ظهور امام مهدي (عج) از نگاه قرآن

مشخصات كتاب

شماره كتابشناسي ملي : ايران 84-42284

سرشناسه : مكارم شيرازي ناصر

عنوان و نام پديدآور : ظهور امام مهدي (عج) از نگاه قرآن مكارم شيرازي ناصر

منشا مقاله : صداي عدالت (21 آبان 1384): ص 12.

، (22 آبان 1384): ص 12.

، (23 آبان 1384): ص 12.

، (24 آبان 1384): ص 12.

، (25 آبان 1384): ص 12.

، ، (26 آبان 1384): ص 12.

توصيفگر : قرآن توصيفگر : ظهور منجي توصيفگر : محمدبن حسن (عج ، امام دوازدهم توصيفگر : احاديث

الامام المهدي

بر خلاف آنچه بعضي از ناآگاهان تصور مي كنند اعتقاد به قيام مهدي (ع) و حكومت جهاني او مخصوص شيعه و پيروان مكتب اهل بيت (ع) نيست، بلكه تمام فرق اسلامي بدون استثناء ظهور مردي از دودمان پيامبر را در آخر زمان به نام مهدي كه دنيا را پر از عدل و داد مي كند پذيرفته اند، و روايات آن را در كتب خود از پيامبر اكرم (ص) نقل كرده اند.كتابهاي فراواني در اين زمينه به وسيله دانشمندان اهل سنت و علماي شيعه نگاشته شده است كه به قسمتي از آن در بحثهاي آينده شاره مي شود.اين روايات متواتر و قطعي است كه همه محققان اسلامي - صرف نظر از مذهب خاص خود - آن را پذيرفته اند، تنها عده محدودي مانند «ابن خلدون» و «احمد امين مصري» در صدور اين روايات از پيامبر ترديد كرده اند، و قرائني در دست داريم كه انگيره آنها از اين كار ضعف روايات نبوده بلكه شايد فكر مي كردند كه روايات مربوط به قيام مهدي مشتمل بر خارق عاداتي است كه به سادگي نمي توانند آن را باوركنند.اين در حالي است كه متعصب ترين فرق اسلامي يعني «وهابي ها» نيز آن را پذيرفته

و به متواتر بودن احاديث آن اعتراف كرده اند.شاهد اين مدعا بيانيه اي است كه چند سال قبل از طرف رابطه العالم الاسلامي كه شديداً زير نفوذ وهابيان و دولت سعودي است، در پاسخ سؤالي كه از آنها درباره ظهور حضرت مهدي شده بود صادر گرديد.اين بيانيه در پاسخ يكي از اهالي «كنيا» به نام «ابو محمد» و به امضاي دبير كل «رابطة العالم الاسلامي» «محمد صالح القزاز» بود، در اين بيانيه آمده است كه:«ابن تيميه» مؤسس مذهب وهابيان احاديث مربوط به مهدي (ع) را نيز پذيرفته است سپس به رساله اي كه پنج تن از علماي معروف حجاز در اين زمينه تهيه كرده اند مي پردازد:در قسمتي از اين رساله مي خوانيم:«به هنگام ظهور فساد در جهان و نشر كفر و ظلم، خداوند جهان رابه وسيله «مهدي» پر از عدل و داد مي كند آنگونه كه از ظلم و ستم پر شده است، او آخرين خليفه راشدين دوازده گانه است كه پيامبر طبق كتب صحاح ازآن خبر داده است....احاديث مربوط به مهدي را بسيار از صحابه پيامبر (ص) نقل كرده اند از جمله عثمان بن عفان، علي بن ابي طالب، طلحه بن عبيدالله، عبدالرحمن بن عوف، عبدالله بن عباس، عماربن ياسر، عبدالله بن مسعود، ابوسعيد خدري، ثوبان، قرة بن اياس مزني، عبدالله بن حارث، ابوهريره، خذيفه بن يمان، جابر بن عبدالله، ابوامامه، جابربن ماجد، عبدالله بن عمر، انس بن مالك، عمران بن حصين و ام سلمه.اينها بيست نفر از كساني هستند كه روايات مهدي را نقل كرده اند، افراد زياد ديگري غير آنها نيز وجود دارند.سخنان فراواني نيز از خود صحابه درباره ظهور مهدي نقل شده است كه آنها را نيز مي توان در

