عوامل غيبت و موانع ظهور حضرت ولي عصر (عج) و رابطه ظهور با انقلاب اسلامي

مشخصات كتاب

نويسنده : عليرضا ابراهيمي ناشر: انتظار

پيشگفتار

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين لا سيما بقية الله من العالمين روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.سلام كامل خداوند بر نماينده ي خدا و كسي كه از طرف او سرپرست مهربان و هدايت كننده ي خلق است و سلام بر او كه باقيمانده ي معارف الهي براي هدايت انسان است.سلام بر او كه ولي و صاحب اختيار اين دوره از زندگي انسان مي باشد.تولد آن باب الله و رحمت واسعه ي الهي بر آباء گرامي و جد بزرگوارش حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت فاطمه ي اطهر عليهاالسلام مباركباد.همچنين ميلاد مسعودش را بر رهبر عزيزمان و همه ي عاشقان و دوستان امام زمان (ارواحنا فداه) تبريك مي گوييم.اينجانب مقاله ي خود را تحت عنوان «عوامل غيبت، موانع ظهور و رابطه ي آن با انقلاب اسلامي» تقديم مي نمايم. [ صفحه 33]

مقدمه

غيبت در اصطلاح براي كسي استعمال مي شود كه مدتي در جايي حضور دارد و پس از آن در آن محل حاضر نمي شود حالا به هر علتي كه باشد و مدت آن هم هر چقدر باشد مثلا به دانش آموزي كه در يك كلاس حاضر مي شود اگر مدتي سر كلاسش نيايد مي گويند فلان دانش آموز مثلا دو روز غيبت داشته است در مورد كارمند و ديگران نيز اين اصطلاح به كار برده مي شود. پس اصولا بايد شخصي مدتي در جايي يا در بين جمعيتي حضور داشته باشد كه عدم حضور او در آن جمع، غيبت محسوب مي شود و الا هيچگاه به شخصي كه در يك جايي به

هيچ وجه وارد نشده، عدم حضورش را غيبت نمي گويند. و آنچه كه اكنون ما از غيبت متوجه مي شويم عدم حضور امام عصر (ارواحنا فداه) در بين خودمان مي باشد. آن امام عزيزي كه تنها دوران بسيار كوتاهي از عمر طولاني اش را در بين مردم حاضر شد! چرا؟!البته در مورد غيبت امام زمان (ارواحنا فداه) آنچه كه ظاهر است مختصر تفاوتي با غيبتهاي افراد عادي مي نمايد چون با توجه به حديثي كه از امام صادق (صلوات الله عليه) نقل مي شود اين معنا برداشت مي شود.مرحوم صدوق (قدس سره) در كمال الدين و مرحوم نعماني در كتاب غيبت (به [ صفحه 34] اختلاف لفظي مختصري) نقل مي كنند كه:سدير گفت: از امام صادق (عليه الصلاة و السلام) شنيدم كه فرمود: در حضرت قائم (عليه السلام) شباهتي به يوسف هست. عرض كردم: مثل اينكه از غيبت او سخن مي گوئيد؟فرمود: چرا اين مردم (منظور منكرين امام عصر (ارواحنا فداه) و مخالفين آن حضرتند) كه سيرتشان چون خوك است اين مطلب (غيبت امام عصر روحي فداه) را انكار مي كنند.برادران يوسف نوادگان و فرزندان پيامبران بودند، با يوسف تجارت كردند و با او خريد و فروش (از نزديك) نمودند در حالي كه برادران او، و او نيز برادر آنان بود، ولي (به خاطر آنكه زندگي او غائبانه يعني ناشناس بود) او را نشناختند تا اينكه خودش به آنان فرمود:من يوسفم، اين مردم چه چيز را انكار مي كنند، آيا نمي پذيرند كه خداوند متعال در بعضي از اوقات خواسته باشد حجتش (امام زمان (عليه السلام)) را از آنان پنهان (ناشناس) بدارد؟چرا چنين نباشد در حالي كه يوسف عليه السلام پادشاه مصر شده بود و بين او حضرت يعقوب (عليه السلام) تنها

هيجده روز راه بود كه اگر خداوند عزوجل مي خواست مكان يوسف را به آنان نشان دهد مي توانست. و آنگاه كه بشارت يوسف به آنان داده شد اين مسير هيجده روزه را در نه روز پيمودند.پس چرا اين مردم نمي پذيرند كه خداي عزوجل آنچه با يوسف انجام داد با حجت خود انجام دهد يعني امام زمان مظلوم شما كه حقش را پايمال نموده اند، صاحب اين امر به طور عادي در ميان آنان زندگي و در بازارهاي مردم مسلمان راه برود (براي خريد اجناس مورد نياز و يا بازديد احوال مسلمانان) و نيز بر فرشهايشان قدم بگذارد (براي شركت در مجالس جشن يا ذكر مصيبت و ميهماني و غيره) در [ صفحه 35] حالي كه مردم آن حضرت را با آنكه مي بينند، نشناسند تا آنكه خداوند متعال اذن دهد كه خود را به مردم معرفي نمايد هم چنانكه به يوسف اذن داد تا خود را به برادرانش معرفي نمايد و بگويد: آيا مي دانيد با يوسف و برادرش چه كرديد در حالي كه جاهل بوديد (معرفت به مقام و كمالات روحي او نداشتيد) آنان گفتند: تو همان يوسف نيستي؟ فرمود: من يوسفم و اين برادرم است. [1] .پس مشخص مي شود كه امام زمان (ارواحنا فداه) در بين ما تشرف دارند و ما ايشان را مي بينيم [2] همانطور كه بعد از ظهور مقدسش مردم مي گويند ما اين آقا را خيلي ديده ايم. ولي آنچه مي توان در مورد غيبت امام زمان (ارواحنا فداه) گفت اين است كه ايشان از ديد معرفتي ما غايب مي باشند.به هر حال براي اين كه عوامل غيبت امام زمان (ارواحنا فداه) مشخص شود چون حضرتش در بين

ما تشريف دارند و مثل ما زندگي مي نمايند (كه بعدا اشاره خواهد شد كه همين مثل ما زندگي كردن و عدم معرفت مردم در يكي از عوامل غيبت و موانع ظهور آن حضرت بوده است) عوامل غيبت را براي يك شخص خيرخواه و يك رهبر دلسوز صالح بررسي مي كنيم:اگر شهري را در نظر بگيريم كه افراد ظالم بر اين شهر حكومت مي نمايند مردم را مي كشند حقوق مسلمشان را ضايع مي نمايند باعث ناامني در شهر شده اند و از همه گونه ظلم بالاتر و از همه ي تضييع حق ها وحشتناك تر اين كه افراد خيرخواهي كه در اين شهر وجود دارند و جز نجات مردم و هدايت آنها براي هدف ديگري به اين شهر وارد نشده اند اينها بايد از همه بيشتر تحت فشار قرار گيرند و هر موقع كه فرصت مقتضي شد آنها را از بين ببرند. و درضمن كساني كه به اين افراد صالح نزديكترند مورد ظلم بيشتري قرار مي گيرند. [ صفحه 36] از طرف ديگر مردم ساكن اين شهر كه اين افراد براي سعادت آنها آمده اند نيز آنقدر شجاعت و درك و فهم ندارند كه با اين ستمگران مقابله نمايند و اين افراد صالح را بر شهر مسلط نمايند بلكه در موارد زيادي بر عكس به ستمگران كمك هم مي نمايند طبيعي است بعد از اين كه تعدادي از اين رهبران دلسوز به دست ظالمين از بين رفتند در نهايت فردي كه باقي مي ماند براي متنبه شدن مردم كه براي سعادت خود قيام نمايند از ديد مردم غايب مي شود.تا در نهايت اين مردم را از وضع اسف باري كه دارند نجات دهد. كه اين مثال را مي توانيم با

زندگي ائمه اطهار (عليهم السلام) و برخورد ظالمين و مردم با آنها و در نهايت غيبت ولي عصر (ارواحنا فداه) تطبيق دهيم كه انشاء الله بحث خواهد شد.و در مثال مذكور تا وقتي كه مردم واقعا سعادت خود را نخواسته باشند و براي آن قدم بر ندارند در ظاهر شدن آن شخص در بين مردم مانع خواهد بود كه همان طور كه در ظهور ولي عصر (ارواحنا فداه) مانع مي باشد.و هر قدمي كه مردم اين شهر در جهت رفع موانع و كسب سعادت خود بردارند امكان ظهور و ظاهر شدن آن رهبر دلسوز بيشتر مي شود همان طور كه مردم ايران، با انقلاب اسلامي موانعي را برطرف نمودند و باعث تعجيل در ظهور حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) شدند. اكنون مباحث خود را در سه فصل تحت عناوين؛ «عوامل غيبت حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) موانع ظهور حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) و رابطه ي ظهور با انقلاب اسلامي، تقديم مي نمايم.

