در انتظار آفتاب

مشخصات كتاب

سرشناسه : فريدوني حسين 1321 -

عنوان و نام پديدآور : در انتظار آفتاب (بحثي پيرامون اصالت مهدويت) حسين فريدوني ‮

مشخصات نشر : تهران موسسه نبا 1377.‮

مشخصات ظاهري : 40 ص ‮ 12 x 20س م ‮

شابك : 964-6643-03-5 ؛ 1000 ريال چاپ اول ‮ ؛ 1000 ريال (چاپ دوم)‮ ؛ 2000 ريال (چاپ سوم ‮

يادداشت : چاپ اول 1377 .‮

يادداشت : چاپ دوم: پا ئيز 1378.‮

يادداشت : چاپ سوم 1379.‮

يادداشت : عنوان ديگر: بحثي پيرامون اصالت مهدويت ‮

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس ‮

عنوان ديگر : بحثي پيرامون اصالت مهدويت ‮

موضوع : مهدويت

رده بندي كنگره : ‮ BP224/2 ‮ /ف4د4 1377

رده بندي ديويي : ‮ 297/462

شماره كتابشناسي ملي : م 78-2301

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيمسخن گفتن از مهدويت و ظهور يك منجي و مصلح كه با قيام شكوهمندش جهان را دگرگون كرده، توحيد و عدالت همگاني را در پهنه گيتي بگستراند، در واقع سخن گفتن از اميد و پر كردن دلها از سرور و شادي است... سخن از آينده اي است كه در آن از كفر و شرك و تبعيض و ظلم و استثمار، نشان و اثري باقي نخواهد ماند... سخن از نورانيتي است كه بر جوامع بشري احاطه يافته، زندگي انسانها را درخشان خواهد نمود... سخن از اراده جهان است به دست تواناي شخصيتي الهي و معصوم كه با به همراه داشتن دو سلاح مهم، يعني علم و قدرت ما فوق بشري، جهان را به سامان خواهد آورد نابسامانيها را خواهد زدود و چهره فرو افتاده در بدبختيها و شقاوتها و تباهيهاي جهان را به چهره اي

شاد و سرزنده و شاداب از ايمان و سعادت و تقوا مبدل خواهد نمود. آري، سخن از مهدويت، سخن از اميدي است كه هرگز نخواهد [ صفحه 4] مرد و يادآور خورشيدي است كه هيچ گاه از دلها غروب و افول نخواهد كرد. بلا ترديد انسان زمان ما، با گفتگو و بحث از ظهور مصلحي دادگر، به فردايي دل خواهد بست كه چندان دور نيست و احتمال آمدنش هر روز وجود مي دارد. اعتقاد و باور به بزرگ انقلابگري كه همه انبيا به پيروان خويش مژده ظهورش را داده اند، و هر كس به زباني سخن از وصف وي گفته و به ويژگيهايي او را ممتاز كرده است، يكي از مشتركات همه اديان الهي است. و از سوي ديگر انديشمندان و متفكران سترگ نيز درباره اميد به آينده و نياز بشر به حكومت جهاني و راه رسيدن به جامعه ايده آل سخن گفته اند و نتايج دريافتهاي ذهني خويش را در دسترس انسانهاي حق جو نهاده اند. و لذا در كتب گوناگون آسماني و غير آسماني نشانه هاي فراواني از چنين مطلبي را مي يابيم كه قدر مشترك تمام آنها در اين كلام خلاصه مي شود: جهان سرانجام به كار پارسايان خواهد گرديد و چهره فعلي دنيا دگرگون خواهد شد. براي آنكه اين كلام بدون دليل تلقي نگردد، سيري سريع در مساله مهدويت و ظهور منجي و مصلح خواهيم داشت. نخست از سوي متفكران و انديشمندان بشر، و آنگاه از منظر اديان به اين قضيه نظر خواهيم افكند. [ صفحه 5] ظاهرا نخستين انديشمندي كه اين مساله، يعني زندگي در محيطي ايده آل را مطرح

ساخته افلاطون است. او تجسم اين آرزو را در شهري خيالي به نام مدينه فاضله يا اوتوپيا بيان نموده است. خلاصه سخن او درباره مدينه فاضله، يعني اجتماعي كه در سطحي محدود تحقق بخش نيازهاي انساني است، چنين است: اگر مكردمان سادگي را در پيش گيرند، عدالت موضوعي سهل و ساده خواهد بود. و زندگي در چنين جامعه اي اينگونه است كه اين مردمان بايد براي زيست خويش غله و نوشابه و لباس و كفش تهيه كرده و براي خود منازلي را بسازند. كافي است كه در هنگام تابستان غالب برهنه و بدون كفش كار كنند و در زمستان به قدر كافي كفش و لباس بپوشند. غذاي آنها از جو و گندم خواهد بود كه از اين دو يا به صورت بريان شده و يا نان استفاده كنند. به اين ترتيب خود و كودكانشان - با رعايت محدوديت در توليد مثل - به عيش و خوشي زندگي مي كنند و از نوشابه هايي كه خود ساخته اند استفاده مي نمايند و تاجي از برگ گل درختان بر سر مي گذارند و همواره سپاس خداي را مي گويند. و به اين ترتيب ساليان درازي را در صحت و آرامش حقيقي به سر مي برند و پس از مرگ، يگ چنين زندگي را كه كمال مطلوب است، براي فرزندان خود به ارث مي گذارند. اما اينكه چرا تاكنون چنين اجتماعي به وجود نيامده است، علت آن حرص و آز مردم و تفنن و تجمل پرستي آنان است. [ صفحه 6] مردمان به زندگي ساده قناعت نمي كنند و سودپرست و جاه طلب و رقابت جو و حسود

هستند. آنها از آنچه خود دارند زود سير مي شوند و در آتش حسرت آنچه ندارند مي سوزند. در نتيجه طايفه اي به طايفه ديگر تجاوز مي كنند و از همين رهگذر جنگ درگير مي شود. در اين هنگام نقش حكام و زمامداران بسيار مهم خواهد بود. زيرا هر دسته و گروهي كه بر مردم حكم برانند، اين احتمال و خطر وجود دارد كه آن جماعت و گروه در راستاي تامين منافع خود مشكلات تازه اي را به وجود آورده، برخوردها را تشديد نمايند. پس تنها ره هدايت اجتماع و تشكيل مدينه فاضله آن است كه حكام و فرمانروايان از فلاسفه باشند. اين مطلب، يعني بر پايي جامعه سراسر عدالت، از سوي ديگر انديشمندان نيز مطرح و پيشنهاد گرديده و طرحهايي مشابه افلاطون ارائه كرده اند. و از آن جمله اسكار وايلد نويسنده انگليسي است كه چنين عبارتي را بيان مي نمايد: نقشه جهان نمايي كه مدينه فاضله را نشان ندهد، حتي ارزش اين را ندارد كه به آن نگاه كنند. زيرا اين نقشه مملكتي را كه انسانيت در آن فرود آمده است كنار گذاشته است. هنگامي كه انسانيت در چنين مملكتي فرود آمد، به اطراف نظر مي اندازد و همين كه ناحيه بهتري پيدا كرد، كشتي خود را به [ صفحه 7] سوي آن مي برد. پيشرفت، تحقق مدينه فاضله است. [1] اسكار وايلد معتقد است كه انسانيت با وجود مدينه فاضله محقق خواهد شد و بدون آن اساسا انسانيتي وجود نخواهد داشت، پس براي آنكه پيشرفت را تحقق بخشيده باشيم، بايد كه مدينه فاضله را بسازيم. در مورد نگرانيهايي كه بزرگان عرصه علم

