مديريت كتابداري

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور:مديريت كتابداري / www.modiryar.com

ناشر :www.modiryar.com

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه , رايانه

موضوع:مديريت - كتابداري

مديريت كتابداران

تئوري هايي كه داراي زيرمجموعه هايي نظير راهبردهاي منابع انساني و توسعه آن، ارتباطات كاركنان و مشاركت اثربخش، نقش نيروي انساني در افزايش خدمت رساني، تغيير و تحولات نيروي انساني و... است. تئوري هاي مديريت نيروي انساني تمام تأكيد و توجه اش به اينست كه چگونه مي توان فرد را با اهداف سازمان هماهنگ نمود يا اينكه چگونه مي توان به فرد اين نكته را تفهيم كرد كه ابزاري كه سازمان در اختيار او قرار مي دهد مناسب ترين ابزار براي رسيدن به اهداف هستند. به هر روي تئوري هاي مديريت نيروي انساني اصول مشتركي دارد كه نيروي انساني در مركز آنها قرار دارد اما حالا پرسش اينست كه آيا با اصول مشتركي كه اتفاقاً مركز نگاهش نيز به انسان است مي توان بر اقشار گوناگون نيروي انساني مديريت كرد و به نتايج مناسب رسيد؟

آيا با تئوري هاي موجود در زمينه مديريت نيروي انساني كه شعارش “با ارزش ترين دارايي ها كاركنان ما هستند” مي باشد مي توان بر كشاورزان، كاركنان بانك، معلمان، رانندگان، حسابداران، و يا كتابداران مديريت كرد؟ آيا هر يك از اين اقشار داراي ويژگي هايي خاص نيستند كه بر چگونگي مديريت بر آنها نيز تأثير مي گذارد؟ آيا همان گونه كه يك مشتري بانك انتظار دارد كه پس از 2 دقيقه مسؤول صندوق حساب و كتابي بكند و پاسخ او را بدهد آيا يك مراجعه كننده به كتابخانه نيز همين انتظار را دارد و يا اينكه همراهي و همدلي بيشتر و عميق تري مي خواهد؟ آيا استفاده بهينه از زمان در بانك و كتابخانه يك

مفهوم و شيوة مشترك دارند؟ آيا بازدهي و كارآمدي يك بانك (نهاد اقتصادي) و كتابخانه(نهاد فرهنگي) را حتي با توسل به تئوري هاي مشترك مديريت نيروي انساني مي توان با يكديگر مقايسه كرد؟

وجوه تمايز ميان كاركنان بانك و كاركنان يك كتابخانه آيا تأثيري بر نگرش هاي مديريتي ندارند؟ آيا هر يك از اين دو نهاد احتياج به رفتارشناسي، درك مختصات ذهني كاركنان خود و آگاهي از چگونگي نگاه آنها به حرفه، سازمان و اهداف سازماني ندارند؟ آيا صرفاً با تكيه بر تئوري هاي مديريت نيروي انساني مي توان بر هر قشري مديريت كرد؟ اگر جواب مثبت باشد مي توان حكم داد كه پس هيچ كس به جز افراد متخصص در زمينه اين تئوري ها قادر به مديريت سازمان و نهادها نيستند و مي توان تصور كرد كه يك مدير بنگاه اقتصادي صرفاً با تكيه بر آن تئوري ها به مديريت رانندگان بپردازد، و يك مدير متخصص در امر پاك سازي معابر به مديريت يك بانك و مدير يك كارخانه چوب بري به مديريت كتابداران!

