعي - احمد

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

22 - 19 تأثير حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بر زندگي سياسي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

28 - 27 روايت هاي تاريخ درباره ي ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

30 - 29 فرزندان حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

36 - 32 فضيلت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در گفتار بزرگان

137: گنجينه هاي ويران

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات

نوبت چاپ: 1

نويسنده:

محمّد عبايي خراساني

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم

ريز موضوعات:

55 - 49 ارقم، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، كلثوم بن هدم و پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

138: ماتمكده

مكان نشر: تهران

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1287 ق

نويسنده:

ملا محمّد خراساني

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

13 - 3 ظلم قريش بر پيامبر، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

139: مادر نمونه اسلام

مكان نشر: قم

ناشر: امير

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1354 ش

نويسنده:

غلامعلي رحيميان

ريز موضوعات:

13 - 5 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

140: مجالس الواعظين، ج 3

مكان نشر: تهران

ناشر: اسلاميه

تاريخ نشر: 1354 ش

نويسنده:

محلاتي - ذبيح اللَّه و ديگران

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات: 128 - 120 وفات خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و بيعت با القادر

141: مجموعه زندگاني چهارده معصوم

مكان نشر: تهران

ناشر: طلوع

نوبت چاپ: 5

تاريخ نشر: 1348 ش

نويسنده:

عماد زاده - حسين

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم

ريز موضوعات:

ص: 93

226 - 213 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

142: محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيامبر خدا

مكان نشر: باختران

ناشر: كتابفروشي صحافيان

تاريخ نشر: 1347 ش

نويسنده:

دنت - اي و ديگران

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

45 - 39 پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و رياست كاروان

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

53 - 47 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

53 - 47 حل منازعه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

143: محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيام آور آزادي، ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: حكمت

تاريخ نشر: 1356 ش

نويسنده:

شرقاوي - عبدالرحمن و ديگران

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

76 - 70 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

197 - 194 وفات خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و ابوطالب

144: محمّد رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

مكان نشر: تهران

ناشر: روزنامه آريان

تاريخ نشر: 1358 ش

نويسنده:

قديمي رضواني - ذبيح اللَّه

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

- خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 189 - 204

- خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 216 - 228

145: محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيغمبري كه از نو بايد شناخت

مكان نشر: تهران

ناشر: خواندنيها

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1342 ش

نويسنده:

كونستان ويرژيل كيوركيو و ديگران

كتابخانه: آستان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

كتابخانه: آيت اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

38 - 30 ازدواج محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

146: محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيغمبر شناخته شده

مكان نشر: قم

ناشر: چاپ حكمت

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1344 ش

نويسنده:

محمّد علي انصاري

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

43 - 29 ازدواج محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

147: محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خاتم پيغمبران، ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: حسينيه ارشاد

تاريخ نشر: 1347 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

كتابخانه: سپاه پاسداران انقلاب

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

3 - 92 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و ازدواج هاي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

- خديجه عَلَيْهاالسَّلَام 384 - 388

148: محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در شيرخوارگي و خردسالي

مكان نشر: باختران

تاريخ نشر: 1342 ش

نويسنده:

محمّد شوكت التوني و ديگران

ص: 94

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

ريز موضوعات:

- 9 محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و قافله سالاري خديجه 389

52 - 422 مراجعت مكه و ازدواج با خديجه 4

149: مكتب انقلاب ش 5

مكان نشر: تهران

ناشر: سپاه پاسداران

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1362 ش

نويسنده:

گروهي از نويسندگان

ريز موضوعات:

0 - 68 ازدواج پيامبر با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

150: ناسخ التواريخ حضرت عيسي عَلَيْهِ السَّلَام ج 3

مكان نشر: تهران

ناشر: اسلاميه

نوبت چاپ: 2

تاريخ نشر: 1363 ش

نويسنده:

محمّد تقي سپهر

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم

رده كتابخانه: اديان 1 / 4 / 1

ريز موضوعات:

514 - 508 ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

151: وفات حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

مكان نشر: قم

ناشر: خيام

نوبت چاپ: 1

تاريخ نشر: 1361 ش

نويسنده:

سيد عبدالرزاق موسوي مقرم و ديگران

كتابخانه: آستان قدس رضوي عَلَيْهِ السَّلَام

ريز موضوعات:

22 - 13 ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

152: همراه با پيامبران در قرآن

مكان نشر: قم

ناشر: دفتر تبليغات اسلامي حوزه قم

نويسنده:

طباره - عفيف عبدالفتاح و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام

رده كتابخانه: قرآن 5 / 5 / 6

ريز موضوعات:

541 - 536 همسران پيامبر (خديجه، سوده، عايشه، حفصه، ام حبيبه)

153: همسران رسول خدا

مكان نشر: قم

ناشر: دارالتبليغ اسلامي

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1352 ش

نويسنده:

عقيقي بخشايشي - عبدالرحيم

كتابخانه: جامعه الزهرا عَلَيْهاالسَّلَام

ريز موضوعات:

19 - 13 خديجه

30 - 26 سوده، عايشه - زينب بنت خديجه

154: يك بحثي تحليلي و تاريخي درباره ي همسر

مكان نشر: قم

ناشر: دارالتبليغ اسلامي

نوبت چاپ: 3

تاريخ نشر: 1352 ش

نويسنده:

عقيقي بخشايشي

كتابخانه: دفتر تبليغات اسلامي

ريز موضوعات:

19 - 13 خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

155: ينابيع الموده ج 1

مكان نشر: تهران

ناشر: بوذرجمهري

نوبت چاپ: 1

ص: 95

تاريخ نشر: 1357 ش

نويسنده:

سليمان بلخي قندوزي حنفي و ديگران

كتابخانه: پژوهشكده باقرالعلوم

كتابخانه: آية اللَّه مرعشي نجفي

رده كتابخانه: اهل بيت 7 / 1 / 1

ريز موضوعات:

430 - 397 پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و فضايل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام

ب - محقق و نويسنده دلسوخته اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام حجة الاسلام و المسلمين، آقاي حاج شيخ علي اكبر مهدي پور، مجموعه اي را در اختيارمان قرار داده اند، كه به محضرعلاقه مندان به تحقيق درباره ي حضرت خديجه تقديم مي نماييم.

كتابنامه حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

الف؛ به عربي

1. ام المؤمنين، خديجة بنت خويلد / علي محمدعلي دخيل / بيروت / 1399 ه.

2. ام المؤمنين خديجة بنت خويلد / عبدالمنعم محمد عمر / قاهره / 1982 م.

3. خديجة ام المؤمنين / احمد عبدالجواد الدومي / بيروت.

4. خديجة ام المؤمنين / بثينة توفيق / قاهره / 1955 م.

5. خديجة ام المؤمنين / ذوالفقار مهران / قاهره /

6. خديجة ام المؤمنين / عبداللّه علايلي / بغداد /

7. خديجة ام المؤمنين / عبدالحميد محمد شاكر زهراوي / قاهره / 1982 م.

8. خديجة ام المؤمنين / ؟ / قاهره / 1955 م.

9. خديجة، اوّل امٍّ للمؤمنين / احمد عبد المنعم عبدالسّلام حلواني / قاهره / 1969 م.

10. خديجة بنت خويلد / محمد عبدالغني حسن / قاهره / 1962 م.

11. خديجة بنت خويلد / محمد علي قطب / بيروت / 1988 م.

12. خديجة زوجة الرّسول / طه عبدالباقي سرور / قاهره / 1957 م.

ص: 96

13. خديجة الكبري / عبدالستار بعاج / نجف اشرف / 1956 م.

براي كودكان:

خديجة بنت خويلد ام المؤمنين / مؤسّسه اعلمي / بيروت / 1424 ه.

ب؛ مقاله عربي:

14. خديجة / ام مريم / مجلّه الرائد / بُن / ش 90 و 91 / 1406 ه

15. خديجة بنت خويلد / مجلّه منار الاسلام / سال 9 / ش 10 / 1404 ه.

16. خديجه بنت خويلد / محمد خليفه تونسي / مجلّه الكويت / ش 54 / 1407 ه.

17. خديجة الكبري ام المؤمنين / هنا عبدالحميد / مجلّه رساله ي الجهاد / ش 21 / 1984 م.

ج؛ به فارسي:

18. خديجه / دخيّل / ترجمه دكتر فيروز حرير چي / تهران / 1361 ش.

د؛ مقاله:

19. خديجه بزرگ بانوي اسلام / مجلّه پيام انقلاب / سال 3 / ش 61 / 1361 ش.

20. خديجه، ملكه اسلام / جعفر سبحاني / مكتب اسلام / سال 2 / ش 11 / 1380 ه.

ه؛ ضمني:

21. ام سيّدة نساء العالمين / امّهات المعصومين / عبدالعزيز كاظم البهادلي / ص 48 - 68.

22. خديجة ابنة خويلد / سير اعلام النبلاء / ذهبي / ج 2 / ص 109.

23. خديجة، اولي زوجات النّبي / بُول / دائرة المعارف الاسلامية / ج 8 / ص 234 / 236.

24. خديجة بنت خويلد / اسدالغابة / ابن اثير / ج 5 / ص 434 - 439.

25. خديجة بنت خويلد / الاستيعاب / ابن عبدالبر / ج 4 / ص 279 - 289.

ص: 97

26. خديجة بنت خويلد / الاصابة / ابن حجر / ج 4 / ص 281 - 283.

27. خديجة بنت خويلد / اعلام النّساء / كحالة / ج 1 / ص 326 - 331.

28. خديجة بنت خويلد / اعيان النّساء / محمدرضا حكيمي / ص 105 - 110.

29. خديجة بنت خويلد / تراجم اعلام النساء / اعلمي / ج 2 / ص 41 تا 54.

30. خديجة بنت خويلد / تراجم سيّدات بيت النبوة / عايشه بنت الشاطي / ص 213 - 238.

31. السيّدة خديجة / امّهات المعصومين / آية اللّه شيرازي / ص 53 - 96.

32. فضائل خديجة / مقتل الحسين / خوارزمي / ج 1 / ص 41 - 56.

و؛ ضمني / به فارسي:

33. خديجة الكبري / لغتنامه / دهخدا / حرف خ / ص 355.

34. زندگاني ام المؤمنين خديجه / رياحين الشريعه / محلاتي / ج 2 / ص 202 - 283.

[موارد ديگر]

در پايان، موارد ديگري را اشاره مي نماييم

در دائرة المعارف ها، همانند «دائرة المعارف تشيع» در لغت خديجه و لغتنامه ها همانند «لغتنامه دهخدا» و كتب حديث، همانند «بحارالانوار» علامه مجلسي و كتب تاريخ، كه مربوط به دوره پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مي باشد، همانند ناسخ التواريخ و كتب تراجم همانند:

«اعيان الشيعه» در لغت خديجه و «ريحانة الادب» (در لغت ام المؤمنين) و كتب رجال حديث، همانند «تنقيح المقال» و «معجم رجال الحديث»، درباره ي خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام بحث و بررسي انجام گرفته است و علاوه بر اينها، كتابهاي مستقل ديگري تأليف گشته و يا در ضمن كتابي مربوط به موضوعي گسترده، درباره ي حضرت خديجه، فصلي قرار داده شده است كه ذيلاً ذكر مي نماييم.

1 - الانوار السّاطعه، من الغرّأ الطاهره / غالب السيلاوي

2 - خديجه نخستين مسلمان و همسر پيامبر / رسيت هيلامازر / 1385 ش / تركيه / به زبان انگليسي

ص: 98

3 - مثلهن الاعلي، خديجه / عبدالله العلائلي / 1412 قمري / بيروت

4 - الكوثر في احوال فاطمه بنت النبي / موسوي / بخش مربوط به خديجه

5 - السيّده خديجه، رمز التضيحه / علي اصغر مدرسي / 1381 شمسي

6 - المجموعة الكامله لمؤلفات العقاد / عباس محمود عقاد / بخش مربوط به خديجه

7 - عظمأ الاسلام / شيخ محمد حسن قبيسي عاملي / بخش مربوط به خديجه

9 - فصلنامه قرآني كوثر / مجله / شماره 20 سال ششم / 1385 ش

10 - الذرّية الطاهره / حماد انصاري رازي دولابي / بخش مربوط به خديجه

11 - فروغ آسمان حجاز، خديجه / علي كرمي فريدني / چاپ دوم / 1383

12 - نگاهي نو به زندگي درخشان خديجه / علي كرمي فريدني / 1385 ش

13 - سرچشمه كوثر / علي اكبر مهدي پور / 1385 ش

14 - شمع محفل طه / سيد محمد حسن سجاد / عليرضا مهرپرور / 1385

ص: 99

مقاله هايي درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

اشاره

نويسندگان محقق و انديشمند و دلسوخته خاندان رسالت و امامت، مقاله هاي ارزشمندي درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نوشته و منتشر نموده اند، كه با تفاوت ها و تنوع هايي كه از نظر انتخاب موضوعات مورد بحث و سبك نگارش و اجمال و تفصيل مطلب و … دارد، مي تواند نقش مؤثري در آگاهي نسبت به عظمت و شخصيت و فداكايهاي آن حضرت داشته باشد.

بخشي از اين مقاله ها، در مجله هاي معتبر منتشر گرديده و بعضي در ضمن كتابي درباره ي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و يا مجموعه اي درباره ي زنان برجسته و يا همسران رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و … درج گرديده است و هم اكنون، به منظور زمينه سازي براي آشنايي با زندگي و شخصيت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و دسترسي آسان به شماري از اين مقاله ها كه در كتابها و مجله هاي گوناگون منتشر گرديده، گزيده اي از اين مقالات را در اين يادواره، به محضر علاقه مندان به آن بانوي بزرگ تقديم مي نماييم و در بخش «كتابها و مقاله ها درباره ي حضرت خديجه» آدرس و مشخصات شمار بسياري از آثار منتشر شده درباره ي آن حضرت را در اختيار پژوهشگران علاقه مند قرار مي دهيم.

مقاله اول

اشاره

استاد محقق و نويسنده عاليقدر و نامدار حضرت آية الله حاج شيخ جعفر سبحاني دامت بركاته در كتاب بسيار نفيس و محققانه «فروغ ابديت» در بخش نهم، قسمت قابل توجهي را به ازدواج پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و حضرت خديجه پرداخته اند، كه هم اينك در اختيار علاقه مندان قرار مي دهيم:

… كاروان «قريش» آماده حركت شد، كالاهاي بازرگاني «خديجه» نيز در آن ميان بود، در اين هنگام «خديجه» شتري راهوار و مقداري كالاي گرانبها در اختيار

ص: 100

وكيل خود گذارد و ضمناً به دو غلام خود دستور داد، كه در تمام مراحل كمال ادب را به جا آورند و هر چه او انجام داد، ابداً اعتراض ننمايند و در هر حال مطيع او باشند.

بالاخره كاروان به مقصد رسيد و همگي در اين مسافرت سودي بردند، ولي پيامبر بيش از همه سود برد و چيزهايي نيز براي فروش در بازار «تهامه» خريد.

كاروان «قريش» پس از پيروزي كامل، راه مكه را پيش گرفت، جوان قريش در اين سفر براي بار دوم از ديار عاد و ثمود گذشت، سكوت مرگباري كه در محيط زندگي آن گروه سركش حكمفرما بود، او را بيشتر به عوالم ديگر متوجه نمود، علاوه بر اين، خاطرات سفر سابق تجديد شد، بياد روزي افتاد كه همراه عموي خود همين بيابانها را پشت سر مي نهاد، كاروان قريش به مكه نزديك شد، «ميسره» رو به رسول خدا نمود و گفت:

چه بهتر شما پيش از ما وارد «مكه» شويد و «خديجه» را از جريان تجارت و سود بي سابقه اي كه امسال نصيب ما گشته است، آگاه سازيد، پيامبر اكرم، در حالي كه «خديجه» در غرفه خود نشسته بود، وارد مكه شد، «خديجه» به استقبال او دويد و او را وارد غرفه نمود؛ پيامبر با بيان شيرين خود جريان كالاها را تشريح كرد، چيزي نگذشت كه «ميسره» وارد شد.

(1)

غلام «خديجه» (ميسره) آنچه را در اين سفر ديده بود كه تمام آنها بر عظمت و معنويت «محمّد امين صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم» گواهي مي داد براي خديجه مو به مو تعريف كرد، از جمله اينكه: «امين» بر سر موضوعي با تاجري اختلاف پيدا نمود، آن مرد به او گفت به «لات» و «عزي» سوگند بخور، تا من سخن تو را بپذيرم، «امين» در پاسخ او چنين گفت، پست ترين و مبغوض ترين موجودات پيش من همان لات و عزيست كه تو آنها را مي پرستي (2) و نيز ميسره اضافه نمود كه در «بصري» «امين» به منظور استراحت، زير سايه درختي نشست، در چنين هنگام، چشم راهبي كه در صومعه خود نشسته بود به امين افتاد و آمد از من نام او را پرسيد سپس چنين گفت:

«اين مرد كه در زير سايه اين درخت نشسته است همان پيامبريست كه در «تورات و انجيل» در باره او بشارت هاي فراواني خوانده ام! (3)

ص: 101


1- 48. الخرايج ص 186 - بحار ج 16 ص 4
2- 49. طبقات كبري، ج ص 140
3- 50. بحار، ج 15 ص 18.

خديجه بانوي اسلام

تا آن روز وضع مالي و اقتصادي رسول اكرم مرتب نشده بود و هنوز به كمك هاي ماليِ عموي خود ابوطالب نيازمند بود، وضع كار و كسب او ظاهراً چندان ريشه دار نبود، كه بتواند همسري انتخاب كند و تشكيل عائله دهد.

سفر اخير وي به شام آن هم به طرز وكالت و نمايندگي از طرف يكي از زنان ثروتمند و سرشناس قريش (خديجه) تا حدي وضع مالي و اقتصادي او را تثبيت نمود، دلاوري و كارداني جوان قريش مورد اعجاب خديجه قرار گرفت، حاضر شد كه مبلغي را علاوه بر قرارداد، به عنوان جايزه بپردازد ولي «جوان قريش» فقط اجرتي را كه در آغاز كار معين شده بود دريافت نمود و سپس راه خانه ابوطالب را پيش گرفت و آنچه در اين راه به دست آورده بود، براي اينكه گشايشي در وضع زندگي ابوطالب به وجود آيد؛ همه را در اختيار او گذارد.

عموي چشم به راه، با ديدن برادر زاده خود كه يادگار پدر (عبدالمطلب) و برادر بود، اشك شوق در چشمان او حلقه زد و از پيروزي او در كار تجارت و سودي كه عايد او گشته بود بسيار خوشحال گشت و حاضر شد كه دو اسب و دو شتر در اختيار برادر زاده بگذارد، تا به شغل بازرگاني ادامه دهد و از طلا و نقره اي كه در اين سفر به دست آورده و همه را در اختيار عمو گذارده بود، همسري براي او انتخاب كند.

در چنين شرائط، رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تصميم قاطع گرفت كه همسري به عنوان شريك زندگي انتخاب نمايد. ولي چطور شد اين قرعه به نام خديجه افتاد، كه قبلاً پيشنهاد ثروتمندترين و متنفذترين رجال قريش را، مانند عقبة بن ابي معيط و ابوجهل و ابوسفيان درباره ي ازدواج با خود، رد كرده بود و چه عللي پيش آمد كه اين دو شخص را كه از نظر زندگي كاملاً مختلف بودند، به هم نزديك كرد و آن چنان رابطه و الفت و محبت و معنويت ميان آنان به وجود آورد، كه خديجه تمام ثروت خود را در اختيار محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گذارد و تجارتيكه دامنه آن به مصر و حبشه كشيده بود، در راه توحيد و اعلاء كلمه حق مصرف گرديد، خانه اي كه اطراف آن را كرسيهاي عاج نشان و صدف نشان پر كرده بود و حريرهاي هند و پرده هاي زربفت ايران آرايش داده بود، بالاخره پناهگاه مسلمانان شد.

ص: 102

ريشه اين حوادث را بايد در تاريخ زندگاني خديجه پيدا نمود. چيزي كه مسلم است اينست كه: اين نوع خدمات و گذشت و فداكاري تا ريشه ثابت و پاك و معنوي نداشته باشد، به طور مسلم پيوسته نمي گردد.

صفحات تاريخ گواهي مي دهد كه اين ازدواج معلول و مولود ايمان خديجه به تقوي و پاكدامني و عفت و امانت عزيز قريش بود و شرح زندگاني خديجه و رواياتي كه در فضيلت او وارد شده است، اين مطلب را بيشتر روشن مي نمايد.

چون وي زني پاكدامن و عفيف بود، همواره دنبال شوهر متقي و پرهيزگار مي گشت و از اين نظر پيامبر درباره ي وي فرمود:

«خديجه از زنان با فضيلت بهشت است» و اول كسي كه از زنان به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ايمان آورد، خديجه بود.

امير مؤمنان در خطبه اي كه به غربت اسلام در آغاز بعثت اشاره مي نمايد، مي فرمايد:

خانواده مسلماني در اسلام نبود، جز خانواده اي كه از پيامبر و خديجه تشكيل يافته بود و من سومين نفر آنها بودم (1)

«ابن اثير» مي نويسد:

كه تاجري «عفيف» نام، وارد مسجد الحرام شد و از اجتماع و عبادت يك جمعيَّت سه نفري كاملاً در شگفت مانده؛ ديد وي با خديجه و علي عَلَيْهِ السَّلَام مشغول نماز است، برگشت، با عموي پيامبر «عباس» ملاقات كرد و آنچه را ديده بود به وي گفت و از حقيقت امر پرسيد، وي گفت:

پيشواي آن سه نفر مدعي نبوت و پيامبري و آن زن، همسر وي خديجه است و نفر سوم فرزند برادرم عليست سپس افزود:

در روي زمين كسي را سراغ ندارم كه پيرو اين آيين باشد جز همين سه نفر. (2) و تفصيل و نقل رواياتي در فضيلت او وارد شده است كه از حوصله گفتار ما بيرونست چه بهتر به تفصيل عللي كه اين حادثه تاريخي را به وجود آورد بپردازيم.

علل ظاهري و باطني اين ازدواج

مردان مادّي كه همه چيز را از دريچه مادّيگري مطالعه مي كنند، پيش خود چنين تصور مي كنند كه: چون خديجه ثروتمند و تجارت پيشه بود، براي امور تجارتي خود به

ص: 103


1- 51. لم يجمع بيت واحد، يومئذ في الاسلام غير رسول اللّه و خديجه و انا ثالثهما. نهج البلاغه خطبه قاصعه
2- 52. ماعلمت علي ظهرالارض كلها علي هذاالدّين غير هؤلاء الثلثه. اسدالغابة ماده «عفيف»

يك مرد امين، بيش از هر چيزي نيازمند بود، از اين لحاظ با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ازدواج نمود و محمّد نيز از وضع زندگي آبرومندانه او آگاه بود با اينكه توافق سنّي نداشتند؛ تقاضاي او را پذيرفت.

ولي آنچه را تاريخ نشان مي دهد اينست كه محرك خديجه براي ازدواج با امين قريش، يك سلسله جهات معنوي بود، نه جنبه هاي مادي، اينك شواهد ما:

1 - هنگامي كه از «ميسره» سرگذشت سفر جوان قريش را مي پرسد او كراماتي را كه در طول اين سفر از او ديده بود و آنچه را از راهب شام شنيده بود براي او نقل مي نمايد، «خديجه» شوق مفرطي كه سرچشمه آن علاقه به معنويّت «محمّد» صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود، در خود احساس مي كند و بي اختيار به او مي گويد، ميسره كافي است، علاقه مرا به محمّد دو چندان كردي، برو، من تو و همسرت را آزاد كردم و دويست درهم و دو اسب و لباس گرانبهايي در اختيار تو مي گذارم.

سپس آنچه را از «ميسره» شنيده بود براي «ورقة بن نوفل» كه داناي عرب بود، نقل مي كند او مي گويد:

صاحب اين كرامات پيامبر عربيست (1)

2 - روزي «خديجه» در خانه خود نشسته و دور او را كنيزان و غلامان گرفته بودند، يكي از دانشمندان «يهود» نيز در آن محفل بود، اتفاقاً «جوان قريش» از كنار منزل آنها گذشت و چشم دانشمند «يهود» به پيامبر افتاد، فوراً از خديجه در خواست نمود؛ كه از «محمّد» تقاضا كند از مقصد خود منصرف شود و چند دقيقه در اين مجلس شركت نمايد، رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم؛ تقاضاي داناي «يهود» را كه مبني بر نشان دادن علائم نبوت در بدن او بود پذيرفت، در اين هنگام «خديجه» رو به دانشمند «يهودي» كرد و گفت:

هر گاه عموهاي او از تفتيش و كنجكاوي تو آگاه گردند، عكس العمل بدي نشان مي دهند، زيرا آنان از گروه يهود به برادر زاده خود هراسانند. در اين موقع، داناي «يهود» گفت: مگر مي شود به محمّد كسي صدمه اي برساند، در صورتي كه دست تقدير او را براي ختم نبوت و ارشاد مردم پرورش داده است «خديجه» گفت:

از كجا مي گويي كه او حائز چنين مقام مي شود؟ وي گفت:

من علائم پيامبر آخر الزمان را در تورات خوانده ام و از نشانه هاي او اينست كه پدر و مادر او

ص: 104


1- 53. سيره ابن هشام، ج 1، ص 26.

مي ميرند و جد و عموي وي، از او حمايت مي نمايند و از «قريش» زني را انتخاب مي نمايد كه سيده قريش است، سپس اشاره به «خديجه» نمود و گفت:

خوشا به حال كسي كه افتخار همسري او را پيدا كند! (1)

3 - ورقه عموي خديجه از دانايان عرب بود و اطلاعات فراواني درباره ي كتب عهدين داشت و مكرر مي گفت كه:

مردي از ميان «قريش» از طرف خدا براي هدايت مردم برانگيخته مي شود و يكي از ثروتمندترين زنان قريش را مي گيرد و چون «خديجه» ثروتمندترين زنان قريش بود، از اين لحاظ گاه و بيگاه به خديجه مي گفت:

روزي فرا رسد كه تو با شريفترين مرد روي زمين وصلت مي كني!

4 - خديجه شبي در خواب ديد:

خورشيد بالاي مكه چرخ خورد و كم كم پايين آمد و در خانه او فرود آمده، خواب خود را براي ورقه نقل كرد وي چنين تعبير نمود:

با مرد بزرگي ازدواج خواهي نمود و شهرت او عالم گير خواهد شد.

اينها جرياناتيست كه بعضي از مورخان و مرحوم علامه مجلسي (2) نقل نموده اند و در بسياري از كتب تاريخي نيز ثبت شده است.

مجموع اينها علل تمايل خديجه را آفتابي مي كند، كه اين تمايل بيشتر مولود ايمان و اعتقاد به معنويت جوان قريش بود و اينكه امين براي تجارت او از ديگران مناسبتر است، شايد كمترين اثري در ايجاد اين وصلت نداشته است.

كيفيت خواستگاري خديجه

قدر مسلم اينست كه پيشنهاد، ابتدا از طرف خود خديجه شده است، حتي ابن هشام (3) نقل مي كند كه خديجه شخصاً تمايلات خود را اظهار كرد و چنين گفت:

عمو زاده! من بر اثر خويشي كه ميان من و تو برقرار است و آن عظمت و عزتي كه ميان قوم خود داري و امانت و حسن خلق و راستگويي كه از تو مشهود است، جدّاً مايلم با تو ازدواج كنم. «امين قريش» او را پاسخ داد كه، لازم است عموهاي خود را از اين كار آگاه سازد و با صلاحديد آنها؛ اين كار صورت بپذيرد.

ص: 105


1- 54. بحار، ج 16 صَ 19.
2- 55. بحارالانوار، ج 6، ص 104.
3- 56. سيره ابن هشام، ج 1، ص 204.

بيشتر مورخان معتقدند كه نفيسه دختر «عليه» پيام خديجه را به پيامبر به طرز زير رساند.

محمّد! چرا شبستان زندگي خود را با چراغ همسر روشن نمي كني، هر گاه من تو را به زيبايي و ثروت، شرافت و عزت دعوت كنم مي پذيري؟ پيامبر فرمود:

منظورت كيست؟

وي «خديجه» را معرفي كرد، حضرت فرمود:

آيا (خديجه) به اين كار حاضر مي شود، با اينكه وضع زندگي من با او فرق فاحش دارد؟

نفيسه گفت:

اختيار او در دست من است و من او را حاضر مي كنم، تو ساعتي را معين كن، كه وكيل او (عمرو بن اسد) (1) با شما و خويشانتان دور هم گرد آمده و مراسم عقد و جشن برگزار شود.

رسول اكرم با عموي بزرگوار خود (ابوطالب) جريان را مذاكره كرد، مجلس با شكوهي كه از شخصيتهاي بزرگ قريش را در برداشت، تشكيل گرديد؛ نخست ابوطالب خطبه اي خواند كه آغاز آن حمد و ثناي خداست و برادرزاده خود را چنين معرفي كرد:

برادر زاده من محمّد بن عبداللَّه با هر مردي از قريش موازنه و مقايسه شود؛ بر او برتري دارد؛ او اگر چه از هر گونه ثروتي محروم است لكن ثروت سايه ايست رفتني واصل و نسب چيزيست ماندني … (2)

چون خطبه ابوطالب مبني بر معرفي قريش و خاندان هاشم بود در برابر آن، ورقه عموي خديجه ضمن خطابه اي گفت:

كسي از قريش منكر فضل شما نيست، ما از صميم دل مي خواهيم دست به ريسمان شرافت شما بزنيم …

ص: 106


1- 57. معروف اينست كه پدر خديجه (خويلد) در جنگ فجار فوت كرده بود از اين جهت عموي او از طرف او صيغه عقد جاري كرد، روي اين حساب، مطلبي كه برخي از تاريخ نويسان، ضبط كرده اند كه خويلد در آغاز كار، رضايت نداشت، سپس روي تمايلات شديد خديجه راضي شد، بي اساس است.
2- 58. تهان ابن اخي هذا محمّد بن عبداللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم لا يوازن برجل من قريش الارجح به و لا يناس باحد منهم، الاعظم منه و ان كان في المال مقلافان المال، ورق حائل و ظل زائل.. مناقب ج 1، ص 20 بحار، ج 15، ص 6.

عقد نكاح جاري شد و مهريه چهارصد دينار معين شد و بعضي گفته اند كه مهريه بيست شتر بوده است.

مقاله دوم

اشاره

محقق عاليقدر و دلباخته اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام مرحوم آيت الله سيد محمد كاظم قزويني قدس سره در كتاب گرانسنگ «فاطمة الزهراء من المهد الي اللحد» كه به وسيله نويسنده گرانمايه و عاليمقام، آقاي حاج شيخ علي كرمي فريدني دامت بركاته ترجمه شده، سه بخش را به مسائل مربوط به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اختصاص داده است كه ذيلاً در اختيار علاقه مندان قرار مي گيرد.

مام گرانمايه او

مام گرانمايه فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام بانوي ارجمنديست به نام خديجه.

بانويي سپيد چهره و نوراني و بلند قامت و زيبا، كه در ميان جامعه و مردمش پر شرافت و سخت محترم بود و در كارهايش انديشور و بسيار خردمند. از هوشمندي و درايت بهره اي بسيار داشت و در امور و شئون، از بينشي ژرف و فراوان برخوردار بود.

در پرتو استقلال فكر و عمل و اعتماد به نفس خويش مي زيست و به بركت مغز متفكّر و هوشمند خود چرخهاي امور اقتصادي و تجاري گسترده خويش را به حركت مي آورد و به اصول و مباني و مقرّرات صادرات و واردات و مديريّت شايسته اقتصادي آگاه بود.

اينها همه از صفات شايسته و ويژگي هاي آن بانوي بزرگ به عنوان يك انسان شريف و يك زن با شخصيّت بود.

امّا صفات برجسته او به عنوان يك همسر و براي زندگي مشترك.

بانويي بود كه هزاران هزار، از ثروت و دارايي خويش را به شوي گرانقدرش بخشيد، تا به هر صورتي كه مي خواهد و مي پسندد در آن تصرّف نمايد و بي هيچ ترديدي دارايي هنگفت و سرمايه عظيم تجاري و اقتصادي اين بانوي هوشمند و فداكار در پيشرفت و استواري اسلام نقش اساسي داشت.

