امامان و اهل بيت عليهم السلام در ديدگاه اهل سنت - امام مهدي (عج)

مشخصات كتاب

سرشناسه : الهامي داود، - 1316

عنوان و نام پديدآور : امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت تحقيق و نگارش داود الهامي مشخصات نشر : مكتب اسلام 1377.

مشخصات ظاهري : ص 528

شابك : 964-91550-0-7 12500ريال ؛ 964-91550-0-7 12500ريال وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس موضوع : ائمه اثناعشر -- فضائل موضوع : ائمه اثناعشر -- احاديث اهل سنت رده بندي كنگره : BP36/5 /‮الف 7‮الف 8

رده بندي ديويي : 297/95

شماره كتابشناسي ملي : م 77-15905

فضائل امام مهدي

فضائل امام مهدي

بسياري از علماي اهل سنت علاوه بر اذعان بر اصالت مهدويت و صحيح دانستن احاديث آن، دست به تاليف كتاب و رساله هائي در اين باره زده اند تا نسلهاي بعدي، حقيقت و واقعيتي را كه در شرع مطهر بر زبان رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم جاري شده، به خوبي بشناسند.

مولف كتاب«الامام المهدي» (عج) استاد «علي محمد علي دخيل» اسامي 205 نفر از بزرگان علماي اهل سنت را در كتاب خود آورده به اين ترتيب كه تعداد 30 نفر از آنها مستقلا درباره ي حضرت مهدي (عج) كتاب نوشته اند و 31 نفر دير فصلي را در كتابهاي خود به روايات حضرت مهدي اختصاص داده اند و 144 نفرشان به مناسبتهاي مختلف روايات حضرت مهدي(عج) را در كتابهاي خود آورده اند اگر بخواهيم همه ي اين علماء را با اسامي كتابهايشان و قسمتي از نوشته هايشان در اينجا ذكر كنيم، سخن به درازا كشيده و از تناسب بحث نيز بيرون مي رويم بدين جهت فقط از علماي بزرگ اهل سنت از 16 تن نام مي بريم كه

صحت احاديث مربوط به مهدي موعود را پذيرفته اند و از اوصاف و خصوصيات آن حضرت سخن گفته اند.

ابوبكر محمد بن علي معروف به محيي الدين عربي (560- 638 ه)

ابوبكر محمد بن علي معروف به محيي الدين عربي (560- 638 ه)

مولف «الفتوحات المكيه» درباره ي «مهدي موعود» عليه السلام مي نويسد:

«... ان لله خليفه يخرج و قد امتلات الارض جورا و ظلما فيملوها قسطا و عدلا لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد طول الله ذلك اليوم حتي يلي هذا الخيفه من عتره [ صفحه 480] رسول الله من ولد فاطمه، يواطي اسمه اسم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم...»

«خداوند را خليفه اي است كه روزي ظاهر مي شود و ظهورش زماني اتفاق مي افتد كه دنيا پر از جور و ستم باشد و او دنيا را پر از عدل وقسط مي فرمايد و اگر از عمر دنيا يك روز بيشتر نماند، خداوند آن روز را طولاني مي گرداند تا اين خليفه كه از عترت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم واز اولاد فاطمه زهرا عليهاالسلام است و نامش با نام رسول خدا يكي باشد، حكومت روي زمين را به دست گيرد».

«محيي الدين» به دنبال اين عبارت پس از ذكر شمائل و فضائل مهدي و وصف يارانش و شرح شروع و پايان كارش چنين مي افزايد: الا ان ختم الاولياء شهيد

و عين امام العالمين فقيد هو السيد المهدي من آل احمد

هو الصارم الهندي حين يبيد هو الشمس يجلو كل غم و ظلمه

هم الوابل الوسمي حين يجود [1] .

پاورقي

[1] الفتوحات المكيه، ج 3، ص 327 - 328.

سبط ابن جوزي (م 654 ه)

سبط ابن جوزي (م 654 ه)

صاحب كتاب «تذكره الخواص» در زمينه ي امام مهدي عليه السلام مي نويسد:

«فصل في ذكر

الحجه المهدي. هو محمد بن الحسن بن علي بن موسي الرضا... كنيته ابو عبدالله و ابو القاسم و هو الخلف الحجه صاحب الزمان، القائم المنتظر و التالي و هو آخر الائمه انبانا عبدالعزيز بن محمود بن البزاز عن ابن عمر قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يخرج في آخر الزمان رجل من ولدي اسمه كاسمي و كنيته ككنيتي يملا الارض عدلا كما ملئت جورا. فذلك هو المهدي، و هذا حديث مشهور و قداخرج ابوداود و الزهري عن علي بمعناه و فيه لو لم يبق من الدهر الا يوم واحد لبعث الله من اهل بيتي [ صفحه 481] من يملا الارض عدلا و ذكره في روايات كثيره» [1] .

«فصلي در ذكر حجت مهدي: او محمد فرزند حسن بن علي بن موسي الرضا... است كنيه اش ابوعبدالله و ابوالقاسم و القابش: خلف، حجت، صاحب الزمان، قائم، منتظر و تالي است و او آخر ائمه ي دوازده گانه است. عبدالعزيز محمود بن بزاز از ابن عمر روايت كرد كه مي گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: در آخر الزمان مردي از فرزندان من قيام مي كند كه نام و كنيه اش مانند نام و كنيه ي من است زمين را از عدالت پر مي كند چنانكه پر از ظلم و ستم شود. و او همان مهدي است. و اين حديث مشهوري است كه آن را ابوداود و زهري به همين معني از علي عليه السلام نقل كرده اند و در روايت آنان اين جمله هم وجود دارد كه اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر نمانده

باشد، خداوند مردي از اهل بيت مرا برانگيزد تا زمين را از عدالت پر كند. و اين مضمون در روايات زيادي ذكر شده است». پاورقي

[1] تذكره الخواص، ص 363 -4.

علي بن محمد المالكي ابن الصباغ (متوفي 855 ه)

علي بن محمد المالكي ابن الصباغ (متوفي 855 ه)

صاحب كتاب «الفصول المهمه في معرفه احوال الائمه» مي گويد:

«الفصل الثاني عشر في ذكر ابي القاسم محمد الحجه الخلف الصالح ابن ابي محمد الحسن الخالص و هو الامام الثاني عشر...».

كان الامام بعد ابي محمد الحسن ابنه محمدا و لمخ يخلف ابوه ولدا غيره و خلفه ابوه غايبا مستترا بالمديه و كان عمره عند وفاه ابيه خمس سنين اتاه الله تعالي فيها الحكمه كما اتاها يحيي صبيا و جعله اماما في حال الطفوليه كما جعل عيسي بن مريم في المهد نبيا و قد سبق النص عليه في مله الاسلام من النبي محمد عليه الصلاه و السلام و كذلك من جده علي بن ابي طالب و من بقيه آبائه اهل الشرف و المراتب و هو صاحب السيف القائم المنتظر كما...»

