امام مهدی (عج) در کلام بزرگان

مشخصات کتاب

نویسنده:محمد فاطمی

ناشر:محمد فاطمی

امام مهدی در کلام امام حسین (ع)

مقدمه

وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم، اروحنا له الفداء، در معارف به عنوان «خونخواه کشته کربلا» [1] شناخته شده و شیعیان همراهی با آن امام منصور برای گرفتن انتقام خون حسین (ع) و یارانش را یکی از آرزوهای بزرگ خود می دانند، [2] تا جایی که در هر عاشورا به یکدیگر اینگونه سر سلامتی می دهند:«اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین (ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد:» [3] .خداوند پاداش ما را در عزای مصیبت حسین (ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کسانی که به همراه ولی اش امام مهدی از آل محمد: به خونخواهی او برمی خیزند قرار دهد.در یک کلام نام حسین (ع) و مهدی (ع) برای شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است، حکایتی که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و پایان بخش آن حضرت بقیه الله الاعظم (ع) است.در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطی جدایی ناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزای سرور آزادگان به بخشی از معارف ارزشمندی که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدی (ع) رسیده است اشاره کنیم:

نسب مهدی

حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در روایتهای متعددی به این موضوع که حضرت مهدی (ع) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کرده اند که از جمله آنها روایتی است که در زیر آمده است:«دخلت علی جدی رسول الله (ص) فاجلسنی علی فخذه و قال لی: ان الله اختار من صلبک یا حسین تسعه ائمه، تاسعهم قائمهم، و کلهم فی الفضل والمنزله عندالله سواء» [4] .بر جدم رسول

خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوی خود نشانده و فرمود: ای حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیام کننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.این موضوع که قائم آل محمد (ص) از نسل حسین (ع) و نهمین نواده اوست در روایات بسیاری، که از طریق شیعه و اهل سنت روایت شده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبت به نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهی را برطرف می سازد.«دخلت علی النبی (ص) فاذا الحسین علی فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انت سید ابن سید انت، امام ابن امام، اًنت حجه ابن حجه، ابوحجج تسعه من صلبک تاسعهم قائمهم.» [5] .بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالی که حسین را بر زانوی خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه می زند و می فرماید: تو آقایی فرزند آقایی، تو امامی فرزند امامی، تو حجتی فرزند حجتی، تو پدر حجتهای نه گانه ای، از نسل تو نهمین حجت و قیام کننده آنان بر خواهد خاست.

عدالت گستری مهدی

عدالت و تشکیل جامعه ای بر اساس عدل از آرمانهای همیشگی بشر بوده و در طول هزاران سالی که از زندگی انسان بر کره خاک می گذرد و صدها و هزاران نفر در پی تحقق این آرمان، بشریت خسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیده اند، اما جز در مقاطع کوتاهی از زندگی بشر و آن هم در سرزمینهای محدود هرگز این آرمان بدرستی تحقق نیافته

و هنوز هم عدالت آرزویی دست نیافتنی برای انسان عصر حاضر است.با توجه به همین موضوع در روایتهایی که از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکی از بزرگترین رسالتهای امام مهدی (ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعی را تنها در سایه حکومت او امکان پذیر دانسته اند.از جمله این روایتها روایتی است که از حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) نقل شده و در آن آمده است:«لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسول الله (ص) یقول [6] .اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانی می گرداند که مردی از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.پیامبر گرامی اسلامی (ص) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین (ع) را چنین بیان می کنند:«... و جعل من صلب الحسین (ع) ائمه یقومون بامری...التاسع منهم قائم اهل بیتی، مهدی امتی، اشبه الناس بی فی، شمائله و اقواله و افعاله، یظهر بعد غیبته طویله و حیره مظله، فیعلن امرالله و یظهر دین الله...فیملا الارض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما.» [7] .... خداوند از فرزندان امام حسین، امامانی قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا می دارند. نهم آنان قائم

خاندان من مهدی امتم می باشد. او شبیه ترین مردمان است به من در سیما و گفتار و کردار. پس از غیبتی طولانی و سرگردانی و سردرگمی مردم، ظاهر می شود، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار می سازد... پس زمین را از عدل و داد لبریز می کند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.

صابران در غیبت مهدی

یکی از ارکان انتظار فرج صبر و پایداری است و انسان منتظر در واقع کسی است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل می کند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمی دهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلت بسیاری برای صبر پیشگان در زمان غیبت بر شمرده شده است.حضرت سیدالشهداء (ع) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه ادای تکلیف الهی است در بیان مقام منتظرانی که صبر و شکیبایی پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایداری می ورزند می فرماید:«منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، و آخرهم التاسع من ولدی، و هو القائم بالحق، یحیی الله به الارض بعد موتها، و یظهر به دین الحق علی الدین کله، و لو کره المشرکون. له غیبه یرتد فیها اقوام و یثبت فیها علی الدین آخرون، فیؤذون و یقال لهم: «متی هذا الوعد ان کنتم صادقین ،اما ان الصابر فی غیبته علی الاذی و التکذیب بمنزله المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله (ص)» [8] .در میان ما اهل بیت دوازده مهدی وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) و آخرین آنها نهمین فرزند

من است. و اوست قیام کننده به حق، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده می کند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه می دهد، اگر چه مشرکان نپسندند. برای او غیبتی است که گروهی در آن از دین خدا بر می گردند و گروهی دیگر بر دین خود ثابت می مانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها می گویند:«پس این وعده چه شد اگر راست می گویید؟» آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسی است که در مقابل رسول خدا (ص) با شمشیر به جهاد برخاسته است.شاید بتوان گفت فضیلتهای بی شماری در روایات ما که برای منتظران فرج بر شمرده اند به اعتبار همین صبر و شکیبایی و تحمل مشکلاتی است که منتظران واقعی فرج بر خود هموار می کنند. چنانکه در روایتی که از امام صادق (ع) وارد شده، آمده است:«...فلا یستفرنک الشیطان، فان العزه لله و لرسوله و للمؤمنین، و لکن المنافقین لا یعلمون، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر علی، یری من الاذی والخوف، هو غدا فی زمرتنا...» [9] .شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمی دانند، آیا نمی دانی کسی که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعی آرمانی ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایی که می بیند شکیبایی ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود...

خصال مهدی

حضرت مهدی (ع) عصار و فشرده عالم هستی [10] و وارث همه انبیاء اولیاء الهی است، و خداوند متعال همه خصال نیکویی را که در بندگان صالح

پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایی دارد.در زمینه آنچه گفته شد روایتهای بسیاری وارد شده که از جمله آنها می توان به روایت زیر که از حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) نقل شده اشاره کرد:«فی القائم منا سنن من الانبیاء: سنه من نوح، و سنه من ابراهیم، و سنه من موسی و سنه من عیسی، و سنه من ایوب و سنه من محمد (ص). فاما من نوح: فطول العمر; و اما من ابراهیم: فخفاء الولاده و اعتزال الناس; واما من موسی: فالخوف والغیبه; و اما من عیسی: فاختلاف الناس فیه، و اما من ایوب: فالفرج بعد البلوی; و اما من محمد (ص) فالخروج بالسیف.» [11] .در قائم ما (اهل بیت) سنتهایی از پیامبران الهی وجود دارد; سنتی از نوح، سنتی از ابراهیم، سنتی از عیسی، سنتی از ایوب: و سنتی از محمد (ص) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیده ماندن ولادت و کناره گیری از مردم، از موسی، ترس و غیبت از جامعه، از عیسی اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد (ص) قیام با شمشیر را.