ص: 107

چرا كه اسلام در آن مرحله از حياتش، در حال شكل گرفتن و قدرت يافتن بود و نياز شديدي به ثروت و امكانات اقتصادي و زندگي داشت و خداوند بر اثر درست انديشي و اخلاص آن بانو، اين افتخار را به او داد كه دارايي و امكانات تجاري و مالي اش را براي اسلام مهيّا ساخت و با تأمين نياز اقتصادي اسلام، در آن مرحله حسّاس، هدف پيامبر نيز كه پيشرفت اسلام بود به طور عملي تحقّق يافت و پايه هاي آن، استوار گرديد.

به همين جهت است كه پيامبر فرمود:

هيچ ثروتي همانند ثروت «خديجه» براي اهداف بلند من سود بخش و مفيد نيفتاد.

ما نَفَعَني مالٌ قَطْ مِثْل مَا نَفَعَني مالُ خَديجَة

پيامبر گرامي با بهره گيري از ثروت «خديجه» وام وامداران را مي پرداخت و بردگان را آزاد مي نمود و به درماندگان كمك مي كرد و بار را از دوش آنان بر مي داشت و در رخدادهاي ناگوار زندگي، از آن به هر اندازه لازم بود مصرف مي كرد و زير بال محرومان را مي گرفت و هنگامي كه در مكّه بود به ياران بينواي خويش كمك مي كرد و پول و امكانات لازم براي هجرت مهاجران را مي پرداخت.

پيامبر در زمان حيات اين بانوي فداكار آنچه صلاح مي دانست از دارايي او هزينه مي كرد و پس از رحلت او نيز باقيمانده ثروتش را، او و فرزندانش به ارث بردند. (1)

و درست به همين جهت است كه سخن جاودانه پيامبر مفهوم روشن خويش را پيدا مي كند كه فرمود:

اسلام پس از جاذبه و معنويّت خود، تنها با شجاعت و شهامت و شمشير عدالت علي و دارايي خديجه بر پاي ايستاد و استواري يافت.

ما قامَ وَ لا اسْتَقامَ الدّينُ اِلا بِسَيفِ عِليٍّ وَ مالِ خَديجَةَ

نام بلند آوازه او

زندگي و همگامي و همراهي اين بانوي بزرگ و فداكار با پيامبر، در طول همه زندگي مشترك، در خور هر گونه تحسين و تكريم است.

ص: 108


1- 59. امالي طوسي، ج 2، ص 82.

به همين دليل است كه پيشواي بزرگ توحيد، هر گاه پس از رحلت او نيز از وي و نام بلند آوازه اش ياد مي كرد، يا نامش به ميان مي آمد، با همه وجود براي او طلب آمرزش مي كرد و قلب مصفّا يش به ياد او مي شكست و چه بسا كه قطرات اشك ديدگانش، در اندوه فقدان آن يار مهربان و همسنگر و پشتيبان فداكار و هوشمند، بر گونه هايش مي غلتيد و فرو مي ريخت.

روزي آن گرانمايه عصرها و نسلها، از خديجه، همانند هميشه با عظمت و احترام بسيار ياد كرد كه عايشه گفت:

اي پيامبر خدا! او بانويي سالخورده و از كار افتاده بود و خداوند بهتر از او را به شما داده است! پيامبر فرمود:

«هرگز اين گونه كه تو مي پنداري نيست. خدا بهتر از او را به من نداده است، چرا كه او هنگامي به من ايمان آورد، كه مردم به من كفر ورزيدند و زماني مرا تصديق كرد، كه مردم دروغگويم شمردند و آنگاه او مرا در ثروت و دارايي هنگفت خويش شريك ساخت، كه مردم مرا از ثروت خويش محروم ساختند و خدا فرزنداني از آن بانوي پاك و فداكار به من ارزاني داشت و از ديگر زنان، فرزندي به من ارزاني نداشت و يا طبق خواست حكيمانه اش باقي ننهاد.»

پيامبر و پيمان زندگي مشترك

درست 25 بهار از عمر گرانبها و پر بركت پيامبر مي گذشت، كه با بانوي چهل ساله اي به نام «خديجه» كه برترين بانوي روزگار خويش بود، پيمان زندگي مشترك را امضاء كرد و فصل جديدي در زندگي اش آغاز شد.

برخي سن و سال خديجه، آن بانوي هوشمند و پاك را 26 و 28 سال نيز نوشته اند، امّا مشهورترين ديدگاه، همان است كه او به هنگام ازدواج با پيامبر، 40 بهار از عمرش مي گذشت.

برخي بر آنند كه «خديجه» پيش از پيمان زندگي مشترك با پيامبر، دو بار ازدواج كرده و همسرانش يكي پس از ديگري از دنيا رفته بودند و برخي نيز بر اين انديشه اند كه او تا هنگام ازدواج با پيامبر دختر و ازدواج نكرده بود.

ازدواج پيامبر با «خديجه» شباهتي به ازدواج هاي شناخته شده نداشت، بلكه در نوع خود بي نظير و داراي ويژگي هايي بود، چرا كه اين پيوند مبارك و مقدّس، نه

ص: 109

ثمره عشق زودگذر و دوستي بي پايه و اساس بود و نه برخاسته از انگيزه هاي مادّي يا ديگر امور و اغراض و اهداف رايج، كه در ازدواج چهره هاي مشهور و سرشناس دنيا وجود دارد.

و نيز هدف هاي سياسي نيز در امضاء و تشكيل اين زندگي مشترك و ساختار آن، نقشي نداشت.

افزون بر اينها، زندگي و شرايط اقتصادي پيامبر و «خديجه» نيز با يكديگر تناسبي نداشت و ميان آنان فاصله بسياري بود، چرا كه پيامبر خود داراي ارزشهاي مادّي و امكانات اقتصادي نبود و همانگونه كه دوران كودكي راتحت سرپرستي و كفالت عموي گرانقدر خويش زندگي كرده بود، باز هم با او مي زيست، امّا «خديجه» ثروتمندترين و بي نيازترين زن در مكّه و جهان عرب بود.

به همين جهت فاصله زيادي ميان سطح زندگي پيامبر و ثروتمندترين بانوي عرب مي نگريم، امّا آن بانوي خردمند شنيده بود و خوب مي دانست كه آينده درخشان و بسيار اميد بخشي در انتظار پيامبر است.

شايد اين واقعيّت را از غلام هوشمند خويش «ميسره» دريافته بود، كه در سفر اقتصادي پيامبر با كاروان تجارتي «خديجه» به سوي دمشق، همسفر پيامبر بود و نشانه هاي بسياري از شكوه و عظمت و درايت و امانت و اقتدار را در او ديده و همه را ضمن تقديم گزارش كار به بانوي خردمند حجاز، گزارش نموده بود، يا اينكه پيشگويي آن راهب و عابد دير «بصري» در منطقه شام، در مورد آينده شكوهبار «محمّد» به گونه اي به گوش «خديجه» رسيده بود و او نيز در پرتو ژرف نگري و الهام قلبيِ خويش، به آن آينده درخشان دل بسته بود.

بر اين اساس بود كه بانوي پر شرافت حجاز، برنامه پيوند با پيامبر را تهيّه نمود و خود با قِداست و هوشمندي ويژه اش، سخن را در مورد آن مطلب، با پيامبر آغاز كرد و از آن حضرت تقاضا نمود كه گام به پيش نهد و از راه پدرش «خويلد» يا عمويش از او خواستگاري نمايد، امّا پيامبر با وجود پيشگاميِ بهترين و ثروتمندترين بانوي جهان عرب براي پيوند با او، بهتر مي ديد كه با بانويي كه از نظر اقتصادي و مادّي با او هماهنگ باشد زندگي مشترك را آغاز كند و به همين دليل هم از «خديجه» پوزش خواست و به او پاسخ مثبت نداد.

ص: 110

امّا از آنجايي كه «خديجه» بانويي خردمند و دورانديش و آگاه و با فضيلت بود، در برابر دليلِ پاسخِ منفيِ پيامبر به ازدواج با او گفت:

«آيا كسي كه تصميم گرفته است خويشتن را به پيامبر ببخشد و جان ناقابل را فداي او كند، براي او مشكل است كه ثروت و دارايي خويش را نيز بر او ببخشد و هر آنچه دارد همه را نثار قدم دوست كند؟»

و با اين ديدگاه بود كه از پيامبر تقاضا نمود، تا عموهاي خويش را به خانه پدرش «خويلد» گسيل دارد و به طور رسمي از او خواستگاري كند.

عموهاي پيامبر پس از شنيدن اين خبرِ شادي بخش، كه در نوع خود بي نظير بود، شگفت زده شدند و عمّه هاي آن حضرت نيز با شنيدن خبر اين پيشنهاد از سوي بانوي حجاز، در بهت وحيرت فرو رفتند، چرا كه به راستي هم، رخداد شگرفي بود!

بانويي كه هزاران هزار دينار، ثروت و امكانات در اختيارش بود و ده ها و صدها كارگزار و كارمند از بركت سود سرشار كاروانهاي تجاريِ او - كه در فصل هاي گوناگون سال، ميان «يمن» و «مكّه» از يكسو و «مكّه» و «دمشق» از سوي ديگر در حركت بود - زندگي مي كردند، بانويي كه دارايي و امكانات گسترده اش، لحظه به لحظه در حال پيشرفت و توسعه بود، بانويي كه بزرگان و سرشناسان و قدرتمندان روزگار از او خواستگاري نموده و به همه پاسخ منفي داده بود، اينك چگونه دل در گروِ مهر مقدّس و عشق پاك و پر معنويّت جواني نهاده است، كه از ارزشهاي مادّي و زرق و برق روزگار، چيزي ندارد و در كنار عموي گرانقدر خويش ابوطالب زندگي مي كند؟

راستي بانوي حجاز چگونه از او تقاضاي ازدواج نموده و از آن حضرت خواسته است كه اين افتخار را به او بدهد و بپذيرد؟ چگونه؟!

آيا اين گزارش درست است و به راستي حقيقت دارد؟

عمّه پيامبر «صفيّه» دخت بزرگوار «عبدالمطلب» برخاست و به سوي اقامتگاه «خديجه» رفت، تا در اين مورد تحقيق و بررسي نمايد و آنگاه كه با بانوي حجاز ديدار كرد و با او روبرو شد به طور شگفت انگيزي با خوش آمد گويي و احترام و تكريم او روبرو شد و آمادگي او را با همه وجودش دريافت و ديد، آري بهترين و هوشمندترين و ثروتمندترين بانوي عرب، آماده امضاء پيمان زندگي مشترك با

ص: 111

والاترين جوان عرب مي باشد.

خردمندترين بانوي عرب در آستانه نيك بختي

«صفيّه» پس از ديدار با بانوي حجاز و اطمينان از درستي خبر، به سوي برادرانش بازگشت و حقيقت را با آنان در ميان نهاد.

عموهاي پيامبر پس از دريافت صحّت گزارش، شادمان شدند، امّا شادماني آنان با نوعي بهت و حيرت همراه بود.

چرا كه «خديجه» بانوي بزرگي بود كه قدرتمندان و اشراف و اميران عرب به خواستگاريش شتافته بودند و او آنان را همشأن و همتاي خويش نديده و دست رد بر سينه همه آنان زده بود.

اينك چه انگيزه اي او را بر آن داشته است كه دل در گرو عشق مقدّس جوانمردي نهد كه از زرق و برق و ارزش و امكانات مادّي و مالي، نه زر و سيمي دارد و نه از زمين پهناور خدا، يك وجب خاك را مالك است؟!

عموهاي پيامبر برخاستند و به اقامتگاه بانوي حجاز شتافتند و او را از پدرش «خويلد» يا عمويش، براي پيامبر خواستگاري كردند.

پدرش در برخورد نخست، پاسخ مثبت نداد، امّا به اشاره دخترش با آن پيوند موافقت كرد.

موضوع مهريّه پيش آمد و اينك بايد مهريه اي در خور مقام و موقعيت بانوي بزرگ حجاز، از سوي پيامبر تقديم گردد، امّا از كجا و چگونه؟ و چه كسي مي تواند اين مبلغ سنگين و در خور شخصيّت و موقعيّت «خديجه» را تقديم دارد؟

درست در اين لحظات بود كه، دگر باره بانوي حجاز به كار جالب و شگرفي دست زد و با هديّه نمودن چهار هزار دينار به پيامبر، از آن گرانمايه جهان هستي تقاضا كرد كه آن را به عنوان مهريه به پدرش «خويلد» بپردازد، گرچه در يك روايت آمده است كه جناب «ابوطالب» مهريه را با سرفرازي و شادماني از اموال خويش تقديم داشت و پيمان زندگي مشترك به امضاء رسيد.

آري، با اينكه بانوي خردمند حجاز به ارزشهاي والاي اخلاقي و انساني بهاء مي دهد و در راه به دست آوردن شرافت و كرامت، ارزشهاي مادي را فدا مي كند.

با اين وصف پدرش «خويلد» از اين انديشه بلند بي بهره است و اين اختلاف ديدگاه را تنها ميان اين پدر و دختر نمي نگريم، بلكه اين نا هماهنگي در انديشه و اين دو طرز

ص: 112

تفكّر ميان پدران و فرزندان و ميان دو برادر و دو همسر و پدر و فرزند نيز، هم در روزگاران گذشته و هم در جهان معاصر، بسيار فراوان است.

به هر حال، جريان به خوبي پيش رفت، امّا رخدادي بي سابقه و بي نظير و بهت آور بود.

در ميان عرب كسي به خاطر نداشت كه زني خود مهريه اش را به همتاي زندگي اش هديه كند.

به همين جهت جاي شگفت ندارد كه حس حسادت ورزيِ ابوجهل فوراً ن كند و آتش حسد در دل او زبانه كشد و فرياد زند كه:

هان اي مردم! ما ديده بوديم كه مردان مهريه زنان را مي پردازند، امّا نديده بوديم كه زنان مهريه خويش را به مردان زندگي آينده خويش هديه كنند و ابوطالب، فرزانه عرب پرخاشگرانه به او پاسخ داد كه:

«مردك كم خرد و پست، چه مي گويي؟ به جوانمردي همانند «محمّد» هم دختر مي دهند و هم مهريه اش را خود هديه مي كنند، امّا مردك كم خردي چون تو، اگر هديه هم تقديم داري، پذيرفته نمي شود و پاسخ مثبت نخواهي شنيد.»

و بنا بر روايتي، او را اين گونه سرزنش كرد:

«اگر خواستگار همانند برادرزاده سرفراز من باشد، او را به بالاترين و گرانبهاترين قيمت ها مي برند و پرشكوه ترين مهريه ها را به او هديه مي دهند. امّا اگر بسان تو باشد، با مهريّه سنگين هم نمي تواند با زني شايسته ازدواج كند.»

اين پيوند مبارك به بهترين صورت تحقّق پذيرفت و پيامبر به تقاضاي «خديجه» به اقامتگاه او گام نهاد.

از آن لحظات بياد ماندني بود كه ديگر «خديجه» همواره احساس مي نمود كه نيكبختي در كامل ترين شكل ممكن به او روي آورده و خورشيد خوشبختي اش طلوع نموده است، چرا كه او به بزرگترين آرزوي خويش - يعني ازدواج با پيامبر - رسيده بود.

بانوي بزرگ حجاز در اين زندگي مشترك، پسراني به دنيا آورد كه همگي آنان در كودكي از دنيا رفتند و دختراني به نامهاي «زينب» و «ام كلثوم» و «رقيّه» و «فاطمه» به او و پيامبر ارزاني شد، كه كوچكترين، امّا برترين و پرشكوه ترين آنان فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام بود.

مورّخان در مورد دو دختر او، «زينب» و «ام كلثوم» ديدگاه متفاوتي دارند برخي

ص: 113

بر اين انديشه اند كه آن دو، از ثمرات شيرين اين پيوند مقدّس نيستند. امّا درست اينست كه اين دو تن نيز، فرزندان پيامبرند. (1)

دوري از يار مهربان

در روايت آمده است كه:

فرشته وحي بر پيشواي بزرگ توحيد فرود آمد و گفت:

اي «محمّد»! خداوند بلند مرتبه درودت مي فرستد و به تو دستور مي دهد كه به مدّت چهل شبانه روز از همسرت «خديجه» دوري گزيني.

اين فرمان بر پيامبر گران آمد، چرا كه او آن بانوي خردمند و با ايمان را بسيار دوست مي داشت.

آن حضرت با وجود عشق و علاقه فراوان به «خديجه»، فرمان خدا را به جان خريد و اين مدّت چهل شبانه روز را، شب ها به نيايش و عبادت و روزها به روزه داري كمر بست و به «خديجه» نيز به وسيله عمّار پيام فرستاد كه:

«هرگز چنين مپنداري كه دوري گزيدن از تو، به خاطر بي توجّهي و يا كدورت و ناراحتي است، بلكه حقيقت اينست كه پروردگارم مرا به اين كار فرمان داده است و من تنها به انجام دستور مي انديشم. از اين رو اين دوري گزيدن را جز به نيكي و خير نسبت به من گمان نداشته باش، چرا كه خداوند هر روز چندين مرتبه، به وجود شايسته تو بر فرشتگان گرانمايه اش مباهات مي كند».

از اين رو هنگامي كه شب فرا مي رسد در را ببند و براي استراحت به بستر خويش درآي و آگاه باش كه من نيز در خانه «فاطمه بنت اسد» هستم.

هنگامي كه پايان چهلمين روز فرا رسيد، فرشته وحي بر پيامبر فرود آمد و گفت:

هان اي «محمّد»! خداي بلند مرتبه درودت مي فرستد و فرمان مي دهد كه خويشتن را براي دريافت تحيّت و ارمغان او آماده سازي.

غذاي بهشت

ص: 114


1- 60. برداشت از بحارالانوار، ج 1 ص 16. در اينجا بخش اول نوشته آيت اللَّه قزويني پايان مي يابد.

پيامبر از فرشته وحي پرسيد:

ارمغان پروردگار جهانيان چيست؟

«جبرئيل» گفت:

من نمي دانم.

پيامبر آماده بود كه «ميكائيل» فرود آمد و طبقي را كه بر روي آن روپوشي از ديبا بود، در برابر او، به زمين نهاد.

فرشته وحي پيش آمد و گفت:

اي محمّد! پروردگارت به تو فرمان مي دهد، كه امشب با اين غذا افطار نمايي.

امير مؤمنان در اين مورد آورده است كه:

«روش هميشگي پيامبر اين بود كه هر گاه مي خواست افطار نمايد، به من دستور مي داد كه درب خانه را باز گذارم، تا هر كس از راه مي رسد وارد شود و اگر ميل به غذا دارد، بتواند غذا بخورد. امّا آن شب مرا بر درب خانه نشاند، تا مانع ورود مردم گردم و فرمود:

علي جان! اين غذاييست كه جز بر من، حرام است».

امير مؤمنان مي افزايد:

من به دستور پيامبر، كنار درب خانه نشستم و پيامبر با ارمغان آسمان تنها ماند. هنگامي كه سرپوش را از روي طبق برداشتند، ديدم خوشه اي خرماي تازه و خوشه اي انگور در آن سيني نهاده شده است.

پيامبر از آن ارمغان آسماني سير خوردند و آب گوارا نيز نوشيدند.

آنگاه دست مبارك را براي شستشو دراز كردند، فرشته وحي بر دست آن حضرت آب ريخت و «ميكائيل» آن را شست و «اسرافيل» آن را با دستمال خشك كرد و باقيمانده غذا نيز با همان سيني به آسمان بالا رفت.

پيامبر برخاست تا نماز آغاز كند كه «جبرئيل» پيش آمد و گفت:

اينك نماز بر شما ممنوع است، تا به سراي «خديجه» برويد، چرا كه خدا به ذات پاكش سوگند ياد كرده است كه امشب از شما، فرزند پاك و پاكيزه و نسل سرفرازي را پديد آورد.

پيامبر شتابان به سراي «خديجه» آمد. آن بانوي بزرگ مي گويد:

من ديگر با تنهايي خو گرفته بودم. از اين رو هنگامي كه شب فرا مي رسيد:

سرم را مي پوشانيدم و پرده ها را مي انداختم و پس از نماز و بستن درب خانه، چراغ را خاموش مي كردم و در بستر خويش مي آرميدم.

ص: 115

آن شب درست ميان خواب و بيداري بودم، كه به ناگاه پيامبر محبوب، در خانه را به صدا در آورد

صدا زدم چه كسي حلقه در خانه اي را مي كوبد، كه جز «محمّد» نبايد ديگري باشد؟

پيامبر با نواي دلنشين و لكن آرام بخش و زيبايش فرمود، خديجه! منم «محمّد»، درب را باز كن، منم، من!

خديجه مي گويد:

در اوج شادماني از آمدن پيامبر، برخواستم و درب خانه را گشود م و پيامبر وارد شد.

آن حضرت اين گونه بود كه پس از ورود به خانه، ظرف آبي مي طلبيد و وضو مي ساخت و دو ركعت نماز مي خواند و پس از نماز به بستر مي رفت. امّا آن شب آب نخواست و آماده نماز نشد، بلكه ميان من و او، آنچه ميان دو همسر انجام مي شود، انجام شد.

آنگاه «خديجه» سوگند ياد مي كند كه:

به خدايي كه آسمان بلند را برافراشت و آب را از زمين جوشانيد و جاري ساخت كه آن شب هنوز پيامبر خدا از كنار من دور نشده بود، كه سنگيني وجود و حضور گرانمايه دخت سرفرازم «فاطمه» را در سازمان وجود خود حس كردم … (1)

از اين روايت نكاتي چند دريافت مي گردد:

1 - خدا به پيامبرش دستور مي دهد كه از بانوي خردمند حجاز براي مدّتي جدا شود، تا بر اثر دوري از او، شور و شوق پيامبر بر او بسيار گردد.

2 - پيامبر در اين چهل شبانه روز، بيش از هميشه به عبادت و راز و نياز پرداخت و بر اثر ارتباط هميشه و پيوسته با عالم بالا، از روحانيّت و معنويّت و شرايط رواني و روحيِ ويژه اي بهره ور مي گردد.

3 - آن حضرت با ارمغان آسمان افطار مي نمايد، با موهبتي كه به خاطر لطافت ويژه اش به سرعت به نطفه تبديل مي شود.

4 - نطفه، از آن ارمغان آسماني و بهشتي، كه هيچ شباهتي به غذاهاي جهان مادّه

ص: 116


1- 61. بحار الانوار، ج 16، ص 78.

ندارد، فراهم مي آيد.

5 - و ديگر حركت فوري پيامبر به اقامتگاه «خديجه» به منظور انتقال دادن نطفه با آن مُقَدَّمات و تدابير شگرف و هدف خاص.

لازم به يادآوريست كه اين روايت را دانشمندان اهل سنّت نيز با اندك تغيير آورده اند.

(1)

رحلت بزرگ بانوي جهان عرب

چرخ روزگار به گردش خويش ادامه مي داد و سالها يكي پس از ديگري مي گذشت، در حالي كه زندگي دخت فرزانه پيامبر، همچنان با رويدادهاي تكان دهنده و حوادث حزن انگيز آميخته مي گشت و او كودكي را پشت سر مي نهاد و به سوي بهاران نوجواني و جواني گام مي سپرد.

او در هشتمين بهار زندگي بود، كه ناگهان با فاجعه اي بزرگ روبرو شد.

فاجعه اي كه غم آن بر زندگي اش سايه افكند و اندوه جانكاه آن، بر قلب پر مهرش خيمه زد و حزنِ آن، دلش را آكنده ساخت. اين فاجعه غمبار، فاجعه رحلت جانسوز مام گرانمايه اش خديجه بود.

همان مام انديشمند و شايسته كرداري كه با نگاهي سرشار از حزن و اندوه، به دخت عزيز و كوچك خويش مي نگريست، چرا كه مي دانست «زهراي» او به زودي به سوك مام پر مهر خويش خواهد نشست.

بانوي بزرگ حجاز در بستر رحلت افتاده و شَبَح مرگ بر او سايه افكنده بود، آخرين لحظات زندگي را مي گذرانيد، كه پيامبر بر او وارد شد و با مهر و بزرگواري هميشه فرمود:

«خديجه» رحلت تو بر ما گران است امّا، هنگامي كه بر بانوان برگزيده جهان هستي و دوستان همرديف خويش وارد شدي، سلام مرا به آنان برسان.

بانوي بزرگ حجاز پرسيد:

اي پيامبر خدا! آنان كيانند؟

ص: 117


1- 62. از جمله: «خوارزمي» در مقتل الحسين، ص 63 و 68. «ذهبي» در ميزان الاعتدال، ج 2، ص 26. «عسقلاني» در لسان الميزان، ج 4، ص 36. و تلخيص المستدرك، ج 3، ص 156. در اينجا بخش دوم نوشته آيت اللَّه قزويني راجع به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام پايان مي يابد.

پيامبر فرمود:

«مريم» دختر عمران، «كلثوم» خواهر موسي و «آسيه».

«خديجه» گفت:

به خوشي و مباركباد، اي پيامبر خدا! (1)

پيامبر گرامي خطاب به او مي فرمود:

من دستور يافته ام كه «خديجه» را به اقامتگاهي پر شكوه در بهشت پرطراوت و زيبا كه از مرواريد ساخته شده است، مژده دهم. اقامتگاهي كه نه در آن سر و صدا و هياهوي دنياست و نه رنج و فرسودگي آن.

زمان به سرعت مي گذشت، بانوي خردمند جهان عرب گريه مي كرد و آه مي كشيد. «اسماء» به او گفت:

شما كه سالار زنان هستي و همسر پر مهر و با وفاي پيامبر و از آن حضرت مژده بهشت دريافت داشته اي، چرا گريه مي كني؟

او پاسخ داد:

گريه ام براي آن است كه دخت گرانمايه ام را ترك مي كنم و شب عروسي اش، در كنارش نيستم تا او را ياري كنم. دخترم نوجوان است، نگران آنم كه در شب عروسي اش يار پر مهر و مشاور و مددكار دلسوزي نداشته باشد.

«اسماء» گفت:

سرورم! من اينك با تو پيمان مي بندم كه اگر تا آن زمان زنده بودم، به جاي تو او را مادري كنم و آنگاه بود كه بزرگ بانوي جهان عرب «خديجه» آرام و مطمئن، چشم بر هم نهاد و در سن شصت و سه سالگي جهان را بدرود گفت.

ضربه هولناك مرگ خديجه

مرگ غمبار اين بانوي بزرگ، ضربه اي هولناك بر پيكر پيامبر فرود آورد و قلب مقدّس او را آكنده از حزن و اندوه ساخت، به ويژه كه آن پيشواي بزرگ، چندي پيش از مرگ خديجه، به سوگ عموي گرانقدر و مدافع بزرگ و نستوه خويش نشسته بود، كه اين مصيبت نيز بر غم و اندوه او افزون گشت. به گونه اي كه آن سال را، سال اندوه ناميد، چرا كه دو يار پر مهر و دو پشتيبان پر اقتدار خود را در آن سال از دست داده بود.

آن حضرت از سويي به سوك «خديجه» نشست، به سوك بانويي كه نه تنها همسر وفادار و پر مهرش بود، بلكه نخستين ايمان آورنده به خدا نيز بود.

بانويي بود كه

ص: 118


1- 63. طبق برخي روايات؛ اين بانوان نامدار، در بهشت در عقد پيامبر خواهند بود. به همين جهت پيامبر تعبير به «ضرائرك» فرمود. بحارالانوار، ج 19، ص 24 به نقل از «من لا يحضره الفقيه»

پشتيبان پر اقتدار پيامبر در فراز و نشيب زندگي به حساب مي آمد و شخصيت بزرگي بود كه ثروت و دارايي بسيارِ خويش را براي پيشرفت اهداف اسلام و پيامبر به او هديه كرد و نه تنها در ميان زنان مكّه، كه در همه جهان عرب بي نظير بود.

آري خديجه، جهان را بدرود گفت و پيكر او را در نقطه اي بنام «حجون» به خاك سپردند. پيامبر كنار قبرش آمد و پيش از به خاك سپاري او، به قبرش فرود آمد، در حالي كه «فاطمه» دخت ارجمندش دامان پدرش، پيامبر را گرفته بود و دور پدر مي گشت و مي پرسيد:

پدر جان! مادرم كجاست؟

و پيامبر پرسش او را بي پاسخ مي گذاشت. او به سوي ديگران مي رفت و از آنان سراغ مادر پر مهر خويش را مي گرفت، كه در اين هنگام «جبرئيل» فرود آمد و به پيامبر خبر داد كه:

«پروردگارت به شما فرمان مي دهد كه، سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو:

مادرش «خديجه» اينك در بهشت زيبا و پر طراوت خداست.

در كاخي از مرواريد كه غرفه هايش از طلا و ستونهايش از ياقوت سرخ است و او در كنار «آسيه» و «مريم» دختر «عمران» و مادر «مسيح» است.

پيامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبّت قرار داد و پيام خدا را به او رسانيد.

او گفت:

پروردگارم سر چشمه سلام و بركت و نعمت و آرامش است.

سلام از اوست و سلام به او باز مي گردد. (1)

مقاله سوم

اشاره

از نويسنده و شاعر اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام، حجة الاسلام آقاي حاج شيخ جواد محدثي دام عزّه، در مجلّه «پيام زن» سال دوم، شماره دوازدهم، مقاله جالبي درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام منتشر گرديده است، كه ذيلاً در اختيار علاقه مندان قرار مي گيرد:

گاهي دست تقدير و نظر لطف خدا، فرجامي نيك براي برخي رقم مي زند كه از افتخار، سر بر فلك مي سايند و بر فرشتگان هم مي بالند.

«خديجه» يكي از اين چهره هاي نمونه و الگو است، كه لياقت آن را يافت تا ظرف پديد آمدن گوهري چون «فاطمه» گردد.

ص: 119


1- 64. در اينجا قسمت سوم نوشته آيت اله قزويني درباره ي حضرت خديجه به پايان مي رسد.

اگر خديجه كبري، كه شرافت و ارجمنديِ والايي دارد، هيچ فضيلتي نداشت جز آنكه «مادر زهراء» باشد، براي او بس بود.

در اين بخش، با گوشه هايي از حيات پرفروغ اين بانوي بزرگ، آشنا مي شويم:

كرامت نفس

خديجه را از انسانهاي انديشمند، با شرافت، آينده نگر، عفيف و فرزانه شمرده اند.

شرافت دودمان از يك سو، همسري رسول خدا از سويي ديگر و خدمات او در راه آيين مقدس اسلام از طرف ديگر، به او عظمت و موقعيت خاص بخشيده است.

پدرش، «خُويلد بن اسد» از قبيله «بني كلاب» بود.

مادرش «فاطمه بنت زايده» نام داشت.

از ثروت و شهرت ويژه اي در جزيرة العرب برخوردار بود.

در ميان همتايان و همسالان خود، همچون ستاره اي مي درخشيد. وقتي هم كه در خدمت اسلام و پيامبر قرار گرفت، آنچه را داشت، وقف راه خدا و رضاي رسول كرد و در سايه حمايت از «دين آسماني» نام خويش را زنده جاويد ساخت.

همسران پيشين

گرچه بعضي مدّعي شده اند كه حضرت خديجه، پيش از ازدواج با رسول خدا، همسري نداشته و ازدواج نكرده بوده است، اما مشهور ميان سيره نويسان، آن است كه وي بيوه اي بود كه قبلاً شوهر داشت.

شوهر پيشين او «عتيق بن عائذ» بود.

از اين ازدواج، دختري داشت به نام «هند». شوهرش درگذشت و پس از مدتي به همسري «ابوهالة بن بناش» درآمد. از اين ازدواج نيز خداوند به او پسري داد. نام او را هم هند گذاشتند.

درباره ي فرزندان خديجه، سخنان ديگري هم گفته اند.

از جمله آن كه خديجه خواهري داشته، كه چندان معروف نبوده است.

پس از درگذشت آن خواهر، دختران او در دامن خديجه بزرگ شدند. هنگام ازدواج پيامبر با خديجه، آن دو دختر كوچك بودند. چون سنت عرب بر آن بود كه تربيت شده در دامان كسي را به او نسبت مي دادند، خواهر زادگان خديجه را هم دختر خديجه شمردند و به رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نسبت دادند.