و فلسفه از وضعيت نابسامان جهان و قرن پيشرفت تكنولوژي داشته اند و دلهره هايي كه نسبت به وقوع يك جنگ همه گير ديگر با وسعتي وحشت انگيز و با قدرت ويرانگر و اهريمني سلاحهاي هسته اي ابزار نموده اند، مسائل فراواني را مي توان يافت. و از جمله آن مسال اينكه: براي پيشگيري از چنين حادثه اي هستي سوز چه بايد كرد و چه تمهيدي بايد انديشيد؟ در باسخ به اين سوال، متفكران بشري پاسخهايي داده اند كه با رعايت اختصار به آنها توجه مي كنيم: راسل فيلسوف انگليسي نام آور معاصر، در كتابي تحت عنوان آيا بشر آينده اي هم دارد چنين ابزار عقيده مي كند: شبحي بر ما سايه افكن است. گروهي مرغان وحشي دريايي آرام در امتداد مدار قطب شمال پرواز مي كنند و در پرد را دار [ صفحه 8] شوروي يا ايالات متحده پديدار مي شوند. [2] پرده را دار گروه مرغان را موشكهاي طرف نشان مي دهد. حكومت ايالات متحده و يا شوروي هر كدام بيدرنگ حمله انتقامي را آغاز مي كنند. علاوه بر احتمال خطاي بشري، هميشه احتمال خطاي مكانيكي هم در كار است. مكانيسم ذي مدخل در اين كار بسيار بغرنج است و پس از آنكه بمب افكنها بر اثر اشتباه روانه مقصد شدند، كسي نمي تواند تضمين كند كه دستور فراخواندگي به موقع بدان برسد. اگر به موقع اين دستور دريافت نشود، نژاد بشر از ميان رفته است... من در لحظه هاي تاريك ژوئيه 1971 به نوشتن مشغولم و نمي دانم نژاد بشر آن قدر دوام مي كند كه نوشته من منتشر يا در صورت

انتشار قرائت شود يا نه. اما هنوز اميدواري هست. و تا اميد وجود دارد، نااميدي از بزدلي است.... اين متفكر زمان ما كه از وقوع جنگ سوم كه منجر به از بين رفتن نژاد بشر مي شود تا اين اندازه هراسناك است، در كتاب ديگري كه به نام اميدهاي نو در دنياي متغير ترجمه شده است چنين مي گويد: هر روز اين احتمال هست كه نائره جنگ سوم جهاني مشتعل شود. كساني از ما كه آرزو دارند جهاني را كه بشر مي تواند به وجود آورد ببينند، نبايد اگر جنگ سوم هم روي داد از اميد و ايمان خود دست بردارند. وظيفه ما اين است كه هر قدر هم [ صفحه 9] ظلمت و ماتم و غم بر جهان مستولي شود، اميد خود را زنده نگاه داريم و افكار خود را علي رغم بدبختيهاي حال، متوجه آينده كنيم... پس موجبات جنگ را بايد از ميان برد و بهترين راه حل آن است كه دولتهاي مختلف و متعددي وجود نداشته باشند تا ميان آنها جنگي در گيرد. ترتيبي بايد داد كه دولتهاي متعدد از بين رفته و تمام خلق دنيا يك كاسه و يكجا اتباع يك حكومت واحد جهاني گردد.... هماهنگي ملتها تا آنجا برسد كه همگي هدفشان تاسيس يك حكومت جهاني باشد.... مادام كه دولت جهاني تشكيل نشده، وقوع جنگهاي عظيم اجتناب ناپذير است. مي بينيم كه آقاي راسل بزرگترين گرفتاري بشر وا جنگ و عظيمترين نياز او را صلح مي داند و براي بسط و جايگزيني صلح در اجتماعات بشري، تنها راه حل را تشكيل يك حكومت جهاني واحد و تسليم شدن انسانها در

پهنه گيتي به آن حكومت مي داند. سياستمدار و دانشمند فقيد هند جواهر لعل نهرو هم در اين عرصه وارد شده و چنين اميد بخشي مي نمايد: در دنيايي كه پر است از كشمكش و نفرت و خشونت، اعتقاد بستن به سرنوشت انساني ضروريتر از هر زمان ديگر است. هر گاه آينده اي كه ما براي آن كار مي كنيم سرشار از اميد براي بشريت باشد، بابسامانيهاي دنياي كنوني چندان اهميتي [ صفحه 10] ندارد و كاركردن براي آن آينده داراي حقانيت است. [3] و فيلسوف انگليسي به نام بنتام براي به سامان رسيدن نا بسامانيهاي زمانه ما اينگونه راهنمايي مي كند: اگر بتوان اين چهار نوع حقوق يا قانون (حقوق طبيعي يا قانون طبيعت، حقوق اخلاقي يا قانون اخلاق، حقوق سياسي يا قانون دولت، حقوق مذهبي يا قانون دين) را با يكديگر تركيب كرده و مبدل به يك كد واحد نمود، مسلما بشر به عاليترين نقطه كمال خواهد رسيد. [4] مراد بنتام آن است كه از پراكندگي و تنوع قوانين گوناگون بايد اجتناب نمود و اين همه تشتت و تنوع را به كناري نهاد و همه را يگپارچه و يك كاسه كرد و در چنين صورتي است كه بشريت در منتهاي سعادت زيست نموده، به عاليترين نقطه كمال خواهد رسيد. متفكر ديگر به نام هندريك. و. وان لون چاره و درمان بيماريهاي انسانيت را چنين بيان مي دارد: مقصود از تمام بيانات اين است كه دنيا احتياج شديد به اشخاصي دارد كه بتوانند سكان و زمام اختيار كشتي تمدن را در دست بگيرند. اين اشخاص بايد با جرات و ايمان باشند و بدانند كه

نوع بشر تازه در ابتداي مسافر خويش است و براي رساندن كشتي به بندر مراد بايد به سبك و شيوه جديد [ صفحه 11] كشتيراني آشنايي حاصل نمايند. اين اشخاص بايد مدتي در مدرسه زمانه شاگردي نمايند و به زور بازو راه خود را هموار ساخته، خود را به جلو كشتي كه محل حكمفرمايي ناخدايان است برسانند. احتمال هم مي رود كه ملاحان و زير دستان بيخرد و ناراضي از اطاعت اوامر آنها سرپيچيده، آنها را به تل برسانند، ولي عاقبت روزي مي رسد كه ناخداي بزرگي كشتي را به مقصد مي رساند و در تاريخ نوع بشر به نام قهرمان بزرگ بني نوع انسان مشهور خواهد گرديد. [5] پروفسور آرنولد توين بي مورخ معروف و فيلسوف نامور انگليسي، ضمن نطقي در كنفرانس صلح نيويورك گفت: تنها راه صلح و نجات بشر، تشكيل يك حكومت جهاني و جلوگيري از گسترش سلاحهاي اتمي است. يكي از شگفت ترين اظهار نظرها، مطلبي است كه فيلسوف بسيار مشهور فرانسوي ژان پل سارتر بنيانگذار نوين اگزيستانسياليزم در مصاحبه اي كه با وي به عمل آورده اند اظهار داشته است. در اين كتاب كه تحت عنوان آنچه من هستم ترجمه شده، چنين مي خوانيم: براي اينكه توافق اجتماعي حقيقي ايجاد شود، بايد هر كسي كلا براي همسايه اش وجود داشته باشد و همسايه اش نيز كلا براي او. و اين امر امروزه تحقق پذير نيست. اما به عقيده من [ صفحه 12] هنگامي كه دگر گونيهاي اقتصادي و فرهنگي و عاطفي ميان مردم ايجاد شد، اين نيز تحقق خواهد يافت. ابتدا با حذف كمبودهاي مادي كه به نظر من اساس

