اسلام چيست؟

مشخصات كتاب

سرشناسه : حسینی شیرازی محمد. عنوان و نام پديدآور : اسلام چیست / محمد شیرازی ؛ ترجمه محمدعلی لسانی مشخصات نشر : قم کانون نشر اندیشه های اسلامی [1363؟]. مشخصات ظاهری : 156ص . شابک : 110ریال يادداشت : عنوان اصلی ما هو اسلام یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس موضوع : اسلام -- بررسی و شناخت شناسه افزوده : لسانی محمدعلی 1332 - ، مترجم رده بندی کنگره : BP8 /ح 5م 2041 1363 رده بندی دیویی : 297/07 شماره کتابشناسی ملی : م 63-2843

اشاره

تمام اديان الهي داراي ريشه اي مشترك ميباشند. ولي دين مبين اسلام كاملترين و آخرين دين الهي است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام با زحمات و مشتقات فراوان مباني و أحكام اين دين را براي انسانها بيان فرمودند. هرچند پيشرفت اسلام در جهان امروز بسيار سريع ميباشد ولي بازهم در صورتيكه تبليغات صحيحي راجع به اسلام انجام پذيرد و مردم جهان با اين دين رحمت آشنا شوند در مدت كوتاهي بانك الله اكبر تمامي كره? زمين را دربر خواهد گرفت. در حدود چهل و اندي سال قبل حضرت آيت الله العظمي شيرازي براي آشنا ساختن غير مسلمانان با مباني اسلام كتاب ارزشمند و در عين حال مختصري نوشتند بنام: ما هو الاسلام؟ (اسلام چيست؟) كه اين كتاب بازباني ساده و در سطح درك نسلهاي گوناگون به رشته تحرير درآمده و در كمال سادگي و اختصار موضوعات مهمي را از عقائد گرفته تا اخلاقيات اسلامي مورد بحث قرار ميدهد و تا كنون عده? زيادي از غير مسلمانان با خواندن اين كتاب به دين مقدس اسلام مشرّف شده اند. اميدواريم اين

كتاب نيز مورد توجه و استفاده? خوانندگان عزيز قرارگيرد.

مقدمه مترجم

مقدمه مترجم

كتاب حاضر، ترجمه يكي از دهها تأليف علامه بزرگوار حضرت آيت الله العظمي سيد محمد شيرازي در زمينه اسلام شناسي است. بطوري كلي ويژگي تأليفات علامه بزرگوار، سادگي تعبير و روشني مفهوم و رسائي عبارات است. حضرت آيت الله، مي خواهند با زبان نوشته هايشان با همه اقشار جامعه سخن بگويند، و به گروه خاصي توجه ندارند. مرجع بزرگوار اهميتي نمي دهند كه در مجالس و محافل ديني و علمي و غيره از تأليفات ايشان سخني به ميان بيايد يا نيايد. آنچه در نظر ايشان مهم است آن است كه اقشار مختلف جامعه بتوانند سخنشان را بفهمند، و از آن بهره مند شوند. علاوه بر اين، كتاب، (ما هو الاسلام؟) كه ترجمه آن اينك در دست شما است، امتياز ديگري هم دارد. ايشان، در اين كتاب به پاسخ جديدترين پرسشهاي مذهبي كه افكار جوانان را بخود مشغول مي دارد، پرداخته اند. روش مؤلف بزرگوار، در نگارش اين كتاب اين بوده است كه سئوالات مورد نظر را عينا با همان ترتيب و با همان لحني كه معمول جوانان است. مطرح كنند، و با سبكي روان و بسيار ساده و همه كس فهم به پاسخ آنها همت گماشته اند. انگيزه تأليف كتاب حاضر، اين بود كه دو تن از خاورشناسان خارجي در محضر علامه بزرگوار، در پيرامون اسلام گفتگوي مفصلي داشتند. حضرت آيت الله از آنان پرسيدند كه، چرا عزم خودشان را جزم نمي كنند و به اسلام نمي گروند؟! جواب اين بود كه گفتند: ما تاكنون به كتاب مختصر و كاملي در باره عقايد و معارف و احكام اسلام دست نيافته ايم، تا با مطالعه آن

يك دل شويم، و آگاهانه به اسلام بگرويم. ما توانايي آن را نداريم كه كتابهاي مفصلي را كه در زمينه معارف اسلامي نوشته شده است بخوانيم! علامه بزرگوار، اين كتاب را براي پاسخگوئي به نياز اينگونه افراد، نگاشتند. و ناگفته پيدا است كه پاسخگوي اين نياز بوده و در نوع خود از كتب بسيار ارزنده است. در اينجا، بي مناسبت نيست به اين موضوع هم اشاره كنيم كه امروزه يكي از مهمترين كمبودهاي ما مسلمانان اين است كه در عرضه كردن اسلام به بازار افكار و عقايد جهان تعلل مي ورزيم. در دنيائي كه مردم از شدت پريشاني و نابساماني فكري به افسانه ها و خرافات روي مي آورند، مسلم است كه اگر ما اسلام را به زبان ساده و همه كس فهم عرضه مي كرديم، تشنگان حق و حقيقت مشتاقانه به طرفش مي شتافتند، و از زلال معارفش سيراب مي شدند. حلقه مفقوده ميان ما و جهان، جهان تشنه ارزش ها و خسته و افسرده از تاريكيها كه در پس ده هاي ظلمت، در انتظار نشسته اند، فقط و فقط عرضه كردن اسلام است. شگفتا! پيروان ديگر اديان و مذاهب، لحظه اي از تبليغ افكار و عقايد شان فروگذار نمي كنند. اما، مسلمانان نه قاعدتاً بايد نقش حساستري در اين زمينه داشته باشند، زيرا يقين دارند كه دين اسلام برترين مذهب و ديني آسماني است، ولي به تبليغ و ترويج دينشان توجهي ندارند! معلوم نيست، چرا مسلمانان از كلماتي كه از ريشه (بلغ) در متجاوز از بيست موضع در قرآن كريم آمده است، الهام نمي گيرند؟ و از طرق گوناگون به تبليغ اسلام نمي پردازند؟! كتاب حاضر، گامي بلند، در اين راه است. مؤلف كتاب از مراجع بزرگ

شيعه مي باشند. نيم نگاهي به آثار و تأليفات ايشان در فقه و اصول، عظمت مقام علمي ايشان را آشكار مي گرداند. مؤلف بزرگوار، در فلسفه و حكمت اسلامي نيز تأليفات متعددي دارند. و تا كنون از آثار معظم له، صد و پنجاه اثر به چاپ رسيده است. از سوي ديگر، زندگي پرتلاش ايشان به خودي خود كتاب نانوشته اي است سزاوار مطالعه! كوششهاي پيگير، فعاليتهاي گوناگون، برنامه هاي مرتب علمي و عملي، غنيمت شمردن كوچكترين فرصتهاي زندگي، مجسمه مشهودي است از اشعار هميشگي حضرت آيت الله مي فرمايند: (اعمل ثم اعمل ثم اعمل... بكوش! بكوش! باز هم بكوش! تا خداوند از تو خشنود گردد، و شايد توانسته باشي بخشي از وظائف خود را در برابر رسالت و رسول و امت اسلام به انجام رسانيده باشي.

محمد علي لساني

مقدمه مؤلف

مقدمه مؤلف

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين، والصلوة والسلام علي محمد و آله الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم الي قيام يوم الدّين در دنياي امروز، كه جنجال ماشين و صنعت، جان مردم را به لب رسانيده، و كابوس نگراني و نوميدي بر دلها سايه افكنده، و آسايش و آرامش از جهان رخت بر بسته و آتش انقلاب و جنگ همه جارا فرا گرفته و همه جهانيان را به تنگ آورده، و ثبات و امنيت را از همه سلب كرده است، مردم در پي يافتن راه فراري بر آمده اند. در جستجوي آرامش و اطمينان خاطرند. داروئي مي طلبند كه بتواند اين بيماري عالمگير را درمان كند و درد و رنج را از صفحه گيتي براندازد. از مدتها پيش، در اين انديشه بودم كه اگر مردم به اسلام آنگونه كه خداي

آسمان نازل فرموده عمل مي كردند همه دردهاي بي درمان علاج مي يافت و پريشاني و بي و سروساماني و بيماري و سرگرداني از ميان مي رفت. اسلام زندگي بخش است، نور است، آرامش و صلح است. خداوند سبحان در قرآن كريم مي فرمايد: (اذا دعاكم لما يحييكم)(1)، (و انزلنا اليكم نورا مبينا)(2)، (الا بذكر الله تطمئن القلوب)(3)، (يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام)(4). اسلام قادر است همه مشكلات زندگي را حل كند. خداوند متعال مي فرمايد: (و يحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث و يضع عنهم إص_رهم والاغلال ال_تي كانت عليهم)(5). پيامبر اسلام، آنچه پاكيزه است براي مردم حلال مي كند، و آنچه پليد است حرام مي گرداند، و بار سنگين مشكلات را از دوش انسان بر مي دارد، و زنجيرهاي اسارت و بدبختي را از دست و پايشان مي گشايد. اما، بسياري از مسلمانان بي خبر از اين واقعيت اند ديگر چه رسد به غير مسلمانان. از اين رو، مسلمانان مانند كسي كه روي گنجي نشسته و از گرسنگي بخود مي پيچد، و از برهنگي مي نالد و از بدبختي هلاك مي شود، با آنكه گوهر گرانبهاي اسلام را در دست دارند، با اين همه نابساماني و بيچارگي دست به گريبان اند. بنا بر اين، بايد مردم را با اسلام آشنا ساخت، و اسلام را به مردم شناسانيد، تا به اسلام بگروند و در دنيا خوشبخت زيست كنند و در آخرت به بهشت درآيند، و از نعمتهاي فردوس برين كه به وسعت آسمانها و زمين است، برخوردار شوند. اين بود. انگيزه من براي نگارش اين كتاب با عنوان اسلام چيست؟ (و چون منظور از تأليف آن، فقط شناسانيدن) اسلام بود، از هر جهت به

اختصار برگزار كردم، تا مطالعه اش براي همه مردم ميسر باشد، و از خداوند سبحان مسئلت دارم كه اين عمل را مورد رضاي خويش قرار دهد، و اين اثر را وسيله هدايت مردم گرداند. و هو الموفق المستعان.

كربلاء المقدسه محمد

1 _ سوره انفال: آيه 24. 2 _ سوره نساء: آيه 174. 3 _ سوره رعد: آيه 28. 4 _ مائده: آيه 16. 5 _ سوره اعراف: آيه 157.

تعريف اسلام

تعريف اسلام

س: اسلام چيست؟ ج: اسلام عبارت است از يك سلسله عقايد و احكام كه پاسخگوي همه نيازهاي بشر، در كليه مراحل زندگي مي باشد. س: بنيانگذار مكتب اسلام كيست؟ ج: اسلام، زاييده فكر بشر نيست. خداوند متعال، اسلام را كامل و بدون كم و كاست، براي جهانيان نازل فرموده است. س: آيا اسلام مي تواند براي هميشه پايدار بماند؟ و در هر زمان و مكان قابل پياده شدن است؟ و بدرد هر ملتي مي خورد؟ ج: خداوند متعال، اسلام را طوري قرار داده است كه مي تواند در همه اعصار و قرون، در سرتاسر پهنه زمين، دين تمامي ملتهاي جهان باشد. س: آورنده اسلام كيست؟ ج: خداوند، رسالت اسلام را بر عهده آخرين پيامبرش حضرت محمد (ص) قرار داده است. س: پيغمبر اسلام در چه زماني مي زيسته است؟ ج: چهارده قرن پيش. شش قرن پس از ميلاد مسيح (ع) امسال كه سال1399 هجري قمري مطابق با1979 ميلادي(1) است. يك هزارو چهارصد و دوازده سال از عمر اسلام مي گذرد. س: دين اسلام با دين عيسي و دين موسي و ديگران چه فرقي دارد؟ ج: اديان آسماني بسيارند. هر ديني متناسب با زمان تشريع خودش بوده است،

و هميشه با آمدن دين بعدي، دين قبلي منسوخ مي شده است، و اسلام آخرين دين آسماني و آخرين چراغ هدايت بشر است. فرق بين اديان، درست مانند فرق بين مدارج تحصيلي، ابتدائي، متوسطه و دانشگاهي است. جوامع بشري نيز همچنانكه در طي اعصار و قرون، مراحل ترقي و تكامل را مي پيموده اند، دين كاملتري براي هدايت آنان مي آمده است كه با سطح فكر و نوع زندگي آنان متناسب باشد، تا آنكه نوبت به اسلام رسيده است كه دين هميشگي بشر است. به عبارت ديگر، اديان آسماني در اصل باهم اختلافي ندارند. آنچه اختلاف بين اديان به حساب مي آيد، چيزي جز تفاوت بعضي فروع يك دين با دين ديگرنمي تواند باشد كه آن هم مربوط به تغيير روش زندگي و تحول جوامع بشري است. س: آيا در اسلام تحول و تكاملي وجود دارد؟ ج: اسلام دو جنبه دارد و شامل دو نوع قواعد و قوانين است: اول، قواعد ثابت اسلام، كه تحول در آنها راه ندارد، و اگر تغيير و تبديل پيدا كنند، هلاكت و فساد ببار خواهند آورد، مانند: خوب بودن، راستگوئي و امانت داري، زشت بودن ظلم و بخل، حرام بودن احتكار و قتل، واجب بودن نماز و روزه، لازم بودن، رضايت طرفين در معامله. دوم، قوانين متحول اسلام، كه قابل تغيير و تبديل هستند، و مبناي تشخيص اين قوانين، يك سلسله قواعد كلي است كه اسلام وضع كرده است و در هر زمان با توجه به تحولات جوامع بشري و پيشرفتهاي علمي و تغيير روش زندگي افراد بشر، حكم اسلام را در باره هرچيز تعيين مي كنند. مثلاً، وقتي وسيله نقليه از چارپا به ارابه،

به اتومبيل، به قطار، به هواپيما و به غيره تبديل مي شود، يا وسيله روشنائي از شمع به پيه سوز، به برق، به انرژي اتمي و به غيره تكامل پيدا مي كند، اسلام نه تنها با اين تحول نظر مساعد نشان مي دهد، بلكه بشر را براي طي مراحل تكامل زندگي مادي، تشويق نيز مي كند. س: آيا اسلام پاسخگوي همه نيازهاي بشر هست؟ چگونه؟ ج: البته! اسلام، كليه نيازهاي فرد و جامعه را مرتفع مي سازد اما، چگونه؟ قرآن كريم و سنت پيغمبر (ص)، دو نوع احكام و مقررات تشريع كرده اند: اول، احكامي كه اختصاص به يك موضوع بخصوص دارد، مانند: حرام بودن شرابخواري. دوم، احكامي كه عموميت دارد و كليه موارد را شامل مي شود، مانند: حرام بودن استعمال هرنوع ماده مست كننده. س: از كجا مي گوئيد اسلام پاسخگوي همه نيازهاي بشري است؟ بسياري پديده ها نوظهور هستند كه در قرآن و سنت، حتي نامي از آنها به ميان نيامده است، مانند: بانك و بيمه كه در هنگام نزول قرآن و آغاز رسالت اسلام مردم نام آن را هم نشنيده بودند. ج: اسلام دين خدا است و مشيت خداوند برآن قرار گرفته است كه تا ابد بشر را بوسيله اين دين هدايت فرمايد، و علم خداوند بر همه چيز احاطه دارد. بنا بر اين، ما معتقديم كه اسلام پاسخگوي همه نيازهاي بشر است، حتي در مورد پديده هاي به قول شما نوظهور! همين دو مثال كه شما ذكر كرديد. اسلام ضمن قوانين كلي، حكم خود را در باره هردوي آنها صادر كرده است. مگر بانك غير از مجموعه خدماتي مانند وام، ضمانت، حواله و از اين قبيل است كه اسلام جزء به

جزء، احكام مربوط به آنها را بيان كرده است. بيمه هم، يكي ازمصاديق آيه شريفه قرآن كريم: (الا ان تكون تجارة عن تراض منكم)(2) است، كه هرگونه داد و ستد را با رضايت طرفين صحيح مي داند، و مشمول قاعده كلي: (اوفوا بالعقود) است. كه اجراي هرگونه قراردادي را با شرائط مذكور در فقه اسلام واجب مي گرداند. س: انسان، چه احتياجي به اسلام دارد؟ ج: اسلام عبارت است از عقايد و احكام. اصول عقايد اسلام، حقيقت اند، و هركس از حقيقت رو گردان باشد، خرافاتي است. از طرف ديگر، اعتقاد نداشتن به اصول عقايد اسلام، باعث محروميت آدمي از رستگاري آخرت مي باشد. احكام اسلام را اگر كسي گردن ننهد، با دست خود، زندگي دنيايش را خراب كرده است، تكليف آخرتش هم كه معلوم است. شريعت اسلام بر همه نظام ها و قوانين ها برتري دارد قوانين اسلام، همه جا و همه وقت با مراحل مختلف زندگي انسانها قابل تطبيق است. به عبارت ديگر، بايد گفت: خوشبختي براي انسان جز در سايه تعاليم عاليه اسلام، مفهومي ندارد. س: اولاً، از كجا بفهميم كه غير از اين جهان كه در آن زندگي مي كنيم، جهان ديگري هم هست كه آخرت نام دارد و لازمه سعادت انسان در آن جهان، اعتقاد و عمل به اسلام است؟ ثانيا، به چه دليل شريعت اسلام از ديگر نظام ها و قوانين بشري بهتر است و با اوضاع و احوال زندگي انسانها سازگارتر است؟ ج: در مورد اينكه، از پس اين جهان كه در آن بسر مي بريم جهان ديگري هم هست، دلايل بسياري وجود دارد، و بحث و استدلال پيرامون آن يك رشته از علوم اسلامي بنام علم كلام

را تشكيل مي دهد. از نظر علوم روز هم تحقيقات روانشناسي در زمينه هاي تنويم مغناطيسي و احضار ارواح و غيره، جاودانگي روح را پس از مرگ به اثبات رسانيده است(3). اما، اينكه شريعت اسلام از همه نظامهاي حقوقي و قوانين بشري بهتر است، با مقايسه احكام و قوانين اسلام با ديگر سيستم هاي حقوقي و قضائي و قوانين ساخته انديشه بشر كه براي رفع نيازهاي گوناگون انسانها تدوين شده اند روشن مي شود(4). بد نيست بدانيد كه دانشمندان غربي، با آنكه مسلمان نبوده اند، هركدام با زبان علمي خودشان و با تعبير مخصوص خودشان عظمت اسلام را ستوده اند و به برتري آن بر ساير اديان، اعتراف كرده اند، از جمله: برناردشاو مي گويد: (اي كاش اروپا زمامداري مانند محمد مي داشت، تا همه دردهاي آن را يكجا درمان كند. محمد را بايد منجي بشريت دانست من معتقدم دين محمد تنها ديني است كه همه شرايط لازم را دارا است، و با همه مراحل گوناگون زندگي سازگار است من پيش بيني مي كنم كه اروپاي فردا دين محمد را خواهد پذيرفت. اروپاي امروز هم كم و بيش اسلام را پذيرفته است وه كه دنياي امروز تا چه حد به وجود مردي همانند محمد نيازمند است، كه همه مشكلاتي جهان را حل كند!) دكتر گرينه فرانسوي مي گويد: (من همه آيات قرآن را كه با علوم طبيعي و بهداشتي و پزشكي كه از آغاز دوران تحصيل خوانده بودم، بررسي كردم و دريافتم كه با شناخت هاي علمي جديد، كاملاً انطباق دارد و در ارتباط هستند، من وقتي دريافتم كه محمد بدون آنكه نزد كسي تعليم گرفته يا درس خوانده باشد، بيش از هزاران سال پيش اين سخنان را

فرموده است مسلمان شدم. من اطمينان دارم هركس كه در هر رشته اي از علوم تخصص دارد، اگر كاري را كه من كردم بكند، يعني آيات قرآن را كه به تخصص وي مربوط مي شوند. مورد مطالعه و مقايسه قرار دهد، بي ترديد اسلام خواهد آورد. البته اگر خردمندانه و بي غرض، در ميدان تحقيق گام گذارد. ماركس دكتر در فلسفه مي گويد: (محمد نخستين پيامبري است كه همه سخنانش ثبت و ضبط شده است. از اينجا، مي توان به موقعيت ممتازي كه محمد دارد پي برد و راستي و درستي و بي كم و كاستي احاديث وي را دريافت. اين يك حقيقت مسلم است كه رسالت محمد اين بوده است كه جهانيان را با چكيده معارف اديان گذشته آشنا سازد، و اديان آسماني را جلوه اي نوين بخشد. رسالت محمد، تنها قانون تغييرناپذير جهان است و تمامي دستاوردهاي دين محمد با افكار جديد سازگار مي آيد). شيريل رئيس دانشكده حقوق دانشگاه وين مي گويد: (جهان بشريت به خاطر آنكه مردي بزرگ همانند محمد به آن منسوب است، افتخار مي كند. وي با آنكه درس نخوانده بود. توانست بيش از چهارده قرن پيش، شريعتي را بنيان نهد كه ما اروپايي ها اگر طي دو هزار سال بتوانيم به اوج معارفش راه يابيم خشنود خواهيم شد. دكتر ريسين مورخ مي گويد: (دين محمد از همان نخستين ساعتي كه در زمان پيغمبر ظهور كرد، بر اين نكته تأكيد داشت كه يك دين جهاني است. دين اسلام براي همه نژادهاي بشري آمده است، و با هر سطح فكري سازگار است، و در همه جوامع بشري در هر مرحله اي از تمدن كه باشند، قابل پياده شدن است). فيلسوف كرللس اول مي گويد: (در

شرق، قانوني وجود دارد كه محمد فيلسوف عرب، آن را تدوين كرده و پايه گذاري كرده است. اگر همه مردم جهان از اين فيلسوف عرب پيروي مي كردند، و به قانون وي گردن مي نهادند. در سراسر جهان بيش از يك حكومت وجود نمي داشت، و حتي دو نفر باهم اختلاف پيدا نمي كردند، و كسي بركسي نيازمند نمي شد). س: آمار مسلمانان جهان در حال حاضر چقدر است؟ ج: دقيقا معلوم نيست. آمارهايي كه برخي كتابها و مجلات بدست داده اند، رقمي نزديك به هشتصد ميليون (800،000،000) نفر را نشان مي دهد(5). س: مسلمانان در كجا ساكنند؟ ج: مسلمانان، تقريبا، در همه كشورهاي جهان، پراكنده اند و بيشترشان در آسيا و آفريقا بسر مي برند. س: آيا مسلمانان عقيده دارند كه دينشان دين جهاني خواهد گرديد؟ ج: آري، مسلمانان معتقدند كه دينشان دين همه جهانيان خواهد شد و يك نفر غير مسلمان برجاي نخواهد ماند. قرآن كريم وعده فرموده است كه: دين اسلام را بر همه اديان غلبه خواهد داد: (ليظهره علي الدين كله). در احاديث متواتر از پيغمبر (ص) و ائمه اطهار (ع) آمده است كه در آخرالزمان مردي از دودمان پيغمبر اسلام به نام مهدي ظهور مي كند و اسلام را در پهنه زمين، عالمگير مي گرداند. س: نظر اسلام راجع به زندگي دنيا چيست؟ آيا اسلام به جسم توجه دارد يا به روح نظر دارد، يا به هردو؟ ج: نظريه اسلام در باره زندگي و جسم و جان و ماده و روح، در اين آيه شريفه قرآن كريم خلاصه مي شود: (و منهم من يقول ربنا آتنا في الدنيا حسنة و في الآخرة حسنه و قنا عذاب النار اولئك لهم نصيب مما كسبوا)(6) يعني: و بعضي

از مردمان سخنشان اين است كه پروردگارا در دنيا به ما نيكي عطا كن، و در آخرت به ما نيكي عطا كن، و ما را از آتش دوزخ نگاهدار. هم اينانند كه بهره كاملي از تلاش خويش مي گيرند. در حديث شريف آمده است: (ليس منا من ترك دنياه لاخرته، و ليس منا من ترك آخرته لدنياه) يعني: از ما نيست كسي كه دنيايش را به خاطر آخرتش ترك گويد، و از ما نيست كسي آخرتش را به خاطر دنيايش ترك گويد! در حديث ديگر آمده است: (اعمل لدنياك كأنك تعيش ابدا، و اعمل لآخرتك كأنك تموت غدا) يعني: براي دنيايت چنان بكوش و تلاش كن كه گويي تا ابد زنده خواهي ماند، و براي آخرتت چنان بكوش و تلاش كن كه گويي فردا خواهي مرد!(7).