ص: 120

به هر حال، شوهر خديجه كبري در گذشته بود و اين بانوي ثروتمند و نام آور، همچنان بيوه مي زيست و خواستگاران متعددي را هم كه مشتاق وصلت با او بودند رد مي كرد.

سر انجام، ستاره اقبال او طلوع كرد و افتخار همسري رسول خدا را يافت و اما خلاصه ماجرا:

ازدواج با پيامبر

عشق محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در دل خديجه بود، عشقي پاك و آسماني. علاقه اي كه از صداقت و پاكي و امانتداري پيامبر سرچشمه مي گرفت. محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بيست و پنج سال داشت و بانوي مشهور حجاز، چهل سال. خديجه، با ثروت هنگفتي كه داشت به تجارت مي پرداخت. سرمايه در اختيار بازرگانان قرار مي داد، تا مال التجاره او را به آفاق برند و بفروشند و برايش داد و ستد كنند.

ابوطالب (عموي پيامبر) آگاهي يافت كه خديجه، قصد دارد مال التجاره خود را با كارواني تجارتي به شام بفرستد. به حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيشنهاد كرد كه حاضري تو را براي اين كار بفرستيم؟

فرمود:

هر طور دوست داري.

ابوطالب نزد خديجه رفت و گفت:

شنيده ايم در نظر داري فلاني را همراه اموال خويش به تجارت بفرستي، آيا ممكن است به جاي او «محمّد» را بر اين كار بگماري؟

خديجه گفت:

اگر اين درخواست را، براي دشمن بيگانه اي مي كردي، حرف تو را رد نمي كرديم، تا چه رسد به اينكه براي يك دوستِ نزديك مي خواهي!

سر انجام توافق شد.

پيامبر خدا، با غلام خديجه بنام «ميسره» به سفر رفتند و در آن داد و ستد، سود سرشاري به دست آوردند و خديجه از نتيجه سفر بسيار خشنود شد و احساس كرد كه «محمّد» را قلباً دوست مي دارد. پيش خود درباره ي ازدواج با محمّد فكر مي كرد و تصميم به اين كار گرفت، ولي بهانه اي لازم بود.

با «نفيسه» (كه خواهر يا دوستش بود) اين تصميم را در ميان گذاشت. نفيسه مقدمات كار را از قبيل گفتگو با عمويش و با خود پيامبر فراهم كرد. طي تشريفات خاصي ازدواج صورت گرفت. دو ماه پس از بازگشت از سفر تجاري شام بود كه در

ص: 121

سايه اين پيوند مقدّس، خديجه و محمّد عليهما السلام زندگي مشترك خود را آغاز كردند.

نخستين مسلمان

سالها از اين زندگي خجسته گذشت.

فصل نويني در زندگي حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم آغاز شد، كه فصل جديد حيات خديجه هم محسوب مي شد.

نخستين جلوه هاي ملكوت، بر اين خانه سرنوشت ساز تابيدن گرفت.

پيش از بعثت پيامبر، ابتدا آن حضرت خوابهايي مي ديد.

آنچه در خواب مي ديد، چون روز روشن به حقيقت مي پيوست و تعبير مي شد.

از آن پس بود كه پيامبر، علاقه مند به تنهايي و خلوت با خويش شد.

گاهي چندين شبانه روز پياپي به «غار حرا» مي رفت و خلوت مي كرد و به تفكر و عبادت مي پرداخت. نزد خديجه مي آمد. پس از مدتي باز هم پاي به فراز «حرا» مي كشيد و به پرستش خدا مي پرداخت.

در يكي از همين نوبتها بود كه جبرئيل در حرا، بر آن حضرت فرود آمد و پيام آسماني «اقرأ باسم ربّك الّذي خلق …» را آورد.

و محمّد، مبعوث به رسالت شد.

از حرا فرود آمد و نزد خديجه بازگشت.

حالتي شگفت داشت و از خديجه طلب كرد كه او را بپوشاند، تا به حالت عادي برگردد. آيا تِ «يا ايّها المدّثّر …» و «يا ايّها المزمّل» در همين دوره نازل شد.

خديجه، حالات خاص رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را به پسر عموي خويش «ورقة بن نوفل» باز گفت. وي به كتب آسماني پيشين آشنا بود و در جاهليّت، كيش مسيحي داشت و به عبري مي نوشت. البته در اواخر عمر نابينا شده بود.

به خديجه بشارت داد كه آنچه بر او نازل شده است، ناموس بزرگ خلقت و وحي آسماني است، كه بر موساي كليم هم نازل مي شد.

به خود محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم هم گفت:

كار تو بالا خواهد گرفت، قومت تو را بيرون خواهند كرد. نه تنها تو، بلكه هر كه چنين دعوت داشته، مورد ستم قرار گرفته است.

اگر من آن روزگار را درك كنم، حتماً به ياري تو برخواهم خاست.

خديجه، اولين بانويي بود كه اسلام را پذيرفت و به دين محمّد در آمد. حمايت و پشتيباني او از شوهرش پيامبر خدا، ستودني است.

حضرت رسول هم همواره او را به

ص: 122

نيكي ياد مي كرد و فضايل او را از نظر دور نداشت.

محمّد در مسجد الحرام، در برابر كعبه به نماز مي ايستاد و همراهش جز يك زن و يك نوجوان، كسي نبود.

يك طرفش خديجه مي ايستاد، طرف ديگر علي ابن ابيطالب.

عباس بن عبدالمطلب، درباره ي آن مقطع، به كسي كه براي تجارت به مكه آمده و آن صحنه را ديده بود، ضمن معرفي آن سه چهره ايستاده در برابر كعبه و در آستان خانه خدا، گفت:

اين پسر برادرم مي گويد:

كه پروردگارش، پروردگار آسمان و زمين است و خداي هستي او را به اين دين فرمان داده است.

به خدا قسم كه غير از اين سه نفر، در حال حاضر هيچ كسي در روي زمين، بر اين آيين نيست! …

پشتيبان مكتب

ثروت خديجه، پشتوانه مالي دعوت به حق بود.

از روزهاي آغازين بعثت پيامبر، تا سالهاي سخت و پر مخاطره گرويدن مسلمانان نخستين به اسلام عزيز، خديجه كبري از بذل هيچ گونه مساعدتي در راه «مكتب وحي» دريغ نكرد.

براي بسياري، ثروت و مال «پاي بند» است، ولي آنان كه دل به ارزشهاي متعالي سپرده باشند، ثروت و دنيا، نه تنها مانع كمال جويي نيست، بلكه ابزاري و وسايلي در خدمتِ ارزشهاست.

حضرت خديجه، هم پشتيبان روحي و معنوي همسر گرامي خويش بود و رسول خدا دلگرم به حمايتها و ياريهاي همه جانبه همسر وفادار و حقشناس خود بود و هم به لحاظ نياز مسلمانان و دعوت اسلام در آن دوره سخت، همه دارايي خويش را در بست، در اختيار پيامبر نهاد، تا آنها را صرف مصالح دين خدا كند و به خدا باورانِ تهيدست و محرومانِ با ايمان، مساعدت نمايد.

قلب پر مهر خديجه، همواره رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را مأمن و مأوا بود، خانه اش نيز محل آرامش و اطمينانِ پيامبر رحمت.

خديجه، همواره پيامبر را احترام مي كرد، سخن او را تصديق مي نمود و اين حالتِ پذيرش و اطاعت و همدلي، هم پيش از بعثت رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود و هم پس از

ص: 123

بعثت.

آزارها و تكذيبهاي مشركان و سخنان زشت و زخم زبانهاي قريش، كافي بود كه هر صاحب عزمي را به تزلزل وادارد. اما پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم غير از صلابت و صداقت و استواري شخصيِ خويش، از حمايت و دلداري و تشويق همسر فهميده و آگاهش، برخوردار بود.

خديجه، غم از چهره محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بر مي گرفت و با آبِ زلال محبت و حمايت، غبار يأس و خستگي را از سيماي گروندگان به وحي، به ويژه صاحب رسالت مي زدود. خديجه به پسر عمويش «ورقة بن نوفل» گفت، اعلام مي كنم كه هر چه مال و ثروت و غلام دارم، همه را به محمّد بخشيدم تا آنگونه كه مي خواهد تصرّف كند.

ورقة بن نوفل، در جايگاهي ميان زمزم و مقام ابراهيم ايستاد و با صداي بلند فرياد برآورد:

«اي گروه عرب! خديجه شما را گواه مي گيرد كه خود، اموال و غلامان و همه دارايي خود را به محمّد بخشيده است، تا نشان دهد كه او را بزرگ مي دارد و مقامش را تكريم مي كند و به او علاقه مند است.»

خديجه، لباس و عطر و گوسفندان و اموال فراواني را پيش ابوطالب فرستاد و از او خواست تا مهماني مفصّلي را براي اهل مكّه ترتيب دهد. ابوطالب هم بساط وليمه اي گسترد و سه روز اهل مكه را طعام داد كه شهرنشينان و باديه نشينان همه بر سفره او بهره مند شدند.

اين گونه ايثار و فداكاري و گذشتن از دارايي در راه دين و رسول خدا، نشانه عمق باور و اوج عشق و خلوص خديجه نسبت به دين اسلام بود.

در چشم و دل محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

رسول خدا، حدود 25 سال با خديجه بزرگ، زندگي مشترك داشت، همراه با يك دنيا صفا و صميميت و محبت. زندگاني همراه با حمايت از دين و فداكاري در راه شوهر، آن هم به خاطر خدا. پشتيبانيهاي مادّي و روحي خديجه از رسول اكرم، چنان بود كه جايگاه و پايگاه عميقي در دل رسول امين خدا پيدا كند.

تا خديجه زنده بود، پيامبر به احترام او و وفا و صفايش، همسر ديگري نگرفت. پس از وفات خديجه هم نام و يادش، از زبان و دل پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نمي افتاد.

عايشه نقل مي كند كه پيامبر، هر گاه از خانه بيرون مي رفت، از خديجه ياد مي كرد

ص: 124

و او را مي ستود. روزي كه از خديجه ياد كرد، مرا غيرت در گرفت و گفتم:

خديجه جز بيوه اي پير نبود و خدا بهتر از او را به تو داده است.

پيامبر خدا به شِدَّت خشمگين شد و فرمود:

نه به خدا قسم! هرگز بهتر از او را خدا روزي من نساخته است! او در دوره اي به من ايمان آورد، كه مردم كافر بودند و زماني مرا تصديق كرد، كه ديگران مرا تكذيب مي كردند و در دوراني كه مردم دارايي خود را از من دريغ مي داشتند، او همه هستي و ثروت خود را در اختيارم نهاد و خداوند از خديجه به من فرزند بخشيد، در حالي كه از همسران ديگرم فرزندي برايم نبود.

عايشه مي گويد:

پيش خودم گفتم:

هرگز ديگر خديجه را به بدي ياد نخواهم كرد!

موّرخان گفته اند:

در مراسم ازدواج فاطمه زهراء عَلَيْهاالسَّلَام وقتي همسران پيامبر با آن حضرت صحبت مي كردند و از خديجه (كه درگذشته بود) ياد كردند، به نقل از ام سلمه، همين كه نام خديجه را شنيد گريست و فرمود:

خديجه! كيست كه مثل خديجه باشد؟ و به ستايش از او پرداخت.

مقام خديجه

در مجموع احاديث ما، ستايشهاي عظيمي از خديجه كبري شده است.

ياد چند نمونه از آنها مفيد است:

پيامبر فرموده است:

جبرئيل نزد من آمد و گفت:

اي پيامبر خدا! اينك اين خديجه است كه نزد تو آمده است، با ظرفي پر از غذا و آب، وقتي آمد، سلام خدا و سلام مرا به او برسان و مژده بده كه خانه اي شايسته و آسوده در بهشت دارد. (1)

پيامبر خدا فرمود:

بهترين زنان جهان چهار نفرند:

مريم، آسيه، خديجه و فاطمه. (2) و نيز فرمود:

خديجه، پيشتاز زنان جهان در ايمان به خدا و به محمّد است.

(3)

و فرمود:

از مردان، بسياري به كمال رسيده اند، ولي از زنان، تنها چهار نفر به كمال وجودي رسيدند:

مريم، آسيه، خديجه و فاطمه (4).

عايشه مي گويد، هر گاه رسول خدا گوسفندي ذبح مي كرد، مي فرمود:

مقداري هم

ص: 125


1- 65. اسد الغابه، 5 / 438.
2- 66. اسد الغابه، 5 / 537.
3- 67. مستدرك صحيحين 3 / 184.
4- 68. الفصول المهمّه / 129.

براي دوستان خديجه بفرستيد.

من روزي در اين باره حرفي زدم، حضرت فرمود:

من، دوستدار خديجه را هم دوست مي دارم! (1)

براي خديجه، همين افتخار و مقام بس، كه قلب عالم امكان و حبيب خدا، او را دوست بدارد، چرا كه محبوب پيامبر، محبوب خدا نيز هست.

جدايي

زندگي خديجه، با حيات رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گره خورده است.

روشن است كه جدايي، براي دل هر دو سنگين باشد و غمي جانكاه. خديجه، وقف اسلام و محمّد بود و جز رضاي خدا و پيامبر، چيزي نمي خواست، همين گونه نيز شد.

هم خدا از او راضي بود و از زبان جبرئيل، به او سلام رساند، هم رسول گرامي اسلام، از وي دلشاد و خرسند بود.

خديجه، به 65 سالگي رسيده بود.

پيامبر هم دوران سخت و پر فشار مكه را مي گذراند. سه سال پيش از هجرت به مدينه، اين بانوي بزرگ، ديده از جهان بست.

در لحظه مرگ، رسول خدا نزد خديجه بود، فرمود:

خديجه! آيا مرگ را كراهت داري؟ مرگ براي تو خير است، به بهشت الهي مي روي. پيامبر، هنگام دفن خديجه، خود وارد قبر شد و با دستان مباركش، پيكر سرد و بي جان خديجه را گرفت و در گور وارد كرد و به خاك سپرد.

وفات خديجه در مكه بود، قبرش نيز در همين شهر است.

اين جدايي، براي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بسيار ناگوار و سنگين بود، اما او عادت داشت كه به خاطر خدا، غمهاي سنگين و مصيبتهاي توان فرسا را تحمل كند و اجرِ صبوري را از خدا بگيرد.

سلام بر خديجه و ايمانش. درود بر آنان كه از خديجه، الهام ايمان و وفا مي گيرند و خديجه، برايشان اسوه صبوري و الگوي ايثار، در راه عقيده و باور است.

ص: 126


1- 69. الأصابه 4 / 281.

مقاله چهارم

اشاره

در ماهنامه مبلغان، شماره سي و پنجم، مقاله اي به قلم نويسنده محقق و توانا، حجة الاسلام آقاي حاج شيخ عبدالكريم پاك نيا دام عزه، با عنوان «نگاهي به آموزه هاي تربيتي، در زندگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام» منتشر گرديده، كه داراي درسهاي سازنده اي براي پيروان مكتب قرآن و اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام مي باشد، كه در اختيار علاقه مندان قرار مي دهيم:

… در اين نوشتار بر آن شديم كه، نقش اين بانوي خجسته را در گسترش آموزه هاي مكتب تربيتي اسلام مورد توجه قرار داده و مواردي قابل توجه از آن را به خوانندگان گرامي تقديم داريم. به اميد اينكه بتوانيم از اين شخصيت برجسته و بانوي نمونه در جهان اسلام، درس ها آموخته و با شناخت فضائل و مناقب آن بزرگوار، از او به عنوان اسوه و الگوي تربيتي پيروي كنيم.

1 - فضائل اخلاقي و علمي

مطالعه تاريخ زندگي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نشان مي دهد كه او، هم در دوران جاهليّت و هم بعد از بعثت خاتم الانبياء صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم داراي فضائل اخلاقي و كمالات معنوي بوده است.

او در جامعه خود به عنوان يك الگوي زن برتر، تأثير بسزايي در گسترش صفات نيك انساني داشته است.

سخاوت، كرامت، ايثار و فداكاري، عفت و پاكدامني، دور انديشي و درايت و توجه به مستمندان، عطوفت و مهرباني و صبر و استقامت، از جمله فضيلت هاي پسنديده ايست كه صفحات تاريخ اين زن نمونه را نشان مي دهد.

به همين جهت، آن بانوي يگانه در ميان زنان رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم شرايط هم كُفو بودن را احراز نمود و يك همتاي واقعي براي حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود.

عدم ازدواج مجدد پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در زمان حيات خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام نشانگر جاذبه هاي معنوي و فضائل اخلاقي بي شمار در وجود آن حضرت است، كه بدون ترديد برخورداري از آن صفات، نقش مهم و اساسي در زندگي رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم داشته است.

به همين جهت، پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم اين بانوي تربيت يافته را از برترين زنان بهشتي شمرده و مي فرمايد:

اَفْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ خَديجَةُ بِنْتُ خُوُيْلدَ وَ فْاطِمَةُ بِنْتُ محمّد

ص: 127

وَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرانَ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزْاحِمَ اِمْرَأَةُ فِرْعَوْنَ (1)

«بهترين زنان اهل بهشت عبارتند از:

خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمّد و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم (يعني) زن فرعون.»

وفاداري اين بانوي آسماني، در راه رسيدن به اهداف والاي همسر خويش، مورد توجه سيره نويسان و محققان قرار گرفته است.

او از اولين لحظات بعثت، به رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ايمان آورد و تا آخرين لحظات بر ايمان خود پاي فشرد و لحظه اي شك و ترديد به دل راه نداد.

گذشته از فضائل اخلاقي، او از كمالات علمي نيز برخوردار بود.

تاريخ گواهي مي دهد كه خديجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراواني داشت و از كتابهاي آسماني آگاه و از نظر عقل و درايت و زيركي، بر تمام زنان حتي بسياري از مردان معاصر برتري داشت. بنا بر اين او داراي تمام كمالات و امتيازهايي بود كه يك زن مي تواند داشته باشد.

با توجه به نكات ياد شده، خديجه به عنوان اولين بانوي مسلمان در ترويج فرهنگ اسلامي و الگوهاي يك زن مسلمان و با كمال، نقش والاي خود را ايفا كرده است و بانوان بسياري از تربيت عملي وي درس ها آموخته اند.

اهميت فضائل اخلاقي و كمالات انساني در وجود اين بانوي با فضيلت، آنگاه به اوج خود مي رسد، كه نگاهي به وضع زن در ايام جاهليّت و قبل از بعثت پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بيندازيم.

زن در آن روز، نه تنها از حقوق خود محروم بود و با رقّت آورترين وضع زندگي مي كرد، بلكه به عنوان مايه ننگ و عار و موجودي شوم، زنده به گور مي شد.

خديجه در چنين عصري اثبات نمود كه يك زن نه تنها حق حيات دارد و بايد حقوق مسلم خود را استيفا نمايد، بلكه مي تواند با اعمال شايسته و تلاش و كوشش، به مرحله اي برسد كه خداوند متعال به او سلام برساند؛ همچنان كه امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام از پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نقل مي كند، شبي كه در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر معراج، به جبرئيل گفتم:

اي جبرئيل! آيا خواسته اي از من داري؟ گفت:

خواهش من اينست كه از

ص: 128


1- 70. مناقب اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام، ج 2، ص 186.

طرف خداوند و من؛ به خديجه سلام برساني (1).

2 - پرورش فرزندان صالح

بدون ترديد، مادر به عنوان مؤثرترين عامل محيطي و وراثتي، در پرورش و رشد شخصيت كودك نقش به سزايي دارد.

حضرت خديجه علاوه بر اين كه به نص قرآن، مادر روحاني همه مؤمنين است، به عنوان مادري شايسته و با ايمان در دامن خويش، فرزندان نيك و صالحي براي رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تربيت نمود. وي شش فرزند براي پيامبر به دنيا آورد و در دامن پر مهر خويش پرورش داد كه در ميان آنها حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام از رتبه خاصي برخوردار است.

دختري كه رهبري اسلام بعد از پيامبر اكرم و علي عليهما السلام از نسل او پديد آمد و ادامه يافت.

اين دختر با مادرش، آنچنان ارتباط تنگاتنگ داشت، كه هنگام رحلت حضرت خديجه، فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام كه در حدود پنج سال داشت، شديداً بي تابي مي كرد و به دور پدر بزرگوارش مي چرخيد و مي گفت:

«يا اَبَه اَيْنَ اُمّي؛ پدر جان! مادرم كجاست؟» حضرت جبرئيل نازل شد و فرمود:

يا رسول اللَّه! خداوند مي فرمايد:

سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده كه مادرش خديجه در خانه هاي بهشتي، با آسيه و مريم زندگي مي كند (2).

اين دختر پاكيزه، هنگام رحلت مادر وقتي احساس كرد كه حضرت خديجه شديداً در فراق او و پدر ارجمندش ناراحت است و نگران تنهايي و بي ياوري حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مي باشد، به مادرش دلداري داد و گفت:

«يا اُمْاهُ لا تَحْزَني وَ لا تَرْهَبي فَاِنَّ اللَّه مَعَ اَبي (3)؛ مادر جان! اندوهگين و مضطرب نباش، زيرا خداوند يار و ياور پدرم مي باشد.»

امامان معصوم عليهما السلام نيز هميشه به وجود چنين مادري افتخار مي كردند؛ همچنانكه حضرت مجتبي عَلَيْهِ السَّلَام هنگامي كه با معاويه مناظره مي كرد، در مورد يكي از علل انحراف معاويه از محور حق و انحطاط اخلاقيِ وي و سعادت و خوشبختيِ خود، به نقش مادر در تربيت افراد اشاره كرده و فرمود:

معاويه! چون مادر تو «هند» و مادر

ص: 129


1- 71. بحار الانوار، ج 18، ص 385.
2- 72. امالي شيخ طوسي، ص 175.
3- 73. فرهنگ سخنان حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام، ص 164.

بزرگت «نثيله» مي باشد (و در دامن چنين زن پست و فرومايه اي پرورش يافته اي) اين گونه اعمال زشت از تو سر مي زند و سعادت ما خانواده در اثر تربيت در دامن مادراني پاك و پارسا، همچون خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام مي باشد (1).

امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام در روز عاشورا براي معرفي خويش و آگاه كردن دل هاي بيدار، به مادرش فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام و مادر بزرگ شايسته و فداكارش، حضرت خديجه اشاره نموده و فرمود:

اُنْشِدُكُمُ اللَّه هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ اُمّي فاطِمَةَ الزَّهراءَ بِنْتُ محمّد؟! قالُوا: اللَّهمَّ نَعَمْ … اُنْشِدُكُمْ اللَّه هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدَّتي خَديجَةَ بِنْتُ خُوَيْلِدَ

اَوَّلُ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ اِسْلاماً؟! قالُوا: اللَّهمَّ نَعَمْ (2)

«شما را به خدا قسم مي دهم! آيا مي دانيد كه مادر من «فاطمه زهرا» دختر محمّد (مصطفي صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) است؟!

گفتند:

آري … (فرمود:)

شما را به خدا قسم مي دهم! آيا مي دانيد كه مادربزرگ من خديجه، دختر خويلد، نخستين زني است كه اسلام را پذيرفت؟! گفتند:

آري.»

حضرت خديجه علاوه بر اينكه در دامان پر مهر و عطوفت خويش فرزندان پيامبر را پرورش داد، فرزندان شايسته اي را نيز قبل از ازدواج با پيامبر تربيت كرده بود، كه از جمله آنها هند بن ابي هاله مي باشد.

او (هند) در مدت سه شبانه روزي كه پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در هنگام هجرت در غار ثور مخفي شده بود، به همراه علي عَلَيْهِ السَّلَام دور از چشم مشركان مكه، محرمانه براي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم آذوقه مي برد و بر مي گشت. وي مردي بزرگوار، شريف، فصيح و محدث بود و از شوهر ديگر خديجه بنام ابي هالة بن زرارة تميمي متولد شده بود (3).

هند پسر خديجه، همان كسيست كه امام حسن عَلَيْهِ السَّلَام به عنوان دايي خود از وي نام مي برد. وي اوصاف و شمايل رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را براي امام مجتبي عَلَيْهِ السَّلَام توصيف مي كرد و بسيار مورد علاقه رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود.

او بت هاي مشركان

ص: 130


1- 74. الاحتجاج، طبرسي، ج 1، ص 282.
2- 75. الامالي شيخ طوسي، ص 463.
3- 76. همان.

را مي شكست (1) و در جنگ جمل در ركاب حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام به شهادت رسيد. (2) و (3)

3 - توجه به نيازهاي عاطفي و خواسته هاي فرزندان

مهرورزي و محبت به كودكان و رفع نيازهاي معنوي و عاطفي فرزندان، يكي ديگر از اصول تربيتي اسلام مي باشد.

حضرت خديجه به عنوان يك مادر دلسوز و مربي آگاه در اين مورد حساسيت ويژه اي داشت. ماجراي زير بيانگر اين ويژگي حضرت خديجه مي باشد.

در ايام بيماري خديجه كه به مرگ وي انجاميد، روزي اسماء بنت عميس به عيادتش آمد، او خديجه را گريان و ناراحت مشاهده كرد و به او دلداري داده و گفت:

تو از بهترين زنان عالم محسوب مي شوي، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشيدي، تو همسر رسول گرامي اسلام هستي و بارها تو را به بهشت بشارت داده است.

با اين همه چرا گريان و نگران هستي؟

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام فرمود:

اسماء! من در فكر اين هستم كه دختر هنگام زفاف، نياز به مادر دارد، تا نگراني ها و اسرارش را به مادر بگويد و خواسته هايش را به عنوان محرم اسرار مطرح نمايد، فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام كوچك است، مي ترسم كسي نباشد كه متكفل كارهاي وي در هنگام عروسي شود و برايش مادري كند.

اسماء بنت عميس گفت:

اي بانوي من! نگران نباش من با تو عهد مي كنم كه اگر تا آن موقع زنده ماندم به جاي تو براي فاطمه مادري كنم و نيازهاي روحي و عاطفي وي را برطرف نمايم.

بعد از وفات خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هنگامي كه شب زفاف حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام فرا رسيد، پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

همه زن ها از اتاق عروس خارج شوند و كسي در آنجا باقي نماند. همه رفتند، اما پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم متوجه شد كه هنوز اسماء بنت عميس در اتاق

ص: 131


1- 77. اكمال الكمال، ج 1، ص 119.
2- 78. مكارم الاخلاق، ص 11.
3- 79. برخي از متفكران اسلامي معتقدند كه، حضرت خديجه قبل از حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ازدواج نكرده بود و فرزنداني همچون هند خواهر زادگان وي بودند، كه حضرت خديجه آنان را در دامان خود پرورش داد.

باقي مانده است.

فرمود:

آيا نگفتم همه زنان بيرون روند؟ اسماء گفت:

چرا يا رسول اللَّه من شنيدم و قصد مخالفت با فرمايش شما را نداشتم، ولي عهد من با خديجه مرا بر آن داشت كه در اين جا بمانم؛ چون با خديجه پيمان بسته ام كه در چنين شبي براي فاطمه مادري كنم. (1)

حضرت رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با شنيدن اين سخن به گريه در آمد و فرمود:

تو را به خدا سوگند براي اين كار ايستاده اي؟ اسماء عرض كرد:

آري. پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم دست به دعا برداشته و براي اسماء بنت عميس دعا كرد. (2)

همچنين حضرت خديجه در مورد آينده دختر خردسال خويش خطاب به پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم دغدغه هايي را به اين ترتيب بيان نمود:

يا رسول اللَّه! اين دختر من - بااشاره به حضرت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام - بعد از من غريب و تنها خواهد شد.

مبادا كسي از زنان قريش او را آزار برساند، مبادا كسي به صورتش سيلي بزند، مبادا كسي صداي خود را بر روي او بلند كند، مبادا كسي با او رفتاري تند و خشن داشته باشد (3).

4 - رعايت آيين شوهرداري

يكي از برنامه هاي تربيتي اسلام، آموزش آيين شوهرداري به بانوان مي باشد.

اگر به آمار اختلافات خانوادگي و طلاق و ناهنجاري هاي خانواده ها توجه شود، بخش قابل توجهي از اين مشكلات، به رفتارهاي بانوان و زنان و دختران جوان بر مي گردد و اين همه، به خاطر ناآگاهي و عدم توجه به حقوق شوهران، رعايت نكردن آداب معاشرت، عدم آگاهي از اصول شوهرداري در اسلام است.

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در ترويج آيين شوهرداري اسلامي و رعايت حقوق همسر، نهايت تلاش را به عمل مي آورد.

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با شيوه هاي مختلفي، فضاي خانواده را آرام نگاه داشته و امنيت روحي و رواني را براي شوهر و فرزندان برقرار و زمينه را براي رشد فضائل اخلاقي فراهم مي آورد. در اينجا به برخي از روش هاي تكريم شوهر و همسرداري حضرت خديجه اشاره مي كنيم:

الف)

ابراز محبت:

ص: 132


1- 80. اعيان الشيعه، ج 1، ص 380.
2- 81. شجره طوبي، ج 2، ص 334.
3- 82. همان.

حضرت خديجه در فرصت هاي مناسب، به همسر گرامي خويش ابراز علاقه و محبت مي كرد. او در قالب اشعاري زيبا، درباره ي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مكنونات قلبي خويش را چنين ابراز مي دارد:

فَلَوْ اَنَّني اَمْشَيْتُ في كُلِّ نِعْمَةٍ

وَ دامَتْ ليَ الدُّنْيا وَ مُلْكُ الا كاسِرَةِ

فَما سُوِّيَتْ عِنْدي جَناحَ بَعُوضَةٍ

اذا لَمْ يَكُنْ عَيْني لِعَيْنِكَ ناظِرَةً (1)

«اگر تمام نعمت هاي دنيا و سلطنت هاي پادشاهان را داشته باشم و ملك آنها هميشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه اي ارزش ندارد، زماني كه چشم من بر چشم تو نيفتد».

ب)

طرح غير مستقيم خواسته ها

بدون شك هر زني از شوهر خويش انتظارات و توقعاتي دارد. اين درخواست هاي معقول زن، اگر در محيطي محبت آميز و همراه با حفظ حريم هاي اخلاقي باشد، امري پسنديده تر و جذاب خواهد بود.

اگر اين خواسته ها به صورت غير مستقيم انجام گيرد، در تحكيم روابط خانوادگي و افزايش محبت، تأثيري فوق العاده خواهد داشت.

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام خدمات زيادي را در خانه پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم انجام داده و صدمات فراواني متحمل شده بود، از اين رو به صورت طبيعي مي توانست انتظارات و توقعاتي را نيز از آن حضرت داشته باشد، امّا او هيچ گاه خواسته هاي شخصي خويش را به صورت مستقيم بيان نمي كرد، بلكه سعي مي كرد آنها را به عنوان يك پيشنهاد و يا خواهش غير مهم و در كمال ادب و احترام مطرح نمايد.

حضرت خديجه در آستانه وفات خويش، هنگامي كه وصيت هاي خود را بيان مي كرد، آنها را در قالب يك گفت و گوي صميمانه و محبت آميز، مطرح نمود. وي خطاب به پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عرض كرد:

«يا رسول اللَّه! چند وصيت دارم، البته من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن.

پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

هرگز از تو تقصيري مشاهده نكردم. تو نهايت درجه تلاش خود را به كار گرفتي و در خانه من زحمات و مشكلات زيادي را متحمل شدي و تمام دارايي خود را در راه خدا مصرف كردي.

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام عرض كرد:

يا رسول

ص: 133


1- 83. مستدرك سفينة البحار، ج 5، ص 44.

اللَّه! مي خواهم خواسته اي را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقيماً بازگو نمايم.

پيامبر از منزل خديجه بيرون رفت، آنگاه خديجه دخترش فاطمه را صدا كرد و به او گفت:

عزيزم! به پدر بزرگوارت بگو كه مادرم مي گويد:

من از قبر هراسناكم، دوست دارم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي بر تن داشتي، كفن كرده و در قبر بگذاري. فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام به نزد پدر آمده و پيام مادرش را رساند. پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم آن لباس را براي خديجه فرستاد. هنگامي كه فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام آن را آورد، نشاط زايدالوصفي وجود خديجه را فرا گرفت.