كليه تضادهاي ديروز و امروز آدميان است. ان روز هم بي شك تضادهاي تازه اي در برخواهد داشت، تضادهايي كه در تصور من و هيچ كس ديگري نمي گنجد، اما مانع ايجاد اجتماعي نخواهد بود كه در آن هر كس خود را به تمامي تسليم كسي كند كه خود را تسليم او خواهد كرد. چنين جامعه اي مسلما جامعه جهاني خواهد بود. سارتر بدون آنكه اعتقادي به مذهب و آييني داشته باشد، در اين مصاحبه، جهاني بدون تزاحم و تضاد را ترسيم مي كند كه همه چيز از آن همه كس بوده و در آن جهان انسانها در برابر يكديگر حالت ايثارگري خواهند داشت. رابيند رانات تاگور شاعر انديشمند هندي، در اين ارتباط چنين عنوان داشته است: اكنون من مرتكب اين گناه نمي شوم كه اعتقادم را نسبت به انسان از دست بدهم و شكست كنوني بشريت را شكست نهايي بشمارم. من به آينده مي نگرم و زماني را در نظر مي آورم كه اين فاجعه عظيم به پايان مي رسد و زماني را در نظر مي آورم كه تاريخ ورق مي خورد و آسمان دوباره سبك مي گردد و از شهوات تهي مي شود. شايد سپيده اين صبح روشن فردا از افق شرق برخيزد كه خورشيد نيز از آنجا [ صفحه 13] مي دمد. در آن هنگام انسان شكست نايافته ميراث از چنگ رفته خودرا دوباره به چنگ خواهد آورد. آري، با وجود تمامي دشواريها و مشكلات و تيرگيها در زندگي كنوني، نبايد اميد را از دست داد. چرا كه در پس اين شب تا روزي روشن تجلي و ظهور خواهد كرد و اين

ظهور از مشرق زمين خواهد بود. چندين سال پيش يك روانشناس ايراني با اشتياقي فراوان به ملاقات جامعه شناسي بزرگ دست مي يابد. اين جامعه شناس نامور قرن بيستم كسي نيست جز پيتريم الكساندرويچ سوروكين. وي در انقلاب بلشويكي سال 1917 در روسي از همكاران لنين به شمار مي رفت و در به ثمر رساندن انقلاب سوسياليستي نقشي بزرگ را ايفا مي كرد. ولي پس از استقرار سوسياليسم در روسيه، مخالفتهاي وي با خود كامگيها و ستمها و قتلهاي سردمدران آن رژيم آغاز مي شود و او را به جرم اين مخالفتها، با تخفيف در مجازات، از روسيه به آمريكا تبعيد مي نمايند. و در آمريكا از او استقبال شده، و براي تدريس كرسي جامعه شناسي در دانشگاههاي هاروارد و مينه سوتا از وي دعوت به عمل مي آيد كه در آنجا نيز به خاطر بيان حقايق مورد بيمهري قرار مي گيرد. و سر انجام به علت ابتلا به بيماري سرطان ريه در دهم فوريه 1968 از دني مي رود. به هر حال اين جامعه شناس، انديشمندي است پر آوازه كه دو مسلكو ايدئولوژي را به چشم خويش ديده و دو نوع زندگاني [ صفحه 14] اجتماعي را شاهد بوده و در هر دو كشور روسيه شوروي سابق و آمريكا تدريس نموده است و فردي است كه دنيا سخنانش را ارج فراوان مي نهد. اينك برخي از سخنان او را در مصاحبه با آن روانشناس ايراني كه در كتاب خداوند دو كعبه آمده است ذكر مي نماييم: در ارزيابي تمدن مادي، ما بايد بدانيم كه آن هرگز بهترين و كاملترين نوع تمدن بشري نيست، خالي

از نقصها و عاري از نارساييها نيست. ضمنا در راهي هم كه گام نهاده است در آن حد كمال نهايي كافي و جامع مادي وجود ندارد. راهش به بن بست مي خورد مگر آنكه از خشونتها، نابيناييها و انكارهاي خود بكاهد. و اين كاستن جز با پيوند داشتن با مواليد و گرايشهاي فرهنگ مذهبي و معنوي ميسر نيست. چون تمدن معنوي و فرهنگ مذهبي نيز در حد خود از برنايي ها و آفرينندگيهاي پر ارزش و دلربايي برخوردار بوده و هست. اين دانشمند پس از اعلام تاثر و افسوس خويش از آنچه در دو قطب بزرگ جهان ما مي گذرد، در عين حال از اميد خويش نسبت به آينده بشر دست بر نمي دارد و جالب آنكه براي اديان بزرگ نسبت به آينده نقشي بسيار با اهميت و قابل ملاحظه قائل است. به برخي از سخنان وي در اين زمينه و از همان كتاب توجه فرماييد: در اين آينده با شكوه، همچنانكه علم و فلسفه نقشي به عهده دارند، اديان بزرگ را نيز سهمي بس گرانقدر است. [ صفحه 15] همواره در گذشته هنگام فروريخت كاخ فرسوده تمدنهاي مادي، طلايه اميد بخش فرهنگي معنوي و مذهبي، از رنج انتظار مردمي كه در شوق جهاني بهتر سوخته اند آشكارا كاسته اند. اديان بزرگ عموما، همه در دوره هاي نهايي بحرانهاي عميق تمدنهاي مادي پديد آمده اند. رستاخيز اين اديان، با عرضه داشت ارزشهاي معنوي تازه و يا تحكيم مباني ارزشهاي روحاني سست شده، در برابر ما ديگري افراطي فرهنگ منحط زمان خود بوده است. آري، اين چنين است كه انديشمندان راه نجات بشر را از مخمصه

هاي كنوني و گرفتاريهاي فعلي، تشكيل يك حكومت واحد جهاني كه در آن بحث بهره وري و بهره كشي انسانها از انسانها مطرح نباشد، عنوان داشته اند و به عنوان يك عامل بسيار مهم در اداره چنان حكومتي، از آيين و مذهب نام برده اند. و اين همان سخني است كه كليه اديان الهي در آثار خويش به آن ناطقند و پيروان خويش را به چنان سعادتي نويد داده اند. و به تعبير دگر، آنچه صاحبنظران و انديشمندان دلسوز بشر پس از تفكر و انديشه و تجربه هاي تاريخي به آن دست يافته اند، اديان بزرگ الهي عموما و آيين مقدس اسلام خصوصا، در موارد گوناگوني مژده و بشارت تحقق و وقوعش ر داده اند كه در قسمت بعدي اين نوشته به آن خواهيم پرداخت. [ صفحه 16]