عوامل غيبت حضرت ولي عصر

اشاره

در ابتدا بايد توضيح دهم كه ريشه ي عوامل غيبت را بايد در شيطان جستجو نمود زيرا در همان آغاز درگيري بين خداوند و شيطان طبق آيات شريفه ي سوره ي حجر كه خداوند متعال به شيطان مي فرمايد چرا سجده نكردي او جواب داد كه براي اين كه [ صفحه 37] بشر را از گل و لاي خلق كرده اي و بالاخره از خداي تعالي مهلت خواست كه خداوند متعال فرمود تا روز وقت معلوم مهلت داده شدي. كه با توجه به روايات خاندان عصمت و طهارت (عليهم السلام) در ذيل اين آيات معلوم مي شود كه خداي تعالي تا روز ظهور امام عصر (ارواحنا فداه) به شيطان مهلت داده است. [3]

از اين رو چون مهلت فعاليت و پايان زندگي شيطان تا روز قيام حضرت بقية الله (ارواحنا فداه) تعيين شده آن لعين محور حملات و فعاليتهاي خود را با امام زمان (ارواحنا فداه) و حضور بين مردم كه تمام بشريت بتواند از ايشان بهره مند شود قرار داده است. كه فعاليت وي در دو جنبه ي زير علت اساسي و شايد بتوان گفت غيبت را به دنبال داشته است:

ظلم ظالمين

اشاره

در مثالي كه در ابتداي كلام زديم حالا بررسي نماييم كه ظالميني كه بر شهر مسلط شده اند و از فرمانده ي كل يعني شيطان دستور مي گيرند براي از بين بردن اساس انسانيت چه كارهايي انجام داده اند:

بستن درب خانه ي علم و حكمت

اساسي ترين كاري كه افراد ظالم مسلط بر شهر مي توانند انجام دهند اينست كه كاري نمايند كه رهبر دلسوزي كه در شهر وجود دارد فلج شود و از فعاليتهاي خيرخواهانه اي كه داشته به طور كلي منع شود كه در اين صورت بديهي است كه چه وضعي پيش خواهد آمد. آري وقتي كه ظالميني كه در صدر اسلام بودند و درب خانه ي علي (عليه السلام) كه طبق فرمايش حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در دعاي ندبه كه مربوط به عشاق ولي عصر (ارواحنا فداه) مي باشد حضرت علي (عليه السلام) درب [ صفحه 38] شهر علم پيغمبر (صلي الله عليه و آله) مي باشند و هر كس بخواهد وارد اين شهر شود بايد از درب آن وارد شود آتش زده شد و بسته گرديد و حضرتش خانه نشين شد ديگر راهي از نظر ظاهر براي ورود به شهر و استفاده از علم و حكمت آن باقي نمي ماند يعني با اين كار رابطه ي مردم با روح رسول الله كه دستورات هدايت كننده طبق آيه ي قرآن و تفسير اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) حضرت علي (عليه السلام) بود قطع شد خوب چنين مردمي وضعيتشان معلوم است كه در چه جهلي فرو رفتند و چون اين بسته بودن تا زمان حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) ادامه يافت آن حضرت براي اين كه شرايط باز شدن اين درب علم و حكمت فراهم شود

و اين بسته بودن ابدي نشود غيبت را اختيار نمودند.

از بين بردن معادن خير و خوبي

ظالميني كه بر شهر مسلط شده اند از ترس اين كه شرايط انجام فعاليتهاي آن فرد و رهبر دلسوز فراهم نشود و در يك صف مناسب اساس ظلم آنها را برنيندازد تنها به از بين بردن زمينه ي فعاليتهاي او اكتفا نمي كنند بلكه با از بين بردن آن شخص خيال خود را راحت مي نمايند. ائمه (عليهم السلام) طبق زيارت جامعه ي كبيره معدن هر خير و خوبي مي باشند يعني آنچه از خوبي تصور شود منشاء و معدن آن ائمه اطهار (عليهم السلام) مي باشند. وقتي كه منشاء تمام خوبيهايي كه به انسان مي خواهد برسد در وجود ائمه اطهار (عليهم السلام) بود و ظالميني كه در آن زمان مسلط شده بودند اين معادن را يكي پس از ديگري نابود كردند (البته از نظر زندگي دنيايي) باعث مي شود كه مردم به دوران جاهليت برگردند و براي اين كه بشر به طور كلي از اين معدن خير محروم نشود و به هلاكت ابدي نرسد حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) وارد به غيبت شدند. [ صفحه 39]

عود مردم به دوران جاهليت

در مثال ما ظالميني كه اداره ي امور شهر را بزور عهده دار شده اند با اين اعمال كه در بالا ذكر شد مردم را به قبل از زماني كه اين رهبر دلسوز وارد شهر شده باشد مي كشانند.با توجه به فرمايش حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كه فرمودند: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است (مردن در كفر و نفاق و گمراهي).» [4] مشخص مي شود كه، وقتي مردم را از معدن علم و حكمت دور كردند و

نگذاشتند بفهمند كه معدن حق [5] و معدن خير [6] چه كسي است و چه شخصي است كه تمام سعادت دنيا و آخرتشان را تأمين مي كند در واقع مردم را به دوراني انتقال داده اند كه امامي در بين آنها نيامده و نبوده است. چون در دوران جاهليت علت آن همه وحشيگري ها اين بوده است كه مردم به طور كلي از حقايق دور بوده اند و با توجه به اين كه ثابت شد معدن حق و حقيقت امام (عليه الصلاة و السلام) است حال فرقي نمي كند ايشان كلا در بين مردم نباشد يا در بين مردم باشند و مردم به ايشان كاري نداشته باشند. كه اين عمل ظالمين علت ديگري براي غيبت دردناك حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مي باشد.

سرگردان نمودن مردم

ظالميني كه در شهر حكمفرمايي مي نمايند براي اين كه اگر زماني شد كه شرايط فراهم شد و يكي از رهبران دلسوز توانست بعضي از مردم را نجات دهد از اين هدايت و نجات جلوگيري كنند بايد يك كار ديگر بكنند و آن اينست كه مردم را [ صفحه 40] طوري تربيت نمايند و به آنها چيزهايي ببخشند كه خود را از آن رهبر دلسوز بي نياز ببينند. آري اين كار را با ائمه (عليهم السلام) نمودند در زمان خلافت بني عباس مثلا مأمون با وارد كردن فلسفه ي يونان و قرار دادن آن در برابر علم ائمه (عليهم السلام) [7] باعث فساد در اعتقادات مردم شد و بالاخره عباسيان در زمينه ي احكام و اخلاق نيز فعاليتهاي چشمگيري انجام دادند به طوري كه از اين طريق دكاني در برابر مكتب علمي اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله) كه در