آنگاه حضرت خديجه با دلي آرام چشم از جهان فرو بست. پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مشغول تجهيز و غسل و حنوط وي شد، هنگامي كه خواست خديجه را كفن كند، حضرت جبرئيل امين نازل شد و گفت:

يا رسول اللَّه! خداوند سلام مي رساند و مي فرمايد:

كفن خديجه به عهده ماست و آن يك كفن بهشتي خواهد بود.

پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم اول با پيراهن خود و از روي آن با كفن بهشتي خديجه را كفن كرد.

ج)

دلجويي و دلداري همسر

خانواده كانون آرامش و راحتي بخش هر انساني است.

مردي كه در بيرون خانه با هزاران مشكل و گرفتاري رو به روست و گاهي در راه رسيدن به هدف و كسب روزي حلال، سخنان ناروا شنيده و لطمات روحي و جسمي زيادي را متحمل مي شود، انتظار دارد كه كسي از وي دلجويي كرده و حرف دلش را شنيده و با كلمات شفا بخش و برخوردهاي آسايش آفرين، مرهم گذارِ در دهاي انباشته در دل او باشد.

حضرت خديجه، چنين همسري براي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود.

مشركان با سخنان توهين آميز و اعمال وقيحانه اي پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را ناراحت مي كردند و از اين ناحيه، مشكلات فراواني پيش روي پيامبر اكرم بود، اما همه اين گرفتاري ها به وسيله خديجه عَلَيْهاالسَّلَام جبران مي شد.

او شخص پيامبر و مشكلات آن حضرت را آگاهانه درك مي كرد و بدين جهت در پيشرفت اهداف آن حضرت تلاش مي نمود و سخنانش را تصديق مي كرد و او را از تمام غم ها و غصه ها مي رهانيد.

علامه، سيد شرف الدين، در اين مورد مي نويسد:

«او مدت 25 سال با

ص: 134

پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم زندگي كرد بدون آنكه زن ديگري در زندگي او شريك شود و اگر در حيات باقي مي ماند، پيامبر باز هم شريك ديگري انتخاب نمي كرد. او در تمام طول زندگيِ زناشويي، شريك درد و رنج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود، زيرا با مال خود به او نيرو مي بخشيد و با گفتار و كردار از او دفاع مي نمود و به او در مقابل عذاب و درد كافران كه در راه رسالت و اداي آن نصيبش مي كردند، تسلي مي داد. او به همراه علي عَلَيْهِ السَّلَام هنگام نزول نخستين وحي آسماني به پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در غار حرا بود (1)

پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در مورد همسر گرامي خويش مي فرمايد:

«خديجه زني بود كه چون همه از من روي مي گردانيدند، او به من روي مي كرد و چون همه از من مي گريختند، به من محبت و مهرباني مي كرد و چون همه دعوت مرا تكذيب مي كردند، به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد.

در مشكلات زندگي مرا ياري مي داد و با مال خود كمك مي كرد و غم از دلم مي زدود. (2)

خديجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تأثير گذاشته بود، كه مدت ها بعد از رحلت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هر گاه حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گوسفندي را ذبح مي كرد، مي فرمود:

سهمي هم به دوستان خديجه بفرستيد، زيرا من دوست خديجه را هم دوست مي دارم.

5 - برترين معيارهاي انتخاب همسر

هر جواني در زندگي خويش نياز به ازدواج دارد و ازدواج در اسلام، يك امر مقدس و عبادت محسوب مي شود. دختر و پسري كه مي خواهند به سوي امر مقدس ازدواج قدم بردارند، اولين گام را از خود دوستي، به سوي غير دوستي بر مي دارند، آنان با امضاي پيمان مقدس زناشويي، از دايره خودخواهي بيرون رفته و با وارد شدن به مرحله جديدي از زندگي، بخشي از كمبودهاي خود را جبران مي كنند، كه از جمله آنها مي توان به بقاي نسل، رسيدن به آرامش و سكون، تكميل و تكامل، تأمين نياز جنسي، سلامت و امنيت اجتماعي و تأمين نيازهاي روحي و رواني اشاره كرد. امّا در اين ميان مهم ترين دغدغه هاي هر دختر و پسر جوان، كه در آستانه ازدواج

ص: 135


1- 84. خديجه، علي محمّد علي دخيل، ص 31.
2- 85. بحارالانوار، ج 43، ص 131.

قرار مي گيرد، برترين معيارها و ملاك هاي ازدواج در انتخاب همسر آينده اش مي باشد.

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به عنوان الگوي دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به عنوان همسر آينده خويش، ملاك ها و اصولي را مطرح مي كند، كه از گفت و گوي وي با پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم معلوم مي شود.

خديجه هنگام پيشنهاد ازدواج با رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وي گفت:

به خاطر خويشاونديت با من، بزرگواريت، امانتداريِ تو در ميان مردم، اخلاق نيك و راست گوييت، مايلم با تو ازدواج كنم. (1)

ارزش اين انتخاب خديجه آنگاه نمايان مي شود كه بدانيم او در آن هنگام، موقعيتي عالي و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امكانات و زمينه ها براي ازدواج وي با هر يك از جوانان نامدار و ثروتمند قريش فراهم بود.

ص: 136


1- 86. كشف الغمه، ج 2، ص 132.

مقاله پنجم

در كتاب «ره توشه راهيان نور» كه به قلم گروهي از نويسندگان مي باشد، مقاله اي درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام آمده است، كه تقديم مي گردد:

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بانوي بزرگ اسلام، مظهر مقاومت و تجلّي ايمان

«ضَرَبَ اللَّه مَثَلاً لِلَّذين كَفَروُا امْرأَةَ نوحٍ و امرأةَ لوطٍ كانَتا تَحتَ عَبْدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخَانَتاهُما فَلَم يُغْنيا عنهُما مِن اللَّه شَيئاً وَ قيلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ * وَ ضَرَبَ اللَّه مَثَلاً لِلّذينَ آمَنُوا امْرأةَ فِرعَونَ اذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِندَكَ بَيْتاً فِي الجَنَّةِ و نَجِّني مِنْ فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ القَومِ الظالمينَ * وَ مَرْيَمَ ابنَةَ عِمْرانَ الّتي اَحصَنَت فَرْجَها فَنَفَخنا فيهِ مِنْ روُحِنا وَ صَدَّقَت بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانتَ مِنَ القانِتينَ.» (1)

مقدمه

زنان همواره سنگ زيربنا و بنيادين اجتماعات بشري هستند و به همين جهت گرايشها، افكار، تمايلات و خواستهاي ايشان، در اجتماع منشأ اثر و تحولات بزرگي بوده است.

اين گرايشات و خواستها، گاه از سوي خود آنان به منصّه ظهور و بروز رسيده و گاه، به جهت تأثير انكارناپذير روحيّات بانوان، در بروز تحولات اجتماعي، به دست فرزندان آنان و مردان اجتماع، به تجلّي نشسته است.

از اين رو، قرآن كريم زن مؤمن را منشأ و خاستگاه جامعه ايماني و زنِ كافر را منشأ و خاستگاه جامعه كفر معرفي كرده است.

در آيات شريفه فوق، چون خداوند در صدد بيان ضرب المثلي از انسانهاي مؤمن بر آمده، به ذكر نام و شرح حال دو بانو مي پردازد و چون احوال انسانهاي كافر را به مثال مي كشد، به ذكر نام دو زن از اين طايفه اكتفا مي نمايد.

زنان نه تنها نيمي از پيكره اجتماع انساني را تشكيل مي دهند، بلكه به مقتضاي سِمَت مادري و مديريّت خانه، منشأ حضور يك نسل، در جامعه انساني خواهند بود

ص: 137


1- 87. تحريم؛ 9 - 12.

و چنين است كه زن مؤمن برابر با جامعه مؤمن و زنِ كافر به معني جامعه كفر است.

گاه در ميان صفحات تاريخ مي بينيم كه، وظيفه حفظ دين و پاسداريِ آن از گزند دشمنان و بدخواهان، بر دوش بانواني سنگيني مي كند كه سند افتخار «بيان رسالات الهي» و «تبليغ دين» را به نام خويشتن زده اند.

در اين رهگذر، يكي از درخشانترين چهره هاي تاريخ اسلام «خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام» است كه به حق، مظهر مقاومت و تجلّي ايمان مي باشد؛ هم او بود كه در اولين ساعات بعثت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به او ايمان آورد و تا آخرين لحظات عمر، بر اين هدف پاي فشرد و استقامت ورزيد. علاّمه مجلسي در بحار مي گويد:

«كانت خديجةُ وزيرةَ صِدْقٍ عَلَي الاِسْلامِ وَ كانَ رسولُ اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم يَسكُن اِليها.» (1)

فضايل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

1 - معرفت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نسبت به رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام با پيشنهاد ازدواج به رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم (قبل از بعثت پيامبر) افتخار همسري او را يافت؛ راز اين پيشنهاد را خود آن حضرت چنين بيان مي كند:

«اِنّي قَد رَغِبْتُ فيكَ لِقَرابَتِكَ مِنّي وَ شَرَفِكَ في قَومِكَ وَ اَمانَتِكَ عِنْدَهُم و حُسنِ خُلْقِكَ وَ صِدْقِ حَديثِك …» (2) به سبب خويشاوندي ات با من و شرف و بزرگي و امانتداري ات در ميان قوم خود و به جهت اخلاق نيك و راستگويي ات، مايلم با تو ازدواج كنم.

از اين سخن دانسته مي شود كه، علاقه و ارادت اين بانوي بزرگ به پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تنها به سبب علقه زوجيّت و محبّتهاي شهواني نبوده است، بلكه او فوق العادگيهاي شخصيّتي رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را به درستي دريافته بوده و لذا به پاس اين معرفت، جان خويش را در طبق اخلاص نهاده، با اهداف پيامبر تشريك مساعي مي نموده است.

او ايثار و از خود گذشتگي را به آنجا رسانيد كه به واسطه علاقه و ارادت فراوان به رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در ميان بانوان قريش مهجور ماند و در لحظات

ص: 138


1- 88. بحار الانوار، ج 22، ص 152 و ج 16، ص 11، نقل از فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي، ص 126.
2- 89. رياحين الشريعة، ج 2 - بحار الانوار، ج 16.

ولادت فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام هيچكدام از آنان بر بالين خديجه عَلَيْهاالسَّلَام حاضر نشدند (1)؛ امّا اين همه فشار براي اين بانو، به خاطر معرفتي كه در سينه دارد سنگين نيست!

2 - خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اولين زن مسلمان

«يا نِساءَ النَبيِّ لَسْتُنَّ كَاَحَدٍ مِن النّساءِ اِنِ اتَّقَيْتُنَّ …» (2)

به نقل همه مورخين، خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام نخستين بانوييست كه به شرافت اسلام مشرّف گرديد؛ «ابن عبدالبرّ» از قول «قتاده» مي گويد:

اولين كسي كه به خدا و رسولش ايمان آورد خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بود.» (3)

«ابن عبدالبر» به سند خود از «پدر ابي رافع» مي نويسد:

«صلّي رسولُ اللَّه يَومَ الاثنَينِ وَ صَلَّت خَديجةُ آخِرَ يَومِ الاثنَينِ» (4) پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در روز دوشنبه (روز مبعث) نماز گذارد و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در ساعات آخر همان روز نماز خواند.

3 - خديجه عَلَيْهاالسَّلَام برترين بانوان اهل بهشت

«عكرمه» از «ابن عباس» نقل مي كند كه گفت:

«خَطَّ رَسولُ اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فِي الأرْضِ اَربَعَةَ خُطوطٍ …

فَقالَ رسولُ اللَّه: أفضلُ نِساءِ اهلِ الجَنَّةِ، خَديجةُ بنتُ خُوَيْلِدٍ وَ فاطِمةُ بِنتُ محمّدٍ وَ مَرْيمُ ابنَةُ عِمرانَ وَ آسِيةُ بنتُ مُزاحمٍ اِمرَأَةُ فِرعَونَ.» (5)؛ رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چهار خط بر روي زمين كشيد و سپس فرمود:

بهترين زنان بهشت اينانند:

خديجه دختر خُويلِد، فاطمه دختر محمّد و مريم دختران عمران و آسيه دختر مزاحم، همسر فرعون.

ابن اثير به سند خود از انس بن مالك از رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت كرده كه فرمود:

خَيرُ نِساءِ العالَمينَ، مريمُ و آسيةُ و خديجةُ و فاطمةُ (6)

مريم، آسيه، خديجه و فاطمه برترين زنان عالمند.

اين حديث را شيعه و سنّي با عبارات مشابه و به طرق مختلف روايت نموده اند

4 -

ص: 139


1- 90. منتهي الآمال، مرحوم محدث قمي.
2- 91. احزاب، 32.
3- 92. ابن سعد، ال طبقات الكبري، ج 8، ص 17، نقل از محدثات شيعه، تأليف نهلا غروي نائيني.
4- 93. استيعاب، ج 2، ص 319، ش 13.
5- 94. اسد الغابه، ج 5، ص 437 و استيعاب، ج 4، ص 21 ش 18 نقل از محدثات شيعه، تأليف نهلا غروي نائيني.
6- 95. خصال صد و ق، باب اربعة.

خديجه برترين همسر پيامبر: «اُم المؤمنين»

«و ازواجُهُ اُمَّهاتُهُم.» (1) همسران پيامبر مادران مؤمنين هستند.

شيخ صدوق از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام نقل مي كند:

«تَزَوَّجَ رَسولُ اللَّه بِخَمسَ عَشَرَ امرأةً افضَلُهُنَّ خَديجةُ بنتُ خُوَيْلِدٍ» (2) پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با پانزده زن ازدواج كرد كه برترين آنان خديجه بنت خويلد بود.

5 - خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مادر فرزندان رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم

خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام با آنكه بنا به نص قرآن مادر روحاني همه مؤمنين است.

امّا بي واسطه و به طور مستقيم سمت مادري بر همه فرزندان پيامبر را نيز دارد. موّرخين مي گويند به جز «ابراهيم» كه از «ماريه قبطيه» بود، ساير فرزندان پيامبر از خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هستند و اين خود بر جايگاه اين بانو و فضيلت قدر و جلالت معنوي او مي افزايد.

فرزندان حضرت عبارتند از:

«قاسم، عبداللَّه، زينب، ام كلثوم، رقيه و فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام؛ پسران در خردسالي از دنيا رفتند، ولي دختران زنده ماندند (3).

ازميان همه عظمتهاي اين بانو، همين بس كه شرافت مادريِ فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام را داشت. او مادر بانوييست كه امامت و وصايت پس از نبي اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از نسل او استمرار يافت.

محدث قمي قدس سره در منتهي الآمال در ضمن حديثي از زبان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نقل مي كند كه «از اولين لحظاتي كه به فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام حمل يافتم، نور او را در شكم خويش مي ديدم.»

افزون بر اين، صدوق از «مفضّل بن عمرو» از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام نقل مي كند كه «چون خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام به فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام حامله شد، فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام در شكم با او سخن مي گفت و مونس او بود و او را به صبر توصيه مي فرمود. خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اين حالت را از پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پنهان مي كرد. تا آنكه روزي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم داخل شد و شنيد كه خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با آنكه شخصي نزد او نيست سخن مي گويد.

فرمود:

اي خديجه با كه سخن مي گويي؟

ص: 140


1- 96. احزاب، 5.
2- 97. خصال صدوق، باب اربعة.
3- 98. بحار الانوار، ج 22، ص 151 و سيره ابن هشام، ج 1، ص 190.

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام پاسخ داد:

فرزندي كه در شكم من است با من سخن مي گويد.

آنگاه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

اينك جبرئيل مرا خبر مي دهد كه اين فرزند دختر است و او صاحب نسل طاهر، با ميمنت و با بركتيست و حق تعالي نسل مرا از او به وجود خواهد آورد و امامان و پيشوايان دين از نسل او به وجود خواهند آمد.»

چون لحظات ولادت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام نزديك شد، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام كسي را نزد زنان قريش و فرزندان هاشم فرستاد تا نزد او حاضر شوند؛ امّا آنان در پاسخ گفتند:

تو فرمان ما را نبردي و همسر يتيم ابوطالب شدي كه فقير است و مالي ندارد، به همين سبب ما به خانه تو نمي آييم!

وقتي پاسخ را به خديجه عَلَيْهاالسَّلَام عرض كردند، اندوهناك شد، امّا ناگاه ديد كه چهار زن گندمگون و بلند بالا نزد او حاضر شدند. خديجه عَلَيْهاالسَّلَام از ديدن آنها ترسيد، امّا يكي از آنان گفت:

اي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نترس كه ما فرستادگان پروردگاريم و به جهت كمك و ياري تو آمده ايم. اوّلي گفت:

من ساره ام همسر حضرت ابراهيم و دومي گفت:

من آسيه دختر مزاحم و سومي گفت:

من مريم هستم، دختر عمران و چهارمي خود را كلثوم خواهر موسي بن عمران معرفي كرد.

اين چهار بانوي بهشتي به همراه ده حورالعين، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را در ولادت فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام ياري دادند (1).

6 - خديجه و ايمان او به علي ابن ابيطالب عَلَيْهِ السَّلَام

مرحوم مجلسي قدس سره در بحارالانوار در زمينه محبت و علاقه حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نسبت به علي عَلَيْهِ السَّلَام مطالبي را نقل كرده كه مضمون آن چنين است:

«پس از ازدواج پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، علي عَلَيْهِ السَّلَام به دنيا آمد. رسول خدا با خديجه عَلَيْهاالسَّلَام درباره ي دوستي و محبت علي عَلَيْهِ السَّلَام سخن گفت و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام از آن پس به علي عَلَيْهِ السَّلَام محبت فراوان داشت و براي آن حضرت به وسيله خدمتكارانش لباس، زيور آلات و ملزومات مي فرستاد، به گونه اي كه مردم مي گفتند:

علي محبوبترين افراد نزد او و نور چشم خديجه عَلَيْهاالسَّلَام است.

الطاف و محبتهاي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام صبح و شام به خانه ابوطالب روان بود.» (2)

ص: 141


1- 99. منتهي الآمال، باب ولادت فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام
2- 100. بحار الانوار، ج 34، ص 43.

علاوه بر اين، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام ولايت علي عَلَيْهِ السَّلَام و اولادش را پذيرفته بود، با آنكه در آن زمان به اين امر مكلّف نشده بود.

مرحوم محلاتي به نقل از مجلسي قدس سره مي گويد:

«روزي رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را نزد خود خواست و فرمود:

اين جبرئيل است و مي گويد براي اسلام شروطي است:

اوّل اقرار به يگانگي خداوند.

دوّم:

اقرار به رسالت پيامبران.

سوّم:

اقرار به معاد و عمل به اصول و مهمّات شريعت.

چهارم:

اطاعت اولي الأمر و ائمه طاهرين از فرزندان او و برائت از دشمنان آنها. خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به همه آنها اقرار نمود و تصديق كرد.» (1)

7 - انفاق خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

مورخان ثروت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را بدين ترتيب نگاشته اند:

1 - هزاران شتر (شتران فراواني) اموال تجارتي او را حمل مي كردند.

2 - قبّه اي از حرير سبز با طنابهاي ابريشمي بر بام خانه اش افراشته شده بود و نمايانگر ثروت فراوان او بود.

3 - چهارصد غلام و كنيز خدمات ارجاعي او را انجام مي دادند. (2)

ثروت اين بانوي معظمه به قدري زياد بود كه ثروتمندان درجه يك قريش چون «ابوجهل» و «عقبة بن ابي معيط» در نزد او ناچيز به شمار مي رفتند. پس از ازدواج با پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خديجه عَلَيْهاالسَّلَام همه اين ثروت را بيدرنگ در اختيار رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم قرار داد. (3)

در مقابل سخن سخيف منافقين، كه سعي داشتند با محاصره اقتصادي راه نفوذ اسلام را سد نمايند:

«يَقولونَ لا تُنفِقوا عَلي مَن عِنْدَ رَسولِ اللَّهِ حتّي يَنْفَضّوا مِنْ حَوْلهِ». (4) بانوي فداكار و ثروتمندي چون خديجه عَلَيْهاالسَّلَام، همه هستي خود را در راه اعتلاي اسلام خرج كرد و در روزهاي سختِ اسارت در شعب ابيطالب، علاوه بر همراهي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و دلگرميهاي عاطفي و رواني او، همه سرمايه اش را نيز

ص: 142


1- 101. رياحين الشريعة، ج 2، ص 209.
2- 102. الوقايع و الحوادث، محمّد باقر ملبوبي، به نقل از ناسخ التواريخ، ص 13.
3- 103. همان.
4- 104. سوره منافقون، 7.

براي نجات اسلام و حمايت از مسلمانان صرف كرد.

به حق درباره ي او بايد گفت كه او مصداق متّقين در سوره بقره است؛ «اَلَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ و يُقيمونَ الصلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُم يُنفِقونَ.» (1) تقوا پيشگان آنانند كه به غيب ايمان دارند و نماز بر پاي مي دارند و از آنچه خداي روزيشان نموده انفاق مي كنند.

«يا اَيُّها النَّبيُّ قُل لِأَزواجِكَ ان كُنتُنَّ تُرِدنَ الحيوةَ الدُّنيا وَ زينَتَها فَتَعالَينَ اُمَتَّعكُنَّ وَ اُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جميلاً و ان كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّه وَ رَسولَهُ و الدّارَ الآخِرةَ فَانَّ اللَّه اَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مُنْكُنَّ اجراً عظيماً.» (2) اي پيامبر، به همسرانت بگو:

اگر شما زندگي خوب و زيور دنيا را طالبيد، بياييد تا مهريّه شما را پرداخته و طلاقتان دهم. اما اگر طالب خدا و رسول و مشتاق خانه آخرتيد، همانا خدا به نيكوكاران از شما اجر عظيم عنايت مي فرمايد.

«وَ مَنْ يَقْنُت مِنْكُنَّ لِلّهِ وَ رَسولِهِ و تَعمَل صالحاً نُؤتِها اجرَها مَرَّتَيْنِ و اعتَدنا لَها رِزقاً كريماً». (3) و هر كه از شما مطيع فرمان خدا و رسولش باشد و نيكوكار شود، او را دو بار پاداش مي دهيم و برايش روزي با كرامتي مهيا مي سازيم.

مقام خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در نزد خداوند

«زُرارةُ و حُمرانُ ابنُ اَعْيَن و محمّدُ بنُ مسلمٍ عَنْ ابي جَعْفرٍ عَلَيْهِ السَّلَام قال:

حدّث ابو سعيد الخدري: أنَّ رسولَ اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم قال:

اِنَّ جبرئيلَ عَلَيْهِ السَّلَام قال لي لَيلةً اُسرِيَ بي حينَ رَجَعتُ وَ قُلتُ يا جَبرَئيلُ هَل لكَ مِن حاجَةٍ؟ قال:

حاجَتي أن تَقرَأ علي خديجةَ مِن اللَّه و منّي السلامَ وحَدَّثَنا عند ذلك أنَّهاقالَت حينَ لَقِيَها نَبيُّ اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم. فقالَ لَها الَّذي قال جَبرئيلُ. فقالت عَلَيْهِ السَّلَام:

ان اللَّه هُو السّلامُ و منهُ السلامُ و اِليهِ السّلامُ و علي جَبرَئيلَ السلامُ.» (4) امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام به حمران و زراره و محمّد بن مسلم چنين روايت كرده كه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

همانا شبي كه در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر روحاني به جبرئيل گفتم:

اي جبرئيل، آيا حاجتي داري؟ جبرئيل پاسخ داد:

حاجت من اينست كه از طرف خدا و من، به خديجه عَلَيْهاالسَّلَام سلام برساني، چون رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيغام جبرئيل را به خديجه عَلَيْهاالسَّلَام رسانيد، آن حضرت پاسخ داد:

همانا خدا سلام است و سلام از اوست و

ص: 143


1- 105. بقره، 3.
2- 106. احزاب، 29 - 28.
3- 107. احزاب، 31.
4- 108. بجار الانوار، ج 18، ص 385.

سلام به سوي اوست و بر جبرئيل سلام باد!

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

آن زمان كه خديجه عَلَيْهاالسَّلَام وفات يافت، فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام اطراف پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مي گشت و از او مي پرسيد:

يا رسول اللَّه مادرم كجاست؟

ولي رسول خدا پاسخ او را نمي داد. فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام در سؤالش اصرار مي كرد و رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نمي دانست چه پاسخي بايد به فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام بدهد. پس جبرئيل نازل شد و گفت:

همانا خدايت به تو امر مي كند كه به فاطمه سلام برساني و به او بگويي:

همانا مادرت در خانه اي از زمرّد است كه ديوارهايش از طلاست و پايه هايش از ياقوت قرمز. او در ميان آسيه - همسر فرعون - و مريم دختر عمران جاي دارد. پس فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام گفت:

همانا خداوند خود سلام است و سلام از اوست و به سوي اوست! (1) همچنين روايت شده است كه وقتي رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در بستر احتضار بود؛ فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام درباره ي جايگاه آن حضرت در قيامت سؤالاتي پرسيد. از آن جمله پرسيد:

«اَينَ والدتي خديجة؟» در آن روز مادرم خديجه كبري كجاست؟

رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

في قصرٍ لَهُ اَربَعَةُ اَبوابٍ اِلَي الجنّةِ» خديجه در قصريست كه چهار درب به سوي بهشت دارد. (2)

در سفينة البحار، مرحوم محدث قمي مي گويد:

«در وحي خداوند به حضرت مسيح، از خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به «مباركة» تعبير شده، به اين صورت كه در رابطه با پيامبر آمده:

«نسلُه من مباركة.» (3)

در كنز العمّال آمده:

«و عَلَي الأعرافِ رِجالٌ يَعرِفونَ كُلّاً بِسيماهم.» خديجه با پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و علي و فاطمه و حسن و حسين عَلَيْهمُالسَّلَام بر اعراف بودند. (4) و نيز «ابومسلم خولايي» از پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم درباره ي آيه شريفه: «اِن اللَّه اصطفي آدَمَ و نوحاً و …» نقل كرده كه حضرت فرمود:

«و عليّاً و الحسنَ و الحسينَ و حَمزه يَ و جَعفراً و فاطِمةَ و خديجةَ عليهمُ السلام.» (5)

ص: 144


1- 109. بحار الانوار، ج 43، باب مناقب فاطمة عَلَيْهاالسَّلَام، ص 27.
2- 110. بحار الانوار، ج 22، باب وفاته و غسله صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، ص 510.
3- 111. التعبير عن خديجة بمباركة في الوحي الي المسيح في وصف النبي صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم: نسله من مباركة.»
4- 112. همان.
5- 113. همان.

علاقه رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به خديجه عَلَيْهاالسَّلَام

خديجه كبري 24 سال با پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم زندگي كرد. (1) و تا زنده بود پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم همسر ديگري اختيار ننمود. پس از مرگ خديجه نيز، ابتدا رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در قبر آن حضرت داخل شد و سپس خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را در آن جاي داد. (2)

«عبداللَّه بن جعفر عن علي عَلَيْهِ السَّلَام قال رسولُ اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:

أفضلُ نِساءِ اُمّتي خَديجةُ و افضلُ نِساءِ الاُمَمِ الماضينَ مَريمُ.» رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

برترين بانوان امّتم خديجه عَلَيْهاالسَّلَام است و برترين بانوان امتهاي گذشته مريم عَلَيْهاالسَّلَام بود.

«روي عن انس قال:

كانَ النبيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم اِذا اُتي بهَديّةٍ قال اذهَبوا بِها الي بيتِ فُلانَة فَانَّها كانَت صَديقةً لِخَديجةَ انّها كانَت تُحِبُّ خديجةَ.» (3) از انس بن مالك (غلام پيامبر) روايت شده كه هر وقت براي پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم هديه اي مي آوردند، حضرت مي فرمود:

آن را به خانه فلان خانم ببريد، او دوست خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بود و خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را دوست مي داشت.

عايشه گويد:

هرگز آن مقدار كه بر خديجه عَلَيْهاالسَّلَام غيرت ورزيده و حسد بردم، بر زني غيرت نورزيدم؛ آن هنگام كه پيامبر او را ياد مي كرد و من مي شنيدم و نيز هنگامي كه گوسفند ذبح مي كرد و آن را به دوستان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام هديه مي داد.

«عن عايشةَ: كانَ رسولُ اللَّه لا يَكادُ يَخرُجُ مِن البَيتِ حتي يَذْكُرَ خديجةَ فَيُحْسِنُ الثَّناءَ عَلَيها وَ الاِسْتِغفارَ لَها فَذَكَرَها ذاتَ يَومٍ فَحَمَلَتَني الغَيْرَةُ فَقُلْتُ عَوَّضكَ اللَّه مِن كبيرةِ السنَّ، قالت: فرأيتُ رسولُ اللَّه غَضِبَ غَضَباً شديداً …»؛ عايشه گويد:

رسول خدا از خانه بيرون نمي آمد، مگر اينكه خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را ياد مي كرد و برايش استغفار مي نمود. روزي از او ياد كرد و من حسد بردم و گفتم:

او پيرزني بيش نبود.

خدا بهتر از او را به شما عوض داده!؟ پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خشمگين شد و فرمود:

نه به خدا قسم، كه بهتر از او را به من نداده است؛ «خديجةُ و أينَ مثلُ خديجةَ، صَدَّقَتني حينَ كَذَّبَني الناسُ و وازَرَتني علي دينِ اللَّه و أعانَتني بِما لِها»؛ خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و ديگر كجاست مثل خديجه عَلَيْهاالسَّلَام؟ او به من ايمان آورد، آن هنگام

ص: 145


1- 114. سفينة البحار، ج 1، باب خاء، ص 379.
2- 115. سفينة البحار، ج 1، باب خاء، ص 380.
3- 116. سفينة البحار، ج 1، باب خاء، ص 380.

كه مردم مرا انكار مي كردند.

او مرا تصديق كرد آن گاه كه مردم مرا تكذيب مي نمودند. او با مال خود مرا ياري كرد و خداوند از ميان همسران، فقط از خديجه عَلَيْهاالسَّلَام به من فرزند داد.

و گويند:

هر وقت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نام خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را مي شنيد، گريه مي كرد و نيز روايت شده:

زماني پيرزني بر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وارد شد، پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بر او تلطف و مهرباني نمود؛ پس از خروج او عايشه علت آن را جويا شد، حضرت فرمود:

اين بانو در زمان خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بر من وارد مي شد.

(1)

وفات خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام

پس از آنكه تازه مسلمانان سه سال سختي و رنج را در شِعْب ابيطالب تحمل كرده و با فداكاريها و اتفاقهاي مالي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام از شعب ابيطالب به سلامت رهايي يافتند. متأسفانه، تحمل رنجها و سختي ها كمر استقامت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام را خم كرد و عمر او را كوتاه نمود؛ لذا از آن پس خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در بستر بيماري افتاد.

ابتدا ابوطالب عَلَيْهِ السَّلَام، بزرگ حامي رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، وفات يافت و سپس، به نقل بعضي از مورخين: سه روز بعد، خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام در 65 سالگي وفات كرد و در محلي به نام «حجون» دفن شد.

آنچه در انتهاي اين مقال گفتني است آنكه، خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام در لحظات احتضار «اسماء بنت عميس» را به نزد خويش طلبيد و در مورد دخترش فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام به او سفارشاتي كرد و سپس فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام را به نزد پيامبر فرستاد و از طريق فاطمه عَلَيْهاالسَّلَام و به وساطت او، از رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خواهش كرد كه يكي از لباسهاي خود را كفن او قرار دهد؛ سپس چشم از جهان فرو بست!

اين حادثه، چنان بر رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ناگوار بود كه پس از آن، چند روز از خانه خارج نشد و آن سال را «عام الحزن» ناميد.