رديف روايت پيامبر شمرد، زيرا اين مساله از مسائلي نيست كه بتوان با اجتهاد پيرامون آن سخن گفت (بنابراين صحابه اين مطالب را از پيامبر شنيده اند).سپس مي افزايد: اين دو مطلب (روايات پيامبر (ص) و روايت صحابه كه در اينجا در حكم حديث است) در بسياري از متون معروف اسلامي و كتب اصلي حديث اعم از «سنن» و «معاجم»و «مسانيد» آمده است.از جمله سنن ابي داود، سنن ترمذي، ابن ماجد، ابن عمرو، مسند احمد، و ابن ليلي، و بزاز، و صحيح حاكم، و معاجم طبراني، و دار قطني و ابونعيم، و خطيب بغدادي و ابن عساكر و غير آنان.سپس مي افزايد: اين مطلب آن اندازه اهميت دارد كه بعضي از دانشمندان اسلامي كتابهاي مخصوص در زمينه اخبار مهدي تاليف كرده اند از جمله ابو نعيم اصفهاني،«در اخبار المهدي»، «ابن حجر هيثمي» در «القول المختصر في علامات المهدي»،«شوكاني»در «التوضيح في تواتر، جاء في المنتظر و الرجال و المسيح»و «ادريس عراقي مغربي» در كتاب «المهدي»و ابو العباس ابن «عبدالمومن المغربي» در كتاب «الوهم المكنون في الرد علي بن خلدون».بعد از اضافه مي كند: گروهي از دانشمندان بزرگ اسلام از قديم و جديد در نوشته هاي خود تصريح كرده اند كه احاديث درباره مهدي در حد تواتر است (و به همين دليل قابل انكار نيست).از جمله از «سخاوي» در كتاب «فتح المغيث» محمد بن احمد سفاويني در كتاب «شرح العقيده» و ابوالحسن الابري، در كتاب «مناقب الشافعي» و ابن تيميه در كتاب فتاوايش، و سيوطي در «الحاوي»و ادريس عراقي در كتاب خود و شوكاني در «التوضيح» و محمد جعفر كناني «نظم التنامر».و در پايان اين بحث مي گويد: تنها «ابن خلدون» است كه خواسته احاديث

مهدي را مورد ايراد قرار دهد، ولي بزرگان دين و دانشمندان اسلام گفتار او را رد كرده اند، و بعضي مانند «ابن عبدالمؤمن» كتاب ويژه اي در رد او نوشته اند.كوتاه سخن اينكه حافظان حديث و بزرگان دين تصريح كرده اند كه احاديث مهدي مشتمل بر احاديث صحيح و حسن است و در مجموع متواتر مي باشد.و در پايان چنين نتيجه مي گيرد:«بنابراين اعتقاد به ظهور مهدي بر هر مسلماني واجب است، واين جزء عقائد اهل سنت و جماعت است، و هيچكس جز افراد نادان و بيخبر يا بدعتگذار آن را انكار نمي كنند. [1] .اشاره به اين نكته نيز لازم است كه به اعتقاد گروهي از محققين، اعتقاد به وجود مهدي منحصر به مسلمانان نيست، بلكه ساير پيروان مذاهب نيز همواره در انتظار مصلحي بزگ براي جهان هستند، و در منابع مختلف آنها اين معني يادآوري شده است، و شرح حال بيشتر آنرابايد در كتبي كه درباره ظهور مهدي نوشته شده است مطالعه كرد. [2] .

اشاره قرآن به ظهور حضرت مهدي

حكومت صالحان در زمين

در سوره انبياء مي خوانيم: ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون - ان في هذا لبلاغا لقوم عابدين:«ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم (و مقرر داشتيم) كه بندگان صالح من (حكومت) زمين رابه ارث مي برند در اين سخن ابلاغ روشني است براي گروه عبادت كنندگان»(انبياء - 105 - 106)اين آيات، به دنبال آياتي كه پاداش اخروي صالحان را بيان مي كند قرار گرفته، و در واقع بيانگر پاداش دنيوي آنان است و پاداش بسيار مهمي كه زمينه ساز سعادت و اجراي احكام الهي و صلاح و نجات جامعه انساني است.با توجه به اينكه «ارض» به طور مطلق تمام كره زمين

و سراسر جهان را شامل مي شود(مگر اينكه قرينه خاص در ميان باشد) اين آيه بشارتي است در زمينه حكومت جهاني صالحان و از آنجا كه اين معني در گذشته تحقق نيافته است بايد در آينده در انتظار آن بود و اين همان چيزي است كه به عنوان «حكومت جهاني مهدي» از آن ياد مي كنيم.اين نكته نيز قابل توجه است كه آيه مي گويد،«ما اين وعده را در كتب انبياء پيشين نيز نوشته ايم اشاره به اينكه اين وعده تازه نيست بلكه امري است ريشه دار كه در مذاهب ديگر نيز آمده است.منظور از «زبور» به احتمال قوي همان «زبور داود» است كه مجموعه اي از مناجاتها و نيايشها و اندرزهاي داود پيامبر مي باشد كه در كتب عهد قديم (كتب وابسته به تورات) به عنوان «مزامير داود» از آن ياد شده است.جالب اينكه در همين كتاب مزامير داود - با تمام تحريفاتي كه در كتب عهد قديم به مرور زمان صورت گرفته - باز اين بشارت بزرگ ديده مي شود.در مزمور 37 جمله 9 مي خوانيم:«... زيرا كه شريران منقطع مي شوند و اما متوكلان به خداوند وازث زمين خواهند شد، و حال اندك است كه شرير نيست مي شود، هر چند مكانش را استفسار نمايي ناپيدا خواهد شد»!و در جمله يازدهم همين «مزمور» آمده است:«اما متواضعان وارث زمين شده و از كثرت سلامتي متلذذ خواهد شد».و نيز در همين «مزمور» در جمله 7 همين معني با عبارت زير آمده است:«زيرا متبركان خداوند وارث زمين خواهند شد اما ملعونان وي منقطع خواهند شد»و در جمله 29 آمده است:«صديقان وارث زمين شده ابدا در آن ساكن خواهند شد».روشن است تعبيراتي مانند«صديقان»،«متوكلان»،«متبركان»و «متواضعان» اشاره به همان

