فرهنگ نامه مهدویت

مشخصات کتاب

سرشناسه : سلیمیان، خدامراد، 1346 -

عنوان و نام پدیدآور : فرهنگ نامه مهدویت/ خدامراد سلیمیان.

وضعیت ویراست : ویراست 2.

مشخصات نشر : تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج)، مرکز تخصصی مهدویت، 1388.

مشخصات ظاهری : 509 ص.

شابک : 68000 ریال : 978-964-7428-47-7

وضعیت فهرست نویسی : فاپا (چاپ دوم)(برونسپاری)

یادداشت : پشت جلد به انگلیسی: Kh.M.salimian.Farhangname mahdaviyat.

یادداشت : چاپ دوم.

یادداشت : کتابنامه: [499] - 509؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع : مهدویت-- دایره المعارف ها

رده بندی کنگره : BP51/35/س85ف4 1388

رده بندی دیویی : 297/46203

شماره کتابشناسی ملی : 1268902

ص:1

اشاره

فرهنگنامة مهدویّت

(ویراست دوم)

خدامراد سلیمیان

فرهنگنامة مهدویّت

Ÿ مؤلف: خدامراد سلیمیان

Ÿ ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)

Ÿ نوبت چاپ: هشتم/ تابستان 92

Ÿ شابک: 978-964-7428-47-7

Ÿ شمارگان: هزار نسخه (تاکنون: چهارده هزار و پانصد نسخه)

Ÿ قیمت: 14000 تومان

تمامی حقوق© محفوظ است.

- قم: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، مرکز تخصصی مهدویت/ خیابان شهدا/ کوچه آمار(22)/ بن بست شهید علیان/ ص.پ: 119- 37135/ همراه: 09109678911/ تلفن: 37749565 و 37737801 (داخلی 117و116)/37841130 (فروش)/ 37841131 (مدیریت)/ فاکس:37737160 و 37744273

- تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)/ تلفن: 88959049/ فاکس: 88981389/ ص.پ:355-15655

- www.mahdi313.com

با قدردانی و تشکر از همکارانی که در تولید این اثر نقش داشته اند:

اعضای محترم شورای کتاب حجج اسلام مجتبی کلباسی، محمدصابر جعفری، مهدی یوسفیان، محمدرضا فؤادیان و آقایان احمد مسعودیان (مدیر داخلی)، عبدا… شریفی (مدیر فروش)، مرتضی دانش طلب (مدیر مالی)، عباس فریدی (طراح جلد)، رضا فریدی (صفحه آرا)  و کلیه کسانی که ما را یاری نمودند.

مدیر مسئول انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)

 حسین احمدی

09078

ص:2

بسم الله الرحمن الرحیم

یا أَیُّهَا الْعَزیزُ

مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ

وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ

فَأَوْفِ لَنَاالْکیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا

إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقین

یوسف(12) آیه 88

اهداء:

ص:3

این کتاب را با احترام و فروتنی

به یکایک مهدی   یاورانِ   مهدی   باور، به ویژه جوانان،   تقدیم می کنم.

آنان که:

 وارثان یک تاریخ انتظارند؛

و   در اندیشه حضور در   دولت عدل جهانی،

افزون بر اصلاح خویش،

برای اصلاح جامعه نیز تلاش می کنند.

ص:4

سخن ناشر

امامت خورشید زندگی بخشی است که اعتقاد شیعه با آن گره خورده و باعث شده است تا این گروه، راه خویش را در تاریخ اسلام از کج راهه ها و بیراهه ها جدا کند. حیات، بالندگی و بقای شیعه در گرو این حقیقت بزرگ قرآنی و یادگار سترگ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.

در میان امامان شیعه، امام دوازدهم از ویژگی ها و امتیازهای خاصی برخوردار است. او تنها کسی است که همه جهان را از عدل و داد، سرشار خواهد ساخت؛ همان گونه که از ظلم و بیداد پر شده است.

مهدویت، به دلیل دارا بودن ویژگی های منحصر به فرد، یکی از توانمندترین عوامل رشد جامعه دینی ما است؛ از این رو طرح درست و گسترش این فرهنگ در جامعه، باعث تعالی هرچه بیشتر جامعه و حفظ آن از فرو غلتیدن در ناراستی ها، فسادها و تباهی ها است.

«مهدویت» در اندیشه اسلام و ادیان آسمانی، اندیشه ای فراگیر و پیشینه دار و نقطه اوج و کمال تاریخ بشری است. توجه جهان به این موضوع مهم در عصر حاضر و مطرح شدن اندیشه های موازی و انحرافی در این زمینه، از سوی قدرت های جهانی و اندیشمندان بشری و برداشت های غیر کارشناسانه از آن، ضرورت پاسداری از این اندیشه بنیادین اسلام را چند برابر کرده است.

در این راستا بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و مرکز آموزشی تخصصی مهدویت، به منظور ترویج و معرفی بیشتر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شناساندن فرهنگ مهدویت و آشنا ساختن جامعه _ مخصوصاً نسل نو _ با

ص:5

نقش آن امام عزیز در عصر غیبت و حکومت واحد جهانی و تحکیم پایه های امامت و ولایت، تأسیس شده و اهداف مختلفی را پیگیری کرده است.

یکی از برنامه های مهم این بنیاد، تألیف و نشر کتاب و نشریه و تدوین آثار فرهنگی، علمی و ادبی درباره شخصیت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که تا کنون در بخش کتاب، بیش از چهل عنوان، تدوین و چاپ کرده است.

اکنون نیز کتاب «فرهنگنامه مهدویت» در اختیار دوستداران و عاشقان آن امام عارفان و ذخیره پیامبران قرار می گیرد. «فرهنگنامه مهدویت» تلاشی از سوی نویسنده محترم برای تسهیل دسترسی همگان به موضوعات مهدویت است. همچنین گامی برای صیانت این فرهنگ از آسیب های گوناگون و گشودن دریچه های مختلف، به روی دانش پژوهان است.

مجموعه حاضر گامی آغازین در این زمینه به شمار می آید؛ امید است فرهیختگان با تلاش های جدید و ژرف تر، پژوهش های کامل تر و متنوع تری ارائه دهند و اقدامات پر ثمری در ترویج فرهنگ «مهدویت» به عمل آورند.

در پایان ضمن تشکر از زحمات مؤلف محترم، این نکته را یادآور می شویم که مسؤولیت علمی و درستی مطالب کتاب، بر عهده مؤلف است. امید است خوانندگان گرامی با ارائه دیدگاه ها و انتقادهای خود، ما را در پربارتر شدن این گونه آثار، یاری نمایند.

انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف

ص:6

فهرست مطالب

آ

آخِرُ الزَّمان17

آدینه  جمعه26

آستانة عسکریین علیهما السلام26

آستانة قیامت27

آفتاب پشت ابرخورشید پشت ابر31

آینده پژوهی32

آیین جدید  دین در عصر ظهور34

ا

أبدال35

ابوالادیان36

ابوصالح39

ابوالقاسم40

اثنا عشری41

احمد42

احمد بن اسحاق قمی42

احمد بن هلال کرخی45

احمدیه قادیانیه46

اخیار46

ادلة رجعت  رجعت48

اسماعیلیه48

أشراط الساعة49

اصحاب قائم  یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 56

اصحاب کهف56

اقامت گاه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر ظهور  مسجد سهله57

القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 57

امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 58

امامت و مهدویّت70

امام حسن عسکری علیه السلام 73

امام زمان  صاحب الزمان79

امام شناسی  مرگ جاهلی80

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا ظهور80

امامیه81

امدادهای غیبی81

امکان رجعت  رجعت86

امنیت  حکومت جهانی86

انتظار فرج86

انتقام95

انجمن حجتیه97

انطاکیه105

اوتاد106

اهل سنت و مهدی موعود107

اهل سنّت و ولادت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 113

اهل کتاب در عصر ظهوردین در عصر ظهور116

ایام الله116

ص:7

ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم118

ب

باب (علی محمد شیرازی)121

بابیه باب128

باران های پیاپی128

باقریه129

البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان130

بعثت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  ظهور131

بلالی  محمد بن علی بن بلال134

بلالیه134

بهائیت135

البیان فی اخبار صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 139

بیت الحمد140

بیت المقدس142

بیدا  خسف به بیدا143

بیعت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 143

بیعت نامه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 145

البیعة لله147

پ

پایان تاریخ  آخرالزمان149

پدر حضرت مهدی امام حسن عسکری149

پدر مهدی و اهل سنّت149

پرچم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 154

پرچم های سیاه155

پیراهن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 158

ت

تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف 161

تاریخ عصر غیبت162

تاریخ غیبت کبرا163

تشرف  ملاقات با مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 164

تکذیب وقت گزاران  وقت ظهور164

تَناثُرُ النُّجُوم164

توقیع165

ج

جبرئیل171

جدّه172

جزیرة خضرا173

جزیرة خضرا در ترازوی نقد178

جعفر کذّاب180

جمعه184

جنگ افزارهای مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سلاح مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .185

ح

حجّت187

حجر الاسود189

حدیث غدیر190

حدیث لوح حضرت زهرا علیها السلام  لوح حضرت زهرا علیها السلام 190

حدیث معراج190

حِرْز حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 192

حرمت نام بردن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  محمد192

حسن شریعی192

حسین بن روح (نوبختی)194

حسین بن منصور حلاج196

حکومت جهانی197

حکومت صالحان209

حکومت مستضعفان214

حکیمه خاتون216

حیرت219

خ

خاتم الاوصیاء223

خراسانی  خروج خراسانی224

خردسال ترین پیشوای معصوم  امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 224

خروج خراسانی224

خروج دابَةُ الاَرض225

خروج دجّال228

ص:8

خروج سفیانی233

خروج سید حسنی235

خروج شعیب بن صالح237

خروج شیصبانی237

خروج عوف سلمی238

خروج مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 238

خروج یأجوج و مأجوجیأجوج و مأجوج238

خروج یمانی238

خَسْف به بَیْداء240

خسوف و کسوف غیرعادی241

خضر علیه السلام 242

خلافت موعود242

خورشید پشت ابر246

خطبة قیام249

خورشید مغرب250

خیمه252

د

دابة الارض  خروج دابة الارض253

دادگستر جهان253

دانشمندان عامه و مهدی موعود254

دجال  خروج دجال255

در انتظار ققنوس255

در فجر ساحل256

دست بر سر گذاشتن257

دعای افتتاح257

دعای عهد258

دعای ندبه259

دعای سمات261

دوازده امامی اثنی عشری262

دولت کریمه حکومت جهانی262

دین در آخرالزمان  آخرالزمان262

دین عصر ظهور262

ذ

ذی طوی267

ر

رایات سود  پرچم های سیاه269

رحلت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرجام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 269

رجعت269

رجعت کنندگان275

رکن و مقام277

رؤیت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ملاقات مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 280

ز

زبور داود281

زمینه سازان ظهور281

زنان آخرالزمان  آخرالزمان283

زنان و قیام مهدی یاران مهدی283

زندگی آخرالزمان  آخرالزمان283

زیارت آل یس283

زیارت ناحیة مقدسه284

زیارت رجبیه287

زیدیه 287

س

سازمان وکالت289

سامرّا290

سرداب سامرا292

سلاح امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 294

سفیانی  خروج سفیانی297

سید حسنی  خروج سید حسنی297

سیرة حکومتی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 297

سیصد و سیزده300

ش

شاهدان ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 303

شرایط ظهور304

شرید306

ص:9

شریعیه306

شعبان308

شعیب بن صالح  خروج شعیب 309

شلمغانیه309

شمائل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 310

شمشیر  سلاح مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 313

شهادت امام مهدیفرجام حضرت313

شیخیه313

شیطان  کشته شدن شیطان318

شیصبانی  خروج شیصبانی318

شیعه318

ص

صاحب الامر321

صاحب الدار322

صاحب الزّمان322

صاحب السَّیف323

صاحب الغیبه325

صاید بن صید  خروج دجال326

صقیل  مادر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 326

صیحة آسمانی  ندای آسمانی326

ط

طالقان327

طرید329

طلوع خورشید از مغرب329

طویل العمر330

طِی الاَرْض336

طَیْبَه336

ظ

ظهور339

ع

عاشورا343

عبرتایی  احمد بن هلال344

عثمان بن سعید عمری344

عدد یاران مهدی سیصد و سیزده346

عدل و قسط  حکومت جهانی346

العرف الوردی فی الاخبار المهدی346

عسکریه348

عصائب349

عصر زندگی349

عِقد الدرر فی اخبار المنتظر351

علایم ظهور  نشانه های ظهور352

علائم قیامت  اشراط الساعة352

علی بن محمد سَمری352

غ

غار انطاکیه  انطاکیه355

غایب  امام غایب355

غریم355

غلام356

غیبت (پنهان شدن) مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 356

الغیبة366

غیبت صغرا369

غیبت کبرا371

ف

فترت373

فرید374

فرجام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 374

فرجام شناسی  آینده پژوهی378

فضیلت انتظار فرج  انتظار فرج 378

فضیلت منتظران  منتظر378

فلسفة رجعت  رجعت378

فلسفة غیبت صغرا  غیبت صغرا378

فلسفة غیبت  غیبت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 378

فواید امام غایب378

فوتوریسم386

ص:10

ق

قائم389

قادیانیه390

قتل نَفْس زَکیّه391

قم392

قیامت صغرا  رجعت397

قیام های پیش از ظهور397

ک

کتاب الغیبة للحجة405

کشته شدن شیطان407

کمال الدین و تمام النعمة408

کوفه412

کنیه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  ابوالقاسم414

کوه رَضْوی414

کیسانیه414

ل

لباس حضرت  پیراهن مهدی417

لوح حضرت زهرا علیها السلام 417

م

مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 421

متمهدی  مدعیان مهدویت426

مثلث برمودا  جزیرة خضرا426

محدَّث426

محل بیعت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  رکن و مقام427

محل ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  مسجد الحرام427

محل قتل نفس زکیه  رکن و مقام427

محمد427

محمد بن عثمان بن سعید عمری434

محمد بن علی بن هلال436

محمد بن علی شلمغانی436

محمد بن نصیر نمیری438

محمدیه440

مدعیان بابیت440

مدعیان مهدویت442

مرجع تقلید443

مردان آخرالزمان  آخرالزمان444

مرکز حکومت مهدی  مسجد کوفه444

مرگ جاهلی444

مرگ سرخ447

مرگ سفید447

مستضعف447

مسجد جمکران449

مسجد الحرام454

مسجد سهله454

مسجد صاحب الزمان مسجد جمکران455

مسجد کوفه455

مصلای جمعه و جماعات در عصر ظهور  مسجد کوفه458

ُمضْطَر458

معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 459

معمرین460

مُغَیْریه461

مقتدای مسیح علیه السلام 462

مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم464

ملاحم و فتن465

ملاقات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 466

ملیکه  مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 472

منتخب الاثر473

منتظِر474

منتَظَر481

مُنتقِم482

منصور484

مَوْتور484

موسویه485

موعود مسیحیت485

موعود یهود487

مهدی490

ص:11

مهدی سودانی491

مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف 492

مهدویت494

ممهدون  زمینه سازان ظهور494

مهدویت پژوهی  آینده پژوهی494

مهدی شخصی و مهدی نوعی494

مهدیّه497

میراث دار پیامبران497

ن

ناحیة مقدسه501

نام های حضرت  محمد، احمد502

ناووسیه502

نجبا503

ندای آسمانی503

نرگس  مادر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 506

نزول عیسی علیه السلام 506

نشانه های آخرالزمان  آخرالزمان507

نشانه های ظهور508

نفس زکیه512

نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 512

نواب خاصّ515

نیابت خاص518

نیابت عام520

نیمة شعبان524

و

وقاتون  وقت ظهور527

وقت ظهور527

وقت معلوم532

وکلای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 534

ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 535

ولایت فقیه541

ولی فقیه543

ه

همسر و فرزند مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 547

هیبت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  شمایل حضرت557

ی

یأجوج و مأجوج559

یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 561

یا لثارات الحسین علیه السلام !564

کتابنامه567

ص:12

پیشگفتار

اسلام گرایی و گسترش اندیشة دینی در دهه های اخیر و رشد روزافزون پژوهش های اسلامی، و نیز گرایش فزایندة عموم مسلمانان _ به ویژه نسل جوان _ به مباحث مهدویت، امری مبارک و بااهمیت است؛ که زمینة مطالعات گوناگون و فراوانی را در زنجیرة مباحث مهدوی فراهم آورده است.

از دیگر سو استفاده های نابجا و نادرست کژاندیشان منحرف و ناپاک از این زمینة فراهم شده، و گسترش خرافه گرایی و رواج سطحی نگری در این موضوع، ضرورت تبیین درست و واقعی آموزه های «مهدویت» را امری ناگزیر ساخته است.

این دو، افزایش منابع علمی در جنبه های مختلف موضوع، فراوانی آگاهی ها و تبیین مهدویّت در قالب مجموعه هایی گسترده و قابل قبول _ همچون فرهنگنامه، دانشنامه و دایرة المعارف مهدویت _ را اجتناب ناپذیر کرده است؛ به ویژه آن که امروزه کشش و جاذبه ها ی فرامذهبی موعود منجی، و کافی نبودن منابع موجود و نیز لزوم پاسخ گویی به پرسش های نوپدید مهدوی، حساسیت موضوع را بیشتر کرده است. از این رو بر آن شدم با یاری خواهی از خداوند سبحانه و تعالی و استمداد از پیشوایان معصوم علیهم السلام و همراهی دوستان بزرگوار، با هدف گرد آوری و سامان دهی علمی آگاهی های پراکنده و فراوان و نیز پدید آوردن اطلاعات جدید متناسب با نیازهای اکنون و با هدف استفادة بهینة علاقه مندان، در این راه گامی بردارم.

نتیجة این انگیزش، کاوش و تلاش، مجموعه ای شد با نام فرهنگنامة مهدویت که در آن، بیشتر مطالب مربوط به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، و نیز مفاهیم و اعلام و برخی آثار مرتبط با آن حضرت، بحث و بررسی شد. و هر مطلب، تحت عنوانی که «مدخل» نامیده می شود _ با رعایت ضوابط و قواعد علمی فرهنگ نامه نگاری نوین _ به نگارش درآمد.

 مخاطبان عمومی این نوشتار، دانش پژوهان فارسی زبان هستند؛ اما بدان معنا نیست که دیگر علاقه مندان از آن بی بهره خواهند بود، چه آن که مطالب آن، به گونه ای سامان یافته است که همگان، از اهل مطالعه بتوانند از آن بهره گیرند.

از آن جا که بررسی های نو، یافته های ارزشمندی به دنبال داشت، و نیز نقدهای قابل توجه برخی دوستان، بر آن شدم در چاپ دوباره، کاستی های آن را برطرف کرده،

ص:13

یافته های نو را پیوست کنم.

 خداوند را سپاسگزارم که اینک این کتاب، با اصلاح و اضافه تقدیم علاقه مندان می گردد.

 ناگفته نگذرم سیر مطالعاتی و نگارشی این کمترین، در چند سال گذشته و بررسی بیش از دو هزار و پانصد روایت نورانی از ده ها منبع روایی شیعه و اهل سنت و مطالعة ده ها کتاب در موضوع مهدویت، سرمایة اساسی در تدوین و نگارش این مجموعه بوده است. و نیز انتخاب مدخل ها و کلید واژه های فرهنگنامة مهدویت، فقط مفاهیم و مقوله هایی بوده که یا ریشة قرآنی و روایی داشته یا مورد پذیرش بزرگان بوده باشد و از هر گونه مفاهیم و مقوله های وارداتی و سست که در شأن و مرتبة «فرهنگ فاخر مهدویت» نبوده، پرهیز کرده ام. دیگر آن که بی گمان، من هم در پس سال ها پژوهش، همانند دیگر پژوهندگان به برداشت ها و دیدگاه هایی در برخی مفهوم ها و مقوله ها رسیده ام؛ اما از آن جا که مخاطب چنین فرهنگی را عموم مردم فرض کرده و این مجموعه را سرآغازی برای تشنگان فرهنگ مهدویت در ورود به این فضای نورانی می دانم، ترجیح دادم کمتر به بیان دیدگاه ها و برداشت های شخصی بپردازم.

 در پایان، لازم می دانم یاد همة تلاش گران عرصة مهدویت را گرامی داشته، مجموعة پیش رو را ثمره ای از تلاش های ایشان بدانم. نیز از همة کسانی که زمینة فراهم آمدن این مجموعه را پدید آوردند، سپاسگزارم. از دست اندرکاران مرکز تخصصی مهدویت، به ویژه حجج اسلام والمسلمین مجتبی کلباسی(مدیر محترم مرکز)، علی مصلحی، علی اصغر کیانی، محمدصابر جعفری، محمدرضا نصوری، که در چاپ و نشر این اثر مساعدت های فراوانی کردند و حجج اسلام و المسلمین علیرضا عظیمی فر و حسین حجامی که راهنمایی های مفیدشان در اصلاح این اثر، ارزشمند بود، و دکتر حیدرعلی رستمی که با نکته سنجی های خود بخش هایی از این کتاب را رهین لطف خود نمود. و نیز پدر و مادرم که رنج دوری ام را تحمل کردند و همسر و فرزندانم که دشواری های راه را به شایستگی بر من هموار ساختند و اجازه دادند این مختصر سامان یابد.

 به امید آن که این کمترین تلاش، با مُهر پذیرش آن مِهر پنهان، به محضر خداوند مهربان به شایستگی باریابد.

و توفیق از خداوند سبحانه و تعالی است

26 تیرماه 1387 برابر با سیزدهم رجب 1429

میلاد امیرمؤمنان علی علیه السلام

خدامراد سلیمیان

ص:14

آ

آخِرُ الزّمان

اشاره

دورة پایانی دنیا و زمان شکل گیری ظهور و حکومت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف

«آخرالزمان» ترکیبی اضافی و به معنای بخش پایانی زندگی دنیا است. توجه به «آخِرالزمان» در فرهنگ بیشتر دین ها و آیین های بزرگ _ به ویژه در ادیان ابراهیمی _ به چشم می خورد. این توجه در فرهنگ اسلامی از اهمیّت ویژه ای برخوردار است.

 واژة آخرالزمان در قرآن به کار نرفته است؛ اما مطالب گوناگونی در بارة آن، از آیات قابل استفاده است. قرآن کریم به طور کلّی، جهانیان را به دو بخش پیشینیان و پسینیان تقسیم ک__رده(1) و ب___رای ه___ر یک ویژگی هایی بیان نموده است. به نظر می رسد بتوان پسینیان را بخشی از انسان های آخرالزمان دانست.

 در ب___ارة آغ___از شک__ل گیری و چگونگی انجام جهان، سخن روشنی در آیات و روایات به چشم نمی خورد؛ ام_ا آن گ___اه ک__ه سخ__ن از دوران آخرالزمان به میان می آید، همواره به دو پدیدة بسیار مهم و بزرگ اشاره

ص:15


1- سوره واقعه (56): 13و40 و 49.

می شود:

1. ولادت و برانگیخته شدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در جایگاه واپسین فرستادة الهی؛(1)

2. ظهور و قیام موعود نجات بخش، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .

از این رو شکی نیست اینک ما در دوران «آخِرالزمان» به سر می بریم. این دوران، دارای دو ویژگی مهمّ و اساسی است:

نخست: آخرین مرحلة زندگی در دنیاست.

با سپری شدن این دوران، زندگی در دنیا به پایان رسیده، مرحله ای دیگر در نظام آفرینش آغاز می شود.

دوم: این دوران، خود به دو بخش با ویژگی های خاص تقسیم می شود.

یک. دورانی سراسر انحطاط اخلاقی، ستم و بیداد؛

دو. دورانی سرشار از معنویت در پرتو حکومت شایستگان.

 بنیان های کلی باور به این دوران را همة مذاهب و گ____روه ه__ای ب_زرگ اسلامی پذیرفته اند، ول__ی در راستای وابستگی این دگرگونی ها به ظهور و قیام حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و نیز ویژگی های شخص آن مصلح جهانی، دیدگاه های ناهمگونی پدید آمده است.

شیعة دوازده امامی، با بهره گیری از آموزه های پیشوایان معصوم علیهم السلام حضرت مهدی علیه السلام را موعود امت ها و حکومت ایشان را نیکوترین فرجام زندگانی انسان ها بر زمین می داند. در این نگاه، با ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، افزون بر بهره مندی مردمان آن دوران، برخی از نیک ترین و صالح ترین و نیز بدترین و تبه کارترین انسان ها که پیشتر از دنیا رفته اند، به دنیا باز می گردند، تا شایستگان، از برپایی حکومت عدل و قسط شادمان، و تبهکاران، از آن عدل جهانی آزرده خاطر گردند.(2) و دنیا، همچن____ان ب__ر مدار دادگری خواهد گشت، تا زندگی دنیایی پایان یابد.

 پیشوایان معصوم علیهم السلام، با الهام از وحی الهی و سرچشمه های آن، پیوند مهدویّت و آخِرالزمان را به روشنی

ص:16


1- «…أَنَّهُ یَأْتِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ نَبِی…»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج26، ص199، ح12؛ همچنین ر.ک: محمد بن احمد قرطبی، تفسیر قرطبی، ج4، ص306؛ محمد بن جریر طبری، تفسیر طبری، ج1، ص557.
2- ر.ک: نگارنده، بازگشت به دنیا در پایان تاریخ .

بیان کرده اند:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «دنیا به انجام نمی رسد؛ مگر این که امت مرا مردی رهبری کند که از اهل بیت من است و به او مهدی گفته می شود.»(1)

 امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز بر منبر مسجد کوفه فرمود: «اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند سبحانه و تعالی آن روز را چنان طولانی خواهد کرد، تا این که مردی از خاندانم برانگیخته شود.»(2)

نشانه های آخِرُالزّمان(3)

در آیات قرآن و سخنان علیهم السلام معصومان علیهم السلام نشانه هایی برای آخرالزمان گفته شده است ک____ه در اصط__لاح «علای_____م آخِرالزمان» خوانده می شود. ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پدیدار شد، نخستین نشانة آخرالزمان به شمار می رود؛ لذا مفسران، مقصود ازنشانه های قیامت را در ذیل آیة ((فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها))؛(4) «آیا [کافران] جز این انتظار می برند که رستاخیز به ناگاه بر آنان فرارسد؟ و علامات آن اینک پدید آمده است.» بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دانسته اند که در مقایسه با عمر جهان، فاصلة بسیار کمی تا قیامت دارد.

در آخرالزمان، پدیده های فراوان دیگری نیز پیش بینی شده است، که بیشتر به دوره پایانی آن (آستانة ظهور مهدی علیه السلام ) مربوط می شود که برخی از آن ها بدین قرارند:

ص:17


1- «لاتَذهَبُ الدُّنیا حَتّی یَلِیَ اُمَّتِی رَجُلٌ مِنْ اَهلِ بَیْتِی یُقالُ لَهُ المَهْدِی»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص182، ح141. نیز ر.ک: سنن ترمذی، ج4، ص505؛ مسند احمد، ج1، ص377؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج15، ح19484.
2- «لَو لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنیا اِلاَّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلک الیَومَ حَتی یَبْعَثَ اللّهُ رَجُلاً مِنّی»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص46. نیز ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص317، ح4؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج2، ص227؛ سنن ابی داود، ج4، کتاب المهدی، ح4282.
3- برگرفته از: دایرة المعارف قرآن کریم، مدخل آخرالزمان، علی معموری، ص119_ 124(با تصرف).
4- محمد(47): 18.

1. بحران معنویّت

 پیش از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جوّ حاکم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود:

((اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ))؛(1)

برای مردم، [وقت] حسابشان نزدیک ش_ده است، و آنان در بی خب____ری روی گردانند.

در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند متّصف شده اند. در روایات نیز منظور از «اشراط الساعة» که در آیه 18 سورة محمد صلی الله علیه و آله و سلم، به آن اشاره شده است، رواج بیش از حدّ کفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد متعدّدی از آن بر شمرده شده است.

 پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دربارة ویژگی های انسان های این دوران فرمود:

زمانی بر مردم خواهد آمد… که دِرهم های آنان دینشان خواهد بود و همّت ایشان شکمشان و قبلة آن ها زنانشان. برای طلا و نقره، رکوع و سجود به جای می آورند. آنان همواره در سرگردانی و مستی خواهند بود. نه ب____ر مذهب مسلمانی اند و نه ب_ر مسلک نصرانی.(2)

2. وقوع اختلاف ها و درگیری های بسیار

 یکی دیگر از نشانه های آخرالزمان، اختلاف ها و درگی__ری های ف___راوان میان گروه های گوناگون است:

 ((فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظیمٍ))؛(3)

 اما دسته ها[ی گوناگون] از میان آن ها به اختلاف پرداختند، پس وای بر کسانی که کافر شدند از مشاهده روزی دهشتناک.

 روایات، این آیه را به ظهور فرقه های گوناگون در جهان اسلام مربوط دانسته اند که در آخ_رال___زمان پدید آمده، موجب اختلاف ه_____ای بسیار خواهند شد.

 آیة ((یَلْبِسَکمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکمْ بَأْسَ

ص:18


1- انبیاء (21): 1.
2- «یَأتِی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ … دینُهُم دَراهِمُهُمْ وَ هَمُّهُمْ بُطُونُهُمْ وَقِبلَتُهُمْ نِساؤُهُمْ یَرکعُونَ لِلرَّغِیفِ وَیَسْجُدُونَ لِلدِّرْهَمِ حیارَی سُکاری لا مُسلِمینَ وَ لا نَصاری»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج71، ص166، ح31؛ ر.ک: صحیح مسلم، ج1، ص131.
3- مریم (19): 37.

بَعْضٍ))؛(1) «… شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضی از شما را به بعضی [دیگر] بچشاند» نیز به وقوع اختلاف ها و کشتار در آخرالزمان تفسیر شده است.

 در این دوران، انسان های فراوانی به ک__ژی می گ__رایند، اما ای_ن گونه نیست که تمام انسان ها در مسیر باطل گام بردارند؛ بلکه برخی به سبب ویژگی ها و صفاتی که در خود پدید می آورند، از نجات یافتگان این مرحله خواهند بود. دراین باره وقتی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم از چهره های پیروز این دوران یاد می کند، با شگفتی تم__ام به حض___رت عل_ی علیه السلام چنین می فرماید:

ای علی! بدان شگفت آورترین مردم در ایمان و بزرگ ترین آنان در یقین، مردمی هستند که در آخِرالزمان _ با آن که پیامبر خود را ندیده و از امام خود در پرده اند _ به نوشته که خطی سیاه بر صفحه ای سپید است، ایمان می آورند.(2)

3. ظهور دجّال

 در هر سه دین آسمانی یهود، مسیحیت و اسلام، ظهور فاسدترین و مخرّب ترین جریان منحط در طول ت____اریخ، پیش بینی و از خط__ر آن پرهیز داده شده است. دجّال که تجسّم کفر، فریب و گم__راهی است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خویش می خواند.

این پدی___ده سرانج___ام به دست عیسی علیه السلام محو و نابود خواهد شد.

4. وقوع مصیبت های بزرگ

 برخی از آیات، عذاب بر کافران و گنه کاران آخرالزمان که نزول عذاب را انکار می کنند، تطبیق داده شده است:

((إِنْ أَتاکمْ عَذابُهُ بَیاتاً أَوْ نَ__هاراً م__اذا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ))؛(3)

اگ___ر عذاب او شب یا روز به شما دررسد، بزهکاران چه چیزی از آن به شتاب می خواهند؟

ص:19


1- انعام (6): 65.
2- «یا عَلی اَعجَبُ النَّاسِ اِیمانا ًوَ اَعْظَمُهُمْ یَقیناً قَوْمٌ یَکونُونَ فِی آخِرِالزَّمانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَبِی وَحُجِبَ عَنْهُم الحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلَی بَیَاضٍ …»، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص366؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص288، باب 25، ح8.
3- یونس (10): 50.

5. خروج سفیانی

 بیشتر مفسّران، از ظهور لشکری طغیانگر که آخرالزمان در کشورهای اسلامی به ستم و تعدّی پ___رداخته، سرانجام در صحرایی بیرون از مکه، گرفتار عذاب الهی می شود، خبر داده و آیه: ((وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَریبٍ))؛(1) «و ای کاش می دیدی هنگ____امی را که [کافران] وحشت زده اند [آن جا که راهِ] گریزی نمانده است و از جایی نزدیک گرفتار آمده اند» را دربارة آن لشکر دانسته اند. در روایات شیعه و سنّی، نام رهبر این لشکریان، سفیانی ذکر شده است.

6. ندای آسمانی

بنابر روایات شیعه، جبرئیل نخستین کسی است که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیعت و با صدایی بلند به گونه ای که به گوش همة جهانیان برسد، این آیه را تلاوت می کند:

((أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ))؛(2)

فرمان خدا رسید؛ پس دیگر شتاب مکنید.

7. ظهور منجی بزرگ بشر

مهم ترین رخداد آخرالزمان، ظهور دوازدهمین امام شیعیان علیه السلام برای رهایی انسان ها است:

((جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً))؛(3)

حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.

 این آیه که از پیروزی چشمگیر حق ب__ر ب___اطل سخن می گوید، در روایات، به ظهور مهدی علیه السلام تأویل شده است.

8. نزول حضرت عیسی علیه السلام

یکی از رخدادهای آخرالزمان، فرود آمدن عیسی علیه السلام است. مفسّران با استفاده از آیات((وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها))؛(4) «و همانا آن، نشانه ای برای [فهم] رستاخیز است؛ پس زنهار در آن تردید مکن! و ((وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ))؛(5) «و از

ص:20


1- سبأ (34): 51.
2- نحل (16): 1.
3- اسراء (17): 81.
4- زخرف (43): 61.
5- نساء (4): 159.

اهلِ کتاب، کسی نیست، مگر آن که پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان می آورد.» ظهور دوبارة عیسی علیه السلام در آخرالزمان را پیش بینی کرده اند. در روایات نیز تصریح شده است که وی در بیت المقدّس به نماز امام زمان علیه السلام اقتدا و در جنگ های ایشان نیز شرکت خواهد کرد.

 براساس این تفسیر، فرود آمدن عیسی علیه السلام، یکی از نشانه های نزدیکی قیامت شمرده شده و از ایمان آوردن همة اهل کتاب به حضرت عیسی علیه السلام در آخرالزمان که یکی از فرماندهان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شمار می رود، خبر داده شده است.

9. خروج جنبنده ای از زمین

قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبده ای حکایت می کند که هنگام روی گردانی مردم از معنویّت، از زمین خارج شده، با مردم سخن می گوید:

((وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ))؛(1)

و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد، جنبنده ای را از زمین برای آنان بیرون می آوریم که با ایشان سخن گوید که: مردم [چنانکه باید] به نشانه های ما یقین نداشتند.

در تفاسیر، مطالب بسیاری دربارة این موجود شگفت بیان شده است که تا حدّ بسیاری غیرواقعی و بی اساس به نظر می رسد و در ظاهر، برگرفته از منابع اسرائیلی است.

10. هجوم یأجوج و مأجوج

 قومی وحشی و فاسد، با تخریب سدّ ذوالقرنین، در اندک زمانی سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد کرد، تا آن که بنابر روایات، در عصر ظه___ور مهدی علیه السلام، به ط_ور کلّی از بین خواهد رفت:

((حَتَّی إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ))؛(2)

ت__ا وق__تی ک__ه یأجوج و مأجوج [راهشان] گشوده شود و آن ها از هر پشته ای بتازند.

11. رجعت

 در آخرالزمان، برخی از نیکوکاران و بدک__اران زمان های گذشته، دوباره

ص:21


1- نمل (27): 82.
2- انبیاء(21): 96.

زنده می شوند:

((وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکذِّبُ بِآیاتِنا))؛(1)

و آن روز که از هر امّتی، گروهی از کسانی را ک__ه آیات م__ا را تکذیب کرده اند محشور می گردانیم.

 این آیه، فقط به برانگیخته شدن عدّه ای از مکذّبان و نه همة آن ها اشاره کرده است؛ بدین دلیل، روایات و مفسّران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت، تفاوت قائل شده و آیه را به آخرالزمان مربوط دانسته اند که عدّه ای از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، ه__ر یک نتیجه دنیایی اعمال خویش را خواهد دید.

12. صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان

 پس از پیروزی حضرت مهدی علیه السلام و یارانش، آرامش و معنویّت بر جهان حاکم خواهد شد:

((وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا… وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً…. ))؛(2)

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که… و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند….

((إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ))؛(3)

…زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد می دهد؛ و فرجام [نیک] برای پرهیزگاران است.

این آیات و آیات دیگر که از میراث بری صالح__ان و مستضعفان و جانشینی آنان در زمین یاد می کند،(4) همگ___ی بی___انگ_ر این واقعیّتند که سرنوشت این جهان، پس از جهادی الهی به امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سرانجام به دست مؤمنان افتاده و جهانیان همگی در سایة حکومت حضرت در صلح و معنویّت به سرخواهند برد.

زندگی در آخِرُالزّمان

اشاره

با توجه به ویژگی ها و نشانه های یاد شده و سخنان بزرگان دین، سیم___ای زن___دگی در آخِرالزمان را می توان این گونه ترسیم کرد:

ص:22


1- نمل (27): 83.
2- نور (24): 55.
3- اعراف (7): 128.
4- انبیاء (21): 105 و اعراف (7): 137 و قصص (28): 5.

1. دین در آخِرُالزّمان

 روزبه روز عوامل فراوانی، گوهر تابناک دین را در هاله ای از غبار فرو می برند از ای__ن رو در جوامع انسانی هم___واره دی___ن رو به کم رنگ شدن می رود و خ_راف____ه ها و انحراف های فراوانی، گریبانگیر آن می شود، تا این که وقتی حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قی__ام ک___رده، غبار از چهرة دین بر گرفت، همگی گمان می کنند این دین جدیدی است ک__ه آن حضرت آورده است. امیرمؤمن____ان عل___ی علیه السلام این حقیقت را این گونه بیان فرمود:

ای مردم! به زودی زمانی بر شما خواهد رسید که اسلام چون_ان ظرف واژگ_____ون شده، آنچ_ه در آن است ریخته می شود.(1)

2. مردان آخِرُالزّمان

آزمایش های خداوند سبحانه و تعالی برای زنان و مردان یکسان است؛ ولی پاره ای از روایات، به ویژه در بارة مردان نقل شده است، آن گونه که در برخی روایت ها سخن از زنان به میان آمده است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

 مردی را می بینی هنگامی که یک روز بر او گذشته و گناه بزرگی انجام نداده است _ از قبیل فحشا، کم فروشی، کلاه برداری و یا شرب خمر _ بسیار غمگین و اندوهگین می شود.(2)

3. زنان آخِرُالزّمان

امام علی علیه السلام فرمود:

 در آخِرُالزّمان و نزدیک شدن رستاخیز که بدترین زمان ها است، زنانی آشکار می شوند که برهنه و لخت هستند؛ زینت های خود را هویدا می سازند، به فتنه ها داخل می شوند و به سوی شهوت ها می گرایند. به لذت ها می شتابند، حرام های الهی را حلال می شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.(3)

ص:23


1- «أَیُّهَا النَّاسُ سَیَأْتِی عَلَیْکمْ زَمَانٌ یُکفَأُ فِیهِ الْإِسْلَامُ کمَا یُکفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِیه»، سیّد رضی، نهج البلاغه، خطبه103.
2- «… وَرَأَیتَ الرَّجُلَ اِذَا مَرَّ بِهِ یَوْمٌ وَلَمْ یَکسِبْ فِیهِ الذَّنبَ العَظِیمَ مِنْ فُجُورٍ اَوْ بَخْسِ مِکیالٍ اَوْ مِیزانٍ اَوْ غِشیَانِ حَرامٍ اَوْ شُرْبِ مُسْکرٍ کئیباً حَزِیناً …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص40.
3- «یَظْهَرُ فِی آخِرِالزَّمانِ وَاقتِرَابِ السَّاعَةِ وَهُوَ شَرُّ الاَزمِنَةِ نِسْوَةٌ کاشِفاتٌ عَارِیاتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلاتٌ فِی الفِتَنِ مَائِلاتٌ اِلَی الشَّهَواتِ مُسرِعاتٌ اِلَی اللَّذَّاتِ مُستَحِلّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِداتٌ»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص390.

نیز ن.ک: اشراط الساعة، رجعت، خروج دابة الارض، نزول عیسی، خروج یأجوج و مأجوج، آستانة قیامت.

- - -

آدینه > جمعه

آستانة عسکریین علیهما السلام

محل خاک سپاری پدربزرگ، پدر و مادر حضرت مهدی علیهم السلام

آستانة عسکریین علیهما السلام در شهر سامرا در120 کیلومتری شمال بغداد و در شرق دجله قرار دارد. محل دفن امام هادی علیه السلام (1) و امام عسکری علیه السلام،(2) جدّ و پدر بزرگوار حضرت مهدی علیه السلام (3) و نیز مقبرة نرجس خاتون مادر ایشان و حکیمه خاتون عمة پدر آن حضرت، آن جا قرار دارد. در ضلع غربی آستانه، سرداب معروف به «غَیْبَةُالمَهْدِی»، محل پنهان شدن حضرت مهدی علیه السلام واقع شده است.(4)

 شیعه و اهل سنّت، اتفاق نظر دارند که امام هادی علیه السلام پس از شهادت، در خانة خود به خاک سپرده شد. پیکر مطهر امام عسکری علیه السلام نیز پس از شهادت، در کنار مرقد مطهر پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.(5)

 از آن جا که اطراف آن پادگان نظامی بود، شیعیان و دوستداران خاندان عصمت و طهارت، پنهانی به زیارت آن دو امام می شتافتند. این بارگاه ملکوتی، در طول تاریخ، کانون توجه و علاقة دوستداران خاندان وحی بوده و هم اکنون نیز یکی از مهم ترین زیارتگاه های شیعیان و هزاران عاشق شیفته است.

این مضجع شریف، در سال 1385ه.ش با انفجاری بزرگ به دست دشمنان پلید مکتب اهل بیت علیهم السلام تخریب شد و دل های شیعیان را غرق حسرت زیارت و اندوه این مصیبت کرد. باشد که خشم الهی به زودی با

ص:24


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص498.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص218.
3- یاقوت حموی، معجم البلدان، ج4، ص123.
4- ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص176.
5- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص285و301؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص150.

قیام آخرین حجت الهی، انتقام مظل_ومیت ان_سان ه__ای صال__ح را از ستم پیشگان بستاند.

نی__ز ن.ک: امام عسکری علیه السلام، حکیمه خاتون، سامرا، سرداب سامرا.

- - -

آستانة قیامت

اشاره

پیش از برپایی قیامت

دربارة وضعیت جهان پس از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و جانشین آن حضرت و رخدادهای آستانة رستاخیز بزرگ، دیدگاه های متفاوتی ارائه شده که برخی مخالف یکدیگر است. از آن جا که جهت گیری دیدگاه ها بین شیعه و اهل سنّت به طور کلّی با یکدیگر متفاوت است، به هر دو دیدگاه اشاره می کنیم:

یک. دیدگاه پیروان اهل بیت علیهم السلام ؛

به طور عمده دیدگاه های شیعه، با بیان های متفاوت، جهان پس از حضرت مهدی علیه السلام را بر خیر و صلاح معرفی کرده است و بر این باورند غیر از این نیز از حکمت و لطف الهی انتظار نیست؛ چرا که چگونه می توان تصور کرد پس از انتظاری چندین صد ساله، یا چند هزار ساله پس از حکومتی کوتاه باز هم اوضاع به هرج و مرج منتهی شود. برخی از مهم ترین دیدگاه ها بدین قرار است:

1. وضعیت جهان پس از حضرت

ص:25

مهدی علیه السلام بر نیک بختی است و جانشینان آن حضرت از بین رجعت کنندگان خواهند بود.

 همان گونه که در محل خود اشاره شده،(1)یکی از باوره__ای ژرف می__ان شیعیان، باور به زنده شدن دو گروه از مؤمنان خال_ص و ک___افران خالص است. یکی از مسائلی که آن جا مطرح شده، حکومت ب___رخی از رج___عت کنندگان مؤمن است. البته چگونگی این حکومت به روشنی بیان نشده است. کسانی که ب__ر این دیدگاهند، افزون بر دلیل های فراوانی که از آیه ها و روایت ها ارائه می کنند بر این باورند روایاتی که می گوید هرگ___ز زمین از حجت خالی نخواهد ماند، جهان پس از حضرت مهدی علیه السلام را ناگزیر به دو گونه تصویر خواهد کرد:

الف. بی درنگ، قیامت بر پا شود.

ب. حجت هایی از طرف پروردگ__ار واسطة فیض باشند. از آن ج_____ا که شمار امامان، به تصریح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیش از دوازده نفر نخواهند بود، پس کسانی که بر مردم حکومت خواهند کرد، همانا امامان علیهم السلام هستند.

2. جهان پس از حضرت مهدی علیه السلام همواره با حکومت دوازده مهدی اداره خواهد شد.

 شیخ طوسی با ذکر سند از امام علی علیه السلام نقل کرده ک___ه در شبی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رحلت کرد، مطالبی را به ایشان املا نموده که در آن پس از اشاره به امامان دوازده گانه، آن گاه که به آخرین پیشوا رسید، چنین فرمود:

پس آن گاه که حضرتش ]امام حسن عسکری علیه السلام [را هنگام وفات فرا رسید، پس آن ]امر امامت[ را به فرزندش محمد تسلیم می کند. ایشان دوازده امام هستند. بعد از او، دوازده مهدی خواهد بود…(2)

 ابوبصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم از پدر شما شنیدم فرمود پس از قائم دوازده مهدی خواهد بود. امام صادق علیه السلام فرمود:

همانا فرمود: دوازده مهدی و نفرمود: دوازده امام ولکن ایشان گروهی از شیعیان ما هستند که

ص:26


1- ر.ک: نگارنده، بازگشت به دنیا در پایان تاریخ .
2- «فَإِذَا حَضَرَتْهُ (الحسن) الْوَفَاةُ فَلْیُسَلِّمْهَا إِلَی ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفِظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَذَلِک اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ یَکونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّا …»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص150.

مردم را به دوستی ما و شناخت حق ما دعوت می کنند.(1)

 آن حضرت به ابوحمزه نیز فرمود:

ای ابوحمزه! همانا پس از قائم، یازده مهدی از ما از فرزندان حسین خواهد بود.(2)

3. در جهان پس از آن حضرت، تا برپایی قیامت، حکومت فقط در دست اولیای الهی خواهد بود. دلیل این دیدگاه، روایتی است که خداوند سبحانه و تعالی شب معراج به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

…پس هر آینه او را به سپاهیان خویش یاری خواهم کرد و او را به فرشتگان خویش کمک خواهم نمود، تا آن که دعوتم برتری یابد و آفریدگان بر یکتاپرستی ام گ__رد آیند. آن گ__اه پادشاهی او را ادامه خواهم داد و تا قیامت اولیایم چنین خواهند کرد.(3)

4. جهان پس از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دست یکی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادراه خواهد شد. جابر بن یزید جعفی گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم فرمود:

 و به خدا سوگند! هر آینه مردی از ما اهل بیت مدت 309 سال حکومت خواهد کرد.

 جابر می گوید عرض کردم: «این چه زمانی خواهد بود؟» آن حضرت فرمود: «پس از رحلت قائم…»(4)

5. روایاتی است که بدون اشاره به وضعیت جهان و جانشین حضرت مهدی علیه السلام آن را فقط در آگاهی خداوند سبحانه و تعالی دانسته است.(5)

ص:27


1- «إِنَّمَا قَالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً وَ لَمْ یَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ لَکنَّهُمْ قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِنَا یَدْعُونَ النَّاسَ إِلَی مُوَالَاتِنَا وَ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص358، ح56.
2- «یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ مِنَّا بَعْدَ الْقَائِمِ أَحَدَ عَشَرَ مَهْدِیّاً مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه السلام»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص478.
3- «… فَلَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِکتِی حَتَّی تَعْلُوَ دَعْوَتِی وَ تَجْمَعَ الْخَلْقُ عَلَی تَوْحِیدِی ثُمَّ لَأُدِیمَنَّ مُلْکهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص7؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص255، ح4.
4- «وَ اللَّهِ لَیَمْلِکنَّ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ وَ یَزْدَادُ تِسْعاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَتَی یَکونُ ذَلِک قَالَ بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ علیه السلام …»، نعمانی، الغیبة، ص331؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ج2، ص326.
5- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص338.

همان گ__ونه ک__ه دیده شد، چهار دیدگاه اخیر، نه فقط مخالفتی با دیدگاه نخست ندارد، بلک__ه می تواند به نوعی در تأیید دیدگاه نخست باشد.

دو. دیدگاه اهل سنّت

 بسیاری از اهل سنّت بر این باورند که پس از وفات مهدی علیه السلام هیچ خیری در زندگی نخواهد بود(1) و دنیا به صورت هرج و مرج تا قیامت ادامه خواهد داشت.(2)

در کتاب البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان بابی با عنوان «فی موت المهدی علیه السلام و ذکر احوال تقع بعده» سامان یافته است که در آن، چگونگی وفات آن حضرت و رخدادهایی که پس از او پدید خواهد آمد، بیان شده است و در روایاتی سخن از فتنه ه__ا و شره__ا پ__س از درگذشت آن حضرت به میان آورده است.(3)

 در عقد الدرر نیز روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به نقل از ابوسعید خدری آمده که پایان آن چنین است:

«…]حکومت مهدی[ همچنان تا هفت یا هشت یا نه سال ادامه خواهد یافت سپس هیچ خیری در زندگی پس از او نیست.» (4)

 ناگفته نماند آنچه در آیات قرآن آمده است، مبنی ب__ر این ک____ه در آستانة برپایی قیامت همه چیز نابود و منهدم می شود،(5) مقصود زمان پیوسته به برپایی قیامت است.

نیز ن.ک: آخرالزمان، اشراط الساعة، رجعت، فرجام حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ص:28


1- ر. ک: ابن منادی، الملاحم، ص184.
2- ر.ک: نعیم بن حماد، الفتن، ص207، 1071؛ سنن ابی داود، ج4، کتاب المهدی، ح4281.
3- متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ص95.
4- «… سَبْعَ سِنِینَ أَوْ ثَمَانَ سِنِینَ أَوْ تِسْعَ سِنِینَ ثُمَّ لَا خَیْرَ فِی الْحَیَاةِ بَعْدَهُ»، مقدسی شافعی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص220.
5- ((وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ کلُّ شَیْ ءٍ هالِک إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ))، «و با خدا معبودی دیگر مخوان. خدایی جز او نیست. جز ذات او همه چیز نابودشونده است. فرمان از آنِ اوست. و به سوی او بازگردانیده می شوید.»، قصص (28): 88.

آفتاب پشت ابر > خورشید پشت ابر

آینده پژوهی

فعالیت های پژوهشی در بارة آیندة جهان

 «آینده»، کلید واژه، مفهوم و انگاره ای است که اندیشه و تأمّل دربارة آن، برای همگان جالب و پرجاذبه است. مردم دوست دارند بدانند سرنوشت جه____ان در آین__ده چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا دنیا به سمت پیشرفت، توسعه، تعالی و تکامل حرکت می کند یا نه؟ در آینده نزدیک یا دور، زندگی بشری چگونه خواهد بود؟ آیا وعده های ادیان و مکاتب درباره آینده تحقّق خواهد یافت یا نه؟ با توجّه به پیشرفت مادی بشر، وضعیت تکنولوژی و صنعت چگونه خواهد بود؟

 با رخ نمایی این گونه پرسش ها و صدها سؤال دیگر، توجه به آینده، ضرورت و اهمیّت ویژه ای یافته است و دولت ها و صاحبان دانش و اندیشه، همواره به فکر برنامه ریزی و سیاستگذاری (در عرصة اقتصاد، سیاست، امنیت، مدیریت و…) برای آینده و پیشدستی برابر مشکلات احتمالی بوده اند و خواسته اند آینده ای مطمئن و توسعه آمیز برای کشورهای خود رقم زنند.

 از طرف دیگر، پدیده ها و تحولات سری__ع و شگ__رفی ک__ه در عرص__ه بین الملل رخ داده است (مانند تحولات جهانی شدن و پیشرفت های فن____اوری اطلاع__اتی و ارتباطاتی و تشکیل دهک__ده جهانی و…) باعث شده است اندیشمندان و فیلسوفان توجّه ویژه ای نسبت به آینده جهان داشته باشند و در بارة خطرات و تحوّلات احتمالی هشدارهایی بدهند.

 ادیان _ به ویژه دین اسلام _ نیز توجّه ویژه ای به آیندة بشر دارند و افق__ی روشن و امی__دوارانه ف_راروی انسان گشوده اند و آینده ای توأم با عدالت، امنیت، معنویت و پیشرفت برای جهان پیش بینی کرده اند. این وعده و بشارت به دست خاتم اوصیا، موع__ود آسمانی و حجت اله__ی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تحقق خواهد یافت.

 پس مطالعه و پژوهش دربارة «آینده»، در حال حاضر اهمیت و ضرورت وی__ژه ای ی____افته و «آینده پژوهی» _ هر چند با پیشینة اندک و نوظهور _ جایگاه مهم و برجسته ای میان علوم پیدا کرده و یکی از رشته های علمی، مطرح شده است.

 در رابطه با آینده، اصطلاحات و الفاظ گوناگونی از قبیل: فرجام مندی،

ص:29

آینده نگری، پیش بینی، سرنوشت باوری، آینده باوری، غیب گویی، آینده شناسی، دوراندیشی و… به کار می رود؛ اما آنچه اهمیّت دارد «روش مند کردن پژوهش درباره آینده» و نشان دادن تصویری جامع و نزدیک به واقع از آینده است. ب____ر ای_ن اس__اس فهم «آینده»، «تصویرسازی واقع بینانه از آینده» و «روش مند کردن پژوهش

درب__اره آین__ده»، امری بایس__ته و ضروری به نظر می رسد.

در بارة مهدویت پژوهی و آینده پژوهی چند نکته قابل تأمل است:

1. آینده پژوهی، اعم از غایت و نهایت پژوهی است. مهدویت پژوهی از این حیث، جزئی از آینده پژوهی است. البته مهدویت، آینده نهایی محسوب می شود.

2. آینده پژوهی، کلّی و مفهومی است؛ حال این که مهدویت پژوهی، مصداقی است؛ آن هم در بارة همان یک مصداق تامّ و تمام. از طرفی جزئیات آینده جهان در نظام مهدوی، از جه_ات گوناگونی روشن شده است.

3. مهدویت پژوهی، کمال پژوهی است؛ پ__س در واقع، در «مهدویت»، نهایت همراه کمال مطرح است.

 بنابراین مهدویت پژوهی، علاوه بر منابع عقلی _ فلسفی و احیاناً علمی _ تجربی، به شدّت در تبیین جزئیات، به منابع وحی و سنت و روش استنادی و اجتهادی وابسته است؛ برای نمونه، عقل با برهان و استدلال، غایت و علت نهایی را به صورت قطعی و حتمی برای انسان، جامعه، جهان و تاریخ پذیرفته و آن را تعمیم می دهد و نمی پذیرد این ها عبث آفریده شده باشند و این که نظام درآینده، نظامی متشکل از جمعیت، دولت، سرزمین و حاکمیت جهانی خواهد بود.

علم و تجربه های علمی، با تحلیل گذشته، به صورت احتمالی وضعیت آینده را پیش بینی می کند؛ ولی فراتر از همین احتمال کلی، پیش نمی رود و از محدودة علم تجربی، سیاسی و تاریخی خارج است. حداکثر می تواند تا این اندازه احتمال دهد که شکل جهانی و مردمی تری باشد. منابع قرآنی و سنّت (احادیث)، در تبیین مبانی و شرایط و حتی شکل، شیوه ها و ساختار آینده جهان و تاریخ و وضعیت نظام سیاسی، سیاست و دولت جهانی، به کمک عقل و تجربه می آی__ند و ب__ه ص__ورت یقی__نی، دانسته های عقل را تفسیر و تفصیل

ص:30

داده و شکل و ساختار سیاسی آینده را تبیین و روشن می سازند و از آن خبر می دهند.(1)

نیز ن.ک: آخرالزمان، حکومت جهانی.

آیین جدید > دین در عصر ظهور

- - -

ص:31


1- رحیم کارگر، آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، ص15 _ 17.

ا

أبدال

 از یاران حضرت مهدی علیه السلام در عصر ظهور

«أبدال» جمع «بَدَل» یا «بَدِیل»، عده ای معلوم از شایستگان و خاصان خدا [هستند] که گویند: هیچ گاه زمین از آنان خالی نباشد و جهان بدیشان برپا است و آن گاه که یکی از آنان بمیرد، خدای سبحانه و تعالی دیگری را به جای او برانگی__زد،(1) تا آن شمار _ که به قولی هفت و به قولی هفتاد است _ همواره کامل بماند.(2)

 برخی نیز گفته اند:

 آنان، گروهی اند که خداوند سبحانه و تعالی به وسیلة آن ها دین را بر پا نگه می دارد و روزی را نازل می کند. چهل نفر از ایشان در شام و سی نفر در سایر بلاد هستند. هر گاه یکی از دنیا برود، کس دیگری همانند او به جای او قرار می گیرد.(3)

 سبب این که «ابدال» نامیده شده اند، همین است که چون یکی از دنیا رود، کسی مانند او جایش را

ص:32


1- ر.ک: متقی هندی، کنزالعمال، ج11، ص125.
2- علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ابدال.
3- خلیل بن احمد، العین، ج8، ص45.

می گیرد.(1)

 در روایات اسلامی آمده است:

ایش__ان گ__روهی از یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در شام هستند(2) و هنگام ظهور آن حضرت، خود را به مکه رسانده با ایشان بیعت می کنند. البته در برخی روایات، «ابدال» همان اوصیا معرفی شده اند. از خالد بن هیثم فارسی نق__ل شده است که به امام رضا علیه السلام عرض کرد: «مردم اعتقاد دارند که بر روی زمین ابدالی هستند؛ ایشان کیانند؟» حضرت فرمود:

 راست می گویند. ابدال همان اوصیا هستند که خداوند سبحانه و تعالی ایشان را بدل پیامبران قرار داد؛ وقتی که نبوّت با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به پایان رسید.(3)

دربارة ویژگی این افراد گفته شده است:

آنان راهبان شب و شیران روز هستند. دل هایشان چون فولاد سخت است که میان رکن و مقام، با آخرین ذخیرة الهی حضرت مهدی علیه السلام بیعت می کنند.(4)

نیز ن.ک: یاران مهدی علیه السلام، اوتاد، اخیار، عصائب، زمینه سازان ظهور.

- - -

ابوالادیان

از شاهدان نماز حضرت مهدی علیه السلام بر پیکر امام عسکری علیه السلام

«اَبُوالادْی__ان» از خ_دمتکاران خانة امام حسن عسکری علیه السلام بود که افزون ب_ر ح__ضور در خ__انة آن بزرگ__وار، سرپرست امور نامه های آن حضرت و بردن آن ها به شهرهای مختلف نیز بود. او از کسانی است که روایت شهادت ام__ام عسک__ری علیه السلام و نم__از خواندن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ب__ر آن حضرت را ذکر کرده است. وی

ص:33


1- طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص319.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص476؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص208؛ مسند ابی یعلی، ج12، ص270؛ صحیح ابن حبان، ج15، ص159؛ ابن ابی شیبه، کتاب المصنف، ح19070؛ صنعانی، المصنف، ح20769.
3- «صَدَقُوا الابْدَالُ هم الْأَوْصِیَاءُ جَعَلَهُمُ اللَّهُ فِی الْأَرْضِ بَدَلَ الْأَنْبِیَاءِ إِذا رَفَعَ الْأَنْبِیَاءَ وَ خَتم بمُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم»، طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص437.
4- «… رُهْبانٌ بِاللَّیْلِ لُیُوثٌ بِالنَّهارِ کانَ قُلُوبُهُم زُبُرَ الحَدِیدِ فَیُبایِعُونَهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَالْمَقامِ …»، شیخ مفید، الاختصاص، ص208.

گوید:

من خدمتکار امام حسن عسکری علیه السلام بودم و نامه های او را به شهرها می بردم. در آن بیماری که منجر به فوت او شد، نامه هایی نوشت و فرمود: «آن ها را به مدای__ن برس__ان. چهارده روز این جا نخواهی بود و روز پانزدهم وارد سامرّا خواهی شد و از آن جا صدای واویلا می شنوی و مرا در محل غسل می یابی.»

 پرسیدم: «ای آقای من! چون این امر واقع شود، امام و جانشین شما که خواهد بود؟» فرمود: «هر کس پاسخ نامه های مرا از تو خواست، همو قائم پس از من خواهد بود.» گفتم: «دیگر چه؟» فرمود: «کسی که بر من نماز خواند، همو قائم پس از من خواهد بود.» گفتم: «دیگر چه؟» فرمود: «کسی که خبر دهد در آن همیان چیست، همو قائم پس از من خواهد بود.» بزرگ__واری آن حضرت مان__ع شد ک__ه از او بپرسم در آن همیان چیست.

 نامه ها را به مداین بردم و پاسخ آن ها را گ__رفتم و همان گ__ونه که ف__رموده بود، روز پانزدهم ب__ه سامرّا رسیدم. ناگاه صدای واویلا از سرای او شنیدم و او را بر محل غسل یافتم. برادرش جعفر بن علی را بر در سرا و شیعیان را بر در خانه اش دیدم که وی را به مرگ برادر تسلیت و بر امامت تبری_ک می گویند. ب__ا خ__ود گفتم: «اگر این امام است که امامت باطل خواهد بود»؛ زیرا می دانستم او شراب می نوشد و قِمار می کند و تار می زند. پیش رفتم و تبریک و تسلیت گفتم. او از من چیزی نپرسید. آن گاه عقید بیرون آمد و به جعفر گفت: «ای آقای من! برادرت کفن شده است؛ برخیز و بر او نماز بگ__زار!» جعفر بن علی داخل شد و برخ__ی از شیعیان مانن__د سمّان و حسن بن علی _ که معتصم او را کشت و به سلمه معروف بود_ اطراف وی بودند.

 چون به سرا در آمدیم، حسن بن علی را کفن شده، بر تابوت دیدم. جعف__ر ب__ن علی پی__ش رفت تا بر برادرش نماز گزارد. چون خواست تکبیر گ__وید، ک__ودکی گندمگون با گیسوانی مجعّد و دندان های پیوسته بیرون آمد و ردای جعفر بن علی را گرفت و گفت: «ای عمو! عقب برو که من ب__ه نم__ازگ__زاردن ب__ر پدرم سزاوارترم.»

 جعفر با چهره ای رنگ پریده و

ص:34

زرد، عقب رفت. آن کودک پیش آمد و بر او نماز گزارد. آن حضرت کنار آرامگاه پدرش به خاک سپرده شد. سپس گفت: «ای بصری! پ__اسخ نامه ه__ایی را ک__ه همراه ت__و است، بیاور.» آن ها را به او دادم و ب__ا خود گفتم: «این دو نش__انه. باقی می ماند همیان.» آن گاه نزد جعفر بن علی رفتم؛ در حالی که او آه می کشید، حاجز وشّاء به او گفت: «ای آقا من! آن ک__ودک کیست ت__ا ب__ر او اقامه حجّت کنی_م؟» گفت: «ب__ه خ__دا سوگ__ند! ه__رگز او را ندیده ام و او را نمی شناسم.»

 نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از حسن بن علی علیهما السلام پرسش کردند. فهمیدند او در گذشته است و گفتند: «به چه کسی تسلیت بگوییم؟» مردم به جعفر بن علی اشاره کردند. آنان بر او سلام کردند و به او تبریک و تسلیت گفتند و از وی پرسیدند: «هم__راه ما نامه ه__ا و اموالی است؛ بگو نامه ها از کیست و اموال چقدر است؟» جعفر در حالی که جامه های خود را تکان می داد، برخاست و گفت: «آیا از ما علم غیب می خواهید؟» راوی گوید: خادم از خانه بیرون آمد و گفت: «نامه های فلانی و فلانی همراه شما است نیز همیانی که درون آن، هزار دینار است و نقش ده دینار آن محو شده است.» آنان نامه ها و اموال را به او دادند و گفتند: «آن که تو را برای گرفتن اینها فرستاد، همو امام است.»

 جعفر بن علی نزد معتمد عباسی رفت و ماجرای آن کودک را گزارش داد. معتمد کارگزاران خود را فرستاد. صقیل جاریه را گرفتند و از وی آن کودک را طلب کردند. صقیل منکر او شد و مدعی شد باردار است، تا به این وسیله، کودک را از نظر آنان مخفی سازد. وی را به ابن الشوارب قاضی سپردند، تا این که مرگ ناگهانی عبیداللّه بن یحیی بن خاقان و شورش صاحب زنج در بصره پیش آمد؛ از این رو از آن کنیز غافل شدند و او از دست آن ها گریخت.(1)

نیز ن.ک: امام حسن عسکری علیه السلام، جعفر کذاب، امامت حضرت مهدی علیه السلام .

ص:35


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص475؛ باب43، ح25. همچنین ر.ک: نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص157؛ قطب الدین راوندی، الخرائج والجرائح، ج3، ص1101.

- - -

ابوصالح

از کنیه های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در برخی از کتاب ها، «ابوصالح» یکی از کنیه های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد شده است. در هیچ روایتی به این کنیه اشاره نشده است. آنچه گفته

ص:36

شده این که شاید این کنیه با استفاده از این روایت باشد که امام صادق علیه السلام فرمود:

هرگاه راه خود را در سفر گم کردی، بانگ برآور:ای ابا صالح یا ای صالح! خداوند سبحانه و تعالی رحمتش را بر تو فرود آورد! راه را به ما نشان ده.(1)

 معروف است برخی از عرب های شه__ری و بی__ابان گرد، پیوسته در توسلات و یاری خواستن های خود، آن حضرت را به این اسم می خوانند و شعرا و ادبا نیز در قصیده ها و مدح های خود، از این کنیه استفاده ک__رده اند.(2) از ای__ن رو در ب__رخی از حکایت های مربوط به آن حضرت، عنوان «ابا صالح» یاد شده است.(3)

نیز ن.ک: بقیة الله، حجت، خاتم الاوصیا، صاحب الامر، صاحب الدار، صاحب الزمان، صاحب الغیبه، محمد.

- - -

ابوالقاسم

 از کنیه های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در برخی از روایات، ابوالقاسم، کنیة حضرت مهدی علیه السلام شمرده شده است. البته دسته ای از روایات با این بیان که آن حضرت هم کنیة پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، به این کنیه اشاره کرده است. از رسول گرامی اسلام نقل شده است که فرمود:

«مهدی، از فرزندان من است. نام او نام من و کنیة ام کنیة من است.»(4)

روشن است که این کنیه، از کنیه های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده است.

 در برخی از روایات نیز از آن، به روشنی یاد شده است. در کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق از عقید خادم نقل کرده است که آن حضرت، با این کنیه یاد می شد.(5)

ص:37


1- «إِذَا ضَلَلْتَ عَنِ الطَّرِیقِ فَنَادِ یَا صَالِحُ أَوْ یَا أَبَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَی الطَّرِیقِ یَرْحَمُکمُ اللَّهُ»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص298.
2- میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص60.
3- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص292.
4- «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کنْیَتُهُ کنْیَتِی»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص286، ح1.
5- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص473، ح24.

نیز ن.ک: القاب حضرت مهدی علیه السلام، نام حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

اثنا عشری

پیروان دوازده امام مشخص پس از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم

«اثنا عشری» یا «دوازده امامی» پر جمعیت ترین فرقه های شیعه هستند. آنان معتقد به دوازده امامند که با حضرت علی علیه السلام آغاز می شود و به محمد بن حسن مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ختم می گردد. شیعه با بهره مندی از برهان های عقلی و آموزه های آفتابگون پیشوایان معصوم علیهم السلام، بر این باور است که در هر زمان، برای انسان ها، ناگزیر باید حجّتی(1) از طرف خداوند سبحانه و تعالی نصب شود.(2)

ایشان دلایل فراوانی از آیات قرآن و احادیث نبوی بر امامت علی علیه السلام اقامه کرده و امامت آن حضرت را به نص صریح، از طرف خداوند دانسته اند. همچنین معتقدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از ط__رف خ__داوند، تم__ام امام__ان دوازدهگانه را معرف_ی ک___رده است. آنان، امامان را مانند پیامبر، ملهم از جانب خدا می دانند و می گویند: امام ریاست عامّه دارد و مقام او ما فوق بشر عادی است و از آن روزی که خداوند آدم را آفرید، نور خود را در برگزیدگان خویش _ از حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام گرفته تا به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، خاتم الانبیا _ سرایت داد و از وی آن نور را به اوصی__ای او، امام__ان معص__وم علیهم السلام، سریان داد. همان نور و روح خ__دایی است که در امام عص__ر علیه السلام تج__لّی می کند و او را از سطح بشر عادی فراتر می برد و وی را قادر می سازد که قرن ها، بلکه هزاران سال بی هیچ گزند و آزار و بدون ضعف و پیری، با بدن جسمانی ک__ه در بش__ر ع__ادی موجب کون و فساد است زندگی کند و در زمان مناسب، به امر خداوند از پس پرده غیب ظهور فرماید.(3)

نیز ن.ک: امامیه، امامت حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ص:38


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص178 (باب ان الارض لاتخلو من حجة).
2- بقره (2): 124.
3- ر.ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص24.

احمد

 از نام های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در برخی روایات، غیر از نام محمد،

نام های دیگری نیز برای آن حضرت یاد شده است؛ از جمله می توان به نام احمد اشاره کرد. شیخ صدوق روایتی از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل کرده که در بارة دو نام آن حضرت چنین فرمود:

مردی از فرزندان من در آخرالزمان خروج می کند…برای او دو نام است: نامی پنهان و نامی آشکار. اسمی که پنهان است، احمد است و نامی که آشکار است، محمد.(1)

 نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شد که فرمود:

 همانا با او بین رکن و مقام بیعت می شود. نام او احمد است…. (2)

افزون بر روایت های یادشده می توان با استفاده از روایاتی که آن حضرت را هم نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دانسته نیز این نام را برای آن حضرت مسلم دانست.

نیز ن.ک: محمد، ابوالقاسم.

- - -

احمد بن اسحاق قمی

 از افراد مورد اعتماد امام عسکری علیه السلام و وکلای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

احمد بن اسحاق قمی، بزرگ شیعیان قم و از اصحاب امام جواد، هادی و عسکری علیهم السلام بود.(3) او، زمان امام عسکری علیه السلام به دیدن حضرت صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شرفیاب شد او از وکلای حضرت عسکری علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام بود.(4) در خاندان امامت از شأن و مرتبة والایی نیز برخوردار بود. احمد بن اسحاق گوید:

 بر امام عسکری علیه السلام وارد شدم و خواستم از جانشین پس از وی

ص:39


1- «یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزَّمَان… لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ یَخْفَی وَ اسْمٌ یَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِی یَخْفَی فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِی یَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص653، ح17.
2- «إِنَّهُ یُبَایَعُ بَیْنَ الرُّکنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ عَبْدُ اللَّهِ وَ الْمَهْدِیُّ فَهَذِهِ أَسْمَاؤُهُ ثَلَاثَتُهَا»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص454.
3- ر.ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص91، رقم 225؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص373، رقم 5526.
4- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب43، ش16.

پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود:

 «ای احمد بن اسحاق! خدای سبحانه و تعالی از زمان آدم علیه السلام زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز از حجّت خالی نخواهد گذاشت. به واسطة او بلا را از اهل زمین دفع می کند و باران می فرستد و برکات زمین را بیرون می آورد.»

 پرسیدم: «ای فرزند رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟»

حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالی که بر شانه اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید. پس فرمود: «ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای سبحانه و تعالی و حجّت های او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمی نمودم. او هم نام و هم کنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.ای احمد بن اسحاق! مَثَل او در این امّت، مَثَل خضر و ذوالقرنین است، او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمی یابد، مگر کسی که خدای سبحانه و تعالی او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فَرَج موفّق سازد.»

پرسیدم: «ای مولای من! آیا نشانه ای هست که قلبم بدان آرام گیرد؟» آن کودک به زبان عربی فصیح به سخن در آمد و فرمود: «اَنَا بَقِیَّةُ اللّهِ فی اَرْضِهِ وَالمُنْتَقِمِ مِنْ اَعْدائِه فَلاتَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بن إِسْحَاق ِ؛ من بقیت الله در زمین خدا هستم و منتقم از دشمنان اویم، ای احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جست وجوی نشانه مکن.»

شاد و خرّم بیرون آمدم و فردای آن روز نزد امام عسکری علیه السلام بازگشتم و گفتم: «ای فرزند رسول خدا! شادی من به واسطة منّتی ک__ه ب__ر من نهادید، بسیار است. بف__رمایید آن سنّتی که از خضر و ذوالقرنین دارد چیست؟» فرمود: «ای احمد! غیبت طولانی.» گفتم: «ای ف__رزند رسول خدا! آیا غیبت او به طول خواه__د انجامید؟» فرمود:

«به خدا سوگند! چنین است. تا به اندازه ای که بیشتر معتقدان به او بازگردند و باقی نماند، مگر کسی که خدای سبحانه و تعالی عهد و پیمان ولایت ما را از او گرفته و ایمان را در دلش نگاشته و با روحی از جانب خود مؤید کرده باشد.ای احمد بن اسحاق! این امری از امر الهی و رازی از رازهای خداوند و غیبی از

ص:40

غیب پروردگار است. آنچه به تو دادم، بگیر و پنهان کن و از سپاسگزاران باش، تا فردا با ما در علّیّین باشی.» (1)

ص:41


1- «إِی وَ رَبِّی حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَکثَرُ الْقَائِلِینَ بِهِ فَلَا یَبْقَی إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَهْدَهُ بِوَلَایَتِنَا وَ کتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَیْتُک وَ اکتُمْهُ وَ کنْ مِنَ الشَّاکرِینَ تَکنْ غَداً فِی عِلِّیِّین»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص384، باب 38،ح1.

احمد بن اسحاق در یکی از سفرها چون به شهر حلوان رسید، بیمار شد و آن جا وفات یافت. همراهانش او را در کفنی ک__ه حضرت ام__ام حسن عسکری علیه السلام یا حسین بن روح _ بنا به اختلاف روایات _ برایش فرستاده بودند، کفن کرده و همان جا به خاک سپردند.

نیز ن.ک: وکلای مهدی علیه السلام، نواب خاص، نیابت خاص.

- - -

احمد بن هلال کرخی

از پیروان اهل بیت و منحرف از مهدویت

احمد بن هلال، اهل روستای بزرگی از منطقة «نهروان» بود که میان واسط و بغداد قرار دارد. گفته شده است وی از ی__اران حض__رت ه__ادی علیه السلام ی__ا ام_ام عسکری علیه السلام بود. وی مشهور به غلو و مورد لعن ونفرین ابدی است.(1)

 نخست از افراد مورد اطمینان حضرت عسکری علیه السلام و از اصحاب ویژه و روایت کننده از امامان معصوم علیهم السلام بود. 54 ب_ار ب__ه زی__ارت خانه خدا رفت که بیست بار آن با پای پیاده بود، امّا دچار ک__ژی شد؛ ب__ه گ__ونه ای ک_ه حضرت عسکری علیه السلام او را بسیار نکوهش کرد و درباره اش فرمود: «از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید.» (2)

 برخی نیز این جمله را در نکوهش او، از ج__انب حض__رت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته اند که در هر حال نشانگر پلیدی و گمراهی این مرد است. او تا زمان نی__ابت محمد ب__ن عثم_ان زیست و با سماجت بسیار، سفارت آن جناب را انکار کرد. از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دربارة لعن و نفرین بر او و لزوم بیزاری از کارهایش توقیعی صادر شد.(3)

بیشتر کتاب های رجالی، به او لقب «عَبَرْتایی» داده اند.(4) شیخ طوسی در کتاب الغیبه وی را «کرخی» نامگذاری کرده و به او «بغدادی» نیز گفته شده است.

احمد بن هلال تا آخر سفارت نایب نخست، دچار کژی نشده بود؛ ولی پس

ص:42


1- ر.ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص82، رقم 199.
2- «احْذَرُوا الصُّوفِیَّ الْمُتَصَنِّع»، محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص535، ش1020.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص353.
4- ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص425؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص384؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص202.

از وفات عثمان بن سعید، در نایب دوم شک کرد و نیابت او را نپذیرفت.(1)

 شیعیان هم پس از برکناری، او را نفرین شده دانسته و از وی دوری جستند. پس از مرگ وی، توقیعی از ولی عصر علیه السلام صادر شد:

خداوند سبحانه و تعالی از فرزند هلال نگذرد که بدون هماهنگی و خشنودی ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل می کرد، تا آن که پروردگار، با نفرین ما زندگی اش را به انجام رساند. ما در زمان زندگی اش نیز انحرافش را به شیعیان خاص خود گوشزد کردیم. این را به هر کس که در بارة او می پرسد، برسانید. هیچ یک از شیعیان ما معذور نیست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما نقل می کنند، تردید کند؛ زیرا می دانند ما اسرار خود را با آنان می گوییم.

 آن حضرت در توقیعی دیگر فرمود:

ابن هلال، ایمان خود را پایدار نداشت و با آن که مدت طولانی خدمت کرد، به دست خود ایمانش را به کفر دگرگون ساخت و خدا نیز او را کیفر داد.(2)

نیز ن.ک: مدعیان مهدویت.

- - -

احمدیه > قادیانیه

اخیار

برخی از یاران برجستة حضرت مهدی علیه السلام در عصر ظهور از عراق

«اخیار» در لغت به معنای نیکان، برگزیدگان، نیکوتران(3) و انسان های نیک رفتار است. در فرهنگ مهدوی گروهی از یاران خاصّ حضرت مهدی علیه السلام و از جمله313 تن هستند که از عراق به آن حضرت می پیوندند و بین رکن و مقام با ایشان بیعت می کنند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:

سیصد و چند نفر به شمار اهل بدر با قائم بین رک__ن و مق__ام بیعت می کنند. در بین آنان نجبا از اهل مصر، ابدال از اهل شام و اخیار از اهل عراق می باشند….(4)

ص:43


1- سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص502.
2- محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص536؛ ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص353.
3- دهخدا، لغتنامه، أخیار.
4- «یُبَایِعُ القائِمَ بَیْنَ الرُّکْنِ وَالمَقَامِ ثَلاثُمِائَةٍ وَ نَیِّفٌ عِدَّةُ اَهلِ بَدْرٍ فِیهِمُ النُّجَباءُ مِنْ اَهْلِ مِصْرَ وَالاَبْدالُ مِنْ أَهلِ الشّامِ وَالاَخْیارُ مِنْ اَهْلِ الْعِراقِ …»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص476، ح502.

نیز ن.ک: نجبا، ابدال، اوتاد، یاران حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ص:44

ادلة رجعت > رجعت

اسماعیلیه

از موعود باوران غیر معتقد به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

«اسماعیلیه» به امامت شش امام اول شیعیان اثنا عشری معتقد بودند؛ امّا پس از امام صادق علیه السلام بزرگ­ترین فرزند او اسماعیل، یا فرزند او محمد را به امامت پذیرفتند.(1) و از پذیرش امامت امام موسی کاظم علیه السلام خودداری کردند.

شیخ مفید در بارة اسماعیل می­گوید:

 اسم__اعیل، بزرگ ترین پس__ر ام__ام صادق علیه السلام بود و امام، او را بسیار دوست داشت و به او بیش از دیگران نیکی و محبت می کرد؛ ولی اسماعیل در زمان حیات پدر در «عُریض» (دره ای نزدیک مدینه) از دنیا رفت. مردم، جنازه اش را به مدینه نزد امام صادق علیه السلام آوردند و در قبرستان بقیع دفن کردند. روایت شده است حضرت در مرگ او بسیار بی تابی می کرد؛ به گونه ای که با پای برهنه و بی ردا، دنبال تابوت او می رفت.

همچنین دستور فرمود تابوت او را پیش از دفن، چندین بار به زمین نهادند و هر بار حضرت می آمد و پارچه از روی صورتش بر می داشت و در روی او نگاه می کرد. مقصود امام علیه السلام از این کار این بود که مرگ او را پیش چشم آنان که گمان امامت و جانشینی او را داشتند، قطعی کند و شبهة آنان را دربارة زنده بودنش، برطرف سازد و به آن ها بفهماند که اسماعیل از دنیا رفته است.

 افرادی از اصحاب که او را پس از حضرت صادق علیه السلام امام می پنداشتند، از این عقیده بازگشتند. گ__روهی اندک از مردمان بی خبر که نه در زمرة نزدیکان امام بودند و نه از راویان حدیث آن بزرگوار گفتند: اسماعیل زن__ده و امامِ پس از پدرش است و بر این عقیده باقی ماندند.(2)

 گروهی از شاخه اسماعیلیه (فرقه مبارکیه) هم محمّد بن اسماعیل را مهدی و امام زنده غایب می دانند.(3)

 قرامطه (از گروه اسماعیلیه)، محمّد ب__ن اسم__اعیل را مه__دی موع____ود

ص:45


1- شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص149؛ دهخدا، لغتنامه، اسماعیلیه.
2- شیخ مفید، الارشاد، ص553 _554.
3- میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص215.

می دانستند و عقیده داشتند که وی زنده است و در بلاد روم زندگی می کند. آنان در طول تاریخ، بدنامی های بسیاری را برای شیعه به ارمغان آورده اند و هنوز هم رسوبات آن، در ذهن بسیاری از مخالفان شیعه مانده است؛ به گونه ای که عقاید قرمطیان را به شیعه نسبت می دهند. آنان، در بحرین قدرت یافته و دولت تشکیل دادند و به شدت با عباسیان مخالفت کردند. قرامطه، قائم را کسی می دانند که با رسالت و شریعت جدیدی مبعوث می شود و شریعت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را منسوخ می کند. البته این فرقه، سیاسی بودند، نه مذهبی و به دنبال اهداف خاص و منافع خود بودند.

 طرفداران ابوالخطاب (م 138 ق) به خدایی امام صادق علیه السلام باور داشتند و ابوالخطاب را فرستادة او می دانستند. برخی از آنان، ابوالخطاب را قائم دانسته، گفتند: «وی نمرده است.» گروهی از پیروان وی، پس از مرگ اسماعیل، فرزندش محمّد را امام دانستند و در هواداری او و فرزندانش، استوار ماندند. ام__ام صادق علیه السلام همة این گ__روه­ها را نک__وهش کرده، ترک و انکار نمود.

نیز ن.ک: مدعیان مهدویت.

- - -

أشراط الساعة

حوادث طبیعی و دگرگونی های کیهانی در عصر ظهور و آستانة قیامت

 أشراط جمع «شَرَط» به معنای نشانه یا ابتدای چیز است و «الساعة» به جزئی از اجزای شبانه روز گفته می شود و مقصود از آن در ای__ن جا قیامت است؛ بنابراین، مراد از اشراط الساعه، نشانه هایی است که پیش از قیامت یا در آستانة آن، واقع می شود.(1)

 واژة اشراط در قرآن، فقط یک بار و به صورت اضافه به ضمیر "الساعة" این گونه به کار رفته است:

 ((فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکراهُمْ))

 آیا آن ها جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان بر پا شود؛ [آن گاه ایمان آورند] در حالی که هم اکنون نشانه های آن آمده است؛ اما هنگامی که بیاید،

ص:46


1- خلیل بن احمد، کتاب العین، ج6، ص235؛ طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص257.

تذکر و ایمان آن ها سودی نخواهد داشت.(1)

مفسران، برخی از تحولات اجتماعی

ص:47


1- سوره محمد (47): 18.

و همچنین فروپاشی نظام طبیعت و درهم پیچده شدن و تبدیل آسمان و زمین پیش از ظهور قیامت را که در آیات گوناگونی به آن ها اشاره شده است، از نشانه های قیامت دانسته اند.

 در روایات _ به ویژه روایات اهل سنّت _ نیز بر تحولات اجتماعی و دگ__رگونی های کیهانی که پیش از قیام__ت واقع می شود "اشراط الساعة" اطلاق شده است.(1)

پی__امبر گ__رامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دربارة نشانه های قیامت می فرماید:

 به ناگزیر ده چیز، پیش از برپایی قیامت، رخ خواهد داد: خروج سفیانی، دجّال، پیدا شدن دود، جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عیسی، ف__رو رفتن [در زمی__ن] در ناحیة مشرق و فرو رفتن در منطقة جزیرةالعرب و آتشی که از انتهای عدن بر می خیزد و مردمان را به س__وی صحرای محش__ر راهنم__ایی می کند.(2)

بر این اساس می توانیم "اشراط الساعة" را سلسله ای از حوادث اجتماعی و طبیعی ب__دانیم که از زمان بعثت رسول اک__رم صلی الله علیه و آله و سلم آغاز، و تا فروپاشی کامل نظ__ام طبیعت ادامه می یابد و همة آن ه__ا را می توان نشانه هایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست.

البته در برخی روایات، افزون بر موارد یادشده، از پ__اره ای پدیده های اجتماعی نادرست و گ__ناهان آشکار و عمومی نیز به عنوان اشراط الساعة نام برده شده که مشروح ترین و جامع ترین حدیث در این زمینه حدیثی است که ابن عباس از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در داست__ان حجة البلاغ نقل ک__رده که

ص:48


1- ر.ک: صنعانی، المصنف، ج11، ص274؛ علی بن جعد، مسند، ص248؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج8، ص267؛ ابن ابی عاصم، کتاب الاوائل، ص114؛ نسائی، السنن الکبری، ج1، ص255؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج9، ص296.
2- «عَشْرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لَا بُدَّ مِنْهَا السُّفْیَانِیُّ وَ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ الدَّابَّةُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِیسَی علیه السلام وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَی الْمَحْشَرِ»، کتاب الغیبة، ص436، ح426؛ ر.ک: ابن حبان، الصحیح، ج15، ص257.

بسیاری از مسائل را به م__ا می آموزد و حاوی نکات فراوانی است.

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این روایت را به نقل از تفسیر قمی، از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم این گونه نقل کرده است:

قمی در تفسیر خود از پدرش از سلیمان بن مسلم خشاب از عبد اللَّه بن جریح مکی از عطاء بن ابی ریاح از عبداللَّه بن عباس نقل کرده که گفت: با رسول خدا به زی__ارت حج رفتیم، همان حجی که بعد از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: می خواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟

و در آن روز سلمان رضی الله عنه از هر کس دیگ__ر به آن جناب نزدیک تر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: بله یا رسول اللَّه، حض__رت ف__رمود: یکی از نشانه های قی__امت ای__ن است که نماز ضایع می شود_ یعنی از می__ان مسلمین می رود. و از شهوات پیروی می شود و مردم به سوی هواها میل می کنند، ثروت، مق__امی عظیم پیدا می کند و مردم آن را تعظیم می کنند، دی_ن به دنیا فروخته می شود، در آن زم__ان است که دل افراد با ایمان درونش_ان، برای منکرات بسیاری که می بینند و نمی ت__وانند آن را تغییر دهند آب می شود آن چنان ک__ه نم_ک در آب حل می گردد.

سلم_ان با تعجب گفت: ی__ا رسول اللَّه! ب__ه راستی چنین روزی خ_واهد رسید؟

فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست می گیرند ام_رایی ک__ه وزرای__ی ف__اسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند.

سلم__ان پ_رسید: به راستی چنین وضعی پیش خواه__د آم_د ی_ا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان. در ای__ن موقع منکر، معروف، و معروف، منک__ر می شود، خائن امین قلمداد می گ__ردد و امین خی_ان__ت می کند، دروغگ_و تصدیق می ش__ود و راستگو تکذیب می گردد.

سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رس__ول اللَّه ب_ه راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود:

ص:49

آری به آن خ__دایی که جان__م به دست او است ای سلمان در آن روزگار زنان به امارت می رسند و کنیزان ط__رف مشورت قرار می گ__یرند و کودکان بر فراز منبر می روند و دروغ ن__وعی زرنگ_ی و زک__ات خسارت، و خ__وردن بیت الم___ال نوعی غنیمت شمرده شود، مرد ب__ه پ_در و مادرش جف_ا ولی به دوستش نیکی می نماید و ستاره دنباله دار طلوع می کند.

سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواه__د ش__د؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان! در ای_ن موق_ع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان می ب_ارد و افراد کریم سخت خشمگین می گردند، مرد فقیر تحقیر می شود، در ای_ن هنگام بازارها ب__ه ه_م نزدیک می شوند وقتی یکی می گوی__د: "من چی_زی نفروختم" و آن دیگ__ری می گوی__د: "من سودی نبرده ام" طوری می گویند ک__ه هر شنونده می فهمد دارد به خدا بد و بیراه می گوید.

سلمان پرسید: آیا حتماً چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسل_ط می شوند که اگر لب بجنبانند کشته می شوند و اگ__ر چیزی نگ__ویند دشمن__ان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال می کنند تا با بیت المالشان کیسه های خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دل هاشان را پ_ر از وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمی بینی.

سلم_ان گفت: ی__ا رس__ول اللَّه آیا چنین روزگ__اری بر مؤمنین خواه_د گذشت؟ فرمود:

آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگ_ام چیزی از مش__رق می آورند و چی__زی از مغ_رب ت__ا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربی ها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا، آری نه کوچکی را رحم می کنند و نه پاس حرمت بزرگی را دارند و نه از هیچ مقصری عف_و می کنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دلهاشان دل های

ص:50

شیاطین.

سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام م__ردان ب__ه مردان اکتفاء می کنند و زنان به زنان و همان طوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج می دهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج می دهند، مردان به زنان شبیه می شوند و زنان به مردان و زنان بر مرکب ها سوار می شوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.

سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش می آید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مساجد طلا کاری و زینت می شود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت می شود، قرآن ها به زیور آلات آرایش و مغازه ها بلند وصف ها طولانی می شود اما با دل هایی که نسبت به هم خشمگین است و زبان هایی که هر یک برای خود منطقی دارد.

سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش می آید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را می آرایند و حریر و دیبا می پوشند و پوست پلنگ کالای خرید و فروش می گردد.

سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن روز ربا همه جا را می گیرد و یک عمل آشکار می شود و معاملات با غیبت و رشوه انجام می شود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه می شود.

سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام طلاق زیاد می شود و هیچ حدی جاری نمی گردد و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمی شود.

سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلم__ان در ای_ن زم__ان کنیزان آوازه خ__وان و ن__وازنده پیدا می شوند و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت می کند.

سلمان پرسید: یا رسول الله آیا

ص:51

چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج می روند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا حج می روند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا می آموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ می کنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی می پردازند ام_ا برای غیر خدا در آن روزگ__ار زن__ا زادگ__ان زیاد می شوند با قرآن آوازه خوانی می کنند و بر سر دنیا سر و دست می شکنند.

سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است ای سلمان این وقتی است که حرمت ها و قرق ها شکسته شود و مردم از روی آگاهی و عمد در پی ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بی پرده و لجاجت ها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم شطرنج و نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آن جا که یک فرد با ایمان ذلیل ترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند ک__ه در ملک__وت آسم_ان ها رجس و نجس نامیده می شوند.

سلم_ان از در تعج__ب پ_رسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی پیش می آید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگ__ام است که توانگ__ر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک گدا در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه درخواست می کند و کسی نیست که چیزی در دست او بگذارد.

سلمان باز پرسید: یا رسول الله آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است ای سلمان در این زمان رویبضة تکلم می کنند، پرسید: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزی و کسی ب__ه سخن در می آید و در امور ع_ام__ه سخ__ن می گ__وید که هرگز سخن نمی گفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمی مانند

ص:52

ناگهان زمین نعره ای می کشد و هر قومی چنین می پندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان می مانند و سپس واژگونه می شوند و زمین ه__ر چ__ه در دل دارد بی_رون می ریزد _ و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را _ آن گاه با دست خود به ستون هایی که در آن جا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقره ای، این است معنای آیه: ((فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها))؛ علامت هایش بیامد.(1)

نیز ن.ک: آخرالزمان، خروج سفیانی، خروج دجال، خروج دابة الارض، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی علیه السلام .

- - -

اصحاب قائم > یاران حضرت مهدی علیه السلام

اصحاب کهف

 از رجعت کنندگان و یاران حضرت مهدی علیه السلام

در قصه های قرآنی «اصحاب کهف»، نام گروهی از مؤمنان است که از ستم پادشاهی مشرک به غاری پناه بردند و سالیانی دراز به خواب عمیقی فرو رفتند. بر پ__ایة روایات، این پ__ادشاه مش__رک «دقیانوس» و محل واقعه «افسوس» دانسته شده است.(2) داستان این گروه، با اشاراتی کوتاه اما پر مغز، در آیه های نخستین سوره «کهف» یاد شده است. در آن آیات، سخن از یکتاپرستانی است که برای گریز از پرستش خدایان دروغین، به غاری پناه بردند تا از گزند ستمکاران بت پرست برهند. خوابی که آنان را در ربود، به فرمان پروردگار سالیانی به طول انجامید و در ای__ن مدت، چنان هیبتی داشتند ک__ه کسی را یارای نزدیک شدن و نگریستن به آنان نبود و آنان را بیدار می پنداشتند.

 این خفتگان سالیانی چند را (بر پایة آیات قرآنی، 309 سال) در همان حال

ص:53


1- محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص649 _ 552.
2- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج14، ص411؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج2، ص360.

گذراندند. چون به خواست الهی از خواب برخاستند، چنان گمان بردند که فقط روزی یا نصفی از روز را خواب بوده اند. چون یکی از ایشان، برای فراهم آوردن غذا به شهر در آمد، مردم از حال شگفت انگیزشان آگاهی یافتند و بر آن شدند بر در غار آنان، مسجدی به پا

س__ازند.(1) در روایات، آنان را گروهی از ی__اران حضرت مهدی علیه السلام دانسته اند که در ای__ن بازگشت، از حک_ومت جه__انی عدل و قسط، بهرة وافری خواهند برد. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:

 هنگامی که قائم صلی الله علیه و آله و سلم از پشت این خ__انه ظه_ور کند، خداوند همراه او 27 تن بر می انگیزد که چهارده تن از قوم موسی علیه السلام هستند، و هشت تن از اصحاب کهف و مقداد و جابر انصاری و مؤمن آل فرعون و یوشع بن نون وصی موسی.(2)

 اگر چه اهل سنّت به شدّت با اعتقاد به رجعت مخالفند اما برخی از مفسران آن ها به زنده شدن اصحاب کهف در دوران ظهور حضرت مهدی علیه السلام اشاره کرده اند.(3)

نیز ن.ک: رجعت، رجعت کنندگان، یاران مهدی علیه السلام، ظهور.

- - -

اقامت گاه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر ظهور > مسجد سهله

القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

القاب، جمع لقب است و لقب، نام دوّم انسان است که با آن خوانده می شود و در آن، مراعات معنا، لازم است به خلاف نام اول که شاید بدون مراعات معنا باشد؛ مانند امیرالمؤمنین که لقب علی علیه السلام است.

استفادة از لقب، گاهی برای مدح و

ص:54


1- ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج12، ص354.
2- «اِذَا ظَهَرَ القائمُ مِنْ ظَهْرِ هَذا البَیْتِ بَعَثَ اللهُ مَعَهُ سَبْعَةً وَعِشْرینَ رَجُلاً مِنْهُم اَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ قَومِ مُوسی و اَصْحابُ الکَهْفِ ثَمانِیَةٌ وَالمِقدادُ وَجابِرُ الاَنْصارِیُّ وَمُؤمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصیُّ مُوسی»، ر.ک: طبری، دلائل الامامة، ص248؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص266.
3- محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القران، ج10، ص390؛ سیوطی، الدر المنثور، ج4، ص215؛ متقی هندی، البرهان، ص150، ح15.

ست__ایش و گ__اهی ب___رای طع_ن و ناسزاگویی است.(1)

حضرت مهدی علیه السلام به ادله ای چند، از پیشوایانی است که دارای القاب فراوانی است. برخی از این لقب ها، بیانگر فضیلت های بی پایان آن امام و برخی دیگر پوششی است برای حفظ جان آن حضرت. بسیاری از این القاب توسط معصومان پیشین علیهم السلام بر آن حضرت اطلاق شده و برخی، بر زبان یاران و اصحاب ایشان جاری شده است.

 در هر حال توجه به القاب آن حضرت و معانی آن، یکی از اموری است که می تواند معرفت وشناخت ما را به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف افزایش دهد. برخی از دانشمندان شیعه در شماره این القاب گاهی افزون بر ده ها لقب نام برده اند.(2) برخی از القاب آن حضرت بدین قرارند:

 بَقیةُ اللّه، حجّت، خلف صالح، سید، شرید، صاحب، صاحب الدار، صاحب الزمان، طرید، غریم، غلام، فرید، قائم، مضطر، منتظر، منصور، مهدی، وحید، ولی الله، و….

نیز ن.ک: بَقیةُ اللّه، حجّت، شرید، صاحب الدار، صاحب الزمان، طرید، غریم، غلام، فرید، قائم، مضطر، منتظر، منصور، مهدی.

- - -

امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

امامت، به معنای پیشوایی، پیشروی، و رهبری است. امام نیز به معنای پیشوا، پیشرو، مقتدا،(3) قیّم، مصلح، الگو، راه اصلی و راهنما است. کسی یا چیزی که از آن پیروی شود، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل، امام است.(4)

 ریشه این واژه «ا م م» و به معنای قصد یا قصد با توجه خاص است. این معنا در همه مشتقات آن محفوظ است. امام نیز کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش

ص:55


1- حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 10، ص218.
2- ر. ک: محدث نوری، نجم الثاقب . البته برای برخی از این القاب، دلیل معتبری ارائه نشده است.
3- جوهری، صحاح اللغة، ج5، ص1864؛ ابن فارس، مقاییس اللغة، ج1، ص 23؛ فراهیدی، العین، ج1، ص106.
4- راغب اصفهانی، المفردات، ص24.

دیگران قرار گیرد؛ گرچه با اختلاف موارد و قصدکنندگان و جهات و اعتبارات، گوناگون می شود؛ مانند امام جمعه و جماعت، امام هدایت و امام ضلالت. بر این اساس، دیگر معانی این واژه و مشتقات آن، از لوازم معنای ریشه است. واژه امام بر زن و مرد اطلاق می شود و جمع آن «ائمّه» و «ایمّه» است. در اصطلاح کلامی معانی متعددی از این واژه ارائه شده که شایع ترین معنای آن، ریاست عمومی در امور دین و دنیا

است و برخی جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حفظ دین و سیاست دنیا را در تعریف اصطلاحی آن آورده اند.

 برخی کامل ترین تعریف را ریاست بالاصاله عمومی در امر دین و دنیا در دار تکلیف می دانند که عموم مردم را به حفظ مصالح دین و دنیایشان ترغیب و از آنچه به حال آنان زیانبار است منع کنند.

 طبرسی با ژرف نگری در عبارات لغت دانان کوشیده است دایرة معنای امام را گسترده تر تعریف کند. وی به جایگاه امام و پیروی مردم از امام توجه ک__رده و در این ب__اره نوشته است:

 از لفظ امام دو چیز را می توان استفاده کرد:

1. امام کسی است که به کارها و گفته های وی اقتدا می شود.

2. امام کسی است که به اداره کردن و برنامه ریزی کار مردم اقدام می ورزد و دارای جایگاهی چون مجازات تجاوزکاران به حقوق دیگران، سرپرستی کار کارگزاران، اقامة حدود الهی، جنگیدن با جنگ افروزان و اختلاف برانگیزان می باشد…

بر پایة معنای نخست، هیچ پیامبری نیست، مگر آن که امام بوده است؛ اما بر اساس معنای دوم، هر پیامبری لازم نیست امام باشد؛ زیرا امکان دارد پیامبری از ناحیة خدای متعال ماموریت مجازات جنایت کاران و جنگیدن با دشمنان و دفاع از دین و مبارزه با کافران را نداشته باشد.(1)

 از این عبارت مرحوم طبرسی و برداشت وی از لفظ امام به دست می آید که نوع ماموریت و جایگاه امام به دلیل آن که مردم لازم است از افعالش و گفتارش پیروی کنند، با نوع مأموریت نبی و رسول متفاوت است؛ زیرا لازمة اقتدا به امام، اطاعت از

ص:56


1- طبرسی، مجمع البیان، ج1، ص201.

فرامین او در به اجرا در آوردن دستور العمل های اجرایی است. با این تعریف، امام به کسی گفته می شود که رهبری جامعه ای کوچک یا بزرگ را بر عهده دارد و به ادارة امور زندگی آن ها می پ__ردازد و مردم از اق__دام__ات و دستورالعمل های وی پیروی می کنند.

 امروزه در حوزة علم کلام، امام و امامت، دارای بار معنایی خاصی است که تفسیرهای گوناگونی ازآن ارائه شده است. متکلمان اسلامی _ شیعه و اهل سنت _ امام و به دنبال آن، خلیفه را دربارة کسی به کار می برند که از ناحیة پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نیابت و ریاست یافته است؛ تا امور دینی و دنیوی مردم را بر عهده گیرد و دین و دنیای آنان را سامان داده، آباد سازد؛ از این رو بر مردم است تا از دستورات وی پیروی کنند.

 قاضی ایجی (م756ق) ازمتکلمان نامور اهل سنت در المواقف، امامت را عبارت از «ریاست عمومی در امور دین و دنیای مردم» دانسته است.(1) و همو نوشته است:

 امامت، جانشینی رسول صلی الله علیه و آله و سلم در برپایی(امور) دین است؛ به گونه ای که بر همة امت اسلامی پیروی از او واجب می باشد.»(2)

 ابن خلدون (م808 ق) دیگر چهرة معروف دانشمندان اهل سنت، امامت را این گونه تفسیر کرده است:

 امامت، جانشینی از صاحب شریعت در حفظ دین و سیاست گذاری و ادارة امور دنیایی مردم است.(3)

 سعدالدین تفتازانی(م792 ق) در شرح المقاصد نوشته است:

 ام__امت، ریاست عمومی در ام_ور دین و دنیای مردم به هدف خلافت از ناحیة پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.(4)

 سید شریف جرجانی (م816 ق) در شرح المواقف نوشته است:

 امامت، جانشینی رسول گرامی در برپایی دین و حفظ اسلام است؛ به گونه ای که بر همة امت اسلامی پیروی از امام واجب است. و خلیفه، امام نامیده می شود.(5)

 بنابراین، امامت، به معنای ریاست

ص:57


1- المواقف، ص345.
2- المواقف، ص345.
3- ابن خلدون، مقدمه، ص191.
4- شرح المقاصد، ج3، ص469.
5- شرح المواقف، ج8، ص376.

عمومی فردی خاص بر امور دی__ن و دنی_ای مردم در دنیا ب_الاصاله یا ب__ه جانشینی از پیامبر است؛ زیرا امامت، دارای شأن هایی همچ__ون رهب__ری سی__اسی و زع__امت اجتم__اعی و مرجعیت دینی و تبیین و تفسیر وحی و ولایت باطنی و معنوی است که از این جهت، امام حجت خدا در زمان، ولی الله، انسان کاملِ حامل معنویت کلی انسانیت و قطب است. چون امامت دارای جایگاه والایی است، شیعه آن را همانند نبوت به نصّ و امر الهی و از اصول دین (مذهب) می داند؛ در حالی که در دی__دگاه اه__ل سنت، از فروع دی_ن شمرده شده و از این جهت، از افعال مکلفان به شمار می آید.(1)

 شیعه، بر این باور است که پیامبران چون از جهت عمر و امکانات محدودند، برای محقق ساختن اهداف خود به امر الهی، جانشین خود را به مردم معرفی و مردم را به اطاعت از آن_ان سف_ارش می کنند. بر این اساس اگر پیامبر خلیفه و امام معرفی نکند، رسالتش را به انجام نرسانده است.(2)

 دیگر آن که، وجود امام در هر عصر و زمان و در هر جامعه ای برای هدایت انسان ها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد. خداوند در این باره فرمود:

((انَّما انتَ مُنذِرٌ ولِکلّ قَومٍ هاد))؛(3)

 همانا تو انذاردهنده ای و برای هر قومی هدایت گری است.

 روایات تفسیری این آیه نیز این حقیقت را تأیید می کند که امامی زنده تا روز قیامت میان انسان ها حضور دارد. همچنین براساس روایاتی دربارة سورة قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر امام آن زمان نازل می شوند و این سوره دلیل روشنی بر وجود امام در همه زمانها است.

 افزون بر آیات، از روایات فراوانی نی__ز استف__اده می شود که زمین، هیچ گاه از حج_ت ال_هی تهی نخواهد بود و هرگاه از حجت الهی تهی باشد، اهلش را فرو خواهد بُرد؛ به گونه ای که حتی اگر دو نفر بر روی

ص:58


1- جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف قرآن کریم، ج 4، ص220.
2- مائده (5): 67.
3- رعد (13): 7.

زمین زندگی کنند، یکی از آنان حجت و امام خواهد بود.(1)

 روایات فراوانی در دست است که امامت در ادامة پیامبری اسلام در دوازده نفر معین شد که آخرین آن ها حضرت مهدی علیه السلام است. نه فقط پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام که برخی از دانشوران اهل سنّت، در روایاتی چند به این حقیقت بزرگ اشاره کرده اند.(2)

 سال ها پیش از آن که نهم ربیع الاول سال260ق فرا رسد، پیشوایان معصوم علیهم السلام و به ویژه واپسین فرستادة خداوند سبحانه و تعالی، پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم امامت آخرین حجّت الهی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نوید داده بودند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

پیشوایان پس از من، دوازده نفرند؛ نخستین ایشان، علی بن ابی طالب، و آخرین آن ها قائم است. آن ها جانشینان و اوصیای و اولیای من و حجت های خداوند سبحانه و تعالی پس از من، بر امت من هستند. اقرار کنندة به آن ها مؤمن، و انکار کنندة ایشان، کافر است.(3)

 پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز به پیروی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم همواره به سلسلة امامان دوازدهگانه اشاره کرده اند؛ به روشنی از دوازدهمین ایشان یاد نموده، شیعیان را از افتادن در دام انحراف و مدعیان، برحذر داشته اند.

 آن گاه که از حضرت علی علیه السلام در بارة معنای روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که فرموده بود: «إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکمُ الثَّقَلَیْنِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»؛ «همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما می گذارم کتاب خداوند و عترتم را.» پرسیده شد: «عترت» چه کسانی هستند؟ فرمود:

من و حسن و حسین و پیشوایان نه گانه از فرزندان حسین. نهمین آن ها مهدی آن ها است. هرگز از کت__اب خ__دا جدا نمی شوند و کتاب خدا نیز از آن ها ج_دا نمی شود. تا آن

ص:59


1- جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف قرآن کریم، ج 4، ص225.
2- ر.ک: لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، الفصل الاوّل فیما یدّل علی انّ الائمة اثنا عشر…
3- «الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُمْ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ أَوْلِیَائِی وَحُجَجُ اللَّهِ عَلَی أُمَّتِی بَعْدِی الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْکرُ لَهُمْ کافِرٌ»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج4، ص179.

ک__ه کن__ار ح__وض پی_امبر، ب__ر او بازگردند.(1)

 افزون بر روایت های یاد شده که از مهم ترین دلیل ها بر امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، دیگ__ر پیشوای__ان معصوم علیهم السلام نیز سخنان ارزشمندی در این باره فرموده اند. که برخی بدین قرار است:

امام حسن علیه السلام، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نهمین فرزند برادر خود حسین و پسر سرور کنیزان دانسته است.(2)

امام حسین علیه السلام در اشاره به امامت نهمین پیش__وای ه__دایتگر از نس_ل خود، از وی با «قائم به حق» یاد کرده است.(3)

ام__ام سجّ__اد علیه السلام نیز ب__ه امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده، آن حضرت را دوازدهمین ج__انشینان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیشوای__ان پس از او دانسته است. (4)

 امام باقر علیه السلام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نهمین پیشوای پس از حسین بن علی علیهما السلام و قائم آن ها خوانده است.(5)

ششم__ین پیش__وای شیعی__ان، به روشن__ی حض__رت مه_____دی عجل الله تعالی فرجه الشریف را دوازدهمین از پیشوایان هدایت پس از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ذکر کرده است.(6)

هفتمین ام__ام معص__وم نی__ز آن حضرت را پنجمین از فرزندان خود دانسته، فرمود: «برای او غیبتی است که مدتش طولانی خواهد شد.» (7)

 امام رضا علیه السلام پس از اشاره به دوران غیبت و سختی های آن، سبب آن سختی ها را پنهان بودن پیشوای ایشان ذکر کرده است. (8)

 امام جواد علیه السلام نیز دربارة آن حضرت، وی را سومین از فرزندان خود دانسته است.(9)

ص:60


1- «أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِیُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا یُفَارِقُونَ کتَابَ اللَّهِ وَ لَا یُفَارِقُهُمْ حَتَّی یَرِدُوا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم حَوْضَهُ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص240.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص315.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص317.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص319.
5- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص533، ح15.
6- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص342.
7- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص361.
8- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص273.
9- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص377.

امام هادی علیه السلام، جدّ بزرگوار آن حضرت نیز به پیشوایی آن حضرت پس از فرزند خود امام عسکری علیه السلام تأکید کرده است.(1)

 و سرانجام این تلاش پیوسته، به دست یازدهمین پیشوای معصوم علیه السلام به اوج خود رسید که در آن، آخرین ذخی__رة الهی به نیکوت__رین صورت ممکن، معرفی شده است؛ آن جا که از آن حضرت در ب__ارة درستی ی__ا چگونگی این خب__ر ک__ه ب__ه نقل از پ__دران ب__زرگ__وارش رسیده است، پرسیدند که: «زمین، هیچ گاه از حجت خدا بر خلقش خالی نیست. هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است.»(2) آن حضرت فرمود: «این مطلب حق است؛ آن گونه که روز، حق است.» (3) سپس از آن حضرت سؤال شد: «ای پسر پیامبر! حجت و امام پس از شما کیست؟» فرمود: «فرزندم محمّد. او امام و حجّت پس از من است. هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است.» (4)

 تا این که با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال260 ق،(5) در حالی که بیش از پنج بهار(6) از عمر آخرین ذخیرة اله__ی سپ__ری نشده بود، فص__ل بهره مندی مستقیم انسان ها از امام ظاهر به پایان رسید و در پی آن، دورانی بسیار مهّم در زندگی پیروان اهل بیت علیهم السلام پیش آمد. این دوران، همزمان با دو رخداد مهم آغاز شد: رسیدن آخرین حجّت الهی به مقام امامت و دیگر؛ قرار گرفتن آن حضرت در پردة پنهان زیستی.

 اگر چه برگزیدگانی از شیعه برای این مرحله آمادگی کامل داشتند، می بایست هر دو رخداد (امامت و غیبت)، برای عموم شیعیان به اثبات

ص:61


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2،ص383.
2- «أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»، همان، ص409، ح9.
3- «إِنَّ هَذَا حَقٌّ کمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ»، همان.
4- «ابْنِی محمد وَ هُوَ الامامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»، همان.
5- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص503.
6- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص339.

برسد؛ چرا که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نخستین روز امامت را در حالی آغاز کرد که جز افرادی اندک که پیش از آن، در دورة امام عسکری علیه السلام آن حضرت را دیده بودند(1)، کسی او را ندیده بود. تا این که روزِ در گذشتِ امام یازدهم و نخستین روز امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فرا رسید و آن حضرت، ناگزیر میان مردم آمده، بر پیکر پدر نماز گزارد.

 این رخداد، به گونه هایی چند روایت شده است. در یک روایت، شیخ صدوق، آن را به صورت مفصل از زبان ابوالادیان، یکی از خدمتکاران خانه و متصدی امور نامه های امام عسکری علیه السلام گزارش کرده است.(2)

 در این رخداد، آنچه برای مردم، از همه شگفت آورتر بود، این که با کودکی پنج ساله روب__ه رو بودند که می گفت جانشین ام__ام عسکری علیه السلام است. البته پیش از آن، با هدایت های پیوستة پیامبر و امامان نور علیهم السلام شیعه به این نکته باور پیدا کرده بود که خداوند سبحانه و تعالی، از طریق آخرین پیامبر خود، مقام امامت و ولایت را به سبب قابلیت های ذاتی به افرادی خاص عطا فرموده و فقط از طرف او است که برای جامعه امام نصب می شود. نیز این که این قابلیت، هیچ ارتباطی به کمی یا زیادی سن ندارد. جالب این که این گونه پیشوایی، پیش از آن، هم بین امامان علیهم السلام و هم در زنجیرة پیامبران علیهم السلام دارای سابقه بود. یکی از دانشوران معاصر، امامت در سنین کم را پدیده ای واقعی دانسته، چنین استدلال کرده است:

 … امامی که در کودکی به پیش__وایی روحی و فک__ری مردم رسی__ده، و مسلم__ان__ان _ حتی در کش__اکش آن همه موج ویرانگر _ باز خویشتنِ خویش را به پیروی و دوستی او گماشتند، به طور مسلّم باید از دانش و آگاهی و گستردگی دید و دانا بودن به فقه و تفسیر و عق__اید، بهره ای آشک__ار و چشمگیر داشته باشد؛ چ__ون در غی__ر این صورت، نمی ت__وانست م__ردم را به پیروی از خویش وادارد… .

به فرض مُحال که مردم نتوانستند

ص:62


1- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص384 و 457.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص475، باب43، ح25. همچنین ر.ک: نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص157؛ قطب الدین راوندی، الخرائج والجرائح، ج3، ص1101.

حقیقت و واق__عیت ام__ر را دریابند، دستگاه خلافت و نیروی حاکم که آن همه دشمنی علنی با امام داشته، چرا بر نخاسته و پرده از رخسار حقیقت نینداخته است؟

 اگر امام خردسال، از دانش و سطح تفکر عالی برخوردار نبود، خلفای معاصر، خیلی خوب می توانستند جنجال به پا کنند؛ امّا سکوت آن ها و سکوت تاریخ، گواه است که امامت در سنین ک__م، پدیده ای حقیقی ب_وده است، نه ساختگی.(1)

 البته پیش از آن ک____ه در مسیر هدایت ج__امعه، نوبت ب__ه پیشوایی جانشینان آخرین فرستادة الهی برسد، خداوند سبحانه و تعالی، پیامبرانی را در کودکی به مقام نبوّت مفتخر ساخته بود. از میان پیامبران اولوالعزم، یگانه پیامبری که از هنگام ولادت، به نبوّت خویش به طور آشک__ار تصری__ح ک_رده، حضرت عیسی بن مریم علیها السلام است.

خداوند سبحانه و تعالی در آیات قرآن، در بخشی از داستان حضرت مسیح علیه السلام از زبان پیامبر خود در پاسخ منکران چنین می فرماید:

((قَالَ اِنّی عَبْدُاللّه آتَانِی الکتابَ وَجَعَلَنِی نَبیّاً))؛(2)

]ک__ودک[ گفت: من بن__ده خ__دا هستم، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.

 یزید کناسی از امام باقر علیه السلام پرسید: «آیا عیسی بن مریم علیهما السلام هنگامی که در گ__هواره سخن گفت، حجّت خدا بر اه__ل زم__ان خ_ود بود؟» حضرت فرمود:

او آن زمان پیغمبر و حجت غیر مرسل خدا بود ]= در آن زمان، به تبلیغ و دعوت مأمور نبود[. مگر نمی شنوی گفته خود او را که می گوید: «من بندة خدایم. خدا به من کتاب داده و پیغمبر ساخته و هر جا باشم، پر برکتم قرار داده و تا زنده باشم، مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.

 عرض کردم: «در آن زمان و در همان حالی که درگهواره بود، حجّت خدا بود بر زکریا؟»

فرمود:

…چون عیسی هفت ساله شد و خدای سبحانه و تعالی به او وحی فرستاد، از نبوت و رسالت خود سخن گفت و بر یحیی و همه مردم حجّت شد….(3)

ص:63


1- سیّد محمد باقر صدر، جست و جو و گفت و گو پیرامون امام مهدی علیه السلام، ص47_48.
2- مریم (19): 30.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، باب حالات الأئمة علیهم السلام فی السّن.

حضرت یحیی علیه السلام یکی دیگر از پیامبرانی است که در کودکی به مقام نبوّت رسید. خداوند سبحانه و تعالی در این باره خطاب به وی فرمود:

((یا یَحْیی خُذِالکتابَ بِقُوَةٍ وَآتَیْناهُ الحُکمَ صَبِیّاً))؛(1)

ای یحیی! کتاب خدا را به جدّ و جهد بگیر. ما از کودکی به وی حکم ]نبوّت[ دادیم.

 یک__ی از مفس__ران اه___ل سنّت، حکمی را که خداوند سبحانه و تعالی به حضرت یحیی علیه السلام داد، همان نبوّت دانسته، بر این باور است که خداوند سبحانه و تعالی، عقل او را در سنین کودکی محکم و کامل کرد و به او وحی فرستاد.(2)

 در یکی از تفسیرهای معاصر، پس از آیه پیشین چنین آمده است:

 درست است که دوران شکوفایی عقل انسان به صورت معمول حد و مرز خاصی دارد؛ ولی می دانیم همیشه در انسان ها افرادی استثنایی وجود داشته اند. چه مانعی دارد که خداوند سبحانه و تعالی این دوران را برای بعضی از بندگانش به خاطر مصالحی فشرده تر کند و در سال های کمتری چکیده نماید؟ همان گونه که برای سخن گفتن، به صورت معمول گذشتن یکی دو سال از تولد لازم است؛ در حالی که می دانیم حضرت عیسی علیه السلام در همان روزهای نخست زبان به سخن گشود؛ آن هم سخنی پر محتوا که طبق روال عادی در شأن انسان های بزرگسال بود.(3)

 این تفسیر، در ادامه، این آیه را دلیل روشنی بر درست بودن امامت برخی امامان علیهم السلام در خردسالی دانسته است.

 بنابراین، همان گونه که خداوند سبحانه و تعالی، مقام نبوّت را به کودک خردسالی داد، می تواند مقام امامت را نیز با تمام ویژگی های لازم، به کودکی عطا فرماید.

همان گونه که پیش از این نیز یاد ش__د، روای_ت ه__ای فراوان و شواهد تاریخی، گویای آن است که پیش از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دو امام (امام جواد و امام هادی علیهما السلام ) نیز پیش از سن بلوغ

ص:64


1- مریم (19): 12.
2- فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج11، ص192.
3- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج13، ص27.

جسمانی به امامت رسیدند. این، خود ایجاد آمادگی برای پذیرش امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در کودکی بود. در می_ان امام__ان دوازدهگ__انه، نخستین پیشوایی که در سن کودکی به امامت رسید، جواد الائمه علیه السلام بود. حضرت امام محمد تقی علیه السلام نهمین پیش_وای شیعی__ان و یگ__انه ف__رزند حضرت رض__ا علیه السلام، در روز دهم رجب س__ال 195ق در مدینه چشم ب__ه جه__ان گ_شود. آن حضرت، در هفت سال__گی ب_ه مق__ام امامت رسید.(1) از آن جا ک_ه این مسأله در دوران امامت بی سابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفته رفته با هدایت های امام رضا علیه السلام و کرامت هایی از خود آن حضرت، دل شیعیان آرام گرفت.

 معمّر بن خلاّد گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم مطلبی دربارة امر امامت بیان کرد و سپس فرمود:

«به این موضوع چه احتیاجی دارید؟ این ابوجعفر است که او را به جای خود نشانده و قائم مقام خود ساخته ام»

 و فرمود: «ما خاندانی هستیم که خردسالانمان مو به مو از بزرگسالان مان ارث می برند.» (2)

 این روایت، بیانگر آن است که مقام امامت، به کمی و یا زیادی سن ربطی ندارد.

 ابوبصیر گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. حضرت به من فرمود:

چگونه خواهید بود زمانی که حجت بر شما هم سال این کودک باشد؟»(3) یا فرمود: «همسال این کودک بر شما ولایت داشته باشد.(4)

 صفوان بن یحیی گوید: به امام

ص:65


1- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص273.
2- «مَا حَاجَتُکمْ إِلَی ذَلِک هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِی وَ صَیَّرْتُهُ مَکانِی وَ قَالَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ یَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَکابِرِنَا الْقُذَّةَ بِالْقُذَّة»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص320، ح2.
3- به نظر می رسد مقصود آن حضرت، امام جواد علیه السلام بوده است. اگر چه می تواند اشاره به امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز باشد.
4- «کیْفَ أَنْتُمْ إِذَا احْتَجَّ عَلَیْکمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ؟، أَوْ قَالَ: سَیَلِی عَلَیْکمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، (حالات الأئمة علیهم السلام فی السن، ح4) .

رضا علیه السلام گفتم: پیش از آن که خدا ابوجعفر را به شما ببخشد، دربارة جانشینتان از شما می پرسیدیم و شما می فرمودید: «خدا به من پسری عنایت می کند.» اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی پدید آید به که بگرویم؟» حضرت با دست به ابو جعفر که برابرش ایستاده بود، اشاره فرمود. عرض کردم: «قربانت شوم! این پسر، سه ساله است.» فرمود:

چه مانعی دارد؟ عیسی سه ساله ]کمتر[ بود که به حجّت قیام کرد.(1)

اگر چه برخی برابر این ارادة از خود واکنش های نامناسبی نشان دادند، کم نبودند انسان های وارسته ای که برابر این خواست الهی، در کمال تواضع سر فروتنی و پذی__رش ف__رود آورده، ب__ا خشنودی کامل آن را پذیرفتند. از جملة ایشان، علی بن جعفر بن محمد، عموی امام رضا علیه السلام "بود که در کهولت سن، برابر امام جواد علیه السلام در نهایت فروتنی بر پیروی از ایشان تأکید می کرد.(2)

 از این جا بود که پیروان راستین اهل بیت علیهم السلام با این باور که مقام ام__امت ام__ری ف__راتر از محاسبات ظ__اه__ری است در ام__امت ام__ام هادی علیه السلام، با اطمینان بیشتری آن را پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سنّ هشت سالگی به امامت رسید.(3)

 از آن جا که شرایط امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دیگرگون بود، تردیدهایی در ذهن شیعه پدید آورده، کار امام حسن عسکری علیه السلام را مشکل ساخت. آن حضرت، نه فقط در سن کمتر از دیگر امامان به امامت رسید، بلکه ولادتش نیز به خاطر مصالحی پنهانی بود و تا زمان امامت، جز اندکی، جمال دل آرای او را ندیده بودند. البته حافظة شیعه، آموزه های پیشوایان معصوم علیهم السلام پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر زمینه س__ازی ک__رده بودند(4)، هرگ_ز

ص:66


1- «وَ مَا یَضُرُّهُ مِنْ ذَلِک فَقَدْ قَامَ عِیسَی علیه السلام بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِینَ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، (باب الاشارة والنّص علی ابی جعفرالثانی ).
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص322، ح12.
3- ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص297.
4- ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، ص322، ح1.

فراموش نکرده بود.

 شایان ذکر است که افزون بر پیامبران و پیشوایان معصوم علیهم السلام که ب__ه تأیی__د اله_ی دارای ویژگی های خ__اصی هستند، بی__ن انسان ه__ای معمولی نیز کس__انی ی_افت می شوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آن ه_ا را از دیگران متم__ایز می کند. یکی از پژوهشگران معاصر، پس از بیان آیات و روایات، کودکان نابغه ای را مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون اب__و علی سینا، ف__اضل هندی، توماس یونگ، را فقط نمونه ای از این گونه انسان ها دانسته است.(1)

 برآیند سخن آن که: امامت مانند نبوّت، موهبتی الهی است که خدای متعال به بندگان برگزیده و شایستة خود بخشیده است و در این بخشش سن و سال، دخالتی ندارد؛ از این رو امر پیشوایی در کودکی، نه فقط امری بعید نیست که در طول تاریخ میان پیامبران الهی علیهم السلام سابقه ای دیرینه دارد. و کسانی که برای خرده گیری بر پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام این مطلب را دستاویز خود ق__رار داده اند، در بی_ان پیامبریِ برخی پیامبران و نبوغ برخی بزرگان دین و دانش هیچ تردیدی به خود راه نداده اند.

- - -

امامت و مهدویّت

کتابی فارسی در معارف مهدوی

ای__ن اث__ر که نوشتة آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی،(2) از مراجع تقلید معاصر شیعه است، مجموعه ای از مقاله ها و رساله های علمی _ تحقیقی است که در مناسبت ها و

ص:67


1- ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص123و 124.
2- وی، نوزدهم ماه جمادی الاول1337ق در گلپایگان دیده به جهان گشود. مراحل تحصیلی خود را در گلپایگان، قم و نجف سپری کرد و از خرمن علمی اساتیدی چون آیات عظام: خوانساری، حجّت، صدر، بروجردی، گلپایگانی در قم، سید جمال الدین گلپایگانی، شیخ محمد علی کاظمی و شیخ محمد کاظم شیرازی در نجف اشرف و پدر بزرگوارش در گلپایگان خوشه چید. حدود 80 اثر ارزشمند نوشته که قسمتی از آن ها را به بحث در باره حضرت بقیة الله علیه السلام اختصاص داده است. (جمعی از نویسندگان، مشعل جاوید، ص185)

فرصت های گوناگون دربارة «ولایت و امامت عامه و خاصه» به ویژه امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نوشته شده و پی__ش از آن، به صورت کتاب ه__ای جداگانه ای به چاپ رسیده بود.

نویسنده، با بهره گیری از آیات، روای__ات، منابع تاریخی و ک__لامی، موض__وع ام__امت و مه__دویت را به ص_ورت مستدل و تحقیقی ب__ررسی کرده است. وی در این مقاله ها که به طور عمده رویکرد کلامی دارند، به پاسخگویی برخی شبهه ها پرداخته که در این حوزه پدید آمده است و سعی کرده است با دلیل های عقلی و نقلی، زوایای بحث ها را کنکاش کند.

 این مجموعه، پس از تنظیم در سال1380 ش، در دو جلد به چاپ رسیده است. جلد نخست، دربارة مباحث بنیادین امامت و جلد دوم، ویژة مباحث مهدویّت است.

 عناوین مطالب جلد نخست این کتاب بدین قرار است:

1. ولای__ت تک__وین__ی و ولای__ت تشریعی: در این مقاله، به بحث هایی چون توحید و پرهیز از شرک و غلوّ، ولایت تکوینی، ولایت تشریعی، و … پرداخته شده است.

2. تجلی توحید در نظام امامت: در این مقاله، به بحث دربارة تجلی توحید در رسالت های پیامبران، در اسلام، در نظام امامت و در امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرداخته شده است.

3. پیرامون معرفت امام: در این

مقاله، به موضوعاتی که به شناخت و معرفت امام مربوط است، توجه شده و به مناسبت، به بحث هایی چون نیاز جامعه به مرکز و مدیر و وجوب اطاعت امام نیز پرداخته شده است.

4. نظام امامت و رهبری: در این بخش، به بررسی معنای امام و در پی آن، انواع حکومت ها اشاره شده است.

5. فروغ ولایت: در این بخش، به بررسی دعای ندبه _ چه از دیدگاه سند و چ__ه از دیدگاه محتوا _ توجه شده و در پایان نیز به برخی پرسش ها در بارة این دعای شریف، پاسخ داده شده است.

6. انتظار، عامل مقاومت و حرکت: در این مقاله که بخش پایانی جلد نخست به شمار می آید به موضوعات مربوط به بحث انتظار پرداخته شده است.

عنوان نوشته های جلد دوم چنین است:

1. وابستگی جهان به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛

ص:68

2. عقید، نجات بخش؛

3. اصالت مهدویّت؛

 در این مقاله، اصالت های عقیده مهدویّت را از ده جهت بحث و بررسی کرده که برخی از این قرار است:

_ معقول بودن امکان آن؛

_ اتکا بر مبانی معقول و منطقی؛

_ موافقت با فطرت و سنن عالم خلقت؛

_ قبول امت ها و مبتنی بودن آن، بر بشارت های پیامبران و ادیان آسمانی؛

_ ابتنای آن بر آیات قرآن کریم؛

_ ابتنای بر احادیث معتبر و متواتر؛

_ اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و اهل سنت؛

_ معجزه ها و کرامت ها؛

_ ابتنای آن بر توحید و یکتا پرستی؛

_ نقش آن در عمل و برقراری عدالت و به ثمر رساندن انقلاب اسلام.

4. معرفت حجت خدا: در این نوشتار، به صورت عمده، به بحث دربارة دعای اللهم عرفنی نفسک… پرداخته شده است.

5. نوید امن و امان: در این مقاله، به بشارت های قرآن مجید و نیز احادیث به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره شده است.

6. پاسخ به ده پرسش: در بخش پایانی این مجموعه، ضمن پرسش و پاسخ به مباحثی چون استمرار نظام امامت، چگونگی تسخیر جهان با یاران معدود، چگونگی پیروزی امام زمان علیه السلام ب__ر جنگ افزارهای ویرانگر، مکان آن حضرت در دوران غیبت کبرا و موضوعاتی دیگر، آن ها را نقد و ب__ررسی ک__رده و سعی نموده با استف__اده از آی____ات و روای__ات و دانش های نو و استدلال های عقلانی به پرسش ها پاسخ معقول و منطقی دهد.

- - -

امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن عسکری علیه السلام فرزند امام علی النقی علیه السلام، پدر بزرگوارحضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یازدهمین پیشوای شیعیان است. آن حضرت در ماه ربیع الاول یا ربیع الثانی سال231یا 232 ق در مدینه، چشم به جهان گشود. مادرش بانویی پارس__ا و ش__ایسته به نام «حُدَیثه» علیها السلام، بود که برخی، از او به نام «سوسن» یاد کرده اند.(1)

ص:69


1- ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص503.