علي ابن ابيطالب عَلَيْهِ السَّلَام نيز در رثاي آن دو بزرگوار اشعاري سرود:

«أعَيْنَيَّ جُودا بارَكَ اللَّه فيكُما

علي هالِكَينِ لاتري لَهُما مثلاً …»

اي چشمان من! آفرين بر شما! بر آن دو رفته اي كه ديگر مانندشان را نمي بينند، بر

ص: 146


1- 117. سفينة البحار، ج 1، ص 379 و 381.

بزرگ بطحاء و بر بانوي بانوان؛ آن نخستين كسي كه نماز گذارد؛ بر آن زن پيراسته و خجسته اي كه خداوند او را پاك داشت و برتري اش داد، اشك بريزيد. مرگ اين دو، روز را بر من تاريك ساخته و از اين پس، شبها را دراندوه و سوگ آن دو سر مي كنم. آن دو در برابر ستمكاران به دين، آيين محمّد را ياري كردند و پاس پيمان خويش داشتند! (1)

ص: 147


1- 118. ديوان امام علي عَلَيْهِ السَّلَام، قطب الدين حسن بيهقي نيشابوري، ص 360

مقاله ششم

بانوي نويسنده، خانم عذرا انصاري دام عزّها، در مجله «پيام زن» سال سوم شماره اول، در مقاله اي درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام عرض ادب و اخلاص نموده و به مناسبت سالروز ازدواج پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نكات برجسته اي از عظمت آن حضرت و عقيده و روحيات و فداكاريهاي آن افتخار عالم نسوان را به تصوير كشيده است، كه ذيلاً گزيده اي از آن مقاله تقديم مي گردد.

… خديجه دلش با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود، زيرا از علماي يهود و نصارا مطالبي درباره ي نبوت آن حضرت شنيده بود.

او عقيده داشت كه همسريِ پيامبر خوشبختي و سعادت دنيا و آخرت، افتخار و نشاط را برايش به ارمغان مي آورد (1). بدين جهت نزد پسر عموي خود ورقة بن نوفل رفت و گفت، مي خواهم ازدواج كنم، ليكن نمي دانم با چه كسي، خواستگاران زيادي برايم آمده اند، دلم هيچ يك را نمي پذيرد.

در اين هنگام «ورقه» با تخصصي كه در كتاب و اديان داشت، او را از خصوصيات و كمالات و ويژگيهاي پيامبر آينده آگاه كرده، گفت:

محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تاج كرامت بر سر و نعمت و شفاعت در كف دارد، سرور و بزرگ عرب بوده، فرزند عبداللَّه بن عبدالمطلب است.

پس از شنيدن اوصاف پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بر علاقه قلبي و محبت شديد حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام افزوده شد، تا جايي كه قرار و آرام را از او گرفت و در تنهايي به ياد او مي گريست (2).

بي مناسبت نيست برخي ويژگيهاي حضرت خديجه را بازگو كنيم:

1 - سبقت در ايمان به خدا و رسول او.

2 - معرفت و زيركي و تلاش در راه رسيدن به حقيقت و سيراب كردن كام تشنه خويش از سرچشمه زلال معنويت و شرافت.

3 - شكستن سنّتهاي جاهليّت.

4 - پاسداري از جان و سلامت رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، گويي خدا به وسيله خديجه پيامبرش را از گزند دشمنان حفظ كرد.

ص: 148


1- 119. بحار الانوار، ج 16، ص 23.
2- 120. تاريخ طبري، ج 2، ص 281.

5 - برخورداري از ثروت سرشار و سهيم كردن مردم در سود تجارت، به نقاط مختلف نظير حجاز، مصر، حبشه و غيره (1).

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام زني بود كه بيشترين محبت و توجه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را به خود جلب كرد، به گونه اي كه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تا خديجه زنده بود، همسر ديگري نگرفت و پس از مرگ خديجه نيز هميشه به ياد او بود و چون گوسفندي را قرباني مي كرد، دستور مي داد، اول براي خويشان و دوستان خديجه ببرند.

7 - ياور سالهاي تنهايي و غربت رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و مايه تسكين قلب و رفع اندوه و غصه آن حضرت بود.

8 - گسستن از همه و پيوستن به حق.

9 - ايثار تمام ثروت خويش به پيشگاه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در راه تحقق آرمانهاي اسلام

10 – حفظ نسل پاك رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به خصوص وجود مقدس حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام كه جريان كوثرِ بركت و خير و فضيلت او، به ابديت متصل است.

11 - بيعت با حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام و پذيرش امامت آن حضرت. شيوه اين بيعت بدين گونه بود كه رسول خدا دست خود را روي دست اميرمؤمنان علي عَلَيْهِ السَّلَام گذاشت، سپس خديجه دست خود را روي دست پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نهاد.

12 - عبادت، استقامت و حسن خانه داري و همسر داري.

13 - شهامت طرفداري از حق و تحت تأثير محيط قرار نگرفتن.

14 - پاك سرشت و مورد اعتماد بودن، به گونه اي كه در زمان جاهليت او را «طاهره» ناميدند.

منزلت حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در پيشگاه خدا به اندازه اي بود كه جبرئيل به پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عرض كرد:

من هر گاه از سدره ي المنتهي فرود مي آيم، خداي تبارك و تعالي مي فرمايد:

سلام مرا به خديجه برسان. يكي از همسران پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مي گويد:

هر وقت نام خديجه برده مي شد، پيامبر خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به خوبي از او ياد مي كرد و برايش غفران الهي را طلب مي نمود (2). من عرض كردم:

خديجه مسن بود و خدا بهتر از او به شما داده است.

رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خشمگين شد، به طوري كه من پشيمان شدم و تصميم

ص: 149


1- 121. بحار الانوار، ج 16، ص 22.
2- 122. كشف الغمه، ج 2، ص 138.

گرفتم ديگر چنين حرفي نزنم. پيامبر فرمود:

چرا اين گونه سخن مي گويي! به خدا قسم او زماني به من ايمان آورد كه مردم مرا تكذيب مي كردند، زماني به من پناه داد كه ديگران طردم مي كردند.

او مرا تصديق كرد و فرزندان من از آن اوست (1).

روزي خديجه عَلَيْهاالسَّلَام با عده اي از زنان در خانه نشسته بود، يكي از علماي يهود آنجا حضور داشت، در اين بين حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از آنجا عبور كرد، مرد يهودي به حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام گفت:

اين جوان را به اينجا دعوت كن، خديجه كنيز خود را به دنبال ايشان فرستاد، چون محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وارد شد، مرد يهودي از آن حضرت خواست كه كتف خود را نشان دهد، وقتي كه چشم مرد يهودي به شانه محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم افتاد و مهر نبوت را ديد، گفت:

به خدا قسم اين مهر پيامبري صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم است.

خديجه گفت:

اگر عمويش اينجا بود، نمي گذاشت به بدن او نگاه كني. يهودي گفت:

هيچ كس نمي تواند به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم زيان برساند، به موسي قسم كه او پيامبر خاتم است.

در اين هنگام كه دل خديجه از عشق به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم لبريز شده بود، از مرد يهودي پرسيد:

تو از كجا دانستي كه ايشان پيامبر است.

او در جواب گفت:

در تورات آمده است كه پيامبري به نام محمّد مبعوث مي شود، او در كودكي پدر و مادر خود را از دست مي دهد و جد و عموي او كفالتش را به عهده مي گيرند. سپس به طرف خديجه اشاره كرد و گفت:

او زني از قريش را به عقد خود در مي آورد و خوشا به حال كسي كه همسر او باشد (2) كه او بزرگ و سرور خاندان است.

سپس هنگام بيرون رفتن به خديجه گفت:

مواظب باش كه محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را از دست ندهي، چرا كه پيوند با او سعادت دو جهان را تأمين مي كند.

اين مطلب در ذهن خديجه باقي ماند.

روزها براي خديجه به كندي مي گذشت و او به دنبال فرصتي بود تا زمينه اي فراهم كند و به همسري اشرف مخلوقات نايل شود.

مدتي گذشت، روزي ابوطالب به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چنين گفت:

من ثروت و اندوخته اي ندارم، پير و ضعيف شده ام و دلم مي خواهد زندگي ات را سامان داده و همسر بگيري

ص: 150


1- 123. بحار الانوار، ج 16، ص 12 و رياحين الشريعه، ج 2، ص 204.
2- 124. بحار الانوار، ج 16، ص 20 و رياحين الشريعه، ج 2، ص 211.

تا در كنار او آرامش بيابي.

حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گفت:

نظر شما چيست؟

ابوطالب پاسخ داد:

خديجه هر ساله عده اي را به تجارت مي فرستد، اگر مي خواهي از او برايت سرمايه اي بگيرم، تا با آن تجارت كني و از سود آن زني برايت خواستگاري كنم، آن حضرت نيز پذيرفت.

ابوطالب، عباس و ديگر بستگان محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تصميم گرفتند، به خانه خديجه بروند. سر انجام، جملگي به راه افتادند تا به خانه خديجه رسيدند. چون آهنگ در نواختند شوقي در قلب خديجه پديدار شد و به كنيز خود گفت:

برو ببين چه كسي در مي زند.

كنيز خبر آورد كه بزرگان عرب و فرزندان عبدالمطلب اجازه ورود مي خواهند. خديجه شادمان شد و گفت:

زود در را باز كن و به غلامان بگو:

فرشها را بگسترانند و هر كس را در جايگاه خود قرار دهند و از آنها پذيرايي نيكويي به عمل آورند.

خديجه گفت:

اي بزرگواران مكه و كعبه! كلبه ما را صفا داديد، هر خواهشي كه داشته باشيد، پذيرا هستم. ابوطالب گفت:

ما تقاضايي داريم كه بهره اش به شما هم مي رسد و آن درخواست سرمايه اي است، براي پسر برادرم. چون خديجه نام محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را شنيد دلش آرام گرفت. سپس گفت:

محمّد كجاست تا خواسته اش را از زبان خود او بشنوم. در اين هنگام عباس براي آوردن محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم حركت نمود. قدري جستجو كرد تا اينكه او را در خوابگاه ابراهيم يافت. بي درنگ به آن حضرت گفت:

به خانه خديجه برويم كه مي خواهد تو را امين مال خود گرداند.

آن حضرت چون خورشيدي درخشان رو به خانه خديجه نهاد. عباس با عموهاي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به استقبال ايشان شتافته، حضرتش را به داخل خانه آوردند و در بالاي مجلس نشاندند. خديجه عَلَيْهاالسَّلَام دستور داد از ايشان پذيرايي كنند.

سپس خطاب به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گفت:

خانه ما را روشن كردي، آيا ميل داري امين من در امور تجارت باشي. محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم جواب داد:

آري، مايلم سفري به شام داشته باشم. خديجه گفت:

هر طور دوست داريد، عمل كنيد، من در اين سفر براي شما بهره قابل توجهي معين كرده ام، آيا به اين راضي هستيد؟ ابوطالب گفت، همه راضي هستيم، شما نيز به چنين شخص امين و درستكاري نياز داري. تمام مردم حسن ديانت و امانت و تقواي او را قبول دارند.

ص: 151

پس از آن، به دستور خديجه عَلَيْهاالسَّلَام شتري قوي كه داراي چشماني سرخ بود، آوردند تا پيامبر شيوه بار بستن را بيازمايد و نكات لازم را فرا گيرد.

چون شتر را پيش آوردند، در مقابل محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم زانو زد و صورت خود را به پاي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چسباند (1). محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم او را نوازش كرد و بر پشت او دست كشيد، شتر از اين محبت بر خود باليد. اين صحنه باعث شگفتي حاضران شد.

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نگاهي به او كرد و گفت:

اي بزرگوار! اين لباسهاي شما مناسب سفر نيست، اجازه دهيد برايتان لباس بياورند. سپس دستور داد، دو دست لباس يكي مصري و ديگري عدناني، دو برد يماني، عمامه، كفش و عصا براي حضرتش آوردند. پس از آنكه لباس آوردند، خديجه به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گفت:

اين لباسها براي شما بلند است، اجازه بدهيد آن را كوتاه كنم.

و محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم جواب داد:

لازم نيست، من هر لباسي كه بپوشم، بر اندامم برازنده است (2). محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم لباسها را پوشيد و همه برازنده ايشان بود، گويي در ميان آن جامه ها چون قرص ماه مي درخشيد. خديجه چون به ايشان نظر انداخت، دلش از مهر محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وجد آمد.

عزيزم كاسه چشمم سرايت

ميان هر دو چشمم جاي پايت

از آن ترسم كه غافل وانهي پا

نشيند خار مژگانم به پايت

باباطاهر عريان

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام دستور داد شتر مخصوص خويش را براي سواري آن حضرت آوردند. سپس دو غلام خود «ميسره» و «ناصح» را طلبيد و گفت:

بدانيد كه من محمّد را بر اموال خويش امين و حاكم قرار دادم. او بالاترين مقام است و در مورد اموال من اختيار تام دارد، شما در هيچ مورد با او سخن مگوييد و بيشترين احترام و تكريم را داشته باشيد و در خريد و فروش او دخالت نكنيد. «ميسره» گفت:

من از قبل، محمّد را دوست مي داشتم و اكنون كه شما او را دوست داريد، علاقه من نيز بيشتر شد.

حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خديجه خداحافظي كرد، سوار مركب شد و از خانه خارج

ص: 152


1- 125. بحار الانوار، ج 16 ص 27.
2- 126. بحار الانوار، ج 16، ص 28 و رياحين الشريعه ج 2 ص 216.

گشت، در حالي كه دو غلام خديجه با او بودند (1).

مسافرت با جريانات آن طي شد و سود سرشاري نيز نصيب محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گرديد، پس از مدتي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از راه رسيد و كاروان درِ خانه خديجه فرود آمد و خديجه از سودي كه نصيبش شده بود، آگاه شد.

آن بانوي بزرگوار از سود چشمگير اين سفر در شگفت ماند و مطلب را با پدر خود «خويلد» در ميان گذاشت. سپس از ميسره غلام خود پرسيد:

در اين مسافرت چه چيزهايي از محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ديدي؟ او جواب داد:

كرامات ايشان بيشتر از آن است كه من بتوانم بيان كنم. سپس بعضي از حوادث بين راه را تعريف كرد، از جمله پيام «فليق» راهب را به خديجه رساند. آن گاه خديجه «ميسره» و زن و فرزندانش را آزاد كرد و او را با هداياي گرانبها از جمله دو شتر و دويست درهم نقره خوشحال كرد. پس از آن، دستور داد صندلي مخصوصي براي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم درست كنند، تا هر وقت حضرت صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تشريف آورد، روي آن بنشيند.

صندلي مخصوص فراهم شد و حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روي آن نشست. شكوه و هيبت از قيافه آن حضرت مي باريد، گويي قرص ماه بر صندلي طلوع كرده است.

خديجه بار دگر سخن از شعر و تجارت به ميان آورد و گفت، ديدار شما براي من بس گوارا و خوش است، اي آقاي عالم! پاداش شما نزد من است، اگر اجازه مي دهيد، بپردازم، آن حضرت فرمود:

اجازه مي خواهم كه ابتدا با عموي خود ابوطالب ملاقات كنم و بر مي گردم.

پس از آن محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزد ابوطالب رفت و داستان تجارت و حوادث آن را بيان كرد و گفت:

مي خواهم سود اين سفر را به شما هديه كنم. ابوطالب از شِدَّت محبت، او را در آغوش كشيد و پيشاني حضرتش را بوسيد و گفت:

دوست دارم از سود اين تجارت، زني در خور شخصيت تو برايت عقد كنم. محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

هر چه شما بفرماييد، مي پذيرم.

حضرت پس از اين گفتگو، گرد و غبار سفر از تن خود شست و لباسهاي نيكو پوشيده، عصر دوباره به خانه خديجه بازگشت.

در اين حال، خديجه از ديدار او به شوق آمد.

ص: 153


1- 127. بحارالانوار، ج 16، ص 29.

صورت خوبت نگارا خوش به آيين بسته اند

گوييا نقش لبت، از جان شيرين بسته اند

خط سبز عارضت، بس خوب و دلكش يافتم

سايبان از گَرد عنبر گِرد نسرين بسته اند

از براي مقدم خيل خيالت مردمان

ز اشك رنگين در ديار ديده آيين بسته اند

جمله وصف عشق من دو دست و حسن روي او

پيش از اين آنها كه بر فرهاد و شيرين بسته اند

خديجه از محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پرسيد:

با سود اين تجارت چه خواهي كرد؟ آن حضرت فرمود:

عمويم ابوطالب قصد دارد كه همسري از خويشانم برايم خواستگاري كند.

خديجه گفت:

اجازه مي دهي من براي شما زني شايسته انتخاب كنم. محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

بله، خديجه گفت:

زني براي شما سراغ دارم كه اهل مكه و از خويشان شماست و ثروتمند و با جمال و كمال بوده، پاكدامن، با عفت، سخاوتمند و پسنديده است، در كارها به شما كمك مي كند و به كم قانع است.

در اين هنگام، رخسار مبارك محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گلگون شد و عرق آن را شستشو داد و سكوت كرد. خديجه دوباره سخن خود را تكرار نمود و عرض كرد:

به خدا قسم من در هيچ كاري با شما مخالفت نمي كنم و از بذل مال در راه شما و اهدافت دريغ ندارم. در اين حال، محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

او را معرفي كن. خديجه گفت:

كنيز شما خديجه!! (1)

شما را به كعبه و صفا قسم مي دهم درخواست مرا بپذيريد. آن گاه سرشك اشك از ديدگانش جاري شد.

حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در ميان گريه و اشك با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چنين گفت:

اكنون برخيز و خويشان خود را براي خواستگاري نزد پدرم بفرست و از جهت مهريه نيز نگران مباش، زيرا آن را از مال خود مي پردازم.

حضرت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم برخاست و نزد ابوطالب آمد. عموهاي ديگرش نيز حضور

ص: 154


1- 128. بحارالانوار، ج 16، ص 54.

داشتند. به آنها فرمود:

به خانه خويلد برويد و خديجه را براي من خواستگاري كنيد. ابوطالب گفت:

اي برادر زاده! ثروتمندان از خديجه خواستگاري كردند و او به هيچ كس راضي نشد، در حالي كه تو فقير هستي؛ شايد شوخي كرده باشد.

پس از گفتگو به اين نتيجه رسيدند كه صفيه خواهر خود، كه عمّه محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود را به خانه خديجه بفرستند، تا درباره ي اين مطلب مهم تحقيق كند و معلوم شود كه خديجه جدّي گفته يا نه.

صفيه وارد خانه خديجه شد.

خديجه دستور داد، از وي پذيرايي كنند، صفيه گفت:

آنچه من شنيده ام راست است؟

خديجه جواب داد:

بله.

من به جلالت و امانت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پي برده ام و ازدواج با او را پيروزي بزرگ مي دانم و مهر را نيز خود مي پردازم. سپس هديه با ارزشي به صفيه داد و او شاد و خرم به خانه برگشت و به برادران خود خبر داد (1). در اين حال همه شاد شدند، جز ابولهب كه كينه ديرينه داشت.

ابوطالب لباس زيبا به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پوشاند و شمشير هندي بر كمرش بست و او را سوار اسب تازي كرده، عموهايش چون شمعي او را در بر گرفتند و به سوي خانه خويلد حركت كردند.

خويلد چون جمع بني هاشم را ديد احترام كرده، خوشامد گفت و مقدم آنان را گرامي داشت.

ابوطالب لب به سخن گشود و چنين گفت:

ما از يك نژاد و فرزندان يك پدريم. اينك آمده ايم تا بين زن و مردي پيمان زناشويي بنديم. خويلد گفت:

آن زن و مرد كيانند؟ ابوطالب جواب داد:

بزرگ و سرور ما محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و دختر شما خديجه! خويلد رخسارش دگرگون شد و گفت:

شما از بزرگان عرب هستيد و ميدانيد كه چه كساني از او تقاضاي ازدواج كرده اند و او نپذيرفت. كار محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چه مي شود كه فقير و تنگدست است؟

حمزه بلند شد و گفت:

اين نشانه جهل و گمراهي توست؛ مگر نمي داني كه اگر محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم طلب كند، ما هر چه داشته باشيم از او دريغ نمي كنيم. سپس با همراهان از آنجا خارج شدند.

وقتي اين خبر به خديجه رسيد، از برخورد پدرش به شدت آزرده شد و

ص: 155


1- 129. رياحين الشريعه، ج 2، ص 238.

گفت:

هر چه زودتر پسر عمويم ورقه را حاضر كنيد. چون ورقه بر خديجه وارد شد و او را محزون ديد، علت ناراحتي اش را جويا شد.

خديجه جواب داد:

چگونه نگران نباشد كسي كه مونس و پرستاري ندارد.

ورقه: فكر مي كنم تصميم ازدواج داري. خديجه: همين طور است.

ورقه: سران عرب و بزرگان تو را مي خواستند و براي رسيدن به تو رنج زياد كشيدند، ولي همه را رد كردي. خديجه: دلم نمي خواهد از مكه بيرون بروم.

ورقه: عده اي از خواستگاران از جمله عتبه، شيبه، عقبه بن ابي معيط، ابوجهل و صلت بن ابي يهاب در مكه بودند.

خديجه: اينها گمراهند. آيا غير از اين افراد كسي را سراغ داري.

ورقه: شنيده ام كه محمّد بن عبداللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نيز تو را مي خواهد (1).

خديجه: اي پسر عمو! اگر محمّد عيبي دارد بگو.

ورقه مدتي سر به زير انداخت، سپس گفت، محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از ريشه اي استوار و پايدار و شاخه هاي گسترده و خلقت زيبا و فضيلت فراوان و كمالات زياد برخوردار است.

خديجه: آنچه تو گفتي، همه فضايل او بود، عيبش را بگو.

سر انجام پس از مدتي گفتگو، خديجه گفت:

من هر چه عيب او را جستجو مي كنم، باز از حسن او سخن مي گويي.

ورقه: اي خديجه! من كسي نيستم كه بتوانم فضيلت و منزلت بي كران محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را توصيف كنم.

خديجه: من به عظمت و بزرگواري و منزلت او آگاه هستم و به اين نتيجه رسيده ام كه جز او را به همسري نگيرم.

ورقه: حال كه چنين است، به تو مژده مي دهم كه او به زودي پيامبر و فرمانرواي شرق و غرب خواهد شد.

اگر همين امشب ترتيب ازدواج شما را بدهم چه مژدگاني به من مي دهي؟

خديجه: تمام ثروت من در اختيار توست، هر چه مي خواهي بردار.

ص: 156


1- 130. بحارالانوار، ج 16، صفحه 60.

ورقه: از مال اين جهان نمي خواهم. من شفاعت محمّد در روز قيامت را مي خواهم، زيرا رهايي و رستگاري آن جهان جز به تأييد و تصديق او حاصل نمي شود.

خديجه: من شفاعت تو را نزد آن حضرت تضمين مي كنم (1).

پس از آن ورقه نزد خويلد رفت و گفت:

اين چه فكريست كه در سر داري؟ چرا وسيله نابودي خود را فراهم كرده اي؟

خويلد: مگر چه كرده ام؟

ورقه: دل خاندان عبدالمطلب را آزرده و برادرش را تحقير كرده اي و خواسته آنها را نپذيرفته اي.

خويلد:

اي پسر برادر! مقام و شخصيت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم براي همه روشن است، ليكن اگر او را بپذيرم، جواب خواستگاران قبلي را چه بگويم. آنها براي هميشه با من دشمن خواهند شد؛ به علاوه خود خديجه نيز با اين امر موافقت نمي كند.

ورقه: مردم عرب چون محمّد را به پاكي و نيكي شناخته اند، از اين جهت كارشكني نمي كنند و خديجه نيز او را كاملاً شناخته و به او دل بسته است؛ پس تا دير نشده بر خيز و دل بني هاشم را به دست آور، به خصوص دل حمزه را.

خويلد و ورقه به خانه ابوطالب آمدند. بزرگان بني هاشم همه آنجا جمع بودند. ورقه كوبه در را به صدا در آورد. محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

اي خويشان من! خويلد و ورقه پشت در اجازه ورود مي خواهند. حمزه در را باز نمود و آنها را به داخل خانه راهنمايي كرد. ورقه و خويلد خطاب به اهل خانه چنين گفتند:

همواره غرق نعمت بوده و خوش باشيد، شر دشمنان از شما دور باد اي فرزندان زمزم و صفا!

ابوطالب به گرمي جواب آنها را داد، ولي حمزه گفت:

من جواب كسي را كه از وصلت با ما سرباز مي زند، به خوبي نمي دهم (2).

خويلد گفت:

شما خود مي دانيد كه خديجه زني خردمند و داناست و من از ميل قلبي او خبر نداشتم، حال كه علاقه او را به شما دريافتم، از شما مي خواهم كه گذشته را فراموش كنيد و پوزش مرا پذيرا باشيد.

حمزه: شما براي ما محترم هستيد، ولي ما از شما انتظار نداشتيم اين گونه با ما

ص: 157


1- 131. بحار الانوار، ج 16، ص 61.
2- 132. بحارالانوار، ج 16، ص 63.

برخورد كني. در اين هنگام، ورقه گفت:

محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم محبوب همه ماست.

من هم با اين وصلت موافق هستم، اما بهتر است اين مسأله را فردا نزد بزرگان عرب مطرح كنيم، تا همه بدانند.

حمزه: بسيار خوب.

ورقه: خويلد چنان زبان گويايي ندارد كه بتواند بزرگان عرب را قانع كند، خوب است در كار خديجه مرا وكيل كند.

خويلد:

تو وكالت داري.

ورقه: اين سخن را كنار كعبه بگو، همان جايي كه بزرگان عرب اجتماع مي كنند سپس همه نزد كعبه آمدند و ورقه در جمع بزرگان عرب فرياد زد:

روزگارتان به خير و شادي باد اي ساكنان حرم!

آنها نيز جواب دادند:

اهلاً و سهلاً اي گوينده والا.

ورقه: اي مردم آيا شما شخصيت خديجه را شناخته ايد؟

مردم:

بله در ميان عرب و عجم نظيري ندارد.

ورقه: آيا درست است كه زني با اين مقام به تنهايي زندگي كند؟

مردم:

سران جهان خواستگار او بودند، ولي هيچ يك را نپذيرفت.

ورقه: خديجه تصميم گرفته با يكي از شخصيتهاي قريش ازدواج كند و پدرش خويلد مرا وكيل ازدواج او كرده است.

حال وكالت خويلد را گوش كنيد و فردا در خانه خديجه حاضر شويد.

خويلد نيز در حضور مردم به ورقه وكالت داد و مسؤوليت را از دوش خود برداشت و نظر او را نافذ دانست. چون بزرگان قوم متوجه موضوع شدند به خويلد گفتند:

ما خواهان خديجه ايم، ليكن او جواب داد كه من مسؤوليت ازدواج دخترم را از خود سلب كرده و كفالت را به ورقه سپردم و رأي او صائب است و هيچ نظري بالاي آن نيست.

ورقه: مردم بدانيد كه خويلد ديوانه و مجبور نيست و در كمال سلامت عقل مي باشد و من دخترش را به هر كس كه بخواهم مي دهم.

ص: 158

مردم:

شنيديم و اطاعت مي كنيم و شهادت مي دهيم (1).

در اين هنگام ورقه، روانه خانه خديجه شد، در حالي كه بسيار شادمان بود.

وقتي خديجه او را ديد گفت:

خوش آمدي! مثل اينكه قضيه را حل كردي.

ورقه جواب داد:

بله مبارك باشد.

اختيار از پدرت گرفتم و وكيل تو شدم، فردا تو را براي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عقد مي كنم.

خديجه از اين سخن خوشحال شد و جايزه اي به ارزش پانصد دينار طلا به او داد ورقه: من شفاعت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را مي خواهم و چشم به مال دنيا ندارم.

خديجه: جايزه شفاعت هم داري (2).

ورقه: اي دختر برادر! اينك خانه را آراسته و وسايل مهماني و پذيرايي را آماده كن و چنان مهماني تشكيل بده كه نظير نداشته باشد و دشمنان را مأيوس كن، زيرا بزرگان عرب فردا به خانه تو مي آيند. خديجه بي درنگ دستورات لازم را صادر كرد و هشتاد نفر كنيزان و غلامان وسائل جشن را مهيا كردند و ميوه و شيريني و طعام به بهترين صورت تهيه شد.

در اين بين ورقه به خانه ابوطالب آمد و موضوع عقد خديجه را به اطلاع آنان رساند.

محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم براي ورقه دعا كرد. ابوطالب گفت:

اينك قلبم آرام شد.

سپس به تدارك لوازم مهماني و مراسم عقد پرداخت.

فرداي آن روز بزرگان و اشراف قريش به خانه خديجه آمدند. در اين ميان ابوجهل وارد مجلس شد و يك راست به طرف صندلي با شكوهي رفت كه مخصوص محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود.

«ميسره» غلام خديجه فرياد بر آورد كه سر جاي خود بنشين و شرمسار برگشت. در اين هنگام محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در حالي كه حمزه با شمشير كشيده پيشاپيش او حركت مي كرد و فرزندان عبدالمطلب بر گردش حلقه زده بودند وارد مجلس شد.

حمزه خطاب به حاضرين چنين گفت:

ادب را رعايت و سخن را كوتاه كنيد، اين محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم برگزيده خداي صاحب اقتدار است و در صورتش نور موج مي زند و داراي هيبت و شوكت و وقار است.

در اين حال، محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عمامه اي سياه بر سر، پيراهن عبدالمطلب در بر، عباي

ص: 159


1- 133. بحارالانوار، ج 16، ص 65.
2- 134. رياحين الشريعه، ج 2، ص 242.

الياس بر دوش، كفشهاي شيث در پا، عصاي ابراهيم در دست و انگشتري از عقيق سرخ در انگشت داشت و جمال درخشانش چنان خيره كننده بود كه همه مبهوت شدند. او خرامان راه مي رفت و قريش جملگي از جا برخواستند و اداي احترام كردند و حضرتش را بر صندلي مخصوص نشاندند.

ابوطالب شروع به خواندن خطبه كرد و گفت:

خداي كعبه را شكر گذاريم كه ما را از نسل ابراهيم و ذرّيه اسماعيل قرار داد و حرم امن خود را به ما سپرد و ما را مقتداي مردم قرار داد و در شهر ما بركت آفريد. سپس چنين گفت:

پسر برادر من، كسيست كه در ميان قريش همانندي ندارد و در عظمت و جلال كسي چون او يافت نمي شود، هر چند از نظر مال غني نيست. همه بدانيد كه مال از بين مي رود و چون سايه اي محو مي شود. محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به درخواست خديجه از وي خواستگاري كرد و خديجه نيز به او دلبسته و مهريّه او پانصد درهم است كه پرداخت مي شود (1).

خويلد گفت:

من دخترم خديجه را به عقد محمّد در آوردم. پيامبر نيز قبول كرد.

حمزه برخواست و قدري پول در ميان حاضران پاشيد. ابوجهل بلند شد و به تمسخر گفت:

ما شنيده بوديم كه مرد مهر زن را بدهد، ولي نشنيده بوديم كه زن مهر خود را پرداخت كند! ابوطالب خشمگين شد و گفت:

اگر مرد، كسي چون پسر برادر من باشد، زن بالاترين مهريه را مي پردازد، ولي اگر مرد، كسي مثل تو باشد، زن مهريه را مي گيرد.

وقتي خطبه ازدواج خوانده شد، منادي در آسمان ندا داد كه خداوند، طاهر و طاهره، صادق و صادقه را به ازدواج يكديگر در آورد و توسط جبرئيل بر در و بام جهان عطر افشانده شد و هر كس سؤال كند كه اين عطر از كجاست؟

جواب مي شنود كه اين عطر محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم است.

در اين هنگام، خديجه لب به سخن گشود و گفت، اي محمّد! من خود را به عقد تو درآوردم و مهريه را نيز خودم مي پردازم. اكنون به عمويت بگو:

ترتيب پذيرايي را

ص: 160


1- 135. السيرة الحلبيه، ج 1، ص 165.

بدهد و من نيز در خدمت تو خواهم بود.

بدين گونه حضرت خديجه به گفته هاي قبلي خود جامه عمل پوشاند و به افتخار همسري اشرف مخلوقات دست يافت و بيشترين نقش را در پيشبرد اهداف رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ايفا كرد.