«فصل دوازدهم در بيان حالات ابوالقاسم محمد حجت و خلف صالح فرزند ابو محمد [ صفحه 482] حسن عسكري كه امام دوازدهم است، مي باشد. امام پس از ابو محمد حسن بن علي فرزند آن جناب بود كه همنام روسلخدا صلي الله عليه و آله و سلم است و پدرش جز او فرزندي نه آشكار و نه در نهان از خود به جاي نگذاشت و امام عسگري در حالي كه آن حضرت درپرده غيبت بود، پس از خويش در مدينه جانشين خود ساخت. روزي كه پدرش فوت كرد، پنج سال بيشتر نداشت و در همان

پنج سالگي خداوند او را حكمت عنايت فرمود. چنان كه به يحيي در سن كودكي عنايت فرمود و هم چنان كه عيسي بن مريم را در گهواره منصب نبوت داد او را نيز در طفوليت مقام امامت داد و پيش از آن نص بر امامت آن حضرت از زبان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در ميان مسلمين معروف و ثابت شده بود. و سپس اميرالمومنين بدان خبر داده و تصريح به امامت او كرد و همچنين ائمه اطهرا عليهماالسلام يكي پس از ديگري تا برسد به پدر ارجمندش همگي بر امامت و ظهورش به طور صريح خبر دادند. او صاحب شمشير و قيام كننده به حق و همه ي چشم به راه برپائي دولت او هستند چنان كه در خبر صحيح وارد شده است».

«و له قبل قيامه غيبتان احدهما اطول من الاخري فاما الاولي فهي القصري فمنذ ولادته الي انقطاع السفاره بينه و بين شيعته و اما الثانيه فهي التي بعد الاولي في آخرها يقوم بالسيف قال الله تعالي:(و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون) و قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: لم تنقض الايام و الليالي حتي يبعث الله رجلا من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي يملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا.

«آن حضرت پيش از قيام خود دوبار غيبت اختيار مي كند يكي طولاني تر از ديگري است. غيبت نخستين او به غيبت صغري مشهور است كه مدت آن كوتاه و از ولادت او آغاز و تا پايان سفارت در ميان او و شيعيانش

خاتمه مي پذيرد و اما غيبت كبري و طولاني پس از نخستين غيبت او است كه در پايان آن حضرت به شمشير قيام خواهد فرمود. چنان كه خداي تعالي مي فرمايد:(پس از ذكر، در زبور نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ي من به ارث برند) (سوره ي انبياء، آيه 105).

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: روزها و شبها نگذرد (و دنيا به پايان نرسد) تا اين كه خداوند مردي از خاندان مرا برانگيزد كه همنام من است او زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه از ظلم [ صفحه 483] و ستم پر شده باشد».

«اما كنيته فابوالقاسم و اما لقبه فالحجه و المهدي و الخلف الصالح و القائم المنتظر و صاحب الزمان و اشهرها المهدي. صفته عليه السلام شاب مرفوع القامه حسن الوجه و الشعر يسيل شعره علي منكبيه اقني الانف اجلي الجبهه بوابه محمد بن عثمان...

و هذا طرف يسير بما جاء من النصوص الداله علي الامام الثاني عشر عن الائمه الثقات و الروايات في ذلك كثيره اضربنا عن ذكرها و قد دونها اصحاب الحديث في كتبهم و اعتنوا بجمعها و لم يتركوا شيئا...». [1] .

«كنيه ي وي ابوالقاسم و لقبش، حجت، مهدي، خلف صالح، قائم منتظر، و صاحب الزمان و مشهورترين آنها «مهدي» است. آن حضرت جوان بلندقامت، زيباروي و زيباموئي است كه مويش بر شانه هايش ريخته و رويش روشن و وسط بيني اش كمي برآمدگي دارد و دربانش محمد بن عثمان بود».

اين قسمتي از نصوصي است كه دلالت بر امامت امام دوازدهم دارد كه از ائمه ي حديث رسيده

است. و روايات در اين باره زياد است كه از ذكر آنها صرفنظر كرديم و همه ي آنها را اصحاب حديث در كتابهاي خود جمع آوري كرده اند. پاورقي

[1] الفصول المهمه،ص 304 - 291.

شيخ محمد بن ابراهيم الجويني الخراساني الحمويني (م 644- 730 ه

شيخ محمد بن ابراهيم الجويني الخراساني الحمويني (م 644- 730 ه

محدث و فقيه شافعي صاحب كتاب فرائد السمطين في فضائل المرتضي و البتول و السبطين و الائمه من ذريتهم» كه سمط اول آن مخصوص به اخبار فضائل اميرالمومنين عليه السلام بوده و سمط دومش در مناقب ساير ائمه ي اطهار [ صفحه 484] و خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام مي باشد. درباره ي حضرت مهدي عليه السلام چنين نوشته است:

«بسنده عن الشيخ ابي اسحاق ابراهيم بن يعقوب الكلابادي البخاري بسنده عن جابر بن عبدالله الانصاري رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: من انكر خروج المهدي فقد كفر بما انزل علي محمد و من انكر نزول عيسي فقد كفر من انكر خروج الدجال فقد كفر». [1] .

«وفي هذا الكتاب عن سعيد بن جبير عن ابن عباس قال قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: ان خلفائي و اوصيائي و حجج الله علي الخلق بعدي الاثنا عشر اولهم علي و آخرهم و لدي المهدي فينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلف المهدي و تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب». [2] .

«جويني مولف كتاب «فرائد السمطين» به سند خود از شيخ ابواسحاق ابراهيم كلابادي بخاري او هم به سند خود از جابر بن عبدالله انصاري رضي الله عنه روايت كرده كه گفت:

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس قيام مهدي را انكار كند به دين محمد كافر شده است و نيز هر كس نزول عيسي را - در آخر الزمان به ياري حضرت مهدي - و خروج دجال را انكار كند، كافر است.

و در همان كتاب «فرائد السمطين» از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت شده است كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خلفا و اوصياي من و حجتهاي خدا بر مردم بعد از من دوازده نفر هستند كه اول آنها علي صلي الله عليه و آله و سلم و آخرشان فرزندم«مهدي» است.(به هنگام ظهور او)روح خدا عيسي پسر مريم از آسمان نازل مي شود و پشت سر مهدي نماز مي گزارد و زمين به نور پروردگارش روشن مي گردد و سيره و فرمانروائيش مشرق و مغرب را فرامي گيرد». [ صفحه 485]

پاورقي

[1] فرائد السمطين، ص 92، حديث 585.

[2] فرائد السمطين،ص 92.

اسماعيل بن عمر بن كثير شافعي معروف به ابن كثير (701- 774 ه)

اسماعيل بن عمر بن كثير شافعي معروف به ابن كثير (701- 774 ه)

محدث، مورخ، مفسر و فقيه مولف كتاب «البدايه و النهايه» در كتاب خود مي گويد:

«بخشي جداگانه به بيان مساله مهدي اختصاص دادم ولله الحمد والمنه»

«فصل في ذكر المهدي الذي يكون في آخر الزمان.و هو احد الخلفاء الراشدين و الائمه المهديين... فقد نطقت به الاحاديث المرويه عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم انه يكون في آخر الدهر و اظن ظهوره يكون قبل نزول عيسي بن مريم كما دلت علي ذلك الاحاديث».