طرف ديگر مسأله اينست كه بگوئيم مدير هر سازمان، نهاد و مؤسسه اي خود بايد از متخصصان طراز اول آن حرفه و سازمان باشد ولي پرسش اينست كه هر متخصصي مي تواند مدير نيز باشد؟

3. همان گونه كه به صورتي بسيار خلاصه بيان شد نگاه به مسائل مديريتي به صورت عام بسيار متفاوت و پرسش برانگيز است و در حوزه كتاب، كتابداري و كتابخانه نيز نگرش هاي متفاوتي وجود دارد و ميان متخصصان، مديران و كارشناساني كه در اين حوزه فعاليت دارند اختلاف نظراتي وجود دارد كه نمي توان آنها را به اختلافاتي ناچيز كاهش داد. دسته اي مي پندارند كه صرفاً با تكيه بر تئوري هاي مديريت مي توان كتابخانه اي را مديريت كرد

و دسته اي ديگر برآنند كه بدون داشتن تخصص كتابداري، امر مديريت به جز سقط خدمات معلول هيچ حسن و فايده ديگري نخواهد داشت!

اينكه هر يك از اين دو گروه از كدام زاويه مي نگرند و دلايلشان چيست و اينكه آيا راه سومي وجود دارد يا خير، بحثي ست كه خبرنامه انجمن در اين شماره و شماره هاي آتي تا آنجا كه بتواند به آن خواهد پرداخت و نظرات مديران و كارشناسان امر را جويا خواهد شد. پربار شدن اين بحث، شرح  و بسط آن، بي شك براي جامعه كتابداران ايران مفيد خواهد بود، و انتظار مي رود كه متخصصان و كارشناسان، استادان و مديراني كه دراين حوزه فعاليت دارند، براي روشن شدن ابهامات و پرسش هايي كه وجود دارد نظراتشان را براي خبرنامه ارسال كنند. لازم به ذكر نيست كه سكوت استادان، مديران و متخصصان اين حوزه در خصوص اين موضوع پر اهميت نه تنها گره اي را باز نخواهد كرد بلكه حتي صورت مسأله را نيز پاك نمي كند زيرا كه مديريت كتابداران و اينكه چه كساني شايستگي مديريت نهادهايي فرهنگي مانند كتابخانه ها را دارند و اختلاف نظرهايي كه در اين حوزه وجود دارد چنان عميق، اساسي و قابل لمس هستند كه نديدن آنها، فقط نديدن ما را نشان مي دهد، نه نبودن آنها را!

*اين نوشته در شماره 4/سال 4/مرداد و شهريور 84/ در نشريه انجمن كتابداري و اطلاع رساني ايران به چاپ رسيد كه البته در شماره بعد نيز پي ان گرفته خواهد شد. از اين زاويه ميپندارد  چنانچه كاوشي روانشناسانه در ميان جماعت كتابدار صورت بگيرد "مديريت كتابداران" همواره از موضوعاتي بوده كه دل و ذهن اين جماعت را به خود مشغول داشته است...بگذريم...شما هم اگر

از نسل كتابداران هستيد نظرتان را ديجيتالي كنيد  همينجا كه هم ديالوگ صورت بگيرد و هم اينكه بدانيم از زاويه نگاه كتابداران دنياي مجازي  واقعا" چه كسي بايد پشت ميز بنشيند.

* منبع: http://booklove.blogfa.com/post-3.aspx

 

 

 

 

 

 

 

 

 

What is librarianship?

Jud Barry writes:What is librarianship? Your readers might be interested in the Defining Librarianship website, which is looking for the common ground of librarianship-a source of ethical behavior-on which all librarians stand.

All librarians: whether a modified librarian whose body-pierced unconventionality need not mean a lack of professionalism, an anarchist librarian preparing to catalog the revolution, a librarian in frankly pro-censorship China, or a librarian for the equally (but differently) pro-censorship Concerned Women for America.

They can go to Defining Librarianship and help find the common ground.

مديريت زمان و اهميت آن در كتابداري

چكيده

امروزه كه همزمان با افزايش نيازهاي اطلاعاتي و تقاضاهاي فني، با كاهش سرمايه و نيروي انساني مواجه هستيم، برنامه ريزان در كنار مديريت بودجه، مديريت نيروي انساني، مديريت توليد و ... ، مديريت زمان را نيز مورد توجه قرار داده اند مقاله حاضر بر آن است تا جنبه هاي مختلف مديريت زمان و كاربرد آنها در حرفه كتابداري و اطلاع رساني را بررسي كند.