ص: 161

مقاله هفتم

اشاره

كتاب ارزشمنديست به نام «زنان صدر اسلام» تأليف نويسنده عاليقدر آقاي محمد علي بحر العلوم و ترجمه آقاي محمد علي اميني، كه بخشي از آن درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مي باشد، كه به صورت داستاني نگارش يافته، فرازهاي جالبي از ازدواج و زندگي و همراهي و فداكاريهاي آن حضرت را در دوره رسالت پيامبر گرامي اسلام به تصوير كشيده است، كه ملاحظه مي فرمائيد.

خديجه بنت خُوَيْلِدْ

شب فرا آمد و مردم در مسجد پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نماز گزاردند. در حالي كه ياد جاودان او، گرد مسجد موج مي زد و آنگاه، مردم در آن جا دسته دسته، حلقه زدند و چون هميشه، در هول و هيبت شب، مجلس خويش بياراستند … همه چيز در اطراف آنها خاموش بود و آرامشي عجيب بر شهر سايه افكنده ب 0ود، كه ترس مي زاد و هراس مي افكند، بدانگونه كه هيأت خانه ها نيز مي نمود كه گويي همه چيز به خوابي عميق در غلتيده است.

شيخ «ابومعاذ» به مجلس خويش مي رسد. مشتاقان سخن شيخ و شيفتگان احوال گذشتگان، در هر سو او را در بر گرفته اند … شيخ، سكوت مي گزيند. سيلاب خاطره ها، در ذهنش موج مي زند. يادهاي آشفته را به رشته نظم مي كشد و زنجيره اي از سخن، سراسر مايه پند و عبرت، به شنوندگانش عرضه مي دارد، تا دلهايشان، از ياد دليران شكوهمند، به تپش آيد.

نسيم سرگذشت بانويي، از ذهن شيخ گذر مي كند كه حياتي تازه بدو مي بخشد.

آنگاه، انگشتانش را وا مي نهد، تا چشمش را نوازش كند.

چشمي كه پيري بر شكوهش افزوده و بدان جلوه اي سپيد و زيبا بخشيده بود.

با كلامي شيرين، لب به سخن مي گشايد و مي گويد:

«اما امشب، گفتاري از بانوي پاكدامن، خديجه ام المؤمنين داريم.»

سرها به سوي او بر مي گردد و چشم ها بدو معطوف مي شود. همه با شوقي سرشار، به انتظار شنيدن سرگذشت او و پايگاه بلندش در صدر اسلام هستند.

چنين آغاز مي كند:

ص: 162

شبي از شبهاي دل انگيز زمستان مكه بود، خواب از چشمان خديجه دختر خويلد كوچيده بود و او در اين انديشه، كه وقتش را با پسر عمويش «ورقة بن نوفل» به سرآرد. كه هرگاه بي خوابي به ستوهش مي آورد. به او پناه مي جست و هر زمان كه اندوهي او را مي آزرد، به گفتارش انس مي يافت و گاهي كه سخت در انديشه فرو مي رفت، به صدق و وفاي او روي مي آورد.

كنيزش «اميمه@» را صدا زد و او با شتاب به نزدش آمد و در برابرش ايستاد:

- بله بانويم …

- «ميسره» را سوي «ورقه» روانه ساز، تا هم اكنون نزد من آيد …

- هر چه فرمان دهي اجرا مي كنم، سرورم …

كنيزك، نزد «ميسره»، يكي از غلامان مقرب خديجه رفت. او را از فرمان سرورش با خبر ساخت. ميسره بر خاست و رو به سوي خانه ورقه گذارد … و در زد.

مردي سيه چهره از سوراخ در نمايان شد و از آنجا «ميسره» را ديد. در را به رويش گشود و پرسيد چرا در آن تاريكي شب، بدانجا آمده است.

او گفت:

«سرورم! خديجه، پسر عمويش را مي طلبد، مي خواهد فوراً او را ببيند».

- ورقه گوشه عزلت گزيده و روزهاست كه با كسي ديدار نكرده است.

لحظه اي به من مهلت دهيد. او را از گفته شما آگاه خواهم نمود.

آنگاه، به آن سوي خانه رفت. پس از لختي بيرون آمد. بدو گفت، كه سرورش ورقه هم اكنون مي آيد تا رهسپار خانه خديجه شود.

ديري نگذشت كه ورقه به خانه دختر عمويش خديجه، رسيد … همان لحظه، خانه اي كه سيمايش، حاكي از مال و مكنت صاحب ثروتمندش بود.

«اميمه» به پيشباز ورقه، جلو در شتافت. خوش آمد گفت و او را نزد سرورش برد … چون خديجه ديد كه ورقه پا به خيمه رنگينش نهاد، از جا برخاست، پيش او رفت و او را نزد خود، در نيكوترين جاي مجلس نشاند، از كنيزش خواست، كه كسي را اجازه دخول ندهد …

آنگاه رو به پسر عمويش كرد و با حالي دردناك و رنجور گفت:

«اين مردم، مرا تحت رنج و فشار قرار مي دهند، در خانه ام را مي كوبند

ص: 163

و هر گاه كه در خود داري اصرار ورزم حريصتر مي گردند … من، هر كه را به قصد ازدواج آمده از نزد خود رانده ام، اما اين خود داري سودي نبخشيده است … امروز، ابولهب آمد و مالي را براي مهريه به من داد و من او را راندم، پيش از او نيز، ابوسفيان، عمرو بن هشام، شيبه و ديگران آمده بودند. چرا آنها مرا تحت فشار قرار مي دهند … و از غصه و اندوه، گريست.

ورقه او را تسكين بخشيد و به او وعده داد كه نهايت تلاش خود را به كار مي گيرد، تا از اين پس، كسي در خانه اش را (به مزاحمت) نكوبد.

پاره دوم شب سر آمد. از اين رو ورقه، او را وداع گفت و مراجعت كرد. در حالي كه خديجه، به وفاداري او چشم دوخته و اميد بسته است.

هنوز يك روز سپري نشده بود، كه يكي از نزديكان خديجه به ديدارش آمد، به تلخي او را سرزنش كرد كه چرا سرشناسان عرب و چهره هاي قومش را رد كرده است … خديجه پاسخ داد كه تمايلي به ازدواج ندارد و آنچه در زندگي مشترك پيشين به او رسيده، از ازدواج بي نيازش مي گرداند. اما آن آشنا كه در مرز اميد و نا اميدي، پايداري مي نمود، كوشيد كه او را به ازدواج معتقد سازد و بدو بگويد كه: بزرگان عرب آماده اند كه هر كالاي ارزنده و نفيسي را براي خشنودي او عطا كنند.

خديجه، از اين سخن دلتنگ شد، ناگزير، قيافه متفكرانه اي به خود گرفت، تا آشنايش بپندارد كه او به راستي در اين انديشه است و نياز به آرامش و آسودگي دارد، تا پاسخ آن افراد را بدهد … روز ديگر، رباح - كه مي گويند نام آن فرد است - خديجه را ترك گفت و به دنبال كارش رفت.

خديجه، بانويي دورانديش و از زنان خوش نسب قريش بود و نيز شريفترين و ثروتمندترين آنها.

تمام مردان قومش، خيال ازدواج با او را در سر مي پروراندند. او آنها را يكي پس از ديگري مي راند. پيش از اين، با «عتيق بن عبداللَّه» و بعد با «ابوهاله» ازدواج نمود (1) و پس از فوت آن دو، ديگر ازدواجي ننمود.

آنگاه،

ص: 164


1- 136. طبق تحقيقات كامل محقق عظيم الشأن، علامه بزرگوار، جعفر مرتضي عاملي، خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام قبل از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با شخص ديگري ازدواج ننموده اند.

دست به تجارت زد. او بسيار ثروتمند بود و مردان را به كار مي گرفت و بهره و در آمدي برايشان مقرر مي ساخت. آنها را به شهرها مي فرستاد و با اين اشتغال، از ازدواج باز ماند.

«ابوطالب»، بزرگ بخشندگان، از كساني بود كه به امر بازرگاني خديجه، مي پرداخت و نزد او به شهامت، پارسايي و امانت شناخته شده بود.

اما ابوطالب، به علّت سن زياد و نيز سرپرستي پسر برادرش امين (محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم)، از كار باز ماند و راهي تجارت خديجه نگشت. اين، براي خديجه ناگوار آمد زيرا كه در آن شخصيت بي نظير، سجاياي عظيمي يافته بود، كه كمتر چهره اي، در مكه مانند داشت.

تنگدستي و فقر، خاندان ابوطالب را در فشار نهاد و مرارت هاي روزگار، آنها را رنجانيد. ابوطالب ناگزير گشت كه پسر برادرش امين (محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) را از جريان بياگاهاند.

سر انجام آن دو به اين نظر رسيدند كه ابوطالب نزد خديجه رود و به او بگويد كه كارواني براي حركت محمّد به سوي شام، تدارك ببيند، بدان اميد كه خداوند، دريچه اي بر روزي آنها بگشايد.

محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چون عموي مهربانش را دوست مي داشت از پذيرش سخنش سر باز نزد، بدين اميد كه بتواند او را ياري دهد و از رنج و فقرش بكاهد.

ابوطالب، نزد خديجه رفت و تصميمش را با او باز گفت. خديجه از سرگذشت امين راستگو، غافل نبود و او را كاملاً مي شناخت. پس به ابوطالب گفت:

«اگر اين را، حتّي براي دشمني سرسخت مي خواستي، بجا مي آورديم. پس اكنون كه آن را براي دوستي آشنا خواسته اي، چگونه نپذيرم».

ابوطالب با چهره اي باز و روشن، نزد پسر برادرش باز آمد. پاسخ مهرآميز خديجه را با او گفت:

خديجه كارواني براي محمّد مهيا گرداند و غلامش «ميسره» را به خدمت او گماشت، تا كارهايش را سامان دهد و خواست هايش را برآورد. «ميسره» غلام برگزيده خديجه است و در كارهاي مهم، مورد اعتماد او.

خديجه به دو علت، او را براي خدمت به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، انتخاب كرد:

نخست آنكه، به رفاه و آسودگي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بسيار علاقه داشت و ديگر آنكه، مي خواست تا آنجا كه مي شود از كار او با خبر گردد، زيرا به اين مسأله، اهميت زيادي مي داد و بدان

ص: 165

علاقه مند بود.

روزها مي گذرد، كاروان به شام نزديك مي گردد و در اين مسير، بيش از حد انتظار، سود بدست مي آورد، ميسره آرزو مي كرد كه به سوي بانويش خديجه پر گشايد و اين چهره بي مانند را به او بشناساند و بزرگواريهايي را بازگو كند، كه بيانگر مقام بلند پايه اوست.

كاروان به مكه عزيمت كرد، در حالي كه خبر بازگشت آن پيشاپيش مي رسيد. قلب خديجه، آن بانوي پاكدامن به تپش در مي آيد. وَجْد سرشار او، بيش از آنكه به خاطر بازگشت كاروان و سود بازرگانيش باشد، به سبب سلامت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و مراجعت پر بار او بود.

خديجه، در ژرفاي وجودش، چنان ايماني به اين شخصيت داشت و چنان احساس عجيبي به او مي يافت، كه در وصف نمي گنجد.

خديجه، نزد ميسره، امانتدار نيكرفتارش رفت، غلامي كه از دوران كودكي، هرگز به او خيانت نكرده بود.

ميسره با او از جوان هاشميان، آن راستگوي امانتدار سخن گفت و از آنچه در سفرش از او ديده بود.

اين همه، ايمان خديجه را در محبت او افزود و او را در وفاداري نسبت به او پايدارتر كرد. زيبنده نبود كه آثار شادي و سرور بر سيماي خديجه، آن بانوي پارساي پر شوكت پديدار شود. اما اين، مانع از بروز محبت و اخلاصي كه به محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم داشت و به اوج جانبازي مي رسيد نگشت.

يك شب، خواهر خديجه به خانه او آمد. خديجه احساس قلبي خويش را نسبت به آن جوان عبدالمطلب و سرور قريش و امين راست كردار - كه جواني بيست و پنج ساله بيش نبود - با او در ميان گذارد. تفاوت سني، او را در درون، مي آزرد. او چهل ساله گشته (1) و با وجود اين، به او روي آورده است.

آيا محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، او را با اين سن مي پسندد؟ در حالي كه مال و ثروت، براي او اهميتي ندارد.

تنها، ايمان اين پارسا زن، او را به تلاش براي پيوند با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم واداشته، تا ياوري راستين در زندگي او باشد.

چه مي شود كه خديجه خواستار انساني باشد كه در شرف و انسانيت، كسي به پاي او نمي رسد و اگر چه، اين با عرف عادي مردم بيگانه است، اما عرف و عادت ها در برابر جوان بني هاشم،

ص: 166


1- 137. طبق نقل برخي از محققين، حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام در آن هنگام 26 ساله بودند.

خوار و بي ارزشند.

سر انجام دو خواهر به اين نتيجه رسيدند، كه آن را با ابوطالب، عموي محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، در ميان گذارند و آن دو به خوبي مي دانستند كه ابوطالب نزد محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، مقامي بي همتا دارد.

خواهر خديجه نزد بزرگ بني هاشم رفت و راز خواهرش را با او گفت و آمادگيش را براي صرف هر قدر مال ضروري، ابراز نمود. اين خواهش، به دل ابوطالب نشست، زيرا خديجه به صفات نيكي آراسته بود كه بيشتر زنان قريش، از آن بهره اي نداشتند. او با همه اختلاف سن، شايسته پسر برادرش بود.

ابوطالب، با پسر برادرش در مورد خديجه صحبت نمود. محمّد نسبت به اين موضوع بي ميل نبود، به ويژه كه خديجه، براي او مقامي پاك و پيراسته داشت.

ابوطالب، برادران و بزرگان خاندان و سرشناسان قبيله اش را جمع كرد و آنها را به خانه خديجه دختر خويلد برد. بزرگان قبيله خديجه و نامداران خانواده اش نيز حضور داشتند … چون بني هاشم در جاي خود قرار يافتند، ابوطالب برخاست و چنين آغاز سخن كرد:

«سپاس خدايي راست كه، ما را از بازماندگان ابراهيم و فرزندان اسماعيل قرار داد و سرزمين حرام و خانه اي براي به پا داشتن حج به ما بخشيد و ما را فرمانرواي مردم نمود … همانا محمّد، پسر برادرم عبداللَّه، كه هيچ جواني از قريش، همتاي او نيست، از تمامي آنها پارساتر، متفكرتر، بزرگوارتر و نجيب تر است …

اگر ثروت او اندك است، به راستي كه مال سايه اي گذرا بيش نيست و عاريتيست كه بازستانده مي شود … او تمايلي به خديجه دارد و خديجه نيز او را دوست مي دارد هر مقدار مهريه كه معين كنيد، من مي پردازم. به خدا سوگند كه خديجه، نامزد محترمي براي اوست و آوازه محمّد نيز همه جا را پر كرده است.»

چون ابوطالب، سخنش را تمام كرد، ورقة بن نوفل بپا خاست و به او چنين پاسخ گفت:

«حمد خدايي را سزد كه ما را بد انسان كه ياد نمودي، گرداند و فضائلي كه بر شمردي، به ما عطا كرد … ما سروران و پيشگامان عرب هستيم و شما نيز شأني داريد. قبيله من فضائل شما را انكار نمي نمايد و هيچ كس افتخار و شوكت شما را ناديده

ص: 167

نمي گيرد … ما خواستار آن بوديم كه با محبت و جلال شما، پيوند برقرار كنيم. پس اي گروه قريش، گواه باشيد كه ما خديجه را به عقد محمّد در آورديم …»

بدين گونه پيوند ميان محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم - انساني كه كسي به او نمي مانست - و خديجه، - كه شرافتي عظيم داشت - تحقق پذيرفت. اين واقعه براي مردم عرب و بزرگان مكه، به سادگي فرجام نگرفت، آنها به خواستگاري به در خانه خديجه شتافته و او آنها را رانده، به دارايي، رياست و مقامشان اندك توجهي نكرده بود … او كه مالي هنگفت دارد، …

عمرو بن هشام بلرزيد، ابوسفيان را غبار اندوه در ميان گرفت و عقبة بن معيط دلتنگ شد و بسياري چون اينان را، حيرتي عظيم سراپا بگرفت … يكي از آنها، در حالي كه حسد، چشم و دل و وجودشان را به تباهي مي برد، گفت:

كه اين سحري بيش نيست … بيچاره خديجه، كه محمّد يتيم او را به جادوي خود اسير ساخت و او را دلباخته خود كرد!

شيخ ابومعاذ، چندي سكوت مي گزيند، چشمانش را به زمين مي دوزد و آنگاه رو به يارانش مي كند و ادامه مي دهد:

اينهايي كه به شوق ازدواج خديجه مي آمدند، اكنون حسرتي بر مال او مي خوردند، كه بر محبتش نمي خوردند.

و چون او با چنين تمايل پر شوري با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وصلت نمود و به همگان اعلام كرد كه تمامي مال و غلامان و ديگر دارائي هاي خويش را به پاس بزرگداشت و احترام محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، به او واگذار ساخته است، كينه و حسد از اعماق وجودشان زبانه بر كشيد و آنها را به بي تابي و افسردگي در افكند.

آنها حاضر بودند كه هر چه خديجه مي خواهد، برايش فراهم آرند، اما محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به چنين مال و منالي دست نيابد …

قريشيان با پيامبر امين صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، تا بدين پايه دشمني مي ورزيدند و سخت از او بيزار بودند و آسايش او بر آنها تلخ مي نمود.

سالها از پي هم مي آمد و بانوي پاكدامن در خانه رسالت، والاتر از يك همسر بود.

او زندگي مرفه و پر شكوه خويش را به فراموشي سپرد، همان دوراني كه كنيزان در خدمتش، بر يكديگر پيشي مي جستند و غلامان بر در خانه اش، پاس مي دادند. اكنون، همه چيز دگرگون شده است.

او آنها را به كلي رها ساخته و خانه نشين شده است.

تنها

ص: 168

محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به خانه اش مي آيد و او اكنون سراپا نعمت و رفاه را وداع گفته است … اما با وجود اين، در زندگي نوين خود، نيكبخت است … هرگز زندگاني پيشين او، شادمانه تر از حيات تازه اش نبود.

حياتي كه در سايه پيامبر بزرگ، همراه با زهد و پارسايي مي گذشت.

بناگاه، «دعوت آغاز گرفت» …

وحي، بر رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرود آمد، «اَنْذِر عشيرَتَك الاَقْرَبين» (پيام و دعوت را به خويشان نزديكت برسان) و سيماي خديجه از سرور و ايمان، درخشيدن گرفت. كه رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، همسر راستگوي امينش، او را به نيكي و سربلندي فرا مي خواند. دستش را پيش آورد، تا با پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بيعت كند و به آيين او بگرود و به اين گفته، اخلاص و وفا نشان دهد، كه «ما يَنْطِق عَن الْهَوي، اِنْ هُوَ الا وَحْيٌ يوحي» و در آن هنگام، كسي جز علي بن ابيطالب عَلَيْهِ السَّلَام، در اسلام بر او پيشي نجسته بود.

سر انجام، در يك روز كه مردم دسته دسته گرد خانه خدا حلقه زده بودند و آفتاب سر بر كشيده بود، مردي به كعبه نزديك شد.

سر به آسمان گرفت، نگاهي كرد و آنگاه رو به قبله آورد. نوجواني به او نزديك شد و سمت راست او ايستاد. لحظه اي نگذشت كه زني آمد و پشت سر آن دو قرار گرفت.

مرد به ركوع رفت، آن دو نيز ركوع نمودند، سر برداشت، آن دو نيز اينچنين كردند و آنگاه به سجده در افتادند. شخصي از عباس بن عبدالمطلب، در مورد آنان پرسيد:

«ابا عبداللَّه، چيز عجيبي مي بينيم.»

عباس پاسخ داد:

سوگند به خداي كعبه كه اين امري بزرگ است تو مي داني كه اين جوان كيست؟

- نمي دانم.

- او محمّد بن عبداللَّه، پسر برادرم است.

اين نوجوان، علي بن ابيطالب نيز پسر برادرم مي باشد.

اما اين زن، خديجه، همسر محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم است و اين پسر برادرم، محمّد را كه مي بيني، بما مي گويد كه پروردگارش، پروردگار آسمان ها و زمين است و او را به آييني كه بدان پايبند است، فرمان داده است …

سوگند به خدا كه جز اين سه تن، كسي را نمي شناسم كه بدين آيين گرويده

ص: 169

باشد خديجه، چون به ايمان فرا خوانده شد، اجابت نمود. نزول وحي، تنها يك روز، پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را به بهت و ابهام گرفت. در دومين روز دعوت خويش را آشكار ساخت و روز سوم بود كه خديجه ايمان آورد.

كدامين ايمان، ياراي آن دارد كه خديجه را، اين چنين وادار به ترك زندگيش گرداند، تا خود را در راه اين دعوت آسماني - كه به وسيله همسر امينش، شگفت آسا، بر سراسر دنيا سايه افكنده است - فنا نمايد.

هر گاه، روزگار بناي ناسازگاري با اين دعوت نوخاسته مي گذارد، آن بانوي پارسا، دلبستگي بيشتري بدان يافته، فداكارتر مي گشت و ايمان و اعتقاد بيشتري به همسرش مي يافت. بدين گونه است كه زندگي با محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، عبادت، نيكي و سعادت است.

اين همه شور و حرارت خديجه، براي تحكيم پايه هاي عقيدتي، نه به خاطر محبت شوهرش بود و نه پاسخي به دعوت او، نه، هرگز چنين نبود …

خديجه، خود توانسته بود مفاهيم گسترده دعوت و حقيقت آن را از زبان همسرش دريابد. آن گاه، او بهترين يار پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، در راه پرورش نهال دعوت بود.

آري، او بهترين ياور بود و آنگاه، فاجعه «شعب» در رسيد …

قريش، از دعوت محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به تنگ آمدند. هيچ حيله اي نتوانست محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را از دعوتش رو گردان كند.

سر انجام، پس از آنكه قريش به ابوطالب اصرار نمودند، كه با پسر برادرش سخن گويد و او را از دشنام خدايانشان باز دارد، محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چنين فرمود:

«به خدا سوگند، اگر خورشيد را در دست راست و ماه را در دست چپم بگذارند، تا از اين دعوت دست بردارم، نخواهم كرد.»

قريش، از ابوطالب نوميد شدند، هيچ راهي براي تسليم پسر برادرش، در او مؤثر نيفتاد.

آنگاه رؤساي قريش، در «دارالنَّدوه» گرد آمدند و تصويب نمودند كه پيوندهاي خود را با بني هاشم قطع كنند.

بدين سبب، سندي تنظيم كردند و آن را به ديوار كعبه آويختند.

بني هاشم و پيروان محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ناگزير شدند از جامعه مكه - كه بر محمّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و دعوتش شوريده بودند - كناره گيري كنند و در درّه اي از كوه هاي خارج مكه، سكني

ص: 170

گزينند. اقامت آنان، سه سال متوالي به طول انجاميد، كه در سرتاسر آن، با رنج و گرسنگي، دست به گريبان بودند.

وليد بن مغيره، هر روز در بازارهاي مكه مي گردد و فرياد مي زند:

«هر گاه، مردي از ياران محمّد و خاندانش را يافتيد، كه براي تهيه غذا آمده بود، قيمت ها را بيفزائيد، با او داد و ستد مكنيد و هر كه به آنها ياري نمايد، خونش مباح است.»

ابوجهل، نزديك شعب مي ايستد و راه را مي پايد، تا كسي توشه و آذوقه اي براي آنها نبرد، كه از گرسنگي جان سپارند.

ابوسفيان (صخر بن حرب) آن كينه ورز انتقام كش، كعبه را پايگاهي براي طرح برنامه نابودي گروه مؤمنان قرار مي دهد. او وليد را نيز بدين كار مي خواند و عمرو بن هشام را با بي رحمي بر آنها مي شوراند … كينه است و خشم و به راستي كه كينه آنها از هر كينه اي تيزتر است، چه كه از ديرباز، ريشه دوانيده است.

ابوسفيان، گاه مي گويد:

«چه مناسبتي ميان ما و بني هاشم، كه ما از يك سلاله ايم، اما آنها برتر از ما هستند.

اگر با آنها به مقابله برخيزيم، بر ما پيشي مي گيرند و ما باز مي مانيم. راهي جز اين نيست كه اين خاندان را نابود كنيم، تا آتش خشممان فرو نشيند»

خديجه، در اين محاصره، مسؤوليتي عظيم داشت. او همه دارايي خود را به شعب نشينان بخشيد و اين چنين بود كه «حكيم بن حزام بن خويلد» به اسم عمه خود، براي آنها گندم مي برد.

مسلمانان، سه سال زندگي وحشتبار را در اين حصار، پشت سر نهادند و اگر ثروت خديجه نمي بود، آنها از گرسنگي جان مي دادند. او از روي صفا و سخاوت، تمامي دارايي خود را نثار دعوت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گرداند، تا اينكه خداوند گشايشي در كار آنها پيش آورد.

به سبب همين جانفشاني، او در دل پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، تأثيري عظيم به جاي نهاد و رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، پس از وفات او، هر گاه مناسبتي مي يافت، از نيكوئي هاي او سخن مي راند. روزي عايشه دختر ابوبكر بر آشفت و گفت:

«مگر نه اينست كه او پيرزني از پيرزنان بني اسد بود و خدا برتر از او را به تو

ص: 171

ارزاني داشته است …»

رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را خشم فرا گرفت، به گونه اي كه از فرط غضب، موهاي جلوي پيشانيش نيز بلرزيد، آنگاه فرمود:

«نه! به خدا سوگند كه نيكوتر از او را به من نبخشيده است.

هنگامي كه مردم كفر مي ورزيدند، او به من ايمان آورد و زماني كه مردم گفتارم را دروغ مي پنداشتند، او مرا راستگو خواند و چون مردم مرا به تنگ آوردند، با اموال به ياري من برخاست و فرزندي به دنيا آورد، زماني كه شما نازا بوديد.»

عايشه مي گويد:

«آنگاه من همواره با ياد او نزد رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عزيز مي شدم.»

خديجه ياور راستين پيامبر در راه اسلام محسوب مي گردد و اسلام بر دو پايه استوار بود:

دارايي خديجه و شمشير علي …

و بدين گونه، او در تاريخ حيات رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، زني عادي نبود، به سبب فداكاري شگفت انگيز اين بانوي پارسا، پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم او را بسيار بزرگ مي داشت او بسي فراتر از اينها بود، پيامبر ديدگانش را در زير بال و پر مهر و عطوفت مي يافت و بر لبهايش نشانه هاي چنان تصديق و اعتمادي نسبت به خود مي ديد كه بر دلگرمي و ايمان آن بزرگوار به خويش رونقي مي بخشيد.

سه سال پيش از هجرت، در تلاطم وقايع و تند باد مصائبي كه از سوي قريش و سايرين بر پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وارد مي شد، شعله اي فروزان رنگ باخته، به خاموشي مي گرايد. همو كه در سير دعوت، چون ياري وفادار، تا سر حد توان، مي كوشيد.

رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، به سادگي نمي توانست اين خبر دلخراش را بپذيرد. او بدين ترتيب، انساني را از كف مي نهاد، كه عاليترين نمونه وفا و فداكاري و جامع ترين بيانگر راستي بود …

آخرين سخن خديجه، به هنگامي كه بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هايي كه در راه اسلام پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ديده بود، كم ارج تر نبود.

لحظه اي كه شَبَح مرگ، بر چهره او سايه افكنده بود، به پيامبر چنين مي گويد:

«اي رسول خدا … من در حق تو كوتاهي كردم و آنچه شايسته تو بود، انجام ندادم. از من در گذر و اگر اكنون، دل در طلب چيزي داشته باشم، خشنودي تست.

ص: 172

»

كلمات، بر لبان پاكش مي لغزد و آخرين نفسهايش را با خشوع و ايمان بر مي آورد … خدا، خديجه را رحمت كند.

آن نمونه بارز زن مسلمان كه براي عقيده و … رسالتش، پيكار كرد.

مقاله هشتم

اشاره

اثر گرانمايه اي از نويسنده محقق و نامدار عرب، علي محمد دخيل درباره ي زندگي و فضائل حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام منتشر گرديده، كه به وسيله آقاي دكتر فيروز حريرچي، ترجمه شده است.

فصل آخر اين كتاب، به سخنان بزرگان و دانشمندان درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام اختصاص داده شده، كه به محضر علاقه مندان به آن حضرت، تقديم مي نماييم.

سخنان بزرگان و دانشمندان درباره ي خديجه

در صدد اين نيستيم كه با اين سخنان، منزلت ام المؤمنين عَلَيْهاالسَّلَام را بالا ببريم، زيرا براي علو درجه و رفعت مقام اين بانو، كافيست آن احاديثي كه از رسول گرامي صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در فضيلت و بيان مقام والاي او روايت گرديده است.

غرض از اين سخنان آن است كه، خواننده گرامي لمس كند كه دانشمندان و نويسندگان و مورخان، با گذشت ادوار و اختلاف مذاهب و فرقه ها، در ستايش و مقدس شمردن اين بانو اتفاق نظر دارند. همه آنها خديجه را با كمال نيكي ياد كرده اند، براي آنكه در وجود او عقيده صادق و ايمان استوار و فداكاري و از خودگذشتگي در راه مبدأ مشاهده نموده اند، در حالي كه مي بينيم در ارزشيابي زنان ديگر پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم اختلاف دارند. اين نويسندگان و مورّخان، برخي از زنان پيغمبر را با طعن و انتقاد ياد مي كنند و در آنها به موقعيتها و موضع گيريهايي اشاره مي نمايند، كه هيچ يك از آنها جاي رشك و حسد نيست و اين همان فرقها و امتيازاتيست كه ميان آنها و خديجه وجود دارد.

اكنون سخن آنها را ذكر مي نماييم:

1 - اُمِّ سَلمه به پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گفت:

تو از خديجه امري را ذكر نمي كني، مگر اينكه او آنچنان بود كه مي گويي. جز اينكه به سوي پروردگارش شتافت. پس خداوند اين را

ص: 173

براي او گوارا كند و ميان ما و او را در بهشت خود گرد آورد (1).

2 - زُبَيْر بن بَكّار گفته است:

خديجه در جاهليت طاهره خوانده مي شد (2).

3 - ابن اسحاق گفته است:

خديجه براي اسلام وزير صداقت بود (3).

4 - و ابن اسحاق گفته است:

خديجه زني دورانديش و شريف و خردمند بود، با آن كرامتي كه پروردگار آن را براي او خواسته بود (4).

5 - هِشام بن محمّد گفته است:

رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خديجه را دوست داشت و به او احترام مي گذاشت و در همه كارها با او مشورت مي كرد. او وزير صدق و راستي بود و او نخستين كسيست كه به پيغمبر ايمان آورد و پيغمبر تا زماني كه خديجه حيات داشت، هرگز همسر ديگري برنگزيد. همه فرزندان آن حضرت جز ابراهيم از خديجه اند (5).

6 - ابن اثير گفته است:

خديجه زني دورانديش و خردمند و شريف بود، با آن همه بزرگواري و كرامتي كه پروردگار براي او اراده كرده بود.

پس خديجه به نزد رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم كس فرستاد و ازدواج خود را بر او پيشنهاد نمود. او شريف ترين زنان قريش از لحاظ نسبت بود و از همه آنها ثروتمندتر و شريفتر بود.

همه قوم او بر ازدواج با او حريص بودند، اگر بدين امر قدرت داشتند (6).

7 - محمّد ابن احمد ذَهَبي گفته است:

او امُّ المؤمنين و سرور زنان جهانيان زمان خويش است و او اُمُّ القاسم، دختر خويلد بن اسد بن عبدالعُزّي بن قُصَي بن كلاب قُرشَي اسدي و مادر فرزند رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم است.

وي نخستين بانوييست كه اسلام آورد و پيش از هر كس پيغمبر را تصديق نمود و به او پر دلي و شجاعت داد و او را به نزد پسر عموي خويش ورقه برد.