«در بيان مهدي كه در آخر الزمان ظهور خواهد

كرد. مهدي يكي از خلفاي راشدين و اماماني است كه خداوند آنها را به سوي حق هدايت فرموده است. و اين منطوق احاديثي است از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده كه او در آخر الزمان ظهور خواهد كرد و من گمان مي كنم ظهور آن حضرت قبل از نزول عيسي خواهد بود چنان كه روايات بر اين مطلب دلالت دارد».

«قال الامام احمد بن حنبل:... قال حجاج: سمعت عليا يقول: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: لو لم يبق من الدنيا الا يوم لبعث الله رجلا منا يملاها عدلا كما ملئت جورا». [1] .

«امام احمد بن حنبل به سند خود از حجاج نقل كرده كه گفت: از علي عليه السلام شنيدم مي گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اگر از عمر دنيا جز يك روز نماند،در همان روز خداوند مردي را از ما بر مي انگيزد كه زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه از ظلم پر شده باشد». پاورقي

[1] كتاب النهاية، ج 1، ص 106 - 7.

ابن الوردي (691- 749 ه)

ابن الوردي (691- 749 ه)

«عمر بن مظفر بن عمر بن محمد بن ابي الفوارس بكري حلبي معري، مكني به ابو حفص معروف به ابن الوردي» از اكابر ادباء و شعرا و فقهاي شافعي [ صفحه 486] ومولف كتاب «خريده العجائب و فريده الغرائب» مي باشد. درباره ي حضرت مهدي عليه السلام مي نويسد:

«و من حليه المهدي انه اسمر اللون، كث اللحيه، اكحل العينين، براق الثنايا، في خده خال، يرفع الجور عن الارض و يفيض المعدله

عن الخلق، و يستوي بين الضعيف و القوي في الحق و يبلغ الاسلام مشارق الارض و مغاربها و يفتح القسطنطنيه و لايبقي احد في الارض الادخل في الاسلام او ادي الجزيه و عند ذلك يتم وعد الله (ليظهرره علي الدين كله...). [1] .

«از شكل و شمايل مهدي آن است كه رنگش گندمگون، موي محاسنش انبوه، دو چشمش سياه، دندانهاي جلو دهانش بسيار درخشان، و در رخسارش خالي وجوددارد. او ريشه ظلم و جور را از روي زمين برمي كند و عدل و داد را در سرتاسر آن مي گستراند و در اجراي حق ميان ضعيف و قوي فرق نمي گذارد و اسلام مشارق و مغارب زمين را فرامي گيرد و قسطنطنيه را فتح مي كند در روي زمين كسي نمي ماند كه يا داخل اسلام مي شود يا اين كه جزيه مي پردازد، اينجاست كه وعده ي الهي در آيه ي شريفه (ليظهره علي الدين كله...) تحقق پيدا مي كند». پاورقي

[1] خريده العجائب، ص 199، ط مصر، سال 1039.

جلال الدين سيوطي شافعي (749- 911 ه)

جلال الدين سيوطي شافعي (749- 911 ه)

امام حافظ، مورخ، اديب، جامع انواع علوم، صاحب كتاب «الحاوي للفتاوي» در همين كتاب بخشي را به احاديث مهدي عليه السلام اختصاص داده و آن را «العرف الوردي في اخبار المهدي» ناميده و در آغاز آن مي گويد:

«الحمد لله و سلام علي عباده الذي اصطفي، هذا جزء جمعت فيه الاحاديث و الاثار الوارده في المهدي، لخصت فيه الاربعين التي جمعها الحافظ ابونعيم و زدت عليه مافاته». [ صفحه 487] «سپاس خداي را و درود بر بندگان برگزيده اش، اين بخشي است كه در آن احاديث و

آثار وارده درباره ي مهدي را جمع آوري كردم و در آن چهل حديثي را كه حافظ ابونعيم گردآوري كرده است. تلخيص نمودم و آنچه راكه از قلم وي افتاده بود، بدان اضافه كردم».

احاديثي را كه «سيوطي» در پيرامون حضرت مهدي عليه السلام آورده، بيش از 200 حديث است و در بين آنها حديث صحيح، حسن، ضعيف، و مجهول وجود دارد وي هنگام ذكر حديث اسامي كساني را كه آن را نقل كرده اند، نيز ذكر مي كند.

مثلا مي گويد:«اخرج ابوداود و الطبراني عن ابن مسعود عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال:«لو لم يبق من الدنياالا يوم لطول الله ذلك اليوم حتي يبعث فيه رجل من اهل بيتي، يواطي اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابي يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا». [1] .

«ابو داود و طبراني از ابن مسعود نقل كرده اند كه پيامبر فرمود: اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولاني گرداند كه در آن مردي از اهل بيت مرا برانگيزد كه اسم او با اسم من و نام پدرش با نام پدر من يكي است، او زمين را پر از عدل و داد مي كند چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد». پاورقي

[1] الحاوي للفتاوي، تحقيق: محمد محيي الدين عبدالحميد، ج 2، ص 170 - 130.

الشيخ الامام علي بن حسام الدين الشهير بالمتقي الهندي (885- 9

الشيخ الامام علي بن حسام الدين الشهير بالمتقي الهندي (885- 9

فقيه، محدث، واعظ مولف كتاب «كنز العمال» است كه عنايت خاصي به امر مهدي عليه السلام داشت و آثار متعددي حول اخبار

مهدي جمع آوري كرده است از [ صفحه 488] جمله:

1- البرهان في علامات مهدي آخر الزمان.

2- تلخيص البيان، ايضا في علامات مهدي آخر الزمان.

3- فصل خاصي در «كنز العمال» زير عنوان «خروج المهدي» منعقد ساخته است. [1] .

او از رسول خدا روايت مي كند كه المهدي رجل من ولدي وجهه كالكوب الدري. [2] .

«مهدي از فرزندان من است كه چهره اش چون ستاره ي تابان است». پاورقي

[1] كنز العمال، از ص 204 تا 219.

[2] كنز العمال، ج 14، ص 209 - ح 38674.

فضل الله روزبهان خنجي اصفهاني (م 927 ه)

فضل الله روزبهان خنجي اصفهاني (م 927 ه)

در شرح صلوات بر امام دوازدهم مهدي موعود مي نويسد:

«اللهم صل و سلم علي الامام الثاني عشر».

«بارخدايا درود و صلوات فرست بر امام دوازدهم».

بدان كه جميع امت متفقند در اين كه در آخر الزمان شخصي از اولاد حضرت پيغمبر ظهور خواهد كرد و عالم را از عدل پر خواهد ساخت همچنان كه از جور پر شده باشد. اين اتفاق به واسطه ي احاديث صحيحه است كه در اين باب وارد شده چنانچه«ام سلمه» - رضي الله عنها - روايت كند از حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم كمه فرمود: مهدي از عترت من است از اولاد «فاطمه» عليهاالسلام و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: مهدي از عترت من است از اولاد«فاطمه» عليهاالسلام و «ابوسعيد خدري» روايت كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: مهدي از من است گشاده پيشاني، بلند بيني، پر گرداندن زمين را از عدل، همچنان كه

پر گردانيده [ صفحه 489] شده از ظلم و جور...