1 _ در متن عربي:1387 هجري قمري، مطابق با1967 ميلادي. 2 _ سوره نساء: آيه 29. 3 _ مؤلف بزرگوار در هريك از مباحث اعتقادي كتابهاي مستقلي تأليف فرموده اند، از جمله رجوع شود به (العقائد الاسلاميه) و (كيف عرفت الله) و (هل تحب معرفة الله) كه ترجمه آنها به نامهاي عقايد اسلامي، آفريدگار جهان و يكتا خداي جهان آفرين منتشر شده است. ناشر. 4 _ به عنوان نمون_ه، رجوع ش_ود به كتاب (نظام حقوق زن در اسلام) اثر استاد شهيد علامه مجاهد حاج شيخ مرتضي مطهري (ره). 5 _ طبق برخي آمارهاي اخير، در حال حاضر مسلمانان جهان بالغ بر دوميليارد نفر ميباشند. 6 _ سوره بقره: آيه 201 _ 202. 7 _ اين علامت، در مواردي به كار رفته است كه يكي دو سطر عبارت يا شعر عربي

كه با متن عربي كتاب سازگارتر بوده است، در ترجمه فارسي حذف شده است.

اصول عقايد اسلام

اصول عقايد اسلام

س: اصول عقايد اسلام كدامند؟ ج: اصول عقايد اسلام شامل سه اصل است(1) كه اعتقاد به آنها لازمه اش اعتقاد به چند اصل ديگر نيز مي باشد. س: آن سه اصل كه اصول دين هستند كدامند؟ ج: اصل اول. اعتقاد به اين است كه جهان خدايي دارد دانا، توانا، حكيم، شنوا و بينا. از ازل بوده است و تا ابد هم خواهد بود. همه صفات كمال را داراست، و از هر نقص و عيب مبرا است. اين خداي يگانه، شريك ندارد و همانند هيچيك از آفريدگانش نيست. اورا نمي توان با چشم سر ديد، نه در دنيا و نه در آخرت و فقط از راه دليل و برهان است كه مي توان فهميد، او هست و يكتا است. س: توحيد يعني چه؟ ج: توحيد چهار گونه است: 1 _ توحيد ذات. يعني: خداوند سبحان يكتا و بي همتا است و تركيب يافته از اجزاء نيست، مثلاً مانند انسان از تركيب جسم و جان، و دست و پا، سر و گوش و غيره درست نشده است. 2 _ توحيد صفات يعني: صفات خداوند عين ذات او است. ذات و صفات خداوند از هم جدا نيستند. خداوند سبحان مانند انسان نيست كه علمش غير از خودش باشد. قدرتش غير ازخودش باشد! ذات خداوند متعال عين علم و عين قدرت اوست. 3 _ توحيد افعال. يعني: آنچه در جهان آفرينش است، آفريده خداوند متعال است. 4 _ توحيد عبادت. يعني: عبادت و بندگي سزاوار جز خداوند نيست. س: اصل دوم از اصول عقايد اسلام

چيست؟ ج: نبوت. يعني: خداوند سبحان پيامبراني را براي هدايت بشر به حق و حقيقت، و نماياندن راه راست به انسانها فرستاده است. س: نخستين پيامبر الهي كيست؟ ج: نخستين پيامبر الهي، حضرت آدم (ع) است كه خداوند سبحان او را از گل آفريد و سپس همسرش حواء را بيافريد و به آنان دو فرزند عطا كرد: هابيل و قابيل، و براي همسري آنان دو دختر نه از نسل آدم و حوا، بلكه به صورت خلق ابتدائي آفريد و هابيل و قابيل با آن دو دختر ازدواج كردند و فرزنداني بهم رسانيدند. از آن پس، ازدواج ميان دختر عموها و پسر عموها شروع شد و نسل بشر رو به ازدياد گذاشت. س: آخرين پيامبر الهي كيست؟ ج: آخرين پيامير الهي، پيامبر اسلام محمد (ص) است. س: پيامبران چند نفر بوده اند؟ ج:124000 نفر، كه از ميان آنان نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و پيامبر اسلام برتر از ديگر پيامبران بوده اند. س: پيامبران با ديگر افراد بشر چه فرقي دارند؟ ج: فرقشان اين است كه به پيامبران، از جانب خداوند متعال وحي مي رسد و از خداوند فرمانهايي دريافت مي كنند، يا براي خودشان، يا براي تبليغ مردم اما، ديگر افراد بشر به وحي الهي دسترسي ندارند و بايد از پيامبران پيروي كنند. س: از كجا مي توان فهميد كسي كه ادعاي پيغمبري مي كند، راست مي گويد؟ ج: با معجزه. معجزه عبارت است از انجام كاري غير عادي به دست پيامبر كه نشانه آن است كه وي از جانب خداوند متعال آمده است وگرنه نمي توانست چنان عملي را انجام دهد. س: مثال بزنيد. ج: مثلاً، ابراهيم (ع) را در

آتش افكندند، نسوخت. موسي (ع) عصايش را مي انداخت، اژدهاي بزرگي مي شد، و وقتي آن را باز مي گرفت، به حالت اوليه اش بر مي گشت. عيسي (ع) به اذن خداوند كور مادرزاد و لك و پيس را شفا مي داد و مردگان را زنده مي كرد. محمد (ص) ماه را دو نيم كرد، و قرآن كريم را آورد كه جن و انس از آوردن نظير آن عاجز ماندند. س: چگونه؟ ج: خداوند متعال، ابتدا براي اثبات حقانيت قرآن كريم و صدق گفتار پيغمبر اكر (ص) از مردم خواست كتاب كاملي نظير قرآن بياورند(2). وقتي برايشان مسلم شد كه نمي توانند، از آنان خواست كه ده سوره مانند سوره هاي قرآن بياورند(3). باز هم بر ايشان بطور قطع روشن شد كه نمي توانند، آن وقت از آنان خواست كه دست كم يك سوره مانند يكي از سوره هاي قرآن بياورند(4). اما باز هم با آنكه معاصران پيغمبر اكرم همه فصيح و بليغ بودند و در شعر و شاعري و خطابه و بيان، به اوج زبان آوري رسيده بودند، نتوانستند سوره اي مانند يكي از سوره هاي قرآن بياورند، حتي كوتاهترين سوره قرآن، سوره كوثر(5): (بسم الله الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر، فصل لربك وانحر، ان شانئك هو الابتر). و كارشان به پيكار و كارزار با پيغمبر اسلام كشيد. س: پيامبران چه صفاتي دارند؟ ج: پيامبران و امامان مانند فرشتگان داراي صفت عصمت اند. يعني: از آغاز تا پايان عمرشان هيچگاه از فرمان خداوند سرپيچي نمي كنند. آنان عظمت خداوند را آنچنان درك كرده اند و زشتي معصيت را آنچنان دريافته اند، كه نمي توانند معصيت كنند. پيامبران و امامان، همه فضائل اخلاقي را دارا هستند مانند: شجاعت، سخاوت، غيرت، شهامت و

غيره و از همه رذائل اخلاقي نيز بدورند. پيامبران و امامان، بايد از همه اهل زمانشان و معاصرانشان برتر باشند، تا پيروي از آنان بر مردم واجب شود. س: آيا پيامبران و امامان داراي جنبه الوهيت اند، چنانكه مسيحيان به عيسي (ع) نسبت مي دهند؟ ج: نه! پيامبران و امامان بشرند. تنها تفاوتي كه با ديگران دارند اين است كه از سوي خداوند متعال به پيامبران وحي مي رسد. پيامبران و امامان معصوم اند. ديگر صفات نيك را نيز دارا هستند. عيسي مسيح (ع) هم يك انسان بود كه خداوند سبحان او را از مادر و بدون پدر آفريد، همچنانكه آدم و حواء را بدون پدر و مادر آفريده بود. س: اصل سوم ازاصول عقايد اسلام چيست؟ ج: معاد. يعني: خداوند سبحان پس از فاني شدن جهان و مرگ همه جانداران، مردم را بار ديگر زنده مي كند تا پاداش اعمالشان در دنيا را به آنان بدهد، هركه اهل ايمان و عمل صالح بوده باشد پاداشش بهشت است. و هركه كافر و گهنكار بوده باشد، آتش دوزخ در انتظار او است. س: بسياري مردم از دين اسلام بي خبرند، و دسترسي به درك حقايق ندارند. يا بعلت كمي فهم و دركشان مانند ديوانگان و ابلهان و يا به علت اينكه از مراكز ديني و مذهبي دورند، از حقايق بي خبرند. آيا اينان هم كافر محسوب مي شوند و اهل آتش اند؟ ج: نه، تا كسي حجت بر او تمام نشده باشد به آتش دوزخ گرفتار نمي شود. ديوانگان و بي خبران و كساني كه در گوشه و كنار جهان، دستشان از فهم و درك حقايق كوتاه است، در روز محشر آزمايش مي شوند. هركس از

عهده آزمايش برآمد به بهشت مي رود، و هركس نتوانست از عهده برآيد، به دوزخ رانده مي شود. س: آيا انسان كه مي ميرد، بكلي از ميان مي رود و با فرا رسيدن قيامت بار ديگر زنده مي شود؟ ج: نه، وقتي انسان مي ميرد جسدش مي پوسد و از ميان مي رود و روح انسان همچنان زنده مي ماند. اگر مؤمن بوده باشد، و در دنيا كارهاي نيك كرده باشد، پس از مرگ در ناز و نعمت خواهد بود، و اگر كافر و تبهكار بوده باشد، روح او پس از مرگ دچار عذاب خواهد گرديد. س: نام اين عالم پس از عالم دنيا و پيش از عالم قيامت چيست؟ ج: اين عالم، برزخ نام دارد. بطور كلي، انسان از آغاز تا پايان سير تكاملي خويش از شش عالم مي گذرد: 1 _ عالم پيش از انسان شدن. هر انساني در آغاز خاك بوده، سپس گياه شده و سپس حيوان شده و پدر و مادرش از آن گياه و گوشت خورده اند و نطفه او بسته شده است. 2 _ عالم انساني. كه با بسته شدن نطفه در رحم مادر آغاز مي شود و با ورود انسان به دنيا تولد مي انجامد. 3 _ عالم دنيا. كه ما هم اكنون در آن بسر مي بريم و تكاليفي داريم و عمل به اين تكاليف، سرنوشت ما را مشخص مي سازد. 4 _ عالم برزخ. 5 _ عالم قيامت. كه بنا به گفته قرآن كريم پنجاه هزار سال است(6). 6 _ عالم بهشت و جهنم. س: آيا دليلي براي بقاي روح وجود دارد؟ ج: امروزه ديگر بحث و تحقيق پيرامون بقاي روح، در رديف علوم تجربي قرار گرفته و در كشورهاي غربي و

جاهاي ديگر، مراكز علمي و تحقيقاتي ويژه اي براي اين منظور وجود دارد. در علوم اسلامي هم، علم كلام به جوابگويي از اينگونه اشكالات واستدلال براي اثبات عقايد اسلامي، از جمله بقاي روح پس از مرگ اختصاص دارد(7). س: بهشت چيست؟ ج: بهشت محلي است كه خداوند سبحان براي مؤمنان و نيكوكاران مهيا ساخته است و انسان پس از آنكه روحش به همين بدن دنيوي بازگشت، وارد بهشت مي شود. در بهشت، همه گونه نعمت ها وجود دارد: باغهاي گل، كاخها، هواي تميز، سلامت بدن، همسران پيراسته و آراسته، خوراكهاي لذيذ و شرابهاي گوارا. وقتي انسان وارد بهشت مي شود، تا ابد در آنجا، جاودانه خواهد ماند. در بهشت، چيزهايي كه به خوشي و شادگامي انسان لطمه بزند، مانند فقر، بيماري، درد، حسد، مصيبت، ستم، ضعف، گرسنگي، برهنگي، تشنگي، اندوه، دشمني و كينه وجود ندارد. اهل بهشت، هميشه جوانند و سرخوش و سرمست. بهشت بسيار وسيع است. هر نفر از اهل بهشت در آنجا مي تواند مالك قسمتي از بهشت باشد كه از همه دنيا بزرگتر است. دسته هايي از ملائكه در اختيار او هستند. از همه مهمتر، خداوند از انسان راضي است: (و رضوان من الله اكبر)(8). بنا براين، انسان بايد در سراسر دقايق و لحظات عمر خويش، تلاش كند و توشه آخرت فراهم سازد، و از دنيا به قدر كفايت بهره مند شود و دنبال كفر و معصيت نرود. تا اين همه پاداش اخروي و نعمت ابدي از دستش نرود. س: جهنم چيست؟ ج: جهنم نقطه مقابل بهشت است جهنم را خداوند براي كافران و گناهكاران قرار داده است. در جهنم انواع بدبختي ها، دردها، رنجهاي روحي و جسمي وجود دارد.

انسان، در جهنم، همواره در شكنجه و عذاب است و زنجيرهاي آتشين لحظه اي او را راحت نمي گذارند. آتش جهنم تا ابد خاموش نمي شود. اهل جهنم در ذلت و خواري بسر مي برند، و چون خداوند متعال مقرر فرموده است كه اهل جهنم به عذاب ابدي گرفتار باشند، در جهنم مرگ هم وجود ندارد: (كلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غيرها)(9) يعني: هرگاه كه پوست بدنشان در آتش جهنم مي سوزد، پوست نو روي بدنشان مي رويانيم! بنا بر اين، انسان بايد در اين جهان تمام توان خود را بكار گيرد و بكوشد تا در شمار اهل جهنم قرار نگيرد. جهنم جايگاه كساني است كه بر كارهاي زشت اصرار مي ورزيده اند، و چنانكه خداوند متعال در قرآن كريم فرموده است: (ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه)(10) اگر از آن جهان بار ديگر نيز بر اين جهان باز گردند، با آنكه عذاب خداوند را از نزديك ديده اند باز هم به نافرماني ادامه خواهند داد! س: قيامت چيست؟ ج: انسان، پس از مرگ مدت زيادي در عالم برزخ بسر مي برد تا قيامت فرا رسد و خداوند متعال او را زنده گرداند. در صحراي محشر، همه مردم جمع مي شوند. نامه عمل هركس به دست خودش داده مي شود. تمامي اعمال نيك و بد شخص در نامه عملش ثبت شده است: (فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرة شراً يره)(11). وقتي آدمي در نامه عملش نظر مي افكند و كوچك و بزرگ و پوشيده و آشكار كردارش و حتي انديشه و خيالاتش را در آن مجسم مي بيند، تعجب مي كند و مي گويد: (يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة ولا كبيرة الا احصاها)(12)

يعني: واي بحال ما! اين چه نوشته اي است كه هيچ كوچك و بزرگي را فروگذار نكرده است و همه را به حساب آورده است؟! ميزان هاي عمل نصب مي شوند. پيامبران و جانشينان پيامبران و شهيدان راه حق، براي داوري در مورد سرنوشت مردمان بپا مي خيزند. و بالاخره، مؤمنان و نيكوكاران به بهشت، و كافران و تبهكاران به دوزخ مي روند. آري، وقت براي همه اين كارها هست! مگر نه اين كه روز قيامت برابر پنجاه هزار سال است؟! س: ديگر اعتقادات مسلمانان چه چيزهايي هستند؟ ج: عدل، امامت، قضا و قدر، جبر و اختيار. س: عدل يعني چه؟ ج: يعني: خداوند متعال عادل است و به هيچ آفريده اي ستم روا نمي دارد و كار زشتي از او سر نمي زند. ظلم و ستم و كارهاي زشت و ناروا كه در اين جهان مشاهده مي كنيم، كار بندگان خدا است. مثلاً اگر انساني انسان ديگري را مي كشد، اين آدمكشي كار خدا نيست. كار زشت و ناروايي است كه از يك فرد بشر سر زده است. س: درست است ظلم و ستم مردم به يكديگر ارتباطي به خدا ندارد. اما، در باره سيل، گرد باد، زلزله، بيماريهاي مسري و امثال آن چه مي گوييد؟ در اينگونه امور كه مردم دخالتي ندارند؟ و غالبا اين حوادث باعث مرگ يا صدمه ديدن مؤمنان پاك و افراد شايسته مي شود؟ ج: اينگونه حوادث طبيعي كه انسان در آن دستي ندارد، براي گنهكاران نوعي تأديب است و راه توبه را براي آنان باز مي كند و پاكان و بيگناهان مقامشان بالا مي رود. خداوند به خاطر اين مصيبت ها به بندگان شايسته اش پاداش خير عنايت مي فرمايد و موجب آن مي شود كه

انسانها از اين پيشامدها درس عبرت بگيرند. س: امامت يعني چه؟ ج: يعني: حضرت رسول اكرم (ص) بفرمان خداوند، براي ارشاد، هدايت مردم و رهبري مردم پس از رحلت خويش، دوازده نفر را با نام و نشان به مردم معرفي كرده و جانشين خود ساخته است. س: آن دوازده امام چه كساني هستند؟ ج: دوازده امام به ترتيب عبارتند از: اول، امام علي اميرالمؤمنين (ع) . دوم، امام حسن مجتبي (ع). سوم، امام حسين شهيد (ع). چهارم، امام علي بن الحسين زين العابدين (ع). پنجم، امام محمد باقر (ع). ششم، امام جعفر صادق (ع). هفتم، امام موسي كاظم (ع). هشتم، امام علي بن موسي الرضا (ع). نهم، امام محمدالتقي (ع). دهم، امام علي النقي (ع). يازدهم، امام حسن عسگري (ع). دوازدهم، امام زمان، مهدي موعود (ع). س: خصوصيات اين امامان چيست؟ ج: اين امامان مانند حضرت رسول اكرم (ص) و دخترشان فاطمه زهرا(س) همه معصوم هستند. يعني به گناه و خطا آلوده نمي شوند. امامان، بالاترين درجه فضائل اخلاقي را دارا هستند. فرق بين پيغمبر اسلام و اين امامان فقط در اين است كه به پيغمبر اسلام از جانب خداوند وحي مي رسيد ولي و به امامان وحي نمي رسد. س: امامان چه مزيتي بر كاشفان و مخترعان كه مورد احترام بشرند دارند؟ ج: امتياز امامان علاوه براينكه خلفاي خداوند متعال در روي زمين هستند، و بالاترين رتبه انسانيت را دارا هستند دراين است كه اين پيشوايان انسانيت، راه خوشبخت زيستن در اين جهان را به انسانها نشان دهند، و مردم را به راههاي عملي صحيح و روشهاي پسنديده، رهنمون ميسازند كه اگر انسانها به تعاليم آنان توجه كنند

و از آنان پيروي كنند، نخست در دنيا و بعد در آخرت خوشبخت و سعادتمند خواهند شد. امتياز چنين رهبران و امامان كه راز و رمز خوشبختي در اين جهان و آن جهان را در اختيار بشر قرار ميدهند، بر كساني كه وسيله روشنايي يا وسيله نقليه راحت و امثال آن را به بشر داده اند، نياز به توضيح ندارد. س: در باره وجه تمايز امامان با مخترعان و كاشفان توضيح بيشتري بدهيد. ج: از هرچيز، خوشبختي در زندگي لازمه اش امنيت، بي نيازي، دانش، سلامتي و اخلاق است. جنگ، تهيدستي، بيماري و فساد بهر شكل و در هر لباس كه باشد موجب بدبختي است. از اينها كه بگذريم، به وسائل و اسبابي كه زندگي را بهتر و راحت تر مي كنند، مي رسيم. مثلاً: هواپيما براي سفر راحت تر، برق براي روشنايي آسانتر و بيشتر و بهتر، آسانسور براي بالا و پايين رفتن سريعتر و آسانتر. اما، بديهي است كه اين وسائل آسايش به تنهايي خوشبختي نمي آورند و موجب رفاه و زندگي بهتر نمي شوند. شما بگوييد آيا انسان زير نور شمع زندگي كند و امنيت آرامش داشته باشد بهتر است يا از روشنايي برق استفاده كند و آشوب جنگ و هرج و مرج يك لحظه امانش ندهد؟! پيامبران و امامان راههاي خوب زيستن را كه مهمترين اصل زندگي است، براي انسانها مشخص ساخته اند، و از اين رو درست نيست كه مقام و منزلت آنان را با كاشفان و مخترعان مقايسه كنيم. س: آيا درست است كه مسلمانان معتقدند امام دوازدهم مهدي موعود تا امروز زنده است؟ ج: آري، پيغمبر راستگوي اسلام و امامان راستين ما چنين فرموده اند. حضرت مهدي موعود تا

آخرالزمان زنده مي ماند، و هر وقت كه خداوند متعال مقرر فرمايد، ظهور مي كند، و آثار ظلم و جور را از صحنه گيتي مي زدايد، وعدالت را در سرتاسر زمين حكمفرما مي گرداند و امنيت، بي نيازي، دانش، سلامتي و فضائل اخلاقي را در اطراف و اكناف جهان مي گستراند، و زمين را فردوس برين مي سازد. س: ايا امكان دارد انسان اين قدر زياد عمر كند؟ ج: چرا امكان ندارد؟ تاريخ، سخن از پيران كهنسالي دارد كه تا چند قرن زندگي كرده اند. از اين گذشته، علوم روز، امكان مبارزه با مرگ و سالهاي سال زنده ماندن را مورد تأكيد قرار داده است. در حال حاضر در جهان غرب، مراكز تحقيقاتي مهمي سرگرم بررسي راههاي مبارزه با پيري و مرگ و طولاني تر كردن عمر انسان اند. از همه اينها گذشته، خداوند سبحان هر كار كه بخواهد مي تواند بكند! س: قضا و قدر يعني چه؟ ج: يك مهندس ساختمان، ابتدا نقشه ساختمان را مي كشد. بعد، ابزار و مصالح لازم را فراهم مي كند. بعد، بنا و كارگر را به كار وا مي دارد. كشيدن نقشه ساختمان، مثالي است براي قدر و فراهم كردن ابزار بنائي و مصالح ساختمان، مثالي است براي قضاء. خداوند سبحان هم موجودات كره زمين را در اختيار انسان قرار داده و راه استفاده از ابزارهاي گوناگون را نيز به او نشان داده اين را قضا ميگويند. و از طرف ديگر، براي تمام پيشامدهاي كوچك و بزرگ جهان آفرينش، از آغاز تا پايان، نقشه اي مشخص فرموده است كه اين را قدر مي گويند. و مردم را به كارهاي نيك امر فرموده، و از كارهاي زشت نهي كرده، و نتيجه و عكس العمل هريك

را هم بيان فرموده است. بنا بر اين، هركه نيكي كند پاداش نيك مي بيند، و هركه بدي كند جزاي بد مي بيند: (ان احسنتم احسنتم لانفسكم و ان اسأتم فلها)(13) يعني: اگر نيكي كنيد به خودتان كرده ايد و اگر بدي هم كنيد به خودتان كرده ايد. س: جبر و اختيار چيست؟ و آيا انسان مجبور است يا مختار؟ ج: جبر ضد اختيار است و اختيار ضد جبر. انسان سالم كه دستش را تكان مي دهد، اين يك حركت اختياري است. اما، انسان بيماري كه به رعشه مبتلا است و دائم دستش تكان مي خورد، حركت دست او يك حركت غير اختياري يا جبري است. انسان براي انجام هركاري اختيار دارد. مي تواند نيكي كند. مي تواند بدي كند. البته، در بعضي موارد هم اختياري از خود ندارد. مثلاً، به ميل خودش مرد يا زن آفريده نشده است. انتخاب رنگ پوستش را بعهده او نگذاشته اند كه اگر بخواهد سفيد پوست باشد، و اگر بخواهد سياهپوست. زشتي و زيبائي هم در اختيار او نيست. س: آيا خداوند متعال در كارهاي انسان دخالتي دارد؟ ج: البته، ولي با اين توضيح كه ابزار و وسائل از خداوند است و كار از انسان. مثلاً، وقتي انسان خانه اي مي سازد، دست سازنده، قدرت انديشه براي طرح نقشه ساختمان، زميني كه خانه روي آن ساخته مي شود، و همچنين مصالح و ابزار، همه از آن خداوند است. اما، عمل ساختن خانه، كار خود انسان است. بنا بر اين، عمل انسان از خود انسان است و اگر نيك باشد مانند نماز، پاداش نيك به او تعلق مي گيرد، و اگر بد باشد مانند زنا جزاي بد دارد.