سخنان معصومان درباره امام مهدی (عج)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:«لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله تعالی رجلا من اهل بیتی یملوها عدلا کما ملئت جورا»اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند از خاندان من مردی را برانگیزد که آن را پر از عدل و داد کند همچنان که پر از جور و ستم شده باشد.امام علی علیه السلام:«انتظروا الفرج و لا تیاسوا من

روح الله فان احب الاعمال الی الله عز و جل انتظار الفرج»ظهور فرج [قائم آل محمد (ص)] را منتظر باشید و از رحمت خداوند ناامید نباشید، که محبوبترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است.امام علی علیه السلام:«لو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت الارض نباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السباع والبهائم»اگر قائم ما (آل محمد) قیام کند، آسمان قطرات خود را فرو فرستد و زمین گیاهان خود را بیرون دهد و کینه ها از سینه ها بیرون رود و ددان و چهارپایان در صلح و صفا باشند.امام حسین علیه السلام:«اما ان الصابر فی غیبته علی الاذی و التکذیب بمنزله المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله (ص)»هان صبر کننذگان بر اذیت و آزار و تکذیب دشمنان در زمان غیبت قائم آل محمد (علیه السلام) مانند مجاهدانی هستند که همراه پیامبر با شمشیر پیکار می کنند.امام سجاد علیه السلام:«اذا قام القائم اذهب الله عن کل مومن العاهه و رد الیه قوته» زمانی که قائم آل محمد (علیه السلام) قیام کند خداوند رحمان، مایه فساد را از مومنان برطرف می سازد و توانائی واقتدار گرفته شده را به افراد با ایمان باز می گرداند.امام باقر علیه السلام:«القائم منا منصور بالرعب موید بالنصر... و تظهر له الکنوز... فلا یبقی فی الارض خراب الا عمر»قائم ما (آل محمد) با ترس در دل دشمنان پیروز و با نصرت (حق)تایید شود...گنجها برای او نمایان گردد... و (آن زمان) در زمین هیچ جای خرابی نماند جز آن که آن را آباد گرداند.امام باقر علیه السلام:«اذا قام القائم جات المزامله و یاتی الرجل الی کیس اخیه فیاخذ حاجته لا یمنعه»به هنگام ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) آنچه

هست دوستی وهمکاری و یگانگی است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد از جیب دیگری بر می دارد بدون هیچ ممانعتی.امام صادق علیه السلام:«من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدوا وانتظروا هنیئا لکم ایتهاالعصابه المرحومه»هر کس که بودن در شمار یاران قائم (عج) او را شادمان سازد باید به انتظار باشد و باید با پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند. پس اگر اجلش فرا رسد و امام قائم (علیه السلام) پس از درگذشت او قیام کند، بهره او از پاداش برابر با پاداش کسی است که آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشید و منتظر باشید گوارا باد شما را ای گروه بخشوده.امام صادق علیه السلام:«من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم فی فسطاطه... لا بل کمن قارع معه بسیفه... لا والله الا کمن استشهد مع رسول الله (صلی الله علیه و آله»)هر که در انتظار حکومت قائم درگذرد، همچون کسی است که در اردوی حضرت قائم (علیه السلام) است یا حتی همچون کسی است که با شمشیر همراه او می جنگد، نه به خدا سوگند همچون کسی است که در رکاب پیامبر اکرم به شهادت رسیده باشد.امام حسن عسکری علیه السلام:«ان ابنی هو القائم من بعدی یجری فیه سنن الانبیاء:بالتعمیر و الغیبه حتی تقسو قلوب لطول الامد و لا یثبت علی القول به الا من کتب الله عز و جل فی قلبه الایمان و ایده بروح منه»پس از من فرزندم قائم است و اوست که

مانند پیامبران، عمری دراز و غیبت خواهد داشت در غیبت طولانی او دلهایی تیره گردد.فقط کسانی در اعتقاد به او پای بر جا خواهند ماند که خداوند عزو جل دل آنان را به فروغ ایمان ثابت و آنان را با مدد خویش موید گرداند.امام حسن عسکری علیه السلام:«... لا ن طاعه آخرنا کطاعه اولنا و المنکر لا خرنا کالمنکر لا ولنا اما ان لولدی غیبه یرتاب فیها الناس الا من عصمه الله عزوجل»... فرمانبری از آخرین ما همچون فرمانبری از نخستین ماست و انکار آخرین ما بسان انکار نخستین ماست. هان که فرزند من غیبتی خواهد داشت که مردم در آن دچار تردید خواهند شد مگر آن کسی که خدای عز و جل حفظش کند..

امام مهدی در کلام نبی

آنگاه که گردآمدگان در غدیر خم، چشم بر دهان محمد مصطفی (ص) دوختند تا در جمع یکصدوبیست هزار نفری خود، سخنانش را بشنوند. نبی اکرم(ص) پس از حمد و ثنای خداوند و دعوت مردم به سوی خاندان گرامی نبوت و چنگ زدن به ریسمان ولایت علی بن ابیطالب(ع) فرمودند:«ای گروه مردمان!آن نور خدای تبارک و تعالی در من قرار گرفت و پس از آن در وجود علی(ع)، آنگاه از او در نسلش تا «قائم المهدی(ع)» که بازگیرنده حق است و جلب کننده همه حقوق ازدست رفته ما.- «الا و ان خاتم الاوصیاء منا القائم المهدی .آگاه باشید که خاتم اوصیاء مهدی قائم(ع) از ماست.- «الا انه الظاهر علی الدین کله .آگاه باشید که او بر همه ادیان پیروز می شود.- «الا انه المنتقم من الظالمین .آگاه باشید که او انتقامگیر از ستمگران است.- «الا انه فاتح الحصون و هادمها».آگاه باشید که گشاینده و درهم کوبنده

مرزهاست.«الا انه مدرک بکل ثار لاولیاءالله عز و جل .آگاه باشید که او خونخواه همه بندگان صالح خداست.- «الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک .آگاه باشید که او کشنده هر قبیله ای از مشرکان است.- «الا انه الغراف من البحرالعمیق .آگاه باشید که او نهری خروشان از اقیانوسی بیکران است.-...آگاه باشید که او یاور دین خدای تبارک و تعالی است.-...آگاه باشید که او هر دانشمندی را به دانش وهر نادانی را به نادانی می شناسد.-...آگاه باشید که او برگزیده و انتخاب شده خداوند است.-...آگاه باشید که اووارث هر دانش و دربرگیرنده آن است.-...آگاه باشید که او آنچه بگوید از پروردگارش می گوید و هشداردهنده به امر ایمان است.-...آگاه باشید که او رشید و کامل و نیرومند و متین است.-...آگاه باشید که فرمانروایی جهان هستی به او واگذار شده است.-...آگاه باشید که هر کس از (پیامبران و امامان) پیش از او، نوید آمدنش را داده اند.-...آگاه باشید که او تنها حجت بازمانده خداوند است، بعد از او حجتی نیست، حقی جز با او و نوری جز در پیش اونیست.-... آگاه باشید که احدی بر او چیره نیست و کسی او را شکست ندهد.-...آگاه باشید که او ولی خدا در روی زمین، و داور او در میان مردم و امین او در آشکار و نهان است.

مهدی موعود از دیدگاه ملاصدرا

اشاره

عبدالرسول هادیان شیرازیاشاره: بحث درباره موعود آخرالزمان مسأله ای است که از دیر باز مورد توجه اندیشمندان و متفکران دینی بوده است. و هر کس بسته به ذوق و استعداد خود به گوشه یا گوشه هایی از زوایای مختلف آن توجه کرده است. در این نوشتار به بررسی دیدگاه عالم ربانی و حکیم الهی محمد بن ابراهیم، صدرالدین شیرازی (معروف به

صدرالمتألهین و ملاصدرا) می پردازیم.

زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست

ملاصدرا معتقد است، بر پیامبر واجب است که برای بعد از خود جانشینانی قرار دهد، و باید به گونه ای درباره آنها تصریح کند که جایی برای شک و طعن باقی نماند، زیرا وجود مادی آنها برای همیشه باقی نیست، بناچار باید آشکارا به وجود امامی تصریح کند که امت بدان اقتدا نماید. [12] همچنین باید دانست که زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست، و با رفتن هر کدام، نوبت دیگری می رسد. ایشان برای این مدعا به این آیه استشهاد می کنند:و لقد أرسلنا نوحاً و إبراهیم و جعلنا فی ذریتهما النبوه و الکتاب فمنهم مهتد و کثیر منهم فاسقون ثمّ قفّینا علی آثارهم برسلنا، و قفّینا بعیسی بن مریم و آتیناه الإنجیل... [13] .ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در فرزندان آنها نبوت و کتاب را قرار دادیم، پس از آن بعضی از آنها هدایت یافتند و بسیای از آنها فاسق شدند. سپس به دنبال آنها رسولان دیگر خود را فرستادیم، پس از آن عیسی بن مریم را مبعوث کردیم و به او انجیل عطا کردیم.بیان ملاصدرا در ذیل این آیه چنین است:این آیه دلیل بر این است که زمان از کسی که قیام کند و حجت خدا بر خلقش باشد، خالی نیست، این سنت الهی از زمان نوح و آدم و آل ابراهیم تا زمان پیامبر ما جاری بوده و سنت الهی تبدیل نمی شود. با تمام شدن نبوت آن ولایتی که باطن نبوت است، تا روز قیامت باقی است. پس بناچار بعد از سپری شدن زمان رسالت، لازم است ولی و سرپرستی باشد که با کشف شهودی و بدون

یادگیری از خلق، خدا را عبادت کند، و نزد او منبع تمام دانشهای دانشمندان و مجتهدان موجود است، و در امر دین و دنیای مردم ریاست دارد، و از جانب خدا، مردم را به فطرتشان دعوت می کند، چه مردم اطاعت کنند چه نکنند، و یإ؛؛ لاپ پ دعوت او را اجابت کنند یا او را انکار نمایند، و فرقی نمی کند آن ولی ظاهر باشد و دیگران او را ببینند، ویا همچون بسیاری از ائمه طاهرین از دیده ها پوشیده و پنهان باشد. [14] .شاهد این مطلب فرمایش علی، علیه السلام، به کمیل است که پس از بیان فضیلت علم و ارزش علما می فرماید:أللّهم بلی! لا تخلواالأرض من قائم للّه بحجّه، ظاهراً و مشهوراً، أو مستتراً مغموراً لئلّا تبطل حجج اللّه و بیناته، کم ذا و أین أولئک؟ أولئک واللّه الأقلون عدداً، الأعظمون خطراً، بهم یحفظاللّه حجته و بیناته حتی یودعوها نظرائهم، و یزرعوها فی قلوب أشباههم. هجم بهم العلم علی حقیقهالبصیره و باشروا روح الیقین، و استلانوا ما استوعره المترفون، و أنسوا بما استوحش منه الجاهلون، صحبواالدنیا بأبدانٍ أرواحها معلّقه بالمحل الأعلی؛ أولئک خلفاءاللّه فی أرضه، والدعاه إلی دینه. آه! آه! شوقاً إلی رؤیتهم.بار خدایا! آری، زمین از قیام کننده برای خدا به وسیله حجت و دلیل، خالی نمی ماند، یا آشکار و مشهور است، یا پنهان و مجهول، تا اینکه حجتها و دلیلهای خدا از بین نرود. اینها چند نفرند؟ و کجا هستند؟سوگند به خدا که اینها از نظر شمارش اندک هستند و از نظر منزلت و بزرگی، بسیار بزرگوار و بلند مرتبه اند. به وسیله اینها حجت و دلیلهای روشن خدا حفظ می شود تا آن را به همانند آنها بسپارند، و آن را در قلبهای

همانند آنها کشت نمایند.علم و دانش با بصیرت حقیقی به اینها روی آورده، و روح یقین را به کار بسته اند. آنچه را که اشخاص خوش گذران سخت می گیرند، اینها آسان می گیرند. و به آنچه که افراد نادان از آن وحشت دارند، انس گرفته اند به وسیله بدنهایی که ارواح آن به جای بسیار بلندی آویخته، در دنیا زندگی می کنند. اینها جانشینان خدا در زمینش هستند که به سوی دین او دعوت می کنند. آه! آه! چه بسیار مشتاق دیدار آنها هستیم. [15] .صدرالمتألهین پس از بیان علی، علیه السلام، نتایجی به شرح زیر می گیرند:اول: عالِم حقیقی ولایت و ریاست در دین دارد.دوم: سلسله عرفان به خدا و ولایت مطلقه هیچگاه قطع نمی شود.سوم: آبادی جهان و انسانها و سایر حیوانات و همه موجودات به خاطر وجود آن عالم ربانی است.چهارم: آن حجت الهی واجب نیست ظاهر باشد و چه بسا پنهان باشد.پنجم: اولیای خاص الهی، با الهام از خداوند، علوم و معارف را کسب می کنند.ششم: با این اوصاف شرافت حکمت الهی و منزلت صاحبان روشن می شود که چگونه علی، علیه السلام، مشتاق لقای آنهاست. [16] .

شرایط امامت و تعیین مصداق

امامِ منصوب از جانب خدا باید از گناهان پاک باشد، و باید دارای اوصاف کمالیه ای همچون علم، قدرت، شجاعت، کرم، زهد، مروت، و فصاحت در حد اعجاز باشد که اجتماع همه آنها در یک نفر کمیاب باشد و با آن شایسته خلافت در زمین و سپس آسمان شود.همچنین امام باید از نقصها و عیبهای نفسانی که با خلافت جمع نمی شود، همچون کفر، جهل، سفاهت، تندخویی، کبر و نفاق و از امراض بدنی پاک باشد.صدرالمتألهین پس از بیان این اوصاف می گوید:پس از رسول خدا، صلّی اللّه علیه وآله، هیچ

کس جز علی بن أبی طالب - برادر و پسر عموی پیامبر - دارای چنین فضایل و کمالاتی نبود.و برای اثبات این مدعا، سه دلیل ذکر می کند:دلیل اول، کلام خدا که می فرماید:لا ینال عهدی الظالمین. [17] .عهد من به ظالمان نمی رسد.دلیل دوم، آیه شریفه:إنّما ولیکم اللّه و رسوله و الّذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون. [18] .تنها ولی شما خدا و رسول او، و کسانی هستند که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.دلیل سوم، تصریح به ولایت علی، علیه السلام، در حجهالوداع، و احادیث دیگری که از پیامبر رسیده است.سپس می گوید:بعد از علی، علیه السلام، اولاد معصومش که این صفات در آنها جمع است، شایستگی ولایت دارند تا برسد به صاحب این زمان، حضرت مهدی، عجّل اللّه تعالی فرجه، که به قسط و عدل قیام می کند، زیرا بوسیله او زمین از عدل و قسط پر می شود، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده است.پس وجود آن حضرت ثمره عالم و کمال آن است و با از بین رفتن او همه چیز زایل می شود. زیرا ثابت شده که وجود انسان کامل علت غایی این عالم است. و این مباحث از راه تتبع در آثار و اخبار به دست می آید، نه از طریق مباحث کلامی و استدلال. [19] .همچنین در شرح اصول کافی، پس از ذکر روایاتی که دلالت دارد که ائمه دوازده نفرند، در جمع بندی می گوید:تمام این روایات سندشان از طریق اهل سنت ذکر شده و در کتب صحاح آنها، همه آنها ثابت است.و در ذیل روایت دیگری درباره حضرت مهدی، از شارح»مشکوه«نقل می کند که:این احادیث و امثال آن، دلیل روشنی است بر

این که خلافت مختص به قریش است و برای غیر آنها جایز نیست، و پیامبر اکرم، صلّی اللّه علیه وآله، نیز فرموده این حکم تا آخر روزگار است، و کسی که در عقلش آفتی نباشد، و جلو چشمان بصیرتش حجابی نباشد، می داند که این روایات متواتر و صحیح دلالت دارد که جانشینان پیامبر دوازده نفرند که همه از قریش هستند، و دین الهی و اسلام را تا قیامت بپا می دارند، و جز ائمه شیعه امامیه کسی چنین صفاتی ندارد. [20] .