از آن جا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفة عباسی در «سامّرا»، در محلة «عسکر» سکونت اجباری داشت، «عسکری» نامیده می شود.(1) از مشهورترین لقب های آن حضرت، «نقی»، «زکی»، «فاض__ل»، «امین» وک__نیه اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود که پ__درش به شهادت رسی__د. مدّت امامتش شش سال و عمرش 28 سال بود. امام عسکری علیه السلام در سال 260 ق در حالی که یگانه پسر او در جایگاه آخرین حجّت الهی در سن پنج سالگی قرار داشت، به شهادت رسید و در خانة خود در سامرا، کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.(2)

 دربارة ویژگی­های آن حضرت آورده اند: رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سیاه، رویش زیبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود. با آن که جوان بود، بزرگان قریش و دانشمندان زمان خود را تحت تأثیر و نفوذ قرار می داد. دوست و دشمن به برتری او در دانش، بردباری، بخشش، پارسایی، پروای الهی و دیگر مکارم اخلاقی باور داشتند.(3)

 مدت کوتاه عمر امام به سه دوره

ص:70


1- شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، باب176، ص230.
2- شیخ طوسی، التهذیب، ج6، ص92. ر. ک: مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان علیهم السلام، ص615.
3- ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، مقدمه.

تقسیم می شود: تا چهار سال و چند ماهگی (و بنا به یک قول تا سیزده سالگی)، در مدینه به سر برد. تا 23 سالگی به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا می زیست و تا 28 سالگی (شش سال و اندی پس از شهادت امام دهم)، در سامرا ولایت بر امور و پیشوایی شیعیان را بر عهده داشت.

 روایاتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت او علیهم السلام بر امامت دوازده­ امام وارد شده و در آن ها، به روشنی، به نام ایشان _ از جمله امام حسن بن علی عسکری علیهما السلام _ اشاره شده است. اضافه بر آنکه در روایاتِ نقل شده از پدر بزرگوارش، به امامت آن حضرت تصریح شده است.

 جابر بن عبداللّه انصاری، با اشاره به لوحی که در دستان مبارک حضرت زهرا علیها السلام مشاهده کرده بود، به امامت و نام امام عسکری علیه السلام تصریح کرده است.(1)

 مشهور بین شیعه آن است که امام عسکری علیه السلام فرزندی جز امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از خود به یادگار نگذاشت.(2) آن حضرت، با همة فشارها و پی جویی های پیوستة حکومت عباسی، یک سلسله فعالیت­های سیاسی، اجتماعی و علمی، در راستای حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام می داد. گوشه­ای از این فعالیت­ها _ که پیوند بیشتری با موضوع مهدویّت دارد، به شرح زیر است:

 1. کوشش علمی در دفاع از اسلام و ردّ شبهات

امام عسکری علیه السلام به دلیل شرایط نامساعد و تنگناهای شدید حکومت عباسی، در گسترش دانش بی کران خود در همة جامعه پیروزی چندانی به دست نیاورد؛ اما شاگردانی تربیت کرد که هر کدام در گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثر و ارزنده­ای داشتند.

 شیخ طوسی، شمار شاگردان آن حضرت را افزون بر یک صد نفر ثبت کرده است.(3) میان آنان چهره ها و شخصیت ه_ای ب__رجست__ه و وارسته ای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد ب__ن حسن صفّ__ار ب__ه چشم می خورند.

ص:71


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، باب28، ح1.
2- شیخ مفید، الارشاد، ص346.
3- شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص427 به بعد.

2. گسترش حلقة ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان

در پ__ی ت__لاش­های فراوان ام__امان پیشین علیهم السلام، در زمان امام عسکری علیه السلام تشیّع در مناطق و شهرهای مختلف، گسترده شده و شیعیان در گسترة وسیعی زندگی می کردند. گستردگی و پراکندگی مراکز شیعی، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می کرد، تا پیوند شیعیان را با حوزة امامت و نیز ارتباط آنان را با هم دیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی کند.

 این نیاز، از زمان امام نهم علیه السلام احساس می شد و چنان که در روش آن حض__رت و امام دهم علیه السلام آمده، شبک__ة ارتب__اطی وک__الت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، از آن زمان وجود داشته است. این برنامه، زمان امام عسکری علیه السلام نیز پی گیری شد. بنا بر یافته ها و شواهد تاریخی، آن حضرت نم__ایندگ__انی از می__ان شخصیت ه__ای ب__رجستة شیعه، در مناطق فراوان نصب ک__رده و ب_ا آنان در ارتباط بود و از این راه، شیعیان را در همة مناطق زیر نگاه داشت.

 یکی از نم_ایندگان ام__ام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری»، از یاران ویژة امام و از شخصیت­های بزرگ شیعی در قم بود. برخی از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بین قمی­ها و امام و از جمله اصحاب خاصّ آن حضرت یاد کرده اند.(1) اما دانشمندان دیگ__ر، او را وکی__ل و نم__اینده امام دانسته اند.(2)

 در رأس وکیل های امام، «محمد بن عثمان عَمْری» قرار داشت و وکیل های دیگر، به وسیلة او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعاً اموال و وجوهات جمع­آوری شده را به وی تحویل می­دادند و او آن ها را به امام علیه السلام می رساند.

 افزون بر شبکة ارتباطی وکالت، امام از طریق فرستادن پیک، با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار می ساخت و مشکلات آنان را برطرف می کرد. امام، گذشته از پیک­ها، از طریق نامه نگاری نیز با شیعیان ارتباط داشت و آنان را در موقعیت­های حساس راهنمایی می­کرد. نامه ای که امام به «ابن بابویه» نوشته، نمونه ای از این نامه ها است. امام دو نامه نیز به شیعیان قم و آبه (آوه) نوشته که

ص:72


1- نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة، ص66؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص23.
2- محمد جواد طبسی، حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص333.

متن آن ها در کتاب ها گردآمده است.(1)

بر اساس روایتی، امام عسکری علیه السلام بامداد روز هشتم ربیع الأول سال 260ق اندکی پیش از رحلت، نامه های فراوانی به مردم مداین نوشت.

 3. فعالیت­های سیاسی سرّی

امام عسکری علیه السلام با وجود همة مح__دودیت­ها و کنترل­ه__ای دستگ_اه خ__لافت، یک زنجی__ره فع__الیت­های سیاسی سرّی را رهبری می کرد که با گزینش شیوه های پنهان کاری، از چشم جاسوسان دربار، به دور می ماند.

 برای نمونه، عثمان بن سعید عمری _ از نزدیک ترین و صمیمی ترین یاران امام علیه السلام _ در پوشش روغ__ن ف__روشی فعالیت می کرد. شیعیان و پیروان آن حضرت، اموال و وجوه خود را به او می رساندند و او آن ها را در ظرف های روغن قرار داده، به حضور امام علیه السلام می­رساند.(2)

 4. پشتیبانی مالی از شیعیان

یکی دیگر از موضع گیری­های امام عسک__ری علیه السلام، حمایت مالی از شیعیان _ به ویژه از ی__اران خ__اص و نزدیک آن حضرت _ بود. این ک__ار سبب شد آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی نشوند.(3)

 5. آگاهی بخشی سیاسی به چهرهای برجستة شیعه

از دیگر فعالیت­های سیاسی امام عسکری علیه السلام، تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه، برابر فشارها و سختی­های مب__ارزات سی__اسی، ب_رای حمایت از آرمان­های بلند تشیّع بود. از آن جا که شخصیت­های بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام به تناسب مورد، آنان را راهنمایی می کرد و روحیة آنان را بالا می برد. همچنین می کوشید صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و تنگدستی ها فزونی یابد، تا بتوانند مسؤولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.

ص:73


1- حسن بن علی بن شعبه، تحف العقول، ص486.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص214.
3- شیخ مفید، الارشاد، ص343؛ ابن شهر اشوب، مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص439؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص242؛ سید محسن امین، اعیان الشیعة، ص40؛ طبرسی، اعلام الوری، ص372؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص508.

6. بهره گیری از دانش غیبی برای ارشاد دیگران

امامان معصوم علیهم السلام، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از دانش غیبی برخوردار بودند و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح بلندمرتبة امت اسلامی، در خطر قرار می گرفت، از این آگاهی به صورت «ابزار هدایت» استفاده می کردند. پیش گویی ها و گزارش های غیبی آنان، بخش مهمّی از زندگی ایشان را در بر می گیرد؛ با مطالعه در زندگی امام عسکری علیه السلام، چنین به نظر می رسد که آن حضرت، بیش از امامان دیگر، دانش غیبی خود را آشکار می ساخته است.(1)

پس از انتقال امام هادی علیه السلام به سامّرا، آن حضرت تحت مراقبت و کنترل شدی__د بود؛ از ای__ن رو امکان معرفی فرزندش «امام حسن علیه السلام» به عموم شیعیان، در جایگاه امام بعدی وجود نداشت. به طور اصولی این کار، زندگی او را از ناحیة حکومت وقت، در معرض خطر جدّی قرار می داد. به همین سبب کار معرفی امام عسکری علیه السلام به شیعیان و گ__واه گرفتن آنان در ای__ن باب، در ماه ه__ای پای__انی عمر ام__ام هادی علیه السلام صورت گرفت؛ به گون__ه ای که هنگام رحلت آن حضرت، گروهی از شیعیان از ام__امت ام__ام عسکری علیه السلام، آگ__اهی نداشتند.(2) امام عسکری علیه السلام برای زدودن زنگار شک ها و تردیدها و نیز برای حفظ یاران خود از خطر یا هدایت گمراهان، ناگزیر می شد پرده های حجاب را کنار زده، از آن سوی جهان ظاهر خبر دهد.

 7. معرفی حضرت مهدی علیه السلام به عنوان جانشین

یکی از مسؤولیت ه__ای بزرگ ام__ام عسکری علیه السلام، معرّفی حضرت مهدی علیه السلام به جانشینی خود بود. این ام__ر، زمانی سخت تر می­شد که آن حضرت می­بایست بنا به دلایلی، فرزند خود را در پردة «پنهان زیستی» نگه دارد، تا از گزند بدخواهان در امان بماند. با این ح__ال در م__وارد ف__راوانی، ب__ه معرفی جانشین خود به افراد مورد اطمینان پرداخته است.

 تعابیری که امام یازدهم برای معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به کار برده، بدین قرار است:

ص:74


1- محمد جواد طبسی، حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص121.
2- مسعودی، اثبات الوصیة، ص234.

_ «هذا صاحبکم بعدی …؛(1) این، بعد از من صاحب شما است…».

_ «ان ابنی هو القائم من بعدی … ؛(2) همانا فرزندم، قائم بعد از من است….»

_ «هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم… ؛(3) این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است …».

_ «ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی …؛(4) فرزندم محمد، همان امام و حجت پس از من است…».

و مواردی از این دست که در کتاب ها بدان اشاره شده است.

8. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف

از آن جا که پنهان شدن پیشوا و رهبر هر جمعیت، یک حادثه غیر طبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و امامان پیشین علیهم السلام، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده می کردند.

 این تلاش، در عصر امام هادی و عسکری علیهما السلام، به صورت جدی تری به چشم می خورد؛ چنان که امام هادی علیه السلام بعضی از کارها را به وسیلة نمایندگان انجام می داد و خود کمتر با افراد تماس می­گرفت. این امر در زمان امام عسکری علیه السلام، جلوة بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان می­داد. از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به روز محدودتر و کمتر می شد؛ به گونه ای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیلة نم_ایندگ__ان خوی__ش، ب_ه مردم پاسخ می داد. بدین ترتیب، آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آماده می ساخت. این همان روشی است که امام دوازدهم علیه السلام در زمان غیبت صغرا در

ص:75


1- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص348.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص524، ح4.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص435، ح2.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص409، ح9.

پیش گرفت و به تدریج شیعیان را برای دوران غیبت کبرا آماده ساخت.(1)

حوادث ناگوار پس از شهادت امام عسکری علیه السلام :

سوگمندانه پس از امام عسکری علیه السلام، پدیده های ناگواری رخ داد که برخی بدین قرار است:

1. بازجویی حاکمان ستمگر از خانة آن حضرت، برای دستیابی به حضرت مهدی علیه السلام ؛(2)

2. برخورد جعفر کذّاب با مادر امام عسکری علیه السلام بر سر میراث؛

3. ترور، حبس، تهدید و اذیّت و آزار شیعیان؛

 شیخ مفید، تهدیدات بر ضد شیعه پس از شهادت امام عسکری علیه السلام، را یکی از تلخ ترین فرازهای تاریخ تشیّع یاد کرده است.(3)

4. اختلاف و چند دستگی بین شیعیان.

 یکی از حادثه های کمرشکن پس از شهادت امام عسکری علیه السلام، تفرقه ای بود که در میان برخی از شیعیان پدید آمد و آن ها را از یکپارچگی خارج کرد. البته این تفرق پیش از آن، از سوی امام عسکری علیه السلام پیش بینی شده بود. ابوغانم می گوید: از امام عسکری علیه السلام شنیدم که می فرمود: «در سال 260 پیروانم فرقه فرقه می شوند.»

آن گاه در ادامه ابوغانم می­گوید:

در آن سال امام عسکری علیه السلام رحلت فرمود و پیروان و یارانش متفرق شدند. دسته ای خود را منتسب به جعفر _ پسر امام دهم _ کردند، گروهی سرگردان شدند، عده­ای به شک افت_ادند، دست__ه ای در ح__الت سرگردانی ایستادند و جمعی دیگر به توفیق خدای سبحانه و تعالی بر دین خود ثابت ماندند.(4)

نیز ن.ک: پدر مهدی و اهل سنت، ولادت مهدی علیه السلام .

- - -

امام زمان > صاحب الزمان

ص:76


1- با استفاده از: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان علیهم السلام، ص615 _ 662.
2- ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص505؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص43.
3- شیخ مفید، الارشاد، ص325؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج50، ص334.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص408، ح6.

امام شناسی > مرگ جاهلی

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف > از ولادت تا ظهور

کتابی در بارة امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا ظهور

این کتاب، ترجمة کتاب الامام المهدی من المهد الی الظهور اثر سید محمد کاظم قزوینی(1) است که به قلم حسین فریدونی انجام شده است.

 کتاب، دربردارندة گزارشی مستند دربارة زندگی، ویژگی ها، فضیلت ها و راه و رسم حضرت و بررسی نشانه ها و چگونگی حوادث عصر ظهور است که با استناد به آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام و نیز آثار دانشمندان بزرگ در این زمینه، نگاشته شده است.

 نویسنده، موضوعاتی را دربارة شخصیت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مورد بحث قرار داده که عبارت است از: شناخت امام مهدی علیه السلام، نام و نسب آن حضرت، قرآن و نوید از آن حضرت، نویدها در سخنان یامبر صلی الله علیه و آله و سلم، نوید از آن حضرت در روایات امامان علیهم السلام، آیا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جهان را به نور وجودش روشن ساخته است؟ چگونه از دیدگان نهان گ_شت؟ غیبت کوت__اه آن حض__رت، سفی__ران چه__ارگانه یا چهار نایب خاص، چه کس__انی در دوران غیبت صغرا به دی__دارش مفتخر شده اند؟ غیبت کبرای او، چه کسانی در غیبت کبرا به دیدارش نایل شده اند؟ چگونه تا کنون زیسته است؟ چه زمانی ظهور خواهد کرد؟ ویژگی های

ص:77


1- وی در روز12 شوال سال1348ق در شهر مقدس کربلا دیده به جهان گشود. تحصیلات سطح و خارج را نزد اساتید معروف، از جمله آیت الله سید هادی میلانی، آیت الله سید محمد حسین قزوینی، آیت الله شیخ جعفر رشتی و شیخ محمد خطیب و … فرا گرفت. او خطیبی توانا و زبردست بود. آثار فراوانی از وی نشر یافته است که مهم ترین آن ها موسوعه امام صادق علیه السلام است که تا کنون هفده جلد آن منتشر شده است. سرانجام وی پس از عمری تلاش، کوشش و فداکاری در ابعاد گوناگون علمی، دینی و اجتماعی، در سیزدهم جمادی الثانی سال 1415ق جهان را بدرود گفت (ر.ک: جمعی از نویسندگان، مشعل جاوید، ص589).

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نشانه­های او، نشانه­های ظهور آن حضرت، مدعیان دروغین، چگونه و از کجا ظهور می کند؟ پ__س از ظهور چگ__ونه حکومت خواهد کرد؟ چگونه دولت ها وقدرت ها برابر او سر ف_رود خ__واهند آورد؟ زندگی جامعه در عصر طلایی او، مدت حکومت عادلانه او، چگونه روزگارش به پایان می­رسد و…

 کتاب، شامل، چندین فهرست است که کار را برای خوانندگان آسان کرده است.

- - -

امامیه

باورمندان به پیشوایی معصومان علیهم السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

امامیّه، نام عمومی فرقه هایی است که به امامت علی بن ابیطالب علیه السلام و فرزندان او علیهم السلام معتقدند.(1) از دیدگاه آنان، جهان، نمی تواند از امام تهی باشد. آنان، چشم به راه خروج واپسین امام هستند که در آخِرالزمان ظهور می کند و جهان را پس از آن که پر از ستم و بیداد شده است، سرشار از عدل و داد می فرماید.

نیز ن.ک: امامت حضرت مهدی علیه السلام، اثنا عشری.

- - -

امدادهای غیبی

کمک های غیرعادی خداوند، اثرگذار در پیروزی حضرت مهدی علیه السلام در قیام جهانی

امداد غیبی تعبیری مرکب از دو واژه «امداد» و «غیب» است. ریشه «امداد» کلمه «م د د» است که معنای انبساط و امتداد دارد. «مدّت» نیز که برای زمان مستمر به کار می رود از همین باب است. «امداد» یاری کردن دیگری است، و بیشتر، در موارد دوست داشتنی به کار می رود، بر خلاف «مدّ» که در موارد ناپسند استعمال می شود. امداد، به چیزهای مادی منحصر نیست و در معنویات هم به کار می رود.

 «غیب» چیزی است که از انسان پوشیده و مخفی است؛ گرچه به معنای شک نیز به کار رفته است، زیرا شک، به طور معمول در امر مخفی پدید می آید. برخی واژه پژوهان، آن را به معنای پوشیده از چشم گرفته اند.

امداده___ای غ_ی_ب_ی، ب__ه معن_ای مددهایی است که از غیب سرچشمه

ص:78


1- شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص179.

می گیرد؛ هر چند با عنایت به معنای لغوی واژة مزبور می توان جهان و نظم، حیات و نشاط و همة نعمت های موجود در آن را مدد گرفته از عالم غیب و از مصادیق امدادهای غیبی دانست؛ چن__ان ک__ه ق__رآن، اموال و فرزندان را از امدادهای خداوند دانسته است؛(1) ولی این ترکیب در اصطلاح به معنای مددهای غیبی ویژه در زندگی بشر است.

 با توجه به این که کمک های ویژة پروردگار با وجود غیر عادی بودن، به اسباب طبیعی مستند است و از

ص:79


1- اسراء(17): 6.

سوی دیگر معجزات و کرامات نیز مستند به سبب های طبیعی غیر عادی است، به نظر می رسد مهم ترین ویژگیِ جداکننده معجزات پیغمبران و کرامات اولیا، از امدادهای غیبی این است که با وجود آن که هر دو به اذن خدا و وساطت نیروهای غیبی و اسباب طبیعی غیر عادی انجام می گیرد؛ ولی در معجزه و کرامت، خود شخص نقش اصلی دارد؛ اما در امداد غیبی شخص چنین نقشی ندارد و در حالی که امیدش از همه جا قطع شده است، مدد الهی از او دستگیری می کند.(1)

اگ__ر چه اس__اس قی__ام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر ام__ور طبیعی است، به اقتضای عظمت و گستردگی آن قیام جهانی، خداوند سبحانه و تعالی برخی از نیروهای پنهان و فوق طبیعی را در اختیار آن حضرت قرار خواهد داد،تا موجبات پیروزی ایشان، هر چه بهتر فراهم آید. نمونه هایی از امدادهای غیبی چنین است:

 1.یاری الهی

 یاری الهی،یکی از نمونه های بارز جانبداری خداوند سبحانه و تعالی از اهل ایمان و جریان حق است. قرآن در این باره می فرماید:

((وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیُّ عَزیزٌ))؛(2)

و به طور قطع، خداوند سبحانه و تعالی به کسی که [دین] او را یاری می کند، یاری می دهد؛ چرا که خدا سخت نیرومند شکست ناپذیر است.»

 این یاری، نه فقط پیامبران الهی را در بر می گیرد که در روایات فراوانی آن را یکی از عوامل پیروزی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «… قائم اهل بیت من، به یاری الهی تأیید می شود.(3)

 2. فرشتگان

از دیگر نیروهای غیبی خداوند سبحانه و تعالی که به یاری مؤمنان آمده و می آید، فرشتگان الهی هستند. خداوند سبحانه و تعالی در قرآن مجید، در مواردی چند یاری فرشتگان را بر شمرده است.

ص:80


1- جمعی از پژوهشگران، دائرة المعارف قرآن کریم، ج 4، ص،300.
2- حج (22): 40.
3- «قائِمُ اَهْلِ بَیْتی … یُؤیَّدُ بِنَصرِ اللّهِ …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص257، ح2.

2_1. فرشتگان یاری دهندة حضرت لوط علیه السلام

((قالَ فَمَا خَطبُکمْ اَیُّهَا المُرْسَلُونَ قَالُوا اِنَّا اُرْسِلْنا اِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ لِنُرْسِلَ عَلَیْهِم حِجارَةً مِنْ طینٍ مُسَوِّمَةً عِنْدَ رَبِک لِلْمُسْرِفینَ))؛(1)

… پس مأموریت شما چیست ای فرستادگان؟ گفتند: ما به سوی قوم مجرمی فرستاده شدیم تا بارانی از سنگ _ گل بر آن ها بفرستیم؛ سنگ هایی که از ناحیة پروردگارت برای اسرافکاران نشان شده است.

 2_2. فرشتگان جنگ بدر

((إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکمْ فَاسْتَجابَ لَکمْ أَنّی مُمِدُّکمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکةِ مُرْدِفینَ))؛(2)

[به خاطر بیاورید] زمانی را [که از ش__دت ن__اراحتی در می__دان ب__در] از پروردگارتان تقاضای کمک می کردید و او تقاضای شما را پذیرفت [او گفت] من شما را به یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود می آیند یاری می کنم.

 2_3. فرشتگان در جنگ احزاب

 ((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکمْ إِذْ جاءَتْکمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحًا وَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرًا))؛(3)

ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید؛ در آن هنگام که لشکرهای [عظیمی] به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آن ها فرستادیم و لشکریانی که آن ها را نمی دیدید [و به این وسیله آن ها را در هم شکستیم]. و خداوند سبحانه و تعالی به آنچه انجام می دهید، بینا است.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی، پس از آن که یاری خداوندی را از جمله امدادهای غیبی مربوط به قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر فرموده، چنین می گوید: … و به وسیلة فرشتگان خداوند سبحانه و تعالی یاری می شود… .(4)

از روایات استفاده می شود فرشتگانی که به یاری حضرت مهدی علیه السلام می شتابند، سه گروه هستند: فرشتگان مقرّب،

ص:81


1- ذاریات (51): 31 _ 34.
2- انفال (8): 9.
3- احزاب (33): 9.
4- «…وَ یُنْصَرُ بِمَلَائِکةِ اللَّه…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص257، ح2.

فرشتگان حاضر در جنگ بدر،(1) فرشتگان حاضر در قیام امام حسین علیه السلام (2).

 3. افکندن ترس در دل دشمنان

خدای جهان آفرین، در قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ترس و دلهره را بر قلب کافران و مشرکان و ستمگران حق ستیز خواهد افکند و آنان قدرت تصمیم گیری و دشمنی را از دست خواهند داد. البته این القای ترس، پیش تر نیز در زمان پیامبران وجود داشته است. قرآن شریف در آیات فراوانی به آن اشاره کرده است؛ از جمله می فرماید:

((سَنُلقِی فِی قُلُوبِ الَّذیِنَ کفَروُا الرُّعْبَ…))؛(3)

ما در دل های کسانی که کفر ورزیدند بیم و هراس خواهیم افکند.

 امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:

قائم ما منصور به رعب (یاری شده با القای ترس در دل دشمنان او) است.(4)

 4. نیروهای طبیعت

بخشی از امدادهای غیبی الهی، تسخیر نیروها و امکانات طبیعی است که خداوند سبحانه و تعالی پیامبران خود را به آن ها مجهز کرده است؛ همانند: بادها، طوفان ها، ابرها و… که در قرآن از آن ها یاد شده است.(5)

 در روایات فراوانی، عوامل طبیعی از جمله امدادهای غیبی برای واپسین حجّت الهی ذکر شده است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث معراج به نقل از خداوند سبحانه و تعالی چنین فرموده است:

… و باد را مسخَّر او می کنم و گردنکشان سخت را رام او می سازم….(6)

 بنابراین، به روشنی می توان گفت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف افزون بر بهره مندی از یاران و اصحاب خود، به دلیل عظمت قیام جهانی خود به اذن و ارادة الهی، از

ص:82


1- «یَا ثَابِتُ کأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ أَشْرَفَ عَلَی نَجَفِکمْ هَذَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی نَاحِیَةِ الْکوفَةِ فَإِذَا هُوَ أَشْرَفَ عَلَی نَجَفِکمْ نَشَرَ رَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِذَا هُوَ نَشَرَهَا انْحَطَّتْ عَلَیْهِ مَلَائِکةُ بَدْر …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص257، ص307، ح2.
2- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص399، ح58.
3- آل عمران (3): 151.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص330، ح16.
5- انبیا(21): 81؛ احزاب (33): 9.
6- «… وَلَاُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیاحَ وَلأُذَلِلَنَّ لَهُ الرِّقابَ الصِّعاب …»، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص254، باب23، ح4.

امدادهای غیبی نیز استفاده خواهد کرد.

نیز ن.ک: ظهور، قیام، جبرئیل، یاران حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

امکان رجعت > رجعت

امنیت > حکومت جهانی

انتظار فرج

 امید به گشایش عمومی

انتظار، در لغ__ت به معن__ای چشم داشتن، چشمداشت و چشم به راه بودن(1) است. این واژه که از ریش_ة (نظر) گ_رفته شده در معنا مشابه اص__ل خود است و آن عبارت است از تأمل یک چیز و چشم داشتن به آن. این که گفته می شود: "نظرته"، یعنی "انتظرته"، مثل این است که به زمانی می نگرد که شی ء مورد انتظارش در آن زمان می آید.

 انتظار در اصطلاح «مهدویّت»، به معن__ای چش__م ب__ه راه ب_ودن ظهور واپسین ذخیرة الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی است. برخی بزرگان، با بهره مندی از سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام انتظار را این گونه معنا کرده اند:

کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی (انسان ها) برای آنچه انتظار دارند، می شود و ضد آن یأ س و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر و هر چه شعلة آن، فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود.(2)

مؤلفه های انتظار

دست کم سه مؤلفه را می توان بنیان های اساسی انتظار، به شمار آورد:

الف. قانع نبودن به وضع موجود؛

 بدون تردید وضع موجود در عصر غیبت، دارای کاستی هایی است که هر انسان کمال طلب را ناراضی خواهد کرد. این کاستی ها به طور عمده از عدم حضور ظاهری امام ناشی شده است.

 در باور شیعه است که آخرین

ص:83


1- ر.ک: دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، کلمه انتظار؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ص126.
2- ر.ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه مهدی حائری قزوینی، ج 2، ص235.

پیشوای معصوم علیه السلام به دلایلی که برخی از آن ها بر ما پوشیده است، غایب شده است.(1) این پنهان بودن، باعث شده است جامعه بشری از فواید ظاهری آن امام معصوم بی بهره

ص:84


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص338، ح9؛ ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، ص166، ح6.

باشد. یک منتظر راستین، کسی است که نه فقط به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری امام وضع موجود را بر نمی تابد که محروم بودن جامعه بشری از نعمت حضور ظاهری امام نیز او را آزار می دهد. او بر خود لازم می داند همة عواملی را که باعث غیبت آن حضرت شده است، به اندازه توان خود برطرف کند.

ب. امید دستیابی به وضع مطلوب

 یکی از نعمت های بزرگ خداوند در نهاد انسان، کمال طلبی او است، به گونه ای که همة فعالیت های خود را در سمت آن، سوق می دهد.

ج. حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب

شکی نیست غیبت آخرین پیشوای معصوم، سبب می شود برخی راه های کمال بر انسان و جامعه بسته شود. در انتظار، امید به دستیابی وضع بهتر، مؤلفه ای اساسی است که انسان را از رکود و خمودگی برحذر داشته، او را به تلاش در راه رسیدن به وضع مطلوب وا می دارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به دلیل اهتمام و سعی او، خداوند سبحانه و تعالی پاداش کسانی را آن مرحله را درک می کنند به او خواهد داد.

این امیدواری، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:

 1. آگاهی به عدم حضور ظاهری امام

گاهی انسان در زندگی کمبودی دارد؛ امّا به سبب آن که به آن کمبود آگاهی ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی رود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمی دهد؛ پس در نخستین مرحلة انتظار، می بایست آگاه شد که حجت الهی در پردة غیبت است.

 2. احساس نیاز به امام حاضر

 ممکن است در عصر پنهان زیستی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کسی به غیبت آن حضرت آگاهی هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که جامعة بشری نیازمند چنین رهبری الهی است. به بیان دیگر، مؤلفة پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن حجت الهی احساس نیاز پیدا نکرده است. او بر این باور است که مردم چه نیازی به امام معصوم دارند؛ در حالی که زندگی خود را سپری می کنند. چنین کسی هرگز نمی تواند انتظار ظهور حضرتش را درون خود پدید آورد.

ص:85

3. یقین به ظهور امام غایب

شکی نیست کسانی که به ظهور امام غایب یقین ندارند، در انتظار نیز نخواهند بود؛ بلکه انتظار برای آن ها بی معنا خواهد بود.

 هر قدر آگاهی و یقین شخص به ظهور امام علیه السلام بیشتر و عمیق تر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر شک و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود.

پیشوایان معصوم علیهم السلام با در نظر گرفتن این نکتة اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به ظهور آخرین حجّت الهی را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه ناامیدی، پرهیز می دادند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

قیامت بر پا نمی شود، تا این که قیام کننده ای به حق از خاندان ما قیام کند و این، هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید. هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد.(1)

 4. دوست داشتن ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

کسی که به ظهور امام زمان علیه السلام معتقد است و وقوع آن را هم نزدیک می بیند، هر قدر ظهور موعود را بیشتر دوست بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست می شود. این دوست داشتن فقط زمانی به وجود می آید که مؤمنان، تصویر روشنی از زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشند، تا این که نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند.

 متأسفانه تصویرسازی دوران ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همواره از افراط ها و تفریط ها در امان نبوده است. گاهی دوران حکومت آن حضرت را سخت ترین و تلخ ترین دوران یاد می کنند و گاهی آن دوران را دوران رفاه و آسایش مطلق و تن پروری معرفی می نمایند که بدون تردید، هر

ص:86


1- «لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُّ مِنَّا وَ ذَلِک حِینَ یَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَک اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَی الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِیفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتِی»، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص59. ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهم السلام، ج2، ص459.

دو تصویر، زیان های خود را در باورهای جامعه گذاشته است.

5. نزدیک دانستن ظهور

اگر چه انتظار با مؤلفه های یاد شده تحقق می یابد، نزدیک دانستن ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می تواند بر شدت انتظار افزوده، آمادگی فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن ظهور باعث می شود توجه به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیش از پیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام رفتار در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود.

فضیلت انتظار فرج

 روایاتی که سخن از انتظار گفته اند، به دو دسته کلی تقسیم می شود:

1. انتظار فرج به معنای عامّ

 در این معنا، آموزه های دینی بر آن است تا افزون بر بیان فضیلت «گشایش عمومی» و امید به آینده، و سوق انسان ها به این عرصه، نومیدی را نیز نکوهش کرده، از ورود جوامع بشری به آن جلوگیری کند.

 اهتمام آموزه های اسلامی در بیان معنای عام انتظار و امید، تا بدان حد بوده که از آن، با بلندترین عنوان ها یاد نموده، ارزش های شگف__ت آوری برای آن ذکر کرده است.

برخی عبادت ها بر برخی دیگر برتری دارد؛ از این رو انجام آن، اف__زون ب__ر آن که در کان_ون تأکید آموزه های دینی است، از پاداش افزون تری نیز برخوردار است و نقش آن، در سازندگی انسان بیشتر است.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پس از آن که انتظار فرج را در زمرة عبادت های خداوند سبحانه و تعالی دانسته است، آن را یکی از برترین عبادت ها برشمرده، فرمود:

برترین عبادت انتظار فرج است. (1)

دربارة اهمیّت انتظار فرج _ افزون بر آنچه اشاره شد _ به روایاتی بر می خوریم که بسی شگفتی آور است و آن، این که انتظار را نه فقط «جهاد» که «برترین جهاد» دانسته است. از این نوع روایات نیز به خوبی استفاده می شود انتظار، از نوع عمل است. رس__ول گ__رامی اس__لام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:

ب__رترین جهاد امت من انتظار گشایش است.(2)

ص:87


1- «اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص287؛ ر.ک: ترمذی، سنن، ج5، ص565.
2- «اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الفَرَجِ»، حسن بن علی حرانی، تحف العقول، ص37.

2. انتظار فرج به معنای خاص

در این معنا، انتظار به معنای چشم به راه بودن آینده ای ب__ا تم__ام ویژگی های یک جامعه مورد رضایت خداوند سبحانه و تعالی است که یگانه مصداق آن دوران حاکمیت آخرین ذخیرة الهی وجود مقدّس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. امام باقر علیه السلام آن گاه که دین مورد رضایت خداوند سبحانه و تعالی را تعریف کرد، پس از شمردن اموری فرمود:

…و تسلیم به امر ما و پرهیزکاری و فروتنی و انتظار قائم ما…. (1)

 از روایات انتظار ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دست می آید انتظار ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نه فقط راه رسیدن به جامعه موعود است؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد؛ بدان معنا که اگر کسی در انتظار راستین به سر برد، تفاوتی ندارد که به مورد انتظار خویش دست یابد یا دست نیابد.

در این باره شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «چه می فرمایید در بارة کسی که دارای ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را می کشد و در این حال از دنیا می رود؟»

 حضرت علیه السلام در پاسخ فرمود: «او، همانند کسی است که با حضرت قائم در خیمه او باشد.» سپس کمی سکوت کرد و فرمود: «مانند کسی است که با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مبارزاتش همراه بوده است.» (2)

انواع انتظار

انتظار، دو گونه تفسیر شده است:

1. انتظار درست و سازنده

همان انتظار راستینی است که در روایات، آن را با فضیلت ترین عبادت و برترین جهاد امت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دانسته اند که تحرک بخش و تعهدآور است.

 یکی از اندیشوران معاصر در گفتاری کوتاه و جامع، انتظار را این گونه تفسیر کرده است:

 معنای انتظار ظهور مصلح حقیقی و نجات بخش الهی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف این نیست که مسلمانان در وظایف دینی خود دست روی دست گذاشته و در

ص:88


1- «… وَالتَّسْلِیمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص23، ح13.
2- احمد بن محمد بن خالد برقی، ال محاسن، ج1، ص173؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص125.

آنچه بر آن ها واجب است، مانند یاری حقّ، زنده کردن قوانین و دستورهای دینی، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر فروگذاری کنند و به این امید که قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید و کارها را درست کند، از آن ها دست بردارند. هر مسلمان، موظف است خود را به انجام دستورهای اسلام مکلف بداند؛ برای شناسایی دین از راه صحیح، از هیچ کوششی فروگذاری نکند و به توانایی خود از امر به معروف و نهی از منکر دست نکشد؛ همچنان که پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «همة شما رهبر یکدیگر و در راه اصلاح هم مسئول هستید.» (1)

 بر این اساس، یک مسلمان نمی تواند به دلیل انتظار به ظهور مهدی مصلح، از وظایف مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید؛ چه، انتظار به ظهور، نه اسقاط تکلیف می کند و نه مجوز تأخیر انداختن عمل را می دهد. سستی در وظایف دین و بی تفاوتی به آن به هیچ وجه جایز نیست.(2)

2. انتظار نادرست و ویرانگر

 انتظار ویرانگر، فلج کننده و باز دارنده که در واقع نوعی اباحی گری است، همواره مورد مذمت و سرزنش بزرگان دین قرار گرفته است و این بزرگان پیروان مکتب اهل بیت را از آن پرهیز داده اند.

علامه مطهری در این باره می نویسد:

برداشتِ قشری از مردم از مهدویّت و قیام و انقلاب مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود؛ نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطة صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل، یکه تازِ میدان گردد و جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت _ نه اهل حقیقت؛ زیرا حقیقت، طرفداری ندارد _ از آستین بیرون می آید؛ بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر

ص:89


1- «کلُّکمْ رَاعٍ وَ کلُّکمْ مسؤول عَنْ رَعِیَّتِهِ»، صحیح مسلم، ج3، ص20؛ صحیح بخاری، ج2، ص18؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج72، ص38.
2- محمّدرضا مظفر، عقاید الامامیة، ترجمه: علی رضا مسجدجامعی، ص118.

اصلاح یک نقطه روشن است؛ تا در صحنة اجتماع، نقطة روشنی هست، دست غیب ظاهر نمی شود. بر عکس، هر گناه و هر فساد، هر ستم و هر تبعیض و هر حق کشی و هر پلیدی ای به حکم این که مقدمة صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند رواست؛ زیرا (هدف ها وسیله های نامشروع را مشروع می کنند)؛ پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است… .

 این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و این نوع انتظار فرج که به نوعی تعطیل در حدود و مقررات اسلامی منج__ر می شود و ن__وعی اباحی گری باید شمرده شود، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمی دهد.(1)

بنیانگذار نظام اسلامی ایران، در بیاناتی ارزشمند پس از بیان برداشت های نادرست از انتظار، کسانی را که چنین تصوراتی دارند، به شدت سرزنش کرده است.(2)

 بنابراین، منتظر راستین، برای چنان برنامه مهمی، هرگز نمی تواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هم اکنون به طور حتم در صف یاران آن حضرت قرار گیرد؛ چرا که ایمان به نتایج و عاقبت این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمی دهد در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج داشتن «اعمال پاک» و «روحی پاک تر» و برخورداری از «شهامت» و «آگاهی» کافی است.

آثار انتظار

در انتظار و امید به آینده ای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسان ها پاسخ داده می شود. آدمی در پرتو انتظار و امید، رنج ها و گرفتاری ها را تحمل می کند و با کشتی امید و آرزو در دریای پرتلاطم و طوفان زای زندگی، به سلامت به سیر خود ادامه می دهد.

 اگر کسی به راستی به همة شرایط انتظار، پای بند باشد و بایسته های آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است:

 1. گسترش امیدهای راستین

 روشن است که انسان برای گذران

ص:90


1- مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السلام، ص54 (با تصرّف).
2- امام خمینی، صحیفه نور، ج21 (14 فروردین 1367ش).

زندگی و پذیرش دشواری های آن، نیازمند انگیزه ای نیرومند است که در پدیده ای با نام «امید به آینده» تجلی می یابد؛ آینده ای که به مراتب، عالی تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد. این مسأله _ به ویژه برای جوانان _ دارای اهمیّت بیشتری است؛ زیرا آنان می توانند در پرتو امید به فردایی بهتر به نیروی فراوان خود، جهت و معنا بخشند.

 2. پویایی و نشاط

 زندگی انسان، آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، پویایی و شادابی در تمام زوایای آن به چشم خورد. آن گاه که انسان، به وضعیت موجود راضی نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است، همانا در انتظار به سر می برد.

 این اثر ارزنده در جوامع شیعی به روشنی تمام دی__ده می شود؛ به گونه ای که آن را از دیگر جوامع به روشنی تم__ام، متمایز و برج__سته ساخته است.

 3. وحدت و هم گرایی

 انتظار _ افزون بر آثار فردی _ دارای آثار اجتماعی فراوانی نیز است که از مهم ترین آن ها می توان به وحدت، انسجام و همدلی بین منتظران اشاره کرد. این همدلی، به سبب توجه به هدف مشترکی است که در مسألة انتظار به روشنی تمام در چشم انداز آن، قابل دیدن است.

 امروزه ثابت شده است افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی مشابه برخوردارند؛ به گونه ای که هم گرایی در آن ها در مقایسه با جوامع دیگر، بسیار است. در جامعة شیعی، انتظار ظهور مردی از سلالة پاک رسول گرامی اسلام عجل الله تعالی فرجه الشریف باعث شده است همة پیروان این آرمان مقدس، از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند.

 4. احساس حضور

 یکی دیگر از آثار غیر قابل تردید در انتظار راستین، احساس حضور در محضر آن امام غایب از سویی و احساس حضور آن امام غایب در زندگی از سوی دیگر است. یک منتظر راستین، همواره بر این باور است که همة کارهای او در نگرگاه آن امام پنهان است و این خود در اصلاح رفتار وی بسیار مؤثر است. این مهم، نه فقط به اصلاح فرد منجر می شود که رفته رفته به اصلاح و سلامت اخلاقی جامعه می انجامد که خود در زمینه سازی ظهور، نقشی بس مهم و انکار ناپذیر خواهد داشت.

ص:91

5. آمادگی همه جانبه

 انتظار مصلح جهانی به طور قطع، به معنای آماده باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همة جهان است. اصلاح تمام روی زمین و پایان دادن به همة ظلم ها و نابسامانی ها، شوخی نیست و نمی تواند ک__ار ساده ای باشد. آماده باش برای چنین هدف بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد.

 6. مراقبت اجتماعی

 منتظران راستین وظیفه دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بک__وشند؛ زی__را برنامة عظیم و سنگینی ک__ه منتظر آنند، یک برنامة فردی نیست.

نیز ن.ک: منتظر، زمینه سازان ظهور، یاران حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

انتقام

عقوبت به قصد تشفی دل

انتقام(1)، گاه به انسان نسبت داده می شود و گاه به خداوند. تفاوت این دو در این است که انتقام های بشری بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر ناتوانی از ناحیة دشمن دیده و بدین وسیله می خواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند؛ ازاین رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از حدّ میانه روی بیرون رفته، مرتکب کار ناروا و خلاف حق می شود؛ اما انتقام الهی بر اثر آسیب دیدن خداوند یا ب__رای تشفی خ__اطر نیست، زی__را خداوند آسیب پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای کیفر دادن گناهکاران براساس حق و عدالت است.

انتقام بشری نیز به فردی و اجتماعی تقسیم می شود. انتقام فردی، بیشتر برخاسته از احساس و غایت آن تشفی خاطر است؛ اما انتقام اجتماعی که در قالب قصاص و مجازات صورت می گیرد، و بیشتر مبتنی بر عقل است و هدف آن، حفظ نظامِ اصلاح و تربیت افراد جامعه و بستن راه های ناامنی در اجتماع است. این نوع انتقام، بیشتر

ص:92


1- برگرفته از: دایرة المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمدابوطالبی.

در قلمرو وظایف حکومت است.

اقسام انتقام

حس انتقام جویی یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همة انسان ها و حتی برخی حیوانات به

ودیعه نهاده است؛ لیکن بهره وری از این حس خدادادی به تناسب مورد و کیفیت و مقدار استفاده از آن دارای احکام و وجوه گوناگونی است که می توان آن را به انتقام پسندیده، مباح و ناپسند تقسیم کرد.

1. انتقام پسندیده و لازم

اسلام، با هرگونه ظلم و تعدی، به فرد یا جامعه مخالف است؛ ازاین رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب می شمارد. قرآن کریم در آیات 14و 15 سورة توبه، به مسلمانان فرمان می دهد با کافران و مشرکان نبرد کنند، تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمی__ن، خش__م م__ؤم__نان ستمدیده فرو نشسته و دل های آنان تشفی یابد. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد بدان سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود. موجب گستاخی آنان و پایمالی حقوق دیگران شده و فساد و ناامنی در جامعه گسترش می یابد.

2. انتقام مُجاز

اگر ستم و تجاوز متوجه شخص انسان شده باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود؛ بدین معنا که انسان در این گونه موارد، بین گرفتن انتقام از ظالم یا عفو او مخیّر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همة موارد روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که اسلام آن را روا دانسته باشد.

3. انتقام مذموم و ناروا

انتقام، اگر برخاسته از تعصب های جاهلانه، دشمنی های نابجا و همراه تجاوز و تعدی باشد، ناروا و ناپسند است؛ زیرا در این انتقام ها نه فقط حقی ب__ه دست نی__امده و ظلمی برطرف نمی گردد، بلکه خود موجب پای مالی حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد خواهد گشت. انتقامی که در روایات و کتب اخلاقی از رذایل اخلاقی شمرده شده است و مؤمنان از آن نهی شده اند، چنین انتقامی است.

از روایات فراوانی استفاده می شود حضرت مهدی علیه السلام هنگام قیام جهانی خود، از ستمگرانی که به خاندان او و

ص:93

بشریت ستم کردند، انتقام خواهد گرفت؛ چه آنان که حقوق پدران او را غصب کردند و مردم را از بهره مندی از این چراغ های هدایت محروم ساختند، و چه آنان که به فرودستان در طول تاریخ ستم کردند؛ بدین سبب است که یکی از لقب های آن حضرت، منتقم است.

 رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث معراج، پس از بیان دیدن نور پیشوایان معصوم علیهم السلام و آخرین جانشین خود میان آن ها، فرمود: …عرض کردم: «پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟» فرمود: «ایشان پیشوایانند و این قائم است؛ همو که حلال مرا حلال می کند و حرام مرا را حرام می سازد و از دشمنان من انتقام می گیرد…»(1).

 البته تفاوتی نمی کند خداوند به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا این که خود حضرت از دشمنان خود و خاندانش انتقام بگیرد.

نیز ن.ک: منتقم، قیام.

- - -

انجمن حجتیه

 از گروه های فعّال معاصر در حوزة مهدویت با دیدگاه های ویژه

 یکی از گروه هایی که در بیش از نیم قرن گذشته در بحث های مهدویت به نوعی در کانون توجه بوده اند انجمن حجتیه است. سابقة شکل گیری این گروه به جریان های دهة1320 ش تا میانه های دهة30 در جامعة ایران بر می گردد. در این دوره، دو خطر عمده در حوزة دین پدید آمد:

 نخست: حزب توده

 این گروه، مرام مارکسیسم را میان جوانان نشر می داد و متدینان، ملی ها و رژیم پهلوی همه با آن درگیر بودند.

 دوم: بهائیت

 در این بخش، فقط متدینان روی آن حساسیّت داشتند و پس از شهریور 1320ش متوجه نفوذ آن، در دستگاه اداری پهلوی شده، به مبارزه با آن پرداختند. طبعاً از نگاه متدینان، خطر بهائیان نه فقط کمتر از حزب توده نبود، بلکه پس از سرکوبی حزب توده در سال های 32_ 36 جدّی تر هم شده

ص:94


1- «هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی …»، نعمانی، الغیبة ؛ ص93؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص252، ح2.

بود.(1)

 برابر خطر دوم، عالمان و مراجع تقلید به مبارزاتی جدّی دست زدند.

از میانة دهة30 یک تشکل مذهبی

ص:95


1- رسول جعفریان، جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص368.

ویژه با هدف مبارزه با بهائیت تهران و سپس دیگر شهرها پدید آمد. انجمن خیریّة حجّتیة مهدویّه به سال1332 ش با تلاش شیخ محمود ذاکرزاده تولایی، معروف به شیخ محمود حلبی (1279 _ 1376 ش) با همکاری جمع زیادی از متدینان که تحت عنوان هیئت مدیره، امور انجمن را اداره می کردند، فعالیت خود را آغاز و تا آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، به فعالیت فرهنگی بر ضد این فرقه اشتغال داشت و تلاش می کرد افزون بر جمع آوری اطلاعات، به تربیت نیرو برای مقابله با بهائیان و تبلیغات آنان بپردازد. از آن جا که کار عمدة آقای حلبی پس از شهریور بیست، کارهای تبلیغی در قالب منبر بود و در این کار، مهارت و شهرت خاصی به دست آورده بود، همراه جمعی از فعالان مذهبی مشهد و نیز انجمن ها و هیأت های مذهبی، به طور منظم با بهائیان درگیر شدند.

 اساسنامة انجمن حاوی اصولی بود که چهار چوب فعالیّت آن را مشخص می کرد: تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن، تشکیل کنفرانس ها و سمینارهای علمی و دینی در نقاط گوناگون کشور با رعایت مقررات عمومی، چاپ و پخش جزوات و نشریه های علمی و دینی با رعایت مقررات مطبوعاتی کشور، تأسیس کلاس های تعلیم و تدریس اخلاق و معارف اسلامی با رعایت مقررات عمومی، ایجاد کتابخانه و قرائتخانه و اماکن ورزشی با رعایت قوانین مربوطه، انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی مؤسسات اسلامی و برقراری تماس با مجامع بین المللی با نظر مقامات ذی صلاحیت و … در تبصرة دوم این اساس نامه تأکید شده بود که «انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسؤلیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.» این، همان تبصره ای بود که انقلابیون پیش و پس از انقلاب، از آن ناراحت بودند.

 انجمن در هر شهری، دفتری داشت که تحت عنوان بیت (بیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ) شناخته می شد. ای__ن بیت، مسؤلی داشت و زیر نظر وی سه گروه تدریس، تحقیق و ارش__اد فعالیت می کردند. گ__روه نخست به آموزش نیروها در سه مرحلة ابتدائی، متوسط و عالی می پرداختند. گروه دوم در پی یافتن افرادی از مسلمانان بودند که تحت تأثیر

ص:96

بهائی ها، به این آیین گرویده بودند و گروه سوم، کار ارشاد این افراد را با شیوه های خاصّ خود دنبال می کردند. سخنرانی های عمومی نیز در محافلی که بیشتر منازل بود، برگزار شده و از سخنرانان معروف استفاده می ش__د. ب__ه طور معمول، در سال روز تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز جشن هایی برگزار می شد. بیشتر افرادی که از بهائیت بر می گشتند، توبه نامه و تبرانامه ای می نوشتند که متن بسیاری از آن ها در یک مجموعه، در کتابخانة آستان ق__دس نگهداری می شود. این جلسات بیشتر توسط سخنرانانی اداره می شد که خود انجمن تربیت کرده بود. نکتة قابل توجه آن که این افراد غیر روح__انی بودند. انجمن در ای__ن باره استدلال های ویژه خود را داشت. این نیروها از مدارس برگزیده می شدند و در این میان مدرسة علوی جایگاه خاص خود را داشت. این مدرسه به همان اندازه که خاستگاه بسیاری از نیروهای مذهبی بود که در انقلاب اسلامی فعالانه شرکت کردند، فرصتی برای انجمن بود تا از میان آنان کسانی را برای کارهای فکری و تبلیغی خود گزینش کند.(1)

ای__ن انجمن پیش از انقلاب، با فرستادن نامه هایی برای برخی مراجع و بزرگان از جمله رهبر فقید انقلاب که در آن اهمیت مبارزة با بهائیت را گوشزد کرده، فعالیت های خود را در این زمینه شرح می دادند، تأییدیه هایی برای خود می گرفتند که امروزه نیز بدان ها استناد می کنند.

افکار و عقاید انجمن حجتیه

 1. بهائیت، دشمن اصلی

همواره مؤسس انجمن تأکید می کرد: امروز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از کسی جز این خدمت را نمی پذیرد و چیزی جز این انتظار ندارد. به خدا قسم! امروز تکلیف شرعی و دینی همة ما آن است که با بهائیت مبارزه کنیم.(2)

 2. جدایی دین از سیاست

 در تبصرة 2 از ماده دوم اساسنامة انجمن، تصریح شده است: انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد کرد و مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، به

ص:97


1- رسول جعفریان، جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص373.
2- نشریه «چشم انداز ایران»، سال اول، ش 2.

عهده نخواهد گرفت.(1)

 بر این اساس چنانچه فردی از اعضای انجمن به طرف مسائل سیاسی کشیده می شد، بی درنگ عذر او را می خواستند. به زعم آنان اسلام یگانه دین عبادت است و دخالت در سیاست، زیبندة پیشوایان دینی نیست.(2)

3. ناموفق بودن قیام های پیش از ظهور

 آنان با استفاده از برخی روایات، صاحب پرچم های قیام پیش از ظهور را گمراه می دانستند و تشکیل حکومت و بسط عدل را در جهت انسداد باب مهدویّت می شمردند.(3)

در 15 خ__رداد 1342، ک__ه قی__ام خونینی آغاز گشت و حاصل آن، هزاران شهید بود، رهبر انجمن، با اعتراض شدید، امام را مورد مؤاخذه قرار می دهد ک__ه چ__ه کسی مسئول ای__ن همه خون های به هدر رفته است؟ وی طی یک سخنرانی در مدرسة مروی، امام را مسئول ریختن خون جوانان در 15 خرداد دانست.(4)

 4. بی معنا بودن جهاد در دوران غیبت

 شیخ حلبی در این باره می گوید: [شیعه می گوید:] در عصر غیبت امام زمان علیه السلام جهاد نیست. چرا؟ چون حاکم اسلامی که باید معصوم باشد، مصداق پیدا نکرده است. وظیفه داریم فقط دین خود را حفظ کنیم. تکالیف شرعی مان را انجام دهیم و به شبهات منکران پاسخ دهیم و دیگر هیچ.(5)

 ناگفته نماند برخی از آنچه در دهه های اخیر به انجمن یاد شده نسبت داده می شود و در مواردی برای مقابلة با آن ها بدان استناد می شود، به هیچ وجه به همة افراد در همة رده ها قابل انطباق نیست. اگرچه برخی باورها و نسبت ها به برخی عوام از این گروه درست می نماید، به تحصیل کردگان و فرهیختگان از این مجموعه نسبت های

ص:98


1- برخی بر این باورند که این سیاست برای نفوذ در برخی دستگاه ها از جمله ارتش جهت مقابله با بهایی ها بود. و اگر چنانچه به این جدایی تظاهر نمی کردند بی درنگ از همه فعالیت ها محروم می شدند.
2- روزنامه کیهان،10 شهریور1381، ص2.
3- ر.ک: روزنامه کیهان،10 شهریور1381، ص2.
4- سید ضیاء الدین علیا نسب، جریان شناسی انجمن حجتیه، ص24، به نقل از روزنامه صبح آزادگان، 27/11/1360، قسمت سوم مصاحبه با مهندس طیّب.
5- نشریه «پگاه»، ش71، 4 آبان1381.

نادرستی است. چنان چه برخی نسبت ها از جمله باور آن ها به انجام فساد و گناه برای نزدیک کردن ظهور، محل تأمل است. و کسی نیز به روشنی ادعا نکرده که این مجموعه، مردم را به فساد و ستم سفارش کرده اند. سخنرانی های موجود از مؤسس انجمن گواه بر این مدعاست.

 انجمن حجتیه و انقلاب اسلامی

از دیدگاه های کلّی این گروه که به برخی از آن ها اشاره شد، به خوبی به دست می آید کسانی که بر آن مبانی پافشاری داشتند، هرگز با انقلاب اسلامی رابطه ای برقرار نکردند؛ چه این که این قیام شیعی را بر خلاف دیدگاه خود می دانستند. یکی از تئوری پردازان و مؤثران در شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی در این باره می گوید: آنان مبارزه را ممنوع کرده و معتقد بودند این مبارزه به جایی نمی رسد. مسئولان انجمن اعلام کردند: هر کس مایل به شرکت در فعالیت های سیاسی و تظاهرات باشد، باید از انجمن کناره گیری کند. در این ایام، بسیاری از اعضا که عمدتاً مقلد امام خمینی؛ بودند، افزون بر شرکت در فعالیت های ضد رژیم، برخوردهای فکری با انجمن را آغاز کردند و برخی با عنوان سازمان «عباد صالح» انشعاب یافتند.(1)

 آیت الله خزعلی در این باره می گوید:

چون مسألة بهائیت امری خیلی مهم برای مسلمین بود آن ها (انجمن) سعی کردند در انقلاب شرکت نکرده و به این مهم نپردازند؛ چون فکر نمی کردند انقلاب پیروز شود. اجازة فعالیت به افراد انجمن داده نمی شد و علت آن هم این بود که افراد اگر بخواهند کار سیاسی بکنند، سازماندهی انجمن پاشیده شده و نمی تواند دیگر با بهائیت مبارزه کند.(2)

 بنابراین نیروهای تربیت شده در انجمن در سطوح گوناگون، پس از انقلاب به سه دسته تقسیم شدند:

برخی مانند آقای پرورش، دکتر صادقی استاد دانشگ__اه الهیات مشهد، عبد الکریمی است__اد دانشگ__اه مشهد، مهندس مصحف و بسیاری دیگ__ر به انقلاب پیوستند. از میان اینان، جوانانی نیز بودند که دست کم چند سالی انجمن را تجربه کرده و به صف انقلابیون پیوسته بودند. برخی مانند

ص:99


1- جریان شناسی انجمن حجتیه، به نقل از: علی اکبر هاشمی رفسنجانی: روزنامه عروه الوثقی، 22مهرماه1361.
2- جریان شناسی انجمن حجتیه، به نقل از: علی اکبر هاشمی رفسنجانی: روزنامه عروه الوثقی، ص24، به نقل از: در شناخت حزب قاعدین، ص58.

آقای طیّب که مسئولیت برگزاری مراسم سخنرانی ها را در تهران بر عهده داشت، نه فقط به انقلابیون پیوست، بلکه به نوعی برابر انجمن هم قرار گرفتند.

 دستة دوم در برابر انقلاب بی تفاوت ماندند. و دستة سوم، به انتقاد از آن پرداخته به صف مخ__الفان _ از نوع دیندار _ پیوستند.

 انجمن، چند ماه پیش از انقلاب، یعنی در شهریور 57 مواضع خود را در ارتباط با سیاست تغییر داده، شروع به همراهی با انقلاب کرد. پس از انقلاب از سوی برخی از رهبران انقلابی، انجمن به عنوان یک عنصر خطرناک معرفی شده و برای جلوگیری از نفوذ آن در مراکز، تبلیغات گستردهی بر ضد آنان آغاز شد. این اعتراضات که غالباً در پ__وش__ش دف__اع از انق__لاب ص__ورت می گ__رفت، ب__ه م__رور به حذف شمار زی__ادی از چهره های مذهبی ب__ا سابقه منج__ر شد. طبع__اً ب__رخی از سوابق برخوردهای منفی رهبران انجمن با جریان انقلاب به عنوان یک تجربه برای موضع گیری بر ضد آنان مورد استفاده قرار گرفت؛ برای نمونه امام خمینی که روزگاری آقای حلبی را تأیید می کرد، در سال های پیش از انقلاب به تدریج به حرکت انجمن بدبین شده و حمایت خود را قطع کرد.(1)

 با این همه، جهت گیری انجمن پس از انقلاب به تدریج به سمت هواداری از آن پیش می رفت. آقای حلبی از مشهد کاندیدای مجلس خبرگان قانون اساسی شد و 307374 رأی آورد؛ اما برگزیده نشد. نوع هواداری انجمن از نشریّه انتظار که انجمن پس از پیروزی انقلاب آن را انتشار می داد، به دست می آمد؛ اما مخ__الفت با آن، در سال شصت اوج گرفت و برخی از جریان های افراطی درون انقلاب، به ویژه نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب با هر نیّتی که بود، درست در وقتی که امکان بهره گیری از بیشتر از نیروهای مذهبی می رفت، یک جبهة داخلی بر ضد نیروهای متهم به وابستگ__ی ب__ه انج__من گ__شوده و دشواری هایی را پدید آوردند.

 برخی از این نیروهای چپ افراطی که آن زمان در محور این فعالیت قرار داشتند، بعدها به فرو غلطیدن به دامن تفریط از آن اقدام ها اظهار پشیمانی کردند؛ از آن جمله انتشار کتابی با عنوان «در شناخت حزب

ص:100


1- رسول جعفریان، جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص374.

قاعدین» از «عماد الدین باقی» در سال1362 بود که ضربه سختی بر انجمن وارد کرد. این کتاب پیش از آن به صورت بخش بخش در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، زمانی که کتاب در تیراژ بالغ بر هشتاد و هشت هزار نسخه به چاپ رسید، ضربه ای سهمگین بر انجمن وارد آمد. پس از اشاره غیر مستقیم رهبر انقلاب به انجمن که بدون تصریح به اسم انجمن صورت گرفته و ضمن آن از ایشان خواسته شده بود اعوجاجات خود را کنار بگذارند، انجمن در سال 1362ش، به طور رسمی تعطیلی خود را اعلام کرده و ضمن آن توضیح داد که چون خود را مصداق سخنان رهبر انقلاب نمی داند انجمن را تعطیل می کند.

 انجمن در شوال1403 ق ضمن بیانیه ای با اعلام این مطلب افزود:

بر اساس عقیدة دینی و تکلیف شرعی خود، تبعیت از مقام معظم رهبری و مرجعیت و حفظ وحدت و یکپارچگی امت و رعایت مصالح عالیه مملکت و ممانعت از سوء استفاده دستگاه های تبلیغاتی بیگانه و دفع غرض ورزی دشمنان اسلام … اعلام می داریم که از این تاریخ، تمام جلسات انجمن تعطیل می باشد و هیچ کس مجاز نیست تحت عنوان این انجمن کوچک ترین فعالیتی کند.(1)

 به نظر می رسد انجمن به جز ک_اره__ای تبلیغی و برگ__زاری ب__رخی جلسات ضد کمونیستی و مارکسیستی، ب__ه نقد ج__دّی عقاید به__ایی هم می پرداخت؛ گر چه این مسأله ممکن بود در قالب کمک به دیگر نویسندگان باشد که نمونه آن آقای محمّد باقر نجفی در کتاب بهائیان است که از آقای حلبی به دلیل در اختیار نهادن برخی اسناد تشکر کرده است. همین طور خود آقای حلبی هم گویا به نقد «ایقان» مشغول بوده و مرحوم محیط طباطبایی در مقاله ای گفته است: آقای حاجی شیخ محمود حلبی … 154 غلط ادبی از متن ایقان بیرون آورده و در کتاب پژوهش جامع در بارة ایقان تألیف خود به تفصیل یاد کرده است.(2) یادآوری آن لازم است که طبعاً در این سال ها مبارزه با بهائیت منحصر به انجمن حجّتیه نبود. در اطلاعیه هایی که گاه از

ص:101


1- روزنامه «اطلاعات»، 22 تیر ماه 1362ش.
2- ر.ک: مجله «گوهر»، سال ششم، شماره 61، فروردین 1357ش.

سوی مراجع انتشار می یافت، با نفوذ اقتصادی بهائیان مبارزه می شد.

 در سال های پس از انقلاب همچنان موضوع انجمن حجّتیه مطرح بوده و تا کنون که نزدیک به 24 سال از انقلاب می گذرد، هر از چندی، برخی جناح ها باز هم از نفوذ انجمن حجّتیه سخن می گویند.(1)

نیز ن.ک: بهائیت، انتظار.

- - -

انطاکیه

محل بیرون آوردن تورات و انجیل واقعی از آن در عصر ظهور

شهری در روم باستان بوده که به دست یونانیان در سال300 پیش از میلاد مسیح علیه السلام بنا شده و هم اکنون جزو قلمرو کشور ترکیه است. این شهر، در روزگار قدیم از جهت ثروت، علم و تجارت، یکی از سه شهر بزرگ کشور روم محسوب می شد.(2) که دارای موقعیتی سرسبز، نهرهای آب خوش گوار و مرکز تجارت آسیای غربی و نزد یونانیان به انطاکیه زیبا و ملکه شرق مشهور بود. نصارا از شهر انطاکیه با وصف شهر خدا، شهر شاهی و مادر شهرها یاد می کردند؛ زیرا نخستین شهری بود که اهل آن همگی به حضرت مسیح علیه السلام و به دین نصارا گرویدند. پولس و برنابا آن جا به تبلیغ اشتغال داشتند. شهر انطاکیه پیش از اسلام، محل درگیری بین قوم ها و پیروان ادیان یهود، نصارا و بت پرستان بوده است.(3)

این شهر، افزون بر آن که در پاره ای از آیات مورد اشاره قرار گرفته، در برخی روایات _ به ویژه در روایات مهدویت _ بدان توجه شده است. شاید ذکر «انطاکیه» در روایات مهدویّت، وجود رابطه تنگاتنگ بین حضرت مهدی علیه السلام و مسیح علیه السلام است.

 در روایات مربوط به حضرت مهدی علیه السلام، آن محل، سرزمینی معرفی شده است که حضرت مهدی علیه السلام پس از ظهور، از غاری در آن سرزمین، تورات و انجیل را بیرون می آورد و با یهود و

ص:102


1- رسول جعفریان، جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص377_ 378.
2- ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان،ج1، ص182و ص266.
3- جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف قرآن کریم، واژه انطاکیه، محمد مهدی خراسانی.

نصارا با آن استدلال می کند.(1) پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «تورات و انجیل را از سرزمینی که انطاکیه نامیده می شود، بیرون می آورد.»(2)

و به وسیلة آن کتاب ها، با مسیحیان و یهودیان به استدلال می پردازد و سرانجام، بسیاری از آن ها اسلام می آورند.(3)

نیز ن.ک: دین در عصر ظهور، موعود مسیحیت، موعود یهودیت.

- - -

اوتاد

از یاران برجستة حضرت مهدی علیه السلام

از آن جا که «اوتاد» جمع «وَتَد» به معنای میخ است، به نظر می رسد این گروه، از مردان بسیار خالص و دلاور هستند که همچون کوه استوار، در خدمت به آن حضرت به سر می برند.(4) از روایات استفاده می شود که «اَوْتاد» سی تن از یاران خاصّ حضرت مهدی علیه السلام هستند که همواره در خدمت آن حضرت به سر می برند. هر یک از آنان که از دنیا بروند، فرد شایستة دیگری جانشین او می شود. امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام فرمودند:

به ناگزیر، برای صاحب این امر، غیبتی است و به ناگزیر در غیبت او کناره گیری است. و نیکو جایگاهی است مدینه. و با وجود سی نفر ملازم هیچ گونه وحشتی نخواهد بود.(5)

نیز ن.ک: غیبت، فرید، وحید، یاران حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ص:103


1- مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص39؛ عبدالرزاق، المصنف، ج11، ح20772.
2- شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص161، ح3؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص25.
3- «… یَسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ کتُبِ اللَّهِ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاکیَّةَ فَیَحْکمُ بَیْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْإِنْجِیلِ بِالْإِنْجِیلِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُور …»، ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص237، ح26.
4- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص300.
5- «لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ فِی غَیْبَتِهِ مِنْ عُزْلَةٍ وَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ طَیْبَةُ وَ مَا بِثَلَاثِینَ مِنْ وَحْشَةٍ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص340، روایت16؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص162؛ نعمانی، الغیبة، ص188، ح41

اهل سنت و مهدی موعود

مهدویت در نگاه روایات و باورهای اهل سنت

اندیشة ظهور مهدی موعود _ بر خلاف پندار برخی _ نه فقط ویژة شیعه نیست؛ بلکه بخش مهمّی از

باورهای اسلامی به شمار می آید، که بر پایة بشارت های پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، میان همة گروه ها و مذاهب اسلامی شکل گرفته است. در حوزة اعتقادات اسلامی، کمتر موضوعی را می­توان یافت که تا این اندازه به آن اهمیت داده شده باشد، از این رو در اصل اعتقاد به ظهور مهدی موعود، نوعی اتفاق نظر و وحدت فکر، شکل گرفته است.

 در مراجعه به منابع اهل سنت به روشنی به دست می آید در بسیاری از آن ها _ با وجود برخی تحریفاتی که بویژه در دهه های اخیر در روایات مربوط به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این منابع صورت گرفته است _ احادیث مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در کانون توجه قرار گرفته است؛ به گونه ای که در بیشتر این کتاب ها، از اوصاف و زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نشانه­های ظهور، محل ظهور و بیعت، شمار یاران و دیگر موضوعات سخن به میان آمده است. این بدان گونه است که برخی از کسانی که به نوعی در بحث های مهدویت تردید کرده اند، دربارة اساس آن، چنین گفته اند:

مشهور میان مسلمانان در طول تاریخ، این است که در آخرالزمان، مردی از اهل بیت علیهم السلام ظهور کرده، عدالت را آشکار می­کند. مسلمانان از او پیروی می کنند و او بر کشورهای اسلامی چیره می­شود. نام او مهدی است.(1)

البته عدة کم شماری، از پذیرفتن اصل «مهدویّت» سر ب__از زده، ب__ا دلایلی سست و واهی، به انک__ار آن پرداخته و آن را فکری شیعی معرفی کرده اند.

 افزون بر روایات فراوانی که در منابع اهل سنّت به صورت پراکنده به چشم می خورد، تدوین و نگارش کتاب های حدیثی ویژة حضرت مهدی علیه السلام، به وسیلة دانشمندان اهل سنّت، نیز کتاب های مفصل تحلیلی، گویای جایگاه والای «مهدویّت» نزد آنان است؛ از این رو منابع روایی اهل سنت را

ص:104


1- ر.ک: عبد الرحمن ابن خلدون، مقدمة العبر، ص245.

می توان به دو دسته تقسیم کرد:

نخست. کتاب های عمومی

در این منابع روایات مربوط به مهدویت و حضرت مهدی علیه السلام در کنار دیگر روایات ذکر شده است.

برخی از این کتاب ها عبارتند از:

 _ المصنف، اثر ابوبکر عبد الرزاق بن همام صنعانی (م211 ق)

 وی در این کتاب فصلی را با عنوان «باب المهدی» سامان داده و در آن بیش از ده حدیث نقل کرده است. وی پس از این باب، با عنوان باب «اشراط الساعة» به برخی موضوعات دیگر اشاره کرده است. این اثر، از نخستین کتاب های اهل سنّت است که احادیث مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به شکلی منظم، گرد آورده است.

_ کتاب الفتن، اثر حافظ ابوعبد الله نعیم بن حماد المروزی (م 229 ق)؛

وی در این کتاب، احادیث فراوانی دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ویژگی­ها و حوادث عصر او روایت کرده است.

 _ المصنف فی الاحادیث و الآثار، اثر حافظ عبد الله ب__ن محمد ب__ن ابی شیبه کوفی (م235 ق)؛

 وی در فصل 37 این کتاب، بخشی را با عنوان «الفتن» قرار داده است. در این بخش، احادیثی را در رابطه با حضرت مهدی و مباحث مربوط به او ذکر کرده است. از موضوعاتی که در این روایات مورد اشاره قرار گرفته است، می توان به ویژگی های نسبی و اخلاقی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مدت حکومت و عمر آن حضرت، شرایط پیش از ظهور، نشانه­های ظهور و ویژگی­های دوران ظهور ایشان اشاره کرد.

_ مسند، اث__ر احمد ب__ن حنب__ل ابوعبدالله شیبانی (م241 ق)

 وی که از پیشوایان چهارگانة اهل سنّت است، در کتاب خود احادیث پرشماری دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد کرده است.(1) میان کتاب های نخستین حدیثی، مسند احمد بیشترین حدیث را در این موضوع ذکر کرده است.

 _ سنن ابن ماجه، اثر محمّد بن یزید ابوعبدالله قزوینی

ص:105


1- این کتاب که از گسترده ترین جوامع حدیثی کهن اهل سنّت است، در چاپ جدید، در پنجاه مجلد به چاپ رسیده است.

(م275 ق)

 وی که از حدیث شناسان و محدثان معروف و زبردست اهل سنّت بوده و سنن وی در زمرة صحاح ششگانه قرار گرفته است، در کتاب الفتن این مجموعه، بخشی را به بیان احادیث مهدی با عنوان «باب خروج المهدی» اختصاص داده است. نسب حضرت مهدی علیه السلام، شرایط پیش از ظهور، زمینه سازان ظهور، یاران وی، مدت حکومت او و سرانجام ویژگی های اقتصادی و اجتماعی حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از جمله موضوع__ات ای__ن روایات است. نکتة قابل توجه این که در شش حدیث از مجموع هفت ح__دیث، به نام امام مهدی علیه السلام تصریح شده است.

 _ سنن ابو داود، اثر سلیمان بن اشعث ابو داود سجستانی (م275 ق)

 وی در این مجموعه بخشی را با عنوان «کتاب المهدی»(1) به صورت مستقل ذکر کرده است.

 برخی موضوعاتی که در روایات این مجموعه، مورد اشاره قرار گرفته است، عبارتند از: حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، ویژگی­های نسبی وی، ویژگی های جسمی او، شرایط پیش از ظهور، حتمی بودن ظهور، اوضاع اجتماعی _ اقتصادی عصر ظهور و سرانجام جهان پس از حضرت مهدی علیه السلام .

احادیث سنن ابو داود یکی از منابع قابل ملاحظه، در بارة «مهدویّت» نزد اهل سنّت است.

_ الجامع الصحیح، از صحاح ششگ_انة اه__ل سنّت، اث__ر محمّد ب__ن عیسی ابوعیسی تَرمَذی سلمی(م279ق)

 وی در فصل «ما جاء فی المهدی»، سه حدیث به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورده است. در دو حدیث اول، به نام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تصریحی نشده و صرفاً مسأل__ة منجی و حتمی ب_ودن حاکمیت شخصی از اهل بیت علیهم السلام و هم نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیان شده است. ترمذی در بارة حدیث اول گفته است: «هذا حدیث حسن صحیح» و دربارة حدیث سوم گفته است: «هذا حدیث حسن.»

هرچند در این مجموعة حدیثی، شمار حدیث های مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، بسیار اندک است، با توج__ه

ص:106


1- سلیمان ابن الاشعث، سنن ابی داود، ص712.

ب__ه اسناد خوب آن ها، ای__ن احادیث مهم و قاب__ل ت__وجه دارای اط__لاعات ج__امعی در ب_ارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می­باشند.

 _ المستدرک علی الصحیحین؛ اثر محمد بن عبدالله، ابوعبد الله حاکم نیشابوری (م 405 ق)

 وی احادیث مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در فصلی ویژه، در کتاب الفتن و الملاحم و در برخی قسمت­های دیگر به صورت پراکنده ذکر کرده است. وی در این احادیث، به برخی موضوعات مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف _ اعم از نسب، ویژگی­های جسمانی، شرایط پیش از ظهور، اصل ظهور و مسائل مختلف دیگر _ پرداخته است.

 _ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، اثر علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین هندی (م975 ق)

 این جامع حدیثی، از معروف ترین مجموعه های حدیثی موجود اهل سنّت است. نگارند ة این اثر _ که تألیف__ی مستق__ل درب__ارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به نام البرهان فی علامات مهدی الآخر الزمان دارد _ در مجموعة حدیثی کنزالعمال افزون بر روایات پراکنده،(1) فصلی را با عنوان «خروج المه__دی» گ__شوده و در آن ده­ها حدیث را از منابع مختلف نقل کرده است. در این مجموع__ه، زوای__ای گوناگون مهدویّت، از جمله شرایط پیش از ظهور، یاوران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران حک__ومت، رخ_داده__ای عصر ظهور، شرایط اقتصادی در آن زمان و ویژگی های جسمی آن حضرت، بیان شده است.

دستة دوم. کتاب های ویژة حدیثی مهدویت

دانشمندان اه__ل سنّت _ هم_انند عالمان شیعه _ فقط به نقل روایات مهدویّت در کتاب های مختلف بسنده نکرده، کتاب­هایی چند، ویژة موضوعات مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تألیف کرده اند. برخی از این آثار بدین قرار است:

 _ اربعون حدیث، اثر ابونعیم اصفهانی (م420 ق)؛

ص:107


1- وی در بخشی با عنوان «جامع الاشراط الکبری» ده ها روایت دیگر را در موضوعات مهدویّت ذکر کرده است.

کتاب اربعون حدیث اکنون در دسترس نیست؛ ولی محقق اربلی در کتاب کشف الغمة فی المعرفة الائمة آن را آورده است.(1)

 _ البیان فی اخبار صاحب الزمان علیه السلام ؛ اثر ابوعبد الله محمّد کنجی شافعی (م658ق)

 او مجموع هفتاد حدیث را در25 باب منظم کرده و حتی به بعضی از جزئیات مربوط به حضرت مهدی علیه السلام نیز اشاره کرده است.

 _ عِقد الدرر فی اخبار المنتظر؛ نگارش یوسف بن یحیی بن علی بن عبد العزیز مقدسی شافعی (م بعد 658ق)

 این کتاب، به لحاظ جامع بودن و گستردگی، در نوع خود کم نظیر و منبع مهمی برای کتاب­های پس از آن بوده است.

 _ العرف الوردی فی الاخبار المهدی، اثر جلال الدین عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی (م911 ق)

 وی احادیث مربوط به مهدی را در این کتاب به شکلی گسترده جمع­آوری کرده است. این کتاب ضمن مجموعه رساله هایی به نام الرسائل العشر در مجموعه­ای بزرگ­تر با عنوان الحاوی للفتاوی به چاپ رسیده است. وی در ابتدای این رساله می نویسد:

این، بخشی است که احادیث و آثار وارد شده راجع به مهدی را در آن جمع کردم و چهل حدیثی که حافظ ابو نعیم آن ها را ذکر کرده است، به صورت خلاصه آوردم و آنچه او نیاورده است بر آن افزودم و به صورت «ک» آن را رمزگذاری کردم.(2)

 مجموع احادیثی که در این کتاب جمع آوری شده _ چه آنچه از ابونعیم آورده و چه آنچه خودش بر آن افزوده _ بالغ بر دویست حدیث است.

 _ البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، اثر علاء الدین علی بن حسام، الدین مشهور به متقی هندی (م975ق)؛

ص:108


1- علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج3، ص255.
2- سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص69.

این کتاب، از کتاب­های حدیثی دربارة مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که بیش از 270 حدیث را در بر گرفته است.

نکته قابل توجه در بارة روایات مربوط به حضرت مهدی علیه السلام در منابع اهل سنّت، این است که بزرگان فراوانی از ایشان، از جمله: ترمذی (م297ق)،(1) حاکم نیشابوری (م405ق)،(2) بیهقی (م458ق)،(3) قرطبی مالکی (م671ق)،(4) به صحت آن ها تصریح کرده اند.(5)

افزون بر منابع روایی، امروزه ده ها کتاب به دست نویسندگان اهل سنت در موضوع مهدویت نوشته شده که در دسترس علاقه مندان است.

- - -

اهل سنّت و ولادت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

بیشتر اهل سنّت به تولد حضرت مهدی علیه السلام اعتقادی ندارند؛ اما دانشمندانی چند از آنان، افزون بر اشاره به ولادت آن حضرت در سال255ق، آن حضرت را همان موعود مورد اشاره در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته اند.

 کسانی که در نوشته های خود به ولادت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده اند را می توان به دو دسته تقسیم کرد:(6)

1. کسانی که ولادت امام مهدی علیه السلام را گزارش کرده اند، ولی بر موعود بودن آن حضرت، ساکت مانده اند.(7)

الف. ابن اثیر جزری (م630 ق)، در کتاب الکامل فی التاریخ در بارة حوادث سال260 ق چنین نوشته است:

در این سال، ابومحمد علوی

ص:109


1- سنن ترمذی، ح2232.
2- مستدرک حاکم، ج4، ص429 و 465و 553 و 558.
3- الاعتقاد و الهدایة الی سبیل الرشاد، ص127.
4- کتاب التذکرة، ص704.
5- ر.ک: سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر علیه السلام در اندیشه اسلامی، ص54 _60.
6- این جا فقط به موارد اندکی اشاره شد. برای تفصیل بیشتر ر. ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر ؛ سیّد ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص185 _200؛ همو، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق مهدی علی زاده، ص188 تا 198.
7- یادآوری: برخی از اهل سنّت که ولادت حضرت مهدی علیه السلام را گزارش کرده اند، آن را از دیدگاه شیعه بیان کرده اند؛ در حالی که عده ای گمان کرده اند تمام کسانی که ولادت آن حضرت را نقل کرده اند، بر این باور هستند که آن حضرت به دنیا آمده است.

عسکری وفات کرد. او یکی از دوازده امام مذهب امامیه و پدر محمّد است که معتقدند او منتظر می باشد.(1)

ب. ابن خلکان (م681 ق) در کتاب وفیات الاعیان گوید:

ابوالقاسم محمد بن حسن عسکری، ف__رزند علی الهادی، فرزند محمد الجواد ک__ه پیشینیان او ذکر شد،. بر اساس اعتق__اد امامیه دوازدهمین از دوازده ام__ام، و مع__روف ب__ه الحجة است… ولادتش، روز جمعه نیمة شعبان سال 255 بود.(2)

 ج. ذهبی (م748 ق) در کتاب العبر گوید:

و در آن س__ال (یعنی256 ق) محمّد، فرزند حسن ف__رزند عل__ی الهادی فرزند محمد الجواد، فرزند علی الرضا، فرزند موسی الکاظم، فرزند جعفر الصادق علوی حسینی، ابوالقاسم به دنیا آمد که رافضی ها او را الخلف الحجه و مهدی منتظر و صاحب الزمان لقب داده اند و او،

ص:110


1- سیّد ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص186، به نقل از: الکامل فی التاریخ، ج7، ص274 در پایان حوادث سال260 ق.
2- سیّد ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص186، به نقل از: وفیات الاعیان، ج4، ص176، ح562.

واپسین از دوازده امام است.(1)

 2. کسانی که افزون بر گزارش ولادت آن حضرت، به موعود بودن او تصریح کرده اند:

 الف. کمال الدین محمد بن طلحة شافعی (م652 ق) در کتاب «مطالب السؤول» گوید:

 ابوالقاسم محمد بن حسن خالص، پسر علی متوکل، پسر قانع، پسر علی الرضا، پسر موسی الکاظم، پسر جعفر الصادق، پسر محمد الباقر، پسر علی زین العابدین، پسر حسین الزکی، پسر علی المرتضی امیر المؤمنین، پسر ابوطالب، مهدی، حجّت، خلف، صالح، منتظر و رحمت و برکات خداوند سبحانه و تعالی بر او باد.(2)

ب. نورالدین علی بن محمد بن صباغ مالکی (م 855 ق) فصل دوازدهم از کتابش الفصول المهمّه را با این عنوان آورده است: «در شرح حال ابوالقاسم حجه، خلف صالح، پسر ابو محمد حسن خالص، او امام دوازدهم است.»

 در این فصل، به گفتة کنجی شافعی چنین احتجاج می کند:

 از چیزه__ایی ک__ه دلالت می کند مهدی از هنگام غیبتش تا کنون زنده و باقی است، کتاب و سنّت می باشد و در بقای او هیچ مانعی نیست؛ همانند باقی ماندن عیسی بن مریم و خضر و الیاس از اولیای خدا و دجال کور و ابلیس ملعون از دشمنان خدا.

سپس دلیل های خود را از کتاب و سنّت بیان می کند و تاریخ ولادت، دلیل های امامت، گوشه هایی از اخبار زندگانی، غیبت، مدت دولت کریمه، کنی__ه، خاندان و مطالب دیگری از حضرت مه__دی محمد ب__ن حسن عسکری را به تفصیل ذکر می کند.(3)

 البته کسانی ک__ه به این حقیقت اعتراف کرده اند، بسیار بیش از افراد مورد اشاره اند. علاقه مندان، لازم است به کتاب های مفصل مراجعه کنند.

نیز ن.ک: اهل سنت و مهدی موعود.

- - -

ص:111


1- سیّد ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص186، به نقل از: وفیات الاعیان، ج4، ص176، ح562.
2- مطالب السؤول، ج2، ص79، باب 12.
3- ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ص287.

اهل کتاب در عصر ظهور > دین در عصر ظهور

ایام الله

روزهای بزرگ تاریخی، هنگام پیدایش رحمت ها یا بلاهای ویژه

ایام جمع یوم، به معنای روز است و برای بزرگداشت حوادثی که در روزهایی خاص رخ داده است _ اعم از نعمت ها و بلاهای الهی _ ایام ظهور آن ها به خدا نسبت داده می شود. این واژة ترکیبی فقط دو بار در قرآن کریم به صراحت آمده است:

1. خداوند، پس از آنکه یکی از وظایف حضرت موسی علیه السلام را خارج ک__ردن ق__وم خ__ود از ت__اریکی به روشنایی می شناساند به یکی دیگر از مأموریت های مهم آن حضرت، یعنی یادآوری روزهای خدا (ایام اللّه) به قوم خود اشاره کرده است:

((وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی ذلِکَ لایاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ))؛(1)

در حقیقت، موسی را با آیات خود فرستادیم [و به او فرمودیم] که قوم خود را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون آور، و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن که قطعاً در این [یادآوری]، برای هر شکیبایِ سپاسگزاری عبرت هاست.

2. پروردگار، در خطابی به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به روش برخورد مؤمنان با کافران اشاره کرده و از آن ها می خواهد از کسانی که روزهای سخت و ناگوار خدا (ایام اللّه) را باور ندارند، درگذرند، تا خداوند خود سزای کردار بد ایشان را بدهد:

((قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِیَ قَوْمًا بِما کانُوا یَکْسِبُونَ))؛(2)

به کسانی که ایمان آورده اند، بگو تا از کسانی که به روزهای [پیروزیِ] خدا امید ندارند در گذرند، تا [خدا هر] گروهی را به [سبب] آنچه مرتکب می شده اند، به مجازات رساند.

 خداوند سبحانه و تعالی در آیة نخست، به یکی از م__أموریت های ب__زرگ حض__رت موسی علیه السلام اشاره کرده، می فرماید: تو

ص:112


1- ابراهیم (14): 5.
2- جاثیه (45): 14.

موظفی ایّام الهی و روزهای خدا را

ب__ه ی__اد ق__وم خود بیاوری. به طور مسلم، همة روزها، ایام خداوند است؛ همان گونه که همة مکان ها متعلق به خدا است. اگر مکان خاصی به نام بَیْتُ اللّه (خانه خدا) نامیده شد، دلیل بر ویژگی آن است. همچنین عنوان «اَیّام اللّه» اشاره به روزهای مخصوصی است که امتیاز و روشنایی و درخشش فوق العاده ای دارد. به همین سبب مفسران، در تفسیر آن، احتمالات مختلفی داده اند؛ برخی گفته اند: اشاره به روزهای پیروزی پیامبران پیشین و امت های راستین آنان و روزهایی است که گونه های نعمت های الهی بر اثر شایستگی ها شامل حال آن ها است. عده ای گفته اند: اشاره به روزهایی است که خداوند سبحانه و تعالی اقوام سرکش را به زنجیر عذاب می کشید و طاغوت ها را با یک فرمان درو می کرد؛ گروهی نیز به هر دو قسمت اشاره کرده اند؛ اما اصولاً نمی توان این تعبیر گویا و رسا را محدود ساخت. «ایّام اللّه»، تمام روزهایی است که دارای عظمتی در تاریخ زندگی بشر است. هر روز که یکی از فرمان های خدا در آن چنان درخشیده که بقیه امور را تحت الشعاع خود قرار داده، از ایّام اللّه است.

هر روز که فصل تازه ای در زندگی انسان ها گشوده و درس عبرتی به آن ها داده شده است و ظهور و قیام پیامبری در آن بوده یا طاغوت و فرعون گردن کشی در آن به قعر دره نیستی فرستاده شده، و خلاصه هر روز که حق و عدالتی بر پا شده و ظلم و بدعتی خاموش گشته است، همه آن ها از ایّام اللّه است.(1)

 در روایاتی که از امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده، «ایام اللّه» به روزهای گوناگونی تفسیر شده است؛ امام باقر علیه السلام فرموده است:

ایّام اللّه سه روز است؛ روزی که حضرت قائم علیه السلام قیام خواهد کرد و روز بازگشت برخی از مردگان و روز رستاخیز. (2)

 روشن است که این گونه احادیث دلیل بر انحصار نیست؛ بلکه بیان قسمتی از مصداق های روشن است.

ص:113


1- ناصرمکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج10، ص271 _ 272.
2- «اَیَّامُ اللّهِ ثَلاثَةٌ یَوْمُ یَقُومُ القائِمُ وَیَوْمُ الکَرَّةِ وَیَوْمُ الْقِیامَةِ»، شیخ صدوق، الخصال، ص108، ح75.

نیز ن.ک: قیام، ظهور، رجعت.

- - -

ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم

سنّتی اجتماعی برای احترام به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

یکی از وظایف مهم عاشقان و شیفتگ__ان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، احترام و تعظیم آن حضرت است. این احترام و تعظیم، متناسب با سنت ها و فرهنگ های هر جامعه متفاوت خواهد بود.

 یکی از کارهایی که برای احترام به آن حضرت انجام می شود ایستادن هنگام شنیدن لقب «قائم» است. در بارة این ایستادن دو دیدگاه وجود دارد:

 برخی چنین کاری را فقط یک سنت اجتماعی لازم می دانند و بر این باورند در منابع معتبر نخستین، دلیل روایی بر آن وجود ندارد. برخی دیگر، با استناد به برخی کتاب هایی که در سده های اخیر نوشته شده است، آن را عملی مستحب دانسته، انجام آن را اقتدا به عمل معصوم می دانند و در این زمینه دو روایت را ذکر می کنند:

 یک. روایتی که در آن از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: چرا هنگام شنیدن نام «قائم» باید برخیزیم؟ حضرت فرمود:

«برای او، غیبتی طولانی هست و این لقب، یادآور دولت حق آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است؛ لذا آن حضرت، از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد، به هر کس که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز می کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی مقابل صاحب عصر خود _ هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد _ از جای برخیزد؛ پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند سبحانه و تعالی بخواهد.» (1)

 در بررسی این روایت، نکاتی گفته شده است:

 1. این روایت و حتی مضمون آن،

ص:114


1- «لان له غیبة طولانیة و من شدة الرأفة الی احبته ینظر الی کل من یذکره بهذا اللقب المشعر بدولته والحسرة بغربته و من تعظیمه ان یقوم العبد …»، لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص640، ح4.

در هیچ یک از کتاب های معتبر اولیه نیامده است.

 2. روایت، مشتمل بر برخی کلمات نامأنوس مانند«غیبة طولانیة»، است که در هیچ یک از سخنان

معصومان علیهم السلام نیامده است.

 3. در هیچ روایتی از امامان پیش از امام صادق علیه السلام به انجام دادن این کار اشاره نشده و هیچ جا از انجام آن توسط پیروان اهل بیت علیهم السلام سخن به میان نیامده است. در حالی که صدها روایت دارای این کلمه است.

 4. این لقب، چه خصوصیتی دارد که آن حضرت فقط با این لقب به دوستداران خود توجه می فرماید و با لقب های دیگر چنین نیست؟

 دو. در روایت است که چون دعبل، قصیدة معروف خود را برای امام رضا علیه السلام خواند، آن حضرت دست بر سر نهاده و به حالت تواضع ایستاد و برای فرج آن حضرت دعا کرد.(1) این روایت، در منابع معتبر اولیه این گونه نقل شده است که: عبدالسلام هروی گوید: از دعبل بن خزاعی شنیدم که می گفت: بر مولای خود امام رضا علیه السلام قصیدة خود را خواندم که چنین آغاز می شود:

 مَدَارِسُ آیَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ

وَ مَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ

و چون به این ابیات رسیدم:

 خُرُوجُ إِمَامٍ لا مَحَالَةَ خَارِجٌ

یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکاتِ

 یُمَیِّزُ فِینَا ک_لَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ

وَ یُجْزِی عَلَی النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ

 امام رضا علیه السلام به سختی گریست. سپس سر خود را بلند کرده و به من فرمود: «ای خزاعی! روح القدس این دو بیت را بر زبان تو جاری کرده است آیا می دانی این امام کیست و کی قیام خواهد کرد؟» گفتم: «نه؛ای مولای من! فقط شنیده ام امامی از شما خروج می کند و…». (2)

 در بررسی این روایت نیز گفته شده است:

 همان گونه که ملاحظه می شود

ص:115


1- پیشین، ص640، ح3.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص276، ح6.

به ایستادن آن حضرت هیچ اشاره ای نشده است، تا چه رسد به این که آن حضرت دست به سر هم گذاشته باشد. نکتة قابل تأمل این که در منابع نخستین، تمام کسانی که این روایت را نقل کرده اند، به همین صورت ذکر کرده اند.(1)

 ناگفته نماند در شعر دعبل (آن گونه که در کتاب های یاد شده ذکر شده است) نه فقط لقب قائم به کار نرفته که هیچ یک از القاب دیگر آن حضرت نیز نیامده است.

 البته باید توجه داشت امروزه ایستادن هنگام شنیدن لقب خاص حضرت مهدی علیه السلام در فرهنگ شیعه به معنای احترام به آن حضرت است و در جمعی که چنین می کنند، اگر برنخاستن، بی احترامی به آن حضرت باشد، به طور قطع جایز نیست.

نیز ن.ک: قائم، قیام، انتظار

- - -

ص:116


1- علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص276؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص266؛ امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص331؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج2، ص328؛ علی بن عبدالکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص39؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص154.

ب

باب (علی محمد شیرازی)

از مدعیان ارتباط خاص با امام دوازدهم

«باب» در لغت فارسی به معنای پدر، سزاوار، ملایم، متعارف و حاجب است. در عربی نیز به معنای «در» و «محل ورود و خروج» به کار می رود. راغب اصفهانی می گوید: محل دخول و ورود به چیزی را باب می خوانند؛ مانند «باب المدینه» یا «باب البیت.»(1)

 در روای__ات ف__راوانی، از پیشوای_ان معصوم علیهم السلام با عنوان «بابُ اللّه» یاد شده است.(2) در دعای ندبه می خوانیم: «أیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤتی؟»(3) بناب__راین باب، یعنی چی__زی ک__ه می توان به وسیلة آن، به چیز دیگر رسید. حدیث «اَنَا مَدِینَةُ العِلْمِ وَ عَلیٌّ بابُها»؛(4) بدان معنا است که به

ص:117


1- راغب اصفهانی، المفردات، ص64.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص145، ح7؛ و ر.ک: شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص589؛ شیخ طوسی، ال تهذیب، ج6، ص27.
3- سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص297.
4- حر عاملی، وسائل الشیعة، ج27، ص34، ح33146؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص66.

وسیلة حضرت علی علیه السلام می توان به شهر علم دست یافت. از دیگر موارد، می توان به «بابُ الحَوائج»، «بابُ حِطه»، «بابُ مَدینَةِ عِلْمِ النَّبی صلی الله علیه و آله و سلم»(1)، «بابُ الحِکمَة» و «بابُ اللَّه» اشاره کرد.

اما در اصطلاح «باب» امامان علیهم السلام، ب__ه کسی گفت__ه می شود ک__ه ب__ه معصومان علیهم السلام بسیار نزدیک است و در همه کارها یا کاری خاص، نماینده مخصوص آنان شمرده می شود.(2) بر این اساس، می توان وکیل یا نماینده امام را «باب» امام نامید؛ چنان که ابن شه__رآشوب می نویس__د: جمع__ی از اصحاب امامان علیهم السلام باب آن بزرگواران بوده اند؛ مانند «رشید هجری» باب سیّد الشهداء علیه السلام،(3) «یحیی بن ام الطویل مطعمی» باب حضرت سجّ__اد علیه السلام،(4) «جابر بن یزید جعفی» باب امام باقر علیه السلام (5).

 رفته رفته این واژه با سوء استفاده مدعیان دروغین _ به ویژه «بابیّت» _ روبه رو شد. ادعاهای نادرست کسانی چون سیّد علی محمد باب، این واژه را از جایگاه واقعی اش دور و متروک ساخت؛ به گونه ای که امروزه کمتر دربارة نمایندگان امام معصوم علیه السلام به کار می رود و بیشتر برای اشاره به کسانی است که به دروغ، خود را نماینده معصومان معرفی می کنند.

علی محمد در سال1235 در شیراز به دنیا آمد.(6) در کودکی به مکتب شیخ عابد رفت و خواندن و نوشتن و سیاه مشق آموخت. شیخ عابد که از شاگردان شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بود،(7) و

ص:118


1- ر.ک: ابن شهرآشوب، ال مناقب، ج4، ص323؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج48، ص6؛ شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص626؛ شیخ طوسی، الامالی، ص525؛ سید بن طاوس، الاقبال، ص610.
2- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج17، ص253.
3- ابن شهرآشوب، المناقب، ج3، ص232.
4- ابن شهرآشوب، المناقب، ج3، ص311.
5- ابن شهرآشوب، المناقب، ج3، ص340.
6- برگرفته از: دانشنامه جهان اسلام، مقاله "باب"، نوشته: مصطفی حسینی طباطبائی.
7- عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص: تاریخ نبیل زرندی، ص63 _64.

از همان دوران، علی محمد را با نام رؤسای شیخیه (احسائی و رشتی) آشنا کرد؛ به طوری که چون سید علی محمد در حدود نوزده سالگی به کربلا رفت، در درس سید کاظم رشتی حاضر شد.(1) در مدتی که نزد سید کاظم رشتی شاگردی می کرد، با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا شد و از آرای شیخ احسائی آگاهی یافت.(2) به علاوه هنگام اقامت در کربلا، از درس ملاصادق خراسانی که او نیز مذهب شیخی داشت بهره گرفت و چندی نزد وی بعضی از کتب ادبی متداول آن ایام را خواند.(3) در 1257 به شیراز بازگ__شت و در ه__ر فرصت، مطالعة کتب دینی را فراموش نمی کرد. خودش می گوید:

ولقد طالعت سنابرق جعفرالعلوی و شاهدت بواطن آیاتها؛(4)

همانا کتاب سنابرق، اثر سید جعفرعلوی ]مشهور به کشفی[ را خواندم و باطن آیاتش را مشاهده کردم.

 علی محمد، گذشته از دلبستگی به اندیشه های شیخی و باطنی به ریاضت کشی نیز مایل بود و هنگام اقامت در بوشهر، در هوای گرم تابستان، از سپیده دم تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر بر بام خانه، رو به خورشید اورادی می خواند.(5)

پس از درگذشت سید کاظم رشتی، مریدان و شاگردان وی جانشینی برای وی می جستند که به قول ایشان مصداق «شیعة کامل» یا «رکن رابع» باشد. در این باره، میان چند تن از شاگردان سید کاظم رقابت افتاد. علی محمد نیز در این رقابت شرکت کرد، بلکه پای از جانشینی سید رشتی فراتر نهاد و خود را «باب» امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا «ذکر» او یعنی واسطة میان امام و مردم شمرد. ادعای علی محمد، چون شگفت آورتر از دعاوی سایر رقیبان بود، واکنش بزرگ تری یافت و نظر گروهی از شیخیان را به سوی وی جلب کرد. هجده تن از شاگردان

ص:119


1- فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج3، ص97 .
2- فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج1، ص192_193.
3- فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج4 ص370.
4- فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج3، ص479.
5- تاریخ نبیل زرندی، ص67.

سید کاظم که همگی شیخی مذهب بودند (و بعدها سید علی محمد آن ها را حروف حیّ نامید) پیرامونش را گرفتند.(1)

عل__ی محم__د، در آغ__از ام__ر، بخش هایی از قرآن کریم را با روشی که از مکتب شیخیه آموخته بود، تأویل کرد و آنجا به تصریح نوشت که امام دوازدهم شیعیان او را مأمور کرده است جهانیان را ارشاد کند و خویشتن را «ذکر» نامید.

همین که مدتی از دعوت وی سپری شد و گروهی به او گرویدند، ادعای خود را تغییر داد و از مهدویت سخن به میان آورد و گفت: «منم آن کسی که هزار سال می باشد که منتظ__ر آن می ب__اشید.» (2) سپس به ادعای نبوت و رسالت برخاست و به گمان خود، احکام اسلام را با آوردن کتاب بیان نسخ کرد.(3)

بدین ترتیب، علی محمد هرچند زمانی دعاوی خود را به مقامات ب__الاتری تغیی__ر می داد و سخ__نان پیشین را برای یارانش تأویل می کرد و آنان را در پی خود می کشید. پس از بازگشت سید علی محمد به بوشهر (در زمانی که هنوز از ادعای بابیت امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود) ب__ه دست__ور وال__ی ف______ارس در رمضان1261ق دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه کردند آنگاه نزد امام جمعة آن شهر اظهار توبه و ندامت کرد و به قول یکی از موافقان خود برفراز منبر در حضور مردم گفت: «لعنت خدا برکسی که مرا وکیل امام غایب بداند! لعنت خدا برکسی که مرا باب امام بداند!…»(4) پس از آن شش ماه در خانة پدری خود تحت نظر بود و از آن جا به اصفهان و سپس به قلعة ماکو تبعید شد. در دورانی که در آن قلعه زندانی بود، با مریدانش ملاقات و مکاتبه داشت و از این که می شنید آن__ان در ک____ار تبلیغ دع__اوی او می کوشند به شوق می افتاد و سخنانی را به عنوان کلمات الهی به مریدان عرضه می داشت؛ چنان که

ص:120


1- عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة، ج1 ص43.
2- حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص135.
3- ن.ک: علی محمد باب، بیان عربی، ص3.
4- تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص141.

کتاب بیان را در همان قلعه نوشت.(1)

 دولت محمدشاه قاجار برای آن که پیوند او را با مریدانش قطع کند، در صفر1264 وی را از قلعة ماکو به قلعة چهریق در نزدیکی ارومیه و در اواخر سلطنت محمد شاه به تبریز بردند و مجلسی با حضور ناصرالدین میرزا (که در آن وقت ولیعهد بود) و چند تن از علما ترتیب دادند. علی محمد را در آن مجلس حاضر کردند. علی محمد در آن جا آشکارا از مقام مهدویت خود سخن گفت؛ ولی در پاسخ اشکالات و پرسش های علمای حاضر، فروماند.(2)

 پس از آشکارشدن عجز علی محمد در اثبات ادعای خود، وی را چوب زده تنبیه نمودند. او از دعاوی خویش تبری جست و اظهار پشیمانی کرد و خطاب به ولیعهد توبه نامة رسمی نوشت. صورت توبه نامة علی محمد را یکی از مریدانش در کتاب خود آورده است.(3)

بدین سان علی محمد از دعاوی خود بازگشت؛ ولی توبة او صوری بود، چنان که پیش از توبة اخیر در شیراز نیز برفراز منبر و برابر مردم نیابت و بابیت خود را انکار کرد؛ اما چیزی نگذشت که ادعاهای بالاتری را به میان آورد و از پیامبری و رسالت خویش سخن گفت. در اواخر سلطنت محمدشاه و پس از مرگ او (1264) از سوی مریدان سید علی محمد آشوب هایی در کشور پدید آمد.(4) و آنان، چنین می پنداشتند که یاران مهدی موعودند و بزودی جهان را در تسخیر خود خواهند گرفت و برشرق و غرب فرمانروایی می کنند. میان ایشان و نیروی دولتی، جنگ درگرفت و فتنة آنان با پیروزی قوای دولت و کشته شدن ملا محمدعلی بارفروشی در جمادی الثانی 1265 پایان گرفت. در زنجان نیز شورشی به سرکردگی ملا محمدعلی زنجانی پدید آمد که به شکست بابیان

ص:121


1- احمد یزدانی، نظراجمالی در دیانت بهائی، ص13.
2- ن.ک: فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج3، ص14.
3- ن.ک: ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، ص204 _ 205.
4- ن.ک: حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، ص162.

انجامید (1266). در تهران نیز گروهی از بابیان به رهبری علی ترشیزی برآن شدند تا ناصرالدین شاه و امیرکبیر و امام جمعة تهران را به قتل رسانند؛ اما نقشة آنان کشف شد و 38 تن از سران بابیان دستگیر و هفت تن از آن ها کشته شدند. شگفت آن که مریدان علی محمد در جنگ های قلعة طبرسی و زنجان، از مسلمانی دم می زدند و نماز می گزاردند و از «بابیت» سید علی محمد جانبداری می کردند.(1)

ظاهراً در آن هنگام هنوز ادعای مهدویت و نبوت وی بدیشان نرسیده بود؛ از این رو به اعتراف وقایع نگاران بابی برخی از بابیان به محض این که در «بدشت» از ادعای مهدویت علی محمد و تغییر احکام اسلام باخبر شدند، به شدت از او روی گرداندند.(2) پس از مرگ محمدشاه و بالاگرفتن فتنة بابیه، میرزاتقی خان امیرکبیر _ صدراعظم ناصرالدین شاه _ مسامحه در کار علی محمد باب را روا ندید و تصمیم گرفت او را در ملاعام به قتل رساند و از این راه آتش شورش ها را فرونشاند. برای این کار، از برخی علما فتوا خواست؛ ولی به گفتة ادوارد براون:

دعاوی مختلف و تلون افکار و نوشته های بی مغز و بی اساس و رفتار جنون آمیز او علما را برآن داشت که به علت شبهة خبط دماغ بر اعدام وی رأی ندهند.(3)

 با وجود این برخی از علما که احتمال خبط دماغ دربارة علی محمد را نمی دادند و او را مردی دروغگو و ریاست طلب می شمردند، به قتل وی فتوا دادند و علی محمد همراه یکی از پیروانش در27 شعبان1266 در تبریز تیرباران شد.

عقاید

علی محمد باب، از آغاز دعوت خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت. آنچه از بیان (مهم ترین کتاب او نزد پیروانش) فهمیده می شود، آن است که وی خود را برتر از همة انبیای الهی می انگاشته و مظهر نفس پروردگار می پنداشته

ص:122


1- عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثرالبهائیة، ج1 ص16.
2- عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریة فی مآثرالبهائیة، ج1، ص130.
3- محمد باقرنجفی، بهائیان، ص252.

است(1) و عقیده داشته که با ظهورش، آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن به پا شده است.(2) به علاوه علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را «من یظهره الله» خوانده است و در ایمان پیروانش بدو تأکید فراوان دارد.(3) علی محمد در حقانیت این آرا پافشاری نموده و در برخورد با افرادی که بابی نباشند، خشونت بسیاری را سفارش کرده است؛

ص:123


1- علی محمد باب، بیان عربی، ص1.
2- همو، لوح هیکل الدین، ص18.
3- بیان عربی، ص5 _6.

چنان که در الواح بیان دربارة وظیفة اولین فرمانروای بابی می گوید:

 لن تذر (کذا) فوق الأرض إذااستطاع أحدا غیرالبابیین؛(1) چون ]فرمانروای بابی[ توانایی یافت، هیچکس _ جز بابی ها _ را برروی زمین باقی نگذارد.

 وی، در بیان فارسی فرمان می دهد همة کتاب ها را محو و نابود کنند؛ جز کتبی که دربارة آیین وی پدید آمده یا می آید. همچنین تأکید کرده است پیروانش جز کتاب بیان و آنچه بدان وابسته می شود نیاموزند.(2) افکار سیدعلی محمد باب مجموعه ای از برخی آرای شیخیان و باطنیان (تأویل گرایان) و صوفیان و کسانی که به علم حروف و اعداد گرایش داشته اند و پاره ای از دعاوی شخصی بوده است.

آثار

علی محمد باب، آثاری چند از خود به جای نهاده که برخی از آن ها چاپ شده و پاره ای دیگر به دلیل کشاکش های داخلی میان پیروانش هنوز به چاپ نرسیده است. جز آثاری که پیش از این نام بردیم، برخی کتاب های دیگر او عبارت اند از: پنج شأن، دلائل السبعة، صحیفة عدلیه، تفسیر سورة کوثر، تفسیر سورة بقره، قیوم الأسماء، کتاب الروح.

آثار علی محمد باب غالباً به زبان عربی نوشته شده و سرشار از غلط های صرفی و نحوی است. البته وی کوشیده است _ برای آنکه نشان دهد سخنانش رنگ قرآنی دارد _ گفتارش را با سجع و وزن همراه سازد و با آن که یگانه معجزة خود را همین سخنان می شمارد،(3) تکلف و ابتذال در عباراتش سخت آشکار است.

- - -

بابیه > باب

باران های پیاپی

از نشانه های غیر حتمی ظهور

یکی از پدیده های سال ظهور و نشانه های غیر حتمی آن، باران های پیاپی است که تا آن روز، مانند آن دیده نشده است و زمینة آبادی و

ص:124


1- علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص15.
2- بیان عربی، ص15.
3- بیان عربی، ص25.

سرسبزی زمین را فراهم می کند و به بهبود وضع زمین منجر می شود؛ چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:

در آستانة [قیام] قائم علیه السلام سالی پرباران خواهد بود که در اثر آن، خرما بر روی نخل می پوسد. در این، تردیدی به خود راه ندهید.(1)

بارش این مقدار باران پیاپی، کم سابقه یا بی سابقه است. البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که این باران ها، هم زمان و در همه جای زمین ببارد. در این صورت، می تواند جنبه اعجاز داشته باشد. امام صادق علیه السلام فرمود:

وقتی که زمان قیام قائم علیه السلام فرا رسد، بر مردم باران فرو خواهد ریخت؛ در ماه جمادی الثانی و ده روز رجب؛ بارانی که مانندش دیده نشده است.(2)

نیز ن.ک: ظهور، نشانه های ظهور، قیام.

- - -

باقریه

شیعیان معتقد به مهدویت امام باقر علیه السلام

«باقریه»، به گروهی از شیعیان گفته می شود که به رجعت امام محمد باقر علیه السلام معتقد بودند. آنان، رشته امامت را از حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام به نوادة او امام باقر علیه السلام کشانده و او را مهدی منتظر می دانستند. به نظر آنان، جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او فرموده است:

همانا تو مردی از اهل بیت مرا _ که نام او محمد بن علی و کنیه اش اباجعفر است _ خواهی دید و چون او را دیدی سلام مرا به وی برسان.(3)

ج_اب__ر، آخ__رین کس از اصح_اب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که در سن پیری و نابینایی درگذشت. وی به دنبال امام

ص:125


1- «اِنّ قُدّامَ القائِمِ علیه السلام لَسَنَةٌ غَیْداقَةٌ یَفْسُدُ فِیها الثَّمَرُ فِی النَّخْلِ فَلا تَشُکُّوا فِی ذلکَ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص449؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص461.
2- «اِذا آنَ قِیامُ القائِمِ مَطَرَ النَّاسَ جَمادِی الآخِرةِ وَعَشْرَةَ اَیّامٍ مِنْ رَجَبَ مَطَراً لَم یَرَ الخَلایِقُ مِثلَهُ …»، شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص381؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج2، ص264؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص463.
3- «انک سَتُدرِک رَجُلاً مِنْ اَهْلِ بَیْتی اسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی یُکنَّی اَبا جَعْفَرٍ فَاقْرَئهُ مِنی السَّلام»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص304.

محمدباقر علیه السلام که در آن وقت، کودک بود در کوچه های مدینه می گشت و می گفت: «یا باقر! متی القاک؟؛ای باقر! کی تو را خواهم دید؟»

 روزی در یکی از کوچه های مدینه، به آن حضرت برخورد و او را به سینه

خود چسباند و سر و دستش را بوسید و گفت: «یابُنََّی! جَدُک رَسُولُ اللّهِ یَقْرَئُک السَّلام؛(1) ای فرزند من! جدّت رسول خدا به تو سلام می رساند.» گویند جابر در همان شب پس از دیدار آن حضرت، درگذشت.

 باقریه گویند: از آن جا که جابر، مأمور رساندن سلام از سوی جدش به وی بود، پس آن مهدی منتظر است!(2) البته این استدلالی بسیار سست و بی ارزش است. بر خلاف این پندار، روایات فراوانی _ حتی از خود امام باقر علیه السلام _ این ادعا را باطل می­داند.

ابوبصیر نقل کرده است که امام باقر علیه السلام فرمود:

بعد از حسین علیه السلام نُه امام می آیند. نُهمین آنان، قائم ایشان است.(3)

نیز ن.ک: مدعیان مهدویت.

- - -

البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان

از کتاب های اهل سنت در مهدویت

این کتاب، از کتاب­های حدیثی مفصل در باب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که بیش از270 حدیث را در بر گرفته و به وسیلة علاء الدین علی بن حسام الدین مشهور به متقی هندی (م975 ق) نوشته شده است. ابواب کتاب دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و موضوعات مربوط به آن حضرت، به شرح زیر است:

 1. فی الکرامات؛

 2. فی نسب المهدی علیه السلام ؛

 3. فی حلیة المهدی علیه السلام ؛

 4. فی احوال تقع قبل خروج المهدی علیه السلام ؛

 5. فی جامع العلامات و …

در باب­های بعد، به چگونگی بیعت با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، یاران، فتوحات، مدت حکومت و نازل شدن عیسی علیه السلام

ص:126


1- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج68، ص185.
2- محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص96.
3- «یَکونُ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص140.

برای یاری آن حضرت، اشاره شده است. نگارنده دربارة کتاب خود می­گوید:

چون کتاب العرف الوردی فی اخبار المهدی نگارش جلال الدین سیوطی را مشاهده کردم، از آن جا که آن کتاب، دارای باب بندی و نظم لازم کرد، آن را باب بندی نمودم و برخی احادیث دیگر بر آن افزودم.(1)

- - -

بعثت امام مهدی علیه السلام > ظهور

بَقیةُ اللّه

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

واژه «بقیت»، به معنای، باز مانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت «بَقیة اللّه»، هم در قرآن مجید و هم در روایات آمده است.

در قرآن، فقط یک بار و در داستان حضرت شعیب علیه السلام ذکر شده است؛ آن جا ک__ه وی ق__وم خ__ود را از کم فروشی نهی کرده، می­گوید:

((بَقِیتُ اللّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنَا عَلَیکمْ بِحَفیظ))(2)

 اگر مؤمن باشید، باقی ماندة خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم.

در روایات گوناگونی «بقیة الله» به وجود امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یا برخی دیگر از امامان علیهم السلام تفسیر شده است. امام باقر علیه السلام فرمود:

نخستین سخنی که مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از قیام خود می گوید، ای__ن آیه است: ((بَقِیتُ اللّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ))؛ سپ__س می­گ__وید: «منم بقیةالله بر روی زمین.» (3)

 درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از«بقیة الله»، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف

ص:127


1- متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص10.
2- هود (11): 86.
3- «وَ أَوَّلُ مَا ینْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآیةُ ( بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ) ثُمَّ یقُولُ: أَنَا بَقِیةُ اللَّهِ فِی أَرْضِه»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص330، باب33، ح16.

خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایة خیر و سعادت او گردد، «بقیةالله» محسوب می شود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیةالله هستند. تمام رهبران راستین نیز که پ__س از مب__ارزه ب__ا ی__ک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی می مانند، از این نظر بقیةالله هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ باز می گردند، آنان نیز بقیةالله هستند.

 در روایات، دعاها و زیارات، امامان

معص__وم علیهم السلام ب__ه عن__وان «بقیةاللّه» توصیف شده اند، برای نمونه به بعضی از آن ها اشاره می شود:

 1. به دستور هشام بن عبدالملک، امام باقر علیه السلام را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم درِ شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. امام باقر علیه السلام بالای کوهی مشرِف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود:

ای اهل شهری ک__ه مردم__انش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیةاللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی ف__رمود: «بقیةاللّه برایتان بهتر است؛ اگر ایمان دارید.» (1)

2. در زی__ارت ج__امعة کبی__ره، می خوانیم: «سلام بر امامان که… بقیة­اللّه هستند…».(2)

از آنج__ا ک__ه مه__دی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، آخرین پیشوا و بزرگ­ترین رهبر انق__لابی پ__س از بعثت پی__امبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است، یکی از روشن­ترین مصادیق «بقیةالله» و شایسته ترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقی مانده بعد از پیامبران و امامان است. نمونه ای از این روایات بدین قرار است:

 1. در دعای ندبه می خوانیم: «کجا است آن بقیة­اللّه که از

ص:128


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص471، ح5.
2- «اَلسَّلامُ عَلَی الاَئِمَةِ… وَ بَقیةِ اللَّهِ…»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیة، ج2، ص609.

عترت هدایتگر بیرون نیست؟»(1)

 2. مردی از امام صادق علیه السلام پرسید: «آیا بر امام قائم می­توان با عنوان امیرمؤمنان سلام کرد؟» فرمود: «نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آن که کافر باشد.»

راوی گوید: پرسیدم: «فدایت شوم! پس چگونه ب__ر او سلام کنند؟» فرمود: «می­گویند «السَّلامُ عَلَیک یا بَقیةَ اللَّهِ» سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: ((بَقیتُ اللهِ خَیرٌ لَکم اِنْ کنتُم مُؤمنین))».(2)

 3. امام باقر علیه السلام فرمود:

نخستین سخن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ظهور، این آیه است که می گوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر ایمان دارید. آن گاه می فرماید: «منم بقیةاللّه و حجّت و خلیفة او در میان شما.» در آن زمان هر کس بر آن حضرت سلام کند، می گوید: «السَّلامُ عَلَیک یا بَقیةَاللّهِ فِی اَرْضِهِ».(3)

 4. وقتی احمد بن اسحاق بن سعد اشعری، به محضر امام عسکری علیه السلام شرفیاب شد و دربارة جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. احمد بن اسحاق پرسید: «آیا نشانه ای هست تا قلبم اطمینان یابد؟» آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود:

 من بقیةالله بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم.ای احمد بن اسحاق! بعد از دیدن ]این کرامت[، نشانه­ای طلب نکن.(4)

ص:129


1- «أینَ بَقِیةُ اللَّهِ الَتی لاتَخْلُو مِنَ العِتْرَةِ الهادِیةِ…»، سید بن طاوس، الاقبال، ص297.
2- «لا ذاک اِسْمٌ سَمَّی اللّهُ بِهِ اَمیرَالمؤمِنینَ لَمْ یسَمَّ بِهِ اَحَدٌ قَبْلَهُ وَلا یتَسَمَّی بِهِ بَعْدَهُ اِلاّ کافِرٌ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص411، ح2؛ تفسیر فرات کوفی، ص193، 249؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص276.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص330، ح16.
4- «اَنَا بَقِیةُ اللّهِ فِی اَرْضِهِ وَالمُنْتَقِمُ مِنْ اَعْدائِهِ فَلا تَطْلُبْ اَثَراً بَعْدَ عَینٍ یا اَحْمَدَبنَ اِسْحاقَ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص384، ح1.

- - -

بلالی > محمد بن علی بن بلال

بلالیه

پیروان محمد بن علی بن بلال از مدعیان نیابت امام مهدی علیه السلام

ازفرقه های «غالیان» منسوب به ابوطاهر محمد بن علی بن بلال (از اصحاب امام یازدهم علیه السلام ) و از منکران نیابت محمد بن عثمان عمری (از نواب اربعه) هستند.

اب__وط__اهر از تسل__یم اموالی که شیعیان ب__ه عنوان سهم ام__ام به او داده بودند، به محمد بن عثمان خودداری کرد. سپس ادعای نیابت کرد و گفت وکیل امام است. از طرف حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف توقیعی در

ص:130

لعن او صادر شد و شیعیان نیز از وی تبرّی جستند.(1)

- - -

بهائیت

بهائیت(2)

فرقه ای منشعب از آیین بابی، پیروان بهاء الله

بهائیت، فرقه ای منشعب از آیین بابیه است. بنیان گذار آیین بهایی، میرزا حسین علی نوری، معروف به بهاء الله است. این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است.

وی در سال 1233ق در تهران به دنیا آمد و مانند برادرانش آموزش های مقدماتی ادب فارسی و عربی را زیر نظر پدر و معلمان و مربیان گذراند. در زمان ادعای بابیت سید علی محمد شیرازی، در جمادی الاولی1260 ق، او جوانی 28 ساله و ساکن تهران بود که در پی تبلیغ نخستین پیرو باب، ملاحسین بشرویه ای در شمار نخستین گروندگان به باب در آمد. از آن پس، همراه برادرش، میرزا یحیی صبح ازل یکی از فعّال ترین افراد بابی شد و به ترویج بابی گری _ به ویژه در نور و مازندران _ پرداخت.

پیدایش فرقة بهائیت

در دوران جانشینی صبح ازل، حسین علی مسئول تمام امور بابی بود؛ ولی هرگز به این سِمت قانع نبود؛ از این رو در پی آن بود مقصود نهایی خود را ابراز دارد و خویشتن را همان «من یظهره الله» معرفی کند که در کتاب باب ذکرش رفته بود و امور بابی ها را یکسره در دست گیرد. وی پس از بازگشت از سلیمانیه در باغ نجیب پاشا ادعای خود را آشکار کرد(3) نخستین کسی که به شدت بر او تاخت و ادعایش را باطل شمرد میرزا یحیی ازل، برادرش بود.(4) رقابت دو برادر بر سر رهبری بابیان کم کم به اوج خود رسید، تا جایی که طرفین یک دیگر را به مرگ تهدید کردند؛ بنابراین در سال1285ق به دستور دولت عثمانی، یحیی صبح ازل به قبرس، و حسین علی به عکا در سرزمین

ص:131


1- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص260 و261.
2- برگرفته از: محمود صدری، «بهائیت»، دانشنامه جهان اسلام .
3- آیتی، الکواکب الدریة، ج1، ص257.
4- موسوی، جمال ابهی، ص136.

فلسطین تبعید شدند. در همین ایام بود که برای تشخیص طرفداران آن دو، اطرافیان صبح ازل به فرقه «ازلیه» و پیروان میرزا حسین علی بهاء، فرقه «بهائی» نامیده شدند. اما با مرگ یحیی صبح ازل، ازلیه و به تبع آن، بابیان برای ابد فراموش شدند.

سرانجام دعوت میرزا بهاء

وقتی میرزا حسین علی احساس کرد دعوت او مؤ ثر افتاد و عده ای گرد او حلقه زدند، نوع دعوتش را در مراحل گوناگون زمانی تغییر داد. وی پس از ادعای «من یظهره الله» ادّعای رسالت و شارعیت و سپس ادعای حل__ول روح خ__دا در خ__ود به نحو تجسد و تجسّم کرد. او با عبارت «انا الهیکل الاعلی» از این مطلب یاد می کرد.

 بهاء در بغداد و اسلامبول و ادرنه و نیز در عکا همواره با تقیّه و تظاهر به اسلام زندگی می کرد، تا خشم حکومت عثمانی را بر ضد خود بر نینگیزد. وی در نماز جمعة عکا شرکت می جست و در ماه رمضان، به روزه داری تظاهر می کرد؛ با این حال، رابطة سرّی خود را با بابیان ایران که بعدها «بهائی» نام گرفتند، قطع نکرده و همواره مکتوبات و وحی های ادعایی، یا تجلّیات خدا منشآنه خود را برای آنان می فرستاد یا باز می گفت.

وی سرانجام در سال 1892م (حدود 1309ق) پس از سال ها سکونت در عکا درگذشت و آن جا به خاک سپرده شد.

پس از میرزا حسین علی، فرزندش عبدالبهاء رهبر بهائیان شد و نظام جدیدی را در تفکرات بهائیت پدید آورد. وی در سفرهای خود، تعالیم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب، به ویژه تحت عناوین روشنگری و مدرنیسم و اومانیسم متداول بود، آشتی داد. او تعالیم دوازدهگانة بهائیت را با الهام از همین آموزه ها تدوین و عرضه کرد که عبارتند از: ترک تقلید، تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، بیت العدل، وحدت عالم انسانی، ترک تعصبات، الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومی، تساوی حقوق زنان و مردان، تعلیم و تربیت اجباری، صلح عمومی و تحریم جنگ و وحدت خط و زبان.(1)

ص:132


1- عباس افندی، رساله دیانت جهانی بهائی، ص20.

تعالیم دوازدهگانة یادشده، در ظاهر بسیار جذاب و زیبا است و از طرفی شعارهای تبلیغاتی مؤثری در جذب افراد بهائی به این آیین است؛ اما با عملکرد رهبران و پیروان آن در گذشته و حال _ به ویژه برنامه های اعمال شده از سوی «بیت العدل اعظم» بهاییان _ مغایرت بسیار دارد.

 پس از مرگ عبد البهاء، نوة دختری او شوقی افندی رهبر بهائیان شد. پس از وی، هدایت بهائیان به شورایی با عنوان بیت العدل واگذار شد که تا کنون در فلسطین اشغالی به هدایت بهائیان می پردازد.

 آیین ها و باورهای بهائیان

نوشته های علی محمد باب، میرزا حسین علی بهاءالله، عبدالبهاء و تا حدی نیز شوقی افندی از نظر بهائیان مقدس است و در مجالس ایشان قرائت می شود؛ اما کتب باب، به طور عموم در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد و دو کتاب اقدس و ایقان میرزاحسین علی نوری است که نزد بهائیان از اهمیت خاصی برخورد است.

 تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز شده به نوزده ماه در هر ماه به نوزده روز تقسیم می شود. چهار روز (در سال های کبیسه، پنج روز) باقیمانده که موسوم به ایام «هاء» است، ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است.(1)

 بهائیان موظف به نماز خاصی به صورت روزانه، روزه به مدت نوزده روز از طلوع تا غروب آفتاب (در آخرین ماه سال) و زیارت یکی از اماکن مقدس ایشان شامل منزل سیدعلی محمد باب در شیراز یا منزل میرزاحسین علی نوری در بغدادند.

آیین بهائی از ابتدای پیدایی، میان مسلمانان یک انحراف اعتقادی (فرقة ضاله) شناخته شد ادعای قائمیت توسط علی محمد باب با توجه به اح_ادی__ث قط__عی پ__ذیرفت__ه نبود. ویژگی های مهدی در احادیث اسلامی به گونه ای تبیین شده که راه هرگونه

ص:133


1- ر.ک: آیتی، کشف الحیل، ج2، ص208؛ عبدالحمید اشراق خاوری، رساله گنجینه حدود و احکام، ص30 _ 34؛ احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص97_ 98.

ادع__ای بیجا را بسته است. مخالفت علما با علی محمد به سبب همین ادعا و ادعای بابیت او بود.

مشکل بهائیت از این حیث مضاعف است. میرزاحسین علی، علاوه بر قبول قائمیت سیدعلی محمد باب و این که او دین جدیدی آورده است، خود را «من یظهره الله» نامید و ادعای شریعت مستقل را مطرح کرد. همة مسلمانان، خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را مسلم می دانند و بالطبع هر ادعا که با این اعتقاد سازگار نباشد و هر فرقه ای که این اصل را نپذیرد، از نظر مسلمانان از اسلام جدا شده است و به هیچ روی نباید خود را برآمده از اسلام بداند.

 گذشته از این، اثبات ادعای رسالت برای رهبران آیین بهائی با توجه به مخاطبان اصلی آن ها (مسلمانان و به ویژه شیعیان) ممکن نبود. و مبلغان و مدافعان بهائی _ با وجود تلاش بسیار برای استدلالی کردن این ادعا _ در اثبات مدعا درماندند و غالباً به شیوه های خاص برای تأیید درستی دین جدید روی آوردند. مهم ترین برهان ایشان، کثرت آیات و نوشته های میرزاحسینعلی و نیز گسترش آیین بهائی بود.

 تاریخ پرحادثة رهبران بهائی، نادرست درآمدن پیش گویی های آنان و منازعات دور از ادب از یک سو، حمایت های دولت های استعماری از سران بهائی در مواضع مختلف، به ویژه همراهی آنان با دولت اسرائیل از سوی دیگر، زمینة فعالیت در کشورهای اسلامی به ویژه ایران را از بهائیان گرفت و با وجود فعالیت گستردة تشکیلات بهائی برای تثبیت حضور رسمی پیروان خود در این کشورها، هیچ گاه چنین خواسته ای تحقق نیافت. مؤلفان بسیاری در نقد ای__ن آیین کتاب نوشتند؛ مطبوعات فارسی و عربی، رویکردهای سیاسی آنان را افشا کردند؛ علمای حوزه های علمیة شیعه و دانشگاه الازهر و مفتیان بلاد اسلامی جدا بودن این فرقه از امت شورای اسلامی را اعلام داشتند و سازمان های بین المللی اسلامی نیز در قبال آیین بهائی همین موضع را گرفتند. (برای نمونه، رجوع کنید به مصوبة شورای مجمع فقه اسلامی در18تا 23 بهمن 1366ش تا 11 فوریة 1988م در سازمان کنفرانس اسلامی و مجمع فقه اسلامی ص 84_ 85 که ادعای رسالت بهاءالله و نزول وحی بر وی و

ص:134

دیگر باورهای بهائی را مصداق انکار ضروریات دین دانسته است). بازگشت برخی مقامات و مبلغان بهائی از این آیین و افشای مسائل درونی این فرقه نیز عامل مهم فاصله

گرفتن مسلمانان از این آئین بوده است.

- - -

البیان فی اخبار صاحب الزمان علیه السلام

از منابع روایی اهل سنت در مهدویّت

ابوعبدالله محمّدکنجی شافعی (م658ق)، احادیث مربوط به مهدی و ویژگی های او را با ترتیب ویژه و در باب های منسجم، در این کتاب ذکر کرده است. وی در مقدمة کتابش _ برای ردّ اتهام شیعی بودن عقیدة مهدویّت و اثبات آن به عنوان یک موضوع اسلامی _ اذعان می کند که در این کتاب، فقط احادیثی را آورده است که از طریق اهل سنّت، روایت شده و از ذکر روایات شیعی پرهیز کرده است.(1) وی در کتاب البیان، می نویسد:

احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دربارة مهدی به دلیل راویان بسیاری که دارد، به حد تواتر رسیده است.

 او مجموع این احادیث (هفتاد حدیث) را در25 باب منظم کرده و حتی به بعضی از جزئیات مربوط به حضرت مهدی علیه السلام نیز اشاره نموده است. برخی عناوین باب های این کتاب عبارت است: فی ذکر خروجه فی آخر الزمان، فی قوله صلی الله علیه و آله و سلم : المهدی من عترتی من ولد فاطمه، فی ذکر المهدی من سادات اهل الجنة، فی امر النبی صلی الله علیه و آله و سلم بمبایعة المهدی، فی ذکر نصرة اهل المشرق للمهدی، فی مقدار ملکه بعد ظهوره، فی بیان انّه یصلی بعیسی علیه السلام ؛ ف__ی تحلی__ة النبی صلی الله علیه و آله و سلم المهدی علیه السلام، فی تصریح النبی بانّ المهدی م_ن ول__د الحسین علیه السلام، فی ذکر کرم المهدی. علیه السلام

 نکتة قابل توجه این که وی _ با

ص:135


1- ابو عبد الله محمد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تحقیق: مهدی حمد الفتلاوی، ص19.

وجود انکار ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از سوی بیشتر علمای اهل سنّت _ آخرین باب را چنین نامیده است: «فی الدلالة علی جواز بقاء المهدی حیاً». بر این اساس، وی نه فقط ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را پذیرفته، بلکه هرگونه استبعاد در باره طول عمر آن حضرت را نیز منتفی دانسته است.