1 _ معمولا گفته

مي شود، اصول دين پنج تا است: اول، توحيد. دوم، عدل. سوم، نبوت. چهارم، امامت. پنجم، معاد روز قيامت. ظاهراً، اشكالي هم ندارد. بخصوص اگر با اين توضيح همراه بوده باشد كه از اين پنج اصل سه اصل (توحيد، نبوت، معاد) اصول دين هستند و دو اصل ديگر، اصول مذهب. اما وقتي اندكي دقت كنيم و بياد آوريم كه دشمنان اسلام هميشه مي خواسته اند مسئله شيعه و سني وجود داشته باشد و اختلافات شيعه و سني هرچه بيشتر شود، تا از اتحاد مسلمانان جهان كه بيش از هرچيز، از آن بيم دارند خيالشان راحت باشد به اين فكر خواهيم افتاد كه مبادا همين روش آموزش اصول دين هم كه ظاهرا مسئله مهمي نيست بهانه اي براي ايجاد اختلاف و تفرقه ميان شيعه و سني باشد، و براين حقيقت سرپوش بگذارد كه مذهب شيعه يا مذاهب ديگر اسلامي از نظر اعتقاد به اصول دين فرقي ندارد. چه اشكالي دارد بنا به روش مولف عظيم الشأن اين كتاب، اصول دين را مانند همه مسلمانان سه اصل بدانيم: توحيد و نبوت و معاد. و عدل و اعتقاد به نبوت لازمه اش اعتقاد به امامت است، يادآور شويم و به نوباوگان و فرزندانشان هم اينطور ياد بدهيم: اصول دين سه تا است: اول توحيد. دوم نبوت. سوم معاد. و بر ايشان توضيح بدهيم كه ما شيعيان به خداي يگانه اي اعتقاد داريم كه عادل است و ظالم نيست، و همانطور كه به نبوت پيغمبر اسلام اعتقاد داريم، به امامت دوازده نفر جانشين آن حضرت هم معتقديم. 2 _ (قل لئن اجتمعت الجن والانس علي ان ياتوا بمثل هذا القرآن لا ياتون بمثله ولو كان بعضهم

لبعض ظهيرا) سوره بني اسرائيل: آيه88 . 3 _ (فاتوا بعشر سور مثله مفتريات) سوره هود قسمتي از: آيه13 . 4 _ (فاتوا بسورة من مثله مفتريات) سوره بقره قسمتي از: آيه23 . 5 _ سوره كوثر، يكصدوهشتيمن سوره قرآن كريم. با داشتن3 آيه و10 كلمه و43 حرف، كوچكترين سوره قرآن است. بزرگترين سوره قرآن سوره بقره (دومين سوره قرآن) است كه286 آيه و1421 كلمه و25500 حرف دارد. (تجويد كامل، ص84 و 85). 6 _ (... في يوم كان مقداره خمسين الف سنه...) سوره معارج70: آيه 4. 7 _ پيرامون اثبات معاد با استفاده از علوم روز و استناد به دلايل عقلي و نقلي، مقالات و كتابهاي متعددي به زبان فارسي نوشته شده است. از جمله، رجوع شود به كتاب (معاد و جهان پس از مرگ) تأليف استاد محقق، ناصر مكارم شيرازي. 8 _ سوره توبه: آيه 72. 9 _ سوره نساء: آيه 56. 10 _ سوره انعام: آيه 28. 11 _ سوره زلزال: آيات 7 _ 8. 12 _ سوره كهف: آيه 49. 13 _ سوره بني اسرائيل: آيه 7.

اخلاق اسلامي

اخلاق اسلامي

س: اخلاق چيست؟ ج: اخلاق بر دو قسم است. 1 _ اخلاق مربوط به قلب. 2 _ اخلاق مربوط به اعضاي بدن. س: ممكن است مثالي براي هريك از آنها بزنيد؟ ج: اخلاق مربوط به قلب مانند دلسوزي و حسد. اخلاق مربوط به اعضاي بدن مانند راستگويي و دروغگويي. س: بطور كلي، اخلاق چند قسم است؟ ج: دو قسم: 1 _ اخلاق نيك و فضائل اخلاقي يا صفاتي كه خوبست انسان داشته باشد. 2 _ اخلاق بد و رذائل اخلاقي

يا صفاتي كه داشتنش براي انسان زشت و بد است. س: تكليف انسان در برابر اخلاق چيست؟ ج: تكليف انسان بديهي است. انسان بايد خود را به فضائل اخلاقي آراسته گرداند، و از اخلاق بد دوري كند. به اين دليل كه اخلاق نيك براي انسان كمال است و اخلاق بد، نقص و كمبود، و انسان ذاتاً و فطرتاً طالب كمال است، و از نقص و كمبود نفرت دارد. س: آيا انسان قادر است خود را به فضائل اخلاقي بيارايد، و از رذائل اخلاقي دور گرداند؟ ج: البته، روان انسان مانند يك لوح سفيد است كه هر رنگي را مي پذيرد، اما در عين حال، روان انسان به آساني رام نمي شود. بنا بر اين، رنگ آميزي آن بخصوص با فضائل اخلاقي نياز به تكرار و تمرين دارد، تا آن صفت بصورت عادت در بيايد و جزء طبيعت انسان شود، و انسان خود بخود به كارهاي نيك و اخلاق خوب تمايل نشان دهد، و بدون هيچ دردسر و ترديدي صفات پسنديده را از خود ظاهر سازد. حالت رواني انسان، وقتي مي خواهد صفت خوبي را كسب كند، درست مانند وضعي است كه آدمي در موقع فراگيري صنعت يا حرفه اي و آموختن دانشي دارد، و همانطور كه وقتي كسي مي خواهد صنعتگر شود بايد مدتها آموزش ببيند و تمرين كند و اندك اندك نقائص كارش را برطرف كند، تا زماني كه يك استاد كار ماهر شود و به طور خود بخود و بدون هيچ دردسر امور مربوط به حرفه اش را با كمال مهارت انجام دهد، اخلاق هم همين حالت را دارد. س: ممكن است مثالي بزنيد؟ ج: مثلاً، اگر انساني بخواهد راستگو

شود، بايد مدتي خود را به زحمت بيندازد، و خود را وادار كند كه دروغ نگويد. بارها و بارها بايد اين عمل را تكرار كند، تا آنكه راستگويي برايش بصورت عادت درآيد. پيداكردن هر صفتي براي انسان به همين اندازه نياز به تمرين دارد بخصوص اگر صفات خوب باشد، زيرا مهار كردن نفس و آراستن آن به فضائل اخلاقي سخت تر است. س: موضع اسلام در زمينه اخلاق چيست؟ ج: اسلام به فضائل امر مي كند و از رذائل نهي مي كند. س: اصلاً، خود را به زحمت انداختن و فضائل اخلاقي را كسب كردن و صفات بد را از خود دور كردن چه فايده اي دارد؟ ج: فضائل اخلاقي، هم براي فرد سودمند است و هم براي جامعه، و رذائل اخلاقي، هم براي فرد و هم براي جامعه زيان آور. مثلاً، شادابي و تحرك كه از فضائل اخلاقي است، پيشرفت و ترقي و تعالي انسان را تضمين مي كند، و به ترقي و تعالي جامعه نيز كمك مي كند. به عكس، سستي و تنبلي هم براي فرد مضر است و هم براي جامعه. س: بعضي مي گويند: اخلاق، محصول اختلافات طبقاتي است آيا اين درست است؟ آيا اخلاق فقط به درد جامعه طبقاتي مي خورد؟ ج: ما از كساني كه اين حرف را مي زنند، مي پرسيم كه: آيا عدالت زاييده اين شكل طبقاتي جامعه است و فقط در جامعه طبقاتي، عدالت پسنديده است، و اگر شكل جامعه تغيير پيدا كند، عدالت ديگر به درد نمي خورد و ظلم بايد جاي عدل را بگيرد؟ آيا خيانت، فقط در جوامعي كه اختلافات طبقاتي بر آنها حاكم است بد است؟ و در جامعه بي طبقه، خيانت يك فضيلت

اخلاقي و نوعي امتياز به حساب مي آيد؟ بنا بر اين، فضائل اخلاقي هميشه فضيلت اند، و صفات بد هميشه زشت و بد، و شكل جامعه، تجدّد، تمدن و غيره، در اصول اخلاقي تاثيري ندارند. س: فضائل اخلاقي كدامند؟ ج: بسيارند، از جمله: 1 _ راستي و راستگويي: انسان بايد راستگو باشد و دروغ نگويد. در عمل نيز صداقت داشته باشد، و عملش با انديشه اش و ظاهرش با باطنش اختلاف نداشته باشد. مثلاً از روي تظاهر و چاپلوسي در برابر شخصي تواضع كند كه باطناً و از صميم قلب با او مخالف است آدمي بايد در اعمال و رفتارش صادق باشد. براي مردم وانمود نكند كه در پي چيزي است و در واقع منظورش چيز ديگري باشد. در وعده هايش بايد راستگو باشد. انسان وقتي وعده مي كند بايد وفا كند و خلف وعده نكند. وضع ظاهر آدمي بايد مناسب موقعيتش باشد. ژستي بخود نگيرد كه با واقعيت زندگي او متفاوت باشد. مثلاً، لباسهاي كهنه و ژنده بپوشد تا مردم فكر كنند فقير است، اما در واقع ثروتمند باشد. 2 _ امانت: انسان بايد در رابطه با خدا، امين باشد، و مخالفت با اوامر نكند. با طرف معامله امين باشد و او را فريب ندهد. در مورد اموال مردم امين باشد و در آن خيانت نكند. در احاديث نبوي و سخنان اهل بيت (ع) در مورد اين دو فضيلت اخلاقي (راستي و امانت) تاكيد فراوان بعمل آمده است، تا آنجا كه در بعضي روايات آمده است: (ان الله لم يبعث نبيا الا بصدق الحديث و اداء الامانه) يعني: همه پيغمبران داعي راستگويي و امانت بوده اند. انسان راستگوي درستكار، و با

صداقت و امانت دار، نزد مردم محبوب است و نزد خداوند نيز محبوب، و در كار اين جهان و آن جهان، توفيق رفيق او است. به عكس، دروغگو و خيانتكار كه آينده اش را تباه مي كند و به سودي اندك كه نقداً از راه خيانت بدست مي آورد دل خوش مي كند. 3 _ شجاعت: انسان بايد دلير و با اراده باشد و از هيچ كاري نهراسد، كه ترسو هميشه در آخر كاروان است. براي عظمت و اهميت صفت شجاعت همين بس كه همه پيامبران و مصلحان ديني و اجتماعي اين صفت را داشته اند. اگر نداشتند نمي توانستند ريشه هاي فساد را در اجتماع بسوزانند و مردم را در مسير ترقي و تعالي و تكامل براه اندازند. چه شجاعتي از اين بالاتر كه كسي بخواهد پيشنهادهايي بسود مردم بدهد كه هيچكس از آنها خوشش نيايد و قدر آنها را نداند؟! 4 _ سخاوت: در هر جامعه اي مردم تهيدست و بيچاره وجود دارند. در هر منطقه اي يك سلسله كارهاي جمعي و طرحهاي اجتماعي هست كه نياز به تشريك مساعي و بذل مال دارد. بناها و مؤسسات خيريه اي وجود دارد كه چشم اميد مردم تنگدست و ناتوان به آنها است. بنا بر اين، بايد بهر قيمتي هست، صفت سخاوت و روحيه بخشندگي را در خويشتن بپرورانيم. از دو حال خارج نيست: يا ثروتمنديم، كه در اينصورت بخشش و سخاوت زياني بما نمي رساند. يا اينكه وضع متوسطي داريم كه بازهم تاثير چنداني در زندگي ما ندارد، و اگر بهمان اندازه كه مي توانيم دريغ نكنيم، بيش از آن هم از ما انتظاري نيست، و همه ما را سخاوتمند و بخشنده خواهند دانست. 5 _

غيرت: غيرت، حالتي است كه انسان را وا مي دارد از چيزهايي كه بايد محافظت بعمل آورد، نگاهداري و پاسداري كند، از قبيل: دين، ميهن، ناموس و غيره، غيرت از فضائل اخلاقي است. اگر غيرت از وجود مردم رخت بر بندد و فرد يا جامعه اي بي غيرت شود، موجوديت خويش را از دست مي دهد... علماي اخلاق، به تفصيل در باره مواردي كه غيرت واجب و ضروري است و همچنين، مواردي كه غيرت زيان آور و ناروا است، بحث و گفتگو كرده اند(1). 6 _ تعاون: زندگي تنها به يك فرد بستگي ندارد. همه بايد باهم تشريك مساعي كنند. هرچه تعاون بيشتر باشد، ترقي و تعالي بيشتر است و جامعه سريعتر پيش مي رود. تعاون انواع و اقسام دارد: تعاون از طريق همفكري تعاون از راه بذل مال، تعاون از راه تشريك مساعي در كارها و غيره. 7 _ شادابي و تحرك: انسان، لذت و آسايش را خيلي دوست دارد. اما، خوشگذراني و تن آسايي، دشمن ترقي و پيشرفت انسان اند. باعث سستي و افسردگي و عقب افتادگي و زبوني مي شوند. بنا بر اين، بايد انسان هميشه شادابي و تحرك را در وجود خود نگاهدارد، و از تنبلي و خمودگي بپرهيزد، تحرك و شادابي، يك مأمور باطني است كه خود بخود انسان را از هر نظر به جلو مي راند. آدمي كه افسرده و تنبل است به هيچ چيز نمي رسد. ملتي هم كه تحرك نداشته باشد. هميشه عقب افتاده است! 8 _ نظم و انضباط: امام اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: ( الله! الله! في نظم امركم) يعني، خدا را در نظر بگيريد! خدا را در نظر بگيريد خدا را در نظير بگيريد!

و كارهايتان را منظم سازيد! وقت انسان بسيار كم است و عمر آدمي بسيار كوتاه، و بسياري مسئوليت و وظيفه به عهده او گذارده اند. وظائفي كه در رابطه با خودش دارد، وظائفي كه در جامعه دارد، بنا بر اين بايد برنامه زندگيش را با دقت و باريك بيني تمام تنظيم كند. نظم و انضباط را بايد از طبيعت ياد بگيرد كه هرچيز داراي نظامي است. و همه كارهاي طبيعت منظم است. اگر غير از اين بود، جهان آفرينش رو به تباهي و نابودي مي گذاشت. سازمانها و ادارات دولتي و غير دولتي هم اگر نظام و مقرراتي نداشته باشند و شرح وظائف هركس مشخص نباشد، جامعه به فساد كشيده مي شود. 9 _ مبارزه با فساد: جهان را اگر بحال خودش رها كنيم، رو به فساد مي رود. زمان هر چيز نو را كهنه مي كند. هر آبادي را ويران مي سازد. طاغوت ها در اطراف و اكناف جهان، فساد را گسترش مي دهند، و بندگان خدا را به زنجير بردگي و اسارت مي كشانند و... بنا بر اين، انسان در هر شرايطي بايد نقش مصلح را ايفا كند، و تا آنجا كه مي تواند براي آباداني زمين، اصلاح اخلاق و رفتار مردم با ارشاد جامعه، هدايت مردم به مسير ترقي و تعالي، از بين بردن مظاهر فساد، مرمت خرابي ها و ويرانگريهاي ستمكاران و از اين قبيل اقدامات اصلاح طلبانه بكوشد. 10 _ نظافت و پاكيزگي: حضرت رسول اكرم (ص) مي فرمايد: (النظافة من الايمان) يعني: پاكيزگي، بخشي از ايمان است، پاكيزگي انواع و اقسام دارد: _ پاكيزگي در سخن. يعني: از ياوه گويي، غيبت، سخن چيني، دروغ، مسخره گي، و غيره، برحذر بودن. _ پاكيزگي در عمل. يعني: از

كارهاي زشت و بد پرهيز كردن. _ پاكيزگي بدن. پاك و تميز نگهداشتن اعضاي بدن، بر طرف كردن نجاست و كثافت از بدن، و عطر زدن و غيره. _ پاكيزگي لباس و خوراك و غيره. 11 _ ميانه روي: انسان بايد در همه كار، ميانه رو باشد نه از اندازه بيشتر و نه از اندازه كمتر. به اندازه بخورد، به اندازه بخوابد، به اندازه كار كند. نه افراط ونه تفريط. افراط در هركار و در هرچيز، انسان را نابود مي كند. تفريط هم آدمي را پست و زبون مي گرداند. مثلاً، اگر سرعت سير معمولي يك اتومبيل، ساعتي100 كيلومتر باشد راندن 150 كيلومتر در ساعت با آن افراط است، و حركت كردن 50 كيلومتر در ساعت با آن تفريط. خداوند متعال، ميانه روي و حد نگهداري ميان افراط و تفريط را امتياز امت اسلام قرار داده و فرموده است: (و كذلك جعلنا كم امة وسطا)(2). 12 _ عدالت: انسان بايد در همه كارها، عدالت داشته باشد. در امور شخصي، در مسائل خانوادگي و در برخوردهاي اجتماعي. وقتي حكومت منطقه اي را بعهده اش مي گذارند، وقتي رئيس سازماني بشود كه خداوند سبحان در وجدان هر انسان يك ترازو قرار داده كه در هر مورد مي تواند با آن عدالت را تشخيص دهد. و اين ميزان خدا دادي كه در ضمير انسان نهفته است بزرگترين امتياز انسان است، كه مي تواند او را به بالاترين مراحل تكامل سوق دهد و به والاترين مقام معنوي برساند. 13 _ تدبير زندگي: آدمي بايد همه كار را درست و از راه صحيح آن انجام دهد و در موقع انجام هركار، تمام اطراف و جوانب آن را در

نظر بگيرد. بداند كه چگونه داد و ستد كند، چگونه ازدواج كند، چگونه فرزندانش را تربيت كند، چگونه با مردم معاشرت كند، چگونه امور سازماني را اداره كند و همچنين در ديگر مسائل فردي، اجتماعي، ديني و دنيوي. 14 _ مدارا و گذشت: انسان بايد با خانواده اش، با همسايگانش، با نزديكانش، با طرف معامله اش و ديگر مردم نرم سخن بگويد، روي خوش نشان دهد. با هديه دادن و به ديدار مردم رفتن محبت آنان را جلب كند و در غم و شادي آنها شريك باشد. از كساني كه به او ستم كرده اند در گذرد. و اگر احياناً به كسي بدي كرد تا از او پوزش نخواهد از پاي ننشيند. 15 _ تقوي: آدمي بايد در همه حال و در همه كار، خدا را در نظر داشته باشد، و مراقبت كند كه مبادا كاري خلاف رضاي خداوند از او سر بزند. انسان تا ابد در اين دنيا نمي ماند و مي ميرد و بعد از مرگ نيكان پاداش نيك مي بينند و بدان جزاي بد، در اين دنيا هم تقوي بهترين وسيله ترقي و تكامل فرد و جامعه است. 16 _ دانش: البته نبايد به دانش كم، اكتفا كنيم، بلكه، بفرموده پيغمبر اسلام (ص) از گهواره تا گور در طلب دانش بيشتر بودن علم، رتبه و منزلت انسان را نزد خداوند متعال بالا مي برد: (يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتوا العلم درجات)(3) يعني: خداوند، از شما آنان را كه ايمان آورده اند و كساني كه از دانش برخوردارند، مقامشان را به درجات، بالا مي برد. حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرموده است: (قيمة كل امري ما يحسنه) يعني: بهاي هر مردي به

اندازه نيكي اوست(4). 17 _ انس و الفت: انسان، اجتماعي آفريده شده است. بنا براين، هرچه بيشتر با همنوعانش انس بگيرد باطن خودش و باطن جامعه اي كه در آن زندگي مي كند بهتر برايش مكشوف مي شود. استعدادهاي نهفته بشر تنها از راه مردم دوستي و نوع پروري و الفت گرفتن افراد با يكديگر، شكوفا مي شود. در حديث آمده است: (المؤمن آلف مألوف ولا خير فيمن لا يألف و لا يؤلف) يعني: مؤمن هم با مردم انس مي گيرد و هم مردم با او الفت دارند. كسي كه نه خود با مردم انس بگيرد و نه مردم به او انس بگيرند، خيري در وجودش نيست. 18 _ همت: همت بلند است كه انسان را در رديف رجال و بزرگان و شخصيتهاي مادي و معنوي قرار مي دهد. همت بلند دار كه مردان روزگار از همت بلند بج__ايي رسيده اند 19 _ استقامت : انسان اصولاً با مشكلاتي بايد دست به گريبان باشد. بخصوص، اگر در پي ترقي و تعالي باشد و بخواهد در جهت مصلحت عمومي هم قدم بردارد. اگر در برابر مصيبت ها استقامت بخرج دهد و به كوشش و تلاش پيگير خويش ادامه دهد، بهروزي و پيروزي از آن اوست و گرنه، جز زحمت و زيان چيزي عايد او نمي شود. خداوند متعال در ستايش پايداري و استقامت مي فرمايد: (ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الاّ تخافوا ولا تخزنوا وابشرو بالجنة التي كنتم توعدون نحن اولياؤكم في الحيوة الدنيا وفي الآخرة و لكم فيها ما تشتهي انفسكم ولكم فيها ما تدعون نزلاً من غفور رحيم(5). يعني: آنان كه گفتند: پروردگار ما الله است و بر اين سخن پا برجاي

ماندند، فرشتگان پي در پي بر آنان فرود آيند كه نترسند و غم به دل راه ندهيد و مژده دهيد كه به بهشتي كه به شما وعده داده بودند، رسيده ايد ما دوستان شمائيم در دنيا و آخرت و در بهشت هرچه دلتان بخواهد و اراده كنيد در اختيارتان است. 20 _ اخلاق: علماي اخلاق به تفصيل همه صفات و حالات خوب را در كتابهاي مفصل علم اخلاق برشمرده اند و راه پيدا كردن آن صفات و رسيدن به آن حالات راهم نشان داده اند. آيات قرآن و احاديث نبوي و فرمايشات ائمه طاهرين هم بيشتر به اخلاقيات مربوط مي شوند.