فضیلت اهل بیت

اعتقاد ملاصدرا این است که انسانها از لحاظ درجه روحی و در شدت و ضعف با هم متفاوتند. [21] بالاترین مرتبه کمال روحی روح انبیاست، و در میان پیامبران نیز شریف ترین روح، روح خاتم آنهاست، سپس روح اولیای الهی و اهل پیامبر که سلسله آنها تا زمان حضرت مهدی ادامه دارد. [22] .اولیای الهی و علمای بعد از پیامبر تا قیام مهدی، و حتی کسانی که قبل از پیامبر بوده اند از راه باطنی، از روح پیامبر، صلّی اللّه علیه وآله، بهره می جویند. [23] .همچنین در دست این بزرگواران کتاب جفر و جامعه به ودیعه گذاشته شده و تا ظهور حضرت مهدی، عجّل اللّه تعالی فرجه، از هر امامی به امام دیگر می رسد، و هر چه حلال و حرام خداست و هر چه انسان بدان محتاج است، در آن وجود دارد. [24] .

ایمان به حضرت مهدی ایمان به غیبت است

بر اساس بسیاری از روایات آخرین سلسله امامت به حضرت مهدی، عجّل اللّه تعالی فرجه، می رسد بر همین اساس ایشان تصریح می کند که علمای امامیه اتفاق نظر دارند که امام زمان ما، همان مهدی است که ظهورش در آخرالزمان وعده داده شده است. و بنا بر [25] بعضی روایات که از اصحاب ما رسیده است، مراد به»الذین یؤمنون بالغیب«زمان غیبت و زمان قیام [26] آن حضرت است که قرآن و روایات از آن خبر داده است. [27] .

ویژگی های حضرت مهدی در هنگام ظهور

از مطالبی که بیان شد، روشن می شود که کارهایی که در زمان ظهور حضرت مهدی، علیه السلام، تحقق می یابد کاملاً با خواسته های پیامبر اسلام منطبق است، زیرا بین این دو، به وسیله امری باطنی ارتباط وجود دارد، و به همین جهت اهداف وحی و نبوت، در زمان ظهور آن حضرت تحقق می یابد، و شعاع خورشید حقیقت همه جا را فرا می گیرد. در آن روز نور دین و توحید الهی ظهور پیدا می کند و ظلمتهای شرک ابلیسی غروب می کند، باطل بکلی رخت بر می بندد، زیرا بعد از آنکه زمین از ظلم و جور پر شده است، خداوند به وسیله او زمین را از قسط و عدل پر می کند. [28] .از ویژگیهای زمان ظهور این است که اختلاف بین اهل ظاهر برطرف می شود، و اجتهاد و کلام از بین می رود و احکام مختلف در یک مسأله تبدیل به یک حکم می شود، و آن هم همان حکمی است که در علم خدای سبحان است، و همچون زمان رسول خدا مذهبها به یک مذهب تبدیل می شود، چون این مطابق علم الهی است.بنابراین، اگر اجماع فقها در یک فتوا مخالف کشف صحیح باشد، حجّت نیست، هر

چند که مطابق صراحت روایات باشد. بر اساس این مبنا، اگر کسی از راه کشف صحیح به حکمی از احکام الهی پی برد؛ و در انجام اعمال، با اجماع فتاوی اهل ظاهر مخالفت کند، در این مخالفت ملامتی نیست و از شریعت خارج نشده است، چون از راه باطن کلام پیامبر و باطن کتاب و سنت را به دست آورده است. [29] .

صدر المتألهین و مسأله رجعت

در روایاتی از اهل بیت، علیهم السلام، آمده است که خداوند گروهی از مردگان را به همان صورتی که بوده اند، به این دنیا برمی گرداند.این واقعه نسبت به کسانی است که در مراتب بالایی از ایمان و یا در نهایت فساد باشند، و در زمان قیام حضرت مهدی، عجّل اللّه تعالی فرجه، اتفاق می افتد. این همان معنای»رجعت«است، و از دیر باز مورد اختلاف علمای دین بوده است.نظر صدرالمتأالهین این است که با توجه به روایات زیاد و صحیحی که از امامان و بزرگان از اهل بیت رسیده است، مذهب رجعت حق است و هنگام ظهور قائم آل محمد تحقق می یابد. در این باره مانع عقلی هم وجود ندارد، چون شبیه به آن در زنده شدن مردگان با اذن خداوند و به دست پیامبرانی همچون حضرت عیسی و شمعون اتفاق افتاده است. [30] .

اهل سنت و مسأله امامت و مهدویت

صدرالمتألهین با ذکر دو نظریه از اهل سنت درباره امامت و حضرت مهدی، هر دو را رد می کند.درباره امامت، با تعجب می گوید:اینها امام را به پادشاهان دنیوی و قدرتمندان حمل کرده اند، چه عالم باشند، چه جاهل، چه عادل باشند، چه فاسق.سپس بر آنها خرده می گیرد که با توجه به اینکه در روایات آمده است:من مات و لم یعرف إمام زمانه، مات میتهالجاهلیهکسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.حال برای شناخت این امام جاهل و فاسق چه ثمره ای وجود دارد که اگر کسی بمیرد و آن را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ [31] .اما درباره حضرت مهدی، عجّل اللّه تعالی فرجه، نیز آنها وجود آن حضرت و بقایش را تا این زمان بعید می شمارند.ایشان در جواب می گوید:این استبعاد در نهایت سقوط است، زیرا دلایل طبی و نجومی

محال بودن بقای انسان بعد از 120 سال را درست نمی داند، و همچنین ما مواردی از گذشتگان را سراغ داریم که عمرهای طولانی داشته اند؛ مثل آدم و نوح و امثال آن دو و همچنین دجّال لعین که عمرش از زمان رسول خدا تا وقت خروج مهدی ادامه دارد. [32] .با توجه به مطالبی که بیان شد، اعتقاد مرحوم صدرالمتألهین به مهدی موعود، علیه السلام، و ظهور آن حضرت و همچنین مسأله رجعت، بر پایه آیات الهی و روایات معصومین، بنا نهاده شده و با عقل سلیم نیز هماهنگ است. همچنانکه در بعضی مباحث، برای اثبات مدعای خود از برهان عقلی استفاده کرده است.

نظره فی احادیث المهدی

الشیخ محمد الخضر حسینوردت احادیث تنبیء بظهور رجل فی آخر الزمان یقیم العدل ویحکم الناس بالشریعه، وسمی فی بعض هذه الاحادیث بالمهدی، وکثیراً ما یتشوف الناس الی ان یقفوا علی حقیقیه هذه حقیقه هذه الاحادیث الوارده فی شأنه، ویعرفوا موقعها من الصحه، ولا سیما عندما یقوم شخص یدعی المهدویه، او تحدث حادثه غریبه کحادثه هذه الایام، تدعو الناس الی انی یجعلوا لها نصیبا من الحدیث فی مجالسهم.ذلک ما دعانی _ بصفه انی کنت مدرساً للحدیث وعلوم الحدیث فی کلیه اصول الدین _ الی ان اعرض فی هذه المحاضره ما وصل الیه بحثی، واستقر علیه نظری فی هذه القضیه، مستنداً الی القواعد الصحیحه التی تضع کل حدیث موضعه، غیر قابل عما یترتب علی بعض الاعتقادات من فساد فی العلم، او یجول فی النفس من شبه یثیرها الوهم، فأقول:الأحادیث النبویه فی العلم، ما یسمی بالحدیث المتواتر، وهو ما یرویه عن النبی صلی الله علیه واله وسلم جماعه یستحیل فی العاده تواطؤهم علی الکذب، ومنها خبر