کنجی شافعی در آغاز این باب می نویسد:

هیچ امتناعی در بقای مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود ندارد؛ به دلیل این که عیسی، الیاس و خضر که از اولیای خداوند می باشند، زنده هستند و دجال و ابلیس، که از دشمنان خداوند می باشند نیز زنده هستند و زنده بودن این ها، به وسیلة قرآن و سنّت اثبات شده است. آن گاه که بر این موضوع اتفاق کرده اند، زنده بودن مهدی را انکار نموده اند… پس به سخن هیچ عاقلی بعد از این توجه نمی شود، در این که باقی بودن مهدی را انکار کند.(1)

 به باور تاریخ نگاران، نویسندة کتاب، در سال 658 ق در جامع اموی دمشق، به دست گروهی از عوام و به جهت تمایل وی به شیعه، کشته شد.(2)

 آیت الله حسن زاده آملی در وصف این کتاب می نویسد:

کتاب بیان در عین حال که صغیر الحجم است، بسیار عظیم النفع است. این کتاب موجز حائز فوایدی گرانقدر و ارزشمند است و هر چند هر یک از ابواب آن را در امر صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف اهمیّتی بسزا است؛ لکن بعضی از ابواب _ به خصوص باب های دوم و هفتم و نهم و سیزدهم و بیست و چهارم و بیست و پنجم _ را شأنی دیگر و در خور دقت بیشتر و بهتر است.(3)

- - -

بیت الحمد

خانه ای که از هنگام ولادت حضرت مهدی علیه السلام چراغی در آن روشن شده

«بیت» در لغت به معنای خانه و «حمد» به معنای ستایش و ثنا است.

ص:136


1- ابو عبد الله محمد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تحقیق: مهدی حمد الفتلاوی، ص97.
2- ابو عبد الله محمد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تحقیق: مهدی حمد الفتلاوی، ص12.
3- حسن حسن زاده آملی، نهج الولایة، ص93.

این واژه در بعضی از روای__ات، ب__ه کار رفته و به عنوان جایگاهی مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی شده است. مفضل گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود:

همانا برای صاحب این امر، خانه ای است که بدان بیت الحمد می گویند. در آن، چراغی هست که از هنگام ولادت روشنی می بخشد و تا روزی که با شمشیر قیام می کند، خاموش نخواهد شد.(1)

ص:137


1- «اِنَّ لِصَاحِبِ هَذا الاَمْرِ بَیتاً یقَالُ لَهُ بَیتُ الحَمْدِ فِیهِ سِراجٌ یزهَرُ مُنذُ وُلِدَ اِلَی یوْمَ یقُومُ بِالسَّیفِ لایطْفَأ»، نعمانی، الغیبة، ص239، ح31.

جایگ__اه ای__ن خانه و چگ__ونگی روشنایی آن، به روشنی بیان نشده است؛ ولی احتمال می رود مقصود، معنایی کنایی باشد یعنی با ولادت آخرین حجّت الهی، چراغ هدایت بشر با فروغی هر چه بیشتر، به پرتو افشانی پرداخته و زمین را از نور وجود خود آکنده ساخته است.

 این روایت با همین مضمون از امام باقر علیه السلام نیز نقل شده است.(1)

- - -

بیت المقدس

محل اقتدای مسیح علیه السلام به حضرت مهدی علیه السلام در عصر ظهور

شهر «البیت المُقَدَّس» یا «بَیت المَقدِس» یا «قُدس» در غرب آسیا و شم__ال خ__اورمیانه، در فلسطین واقع شده و نخستین قبله مسلمانان است. قداست این شهر بسیار است. آن را پی__امبران بن__ا ک__رده اند، داود علیه السلام و سلیم__ان علیه السلام در ای__ن شه__ر حشمت داشتند.(2)

خداوند سبحانه و تعالی در همین شهر، زکریا علیه السلام را به یحیی علیه السلام بشارت داد. جبال و طیر را در بیت المقدس برای داوود علیه السلام مسخر ساخت.(3) هاجر از کوثا به بیت المقدس هجرت ک__رد. موسی علیه السلام این جا به نور رب العزة نگریست و همین جا با خداوند سخن گفت.(4) مریم ع_ذرا در بیت المقدس وف__ات ی__افت عیسی بن مریم در همین جا به دنیا آمد و عروج کرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مدت ها رو به بیت المقدس نم__از می گ__زارد(5) و أس__رای آن حضرت به این جا و معراج آن حضرت، از همین جا بود.(6) بالاخره در اینجا حضرت مسیح ن__ازل شده و در نم__از ب__ه حضرت مهدی علیه السلام اقتدا خواهد کرد.(7)

ص:138


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص467، ح483.
2- ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص144، ح114؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج6، ص22، ح107.
3- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص72.
4- ر.ک: میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ح10، ص324.
5- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج3، ص286.
6- اسراء (17): 1.
7- ر.ک:صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، فصل84، ح13؛ ابن بطریق، العمدة، ص430، ح901.

امام علی علیه السلام از «بیت المقدس» در آستانة ظهور به عنوان بهترین جاها یاد کرده، فرمود:

بهترین جاها در آن روز، بیت المقدس باشد و بر مردم زمانی در آید که هر کدامشان آرزو کنند از ساکنان آن جا باشند.(1)

نیز ن.ک: نزول عیسی علیه السلام .

- - -

بیدا > خسف به بیدا

بیعت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 «بیعت» واژة عربی از ریشه (ب ی ع) ب__ه معنای خرید و فروش و ایجاب و پذیرش بیع و در اصطلاح بر هم زدن کف دست راست از طرفین معامله به نشانه ختم معامله و تسلیم است و نی_ز ب__ه ه__ر عمل و رفتاری اطلاق می شود که شخص به وسیلة آن فرمانبرداری خود را از شخص دیگر و سرسپردگی در برابر امر و سلطه او نشان دهد.

 شاید اطلاق کلمه «بیعت» به این معنا، از این جهت است که هر یک از دو طرف، تعهّدی همچون دو معامله گر در برابر دیگری می کنند؛ بیعت کننده حاضر می شود تا پای جان و مال و فرزند در راه اطاعتِ او بایستد و بیعت پذیر نیز حمایت و دفاع او را بر عهده می گیرد.

 بیعت، سنّتی بود که پیش از اسلام، میان عرب رواج داشت؛ به همین دلیل در آغاز اسلام که طائفة اوس و خزرج موقع حج از مدینه به مکه آمدند و با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در عقبه بیعت کردند، برخورد آن ها با مسأله بیعت، برخورد با یک امر آشنا بود. پس از آن نیز پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در فرصت های گوناگون، با مسلمانان تجدید بیعت کرد.

 پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بیعت زنان را نیز می پذیرفت؛ اما نه از راه دست دادن؛ بلکه دستور می داد ظرف بزرگی از آب حاضر کنند. سپس آن حضرت دست خود را در یک طرف ظرف فرو می برد و زنان بیعت کننده در طرف دیگر.

 گفتنی است در باره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام _ که از سوی خدا

ص:139


1- «… خَیرُ المَسَاکِنِ یَومَئِذٍ بَیْتُ المَقْدِسِ، وَلَیَأتِیَنَّ عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَتَمَنّی اَحَدُهُم اَنَّهُ مِنْ سُکّانِه»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب47، ح1.

نصب می شوند، به بیعت نیازی نیست؛ یعنی اط__اعت پی__امبر صلی الله علیه و آله و سلم و ام__ام

معصوم علیهم السلام منصوب از سوی او، واجب است؛ چه بر کسانی که بیعت کرده اند و چه با آنان بیعت نکرده باشند. و به تعبیر دیگر، لازمة مقام نبوّت و امامت، وجوب اطاعت است؛ همان گونه که قرآن می فرماید:

((یَا اَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اَطیعُوا اللّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الاَمْرِ مِنْکمْ))(1)

ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید.

حال این پرسش پیش می آید که اگر چنین است، چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از یاران خود یا تازه مسلمانان، بیعت گرفت که دو نمونه آن (بیعت رضوان و بیعت با اهل مکه) به طور صریح در قرآن آمده است؟(2)

در پاسخ باید گفت: بدون شک این بیعت ها یک نوع تأکید بر وفاداری بوده که در مواقع خاصی انجام می گرفته است؛ به ویژه برای مقابله با بحران ها و حوادث سخت از آن استفاده می شده است، تا در سایة آن، روح تازه ای در کالبد افراد دمیده شود.

همین امر در بیعت با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود که جنبه تأکید بر وفاداری دارد. یکی از کاره__ای نخست حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگ__ام ظهور، بیعت با یاران خود است. این بیعت، در مسجد الحرام و بین رکن و مقام صورت می گیرد.(3) همان گونه که پیش از این یاد شد، در روایاتی نقل شده است که نخستین بیعت کننده با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، جبرئی__ل امی__ن است.

 امام باقر علیه السلام فرمود:

 … پس نخستین کسی که با او بیعت کند، جبرئیل است. سپس آن 313 نفر [بیعت می کنند]….(4)

 پس از این بیعت ویژه، حضرت

ص:140


1- نساء (4): 59.
2- ر.ک: سوره فتح (48): 10 و 18.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص476، ح502؛ عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنف، ج11، ح20769.
4- «… فَیَکونُ أَوَّلُ مَنْ یُبَایِعُهُ جَبْرَئِیلَ ثُمَّ الثَّلَاثَمِائَةِ وَ الثَّلَاثَةَ عَشَر»، علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج2، ص204؛ نیز ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج4، ص184، ح3.

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با دیگر یاران خود بیعت خواهد کرد.

 افزون بر روایات شیعه در پاره ای از روایات اهل سنّت نیز بر بیعت یاران حضرت با ایشان تأکید شده است. صنعانی (م211ق) یکی از بزرگان اهل سنّت در باره این بیعت در روایاتی اشاره کرده است.(1)

 بنابراین بیعت فقط به دلیل تأکید بر دلدادگی یاران است و هرگز به سبب اعتماد و یا عدم اعتماد نیست.

- - -

بیعت نامه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

مفاد بیعت حضرت مهدی علیه السلام با یاران خود هنگام ظهور

امیرمؤمنان علی علیه السلام به مفاد بیعت نامه مردم و حضرت مهدی علیه السلام این گونه اشاره کرده است:

 … با او بیعت می کنند که هرگز دزدی نکنند، مرتکب فحشا نشوند، مسلمانی را دشنام ندهند، خون کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند، مال یتیم نخورند، در باره چیزی که یقین ندارند، گواهی ندهند، مسجدی را خراب نکنند، مشروب نخورند، حریر و خز نپوشند، برابر سیم و زر سر فرود نیاورند، راه را بر کسی نبندند، راه را ناامن نکنند، گرد همجنس بازی نگردندف خوراکی از گندم و جو انبار نکنند، به کم قناعت کنند، طرفدار پاکی باشند و از پلیدی گریزان باشند، به نیکی فرمان دهند و از زشتی ها باز دارند، جامه های خشن بپوشند، خاک را متکای خود سازند، در راه خدا حق جهاد را ادا کنند و….

 او نیز در حق خود تعهد می کند:

از راه آنان برود، جامه ای مثل جامة آن ها بپوشد. مرکبی همانند مرکب آنان سوار شود و آن چنان که آن ها خواهند، باشد… با کم راضی و قانع شود، زمین را به یاری خدا پر از عدالت کند، آن چنان که پر از ستم شده است، خدا را آن چنان که شایسته است بپرستد، برای خود دربان و نگاهبان اختیار نکند.» (2)

ص:141


1- صنعانی، المصنف، ج11، باب المهدی، ح20769؛ نیز: ر.ک: مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص123.
2- لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص469.

- - -

ص:142

البیعة لله

شعار پرچم مهدی علیه السلام هنگام ظهور

از برخی روایات اسلامی _ اعم از شیعه و اهل سنّت _ استفاده می شود که شعار پرچم پر افتخار حضرت مهدی علیه السلام هنگام ظهور، جمله «البَیْعَةُ لله» است. شیخ صدوق روایت کرده است: «همانا بر پرچم مهدی البَیْعَةُ لِلّهِ است.»(1)

همچنین در برخی روایات دیگر گفته شده است: البَیْعَةُ لِلّه ندایی است که از سوی جبرئیل امین به گوش جهانیان می رسد. شیخ مفید ازامام صادق علیه السلام نقل کرده است:

 جبرئیل، از کنار دست راست او ندا سر می دهد: «البَیْعَةُ للّه». پس در آن هنگام، پیروان او از اقصی نقاط گیتی به سوی او می شتابند، تا این که با آن حضرت بیعت کنند. پس خداوند سبحانه و تعالی به وسیلة او زمین را پر از عدل و داد می سازد؛ آن سان که پر از ظلم و جور شده است.» (2)

- - -

ص:143


1- «اِنَّهُ یَکُونُ فِی رایَةِ المَهدِیّ علیه السلام البَیْعَةُ لِلّهِ عَزَّوَجَل»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص654، ح22؛ علی بن عبدالکریم نیلی نجفی، منتخب الانوار المضئیة، ص178؛ علی بن یوسف حلی، العدد القویة، ص66؛ نعیم بن حماد المروزی، الفتن، ص220؛ قندوزی، ینابیع المودة، ج3، ص267.
2- «… جَبْرَئیلُ عَنْ یَدِهِ الیُمْنی یُنادِی البَیْعَةُ لِلّهِ فَتَصِیرُ اِلَیهِ شِیعَتُهُ مِنْ اَطْرَافِ الاَرضِ تُطْوی لَهُمْ طَیّاً حَتّی یُبایِعُوهُ فَیَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الاَرْضَ عَدْلاً کَمَا مُلِئتْ ظُلْماً وَ جَوراً»، شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص379؛ طبری، دلائل الامامة، ص250؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص453؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص262.

ص:144

پ

پایان تاریخ > آخرالزمان

پدر حضرت مهدی علیه السلام > امام حسن عسکری علیه السلام

پدر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اهل سنّت

یکی از موارد اختلاف بین شیعه و سنّی در موضوع مهدویّت، اختلاف در پدر حضرت مهدی است. شیعه، با استناد به دلیل های فراوان ثابت کرده پدر حضرت مهدی علیه السلام، امام حسن عسکری علیه السلام است؛ در حالی که بیشتر اهل سنّت، با بیان برخی روایات در این زمینه، بر این باورند که نام پدر مهدی عبدالله، هم نام پدر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.

 دانشمندان شیعه، با حفظ امانت کامل، برخی از این احادیث را _ هر چند صحیح نمی­دانسته اند _ بدون کم و کاست از کتاب­های اهل سنّت نقل کرده­اند؛ اما هرگز در این موضوع تردید به خود راه نداده­اند. برخی از احادیثی که اهل سنّت با استناد به آن ها، چنین دیدگاهی را انتخاب کرده اند، بدین قرار است:

 ابن ابی شیبه، طبرانی و حاکم، از عاصم بن ابی النجود، از زِرّ بن حُبَیش از عبدالله بن مسعود روایت کرده­اند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

ص:145

لا تذهب الدنیا حتی یبعث الله رجلا یواطئ اسمه اسمی، و اسم ابیه اسم ابی؛(1)

دنیا از میان نمی رود، مگر این که خداوند سبحانه و تعالی مردی را بر می انگیزاند که نام او هم نام من و نام پدرش نام پدر من است.

 ابو عمرو دانی و خطیب بغدادی، از عاصم بن ابی النجود از زرّ بن حبیش، از عبدالله بن مسعود نقل کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

قیامت ب_ر پ__ا نمی شود؛ مگر آنکه مردی از خاندان من بر همة مردم پادشاهی کند، نام او نام من و نام پدرش، نام پدر من است.(2)

نعیم بن حماد، خطیب و ابن حجر، همگی از عاصم، از زرّ بن حبیش از ابن مسعود روایت کرده اند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «المهدی یواطئ اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی»؛(3) «مهدی نامش هم نام من و نام پدرش نام پدر من است.»

نعیم بن حماد به سند خودش از ابوالطفیل آورده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«المهدی اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی؛(4) مهدی نامش نام من و نام پدرش، نام پدر من است.»

 هیچ یک از این احادیث، نمی تواند دلیلی محکم، بر ادعای کسانی باشد که ن__ام پ__در مه__دی علیه السلام را «عب__دالله» دانسته اند. سند حدیث چهارم به اتفاق همة محدثان ضعیف است؛ زیرا یکی از راویان آن رشدین بن سعد است؛ یعنی همان «رِشدین بن ابی رِشدین» است که همة بزرگان اهل سنّت در علم رجال بر ضعف او اتفاق دارند.(5) بدین

ص:146


1- ابن ابی شیبه، المصنف، ج15، ص198، ح19493؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج10، ص163، ح10213 و ص166، ح10222؛ مستدرک حاکم، ج4، ص442؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج3، ص261.
2- ابو عمرو دانی، سنن، ص94و95؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص370.
3- خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ص391؛ نعیم بن حماد، الفتن، ج1، ص367، ح1076 و 1077؛ متقی هندی، کنز العمال، ج14، ص268، ح38678 به نقل از ابن عساکر.
4- نعیم بن حماد، الفتن، ج1، ص368، ح1080.
5- ر. ک: المزی، تهذیب الکمال، ج9، ص191؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج3، ص240.

ترت__یب و ب__دون شک در چن__ین امر مهمّی، نمی توان سخن این گونه افراد را پذیرفت.

 سه حدیث نخستین، نیز نمی توانند حجّت و دلیل باشند؛ چون عبارت «نام پدرش نام پدر من است» را بزرگان و حافظان حدیث نقل نکرده اند و فقط جمله «نام او، نام من است» را همگان، بدون اضافه­ای دیگر آورده­اند.

 برخی از پژوهشگران اهل سنّت که روایت کنندگان از عاصم بن ابی النجود را بررسی کرده اند، به این مطلب تصریح کرده و گفته اند: «این اضافه در اصل حدیث نیست.»

 از طرف دیگر، هر سه حدیث، فقط به ابن مسعود، ختم می شود و حال آن که در مسند احمد در چند مورد، همین حدیث از ابن مسعود نقل شده که با جمله «نام او، نام من است»، پایان یافته است.(1)

 تِرمذی می­گوید: «حدیث از علی علیه السلام، ابو سعید خدری، ام سلمه و ابوهریره، فقط با لفظ «نام او، نام من است» روایت شده است.» آن گاه _ بعد از نقل حدیث ابن مسعود با این لفظ _ می­افزاید: «در این باب، از علی، ابوسعید، ام سلمه و ابوهریره روایت شده و این حدیث نیکو و صحیح است.» (2)

 طبرانی در المعجم الکبیر آن را از ابن مسعود، از چند طریق فقط با لفظ «نام او نام من است» در حدیث های 10214 به بعد، نقل کرده است.

 حاکم نیز در مستدرک، حدیث را از ابن مسعود فقط با جملة «نام او نام من است»، نقل کرده و گفته است: «این حدیث با شرط شیخین صحیح است و آنان آن را نقل نکرده اند.»(3)

 بغوی در مصابیح السنة حدیث را _ بدون اضافه _ نقل کرده و گوید: حدیث نیکو است.(4) مقدسی شافعی تصریح می کند: این افزوده را بزرگان حدیث روایت نکرده اند. پس از نقل حدیث _ بدون آن اضافه _ می نویسد: «گروهی از بزرگان حدیث، در کتاب های خود به همین گونه آورده اند؛ مانند: ابو عیسی ترمذی در جامع، ابی داود در

ص:147


1- احمد بن حنبل، مسند، ج1، ص376 و 377 و430 و 448.
2- سنن ترمذی، ج4، ص505، ح2230.
3- حاکم نیشابوری، المستدرک، ج4، ص442.
4- مصابیح السنة، ص492، ح4210.

سنن و حافظ ابو بکر بیهقی و شیخ ابوعمرو دانی.»(1)

 سپس حدیث های دیگری در تأیید درستی نقل خود از بزرگانی چند _ مانند طبری، احمد بن حنبل، ترمذی، ابو داود، حافظ ابو داود و بیهقی _ به نقل از عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر و حذیفه می­آورد.(2)

همان گونه که اشاره شد، تِرمذی این حدیث را از حضرت علی علیه السلام، ابوسعید خدری، ام­سلمه و ابوهریره فقط با جمله «نام او، نام من است»، روایت کرده است. اگر جملة «و نام پدرش، نام پدر من است» در متن اصلی روایت ابن مسعود می بود، قابل تصور نیست که همة این شخصیت های یاد شده، به اتفاق آن را حذف کرده باشند؛ هر چند آنان از عاصم بن ابی النجود هم روایت کرده باشند.

 اما اینکه این افزوده چگونه به روایت ها راه یافته، احتمالاتی قابل طرح است:

 1. از سوی پیروان حسنی ها به منظور اثبات مهدویّت محمد بن عبدالله بن حسن مثنا، اضافه شده است.

 2. از سوی طرفداران بنی عباس، برای تأیید مهدویّت محمد بن عبدالله (ابو جعفر) منصور عباسی، به حدیث ابن مسعود افزوده شده است. این احتمال، زمانی به واقعیت نزدیک می شود که بدانیم محمد بن عبدالله بن حسن مثنا، لکنت زبان داشت؛. از این رو پیروانش دروغ دیگری به روایت ابوهریره افزوده و چنین نقل کرده اند: «به درستی که مهدی نامش محمد بن عبدالله است و در زبانش کندی وجود دارد.» (3)

ب__ر ای__ن اس__اس ه__ر سه حدیث نخستین، با نقل حافظان حدیث از عاصم مخالفت دارد. از این رو حافظ ابو نعیم اصفهانی (م430 ق) در مناقب المهدی ای__ن حدیث را ب__ا 33 سلسله راویان مختلف تا عاصم، نقل کرده است. در این نقل ها حتی یکی از آن ها عبارت «ونام پدرش نام پدر من است» را ندارد و با عبارت «نام او نام من است» پایان یافته است.

 گنجی شافعی (م 638 ق) متن اصفهانی را نقل و اضافه می کند: «این حدیث را غیر از عاصم، دیگرانی هم

ص:148


1- مقدسی شافعی، عقد الدرر، باب2، ص51.
2- مقدسی شافعی، عقد الدرر، باب2، ص51 _ 56.
3- ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص163 و 164.

مانند عمرو بن حره، از زرّ نقل کرده اند و همگی با «نام او نام من است»، آن را به پایان برده اند؛ جز روایتی که عبارت «و نام پدرش نام پدر من است» را دارد.

ص:149

کوتاه سخن این که چنین اضافه ای پذیرفتنی نیست؛ به خصوص که احمد بن حنبل با دقتی که در ضبط حدیث دارد، این حدیث را چند بار در مسندش با جملة «و نامش نام من است» نقل کرده است.» (1)

از بحث­های گذشته روشن می­شود که تبار امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به امام حسین علیه السلام می­رسد و دیگر احادیثی که خلاف این را می رسانند، ضعیف و بی اعتبار بوده، هیچ قرینه ای بر صحت آن ها در دست نیست. با توجه به نتیجه بحث های گذشته نیز به دست می آید: نقل متواتر نزد مسلمانان نیز همین نتیجه را تأیید می کند.(2)

- - -

پرچم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در روایات آمده پرچم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور، همان پرچم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.

امام صادق علیه السلام فرمود: «مَعَهُ رَایَةُ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم ؛ همراه او پرچم پیامبر اکرم است.»

 آن گاه آن حضرت در پاسخ شخصی که پرسید: «آیا نزد او است یا این که برای او آورده می شود؟ فرمود: «بلکه جبرئیل آن را خواهد آورد.»

 سپس فرمود: با آن پرچم، بر هیچ [قوم ستمگری] نمی گذرد، مگر آن که خداوند سبحانه و تعالی آن ها را هلاک می سازد.(3)

شبیه همی__ن روای__ت از ام__ام سجاد علیه السلام نیز نقل شده است.(4)

 اهمیّت این امر، به قدری است که در غیبت نعمانی بابی تدوین شده است با این عنوان که پرچم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از جنگ جمل، باز نخواهد شد؛ مگر به دست قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف .(5)

ام__ام صادق علیه السلام دربارة آن پ_رچم به ابوبصیر فرمود:

ای ابا محمد! به خدا سوگند! آن پرچم نه از پنبه است و نه از کتان و

ص:150


1- کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص482.
2- سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص92 _ 107 (با تصرف).
3- «بَلْ یُؤْتَی بِهَا یَأْتِیهِ بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام …»، نعمانی، الغیبة، ص309، ح4؛ و ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص672، ح23.
4- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص135، ح3.
5- نعمانی، الغیبة، ص307.

نه از ابریشم و نه از حریر. سپس در پاسخ از جنس آن، فرمود:

از ورق (برگ) بهشتی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روز بدر، آن را برافراشت و بعد، آن را در هم پیچید و به علی علیه السلام داد. همچنان نزد علی علیه السلام بود، تا هنگامی که روز بصره فرا رسید، آن را برافراشت. و خداوند سبحانه و تعالی پیروزی را نصیب او ساخت. سپس آن حضرت آن را در هم پیچید و آن این جا نزد ما است. هیچ کس آن را نخواهد گشود، تا آن گاه که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند و چون او قیام نمود، آن را برخواهد افراشت.(1)

و از امام علی علیه السلام روایت ش_ده است:

آن گاه که مهدی پرچم خویش را به اهتزاز در آورد، بین مشرق و مغرب برای او روشن خواهد شد.(2)

- - -

پرچم های سیاه

از نشانه های ظهور حضرت مهدی علیه السلام

در روایات مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظهور ایشان سخن از «پرچم های سیاه از خراسان» به میان آمده است. مضمون این روایات، آن است که پیش از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در منطقة خراسان (خراسان قدیم، شامل قسمت های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکست__ان) انق__لابی برپا می شود و مردم، در حالی که پرچم های سیاه را به اهتزاز در آورده اند، به حرکت در می آیند.(3)

 پدیدار شدن این نشانه در آستانة ظهور و اندکی پیش از آن خواهد بود؛ به گونه ای که حضرت مهدی علیه السلام آنان را به سوی خویش فرا می خواند. امام باقر علیه السلام می فرماید:

 پرچم های سیاهی از خراسان بیرون می آید و به جانب کوفه به حرکت

ص:151


1- «یا اَبا مُحَمَّدٍ ما هِیَ وَاللَّهِ قُطْنٌ وَلاکَتانٌ وَلاقَزٌّ وَلاحَریرٌ. قُلْتُ: فَمِنْ اَیِّ شَیْ ءٍ هِیَ قالَ مِن وَرَقِ الجَنّةِ نَشَرَها رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله و سلم یَومَ بَدرٍ ثُمَّ لَفَّها وَدَفَعَها اِلَی عَلیّ علیه السلام فَلَمْ تَزَلْ عِنْدَ عَلیٍّ حَتَّی اِذا کانَ یَوْمَ البَصْرَةِ نَشَرَها اَمیرُالمُؤمِنینَ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَیهِ ثُمَّ لَفَّها وَهِیَ عِندَنا هُناکَ لا یَنْشُرُها اَحَدٌ حَتَّی یَقُومَ القائِمُ فَاِذا هُوَ قامَ نَشَرَها…»، نعمانی، الغیبة، ص307، ح2.
2- «اِذا هَزَّ رایَتَهُ اَضاءَ لَها ما بَیْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ»، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص653، ح17.
3- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص452.

درمی آید. چون مهدی علیه السلام ظاهر شود، اینان کسی را برای بیعت نزد آن حضرت می فرستند.(1)

ص:152


1- «تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ حَتّی تَخْرُجَ مِنْ خُراسان اِلَی الکُوفَةِ فَاِذا ظَهَرَ المَهْدِیُ علیه السلام بَعَثَ اِلَیهِ بِالبَیْعَةِ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص453، ح457.

سخنان دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهد خروج پرچم های سیاه از خراسان، قیامی است که در آینده و در آستانة ظهور برپا می شود. در حقیقت، برخی یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همراه آن پرچم های سیاه خواهند بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:

هنگامی ک__ه پرچم ه__ای سیاه را دیدید که از خراسان می آیند، به سوی آن بشتابید؛ اگرچه با سُر خوردن بر روی برف ها باشد. به درستی که در آن، خلیفة مهدی است.(1)

برخی پنداشتند مقصود از خروج پرچم های سیاه از خراسان، قیام ابومسلم خراسانی (در سال140ق) بر ضد حاکمیت هزار ماهة بنی امیه است(2) که به از هم گسستن حکومت بنی امیه و روی کارآمدن بنی عباس انجامید.

مستند اینان، روایت زکار از امام صادق علیه السلام و بعضی قراین و مؤیدات تاریخی است. در این روایت، با اشاره به نام و مشخصات ابومسلم خراسانی، وی صاحب پرچم های سیاه، یاد شده است.(3) این پندار نادرست است؛ زیرا روایت زکار که مهم ترین مستند و دلیل به شمار می رود از نظر سند ضعیف و غیرقابل اعتماد است. افزون بر این، تطبیق این نشانه بر شورش ابومسلم خراسانی، در بیش از یک قرن پیش از تولد امام مهدی علیه السلام و نشانة ظهور دانستن آن، بسیار بعید است.

این نکته نیز در خور توجه است که حاکمان بنی عباس، تلاش می کردند قدرت را از دست بنی امیه بگیرند؛ از این رو می خواستند شورش ابومسلم خ__راسانی را در راست__ای قی__ام مهدی علیه السلام و نشانه ظهور وی قلمداد کنند بر این اساس، بعید نیست حاکمان بنی عباس، به دلخواه خویش، در این روایات دست برده و آن ها را بر خود تطبیق کرده باشند.(4)

نیز ن.ک: زمینه سازان ظهور، یاران حضرت

ص:153


1- «اِذَا رَأیْتُمُ الرّایاتِ السُّودَ قَد اَقْبَلَتْ مِنْ خُراسانَ فَأتُوها وَلَو حَبْواً عَلَی الثَّلْجِ فَاِنّ فیها خَلیفَةَ المَهْدِیّ»، اربلی، کشف الغمة، ج2، ص472. نیز، ر.ک: مسند احمد، ج5، ص277؛ متقی هندی، کنز العمال، ج11، ص160، ح31033.
2- ر.ک: سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص458.
3- نعمانی، الغیبة، ص125.
4- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی علیه السلام، ص296.

مهدی علیه السلام، مدعیان مهدویت.

- - -

پیراهن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در روایات فراوانی گفته شده برخی از میراث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام ن__زد حضرت مهدی علیه السلام است؛ از جملة آن ه__ا پیراه__ن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است: یعقوب بن شعیب از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «آیا پیراهن قائم را که با [بر تن داشتن] آن قیام کند، نشانت ندهم؟

عرض کردم: «چرا….» پس [آن حضرت] جعبه ای خواست و آن را گشود و از آن، پیراهن کرباسی را بیرون آورد. آن را باز کرد (یا روی زمین پهن کرد). ناگاه دیدم در آستین چپ آن، خون مشاهده می شود (خونین است).

سپس فرمود: «این، پیراهن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. روزی که دندان های پیشین آن حضرت ضربه دید، آن را بر تن داشت و قائم در این پیراهن قیام خواهد کرد.» [راوی گوید:] من آن خون را بوسیدم و بر گونة خویش نهادم. سپس امام صادق علیه السلام آن را در هم پیچید و برداشت.»(1)

هم_چنین اب__وبصی__ر از حض__رت صادق علیه السلام نقل کرده است:

…پیراهن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که در روز اح__د به تن داشت، بر تن او است….(2)

البته در برخی روایات نیز لباس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همان لباس حضرت علی علیه السلام بیان شده است.

حماد بن عثمان گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام فرمود:

بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است؛ ولی هنگامی که قائم ما اهل بیت قیام کرد، لباس علی علیه السلام را بر تن کرده و به روش آن حضرت عمل خواهد کرد.(3)

نیز ن.ک: میراث های پیامبران.

- - -

ص:154


1- نعمانی، الغیبة، ص243، ح42.
2- «… یَکُونُ عَلَیهِ قَمِیصُ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم الَّذِی عَلَیْهِ یَومَ اُحُدٍ …»، نعمانی، الغیبة، ص307، ح2.
3- «فَخَیرُ لِباسِ کُلِّ زَمانٍ لِباسُ اَهْلِهِ غَیرَ اَنَّ قائِمَنا اَهلَ البَیْتِ اِذَا قَامَ لَبِسَ ثِیابَ عَلیٍّ وَسَارَ بِسیرةِ عَلیّ علیه السلام»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص411، ح4.

ص:155

ص:156

ت

تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف

 اثری تحلیلی دربارة غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

نگارنده این کتاب دکتر جاسم محمد حسین، اهل عراق و متخصّص در تاریخ اسلام است. وی تحصیلات خود را در تاریخ خاورمیانه در بصره، بغداد و ادینبورگ به انجام رسانده و دکترای خود را از دانشگاه ادینبورگ گرفت. سپس در بخ__ش «مطالع__ات اسلامی و خاورمیانه» آن دانشگاه، دورة تحقیقات فوق دکترا را ادامه داد.

علاوه بر این کتاب، مقالات و کتاب های محقق__انة دیگ___ری نیز از دک_تر ج__اسم حسین ب_ه زب__ان های انگلیسی، عربی و اردو به چاپ رسیده که برخی از آن ها عبارت است از:

1. بررسی مراسم مذهبی تعزیه میان شیعیان از دیدگاه تاریخی و جامعه شناسی؛

2. سیاست اصولی و منسجم امامان؛

3. نقش احادیث مذهبی در غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛

4. تأثیر غیبت کبرا بر موقعیت سیاسی و مذهبی فقهای امامیه؛

5. نقش وکالت امامیه با عنایت خاص نسبت به دوران نخستین سفیر.

 در این کتاب، مطالعه ای تفصیلی

ص:157

در نهضت شیعة امامیه از زمان امام صادق علیه السلام تا آخر غیبت صغرای امام دوازدهم علیه السلام انجام شده است.

آنچه ارائه شده، تصویری است از سازمان مخفی وکالت با پیروانی در سراسر جهان اسلام که با اعتقاد به امامت، در جایگاه قطب سازمان، قادر به حفظ تمامیت اسلام از گزند رویدادهای روزگار است.

کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف با ورود و خروج خوبی به مباحث، یک مسیر تحقیقی محققانه و منصفانه را پی می گیرد و از یک مقدمه، هفت فصل و نتیجه گیری تشکیل شده است.

 مقدمه: معرفی منابع اولیّه و بررسی آن ها؛

 فصل اول. نقش احادیث در غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛

 فصل دوم. نقش امامان در فعالیت های مخفی و تأثیر آن بر تکامل تدریجی غیبت؛

 فصل سوم. دیدگاه های امامیه دربارة امام غایب و ولادت آن حضرت؛

 فصل چهارم. بازتاب فعالیت های مخفی امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف در اقدام های سفیران آن حضرت؛

 فصل پنجم. فعالیت های مخفی دومین سفیر امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛

 فصل ششم. دوران نوبختی، سومین سفیر؛

 فصل هفتم. سفیر چهارم و غیبت کبرای امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف .(1)

- - -

تاریخ عصر غیبت

کتابی تحلیلی در بارة غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در ای__ن کتاب که به وسیلة گروهی از نویسندگان و پژوهش گران معاصر: پور سیّد آق__ایی، جبّ__اری، عاشوری و حکیم، نوشته شده، تلاش شده است تحلی__لی از دوران غی__بت حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در اختیار خواننده قرار گیرد.

کت__اب، نگ__اهی است از منظ__ر ت__اریخی و تلاشی است در جه__ت بررسی تاریخ «غیبت صغرا» و «غیبت کبرا»ی امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف .

 در بررسی غیبت صغرا، ابتدا مروری شده است بر بررسی منابع و شناخت وضعیت سیاسی _ اجتماعی و فکری عصر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آستانة غیبت و آشنایی با زمینه های تاریخی و

ص:158


1- جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف، ترجمه محمد تقی آیت اللهی، ص12.

تمهیدات امامان علیهم السلام _ به ویژه امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام _ برای ورود شیعه به این عصر و بررسی سازمان مخفی وکالت و تکوین و فرایند تکاملی آن و نقش آن، در زمان غیبت صغرای حضرت و سپس چگونگی آغاز غیبت، دلایل آن، شرح نواب خاص و وظایف و نقش آنان در این عصر.

 در بررسی غیبت کبرا نیز به تاریخ شیعه، نهضت ها و دولت های آن همراه حرکت های علمی و مبارزه های دانشمندان و دوران های مرجعیت فقیهان و مدارس آنان، اشاره شده است. در نهایت نیز بررسی کوتاهی دربارة آثار و سیرت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صورت پذیرفته است.

عناوین فصل های نه گانه کتاب بدین قرار است:

 1. معرفی و بررسی منابع تاریخ عصر غیبت

 2. نگاهی کوتاه به زندگی امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف

 3. وضعیت سیاسی، اجتماعی و فکری عصر عباسیان در آستانة غیبت صغرا

 4. وضعیت فکری، سیاسی و اجتماعی شیعه در آستانة غیبت صغرا

 5. زمینه سازی معصومان علیهم السلام برای ورود شیعه به عصر غیبت

 6. پیشینة سازمان وکالت و جایگاه آن در عصر غیبت صغرا

 7. عصر غیبت صغرا

 8. مروری بر برخی از مهم ترین مسایل عصر غیبت کبرا

 9. سیرت و آثار امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .

- - -

تاریخ غیبت کبرا

 کتابی کلامی تاریخی در تحلیل دوران غیبت کبرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

تاریخ غیبت کبرا، کتابی تاریخی و کلامی است که اصل آن، به زبان عربی با عنوان تاریخ الغیبة الکبری توسط سید محمد صدر نوشته شده است.

 این اثر، دومین مجموعه ای از رشته پژوهش ه__ای مؤل__ف درب_ارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و عنوان کل__ی آن، موسوعة الامام المهدی علیه السلام است.

 این کتاب، دارای پیشگفتاری دربارة تعریف «غیبت کبرا» و سه بخش است:

بخش اول: تاریخ زندگی شخصی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که دارای پنج فصل است:

ص:159

1. راز بنیادی غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 2. تکلیف اسلامی امام، در زمان غیبت کبرا و کارهایی که در این مدت انجام می دهد؛

 3. زندگی خصوصی آن حضرت؛

 4. دیدارهایش در طول غیبت کبرا؛

 5. نامه های ایشان به شیخ مفید.

 بخش دوم: تاریخ انسانیت در روزگار غیبت کبرا که دارای سه فصل است:

 1. بررسی اخبار مربوط به پیشگویی آینده؛

 2. اخباری مشتمل بر پیشگویی ها؛

 3. تکلیف اسلامی در عصر غیبت کبرا.

 بخش سوم: شرایط ظهور و نشانه های آن که دارای دو فصل است:

 1. شرایط ظهور، برنامه ریزی ویژه ایجاد رهبر؛

 2. نشانه های ظهور: تعیین روش کلّی، رویدادهایی که در تاریخ اتفاق افتاده است، روی دادن معجزه ها بیش از اندازه، قانونمندی معجزات، شمارش یکایک نشانه های ظهور و کوشش برای فهم کلی و منظم علایم ظهور.

- - -

تشرف > ملاقات با حضرت مهدی علیه السلام

تکذیب وقت گزاران > وقت ظهور

تَناثُرُ النُّجُوم

سال پایان غیبت صغرا

 تناثر به معنای پراکنده شدن و از بین رفتن، و «نجوم» به معنای ستارگان است. در آداب و رسوم عرب ها _ پیش و پس از اسلام _ است که نام برخی سال ها را طبق حوادث و رخدادهای مهم آن سال بر می گزیدند؛ برای نمونه آن که سالی که سپاه ابرهه به خانة کعبه حمله کرد را عام الفیل نهادند.

 سال تناثر النجوم نیز بر اساس رخدادهای مهم آن سال نام گذاری شد. مشهور است که چون در سال پایانی غیبت صغرا و آغاز غیب کبرا، ستارگ__ان فروزان بسیاری در آسمان علم و دانش و تقوا افول کرده، چهره در نقاب خاک بردند، از آن سال، با این عنوان یاد شده است.

 کلینی صاحب کتاب کافی، علی بن بابویه قمی و سمری(1) آخرین

ص:160


1- ابن داود، رجال، ص341.

سفیر

ص:161

حضرت حجّت علیه السلام از کسانی هستند که در سال 329 ق دار فانی را وداع گفتند.(1)

نیز ن.ک: نیابت خاص، نواب خاص.

- - -

توقیع

دست نگاشته های حضرت مهدی علیه السلام در غیبت صغرا

توقیع در لغت، به معنای نامه را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل نامه و نوشته است؛ همچنین پاسخ های نوشته شدة بزرگان و دولتمردان به پرسش ها و درخواست های نوشتاری که از ایشان می شود.(2)

 از بررسی نوشته های تاریخی به دست می آید، از زمان های دور بین حاکمان و فرمانروایان، توقیع نویسی رواج داشته و موارد فراوانی از توقیعات آن ها در متن های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در منابع روایی، فقهی و تاریخی شیعه نیز سخن از توقیع به چشم می خورد. توقیع در این کتاب ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته های پیشوایان دینی علیهم السلام اطلاق شده است که برای پیروان خود نوشته اند.

امروزه ب_ه سب__ب ک__اربرد بیشتر توقیعات در منابع مهدویّت، هنگامی که سخن از «توقیع» به میان می آید، ذهن به توقیعات واپسین پیشوای معصوم، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منصرف می شود؛ اما از امامان دیگر علیهم السلام نیز نوشته هایی با عنوان توقیع صادر شده است.(3)

چگونگی صدور توقیعات

درب__ارة چگ__ونگی ص__ادر ش_دن توقیعات از سوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، آگاهی روشنی در دست نیست؛ اما بدون شک، بسیاری از این توقیعات، به گونه ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه ای که می توان گفت: صدور آن ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می توان به حکایتی در این باره اشاره کرد.

ص:162


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج58، ص233.
2- علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج5، ص7145.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص145، ح4؛ اربلی، کشف الغمة، ج3، ص36.

محمد بن فضل موصلی، یکی از شیعیان بود که نیابت حسین بن روح را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش (حسن بن علی وجنا) و بنا به پیشنهاد او، در صدد آزمودن نایب امام برآمدند. آنان بر مطلبی محرمانه توافق کردند. حسن بن علی وجنا کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با قلم بدون مرکب، مطالبی را بر آن نوشت و آن کاغذ سفید را مهر کرد و به وسیلة خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد.

ظهر همان روز در حالی که محمد بن فضل مشغول غذا خوردن بود، پاسخ نامه آمد که دقیقاً در همان برگة فرستاده شده، پاسخ ها با مرکب نوشته شده بود. محمد بن فضل، در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه حسن بن وجنا به محضر حسین بن روح وارد شد و از وی به سبب گمان نادرست خود عذرخواهی کرد.(1)

اف__زون ب__ر ک__رامت های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در صادر شدن توقیعات که به یک نمونه آن اشاره شد، در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از کرامت به چشم می خورد که بیشتر به صورت آگاهی بخشی غیبی، از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می باشد.

 یک نمونه از این توقیعات، آن گاه ص__ادر ش__د ک__ه درب__ارة وکلا و نمایندگان حضرت، نزد خلیفة وقت، بدگ__ویی شده ب__ود. خل__یفه، برای شناسایی و دستگیری آنان، دستور داد افراد ناشناسی را همراه پول نزد وکلا به جاسوسی بفرستند. اگر کسی از آن ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند.

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی خطاب به همة وکیل ها، دستوری فرمود از هیچ کس و تحت هیچ شرای__طی چیزی نپذیرند و خ__ود را بی اطلاع نشان دهند.(2)

در م__اج__رای دیگ__ری حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، با صدور توقیعی، شیعیان را از زیارت کربلا و کاظمین برحذر داشت. پس از چند ماه، دانسته شد خلیفه در آن موقع، دستور داده بود

ص:163


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص315، ح264.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص525، ح30.

هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند.(1)

 ناگفته نگذرم که بخش مهمی از توقیعات به خط آن حضرت بوده است.

 شیخ طوسی به نقل از راوی یک توقیع، این جمله را در کتاب خود این گونه نقل کرده است که در پاسخ نوشته آنان، به خط امام زمان علیه السلام وارد شده است که:

به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنه ها سلامت بخشد و به ما و شما روح یقین عطا کند و ما و شما را از عاقبت بد پناه دهد!…. (2)

 شیخ صدوق؛ نقل کرده است، محمد بن عثمان عمری می گوید: «خَرَجَ تَوقِیعٌ بِخَطِّهِ نَعْرِفُهُ…؛ توقیعی به خطی که ما آن را می شناختیم، خارج شد….» (3)

 وی همچنین نقل کرده است؛ اسحاق بن یعقوب گوید: از محمد بن عثمان عمری خواهش کردم پاسخ نامه ای را که در آن از مسایل مشکلی پرسش کرده بودم، به من برساند. پس در توقیع به خط مولایمان صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد شده بود:

اما آنچه دربارة آن پرسیدی _ که خدایت هدایت کند و پایدارت بدارد! _ راجع به امر منکران من از خاندان و عموزادگان خودم؛ بدان که میان خدا و کسی خویشاوندی نیست و هرکس مرا منکر باشد، از من نیست و راه او راه فرزند نوح علیه السلام است. اما راه عمویم جعفر و فرزندانش، راه برادران یوسف است….(4)

عبارت های یادشده بیانگر این است ک__ه ب__زرگان از مح_دثین، اطمینان داشته اند همة توقیعات یا بیشتر آن ها، به خط خود حضرت نگاشته شده است.

 این توقیعات، به وسیلة نواب خاص در دوران غیبت صغرا، برای افراد صادر می شد و ارتباط نوشتاری با حضرت، فقط از راه آنان امکان پذیر بود؛ به صورتی که حتی وکیل های آن حضرت، نامه های خود و دیگران را نزد نایب امام می فرستادند و از ایشان پاسخ دریافت می کردند. به

ص:164


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص525، ح31.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص285.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص160، ح3.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص160، ح4.

طور اساسی، فلسفة نیابت خاص نیز همین است؛ وگرنه چنانچه هر کس می توانست به شرف گرفتن توقیع نایل آید، دیگر نیازی به نایب خاص نبود.

 یادآوری این نکته لازم است که بیشتر دانشمندان شیعه بر این باورند که توقیعات صادر شده از ناحیة صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف فقط در دوران غیبت صغرا و نواب خاص بوده است و بدین سان نمی توان به توقیعات منسوب به امام زمان علیه السلام پس از این دوران چندان اعتماد کرد و به صدور آن ها از طرف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اطمینان یافت.

 برخی از این نوشته ها که پس از دوران غیبت صغرا به آن حضرت نسبت داده شده، از این قرار است:

1. نامه هایی که گفته شده از طرف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ب__ه شی__خ مفی_د رسیده است.

 این توقیعات برای نخستین بار، به وسیلة ابومنصور طبرسی (از عالمان قرن ششم)، بدون سند، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت شیخ مفید، در کتاب ا لاحتجاج نقل شده است. آن گاه شاگرد وی، ابن شهر آشوب (م 588ق) به آن اشاره کرده و ابن بطریق (م600ق) شاگرد ابن شهر آشوب آن ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه ها به وسیلة شخص مورد اعتمادی به شیخ مفید می رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است.(1)

 برخی در نوشته ها تردید کرده اند ک_ه: شاگ__ردان شیخ مفید، از جمله آن ها: سیّد مرتضی، ابن ادریس، نج____اشی، شیخ ط__وسی(2)، ابویعلی جعفری، ابوالفتح کراج_کی، سلار بن عبدالعزیز دیلمی و… _ با این که نگارش های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال نویس بوده اند _ هرگز به ای__ن توقیعات اش__اره نکرده اند؛(3) در حالی که اگر چنین سخنانی به شیخ مفید رسیده بود، با توجه به اهمیّت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، نقل می کردند.(4)

ص:165


1- شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص497.
2- وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است.
3- ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم به راه مهدی علیه السلام، ص98.
4- ر.ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش18، ص152.

افزون بر آن، خود شیخ مفید نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره ای به این نامه ها نکرده است.(1)

ناگفته نماند پیش بینی این توقیعات از حوادث آینده دلیل بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان جعل آن ها وجود دارد.

 2. برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم آیت اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی به وسیلة مرحوم شیخ محمد کوفی شوشتری نقل شده است، در شمار توقیعات و سخنان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر کرده اند.

 در این نامه چنین آمده است:

خودت را در اختیار [مردم] بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده [تا مردم سریع تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند] و نیازهای مردم را بر آور؛ ما تو را یاری می کنیم.(2)

 برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته هایی که این روزها به عنوان دست نوشتة آن حضرت ارائه می شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی نماید که ممکن است این کارها، از طرف دشمنان و برای مخدوش ساختن چهرة تابناک شیعه انجام شده باشد.

درب__ارة چگ__ونگی ص__ادر شدن توقیعات در دورة غیبت صغ__را، از برخی نقل ها استفاده می شود، سفیران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسش ها و درخواست های مراجعه کنندگان را در یک برگه به نوبت می نوشتند. آن گاه پاسخ آن ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می شد و یک جا می آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به قلم خود، آن را می نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش کننده پاسخ می دادند. در پاره ای از موارد نیز _ به سبب مصلحت _ پاسخی صادر

ص:166


1- یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به شمار می آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای آن ها ادعا نشده است.
2- ر.ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص170.

نمی شد. برخی از توقیعات نیز بدون این که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است.

 موضوعات مندرج در توقیعات، گسترة وسیعی را در بر می گیرد؛ از معارف و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه های زندگی فردی و اجتماعی و….

نیز ن.ک: غیبت صغرا، نیابت خاص، نواب خاص.

- - -

ص:167

ص:168

ج

جبرئیل

از فرشتگان بزرگ الهی و نقش آفرینان در قیام جهانی حضرت مهدی علیه السلام

جب__رئیل، یکی از چهار فرشته مقرّب (علاوه بر میکائیل، اسرافیل و عزرائی__ل) است. او راب__ط می__ان خ__داوند سبحانه و تعالی و پی__امبران است. و در کتاب های دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام از نقش جبرئیل بسیار یاد شده است.

 در سنّت اسلامی و قرآن کریم، جبرئیل همان روح القُدُس است. دلیل صریح این مطلب، آیه 102 سورة نحل است: ((قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ القُدُسِ مِنْ رَبِّک))؛ «بگو آن (قرآن) را روح القدس از سوی پروردگارت نازل کرده است.» در آیة97 سورة بقره نیز آمده است: ((قُلْ مَنْ کانَ عَدُوّاً لِجِبْریلَ فَاِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِک بِاِذنِ اللَّهِ))؛ «بگو هر کس دشمن جبرئیل شد [بداند] که جبرئیل آن (قرآن) را به دستور الهی بر دل تو نازل کرده است.»

 همچنین در قرآن با نام های «روح» (غاف__ر، 15)، «ال__رُّوحُ الاَمین» (شع__راء،193)، «شَدی____دُ

ص:169

القُ__وی» (نجم،50) و «رَسُولٌ کریم» (تکویر، 19 _ 21) از او یاد شده است.

 روایاتی چند، از نق__ش آن فرشتة بزرگ الهی در قی__ام عظیم و جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به روشنی سخن گفته و از او به عنوان نخستین کسی که با حضرت مهدی علیه السلام بیعت خواهد کرد، نام برده اند.

 در بعضی از روایات گفته شده: او به همراه گروه بزرگی از فرشتگان، هنگام ظهور در محضر واپسین حجّت الهی حاضر شده و به یاری آن حضرت خواهند شتافت. امام صادق علیه السلام در قسمتی از یک روایت طولانی فرمود:

نخستین کس که با او بیعت می کند، حضرت جبرئیل است.(1)

 این، بدان معناست که یکی از ام__داده__ای غیبی خداوند سبحانه و تعالی در آن قیام جهانی، یاری دادن جبرئیل به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. همان گونه که این فرشتة بزرگ الهی، به یاری پیامبران دیگر نیز آمده بود.

نیز ن.ک: ظهور، بیعت، امدادهای غیبی.

- - -

جدّه

مادر بزرگ حضرت مهدی علیه السلام

پ__س از شه__ادت ام__ام حس__ن عسکری علیه السلام مشهور است که امور شیعیان به طور عمده بر دوش مادر آن حضرت؛ یعنی، مادربزرگ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود و در روایات، از او به «جدّه» یاد شده است.(2) وی نقشی مهم و اس__اسی در نگه__داری شیعه داشت.

روزی احم__د ب__ن اب__راهیم ن__زد حکیم__ه خ__ات__ون رف__ت، ضم__ن پرسش هایی از او پ__رسید: «شیعی_ان به چه کسی مراجعه کنند؟» حکیمه گفت: «به جدة او، مادر امام یازدهم.» گفتم: وصیت خ__ود را ب____ه زن__ی واگ__ذاشته است؟ حکی__مه گف__ت: «پی__روی از حسین ب__ن علی ب__ن ابی طالب علیه السلام کرده است؛ زیرا آن حضرت، به حسب ظاهر وصایای خود را به

ص:170


1- «اَوَّلُ مَنْ یُبایِعُهُ جَبْرَئیل …»، علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج2، ص204؛. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج4، ص184، ح3.
2- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص230، ح196.

خواهرش زینب، دختر علی بن ابی طالب سپرد]برای پنهان کردن امامت پسرش علی بن الحسین[.» سپس فرمود: «شما مردمی آگاه از اخبار هستید. آیا در روایات به شما نرسیده که نهمین فرزند حسین علیه السلام زنده است و میراثش تقسیم می شود؟»(1)

- - -

جزیرة خضرا

از مکان های ادعایی و بحث برانگیز زندگی امام زمان علیه السلام و فرزندان ایشان در دوران غیبت کبرا

محل زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت که یکی از بحث های مهم و قابل توجه است، از عرصه هایی بوده که از خیال پردازی ها مصون نبوده است.

داس__تان «ج__زی__رة خض__را» از داستان هایی است که در زمینة محل زندگی آن حضرت در پاره ای متون اسلامی وجود دارد و لازم است دربارة آن بحث شود.(2)

 به نظر می رسد بین منابع موجود، نخستین اثری که به گونه ای گسترده به نقل داستان جزیرة خضرا پرداخته، بحار الانوار(3) است. پس از آن، مرحوم محدث نوری در کتاب های خود(4) در کنار نقل حکایاتی از این دست، به نقل این داستان و مانند آن مبادرت کرده است.

 نخست لازم است به چکیده این

ص:171


1- «إِنَّکمْ قَوْمٌ أَصْحَابُ أَخْبَارٍ أَمَا رُوِّیتُمْ أَنَّ التَّاسِعَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقْسَمُ مِیرَاثُهُ وَ هُوَ فِی الْحَیَاة»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص507، ح24.
2- البته دربارة نقد این داستان، در سال های اخیر آثار ارزشمندی از طرف دانشوران شیعه در دسترس قرار گرفته که هر یک در نوع خود قابل استفاده و ستایش است. از جمله این تلاش ها می توان به مقاله های استاد کلباسی اشاره کرد که مبنای تدوین این مدخل نیز بوده است. ر.ک: مجتبی کلباسی، «بررسی افسانه جزیره خضراء»، فصلنامه انتظار، ش1، 2، 3، 4،.
3- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص159.
4- میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت37. با این وجود این که وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، تفاوت های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد.

داستان که به دو داستان بر می گردد اشاره کنیم.

 علامة مجلسی در بحارالانوار در بابی با عنوان «نادر فی ذکر من رآه علیه السلام فی الغیبة الکبری قریباً من زماننا» _ فقط به دلیل این که مشتمل بر دیدار با آن حضرت و نیز رخدادهای عجیب و غریب است _ به نقل آن پرداخته، می نویسد: «رساله ای یافتم مشهور به داستان جزیرة خضراء… و چون آن را در کتاب های روایی معتبری ندیدم، آن را در فصل جداگانه ای آوردم.»

 چکیدة رساله ای که این عالم بزرگوار یافته چنین است:

 بسم الله الرحمن الرحیم… نوشته ای یافتم به خط شیخ فاضل عالم عامل «فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی» که متن آن چنین است:

 … من در سال 699ق در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم. آن ها داستان را، از «زین الدین علی بن فاض__ل م__ازندرانی»، نقل می کردند. داستان مربوط به جزیرة خضرا در دری__ای سفید ب__ود. مشت__اق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم؛ به همین دلیل به شهر حلّه رفتم و در خانة سیّد فخرالدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را پرسیدم.

 او، داستان را در حضور عده ای از دانشمندان حله و نواحی آن چنین بازگو کرد:

س__ال ها در دمشق ن__زد شی__خ عبدالرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغ__ربی ان_دلسی دانش آموختم. روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عده ای از شاگردان با او همراه شدیم. به قاهره رسیدیم. استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا این که نامه ای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد می داد. استاد ع__زم اندل__س ک__رد. من و برخی از ش_اگ__ردان ب__ا او هم__راه شدیم. به نخستین روستای اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد.

 سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم می زدم که ک__اروانی از طرف ک__وه های ساحل دریای غربی وارد شدند. پرسیدم: «از کجا می آیند؟» گفتند: «از دهی از

ص:172

سرزمین بربرها می آیند که نزدیک جزایر رافضیان است.»

 هنگامی که نام جزیرة رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، بیست و پنج روز راه بود که دو روز بی آب و آبادی و بقیه آباد بودند. حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیره ای رسیدم با دیوارهای بلند و برج های مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آن ها بر هیأت شیعیان بود.

آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: «غذای شما از کجا تأمین می شود؟» گفتند: «از جزیرة خضرا در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا می آورند.»

 چهل روز منتظر ماندم تا کاروان کشتی ها از جزیرة خضرا رسید. فرماندة آن، پیرمردی بود که مرا می شناخت و اسم من و پدرم را نیز می دانست. او مرا با خود به جزیرة خضرا برد.

 شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: «این دریای سفید است و آن جزیرة خضرا. این آب های سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق می گردد.» وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعه ها و برج های زیاد و هفت حصار بود. خانه های آن از سنگ مرمر شفاف بود….

 در مسجد جزیره، سیّد شمس الدین محمد را که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد ج__ای داد. آن__ان نم__از جمع__ه می خواندند. از سیّد شمس الدین پ__رسیدم: «آی__ا ام_ام حاضر است؟» گفت: «نه؛ ولی من نایب خ__اص او هستم.» ب____ه او گفت__م: «ام__ام را دی__ده ای؟» گفت: «ن__ه؛ ول_ی پدرم، صدای او را شنیده و جدم، او را دیده است.»

 سیّد مرا به اطراف برد. آن جا کوهی مرتفع بود که قُبّه ای در آن وجود داشت و دو خادم آن جا بودند. سیّد گف__ت: «من ه__ر صبح جمعه آن جا می روم و امام زمان را زیارت می کنم و آن جا ورقه ای می یابم که مسایل مورد نیاز درآن نوشته شده است.»

 من نیز به آن کوه رفتم و خادمان قبه از من پذیرایی کردند… در بارة

ص:173

دیدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از آنان پرسیدم، گفتند: «غیر ممکن است.»

 در بارة سیّد شمس الدین از شیخ محمد (که با او به خضرا آمدم) پ__رسیدم. گف__ت: «او از ف__رزندانِ فرزندان امام است و بین او و امام، پنج واسطه است.»

 با سیّد شمس الدین، گفت وگوی بسیار کردم و قرآن را نزد او خواندم. از او دربارة ارتباط آیات و این که ب_رخی آی__ات، ب__ا پیش بی ارتب__اط هستند، پرسیدم.

 پاسخ داد: «…مسلمانان پس از رسول خدا و به دستور خلفا، قرآن را جمع آوری کردند؛ از همین رو، آیاتی که در قدح و مذمت خلفا بود، از آن ساقط کردند؛ لذا آیات را نامربوط می بینی؛ ولی قرآن علی علیه السلام که نزد صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف است، از هر نقصی مبرّا است و همه چیز در آن آمده است.»

 در جمعة دومی که آن جا بودم، پس از نماز، سر و صدای فراوانی از بیرون مسجد شنیده شد. پرسیدم: «این صداها چیست؟» سیّد پاسخ داد: «فرماندهان ارتش ما هر دو جمعة میانی ماه سوار می شوند و منتظر فرج هستند.» پس از این که آنان را در بیرون مسجد دیدم، سیّد گفت: «آیا آنان را شمارش کردی؟» گفتم: نه. گفت: «آنان، سیصد نفرند و سیزده نفر باقی مانده اند.»

از سیّد پرسیدم: «عالمان ما احادیثی نقل می کنند که هر کس پس از غیبت ادعا کند مرا دیده است، دروغ می گوید. حال چگونه است که برخی از شما او را می بینید؟»

 سیّد گفت: «درست می گویی؛ ولی این حدیث به زمانی مربوط است که دشمنان آن حضرت و فرعون های بنی العباس فراوان بودند؛ امّا اکنون که این چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممکن است.

 سیّد شمس الدین ادعا کرد: تو نی__ز ام__ام زم__ان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دو مرتبه دیده ای، ولی نشناخته ای. همچنین گف__ت: آن حضرت، خم__س را ب__ر شیعیان خود مباح کرده است.

 سپس جناب سیّد شمس الدین به من دستور داد در بازگشت درنگ نکنم و در سرزمین های مغرب توقف نکنم. پس از آن با همان کشتی که آمده بودم بازگشتم.

 واپسین مطلبی که که از علی بن فاضل شنیدم این بود که: «در جزیرة خضرا فقط نام پنج تن از دانشمندان

ص:174

شیعه مطرح بود: سیّد مرتضی، شیخ طوسی، شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ ابوالقاسم جعفر بن اسماعیل حلی.»

بررسی داستان

الف. از نظر سند

1. ناقل داستان، نامعلوم است.

2. این م__رد «ناشناخته» چگ__ونه فهمید آنچه پیدا کرده است همان خط طیبی است؟

3. معاصران او از قبیل علامة حلی و ابن داود که کتابش را در سال 707 قمری به پایان رسانده هیچ اشاره ای به وی نکرده اند.

4. علی بن فاضل در روایت یادشده تصریح می کند از اوّل تا آخر روایت خویش را در حضور طیبی و گروهی از عالمان حله و اطراف آن که برای دیدار این شیخ آمده بودند، نقل کرده است.

امّا _ با این وجود _ هیچ یک از عالمان را نمی شناسیم که به طور مسقیم یا با واسطة روایت یاد شده را نقل کرده باشند.(1)

ب. از نظر محتوا

برخی از مهم ترین ایرادهای متنی داستان از این قرار است:

 1. دلالت قصه بر تحریف قرآن؛

 2. تعارضات فراوان در متن؛

 3. نسبت طول عمر به غیر از حضرت مهدی علیه السلام ؛

4. حلال دانستن خمس بر شیعیان، بر خلاف نظر بیشتر فقهای اسلام؛

 5. نام بردن پنج تن از علمای شیعه و نادیده گرفتن علمای بزرگ دیگر؛

 علامه شیخ محمد تقی شوشتری در الاخبار الدخیلة پس از نقد عالمانه این داستان و داستان بعدی می نویسد:

شاید ناقل این دو داستان، از دشمنان شیعه بوده که چنین داستانی را جعل کرده است تا حقایق را وارونه جلوه دهد.

و نیز می نویسد:

در داستان جزیرة خضرا آمده است که: «شمار فرمانده های لشکر امام زمان علیه السلام سیصد نفر بودند.

و در داستان ابن انباری آمده است که:

مسافت سرزمین فرزندان امام زمان علیه السلام به اندازة یک سال راه و جمعیت آن ها بسیار زیاد است.

ص:175


1- سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص186.

اگر یاران حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف تا این اندازه زیاد است، چرا ظهور نمی کند تا مخالفان را سرکوب نماید؟ چرا چنین چیزی در خبر یا اثری از امام__ان علیهم السلام ب__ا توصیف خصوصیات آن ها نیامده است؟(1)

اما متأسفانه با وجود تأکید فراوان دانشمندان شیعه بر افسانه بودن داستان یاد شده، باز عده ای به دلایلی به ترویج آن اقدام کرده و از آن، پا را فراتر نهاده، بین داستان جزیرة خضرا و مثلث برمودا ارتباط برقرار کرده اند.(2) غافل از این که گذشته از اشکالات متعدد، تطبیق آن بر «مثلث برمودا» که ترسیمی نادرست و غیرمعتبر است، چهرة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نیز مخدوش می سازد.(3)

دربارة «جزیرة خضرا» و تطبیق نادرست آن بر «برمودا» باید گفت:

یک__م. اص__ل داست__ان، غیر قابل پذیرش است؛

دوم. «جزیرة خضرا» در دریای مدیترانه است، نه اقیانوس اطلس؛

 سوم. وقایع «مثلث برمودا» ساختة رسانه های غربی و افسانه سازان است؛

 چهارم. بر فرض که افسانه های «برمودا» درست باشد، هیچ ربطی به امام زمان و مقام آن حضرت ندارد.

 اگر چه افرادی که به بررسی داستان پرداخته اند، هر دو داستان را بررسی کرده اند، به نظر می رسد نیازی به بررسی داستان دوم نیست و علاقه مندان به منابع یاد شده مراجعه می نمایند.

نیز ن.ک: ملاقات.

- - -

جزیرة خضرا در ترازوی نقد

کتابی در نقد داستان جزیرة خضرا

این کتاب، پژوهشی است انتقادی دربارة پاره ای از حکایت های مربوط به مهدویّت و نشانه های آخرالزمان که به قلم سیدجعفرمرتضی تألیف و به دست محمد سپهری به فارسی برگردان شده است.

 نویسنده با هدف گزارش واقعیت مسایل آخرالزمان، نخست پیشگویی های

ص:176


1- جزیره خضرا افسانه یا واقعیت ؟، ص222، به نقل از: محمد تقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، ج2، ص72.
2- ر.ک: ناجی نجار، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه: علی اکبر مهدی پور.
3- ر.ک: غلامرضا نظری، جزیره خضرا تحریفی در تاریخ شیعه، بخش14و15.

منسوب به امامان علیهم السلام دربارة نشانه های ظهور را به دو دسته محتوم و غیر محتوم تقسیم و بسیاری از روایات آن را ساختگی و جعلی معرفی کرده است. سپس به تفصیل، متن دو کتاب بیان الائمة و خطبة البیان را بررسی و مطالعات عنوان شده در آن ها را بی اساس و موهوم ارزیابی کرده است. در پایان، به حکایت مربوط به جزیرة خضرا پرداخته و آن ها را مخدوش شمرده است.

ص:177

از دیدگاه نویسنده، بسیاری از این سخنان، پس از وقوع حوادث مورد نظر، جعل شده و به طور یقین نمی توان آن ها را به معصوم استناد داد.

 این کتاب دارای یک پیشگفتار و سه بخش است. بخش نخست، با دو فصل به بحث از پیشگویی های غیبی امامان علیهم السلام از نشانه های ظهور و دیدگاه انتخاب شده و موضعی که باید انتخاب شود و سپس تقسیم نشانه های ظهور، به حتمی و غیر حتمی می پردازد.

در بخش دوم، طی چهار فصل، به ارائه دو نمونه از روایات و اخبار و پیشگویی هایی پرداخته که در اخبار ساختگی و تحریف شده به صورت کاملاً آشکاری نمایان است. این دو نمونه عبارتند از:

 1. کتاب بیان الائمه علیهم السلام

 این کتاب چند سال پیش با روایاتی منسوب به حضرت علی علیه السلام منتشر شد که هیچ اساسی ندارد. دانسته شد که یا این روایات پس از وقوع حوادث جعل شده یا آن موقع که علامات و نشانه های صریح و روشن آن نمایان شده است.

 2. خطبة البیان

 نقد و بررسی خطبة معروف به خطبة البیان منسوب به حضرت علی علیه السلام و نیز مطالب کذب و نادرست و تحریف شده ای که در این باره آمده است.

 در بخش سوم با چهار فصل به بررسی روایت مربوط به جزیرة خضرا پرداخته و می نویسد: ما این روایت را قابل قبول و معتبر ندیدیم؛ بلکه بر عکس در لابه لای آن، مطالب فراوانی است که باعث شک و تردید در صحت آن بوده و این احتمال قوی می نماید که از اساس ساختگی و جعلی باشد.

 علامه سیّدجعفرمرتضی عاملی تلاش نموده است با ارائة ادلة فراوانی، خط بطلان به هر سه موضوع بکشد و از اساس آن ها را باطل کند.

- - -

جعفر کذّاب

عموی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و مدعی جانشینی امام عسکری علیه السلام

جعفر، یکی از فرزندان حضرت هادی علیه السلام است که پس از شهادت برادرش امام حسن عسکری علیه السلام، ضمن

ص:178

ادعاهای باطلی چند، ادعای امامت کرد و از این رو به کذّاب (بسیار دروغگو) شهرت یافت.

 این شهرت و نیز ادعای او، پیش تر در کلمات معصومان علیهم السلام پیشگویی شده بود. امام سجاد علیه السلام به نقل ازپیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:

آن گاه که فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب متولد شد، نامش را صادق بگذارید که پنجمین فرزند از سلالة او، نامش جعفر است که از روی تجرّی بر خدای تعالی و دروغ بستن بر او، ادعای امامت می کند! او نزد خدا جعفر کذّاب و مفتری بر خدا و مدعی مقامی است که اهل آن نیست. وی، مخالف پدر خویش و حسود بر برادر خود و کسی است که می خواهد در هنگام غیبت ولی خدا او را بر ملا سازد.

امام سجاد علیه السلام پس از نقل فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بسیار گریسته و فرمود:

گویا جعفر کذّاب را می بینم که طاغی زمانش را وادار می کند، تا در امر ولی اللّه و غایب در حفظ الهی و موکل بر حرم پدرش، تفتیش کند؛ به سبب جهلی که بر ولادت او و حرصی که بر قتل او دارد؛ اگر به او دسترسی یابد، و طمعی که در میراث او دارد، تا آن را به ناحق غصب کند.(1)

 بدون شک انحراف جعفر از خط پدران معصومش، نه به علت کوتاهی و سستی پدر در تربیت وی بود و نه به سبب محیطی که در آن می زیست. این انحراف به علت همنشینی با بدکاران و منحرفان برای وی پدید آمد و شکی نیست همنشین در انسان تأثیر فراوانی دارد. همان گونه که قرآن کریم از ماجرای نافرمانی همسر لوط علیه السلام سخن می گوید.

 فاطمه، دختر محمد بن هیثم معروف به ابن سیابه گوید: هنگام ولادت جعفر، من در خانة امام هادی علیه السلام بودم و اهل خانه به این ولادت شادمان شدند. نزد امام هادی علیه السلام رفتم و او را شاد نیافتم. گفتم: «ای سرورم! چرا شما را به

ص:179


1- «کأَنِّی بِجَعْفَرٍ الْکذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِیَةَ زَمَانِهِ عَلَی تَفْتِیشِ أَمْرِ وَلِیِّ اللَّهِ وَ الْمُغَیَّبِ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْکیلِ بِحَرَمِ أَبِیهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً عَلَی قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِی مِیرَاثِ أَبِیهِ حَتَّی یَأْخُذَهُ بِغَیْرِ حَقِّه»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320، ح2.

واسطة این مولود شادان نمی بینم؟» فرمود: «این امر بر تو آسان خواهد شد؛ زیرا به زودی او گروه پرشماری را گمراه می سازد.» (1)

 اوج کژی جعف__ر پس از شهادت ام__ام حس__ن عس__کری علیه السلام صورت گرفت. وی، با این که اهل فسق و فجور و گناهان بزرگ بود، خود را جانشین آن حضرت معرفی کرد.(2)

 عملکرد جعفر کذّاب در مقابل روش امامان معصوم علیهم السلام در موارد ذیل قابل بررسی است:

 1. ادعای امامت

 وی پس از برادر خود امام حسن عسکری علیه السلام، ادعای امامت کرد و برای رسیدن به این هدف خود، نقشه هایی کشید. اوّل خود، را در معرض تسلیت گویی مردم و تبریک بر امامت خود قرار داد؛ دوم خود را آماده اقامه نماز بر جنازه برادرش کرد، تا بلکه از این راه منصب رسمی (امامت) را به چنگ آورد. نقشه دیگر این بود که دست به دامن دولت شد تا دولت، او را به جای برادرش گذاشته و زعامت شیعیان را به وی واگذار نماید؛ اما در تمام این نقشه ها شکست خورد و جز رسوایی، چیزی به دست نیاورد.

 2. انکار وارث امام عسکری علیه السلام

 جعفر کذّاب، منکر وارث شرعی امام عسکری علیه السلام و امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شد. به همین دلیل مدعی شد وارث منحصر به فرد امام عسکری علیه السلام است و به کمک دولت، توانست اموال امام عسکری علیه السلام را تصرف کند.

 3. تحریک دولتمردان بر ضد امام مهدی علیه السلام .

وی وقتی دید حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در جریان نماز، بر او احتجاج کرده و رسوایش کرد، دولت حاکم را بر ضد آن حضرت و وجود او تحریک کرد و در نتیجه حاکمان جور، دوباره به خانه امام عسکری علیه السلام یورش بردند و برای یافتن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تلاش های مذبوحانه ای انجام دادند؛ ولی خواست الهی بر آن تعلق گرفت که آن حضرت از گزند بدخواهان در امان بماند.(3)

 احمد بن اسحاق گوید: از جعفر بن علی نامه ای به دست من رسید و طی آن ادعا کرده بود به علم دین (حلال و

ص:180


1- «یَهُونُ عَلَیْک أَمْرُهُ فَإِنَّهُ سَیُضِلُّ خَلْقاً کبِیراً»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص321.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب43، ح26.
3- سیّد محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی علیه السلام، ص247.

حرام) و نیز کلیة علوم و آنچه که مردم بدان نیازمندند، آگاهی دارد. پس از این که نامه را خواندم، عریضه ای به پیشگاه مقدس حضرت امام عصر علیه السلام نگاشتم و نامة جعفر را نیز به پیوست آن قرار دادم. به دنبال آن، از ناحیة مقدسه پاسخی بدین شرح صادر شد:

به نام خداوند بخشاینده مهربان؛ خداوند سبحانه و تعالی تو را پایدار بدارد! نامة تو و ضمیمة آن ]نامة جعفر[ به من رسید و از مضمون آن _ که با اختلاف الفاظ و اشتباهات بسیار توأم بود _ آگاه شدم. اگر شما هم دقّت کرده بودید، به برخی از آن ها آگاه می شدید.

آن گاه حضرت مهدی علیه السلام در ادامه با ذک__ر حمد و ثن__ای پروردگارسبحانه و تعالی، مطالبی در ردّ جعفر بیان فرمود: «…این پیرو باطل و دروغگو، بر خداوند افترا بسته است. این شخص با امید به چه چیز می خواهد این ادعای عاری از حقیقت خود را ثابت کند؟ آیا با اطلاعاتی که در احکام الهی دارد؟ به خدا قسم! این فرد آن قدر بی اطلاع است که حلال و حرام را نمی شناسد و میان بد و خوب فرق نمی گذارد. آیا به دانش خود تکیه دارد؟ او به قدری تهیدست است که حق و باطل را نمی شناسد، محکم و متشابه را نمی داند و از احکام نماز _ حتی وقت آن _ آگاهی ندارد. آیا این مدعی فاقد صلاحیت، به ورع و پرهیزگاری خویش تکیه می کند؟ خداوند شاهد است که نماز واجب خویش را برای این که شعبده بازی یاد بگیرد، ترک کرده است. حتماً از ظروف مشروب و آثار دیگری از گناهان او اطلاع دارید…

خداوند سبحانه و تعالی تو را توفیق دهد! آنچه برایت گفتم، از این ستمکار ستمگر بپرس و او را آزمایش کن. از یکی از آیات قرآن و تفسیر آن از وی بپرس یا از نماز و شرایط آن از او بپرس، تا به معایب و کمبودهای او پی ببری و حال او را بدانی. خداوند سبحانه و تعالی کفایت کننده است؛ او حق را برای اهلش حفظ می کند و آن را در جایگاهش قرار می دهد.(1)

ص:181


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص289، ح21.

منابع شیعه دربارة پایان کار او دو دیدگاه دارند:

 یک. وی تا پایان زندگی بر ادعای دروغین خود پای فشرده، همچنان خود را امام می دانست.

 دو. وی از دعوی دروغین خود دست برداشته، توبه کرد و شیعیان نیز نامش را از جعفر کذّاب به جعفر تائب برگرداندند.

 کلینی به نقل از محمد بن عثمان عمری می گوید: امام دوازدهم علیه السلام در توقیعی به توبه او تصریح کرده است: راه جعفر، راه برادران یوسف است(1) که سرانجام توبه کردند و گناه شان بخشوده شد.

 وی با وجود زندگی کوتاه، دارای فرزندان بسیاری شد. نوادگان وی چون نسبت خود را به امام رضا علیه السلام می رساندند، به رضویان شهرت یافتند.

نیز ن.ک: ولادت حضرت مهدی علیه السلام، توقیع.

- - -

جمعه

روز ظهور مهدی علیه السلام

جمعه، روز پایانی هفته، مورد احترام مسلمانان و یکی از اعیاد مهم آنان است. به عقیدة برخی، جمعه از آن رو جمعه نامیده شده است که در آن جهت نماز اجتماع می کنند.(2) اهمیت شب و روز جمعه، در احادیث بسیاری بیان شده و اعمال و ادعیه فراوانی برای آن مقرر گشته است.

 از مهم ترین اعمال مؤمنان در روز جمعه، توجه به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و انتظار فرج آن بزرگوار است. در این رو، زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج او مستحب است؛ زیرا طبق برخی از روایات و زیارات، امید ظهور آن حضرت در روز جمعه بیش از سایر روزها است.(3)

امام صادق علیه السلام در این باره فرموده است:

… و قائم ما اهل بیت در روز جمعه خروج می کند.(4)

ص:182


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص290؛ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، ح4.
2- راغب اصفهانی، مفردات .
3- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج99، ص215.
4- «… وَیَخرُجُ قائِمُنا اَهْلَ البیْتِ یَوْمَ الجُمُعَةِ …»، شیخ صدوق، الخصال، ص394، ح101.

همچنین در روایاتی آمده است:

روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی علیه السلام را در غدیر خم نصب فرمود، جمعه بود و روز قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف جمعه خواهد بود و روز بر پایی رستاخیز جمعه خواهد بود.(1)

البته بین این سه رخداد عظیم، وجوه مشترک فراوانی وجود دارد. از ویژگی های دیگر این روز با عظمت، آن است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن روز شریف پای به عرصه گیتی نهاد.(2)

نیز ن.ک: ظهور، قیام.

- - -

جنگ افزارهای مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف > سلاح مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.

ص:183


1- «وَکانَ الیَوْمُ الَّذِی نَصَبَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم اَمِیرَالمُؤمِنینَ علیه السلام بِغَدِیرِ خُمِّ یَوْمَ الجُمُعَةِ وَقِیامُ القائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف یَکونُ فِی یَوْمِ الجُمُعَةِ وَتَقُومُ القِیامَةُ فِی یَومِ الجُمُعَةِ …»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص422، م 1241.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص393؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ح2، ص432، ح12، 13.

ص:184

ح

حجّت

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

حجّت از نظر لغت، به معنای برهان و دلیل است که با آن، حریف را قانع یا دفع کنند و جمع آن حجج و حجاج است.(1)

 این کلمه در قرآن مجید در موارد مختلفی به کار رفته است؛ از جمله:

((لِئَلاَّ یکونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَةٌ بَعدَ الرُّسُلِ وَکانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً))(2)

 تا اینکه برای مردم، پس از فرستادن پیامبران، در مقابل خدا بهانه و حجّتی نباشد و خدا توانا و حکیم است.

و نیز:

((قُلْ فَلِلّهِ الحُجَّةُ البَالِغَةُ فَلَو شَاءَ لَهَداکمْ اَجْمَعین))(3)

 بگو برهان رسا (حجّت) ویژه خداوند سبحانه و تعالی است و اگر او می خواست، قطعاً همه شما را هدایت می کرد.

در ادبی__ات گ__فتاری و نوشتاری

ص:185


1- ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص228.
2- نساء (4): 165.
3- انعام (6): 149.

شیع__ه، حج__ت دو مفه__وم وصفی هم سنگ دارد:

 1. مفهومی وصفی و عام که دربارة هر دلیل و برهان الهی چون پیامبران و امامان علیهم السلام یا عقل به کار برده می شود و این دلیل همواره در زمین بر انسان آشکار است؛ از این رو در روایت امام کاظم علیه السلام آمده است که فرمود:

 خداوند سبحانه و تعالی را بر مردم دو حجّت است: یکی ظاهر که آن عبارت است از پیامبران و رهبران دینی و دیگری باطن که آن عقول مردم است.(1)

 پیامبران و اوصیای آنان علیهم السلام به این دلیل حجّت نامیده شده اند که خداوند سبحانه و تعالی به وجود ایشان، بر بندگان خود احتجاج کند. آنان همچنین دلیل بر وجود خدا هستند و گفتار و کردارشان دلیل بر نیاز مردم به قانون آسمانی است.

 بر اساس روایات فراوانی، زمین هرگز از حجّت خالی نیست؛ چنان که از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: آیا زمین از حجّت خالی می ماند؟ حضرت فرمود: «اگر زمین از حجّت خالی باشد، اهلش را فرو می برد.» (2)

 2. مفهوم وصفی خاصی که از نگاه شیعه، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین حجّت الهی است؛ از این رو به حجة بن الحسن العسکری علیهما السلام شهرت دارد.(3) داود بن قاسم گوید: از امام دهم علیه السلام شنیدم که فرمود: «جانشین من، پسرم حسن است. شما نسبت به جانشینِ پس از جانشین من چه حالی خواهید داشت؟»

 عرض کردم: «خداوند سبحانه و تعالی مرا قربانت کند؛ چرا؟»

 فرمود: «برای آن که شخص او را نمی توانید ببینید و ذکر او به نام مخصوصش روا نیست. عرض کردم: «پس چط__ور او را ی___اد ک_نیم؟» ف__رمود: «بگ_ویید حجّت از خ_اندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم .»(4)

ص:186


1- «إِنَّ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص15.
2- «لَوْ بَقِیتْ بِغَیرِ اِمَامٍ لَسَاخَتْ»، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص198.
3- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج25، ح6 و ج97، ص343.
4- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص202، ح169؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص328، ح13.

در بیشتر روایات، این لقب به صورت الحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ به کار رفته است.(1)

- - -

حجر الاسود

تکیه گاه حضرت مهدی علیه السلام هنگام ظهور

از بخش های مهم مسجد الحرام و کعبه، حجر الاسود است که همواره در طول تاریخ _ به ویژه در تاریخ صدر اسلام _ از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار بوده است.

 در برخی روایات از اهمیت و جایگاه آن در عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز سخن به میان آمده است. امام باقر علیه السلام فرمود:

به خدا سوگند! گویا می بینم قائم پشت خود را به حجرالاسود تکیه داده، از خداوند سبحانه و تعالی می خواهد به حق خود برسد. آن گاه ]قائم[ می فرماید: «ای مردم! هر کس دربارة حضرت آدم با من احتجاج کند، بداند من از او به آدم برترم و آن کس که در رابطه با شخصیت نوح با من احتجاج کند، من بر او به نوح مقدم هستم. و هر کس بخواهد در باره با ابراهیم با من مجادله کند، من از او به ابراهیم برتری دارم… و اگر کسی بخواهد با شخصیت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با من محاجه کند، به طور مسلم من به حضرت محمد از او اولی هستم و هر کس که بخواهد در قرآن با من مجادله نماید، من از همه اولی به قرآن خداوند هستم….» (2)

نیز ن.ک: ظهور، مسجدالحرام.

- - -

ص:187


1- ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص245؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص648.
2- «وَ اللَّهِ لَکأَنِّی أَنْظُرُ إِلَ ی الْقَائِمِ علیه السلام وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَ ی الْحَجَرِ ثُمَّ یَنْشُدُ اللَّهَ حَقَّهُ ثُمَّ یَقُولُ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَ ی بِاللَّهِ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی آدَمَ فَأَنَا أَوْلَ ی بِآدَمَ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی نُوحٍ فَأَنَا أَوْلَی بِنُوحٍ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی إِبْرَاهِیمَ فَأَنَا أَوْلَ ی بِإِبْرَاهِیمَ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی مُوسَ ی…»، نعمانی، الغیبة، ص181؛ با اندک تفاوتی: تفسیر عیاشی، ج2، ص56؛ تفسیر قمی، ج2، ص204.

حدیث غدیر

روایتی بشارت دهنده به حضرت مهدی علیه السلام

پی__امبر اس__لام صلی الله علیه و آله و سلم در واپ__سین ماه های عمر خود، در محل غدیر خم، ضمن پافشاری بر امامت نخستین پیشوای مسلمانان، دربارة آخرین پیشوا چنین فرمود:

…ای مردمان! همانا به درستی که من پیامبرم و علی جانشین من است. آگ__اه ب__اشید! خت__م کنن__دة پیشوایان از ما است. او قائم مهدی است. آگاه باشید! همو است که دین را ب__رت__ری خ__واه__د بخ__شید و انتقام گیرنده از ستمگران است.(1)

- - -

حدیث لوح حضرت زهرا علیها السلام > لوح حضرت زهرا علیها السلام

حدیث معراج

بشارت خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارة حضرت مهدی علیه السلام در معراج

یکی از رخدادهای مهم زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم معراج آن حضرت است. قرآن در آیاتی چند به برخی از حوادثی که در آن سفر آسمانی رخ داده، اشاره هایی کرده است و یک سوره را نیز برای این حادثه بزرگ اختصاص داده است.

 افزون بر آیات قرآن، برخی از آنچه در آن سفر ملکوتی اتفاق افتاد، به بیان روایات نورانی معصومان علیهم السلام برای ما بازگو شده است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در بارة آنچه در شب معراج دیده بود، پس از بیان دیدن نور پیشوای___ان معصوم علیهم السلام و آخ___رین جانشین خود میان آن ها، فرمود: … عرض کردم: «پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟» فرمود: ایشان پیشوایانند و این قائم است؛ همو که حلال مرا حلال می کند و حرام مرا را حرام می سازد و از دشمنان من انتقام می گیرد.ای محمد! او را دوست بدار. پس همانا من او را دوست می دارم و هر کس که او را دوست بدارد، نیز دوست می دارم….(2)

ص:188


1- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج37، ص213.
2- «هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ یَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی یَا مُحَمَّدُ أَحْبِبْهُ فَإِنِّی أُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّه»، محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار36، ص222؛ نعمانی، الغیبة ؛ ص93؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص252.

- - -

ص:189

حِرْز حضرت مهدی علیه السلام

دعای منسوب به حضرت مهدی علیه السلام برای در امان ماندن از بلاها

حِرْز، در لغت به معنای جای است__وار و پناهگ__اه است. نیز دعای حفظ و تعویذ را گویند. در اصطلاح، بیشتر معنای دوم مقصود است؛(1)یعنی هر گونه دعای خواندنی و نوشتنی، بلکه هر گونه تعویذی است که مایة حفظ باشد و به وسیلة آن پناه جویند. وجه مشترک بین همة حرزها، به کار بستن آن ها برای محفوظ ماندن شخص و یا همراهان یا اموال او از گزند دشمنان یا پیش آمدهای ناگوار و حوادث پیش بینی نشده روزگار است.

برخی حرزها _ مانند سایر احادیث و دع__اها _ با ذک__ر سن__د معتبر از معصوم نقل شده است؛ اما بعضی از آن ها استناد محکمی ندارد.

 هر یک از حرزها، ویژگی هایی دارند که در کتاب های دعا مورد اشاره قرار گرفته است. برای هر کدام از معصومان علیهم السلام حرزهایی نقل شده است که بعضی از آن ها شهرت بیشتری دارند؛ یکی از آن ها حرز حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که چنین است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا مالِک الرِّقابِ یا هازِمَ الاَحْزابِ یا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ یا مُسَبِبَ الاَسْبابِ سَبِّبْ لَنا سَبَباً لانَسْتَطیعُ لَهُ طَلَباً بِحَقِّ لااِله اِلاّاللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله و سلم .(2)

- - -

حرمت نام بردن مهدی علیه السلام > محمد

حسن شریعی

 از مدعیان دروغین نیابت از حضرت مهدی علیه السلام

یکی از مدعیان دروغین نیابت، حسن شریعی است. البته به یقین مشخص نیست که اسم او حسن باشد؛ بلکه او با لقب معروف شده است. در روایتی که نقل خواهد شد، راوی حدیث به صورت حدس و گمان اسم او را حسن ذکر کرده است.(3) نگارنده قاموس الرجال

ص:190


1- ابن منظور، لسان العرب، ج5، ص333؛ طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص15.
2- مصباح کفعمی، ص305؛ مهج الدعوات، ص45.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص397.

می نویسد:

از حدیثی که شیخ طوسی نقل کرده است، روشن می شود اسم او به صورت یقین روشن نیست و او به وسیلة لقب معروف بوده است و این که تلعکبری راوی حدیث، به صورت گمان حکم کرده که اسم او حسن است، به سبب این است که او «ابومحمد» بوده و بیشتر اسم کسانی که کنیة آن ها «ابومحمد» است، حسن می باشد.(1)

شریعی نخستین کسی است که به دروغ و افترا، ادع__ای نی__ابت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را کرد. او پیش تر، از یاران امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام بود؛ ولی پس از آن منحرف شد. تاریخ ادعای نیابت دروغین او به صورت دقیق بیان نشده است؛ لیکن چون این ادعاهای دروغین، از دوران نایب دوم آغاز شده است، به نظر می رسد وی در دوران سفارت و نیابت محمد بن عثمان، به چنین عملی دست زده است.

 دانشوران علم رجال در بارة شرح حال او چندان بحث نکرده اند؛ لذا جامع ترین سخن درباره ایشان، کلام شیخ طوسی در کتاب الغیبة است. شیخ طوسی دربارة «شریعی» می نویسد:

نخستین کسی که به دروغ و افترا، ادعای نیابت خاص از جانب امام زمان علیه السلام کرد، شخصی معروف به «شریعی» بود. جماعتی از عالمان، از ابومحمد تلعکبری از ابوعلی محمد بن همام نقل کرده اند: کنیه شریعی «ابومحمد» بود.

 تلعکبری می گفت: «گمان دارم نام وی حسن باشد.» او از اصحاب امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام به شمار می آمد. او نخستین کسی است که مدعی مقامی شد که خداوند سبحانه و تعالی برای او قرار نداده بود و شایسته آن هم نبود. در این خصوص، بر خدا و حجّت های پروردگار دروغ بست و چیزهایی به آنان نسبت داد که شایسته مقام والای آنان نبود و آن ها از آن به دور بودند؛ از این رو، شیعیان هم او را ملعون دانسته و از وی دوری جستند و توقیعی از جانب ولی عصر علیه السلام دربارة نفرین و دوری از وی صادر شد.(2)

ص:191


1- محمدتقی تستری، قاموس الرجال، ج3، ص262.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص398.

- - -

حسین بن روح (نوبختی)

نایب سوم حضرت مهدی علیه السلام در غیبت صغرا

سومین نای__ب خ__اص حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، حسین بن روح نوبختی است. وی میان شیعیان بغداد، شهرت ویژه ای داشت و یکی از افراد مورد اعتماد محمد بن عثمان عمری به شمار می رفت. او در سال های305 _ 326 ق نایب امام زمان علیه السلام و واسطة بین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان بود. حسین بن روح دارای ب__رتری ه__ای فراوانی بود؛ امّا به طور عمده شهرت و اعتب__ار او، ب__ه مسألة نی__ابتش ب__از می گردد.

 پیش از آن، محمد بن عثمان، او را حلقة اتصال بین خود و وکلای دیگرش در بغداد قرار داده بود. وی در زمان حیات نایب دوم، در دربار عباسی نفوذ چشمگیری داشت و از ناحیة برخی مقامات دولتی کمک های مالی به او می رسید.(1)

 نایب دوم، از دو یا سه سال پیش از درگذشت خود، با ارجاع برخی از شیعیان که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می بردند به حسین بن روح نوبختی، زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان علیه السلام هموار می کرد. او به کسانی که در این موضوع دچار شک و تردید می شدند، تأکید می کرد این دستور، از طرف امام علیه السلام صادر شده است.(2)

 وی در انتصاب حسین بن روح به جانشینی خود، تأکید فراوانی می کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی میان عموم شیعیان مخلص و وکلای خویش، این مطلب را یادآور می شد. این تأکید، بدان علّت بود که از طرف امامان علیهم السلام، سخن روشنی که بیانگر وثاقت، امانت و نیابت حسین بن روح صادر نشده بود. از طرفی میان وکلای بغداد، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط محمد بن عثمان با آنان بیشتر بود؛ از این رو عوام و خواص شیعیان، تصور نمی کردند حسین بن روح به جانشینی انتخاب شود؛ بدین سبب، نایب دوم از

ص:192


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص372، ح343، با تصرف.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص369، ح337 و ح335.

هر فرصتی برای تبیین نیابت خود از طرف امام زمان علیه السلام، برای رفع تردید از آنان استفاده می کرد.(1)

 پس از وفات ابوجعفر عمری و وصیت او دربارة نصب حسین بن روح به عنوان نایب سوم امام غایب، ابوالقاسم حسین بن روح به «دارالنیابة» در بغداد آمد و بزرگان شیعه گرد او جمع شدند. حسین بن روح، با همکاری وکلای بغداد و سایر مناطق، کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان علیه السلام آغاز کرد و توانست با روش عالمانه و منطقی، بین دوست و دشمن از پذیرش بالایی برخوردار شود.

 روایت ها، حکایت از آن دارد که بر خلاف سفیر اوّل و دوم، موقعیت حسین بن روح در جایگاه سفیر امام دوازدهم بین شیعیان امامیه آشکار بود؛ به همین دلیل عده ای از عوام امامیه، بر آن شدند که وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکم و برکناری برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه ای که وی بخشی از پایان عمر خود را در زندان به سر برد.(2)

از حوادث مهم دوران نیابت حسین بن روح، جدا شدن ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی (معروف به ابن ابی عزاقر) از آیین شیعی و تکفیر او به دست حسین است.(3)

مدت نیابت

حسین بن روح، با وفات ابوجعفر محمد بن عثمان عمری، در سال305 ق منصب نیابت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را عهده دار شد و در سال326 ق وفات یافت. بدین سان مدت نیابت وی نزدیک به 21سال بود.

 در وفات وی که در سال326 ق بوده، هیچ اختلافی نیست، و محدثان و مورخان در این مسأله اتفاق نظر دارند؛ لیکن در محل قبر او، اختلاف و شبهاتی وجود دارد. مسلم است که قبر او در بغداد است؛ ولی این که قبر در قسمت غربی بغداد است یا قسمت شرقی، مورد اختلاف است.(4)

نیز ن.ک: نیابت خاص،

ص:193


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص369، ح336.
2- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص302، ح256.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص389، ح355.
4- علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السلام، ص276.

نواب خاص.

- - -

حسین بن منصور حلاج

از مدعیان دروغین نیابت حضرت مهدی علیه السلام

حسین بن منصور حلاج، حدود سال 244 ق در قریة «طور» از قرای بیضای فارس (هفت فرسنگی شیراز) زاده شد. وی با پدرش منصور از بیضا، به واسط رفت و آن جا علوم اسلامی را آموخت و در بیست سالگی به بصره رفت. مرید صوفی آن سامان شد و به دست او خرقه تصوّف پوشید. در سال 270 ق به مکه سفر کرد و از آن جا به اهواز رفت و به دعوت پرداخت. حلاج برای دعوت به مذهب صوفیانه خود که جنبة «حلولی» داشت، به مسافرت می پرداخت. وی در آغاز، خود را رسول امام غایب و باب آن حضرت معرفی می کرد؛ به همین سبب علمای علم رجال شیعه، او را از مدعیان بابیّت شمرده اند.

 نام او ابوالمغیث حسین بن منصور حلاّج بود که در سال 309 ق کشته شد. حلاّج پس از ادعای بابیّت، بر این شد که ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی (متکلم امامی) را در سلک یاران خود در آورد و به تبع او، هزاران شیعه امامی را که در قول و فعل تابع او بودند، به عقاید حلولی خویش معتقد سازد؛ به ویژه آن که جماعتی از درباریان خلیفه به حلاّج حسن نظر نشان داده و جانب او را گرفته بودند؛ ولی ابوسهل که پیری مجرّب بود، نمی توانست ببیند او با مقالاتی تازه، خود را معارض حسین بن روح نوبختی وکیل امام غایب معرفی می کند. اسماعیل در پاسخ گفت: «وکیل امام زمان علیه السلام باید معجزه داشته باشد. اگر راست می گویی، موه__ای مرا سیاه کن. اگر چنین ک__اری انج__ام دهی، همه ادعاهایت را می پذیرم.» ابن حلاج که می دانست ناتوان است، با استهزای مردم روبه رو شد و از شهر بیرون رفت. آن گاه به قم شتافت و به مغازة علی بن بابویه (پدربزرگوار شیخ صدوق) رفت و خود را نماینده امام زمان علیه السلام خواند. مردم بر وی شوریدند و او را با خشونت از شهر بیرون افکندند.

ابن حلاج، پس از آن که جمعی از خ__راسانیان ادع__ایش را پذیرفتند،

ص:194

دیگر بار به عراق شتافت.(1) در این زمان، چون فقه امامیه از سوی خلفا به رسمیت شناخته نشده بود، شیعیان، میان مذاهب اهل سنّت «مذهب ظاهری» را که مؤسس آن، ابوبکر محمد بن داوود اصفهانی است، پذیرفته بودند.

 رؤسای امامیه و خاندان نوبختی، برای برانداختن حلاّج ناچار به محمد بن داوود ظاهری متوسل شدند و او را به صدور فتوایی وا داشتند که در سال 297 ق و اندکی پیش از مرگ خود در وجوب قتل حلاّج انتشار داده بود. ابوالحسن علی بن فرات، وزیر شیعی مذهب مقتدر (خلیفة عباسی) نیز در تکفیر حلاّج به آل نوبخت کمک کرد.

حلاّج در سال 296 ق به بغداد رفت و مردم را به طریقة خاصی مبتنی بر نوعی تصوف آمیخته با گونه ای «حلول» دعوت کرد. ابوالحسن بن فرات، وی را تعقیب کرد و ابن داوود فتوای معروف خود را در حلال بودن خون او صادر نمود. وی در سال 301 ق به دست کارگزاران خلیفه گرفتار شد و به زندان افتاد. پس ازهفت ماه محاکمه، علمای شرع او را مرتد و خارج از دین اسلام شمردند (24ذیقعده 309ق) و به فرمان مقتدر و وزیر او حامد بن عباس به دار آویخته شد.(2) سپس جسد او را سوزاندند و سرش را بر بالای جسر بغداد زدند.

- - -

حکومت جهانی

از مهم ترین اه__داف قی__ام جهانی حضرت مهدی علیه السلام

یک__ی از ویژگی ه__ای دول__ت مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف، جهانی بودن آن است. حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، شرق و غرب عالم را فرا می گیرد و آبادی ای در زمین نمی ماند، مگر این که گلبانگ محمدی از آن بر می خیزد و سراسر گیتی از عدل و داد آکنده می شود. در آن دوران به دست آن حضرت، آرمان والای تشکیل جامعة بزرگ بشری و خانوادة انسانی تحقّق می پذیرد و آرزوی دیرینة همة پیامبران، امامان،

ص:195


1- ر.ک: سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج2، ص48؛ سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص532.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص401، محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص162.

مصلحان و انسان دوستان برآورده می شود.

امام رضا علیه السلام از پدرانش از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است:

 خداوند سبحانه و تعالی در شب معراج در بخشی از بیانی طولانی فرمود: «… و به درستی زمین را به وسیلة واپسین آنان ]ائمة معصومین علیهم السلام [ از دشمنانم پاک خواهم ساخت و تمام گسترة زمین را در فرمانروایی او قرار خواهم داد….»(1)

 در دوران رهبری امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، با ایجاد مدیریت و حاکمیت یگانه برای همة اجتماعات، نژادها و منطقه ها، یکی از عوامل اصلی تضاد و جنگ و ستم از بین می رود.(2)

 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

پیشوایان پس از من دوازده نفرند؛ نخستین آنان تو هستی ای علی و واپسین آنان قائم است؛ همو که خداوند سبحانه و تعالی بر دستانش مشارق و مغارب زمین را فتح خواهد کرد.(3)

 امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمود:

سپس خدای عزوجل او را ظاهر سازد و مشرق ها و مغرب های زمین را به دست او بگشاید و….(4)

 این امید به آمدن مصلح جهانی، ریشه در افکار و عقاید تمام اقوام و ملل دارد و کم و بیش به گونه های متفاوت همه جا وجود دارد؛ اما در تفکر شیعی به طور روشن و شفاف مطرح است. در این تفکر، امام منتظر و منجی نهایی، زنده است و روزی به فرمان خداوند سبحانه و تعالی ظهور کرده و جهان

ص:196


1- «… وَلَاُطَهِّرَنَّ الاَرْضَ بِآخِرِهِم مِنْ اَعدَائِی وَلَاُمَلِّکنَّهُ [وَلَاُمَکنَنَّهُ] مَشارِقَ الْاَرْضِ وَمَغارِبَها …»، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص262، ح22؛ همو، علل الشرایع، ج1، ص5، ح1. همچنین ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص432، ح91 .
2- محمد حکیمی، عصر زندگی، ص162.
3- «اَلاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِی اِثْنا عَشَرَ اَوَّلُهُمْ اَنْتَ یا عَلِی وَآخِرُهُم الْقائِمُ الَّذِی یَفْتَحُ اللّهُ تَعالی ذِکرُهُ عَلی یَدَیْهِ مَشارِقَ الاَرْضِ وَمَغارِبَها»، شیخ صدوق، الامالی، ص97، ح9؛ فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص102؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص398.
4- «ثمَ یُظْهِرُهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیَفتَحُ اللّهُ عَلَی یَدِهِ مَشارِقَ الاَرضِ وَ مَغارِبَهَا»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص15، ح31.

را پر از عدل و داد خواهد کرد.

بر اساس دیدگاه «تشکیل حکومت جهانی»، با ظهور امام غایب عجل الله تعالی فرجه الشریف، اسلام، یگانه دین حق و کامل و دارای شریعت جامع، مقبول همگان خواهد شد. در آن زمان ستمگران و جباران از مسند قدرت به زیر کشیده می شوند. پس از آن حکومت جهانی اسلام با زعامت و رهبری امام معصوم و عادل برپا شده و عدالت بر بنیاد دیانت و اخلاق در مقیاسی جهانی اجرا می گردد.

 در برخی آیات قرآن، به این حاکمیت اشاره شده است و آیات مربوط به جهانی بودن اسلام نیز مؤید این معنا است. جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقة خاصّی، از ضروریات این آیین الهی است و حتی کسانی که ایمان به آن ندارند، می دانند که دعوت اسلام، همگانی بوده و به منطقة جغرافیایی خاصّی محدود نبوده است. از جمله آیه هایی که به حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تفسیر شده، آیه ارسال است. در این آیه می خوانیم:

((هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَدینِ الْحَقّ ِ لِیظْهِرَهُ عَلَی­الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْکرِهَ الْمُشْرِکونَ))؛(1)

او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد، تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند؛ هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.

 آیه یادشده، با همین الفاظ در سوره «صف»، آمده و با تفاوت مختصری در «سوره فتح»، تکرار شده است و از رویدادی مهم خبر می دهد. این اهمیّت، موجب تکرار آن شده است و از جهانی شدن اسلام و فراگیری این آیین بر روی زمین خبر می دهد.

شکی نیست در حال حاضر، این موضوع تحقق نیافته است؛ ولی این وعدة حتمی خدا به تدریج در حال تحقق است. طبق روایات، تکامل این برنامه، هنگامی خواهد بود که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند و برنامة جهانی شدن اسلام را تحقق بخشد. شیخ صدوق، از امام صادق علیه السلام، در تفسیر این آیه نقل می­کند:

به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه

ص:197


1- توبه (9): 33.

نازل نشده و نخواهد شد، تا آن که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج کند. وقتی او ظهور کرد، دیگر هیچ کافر به خدا و منکر امامی نمی ماند؛ مگر این که از خروج آن حضرت ناراحت می شود. حتی اگر کافری در دل سنگی پنهان شود، آن سنگ می گوید:ای مؤمن! در دل من کافری پنهان شده است، مرا بشکن و او را بیرون بیاور و به قتل برسان.(1)

 در تفسیر قمی آمده است: این آیه دربارة قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده و این که در باره آن حضرت نازل شده، بدین معنا است که خروج او تأویل این آیه است. از روایت صدوق هم این برداشت استفاده می شد.

اف__زون ب__ر ای__ن، شواهد تاریخی ف__راوانی وج__ود دارد ک__ه پی__امبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به س__ران کشوره__ا مانند قی__صر روم و پ__ادش__اه ای__ران و فرمانروایان مصر و حبشه و شامات و نیز به رؤسای قبایل گوناگون عرب و… نامه نوشت همگان را به پذیرفتن این دین مقدس دعوت کرد و از پیامدهای وخیم کفر و روی گردانی از اسلام، برحذر داشت. اگر دین اسلام جهانی نبود، چنین دعوت عمومی انجام نمی گرفت و دیگر اقوام و امت ها هم برای عدم پذیرش، عذری می داشتند.(2)

مبانی و مقدماتی که ناگزیر به آرمان حکومت واحد جهانی شیعی می انجامد، از این قرار است:

 یک. اعتقاد به برتری اسلام و جهانی بودن آن

به اجماع تمام مسلمانان، اسلام دینی است که در واپسین حلقه از سلسلة طولانی نبوت ظاهر شده و از هر جهت کامل ترین و جامع ترین دین ها است و تا روز قیامت نیز بش__ریت را از ه__ر جه__ت کف__ایت می کند. دی__ن اسلام، روزی تم__ام انسان ها را پیرو و مطیع خود خواهد کرد و بدین ترتیب جهان در تسخیر آموزه های بلند و آسمانی اسلام در خواهد آمد. از آیاتی چون:

((اِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الاِسْلامُ))؛(3)

در حقیق__ت، دی__ن نزد خداوند سبحانه و تعالی همان اسلام است.

ص:198


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص670.
2- محمد تقی مصباح، آموزش عقاید، ج2، ص116.
3- آل عمران (3): 19.

((وَمَنْ یَبتَغِ غَیرَ الاِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقبَلَ مِنهُ))؛(1)

و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود.

((اَلیَوْمَ اَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ))؛(2)

امروز دین شما را برایتان کامل گردانیدم.

((ما کانَ مُحَمَّدُ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِکم وَلکنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبیین))؛(3)

محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.

((وَلَقد کتَبنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ))؛(4)

و در حقیق__ت، در زب__ور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

((وَهُوَ الذِی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَدین الحَقِ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِه))؛(5)

او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند.

 به دست می آید که مسلمانان، به حقانیّت، جامعیّت، خاتمیّت، جهان شمولی و سرانجام جهان گستری و پیروزی و غلبة نهایی آن دست خواهند یافت.

 دو. اعتقاد به مهدویت

چی__رگ__ی اسلام بر تمام ادیان و مک__اتب و استیلا ب__ر جب__اران و فرم__انروایان غی__ر اله__ی و تأسیس حکومت جهانی، لازمه اعتقاد به مهدویّت و ظهور منجی دادگستر است.

 از نگاه شیعیان، تاریخ اسلام پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با حذف امام علی بن ابی ط__الب و ف__رزن__دان معصوم او علیهم السلام، در ح__وزة سیاست و حکومت به انحراف گرایید و پیامدهای منفی متعددی نیز در پی داشت که یکی از آن ها محرومیت جامعه از رهبری معنوی و آسمانی است؛ چرا که امام

ص:199


1- آل عمران (3): 85.
2- مائده (5): 3.
3- احزاب (33):40.
4- انبیاء (21): 105.
5- توبه (9): 33؛ الفتح (48): 28؛ صف (61): 9.

علی علیه السلام و پس از او بقیة امامان دوازده__گ_انه، پیش__وای__ان دینی _ سیاسی بر حق و دارای حق خلافت و امامت انحصاری اند. دیگران _ هر کس باشد _ غاصب حق معصومند و لذا جائر و باطل می باشند. این انحراف تا کنون ادامه پیدا کرده است.

از آن جا که شیعیان دوازده امامی در عص__ر امامان، هرگز به قدرت و ت__أسیس دول__ت دست نی__افتند، منتظرند ک__ه واپسین بازم__انده از امامان معصوم علیهم السلام که از سال 329 ق غیبت کبرا برای او آغاز شده است، ظهور کند و تاریخ اسلام و در نهایت تاریخ انسان را به مسیر طبیعی و الهی اش باز گرداند. در آن عصر، اسلام، عزی__ز، مسلّ__ط و همگ__انی می شود و مسلمانان، قدرتمند و بر جهان چیره می گردند. طبق این تفسیر، تشکیل حکومت واحد جهانی اجتناب ناپذیر خواهد بود.

ویژگی ها و اختیارات مهدی منتظر

 در منابع روایی اسلامی (به ویژه شیعی)، از ویژگی ها، اختیارات و عملکردهایی یاد شده است که آن ها جز با تشکیل حکومت واحد جهانی محقق نخواهند شد؛ از جمله گفته شده است: حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ستم و جور را برای همیشه برمی اندازد و عدالت و دین حق را در سطح جهان برای همیشه مستقر می کند. در برخی روایات، از اختیارات قدرت و امکانات مطلق و جهانی امام غایب یاد شده است که نتیجه آن، چیرگی بر جهان و تشکیل حکومت مقتدر جهانی است. امام باقر علیه السلام فرمود:

قائم ما، با در انداختن بیم و هراس در دل ستمگ__ران ی_اری می شود، با پشتیبانی و حمایت از سوی خداوند سبحانه و تعالی تأیید می گردد. زمین برایش خاضع و تسلیم می شود، گنج ها برایش آشکار و نمایان می شود. حکومت او شرق و غرب عالم را فرا می گیرد. خداوند سبحانه و تعالی به وسیلة او دینش را بر همة دین ها چیرگی می بخشد؛ هر چند مشرکان را ناخوشایند باشد. [در عصر ظهور] در زمین خرابی و ویرانی ای نمی ماند، مگر آن که آباد می شود. عیسی بن مریم علیه السلام فرود آید و پشت سر او نماز گزارد.(1)

 بر این اساس، حکومت جهانی واحد از دیرباز به عنوان یکی از

ص:200


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص331، ح16.

باورهای مسلّم شیعی و یکی از نیازهای بشر مطرح بوده است. اکنون نیز شیعیان امامی در انتظار روزی به سر می برند که چنین حکومتی، با ظهور منجی غایب تشکیل شود و تاریخ بشر در مسیر حق قرار گیرد و بشریت از برکات واقعی و همه جانبه آن بهره مند شوند.

 با این که آرمان هایی چون عدل جهانی و حکومت جهانی سابقه ای دیرینه دارد؛ اما در قرن اخیر به دلیل های خاصّ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی _ به ویژه گسترش ارتباطات _ آرمان جهانی شدن تشدید و تق__ویت شده و عملی ت__ر ب__ه نظر می رسد. در جنبش های اسلامی معاصر نیز بار دیگر آرمان دیرین جهانی و چیره شدن اسلام با قدرت تمام مطرح شده و مفاهیمی چون دین جهانی، عدل جهانی، حکومت جهانی یا بین الملل اسلامی و… گسترش یافته است.

 آرمان های یاد شده در میان شیعیان در سطح گسترده تر مطرح و تقویت شده و اکنون در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران، از آن آرمان ها _ از جمله حکومت واحد جهانی _ تبلیغ می شود.

برخی از ویژگی های حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 1. این حکومت دارای رهبری است که مشروعیت خود را از پروردگار متعال گرفته و از هر گونه خطا و عصیان به دور است. افزون بر این، کسانی که او را در اجرای حکومت جهانی یاری خواهند کرد، انسان هایی هستند برگزی__ده و دارای صف__ات اخلاقی ویژه که این خود بر عظمت این حکومت می افزاید.

 2. در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام ق__ان__ون گ_ذار خداوند سبحانه و تعالی است، از این رو تمام نیازهای مادی و معنوی انسان ها مورد توجه واقع شده و از هر گونه خطا دور خواهد بود.

 3. محور تمام قوانین در حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف امور دینی و اخلاقی است؛ در حالی که تمام نیازهای مادی و معنوی بشر در تمام قوانین مورد توجه واقع شده است.

 4. دانش، در دولت مهدوی در کل جامعه بشری گسترش می یابد و هرگز در انحصار عده ای خاص نخواهد بود؛ از این رو همگان از دانشی بس ارجمند برخوردار خواهند بود. البته از این دانش نیز در راه

ص:201

رشد و تعالی جامعة بشری استفاده خواهد شد، نه در راه ستم و تعدی به دیگران.

 5. حک__ومت جه___انی حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر عالی ترین اندیشه های عاقلانه مبتنی است؛ چرا که در آن دولت مبارک است که عقول بشری به کامل ترین وجه امکان رشد خواهد کرد.

 6. حکومت جهانی مهدی علیه السلام مبتنی بر بهره مندی عاقلانه، عالمانه و عابدانه از همة منابع موجود و ظرفیت های ممکن در کره زمین است و این بدان معنا است که مردم در عین بهره مندی از تمام مواهب الهی هرگز گرد اتراف و اسراف نمی گردند. افزون بر آن، با وجود فراوانی نعمت، حالت استغنایی در روح انسان ها بوجود می آید که باعث می شود با وجود در اختیار داشتن موهبت های فراوان هرگز دست به طغیان و عصیان نزنند.

 در جامعة مهدوی، به سبب وجود تمام شرایط ممکن، راه رشد و تعالی به سوی پروردگار بر همگان باز خواهد بود و در عین اختیار داشتن، همگان بر دینی توحیدی و باوری الهی خواهند بود.

از دستاوردهای مهم برپایی حکومت جهانی مهدی علیه السلام

1. امنیت

امنیت مصدر جعلی از ریشه «ا م ن»، و با مشتقاتی مانند: ایمان، ایمنی و استیمان، به کار برده می شود.

امنیت در لغت فارسی به ایمن شدن، در امان بودن و بی بیمی،(1) اطمینان خاطر یافتن و برطرف شدن ترس و بیم،(2) معنا شده است. و در زبان عربی به معانی پرشماری آمده است.

 برخی امن و امنیت را در اصل به معنای آرامش نفس و از بین رفتن ترس دانسته،(3) برخی با ذکر مثال "أمن زید الأسد أمنا" معنای امنیت را آرامش و زوال ترس یاد نموده است. آنگاه این واژه را هم از نظر وزن و هم از نظر معنا همانند "سلم" دانسته است(4). و برخی دیگر امن را به ضد ترس و خوف معنا کرده، و مأمن را موضع بدون ترس دانسته است.(5)

ص:202


1- محمد معین، فرهنگ فارسی، ص122.
2- محمد بندریگی، فرهنگ بندرریگی، ص323.
3- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص25.
4- فیومی، المصباح المنیر، ص24.
5- خلیل بن احمد، العین، ج8، ص377.

آنچه از مجموع دیدگاه اهل لغت به دست می آید، این که امنیت به معنای آرامش، نترسیدن، وحشت نداشتن و اضطراب نداشتن است. با توجه به معانی لغوی، می توان گفت «امن» شامل دو جهت ایجابی و سلبی می شود. ایجاب در آن جا که سخن از اطمینان، آرامش فکری و روحی است، و سلب در آن جا که نبود ترس، دلهره و نگرانی مقصود است.

 امنیت از امور اساسی است که در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان به گونه ای قابل توجه، مورد نیاز است. و آموزه های قرآن _ بدان جهت که پاسخ گوی نیازهای واقعی انسان هاست _ بدین مهم نیز توجه شایسته ای نموده است.

پیوند تنگاتنگ و محکم این واژه با کلمه های اسلام، ایمان و مؤمن گویای اهمیت فوق العاده امنیت است. روایت ه__ای بسیاری از پی__امبر و امامان علیهم السلام وارد شده که خود و اهل بیت را مایه امان ساکنان زمین به شمار آورده اند.(1) بدین ترتیب، حضور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف _ چه به صورت پنهان و چه به صورت آشکار و در زمان قیام _ مایة بارش فیض و نعمت های الهی به سوی مردم است. طبیعی است در دورة حکومت مهدوی، این جریان به کمال خود خواهد رسید و همة موانع موجود بر سر اتص__ال فیض می__ان خ__داوند سبحانه و تعالی و م__ردم از طریق ام__ام، بر طرف خواهد شد.(2)

2. آبادانی جهان

از مهم ترین ویژگی های جهان در آستانة ظهور حضرت مهدی علیه السلام، پر شدن زمین از ظلم و بیداد است. مهم ترین پیآمد ای__ن ستمگری ه__ا، خرابه هایی است که برای انسان های فرودست و ستم کشیده به جای خواهد ماند؛ اگر چه اندک شماری انسان ستمگر، از دنیایی به ظاهر آباد برخوردار خواهند بود.

حضرت مهدی علیه السلام با برپایی نظامی جهانی بر پایه های عدل و قسط، همة ویرانه های جه__ان را آب__اد خواهد ساخت. و دست ستمِ ستمگران را از زن__دگی مستضعفان ب__رای همیشه کوتاه خواهد کرد. ام__ام باقر علیه السلام، در

ص:203


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص205.
2- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج10، ص104.

این باره فرمود:

روی زمین، خرابه ای باقی نمی ماند، جز این که آباد می شود.(1)

 و خداوند سبحانه و تعالی در قرآن وعده فرموده است چنانچه مردمان ایمان بیاورند و پروا پیشه کنند، درهای برکت های آسمان و زمین بر ایشان گشوده خواهد شد(2) و جامعة عصر ظهور، بی گمان توحیدی ترین جامعه در تاریخ انسان هاست و این وعدة خداوند تحقق خواهد یافت.

 روشن است که این آبادانی نه فقط در جنبه های مادی که در جنبه های معنوی زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، در پرتو آن حکومت عدل جهانی رخ خواهد نمود.

 این آبادانی در کنار دیگر ویژگی ها، زندگی را در آن دوران به گونه ای فراهم خواهد کرد که مردمان آرزومند زنده شدن درگذشتگان خویش می شوند.(3)

 مدت حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 گویی بنا بر این بوده است که مدت دقیق حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف _ مانند برخی موضوعات دیگر مربوط به آن حضرت _ به روشنی بیان نشود. روایاتی که از معصومان علیهم السلام _ اعم از روای_ات شیعه و اه__ل سنّت _ در دس__ت است، دیدگاه های متفاوتی را در این باره، نقل کرده اند. اگر چه با یک بررسی عمیق می توان نظرهای پرشماری ارائه کرد.(4) اما به طور عمده روایات به چهار دیدگاه کلّی قابل تقسیم است:

یک. روایاتی که مدت حکومت حضرت را هفت سال و حدود هفت سال، ذکر کرده اند. این دیدگاه، به ویژه در روایات اهل سنّت(5) بسیار به چشم می خورد و در برخی از منابع روایی شیعی نیز با سند راویان اهل سنّت مورد اشاره قرار گرفته است. علامة مجلسی در بحار

ص:204


1- «… فَلایَبْقَی فِی الاَرْضِ خَرَابٌ إِلا عُمِر»، علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج2، ص534؛ نیز: ر.ک: ابن منادی، الملاحم و الفتن، ص99.
2- اعراف(7): 96.
3- عماد الدین طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص250.
4- البته برخی از این دیدگاه ها، مستند روایی محکمی ندارد.
5- مسند احمد، ج3، ص28.

الانوار از ابوسعید خُدری نقل کرده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

مهدی _ با پیشانی بلند و بینی کشیده _ از من است. زمین را از قسط و عدل سرشار می سازد آن گونه که از بیداد و ستم آکنده شده باشد. هفت سال حکومت می کند.(1)

 آن گاه پس از اشاره به حَسَن بودن روایت می نویسد: «این روایت را حافظ أَبوداوُد سَجِستانی در صحیح خود و غیر او از راویان بزرگ حدیث همچون طبَرانی و دیگران نقل کرده اند.

 جالب توجه این که تمام روایاتی که مدت حکومت حضرت را هفت سال ذکر کرده اند به روایت ابوسعید خدری بر می گردد.

 البته در برخی روایات بین هفت و هشت و نه سال تردید شده است.(2) این نامعیّن بودن به دو گونه است:

1. به دلایلی در کلام معصوم علیه السلام به صورت نامعیّن ذکر شده است.

2. در کلام معصوم علیه السلام معیّن شده و تردید از راوی است.

 برخی از این که مدت حکومت در روایات یاد شده هفت سال ذکر شده به شگفت آمده، دنبال توجیه آن برآمده اند. به ویژه که در برخی روایات نیز سخنی بس تعجب برانگیز دیده اند. و آن این که شیخ طوسی روایتی نقل کرده از فَضْل از عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِی از عَبْدِ الْکرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِی که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «چه مدت ق__ائم علیه السلام حک__ومت خواه__د کرد؟» فرمود: «هفت سال. که به سال های شما هفتاد سال می شود.»(3)

البته سخنان فراوانی در توجیه این روایت _ که اساس روایاتی از این قبیل است _ به میان آوردند که برخی شگفت آورتر از خود روایت است.

افزون بر آن که در سند روایت عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِیِّ(4)و عَبْدِ

ص:205


1- «الْمَهْدِیُّ مِنِّی أَجْلَی الْجَبْهَةِ أَقْنَی الْأَنْفِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَمْلِک سَبْعَ سِنِینَ»، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص90.
2- ابن ابی شیبة، المصنف، ج15، ح19484.
3- «کمْ یَمْلِک الْقَائِمُ قَالَ سَبْعَ سِنِینَ یَکونُ سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ سِنِیکمْ هَذِهِ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص474.
4- نجاشی، رجال، ص226؛ نیز ر.ک: علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص370، سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج11، ص304؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص341؛ علامه حلی، ایضاح الاشتباه، ص241؛ ابن غضایری، رجال، ج4، ص47.

الْکرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِیِّ،(1) به شدت تضعیف شده اند؛ هیچ عقلی چنین تحولی را نمی پذیرد. چرا که نظام امروزین آفرینش، نظام احسن است و لزومی ندارد به گونه ای که می گویند تغییر داده شود.

دو. روایاتی که مدت حکومت حضرت را نوزده سال گفته اند. امام صادق علیه السلام فرمود:

حکومت قائم، نوزده سال و چند ماه خواهد بود.(2)

سه. روایاتی که مدت حکومت حضرت را چهل سال دانسته اند.(3)

چهار. روایاتی که مدت حکومت حضرت را سیصد و نه سال ذکر کرده اند.(4)

 برخی این تفاوت را اشاره به مراحل و دوران های حکومت آن حضرت می دانند؛(5) ولی به هر حال، داوری نهایی دربارة مدت حکومت آن حضرت _ به دلیل نبود اخبار و منابع کافی _ امکان پذیر نیست. اما با این حال می توان چنین نتیجه گرفت: قطع نظر از روایات اسلامی، مسلم است که این همه آوازه ها و مقدمات برای یک دوران کوتاه مدت نیست؛ بلکه قطعاً برای مدتی است طولانی که ارزش این همه تحمل زحمت و کوشش را داشته باشد.(6)

 البته این مدت _ هر قدر باشد _ در مقایسه با کل تاریخ، بسیار ناچیز است. این جا پرسش جدیدی رخ می نماید که آیا مدتی چنین کوتاه در مقایسه با کل تاریخ، دردها و رنج های انسان ها را در طول تاریخ جبران می کند؟ در پاسخ می توان گفت: فلسفة امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همانند فلسفة بعثت انبیا و رسولان الهی است. منظور از برانگیخته شدن رسولان الهی، ابلاغ دستورهای خداوند سبحانه و تعالی و نصب مشعل فروزان

ص:206


1- شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص339؛ سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج11، ص71.
2- نعمانی، الغیبة، ص331.
3- ر.ک: طبری، دلایل الامامة، ص258.
4- ر.ک: طبری، دلایل الامامة، ص241.
5- ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص314.
6- ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص314.

هدایت بر سر راه کاروان بشریت است. طولانی یا کوتاه بودن مدت ابلاغ رسالت، به اصل آن آسیب نمی رساند. دوران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بیست و سه سال بود؛ ولی واپسین پیام الهی را ابلاغ کرد و این مشعل هدایت را بر افروخت. از سوی دیگر، می توان به مدت نبوّت حضرت نوح علیه السلام اشاره کرد که بر خلاف مدت طولانی آن، به دلیل عدم تحقق شرایط مساعد، نتیجه قابل توجهی به بار نیاورد.

 دوران امامت و حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز چنین است. مقصود اصلی ابلاغ رسالت الهی و تحقق بخشیدن به حکومت جهانی خداوند سبحانه و تعالی و حاکمیت مستضعفان است؛ هر چند در مقایسه با کل تاریخ، سالیانی محدود باشد. افزون بر آن، شیعه با اعتقاد به رجعت، بهترین پاسخ را به محدود بودن مدّت حکومت مهدی علیه السلام داده است.(1)

- - -

حکومت صالحان

 از وعده های الهی در عصر ظهور

امید به حاکمیت انسان های صالح در آینده­ای روشن و استقرار عدالت و صلح فراگیر و همگانی، امری فطری است.

 همة افراد، بر اساس فطرت ذاتی خود، به امید آن روزی هستند که جهان در پرتو هدایت های انسانی شایسته و با تأیید و عنایت پروردگار هستی، از بیداد و تباهی رهایی یافته، از نابسامانی­ها، ناامنی ها و تیره روزی­ها خلاص شود و سرانجام به صلح و صلاح برسند.

 در بیشتر دین ها و مذهب های جهان، از مصلحی سخن به میان آمده است که در آخرالزَّمان ظهور کرده و به کژی ها و کژروی ها پایان خواهد داد و شالودة حکومتی جهانی را بر اساس دادگری، بنیان خواهد نهاد. تمام پیامبران الهی نیز در این زمینه به مردمِ با ایمان جهان، نویدهای روشنی داده اند.

 این اندیشه که در اسلام با عنوان «مهدویّت»، شناخته شده است نیز، همچون دیگر ادیان، ریشه در کلام پروردگار الهی دارد، از این رو قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان، با پافشاری تمام، پیروزی نهایی حق بر

ص:207


1- ر.ک: نگارنده، بازگشت به دنیا در پایان تاریخ (تحلیل و بررسی مسئله رجعت).

باطل را به تمام انسان ها وعده فرموده، حکومت صالحان و شایستگان را نوید داده است.

 مسلمانان با بهره مندی از آموزه های آفتابگون وحی و سخنان نورانی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، بر این باورند: آن انسان بزرگ که شایستگان را بر گیتی چیره خواهد ساخت کسی نیست مگر رادمردی از سلالة آخرین پیامبر الهی یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .

 اگر چه قرآن در بارة ظهور و قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به گونه ای فراگیر سخن رانده و بشارت به تشکیل حکومت دادگر جهانی و پیروزی شایستگان داده است. اما مفسران شیعه و برخی از تفسیرگران اهل سنّت، این آیات را به استناد روایات اه__ل بی__ت علیهم السلام و دی__دگ__اه های دانشمندان مسلم__ان ب__ه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مربوط دانسته اند.

 به باور ایشان، مهم ترین آیه ای که پرده از حاکمیت انسان های شایسته در آینده برداشته، این گونه می فرماید:

((وَلقَدْ کتَبْنا فِی الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّکرِ أنّ الارضَ یرِثُها عِبادِی َ الصّالِحُونَ))؛(1)

و همانا در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایستة من، به ارث خواهند برد.

در این آیه، به یکی از روشن ترین پاداش های دنیوی صالحان (حکومت روی زمین)، اشاره شده است. در روایاتی چند نیز این رویداد مهم، در عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته شده است.

اما مقصود از این شایستگی چیست؟ با توجه به اضافه شدن «بندگان» به «خدا»، ایمان و توحید آنان روشن می شود، و با توجه به کلمه «صالحون»، همة شایستگی ها به ذهن می آید: عمل و تقوا، علم و آگاهی، قدرت و قوت، و تدبیر و نظم و درک اجتماعی.

 این شایستگی ها، دارای آثار و برکاتی بی مانند است؛ به گونه ای که اگر بندگان با ایمان، این شایستگی­ها را برای خود فراهم سازند، خداوند سبحانه و تعالی نیز آن ها را یاری می­کند تا بر مستکبران چیرگی یافته، دست­های آلودة شان را از حکومت بر روی زمین کوتاه کنند و دارندة میراث­های آن ها

ص:208


1- انبیا (21): 105.

گردند.

 بنابراین، فقط استضعاف سبب پیروزی بر دشمنان و حکومت بر روی زمین نیست؛ بلکه وجود ایمان و کسب شایستگی ها نیز بایسته است و مستضعفان جهان، تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند، به حکومت روی زمین نخواهند رسید.

 اما مراد از وراثت زمین، این است که سلطنت بر منافع، از دیگران به صالحان منتقل شود و برکات زندگی در زمین ویژة ایشان شود. این برکات، یا دنیایی است که به بهره مند شدن صالحان از زندگی دنیایی بر می گردد که در این صورت خلاصه مفاد آیه این می شود که: به زودی زمین از لوث شرک و گناه پاک شده جامعة بشری صالح که خدای را بندگی کنند و به وی شرک نورزند در آن زندگی کنند؛ هم چنان که آیه: ((وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ … یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکونَ بی شَیْئاً))؛(1) از آن خبر می دهد. و یا این برکات، اخروی است که عبارت است از مقامات قربی که در دنیا برای خود کسب کردند؛ چون این مقامات، نیز از برکات حیات زمینی است؛ هر چند خودش از نعمت های آخرت است هم چنان که آیه: ((وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ))؛(2) که حکایت کلام اهل بهشت است و آیه: ((أُولئِک هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ))؛(3) بدان اشاره می کنند.

 از این ج__ا روشن می شود ک_ه آیه م__ورد بح__ث، وی__ژة یکی از دو وراثت های دنیایی و آخرتی نیست؛ بلکه هر دو را شامل می شود. و تفسیرگرانی که آن را به وراثت آخرتی اختصاص داده اند و به آیاتی که مناسب با آن وراثت است تمسک جسته و چه بسا گفته اند همین معنا به طور متعین مقصود است چون بعد از اعاده دیگر زمینی نیست تا صال__حان آن را ارث ببرند، ح__رف

ص:209


1- سوره نور(24): 55.
2- سوره زمر(39): 74.
3- سوره مؤمنون(23): 11.