«مؤمنان صالحان» است كه در قرآن آمده.منظور از «ذكر» در آيه فوق نيز به اعتقاد بسياري از مفسران تورات است و آيه 48 همين سوره انبياء، به آن گواهي مي دهد: و لقد اتينا موسي و هارون الفرقان و ضياء و ذكري للمتقين:«ما به موسي و هارون چيزي كه وسيله جدايي حق از باطل و روشنايي و يادآوري پرهيزگاران بود بخشيديم».بعضي نيز احتمال داده اند كه منظور از«ذكر»، «قرآن»است، و از «زبور» تمام كتب انبياي پيشين است (بنابراين معني آيه چنين مي شود ما در تمام كتب انبياي پيشين علاوه بر «قرآن» اين بشارت را داده ايم...».به هر حال اين بشارت در پاره اي از ملحقات تورات مانند كتاب «اشعياءنبي» نيز آمده است چنانكه در فصل يازدهم اين كتاب مي خوانيم:«ذليلان رابه عدالت حكم، و براي مسكينان زمين به راستي تنبيه (و مايه بيداري) خواهد بود.كمربند كمرش عدالتو وفا نطاق ميانش خواهد بودو گرگ با بره سكونت داشتهو طفل كوچك شبان ايشان خواهدبود...زيرا كه زمين از دانش خداوند مثل آبهايي كه دريا را فرو مي گيرند پر خواهد شد!در خود تورات نيز اشاره هايي به اين معني ديده مي شود از جمله درفصل 13 شماره 15 آمده است: «زمين را به يكي از اولاد ابراهيم مي دهيم اگر كسي غبار را بشمارد ذريت او را خواهد شمرد».و در فصل 17 جمله 20 آمده است:او (اسماعيل) را بركت دادم و او را بارور گردانيده (فرزندانش را) به غايت زياد خواهم نمود و دوازده سرور به وجود خواهد آورد و او را امت عظيمي خواهد داد»!.به جمله دوازده سرور به وجود خواهد آورد كه نشان مي دهد امامان و پيشوايان دوازده گانه همه از فرزندان او هستند

توجه كنيد.و در فصل 18 جمله 18 آمده است:«جميع اقوام دنيا در او متبرك خواهند بود».و تعبيرات و اشارات ديگري از اين قبيل كه ذكر همه آنها به طول مي انجامد.در روايات اسلامي - علاوه بر اشاره روشني كه در آيه فوق نسبت به قيام مهدي (ع) شده - نيز اين مساله به طور صريح آمده است، از جمله مرحوم «طبرسي» در «مجمع البيان» در ذيل همين آيه از امام باقر (ع) چنين نقل مي كند:«هم اصحاب المهدي في آخر الزمان»:«آنها(بندگان صالحي را كه خداوند در اين آيه بعنوان وارثان زمين ذكر فرموده است) ياران مهدي (ع) در آخر الزمان هستند».در تفسير قمي نيز در ذيل آيه چنين آمده است:«قال القائم و اصحابه»:«منظور از اين آيه (قائم) و ياران او هستند».شك نيست كه بندگان صالح خدا ممكن است بخشي از حكومت روي زمين را در اختيار بگيرند، همانگونه كه در عصر رسول الله (ص) و بعضي از اعصار ديگر واقع شد، ولي قرار گرفتن حكومت تمام روي زمين در اختيار صالحان تنها در عصر مهدي (ع) صورت مي گيرد و روايات فراواني كه از طرق اهل سنت و شيعه در اين زمينه رسيده است در سر حد تواتر است.«شيخ منصور علي ناصف»نويسنده كتاب «التاج الجامع للاصول» (كتابي كه اصول پنجگانه معروف اهل سنت در آن گرد آوري شده و تقريظهاي مهمي از علماي الازهر بر آن نوشته اند) در كتاب مزبور چنين آورده است:اشتهر بين العلماء و خلفا انه في آخر الزمان لابد من ظهور رجل من اهل البيت مسمي المهدي يستولي علي الممالك الاسلاميه و يتبعه المسلمون و يعدل بينهم و مؤيد الدين:«در ميان دانشمندان امروز و گذشته