اديان و مهدويت

همه انبيا و اديان الهي به شهادت آثار باقيمانده، به پيروان خويش بشارت و مژده آمدن روزي را داده اند كه در آن روزگار جهان به كام اهل صلاح و ايمان گرديده، نابساماني و فساد و بيدادگري از جهان رخت بربندد. نهايت آنكه اديان به تناسب قدمتشان، دستخوش تغيير و تحريف و دگرگوني قرار گرفته و دست بشر در محتويات آنها راه يافته است. به همين دليل هر چه بيشتر به عقب بر مي گرديم، اصالت آثار بر اي مانده از اديان بيشتر مخدوش مي گردد. ولي به هر حال از جمله امور مشترك و مسلمي كه در تمامي اديان آسماني وجود دارد، همين مساله اعتقاد به ظهور منجي و مصلح است، يعني اعتقاد به شخصيتي الهي كه با نيروي ما فوق الطبيعه خود چهره جهان

را ديگر كند و انساني را تحولي نو عنايت نمايد. گر چه اين موعود در زبان اديان به نامهاي گوناگون ناميده شده است، ولي كاري كه انجام خواهد داد و تحولي كه ايجاد خواهد نمود، در همه كتب به يك شكل و با يك مضمون آورده شده است. در آغاز اين بحث به دين ايران باستان عنايت مي كنيم، يعني آيين حضرت زردشت كه قطعا در آغاز آييني توحيدي بوده ولي در گذر ايام و زمانه توسط حوادث گوناگون دستخوش تغييرت و تحريفات فراواني واقع شده است. [ صفحه 17] در كتب مقدسه منسوب به آيين زردشت، به امور و مسائل فراواني درباره مصلح عالم برخورد مي كنيم كه خلاصه و ما حصل آن اين است كه نبرد دائمي ما بين نيكي و بدي - ي سپنتامينو و انگره مينو - به پايان نخواهد رسيد مگر به ظهور شخصيتي بزرگوار به نام سيائوشيانس و ياسائوشيانت پيروزگر و اوست كه به دست توانايش عدالت و راستي و نيكي را بر پهنه زمين گسترده خواهد نمود و بشريت را از اين همه نابساماني و ظلم و ستم و زشتي خواهد رهانيد. در اين مورد به عباراتي از كتب مقدسه زردشتيان توجه فرماييد: كي مزدا سپيده رخشان پيروزي جهان را در بر خواهد گرفت؟ كي رخشندگي آفتاب دين همه جا را تابان خواهد ساخت؟ كي سوشيانت ها فراواني و زيادگي خواهند يافت تا از پرتو كار و كردارشان دين گسترده شود؟ [6] و نيز در يشت ها كه قسمتي از او ستاست چنين مي خوانيم: فر كياني نيرومند مزدا آفريده را مي ستاييم... هنگامي كه استوت - ارته

(يكي از سه پسر آينده زرتشت مي باشد) از مادرش ارد - فذري زاده مي شود و موسوم است به سئوشينته كه در آخر زمان ظهور مي كند و با ظهور او رستاخيز مردگان شروع شده و عمر جهان به سر مي رسد. و در كتاب زند كه از كتب مذهبي زردشتيان است نيز اشاره به انقراض اشرار و وراثت صلحا نموده گويد: [ صفحه 18] لشكر اهريمنان با ايزدان دائم در روي خاكدان محاربه و كشمكش دارند و غالبا پيروزي با اهريمنان باشد اما نه به طوري كه بتوانند ايزدان را محو و منقرض سازند. چه، در هنگام تنگي از جانب اور مزد كه خداي آسمان است به ايزدان كه فرزندان اويند ياري مي رسد و محاربه ايشان نه هزار سال طول مي كشد، آنگاه فيروزي بزرگ از طرف يزدان مي شود و اهريمنان را منقرض مي سازند. و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند. و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيكبختي خواهند نشست. پس بر حسب مندرجات كتابهاي مقدس زردشتيان، به دست تواناي سوشيانس پيروزگر سرانجام لشكر اهريمنان هزيمت كرده و سباه ايزدان جهان را خواهد گرفت. و جالب آنكه زردشتيان دعايي دارند به نام دعاي زود آمدن سوشيانس كه جهت تسريع در آمدن اين شخصيت آن را مي خوانند. در كتابهاي مذهبي هند و نوشته شده كه: در اواخر دوران چهارم، مردم روي زمين به فساد گراييده و بيشترشان كفر ورزيده و مرتكب گناهان بسيار شوند و فرومايگان به نامداري رسيده و بسن

گرگ درنده به جان ديگران مي افتند و هر چه را به دست بياورند به يغما مي برند. كاهنان و روحانيان هم مانند آنها فاسد مي گردند و اكثريت با دزدان مي شود و مردم پرهيزكار و پارسا همه جا مورد تحقير [ صفحه 19] و اهانت قرار مي گيرند. آنگاه شخصيتي بنام برهمن كلا - به معني روحاني نيرومند - با شمشير آخته و با نيروي مقاومت ناپذير مفسدان را از ميان بر مي دارد و زمين را از پليديها پاك مي سازد و نيكان و پاكان را باقي مي گذارد تا به تناسل ادامه دهند. [7] و نيز در كتاب بهگودگيتا (نغمه آسماني) از كتابهاي مذهبي هندو آمده است: وقتي كه تقوا و عدالت از ميان مردم برود و گناه شيوع يابد، من خود در دني ظاهر مي شوم براي حفظ خوبيها و هلاك بدكاران و استقرار عدالت و پرهيزكاري. [8] البته مراد از آمدن من ممكن است آمدن بزرگواري باشد كه از سوي خدا مي آيد و قدرت و توان او از خدا نشات مي گيرد و به دست توانمندش ريشه فساد را از زمين بر مي كند. در بيان منسوب به حضر ادريس پيغمبر آمده: در عصر ظهور مصلح عالم چنان بركات آسماني و زمين را نازل مي كنم كه زمين از جهت خوب بودن نباتات درخشندگي خاصي پيدا مي كند. تمام ميوه ها و انواع گياهان خوشبو به دست مي آيد. و بين مردم الفت و محبت ايجاد مي كنم چنانكه همه با هم مساوي گردند و ارزاق بين آنان [ صفحه 20] به طور مساوات تقسيم شود، به نحوي