«ابن روزبهان» پس از نقل چندين روايت تحت عنوان «عقيده ي مولف درباره ي مهدي» مي نويسد:

«و مختار ما آن است كه وجود مهدي در آخر زمان بنابر احاديث صحيحه كه ياد كرديم واجب است كه حكم كنند كه از اولاد فاطمه عليهاالسلام است و نام او محمد است اكنون اين صفات تمامي در محمد بن الحسن جمع است طائفه اي عظيم از مومنان برآن رفته اند كه او محمد بن الحسن است، آثار و حكايات بسيار روايت مي كند تا به غايتي كه به حد استفاضه و تواتر رسيده است و حكم كردن بدانكه مهدي موعود عليه السلام محمد بن الحسن است، با هيچ قاعده اي از قواعد اسلام منافات ندارد و در هيچ حكم از احكام شريعت قدحي و خلائي پيدا نمي كند، بلكه اولي و انسب آن است كه او باشد، زيرا كه عدد دوازده امام كه در حديث بدان اشارت واقع شده به وجود محمد بن الحسن تمام مي شود و آن مهدي موعود عليه السلام كه در حديث بدان واقع شده كه در آخر الزمان ظهور خواهد كرد عالم را پر از عدل خواهد ساخت اگر محمد بن الحسن باشد، نسب او از همه شريفتر باشد و نظم دوازده امام به وجود مهدي موعود مكمل شده باشد و اثر امامت خلافت هم در اين مسلك كمال يافته باشد و عالم از عدل او تازه گردد و فائده ي آن حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم دوازده امام را همچون دوازده نقيب بني اسرائيل خواهد بر آن

تقدير ظاهر شود.

پس به حسب احتياط در آن امر موافقت با اماميه مي كنيم و مي گوئيم مهدي موعود محمد بن الحسن است و او قائم و منتظر است و چون وعده ي او برسد، ظهور خواهد كرد و عالم را از عدل و احسان مالامال خواهد ساخت و جور و طغيان رااز جهان دور خواهد گردانيد و حالا آثار لطف او به خاصان مي رسد اگر اين حكم كه ما كرديم با واقع مطابق باشد و مهدي موعود او خواهد [ صفحه 490] بود و حالا در قيد حيات است پس راه صواب يافته ايم و از فرستادن درود و صلوات بر آن ذات مقدس ثواب مي خواهيم و از آثار لطف او انشاء الله بهره مند مي شويم...

به هر تقدير احتياط آن است كه اختيار كنيم و اعتقاد نمائيم كه مهدي موعود در آخر زمان حضرت امام معصوم ابوالقاسم محمد المهدي ابن الامام ابي محمد الحسن العسكري است صلوات الله عليه. القائم المنتظر، العالم المقتدر(او قائم به وظائف امامت در مدت پوشيده شدن از چشم مردمان).

يعني آن حضرت در اين مدت كه غائب است، از حال مردمان غافل نيست، بلكه قائم است بدانچه امام را بدان قائم بايد بود. و اين اشاره است به الطاف آن حضرت نسبت به بندگان در مدت غيبت و آن كه آن حضرت از دنيا غافل نيست و غائب بودنش نه از آن قبيل است كه در سرداب پوشيده باشد و آنجا نشسته، بلكه در اطراف عالم در سير و حركت است و در هر زمان از او لطفي نسبت به دوستان ظاهر مي گردد.

و آن حضرت منتظر زمان ظهور است تا چون رخصت دهند او را جهت قيام بر مردمان ظاهر گردد و آثار امامت و خلافت او به مردمان رسد و زمين را از عدل و احسان پر گرداند همچنان كه از جور پرگردانيده شده است. او داناي صاحب قدرت است. اين اشاره است به انصاف ذات آن حضرت به علم و قدرت كه اصل جميع كمالات است زيرا كه حضرت مظهر موعود است و بايد كه او را جاهليت كامله باشد و منشا جميع كمالات اين دو صفت است، خصوصا در وجود امام كامل خاتم وارث الصفوه المصطفويه.

او وارث صفوت و برگزيدگي مصطفويست يعني اين صفوت و برگزيدگي را از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به ارث برده است.

سپس «ابن روبهان» زير عنوان «معناي ختم ولايت مهدي عليه السلام» [ صفحه 491] مي نويسد:

«بدان كه حضرت مهدي عليه السلام نسبت با ائمه و اولياء نسبت خاتم الانبياء را دارد نسبت با انبياء در آن كه جامع جميع صفات كمال سابقيان باشد و وارث كمالات خاصه ي هر يك به قدر استعداد، همچنان كه حضرت خاتم الانبياء جامع جميع سفات كمال پيغمبران متقدم بود و حقيقت معني ختم آن است كه نقطه ي منتهاي دايره ي نبوت و امامت منطبق شود بر نقطه ي مبدا دايره و هر آينه كه نقطه ي منتها چون منطبق شود بر نقطه ي ابتدا دايره ي تمام گردد».

بايد دانست كه نقطه ي ختميه در دائره ي نبوت حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و او جامع جميع صفات نقاط دائره

است كه وجودات انبياء و مرسلين است و به وجود مبارك آن حضرت صفات جميع انبياء اثر دارد و ظاهر شد و دايره ي نبوت به وجود آن حضرت تمام گشت و آن حضرت را«محمد» نام بود و معني«محمد» مبالغه در ستوده شدن است زيرا كه چون آن حضرت جامع جميع صفات كمال انبياء باشد كه ايشان جامع جميع صفات كمال مخلوقاتند پس جامعيت صفات كمال، مقتضي آن است كه نشاء حمد كه آن اظهار صفات كمال است در مظهر او بروجه مبالغه واقع باشد و لهذا اسم مبارك آن حضرت هم محمد است.

و چون وجود حضرت مهدي عليه السلام نقطه ي ختميه ي دائره ي امامت و ولايت است، هر آينه او جامع جميع صفات كمالات ائمه ي عظام خواهد بود و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بدين معني اشاره فرموده كه اسم او مطابق اسم من باشد و كسي از اين سخن توهم نكند كه لازم مي آيد كه«مهدي» از ساير ائمه افضل باشد زيرا كه جامعيت اوصاف كمال لازم نيست كه موجب افضليت باشد بنابر آنكه مي تواند بود كه هر يكي از اوصاف در افراد ائمه كمال و اشتدادي داشته باشد كه در مظهر جامع آن، اشتداد نداشته باشد. يكي او را وصف جامعيت باشد و ايشان در هر وصف در غايت كمال باشند تحقيق اين سخن، آن است كه نقطه ي ختميه [ صفحه 492] دائره ي كار او همين است كه دائره را كامل مي گرداند، چون دائره ي كامل شد همه نقاط مساويند و بر هر يك صادق است كه مبدا دائره و

منتهاي آن مي توانند بود، همچنين وجود حضرت مهدي عليه السلام خاتم دائره ي امامت است و بعد از آن كه او ختم كرد، تمام اجزاي دائره متساوي شدند و ميان ايشان تفاوت نيست و هر يك مبتدي دائره و منتهاي اويند و فضيلت كمال همه يكي است.