درستی نزده اند، زیرا معلوم نیست که آیه مورد بحث عطف بر آیه قبلی اش که متعرض مساله اعاده بوده شده باشد تا بگویید بعد از اعاده دیگر زمینی باقی نمی ماند. و ممکن است عطف به اول آیات باشد که می فرمود: ((فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ)).

آن مفسرینی هم که آیه را به وراثت دنیایی اختصاص داده حمل بر دوره ظه__ور اسلام و ی__ا دوران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف _ که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در اخبار متواتر از آن خبر داده و شیعه و سنی آن ها را نقل کرده اند _ نموده اند باز راه درستی نرفته اند زیرا روایات مذکور هر چند متواتر و مسلم است اما آیه را تخصیص نمی زند.

کوتاه سخن، همانطوری که گفتیم آیه شریفه مطلق است و شامل هر دو وراثت می شود چیزی که هست از نظر سیاق آنچه که عقل و اعتبار اقتضاء می کند این است که آیه شریفه عطف بر همان جمله: ((فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ … ))؛ باشد چون آن آیه به تفصیل حال اهل اختلاف از نظر جزای اخروی اشاره می کرد و این آیه به تفصیل حال آنان از نظر جزای دنیوی اشاره می کند، و در نتیجه حاصل کلام این می شود که: ما بشر را به سوی دینی واحد دعوت کردیم، لیکن ایشان دین را قطعه قطعه نموده در آن اختلاف کردند و مجازاتشان هم مختلف شد، اما در آخرت آن هایی که ایمان آوردند سعیشان مشکور و عملشان مکتوب شد و از کفار بر خلاف این شد و اما در دنیا، آن هایی که ایمان آوردند، زمین را به وراثت مالک شدند، به خلاف دیگران.(1)

در تفسی__ر آی__ه ش__ریفه از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:

این بندگان شایسته، همانا آل محمد هستند که خداوند سبحانه و تعالی، مهدی آنان را پس از کوشش ایشان مبعوث می کند. پس ایشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذلیل خواهد کرد.(2)

 روشن است مفهوم این روایت، انحصار نیست؛ بلکه بیان یک مصداق عالی و آشکار است و این تفسیرها،

ص:210


1- علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 14، ص467 (با تصرف).
2- «هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیعِزُّهُمْ وَ یذِلُّ عَدُوَّهُمْ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص184.

هرگز عمومیت مفهوم آیه را محدود نمی­کند. بنابراین در هر زمان و در هر جا بندگان صالح خدا قیام کنند، پیروز و موفق خواهند بود و سرانجام وارث زمین و حکومت آن خواهند شد.(1)

 در پایان سخن، یاد این نکته لازم است که در مزامیر داود تعبیر یاد شده یا مشابه آن، در چند مورد دیده می شود و نشان می­دهد با تمام تحریفات موجود در این کتاب ها، این قسمت همچنان از دستبرد مصون مانده است. برخی از این فرازها بدین قرارند:

 … شر ّ یران منقطع می شوند و اما متوکلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد و حال اندک است که شریر نیست می شود؛ هر چند مکانش را استفسار نمایی، ناپیدا خواهد شد؛(2) اما متواضعانه وارث زمین شده، از کثرت سلامتی شادکام خواهند شد؛(3)

 متبرکان خداوند، وارث زمین خواهند شد؛ اما ملعونان وی منقطع خواهند شد…؛(4)

 صدیقان وارث زمین شده، همیشه در آن ساکن خواهند بود؛(5) خداوند روزهای صالحان را می داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد.(6)

 در این عبارت ها، عنوان «صالحان» ک__ه در ق__رآن آمده است، با همان تعبیر در مزامیر داود به چشم می خورد. علاوه بر این، تعبیرات دیگری نیز مانند صدیقان، متوکلان، متبرکان و متواضعان، در جمله های دیگر ذکر شده است. این تعبیرها، دلیل عمومیت حکومت «صالحان» است و با احادیث قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تطبیق می­کند.

بدین سان نتیجه می گیریم حضرت حق سبحانه و تعالی آخرین حکومت را از آن صالحان می داند که: العاقبة للمتقین.

 - - -

حکومت مستضعفان

از اراده های الهی برای مستضعفان در

ص:211


1- ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج13، ص515 _ 524.
2- مزامیر داود، 37، بند 9.
3- مزامیر داود، 37، بند11.
4- مزامیر داود،37، بند27.
5- مزامیر داود،37، بند29.
6- مزامیر داود،37، بند18.

عصر ظهور

تشکیل دولت مستضعفان و تحقق بخشیدن ب__ه آرم__ان والا و اله__ی حکومت فرودستان و عقب نگه داشته شدگ__ان، از ب__رنامه ه__ای اصل__ی و اقدام های اساسی و تردیدناپذیر مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در جامعه و نظامی که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بنیاد می نهد، زمام همة امور در دست طبقات محروم است و مستضعفان ب__ر آن حک__م می رانند و به ادارة جامعه می پردازند.

 چنین آرمانی، هدف اصلی همة ادیان آسمانی به ویژه اسلام بوده است. در تعالیم ادیان، معیارها و اصولی بیان شده که جهت گیری کلّی به سود مستضعفان و تحقّق بخش حاکمیت آنان است و رویارویی و نبرد اصلی پیامبران علیهم السلام، با همین طبقات اشراف، مسرفان، مترفان و مستکبران بوده است؛ یعنی، طبقاتی که همواره از تن دادن به حق و عدل

سرباز می زده اند و خوی و خصلت برتری جویی، سلطه طلبی، حق کشی و بیدادگری راه و روش ایشان بوده است.

از آی__اتی ک__ه درب__ارة پیشوایی مستضعفان سخن به میان آورده و به حکومت حضرت مهدی علیه السلام ارتب__اط دارد این آیة است:

((وَنُریدُ أنْ نَمُنّ عَلَی الّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمًّْة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ))؛(1)

و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم.

 این آیه طبق فرمایش امام علی علیه السلام، و روایاتی چند از دیگر امامان علیهم السلام، ناظر به پیروزی مستضعفان بر مستکبران است و این که سرانجام، جهان از آنِ شایستگان خواهد شد.

 آیه یاد شده، هرگز از یک برنامة موضعی و خصوصی مربوط به بنی­اسرائیل سخن نمی­گوید؛ بلکه بیانگر یک قانون کلی برای همة عصرها و قرن­ها است. این، بشارتی در زمینه پیروزی حق بر باطل و ایمان بر کفر است. نمونة کامل تر آن، حکومت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و یاران آن حضرت بعد از ظهور اسلام بود. گسترده ترین نمونه آن نیز، ظهور حکومت حق و

ص:212


1- قصص(28): 5.

عدالت در تمام کرة زمین به دست حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود.

این آیه از جمله آیاتی است که به روشنی، بشارت به «ظهور» چنین حکومتی می دهد؛ از این رو اهل بیت علیهم السلام، در تفسیر آن به این ظهور بزرگ اشاره کرده اند.

امام علی علیه السلام فرمود:

لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا عَلَینَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِک ((وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ))؛(1)

دنیا، پس از چموشی و سرکشی _ همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده اش خودداری می کند و برای بچه اش نگه می دارد _ به ما روی می آورد … سپس آیه «و نرید ان نمن…» را تلاوت فرمود.

 در حدیث دیگری می­فرماید:

این گروه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند، خداوند سبحانه و تعالی مهدی آن ه__ا را بعد از زحمت و فشاری ک__ه ب__ر آنان وارد می شود، برمی انگیزد و به ایشان عزّت می دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می کند.(2)

 این آیه به صراحت، از امامت مستضعفان سخن گفته و فرودستان و مستضعفان را میراث برِ آن زمین معرفی کرده است، روشن است که در دوران ظهور و قیام مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم این وعدة خدایی تحقق می پذیرد و حکومت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ؛ یعنی، هم__ان حک__وم__ت م__ردم مستضعف و رسیدن محرومان به حق خود.

 از نظر دیگر، برای اجرای عدالت راستین، حاکمیت فرودستانِ محروم ضرورت دارد؛ زیرا در تمامی دوران گذشته تاریخ، مورد اصلی ظلم و بی عدالتی، طبقات محروم بوده اند و سرانجام باید پدیده ناهنجار و ضد بشری «استضعاف» _ که تعبیری از همة ظلم ها و ستم ها است _ از میان برود و انسان از زیر بار سنگین و

ص:213


1- سیّد رضی، نهج البلاغه، ص506.
2- «هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیعِزُّهُمْ وَ یذِلُّ عَدُوَّهُمْ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص184.

شکننده آن آزاد شود.

برای این امر مهم، مبارزه با علل اصلی «استضعاف» ضرورتی اجتناب ناپذیر است. روشن است که زورمندان و زرمداران، دو عامل اصلی استضعاف در گذشته و اکنون بوده اند. هر ظلم و ستمی ک__ه به محرومان و بی پناهان شده است، یا مستقیم به دست حکومت های اشرافی و مرفّه انجام گرفته است و یا به دست طبقات اشراف و سرمایه دار که در زیر چتر حمایت حکومت های مستکبر قرار داشتند و با حکایت قانونی و عملی آن ها، راه ظلم، تحمیل و استثمار را هموار می ساختند.

این نظام ها و جریان های ضد بشری، هنگامی پایان می یابند که حکومت و قدرت سیاسی و نظامی جامعه، به دست طبقات محروم و مستضعف سپرده شود. دفاع از حقوق پایمال شده فرودستان و مستضعفان، آن گاه امکان دارد که حاکمیت به دست آنان سپرده شود. هر حکومتی _ هر چه صالح باشد _ نمی تواند حقوق محرومان را به آنان بازگرداند؛ مگر این که خود از این طبقه باشد و

دردهای این طبقه را با تمام وجود خویش لمس کرده باشد. از این رو، باید مستضعفان حاکمیت یابند و این از شاخه های اصلی اجرای عدالت مطلق است.(1)

- - -

حکیمه خاتون

عمة پدر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شاهد ولادت آن حضرت

حکیمه دختر امام جواد علیه السلام، خواهر امام هادی علیه السلام و عمة امام عسکری علیه السلام، یکی از بانوان نقش آفرین در تاریخ پرافتخار شیعه است.

 از روایات اسلامی به روشنی استفاده می شود که مادر حضرت مهدی علیه السلام آموزه های دینی را در مکتب این بانوی بزرگوار فرا گرفته است. افزون بر آن، حضور فعّال وی در شب ولادت آخ__رین پیش__وای معصوم و منجی موعود، نشان از جایگاه ویژة وی در خاندان عصمت و طهارت دارد.

وی نخستین بانویی است که جمال دل آرای پیشوای آخرین را مشاهده کرده، یگانه روایتگری است

ص:214


1- محمد حکیمی، عصر زندگی، ص174 _ 165(با تصرف).

که حکایت آن تولد منجی موعود را به تفصیل گزارش کرده است.

 امروزه دربارة چگونگی ولادت حض_رت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف مشهورت___رین گزارشی ک__ه می توان ارائ__ه ک__رد، سخنان ارزشمند این بان__وی بزرگ است.

شیخ صدوق، این حادثه بزرگ را از زبان آن بانوی بزرگ چنین آورده است:

 حکیمه دختر امام جواد علیه السلام گوید: امام حسن عسکری علیه السلام مرا به نزد خود فرا خواند. و فرمود:ای عمه! امشب افطار نزد ما باش! که شب نیمه ی شعبان است و خدای تعالی امشب حجّت خود را _ که حجّت او در روی زمین است _ ظاهر سازد. گوید: گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدای شما شوم اثری در او نیست، فرمود: همین است که به تو می گویم. گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد کفش مرا بر دارد و گفت:ای بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟

گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی، گوید: از کلام من ناخرسند شد و گفت:ای عمه جان! این چه فرمایشی است؟ گوید: بدو گفتم:ای دختر جان! خدای متعال امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در دنیا و آخرت آقا است. گوید: نرجس خجالت کشید و حیاء کرد… (1)

 موسی بن محمد گوید: حکیمه دختر محمد بن علی (امام جواد)á که عمة پدر آن حضرتست به من گفت که خود او آن حضرت را در شب ولادتش و هم بعد از آن دیده است.(2)

 احمد بن ابراهیم گوید: شرفیاب حضور حکیمه دختر محمد بن علی (امام نهم) خواهر ابو الحسن عسکری (امام دهم) گردیدم سال دویست و شصت و دو بود و در مدینه بودم و از پشت پرده با او سخن گفتم و از دین وی پرسیدم. کسی که باید امام بداند برای من نام برد و به من گفت: فلان پسر حسن عسکری علیه السلام نام او را گفت، گفتم قربانت او را معاینه کردی یا خبر او را شنیدی؟ گفت: خبر او را از امام یازدهم شنیدم و برای مادرش

ص:215


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب42، ح1؛ همچنین ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص238؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص449
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص329.

نوشته بود، گفتم: آن مولود کجا است؟ گفت پنهانست. گفتم: شیعه به چه کسی مراجعه کند؟ حکیمه گفت: به جدة او مادر امام یازدهم. گفتم: وصیت خود را به زنی واگذاشته است؟! حکیمه گفت: پیروی از حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام کرده است، زیرا آن حضرت به حسب ظاهر وصایای خود را به خواهرش زینب دختر علی بن ابی طالب سپرد (برای پنهان کردن امامت پسرش علی بن الحسین).

سپس فرمود: شما مردمی مطلع از اخبار هستید؛ آیا در روایات به شما نرسیده که نهمین فرزند حسین علیه السلام زنده است و میراثش تقسیم می شود؟(1)

نیز ن.ک: ولادت حضرت مهدی علیه السلام، شاهدان ولادت.

- - -

ص:216


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص507، ح24.

حیرت

از ویژگی های مردم و حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت

از ویژگی های مهم دوران غیبت «سرگردانی» است؛ به ویژه هر چه به زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک تر می شویم، بر شدّت آن افزوده می شود.

در این دوران، انسان ها به سبب پنهان بودن رهبر الهی خود، در تحیّر، و برخی نیز در گمراهی به سر خواهند برد. البته افراد بسیاری نیز به دلیل اهتمام جدّی به پروای الهی، از این آزمون ها با سر بلندی به سلامت عبور کرده، ایمان خود را تا واپسین لحظه ها به خوبی حفظ می کنند.

عبدالعظیم بن عبد اللَّه حسنی، از امام نهم جواد الأئمه علیه السلام، از پدرانش حدیث کرده است که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است. گویا شیعه را می بینم که در غیبتش چون چهارپایان جولان می زنند و چراگاه می جویند و به دست نمی آورند. آگاه باشید هر کدامشان بر دین خود ثابت بماند و برای طول غیبت امام، دلش دچار قساوت نشود، او در روز قیامت در درجة من، با من است….(1)

در برخی روایات، این حیرت، به خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز نسبت داده شده است. «حیرت» از نظر لغت هنگامی به کار می رود که شخص، در کار خود سرگردان است(2) و گشایشی در آن نمی بیند.(3) که این، به تناسب افراد متفاوت خواهد بود، از این رو سرگردانی آن حضرت، با آنچه در باره عموم مردم گفته شده، کاملاً متفاوت است.

اصبغ بن نباته گوید: بر امیرمؤمنان علی علیه السلام وارد شدم و دیدم در حالی که در اندیشه فرو رفته است، با انگشت

ص:217


1- «لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَةٌ اَمَدُها طَویلٌ، کاَنِّی بِالشّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلانَ النَّعَمِ فی غَیبَتِهِ، یَطْلُبُونَ المَرْعی فَلا یَجِدُونَهُ، اَلا فَمَنْ ثَبَتَ مِنهُمْ عَلی دِینِهِ وَلَمْ یَقْسُ قَلبُهُ لِطُولِ اَمَدِ غَیبَةِ اِمامِهِ فَهُوَ مَعی فی دَرَجَتی یَوْمَ القِیامَةِ …»، شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ج1، ص303، ح14؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، ص426.
2- جوهری، الصحاح، ج2، ص640.
3- طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص604.

بر زمین خط می کشد. پرسیدم:ای امیرالمؤمنین! چرا شما را اندیشناک می بینم و چرا بر زمین خط می کشید؟ آیا به زمین و خلافت در آن رغبتی دارید؟ فرمود:

نه به خدا سوگند! نه به آن و نه به دنیا هیچ روزی اشتیاقی نداشته ام؛ لکن در فرزندی می اندیشم که از سلالة من و یازدهمین فرزند من است. او مهدی است و زمین را پر از عدل و داد می سازد؛ همان گونه که پر از ستم و جور شده باشد. او را سرگردانی و غیبتی است که اقوامی در آن گمراه شده و اقوامی دیگر در آن هدایت یابند.(1)

البته این احتمال قوی می نماید که مقصود از سرگردانی در این روایت، سرگردانی مردم باشد؛ چرا که فرموده است برای او غیبت و حیرت _ هر دو _ هست و غیبت زمانی معنا پیدا می کند که حضرت در مواجهه با مردم تصور شود. مسلم است حضرت نزد خود غایب نیست و اگر گفته می شود برای او غیبت است، یعنی در مواجهة با مردم پنهان است. حیرت نیز این گونه است؛ یعنی حالتی برای حضرت پدید می آید که حاصل آن برای مردم، سرگردانی و عدم گشایش در کارها خواهد بود. قرینه این معنا در برخی روایات است که در ادامة سخن از گمراهی و هدایت مردم آمده است.

ام هانی ثقفیه گوید: بامدادی خدمت سرورم، امام محمد باقر علیه السلام رسیدم و گفتم: «ای آقای من! آیه ای از کتاب خدای سبحانه و تعالی بر دلم خطور کرده است و مرا پریشان ساخته و خواب از چشمم ربوده است.» فرمود:

ای ام هانی! بپرس.» پرسیدم: «ای سرورم! این قول خداوند: ((فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ))، ((الجَوارِ الکنَّسِ))(2) فرمود:

ای ام هانی! خوب مسأله ای پرسیدی. این، مولودی در آخِرُالزّمان است. او مهدی این عترت است و برای او حیرت و غیبتی خواهد بود که اقوامی در آن گمراه شوند و اقوامی نیز هدایت یابند. خوشا بر تو اگر او را دریابی! و خوشا بر کسی که

ص:218


1- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص336؛ ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، ص60، ح4؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، باب26، ح1.
2- تکویر (81): 2 و 3.

او را دریابد!(1)

با در نظر گرفتن یکی از معانی لغوی و به دور از معنای عرفی و اصطلاحی، اطلاق آن بر خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز بدون اشکال خواهد بود. و آن معنا این است که حیران به کسی می گویند که در کار خود گشایشی نمی بیند(2) و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز در دوران غیبت چنین است. مؤید این معنا روایاتی است که حیرت جز بر خود حضرت قابل تطبیق نیست.

در روایت است که امام صادق علیه السلام پس از نقل داستان حضرت موسی علیه السلام فرمود:

و با قائم، دوازدهمین امامان علیهم السلام نیز چنین کند و در یک شب کارش را اصلاح فرماید؛ همچنان که کار پیامبرش موسی علیه السلام را در شبی اصلاح فرمود و او را از حیرت و غیبت، به روشنایی فرج و ظهور در آورد.(3)

 روشن است که فرمایش فوق فقط مربوط به آن حضرت است و خداوند سبحانه و تعالی است که آن حضرت را از غیبت وارد ظهور می کند. و همو است که آن حضرت را از حیرت وارد نور فرج و گشایش می کند. و البته این روایت مؤید معنایی است که طریحی برای حیرت نمود و این معنا نه فقط با مقام علم و عصمت امام منافات ندارد که نسبت دادن آن به امام بدون اشکال است.

همچنین امام باقر علیه السلام آن گاه که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در دوران غیبت به حضرت یوسف علیه السلام تشبیه کرد، در پاسخ پرسش راوی در بارة وجه شباهت فرمود: «الْحِیرَةُ وَ الْغَیْبَةُ».(4)

روشن است که حضرت یوسف

ص:219


1- «نِعْمَ المَسْأَلَةُ سَأَلْتِنی یا اُمَّ هانی هذا مَوْلُودٌ فی آخِرِ الزَّمانِ هُوَ المَهْدِی مِنْ هذِهِ العِتْرَةِ، تَکونُ لَهُ حَیْرَةٌ وَغَیْبَةٌ یَضِلُّ فیها اَقوامٌ، وَیَهْتَدی فیها اَقْوامٌ، فَیاطُوبی لَک اِنْ اَدرَکتِهِ، وَیا طُوبی لِمَنْ اَدرَکهُ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب32، ح14.
2- طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص604.
3- «هکذَا یَفْعَلُ اللَّهُ سبحانه و تعالی بِالْقَائِمِ الثَّانِیَ عَشَرَ مِنَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام یُصْلِحُ اللَّهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ کمَا أَصْلَحَ اللَّهُ أَمْرَ نبیه مُوسَی علیه السلام وَ یُخْرِجُهُ مِنَ الْحَیْرَةِ وَ الْغَیْبَةِ إِلَی نُورِ الْفَرَجِ وَ الظُّهُورِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص151، باب6، ح13.
4- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص163.

همواره در مصیبت ها گشایشی در کار خود نمی دید.

بنابراین بدان سبب که حضرت مهدی علیه السلام در کار خود گشایشی نمی بیند، تا آن زمان که خداوند سبحانه و تعالی اراده ظهور فرماید، می توان به آن حضرت حیران گفت.

 نیز ن.ک: غیبت حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ص:220

خ

خاتم الاوصیاء

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی _ آن گاه که در آن سنین لب به سخن گشود _ جاری شد. البته این لقب، دربارة حضرت علی علیه السلام به عنوان پایان بخش اوصیای آخرین پیامبر به کار رفته است.(1)

 طریف ابونصر گوید: «بر صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: «برای من صندل احمر(2) بیاور.» پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: «آیا مرا می شناسی؟» گفتم: «بله.» سپس فرمود: «من کیستم؟» عرض کردم: «شما آقای من و فرزند آقای من هستید.» پ__س آن حض__رت فرمود: «مقص__ودم ای__ن نب__ود!» گفتم: «خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟» حضرت فرمود:

ص:221


1- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج54، ص93 و ج97، ص331.
2- نوعی چوب خوش بو.

من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیلة من، بلا را از اهل و شیعیانم دور می سازد.(1)

علاوه بر خاتم الاوصیاء از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان «خاتم الائمه» نیز یاد شده است؛ چنان که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

ای مردمان! من پیامبرم و علی جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و مهدی از ما است.(2)

نیز ن.ک: القاب حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

خراسانی > خروج خراسانی

خردسال ترین پیشوای معصوم > امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

خروج خراسانی

 از نشانه های ظهور

در برخی روایات، خروج خراسانی، یکی از نشانه های ظهور بیان شده است. اگر چه وی در این روایات به روشنی معرفی نشده است، برخی او را مردی از بنی تمیم دانسته اند. بیشتر روایاتی که از وی نام برده اند، او را همراه سفیانی یاد کرده اند. امام صادق علیه السلام فرمود:

خروج خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز تحقق می یابد و بین آن ها پرچمی هدایتگرتر از یمانی نیست که او به حق هدایت می کند.(3)

 در برخی روایات، از خراسانی و سفیانی، به دو اسب مسابقه تشبیه شده اند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به سوی کوفه در حرکتند.(4)

ص:222


1- «اَنَا خَاتَمُ الاَوْصیاءِ وَ بِی یدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ اَهلی وَشِیعَتی»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص246، ح215؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص441، ح12.
2- «مَعَاشِرَ النّاسِ اِنّی نَبی وَ عَلی وَصیی اَلا اِنَّ خَاتَمَ الاَئِمّةِ مِنّا القائِمُ الْمَهْدی…»، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص97.
3- «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ الخُراسانی وَالسُّفیانی وَالیَمانی فِی سَنَةٍ واحِدَةٍ فِی شَهْرٍ واحِدٍ فی یَوْمٍ واحِدٍ وَلَیْسَ فیها رایَةٌ بِأَهْدَی مِنْ رایَةِالیَمانی یَهدِی إِلَی الْحَقِّ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص446.
4- نعمانی، الغیبة، ص259.

البته روایتی نیز خروج او را یکی از نشانه های حتمی قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد کرده که به جای خروج یمانی ذکر شده است.(1)

نیز ن.ک: نشانه های ظهور.

- - -

خروج دابَةُ الاَرض

از نشانه های حتمی ظهور مهدی علیه السلام

«خُروج دابةالارض» به معنای بیرون آمدن جنبندة زمین است. این پدیده، هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنّت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان «اَشراط السّاعة» و یکی از نشانه های نزدیک شدن قیامت یاد شده است.(2)

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، فرمود:

ناگزیر، ده چیز پیش از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال، دود، دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغربش، نزول عیسی ب__ن مریم، خس__ف ب__ه مشرق، خسف به جزیرةالعرب و آتشی که از قعر عدن خارج می شود و مردم را به سوی محشر می برد.(3)

 آنچه این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است که از «خروج داب__ةالارض» ب__ه عن__وان رجع__ت امیرمؤمنان علی علیه السلام یاد کرده است. امام باقر علیه السلام فرمود: امام علی علیه السلام پس از ذکر اوصاف خود، فرمود:

… من، همان جنبنده ای هستم که با مردم سخن می گوید….(4)

دربارة ماهیت دابه و چگونگی

ص:223


1- ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص289، ح6.
2- ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص73؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، 266؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج3، ص102، و در کتب اهل سنّت ر.ک: بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، ذیل: 82 سوره نمل؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج6، ص210.
3- «عَشْرٌ قَبلَ السَّاعَةِ لابُدَّ مِنْها: السُّفْیانی وَالدَّجَّالُ وَالدُّخانُ وَالدَّابَةُ وَخُرُوجُ القائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها وَنُزُولُ عیسی وَخَسفُ بِالمَشرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزیرةِ العَرَبِ وَنارٌ تَخرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ الناسَ اِلَی المَحْشَرِ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص436،ح426.
4- «… اِنّی … وَالدَّابَّةُ الَّتی تُکلِّمُ النَّاسَ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص198، ح3.

خروج او _ به ویژه میان اهل سنّت _ سخن های فراوانی گفته و گمانه های بسی__اری زده ش__ده است. ب__رخ_ی نوشته اند:

دابه، به معنای جنبنده و ارض به معنای زمین است. بر خلاف آنچه برخی می پندارند، دابه فقط به جنبندگان غیرانسان اطلاق نمی شود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان ها را نیز در بر می گیرد؛ چنان که در آیه 6 سوره «هود» می خوانیم:

((وَما مِنْ دَابَّةٍ فِی الاَرْضِ اِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها… ))

هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی او بر خدا است.

 در بارة تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن می گوید و افراد بی ایمان را اجمالاً مشخص می کند؛ ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحث های فراوانی در این زمینه دیده می شود. در یک جمع بندی می توان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد:

1. گروهی، آن را یک موجود جاندار و جنبندة غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانسته اند و برای آن عجایبی نقل کرده اند که شبیه خارق عادات و معجزه انبیا است. این جنبنده در آخِرالزمان ظاهر می شود و از کفر و ایمان سخن می گوید و منافقان را رسوا می سازد و بر آن ها علامت می نهد.

2. جمعی دیگر به پیروی از روایات پرشماری که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان می دانند؛ یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلی اش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامت گذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده می شود که عصای موسی و خاتم سلیمان، با او است. می دانیم عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است؛ بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.

 در روایات فراوانی دابة الارض بر شخص امیرمؤمنان علی علیه السلام تطبیق شده است. در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام آمده است: مردی به عمار یاسر گفت: «آیه ای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است.» عمار گفت:

ص:224

«کدام آیه؟» گفت: «آیة ((وَاِذا وَقَعَ القَوْلُ عَلَیْهِمْ اَخْرَجْنا لَهُمْ دابَةً مِنَ الاَرْضِ تُکلِّمُهُمْ…))، ای__ن ک__دام جنبن__ده است؟» عمار گفت: «به خدا سوگند! روی زمین نمی نشینم، غذا نمی خورم و آبی نمی نوشم، تا دابةُالاَرْض را به تو نشان دهم.» پس همراه آن مرد

ص:225

خدمت حضرت علی علیه السلام آمد؛ در حالی که حضرت غذا می خورد. هنگامی که چشم امام علیه السلام به عمار افتاد، فرمود: «بیا.» عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.(1)

 آن مرد سخت در تعجّب فرو رفت و ناباورانه به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود تا به وعده اش وفا نکند، غذا نخورد. گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است.

 هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی علیه السلام خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت: «عجیب است! تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی، مگر این که «دابةالارض» را به من نشان دهی.» عمار در پاسخ گفت: «من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی.»(2)

نیز ن.ک: اشراط الساعة، آستانة قیامت.

- - -

خروج دجّال

 از نشانه های نزدیک شدن رستاخیز بزرگ در عصر ظهور

«دجّال» در زبان عربی به معنای «آب طلا» و طلا اندود کردن است و به همین علت، افراد بسیار دروغ گو که باطل را حق جلوه می دهند «دجّال» نامیده می شوند.(3)

 از روایات استفاده می شود دجّال ستمکاری است که در آخِرالزمان، مردم را گمراه خواهد کرد. البته در آموزه های هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از آن سخن به میان آمده است. افرادی در هر سه جامعه دینی می گویند: دجّال تولد یافته و زنده است.(4)

 در روایاتی چند از خروج «دجّال» به عنوان نشانة ظهور و در برخی دیگر از آن به عنوان یکی از «اَشْراطُ السَّاعَة» یاد شده است. این نشانه، در کتاب های اهل سنّت بیشتر، یکی از نشانه های

ص:226


1- نمل (27): 82.
2- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج15، ص551 _ 553.
3- ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص294.
4- ر.ک: متقی هندی، کنزالعمال، ج14، ص323 _ 282.

برپایی قیامت دانسته شده است؛(1) ولی در منابع روایی شیعه، بیشتر از آن به عنوان حادثه ای مهّم که مقارن ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رخ خواهد داد؛ یاد شده است.(2)

در بارة دجّال، چند احتمال وجود دارد:

 یک. دجّال، نام شخص معیّنی نیست و هر کس که با ادعاهای پوچ و بی اساس و با توسل به حیله گری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. این که در روایات، از «دجّال»های فراوان سخن به میان آم__ده است این احتمال را تقویت می کن__د. پی_امبر اک__رم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:

قیامت، برپا نمی شود، تا وقتی که مهدی از فرزندانم قیام کند. مهدی قیام نمی کند، تا وقتی که شصت دروغ گو خروج کنند و هر کدام بگوید: من پیامبرم.(3)

 در روایات، از این «دجّال»ها و دروغ گویان فراوان نام برده شده است. در بعضی دوازده، در برخی سی و برخی شصت و هفتاد دجّال آمده است.(4) از میان این «دجّال»ها، فردی که در دروغ گویی، حیله گری و مردم فریبی سرآمد همة دجالان و فتنه اش از همه بزرگ تر است، نشانة ظهور مهدی علیه السلام و یا برپایی قیامت است. بر این اساس، دو نوع دجّال هست: یکی همان دجّال حقیقی و واقعی است که پس از همة «دجّال»ها می آید و دیگری گروهی شیّاد و دروغ گویند که دست به فریب کاری، تحمیق و گمراهی مردم می زنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

پیش از خروج دجّال، بیش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد.(5)

حقیقت داستان دجّال، بیانگر این واقعیت است که در آستانة هر انقلاب__ی، اف__راد فریبکار و منافق که

ص:227


1- مسلم، صحیح، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعة، ح1؛ ترمذی، سنن، ج4، ص507؛ ابو داوود، سنن، ج4، ص115.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص250.
3- «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یَخْرُجَ المَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَلایَخْرُجُ الْمَهدِیّ حَتَّی یَخْرُجَ سِتُّونَ کذَّاباً کلُّهُمْ یَقُولُ أَنَا نَبِیٌّ»، شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص371.
4- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص209؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج14، ص198 _ 200.
5- متقی هندی، کنز العمال، ج14، ص200.

معتقد به نظام های پوشالی گذشته و ح__افظ ضد ارزش ه__ایند، ب__رای نگه داشتن ف__رهنگ و نظ__ام جاهلی گذشته، همة تلاش خود را به کار می گیرند و با سوء استفاده از زمینه های فکری و اجتماعی و احساسات مردم، دست به تزویر و حیله گری می زنند.

 در انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، چنین خطری پیش بینی شده است. از آن جا که این انقلاب از همة انقلاب های تاریخ بزرگ تر و گسترده تر است، خطر فریبکاران دجّال صفت نیز به مراتب بیشتر و گسترده تر است. در آستانة ظهور، آنان همة تلاش خویش را به کار خواهند گرفت که مردم را فریب دهند و آن ها را از نتیجة آن، دلسرد و ناامید سازند و سرانجام از پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند.

البته در این احتمال می توان گفت: ممکن است یکی از آن دجّال ها _ صفات زشت در او بیشتر از همه متبلور است _ نشانه ظهور باشد.

 دو. احتمال دوم آن است که فردی معیّن و مشخص، به نام «دجّال» در دورة غیبت _ با همان ویژگی هایی که برای وی بیان شده است _ خروج می کند و مردم را به انحراف می کشاند.

 برخی با استناد بعضی از روایات، او را زنده می دانند؛ برای مثال گفته می شود او در زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم زنده بوده و تا هنگام خروج، زنده خواهد ماند.(1)

 برخی از کتاب ها و فیلم ها نام «دجّال» بر خود دارند. «دجّال» لقب دغل بازی است که نزد یهودیان «آرمیلوس» و نزد مسلمانان «صائد بن صید» نامیده می شود.(2)

اصل داستان «دجّال» در کتاب های مقدس مسیحیان نیز آمده است. در انجیل، واژه «دجّال» بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح علیه السلام باشند یا «پدر و پسر» را انکار کنند، «دجّال» یاد شده است:

 دروغ گو کیست، جز آن که مسیح بودن عیسی را انکار کند؟ آن، دجّال است که پسر و پدر را انکار کند.(3)

طرفداران احتمال دوم به روایتی استناد کرده اند که اصبغ بن نباته از

ص:228


1- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص113، ح86.
2- حسین توفیقی، هزاره گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص26.
3- رساله یوحنا، باب2،: 18 و 22.

حضرت علی علیه السلام پرسید: «ای امیر مؤمنان! دجّال کیست؟» آن حضرت فرمود:

دجّال، صائد بن صائد (صید) است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب کند. از شهری بر آید که آن را اصفهان نامند؛ از دهی که آن را یهودیه گویند.(1) چشم راستش ممسوح و چشم دیگرش بر پیشانی است و مانند ستاره صبح می درخشد. در آن، نقطه عَلَقه ای است که با خون در آمیخته است و میان دو چشمش نوشته است: «کافر» و هر خواننده و بی سواد آن را می خواند. در دریاها فرو می رود و آفتاب با او می گردد. مقابل او کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور می کنند طعام است. در زمان قحطی سختی خروج می کند؛ در حالی که بر الاغ سپیدی سوار است. هر گام حمارش، یک میل است و زمین، منزل به منزل زیر پایش درنَوَردیده شود. بر آبی نگذرد، جز آن که فرو رود، تا روز قیامت. به آوازی که همة جن و انس و شیاطین _ در شرق و غرب _ عالم آن را می شنوند، فریاد کند: «ای دوستان من! نزد من آیید. منم آن که آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما.» دشمن خدا دروغ می گوید. او یک چشمی است که غذا می خورد و در بازارها راه می رود. به راستی که پروردگار شما نه یک چشم است، و نه غذا می خورد، نه راه می رود و نه زوال دارد. و برتر است خدا از این اوصاف؛ برتری بزرگی. آگاه باشید! بیشترِ پیروانش در آن روزگار، ناپاک زادگانند و صاحب پوستین های سبز. خداوند تعالی او را در شام بر سر گردنه ای که آن را افیق نامند به دست کسی که عی__سی علیه السلام پش__ت س__رش نم__از می خواند هنگامی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، خواهد کشت. آگاه باشید پس از آن، حادثه بزرگ و قیامت کبرا باشد.(2)

 سه. برخی نیز این احتمال را مطرح

ص:229


1- در پاره ای روایات محل خروج او سجستان ذکر شده است. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص250.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص527، ح1. (با فرض پذیرش روایت، بعید نیست بسیاری از آنچه ذکر شده است،معنایی کنایی داشته باشد.)

کرده اند که مراد از «دجّال» همان سفیانی است که درکتاب های اهل سنّت بیشتر با عنوان «دجّال» و در کتاب های شیعی با عنوان سفیانی آمده است. البته این احتمال مردود است.(1)

ص:230


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص463.

چهار. دجّال، کنایه از کفرجهانی و سیطرة فرهنگ مادی بر جهان است. برخی از اهل نظر، این احتمال را تقویت کرده و همه ویژگی هایی را که برای دجّال بیان شده، با ویژگی های استکبار جهانی برابر دانسته اند. «استکبار» به معنای واقعی، دجّال است که خود را قیّم ملت ها می داند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم، در همه جای زمین دخالت می کند و همه را به زیر سلطه خویش می آورد.(1)

 از نکات شگف آور و تأمل برانگیز در انبوه روایات شیعه و سنّی ارتباط تنگاتنگی است که بین دجّال و یهودیان مطرح شده است. در روایات بیشتر پیروان دجال یهودی معرفی شده اند.(2) در منابع اهل سنّت به صورت عمده، سخن از کشته شدن دجّال به دست حضرت عیسی علیه السلام است.(3)

نیز ن.ک: اشراط الساعة، آستانة قیامت.

- - -

خروج سفیانی

خروج مردی از نسل ابوسفیان، از نشانه های حتمی قیام حضرت مهدی علیه السلام

 پیش از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مردی از نسل ابوسفیان در منطقة شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری، گروه فراوانی از مسلمانان را فریب می دهد و بخش گسترده ای از سرزمین های اسلامی (شام، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین و منطقه عراق) را به تصرّف خود در می آورد.(4) در کوفه و نجف، به کشتار شیعی__ان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان ج__ای_زه تعیین می کند،(5) مدت حکومت او، نه ماه است.(6)

 وی، آن گاه که از ظهور حضرت حجّت علیه السلام آگاه می شود، با سپاهی بزرگ به جنگ وی می رود.(7) در منطقة «بیداء» (بین مکه و مدینه)

ص:231


1- سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص536 _ 532.
2- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص528،ح2؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج8، ص661.
3- تفسیر طبری، ج3، ص290، تفسیر ابن کثیر، ج1، ص579.
4- مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص86.
5- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص651.
6- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص449.
7- ر.ک: متقی هندی، کنز العمال، ح31535.

با سپاه امام علیه السلام برخورد می کند و به امر خدا، همة لشکریان وی _ جز چند نفر _ در زمین فرو می روند و هلاک می شوند.(1)

 این که سفیانی کیست و چه ویژگی هایی دارد و چگونه خروج می کند و پرسش هایی از این دست هرگز به گونه ای روشن و قابل قبول در روایات و سخنان بزرگان مورد اشاره قرار نگرفته و به طور صرف، به گمانه هایی بسنده شده است. از جمله این که گفته شده: نام وی عثمان بن عنبسه و از خاندان ابوسفیان است.(2)

 از این رو برخی بر این باورند سفیانی فرد مشخصی نیست؛ بلکه فردی است با ویژگی های ابوسفیان که در آستانة ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به طرفداری از باطل، خروج می کند و مسلمانان را به انحراف می کشاند. این ها در بیان دیدگاه خود می گویند: در حقیقت، ابوسفیان، ب__ه عن__وان س__ر سلسلة سفیانیان، نماد پلیدی است. او غارتگری بود که با رباخواری، زورگویی و چپاول اموال مردم، ثروت های هنگفتی به چنگ آورده بود و از راه فریب و استثمار توده های ستم کشیده و ترویج خرافات و دامن زدن به نظام طبقاتی جاهلی، قدرت فراوانی داشت. ابوسفیان، در جایگاه سردمدار شرک و بت پرستی و سرمایه داری طاغوتی، هر نوع حرکت و جنبشی را که دم از عدالت، برادری و آزادی می زد، دشمن شمارة یک خود می دانست و با قدرت تمام برابر آن به مبارزه بر می خاست.(3)

 بنابراین، در حقیقت سفیانی یک جریان است، نه یک شخص. سفیانی جریان باطل در بستر تاریخ است. بر فرض هم که سفیانی را از نسل ابوسفیان بدانیم، اشکالی پدید نمی آید و واپسین مهرة این زنجیره، همان سفیانی است که در آستانة ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج می کند.

نیز ن.ک: نشانه های ظهور، خسف به بیدا.

- - -

ص:232


1- ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، ص279، ح67؛ همچنین ر.ک: نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ص168.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص365، ح9.
3- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص274.

خروج سید حسنی

از نشانه های قیام حضرت مهدی علیه السلام

گفته شده است، از نشانه های ظهور خروج سید حسنی از طرف دیلم است. دربارة شخصیت وی، در روایات سخنی نیامده است، ولی روایاتی که سخن از خروج و کشته شدن او دارد تا حدودی به معرفی او پرداخته است. امام صادق علیه السلام فرمود:

حسنی، آن جوانمرد خوشرویی که از طرف دیلم خروج می کند و با بیان فصیح فریاد می زند: «ای آل احمد! اجابت کنید دردمند پریشان حال را و آن که از پیرامون ضریح (شاید مراد کعبه باشد) ندا می کند»؛ پس گنجینه های الهی در طالقان او را اجابت می کنند. [آن ها] گنج هایی از طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردانی اند همانند قطعه های آهن. بر اسب های چابک سوار شده و حربه هایی به دست می گیرند. پیوسته ستمگران را می کشند، تا این که وارد کوفه می شوند؛ در حالی که بیشتر جاهای زمین از لوث وجود بی دینان پاک گشته، سید حسنی آن جا را محل اقامت خود قرار می دهد.

 آن گاه خبر ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به سید حسنی و اصحابش می رسد. اصحاب به او می گویند: «ای فرزند پیغمبر! این کیست که در قلمرو ما فرود آمده است؟» می گوید: «برویم ببینیم او کیست.» در صورتی که به خدا قسم سید حسنی می داند او مهدی علیه السلام است و بدین سبب این سخن را می گوید که به یارانش آن حضرت را بشناساند. پس سید حسنی بیرون می آید تا این که به مهدی علیه السلام می رسد. آن گاه می گوید: «اگر تو مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستی، پس عصای جدّت پیامبر و انگشتر و جامه و زره آن حضرت کجا است؟ عمامه (سحاب)، اسب، شتر، قاطر، الاغ و اسب اصیل رسول خدا و مصحف امیرمؤمنان کجا است؟»

 آن حضرت تمام این ها را به او نشان می دهد. آن گاه عصای پیامبر را می گیرد و در سنگ سختی می کارد؛ بی درنگ برگ می دهد. منظورش از این کار آن است که ب__زرگ__واری و فضی__لت حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به اصحاب خ__ود بنمایاند، تا با آن حضرت بیعت کنند.

 سید حسنی گوید: «اللّه اکبر!ای فرزند پیغمبر! دستت را بده تا ب_ا شما بیعت کنیم.» حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ص:233

دستش را دراز می کند و سید حسنی و اصحابش بیعت می کنند.(1)

امام صادق علیه السلام فرجام کار وی را این گونه فرموده است:

… و آن گاه که [سیّد] حسنی خروج خود را آغاز می کند، اهل مکه بر او هجوم آورده، او را به قتل می رسانند و سر او را بریده، برای شامی می فرستند. در این هنگام، صاحب الامر ظهور خواهد کرد….(2)

نعمانی نیز می نویسد: یعقوب سراج گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟» پس فرمود: «آن گاه که فرزندان عباس به اختلاف پردازند و حکومت ایشان سست شود. [راوی] حدیث یاد شده را عیناً ذکر کرده تا رسیده است به ذکر جنگ افزارها و افزوده است:

تا این که بر فراز مکه فرود آید و شمشیر را از نیامش بیرون می کشد، و زره را می پوشد و پرچم و برد را باز می کند. عمامه را به سر می گذارد و عصا را به دست می گیرد و از خداوند سبحانه و تعالی دربارة ظهورش اجازه می خواهد.

یکی از خادمان آن حضرت از آن موضوع آگاه می شود و نزد حسنی آمده او را از خبر آگاه می کند. حسنی در خروج، بر آن حضرت پیش دستی می کند؛ پس مردم مکه بر او شوریده و او را به قتل می رسانند و سرش را به نزد شامی می فرستند. در این هنگام، صاحب این امر ظهور می کند و مردم ب__ا او بیع__ت ک__رده، از او پی__روی می کنند….(3)

برخی، از این دو روایت استفاده کرده اند که «سید حسنی» همان نفس زکیّه است.

نیز ن.ک: نشانه های ظهور، ظهور، قتل نفس زکیه.

- - -

خروج شعیب بن صالح

از رخدادهای سال ظهور حضرت مهدی علیه السلام

 از نشانه های ظهور، خروج مردی

ص:234


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص15.
2- «فَیَبتَدِرُ الحَسَنِی اِلَی الخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیهِ اَهْلُ مَکةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَیَبْعَثُونَ بِرَأسِهِ اِلَی الشَّامِی فَیَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِک صَاحِبُ هَذَا الاَمرِ …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص224، ح285.
3- نعمانی، الغیبة، باب14، ح43؛ با اندک تفاوتی، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص224، ح285.

به نام شعیب بن صالح در سمرقند و یا نیشابور است. امام سجاد علیه السلام فرمود:

خروج شعیب بن صالح، پس از عوف سلمی و پیش از خروج سفیانی است.(1)

قطب راوندی نیز روایتی از امام سجاد علیه السلام نقل کرده است که فرمود:

پ__س خ__روج شع__یب صال__ح از سمرقند است.(2)

شیخ صدوق، خروج او را از نیشابور ذکر کرده است.(3)

از ب__رخی روای__ات دیگ__ر استفاده می شود او پرچم دار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و در جایگاه پیش قراول آن حضرت انجام وظیفه می کند.(4)

نیز ن.ک: نشانه های ظهور.

- - -

خروج شیصبانی

خروج مردی از دشمنان مهدی علیه السلام از نشانه های ظهور

مراد از شیصبانی در روایات اهل بیت علیهم السلام، مردی از بنی عباس یا مردی دشمن اهل بیت علیهم السلام است؛ زیرا پیشوایان معصوم علیهم السلام از بنی عب__اس ب__ه بن__ی شیصبان تعبی__ر می کردند و آن، نام مردی بدکردار یا گمنام است و آن بزرگواران، دشمن خود را به طور کنایه با این کلمه نام برده اند.(5)

شیصبان در لغت، نامی از نام های ابلیس است. پس از آن که قدرت در دس_ت زمین__ه س__ازان خ__راسانی و طرف__داران آن__ان ق__رار می گ__یرد، شیصبانی در عراق خروج می کند. از جابر جعفی نقل شده است: از ابوجعفر امام باقر علیه السلام دربارة سفیانی پرسید، حضرت فرمود:

سفیانی خروج نمی کند؛ مگر آن که پیش از او شیصبانی در سرزمین

ص:235


1- «ثُمَّ یَکونُ خُرُوجُ شُعَیبَ بْنَ صالِحٍ مِنْ سَمَرْقَنْد ثُمَّ یَخْرُجُ السُّفیانی …»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص443.
2- قطب الدین راوندی، الخرائج والجرائح، ج3، ص1155، ح61.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص443، باب 43، ح16.
4- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص207؛ همچنین ر.ک: متقی هندی، کنزالعمال، ج4، ص588، ح39666، 39667؛ کتاب الفتن، ص188.
5- ر.ک: میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج13، ص126، 131.

ک__وفان خ__روج کند. او همچ__ون جوشیدن آب از زمین می جوشد و فرستادگان شما را به قتل می رساند. بعد از آن، در انتظار خروج سفیانی و ظهور قائم باشید.»(1)

نیز ن.ک: نشانه های ظهور.

- - -

خروج عوف سلمی

از نشانه های ظهور

 از نشانه های ظهور، خروج مردی به نام عوف سلمی از سمرقند است. وقتی به امام سجاد علیه السلام گفته شد، ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را توصیف و دلیل ها و نشانه های آن را ذکر فرمایید، حضرت فرمود:

پیش از ظهور او، خروج مردی خواهد بود که به او عوف سلمی گفته می شود. محل خروج او زمین جزیره و منزل او تکریت و مقتل او مسجد دمشق است.(2)

نیز ن.ک: نشانه های ظهور.

- - -

خروج مهدی علیه السلام > قیام مهدی علیه السلام

خروج یأجوج و مأجوج > یأجوج و مأجوج

خروج یمانی

خروج مردی از یمن، از نشانه های حتمی قیام حضرت مهدی علیه السلام

 از نشانه های حتمی ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، خروج سرداری از اهل یمن است که مردم را به حق و عدل دعوت می کند. در مصادر شیعه، روایات فراوانی در این باره وجود دارد؛(3) به گونه ای که برخی آن ها را مستفیض دانسته اند.(4) امام باقر علیه السلام فرمود:

ص:236


1- «وَاَنّی لَکمْ بِالسُّفیانی حَتَّی یَخْرُجَ قَبْلَهُ الشَّیْصبانی یَخْرُجُ مِنْ اَرْضِ کوفان یَنْبَعُ کما یَنْبَعُ الماءُ فَیَقتُلُ وَفْدَکم فَتَوَقَعُوا بَعدَ ذلک السُّفیانی وَ خُروجَ القائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف»، نعمانی، الغیبة، ص302، باب18، ح8.
2- «یَکونُ قَبْلَ خُرُوجِهِ خُرُوجُ رَجُلٍ یُقالُ لَهُ عَوْفُ السَّلْمِی بِاَرْضِ الجَزیرَةِ وَیَکونُ مَأْواهُ تَکریتُ وَ قَتْلُهُ بِمَسْجِدِ دِمَشْقٍ …»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص443.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص310، ح483؛ نعمانی، الغیبة، ص252، ح11.
4- ر.ک: سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص525.

…خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و

ص:237

یک روز واقع خواهد شد؛ با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده است. هر یک، از پی دیگری [می آید] و جنگ قدرت و هیبت از هر سو فراگیر می شود. وای بر کسی که با آنان دشمنی و ستیز کند! میان پرچم ها راهنماتر از پرچم یمانی نباشد که آن، پرچم هدایت است؛ زیرا به صاحب شما دعوت می کند. هنگامی که یمانی خروج کند، خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است. چون یمانی خروج کرد، به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است. هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله کند. هر کس چنین کند، از اهل آتش است؛ زیرا او به س__وی ح__ق و راه مستقیم ف__را می خواند.(1)

 خروج یمانی، به طور اجمال از نشانه های حتمی ظهور است؛ هرچند جزئیات و چگونگی خروج وی روشن نیست.

نیز ن.ک: نشانه های ظهور.

- - -

خَسْف به بَیْداء

از نشانه های حتمی قیام حضرت مهدی علیه السلام

واژة خَسْف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و «بَیداء» نام سرزمینی بین مکه و مدینه است.(2) منظور از خسف به بیداء آن است که سفیانی با لشکری عظیم به قصد جنگ با حضرت مهدی علیه السلام عازم مکه می شود؛ اما بین مکه و مدینه _ در محلی که به سرزمین «بیداء» معروف است _ به گونه ای معجزه آسا، به امر خداوند، در زمین فرو می روند.

 این حادثه در روایات بسیاری از ع__امّه(3) و خ__اصّه یکی از نشانه های ظهور معرفی شده و در شماری از آن ها بر حتمی بودن آن تأکید شده است.(4) امام باقر علیه السلام فرمود:

… سفیانی گروهی را به مدینه روانه کند و مهدی از آن جا به مکه

ص:238


1- نعمانی، الغیبة، ص369، باب13، ح13.
2- ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء.
3- صنعانی، المصنف، ج11، ح20769 ؛ ابن ابی شیبه، الکتاب المصنف، ح19066.
4- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص310، ح483؛ شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص303، ح82؛ نعمانی، الغیبة، ص257، ح15.

رخت بربندد. خبر به فرمانده سپاه سفیانی رسد که مهدی علیه السلام به سوی مکه بیرون شده است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند، ولی او را نیابد، تا این که مهدی با حالت ترس و نگرانی بدان سنّت که موسی بن عمران داشت داخل مکه شود.

فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می آید. آواز دهنده ای از آسمان ندا می کند: «ای دشت! آن قوم را نابود ساز»؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می برد و هیچ یک از آنان نجات نمی یابد، مگر سه نفر….(1)

نیز ن.ک: نشانه های ظهور، خروج سفیانی.

- - -

خسوف و کسوف غیرعادی

 از نشانه های غیرحتمی ظهور

در روایات کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر یا اوّل همان ماه یکی از نشانه های ظهور یاد شده است. «کسوف» در روزهای نخست و روزهای آخر ماه و «خسوف» در روزهای میانی ماه، طبیعی و عادی است؛ ولی خورشیدگرفتگی در وسط ماه یا ماه گرفتگی در اوایل یا آخر آن، ظاهراً امری غیرعادی است و دیدن آن، امکان ندارد. امام باقر علیه السلام فرمود:

«دو نشانه پیش از قیام قائم پدید خواهد آمد: یکی گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و دیگر، گرفتن ماه در آخر آن.» مردی به امام علیه السلام عرض کرد:

«ای پسر رسول خدا! کسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟!»

حضرت فرمود:

 [آری] من آنچه را گفتم به آن داناتر هستم. این ها دو نشانه اند که واقع شدن آن ها، از زمان هبوط آدم علیه السلام سابقه ندارد.(2)

فلسفة این نشانة غیر عادی _ همانند برخی نشانه های دیگر _ می تواند بیدار کردن مردم، از خواب غفلت و یقین به امر ظهور باشد. به عبارت دیگر، خداوند سبحانه و تعالی در آستانة ظهور، برای اقامة حجّت بر مردم و مطمئن س__اخت__ن ی__اران حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به ظهور آن حضرت، چنین

ص:239


1- نعمانی، الغیبة، ص279، باب14، ح67.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص22، ح258؛ نعمانی، الغیبة، ص390، ح45؛ شیخ مفید، الارشاد، ص497.

پدیده هایی را بر خلاف معمول و به گونة معجزه محقق می سازد.

 برخی بر این باورند خسوف و

ک__سوف، ب__ه گ__ونة ی__اد شده، در چهارچوب حوادث طبیعی و عادی نیز قابل بررسی و تبیین است و برای آن، احتمال ها و توجیه هایی ذکر کرده اند. البته به این توجیه ها نیازی نیست؛ زیرا هیچ اشکالی ندارد که پدیدار شدن آن ها به صورت معجزه باشد؛ چون در جهت اقامه حجّت و تقویت حق و هدایت مردم است و با قانون معجزه، ناسازگاری ندارد. به علاوه این نشانه، از نشانه های حتمی ظهور نیست و در روایات، به ناگزیر بودن آن اشاره نشده است؛ از این رو نمی توان خسوف و کسوف غیرعادی را از نشانه های قطعی و مسلم ظهور به شمار آورد.(1)

نیز ن.ک: نشانه های ظهور.

- - -

خضر علیه السلام

بندة شایستة خداوند و دارای طول عمر بسیار، و از یاران مهدی علیه السلام

در ق__رآن از وی به عنوان هم__راه حضرت موسی علیه السلام در آن داست__ان معروف یاد شده است.(2)

از روایات استفاده می شود علاوه بر آن که آن بندة شایستة خداوند، در دوران غیبت حضرت مهدی علیه السلام مونس تنهایی های آن امام پنهان خواهد بود،(3) در دوران حکومت آن حضرت نیز دارای نقش مهمی خواهد بود.

نیز ن.ک: معمرین، طویل العمر.

- - -

خلافت موعود

خ__داوند سبحانه و تعالی در آی__اتی چن__د ب__ه انسان های شای__سته وع__ده داده که حکومت زمین به آن ها خواهد رسید:

((وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ

ص:240


1- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص300.
2- ر.ک: کهف(18): 65.
3- امام رضا علیه السلام : «إِنَّ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَیَاةِ فَهُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ … وَ سَیُؤْنِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِی غَیْبَتِه»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص390، ح4.

مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنی لایشْرِکونَ بی شَیئاً وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ))؛(1)

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین، جانشین [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند.

 در آیات پیش از این آیه، سخن از اطاعت و تسلیم برابر فرمان خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و در این آیه، بحث ادامه یافته و نتیجه این اطاعت که همان حکومت جهانی است بیان شده است. بر اساس آن، خداوند سبحانه و تعالی به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده می دهد که آنان را قطعاً خلیفة روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که پیشینی__ان را خ__لافت روی زمین بخشید و دی__ن و آیینی را که برای آنان پسندیده، به طور ریشه دار و پا بر جا در صفحه زمین مستقر خواهد ساخت و خوف و ترس آن ها را، به امنیت و آرامش مبدّل خواهد کرد. مردم فقط خدا را پرستیده و چیزی را شریک او قرار نخواهند داد.

بعد از این برتری و فراگیری حکومت توحید و استقرار آیین الهی و از میان رفتن هر گونه اضطراب، ناامنی و شرک، کسانی که بعد از آن کفر بورزند، به یقین فاسق واقعی خواهند بود!

در ای__ن آی__ه، خداوند سبحانه و تعالی وعدة حکومت روی زمین، برتری دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی از مؤمنان و صالحان داده است. اما در این ک__ه منظور از این گ__روه چ__ه کسانی­اند، میان مفسران گفت و گو است.

 برخی آن را اشاره به حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می دانند که شرق و غرب جهان، در زیر لوای حکومت آن

ص:241


1- نور (24): 55.

حضرت قرار می گیرد، آیین حق همه جا نفوذ می کند، ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده می شود و عبادت خالی از شرک، برای جهانیان تحقق می یابد.(1)

ب__دون ش__ک آی__ه، ه__م شام_ل

ص:242


1- ر.ک: محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج15، ص218.

مسلمانان نخستین و هم حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می­شود. طبق عقیده عموم مسلمانان _ اعم از شیعه و اهل تسنن _ آن حضرت سراسر زمین را پر از عدل و داد می کند و او مصداق کامل این آیه است؛ ولی با این حال، منعی از عمومیت و گستردگی مفهوم آن نیست.

 گفتنی است ثمرة تمام کوشش های پیامبران و تبلیغات مستمر و پی گیر آنان و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت، زمانی تحقق می یابد که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می­کند.(1)

 همان­گونه که گفته شد، این تفسیرها، به معنای انحصار مصداق آیه نیست؛ بلکه بیان مصداق کامل است. ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت، ذیل این آیه فرمود:(2) «درباره قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و اصحاب ایشان نازل شده است.»

 یکی از مفسران بزرگ در این باره می­نویسد:

… این مجتمع طیّب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تا کنون در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مبعوث به رسالت شده، تاکنون، چنین جامعه ای به خود ندیده است. ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود؛ چون اخبار متواتری که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امامان اهل بیت علیهم السلام در خصوصیات آن حضرت وارد شده است، از تشکیل چنین جامعه ای خبر می­دهد. البته این در صورتی است که روی سخن در آیه را متوجه مجتمع صالح بدانیم، نه تنها حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .»

 آن گاه ادامه می­دهد:

خواهید گفت: طبق این نظریه چه معن__ا دارد که روی سخن را در زمان ن__زول آی__ه ب__ه ((الذین آمنوا و عملوا الصالح__ات))؛ کند؛ در ح__ال__ی ک__ه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آن روز نبود (نه خودش بود و نه یکی از اهل زمانش)؟

 در پاسخ می گوییم: این سؤال، ناشی از این است که پرسش کننده، میان خطاب­های فردی با خطاب­های

ص:243


1- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج14، ص530 _ 532.
2- «نزلت فی الْقَائِم وَ أَصْحَابه»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص173؛ نعمانی، الغیبة، ص240، ح35.

اجتماعی خلط کرده است؛ چون خطاب ممکن است دو جور متوجه اشخاص شود: یکی این که اشخاصی را مورد خطابی قرار دهند؛ بدین سبب که خصوصیات خودِ آنان مورد نظر است. به طور دیگر این که همان اشخاص را مورد خطاب قرار دهند، نه از این جهت که شخصِ خود آنان مورد نظر باشد، بلکه از این جهت که جمعیتی هستند دارای صفاتی معین. در صورت اول، خطاب، از مخاطبان به غیر مخاطبان متوجه نمی شود و شامل آن ها نمی گردد _ نه وعده­اش، نه وعیدش ونه هیچ چیز دیگرش _ و در قسم دوم اصلاً اشخاص دخالتی ندارند و خطاب متوجه دارندگان صفات کذایی است که در این صورت به دیگران نیز متوجه می شود.

در آیه شریفه، خطاب از قبیل خطاب­های دوم است که بیانش گذشت و بیشتر خطاب­های قرآنی _ که یا مؤمنان را مخاطب کرده و یا کفار را _ از این قبیل است.»(1)

نیز ن.ک: حکومت صالحان، حکومت مستضعفان.

- - -

خورشید پشت ابر

کنایه از امام غایب در عصر غیبت

در سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام دربارة فواید امام غایب، طی تشبیه زیبایی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت، به آفتاب پشت ابر تشبیه شده است. نخست، در بیان نورانی رس__ول گ__رامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، آن گاه ششمین پیش__وای شیعیان، ام__ام صادق علیه السلام و سرانجام در بیانی نورانی از واپ__سین حج__ت ال_هی حض_رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به این تشبیه زیبا، اشاره شده است که به آن ها می پردازیم:

 جابر بن عبداللّه انصاری از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: «آیا شیعیان در زمان غیبت قائم از وجود مبارک او بهره مند می شوند؟» پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ فرمود:

آری؛ سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برانگیخت! آنان در غیبت او، از نورش روشنایی می گیرند و از ولایت او، به__ره مند می ش__وند؛ هم__انند بهره مندی مردم از خورشید؛ اگ__رچه ابرها چهره آن را بپوشانند.ای جابر! این از اسرار پوشیده خداوند سبحانه و تعالی و از علوم ذخیره شدة او است. آن را

ص:244


1- محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج15، ص220.

مخفی کن، مگر از اهلش. (1)

 سلیمان بن اعمش از امام صادق و او از امام باقر و او از امام سجاد علیهم السلام چنین نقل کرده است که فرمود:

 زمین، از آفرینش آدم تا کنون و تا همیشة تاریخ، از حجّت خدا تهی نخواهد بود؛ خواه حجّت حق، ظاهر و آشکار و شناخته شده باشد یا بنا به مصالحی، نهان و پوشیده. تا رستاخیز نیز چنین خواهد بود که اگر جز این باشد، خدای یگانه پرستیده نمی شود.(2)

سلیمان پرسید: «سرورم! مردم چگونه از امام غایب از نگاه، بهره ور می شوند؟» حضرت فرمود: «همان گونه که از خورشید بهره می برند، زمانی که ابرها آن را می پوشانند.»

 نیز در توقیع مبارکی که از سوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای اسحاق بن یعقوب صادر شده آمده است:

«… اما چگونگی بهره مندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهره مندی، از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از چشم ها بپوشاند….(3)

بی گمان این تشبیه، از روی حکم__ت ب__وده است؛ از این رو دانش__وران شی__عه در بی__ان ای__ن تشبیهات، نکته های ارزشمندی را یادآور شده اند که این جا فقط به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

 1. خورشید، در منظومة شمسی محور و مرکز است. امام زمان علیه السلام نیز در منظومة زندگی انسان ها محور، و اساس است.

 2. خورشید، در مجموعة هستی دارای فواید پر شماری است که فقط یکی از آن ها نور افشانی است. امام زمان علیه السلام نیز در نظام آفرینش دارای فواید پر شماری است که فقط بهرة اندکی از آن، وابسته به آشکاری او است.

ص:245


1- «اِی وَالَذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَةِ اِنَّهُم یَسْتَضیئُونَ بِنُورِهِ وَیَنْتَفِعُونَ بِوِلایَتِهِ فی غَیْبَتِهِ کانتِفاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ اِنْ تَجَلَّلَها سَحابٌ. یا جابِرُ! هَذا مِنْ مَکنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَمَخْزُونِ عِلْمِهِ، فَاکتُمْهُ اِلاّ عَنْ اَهْلِهِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص253، ح3.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص207، ح22.
3- «… وَاَمّا وَجْهُ الاِنتِفاعِ بی فِی غَیبَتی فَکالاِنتِفاعِ بِالشَّمْسِ اِذا غَیَّبَتْها عَنِ الاَبْصارِ السَّحابُ …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، ح4.

3. ابر، چهرة خورشید را برای زمینی ها می پوشاند؛ ولی هرگز زمین را تاریک نمی کند. پرده غیبت نیز فقط انسان ها را از دیدار مستقیم حضرت محروم می کند و هرگز مانعی بر نورافشانی او بر مردمان نخواهد شد.

 4. ابری شدن، از عوارض زمین و زمینیان است، نه خورشید؛ غیبت نیز نتیجه رفتار انسان ها است.

 5. ابر، فقط برای کسانی مانع است که زیر آن باشند. اگر کسی بر جاذبه زمین غالب شد و از ابرها بالا رفت، دیگر ابر مانع او نخواهد بود. در غیبت نیز اگر کسی بر جاذبه های دنیایی چیره و غالب شد و آن گونه که شایسته است، تعالی یافت، ممکن است از پرده غیبت فراتر رفته، به دیدار آن خورشید پنهان نایل شود.

 6. در بهره مندی از خورشید، میان افرادی که خورشید را باور کرده اند و افرادی که منکر او هستند، تفاوتی نیست. در بهره مندی از فواید تکوینی امام نیز بین منکر و قائل به امام فرقی نیست.

 7. فقط مردمی در انتظار راستین کنار رفتن ابرها به سر می برند که به فواید خورشید آگاهی کامل دارند. در دوران غیبت نیز معرفت به امام، باعث حقیقی تر شدن انتظار می شود.

8. فقط انس__ان ه__ای ک__ور، از نورافش__انی خ__ورشید مح__رومند؛ همان گونه که فقط انسان های کوردل منکر نور وجود پیشوای معصوم و از آن بی بهره هستند.

 بنابراین شکی نیست که میزان بهره مندی موجودات از آفتاب عالم تاب در زمانی که چیزی حایل نباشد، بیشتر و کامل تر است؛ امّا این بدان معنا نیست که وجود پرده بر روی خ__ورشید، تم__ام ی__ا بیشتر بهره مندی ها را از بین ببرد؛ بلکه این مانع، فقط برخی از فواید را از میان برده یا کم می کند.

 وجود ظاهری امام در عصر حضور و ظهور نیز به معنای آن است که تمام منافع امام می تواند به مردم برسد. حال اگر چیزی مانع رسیدن فیض های کامل امام به دیگران شود، بدان معنا نیست که وجود او بی فایده است. وجود امام در پس پردة غیبت، به همان میزان مفید است که وجود او در زندان های حاکمان ستمگر دارای فایده بود. البته بین زندان غیبت و زندان حاکمان مستبد، تفاوت های فراوانی است؛ ولی هر

ص:246

کدام به نوعی مانع رسیدن فیض کامل امام به عالم وجود و انسان ها می شوند.

 فش_رده سخ__ن ای__ن ک_ه مسألة غیبت، فلسفة ضرورت وجود امام

معصوم علیه السلام را نقض نمی کند؛ زیرا امام معصوم در حال غیبت وجود دارد و فواید او هم به دیگران می رسد. فقط بخشی از فواید او است که در اثر تقصیر خود مردم در حال غیبت به آنان نمی رسد؛ ولی وجود او حجت را بر همگان تمام کرده است و این، خود مردم هستند که می بایست با ایجاد آمادگی لازم شرایط را برای ظهور آن حضرت فراهم کنند.

نیز ن.ک: امامت حضرت مهدی علیه السلام، فواید امام غایب.

- - -

خطبة قیام

سخنان حضرت مهدی علیه السلام در روز ظهور

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ظهور و پیش از قیام خطبه ای ایراد خواهد کرد. امام باقر علیه السلام فرمود:

قائم، آن هنگام]= ظهور[ در مکه است. پشت به بیت اللّه الحرام تکیه داده چنین ندا کند:

«ای مردم! ما از خدا یاری می طلبیم و از مردمی که دعوت ما را اجابت کنند. ما اهل بیت پیامبرتان، محمد هستیم و سزاوارترین مردم به خدا و به محمد صلی الله علیه و آله و سلم، هر کس در بارة آدم با من احتجاج کند، باید بداند که من نزدیک ترین کس به آدمم. هر کس دربارة نوح با من به گفت وگو برخیزد، بداند که من سزاوارترین کس به نوحم. هر کس در بارة ابراهیم با من احتجاج کند، بداند که شایسته ترین مردمان به ابراهیمم. هر کس در مورد محمد صلی الله علیه و آله و سلم با من محاجه نماید، بداند که من نزدیک ترین مردمان به محمدم. هر کس دربارة پیامبران ب__ا من گفت وگو کند، من سزاوارترین مردمان به پیامبرانم. آیا خدای تعالی در کتاب خویش نمی فرماید:

 ((إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ))؛(1)

خدای متعال آدم و نوح و آل

ص:247


1- آل عمران (3)،: 33 _ 35.

ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید؛ فرزندانی که برخی از برخی دیگرند و خدا شنوا و دانا است.

 من بازمانده آدم، ذخیره ا ی از نوح، برگزیده ای از ابراهیم و انتخاب شده ای از محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم. بدانید هر کس در کتاب خدا با من به احتجاج ب__رخیزد، من س__زاوارترینِ مردم به کتاب خدا هستم. بدانید هر کس در سنّت رس__ول خدا ب__ا من محاجّه نماید، من به سنّت رسول خدا سزاوارترینم.

 شما را به خدا سوگند! هر کس سخن را امروز بشنود، به دیگری که حاضر نیست برساند. به حق خدا و حق پیامبرش و به حق خودم که حق من بر شما، حق قرابت من به پیامبر خدا است از شما می خواهم مرا یاری نمایید و برابر کسانی که به ما ظلم کردند، از ما حفاظت کنید. ما را بیم دادند و به ما ستم کردند و ما را از دیار و فرزندانمان راندند. بر ما جور نمودند و حقمان را سلب کردند و اهل باطل بر ما دروغ بستند.

 خدا را؛ خدا را؛ ما را در نظر آورید، ما را رها نکنید و یاریمان کنید که خدای تعالی شما را یاری خواهد نمود.(1)

البته در بیانات نورانی معصومان علیهم السلام خطبه های دیگری نیز به آن حضرت نسبت داده شده است.

نیز ن.ک: ظهور، قیام.

- - -

خورشید مغرب

کتابی در بارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

کتاب خورشید مغرب، با عنوان فرعی «غیبت، انتظار و تکلیف» نوشتة محمد رضا حکیمی،(2) از دانشمندان اسلامی در عصر حاضر است. نگارنده کوشیده تا مسألة مهدویّت را از زوایای علمی، عقلی،

ص:248


1- نعمانی، الغیبة، باب چهاردهم، حدیث67.
2- استاد محمدرضا حکیمی، سال1314 ش، در مشهد مقدس در خانواده ای اهل دین و معرفت زاده شد. حدود دوازده سالگی به مدرسه نواب، یکی از مهم ترین مدرسه های حوزه علمیه مشهد در آن روزگار وارد شد و سال ها از محضر دانشمندان برجسته بهره های علمی و معنوی وافری برد. استاد حکیمی بعد ها بیشتر به پژوهش و نگارش پرداخت و ده ها جلد اثر ارزشمند، پدید آورد.

تاریخی، روایی، قرآنی و ملل و نحل مورد بحث و بررسی قرار دهد.

خورشید مغرب، نخستین بار در51 صفحه در سال 1349ش، از سوی انتشارات غدیر در تهران به چاپ رسید. در سال 1360 مباحث و نکات دیگری بر آن افزوده شده و در همان قط__ع ب__ه همّت دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ شد.

نگارنده در سال1362، آن را درقطع وزیری، با 390 صفحه به شکل کنونی درآورد و از آن زمان

تاکنون بارها چاپ و منتشر شده است. خورشید مغرب، چهارده فصل (به عدد معصومین علیهم السلام ) و یک یادآوری مهمّ دارد:

میلاد، شمایل و سیرت، غیبت، در کتاب های پشینیان، در کتاب های مسلمین، در «قرآن کریم»، در «سوره قدر»، در علوم عقلی، درعلوم تجربی، در فلسفه تربیتی و سیاسی، عینیت مقاومت نه عینیت تسلیم، انتظار و در طلب خورشید عنوان فصل های کتاب است.

 وی در بخشی از کتاب چنین نوشته است: «یکی از ابعاد عظیم تکلیف حساس و بزرگ، در روزگاران غیبت و انتظار، حفظ دین، نگهبانی مرزهای عقیدتی، و حراست از باروهای باورهای مقدس است. جامعة منتظر، نباید در بارة این امر عظیم سستی روا بدارد.

 لازم است فروغ ایمان و نور یقین و پرتو عقیده به حق و تشعشع اعتقادات راستین، همواره در دل و جان مردم محفوظ باشد و پیوسته ژرف­تر و ژرف تر شود و بارورتر و بارورتر گردد. لازم است جان و دل نوباوگان، نوجوانان و جوانان، هردم در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گیرد و از این تابش و تجلی آکنده گردد. ایمان، جزء وجود آنان و مایه تقوم هویتِ اصلی آنان باشد؛ تا کم کم، حق و فداکاری در راه اعتلای حق، چون خون، همة وجود آنان را گرم کند و چون روح، جوهر حیات آنان باشد»(1)

 گفتنی است نام کتاب از روایاتی گرفته شده که طلوع خورشید از مغرب را از حوادث مهمّی دانسته است که در آستانة قیامت رخ خواهد داد.(2) شیخ مفید در بارة چگونگی این اتفاق نوشته است: «خورشید هنگام ظهر در آسمان می ایستد و ساعتی تا به هنگام عصر پیدا نباشد؛ آن گاه از

ص:249


1- محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص276.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص436، ح426.

مغرب آشکار گردد.»(1) البته تطبیق آن بر ظهور حضرت مهدی علیه السلام نادرست است.

این کت__اب در ای__ن اواخ__ر برای بهره مندی نوجوان__ان و جوان__ان به صورت خلاصه نیز، بازنگ__اری شده است.

- - -

خیمه

از محل های فرماندهی حضرت مهدی علیه السلام هنگام ظهور

 در روایات فراوانی تعبیر "فسطاط" به معنای خیمة بزرگ، جایگاه فرماندهی و هدایت نیروها، به وسیلة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در هنگام ظهور یاد شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

 … پس هر کس امام خود را شناخت همانند کسی است که در خیمة قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.(2)

امام باقر علیه السلام فرمود:

 برای کسی که در انتظار امر ]فرج و ظهور[ ما مرده است، زیانی نیست [چه زیانی است] که در میان خیمة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نمرده است.(3)

نیز ن.ک: ظهور، حکومت جهانی مهدی علیه السلام .

- - -

ص:250


1- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص368.
2- «فَمَنْ عَرَفَ اِمَامَهُ کانَ کمَنْ هُوَ فِی فُسْطَاطِ القائِمِ»، نعمانی، الغیبة، ص331، ح7.
3- «مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنتَظِراً لِاَمْرِنا اَلاَّ یَمُوتَ فِی وَسَطِ فُسْطَاطِ المَهْدِی وَعَسْکرِهِ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص372، ح6.

د

دابة الارض > خروج دابة الارض

دادگستر جهان

از کتاب های عمومی در مباحث مهدویت

کتاب دادگستر جهان، نوشتة آیت اللّه ابراهیم امینی،(1) در344 صفحه رقعی منتشر شده است.

ص:251


1- آیت الله ابراهیم امینی در سال1304 ش، در شهر نجف آباد اصفهان متولد شد. پس از پایان دورة ابتدایی، در سال1321برای تحصیل علوم دینی به حوزة علمیه اصفهان رفت. ادبیات زبان عربی و کتاب های سطح فقه و اصول و منطق را آن جا خواند و در سال1326ش برای ادامة تحصیلات به حوزة علمیه قم رفت و برای دروس خارج فقه و اصول در محضر اساتید بزرگ زمان حاضر شد. وی در حوزة علمیة قم و اصفهان به تدریس کتاب های ادبیات، فقه و اصول و فلسفه پرداخت. وی از سال1344 در بارة موضوعاتی چون تعلیم و تربیت، حقوق خانواده، اخلاق و سیرة پیامبر و امامان اطهار علیهم السلام و… کتاب هایی چند به چاپ رسانیده است. (ر.ک: جمعی از نویسندگان، مشعل جاوید، ص591).

نویسندة کتاب، انگیزة خود را از نگارش رخنه شبهات در اعتقادات جوانان و دانش آموختگان می داند که از سوی نویسندگان، پاسخی مناسب و شایسته نگرفته اند. از این رو ایشان تصمیم می گیرد چنین کتابی تألیف کند و در سال 1346ش، توفیق می یابد آن را منتشر سازد. این کتاب تا کنون افزون بر بیست بار چاپ شده و به برخی از زبان ها نیز ترجمه شده است.

 دادگستر جهان به صورت عمده به شکل پرسش و پاسخ، بین برخی از فرهیختگان تنظیم شده و با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام، مطالب ارزنده ای برای استفاده عموم _ به ویژه جوانان _ ارائه کرده است.

نویسنده در دوازده فصل، با استناد به یافته های عقلی و نقلی محدّثان، مفسّران و مورخان امامیه و عامّه و نیز دستاوردهای علوم تجربی، به پرسش های گوناگون دربارة مهدویّت پاسخ داده است. طرح مباحث به شیوة مناظره بوده که بر جذابیت کتاب افزوده است.

 نگارنده شروع عقیدة به مهدویّت را از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می داند و شخصیت و تبار امام را بررسی می کند. او همچنین ادعای مهدی بودن محمد بن حنفیه، اعتقاد زیدیه به مهدویّت محمد بن عبداللّه­ بن حسن و باور واقفیه به عروج امام صادق علیه السلام را ردّ می کند و این نکته را که منشأ مهدویّت از تعالیم یهود و زرتشتی است و عبداللّه بن سبا در ایجاد آن نقش داشته، مردود می­داند.

 عالم غیب و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، امامت کودک پنج ساله، فلسفة طولانی شدن غیبت، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در کتاب های اهل سنّت، نشانه ها و شرایط ظهور، یاوران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، چگونگی ظهور و احادیث، منابع، نگارش های و سخنان و دیدگاه های بزرگان اهل سنّت در بارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، طول عمر، محل زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و جهان در عصر آن حضرت، از مباحث مهمّ دادگستر جهان است.

چاپ چندین بارة ک_تاب، نشان__گر استقبال شایان از ای__ن اث__ر ارزنده است.

- - -

دانشمندان عامه و مهدی موعود

این کتاب به وسیلة مرحوم علی دوانی تألیف شده است. در این کتاب

ص:252

تلاش شده تا دیدگاه های اهل سنّت و روایات ایشان، دربارة اثبات وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام منعکس گردد.

کتاب با هدف پاسخ به شبهات و تهمت های ناروایی که برخی از علمای اهل سنّت، علیه اعتقادات مذهب شیعه درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مطرح کرده اند، تدوین شده است. نویسنده با بهره گیری از منابع روایی و تاریخیِ دست اوّل اهل سنّت، درباره مطالب ذیل بحث کرده است.

1. مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدگاه شیعه،

2. وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در منابع اولیّه اهل سنّت،

3. کتاب هایی که علمای اهل سنّت درب__اره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به رشته تحریر در آورده اند،

4. اوصاف و شمایل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف،

5. افسانه سرداب و نام 120 تن از بزرگان اهل سنّت که مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می دانند.

از ویژگی های مهم کتاب شمارش برخی از دانشمندان اهل سنت است که به زنده بودن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اعتراف کرده اند.

- - -

دجال > خروج دجال

در انتظار ققنوس

کاوشی در قلمرو موعود شناسی و مهدی باوری

 در انتظار ققنوس، به وسیلة سید ثامر هاشم العمیدی تألیف و به قلم مهدی علیزاده ترجمه شده است.

در این کتاب، محور اصلی پژوهش شخصی__ت حض__رت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مباح_ث ت__اریخی، کلامی و حدیثی مربوط به آن حضرت است.

 نگارنده در تدوین کتاب افزون بر تکیه ب__ر آی__ات ق__رآن و اح__ادیث معص__ومین علیهم السلام، از مع__ارف بلند اسلامی ب__ه وی__ژه شیعی، به_ره های وافری برده است. شناخت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اعتقاد به آن حضرت و فواید و آثار این اعتقاد، تحریفات حدیثی ت__اریخی در ای__ن زمینه و برنامه ریزی دشمنان علیه اعتقاد به مهدویّت، از دیگر موضوعاتی است که نگارنده به آن پرداخته است.

 افزون بر آن، وی با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، اعتقادات تاریخی و کلامی به وجود و ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در این مجموعه به خوبی گرد آورده است.

 برخی از سرفصل های کتاب از این

ص:253

قرارند: مقدمة مترجم که به تفصیل به مطالبی در بارة کتاب شناسی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مطالبی در بارة کتاب مورد نظر پرداخته است.

 در بخش اوّل با عنوان موعود شناسی به مقدمة نگارنده اشاره کرده، تعلیقاتی بر آن زده و دارای فصل های زیر است:

 1. سیمای موعود در آیینه ثقلین

 2. مهدی شناخت

 3. لغزشگاه های مهدی پژوهی

 4. جستاری در باب مهدویّت و خردپذیری

 بخش دوم با عنوان «مهدی باوری» دارای هفت فصل با عناوین ذیل است:

 1. مهدی باوری و ضرورت تعمیق پیوندهای عاطفی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

 2. مهدی باوری و امنیت روانی

 3. کالبدشکافی انتظار

 4. بعثت انبیا، و انقلاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 5. شیعه، قافله سالار کاروان انتظار

 6. توطئه های استکبار جهانی علیه مهدی باوری

 7. مهر نهان در سپهر ادب

- - -

در فجر ساحل

نگارشی روان و شیوا در مباحث مهدویت

کتاب در فجر ساحل به قلم محمد حکیمی، نوشته شده و تا کنون ده ها مرتبه تجدید چاپ شده است. نویسنده با بهره گیری از قلمی شیوا و ادبی، به پژوهش دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرداخته، دنیای آینده را از نظر مذهب شیعه تصویر کرده است. وی علاوه بر بهره مندی از آیات نورانی قرآن و روایات شیعی، از دیگر کتاب های آسمانی نیز به طور فراوان بهره برده است. مطالب کتاب در پنج بخش ارائه شده است:

1. مدینة فاضلة اسلامی

2. نویدها، دوران حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدگاه روایات و بشارت­های مذهبی و پیشگویی اجمالی از چگونگی آیندة زندگی در نظر شیعه

3. حماسة انتظار

4. یأس و امید، شکست و پیروزی

5. به سوی ساحل

در آخرین فصل کتاب می­خوانیم:

کاروان بشریت به سان کشتی گرداب گرفته و در کام موج فرو افتاده است. سرگذشت انسان تا کنون به سرگذشت

ص:254

غریقی همانند است که لحظات مرارت باری را می گذراند و با همة هستی خویش، تلاش می کند تا خود را به ساحل برساند… عاقبت روزی می رسد که ناخدای بزرگی، کشتی را به مقصود می رساند و در تاریخ نوع بشر، به نام «قهرمان بزرگ بنی نوع بشر» مشهور خواهد گردید….(1)

- - -

دست بر سر گذاشتن

از کارهای مرسوم در فرهنگ عمومی هنگام سلام دادن به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

از کارهایی که امروزه برای احترام به حضرت مرسوم شده، ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم و دست بر سر گذاشتن است. برخی برای این کار، به روایاتی اشاره می کنند که در سده های اخیر در برخی کتاب ها آمده است. البته روایاتی با مضمون روایات مورد نظر، در منابع معتبر نخستین آمده که چنین رسمی در آن ها، مورد اشاره قرار نگرفته است.

نیز ن.ک: ایستادن هنگام شنیدن کلمه قائم.

- - -

دعای افتتاح

از دعاهای شب های ماه رمضان صادر شده از ناحیة مقدسه

 از دعاهای مشهور شب های ماه رمضان، «دعای افتتاح» است. این دعا به وسیلة ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری، نایب خاص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر شده است؛ چنان که علامه مجلسی گفته است:

به سند معتبر از حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شده است که به شیعیان نوشتند: «در هر شب ماه رمضان این دعا را بخوانید که دعای این ماه را ملائکه می شنوند و برای صاحبش استغفار می کنند….»(2)

نام این دعای شریف از جمله اوّل آن (اَللّهُمَّ اِنّی اَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِک)(3) گرفته شده است. مضامین بلند خداشناسی و ستایش و ثنای الهی و برشمردن صفات خداوند سبحانه و تعالی _ به ویژه مهربانی

ص:255


1- محمد حکیمی، در فجر ساحل، ص156.
2- ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج24، ص166.
3- شیخ طوسی، التهذیب، ج3، ص108؛ سید بن طاووس، الاقبال، ص58؛ کفعمی، البلدالامین، ص193؛ همو، المصباح، ص578.

کامل و بی نظیر هنگام عفو و گ__ذشت، و ش__دّت کیف__ر و عقوبت هنگام حساب رسی و نقمت _ و بعضی از علل تأخیر استجابت دعا و بیان مهم ترین نعمت های الهی، سرآغاز این دعای شریف است. سپس درود و صلوات مخصوص بر پیامبر و آل او علیهم السلام با ذکر نام و القاب ایشان، آن گاه دعا برای قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و اظهار اشتیاق برای برقراری دولت کریمه ای که اسلام و اهل اسلام در آن، عزت یابند و نفاق و منافقان، خوار و زبون گردند و ما از داعیان آن دولت باشیم که دیگران را به اطاعت الهی فراخوانیم و به راه خداوند سبحانه و تعالی راهبری کنیم. پایان دعا شِکوِه ای به درگاه خداوند سبحانه و تعالی است از فقدان پی__امبر و غیبت ام__ام و بسی__اری دشمن، و کمی تعداد و فتنه های شدید، و پس از آن فتح و گشایش از او درخواست می شود.

 برخی از دانش__وران، این دع__ای شریف را شرح کرده اند.

- - -

دعای عهد

از دعاهای سفارش شده برای تجدید عهد با امام غائب

 از دعاهای مشهور که خواندن آن در دوران غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فراوان مورد سفارش ق__رار گ__رفته دعای عهد است. این دعا، در بردارندة درود ویژه از طرف خوانندة دعا و نیز از سوی تمام مردان و زنان با ایمان _ در شرق و غرب جهان و خشکی و دریا، و از پدر و مادر و ف__رزند خوانندة دع__ا _ به پیشگ__اه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. پس از آن، عهد و پیمان و بیعت با آن حضرت را تجدید می کند و پایداری بر این پیمان را تا روز قیامت اظهار می دارد. آن گاه از خداوند سبحانه و تعالی می خواهد که اگر مرگ وی فرا برسد، در حالی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور نکرده باشد، پس از ظهور، او را از قبر برآور و به یاری آن حضرت سعادتمند کند. بعد از آن، درخواست دیدار امام عجل الله تعالی فرجه الشریف با عبارت ظریفی بیان شده است و دعا برای تعجیل ظهور و فرج و برپایی حکومت راستین و سامان یافتن جهان و زنده شدن حقایق دین و اهل ایمان، پایان بخش این دعای شریف است. امام صادق علیه السلام دربارة این دعا فرموده است:

هر کس چهل صبحگاه این دعا را

ص:256

بخواند، از یاوران حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف

خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را زنده خواهد کرد، تا همراه آن حضرت جهاد نماید و به شمارة هر کلمه از آن، هزار پاداش برایش نوشته می شود، و هزار کار بد از او پاک می گردد.(1)

مهم ترین آثار مداومت بر این دعا سه چیز است:

 1. ثواب کسانی را خواهد داشت که زمان ظهور، در خدمت امام علیه السلام می باشند؛

 2. تجدید عهد، مایة ثبات و کمال محبت و اخلاص و ایمان شخص می شود؛

 3. مایة توجه خاص و نظر رحمت کامل آن حضرت به بنده می شود.

نیز ن.ک: انتظار، منتظر.

- - -

دعای ندبه

دعای صبح جمعه مرتبط با حضرت مهدی علیه السلام

بی گمان یکی از احساسات اصیل و حقیقی انسان که ریشة در فطرت او دارد، توجّه به نیایش و ارتباط با مبدأ آفرینش و جهان غیب و آفریدگار هستی است.

از جمله دعاهای مشهور که مستحب است در چهار عید (عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه) خوانده شود، «دعای ندبه» است. همواره بسی__اری از مؤمن__ان، مشتاق__ان و منتظران ظهور دولت حق و حکومت جهانی اسلام و ارادتمندان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خواندن آن را شعار خود قرار داده و در مناسبت ها و فرصت های معیّن، به وسیله آن، با آن رهبر پنهان از نظر، به نجوا می پردازند.

 ندبه، به معنای فراخوانی و نیز گریه و ناله است. این دعای شریف، مشتمل بر استغاثه و استمداد از حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و تأسّف بر غیبت و گریه از فراق آن بزرگوار است؛ از این رو به این نام شهرت یافته است.

 گروهی از دانشمندان شیعه سند

ص:257


1- «مَنْ دَعا اِلَی اللَّهِ اَرْبَعینَ صَباحاً بِهَذَا العَهْدِ کانَ مِنْ اَنْصارِ قَائِمنا وَاِنْ مَاتَ اَخْرَجَهُ اللّهُ اِلَیْهِ مِنْ قَبْرِهِ وَاَعْطاهُ اللّهُ بِکلِ کلِمَةٍ اَلْفَ حَسَنَةٍ وَمَحا عَنْهُ اَلْفَ سَیِئَةٍ …»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوا ر، ج83، ص284، ح47.

این دعای گران قدر را معتبر شمرده اند. علامه مجلسی؛ گفته است:

اما دعای ندبه که مشتمل است بر عقاید حقّه و تأسف بر غیبت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است.(1)

 سیّدابن طاووس حلی (م 664 ق) در کتاب اقبال الاعمال و کتاب مصباح الزائر و نیز شیخ محمد مشهدی حائری (از علمای قرن ششم) در کتاب مزار خود این دعای شریف را آورده اند. همچنین در مزار قدیم که ظاهراً از نگاشته های قطب راوندی است، این دعا نقل شده است. روشن است این شخصیت های گران قدر و حدیث شناس، دعای غیر معتبر را در کتاب های خود نقل نمی کنند.

 خواندن این دعا خواص زیادی دارد؛ از جمله در هر مکان و موضع که با حضور قلب و اخلاص کامل خوانده شود و ملتف مضامین عالی و عبارات و اشارات آن باشد، نتیجه آن، توجه و التفات مخصوص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن مکان و محل، بلکه حضور به هم رساندن آن حضرت در آن مجلس است؛ چنان که در بعضی مواضع و موارد اتفاق افتاده است. (2)

فرازهای دعا

 این دعا از چهار فراز تشکیل شده است ک__ه با یکدیگر مرتبط بوده و در مجم__وع، یک منظومة منظم و منسجم را سامان داده است:

 فراز اول: حمد و صلوات

ای__ن دع__ا ب__ا حمد و ستایش پروردگ__ار و درود بر پیامبر گرامی اسلام و اه__ل بیت مکرّمش علیهم السلام آغاز می شود.

ستایش، مخصوص پروردگار جهانیان است و درود و سلام مخصوص خداوند سبحانه و تعالی ب__ر آقای م__ا، پیامبرش و خاندان او باد.

 فراز دوم: ثنای بر قضاء

این فراز که با حمد و ثنای دوباره بر ج__ریان قضای الهی نسبت به اولی__ایش شروع می شود، در واق__ع دربردارندة همة دعا به نحو اجمال است که با عباراتی مختصر، مضامین بعدی دعا را مورد اشاره قرار می دهد:

ص:258


1- محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص491.
2- ر.ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، فروغ ولایت در دعای ندبه، پیشگفتار.

بار خدایا! ستایش فقط تو را سزا است بر آن قضا و قدری که دربارة

اولیا و نمایندگانت جاری شد… و آنان را سبب دست آویزی به سویت و وسیله ای برای خشنودی محضت قرار دادی.

 فراز سوم: تاریخ، از آغاز تا تکامل

در سومین فراز از این دعای شریف، ماجرای تفصیلی قضا و حکم الهی در بارة اولیایش بررسی می شود که در آن، نقطة شروع تاریخ بشریت و تحوّلات اساسی و در نهایت، سیر تکاملی آن به سوی عصر حاکمیت حضرت بقیة اللَّه عجل الله تعالی فرجه الشریف که اوج تقرّب جامعه ی بشری به خدای متعال و ه__دف نه__ایی از خلقت است، مورد توجه واقع می شود. این فراز با عبارت «فبعض أسکنته جنتک» آغاز و با جملة «و نحن نقول الحمدللّه رب العالمین» به پایان می رسد.

 فراز چهارم: استغاثه و طلب

استغاثه به درگاه حضرت حق، آخرین فراز از دعای ندبه را به خود اختصاص می دهد:

خ__دای__ا! تویی تنها برطرف کننده گرفتاری ها و سختی ها….

لازم به یادآوری است از آنجایی که ب__رخی در این دع__ا و سند آن پرسش هایی را مط__رح ک__رده اند در پاسخ کتاب های فراوانی نگاشته شده که برخی بدین قرارند: فروغ ولایت در دع__ای ندبه، اث__ر لط__ف الله ص__افی گلپایگانی، موعود شناسی، اثر علی اضغر رضوانی، با دعای ندبه در پگاه جمعه، اثر علی اکبر مهدی پور.

نیز ن.ک: جمعه، انتظار، منتظر.

- - -

دعای سمات

دعای عصر جمعه منسوب به ناحیة مقدسه

این دعا از عمری نقل شده است؛ اما به دلیل جایگاه او که نایب خاص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است می توان نسبت این دعا به آن حضرت را قوی دانست.

شیخ طوسی در مصباح المتهجد با عنوان «دعاء السمات مروی عن العمری یستحب الدعاء به آخر ساعة من نهار یوم الجمعة» آورده است. در آغاز این دعا چنین می خوانیم:

ص:259

اللهم انی اسألک باسمک العظیم الاعظم….

نیز ن.ک: جمعه، انتظار، منتظر.

- - -

دوازده امامی > اثنی عشری

دولت کریمه > حکومت جهانی

دین در آخرالزمان > آخرالزمان

دین عصر ظهور

از عوامل اختلافات و نزاع های بشری، پراکندگی ادیان و دوری از باطن و عمق دین و مذهب است. بی گمان حضرت مهدی علیه السلام، می آید، تا با بیدار کردن فطرت های خفته، زمینه را برای یکتاپرستی همگان که همانا هدف آفرینش بوده است، فراهم کند. او نه فقط هرگز برای پذیرش باور یکتاپرستی کسی را تحت فشار و اجبار قرار نخوهد داد، بلکه با فراهم کردن بسترهای لازم برای پذیرش این امانت الهی، شهد شیرین خداپرستی را بین همة انسان ها عادلانه تقسیم خواهد نمود. وی با ایجاد شرایط مناسب و از بین بردن موانع، همگان را به اندیشیدن در نشانه های الهی واخواهد داشت. و حاصل این اندیشیدن به مبدأ و معاد، ارمغ_انی ج__ز پ__رست__ش حقی__قی خداوند سبحانه و تعالی نخواهد داشت.

 روشن است که با فراهم شدن تمام شرایط و رفع تمام موانع، آن کسی که سر تسلیم برابر حقیقت فرود نیاورد، کسی نیست مگر انسانی گستاخ و طغیانگر که با تمام قامت برابر حق به مقابله ایستاده است و بدون شک در چنان شرایطی، آن امام همام او را برنخواهد تابید؛ از این رو است که روایات فراوانی یگانه دین مورد پذیرش در عصر ظهور را، همانا «دین اسلام» دانسته، می گوید در عصر ظهور، ندای توحید در سراسر گیتی حکم فرما خواهد شد. امام حسین علیه السلام در وصف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:

خداوند، به وسیلة او دین حق را بر تمام ادیان ظهور می بخشد؛ اگرچه مشرکان آن را نپسندند.(1)

ص:260


1- «… وَیُظْهِرُ بِهِ دینَ الحَقِّ عَلَی الدّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ المُشْرِکونَ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص317، ح3.

امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

 در آن هنگام که قائم قیام کند، هیچ سرزمینی باقی نخواهد ماند، مگر این که شهادت به توحید و نبوّت در آن ندا داده خواهد شد. (1)

ص:261


1- «اِذا قامَ القائِمُ علیه السلام لایَبْقَی اَرْضٌ اِلاَّ نُودِی فیها بِشَهادَةِ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهَ واَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»، تفسیر عیاشی، ج1، ص183، 81؛ ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص254، ح4.

دستورالعمل های نوین در عصر ظهور

از ظاهر برخی روایت ها این انگاره حاصل می شود که آن حضرت، آیین و روش جدیدی خواهد آورد. و این پرسش پیش می آید که با توجه به این که قرآن کریم کتاب جاودان الهی است و اسلام آیین ابدی، چگونه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آیینی جدید و کتابی تازه برای بشریت به ارمغان می آورد؟

 پاسخ این که او تحکیم بخش دین اسلام و گ__سترندة ق__انون قرآن در سراسر گیتی است؛ پس ناگزیر باید اسلام و آموزه ه__ای ق__رآن را به اجتماع__ات بش__ری عرضه کند و مردمان را به پذیرش و باور اصول و فروع آن فرا خواند. آیین نو و کتاب جدید(دستور العمل) و برنامه و راه و روش تازه و دیگر تعبیرهایی از این دست که در احادیث رسیده(1)، برای تبیین مسائلی است:

 1. در گذشته بنا به عللی احکام و معارف فراوانی از مجموعة فرهنگ اسلام، تبیین نگشته یا متناسب با سطح فرهنگ و فکر اجتماع گذشته نبوده است یا زمینة عملی آن ها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و مسائلی، بی گمان برای جامعة اسلامی ناشناخته خواهد بود. چون امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف این آموزه ها را از ظاهر و باطن قرآن کریم استنباط می کرده و به مردم می آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب جدید انگاشته می شود.

 2. معارف و احکامی از قرآن کریم و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است؛ به گ__ونه ای ک__ه در ج__امعه اسلامی ناآشنا و ب__رای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می شود.

 3. اصول و احکام فراوانی دچار تحریف و دگرگونی معنوی یا موضعی گشته است و امام علیه السلام آن ها را _ چنان که در اسلام اصیل بوده است _ دیگرباره مطرح می سازد و تحریف و انحراف های روی داده را روشن می کند و مفهوم حکم یا جایگ__اه آن را مشخص می سازد. این، با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و برخی از علما سازگاری ندارد؛ از این رو برنامه جدید و راه و روش تازه حساب می شود.

ص:262


1- ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص322، ح5، ص320، ح1؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص384؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص465.

بنابراین بیشترین مسائلی را ک__ه امام بدان توجه خواهد کرد و برای جامعه اسلامی تازه و جدید جلوه می کند و ناشناخته و ناآشنا می نماید، مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است؛ یعنی، موضوعی که انسان سخت به آن نیازمند بوده و بدان نرسیده است. همین امر نیز مشکل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشکیل می دهد و اجرای آن (برقراری عدل و دادگری در سراسر گیتی) از اقدام های اصلی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود.

 برای مثال امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف به موضوع مساوات اسلامی شکل قانونی و الزامی می دهد؛ چنان که اسحاق بن عمّار می گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم. آن حضرت از تساوی مردم با یکدیگر و حقی که هر کس بر دیگران دارد، سخن گفت. من سخت در شگفت شدم. فرمود:

این، هنگام رستاخیز قائم ما است که در آن روزگار، واجب همگانی است که به یکدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند.(1)

 این موضوع، در بسیاری دیگر از آموزه های اسلامی آمده است؛ ولی به نام احادیث اخلاقی کنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته و در برنامه های الزامی حکومت ها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است! روشن است که چون این آموزه ها عملی شود، به صورت احکامی جدید جلوه می کند و…

 امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از طواف مستحب با وجود کثرت طواف واجب، منع می کند،(2) مساجد و معابد مجلل و تزیین یافته شهرها و آبادی ها را خ__راب می کند و همه زوای__د و تشریفات و کاشی کاری ها و گنبدها و گلدسته ه__ا و زیوره__ای آن ها را می پیراید و بودجه آن ها را برای رفاه حال انسان ها صرف می کند. مساجد و معاب__د را س__اده و ب__ی آرایش و بی آلایش می سازد و…(3)

ص:263


1- «اِنَّما ذلِک اِذا قامَ قائِمُنا وَجَبَ عَلَیْهِمْ اَنْ یُجَهَّزُوا اِخوانَهُم وَاَنْ یُقَوُّوهُمْ»، شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج120، ص26.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج4، ص427؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص525.
3- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص206، ح175؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص264؛ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج1، ص453، ح39.

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سود در مبادلات بازرگانی و داد و ستدها را برمی دارد و مردمان را مأمور می کند که هر کس به صورت خدمتگزاری نسبت به جامعه کار کند و در برابر کالای عرضه شده سودی نگیرد. و خود نیازهای خود را همین سان از دیگران تأمین می کند.(1)

 امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر بیشتر تفسیر و تأویل هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام صورت گرفته است، خط بطلان می کشد و آرا و اندیشه ها را پیرو قرآن می سازد و در چارچوب های قرآنی می آورد.(2)

 و بدینسان امام، مسائل و معارف و احکام جدیدی را مطرح می کند که برای مردم ناشناخته است و آن ها را آیین جدید و کتاب تازه می انگارند و گه گاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می شوند، و در این صورت جنگ با خودی و جامعة اسلامی رخ می دهد.(3)

 فرازهایی از دعای ندبه از این چگونگی، پرده برداشته، می گوید:

کجااست آن کسی که برای تجدید و زنده کردن فرایض و سنن ]آیین اسلام که محو و فراموش شده[ ذخیره شده است؟ کجا است آن کسی که برای برگرداندن ]حقایق[ ملّت و شریعت ]دین مقدّس اسلام[ برگزیده شده است؟ کجا است آن که برای زنده کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست؟ کجا است زنده کننده نشانه های دین و اهل آن؟….(4)

ص:264


1- ر.ک: شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص313؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج7، ص178(بنابراین سازوکار اقتصادی در آن زمان به طور کامل با پیش از آن متفاوت خواهد بود.)
2- ر.ک: سید رضی، نهج البلاغه، خطبه138.
3- محمد حکیمی، عصر زندگی، ص175 _ 179.
4- «اَیْنَ المُدَّخَّرُ لِتَجْدیدِ الفَرائِضِ وَالسُّنَنِ، اَیْنَ المُتَخَیَّرُ لِاِعادَةِ المِلَّةِ وَالشَّریعَةِ، اَیْنَ المُؤَمَّلُ لِاِحْیاءِ الکتابِ وَحُدُودِهِ، اَیْنَ مُحْیی مَعالِمِ الدّینِ وَاَهْلِهِ …»، سیّد بن طاوس، اقبال الاعمال، ص504.

ذ

ذی طوی

از منزل های امام مهدی علیه السلام در عصر غیبت

طوی در لغت، به معنای پیچیدن و در نوردیدن است و برخی مشتقات آن (مانند طایه) به سرزمین هموار و صخره های بزرگ در ریگزارهای پهناور گفته می شود.(1)

 ذی طوی در یک فرسخی مکه، و داخل حرم قرار داشته و از آن جا خانه های مکه دیده می شد؛(2) اما امروز به دلیل گسترش این شهر مقدس، به طور معمول چنین وضعیتی وجود ندارد.

 در برخی روایات، آن را جایگاه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت دانسته اند. عیاشی به سند خود از عبدالاعلی حلبی آورده است: حضرت ابوجعفر امام باقر علیه السلام فرمود:

به ناچار صاحب این امر را در یکی از این دره ها غیبتی خواهد بود [و] با دست خود به سوی ذی طوی اشاره فرمود.(3)

ص:265


1- احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج3، ص430.
2- طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص279.
3- نعمانی، الغیبة، ص264، ح30.

در بعضی دیگر از روایات آمده است: حضرت پیش از ظهور و در آستانة قیام در ذی طوی به سر می برد. امام باقر علیه السلام می فرماید:

قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آن روز [ظهور] را در ذی طوی در حال انتظار با 313 نفر به شمار اهل بدر، به سر می برد، تا پشتش را به حجرالاسود تکیه داده، پرچم برافراشته را به اهتزاز در آورد.(1)

و امام صادق علیه السلام نیز در این رابطه می فرماید:

گویی قائم علیه السلام را با چشم خود می بینم که با پاهای برهنه در «ذی طوی» سر پا ایستاده؛ همانند حضرت موسی علیه السلام نگران و منتظر است که به مقام [ابراهیم] بیاید و دعوت خود را اعلام نماید.(2)

 در فرازی از دعای ندبه می خوانیم:

ای کاش می دانستم کجا مسکن گزیده ای یا کدامین سرزمین، تو را در آغوش کشیده است؟ آیا در کوه رضوی هستی یا در ذی طوی؟

 آنچه گفتنی است این که «ارتباط آن حضرت با این دو مکان، مانند ارتباط او با سایر اماکن مقدس و متبرک دیگر است که پرستش و عبادت خدا در آن اماکن فضیلت دارد؛ مثل مسجدالحرام، مسجد مدینة طیبه، مشهد حسینی، مسجد کوفه و مسجد سهله که معلوم شده است حضرت در این مکان ها رفت و آمد دارند. این دو مکان را نیز به واسطة همین دو خصوصیت در دعای ندبه نام می برند. کوه رضوی نیز یکی از مقامات آن حضرت و اماکنی است که گاهی به آنجا تشریف می بردند.(3)

ص:266


1- نعمانی، الغیبة، ص448.
2- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص385.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص103، لطف الله صافی گلپایگانی، فروغ ولایت در دعای ندبه، ص40.

ر

رایات سود > پرچم های سیاه

رحلت امام مهدی علیه السلام > فرجام حضرت مهدی علیه السلام

رجعت

زنده شدن مؤمنان خالص و کافران خالص در عصر ظهور

واژة رجعت در لغت به معنای «بازگشت» است؛ یعنی برگشتن به جایی که پیش تر آن جا بوده است.(1)

 معنای اصطلاحی رجعت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان: مؤمنان محض و کافران محض _ به همان صورت هایی که در گذشته بودند(2)_ به دنیا پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و پی__ش از قی__امت،(3) ت__ا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد گردند و کافران از ذلت و حقارت ستمگران متألم شوند.(4)

ص:267


1- ر.ک: العین ؛ مفردات الفاظ القرآن و …
2- شیخ مفید، اوائل المقالات، ص77.
3- شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص29.
4- سیّد مرتضی، الرسائل الشریف، ج1، ص125؛ محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ص294.

البته برخی رجعت را به ظهور حضرت مهدی علیه السلام و بازگشت دولت آل محمد علیهم السلام تأویل کرده و بازگشت امامان علیهم السلام را با بدن های ظاهری خود منکر شده اند.(1) در ردّ این قول جهاتی ذکر شده است:

یک__م. روای__ات متواتر به بازگشت جسمانی امامان علیهم السلام و رجعت کنندگان تصریح ک__رده است و ق__ابل تأویل نیست.

 دوم. رجعت هایی که در امت های گذشته صورت گرفته و در روایات و آیات به آن ها اشاره شده و شیعه آن ها را نیز دلیل بر مدعای خود قرار داده است، به صورت بازگشت مردگان با همان جسم های گذشته ایشان بوده است.

 از روایات معصومان علیهم السلام استفاده می شود اعتقاد به رجعت در مجموعه اعتقادات شیعه، از مرتبه والایی برخوردار است؛ تا جایی که برخی از این احادیث، منکران رجعت را از دایرة تشیّع خارج می داند.

 یکی از این روایات سخن امام صادق علیه السلام است که فرمود:

 از ما نیست کسی که به بازگشت ما باور نداشته باشد….(2)

 در روایتی دیگر نیز آن حضرت اعتقاد به رجعت را یکی از شرایط ایمان دانسته، فرموده است:

 هر کس به هفت چیز بارورمند باشد، از جملة مؤمنان است یکی… و ایمان به رجعت.(3)

 از این رو عدة فراوانی از علمای شیعه، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب دانسته اند. عدة اندکی نیز که از ضروریات ندانسته اند، انکار آن را جایز نشمرده اند.(4) البته افراد بسیار اندکی از شیعیان نیز رجعت را انکار

ص:268


1- ر.ک: سیّد محمد صدر، تاریخ ما بعدالظهور، ص859.
2- «لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُؤمِنْ بِکرَتِنا …»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص458.
3- «مَنْ اَقَرَ بِسَبْعَةِ اَشیاء فَهُوَ مُؤمِنٌ … الاَیمانُ بِالرَّجْعَةِ» . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص240.
4- شیخ طوسی، رسالة العقاید الجعفریه، ص250؛ محمد باقر مجلسی، حق الیقین، مقصد نهم؛ شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص67؛ فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج2، ص679.

کرده اند.(1)

 البته بر خلاف عقیدة شیعه، اهل سنّت عقیدة به رجعت را خلاف عقاید اسلامی می دانند و آن را هیچ نمی پسندند. نویسندگان و شرح حال نویسان آنان، معتقدان به رجعت را طعن و ردّ کرده و آن را نشانة طرد روایت راوی می دانند.(2)

 در میان اهل سنّت افراد بسیار اندکی هستند که به رجعت شماری از افراد _ از جمله اصحاب کهف در عصر ظهور مهدی علیه السلام _ اشاره کرده اند.(3)

 معتقدان به رجعت برای اثبات این اعتقاد خود، از آیات و روایات فراوانی بهره برده و این آیات و روایات را به طور عمده به دو دسته تقسیم کرده اند:

 دستة نخست، آیات و روایاتی است که سخن از وقوع رجعت در امت های گذشته دارد.

 دسته دوم، آیات و روایاتی که به اعتقاد ایشان دلالت بر وقوع آن در آخِرالزمان و هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام دارد.

الف. آیات

از آن جایی که قرآن، اساسی ترین منبع برای اثبات حقایق دینی است، در مسألة رجعت نیز نخستین منبع و اصلی ترین آن ها است. این آیات به دو دسته تقسیم شده است:

آیات مبنی بر وقوع رجعت میان اقوام و ملل گذشته

 از جمله آیه ای که بر زنده شدن هفتاد تن از یاران حضرت موسی علیه السلام دلالت دارد. خداوند سبحانه و تعالی در این باره فرموده است:

((وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَک حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْناکمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ))(4)

و چ_ون گفتید: «ای موسی! تا خدا را آشکار نبینیم هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد. پس _ در حال__ی که می نگریستید _ صاعق__ه شما را فرو گرفت پ__س شما را پس

ص:269


1- محمد جواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، ص111.
2- محمدرضا مظفر، عقاید الامامیه، ص120.
3- قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج5، ص253؛ تیسیرالتفسیر، ج7، ص368.
4- بقره (2): 55 و 56.

از مرگتان برانگیختیم، باشد ک__ه شکرگ__زاری کنید.

این آیه به نظر عموم مفسران شیعه و اهل سنّت، در مردن و زنده شدن صراحت دارد.(1)همچنین آیة 72 و73 سورة بقره و آیة 243 این سوره بر زنده شدن عده ای دیگر از مردگان دلالت دارد.

 بزرگان علمای شیعه، پس از ذکر آیات بالا، به روایات فراوانی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم استدلال کرده اند، با این محتوا که: «هرچه در امت های گذشته رخ داده است مو به مو در امت من نیز اتفاق خواهد افتاد.»(2) این مجموعه روایات، بیش از آن ک__ه در جوامع روایی شیعه ذک__ر شده باشد، در کتاب های اهل سنّت آمده است.(3)

 2. آیات تأویل شده به رجعت در آخِرُالزّمان

 از روایات معصومان علیهم السلام استفاده می شود برخی از آی__ات ق__رآن به رجعت در زم__ان ظهور حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تأویل می شود؛ از جمله این آیه:

((وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ))؛(4)

و آن روز که از هر امتی، گروهی از کسانی را ک__ه آی__ات ما را تکذیب کرده اند، محشور می گردانیم. پس آنان نگه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند.

 ذیل ای__ن آیه روایات فراوانی از امامان معصوم علیهم السلام وارد شده ک__ه گویای بازگشت انسان هایی در عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. و این گونه استدلال شده ک__ه در آی__ه، به برانگیخته شدن عده ای محدود اشاره شده است؛ در حالی که در قیامت،

ص:270


1- شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج1_ 2، ص252؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج1، ص46؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج1، ص403؛ مدارک التنزیل، ج1، ص53.
2- «یَکونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کلُّ مَا کانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص203، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص529.
3- تفسیر ابن کثیر، ج2، ص351؛ ج4، ص491؛ المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص218؛ السنه للمروزی، ج1، ص18؛ …
4- نمل (27): 83.

همة انسان ها محش__ور می شوند. به علاوه، سیاق آیات در مقام بیان رخدادهایی است که در دنیا و پیش از قیامت است و پس از چند آیه، حوادث مربوط به قیامت را بیان کرده است.(1)

 بیشتر دلیل ه__ای معتقدان ب__ه رجعت، آیات و روایات است. هر چند بیشتر روایات مورد نظر، ذیل آیات ذکر شده است، این روایات به قدری فراوان است که بزرگانی همچون: شیخ طوسی،(2) شیخ صدوق(3)، علامه مجلسی(4)، مرحوم مظفر(5) و علامه طباطبایی،(6) آن ها را متواتر دانسته اند. برخی از این روایات از این قرار است: امام باقر علیه السلام فرمود:

روزهای خدای عزوجل سه تا است: روزی که قائم قیام خواهد کرد، روز رجعت و روز قیامت.(7)

 امام سجّاد علیه السلام ذیل آیه شریفة ((اِنَّ الذی فَرَضَ عَلَیْک القُرآن لَرادُّک اِلی مَعاد))(8) فرمود:

پیامبرتان و امیرمؤمنان و امامان به سوی شما باز می گردند.(9)

 افزون بر آیات و روایات، ادعیه و زیارتنامه های فراوانی نیز به رجعت اشاره کرده اند؛(10) از جمله: دعای مشهور عهد، دعای روز سوم شعبان،(11) زیارت جامعه، زیارت اربعین،(12) برخی زیارت های امام حسین علیه السلام ؛(13) و زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام .(14)

 افزون بر ادلة نقلی (آیات و روایات)

ص:271


1- طبرسی، مجمع البیان ؛ ج7 _ 8، ص366؛ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج15، ص570.
2- شیخ طوسی، رسالة العقاید الجعفریة، ص250.
3- «اَیّامُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثَةٌ: یَوْمُ یَقُومُ القائِمُ وَیومُ الکرَّةِ وَیَوْمُ الْقِیامَةِ»، شیخ صدوق، الخصال، ص108.
4- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص122.
5- مظفر، عقاید الامامیه، ص297.
6- محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج2، ص107 .
7- شیخ صدوق، الخصال، ص108.
8- قصص (28): 85.
9- علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج2، ص147.
10- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص95، ح111.
11- مصباح المتهجد، ص543.
12- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص613.
13- مصباح المتهجد، ص730.
14- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج98، ص359.

که برای اثبات رجعت به آن ها اشاره شد، علما یکی دیگر از راه های اثبات رجعت را اجماع دانسته اند. از کسانی که ادعای اجماع و اتفاق علما را بیان کرده اند، می توان به بزرگانی همچون سیّد مرتضی،(1) امین الاسلام طبرسی؛(2) شیخ مفید؛(3) شیخ حر عاملی(4) و علامه مجلسی(5) اشاره کرد.

آثار اعتقاد به رجعت

همان گونه که انتظار فرج که عبادتی بس بزرگ است نقش مهمّ و بسزایی در پویایی و تحرک جامعه ایفا می کند، اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا در زمان دولت کریمة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز می تواند نقش مهم و سازنده ای در شادابی دینی و امید به حضور در حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشد؛ چرا که انسان، با دیدن افرادی که تمام عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدی علیه السلام سپری کرده اند و آن گاه بدون درک ظهور از دنیا می روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در مقام انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند هنگام ظهور _ در صورت دارا بودن شرایط ویژه ای _ امکان بازگشت او به زندگی دنیایی و حضور در محضر واپسین امام عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود دارد، در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت.

افزون بر آن، در روایات آمده است: یک گروه از رجعت کنندگان، کسانی هستند که دارای ایمان خالص هستند؛ شخص علاقه مند به درک محضر واپسین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست تا به درجات بالای ایمان رسیده و در شم__ار رجع__ت کنندگ__ان باش__د و همچنین در روایات فراوانی مداومت بر دعاها و انجام کارهایی برای بازگشت هنگام حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سفارش شده که خود نیز جنبة عبادی داشته و در تکامل روح انسان بسیار مؤثر است.

نیز ن.ک: ظهور، قیام، اصحاب کهف، یاران حضرت مهدی علیه السلام، امدادهای غیبی، دعای عهد.

- - -

ص:272


1- سید مرتضی، رسائل الشریف، ج1، ص125.
2- طبرسی، مجمع البیان، ذیل: 83 سوره نمل.
3- شیخ مفید، سلسله مؤلفات مفید، ج4، ص46.
4- شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص33.
5- محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج53، ص94، ح105.

رجعت کنندگان

 زنده شوندگان از مؤمنان خالص و کافران خالص در عصر ظهور

 روایت های مربوط به رجعت کنندگان به دو دسته تقسیم می شود:

دسته نخ__ست. بدون اش__اره به اشخاصی خاصّ رجعت کنندگان را منحصر در مؤمان خالص و کافران خالص دانسته است. مفضل از امام صادق علیه السلام دربارة آیة: ((وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا))؛ «و آن روز که از هر امتی، گروهی را محشور می کنیم» نقل کرده که فرمود:

هیچ مؤمنی کشته شده نیست مگر این که باز می گردد تا به مرگ طبیعی از دنیا برود و [البته] برنمی گردد مگر

ص:273

مؤمنان محض و کافران محض.(1)

دسته دوم. برخی روایات به رجعت افرادی به طور خاص اشاره کرده است. بکیر بن اعین می گوید: کسی که هیچ تردید در درستی سخنش ندارم؛ یعنی امام باقر علیه السلام به من فرمود: «پیامبر و علی رجعت می کنند».(2)

امام صادق علیه السلام فرمود:

همانا نخستین کسی که به دنیا برمی گردد، حسین بن علی علیه السلام و یاران آن حضرت هستند. نیز یزید بن معاویه و اصحاب او که حضرت، آن ها را یک به یک به هلاکت خواهد رساند….(3)

در برخی از روایات نقل شده است که امام زمان علیه السلام هنگام رحلت، سر بر زانوی امام حسین علیه السلام نهاده و جان می دهد. پس از آن، امام حسین علیه السلام به کفن و دفن بدن مطهر آن حضرت می پردازد و بر ایشان نماز می خواند. طبق روایات، امام حسین علیه السلام سال ها پس از حضرت مهدی علیه السلام خلافت و حکومت خواهد کرد و آن قدر پیر و سالخورده خواهد شد که ابروان حضرت بر روی چشمان مبارک خواهد افتاد و آن گاه با مرگ طبیعی از دنیا خواهند رفت.(4)

 در شماری از روایات، به رجعت معصومان علیهم السلام اشاره شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

از [شیعیان] ما نیست کسی که به بازگشت ما ایمان نداشته باشد….(5)

دسته ای دیگر از روایات رجعت، برخی پیامبران و یاران ایشان و پیروان آن ها را جزو رجعت کنندگان شمرده اند. در تفسیر عیاشی به نقل

ص:274


1- «لیس احد من المؤمنین قتل الا یرجع حتی یموت و لا یرجع الّا من محض الایمان و محض الکفر محضاً»، علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج2، ص131.
2- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص39، ح2.
3- «إن أول من یکر إلی الدنیا الحسین بن علی علیه السلام و أصحابه و یزید بن معاویة و أصحابه فیقتلهم حذو القذة بالقذة ثم قال أبو عبد الله علیه السلام : (( ثُمَّ رَدَدْنا لَکمُ الْکرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکمْ أَکثَرَ نَفِیراً ))»، عیاشی، تفسیر عیاشی، ج2، ص282.
4- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص206.
5- «لیس منا من لم یؤمن بکرتنا …»، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص458.

از مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است:

هرگاه قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم به پاخیزد، از پشت کعبه بیست و هفت مرد را بیرون می آورد، پانزده تن از قوم موسی، آنان که به حق داوری کرده و به آن باز می گردند و هفت تن از اصحاب کهف و یوشع وصی حضرت موسی و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابودجانه انصاری و مالک اشتر.(1)

اگر چه روایات رجعت اختصاصی به زن یا مرد ندارد و تحت عنوان مؤمن محض و کافر محض آمده است، در روایتی به رجعت بانوان نیز اشاره شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

«همراه قائم سیزده زن خواهند بود.» راوی پرسید: «برای چه منظور؟» فرمود: «آن ها مجروحین را مداوا می کنند و به مریض ها رسیدگی می کنند؛ همان گونه که همراه پیامبر که بودند، چنین می کردند». راوی عرض کرد: «آن ها را نام ببرید.» آن حضرت فرمود: «قنوا دختر رشید و ام ایمن و حبابه والبیه و سمیه مادر عمار بن یاسر و زبیده و ام خالد احمسیه و ام سعید حنفیه و صبانه ماشطه و ام خالد جهنیه.»(2)

نیز ن.ک: یاران حضرت مهدی علیه السلام، اصحاب کهف

- - -

ص:275


1- «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ اسْتَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ الْکعْبَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ رَجُلًا خمسة و عشرین [خَمْسَةَ عَشَرَ] مِنْ قَوْمِ مُوسَی الَّذِینَ یَقْضُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَصْحَابِ الْکهْفِ وَ یُوشَعَ وَصِیَّ مُوسَی وَ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ وَ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِیَّ وَ مَالِک الْأَشْتَرِ»، عیاشی، تفسیر عیاشی، ج2، ص35.
2- «یکون مع القائم ثلاث عشرة امرأة. قلت: و ما یصنع بهن؟ قال: یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی کما کان مع رسول الله. قلت: فسمهن لی. قال: القنوا بنت رشید و أم أیمن و حبابة الوالبیة و سمیة أم عمار بن یاسر و زبیدة و أم خالد الأحمسیة و أم سعید الحنفیة و صبانة الماشطة و أم خالد الجهنیة.»، محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ص259.

رکن و مقام

محل بیعت مردم با امام مهدی علیه السلام در آغاز ظهور و کشته شدن نفس زکیه

 «رکن» در لغت به معنای جانب و ناحیة قوی یک چیز است و «مقام» به جایگاهی که قدم در آن قرار می گیرد یا جایگاهی که شخص در آنجا می ایستد، گفته می شود.(1) هر یک از چهار زاویه کعبه را یک «رکن» می نامند.(2)

ص:276


1- ابن منظور، لسان العرب، ج13، ص185؛ مجمع البحرین، ج6، ص257.
2- خلیل بن احمد، کتاب العین، ج5، ص232.

هرگاه واژة رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود آن رکنی است که حجرالاسود در آن هست و مقصود از مقام نیز در این جا مقام ابراهیم علیه السلام است.

 یکی از نقاط مقدس مسجدالحرام مقام ابراهیم علیه السلام است. این مقام، یکی از شعائر الهی است.(1) و آن جا را بدین دلیل مقام ابراهیم گویند که آن حضرت، وقتی دیوارهای کعبه را بالا می برد، سنگی اختیار کرده بر روی آن می ایستاد، تا به راحتی دیوار را بالا ببرد. همچنین در روایات آمده است: حضرت ابراهیم علیه السلام، روی این سنگ ایستاده و مردم را به حج فرا می خواند. گفته شده است: در این هنگام، جای پای حضرت در سنگ فرو رفت که هم اکنون این اثر به چشم می خورد.

 اما آنچه در بحث مهدویّت مورد نظر بوده و از آن به بزرگی یاد شده، بین رکن و مقام است. شکی نیست که این مکان، دارای ارزشی بسیار والا نزد خداوند سبحانه و تعالی است. ابوحمزه ثمالی می گوید: امام سجّاد علیه السلام به ما فرمود: «آیا می دانید کدامین قسمت از زمین برترین مکان است»؛ عرض کردیم: خداوند سبحانه و تعالی و پیامبر و فرزند پیامبر بهتر می داند. سپس فرمود: «بهترین مکان ها بین رکن و مقام است.»(2)

 در روایات مهدویّت، وقتی سخن از بین رکن و مقام به میان می آید، مربوط به یکی از موارد ذیل است:

1. مح__ل بیع__ت ب__ا حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پی__امبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

مهدی امتم میان ایشان [امامان] محمدی است که زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد. به خدا سوگند! من کسانی را که میان رکن و مقام با او بیعت می کنند، می شناسم و اسامی پدران و قبایلشان را نیز می دانم.»(3)

ص:277


1- بقره (2): 125.
2- «اَمَّا اَفْضَلُ البِقاعِ مَا بَیْنَ الرُّکنِ وَالمَقامِ …»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص245، ح2313.
3- «فیهِم مَهدِی اُمَّتی مُحَمَّدٌ الَّذی یَمْلَأُ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً کما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْرَاً، وَاللّهِ اِنّی لَاَعْرِفُ مَنْ یُبایِعُهُ بَیْنَ الرُّکنِ وَالمَقامِ وَاَعْرِفُ اَسْماءَ آبائِهِمْ وَقَبائِلِهِمْ»، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، باب24، ص284، ح37.

در برخی آثار اهل سنّت نیز بین رکن و مقام جایگاه بیعت حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ب__ا ی__ارانش گ__فته شده است.(1)

 2. محل کشته شدن نفس زکیّه و رخداد یکی از نشانه های حتمی ظهور. امام باقر علیه السلام پس از بیان پاره ای از نشانه های ظهور، در ادامه فرمود:

و جوانی از آل محمد ک__ه نامش محمد بن حسن _ ی__ا نفس زکیّه _ است، بین رک__ن و مق__ام کشته شود….(2)

نیز ن.ک: بیعت با حضرت مهدی علیه السلام، مسجد الحرام، ظهور، خطبة قیام.

- - -

رؤیت مهدی علیه السلام > ملاقات مهدی علیه السلام

ص:278


1- ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج11، ص271؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج8، ص609؛ طبرانی، معجم الکبیر، ح23، ص296؛ کنزالعمال، ج11، ص125، ح30932، ج14، ص265، ح38668؛ سیوطی، درالمنثور، ج5، ص241.
2- «… وَقُتِلَ غلامٌ مِن آل مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ، اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بنُ الحَسَنِ _ النَّفسُ الزَّکیَةِ _ …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص330، باب32، ح16.

ز

زبور داود

کتاب مقدس بشارت دهنده به ظهور منجی

در ق__رآن ک__ریم زب_ور، نام کتاب حضرت داود علیه السلام آمده است؛ اما در ت__ورات ب__ا عنوان مزامیر داود یاد شده است. ای__ن کت__اب، مجموع__ه ای از مناجات ها و نیایش ها و اندرزهای داود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در می_ان ای__ن ک__تاب نویدهایی به ظهور منجی موعود داده شده است. این نویدها، به طور عمده به بیان پیروزی صالحان بر شریران بیان شده است.(1)

نیز ن.ک: موعود مسیحیت، موعود یهودیت.

- - -

زمینه سازان ظهور

انقلاب بزرگ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همچون دیگر انقلاب ها، بدون مقدمه و زمینه سازی پدید نمی آید؛ بلکه در آست__انة ظهور، ح__رکت هایی شک_ل می گیرد و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم می آورد. این سلسله

ص:279


1- ر.ک: محمد خزائلی، اعلام قرآن، ص346.

قی__ام ها و انقلاب ها که از سوی حق پویان صورت می گیرد، بر اساس آنچه در بعضی از روایات آمده، زمینه را برای حرکت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آماده می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

گ_روه__ی از ن__احیة مش__رق، قد ب__رمی افرازند و زمین__ة حک__ومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم می سازند.(1)

 امام باقر علیه السلام می فرماید:

 گویی قومی را می بینم که از شرق در طلب ح__ق قی__ام کرده اند؛ ول_ی بدان__ان نمی دهند و ب__از مط__البه می کنند؛ اما بدان ها نمی دهند. چون چنین می بینند، شمشیرهای خود را بر دوش می گیرند. آن هنگام، آنچه می خواهند، به آنان می دهند؛ ولی نمی پذیرند، تا این که پیروز می شوند و آن را جز به صاحب الامر علیه السلام تسلیم نمی کنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر می گذارم.(2)

 در این روایات، به روشنی از برپایی قیام ها و انقلاب هایی در آستانة ظهور حضرت مهدی علیه السلام خبر داده شده است. افزون بر این ها، روایات فراوان دیگری نیز بر این نکته اتفاق دارند که پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام، حکومتی به رهبری یکی از صالحان که گمان می رود از فرزندان پیامبر هم باشد، در ناحیة مشرق تشکیل می شود و زمینة ظهور را مهیّا می سازد. این حکومت، تا ظاهر شدن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تسلیم آن به حضرت ایشان، ادامه می یابد.

 بر همین اساس، برخی تشکیل دولت شیعی مذهب صفویه را که پس از قرن ها استیلای حاکمان مستبد و متعصب عامی مذهب، روی کار آمد، همان دولتی دانسته اند که در روایات، از زمینه سازان حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به

ص:280


1- متقی هندی، کنزالعمال، ج14، ص263؛ طبرانی، المعجم الاوسط، ج1، ص94؛ ر.ک: سنن ابن ماجه، ح4088.
2- «کأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا یُعْطُوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَ فَلا یُعطَونَهُ فَاِذا رَأَوْا ذَلِک وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلی عَواتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلا یَقْبَلُونَهُ حَتَّی یَقُومُوا وَلا یَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلی صاحِبِکمْ قَتْلاهُمْ شُهَداءٌ اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکتُ ذَلِک لَاِسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هَذا الاَمْرِ»، نعمانی، الغیبة، ص273؛ ح50.