مشهور است كه در آخر زمان به طور يقين مردي از اهل بيت (ع) ظاهر مي شود كه برتمام كشورهاي اسلامي مسلط مي گردد و همه مسلمانان از او پيروي مي كنند و در ميان آنها عدالت را اجرا مي نمايد و دين را تقويت مي كند».سپس مي افزايد:و قد روي احاديث المهدي جماعه من خيار الصحابه و اخرجها اكابر المحدثين: كابي داود و تزمذي و ابن ماجه و الطبراني و ابي يعلي و البزاز و الامام احمد و الحاكم (رض).احاديث مهدي را گروهي از اصحاب خوب پيامبر (ص) نقل كرده و بزرگان اهلبيت مانند ابو داود و ترمذي و ابن ماجه و طبراني و ابويعلي وبزاز و امام احمد و حاكم در كتابهاي خود آورده اند. [3] .حتي ابن خلدون كه معروف به مخالفت با احاديث مهدي است نيز شهرت اين احاديث را در ميان همه دانشمندان اسلام نتوانسته انكاركند. [4] .از كسان كه تواتر اين اخبار را در كتاب خود آورده اند «محمد شبلنجي» دانشمند معروف مصري در كتاب «نورالابصار» است مي گويد:تواتر الاخبار عن النبي (ص) علي ان المهدي من اهل بيته و انه يملاء الارض عدلا:«اخبار متواتري از پيامبر به ما رسيده كه مهدي از خاندان او است و تمام روي زمين را پر از عدالت مي كند».اين تعبير در بسياري از كتب ديگر نيز آمده است تا آنجا كه «شوكاني» از علماي معروف اهل سنت در كتابي كه پيرامون تواتر احاديث مربوط به مهدي (ع) و خروج دجال و بازگشت مسيح نوشته بعد از بحث مشروحي در زمينه تواتر احاديث مربوط به مهدي (ع) مي نويسد: هذا يكفي لمن كان عنده ذرة من الايمان و قليل من انصاف:«آنچه گفته شده براي

كساني كه يك ذره ايمان ويك جو انصاف دارند كافي است». [5] .خوب است در اينجا حداقل چند روايت نخبه كه در معروفترين منابع اسلامي آمده است به عنوان مشت نمونه خروار بياوريم:1- «احمد حنبل»از ائمه چهارگانه اهل سنت در كتاب «مسند» خود از «ابو سعيد خدري» نقل مي كند كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود: لا تقوم الساعة حتي تمتلا الارض ظلما و عدوانا، قال ثم يخرج رجل من عترتي او من اهل بيتي يملاها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و عدوانا:«قيامت بر پا نمي شود تا آن زماني كه زمين پر از ظلم و ستم گردد، سپس مردي از عترت يا اهل بيت من قيام مي كند و زمين را پر از قسط و عدل مي سازد آن گونه كه ظلم و ستم آن را پر كرده بود». [6] .2- همين معني را حافظ ابو داود سجستاني در كتاب «سنن» خود با مختصر تفاوتي نقل كرده است. [7] .3- ترمذي محدث معروف به سند صحيح (طبق تصريح منصور علي ناصف در التاج) از عبدالله از پيغمبر نقل مي كند كه فرمود: لو لم يبق من الدنيا الايوم لطول الله ذلك اليوم حتي يبعث رجلا مني او من اهل بيتي يواطئ اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابي يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا:«اگر باقي نماند از عمر دنيا مگر يك روز، خداوند آن يك روز را چنان طولاني مي كند كه مبعوث كند مردي را از من يا از اهل بيت من (ترديد از راوي روايت است و مفهوم و محتوا يكي است) كه اسم او اسم من و اسم پدرش اسم پدر من است.

[8] زمين را پر از عدل و داد مي كند آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده است. [9] .شبيه همين حديث را با مختصر تفاوتي حاكم نيشابوري در «مستدرك» آورده و در پايان آن مي گويد: اين حديث صحيحي است هر چند بخاري و مسلم آن را ذكر نكرده اند. [10] .4- و نيز در صحيح «ابي داود» از ام سلمه نقل شده است كه مي گويد كه من از رسول خدا شنيدم چنين مي گفت: المهدي من عترتي من ولد فاطمه:«مهدي از خاندان من است و از فرزندان فاطمه». [11] .5- حاكم نيشابوري در مستدرك، حديث مشروحتري در اين زمينه از ابو سعيد خدري از پيامبر(ص) نقل مي كند كه فرمود:ينزل بامتي في آخر الزمان بلاء شديد من سلطانهم، لم يسمع بلاء اشد منه حتي تضيق عنهم الارض الرحبه و حتي يملا الارض جورا و ظلما لا يجد المؤمن ملجأ يلتجأ اليه من الظلم فيبعث الله عزوجل رجلا من عترتي فيملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما وجورا يرضي عنه ساكن الارض السماء و ساكن لاتدخر الارض من بذرها شيئا الا اخر جته و لا السماء من قطرها شيئا الا صبه الله عليهم مدرارا: «در آخر زمان بلاي شديدي بر امت من از سوي سلطان آنها وارد مي شود بلايي كه شديدتر از آن شنيده نشده تا آنجا كه زمين وسيع و گسترده بر آنها تنگ مي شود و تا آنجا كه زمين پر از جور و ظلم مي گردد و مؤمن پناهگاهي براي پناه جستن به آن از ظلم نمي يابد در اين هنگام خداوند متعال مردي از عترتم را مبعوث مي كند كه زمين را پر از عدل و