كه فقير بي نياز شود. و ديكر كسي بر كسي برتري نمي جويد و بزرگي نمي كند. بودائيان نيز (اگر بودا را پيامبر بدانيم كه البته اين مطلب احتمالش بسيار بعيد است) همانند ديگر امتها معتقدند كه در آخرالزمان، بزرگي تحت عنوان بوداي پنجم ظهور گرده، جهان را از حيطه ظلم و ستم به سوي عدالت و دادگري خواهد كشاند. و اما در كتابهاي آسماني ديگر كه به نامهاي عهد قديم و عهد جديد موسوم است، از پيامبران گوناگون چون داوود و اشعياء نبي و حضرت عيسي مسيح عليهم السلام مطالبي كه آينده روشن بشريت را نويد مي دهند آمده. و عجيب آنكه اين بشارات با موعود اسلام يعني حضرت حجه بن الحسن عليه السلام و نيز آمدن حضرت عيسي مسيح عليه السلام كاملا تطابق دارد. در زبور يا مزامير داوود عليه السلام دو بشارت است كه به ترتيب آن دو بشارت را ذيلا مي آوريم: به سبب شريران خويش را مشوش مساز... زيرا كه مثل علف بزودي بريده مي شوند... و بر خداوند توكل نما و نيكويي بكن... زيرا كه شريران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود - هان بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود - و اما حليمان وارث زمين خواهند شد و از فراواني و سلامتي متلذذ خواهند گرديد... شريران شمشير را برهنه كرده و كمان را كشيده اند تا مسكين و فقير را بيندازند و راست روان را مقتول سازند. شمشير ايشان به بدن خودشان [ صفحه 21] فرو خواهد رفت و كمانهاي ايشان شكسته خواهد شد... زيرا كه بازوي شريران شكسته خواهد شد و

اما صالحان را خداوند تاييد مي كند... زيرا شريران هلاك مي شوند. [9] در اين بشارت واضح مي گردد كه بدكاران و شريران از بين رفته و حليمان و منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود و سرانجام صالحان با تاييد خداوندي پيروز خواهند گرديد. و اما در بشارت ديگر در مورد فراواني سلامت و وفور نعمت و نجات دادن فرزندان فقير و زبون ساختن ظالمان، مطالب جالبتر و جامعتري در همين مزامير داوود آمده است به شرح ذيل: اي خدا، انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خويش را به پسر پادشاه. و او قوم تو را به عدالت داوري خواهد نمود و مساكين تو را به انصاف. آنگاه كوهها براي قوم سلامتي را باز خواهند آورد و تل ها نيز در عدالت مساكين قوم خود را دادرسي خواهد كرد و فرزندان فقير را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. از تو خواهند ترسيد مادامي كه آفتاب باقي است و مادامي كه ماه هست تا جميع طبقات. او مثل باران بر علفزار چيده شده فرو خواهد آمد و مثل بارشهايي كه زمين را سيراب مي كند، در زمان او صالحان خواهند شگفت وفور سلامتي خواهد بود. و او حكمراني خواهد كرد از دريا تا دري و از نهر تا اقصاي جهان. به [ صفحه 22] حضور وي صحرانشينان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاك را خواهند ليسيد. پادشاهان ترشيش و جزاير هدايا خواهند آورد. پادشاهان شبا و سبا ارمغانها خواهند رسانيد. جميع سلاطين او را تعظيم خواهند كرد و جميع امتها او را بندگي خواهند نمود. زيرا چون مسكين استغاثه

كند او را رهايي خواهد داد و فقيران را كه رهاننده ندارد. بر مسكين و فقير كرم خواهد فرمود... و فراواني غله در زمين بر قله كوهها خواهد بود. [10] ببدون كمترين ترديدي، از اين بشارات گسترش يك حكومت جهاني بلا منازع استفاده مي شود به گونه اي كه تمام زمين مطيع و مسخر يك فرمانده واحد خواهد گرديد و زماني خواهد رسيد كه صالحان خواهند شگفت و سلامتي به وفور يافت شود. و قدر مسلم آنكه اين حكومت به دست توانمند شخصيتي استقرار خواهد يافت كه عظمتش با هيچ يك از پيامبران و بزرگان قابل مقايسه نيست. و تمام بشرتها نيز به صيغه آينده بيان گرديده و اين چنين فر و عظمت و شكوهي تا كنون در زمين در هيچ زماني موجود نگرديده است. لذا با توجه به وسعت و عظمت قضيه از يك سو، و به وجود نيامدن چنين حكومتي تا كنون از سوي ديگر، براحتي مي توان اين مطلب را درياف كه بشريت در آينده شاهد وقوع چنين رخدادي عظيم خواهد گرديد، حكومتي كه به دست توانمند آخرين حجت خدا [ صفحه 23] و واپسين امام راستين تشكيل شده و در آن صالحان وارثان زمين خواهند شد. در كتاب اشعياء نبي از كتابهاي منضمه تورات نيز چنين مي خوانيم: و نهالي از تنه يسي [11] بيرون آمده و شاخه اي از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، يعني روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند... مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد و در جهت مظلومات زمين به

راستي حكم خواهد نمود و جهان را به عصاي دهان خويش زده، شريران را به نفخه لبهاي خود خواهد كشت. كمر بند كمرش عدالت خواهد بود و كمر بند ميانش امانت. گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد بود و گوساله و شير و پرواري با هم و طفل كوچك آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چريد و بچه هاي آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو كاه خواهد خورد و طفل شير خواره بر سوراخ مار بازي خواهد كرد و طفل از شير بازداشته شده دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت. [12] آنچه را از آيات مذكور استنباط مي گردد، مي توان به صورت ذيل [ صفحه 24] خلاصه نمود.1 - شخصيتي عظيم الشان از فرزندان حضرت داوود عليه السلام ظهور خواهد كرد.2 - او مورد عنايت خاص خداوند است به گونه اي كه روح حكمت و فهم و مشورت و قوت و معرفت و ترس از خداوند بر او قرار خواهد گرفت.3 - در داوري بي نظير خواهد بود.4 - سلوك او با عدالت و امانت همراه است.5 - در زمان وي آن چنان عدالت استقرار مي يابد كه دشمنان قطعي و جبلي چون گرگ و بره و پلنگ و بزغاله، گوساله و شير و گاو و خرس با هم زندگي خواهند كرد. مسلم است كه اين بشارات جز بر وجود مقدس آخرين پيشواي الهي حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه منطبق نيست. زيرا آن بزرگوار از سوي مادر و الا تبارش نرگس خاتون نسبش به حضرت داوود عليه السلام مي رسد.

و نكته دگر آنكه در هيچ يك از ادوار بشري شخصيتي با چنان قدر و منزلت و با اين همه امتياز و كرامت الهي ظاهر نشده كه بتواند عدالتي با اين گستردگي و وسعت را در پهنه گيتي به وجود آورد و چنين زندگي ايده آلي را براي انسانها فراهم نمايد. در اناجيل فعلي نيز علاوه بر آنكه از بازگشت حضرت مسيح به صورتي قطعي و يقيني گفتگو به عمل آمده است - كه اين مطلب در منابع اسلامي نيز موجود است كه به هنگام ظهور حضرت صاحب الامر عليه السلام حضرت عيسي مسيح عليه السلام آمده، در پشت سر حضرت [ صفحه 25] مهدي عليه السلام نماز خواهد خواند - مطالبي ديگر نيز به صورتي مجزا و مستقل از رجعت حضرت عيسي عليه السلام در اين كتاب وجود دارد كه براي نمونه به يكي از آنها اشاره مي كنيم: اما چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملائكه مقدس خويش آيد، آن گاه بر كرسي جلال خود خواهد نشست و جميع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از هم ديگر جدا مي كند به قسمي كه شبان ميش ها را از بزها جدا مي كند. [13] از آنجا كه بشارت دهنده خود عيسي مسيح عليه السلام است، پس پسر انسان نمي تواند آن بزرگوار باشد و قطعا مراد شخص ديگري است كه در آينده اي خواهد آمد و به گاه آمدنش تمام امتها در حضور وي جمع شوند و آمدن وي با شكوه و جلال هر چه تمامتر بوده و فرشتگان نيز در محضرش حاضر آيند. و اين بزرگوار و