كليد واژه ها:

مديريت زمان، Time management مقدمهمديريت زمان بر دو نكته مهم تاكيد دارد. اول افزايش كارايي و ديگري كارآمد بودن در دوره زماني محدود. اين دو مقوله تفاوت هايي نيز با هم دارند. به اين صورت كه كارآيي به معني انجام درست يك كار است، در صورتي كه كارآمد بودن به معناي انجام كار درست است. به عبارت ديگر كارآيي به معني يافتن بهترين راه براي انجام كاري خاص بوده و

كارآمدي يا تاثيرگذاري به مفهوم درنظرگرفتن يك سلسله وظايف، اولويت بندي و انتخاب مهمترين آنهاست. اين دو از اصول مديريت است كه كتابداران نيز بايد همواره مدنظر داشته باشند.از آنجا كه كتابخانه ها موسساتي انعطاف پذير هستند و اكثر مراجعان آن نيز پيش بيني نشده و داراي نيازهاي متنوعي هستند، لذا چالش هاي مديريتي در اين حرفه ايجاد مي شود كه در حرفه هاي ديگري كه زمان و ارباب رجوع جزء يك جدول از پيش تعيين شده اند كمتر مشكل ساز است، از اين رو كه اين چالش ها مي تواند ناكامي را افزايش داده و موجب كاهش رضايت از طرز كار شوند انتخاب راهكارهاي مناسب براي مديريت زمان مي تواند زندگي حرفه اي را با افزايش بهره وري، پربارتر سازد.آيا كتابخانه ها مي توانند بدون هيچ افزايشي در امكانات - و در بسياري از موارد با كاهش آن - خدمات كارآمدتر و موثرتري را ارائه دهند؟پاسخ اين پرسش استفاده بهينه از زمان است. مديريت زمان هم براي اشخاص و هم براي سازمان ها سودمند است، به اين شكل كه از سويي تجربه هاي مثبت در اين زمينه احساس اعتماد به نفس اشخاص را افزايش مي دهد و از سويي ديگر هم سازمان ها از افزايش بهره وري و خدمات سود مي برند. اين يك خودگرداني نيروبخش است كه مي تواند تا حدود زيادي نيازهاي جاري و آينده استفاده كنندگان را برآورده سازد و ارزشمندي زمان محدود را افزايش داده آنرا پربارتر سازد. لذا كتابداران نيز بايد محيط ها و شرايط را به خوبي تحليل نموده و شايسته ترين اولويت ها را انتخاب كنند.

راهكارهاي مديريت

زماندر مقابل صرف وقت براي كارهاي مفيد، سپري شدن زمان براي كارهاي بي اهميت نيز وجود دارد كه از آن به هدر رفتن وقت ياد مي شود. البته منظور از كارهاي بي اهميت كارهاي عبث نيست بلكه ميز ان اهميت آنها نسبت به انجام دهنده آنها سنجيده مي شود. برخي از كارها جزء امور روزمره و غيرقابل چشم پوشي مي باشند، اما انجام آنها نياز به تخصص زيادي ندارد و اگر متخصصان به انجام اين امور بپردازند، زمان مفيدي را كه مي تواند صرف امور مهمتر و بنيادي تر شود از دست خواهند داد. ممكن است اين مدت زمان هدر رفته درصد قابل توجهي را شامل شود كه بايد سنجيده شده و عوامل موثر بر اين اتلاف وقت كشف شود. همه كتابداران به ويژه در رده هاي مديريتي با استفاده از ترفندهاي مديريت زمان كه به طور خلاصه؛ اولويت بندي، در نظرگرفتن اهداف و تفويض اختيارات مي باشد، مي توانند اوقات خود را به خوبي اداره كنند.پژوهشگران مختلف با استفاده از روش پرسشنامه و مشاهده عوامل مهم اتلاف وقت را شناسايي كرده و آنها را به صورت زير معرفي كرده اند:

3. تماسهاي تلفني

2. تخمين غيرواقعي زمان

1. جلسات

6.اطلاعات ناكافي، نادرست و با تاخير

5. ناتواني در گفتن نه.