داد كند آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده بود ساكنان آسمان از او خشنود مي شوند و همچنين ساكنان زمين، زمين تمام بذرهاي خود را بيرون مي فرستد و بارور مي شود و آسمان تمام دانه هاي باران را بر آنها فرو مي بارد (و همهجا را سيراب و پر بركت مي كند». [12] .حاكم بعد از ذكر حديث مي گويد اين حديث صحيح است هر چند بخاري و مسلم آن را در كتاب خود نياورده اند.و اين گونه احاديث از راويان مختلف در منابع مشهور فراوان است و نشان مي دهد كه سرانجام حكومت جهاني به دست با كفايت مهدي (ع) بر پا مي شود و همه جا پراز عدل و داد مي گردد و مضمون آيه، فوق ان الارض يرثها عبادي الصالحون تحقق مي يابد.

سوره نور، آيه 55

در آيه 55 اين سوره مي خوانيم: وعدالله الذين امنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكننّ لهم دينهم الذي ارتضي لهم وليبدلنهّم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا ومن كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون:«خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند وعده داده كه آنها را به يقين خليفه روي زمين كند، آن گونه كه پيشينيان آنها را خلافت (روي زمين) بخشيد و دين و آييني را كه براي آنها پسنديده است پا برجا و ريشه دار سازد و بيم و ترس آنهارابه آرامش و امنيت مبدل كند آن چنان مي شود كه تنهامرا مي پرستند و چيزي را شريك من نخواهند كرد و كساني كه بعد از آن كافر شوند آنها فاسقند».در اين آيه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده شده

است كه سرانجام حكومت روي زمين را در دست خواهند گرفت و دين اسلام فراگير خواهد شد و ناامنيها و وحشتها به آرامش و امنيت مبدل مي گردد شرك از سراسر جهان برچيده مي شود و بندگان خدا با آزادي به پرستش خداي يگانه ادامه مي دهند و نسبت به همگان اتمام حجت مي شود به گونه اي كه اگر كسي بعد از آن بخواهد راه كفر را بپويد مقصر وفاسق خواهدبود.(مخصوصا در بخش آخر آيه دقت كنيد)گرچه اين امور مهم كه مورد وعده الهي بوده است در عصر پيامبر (ص) و زمانهاي بعد از آن در مقياس نسبتا وسيعي براي مسلمين جهان تحقق يافت و اسلام كه روزي در چنگال دشمنان گرفتار بود كه مجال كمترين ظهور و بروزي به آن نمي دادند و مسلمانان دائما در ترس و وحشت به سر مي بردند، سرانجام نه فقط شبه جزيره عرب بلكه بخشهاي عظيمي از جهان را فرا گرفت و دشمنان در تمام جبهه ها شكست خوردند ولي با اين حال حكومت جهاني اسلام كه سراسر دنيا را فرا گيرد و شرك و بت پرستي ر ابكلي ريشه كن سازد و امنيت و آرامش و آزادي و توحيد خالص را همه جا گسترش دهد هنوز تحقق نيافته پس بايد در انتظار تحقق آن بود.اين امر مطابق روايت متواتره كه قبلا به آن اشاره شد در عصر قيام مهدي (ع) تحقق خواهديافت، بنابراين يكي از مصاديق اين آيه در عصر پيامبر و اعصار مقارن آن حاصل شد و شكل وسيعترش در عصر قيام مهدي (ع) خواهد بود و اين دو با هم منافاتي ندارد و اين وعده الهي در هر دو مرحله بايد تحقق

يابد.منظور از استخلاف و جانشنين شدن در اينجا همان جانشيني از اقوام كافر پيشين است كه حكومت آنها زائل مي شود و حكومت حق بحاي آن مي نشيند نظير آنچه در آيه 14 يونس آمده است:«ثم جعلناكم خلائف في الارض من بعدهم لننظر كيف تعملون:«سپس شما را جانشينان آنها (آن اقوام ظالم) در روي زمين قرار داديم تا بنگريم چگونه عمل خواهيد كرد».شبيه همين معني در آيه 69 و 74 اعراف آمده است.بنابراين كساني مانند فخر رازي كه پنداشته اند آيه دليل روشني بر صحت خلافت خلفاي چهارگانه نخستين است چرا كه آنها بودند كه جانشين و خليفه پيامبر شدندو وعده الهي در عصر آنان تحقق پيدا كرد گرفتار اشتباهي شده اند زيرا آيه فوق ناظر به خلافت پيامبر نيست بلكه خلافت و جانشيني اقوام پيشين است آنگونه كه در ايات سه گانه بالا آمد و آن گونه كه در آيه 137 سوره اعراف آمده است: و اورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشارق الارض و مغاربها التي باركنا فيها وتمّت كلمه ربك الحسني علي بني اسرائيل بما صبروا:«ما مشرقها و مغربهاي پر بركت زمين را به آن قوم تضعيف شده (بني اسرائيل) واگذار كرديم و وعده نيك پروردگارت بر آنها به خاطر صبر و استقامتي كه نشان دادند تحقق يافت».به هر حال آيه بشارت و نويد حكومت مؤمنان صالح را بر سراسر جهان مي دهد كه در مقياس وسيعي در عصر پيامبر اسلام (ص) و بعد از آن تحقق يافت، هر چند همه جهان را فرا نگرفت، ولي نمونه اي از تحقق اين وعده الهي بود، اما به صورت حكومت جهاني بر تمام روي زمين هنوز تحقق نيافته و مصداق نهايي