الآحاد، وهو ما یرویه الثقه العدل عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم. وما یدعو الیه الدین الحق: اما ان یکون أصلاً من أصول الدین، أی لا تتم حقیقه الایمان الا به، وهذا لا یحتج علیه الا بالحدیث المتواتر؛ واما أن یکون حکما عملیاً، کأن یقال هذا واجب او حرام او جائز. وهذا موضع الاحتجاج بخبر الآحاد. ویلحق بالأحکام العملیه فی صحه الاحتجاج علیه بخبر الآحاد اشیاء یخبر بها الشارع لیعلمها الناس من غیر ان یتوقف صحه ایمانهم علی معرفتها. ومن هذا القبیل حدیث المهدی، فاذا ورد حدیث صحیح عن النبی صلی الله علیه واله وسلم بأنه سیقع فی آخر الزمان کذا، حصل به العلم، ووجب الوقوف عنده من غیر حاجه الی ان یکثر رواه هذا الحدیث حتی یبلغ مبلغ التواتر.والاحادیث الوارده فی شأن المهدی علی وجهین: احادیث صرح فیها بأسم المهدی کحدیث ابی سعید الخدری رضی الله عنه: (المهدی منی أجلی الجبهه اقنی الأنف یملأ الارض قسطاً وعدلاً)، واحادیث لم یصرح فیها بهذا الاسم، وانما اشیر الیه فیها بصفات خاصه کحدیث: (لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلاً من أهل بیتی یملأها عدلاً کما ملئت جوراً).ولم یرو فی الجامع الصحیح للامام البخاری حدیث فی شأن المهدی، وانما ورد فی صحیح مسلم حدیث لم یصرح فیه باسمه، وحمله بعضهم علی ان المراد منه المهدی المصرح به فی غیره من کتب السنه؛ وهو حدیث جابر بن عبد الله الانصاری اذ قال: قال رسول الله صلی الله علیه واله وسلم (یکون فی آخر أمتی خلیفه یحثی المال حثیاً لا یعده عداً)، وفی روایه عن جابر وابی سعید الخدری فی مسلم ایضا: (یکون فی آخر

الزمان خلیفه یقسم المال ولا یعده).وقد روی احادیث المهدی المصرح فیها باسم المهدی او المشار فیها الی بعض صفاته بقیه کتب الحدیث، فرواها: الامام احمد بن حنبل والحاکم وابو داود والترمذی وابن ماجه والطبرانی وابو نعیم وابن ابی شیبه وابو یعلی والدار قطنی والبیهقی ونعیم بن حماد وغیرهم. وجمعت هذه الاحادیث فی رسائل مستقله، مثل: «العرف الوردی فی اخبار المهدی» للسیوطی و«القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر» لابن حجر الهیتمی و «المورد الوردی فی حقیقه المهذی» لملا علی قاری و «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح» للشوکانی...وأول من اتجه الی نقد احادیث المهدی فیما عرفنا ابو زید عبد الرحمن بن خلدون، فقد ذکر فی مقدمه تاریخه ان فی الناس من انکروا احادیث المهدی وتکلموا فیها، واورد منها ثمانیه وعشرین حدیثاً. وقد منعه ما اعتاده من تحقیق البحث فی القضایا العلمیه ان یحکم علیها کما یفعل غیر اهل العلم بأنها غیر ثابته، بل تصدی الی نقدها بنقل ما قدح به اهل الفن فی بعض رواتها، واورد من بینها حدیث ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله صلی الله علیه واله وسلم: (لا تقوم الساعه حتی تملأ الارض جوراً وظلماً وعدواناً، ثم یخرج من اهل بیتی رجل یملؤها قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وعدواناً)، وقال: هذا الحدیث رواه الحاکم، وقال: هذا صحیح علی شرط الشیخین _ یعنی البخاری ومسلماً _ ولم یخرجاه، واورد فیها ما رواه الحاکم ایضا عن ابی سعید الخدری عن رسول الله صلی الله علیه واله وسلم قال: (یخرج فی آخر امتی المهدی یسقیه الله الغیث، وتخرج الارض من نباتها، ویعطی المال صحاحاً، وتکثر الماشیه، وتعظم الامه، یعیش سبعاً او ثمانیاً)

یعنی حججاً. وقال الحاکم فی هذا الحدیث: صحیح الاسناد ولم یخرجاه، یعنی البخاری ومسلماً.ثم اعترف ابن خلدون بعد بأن بعض الاحادیث خلص من النقد اذ قال: فهذه جمله الاحادیث التی خرجها الائمه فی شأن المهدی وخروجه آخر الزمان کما رأیت، لم یخلص منها من النقد الا القلیل والاقل منه.ونحن نقول: متی تثبت حدیث واحد من هذه الاحادیث وسلم من النقد، کفی فی العلم بما تضمنه من ظهور رجل فی آخر الزمان یسوس الناس بالشرع، ویحکمهم بالعدل، اذ أریناک ان مسأله المهدی لم تکن من قبیل العقائد التی لا تثبت الا بالادله القاطعه.والصحابه الذین رویت من طریقهم احادیث المهدی نحو (27) صحابیاً رضی الله عنهم منه ابو سعید الخدری، وعبد الله بن مسعود، وعلی بن ابی طالب، وابو هریره، وانس بن مالک، وجابر بن عبد الله الانصاری، وام سلمه وعبد الله بن عمرو بن العاص، وعمار بن یاسر، والعباس بن عبد المطلب، وتمیم الداری، وابن عباس.والواقع ان احادیث المهدی بعد تنقیتها من الموضوع والضعیف القریب منه، فان الباقی منها لا یستطیع العالم الباحث علی بصیره ان یصرف عنه نظره، کما یصرفه عن الاحادیث الموضوعه. وقد صرح الشوکانی فی رسالته المشار الیها آنفاً بأن هذه الاحادیث بلغت مبلغ التواتر فقال: (والاحادیث الوارده فی المهدی التی امکن الوقوف علیها، منها خمسون فیها الصحیح والحسن والضعیف المتجبر، وهی متواتره بلا شک، بل یصدق وصف التواتر علی ما دونها علی جمیع الاصطلاحات المحرره فی الاصول».یقول بعض المنکرین لاحادیث المهدی جمله: ان هذه الاحادیث من وضع الشیعه لا محاله، ویرد هذا بأن هذه الاحادیث مرویه بأسانیدها. منها ما تقصینا رجال سنده، فوجدناه ممن عرفوا بالعداله والضبط، ولم یتهم احد من رجال

التعدیل والتجریح بتشیع مع شهره نقدهم للرجال.وقال ابن خلدون: وربما تمسک المنکرون لشأن المهدی بما رواه محمد بن خالد الجندی عن أبان بن صالح عن الحسن البصری عن انس بن مالک عن النبی صلی الله علیه واله وسلم انه قال (لا مهدی الا عیسی).وهذا حدیث مصنوع فقد قال نقاد الاسانید کالحاکم: ان محمد بن خالد رجل مجهول. وقال ابن عبد البر: انه متروک. وقال الازدی: منکر الحدیث، وآخذ فی مثل هذا بقول ابن حزم: اذا کان فی سند الحدیث رجل مجروح بکذب، او غفله، او مجهول الحال، لا یحل عندنا القول به، ولا تصدیقه، ولا الاخذ بشیء منه.وقد اتخذ مسأله المهدی کثیر من القائمین لانشاء دول، وسیله الی الوصول الی غایاتهم، فادعوا المهدویه لیتهافت الناس علی الالتفاف حولهم، فالدوله الفاطمیه قامت علی هذه الدعوه، اذ زعم مؤسسها عبید الله انه المهدی. ودوله الموحدین جرت علی هذه الدعوه، فان مؤسسها محمد بن تومرت اقام امره علی هذه الدعوه.وظهر فی ایام الدوله المرینیه بفاس رجل یدعی التوزری، واجتمع حوله رؤساء صنهاجه وقتله المصامده.وقام رجل اسمه العباس سنه 690 ه_، فی نواحی الریف من المغرب وزعم انه المهدی، واتبعه جماعه، وآل امره الی ان قتل وانقطت دعوته.وبعد ثوره احمد عرابی بمصر ظهر فی السودان رجل یسمی محمد احمد ادعی انه المهدی، واتبعته قبیله البقاره عن جهینه علی انه المهدی سنه 1300 ه_، وهو الذی خلفه بعد موته التعایشی احد زعماء قبیله البقاره.والفرقه الکیسانیه یجعلون المهدی محمد بن الحنفیه، ویزعمون انه مختف فی جبل رضوی بین المدینه وینبع.والشیعه الامامیه یقولون: ان محمد بن الحسن العسکری هو المهدی المنتظر، ویزعمون انه اختفی فی سرداب بالحله من بلاد العراق فی اواخر