صاحب شخصيت عظيم پسر انسان كه بر كرسي جلال خواهد نشست و تمام امتها در حضور او جمع شوند كسي نيست جز موعود اسلام و جهان و اديان حضرت بقيه الله صاحب العصر و الزمان. آن چه از اين بررسي فوق العاده اجمالي روشن شد آن كه وعده هاي تمام انبياي عظام الهي، دائر و ناظر به گسترش و بسط توحيد و عدالت و آزادي و فراواني نعمت و بهره وري مناسب از زندگاني و حيات و سر سبزي جهان و... مي باشد و اين وعده ها به دست با كفايت يك بزرگ مرد الهي و شخصيتي كه مويد به تاييدات خداوندي [ صفحه 26] است محقق خواهد گرديد. اين بزرگوار در اديان گوناگون و مكاتبي كه رنگ دين گرفته اند، چنين نامگذاري و يا تعبير شده است:1 - سوشيانس پيروزگر از نظر زردشتيان.2 - بوادي پنجم از نظر بودائيان.3 - برهمن كلا از ديدگاه برهمانيان.4 - نهالي از تنه يسي و پسر پادشاه در زبور حضرت داوود.5 - پسر انسان از نظر مسيحيان.اكنون زمان آن است كه اين بحث را از نظر آيين مقدس اسلام عموما و از ديدگاه تشيع خصوصا دنبال كنيم.

مهدويت از نظر منابع اسلامي

همان گونه كه مي دانيم در اسلام دو مرجع جهت اخذ مسائل مذهبي وجود مي دارد. و اين دو مرجع همانها هستند كه رسول اكرم (ص) در حديث بسيار معروف و متواتر ثقلين به اين مضمون معرفيشان فرموده اند: مردم، من از ميان شما مي روم ولي دو چيز ارزشمند و گرانبها را در ميان شما به يادگار مي گذارم. و اين دو چيز عبارتند از كتاب خدا يعني قران كريم

و اهل بيتم. و اين دو هرگز از هم جدا نشوند تا آنكه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. و هر كه به اين دو چنگ زند هرگز گمراه نشود. [ صفحه 27] بنابر اين در زمينه موعود و مصلح جهان نيز بايد به سراغ اين دو مرجع رفت و اصالت آن را از طريق آيات قران و احاديث و روايات صحيحه معصومين سلام الله عليهم اجمعين دريافت.

آيات قرآني در مورد مهدويت

الف) خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و عمل شايسته انجام دهند، چنين وعده فرموده كه ايشان را در روي كره زمين خلافت بخشد، همان گونه كه پيشينيان دارنده اين صفت را خلافت بخشيد، و دين پسنديده خود را براي ايشان بر همه اديان عالم پيروزي عنايت فرمايد و ترس و هراس آنان را به امنيت و آرامش خاطر تبديل فرمايد. پس از اين رخدادها فقط مرا عبادت كنند و هرگز به من شرك نورزند. هر كه پس از اين امور كافر شود، به حقيقت از بدكاران خواهد بود. [14] در اين آيه پروردگار متعال چند وعده را نسبت به آينده بيان فرموده است:1 - خلافت و زمامداري مومنان و دارندگان اعمال شايسته.2 - جهاني شدن اسلام علوي و پيروزي يافتن اين آيين بر همه اديان جهان.3 - تبديل شدن ترس و هراس مومنان به امنيت و آرامش خاطر. [ صفحه 28] 4- گسترش توحيد و يكتا پرستي در پهنه و صحنه گيتي.با نگاهي و لو به اجمال در مي يابيم كه هيچ زماني پس از رسول مكرم اسلام و نزول وحي را نمي توانيم در تاريخ اسلام سراغ بگيريم كه اين وعده

ها در آن محقق گرديده باشد. و از آنجا كه اين وعده ها از سوي خداي متعال داده شده و مطمئنا خلاف نخواهد شد، پس بشريت عموما و اهل ايمان و عمل صالح خصوصا، بايد روزي را شاهد باشند كه در آن روز اين وعده هاي چهارگانه محقق شده باشد. تحقق وعده هاي داده شده در اين آيه، با قيام و ظهور حضرت مهدي عليه السلام صورت خواهد پذيرفت و توحيد و امنيت خاطر و آرامش و پيروزي اسلام بر همه اديان، به دست با كفايت آن بزرگوار خواهد بود. چنان كه در تفسير صافي از امام سجاد عليه السلام نقل گرديده كه مي فرمايد: مومنان در آيه - به خدا قسم - شيعيان ما اهل بيت مي باشند كه خداوند وعده داده است به آنها و آن را به دست مردي از ما كه مهدي اين امت است انجام خواهد داد.ب) و مي خواهيم بر كساني از شما كه در زمين ضعيف گرديده اند منت گذاشته و ايشان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم. [15] در اين آيه نيز پروردگار مهربان اراده قطعي خويش را دائر بر [ صفحه 29] نجات مستضعفان بيان مي فرمايد كه سرانجام بر ايشان منت نهاده و آنان را رهبران و وارثان زمين خواهد گرداند. و مي دانيم كه چنين امري تا كنون واقع نگرديده است و وعده خدا هم تخلف پذير نيست. بنابر اين زمين بايد روزي را شاهد باشد كه ارث برندگانش مستضعفان باشند. از حضرت علي عليه السلام در بحارالانوار حديثي در ذيل آيه فوق آمده به اين شرح: كساني كه در روي زمين ضعيف

گشته اند آل محمدند. و خداي تعالي مهدي ايشان را مبعوث نموده، ايشان را عزيز خواهد گرداند و دشمنانشان را ذليل خواهد فرمود.ج) اوست خدايي كه پيامبرش را با مشعل هدايت و دين حق فرستاد تا آنكه آن دين را بر همه اديان برتري بخشد گر چه كافران و حق پوشان و مشركان از اين مساله كراهت داشته باشند. [16] در اين آيه خداي متعال وعده فرموده است كه آيين مقدس اسلام و شريعت حضرت رسول اكرم (ص) را بر همه اديان پيروز و غالب فرمايد و اين مطلب حتما واقع خواهد شد و لو آن كه مشركان آن را ناخوش بدارند. و ما مي دانيم كه از زمان پيدايش اين آيين آسماني چنين روزگاري را مسلمانان به خود نديده اند كه دين مقدس اسلام بر تمام اديان چيره گردد و در پهنه گيتي حكومت نمايد. لذا شكي باقي نمي ماند كه اين وعده همانند ديگر وعده هاي خداي سبحان محقق [ صفحه 30] خواهد شد و بشريت روزي را شاهد خواهد بود كه نور درخشنده آيين خدا سراسر گيتي را روشن نمايد. و تاييد بر اين برداشت روايتي است كه از حضرت باقر عليه السلام در تفسير مجمع البيان ذيل آيه شريفه آمده است: اين وعده به هنگام ظهور مهدي از آل محمد (ص) خواهد بود. پس كسي باقي نمي ماند مگر اينكه اقرار به رسالت و نبوت رسول اكرم. حضرت محمد (ص) خواهد كرد. در كتاب كمال الدين شيخ بزرگوار صدوق از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه: نازل نگرديده تاويل اين آيه و نازل نخواهد شد تاويل آن تا قائم آل