آن با فراهم شدن زمينه ها به مشيت الهي با حكومت حضرت مهدي (ع) تحقق خواهد يافت كه طبق روايات پيامبر (ص) و ساير معصومين تمام دنيا را پر از عدل و داد مي كند بعد از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد و ما در انتظار اين وعده قرآني هستيم.رواياتي كه در تفسير اين آيه در منابع مختلف نقل شده نيز اين واقعيت را تأييد مي كند.از جمله مفسر معروف «قرطبي» در تفسير «الجامع لاحكام القرآن» ذيل اين آيه از «سليم بن عامر» از «مقداد بن اسود» نقل مي كند كه از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود: ما علي ظهر الارض بيت حجر ولا مدر الا ادخله الله كلمة الاسلام «هيچ خانه اي از سنگ يا گل بر صفحه زمين باقي نمي ماند مگر اينكه خداوند اسلام را در آن وارد مي كند. [13] .و در تفسير «روح المعاني»از امام علي بن الحسين» چنين نقل شده است كه در تفسير اين آيه فرمود:هم والله شيعتنا اهل البيت يفعل ذلك بهم علي يد رجل منا و هو مهدي هذه الامه و هو الذي قال رسول الله (ص) فيه لو لم يبق من الدنيا الايوم واحد لطول الله تعالي ذلك اليوم حتي يلي رجل من عترتي اسمه اسمي يملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا:«آنها به خدا سوكند شيعيان ما هستند خداوند اين كار را به دست مردي از ما انجام مي د هد و او مهدي اين امت است و او همان كسي است كه رسول خدا درباره اش فرمود: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد خداوند آن روز را طولاني مي كند تا مردي

از عترت من كه نام او نام من است حاكم زمين شود و آن را پر از عدل و داد مي كند، آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد».اين حديث را با مختصر تفاوتي در بسياري از منابع اهل بيت (ع) مي توان يافت.گرچه «آلوسي» در روح المعاني اين حديث را با نظر موافق ارزيابي نكرده ولي در ذيل آن مي گويد از طرق ما پاره اي از روايات وارد شده كه مؤيد اين معني است - هر چند كه مابر آن تكيه نمي كنيم - مانند چيزي كه «عطيه» از پيامبر اكرم نقل كرده است كه پس از تلاوت اين آيه فرمود: اهل البيت هيهنا:«اهل بيت (ع) در اينجا هستند» و اشاره به سوي قبله فرمود. [14] .قرطبي حديث ديگري نيز در اين زمينه نقل مي كند كه پيامبر اكرم (ص) فرمود: زويت لي الارض فرأيت مشارقها و مغاربها وسيبلغ ملك امتي ما زوي لي منها:«زمين براي من گرد آوري شد، و تمام مشارق و مغارب آن را ديدم وبه زودي حكومت امت من بر تمام آنچه در نظر من جمع و پيجيده شد(برتمام روي زمين) استقرار خواهد يافت». [15] .توضيح اين كه: همانگونه كه گفتيم تحقق اين وعده الهي مراحلي دارد: يك مرحله از آن در مورد مؤمنان صالح در عصر پيامبر (ص) واقع شد، و بعد از فتح مكه و سيطره اسلام بر جزيرة العرب، مسلمانان در سايه اسلام و پيامبر (ص) امنيت نسبي پيدا كردند و حاكم بر بخش عظيمي از منطقه شدند و آنچه در شان نزول اين آيه آمده است تحقق يافت.(در شان نزول اين آيه در بسياري از تفاسير، از جمله

اسباب النزول، مجمع البيان، في ظلال، و قرطبي (با تفاوت مختصري) آمده است هنگامي كه پيامبر اسلام (ص) و مسلمانان به مدينه هجرت كردند و انصار با آغوش باز از آنها استقبال نمودند تمامي عرب بر ضد آنان قيام نمودند آن چنان كه ناچار بودند اسلحه رااز خود دور نكنند، شب را با سلاح بخوابند و صبح با سلاح برخيزند ادامه اين حالت بر مسلمانان سخت آمد، بعضي مي پرسيدند تا كي اين حالت ادامه خواهد يافت؟ آيا زماني خواهد فرارسيد كه شب را با خيال راحت استراحت كنيم واز هيچ كس جز خدا نترسيم؟ آيه فوق نازل شد و بشارت داد كه چنين زماني فرا خواهد رسيد).مرحله ديگر آن در زمان خلفا واقع شد كه اسلام بخشهاي عظيمي از جهان را زير بال وپر خود گرفت و امنيت و آرامش بيشتر براي مسلمين فراهم گشت.ولي مرحله سوم و نهايي يعني عالمگير شدن اسلام و حاكميت بر كل جهان توأم با امنيت و آرامش و پيروزي سپاه توحيد بر لشكر شرك هنوز تحقق نيافته و تنهادر عصرقيام مهدي (ع) صورت خواهد پذيرفت، و اين معاني سه گانه كه سلسله مراتب يك واقعيت است هيچ منافاتي با هم ندارد.ضمنا از اين آيه استفاده مي شود كه اين وعده الهي مخصوص افرادي است كه داراي ايمان و عمل صالح باشند و به يقين در هر عصر وزماني اين دو شرط تحقق يابد مرحله اي از اين حاكميت الهي براي مسلمين فراهم خواهد شد و در نقطه مقابل هر گاه شكستني رخ دهد و مسلمين در چنگال دشمنان ناتوان و خوار گردند بايد دانست كه آن دو اصل كه دو شرط

