نویسنده : محمود اکبری
ناشر: محمود اکبری
جوانی بهار عمر و جوان بهترین و مفیدترین قشر جامعه است. جوانان قشر متحرک، فعال و پرشور و نشاط جامعه را تشکیل می دهند. آن ها با استعدادهای فراوان نشاط بسیار راه های سخت و ناهموار پیشرفت را می پیمایند و زمام فردای جامعه را به دست می گیرند. بدین جهت تمام نظام ها و حکومت ها روی این قشر عظیم سرمایه گذاری می کنند. در این راستا انبیاء و معصومان نیز توجه ویژه ای به جوانان داشته اند. در این نوشتار پرتوی از سخنان و سیره امام صادق علیه السلام را در زمینه مربوط به جوانان مطرح نماییم.
یکی از علل فاصله گرفتن جوانان از دین و مسایل مذهبی ناآگاهی آن ها از دین است. جوانان چون بصیرت و آگاهی کافی از دین ندارند، تحت تأثیر تبلیغات سوء دشمنان قرار می گیرند. امام صادق علیه السلام به بشیر فرمود: «لاخیرَ فی من لا یَتَفَقَّهُ مِن اَصْحابنا یا بشیر اِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُم اذا لَم یَسْتَغْنَ بِفِقْهِهِ اِحْتاجَ اِلَیْهم فَاِذا اِحْتاجَ اِلَیهم اَدْخَلُوهُ فی بابِ ضَلالَتِهِم و هُوَ یَعْلِم» [1] ؛ خیری نیست در آن گروه از اصحاب ما که تفقه در دین نمی کنند. ای بشیر! اگر یکی از شما به مسایل دینی اش آشنا نباشد به دیگران محتاج می شود و زمانی که به آن ها نیازمند شد آن ها ناخواسته او را در وادی گمراهی خود وارد می سازند. در این زمان که همه ابزارها و راه های انحراف فکری از سوی دشمنان دین مهیاست _ از رسانه های صوتی و تصویری گرفته تا مطبوعات و کتاب های انحرافی و..._ جوانان با طوفانی از تهاجم فرهنگی مواجه اند و اگر آمادگی های لازم دینی را نداشته باشند در برابر شبهات و القائات فکری مکاتب و فلسفه های مختلف
تسلیم می شوند. امام صادق علیه السلام عنایت ویژه ای به بصیرت و بینش دینی جوانان داشت. آن حضرت فرمود: «لواُتیتُ بشّابٍ مِن شَبابِ الشّیعه لا یتفقَّهَ لاََدُّبتُهُ»؛ اگر به جوانی از جوانان شیعه برخورد کنم که در دین تفقّه نمی کند او را تأدیب خواهم کرد. نیز فرمود: «اَلْعامِلُ عَلیَ غیر بَصیرَهٍ کَالسّائِرِ عَلیَ غیرالطَّریق و لا یَزیدُهُ سُرْعِهُ السَیّرْ مِنَ الطَّریقِ اِلاّ بُعْداً» [2] کسی که بدون آگاهی و بینش به دین عمل می کند همانند کسی است که از بیراهه می رود و تند روی او جز دوری از راه نمی افزاید. نیز فرمود: «اُنْظُر لِکُلِّ مِنْ لا یُفْیُدَکَ مَنْفَعَهً فی دینک فَلا تَعْتَدَنَّ بِه و لا تَرْغَبَنَّ فی صُحْبَتِهِ فَاِنَّ کُلَّ ماسِوَی اللّهِ تَبارَکَ و تعالی مُضْمَحلٌّ وخیم عاقِبَتُهُ»؛ هرکسی که مفید به حال دین تو نیست به او اعتنا مکن و علاقه ای به رقابت با او نشان مده. هر آنچه غیر الهی است نابود شدنی است و عاقبت ناخوشایندی خواهد داشت. [3] . نیز فرمود: «بادِرُوا اَحْداثَکُم بالحدیث قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَکُم اَلَیهِمُ الْمرجئهَ» [4] نوجوانان را با حدیث و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آشنا کنید؛ قبل از آن که مرجئه [5] بر شما سبقت بگیرند. فضیل بن یسار می گوید: امام صادق علیه السلام به شیعیان فرمود: «اِحْذَرو عَلی شَبابِکُم الْغُلاه لا یُفْسِدو هم فَاِنِّ الْغُلاهَ شَرُّ خَلْقٍ یَصْغرونِ عَظَمَه اللّه و یَدعون الرّبوبیه لِعِبادِاللّه و اللّه اِنَّ الْغُلاهَ [6] لَشَرُّ مِنَ الیَهُود و النَّصاری وَالمَجُوس»؛جوانانتان را از غلات [7] برحذر دارید.مبادا آن ها را فاسد کنند. غلات بدترین خلق خدا هستند. آن ها عظمت خدا را کوچک به حساب می آورند و ربوبیت را برای بندگان نیز اعتقاد دارند. به خدا قسم!