شمار آمده است.

 در زمان ما نیز، برخی با استناد به ویژگی هایی که در روایات آمده، انقلاب اسلامی ایران را _ که در سال 1357 ش به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید، همان دولتی دانسته اند که زمینه را برای ظهور و قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آماده می کند و _ ان شاء اللّه _ تا ظهور آن حضرت ادامه می یابد.(1) البته هیچ یک از آن حرکت ها به اندازه انقلاب اسلامی، زمینه ساز انقلاب مهدی علیه السلام نبوده اند؛ بلکه اصلاً مقایسه آن ها با انقلاب اسلامی باطل است؛ از این رو احتمال این که مراد از «دولت زمینه ساز» از جمله انقلاب اسلامی ایران باشد و تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تداوم یابد، بسیار است.

در ه__ر ح__ال، با توجه به روایات بسی__اری که در این بخش رسیده است، در دورة غیبت و در آست__انة ظه__ور مه_دی عجل الله تعالی فرجه الشریف، دولت ه__ایی به حمایت از ح__ق روی کار می آیند و انقلاب هایی ب__ه حمایت از آن شکل می گیرند و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم می سازند و این، از نشانه های ظهور است.(2)

 پنهان نباشد آنچه دربارة زمینه سازان بیان شد، توصیفی از یک مفهوم خاص بود؛ ولی از روایات استفاده می شود افزون بر موارد یاد شده، تمام منتظران به نوعی زمینه ساز ظهور به شمار می آیند.

نیز ن.ک: قیام های پیش از ظهور، ظهور، یاران حضرت مهدی علیه السلام،

- - -

زنان آخرالزمان > آخرالزمان

زنان و قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف > یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

زندگی آخرالزمان > آخرالزمان

زیارت آل یس

زیارتنامه ای مرتبط با امام مهدی علیه السلام

زیارت آل یس، یکی از زیارت های مشهور حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. راوی و ناقل این زیارت، ابوجعفر محمد بن عبداللّه بن جعفر حِمْیری است که همة عالمان رجال و حدیث،

ص:281


1- جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات و گفتارها پیرامون حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص207.
2- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص303 _ 306، (با تصرف).

از او به بزرگی یاد کرده اند.(1)

 از آنجا که این زیارت با سلام بر آل یاسین آغاز می شود، امروزه به این نام معروف است.

این زیارت، با بیست و سه سلام آغاز شده است: سلام اوّل به آل یس (عترت پاک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ) و سلام های بعد، هر یک خطاب به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با القاب و عناوین خاص آن حضرت می باشد. سپس با اظهار و اقرار به اصول اعتقادی صحیح و گواه گرفتن امام بر آن ها و تجدید عهد وفاداری برای اولیای دین، زیارت به پایان می رسد.

 به تصریح برخی از عالمان، این زیارت، جامع و کامل و بهترین زیارت های آن حضرت است و در همة وقت ها می شود آن را خواند. سندهای این زیارت، صحیح و معتبر بوده و در مجامع مهم حدیثی و دعایی نقل شده است.(2)

 جمع فراوانی از شیعیان به خواندن این زیارت و دعای پس از آن مداومت دارند و برای خواندن آن به طور گروهی در شهرهای گوناگون شیعه نشین جلسات خاصی برگزار می شود.

- - -

زیارت ناحیة مقدسه

 زیارت امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت منسوب به امام مهدی علیه السلام

ناحیه، در لغت به معنای جانب و جمع آن «نواحی» است. و در غیبت صغرا از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به آن تعبیر شده است.(3) گاهی نیز از آن حضرت و نایب خاص او با تعبیر ناحیه یاد شده است. گویا این اصطلاح همانند برخی از القاب حضرت مهدی علیه السلام، برای کنایه از آن حضرت به کار رفته و بیشتر موارد به جهت تقیّه مورد استفاده قرار گرفته است. این کلمه، بیشتر در کلام کسانی که به آن حضرت توقیع نوشته و پاسخ دریافت کرده اند، ذکر شده است؛ اگر چه در برخی بیانات نورانی حضرت مهدی علیه السلام نیز این کلمه استعمال شده

ص:282


1- احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص354 رق949؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص448، رقم6374.
2- ر.ک: میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج10، ص364؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوا ر، ج53، ص171.
3- ر.ک: طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص410.

است.(1)

ص:283


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص520، ح49.

ابوالحسن اربلی، آن را رمزی بین شیعیان و آن حضرت و اطرافیان نزدیک او یاد کرده، می نویسد:

… و آن حضرت، ملقب است به حجّت و قائم و مهدی و خلف صالح و صاحب الزّمان و صاحب، و شیعه از آن حضرت در دوران غیبت صغرا به ناحیة مقدسه تعبیر می کرده و این رمزی بود که شیعیان، آن حضرت را با آن می شناختند.(1)

اما زیارت ناحیة مقدسه زیارتنامه ای است که به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت داده شده است. مضامین بلند و نیز تأیید برخی از علمای شیعه، این نسبت را تقویت می کند.(2) اگر چه برخی نیز به انتساب آن به حضرت ولی عصر علیه السلام تردید کرده، آن را از نگارش های سیّد مرتضی دانسته اند.(3) ممکن است گفته شود اصل زیارت از حضرت مهدی علیه السلام نقل شده است؛ اما سیّد مرتضی بخش هایی را به تناسب به آن افزوده است.(4)

مت__ن زی____ارت، خط____اب ب__ه سیّدالشهدا علیه السلام و شهدای کربلا است و نام یکایک آنان، بیشتر با ذکر اوصاف و خصوصیاتشان و نیز اسامی قاتلان آن شهدا در آن آمده است. آغاز زیارت، این گونه است: السَّلامُ عَلَیک یا اَوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ….

 زیارت ناحیه، عملکرد ستمگرانه بنی امیّه را به گونه ای بازگو کرده که تمام مردم دنیا متوجه می شوند که در کربلا چه جرم و جنایت بزرگی، به فرزندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم واقع شده است. هیچ زیارتی، عمق فاجعة کربلا را همانند زیارت ناحیه بیان نکرده است.

 یکی از مواردی که این حادثه وحشتناک را تبیین می کنند، این جملات تأثرانگیز است:

«اگر روزگار، ]تولّد[ مرا به تأخیر انداخت و مرا از یاری تو محروم گرداند و با محاربان تو به محاربه نپرداختم و با دشمنان تو به ستیز نایستادم، اکنون صبح و شام برای تو شیون می کنم و به جای اشک، خون می گریم.»

 زیارت ناحیة مقدسه، همانند زیارت عاشورا برای روز عاشورا وارد شده است و در غیر عاشورا نیز خوانده

ص:284


1- اربلی، کشف الغمة، ج2، ص519.
2- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج98، ص328.
3- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج98، ص231، ح38: «والظّاهِرُ اَنَّهُ مِنْ تألیف السَّیِدِ المُرتَضی …» .
4- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج98

می شود. در این باره، شیخ مفید _ نخستین ناقل زیارت ناحیه _ و شیخ محمد بن مشهدی گفته اند:

زیارت ناحیه مقدسه، مخصوص روز عاشورا است»؛ ولی بزرگان دیگر نظیر سیّد مرتضی، سیّد بن طاووس و علامه مجلسی، این زیارت را مطلقه دانسته اند؛(1) یعنی، هر زمان دیگر نیز می توان آن را قرائت کرد.

نیز ن.ک: ناحیة مقدسه.

- - -

زیارت رجبیه

 زیارت منسوب به ناحیة مقدسه

این زیارت، توسط ابوالقاسم حسین بن روح از آن حضرت نقل شده است.(2) البته زیارتنامه های دیگری نیز به آن حضرت منسوب است که علاقه مندان می توانند به کتاب های مفصل مراجعه کنند.

- - -

زیدیه

گروهی منحرف از مهدویت

زیدیه، از فرقه های معروف شیعه و پیرو زید بن علی بن حسین بن علی علیهما السلام هستند. این گروه، به روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تمسّک کرده اند که فرمود:

مهدی از فرزندان حسین علیه السلام است. او با شمشیر به پا می خیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود.

پس زم__انی ک__ه زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب قیام خود را بر ضد امویان آغاز کرد، گفتند: چون او از نسل حسین علیه السلام است و بر ضد ظالمان با شمشیر قیام کرده و از سویی فرزند کنیز است، مهدی موعود است.(3)

زید بن علی خود از بزرگان بود و خلفای اموی را بر حق نمی دانست. او بر ضد آنان قیام کرد و به طرف کوفه رفت و همراه چهار هزار نفر، با حاکم عراق (یوسف بن عمر) به جنگ برخاست. کار زید در کوفه ده ماه طول کشید، تا این که در سال 122 ق به دستور هشام بن عبدالملک اموی،

ص:285


1- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج98، ص328، ح9.
2- شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص821.
3- ر.ک: سیدحسین محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص290_293؛ سید محمّد کاظم قزوینی، امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور، ص568.

به دار آویخته شد. سرش را به دمشق نزد هشام و از آن جا به مدینه بردند. امام باقر علیه السلام دربارة زید می فرمود: «خدایا! پشت مرا به زید محکم فرما.» آن حضرت با مشاهده زید، آیه ((یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء للّه… ))؛(1) را تلاوت می کرد و می فرمود: «ای زید! تو نمونة عمل به این آیه هستی».(2)

 پیروان زید اطراف یحیی و فرزندش را گرفتند. یحیی در خراسان قیام کرد (125ق) و در جوزجان کشته شد. پیروان او به فِرقه های مختلف (رافضیه، جارودیه، عِجلیه، بتریه، صالحیه و زیدیه) تقسیم و قائل به مهدویّت زید و منتظر ظهور او شدند.(3) زید از حیث علم، زهد، ورع، شجاعت و دیانت، از بزرگ__ان اه__ل بی_ت علیهم السلام به شم__ار می رود. این که خود زید ادعای امامت یا مهدویت داشته باشد، در منابع یافت نشده است؛ بلکه روایتی از خود او، مؤ ید عقیده صحیحش در امر مهدویّت است. او می فرماید: پدرم، علی بن حسین علیهما السلام از پدرش حسین بن علی علیهما السلام از رس__ول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است:

ای حسین! تو امامی و نُه تن از فرزندان تو امینان و امامان معصومند و نهمین آنان، مهدی ایشان است.(4)

ص:286


1- نساء(4): 135.
2- علامه امینی، الغدیر، ج3، ص 170.
3- شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص54.
4- علی بن محمّد خزاز رازی قمی، کفایة الاثر، ص327.

س

سازمان وکالت

تشکیلاتی برای آسان سازی ارتباط مردم با حضرت مهدی علیه السلام در غیبت صغرا

یکی از تشکل های مهمی که در دوران امامان پیش از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شکل گرفت، تشکیلات وکالت بود.» امامان بزرگوار، این سازمان را برای آماده کردن هرچه بیشتر مردم، برای تحمل دوران غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به وجود آوردند؛ از این رو هر چه بیشتر می کوشیدند تا از مواجهة مستقیم، کم کرده، امور را به عهدة افراد شایسته بگذارند. این تشکیلات، به طور رسمی در زمان امام کاظم علیه السلام پدید آمد؛ امّا در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به اوج خود رسید.

 بنابراین، سیاست تعیین وکیل برای ادارة امور نواحی گوناگون و برقراری ارتباط میان شیعیان و امامان، از دوران های امامان پیشین وجود داشت. در عصر غیبت، این تماس با امام زمان، قطع شد و محور ارتباط وکیلان با امام، نایبی بود که امام زمان تعیین می کرد. مناطق شیعه نشین تقریباً مشخص بود و بنا به ضرورت در هر منطقه، وکیلی

ص:287

تعیین می شد. گاهی چند وکیل در مناطق کوچک تر، تحت سرپرستی وکیلی بودند که امام یا نایب خاص برای آن ها تعیین می کرد. این وکلا، اموالی را که بابت وجوهات می گرفتند، به شیوه های گوناگونی به بغداد، نزد نوّاب می فرستادند و آنان نیز طبق دستور امام، در موارد بایسته به کار می گرفتند.

 در مواردی ممکن بود برخی از وکیلان برای یک بار امام زمان علیه السلام را ملاقات کنند؛ چنان که «محمد بن احمد قطّان» (از وکیلان ابوجعفر، نایب دوم) به ملاقات امام نایل شد؛(1) اما به طور معمول، آنان تحت نظر نایب خاص امام، انجام وظیفه می کردند. بنا بر نقل احمد بن متیل قمی، ابوجعفر، ده وکیل در بغداد داشت که نزدیک ترین آنان به وی، حسین بن روح بود(2) که پس از او نایب سوم شد؛ از دیگر نزدیکان وی، جعفر بن احمد بن متیل بود که از دید بسیاری، وی جانشین ابوجعفر خواهد بود. از روایتی دیگر، دانسته می شود در قبال اموال داده شده به وکیلان، قبض هایی از آنان دریافت می شد؛ امّا از نایب خاص، چنین قبض هایی دریافت نمی کردند. زمانی که ابوالقاسم، حسین بن روح را به جانشینی برگزید، دستور داد از وی قبض هایی نخواهند.(3)

نیز ن.ک: وکلای حضرت مهدی علیه السلام، نیابت خاص، نواب خاص، غیبت صغرا.

- - -

سامرّا

زادگاه حضرت مهدی علیه السلام و مدفن امام هادی و عسکری علیهما السلام

«سامرّا» دومین شهری است که عباسیان در 120 کیلومتری شمال بغداد، بر کنار شرقی دجله ساختند. ای__ن شه__ر از زیارتگ__اه ه_ای عمده شیعیان و مدفن امام علی النقی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام است. سردابی ک__ه مح__ل عب__ادت و استراح__ت امامان علیهم السلام و زادگ_اه حضرت قائم علیه السلام و محل تشرّف صالحان و دیدار ایشان بوده است، آن جا قراردارد.

ص:288


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص442.
2- نعمانی، الغیبة، ص225.
3- علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السلام، ص85.

نام این شهر به زبان آرامی «سامرا» دانسته شده و معتصم خلیفه عباسی که آن را پایتخت خود قرار داد، آن را «سُرَّ مَن رای» (به معنای این کس هر که آن را ببیند، مسرور می شود) نام گذاشت. روی سکه هایی که زمان عباسیان در آن شهر ضرب شده و اکنون در دست است، همین نام عربی وجود دارد.

 سامرّا به سبب مدفون بودن دو تن از امامان بزرگوار علیهما السلام، از زیارتگاه های عمدة شیعیان و از اماکن مقدس ایشان است. مشهد این دو امام در قسمتی از سامرّا واقع است که ارتش (عسکر) معتصم و اردوگاه وی آن جا بود؛ از این رو ایشان را عسکری گویند. علاوه بر دو امام دهم و یازدهم، نرجس خاتون و حکیمه خاتون آن جا دفن شده همچنین جده، مادر امام حسن عسکری و حسین بن علی الهادی در این محل به خاک سپرده شدند.

 شکی نیست که امام زمان علیه السلام، در شهر سامرا و در خانة پدر ارجمند خود، امام حسن عسکری علیه السلام دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود، کنار آن حضرت می زیست. این دوره _ بنابر دیدگاه مشهور_ از هنگام ولادت حضرت (نیمه شعبان سال 255ق) آغاز و تا رحلت امام عسکری علیه السلام (هشتم ربیع الاول سال 260ق) پایان یافت.

 از سوی دیگر، روایاتی نیز حکایت از آن دارد که در این دوره حضرت مه_دی عجل الله تعالی فرجه الشریف ب__ا صلاح__دی__د ام__ام عسکری علیه السلام برای افرادی ویژه نمایان می شد و این اتفاق، در سامرا و در ج____وار پ___در ب_زرگ__وارش صورت می گرفت.(1)

 نه فقط بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در سامرا و در خانه امام عسکری علیه السلام دیده اند که بسیاری از یاران و برگزیدگان اصحاب امام، به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نایل شده اند که همگی از زندگی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در کنار پدر در سامرا حکایت دارد. «یعقوب بن منقوش» گوید:

بر امام عسکری علیه السلام وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده های آن آویخته بود. گفتم: «ای آقای من!

ص:289


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ترجمه سیّد جواد مصطفوی، ج2، ص119.

صاحب الامر کیست؟» فرمود: «پرده را بردار.» پرده را بالا زدم؛ پسر بچه ای به قامت پنج وجب بیرون آمد، با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته. خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانوی پدرش، ابو محمد نشست. آن گاه به من فرمود: «این، صاحب شما است.» سپس امام بدو فرمود: «پسرم! تا هنگام معلوم داخل شو.» داخل اتاق شد و من بدو می نگریستم. به من فرمود: «یعقوب! به داخل اتاق برو و ببین آن جا کیست.» من داخل شدم؛ اما کسی را ندیدم.(1)

 همچنین احمد بن اسحاق نقل کرده، حضرت را در در زمان امام عسکری علیه السلام در سامرا دیده است.(2)

 بنابراین روایات و روایت های دیگر، تردیدی نخواهد ماند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در طول زندگی امام عسکری علیه السلام همراه آن حضرت و در شهر سامرا مسکن و مأوا داشته است. اگرچه در این دوران نیز پنهانی زندگی می کرده است، عدة فراوانی از نزدیکان و شیعیان آن حضرت را دیده اند.

نیز ن.ک: آستانة عسکریین.

- - -

سرداب سامرا

محل آغاز غیبت حضرت مهدی علیه السلام

در گذشته، بیشتر خانه ها در مناطق گرمسیر عراق، سرداب (زیرزمین) داشته است، تا ساکنان خانه، از شدت گرمای تابستان در امان باشند(3). خانة حضرت عسکری علیه السلام در سامرا نیز دارای سرداب بود. این سرداب، محل زندگی و عبادت امام هادی، امام حسن عسکری و حضرت مهدی علیهم السلام بود و بیشتر دیدارها با حضرت ولی عصر علیه السلام در عهد پدر، در همین منزل و در همین سرداب انجام می گرفت؛ به همین سبب شیعیانی که پس از رحلت امام حسن عسکری علیه السلام، برای زیارت قبر آن امام و پدر بزرگوارش وارد سامرا می شدند، پس از زیارت قبر آن بزرگوار، در محل عبادت سه امام بزرگوار نماز می خواندند و آن جا را زیارت می کردند.

ص:290


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص164.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص80.
3- فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص467.

بدون تردید زائران، فقط از آن جهت به این مکان مقدس احترام می گذارند که محل سکونت، زندگی، عبادت، نیایش و تلاوت قرآن انسان های کامل بوده است. با این بیان، آن جا مکان مقدس و خانة پر برکتی است که خداوند سبحانه و تعالی اجازه داده است چنین مکانی، جایگاه بلندی یابد و در آن جا نام خدا به بزرگی برده شود؛ به همین سبب مسلمانان پیرو مذهب خاندان وحی و رسالت، آن جا نماز می خوانند و بر پیامبر و خاندانش علیهم السلام درود می فرستند؛ آن جا را زیارت می کنند و کسی بر این عقیده نیست که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن سرداب سکونت دارد یا از آن جا ظهور خواهد کرد.

- - -

سلاح امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ابزار جنگی مهدی علیه السلام هنگام قیام و مقابلة با دشمنان

هنگام ظهور و قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تمام قدرت های باطل و ستمگر، مقهور و مغلوب قدرت بی پایان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شده، مانند علف های هرز از روی زمین برداشته می شوند، تا زمینة رشد و کمال انسان ها، به صورت کامل فراهم آید و زمین پر از عدل و داد شود.

 اما پرسش این است که این پیروزی به چه صورت است و به طور اساسی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با چه ابزاری در این قیام بر آن قدرت ها پیروز خواهد شد؟

 در روایات، کمتر سخن روشنی در این باره به چشم می خورد و یگانه ابزار و سلاح آن حضرت هنگام قیام، سیف (شمشیر) ذکر شده است.(1) در این باره که آیا این شمشیر بر معنای حقیقی حمل می شود یا معنای کنایی، دو دیدگاه وجود دارد:

 1. معنای حقیقی؛

عده ای بر این باورند که کاربرد کلمة شمشیر در معنای حقیقی است

ص:291


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص407، ح1؛ ج8، ص50، ح13؛ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج1، ص59، ح29؛ همو، علل الشرایع، ج1، ص245، ح6؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص321، ح3؛ الاستبصار، ج3، ص108، ح5383؛ التهذیب، ج6، ص154، ح2؛ نعمانی، الغیبة، ص164، ح5. و ده ها کتاب دیگر.

و مصداق آن، همان ابزار جنگی خاص است. البته این گروه دربارة پیروز شدن حضرت با این سلاح بر دشمنان، توجیهات متفاوتی دارند:

 1_1. برخی می گویند: اگرچه حضرت با شمشیر قیام می کند، خداوند سبحانه و تعالی در آن شمشیر قدرت و اعجازی نهفته است که تمام سلاح های موجود را مقهور نیروی خود می سازد.(1)

 1_2. دسته دیگر می گویند: خداوند در عصر ظهور، تمام تسلیحات پیشرفته را از کار انداخته، مردم به ناگزیر در جنگ، از همان سلاح های ابتدایی (یعنی شمشیر و مانند آن) استفاده می کنند؛ بنابراین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با همان شمشیر می جنگد.

 1_3. همة اسلحه ها در اختیار حضرت قرار می گیرد؛ ولی از آن جا که استفاده از آن ها به ناگزیر ستمگرانه نیز خواهد بود، حضرت فقط از سلاح شمشیر بهره خواهد برد.

 1_4. برخی دیگر گفته اند: به سبب جنگ های خونین فراوانی که در آستانه ظهور به وقوع می پیوندد، تمام سلاح های پیشرفته از بین خواهد رفت و از آن پس در جنگ فقط از ابزارهای ساده استفاده می شود.

 دلیل های این دیدگاه

 یک. روایاتی که دربارة سلاح حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد به صراحت از شمشیر سخن می گوید؛ از جمله روایاتی می گوید: «شمشیری که نزد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، نزدیکی زمان قیام، با قدرت الهی به سخن در آمده، حضرت را از وقت ظهور آگاه می سازد».(2)

 روایات دیگری حکایت می کند: «حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای گسترش عدل و قسط، مدت هشت ماه شمشیر بر شانه خود دارد.»(3) (که

ص:292


1- ر.ک: شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص649، ح43.
2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «وَ لَهُ سَیْفٌ مُغْمَدٌ فَإِذَا حَانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ اقْتَلَعَ ذَلِک السَّیْفُ مِنْ غِمْدِهِ وَ أَنْطَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَنَادَاهُ السَّیْفُ اخْرُجْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَلَا یَحِلُّ لَک أَنْ تَقْعُدَ عَنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ فَیَخْرُج …»، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص155؛ ر.ک: شیخ صدوق، خصال، ج2، ص49؛ همو، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ص59.
3- «… و یضع السیف علی عاتقه ثمانیة أشهر هرجا هرجا حتی رضی الله …»، نعمانی، الغیبة، ص164، ح5.

اگر مقصود نماد قدرت بود، تمام دوران قیام و حکومت ذکر می شد).

 دو. معصومین علیهم السلام می توانستند از مدلول سلاح _ که قدرت و قوّت است _ یاد کنند.

سه. استفاده از سلاح های ساده همچون شمشیر _ بر خلاف بهره گیری از سلاح های پیشرفته _ عادلانه بودن مبارزه با آن است. استفاده از سلاح های کشتار گروهی، شایستة رهبر آسمانی عدالت گستر نیست؛ چه این که سلاح های کشتار جمعی، علاوه بر انسان های بی گناه، جانوران و طبیعت را نیز از بین خواهد برد.

 2. معنای مجازی و کنایی.

دسته ای دیگر بر این اعتقادند که شمشیر در این روایات، کنایه از قدرت و نیروی نظامی است. این گروه، شواهد متعددی بر این ادعا از ادبیات محاوره ای ذکر می کنند؛ ولی آنچه ایشان را به این قول وادار کرده، پیشرفت روزافزون جنگ افزارها و فناوری دفاعی است. از آن جا که صاحبان این نگرگاه نتوانسته اند بین شمشیر و سلاح های فوق پیشرفته، نسبتی بر قرار کنند، به چنین توجیهی دست زده اند.

 آنان شمشیر را نماد قدرت دانسته، می گویند: هر ابزاری که قدرت حضرت را به نمایش بگذارد، می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

 افزون بر آنچه یاد شد، ممکن است گفته شود: با تکامل خارق العاده علم در آن زمان، ممکن است سلاح هایی فراهم آید که هرگز در تصور انسان های امروز قابل درک نباشد. بنابراین علم آن به اهلش واگذاشته شده است.

نیز ن.ک: قیام، ظهور.

- - -

سفیانی > خروج سفیانی

سید حسنی > خروج سید حسنی

سیرة حکومتی امام مهدی علیه السلام

روش حضرت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ام__ر حکومت در عصر ظهور

بی گمان سیرة حکومتی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به طور دقیق همان سیرة حکومتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، امام علی علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام است. البته نباید از نگاه دور داشت که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام به دلیل محدودیت ها و موانع تحمیل شدة فراوانی، نتوانستند آنچه را در نظر داشتند، پیاده کنند.

ص:293

از سخنان نورانی معصومان علیهم السلام استفاده می شود تمام محدودیت ها و موانع، از سر راه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برداشته می شود و آن حضرت، سیرة معصومان علیهم السلام را تحقق خواهد بخشید. در این باره دو دسته روایت وجود دارد:

 دسته ای که می فرماید سیرة آن حض__رت، هم__ان سی__ره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام است. این روایات، ناظر بر روش ایشان در امور اجرایی است. امام باقر علیه السلام فرمود:

… آنچه [از بدعت و پیرایه] پیش از او بوده است، از اساس ویران خواهد کرد؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عمل کرد، و او اسلام را از نو آغاز خواهد فرمود.(1)

 امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

همانا قائم ما اهل بیت، آن گاه که قیام فرماید لباس علی را بر تن خواهد کرد و بر سیرة او عمل خواهد نمود.(2)

دستة دوم، روایات فراوانی است که حاکی از تفاوت سیرة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با سیرة پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام است. زراره از امام باقر علیه السلام پرسید: «آیا او همچون محمد صلی الله علیه و آله و سلم رفتار می کند؟» حضرت فرمود: هرگز! هرگز!ای زراره! رفتار او را پیش نمی گیرد» عرض کردم: «فدایت شوم! برای چه؟» فرمود:

همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در امت خود، چنان رفتار می کرد که توأم با بخشش بود و دل های مردم را به خود جذب می کرد؛ ولی رفتار قائم [به سبب ستم فراوانی که جهان را فرا گرفته] با خشونت و کشتار است؛ زیرا در کتابی که همراه دارد، مأمور شده است که با کشتار رفتار کند و از کسی توبه نپذیرد. وای بر کسی که با او دشمنی کند و به ستیز برخیزد!(3)

 از امام صادق علیه السلام پرسیدند: «آیا سیرة قائم، بر خلاف سیره و روش امام علی است؟» حضرت فرمود: «بلی؛ به سبب آن که حضرت علی سیره اش از روی منّت و گذشت بود؛ چون می دانست شیعیانش زود مغلوب

ص:294


1- «یَهْدِمُ ما قَبلَهُ کما صَنَعَ رَسُولُ اللّهِ وَیَستَأنِفُ الاِسْلامَ جَدیداً»، نعمانی، الغیبة، ص335، ح17؛ ر.ک: شیخ طوسی، تهذیب، ج6، ص154؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص265.
2- «… اِنَّ قائِمَنا اَهلَ البَیْتِ اِذا قامَ لَبِسَ ثِیابَ عَلی وَسارَ بِسیرَةِ عَلی»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص411، ح4؛ ج6، ص444، ح15.
3- نعمانی، الغیبة، ص334، ح14.

خواهند شد؛ اما قائم چون قیام کند، با شمشیر و اسیر گرفتن است؛ چون می داند شیعیانش هرگز مغلوب نخواهند شد.»(1)

ص:295


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج5، ص33، ح4؛ شیخ طوسی، تهذیب، ج6، ص154؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص149؛ برقی، المحاسن، ج2، ص39، ح1126.

اگرچه برخی در سند و یا دلالت روایات از این دست خدشه هایی وارد کرده اند، اما آنچه مسلم است این است که آن حضرت، هرگز با دشمنان خداوند سر سازش نخواهد داشت و با آنان به شدت برخورد خواهد کرد.

 با توجه به این که تا زمان ظهور، بسیاری از حقایق تابناک اسلام دچار پیرایه و خرافات شده است، وقتی آن حضرت حقیقت اسلام را اظهار می کند، عده فراوانی گمان می کنند آن حضرت دین جدیدی آورده است. این در حالی است که آن حضرت، فقط دین راستین را اقامه می کند.(1) بنابر این اگر روش آن حضرت با امیر مؤمنان علیه السلام تفاوت کند، تنها به سبب شرایطی است که در آن حکومت جهانی فراهم می آید و این شرائط، به دلایلی برای دیگران فراهم نشده بود.

نیز ن.ک: دین در عصر ظهور.

- - -

سیصد و سیزده

شمار یاران مهدی علیه السلام هنگام ظهور و قیام جهانی

 در روایات فراوانی گفته شده است: «شمار یاران خاص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 313 تن است.»(2) این عدد نیز مانند بسیاری از اعداد دیگر، دارای رمز و رازهایی است که بر ما پنهان و پوشیده است. با توجه به روایاتی که این عدد در آن ها به کار رفته است، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 1. یاران حضرت طالوت؛ امام باقر علیه السلام ذیل آیه شریفه ((إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنّی))؛(3) فرمود:

همه کسانی که آزمایش شدند تخلف کردند و تنها موفقین از این آزمایش 313 تن بودند.(4)

 2. پیامبران مرسل؛ امام جواد علیه السلام در

ص:296


1- ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص536، ح2.
2- حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص554؛ سیوطی، عقد الدرر، ص59.
3- بقره (2): 249.
4- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص316، ح498.

نوشته ای به عبدالعظیم حسنی مرقوم فرمود:

خداوند سبحانه و تعالی ؛ 124 هزار پیامبر فرستاد که پیامبران مرسل از ایشان، 313 تن بودند….(1)

 3. یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر؛ نظر مشهور آن است که یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر، 313 تن بوده اند.(2)

 4. یاران خاصّ مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور.

 در این باره روایات فراوانی وجود دارد که برخی از این قرار است:

 امام باقر علیه السلام فرمود:

یاران قائم313 تن هستند، که برخی از فرزندان عجم (غیر عرب) هستند. روز روشن سوار بر ابر آورده می شوند و برخی از آن ها در حالی که در بستر خود خوابیده اند، از آن جا برده می شوند و در مکه بدون وعده قبلی به محضر آن حضرت می رسند.(3)

 امام صادق علیه السلام در توصیف این افراد فرموده است:

گویا به قائم می نگرم که بر منبر کوفه است و اصحابش _ که313 تن و به شمار اصحاب جنگ بدر هستند، اطراف او می باشند. آنان، پرچمداران و حاکمان خداوند بر خلقش در زمین هستند….(4)

 نیز ن.ک: یاران حضرت مهدی علیه السلام

- - -

ص:297


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج13، ص405.
2- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص303، 306، 307، 309، 323 و 334.
3- نعمانی، الغیبة، ص315.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب 58، ح16.

ص:298

ش

شاهدان ولادت امام مهدی علیه السلام

شیعه، برای اثبات ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ادلة فراوانی اقامه کرده است؛ از جمله آن ها گواهی افرادی است که در سخنان خود به حضور هنگام ولادت آن حضرت اشاره کرده اند: امام حسن عسکری علیه السلام در روایات فراوانی، به ولادت فرزند خود اشاره فرموده است.(1)

 نیز حکیمه دختر امام جواد و عمه امام حسن عسکری علیه السلام، _ از زنان والا مقام نزد امامان علیهم السلام و کسی که به دستور امام عسکری علیه السلام، در شب ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور داشت _ روایات ولادت حضرت مهدی علیه السلام را نقل کرده است.(2)

 همچنین نسیم و ماریه دو تن از خدمتگزاران خانة امام عسکری علیه السلام از

ص:299


1- ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص332، ح12؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص234، ح203؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص524، ح4، ص431، ح8.
2- شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ج2، باب42، ح1؛ همچنین ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص238؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص449.

کسانی هستند که در شب ولادت، حضور داشته اند. ایشان گویند: چون صاحب الزّمان به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاد و دو انگشت اشاره را به طرف آسمان بلند کرد. آن گاه عطسه کرد و فرمود:

اَلْحَمْدُللهِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلَی اللَّهُ عَلی مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ.(1) ستمکاران پنداشته اند که حجّت خدا از میان رفته است. اگر برای ما اذن در کلام بود، شک زایل می شد.

نیز ن.ک: ولادت مهدی علیه السلام، حکیمه خاتون.

- - -

شرایط ظهور

پدیده ه__ای تحق__ق بخش ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

شرایط ظهور، یعنی زمینه هایی که امکان تحقق ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم می آورد و آن را امری منطقی و لازم می نمایاند. شرایط ظهور، با نشانه های ظهور تفاوت دارد؛ برای مثال وجود شمار کافی از پاکدلان برای آغاز انقلاب جهانی در شمار شرایط ظهور می گنجد؛ ولی ندای آسمانی و خروج سفیانی، از نشانه های آن شمرده می شود. البته هر دو باید پیش از ظهور تحقق یابند؛(2) زیرا ظهور، پس از آشکار شدن همة شرایط و نشانه های حتمی آن رخ می دهد؛ وگرنه به تحقّق مشروط پیش از وجود شرط و نیز دروغ بودن روایات نشانه های ظهور _ که درستی آن ها به طور متواتر و قطعی احراز شده است _ می انجامد.(3)

 شرایط ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به طور کامل برای ما روشن نیست؛ اما با بهره گیری از سخنان معصومان علیهم السلام استفاده می شود که بخشی از

ص:300


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص244، ح211؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب42، ح5؛ همچنین ر.ک: راوندی، الخرائج والجرایح، ج10، ص457، ح2.
2- البته در نشانه های ظهور، لازم نیست که تمام نشانه ها پیش از ظهور باشد؛ بلکه از روایات استفاده می شود بیشتر نشانه ها هم زمان و برخی پس از ظهور رخ خواهد داد؛ از این رو نگارنده به جای نشانه های ظهور، نشانه های قیام را پیشنهاد می کند.
3- سیّد محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص395.

بنیادی ترین آن ها عبارت است از:

 1. وجود برنامه و طرحی متعالی که بتواند با ساختار درست، عدل واقعی را در جهان بر پا سازد و سعادت و کمال آدمیان را به ارمغان آورد.

 2. وجود رهبر و هدایتگری بزرگ، شایسته و معصوم که از سوی خداوند سبحانه و تعالی منصوب شده است.

 3. وجود گروهی از انسان های پاکدل و فداکار که در اوج تقوا به سر می برند و برای دفاع همه جانبه از برنامة امام معصوم علیه السلام آمادگی دارند.

 بی تردید، برای پدید آمدن ظهور، باید این شرایط محقق شود. وحی و روایات متواتر و قطعی بر تحقق یافتن شرط های اوّل و دوم گواهی می دهد. شرط نخست با بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم محقق شد. شرط دوم نیز با تولد فرزند ام__ام عسک__ری علیه السلام در س__ال 255 ق تحقق یافت. آنچه تا کنون به وقوع نپیوسته، شرط سوم است. برای تحقق این شرط باید تلاش کرد و در جهت تربیت نفوس خویش و دیگران کوشید.

 البته افزون بر شرط های یاد شده، احتمال وجود پاره ای شرایط دیگر نیز قوی می نماید. بی تردید باید همه آن شرایط واقع شود تا زمینة ظهور به طور کامل فراهم آید. برای تسریع در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی ظهور، دعا و تضرّع در درگاه احدیّت بسیار سودمند است. معصومان علیهم السلام مؤمنان را به دعا در این باره فرمان داده اند.

 ناگفته نماند، گاهی اموری چون وضعیت اسفبار و آکنده از ستم جهان نیز از شرایط ظهور شمرده می شود. ممکن است گروهی چنان پندارند که باید در جهت تحقّق این شرط کوشید و به ترویج فساد دست یازید تا پرده های غیبت سریع تر کنار رود و ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود. در نادرستی این پندار تردید نیست؛ زیرا:

 1. بسیاری از این پدیده ها ک__ه ممکن است از شرایط تلقی شوند، در شمار نشانه های ظهور ج__ای دارند و ظهور، بر آن ها متوقف نیست.

 2. شرط ظهور بودن ستم فراگیر، قابل تأمل می نماید و می توان این پدیده را از نشانه های ظهور به شمار آورد حتی اگر آن از شرایط ظهور باشد، در شمار شرایط به معنای مصطلح نمی گنجد؛ زیرا ارتباط آن با ظهور، از نوع ارتب__اط سبب و مسبب نیست. افزون بر این، حتی اگر ستم فراگیر «شرط اصطلاحی

ص:301

ظهور» به شمار آید؛ در همگونی آن با دیگر شرط ها و لزوم تلاش برای تحقق آن تردید وجود دارد؛ زیرا شرط قهری و تکوینی است؛ یعنی، جهان به رغم تلاش مؤمنان دلسوز، به سمت ستم فراگیر پیش می رود.

مؤمنان باید وظیفة خویش را انجام دهند و تکلیف الهی اهل ایمان را _ بی آن که در نتیجه بیندیشند _ به جای آورند؛ زیرا نتیجه ندادن و توفیق نیافتن سبب سقوط تکلیف نمی شود.

نیز ن.ک: ظهور، سیصد و سیزده، یاران حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

شرید

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف «شَرید»، به معنای آواره است. از آن جا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است.

اصب__غ ب__ن نبات__ه گ______وید: از امیرمؤمنان علیه السلام شنیدم که می فرمود:

 صاحب این امر، شرید ]= آواره[، طرید ]= رانده[، فرید ]= تک[ و وحید ]= تنها[ است.(1)

- - -

شریعیه

پیروان یکی از مدعیان بابیت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

شریعیه از غالیان شیعه و پیرو مردی به نام ابو محمد، حسن شریعی بودند. او می گفت: خدای تعالی در کالبد پنج تن داخل شده که عبارتند از: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام، حسن و حسین علیهما السلام .

 شریعیه می پندارند این پنج تن خدایانند و اضدادی دارند؛ اما دربارة آن اضداد اختلاف کرده اند؛ برخی آن پنج ضد را نیکو می شمارند؛ زیرا برتری و ارزش کسانی که خدای در آن حلول کرده است، جز به آن اضداد شناخته نشود. عده ای گویند: آن ضدها زشت و نکوهیده اند.

شریعی خودش نیز ادعای حلول می کرد و بعد از او مردی از پیروانش به نام نمیر، پنداشت که خدا در کالبد او در آمده است.

 ابومحمد حسن شریعی از صحابه ام__ام عل__ی نق__ی علیه السلام و امام حسن

ص:302


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، باب26، ح13.

عسکری علیه السلام و نخستین کسی بود که بعد از شهادت امام یازدهم، ادعای بابیّت کرد و به الحاد و کفر منسوب شد.(1) وی در ح____الی ک__ه هیچ گونه

ص:303


1- ر.ک: نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص132.

شایستگی برای جایگاه نیابت نداشت، چنین ادعا می کرد. به علاوه بر خدای تع__الی دروغ بست و ام__وری به امامان علیهم السلام نسبت داد که در شأن آنان نبود و آن بزرگواران از آن امور و نسبت ها بیزار بودند. توقیعی از سوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در لعن او به دست نائب سوم شرف صدور یافت.(1)

- - -

شعبان

شعبان نام ماه هشتم از ماه های قمری است که پس از ماه رجب و پیش از ماه رمضان قرار دارد. به این دلیل که دارای عظمت فراوانی است، از آن به «شعبان المعظم» یاد شده و در روایات فراوانی از معصومان علیهم السلام از آن به بزرگی نام برده شده است.(2)

 مناسبت های فرخنده ای در این ماه وجود دارد که بر عظمت آن افزوده است؛ مانند ولادت با سعادت حضرت حسین بن علی علیهما السلام در روز س__وم ای__ن م__اه، ولادت حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام در روز چهارم آن. روز پنجم این ماه نیز پیشوای چهارم شیعیان پای به جهان گذاشته و طبق نقلی علی اکبر فرزند امام حسین علیه السلام در روز یازدهم این ماه دیده به جهان گشوده است.

آنچه جلوة این ماه بزرگ را دوچندان کرده است ولادت آخرین خورشید آسمان امامت حضرت مهدی علیه السلام است. بسیاری از دانشمندان اهل سنت و همة عالمان امامیه، شب نیمة شعبان را وقت ولادت منجی موعود در آخرالزمان ثبت کرده اند. ایشان بر این باورند در سحرگاه نیمة م__اه شعبان، آخرین خ__ورشید آسمان ولایت طلوع کرده و عظمت و جلالت خاصی به این ماه بخشیده است. شب نیمة ماه شعبان«لیلةالبرات» نیز نامیده شده است؛ چرا که در آن شب براتِ آزادی از آتش به اهل طاعت و بندگی عطا می شود.(3)

نیز ن.ک: نیمة شعبان، ولادت حضرت مهدی علیه السلام، حکیمه

ص:304


1- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص397؛ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص254 و 255.
2- ر.ک: سید بن طاووس، الاقبال، ص723.
3- ر.ک: صحیح ابن حبان، ج12، ص481؛ طبرانی، معجم الاوسط، ج7، ص36؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج3، ص464، ح7450، 7451.

خاتون.

- - -

شعیب بن صالح > خروج شعیب بن صالح

شلمغانیه

پیروان یکی از مدعیان دروغین نیابت به نام محمد بن علی شلمغانی

شلمغانیه، پیروان ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن عزاقر از فرقه های غالی شیعه اند.(1)

 وی نخست خود را باب امام مهدی نامید، بعد ادعای حلول کرد و گاه خود را روح القدس و مسیح می خواند. عده ای از کاتبان دولت و ثروتمندان و خواص بدو گرویدند. مقصد سیاسی ای__ن گ__روه، ب__رانداختن عباسیان و طالبیان بود، تا مردم از دست حکمرانانی بالفعل و بالقوه خلاص شوند. گویند: میان پیروان شلمغانی، اباحه و آزادی جنسی رایج بود؛ قرآن را تأویل می کردند و بهشت را به معنای شناخت و گرایش به آیین شلمغانی و دوزخ را عکس آن می دانستند. تکالیف اسلامی را به جای نمی آوردند و همچون «سبعیّه» به هفت عالم و هفت آدم قائل بودند. گویند: شلمغانی، دختر عثمان بن سعید را رجعت فاطمه می خواند و می گفت: روح پیغمبر در عثمان بن سعید (از نواب اربعه) حلول کرده است. وی می گفت:«من و حسین بن روح وقتی داخل این کار شدیم، می دانستیم در چه امری وارد می شویم.» حسین بن روح، شیعیان را از او ب__ر ح__ذر داشت و توق__یع صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در نفرین شلمغانی و چند مدعی دیگر بابیت بیرون آمد. با اعدام شلمغانی در322 ق نحلة او هم به طور ظاهر از میان رفت و حتی یکی از مریدانش در همان جلسة محاکمه، سیلی به صورتش نواخت؛ اما عده ای از بقایای شلمغانیه گرد شخصی «بصری» نام _ که مدعی بود روح شلمغانی در وی حلول کرده است، جمع شدند و چون وی به سال340 ق وفات یافت، به دستور مهلبی وزیر، جانشین وی بازداشت و خانه هایشان بازرسی شد. کتاب هایی در عقاید آن جماعت به دست آمد و معلوم شد جوانی از ایشان مدعی است روح علی علیه السلام در وی حلول ک__رده و زن__ی مدع__ی است روح فاطمه علیها السلام در

ص:305


1- ر.ک: نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص136.

وی حلول کرده است: و یکی از وابستگان بنی بسطام نیز از آن جماعت مدعی است: روح میکائیل در وی حل__ول ک__رده است. مه__لبی

می خواست آن ها را مجازات کند؛ اما آن ها ن__زد معزالدوله بویه ای چنین وانمودند که شیعه اند و مهلبی برای آن که متهم به ضدیت با تشیع نشود، دیگر پی گیر آن ها نشد.(1) و(2)

- - -

شمائل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

مجموع روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام، که شمایل و اوصاف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان کرده است می توان به سه دسته تقسیم کرد:

1. روایاتی که شمایل آن حضرت را پس از ولادت و دوران کودکی توصیف کرده است.

2. حکایاتی که ملاقات کنندگان با آن حضرت در طول دوران غیبت، ذکر کرده اند.

3. اح__ادیث__ی ک__ه ب__ه نق__ل از معصومان:، شمایل و ویژگی های جسمانی آن حضرت را هنگام ظهور و حکومت او بیان کرده است.

1. شمایل مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ولادت و دوران کودکی

ضوء بن علی از مردی از اهل فارس، حکایتی نقل و در ضمن آن، برخی از اوصاف حضرت را در نوزادی بیان کرده است: …پسر بچه ای سفید و زیبا روی بود …مویی از بالای سینة او تا ناف، به رنگ سبز _ نه سیاه _ روییده بود ….(3)

یعقوب منقوش گوید:

خدمت امام حسن عسکری7 وارد شدم. داخل حیاط بر سکویی نشسته بود. سمت راستش اتاقی قرار داشت و بر آن پرده ای آویخته بود. گفتم: «ای سید من! صاحب امر امامت، بعد از شما کیست؟» فرمود: «این پرده را بالا بزن» آن را بالا زدم؛ پسر بچّه ای به قامت پنج وجب که به نظر می آمد هشت الی ده سال داشت، بیرون آمد؛

ص:306


1- ر.ک: کتاب الغیبة، ص241؛ الفرق بین الفرق، ترجمه: محمد جواد مشکور، ص191.
2- ر.ک: جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیّع، ج10، ص44.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص329، ح6؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص435،باب43، ح4.

با پیشانی درخشان، روی سفید، دو چشم براق، دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته؛ در گونة راستش خالی و در سرش گیسوانی بود. بر زانوی پدر خود ابو محمد علیه السلام نشست؛ پس به من فرمود: «این است صاحب الامر شما».(1)

2. شمایل مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت

این دسته حکایات را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

الف. حکایت هاتی که شمایل آن حضرت را در دوران غیبت صغرا توصیف کرده است.(2) در این گروه، گ__اهی وی__ژگ__ی ه__ای جسمانی آن حضرت، مانند پدر بزرگوارشان دانسته شده(3) و در برخی موارد نیز به صورت جزئی تر، مورد اشاره قرار گرفته است.

 از اوصاف آن حضرت در این دوران می توان به موارد ذیل اشاره کرد: صورتی گندمگون،(4) گردنی بسیار زیبا،(5) دارای قامتی نه بسیار بلند و نه چندان کوتاه، پیشانی بلند، چهار شانه، بینی کشیده، بر روی گونه راستش خالی زیبا و….(6)

 ب. حکایاتی که سخن از شمایل آن حضرت در دوران غیبت کبرا به میان آورده است.(7)

3. شمایل مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور

در بعضی از روایات، شمایل حضرت، به هنگام ظهور، قیام و عصر حکومت ذکر شده است.(8) یکی از مهم ترین ویژگی های آن حضرت در این دوران، توان فوق العاده جسمانی ایشان است. امام رضا علیه السلام فرمود:

… قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آن است که چون ظهور

ص:307


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص78، ح1؛ رک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص514، ح2.
2- این دسته حکایات کم و بیش در دست است؛ اما در کمتر حکایتی به روشنی از ویژگی های آن حضرت صحبت شده است.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص441، ح12.
4- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص257.
5- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص355.
6- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص266.
7- البته قبول این اوصاف، منوط به این است که اساساً ادعای ملاقات با آن حضرت در دوران غیبت کبرا پذیرفته شود. افزون بر آن، در بیشتر آن حکایات به روشنی به اوصاف حضرت اشاره ای نشده است.
8- ر.ک: سیوطی، الدر المنثور، ج6، ص57؛ السنن الواردة فی الفتن، ص94، الحاوی للفتاوی، ج2، ص66.

کند، در سن پیران است و سیمای جوان دارد. نیرومند باشد، تا جایی که اگر به بزرگ ترین درخت زمین دست اندازد، آن را از جا بکند و اگر میان کوه ها نعره کشد، سنگ های آن ها را از هم بپاشد.(1)

 امیرمؤمنان علی7دربارة برخی از ویژگی های جسمانی ایشان در عصر ظهور فرمود:

 مردی از فرزندانم در آخرالزمان ظهور می کند. رنگش سفید آمیخته به سرخی و شکمش بر آمده است. دو رانش ستبر و هر دو شانه اش قوی است. در پشتش دو خال است (مانند مهر)؛ یکی به رنگ پوستش و دیگری چون مهر نبوّت پیغمبر.(2)

 آن حضرت همچنین فرمود:

…او مردی بلند پیشانی و دارای بینی باریکی است که میانش اندک برآمدگی دارد. برآمده شکم و دارای ران های درشت و پهن است. بر ران راست او خالی قرار دارد. میان دو دندان پیشین او، گشاده است….(3)

امام باقر7 نیز در وصف آن حضرت فرمود:

… او شخصی سرخ و سفید و دارای چشمانی گرد و فرورفته است. ابروانی پرپشت و برجسته و شانه ای پهن دارد ….(4)

 حضرت علی7 فرمود:

مهدی، دارای چشمانی سیاه و درشت است. موهایش مجعّد است و

ص:308


1- «…وَاِنَّ القائِمَ هُوَ الَّذی اِذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشُّیوخِ وَمَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِیاً فی بَدَنِهِ حَتَّی لوْ مَدَّ یدَهُ اِلی اَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلی وَجْهِ الاَرْضِ لَقَلَعَها وَلَوْ صاحَ بَینَ الجِبالِ لَتَدَکدَکتْ صُخُورُها…»، رک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص514، ح2؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص48، ح7.
2- «یخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلدی فی آخِرِ الزَّمانِ اَبْیضُ اللَّونِ مُشْرَبٌ بالحُمْرَةِ مَبْدَحُ البَطنِ عَریضُ الفَخِذَینِ عَظیمُ مَشاشِ المَنْکبَینِ بِظَهرِه شامَّتانِ: شامَةٌ عَلی لَوْنِ جِلْدِه و شامَةٌ عَلی شِبهِ شامَةِ النَبی صلی الله علیه و آله و سلم …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص653، ح17.
3- «…وَهُوَ رَجُلٌ اَجْلَی الجَبِینِ، اَقْنَی الاَنْفِ، ضَخْمُ البَطْنِ، اَزْیلُ الفَخِذَینِ بِفَخِذِهِ الیمْنی شامَةٌ، اَفْلَجُ الثَّنایا، وَیملا الاَرضَ عَدلاً کما مُلِئَتْ ظُلماً وَجُوراً»، نعمانی، الغیبة، ص214، ح2.
4- نعمانی، الغیبة، ص215، ح3.

خالی بر گونه دارد….» (1)

آن حضرت در هیئت کمال جوانی ظهور خواهد کرد؛ چنان که امام باقر7 فرمود:

مهدی، در حالی قیام خواهد کرد که یک تار موی سفید، در سر و محاسن او دیده نمی شود.(2)

همین معنا در کلام نورانی امام مجتبی7 آمده است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در سن و سالی کمتر از چهل، ظهور خواهد کرد.(3)

- - -

شمشیر > سلاح مهدی علیه السلام

شهادت امام مهدی علیه السلام > فرجام حضرت مهدی علیه السلام

شیخیه

فرقه ای منحرف در مهدویت، از پیروان احمد احسایی و بستر پیدایش بابیه

شیخیه، فرقه ای جداشده از شیعیان دوازده امامی است ک__ه ب__راساس آموزه ه__ای شیخ احم__د احس__ائی (1166_ 1241ق)، در نیمه اول قرن سیزدهم پدید آمد. اساس این اندیشه، بر ترکیب برخی از افکار عرفانی و عقاید غالیان با اخبار آل محمد علیهم السلام پایه گذاری شده است. آموزه های ویژة بنیانگذار این فرقه، غیر از آن که مایة انشعاب داخلی فرقه شد، زمینه ساز پیدایش دو فرقه منحرف بابیت و بهائیت نیز گردید.

 شیخ احمد، مشهور به احسایی، فرزند زین الدین بن ابراهیم در رجب 1166 ق، در منطقه احساء در شرق عربستان چشم به جهان گشود و در ذیقعدة سال 1241 ق به دیار باقی شتافت. وی، در سال1186ق برای تحصیل علم رهسپار عتبات شد. او افزون بر فقه و اصول و حدیث، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتی داشته است.

 شیخ احمد در سال1221ق عازم زیارت مشهد رضوی شد و در راه بازگشت، در یزد توقفی کرد. اهل یزد، از او استقبال گرمی به عمل آوردند و وی به اصرار ایشان، در یزد مقیم شد و شهرت بسیاری کسب

ص:309


1- نعمانی، الغیبة، ص304، ح14.
2- نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج3، ص380.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص315.

کرد.(1)

در این زمان که آوازة احسایی در ایران پیچیده بود، فتحعلی شاه قاجار از وی برای اقامت در تهران، دعوت به عمل آورد. احسایی ابتدا دعوت شاه را نپذیرفت؛ اما سرانجام به تهران رفت؛ ولی اصرار شاه را مبنی بر مقیم شدن در تهران نپذیرفت و در سال1223 ق همراه خانواده اش به یزد بازگشت.

احسایی در سال1229 ق در راه زیارت عتبات، به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و حاکم کرمانشاه روبه رو شد. که وی را به اقامت راضی

ص:310


1- ر.ک: عبدالله احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص19 _ 23.

کرد. اقامت او در کرمانشاه ده سال طول کشید. شیخ احمد در سال1241 ق راهی مکه شد؛ اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن گردید.(1)

مقام علمی و اجازه روایت

شیخ احمد، تا بیست سالگی در احساء علوم دینی متداول را فرا گرفت؛ اما از زندگی تحصیلی وی چی_زی در دسترس نیست. ب__رخی از شیخی مذهبان بر این عقیده اند که وی در مراحل بعد، استاد خاصی نداشت و استفاده های او، از مجالس درس عالمان، تحصیل به معنای متعارف نبود؛ به ویژه آن که او در جایی از آثارش، با کسی با عنوان استاد، استناد نکرده است.(2)

احسایی در سال1186ق، مقارن با آشوب های ناشی از حملات عبدالعزیز حاکم سعودی به «احساء»، به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس دانشورانی چون سید مهدی بحرالعلوم و آقا محمد باقر وحید بهبهانی، حضور یافت و در مدمت اقامت در عتبات، اجازه های پرشماری گرفت.(3) مهم ترین مشایخ اجازه روایی شیخ احمد احسایی عبارتند از: سیدمهدی بحرالعلوم، میرزا محمدمهدی شهرستانی، آقا سید علی طباطبایی (معروف به صاحب ریاض)، شیخ جعفر کاشف الغطاء، و شیخ حسین آل عصفور.(4)

 احسایی، شاگردان بسیار داشت که از میان ایشان، سیدکاظم رشتی (1212_ 1259 ق)، پس از وفات او در گسترش و ترویج افکار او، کوشید وجانشین وی بود.(5)

شیخ احمد احسایی، گرچه به وارستگی و علم ستوده شده است، آرا و نظریاتش، از خطا مصون نبود و برخی از عالمان معروف آن عصر، با انتقاد جدی از اندیشه ها و لغزش های وی، او را غالی، منحرف و حتی کافر

ص:311


1- عبدالله احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص26 _ 40.
2- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص662.
3- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص663 به نقل از: حسین علی محفوظ، اجازات الشیخ احمد الأحسایی، ص37 _ 40.
4- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص663 به نقل از: علی بحرانی، انوار البدرین، به کوشش محمد علی طبسی، ص406 _ 407؛ احمد احسایی، چند اجازه، ص1 و2، 7؛ سید کاظم رشتی، دلیل المتحیرین، ص51 _ 55.
5- ر.ک: ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست کتب مشایخ عظام، ص115 و … .

خواندند. در قزوین، ملا محمد تقی برغانی شیخ احمد را به دلیل دیدگاه وی دربارة معاد جسمانی تکفیر کرد. شیخ احمد معتقد بود انسان با جسم این جهان وارد قیامت نشده، بلکه با جسم هورقلیایی از قبر بیرون می آید. حکم تکفیر شیخ، در ایران، عراق و عربستان، نشر یافت.

 شاخص اندیشة غلوآمیز او که باعث تکفیر وی از سوی دانشمندان دیگر شهرها شد، این است که وی امامان معصوم علیهم السلام را علل اربعه کائنات (علت فاعلی، مادّی، صوری و غایی) معرفی می کند.(1) چنین دیدگاه غلوآمیزی، علاوه بر آن که خود گناه بزرگی است، زمینة پیدایش افکار دیگری (مثل ادعای الوهیت، تجلی ذات حق، و حلول حق تعالی در افراد و…) شده است.

 پیروان این فرقه مجموعاً از مردم بصره، حلّه، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند.(2)

سید کاظم رشتی، جانشین احسایی

 سیّد ک__اظم رشتی _ از س__ادات مه__اجر حجاز به رشت _ در سال 1212 ق در رشت به دنیا آمد. او در جوانی در یزد به شیخ پیوست و همیشه ملازم او بود. شیخ احمد احسایی پیش از وفات خود، سیّد کاظم رشتی را جانشین خود ساخت. پیروان وی نیز بی هیچ اختلاف، سیّد را به پیشوایی خویش پذیرفتند.

 طایفة شیخی که در احترام قبور امامان معصوم، غلو داشتند، بالای ضریح حسینی، نماز نمی گذاردند و آن مکان را فوق العاده تقدیس می کردند. مخالفان آنان از روحانیان شیعه و پیروان آنان که در بالای سر ضریح امام حسین علیه السلام نماز می خواندند در مقابل شیخی، بالاسری نامیده شدند.

 دورة ریاست سیّد رشتی، شانزده سال طول کشید. طایفة شیخی، همه جا، طبق تعلیمات شیخ احمد و سیّد کاظم، معالم دین خود را به جای می آوردند و خود را از دیگر فرقه های شیعه ممتاز می دانستند. سید رشتی، زمانی به جای استاد نشست که کمتر از سی سال سن داشت. وی، به سبب نطق و قلم و

ص:312


1- ر.ک: شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، ج3، ص65، 296 _ 298و ج4، ص47 و 48، 78.
2- ر.ک: شریف یحیی الأمین، معجم الفرق الاسلامیة، ص149.

تصنیف و تألیف کتاب، عهده دار انتشار افکار استاد خود شد. او، در تمام مدت پیشوایی خود، به ایران سفر نکرد و مرکز خود را همان عتبات عالیات قرار داد و از آن جا، با هند و ممالک عثمانی و حجاز، رابطه داشت. و در سال1259ق در کربلا از دنیا رفت.

 یکی از شاگردان وی، حاج محمد کریم خان قاجار (1225_ 1288 ق) مؤسس فرقة شیخیة کرمانیه است. سیّد علی محمد شیرازی، معروف به «باب» نیز از شاگردان سید کاظم رشتی است. برخی علمای آذربایجان نیز نزد شیخ احمد احسایی و سیّد کاظم رشتی شاگردی کرده و شیخیة آذربایجان را تأسیس کردند. خانواده های ثقة الاسلام، حجة الاسلام و احقاق، سه طایفة معروف شیخیة آذربایجان هستند. میرزا موسی احقاقی و فرزندانش، ریاست شیخیة آذربایجان را عهده دار بودند و به نقد تفکرات شیخیة کرمانیه و بابیه و بهائیت پرداختند. اکنون مرکز این گروه، کویت است و فرق چندانی با امامیه ندارند.

بدعت رکن رابع

 از موضوعات جنجال برانگیز در عقاید شیخیّه، اعتقاد به رکن رابع است.(1) اکثراً، آن را به سیّد کاظم رشتی نسبت می دهند. مقصود از رکن رابع، آن است که میان شیعیان، شیعة کاملی وجود دارد که واسطة فیض میان امام عصر علیه السلام و مردم است. آنان، اصول دین را چهار چیز می دانند: توحید، نبوت، امامت و رکن رابع. آنان، معاد و عدل را از اصول عقاید نمی شمارند؛ زیرا اعتقاد به توحید و نبوّت، خود مستلزم اعتقاد به قرآن است و چون در قرآن عدالت خدا و معاد ذکر شده است، لزومی ندارد این دو اصل را کنار توحید و نبوّت قرار دهیم. همان گونه که ملاحظه شد، این عقیده، بر خلاف عقاید شیعه است و مسلمانان، به طور عموم، معاد را از اصول دین می دانند.

 طرح رکن رابع، سبب اختلاف و انشعاب در شیخیّه گردید و پس از اندکی، دستاویزی برای ادعای جدید به نام بابیّت شد. ادعای بابیّت از

ص:313


1- ر.ک: بررسی عقاید و ادیان، ص463 _ 466.

سوی یکی از شاگردان سیّد کاظم رشتی صورت گرفت که خود، سرآغاز فسادی بزرگ میان مسلمانان به شمار می رود.

ادعای دروغین «بابیّت»، از زمان امامان علیهم السلام تا قرن حاضر، کم و بیش رواج داشته است؛ امّا هیچ یک از مدّعیان دروغین آن، به اندازة علی محمد باب، جامعة اسلامی را به انح__راف نکش__اند. ع__لاوه ب_ر آن _ چنان که گفته شد _ علی محمد باب، غیر از ادعای دروغین بابیّت، ادعای دیگری مطرح کرد که زمینه ساز فرقة دیگری به نام «بهائیت» شد.

نیز ن.ک: بابیه، بهائیه.

- - -

شیطان > کشته شدن شیطان

شیصبانی > خروج شیصبانی

شیعه

 پیروان علی علیه السلام و اولاد ایشان

شیعه، فرقه یا گروهی را گویند که امر یگانه ای داشته باشند. شیعة الرجل؛ یعنی، دوستان و یاران مرد. جمع آن اَشْیاع و شِیَع به معنای مثل و مانند و فرقه ها نیز آمده است.(1) واژة شیعه به صورت مفرد چهار بار در قرآن آمده است.(2)

شیعه در اصطلاح به پیروان حضرت علی علیه السلام و خاندانش و کسانی گفته می شود که به جانشینی بلافصل آن حضرت بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و نص ولایت او در غدیر خم از طرف پیغمبر معتقد می باشند. در سخنان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی و دیگر امامان علیهم السلام و نویسندگان کتاب های ملل و نحل، این کلمه به کار رفته است.

 جابر بن عبداللّه انصاری گوید:

پیش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودم که علی علیه السلام از دور نمایان شد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سوگند به کسی که جانم به دست او است! این شخص و شیعیانش، در قیامت رستگار خواهند بود.» (3)

ابن عباس نیز گوید:

وقتی آیة ((إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِک هُمْ

ص:314


1- ابن منظور، لسان العرب، ج8، ص188.
2- ر.ک: سوره مریم(19): 69؛ قصص(28): 15؛ صافات(37): 83.
3- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج35، ص345، ح20.

خَیْرُ الْبَرِیَّةِ))(1) نازل شد، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام ف__رمود: «مص__داق ای__ن آی__ه، تو و

ص:315


1- سوره بینه (98): 7.

شیعیانت می باشید که در قیامت خشنود خواهید بود و خدا هم از شما راضی است.»(1)

روایات پرشمار دیگری نظیر روایت یادشده از بزرگان اهل سنّت مانند طبرانی، احمد بن حنبل و دار قطنی به وسیلة ابن حجر، ابن اثیر، سیوطی و دیگران نقل شده است. حضرت علی علیه السلام در نامه ای می نویسد:

«این ن__امه از بندة خ__دا، علی امیرالمؤمنین است به شیعة خود از مؤمنان و مسلمانان؛ چه خدا می گوید: ((وَاِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَاِبْراهِیمَ))(2) و آن، نامی است که خدای متعال آن را در قرآن شرافت بیان داده است، و شما شیعه پیامبر، محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستید؛ چنان که ابراهیم نیز از شیعیان او است، نامی است غیر مختص و امری سابقه دار است.»(3)

 شیخ مفید، به سند خود از امام باقر علیه السلام از ام سلمه نقل می کند که گفت:

از رسول خد شنیدم فرمود:

بی گم__ان علی و شیعه او رستگار می باشند.

 و به اسناد خود، سه حدیث دیگر در همان فصل در این باره نقل کرده است.(4)

 از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در منابع مختلف _ از جمله نهج البلاغه _ چند روایت در ای__ن باره نقل شده است.

به ه__ر ح__ال، عنوان شیعه برای پیروان علی علیه السلام مشهور شده و این عنوان، ویژة کسانی شد که به امامت علی علیه السلام و جانشینی او پس از پیامبر باور دارند، و امامت یازده نفر از فرزندان معصومش را که آخرین آن ها حجت بن الحسن علیه السلام است، معتقدند و به کسانی که دارای چنین عقیده ای باشند، شیعه اثنی عشری و شیعه امامیّه اطلاق می شود.

 نیز ن.ک: اثنی عشری.

ص:316


1- ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ج11، ص379.
2- سوره صافات (37): 83.
3- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج3، ص7.
4- شیخ مفید، الارشاد، ص25.

ص

صاحب الامر

از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

یکی از لقب های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف «صاحب الامر» است. امام صادق علیه السلام دربارة اتفاقات هنگام ظهور می فرماید:

 … در این زمان، هر کس از فرزندان علی علیه السلام که در مدینه است، به مکه می گریزد و به صاحب امر می پیوندد و او به سوی عراق روی می آورد…. (1)

همه امامان علیهم السلام صاحب امر امامت بوده اند؛ ولی به سبب عظمت امر امامت و قیام آن حضرت، این لقب دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متداول تر است.

 ریان بن صلت گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم: «آیا شما صاحب الامر هستید؟» فرمود:

من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده

ص:317


1- «…یومَئذٍ مَنْ کانَ بِالمَدینةِ مِنْ وُلدِ عَلی اِلَی مَکةَ فَیلحَقُونَ بِصاحِبِ الاَمرِ وَیقْبِلُ صاحبُ الاَمرِ نَحوَ العِراقِ…»، نعمانی، الغیبة، ص270، باب14، ح43.

سازد؛، همان گونه که پر از جور شده باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا می بینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام می کند…. (1)

البته آنچه بیشتر در روایات آمده «صاحبُ هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به «صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است.

نیز ن.ک: القاب حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

صاحب الدار

از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

در روایات، صاحب الدار لقب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد شده است. مقصود از «دار» (= خانه)، خانة پدری و جدّ آن حضرت است که آن جا غایب شده است. از آن جا که ذکر نام آن حضرت، در آن دوران جایز نبود، برای اشاره به آن حضرت، از انواع کنایه ها استفاده شد که از جمله «صاحب الدار» است.

 اسحاق بن یعقوب می­گوید: «از محمد بن عثمان عمری خواستم نامه ای که در آن، پرسش های سختی را مطرح کرده بودم، به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برساند. پس توقیعی به خط مولایمان «صاحب الدار» صادر شد….»(2)

- - -

صاحب الزّمان

 از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف «صاحب الزَّمان» است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است.(3)

 امام صادق علیه السلام فرمود:

و آخرین آن ها قائم به حق،

ص:318


1- «اَنَا صاحِبُ هذَا الامْرِ وَلکنّی لَسْتُ بِالَّذی اَمْلاها عَدْلاً کما مُلِئَتْ جَوراً، وَکیفَ اَکونُ ذلِک عَلی ما تَری مِنْ ضَعْفِ بَدَنی، وَاِنَّ القائِمَ هُوَ الَّذی اِذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشُّیوخِ وَمَنْظَرِ الشَّبابِ…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب 35، ح8.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص290؛ ص362؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص349.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص244، ح211 و ص271، ح237.

بقیةاللّه در زمین و صاحب الزّمان است.(1)

فضل بن شاذان در کتاب فضایل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است:

هر کس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال ایمان و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد.(2)

هر یک از امامان علیهم السلام، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و این که مدت زمانی بیش تر از سایر امامان علیهم السلام زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است.

- - -

صاحب السَّیف

از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که در روایات معصومان علیهم السلام به آن اشاره شده «صاحب السیف (صاحب شمشیر) است. دربارة سلاح حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور، صراحتی وجود ندارد؛ ولی ممکن است این گونه روایات را حمل بر ظاهر کرد؛ یعنی آن حضرت، با همان سلاح های متداول عصر بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ظهور خواهد فرمود. در این صورت، «صاحب السیف» در معنای حقیقی خود به کار می رود؛ اگر چه می توان آن را کنایه از «صاحب القدرة والعظمة» دانست و «سیف» را در این جا به معنای ابزار غلبه و قدرت معنا کرد.

در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از امام صادق علیه السلام دربارة قائم علیه السلام پرسیدند، آن حضرت فرمود:

همة ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، می آورد ]=پدرانش مأمور به تقیّه و صبر بودند و او مأمور به جهاد

ص:319


1- «…وَ آخِرُهُمُ القائِمُ بِالحَقِّ بَقیةُ اللهِ فی الاَرْضِ وَصاحِبُ الزَّمانِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص342، ح23.
2- «مَنْ اَحَبَّ اَنْ یلقِی اللّهَ وَ قَدْ کمُلَ ایمانُهُ وَ حَسُنَ اِسلامُهُ فَلْیوالِ الحُجَّةَ صاحِبَ الزَّمانِ القائمَ المُنْتَظَرَ المَهْدِی…»، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص166.

و برانداختن ظلم است[.(1)

گفتنی است این لقب، همانند بسی__اری از الق__اب دیگ__ر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ویژة آن حضرت نیست و سایر امامان علیهم السلام نیز به این عنوان ملقّب بوده اند. در این باره حَکم بن ابی نعیم گوید: در مدینه خدمت امام باقر علیه السلام رسیده و عرض کردم: «من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفته ام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستید یا نه؟» حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: «ای حکم! هنوز این جایی؟» گفتم: «آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید.» فرمود: «فردا صبح زود به منزل من بیا.» فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: «مطلبت را بپرس.» عرض کردم: «من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقه ای برای خدا به عهده گرفته ام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آن که بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم.» فرمود: «ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم.»

عرض کردم: «شما مهدی هستی؟»

فرمود: «همة ما به سوی خدا هدایت می کنیم.»

عرض کردم: «شما صاحب شمشیری؟»

 فرمود: «همة ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم ]شمشیر پیغمبر، به ما به ارث رسیده و همراه ما است[.»

عرض کردم: شما هستید آن که دشمنان خدا را می کشد و دوستان خدا به وسیلة او عزیز می شود و دین خدا آشکار می گردد؟

فرمود: «ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیده ام؛ حال آن که صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی

ص:320


1- «کلُّنا قائِمٌ بِاَمرِاللّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ واحِدٍ حَتَّی یجِی ءَ صاحِبُ السَّیفِ فَاِذا جَاءَ صاحِبُ السَّیفِ جاءَ بِاَمرٍ غَیرِالَّذی کانَ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص536، ح2.

نزدیک تر و هنگام سواری چالاک تر است.»(1)

نیز ن.ک: سلاح حضرت مهدی علیه السلام، قیام

- - -

صاحب الغیبه

از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

در برخی روایات، از این لقب، برای معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اثبات غیبت برای آن بزرگوار استفاده شده

ص:321


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص536، ح1.

است. امام رضا علیه السلام فرمود:

… و او است صاحب غیبت قبل از ظهورش….(1)

همچنین از امام حسین علیه السلام نقل شده است:

قائم این امت، نهمین از فرزندان من است و او صاحب الغیبه است….(2)

البته احتمال دارد مقصود از این ترکیب، لقب نباشد؛ بلکه ترجمة آن، مورد نظر باشد؛ یعنی کسی که دارای غیبت است. احتمال دیگر این که این لقب نیز مانند بعضی از القاب، برای تقیّه به کار می رفته است.

نیز ن.ک: غیبت حضرت مهدی علیه السلام، غیبت صغرا، غیبت کبرا.

- - -

صاید بن صید > خروج دجال

صقیل > مادر مهدی علیه السلام

صیحة آسمانی > ندای آسمانی

ص:322


1- «… وَهُوَ صاحِبُ الغَیبَةِ قَبلَ خُرُوجِهِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص42، ح5.
2- «قائِمُ هَذِهِ الاُمَةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدی وَهُوَ صاحِبُ الغَیبَةِ…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص317.

ط

طالقان

محل زندگی برخی یاران حضرت مهدی علیه السلام

در روایات، آن جا که سخن از یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور است، نام منطقة جغرافیایی «طالقان» به چشم می خورد. منظور از طالقان، چه منطقه ای بین مرو و بلخ باشد و یا شه__ری می__ان ق__زوین و ابهر،(1) خاستگ__اه ب__رخی ی__اران حضرت مهدی علیه السلام یاد شده است. در منابع اهل سنّت از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که فرمود:

خوش به حال طالقان! خداوند سبحانه و تعالی دارای گنج هایی در آن جا است که نه از طلا است و نه از نقره؛ امّا در آن خطه، مردانی هستند که خدا را آن گونه شناخته اند که شایستة معرفت است، و آنان، یاران مهدی علیه السلام در آخِرالزمان می باشند.(2)

همین روایت به گونه ای دیگر در منابع شیعه نیز آمده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

گنجی در طالقان هست که از طلا و

ص:323


1- معجم البلدان، ج4، ص6.
2- سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج2، ص82؛ کنزالعمال، ج7، ص262.

نقره نیست، و پرچمی است که از روزی که آن را پیچیده اند برافراشته نشده است و مردانی هستند که دل های آن ها مانند پاره های آهن است شکی در ایمان به خدا در آن راه نیافته و در طریق ایمان از سنگ محکم تر است. اگر آنها را وادارند که کوه ها را از جای بکنند، از جای کنده و از میان بر می دارند. لشکر آن ها قصد هیچ شهری نمی کنند جز اینکه آن را خراب می نمایند. اسب های آن ها زین های زرین دارند، و خود آنها برای تبرک بدن خود را بزین اسب امام می سایند، آن ها در جنگ ها امام را در میان گرفته و با جان خود از وی دفاع می کنند، و هر کاری داشته باشد برایش انجام می دهند. مردانی در میان آن ها است که شب ها نمی خوابند زمزمه آن ها در حال عبادت همچون زمزمه زنبور عسل است. تمام شب را به عبادت مشغولند، و روزها سواره به دشمن حمله می کنند. آنها در وقت شب راهب و هنگام روز شیرند. آن ها در فرمانبرداری امام بیش از کنیز نسبت به آقایش پافشاری دارند آن ها مانند چراغ های درخشنده اند، و دل هاشان همچون قندیل هاست، و از خوف خدا خشنود می باشند. آن ها ادعای شهادت دارند و تمنا می کنند که در راه خداوند کشته گردند. شعار آنان اینست: «ای خون خواهان حسین» از هر جا می گذرند، رعب آنها پیشاپیش آنان به اندازه یک ماه راه در دل های جای می گیرد، و بدین گونه رو به پیش می روند، خداوند هم پیشرو به سوی حق و حقیقت را پیروز می گرداند.(1)

 برخی، طالقان را منطقه ویژه ای دانسته اند؛ ولی گروهی نیز آن را به منطقه بسیار وسیعی همانند ایران معنا کرده اند.(2) از روایت ذکر شده در منابع اهل سنّت استفاده می شود که آنان اصحاب و یاران ویژه آن حضرت هستند؛ زیرا در روایت، نوع آنان مشخص شده است؛ امّا در روایت بحارالانوار علاوه بر بیان چگونگی و کیفیت، سخن از کمّیت و لشکر و درفش های فاتح و پیروز به میان آمده است.

نیز ن.ک: یاران حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ص:324


1- بحارالانوار، ج52، ص307.
2- ر.ک: علی کورانی، عصر ظهور، ص260.

طرید

از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

 در روایات، از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با لقب طرید یاد شده است. «طرید» به معنای طرد شده از سوی مردم است.(1) عیسی خشاب گوید: به امام حسین علیه السلام گفتم: «آیا شما صاحب الامر هستید؟» فرمود:

خیر، ولی صاحب الامر طرید ]= رانده شده[ و شرید ]= آواره[ است و خون خواه پدرش و دارای کینة عمویش می باشد….(2)

- - -

طلوع خورشید از مغرب

از نشانه های نزدیکی قیامت در عصر ظهور

از نشانه های نزدیک شدن رستاخیز بزرگ، «طلوع خورشید از مغرب» است. امیرمؤمنان، علی علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

به ناگزیر، ده چیز پیش از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال، دود، جنب__نده، خ__روج ق__ائم علیه السلام، طل__وع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسف به مشرق، خسف به جزیرة عرب و آتشی که از چاه عدن بیرون می آید و مردمان را به محشر سوق می دهد.»(3)

 شیخ مفید، دربارة چگونگی این اتفاق نوشته است:

خورشید، هنگام ظهر در آسمان، راکد می شود و ساعتی چند تا هنگام عصر پیدا نباشد؛ آن گاه از مغرب آشکار شود.(4)

عده ای این امر را بعید پنداشته و گفته اند: مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومة خورشیدی خواهد بود و نتیجه گرفته اند که با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگار است؛ ولی به نظر می رسد این امر، همانند بسیاری دیگر از امور، از آیات الهی خواهد بود. افزون بر آن، نظیر این اتفاقات پیش تر نیز در آسمان رخ داده است که از جمله آن ها

ص:325


1- ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص267.
2- «لا وَلکنْ صَاحِبُ هَذاالاَمْرِ الطَّریدُ الشَّریدُ المَوْتُورُ بِاَبیهِ المُکنَّی بِعَمِهِ …»، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص318، باب30، ح5.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص436، ح.426
4- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص368.

ردّالشَّمس (= بازگشن خورشید) برای یوشع بن نون بوده است.

 در برخی دیگر از گفته ها آمده است: مقصود از طلوع خورشید از مغرب، ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. بدین معنا که حضرت مهدی علیه السلام، همان خورشید است که در پایان عمر طولانی خویش، طلوع خواهد کرد.(1)

اشکال این دیدگاه، آن است که چنین چیزی در کلام معصوم علیه السلام نیامده است. علاوه بر آن، در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر شده است و اگر مقصود، ظهور و خروج آن حضرت بود، نیازی به تکرار نداشت؛ بنابراین، طلوع خورشید از مغرب، حادثه ای است خارق العاده که پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانة قیامت اتفاق خواهد افتاد.

در کتاب های اهل سنّت نیز از طلوع خورشید از مغرب یاد شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هرگز قیامت بر پا نخواهد شد تا این که خورشید از مغرب خود طلوع کند….(2)

نیز ن.ک: اشراط الساعة.

- - -

طویل العمر

از ویژگی های مهم حضرت مهدی علیه السلام

طبق روایات، حضرت مهدی علیه السلام که در آخِرالزمان ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود فرزند امام عسکری علیه السلام است که در نیمه شعبان سال 255 ق زاده شده است. معنای روشن این سخن، آن است که آن ذخیرة الهی، دارای عمر طولانی است. تا کنون، افزون بر 1170 سال از عمر مبارک آن حضرت گذشته است. پیش تر در برخ__ی روایات، سخن از عمر طولانی آن حضرت به می__ان آمده بود. ام__ام حسن مجتبی علیه السلام ضمن بیانی مفصل در بارة آن حضرت فرمود:

نهمین از فرزندان برادرم، فرزند

ص:326


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب 47، ح1.
2- «اِنَّ السَّاعَةَ لا تَقُومُ حَتی یَکونَ عَشْرُ آیاتٍ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغرِبِها …»، السنن الکبری، ج6، ص344؛ المعجم الکبیر، ج3، ص171؛ کنزالعمال، ج14، ص206، ح38411، 38639، 38646؛ همچنین ر.ک: تفسیر قرطبی، ج16، ص130؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص596.

بانوی کنیزان است. خداوند در دوران

ص:327

غیبت، عمر او را طولانی خواهد کرد؛ آن گاه به قدرت خویش وی را در سیمای جوانی کمتر از چهل سال برخواهد انگیخت، تا دانسته شود خداوند بر هر چیز توانا است.(1)

 نخستین دانشمندی که به طرح مسألة طول عمر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پرداخت، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق (م381 ق) است. وی در کتاب کمال الدین و تمام النعمه به تفصیل دربارة طول عمر بحث کرده و به پرسش های مخالفان طول عمر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پاسخ داده است. وی، فصل جامعی از کتاب یاد شده را به زندگی «معمّرین» (= صاحبان عمر طولانی) اختصاص داده است و ده ها نفر از اشخاص را که عمری بیش از 120 سال داشته اند _ نام می برد و شرح حال و زندگی هر یک از آنان را به صورت مختصر ذکر می کند.

 شیخ صدوق، مسألة طول عمر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را فقط از راه «تجربه تاریخی» و افراد دارای عمر طولانی، بررسی کرده و به دیگر ادله نپرداخته است. این راه از سوی دانشمندانی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی، طبرسی، خواجه نصرالدین طوسی، علامه حلی، فیض کاشانی، علامه مجلسی و دیگر بزرگان شیعه ادامه یافت. آنچه این بزرگان در بررسی علمی طول عمر آن حضرت، به آن پرداخته اند، به طور عمده حول محورهای ذیل است:

یک. طول عمر از نگاه قرآن کریم

شماری از افرادی که در قرآن، دارای عمری طولانی و غیرطبیعی شمرده شده اند، عبارتند از:

 1. حضرت نوح علیه السلام

 قرآن، دربارة نوح علیه السلام می گوید:

((وَلَقَدْ اَرْسَلْنا نُوحاً اِلی قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلاَّ خَمْسِینَ عاماً…))(2)

و به راستی، نوح را به سوی قومش

ص:328


1- «التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِی الْحُسَیْنِ ابْنِ سَیِّدَةِ الْإِمَاءِ یُطِیلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِی غَیْبَتِهِ ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَةِ شَابٍّ ابْنِ دُونِ أَرْبَعِینَ سَنَةً ذَلِک لِیُعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَلی کلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص315.
2- عنکبوت (29): 14.

فرستادیم، پس میان آنان 950 سال درنگ کرد.

این بیان الهی، روشن نکرده است که این مدت، بر دورة عمر رسالت نوح علیه السلام دلالت دارد یا عمر آن حضرت؛ از این رو در پاره ای روایات اسلامی آمده است که مراد از عمر، دورة رسالت نوح علیه السلام است؛ ولی مدت زندگی او 2500 سال بوده است.

 از ام__ام سجاد علیه السلام نقل شده است که فرمود:

در ق__ائم سنّتی از نوح است و آن طول عمر است.(1)

 2. عیسی بن مریم علیهما السلام

 ق__رآن، درب_ارة حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:

((وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی شَک مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقینًا بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزیزًا حَکیمًا وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکونُ عَلَیْهِمْ شَهیدًا))(2)

و گفتة ایش__ان ک__ه: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم» و حال آن که آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند؛ لکن امر، بر آنان مشتبه شد و کسانی که دربارة او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن، دچار شک شده اند و هیچ علمی بدان ندارند، جز آن که از گمان پیروی می کنند. و به طور یقین او را نکشتند* بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد و خدا توانا و حکیم است * و از اهل کتاب، کسی نیست، مگر آن که پیش از مرگ خود، حتماً به او ایمان می آورد، و روز قیامت [عیسی نیز] بر آنان شاهد خواهد بود.»

بیشتر مفسران مسلمان، در تبیین آیة یاد شده بر این باورند که حضرت عیسی علیه السلام زنده است و در آخرالزمان نازل شده، در نماز به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدا خواهد کرد. حال اگر تاریخ

ص:329


1- کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص322، ح4.
2- نساء (4): 157 _ 159.

میلادی، از صحت و دق__ت ک__افی برخ__وردار باش__د، عم__ر عیسی علیه السلام، اکنون افزون بر دو هزار سال است و بر این اساس، عمر 1170 ساله برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف امر بعیدی نخواهد بود.

 3. حضرت خضر علیه السلام

 یکی از کسانی که عمر طولانی دارد، حضرت خضر است. در قرآن از وی به صراحت یاد نشده است؛ اما داستان ملاقات و همراهی موسای کلیم با این بنده دانا و با تجربه خداوند سبحانه و تعالی، در سوره کهف آمده است.(1) اعتقاد به زنده بودن خضر علیه السلام، اختصاصی به شیعه نداشته، بلکه میان اهل سنّت نیز عقیده ای پذیرفته شده است.

 4. اصحاب کهف

 قرآن در باره آنان می گوید:

((وَلَبِثُوا فِی کهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنینَ وَازْدادُوا تِسْعاً(2)))

و سیصد سال، در غارشان درنگ کرده و نه سال افزودند.

قرآن در این آیه، به زنده بودن اصحاب کهف به مدّت بیش از سه قرن _ آن هم در خواب و بدون آب و غذا _ تصریح می کند. به راستی کدام یک شگفت انگیزتر است؛ کسی که سیصد سال بدون آب و غذا زنده مانده یا کسی ک__ه صدها سال باقی مانده است؛ ام__ا غذا می خورد، آب می آشامد، راه می رود، می خوابد و بیدار می شود؟

دو. از نگاه روایات

سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز بر طول عمر انسان، صحه می گذارد و آن را امری ممکن می شمارد. یکی از کسانی که در سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم _ به ویژه در منابع اهل سنّت _ به طول عمر او اشاره شده، دجّال است. اهل سنّت، بر اساس همین روایات، عقیده دارند دجّال در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم متولد شده و به زندگی خود ادامه می دهد، تا در آخِرالزمان خروج کند.(3) حال اگر این احادیث درست باشد _ چنان که اهل سنّت بر این باورند _ در این صورت، شایسته نیست که آنان در حیات و عمر طولانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تردید کنند. از طرفی حال که دشمن

ص:330


1- ر.ک: کهف (18): 65.
2- کهف (18): 25.
3- ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج4، ص444؛ بخاری، صحیح، ج9، ص133.

خدا، به مصالحی می تواند بیش از هزار سال زنده بماند، چرا بنده و خلیفه و ولی خدا نتواند عمر طولانی داشته باشد؟(1)

سه. از نگاه عقل

افزون برکتاب وسنّت، عقل سلیم نیز طول عمر را برای انسان، ناممکن نمی داند؛ بلکه آن را امری کاملاً ممکن می شمارد. حکیمان و فیلسوفان گفته اند: بهترین دلیل بر امکان هر چیزی، واقع شدن آن چیز است.

همین که طول عمر در میان پیشینیان روی داده و تاریخ، افراد زیادی را به ما نشان می دهد که عمری طولانی داشته اند، خود دلیل روشنی است بر این که طول عمر از دیدگاه عقل امری ممکن است.(2)

بررسی علمی و بحث طول عمر، در حقیقت به نوع تفسیر فیزیولوژی از «پیری و فرسودگی»، وابسته است. این قانون که: پیری و فرسودگی زاییدة یک قانون طبیعی حاکم بر بافت های پیکرة انسانی است، و ضروری است که بدن پس از رسیدن به آخرین مرحلة رشد، کم کم فرسوده شده، برای ادامة زندگی، کارآیی کمتری داشته باشد، تا آن گاه که در لحظه ای معیّن از کار بیفتد، آیا حتی در بارة بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی در امان مانده صادق است یا این که فرسودگی و کاهشی که در کارآیی بافت و نسوج مجموعة بدن به چشم می خورد، نتیجة نبرد با عوامل بیرونی _ مانند میکرب ها و سموم _ است که به بدن انسان راه می یابد؟(3)

 افزون بر دلیل های یاد شده، برای طول عمر انسان، راه دیگری نیز وجود دارد که همان راه اعجاز و قدرت خداوند سبحانه و تعالی است.

آری؛ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با قدرت الهی زنده است و میان مردم، به زندگی خود ادامه می دهد. همان خدایی که آتش را برای ابراهیم سرد و سلامت قرار داد و گِل را برای عیسی علیه السلام به پرنده تبدیل کرد، و عیسی و خضر را پس از قرن ها زنده نگه می دارد، می تواند مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نیز

ص:331


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص114.
2- ر.ک: محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص214.
3- سیّد محمد باقر صدر، جست و جو و گفت و گو پیرامون امام مهدی علیه السلام، ص19_ 21.

با قدرت الهی خود زنده نگه دارد.

نیز ن.ک: معمرین.

- - -

طِی الاَرْض

از کرامت های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در روایات فراوانی در بارة به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از چگونگی طی مسافت آن حضرت و یارانش به عنوان طی الارض تعبیر شده است. چگونگی طی الارض، برای ما به روشنی معلوم

نیست؛ ول__ی می ت__وان آن را یک جابه جایی بسیار سریع برای انسان دانست.

 امام رضا علیه السلام در روایتی پس از معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:

او، کسی است که زمین برای او درنوردیده می شود. (1)

 امام صادق علیه السلام نیز دربارة طی الارض یاران حضرت مهدی علیه السلام فرمود:

پس، از گوشه و کنار زمین به سوی او جمع می شوند و زمین برای آن ها به هم پیچیده می شود، تا این که با او بیعت می کند. (2)

- - -

طَیْبَه

از محل های زندگی حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت

 در روایات فراوانی، طیبه، محل زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در طول غیبت، معرفی شده است و همان گونه که ذکر خواهد شد، مقصود از آن مدینة النبی صلی الله علیه و آله و سلم است.

 مدینه را طیبَه و طابه نامند؛ چرا که مدینه پیش از آن یثرب خوانده می شد و یثرب از ریشة ثرب به معنای فس__اد است. پی__امبر صلی الله علیه و آله و سلم از بردن نام یثرب نهی فرمود و آن را طابه و طیبه نامید که به معنای پاک و پاکیزه است. گفته شده: طیبه از طیِّب و طاهر است؛ به سبب خلوص

ص:332


1- «هُوَ الذی تُطْوی لَهُ الاَرضُ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص371، ح5.
2- «… فَیَصیرُ اِلیهِ شیعَتُهُ مِنْ اَطْرافِ الاَرْضِ تُطْوی لَهُمُ الاَرْضُ حَتَّی یُبایِعُوهُ …»، فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ص263.

آن و طهارتش از شرک.(1)

 ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است:

صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشه گیری و کناره جویی از دیگران است. طیبه ]= مدینه[ خوش منزلی است و ب__ا وج__ود سی ت__ن ]یا به همراهی سی نفر[ در آن جا وحشت و ترسی نیست.(2)

همچنین ابوهاشم جعفری گوید: به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کردم: «بزرگواری شما مانع آن است که من از شما پرسش کنم. اجازه بفرمایید بپرسم.» حضرت فرمود: «بپرس» گفتم: «آق__ای من! آی__ا ب__رای شما فرزندی هست؟» فرمود: «بله.» گفتم: «اگر اتفاق ناگواری برای شما رخ داد، در کجا او را جست وجو کنم؟» فرمود: «در مدینه.»(3)

ص:333


1- لسان العرب، ج1، ص567؛ معجم البلدان، ج4، ص53.
2- «لابُدَّ لِصاحِبِ هَذا الاَمرِ مِنْ غَیْبَةٍ وَلابُدَّ لَهُ فِی غَیبَتِهِ مِنْ عُزْلَةٍ ونِعْمَ المَنْزِلُ طَیْبَةُ وَما بِثَلاثینَ مِنْ وَحْشَةٍ»، الکافی، ج1، ص340؛ الغیبة، ص188، ح41؛ کتاب الغیبة، ص162، ح121.
3- کتاب الغیبة، ص232، ح199، الکافی، ج1، ص328، ح2.

ص:334

ظ

ظهور

آشکار شدن مهدی علیه السلام پس از غیبت طولانی

 از اصطلاحات بسیار رایج در فرهنگ مهدویّت واژه «ظهور» است. ای__ن کلمه از نظ__ر لغت ب__ه معنای آشک_ار شدن چیز پنهان است.(1) نکتة مهمّ در ظهور، مسبوق بودن آن به غیبت است؛ امّا در اصطلاح مهدویّت، مقص__ود، ظ__اهر ش__دن حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پ__س از پن__هان زیست_ن طولانی، برای قیام و بر پایی حکومت عدل جهانی است.

 دوران ظهور را می توان به مراحل ذیل تقسیم کرد:

 مرحلة نخست: ظهور و آشکار شدن ک__ه فقط در اراده و علم الهی است؛

 مرحلة بعد: قیام و نهضت به امر الهی و خ__روج بر ستمگران و مبارزه با دشمنان؛

 و مرحل__ة پای_انی: دوران تثبیت و حکومت جهانی است.

 یک. روایات مرحلة نخست

1. زراره می گوید از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود:

همانا برای قائم غیبتی است پیش

ص:335


1- خلیل بن احمد، العین، ج4، ص37.

از ظهورش….(1)

2. امام صادق علیه السلام نیز دربارة ظهور آن حضرت فرمود:

پس چون خداوند سبحانه و تعالی اراده فرمود امر او [حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ] را ظاهر سازد، به قلب او الهام نماید، پس ظاهر می شود و آن گاه به امر الهی قیام می کند. (2)

 گفتنی است که مرحلة قیام متأخر بر مرحلة ظهور است؛ به این بیان که ابتدا ظهور صورت می گیرد و پس از آن با جمع شدن یاران حضرت و آماده شدن دیگر شرایط، آن حضرت قیام می فرماید.

 دو. روایات قیام آن حضرت

 1. امام سجاد علیه السلام فرمود:

آن هنگام که قائم ما قیام کند، خداوند سبحانه و تعالی ترس را از دل شیعیان ما بردارد و….(3)

 2. امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

قائم در حالی قیام خواهد کرد که بیعت احدی بر گردن او نیست.(4)

 آنچه گفته شد، بدین معنا نیست ک__ه تمام روایاتی که از کلمه قیام و مشتق__ات آن استفاده ک__رده، ب__ه گونه ای دقیق ناظر به مرحلة قیام است؛ بلکه در مواردی قیام بر مرحلة ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز تطبیق شده است. اما به طور عمده روایاتی که قیام و مشتقات آن را در بر گرفته، سخن از مرحله ای پس از آغاز ظهور دارد.

 3. از رسول گ__رامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است:

هرگز رستاخیز به پا نگردد، مگر این که پیش از آن قائم برای حق از خاندان ما قیام کند.(5)

 4. امام باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند سبحانه و تعالی دستش را ب__ر سر بندگان گذاشته، اندیشه های ایشان جمع می گردد.(6)

ص:336


1- شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص246، ح9؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص332، ح274.
2- نعمانی، الغیبة، ص187، ح40.
3- «اِذا قَامَ قائِمُنا اَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ شِیعَتِنا العاهَةَ وَ …»، شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص541، ح14.
4- نعمانی، الغیبة، ص191، ح45.
5- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج2، ص59، ح230.
6- «اِذا قَامَ قائِمُنا وَضَعَ اللّهُ یَدَهُ عَلَی رُوُوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُم وَ …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص25، ح21.

شاید بتوان اختلاف روایات زمان ظهور را نیز با این تقسم بندی رفع نمود؛ به این بیان که برخی روایات ناظر به زمان ظهور و برخی دیگر ناظر به زمان قیام باشد. گفتنی است در پاره ای از روایات، از ظهور و قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با عنوان خروج یاد شده است.

 از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:

خروج قائم محتوم است.(1)

آن حضرت همچنین فرمود:

دنیا به پایان نرسد تا این که مردی از خاندان من خروج کند که به حکومت آل داود حکم نماید….(2)

- - -

ص:337


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص454، ح461.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص397، ح2.

ص:338

ع

عاشورا

روز قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف طبق برخی روایات

ع__اشورا روز ده__م مح__رم، روز شهادت سالار شهیدان حسین بن علی علیهما السلام و فرزندان و اصح_اب او در کربلا است.(1) در فرهنگ شیعی، عاشورا، به دلیل وقوع شهادت امام حسین علیه السلام در این روز، عظیم ترین روز سوگ__واری و ماتم ب__ه حساب می آید. در این روز، بزرگ ترین فاجعه و ستم در بارة خاندان پیامبر علیهم السلام انجام گرفته است. دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السلام این روز را خجسته شمرده، به شادی می پردازند؛ اما پیروان خاندان رسالت، به سوگ و عزا می نشینند و بر کشتگان این روز می گریند.

 امامان شیعه، یاد این روز را زنده می داشتند و در آن، مجلس عزا بر پا می کردند و ب__ر حسین بن علی علیهما السلام می گریستند؛ آن حضرت را زیارت می کردند و به زیارت او تشویق و امر می نمودند و این روز، روز اندوهشان بود.

آنچه این روز را به مهدویّت مرتبط می کند، روایاتی است که از قیام آن حضرت در این روز خبر می دهد.

امام صادق علیه السلام فرمود:

ص:339


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص463.

قائم در روز عاشورا قیام می کند.(1)

نیز ن.ک: ظهور، قیام.

- - -

عبرتایی > احمد بن هلال

عثمان بن سعید عمری

نخستین نایب خاص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ابوعمرو، عثمان بن سعید عمری، نخستین نایب خاص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود. شیخ طوسی، دربارة سفیران حضرت و نخستین ایشان چنین نوشته است:

سفی__رانی ک__ه از س__وی امام__ان معصوم علیهم السلام به نیکی یاد شده اند؛ نخستین آنان مرد بزرگواری است که حضرت ام__ام ه__ادی علیه السلام و ام__ام عسکری علیه السلام او را توثیق فرموده اند و او، شیخ موثق، ابوعمر عثمان بن سع__ید عمری است.(2)

نام وی عثمان بن سعید، کنیه اش ابوعمرو و لقبش العمری، سمّان،(3) اسدی و عسکری می باشد.

 وی از یاران، اصحاب و شاگردان مورد اطمینان امام دهم و امام یازدهم علیهما السلام بود. او مردی بزرگوار و مورد اطمینان بود که از یازده سالگی در محضر ام__ام ه__ادی علیه السلام ب__ه خدمت گزاری و ی__ادگیری احک__ام، حدیث و آموزه های اسلامی اشتغال داشت و شاگرد تربیت یافته مکتب ولایت و امامت بود.(4)

 شاید یکی از دلایلی که وی در پیشگ__اه دو ام__ام پیش از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گ__رفته بود، این بود که کسی در ش_أن و عظمت او تردید نداشته باشند و مردم، به راحتی نیابت او از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بپذیرند.

 از احمد ب__ن اسح__اق نق_ل شده است: از حضرت هادی علیه السلام پرسیدم: «با چه کسی داد و ستد کنیم و از چه کسی مطلب را بگیریم و گفتة چه کسی را بپذیریم؟» امام فرمود:

ص:340


1- «یَقُومُ القائِمُ یَوْمَ عاشُورا»، نعمانی، الغیبة، ص282، ح68.
2- نعمانی، الغیبة، ص353.
3- علت ملقب شدن او به «سمّان» این بود که به تجارت روغن می پرداخت، تا در پس این کار، به مسئولیت اصلی خود بپردازد و از شرّ حکومت در امان باشد.
4- علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السلام، ص106، به نقل از: شیخ طوسی، رجال الطوسی، رقم22، ص434.

عمری مورد اعتماد من است؛ آنچه را از من به تو برساند، به طور قطع از من می رساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، به طور قطع از من می گوید.]= از خود، چیزی نمی گوید[ سخن وی را گوش کرده، اطاعت نما؛ زیرا او مورد اعتماد و امین است.(1)

عثمان بن سعید از سال260ق به نص صریح امام حسن عسکری علیه السلام به نیابت از امام غایب معرفی شد. همچنین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به وکالت و نیابت عثمان بن سعید برای جمعیت و اهالی قم اشاره کرد و آن ها را به عثمان بن سعید ارجاع داد.(2) از مهم ترین ویژگی های نخستین نایب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به موارد زیر می توان اشاره کرد:

 1. مورد اطمینان سه امام معصوم علیهم السلام و امین ایشان بود؛(3)

 2. در مراسم ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور چشمگیری داشت؛(4)

 3. مراسم کفن و دفن امام عسکری علیه السلام را بر عهده گرفت؛(5)

 4. به دستور امام عسکری علیه السلام پس از شهادت آن حضرت، عهده دار نیازهای خانواده آن حضرت شد؛

 5. افزون بر آن که از طرف امام عسکری علیه السلام به نیابت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نصب شده بود، توسط خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز به این مقام گماشته شد؛

 6. نقش مهمّی در رسوایی جعفر کذاب داشت؛

7. پس از وفات وی، نامة تسلیتی از طرف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر شد و در آن، از او تجلیل فراوانی شد.

 وی اندکی پیش از سپری شدن عمرش، به دستور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فرزندش، محمد بن عثمان را نایب خاص پس از خود منصوب کرد. البته پیش از این، فرزند عثمان بن سعید از سوی امام عسکری علیه السلام فردی مورد اطمینان برای فرزندش حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی و معین شده بود.(6)

ص:341


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص320؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص354، ح315.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص476، ح26.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص354، ح315.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب 42، ح6.
5- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص356، ح318.
6- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص356.

وفات نایب اول

یکی از پژوهشگران معاصر دربارة مدت نیابت نایب نخست، چنین نوشته است:

با وجود نقش تعیین کنندة عثمان بن سعید در سازماندهی و تحکیم پایگاه شیعیان، بسیاری از ابعاد شخصیت و زندگانی او در دوران کودکی و جوانی و چگونگی رشد و نموّ او، از جمله تولد، وفات و مدت نمایندگی او در بستر تاریخ مبهم مانده است.

 هیچ نویسنده و مورخی به صورت قطع و یقین، تاریخ وفات او را مشخص نکرده است. بعضی ها به طور کلی متعرض این مسأله نشده اند و بعضی هم با بیان تاریخ های احتمالی، از کنار مسأله رد شده اند.

این تحقیق، پس از نقل برخی دیدگاه ها در این زمینه، دو دیدگاه را مطرح کرده است. سپس نخستین آن دو را انتخاب کرده، این گونه نوشته است:

او پیش از سال 267ق درگذشته است؛ اما مشخص نیست کدام سال. بیشتر تاریخ نگاران و دانشمندان علم رجال، همین احتمال را انتخاب کرده اند و این، به واقع نزدیک تر است.(1)

 ابونصر هبة الله بن محمد می گوید:

قب__ر عثمان ب__ن سعید در طرف غربی بغداد در خیابان «میدان» در اوّل محل، ک__ه ب__ه «درب جبله» معروف است، در داخل مسجد، درب راست که داخل می شوند و قبر در خود قبلة مسجد قرار دارد.(2)

نیز ن.ک: نیابت خاص، نواب خاص، غیبت صغرا.

- - -

عدد یاران مهدی > علیه السلام سیصد و سیزده

عدل و قسط > حکومت جهانی

العرف الوردی فی الاخبار المهدی

از کتاب های اهل سنت در موضوع مهدویّت

جلال الدین عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی (م911 ق) احادیث امام مهدی علیه السلام را در این کتاب به شکلی گسترده جمع­آوری کرده است. این کتاب ضمن مجموعه رساله هایی به

ص:342


1- ر.ک: علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السلام، ص142.
2- پیشین، ص144.

نام الرسائل العشر در مجموعه­ای بزرگ­تر با عنوان الحاوی للفتاوی به چاپ رسیده است. وی در ابتدای این رساله می نویسد:

این، بخشی است که احادیث و آثار وارد شده در بارة مهدی را در آن جمع کردم و چهل حدیثی که حافظ ابو نعیم آن ها را ذکر کرده، به صورت خلاصه آوردم و آنچه او نیاورده بر آن افزودم و به صورت (ک) آن را رمزگذاری کردم.(1)

مجموع احادیثی که در این کتاب جمع آوری شده _ چه آنچه از ابونعیم نقل کرده و چه آنچه خودش بر آن افزوده است _ بالغ بر دویست حدیث است. وی در پایان احادیث، با عنوان تنبیهات، چهار نکته مهم را یاد آور شده است:

1. مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف یک__ی از خلف__ای دوازده گانه است که در حدیث جابر بن سمره ذکر شده است.

2. مهدی علیه السلام نمی تواند از فرزندان عباس بن مطلب باشد.

3. سند حدیث «لا مهدی الا عیسی بن مریم» ضعیف است؛ چون با نقل متواتر که گویای ظهور مهدی علیه السلام است و این که او از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و عیسی پشت سر او نماز می­خواند، متعارض است.

 4. آنچه نقل شده است که مهدی از مغرب ظهور خواهد کرد، هیچ دلیل و پایه­ای ندارد.(2)

این کتاب، هم اکنون به شکلی زیبا با تحقیق محمد کاظم موسوی، همراه"رسالة عقیدة اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر اثر شیخ عبدالمحسن العباد آل بدر، توسط مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی، انتشار و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.

- - -

عسکریه

 فرقة معتقد به مهدویت امام عسکری علیه السلام

فرقه­ای از شیعیان امامیه بودند که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را مهدی موعود پنداشته، به غیبت او قائل شدند. شیخ صدوق، آنان را با عنوان واقفیه یاد

ص:343


1- سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص69.
2- سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص102.

کرده، می نویسد:

واقفی__ه ادع__ا ک__ردند امام حسن عسکری علیه السلام غیبت اختیار کرده است. ایشان نیز امر غیبت را صحیح می­دانستند؛ اما در وقوع آن در حضرت عسکری علیه السلام اشتباه نموده، گمان کردند قائم مهدی، امام یازدهم است؛ اما چون وفات آن حضرت ثابت شده، گفتار ایشان در این باب باطل است.(1)

- - -

عصائب

گروهی از یاران حضرت مهدی علیه السلام هنگام ظهور

عصائب جمع «عصابه» به معنای گروهی بین ده تا چهل نفراست. گفته شده است «عصابه» گروهی از زاهدان و وارستگانند.(2) طبق برخی روایات، آنان یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از عراق هستند،(3) که هنگام ظهور آن حضرت، خود را به مکه می رسانند و با او بیعت می کنند.(4) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

… و گروه هایی از عراق بیرون می آیند که راهبان شب و شیران روز هستند، دل هایشان چون فولاد سخت است؛ میان رکن و مقام با او بیعت می کنند….(5)

نیز ن.ک: یاران حضرت مهدی علیه السلام

- - -

عصر زندگی

کت__ابی در موضوع مهدویت و عصر ظهور

این کتاب، اثر محمد حکیمی است، که نگاهی بدیع و کاربردی به موضوعات و مسائل مهدویّت دارد. نویسنده کوشیده مباحث را به صورت تحلیلی، با کمک گرفتن از آیات و روایات، تبیین و تفسیر کند.

ایشان با بهره گیری از حدود سیصد

ص:344


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، مقدمه.
2- ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص233؛ مجمع البحرین، ج2، ص123.
3- صنعانی، المصنف، ح20769؛ ابن ابی شیبه، کتاب المصنف، ح19070.
4- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ح51، ص88؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص208؛ طبری، دلائل الامامه، ص248؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص479.
5- «وَعَصائِبُ العِراقِ رُهْبانٌ بِاللَّیلِ لُیُوثٌ بِالنَّهارِ کانَ قُلُوبُهُمْ زُبُرَ الحَدیدِ فَیُبایِعُونَهُ بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ …»، الاختصاص، ص208.

آیه و روایت، مخاطب را به تأمل بیشتر در آیات و روایات فرا می­خواند. عصر

زندگی می­کوشد با تحلیل های مناسب، به بعضی از بیماری ها و آفت های اخ__لاقی و مشک__لات و لغ__زش های جری__ان ه__ای سی__اسی، اجتم_اعی و اقتص__ادی پیش از ظ_هور پ__رداخته و علت پیدایش و راه بر طرف شدن آن ها را ت__وضیح دهد. نوی__سنده به دنبال گشودن دریچة امید برای بشریتِ گرفتار یأس و سرخوردگی ها است که با ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق خواهد یافت وبرای این کار، مطالب ارزشمندی ارائه می­دهد.

نویسنده ن__ام کتاب خود را از این رو عصر زندگی نهاده، چون معتقد است، هنوز زمان زندگی حقیقی فرا نرسیده است؛ چه این که زمین هیچ گاه عدالت اجتماعی و اقتصادی به خود ندیده و همة انسان ها تربیت درستی نیافته اند و همة توانایی های آن ه__ا ب__روز پیدا نکرده است و نابسامانی ها هرگز از زندگی انسان رخت بر نبسته است. اما روزگاری که سرخوردگی ها و نابسامانی ها برچیده شود، آن دوران زمان مهدی آل محمد علیهم السلام خواهد بود.

برخی عنوان های بخش های کتاب بدین قرار است:

عدالت اجتماعی؛ در سایة شمشیر؛ تدارک جنگ و تربیت جنگاوران؛ سازش ناپذیری؛ تصحیح انحراف های فکری؛ وحدت عقیدتی و مرامی؛ رفاه اقتصادی؛ مساوات؛ حاکمیت فرا گیر جهانی؛ حکومت مستضعفان؛ آیین و روش جدید؛ رشد عقلی وتکامل علم؛ امنیت اجتماعی؛ رشد تربیت انسانی؛ اصول بیعت و ….

در بخشی از کتاب می خوانیم:

از اقدام__ات مهمّ ام__ام، تصحیح انحراف­هایی که به مرور ایام در تفسیر احکام و توجیه مبانی دین روی داده و حذف برداشت های غیر اسلامی و نادرست است که به نام اسلام به اذهان القا شده و در مبانی دین تحریف معنوی یا موضعی پدید آورده است. کوشش امام و رسالت او، تطبیق درست و دقیق تعالیم قرآن، بر مسائل حیات بشری و مشخص کردن حد و مرزهای واقعی احکام اسلام است؛ به گونه ای که توجیه و تأویل بردار نباشد و مانع هر گونه انحراف و کژی و بد آموزی شود. دگروار تفسیرکردن تعالیم اسلامی، منحصر به احکام فرعی و فقهی و مسائل اجتماعی و اقتصادی نیست؛ بلکه اصول دین نیز

ص:345

مشمول این جریان است.

- - -

عِقد الدرر فی اخبار المنتظر

از منابع اهل سنت در مهدویت

این کتاب نگارش یوسف بن یحیی بن علی بن عبد العزیز مقدسی شافعی(م بعد از 658ق) است. عقدالدرر به لحاظ جامع بودن و گستردگی، در نوع خود کم نظیر و برای کتاب­های بعدی منبع مهمّی بوده است. نگارنده در مقدمة کتاب، انگیزة نگارش را چنین بیان می کند:

فساد زمان و مشکلات و گرفتاری مردم و ناامید شدن آن ها از اصلاح اوضاع و وجود کینه ها بین آنان تا قیامت استمرار ندارد و از بین رفتن این مشکلات، با ظهور و خروج مهدی حاصل می­گردد… برخی این مسئله را به طور کلی ردّ می­کنند و برخی دیگر نیز گمان می­کنند جز عیسی، مهدی­ای وجود ندارد. نگارنده به تفصیل، این دو دیدگاه را مردود دانسته، با شواهد کافی غیر قابل پذیرش می­شمارد و برای تدوین کتاب، احادیث مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را _ بدون ذکر اسناد آن _ نقل نموده و منابع اصلی آن را بیان می کند. در بیشتر احادیث، از اظهار نظر در بارة ضعیف یا صحیح بودن حدیث خودداری و فقط به ذکر آن بسنده کرده است. نگارنده پس ازمقدمه­ای ق__ابل توج__ه، مب__احث مهدویّت را در دوازده­ باب ای__ن گونه تنظیم کرده است:

 1. فی بیان انّه من ذریة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و عترته؛

 2. فی اسمه و خلقه و کنیته؛

 3. فی عدله و حلیته؛

 4. فی ما یظهر من الفتن الدالة علی ولایته؛

 5. فی أنّ الله تعالی یبعث من یوطیء له قبل امارته؛

 6. فی ما یظهر له من الکرامات فی مدة خلافته؛

 7. فی شرفه و عظیم منزلته؛

 8. فی کرمه و فتوته؛

 9. فی فتوحاته و سیرته؛

 10. فی انّ عیسی بن مریم علیه السلام یصلی خلفه و

ص:346

یبایعه و ینزل فی نصرته؛

 11. فی اختلاف الروایات فی مدة اقامته؛

 12. فی ما یجری من الفتن فی ایامه و بعد انقضاء مدته.

- - -

علایم ظهور > نشانه های ظهور

علائم قیامت > اشراط الساعة

علی بن محمد سَمری

چهارمین نایب خاصّ مهدی علیه السلام در دوران غیبت صغرا

ابوالحسن علی بن محمد سمری (یا صیمری(1))، چه__ارمین و آخ__رین سفیر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. وی پس از درگذشت حسین بن روح ب__ه مق__ام سف_ارت رسید و مدت سه سال عهده دار این جایگ__اه ب__ود. سمری از خ_اندانی دین__دار و شیع__ه ب__ود ک____ه در خدمتگزاری به سازمان امامیه شهرت ف____راوان__ی داشت. همین اص__الت خ__انوادگی او ب__اعث شد در ام____ر سفارت، با مخالفت چندانی روبه رو نشود.(2)

سمری، فرصت زیادی برای فعالیت ن__داشت؛ ب__ه همین دلی__ل، مانند نایب ه__ای پی__ش از خ_ود، نتوانست فعالیت های گسترده ای انجام داده، تغییرات قابل ملاحظه ای در روابط خود و وکلا پدید آورد؛ لیکن اعتقاد شیعیان به بزرگواری و مورد اطمینان بودن او، مثل سایر نایبان بود و وی مورد پذی__رش عم__وم شیع_یان قرار گرفت.(3)

شش روز پیش از رحلت او، توقیعی از سوی امام دوازدهم به دستش رسید که مرگ وی را پیشگویی و زمان مرگ را نیز تعیین کرده بود. متن این توقیع شریف، نمایانگر پایان غیبت صغرا و نیابت خاص و آغاز غیبت کبرا و نیابت عام است.(4)

ص:347


1- شیخ طوسی، رجال، ص400، رقم5860.
2- داود الهامی، آخرین امید، ص109.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص517.
4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص516.

علی بن محمد در س__ال 329 ق درگذشت و در بغداد به خاک سپرده شد.

نیز ن.ک: نیابت خاص، نواب خاص.

- - -

ص:348

غ

غار انطاکیه > انطاکیه

غایب > امام غایب

غریم

از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

این واژه در کتاب های لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار.(1) در روایات فراوانی آن را یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد ک__رده اند. بیشتر ب__ه نظ__ر می رسد مقصود، معنای نخست آن باشد. این لقب نیز، از روی تقیّه بوده که هرگاه شیعیان می­خواستند مال__ی ن_زد آن حضرت یا وکیلان ایشان بفرستند، یا وصیت کنند و یا از جانب آن حضرت مطالبه کنند، این لقب را به کار می بردند.

شیخ مفید ب__ه ای__ن نکته تصریح کرده، می نویسد:

کلمة غریم، رمزی بود بین شیعه که وقتی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را از روی تقیه ی__اد می کردند، از آن استفاده می نمودند.(2)

ص:349


1- طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص125؛ ابن منظور، لسان العرب، ج12، ص436.
2- شیخ مفید، الارشاد، ص354.

بنابراین استفاده از این لقب، بیشتر در ارتباطات مالی شیعیان با حضرت مهدی علیه السلام _ آن هم در طول غیبت صغرا _ بوده است.(1) محمد بن صالح گوید:

وقتی پدرم از دنیا رفت و امر به من رسید، حواله هایی نزد پدرم بود که نشان می داد، مربوط به اموال غریم است.(2)

نیز ن.ک: القاب حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

غلام

از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

غلام در لغت، به معنای پسربچه است.(3) در برخی روایات از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، با این عنوان یاد شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لابُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیبَةٍ»؛ «ناگزیر برای غلام غیبتی خواهد بود.» گفته شد: «ای رسول خدا! برای چه؟» فرمود: «از ترس مرگ.»(4)

این لقب نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار می رفته و مقصود همان پسر بچه و جوان بوده است و گاهی به سبب شرایط حاکم بر زمان آن عصر، از روی تقیه گفته می شده و به عنوان لقب به کار می رفته است.

- - -

غیبت (پنهان شدن) امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

یکی از دوره ه__ای زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

غیبت، اسم مصدر از ثلاثی مجرد مادة (غ ی ب) و به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. غایب به کسی گفته می شود که حاضر و ظاهر نیست.(5) و در اصل، دربارة پنهان

ص:350


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب45، ح5.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص521، ح15.
3- طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص127.
4- شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1 ص243، ح1؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص337، ح5 و ص442، ح29.
5- ر.ک: طریحی، مجمع البحرین، ج2، ماده غیبت؛ ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص454؛ زبیدی، تاج العروس، ج3، ص146؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج2، ص10؛ جوهری، الصحاح، ج2، ص633 .

شدن خورشید، ماه و ستارگان به کار می رود(1). همچنین دربارة کسی به کار می رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی شود.(2) در اصطلاح مهدویّت به پنهان زیستی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف گفته می شود.

با بهره گیری از بیانات معصومان علیهم السلام، سه دیدگاه کلّی و قابل توّجه دربارة چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:

 1. پنهان بودن جسم (ناپیدایی)؛

 2. پنهان بودن عنوان (ناشناسی)؛

 3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.

 اما بررسی دیدگاه های یاد شده:

 1. پنهان بودن جسم؛

 پاره ای روایات، چگونگی غیبت آن حضرت را به پنهان بودن جسم دانسته است. این دیده نشدن جسم، در دوران غیبت به دو گونه قابل تفسیر است:

 یک. بسان فرشتگان، ارواح و جنّ، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارد قابل دیدن نیست.

 دو. جسمی مرئی دارد؛ امّا به قدرت الهی در دیدگان مردم تأثیر و تصرّف نماید که آن حضرت را نبینند. این کار، از اولیای الهی که از سوی خدا دارای قدرت در جهان آفرینش هستند، بعید نیست. از قرآن کریم نیز می توان امکان استتار و اختفای انسان از دیدگان را _ چه به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت _ دریافت کرد.(3)

 به نظر می رسد تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش باشد؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه بر عکس، آن حضرت مانند همة انسان ها، دارای جسمی مادی است؛ آن گونه که پدران بزرگوارش و رسول گرامی اسلام علیهم السلام بودند. با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است.

در یک بررسی جامع در سخنان معصومان علیهم السلام برخی روایات که بیان

ص:351


1- جوهری، الصحاح، ج1، ص196.
2- ابوهلال عسکری، الفروق اللغویة، ص63.
3- ر.ک: یس(36): 9 و اسراء (17): 45.

کنندة این دیدگاه کلّی است، بدین قراراست:

امام علی علیه السلام در این باره فرمود:

…تا آن گاه که از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود… پس به پروردگار علی سوگند! حجّت حق، بر زمین استوار است، در جاده ها حرکت می کند. در خانه ها و قصرها وارد می شود و در شرق و غرب زمین به گردش می پردازد، سخن مردم را می شنود و بر مردم سلام می کند، می بیند و دیده نمی شود، تا زمان ظهور وعدة الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان او است.(1)

امام صادق علیه السلام فرمود:

مردم امام خویش را گم می کنند؛ پس آن امام در موسم حج حضور می یابد و مردم را می بیند؛ ولی مردم او را نمی بینند.(2)

 وقتی در بارة امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از امام رضا علیه السلام پرسیدند، فرمود: «جسمش دیده نمی شود.»(3)

روشن است که این روایات و احادیثی مانند آن، بر دیده نشدن آن حضرت دلالت دارد و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهد بود؛ چرا که در معنای دیده نشدن صراحت دارد.

 این برداشت، افزون برآن که با معنای لغوی غیبت مطابقت دارد، با روایاتی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت را به خورشید پس ابر تشبیه نموده، همخوانی بیشتری دارد.

2. پنهان بودن عنوان

این دیدگاه، بر این است که آن حضرت، افزون بر این که عمر شریف خود را در جوامع انسانی، سپری می کند، مردم را می بیند و مردم نیز او را می بینند؛ ولی او را نمی شناسند. به تعبیر دیگر، فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است، نه از دید ظاهری. افرادی که بر این دیدگاه پافشاری می کنند، به روایاتی استدلال

ص:352


1- نعمانی، الغیبة، ص144.
2- «یَفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ یَشْهَدُ المَوسِمَ فَیَراهُمْ وَلا یَرَوْنَهُ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص161، ح119؛ شیخ کلینی، الکافی، ج1 ص337، ح6؛ نعمانی، الغیبة، ص175 ح14؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب33، ص346، ح33.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص333؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص370.

کرده اند؛ از جمله روایتی که سدیر از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که:

در قائم، سنّتی از یوسف است… چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن ها راه رود و بر بساط آن ها پا نهد و آن ها او را نشناسند. تا آن گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن ها معرفی کند؛ همان گونه که به یوسف اجازه داد….(1)

نیز سخن نایب خاص آن حضرت، محمد بن عثمان که در این باره می گوید:

به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر می شود؛ مردم را می بیند و آن ها را می شناسد و مردم او را می بینند؛ ولی نمی شناسند.(2)

لازم یادآوری است با توجه به معنای لغوی غیبت، بهره برداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کرده اند، نیازمند قرینه است.

 3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط

آگاهی به چگونگی غیبت حضرت مهدی علیه السلام فقط نزد پرودگار متعال است؛ امّا از مجموع روایات می توان دیدگاه سومی ارائه کرد. و آن عبارت است از این که: حضرت در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است _ البته با تصرّفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد می نماید. نه نامرئی کردن جسم خویش _ و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند، به صورت آشکار در جامعه حرکت می کند و مردم او را می بینند؛ ولی نمی شناسند.

در ب__رخی پی__امبران پیشین نی__ز چنین پنهان زیستی ای _ البته ب____ا ویژگی های خاص خود _ سابقه داشته است؛ به گونه ای که شیخ صدوق اساس نگارش کتاب کمال الدین و تمام النعمه را بر این باور بنا نهاده است.

بنابراین می توان نتیجه گرفت سخنان نورانی پیشوایان معصوم علیهم السلام از

ص:353


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص144، باب 5، ح3.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص362؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص520؛ نیز: سیّد رضا صدر، راه مهدی علیه السلام، ص78.

حقایق مربوط به غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آن مقدار که مخاطبان می فهمیدند در اختیار آن ها قرار می داد و بیش از آن را به دوران ظهور حضرتش واگذار می کردند که آن دوران، عصر ظهور حقایق است.

طولانی بودن غیبت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در روایاتی پس از تصریح به اصل غیبت، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است.

امام جواد علیه السلام در پاسخ به دلیل نام گذاری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به «منتظر»، فرمود:

همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای اخلاص باشند، منتظر ظهور او خواهند بود.(1)

فلسفه و علل غیبت حضرت مهدی علیه السلام

پیش از آن که به برخی حکمت ها و علت های ظاهری غیبت آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسی هایی که در روایات انجام شده است، نخستین نکته ای که در این باره به چشم می خورد، این است که پنهان زیستی آخرین ذخیرة الهی، به طور قطع از اسرار خداوند سبحانه و تعالی است. حقیقت سرّ بودن این امر را رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم چنین بیان فرموده است:

ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس بر حذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک دربارة خدا کفر است.(2)

بی گمان این حکمت، اساسی ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آن جا که برخی شیعیان، همواره این پ__رسش را مط__رح می کردند، در سخنان پیش__وایان معصوم علیهم السلام ب__ه برخی حکمت های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان ها نیز اشاره ای گذرا می کنیم.

ص:354


1- «إِنَّ لَهُ غَیْبَةً یَکثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص378.
2- «یَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلْمُهُ مَطْوِیٌّ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ إِیَّاک وَ الشَّک فِیهِ فَإِنَّ الشَّک فِی أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کفْرٌ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص287.

1. حفظ جان آن حضرت

در بررسی روایات مربوط به غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می یابیم یکی از حک__مت ه__ای ظاهری پنهان زیستی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، امان ماندن آن حضرت از گ__زند ب__دخواه__ان و ستمگران است. (1)

شیخ طوسی در کتاب الغیبة، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است:

هیچ علتی جز بیم حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر این گونه نباشد، نهان بودن در پس پ__رده غیبت ب__رایش روا نخواه__د بود. آن محبوب دل ها، دشواری ها و آزار و اذیّت را تحمل می کند؛ زیرا مقام و جایگاه والای امام__ان و پی__امبران علیهم السلام ب__ه سبب تحمل رنج و دشواری های بزرگ آنان در راه خدا بوده است.

البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیرة الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می یابد؛ بنابراین بر خداوند سبحانه و تعالی است که به هر وسیلة ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان زیستی او تعلق گرفته است.

شبی__ه ای__ن پنه__ان زیستی ب__ا ویژگی های خاص خود دربارة برخی از پیامبران _ هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند_ اتفاق افتاده ب__ود که می توان ب__ه پنهان ش__دن پی__امبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در شعب ابی طالب علیه السلام و نیز در غار حرا در برخی زمان ها اشاره کرد. می دانیم هیچ دلیلی برای چنین پن__هان شدنی نبود، مگ__ر ت__رس از ضررهایی ک__ه آن حضرت را تهدید می کرد.

2. آزمایش انسان ها

یکی دیگر از حکمت های غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آزمایش مردم است. از آن جا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت فرسا است، در تکامل روحی انسان ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار می شود چه کسی ثابت قدم و

ص:355


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص340؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص329؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص342.

استوار، و چه کسی در ایمان و اعتقاد سست و مردد است.

 جابر جعفی گوید: «به امام باقر علیه السلام عرض کردم فرج شما چه هنگام خواهد بود؟» حضرت فرمود:

«هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمی رسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا خداوند سبحانه و تعالی ناخالصی ها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است، باقی نهد.»(1)

روشن است در این امتحان بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگ__اه والای__ی از ایمان و عمل شایسته باشند و کس__انی که دراین امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.

 امام صادق علیه السلام تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است:

و این گونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا این که حق محض آشکار شود و ایمان، از کدورت ها و پیرایه ها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت می پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از پیروان ظاهری اهل بیت علیهم السلام ؛ یعنی همان ها که ترس نفاق بر آن ها می رود.(2)

از مجموع سخنان معصومان علیهم السلام به دست می آید که مهم ترین ویژگی مرتبط با امتحان و آزمایش انسان ها در این دوران، گریز آن ها از دین و آموزه های آن و به اوج رسیدن دنیا پرستی است(3) که آن را از دوره های دیگر متمایز کرده است.

 معصومان علیهم السلام برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی ها، هشدارهایی نیز داده اند که با توجه به آن ها، آزمایش های بزرگ از مهم ترین ویژگی این دوران است.(4) افرادی که با ویژگی های این دوران، ایمان خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی

ص:356


1- هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لَا یَکونُ فَرَجُنَا حَتَّی تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا یَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّی یَذْهَبَ الْکدِرُ وَ یَبْقَی الصَّفْوُ؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص339.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص170، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص355.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص306، ح476؛ ر.ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص253.
4- میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج11، ص379، ح13305؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج1، ص131.

داشته باشند، ارزش والایی دارند. در این باره وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از چهره های پیروز این دوران یاد می کند، با شگفتی به حضرت علی علیه السلام چنین می فرماید:

«ای علی! بدان شگفت آورترین مردم در ایمان و بزرگ ترین آنان در یقین، کسانی هستند که در پایان دوران _ با آن که پیامبر خود را درک نکرده اند و از امام خود در پرده اند _ به نوشته ای سیاه بر صفحه ای سپید، ایمان می آورند.»(1)

افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسه های بی پایان شیطان و هواهای نفسانی شده، در دام تاریک نادانی و عصیان زندگی می کنند.

3. آزادگی از بیعت دیگران

دیدگاه برخی روایات، این است که آن حضرت، با غیبت خود، از بیعت با طاغوت های زمان در امان خواهد بود. امام مجتبی علیه السلام _ آن هنگام که برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین به سازش با معاویه تن داد و مردم، زبان به سرزنش حضرتش گشودند _ چنین فرمود:

آیا ندانستید که هیچ یک از ما امامان نیست، مگر این که بیعت با ستمگری بر گردن او قرار می گیرد؛ جز قائم که عیسی بن مریم پشت س__رش نماز می گزارد. به درستی که خ__داوند سبحانه و تعالی ولادتش را پنه__ان و شخصش را مخفی می سازد، تا آن گاه که قیام می کند، بیعت هیچ کس برگردنش نباشد.(2)

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف درتوقیعی در پاسخ به برخی پرسش ها فرمود:

دربارة علت غیبت پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در قرآن کریم می فرماید: «ای اهل ایمان! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می شوید.»(3) بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت های زمان خویش را برگردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام می کنم، بیعت هیچ یک از گردنکشان و طاغوت های زمان را بر گردن

ص:357


1- «یا عَلی اَعجَبُ النَّاسِ اِیمانا ًوَ اَعْظَمُهُمْ یَقیناً قَوْمٌ یَکونُونَ فِی آخِرِالزَّمانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَبِی وَحُجِبَ عَنْهُم الحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلَی بَیَاضٍ …»، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص366؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص288، باب 25، ح8.
2- شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص315؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص289.
3- مائده (5): 101.

ندارم.(1)

4. تأدیب انسان ها

ادب کردن انسان ها _ به ویژه مسلمان ها _ یکی دیگر از فلسفه های غیبت است؛ چرا که بیشتر آن ها در زمان زندگی و حضور امامان پیشین، آن گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن جامعة بشری از فیض آن ها شدند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:

شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست می دارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پایان نمی یابد و به همین دلیل، صاحب شما از دست شما گرفته می شود….(2)

 بدین سان غیبت آخرین حجّت خداوند سبحانه و تعالی نماد خشم خداوند بر زمینیان است که با چراغ های هدایت به گونه ای ناشایست برخورد کردند.

 افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: تربیت انسان های مناسب برای قیام و حکومت جهانی و ایجاد اشتیاق جهانی برای حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز اشاره شده است.

 با توجه به آن که روایات یاد شده فقط به برخی از حکمت های غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس حکمت غیبت آن حضرت، رازی از رازهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به این که عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عصر آشکار شدن حقایق است، از روایات استفاده می شود حکمت های اساسی غیبت آن حضرت، پس از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آشکار خواهد شد. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:

…حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت های الهی پیش از او بوده است و وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر موسی علیه السلام روشن نبود، تا آن که هنگام جدایی آن ها فرا

ص:358


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص290، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، ح4.
2- «… وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکمْ وَ یُخَالِفُ ذَلِک فِعْلُکمْ وَ اللَّهِ مَا یَسْتَوِی اخْتِلَافُ أَصْحَابِک وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَی صَاحِبِکم …»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص110.