القرن الخامس الهجری.واذا اساء الناس فهم حدیث نبوی، او لم یحسنوا تطبیقه علی وجهه الصحیح، حتی وقعت وراء ذلک مفاسد، فلا ینبغی ان یکون ذل داعیا الی الشک فی صحه الحدیث، او المبادره الی انکاره، فان النبوه واقعه بلا شبهه، وقد ادعاها اناس کذباً وافتراء، وأخلوا بدعواهم کثیراً من الناس، مثل ما یفعل طائفه القادیانیه الیوم. والالهیه ثابته بأوضح من الشمس فی کبد السماء، وقد ادعاها قوم لزعمائهم علی معنی ان الله _ جل شأنه _ یحل فیهم، مثلما یفعل طائفه البهائیه فی هذا العهد فلیس من الصواب انکار الحق من اجل ما الصق به من باطل.والخلاصه: ان احادیث المهدی ما یعد فی الحدیث الصحیح، وبما انی درست علم الحدیث، ووقفت علی ما یمیز به الطیب من الخبیث ارانی ملجأ الی ان اقول کما قال رجال الحدیث من قبلی: ان قضیه المهدی لیست بقضیه مصطنعه.ولا اترک مکانی هذا حتی انبه علی انه لم یرد، ولو فی الاحادیث الموضوعه، ان المهدی یولد من غیر اب. وانبه علی ان الحدیث الذی ذکره ابو بکر الاسکافی فی کتاب (فوائد الاخبار) موضوع، وهو حدیث: (من کفر بالمهدی فقد کفر) وابو بکر الاسکافی من المتهمین بوضع الاحادیث: «سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم».

بعض ما ورد فی احادیث الاصحاب والتابعین حول الامام المهدی

مر علینا فی الفصول السابقه أحادیث الرسول الأعظم (صلّی الله علیه وآله) والأئمه الأطهار (علیهم السلام) فی الإمام المهدی (صلوات الله وسلامه علیه)، ونقدم فی هذا الفصل کلمات کبار الصحابه والتابعین (رضوان الله علیهم) فیه (علیه السلام)، وإجماعهم علی ظهوره وتسالمهم علی قیامه، نورد لکل منهم کلمه واحده:1_ قال جابر بن عبد الله الأنصاری فی الإمام زین العابدین (علیه السلام):ما رؤی فی

أولاد الأنبیاء مثل علی بن الحسین إلا یوسف بن یعقوب، والله لذریه علی بن الحسین أفضل من ذریه یوسف بن یعقوب، وإنّ منهم لمن یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً. (بحار الأنوار 11:19)2_ لما دخل سلمان (رضی الله عنه) الکوفه ونظر إلیها، وذکر ما یکون من بلائها، حتی ذکر ملک بنی أمیه والذین من بعدهم.قال: فإذا کان ذلک فالزموا أحلاس بیوتکم حتی یظهر الطاهر ابن الطاهر المطهر، ذو الغیبه الشرید الطرید. (الغیبه للشیخ الطوسی: 112)3_ قال عمار بن یاسر:علامه خروج المهدی انسیاب الترک علیکم، وأن یموت خلیفتکم الذی یجمع لکم الأموال، ویستخلف رجلاً من بعده ضعیفاً یُخلع بین سنتین، ویخسف بغربی مسجد دمشق، وخروج ثلاثه نفر بالشام، وخروج أهل المغرب إلی مصر، وتلک أماره خروج السفیانی. (کشف الأستار: 133)4_ قال عبد الله بن العباس بن عبد المطلب:إنّه یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً، وتأمن البهائم والسباع فی زمنه، وتلقی الأرض أفلاذ کبدها _ أی مثل الأسطوانه من الذهب والفضه _. (الصواعق المحرقه: 99)5_ قال کعب الأحبار:إنّی لأجد المهدی مکتوباً فی أسفار التوراه: ما فی عمله ظلم ولا عتب. (الملاحم والفتن: 82)وقال: المهدی خاشع لله کخشوع الزجاجه. (الملاحم والفتن: 47)6_ قال صعصعه بن صوحان للنزال بن سبره:إنّ الذی یصلی خلفه عیسی ابن مریم هو الثانی عشر من العتره، التاسع من ولد الحسین بن علی، وهو الشمس الطالعه من مغربها، یظهر عند الرکن والمقام، یطهّر الأرض، ویضع میزان العدل فلا یظلم أحد أحداً. (بحار الأنوار 13:156)7_ قال طاووس:وددت أنّی لا أموت حتی أدرک زمان المهدی، یزداد المحسن فی إحسانه ویثاب فیه علی المسیء. (الملاحم والفتن: 45)8_ عن قتاده: قال:قلت لسعید بن المسیب: المهدی حق هو؟قال: حق.قلت: ممن

هو؟قال: من قریش.قلت: من أی قریش؟قال: من بنی هاشم بنی عبد المطلب.قلت: من أی عبد المطلب؟قال: من ولد فاطمه. (الملاحم والفتن: 49)9_ قال محمد بن سیرین وقد ذکر المهدی (علیه السلام) فقال:فقد کان یفضل علی بعض الأنبیاء. (کشف الأستار: 196)10_ قال عمرو بن العاص:علامه خروج المهدی إذا خسف بجیش فی البیداء، فهو علامه خروج المهدی. (منتخب الأثر: 459)11_ قال عامر بن شراحیل الشعبی:اعلم أنّ روایاتنا نحن وأکثر أهل الإسلام أیضاً أن نبینا (صلّی الله علیه وآله) قال: لابد من مهدی من ولد فاطمه ابنته، یظهر فیملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت من غیره ظلماً وجوراً. (غایه المرام: 704)12_ قال محمد بن مسلم الزهری:إذا التقی السفیانی والمهدی للقتال، یومئذ یسمعون من السماء صوتاً: ألا إن أولیاء الله من أصحاب فلان. یعنی المهدی. (منتخب الأثر: 481)13_ قال إسماعیل بن عبد الرحمن السدی:یجتمع المهدی وعیسی ابن مریم فیجیء وقت الصلاه فیقول المهدی لعیسی تقدم، فیقول عیسی: أنت أولی بالصلاه، فیصلی عیسی وراءه مأموماً. (تذکره الخواص: 277)14_ قال مقاتل بن سلیمان فی تفسیر قوله تعالی:(وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَهِ): إنّها نزلت فی المهدی. (المهدی للصدر: 141)15_ قال عبد الله بن عمر:إذا خسف بجیش البیداء فهو علامه خروج المهدی. (الملاحم والفتن: 50)16_ قال زید بن علی بن الحسین (علیهم السلام) لابن بکیر:بنا عُرف الله، وبنا عُبد الله، ونحن السبیل إلی الله، ومنا المصطفی والمرتضی، ومنا یکون المهدی قائم هذه الأمه.قلت: یا بن رسول الله هل عهد إلیکم رسول الله (صلّی الله علیه وآله) متی یقوم قائمکم؟قال: یا بن بکیر إنّک لن تلحقه وإنّ هذا الأمر تلیه سته من الأوصیاء بعد هذا، ثم یجعل الله خروج قائمنا فیملؤها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً

وظلماً. (بحار الأنوار 11:58)17_ قال محمد ابن الحنفیه لمحمد بن بشیر فی علامات خروج المهدی:إذا رأیت الحاجه قد ظهرت، وقال الرجل بتُّ اللیله بغیر عشاء، وحتی یلقاک بوجه آخر... فعند ذلک تقع الصیحه من قریب. (بحار الأنوار 13:169)18_ قال علی بن عبد الله بن عباس: لا یخرج المهدی حتی تطلع مع الشمس آیه. (بحار الأنوار 13:162)19_ قال سعید بن جبیر:السنه التی یقوم فیها المهدی تمطر أربعاً وعشرین مطره، یُری أثرها وبرکتها. (الغیبه لشیخ الطوسی: 285)

بعض ما ورد فی احادیث الرسول الاکرم حول الامام المهدی

تواتر الحدیث عن الرسول الأعظم (صلّی الله علیه وآله) فی الإمام المهدی (علیه السلام)، وأنّ اسمه اسم النبی (صلّی الله علیه وآله)، وکنیته کنیته، یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجورا.وهذه الأحادیث بکثره لا یمکن حصرها، وبتواتر یقطع بصحتها، فلا یکاد یخلو منها کتاب فی الحدیث، أو معجم فی التراجم والسیر، ولو تصدینا لجمع ما أمکن منها لکانت موسوعه کبری فی الحدیث، وتمشیاً مع هذا المختصر سجلنا منها عشرین حدیثاً من أحادیثه (صلّی الله علیه وآله) یختلف کل واحد عن الآخر لفظاً ومعنیً، أخذناها من عشرین کتاباً وقد حذفنا سند هذه الأحادیث مکتفین بذکر المصدر.وهذا إن دل علی شیء فإنّما یدل علی تواتر حدیث المهدی (علیه السلام)، وأنّ الرسول الأعظم (صلّی الله علیه وآله) کان یبشر الأمه الإسلامیه بظهوره فی کل نادٍ ومحفل، ومنتدی ومجمع، والیک الآن:1_ قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):لن تنقضی الأیام واللیالی حتی یبعث الله رجلاً من أهل بیتین یواطئ اسمه اسمی، یملؤها عدلاً وقسطاً، کما ملئت ظلماً وجورا. (الإرشاد للشیخ المفید: 373)2_ أخرج أحمد والترمذی وأبو داود وابن ماجه عنه (صلّی الله علیه وآله):لو لم یبق من الدنیا إلا یوم لبعث الله فیه

رجلاً من أهل بیتی یملؤها عدلاً کما ملئت جورا. (إسعاف الراغبین بهامش نور الأبصار: 134)3_ عن المعلی بن زیاد عن العلاء قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):أبشرکم بالمهدی یبعث فی أمتی علی اختلاف من الناس وزلازل فیملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً، یرضی عنه ساکن السماء وساکن الأرض، یقسم المال صحاحاً.فقال رجل: ما صحاحا؟قال: بالسویه بین الناس، ویملأ الله قلوب أمه محمد (صلّی الله علیه وآله) غنی، ویسعهم عدله، حتی یأمر منادیاً فینادی فیقول: من له فی المال حاجه؟ فما یقوم من الناس إلا رجل، فیقول: أنا، فیقول: ائت السدان _ یعنی الخازن _ فقل له: إن المهدی یأمرک أن تعطینی مالاً. فیقول له: أحث، حتی إذا جعله فی حجره وأبرزه ندم فیقول: کنت أجشع أمه محمد نفساً، أو عجز عنی ما وسعهم. قال: فیرده فلا یقبل منه. فیقول: إنّا لا نأخذ شیئاً أعطیناه فیکون کذلک سبع سنین أو ثمان سنین أو تسع سنین، ثم لا خیر فی العیش بعده، أو قال: لا خیر فی الحیاه بعده. (البیان فی أخبار صاحب الزمان: 85)4_ عن سلمان المحمدی قال: دخلت علی النبی (صلّی الله علیه وآله) والحسین علی فخذه وهو یقبل عینیه، ویلثم فاه ویقول:إنّک سید ابن سید أبو ساده، إنک إمام ابن إمام أبو أئمه، وإنّک حجه ابن حجه أبو حجج تسعه من صلبک، تاسعهم قائمهم. (مقتل الحسین للخوارزمی 1:146)5_ قالرسول الله (صلّی الله علیه وآله):یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی، وکنیته ککنیتی، یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً، فذلک هو المهدی. (تذکره الخواص: 204)6_ قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):لا تذهب الأیام واللیالی حتی یملک رجل من

أهل بیتی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً، کما ملئت ظلماً وجوراً. (الملاحم والفتن لابن طاووس: 101)7_ قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله) لفاطمه (علیها السلام):المهدی من ولدک. (الحدیث الرابع من أربعین الحافظ أبی نعیم. انظر کشف الغمه: 321)8_ قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):المهدی منا أهل البیت، یصلحه الله فی لیله. (إکمال الدین 1:256)9_ عن أبی هریره قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):کیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیکم وإمامکم منکم. (صحیح البخاری 2:178)10_ عن أبی الحسن الرضا عن آبائه (علیهم السلام): قال: قال النبی (صلّی الله علیه وآله):والذی بعثنی بالحق بشیراً لیغیبن القائم من ولدی بعهد معهود إلیه منی، حتی یقول أکثر الناس ما لله فی آل محمد (علیه السلام) حاجه، ویشک آخرون فی ولادته، فمن أدرک زمانه فلیتمسک بدینه ولا یجعل للشیطان إلیه سبیلاً بشکه فیزیله عن ملتی، ویخرجه من دینی، فقد أخرج أبویکم من الجنه من قبل، وإنّ الله عز وجل جعل الشیاطین أولیاء للذین لا یؤمنون.11_ أخذ (صلی الله علیه وآله) بید علی فقال:یخرج من صلب هذا فتیً یملأ الأرض قسطاً وعدلاً. فإذا رأیتم ذلک فعلیکم بالفتی التمیمی فإنه یُقبل من قبل المشرق وهو صاحب رایه المهدی. (الفتاوی الحدیثه ص27، لأحمد شهاب الدین بن حجر الهیثمی)12- عن ذر بن عبد الله قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):لا تذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من أهل بیتی، یواطئ اسمه اسمی. (نور الأبصار للشبلنجی ص155)13_ عن أنس بن مالک (رضی الله عنه) قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):نحن بنو عبد المطلب سادات أهل الجنه: أنا وحمزه وعلی وجعفر بن أبی طالب والحسن والحسین والمهدی. (ذخائر العقبی