و از اينجاست كه حضرت پيغمبر فرمود كه ميان پيغمبران تفاضل مكنيد و مگوييد كه كدام افضل از كدامند و حال ائمه اثنا عشر همچنين است و لذا هرگز ميان ائمه كسي تفاضل نكرده و حكم ننموده كه كدام افضلند، بلي هر كدام كه به مبدا قربند ايشان را فضل و شرف مقدم هست واز اين تمثيل و توضيح ظاهر شد كه حق آن است كه حضرت مهدي عليه السلام متولد شده و امروز موجود است زيرا مقتضاي اكمال دين حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم كه بر حسب مقتضاي(اليوم اكملت لكم دينكم...)حكم به وقوع آن شده آن است كه همچنان كه دائره ي نبوت به وجود آن حضرت كمال يافت، دائره ي امامت كه قرينه ي نبوت است، هم كمال بيابد تا اكمال دين محقق شده باشد و اگر كمال دين تا آخر زمان موقوف باشد، در سنن متطاوله، عالم از امام به حق خالي باشد و نقاط دائره ي امامت در عصري به ظهور نيايد زيرا كه از انقضاي زمان امام حسن عسكري عليه السلام هيچ امامي ديگر ظاهر نشده به خلافت دائره ي نبوت كه از زمان آدم تا زمان خاتم در هر عصري انبيا مي بوده اند پس لابد است كه دائره ي امامت به وجود امام خاتم تمام شده

باشد تا اكمال دين محقق شود و حكمت الهي مقتضي آن است كه او پوشيده باشد در هر عصري تا عصر آخر زيرا كه اگر او در تمامي عصر ظاهر باشد، اصلا خلل در هيچ كار نباشد و ظلم و جور سلاطين ظاهر نگردد و امت مبتلاي بليات نشوند.

«والقوه المرتضويه و المكارم الحسنيه و العزائم الحسينيه و العباده العلويه، و العلوم الباقريه، و الامامه الصادقيه و الاخلاق الكاظميه و المعارف الرضويه و [ صفحه 493] الكرامات التقويه و المقامات النقويه و العساكر العسكريه، الذي فاق الانام كرامه و فضلا، الامام المودود و المظهر الموعود، ابي القاسم محمد المهدي العبد الصالح و الحجه القائم المنتظر لزمان الظهور».

«آن حضرت وارث قوت مرتضوي، مكارم حسني،عزيمتهاي حسيني، عبادت امام زين العابدين و علوم امام باقر و امامت امام صادق و اخلاق امام كاظم و معارف امام رضا و كرامتهاي امام محمد تقي و مقامات امام نقي و وارث لشگرهاي امام حسن عسگري عليهم السلام است و او كسي است كه بر مردم از روي كرامت و بزرگي و فضائل فائق و غالب شده است امامي كه دلها او را دوست مي دارد و او مظهر موعود است كه حضرت رسول وعده فرموده كه آن حضرت ظاهر خواهد شد و عالم را به انوار عدالت منور خواهد ساخت.كنيت او همچو پيغمبر«ابوالقاسم» و لقبش حضرت «مهدي» است زيرا كه راه يافته به اسرار حقائق الهي و«عبدصالح» نيز از القاب آن حضرت مي باشد، از جمله القابش حجت قائم و منتظر زمان ظهور است».

«ابن روزبهان» پس از بيان حكايت شفا يافته «اسماعيلي هرقلي» به وسيله ي امام زمان عليه

السلام، مي نويسد:

و اين فقير را از شوق آن جمال هنگام كتابت اين حكايت اين غزل روي نمود: در رهي ديدم مهي، حيران آن ما هم هنوز

عمر رفت و من مقيم آن سر راهم هنوز چو نسيم صبحگاهي بر من بي دل گذشت

من نسيم وصل آن مه را هوا خواهم هنوز مي فزايد مهر او هر روز در خاطر مرا

گرچه من كاهيده ام از درد مي كاهم هنوز گرچه آه آتشينم خرمن جان سوخته

مي رود تا اوج گردون آتش آهم هنوز

[ صفحه 494]

شوق آن ديدار، غافل كرده از عالم مرا

تو مپنداري كه من از خويش آگاهم هنوز انتظار شاه مهدي مي كشد عمري امين

رفت عمر و در اميد طلعت شاهم هنوز الها، پروردگارا! حيا، قيوما به حرمت جاه و جلال و عزت و كمال اين دوازده امام معصوم پاك كه ما را طلعت مبارك امام محمد مهدي موعود نصيب فرما و از فيض و بركات آن حضرت ما را محروم مگردان.

اللهم صل علي سيدنا محمد و آل سيدنا محمد، سيما الامام الموعد محمد المهدي المنتظر و سلم تسليما و سلم و بارك عليهم و انزل تحياتك و بلغ صلواتنا و سلامنا اليهم. [1] . پاورقي

[1] وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 295 - 273.

حافظ حسين كربلائي تبريزي (994 ه)

حافظ حسين كربلائي تبريزي (994 ه)

«ذكر الامام الهمام، صاحب الصمصام، شمس الظلام و بدر التمام و ربيع الايام و نظره الانام و قلاق الهام، السيف المضي، محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي المهدي الهادي صلوات الله عليهم اجمعين».

«وي امام دوازدهم از ائمه ي اثني

عشر است. كنيت وي ابوالقاسم است و لقبش حجه الله و قائم و مهدي و منتظر و خلف صالح و صاحب الزمان و صاحب الامر...»

و في تاريخ اليافعي:

«محمد بن الحسن العسكري ابوالقاسم الذي يلقبه الاماميه بالحجه و القائم و المهدي و المنتظر و صاحب الزمان و هو عندهم خاتم الاثني عشر اماما...». [ صفحه 495] و در كتاب «شواهد النبوه» مولانا «عبدالرحمن جامي» آورده كه: حكيمه دختر امام محمد جواد، عمه ي ابو محمد زكي عليهماالسلام گفته است كه: روزي نزد ابومحمد آمدم فرمود كه: اي عمه امشب در خانه ي ما باش كه خداي تعالي ما را خلفي خواهد داد. من گفتم: اين فرزند از كه خواهد بود؟ كه در «نرجس» هيچ اثري از حمل نمي بينم. فرمود كه: آري مثل نرجس همچو مثل ام موسي است كه حمل وي جز وقت ولادت ظاهر نخواهد شد. آن شب آنجا بودم چون شب به نيمه رسيد، برخاستم تهجد گزارم و نرجس نيز تهجد گزارد. بعد از آن باخود گفتم كه: وقت فجر نزديك است و آنچه ابو محمد گفته بود، ظاهر نشد، ابو محمد عليه السلام از مقام خود آواز داد كه: اي عمه تعجيل مكن. به آن خانه كه نرجس آنجا بود بازگشتم. مرا در راه پيش آمد لرزه بر وي افتاده بود. وي را به سينه ي خود بازگرفتم و(قل هو الله و انا انزلنا و آية الكرسي) بر وي خواندم، از شكم او نيز آواز آمد كه هر چه من خواندم فرزند وي نيز بخواند، بعد از آن ديدم كه خانه روشن شد، نظر كردم فرزند وي به زمين آمده

بود و در سجده افتاده. وي را برگرفتم. ابو محمد عليه السلام از حجره ي خود گفت كه: اي عمه فرزند مرا پيش من آر. پيش وي بردم وي را بر كنار خود نشاند و زبان در دهان وي كرد و فرمود كه: سخن گوي اي فرزند من به اذن الله تعالي. گفت:

(بسم الله الرحمن الرحيم و نريد ان نمن علي اللذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين).