ميدان علم و دانش در اوج شهرت بودند باز كردند تا بدين وسيله مشتريان آن مكتب را كم و از فروغ آن بكاهند. [8] .در توضيح اين مطلب بايد عرض كنم كه چون ما مدعي هستيم كه دين اسلام، دين كاملي است و هيچ نقصي و هيچ نيازي در آن راه ندارد و در قرآن همه چيز بيان شده طبق آيه ي شريفه ي «ولا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين» و ائمه (عليهم السلام) كه مترجمان و حاملان حقيقت قرآن [9] هستند تمام حقايق مادي و معنوي مورد لزوم بشر را مي دانند. پس يك شيعه ي واقعي اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) در هيچ زمينه اي احتياج به غير ائمه (عليهم السلام) پيدا نمي كند.اين كاري كه عباسيان نمودند اساس اسلام را با خطر جدي مواجه نمودند كه دانشمندان خارجي مي توانند ادعا كنند كه اگر اسلام دين كاملي بود چه نيازي به فلسفه ي يونان داشت. مثل اين كه حاكم و مردم يك شهر اين ادعا را بنمايند كه در اين شهر همه ي احتياجات ما موجود است و ما به هيچ وجه به ديگران احتياج نداريم و حتي اگر آنها هم احتياج دارند ما قادر به جوابگويي همه هستيم. حال اگر جمعي از مردم اين شهر دست نياز به سوي ديگران دراز كنند و از اجناس آنها استفاده كنند و حتي به اجناس آنها توجه بيشتري از اجناس خودشان بنمايند دو قضاوت را [ صفحه 41] مي توان در اينجا نمود:يكي اين كه هم حاكم و هم مردم اين شهر افراد دروغگو و حقه بازي هستند.ديگر اين كه جمعي از مردم اين شهر خودشان را از زير

لواي حاكم خارج نموده اند و بي توجه به مردم و موجودي خودشان چشمشان را دارايي ديگران گرفته است.حال وقتي كه اسلام ادعا مي كند كه دين كاملي است و تمام احتياجات بشر را تا روز قيامت در بردارد اگر عده اي آمدند با اين كه در ظاهر مسلمان هستند به دين ها و مكاتب و علوم بيگانگان روي آورند عملا آن كه اسلام در وجود اوست يعني امام (عليه الصلاة و السلام) را كنار گذاشته اند و اين گونه ظلم ظالمين كه بسيار هم از اين جهت موفق بوده اند باعث سرگرداني مردم و انزواي ائمه (عليهم السلام) شد. و از آنجا كه اگر اين وضع ادامه يابد با توجه به اين كه گفته شد يك قسمت از ظلم ظالمين از بين بردن امام معصوم (عليه الصلاة و السلام) است پس وقتي كه علوم اهل بيت (عليهم السلام) اين چنين كنار گذاشته شد خود ائمه (عليهم السلام) هم كه از بين رفتند يعني همه ي خوبيها از بين رفته است و از طرف ديگر همان طور كه در ذيل بحث مي شود مردم هم زمينه ندارند پس بايد امام (عليه الصلاة و السلام) غايب شود تا دين خدا محفوظ بماند.

ضعف و سستي مردم

اشاره

در اين بخش بررسي مي كنيم كه چگونه شيطان به وسيله ي ظالمين حاكم بر شهر از ضعف و سستي مردم آن استفاده كرد و باعث غيبت امام عصر (ارواحنا فداه) گرديد:در اين بخش داد سخن بسيار است چون اين مسأله بود كه باعث تقويت قسمت اول يعني ظلم ظالمين شد. ظالميني كه بعد از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) جرأت پيدا نمودند مردم را به ذلت بكشانند در اثر ضعف مردم بودند

حال نگاهي اجمالي داشته باشيم به ميزان اين ضعف تا اين كه متوجه شويم چگونه روايت «ارتد الناس بعد النبي الا ثلاث» و در بعضي روايت الا سبعة در مورد اين مردم صدق مي كند. [ صفحه 42]

ناديده گرفتن تأكيد دو دهه ي پيغمبر در مورد امامت

اشاره

در ابتدا نگاه و بررسي اجمالي به چگونگي اين تأكيد پيامبر (صلي الله عليه و آله) در مورد ولايت و امام معصوم بعد از خودشان مي نماييم و در نهايت نتيجه مي گيريم كه بي توجهي و ضعف مردم به اين تأكيدات و زحمات پيامبري جز غيبت امام عصر (ارواحنا فداه) نخواهد داشت:

در ابتداي بعثت

پيامبر (صلي الله عليه و آله) از همان سالهاي اول بعثت شريفشان بموازات تبليغ از رسالت خودشان مسأله ي امامت را نيز بيان فرمودند به طوري كه اگر انسان كمي دقت نمايد و انصاف به خرج بدهد اين طور متوجه مي شود كه رسالت حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و امامت ائمه هدي (عليهم السلام و السلام) دو چيز لازم و ملزوم يكديگر بوده اند.وقتي كه پس از سه سال از مبعث، خداي تعالي به حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) آيه ي «وانذر عشيرتك الاقربين» [10] يعني اي پيامبر خويشاوندان نزديك خود را از عذاب الهي بترسان را وحي فرمود، پيامبر (صلي الله عليه و آله) پس از دو بار كه تعدادي از اقوام خود را به وسيله ي حضرت علي بن ابيطالب (عليه السلام) دعوت نمودند. فرمودند: اي فرزندان عبدالمطلب گمان نمي كنم كسي براي اقوام خود بهتر از آنچه من براي شما آورده ام آورده باشد. و مي دانيد من هيچ گاه دروغ نگفته و نمي گويم من براي شما سعادت دنيا و آخرت را آورده ام يعني خداي تعالي مرا به عنوان پيامبر براي تمام مردم دنيا مبعوث كرده و به من امر فرموده كه در مرحله ي اول اقوام و خويشاوندان خود را راهنمايي كنم و شما كه معجزه ي مرا در بركت يافتن اين غذا ديديد و

از آن غذا خورديد مانند بني اسرائيل كه آنها مائده ي آسماني را خوردند و [ صفحه 43] ايمان نياوردند خداي تعالي به عذاب سختي او را مبتلا خواهد فرمود و اين را هم بدانيد كه خداي تعالي براي هر پيامبري از اقوام و نزديكانش وصي و وارثي قرار داده چنان كه هارون را براي حضرت موسي قرار داد. و هر كس زودتر و بهتر به من ايمان بياورد برادر من و خليفه ي من خواهد بود. حالا از ميان شما چه كسي زودتر اين كار را مي كند؟ «علي بن ابيطالب» (عليه السلام) از جا برخاست و گفت: من با شما بيعت مي كنم. پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دوباره و سه باره مطالب خود را تكرار كرد كسي جز «علي» (عليه السلام) جواب آن حضرت را نداد حضرت «رسول اكرم» (صلي الله عليه و آله)، «علي بن ابيطالب» (عليه السلام) را جلو خواست و با او بيعت كرد و به او فرمود: تو برادر و خليفه و وارث و وصي مني.عكس العمل آنها اين بود كه رو به ابوطالب كردند و خنديدند و گفتند: پس از اين تو بايد فرمانبردار پسر خودت باشي و او را مسخره مي كردند.خلاصه اين كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) تا پايان عمر شريفشان آن قدر مسأله ي امام بعد از خودشان را چه لسانا و چه عملا بيان فرمودند كه منابع مختلف شيعه و سني به وضوح اين مطلب را نشان مي دهند. كه از باب نمونه قضيه اي كه از اواخر عمر شريفشان اتفاق افتاد را بيان مي نماييم.