رسید. (1)

انواع غیبت

 هم زمان با مطرح شدن اصل غیبت برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از سوی معصومان علیهم السلام در روایاتی غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دو بخش کوتاه و بلند تقسیم می شود.(2) که هر یک دارای ویژگی های خاصی است.

ص:359


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب44، ح11.
2- امروزه از این دو غیبت، با نام های "غیبت صغرا" و "غیبت کبرا" یاد می شود؛ ولی در بیان اندیشوران شیعه از آن ها با عنوان هایی چون "غیبت قصری" و "غیبت طولی" و مانند آن نیز یاد شده است. ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص339.

این مطلب با تعبیرهای متفاوتی در سخن__ان معصومی__ن علیهم السلام ب___ه چشم می خورد؛ زراره گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود:

همانا برای قائم، دو غیبت است که در یکی از آن ها به خانواده اش بر می گردد و در دیگری مکانش معلوم نیست. هر سال در مناسک حج حاضر می شود و مردم را می بیند؛ در حالی که مردم او را نمی بینند.(1)

 آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن دو غیبت امام این گونه اشاره کرده است:

برای قائم، دو غیبت است؛ یکی از آن ها کوتاه و دیگری دراز. در غیبت نخست، جز شیعیان مخصوص، کسی از جایگاه او خبر ندارد و در دیگری، جز خدمتکار ویژة آن حضرت، کسی از مکانش آگاه نیست.(2)

 لازم یادآوری است آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خویش نیز نوعی پنهان زیستی داشته است و به گونه ای نبوده که همگان بتوانند آن حضرت را ملاقات کنند. همین باعث شده است برخی آغاز غیبت آن حضرت را از هنگام ولادت بدانند.(3)

- - -

الغیبة

از معتبرترین منابع روایی مهدویت

این­کتاب، اثر ابوعبدالله محمد بن اب__راهیم ب__ن جعفر ک__اتب نعمانی، مشهور به ابن ابی زینب (ابن ­زینب)، از راویان و دانشمندان شیعه در اوایل قرن چهارم هجری است. وی نزد شیخ­کلینی دانش حدیث را فرا گرفت و کاتب وی شد. شاید به همین­سبب نیزعنوان «کاتب» یافت. او از شهرت، احترام و اعتبار خاصی نزد دانشمندان و فقهای شیعه بهره­مند است. نجاشی دربارة او می نویسد:

وی از بزرگان اصحاب ما و دارای

ص:360


1- «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَتَینِ یَرْجِعُ فِی اِحداهُما وَ فِی الاُخْری لایُدری اَیْنَ هُوَ یَشْهَدُ المَواسِمَ یَری الناسَ وَلایَرْونَهُ»، نعمانی، الغیبة، ص175، ح15.
2- «لِلْقائِمِ غَیْبَتانِ اِحْداهُما قَصِیرَةٌ وَالاُخْری طَوِیلَةٌ الغَیْبَةُ الاُولَی لا یَعْلَمُ بِمَکانِهِ فِیها اِلاَّ خاصةُ شِیعَتِهِ وَالاُخْرَی لا یَعْلَمُ بِمَکانِهِ فِیها اِلاَّ خاصةُ مَوالیه»، شیخ کلینی، الکافی، ج1، ص340.
3- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص340.

مق__امی والا، جایگ__اهی ش__ایس__ته، اعتق__ادی درست، و روای__ات فراوان است. وی نخست به بغداد گام نهاد، سپس به شام رفت و آنجا درگذشت.(1)

نعمانی، نگاشته های دیگری نیز دارد که همة آن ها جز همین کتاب غیبت از بین رفته اند. وی برای دست یابی به منابع ارزنده حدیث، مسافرت های فراوانی به مناطق گوناگون از جمله شیراز، بغداد، اردن و حلب داشته است؛ از این رو می توان گفت از امتیازات مهم این کتاب، استفاده از مصادر بسیاری است که فقط در این کتاب، از آن ها استفاده شده است. وی افزون بر این که نویسنده ای خوش نظر و دارای توان استنباط بود، از آگاهی های گسترده ای در بارة رجال و احادیث نیز برخوردار بود.

 کتاب الغیبة به راستی یکی از بهترین کتاب ها در زمینة احادیث مرب__وط ب__ه وی__ژگ_ی ه_ای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، غیبت و عصر ظهور است. همة حدیث ها، برخوردار از سند بوده و نوع اسناد هم، کوتاه و در بسیاری از موارد، اسناد خوب و مورد پسند اهل فن است.

 نویسنده، دربارة انگیزة نگارش کتاب، می نویسد:

من، در جامعه می­دیدم شیعیان و علاقه­مندان به پی__امبر صلی الله علیه و آله و سلم و اه__ل بیت علیهم السلام، به گ__روه­ه___ای مختلفی تقسیم شده و در امر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ولیّ امر و حجّت پروردگار خود سرگردان گشته­اند. پس از بررسی، دلیل آن را غیبت آن حضرت یافتم؛ چنان که رسول خدا و حضرت علی و امامان معصوم علیهم السلام نیز به آن اشاره کرده­اند؛ لذا به یاری خداوند بر آن شدم، تا روایاتی را که مشایخ روایی بزرگ از امامان معصوم علیهم السلام در بارة غیبت امام عصر علیه السلام نقل کرده­اند، گردآوری کنم.

بسیاری از روایاتی که هم اکنون در اختیار من است، دانشمندان اهل سنّت نی__ز روای__ت ک__رده­اند. البته روای__ات آنان در ای__ن­باره، بسی__ار گسترده­تر از روایاتی است که هم ­اکنون در دست من است.»(2)

ص:361


1- احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص383، ش 1043.
2- نعمانی، الغیبة، ص30 _35.

کتاب الغیبة شامل 478 روایت در 26 باب است که برخی از این قرار است:

1.در نگه داری سرّ آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم از نااهلش؛

 2. اخبار اعتصام به حبل الله؛

 3. بحث امامت؛

 4. ائمة اثنا عشر از قرآن و تورات و انجیل و روایاتی که از طریق سنی و شیعه رسیده است؛

 5. دربارة کسانی که مدعی امامت شوند و برداشتن علم قیام و امامت پیش از قیام قائم؛

 6. احادیثی حول امامت از طریق عامه؛

 7. کسی که در بارة امامان شک کند؛

 8. لزوم حجت در زمین؛

 9. چنان چه دو تن روی زمین باشند، یکی امام است؛

 10. آنچه دربارة غیبت از جمیع ائمه رسیده است؛

 11. تحمّل سختی های انتظار فرج؛

 12. سختی ها و ناملایمات شیعه در غیبت؛

 13. صفات و سیرت حضرت؛

 14. علایم پیش از ظهور؛

 15. اوضاع نابسامان جامعه پیش از ظهور؛

 16. نهی از تعیین وقت برای ظهور؛

 17. سختی ها و مشکلات حضرت از جانب نادان ها هنگام قیام؛

 و …

 این کتاب برای ترویج فرهنگ ناب مهدوی نگارش یافته و بر این اساس می بایست همة روایات این اثر مهدوی باشد؛ اما طبق بررسی های انجام شده نزدیک سیصد روایت آن ارتباط تنگاتنگی با موضوع مهدویت دارد و بقیه به مناسبت ذکر شده است.

- - -

غیبت صغرا

مرح_لة نخ_ست و ک_وتاه مدت غیبت مهدی علیه السلام

دوران غیبت صغرا که برخی آغاز آن را از همان ابتدای ولادت امام زمان علیه السلام (1) و برخی از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام (2) دانست__ه اند؛ در واقع نوعی آماده سازی ب__رای غیبت طولانی ب__ود و غیبت طولانی هم مقدمة ظهور و حضور ظاهری آن

ص:362


1- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص340.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص159؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص341؛ نعمانی، الغیبة، ص149.

حضرت در جامعة انسانی است.

غیبت صغرا با ویژگی های خاص خود، دورانی لازم و ضروری بود که به حکمت خداوند سبحانه و تعالی، در تاریخ شیعه رقم خورد، تا جامعة شیعی را به کامل ترین صورت ممکن آمادة فصلی تازه از زندگی خود کند. برخی از این ویژگی های غیبت صغرا بدین قرار است:

1. محدود بودن به زمان معیّن

 زمان غیبت صغرا محدود بود. از نگاه زمانی 69 سال و چند ماه طول کشید و به دلیل کوتاه بودن مدت آن، «غیبت صغرا» نامیده شد؛ بر خلاف غیبت کبرا که کسی از مدت آن آگاهی ندارد.

 2. پنهان نبودن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از همگان

 در دوران غیبت صغرا، امام از نگاه ها پنهان بود؛ ولی این غیبت، همگانی نبود؛ بلکه کسانی مانند نواب خاص و برخی از وکلای آن حضرت، می توانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسش ها و نامه های مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند. در صورتی که در غیبت کبرا، امام به طور کلّی از نگاه ها پنهان است و راه نامه نگاری بسته است؛ یعنی بنای غیبت کبرا و اقتضای آن، این است که حضرت دیده نشود. البته این بدان معنا نیست که امکان ندارد دیده شود؛ بلکه ممکن است برخی افراد، حضرت را ببینند.

 3. ارتباط حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با مردم به وسیلة افراد مشخص

 در غیبت صغرا، حضرت چهار نماینده داشت که آن ها را به صورت معین و مشخص تعیین کرده و برگزیده بود. آنان موظف بودند بین امام و مردم ارتباط برقرار کنند. اقامتگاه و مکان حضرت را نیز می دانستند؛ ولی در غیبت کبرا چنین نیست.

فلسفة غیبت صغرا

غیبت صغرا، مرحلة نخست امامت حضرت مهدی علیه السلام بوده است. از ابتدا چنین مقدر بوده است که آن حضرت پ__س از رسیدن به امامت، بایستی بی درنگ از دید عمومی پنهان شود و در ظاهر، از آنچه در جامعه رخ می دهد، فاصله بگیرد؛ هر چند در واقع او از نزدیک، همه وقایع را احساس و ادراک می کند. باید توجه داشت که اگر آن غیبت، یکباره

ص:363

رخ می نمود ضربة سنگینی به پایگاه های مردمی و طرفداران امامت وارد می شد؛ زیرا مردم، پیش از آن با امام خود ارتباط داشتند، در

مشکلات به او رجوع می کردند؛ اگر امام ناگهانی غایب می شد و مردم احساس می کردند دیگر به رهبر فکری و معنوی خود دسترسی ندارند، ممکن بود همه چیز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شوند.

 بنابراین لازم بود برای «غیبت تامه» زمینه سازی شود، تا مردم به تدریج با آن، خو بگیرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غیبت صغرا در واقع این زمینه سازی صورت گرفت. این زمان، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ازدیده ها پنهان بود؛ ولی از راه نمایندگان، وکیلان و یاران مورد وثوق با شیعیان خود ارتباط داشتند.(1) ولی رفته رفته با پدید آمدن آمادگی، پس از گذشت مدت 69 سال _ به دستور خداوند سبحانه و تعالی _ آن حضرت در پرده پنهان زیستی تمام و کامل قرار گرفت.

نیز ن.ک: نیابت خاص.

- - -

غیبت کبرا

بخش دوم و طولانی پنهان زیستی مهدی علیه السلام

با پایان یافتن دوران غیبت صغرا در سال 329 ق و درگذشت چهارمین سفیر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، «غیبت کبرا» و به بیان توقیع شریف «غیبت تامه»(2) آغاز شد که تا امروز ادامه داشته و تا فرا رسیدن روز ظهور آن حضرت نیز ادامه خواهد یافت. برخی ویژگی های این غیبت که آن را از دوران نخست متفاوت می سازد، عبارت است از:

1. طولانی بودن

بر خلاف غیبت صغرا، این غیبت، زمانی طولانی را در بر خواهد گرفت.

ص:364


1- سید محمد باقر صدر، رهبری بر فراز قرون، ص101.
2- شاید مقصود از "غیبت تامه" این باشد که پنهان زیستی ای که در دوران کوتاه مدت، با ارتباط مردم به واسطه نایب های چهارگانه و نیز ملاقات هایی، به صورت ناقص بود، با پایان یافتن نیابت خاص و نیز بسته شدن درِ ادعای ملاقات، تمام و کامل شد.

2. نامشخص بودن پایان آن

 اگرچه دورة غیبت کبرا محدود خواهد بود؛ امّا پایان آن نامشخص است و جز خداوند سبحانه و تعالی از آن آگاهی ندارد.

3. قطع ارتباط ظاهری با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

به گونه ای که ارتباط موجود در زمان غیبت صغرا در این دوران وجود نخواهد داشت.

4. عامّ بودن نیابت در این دوران

 بر خلاف دوران غیبت صغرا که ارتباط مردم با آن حضرت، از راه نواب خاص صورت می گرفت، در این دوران دیگر سفارت و نیابت خاص وجود ندارد و یگانه مرجع مردم، نایبان عام آن حضرت هستند که با ملاک هایی که در روایات ذکر شده، قابل تشخیص است. در این دوران، مجتهدان جامع شرایط در جایگاه نایب عام، وظیفه ادارة جامعه را بر عهده دارند.

5. فراگیر شدن حاکمیت ستم و جور در زمین

از ویژگی های مهم این دوران، گسترش ستم است. که هر چه به گاه ظهور نزدیک تر می شود بر شدت آن افزوده می شود.

6. شدت یافتن آزمایش های الهی

از سنّت های الهی در همة دوران ها، امتحان و آزمایش بندگان است؛ امّا به دلیل هایی این امتحان ها در دوران غیبت کبرا و به ویژه در آستانة ظهور شدت بیشتری می یابد. امام علی علیه السلام فرمود:

قائم ما را غیبتی است که زمانش طولانی خواهد بود. گویی شیعه را می بینم که در زمان غیبت او، به این سو و آن سو می روند. همانند گوسفندانی که چوپان خویش را گم کرده باشند، به دنبال چراگاه می روند و آن را نمی یابد. بدانید هر کس در زمان غیبت او، بر دین خویش ثابت قدم بماند، و در طول مدت ناپیدایی قائم ما، سنگدل نشده باشد، در بهشت با من و در درجة من خواهد بود.» (1)

 بنابراین دوران غیبت کبرا مدت زمانی نامحدود است که در آن، واپسین پیشوای معصوم به دلیل هایی در پردة غیبت به سر می برد.

- - -

ص:365


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص303، ح14.

ص:366

ف

فترت

تعبیری برای غیبت حضرت مهدی علیه السلام

فترت اسم مصدر ثلاثی مجرد «فتر»، به معنای مدت سکون و آرامش است. برای فترت و فتر در لغت عرب معانی مختلفی ذکر شده است.

راغب اصفهانی، فتر و فتور را «سکون بعد از حدّت» و «ضعف بعد از قوّت» معنا کرده است.(1) «فترت» در اصطلاح دینی، به مدت زمان بین دو پیامبر و نیز مدت کوتاهی از انقطاع وحی در دوران رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گفته می شود.(2) این کلمه یک بار در قرآن کریم آمده و به فاصلة زمانی بین حضرت عیسی علیه السلام و رسول گ__رامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اشاره کرده است.(3)

در بیشتر روای__ات مهدویّت، مدت زم__ان پنه__ان زی__ستی حض__رت

ص:367


1- راغب اصفهانی، المفردات، ص371.
2- ابن منظور، لسان العرب، ج10، ص174.
3- ((یا اَهْلَ الکتابِ قَدْ جاءکم رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکم عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ اَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشیرٍ وَلا نَذیرٍ فَقَد جاءَکم بَشیرٌ وَنَذیرٌ وَاللَّهُ عَلی کلِ شَی ءٍ قَدیرٌ))؛ سوره مائده (5): 19.

مهدی علیه السلام، ب__ه «غیبت» تعبیر شده است؛ اما در پاره ای از سخنان معصومان علیهم السلام این دوران را «فترت» نیز یاد کرده اند. ابو حمزه گوید: خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم و عرض کردم: «صاحب الامر شمایید؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر پسر پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پس او کیست؟» فرمود:

همان کسی است که زمین را پر از عدالت کند؛ چنان که پر از ستم و جور شده باشد. او در زمان فترت ]پیدا نبودن امامان[بیاید؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در زمان فترت ]= پیدا نبودن رسولان[ برانگیخته شد.(1)

- - -

فرید

 از لقب های حضرت مهدی علیه السلام

«فرید» در لغت به معنای «تک» است. در روایات یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شمرده شده است.

اصبغ بن نباته گوید: از امیرمؤمنان علیه السلام شنیدم که می فرمود:

صاحب این امر شرید ]= آواره[، طرید ]= رانده[، فرید ]= تک[ و وحید ]= تنها[ است.(2)

نیز ن.ک: القاب حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

فرجام حضرت مهدی علیه السلام

پایان عمر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

دربارة فرجام زندگی پرخیر و برکت آخرین حجت الهی، دیدگاه های متفاوتی ذکر شده است. برخی پایان عمر آن حضرت را با کشته شدن و شهادت دانسته، و برخی دیگر رحلت آن بزرگوار را به مرگ طبیعی ذکر کرده اند. هر کدام از دیدگاه های بالا مستند به دلایلی است.

یک. دلایل کسانی که پایان عمر ایشان را شهادت دانسته اند

1. روایاتی در دست است که پایان عمر همة امامان علیهم السلام را شهادت (مرگ غیر طبیعی) ذکر کرده است. از امام

ص:368


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص141، ح21.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، باب26، ح13.

حسن علیه السلام نقل شده که فرمود:

هیچ یک از ما امامان نیست، جز آن که کشته یا مسموم شود.(1)

 این روایت، به این صورت فقط در کتاب کفایة الاثر نوشتة علی بن محمد خزاز قمی از علمای قرن چهار و پنج هجری آمده و مرحوم علامه مجلسی آن را از کتاب یاد شده نقل کرده است. آنچه در بررسی این روایت، قابل تأمل است این که: این روایت، در کتاب های پیش از آن مورد اشاره قرار نگرفته است. همچنین برخی از افراد که در سند روایت آمده اند مجهول بوده، در هیچ یک از کتاب های رجالی سخنی از آن ها به میان نیامده است. در ادامه روایت نیز مطلبی آمده که با اعتقاد شیعه در تعارض است و آن این که شمار امامان سیزده نفر خواهد شد؛ چرا که شمار امامان که از نسل علی علیه السلام است، دوازده نفر ذکر شده است که با خود آن حضرت سیزده خواهد شد؛ بنابراین استناد به این روایت، برای ادعای یادشده ناکافی می نماید.

 2. شیخ صدوق به نقل از اباصلت هَرَوی گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود:

«به خدا سوگند! نیست از ما مگر کشته شدة به شهادت رسیده.(2)

 این روایت را فقط شیخ صدوق نقل کرده است. وی روایت یاد شده را در کتاب من لایحضره الفقیه،(3)به صورت مرفوعه (بدون ذکر کامل سند) و در دو کتاب امالی(4) و عیون اخبار الرضا علیه السلام (5) با ذکر سند آورده است.

این احتمال که مقصودِ حضرت فقط امامان پیش از خود است و شهادت امامان پس از آن حضرت به دلیل نیاز دارد، استدلالِ قطعی آن بر همة امامان علیهم السلام را نیز ناتمام خواهد ساخت.(6)

ص:369


1- «… مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُومٌ»، علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص226.
2- «وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِیدٌ»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص585، ح3192.
3- «وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِیدٌ»، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص585، ح3192.
4- شیخ صدوق، الامالی، ص63.
5- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص256، ح9.
6- دیدگاه شیخ مفید در باره سه امام ِ پس از آن حضرت این احتمال را تقویت می کند. (شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص295)

بررسی و قضاوت در این امر، مبتنی بر دو امر است:

 الف. آیا همة امامان علیهم السلام به شهادت رسیده اند؟ دیدگاه دانشمندان شیعه در این باره چیست؟

 آنچه می توان در جایگاه دیدگاه شاخص در این باره مطرح کرد، یکی نظر شیخ صدوق و دیگری نظر شیخ مفید است. شیخ صدوق معتقد است همة امامان علیهم السلام به مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته اند. ولی شیخ مفید در نقد سخن شیخ صدوق دلیل های شهادت همة امامان را یقین آور نمی داند.(1)

 ب. در سخنی به چگونگی شهادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره شده است.

 به نظر می رسد نخستین کسی که چنین ادعایی را به گونة گسترده مطرح کرد، صاحب کتاب الزم الناصب بود. او در بخشی از کتاب خود آورده است:

پس چ__ون هفتاد س__ال گذشت، مرگ حضرت حجت علیه السلام فرا خواهد رسید؛ پس او را زنی از بنی تمیم که نامش سعیده و دارای ریشی همچون مردان است، با انداختن سنگی از بام بر آن حضرت به قتل خواهد رساند؛ در حالی که آن حضرت، از راه عبور می کند. چون از دنیا رفت، امام حسین، امور مربوط به وی را انجام خواهد داد.(2)

 در بارة این سخن، باید توجه داشت که این کلام از صاحب کتاب یاد شده است و در کلام معصومان علیهم السلام نه فقط به آن اشاره ای نشده است بلکه چنین مضمونی هم وجود ندارد.

 دو. کسانی که می گویند آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا خواهد رفت، بر این باورند که:

 _ دلیل های دسته نخست (به ویژه روایت اول) ناتمام است.

ص:370


1- شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص132.
2- «فاذا تمت السبعون سنه أتی الحجة الموت فقتله امرأة من بنی تمیم اسمها سعیدة و لها لحیة کلحیة الرجل بهاون صخر من فوق سطح و هو متجاوز فی الطریق فاذا مات تولی تجهیزه الحسین …»، علی یزدی حایری، الزام الناصب، ج2، ص139. (لازم به یادآوری است که کتاب یاد شده مشتمل بر روایات صحیح هم هست؛ ولی در آن روایات ضعیف فراوانی نیز وجود دارد.)

_ بر فرض قبول روایات یادشده، این روایات به حضرت مهدی علیه السلام تخصیص خورده است.

 _ شهادت آن حضرت، با روایاتی که بر اصلاح کامل جامعه در عصر ظهور دلالت دارد، در تعارض است.

 _ در روایاتی چند، سخن از مرگ طبیعی آن حضرت به میان آمده است. أیوب بن نوح گفت: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: «ما امیدواریم شما صاحب الامر باشید و خدای تعالی بدون خونریزی و شمشیر آن را به شما بازگرداند که با شما بیعت شده و سکه به نامتان ضرب گردیده است»، فرمود:

هیچ یک از ما امامان نیست که نامه ها نزد او رفت و آمد کند و از مسائل پرسیده شود و با انگشتان بدو اشاره کنند و اموال نزد وی حمل شود، جز آن که به خدعه کشته شود یا آن که بر بستر خود بمیرد، تا جایی که که خدای تعالی، مردی را برای این امر برانگیزد که مولد و منشأ او مخفی، اما نسبش آشکار است.(1)

 از آن جا که «اغتیال» هر دو احتمال (کشته شدن و مسموم شدن) را شامل می شود،(2) می توان احتمال داد از مرگ در بستر، همان مرگ طبیعی استفاده می شود. بنابراین طبق این روایت، مرگ طبیعی برخی از امامان علیهم السلام محتمل خواهد بود.

 از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:

… پس چون معرفت و ایمان به این که او حسین علیه السلام است، در دل ها استقرار یافت، مرگ حضرت حجت علیه السلام فرا می رسد. پس حسین بن علی علیهما السلام او را غسل می دهد؛ کفن می کند؛ حنوط می کند و در قبرش قرار می دهد….(3)

ص:371


1- «مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتْ إِلَیْهِ الْکتُبُ وَ أُشِیرَ إِلَیْهِ بِالْأَصَابِعِ وَ سُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَ حُمِلَتْ إِلَیْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِیلَ أَوْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ غُلَاماً مِنَّا»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص342؛ نعمانی، الغیبة، ص168،ح9؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص370؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص524؛ طبرسی، اعلام الوری، ص433.
2- ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج49، ص289.
3- «… فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ الْمَعْرِفَةُ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ الْحُسَیْنُ علیه السلام جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ فَیَکونُ الَّذِی یُغَسِّلُهُ وَ یُکفِّنُهُ وَ یُحَنِّطُهُ وَ یَلْحَدُهُ فِی حُفْرَتِهِ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص207.

مرگ در روایت فوق شهادت را نیز شامل می شود اما احتمال مرگ طبیعی را نیز ردّ نمی کند. از آنچه یاد شد، به دست می آید که شهادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف امری محتمل است و می توان از روایت امام رضا علیه السلام چنین برداشت کرد؛ اما همان گونه که شیخ مفید نیز بدان پایبند بوده، برای اثبات قطعی حکم به شهادت، ناکافی است و همان طور که علاوه بر آن برای هر امام نیاز به شواهد تاریخی است، برای حضرت مهدی علیه السلام نیز نیاز به دلیل دیگری داریم؛ بنابراین حکم قطعی به شهادت آن حضرت کاری بس مشکل است.

نیز ن.ک: آستانة قیامت، اشراط الساعة.

- - -

فرجام شناسی > آینده پژوهی

فضیلت انتظار فرج > انتظار فرج

فضیلت منتظران > منتظر

فلسفة رجعت > رجعت

فلسفة غیبت صغرا > غیبت صغرا

فلسفة و علل غیبت > غیبت مهدی علیه السلام

فواید امام غایب

غیبت امام مهدی علیه السلام به هر دلیل که باشد، بخشی از فلسفة وجودی او را در هالة پنهان زیستی قرار می دهد و مردم از او محروم می شوند و آن، بخش مباشرت او در هدایت ظاهری و تشکیل حکومت و اجرای عدالت است؛ ولی هدایت با واسطه و معنوی او به وسیلة نمایندگانش برای بیان احکام و اجرای حکومت و عدالت به حال خود باقی است. همان گونه که در زمان ظهورش گاهی هدایت یا ولایت و فرماندهی بخشی را به نخبگان خود وا می گذارد و مردم از آنان بهره مند می شوند، در زمان غیبت نیز این نمایندگی ادامه دارد و کار نمایندگان، کار امام معصوم است، چه این که آن ها از جانب او نصب شده اند.

 تفاوت بین زمان ظهور و غیبت، فقط از جهت محروم بودن مردم از

ص:372

درک حضور و مباشرت هدایت ظاهری و تصدّی امور است که این به دلیلی _ چه بدانیم و چه ندانیم _ واقع شده است.

 افزون بر هدایت معنوی امام، اصل وجود او هم حکمت و لطف است که در نظام حکیمانة الهی وجود او ضرورت دارد. از سخنان معصومان علیهم السلام به دست

ص:373

می آید که نه فقط پدید آمدن مجموعة هستی، بلکه دوام نظام آفرینش، به واسطة وجود انوار مقدّس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام بوده است؛ به گونه ای که استمرار وجود موجودات بدون وجود یکی از آن ها غیر ممکن است.

باید توجه داشت که اصل وابستگی سایر ممکنات به امام علیه السلام و چگونگی آن و مسایل مشابه آن را دانشمندان و عالمان با دلایل کافی در محل خود اثبات کرده اند؛ چنان که به وسیلة وحی و خبر آنان که با عالم غیب ارتباط و اتصال. نیز ثابت است. طبق همین اطلاعاتی که ایشان به ما می دهند، بر فرض که دلیل عقلی مستقلی هم نباشد، به آنچه خبر می دهند اعتقاد می یابیم؛ زیرا برای تحقیق این گونه موضوعات _ به ویژه تفاصیل آن _ راهی مطمئن تر و باوربخش تر از وحی و اخبار انبیا و اوصیای آن ها نیست.(1)

در روایات فراوانی به این حقیقت اشاره شده که جهان هستی به برکت وجود نور پاک معصومان علیهم السلام آفریده شده است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به مولای متقیان علیه السلام فرمود:

ای علی! اگر ما نبودیم، خداوند سبحانه و تعالی، آدم و حوا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را نمی آفرید….(2)

بدون شک، به همان میزان که موجودات در هنگام پدید آمدن، نیازمند فیض الهی هستند، در دوام و استمرار وجود نیز نیازمند فیض خداوند سبحانه و تعالی هستند. در روایات فراوانی پیشوایان معصوم علیهم السلام واسط__ه های فیض الهی مع__رفی شده اند. ام__ام صادق علیه السلام از پ__درش و او از امام سجّاد علیه السلام نقل کرده است که فرمود:

ما، پیشوایان مسلمین و حجّت های خداوند سبحانه و تعالی بر جهانیان و سرور مؤمنان و رهبر سپیدجبینان و مولای اهل ایم__انیم. و م__ا ام__ان اهل زمینیم؛ هم__چنان ک__ه ستارگان امان اهل آسمانند. و ما کسانی هستیم که خداوند سبحانه و تعالی به واسطة ما آسمان را نگاه داشته تا بر زمین نیفتد، مگر به اذن او و به واسطة ما زمین را نگاه داشته که اهلش را نلرزاند. به سبب ما باران

ص:374


1- لطف الله صافی گلپایگانی، وابستگی جهان به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص7.
2- «یَا عَلِیُّ! لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض …»، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص262.

را فرو فرستد و رحمت را منتشر کند و برکات زمین را خارج سازد. و اگر نبود که ما بر روی زمینیم، اهلش را فرو می برد.(1)

پ__س ب__ه سبب وج__ود امام و پیامبر علیهم السلام است که نه فقط ما، که جهان هستی از برکت فیض های الهی بهره مند می شوند.

 امام صادق علیه السلام دربارة فواید تکوینی امام چنین فرموده است:

…به سبب ما درختان میوه می دهند و میوه ها به ثمر می رسند و رودها جاری می شوند. و به سبب ما ابر آسمان می بارد و گیاهان از زمین می رویند. و به بندگی ما خداوند سبحانه و تعالی پ_رستیده می شود و اگ__ر ما نبودیم، ه__رگ__ز خ_داون__د سبحانه و تعالی پ__رستی__ده نمی شد….(2)

ب_دین س__ان، به__ره من_دی هم__ة آفریده ها از هستی و ادامة وجود، بسته به وجود حجّت روی زمین است. البته این نوع بهره مندی، به پذیرش یا ردّ امام ارتباطی ندارد و خداوند سبحانه و تعالی به واسطة وجود امام، تمام موجودات را بهره مند می کند.

 بنابراین اگر تقدیر خداوند توانای حکیم، چنان باشد که _ آن گونه که بعضی از فرشتگان، واسطة نزول برخی برکات شده اند _ فیض های عام و خاص به واسطة امام به آفریدگان برسد و امام مجرای فیض باشد، خواه ناخواه وجود و بقای سایر ممکنات که به فیض الهی حدوث و بقا دارند، به مجرای فیض مرتبط خواهند بود. در فرض عدم این مجاری فیض، باز هم فیاضیت خدا

_ اگر قصور در پذیرندة فیض نباشد برقرار است؛ امّا می توان گفت ممکنات همة آن استعداد را ندارند که بدون واسطه، تلقی فیض کنند و قصور خودشان مانع از کسب فیض مستقیم است(3).

 شکی نیست همة آنچه در شأن امام علیه السلام گفته شد، به حضور ظاهری او ارتباطی ندارد و امام غایب نیز مانند امام حاضر، واسطة فیض الهی است.

ص:375


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص207، ح22.
2- «… بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا یَنْزِلُ غَیْثُ السَّمَاءِ وَ یَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عبد الله وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص144، ح23.
3- ر.ک: لطف الله صافی گلپایگانی، وابستگی جهان به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص37.

افزون بر بهره های یاد شده، فایده های دیگری هست که البته مشروط به اعتقاد و باور به ایشان است. برخی از فواید این بخش بدین قرار است:

 1. نگهبانی از آیین خداوند سبحانه و تعالی با هدایت های باطنی

 بی گمان پیشوایان معصوم علیهم السلام، معلّمان و مربّیان اصلی انسان ها هستند و مردم، همواره از زلال معارف ناب آن بزرگواران بهره ها برده اند. در زمان غیبت نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفادة همه جانبه از محضر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ممکن نیست، آن معدن علوم الهی به راه های مختلف، گره از مشکلات علمی و فکری شیعیان باز می کند. این مهّم نه فقط در در دورة غیبت صغرا با پاسخگویی به پرسش های مردم و دانشمندان، از طریق نامه های امام (توقیعات) تحقق یافت، بلکه در دوران غیبت کبرا نیز به صورت هدایت های باطنی صورت پذیرفت.

 بنابراین شکی نیست بقای مکتب تشیّع در گرو حمایت های آن امام پنهان بوده است. شیعه بر این باور است که آن حضرت همواره در هنگامه های حساس و حوادث تعیین کننده، بسان دستی غیبی اراده های نقش آفرین را در جهت اصلاح امور، هدایت کرده، این باور الهی را از نابودی در پناه گرفته است. این اصلاحات به طور عمده با هدایت های باطنی صورت می پذیرد. هدایت هایی که گاهی به وسیلة شخص امام و گاهی به وسیلة دیگران دربارة صالحان و شایستگان انجام می گیرد.

امام، از راه باطن، بر نفوس افراد اشراف دارد و آنان را مورد هدایت و تربیت خود قرار می دهد. با القا های نیکو یا با نگه داشتن های باطنی، راه برخی از افراد را عوض می کند یا آن ها را در راه صحیحی که دارند، استوار و ثابت قدم می دارد؛ گر چه این هدایت، از دیدگان پنهان است. چه بسیار افرادی که یکباره از راهی که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسیار افرادی که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولی یکباره در آن مستقر شدند.

 2. نگهداشت جامعه از ناامیدی و سرخوردگی

 بدون شک، باور به امام غایب عجل الله تعالی فرجه الشریف سبب امیدواری مسلمانان به آینده روشن می شود. این امیدواری، از بزرگ ترین اسباب موفقیت و پیشرفت است. جامعه شیعی، طبق باور خویش

ص:376

به وجود امام شاهد و زنده، همواره منتظر ظهور آن حضرت است. او را در میان خود نمی بیند؛ اما خود را یگانه و جدا از او نمی داند. باری؛ امام پنهان، همواره مراقب حال و وضع شیعیان است و همین مسأله باعث می شود پیروانشان به امید لطف و عنایت حضرتش، برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی تلاش کنند.

 به بیان دیگر، امام _ اگر چه غایب _ نقطة اتکایی است که پیروان خ__ود را در ورطه ه__ای ناب__ودی و ناامیدی در حم__ایت و پن__اه خود می گیرد و بسان پناهگاهی مطمئن پیروان خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وا می دارد؛ بنابراین حالت امید و انتظار به آینده، از فواید دیگری است که بر وجود آن حضرت مترتب است. بدون تردید، جامعه ای که به پیشوای زنده _ اگر چه غایب _ معتقد است، همواره از فرو افتادن در ناامیدی در امان خواهد بود و شکی نیست جامعه ای که دچار ناامیدی شد، رو به انحطاط خواهد رفت. ام__روزه ج__امعه شیعی، است__واری، پویایی و شادابی خود را مرهون این باورمندی می داند که از فواید آن امام پنهان به حساب می آید.

 آری؛ اوضاع نابسامان و اسفبار جهان و سیل بنیان کن ستم و بیداد، خیرخواهان بشریت را نگران کرده است؛ به گونه ای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنه امیدی که برای بشر باز می ماند و یگانه بارقه امیدی که در این جهان ظلمت زده، امید می آفریند، همان انتظار فرج و فرا رسیدن عصر سراسر ع__دل حک__ومت ت__وحید و نف__وذ دستورهای الهی است.

 3. ایمنی بخش از بلاها

بدون تردید، امنیت، از اساسی ترین نیازهای زندگی است. پدید آمدن رخدادهای ناگوار، همواره این نیاز را مورد تهدید جدی قرار داده، زندگی و حیات طبیعی موجودات را به مخاطره انداخته است. بخشی از این نگرانی ها با کنترل عوامل شناخته شده بر طرف می شود؛ امّا در موارد فراوانی عواملی ناشناخته و خارج از کنترل، ناامنی هایی را بر زندگی تحمیل می کند.

 در برخی روایات، امام و حجت الهی، عامل امنیّت زمین و اهل آن، دانسته شده است. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خود فرموده است:

ص:377

من، سبب ایمنی ]از بلاها[ برای ساکنان زمین هستم.(1)

 حجّت خداوند سبحانه و تعالی و امام معصوم، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدی که انجام می دهند به عذاب های سخت الهی گرفتار آیند و طومار حیات زمین و اهل آن در هم پیچیده شود. قرآن کریم در این باره، خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که بزرگ ترین حجت الهی است، می فرماید:

((وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ فِیهِم…))(2)

 «]ای رسول ما![ تا زمانی که تو در میان ایشان ]مسلمانان[ هستی، خداوند سبحانه و تعالی هرگز آن ها را به عذاب ]عمومی[ گرفتار نخواهد کرد.

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که نمونة کامل رحمت و مهر پروردگار است نیز به عنایت خاص خود بلاهای بزرگ را _ به ویژه از جامعة شیعیان و فرد فرد آن ها _ دور می کند؛ گرچه در بسیاری از موارد، شیعیان به لطف و کرامت او توجه نداشته باشند و دست یاریگر او را بر سر خود نشناسند. آن گرامی در مقام معرفی خود فرموده است:

من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم. خدای تعالی، به واسطة من بلاها را از خاندان و شیعیانم دور می کند.(3)

 4. ایجاد پروای الهی در پرتو باور وجود امام زنده در جامعه

از روایات اسلامی به دست می آید که در دوران غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و در زمان های معینی، اعمال انسان ها به آن حضرت عرضه می شود. این باور، خود در ایجاد پروای الهی، و خویشتن داری برابر انجام کارها، نقشی بسیار مهم و اساسی دارد.

مرحوم کلینی در کتاب کافی، بخشی را با عنوان «بَابُ عَرْضِ الْأَعْمَالِ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام»، پدید آورده و در آن روایاتی را یادآور شده که در آن، سخن از عرضة اعمال بر امام زنده هر عصر دارد. در روایت چهارم این باب،

ص:378


1- «وَ اِنِّی لَاَمانٌ لِاَهْلِ الْاَرْضِ …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، ح4.
2- انفال (8): 33.
3- «أَنَا خاتَمُ الْاَوْصِیاءِ وَ بی یَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَلاءَ مِنْ اَهْلی وَ شِیعَتِی»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص246.

عبد الله بن ابان زیّات که جایگاه خوبی نزد حضرت رضا علیه السلام داشت، از آن حضرت خواست برای او و اهل بیتش دعا کند آن حضرت فرمود:

أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَکمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ؛ مگر چنین نمی کنم؟ به خ__دا سوگ__ند اعمال شما در هر روز و شب بر من عرضه می شود.

عبد الله ب__ن اب__ان گفت: «از ای__ن فرمایش حضرت شگفت زده شدم.» حضرت در پاسخ فرمود:

مگر کتاب خدا را نخوانده ای که فرمود: «و بگو: هر کار می خواهید انجام دهید؛ پس به یقین خداوند سبحانه و تعالی، پیامبرش و مؤمنان عملتان را می بینند»؟ فرمود: «به خدا سوگند! مقصود از او ]= مؤمن[ علی بن ابی طالب است.»(1)

این آگ__اهی، آث__ار تربیتی فراوانی دارد و که مهم ترین آن ها، این است که انسان را به نوعی مراقبت دائمی در رفتار خود وا می دارد. انسانی که بداند افزون بر خداوند سبحانه و تعالی، پیامبران و فرشتگان، امامی زنده نیز وجود دارد که اعمال او بر وی عرضه می شود، به طور قطع رفتار خود را با دقت بیشتری انجام می دهد.

 5. یاری برخی نیازمندان

 جدای از این که در همة حالت ها، خود آن حضرت به یاری استمداد کنندگان می آید یا این که ملازمان و اولیای او و نیز این که یاری شدن توسط آن حضرت، همراه ملاقات باشد یا نه، شکی نیست که در طول تاریخ غیبت، انسان های بسیاری به دست آن حضرت یا ارادة ایشان از سختی ها و مشکلات نجات یافته اند.

 6. دعای خیر حضرت در حق مؤمنان

 شکی نیست که امام معصوم علیه السلام از هر پدر و مادری مهربان تر است و در همه حال، خوبی بندگان خدا _ به ویژه مؤمنان _ را می خواهد؛ از این رو همواره برای موفقیت آن ها و نیز دوری مصیبت ها و مشکلات از آن ها، دعا می کند. این هم در موارد فراوانی رخ داده است.

نیز ن.ک: امامت حضرت مهدی علیه السلام، غیبت حضرت

ص:379


1- «أَمَا تَقْرَأُ کتَابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ( وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ) ؟ قَالَ: هُوَ وَ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص220.

مهدی علیه السلام، غیبت صغرا، غیبت کبرا.

- - -

فوتوریسم

اعتقاد به دوران آخرالزمان و ظهور منجی موعود

«فوتوریسم(1)، یعنی اعتقاد به دورة آخرالزمان و انتظار ظهور منجی غیبی و مصلح جهانی و بزرگ، از جمله مسائلی است که در اصول عقاید ما، جای مهمی را اشغال کرده است.

فوتوریسم عقیده ای است که در کیش های آسمانی: زوراستریانیسم (مذهب زردشت) و جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت: کاتولیک، پروتستان، ارتودکس و به طور کلی در میان مدعیان نبوت، به مثابه یک اصل مسلم قبول شده و همگی به اتفاق بشارت ظهور همچو مصلحی را داده اند….»(2)

«فتوریسم یکی از مسائلی است که در بحث های تئولوژیک تمام مذاهب آسمانی (رشتة تئولوژی بیبلیکال) در بارة آن بحث و گفت وگو شده است.

 دارمستتر در طی کنفرانس هایی ک__ه ب__ه مناسبت ظهور «مهدی متمهدی» در سودان در فوریه سال 1885 میلادی در حضور عدة فراوانی برگزار گردید و سپس گفتارهای وی به شکل کتابی مستقل چاپ شد، می گوید: می دانید که محمد صلی الله علیه و آله و سلم چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی که او ظهور کرد، در عربستان افزون بر شرک ملی باستانی! سه دیانت بیگانه موجود بود: آیین یهود، دیانت عیسوی، کیش زردشت… نکتة مشترکی که در این سه دیانت یافت می شد عبارت از اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه بود که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمة جاودانگی و سعادت دائم انسان را فراهم سازد.

 شما همگی در کتاب یسوع بحثی را که مربوط به این موضوع است خوانده اید: مطابق آموزه های این سه دیانت پیش از ظهور منجی باید نیروی بد بر جهان حکم فرما شود.»

ص:380


1- )uturism
2- سیّد هادی خسروشاهی، مصلح جهانی و مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدگاه اهل سنّت، ص55.

(1)

 بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسائل اسلامی، این عقیده در طول زندگی انسان ها پیوسته میان همة ملت ها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، وحتی اقوام گوناگون جهان چون: اسلاوها، ژرمن ها اسن ها و سلت ها، نیز معتقدند سر انجام باید پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده، بی عدالتی ها را از بین ببرد. سپس حکومت واحد جهانی تشکیل داده، بین مردم، بر اساس عدالت و انصاف داوری کند.

ص:381


1- همان، به نقل از: دار مستتر، مهدی در 13 قرن، ترجمه محسن جهان سوز.

ص:382

ق

قائم

از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

با مراجعه به روایات مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، می توان گفت: هیچ لقبی به اندازة «قائم»، برای آن حضرت مورد استفاده قرار نگرفته است. گویا از آنجا که قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، درخشان ترین فصل زندگی آن حضرت است؛ اتصاف به این صفت و لقب، همواره در کلام معصومان علیهم السلام مورد تصریح قرار گرفته است؛ بنابراین مهم ترین سبب اتصاف به این لقب، آن است که آن بزرگوار، در برابر اوضاع سیاسی و انحرافات دینی و اجتماعی، بزرگ ترین قیام تاریخ را رهبری خواهد کرد.(1) البته می توان تمام امامان علیهم السلام را قائم به حق دانست؛ اما ویژگی های قیام امام مهدی علیه السلام، آن حضرت را از دیگر امامان ممتاز ساخته است. دربارة سبب نامیده شدن حضرت به «قائم»، می توان به روایات زیر اشاره کرد:

ابوحمزة ثمالی می گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: «ای فرزند رسول خدا! آیا همة شما قائم و به پا دارندة حق نیستید؟» فرمود: «بلی.» عرض کردم: «چرا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را قائم

ص:383


1- شیخ مفید، الارشاد، ص704، ح2.

نامیده اند؟» فرمود: «هنگامی که جدّ من، حضرت سیدالشهداء حسین بن علی علیهما السلام شهید شد، فرشتگان به درگاه خداوند سبحانه و تعالی ضجه و ناله نموده، نزد او شکایت کردند… پس خداوند عزوجل امامان از فرزندان حسین علیه السلام را به آنان نشان داد و فرشتگان از دیدن آنان خوشحال شدند. در آن هنگام، دیدند که یکی از ایشان ایستاده است و نماز می خواند. پس خداوند سبحانه و تعالی فرمود: به وسیلة این قائم]= ایستاده[ از آنان ]= قاتلان حسین[ انتقام خواهم گرفت.(1)

از امام جواد علیه السلام پرسیدند: «چرا او را قائم می نامند؟» فرمود:

چون پس از آن قیام می کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته اند.(2)

نیز ن.ک: ایستادن هنگام شنیدن کلمة قائم، القاب حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

قادیانیه

پیروان غلام احمد خان، مدعی مهدویت

قادیانیه یا احمدیه مذهب جدیدی است که به میرزا غلام احمدخان قادیانی منسوب است. وی حدود سال 1255 ق(1839م) در قادیان، متولد شد. و سال 1908م، در گذشت.(3) او که مؤسس فرقة احمدیه یا قادیانیه شمرده می شود، اهل پنجاب پاکستان بود.

غلام احمد، حدود چهل سالگی کتاب مذهبی خود را که «براهین احمدیه» نام دارد منتشر کرد که با استقبال مردم روبه رو شد. حدود پنجاه سالگی به دعوت بشارت خود پرداخت و ادعا کرد از جانب خدا به او وحی می رسد و اجازه دارد بیعت بپذیرد. در س__ال 1094م خ__ود را مسیح، مهدی موعود و ت__اراکریشنا خواند.(4)

 او در اصول، با اعتقادهای اسلامی مواف__ق ب__ود؛ ولی به جم__ع بی__ن مسیحیت و مهدویت اعتقاد داشت و خود را مهدی موعود و مظهر عیسی و حضرت محمد می دانست. در نظر غلام احمد، حضرت عیسی علیه السلام پس از

ص:384


1- طبری، دلائل الامامة، ص239.
2- «لاَنَّهُ یقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکرِهِ وَاِرْتِدادِ اَکثَرِ القائِلینَ بِاِمامَتِهِ»، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص378، ح3.
3- ر.ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص38.
4- محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص39.

خاک سپاری از گور برون آمد؛ در کشمیر اقامت گزید و در120سالگی در شهر سری نگر وفات یافت.

 غلام احمدخان، جهاد با شمشیر را حتی بر ضد دشمنان اسلام حرام می دانست و مسالمت و صلح را شعار خود می شمرد. بدین سبب طرفدار دولت بریتانیا شد و ب__ه تدری__ج پیروانش در لاهور، ایالت پنجاب و ربوه فزونی یافتند. آن ها بیمارستان و مدرسه های بسیاری پدید آوردند و با کارهایی چنین، شمار طرفداران خویش را فزونی بخشیدند. پس از مرگ غلام احمدخان، پیروانش به تدریج به فرقه های گونا گون تقسیم شدند.(1)

- - -

قتل نَفْس زَکیّه

از نش_انه ه__ای حتمی ظه_ور و قی_ام حضرت مهدی علیه السلام

 «نفس زکیّه» یعنی فرد بی گناه، پاک، کسی که قتلی انجام نداده است(2) و جرمی ندارد.

 در آستانة قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف درگیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدی علیه السلام، فردی پاکباخته و مخلص، در راه امام علیه السلام می کوشد و مظلومانه کشته می شود. طبق بیان روایات، این رخداد عظیم، بین رکن و مقام _ در بهترین مکان های زمین _ اتفاق می افتد. فرد یاد شده، از اولاد امام حسن مجتب__ی علیه السلام است(3) ک__ه در روایات، گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و «سید حسنی» یاد کرده اند.(4)

قتل نفس زکیّه، از نشانه های حتمی و متصل به ظهور است. در منابع اهل سنّت کمتر نامی از آن برده شده؛(5) ولی در منابع شیعه، روایات آن، فراوان است؛ از این رو، در اصل تحقق چنین حادثه ای _ به عنوان علامت قیام _ شکی نیست؛ هر چند اثبات جزئیات آن و نیز زمان تحقق آن و ویژگی های مقتول، مشکل است.(6)

ص:385


1- ر.ک: شهرستانی، ملل و نحل، ملحقات آخر جلد دوم.
2- کهف (18): 74.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص330، ح16.
4- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص445، ح440.
5- ابن ابی شیبه، المصنف، ج7، ص514، ح37642.
6- شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص303، ح82؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص435، ح425؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص310، ح483؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص459.

برخی گمان کرده اند مراد از نفس زکیّه، محمد بن عبداللّه بن حسن، معروف به نفس زکیّه است که در زمان امام صادق علیه السلام در منطقة «احجار زیت» در نزدیکی مدینه کشته شد. این احتمال درست نیست، به چند دلیل:

 1. لازمه اش این است که پیش از تولد حضرت مهدی علیه السلام ؛ بلکه پیش از آن که امامان از آن خبر دهند، این نشانه رخ داده باشد.

 2. در روایات تصریح شده است که «نفس زکیّه»، بین رکن و مقام کشته می شود؛ حال آن که محمد بن عبداللّه بن حسن در منطقة «احجار زیت» (در نزدیکی مدینه) کشته شده است.

 3. همان گونه که در روایات اشاره شده قتل نفس زکیّه از نشانه های حتمی و متصل به ظهور است؛ حال آن که محمد بن عبداللّه، سال ها پیش از تولد حضرت مهدی علیه السلام به قتل رسیده است. امام باقر علیه السلام فرمود:

بین قیام مهدی علیه السلام و کشته شدن نفس زکیّه، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.(1)

نیز ن.ک: نفس زکیه، نشانه های ظهور، ظهور.

 - - -

قم

شهری با جایگ_اه وی_ژه در ظهور و قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

قم یکی از شهرهای مشهور ایران است که در طول تاریخ شیعه، همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. از آن جا که در همان اوای__ل سلطة ع__رب ها بر این شهر، دوستان و محب__ان اه__ل بیت علیهم السلام بدان ج__ا مهاجرت ک__ردند، سنگ نخستین اعتقاد مردمان آن، شیعی نهاده شد. این شهر رفته رفته یکی از پایگاه ه__ای شن__اخته شده ت__رویج فرهنگ شیعی در تاریخ ثبت شده

ص:386


1- «لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَبَیْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیَّةِ اِلاّ خَمْسَ عَشَرَةَ لَیلَة»، شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص374؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص445، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص649.

است. به دنبال آن، با تأسیس حلقه ها و مراکز علمی، این شهر در جایگاه مرک__ز بسی__ار مهم نش__ر ف__رهنگ

ص:387

اهل بیت علیهم السلام ایفای نقش کرده است؛ چنان که امروزه به عنوان پایتخت جهان تشیّع، دانش و معارف از آن به تمام جهان نور افشانی می کند که مراجع و دانشمندان بزرگ جهان اسلام، از این جا فیوضات وجودی خویش را به مشتاقان در سراسر گیتی ارائه می دهند.

آنچ__ه ای__ن شهر را در ف__رهنگ «مهدویّت» از ب__رجستگی خ__اصی برخوردار کرده، روایاتی است که این شهر و اهالی آن را با موضوعات مربوط به حضرت مهدی علیه السلام پیوند زده است. در برخی از این روایات، فلسفة نام گذاری این شهر به قم، با نام حضرت مهدی علیه السلام (قائم به حق) مناسب است و همچنین با قیام و به پا خاستن اهل قم و اطراف آن شهر، در زمینه سازی و یاری آن حضرت، تناسب دارد.

 عفّان بصری روایت کرده است: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «آیا می دانی از چه رو این شهر را قم می نامند؟» عرض کردم: «خدا و رسولش آگاه ترند.» فرمود: «همانا قم نام گذاری شده است برای این که اهل قم، اطراف قائم گرد آمده و با وی قیام می نمایند و کنار او ثابت قدم مانده و او را یاری می کنند.»(1)

 ظاهر برخی روایات این است که امامان علیهم السلام به شهر قم، عنایت ویژه ای داشته و مفهومی را برتر و وسیع تر از یک شهر و توابع آن، به این شهر بخشیده اند.

 در روایتی آمده است عده ای از بزرگان ری به حضور امام صادق علیه السلام رسیدند و عرض کردند: «ما از اهل ری هستیم که خدمت رسیده ایم.» حضرت فرمود: «خوش آمدند برادران قمی ما.» آنان عرض کردند: «ما اهل ری هستیم.» حضرت فرمود: «خوش آمدند برادران قمی ما.» باز عرض کردند: «ما اهل ری هستیم.» حضرت فرمود: «خوش آمدند برادران قمی ما.» دوباره عرض کردند: «ما اهالی ری هستیم.» امام نیز کلام اوّل خود را تکرار کرد. آنان گفته خود را چند بار یادآور شدند و امام نیز مانند اوّل آنان را پاسخ داد و چنین فرمود:

ص:388


1- «اِنَّما سُمِّی قُمْ لِاَنَّ اَهْلَهُ یَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم وَ یَقُومُونَ مَعَهُ وَیَسْتَقیمُونَ عَلَیهِ وَینْصُروُنَهَ»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج57، ص216، ح38.

خداوند سبحانه و تعالی دارای حرمی است که مکه است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دارای حرمی است و آن مدینه منوره است و امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی دارد که کوفه است. ما اهل بیت نیز دارای حرمی هستیم که آن، شهر قم است. به زودی بانویی از سلالة من به نام فاطمه علیها السلام در این شهر دفن خواهد شد. کسی که او را در قم زیارت کند، اهل بهشت می باشد.(1)

 راوی گفت: «این سخن را امام صادق علیه السلام زمانی فرمود که هنوز حضرت کاظم علیه السلام متولد نشده بود.»

 در بحارالانوار دو روایت را، از امام صادق علیه السلام در بارة آیندة شهر قم و نقش مکتبی آن پیش از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شده است:

 1. خداوند سبحانه و تعالی به وسیلة شهر کوفه بر سایر شهرها استدلال می کند، همچنین به مؤمنان آن شهر بر سایر مؤمنان و به شهر قم بر سایر شهرها و به واسطة اهل قم بر جهانیان، اعم از جن و انسان. خداوند سبحانه و تعالی اهل قم را مستضعف فکری قرار نداده؛ بلکه همواره آنان را موفق و تأیید کرده است. سپس فرمود: دینداران در این شهر، در مضیقه زندگی می باشند. اگر غیر این باشد، مردم به سرعت به آن جا روی می آورند و آن جا خراب می گردد و اهل آن، تباه می شوند و آن گونه که باید نمی تواند بر سایر سرزمین ها حجّت باشد. زمانی که موقعیت قم بدین جا برسد، آسمان و زمین آرامش ندارد و ساکنان آن ها لحظه ای باقی نمی مانند. بلا و گرفتاری از قم و اهل آن دفع شده است.

 به زودی زمانی خواهد رسید که قم و اهل آن، حجت بر مردم خواهند بود و این در زمان غیبت قائم ما و ظهور وی می باشد. اگر چنین نباشد، زمین، اهل خودش را فرو می برد. فرشته های الهی مأمور دور کردن بلاها از این شهر و اهل آن می باشند. هر ستمگری که دربارة آنان اراده بد داشته باشد، خداوند سبحانه و تعالی که در هم کوبندة ستم پیشگان است، او را در هم می شکند ی__ا ب__ه گ__رفتاری و مصیبت یا دشمنی، مبتلا می کند. خداوند متعال نام قم و اهلش را در زمان فرمانروایی ستمگران، از یاد

ص:389


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج57، ص216، ح41؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج10، ص368، ح12196.

آنان می برد؛ آن گونه که آن ها یاد خدا را فراموش کردند.(1)

ص:390


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج57، ص212، ح22.

2. به زودی شهر کوفه از مؤمنان خالی می شود و به گونه ای که مار در جایگاه خود فرو می رود، علم نیز این چنین از کوفه رخت برمی بندد و از شهری به نام قم آشکار می شود. آن سامان، معدن فضل و دانش می شود؛ به گ__ونه ای ک__ه در زمین کسی در استضعاف فک__ری ب__ه سر نمی برد، حتی نو عروسان در حجله گاه خویش. این قضایا نزدیک ظهور قائم ما به وقوع می پیوندد. خداوند سبحان، قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام، قائم مقام حضرت حجت می گرداند. اگرچنین نشود، زمین اهل خودش را فرو می برد و در زمین حجتی باقی نمی ماند. دانش، از این شهر به شرق و غرب جهان منتشر می شود. بدین سان بر مردم اتمام حجّت می شود و یکی باقی نمی ماند که دین و دانش به وی نرسیده باشد. آن گاه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می کند و ظهور وی، باعث خشم و غضب خداوند سبحانه و تعالی بر بندگان می شود؛ زیرا خداوند سبحانه و تعالی از بندگانش انتقام نمی گیرد، مگر بعد از آن که آنان وجود مقدس حضرت حجت را انکار کنند.(1)

نیز ن.ک: قیام، یاران حضرت مهدی علیه السلام، زمینه سازان ظهور.

- - -

قیامت صغرا > رجعت

قیام های پیش از ظهور

شورش های مردمی پیش از ظهور

در روایات فراوانی، خاندان امامان علیهم السلام، به پرهیز از قیام پیش از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سفارش شده اند. از جمله روایاتی ک__ه ب__رای مشروع نبودن تشکیل حکومت در عصر غیبت، مورد استفاده واقع شده، روایاتی است ک__ه ب__ه ظاه__ر قیام مسلحانه را پیش از ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منع می کند و تأکید دارد که این گونه قیام ها به ثمر نمی رسد. روایات یاد شده را شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه گرد آورده ا ست.

یک. برخی از این روایات، به طور عام، هر نوع قیام و برافراشتن هر پرچمی را پیش از ظهور حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف محکوم و پرچمدار آن را طاغوت یا مشرک معرفی می کنند. امام صادق علیه السلام فرمود:

هر پرچمی پیش از قیام قائم بر

ص:391


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج57، ص212، ح23.

افراشته شود، صاحب آن، طاغوتی است که برابر خدا پرستش می شود.(1)

برافراشتن پرچم، کنایة از اعلان جنگ با نظام حاکم و تلاش برای تأسیس حکومت جدید است. واژة «طاغوت» و جمله «یُعْبَدُ مِنْ دوُنِ اللَّهِ» در این حدیث به خوبی بیانگر آن است که مقصود از «پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم» پرچمی است که مقابل خدا و رسول و امام علیه السلام برافراشته شود و برافرازنده آن، مقابل حکومت خدا، حکومتی تأسیس کند و در پی آن باشد که به خواسته های خود جامه عمل بپوشاند.

 بنابراین، نمی توان شخص صالحی را که برای حاکمیت دین، قیام و اقدام کرده است، طاغوت خواند؛ زیرا در این صورت، چنین پرچمی نه فقط مقابل پرچم قائم برافراشته نشده که در مسیر و طریق و جهت او خواهد بود. افزون بر این، اگر با استناد به این روایات، هرگونه قیام و نهضتی را محکوم و غیر مشروع بدانیم، ای__ن گ__ونه ب__رداشت، ب__ا روایت های جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیرة پیامبر و امامان مصوم علیهم السلام تعارض دارد و در مقام تعارض، باید از این روایات صرف نظر کرد.

دو. روای__اتی ک__ه بیانگر ناکامی و موفق نشدن قیام ه__ای پیش از قیام مهدی علیه السلام است. این دسته از روایات، در ضمن، به مشروع نبودن تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی اشاره دارد؛ زیرا قیامی که بدون ثمر باشد، از دیدگاه عقل و عقلا ناپسند است. امام سجاد علیه السلام فرمود:

به خدا سوگند! هیچ یک از ما پیش از قیام قائم خروج نمی کند؛ مگر این که مَثَل او، مانند جوجه ای است که پیش از محکم شدن بال هایش از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی می پردازند.(2)

ص:392


1- «کلُّ رایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ فَصاحِبُها طاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص295، ح452.
2- «وَاللَّهِ لایَخْرُجُ واحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ القائِمِ علیه السلام اِلاّ کانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طارَ مِنْ وَکرِهِ قَبْلَ اَنْ یَسْتَوِی جَناحاهُ فَاَخَذَهُ الصِّبْیانُ فَعَبَثُوا بِهِ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص264؛ نعمانی، الغیبة، ص199، ح14.

از این روایت نتیجه گرفته اند که قیام برای تشکیل حکومت اسلامی، نه فقط بی نتیجه است که گرفتاری و ناراحتی اهل بیت علیهم السلام را نیز در پی دارد؛ بنابراین باید از تشکیل حکومت اسلامی پیش از قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چشم پوشید.

استناد به این روایت و مانند آن از جهاتی باطل است:

 1. این روایت، در صدد این نیست که اصل جواز قیام را رد کند؛ بلکه پیروزی را نفی می کند. اگر نفی جواز کند، قیام امام حسین علیه السلام برابر یزید و نیز قیام زید بن علی و حسین بن علی شهید فخ و… را محکوم کرده است، با این که بدون تردید، این قیام ها مورد تأیید امامان علیهم السلام بوده است.

 2. عدم پیروزی قیام، دلیل نفی تکلیف به قیام نیست؛ برای نمونه در جنگ صفین، شایع شد که معاویه مرده است. این خبر باعث شادی مردم شد. اما حضرت علی علیه السلام در مقابل شادی مردم، فرمود: «سوگند به آن خدا که جان من در قبضه قدرت او است! معاویه هلاک نمی شود تا مردم بر او هماهنگ شوند.» از آن حضرت پ__رسیدند: «بنابرای__ن، چ__را ب__ا او می جنگید؟» امام فرمود: «می خواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم.»(1)

 این روایت و مانند آن، بیانگر این معنا است که انسان مسلمان، باید به تکلیف خود عمل کند و نباید انتظار داشته باشد به نتیجه مطلوب برسد.

 3. امکان دارد مقصود از جمله «مِنّا اَهْل البَیْت» فقط امامان معصوم علیهم السلام باشد؛ زیرا شیعیان، از آنان انتظار خروج مسلحانه داشتند و ایشان با توجّه به شرایط حاکم بر آن زمان، می خواستند با اخبار غیبی، آنان را قانع کنند که هر کس از ما پیش از قیام قائم خروج کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نخواهد شد و مصلحت اقتضا می کند خروج مسلحانه نداشته باشند.

 4. در برخی روایات، به قیام های پیش از قیام قائم بشارت داده شده است که زمینه ساز حکومت مهدی علیه السلام هستند. بدون تردید، زمینه سازی آن ها، به لحاظ موفقیت آن قیام ها است. افزون بر این که ایجاد آمادگی، خ__ود بزرگ تری__ن ثم__رة این قیام ها می باشد.

ص:393


1- ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص259.

5. اگر بگوییم این روایات در بیان نهی از مبارزه با ستم و فساد است، با آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیرة امامان معصوم علیهم السلام ناسازگار است؛ از این رو باید به دور افکنده شود.

سه. روایاتی ک__ه ب__رای مشروع نبودن تلاش در راه ایج__اد حکومت اسلامی در دوره غیبت، ب__دان ه__ا استناد شده است. این روایات، مردم را به سکوت و سکون فرا می خواند و از مشارکت در هر قیام و مبارزه ای پیش از تحقق نشانه های ظهور باز می دارد. امام صادق علیه السلام فرمود:

ای سدیر! در خانه بنشین و به زندگی بچسب. آرامش داشته باش، تا آن هنگام که شب و روز آرام هستند؛ اما هنگامی که خبر رسید که سفیانی خروج کرده به سوی ما بیا، اگرچه با پای پیاده باشد.(1)

از دیدگاه برخی، مقتضای این روایات به سدیر منحصر نیست؛ بلکه بر همه واجب است تا خروج سفیانی و دیگر نشانه ها و سرانجام تا قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، سکوت کرده و از قیام و خروج خودداری کنند.

 در پاسخ گفتنی است تعمیم حکم به همة افراد، در همة زمان ها متوقف بر این است که آگاه باشیم شخص خاص یا مورد خاصی، مورد نظر امام نبوده است. در روایات یاد شده و مانند آن، نه فقط چنین علمی نداریم که خلاف آن برای ما ثابت است.(2)

چهار. از روایاتی که بر مشروع نبودن ایجاد حکومت اسلامی در دورة غیبت ب__دان استن__اد ش__ده، روایاتی است که به صبر دعوت کرده و از شتاب، نهی کرده است. در برخی از این روایات، آمده است که انسان مسلمان، پیش از فرا رسیدن موعد فرج و زوال ملک ستمگر، نباید خود را به زحمت بیندازد و دنبال برقراری حکومت عدل باشد. امام علی علیه السلام فرمود:

به زمین بچسبید و بر بلاها صبر کنید. دست ها و شمشیرهایتان را در

ص:394


1- «یا سَدیرُ اِلْزَمْ بَیْتَک وکنْ حِلْساً مِن اَحْلاسِهِ وَاسْکنْ ما سَکنَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ فَاِذا بَلَغَک اَنَّ السُّفْیانِی قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ اِلَیْنا وَلَوْ عَلی رِجْلِک»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص264، ح383.
2- ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص242.

جهت خواست های زبانتان به حرکت در نیاورید و در آنچه خداوند سبحانه و تعالی برای شما در آن عجله قرار نداده، عجله نکنید. اگ__ر کسی از شم__ا در رخت خواب بمیرد، ولی به خدا و رسول و اهل بیت رسول، شناخت و معرفت داشته باشد، شهید از دنیا رفته و اجر او با خدا است و آنچه را از اعمال نیک نیت داشته، پاداشش را خواهد برد و همان نیّت خیر او در ردیف به کار گرفتن شمشیر است. بدانید که برای هر چیز مدّت و سرآمدی است.(1)

بدون تردید سخنان امام علی علیه السلام در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نیز از امامان علیهم السلام نقل شده که در آن، بسیاری از قیام های علویان وغیرآن، تأیید شده است. همچنین قیام هایی صورت گرفته است که شیعیان و عالم__ان مع__روف، در آن شرک__ت داشته اند. این دسته از روایات، روایات پیشین را توضیح می دهند و تفسیرمی کنند؛ ازجمله محمد بن ادریس، درکتاب سرائر آورده است: فردی در محضر امام صادق علیه السلام سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانی پرسید که از اهل بیت قیام می کنند، سؤال کرد. حضرت فرمود:

پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم، تا هنگامی که قیام کننده از آل محمد علیهم السلام قیام کند. چقدر دوست دارم ک__ه شخصی از آل محمد علیهم السلام قی__ام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم.(2)

نیز روایاتی که دربارة سنگینی مسئولیت مسلمانان راستین و ارزش آنان در دوران غیبت وارد شده است که روایات پیشین را که در نهی از قیام مسلحانه وارد شده بود رد می کند.

 افزون بر آنچه گفته شد، تأیید برخی از قیام ها _ از جمله قیام زید، قیام حسین بن علی شهید فخ و قیام

ص:395


1- سید رضی، نهج البلاغه، خطبه233.
2- «لا اَزالُ اَنَا وَ شِیعَتی بِخَیْرٍ مَا خَرَجَ الخارِجی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَلَوَدِدْتُ اَنَّ الخَارِجِی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَعَلَی نَفَقَةُ عِیالِهِ»، شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج15، ص54، ح19975؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج46، ص172، ح21.

توابین _ خود دلیلی بر تأویل روایات ناهی از قیام است.(1)

نیز ن.ک: زمینه سازان ظهور، یاران حضرت مهدی علیه السلام، شرایط ظهور، نشانه های ظهور.

- - -

ص:396


1- ر.ک: جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقاله «حکومت اسلامی در عصر انتظار»، محمدصادق مزینانی، ص119 _ 138.

ک

کتاب الغیبة للحجة

از منابع روایی مهدویت

این کتاب، نگارش شیخ الطائفه، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (م460ق)، است.

شیخ طوسی، در ماه رمضان 385 ق دیده به جهان گشود. از دوران کودکی و نوجوانی وی اطلاعی در دست نیست؛ ولی گفته شده است او در سال 408 در حالی که بیست و سه سال بیش نداشت، رهسپار عراق شد و در بغداد ساکن گردید. وی در حالی وارد بغداد شد که زعامت مذهب جعفری در دست شیخ مفید بود. او برای دانش اندوزی آن مرجع بزرگ را همراهی می کرد. تا این که در سال 413 ق شیخ مفید به دیار باقی شتافت. پس از رحلت شیخ مفید، زعامت شیعه در دستان شاگرد بزرگ وی، سید مرتضی علم الهدی قرار گرفت. شیخ طوسی نیز از دانش وی به فراوانی بهره مند شد. این بهره مندی که حدود 23 سال طول کشید، سرانجام با رحلت آن سید بزرگوار به پایان رسید.

دانش ف__راوان شی__خ و فض__ایل ارزشمند وی سبب شد پس از رحلت سید مرتضی، نگاه ها به سوی وی جلب شود. در این هنگام، منزل شیخ

ص:397

در محلة کرخ بغداد، پناهگاه مسلمانان بود. برای درک محضر او، دانشمندان فراوانی از سراسر سرزمین اسلامی، قصد بغداد می کردند، تا از خرمن دانش و فضیلت آن عالم بزرگوار توشه برگیرند.

با اس__ف شی__خ طوسی در ح__الی رهبری دینی شیعه را پذیرفت که بنیان مذهب شیعه می رفت، تا در آت__ش تعصب ه__ای ک_ور دشمن___ان آسیب های شدیدی ببیند. اگر نبود ج__ز رخ__داد آتش س__وزی خ__انه و کتابخانة آن دانشمند بزرگ و سوختن میراثی بزرگ از اندیشه ه__ای مکتوب موجود در آن کتابخانه، کافی بود تا پرده از آن جنایت بزرگ بر دارد.

 بی گم_ان از زیانبارت__رین حوادث تل__خ تاری__خ شیعه، آن آتش س_وزی بزرگ است؛ چرا که در آن حادثه، هزاران اثر بی مانند به خاکستر تبدیل شد و جهانی را از رشد علم و دانش مح__روم ک__رد. شی__خ طوس__ی، سوگمندانه از حادثه پیش آمده و نگران برجان خویش به نجف اشرف مهاجرت کرد، تا در ج__وار باب علم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنیان مبارک__ی را پای__ه گذاری کند. خوشبختانه در پس آن تلاش های خالصانه، صدها سال است آن مکان مقدس پناهگاهی مطمئن برای اندیشمندان بزرگ شیعه به شمار می آید.

 شیخ طوسی در شب دوشنبه22 محرم سال 460 ق به رحمت ایزدی پیوست و در نجف اشرف در خانة خویش به خاک سپرده شد. وی نه فقط مرجعی بزرگ در زمان خویش بود که آثار ارزنده ای نیز برای آیندگان خود به ارمغان گذاشت.(1) که از آن ها کتاب الغیبة است.

کتاب الغیبة از ک__امل ت__رین من_ابع شی__عه در ب__ارة غیب__ت حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در این کتاب، به علت و انگیزه غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و حکمت الهی که موجب آن گردیده، اشاره شده است. شیخ طوسی در نگارش این اثر، شیوه­ای نو و ابتکاری به کار گرفته و به جوانب مختلف غیبت حضرت مهدی علیه السلام اشاره کرده است. همچنین با استدلال به قرآن و روایات معصومان علیهم السلام و حکم عقل، به پاسخگویی به شبهات و اشکالات

ص:398


1- شیخ طوسی، التبیان، مقدمه به قلم شیخ آقا بزرگ تهرانی، ص2و3 (با تصرف).

مخالفان پرداخته است.

 این کتاب، شامل فضایل امام عصر علیه السلام و سیره و روش آن حضرت در زمان غیبت و هنگام ظهور است و بسیاری از نشانه­های ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را ذکر کرده است. از زمان نگارش آن تا کنون، پیوسته علمای شیعه ب__دان توج__ه ک__رده و در نگارش های خود، به آن بسیار استناد کرده اند.

 شیخ طوسی در مقدمة کتاب در بارة انگیزه خود از نگارش این کتاب نوشته است:

 من این کتاب را به در خواست شیخ بزرگوار که خداوند عمر ایشان را طولانی گرداند، نگاشتم. وی درخواست فرمود کتابی دربارة غیبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اِملا نمایم و در آن، سبب غیبت آن حضرت و علت طول کشیدن آن و … را بیان کنم و این که چرا آن حضرت ظهور نمی­کند؟ آیا مانعی در کار هست؟ آن مانع چیست و چرا ما نیازمند به آن حضرت هستیم؟ من هم در خواست او را اجابت و امر وی را اطاعت کردم…(1)

 کتاب الغیبة با حدود پانصد روایت مشتمل بر هشت فصل است: کلام در غیبت، ولادت حضرت حجّت علیه السلام، مشاهده کنندگان حضرت مهدی علیه السلام در غیبت صغرا، بیان پاره ای از کرامات آن حضرت، برخی از موانع ظهور حضرت مهدی علیه السلام، روای__ات مربوط به بحث نیابت و وکالت، عمر طولانی حضرت مهدی علیه السلام، ب__رخی فضایل و صفات و سیرة آن حضرت.

 طبق بررسی های انجام شده از میان حدود پانصد روایت این کتاب، نزدیک دویست و هفتاد روایت آن ارتباط تنگاتنگی با مباحث مهدویت دارد. بقیه روایات، یا این که ارتباط نزدیکی با مهدویت ندارد یا این که به طور اساسی با امام مهدی علیه السلام و موضوعات مرتبط با آن حضرت بی ارتباط است که صرفاً شاهد آورده شده است.

- - -

کشته شدن شیطان

حادثه ای مهم در عصر ظهور

روایات درباره سرانجام شیطان، متفاوت است؛ اما در برخی گفته شده است نابودی وی به دست

ص:399


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبه، مقدمه.

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رخ خواهد داد.

 از وهب بن جمیع نقل شده که گفت: از حضرت صادق علیه السلام دربارة این گفته ابلیس پرسیدم که: «"پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده." خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "البته تو از مهلت داده شدگانی تا به روز و هنگام معلوم"» آن، چه روزی خواهد بود؟ فرمود: «آیا گمان می کنی آن روز رستاخیز بزرگ است؟ هرگز! بلکه خداوند سبحانه و تعالی او را تا روزی که قائم ما قیام کند، فرصت داده است. آن گاه ] قائم ما[ از پیشانی اش او را گرفته، گردنش را خواهد زد. آن هنگام روز وقت معلوم است.»(1)

 بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و عملاً خلع سلاح و نابود می شود و این، پایان مهلت او است.(2)

البته در برخی روایات، هلاکت شیطان به دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته شده است.(3)

نیز ن.ک: وقت معلوم.

- - -

کمال الدین و تمام النعمة

از منابع روایی مهدویت

نویسندة این کتاب، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (م381 ق)، مشهور به «شیخ صدوق» است.

زمان ولادت وی در دست نیست، اما ابوجعفر محمد بن­ علی اَسوَد _ از رابطان اهل قم با ناحیة مقدسه و با نایبان خاص امام زمان علیه السلام _(4) برای صدوق نقل کرده است: علی­ بن ­حسین­ بن ­موسی­ بن ­بابویه پس از مرگ محمد­ بن ­عثمان عمری از من خواست از ابوالقاسم­ روحی بخواهم از مولایمان صاحب­­الزمان علیه السلام بخواهد نزد خدای عزیز و جلیل دعا کند به او فرزند پسرعطا کند. محمد­ بن علی ­

ص:400


1- طبری، دلائل الامامة، ص240.
2- ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص42، ح5؛ طبری، دلائل الامامة، ص246؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص15.
3- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج60، ص244، ح96.
4- شیخ­صدوق، کمال ­الدین و تمام النعمه، ج2، باب45، حدیث29و30و31 و32.

اسود گوید: از او درخواست کردم و او

ص:401

آن را [به حضرت علیه السلام ] رسانید. آن گاه سه روز پس از آن، آگاهم کرد که امام برای علی­بن­حسین دعا فرموده­است و به زودی برای او فرزندی مبارک زاده خواهد شد که خداوند به سبب او [به اسلام و مسلمین] سود می رساند و بعد از او، فرزندانی خواهد بود.(1)

ابوجعفر، ­محمد ­بن ­علی ­اسود یادآور می­شود که به دنبال دعای امام زمان علیه السلام، محمد­ بن ­علی ­یعنی شیخ صدوق برای علی­ بن ­حسین زاده­ شد؛(2) بنابراین صدوق در سال 305 یا 306 ­ق به دنیا آمده ­است؛ چرا که محمد بن ­عثمان ­عمری پس ازحدود چهل سال، عهده­داری نیابت خاص امام زمان علیه السلام، در جمادی الاولی سال 305 یا 304 ق از دنیا رفت__ه(3) و حسین­ ب__ن ­روح ­نوبختی جانشین او شده ­است.

وی که به دعای حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در خاندان دانش و پرهیزگاری در شهر قم چشم به جهان گشود، با گردآوری روایات اهل بیت علیهم السلام و نگارش کتاب های ارزشمند به اسلام و تشیع خدمات ارزنده ای کرد.

حاصل این تلاش ها، نگارش صدها جلد ک__تاب نفیس در رشته ه__ای گوناگ__ون در علوم و فن__ون اسلامی است، ک__ه ه__ر ک__دام، گنجینه ای پایان ناپذیر است.(4)

بیشتر نگارش های صدوق در طول تاریخ از بین رفته و فقط نامی از آن ها باقی م__انده ­است. یکی از کتاب هایی که شیخ صدوق به صورت ویژه دربارة حضرت مهدی علیه السلام نگاشته، کمال الدین و تمام النعمه(5) است. ای__ن کتاب در واق__ع یکی از کتاب­های مرجع و عمده در ح__وزة مباحث مهدویّت است. کمتر نوشته و اثری در دوره­

ص:402


1- شیخ­صدوق، کمال ­الدین و تمام النعمه، ج2، ص269، حدیث32.
2- شیخ­صدوق، کمال ­الدین و تمام النعمه، ج2، ص269، حدیث32.
3- شیخ­صدوق، کمال ­الدین و تمام النعمه، ج2، ص366، حدیث34.
4- ر.ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص389، ش 1049، شیخ طوسی، الفهرست، ص237، ش710.
5- برخی از این کتاب «اکمال الدین و اتمام النعمة» یاد کرده اند که درست نیست چون مؤلف در من لایحضره الفقیه، ج4، ص180و علل الشرایع، ص266و عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص52 و 69، کمال الدین و تمام النعمة یاد کرده است.

های بعد یافت می­شود ک__ه به نوعی از این مجموعه، ب__هره نبرده باشد.

 این کتاب به دو بخش اصلی و یک مقدمه تقسیم شده است:

 مقدمه کتاب که بیش از یک پنجم کتاب را در بر دارد، از چارچوب بحث روایی خارج و به شکل بحث کلامی در آمده است.

 مؤلف در مقدمه به انگیزة نگارش کتاب و به دنبال آن، اهمیت و جایگاه خلافت در نظام آفرینش می پردازد. وی در پی این مطالب به لزوم ایمان به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ­پرداخته، ضرورت شناخت آن حضرت را مطرح می­کند. و به سبب اهمیت غیبت حضرت مهدی علیه السلام، سخن خود را بر اثبات و حکمت آن متمرکز می­نماید و در ابتدا یادآور می­شود که غیبت حجت­های الهی از عصر وفات آدم علیه السلام تا زمان حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است و حکمت غیبت آن امام همان حکمت غیبت پیامبران سابق است و قرآن کریم و روایات بر این مطلب دلالت دارد.

 نگارنده پس از بیان دلایل قرآنی و روایی و کلامی خود بر مشابهت پیامبران و امامان علیهم السلام به یکی از مهم ترین انحرافات مهدویت می­پردازد و اشتباه در تطبیق غیبت حجت الهی در امت اسلام بر غیر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به بحث می­گذارد. ابتدا از کیسانیه آغاز می­کند که بر سایر گروه ها تقدم زمانی دارد. سپس ناووسیه و واقفیه را مطرح کرده، با نقل روایات و گزارش های تاریخی ادعاهای آن ه__ا را باطل می کند و یگانه غیبت وع__ده داده شده در روایات پیامبر و امام__ان معصوم علیهم السلام را بر غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تطبیق می­کند. سرانجام مقدمة کتاب با پاسخگویی به برخی اعتراضات پایان پذیرفته اصل کتاب شروع می شود.

 اما مطالب اصلی کتاب در یک نگاه کلی در باب هایی با عناوین ذیل بیان شده است: نخست در هشت باب، از اول تا باب هشتم، در بارة سابقة غیبت پیامبران و حجت­های الهی پیشین روایاتی نقل کرده است. پس از آن در 12 باب، از باب نهم تا بیستم، به شباهت وضعیت شیعیان منتظ__ر در دوران غیبت ام__ام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با داستان منتظران بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیش از تولد و بعثت آن حضرت پرداخته است. آن گاه در20 باب، از باب بیست و یکم تا باب چهلم، مسائل مربوط به امامت

ص:403

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مانند لزوم وجود

امام و حجّت الهی در همة زمان ها، تصریح خدا، پیامبر، و امامان معصوم علیهم السلام بر امامت و غیبت امام دوازدهم، منکران آخرین امام و این که امامت در یک زمان، در دو برادر جمع نمی­شود، را آورده است. سپس مسائل مربوط به ولادت حضرت مهدی علیه السلام مانند سرگذشت مادر آن حضرت، ولادت آن حضرت و دیدارکنندگان با آن حضرت را در سه باب چهل و یکم تا چهل و سوم، علت غیبت را در باب چهل و چهارم، توقیعات حضرت مهدی علیه السلام باب چهل و پنجم، درازعمری و درازعمران نه باب (از باب چهل و ششم تا باب پنجاه و چهارم)، ثواب انتظار فرج، باب پنجاه و پنجم، نهی از نام بردن مهدی علیه السلام، باب پنجاه و ششم، نشانه­های ظهور مهدی علیه السلام، باب پنجاه و هفتم، متفرقات، باب پنجاه و هشتم، مطالب کتاب را سامان داده است.

این کتاب بارها چاپ شده و نیز به دست افراد مختلفی به فارسی برگردان شده است. طبق بررسی های انجام شده، نزدیک 370 روایت مربوط به حضرت مهدی علیه السلام و موضوعات مرتبط با ایشان است و بقیة روایات در موضوعات دیگر البته در ارتباط با مهدویت است.

- - -

کوفه

مرکز حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عصر ظهور

شهر کوفه در سال 17 ق به دستور عمر بن خطاب و به دست سعد بن ابی وقاص فرمانده سپاه مسلمانان در جنگ با ایرانیان پی ریزی شد. هدف از تأسیس این شهر، بنیان گذاری یک پادگان نظامی در نزدیکی ایران، به منظور پشتیبانی نیروهای عمل کننده در داخل ایران بوده است.(1) عمر دستور داده بود گنجایش مسجد این شهر، به گونه ای باشد که تمام جمعیت نظامی را در خود جای دهد و مسجدی که طبق این دستور ساخته شد، می توانست چهل هزار تن را در خود پذیرا باشد.(2)

بناب__راین شه__ر ک__وفه، در آغ_از تأسیس، حدود چهل هزار جمعیت نظامی داشته است. با توجه به این که

ص:404


1- محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج3، ص145.
2- یاقوت حموی، معجم البلدان، ج4، ص491.

بسیاری از این جمعیت، زن و فرزند خود را نیز همراه داشته اند، با احتساب حداقل یک زن و یک فرزند برای هر سرباز، به جمعیتی معادل 120 هزار تن برای این شهر هنگام تأسیس دست می یابیم.

 حضرت علی علیه السلام در سال 36 ق این شهر را مرکز خلافت خود برگزید. از آن پس، این شهر در تاریخ پر فراز و نشیب خود، حوادث فراوانی را پشت سر گذاشته است.

 مردم این شهر در طول تاریخ با وجود دارا بودن صفات برجسته و پسندیده، دارای صفات ناشایست و نکوهیده ای نیز بوده اند که در سخنان حضرت علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام به خوبی منعکس شده است.

 از روایات استفاده می شود که کوفه، پس از ظهور و قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پایتخت حکومتی و مرکز خلافت و مقر دولت آن بزرگوار خواهد بود. مفضل از امام صادق علیه السلام پرسید: سرور من! خانة حضرت مهدی علیه السلام و محل اجتماع مؤمنان کجا خواهد بود؟ آن حضرت فرمود:

مقر حکومتش، کوفه و مجلس حکم فرمایی اش مسجد جامع آن و بیت المال و محل تقسیم غنایم مسلمانان، مسجد سهله خواهد بود و خلوتگاه او موضعی است که ریگ های سفید سر زمین نجف است.(1)

روزی امام صادق علیه السلام در نقطه ای پشت کوفه دو رکعت نماز گزارد و به یار با وفایش ابان بن تغلب فرمود: اینجا محل خانة قائم علیه السلام است.(2)

از امام باقر علیه السلام پرسیدند: «پس از مکه و مدینه، کدامین بقعه از بقاع پروردگار افضل است؟» فرمود: «ک__وف__ه».(3) سپس ضمن شم__ارش ویژگی های کوفه فرمود:

عدال__ت خ__داوند سبحانه و تعالی آن ج__ا ظاهر می شود، و قائم علیه السلام و دیگر قائمان _ قیام کنندگان به قسط که پس از او می آیند _ آن جا ساکن می شوند.

- - -

ص:405


1- «دارُ مُلکهِ الکوفَة وَمَجْلِسُ حُکمِهِ جامِعُها وَبَیْتُ مالِهِ وَمَقْسَمُ غَنائِمِ المُسلِمینَ مَسْجِدُ السَّهْلَةِ وَمَوضِعُ خَلَواتِهِ الذکواتُ البیضِ مِن الغَریینِ»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص11.
2- «… وَ مَوْضِعُ مَنْزِلِ الْقَائِم»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج4، ص571، ح2.
3- شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص31، ح1.

کنیه حضرت مهدی علیه السلام > ابوالقاسم

کوه رَضْوی

محل زندگی امام مهدی علیه السلام در دوران غیبت

«رَضْوی» نخستین کوه از کوه های «تهامه»، در یک منزلی «ینبع» و هفت منزلی «مدینه» است.(1) از این کوه در روایات سخن به میان آمده و آن جا جایگاه ارواح مؤمنان در عالم برزخ یاد شده است.(2) همچنین در برخی روای__ات، محل زندگی حضرت مهدی علیه السلام در دوران غیبت شمرده شده است. (3)

 افزون بر روایات، در فرازهایی از دعای ندبه نیز چنین می خوانیم:

ای کاش می دانستم کجا استقرار داری و در کدام سرزمین تو را بجویم؟ آیا در کوه رضوی هستی یا غیر آن؟….(4)

همی_ن ذهنی__ت درب__ارة غیب__ت مهدی علیه السلام در این کوه، باعث شد کسانی که در مسألة «مهدویّت» دچار انحراف شده اند، مهدی موهوم خود را در این کوه غایب بدانند.

- - -

کیسانیه

از نخستین گروه های منحرف در مهدویت

یکی از فرقه ها _ و شاید اوّلین فرقه ای که در مهدویّت دچار انحراف بزرگ شد _ «کیسانیه» است. در بارة علت نام گذاری این فرقه به کیسانیه، اختلاف نظر است؛ برخی نوشته اند: اینان پیروان کیسان آزاد شده امیرمؤمنان علیه السلام بودند. کیسان شاگرد محمد بن حنفیه بود؛ ولی از امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز علوم مختلف _ از جمله علم تأویل و باطن و علم آفاق و انفس _ آموخت. سپس به امامت محمد قائل شد و برای او مراتب و درجاتی دانست که خارج از حد وی بود.(5) برخی نوشته اند: کیسانیه، پیروان مختار بن ابی عبیده ثقفی بودند؛ زیرا او ملقب به کیسان بود. شماری هم

ص:406


1- ر.ک: طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص188.
2- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص243.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص163.
4- «لَیتَ شِعْری اَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِک النَّوی بَلْ اَی اَرْضٍ تُقِلُّک أَوْ ثَری اَبِرَضْوی اَمْ غَیرِها …»، سید بن طاووس، الاقبال، ص298.
5- شهرستانی، الملل والنحل، ج1، ص147.

نوشته اند: فرمانده پلیس (شرطه) مختار، کیسان نام داشت و کنیه اش ابوعمران بود. او در اعمال خود بسیار افراط می کرد و محمد را وصی حضرت علی علیه السلام می دانست و مختار را نایب او معرفی می کرد.(1)

 در هر حال، این گروه قائل به امامت محمد بن حنفیه بودند. مختار، نخست برای پیشرفت کار خود، به علی بن الحسین علیه السلام و سپس به محمد حنفیه دعوت می­کرد. البته کار او، مبتنی بر اعتقاد وی به اهل بیت علیهم السلام نبود؛ بلکه می خواست از آن بهره برداری سیاسی کند و چون کارش بالا گرفت، خود دعوی دریافت وحی از خداوند سبحانه و تعالی کرد و عباراتی مسجع و با قافیه، به تقلید از قرآن به زبان راند. محمد حنفیه از وی بیزاری جست و وقتی مختار وی را به کوفه دعوت کرد، او نپذیرفت.

 کیسانیه پنداشته­اند محمد حنفیه پس از کشته شدن برادرش حسین بن علی علیهما السلام، مختار را بر عراقین فرمانروایی داد و از او خواست از قاتلان آن حضرت، خون خواهی کند. کیسانیه، شش سال بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، قیام کرده، قائل به امامت محمد حنفیه شدند. آنان معتقد بودند: وی اسرار دین و علم تأویل و علوم باطنی را از دو برادرش حسن و حسین علیهما السلام فراگرفته است. برخی از کیسانیه ارکان شریعت (مانند نماز و روزه) را تأویل کرده، قائل به تناسخ و حلول بودند.(2)

 همة فرق کیسانیه، دارای بعضی عقاید مشترک هستند؛ از جمله:

 الف. اعتقاد به امامت محمّد بن حنفیه فرزند علی بن ابی طالب علیه السلام ؛

 ب. عقیده به مسأله بدا؛

 ج. اعتقاد به تناسخ و حلول؛

 د. اعتقاد به رجعت (با بیان خاص به خود)؛

 ه. اعتقاد به نوعی غلوّ درحق امامان و پیشوایان خویش.

 غیر از این ها هر یک از این فرقه ها، دارای اعتقادی خاص نیز هستند که در کتاب­های مربوط، ذیل هر فرقه به آن اشاره شده است. کیسانیه پس از درگذشت محمّد بن حنفیه، به دو شعبه تقسیم شدند؛ دسته ای مرگ محمّد را انکار کرده، گفتند: وی نمرده و نمی میرد و زنده است؛ امّا غایب شده و

ص:407


1- نوبختی، فرق الشیعة، ص23 و 24.
2- محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص373.

در «کوه رضوی» پنهان است، تا روزی که به او امر شود و ظهور کند. این

دسته وی را همان امام منتظر می دانند؛ و هیچ کس را پس از وی امام نمی دانند. گروه دیگر، مرگ محمّد را باور کرده، پس از وی ابوهاشم عبداللّه بن محمّد را به امامت برگزیدند و به حلول روح محمّد در ابوهاشم اعتقاد یافتند.

شماری از کیسانیه نیز پس از مرگ محمّد بن حنفیه، به امامت راستین اعتقاد یافته، مستبصر شدند.(1) از جملة اینان می توان سید اسماعیل حِمْیری را نام برد که نخست کیسانی مذهب بود، تا آن که به دیدار امام صادق علیه السلام نایل آمد و نشانه های امامت و وصایت را در او دید و از ایشان از امر غیبت پرسید. امام صادق علیه السلام فرمود: «آن، حق است؛ ولی غیبت در دوازدهمین امام واقع می­شود. آن گاه سید را از مرگ محمد بن حنفیه آگاه فرمود و این که پدرش امام باقر علیه السلام شاهد به خاک سپردن او بوده است. حق بر سید روشن شد و از آن عقیده برگشت و استغفار کرد. پس به حق گرایید و به مذهب امامی در آمد.(2)

 در مجموع دربارة فرقة کیسانیه گفته شده است:

 یکم. محمّد بن حنفیه اصلاً ادعای مهدویّت نداشته است.

 دوم. مختار ثقفی هم مدعی مهدویّت محمّد بن حنفیه نبود. این، اتهامی است که عباسیان و برخی از دشمنان، با انگیزه های مختلف، به آن دامن زده اند.

 سوم. این فرقه، منقرض شده است و کسی در عصر حاضر، به امامت محمّد بن حنفیه اعتقاد ندارد.(3)

- - -

ص:408


1- ر. ک: مقالات الاسلامیین، ص23.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة،ج1، مقدمه.
3- ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، فصل1 (الدلیل علی فساد قول الکیسانیه).

ل

لباس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف > پیراهن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

لوح حضرت زهرا علیها السلام

از روایت های مهم دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یارانش

در بین روایاتی که از معصومان علیهم السلام دربارة حضرت مهدی علیه السلام نقل شده، حدیث لوح حضرت زهرا علیها السلام از جایگاه والایی برخوردار است از این رو این حدیث را بزرگان فراوانی در کتاب های روایی خود، نقل کرده اند.

 شیخ صدوق، با ذکر سند از جابر جعفی از امام باقر علیه السلام از جابر بن عبداللّه انصاری نقل کرده است: «بر مولای خود فاطمه زهرا علیها السلام وارد شدم و در مقابل او لوحی بود که پرتو آن، چشم را خیره می کرد و در آن، دوازده نام بود….»(1)

 او روایتی مفصل دیگری نقل کرده که بخشی از آن چنین است: ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود: پدرم به جابر بن عبداللّه انصاری فرمود: «نیازی به تو دارم، چه وقت بر تو آسان است تا با تو

ص:409


1- شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمه، ج1، باب28،ح2.

خلوت کنم و آن را از تو بخواهم؟» جابر به او گفت: «هر وقت شما بفرمایید.» امام باقر علیه السلام با او خلوت کرد و گفت: «ای جابر! آن لوحی که در دست مادرم فاطمة زهرا علیها السلام دختر رسول خدا دیدی، چه بود و مادرم دربارة آنچه در آن نوشته بود، چه فرمود؟» جابر گفت: «خدا را گواه می گیرم که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای تهنیت ولادت حسی_ن علیه السلام ب__ر م__ادرت___ان فاطمه علیها السلام وارد شدم و در دست او لوح سبز رنگی دیدم که پنداشتم از زمرد است و در آن، نوشته ای سپید و نورانی _ مانند نور آفتاب _ دیدم و گفتم: «ای دختر رسول خدا! پدر و مادرم فدایت! این لوح چیست؟» فرمود: «این لوح را خدای تعالی به رسولش هدیه کرده است و در آن، اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و اسامی اوصیای از فرزندانم ثبت است. رسول خدا آن را به من عطا فرموده است تا بدان خوشحال شوم.»

 جابر گوید: «مادر شما آن را به من عطا فرمود و آن را خواندم و از روی آن، نوشتم.» پدرم، امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «آیا می توانی آن را به من نشان دهی؟» گفت: «آری» و پدرم با او رفت تا به منزل جابر رسیدند. اوصحیفه ای از پوستی نازک نزد پدرم آورد. پدرم فرمود: «ای جابر! تو در کتابت بنگر، تا من آن را برایت بخوانم.» ج__ابر در کت__ابش نگریست و پدرم آن را برایش خواند. به خدا سوگند! حرفی اختلاف نداشت. گفت: «ب__ه خ__دا سوگ__ند! گواهی می دهم ک__ه در ل__وح چنین نوشته بود:

بسم اللّه الرحمن الرحیم، این کتابی است از جانب خدای عزیز حکیم، برای محمد، نور و سفیر و حجاب و دلیل او، آن را روح الامین از جانب رب العالمین فرو فرستاده است.ای محمد! اسم های مرا بزرگ شمار و نعمت های مرا شکرگزار و آلای مرا انکار مکن. من خدای یکتا هستم که هیچ معبودی جز من نیست….

 در پایان روایت آمده است:

 و از صلب او [= امام هادی] دعوت کنندة به راه و خازن علمم حسن را بیرون می آورم؛ سپس به سبب رحمتی بر عالمیان، سلسلة اوصیا را به وجود فرزندش تکمیل خواهم کرد؛ کسی که کمال موسی، و بهاء عیسی و صبر ایوب را دارا است و دوستانم

ص:410

در زمان [غیبت] او خوار شده وسرهای آنان را هدیه می دهند؛ همچنان که سرهای ترک و دیلم را اهدا می کنند. آنان را می کشند و آتش می زنند و آنان ترسان و هراسان می باشند. زمین، از خونشان رنگین شود و صدای فریاد و ناله از زنانشان برخیزد. آنان، دوستان حقیقی من باشند و به واسطة آن ها هر فتنه کور ظلمانی را بر طرف سازم و سختی ها و ترس ها را برطرف نمایم وبارهای سنگین و زنجیرها را از آنان بردارم. ایشان، کسانی اند که صلوات ورحمت پروردگار بر آنان است و ایشان، ره یافتگان راستین هستند.(1)

این روایت، با اندک تفاوت هایی در منابع روایی دیگر نیز ذکر شده است.(2)

ص:411


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، باب28، ح1.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص527، ح3؛ نعمانی، الغیبة، ص62، ح5؛ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج1، ص41، ح2، ص46، ح5؛ قرطبی انصاری، القاب الرسول و عترته، ص13؛ طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص162؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص143، ح108.

ص:412

م

مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در کانون خانوادة امام عسکری علیه السلام، آن بانوی گرامی را به نام های مختلفی از قبیل نرجس، سوسن، صقیل (یا صیقل)، حدیثه، حکیمه، ملیکه، ریحانه و خمط صدا می زدند.

 از دیدگاه یکی از پژوهشگران، سبب تعدد نام های آن بانو، علاقه و محبت فراوان مالک او به وی بوده است که باعث شده بود با بهترین اسم ها و زیباترین نام ها، او را صدا بزند؛ از این رو تمام نام های آن بانو، از اسامی گل ها و شکوفه ها است؛ چون مردم، این نام های مختلف را شنی__ده ب_ودند، می پنداشتند هم__ة این ها نام های آن بانوی بزرگوار است. دیگر آن که این بانوی گرامی، پس از اینک_ه وارد ک__انون خ_انوادة امام علیه السلام شد، خط مشی و مسیر دیگری _ بر خلاف سایر کنیزان _ داشت؛ زیرا او مادرِ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود. او، فشار و ظلم ستمگران و حکومت ها را می دید و می­دانست مدتی باید در زندان به سر برد. او می­دانست باید برای حفظ خود و فرزند گرامی اش، نقشه هایی بیندیشد، تا حاکمان وقت، ندانند صاحب کدام نام را باید زندانی کنند و حامل نور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کدام است. بر این اساس، هر روز نامی تازه برای

ص:413

خود می نهاد و در خانوادة امام علیه السلام او را به این نام­ها می خواندند، تا دشمنان خیال کنند این نام های مختلف، مربوط به چند نفر است و نفهمند همه مربوط به یک نفر است.(1)

از سرگذشت مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سخن صریح و روشنی در دست نیست؛ اما طبق قول مشهور که از ب_رخی روای__ات به دست می آید، آن بانو، کنیزی بود ک__ه در جنگ اسیر شد و پس از آن، به خانوادة گرامی امام عسکری علیه السلام پیوست.

در مجموع می توان روایات مربوط به مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به چهار دسته تقسیم کرد:

 1. روایاتی که آن بانوی بزرگوار را شاهزاده­ای رومی معرفی کرده است؛

 2. روایاتی که آن بانوی بزرگ را تربیت شدة خانه حکیمه خاتون دانسته است؛

 3. روایتی که علاوه بر تربیت وی، ولادت آن بانوی بزرگ را نیز در خانة حکیمه ذکر کرده است؛(2)

 4. روایاتی که مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بانویی سیاه پوست دانسته است.

 یکی از روایت های مشهور، حکایت از آن دارد که مادر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، شاهزاده­ای رومی است که اعجازگونه به بیت شریف امام عسکری علیه السلام راه یافته است.

شیخ صدوق در داستان مفصلی، حکایت مادر حضرت مهدی علیه السلام را نقل کرده است.(3)

روایات دسته اول

 این روایت، نخست از طریق شیخ صدوق، در کتاب کمال الدین و تمام النعمة نقل شده است. آن گاه محمد بن جریر طبری آن را با سندی متفاوت، در کتاب دلائل الامامة آورده و (4) شیخ طوسی در کتاب الغیبة به نقل آن پرداخته است.(5) وی، روایت را درست مانند روایت کمال الدین و

ص:414


1- سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص204 و 205.
2- مسعودی، اثبات الوصیة، ص272.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب41، ح1.
4- محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص262.
5- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص208، ح178.

تمام النعمة آورده است؛ امّا سند وی با سند کتاب کمال الدین متفاوت است. فتّال نیشابوری، ابن شهر آشوب،(1) عبدالکریم نیلی(2) و از متأخران صاحب إثبات الهداة فی النصوص و المعجزات از کسانی هستند که این حکایت را نقل کرده­اند. علامه مجلسی نیز حکایت را، یک جا از کتاب الغیبة و در جای دیگر، از کمال الدین و تمام النعمة نقل کرده است.(3)

برخی گفته اند: این حکایت پس از سال242 ق اتّفاق افتاده است؛ در حالی که از سال 242 ق به بعد، جنگ مهمّی می__ان مسلمانان و رومی__ان، رخ نداده است ت__ا نرجس خات__ون اسیر مسلمانان شوند.(4) در پاسخ گفته شده: در این دوران و پس از آن، درگ__یری و جنگ ه__ایی میان آن__ان رخ داده است ک__ه در بسی__اری از کت__اب­های تاری__خی، می توان نمونه هایی از این درگیری ها را یافت.(5)

 روایات دسته دوم

 در بعضی از احادیث _ بدون اشاره به سرگذشت آن بانوی بزرگوار _ فقط به تربیت وی در بیت شریف حکیمه دختر امام جواد علیه السلام اشاره شده است.(6) عموم روایات این دسته، با احادیث دستة نخست منافاتی ندارد؛ زیرا می توان روایات مربوط به نرجس خاتون را پس از ورود او به خانه آن بانوی بزرگ دانست.

 روایت دسته سوم

 مسعودی در اثبات

ص:415


1- ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص440.
2- عبدالکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص105.
3- محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص6.
4- جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص115.
5- ر.ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الاُمم والملوک، ج9، ص201؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج7، ص80، 81، 85، 93؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج10، ص323، 343، 345، 347؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود علیه السلام، ص152 مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته اند، آورده است.
6- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب42، ح2.

الوصیة پس از نقل روایت پیشین، افزوده است: نرجس خاتون، علاوه بر این که در بیت شریف عمه امام عسکری علیه السلام تربیت یافته بود؛ در همان بیت شریف نیز به دنیا آمده بود. (1)

شیخ طوسی این روایت را بدون جملة «ولدت فی بیتها»، نقل کرده است.(2)

 در سه دسته روایت یاد شده، چند مطلب مورد اتفاق است:

 الف. آن بانوی شریف، کنیز بوده است؛

 ب. او در خانة حکیمه خاتون، دختر امام جواد علیه السلام بوده است؛

 ج. حکیمه خاتون در موضوع ازدواج امام عسکری علیه السلام، از این کنیز سخن به میان آورده است.

 روایات دسته چهارم

در این دسته _ بر خلاف روایات پیشین _ سخن از کنیزی سیاه پوست به میان آمده است و عده ای نیز با تمسک به این روایات، خواسته اند دیدگاه مشهور را خدشه دار سازند. طرفداران این دیدگاه به روایت زیر از کناسی(3) استناد کرده اند. او می گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود:

همانا در صاحب این امر، سنّتی از یوسف علیه السلام است و آن این که او فرزند کنیزی سیاه است. خداوند سبحانه و تعالی امرش را در یک شب اصلاح می فرماید.(4)

علامه مجلسی با بیان این که این روایت، با بسیاری از روایات در بارة مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مخالفت دارد؛(5) راه حل را این دانسته است که مقصود از روایت، می­تواند مادر با واسطه یا مربی آن حضرت باشد.(6)

 در منابع معتبر، به سرگذشت مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ولادت

ص:416


1- مسعودی، اثبات الوصیة، ص272.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص244.
3- قابل توجه این که این روایت در غیبت نعمانی از یزید کناسی و در کمال الدین و تمام النعمة از ضریس کناسی نقل شده است.
4- ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص163؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص329، باب32، ح12.
5- گفتنی است روایات فراوانی از سوی مدعیان مهدویّت و طرفداران آن ها در طول تاریخ، جعل شده و به امامان معصوم علیهم السلام نسبت داده شده است.
6- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص219، باب13.

آن حضرت هیچ اشاره ای نشده است. البته سخنی که در این باره نقل شده این است که:

ابوعلی خزیزرانی، کنیزی داشت که او را به امام حسن عسکری علیه السلام اهدا کرد و چون جعفر کذّاب، خانه امام را غارت کرد؛ وی از دست جعفر گریخت و با ابوعلی ازدواج کرد. ابوعلی می گوید: او گفته است در ولادت سید حاضر بود و مادر او صقیل نام داشت. امام حسن

ص:417

عسکری علیه السلام صقیل را از آنچه بر سر خاندانش می آید، آگاه کرد و او از امام خواست از خدای تعالی بخواهد مرگ وی را پیش از آن برساند. او در حیات امام حسن عسکری علیه السلام در گذشت و بر سر قبر وی لوحی است که بر آن نوشته اند: این، قبر مادر محمد است.(1)

- - -

متمهدی > مدعیان مهدویت

مثلث برمودا > جزیرة خضرا

محدَّث

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

محدّث اسم مفعول از ریشة «حدَّث، یحدِّثُ» به معنای کسی است که حدیث و خبر تازه به او گویند و منظور، آن است که امامان علیهم السلام با فرشتگان رابطه دارند، سخن آنان را می شنوند و از آن ها حقایقی دریافت می کنند. این، کنایه از یک مقام معنوی است. این لفظ به این معنا، یکی از القاب ویژة امام علیه السلام است. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:

امیرمؤمنان علیه السلام به ابن عباس فرمود: «همانا شب قدر در هر سال وجود دارد و همانا در آن، امرِ یک ساله نازل می شود که این امر، به امامان پس از پیامبر خواهد بود.» ابن عباس گفت: «آنان کیانند؟» فرمود: «من و یازده نفر از نسل من امامانی اند که همگی محدَّث می باشند.»(2)

محمد بن مسلم گوید:

کلمه محدَّث نزد امام صادق علیه السلام ذکر شد، حضرت فرمود: «محدَّث کسی است که صدا را بشنود و شخص را نبیند.» به حضرت عرض کردم: «قربانت گردم! امام از کجا می فهمد که آن، کلام فرشته است؟» فرمود: «آرامش و وقاری به او داده می شود که می فهمد آن کلام از فرشته است.»(3)

نیز ن.ک: القاب حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ص:418


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص431، ح7.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص142، ح106.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، باب ان الائمة محدثون مفهمون، ح4.

محل بیعت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف > رکن و مقام

محل ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف > مسجد الحرام

محل قتل نفس زکیه > رکن و مقام

محمد

از نام های حضرت مهدی علیه السلام

حضرت مهدی علیه السلام بیشتر با لقب یاد می شود، در برخی روایات نام هایی برای آن حضرت ذکر شده است. یکی از این نام ها محمد است. بر خلاف معمول، در روایاتی چند گفته شده است نام بردن آن حضرت به این نام جایز نیست. البته این، در حالی است که برخی روایات به روشنی از آن حضرت با این نام یاد کرده است.

این روایات متعارض، سبب دیدگاه های مختلفی شده است؛ گروهی با استناد به روایات حرمت، بردن این نام را ممنوع و حرام دانسته اند؛ عده ای جواز را مقید به زمان غیر از تقیه و ترس دانسته و برخی نیز با استناد به روایاتی که در آن ها نام آن حضرت به صراحت ذکر شده است، قائل به ج__واز شده اند؛ بناب__راین می­ت__وان مستند روای__ی دیدگ__اه­های فوق را چنین بیان کرد:

1. روایاتی که حرمت را مربوط به هر زمان و هر مکان دانسته است؛

2. روای__اتی ک_ه حرمت را تا زمان ظه__ور حضرت مه_دی علیه السلام دانست__ه است؛

3. روایاتی که نام بردن را فقط در شرایط تقیه و ترس بر آن حضرت جایز نمی داند؛

4. روایاتی که بدون هیچ قیدی، نام بردن را جایز می داند و امامان علیهم السلام و یارانشان نیز در آن ها ب__ه نام آن حضرت تصریح کرده­اند.

انواع روایات دربارة نام بردن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به نام محمد

یک. روایات عدم جواز به صورت مطلق

روایات دستة اول را می توان به گروه­هایی چند تقسیم کرد:

1_1. نام بردن حض__رت ب__ا ن__ام مخصوص براب__ر کف__ر است: ام__ام صادق علیه السلام فرمود:

صاحب ­این امر، کسی­است که جز کافر، نام او را به­اسم خودش نبرد.(1)

ص:419


1- «صاحِبُ هَذاالاَمْرِلایسَمّیهِ بِاسْمِهِ اِلاَّکافِرٌ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص333، ح4.

این حدیث را شیخ صدوق(1) و مسعودی(2) نیز نقل کرده اند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، به طور عمده از این منابع است. این روایت صریح در حرمت است؛ اگر چه عده ای آن را حمل بر مبالغه کرده اند. برخی از شارحان کافی، دربارة این حدیث گفته اند:

شاید مراد از کافر در این روایت، کسی باشد که اوامر الهی را ترک و نواهی او را انجام می دهد؛ نه کسی که منکر پروردگار یا مشرک به او است. همچنین شاید این، مختص به زمان تقیه باشد؛ چرا که روایاتِ فراوانی، به نام آن حضرت تصریح کرده است.(3)

برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفادة حرمت از این گونه روایات پافشاری کرده­اند.(4)

 1_2. نام بردن آن حضرت جایز نیست؛ همان گونه که ولادت او، مخفی است. امام کاظم علیه السلام فرمود:

او، فرزند سرور کنیزان است؛ کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آن ها روا نیست….(5)

 1_3. نام بردن آن حضرت، جایز نیست؛ همان گونه که جسم او دیدنی نیست. داود بن قاسم جعفری گوید:

از امام هادی علیه السلام شنیدم که فرمود: «جانشین پس از من فرزندم حسن است و شما با جانشین پس از جانشین من چگونه خواهید بود؟» گفتم: «فدای شما شوم! چرا؟» فرمود: «زیرا شما شخص او را نمی بینید و بردن نام او به اسمش بر شما روا نباشد.» گفتم: «پس چگونه او را یاد کنم؟» فرمود: «بگویید: حجّت از آل محمد. صلی الله علیه و آله و سلم»(6)

ص:420


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص648، ح1.
2- مسعودی، اثبات الوصیة، ص280.
3- ر.ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج6، ص224.
4- ر.ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج4، صص18_ 16.
5- «…ذَلِک اِبْنُ سَیدَةِ الاِماءِ الذی تخفی عَلَی النَّاسِ وِلادَتُهُ، وَلا یحِلُّ لَهُمْ تَسْمِیتُهُ…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص368، ح6.
6- «الخَلَفُ مِنْ بَعْدی اِبْنی الحَسَنُ فَکیفَ لَکمْ بِالخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الخَلَفِ؟ فَقُلْتُ: وَلِمَ جَعَلَنی اللَّهُ فِداک؟ فَقالَ: لاَنَّکمْ لا تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَلا یحلُّ لَکمْ ذِکرَهُ بِاسْمِهِ قُلتُ فَکیفَ نَذْکرُهُ؟ قالَ: قُولُوا: الحُجَةُ مِنْ آلِ مُحَمدٍ صلی الله علیه و آله و سلم»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص381، ح5؛ کتاب الغیبة، ص202، ح169؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص278؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص262؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص328، ح13.

در این دسته از روایات نیز به سبب وجود ضمایر مخاطب در «یغیبُ عَنْکمْ» و «لا یحِلّ لَکمْ»، ممکن است گفته شود: حرمت، فقط متوجه مخاطبان آن حضرت بود و این، به دلیل فشارهایی است که ظالمان به سبب نام بردن حضرت بر شیعیان وارد می کردند.(1)

 از این دسته روایات، به دلیل وجود احتمالات، نمی توان حرمت را برای همگان به طور قطعی استفاده کرد.

 1_4. کسی که آن حضرت را بین مردم نام ببرد، ملعون است. با این مضمون، توقیعی از امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر شده است که می­فرماید:

لعنت خدا بر کسی که مرا در میان جمعی از مردم نام برد!(2)

در این روایت نیز احتمالاتی وجود دارد. ممکن است مقصود روایت، دوران غیبت صغرا باشد؛ یعنی، زمانی که آن حضرت میان جمعی حضور می یافتند و اگر کسی نام او را افشا می کرد، موجب فاش شدن اسرار می شد و خطری متوجه آن حضرت می گردید؛ وگرنه صرف نام بردن _ بدون اشاره به وجود ظاهری آن حضرتایشان _ مایه ضرر و زیانی نخواهد شد. احتمال دیگر این که مقصود از «فی مجمع من الناس» مخالفان و اهل سنّت باشد.

 دو. روایات عدم جواز تا هنگام ظهور

محمد بن زیاد ازدی از امام موسی بن جعفر علیه السلام دربارة امام غایب علیه السلام نقل کرده است:

…کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آن ها روا نیست، تا آن گاه که خدای تعالی او را ظاهر ساخته و زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همان گونه که پر از

ص:421


1- ر. ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج6، ص224.
2- «مَنْ سَمانی فی مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ فَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، ح3.

ظلم و جور شده باشد.(1)

عبدالعظیم حسنی گوید:

… امام هادی علیه السلام فرمود: «… و پس از من، پسرم حسن است و مردم، با جانشین او چگونه باشند؟» گفتم: فدای شما شوم برای چه؟» فرمود: «زیرا شخص او را نمی بینند و بردن نام او روا نباشد، تا آن که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید….»(2)

 سه. روایات جواز بدون بیم خطر

 در این دسته از روایات، به علت نام نبردن حضرت اشاره شده است. در این صورت، اگر آن علت وجود نداشته باشد، نهی نیز ساقط است. امام باقر علیه السلام در پاسخ ابوخالد کابلی که از نام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسیده بود، فرمود:

به خدا سوگند ای اباخالد! پرسش سختی پرسیدی که مرا به تکلیف و زحمت می اندازد؛ همانا از امری پرسیدی که [هرگز آن را به هیچ کس نگفته ام و] اگر آن را به کسی گفته بودم، به طور مسلم، به تو می گفتم. همانا تو از من چیزی را پرسیدی که اگر بنی فاطمه او را بشناسند، حرص ورزند که او را قطعه قطعه کنند.(3)

از این روایت استفاده می شود که اگر خطری برای حضرت پیش نیاید، دانستن و نقل نام آن حضرت، بی اشکال است. از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی آمده است:

پس به درستی که آنان اگر اسم را بدانند، آن را رایج ساخته و اگر بر مکان آگاهی یابند، آن را نشان

ص:422


1- «…تَخْفَی عَلَی النَّاسِ وِلادَتُهُ وَ لا تَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِیتُهُ حَتَّی یظْهِرَهُ اللَّهُ فَیمْلا الارْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص368، ح6.
2- «… وَ مِنْ بَعْدِی ابْنِی الْحَسَنُ فَکیفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قُلْتُ وَ کیفَ ذَلِک قَالَ لانَّهُ لایرَی شَخْصُهُ وَ لا یحِلُّ ذِکرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّی یخْرُجَ فَیمْلا الارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص379، ح1.
3- «…سَأَلَتنی وَاللَّهِ یا اَبا خالِدِ عَنْ سُؤالٍ مُجْهِدٍ، وَلَقَدْ سَأَلْتَنی عَنْ اَمْرٍ ما کنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ اَحَداً وَ لَوْ کنتُ مُحَدِّثاً بِهِ اَحَداً لَحَدَثْتُک، وَلَقَدْ سَألْتَنی عَنْ اَمْرٍ لَوْ اَنَّ بَنی فاطِمةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلی اَنْ یقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً»، نعمانی، الغیبة، ص288، ح2 و نیز ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص333، ح288.

خواهند داد.(1)

شیخ حر عاملی ذیل این روایت نوشته است: «این دلالت می­کند نه_ی، ب_ه ت__رس و ت__رتب مفس__ده اختصاص دارد.(2) این دسته از روایات، در مورد ترس و تقیّه است و با منتفی شدن آن، حرمت نام بردن نیز منتفی خواهد شد.

 چهار. روایات جواز نام بردن

 در روایات فراوانی وقتی سخن از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به میان آمده، به نام آن حضرت تصریح شده است. در این جا به بعضی از این روایات، اشاره می کنیم:

شیخ صدوق از حضرت علی علیه السلام، نقل کرده است:

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، نام امامان بعد از حضرت علی علیه السلام را یکی پس از دیگری برای آن حضرت برشمرد، تا این که فرمود: «مهدی امتم [در میان ایشان] محمد است که زمین را از عدل و داد آکنده سازد….» (3)

شیخ صدوق آورده است که حضرت علی علیه السلام بر فراز منبر دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:

برای او دونام است: یکی نهان و دیگری آشکار؛ اما نهان، احمد و نام آشکار، محمد است.»(4)

از موارد دیگری که قائلان به جواز نام بردن حضرت، بدان اشاره کرده اند، حدیث لوح حضرت زهرا علیها السلام است.(5)

از امام عسکری علیه السلام در موارد فراوانی نقل شده که به نام آن حضرت تصریح کرده است. زمانی که مادر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به ایشان حامله شد، امام عسکری علیه السلام به او فرمود:

ص:423


1- «…فَاِنَّهُمْ اِنْ وَقَفُوا عَلَی الاِسْمِ اَذاعُوهُ وَاِنْ وَقَفُوا عَلَی المَکانِ دَلُّوا عَلَیهِ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص364، ح331.
2- حر عاملی، وسائل الشیعة، ج16، ص240.
3- «…مَهْدِی اُمَّتی مُحَمَّدٌ الَّذی یمْلا الارْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص284، ح37.
4- «…لَهُ اِسْمانِ: اِسْمٌ یخْفی وَاِسْمٌ یعْلَنُ، فَاَمّا الَّذی یخْفی فَأَحْمَدُ، وَاَمَّا الَّذی یعْلَنْ فَمُحَمَّدٌ…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص653، ح17؛ ر.ک: طبرسی، اعلام الوری، ص465؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج16، ص244.
5- «…وَاُکمِلُ ذلِک بِاِبْنِهِ مُحمد رَحْمَةً لِلْعالَمینَ عَلَیهِ کمال مُوسی وَ بَهاءُ عیسی وَصَبْرُ اَیوبُ…»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص527، ح3.

تو حامل پسری هستی که نامش محمد است و او قائم پس از من است.(1)

افزون بر روایت های یاد شده در دع__اه__ای ف__راوانی نیز از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با عنوان محمد یاد شده است.(2)

برخی از بزرگان معاصر، پس از نقل چهار گروه روایات یاد شده، نوشته است:

ص:424


1- اربلی، کشف الغمة، ج2، ص475.
2- سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص58.

شکی نیست که قول به منع نام بردن از روی تعبّد، خالی از تحقیق است؛ اگر چه برخی از بزرگان بدان تصریح کرده اند… ظاهر این است که منع، دایر مدار وجود ملاک تقیه است. بنابراین نام بردن از آن حضرت به این نام در زمان ما هیچ منعی ندارد. به علاوه دستة چهارم روایات که بر جواز دلالت می کرد، از دسته های دیگر به مراتب، هم از نظر عدد بیشتر و هم از نظر دلالت اقوا است.

آن گاه نتیجه می گیرد:

حرمت تنها هنگام تقیه بوده و تنها راه جمع بین روایات همین قول است؛ وگرنه باید هر دو دسته روایت را قبول نکنیم و به اصطلاح، از اعتبار ساقط بدانیم یا قائل به تخییر شویم _ اگر بگوییم روایات ظنی هستند_ و حاصل این هم چنین می شود که به جواز قائل شویم.

در پایان قوی ترین قرینه بر نظر خود (جواز نام بردن) را همان دستة چهارم از روایات دانسته، احتیاط را نیز لازم نمی داند.(1)

 باتوجه به آنچه ذکر شد به نظر می رسد، در زمان غیبت کبرا اگر نام بردن آن حضرت موجب ضرر و زیان نشود، جایز است.

نیز ن.ک: احمد.

- - -

محمد بن عثمان بن سعید عمری

دومین نایب خاص حضرت مهدی علیه السلام در غیبت صغرا

دومین نایب از نواب چهارگانه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، محمد بن عثمان، فرزند نایب نخست است. وی پیش از آن، در زمان زندگی پدرش، از سوی امام عسکری علیه السلام به نیابت امام غایب معرفی شده بود. بدین صورت که آن حضرت، هنگامی که گروهی از شیعیان یمن در شهر سامرا به حضورش شرفیاب شدند، عثمان بن سعید را نزد خود فرا خواند و بر وکالت و وثاقت او تصریح کرد. سپس فرمود:

گ__واه باشید عثم__ان ب__ن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است.(2)

ص:425


1- ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، القواعد الفقهیة، ج1، ص504.
2- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص356، ح317.

عثمان بن سعید هنگام مرگ خود، به دستور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیابت را به فرزند خود، محمد سپرد. افزون بر آن، حضرت ولی عصر علیه السلام نیز در توقیعاتی، به نیابت او تصریح فرمود.(1) در بخشی از یکی از آن توقیع ها چنین می خوانیم:

… و اما محمد بن عثمان عمری، _ خداوند سبحانه و تعالی از او و پدرش خشنود و راضی باشد! _ همانا او مورد وثوق من و نوشته او، نوشته من است.(2)

محمد ب_ن عثم__ان، ب___ا وج__ود مخالفت هایی ک__ه از س_وی مدعیان دروغی__ن نی__ابت ب_____ا وی صورت می گرفت و با وجود فشارهایی که از حاکمان و خلفای آن دوران بر وی وارد می شد، توانست جایگاه نیابت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را به گونه ای شایسته نگه داشته، امور واگذار شده را به شایستگی انجام دهد. او نگذاشت غالیان با ترفندهای دروغین، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند؛ از این رو دوستداران امامان علیهم السلام هیچ گاه دربارة نیابت و وثاقت وی شک و تردید نکردند.

مدت نیابت نایب دوم حدود چهل س__ال ب__ه طول انجامید؛ از این رو توانست مسای__ل فق__هی، ک__لامی، اجتماعی و… بیشت__ری از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسیده، پاس__خ ها را در اختیار مردم قرار دهد.

 برخی ویژگی های نایب دوم

1. وی فرزند نخستین نایب بود؛ از این رو از موقعیت نیابت به طور کامل آگاهی داشت؛

2. همانند پدرش، از سوی دو امام به نیابت امام زمام علیه السلام نصب شده بود؛

3. در مقایسه با دیگر نایبان، زمان بیشتری نایب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود؛

4. وی مرجع و پناهگاه شیعیان در مسایل کلامی، فقهی، اجتماعی و… بود؛

5. اف__زون ب__ر رسیدگی به ام__ور شیعیان، از حساس ترین وظایف او در دوران نی__ابت، مب__ارزه با مدعی__ان دروغین نیابت بود.

ابوجعفر محمد بن عثمان، طبق دیدگاه مشهور، در سال 305 ق در آخر ماه جمادی الاولی در گذشت.

ص:426


1- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص510، ح41؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص361.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص362، ح326.

آرامگاه وی کنار قبر مادرش، بر سر راه کوفه در محلی که خانه اش آن جا بود، واقع است. این محل در سمت غربی بغداد است.(1)

نیز ن.ک: نیابت خاص، نواب خاص.

- - -

محمد بن علی بن هلال

از افراد منحرف در مهدویت

ابوطاهر محمد بن علی بن بلال در ابتدا نزد امام حسن عسکری علیه السلام فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن حضرت نقل کرده است؛ ولی رفته رفته به سبب پیروی از هوای نفس، راه انحراف در پیش گرفت و مورد سرزنش خاندان وحی واقع شد. وی، ادع__ا ک__رد وکی__ل حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. او نیابت نایب دوم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را منکر شد و دربارة اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برساند، خیانت کرد. (2)

 نایب دوم، زمینة دیدار وی را با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فراهم کرد. امام به وی فرمان داد اموال را به نایبشان برگرداند؛ اما او در دشمنی و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از ناحیة مقدسه، بر بیزاری از وی _ در ضمن افرادی دیگر از جمله حلاج و شلمغانی _ صادر شد.(3)

- - -

محمد بن علی شلمغانی

از افراد منحرف در مهدویت

شلمغانی از یاران امام عسکری علیه السلام بود و در آغاز، انحرافی نداشت و بلکه از فقه__ای بزرگ امامیه ب__ه شم__ار می رفت. اما پس از وفات امام حسن عسکری علیه السلام انتظار نیابت داشت و وقتی نیابت به حسین بن روح واگذار شد، حسد او شعله ور شده، کارشکنی بر ضد حسین بن روح را آغاز کرد. وی سخنانی از خود می ساخت و به حسین بن روح و دیگر نایبان نسبت می داد.(4)

ص:427


1- علی غفار زاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السلام، ص230، به نقل از: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص366.
2- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص400.
3- طبرسی، الاحتجاج، ح2، ص474.
4- ر.ک: نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص136.

وی پیش تر کتاب های بسیاری داشت و در آن ها، انبوه روایاتی را که از امامان علیهم السلام شنیده بود، گردآوری و دسته بندی کرده بود،(1) اما هنگامی که راه انحراف و ارتجاع در پیش گرفت و در اندیشه، عقیده و عمل دگرگون شد، در روایات تغییراتی پدید می آورد؛ هر چه می خواست بر آن ها می افزود وهر چه دلخواه او بود، کم می کرد. نجاشی در رجال خود دربارة وی می نویسد:

ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی از پیروان مذهب امامیه بود؛ اما رشک و حسد بر جایگاه ابوالقاسم حسین بن روح، وی را بر آن داشت که ترک مذهب امامیه گوید و داخل کیش های مردود شود؛ تا بدان جا که از طرف امام غایب، توقیعاتی بر ضد او صادر شد. سرانجام به امر سلطان ]= دولت[ به دار آویخته شد.(2)

مردم پس از صدور لعن شلمغانی، نزد حسین بن روح رفته گفتند: «خانه های ما از آثار شلمغانی انباشته است؛ چه کنیم؟» وی گفت: «نظر من، دربارة کتاب های او همان چیزی است که امام عسکری علیه السلام دربارة کتاب های بنی فضّال فرمود: "اعتقادات آنان را کنار گذارید و آنچه نقل کرده اند، بپذیرید".»(3)

 شیخ طوسی سبب کشته شدن شلمغانی را چنین دانسته است: زمانی که ابوالقاسم حسین بن روح او را آشکارا نفرین کرد و همه جا شهرت یافت و مردم از وی دوری جستند، تمام شیعیان از او بر حذر بودند؛ به طوری که نتوانست به نیرنگ های خود ادامه دهد. روزی در محفلی که سران شیعه حاضر بودند و همه نفرین شلمغانی و دوری از او را از ابوالقاسم حسین بن روح نقل می کردند، شلمغانی به حاضران گفت: من و او ]= حسین بن روح[ را در جایی بخواهید، تا من دست او و او هم دست مرا بگیرد و در حق یک دیگر نفرین کنیم. اگر آتش نیامد و او را نسوزاند، هرچه او دربارة من گفته، درست است.» این خبر در خانة ابن مقله اتفاق افتاد و از آن جا به گوش «الراضی بالله» خلیفة عباسی رسید. «راضی» هم دستور داد

ص:428


1- احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج2، ص239.
2- احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج2، ص294.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص387.

او را دستگیر کرده و به قتل رساندند؛ بدین گونه شیعیان از شرّ او راحت شدند.(1) ای__ن اتف__اق، س__ال 323ق رخ داد.(2)

- - -

محمد بن نصیر نمیری

از مدعیان دروغین نیابت حضرت مهدی علیه السلام

محمد بن نصیر نمیری، یکی از رقبای محمد بن عثمان بود که نیابت وی را قبول نداشت و خود مدعی نیابت بود. شیخ طوسی، در اصحاب امام جواد علیه السلام دو بار از او نام برده و هیچ شرحی دربارة او نداده است.(3) و علامة حلی نیز، دو جا از او نام برده، می نویسد:

محمد بن نصیر نمیری کسی است که امام هادی علیه السلام او را لعن کرده است.

در جای دیگر می نویسد: ابن غضائری دربارة او گفته است:

محمد بن نصیر از نگاه علمی، از فضلای بصره بود [و از نظر عقیدتی] ضعیف بود. فرقة «نصیریه» را او تأسیس کرده و به او منسوب است.(4)

در رجال کشی نیز شرح حال او مطرح است. به نظر مرحوم کشی امام هادی علیه السلام سه نفر را لعن کرده که یکی از آن ها محمد بن نصیر نمیری است.(5) در ج__ای دیگ__ر از عبیدی نقل می کند:

امام عسکری علیه السلام _ بدون این که من چیزی از او بپرسم _ نامه ای برایم فرستاد و در آن نامه، از محمد بن نصیر نمیری و حسن بن محمد بن باباقمی، اعلان انزجار کرده، فرمود: «تو و همة دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آن ها را لعن می کنم و لعنت خدا نیز بر آن ها باد! آنان از نام ما سوء استفاده کرده و اموال مردم را می خورند و فتنه انگیزی می کنند. آنان ما و شیعیان ما را اذیت کردند. خداوند سبحانه و تعالی آن ها را اذیت کند و آنان را در فتنه ای که ایجاد کرده اند، مغلوب و نابود سازد.»(6)

ص:429


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص406.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص412.
3- شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص405، رقم 7 و ص407 رقم 23.
4- علامه حلی، رجال العلامه، ص254 و 257.
5- کشی، اختیار معرفة الرجال، ج2، ص805.
6- کشی، اختیار معرفة الرجال، ج2، ص805.