بعد از آن ديدم كه مرغان سبز ما را فرو گرفتند، ابو محمد عليه السلام يكي از آن مرغان را بخواند و گفت: «خذه فاحفظه حتي ياذن الله فيه فان الله بالغ امره» از او پرسيدم كه: اينها مرغند يا چيز ديگر؟ فرمود كه: آن يكي جبرئيل بود و ديگران ملائكه رحمتند. بعد از آن فرمود: يا عمه وي را به مادر وي بازگردان كي تقر عينها و لا تحزن و لتعلم ان وعدد الله حق ولكن اكثرهم لا يعلمون) وي را پيش [ صفحه 496] مادرش بردم.

و چون متولد شد ناف زده بود و ختنه كرده و بر ذراع ايمن وي مكتوب بود كه:

(جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا).

و همچنين روايت كرده اند كه: چون متولد شد به دو زانو درآمد و انگشت سبابه به جانب آسمان برداشت پس عطسه زد وگفت: «الحمد لله رب العالمين» و همچنين روايت كرده اند كه: يكي گفته است: بر ابو محمد زكي عليه السلام، درآمدم و گفتم: يابن رسول الله خليفه و امام بعد از تو كه خواهد بود؟ به خانه درآمد پس بيرون آمد كودكي بر دوش گرفته

كه گويا ماه شب چهارده بود در سن سه سالگي. پس فرمود كه: اي فلان اگر نه تو پيش خداي تعالي گرامي بودي اين فرزند خود به تو ننمودمي نام اين نام رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم است و كنيت وي كنيت آن حضرت «هو الذي يملا الارض قسطا كما ملئت جورا و ظلما..».

بدانكه در وجود مهدي موعود عليه السلام هيچ كس از اهل اسلام را خلافي نيست خلاف در اين است كه كيست؟ شيعه ي اماميه بر آنند كه محمد بن الحسن است و از براي او دو غيبت اثبات مي كنند يكي غيبت صغري و آن از زمان ولادت تا زمان انقطاع سفارت است و ديگري غيبت طولي(كبري) و آن از زمان انقطاع سفارت است تا آن زمان كه خداي تعالي ظهور وي را مقدر ساخته است.

«و لا استحاله في طول عمره كنوح و لقمان و الخضر عليهم السلام و ذهب اهل السنه الي انه امام عادل من ولد فاطمه يخلقه الله متي شاء و يبعثه نصره لدينه».

اكثر اكابر رموز در تاريخ مهدي گفته اند و گوهر معني به الماس سخن [ صفحه 497] سفته اند به تخصيص «شيخ سعدالدين محمد حموي قدس سره» و از اشعار او است: اذا بلغ الزمان عقيب صوم

ببسم الله فالمهدي قاما رباعي: هر روز ز جوي چشم من خون گذرد

آه دل من گرم زگردون گذرد من بر سر راه آن پري منتظرم

آشفته و سرگشته كه او چون گذرد اميد به كرم وهاب نعم آن كه باصره ي ما از كحل الجواهر خاك آستان آن حضرت روشني يابد،

و آفتاب عالمتاب حقيقت جامعه ي او بر در و بام تشخص ما تابد. «و ما ذلك علي الله بعزيز و الله علي كل شي ء قدير» در آن سردابه كه در سر من راي است و حضرت امام محمد بن الحسن آنجا غائب شده، آن حضرت را زيارت كنند. [1] . پاورقي

[1] روضات الجنان، روضه ي هشتم، ج 2، ص 393 - 389.

محمد بن عبدالرسول الحسني الشافعي البرزنجي (1040- 1103 ه)

محمد بن عبدالرسول الحسني الشافعي البرزنجي (1040- 1103 ه)

مفسر، محدث، اصولي، اديب و لغوي مولف كتاب «الاشاعه لاشراط الساعه» در همين كتاب مي نويسد:

«الباب الثالث في الاشراط العظام و الامارات القريبه التي تعقبها الساعه و هي ايضا كثيره... فمنها المهدي و هو اولها و اعم ان الاحاديث الوارده فيه علي اختلاف رواياتها لا تكاد تنحصر فقد قال محمد بن الحسن الاسنوي في كتاب مناقب الشافعي قد تواترت الاخبار عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بذكر المهدي و انه من اهل بيته...».

«باب سوم در نشانه هاي بزرگ روز قيامت كه بسيار است از جمله ي آن ظهور مهدي و او نخستين آن نشانه ها است. بدان كه احاديث وارده پيرامون او، با روايتهاي گوناگون قابل شمارش نيست. و محمد بن حس اسنوي در كتاب «مناقب الشافعي» گفته: اخبار از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به ذكر [ صفحه 498] مهدي و اين كه او از اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است در حد تواتر است تا اين كه پس از تحقيق و بررسي عميق درباره ي احاديث مهدي، يادآوري مي كند كه: «قد علمت

ان احاديث وجود المهدي و خروجه آخر الزمان و انه من عتره رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم من ولد فاطمه عليها السلام بلغت حد التواتر المعنوي فلا معني لانكارها و من ثم ورد من كذب بالدجال فقد كفر و من كذب بالمهدي فقد كفر». [1] .

اينك روشن شد كه احاديث وجود مهدي و ظهورش در آخر الزمان و اين كه او از عترت رسول خدا و از فرزندان فاطمه است، به حد تواتر معنوي رسيده است، بنابراين انكار آنها معنائي ندارد و از اينجاست كه در روايات آمده است كه:هر كس ظهور حضرت مهدي و دجال را تكذيب كند، كافر است. [2] . پاورقي

[1] الاشاعه لاشراط الساعه، ص 224 تا 258، چاپ اول.

[2] ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون، ص 433، ط دمشق، سال 1347 ه.