قضيه ي غدير خم و نصب خلافت

پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اعمال حجش را كه

تمام كرد و قصد رفتن به مدينه را فرمود حضرت «اميرالمومنين» (عليه السلام) و ساير مسلمانان در خدمتش بودند. وقتي به «غدير خم» رسيدند «رسول اكرم» (صلي الله عليه و آله) در آنجا به امر پروردگار متوقف شدند مسلمانان نيز به بيعت از آن حضرت در آنجا ماندند. و علت توقفشان اين بود كه خداي تعالي به «پيغمبر اكرم» (صلي الله عليه و آله) امر كرده بود كه «علي بن ابيطالب» (عليه السلام) به عنوان جانشين خود براي مردم معرفي كند. [ صفحه 44] و با اين كلام پروردگار متعال جدي بودن اين پيام را تأكيد كرد كه: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدي القوم الكافرين» [11] يعني اگر اين كار را نكني رسالتي را كه از جانب خدا داشته اي ابلاغ نكرده اي و خدا تو را از شر مردم نگه مي داد.بالاخره پيامبر (صلي الله عليه و آله) در طي خطبه اي كه ايراد فرمودند اين آيه را قرائت نمودند: «انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة و هم راكعون». [12] .سپس حضرت فرمودند: اي مردم بزودي من براي هميشه از بين شما مي روم و دعوت حق را لبيك مي گويم ولي در ميان شما چيزي را كه اگر متمسك به آن باشيد هرگز گمراه نمي شويد مي گذارم يكي كتاب خداست و ديگري عترتم كه اهل بيت من مي باشند و اين دو از هم جدا نمي شوند تا در كنار حوض كوثر بر من برگردند.اي اجتماع مردم مسلمان «علي بن ابيطالب» (عليه السلام) را

بر ديگران برتري دهيد زيرا او بعد از من از همه ي مردم از مرد و زن بافضيلت تر است. به وسيله ي ما خداي تعالي به مردم روزي مي دهد از رحمت خدا دور است و مورد غضب پروردگار است كسي كه اين سخن مرا رد كند و با سخن من موافقت نداشته باشد همه بدانيد كه جبرئيل مرا از جانب پروردگار به اين مطلب خبر داد و گفت: كسي كه علي (عليه السلام) را دشمن بدارد و او را از روي محبت پيروي نكند بر او لعنت خدا و غضب خدا خواهد بود. و كوشش كنيد و بپرهيزيد از اين كه با «علي بن ابيطالب» (عليه السلام) مخالفت نمائيد و بعد از آن كه مسلمان شده ايد و قدمتان در راه اسلام استوار گرديده است لغزش پيدا كنيد خدا دانا است به آنچه عمل مي كند.خلاصه اين كه مردم در طي سه روز زن و مرد آمدند و به حضرت «علي بن [ صفحه 45] ابيطالب» (عليه السلام) تهنيت و تبريك گفتند و با آن حضرت بيعت نمودند.حديث غدير خم طولاني است و در آن حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) حتي در مورد حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) هم فرمايشاتي داشته اند ولي به خاطر طولاني شدن كلام از آن خودداري مي كنم و فقط يك جريان از حادثه ي غدير خم كه نشان دهنده ي ضعف زياد مردم مي باشد چون با اين كه عذاب دشمني با «علي بن ابيطالب» (عليه السلام) را با چشم خود ديدند باز مي بينم كه پس از رسول الله (صلي الله عليه و آله) با حضرتش چگونه رفتار نمودند.«حارث بن نعمان فهري» بر شتر خود

سوار بود (در همان روز غدير خم) ولي به خاطر دشمني كه با «علي بن ابيطالب» (عليه السلام) داشت به نزد «پيغمبر اكرم» (صلي الله عليه و آله) رفت و با كمال بي ادبي و دعوا گفت: ما را گفتي كلمه ي شهادتين بگوئيد، گفتيم، پنج بار نماز بخوانيم، خوانديم، زكات بدهيم و روزه و حج و جهاد بكنيم، كرديم، چرا ديگر پسر عمت را براي خلافت معرفي كردي و به سرپرستي مسلمين گماشتي و مي گويي بعد از من او را اطاعت كنيد آيا اين گفتار را از خودت مي گويي يا از جانب خدا گفته اي؟«پيغمبر اكرم» (صلي الله عليه و آله) با كمال تواضع و فروتني فرمودند: به خدايي كه جز او خدايي نيست آنچه در حق «علي» (عليه السلام) گفتم به امر خدا بود. «حارث» رويش را برگرداند و گفت: خداوند اگر آنچه محمد (صلي الله عليه آله) در حق علي (عليه السلام) مي گويد راست است بر سر من از آسمان سنگي بيندازد يا مرا به عذاب دردناك گرفتار كند. هنوز اين سخن در زبانش بود كه سنگي از آسمان بر سرش افتاد و مانند اصحاب فيل كشته شد و خداوند اين آيات را نازل فرمود: «سئل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له من دافع». [13] .با توجه به مبحث بعدي مشخص مي شود كه ضعف و سستي مردم چگونه [ صفحه 46] تأكيدات و زحمات 23 ساله ي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به مقدار زيادي هدر داد و چگونه اين ضعف حقايقي را كه از روز، روشن تر بود پوشاند و روزگار را مانند شب ظلماني تاريك نمود. كه اين پوشاندن حقايق زمينه را

براي غيبت امام عصر (ارواحنا فداه) فراهم نمود.

بي توجهي بيش از دويست ساله به سفينه ي نجات

اشاره

ما معتقديم كه تمام ائمه (عليهم السلام) و امام زمان (ارواحنا فداه) سفينه ي نجات انسان به ساحل سعادت مي باشند. و براي اين كه مقداري از اهميت سفينه ي نجات مشخص شود اين موضوع را با كشتي نوح (علي نبينا و آله و عليه السلام) مقايسه مي نماييم:مي دانيم كه حضرت نوح پس از آن كه تبليغش را انجام داد و جز افراد بسيار كمي به او گرويدند و بقيه به صريح آيه شريفه ي قرآن تبليغ حضرت نوح جز اين كه بر كفر و عداوتشان مي افزود [14] اثر ديگري نداشت كه خداوند متعال دستور ساختن كشتي را به حضرت نوح داد و بالاخره موقع موعود كه فرا رسيد خداوند به حضرت نوح دستور داد كه با پيروانش سوار كشتي شوند در آنجا حضرت نوح مي خواست فرزندش را نجات دهد كه فرزندش جواب داد من به كوههاي بلند پناهنده مي شوم و اينگونه از غرق شدن نجات پيدا مي كنم كه سرانجام هم هلاك شد و از بين همه تنها كساني كه سوار كشتي بودند نجات پيدا كردند. بنابراين در طول تاريخ ائمه اطهار (عليهم السلام) كه نگاه مي كنيم از بين آن همه مسلمان تنها تعداد معدودي واقعا به ساحل نجات رسيده اند و بقيه در درياي پر تلاطم دنيا غرق شده اند چون اكثرا به طور حقيقي سوار اين كشتي نجات نشده اند و در درياي دنيا خواسته اند به بوته هاي روي آب كه ماديات دنيا باشد و يا اگر كوهي كه در نظر آنها آسيب ناپذير بوده مثل افراد قدرتمند ظالم متوسل و پناهنده شوند. [ صفحه 47] براي اين كه ضعف و سستي مردم در توجه ي به سفينه ي

نجات خاندان عصمت و طهارت (عليهم السلام) كه از علل بسيار مهم حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مي باشد مشخص شود چند نمونه ي بسيار مختصر را ذكر مي نمايم:

رفتار با اميرالمؤمنين

با آن تأكيدي كه در قبل متذكر شديم كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) نسبت به علي بن ابيطالب (صلوات الله عليه) نمودند و در واقع نتيجه ي زحمات طاقت فرساي پيامبر (صلي الله عليه و آله) در ولايت اميرالمومنين علي (عليه السلام) خلاصه مي شود ببينيم چگونه مردم نسبت به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) اداي دين نمودند. از علي بن ابيطالب (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در آن لحظات آخر عمرش دستور داده بود تمام مردم در لشكر اسامة بن زيد در خارج مدينه جمع شوند و احدي از عرب زادگان و قبيله ي اوس و خزرج و غير هم از مردم در مدينه باقي نماند، پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) همه ي آنهايي را كه ممكن بود عهد و پيمان را بشكنند و جنگ و دعوا بوجود بياورند و كساني كه مرا به چشم كينه نگاه مي كنند و در دل كينه ي مرا به خاطر كشته شدن پدرانشان يا برادرانشان يا دوستانشان در جنگها و غزوات كه به دست من انجام شد، در دل داشتند به طرف خارج مدينه و به لشكر اسامه روانه كرد، مهاجرين و انصار و ساير مسلمين و حتي منافقين و كساني كه به اسلام اعتقادي نداشتند و ممكن بود توطئه كنند همه را زير پرچم اسامه جمع كرد. منظورش اين بود كه مبادا كسي در بين مردم مدينه باقي بماند كه چيزي بگويد كه