4. ملاقات هاي سرزده

9. ميز به هم ريخته و فقدان نظم شخصي

8. فقدان يا عدم وضوح  ارتباط  با ساختارها

7. بحرانهاي(شخصي و اداري) اگر اشخاص و سازمانها اين عوامل را شناسايي كرده و آنها را بسنجند مي توانند درصد معناداري از زمان را ذخيره نموده و در مدت زمان مشابه كار بيشتري

را انجام دهند. به طور كلي تدابيري براي كنترل بهينه زمان وجود دارد كه با به كار بستن آنها مي توان عوامل هدردهنده را تحت كنترل خود درآورده، موجب بهره برداري هرچه بيشتر از زمان شد. اين تدابير عبارتند از:1. ماشيني كردن سيستم هاكتابخانه ها فعاليت هاي متنوع و بسياري را تحت پوشش خود دارند كه با مرور زمان بر حجم و نوع فعاليتها افزوده مي شود. لذا كنترل اين امور به روش دستي بسيار وقت گير و طاقت فرساست. ماشيني كردن و رعايت اصول مكانيزه در بسياري از امور مي تواند مددكار كتابداران بوده و ميزان زيادي از وقت آنها را جهت رسيدگي به امور تخصصي تر ذخيره كند. اما الكترونيكي كردن هم بايست همراه با شرايطي باشد كه در صورت تحقق آنها، هدف مورد نظر به انجام مي رسد. شرط اول اينكه هر سيستم تازه اي به عنوان مكمل، به آموزش نياز دارد. ماشيني كردن در بخشهاي خدمات فني و عمومي كاركردهاي عمده اي دارد. لذا آموزش مداوم كارمندان و مراجعان علاوه بر افزايش مهارت در به كارگيري از اين سيستم ها براي كتابدار، باعث كاهش مراجعه ارباب رجوع براي مسائل ابتدايي به او نيز شده و زمان مفيدي را براي آنها ذخيره مي كند. دومين شرط تاثيرگذاري مكانيزه كردن اطمينان به صحت كار ماشين است لذا اگر كتابداران در كنار سيستم ماشيني، بازهم از روشهاي دستي براي تكميل كار خود استفاده كنند، در اين صورت ماشيني سازي هم مي تواند به يكي از عوامل  اتلاف وقت تبديل شود. بنابراين سلامت سيستم ها عامل مهمي براي رسيدن به اين هدف مي باشد.2. جلساتجلسات

و كميته هاي كاري جزء برنامه هاي مديريتي است كه با هدف بهره دهي و بهره وري تشكيل مي گردد. اما ناديده گرفتن برخي از عوامل باعث مي شود كه تشكيل جلسات به عنوان يكي از عوامل اتلاف وقت شناخته شوند. در عين حال براي ايجاد وضعيتي كه جلسات نيز تا حد امكان كارآمد و كارآ برگزار شوند ترفندهايي وجود دارد:الف. تيم هاي جلساتي مشخص بوده و حتي المقدور در زمينه تخصص برگزار شود.ب. جلسات از پيش برنامه ريزي شده و موضوعات آن مشخص شود.ج. افراد تيم را بايست پيشاپيش از صورت جلسه مطلع ساخت.د. جلسات در زمان معين آغاز شده و پايان پذيرد.ه. بر مواد صورت جلسه متمركز شده و اهداف، كاملا در نظر گرفته شود.و. زمان و موضوع جلسه بعد مشخص شده و يادداشت گردد.با مديريت دقيق جلسات مي توان مقدار زمان صرف شده در جلسات را كاهش داد و در عين حال توانمندي بالقوه اش را جهت نيل هرچه سريعتر به اهداف افزايش داد.3. تفويض وظايفاز آنجايي كه امور غيرتخصصي يا كم اهميت زمان زيادي از وقت كتابدار متخصص را به خود مشغول مي دارد، لذا اين مشكل با عبارت "بيشترين كوشش و تخمين زمان غير واقع گرايانه" مطرح مي شود، چرا كه اين امور در تخمين زمان ناديده گرفته مي شوند و در نهايت، شخص براي رسيدن به هدف خود دچار كسري وقت مي گردد. مديران مي توانند بسياري از امور خود را به زيردستان يا افراد ماهر ديگر انتقال دهند يا حتي با آموزش ديگران و واگذاري برخي از امور به ديگران، فرصت بيشتري جهت انجام فعاليت هاي حرفه اي