وعده الهي است به فراموشي سپره شده: ايمانها ضعيف گشته و عمل ها آلوده گرديده است!

آيه ظهور حق

در آيه 33 سوره توبه مي خوانيم: هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لوكره المشركون:«او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد تا او را بر همه آيينها غالب گرداند هر چند مشركان ناخوش دارند».قابل توجه اينكه اين آيه، بعد از آيه يريدون ان يطفئوا نورالله بافواههم ويأبي الله الا ان يتم نوره ولو كره الكافرون: «آنها مي خواهند نور خدا را با دهان خويش خاموش كنند ولي خدا جز اين نمي خواهد كه نور خدا راكامل كند هر چند كافران كراهت داشته باشند» قرار گرفته است.در اينكه منظور از پيروزي اسلام بر تمام اديان چيست؟ مفسران احتمالات زيادي داده اند.فخر رازي پنج تفسير در اينجا ذكر مي كند كه پاسخي است بر سوالات مربوط به چگونگي اين غلبه:1- منظور غلبه نسبي و موضعي است چرا كه اسلام در هر منطقه اي بر هر دين و آييني پيروز شده است.2- منظور پيروزي بر اديان در جزيرة العرب است.3- منظور آگاه ساختن پيامبر (ص) از جميع اديان الهي است (در اينجا جمله «ليظهر» به معني آگاه ساختن تفسير شده)4- منظور پيروزي و غلبه منطقي است، يعني خداوند منطق اسلام را بر ساير اديان پيروز مي گرداند.5- منظور پيروزي نهايي بر تمام اديان و مذاهب به هنگام نزول عيسي (ع) و قيام مهدي (ع) است كه اسلام جهان گير خواهد شد.بي شك تفسير آيه به پيروزي منطقي آن هم به صورت وعده اي براي آينده مفهوم درستي ندارد، زيرا پيروزي منطقي اسلام از همان آغاز آشكار بود، به علاوه ماده

«ظهور» و «اظهار» (ليظهره علي الدين كله) به طوري كه از موارداستعمال آن در قرآن مجيد استفاده مي شود به معني غلبه خارجي و عيني است چنانگه در داستان اصحاب كهف مي خوانيم:انهم ان يظهروا عليكم يرجموكم:«اگر آنها بر شما دست يابند و پيروز شوند سنگسارتان خواهند كرد»(كهف - 20).و در آيه 8 سوره توبه مي خوانيم:كيف و ان يظهروا عليكم لايرقلوا فيكم الا ولا دمه: «چگونه پيمان آنها ارزش دارد در حالي كه اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خويشاوندي با شما را مي كنند و نه پيمان را».بديهي است نه بت پرستان قوم اصحاب كهف، و نه بت پرستان مكه هرگز پيروزي منطقي بر خداپرستان نداشند، غلبه آنها تنهاغلبه خارجي بود، بنابراين منظوراز غلبه اسلام بر تمام اديان غلبه خارجي و عيني است نه غلبه منطقي ذهني.اين غلبه - همان گونه كه نظير آن در بحث گذشته آمد مراحل مختلفي دارد:يك مرحله آن در عصر پيامبر واقع شد و مرحله وسيعتر آن در قرون بعد و مرحله نهايي به هنگام قيام مهدي (ع) حاصل مي شود، چرا كه آيه شريفه سخن از غلبه اسلام بر تمام اديان بدون هيچ قيد و شرط مي گويد. و غلبه مطلق و بي قيد و شرط در صورتي به طور كامل تحق مي يابد كه سراسر روي زمين را فرا گيرد همان گونه كه در روايت پيامبر اسلام (ص) آمده است كه فرمود: لا يبقي علي ظهر الارض بيت مدر ولا و بر الا ادخله الله كلمة الاسلام:«هيچ خانه اي بر صفحه روي زمين باقي نمي ماند نه خانه هايي كه از سنگ وگل ساخته شده و نه خيمه هايي كه از كرك و مو