من آن را كراهت داشته باشم و كسي نباشد و كه خود را در مقام خلافت و ولايت و قيام به امور رعيت ولايت بعد از او بنمايد لذا آخرين كلام آن حضرت درباره ي امتش اين بود كه همه به سوي لشكر اسامه حركت كنند و احدي تخلف نكند، بالاخره حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند، ولي با كمال تأسف پس از وفات [ صفحه 48] رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) ديدم عده اي كه بنا بود در اردوگاه اسامه در لشكر باشند از دستور فرمانده ي خود سرپيچي كردند و زير پرچم او نماندند و به سوي مدينه بازگشتند. آن روز من مشغول كفن و دفن بدن مطهر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بودم و از آنچه در اطرافم مي گذشت غافل بودم. زيرا معتقد بودم مهمترين كار برايم آن روز مراسم تدفين رسول خدا (صلي الله عليه و آله) است، آنها از اين فرصت استفاده كردند و نقشه ي خود را عملي نمودند اين كار آنان، آن هم در وقتي كه زير فشار مصيبت و ابتلاء به ماتمي به آن عظمت بودم مانند نمكي بود كه بر زخم دلم پاشيده باشند ولي من صبر كردم و وظايف خودم را ترك نكردم. [15] .اين يك نمونه و نمونه ديگر آن مصيبت هاي وارده بر علي بن ابيطالب (عليه السلام) در وفات فاطمه ي زهرا (سلام الله عليها) مي باشد.

رفتار با دو آقاي جوانان اهل بهشت

مي دانيم كه حضرت رسول در مورد حضرت مجتبي و حضرت سيدالشهداء (صلوات الله عليهما) فرمودند كه اين دو دو سيد آقاي جوانان اهل بهشت هستند. در مورد ضعفي كه مردم در مقابل اين دو امام مبين انجام دادند اگر

بخواهيم مطلب بگوييم بسيار طولاني مي شود ولي رفتار مردم را با حضرت سيدالشهداء آن هم خيلي مختصر متذكر مي شويم كه چگونه مردم مسلماني كه دسته جمعي بر ايشان دعوتنامه فرستادند و خود را مطيع و منقاد حضرتش معرفي نمودند وقتي پاي محبت دنيا پيش آمد خون ايشان و اصحاب و فرزندانش را ريختند و حرم حضرتش را اسير نمودند و با آنها چگونه رفتار نمودند.نتيجه اين كه اگر مختصر دقتي بنماييم متوجه مي شويم كه همه ي افرادي كه در مقابل ائمه (عليهم السلام) به جنگ و مقابله برخاستند و تا سر حد جان تصميم به [ صفحه 49] شكستن و از بين بردن اين كشتي نجات گرفتند از اول افراد كافر و ملحدي نبودند از ابتدا به ظاهر مسلمان بودند و ظاهرا اظهار محبت مي نمودند اما چون مراحل ايمان را نپيموده بودند و تزكيه ي نفس ننموده بودند از آن ضعف و سستي كه داشتند شيطان قسم خورده آنها را خيلي سريع و راحت از پا در آورد و آنها حداقل مقدار كمي از استقامت شيطان را كه وقتي تصميم به اغواي بشر گرفت به طور جدي الآن هم حتي پس از هزاران سال كارش را شبانه روزي انجام مي دهد نداشتند كه وقتي تصميم به ياري و دفاع و اطاعت از حريم امام زمانشان گرفتند از موضع خودشان عقب نشيني نكنند كه نتيجه آن بشود كه بتوان به همه ي ائمه (عليهم السلام) مظلوم گفت.آري اين ضعف و سستي مردم تا زمان امام عسكري (صلوات الله عليه) ادامه پيدا نمود و با توجه به بحثي كه بعد از اين مي آيد اين ضعف و سستي مردم باعث غيبت امام عصر (ارواحنا فداه)

شد.تا اينجا كه بحث شد ممكن است اين سوال پيش آيد كه چه دليلي دارد براي اين مردمي كه اين قدر ضعيف هستند و طي دهها سال نشان داده اند كه اهل ياري و پيروي از امام زمانشان نيستند باز امامي بيايد و غايب شود؟!

هدف از خلقت غيبت را در مورد ما مردم ايجاب مي كند

در ابتداي خلقت كه خداوند متعال بدن حضرت آدم (علي نبينا و آله و عليه السلام) را آفريد ملائكه به خداي تعالي عرض نمودند كه آيا مي خواهي بشري بر روي زمين قرار دهي كه فساد و خونريزي كند. [16] با توجه به اين آيه معلوم مي شود كه ملائكه كه بندگان و عباد مكرمون خداي تعالي هستند كه لا يستبقونه بالقول مي باشند هيچ گاه درباره ي چيزي كه اطلاعي ندارند چنين مطلبي را بيان نمي نمايند. اين مطلب را روايتي كه از امام صادق (عليه الصلاة و السلام) نقل شده روشن مي نمايد. [ صفحه 50] با اين مضمون كه شخصي نزد امام صادق (صلوات الله عليه) مي رود و از حضرتش سوال مي نمايد قبل از اين عالم و آدم چه چيزي بود حضرت جواب مي فرمايند عالم و آدمي ديگر. شخص سوال مي كند قبل از آن عالم و آدم چه چيزي بوده حضرت جواب مي دهند عالم و آدمي ديگر. بالاخره حضرت مي فرمايند اگر تا صبح سوال كني باز مي گويم عالم و آدم ديگري.سپس سوال ملائكه بجا بوده است. سپس ملائكه عرضه داشتند كه ما تو را تسبيح مي كنيم و تو را تقديس مي نماييم و بالاخره تو را عبادت مي كنيم چرا بشر خونريز را دوبار آفريدي؟ [17] .خداي متعال جواب فرمود من چيزي مي دانم كه شما نمي دانيد. [18] در نهايت خداي تعالي به ملائكه مي فهماند كه در

نهايت جهان به صلح و آرامش و عدل و قسط مي رسد و اين دوره، مانند قبل دوره ي خونريزي نيست كه در نهايت با همين جنگ و خونريزي دنيا تمام شود. پس آن هدفي كه خداي تعالي از خلقت بشر داشته همان طور كه مشاهده مي كنيم تاكنون تحقق نبخشيده است و تنها در دوران ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) محقق مي شود و از طرفي چون خداي تعالي به بشر اختيار داده كه با اختيار خود زمينه ي عدل و صلح را فراهم نمايد با توجه به مباحث قبلي ديديم كه در زمان 11 امام معصوم بشر اين كار را ننموده است بايد غيبتي زمينه ساز ظهور باشد تا بشر آمادگي و لياقت آن دوران را پيدا نمايد.پس در زمينه ي بحث هايي كه تاكنون شد چون خداي تعالي از يك طرف وعده ي چنين روزي را داده كه اگر خواسته باشيم كل آيات و رواياتي كه در اين زمينه بيان شده بياوريم مطلب بسيار طولاني مي شود [19] و از طرف ديگر مي خواهد اين امر [ صفحه 51] طبيعي صورت بگيرد يعني مردم با اختيار خودشان سعادت خودشان را بدست بياورند و تاكنون به اين خواست الهي جامه ي عمل نپوشانده اند باعث غيبت حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) شده است.