1 _ رجوع شود به كتاب (معراج السعاده) تأليف مرحوم ملا احمد نراقي(ره). به تصحيح مرحوم حاج ميرزا ابوالحسن شعراني(ره) تهران، اسلاميه،1332 ق.ص71 _ 74. 2 _ سوره بقره: آيه 143. 3 _ سوره مجادله: آيه 11. 4 _ نهج البلاغه با ترجمه آقاي محمد علي انصاري قمي (تهران، اسلاميه) ج6 ص1053. 5 _ سوره فصّلت آيات30 _ 32.

آداب اسلامي

آداب اسلامي

س: منظور از آداب اسلامي چيست؟ ج: آداب اسلامي عبارتست از رهنمودهاي اسلام در باره بسياري از جزئيات و مسائل مربوط به زندگي انسان كه در بعضي موارد توصيه فرموده كه انجام داده شود و در بعضي موارد ديگر سفارش كرده است كه انجام نگيرد، و در عين حال، احكام واجب و حرام در باره آنها صادر نفرموده است. ولي بي ترديد، توجه به اينگونه دستورات اسلام، فرد و جامعه را در مسير تكامل مي اندازد، و در دنيا و آخرت مقام انسان را بالا مي برد. س: اگر آداب اسلامي موجبات ترقي انسان را فراهم مي سازند. چرا

اسلام آنها را بصورت واجب و حرام مقرر نفرموده است؟ ج: اسلام، ضعف طبيعي بشر را به حساب آورده است. خداوند هيچگاه نخواسته است با احكام دشوار و طاقت فرسا انسانها را به ستوه آورد از اين رو در مورد مسائل ضروري ديني و دنيوي، صريحاً حكم به وجوب يا حرمت داده است اما، در موارد ديگر به خود انسان واگذار كرده است و به انسان اختيار داده است كه اينگونه كارها را انجام دهد تا ندهد، در عين حال اسلام در هر مورد جزئي و كلي اشاره كرده است كه اين كار خوب و پسنديده است يا زشت و ناپسند، تا مردم سختكوش كه همواره در صدد ترقي و تعالي خود و جامعه شان هستند، به اين آداب عمل كنند و به پاداش نيك در اين جهان و در جهان ديگر نائل آيند. س: ممكن است براي آداب اسلامي مثالهايي بزنيد؟ ج: آداب اسلامي بسيارند. در اينجا فهرست مختصري از آنها را مي آوريم: 1 _ آداب زن گرفتن و شوهر كردن، شرايطي كه دختر بايد داشته باشد و شرايطي كه پسر بايد داشته باشد، از نظر: ايمان، اخلاق، قيافه، ثروت، اصل و نسب و كمال. 2 _ آداب ازدواج، مهريه، نوازش و همخوابگي، اخلاق زناشويي و عده نگهداشتن. 3 _ آداب بارداري، شير دادن، و تربيت فرزندان. 4 _ آداب كاركردن در داخل خانه و بيرون خانه، براي زن و شوهر. 5 _ آداب لباس: نوع پارچه، رنگ، مشخصات و تعداد لباس. 6 _ آداب موي سر، صورت، ابرو و ديگر جاهاي بدن. شانه زدن، روغن زدن، تراشيدن، آرايش، پيچيدن، برطرف كردن، دارو كشيدن و غيره.

7 _ آداب بهداشت بدن، روغن زدن، كيسه كشيدن، و ورزش كردن. 8 _ آداب خوردن و آشاميدن. 9 _ آداب خواب رفتن و بيدار شدن از خواب، كشيدن دست و پا و به پشت خوابيدن و غيره. 10 _ آداب سرمه كشيدن چشم، مسواك زدن دندان، خلال كردن، خوشبو كردن دهان و ديگر اعضاي بدن. 11 _ آداب گرمابه رفتن: وارد شدن، بيرون آمدن، تطهير با آب. بر طرف كردن نجاست و لنگ بستن. 12 _ آداب وارد شدن و نشستن در مجالس: پيش سلام بودن، جاباز كردن، نگهداشتن زبان و چشم و گوش از كارهايي كه با نشستن درحضور ديگران منافات دارد، مانند درگوشي صحبت كردن، و وراجي كردن، مؤدب نشستن و درست نشستن. 13 _ آداب غذاخوردن و هم غذا شدن، شستن دست قبل و بعد از إذا، تا گرسنه نشود نخورد، پيش از آنكه كاملاً سير شود دست از غذا بكشد، كيفيت نشستن سر سفره و شروه به غذا با بسم الله و شكر خدا. 14 _ آداب آب نوشيدن ايستاده يا نشسته، جرعه آشاميدن يا مكيدن و با فاصله آب خوردن. 15 _ آداب كسب و تجارت. 16 _ آداب كشاورزي. 17 _ آداب حفظ سلامتي، بهداشت، پيشگيري و درمان. 18 _ آداب آموزگاري و شاگردي، درس و كتاب، تاليف و نگارش و مباحثه و گفتگو براي تمرين درس. 19 _ آداب معاملات خريد و فروش، اجاره و رهن و غيره. 20 _ آداب نگاهداري مرغ و پرندگان. 21 _ آداب تميزكردن اتاق و حياط خانه و چگونگي خانه و اتقاهايش. 22 _ آداب نگاهداري چارپايان و ديگر حيوانات، آب

و علوفه دادن و جابجا كردن. 23 _ آداب ساختمان بالا بردن و ساختن بنا روي زمين. 24 _ آداب خيابان كشي، حفر چاه و كانال كشي رودخانه. 25 _ آداب بهره برداري از ثروتها و منابع طبيعي از قبيل: معادن، گنج در دريا و خشكي. 26 _ آداب سفر و حضر. 27 _ آداب سربريدن حيوانات. 28 _ آداب قضاوت و دادرسي: قاضي، شاهد، منشي، وكيل. 29 _ آداب پوشيدن زيور آلات و نگاه كردن در آيينه. 30 _ آداب مستراح رفتن و نشستن، ذكر گفتن، طهارت گرفتن و غيره. 31 _ آداب معاشرت با مردم، بستگان و نزديكان و عموم مردم، كيفيت دست دادن و غيره. 32 _ آداب صلح و پيمان نظامي بستن و جنگ و حمله. 33 _ آداب سوار شدن و پياده شدن، در بين راه منزل كردن، رفيق راه گرفتن. 34 _ آداب محتضر، ميت، تشييع جنازه، كفن و دفن، ساختن قبر، سوگواري و غيره. 35 _ آداب سالم و بيمار. 36 _ آداب ثروتمند و مستمند. 37 _ آداب تبليغ و ارشاد و كيفيت هدايت مردم. 38 _ آداب حاكم و عالم و واعظ و امام جماعت و غيره. 39 _ آداب وصيت، ارث، اجراي حدود شرعي و قصاص. 40 _ آداب دعا و نماز و ديگر عبادات و زيارت مشاهد مشرفه. بررسي مفصل كليه آداب اسلامي به چندين مجلد كتاب نياز دارد(1).

1 _ براي تفصيل آداب اسلام، رجوع شود به كتاب (حليةالمتقين) تأليف مرحوم علامه مجلسي(ره) و كتاب (آداب الشريعه المطهره) از آثار مرحوم آخوند ملا محمد باقر فشاركي(ره) و از نظر تطبيق با علوم

روز به كتابهاي (اولين دانشگاه و آخرين پيامبر) تأليف آقاي دكتر سيد رضا پاك نژاد.

محرمات اسلام

محرمات اسلام

س: حرام يعني چه؟ ج: حرام كار يا چيزي است كه اسلام انجام دادن آن يا استعمال آن را حرام كرده باشد، يعني بطور قاطع از آن نهي كرده باشد و دستور دوري و اجتناب از آن را داده باشد. س: اصلاً، چرا اسلام بعضي چيزها را حرام كرده است؟ ج: به خاطر آنكه در چيزهايي كه از نظر اسلام حرام شده است زيان فراواني نهفته بوده است. س: اگر انسان مرتكب كارهاي حرام شود يا چيزهايي را كه اسلام تحريم كرده است استعمال كند، چه مي شود؟ ج: در دنيا و آخرت زيان مي بيند. س: در دنيا چه نوع زياني مي بيند؟ ج: مثلاً قماربازي زيان مالي ببار مي آورد، شرابخواري موجب بيماري مي شود، موسيقي ضعف اعصاب مي آورد، زنا نظام توالد و تناسل بشر را درهم مي ريزد، لواط بيماريهاي جنسي مي آورد، رباخواري موازنه اقتصادي و توزيع ثروت را ميان افراد جامعه بهم مي زند. س: پس چرا با آنكه چيزهايي كه دراسلام تحريم شده است غالباً در جامعه رواج دار زيان هايي را كه شما برشمرديد نمي بينيم؟ ج: واقعا نمي بينيد؟! _ دادگاهها و زندانها گوشه اي از آثار گناهند. _ موازنه اقتصادي جامعه بيش از هر زمان ديگر بهم خورده است. بعضي افراد ميليون ها تومان پول دارند و نمي دانند با آن چه كنند، و در برابر آنان هزاران انسان از گرسنگي مي ميرند. _ بيماريهاي گوناگون عرصه را بر مردم تنگ كرده است و از ميان بردن يا كم كردن بيماريها ديگر امكان پذير نيست و هزاران بيمارستان، درمانگاه، داروخانه و غيره از

عهده مبارزه با اين بيماريها بر نمي آيند. _ پريشاني و اضطراب به صورت بي سابقه اي در تاريخ جهان گريبانگير مردم شده است. _ از همه بدتر، شورش ها و جنگ ها صفحات تاريخ معاصر را به خود اختصاص داده است، و فرياد و اشك و خون و مصيبت همه جا را فرا گرفته است! با اينهمه، آيا بازهم منكر آثار شوم گناه در اجتماع هستيد؟ س: محرمات اسلام كدامند؟ ج: كارهايي كه در اسلام تحريم شده اند، بسيارند، از جمله: 1 _ كمك به ستمگران. 2 _ خدا را از ياد بردن. 3 _ اسراف و تبذير. 4 _ زيور آلات طلا و لباس ابريشمي براي مرد. 5 _ استمناء. 6 _ مردم آزاري. 7 _ استفاده از ظروف طلا و نقره. 8 _ فاش كردن اسرار مردم. 9 _ اطاعت نكردن از پدر و مادر و اطاعت نكردن زن از شوهر در مواردي كه واجب است. 10 _ رواج دادن فحشاء و بي عفتي. 11 _ احتكار. 12 _ خود را به هلاكت انداختن. 13 _ مرد را قفل كردن و مانع باردار شدن همسرش و ديگر انواع طلسم و جادو. 14 _ دروغ بستن و تهمت زدن. 15 _ منجمي و غيبگويي كردن. 16 _ تزوير. 17 _ عيناً عمل نكردن به وصيت. 18 _ كنجكاوي در كارهاي مردم. 19 _ كشتن يا زخمي كردن يا ناقص العضو كردن. 20 _ نپرداختن حقوق خدا و حق الناس. 21 _ انساني را بناحق زنداني كردن. 22 _ حسد بردن. 23 _ پايمال كردن حقوق مردم. 24 _ خود را مست و بي خبر كردن، با شراب و چيزهاي ديگر. 25

_ خوردن گوشت مردار، گوشت خوك و ديگر گوشتهاي حرام، خوردن غذا يا نوشيدني نجس، و خوردن چيزهايي كه حلال نيست، مانند: گل. 26 _ خيانت، نيرنگ و حقه بازي. 27 _ دزدي. 28 _ واسطگي براي زنان و لواط دختر و پسر نامحرم و يا دو پسر را بهم رسانيدن. 29 _ دروغگويي. 30 _ دشنام دادن به خدا و پيامبران و امامان و دين و كتاب آسماني و مذهب و مردم. 31 _ انواع و اقسام دورويي و نفاق. مثلا، آدمي دوزبان داشته باشد، يكي زبان ستايشگر و چاپلوس در حضور اشخاص، و ديگر زبان ملامتگر و عيب شمار در پشت سر همان شخص. 32 _ رشوه دادن و رشوه گرفتن. 33 _ ربا خواري. 34 _ راهزني. 35 _ ريش تراشي، خود را ناقص العضو كردن، يا يكي از قواي بدن خود را از كار انداختن، مثلاً خود را نابينا ساختن. 36 _ معاشرت مختلط دختران و پسران باهم. 37 _ رضايت دادن به گناهي كه ديگران مرتكب مي شوند. 38 _ نزديكي نامشروع زن و مرد باهم، آميزش جنسي دو پسر يا دو دختر با يكديگر، نگاه كردن از روي شهوت به نامحرم و لمس بدن او. 39 _ بناحق مردم را كتك زدن. 40 _ نسبت زنا يا لواط يا ديگر كارهاي حرام به كسي دادن. 41 _ سخن چيني و غيبت با فتنه انگيزي و طرفداري از باطل. 42 _ ويران كردن مساجد و نجس كردن آنها چه جزئي و چه كلي. 43 _ جاسوسي و خبرچيني براي ستمگران. 44 _ ساختن آلات لهو و لعب و وسائل قمار و صليب. 45

_ بي حجابي و آرايش زنان براي نامحرمان. 46 _ شكستن سوگند و نذر و عهد. 47 _ شهادت بناحق و حق كشي. 48 _ بازي، شطرنج و نرد و غيره. 49 _ خانواده خود را بي سرپرست رها كردن. 50 _ ظلم و تعدي. 51 _ تعصب ناروا و غيرت بيجا. 52 _ موسيقي. 53 _ فساد در روي زمين. 54 _ قطع رحم، پدر و مادر را رنجانيدن و رسيدگي نكردن به وضع فرزندان. 55 _ كم فروشي و گرانفروشي. 56 _ غزل سرايي براي زنان نجيب و عفيف يا پسران جوان. 57 _ عورت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار دادن. 58 _ كشمكش و گفتگوي بيجا. 59 _ سرك كشيدن در خانه همسايگان. 60 _ استعمال هرچيزي كه براي بدن ضرر زياد داشته باشد، و همچنين به ديگري ضرر زدن. چنانكه ملاحظه مي كنيد، چيزهايي كه در اسلام تحريم شده اند، غالبا علت حرام بودنشان روشن است. و حتي نيازي به تفكر هم ندارد. كيست كه منكر زشتي آدم كشي، غارت، زخمي كردن مردم، سرك كشيدن در خانه مردم، آسيب رسانيدن به مردم، و از اين قبيل جنايات باشد؟! درست است بعضي از محرمات اسلام، احتياج به اندك توجهي به علل و اسباب حرمت آنها دارد. مثلا، براي اينكه انسان علت حرمت قمار و شراب و بي حجابي زنان را بفهمد، بايد به اين نكات توجه كند كه قمار بازي پريشاني فكر و زيان مالي را سبب مي شود، و شرابخواري بيماريهاي گوناگون را به ارمغان مي آورد، و بي حجابي و بي عفتي زنان فحشاء را رواج مي دهد و خانواده ها را متلاشي مي سازد. از همه اينها گذشته، كدام

دين يا قانوني را سراغ داريد كه بعضي چيزها را منع نكرده باشد؟ چيزي كه مي ماند اين است كه آيا ضرورت داشته است اسلام در مورد محرمات، اين اندازه محدوديت قائل شود و سختگيري كند؟! جواب اين اشكال اين است كه البته هرچيز كه باعث فساد باشد، بايد از آن جلوگيري شود و در مورد آن سختگيري بعمل آيد و قوانين بشري هم آكنده از اينگونه محدوديت ها و سختگيريها هستند.

عبادات اسلام

عبادات اسلام

س: عبادات يعني چه؟ ج: عبادات اعمالي است كه اسلام بر مردم واجب گردانيده است كه با قصد قربت بايد انجام بدهند. س: قصد قربت يعني چه؟ ج: قصد قربت به اين معناست كه نيت انسان بايد اين باشد كه عمل را براي خداوند سبحان انجام مي دهد، و فرق بين عبادات با ديگر واجبات همين است، عبادت بدون قصد قربت صحيح نيست و قبول نمي شود. اما، واجبات ديگر بدون قصد قربت نيز انجام مي پذيرد و شخص وظيفه اش را انجام داده است. س: مثالي بزنيد. ج: مثلاً، نماز عبادت است و بدون قصد قربت مفهومي ندارد و صحيح نيست. اما پاك كردن لباس عبادت نيست و بدون قصد قربت هم انجام مي گيرد. س: چرا در صحت و قبولي عبادت قصد قربت شرط است؟ ج: اولاً تا عمل براي خدا انجام نگيرد، اطاعت خداوند محسوب نمي شود و مفهوم عبادت، جز اطاعت خدا چيز ديگري نيست ثانيا، وقتي انسان در حال عبادت دائما بياد خداوند باشد و متوجه باشد كه در پيشگاه خداوند بزرگ و شنوا و بينا قرار دارد، كم كم به ياد خدا بودن و توجه به عظمت پروردگار جهانيان جزو طبيعت او

مي شود و صفات و اخلاق پسنديده را يك به يك دارا مي شود، و رفته رفته اگر اخلاق زشت و صفت ناپسندي هم دارد، كنار مي گذارد. س: عبادات اسلام كدامند؟ ج: در اينجا، در باره شش فقره از عبادات اسلام صحبت مي كنيم و بطور اختصار راجع به هريك توضيحي مي دهم، و از آنجا كه مبناي اين كتاب فقط معرفي اسلام است، به ذكر فلسفه و علت تشريع عبادات نمي پردازيم. اين موضوعات را در كتاب (عبادات الاسلام)(1) به تفصيل مورد بررسي قرار داده ايم. س: نماز چند نوع است؟ ج: دونوع: نماز واجب و نماز مستحب. س: نمازهاي واجب كدامند؟ ج: نمازهاي واجب كه در مدت شبانه روز بر هر مسلماني واجب است كه بخواند، عبارتند از: _ نماز صبح: دو ركعت كه وقت آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب. _ نماز ظهر: چهار ركعت وقت آن از لحظه اي كه خورشيد از وسط آسمان هر منطقه اي عبور مي كند، تا نزديك غروب آفتاب. _ نماز عصر: چهار ركعت وقت آن بعد از نماز ظهر، تا غروب آفتاب. _ نماز مغرب: سه ركعت وقت آن از مغرب _ تقريبا يك ربع ساعت بعد از غروب آفتاب، كه سرخي نور آفتاب از وسط آسمان كنار مي رود _ تا نزديك نيمه شب. _ نماز عشاء: چهار ركعت. وقت: بعد از نماز مغرب تا نيمه شب. س: آيا نماز مسافر با نماز غير مسافر فرق دارد؟ ج: آري. نماز در سفر شكسته مي شود، به اين معني كه نمازهاي ظهر و عصر و عشاء كه چهار ركعتي هستند، مانند نماز صبح دو ركعتي مي شوند. س: ترتيب خواندن نماز چگونه است؟ ج: ترتيب خواندن

نماز دو ركعتي از اين قرار است. _ اول، نيت مي كنيم به اين معني كه توجه داريم چه نمازي مي خواهيم بخوانيم و متوجه هستيم كه نماز را محض اطاعت فرمان پروردگار و بقصد قربت مي خوانيم. _ تكبيرةالاحرام مي گوييم، يعني با دقت و بطور صحيح مي گوييم: ( الله اكبر). _ در حاليكه كاملاً ايستاده ايم و بدنمان بي حركت و آرام است، حمد و سوره را مي خوانيم. _ بعد به ركوع مي رويم و ذكر ركوع را مي گوييم. _ بعد از ركوع بر مي خيزيم و دوباره مي ايستيم. _ به سجده مي رويم و ذكر سجده را مي گوييم و بعد، مي نشينيم. _ دوباره به همين ترتيب به سجده مي رويم و ذكر سجده را مي گوييم و بار ديگر مي نشينيم. تا اينجا ركعت اول نماز بپايان رسيده است. _ براي شروع ركعت دوم دوباره بر مي خيزيم و مي ايستيم، حمد و سوره را مي خوانيم و اگر بخواهيم دو دست را پيش روي مي گيريم و دعائي مي خوانيم كه اين كار قنوت ناميده مي شود و مستحب است. _ بعد بركوع مي رويم و دو سجده بجا مي آوريم و مي نشينيم. _ تشهد مي خوانيم. اگر نماز دو ركعتي باشد تا همين جا تمام مي شود و فقط بايد سلام نماز را بگوييم، اما اگر نماز سه ركعتي يا چهار ركعتي باشد، بايد براي ركعت بعدي برخيزيم و تسبيحات اربعه بخوانيم، تفاوت ركعتهاي سوم و چهارم با دو ركعت اول و دوم، در اين است كه بجاي حمد و سوره بايد تسبيحات اربعه خوانده شود. البته مي توانيم بجاي تسبيحات اربعه فقط يك سوره حمد بخوانيم. س: شرائط صحت نماز چيست؟ ج: شرائط درست بودن نماز عبارتند از: _ رو به قبله

ايستادن. _ پاك بودن لباس و بدن و محل سجده. _ طهارت داشتن يعني با وضو يا غسل يا تيمم بودن. _ حرام و غصبي نبودن لباس نمازگزار و مكان نماز. _ در حال نماز كاري كه نماز را باطل نمي كند انجام ندهد، مانند: خنديدن و روي از قبله برگردانيدن. س: غير از نمازهاي يوميه، آيا در اسلام نماز واجب ديگري هم داريم؟ ج: آري، نمازهاي واجب ديگر عبارتند از: _ نماز ميت. _ نماز آيات. _ نماز طواف. _ نماز قضاي ميت، اگر بركسي واجب شود. _ نمازي كه با نذر واجب شده باشد. هريك از اين نمازهاي واجب، كيفيت و خصوصيت و آداب ويژه اي دارد كه در فقه اسلام به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته است. س: نمازهاي مستحبي كدامند؟ ج: نمازهاي مستحبي بسيار زيادند. از جمله: _ نمازهاي نافله شبانه روز. _ نمازهاي مستحبي ماه رمضان. _ نمازهاي مستحبي اعياد ديني و روزهاي مهم مذهبي. _ نمازهائي كه از پيغمبر اكرم (ص) و امامان (ع) وارد شده كه اين نمازهاي مستحب را مي خوانده اند، و هر نمازي بنام يكي از آنان ناميده شده است(2). _ نماز زيارت، نماز استسقاء و نماز خوف. س: روزه چيست؟ ج: روزه داشتن يك روز عبارت است از خود داري از مفطرات از طلوع فجر تا مغرب. س: روزه چند نوع است: ج: چهار نوع: 1 _ روزه واجب، مانند روزه ماه رمضان. 2 _ روزه مستحب، مانند روزه ماه رجب. 3 _ روزه مكروه، مانند روزه روز عاشورا. 4 _ روزه حرام، مانند روزه عيد فطر و عيد قربان. س: در ماه رمضان چند روز بايد روزه