للعلامه الحافظ محب الدین أحمد بن عبد الله الطبری ص15)14_ عن أبی سعید الخدری قال: سمعت رسول الله (صلّی الله علیه وآله) یقول:الأئمه بعدی اثنا عشر، تسعه من صلب الحسین والمهدی منهم. (کفایه الأثر)15_ عن أبی أیوب الأنصاری قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله) لفاطمه (رضی الله عنها):منا خیر الأنبیاء وهو أبوک، ومنا خیر الأوصیاء وهو بعلک، ومنا خیر الشهداء وهو عم أبیک حمزه، ومنا من له جناحان یطیر بهما فی الجنه حیث یشاء وهو ابن عم أبیک جعفر، ومنا سبطا هذه الأمه سیدا شباب أهل الجنه الحسن والحسین وهما ابناک، ومنا المهدی وهو من ولدک. (منتخب الأثر للطف الله الصافی ص191)16_ من حدیث له (صلّی الله علیه وآله):من أحب أن یلقی الله عز وجل وقد کمل إیمانه، وحسن إسلامه، فلیتولّ ابنه صاحب الزمان المهدی. (أربعین الحافظ محمد بن أبی الفوارس. انظر إلزام الناصب 1:327)17_ قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):طوبی لمن أدرک قائم أهل بیتی وهو مقتد به قبل قیامه، یتولی ولیه، ویتبرأ من عدوه ویتولّی الأئمه الهادیه من قبله، أولئک رفقائی وذو ودّی ومودتی. (الغیبه للشیخ الطوسی: 290)18_ عن أبی عباس (رضی الله عنهما) قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):المهدی طاووس أهل الجنه. (کتاب الفردوس لابن شیرویه باب الألف واللام)19_ قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):ینزل بأمتی فی آخر الزمان بلاء من سلطانهم لم یسمع بلاء أشد منه، حتی تضیق علیهم الأرض الرحبه، وحتی تملأ الأرض جوراً وظلماً، لا یجد المؤمن ملجأ یلتجئ إلیه من الظلم، فیبعث الله عز وجل رجلاً من عترتی فیملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً، یرضی عنه ساکن السماء وساکن الأرض،

لا تدخر الأرض من بذرها شیئاً إلا أخرجته، ولا السماء من قطرها شیئاً إلا صبه الله علیهم مدراراً، یعیش فیهم سبع سنین أو ثمان أو تسع، تتمنی الأحیاء الأموات ممّا صنع الله عز وجل بأهل الأرض من خیره. (المستدرک علی الصحیحین 4:465)20_ قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله):تملأ الأرض ظلماً وجوراً، ثم یخرج رجل من عترتی یملک سبعاً أو تسعاً، فیملأ الأرض قسطاً وعدلاً. (مسند أحمد 3:28)

پاورقی

[1] ر. ک: قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه، اصل عبارتی که در دعای مزبور آمده چنین است: «این الطالب بدم المقتول بکربلاء».

[2] ر. ک: همان، زیارت امام حسین (ع) در روز عاشورا. در بخشی از زیارت یادشده چنین آمده است: «فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد:».

[3] همان جا.

[4] القندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، نجف، مکتبه الحیدریه، 1411 ق، ص 590، به نقل از: موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، قم، دارالمعروف، 1415 ق، ص 659، ح 688.

[5] حسینی ترمذی، محمد صالح، مناقب مرتضوی، ص 139، به نقل از: قرشی، علی اکبر، اتفاق در مهدی موعود7، ص 35.

[6] الشیخ الصدوق،ابو جعفرمحمد بن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1359 ق، ج 1، ص 317، ح 4; به نقل از موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 661، ح 693.

[7] همان، ج 1، ص 257، به نقل از: حکیمی، محمد، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1374، صص 36-35.

[8] همان، ج 1، ص 317، به نقل از موسوعه کلمات الامام الحسین، صص 666- 655، ح 703.

[9] الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8،

ص 37، به نقل از حکیمی، محمد، همان، ص 293.

[10] در برخی از تفاسیر کلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدی (ع) تفسیر شده است.

[11] علم الیقین، ج 2، ص 793، به نقل از موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، صص 669- 668، ح 710.

[12] صدرالدین الشیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، الطبعه الثانیه، 1415، ج4، ص220.

[13] سوره حدید (57)، آیات 26 و 27.

[14] تفسیر القرآن الکریم، ج6، ص298.

[15] نهج البلاغه (صبحی صالح)، کلمات قصار 147.

[16] تفسیر القرآن الکریم، ج6، ص299 - 300 و شرح الاصول الکافی، ص460.

[17] سوره بقره (2)، آیه 124.

[18] سوره مائده (5)، آیه 55.

[19] همان، ص221.

[20] شرح الاصول الکافی، ص461.

[21] تفسیر القرآن الکریم، ج5، ص52.

[22] همان، ص53.

[23] همان، ج7، صص171 - 172.

[24] صدرالدین شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، ص37، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول 1363 عربی.

[25] تفسیر القرآن الکریم، ج6، ص301.

[26] سوره بقره (2)، آیه 3.

[27] تفسیر القرآن الکریم، ج1، ص268.

[28] همان، ج6، ص50.

[29] مفاتیح الغیب، ص487.

[30] تفسیر القرآن الکریم، ج5، صص92 - 91.

[31] همان، ج6، ص302.

[32] همان، ص301.

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9

مقدمه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، از سال 1385 هـ .ش تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (قدس سره الشریف)، با فعالیت خالصانه و شبانه روزی گروهی از نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.

مرامنامه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان در راستای تسهیل و تسریع دسترسی محققین به آثار و ابزار تحقیقاتی در حوزه علوم اسلامی، و با توجه به تعدد و پراکندگی مراکز فعال در این عرصه و منابع متعدد و صعب الوصول، و با نگاهی صرفا علمی و به دور از تعصبات و جریانات اجتماعی، سیاسی، قومی و فردی، بر مبنای اجرای طرحی در قالب « مدیریت آثار تولید شده و انتشار یافته از سوی تمامی مراکز شیعه» تلاش می نماید تا مجموعه ای غنی و سرشار از کتب و مقالات پژوهشی برای متخصصین، و مطالب و مباحثی راهگشا برای فرهیختگان و عموم طبقات مردمی به زبان های مختلف و با فرمت های گوناگون تولید و در فضای مجازی به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

اهداف:
1.بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام)
2.تقویت انگیزه عامه مردم بخصوص جوانان نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی
3.جایگزین کردن محتوای سودمند به جای مطالب بی محتوا در تلفن های همراه ، تبلت ها، رایانه ها و ...
4.سرویس دهی به محققین طلاب و دانشجو
5.گسترش فرهنگ عمومی مطالعه
6.زمینه سازی جهت تشویق انتشارات و مؤلفین برای دیجیتالی نمودن آثار خود.

سیاست ها:
1.عمل بر مبنای مجوز های قانونی
2.ارتباط با مراکز هم سو
3.پرهیز از موازی کاری
4.صرفا ارائه محتوای علمی
5.ذکر منابع نشر
بدیهی است مسئولیت تمامی آثار به عهده ی نویسنده ی آن می باشد .

فعالیت های موسسه :
1.چاپ و نشر کتاب، جزوه و ماهنامه
2.برگزاری مسابقات کتابخوانی
3.تولید نمایشگاه های مجازی: سه بعدی، پانوراما در اماکن مذهبی، گردشگری و...
4.تولید انیمیشن، بازی های رایانه ای و ...
5.ایجاد سایت اینترنتی قائمیه به آدرس: www.ghaemiyeh.com
6.تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و...
7.راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی
8.طراحی سیستم های حسابداری، رسانه ساز، موبایل ساز، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک، SMS و...
9.برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم (مجازی)
10.برگزاری دوره های تربیت مربی (مجازی)
11. تولید هزاران نرم افزار تحقیقاتی قابل اجرا در انواع رایانه، تبلت، تلفن همراه و... در 8 فرمت جهانی:
1.JAVA
2.ANDROID
3.EPUB
4.CHM
5.PDF
6.HTML
7.CHM
8.GHB
و 4 عدد مارکت با نام بازار کتاب قائمیه نسخه :
1.ANDROID
2.IOS
3.WINDOWS PHONE
4.WINDOWS
به سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی و قرار دادن بر روی وب سایت موسسه به صورت رایگان .
درپایان :
از مراکز و نهادهایی همچون دفاتر مراجع معظم تقلید و همچنین سازمان ها، نهادها، انتشارات، موسسات، مؤلفین و همه بزرگوارانی که ما را در دستیابی به این هدف یاری نموده و یا دیتا های خود را در اختیار ما قرار دادند تقدیر و تشکر می نماییم.

آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109