موانع ظهور حضرت ولي عصر

اشاره

در اين قسمت مي خواهيم ثابت كنم موانع ظهور حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) فقط از مردم نشأت مي گيرد چون براي ظهور دو چيز لازم است يكي دنيا پر از ظلم و جور شود ديگر اين كه مردم آمادگي تشريف فرمايي امام زمان (ارواحنا فداه) را پيدا نمايند.قسمت اول يعني اين كه دنيا بايد پر از ظلم و جور شود كه ثابت كرديم تقريبا

پس از رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دنيا پر از ظلم و جور شد.زيرا ما چون هميشه چشممان به ظواهر و مالك اشياء است هيچ گاه حقيقت ملكوت اشياء را نمي بينيم و علت اصلي تمام بدبختي هاي ما نيز همين است. مثلا اين آيه ي شريفه اشاره به همين مطلب دارد كه خداوند متعال مي فرمايد: «و قال الملأ من قومه الذين كفروا... ما هذا الا بشر مثلكم يأكل مما تأكلون منه و يشرب مما تشربون و لئن اطعتم بشرا مثلكم انكم اذا لخاسرون». [20] تا آنجا كه اين كفار مي گويند: «ان هي الا حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين». [21] .يعني كساني كه حق را مي پوشاندند و نمي خواستند حق را ببينند چون تنها ظاهر را نگاه مي كردند مي گفتند اين (منظور پيامبر آن قوم) نيست مگر بشري مثل شما از آنچه شما مي خوريد مي خورد و از آنچه مي نوشيد مي نوشد كه اگر از او كه بشري مثل شماست اطاعت كنيد حتما زيان كننده خواهيد بود و براي ما فقط زندگي دنياست و ما مبعوث و برانگيخته نخواهيم شد. خوب اين سخن آنان بود [ صفحه 52] حال اگر ما هم در مورد ظلم فقط اين را بيان كنيم كه ظلم يعني اين كه در تمامي شهرها و روستاها و همه جاي دنيا كشتار و جنگ و خونريزي باشد و چون الآن جاهايي مثل ايران هست كه اين گونه نيست پس دنيا پر از ظلم و جور نشده بسيار اشتباه خواهد بود. چون اگر اكنون اين طور فرض كنيم كه در هيچ جاي دنيا جنگ و خونريزي نباشد و همه ي مردم به جاي 20

سال و 30 سال، 120 سال عمر كنند، خوب اين عمري كه بويي از انسانيت در آن نباشد، اين زندگي كه در آن از خدا و معنويت خبري نباشد چه فايده و ثمري دارد؟ بنابراين ظلم واقعي اينست كه خداي تعالي كه ما را در اين مدت كوتاه عمر انسان در دنيا آورده است و سعادت زندگي ابدي ما به اين دنيا بستگي دارد ما نتوانستيم آن سعادت را كسب كنيم ظلم واقعي اينست كه ما امام زمان (عليه السلام) داشته باشيم امامي كه زندگي ما به او وابسته است و ما آدرسش را نداشته باشيم و نتوانيم از محضرش كسب معارف و حقايق را بنماييم.مثالي بزنم تا مطلب انشاءالله روشن تر شود. مثلا شخصي كه همه ي سرمايه اش 10 ميليون تومان است وقتي به او واقعا ظلم مي شود كه يا همه ي 10 ميليون تومان او را كسي نابود كند و يا مثلا نه ميليون و نهصد و نود هزار تومان آن را. ولي اگر از اين 10 ميليون تومان، فقط 10 هزار تومان آن از بين رفت هيچ شخص واقع بيني نمي گويد ظلم واقعي به اين شخص شده نهايت مي گويد مقداري به او ظلم شده است. ما انسانها در مثل اين طور هستيم وقتي كه قرار شد زندگي ميلياردها مسأله ي مان به همين زندگي 60-70 ساله ي دنيا بستگي داشته باشد و نتوانيم آن زندگي ابدي را تأمين كنيم و كسب نماييم مانند يك كاسب كه مغازه دارد سرمايه و جنس هم دارد ولي تمام اجناسش كرم خورده و فاسد است نمي تواند كسب نمايد ما هم چه امام (عليه الصلاة و السلام) از نظر ظاهر در كنار ما

تشريف داشته باشند يا نداشته باشند وقتي نمي توانيم از مغازه دنيا با اجناسمان كه ساعتها عمرمان مي باشد كاسبي كه كسب معرفتي و [ صفحه 53] كمالات از وجود مقدس حضرتش مي باشد بنماييم هيچ فرقي ندارد و ما در هر حال مورد ظلم واقع شده ايم و وقتي تمام مردم جهان اين چنين باشند جهان پر از ظلم و جور شده است. پس بايد از اين فكر بيرون بيائيم و منتظران اين جهت براي ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) نباشيم. و مكر شيطان را از اين جهت خنثي نماييم.حالا سوال اين است كه اگر دنيا پر از ظلم و جور شده چرا امام زمان (ارواحنا فداه) تشريف نمي آورند؟!اينجاست كه بايد علت را در خودمان چه فردي و چه اجتماعي جستجو كنيم آري بايد يك بررسي نمايين و ببينيم آيا ما از نظر اعتقاد و عمل با مردم صدر اسلام و زمان ائمه اطهار (عليهم السلام) فرقي كرده ايم يا نه؟ يعني از آنهايي نيستيم كه نامه به امامشان بنويسند و بعد كه امام (عليه الصلاة و السلام) تشريف آوردند ايشان را تنها رها كنند. و در تأييد اين مطلب كه موانع ظهور را بايد در مردم جستجو نمود و مدرك ذكر مي شود:

حديث حضرت فاطمه ي زهرا

حضرت فاطمه ي زهرا (سلام الله عليها) طبق فرمايشاتي كه به شخصي به نام محمود بن لبيد دارند از قول حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) چنين فرمودند: «خدا را شاهد مي گيرم كه شنيدم مي فرمود: علي بهترين كسي است كه به جاي خودم در ميان شما باقي مي گذارم و اوست امام و خليفه ي بعد از من و نيز دو فرزندم (حسن و حسين) و نه فرزند حسين

كه پيشوايان شايسته اند، اگر از آنان پيروي نموديد آنان را هدايت كننده و هدايت شده خواهيم يافت و اگر به خلاف آنان حركت كنيد و مخالفت نمائيد تا روز قيامت بين شما اختلاف خواهد بود. [22] . [ صفحه 54]

نامه ي حضرت بقية الله

حضرت بقية الله (ارواحنا فداه) طي نامه اي به شيخ مفيد (قدس سره) مي فرمايند: اگر شيعيان ما يكپارچه و يكدل به پيمان خود با ما وفا مي كردند هرگز سعادت ديدار ما و ميمنت ملاقات با ما از آنان به تأخير نمي افتاد و همانا ديداري با معرفت واقعي از سوي آنان نسبت به ما با عجله به سراغشان مي آمد و تنها اعمال بد خود آنان است كه آنان را از ما محروم نموده است. [23] .

حال نگاهي داشته باشيم به خودمان

عدم معرفت واقعي و احساس نياز

اكثر افراد معرفت درستي نسبت به امام زمان (ارواحنا فداه) ندارند براي اينكه اين موضوع روشن شود با مثالهايي اين مطلب را بيان مي نمايم: به طور كلي انسان به هر چيز به اندازه ي شناختي كه از آن دارد روي مي آورد مثلا چرا اكثر افراد دنبال ماديات هستند چون اين چنين بر ايشان جا افتاده كه هر كس مادياتش خوب باشد در زندگي راحت است، به كسي محتاج نيست، تا آخر عمر آقاي خود است و الي آخر. يا نياز انسان به آب، چون مي داند حياتش به آن بستگي دارد اگر مجبور باشد به حالت سينه خيز هم كه شده مي رود و خود را به آن مي رساند. براي اينكه به ميزان معرفتمان نسبت به امام زمان (ارواحنا فداه) و مقدار احساس نيازمان به ايشان پي ببريم به فرمايش حضرت در تشرف يكي از اخيار در مسجد جمكران توجه نماييم. حضرت فرمودند: شيعيان ما به اندازه ي آب خوردني ما را نمي خواهند اگر بخواهند دعا مي كنند و فرج ما را مي رسد. به راستي آيا ما به اندازه ي آب خوردن كه وقتي تشنه مي شويم دنبال آن مي رويم به آب حيات كه حضرت ولي عصر (ارواحنا

فداه) است [ صفحه 55] اهميت مي دهيم.وقتي كه حضرت سيد الشهداء و امام صادق (صلوات الله عليها) مي فرمايند: لو ادركته لخدمته ايام حياتي: اگر زمان فرزندم حجة بن الحسن (عليه السلام) را درك مي نمودم تمام عمر خدمتگذارش بودم. اگر ما هم امام زمانمان را مي شناختيم و واقعا درك مي نموديم كه همه چيزمان به وجود امام زمان (ارواحنا فداه) بستگي دارد. [24] و ايشان خليفة الله و لسان الله و عين الله [25] مي باشند ما هم به حضرت سيد الشهداء و امام صادق (صلوات الله عليهما) اقتدا مي كرديم و تمام عمرمان را صرف خدمتگذاري آن وجود مقدس مي نموديم پس عدم معرفت، عدم نياز را به دنبال دارد و همان طور كه اگر انسان تشنه باشد ولي به طرف آن حركت نكند همين طور هم اگر ما به طور واقعي به طرف امام زمان (ارواحنا فداه) حركت ننماييم بايد عدم ظهور را در خودمان جستجو كنيم.