محمد (ص) قيام كند. پس چون قيام كرد نه كافري باقي خواهد ماند و نه كسي كه مشرك به امام باشد. مگر اينكه از خروج وي ناراحت باشد.د) هر آينه در كتاب زبور كه پس از تورات فرو فرستاده شده چنين مقرر كرديم كه زمين را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد. [17] اين آيه شريفه مژده مي دهد كه چنين نخواهد ماند كه جهان همواره به كام فاسدان و تبهكاران و جانيان باشد، بلكه زماني خواهد رسيد كه بندگان صالح خدا صاحب و وارث اين زمين خواهند گرديد. اين مهم به دست تواناي حضرت ولي عصر ارواحنا فداه انجام خواهد پذيرفت. چنان كه در تفسير صافي از تفسير علي بن ابراهيم [ صفحه 31] نقل مي كند كه بندگان صالح در آيه حضرت قائم عليه السلام و اصحاب آن حضرت مي باشند. و در مجمع البيان چنين آمده كه امام باقر عليه السلام فرمودند: بندگان صالح در آيه اصحاب مهدي عليه السلام در آخر الزمان مي باشند. [ صفحه 32]

نگاهي به مهدويت از طريق اهل سنت

در كتب بسيار معتبر اهل سنت احاديث فراواني درباره وجود مقدس حضرت مهدي عليه السلام مي يابيم كه به عنوان نمونه به برخي از آنها توجه مي كنيم: در صحيح ترمذي از رسول اكرم صلي الله عليه و آله درباره حضرت مهدي عليه السلام چنين مي خواهيم: دنيا و زمانه به پايان نخواهد رسيد تا آن كه مردي از فرزندان من بر جهان حكومت نمايد كه نامش مطابق نام من باشد. اين حديث با مختصري اختلاف در كتاب مسند امام احمد حنبل نيز از رسول خدا (ص) نقل گرديده است. در سنن

ابن ماجه قزويني از رسول خدا چنين روايت گرديده است: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد، خدا آن روز را آن قدر طولاني خواهد فرمود تا مردي از خاندان من حكومت نمايد. در كتابهاي ديگر بزرگان از علماي اهل سنت و جماعت به دنبال ذكر اين روايت فوق، اين مطلب نيز از رسول اكرم صلي الله عليه و [ صفحه 33] آله اضافه گرديده است: نام او نام من و كنيه او كنيه من است. و او جهان را از عدالت و دادگري آكنده سازد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد. جالب آن كه برخي از ناموران عامه چنين مطلبي را از پيامبر اكرم نقل كرده اند كه فرمود: مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه (ع) است. و از جمله راويان اين حديث جناب ام سلمه همسر صالحه رسول خداست كه فرزند فاطمه بودن حضرت مهدي عليه السلام را از قول پيامبر نقل مي نمايد. حديث فوق در دو كتاب معتبر اهل سنت و جماعت يعني سنن ابوداوود و سنن ابن ماجه قزويني آمده است. همچنين برخي از علماي اهل تسنن درباره وجود مقدس حضرت مهدي عليه السلام كتابهاي مستقلي را تاليف نموده اند. از آن جمله اند:- حافظ ابونعيم اصفهاني: الاربعين، مناقب المهدي و نعت المهدي.- حافظ يوسف گنجي شافعي: البيان في اخبار صاحب الزمان.- حماد بن يعقوب: اخبار المهدي.- جلال الدين سيوطي: علامات المهدي. و خلاصه كلام آن كه دانشمندان اهل سنت و جماعت، متجاوز از 500 حديث در بيشتر از 60 كتاب خود در اين زمينه آورده اند. و بنابراين مساله ظهور

مصلح و منجي عالم از استحكامي بسيار بالا برخوردار مي شود، به نحوي كه مي توان گفت كمتر مساله اي از [ صفحه 34] مسائل اسلامي از چنين قاطعيت و استحكامي برخوردار باشد. آري، مطالعه و بررسي كتب اهل سنت و جماعت و نيز تفحصي نه چندان پر دامنه در اعتقادات برادران غير شيعي از مسلمانان، اين مطلب را بروشني اثبات مي نمايد كه اعتقاد و باور عمومي در ميان آنان چنين است كه در آخرالزمان شخصيتي از فرزندان رسول اكرم صلي الله عليه و آله و حضرت صديقه كبري، فاطمه زهرا سلام الله عليها به دنيا آمده و پس از مدتي به فرمان خدا قيام نموده، جهان را پس از آن كه از ظلم و جور و ستم آكنده گرديده باشد، از عدل و دادگري مالامال سازد، و در زمان حكومت او امنيت و فراواني نعمت دامن خواهد گسترد و همه مردمان از نعمت يك زندگاني سراسر سعادتمندانه بهره خواهند برد. البته بخش مورد اختلاف اعتقاد فوق با عقيده شيعيان، يعني به دنيا آمدن حضرت مهدي عليه السلام در آخرالزمان را بسياري از اعترافات صريح دانشمندان و بزرگان اهل سنت و جماعت نيز رد و نفي مي نمايد. در ميان آثار گوناگون دانشمندان سني چند نمونه را انتخاب كرده به نظر خوانندگان محترم مي رسانيم:1 - سبط بن جوزي از علماي اهل سنت و جماعت در كتاب خويش تحت عنوان تذكره خواص الامه اين گونه عنوان مي كند: دوازدهمين امام و پيشوا، محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن... علي بن ابي طالب بوده و كنيه او ابو عبدالله و ابوالقاسم

است. و اوست آخرين بازمانده خدا و صاحب [ صفحه 35] الزمان و قائم و منتظر و آخرين امام... و او همان كسي است كه رسول خدا فرمود: در آخر الزمان مردي از خاندان من خروج مي كند كه اسم او اسم من است و كنيه او كنيه من، زمين را از عدل و داد پر مي كند همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد. اوست مهدي موعود.2- گنجي شافعي (شيخ محمد بن يوسف بن محمد) كتابي دارد به نام البيان في اخبار صاحب الزمان. اين نويسنده شافعي علاوه بر آنكه كتابي مستقل درباره حضرت ولي عصر عليه السلام نگاشته، در كتاب ديگرش به نام كفايه الطالب في مناقب علي بن ابي طالب در باب هشتم قسمت ملحقات بعد از ذكر ائمه از فرزندان اميرالمومنين عليه السلام و بعد از ذكر نام و القاب حضرت عسكري عليه السلام چنين گويد:... و او فرزندش را جانشين خود قرار مي دهد كه همان امام منتظر باشد كه صلوات خدا بر او باد.3 - عبدالوهاب شعراني در كتاب اليواقيت و الجواهر مبحث 65 در باب اموري كه قبل از قيامت كبري بايد واقع شود سخن مي گويد و از جمله چنين بيان مي دارد: از جمله اموري كه بايد قبل از قيامت اتفاق افتد خروج مهدي عليه السلام است كه آن بزرگوار از فرزندان امام حسن عسكري عليه السلام است و تولد او شب نيمه شعبان سال 255 مي باشد. و او باقي است تا با عيسي بن مريم گرد آيد.4 - حافظ محمد بن محمد بخاري معروف به خواجه پارسا در كتاب خويش موسوم