غلات از یهود، نصاری و مجوس بدترند. امام صادق علیه السلام به یکی از یارانش فرمود: «یابن جُندب! بَلّغ مَعاشرَ شیعتنا و قُل لَهُم: لا تذهبَنَّ بِکُمُ الْمَذاهِبُ، فَوَاللّهِ لا تُنالُ و لا یتنا الاّ بالورعِ و الاجتهاد فی الدنیا و مُوساهِ الاَخوان فیاللّه» [8] ؛ ای پسر جندب! به شیعیان ما بگو: مواظب باشید فرقه ها و گروه ها شما را منحرف نسازند. به خدا سوگند! هیچ کس به جرگه ولایت ما در نمی آید، مگر با رعایت پارسایی و تلاش در دنیا و همیاری با برادران دینی.
امام صادق علیه السلام فرمود: «لَستُ اُحِبُّ اَنْ اَرَی الشّابَّ منکم اِلاّ غادِیا فی حالَین: اِمّا عالماً او مُتَعَلِّماً» [9] ؛ دوست ندارم یکی از شما جوانان را ببینم؛ مگر در یکی از دو حال: یا دانا یا در حال یادگیری و دانش اندوزی.
امام صادق علیه السلام فرمود: «لیس مِنّا مَنْ لَمْ یوقّر کَبِیرَنا وَ لَم یَرْحَمْ صَغیرنا» [10] ؛ از ما نیست کسی که به بزرگترها احترام و به کوچکترها رحم نکند. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که هرگز امام حسین علیه السلام جلوتر از امام حسن علیه السلام حرکت نمی کرد و اگر آن دو باهم بودند هرگز امام حسین علیه السلام جلوتر از امام حسن علیه السلام سخن نمی گفت. [11] . امام صادق علیه السلام فرمود: «جاءَ رجُلان اَلیَ النَّبی شیخاً و شابّاً فتکلّم الشّابّ قَبلَ الشیخ فقال النّبی الکَبیر الکَبیرٌ» [12] ؛ روزی دو نفر که یکی پیر و دیگری جوان بود به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله مشرف شدند. جوان قبل از پیرمرد شروع به سخن کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بزرگ. بزرگ.
امام صادق علیه السلام درباره ازدواج فرمود: «من تزوّج اَحْرَزَ نصف دینه فَلیتَّق اللّه فی النّصفِ الآخر» [13] ؛ کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را به دست آورده است. پس باید در مورد نصف دیگر از خدا بترسد. نیز فرمود: «رَکْعَتانُ یُصَلّیهِما الْمُتَزَوج اَفضل مِن سَبْعینَ رَکْعَهً یُصَلّیها اَعزب» [14] ؛ دو رکعت نمازی که متأهل می خواند برتر است از هفتاد رکعت نمازی که مجرّد می خواند. امام صادق علیه السلام فرمود: شخصی نزد پدرم آمد و از او سؤال کرد: فلانی! زن داری یا نه؟ او گفت: خیر. پدرم فرمود: فلانی! اگر خدا دنیا و آنچه که در دنیا است به من بدهد و بگوید یک شب بی زن باش، قبول نمی کنم. [15] . علی بن رعاب می گوید: زراره به خدمت امام صادق علیه السلام رسید. حضرت از او سؤال
کرد. ای زراره! آیا ازدواج کرده ای؟ زراره پاسخ داد: خیر. حضرت فرمود: چه عاملی موجب ترک ازدواج شما شده است؟ زراره عرض کرد: من نمی دانم ازدواج با این ها (مخالفین) خوب است یا خیر؟ حضرت فرمود: پس چگونه صبر می کنی و خود را حفظ می کنی با این که جوان هستی؟ زراره عرض کرد: کنیز می خرم. حضرت فرمود: چگونه نکاح با کنیزان را خوب می دانی؟ زراره عرض کرد: اگر مشکلی با آن ها داشته باشم آن ها را می فروشم. حضرت فرمود: از این جهت از تو سؤال نمی کنم. سؤال من این است که چگونه آن ها را برای خود خوب می دانی با این که آن ها نیز از مخالفین هستند؟ زراره فرمود: آیا امر می فرمایید ازدواج کنم؟ فرمود: این مسأله به اختیار شماست. [16] .
یکی از خطراتی که جوانان را تهدید می کند هوسرانی و بی بندوباری است و تقوا می تواند سدّی در برابر هوس ها باشد. لذا امام صادق علیه السلام فرمود: «یامَعْشَرَ الاحداثِ! اِتَّقُوااللّه» ای گروه جوانان! از خدا بترسید. [17] نیز فرمود: «لاینبغی للمؤمن اَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعصی اللّه فیه و لا یَقدر علی تغییره» [18] ؛ سزاوار نیست برای مؤمن که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت می شود و نمی تواند جلوی آن را بگیرد.