ناسپاسي

يكي ديگر از موانع ظهور كه از مردم نشأت مي گيرد ناشكري و ناسپاسي مردم در مقابل نعمات بي حد و حساب معنوي و مادي الهي بخصوص نعمت ولايت كه بزرگترين نعمت است مي باشد كه معصيت ها نشان دهنده ي اين ناسپاسي مي باشند و از آنجا كه خداي تعالي فرموده است «و ان شكرتم لا زيدنكم و ان كفرتم ان عذابي لشديد». اصولا كفر به معناي پوشاندن حق است كه وقتي حق خداي تعالي و ائمه اطهار (عليهم السلام) پوشانده شود عذاب بسيار شديدي به صريح اين آيه ي قرآن به دنبال دارد و اگر انسان بفهمد هيچ عذابي شديدتر از دوري از امام و مقتداي خويش وجود ندارد. [ صفحه 56]

وجود صفات رذيله و محبت دنيا

كه اين مسأله از عدم معرفت به امام زمان (ارواحنا فداه) و غفلت از آن حضرت نشأت مي گيرد چون اگر خودمان را صاحبخانه اي در نظر بگيريم كه ميهماني بسيار با عظمت و شخصيت كه حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) باشند مي خواهد تشريف بياورند همان طور كه در مقابل يك ميهمان عادي خانه ي خود را تميز مي كنيم هر گونه نقصي را تا حد امكان برطرف مي نماييم لوازم مورد نياز براي ميهمان را مهيا مي كنيم و منتظر آمدن ميهمان مي شويم اگر در مقابل امام زمان (ارواحنا فداه) هم همين قدر بيدار بوديم و ايمان داشتيم كه هر لحظه ممكن است تشريف بياورند [26] خانه ي دل خود را از جميع گناهان و صفات رذيله و صفات حيواني و شيطاني و محبت دنيا پاك مي نموديم و آن را براي تشريف فرمايي آن عزيزترين عزيزها مزين به صفات حميده مي نموديم ولي غفلت بزرگي كه ما را فرا گرفته آنچنان ما را در صفات

رذيله و محبت دنيا غرق نموده كه شايد اصلا به فكر اينكه براي ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) بايد قدري از آنچه كه با شأن و مقام آن حضرت منافات دارد كناره بگيريم نيفتيم.

مردم و نفوذ شيطان

اشاره

بديهي است وقتي كه مردم خانه ي دل خود را براي ورود امام زمان (ارواحنا فداه) آماده نكنند آنجا محل رفت و آمد شيطان و اوليائش مي شود. و وقتي كه اين چنين شد شيطان انسان را به هر جا بخواهد مي كشاند و هر دستوري بدهد مجاب واقع مي شود. از آنجا كه شيطان پايان عمرش با ظهور حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مي باشد در مسأله ي ظهور تاكنون حساسيت زيادي نشان داده و مي دهد مردم را امر به انواع فسادها و گناهان بزرگ و كوچك از نظر عمل مي نمايد اعتقادات آنها را [ صفحه 58] خراب مي كند و با حملات سنگين خود و اوليائش اخلاق و صفات انساني را از انسان زايل مي نمايد كه همه ي اينها به وضوح در جهان كنوني مشاهده مي شود. از باب نمونه دو ضربه ي اعتقادي كه شيطان به كساني كه به امام زمان (ارواحنا فداه) اعتقاد دارند و نسبت به آن وجود مقدس محبت دارند ذكر مي كنم خودتان قضاوت كنيد اين دو مورد چقدر در طولاني كردن غيبت و منع ظهور موثر است.

امام زمان كه تشريف بياورند جويهاي خون به راه مي افتد و...

يكي از چيزهايي كه بر سر زبان عامه ي مردم هست و من چون مدتي در دانشگاه بوده ام و اين طرف فكر راحتي در دانشجويان ديده ام از زبان آنها ذكر مي كنم:يكي از تولدهاي مبارك ائمه اطهار (عليهم السلام)بود من به يكي از دانشجويان عرض كردم كه دعا كن خدا عيدي ما را فرج امام زمان (ارواحنا فداه) قرار دهد ايشان با اين مضمون جواب داد: كه اگر امام زمان (ارواحنا فداه) بيايد اول گردن من و تو را مي زند.پر واضح است كسي كه چنين اعتقادي دارد كه از امام زمان (ارواحنا فداه) يك

چهره ي خونريز و سفاك (نستجير بالله) در ذهن دارد هميشه از ظهور آن حضرت در هراس است و مي گويد نكند امام زمان (ارواحنا فداه) ظهور كند و گردن من را بزند. اموالم را بگيرد و... و انسان از چيزي كه هراس داشته باشد به طرف آن نمي رود. من البته جواب او را در رد اين اعتقادش دادم و امروز با استفاده از قرآن و روايات عرض مي كنم كه اگر ما معتقديم كه امام زمان (ارواحنا فداه) فرزند رسول الله كه رحمة للعالمين است مي باشند و همان اخلاق حسنه اي كه در رسول الله بوده در امام زمان (ارواحنا فداه) است و امام زمان (ارواحنا فداه) رحمة واسعه ي الهي [27] مي باشند كه اين رحمت شامل [ صفحه 58] همه ي موجودات مي شود [28] و از طرف ديگر آن قدرتي كه امام زمان (ارواحنا فداه) دارند حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) هم داشتند پس مي بايست وقتي حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در ميان آن مردم وحشي كه هيچ بويي از انسانيت نداشتند مبعوث شدند همه را از دم تيغ بگذرانند و جز تعداد معدودي باقي نگذارند و آيا عاقلانه است كه اين طور كه در بين ما جا افتاده كه حضرت 313 نفر يار دارند و اينها داراي كمالات هستند بقيه كه طبق آنچه بيان ما رايج است معصيت كار و داراي نقص هستند پس بايد همه كشته شوند و امام زمان (ارواحنا فداه) با همان 313 تن در كره ي زمين بمانند.امام زمان (ارواحنا فداه) تشريف مي آورند كه مردم را تربيت كنند آنها را به كمال برسانند، اسوه ي حسنه اي براي مردم باشند نه

اينكه الگويي باشند كه هر كس كوچكترين خطايي كرد پيروان ايشان او را به شديدترين وجه مجازات كنند چون راهنمايشان نستجير بالله چنين است. بله! در نهايت افرادي هستند كه مثل غده ي سرطاني كه علاج پذير نيستند اينها را حضرت به وسيله ي يارانشان به طوري كه به كسي كوچكترين ظلمي نشود از بين مي برند.

حالا حالاها خيلي مانده امام زمان بيايند

يكي ديگر از افكاري كه شيطان در بين شيعيان رايج كرده و مردم عملا به آن معتقد مي باشند و بدين وسيله شيطان مانع ظهور شده است اين است كه حالا حالاها خيلي مانده امام زمان (ارواحنا فداه) بيايند. مي دانيم اثر اين اعتقاد چقدر وحشتناك است. در مثال ميهماني كه زديم اگر ميهمان اطلاع ندهد كه چه وقت مي آيد و فقط بگويد من هر لحظه امكان دارد بيايم صاحبخانه در اسرع وقت شرايط را براي آمدن ميهمان فراهم مي كند و هر لحظه انتظار در زدن و وارد شدن ميهمان را [ صفحه 59] مي كشد ولي اگر اين صاحبخانه غفلت كرد و اين طور فكر كرد كه اين روزها و اين هفته ها امكان ندارد ميهمان بيايد به طور كلي از ميهمان و تميز كردن خانه و آماده نمودن شرايط براي آمدن ميهمان غافل مي شود شيطان با ما كه تحت نفوذ او هستيم چنين نموده است و اگر طبق آيه ي قرآن به ضميمه روايات اهل بيت (عليهم السلام) و دعاي عهد، كه خداوند در قرآن مي فرمايد:انهم يرونه بعيدا و نريه قريبا. [29] اگر به كسي بگويي ظهور نزديك است مي گويد حالا حالاها خيلي مانده امام زمان (ارواحنا فداه) بيايند.نتيجه ي آن اين مي شود كه انسان از امام زمان (ارواحنا فداه) غافل شود، خودش را براي ورود

و ظهور ايشان آماده ننمايد و بالاخره مانع در امر ظهور مقدس حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) به وجود آورد.