وی عقایدی کفرآمیز و الحادی داشت که سعی می کرد آن را در بین عامّه مردم منتشر سازد. محمد بن موسی بن حسن بن فرات نیز اسباب کار او را فراهم و او را پشتیبانی می کرد.(1) ابن فرات از خاندان معروف بنوفرات بود. وی در بغداد و کوفه محدثی معروف بود و به نظر می رسد نخستین فرد از خاندان بنوفرات است که در حکومت عباسی مقامی به دست آورد.(2) از این جا نقش حکومت در حمایت و پشتیبانی از خطوط انحرافی روشن می شود. عقاید نمیری در کتاب الغیبة، رجال کشی و فرق الشیعه بیان شده است.

سعد ب__ن عب__داللّه اشعری گوید: محمد بن نصیر نمیری مدعی بود پیغمبر است و امام هادی علیه السلام او را مبعوث کرده است. عقیدة به تناسخ داشت و معتقد به خدایی امام هادی علیه السلام بود، نزدیکی با محارم را جایز می دانست و….(3)

 سعد بن عبداللّه گوید: نمیری در آخر عمر بیمار شد و در آن حال مرد. در آن بیماری از وی پرسیدند: «جانشین تو کیست؟» او با زبان ضعیف و گرفته ای گفت: «احمد»؛ ولی کسی نفهمید احمد کیست؛ به همین سبب این حرف، موجب انشعاب پیروان او شد؛ عده ای گفتند: «مقصود نمیری، احمد فرزندش بوده است.» جمعی گفتند: «احمد بن محمد بن موسی بن فرات است.» و گروهی گفتند: «منظور وی احمد بن موسی بن فرات است.» و فرقه ای گفتند: «منظور وی احمد بن ابوالحسین بن بشر بن یزید است.» این انشعاب باعث پراکندگی اتباع او شد.(4)

- - -

ص:430


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص398.
2- جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص169.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص398، ح371؛ کشی، اختیار معرفةالرجال، ج2، ص805؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص103.
4- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص399، ح373.

محمدیه

 پی__روان ام_امت محم_د ب__رادر ام_ام عسکری علیه السلام و منحرف از امام مهدی علیه السلام

 محمدیه طرفداران امامت محمد بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا علیهم السلام و یکی از گروه هایی بودند

که در مهدویّت دچار انحراف شدند. وی، از سادات جلیل القدر علوی بود که زمان حیات پدرش درگذشت. قبرش امروز نزدیکی بلد در دو فرسنگی سامرا و زیارتگاه است و سید محمد خوانده می شود. گویند: محمد نه پسر داشت که چهار تن از ایشان به خوی و سلماس در آذربایجان مسافرت کرده و کشته شدند. پنج تن دیگر نیز به شهر لار رفتند و آن جا به قتل رسیدند.

 طرفداران امامت او گفتند: وی نمرده و زنده است؛ زیرا پدرش او را به امامت نامزد کرد و یاران را به امامت وی پس از خود آگاه ساخت. چون نسبت دروغ بر امام جایز نیست و نیز نتوان گفت که بدا رخ داده، پس او جانشین پدر است. اگرچه در دیده و چشم مردمان نمودار گشت که او در گذشت؛ ولی او نمرده است و پدرش علی بن محمد از ترس مردم که ممکن بود به وی گزندی رسانند، او را ناپدید و غایب ساخت و او مهدی قائم است.(1)

- - -

مدعیان بابیت

دروغگویان مدعی باب مهدی بودن

بی گمان، هر چه باوری، ژرفای بیشتری داشته، به حقیقت نزدیک تر باشد و در دل ها جای گیرد، افراد سوداگر و سودنگر، بیشتر در پی بهره های ناپاک از آن، بر خواهند آمد.

 آموزه های مهدویّت، به سبب ویژگی های ممتاز و پرجاذبة خود و این که همواره در عمق قلب های توده انسان ها نفوذ کرده است، بیشتر مورد بهره جویی و استفادة نادرست افراد کژرو قرار گ__رفته است. پیشینه پُ__ردامنة انحراف های پدید آمده در این عرص__ه به ویژه فرقه های منحرف در مهدویّت که ب__ه ق__رن های نخست اسلام ب__از می گردد گواهی روشن بر این مدعا

ص:431


1- ر.ک: نوبختی، فرق الشیعه، ص100 و 101؛ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص394.

است. بررسی این انحراف ها و زمینه های پیدایی آن، می تواند در پیشگیری از فرو افتادن دوباره در این لغزش ها، نقش مهمی داشته باشد.

 از آن جا که پس از شهادت امام عسکری علیه السلام و آغاز غیبت صغرا، ارتباط رودرروی مردم با پیشوای معصوم قطع شد، سفیران خاص به گونه ای ویژه، برای راهنمایی مردم، تلاش های پردامنه ای را آغاز کردند. ایشان، از پراکندگی پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام جلوگیری کرده و رهبری شیعیان را به دست گرفتند. پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام رفته رفته، با این روش خو گرفته و کارهای خود را از راه سفیران چهارگانه پی گیری کردند و این خود، جایگاه بلندی را برای این سفیران رقم زد. در این میان، افرادی سست ایمان و کژاندیش برای رسیدن به اهدافی چند، به دروغ مدعی نیابت امام غایب شدند. در یک بررسی کوتاه برخی سرچشمه های این ادعاهای دروغین را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

 1. سستی ایمان

 یکی از عوامل مهم در چنین ادعاهای نادرستی، سستی باورهای دینی است؛ چرا که کسانی که دارای قوت مناسب ایمان هستند، هرگز برابر خواست پیشوای معصوم _ در پیروی از سفیران خود _ به بیراهه نمی روند. بیشترین افرادی که به دروغ چنین ادعایی کردند، از این کاستی برخوردار بودند که. یکی از این افراد شلمغانی بود. (1)

 2. طمع در اموال امام

در زمان غیبت صغرا، برخی برای آن که اموال امام زمان علیه السلام را به وکیل و نماینده واقعی اش تحویل ندهند، ادعای نیابت و بابیت کردند.(2)

 3. رسیدن به شهرت

 شهرت طلبی نیز از عوامل بسیار مهم در پیدایی باورهای خرافی و مذهب های ساختگی است. اشتیاق به بزرگ شدن و خودنمایی، از صفات نکوهیده اخلاقی است که انسان را به سوی کارهای خطرناک می کشاند. (3)

 4. انگیزه های سیاسی

 یکی دیگر از سبب های پدید آمدن مدعیان بابیّت، انگیزه های سیاسی است. دشمنان، گاهی به طور مستقیم و زمانی غیرمستقیم _ برای آن که باور شیعیان را سست کرده و آنان را در

ص:432


1- احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج2، ص239.
2- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص400.
3- ر.ک: سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص490.

پراکندگی فرو برند _ برخی را تحریک می کنند تا ادعای بابیت کنند. در این راه، برخی عناصر را به دلخواه خویش تربیت کرده، به آنان دستور دادند ادعای بابیت کنند و آنان را با همه امکانات در این راه یاری کردند که برای نمونه می توان به علی محمد باب اشاره کرد.

نیز ن.ک: باب، بابیه، بهائیت،

- - -

مدعیان مهدویت

دروغگویان مدعی مهدی بودن

کسانی که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند، به اعتباری بر سه گروه قابل تقسیم هستند:

 1. ک__سانی ک___ه دیگ__ران روی انگیزه های خ__اصی، آن__ان را مهدی نجات بخش خواندند؛

 2. کسانی که به انگیزة جاه طلبی و قدرت خواهی، چنین ادعای دروغینی داشتند؛

 3. کسانی که طبق نقشه استعمار و به اشاره بیدادگران، به چنین فریبی دست یازیدند و خود را مهدی نجات بخش، معرفی کردند.

 گروه اول: این واقعیت از تاریخ به دست می آید که برخی کسانی که ادعای مهدویت به آن ها نسبت داده شده، نه از سوی خود آنان سرچشمه گرفته است و نه خود بدان راضی بوده اند؛ بلکه یاران و پیروانشان چنین ادعایی را به آن ها نسبت داده و این اندیشه را گسترش دادند. البته می بایست خود آنان، چنین ادعاهای دروغین و نسبت های نادرست را به شدت نفی می­کردند؛ اما روشن نیست چرا خود آنان، برابر این عنوان ساختگی، اعتراض نکردند و پیروانشان کوشیدند برخی نشانه های حضرت مهدی را به این چهره ها تطبیق و تفسیر کنند.

برای نمونه می توان به محمّد حنفیه، زید فرزند امام سجاد علیه السلام و محمّد بن عبداللّه محض اشاره کرد.

 گروه دوم: کسانی بودند که به انگیزه های فریب کارانه و جاه طلبانه، ادعای مهدویت نمودند و برای جلب عواطف و به دست آوردن قدرت، به دروغ، خود را مهدی نجات بخش معرفی کردند. از جملة این گروه، مهدی عباسی است. پدرش منصور دوانیقی ادعا کرد پسرش مهدی عباسی، همان مهدی موعود است. این در حالی است که خود او پیش از این ادعا، به محمّد بن عبداللّه محض _ به عنوان مهدی نجات بخش _ دست بیعت داده

ص:433

بود و او را مهدی نجات بخش می دانست.

 گروه سوم: عناصری بودند که بر اساس نقشه و خواست استعمارگران، ادعای مهدویت کردند. استعمار پلید، برای درهم کوبیدن اسلام و ایجاد اختلاف و کینه توزی در جامعة اسلامی، نقشه های خائنانة بسیاری کشید. از نقشه های شیطانی استعمار در این میدان، ساختن مرام ها و مسلک های رنگ_ارنگ می_ان مسلمانان و بازی با مفاهیم و اعتقادات دینی آنان بود، تا بدین وسیله، بی ایمانی و سست باوری و تزلزل دل ها را در جامعة اسلامی پدید آورد. از چیزهایی که در این میدان، از آن بهره بردند، اندیشه و عقیده به مهدی موعود بود. در این راه، برخی عناصر را به دلخواه خویش تربیت کرد و به آنان دستور داد ادعای مهدویّت کنند و با همة امکانات در این راه به آنان یاری رساند.(1)

- - -

مرجع تقلید

نایب عام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت

 یکی از اموری که در دوران غیبت کبرا اهمیت ویژه ای دارد، تقلید از مجتهد جامع شرایط است. علمای شیعه امامیّه می گویند: عمل به تقلید، به دلایل عقلی و نقلی لازم و واجب است. عقل، دستور می دهد که فرد ناآگاه، از دانشمندی آگاه و دانا راهنمایی بجوید و از او تقلید کند.

 مرجع تقلید، مجتهدی عادل و وارسته است که قوانین اسلام را بر اساس قرآن، سنت، اجماع و عقل استنباط می کند. سلسله مراجع بزرگ تقلید از رحلت چهارمین نایب ویژه (ابوالحسن علی بن محمد سمری) در سال 329 ق به بعد آغاز شد. در این زنجیره، نام محمد بن یعقوب کلینی، محمد ب__ن علی ب__ن ب__ابویه قمی و ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، تا امام خمینی که همه از مجته__دان شیعه و مراجع تقلید می باشند، قابل ذکر است.

 نجف اشرف، از زمان شیخ طوسی، مرکز علمی شیعه قرار گرفت و مجتهدان بزرگ بیشتر، آن جا به تحصیل علم پرداختند. به نظر نمی رسد که نهاد مرجع تقلید، تا پیش از زمان شیخ محمدحسن اصفهانی نجفی (م 1266ق) جنبة مرکزیت عام یافته باشد. جانشین بلافصل او شیخ مرتضی انصاری

ص:434


1- ر. ک: سید محمد کاظم قزوینی، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا ظهور، ص565 _572.

(م1281ق) بزرگ ترین مجتهد زمان خود به شمار می رفت. از آخرین مراجع تقلید که به رحمت ایزدی پیوسته و در زمان خود نزد طبقات مختلف جامعه مقبولیت عمومی داشتند، سید ابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین بروجردی (م1340ش) و سید روح للَّه موسوی خمینی (م1368ش) را می توان نام برد.

نیز ن.ک: ولایت فقیه، ولی فقیه،

- - -

مردان آخرالزمان > آخرالزمان

مرکز حکومت مهدی علیه السلام > مسجد کوفه

مرگ جاهلی

مردن بدون شناخت پیشوای حق

معاویة بن وهب گوید:

شنیدم از امام صادق علیه السلام فرمودکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر کس بمیرد، در حالی که امام خودش را نمی شناسد، به مرگ جاهلی مرده است».(1)

محمد بن عثمان عَمری گوید: از پدرم شنیدم که می گفت: «من در حضور ابومحمد حسن بن علی علیهما السلام بودم. از آن حضرت دربارة این خبر که: «زمین تا روز قیامت از حجّت خداوند سبحانه و تعالی بر خلقش خالی نیست و هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» پرسیده شد؛ فرمود: «إِنَّ هَذَا حَقٌّ کمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ؛ به راستی این درست است؛ چنان که روز درست است». به او عرض شد: «ای فرزند رسول خدا! حجّت و امام بعد از شما کیست؟» فرمود: «پسرم، محمد او امام و حجّت بعد از من است. هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. آگاه باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان می­شوند و اهل باطل در آن هلاک می­گردند و کسانی که برای آن، وقت معیّن کنند، دروغ می­گویند. سپس خروج می­کند و گویی به پرچم های سپیدی می نگرم که بر بالای سر او در نجف

ص:435


1- «مَنْ ماتَ لایعرِفُ اِمامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیةً»، نعمانی، الغیبة، ص129؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص409، ح9.

کوفه در اهتزاز است.»(1)

مرگ جاهلی، یعنی، مردنِ بدون شناخت خدا و رسول او صلی الله علیه و آله و سلم کسی که امام زمان خود را نشناسد، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت که خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را نمی­شناختند، خارج نشده است؛ بنابراین، اگر معرفت خدا و رسول او، به معرفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نینجامد، برای انسان سودی نخواهد داشت و او را دین دار نمی کند.

شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: منظور از جاهلیت، جهل مطلق و در بارة همه چیز است یا فقط نشناختنِ امام است؟ آن حضرت فرمود: «جَاهِلِیةَ کفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ؛(2) جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است».

 پس نتیجة عدم شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، کفر و نفاق و گمراهی است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از سوی خدا باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت ضلال نامیده می شود و مرادف با استضعاف است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به هر حال از هدایت الهی و دین داری محروم شده است. حالت کفر و نفاق، مربوط به شخصی است که معرفی الهی برایش صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این، دو حالت دارد: یا انکار و عدم تسلیم خود را به صراحت ابراز می دارد که کفر نامیده می شود یا آن را مخفی می دارد که نفاق است. در هر سه صورت، شخ__ص، از مسیر عب__ودیت خداوند سبحانه و تعالی دور افتاده و سرانجام نیک نخواهد داشت؛ پس شناخت و پیروی از امامان معصوم علیهم السلام، نه از باب تعبّد که به حکم عقل است؛ چرا که انسان خداشناس راهی به سوی خدا ندارد، مگر از طریقی که خودِ خداوند سبحانه و تعالی قرار داده است. جز از این راه، نمی تواند از رضا و خشم الهی آگاه شود. مراجعة مردم به ائمة اطهار علیهم السلام، از باب مراجعة نادان به دانا است. این یک حکم عقلی

ص:436


1- «ابْنِی مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الاِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَیبَةً یحَارُ فِیهَا الْجَاهِلُونَ وَ یهْلِک فِیهَا الْمُبْطِلُونَ وَ یکذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ ثُمَّ یخْرُجُ فَکأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی الاعْلَامِ الْبِیضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ الْکوفَةِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص81، ح8.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص377.

است؛ همچنان که عاقل در امور مادی و دنیایی خود، به دانا و متخصصِ آن مراجعه می­کند، در امور معنوی و غیر مادی نیز عقل همین گونه حکم می­کند.(1) البته در روایت های اهل سنت، به جای معرفت امام، داشتن امام ذکر شده است. آنان از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده اند که فرمود:

هر کس بمیرد و حال آن که امام نداشته باشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.(2)

- - -

ص:437


1- سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر علیه السلام، ص111 (با تصرف).
2- الطبقات الکبری، ج5، ص144.

مرگ سرخ

کشتار فراگیر در آستانة ظهور

 در روایات فراوانی گفته شده است: درآستانة ظهور، جنگ های خونین فراوانی رخ خواهد داد که بسیاری از مردم، کشته خواهند شد. از این کشتار، به مرگ سرخ یاد شده است. حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود:

در آستانة قیام قائم، مرگ سرخ، مرگ سفید و ملخ هایی به هنگام و ملخ هایی نابه هنگام سرخ، همچون خون خواهد بود؛ ام__ا مرگ س__رخ [کشته شدن با] شمشیر است و مرگ سفید به وسیله طاعون است.(1)

نیز ن.ک: ظهور، نشانه های ظهور،

- - -

مرگ سفید

مرگ فراگیر در آستانة ظهور

در روایات، از آن به بیماری طاعون که باعث مرگ انسان های فراوانی می شود، یاد شده است.

حضرت علی علیه السلام فرمود:

در آستانة قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف … مرگ سفید است… ؛ اما مرگ سفید، پس آن طاعون است.(2)

نیز ن.ک: ظهور، نشانه های ظهور.

- - -

مستضعف

وعده داده شدگان حاکمیت زمین در عصر ظهور

 واژه مستضعف از ریشة (ض ع ف) است و در باب استفعال، به معنای کسی است که او را به ضعف کشانده و در بند و زنجیر کرده اند. در فرهنگ دینی _ به طور عمده _ مقصود از مستضعف دو گروه هستند:

 1. مستضعف فکری و عقیدتی

 از بررسی آیات و روایات استفاده می شود افرادی که از نظر فکری،

ص:438


1- «بَیْنَ یَدَی القائِمِ مَوْتٌ اَحْمَرٌ وَمَوْتٌ اَبْیَضٌ وَجَرادٌ فی حینِهِ وَجَرادٌ فِی غَیرِ حینِهِ اَحْمَرٌ کاَلْوانِ الدَّمِ فَاَمّا المُوتُ الاَحْمرُ فَالسَّیفُ وَاَمّا المَوتُ الاَبیَضُ فَالطّاعُونُ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص438، ح430.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص438، ح430.

بدنی یا اقتصادی آن چنان ضعیف باشند که قادر به شناسایی حق از باطل نشوند یا این که تشخیص عقیده صحیح بر اثر ناتوانی جسمی یا ضعف مالی و دیگر عوامل برای آن ها ممکن نباشد، مستضعف هستند.

 2. مستضعف عملی

 ای__ن ها کس__انی ان_د ک__ه حق را تشخیص داده اند؛ اما خفقان محیط، اجازه عمل و اقدام را از آنان سلب کرده است. به تعبیر دیگر، کسانی اند که نیروهای بالفعل و بالقوه دارند اما از ناحیه ظالمان و جباران، سخت در فشار قرار دارند. با این حال برابر بند و زنجیر که بر دست و پای آنان نهاده اند، ساکت و تسلیم نیستند و پیوسته تلاش می کنند دست جباران و ستمگران را کوتاه سازند و آیین حق و عدالت را برپا کنند.

 خداوند سبحانه و تعالی به چنین گروهی، وعدة یاری و حکومت در زمین داده است و در قرآن کریم فرموده است:

((وَنُریدُ اَنْ نَمُنَ عَلی الَّذینَ استُضْعِفُوا فِی الاَرْضِ وَنَجْعَلهم اَئمةً وَنَجْعَلَهُم الوارثین))(1)

و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم.

 بدون تردید هرگز در این آیات، سخن از یک برنامه موضعی و خصوصی مربوط به بنی اسرائیل نیست؛ بلکه بیانگر قانون کلی برای همة عصرها و قرن ها و همة اقوام و جمعیت ها است. این بشارتی برای همة انسان های آزاده و خواهان عدل است.

نمونه ای از تحقّق این مشیت الهی، حکومت بنی اسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود ونمونه کامل تر آن، حکومت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش بعد از ظهور اسلام بود؛ حکومت پابرهنه ها و تهیدستان با ایمان و مظلومان پاکدل که پیوسته از سوی فرعون های زمان خود، موردتحقیر و استهزا وتحت فشار وظلم وستم بودند. سرانجام خداوند سبحانه و تعالی به دست همین گروه، دروازه های قصرهای کسراها و قیصرها را گشود و آنان را

ص:439


1- قصص(28): 5.

از تخت قدرت به زیر آورد و بینی مستکبران را به خاک مالید.

 گسترده ترین نمونة آن ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کرة زمین، به وسیلة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

است. این آیه از آیاتی است که به روشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را می دهد؛ از این رو در روایات اسلامی می خوانیم اهل بیت علیهم السلام در تفسیر این آیه شریف، به آن ظهور بزرگ اشاره کرده اند. امام علی علیه السلام در این باره فرمود:

دنیا، پس از چموشی و سرکشی به ما روی می کند؛ چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد [پس آن حضرت آیه یاد شده را تلاوت فرمود].(1)

در حدیث دیگر آن امام بزرگوار در تفسیر آیه یاد شده فرمود:

این گروه، آل محمد هستند. خداوند سبحانه و تعالی مهدی آنان را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می شود، بر می انگیزد و به آن ها عزّت می دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می کند.(2)

- - -

مسجد جمکران

مسجد منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

از مکان هایی که امروزه علاقه مندان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به آن توجه دارند، مسجد جمکران است. طبق آنچه در برخی کتاب های معاصر و پیش از آن آمده، این مسجد به دستور حضرت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف س_اخت___ه ش___ده است. نخستین کتابی که به صورت گسترده حکایت بنای مسجد را نقل کرده، کتاب نجم الثاقب است.

این حکایت به عنوان حکایت نخست در باب هفتم با عنوان «در ذکر احوال کسانی که در دوران غیبت کبرا خدمت آن جناب رسیده اند» این گونه نقل شده است:

شیخ فاضل حسن بن محمد بن حسن قمی،(3) معاصر صدوق،(4) در

ص:440


1- سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 209.
2- «هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِم فَیَعِزَّهُمْ وَیُذِّلُ عَدُوَّهُم»، کتاب الغیبة، ص184؛ بحارالانوار، ج51، ص54.
3- در کتاب های رجالی متقدم و متأخر چنین نامی نیامده است.
4- برخی گفته اند: با توجه به این که طبق این نقل، صاحب تاریخ قم، معاصر شیخ صدوق و نیز اتفاق یاد شده در زمان او رخ داده است، شایسته بود به جای نقل از کتاب صدوق حکایت را، از خود او و یا حسن بن مثله یا شاهدان این حادثه نقل می کرد.

تاریخ قم نقل کرده(1) از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین،(2) از مصنفات شیخ ابی جعفر محمد بن بابویه قمی،(3) به این عبارت در باب بنای مسجد جمکران از قول حضرت امام محمد(4)مهدی علیه صلوات الله الرحمن که سبب بنای مسجد مقدس جمکران و عمارت آن به قول امام علیه السلام این بوده است که شیخ عفیف صالح حسن بن مثلة جمکرانی رحمة الله می گوید: که من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سنه ثلث و تسعین(5) در سرای خود خفته بودم که ناگاه جماعتی مردم به در سرای من آمدند نصفی از شب گذشته مرا بیدار کردند گفتند برخیز و طلب امام محمد مهدی صاحب الزمان صلوات علیه را اجابت کن که تو را می خواند…

آنگاه حکایت رفتن و دیدار خود را شرح داده است.

تا اینکه نقل می کند: حضرت امام علیه السلام مرا به نام خود خواند و گفت برو و حسن مسلم را بگو که تو چند سال است ک__ه عم__ارت ای__ن زمین می کنی و می کاری و م__ا خ__راب می کنیم و پنج سال است که زراعت می کنی و امسال دیگر باره باز گرفتی و

ص:441


1- در تاریخ قم، نسخه سال 1001، تصحیح سید جلال الدین طهرانی به سال1353ق، این حکایت وجود ندارد. ممکن است در نسخه در اختیار صاحب نجم الثاقب وجود داشته است (نرم افزار نور السیرة2، تاریخ قم، توس، تهران).
2- در کتاب مستدرک از آن، با عنوان «مونس الحزین فی معرفة الدین و الیقین»، یاد شده است. ( محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص447، ح3961) و در مستدرک اشاره ای به کتاب تاریخ قم نشده است.
3- مرحوم نوری درباره این کتاب می نویسد: «و لم اجد الکتاب فی فهرس کتبه»، مستدرک الوسائل، ج3، ص447.
4- بسیاری از علما، از جمله محدث نوری نام بردن حضرت را به این نام حرام می دانند.
5- روشن نیست 293 است یا 393.

عمارتش می کنی رخصت نیست که تو در این زمین دیگر باره زراعت کنی باید هر انتفاع که از این زمین برگرفته رد کنی تا بدین موضع مسجد بنا کنند و بگو این حسن مسلم را که این زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده است و شریف کرده و تو با زمین خود گرفتنی و دو پسر جوان خدای عز و جل از تو باز ستد و تو تنبیه نشدی و اگر نه چنین کنی آزار وی به تو رسد آنچه تو آگاه نباشی…(1)

مردم را بگو تا رغبت بکنند بدین موضع و عزیز دارند و چهار رکعت نماز اینجا بگذارند دو رکعت تحیت مسجد در هر رکعتی یک بار الحمد و هفت بار قل هو الله احد و تسبیح رکوع و سجود هفت بار بگویند و دو رکعت نماز امام صاحب الزمان علیه السلام بگذارند(2) بر این نسق چون فاتحه خواند به ((ایاک نعبد و ایاک نستعین))؛ رسد صد بار بگوید و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند و در رکعت دوم نیز به همین طریق بگذارد و تسبیح در رکوع و سجود هفت بار بگوید و چون نماز تمام کرده باشد تهلیل بگوید و تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام و چون از تسبیح فارغ شود سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش صلوات الله علیهم بفرستد و این نقل از لفظ مبارک امام علیه السلام است که «فمن صلیهما فکانما صلی فی البیت العتیق»؛(3) یعنی هر که این دو رکعت نماز بگذارد همچنین باشد که دو رکعت نماز در کعبه گزارده باشد.

ص:442


1- از این سخنان به دست می آید این زمین پیش تر مسجد بوده یا این که حد اقل ملک حسن مسلم نبوده است و او آن را غصب کرده است.
2- ممکن است این بخش را محدث نوری افزوده باشد؛ چرا که نمازی که بزرگان به نام نماز امام زمان علیه السلام معرفی کرده اند، اندکی با این بیان متفاوت است. ر.ک: قطب الدین راوندی، الدعوات، ص89؛ سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص288؛ کفعمی، البلد الامین، ص164؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج8، ص184، ح10374؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج88، ص189.
3- پیش تر، چنین تشبیهی از هیچ یک از پیشوایان معصوم علیهم السلام برای هیچ مکانی ذکر نشده است.

حسن مثله جمکرانی گفت که من چون این سخن بشنیدم گفتم با خویشتن که گویا این موضع است که تو می پنداری انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان…

مولف گوید: در نسخه فارسی تاریخ قم و در نسخه عربی آن که عالم جلیل آقا محمد علی کرمانش__اهی مختصر این قصه را از آن نقل ک__رده در حواشی رجال میر مصطفی در باب حسن تاریخ قصه را در ثلث و تسعین یعنی نود و سه بعد از دویست(1) نقل کرده و ظاهراً بر ناسخ مشتبه شده و اصل سبعین بوده که به معنی هفتاد است زیرا که وفات شیخ صدوق پیش از نود است.(2)

 آنچه در بالا آمد فقط بخش هایی از داستان نوشتة مرحوم نوری در کتاب نجم الثاقب بود. لازم یادآوری است که محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل و نیز جنة المأوی به نقل این داستان با برخی تفاوت ها، پرداخته است.(3)

مرحوم نوری در کتاب مستدرک سال این رخداد را 393 ق،(4) دانسته و در جنة

ص:443


1- اگر حادثه در سال273ق رخ داده باشد، سی سال و اگر در293ق پدید آمده باشد، ده سال پیش از ولادت شیخ صدوق بوده و لازمه، آن این است که ایشان از کسی نقل کرده باشد، در حالی که به آن، هیچ اشاره ای نشده است. افزون بر آن، در این صورت می بایست ایشان در برخی آثار دیگر خود _ همچون کمال الدین و تمام النعمه که ویژه امام زمان علیه السلام است _ نیز به آن اشاره می کرد. نیز آن که می بایست در رخدادهای غیبت صغرا قرار می گرفت و نواب خاص هم بدان اشاره می کردند؛ بنابراین سال373ق بهتر است.
2- متن دارای اضطراب است؛ روشن نیست مقصود 273 است یا 373.
3- برخی گفته اند: با توجه به اهمیت این داستان _ به ویژه شفا یافتن انسان های بسیار در آن حادثه _ شایسته بود در کتاب های فراوانی نقل شود.
4- این تاریخ، نه فقط با توجه به سال رحلت شیخ صدوق (381 ق)، دوازده سال پس از رحلت شیخ صدوق خواهد بود که با توجه به نگارش کتاب تاریخ قم (378 ق) پانزده سال پس از آن کتاب است؛ بنابراین غیر قابل قبول است.

المأوی نیز بر آن تأکید کرده است.(1)

این مسجد، در سده های اخیر، بارها نوسازی و بازسازی گردید و به تازگی مسجد قدیمی یکسره ویران و مسجد بسیار بزرگی با گنبد و گلدسته بر جای آن ساخته شد. در این اواخر بیرون مسجد، سردابی کنده اند که به تبعیت از سرداب سامرا نیازمندان و دردمندان از راه دریچه مشبکی به بیان نیاز خود می پردازند و یا خواسته های خود را در نامه ای نوشته از راه دریچه به درون آن می اندازند.

همچنین، دارای کتابخانه ای بسیار غنی از کتاب های مهدویّت است که در زمان های خاصی، به محققان و مهدی پژوهان خدمات رسانی می کند.

صرف نظر از برخی پرسش هایی که دربارة این مسجد مطرح می شود و نیز صرف نظر از این که آیا پایه گذاری مسجد به دستور حضرت مهدی علیه السلام بوده، یا پیشتر از آن نیز مسجد بوده، و نیز این که آیا حکا یت یاد شده در خواب، مکاشفه یا بیداری بوده، امروزه این مکان از محل های منسوب به آن حضرت و مورد توجه بسیاری از علاقه مندان و بزرگان است؛ پس لازم است به دور از هرگونه افراط و تفریط مورد احترام قرار گیرد.

نیز ن.ک: ملاقات، انتظار، نماز امام زمان علیه السلام .

- - -

ص:444


1- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج53، ص230.

مسجد الحرام

محل ظهور حضرت مهدی علیه السلام

از مهم ترین مسجدهای روی زمین، مسجدالحرام است. این مسجد که محیط بر کعبه و قبله گاه مسلمانان است، بین مسلمین از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مسجد در طول تاریخ بعثت پیامبران الهی نیز از قداست و عظمت ویژه ای برخوردار بوده است. و به نیکی از آن پاسداری می کرده اند.

 از آنجا که آغاز رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از آن جا بوده و نیز همة مسلمانان به طرف آن نماز می گزارند، همچنان در نگاه مسلمین دارای عظمت است؛ به ویژه آن که در برخی روای__ات، محل آغاز ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد شده است.(1) امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:

همانا قائم، آن گاه که خروج کند، به مسجد الحرام داخل شده، در حالی که رو به کعبه کرده است به مقام تکیه می زند و ….(2)

نیز ن.ک: رکن و مقام، بیعت حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

مسجد سهله

منزل مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران ظهور

دربارة محل زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانی وجود دارد. در این روایات، به طور عمده مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را پایگاه حکومتی آن حضرت معرفی کرده اند. امیرمؤمنان، علی علیه السلام هنگام ترسیم خط سی__ر حضرت ول__ی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در آستانة ظهور، فرمود:

گویی او را با چشم خود می بینم که از وادی السلام عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی اش همی درخشد، به سوی مسجد سهله در حرکت است و زیر لب زمزمه دارد و خدا را این گونه می خواند: لااله الااللّه حقاً حقاً….(3)

امام صادق علیه السلام خطاب به یار با

ص:445


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص476، ح502.
2- «إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا خَرَجَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَیَسْتَقْبِلُ الْکعْبَةَ وَ یَجْعَلُ ظَهْرَهُ إِلَی الْمَقَام …»، محمد باقر مجلسی، بحار االانوار، ج51، ص59 .
3- طبری، دلائل الامامة، ص243.

وفایش ابوبصیر فرمود: «ای ابا محمد! گویی فرود آمدن قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را با اهل و عیالش در مسجد سهله، با چشم خود می بینم.» ابوبصیر عرض کرد: «آیا محل اقامت دائمی آن حضرت، در مسج__د سهله خ__واهد ب___ود؟» حضرت فرمود: «آری». سپس فرمود:

مسجد سهله، اق__امتگ__اه حضرت ادریس علیه السلام بود. مسجد سهله اقامتگاه حضرت ابراهیم علیه السلام بود. خداوند سبحانه و تعالی، پیامبری را بر نیانگیخت، جز این که در مسجد سهله نماز گزارده است. مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر علیه السلام است. کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمة رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اقامت کند. مرد و زن با ایمانی یافت نمی شود، جز این که دلش به سوی مسجد سهله پر می زند….(1)

نیز ن.ک: قیام، حکومت جهانی.

- - -

مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف > مسجد جمکران

مسجد کوفه

 از مساجد مهم در عصر ظهور

از مکان ه__ای منسوب به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مسجد کوفه است. این مکان بیشتر در روایات مربوط به عصر ظهور و حاکمیت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد شده است. از روایات استفاده می شود که این مسجد، در عصر ظهور از جایگاه و پایگاه مهم و برجسته ای برخوردار است که برخی از این قرار است:

1. مرکز دادرسی؛ امام صادق علیه السلام در ای__ن ب__اره فرمود: مرکز حکومت مهدی علیه السلام ک__وفه و مرک_ز قضاوت و دادرسی او مسجد اعظم کوفه است.(2)

2. مرک__ز تبلی__غ دینی؛ حضرت صادق علیه السلام فرمود:

گویی به قائم می نگرم که بر فراز منبر مسجد ک__وفه است. 313 تن یارانش در اطراف او حل__قه زده اند. آنان پرچمداران و فرمانروایان خداوند بر فراز گیتی میان بندگان خدایند.(3)

ص:446


1- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج97، ص435، ح3.
2- «دارُ مُلْکهِ الکوفَةُ وَمَجْلِسُ حُکمِهِ جامِعُها…»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص11.
3- «کاَنِّی اَنْظُرُ اِلَی الْقائِمِ عَلی مِنْبَرِ الکوفَةِ وَحَولَهُ اَصْحابُهُ ثَلاثُمِائَةٍ وَثَلاثَةُ عَشرَ رَجُلاً عِدَّةُ اَهْلِ بَدْرٍ وَهُمْ اَصْحابُ الأَلْوِیَةِ وَهُمْ حُکامُ اللَّهِ فی اَرْضِهِ عَلی خَلْقِهِ …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب 58، ح25.

امام باقر علیه السلام نیز در این باره فرمود:

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد کوفه می شود. سه گروهِ درگیر، در یک صف بر وی گرد آیند. او بر فراز منبر، خطبه می خواند و مردم، آن قدر اشک شوق می ریزند که متوجه سخنان او نمی شنوند.(1)

 3. محل اقامة جمعه و جماعت؛ امام علی علیه السلام در خطبه ا ی طولانی، ویژگی های مسجد کوفه را چنین شمرده است:

ای اهل کوفه! خداوند سبحانه و تعالی به شما نعمت هایی داده که به هیچ کس نداده است. از برتری محل برگزاری نماز شما این است که این جا خانة آدم، خان__ة ن__وح، خان__ة ادری__س، عبادتگاه حضرت ابراهیم خلیل و عبادتگاه برادرم حضرت خضر علیه السلام بود و امروز محل عبادت و مناجات من است…. برای مسجد کوفه زمانی فرا می رسد که محل برگزاری نماز مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از تبار من و محل عبادت هر مؤمن می شود. هیچ مؤمنی روی زمین نمی ماند، مگر این که به این مسجد بیاید، ی__ا قلبش ب__رای این مسجد پر بزند.(2)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمود:

هنگامی که قائم آل محمد علیهم السلام قیام کند، پشت کوفه مسجدی بسازد کند که هزار در دارد، و خانه های کوفه به دو رود کربلا متصل می شود.(3)

5. مح__ل ب__رگ__زاری کلاس های آموزش آیات قرآن. حضرت علی علیه السلام فرمود:

گویی شیعیان خود را می بینم که در مسجد کوفه خیمه زده، به مردم قرآن را آن گونه که نازل شده آموزش می دهند.(4)

 از موارد یاد شده استفاده می شود مسجد کوفه در عصر ظهور، از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردار است. به علاوه، دارای گسترة بسیار زیادی است که کارکردهای فوق به راحتی در آن امکان پذیر خواهد بود.

- - -

ص:447


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص468.
2- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص231، ح696.
3- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص380.
4- «کاَنّی اَنْظُرُ اِلی شِیعَتِنا بِمَسْجِدِ الکوفَةِ، قَدْ ضَرَبُوا الفَساطِیطَ یُعَلِّمُونَ الناسَ القُرآنَ کما اُنْزِلَ»، نعمانی، الغیبة، ص317، ح3.

امام باقر علیه السلام نیز در این باره فرمود:

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد کوفه می شود. سه گروهِ درگیر، در یک صف بر وی گرد آیند. او بر فراز منبر، خطبه می خواند و مردم، آن قدر اشک شوق می ریزند که متوجه سخنان او نمی شنوند.(1)

 3. محل اقامة جمعه و جماعت؛ امام علی علیه السلام در خطبه ا ی طولانی، ویژگی های مسجد کوفه را چنین شمرده است:

ای اهل کوفه! خداوند سبحانه و تعالی به شما نعمت هایی داده که به هیچ کس نداده است. از برتری محل برگزاری نماز شما این است که این جا خانة آدم، خان__ة ن__وح، خان__ة ادری__س، عبادتگاه حضرت ابراهیم خلیل و عبادتگاه برادرم حضرت خضر علیه السلام بود و امروز محل عبادت و مناجات من است…. برای مسجد کوفه زمانی فرا می رسد که محل برگزاری نماز مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از تبار من و محل عبادت هر مؤمن می شود. هیچ مؤمنی روی زمین نمی ماند، مگر این که به این مسجد بیاید، ی__ا قلبش ب__رای این مسجد پر بزند.(2)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمود:

هنگامی که قائم آل محمد علیهم السلام قیام کند، پشت کوفه مسجدی بسازد کند که هزار در دارد، و خانه های کوفه به دو رود کربلا متصل می شود.(3)

5. مح__ل ب__رگ__زاری کلاس های آموزش آیات قرآن. حضرت علی علیه السلام فرمود:

گویی شیعیان خود را می بینم که در مسجد کوفه خیمه زده، به مردم قرآن را آن گونه که نازل شده آموزش می دهند.(4)

 از موارد یاد شده استفاده می شود مسجد کوفه در عصر ظهور، از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردار است. به علاوه، دارای گسترة بسیار زیادی است که کارکردهای فوق به راحتی در آن امکان پذیر خواهد بود.

- - -

ص:448


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص468.
2- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص231، ح696.
3- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص380.
4- «کاَنّی اَنْظُرُ اِلی شِیعَتِنا بِمَسْجِدِ الکوفَةِ، قَدْ ضَرَبُوا الفَساطِیطَ یُعَلِّمُونَ الناسَ القُرآنَ کما اُنْزِلَ»، نعمانی، الغیبة، ص317، ح3.

مصلای جمعه و جماعات در عصر ظهور > مسجد کوفه

مُضْطَر

از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

مضطر در لغت به معنای کسی است که بیماری، فقر یا سختی های روزگار، او را ناگزیر به تضرّع در درگاه خداوند سبحانه و تعالی کرده است.(1) در برخی روایات، این واژه، به عنوان یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شمرده شده و در قرآن مجید نیز مورد اشاره قرار گرفته است:

((اَمََّنْ یجِیبُ المُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُوءَ))(2)

ای کسی که دعای مضطر را اجابت می کند و گ__رفتاری را ب__ر ط__رف می سازد.

در برخی روایات، این آیه به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و قیام آن حضرت تطبیق شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

این آیه دربارة مهدی از آل محمد علیهم السلام نازل شده است. به خدا سوگند! مضطر او است. هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز به جا می آورد و دست به درگاه خداوند متعال برمی دارد، خداوند سبحانه و تعالی دعای او را اجابت می کند، ناراحتی ها را بر طرف می سازد و او را خلیفة روی زمین قرار می دهد.(3)

بدون شک منظور از این تفسیر، منحصر ساختن مفهوم آیه، به وجود مبارک حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست؛ بلکه آیه معنای گسترده ای دارد که یکی از مصداق های روشن آن، وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. زمانی که همه جا را فساد می گیرد، درها بسته می شود، بشریّت در بن بست سختی قرار می گیرد و حالت اضطرار در کل عالم نمایان می شود، این هنگام، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مقدس ترین نقطه روی زمین، دست به دعا بر می دارد و تقاضای برطرف شدن سختی می کند. خداوند سبحانه و تعالی نیز این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانی او قرار

ص:449


1- طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص373.
2- نمل (27): 62.
3- «نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ علیه السلام هُوَ وَ اللَّهِ الْمُضْطَرُّ إِذَا صَلَّی فِی الْمَقَامِ رَکعَتَیْنِ وَ دَعَا اللَّهَ فَأَجَابَهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُهُ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ»، علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج2، ص129؛ نیز ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص314.

می دهد و به مصداق ((یجْعلکم خلفاء

الارض))؛ او و یارانش را جانشینان روی زمین می کند.(1)

- - -

معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

از منابع روایی معاصر مهدویت

کتاب معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ب_ه وسیل_ة جمع_ی از ب__زرگ___ان و ف_رهیختگ__ان ح__وزه علمیه قم، با اشراف استاد علی کورانی، جمع آوری شده و در سال 1411 ق در پنج جلد انتشار یافته که در نوع خود سابقه نداشته است.

 این کتاب، حاوی بیش از دو هزار روایت در موضوعات مختلف و متنوع مربوط به حضرت مهدی علیه السلام است. این روایات، با نگاه به چهارصد منبع قدیم و جدید، چاپ شده و خطّی و اعم از سنّی و شیعی گردآوری شده است. در مقدمه کوتاه کتاب شش مطلب یادآوری شده است:

1. ضرورت نگارش کتاب و توضیح آن؛

2. معرفی مجلدات کتاب؛

3. ضرورت استفاده از رایانه در علوم حدیث؛

 4. میزان ارزش احادیث مهدویت؛

 5. بیان تفاوت بین نسخه های کتب حدیث و گِله از دست بردن نااهلان در کتاب های حدیث؛

 6. روش استفاده از این معجم.

 نویسندگان، دربارة هدف خود از تدوین کتاب گفته اند:

ما می خواهیم کتابی پدید آوریم که هر جست و جوگر در موضوع امام مهدی علیه السلام از آن بی نیاز نبوده؛ ولی آن کتاب او را از هر کتاب دیگر بی نیاز کند. (2)

از امتیازات چشمگیر کتاب، این است که نشان می دهد شیعه و اهل سنّت، هر دو بر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخِرالزمان توافق دارند و اختلاف این دو مذهب، در دو چیز است:

1. شیعه، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و از نسل امام حسین علیه السلام می دانند؛ ولی بیشتر اهل سنّت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را از نسل امام حسن مجتبی علیه السلام می پندارند؛،

ص:450


1- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج15، ص521 و522.
2- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج15، ص521 و522.

2. شیعه معتقد است حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در سال 255 ق زاده شده و اکنون در حال غیبت به سر می برد؛ ولی بیشتر اهل سنت می گویند آن حضرت، هنوز متولد نشده است.

 معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مستندات اهل سنّت را نشان داده و پاسخ آن و نقاط ضعف استدلال آن ها را روشن کرده است. این کتاب، روایات بسیاری در بیان اوصاف و نسب و شمایل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل کرده است که دیگر جایی برای شبهات اهل سنّت باقی نمی گذارد.

 از دیگر ویژگی های این کتاب، گستردگی و گوناگونی موضوعات آن است. افزون بر احادیث مربوط به دوازده گانه بودن امامان و احادیث لزوم شناخت امام زمان و…، روایات مقدمات و اَشْراطُ السَّاعَة، یأجوج و مأجوج، دابةالارض، رجعت و… نیز به صورت مفصل ذکر شده است. احادیث بیان کننده تاریخ آخِرالزمان و پیش از ظهور، شخصیت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و شمایل آن حضرت، ح__رکت و چگ__ونگی ظهور و… از مهم ترین موضوعات کتاب است.

 شاید مهم ترین امتیاز این کتاب، تتبع فراوان و استخراج هر حدیث از مصدرهای مختلف و متنوع است.

- - -

معمرین

درازعمرها و دلیلی بر امکان طول عمر حضرت مهدی علیه السلام

 مُعمّرین جمع معمّر، به معنای انسان درازعمر است. در منابع معتبر تاریخی، افراد فراوانی معرفی شده اند که از عمر بسیار طولانی برخوردار بوده و روزگاران درازی زیسته اند.(1) در روایات، برخی از این افراد را این گونه بر شمرده شده اند:

یک. حضرت نوح(2500سال زندگی کرد):

 دو. در روایتی دیگر، آمده است: «عمرهای قوم نوح، سیصد سال بود.»

 سه. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «… سلیمان بن داود 712 سال زندگی کرد.»(2)

 چهار. روایت شده است: دجّال زنده است، و در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز

ص:451


1- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص113، روایت86 به بعد.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص202، باب50.

زنده بوده است و تا هنگام ظهور نیز زنده خواهد بود. در این باره روایات اهل سنّت کمتر از شیعه نیست؛ حال چه استبعادی دارد که منکر طول عمر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شده اند؟ این، در حالی است که دجّال، دشمن خدا

و مهدی علیه السلام دوست خدا است.(1)

 پنج. همچنین در روایات است که لقمان بن عاد، دراز عمرترین انسان بوده است. او 3500 سال زندگی کرده است.(2)

 درکت__اب های مرب__وط، از اف__راد فراوانی که دارای عمر زی__اد بوده اند، سخن به میان آمده است؛ بنابراین هیچ استعبادی ندارد که حضرت مهدی علیه السلام نیز دارای طول عمری غیرعادی باشد. به علاوه روایات ف__راوانی از معصومان علیهم السلام در دست است ک__ه وقتی شباهت حضرت مهدی علیه السلام به پیامبران گفته شده است، یکی از این شباهت ها، شباهت آن حضرت به نوح علیه السلام است. سعید بن جبیر می گوید از امام سجاد علیه السلام شنیدم فرمود:

در امام قائم، روشی است از نوح که آن طول عمر است.(3)

 البته این بدان معنا نیست که عمر حضرت مهدی علیه السلام به اندازه عمر نوح باشد.

نیز ن.ک: طویل العمر.

- - -

مُغَیْریه

گروهی منحرف از مهدویت

از فرقه هایی که انحراف آن ها، به نوعی با بحث مهدویّت مرتبط است، مغیریه یا محمدیه است.(4) این فرقه، از پیروان محمد بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب هستند. که ملقب به «نفس زکیّه» و «مهدی» و «ارقط» (دارای لکه سپید و سیاه در صورت) بود. آنان، کشته شدن او را باور ندارند و می گویند: وی در کوه حاجر در نجد پنهان است و تا فرمان خدا به وی نرسد، از آن جا بیرون نمی آید.(5)

مغیرة بن سعید

ص:452


1- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص113، ح86.
2- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص114، ح87.
3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص202، باب50.
4- ر.ک: نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص93.
5- ر.ک: شهرستانی، الملل والنحل، ج1، ص194.

عجلی به یاران خویش می گفت: محمد بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن علی مهدی آینده است؛ زیرا وی هم نام رسول خدا و پدرش نیز هم نام پدر پیامبر بود. آن ها گمان کرده اند در حدیثی از پیغمبر روایت شده که دربارة مهدی فرموده است: «مهدی هم نام من و پدرش هم نام پدر من است.»

 محمد بن عبداللّه بن حسن در مدینه دعوت خویش را آشکار کرد و بر مکه و مدینه چیره شد. برادرش ابراهیم بن عبداللّه بصره را گرفت و برادر دیگرش ادریس بن عبداللّه به برخی شهرهای مغرب دست یافت؛ پس ابوجعفر منصور خلیفه عباسی، عیسی بن موسی را با سپاهی انبوه به جنگ او فرستاد. در مدینه نبردی روی داد و محمد در آن جنگ کشته شد. پس از آن منصور عیسی بن موسی را به جنگ ابراهیم بن عبداللّه بن حسن بن حسن گسیل داشت….

 گروهی کشته شدن او را راست دانستند و از مغیرة بن سعید عجلی، بیزاری جستند. گروهی دیگر در دوستی و پیروی از مغیرة بن سعید عجلی، استوار مانده، گفتند: محمد بن عبداللّه هرگز کشته نشده و او مهدی آینده است.(1)

- - -

مقتدای مسیح علیه السلام

 از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همواره یکی از ویژگی های حضرت مهدی علیه السلام که در روایات فراوانی نیز به آن تصریح شده، اقتدای حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام به آن حضرت در عصر ظهور است. برخی از این روایات چنین است:

 1. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

و از ذریة من، مهدی است. آن هنگام که ظهور کند، عیسی بن مریم برای یاری او نازل خواهد شد؛ پس مهدی را مقدم داشته، پشت سر او نماز می گزارد.(2)

 2. همچنین آن حضرت به دختر بزرگوار خود فاطمه زهرا علیها السلام فرمود:

ای دخترم! و به خداوند سبحانه و تعالی که جز او پروردگاری نیست سوگند! مهدی این امت، از ما است؛ همو که عیسی بن

ص:453


1- ر.ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص393.
2- «مِنْ ذُرِّیَّتِی الْمَهْدِیُّ إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِنُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّی خَلْفَهُ»، شیخ صدوق، ألامالی، ص181، ح4.

مریم پشت سر او نماز خواهد گذاشت.(1)

ص:454


1- «وَمِنّا وَاللَّهِ الَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ مَهْدِی هذِهِ الاُمَّةِ اَلَّذی یُصَلّی خَلْفَهُ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص191، ح154.

ای__ن مع__نا، اف__زون ب__ر سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در ف__رمایش امام__ان معصوم علیهم السلام نیز به چشم می خورد.(1)

گفتنی است یکی از حکمت های این اقتدا، متابعت مسیحیان از آن پیامبر الهی در اقتدا به حضرت مهدی علیه السلام است.

نیز ن.ک: نزول عیسی علیه السلام .

- - -

مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم عجل الله تعالی فرجه الشریف

 از کتاب های مهدویت

این ک__تاب ارزنده، به دست علامه میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی،(2) نگارش یافته است. طبق عنوان کتاب، موضوع آن، بررسی فواید دعا برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ امّا فقط بخش عمدة کتاب به این موضوع اختصاص دارد و نویسنده، به بحث های دیگر دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز پرداخته است. این کتاب، پژوهشی است دربارة لزوم شناخت امام زمان علیه السلام و دعا برای آن حضرت و فواید دنیایی و آخرتی آن بر محور بیش از یک هزار حدیث فراهم آمده است. هدف نویسنده، حق گزاری و شکر نعمت وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و دیدن خوابی در بار ة نوشتن این کتاب است. وی در بارة انگیزة نگارش این اثر نوشته است:

به نظرم آمد کتاب مستقلی در موضوع فواید دعا برای امام زمان علیه السلام انتظار فرج، ابزار قرب به او و… بنویسم؛ اما مشکلات روزگار، مرا از این کار بازداشت؛ تا این که در خواب، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را دیدم که به من فرمود: «این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام آن را مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم بگذار.» وقتی از خواب

ص:455


1- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ج1، ص315، ح2.
2- وی در سال1301 ق در اصفهان زاده شد و زندگی خود را در تهذیب نفس، فراگیری و نشر علوم آل محمد علیهم السلام سپری کرد. اگرچه عمر نسبتاً کوتاهی داشت، آثار علمی ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت که از جمله آن ها کتاب مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. وی، سال 1348 وفات یافت و در تخت فولاد اصفهان در جوار پدرش مدفون شد.

بیدار شدم، تصمیم به نگارش آن گرفتم که توفیق یارم نشد؛ تا این که در سال1330 ق به مکه مشرف شدم و وبا در آن جا گسترش یافت.

با خداوند عهد کردم اگر به سلامت بازگشتم، تصنیف این کتاب را آغاز کنم. به لطف خدا، با سلامتی بازگشتم و تدوین آن را آغاز کردم.»

نویسنده، مطالب کتاب را در هشت باب به شمار درهای بهشت، تنظیم کرده است:

1. وجوب شناخت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛

2. امام زمان ما حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛

3. بخشی ازحقوق امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر ما؛

4. ویژگی های حضرت که مستوجب دعای مردم در حق او است؛

5. فواید دعا برای فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛

6. اوقات و حالاتی که در آن ها دعا برای حضرت و تعجیل فرج تأکید شده است؛

 7. چگونگی دعا برای تعجیل فرج و پاره ای از دعاهای مأثور؛

 8. در بقیة اموری که سبب قرب به حضرت می شود و حضرت را خوشحال می کند و نزد او پر ارزش است.

- - -

ملاحم و فتن

آزمایش ه__ا و جنگ های مربوط به ظهور مهدی

ملاحم، جمع ملحمه به معنای جنگ و کشتار و فتن جمع فتنه به معنای امتحان و آزمایش است. این دو واژه، _ به ویژه در منابع اهل سنت _ فراوان به کار رفته است. ملاحم بیانگر رخدادهای خونینی است که در آخرین دورة زندگی انسان بر زمین و آستانة رستاخیز بزرگ پدید می آیند. و فتن آزمایش های بزرگی است که در دوران یاد شده، رخ می نماید. این دو واژه گاهی در کنار هم و گاهی به صورت مستقل به کار رفته است.

 نکتة قابل توجه این که ترکیب این دو واژه، عنوان آثار فراوانی(1) _ به ویژه میان اهل سنت _ بوده است. این آثار، به طور عمده روایاتی را منعکس کرده که از جنگ های بزرگ و آزمایش های سخت، سخن به میان آورده است.

ص:456


1- الملاحم، اثر حافظ احمد بن جعفر بن محمد مشهور به ابن المنادی(م336 ق)؛ الفتن اثر حافظ نعیم بن حماد مروزی (م229 ق)؛ و الملاحم و الفتن، نگاشته سید علی بن موسی بن طاووس.

نیز ن.ک: اشراط الساعة، آستانة قیامت.

- - -

ملاقات با حضرت مهدی علیه السلام

از آن جا که در روایات، پنهان زیستی آن امام بزرگوار، رازی از رازهای خ__داوند سبحانه و تعالی دانسته شده و درب__ارة چگونگی غیبت، دیدگاه های متفاوتی ذکر شده، دربارة ملاقات با آن حضرت در عصر غیبت، نگاه های مختلفی ارائه شده است.

دانشوران شیعه، عمر آن حضرت را به چهار دورة متفاوت تقسیم کرده اند.

 1. دوران زندگی با پدر خود؛

 2. دوران غیبت صغرا؛

 3. دوران غیبت کبرا؛

 4. دوران ظهور.

 از آن جا که دور ة نخست و دوم و نیز دورة چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دور ة سوم می پردازیم.

به دلیل وجود روایات و حکایات متعارض، در این بحث، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد:

 1. عدم امکان ملاقات به طور مطلق

 این دیدگاه، به طور اساسی از روایاتی قابل استفاده است که از ناپیدایی آن حضرت در دوران غیبت سخن به میان آورده است؛ مانند:

_ «تَری وَ لاتُری؛ می بیند و دیده نمی شود.»(1)

_ «لایَرَوْنَهُ؛ او را نمی بینند.»(2)

_ «یَرَی النَّاسَ وَ لا یَرَوْنَهُ؛ مردم را می بیند و مردم او را نمی بینند.»(3)

_ «لایُرَی جِسْمُهُ؛ جسم او دیده نمی شود.»(4)

_ «أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُرَی؛ مردمان را می بینم و تو دیده نمی شوی.»(5)

چنین روایاتی، باعث شده است ابن ابی زینب نعمانی _ در جایگاه نخستین کسی که به طور شایسته

ص:457


1- نعمانی، الغیبة، ص144.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1 ص337، ح6؛ نعمانی، الغیبة، ص175 ح14؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص161، ح119؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب33، ص346، ح33.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1 ص339؛ نعمانی، الغیبة، ص175 ح14.
4- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1 ، ص333؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص370.
5- سیّد بن طاووس، الاقبال، ص298.

روایات مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را گردآوری و بررسی کرده است _ در فصلی از کتاب خود، به روشنی مشاهده حضرت را در عصر غیبت جایز ندانسته و تحقیق در این زمینه را ممنوع و شیعیان را در ندیدن حضرت، معذور بداند. وی به این نکتة مهم، این گونه اشاره کرده است:

… برای شیعیان، جست وجوی امام و کشف صاحب غیبت و در پی نام و محلّ سکونت و محل غیبت او بودن یا اشاره به ذکر او کردن، ممنوع است؛ چه رسد بر آن که بخواهند آشکارا او را ببینند.(1)

با وجود آن که این دیدگاه، از روایات پیشین قابل استفاده است، و نیز به روایاتی که امام را بسان خورشید پس ابر معرفی کرده، نزدیک تر است، کسی به روشنی قائل به آن نشده و ملاقات را ممتنع ندانسته است؛ به دلیل آن که:

 1. برخی روایات، امکان ملاقات را منتفی ندانسته، دیدن بدون شناخت را ممکن دانسته اند.

 2. شکی نیست در دوران غیبت صغرا که بخشی از دوران غیبت آن حضرت است، برخی شیعیان _ به ویژه نایبان خاص _ آن حضرت را ملاقات کرده اند؛ بنابراین شکی نیست که روایت های یاد شده، تخصیص خورده و ملاقات با آن حضرت امکان دارد.

 دربارة امکان ملاقات، برخی اندیشوران شیعه نیز چنین نوشته اند:

 سیّد مرتضی می نویسد:

… همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آن ها ترسی وجود ندارد.(2)

 شیخ طوسی نیز می نویسد:

ما با جزم و یقین نمی دانیم که آن محبوب دل ها از دیدة همة دوستدارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود.(3)

سیّد بن طاووس نیز در این باره خطاب به فرزند خود نوشته است:

امام، اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده،

ص:458


1- ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص160.
2- سیّد مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص238.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص99.

از گفتار و کردار او استفاده کنند.(1)

 2. امکان ملاقات بدون شناخت

در این دیدگاه _ بر خلاف دیدگاه نخست _ امکان ملاقات، مورد پذیرش است؛ ولی وقوع ملاقات همراه شناخت آن حضرت را در این دوران، غیر قابل پذیرش و آن را با فلسفة غیبت در تعارض می داند. در این دیدگاه، به طور عمده به روایاتی استن__اد می شود که در آن، سخن از دیده شدن حضرت به میان آمده است؛ امّا تصری__ح شده ک__ه در آن دی__دار، هرگز شناختی از ح__ضرت صورت نمی گ__یرد؛ بنابراین امک__ان دی__دار هست؛ اما چون ف__رد، آن حض__رت را نخ__واهد شناخت. شیخ صدوق با ذک__ر سند از سدیر نق__ل کرده که امام صادق علیه السلام فرمود:

در قائم، سنّتی از یوسف است… چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن ها راه رود و بر بساط آن ها پا نهد و آن ها او را نشناسند، تا آن گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن ها معرفی کند؛ همان گونه که به یوسف اذن داد….(2)

سخن دیگر در تأیید این دیدگاه از نایب خاص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف محمد بن عثمان نقل شده است که می گوید:

به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر می شود؛ مردم را می بیند و آن ها را می شناسد و مردم، او را می بینند؛ ولی نمی شناسند.(3)

 از این روایات، استفاده می شود نه فقط هنگام ملاقات که پس از آن هم، حضرت شناخته نمی شود. منطقی است گفته شود کسی که هنگام دیدار، آن حضرت را نشناخته

ص:459


1- سیّد بن طاوس، الطرائف، ص185.
2- «إِنَّ فِی الْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ یُوسُفَ… فما تنکر هذه الامة ان یکون الله عزّ و جلّ یَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِیُوسُفَ أَنْ یَکونَ یَسِیرُ فِی أَسْوَاقِهِمْ وَ یَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا یَعْرِفُونَهُ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ یُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ کمَا أَذِنَ لِیُوسُفَ…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص144، باب 5، ح3.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص362؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص520.

است، دلیلی وجود ندارد پس از آن بگوید آن کسی را که دیده، به طور حتم حضرت بوده است. چه بسا از ملازمان آن حضرت یا یکی از اولیای الهی بوده که به دستور آن حضرت، برای رفع مشکل او اقدام کرده است. این نکته، قابل تأمل است.

حجم روایات این دیدگاه، بسیار کمتر از دستة نخست است؛ به هر حال می توان دیدگاه یاد شده را از آن به دست آورد. جمع بین دو دیدگاه یاد شده به این صورت است که آن حضرت، از نگاه عموم مردم پنهان است و اگر اراده کند کسی آن حضرت را ببیند، او را نخواهد شناخت.

3. وقوع ملاقات همراه شناخت و عدم پذیرش ادعا

 در این دیدگاه، نه فقط امکان و وقوع ملاقات مورد پذیرش است، بلکه ملاقات همراه با شناخت آن حضرت نیز پذیرفته شده است؛ امّا آنچه مورد انکار این است این که ملاقات کننده، حق ندارد مشاهده خود را برای دیگران نقل نماید؛ به بیان دیگر، ادعای ملاقات نماید.

 این دیدگاه، به طور عمده از توقیعی با این مضمون استفاده شده است. در این توقیع که شش روز پیش از مرگ علی بن محمد سمری، واپسین سفیر خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از ناحیه آن حضرت صادر شده،(1) چنین آمده است:

… به زودی از شیعیان من، کسانی خواهند آمد که ادعای مشاهده بکنند. آگاه باشید ه__ر کس پیش از خ_روج سفی__انی و صیح__ه آسم__انی ادع__ای مش__اهده کند، او دروغگوی افترازننده است.(2)

 این جا مدعی، اعم از این است که به ادعای خویش اطمینان داشته باشد یا به دروغ، ادعایی را مطرح کند یا بپندارد حق است. البته برخی بزرگان، اشکالاتی به توقیع وارد

ص:460


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص516، ح44؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص395؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص1128؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص478؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج2، ص538؛ علی بن عبد الکریم نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص130، و … این کثرت نقل، خود شاهدی بر اعتماد نقل کنندگان بر مضمون روایت است.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص516، ح44

ساخته، نوشته اند:

این خبر، ضعیف و غیر آن خبر، واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و یقین نباشد؛ پس قابلیت ندارد که معارضه کند با وجدان قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا می شود. هر چند از هر یک آن ها پیدا نشود؛ بلکه از جمله ای از آن ها که دارا بود کرامات و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آن ها از غیر آن جناب؛ پس چگونه روا است اعراض از آن ها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آن (شیخ طوسی) عمل نکرده به آن، در همان کتاب.(1) که در محل خود به صورت مفصل پاسخ داده شده است.

خلاصه آن که:

1. توقیع مرسل نیست؛ چرا که شیخ صدوق در کمال الدین آن را با سند ذکر کرده است. افزون بر آن، شیخ طوسی این حدیث را از ابن بابویه نقل می کند و می گوید: «اخبرنا جماعة»؛ پس توقیع از یک طریق نیست.

2. توقیع ضعیف نیز نیست؛ چرا که همة راویان آن، ثقه هستند.

3. این که گفته شده است: «راوی آن، شیخ طوسی، به توقیع عمل نکرده است»، درست نیست؛ چرا که آنچه شیخ طوسی نقل کرده است، به دوران غیبت صغرا مربوط می شود و توقیع، نفی ادعای دیدن در دوران غیبت کبرا را مورد نظر دارد و مدعی دیدار در این زمان را باید تکذیب کرد.

4. این که گفته اند: «از توقیع اعراض شده است» درست نیست؛ زیرا عالمان بزرگوار که پس از شیخ صدوق، به نقل توقیع پرداخته اند، به آن، باور داشته و در سند و دلالت آن، تردیدی نکرده اند.

ممکن است گفته شود منظور توقیع، مشاهدة همراه با ادعای سف__ارت ی_ا وکالت از جانب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و رساندن پیام به آن حضرت و گرفتن پاسخ از ایشان است.

این احتمال، خلاف ظاهر عبارت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیع شریف است.

این جا لازم است به برخی سخنان بزرگان اشاره کنیم که در آن، ضمن پذیرش امکان ملاقات، گفته اند در صورت ملاقات، فرد ملاقات کننده

ص:461


1- میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص484.

پرده از راز دیدار خود بر نخواهد داشت و این، همان تکذیب ادعای ملاقات است:

 1. سیّد مرتضی، بدون آن که قاطعانه ملاقات با حضرت را بپذیرد، عدم امکان ملاقات را غیر قطعی دانسته، می نویسد:

ما قطع نداریم دست کسی به امام نمی رسد و بشر نمی تواند او را ملاقات کند. این، امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست.(1)

آنگاه می نویسد:

… همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آن ها ترسی وجود ندارد. پس به درستی که این، از اموری است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نیست. و هر یک از شیعیان حال خودش را می داند و راهی نیست برای آگاهی به حال دیگران.(2)

 2. شیخ طوسی نیز آن مضمون را این گونه بیان کرده است:

ما با جزم و یقین نمی دانیم آن حضرت از دیدة همة دوستدارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود و هر فرد، فقط از حالات خود خبر دارد.(3)

این بیان، دیدن آن حضرت را ممکن می داند؛ امّا دربارة ادعای وقوع ملاقات، به نظر می رسد، آن را منتفی می داند.

3. سیّد بن طاووس نیز خطاب به فرزند خود، در این باره نوشته است:

اگر امام اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند و از دیگران بپوشانند….(4)

سخن سیّد بن طاووس مؤید دیدگاه تکذیب ادعای مشاهد است؛ چه این که پوشاندن تشرف هنگامی که در مقیاس کلّی باشد، به معنای ردّ تمام ادعاهایی است که در دست است.

4. محقق اربلی نیز پس از نقل کلامی از مرحوم طبرسی که گفته است: «ما قطع نداریم کسی در دوران غیبت به امام نمی رسد»،

ص:462


1- سیّد مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص235.
2- سیّد مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص238.
3- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص99.
4- سیّد بن طاوس، الطرائف، ص185.

اظهار شگفتی کرده، نوشته است:

«مرحوم طبرسی چرا چنین گفته است؟ در حالی که باید قطع به این داشته باشد؛ چرا که با فاصله اندکی پیش از این، او توقیع نفی ادعای ملاقات را ذکر کرده بود».

محقق اربلی آن گاه دیدگاه خود را در توجیه سخن مرحوم طبرسی، این گونه بیان کرده است:

به طور حتم، او به این نکته نظر داشته است که افرادی که احیاناً به

دیدار نایل می شوند، هرگز آن دیدار را افشا نخواهند کرد و افرادی که به چنین ادعایی دست می زنند، دروغگویند.(1)

4. وقوع ملاقات و پذیرش ادعا

گروهی از دانشمندان شیعه بر این باورند که در غیبت کبرا، ملاقات های فراوانی با آن حضرت صورت گرفته است. این دیدگاه، بین متأخران شهرت بیشتری یافته است. این گروه بر قبول امکان، وقوع و ادعای ملاقات با حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف در غیبت کبرا به حکایت هایی که در این باره در دست است، استناد کرده اند. ایشان بر این باورند که در کتاب های بسیاری، داستان های گوناگونی نقل شده که سخن از ملاقات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به میان آورده است و هرگز انبوه این ادعاها را نمی توان انکار کرد. مهم ترین دلیل ایشان، این است که چگونه ممکن است این همه ادعای ملاقات دروغ باشد؟

 باید توجه داشت ملاقات حضرت فضیلت بزرگی است؛ امّا آنچه مهم تر است، شناخت و معرفت آن بزرگوار و عمل به دستورهایی است که رضایت خداوند سبحانه و تعالی و آن حضرت را در پی دارد. فراموش نشود کم نبودند افرادی که همواره در زمان پیامبر و امامان علیهم السلام با آن بزرگواران دیدار می کردند؛ اما بهره معرفتی چندانی از آن ملاقات ها نمی بردند و گاهی هم مورد خشم و غضب ایشان واقع می شدند.

- - -

ملیکه > مادر حضرت مهدی علیه السلام

منتخب الاثر

از کتاب های روایی معاصر در مهدویت

کتاب منتخب الاثر فی

ص:463


1- علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج2، ص538.

الامام الثانی عشر، نوشتة آیت اللّه لطف اللّه صافی گلپایگانی یکی از مراجع تقلید حاضر است. در میان آثار مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ک__تاب منتخ__ب الاثر از جایگ__اه وی__ژه ای ب__رخوردار است. نگارنده مهم ترین انگیزة خود را از نگارش این اثر باطل ساختن ادعای مدعیان مهدویت در عصر غیبت دانسته است بویژه در دوران معاصر که دشمنان همة تلاش خود را برای رخنه در صفوف مسلمانان و باورهای آن ها به کار گرفته اند.(1) وی این کتاب را در ده فصل و یکصد باب به رشته نوشته و احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمة اطهار علیهم السلام را با اسلوبی نو، تنظیم کرده است.

از امتیازهای این اثر آن است که ایشان متن کامل احادیث را بدون تقطیع، به صورت کامل و مستند از کتاب های چاپی و خطی مورد اعتماد و استناد، با دقت هر چه تمام تر نقل کرده است.

 امتیاز دیگر این اثر، به اسلوب ابتکاری آن مربوط می شود. بدین گونه که به هنگام نقل هر حدیثی، قسمت های مختلف آن را بررسی کرده، یکی از آن ها را که گویاتر، رساتر و مهم تر تشخیص داده است برگزیده و متن کامل حدیث را در بابی که رابطه نزدیک تر با محتوای قسمت برگزیده حدیث دارد، درج کرده است. سپس سند و متن و منبع آن را در آنجا ذکر کرده و قسمت های دیگر هر حدیثی را با ابواب صدگانه تطبیق داده است. در پایان هر بابی نیز تذکر داده که احادیث یاد شده در فلان فصل و فلان باب نیز بر این موضوع دلالت دارد.

ویژگی این شیوه آن است که روایات از آسیب های تقطیع در امان مانده، حجم کتاب نیز افزایش نیافته و چیزی ناگفته نمانده است.

 این امتیازها و مانند آن، سبب شده که در طول پنجاه سالی که از نگارش آن سپری شده، همواره پژوهشگران و مهدی پژوهان بدان توجه کنند و در کنار آثار ارزشمندی چون: غیبت نعمانی، کمال الدین صدوق و غیبت طوسی از کتاب های پایه و مرجع در مباحث مهدویت به شمار آید و

ص:464


1- لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ص38.

به عنوان یک منبع مورد اعتماد و استناد شناخته شود.

برخی به استناد عنوان های یاد شده در این اثر، شمار روایات مهدویت را افزون بر شش هزار دانسته اند. در حالی که مجموع روایاتی که در این کتاب آورده شده، حدود930 روایت بیش نیست. و عنوان های استخراج شده از روایات، هرگز نمی تواند شمار روایات به شمار آید.

توجه ویژة پژوهشگران به این اثر ارزشمند، نگارنده بزرگوار را بر آن داشت که بار دیگر مجامع ح__دیثی

آن را ب__ررسی کند و یافته ه__ای جدیدی را در جای جای کتاب قرار دهد و آن را با گسترش و افزایش چشمگیری، به پژوهشگران تقدیم دارد. این کتاب اینک در سه مجلد با امتیازهای افزون تری، از جهت شمار روایات و بحث های ارائه شده، منتشر شده است.

- - -

منتظِر

 در فرهنگ مهدویت، منتظِر به انسانی گفته می شود که با تمام وجود، در انتظار آمدن آخرین حجّت الهی به سر می برد. در روایات معصومان علیهم السلام به فضایل و نیز وظایف منتظران توجه شده است که به آن می پردازیم:

فضیلت منتظران

از نگاه آیات و روایات برترین انسان ها کسانی هستند که با رفتار خود اسباب رضایت و خشنودی پروردگار جهانیان را فراهم می آورند. از پاره ای روایات استفاده می شود به سبب شرایط ویژه ای که بر مردمان عصر انتظار حاکم است، اگر آن ها منتظر راستین باشند، مورد خشنودی خداوند بوده جایگاه بسیار ارزشمندی خواهند داشت. امام سجّاد علیه السلام در این باره فرمود:

مردم زمان غیبت آن امام که به امامت و منتظر ظهور او معتقد هستند، از مردم هر زمانی برترند؛ زیرا خداوند سبحانه و تعالی، عقل و فهم و معرفتی به آن ها داده است که غیبت نزد آنان به منزلة مشاهده است….(1)

ص:465


1- «… إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ وَ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ عجل الله تعالی فرجه الشریف أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کلِّ زَمَان لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص319، ح2.

از مهم ترین آرزوهای تمام نیکان عالم، حضور در دورانی است که در آن، اثری از فساد، بیداد و تباهی نباشد. این فضیلت، آن گاه به کمال خود می رسد که در زمان ظهور در نزدیک ترین موضع به رهبر قیام، یعنی در جایگاه فرماندهی که همانا خیمه آن حضرت است، حاضر باشد. امام صادق علیه السلام در وصف منتظران راستینی که زمان ظهور را درک نمی کنند، فرمود:

هر کس از شما از دنیا برود، در حالی که بر منتظر این امر است، مانند کسی است که در خیمه گاه آن حضرت است. (1)

از برترین عبادت ها، نماز و روزه است. از روایات استفاده می شود آن گاه که شخصی به انتظار روزگار سپری می کنند، بسان کسی است که در حال نماز و روزه است. (2)

از توفیق های بی مانند آن است که کسی در جایگاهی نزدیک برترین انسان ها قرار گیرد. در میان انسان ها چه کسی شریف تر از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که اشرف پیامبران الهی و محبوب ترین موجودات نزد خداوند سبحانه و تعالی است. حال، کسی که در عصر انتظار، آن گونه که بایسته و شایسته است زندگی کند، گرامی ترین از امت پیامبر و در جوار آن بزرگوار خواهد بود.(3)

همچنین از فضیلت هایی که برای منتظران شمرده شده، این است که ایشان را مانند کسانی دانسته است که به همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در راه خدا به جهاد برخاسته اند.(4)

ص:466


1- «مَنْ مَاتَ مِنْکمُ عَلی هَذا الْاَمْرِ مُنتَظِراً کانَ کمَنْ هُوَ فِی الفُسْطَاطِا الَّذِی لِلْقائم»، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج5، ص22، ح2؛ شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ج2، ص357؛ نعمانی، الغیبة، ص200، ح15.
2- «وَاعْلَمُوا اَنَّ المُنتَظِرَ لِهذا الاَمْرِ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ الصَّائِمِ القائِمِ …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص222، ح4.
3- «… اُولئِک رُفَقائی وَاکرَمُ اُمَّتی عَلَی»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص286، ح3.
4- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص68، 36؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص317، ح3؛ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص371، ح2.

سرانجام آنچه شگفتی را به اوج می رساند، آن است که در برتری منتظران راستین و ثابت قدمان بر ولایت اهل بیت علیهم السلام سخن از پاداشی افزون بر هزار شهید از شهیدان صدر اسلام به میان آمده است. امام سجاد علیه السلام در این باره فرمود:

هر کس بر دوستی ما در دوران غیبت قائم ما ثابت و استوار بماند، خداوند سبحانه و تعالی پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و احد به او ارزانی می دارد.(1)

برخی از این فضایل در حدیث لوح حضرت زهرا علیها السلام نیز به بیانی زیبا یاد شده است.(2)

وظایف منتظران

دربارة وظایف و مسؤولیت های منتظران، سخن های بسیاری گفته شده است؛ اما به اختصار می توان گفت وظایف انسان ها در این دوران به دو دسته تقسیم می شود:

الف. وظایف عام

این وظایف، در سخنان معصومان علیهم السلام در شمار تکالیف عصر غیبت یاد شده است؛ امّا ویژة این دوران نیست و لازم است در همة زمان ها انجام شود. شاید ذکر آن ها در شمار وظایف دوران غیبت برای تأکید بوده است. برخی از این وظایف، بدین قرار است:

 1. شناخت امام هر زمان

 امام صادق علیه السلام خطاب به فضیل فرمود:

امام خود را بشناس که اگر شناختی، دیر و زود شدن این امر، آسیبی به تو نخواهد رساند….(3)

امیر مؤمنان علی علیه السلام در این باره فرمود:

پیشوایان، مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان اویند. هیچ کس جز کسی که آن ها را بشناسد و آن ها نیز او را بشناسند وارد بهشت نخواهد

ص:467


1- «مَن ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فِی غَیْبَةِ قائِمِنا اَعْطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اَجْرَ اَلْفَ شَهیدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَاُحُدٍ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص323، ح6.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص323، باب28، ح1.
3- «اعْرِفْ إِمَامَک فَإِنَّک إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّک تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص371، ح2.

شد و جز کسی که آن ها را انکار کند و آن ها نیز او را انکار کنند، داخل دوزخ نشود….(1)و(2)

 2. پایداری در محبت اهل بیت علیهم السلام

یکی از وظایف مهم ما در هر عصر و زمان، محبت و دوستی با اهل بیت پی__امبر صلی الله علیه و آله و سلم در جایگ__اه دوستان خداون__د سبحانه و تعالی است. در دوران غیبت واپسین پیشوای معصوم، به سبب پنهان زیستی امام، ممکن است عواملی انسان را از این وظیفة مهم دور سازد؛ از این رو در روایات، سفارش شده است که بر محبت به آن انوار مقدس پایدار باشیم.

 فراموش نکنیم این محبت، دستور پروردگار متعال است. سال ها پیش از آن که آن حضرت، زندگی دنیایی خود را آغاز کند، انسان های پاک به او ابراز محبت کرده اند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، آن اشرف انبیا و واپسین فرستادة الهی، آن گاه که سخن از واپسین وصی خود به میان می آورد، در نهایت احترام، از بزرگ ترین واژگان محبت یعنی«بابی و امی؛ پدر و مادرم فدای او» بهره برده است؛ آن جا که فرمود:

پدر و مادرم فدایش باد! که او هم نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نور هایی احاطه دارد….(3)

 3. پرهیزگاری

 پروای الهی، در همه زمان ها لازم و واجب است؛ اما در دوران غیبت به دلیل شرایط خاص، اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران، عوامل فراوانی دست به هم داده تا انسان ها را به بیراهه کشانده گمراه سازند. امام صادق علیه السلام فرمود:

ص:468


1- «…وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکرَهُم…»، سید رضی، نهج البلاغه، ص212، خطبه152.
2- یکی از کامل ترین متن های امام شناسی، زیارت معتبر و ارزشمندی است که از وجود مقدّس امام هادی علیه السلام به ما رسیده و نام آن، زیارت جامعه کبیره است؛ یعنی بزرگ ترین و کامل ترین زیارتی که با آن، می شود همه معصومان علیهم السلام را زیارت کرد.
3- «بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیهِ جُیوبُ النُّور …»، علی بن محمّد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص156.

هر کس شاد می شود از آن که از یاران قائم باشد، پس می بایست پرهیزکار بوده، نیکویی های اخلاقی را عمل کند؛ در حالی که منتظر است؛ پس اگر از دنیا برود و پس از آن، قائم قیام کند، پاداشی مانند آن کس که قائم را درک نماید، خواهد داشت؛ پس کوشش کنید و منتظر باشید. گوارایتان باد ای گروه مورد رحمت الهی واقع شده!(1)

 4. پیروی از دستور های امامان علیهم السلام ؛

 از آن جا که همة امامان علیهم السلام، نور واحدی هستند، دستور ها و فرموده های ایشان نیز یک هدف را دنبال می کند؛ بنابر این، پیروی از هر کدام، پیروی از همة آن ها است. در زمانی که یکی از آن ها در دسترس نیست، دستور های دیگران چراغ راه هدایت است. امام صادق علیه السلام در پاسخ کسی که گفت: «شنیده ایم صاحب الامر غایب خواهد شد؛ پس چه کنیم؟» فرمود:

چنگ بزنید به آنچه [از پیشوایان قبل] در دستتان است، تا این که امر بر شما آشکار شود.(2)

 5. دست گیری از ضعفا و فقیران

 کمک به ضعفا و محرومان در همة زمان ها کاری بس ارزشمند است و در دین اسلام به آن سفارش شده است؛ اما به علت غیبت امام، در دوران غیبت ارزش بیشتری دارد. امام باقر علیه السلام فرمود:

…هر آین__ه بای__د ق__وی شما ضعیفتان را کمک نمای__د و بای__د ثروتمندتان بر فقیرتان عطوفت نماید و ف__رد ب__رای ب__رادر دینی خ__ود خیرخواهی نماید… پس اگر شخص در این حال از دنیا رفت پیش از آن که قائم ظهور کند، شهید از دنیا رفته است….(3)

البته فقر، گاهی فقر اقتصادی و گاهی فقر فرهنگی و معنوی است.

 ب. وظایف خاص

وظایف خاص، وظایفی است که به نوعی با غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ارتباط است که به شمارش آن ها می پردازیم:

 1. دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 در روایات فراوانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر

ص:469


1- نعمانی، الغیبة، ص200.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص159، ح4 و 5.
3- محمد بن ابی القاسم طبری آملی، بشارة المصطفی، ص113.

محبت و دوستی با اهل بیت علیهم السلام و دشمنی با دشمنان ایشان تأکید شده و این مربوط به همة زمان ها است؛ امّا در برخی روایات به صورت ویژه به دوستی با دوستان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و دشمنی با دشمنان حضرت مهدی سفارش شده است. امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کند که فرمود:

خوشا بر احوال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کرده و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد؛ دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد؛ چنین کسی در روز قیامت، از رفقا و دوستان من و گرامی ترین امت من خواهد بود.(1)

 2. صبر بر سختی های دوران غیبت

 امروزه کم نیستند افرادی که به دلیل هایی، باور به آن امام غایب و یاد آن حضرت را بر نمی تابند و در این راه، از هرگونه ایجاد مانع و اذیت و آزار فرو نمی گذارند. از آن جا که یکی از آموزه های مهم دینی صبر بر مشکلات و مصیبت ها است، لازم است در این دوران، بیش از هر زمان دیگر برابر این مشکلات و مصیبت ها شکیبایی داشته باشیم. امام حسین بن علی علیهما السلام فرمود:

… کسی که در غیبت او بر اذیت و تکذیب صبر کند، بسان مجاهدی است که با شمشیر در رکاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با دشمنان مبارزه کند.(2)

 3. دعا برای فرج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 دعا و نیایش، در فرهنگ اسلامی جایگاه والایی دارد. یکی از مصادیق دعا می تواند رفع گرفتاری های همه انسان ها باشد. در نگاه شیعه، این مهم تحقق نمی یابد، مگر آن زمانی که واپسین ذخیرة الهی از پس پردة غیبت بیرون آمده جهان را به نور خود روشن سازد؛ از این رو است که در برخی روایات سفارش شده است

ص:470


1- «طُوبی لِمَنْ اَدْرَک قائِمَ اَهْلِ بَیتی وَهُوَ یأتَمُّ بِهِ فی غَیْبَتِهِ قَبْلَ قِیامِهِ وَیَتَوَلّی اَوْلِیاءَهُ وَیُعادِی اَعْداءَهُ، ذلِک مِنْ رُفَقایی وَ ذَوِی مَوَدَّتی وَاَکرَمُ اُمَّتی عَلَی یَوْمَ القِیامَةِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص286، ح2.
2- «اَما اِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیبَتِهِ عَلَی الاَذی وَالتَّکذِیبِ بِمَنزِلَةِ المُجاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص317، ح3؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص68، ح36.

برای فرج و گشایش دست به دعا برداریم. در روایت است که خود آن حضرت، در بخشی از توقیع شریف فرمود:

وبرای تعجیل فرج بسیار دعا کنید.(1)

 4. آماده باش دائمی

 از مهم ترین وظایف دوران غیبت، آمادگی دائمی و راستین است. در این باره در کتاب های روایی روایات فراوانی وجود دارد. امام باقر علیه السلام ذیل آیه شریف ((اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا))؛ فرمود:

بر انجام واجبات شکیبایی کنید و برابر دشمنان، یک دیگر را یاری نمایید و برای یاری پیشوای منتظَر، همواره آمادگی خود را حفظ کنید.(2)

همچنین امام صادق علیه السلام فرمود:

 هر یک از شما برای ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ابزار جنگی فراهم کنید؛ اگر چه یک تیر باشد. امید است همین که کسی این نیّت را داشته باشد، حقّ تعالی او را از اصحاب و یاوران او قرار دهد.(3)

 5. بزرگداشت نام و یاد آن حضرت

یکی از مسؤولیت های شیعه برابر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ای__ن دوران،

ص:471


1- «وَاَکثِرُوا الدُّعاء بِتَعجیلِ الفَرَجِ»، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، ح4.
2- «اصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّکمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَکمْ المنتظر»، نعمانی، الغیبة، ص199.
3- کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص320، ح10.

بزرگ__داشت نام و ی__اد آن حضرت است. ای__ن ب_زرگ__داشت، جلوه های فراوانی دارد؛ از تشکیل نشست های دعا و نیایش گرفته، تا اقدام های فرهنگی و ترویجی و از تشکیل حلقه های بحث و گفت و گو گرفته، تا پژوهش های بنیادین و سودمند، همه و همه می تواند در راستای بلندی بخشیدن به این نام بزرگ باشد.

 6. حفظ پیوند با مقام ولایت

 حفظ و تقویت پیوند قلبی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و تجدید دائمی عهد و پیمان، یکی دیگر از وظایف مهمی است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت بر عهده دارد. امام باقر علیه السلام دربارة ثابت قدمان بر امر ولایت فرموده است:

زمانی بر مردم آید که امامشان غیبت کند. خوشا بر افرادی که در آن زمان، بر امر ما ثابت بمانند! کمترین ثوابی که برای آن ها خواهد بود، این است که باری تعالی به آن ها ندا کرده و فرماید: «ای بندگان و ای کنیزان من! به نهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید؛ پس به ثواب نیکوی خود، شما را مژده می دهم. شما بندگان و کنیزان حقیقی من هستید. از شما می پذیرم و از شما در می گذرم و برای شما می بخشم و به واسطة شما باران بر بندگانم می بارم و بلا را از آن ها بگردانم. و اگر شما نبودید، بر آن ها عذاب می فرستادم….(1)

یکی از کارهایی که این پیوند را ناگسستنی می کند تجدید عهد هر روزه با آن یار سفر کرده است.(2)

نیز ن.ک: انتظار، غیبت کبرا.

- - -

منتَظَر

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، منتظَر است که در روایات فراوانی به آن اشاره شده است. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خود نیز همانند دیگر انسان ها، منتظر است، تا روزی فرا رسد و ارادة خداوند متعال، به برپایی حاکمیت جهانی عدل و قسط تعلق گیرد؛ اما آن حضرت،تنها کسی است که انتظار ظهورش کشیده می شود؛ از این رو

ص:472


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص330، باب 31، ح15.
2- ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، ص550؛ نیز ر.ک: شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان .

منتظَر نیز نامیده شده است.

از امام جواد علیه السلام پرسیدند: «ای فرزند رسول خدا! مهدی، به چه دلیل منتَظَر نامیده شده است؟» فرمود:

به این علت که برای او غیبتی است که روزهایش زیاد می شود و مدتش بسیار طول می کشد؛ پس مخلصان، انتظار ظهورش را می کشند و اهل تردید او را نکار خواهند کرد….(1)

نیز ن.ک: القاب حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

مُنتقِم

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

منتقم، به معنای انتقام گیرنده و یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. آن حضرت می فرماید:

من باقی مانده خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم. (2)

امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

چون حسین بن علی علیهما السلام به شهادت رسید، فرشتگان الهی ضجه سردادند و گفتند: «پروردگارا! با حسین چنین شد؛ درحالی که او صفیّ تو و فرزند پیامبرتو است!؟» پس خداوند سبحانه و تعالی نور قائم علیه السلام را به آنان نشان داد و فرمود: «به وسیلة این ]شخص[ انتقام او را خواهم گرفت.»(3)

البته در پاره ای از روایات نیز گفته شده است: آن حضرت انتقام گیرنده خون تمامی امامان علیهم السلام و مظلومان است.(4)

ص:473


1- «لاَنَّ لَهُ غَیبَةً یکثُرُ اَیامُها وَیطُولُ اَمَدُها فَینتَظِرُ خُرُوجَهُ المُخلِصُونَ وَینکرُهُ المُرْتابُونَ…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص378، ح3.
2- «اَنَا بَقِیةُ اللَّهِ فِی اَرْضِهِ وَالمُنتَقِمُ مِنْ اَعْدائِهِ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص384، ح1.
3- «لَمَّا کانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام مَا کانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِکةُ إِلَی اللَّهِ بِالْبُکاءِ وَ قَالَتْ یُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَیْنِ صَفِیِّک وَ ابْنِ نَبِیِّک قَالَ فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص465، ح6؛ شیخ طوسی، الامالی، ج2، ص33.
4- امام علی علیه السلام فرمود: «… وَ لَیَبْعَثَنَّ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ یُطَالِبُ بِدِمَائِنَا»، نعمانی، الغیبة، ص140، ح1؛ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص8، ح1.

نیز ن.ک: انتقام.

- - -

منصور

از القاب حضرت مهدی علیه السلام

 در احادیث فراوانی رسیده است که «مهدی»، «مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ وَ مُؤَیَّدٌ بِالنَّصْرِ» است؛ یعنی هنگام ظهور، رعب او در دل قدرتمندان می افتد و نیروهای غیبی و نادیدنی به کمک او و یاران او می شتابند. البته آنچه دربارة یاری آن حضرت به وسیلة نیروهای غیبی گفته شده است، منافاتی با لزوم حضور مردم در صحنه ندارد و بایسته است که مردم آن حضرت را تا رسیدن به اهداف متعالیش یاری کنند. امام صادق علیه السلام فرمود:

انقلاب مهدی را سه سپاه یاری می کنند و در پیروزی آن حضرت شرکت دارند: سپاهی از فرشتگان، سپاهی از مؤمنان و سپاهی از رعب و وحشت.(1)

نیز ن.ک: امدادهای غیبی.

- - -

مَوْتور

از القاب مهدی علیه السلام

مَوْتور از نظر لغت به کسی گویند که یکی از خویشاوندانش کشته شده؛ ولی خون بهای او گرفته نشده است.(2) در ب___رخی روای____ات، از حض__رت مهدی علیه السلام با عنوان «موتور بوالده»(3) یا «موتور بابیه»(4) یاد شده است؛ یعنی کسی که پدرش کشته شده و از خون او مطالبه و خونخواهی نشده است. مراد از پدر در این روایت، ممکن است امام حسن عسکری علیه السلام باشد و ممکن است مقصود امام حسین علیه السلام باشد یا این که جنس پدر است ک____ه ش___امل همة ام_ام__ان معصوم علیهم السلام باشد.

ص:474


1- نعمانی، الغیبة، ص198، ح9، ص243، ح43؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص139.
2- طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص509.
3- نعمانی، الغیبة، ص178، ح22.
4- امام باقر علیه السلام فرمود: «صاحِبُ هَذا الاَمْرِ هُوَ الطَّریدُ الشَّریدُ المَوتُورُ بِاَبیهِ»، نعمانی، الغیبة، ص179؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص322.

- - -

موسویه

معتقدان به مهدی بودن امام کاظم علیه السلام

یکی از فرقه های منحرف در باب مهدویت، موسویه یا موسائیه هستند. آنان، طرفدار امامت امام موسی بن جعفر علیهما السلام و منتظر رجعت او بودند. این گروه را واقفه نیز می­گویند.(1)

 از دیدگاه این گروه، امام موسی بن جعفر علیهما السلام نمرده و زنده است، تا این که شرق و غرب عالم از آن او گردد و جهان را پر از عدل و داد کند و او مهدی قائم است. به نظر آنان، هارون الرشید و یاران او، به دروغ بر مردم وانمود کردند آن حضرت مرده است؛ حال آن که وی زنده و روی از مردم نهفته است البته گروهی گفتند: او امام قائم است و از دنیا رفته و هیچ امامی جز وی نباشد؛ او پس از مرگ، رجعت می کند و در جایی پنهان می شود. یاران او با وی دیدار می کنند و او به ایشان امر و نهی می کند و در این باره روایتی از پدرش آورده اند که گفت: «بدان جهت قائم را قائم خوانند که پس از مرگ بر می خیزد.»(2)

شیخ طوسی در کتاب الغیبة در ضمن بیان ده ها روایت از این دست، به همة آن ها پاسخ داده است.

- - -

موعود مسیحیت

کسی که در آموزه های مسیحیان، موعود یاد شده

دین مسیحیت _ به ویژه از دیدگاه مسائل معرفتی و شناختی _ ادامة دین یهود است. منبع اصلی دینی و فرهنگی آن، عهد عتیق است که همان کتاب مقدس یهودیان است؛ بنابر­این هر چه دربارة دین یهود گفته شود، تقریباً در بارة دین مسیحیت نیز صدق می کند. افزون بر آنچه در متون یهودی مورد اشاره قرار گرفته، در کتاب های ویژة مسیحیت نیز، بشارت های بیشتر و روشن تری، در بارة موعود آخرالزمان، نقل شده است؛ زیرا:

ص:475


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، الکلام علی الواقفة .
2- ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص83 و218 و471.

الف. با ظهور حضرت مسیح علیه السلام، زمان در مقیاس کلی، به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک­تر شده است.

 ب. تحریف کمتری در این آثار پدید آمده است؛ زیرا از دورة نزول آثار مقدس یهود، زمان بسیار بیشتری می گذرد، تا دورة کتاب مقدس مسیحیت. این امر، باعث شده است دست تحریف و پوشیده داری، در این آثار، به اندازه آثار یهود فرصت کار نیابد؛ اگر چه دانشمندان مسیحی نیز در این باره کوشش بسیار کردند و در تأیید یا رد انجیل ها، به این مسائل نیز توجه داشتند و انجیل بَرنابا را کمتر تأیید می کردند.(1)

 اکنون به چند کتاب که در آن ها بشارت هایی در بارة ظهور منجی آمده است، اشاراتی می شود:

 1. انجیل متی

و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد، با جمیع ملائکه مقدسه بر کرسی بزرگی خود قرار خواهد گرفت. همة قبایل نزد وی جمع خواهند شد و آن ها را از همدیگر جدا خواهد کرد؛ چنان که شبانی میش ها را از بزها جدا کند….(2)

 2. انجیل لوقا

پس بایست که بسته باشد کمرهای شما و افروخته باشد چراغ های شما و خود باشید مانند آن کسانی که انتظار می­کشند آقای خود را که کی از عروسی باز آید که چون آید و در زند، دفعتاً در را گشایند. خوشا به حال آن نوکران که چون آقا آید، بیدار یابد آن ها را و من به شما می­گویم که به درستی کمر خود را بسته آن ها را نشانید و نزدشان آمده آنان را خدمت خواهد نمود.(3)

 3. انجیل مَرقس

و بر حقیقت آن روز و آن ساعت _ سوای پدر _ ن__ه ملائکه آسمان و ن__ه فرزند، هیچ کس مطلع نیست. احتیاط نمایید که با حذر باشید و دعا نمایید؛ زیرا از هنگام رسیدن آن زمان مطلع نیستید؛ چنانچه شخصی به سفر

ص:476


1- محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص52 _ 58. (با تصرف)
2- کتاب مقدس، انجیل متی، باب بیست و پنجم، ص60، بندهای 31_33.
3- کتاب مقدس،انجیل لوقا، ص154، باب دوازدهم، بند های 35_37.

بعیدی رفته و خانه خود را گذاشته و ملازمان خود را قدرت داده و هر کس را به شغل خاص مقرر فرموده و دربان را به بیدار بودن امر فرموده است. پس بیدار باشید از آن جا که نمی­دانید بزرگ خانه چه وقت خواهد آمد. در شام یا نصف شب یا وقت بانگ خروس یا صبح؛ مبادا که ناگاه آمده، شما را در خواب یابد و آنچه من به شما می­گویم، به همه می گویم بیدار باشید.(1)

 4. مکاشفات یوحنّا؛

چنانچه پدر در ذات خود زندگانی دارد، به پسر نیز داده است که او در ذات خود زندگانی داشته باشد و قدرت به او داده است که هم حکم رانی بکند، به علت آن که فرزند انسان است.(2)

- - -

موعود یهود

کسی که در آموزه های یهودیان موعود یاد شده

یهودیان که خود را پیروان حضرت موسی علیه السلام می­دانند، منتظر موعودند. در آثار دینی یهود و سِفرهای تورات و دیگر کتاب های انبیای آنان، همواره به موعود اشاره شده است. از آن جایی که یهودیان، به حضرت مسیح علیه السلام ایمان نیاوردند، بالطبع موعود آنان هنوز ظهور نکرده است. اگر در آثار مقدس یهودی تأمل شود، چهره سه موعود، در آن ها ترسیم می گردد: 1. حضرت مسیح علیه السلام 2. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم 3. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .

 با این حساب، انتظار، در یهودیت کیفیتی ویژه می یابد و چون این قوم، نه به حضرت مسیح علیه السلام و نه به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نگرویدند، باید برابر مسألة موعود و انتظار، بسیار حساس و نگران باشند و از این همه اشاره­ها و بشارت­های موجود در کتاب­هایشان، به سادگی و غفلت نگذرند. آنان باید از دیگران منتظرتر باشند و بیشتر به انتظار و آمادگی برای ظهور فکر کنند. البته تکاپوی آشکار یهودیان در دوران حاضر و فعالیت­های آن ها در بازسازی هیکل سلیمان و آماده ساختن بیت المقدس برای آمدن منجی، می تواند دلیلی بر این مدعا باشد؛ هر چند این دیدگاه، دارای انحرافی آشکار است!

 اینک نام چند کتاب از کتاب­های یهودیت و عهد عتیق که در آن ها سخنانی درباره موعود آمده است، همراه

ص:477


1- کتاب مقدس،انجیل مرقس، باب سیزدهم، بندهای 32 _ 37.
2- کتاب مقدس،انجیل یوحنا، باب پنجم، بندهای 26_ 28.

بخش­های مورد نظر ذکر می شود:(1)

ص:478


1- بخش های کتاب مقدس، مستقیم از کتاب مزبور و بدون هیچ کم و کاستی نقل شده است.

1. کتاب دانیال پیامبر

در آن وقت سرور بزرگ میکائیلی _ که از جانب پسران قومت قائم است _ خواهد ایستاد و زمان تنگنایی که از بودن طوایف تا به این زمان نبوده است، واقع خواهد شد و در آن زمان قوم تو _ هر کسی که در کتاب مکتوب شده است _ نجات خواهد یافت و از خوابندگان در خاک، زمین بسیاری بیدار خواهند شد. بعضی جهت حیات ابدی و بعضی از برای شرمساری و حقارت ابدی …»(1)

2. کتاب حگی

خداوند لشکرها چنین می فرماید: هنوز وقت قلیلی است که من آسمان ها و زمین و بحر و خشکی را به هیجان می آورم؛ بلکه تمامی طوایف را به هیجان می آورم و مرغوب تمامی طوایف خواهد آمد و خداوند لشکرها می فرماید: این خانه را مملو از جلال خواهم کرد….(2)

 3. کتاب صفنیاه پیامبر

خداوند در اندرون آن عادل است، بی انصافی نمی کند. هر صبح بی نقصان حکم خود را به روشنایی بر می آورد؛ اما عاصی انفعال را نمی داند. طوایف را منقطع نمودم، برج های ایشان ویرانند. کوچه­های ایشان را خراب کردم، به ح__دی ک__ه عب__ور کننده نیست و شهر های ایشان بدون آدمی و ساکنی ویرانند و گفتم ک__ه شای__د از م__ن ترسیده، تأدیب را قبول کنی تا آن که مسکن ایشان منقطع نشود. اما هر قدر که ایشان را عقوبت کردم، ایشان سحرخیزی نموده، تمامی اعمال خویشتن را فاسد گردانیدند….(3)

 4. کتاب اِشَعْیای پیامبر

و نهالی از تنه یشی بر آمده، شاخه از ریشه هایش قد خواهد کشید و روح خدا _ که روح حکمت و فطانت و روح مش__ورت و جبروت و روح عل__م و خشیت از خداوند است _ بر آن خواهد آرمید و او را در خشیت خداوند تیز هوش گردانیده، موافق منظور نظرش حکم و مطابق مسموع گوش هایش تنبیه نخواهد فرمود؛ بلکه ذلیلان را به

ص:479


1- کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب دانیال، ص1567، فصل دوازدهم، بندهای1_3.
2- کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب حگی، ص1632، فصل دوم، بند های6 _ 8.
3- کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب صفنیای نبی، ص1629، فصل سوم، بندهای5 _ 8.

عدالت حکم و برای مسکینان زمین به راستی تنبیه خواهد نمود و زمین را به عصای دهانش زده به روح لب هایش شریر را خواهد کشت….(1)

 5. کتاب زبور داود علیه السلام

 در این کتاب نیز مطالبی ذکر شده است؛ چنان که قرآن کریم، به نقل از زبور، از غلبه صالحان سخن گفته است:

((وَلقَدْ کتَبْنا فِی الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّکرِ أنّ الارضَ یرِثُها عِبادِیَ َ الصّالِحُونَ))(2)

و در حقیقت، در زبور پس از ذکر [تورات] نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

با مراجعه به زبور، می­توان با وجود تحریف های صورت گرفته، این بشارت را چنین یافت:

زیرا که شریران منقطع می شوند؛ اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد؛ اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذذ خواهند شد….(3)

پس از حضرت موسی علیه السلام، حضرت عیسی علیه السلام آمد و دین موسی علیه السلام را نسخ ک__رد. پس از حضرت عیسی علیه السلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، نیز مبعوث شده و دین مسیح را نسخ کرد. از زمان طلوع اسلام تا کنون و تا قیامت، تنها دین به حق روی زمین دین مقدس اسلام است و کتاب خ__دا، در می__ان خلق، همواره قرآن است. بر ای__ن اساس موعود، همان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و بشارت ها و اشارت هایی که از پیامبران و دیگر بزرگان رسیده، در حق او صادق است و به ظهور او اشاره دارد.

- - -

مهدی

 لقب مشهور امام زمان علیه السلام

یکی از مشهور ترین القاب قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف، مهدی است. مهدی اسم مفعول و به معنای رهیافته است. مهدویت نیز از همین ریشه است. مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مشهورترین نام آن حضرت نزد شیعه و سنّی است. البته گاهی نیز

ص:480


1- کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب اشعیاء نبی، ص1220، فصل یازده، بند 1_10.
2- انبیاء(21): 106.
3- کتاب مقدس، مزامیر داود، مزمور سی و هفتم، بندهای9_ 37.

در معنای فاعلی، به معنای هدایت کننده به کار می رود. محمد بن عجلان از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:

… و قائم را از آن رو مهدی گفته اند که مردم را به آیینی که از دست داده اند، هدایت می کند….(1)

اما آنچه بیشتر در روایات آمده، همان معنای نخست است. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:

به درستی که مهدی نامیده شد به سبب این که به امر مخفی هدایت می شود. او تورات و سایر کتاب های الهی را از غاری در انطاکیه بیرون خواهد آورد.(2)

امام صادق علیه السلام نیز هنگامی که پرسیدند: «چرا مهدی، مهدی نامیده شده است؟» فرمود:

به دلیل این که به تمام امور پنهان هدایت می شود.(3)

 لقب مهدی به آخرین امام اختصاص ندارد و بقیة امامان علیهم السلام نیز مهدی هستند؛(4) ولی فقط از آخرین پیشوا به مهدی یاد شده است. (5)

- - -

مهدی سودانی

از مدعیان دروغین مهدویت

محمد احمد، فرزند عبداللّه در سال 1848م در جزیرة بنت سودان متولد شد. در کودکی نزد علمای خ__ارطوم دانش اندوخت. سپس به جزیرة آب__ا شتافت و پانزده سال در قعر چ__اهی به ریاضت پ__رداخت. محمد، پیوسته بر فس__اد مردم می گ__ریست و از شدت ری__اضت و

ص:481


1- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص383، ح2.
2- «فَإِنَّمَا سُمِّیَ الْمَهْدِیَّ لِأَنَّهُ یُهْدَی لِأَمْرٍ خَفِیٍّ یَسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ کتُبِ اللَّهِ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاکیَّةَ»، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص161، ح3؛ نعمانی، الغیبة، ص237، ح26.
3- «لِاَنَّهُ یُهْدی اِلی کلِّ اَمْرٍ خَفی»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص471؛ نعمانی، الغیبة، ص237.
4- «مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً أَوَّلُهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی»، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص68، ح36.
5- ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج11، ح20773؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص30، ح4085، 4086، 4087، 4088؛ سنن ابوداود، ج4، ص107، ح2485.

روزه، بسی__ار نحی__ف شد. او، شیرین زب__ان و باع__اطفه می نمود و سودانیان استعمارزده را به فتح جهان و گسترش عدالت نوید می داد. اعضای قبیله بگارا _ که مقتدرترین قبیلة آن جا بود، او را تقدیس می کردند. محمد، همواره از مردی که جهان را از عدالت می آکند، سخن می گفت و ستمدیدگان را بشارت می داد. در چهل سالگی روزی کسی به او گفت: «ای بزرگوار! شاید تو خود مهدی موعودی؟» محمد نخست انکار کرد؛ ولی به تدریج خود را مهدی خوان__د. مردمی که از ب__رده ف__روشی و ستم مص__ریان و انگلیسیان، ب__ه ست__وه آمده بودند، ادعایش را پذیرفتند. محمد احمد با دخترانی از قبایل مختلف ازدواج کرد و پیوندهای بسیار پدید آورد. پیروان محمد احمد، وی را تا حد پرستش گرامی می داشتند.

در س__ال 1300 ق داعی__انی ن_زد شیوخ قبایل فرستاد و از آنان خواست به او که مهدی منتظر است و رسول خدا آمدنش را بشارت داده ایم__ان آورند. حاک__م خ__ارطوم نم__اینده ای ن__زد وی فرستاد. وقتی فرستاده حاکم، آمادگی پیروان محمد را مشاهده ک__رد، به پایتخت بازگشت و با پنجاه جنگاور به نبرد با مهدی روی آورد در این جنگ، نماینده حاکم خارطوم و همراهانش هلاک شدند و کار مهدی سودانی رونق فزون تر یافت. ژنرال گوردن از سوی دول__ت بریتانیا سمت محمد احم__د شت__افت؛ اما او نی__ز به قتل رسید. بدین ترتیب، خارطوم و تمام سودان به دست مهدی سودانی افتاد. او بارها با محمد سعید پ__اشا و عبدالقادر پاشا و افس__ران انگ__لیسی نبرد کرد. در تمام این جنگ ها پیروز شد و غنیمت بسیار به دست آورد. مهدی سودانی سرانجام در 21 ژانویه 1885 م ب__ر اث__ر تبی شدی__د در گ__ذشت. او هنگ__ام مرگ عبداللّه نعاشی را جانشین خ__ود ساخت؛ اما عبداللّه به سرعت، تمام دستاوردهای مهدی را از کف داد.

نیز ن.ک: مدعیان مهدویت.

- - -

مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف

کتابی مفصل در مهدویت

این کتاب، ترجمة جلد سیزدهم بحار الانوار است که به قلم

ص:482

مرحوم استاد علی دوانی به فارسی برگردان شده است. این اثر، حاوی گزارش تفصیلی با محتوای تاریخی _ حدیثی در زندگانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

 ترجمة فارسی کتاب، با مقدمه و پاورقی ه__ای مبسوط مترج_م همراه است. مقدّمه و اضافات مترجم، با

افزودن قصاید و قطعاتی چند از آثار ادب فارسی، نگارش یافته است. مترجم، در جای ج__ای کتاب، در ردّ شبهات فرقة بهائیه و بابیه، نهایت تلاش خویش را به کار برده است.

عنوان های مهم کتاب، از این قرار است:

 1. عناوین مقدمه های کتاب: شرح کامل زندگانی علامة مجلسی و آثار و آرای او؛ مواض__ع ش__رق شناس__ان انگلی__سی و صوف__یه درب__ارة علامة مجلسی؛ فرقه های صوفیة شیعه و سنی؛ نکوهش صوفیه توسط دانشمندان بزرگ شیعه؛ مهدویت در اسلام و دیگ__ر مل__ل و ادی__ان؛ بهایی گری و منشأ پیدایش آن و کتاب های این فرقه.

 2. متن کتاب: تاریخ ولادت؛ نام و کنیة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛ آیاتی که در روایات اهل بیت علیهم السلام به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظهور آن حضرت تأویل شده است؛ روایاتی که از طریق شیعه و سنّی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شده است، همچنین اخباری که به وسیلة کاهنان ذکر شده است؛ طرح بسیاری از مسایل کلامی به صورت پرسش و پاسخ؛ ارائه نظریات برخی دانشمندان بزرگ در موضوع مهدویت؛ مقایسة شباهت های آن حضرت با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و دیگر پیامبران الهی علیهم السلام ؛ اخبار معمّرین (آنان که عمری طولانی داشته اند) و بررسی غیبت طولانی آن حضرت؛ کرامات آن حضرت؛ نواب خاص آن حضرت؛ مدعیان دروغین نیابت؛ تشرف یافتگان محضر آن بزرگوار؛ انتظار فرج؛ نشانه های ظهور؛ شیوة حکومت داری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛ رویدادهای زمان آن حضرت؛ رجعت؛ جانشینان حضرت و سرانجام وقایع پس از آن حضرت و پایان تاریخ… فقط برخی از موضوعات مورد بحث این اثر ارزشمند است.

3. پاورقی ها: شامل ده ه__ا موضوع متنوع ت__اریخی، ک__لامی، ح_دیثی، ملاحم، اشعار و مدایح است.

ای__ن کت__اب ام__روزه میان عموم علاقه مندان به مباحث مهدویت یکی

ص:483

از مناب__ع مهم مهدویت به شم__ار می آید.

- - -

مهدویت

عنوان عمومی شامل مهدی علیه السلام و موضوعات مرتبط با آن حضرت

مهدویت از لحاظ لغوی، مصدر جعلی یا ساختگی است که پس از افزودن تای تأنیث به اسمی که یای نسبت به آن اضافه شده است، ساخته می­شود. اسم اصلی که می­تواند اسم فاعل، اسم مفعول یا هر اسم دیگری باشد در معنای مصدر ساختگی، اثرگذار است و معنای مصدری آن را به سوی خود معطوف می کند؛ بنابراین مهدویت از لحاظ لغوی، به معنای مهدی بودن است و چ__ون مهدی اس__م مفعول است و معن__ای هدای__ت شده را می­دهد، مهدویت به معنای رهیافته بودن خواهد بود.

 امروزه اصطلاح مهدویت _ با توجه به کاربردهای آن در سخنرانی­ها، مقاله­ها، کتاب­ها، نشریه­ها و مانند آن _ برای اشاره به آموزه­ها و بحث­هایی در نظر گرفته می­شود که به گونه ای با حضرت مهدی علیه السلام ارتباط دارد.

- - -

ممهدون > زمینه سازان ظهور

مهدویت پژوهی > آینده پژوهی

مهدی شخصی و مهدی نوعی

لفظ مهدی مفهوم عامی دارد و به کار بردن آن به هر فردی که خدا او را هدایت کرده باشد، جایز است. با این مفهوم، همة پیامبران و اوصیا علیهم السلام مهدی هستند. حتی به کار بردن این واژه دربارة افراد دیگری که در مکتب آن بزرگواران تربیت و هدایت یافته­اند، جایز است. با این حال، روشن است مقصود از مهدی که بر زبان مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم جاری شده، یک عنوان خاص و لقبِ شخصی معیّن و عزیز است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به ظهور او بشارت داده و مسلمانان را فراخوانده است که در ردیف منتظران ظهور او باشند.

 بر اساس اخبار معتبر، مهدی لقب موعود آخرالزمان است که حتی تبار و اوصاف او در احادیث معتبر مورد اشاره قرار گرفته است. این ویژگی­ها بر هیچ کس، جز امام دوازدهم فرزند امام حسن عسکری علیه السلام قابل تطبیق نیست.

ص:484

لقب مهدی به این معنا (مورد هدایت خدا و احیاگر اسلام و پرکنندة جهان از عدل و داد و…) نخستین بار در بارة آن حضرت به کار رفت و این، در

عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم انجام گرفت و مهدی به عنوان رهایی بخش، معرفی شد.

 مهدی به مفهوم نوعی، فردی نامعیّن است که در زمانی مناسب­، زاده خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. این، از هیچ یک از روایات نقل شده از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام قابل استفاده نیست.

از نظر منطق و برهان، «نوعی بودن مهدی» باطل و نادرست است؛ چرا که نقض غرض می شود. مقصود از قیام او، پرکردن جهان از عدل و داد است؛ ولی نوعی بودن مهدی، جهان را از ظلم و ستم پر خواهد کرد. در این صورت، هر قدرتمند دروغگویی، می تواند ادعا کند مهدی است و به نام عدالت گستری، به چپاول جهان بپردازد. دراین صورت وعده های قرآن و پیامبران، باطل و دروغ بوده یا وجود مهدی پس از ظهور، قابل انکار و تردید خواهد بود؛ چون دلیلی برای آن که او مهدی موعود است، وجود ندارد. در تاریخ اسلام، دیده شده است مدعیان مهدویت، بسیارآمدند و رفتند؛ اما چه خون ها که نریختند؛ چه ظلم ها وستم ها که نکردند؛ پس بایستی، مهدی، شخص معیّنی باشد که شناختش برای مردم آسان باشد و اشتباهی در تشخیص او رخ ندهد.

 نیز مهدی نوعی، با آموزه های اسلام منافات دارد؛ چون روایات متواتری وارد شده که آن منجی موعود، شخصی معیّن و زنده است. از طرفی این امر، مستلزم آن است که سال ها زمین، خالی از حجّت باشد و این هم بر خلاف اصول و مبانی اسلام است. با این حال، مدعیان مهدویت، همگی از میان مسلمانان برخاسته اند؛ کسانی که از اصول و مبانی اسلام خبر نداشته اند یا حقیقت را به مسلمانان نگفته بودند.(1)

 یکی از دانشمندان شیعه در این باره نوشته است:

موضوع مهدی، نه اندیشة چشم به راه نشستن کسی است که باید زاده شود و نه یک پیشگویی است که باید در انتظار مصداقش ماند؛ بلکه واقعیتی استوار و فردی مشخص است که خود نیز، در انتظار رسیدن هنگام فعالیتش

ص:485


1- ر.ک: سید رضا صدر، راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص63 و 64 (با تصرف).

به سر می برد. در میان ما _ با گوشت و خون خویش _ زندگی می کند؛ ما را می بیند و ما نیز او را می بینیم]اما نمی شناسیم[. در فضای دردها، رنج ها و آرزوهای ما است و در اندوه و شادی ما شریک است … در احادیث نیز، پیوسته به انتظار فرج و درخواست ظهور مهدی، سفارش شده است، تا مؤمنان همواره چشم به راه او باشند. این تشویق، تحقّق همان همبستگی روحی و وابستگی وجدانیِ منتظران ظهور و رهبرشان است. این همبستگی و پیوند پدید نمی آید، مگر این که مهدی را هم اکنون انسانی تجسم یافته بشماریم. تجسّّم یافتن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تحرک تازه ای به «فکر انتظار منجی» می بخشد و آن را از توانایی و آفرینندگی بیشتری برخوردار می کند.

 گذشته از آن، در انسانی که به طرد ستم ها پرداخته و رهبر منتظر خود را نیز هم درد، هم رنج، همسان و وابسته به خویش احساس می کند و نوعی مقاومت و شکیبایی برابر دردهایی که در اثر محرومیت به او رسیده است، ایجاد می شود.(1)

یکی از دانشمندان معاصر نیز بحث «مهدی نوعی» را بر اساس دیدگاه صوفیه چنین شرح کرده است:

صوفیه اعتقاد به ولایت عامه و مهدویت نوعیه دارند و اولیا را منحصر به دوازده امام نمی دانند. امروز هم بیشتر عقیده دارند که پیر آن ها در زمان خود، ولیّ است و هر قطبی، منصب ولایت دارد. کسانی امثال بایزید بسطامی، منصور حلاج، محی الدین عربی، احمد غزالی و جنید بغدادی را «ولیّ» می دانند.

… عجب است که صوفیان شیعه با این عقیده که مخالف اساس معتقدات شیعه است، باز دم از تشیّع و لاف محبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می­زنند و سایر شیعیان و علمای ربانی را اهل ظاهر و قشری و خود را با انکار ضمنی ولیّ الله المطلق و مهدی موعود جهان­ که بعد از امام عسکری علیه السلام جز او ولیّ و قطب و امامی نیست، اهل معنی و اهل لُب و «اهل حق» می دانند.

گویی مولوی نیز در مثنوی چنین دیدگاه ناروایی را مطرح می کند:

پس به هر دوری ولیّی قائم است

تا قی_امت آزمایش دائ_م است

ص:486


1- سید محمد باقر صدر، جست وجو و گفت وگو پیرامون حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص6 _ 8.

پس امام حیّ قائم آن ولی است

خواه از نسل عمر خواه ازعلی است

مهدی و هادی وی است ای راه جو!

هم نهان و هم نشسته پیش رو

او چه نور است و خرد جبریل اوست

و آن ولی کم از او قندیل اوست(1)

بنابراین شیعه با ردّ این انگاره، فقط به مهدی شخصی معتقد است.

- - -

مهدیّه

 مکانی مذهبی نامیده شده به نام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

با روز افزون شدن علاقة عمومی م__ردم ب__ه حض__رت مه____دی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مکان هایی با عنوان مهدیه فراهم شده است؛ جایی که به طور معمول مراسم مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف _ به ویژه دعای ندبه _ در آن، از جایگاه بیشتری برخوردار است. این مکان، با انتسابش به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، هم_واره مح__ل گ__ردآمدن دلدادگان آخ__رین معص__وم علیه السلام و زم__زمه های عاشقانة آنان با آن یار سفر کرده است. بیشتر شهرها کم و بیش دارای این مکان ارزشمند هستند که در عصر غیبت می تواند محلی ارزشمند در ایجاد ارتباط روحی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد. یکی از مهدیه های بسیار معتبر در جهان تشیع، مهدیة ته__ران است ک____ه ب__ا زحم__ات طاقت فرسای مرحوم شیخ احمد کافی بنا شده، امروزه از فعال ترین مراکز مهدوی به شمار می آید.

نیز ن.ک: دعای ندبه.

- - -

میراث داری پیامبران

از ویژگی های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر ظهور

از روایات استفاده می شود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگ__ام ظهور، ب__رخی میراث های پیامبران گذشته را همراه خواهد داشت.(2) دربارة این که این ام__ور ب__ه چ__ه هدفی ن_زد حضرت جمع شده است، سخن روشنی در دست نیست؛ ولی با توجه به این که

ص:487


1- محمد باقر مجلسی، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف (ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار )، ترجمه علی دوانی، ص340، پاورقی.
2- فرائد السمطین، ج2، ص335، ح587.

نقش حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نقش همة انبیا و اولیا است و آن حضرت آرزوی تمام پیامبران را پیاده خواهد کرد، می توان نتیجه گرفت تمام ابزار آنان در اختیار آن حضرت قرار خواهد گرفت.

دیگر این که آن حضرت وظیفه دارد پیروان همة ادیان را به دین راستین الهی (اسلام) دعوت کند و این میراث ها نشانه هایی از برحق بودن آن حضرت است؛ از این رو همان گونه که در روایات، از زنده مان__دن حضرت مسی__ح علیه السلام، عام__ل هدایت مسیحیان و برگرداندن ایشان به پیروی از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی شده است، می توان میراث های دیگر پیامبران علیهم السلام را ابزاری برای اتمام حجّت بر آنان دانست.

برخی میراث ها که در روایات مورد اشاره قرار گرفته عبارت است از: پیراهن،(1) عمامه،(2) زره،(3) سلاح،(4) و پرچم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم،(5) سنگ(6) و عصای حضرت موسی(7) و طشتی که وی در آن قربانی می کرد.(8) و انگشتری حضرت سلیمان علیه السلام،(9) امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:

مهدی از فرزندانم، غیبت و حیرتی دارد که امت ها [در آن] گمراه شوند. او با ذخیرة پیغمبران آید و زمین را از عدل و داد پر کند؛ چنان که از جور و ستم پر شده باشد.(10)

ص:488


1- نعمانی، الغیبة، ص350، ج42.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص224، ح285.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص224، ح285.
4- نعمانی، الغیبة، ص349، ح40؛محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص224، ح285؛ متقی هندیف کنز العمال، ح39673.
5- نعمانی، الغیبة، 343، ح28 و 435، ح1.
6- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص231، ح3.
7- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص231، ح1؛ نعمانی، الغیبة، ص238، ح28، شیخ صدوقف کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص376، ح7.
8- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص232، ح1.
9- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص231، ح1. نعمانی، الغیبة، ص343، ح27.
10- «المَهْدِی مِنْ وُلْدِی، تَکونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ تَضِلُّ فِیها الاُمَمُ، یَأتِی بِذَخِیرَةِ الاَنبِیاءِ علیهم السلام فَیَمْلَؤُها عَدْلاً وَقِسْطاً کما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص287، ح5.

ن

ناحیة مقدسه

منطقة سکونت امام عسکری علیه السلام و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و وابستگان به آن ها

ناحیه در لغت، به معنای جانب و جمع آن، نواحی است. در غیبت صغرا از حضرت مهدی علیه السلام به این واژه تعبیر شده است.(1) گاهی نیز از آن حضرت و نایب خاص او با تعبیر ناحیه یاد شده است. این اصطلاح، همانند ب__رخی لقب ه__ای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، کن__ایه از آن حضرت به کار رفته و در بیشتر موارد برای تقیّه استفاده شده است. این کلمه، بیشتر در ک__لام کس__انی که به آن حضرت توق__یع نوشته و پ__اسخ دریافت کرده اند، ذکر شده است؛ اگرچه در ب__رخی بیان__ات ن__ورانی حض__رت مهدی علیه السلام نیز این کلمه به کار رفته است.(2) اربلی آن را رم__زی بی__ن شیعی__ان و آن حضرت و اطراف__یان نزدیک او دانسته، می نویسد:

ص:489


1- طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص410.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص520، ح49؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج93، ص184، ج100، ص182.

… و آن حضرت، ملقب است به حجّت و قائم و مهدی و خلف صالح و صاحب الزمان و صاحب. و شیعه از آن حضرت در دوران غیبت صغرا به ناحیة مقدسه تعبیر می کرده و این، رمزی بود که شیعیان آن حضرت را با آن می شناختند.(1)

نیز ن.ک: نواب خاص، توقیع.

- - -

نام های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف > محمد، احمد

ناووسیه

معتقدان به مهدی بودن امام صادق علیه السلام

ناووسیه برگرفته از اسم شخصی با نام ناووس از اه__الی بصره است.(2) برخی گفتند: او عبداللّه بن ناووس یا عج__لان بن ن__اووس نام داشت. وی می گفت: «حضرت علی علیه السلام برت__رین فرد امت اسلام بود و ه__ر کس او را تفضیل ندهد، کافر است.»

ناووسیه عقیده داشتند جعفر بن محمّد علیهما السلام زنده است و نمی­میرد. او مهدی آخِرالزمان است. آشکار می­شود و بر مردمان فرمانروایی می­کند. آنان می پنداشتند از وی روایت شده است: «اگر کسی بر شما فراز آید و بگوید مرا بیمار یافته و مردة مرا شسته است، باور نکنید و بدانید من سرور شما و دارنده شمشیر هستم.» ب__ه سبب کل__مه شمشیر، ای__ن ط__ایفه را صارمیه نیز خوانده اند.(3)

 روشن است این ادعا در بارة امام صادق علیه السلام درست نیست و طبق شهادت مسلّم تاریخ آن حضرت به شهادت رسیده است.(4) ام__ام صادق علیه السلام خود فرمود:

هنگامی که سه اسم محمّد، علی و حسن، به طور متوالی در امامان علیهم السلام جمع شد، چهارمین آنان قائم است.

مفضل ب__ن عم__ر گ__وید: ب__ر امام

ص:490


1- «… ویلقَّب بالحجة والقائم والمهدی والخلف الصالح و صاحب الزّمان، والصاحب وکانت الشیعة فی غیبته الاولی تعبر عنه و عن جنبته بالناحیة المقدسة و کان ذلک رمزاً بین الشیعة یعرفونه به.»، علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج2، ص519.
2- شهرستانی، الملل والنحل، ج1، ص184.
3- ر. ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فِرق اسلامی، ص436.
4- ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، مقدمه.

صادق علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: «ای آقای من! کاش جانشین خودت را به ما معرفی می کردی.» فرمود:

ای مفضّل! امام بعد از من فرزندم موسی است و امام خلف و موعود منتظر (محمد)، فرزند حسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی است.(1)

ای__ن گ__روه، پ__س از چندی از بین رفتند.(2)

- - -

نجبا

یاران حضرت مهدی علیه السلام از سرزمین مصر هنگام ظهور

حضرت علی علیه السلام فرمود:

نجبا از مصر بیرون می آیند… که راهبان شب و شی__ران روز هستند؛ دل ه__ایشان چون فولاد سخت است. میان رکن و مقام با او بیعت می کنند.(3)

 امام باقر علیه السلام نیز فرمود:

سیصد و چند نفر، به شمار اهل بدر بین رکن و مقام با قائم بیعت می کنند. بین آنان نجبا، از اهل مصر … وجود دارند….(4)

نیز ن.ک: یاران حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ندای آسمانی

از نشانه ه_ای حتمی ظه__ور و قی__ام حضرت مهدی علیه السلام

ندا، بلند شدن صدا و ظاهر شدن آن است و گاهی فقط به صدا اطلاق می شود(5) این جا منظور از ندای آسمانی، صدایی است که در آستانة ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همة مردم، آن را از آسمان می شنوند.(6) روایاتی که

ص:491


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص334، ح 4.
2- ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، فصل1، الدلیل علی فساد قول الناووسیه.
3- «فَیَخْرُجُ النُّجَباءُ مِنْ مِصْرَ … رُهبانٌ بِاللَّیلِ لُیوثٌ بِالنَّهارِ کانَ قُلُوبُهُمْ زُبُرَ الحَدیدِ فَیابِعُونَهُ بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ»، شیخ مفید، الاختصاص، ص208.
4- «یُبایِعُ القائِمَ بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ ثَلاثمائة وَنَیِّف عِدَة اَهْلِ بَدْر فِیهِم النُّجَباءُ مِنْ اَهْلِ مِصْر …»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص476، ح502.
5- راغب، المفردات، ماده ندا.
6- امام باقر علیه السلام : «یُنادِی مُنادٍ مِنَّ السَّماءِ بِاسْمِ القائِم، فَیَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَمَنْ بِالمَغْرِبِ، لایَبْقی راقِدٌ اِلّا اِسْتَیْقَظَ، وَلا قائِمٌ اِلاَّ قَعَدَ، وَلا قاعِدٌ اِلاَّ قامَ عَلی رِجْلَیْهِ فَزِعاً مِنْ ذلک الصَّوتِ … وَهُوَ صَوتُ جَبْرَئیل الرُّوحُ الاَمِین»، نعمانی، الغیبة، ص253، ح13.

در بارة مورد این نشانه ها از طریق شیعه و سنی رسیده فراوان، بلکه متواتر است.(1) امام باقر علیه السلام فرمود:

ندا کننده ای از آسمان، نام قائم را ندا می کند؛ پس هر کس در شرق و غ__رب است، آن را می شنود. از وحشت این صدا، خوابیده ها بی__دار، ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و آن را اجابت کند! زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الامین است.(2)

از مجموع روایات در این باره می توان چند نکته را استفاده کرد:

 1. ندای آسمانی، از نشانه های حتمی ظهور شمرده شده است و شیخ طوسی، نعمانی، شیخ مفید، شیخ صدوق، و… به حتمی بودن آن اشاره کرده اند.(3)

 2. این صدا، از آسمان شنیده می شود؛ ب__ه گ_ونه ای که همة مردم کرة زمین _ در شرق و غرب _ آن را می شنوند و به خود می آیند. از برخی روایات استفاده می شود هر جمعیتی آن صدا را به زب__ان خ__ود خ__واهد شنید.(4)

 3. محت__وای این پی__ام آسمانی، دعوت به حق و حم__ایت از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بیعت با آن حض__رت است.(5)

 4. هم زمان با شنیده شدن این ص__دا از آسمان یا کمی پس از آن، روی زمین نی__ز صدایی شنیده می شود. ندادهندة آن، شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند و می کوشد با ایجاد تردید درمردم، آنان را از حمایت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اجابت دعوت آسمانی، باز دارد.

 5. جبرئیل، مردم را به حق فرا می خ__واند و شیط__ان و نیروه__ای شیطانی و پیروان سفیانی به باطل.

ص:492


1- ر.ک: لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص459.
2- نعمانی، الغیبة، ص235، ح13.
3- ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص435، ح425؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص370.
4- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص266، ح54؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص650، ح8.
5- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص435؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص652، ح14.

از ظاه__ر روای__ات، با توجه به ویژگی هایی که برای آن بیان شده است، فهمیده می شود که تحقّق آن، طبیعی نخواهد بود. خداوند سبحانه و تعالی، برای آن که شروع این انقلاب جهانی را اعلان کند و به همگان برساند که

ص:493

انقلابی بزرگ در حال شکل گیری است و حق بودن حضرت مهدی علیه السلام را بنمایاند و به یاران و دوستان و علاق__ه مندان به چنین رستاخی__زی خبر بدهد، صیحة آسمانی را معجزه آسا به گوش همگان می رساند.

این نشانه در روایات اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته است. (1)

نیز ن.ک: نشانه های ظهور.