بافته اند - مگر اينكه خداوند كلمه اسلام را در آن وارد مي كند». [16] .شبيه همين معني در تفسير«الدرالمنثور» از «سعيد بن منصور» و «ابن منذز» و «بيهقي» در سننش از «جابربن عبدالله» نقل شده است كه در تفسير اين آيه گفت: لايكون ذلك حتي لايبقي يهودي و لا نصراني صاحب ملّة الا الاسلام: «اين معني تحقق نمي يابد مگر آن زماني كه هيچ يهودي ونصراني صاحب مذهب و ملت نخواهند بود مگر (همگي در سايه اسلام قرار خواهند گرفت و همه جا سخن از اسلام وكلمه توحيد و عظمت خداوند يكتا است)» [17] آري در آن روز بزرگ اين وعده بزرگ تحقق مي يابدو:همه جا نغمه قرآن و دعا خواهد بود همه جا غلغل تسبيح و ثنا خواهد بودبانگ تكبير زهر بام و دري برخيزد عيش دجّال مبدل به عزا خواهد شدعالم آن گونه كه از ظلم و ستم پر گشته پر ز انوار عدالت همه جا خواهد شداهرمن خيمه زاطراف جهان بر چيند همه جا مظهر انوار خدا خواهد شد!همين معني از امام صادق (ع) در تفسير آيه فوق نقل شده است،فرمود: والله مانزل تاويلها بعد و لاينزل تاويلها حتي يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر بالله العظيم: «به خدا سوگند هنوز مضمون اين آيه در مرحله نهايي تحقق نيافته است وتنهازماني تحقق مي پذيرد كه حضرت قائم (ع) خروج كند وبه هنگامي كه او قيام نمايد كافري نسبت به خداونددرتمام جهان باقي نمي ماند. [18] .اين نكته نيز حائز اهميت است كه جمله «هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله» در سه سوره از قرآن آمده است: اول سوره توبه آيه

33 (چنانكه گذشت) دوم سوره فتح آيه 28 سوم سوره صف آيه 9.اين تكرار نشان مي دهد كه قران مجيد با تاكيد هر چه بيشتر اين مساله را پي گيري كرده است.در حديث ديگري كه در منابع اهل سنت از ابوهريره نقل شده است كه مي خوانيم: منظور از جمله ليظهره علي الدين كله خروج عيس بن مريم (ع) است (و مي دانيم خروج عيس بن مريم (ع) طبق روايات اسلامي به هنگام قيام مهدي (ع) است. [19] .اين بحث را با حديث ديگري كه از «قتاده» مفسر معروف نقل شده است به پايان مي بريم، او در تفسير اين آيه مي گويد: الاديان سته: الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين والنصاري و المجوس، والذين اشركوا فالاديان كلها تدخل في دين الاسلام: «در عالم شش دين وجود دارد الذين آمنوا (مسلمانان) يهود، ستاره پرستان، نصاري، مجوس و مشركان، همه اين اديان داخل در اسلام مي شوند». [20] .روشن است كه اين معني به طور نهايي هنوز تحقق نيافته و جز در عصر قيام مهدي حاصل نمي شود.اين نكته نيز قابل ملاحظه است كه منظور از ميان رفتن آيين يهود و مسيحيت به طور كامل نيست بلكه منظور حاكميت اسلام بر همه جهان است (دقت كنيد).

پاورقي

[1] از نامه مورخ 21 يوما 1976 كه به امضاء مدير مجمع فقهي اسلامي محمد منتظر كناني رسيده است، اين رساله نتيجه بحث نامبرده و چهار نفر ديگر از فقهاي معروف حجاز: شيخ صالح بن عثيين، و شيخ احمد محمد جمال، و شيخ احمد علي، و شيخ عبدالله خياط.

[2] در اين زمينه مي توانيد به كتاب انقلاب جهاني مهدي مراجعه فرماييد.

[3] التاج الاجامع للاصول، ج 5، ص 341

(اين مطلب به صورت پاورقي در آن صفحه آمده است).

[4] ابن خلدون، صفحه 311 (چاپ بيروت).

[5] نقل از كتاب التاج، ج 5، ص 360 (چاپ داراحياء تراث العربي).

[6] مستدرك احمد، جمله 3، ص 36.

[7] سنن ابي داود، ج 4، ص 152.

[8] بعضي ازبزرگان علما تصريح كرده اند كه صحيح در اينجا، اسم ابيه اسم ابني (اسم پدرش اسم فرزند من مي باشد) و به اين ترتيب با نام مبارك حضرت مهدي به عقيده شيعه (محمد بن الحسن العسكري) كاملاً موافق است.

[9] التاج، ج 5، ص 343. [

[10] المستدرك، ج 4، ص 558.

[11] صحيح ابي داود، ج 2، ص 207.

[12] المستدرك علي الصحيحين، ج 4، ص 465 (طبع حيدر آباد دكن).

[13] تفسير قرطبي، ج 7، ص 4692.

[14] روح البيان، ذيل آيه مورد بحث.

[15] تفسير قرطبي، ذيل آيه مورد بحث.

[16] مجمع البيان، ذيل آيه مورد بحث.

[17] الدرالمنثور، ج 3، ص 231.

[18] نورالثقلين، ج 2، ص 212.

[19] الدرالمنثور، ج 3، ص 231.

[20] همان مدرك.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109