عدم آگاهي مردم بين وضعيت غيبت و ظهور امام زمان

براي اينكه اين مسأله روشن شود مثالي مي زنم: ما مي دانيم كه بسياري از روستائيان چه در گذشته و چه در حال از روستاهاي خود به شهر مهاجرت كرده و مي كنند. آيا دقيقا فكر كرده ايم چرا چنين مي شود. آيا فكر كرده ايم شايد، بعضي از روستائيان تا قبل از آمدن به شهر، شهر نديده باشند ولي چه عاملي باعث مي شود كه چنين عمل قابل توجهي را انجام دهند. چون خيلي از اين افراد با مهاجرت به شهر از خانه و كاشانه و وطن خود و از پدر و مادر و اقوام خويش و به طور كلي از همه ي تعلقاتي كه مربوط و مختص به آن روستاست دست مي كشند و چه بسا با سختي خود را به شهر مي رسانند براستي چه عاملي باعث شده اينها چنين تصميمي بگيرند و اين چنين از همه چيز چشم پوشي كنند.جواب داده مي شود كه عده اي كه به شهر رفته اند از خصوصيات و مزيات شهر [ صفحه 60] تعريف كرده اند به آنها گفته اند كه در شهر پول زياد است، در شهر برق هست، آب به آساني در دسترس است همه ي احتياجات شما به راحتي در دسترس شماست خانه ي خوب، مركب خوب و الي آخر.اين تعريفات از يك سو و نگاه كردن به وضعيت روستا كه از همه ي امكانات رفاهي محروم است باعث مي شود اينها به هر صورت كه شده به شهر مهاجرت كنند. حال اگر افرادي باشند كه با تتبع در آيات و روايات خودشان زمان ظهور را درك كنند و براي مردم بيان

نمايند و مردم كه خود را در مقابل آن همه مزايا بدبخت و محروم مي بينند به هر صورت كه شده از روستاي معصيت و صفات رذيله و بي امام زمان بودن به شهر پاكي و صفات حميده و امام زمان داشتن مهاجرت مي كنند و مانع ظهور برطرف مي شود.

رابطه ي ظهور و انقلاب اسلامي

اشاره

آنچه مسلم است و يك نگاه منصفانه اين مطلب را براي ما روشن مي نمايد اين است كه انقلاب اسلامي كه در كشورمان به وقوع پيوست خيلي باعث تعجيل در ظهور حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) شد چون زمينه هاي نفوذ شيطان به مقدار قابل توجهي در كشور ما از بين رفت و مردم از آن غفلتي كه داشتند بيرون آمدند كه در زير مورد بحث قرار مي گيرد:

مواضع نيروهاي امام زمان در نزديكي شهر مستقر شد

با توجه به مباحثي كه قبلا بيان شد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شهر علم و حكمت و هر يك از ائمه (عليهم السلام) درب آن مي باشند. كاري كه پس از رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله) در اثر ضعف و سستي مردم، ظالمين و شياطين جني و انسي انجام دادند اين بود كه بين اميرالمومنين و ديگر ائمه و امام زمان (ارواحنا فداه) با مردم هزاران [ صفحه 61] كيلومتر جدايي روحي و معنوي انداختند و با قدرت از نزديك شدن مردم به دروازه هاي شهر علم و حكمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) جلوگيري نمودند كه بحث آن در قبل گذشت اما با پيروزي انقلاب اسلامي نيروهاي امام زمان (ارواحنا فداه) كه شيعيان باشند موانع بسياري را از بين بردند و فاصله را به ميزان زيادي كاهش دادند و مواضع جديدي نسبت به شهر و دروازه ي آن يعني امام زمان (ارواحنا فداه) كه از مواضع قبل از انقلاب خيلي نزديكتر است اتخاذ نمودند به طوري كه مي توانند با يك انقلاب ديگر مانند انقلاب اول خودشان را به دروازه برسانند و وارد شهر علم و حكمت شوند.«اين انقلاب چراغ سبزي بود به شيعيان كه شما مي توانيد

با همين همت و فداكاري مستقيما ظهور امام زمان -ارواحنا فداه- را از خدا بخواهيد و خداوند متعال آن را دريغ نخواهد فرمود...» [30] .كه البته اين پيروزي را بايد مرهون الطاف حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) و ياري آن حضرت دانست كه با رهبري شخصي كه نائب امام زمان (ارواحنا فداه) در جهان معرفي شد انجام گرفت.

تقويت نيروها در اثر پيروزي چشمگير انقلاب اسلامي

همان طور كه جهان هنوز از پيروزي انقلاب اسلامي متحير است، مردم ايران هم شايد تصور اين پيروزي را نمي نمودند. چون آن چنان شياطين پنجه هاي تسلط خود را افكنده بودند كه پيروزي انقلاب بسيار بعيد مي نمودند ولي با پيروزي انقلاب اسلامي نيروها ديدند كه مي شود پيروز شد بنابراين با نيرويي كه در اثر نزديكي به دروازه ي شهر علم يعني حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) كسب نمودند تقويت شدند و بسياري از مواضع خطر كه از سوي دشمنان حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) پيش آمد [ صفحه 62] با قوتي كه از آن حضرت گرفته بودند مقاومت نمودند.كه انشاءالله با تقويت روز افزون و سريع نيروهاي حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) كه يك اتحاد همگاني ديگر مانند انقلاب اسلامي را در پي خواهد داشت شاهد سريع ظهور حضرت بقية الله (روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) باشيم.و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

پاورقي

[1] يوسف، 91-90؛ اكمال الدين صدوق، ج 2، ص 341، ح 21؛ مكيال المكارم، ج 2، ص 375 از نعماني.

[2] دعاي ندبه (مفاتيح الجنان)...بنفسي انت من مغيب لم يخل منا....

[3] بحارالانوار، ج 52، ص 376 و ج 11، ص 151، ح 26 و برهان، ج 2، ص 343.

[4] كتاب احقاق الحق و كتاب راه رهايي از مرگ جاهلي مدارك مفصل اين حديث را ذكر نموده اند.

[5] زيارت جامعه ي كبيره (مفاتيح الجنان).

[6] زيارت جامعه ي كبيره (مفاتيح الجنان).

[7] سيره ي پيشوايان، ص 500-449.

[8] سيره ي پيشوايان، ص 500.

[9] زيارت جامعه ي كبيره (مفاتيح الجنان).

[10] شعرا، 214.

[11] مائده، 67.

[12] مائده، آيه 55.

[13] معراج، 1 و 2.

[14] نوح، 6.

[15] بحارالانوار، ج 28، ص 206.

[16] بقره، آيه 30.

[17] بقره،

30.

[18] بقره، 30.

[19] از باب نمونه آيه 5 سوره ي قصص به زمينه ي روايات.

[20] مومنون، 33 و 34.

[21] مومنون، 37.

[22] عوالم مجلد فاطمه ي زهرا (سلام الله عليها) ص 594، ح 55، بحارالانوار، ج 36، ص 352.

[23] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 602.

[24] لو لا الحجة لساخت الارض بالها.

[25] دعاي امام زمان (عج): اللهم ادفع عن وليك (مفاتيح الجنان).

[26] «فان امرنا بغية فجأة» يعني امر ظهور ما به طور ناگهاني و سر زده صورت مي گيرد. «نامه ي امام عصر (عليه السلام) به شيخ مفيد (قدس سره)» احتجاج، ج 2، ص 322.

[27] زيارت آل ياسين (مفاتيح الجنان).

[28] دعاي كميل (مفاتيح الجنان).

[29] معارج، 6 و 7.

[30] راهي به سوي نور، ص 58.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109