مناقب خديجه فراوان است و او از ميان زنان كسيست كه به مرحله كمال رسيده است.

او خردمند و با جلال و متدين و پاكدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود.

پيغمبر

ص: 174


1- 138. اعيان الشيعه - 15 - ص 79.
2- 139. سير اعلام النبلاء - 2 - 82 - اسد الغابة - 5 - ص 435 - الاصابة - 4 - ص 273 - السمط الثمين.
3- 140. اسد الغابة - 5 - ص 439.
4- 141. سيره ابن هشام - 1 - ص 200.
5- 142. تذكره ي الخواص - ص 312.
6- 143. الكامل في التاريخ - 2 - ص 14.

صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم او را ستايش مي كرد و بر ديگر زنان مؤمنان برتري مي داد و او را بسيار بزرگ مي داشت، تا جايي كه عايشه مي گفت:

به زني رشك نبردم آنچنان كه به خديجه حسد ورزيدم، زيرا كه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم او را بسيار ياد مي كرد.

دليل بر گرامي بودن خديجه نزد پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم آن است كه آن حضرت پيش از او با زني ازدواج ننمود. پيغمبر از او داراي فرزنداني شد و با وجود او همسر ديگري انتخاب نكرد و كنيزي نگرفت، تا اينكه او دعوت حق را لبيك گفت. پس پيامبر از فقدان او غمگين گشت، زيرا او بهترين خويشاوند بود.

از مال خويش به پيغمبر انفاق مي كرد و پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم براي او تجارت مي نمود و خداوند به او فرمان داد كه خديجه را به خانه اي زبرجدين در بهشت، كه در آن سر و صدايي و رنج و اندوهي نباشد بشارت دهد (1).

8 - جمال الدين ابوالفرج، عبدالرحمن بن جوزي گفته است:

چون امر نبوت ظاهر شد، خديجه به اسلام گرويد. او نخستين بانوييست كه به او ايمان آورد و پيغمبر هم با زن ديگر ازدواج ننمود، تا اينكه او از دنيا رفت. همه فرزندان آن حضرت جز ابراهيم از خديجه اند (2).

9 - عبدالملك بن هشام گفته است:

خديجه دختر خُويلد به او ايمان آورد و آن چه را كه از خداوند به پيغمبر آمده بود تصديق كرد. پس پروردگار بدين امر بار اندوه را از پيغمبرش صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم سبك كرد و پيغمبر جوابي ناخوشايند و تكذيبي از براي رسالتش كه او را غمگين كند نشنيد، مگر اينكه خداوند آن را به وجود خديجه برطرف ساخت، هنگامي كه پيامبر به نزد او برگشت (3).

10 - حافظ عبدالعزيز جَنابِذي حنبلي در كتاب خود به نام (معالمُ الْعترةِ النَبّوية ) گفته است:

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام زني دورانديش و خردمند و شريف بود.

او در آن روز از لحاظ نسب پاكترين قريش و شريفترين و ثروتمندترين آنها بود.

همه قومش سخت بر ازدواج با او حريص بودند، ولي او خود داري ورزيد و ازدواج خود را بر پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پيشنهاد كرد و گفت:

اي پسر عمويم من به تو ميل و رغبت دارم، به خاطر

ص: 175


1- 144. سير اعلام النبلاء - 2 - ص 81.
2- 145. صفوة الصفوة - 2 - ص 2.
3- 146. السيرة النبوية - 1 - ص 257.

خويشاوندي تو از من و شرف تو در قومت و امانتت نزد آنها و خوش اخلاقيت و راستي گفتارت (1).

11 - اشرف علي هندي گفته است:

خديجه از بهترين زنان پيغمبر و محبوبترين آنها بدو بود.

او در انتظار نبوت پيغمبر بود و اين امر را از پسر عمويش مي پرسيد و از دلايلي كه آنها را مي شناخت سؤال مي كرد و اين را به او خبر مي داد و مي گفت:

سوگند به پروردگار، او نبي منتظر است.

12 - سيد عبدالحسين شرف الدين گفته است:

خديجه صدّيقه اين امت و از حيث ايمان به پروردگار و تصديق كتاب او و ياري رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نخستين كس است.

او مدت بيست و پنج سال با پيغمبر بي آنكه زني ديگر در زندگي او شريك باشد زندگي كرد و اگر در حيات باقي مي ماند، پيغمبر باز هم شريك ديگري براي او انتخاب نمي كرد. او در تمام طول زندگاني زناشويي شريك درد و رنج پيغمبر بود.

زيرا كه با مال خود به او نيرو مي بخشيد و با تمام گفتار و كردار از او دفاع مي نمود و به او آنچه را كه از عذاب و درد كافران در راه رسالت و اداي آن نصيبش مي كردند تسلي مي داد. او با علي عَلَيْهِ السَّلَام در غار حراء بود، هنگامي كه اولين بار وحي نازل شد (2).

13 - عبداللَّه علايلي گفته است:

خديجه از در دهاي مبارزه اي كه همنشين پيغمبر در آن وارد مي شد استقبال مي كرد و در امواج اين مجاهده و پيكار دوشادوش با او در كمال فعاليّت و شكيبايي و قاطعيت و خداجويي غوته ور مي گشت، بي آنكه سست شود يا هراسي بدل راه دهد؛ بلكه از اين پل هاي غم و اندوه و حوادث سنگين، با تبسمي از بزرگواري و عظمت عبور مي كرد، آنچنان كه نظير اين جز از سازندگان تاريخ سابقه نداشته است.

او با سينه باز و گشاده و قامت شعله ور از ايمان، خود از طوفان حوادث استقبال مي كرد، بي آنكه احساسي از بازتابي ويرانگر و يا اضطرابي چون صاعقه داشته باشد (3).

14 - عمر ابونصر گفته است:

به خديجه، دختر خويلد، بانوي جليل القدر عرب شرف نسب و كرامت گوهر و سروري قبيله و عزت عشيره و فراواني مال ختم شده است.

ص: 176


1- 147. الفصول المهمه - ص 133.
2- 148. عقيلة الوحي - ص 20.
3- 149. مثلهن الاعلي - خديجه بنت خويلد - ص 98.

به همين علت نياز تهيدست را برآورده مي كرد و گرسنه را اطعام مي نمود و برهنه را مي پوشانيد. پس خديجه در اخلاق و نسب و ثروتش ميان قوم خود و همگنانش يگانه و منحصر بود (1).

15 - دكتر علي ابراهيم حسن گفته است:

هر گاه بخواهيم نمونه اي از يك همسر با اخلاص و پاكدامن و زني با وقار و خردمند نشان دهيم، بهتر از خديجه اُمُّ المؤمنين (مادر مؤمنان) نمي توانيم پيدا كنيم. اين بانوي بسيار خردمند، جاهليت و اسلام را درك كرد و در هر دو دوره، از منزلتي ممتاز بهره داشت، تا جايي كه طاهره ناميده مي شد.

پس او ميان مال و جمال و كمال را در يك جا جمع كرد و اين صفات سه گانه هر گاه در يكجا جمع شوند، كه معمولاً كم اجتماع مي كنند، به زن آثاري از عظمت و بلندي مقام مي دهند و حال خديجه اين چنين بود و او گفته است:

همچنين خديجه عَلَيْهاالسَّلَام نخستين بانويي بود كه به اسلام گرويد و از همان زمان با همسرش نماز مي گزارد و با تشويق و شجاعت دادن او را ياري مي نمود و از روح خود در وجود او استواري و نيرو مي بخشيد.

پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بيرون مي رفت، تا اسلام را به قوم بشارت دهد، ولي از آنها جز تكذيب و اهانت به دست نمي آورد. پس غمگين و نا اميد به خانه بر مي گشت و اين خديجه بود كه غم را از چهره او مي زدود و نا اميديش را به اميد مبدل مي ساخت و كار را بر او آسان مي كرد (2).

16 - عمر رضا كحّاله گفته است:

خديجه به سال 68 هجري از خانه مجد و سروري متولد شد و بر اخلاق پسنديده پرورش يافت و به دور انديشي و خرد و پاكدامني متصف گرديد، تا اينكه قومش او را در جاهليت طاهره ناميدند (3).

17 - بودلي، در كتاب خود به نام (رسول) گفته است:

اطمينان خديجه به مردي كه او را دوست مي داشت و تصديق او و ايمان به او، تا واپسين دم، افزاينده جو اعتماديست كه در نخستين مراحل عقيده وجود داشت، آن مراحلي كه امروز هر يك نفر از شش نفر ساكنان عالم مديون آن است (4).

ص: 177


1- 150. فاطمه بنت محمّد - ص 6.
2- 151. نساءٌ لهن في التاريخ الاسلامي نصيب - ص 21 - 23.
3- 152. اعلام النساء - 1 - ص 326.
4- 153. بطلة كربلاء - 14.

18 - سليمان كتّاني گفته است:

خديجه دوستي خود را به همسرش بخشيد و حال آنكه احساس بخشش نمي كرد، بلكه احساس مي كرد محبت و دوستي از او مي گيرد و همه سعادت را از او كسب مي كند.

ثروتش را به او بخشيد و حال آنكه احساس نداشت كه مي بخشد، بلكه اين احساس داشت، كه از او هدايت را كه بر همه گنجهاي روي زمين برتري دارد كسب مي نمايد. پيغمبر به نوبه خود به او دوستي و قدرشناسي داد، كه همين امر او را به عاليترين درجه رسانيد و او هم احساس نمي كرد كه آن را به خديجه داده است، بلكه مي گفت:

«ما قامَ الاسلامُ الّا بِسيْفِ عليٍّ و ثَرْوَةِ خَديجَة»؛ (اسلام جز به شمشير علي و ثروت خديجه بر پا نشد). پيغمبر عمر و بهترين دوره جواني خود را به او بخشيد و به جاي او همسر ديگري هم انتخاب نكرد، تا اينكه او روي در نقاب خاك كشيد و پيغمبر باز هم اين احساس را نداشت، كه آن را به او بخشيده است، بلكه مي گفت:

نه، سوگند، پروردگار مرا بهتر از او عوض نداده است.

او به من ايمان آورد، هنگامي كه مردم مرا تكذيب كردند و با مال خويش مرا ياري نمود، هنگامي كه ديگران مرا محروم كردند (1).

19 - خانم دكتر بنت شاطيء گفته است:

خديجه دختر خويلد، نخستين مادر براي مؤمنين و نزديكترين زنان پيغمبر از لحاظ خويشاوندي و گرامي ترين آنها بر او در حيات و ممات است.

او به محبت و گرامي داشت پيغمبر مدت بيست و پنج سال منحصر و يگانه بود و در آن مدت زن ديگري با او شريك نمي بود.

خديجه در كنار پيغمبر در سالهاي نخستين مظلوميت او، مانند ياري غمخوار و مبارز قرار گرفت و مقاومت كرد و رنج و عذابي را كه پيغمبر در راه رسالتش از قريش نصيبش شد بر او آسان نمود (2).

و همين بانو گفته است:

به زودي، پس از خديجه، ميليونها زن در اسلام وارد خواهند شد، ولي فقط او به عنوان نخستين زن مسلماني كه پروردگار او را برگزيد، تا نقش عظيم خود را در زندگاني رسول قهرمان ايفا كند، باقي خواهد ماند و در آينده تمام مورخان مسلمان و غير مسلمان اين نقش را در تاريخ ثبت خواهند كرد (3).

20 - زينب دختر علي فواز عاملي گفته است:

خديجه، خردمند و دورانديش و

ص: 178


1- 154. فاطمة الزهراء و ترفي غمد - ص 112.
2- 155. بطلة كربلاء - 13.
3- 156. موسوعة آل النبي - 230.

شريف و از لحاظ نسب شريفترين قريش و ثروتمندترين آنها بود.

همه قوم او آرزوي ازدواج با او را داشتند، ولي نتوانستند (1).

21 - سنيّه قَرّاعه گفته است:

خديجه سرور قريش و ثروتمند چشمگير آنها بود و منزلتي والا و نسبي عالي داشت و او گفته است:

خديجه آن زني نبود كه اين آرزوي محمّد امين صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را به زودي برآورده كند.

زيرا خداوند متعال او را خواسته بود و مقدر كرده بود و خديجه از مدتها پيش در علم او بوده است و گفته است:

تاريخ در مقابل عظمت ام المؤمنين خديجه، سر فرود مي آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته مي ايستد. نمي داند اين بانو را در كدام شناسنامه بزرگان ثبت نمايد (2).

22 - قدريه حسين گفته است:

سرور زنان، خديجه كبري نمونه اي از پاكترين و باشكوهترين و والامقام ترين نمونه هاي زنان اسلام است (3).

ص: 179


1- 157. الدر المنشور، في طبقات ربّات الخدور - ص 180.
2- 158. نساء محمّد - 16 - و ص 20 و ص 37.
3- 159. شهيرات النساء، في العالم الاسلامي - ص 2 - 5.

سروده هاي شعراء درباره ي حضرت خديجه

اشاره

از دير زمان، شعراء عاليقدر، درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام سروده هايي را به محضر آن حضرت تقديم داشته اند، ولي شمار آنها بسيار محدود مي باشد و بعضاً در اختيار عموم قرار نگرفته است، ولي در دوسال گذشته، در اثر تلاش هاي انجام شده، براي بزرگداشت آن بانوي بزرگ، سرودن شعر درباره ي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام بسيار گسترده شده است.

در سال 1426 مجموعه اي از سروده ها، بنام «غروب ماه حجاز» و در سال 1427 مجموعه اي گسترده تر بنام «شمع محفل طه» به وسيله مدّاح اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام آقاي حاج عليرضا مهرپرور دام عزّه، تهيه و منتشر گرديد.

از سال گذشته تا كنون (1428 قمري) عده اي از شعراء خاندان رسالت و امامت، شعرهاي تازه اي سرودند و شماري از آنها، شعرشان به دستمان رسيد، كه شايسته مي دانيم، كه در اين يادواره، اين دو بخش از سروده ها را كه در دو مجموعه نامبرده، به چاپ نرسيده، در اختيار علاقه مندان قرار دهيم، كه عرض ادبي به ساحت مقدس حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام و قدرشناسي از سرايندگان آنها باشد و اينك، اشعار ياد شده را، به ترتيب حروف تهجيِ عنوان تخلّص آنها، تقديم مي نماييم.

ص: 180

مظهر آزادي و ايثار … «آثم همداني»

اي مظهر آزادي و ايثار، خديجه

بر ختم رسل يار وفادار، خديجه

اي باعث آزادي و آزادگيِ زن

اي نام تو يادآور پايندگيِ زن

اي ياور و همسنگر پيغمبر اسلام

با ختم رسل ياور و همسنگر اسلام

محتاج سخاي تو، دو صد حاتم طايي

در پيش عطاي تو، سليمان به گدايي

هم اسوه شرم و شرف و پاكي و عفت

هم مادر زهرايي و هم مظهر عصمت

هم در دو جهان، جلوه تو، مظهر ايثار

هم بهر نبيِّ مدني، يار وفادار

در برج مقام تو ملك راه ندارد

گردون به سخا، چون تو يكي ماه ندارد

ظاهر شده از دامن تو پرتو زهراء

پرورده دامان تو، انسيّه حوراء

ز اسلام زماني كه نَبُد هيچ پيامي

معلوم نبُد هيچ حلالي و حرامي

آثار حقيقت، ز كلام تو عيان بود

اسلام، درون دل پاك تو نهان بود

چون ديد خداوند همه حسن صفات ت

تغيير بدادي به جهان، سير حياتت

در بين همه پادشهان حضرت سرمد

آورد تو را در كنف پاك محمد

ص: 181

حق عشق نبي را به دل پاك تو جا داد

با عشق نبي، بر دل و جان تو صفا داد

چون مهر نبي در دل پاك تو نهان گشت

قدر تو فزون تر ز همه كون و مكان گشت

در راه وصالش ز جهان دست كشيدي

قبل از همه بر ختم رسولان گرويدي

از عشق نبودي به دلت صبر و قراري

كردي به دو صد شوق، از او خواستگاري

چون ديد و پسنديد تو را، آن گل سرمد

گشتي به جهان، همسر محبوب محمّد

ديدي به وجودش چو دو صد حجب و نجابت

دادي به رهش، هستيِ بي حد و حسابت

چون حق بنمودي به تو اين لطف و عنايت

كردي تو ز آيين خداوند حمايت

چون ذات احد، آن همه ايثار تو را ديد

ي كجا همه هستيِ خود را به تو بخشيد

مهر تو به جان و دل معبود چو جا كرد

از بين همه، فاطمه را بر تو عطا كرد

تو هستي خود را به خدا دادي و او هم

هستي خودش را به تو بخشيد، به يك دم

پس هستيِ تو، اي به نبي مونس و ياور

با هستي خلاق مبين گشت برابر

آري تويي آن شير زن پاك، خديجه

مهرورز تو خواجه لولاك، خديجه

آن روز كه دين را نَبُدي هيچ پناهي

شد ثروت تو، حافظ آيين الهي

ص: 182

اي گشته وجوت به جهان مظهر پاكي

جاي تو نبودي چو در اين عالم خاكي

حق برد از اين دار فنا، روح عزيزت

اي خلق جهان ريزه خورِ خوان كنيزت

بهتر كه از اين غمكده رفتي و نبودي

بيني به رخ دختر خود، رنگ كبودي

از داغ تو اي نخل اميدِ شه بطحا

جان و دل «آثم» شده زندانيِ غمها

سعي خديجه ميان بيت و حرا … حامد اهور «اَهْوَر همداني»

حرا، دو چشم تو هر روز قامتش مي ديد

خراب و خسته اين راه هاي ناهموار

به دوش عاطفه اش سفره اي ز نان و رطب

ميان كام عطشناك او، سرود بهار

حرا، دو چشم تو هر روز مي پرستيدش

ميان آن همه احساس ناب يكرنگي

دمي كه آبله پا، بي قرار مي پوييد

هزار باره رهِ پر تلاطم سنگي

حرا، دو چشم تو اميدوار مي ديدش

كه باز قصد تماشاي آسمان دارد

نشد كه يك سحر از خستگيش، بي لبخند

قدم به خلوت ماه منير بگذارد

حرا، خوشا به سعادت تو را كه هر شب و روز

تو ميزبان چنين آسمان دلي بودي

ص: 183

چه رازها كه به گوش تو خوانده هر وعده

چه رمزها كه تو از حق به دوست بنمودي

سراست از همه عالم به اعتبار، گلي

كه در كوير، نگاه محمّدش مي كاشت

تمام دار و ندارش فقط محمد بود

رسول نيز به عالم، خديجه را مي داشت

كجاست حضرت حوّا كه تا وفا گيرد

ز دسته اي كريمانه اش به رسم وفا

كجاست هاجر سعي و صفا، كه تا بيند

كمي ز سعي خديجه، ميان بيت و حرا

كجاست مريم عذرا، كه تا قيام كند

به پيش پايِ قيامت بپا كننده او

كجاست فرصت يك امتحان كه تا بلقيس

تمام ملك بريزد، به پاي خنده او

نه اينكه جمله زنان، بلكه جمله مردان

سرِ نياز به پاي خديجه مي سايند

مجال نيست، وگرنه فداي او گردند

قرار نيست و گرنه ذبيح آرايند (1)

حريم حرمت ايشان، حريم توحيد است

كه عشق از دم ايشان، چراغ افروزد

سكوت مي كنم از اين مقال، مي ترسم

كه غيرتش پرِ جبريل شعر را سوزد عصمت داور، خديجه

امير ايزدي «ايزدي همداني»

ص: 184


1- 160. اشاره است به آراستن ذبيح و قرباني، براي بردن به قربانگاه.

الا اي عصمتِ داور، خديجه

به ختم الانبيا ياور، خديجه

تو پيش از آن كه او گردد پيمبر

نمودي بعثتش باور، خديجه

به قدر و كوثري مادر، ز رتبت

فروغ مشعل خاور، خديجه

تو اول بانوي اسلام هستي

نبي را يار، در ايّام هستي

خديجه، معني ايثار و ايمان

تويي اول زني كاو شد مسلمان

كني تا ياري دين محمّد

به بستي با خداي خويش پيمان

تو را اين فخر بس، كز خيل زنها

تو زهرا پروراندي روي دامان

تو معيار سخا و بذل و جودي

تو هم، چون فاطمه مامِ وجودي

الا اي رشته عشقت مطوّل

يقين دارم كه در آن روز اوّل

شدي چون ميزبانِ ختم مرسل

در آن قصر مصفّا و مجلّل

نمودي از دل و جان بر پيمبر

كليد خانه دل را محوّل

نبي هم كاو لواي عشق افراشت

تو را از جان و از دل، دوست مي داشت

الا اي مست صهباي الستي

كه دل از غير پيغمبر گسستي

ص: 185

در آن تحريم سخت اقتصادي

ز جاه و ثروت خود ديده بستي

سپس با ثروت بي حد و حصرت

تو سد مشكلات دين شكستي

بسي سختي به راه دين كشيدي

غم و اندوه را بر جان خريدي

الا اي عصمت دادار هستي

كه عهد يكدلي با يار بستي

چو شد تحريم اصحاب پيمبر

پيِ آن عهد كز اوّل ببستي

سه سال از جور كفّار جفا جو

تو در شِعب ابوطالب نشستي

نه تنها زر، ره دادار دادي

كه جان را بر سر اين كار دادي

تو اي بانوي والاي قريشي

كه هم پيمان مولاي قريشي

نمي دانست كس آن روز، كز حق

دليل فخرِ فرداي قريشي

چو گشتي همسرِ آن پاك گوهر

بريدند از تو زنهاي قريشي

دلت خون گشت، اي دلدار احمد

كسي يارت نشد، اي يار احمد

خديجه، دختر حوّا و آدم

به وقت زادنِ مام دو عالم

نشد چون ياورت كس، زار و خسته

نهادي سر به روي زانويِ غم

ص: 186

كه از امر خدا، آندم رسيدند

پيِ خدمت برت، سارا و مريم

تو را، هم صحبت و غمخوار گشتند

پرستارِ تو، از دادار گشتند

زمان درد و هجرانت سرآمد

ز گنج غيب، بهرت گوهر آمد

خدايت دختري شايسته بخشيد

كه او بر خيل زنها سرور آمد

فروغ ديدگانت بهر احمد

به رتبه در جلالت، مادر آمد

تلافي كرد، ايثار تو خالق

شدي مادر تو بر مامِ خلايق

الا اي جود مسكين در برِ تو

كه مي گردد كرم، بر محور تو

سلام خاص حق را بر تو، جبريل

رسانيده است بر پيغمبرِ تو

مشام مصطفي را عطر جنّت

رسد از دخترِ نيك اختر تو

خدا را جلوه در آيينه ات بود

سپهر برد باري، سينه ات بود

سلام اي محرم راز محمّد

طرفدار سر افراز محمد

در آن روزي كه پيغمبر شبان بود

خبر بودت ز اعجاز محمّد

در آن دوران كه در موج بلا بود

ز جان بودي تو دمساز محمّد

ص: 187

نبي بعد از تو با داغ تو سر كرد

روان بر تربتت اشك بصر كرد

چو شد از سِير اين دنياي فاني

بهار زندگي تو خزاني

نبودت يك كفن حتّي مهيّا

از آن ثروت كه مي بودت زماني

همي مي كرد بر احوال زهرا

سپهر ديده ات اختر فشاني

كفن شد پيش چشم دختر تو

لباس مصطفي بر پيكر تو

شنيدستم كه در ساعات آخر

به اسما گفته اي، با ديده تر

تو مي داني كه در شام زفافش

بُود هر دختري محتاج مادر

بگريم، چونكه هنگام عروسي

ندارد مادري زهراي اطهر

به اسما گفتي: اي بانوي مذهب

به زهرايم تو مادر باش آن شب

تو گفتي دخترت ياور ندارد

شب وصلت، به بر مادر ندارد

بسي افغان نمودي زين غم او

تو گويي كاو غمي ديگر ندارد

سزا بُد گريه ات، از بهر اين بود

كه او ياور به پشت در ندارد

چو طفلش پشت در جان هديه مي كرد

به حالش ميخ در، خون گريه مي كرد

ص: 188

يكي زد آتشي بر درب خانه

كه از آن شعله ها مي زد زبانه

يكي بشكست پهلويش ز كينه

يكي زد بر تن او تازيانه

غلاف تيغ آن ديگر به بازوش

بَرِ چشمِ علي زد وحشيانه

عدو بر زخم هاي او نمك زد

فدك را برد و زهرا را كتك زد

خديجه! دخترت با آن كمالش

كه مي باشد جلال اللّه، جلالش

نبودي بعد احمد، تا به بيني

نشان ضرب سيلي بر جمالش

نمي دانم چه شد كاندر جواني

كمان شد قامت طوبي مثالش

دعا هر وقت آن دلريش مي كرد

ز حق درخواست مرگ خويش مي كرد

نه تنها مقتل او پشت در شد

كه زهرا پشت آن در بي پسر شد

نه تنها پهلوي او شد شكسته

شكسته حرمت پيغامبر شد

بگو اي «ايزدي» با ديده ي تر

كزين غم چشم حيدر نيز تر شد

قلم مُسَمّار و لوحش سينه گرديد

رخ زهرا كبود از كينه گرديد

همسر خيرالوري خديجه عَلَيْهاالسَّلَام … مصطفي بهرامي از شهر ري

اي همسر خير الوري، خديجه

اي مادر خير النساء، خديجه

ص: 189

هنگام كفر و شورِ بت پرستي

يار و معين مصطفي، خديجه

در روزگار غربتِ رسالت

اي با رسالت آشنا، خديجه

در راه دينِ خاتم النبيين

لطف تو شد بي منتها، خديجه

كوكب برج شرف، خديجه كبري … «جان نثار»

كوكب برج شرف، بانوي نام آور، خديجه

همسر خيرالوري، محبوبه داور، خديجه

فخر نسوان، اسوه عفت، جلودار نجابت

آسمان فضل را تابان ترين اختر، خديجه

زوج او معصوم و خود معصومه، نسلش پاك و معصوم

عصمت كبراي حق را مُظهر مظهر، خديجه

پاك مي بود از پليدي ها عصر جاهليت

جامه ايمان و تقوي داشتي در بر، خديجه

بر كنار از كفر و شرك و ظلمِ وران ظلالت

بود بيزار از خصال قوم كين پرور، خديجه

گشت در آن روزگار تيره از جهل و تباهي

يار و همدست رسول معدلت گستر، خديجه

با وجود منع دشمنهاي سرسخت و مخالف

گشت ختم انبيا را همدم و همسر، خديجه

در زمان غربت اسلام و توحيد و عدالت

مكتب اسلام را شد بهترين ياور، خديجه

پيشگام جمله زنها در قبول دين حق بود

داشت چون اسلام را از ابتدا باور، خديجه

ص: 190

ثروت انبوه خود را داد در دست پيمبر

هم گذشت از جان و هم از مال و سيم و زر، خديجه

در طريق ياري احمد نمي دادي به خود راه

ترسي از طعن زنان مشرك و كافر، خديجه

داعي حق را اجابت كرد و از روي بصيرت

دين حق را داد ياري تا دم آخر، خديجه

تا نبرد مصطفي با كفر و باطل گشت آغاز

بود او را از وفا همراه و همسنگر، خديجه

با چنين سعي بليغ و همت والا و ايثار

باشد از اهل جهاد اصغر و اكبر، خديجه

بود با رفتار و با گفتار آرامش قرينش

مايه امّيد و دلگرمي پيغمبر، خديجه

در حمايت از نبي و نصرت دين الهي

اولين شخص است حيدر، تالي حيدر، خديجه

زان همه خدمت كه آن بانو به دين حق نموده

شد ميان مسلمين بانوي نام آور، خديجه

اي عجب، كاندر زمين نشناخت كس او را كماهي

هست نزد قدسيانِ آسمان اشهر، خديجه

با چنين جاه و جلال و منزلتهايي كه دارد

در فضيلت برتر است از مريم و هاجر، خديجه

هر چه در اوصاف او گويند تا صبح قيامت

باز هم در فضل دارد دفتري ديگر، خديجه

من چه گويم در مديح آن مهين بانوي عظمي

در ثنايش هر چه گويم، هست بالاتر، خديجه

در مناقب گوي سبقت برده از زنهاي عالم

چونكه باشد مادر صدّيقه اطهر، خديجه

ص: 191

افتخار او همين بس كز ميان جمله زنها

اوصياي پاك احمد را بُوَد مادر، خديجه

حق تعالي مصطفي را نعمت كوثر عطا كرد

حضرت زهراست كوثر، مادر كوثر، خديجه

هر زني شايسته دختي چنين والا گهر نيست

چونكه لايق بود، شد مادر بر اين دختر، خديجه

بر پيمبر گشت عام الحزن سال رحلت او

ز آنكه بودي حضرتش را بهترين ياور، خديجه

من كجا و گفتن مدحش يكي از صد هزاران

چون بُوَد بر عالم هستي، سَرو و سَرْوَر، خديجه

خواستم تا بيشتر نامش بلند آوازه گردد

گرچه دارد خود مقام و رتبه برتر، خديجه

مدتي در انتخاب وزن بودم در تفكر

تا كه شد در عالم رؤيا هدايتگر، خديجه

يك اشارت بود و چون بيدار گشتم

شد خروشان چشمه طبعم به مدح زوج پيغمبر، خديجه

رحمت بي منتهاي حق به روح پاك او باد

كز همه خيرات دارد بهره اكثر، خديجه

در ثنايش چند بيتي «جان نثار» ناتوان گفت

ورنه دارد عز و شأن بي حد و بي مر، خديجه

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام مهين بانوي اسلام … محمد حياتي كاشاني «حياتي»

خديجه اي مهين بانوي اسلام

نظيرت را نديده چشم ايّام

كه باشد همسرت ختم رسولان

حبيب خالق منّان سبحان

پي ترويج آيين محمّد

بدادي ثروت بسيار و بي حد

ص: 192

كه تا احيا كني دين مبين را

فنا سازي رژيم ظلم و كين را

تو ياري بخش اسلام مبيني

به پيغمبر تو يار بي قريمي

ز تو اسلام و حق باقي بماند

ستمگر را به جاي خود نشاند

بگو با مردم و خلق زمانه

خديجه نام او شد جاودانه

«حياتي» رد مطلع كن تو اعلام

خديجه اي مهين بانوي اسلام

جهان بانوي اسلام حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام … حسين زارعي «خائف»

خديجه اولين بانوي عالم

كه باشد بر همه نسوان مُقَدَّم

بهين محبوبه ي خلاق يكتا

به احمد همسر و همراز و همدم

به استقلال ايمان كرد كوشش

براي ياريِ دين شد مُصمّم

به زخم بينوايان و فقيران

نهاد از دِرهم و دينار، مَرهم

درخت دين شد از جود و سخايش

بلي، بي حد و مر، سرشار و خرّم

براي بيدلان و غم نصيبان

بساط شادماني شد فراهم

نمي گويم بود بهتر ز حوّا

بود بل بهتر از سارا و مريم

به پاس حرمت دين داد از كف

تمام هستي، آن بانوي عالم

ز نيروي كرامت، حضرت او

ستون دين حق را كرد محكم

نوا بخشيد بر كل فقيران

ز دل ها كرد بيرون، غصّه و غم

خداوندا به حق ذات احمد

به تقواي رسول اللّه اعظم

به عقبي ساز «خائف» را تو محشور

به آل مرتضي شاه دو عالم

الگوي زنهاي عالم … شيخ علي اكبر وزنه «ذرّه»