گرفت؟ ج: تمام ماه رمضان را كه ماه نهم سال قمري است، بايد روزه گرفت. س: مفطرات روزه كه گفتيد روزه دار بايد از آنها خودداري كند كدامند؟ ج: مفطرات روزه ده چيز است: 1 و 2 _ خوردن و آشاميدن. 3 و 4 _ جماع و استمناء 5 _ تا طلوع فجر به حالت جنابت (و حيض و نفاس) باقي ماندن. 6 _ اماله با مايعات. 7 _ غبار غليط به حلق رسانيد. 8 _ سرزير آب فرو كردن. 9 _ قي كردن. 10 _ عمداً، به خدا و رسول و امامان دروغ بستن. س: اگر كسي عمداً يك روز از ماه رمضان را روزه نگيرد. چه بايد بكند؟ ج: اولاً، يك روز، روزه قضا بجاي آن بايد بگيرد. ثانياً، يكي از سه كفاره زير را بدهد. _ يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد. _ يا شصت نفر مسكين را خوراك دهد. _ و يا يك برده مؤمن را آزاد كند. ثالثاً، حاكم شرع به خاطر جرمي كه مرتكب شده است او را تاديب مي كند. س: خمس چيست؟ ج: خمس عبارت است از اينكه انسان يك پنجم يعني صدي بيست از در آمدش را در راه خدا بدهد. س: خمس به چه درآمدها و دارائي هائي تعلق مي گيرد؟ ج: به هفت چيز: 1 _ غنيمت هاي جنگي. 2 _ آنچه از غواصي در دريا بدست مي آيد. 3 _ معادن 4 _ سود سرمايه و در آمد مستغلات و منفعت كسب. 5 _ زميني كه كافر ذمي از مسلمان مي خرد. 6 _ مال حلال مخلوط به حرام. 7 _ گنج. س: خمس به چه كسي

بايد پرداخت شود؟ ج: به حاكم شرع بايد پرداخت شود، تا هر طور صلاح ببيند براي مصارف مورد نياز مسلمانان هزينه كند، و به يتيمان و فقيران و در راه ماندگان از سادات و ذريّه پيغمبر اكرم (ص) داده شود. س: زكات از چه مالي بايد داده شود؟ ج: از9 چيز: 1 و 2 و 3 _ گاو، گوسفند و شتر. 4 و 5 و 6 و 7 _ خرما و كشمش و گندم و جو. 8 و 9 _ طلا و نقره. پرداختن زكات از اموالي كه ذكر شد واجب است. دادن زكات از اموال ديگر نيز مانند مستغلات و املاك و سرمايه تجارت مستحب است. س: زكات به چه كساني داده مي شود؟ ج: به هشت طبقه: 1 و 2 _ فقرا و مساكين (مسكين كسي را گويند كه وضعش از فقير بدتر باشد). 3 _ عاملان وصول زكاة. 4 _ تامين منافع و مصالح ديني و دنيوي مسلمانان (في سبيل الله). 5 _ بدهكاراني كه نمي توانند بدهي خود را بپردازند. 6 _ مسافران در راه مانده كه از عهده هزينه بازگشت به وطن بر نمي آيند. 7 _ كافران كه به خاطر دلجويي و جلب محبت آنان بخشي از زكات به آنان تعلق مي گيرد و سبب مي شود كه از منافع مسلمانان دفاع كنند. 8 _ بردگان زرخريدي كه در سختي بسر مي برند، از محل زكات خريداري و آزاد مي شود. س: جهاد چيست؟ ج: جهاد عبارت است از جنگ و كارزار در راه خدا. س: هدف از جهاد چيست؟ ج: دو چيز: 1 _ رهايي بخشيدن مردم از دام خرافات در عقيده و عمل. 2

_ رهايي دادن ستمديدگان از چنگال ستمكاران. س: آيا اسلام، بدون مقدمه به جنگ كفار مي رود؟ ج: نه، اهل كتاب را نخست ميان اسلام آوردن و جزيه دادن و جنگ مخيرشان مي گرداند و اگر اسلام يا جزيه را نپذيرفتند، آن وقت مي جنگد، غير اهل كتاب را هم ابتدا به آنان پيشنهاد مي كنند كه اسلام بياورند و اگر نپذيرفتند، آنگاه با آنان كارزار مي كند. س: اهل كتاب چه كساني هستند؟ ج: يهود و نصاري و مجوس كه داراي كتاب آسماني بوده اند. س: غير اهل كتاب چه كساني هستند؟ ج: ديگر فرقه هاي كفار، مانند بت پرستان و غيره. س: جزيه چيست؟ ج: جزيه، مقدار كمي از دارايي افراد است كه از اهل كتاب در برابر حمايت مسلمانان از آنان به دولت اسلامي پرداخت مي شود. اهل كتاب وقتي جزيه مقرر را بپردازند در برگزاري مراسم ديني شان آزاد هستند، واز دادن زكات و خمس نيز معاف اند. س: بهتر نبود كه با اهل كتاب عيناً مانند مسلمانان رفتار شود؟ اين تبعيض بخاطر چيست؟ ج: درست بعكس، هيچ نوع تبعيضي در كار نيست. در حكومت اسلامي حقوق اهل كتاب بيش از هر نظام ديگري محفوظ است. شما به موازين حقوقي اسلام كه به حقوق اهل كتاب مربوط مي شود بنگريد: 1 _ اهل كتاب، يك تبعه دولت اسلامي است و با مسلمانان هيچ فرقي ندارد. 2 _ خون و مال و حيثيت اهل كتاب محترم است، عيناً مانند مسلمانان. 3 _ اهل كتاب مانند مسلمانان حق دارند مراسم مذهبي خودشان را اجرا كنند. 4 _ در مورد گرفتاريهاي حقوقي و قضائي، اهل كتاب اگر بخواهند مي توانند به دادگاههاي اسلامي مراجعه كنند

وگرنه به قضات خودشان. 5 _ اهل كتاب جزيه مي دهند و ماليات نمي دهند مسلمانان ماليات (خمس و زكات) مي دهند و جزيه نمي دهند. بنا براين، در حكومت اسلامي چه فشاري به اهل كتاب وارد مي آيد؟ س: اگر اينطور است پس چرا مسلمانان بااهل كتاب مي جنگند؟ ج: اگر جنگي بوده است با حكومتهاي ستمگر و سفاك آنان بوده است نه با خود اهل كتاب. از اين رو مي بينيم مردم اين مناطقي كه مورد حمله اسلام قرار مي گرفته اند، با آغوش باز به استقبال مسلمانان آمده، و آنان را نجات دهنده. خودشان از يوغ ستم و ظلم فرمانروايانشان دانسته اند. تاريخ بهترين گواه براين مدعا است. در مورد غير اهل كتاب هم همينطور بوده است. هدف اصلي جنگ مسلمانان با غير مسلمانان به اهتزاز در آوردن پرچم اسلام و ريشه كن كردن نفوذ استعمارگران و ساقط كردن زورگويان و فرمانرواياني كه بازور و تهديد بر مردم حكومت مي كنند(3). س: حج چيست؟ ج: حج، عبارت است از رفتن به شهر مكه واقع در عربستان به منظور انجام مناسك زيارت خانه خدا. س: حج برچه كسي واجب است؟ ج: برهركس كه مستطيع باشد. يعني بتواند مخارج سفر حج را از دارايي خود بدهد و پس از انجام سفر حج به تهيدستي و سختي معيشت دچار نگردد. س: حج چند بار در عمر انسان واجب مي شود؟ ج: فقط يك بار. س: حج مستحب هم داريم؟ ج: حج بيت الله براي كسي كه مستطيع نيست، در صورتي كه بخواهد به زحمت به حج برود مستحب است. همچنين براي كسي كه سفر حج واجبش را رفته است براي بار دوم به بعد مستحب است. س:

اعمال حج را شرح دهيد. ج: حج به دو قسم تقسيم مي شود: عمره و حج. عمره عبارت است از: 1 _ احرام بستن از محل ميقات. 2 _ هفت شوط طواف دور خانه خدا، كعبه معظمه. 3 _ دو ركعت نماز طواف در مقام ابراهيم (ع). 4 _ هفت مرتبه سعي بين صفا و مروه. 5 _ تقصير، يعني قسمتي از موي سر يا ناخن را چيدن. اعمال و مناسك حج عبارتند از: 1 _ احرام در مكه. 2 _ وقوف در عرفات، روز نهم ذي الحجه. 3 _ وقوف در مشعرالحرام، شب دهم ذي الحجه. 4 _ رفتن از مشعرالحرام به طرف صحراي مني روز دهم ذي الحجه (عيد قربان). 5 _ رمي جمره عقبه با هفت سنگريزه روز عيد قربان. 6 _ قرباني كردن شتر يا گاو يا گوسفند. 7 _ تراشيدن سر يا تقصير. 8 _ هفت شوط طواف كعبه به عنوان زيارت خانه خدا. 9 _ دو ركعت طواف، در مقام ابراهيم (ع). 10 _ هفت مرتبه سعي بين صفا و مروه. 11 _ هفت دور طواف نساء. 12 _ دو ركعت نماز طواف نساء، در مقام ابراهيم (ع). 13 _ ماندن شب يازدهم و شب دوازدهم و شب سيزدهم ذي الحجه در مني. 14 _ رمي جمرات سه گانه در مني، هريك را با هفت سنگريزه، در روزهاي يازدهم و دوازدهم و در صورتي كه شب سيزدهم را بماند سيزدهم ذي الحجه. س: حج را چه وقت بايد بجاي آورد؟ ج: در ماههاي حج كه عبارتند از: شوال، ذي القعده و ذي الحجه كه مناسك حج فقط در ماه ذي الحجه انجام مي گيرد. س: عمره مفرده چيست؟ ج:

عمره مفرده را در تمام اوقات سال مي توان بجاي آورد. اين عمره با عمره اي كه بعنوان قسمتي از مناسك حج ذكر كرديم تفاوتي ندارد جز اينكه در عمره مفرده طواف نساء و نماز طواف نساء هم جزو مراسم آنست. س: فايده حج چيست؟ ج: حج فوايد بسياري دارد، از جمله: 1 _ فوايد سياسي: حج موجب وحدت مسلمانان و نشان داده شدن قدرتشان به جهانيان و واهمه كردن دشمنان اسلام از شوكت و اتحاد مسلمانان مي شود. 2 _ فوايد اقتصادي: حج باعث مي شود ثروتها در اطراف و اكناف جهان اسلام انباشته نشود و از اين سوي جهان به آن سوي جهان برده شود و تجارت رونق گيرد. 3 _ فوايد معنوي: سفر حج بهتر از هر سفر ديگري غم و اندوه را از دل مي زدايد، و افسردگي را از بين مي برد، و آرامش و اطمينان خاطر براي انسان به ارمغان مي آورد. 4 _ فوايد اجتماعي: حج موجب مي شود كه مسلمانان يك ديگر را بشناسند و چند روزي ملتهاي مختلف مسلمان از نژادهاي گوناگون در كنار يكديگر بسر برند و از نزديك با اوضاع و احوال و مشكلات يكديگر آگاه شوند. 5 _ فوايد عبادتي: طواف كعبه، سعي صفا و مروه، نماز وقوف در عرفات و مشعرالحرام و مني و غيره، همه عبادت است و انسان را به خداي جهانيان و كردگار عالميان نزديك مي كند. بديهي است فوايد حج را نمي توان منحصر به آنچه ذكر شده دانست.

1 _ اين كتاب توسط دانشمند محترم مصطفي زماني بنام فروع دين ترجمه و به چاپ رسيده است. 2 _ رجوع شود به كتاب (مفاتيح الجنان) تأليف مرحوم محدث

قمي (ره) به تهران. اسلاميه. ص38 _ 46. 3 _ كيف انتشرالاسلام: نوشته مؤلف كه به نام گسترش اسلام در جهان توسط استاد علي كاظمي ترجمه و چاپ شده است، (ناشر).

معارف اسلامي

معارف اسلامي

طهارت

س: طهارت چيست؟ ج: طهارت در اسلام چهار قسم است؟ 1 _ طهارت روح از رذائل اخلاقي مانند حسد، بخل، كينه، ترس و غيره. 2 _ طهارت اعضاي بدن از كارهاي خلاف. مانند پاكي چشم از نگاه خيانت آميز و پاك بودن زبان از ياوه گويي. 3 _ طهارت بدن و لباس و ظرف و فرش و لوازم زندگي، اسلام تطهير از بول و خون و غائط و نجاسات ديگر را واجب گردانيده است و نظافت و دوري از چركي و كثافت را تشويق كرده است. 4 _ طهارت روح و بدن باهم شامل وضو، غسل و تيمم. اول _ وضو: بدنبال هر حدثي كه از انسان صادر مي شود. س: حدث ها كدامند؟ ج: حدث عبارت است از: بول، غايط، باد روده و معده، خواب، خون استحاضه قليله براي زنان، استعمال هرچيزي كه عقل را از كار بيندازد مانند شراب، هر عارضه اي كه موجب بيهوشي و از كار افتادن عقل شود، مانند حالت اغما و غيره. س: چگونه بايد وضو گرفت؟ ج: به اين ترتيب: 1 _ صورت را از بالاي پيشاني (رستنگاه موي سر) تا چانه مي شوييم. 2 _ دست راست را از بالاي آرنج تا سرانگشتان مي شوييم. 3 _ دست چپ را هم مانند دست راست مي شوييم. 4 _ با همان تري و رطوبت دست راست قسمتي از جلو سر را مسح مي كنيم. 5 _ با همان تري دست، با دست راست روي

پاي راست و با دست چپ روي پاي چپ را مسح مي كنيم. دوم _ غسل: كه بر دو نوع است: غسل واجب و غسل مستحب. س: غسل هاي واجب چندتا هستند؟ ج: شش تا: 1 _ غسل جنابت: جنابت حالتي است كه پس از آمدن مني از انسان يا نزديكي كامل (دخول) براي انسان پيش مي آيد، و براي در آمدن از آن حالت بايد غسل كند. 2 _ غسل حيض: خون ماهيانه اي كه زنان مي بينند كه پس از پاك شدن بايد غسل كنند. 3 _ غسل نفاس: خوني كه زنان در هنگام زاييدن مي بينند، كه پس از پاك شدن بايد غسل كنند. 4 _ غسل استحاضه: خوني كه زنان مي بينند كه نه خون حيض است و نه خون نفاس (و شرحش مفصل است). 5 _ غسل مس ميت: اگر كسي انسان مرده اي را كه بدنش سرد شده باشد و هنوز غسلش نداده باشند، لمس كند بايد غسل كند. 6 _ غسل ميت: وقتي انساني مي ميرد واجب است كه مسلمانان او را غسل دهند و بعد كفن كنند و به خاك بسپارند. س: غسلهاي مستحب چندتا هستند؟ ج: غسلهاي مستحب زيادند، مانند: غسل جمعه، غسل اعياد اسلامي، غسل شبهاي ماه رمضان. س: چگونه بايد غسل كرد؟ ج: غسل را بدو صورت مي توان انجام داد: ارتماسي و ترتيبي. غسل ارتماسي به اين شكل است كه يك دفعه تمام بدن را در آب فرو ببريم به نحوي كه به همه جاي بدن همزمان آب برسد. غسل ترتيبي به اين شكل است كه ابتدا سر و گردن را مي شوييم و بعد، طرف راست بدن و پس از آن طرف چپ

بدن را مي شوييم. سوم _ تيمم: در صورتي كه آب براي وضو يا غسل پيدا نكنيم (يا آب براي بدنمان ضرر داشته باشد) به جاي وضو يا غسل، تيمم مي كنيم. س: تيمّم را چگونه بايد انجام داد؟ ج: تيمّم را به اين ترتيب انجام مي دهيم: 1 _ دو كف دست را روي زمين پاك و حلال و غير غصبي مي زنيم. بعد، گرد و خاك دستمان را مي تكانيم و با دو دست پيشاني را از رستنگاه موي سر تا قسمت بالاي بيني دست مي كشيم. 2 _ با كف دست چپ روي پشت دست راست مي كشيم و با كف دست راست روي پست دست چپ. 3 _ يكبار ديگر كف دو دست را به زمين مي زنيم و به همان ترتيب قبلي پُست دو دست را دست مي كشيم. لازم به تذكر است كه طهارت (وضو، غسل و تيمم) احتياج به نيت دارد و بايد با توجه به اينكه وضو يا غسل يا تيمم براي در آمدن از حدث يا جنابت و غيره به منظور تقرب به خداوند متعال، انجام مي گيرد، بجاي آورده شود. علت لزوم نيت براي صحت طهارت اين است كه وضو و غسل و تيمم هم براي تطهير ظاهر انسان است و هم براي تطهير باطنش و اين توجه به خداوند متعال است كه طهارت ظاهر را به طهارت باطن سرايت مي دهد.

عبادتگاهها

س: منظور از عبادتگاه چيست؟ ج: پيامبر اسلام (ص) فرموده است: (جعلت لي الارض مسجدا و ترابها طهورا) بنا براين، در همه جاي زمين از نقطه نظر اسلام، مي توان عبادات را بجاي آورد. و در دين اسلام يك محل بخصوص براي عبادت اختصاص

ندارد. همچنين در اسلام محل عبادات اين گروه با آن گروه و اين طبقه با آن طبقه تفاوتي ندارد. خداوند متعال فرموده است: (واقيموا وجوهكم عند كل مسجد)(1). با اين وصف، اسلام بعضي اماكن را مخصوص عبادت قرار داده است كه مسجد ناميده مي شوند. عبادت در مساجد ثواب بيشتري دارد، و شارع مقدس اسلام مردم را به تجمع در آنها بسيار ترغيب فرموده است و براي ساختمان مساجد و ايجاد روشنايي در آنها ثواب بسيار قرار داده است. مساجد از نظر درجه اهميت سه دسته اند: 1 _ مساجدي كه در درجه اول اهميت اند عبارتند از: مسجدالحرام در مكه مكرمه، مسجد پيغمبر (ص) در مدينه منوره، مسجد كوفه در نزديكي نجف اشرف، مسجد بصره در شهر بصره، و بيت المقدس در اردن. 2 _ مساجدي كه در درجه دوم اهميت هستند، شامل: مسجد سهله در نزديكي نجف اشرف. مسجد براثا ميان كاظمين و بغداد. 3 _ مساجدي كه مسلمانان در شرق و غرب جهان ساخته اند. اين مساجد هم در مقايسه با يكديگر اهميت و فضيلتشان متفاوت است و در فقه اسلام به تفصيل بيان شده است. س: آيا مساجد، احكام بخصوصي دارند؟ ج: آري. نجس كردن مسجد حرام است، ويران كردن مسجد حرام است، ماندن شخص جنب و زن حائض و نفساء در مسجد حرام است، در مورد مسجدالحرام و مسجد پيغمبر، حتي عبور از مسجد يعني ورود از يك در و بيرون شدن از در ديگر نيز براي جنب و حائض و نفساء حرام است مسجد احكام ديگري نيز دارد كه در كتب فقهي مفصل بيان شده است.

زيارتگاهها

س: زيارتگاهها كدامند؟ ج: زيارتگاهها

اماكني هستند كه پيغمبر اكرم و ائمه طاهرين در آنها مدفونند و عبارتند از: 1 _ حجره پيغمبر (ص) در مدينه منوره در سرزمين حجاز. 2 _ قبرستان بقيع كه قبر چهار امام است. امام حسن مجتبي (ع) و امام زين العابدين (ع) و امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) مرقد مطهر حضرت فاطمه زهرا(س) هم شايد در اين قبرستان باشد. قبرستان بقيع در مدينه منوره در سرزمين حجاز واقع است. 3 _ حرم امام علي بن ابيطالب (ع) در نجف اشرف _ عراق. 4 _ حرم امام حسين (ع) در كربلا _ عراق. 5 _ حرم امام موسي كاظم (ع) و امام محمد تقي (ع) در كاظمين _ عراق. 6 _ حرم امام علي بن موسي الرضا (ع) در خراسان _ ايران. 7 _ حرم امام علي النقي (ع) و امام حسن عسكري (ع) و سرداب امام زمان (ع) در سامراء _ عراق. 8 _ حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) در كربلا و حرم حضرت زينب(س) در شام. 9 _ مقابر پيامبران مانند حضرت ذوالكفل (ع) و حضرت موسي (ع). س: آيا اين زيارتگاهها امتياز و حرمت خاصي دارند؟ ج: آري، در اين اماكن متبركه پيامبران خدا و اوصياي آنان و مقربان درگاه احديت، آرميده اند. س: شمه اي راجع به احترام و عظمت زيارتگاهها بيان كنيد. ج: زيارتگاهها در حكم مساجدند. از جمله، يكي از امتيازات حرم مطهر حضرت امام حسين (ع) آن است كه دعا در حرم آن حضرت مستجاب است. س: آيا رفتن به اين زيارتگاهها ثوابي هم دارد؟ ج: البته اسلام، زيارت قبر پيغمبر اكرم (ص) و حضرت فاطمه زهرا(س) و

ائمه طاهرين (ع) را سفارش كرده و ثواب فراوان براي زيارت قبور آنان مقرر گردانيده است و براي زيارت مرقد مطهر هر يك از آنان روزها و شبها و ساعات بخصوصي را معين كرده است كه در آن ايام و ساعات، زيارت فضيلت بيشتري دارد. اگر در دنياي امروز براي سرباز گمنام آرامگاه مي سازند تا مردم را به دفاع از ميهن تشويق كنند و با اين كار از سپاهياني كه در ميدانهاي جنگ كشته شده اند تجليل مي كنند، اسلام پيشوايان شناخته شده اي داشته است كه پيروي آنان خير دنيا و آخرت و خوشبختي در جهان را به دنبال دارد. از اين رو مشاهده مي كنيم كه حرم مطهر پيغمبر اكرم (ص) و ائمه طاهرين (ع) كانون تابش اسلام و مركز انواع سعادت و كرامت است و زوار از نور و صفاي اين مشاهد مشرفه كسب فيض مي كنند، و حلقه هاي پيروي و اطاعت خود را با پيشوايان آسماني خويش مستحكم تر مي كنند، و سرچشمه هاي سعادت و رفاه را در وجود و زندگي خويش جوشان مي يابند. بخصوص، براي پيغمبر اكرم (ص) و ائمه طاهرين (ع) زيارتنامه هايي مأمور است كه سراسر درس زندگي و آيين بهزيستي است. مثلاً: در يكي از زيارتهاي حضرت علي (ع) مي گوييم: (العادل في الرعيه، والقاسم بالسويه) كه منشور عدالت است و تساوي حقوق. در يكي از زيارتهاي حضرت امام حسين (ع) مي خوانيم: (اشهد انك طهر طاهر، من طهر طاهر مطهر، طهرت و طهرت بك البلاد، و طهرت ارض انت بها و طهر حرمك) كه درس پاكي دل و جسم وجان و روح و روان است و اشاره به اين نكته دارد كه انسان رسالت دارد زمين را

از فساد پاك گرداند چطور ممكن است پيرو چنين امامي باشد، و زيارت وي اين اثر را روي او نداشته باشد كه تا جان در بدن دارد در مبارزه با فساد بكوشد. س: آيا تعيين موسم زيارت براي زيارت پيغمبر و امامان فايده اي دارد؟ ج: آري، همان فوايدي كه در باره حج گفتيم. در موسم زيارتي هريك از امامان نيز مردم از مكانهاي مختلف براي زيارت مي آيند، و همان فوايدي كه بر تجمع مردم در مكه مكرمه مترتب بود، در مورد زيارتگاهها هم مصداق پيدا مي كند.