به فصل الخطاب چنين گويد: [ صفحه 36] و ابومحمد الحسن العسكري ولده (م ح م د) رضي الله عنهما معلوم عند خاصه اصحابه و ثقات اهله. يعني: و ابومحمد حسن عسكري فرزندش محمد - كه خداوند راضي مي باشد از هر دو آنها - است و نزد خواص اصحاب و افراد مورد اعتماد خود، مشخص و شناخته شده است.5 - شيخ سليمان حنفي قندوزي در كتاب خويش به نام ينابيع الموده ص 452 چنين گويد: و نزد افراد مورد اعتماد، محقق و مسجل است كه ولادت قائم عليه السلام در شب پانزدهم سال 255 در شهر سامرا انجام پذيرفته است.6 - دانشمند ديگر عامه شيخ محمد بن ابراهيم حمويني شافعي در فرائد السمطين از قول حضرت رضا عليه السلام چنين نقل مي كند: امام پس از من فرزندم جواد التقي و پس از او فرزندش علي النقي و بعد از وي حسن العسكري و پس از او مهدي المنتظر است كه اطاعت از او در زمان غيبت همانند زمان ظهور واجب است.7 - نويسنده ديگر اهل سنت و جماعت يعني سيد مومن بن حسن شبلنجي در كتاب نور الابصار باب دوم ص 152 چنين مي نگارد: در ذكر مناقب محمد بن الحسن بن... علي بن ابي طالب. مادرش ام ولد بود كه به ايشان نرجس و صقيل و سوسن هم گفته مي شود. و كنيه اش ابوالقاسم است. و شيعه اماميه ايشان [ صفحه 37] را حجت و مهدي و قائم و منتظر و صاحب الزمان لقب داده اند كه مشهورترين لقب ايشان مهدي است.8 - محمد بن شحنه حنفي در كتاب تاريخ خويش

موسوم به روضه المناظر في اخبار الاوائل و الاواخر جلد اول ص 294 اين گونه آورده است: و براي امام حسن عسكري عليه السلام فرزندي به دنيا آمد كه دوازدهمين ائمه است و به او مهدي و قائم و حجت و محمد گفته مي شود. و تولد وي در سال 255 اتفاق افتاده است. پس روشن مي گردد كه اعتقاد به وجود امامي كه در سال 255 به دنيا آمده و هم اكنون نيز در قيد حيات است و در آينده به فرمان حضرت حق جل و علا ظهور كرده و جهان را به نور عدالت و توحيد منور خواهد نمود، خاص ما شيعيان نيست، بلكه تعدادي از دانشمندان اهل سنت و جماعت نيز به وقوع ودلات و دير زيستي اين بزرگوار اقرار و اعتراف نموده اند.

مهدويت در نگاه تشيع

در كتابهاي شيعه در اين زمينه در ابواب و فصول گوناگون، از تمام ابعاد متنوع و حتي فروعات مساله بسيار مهم مهدويت گفتگو به ميان آمده و تشكيل دهنده حكومت واحد جهاني و برقرار كننده عدالت و دادگري همگاني و بر افرازنده پرچم توحيد و يكتاپرستي، به تمام خصوصيات و ويژگيها معرفي گرديده است. از جمله اموري كه [ صفحه 38] درباره اين شخصيت والا و عالي مرتبت ذكر شده مي توان اين موارد را بر شمرد: وي از فرزندان رسول اكرم (ص) و حضرت زهراي اطهر است. - فرزند دهم حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام است. - فرزند نهم حضرت حسين بن علي عليه السلام است. - فرزند هشتم حضرت علي بن الحسين عليه السلام است. - فرزند هفتم حضرت محمد بن علي الباقر عليه

السلام است. - فرزند ششم حضرت جعفر بن محمدالصادق عليه السلام است. - فرزند پنجم حضرت موسي بن جعفر عليه السلام است. - چهارمين فرزند حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام است. - سومين فرزند حضرت محمد بن علي الجواد عليه السلام است. - دومين فرزند حضرت علي بن محمد الهادي عليه السلام است. - فرزند بلا فصل حضرت امام حسن عسكري عليه السلام است. - مادر گرانقدر وي، عليا حضرت نرگس خاتون مي باشد. - تولد وي در نيمه شعبان سال 255 هجري قمري در سامراء در امامت سراي حضرت عسكري عليه السلام واقع گرديده است. - دوران حمل و نيز وضع حمل حضرتش در اختفاي كامل صورت پذيرفته است. - در پنج سالگي پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت عسكري عليه السلام مسئوليت امامت به عهده حضرتش محول مي گردد. - داراي عمري بسيار طولاني است بدون آن كه گذران عمر بر حضرتش اثري داشته باشد. [ صفحه 39] - وي داراي دو غيبت است:1 - غيبت كوتاه مدت به مدت 69 سال.2 - غيبت بلند مدت كه تا كنون ادامه دارد.- زمان ظهور آن حضرت مشخص نيست و هر هنگام كه خدا اجازه فرمايد از مسجدالحرام قيام فرموده، به نيروي الهي جهان را مسخر نمايد و حكومت عدل الهي را استقرار بخشد. - در زمان غيبت بلند مدت آن حضرت فقيهان وارسته و مجتهدان متقي شيعيان را در اموري كه پيش خواهد آمد هدايت و راهبري خواهند نمود. - در دوران غيبت آن حضرت بايد اموري را مد نظر قرار داد، از آن جمله خودسازي و آراستگي به مكارم اخلاقي و

فضايل معنوي و اسلامي، فكر شيعيان بودن و در رفع مشكلات و معضلات آنان گام برداشتن، و از همه مهمتر براي اين مهم، يعني قيام شكوهمند حضرتش، دعا كردن، كه خود آن بزرگوار فرموده اند: براي تعجيل در فرج من بسيار دعا كنيد. زيرا كه دعا كردن شما بر فرج من باعث فرج خود شما خواهد بود. به اميد آن كه خداي سبحان به دعاهاي خالصانه دلدادگان ظهور ترتيب اثر داده، ظهور و فرج آن تنها پناه شيعه و تنها اميد مستضعفان جهان را هر چه زودتر مقرر فرمايد.

پاورقي

[1] لذات فسفه - ويل دورانت.

[2] اين سطور سالهايي قبل از تجربه شوروي نگاشته شده است.

[3] پيام يونسكو آبان ماه 1348.

[4] تاريخ فلسفه سياسي ج 3 ص 930.

[5] داستان بشر.

[6] يسنا - هات 46.

[7] از كتاب ماللهند ص 321.

[8] مقدمه اوپانيشاد.

[9] مزامير داوود، مزمور. 37. [

[10] مزامير داوود، مزمور. 72.

[11] يسي به معني قوي پدر حضرت داوود بود.

[12] اشعياء نبي باب 11 آيات 9 - 1.

[13] انجيل متي باب 25 آيات. 33 - 31.

[14] نور / 55.

[15] قصص / 5.

[16] توبه / 33.

[17] انبيا / 105.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109