- - -

نرگس > مادر حضرت مهدی علیه السلام

نزول عیسی علیه السلام

از نشانه های نزدیک شدن رستاخیز در عصر ظهور

ف__رود آم__دن پی__امبر بزرگ خدا، عیسی بن مریم علیهما السلام هنگام قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از دیدگاه همة مسلمانان _ با وجود اختلاف در مذهب _ یک واقعیت ثابت و از اموری است که تردید در آن راه ندارد.(2) فرود آمدن حضرت عیسی علیه السلام، از شگفت انگیزترین حوادث تاریخ، مهم ترین رخدادها، بزرگ ترین نشانه ها و پرشکوه ترین دلیل ها بر حقانیت امام مهدی علیه السلام است. آیا شگفت انگیز نیست انسانی، مدتی روی زمین زندگی کند، آن گاه به آسمان ها عروج نماید و آن جا هزارها سال زندگی کند، و همگام با قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به خواست خدا و دستور او، فرود آید و ضمن تصدیق و اقرار به امامت آن حضرت، ب__ا او نم__از بگزارد و حرکت نجات بخش و آسمانی آن حضرت را یاری کند؟

 ابوبصیر گوید: [به امام صادق علیه السلام ] عرض کردم: «ای پسر رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟» فرمود:

ای ابوبصیر! او پنجمین از فرزندان پسرم موسی است. او فرزند سرور کنیزان است و غیبتی کند که باطل جویان در آن شک کنند. خدای تعالی او را آشکار کند و به دست او شرق و غرب عالم را بگشاید و روح اللّه عیسی بن مریم علیهما السلام فرود آید و پشت سر او نماز گزارد و زمین به نور

ص:494


1- ر.ک: مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص135، فرائد السمطین، ج2، ص316، ح566و 569؛ متقی هندی، کنزالعمال، ح14، ص588، ح39665.
2- الملاحم و الفتن، ص159؛ مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص274.

پروردگارش روشن شود…»(1)

 مسلمانان به پیروی از قرآن کریم عیسی بن مریم علیها السلام او را آن گونه که هست، بنده وارسته و شایسته خدا و پیامبر بزرگ او می شمارند و همان گونه که قرآن بارها او را به پاکی، طهارت و قداست و احترام یاد می کند، وی را تجلیل می کنند. به نظر می رسد به سبب اهمیت این موضوع و شکوه و شخصیت والای آن حضرت است که او _ به ارادة خدا و ب__رای تقویت حرک__ت جه__انی و نجات بخش امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف _ در عصر ظهور و قیام آن حضرت، از آسمان فرود می آید.

به دلیل اهمیت این موضوع است ک__ه روایات بسیاری در این باره از پیامب__ر صلی الله علیه و آله و سلم و خ__اندان وح__ی و رسالت علیهم السلام رسیده و در آن، به فرود آمدن عیسی علیه السلام و اقتدای او به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تصدی__ق و تأیی__د آن اصلاح گر بزرگ عص__رها و نس__ل ها، تصریح شده است.(2)

 بنابراین می توان گفت یکی از حکمت های فرود آمدن آن حضرت در قی__ام ام__ام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تقوی__ت حرکت جهانی آن حضرت و اعتراف و تصدیق به حقانیت آن وجود گرانمایه و امامت او است؛ به ویژه که حضرت عیسی علیه السلام به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدا می کند و به امامت او نماز می گزارد و امامت جهانی و آسمانی، او را تصدیق و تأیید می کند.

- - -

نشانه های آخرالزمان > آخرالزمان

ص:495


1- «یا اَبا بَصیرٍ هُوَ الخامِسُ مِنْ وُلْدِ ابنی مُوسی، ذلِک ابنُ سَیِّدَةِ الاِماءِ، یَغیبُ غَیْبَةً یَرْتابُ فیها المُبْطِلُونَ، ثُمَّ یُظْهِرُهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیَفْتَحُ اللهُ عَلی یَدِهِ مَشارِقَ الاَرضِ وَمَغارِبَها، وَیَنزِلُ رُوحُ اللهِ عیسَی بنُ مَرْیَمَ فیُصَلِّی خَلْفَهُ وَتُشْرِقُ الاَرضُ بنورِ رَبِّها …»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب33، ح31.
2- ر.ک: سیّد محمد کاظم قزوینی، امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور، ص680_ 678؛ همچنین ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص271، ح8؛ طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص470؛ شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص320، ح1؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص49، ح10؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص280، ح27، ج2، ص345، ح31.

نشانه های ظهور

پدیده های پیشین، هم زمان و پس از ظهور و مرتبط با آن

نشانه های ظهور،(1) عبارت است از آن دسته از رخدادها که بر اساس پیش بینی معصومان علیهم السلام، پیش از ظهور یا در آستانة آن، یا هم زمان یا پس از ظهورحضرت مهدی علیه السلام پدید می آید. پدید آمدن هر یک از آن نشانه ها نویدی از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نزدیک تر شدن قیام جهانی آن حضرت است.

 نشانه های ظهور از یک نگاه، به چهار دسته تقسیم می شود:

1. نشانه هایی که با فاصله زمانی ق__ابل توج__هی پی__ش از ظهور رخ می دهند؛

2. نشانه هایی که با فاصلة بسیار اندک، پیش از ظهور اتفاق می افتند (در آستانة ظهور)؛

3. نشانه هایی که هم زمان با حادثة ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رخ می دهند؛

4. نشانه هایی که با فاصله ای اندک پس از ظهور و پیش از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اتفاق می افتند.

شمار نشانه ها؛

در مناب__ع دین__ی، انب__وهی از رخدادهای طبیعی و غیرطبیعی و دگرگونی های سیاسی _ اجتماعی، از نشانه های ظهور شمرده شده است.

روشن است درجة اعتبار و درستی همة این نشانه ها یکسان نیست، برخی در منابع معتبر آمده و از نظر سند و دلالت استوار است. بعضی نیز در کتاب های غیر معتبر و به وسیلة افراد غیر موثق یاد شده است. برخی از این نشانه ها، فقط نشانة ظهور است و بعضی، هم نشانة ظهور و هم نشانة برپایی قیامت می باشد. برخی نشانه ه__ا، کلی و مح__وری است و

ص:496


1- نگارنده، بحث را بر اساس آنچه امروزه مشهور است پی گرفته؛ اما بر این باور است که تعریف مشهور نشانه های ظهور نادرست می نماید؛ چرا که بیشتر کسانی که نشانه های ظهور را تعریف کرده اند به رخدادهای پیش از ظهور تفسیر کرده اند، در حالی که بررسی ها نشان می دهد همه نشانه های حتمی ظهور پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام رخ خواهد داد؛ از این رو نشانه های قیام یا نشانه های مهدی موعود را مناسب تر می داند. یا این که گفته شود نشانه های ظهور به این معناست که حکایت از واقع شدن ظهور می کند.

بعضی بیانگ__ر مسائ__ل ریز و جزئی است که گاه، همة آن ها را می توان در عنوان واحدی گرد آورد؛ بنابراین به طور قط__ع نمی توان مشخص کرد نشانه های ظهور چه تعداد است. بر فرض هم ک__ه چنین ک__اری ممکن باشد، اهمیتی ندارد. مهم این است که فراوانی روایات، به ما اطمینان می دهد که در آستانة قیام مهدی موعود علیه السلام، ح__وادثی رخ خواه_د داد ک__ه برخی چشمگیر و ف__راگیرند و بعضی نه چندان مهم و قابل توجه است.

انواع نشانه های ظهور

نشانه های ظهور، گوناگون است و بر شمردن همة این اقسام، نه چندان مفید است و نه لازم؛ چه آن که بسیاری از آن ها، نشانه های قطعی ظهور نمی باشد. افزون بر این، از نگاه سند و محتوا نیز دارای اشکال است و درستی و نادرستی آن ها، خیلی روشن نیست؛ از این رو در تقسیم نشانه ها فقط به موارد ذیل بسنده می کنیم:

 یک. نشانه های حتمی و غیر حتمی

میان نشانه های ظهور، شماری از آن ه__ا، علای__م حتمی ظهور دانسته شده اند. منظور از نشانه ه__ای حتمی _ مقابل نشانه ه__ای غیر حتمی _ آن است که پدیدار شدن آن ها _ بدون هیچ قید و شرطی _ قطعی و الزامی خواهد بود؛ به گ__ونه ای که تا آن ها واقع نشود، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور و قیام نخواهد کرد. البته باید توجه کرد که حتمی یا مسلم و قطعی بودن وقوع این نشانه ها، به این معنا نیست که پدید نیامدن آن ها، محال است؛ بلک__ه به حسب فراهم بودن شرایط و نبودن ب__از دارنده ها، پدید آمدن آن ها قطعی خواهد بود.

 از روایات فراوانی که در میان آن ها روایات صحیح نیز وجود دارد حتمی بودن نشانه های پنجگانه ذیل استفاده می شود: خروج سفیانی، قیام یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیّه و خسف در بیداء. (1)

در ب__راب__ر نشان__ه ه__ای حتمی، نشانه های غیرحتمی قرار دارد؛ یعنی مقید و مشروط به اموری است که در صورت تحقق آن ها، پدید می آید. به

ص:497


1- «خَمْسٌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ مِنَ الْعَلَامَاتِ الصَّیْحَةُ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ وَ خُرُوجُ الْیَمَانِیِّ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکیَّةِ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص436، ح427.

عبارت دیگر، نشانه ه__ای غیرحتمی، شاید پدید آید و شاید بدون پیدایش آن ه__ا ام__ام زم__ان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند. پاره ای از نشانه ه__ای غیر حتمی از این قرار است:

1. مرگ و میرها، زلزله ها و جنگ ها و آشوب های فراگیر؛

2. خسوف و کسوف نابه هنگام؛

3. بارش باران های فراوان و…

 دو. نشانه های متصل و غیر متصل

بر اساس روایاتی چند، شماری از نشانه های ظهور، متصل به آن خواهد بود؛ به گونه ای که بین آن ها و ظهور حضرت مهدی علیه السلام فاصل__ة چن__دانی نباشد. البته این که فاصلة آن نشانه ها تا ظهور، چه مدت و یا چند روز است، به طور دقیق روشن نیست؛ ولی قدر مسلم آن است که فاصله زیاد نیست و احتمالاً، مجموعه نشانه های متصل به ظهور، در همان سال ظهور یا سال پیش ازآن، رخ می دهد. براین اساس تردی__دی نیست ک__ه شم__اری از نشانه ه__ای ظهور، نزدیک ظه__ور و متصل به آن واقع می شود. در مقابل، نشانه های غیرمتصل است که در طول تاریخ در دوران غیبت کب__را اتفاق افتاده و خواهد افتاد.

 سه. نشانه های عادی و غیر عادی

پدید آمدن نشانه های ظهور _ همچون واقع شدن دیگر پدیده ها _ به روال طبیعی و عادی است؛ ولی پیشگویی برخی از آن ها، به گونه ای در روایات بازتاب یافته که به نظر می رسد، واقع شدن آن ها به طور عادی، غیرممکن می نماید و تحقق آن ها به صورت غیرطبیعی در چهار چوب معجزه خ__واهد ب__ود؛ ب__رای نم__ونه طلوع خورشید از مغرب و صیحه آسمانی، اگر همان معنای ظاهری آن ها مراد باشد، باید به گونه معج__زه رخ دهد؛ زیرا پدیدار شدن چنین ام__وری، به طور عادی ممکن نیست. البته شاید بعضی از این نشانه ها، معنای کنایی و رمزی داشته باشد و به رخدادهایی اشاره کند که پیدایی آن ها به گونة عادی امکان دارد.

در پایان، گفتنی است در منابع روایی حدیث های فراوانی در بارة نشانه ه__ای ظهور وجود دارد. اسناد این روایات، بیشتر ضعیف و غیرقابل اعتماد است. از نگ__اه دلالت نیز، هماهنگی و انسج__ام لازم بین آن ها نیست و پ__اره ای از آن ها دگرگون و دستخوش تغییراتی شده اند.

 اینک با انبوهی از روایات صحیح و

ص:498

غیرصحیح در زمینة نشانه های ظهور، روبه رو هستیم که دست کم، شماری از آن ها از آفت جعل و تحریف مصون نمانده است. بدبختانه کتاب هایی نیز وجود دارد که در آن ها از سر جهل یا به عمد، به این امر دامن زده شده است. البته برخی با گردآوری این روایات، خواسته اند اصل آن ها محفوظ بماند و نیز بنمایانند که همگان، در اصل ظهور مهدی علیه السلام اتفاق نظر دارند؛ بنابراین التزام به درستی همة این روایات مشکل است و در بررسی نش_ان_ه های ظهور، احتم__ال جع_ل و تح_ریف و دسی__سه های دست ه__ای پنهان سیاست را نباید نادیده گرفت.

ناگفته نماند وجود مواردی از جعل و تح__ریف، در نشانه ه__ای ظهور یا وجود مدعیان دروغین هیچ گاه دلیل نمی شود همة روایات از اعتبار بیفتد یا اصل همة نشانه ها زیر سؤال برود؛ زیرا دسته ای از این نشانه ها مسلّم و قطعی است. همچنین وج__ود پاره ای اشک__الات و ضعف ه__ا در نشانه های ظهور و احتمال تحریف و تغییر در آن ها از سوی دشمنان یا ادعاهای واهی برخی شیادان درب__ارة اصل مهدویت، هیچ گاه به اصل مهدویت و اعتق__اد ب__ه ظهور ق__ائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آسیبی نمی رساند؛ زیرا اعتقاد به مهدویّت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام مورد اتفاق فریقین است و با تواتر ثابت شده است و هرگز خدشه ای در آن وارد نمی گردد.(1)

 از آن جا که در منابع دینی، قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، یکی از نشانه های برپ__ایی قیامت شمرده شده است؛ پاره ای از نشانه های ظهور، نشانه های قی__امت نیز شم__رده می شود. ام_ام علی علیه السلام در این باره فرمود:

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «به ناگزیر ده چیز پیش از برپایی قیامت خواهد بود: سفیانی، دجّ__ال، دود، داب__ه، خ__روج قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، طلوع خورشید از مغ__رب خود، فرود آمدن حضرت عیسی علیه السلام، ف__رو رفتن در مشرق و فرو رفتن در جزیرة العرب و آتشی ک__ه از قعر عدن بیرون خواهد آمد، تا مردم را به سوی محشر سوق دهد.».(2)

نیز ن.ک: ندای آسمانی، خروج سفیانی، خروج یمانی، خسف به بیدا، قتل نفس زکیه.

ص:499


1- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص258.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص436، ح426.

- - -

نفس زکیه

 از مدعیان مهدویت

وی محمّد ب__ن عبدالله، مع_روف به نفس زکیه، است. مادرش هند، دختر ابوعبیدة بن عبدالله(1) بود. ب__رخی از خاندان او و فرقه جارودیه، وی را مهدی موعود(2) دانسته اند. او در سال 145 ق(3) ادعای مهدویّت کرد و به وسیلة منصور دوانیقی کشته شد. جالب این که پدر او نیز ب__ا پسرش به عنوان مهدی بیعت کرده است.(4)

 نفس زکیه، نخستین کسی از علویان است که در روزگار عباسیان، قیام کرد و معاصر امام صادق علیه السلام بود.(5) وی از بیعت با منصور خودداری ک__رد. محمّد، میان خاندان خویش، از همه برتر و در علم و دانش کتاب خدا، از همگان داناتر بود. شج__اعت، بخشش، صلابت و سایر مزایای او از همگان بیشتر بود؛ از این رو پیروانش شک نداشتند ک__ه او همان مهدی موعود است.

نیز ن.ک: مدعیان مهدویت.

- - -

نماز امام زمان علیه السلام

از برخی روایات استفاده می شود هر یک از معصومان علیهم السلام به نمازی خاص سفارش نموده، بدان تأکید می کردند؛ یکی از این نمازها، نماز حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

قطب الدین راوندی(م573 ق) در الدعوات(6) نماز حضرت حجت را همانند نماز صبح می داند؛ با این تفاوت که در هر رکعت ((إِیَّاک نَعْبُدُ وَ إِیَّاک نَسْتَعِینُ)) صد مرتبه تکرار می شود و پس از نماز صد

ص:500


1- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص221.
2- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص222.
3- ابوحنیفه احمد بن داود، اخبار الطوال، ص385.
4- سید محمد کاظم قزوینی، امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور، ص570.
5- حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص126.
6- «رکعتان فی کل رکعة الحمد مرة و مائة مرة إِیَّاک نَعْبُدُ وَ إِیَّاک نَسْتَعِینُ و یصلی علی النبی صلی الله علیه و آله و سلم مائة مرة بعد کل صلاة من هذه الصلوات ثم یسأل الله حاجته»، قطب الدین راوندی، الدعوات، ص89.

بار صلوات فرستاده می شود.

از سید بن طاوس(م 664 ق) در جمال الاسبوع نیز این گونه نقل شده است.

…نماز حضرت حجت دو رکعت است که در هر رکعت، تا «ایاک نعبد» می خواند. آنگاه ((إِیَّاک نَعْبُدُ وَ إِیَّاک نَسْتَعِینُ)) را صد مرتبه می گوید و پس از آن، سورة اخلاص را یک مرتبه می خواند. بعد از نماز دعای اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ … را می خواند.(1)

ابراهیم بن علی عاملی کفعمی(م 905 ق) نیز نماز آن حضرت را هم__انند جمال الاسبوع نقل ک__رده است.(2) شیخ ح__ر عاملی(م 1104ق) در وسائل الشیعه(3) و نی__ز علام__ه مجلسی(م1111ق) در بحارالانوار(4) به نقل از سید بن طاووس نم__از را به همان روش ذکر کرده اند.

محدث نوری (م1320ق) در این باره، دو نماز ذکر کرده است: نخست نمازی که یاد شد.(5) دیگر نمازی است که منسوب به ناحیة مقدسه است. این نماز را محدث نوری در بابی که در آن، نمازهای مستحبی شب جمعه را نقل کرده، به عنوان روایتی منسوب به ناحیة مقدسه، این گونه آورده است:

هر کس که از خداوند سبحانه و تعالی خواسته ای دارد، شب جمعه غسل کند، بعد از نیمه شب به نمازگاه خود رفته، دو رکعت نماز بدین ترتیب بخواند: در رکعت نخست وقتی به ((اِیّاک نَعْبُدُ))؛ رسید آن را یکصد بار بگوید و سورة توحید را یک بار خوانده، سپس ذکر رکوع و دو سجده

ص:501


1- «… صَلَاةُ الْحُجَّةِ عجل الله تعالی فرجه الشریف رَکعَتَانِ یَقْرَأُ فِی کلِّ رَکعَةٍ إِلَی إِیَّاک نَعْبُدُ وَ إِیَّاک نَسْتَعِینُ ثُمَّ یَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ إِیَّاک نَعْبُدُ وَ إِیَّاک نَسْتَعِینُ ثُمَّ یُتِمُّ قِرَاءَةَ الْفَاتِحَةِ وَ یَقْرَأُ بَعْدَهَا الْإِخْلَاصَ مَرَّةً وَاحِدَةً ثُمَّ یَدْعُو عَقِیبَهَا فَیَقُولُ اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ …»، سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص288.
2- کفعمی، البلد الامین، ص164.
3- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج8، ص184، ح10374.
4- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج88، ص189.
5- محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج6، ص382، ح 7042 _ 10.

را هفت بار تکرار کند و رکعت دوم را نیز به همین ترتیب بخواند؛ خداوند سبحانه و تعالی حاجتش را برآورده خواهد کرد.(1)

ناگفته نگذارم اگرچه امروزه نماز

ص:502


1- «مَنْ کانَتْ لَهُ إِلَی اللَّهِ حَاجَةٌ فَلْیَغْتَسِلْ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ بَعْدَ نِصْفِ اللَّیْلِ وَ یَأْتِی مُصَلَّاهُ وَ یُصَلِّی رَکعَتَیْنِ یَقْرَأُ فِی الرَّکعَةِ الْأُولَی الْحَمْدَ فَإِذَا بَلَغَ إِیَّاک نَعْبُدُ وَ إِیَّاک نَسْتَعِینُ یُکرِّرُهَا مِائَةَ مَرَّةٍ وَ یُتِمُّ فِی الْمِائَةِ إِلَی آخِرِهَا وَ یَقْرَأُ سُورَةَ التَّوْحِیدِ مَرَّةً وَاحِدَةً ثُمَّ یَرْکعُ وَ یَسْجُدُ وَ یُسَبِّحُ فِیهَا سَبْعَةً سَبْعَةً وَ یُصَلِّی الرَّکعَةَ الثَّانِیَةَ عَلَی هَیْئَتِه …»، محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج6، ص75. (البته وی در داستان مسجد جمکران این نماز را به گونه ای متفاوت از دو نماز یادشده ذکر کرده است.)

دوم، به عنوان نماز حضرت مهدی علیه السلام مشهور شده است، نقل های نخست از بزرگان نشان می دهد نماز امام زمان علیه السلام همان نمازی است که ابتدا قطب راوندی نقل کرده است و آنچه محدث نوری نقل کرده نماز مستحبی است که به ناحیة مقدسه منسوب است.

نیز ن.ک: مسجد جمکران.

- - -

نواب خاصّ

رهبران جامعه از سوی امام غایب در غیبت صغرا

در غیبت صغرا چهار سفیر یا نایب خ__اص، درخواست های مردم را به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نی__ز نامه ه__ا و توقیع__ات آن حضرت را ب__ه مردم می رساندند و خود به زیارت ایشان نایل می شدند. در آغاز نیابت خاص، جایگ__اه سفارت برای مردم روشن نبود. فقط عدة اندکی از خواص و وکی__لان، ب__ا نایب آن حضرت در ارتباط بوده، مسایل مورد نیاز خود را با او در میان می گذاشتند؛ امّا پس از گذشت زمان، با تلاش های خالصانه وکی__لان، نیابت خاص، حضرت نزد شیعیان، جایگاه خود را یافت. بنابراین ارتباط شیعیان با نوّاب خاص در دوره های نخست، به ط__ور عمده به واسطة وکیلان بود. به این صورت که مردم، خواسته های خود را با وکیلان در میان می گذاشتند یا وجوه__ات شرعی خ__ود را به آنان می پرداختند. وکیلان نیز آن ها را به سفی__ر و نایب ام__ام عجل الله تعالی فرجه الشریف منتقل می کردند و با واسطة سفیر، از ناحیة مقدسه پ__اسخ پرسش های خود را می گرفتند. با روشن شدن جایگ__اه نوّاب خاص، برخی شیعیان به صورت پنهانی توانستند به طور مستقیم با آنان تماس برقرار کنند. این کار، به طور عمده از زمان دومین نایب آغاز شد و ادامه یافت.

وظایف نایبان خاص

 برخی فعالیت های نایبان خ__اص بدین قرار بود:

 1. بر طرف کردن تردید شیعیان درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 ولادت آخرین ذخی__رة الهی به صورت پنهانی صورت گرفت و جز اندکی از شیعیان، آن حضرت را در دوران پدر بزرگوارش ندیده بودند و تردیدهایی میان شیعیان پدید آمده بود؛ از این رو، یکی از مسؤولیت های مهم و حساس نواب خاص، از میان ب__ردن ت__ردیدهای موجود دربارة

ص:503

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود. این تلاش ها، بیشتر در دوران نایبان اوّل و دوم انجام شد؛ ولی در مواقع مورد نیاز در دورة دیگر نواب نیز بدان توجه می شد.

 از آن جا که این مسأله، بسیار مهم و حساس بود، افزون بر ارائة کراماتی از طرف نایبان خاص، خود حضرت در موارد لازم، با صدور توقیعاتی این امر را بر ایشان آسان می کرد. میان توقیعاتی که هم اکنون از آن حضرت در دست است، تعدادی دربارة همین مسأله است.

 2. پنهان نگه داشتن مکان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

از احادیث نقل شده توسط نوّاب خاص و توقیعات صادر شده از طرف امام زمان علیه السلام به دست آنان،(1) دانسته می شود نوّاب وظیفه ای دوج__انبه داشته اند: از سویی محل زندگی امام را نه فقط از دشمنان، بلکه از شیعیان پنهان نگه می داشتند و از سوی دیگر، به وکلای خود آموزش می دادند مبادا اسمی از آن حضرت به میان آورند؛ از این رو توانستند شیعیان را از خطر عباسیان مصون دارند.

 3. پاسخگویی به پرسش های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی

 نایبان خاص، پرسش های فقهی و شرعی شیعیان را خدمت امام و پاسخ آن ها را به مردم می رساندند. به ویژه در دورة نیابت نایب دوم، محمد بن عثمان، پرسش های فقهی بسیاری مطرح شد و امام، ضمن توقیعات پرشماری به آن ها پاسخ داد. فعالیت های نایبان خاص به مسایل فقهی محدود نمی شد؛ بلکه وظیفة دیگر آنان حل مشکلات علمی و شرکت در بحث ها و مناظرات عقیدتی بود.(2)

 4. سازماندهی وکیل های حضرت

 یکی از تشکل های مهمی که در دوران امامان پیش از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شکل گرفت، تشکیلات وکالت بود. آن بزرگواران، این سازمان را برای آماده کردن هرچه بیشتر مردم، برای تحمل دوران غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به وجود آوردند؛ از این رو هر چه بیشتر می کوشیدند از مواجهة مستقیم، کم کرده، امور را بر عهدة افراد شایسته

ص:504


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص222.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص176.

بگذارند. این تشکیلات، به طور رسمی در زمان امام کاظم علیه السلام پدید آمد؛ امّا در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به اوج خود رسید؛ بنابراین، سیاست تعیین وکیل برای ادارة امور نواحی گوناگون و برقراری ارتباط میان شیعی__ان و امامان، از دوران ه__ای امامان پیشین وجود داشت. در عصر غیبت، این تماس با امام زمان، قطع شد و محور ارتباط وکیلان با امام، نایبی بود ک__ه ام__ام زمان تعیین می کرد.

 مناطق شیعه نشین _ به طور تقریبی _ مشخص بود و بنا به ضرورت در هر منطقه، وکیلی تعیین می شد. گاهی چند وکیل در مناطق کوچک تر، تحت سرپرستی وکیلی بودند که امام یا نایب خاص برای آن ها تعیین می کرد. در مواردی ممکن بود برخی از وکیلان برای یک بار امام زمان علیه السلام را ملاقات کنند؛ چنان که محمد بن احمد قطّان (از وکیلان ابوجعفر، نایب دوم) به ملاقات امام نایل شد؛(1) اما به طور معمول، آنان زیر نظر نایب خاص امام، انجام وظیفه می کردند.

 5. آماده کردن شیعیان برای غیبت کبرا

یکی از مسؤولیت های نایبان خاص _ به ویژه آخرین نایب _ آماده کردن اذهان عمومی برای غیبت کبرا و ع__ادت دادن ت__دریج__ی م__ردم به پنهان زیستی امام و جلوگیری از غافلگیرشدن در موضوع غیبت بود. غیبت ناگهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چه بسا باعث انکار مطلق وجود آن حضرت و انحراف افکار عمومی می شد. نمایندگان خ__اص ام__ام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت صغرا، به این هدف و غرض نایل شدند و افکار و اذهان عمومی را برای غیبت کبرا آماده کردند.

 6. رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان علیه السلام و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان؛

 امام زمان علیه السلام توانست به وسیلة نایبان خاص، رهبری خویش را در جامعه اعمال کرده، خس__ارت های ناشی از عدم حضور مستقیم خود را جبران نماید. همچنین، کمبودی که به واسطة حاضر نبودن ام__ام، در اجتم__اع شیعیان پیدا شده بود، پر کرده، مصالح اجتماع آن زمان و دوستداران را _ در سخت ترین و پیچیده ترین ش__رایط اجتماعی و سی__اسی _ حفظ کند و نگذارد

ص:505


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص442.

شیعیان منحرف شده و متلاشی شوند.(1)

 7. جلوگیری از فرقه گرایی شیعیان

از مسؤولیت های مهم نایبان خاص، این بود که شیعیان را از پراکندگی بیشتر مصون دارند. ایشان همواره آن دسته از گفتارهای پیامبر و امامان علیهم السلام را بیان می کردند که دلالت داشت مجموع پیشوایان معصوم علیهم السلام به دوازده ختم می شود و واپسین آنان غیبت خواهد کرد. نوّاب خاص، در این مرحله، به پیروزی چشمگیری دست یافتند و توانستند انشعابات پدید آمده در مکتب تشیع را کمتر کرده در نهایت، به حداقل برسانند.

 8. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت

 یکی از مسؤولیت های مهم نایبان خاص، مبارزه با مدعیان دروغین نیابت بود. این مبارزه به طور عمده، با ه__دایت های ام__ام _ ب__ا صدور توقیعات از طرف آن حضرت _ صورت می گرفت.(2)

 9. گرفتن اموال متعلق به امام و مصرف آن در موارد لازم

هر کدام از نوّاب خاص امام، در دوران سفارت خود، وجوه و اموال متعلق به حضرت را تحویل می گرفت و در مواردی که امام دستور می داد، مصرف می کرد.

نیز ن.ک: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سَمری.

- - -

نیابت خاص

رهبری جامعه از سوی امام غایب در غیبت صغرا

 با توج__ه ب__ه ویژگی های دوران غیبت صغرا، یکی از مباحث مهم در این دوران، بحث نیابت خاص است.

 در دورة غیبت صغرا، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به واسطة چهار نفر نایبان خاص خود با شیعیان در رابطه بود و امور آنان را سر و سامان می داد. این امور، افزون بر مسایل مالی، شامل مسایل عقیدتی و فقهی نیز می شد.

 رابطان میان آن حضرت و شیعیان، چهار نفر از اصحاب باسابقه و مورد اعتماد امامان پیشین بودند

ص:506


1- ر.ک: صدر، سیّد محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص426.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص244.

که یکی پس از دیگری این وظیفه مهم را بر عهده داشتند. آنان، به نواب خاص آن حضرت معروفند. این افراد، با وکیلان حضرت در دورترین نقاط شهرهای اسلامی در تماس بوده و نامه ها و خواسته های شیعیان را به محضر مقدس او می رساندند و در پاسخ، توقیعاتی از طرف آن حضرت صادر می شد.

 نیابت خاص، بدان سان بود که امام، شخص معین و مشخصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و خصوصیات، او را معرفی کند؛ همان گونه که پیش از آن امام حسن عسکری علیه السلام این کار را انجام داده و فرمود:

عمری و پسرش ]= عثمان بن سعید، نایب اول و محمد بن عثمان، نایب دوم[ مورد اعتماد هستند؛ هر چ__ه آن__ان ب__ه تو برسانند، از من می رسانند و آنچه به تو بگویند، از جانب من می گویند.(1)

و در جای دیگر فرمود:

گواه و شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری ]= نایب اول[ وکیل من و فرزندش محمد بن عثمان ]= نایب دوم[ وکیل فرزند من، مهدی شما است.(2)

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نایبان پس از عثم__ان بن سعید (نایب اوّل) را به وسیلة نایب پیش از او معین و به مردم معرفی می کرد.(3)

نیابت و سفارت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت صغرا، از مسؤولیت های خطیری است که فقط برازندة کسانی است ک__ه وی__ژگی ها و ارزش های خاصی داشته باشند. برخی از این ویژگی ها چنین است:

 _ ایمانی استوار و خلل ناپذیر

 _ امانت داری به مفهوم واقعی آن

 _ تقوا پیشگی و پرهیزکاری

 _ رازداری و پوشیده داشتن اموری که باید نهان بماند

 _ دخالت ندادن رأی و نظر شخصی خویش در امور مخصوص به آن حضرت

 _ اجرای دستور های امام…

آنچه میان ویژگی های نواب، دارای

ص:507


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص329، ح1؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص243 و ص360.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص355.
3- ر.ک: علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السلام، ص34.

اهمیّت ویژه ای بود، رازداری آنان بود. عده ای از ابوسهل نوبختی پرسیدند: «چطور شد امر نیابت به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار شد؛ ولی به تو واگذار نگردید؟» او پاسخ داد: «آنان ]= امامان اطهار علیهم السلام [ بهتر از هر کس می دانند چه کسی را به این مقام برگزینند. من آدمی هستم که با دشمنان رفت و آمد دارم و با ایشان مناظره می کنم. اگر آنچه ابوالقاسم بن روح دربارة امام می داند، می دانستم، شاید در بحث هایم با دشمنان و جدال با آنان، می کوشیدم دلیل های بنیادی را بر وجود امام ارائه کنم و در نتیجه محل اقامت او را آشکار سازم؛ اما اگر ابوالقاسم، امام را در زیر جامة خود پنهان کرده باشد، و بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد.(1)

نیز ن.ک: غیبت صغرا، نواب خاص.

- - -

نیابت عام

رهبری جامعه از سوی امام غایب، در غیبت کبرا

پس از پایان دوران غیبت صغرا و نیابت خاص و با آغاز غیبت کبرا هدایت شیعیان با عنوان نیابت عام از سوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شکل گرفت؛ به این صورت که امام، ضابطه ای کلّی و صفات و مشخصاتی عام به دست داد که در هر عصر، فرد شاخصی که آن ضابطه _ از هر جهت و در همة ابعاد _ بر او صدق کند، نایب امام شناخته شود و به نیابت از او در امر دین و دنیا، سرپرست جامعه باشد؛ سخنش سخن امام و اطاعتش واجب و مخالفش حرام خواهد بود. در این باره روایاتی چند نقل شده است؛ از جمله:

1. اسحاق بن یعقوب، دربارة تکلیف شیعی__ان در غیبت کب___را از ام___ام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسید و توقیع ذیل در پاسخ او صادر شد:

…و اما در پیشآمدهایی که برای شما رخ می دهد، باید به راویان اخبار ما ]= دانشمندان علوم دینی[ رجوع کنید؛ ایشان حجّ__ت من ب__ر شما

ص:508


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص391، ح358.

هستند و من، حجّت خدا بر آنانم.(1)

این روایت، از روشن ترین روایات در بیان ولایت عام است. بیشتر افرادی که به این روایت تمسک کرده اند، بیشتر به فقرة دوم آن، «فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلیکمْ وَاَنَا حُجةُ اللهِ علیهم» توجه داشته اند.

2. ام__ام عسک__ری علیه السلام از پ__در بزرگوارش نقل کرده است که فرمود:

اگر نبود دانشمندانی که پس از غیبت قائم شما، به سوی او دعوت می کنند و به سوی او رهنمون می شوند و از دین او دفاع می کنند و بندگان ناتوان را از دام های شیطان و مریدهای شیط__انی نجات می دهند، کسی باقی نمی ماند، مگر این که از دین خدا ب__از می گشت؛ ولی این دانشمندان، زمام دل ضعیفان را به دست می گیرند؛ هم__ان گ__ونه ک__ه ملوان ها، زمام کشتی را به دست می گیرند و سرنشین های کشتی را از خطر مرگ نگه می دارند. این ها نزد خدای تبارک و تعالی برترین هستند.(2)

 3. امام حسن عسکری علیه السلام دربارة فقیهان راستین، ویژگی های آن ها و مسؤولیت جامعه برابر آن ها، فرموده است:

… و اما هر یک از فقیهان که بر نفس خود مسلّط باشد و دین خود را حفظ کند، با هوای نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند، بر همگان واجب است از او تقلید کنند.(3)

ص:509


1- «… وَاَمَّا الْحَوادِثُ الوقِعَةُ فَارجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلیکمْ وَاَنَا حُجةُ اللهِ علیهم»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص290، ح247؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، ح4.
2- «لَولامَنْ یَبقی بَعدَ غَیبَةِ قائِمِکم مِنَ العُلَماءِ الدّاعین اِلَیهِ وَالدّالین عَلَیهِ وَالذّابّین عَنْ دینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ وَالمُنقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّهِ مِنْ شُبَّاک اِبلیس وَمَرَدَتِهِ وَمِنْ فخاح النَّواصِبِ لَما بَقِی اَحَدٌ اِلاَّ اِرْتَدَّ عَنْ دینِ اللهِ وِلکنَّهُم الذینَ یمسِکونَ ازمة قُلوبِ ضُعفاءِ الشیعةِ کما یُمسِک صاحِب السَّفینَةِ سُکانها اُولئک هُم الاَفضَلُونَ عِندَاللهِ عَزَّوَجَلَّ»، طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص18 و ج2، ص455؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص223.
3- «… وَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ …»، شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج27، ص131، ح33401.

4. مرحوم کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی روایتی را که به «مقبولة عمر بن حنظله» معروف است، از امام صادق علیه السلام به مضمون ذیل نقل کرده اند:

… هر کدام از شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما صاحب نظر باشد و احکام ما را بداند، او را به حکومت برگزینند که من او را بر شما حاکم قرار دادم….(1)

به راستی همین نایبان عام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند که در طول غیبت کبرا، دین مقدس اسلام را از انحراف نگه داشته اند، مسایل مورد نیاز را برای مسلمانان بی__ان ک__رده اند و دل های شیعیان را بر اساس باورهای درست، است__وار ساخته اند. تم__ام موفقیت های گوناگون، با مجاهدت و ت__لاش خستگی ناپ__ذیر محدثان و فقیهان شیعه _ از اواخر غیبت صغرا تا به امروز _ بوده و حیات، شادابی و پویایی تشیع را کرده است.

یکی از دانشوران معاصر، دربارة چگونگی نیابت عام و بروز اندیشة ولایت فقیه چنین نوشته است:

شیعیان، تا زمانی که امیدی به تشکیل حکومت نداشتند، به طور ارتکازی و با الهام گرفتن از امثال روایات عمر بن حنظله و ابو خدیجه و توقیع صادر از ناحیة مقدسه، نیازهای روزمره خو را با رجوع به فقهای بلاد برطرف می کردند… با گسترش این مباحث در میان توده ها، حکام و سلاطین شیعه برای مشروع جلوه دادن حکومتشان کوشیدند موافقت فقهای بزرگ را به دست آورند … ولی ظاهراً در هیچ عصری، هیچ سلطانی حاضر به تحویل دادن قدرت به فقیه واجد شرایط نبوده؛ چنان که هیچ فقیهی هم امیدی به دست یافتن به چنین قدرتی نداشته است. در واقع، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که عملاً ولایت فقیه به معنای واقعی کلمه تحقق یافت و نیاز

ص:510


1- «… مَنْ کانَ مِنکمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدیثَنا ونَظَرَ فی حَلالِنا وَحَرامِنا وعَرَفَ اَحْکامَنا فَلْیَرْضَوا بِهِ حَکماً فَاِنّی قد جَعَلتُهُ عَلَیْکم حاکماً …»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص67، ح10؛ شیخ طوسی، ال تهذیب، ج6، ص218، ح6.

به بررسی های دقیق دربارة مبانی و فروع آن آشکار گشت.(1)

نیز ن.ک: غیبت کبرا، حکومت اسلامی، ولایت فقیه، ولی فقیه،

- - -

ص:511


1- محمد تقی مصباح یزدی، «اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها» فصلنامه حکومت اسلامی، ش1.

نیمة شعبان

شب ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

نیمة شعبان اگرچه شرافتش را وامدار مولود خجسته ای است که در این روز زمین را با قدوم خویش متبرک ساخته است، در تقویم عبادی اهل ایمان، نیز از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار است. در روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنّت نقل شده،(1) فضیلت های بسیاری برای عبادت و راز و نیاز در شب و روز خجسته نیمة شعبان بر شمرده شده است.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هر کس شب عید و شب نیمه شعبان را با عبادت زنده بدارد، روزی که قلب ها همه بمیرند، قلب او نخواهد مرد.(2)

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که پدر بزرگوارش _ در پاسخ کسی که از فضیلت شب نیمة شعبان پرسیده بود _ فرمود:

 این شب، برترین شب ها پس از شب قدر است. خداوند سبحانه و تعالی در این شب، فضلش را بر بندگان جاری می سازد و از منت خویش، گناهان آنان را می بخشد. پس بکوشید در این شب به خداوند سبحانه و تعالی نزدیک شوید. هم__انا این شب، شبی است که خداوند سبحانه و تعالی ب__ه وج__ود خود سوگند خورده است که در آن، درخواست کننده ای را _ تا آن گاه که درخواست گناه نداشته باشد _ از درگاه خود نراند. این شب، شبی است که خداوند سبحانه و تعالی آن را برای ما خاندان قرار داده است؛ همچنان که شب قدر را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار داده است؛ پس بر دعا و ثنای خداوند تعالی بکوشید، که هر کس در این شب صد بار او را تسبیح گوید، و صد بار حمد الهی را بر زبان جاری سازد و صد بار زبان به تکبیر گشاید و صد بار بگوید: «لااله الاّ اللّه»، خداوند سبحانه و تعالی از سر فضل و احسانی که بر بندگان دارد، همة گناهان او را بیامرزد و درخواست های دنیایی و آخرتی او را برآورده سازد؛ چه در خواست هایی که بر خداوند سبحانه و تعالی

ص:512


1- ر.ک: متقی هندی، کنزالعمال، ج3، ص464، ح7450، 7451، 7461؛ تفسیر القرطبی، ج12، ص167 و …
2- «مَنْ اَحْیا لَیلَةَ العِیدِ وَلَیلَةَ النِّصفِ مِنْ شَعبانَ لَمْ یَمُتْ قَلْبَهُ یَوْمَ تَمُوتُ القُلوبُ»، حر عاملی، وسائل الشیعة، ج7، ص478، ح9903.

اظهار کرده و چه درخواست هایی که اظهار نکرده و خداوند سبحانه و تعالی با علم خود بر آن ها آگاه است.(1)

بنابراین شایسته است افزون بر برپایی جشن و سرور در شب با عظمت نیمة شعبان، از بزرگی و عظمت آن شب غافل نشده، اعمال عبادی را به دقت انجام دهیم.

 بر اساس روایت های بسیاری که از شیعه و برخی اهل سنّت نقل شده، میلاد خجسته امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در شب نیمه شعبان255 ق واقع و باعث کامل شدن فضیلت این شب مبارک شده است.(2)

نیز ن.ک: ولادت حضرت مهدی علیه السلام، شاهدان ولادت، حکیمه خاتون.

- - -

ص:513


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج94، ص85، ح5؛ همچنین ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص27.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص514؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص424؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص147.

ص:514

و

وقاتون > وقت ظهور

وقت ظهور

گاه ظهور آخرین حجت الهی برای برپایی حکومت واحد عدل جهانی

یکی از موضوعات مهم در مباحث مهدویت، وقت ظهور است؛ به گونه ای ک__ه حتی س__ال ه__ا پیش از ولادت حضرت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف، درب__ارة آن، از معصومان علیهم السلام پرسش می شد.(1) امامان معصوم علیهم السلام نیز همواره مسائل مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف _ به ویژه زمان ظهور آن حضرت _ را از رازهای الهی دانسته و وقت گ__ذاران را تکذی__ب ک__رده اند. با گذری کوتاه در سخنان ائمة اطهار علیهم السلام دربارة وقت ظهور، به مطالب ذیل بر خواهیم خورد:

 1. آگاهی به زمان دقیق ظهور، فقط از آن خداوند سبحانه و تعالی است.

 2. معصومان علیهم السلام همواره مردم را از تعیین وق__ت درب__ارة ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، برحذر داشته، وقت گذاران را تکذیب کرده اند.

 3. روایات فراوانی ظهور را ناگهانی دانسته و احادیثی اصلاح امر فرج را

ص:515


1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص368، ح2.

یک شَبِه ذکر کرده است.

 4. اگر چه پنهان بودن زمان ظهور از رازهای الهی است و حکمت الهی اقتض__ا کرده این وق__ت ن__زد مردم نامعلوم و پوشیده باشد، در بعضی روایات ب__ه پاره ای از حکمت های آن اشاره شده و ت__ا اندازه ای محدودة زمانی آن معین شده است.

 5. با نگاهی به کلام معصومان علیهم السلام می توان چگونگی آگاه شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از هنگ__ام ظهور را به راحتی به دست آورد.

همان گونه که بیان شد، در روایات فراوانی، از ظهور آن حضرت، حادثه ای ناگهانی یاد شده و روشن است ناگهانی بودن آن، با تعیین قبلی وقت منافات دارد؛ چرا که وقتی برای امری زمان مشخص شد، دیگر دفعی و ناگهانی بودن آن معنا نخواهد داشت. به طور مسلم، کسانی که تعیین وقت می کنند، سخنشان خلاف این گروه روایات است. پاره ای از این روایات را این گونه می توان دسته بندی کرد:

الف. اصلاح امر ظهور در یک شب؛ امام علی علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

مهدی از ما اهل بیت است که خداوند سبحانه و تعالی امر [فرج] او را در یک شب اصلاح می فرماید.(1)

 ب. آمدن همانند شهاب فروزان؛ امام باقر علیه السلام پس از بیان غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فرمود:

او هم__انند شه__ابی شعله ور در تاریکی شب، آشک__ار خواهد شد.(2)

 البته در برخی روایات، به صورت محدود، زمان ه__ایی برای رخداد این حادثه بزرگ ذک__ر شده است. ای__ن گونه روایات ب__ه چند دسته تقسیم می شود:

 یک. روایاتی که جمعه را روز ظهور معرفی کرده است؛(3)

 دو. روایاتی که روز ظهور را مصادف با روز عاشورا ذکر کرده است؛ (4)

 سه. روای__اتی ک__ه ظهور حضرت مهدی علیه السلام را در سال فرد ذکر کرده

ص:516


1- «اَلْمَهْدِی مِنَّا اَهْلَ الْبَیْتِ یُصْلِحُ اللَّه لَهُ اَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص152.
2- «ثُمَّ یَبْدُو کالشِّهَابِ الْوَقَّادِ فِی ظُلْمَةِ اللَّیْل»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص159؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص324.
3- شیخ صدوق، الخصال، ح2، ص394.
4- شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج4، ص300.

است؛(1)

 چهار. برخی روایات نیز روز ظهور را شنبه ذکر کرده است.(2)

اگ__رچه ق__رائنی چند بر ظهور حض__رت مهدی علیه السلام در روز جمعه وجود دارد؛ این روایت و امثال آن را می توان به این صورت توجیه کرد که نخستین روز ظهور، جمعه است و از آن ج__ا که قیام آن حضرت پس از ظهور است، قیام آن حضرت، روز شنبه رخ خواهد داد.

در بارة چگونگی آگاه شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از وقت ظهور نیز روایات فراوانی ذکر شده است؛ مانند:

 یک. الهام

بدون شک، معصوم__ان علیهم السلام مورد الهام خداوند سبحانه و تعالی قرار می گیرند وحی، به صورت رسمی با رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پایان گرفت؛ ولی در موارد ف__راوانی به اه__ل بیت علیهم السلام الهاماتی می شده و خواهد شد. برخی روایات چگونگی آگاه شدن حضرت مهدی علیه السلام از زمان ظهور را از راه الهام ذکر کرده است. (3)

 دو. برافراشته شدن پرچم قیام

 در روایاتی اشاره شده است که وقتی ظهور آن حضرت نزدیک شد، پرچمی که آن حضرت هنگام ظهور در دست خواهد داشت، به اذن و ارادة الهی برافراشته شده، امام علیه السلام را به فرمان قیام آگاه خواهد کرد.(4)

 سه. بیرون آمدن شمشیر آن حضرت از غلاف

 رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

برای او شمشیری است در غلاف؛ هنگامی که وقت ظهورش فرا رسید، آن شمشیر از غلافش خارج می شود. خداوند سبحانه و تعالی آن شمشیر را به سخن در می آورد و شمشیر به حضرتش می گوید: «ای ولی خدا! خارج شو که دیگر نشستن مقابل [ستم] دشمنان

ص:517


1- همو، کتاب الغیبة، ص453؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص263؛ طبرسی، اعلام الوری، ص459.
2- شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج4، ص333؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص653.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص343؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص164؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص192.
4- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص155؛ راوندی، الخرائج والجرائح، ح2، ص550، کفایة الاثر، ص266.

خ__دا ج__ایز نیست. پ__س او ظهور می کند.»(1)

در پایان، گفتنی است مخفی بودن زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، دارای حکمت های فراوانی است؛ از جمله:

 1. زنده نگه داشتن روح امید و انتظار در ج__امعه در ط__ول غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛

2. معنا پیدا کردن امتحان شیعیان در عصر غیبت؛

3. غافلگیر کردن مخالفان و دشمنان.

از آن ج___ا که یکی از دلی__ل های غیبت حض__رت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف ت_لاش دشمنان برای نابودی آن حضرت بود، روش_ن ب__ودن زم__ان ظه___ور، دشمنان را برای از بین بردن و مقابله با آن حضرت آماده می سازد؛ در ح__الی ک__ه نامعلوم بودن و ناگهانی بودن زمان ظهور، باعث غافلگیری دشمنان خواهد شد.

امام خمینی رهبر انقلاب نه فقط تعیین ادعای نزدیک بودن ظهور را نپذیرفته اند بلکه به نوعی چنین ذهنیتی را نیز مردود دانسته اند:

از غیبت صغرا تا کنون که بیش از هزار سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضاء نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام اسلامی باید زمین بماند و اجراء نشود؟!….(2)

مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی _ یکی مراجع معاصر تقلید_ نیز در این باره می گوید:

باید زمینه را مساعد کنید که اگر غیبت، صد هزار س_ال ه___م ط__ول بکشد، عقاید مردم خراب نشود. فردی بود هر روز می گفت: «حضرت می آید؛ ظهور نزدیک شده» یک بار گفت: «سه ماه دیگر حتماً آقا می آید.» سه ماه بعد گفتیم: «چه شد؟» گفت: «بداء حاصل شد!»(3)

ناگفته نگذارم برخی با مطرح ک__ردن ظهور صغرا، ب__ر این باورند ظهور آن حضرت بسیار نزدیک است. همگان بر این امید هستیم که چنان باشد؛ اما هیچ دلیل روایی محکمی بر آن وجود ندارد. و تشبیه آن، با

ص:518


1- همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص155.
2- امام خمینی، ولایت فقیه، ص27.
3- شیخ جواد تبریزی در دیدار دانش پژوهان مرکز تخصصی مهدویّت، فصلنامه انتظار، ج5، ص17.

غیبت صغرا نیز نا درست است.

نیز ن.ک: ظهور.

- - -

ص:519

وقت معلوم

پایان مهلت شیطان برای شیطنت

«وقت معلوم» یک بار در آیه 38 سوره «حجر» و بار دیگر در سورة «ص»، آیه 81 به کار رفته است؛ آن هنگام که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولی سجده نکرد. قرآ، در این باره می فرماید:

((قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَک أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکبَرْتَ أَمْ کنْتَ مِنَ الْعالینَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّک رَجیمٌ وَ إِنَّ عَلَیْک لَعْنَتی إِلی یَوْمِ الدِّینِ قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّک مِنَ الْمُنْظَرینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ))؛(1)

ای ابلیس! چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم گردید؟ آیا تکبر کردی. یا از برترین ها بودی؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفریده ای و او را از گل! فرمود: از آسمان ها [و از صفوف فرشتگان] خارج شو که تو رانده درگاه منی! و به طور مسلم نفرین من بر تو تا روز قیامت خواهد بود. عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزی که انسان ها برانگیخته می شوند، مهلت ده. فرمود تو از مهلت داده شدگانی؛ ولی تا روز و زمان معینی.

مفسّران، در این که منظور از ((یوم الوقت المعلوم))؛ چه روزی است، گمانه های پرشماری ارائه کرده اند؛ ب__رخی آن را پای__ان ای__ن جهان می دانند؛ چرا ک__ه در آن روز همه موجودات زنده می میرند، و فقط ذات خداوند سبحانه و تعالی می ماند.(2) گ__روهی احتمال داده اند منظور از آن، روز قیامت است؛ ولی این احتمال، نه با ظاهر آیات مورد بحث می سازد که لحن آن نشان می دهد با تمام خواسته او موافقت نشد و نه با آیات دیگر قرآن که از مرگ عموم زندگان در پایان این جهان خبر می دهد. این احتمال نیز وجود دارد که آیه یاد شده، به زمانی اشاره باشد ک__ه هیچ کس جز

ص:520


1- ص (38) آیات 75 _ 81.
2- قصص (28): 88.

خدا نمی داند.(1)

 آنچه ای__ن عب__ارت را در بحث مهدویّت وارد ک__رده؛ برخی روایات است که «یوم الوقت المعلوم» را دوران ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته است. از وهب بن جمیع _ آزاد شدة اسحاق بن عمار_ نقل شده است که گفت: از حضرت صادق علیه السلام دربارة ای__ن گفتة ابلیس پرسیدم ک__ه: «پروردگارا! پس مرا ت__ا روزی ک__ه خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده» خداوند سبحانه و تعالی فرمود: «البته تو از مهلت داده شدگانی تا به روز و هنگام معیّن و معلوم» _ آن چه روزی خواهد بود؟ فرمود:

وقت معلوم، روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند سبحانه و تعالی او را برانگیزد، آن گاه که در مسجد کوفه است ابلیس نزد وی می آید؛ در حالی که بر زانوانش راه می رود و می گوید: «ای وای از این روزگار!» آن گاه از پیشانی اش او را می گیرد و گردنش را می زند. آن هنگام، روز وقت معلوم است که مدت او به پایان می رسد.»(2)

البته در برخی روایات، هلاکت او را به دست پی__امبر خ__اتم صلی الله علیه و آله و سلم بر صخ__ره ای در بیت المقدس ذک__ر ک__رده اند.(3)

بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی انسان ها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و عملاً خلع سلاح و نابود می شود و این، پایان مهلت او است.(4)

 پنهان نماند احتمال های دیگری در بیان مفسران آمده است که لکن

ص:521


1- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج19، ص343.
2- «الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ یَوْمُ قِیَامِ الْقَائِمِ فَإِذَا بَعَثَهُ اللَّهُ کانَ فِی مَسْجِدِ الْکوفَةِ وَ جَاءَ إِبْلِیسُ حَتَّی یَجْثُوَ عَلَی رُکبَتَیْهِ فَیَقُولُ یَا وَیْلَاهُ مِنْ هَذَا الْیَوْمِ فَیَأْخُذُ بِنَاصِیَتِهِ فَیَضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِک یَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ مُنْتَهَی أَجَلِهِ»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص376، ح178؛ طبری، دلائل الامامة، ص240.
3- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج60، ص244، ح96.
4- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص42، ح5؛ طبری، دلائل الامامة، ص246؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص15.

همین اختصار در این جا کافی به نظر می رسد.

- - -

وکلای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

یکی از مجموعه هایی که در دوران امام__ان پیش از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شکل گرفت، سازمان وکالت بود. آن امامان بزرگوار، این تشکیلات را برای آماده کردن هرچه بیشتر مردم برای تحمل دوران غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به وجود آوردند؛ از این رو ه__ر چ__ه بیشتر می کوشیدند از رویارویی مستقیم، کاسته، امور را به عهدة افراد شایسته بگذارند. این تشکیلات، به گونة رسمی در زمان امام کاظم علیه السلام پدید آمد؛ اما در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به اوج خود رسید.

 از آن جا که در عصر غیبت، تماس مستقیم با امام زمان قطع شد، به طور عمده، محور ارتباط وکیلان با امام، نایبی بود که امام زمان تعیین می کرد. برخی از این وکیلان، عبارت بودند از:

1. احمد بن اسحاق (وکیل در قم)؛

2. محمد بن شاذان (وکیل در نیشابور)؛

3. محمد بن حفص؛

4. محمد بن صالح همدانی (وکیل در همدان)؛

5. ق__اسم ب__ن ع__لا (وکی__ل در آذربایجان)؛

 6. ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی (وکیل در ری)(1)؛

 7. ابراهیم بن محمد همدانی؛

 8. ابراهیم بن مهزیار (وکیل در اهواز)؛

 9. محمد بن ابراهیم بن مهزیار؛

10. احمد بن حمزة بن یسع قمی؛

 11. داوود بن قاسم بن اسحاق؛

 12. محمد بن علی بن بلال؛

 13. ابومحمد وجنائی؛

 14. عبداللّه بن ابی غانم قزوینی؛

 15. حسین بن علی بزوفری؛

 16. احمد بن هلال عبرتائی؛

 17. حاجز بن یزید ملقب به «وشاء» وکیل در بغداد.(2)

البته سه تن از این افراد محمد بن عل__ی بن ب__لال، محمد بن صال__ح همدانی و احمد بن هلال منحرف و

ص:522


1- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص415، ح391؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ح2، باب43، ح16.
2- ر.ک: محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة ؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة .

از وکالت امام بر کنار شدند.

نیز ن.ک: سازمان وکالت، نیابت خاص، نواب خاص.

- - -

ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

از ح__وادث مهم در ت__اریخ بشر، ولادت آخرین ذخیرة الهی و موعود امت­ها، حض__رت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ولادت آن حضرت، از مسلمات تاریخ به شم__ار می­آید. ن__ه فق__ط امامان معصوم علیهم السلام، دانشمندان و ت__اری__خ نویسان شیعه به این مهم اشاره کرده­اند؛ بلکه مورخان و محدثانی چند از اهل سنّت نیز به این حادثه ب__زرگ تص__ریح نموده، آن را یک واقعیت دانسته اند.

 حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ولادت شگفت آوری داشته و ای__ن، ب__رای بسیاری سؤال انگیز بوده است؛ از این رو، ترسیم و تصویر مقدمات ولادت و برخورد مخ__الفان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام برابر این پدیده، ضروری می­نماید.

جریان امامت پیشوایان معصوم علیهم السلام، پ__س از رس__ول خ__دا صلی الله علیه و آله و سلم فراز و فرودهای ف__راوانی پیدا کرد. امامان معصوم علیهم السلام، ب__ا حفظ راهبرد کلی و خطوط اساسی امامت، در رابطه با حفظ مک__تب و ارزش ه__ای آن، روش ه__ای گ__وناگونی را در ب__رابر ستمگران، در پیش گرفتند. این فراز و نشیب­ه__ا، ت__ا زمان ام__امت علی بن موسی­ال__رضا علیهما السلام، ادام__ه داشت و امامان علیهم السلام ت__ا آن زم__ان، هر یک به تناسب زمان و مکان و ارزیابی شرایط سیاسی و اجتماعی، موضعی وی__ژه برمی گزیدند. پس از امام رضا علیه السلام، جریان امامت شکل دیگری یافت. امام جواد، هادی و عسکری علیهم السلام، در برابر دستگ__اه ح__اکم و خلفای عباسی موضعی یگانه برگزیدند.(1)

 پس از این که دو قرن و اندی از هجرت پی__امبر صلی الله علیه و آله و سلم سپری شد و امامت به آن__ان رسید، اندک اندک میانِ حکومتگرانِ مسلمین در مرکز خلافت، نگرانی هایی عمیق جان گرفت. این نگرانی­ها مربوط به اخبار و اح__ادیث بسیاری بود که در آن ها اشاره شده از امام عسکری علیه السلام فرزندی تولد خواهد یافت که بر هم زنندة اساس حکومت ها است. از این رو بر فشارها و سخت­گیری­ها بر امام حسن عسکری علیه السلام اف__زوده شد؛ تا

ص:523


1- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص318.

ش__اید با نابودی ایش__ان، از تولد مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تداوم امامت جل__وگیری شود. اما بر خلاف برنامه­ریزی­ها و

پیشگیری­ه__ای دقیق و پ__ی در پی دشمنان، مق__دمات ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آم__اده شد و توطئه­های ستمگران، راه ب__ه جایی نبرد، بدین علت دورانی که آن حضرت در شکم مادر بزرگوار خود بود و سپس تولدش، همه و همه، از مردم پنهان بود و جز چند تن از نزدیکان، شاگ__ردان و اصحاب خ__اص امام عسکری علیه السلام، کسی او را پس از ولادت نمی دید. آنان نیز مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را گاه گاه می­دیدند؛ نه پیوسته و به صورت عادی.(1)

 دربارة چگونگی ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایشان مشهورترین نظ__ر، سخنان ارزشمند بانوی بزرگوار، حضرت حک__یمه علیها السلام عم__ة ام__ام عسکری علیه السلام است. شیخ صدوق، این حادثه بزرگ را از زبان او در روایتی مفصل یاد کرده است.(2)

پنهانی بودن ولادت

یکی از ویژگی­های ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، پنهان بودن آن است که در سخن__ان معصوم__ان علیهم السلام نیز با تعبیره__ای متف__اوت م__ورد اش__اره قرارگرفته است. امام سجّاد علیه السلام فرمود:

در قائم ما سنت هایی از پیامبران وجود دارد: … و سنتی از ابراهیم … و اما از ابراهیم پنهانی ولادت و کناره گیری از مردم….(3)

 امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است تا چون ظهور کند، بیعت کسی بر گردنش نباشد.(4)

فلسفة مخفی بودن ولادت

مهم ترین فلسفة غیبت در امان

ص:524


1- محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص21_22. (با تصرف)
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب42، ح1؛ همچنین ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص238؛ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص449.
3- «فِی الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الانْبِیاءِ علیهم السلام … وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِیمَ… وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِیمَ فَخَفَاءُ الْوِلادَةِ وَ اِعْتِزَالُ النَّاسِ…»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص567.
4- «صَاحِبُ هَذَا الامْرِ تَعْمَی وِلادَتُهُ عَلَی هَذَا الْخَلْقِ لئلّا یکونَ لاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَةٌ إِذَا خَرَجَ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص479، ح1.

ماندن آن حضرت از خط__ر ن__ابودی است. به این بیان که خداوند متعال، می دانست اگر امامان پیشین ظاهر شوند، از کشته شدن در ام__ان خواهند بود؛ برخ__لاف مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که اگر ظاهر شود، کشته خواهد شد. اگر یکی از پدران مهدی کشته می شد، حکمت و تدبیر الهی اقتضا می کرد دیگری به جای او نصب شود؛ ولی اگر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کشته شود، مصلحت و تدبیر امور انسان­ها اقتضا نمی­کرد که امام دیگری به جای او نصب گردد. ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود:

ولادت صاحب الامر بر این مردم نهان است، تا چون خروج کند، بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد و خدای تعالی امر وی را در یک شب به سامان رساند.(1)

مخفی بودن ولادت، دربارة برخی از بزرگان نقل شده است که می توان از آن جمله به ولادت مخفیانة اب__راهیم خلی___ل علیه السلام از ترس کشته شدن به دست پادشاه زمانش و نیز ب___ه ولادت پنه__ان__ی موسی ب___ن عمران علیه السلام از ترس کشته شدن به دست فرعون اشاره کرد.

به همین جهت شیخ طوسی، ولادت پنهانی حضرت مهدی علیه السلام را ام_____ری عادی و معمولی دانسته، می نویسد:

این نخستین وآخرین حادثه نبوده و در طول تاریخ بشری، نمونه­های فراوان داشته است.(2)

این حقیقت را صاحب منتخب الاثر نیز به تفصیل بیان کرده است.(3)

اثبات ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ولادت حض__رت مه__دی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ب__ه دلایلی پنهانی صورت گرفت و باعث شد برخی، آن را انک__ار کنند؛ ام__ا شیعه برای اثبات ولادت آن حضرت، دلیل های فراوانی آورده است.

 الف. نوید امام عسکری علیه السلام به ولادت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

امام حسن عسکری علیه السلام گاهی، نوید مولودش را به یاران خاص می­داد.(4)

ص:525


1- «صَاحِبُ هَذَا الامْرِ تَغِیبُ وِلادَتُهُ عَنْ هَذَا الْخَلْقِ لِئَلا یکونَ لاحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَةٌ إِذَا خَرَجَ وَ یصْلِحُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهُ فِی لَیلَةٍ»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص480، باب 44، ح5.
2- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص77، ح105.
3- لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص353.
4- «… سیرزقنی الله ولداً بمنه و لطفه»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج50، ص313.

و نیز در نویدی به همسر بزرگوار خود داد، چنین فرمود:

در آینده ای نزدیک دارای فرزندی خواهی شد. نامش محمد است. او قائم از بعد من است.(1)

 ب. خبر دادن امام عسکری علیه السلام از ولادت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 امام حسن عسکری علیه السلام برای یاران ویژه، ولادت فرزند خود را گزارش کرد. احمد بن اسحاق گوید: از امام عسکری علیه السلام شنیدم که ­فرمود:

سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نَبُرد، تا آن که جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیه ترین مردم به رسول خدا است. خدای تعالی، او را در غیبتش حفظ فرماید؛ سپس او را آشکار کند. او زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همچنان که آکنده از جور و ستم شده باشد.(2)

ابراهیم بن ادریس نیز گوید: امام عسکری علیه السلام گوسفندی به من داد و فرمود: «این را برای فرزندم فلان عقیقه کن و خود و نزدیکانت از آن بخورید.» سپس دو گوسفند داد و فرمود: «این دو گوسفند را از مولای خود عقیقه کن و بخور که خداوند سبحانه و تعالی بر تو گوارا نماید و به برادران دینی خود نیز از آن بده.»(3)

 ج. خبر حکیمه _ عمة امام عسکری علیه السلام _ از ولادت آن حضرت

حکیمه دختر امام جواد علیه السلام و عمة امام حسن عسکری علیه السلام، از زن__ان والا مقام نزد امام__ان علیهم السلام بود. وی به دستور مستقیم ام__ام عسکری علیه السلام، شب ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور داشت و بخش فراوانی از روایات ولادت آن حضرت، از س__وی این بانوی بزرگ__وار نقل شده است.

ص:526


1- «سَتَحْمِلِینَ وَلَداً وَ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِی»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص408، ح4.
2- «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیا حَتَّی أَرَانِی الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِی أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم خَلْقاً وَ خُلْقاً یحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی فِی غَیبَتِهِ ثُمَّ یظْهِرُهُ فَیمْلا الارْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص408، ح4.
3- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص22؛ ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص245.

د. خبر نسیم و ماریه (خادمان بیت امامت)

ایشان، دو تن از خدمتگزاران خانة امام عسکری علیه السلام بودند و از برخی روایات استفاده می شود که آنان نیز در شب ولادت در خانة امام عسکری علیه السلام حضور داشته اند.(1)

ه. گزارش عدة فراوانی از بزرگان شیعه

 اَبُوالادْیان، از خدمتکاران خانة امام حسن عسکری علیه السلام بود ک__ه علاوه بر حضور در بیت آن بزرگوار، سرپرست امور نامه های آن حضرت و بردن آن ها به شهرهای مختلف بود. او، یکی از کسانی است که روایت شهادت امام عسکری علیه السلام و نماز خواندن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر پیکر آن حضرت را ذکر کرده است.(2)

 و. گزارش برخی از دانشمندان اهل سنّت

بیشتر اهل سنّت _ آن گونه که شیعه باور دارد _ اعتقادی به زاده شدن مهدی موعود ندارند؛ اما دانشمندانی چند از ایشان، علاوه بر تصریح یا اشاره به ولادت آن حضرت در سال 255 ق، او را همان موعود در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته­اند. افرادی از اهل سنت که در نوشته­های خود به ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده­اند، دو دسته هستند:(3)

 یک. کسانی که ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را گزارش کرده اند؛ ولی در بارة موعود بودن او ساکت مانده­اند.(4) ابن اثیر (م630 ق)، در الکامل فی التاریخ دربارة حوادث سال 260 ق چنین می نویسد:

در ای__ن س__ال، اب__ومحمد علوی عسکری وفات کرد. او یکی از دوازده امام مذهب امامیه و پدر محمّد است

ص:527


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص430، ح5.
2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص475؛ باب 43،ح25. همچنین ر.ک: نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص157؛ الخرائج والجرائح، ج3، ص1101.
3- اینجا فقط به موارد اندکی اشاره شده است. برای تفصیل بیشتر، ر. ک: سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص185 _200؛ همو، در انتظار ققنوس، مهدی علیزاده، ص188 _ 198.
4- برخی اهل سنّت که ولادت حضرت مهدی علیه السلام را گزارش کرده اند، فقط آن را از دیدگاه شیعه بیان کرده اند، در حالی که عده ای گمان کرده اند کسانی که ولادت آن حضرت را نقل کرده اند بر این باور هستند که آن حضرت به دنیا آمده است.

که معتقدند او منتظر می باشد.(1)

ابن خلکان (م681ق) در وفیات الاعیان(2) و ذهبی (م 748 ق) در کتاب العبر(3) چنین گزارشی ارائه کرده اند.

 دو. کسانی که علاوه بر گزارش ولادت آن حضرت، به موعود بودن آن حضرت تصریح کرده ­اند (البته این دسته کم شمارند):

 کمال الدین محمد بن طلحة شافعی (م652ق) در کتاب مطالب السؤول گوید:

ص:528


1- سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص186، به نقل از: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج7، ص274 در پایان حوادث سال260 قمری.
2- سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص186، به نقل از: ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج4، ص176، ح562.
3- سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص186، به نقل از: ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج4، ص176، ح562.

ابوالقاسم محمد بن حسن خالص، پسر علی متوکل، پسر قانع، پسر علی رضا، پسر موسی کاظم، پسر جعفر صادق، پسر محمد باقر، پسر علی زین العابدین، پسر حسین زکی، پسر علی مرتضی امیرالمؤمنین، پسر ابوطالب، مهدی، حجّت، خلف، صالح، منتظر علیهم السلام و رحمت و برکات خداوند سبحانه و تعالی بر او باد.(1)

نور الدین علی بن محمد بن صباغ مالکی(م855 ق) فصل دوازدهم از کتاب الفصول المهمّة را با این عنوان آورده است:

در شرح حال ابوالقاسم حجت، خلف صالح، پسر ابومحمد حسن خالص، او امام دوازدهم است.(2)

زمان و مکان ولادت

مطابق روایت های بسیاری از شیعه(3) و برخی از اهل سنّت، میلاد خجستة امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شب نیمة شعبان 255 ق، واقع و باعث مزید فضیلت این شب مبارک شده است. البته عده اندکی، زمان های دیگری را نیز نقل کرده اند.(4) ابوالفضل حسین بن حسن علوی گوید:

در سامرا، به منزل امام حسن علیه السلام رفتم و ولادت سرورمان، صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به وی تبریک گفتم.(5)

نیز ن.ک: شعبان، نیمة شعبان، شاهدان ولادت حضرت مهدی علیه السلام، امام حسن عسکری علیه السلام، مادر حضرت مهدی علیه السلام .

- - -

ولایت فقیه

سرپرستی جامعه در امور دین و دنیا، به دست فقیه دینی در عصر غیبت

ولایت، واژه ای عربی است که از نگاه لغوی، از ریشة (ول ی) گرفته شده است و به کسر و فتح «واو» خوانده می شود. «ولی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آن که

ص:529


1- طلحه شافعی، مطالب السؤول، ج2، ص79، باب 12.
2- ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ص287.
3- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص514؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص424؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص147.
4- ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص329؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص231.
5- شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص229؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص17.

فاصله ای میان آن دو باشد؛ از این رو، این واژه در معانی دوستی، یاری، پیروی، تصدّی امر غیر و سرپرستی استعمال شده که وجه مشترک همة این معانی، قرب معنوی است.

 از میان این معانی، معنای سرپرستی و تصرّف در کار دیگری، با آنچه از ولایت فقیه اراده می شود، همخوانی بیشتری دارد. کسی که عهده دار کاری می شود، بر آن ولایت یافته و مولا و ولی آن امر محسوب می شود؛ بنابراین، کلمه ولایت و هم ریشه های آن (مانند ولی، تولیت، متولّی و والی) بر معنای سرپرستی، تدبیر و تصرّف، دلالت دارد.

 واژة فقیه در لغت، به معنای کسی است که فهمی عمیق و دقیق دارد و از ریشة (ف ق ه) گرفته شده که به معنای غلبة علم و فهم و ادراک دربارة چیزی است. در اصطلاح، فقیه کسی است که بتواند احکام شرعی را از آیات قرآن و سخنان معصومان علیهم السلام استنباط و استخراج کند.

مسألة ولایت فقیه که پیشینة آن، به آغاز فقه باز می گردد، یکی از مهم ترین مسایل جامعة شیعی است؛ به گونه ای که اندیشة سیاسی پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام در عصر غیبت کبرا _ به ویژه دوران معاصر_ با آن گره خورده است. از آن جا که در دوران معاصر، بزرگ ترین تحوّل اجتماعی در امت اسلامی، به نام انقلاب اسلامی ایران، بر این باور سترگ بنا شده، بحث دربارة آن، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.

از س__وی دیگ__ر، یگ__انه ف__ریاد ظلم ستیزی و مقابله با زیاده خواهی استکبار جهانی، برخاسته از این تفکر ارجمند و اصل مترقی است که دشمنی ه__ای ف__راوانی را از سوی ستمگ__ران و استکبار جهانی در پی داشته است. ای__ن خ__ود، اهمیت پرداختن به این بحث را دوچندان ساخته است.

ادلة ولایت فقیه

ولایت فقیه هم از راه عقل و هم از راه روایات و احادیث ثابت است. از آن ج__ا که در مدخل نیابت عام، به برخی روایات در این باره اشاره شد، این جا به صورت مختصر به دلیل عقلی اشاره می کنیم:

از آن ج__ا ک__ه در عص__ر غیبت، دسترسی به پیشوای معصوم علیه السلام امکان پذیر نیست و تشکیل حکومت هم ضروری است، باید فردی ولایت و حکومت را بر عهده بگیرد. بدین

ص:530

منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که ولایت غیر فقیه را بپذیریم یا فقیه

غیر عادل یا ولایت فقیه عادل را.

عقل هر انسان حکم می کند غیر فقیه و فقیه غیر عادل شایستة ولایت و حکومت نیست؛ چرا که این جا تشکیل حکومت اسلامی مورد بحث است و برای پیاده کردن حکومت اسلامی و اجرای احکام دین، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به احکام اسلامی به طور ژرف و اس__اسی آشنا بوده و شی__وة ادارة حکومت را هم بداند در عین حال، پرهیزگ__ار و متعهد باشد، ت__ا ام__ر حکومت را فدای خواسته های نفسانی و امیال شیطانی خود نکند. افزون بر آن، این که نه فقط دربارة حکومت اسلامی، بلکه دربارة هر حکومتی، عقل حکم می کند جاهلان، جاه طلبان و هوسرانان شایستگی زمامداری را ندارند؛ بنابراین فقیهی که به احکام اسلامی و اوضاع سیاسی _ اجتماعی زمان خود آگاه بوده از تقوا و عدالت و تدبی__ر و مدی__ریت و کم__الات لازم برخ__وردار باشد، ب__رای حک__ومت، شایسته تر از دیگران است.

نیز ن.ک: نیابت عام، نواب عام، حکومت اسلامی.

- - -

ولی فقیه

سرپرست جامعه در امور دین و دنیا در دوران غیبت

در اصطلاح، ولی فقیه کسی است که عالم به سیاست های دینی و برقرارکنندة عدالت اجتماعی میان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پیامبران و جانشین پیامبر خدا و همچون پیامبران بنی اسرائیل بوده، بهترین خلق خدا پس از امامان علیهم السلام است. مج__اری ام__ور و احک__ام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است.(1)

مسألة ولایت فقیه ریشة کلامی دارد؛ ولی جنبة فقهی آن سبب شده است فقیهان از روز نخست، در ابواب گوناگون فقهی از آن بحث کنند و موضوع ولایت فقیه را در هر یک از مسایل مربوط روشن سازند. در باب جهاد و تقسیم غنایم، خمس، گرفتن و توزیع زکات، سرپرستی انفال، نیز اموال غایبان و قاصران، باب امر به معروف و نهی از منکر، باب حدود و

ص:531


1- ر.ک: امام خمینی، الرسائل، ج2، ص94 _ 102.

قصاص و تعزیرات و مطلق اجرای احکام انتظامی اسلام، فقها از مسألة ولایت فقیه و گسترة آن بحث کرده اند؛(1) بنابراین در یک تقسیم بندی کلی، دو نوع ولایت تصور می شود:

قسم نخست: ولایت، از نوع سرپرستی و ادارة امور مؤمنان است؛ همان ولایتی که به قرار دادن خداوند سبحانه و تعالی، رسول اکرم و امامان معصوم علیهم السلام و در عصر غیبت، فقیه عادل، از آن برخوردار است.

قسم دوم: ولایت، ناظر به تصدّی امور کسانی است که به سبب کوتاهی در فهم و شعور یا ناتوانی عملی از انجام کارهای خویش یا عدم حضور، نمی توانند حق خود را به طور کامل به دست آورند و لازم است که ولی از طرف آنان و به صلاحدید خودش به سرپرستی و ادارة امور این افراد اقدام کند. ولایت پدر و جد پدری بر فرزندان صغیر یا سفیه و مجنون خود، ولایت اولیای مقتول (ولی دم) ولایت میّت، نمونه هایی از این قسم ولایت است.(2)

 غفلت از تفاوت اساسی میان این دو قسم ولایت و یکسان پنداشتن آن دو، منشأ خطایی شده است که برخی مخالفان ولایت فقیه بدان دچار شده و پنداشته اند ولایت فقیه، از سنخ ولایت بر محجوران و قاصران است و معنای ولایت فقیه، آن است که مردم همچون مجانین و کودکان و سفیهان محجور و نیازمند قیّمند، و ولی فقیه، قیم مردم است؛ پس ولایت فقیه، مستلزم نوعی تحقیر و اهانت به مردم و رشد آنان است.(3) به طور اساسی اضافه شدن ولایت به وصف عنوانی فقیه محدودیت آن را در چارچوب فقه می رساند. در واقع، فقه او است که حکومت می کند، نه شخص او، پس هیچ گونه قاهریت و حاکمیت اراده شخصی در کار نیست. از همین جا، مسؤولیت مقام رهبری در اسلام، در پیشگاه خدا و مردم روشن می شود. او در پیشگاه خدا مسؤول است احکام را به طور کامل اجرا نماید و مقابل مردم مسؤول است تا مصالح همگانی را به بهترین شکل ممکن تأمین کند و عدالت

ص:532


1- محمدهادی معرفت، ولایت فقیه، مقدمه.
2- احمد واعظی، حکومت اسلامی، ص118.
3- پیشین، ص119.

اجتماعی را در همة زمینه ها و به صورت گسترده و بدون تبعیض اجرا کند و هرگز در این مسؤولیت کوتاه نیاید.(1) این جا است که بحث حکومت اسلامی به رهبری فقیه عادل پیش می آید.

- - -

ص:533


1- محمدهادی معرفت، ولایت فقیه، ص10 و 11.

ص:534

ه

همسر و فرزند مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

سرّ ب____ودن پنه__ان زیستی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بسی___اری از چگ__ونگی های زندگی آن حضرت را در هاله ای از ابهام و اختلاف دیدگاه، قرار داده است. از آن جا که روایت صریح و روشنی در ب_اره خ__انوادة آن حضرت، در دست نیست و روایت ه__ای موج____ود نیز بیان های گوناگونی را ارائه می کنند، دیدگاه های متفاوتی بین دانشمندان شیعه پدید آمده است:

 1. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست.(1)

 2. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ازدواج نکرده است(2).

دیدگاه نخست: اثبات همسر و فرزند

کسانی که بر این باورند، اعتقاد دارند آن حضرت به طور قطع ازدواج کرده، و دارای فرزندانی نیز هست.

ص:535


1- محدث نوری، نجم الثاقب، ص402.
2- البته برخی بزرگان، دیدگاه سومی را مطرح کرده اند که در آن، احتمال داده شده آن حضرت ازدواج کرده است؛ ولی دارای فرزند نیست. ر.ک: سیّد محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه، ص23.

ایشان به طور عمده، دو دسته دلیل برای این ادعا ذکر کرده اند:

1. ازدواج، امری مستحب است و ساحت حضرت ولی عصر علیه السلام از ترک این مستحب، مبرّا می باشد.

2. در کت__اب های روای__ی، برخی روایت ها و ادعیه، بر همسر و فرزند داشتن حضرت دلالت دارد.

دلیل نخست: استحباب ازدواج

برخی افرادی که این احتمال را ترجیح داده اند، در پاسخ منکران وجود همسر و فرزند برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین نوشته اند:

چگونه ت__رک خواهند کرد چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت پیغمبر، امام هر عصر است، و تا کنون کسی ترک آن سنّت را از خصایص آن حضرت نشمرده است.(1)

نیز یکی از دانشوران معاصر در این باره نوشته است:

بناب__راین آن حضرت، فرزندان و نوادگان زیادی خواهد داشت که شم__ارش آن ه__ا به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه (داشتن همسر و فرزند) هیچ نقل روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی ج__وانی قویّ البنیه است… و نیز می دانیم که آن حضرت به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل می کند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود.(2)

بررسی این دیدگاه

استدلال پیشین، دارای دو مقدمه است:

1. ازدواج، سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، و کاری شایسته و مستحب است.

2. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ناگزیر این سنّت را انجام می دهد.

 امّا مقدمة نخست

 شکی نیست که استحباب ازدواج از آیات(3) و روایات(4) فراوانی استفاده می شود.

ص:536


1- محدث نوری، نجم الثاقب، ص402.
2- علی سعادت پرور، ظهور نور، ص123.
3- نساء (4): 3.
4- «النِّکاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج100، ص220.

با توجه به آیات و روایات و وجود کلمات امر، مانند «انکحوا» در آیات، و تشویق به ازدواج در روایات، و سفارش در عمل به سنّت پیامبر خدا، استحباب شرعی ازدواج قابل استنباط است.

 امّا مقدّمة دوّم:

 لزوم عمل امام علیه السلام به امر شرعی و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسش هایی را پدید می آورد؛ از جمله این که:

با توجه به انبوه کارهای مستحب، آیا امام علیه السلام ب__ه همة آن ه__ا عمل می کند؟ یا از آن امور انتخاب کرده و گزینشی عمل می کند؟

با توجه به دو مقدّمه ای که گذشت، ب__رخی بر این باورند امام زمان علیه السلام در عصر غیبت ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند است.

 در نقد این دلیل گفته شده است:

 اگر انجام ازدواج را بر استحباب نیز حمل کنیم، نکتة قابل توجه این است ک__ه این استحباب، با مسألة بسی__ار مهم غیبت و فلسفة آن، در تعارض است.

 این پرسش پیش می آید ک__ه اهمیّت ازدواج، در جایگ__اه یک مستحب بیشتر است یا امر بسیار مهم امر به معروف و نهی از منکر؟ ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: امر به معروف مهم تر است. حال آیا امام عصر علیه السلام از این همه منکری که رخ می دهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته می شود: خبر دارد؛ پس چرا نهی از منکر نمی کند؟ خواهد گفت: با مقام غیبت حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش می آید ک__ه آیا واجبی به این اهمیّت در تعارض با غیبت ترک می شود؛ اما امر مستحب نه؟

 نه فقط امر به معروف که بسیاری از شؤونات امام است ک__ه به دلی__ل غیبت او ب__ه صورت موقت ت__رک می شود.

افزون بر این که روایت نبوی می گوید: «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»؛(1) و آن، بدین معناست که با آن، به مخالفت بر خیزد. بر ما روشن است که هر کس اگر به دلیل هایی نتوانست ازدواج کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است.

 دلیل دوم: برخی روایات و ادعیه

افزون بر دلیل پیشین که

ص:537


1- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج100، ص220.

مهم ترین دلی__ل در ای__ن باره است، دلیل ها ای دیگری بر فرزند دار بودن آن حضرت نیز بیان شده است:

 شیخ طوسی از مفضل بن عمر نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود:

برای صاحب این امر، دو غیبت است که یکی از آن ها، به اندازه ای طولانی می شود که برخی از مردم گویند از دنیا رفته است؛ برخی گویند: کشته شده و برخی گویند: آمده و رفته است؛ جز اندکی از شیعیان، بر باور خود استوار نماند. کسی از فرزندانش و غیر آنان، از اقامتگاه او آگاه نمی شود؛ جز کسی که متصدی امور او است.(1)

بررسی کوتاه

 استدلال به این روایت، از چند جهت محل تأمل است:

 الف. نعمانی همین روایت را نقل کرده است؛ در حالی که به جای«من ولده»، «من ولی»(2) آورده است.

با توجه به این که کتاب الغییة نعمانی به مراتب بر کتاب الغیبة شیخ طوسی مقدم بوده و بخشی از سند هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه «ولی» و «ولد» از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی می نماید؛ بنابراین، استدلال به این روایت، بی اعتبار خواهد شد.

 یکی از دانشمندان معاصر پس از ذکر هر دو روایت می نویسد:

 با وجود این اختلاف، استناد به نقل «غیبت شیخ» اطمینان بخش نیست؛ بلکه نقل «غیبت نعمانی» از برخی جهات، مانند علوّ سند و لفظ حدیث، معتبرتر به نظر می رسد.(3)

 یکی دیگر از اندیشه وران معاصر پس از اشاره به اختلاف نقل شیخ طوسی و نعمانی، در بارة این روایت نوشته است:

ص:538


1- «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَتَیْنِ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ حَتَّی یَقُولَ بَعْضُهُمْ مَاتَ وَ یَقُولَ بَعْضُهُمْ قُتِلَ وَ یَقُولَ بَعْضُهُمْ ذَهَبَ حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَی أَمْرِهِ مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَّا نَفَرٌ یَسِیرٌ لَا یَطَّلِعُ عَلَی مَوْضِعِهِ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا غَیْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَی الَّذِی یَلِی أَمْرَهُ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص161.
2- نعمانی، الغیبة، ص172.
3- لطف الله صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص54.

کمترین احتمالی که در این باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت «هیچ یک از فرزندان و نه دیگران، از جای آن حضرت آگاه نیستند» مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا _ چنان که واضح است _ این عبارت دلیلی بر وجود فرزند بالفعل نمی باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای روایت محتمل باشد، برای ساقط کردن استدلال بدان کفایت می کند؛ زیرا آن گاه که احتمال به میان آید، استدلال باطل است.»(1)

 ب. دربارة روایت شیخ طوسی گفته می شود که مورد تحریف واقع شده است؛ زیرا در این روایت، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است:

]در روایات[ می گوید: «از فرزندان او و دیگری»؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید «از فرزندان او و دیگران.» مگر این که کسی بگوید ضمیر«هاء» در کلمه «ولده» از سوی نسخه نویسان اضافه شده است یا این که بگویند مقصود روایت اشاره به این مطلب است که امام علیه السلام فقط یک فرزند دارد. یا این که بگوید مراد از لفظ «ولد» اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است.(2)

 2. حکایت جزیرة خضرا که سخن از فرزندان حضرت در جزیره ای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی فرزندان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در جزایری دور دست و ناشناخته، بر شهرهایی حکومت می کنند. این داستان، ابتدا به وسیلة علامة مجلسی در بحار الانوار(3) و پس از نزدیک دو قرن، به وسیله محدث نوری در کتاب نجم الثاقب(4) شهرت

ص:539


1- سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سیّد حسن افتخار زاده، ص85.
2- سیّد جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص218.
3- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص159.
4- میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت 37. با وجود این که وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، ولی تفاوت های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد.

یافت.

 در محل خود به ساختگی بودن این داستان اشاره شد(1) از این رو استدلال به این داستان و مانند آن، بر این مسأله غیر قابل پذیرش است.

 3. علامه مجلسی می گوید: نگارنده کتاب مزار کبیر به اسناد خود از ابو بصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود:

گویی می بینم فرود آمدن قائم را در مسجد سهله، با اهل و عیالش.(2)

 این روایت برای آن حضرت همسر و فرزند اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در دوران غیبت نیز دارای زن و فرزند است؛ چرا که احتمال دارد این زن و فرزند پس از ظهور برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای روایت مربوط به دوران ظهور است.

4. در روایتی که ابن طاووس از امام رضا علیه السلام در صلوات بر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل ک__رده است، عبارت زیر به چشم می خورد:

خدایا! به او و خاندان و فرزندان و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایة روشنی چشم و خوشحالی دل او شده و حکومت تمام حکومت های دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در اختیار او قرار دهد؛ به گونه ای که حکومت او، بر همة حکومت ها چیره و حق، بر همة باطل ها غلبه می کند.(3)

 برخی بزرگان دربارة روایت پیشین نوشته اند:

 اولاً: سند روایت قابل اعتماد نیست.

 ثانیاً: بیشترین چیزی که از این دعای نقل شده از امام رضا علیه السلام که حدود پنجاه سال پیش از ولادت امام زمان علیه السلام فرموده اند، می توان استنباط کرد، این است که امت اسلام، دارای مهدی است و او دارای ف__رزندانی

ص:540


1- ر.ک: مدخل جزیره خضرا.
2- «کأَنِّی أَرَی نُزُولَ الْقَائِمِ فِی مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِیَالِهِ»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص381، باب 27.
3- «… اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعِیَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْک الْمُمْلَکاتِ کلِّهَا قَرِیبِهَا وَ بَعِیدِهَا وَ عَزِیزِهَا وَ ذَلِیلِهَا حَتَّی یَجْرِیَ حُکمُهُ عَلَی کلِّ حُکمٍ وَ یُغْلَبَ بِحَقِّهِ کلُّ بَاطِل …» سیّد بن طاووس، جمال الاسبوع، ص506.

خواهد شد؛ امّا در روایت اشاره ای به زمان ولادت فرزندان حضرت نشده است.

 سیاق کلام، حاکی از آن است که این موضوع به عصر ظهور و قیام و حکومت ایشان مربوط می شود.(1)

5. روایت دیگری که سیّد بن طاووس نقل ک__رده است ک__ه امام رضا علیه السلام فرمود:

پروردگارا! درود فرست ب__ر والیان عهد وی و پیشوایان از ف__رزندان او….(2)

این روایت نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.

 الف. روایت از نظر سند ضعیف است.

 ب. این روایت بنابر تصریح خود ابن طاووس، دارای متن دیگری نیز می باشد که به این شکل است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِه…»؛ که در آن، کلمه «من ولده» نیست.

البته شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد(3) و ک__فعمی در مصب__اح(4) به همین صورت دوم نقل کرده اند.

 ج. بر فرض هم که درستی روایت را بپذیریم، باز هم در روایت، نکته ای که حاکی از زمان ولادت فرزندان امام باشد، وجود ندارد و ممکن است به فرزندان آن حضرت پس از ظهور اشاره کرده باشد.

6. میرزای نوری در نجم الثاقب با عنوان «دفع شبهه نبودن اولاد برای آن حضرت» آورده است:

سیّد بن طاووس در اواخر کتاب جمال الاسبوع(5) گفته که: «من یافتم روایتی به سند متصل به این که از برای مهدی گروهی از اولاد است که والیانند در اطراف شهرها که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات نیکان را.»(6)

ص:541


1- سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص220.
2- «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وُلاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ولدِه …»، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص512.
3- شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص409.
4- کفعمی، المصباح، ص548.
5- سیّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص512.
6- میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص402.

در جمال الاسبوع، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چ__ه کسی ذک__ر شده است.

البته ب__ه روای__ات دیگ__ری نیز استدلال شده که به نظر می رسد آنچه ذکر شد، اهمیّت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت استدلال بر این موضوع را ندارند. افزون بر روایات، به برخی از ادعیه و زیارت نامه ها نیز استدلال شده که در آن ها نیز استدلال ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آن ه__ا ب__ه معصوم علیه السلام مورد تردید است.

 یکی از بزرگان، دربارة برخی از آنچه به عنوان دلیل قائلان به زن و فرزند دار بودن حضرت آمده است، می نویسد:

بعضی از روایات، مثل خبر «کمال الدین انباری» و خبر «زین الدین مازندرانی» از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آن ها است، قابل استن__اد نمی باشد و بعضی دیگ__ر، همچون فقرات برخی از «ادعیه و زیارات» نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر عصر ظهور می باشد.(1)

پس دلیل دوّم قائلان به ازدواج آن حضرت که روایات است، مخدوش می شود و ج__ایی ب__رای استفاده واستدلال به آن باقی نمی ماند؛ لذا نمی توانیم به آن روایات تمسّک کنیم.

 دیدگاه دوم: انکار همسر و فرزند

در این احتمال نیز به دو دلیل تمسک شده است:

 الف. ازدواج با فل___سفة غیب____ت منافات دارد؛

 ب. روایاتی که به ازدواج نک__ردن تصریح دارد.

دلیل نخست

در این احتمال، گفته شده همسر داشتن ب__رای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با فلسفة غیبت در تع__ارض است؛ چرا که فلسفة غیبت، دور و پنهان بودن از مردم است، تا این که گزندی به او نرسد، و از شرّ دشمنان در امان باشد؛ از این رو هر چیزی که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست و ازدواج با این امر و فلسفه منافات دارد.

 بنابراین ازدواج کاری مستحب،

ص:542


1- لطف الله صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص54 _ 55.

پسندیده و مهم است و حفظ اسرار و پنهان زیستی و حفظ جان از گزند دشمنان امری مهم تر است؛ پس هر گاه امری دایر شود بین مهم و مهم تر، عقل، مهم تر را برمی گزیند.

به عبارت دیگر، مصلحت فلسفة غیبت از مصلحت ازدواج بیشتر است؛ از این رو فلسفة غیبت، مانعی است برای ازدواج و می تواند از تحقق ازدواج جلوگیری کند. حال که ازدواج مانع دارد، ازدواج نکردن آن حضرت نمی تواند روگردانی از سنّت به شمارآید؛ چون آن حضرت اعراض نکرده، بلکه امر مهم تر را برگزیده است.

دلیل دوم

این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز استدلال کرده اند:

 1. مسعودی در اثبات الوصیه نقل کرده است: علی بن حمزه و ابن سراج و ابن ابی سعید مکاوی به محضر امام رضا علیه السلام وارد شدند. علی بن ابی حمزه سخن را آغاز کرده، گفت: «برای ما از پدرانتان نقل شده است که تمام وظائف امام، پس از رحلت به امامی مانند او منتقل می شود.» امام رضا علیه السلام به او فرمود: «خبر بده مرا از حسین بن علی علیهما السلام امام بود یا نه؟» گفت: «امام بود.» حضرت فرمود: «پس چه کسی جانشین او شد؟» عرض کرد: «علی بن حسین. علیهما السلام»

 این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا این که ابن ابی حمزه گفت: «برای ما روایت شده است که امام در نخواهد گذشت، تا این که جانشین و نسل خود را ببیند.»

 امام رضا علیه السلام فرمود: «آیا در این روایت، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟» گفت: «نه.» حضرت فرمود:

«بلی و الله لقد رویتم فیه إلا القائم… ؛ بله؛ به خدا سوگند! برایتان روایت شده است، مگر قائم….»

ابن ابی حمزه (با حالتی شبیه اعتراض) گفت: «این قسمت در حدیث است؟»

 امام رضا علیه السلام فرمود:

 وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کرده ای، بر من احتجاج کنی؟(1)

 افزون بر مسعودی، کشی نیز در

ص:543


1- «ویلک کیف اجترأت علی بشی ء تدع بعضه»، علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص208.

رجال خود(1) این روایت را با اندک تفاوتی آورده است.

روشن است که این روایت نه فقط در دوران غیبت، بلکه در تمام عمر آن حضرت داشتن ف__رزند ب__رای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را منتفی می داند.

 2. شیخ طوسی در کتاب الغیبة نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است.

 حسن بن علی خزاز گفت: علی بن ابی حمزه بر امام رضا علیه السلام وارد شد و پرسید: «آیا تو امام هستی؟» حضرت فرمود: «آری.» علی بن ابی حمزه گفت: «از پدر بزرگ شما جعفر بن محمد شنیدم که امامی نیست، مگر این که فرزندی دارد.» امام فرمود: «آیا فراموش کردی یا خود را به فراموشی زدی؟ این چنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: امامی نیست، مگر این که فرزندی داشته باشد مگر امامی که حسین بن علی برای او خارج می شود ]= رجعت می کند[؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت.»(2)

 علی بن ابی حمزه گفت: «راست فرمودی. این چنین فرمود جدّ بزرگوارت.»

دو روایت پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را می توان شاهد آورد:

 3. روایاتی حضرت خضر را کسی معرفی کرده است که وحشت تنهایی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در دوران غیبت برطرف می سازد، در حالی که اگر آن حضرت زن و فرزند داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. امام رضا علیه السلام فرمود:

خضر علیه السلام از آب حیات نوشید و او زنده است… خداوند سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهایی اش را با وصلت او مرتفع سازد. (3)

 4. در روایات فراوانی از آن

ص:544


1- محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص465.
2- «لَا یَکونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِی یَخْرُجُ عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَهُ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص224.
3- «إِنَّ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَیَاةِ فَهُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ … وَ سَیُؤْنِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِی غَیْبَتِه»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص390، ح4.

حضرت با القاب فرید (تک) و وحید (یگانه) یاد شده است و این، با زن و فرزند داشتن منافات دارد.(1)

 5. دسته ای از روایات، ملازمان حضرتش را در دوران غیبت، فقط سی تن از یاران خاص آن حضرت ذکر کرده است. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:

صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشه گیری و کناره جویی از دیگران است. طیبه ]=مدینه[ خوش منزلی است و با وجود سی تن ]یا به همراهی سی نفر[ در آن جا وحشت و ترسی نیست.(2)

علامه محمد تقی شوشتری دربارة فرزنددار بودن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نوشته است:

 باید گفت: در هیچ خبری وارد نشده است که آن حضرت پیش از ظهور فرزند داشته باشد، و در خصوص فرزند دار شدن آن امام پس از ظهور هم اختلاف است.(3)

 در پایان، توجه به این نکته خالی از لطف نیست که با عنایت به این که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک به هفتاد سال از عمر خود را در دوران غیبت صغرا سپری کرده و محذورات این دوران در ازدواج کردن، به مراتب کمتر از دوران غیبت کبرا بوده است، و نیز این که در هیچ یک از منابع معتبر یا سخنان نواب خاص به این نکته اشاره ای نشده است، می توان دیدگاه زن و فرزند نداشتن را ترجیح داد. و خداوند سبحانه و تعالی آگاه تر است.

- - -

هیبت حضرت مهدی علیه السلام > شمایل حضرت مهدی علیه السلام

ص:545


1- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص381، باب26، ح13.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص340، ح16؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص162؛ نعمانی، الغیبة، ص188.
3- جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ص226، به نقل از: الاخبار الدخیلة، ج2، ص72.

ص:546

ی

یأجوج و مأجوج

از نشانه های نزدیک شدن قیامت در عصر ظهور

 در دو سوره قرآن مجید، از یأجوج و مأجوج سخن به میان آمده است؛ یکی در آیات 92 تا 98 سوره کهف و دیگر در آیه 96 سوره انبیاء. آیات قرآن به روشنی گواهی می دهد که این دو نام، متعلق به دو قبیلة وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتند. در تورات، در کتاب حزقیل (فصل 38 و 39) و در کتاب رؤیای یوحنا (فصل20) از آن ها به گوگ و مأگوگ یاد شده است که معرّب آن یأجوج و مأجوج است. به گفتة صاحب المیزان، از مجموع گفته های تورات استفاده می شود که مأجوج یا یأجوج و مأجوج، گروه یا گروه های بزرگی بودند که در دوردست ترین نقط__ة شم__ال آسی__ا زندگی می کردند. آنان مردمی جنگجو و غارتگر بودند.(1)

 دلیل های فراوانی از تاریخ در دست است که در منطقة شمال شرقی زمین، در نواحی مغولستان در

ص:547


1- علامه طباطبایی، المیزان، ج13، ص411.

زمان های گذشته، گویی چشمة جوشانی از انسان وجود داشته است. مردم این منطقه به سرعت زاد و ولد می کردند و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر می شدند و همچون سیل روانی این سرزمین ها را زیر پوشش خود قرار می دادند، و به تدریج در آن جا ساکن می گشتند.

 به نظر می رسد یأجوج و مأجوج از همین قبایل وحشی بوده اند که مردم قفقاز، هنگام سفر کورش به آن منطقه، تقاضا کردند از آنان جلوگیری کند. او نیز به کشیدن سدّ معروف ذوالقرنین اقدام کرد.(1)

 امّا ارتباط این ها با مهدویت از روایاتی به دست می آید که آن ها را یکی از اشراط الساعة دانسته است.(2) البته برخی دربارة حقیقت وجودی آن ها، خواسته اند با استفاده از روایات، در انسان بودن آن ها تردید کنند!(3)

در روایاتی چند پراکنده شدن یأجوج و مأجوج بر روی زمین، در کنار خروج دجّال و نزول حضرت عیسی علیه السلام ذکر شده است؛(4) بنابراین می توان این احتمال را مطرح کرد که این رخداد در عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یا در آستانة قیامت، رخ خواهد داد.(5)

ممکن است گفته شود: مقصود از یأج__وج و مأج__وج، اف__راد شرور با ویژگی خاص نیست؛ بلکه می تواند این حقیقت در هر گروهی باشد که در آخِرُالزّمان مقابل حق می ایستند و

ص:548


1- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج12، ص551 _ 552.
2- شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص431، 446، 449؛ همچنین ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ج3، ص59، ج4، ص25.
3- ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج12، ص187.
4- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : «لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تَکونَ عَشْرُ آیَاتٍ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ ثَلَاثَةُ خُسُوفٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَی الْمَحْشَر»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج6، ص303؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص66.
5- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص399.

اقدام به شرارت می کنند.

نیز ن.ک: اشراط الساعة، آستانة قیامت.

- - -

یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ی__اران وی__ژة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سیصد و سی__زده نف__رند. احادیث فراوانی در ستایش این گروه ممتاز وارد شده و در ق__رآن کریم آیاتی است که تأویل به آنان شده است:

 1. از امام باقر و صادق علیهما السلام در تأویل سخن خدای متعال: ((وَلَئِنْ اَخَّرْنا عَنهُم العَذابَ اِلی اُمَّة مَعدُودَة…))؛(1) «هر آینه اگر از آنان عذاب را تا مدتی معیّن [یا تا فراهم آمدن دسته ای به تعداد مشخص] به تأخیر اندازیم…» نقل شده که فرمودند:

مراد از امت معدود، یاران مهدی در آخرالزمانند؛ سیصد و سیزده نفر به شمار افراد جنگ بدر. آنان، در ساعتی جمع شوند؛ مانند ابرهایی که در پاییز جمع می شوند.(2)

 2. امام صادق علیه السلام در وصف یاران خاصّ حضرت مهدی علیه السلام فرمود:

مردانی که گویی قلب هایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دل های آنان را در بارة ذات خداوند گرفتار شک سازد. سخت تر از سنگ هستند. اگر بر کوه ها حمله کنند، آن ها را از هم خواهند پاشید… گویی که بر اسبان خود، مانند عقاب هستند. بر زین اسب امام دست می کشند و از این کار برکت می جویند. گِرد امام خویش چرخیده، در جنگ ها، جان خود را سپر او می سازند و هر چه را بخواهد برایش انجام می دهند. مردانی که شب ها نمی خوابند؛ در نمازشان همهمه ای چون صدای زنبور عسل دارند. شب ها بر پای خویش ایستاده و صبح بر مرکب های خود سوارند. پارسایان شبند و شیران روز. اطاعت آنان برابر امامشان، از اطاعت کنیز برای آقایش زیادتر است. مانند چراغ ها هستند…

ص:549


1- هود (11): 8.
2- «… أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ یَعْنِی عِدَّةً کعِدَّةِ بَدْرٍ قَالَ یَجْمَعُونَ لَهُ فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعاً کقَزَعِ الْخَرِیفِ»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص55، ح42؛ نیز: ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص241.

گویی که دل هایشان قندیل است. از ترس خدا بیمناک و خواهان شهادتند. تمنایشان شهید شدن در راه خدا است. شعارشان این است: «ای مردم! برای خون خواهی حسین به پا خیزید.» وقتی حرکت می کنند، پیشاپیش آنان به فاصلة یک ماه وحشت حرکت کند. آنان، دسته دسته به سوی مولا می روند. خدا به وسیلة آنان امام راستین را یاری می فرماید.(1)

 فرق بین یاران خاصّ و یاوران

 بین یاران ویژة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاوران آن حضرت تفاوتی هست؛ اصحاب و یاران خاص سیصد و سیزده نفرند. آنان کسانی اند که حضرات امام علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام از آنان به پرچم داران تعبیر فرموده اند و هر یک از این یاران خاص، نقش عظیمی در فرماندهی سپاه و گشودن شهرها و اداره امور و… دارند.

یاوران، مؤمنان صالحی اند که به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مکه و غیر آن ملحق می شوند. زیر پرچمش گرد می آیند و با دشمنان خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می جنگند.

 حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از مکه خارج نخواهد شد؛ مگر آن که همراه او ده هزار نفر از یاوران خواهند بود.(2) البته این شمار، گروهی از یاوران ایشانند، نه همة آنان، برای نمونه فقط سیّد هاشمی با دوازده هزار نیرو در عراق به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ملحق می شوند … این همه، غیر از یاورانی است که از فرشتگانند. آنان نیز یاوران حضرت بوده و اوامر آن بزرگوار و آموزه هایش را فرمانبردار خواهند بود.

ویژگی های یاران خاص

 بیشتر یاران خاصّ حضرت در سن جوانی اند و بزرگسالان میان آنان کم هستند. این یاران، دارای افکاری متحد و آرایی یکنواخت بوده و دل های شان به هم پیوسته است. حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود:

همانا یاران قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف همگی جوانند و پیر میانشان نیست؛ مگر به اندازه سرمه در چشم یا به قدر نمک در توشه راه و کمترین چیز در توشة

ص:550


1- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص308.
2- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص307، ح81.

راه، نمک است.(1)

لازم یادآوری است در تشکیل هستة اصلی آن پیکار بزرگ و جهاد مقدس، زنان نیز نقش بسزایی دارند و طبق تعبیر برخی از احادیث، حدود پنجاه زن، از یاران اصلی امام و همراه هستة مرکزی آن قیام می باشند. این موضوع، دو نکته را روشن می سازند:

1. زنان که در طول تاریخ، از حقوق خویش محروم بودند و شخصیت آنان تحقیر گشته بود، در دوران آن انقلاب بزرگ، شخصیت واقعی خویش را باز خواهند یافت و به عنوان کارگزاران اصلی آن تحوّل عظیم، در جامعة جهانی شرکت خواهند داشت. این موضوع، اهمیت ویژه ای دارد که ارزش واقعی و پایة قدرت و توانمندی نوع زن و ارزشیابی استعدادهای او را _ در صورتی که خود را ساخته باشد _ مشخص می سازد.

2. زنان اگر در جهاد و رویارویی مستقیم شرکت نکنند، در دیگر پست ها و مسؤولیت ها و سازندگی ها، می توانند مشارکت داشته باشند. همچنی__ن در گ__سترش ف__رهنگ اسلامی، تبیین خطوط اصلی دین، آموزش معارف الهی و جایگزین ساختن معیاره__ا و اص__ول انقلاب مهدوی، می توانند ک__ارامد باشند و نقش های اصلی و ب__رجسته ای را برعهده گیرند. در مسائل پشت جبهه و دیگر مسائل اجتماعی، فرهنگی و تربیتی نیز می توانند نقش سازنده ای داشته باشند.

 امام باقر علیه السلام فرمود:

 … به خدا سوگند سیصد و چند تن از مردان نزد او می آیند، که با آنان پنجاه زن نیز هست….(2)

این موضوع، ارجمندی جایگاه زن و بلندای رشد و تکامل او را روشن می کند. اثر تربیتی این موضوع مهم، در جامعة کنونی _ که جامعة منتظر است _ می تواند خ__ودآیی زن__ان و

ص:551


1- «اِنَّ اَصحابَ القائِمِ شَبابٌ لا کهولَ فیهِم اِلاَّ کالکحْلِ فِی العَینِ، اَوْ کالمِلْحِ فِی الزّادِ، وَاَقَل الزّادِ المِلْحُ»، نعمانی، الغیبة، ص315، ح10.
2- «وَ یَجِی ءُ وَ اللَّهِ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا فِیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً»، عیاشی، تفسیر عیاشی، ج1، ص65.

بازشناسی ت__وان رش__د و بازی__ابی شخصیت آنان باشد.

برای شرکت در آن دگرگونی و انقلاب بزرگ و جهانی، زنان از هم اکنون باید با معیارهای دقیق اسلامی و اخلاقی، شخصیت خود را بسازند و در بعد علم و عمل تکامل یابند، و بدانند که هم اکنون و در آینده، مسؤولیت های بزرگی بر عهده دارند و در آینده نقش های اصولی تری را به انجام خواهند رساند. پس ناگزیر از هم اکنون به شناخت دقیق و درست اسلام بپردازند و در تربیت خویش بکوشند، تا پیش از ظهور، در جامعة زنان منتظر قرار گیرند، و در دوران ظهور شایستگی شرکت در آن حرکت بزرگ و کمک رساندن به داعی حق را داشته باشند.(1)

نیز ن.ک: ابدال، اخیار، اوتاد، عصائب، زمینه سازان ظهور.

 - - -

یا لثارات الحسین علیه السلام !

شعار یاران حضرت مهدی علیه السلام

ثار در لغت به معنای خون خواهی است.(2) یالثارات الحسین علیه السلام شعار یاران حضرت مهدی علیه السلام است که به خون خواهی امام حسین علیه السلام، هنگام قیام آن حضرت سر خواهند داد. به این معنا که «کجایند قاتلان حسین؟»(3) یا به این معنا که «کجایند خون خواهان حسین؟».

امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:

ی__اران مهدی… فق__ط از خ__دا می ترسند و فریاد «لا اله الاّ اللّه» آنان بل__ند است(4) و هم__واره در آرزوی شهادت و کشته شدن در راه خدایند. شعار آنان «یالثارات الحسین» است. به هر سو که روی آورند، ترسِ از آن__ان، _ ب__ه اندازه

ص:552


1- محمد حکیمی، عصر زندگی، ص57 _ 76 (با تصرف).
2- ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص97؛ کتاب العین، ج8، ص236؛ مجمع البحرین، ج3، ص234.
3- ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص235.
4- «… وَهُمْ مِنْ خَشیَةِ اللَّهِ مُشْفِقُونَ یَدعُونَ بِالشَّهادَةِ وَیَتَمَنَّونَ اَنْ یُقتَلُوا فِی سَبیلِ اللّهِ شِعارُهُم یَا لَثاراتِ الحُسَینِ علیه السلام اِذا سَارُوا یَسیِرُ الرُّعبُ اَمَامَهُمْ مَسِیرَةَ شَهرٍ»، مستدرک الوسائل، ج11، ص114، ح12565.

یک ماه مسیر _ پیشاپیش در دل مردم افتد.(1)

در برخی روایات، این عبارت، شعار فرشتگان، به هنگام یاری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، یاد شده است.(2)

البته روشن است چون حسین بن علی علیهما السلام تم__ام آینة حق و حقیقت است و دشمنان وی در آن زمان تمام نمای باطل، انتقام از خون امام حسین علیه السلام انتق__ام از خ__ون همة

ص:553


1- ر.ک: بحارالانوار، ج52، ص308، باب 26.
2- امام رضا علیه السلام : «فَیَکونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْن»، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص299؛ صدوق، ألامالی، ص129.

مظلومان در طول تاریخ خواهد بود و آن حکومت عدل جهانی، برآورندة آرزوی همة فرودستان جهان در طول تاریخ.

به امید آن روز نورانی

والسلام

 - - -

ص:554

کتابنامه

1.قرآن کریم، ترجمه: محمد مهدی فولادوند.

2.سید رضی (م406 ق)، نهج البلاغه، قم، انتشارات دارالهجرة، بی تا.

3.ابن ابی عاصم (م287 ق)، کتاب الاوایل، کویت، دار الخلفاء للکتاب الاسلامی، بی تا.

4.ابن اثیر (م630 ق)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1386 ق.

5.ابن بطریق، یحیی بن حسن حلی (م588ق)، العمدة، قم، جامعه مدرسین، 1411 ق.

6.ابن حبان (م354 ق)، صحیح ابن حبان، بی جا، موسسة الرسالة، 1414 ق،

7.ابن حجر (م582 ق)، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، 1404ق.

8.ابن خلدون (م808 ق)، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

9.ابن شهرآشوب(م588 ق)، مناقب آل ابی طالب، قم، مؤسسه انتشارات علامه،1379 ق.

10.ابن طاووس، علی بن موسی (م664 ق)، اقبال الاعمال، دوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1367ق.

11.ابن طاووس، علی بن موسی، جمال الاسبوع، قم، رضی، بی تا.

ص:555

12.ابن کثیر (م774 ق)، الفتن و الملاحم، بی جا، دار الکتب الحدیثة، بی تا.

13.ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دار المعرفة، 1412 ق.

14.ابن منظور، محمد بن مکرم (م711 ق)، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.

15.ابن منادی، الملاحم، قم، دارالسیرة، 1418ق.

16.ابوالحسین احمد بن فارس (م395 ق)، معجم مقاییس اللغة، قم، مکتبة الاعلام الاسلامی، 1404ق.

17.ابو داود (م275 ق)، کتاب السنن، بی جا، دار احیاء السنة النبویة، بی تا.

18.احسائی، ابن ابی جمهور (م880 ق)، عوالی اللئالی، قم، سیّد الشهدا، 1405 ق.

19.اربلی، علی بن عیسی (م693 ق)، کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهم السلام، تبریز، مکتبة بنی هاشمی،1381 ق.

20.اسفراینی، طاهر بن محمد، تاج التراجم، تهران، میراث مکتوب، 1375 ق.

21.اصفهانی، ابوالفرج (م356 ق)، مقاتل الطالبیین، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، 1385 ق.

22.الهامی، داود، آخرین امید، دوم، قم، مکتب اسلام، 1371ش.

23.امین، سید محسن (م1371 ق)، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، بی تا.

24.امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، نوزدهم، قم، شفق، 1379 ش.

25.امینی (م1392 ق)، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، 1397 ق.

26.ایازی، سیّد محمد علی، شناختنامه تفاسیر، رشت، کتاب مبین، 1378 ش.

27.بحرانی، سیّد هاشم، البرهان، مؤسسه بعثت، 1417 ق.

28.بحرانی، سیّد هاشم، المحجة فیما نزل فی القائم الحجة علیه السلام، قم، موسسة الوفاء، 1378ش.

29.بحرانی، سیّد هاشم، سیمای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن، سیّد مهدی حایری قزوینی، سوم، تهران، نشر آفاق، 1376 ش.

ص:556

30.بخاری، محمد بن اسماعیل (256 ق)، صحیح البخاری، بیروت، دار ابن کثیر، 1407 ق.

31.بدری، سیّد سامر، پاسخ به شبهات احمد الکاتب، ناصر ربیعی، قم، انوار الهدی، 1380 ش.

32.برقی، احمد بن محمد بن خالد (م274 ق)، المحاسن، دوم، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1370 ق.

33.برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، 1378 ش.

34.بغدادی، ابومنصور عبدالقاهر، الفَرق بین الفِرَق، محمد جواد مشکور، انتشارات اشراقی.

35.بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی التفسیر والتأویل، دارالفکر، 1405 ق.

36.بنی هاشمی سیّد محمد، معرفت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، نیک معارف، 1383 ش.

37.بیضاوی، ناصرالدین ابو سعید (م682 ق)، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410 ق.

38.بهشتی، محمد، ادیان و مهدویّت، مرآتی، بی تا.

39.پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان علیهم السلام، قم، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق علیه السلام، 1372 ش.

40.ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

41.تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم السلام، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی تا.

42.توفیقی، حسین، هزاره گرایی درفلسفه تاریخ مسیحیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378 ش.

43.تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، دوم، بیروت، دارالاضواء، 1403 ق.

ص:557

44.جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم علیه السلام، سیّد محمد تقی آیت اللهی، دوم، تهران، امیرکبیر، 1377 ش.

45.جعفر مرتضی، جزیره خضراء در ترازوی نقد، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1377 ش.

46.جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383 ش.

47.جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی علیه السلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378 ش.

48.جمعی از نویسندگان، فصلنامه انتظار، قم، مرکز تخصصی مهدویّت، 1381 ش، (ادامه دارد).

49.جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات و گفتارها پیرامون حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، دبیرخانه اجلاس دوسالانه ابعاد وجودی حضرت مهدی علیه السلام، سازمان تبلیغات اسلامی، 1380ش.

50.جمعی از نویسندگان، مشعل جاوید، محمدعلی مهدوی راد، قم، دلیل ما، 1380 ش.

51.جمعی از نویسندگان، نور مهدی علیه السلام، تهران، آفاق، 1401 ق.

52.جوادی آملی، عبداللّه، ولایت فقیه ولایت فقاهت وعدالت، قم، اسراء، 1379 ش.

53.جوهری (م393 ق)، الصحاح، بیروت، دار العلم للملایین، 1407 ق.

54.جوینی خراسانی، علی بن محمد، فرائد السمطین، قم، مؤسسه محمودی، 1400 ق.

55.حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

56.حداد عادل، غلامعلی و همکاران، دانشنامه جهان اسلام، اول، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، 1375 ش.

57.الحرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، علی اکبر غفاری، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1404 ق.

ص:558

58.حسن زاده آملی، حسن، نهج الولایة، قم، قیام، 1379 ش.

59.حسنی البرزنجی، سید محمد بن رسول، الاشاعة لاشراط الساعة، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1423 ق.

60.حکیمی، محمد، در فجر ساحل، بیست و یکم، تهران، آفاق، 1378 ش.

61.حکیمی، محمد، عصر زندگی، بیست و یکم، تهران، آفاق، 1378 ش.

62.حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، شانزدهم، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1379ش.

63.حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، 1383 ق.

64.حلی، حسن بن یوسف (م726 ق)، رجال، قم، دار الذخایر، 1411 ق.

65.حلی، علی بن یوسف، العدد القویه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1418 ق.

66.حموی، یاقوت بن عبداللّه (م626 ق)، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1399 ق.

67.خادمی شیرازی، محمد، مجموعه فرمایشات بقیةاللّه عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، رسالت، 1377 ش.

68.خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، قم، انتشارات بیدار، 1401 ق.

69.خسروشاهی، سیّد هادی، مصلح جهانی و مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدگاه اهل سنّت، دوم، تهران، اطلاعات، 1374 ش.

70.خویی، ابوالقاسم(م1411 ق)، معجم رجال الحدیث، 1413 ق.

71.دوانی، علی، دانشمندان عامّه و مهدی موعود علیه السلام، سوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1361 ش.

72.دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، محمد معین و سیّد جعفر شهیدی، تهران، دانشگاه تهران، 1373ش.

73.دیلمی، حسن بن ابی الحسن (م841 ق)، الارشاد القلوب، قم، شریف رضی، 1412 ق.

74.رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، تهران، اسلامیه، 1346 ش.

ص:559

75.راغب اصفهانی، حسین بن محمد (م502 ق)، المفردات فی غریب القران، دوم، بی جا، دفتر نشر الکتاب، بی تا.

76.راوندی، قطب الدین (م573 ق)، الخرائج والجرائح، قم، موسسه امام مهدی علیه السلام، 1409 ق.

77.رضوانی،علی اصغر، موعود شناسی و پاسخ به شبهات، قم، مسجد جمکران، 1384 ش.

78.سجستانی، سلیمان بن اشعث (م275 ق)، سنن ابی داود، بیروت، دار الفکر،1410 ق.

79.سعادت پرور، علی، ظهور نور، سیّد محمد جواد وزیری فرد، تهران، احیاء کتاب، 1380 ش.

80.سلیمیان، خدامراد، بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، قم، بوستان کتاب، 1384 ش.

81.سمرقندی، ابواللیث، تفسیر سمرقندی، بیروت، دارالفکر، بی تا.

82.سیوطی شافعی، جلال الدین عبد الرحمن (م911 ق)، الحاوی للفتاوی، بیروت، دار الفکر، 1414 ق.

83.سیوطی شافعی، جلال الدین عبد الرحمن، الدر المنثور، بیروت، دار المعرفة، بی تا.

84.شوشتری، محمد تقی و دیگران، جزیره خضرا افسانه یا واقعیت؟، ابوالفضل طریقه دار، قم، بوستان کتاب،1380 ش.

85.شهرستانی، محمد بن عبد الکریم (م548 ق)، الملل و النحل، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1998م.

86.شیبانی، احمد بن حنبل (م241 ق)، مسند احمد، مصر، موسسه قرطبه، بی تا.

87.صادقی تهرانی، محمد، بشارات عهدین، اول، تهران، امید فردا، 1382 ش.

88.صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، قم، موسسه سیّدة المعصومة علیها السلام، 1419 ق.

ص:560

89.صافی گلپایگانی، لطف اللّه، فروغ ولایت در دعای ندبه، قم، حضرت معصومه علیها السلام، 1357ش.

90.صافی گلپایگانی، لطف اللّه، امامت و مهدویّت، قم، حضرت معصومه علیها السلام، 1377 ش.

91.صافی گلپایگانی، لطف اللّه، پیرامون معرفت امام، قم، حضرت معصومه علیها السلام، 1375 ش.

92.صدر حاج سیّد جوادی، احمد و دیگران، دایرة المعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1381 ش.

93.صدر، سیّد رضا، راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1378 ش.

94.صدر، سیّد محمد، تاریخ الغیبة الصغری، سیّد حسن افتخارزاده، تهران، نیک معارف،1371ش.

95.صدر، سیّد محمد، تاریخ الغیبة الکبری، اصفهان، مکتبة الامام امیرالمؤمنین، 1402 ق.

96.صدر، سیّد محمد، تاریخ ما بعد الظهور، اصفهان، مکتبة الامام امیرالمؤمنین، بی تا.

97.صدر، سیّد محمد باقر (م1402 ق)، رهبری بر فراز قرون، تهران، موسسه موعود، 1379ش.

98.صدوق، محمد بن علی (م381 ق)، کمال الدین و تمام النعمة، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395ق.

99.صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیه السلام، تهران، انتشارات جهان، 1378 ق.

100.صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین، 1361 ش.

101.صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413 ق.

102.صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، قم، شریف رضی، 1364 ش.

103.صدوق، محمد بن علی، الامالی، کتابخانه اسلامیه، 1362 ش.

ص:561

104.صدوق، محمد بن علی، الخصال، دوم، قم، جامعه مدرسین، 1403 ق.

105.صفری فروشانی، نعمت اللّه، غالیان، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1378 ش.

106.صنعانی، عبدالرزاق بن همام(م211 ق)، المصنف، حبیب الرحمان الاعظمی، بی جا، بی تا.

107.طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، قم، زائر،1380 ش.

108.طباطبایی، محمد حسین (م1402 ق)، المیزان فی تفسیر القران، یازدهم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361 ش.

109.طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، دوم، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، بی تا.

110.طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، بی جا، دارالحرمین، 1415 ق.

111.طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403 ق.

112.طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی تا.

113.طبرسی، میرزا حسین، نجم الثاقب، دوم، قم، مسجد جمکران، 1377 ش.

114.طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، قم، دارالذخائر، بی تا.

115.طبری، محمد بن جریر بن رستم، تاریخ الامم والملوک، بیروت، موسسه الاعلمی، بی تا.

116.طبری، محمد بن جریر بن رستم، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1412ق.

117.طبری آملی، محمد بن ابی القاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، کتابخانه حیدریه، 1383 ق.

118.طبسی، محمدرضا، شیعه و رجعت، بی جا، محمد میرشاه ولد، بی جا، دارالنشر اسلام، بی تا.

119.طبسی، محمد جواد، با خورشید سامرا، عباس جلالی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1379 ش.

120.طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق.

ص:562

121.طوسی، محمد بن حسن(م460 ق)، کتاب الغیبة، قم، مؤسسه معارف اسلامی، 1411 ق.

122.طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، نجف، انتشارات حیدریه،1381 ق.

123.طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القران، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

124.طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، موسسه فقه شیعه،1410ق.

125.طوسی، محمد بن حسن، رسالة العقاید الجعفریة، موسسة النشر الاسلامی، قم.

126.طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1375 ش.

127.طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، 1414 ق.

128.العاملی، محمد بن حسن (م1104ق)، الایقاظ من الهجعة فی اثبات الرجعة، احمد جنتی، تهران، نوید، 1362 ش.

129.العاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1409 ق.

130.عسکری، ابوهلال (م395 ق)، الفروق اللغویة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1412 ق.

131.العُکبری، محمد بن محمد (شیخ مفید)(م413 ق)، الاختصاص، علی اکبر غفاری، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق.

132.العُکبری، محمد بن محمد (شیخ مفید)، اربع رسالات فی الغیبة، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق.

133.العُکبری، محمد بن محمد، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق.

134.العُکبری، محمد بن محمد، الرسائل فی الغیبة، بیروت، دار المفید، 1414 ق.

135.علم الهدی، سیّد مرتضی، جوابات المسائل التبانیات (رسائل الشریف)، قم، دارالقران الکریم، بی تا.

ص:563

136.علم الهدی، سیّد مرتضی، الانتصار، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1415 ق.

137.علیا نسب، سید ضیاء الدین، جریان شناسی انجمن حجتیه، قم، زلال کوثر، 1385 ش.

138.علی بن حسام الدین، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، مصر، دارالغدیر الجدید المنصورة، 1425 ق.

139.عمیدی، سیّد ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، مهدی علیزاده، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله، 1375 ش.

140.عمیدی، سیّد ثامر هاشم، مهدی منتظر علیه السلام در اندیشه اسلامی، محمد باقر محبوب القلوب، قم، مسجد جمکران،1380 ش.

141.عیاشی، محمد بن مسعود (م320 ق)، تفسیر العیاشی، بیروت، منشورات اعلمی، 1417ق.

142.غفار زاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاصّ امام زمان علیه السلام، قم، انتشارات نبوغ، 1375 ش.

143.فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، بی جا، مؤسسه دار الهجرة، 1409 ق.

144.فقیه ایمانی، مهدی، الامام المهدی علیه السلام عند اهل السنة، قم، مجمع جهانی اهل البیت علیهم السلام، 1418 ق.

145.قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر القرطبی، قاهره، دارالشعب، 1372 ق.

146.قزوینی، سیّد محمدکاظم، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا ظهور، حسین فریدونی، تهران، آفاق، 1379 ش.

147.قزوینی، محمد بن یزید (م273 ق)، سنن ابن ماجه، بیروت، دار الفکر، بی تا.

148.قشیری، مسلم بن الحجاج (م261 ق)، صحیح مسلم، محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

149.قمی، ابن قولویه (م367 ق)، کامل الزیارات، نجف، مرتضویه، 1356ش.

150.قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، تهران، پیام آزادی، 1379 ش.

151.قمی، شیخ عباس، تتمة المنتهی، تهران، پیام آزادی، 1379 ش.

ص:564

152.قمی، شاذان بن جبرئیل، الفضائل، دوم، قم، رضی، 1363 ش.

153.کارگر، رحیم، آینده جهان، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، 1383 ش.

154.کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، مکتبة المثنی، بی تا.

155.کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348 ش.

156.کفعمی، ابراهیم بن علی (م905 ق)، المصباح، قم، رضی، 1405 ق.

157.کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الامین، بی جا، بی تا.

158.کلینی، محمد بن یعقوب (م329 ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش.

159.کنجی شافعی، ابو عبدالله محمد، البیان فی اخبار صاحب الزمان علیه السلام، مهدی حمد الفتلاوی، بیروت، دارالمحجه البیضاء، 1421 ق.

160.کورانی، علی، عصر ظهور، عباس جلالی، تهران، چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1378 ش.

161.کورانی و دیگران، علی، معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام، قم، موسسه معارف اسلامی، 1411 ق.

162.کوفی، ابن ابی شیبة (م235 ق)، المصنف، بیروت، دارالفکر، 1409 ق.

163.کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، بی جا، موسسه چاپ و نشر،1410 ق.

164.مازندرانی، مولی محمد صالح، شرح اصول کافی، بی جا، بی تا.

165.مازندرانی، محمد بن شهر آشوب(م588 ق)، مناقب آل ابی طالب، سیّد هاشم رسولی محلاتی، قم، موسسه انتشارات علامه، 1379 ش.

166.مالکی، ابن صباغ (م855 ق)، الفصول المهمة فی معرفة الائمة، قم، دارالحدیث للطباعة و النشر، 1422 ق.

167.متقی هندی، علاء الدین علی (م975 ق)، کنزالعمال، بیروت، موسسة الرسالة، 1409 ق.

168.المتقی الهندی، علاء الدین علی، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، بی جا، بی تا.

ص:565

169.مجلسی، محمد باقر (م1110 ق)، بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، 1404 ق.

170.مجلسی، محمد باقر، حق الیقین، بی جا، کانون پژوهش،1380 ش.

171.مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، قم، دفتر تبلیغات، 1382 ش.

172.مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، بیروت، دارالفکر، 1424 ق.

173.مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، قم، موسسه انصاریان، 1417 ق.

174.مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، سوم، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1375 ش.

175.مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، ششم، بی جا، انتشارات اشراقی، بی تا.

176.مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 ش.

177.مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی علیه السلام، قم، انتشارات صدرا، 1379 ش.

178.مظفر، محمدرضا(م1381 ق)، عقاید الامامیه، علیرضا مسجد جامعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1380 ش.

179.معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1377 ش.

180.مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، قم، انتشارات ناصح، 1416ق.

181.مکارم شیرازی، ناصر ودیگران، تفسیرنمونه، چهلم، قم، دارالکتب الاسلامیه،1380 ش.

182.مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیه السلام، قم، مدرسه امام علی علیه السلام،1380 ش.

183.مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیة، قم، مدرسة الامام امیر المؤمنین علیه السلام، 1411ق.

ص:566

184.موسوی اصفهانی، سیّد محمد تقی(م1348 ق)، مکیال المکارم، سیّد مهدی حائری قزوینی، بدر، 1379 ش.

185.موصلی، ابویعلی، مسند ابی یعلی، بی جا، دار المأمون للتراث، بی تا.

186.نجاشی، احمدبن علی (م450 ق)، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، 1407 ق.

187.نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، 1397 ق.

188.نعیم بن حماد، الفتن، مصر، المکتبة التوفیقیة، بی تا.

189.نوری، میرزا حسین (م1320 ق)، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام، 1408 ق.

190.نیشابوری شافعی، حاکم (م405 ق)، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دار المعرفة، بی تا.

191.نیشابوری، محمد بن حسن فتال (م508 ق)، روضة الواعظین، قم، انتشارات رضی، بی تا.

192.النیلی النجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئة، قم، خیام، 1401 ق.

193.هاشمی شهیدی، سیّد اسداللّه، زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام، دوم، قم، پرهیزکار، 1380 ش.

ص:567

یادداشت

ص:568

یادداشت

ص:569

یادداشت

ص:570

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109