دعا

س: دعا يعني چه؟ و فايده اش چيست؟ ج: دعا عبارت است از سخن گفتن انسان با خداوند متعال، انسان با خدا راز و نياز كند، از روزگار و اوضاع زمان شكايت كند. تقديس و تسبيح پروردگار كند. نعمتهاي او را بر شمارد. اميدواري به رحمت و ترس از عقاب خداوند را به درگاه او اظهار دارد. فوايد دعا از اين قرار است: 1 _ تحكيم رابطه انسان و آفريدگار جهان. 2 _ تقويت روح. وقتي انسان خود را در ارتباط با نيروي لايزال مي بيند، روحش نيرومندتر مي گردد، و روح نيرومند، دليري مي آورد و انسان را صاحب اراده مي گرداند. 3 _ آرامش دل و اطمينان خاطر، كه مشعلي فراراه سعادت انسان است. 4 _ زنده كردن ميل فطري انسان به فضائل اخلاقي و نفرت باطني انسان از رذائل اخلاقي. 5 _ شناسايي بيشتر نيكي ها و بدي ها كه در دعاها ياد مي شوند. 6 _ از همه مهمتر، اجابت دعا است. خداوند سبحان پاسخ دعا را مي دهد: و قال ربكم ادعوني استجب لكم(2) و واضح است كه با اجابت دعاي انسان

از طرف خداي جهانيان، همه نيازهاي دنيا و آخرت برآورده ميشود. دعا در اسلام يك مكتب اصلاحي پويا است كه در هيچ دين و مرامي نظيرش پيدا نمي شود، و از وقتي كه انسان دست راست و چپش را مي شناسد برايش سودمند است و تا آخرين روزهاي زندگيش از آن بهره مند مي گردد. س: نمونه اي از دعاهايي كه اشاره گرديد ذكر كنيد. ج: حضرت امام زين العابدين (ع) در دعاي مكارم الاخلاق (دعاي بيستم صحيفه سجاديه) به درگاه خداوند اين چنين راز و نياز مي فرمايد: واغنني، و اوسع علي في رزقك، ولا تفتني بالبطر. واعزني، ولا تبتليني بالكبر. و عبدني لك، ولا تفسد عبادتي بالعجب. واجر للناس علي يدي الخير، ولا تمحقه بالمن. و هب لي معالي الاخلاق، واعصمني من الفخر. ترجمه: و به مال بي نيازم گردان، و روزي را بر من فراخ كن، اما به ناسپاسي و خود پرستي مبتلا مساز. و رتبه ارجمند ده، و به كبر و منت آزمايش مفرما. و توفيق عبادت ده، و به ناز و خودپسندي عبادت مرا فاسد مكن. و خير بر دست من براي مردم جاري كن، و به منت نهادن آن را ضايع مساز. و به خوي نيك آراسته ام دار، و از باليدن و فخر كردن حفظم نما. اللهم صل علي محمّد و آله. و سددني لان اعارض من غشني بالنصح. و اجزي من هجرني بالبر واثيت من حرمني بالبذل. واكافي من قطعني بالصله. و اخالف من اغتابني الي حسن الذكر. و ان اشكر الحسنه، واغضي عن السيئه. ترجمه: خدايا! درود بر محمد و خاندان او فرست. و توفيقم ده كه خيرخواهي آنكس كنم كه بدخواهي من كرد. و به آشتي

تلافي كنم آن را كه از من بريد. و به بخشش پاداش دهم آنكه مرا نوميد كرد. و به پيوندم رشته الفت آن را كه از من بگسست. و به نيكي ياد كنم كسي را كه غيبت من ميكند، و اينكه خوبي را سپاس بگذارم، و از بدي چشم پوشم. اللهم صل علي محمد و آله. ولا اظلمن و انت مطيق للدفع عني. ولا اظلمن و انت القادر علي القبض مني. ولا اضلن و قد امكنتك هدايتي. ولا افتقرن و من عندك وسعي. ولا اطغين و من عندك و جدي. ترجمه: خداوندا! درود بر محمد و آل او فرست و مگذار بر من ستم رود، با آنكه تو بر دفع آن قادري. يا من بر كسي ستم كنم و تو مي تواني مرا باز داري، و گمراه نشوم چون هدايت من به دست تواست، و تنگدست نگردم با آنكه گشايش كار من از دست تو برآيد، و سركشي نكنم، چون دارائي من از تواست(3). با مطالعه و دقت در دعاهاي پيغمبر اكرم (ص) و ائمه طاهرين (ع) كه قسمتي از آنها در كتاب القرآن والدعاء (بحارالانوار) مرحوم علامه مجلسي(ره) و كتاب (مفاتيح الجنان) مرحوم محدث قمي(ره) و (صحيفه سجاديه) گردآوري شده است، اين موضوع روشن مي شود كه دعا بزرگترين گنجينه شادكامي و رمز خوشبختي انسان در دنيا و آخرت است. نماز جماعت. س: منظور از نماز جماعت چيست؟ ج: اسلام پيروانش را تشويق مي كند كه نمازهاي يوميه را به جماعت بخوانند، يعني هنگام نماز اجتماعاتي برپا كنند و هرگروه به يك امام جماعت عادل اقتدا كنند. نخستين نماز جماعت به امامت حضرت رسول اكرم (ص) كه

نماز جماعت را تشريع فرمود، برگزار شد، و از آن زمان تا كنون در اطراف و اكناف كشورهاي اسلامي جهان نماز جماعت برقرار شده است. مسلمانان به هنگام صبح براي اداي نماز صبح، و هنگام ظهر براي اداي نماز ظهر و عصر، و هنگام مغرب براي اداي نماز مغرب و عشاء در مشاهد مشرفه و مساجد اجتماع مي كنند، و يك نفر از آنان كه به فضائل اخلاقي و شايستگي شناخته شده است جلو مي ايستد، و نماز واجبشان را با او مي خوانند، و به همراه او قيام و قعود و ركوع و سجود مي كنند. س: فايده نماز جماعت چيست؟ ج: فوايد نماز جماعت بسيار است، از جمله: 1 _ وحدت مسلمانان: مسلمانان هر روز دور هم يكجا جمع مي شوند. رئيس در كنار مرئوس، سفيد پوست در كنار سياهپوست، و ثروتمند در كنار مستمند مي ايستند. همه در پيشگاه يك پروردگار هيچكس با ديگران تفاوت ندارد. همه يك احساس دارند. اختلافات طبقاتي و امتيازات از ميان مي رود. سرچشمه همه خيرات هم همين است. 2 _ تعاون: مردم در كنار هم گرد مي آيند. با وضع زندگي يك ديگر آشنا مي شوند. نيازمنديهاي يكديگر را درك مي كنند. به درد يكديگر مي رسند. از يكديگر دلجويي مي كنند. و اگر يك روز يكي از آنان به نماز حاضر نشد، از احوال او جويا مي شوند. اگر دچار مصيبت و محنتي شده باشد در پي رفع گرفتاريش بر مي آيند. و اگر بيمار شده باشد به عيادش مي روند. 3 _ عادت به نظم: كساني كه بيشتر اوقات به جماعت نماز مي گذارند، چون نماز جماعت نمودار نظم است، رفته رفته، نظم و انضباط جزو طبيعت آنان مي شود و

تمام حركات و سكنات آنان را تحت نظم در مي آورد. 4 _ وعظ و ارشاد: قبل از نماز جماعت يا بعد از آن معمولاً خطابه اي براي مردم ايراد مي شود، و مردم از حوادث و رويدادهايي كه به زندگي مسلمانان ارتباط پيدا مي كند با خبر مي شوند، و در غم و شادي و اندوه ستمديدگان مسلمان در اقصي نقاط عالم، خود را سهيم مي بينند. به همين جهت مشاهده مي كنيم كساني كه غالبا به نماز جماعت حاضر مي شوند، مردمي فهميده و انديشمندند و در اثر وعظ و ارشادي كه در پرتو نماز جماعت صورت گرفته است، اين افراد پاكيزه تر و پارساتر و پيراسته تر از ديگران هستند. و امتيازشان در همه زمينه هاي گوناگون زندگي آشكار است.

امر به معروف و نهي از منكر

س: منظور از امر به معروف و نهي از منكر چيست؟ ج: اسلام به همه كارهاي نيك امر فرموده است. بعضي را امر كرده و واجب گردانيده، و بعضي ديگر را سفارش كرده و مستحب شمرده است. و به طور كلي همه كارهاي نيك را معروف ناميده، و كارهاي زشت و بد را منكر. خيلي واضح است كه بعضي مردم از روي ناداني يا بي توجهي معروف را ترك مي كنند، يا منكر را مرتكب مي شوند. از اين رو، اسلام مسلمانان را امر فرموده است كه امر به معروف كنند و نهي از منكر. و با اجراي اين حكم اسلام است كه كژي و كاستي هاي جامعه به درستي و راستي تبديل مي شود، و مردم منافع حقيقي خود را تشخيص مي دهند، و مفاسد و جنايات از جامعه رخت بر مي بندد. قرآن كريم مي فرمايد: (كنتم خير امه اخرجت للناس تأمرون

بالمعروف و تنهون عن المنكر)(4) يعني: شما مسلمانان بهترين مردمان هستيد و امر به معروف و نهي از منكر ميكنيد. حضرت رسول اكرم (ص) مثال جالبي براي لزوم نهي از منكر ارائه فرموده است: عده اي بر يك كشتي سوارند و كشتي روي آب در حركت است. يكي از مسافران به سوراخ كردن گوشه اي از كشتي مي پردازد. اگر مسافران جمع شوند و دستش را بگيرند و از سوراخ كردن كشتي بازش دارند، هم آن شخص نجات مي يابد هم ديگر مسافران، اما اگر او را بحال خودش واگذارند تا كشتي را سوراخ كند، همه به هلاكت خواهند افتاد. حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: با كوشش هرچه تمامتر امر به معروف و نهي از منكر كنيد و بايد اين عمل را انجام دهيد در غير اين صورت، اشرار بر شما مسلط خواهند شد و ديگر هرچه دعا كنيد مستجاب نخواهد شد!

اعتكاف

س: اعتكاف چيست؟ ج: ماندن سه روز يا بيشتر در مسجد اعتكاف گويند. كسي كه معتكف مي شود بايد روزها را روزه بگيرد، و بسياري از كارها را كه با تقرب به خداوند منافات دارد كنار بگذارد، و جز براي رفع نيازهاي ضروري نبايد از مسجد خارج شود. س: اعتكاف چه فايده دارد؟ ج: روح انسان اوج مي گيرد. از تمايلات جسماني بريده مي شود، انديشه صاف و پاكش جوشش مي گيرد. اين چند روز فرصتي است كه انسان با خيال راحت و در نهايت آسايش و آرامش و طهارت روح و بدن بسر برد و لذت زندگي واقعي انساني را بچشد. بارها ديده ايم كه مثلاً رئيس جمهوري يا صاحب منصبان ديگر براي چند روزي همه كارهايشان را تعطيل مي كنند و براي

استراحت به منزل ييلاقي شان مي روند، يا به ساحل دريا روي مي آورند، تا در اثر اين استراحت، شادابي و تحرك خود را بازيابند، و بتوانند در كارهاي خود به درستي فكر كنند و مدتي از سر و صداي جمعيت بدور باشند. با مقايسه اين كار با اعتكاف، به اين نتيجه مي رسيم كه اعتكاف فضيلت و معنويت بيشتري دارد به دليل اينكه: اولاً _ اعتكاف با روزه همراه است و فوايد روزه ناگفته معلوم است. ثانياً _ اعتكاف سراسر توجه به خداوند است كه مصدر هر چيز، و الهام بخش هرآسايش و آرامشي است. ثالثاً _ اعتكاف در مسجد انجام مي پذيرد كه محل طاعت و عبادت است، و در محيطي برگزار مي شود كه صدق و صفا و بي پيرايگي و دوري از گناهان برآن حكمفرما است. در علوم جديد به اثبات رسيده است كه محل انجام هركاري روح خود آن عمل و بجاي آورنده اش تأثير بسزايي دارد. اگر مكان مقدس باشد، انسان را به پاكي و پيراستگي دعوت مي كند، و اگر آلوده و ناپاك باشد انسان را به خيانت و جنايت سوق مي دهد.

امور خيريه

س: امور خيريه از نظر اسلام كدامند؟ ج: اسلام هركار نيكي را (خير) ناميده است و مردم را امر فرموده كه داعي خير باشند: (ولتكن منكم امه يدعون الي الخير)(5) و همچنان كه خود در كارهاي خير مي كوشند، ديگران را نيز به امور خير ارشاد ميكنند. اسلام ثواب ارشاد و دعوت به كار خير را با ثواب خود عمل خير يكسان دانسته است. در حديث آمده است: (الدال علي الخير كفاعله) يعني: كسي كه مردم را دلالت به كارهاي خير مي كند مانند آن

است كه آن كارهاي خير را خودش شخصاً انجام داده باشد. كارهاي خير دو نوع است: يك دسته از كارهاي خير را اسلام صريحاً نام برده و انجام آنها را از مسلمانان خواسته است. مانند:، نماز، دستگيري درماندگان و سير گردانيدن گرسنگان. دسته ديگر كارهاي خيري هستند كه جزء به جزء مورد تأييد و تأكيد قرار نگرفته اند، ولي مصداق عنوان كلي خير هستند. مانند: ساختن مدارس، درمانگاهها، تشكيل انجمن هاي خيريه به منظور پوشاك و خوراك رسانيدن به فقيران و فراهم كردن وسائل ازدواج جوانان مستمند و بي بضاعت. بنا بر اين از نقطه نظر اسلام، مسلمان كسي است كه هم خود در امور خيريه تلاش كند و هم ديگران را به امور خيريه دعوت كند. از سوي ديگر در منطق اسلام حتي كنار زدن پاره آهن يا تخته سنگ از كوچه و خيابان صدقه و كار خير به حساب مي آيد. براستي، اگر همه جهانيان رهنمودهاي اسلام را در زمينه عمل خير و دعوت به كار خير، سرمشق زندگي خويش قرار مي دادند يك نفر نيازمند هم پيدا نمي شد، دنيا بهشت برين مي شد و خير و آسايش و انس و الفت از كران تا كران جهان را در بر مي گرفت.

جشن ها و سوگواري ها

س: منظور از برگزاري جشن ها و سوگواري هاي مذهبي چيست؟ ج: اسلام، جشن گرفتن و به سوك نشستن در سالروزهاي ولادت و شهادت پيغمبر اسلام (ص) و ائمه طاهرين (ع) را مستحب گردانيده، و تعظيم شعائر مذهبي را تشويق و تأييد قرار داده، و براي بعضي از آنها اجر و ثواب فراوان مقرر فرموده است. در حديث آمده است: (شيعتنا منا يفرحون لفرحنا، و يحزنون

لحزننا) يعني: شيعيان ما از ما هستند. در شادي ما شادمانند و در اندوه ما اندوهگين. س: فايده اين كارها چيست؟ ج: فوايد بسياري دارد از جمله: 1 _ تشويق مردم به كار خير: وقتي مردم مي بينند كه از نيكوكاران و مصلحان جهان چگونه تجليل مي شود، به كارهاي خير تشويق مي شوند، و در صدد بر مي آيند كاري كنند كه مورد عزت و احترام مردم قرار گيرند. نياز به توضيح ندارد كه تجليل از بزرگان دين، مردم را به خير و صلاح تشويق مي كند و از شر و فساد برحذر مي دارد، و روح حق پرستي و مبارزه با فساد را در جامعه زنده مي كند. 2 _ سرمشق زندگي: وقتي كسي در نظر انسان بزرگ جلوه كند انسان خواه ناخواه زندگي خود را به رنگ زندگي او در مي آورد و در همه امور به او تأسي مي كند. اين خاصيت روح و روان آدمي است كه به ترقي و تعالي تمايل دارد، و مي كوشد تا والاترين رتبه انسانيت را به خود اختصاص دهد و در سطح بالاتري از معنويت و فضيلت قرار گيرد. 3 _ تجليل از مصلحان جهان: اين حق مسلم يك مصلح اجتماعي است كه مردم از زنده و مرده او تجليل به عمل آورند. 4 _ اجتماعات: جشن ها و سوگواري ها معمولاً در اجتماعات پرشكوهي انجام مي شود، و همان فوايدي را كه در باره حج و نماز جماعت بر شمرديم، در بر دارد. از اين گذشته اصولاً يادبود تولد يا وفات و شهادت بزرگان دين، هميشه با ارشاد و اصلاحات و تبليغ دين همراه است. 5 _ مظاهر عظمت: وقتي اعياد يا سوگواري هاي اسلامي با آثاري

در وضع ظاهر افراد مانند پوشيدن زيورآلات در اعياد و پوشيدن لباس سياه در سوگواري ها همراه باشند، اثر مطلوب بهتر گرفته مي شود، و چشم به كمك گوش مي آيد و از آنچه مي بيند الهام مي گيرد، و مردم خود بخود بسوي كارهاي نيك سوق داده مي شوند، و از كارهاي بد اجتناب مي كنند. س: اعياد و سوگواري هاي مهم مذهبي كدامند؟ ج: برخي از اعياد و سوگواري هاي مهم اسلامي، عبارتند از: _ عيد مولود حضرت رسول اكرم (ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) و دوازده امام (ع). _ عيد مبعث روزي كه حضرت رسول اكرم (ص) مبعوث به رسالت اسلام گرديد.27 رجب. _ عيد غدير روزي كه حضرت رسول اكرم (ص) علي (ع) را در محل غدير خم در روز 18 ذي الحجه به عنوان خليفه و جانشين خويش منصوب فرمود و به مردم معرفي كرد. _ سالروز رحلت پيغمبر اكرم (ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، و يازده فرزند آن حضرت. _ عيد فطر اول ماه شوال. _ اربعين امام حسين (ع) 20 صفر. _ عيد قربان. دهم ذي الحجه.

تولي و تبري

س: تولي و تبري چيست؟ ج: انسان، كسي را كه دوست دارد سعي مي كند به او نزديك شود و از كردار و گفتارش پيروي مي كند. از كسي هم كه دوستش ندارد و نفرت دارد، دوري مي كند و كوشش مي كند كه در اعمال و رفتار درست نقطه مقابل او باشد. دوستي و پيروي، تولي است و نفرت و دوري، تبري. س: با چه كساني بايدتولي داشت، و از چه كساني تبري؟ ج: تولي با خدا و پيامبران و امامان و نيكان. و تبري از دشمنان خدا و پيغمبران و امامان و

نيكان. كسي كه خدا و بندگان شايسته او را دوست بدارد، از دل و جان به آنان نزديك مي شود و از آنان پيروي مي كند، و به سعادت دنيا و آخرت مي رسد. همچنين كسي كه از دشمنان پاكان و نيكان دوري مي گزيند، از كارهاي زشت آنان عبرت مي گيرد و مي كوشد كه اثري از كردار و رفتار و صفات ناپسند آنان در وجودش نباشد. عشق و نفرت دو غريزه انساني هستند كه زندگي هيچكس خالي از آثار اين دو غريزه نيست. از ديدگاه اين دو غريزه، مردم به سه دسته تقسيم مي شوند: 1 _ نيكان و پاكان و بندگان شايسته خدا. 2 _ دشمنان خدا و اولياي خدا. 3 _ بيطرف ها و بي تفاوت ها مانند: جاهلان قاصر، روستاييان و بيابان نشينان. مسلمان بايد غريزه عشق را با دوستي و محبت بندگان شايسته خدا، و غريزه نفرت را با كينه دشمنان خدا و اولياي خدا، سير گرداند. بنا بر اين، تولي و تبري در اسلام نوعي پاسخگويي به اين دو غريزه انساني است كه منافع و مصالح دنيا و آخرت بشر را نيز در بر دارد. س: آيا غريزه سير شدني است؟ ج: غريزه هاي دوستي، نفرت، اندوه، و ديگر غريزه هاي انساني درست مانند شكم بايد سير شوند. اسلام خوراك لازم و مفيد را براي غرائز در نظر گرفته تا انسان مايه بدبختي و رمز خوشبختي خود را دريابد، و به آنچه سودمند مي بيند روي آورد و از آنچه زيان آور است دوري كند.

1 _ سوره اعراف: آيه 29. 2 _ سوره غافر: آيه 60. 3 _ ترجمه اين فرازها از دعاي مكارم الاخلاق عينا از ترجمه عالم جليل مرحوم

حاج ميرزا ابوالحسن شعراني(ره) نقل شده است (صحيفه كامله سجاديه با ترجمه و شرح فارسي: ص67، 68، 69، 72) تهران، اسلاميه، 1378ق. 4 _ سوره آل عمران: آيه 110. 5 _ سوره آل عمران: آيه 104.

آزادي در اسلام

آزادي در اسلام

س: آيا در اسلام آزادي وجود دارد؟ ج: البته اسلام دين آزادي و آزادگي به تمام معني كلمه است. وسعت دامنه آزاديهاي فردي و اجتماعي در دين اسلام با هيچيك از اديان آسماني و قوانين بشري قابل مقايسه نيست. س: دليل اين مطلب از كتاب و سنت چيست؟ ج: در قرآن كريم، رسالت پيغمبر اسلام (ص) اينطور توصيف شده است: (و يحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث و يضع عنهم اصرهم والاغلال التي كانت عليهم)(1). زنجيرهايي كه روابط اجتماعي دوران جاهليت، و خرافاتي كه در آن زمان رواج داشت و برگردن مردم انداخته بودند و آزادي را از آنان سلب كرده بودند، پيغمبر اسلام (ص) همه را به يكسو افكند و مردم را آزاد ساخت. مردم برده مقيدات اجتماعي و ناداني هايشان بودند. پيغمبر اسلام (ص) همه را آزادي و آزادگي بخشيد. اين قاعده مشهور فقهي نيز كه از كتاب و سنت گرفته شده است: (الناس مسلطون علي انفسهم و اموالهم) يعني: مردم اختيار جان و مالشان را دارند حاكي از اين است كه انسان هر طور كه مي خواهد مي تواند در بدن و اموال خود تصرف كند، البته مشروط بر اينكه تصرف او از نظر شرع مقدس اسلام حرام نباشد. س: براي تصرف حرام در بدن، از نظر اسلام مثال بزنيد. ج: تصرف حرام در بدن، مانند خودكشي يا خود را ناقص العضو كردن

مثلاً كسي دست خود را قطع كند يا خود را نابينا سازد و يا گوش خود را كر كند. تصرف حرام در مال، مانند اينكه انسان پول خود را در دريا بريزد، يا اسكناسهايش را آتش بزند، يا جنس حرامي مانند شراب بخرد، يا به زنان بدكاره بدهد، يا قمار كند. محرمات در اسلام بسيار اندك اند. چيزها و كارهايي هم كه تحريم شده اند، به خاطر مصالح فردي و اجتماعي بوده است. بنا بر اين، از ميان تصرفات بيشماري كه شخص مي تواند در بدن و اموال خود بكند، همين چند گونه تصرف حرام شده است. اسلام از نظر كمي محرمات، در مقايسه با اديان آسماني ديگر و قوانين بشري بي نظير است. س: آزادي در اسلام چند نوع است؟ ج: آزادي ها در اسلام قابل برشمردن نيست. ما در اينجا10 نوع آزادي كه در اسلام مورد توجه قرار گرفته و نسبت به موارد ديگر كلي تر است، يادآور مي شويم: 1 _ آزادي بازرگاني: همه كس مي تواند هر كالايي را كه بخواهد بخرد و بفروشد مشروط بر اينكه حرام نباشد، مانند: شراب و خوك و هر وقت كه بخواهد تجارت كند، و به هرجا كه بخواهد كالايش را بفرستد، و از هرجا كه بخواهد كالا وارد كند گمرك و مرز وجود ندارد و هيچ قيد و شرطي در كار نيست. 2 _ آزادي كشاورزي: همه مي توانند با آزادي كامل به كشاورزي بپردازند. هيچ قيد و بندي ندارد. ماليات به در آمد كشاورز تعلق نمي گيرد. هر قدر بخواهد و در هر مقدار زمين كه بخواهد مي تواند كشت كند. زمين از آن خدا و از آن كسي است كه آبادش كند. چنانكه در

حديث آمده است: (ان الارض لله و لمن عمرها). 3 _ آزادي صنعت: هر كس مي تواند كارخانه احداث كند، كارخانه وارد و يا صادر كند، هرچيزي كه بخواهد بسازد و براي صنايع هم هيچگونه ماليات و شرط و قيدي وجود ندارد. 4 _ آزادي تملك اراضي و ديگر منابع طبيعي: زمين و آب و هوا از آن خدا است. پس ثروتهاي درون آنها هم از آن كسي است كه استخراجش مي كند مانند: ماهي، معادن، گنج، چوب جنگل، هوا و غيره. 5 _ آزادي آباد كردن زمين: هر شخص مي تواند هر زميني را كه بخواهد آباد كند، ساختمان بسازد، نهر جاري كند، چاه حفر كند و هر نوع سودي از آن ببرد. به دليل قاعده (الارض لله و لمن عمرها) يعني: زمين ملك خداست و كسي كه آبادش ساخته مي تواند آن را تملك كند. 6 _ آزادي سفر: انسان مي تواند به هرجا كه بخواهد مسافرت كند و نيازي به تذكره و ويزا گرفتن و دادن ماليات و عوارض ندارد. هيچكس نمي تواند كسي را از مسافرت به هرسوي جهان كه بخواهد باز دارد، انسان مي تواند هر اندازه كه بخواهد در سفر بماند. مدت سفر محدوديتي ندارد. اسلام مرزهاي كشورها را برسميت نمي شناسد. زمين از آن خدا است. انسان در روي كره زمين هر طور كه بخواهد زندگي مي كند و به سير و سياحت مي پردازد. جالب تر اينكه، اسلام بودجه مخصوصي براي كساني كه در راه مي مانند و خرجي آنان تمام مي شود يا دچار دزد و راهزن مي شوند، قرار داده است و از اين راه مردم را به سفر تشويق مي كند و به آنان جرأت سفرهاي طولاني را مي دهد.