احمد بن محمد بن الصديق الحضرمي (متوفي 1380 ه)

احمد بن محمد بن الصديق الحضرمي (متوفي 1380 ه)

محدث، حافظ، از فضلاي مغرب اقصي صاحب تاليفات ارزشمند،از جمله:«ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون» يا «المرشد المبدي لفساد طعن ابن خلدون في احاديث» درباره ي مهدي موعود عليه السلام مي نويسد:

«... و ان من اعلامها الصريحه و اشراطها الثابته الصحيحه ظهور الخليفه الاكبر و الامام العالد الاشهر الذي يحيي الله به ما درس من آثار السنه النبويه و اندثر و يميت به ما شاع من ضلالات اهل البدع و ذاع و انتشر و يملا الارض عدلا كما ملئت بظلم من جار و فجر... امام العتره الطاهره المصطفويه محمد بن عبدالله المنتظر فقد تواترت بكون ظهوره من اعلام الساعه و اشراطها الاخبار و صحت عن رسول الله صلي الله عليه

و آله و سلم في ذلك الاثار و شاع ذكره و انتشر خبره من الكافه من اهل الاسلام علي ممر الدهور [ صفحه 499] و الاعصار فالايمان بخروجه واجب و اعتقاد ظهوره تصديقا لخبر الرسول محتم...». [1] .

«دانشمندان و متخصصان علم حديث، سخنان ابن خلدون را با دلائل روشن رد كرده اند از جمله شيخ احمد صديق حضرمي كتاب«ابراز الوهم المكنون...» را در رد او نوشته است. و درباره ي وجوب اعتقاد به ظهور مهدي در آخر الزمان مي نويسد: از علائم روشن و نشانه هاي ثابت و صحيح رستاخيز، ظهور خليفه بزرگ و امام عادل مشهوراست كه خداوند به وسيله ي او آنچه را كه از آثار نبوي كهنه و فرسوده شده، احياء مي كند و آنچه را كه از بدعت و ضلالت انتشار يافته از بين مي برد و روي زمين را از عدل و داد پر مي كند پس از آن كه از ظلم و فسق و فجور آكنده شده باشد. امام محمد بن عبدالله از عترت پاك پيامبر است كه امت در انتظارش هستنددرباره ي اين كه ظهور او از علائم و نشانه هاي روز رستاخيز است اخبار در حد تواتر است و به طور صحيح از آن حضرت رسيده است و خبر آن در ميان مسلمانان در طول قرون و اعصار انتشار يافته است. پس ايمان به ظهور آن حضرت به جهت تصديق خبر رسول خدا واجب بوده و از عقائد اهل سنتو جماعت به حساب مي آيد». پاورقي

[1] ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون، ص 443، ط دمشق، سال 1347 ه.

شيخ محمد بن احمد السفاريني النابلسي (1114- 1188 ه)

شيخ محمد بن احمد السفاريني

النابلسي (1114- 1188 ه)

فقيه حنبلي، صوفي و ماهر در حديث و تاريخ صاحب كتاب «لوائح الانوار البهيه و سواطع الاسرار الاثريه، لشرح الدره المضيئه في عقد الفرقه المرضيه». وي پس از اين كه در كتابش به شرح شعر زير پرداخته، مي گويد: و ما اتي بالنص من اشراط

فكله حق بلا شطاط منها الامام الخاتم الفصيح

محمد المهدي و المسيح (علامتهايي كه در نص آمده است، تمام آنها بدون ترديد حق است، از جمله ي آنها، امام خاتم فصيح محمد مهدي و مسيح است). [ صفحه 500] (منها) اي من اشراط الساعه التي وردت به الاخبار و تواترت في مضمونها الاثار اي من العلامات العظمي و هي اولها ان يظهر(الامام) المتقدي باقواله و افعاله...».

«يعني از جمله آن علائم روز قيامت كه در اخبار به طور متواتر آمده، يعني از نشانه هاي بزرگ آخر الزمان و نخستين آن، اين است كه امامي كه به گفتار و كردار مقتداي است و خاتم و پايان بخش امامان است. ظاهر مي گردد كه هيچ امامي پس از او نخواهد آمد همان طور كه پيامبر خاتم پيامبران است و هيچ پيامبر و رسولي پس از او نخواهد آمد. زبانش فصيح است زيرا او از اعراب اصيل، اهل فصاحت و بلاغت است. نام او«محمد المهدي» است اين نام مشهورترين اوصاف اوست زيرا «محمد» در چندين خبر آمده و در بعضي از آنها گفته شده كه اسمش «محمد» و نام پدرش «عبدالله» است».

«ابو نعيم» از حديث «ابوهريره» آن را روايت كرده است و عبارت آن چنين است كه پيامبر فرمود:

«لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله

ذلك اليوم حتي يلي رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابي يملاها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا».

«اگر از دنيا فقط يك روز باقي بماند خداوند آن را آن قدر طولاني مي گرداند تا اين كه مردي از اهل بيت من ظهور مي كند كه نامش همانندنام من و نام پدرش نام پدر من است كه زمين را از عدل و داد پر مي كند پس از آن كه از ظلم و جور پر شده باشد».

تا اين كه مي گويد:

«و اما نامگذاري و توصيف او به «مهدي» اين صفت او در چندين روايت ثابت گشته است». تا مي گويد: كنيه او «ابو عبدالله» بوده و نسبش به اهل بيت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي رسد».

«شيخ محمد سفاريني» از پنج نكته درباره ي مهدي عليه السلام ياد كرده كه عبارتند از: 1- في حليته و صفته (قيافه و صفت او)؛2- في سيرته (سيرت و روش او)؛ [ صفحه 501] 3- في علامات ظهوره (علائم و نشانه هاي ظهور او)؛ 4- في الاشاره الي بعض الفتن قبل خروج المهدي (اشاره به بعضي از فتنه ها كه پيش از ظهورش اتفاق مي افتد)؛ 5- في مولده و بيعته و مده ملكه (تولد، بيعت و مدت حكومت و وسائل مربوط به آن).

وي پس از پايان گفتار خود در پيرامون نكات پنجگانه مي گويد:

«قد كثرت الاقوال في المهدي حتي قيل لا مهدي الا عيسي و الصواب الذي عليه اهل الحق ان المهدي غير عيسي و انه يخرج قبل نزول عيسي عليه السلام

و قد كثرت بخروجه الروايات حتي بلغت حد التواتر المعنوي و شاع ذلك بين علماء السنه حتي عد من معتقداتهم و قد روي الامام الحافظ ابن الاسكاف بسند مرضي الي «جابر بن عبدالله» رضي الله عنه عنهما قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «من كذب بالدجال فقد كفر و من كذب بالمهدي فقد كفر».

«سخن درباره ي مهدي بسيار گشته تا آنجا كه گفته شده: هيچ مهديي نيست مگر عيسي، ولي اهل حق اين سخن رادرست نمي دانند و معتقدند كه مهدي غير از عيسي است و اين كه او پيش از نزول عيسي عليه السلام ظهور مي كند درباره ي قيام او روايات بسيار زياد است و به حد «تواتر معنوي» رسيده و در ميان علماي اهل سنت رواج يافته تا اين كه از باورها و معتقدات آنان به شمار آمده است. و امام حافظ ابن اسكاف به سندي كه مورد پسند است، از جابر بن عبدالله روايت كرده است كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: (هر كس آمدن دجال را تكذيب كند او كافر است و هر كس مهدي را انكار كند، به دين خدا كافر گشته است).