ص: 193

خديجه بانوي اسلام، جان جانان است

خديجه همسر احمد، عزيز يزدان است

تمام ثروت خود را به پاي احمد ريخت

و اين نهايت احسان و حد امكان است

خديجه هستيِ خود را فداي احمد كرد

عوض ز حق به خديجه، چه كوثر احسان است

خديجه الگوي زنهاي عالم امكان

خديجه اسوه ايثار، همچو مردان است

خديجه مادر زهرا، حبيبه داور

خديجه مادر امّت، به حكم ايمان است

خديجه جدّه زينب، كه زين اب باشد

خديجه جدّه آن سيّد شهيدان است

خديجه جدّه سبط نبي، حسن باشد

چه جدّه اي كه به ارض و سما فروزان است

خديجه شاعره دهر، در زمان رسول

يگانه مادح احمد، بسان حسّان است

خديجه مظهر علم و تدبّر و ادراك

خديجه صاحب عقل و دليل و برهان است

خديجه آنكه در انجيل نام او باشد

كنار مريم و عذرا، به باغ رضوان است

خديجه آن زن يكتا كه حضرت سبحان

ستوده نزد ملائك، كه خير نسوان است

خديجه در همه اوصاف بي نظير و بديل

ولي ز فرط حيا، در حجاب پنهان است

خديجه ز امر پيمبر، لقب به كبري يافت

خديجه سيّده بانوان دوران است

ص: 194

خديجه چون كه ز دنيا روان به جنّت شد

نبي ز داغ خديجه، هميشه گريان است

خديجه چون ز جهان رفت، حضرت زهرا

دلش ز رحلت مادر، هميشه سوزان است

شب زفاف عزيزش، خديجه را به جنان

غم نبودن مادر، ز رخ نمايان است

سروده مدح خديجه ز لطف حق «ذرّه»

به پاس اينكه خديجه عزيز يزدان است

ام فاطمه … مهدي روحي همداني «روحي»

اي بانوي بزرگ حرم، ام فاطمه

اي سر دبير دفتر غم، ام فاطمه

اي در كتاب شعر نبي بهترين غزل

اي مادر خداي دلم، ام فاطمه

نامت خديجه، همسر محبوب مصطفي

كارت هميشه بذل و كرم، ام فاطمه

شمشير مرتضي شد و دارايي شما

سرمايه نجات امم، ام فاطمه

مجموع عشقهاي جهان مثل قطره اي

عشق تو بر رسول، @چريم، ام فاطمه

با خلعت بهشتي و با جامه نبي

بگذاشتي به عرش قدم، ام فاطمه

دارم اميد آنكه شفاعت كني مرا

اي سايه ات بروي سرم، ام فاطمه

روشني بخش شب تار … «ژوليده نيشابوري»

خديجه بهر نسوان بهترين نام

خديجه اولين بانوي اسلام

خديجه ثروتش سرمايه دين

كه ازو مكتب ما يافت آذين

خديجه مظهر احسان و ايثار

خديجه روشني بخش شب تار

ص: 195

خديجه بين زنها شد سر آمد

از آن روزي كه شد كفو محمّد

خديجه مظهر پاكي و تقوا

خديجه از بديها هست منها

خديجه رونق بازار دين شد

كز او خشنود ختم المرسلين شد

خديجه هستي خود را فدا كرد

خدا را زين فداكاري رضا كرد

خديجه مصطفي را بود همدم

به نقد جان شريك شادي و غم

بود قدرش ز درك ما فراتر

كه بر پيغمبر ما هست همسر

خديجه دِين خود بر دين ادا كرد

تمام هستي خود را فدا كرد

خدا او را يگانه محوري داد

چو زهراي مطهر دختري داد

چه دختر، باني هستي عالم

شكوه آفرينش را مجسّم

چه دختر، عصمت كبراي داور

چه دختر، صاحب قدر و جلالت

چه دختر، زينت ملك ولايت

زنان را مشعل راه هدايت

پرتو جاويد … فضل اللّه شيراني «سخاي اصفهاني»

آيت عز و وقار و مظهر تقوا

پرتو جاويد «شمع محفل طه»

مبدأ و سرچشمه زلال حقيقت

محرم اسرار حق، خديجه ي كبري

همسر محبوب و با وفاي پيمبر

جدّه سادات، اُمِّ «ام ابيها»

اوج شرف، آسمان پاكي و ايمان

مشرق نشو و نماي زهره زهرا

معني ايثار و ترجمان سخاوت

منشأ فكر بلند و منطق گويا

ص: 196

در دلِ پر نورِ او صداقت خورشيد

در سرِ پر شورِ او، كرامت دريا

پيش ز بعثت شناخت قدر محمّد

در اثر روح پاك و ديده بينا

بود عليرغم دشمنان بد آيين

در ره دين، راسخ و صبور و شكيبا

چون به محمّد رسيد وحيِ رسالت

از طرف كردگارِ قادر يكتا

گشت نخستين كسي كه پيرو اسلام

بود همان حضرت خديجه كبري

طبق روايات، زان وجود مقدس

فاطمه چون مي گشود ديده به دنيا

از پيِ ديدارش آمدند ز جنّت

آسيه، كلثوم، ساره، مريمِ عذرا

فاطمه چون زاده شد، ز عطر وجودش

گشت فضا سر به سر، بهشت مصفا

طبع «سخا» طرح اين چكامه چومي ريخت

خواست مدد از علي عاليِ اعلا

خديجه در تاريخ اسلام … صديقه صابري «شهلا»

دوباره در دلم امروز شورشي بر پاست

كه سالروز وفاتِ خديجه كبراست

فضاي خاطرم آنگونه گشته حزن انگيز

كه جاي اشك اگر خون رود ز ديده رواست

ص: 197

صديقه، طاهره، مرضيّه، پاك بانويي

كه از عفاف، نمودارِ عصمت و تقواست

بزرگ بانوي اسلام، كز سخاوت طبع

هميشه در دل تاريخ نام او برجاست

همان حميده خصالي كه همسرش «احمد»

همان صدف، كه گرانمايه گوهرش «زهراست»

وجود فاضله و فيض بخش و با ايمان

كه از وقار و شرف، همسر رسول خداست

هم آنكه پيش ز بعثت، ز چشم دل مي ديد

كه نور وحي، ز سيماي مصطفي پيداست

به خلق و خوي «محمّد» ز بس كه عاشق بود

ز جان و دل، پي همراهيش بپا برخاست

عزيز داشت خدايش چنانكه در نسوان

ز قدر و عز و شرف، بي نظير و بي همتاست

پي جلالتِ قدرش همين بس است كه او

شفيعه همه ي مسلمين، به روز جزاست

نثار در ره دين كرد، هر چه از خود داشت

جهان معرفت و كوه بذل و بحر سخاست

به وصف جدّه سادات، گفته ي «شهلا»

به سان قطره باران و ساحت درياست

رباعي درباره ي حضرت خديجه … علي شيراني اصفهاني «صحت»

بود آينه در بزم سحر نوش چمن

گلبانگ زلال نور، در گوش چمن

مي آمد و بود غرق شبنم، كه بهار

انداخت قباي سبز، بر دوش چمن

ص: 198

خديجه عَلَيْهاالسَّلَام … «شادروان طالع»

در روز دهم، گشت به ماه رمضان

سُكّان سما زار و پريش و نالان

گرديد بپا غلغله در كون و مكان

از داغ خديجه شد محمّد گريان

حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام … عباس «عنقا تهراني»

خديجه همسر پيغمبر خداوند است

كه بر وصال نبّي، از دل آرزومند است

چنان به شوهر خود عرضه ي محبّت كرد

كه تا به روز جزاء، نا گسسته پيوند است

نديده، ديده، زني چون خديجه، شوهر دوست

كه مهر و عاطفه اش، بر زنان ما پند است

به راه دين خدا، داده ثروت خود را

از آن، به سنّت احمد، زمانه پابند است

بزرگ بانوي اسلام و دين و دنيا بود

نهال دين حق، از همّتش برومند است

سلام حق به خديجه، امين به احمد داد

نگر مقام خديجه، به پيش حق چند است

به دامنش به جهان، پرورانده زهرا را

كه قلب كون و مكان، زين وديعه خرسند است

شرف ز احمد و زهرا و مرتضي دارد

كه قدر و منزلت او، رهين فرزند است

ص: 199

اگر چه شعر و سخن در زمانه بسيار است

كلام و مدحت «عنقا» به كام ما قند است

سلام آورده جبريلش ز سرمد … علي اصغر فراهي «فاطر»

خديجه همسر پاك پيمبر

فروزان ماه افلاك پيمبر

خديجه آن كه مي باشد مؤيَّد

سلام آورده جبريلش ز سرمد

خديجه آنكه بهر نشر اسلام

بسي ديدست درد و رنج و آلام

خديجه آنكه بهر ياريِ دين

گذشت از ثروتش در راه آيين

خديجه مادر دخت پيمبر

كه از او مفتخر باشد پيمبر

خديجه مادري نيكو سرشت است

كه مشتاق جمال او بهشت است

خديجه آنكه زهراي مطهر

به خود مي بالد از اين گونه مادر

خديجه آنكه غمخوار نبي بود

نكو مادر زني، بهر وصي بود

خديجه وقت زادن بُد مكدّر

نبودي بهر او چون يار و ياور

خديجه ديد ناگه پنج بانو

نكو روي و نكو بوي و نكو خو

براي وضع حملش يار گشتند

برايش ياور و غمخوار گشتند

خدايا حق اين بانوي عظما

تو «فاطر» را ببخش، اي حي يكتا

در وصف خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام … «مرحوم فراهي كاشاني»

هيچ تو داني كه شاهبانوي اسلام

داشت بَرِ مؤمنين، مقام مهين مام

آنكه ورا برگزيده ايزد علّام

آنكه ز هستي گذشت در ره احكام

بانوي روز جزا خديجه كبراست

مادر والامقام حضرت زهراست

ص: 200

همّت مردانه داشت، گرچه بُدي زن

در ره دين و رضاي قادر ذوالمن

پاي توكل به بحر معرفتش زن

دست توسّل، به ذيل مرحمتش زن

كاو همه مشمول لطف خالق يكتاست

مادر والامقام حضرت زهراست

همسر نيكو خصال ختم رسولان

پيرو حق گشته، پيش از همه نسوان

برده ره از صدق، بر حقيقت ايمان

شد دلش از نور كردگار فروزان

زين روش از هر مقام و مرتبه والاست

مادر والامقام حضرت زهراست

مال و منالش، ز حد و حصر فزون بود

نقد زر و سيمش، از شماره برون بود

شرح دهم چون كه او ب مرتبه چون بود

پيش جلالش هر آنكه بود زبون بود

فخر سزاوار از او به ساره و حواست

مادر والا مقام حضرت زهراست

خواست نبي را چو بانوي حرم آيد

وز شرف و قدر و رتبه، محترم آيد

در همه عالم نمونه كَرَم آيد

خاك درش رشك روضه ارم آيد

مَهرِ خود از مال خويش كرده مهياست

مادر والا مقام حضرت زهراست

دين خدا را سه چيز كرده مقرّر

زان سه، يكي خُلق نازنين پيمبر

و آن دگري تيغ و دست قدرت حيدر

سوّم آن، ثروت خديجه اطهر

آنكه فضيلت در او به مريم عذراست

مادر والا مقام حضرت زهراست

از همه اموال خويش چشم بپوشيد

در ره دين از صميم قلب بكوشيد

هر چه شماتت ز اهل كفر بنوشيد

ديده ز شوي و خداي خويش نپوشيد

اوست كه اسلام از او مؤيَّد و بر پاست

مادر والامقام حضرت زهراست

حامله گرديد چون به زهره زهرا

شد صدفِ آن ستوده گوهر يكتا

آنكه بُد او را هر آنچه خواست مهيّا

بود ز جور زمانه بيكس و تنها

ليك چه غم بهر او، كه بانوي عظماست

مادر والامقام حضرت زهراست

ص: 201

خواست در آندم كه وضع حمل نمايد

كس نَبُدش، تا كه عقده اي بگشايد

بهر ملاقات او، ز مهر بيايد

وز دل تنگش، ملامتي بزدايد

آنكه مباهات از او به جمله زنهاست

مادر والامقام حضرت زهراست

بود ز تنهايي آن زمانه مكدّر

كس زِ زَنانش نبود مونس و ياور

در برش آمد ز امر خالق اكبر

آسيه، حوّا، ساره، مريم و هاجر

خادمه او ز رتبه آمده لعياست

مادر والامقام حضرت زهراست

آنكه به مُكنت، شهير عصر و زمن بود

شُهره به شام و عراق و مصر و يمن بود

حامي دين خدا به سر و علن بود

برتن پاكش ردا، به جاي كفن بود

قدر و مقام آنكه را فزود ز تن كاست

مادر والا مقام حضرت زهراست

هست روا از مقام لا يتناهي

كامده او را عطا، ز فضل الهي

بر همه عالم بود، هميشه مُباهي

آري، تادين حق به جاست «فراهي»

زان زن آزاده اي كه قدر هويداست

مادر والا مقام حضرت زهراست

خديجه بنت خويلد عَلَيْهاالسَّلَام … محمود شريفي كاشاني «كميل»

شعب ابي طالب چه سخت و جانگزا بود

زندان طاقت سوزِ مردانِ خدا بود

بيش از سه سال آنجا چه غربتها كشيدند

در راه دين بر خود مرارتها خريدند

مرد و زن تازه مسلمان، در تب و تاب

در تنگناي قحطي نان، قحطي آب

ص: 202

دشمن كه با اين كار قصد سركشي داشت

پيروزي خود را در اول سهل پنداشت

مي خواست تا از دين نشان ديگر نماند

حتّي اثر از نام پيغمبر نماند

او را نداد اين كارِ شرم آور نتيجه

با اين كه شد بيمار و دل خسته خديجه

هر روز حالش بدتر از روز دگر بود

زخم زبانها بر دل او نيشتر بود

تا عاقبت از اين جهان بار سفر بست

از انزواي غربت دنيا نظر بست

آن زن كه در اسلام شأنش هست والا

همپاي زنهاي بهشتي مثل حوّا

آن زن كه هستِ خويش را در پاي دين داد

دارائيش را در پي احياي دين داد

بنت خويلد، افتخار دين توحيد

جاويد شد از جود او آيين توحيد

در روزهاي آخر عمر از تب و درد

شمع وجودش آب مي شد، گريه مي كرد

بنت عميس اسما، كنيز خانه اش بود

بر گِرد شمع او، چنان پروانه اش بود

پرسيد بي بي جان، چرا در التهابي

از مرگ مي ترسي و يا فكر حسابي؟

تو شوهري چون مصطفي داري خديجه

در پيشگاه حق، جزا داري خديجه

با اينكه مي داني به محشر ياورت كيست

بر گريه و اندوه تو، ديگر سبب چيست؟

ص: 203

فرمود با اسما خديجه، غرق ناله

بي تاب زهرايم، كه باشد چار ساله

آيينه جان من است اين روح پرور

سخت است بر آن چار ساله، داغِ مادر

اندوه من از بهر آن روح عفاف است

بي مادري، جان سوز در شام زفاف است

اسما، تو بر زهرايم آن شب مادري كن

آن شب به جاي من، تو او را ياوري كن

شام زفافِ فاطمه، اسما وفا كرد

پيغمبر اكرم براي او دعا كرد

بگذشت چندين سال، تا يك شام ديگر

آن شامِ يلداي غم و اندوه حيدر

اشك غم از چشم شب و مهتاب مي ريخت

اسما به روي جسم زهرا آب مي ريخت

خديجه، بانوي ايثار … محمود شريفي كاشاني «كميل»

از خدا بر تو سلام آورده جبريل امين

اي خديجه بانوي ايثار و خاتون يقين

هم طراز هاجر و حوّا و مريم در مقام

خرمن فيض و كمالت را ملائك خوشه چين

در سخاوت گوي سبقت برده اي از آفتاب

در طواف تربتت خورشيد مي بوسد زمين

روز سختي ها شدي سنگ صبور مصطفي

خاتم پيغمبران را نام تو نقش نگين

ص: 204

سينه ات شد گوهر ناب ولايت را صدف

مادر ام ابيهايي و ام المؤمنين

ريختي در پاي پيغمبر، تمام هست خويش

چشم عالم خيره بر اين عشق پاك و راستين

شمع جانت آب شد در التهاب دردها

ساختي با غصه ها، تا سوختي در پاي دين

پنجه شِعب ابي طالب، گلويت را فشرد

پر كشيدي تا خدا، در باغ فردوس برين

غربت و بي مادري، بر دوش او آوار شد

فاطمه بعد از تو تنها ماند، با قلبي حزين

سال مرگت را رسول اللّه عام الحزن خواند

بس كه سنگين بود داغت بر دل حبل المتين

سلام بر خديجه … «علي غفرالهي، ماهر اصفهاني»

همسر ختم رسولان بانوي با اقتدار

مادر زهرا خديجه دين ستا و حق شعار

اختر تابنده اي از آسمان عاطفت

گوهر ارزنده اي از بحر عز و افتخار

نادي فطرت ندا دادش بر اين عزم عظيم

تا نمايد ياري پيغمبر والاتبار

پاك بانويي مجاهد، كز تلاش مستدام

بهر استعلاي دين بنمود عزمي استوار

عصمت اللَّهي كه از تقوي و آيين پروري

اهتمامش ساخت شرع احمدي را پايدار

همّت مردانه ي اين زن پِيِ ترويج دين

برد الحق گوي سبقت از رجال نامدار

ص: 205

در طريق وحدت و يكتا پرستي بي امان

كرد همراه پيمبر هستيِ خود را نثار

گشت اقدام خديجه در ميان مسلمين

باعث تحكيم وحدت، موجب عز و وقار

كرد تا سر حد امكان، بهر نشر دين تلاش

با نثار ثروت خود، آن زن ايمان مدار

تا ابد بازار احكام خدا رونق گرفت

زان حمايتها كه بنمود از حبيب كردگار

خاتم پيغمبران پيروز شد بر دشمنان

زان رشادتها كه از او شد به عالم آشكار

مادري ديگر نزايد، دختري چون فاطمه

تا ز والايي، شود خير النّساء روزگار

جاي دارد نام والاي خديجه تا ابد

زيب تاريخ جهان گردد، به كلك زرنگار

مسألت دارد ز حق «ماهر» كه باشد از وفا

در شمار خادمان حضرتش روز شمار

بانوي خردمند و وفا كيش، خديجه عَلَيْهاالسَّلَام … «علي غفراللّهي «ماهر اصفهاني»

از لطف خدايي، ز سرا پرده ي اسرار

گرديد عيان، شير زني راد و فداكار

پرورده ي مهد شرف و شوكت و اعزاز

گنجينه ي سرشار سخا، مظهر ايثار

آيينه ي آيين گرانقدر عطوفت

سرچشمه ي جوشان وفا، نخبه ي اخيار

بانوي خردمند و وفا كيش، خديجه

كز اصلِ گهر بود به تمجيد سزاوار

ص: 206

در محضر سرخيل رسل، از ره ايمان

بنمود به يكتاييِ رب الفلق اقرار

بنمود قبول از دل و جان، دين نبي را

پيش از همه زنهاي عرب، با دل بيدار

از جانب خلاق جهان گشت شرف ياب

بر همسريِ ختم رسل، احمد مختار

از صلب نبي و ز صدف بطن خديجه

گرديد عيان فاطمه، آن گوهر شهوار

زهرا كه نبي خواند وِرا ام ابيها

زهرا كه بود خاك رهش سرمه ي ديدار

چون ديد خديجه، كه محمّد شده تنها

او را نبود غير خدا يار و مددكار

مردانه كمر بست ز جان، ياريِ او را

با آنكه بسي ديد ز هر طايفه آزار

همراه نبي ياري دين كرد ز ايمان

آن مظهر ايثار و كرم، زبده ابرار

در عهد سياه ستم و كفر و قساوت

گرديد خديجه به نبي، ياور و غمخوار

بسيار جفا ديد از اقوام مخالف

وز كينه ي اهل ستم و طعنه ي كفار

پيوسته ز جان كرد حمايت ز پيمبر

تا دين خدا شد به جهان، محكم و سُتوار

دارائيِ خود را به ره دين خدا داد

در عهد فساد و ستم و فتنه ي اشرار

گرديد علي رغم عدو، يار محمّد

از راه گذشت و كرم و ثروت بسيار

ص: 207

«ماهر» به جهان نام گرانسنگ خديجه

تا حشر بود ثبت، به تاريخ و به طومار

ام الائمّه … شيخ عليرضا محمدي «مسافر»

اي خديجه، آفرين بر همّت والاي تو

فخر بايد كرد بر انديشه زيباي تو

پايه اسلام از انفاق تو شد استوار

چون فداي دين و قرآن شد همه دنياي تو

در وقار و عفت و عصمت كه بودي بي نظير

شد زبانزد در ميان مردمان تقواي تو

فخر مي كردي به عالم چون كه از لطف خدا

بود در بيت محمد، منزل و مأواي تو

گر چه تنها گشتي و بودند ياران بي وفا

در كنارت بود ليكن، شوي بي همتاي تو

سرزنشها مي شدي از ازدواجت با نبي

ليك آمد فاطمه، شد بر طرف غمهاي تو

ما بصيرت را در اين عالم ز تو آموختيم

ديده بينا شد ز يُمن ديده بيناي تو

صبر كردي در ميان آن همه رنج و ستم

صبر را آموخت از تو، زينب كبراي تو

ما تو را الگوي خود دانيم و از سوي دگر

سرور و تاج سرِ زنها بود زهراي تو

يازده ماه درخشان ز آسمان معرفت

گشت ظاهر از طلوع كوثر رخشاي تو

ص: 208

من نمي دانم چها بگذشت بر ختم رُسُل

در زمان رحلت و آن داغ جانفرساي تو

چشم اميد «مسافر» در قيامت، مادرم

سوي خوانِ پر نعيمت باشد و اِعطاي تو

مدح حضرت خديجه كبري عَلَيْهاالسَّلَام … سيد رضا مؤيد خراساني «مؤيد»

ترجيع بند - بند اول

اي رسول خداي را همدم

در حريم رسالتش محرم

اولين زن تويي كه قامت بست

در نمازِ پيمبرِ خاتم

شوهرت كيست، بهتر از عيسي

دخترت كيست، برتر از مريم

دامنت جاي زُهرة الزّهرا

كه بود نور نيّر اعظم

كهكشانست در رهت مشعل

آفتابست بر گُلت شبنم

مكه و صخره هاي سُتوارش

طائف و نخلهاي سر در هم

عاشق بردباريت همه جا

شاهد جانفشانيت همه دم

بُد ز تيغ علي و ثروت تو

كه شد اين گونه كاخ دين محكم

يار احمد شدي كه تا نشود

يكسرِ مويْ از سر او كم

زخم پاهاي سنگ خورده او

يافت از دست لطف تو مرهم

سر بلند از شهامت تو صفا

اشك ريز از مصائبت زمزم

به علي و محمّد و زهرا

اشفعي يا خديجة الكبري

بند دوم

خيمه ي عشق را عمود تويي

صفت مهر را نمود، تويي

در كنارِ تمامي رحمت

مظهري بر تمام جود، تويي

فاطمه گوهر وجود بُود

مخزن گوهر وجود، تويي

ص: 209

اولين زن كه از زنان رسول

سخن وحي را شنود، تويي

با سلام پيمبري به رُخش

اولين كس كه در گشود، تويي

آنكه با جبرئيل، در هر وحي

آمدش از خدا درود، تويي

مادري كه چهار قابله اش

آمد از آسمان فرود، تويي

منعمي را كه با تهيدستي

كردگارش بيازمود، تويي

آنكه در خانه بود و يكدم هم

غافل از رهبرش نبود، تويي

باغباني كه شد گل ياسش

بين ديوار و در كبود، تويي

به علي و محمّد و زهرا

اشفعي يا خديجة الكبري

بند سوم … اي خريدار جان پيغمبر

همسر مهربان پيغمبر

احترامي نداشت چون تو كسي

در ميان زنان پيغمبر

در حيات و ممات تو، نَفِتاد

نام تو از زبان پيغمبر

در شب ازدواج زهرايش

وان دل شادمان پيغمبر

آمد از يادِ جايِ خاليِ تو

اشك از ديدگان پيغمبر

اي چراغ هميشه تاريخ

در صف دودمان پيغمبر

به وجود تو افتخار كند

همه جا خاندان پيغمبر

هستي خويش را فدا كردي

در ره آرمان پيغمبر

سر زد از مشرق گريبانت

كوثر جاودان پيغمبر

روزگاري بود كه دارم من

داغ دارالامان پيغمبر

تا نهم بار ديگر اي مادر

جبهه بر آستانِ پيغمبر

به علي و محمّد و زهرا

اشفعي يا خديجة الكبري

ص: 210

تشكر و سپاسگزاري …

از همه شعراي عاليقدري كه سروده هاي خودشان را در اختيار ما قرار دادند و همچنين از همكاري شاعر و مدّاح اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام آقاي امير ايزدي همداني و نيز مداح اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام آقاي حاج حسين باقري تهراني و همچنين مداح اهل البيت عَلَيْهمُالسَّلَام آقاي حاج محمد علي موبدي كاشاني «دام توفيقهم» كه در تشويق شعراء شهرهايشان جهت سرودن شعر براي حضرت خديجه عَلَيْهاالسَّلَام تلاش نمودند و سروده هاي آنها را براي چاپ در يادواره بزرگداشت حضرت خديجه ارسال نمودند، كمال سپاسگزاري را داريم.

اميد است مورد لطف خاص الهي و عنايات گسترده رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و علي مرتضي عَلَيْهِ السَّلَام و فاطمه زهراء عَلَيْهاالسَّلَام قرار گيرند.

ص: 211

فهرست مطالب

پیشگفتار ...5

عوامل مؤثر در بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...8

نقش اساسی ائمه جماعات وخطبأ در بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...8

نقش استادان .معلمان مسئولان آموزش وپرورش در بزرگداشت حضرت خدیجه...9

وظیفه شناسی شعرأ عالیقدر درباره یحضرت خدیجه (سلام الله علیه)...9

نقش مداحان اهل بیت (علیهما السلام) در بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...10

نقش پرچم ها وپوسترها دربیداری جامعه نسبت به عظمت حضرت خدیجه(سلام الله علیه)...11

جلسات تفسیر قرآن ودعا ومعرفی حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...11

افطاری دادن وانفاق به نام خدیجه کبری (سلام الله علیه)...12

حرکت برای بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه) از متن جامعه واعتقادات دینی...13

بستر سازی برای تحقیق وتألیف درباره ی حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...14

موفقیت مراسم بزرگداشت ...14

نامگذاری مراکز علمی،دینی،اجتماعی بنام حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...15

نمونه هایی از شعارهای بزرگداشت خدیجه کبری (سلام الله علیه)...17

جایگاه جلسات توجیهی در گسترش امر بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...18

رسالت مبلغین اعزامی به شهرها وروستاها دربزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...19

محتوای گزارشات شوق آفرین است ...20

مراجع بزرگ تقلید وبزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه )...25

پیام مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی...26

متن اطلاعیه ی مرجع عالیقدر ،حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق روحانی...27

متن نامه ی مرجع عالیقدر ، حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق شیرازی...28

کنگره ی نکو داشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...30

ایجاد سامانه ی اینترنتی بنام حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...33

مراسم بزرگ نکوداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه )در اصفهان...33

فهرست مطالب

آثار وبرکات کنگره ی نکو داشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...35

ص: 212

نامه های واصله از مدارس ومراکز آموزشی سراسر کشور...35

اظهار نظر ونتیجه گیری یکی از داوران کنگره ...38

اظهار نظر یکی دیگر از داوران مسابقه ی فرهنگی هنری کنگره ...39

داور آثار هنری رسیده به کنگره می نویسد ...40

اظهار نظر یکی از مداحان نامدار...40

آثار فراخوان ادبی - هنری سرچشمه ی کوثر ...42

مقاله های برجسته ...43

همایش بزرگ برای تجلیل از حضرت خدیجه (سلام الله علیه )درتهران...44

متن سخنرانی استاد معاونیان در همایش بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...45

بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه ) در شهرستان کرج...55

برنامه ی بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه )در سایر شهرها...56

گزارشی و اشارتی وسفارشی (از استاد مهدی پور)...56

برکرانه ی سرچشمه ی کوثر ...57

آثار وبرکات بزرگداشت...58

آموزه های سرچشمه ی کوثر ...59

اشاره ای به نکات برجسته ی زندگی حضرت خدیجه (سلام االله علیه)...59

فضایل ویژه ی حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...61

پیشنهاداتی به فرهیختگان ،در بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...64

سرچشمه کوثر..65

عذر تقصیر...66

نگاهی نو به زندگی درخشان خدیجه (سلام الله علیه)...68

در رواق سخن...69

کتابنامه ی حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیه)...71

فهرست مطالب

مقاله هایی درباره ی حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...102

مقاله ی اول :...102

خدیجه (سلام الله علیه)بانوی اسلام ...104

ص: 213

علل ظاهری وباطنی این ازدواج...106

کیفیت خواستگاری خدیجه (سلام الله علیه)...108

مقاله ی دوم :...110

مام گرانمایه ی او...110

نام بلند آوازه ی او ...112

پیامبر وپیمان زندگی مشترک ...112

خردمندترین بانوی عرب درآستانه ی نیک بختی ..115

دوری ازیار مهربان...117

غذای بهشتی...118

رحلت بزرگ بانوی جهان عرب...121

ضربه ی هولناک مرگ خدیجه (سلام الله علیه)...122

مقاله ی سوم :...124

کرامت نفس...124

همسران پیشین...125

ازدواج با پیامبر ...125

نخستین مسلمان...126

پشتیبان مکتب ...128

درچشم ودل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)...129

مقام خدیجه (سلام الله علیه)...130

جدایی ...131

مقاله ی چهارم :...133

فهرست مطالب

1- فضائل اخلاقی وعلمی...133

2- پرورش فرزندان صالح...135

3- توجه به نیازهای عاطفی وخواسته های فرزندان ...137

4- رعایت آیین شوهرداری...139

5- برترین معیارهای انتخاب همسر...142

ص: 214

مقاله ی پنجم :...144

مقدمه ...144

فضایل خدیجه(سلام الله علیه)...15

1- معرفت خدیجه (سلام الله علیه) نسبت به رسول اکرم (صلی الله علیه وآله )...145

2- خدیجه (سلام الله علیه) اولین زن مسلمان...146

3-خدیجه (سلام الله علیه) برترین بانوان اهل بهشت...146

4-خدیجه (سلام الله علیه)برترین همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله)...147

5-خدیجه (سلام الله علیه)مادر فرزندان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم)...147

6-خدیجه (سلام الله علیه)وایمان او به علی ابن ابی طالب (علیه السلام)...149

7- انفاق خدیجه (سلام الله علیه)...150

مقام خدیجه (سلام الله علیه )در نزد خداوند متعال...151

علاقه ی رسول الله به خدیجه (سلام الله علیه)...153

وفات خدیجه کبری (سلام الله علیه)...154

مقاله ی ششم:نکات برجسته ای از ازدواج وعظمت حضرت خدیجه (سلام الله علیه)...156

مقاله ی هفتم:داستانی از زندگی و ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیه )...171

خدیجه (سلام الله علیه )بنت خُوِیلد...171

مقاله ی هشتم:...183

سخنان بزرگان و دانشمندان درباره ی خدیجه (سلام الله علیه )...183

فهرست مطالب

سروده های شعرأ درباره ی حضرت خدیجه (سلام الله علیه )...191

شعر از « آثم همدانی»...192

شعر از حامد اهور «اهور همدانی»...194

شعر از حمید ایزدی همدانی «ایزدی»...196

شعر از مصطفی بهرامی از شهر ری...201

شعر از شیخ رمضانعلی جان نثاری «جان نثار» ...201

شعر از محمد حیاتی کاشانی «حیاتی» ...204

ص: 215

شعر از حسین زارعی «خائف» ...204

شعر از شیخ علی اکبر وزنه «ذره»... 205

شهر از مهدی روحی همدانی «روحی» ...206

شعر از «ژولیده ی نیشابوری» ...207

شعراز فضل الله شیرانی اصفهانی «سخای اصفهانی» ...208

شعر از صدیقه ی صابری «شهلا» ...209

شعر از علی شیرانی اصفهانی «صحت» ...210

شعر از شادروان طالع ...210

شعر از عباس« عنقا تهرانی» ...211

شعر از علی اصغر فراهی «فاطر» ...211

شعر از مرحوم فراهی کاشانی ...212

شعر از محمود شریفی کاشانی «کمیل»...214

شعر از محمود شریفی کاشانی «کمیل»...216

شعر از علی غفراللهی «ماهر اصفهانی» ...217

شعر از علی غفراللهی «ماهر اصفهانی» ...218

شعر از شیخ علیرضا محمدی «مسافر » ... 220

شعر از سید رضا مؤید خراسانی «مؤید» ... 221

تشکر و سپاسگزاری ...223

ص: 216

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109