7 _ آزادي اقامت: انسان مي تواند در هر نقطه اي از جهان كه بخواهد اقامت كند، وهيچ قيد و شرطي ندارد. ويزا، تابعيت، هويت و مانند آن در اسلام جايي ندارد. انسان از نظر اسلام آزاد است و هيچ چيز نبايد از او سلب آزادي كند. 8 _ آزادي بيان: همه آزادند هرچه مي خواهند بگويند، هر نوع خطابه اي مي خواهند ايراد كنند، هرنوع شعاري مي خواهند بدهند و هيچ قيد و شرطي هم در كار نيست. البته دشنام و غيبت و سخن چيني و امثال آن كه به حيثيت و آبروي مردم لطمه وارد مي كند، مجاز نيست. 9 _ آزادي تأليف و مطبوعات: همه مي توانند هرچه بخواهند بنويسند، چاپ و منتشر كنند و هيچگونه محدوديتي وجود ندارد، فقط مشروط به اينكه به حيثيت و آبروي مردم لطمه نزند. 10 _ آزادي اشتغال: اگر كسي بخواهد دو يا سه شغل و درآمد بيشتري داشته باشد، اسلام به هيچ وجه ممانعتي ندارد. در صورتي كه در دنياي امروز، از نظر قانون داشتن بيش از يك شغل مثلاً هم كارمند دولت بودن و هم بازرگاني كردن ممنوع است. س: آيا مسلمانان پيش از آنكه حكومت هاي اسلامي در جهان رو به ضعف گذارند، از اين آزادي ها برخوردار بوده اند. ج: آري، نه تنها مسلمانان بلكه غير مسلمانان هم زير سايه پرچم اسلام، از اين آزادي ها برخوردار بودند. گاهگاهي هم كه غير از اين مي شده حالت استثنائي داشته و بعضي آزادي ها براي مدتي محدود _ آن هم نه با عنوان شرعي و بطور قانوني و رسمي _ از مردم سلب مي گرديده است. اما با سقوط دولتهاي اسلامي، امپرياليسم جهانخوار غرب زمام امور ساكنان نيمي

از جهان را به دست گرفت. اختناق و اسارت انسانها را قانوني كرد. آزادي و آزاديخواهي جرم و جنايت به حساب آمد. هزاران قيد و شرط براي زندگي بشر در نظر گرفته شد، صدها زنجير به دست و پاي انسان گذاشته شد و عملاً آزادي انسان ها سلب گرديد. شگفت اينجاست كه با اين همه، امپرياليسم آمريكا و جهان غرب مدعي است كه بشريت را نجات بخشيده است و همواره سنگ حقوق بشر را به سينه مي زند.

1 _ سوره اعراف: آيه 157.

اقتصاد اسلامي

اقتصاد اسلامي

س: آيا اسلام داراي يك سيستم اقتصادي است؟ ج: البته اقتصاد سالم و آزاد، تنها در اسلام مطرح است و بس. سيستمهاي اقتصادي موجود در دنياي امروز، هيچكدام اقتصاد سالم نيستند. اقتصاد سرمايه داري، مسئله توزيع عادلانه ثروت را بكلي به دست فراموشي سپرده است. عده معدودي سرمايه دار ميليون ها ميليون سرمايه را به خود اختصاص داده اند، و در دريايي از پول و تجملات غوطه مي خورند در حاليكه در كنار آنان، روزانه هزاران نفر از شدت گرسنگي و برهنگي جان مي دهند. اقتصاد كمونيستي، مالكيت خصوصي را از بين برده و اقتصاد جامعه را به كلي تباه ساخته است. در نتيجه در كشورهاي كمونيستي، مردم در بدترين شرايط، زندگي مي كنند. س: اقتصاد اسلامي چگونه است؟ ج: تشريح اقتصاد در اسلام، لازمه اش تأليف كتابهاي مفصل در اين زمينه است(1). ما در اينجا فقط به خطوط اصلي و قوانين كلي اقتصاد اسلامي مي پردازيم، و اينكه چگونه اقتصاد اسلامي مي تواند فقر و احتياج را از جامعه ريشه كن سازد. خطوط اصلي اقتصاد در اسلام از اين قرارند: اول: آزادي همه جانبه انسان: مردم در سايه حكومت

اسلامي از آزادي همه جانبه برخوردارند. از اين رو با جديت و اخلاص كار مي كنند، و راه پيشرفت از هر طرف برويشان باز است، طولي نمي كشد كه در رديف ثروتمندان قرار مي گيرند، در يك جامعه اسلامي كمتر انسان نيازمندي را مي توان يافت كه واقعا راهي براي تأمين هزينه زندگيش نداشته باشد. در اسلام، منابع اصلي درآمد بدون هيچ قيد و شرطي در اختيار همه انسانها قرار دارد و ماليات و عوارض هم به آنها تعلق نمي گيرد. بنا بر اين، هركس به سهم خود به شغلي مي پردازد و از دسترنج خويش روزي مي خورد و اضافه هم مي آورد. اما، در چارچوب قوانين موجود در جهان: _ منابع در آمد انحصاري هستند، و كسي حق بهره برداري از آنها را ندارد. _ منابع مجاز در آمد هم، با انواع ماليات و عوارض محاصره شده اند. _ بهره برداري از اين منابع نيز، مقيد به شرايط و خط و نشانهايي شده است. واضع است با چنين وضعي، انسان به منابع اصلي در آمد دسترسي ندارد، و اگر هم به منابعي دست يابد، شرايط كار و قوانين ماليات از همه طرف راه را بر او مي بندند. روي اين حساب، گزاف نگفته ايم اگر بگوييم اين قيد و بندها سطح درآمد فرد و جامعه را از صد در صد به صدي بيست تنزل داده است. مثلاً كشور عراق در دوران حكومت اسلامي آباد بود. كشاورزي داشت، پيشرفتهاي عمراني داشت، اما در حال حاضر قسمت كوچكي از آن آباد است و باقي ويران. كشوري كه در سايه حكومت اسلامي چهل ميليون مسلمان بر سر سفره كمكهاي مادي و معنوي آن برخوردار بودند، در حال حاضر، جمعيت

آن به8 ميليون نمي رسد. دوم: سادگي حكومت اسلامي: در آغاز، وقتي اسلام عراق را فتح كرد، براي اداره فرمانداري عراق، فقط سه نفر ازمدينه اعزام شدند. راز اين سادگي در بي آلايشي آن است كه از نقطه نظر اسلام حكومت به سه منظور تشكيل مي شود: 1 _ اجراي عدالت در جامعه. 2 _ حفظ مملكت از تجاوز دشمن. 3 _ بالا بردن سطح زندگي مردم. از طرف ديگر، حكومت اسلامي اين امتيازات را دارد: 1 _ كاملاً ملي است. 2 _ تقيدات و تجملات را كنار گذاشته است و به تشكيلات فراوان نيازي ندارد. 3 _ مشكلات را به سرعت حل مي كند. 4 _ حس اعتماد در مردم بوجود مي آورد و ايمان و وجدان را حاكم مي گرداند. به همين جهت، نيازي به تشكيلات گسترده ندارد. كارمندان دولت بسيار معدودند، پول فراوان است و در نتيجه، سطح اقتصاد از دو جهت بالا مي رود: 1 _ كارمند براي خودش كار نمي كند، هزينه زندگيش را بايد بنا بر اين مردم تأمين كنند. وقتي كارمندان دولت معدود باشند، پولي كه بايد صرف پرداخت حقوق آنان شود، اضافه مي آيد، و دولت از نظر پول در مضيقه قرار نمي گيرد، و دستش براي اجراي طرحهاي حياتي در كشور باز مي ماند. 2 _ كساني كه كارمند دولت نيستند، براي خودشان كار مي كنند و توليد كننده هستند، در صورتي كه اگر كارمند باشند، مصرف كننده هستند بنا بر اين، هراندازه در جامعه اي كارمند دولت كمتر باشد در آمد سرانه در آن جامعه بيشتر خواهد بود. مثال: ده نفر باهم در يك خانه زندگي مي كنند و هريك از آنان مي تواند روزانه يك دينار در آمد داشته

باشد. از اين ده نفر، اگر پنج نفر كارمند بشوند و اداره امور خانه را به عهده گيرند و قرار براين شود كه بقيه اهل خانه مشتركاً هزينه زندگي اين پنج نفر را بر عهده بگيرند، درآمد سرانه از يك دينار به نيم دينار كاهش مي يابد، يعني نصف مي شود. زيرا، مجموع درآمد اهل خانه پنج دينار است كه بايد به ده نفر تقسيم شود. اما اگر، از اين ده نفر، فقط يك نفر كارمند بشود و اداره همه كارها را بر عهده همين يك نفر بگذارند، مجموع درآمد اهل خانه9 دينار مي شود كه با تقسيم آن به ده نفر، در آمد سرانه فقط يك دهم كاهش مي يابد. سوم: بيت المال: بيت المال عبارت است از خزانه دولت اسلامي كه خمس و زكات و جزيه و خراج(2) از هرسو به آن سرازير مي شود. بيت المال دو وظيفه دارد: 1 _ رفع نيازهاي مردم. 2 _ اجراي طرحهاي عام المنفعه. _ بيت المال به نيازمندان آنقدر پول مي دهد كه از حالت فقر بدر آيند و بي نياز شوند. _ به مسافران در راه مانده، هزينه سفر مي دهد تا به وطنشان باز گردند. _ به جواناني كه مي خواهند ازدواج كنند، پول مي دهد تا بتوانند زن بگيرند. _ به بيماراني كه از عهده پرداخت پول دارويشان برنمي آيند، كمك مي كند تا بهبود يابند. _ به كساني كه سرمايه ندارند و مي خواهند به كسب و تجارت بپردازند، سرمايه مي دهد. _ به كساني كه خانه ندارند و احتياج به خانه دارند، كمك مي كند تا بتوانند خانه بسازند. _ به دانشجوياني كه هزينه تحصيل ندارند، كمك هزينه مي دهد. بطور كلي، نيازمندان جامعه همه به بيت المال

مراجعه مي كنند و بيت المال موظف است نيازشان را مرتفع سازد. جالب تر اينكه پولي كه بيت المال در اختيار نيازمندان و مستمندان مي گذارد، به هيچ وجه جنبه بخشش و احسان ندارد. بيت المال وظيفه دارد به همه امور عام المنفعه رسيدگي كند. خيابان كشي كند، روشنايي شهر و جاده ها را تأمين كند، درمانگاه بسازد، مدرسه باز كند، مسجد بسازد. بيت المال بايد كاري كند كه در جامعه نيازمندي وجود نداشته باشد، و هيچيك از طرح هاي عمراني و اجتماعي و اقتصادي جامعه بي پشتوانه نماند. با اين ترتيب، اسلام با استفاده از همين روشهاي ياد شده توانسته است سطح اقتصاد جوامع اسلامي را بالا ببرد. و به همين جهت اقتصاد اسلامي برترين سيستم اقتصادي موجود در جهان به شمار مي آيد. اقتصاد اسلامي نه مانند كاپيتاليسم غربي، جامعه را دچار بحران مي سازد و نه همانند سوسياليسم شرقي، نيازهاي اوليه مردم را ناديده مي گيرند.

1 _ دانشمندان و محققان اسلامي، نظام اقتصادي اسلام را از ديدگاههاي مختلف مورد بحث و بررسي قرار داده اند. به زبان فارسي نيز كتابهاي ارزنده اي در اين زمينه چاپ و منتشر شده است، از جمله: (اقتصاد در مكتب اسلام) تأليف سيد موسي صدر و خود آگاهي اسلامي كه در زمينه مقايسه بين سه اقتصاد شرقي و غربي و اسلامي است نوشته آيت الله سيد حسن شيرازي. ناشر. 2 _ خراج، عبارت است از محصول زمينهايي كه دولت تصرف كرده است، يا سپاهيان اسلام با كارزار به دست آورده اند، يا بهر ترتيب ديگري در اختيار مسلمانان قرار گرفته است.

اسلام آئين صلح

اسلام آئين صلح

س: اسلام دين صلح است يا جنگ؟ ج: اسلام آيين صلح است. در قرآن كريم آمده

است: (يا ايها الذين آمنوا ادخلوا في السلم كافة)(1) يعني: اي كساني كه ايمان آورده ايد: همگي به صلح روي آوريد. (و ان جنحوا للسلم فاجنح لها)(2) يعني: اگر دشمن پيشنهاد صلح داد، بپذير. س: بنا براين، آيا اسلام مي گويد در برابر ستمگران و متجاوزان بايد سر تسليم فرود آورد؟ ج: نه هرگز اسلام دين عقل و عدل است، و ستمكشي از نظر اسلام مردود است. در قرآن كريم آمده است: (فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم)(3) يعني: پس هركس بر شما تجاوز و ستم كند، شما نيز به همان اندازه او را مورد تجاوز و ستم قرار دهيد. (اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علي نصرهم لقدير)(4) يعني: به كساني كه مورد محاصره دشمن قرار گرفته و مظلوم واقع شده اند، اجازه قيام داده شده و خداوند تواناست كه آنان را ياري دهد. (وان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به)(5) يعني: و اگر دست به انتقام زديد، همانگونه كه با شما رفتار كرده اند با آنان رفتار كنيد (و به همان اندازه كه شما را شكنجه كرده اند، عذابشان دهيد). س: اگر اسلام دين صلح است، چگونه جنگ با كفار را رخصت داده است؟ و چرا پيامبر اسلام به جنگ كفار رفته است؟ ج: جنگهاي پيغمبر اكرم (ص) همه دفاعي بوده است(6) و هيچكدام جنبه تعدي يا كشورگشايي يا تصرف زمين و استعمار و استثمار نداشته است. س: شما مي فرماييد اسلام هيچ وقت به جنگ ابتدائي دست نزده است؟! ج: چرا در مواردي كه يكي از دو انگيزه زير وجود داشته است: 1 _ در راه خدا: براي نجات بخشيدن مردم از آلودگيهاي اعتقادي

و اخلاقي و اجتماعي و غيره. 2 _ در راه مستضعفين: براي نجات بخشيدن ملتهاي زير ستم از سلطه ستمگران و استعمارگران. خداوند متعال مي فرمايد: (و مالكم لا تقاتلون في سبيل الله والمستضعفين)(7) يعني: چرا در راه خدا و در راه مستضعفين به كار زار كفار قيام نمي كنيد. س: فرق جنگهاي اسلامي با جنگهاي غير اسلامي چيست؟ ج: بطور اختصار عبارت است از: 1 _ جنگ اسلام، جنگ رهايي بخش است، رهايي بشريت از خرافات و آلودگي گناهان، نجات مستضعفين از چنگال استعمارگران و دفاع در برابر مهاجمان داخلي و خارجي. 2 _ اسلام در هنگام جنگ موازين اخلاقي را كاملاً رعايت مي كند: _ متعرض زنان، كودكان، بيطرف ها، زاهد، راهب و غيره نمي شود. _ آب را بروي دشمن نمي بندد، آب آشاميدني دشمن را زهرالود نمي كند و درختها را از بين نميبرد. _ تا آنجا كه امكان داشته باشد، از شروع يا ادامه كارزار جلوگيري مي كند. به مجرد آن كه بر دشمن مسلط شد، اعلام عفو عمومي مي كند. چنانكه حضرت رسول اكرم (ص) در مورد اهل مكه، و حضرت علي (ع) در باره اهل بصره، همين كار را كردند. 3 _ خوشرفتاري با مردم كشورهاي فتح شده و دشمن شكست خورده: _ همه افراد و گروههاي جامعه را از عدال برخوردار مي گرداند. _ مناطق فتح شده را استثمار نمي كند و عايدات و محصول كشاورزي هر منطقه را به ساكنان همان منطقه مي دهد. _ در مورد اداره امور مناطق فتح شده استبداد به خرج نمي دهد و اگر در ميان ساكنان منطقه افرادي واجد شرايط باشند، خود آنها را به حكومت مي گمارد. _ آزادي كامل و تساوي واقعي

برقرار مي كند. اما جنگهاي غير اسلامي رهايي بخش نيستند، بلكه درست بعكس، به منظور تحكيم پايه هاي استبداد انجام مي گيرند. فاتحان بعد از چيره شدن بر دشمن به كشتار مخالفان مي پردازند و پايه هاي استثمار و استبدادشان را با ايجاد ترس و خفقان محكم مي كنند. آنچه در مقايسه جنگهاي اسلامي و غير اسلامي گفتيم، ادعا نيست بلكه تاريخ گواه اين امتيازات اسلام است. ناگفته نماند ما منكر آن نيستيم كه احياناً ممكن است در بعضي فتوحات اسلام، از اصول ياد شده تخلفي شده باشد، يا اينكه در بعضي كشورگشايي هاي غير اسلامي، اصول انساني رعايت شده باشد، اما ربطي به اصول و قواعد كلي ندارد.

1 _ سوره بقره: آيه 208. 2 _ سوره انفال: آيه 61. 3 _ سوره بقره: آيه 194. 4 _ سوره حج: آيه 39. 5 _ سوره نحل: آيه 126. 6 _ (الرسول في المدينه) از مؤلف همين كتاب. 7 _ سوره نساء: آيه 75.

حكومت اسلامي

حكومت اسلامي

س: آيا اسلام به سياست توجه دارد؟ ج: البته اسلام هم دين است و هم برنامه زندگي. بنا بر اين تمام مسائلي را كه انسان با آن سر و كار دارد، بيان كرده و راه درست هركاري را نشان داده است. س: حكومت در اسلام چه شكلي دارد؟ ج: بيان كيفيت حكومت اسلامي، نياز به تأليفي جداگانه دارد(1). ما در اينجا فقط به سه سؤال اصلي در اين زمينه پاسخ مي گوييم: 1 _ بالاترين مرجع حكومت اسلامي كيست؟ 2 _ حكومت در اسلام چه كيفيتي دارد؟ 3 _ نظام حكومت اسلامي چه ضوابطي دارد؟ س: عالي ترين مرجع حكومتهاي اسلامي كيست؟ ج: عالي ترين مقام حكومت اسلامي

بايد واجد شرايط زير باشد: _ بالغ و عاقل باشد. _ آزاد باشد. _ مرد باشد. _ حلالزاده باشد. _ مؤمن به اسلام باشد. _ در امور دين و دنيا مطلع و صاحب نظر باشد. _ عادل باشد. بعضي از فقهاي اسلام اين شرط را هم افزوده اند كه بايد از همه معاصرانش اعلم باشد. س: حكومت در اسلام چه كيفيتي دارد؟ ج: حكومت در اسلام يك حكومت ديني و دنيوي باهم است. به اين معني كه در حكومت اسلامي، حاكم بنام خدا حكومت مي كند نه بعنوان شخص خودش، نه بنام ملت، نه بنام اشراف و اعيان مملكت. چنين حكومتي داراي اين امتيازات است: 1 _ از نظر اطاعت از دولت، مردم به هيچ وجه دچار ترديد و سرگرداني نيستند. رهبري ديني، سياسي، اجتماعي و... همه در يك نقطه متمركز شده اند، و شخص حاكم شاخص دنيا و دين هردو مي باشد. 2 _ براي حاكم امكان كج روي وجود ندارد. به مجرد آنكه دست از پاي خطا كند فوراً رسوا مي شود. زيرا قوانين ديني تغيير و تبديل و تعديل و تفسير بر نمي دارند و حاكم هم ناچار است عيناً مطابق احكام شرع عمل كند. 3 _ روابط صميمانه مردم با حكومت، سبب مي شود كه مردم از هر حيث با دولت همكاري كنند. مردم فطرتاً به تدين تمايل دارند. حتي كساني كه متدين هم نيستند به مظاهر دين ابراز علاقه مي كنند. درست است كه ايمان ندارند اما گوهر اصلي دين بالاخره در وجودشان هست. دين اصولاً عبارت است از روش زندگي. اگر دين و دنيا يك جا جمع شوند، كيست كه به آن اظهار علاقه نكند. 4 _

حكومت اسلامي بقا و دوام دارد زيرا، قدرت روحاني و معنوي دوامش به مراتب بيشتر از قدرت اجتماعي است. س: نظام حكومت اسلامي چه ضوابطي دارد؟ ج: در پاسخ اين سئوال با توجه به لزوم اختصار، فقط به بيان بعضي ضوابط و پايه هاي حكومت اسلامي مي پردازيم به اين ترتيب: 1 _ قضاوت در اسلام. 2 _ ارتش در اسلام. 3 _ ماليات در اسلام. 4 _ آزادي در اسلام. 5 _ مشكلات اجتماعي در اسلام. 6 _ ترقي و تكامل جامعه در اسلام. سه اصل اول، پايه هاي موجوديت هر ملت و دولتي است. قضاوت ستون عدالت، ارتش قوه قاهره براي دفع دشمنان و ماليات براي تأمين هزينه تشكيلات دادگستري و ارتش و ديگر نيازمنديهاي مملكت. اصول4 و5 و6 با يكديگر موجبات ترقي و تعالي جامعه و رفاه مردم را فراهم مي سازد. س: قضاوت در اسلام چگونه است؟ ج: ساده و سريع و رايگان. يك نفر قاضي يا حاكم شرع، به تمام مسائل حقوقي و قضائي و كيفري يك شهر بزرگ رسيدگي مي كند خيلي ساده و بي تكلف و بدون درخواست پول و عوارض و غيره. به مجرد آنكه طرفين دعوا در حضور قاضي روبروي يك ديگر مي ايستند، قاضي ازمدعي مي پرسد: آيا دليل و مدركي داري؟ اگر داشته باشد حكم به نفع او صادر مي شود، اما اگر دليل نداشته باشد حكم به نفع طرف مقابلش داده مي شود. و به مجرد صدور حكم قاضي، همه چيز تمام مي شود. به همين جهت است كه در تاريخ صدر اسلام مي بينيم، كليه امور حقوقي و قضائي و كيفري شهر بسيار بزرگي مانند كوفه را در حدود نيم قرن فقط يك قاضي