وي سپس از برخي از روايات درباره ي ظهور مهدي ياد كرده و مي گويد:

علاوه بر اصحابي كه نام برديم و صحابه اي كه نام آنها ذكر نشد و همچنين «تابعان» روايات متعددي نقل شده كه از مجموع آنها علم قطعي درباره ي ظهور مهدي به دست مي آيد و بدين ترتيب ايمان واعتقاد به ظهور مهدي، آن چنان كه نزد اهل علم

مقرر است و در اعتقادات اهل سنت و جماعت تدوين يافته، يكي [ صفحه 502] از واجبات است. [1] . پاورقي

[1] كتاب «لوائح الانوار البهيه و سواطع الاسرار الاثريه» لشرح «الدره المضيئه في عقد الفرقه المرضيه»، ج 2، ص 348 تا 363، ط مصر، 1324.

محمد صديق خان بن حسن حسيني بخاري قنوچي هندي (1248- 1307)

محمد صديق خان بن حسن حسيني بخاري قنوچي هندي (1248- 1307)

از رجال نهضت اسلامي هند، و صاحب آثار ارزشمند در علوم اسلامي به زبانهاي عربي، فارسي و هندي است از جمله «الاذاعه لما كان و ما يكون بين يدي الساعه» مي باشد كه در همين كتاب مي نويسد:

«باب في الفتن العظام و المحن التي تعقبها الساعه و هي ايضا كثيره جدا»

منها المهدي الموعود المنتظر الفاطمي و هو اولها و الاحاديث الوارده فيه علي اختلاف رواياتها كثيره جدا، تبلغ حد التواتر و هي في السنن و غيرها من دواوين الاسلام من المعاجم و المسانيد...».

«در باب «الفتن العظام و المحن...» كه قبل از رستاخيز به وقوع مي پيوندند، مي نويسد از جمله ي آنها بلكه اولين آنها ظهور مهدي موعود است احاديث وارده در اين باره در سنن و غير اينها با وجود اختلاف آنها به قدري زياد است كه به حد تواتر مي رسد».

ظاهرا از علماي اهل سنت دو نفر احاديث مربوط به مهدي را انكار و يا در آنها ترديد كرده اند، يكي از آنها «ابو محمد بن الوليد البغدادي» است كه «ابن تيميه» در «منهاج السنه» از او نام برده و به شبهاتش پاسخ گفته است. ديگري «عبدالرحمن بن خلدون مغربي» مورخ معروف است كه در ميان علما به تضعيف احاديث مهدي مشهور

گشته است. «شيخ محمد صيق» در كتاب «الاذاعه..» به بررسي سخنان وي پرداخته و گفته است: [ صفحه 503] «لا شك في ان المهدي يخرج في اخر الزمان من غير تعيين شهر و عام لما تواتر من الاخبار في الباب و اتفق عليه جمهور الامه سلفا عن خلف الا من لايعتد بخلافه».

«بي ترديد مهدي در آخر الزمان - بدون تعيين ماه يا سال يعني بدون تعيين وقت قبلي - «ظهور مي كند چه اخبار در اين باره «متواتر» بوده و مورد توافق جمهور امت از خلف و سلف است».

وي سپس مي افزايد:

«فلا معني للريب في امر ذلك الفاطمي الموعود المنتظر المدلول عليه بالادله بل انكار ذلك جراه عظيمه في مقابله النصوص المستفيضه المشهوره البالغه الي حد التواتر...». [1] .

«ترديد درباره ي موعود فاطمي كه دلائل بر صحت آن دلالت دارند و يا انكار آن، گستاخي بزرگي است در برابر نصوص مشهور و فراواني كه تا حد تواتر رسيده است». پاورقي

[1] الاذاعه لما كان و ما يكون بين يدي الساعه، تاليف: سيد محمد صديق حسن قنوچي بخاري، ص 425 - 390، ط مصر، چاپخانه ي المدني.

قاضي محمد بن علي الشوكاني (متوفاي 1250 ه)

قاضي محمد بن علي الشوكاني (متوفاي 1250 ه)

مولف تفسير معروف «فتح القدير» و«نيل الاوطار» است كه در كتابش «التوضيح في تواتر ما جاء في المهدي المنتظر و الدجال و المسيح» مي نويسد:

«احاديث وارده درباره ي مهدي كه توانستم بدانها دست يابم،از جمله 50 حديث است كه در آن صحيح، حسن و ضعيف منجبر وجود دارد اي احاديث بي شك و ترديد متواتر است، بلكه كلمه ي متواتر بودن درباره ي مسائلي كه كمتر

از اين حديث دارد طبق موازين حديث شناسي صادق است. آثار صحابه ي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم كه بر مساله ي مهدي تصريح دارد بسيار زياد است و«حكم رفع» دارد و جاي هيچگونه بحث و مجال هيچ نوع اجتهادي را باقي نمي گذارد». [ صفحه 504] در مساله ي نزول مسيح عليه السلام مي گويد:

«احاديث وارده پيرامون مهدي منتظر متواتر است و احاديث وارده درباره ي «دجال» متواتر است همان طور كه احاديث منقول در مورد نزول عيسي عليه السلام متواتر مي باشد».

شيخ منصور علي ناصف (معاصر)

شيخ منصور علي ناصف (معاصر)

از علماي «الازهر» و مولف كتاب «التاج الجامع للاصول في احاديث الرسول» كه در كتاب خود احاديث قابل اطمينان كتب حديث اهل تسنن را جمع آوري كرده است. درباره ي حضرت مهدي عليه السلام مي نويسد:

«اشتهر بين العلماء سلفا و خلفا انه في آخر الزمان لابد من ظهور رجل من اهل البيت يسمي المهدي يستولي علي الممالك الاسلاميه و بتبعه المسلمون و يعدل بينهم و يويد الدين... و قد روي احاديث المهدي جماعه من خيار الصحابه و خرجها اكابر المحدثين كابي داود و الترمذي. ابن ماجه، و الطبراني، و ابي يعلي والبزاز والامام احمد و الحاكم - رضي الله عنهم اجمعين - و لقد اخطا من ضعف احاديث المهدي كلها كابن خلدون و غيره». [1] .

«بين علماي قديم و جديد مشهور است كه در آخر الزمان مردي از اهل بيت كه مهدي ناميده مي شود، به طور حتم ظهور فرموده و بر كشورهاي اسلامي مسلط مي شود و مسلمانان از او پيروي خواهند كرد و بين آنها به عدالت

رفتار مي كند و دين الهي را تاييد مي نمايد... احاديث مهدي را جمعي از نيكان صحابه روايت كرده اند و بزرگان محدثين چون: ابوداود، ترمذي، ابن ماجه، طبراين، ابويعلي، بزاز و امام احمد و حاكم (رض) در كتابهاي خود استخراج نموده اند و مسلما آنان كه مثل ابن خلدون و برخي ديگر همه ي احاديث مهدي را تضعيف نموده، به خطا رفته اند». پاورقي

[1] التاج الجامع للاصول ج 5، ص 341 - پاورقي، ط 1406، 4 ه - 1986 م.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109