یکی از عواملی که می تواند جوانان را از انحرافات گوناگون حفظ نماید ارتباط و انس با قرآن است. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: «مَن قَرَءَ القُرآن و هُو شابٌ مؤمن اِخْتَلَطَ القرآن بِلَحْمِهِ و دَمِه» [19] ؛ جوان مؤمنی که به قرائت قرآن بپردازد قرآن با گوشت و خونش در می آمیزد.
یکی از عوامل بازدارنده جوانان از هوس ها و آلودگی ها نماز است. نماز در کلمات و سیره امام صادق علیه السلام جایگاه خاصّی دارد. روایات نقل شده از آن حضرت درباره نماز به اندازه یک کتاب قطور می باشد. در این جا فقط به یک روایت بسنده می کنیم. امام صادق علیه السلام فرمود: «اول ما یحاسب به العبد الصلاه فأن قبلت قبل سائر علمه و ان ردّت ردّ سائر علمه» [20] ؛ اولین عملی که در قیامت مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است. اگر نماز قبول شود سایر اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود سایر اعمال نیز رد خواهد شد.
امام صادق علیه السلام توجه خاصّی در جذب و تربیت جوانان داشتند. هشام جوانی بود که محضر امام صادق علیه السلام را درک کرد و به شکوفایی علمی رسید. مفضل ابن عمرو شماری دیگر از جوانان جزو یاران خاص آن حضرت بودند. عده ای از اهل کوفه برای امام صادق علیه السلام نامه نوشتند و به آن حضرت گفتند: مفضل ابن عمر که یکی از یاران شماست با افراد ناباب و کبوتر باز نشست و برخاست می کند و با آن ها ارتباط دارد. شایسته است که شما به او دستور فرمایید تا از آنان کناره گیری کند. حضرت نامه ای برای مفضل نوشت و زراره، محمد ابن مسلم و ابوبصیر را مأمور رساندن نامه به مفضل کرد. حضرت در آن نامه از مفضل خواسته بود تا اشیاء و وسایل بسیاری را برای آن حضرت تهیه نموده، به خدمتش ارسال نماید. مفضل پس از خواندن نامه، نامه رسانان را از محتوای نامه آگاه ساخت. آن ها گفتند: برای ما تهیه آن ها مقدور نیست. مفضل
آن ها را به صبحانه دعوت کرد. آن ها مشغول خوردن صبحانه شدند. مفضل افرادی را به سراغ یاران جوان خود فرستاد. آن ها به خدمت مفضل رسیدند. مفضل نامه حضرت را به آن ها نشان داد. طولی نکشید که آن ها همه آنچه را که امام خواسته بود فراهم ساخته، تقدیم مفضل کردند. آن گاه مفضل رو به حاملان نامه کرد و فرمود: آیا شما می خواهید من این ها را از خود دور کنم؟
[1] بحارالانوار، ج 1، ص 22؛ کافی، ج 1، ص 33.
[2] کافی، ج 1، ص 43؛ تحف العقول، ص 269؛ بحارالانوار، ج 1، ص 206.
[3] میزان الحکمه، ج 5، ص 306.
[4] اصول کافی، ج 6، ص 47؛ وسایل الشیعه، ج 15، ص 196؛ مستدرک، ج 2، ص 353.
[5] مرجئه گروه منحرفی در زمان بنی امیه بودند که صرف داشتن اعتقاد را کافی می دانستند و عمل و تکلیف را جزو ایمان به حساب نمی آوردند. (ر.ک: عدل الهی، ص 313؛ در کتاب الفرق بین الفرق آمده است: مرجئه مبلغانی داشتند که مردم را به عقاید مرجئه دعوت می کردند.
[6] غلات کسانی هستند که درباره حضرت علی(ع) غلو می کنند و او را ربّ می دانند و معتقدند که مصالح جهان به دست او انجام می گیرد. آن ها برای پنج نفر از یاران آن حضرت چنین ربوبیتی را قائلند. (ر.ک: مجمع البحرین، ص 328.).
[7] تحف العقول، ص 33.
[8] بحارالانوار، ج 1، ص 17.
[9] همان، ج 75، ص 138.
[10] مشکاه الانوار، ص 170.
[11] همان، ص 168؛ ینابیع الحکمه، ج 3، ص 230.
[12] وسایل الشیعه، ج 20، ص 17.
[13] همان.
[14] اخلاق در خانه، ج 1، ص 54.
[15] بحارالانوار، ج 72، ص 166.
[16] میزان الحکمه، ج
4، ص 273؛ گفتار فلسفی، (جوان)، ج 1، ص 66.
[17] وسایل الشیعه، ج 11، ص 503.
[18] کافی، ج 4، ص 414؛ وسایل الشیعه، ج 2، ص 140.
[19] وسایل الشیعه، ج 3، ص 22.
[20] معجم رجال الحدیث، ج 19، ص 325.