اداره مي كند. س: ارتش در اسلام چگونه است؟ ج: ارتش اسلامي چنانكه از ادله مختلف استنباط مي شود همگاني است و اختياري، و هيچگونه تشكيلات اضافي ندارد. براي آموزش نظامي، حاكم ميدانهايي را خارج از شهر معين مي كند، آلات و ادوات جنگي را فراهم مي آورد و مردم را به آموزش و تمرين فنون جنگي تشويق مي كند. ناگفته پيدا است كه مردم به چنين تمريني رغبت نشان مي دهند زيرا اولاً، عموميت دارد. ثانيا، هيچكس را به سربازي اجباري نمي برند. داوطلبان هم فقط چند ساعت در شبانه روز به فراگيري فنون جنگي مي پردازند و بقيه وقتشان را به زندگي شان مي رسند. بودجه سازماندهي و بسيج تداركات ارتش بر دوش دولت نيست، دولت فقط وسائل اوليه و ادوات جنگي را فراهم مي كند، و بقيه تجهيزات بعهده خود مسلمانان است. ارتش در اسلام بيش از هرچيز شبيه يك تيم ورزشي است. س: ماليات در اسلام چگونه است؟ ج: ماليات اسلامي منحصر است به خمس و زكات و جزيه و خراج. و دولت اسلامي كليه تشكيلات خود را با همين وجوهي كه بيت المال مي رسد، به بهترين وجه اداره مي كند. تشكيلات دولتي در اسلام بي اندازه ساده است از اين رو، دولت اسلامي مانند دولتهاي غير اسلامي و طاغوتي نياز آنچناني به پول ندارد، و به همين خاطر است كه هم مردم در سايه حكومت اسلامي خوشبختند و ماليات هنگفتي نمي پردازند، و هم دولت وضع مرتبي دارد و هميشه سبكبار است. س: آزادي در اسلام چگونه است؟ ج: وقتي تشكيلات دولتي در اسلام بي نهايت ساده باشد، طبعاً، همه گونه آزادي براي مردم تضمين مي شود. كشاورزي، بازرگاني، حرفه و صنعت، مسافرت، ساختمان، اقامت، تصرف زمينهاي

مباح و غيره هيچ قيد و شرطي ندارد. ماليات و عوارض وجود ندارد، كار اجباري و بيگاري _ مانند نظام وظيفه _ وجود ندارد، نيازمنديهاي مردم به ساده ترين شكل مرتفع مي شود، قضاوت فوق العاده ساده انجام مي گيرد، خريد و فروش و قرارداد رهن و اجاره و امثال آن به سرعت صورت مي پذيرد، همه مراسم و تشريفات خريد و فروش هاي مهم در همين خلاصه مي شود كه فروشنده مي گويد: فروختم و خريدار مي گويد: خريدم و يك كاغذ عادي نوشته مي شود و دو شاهد آن را امضاء مي كنند. س: اسلام مشكلات اجتماعي را چگونه حل مي كند؟ ج: اولاً، اسلام فقط مشكلات اساسي را بعنوان مشكل مي شناسد. ثانياً، اسلام هيچگونه مالياتي بر كالا و كار وضع نمي كند. ثالثاً، تشكيلات دولتي بسيار ساده و محدود است. از اين رو به مجرد آنكه حكومت اسلامي در منطقه اي برقرار شود بسياري از مشكلات موجود در جوامع بشري امروزي، خودبخود مرتفع مي گردد و تنها مشكلات اساسي و اوليه باقي مي ماند. گرفتاريهاي روزمره دولت هم عبارت است از تعدادي مرافعات از قبيل درگيري بر سر مالكيت يك خانه، معدودي جنايات از قبيل دزدي و گاهي قتل و چند فقره خلاف قانون مانند شرابخواري. اين مشكلات را هم اسلام به سرعت هرچه تمامتر حل مي كند و نمي گذارد بصورت مسئله در آيند. مرافعه ها بسرعت پايان مي پذيرند. يك نفر قاضي براي يك شهر بزرگ كفايت مي كند. قاضي شخصاً دعواها را فيصله مي دهد، امور ايتام و اوقاف و غيره را رأساً سرپرستي مي كند، برخريد و فروش ها و كليه معاملات ديگر نظارت مي كند و فقط يك نفر مجري حدود اسلامي دارد كه حدود اسلام را اجرا مي كند. زندان در دولت

اسلامي بسيار محدود است. بي مبالغه، مي توان گفت دولت اسلامي مشكلي ندارد. و پرواضح است كه وقتي مشكلات اجتماعي از جامعه اي رخت بربندد، مردم با خيال راحت به كارهاي روزمره و گرفتاريهاي زندگي خودشان مي پردازند. س: اسلام، چگونه يك جامعه مترقي مي سازد؟ ج: نظام حكومتي اسلام با استفاده از سه رمز، ترقي و تكامل ملت مسلمان را به اوج پيشرفتهاي مادي و معنوي مي رساند: 1 _ سادگي تشكيلات. 2 _ تشويق. 3 _ تعاون. 1 _ سادگي تشكيلات: تاريخ نويسان آمار كارمندان را در دولت هاي اسلامي به دست داده اند. بر اساس اين آمارها، نسبت تعداد كارمندان دولت به جمعيت كشورهاي اسلامي50 نفر در يك ميليون نفر است (يعني: نيم درصد)! اسلام بسياري از تشكيلات و تجهيزات دولتهاي امروزي را قبول ندارد. تشكيلات دولتي اسلام گرفتاريهاي مردم را با كمال سادگي و در اسرع وقت فيصله مي دهند. در مديريت اسلامي، سازمانهاي گوناگون و طول و تفصيل وجود ندارد كه كارمندان بسياري بخواهد، بيشتر كارها به خود مردم واگذار مي شود. حكومت اسلامي چون از استبداد بدور است، تشكيلات و تجهيزات فراوان هم لازم ندارد. حكومت اسلامي نيازي به اين ندارد كه هم بار دولت را سنگين كند و هم در كارهاي مردم دخالت بيجا بكند. 2 _ تشويق: اسلام بصورت بي نظيري مردم را به علم و عمل تشويق مي كند، و دانش جويي را بر هر فرد مسلمان فيض مي گرداند، و ثواب اخروي عالم با عمل را بي حساب مي داند. مسلمانان از دو نيروي پيش برنده برخوردارند: يكي نيروي دنيوي و مادي كه ديگران هم كم و بيش دارند، دوم، نيروي ديني و معنوي كه ديگران از آن محرومند، خداوند

سبحان مي فرمايد: (و ترجون من الله مالا يرجون)(2). 3 _ تعاون: دولت اسلامي با مردم همكاري مستقيم دارد. دولت اسلامي و ملت مسلمان دست در دست يكديگر جامعه را به پيش مي برند. يكي از سفارش هاي مولاي متقيان امير مؤمنان (ع) به مالك اشتر در فرمان معروف آن نحضرت به مناسبت تفويض فرمانداري مصر به مالك در همين زمينه است. بديهي است، وقتي جامعه اي در پرتو اسلام، اين چنين زمينه براي ترقي و تعالي داشته باشد، جامعه اسلامي بصورتي باور نكردني مراحل پيشرفت مادي و معنوي را مي پيمايد. اين بود، مختصري در باره اسلام و سياست و ما در كتاب جداگانه اي به تفصيل در اين باب، به بحث و بررسي پرداخته ايم.

1 _ نويسنده محترم در اين زمينه3 كتاب نگاشته اند كه به چاپ هم رسيده است: (الحكم في الاسلام) و (الي حكم الاسلام) و (هكذا حكم الاسلام) كه سومي تحت عنوان آئين نامه جمهوري اسلامي به فارسي چاپ و منتشر شده است. ناشر. 2 _ سوره نساء: آيه 104.

اسلام و روابط اجتماعي

اسلام و روابط اجتماعي

س: روابط اجتماعي در اسلام چگونه است؟ ج: هر جامعه از تعدادي جوامع كوچك و بزرگ نظير خانواده تشكيل مي شود و رژيم حاكم بر هر جامعه با وضع قوانين و مقرراتي روابط افراد جامعه را با يكديگر در اين جوامع كوچكتر مشخص مي كند. رژيمهاي طاغوتي هيچگاه تمايلات ذاتي و فطري انسانها را در نظر نمي گيرند و روابط اجتماعي را به سود خودشان بر مردم تحميل مي كنند. اما اسلام، از آنجا كه دين فطرت است، تنها با برانگيختن تمايل فطري انسانها به نيكي و پاكي و نفرت باطني از آلودگي و پليدي روابط

اجتماعي را تنظيم مي كند. هر جامعه را مي توان متشكل از واحدهاي كوچكتر اجتماعي زير دانست: 1 _ خانواده. 2 _ زمين دار و كشاورز. 3 _ فروشنده و خريدار. 4 _ دانش آموز و آموزگار. 5 _ اجتماعات مذهبي. 6 _ سفرهاي حج و زيارت. 7 _ سازمانهاي دولتي. 8 _ مجالس عمومي. 9 _ يگان هاي نظامي. 10 _ دولت و ملت. اسلام، براي هريك از اين واحدهاي اجتماعي مقررات و آداب و رسوم خاصي ارائه كرده است. 1 _ خانواده: در خانواده هركس وظيفه اي دارد. مرد و زن هر كدام وظايفي دارند و هر دو بايكديگر نسبت به فرزندانشان وظايفه اي دارند، فرزندان هم نسبت به پدر و مادر وظايفي دارند و خويشاوندان نيز نسبت به يكديگر وظايفي، اين وظايف اختصاص به يك موقع معين و يك مورد خاص ندارد. همه جا و همه وقت و در همه موارد عموميت دارد. بعضي از اين وظايف واجب، بعضي مستحب، بعضي حرام، بعضي مكروه و بعضي هم مباح. اسلام براي ازدواج و روابط زناشويي، مسئوليت شوهر براي تأمين مخارج خانواده، تمكين زن از شوهر، اخلاق خانوادگي، روش تربيت فرزندان، نامگذاري فرزندان و نيز مسائل ديگر مربوط به خانه و خانواده، مقررات جامعي وضع كرده است. 2 _ زمين دار و كشاورز: در اسلام، براي كليه مسائل مربوط به كشاورزي، آداب و شرايط و حقوق و وظايفي مشخص شده است. مزارعه و مساقات كه دو مبحث از مباحث حقوقي اسلام است، شامل احكام مربوط به قراردادهاي منعقده ميان مالك زمين و كشاورز و اجير گرفتن براي آبياري مزارع و باغات است و به موضوعاتي از قبيل تعيين سهم كشاورز، كيفيت

اجير كردن كشاورز، حقوق كشاورز، و حقوق زمين داران و غيره مي پردازد. 3 _ فروشنده و خريدار: اسلام براي هرنوع داد وستد، طرفين معامله و آداب معاملات، شرايط و مقررات بخصوصي وضع كرده است. احكام معاملات در فقه اسلام شامل انواع داد و ستد، خريد و فروش، رهن و اجاره و غيره مي باشد. 4 _ دانش آموز و آموزگار: آموزش و پرورش در اسلام از جهات مختلف مورد توجه بوده است. اسلام شرايط معلم، آداب شاگردي، چگونگي درس و هدف واقعي تحصيل علم را بطور كامل بيان فرموده است. اهميت تعليم و تربيت در اسلام به حدي است كه مرحوم شهيد ثاني(ره) در اين زمينه كتابي تأليف كرده است بنام (منيه المريد في آداب المفيد والمستفيد)(1) و كليه مسائل مربوط به تعليم و تربيت را از ديدگاه اسلام و قرآن و مكتب اهلبيت (ع) مورد بررسي قرار داده است. 5 _ اجتماعات مذهبي: اسلام، عبادات را از هر جهت مورد توجه قرار داده است از جمله، آداب تجمع براي عبادت، عبادتگاهها، خصوصيات مسجد، شرايط امام جماعت، آداب معاشرت مؤمنان با يكديگر و روابط امام و مأموم را به تفصيل بيان كرده است. 6 _ سفرهاي حج و زيارت: موسم حج، موسم زيارت پيغمبر اكرم (ص) و هريك از ائمه طاهرين (ع) در اسلام تعيين شده است و كليه شرايط و آداب و خصوصيات مربوط به آن مورد توجه قرار گرفته است. (كتاب الحج) جواهر، (كامل الزيارات) و (كتاب المزار) بحارالانوار، را مي توان نام برد. 7 _ سازمانهاي دولتي: خصوصيات اطرافيان حاكم، شرايط قاضي و همكارانش و ديگر خصوصيات مربوط به كارمندان و اعضاي سازمانهاي دولت، بطور كامل

در اسلام مورد توجه مي باشد. 8 _ مجالس عمومي: مانند مجالس عروسي و سوگواري و امثال آن. اسلام به تفصيل به بيان آداب و چگونگي برگزاري و ديگر مسائل مربوط به اين گونه مجالس پرداخته است و علماي اسلام، در كتابهاي خود فصلي را به اين مباحث اختصاص داده اند، بنام (كتاب العشره). 9 _ يگانهاي نظامي: آداب بسيج و راحت باش، اطاعت سربازان و سپاهيان از امراي ارتش و روابط امراء با لشكريان به تفصيل در شرع مقدس اسلام بيان شده است و مباحثي از فقه اسلام به عنوان (كتاب الجهاد) به اين مسائل اختصاص دارد(2). 10 _ دولت و ملت: اسلام وظايف ملت نسبت به دولت، وظايف دولت نسبت به ملت و بطور كلي روابط دولت و ملت را دقيقا مورد توجه قرار داده است. مباحث مذكور كه امروزه علم مستقلي را با عنوان جامعه شناسي تشكيل مي دهند، چهارده قرن پيش توسط پيشوايان اسلام مطرح شده و به تفصيل بيان شده است و از هر حيث بقدري كامل است كه شايد بتوان گفت افزودن بر آن ممكن نيست! جامعه اسلامي داراي امتيازات زير است: 1 _ در جامعه اسلامي فساد راه ندارد. 2 _ در جامعه اسلامي همه نسبت به يكديگر اعتماد متقابل دارند. 3 _ در جامعه اسلامي همه از آرامش و اطمينان خاطر برخوردارند. اينها همه، آثار رهنمودهاي حياتبخش اسلام است كه اگر انسانها به كار بندند و برنامه زندگي خود قرار دهند، در پرتو اسلام در دنيا و آخرت سعادتمند خواهند گرديد.

1 _ اين كتاب توسط آقاي سيد محمود موسوي با نام (سراج المبتدئين في علوم آل محمد المعصومين (ع)) به

فارسي ترجمه شده است كه در سال1398 ق براي بار دوم در اصفهان به چاپ رسيده است. 2 _ در اين زمينه كتاب (الجهاد) توسط نويسده محترم همين كتاب نوشته شده و به چاپ رسيده است. ناشر.

حقوق اسلامي

حقوق اسلامي

س: آيا احكام اسلام همه مسائل زندگي را دربر مي گيرد؟ ج: آري، اسلام براي همه جنبه هاي زندگي انسان احكامي مقرر فرموده است، و احكام اسلام در نهايت دقت و تناسب و هماهنگي وضع شده است. اسلام براي هر موضوع كوچك و بزرگي كه به زندگي انسانها مربوط مي شود، مقررات ويژه اي دارد. كتاب جواهرالكلام در فقه اسلام، محتوي نزديك به شصت هزار (60000) قانون شرع مقدس اسلام است كه از كتاب، سنت، اجماع و عقل استنباط شده است. س: حقوق اسلام شامل چه مباحثي است؟ ج: فقه اسلام به كليه مسائل مربوط به زندگي انسان ارتباط پيدا مي كند و براي كليه موارد اعم از جزئي و كلي احكام و مقرراتي دارد از جمله: _ احكام معاملات: خريد و فروش، رهن و اجاره. _ احكام زراعت: زمين، كشاورزي، آبياري. _ احكام قضاوت: دادرسي، گواهي دادن، دادخواهي، مصالحه. _ احكام ازدواج و طلاق، ارث و وصيت. _ احكام جنايات، ديات، حدود شرعي، قصاص. _ احكام ضمانت، عاريه، وديعه، حواله. _ احكام صلح و جنگ، پيمانها و ديگر امور مربوط به كشورداري. س: چگونه چنين چيزي ممكن است كه قوانين و مقرراتي كه چهارده قرن پيش وضع شده است، با نيازهاي امروزي بشر منطبق باشد و راه حل مشكلات دنياي امروز باشد؟ ج: پيش از اين (در فصل اول كتاب) گفتيم كه اسلام يك دين آسماني است و براي

هدايت همه افراد بشر آمده است و از آنجا كه علم الهي به گذشته و آينده بشر احاطه دارد، اسلام نيز مي تواند برنامه زندگي انسانها تا ابد باشد. مگر شما نمي گوييد در قانونهاي زميني و بشري تحول جوامع و تكامل انسانها در نظر گرفته شده و آينده نگري هايي صورت گرفته است؟ ما هم مي گوييم خداوند متعال به مراتب بهتر از حقوقدانان شما توانسته آينده بشر و تحولات جوامع بشري را در تشريع قوانين در نظر بگيرد. اسلام دو نوع قانون دارد: 1 _ قوانين موضوعي كه هيچ زمان و مكاني قابل تغيير نيستند مانند اين قانون: (شرابخواري حرام است). 2 _ قوانين كلي كه در هر زمان و مكان قابل پياده شدن است، مانند اين قانون: (استعمال هرنوع ماده مست كننده اي حرام است). روي هريك از مسائل اجتماعي امروزه كه انگشت بگذاريد. اگر اسلام بخصوص در باره آن حكمي نداشته باشد، حتماً مشمول يك قانون كلي فقه اسلام خواهد بود. س: مثلاً، در مورد بانك و بيمه و سلاح هاي اتمي چه مي گوييد؟ ج: براي كسي كه اطلاع مختصري از فقه اسلام داشته باشد جواب اين سئوال روشن است: _ بانك محلي است براي انجام اموري از قبيل حواله، ضمانت، وام بازرگاني، وديعه و ربا كه همه در فقه اسلام مورد بحث قرار گرفته اند و اسلام به بيان همه اطراف و جوانب اين موضوعات پرداخته است. _ بيمه مشمول آيه شريفه (يا ايهاالذين آمنوا اوفوا بالعقود)(1) است كه هرگونه قراردادي را معتبر اعلام داشته و اجراي مفاد قرارداد را براي اهل ايمان واجب گردانيده است. _ سلاحهاي اتمي هم اگر براي دفاع لازم باشد، مشمول اين

قانون كلي اسلام است كه در قرآن كريم آمده است: (واعدوا لهم ما استطعتم من قوة)(2) و به موجب آن مسلمانان موظف شده اند كه خود را از هر حيث در برابر دشمنان اسلام مجهز سازند.

1 _ سوره مائده: آيه 1. 2 _ سوره انفال: آيه 60.

شبختي در سايه اسلام

خوشبختي در سايه اسلام

س: اسلام چگونه خوشبختي دنيا و سعادت آخرت انسانها را تضمين مي كند؟ ج: همه مطالب اين كتاب پاسخگوي همين سؤال بود. در اينجا فهرست وار، آثاري را كه عمل به اسلام براي فرد و جامعه در بر دارد، بر مي شماريم: 1 _ اعتقادات دور از خرافات و انحرافات و هماهنگ با فطرت انساني و دلايل عقلي را به انسان مي دهد. 2 _ روح پيراسته از كينه و دشمني و آلودگي هاي ديگر و آراسته به آرامش و متانت و عدالت و استقامت براي انسانها به ارمغان مي آورد. 3 _ در سايه لواي حكومت اسلامي، دنيا به صورت يك خانواده در مي آيد. تعاون و اعتماد متقابل بر همه روابط اجتماعي حكمفرما است و بهره برداري از منابع ثروت در خشكي و دريا و فضا بدون تبعيض و تفرقه و اختلاف، انجام مي گيرد. 4 _ دانش، سلامتي، ثروت، فضيلت، خدمت به خلق، كار و كوشش و آباد كردن اراضي جايگزين ناداني، بيماري، تهيدستي، رذائل اخلاقي، جنايات بيكاري و ويرانگري شده است. 5 _ آزادي و آزادگي و ارزش و اعتبار انسان جاي خود را در يك جامعه اسلامي براحتي باز مي يابد. در قرآن كريم آمده است: (و لقد كرمنا بني آدم و حملناهم في البر والبحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا

تفضيلاً)(1) يعني: ما آدمي زادگان را گرامي داشته ايم و خشكي و دريا را قلمروشان قرار داده ايم، و روزي پاكيزه به آنها ارزاني كرده ايم و بر بسياري از آفريدگانمان برتري بخشيده ايم. خداوند متعال در آيات متعددي از قرآن كريم براين مطلب تأكيد فرموده است كه خداوند جهان آفرينش را مسخر انسان قرار داده است. ارزش انسان در نظر اسلام، آن اندازه است كه خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: (انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد في الارض فكانما قتل الناس جميعا)(2) يعني: كه هركس بكشد انساني را بدون آن كه قاتل باشد يا در روي زمين فساد كرده باشد، مانند آن است كه همگي مردم را كشته باشد! 6 _ صلح جهاني برقرار مي شود و امنيت همه جا را فرا مي گيرد. 7 _ ترقي و تعالي بشر در همه جوانب زندگي مادي و معنوي تضمين مي شود. 8 _ عدالت در سازمانهاي دولتي و در جامعه اجرا مي شود. 9 _ همه وظيفه خودشان را انجام مي دهند، و براحتي به حقوقشان مي رسند. 10 _ اسلام همه مشكلات گوناگون بشر را حل مي كند. اين با نهايت اختصار نموداري از زندگي سعادتمندانه بشر در سايه تعاليم عاليه و معارف اسلام است، كه سعادتي بالاتر از آن به تصور در نمي آيد. از اين گذشته، يكي از پايه هاي خوشبختي انسان در اين جهان، نويد آينده اي درخشان براي بشريت است كه با چنان نويدي، انسان همه مصائب را تحمل مي كند و خم به ابرو نمي آورد و اين از امتيازات اعتقاد و ايمان به خدا است. به همين جهت است كه در وجود غيرتمندترين و حماسي ترين ميهن پرستان جهان، نيمي از تحرك، بي باكي، اراده،

نشاط، اطمينان خاطر و آرامش يك فرد مؤمن به خدا و آخرت را نمي بينيم. تاريخ گواه خوبي براين مدعا است. از خداوند متعال خواستارم كه همه ما را براي كارهايي كه موجب خشنودي او است، توفيق عنايت فرمايد. و هوالمستعان.

كربلاء المقدسه محمد بن المهدي الحسيني الشيرازي

1 _ سوره بني اسرائيل: آيه 70. 2 _ سوره مائده: آيه 32.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109