داشته باشند. اين انتقال وظايف منفعتي دوسويه هم براي مدير و هم براي زيردستان به دنبال دارد. به اين نحو كه با درگير كردن اعضاي زيردست در امور و انتقال مهارت هايشان به ايشان ظرفيت هاي كاري آنان را افزايش داده و از سويي ديگر مدير مجال مي يابد تا به اولويت هاي بالاتر رسيدگي كرده و بهره دهي سازمان را افزايش دهد. از اين رو تفويض وظايف، ابزاري قوي جهت رشد شخصي و حرفه اي گروه هاست. از آنجايي كه وقفه هايي از قبيل تماس هاي تلفني و ملاقات كنندگان سرزده (بدون هماهنگي از قبل) از عوامل تلف كننده وقت شناخته مي شوند تفويض وظايف، اين امور را نيز مي تواند شامل شود و وي بايد اين وقفه ها را مديريت كند و به اين ترتيب بسياري از اين انقطاع ها مي تواند كنترل شده يا در زماني مقتضي برنامه ريزي شوند.4. آموزش مداومبراساس قانون پنجم رانگاناتان كه مي گويد: "كتابخانه اندام واره است زنده و پويا" همگي آگاهيم كه اين اندام واره پويا هر روزه با مسائلي تازه رودر روست لذا بكارگيري و استفاده از آنها مستلزم آموزش است اين آموزش دوسويه است از سويي براي كتابداران و از سويي ديگر براي مراجعان.همگام با تمام تغييرات، كتابداران بايد به دانسته هاي خود بيافزايند و گام به گام با تحولات روز پيش روند و خود نيز اشاعه دهنده اطلاعات باشند تا مراجعان هم، با فراگيري آنها تا حد زياد خودكفا شده و اموري از قبيل جستجو كردن، يافتن اطلاعات در مخزن و استفاده از منابع مختلف اطلاعاتي را بدون اتكاي به كتابدار انجام دهند.

البته اينها مستلزم آموزش مداوم در دوره هاي زماني خاص مانند قبل از شروع ترم يا يك دوره كاري است كه بايد در كتابخانه هاي مختلف به انجام رسد. تهيه راهنماي مخزن و همچنين شيوه هاي استفاده از منابع و تجهيزات و روش هاي جستجوي اطلاعات نيز خود در زمره آموزش به صورت كتبي مي باشد كه مي تواند از مراجعه مستقيم مراجعان براي امور غير تخصصي به كتابدار كاسته، و در نتيجه زمان ذخيره شده كتابدار را براي رسيدگي به امور تخصصي افزايش دهد.5. ايجاد نظم شخصي و كاريمسائل مربوط به كتابخانه تنوع بسياري دارد و امور زيادي را شامل مي شود، هر شخص، علاوه بر تخصصي كردن امور، در حيطه كاري خود نيز بايد از نظمي مدون تبعيت كند. ايجاد نظم در امور به چندين صورت مي تواند يار كتابدار در انجام امور محوله باشد. اول اينكه شخص در پي يافتن هرچيزي به آساني به آنها دست يابد و نيازي به جستن با مدت طولاني نداشته باشد. ديگر اينكه امور آنقدر واضح و روشن باشند كه ديگران هم بتوانند در نبود فرد برخي از كارهاي او را به انجام رسانند و از انبارشدن كارها جلوگيري كنند.6. اولويت بندي امورتكاليف، دستورالعمل هايي هستند كه اهداف بلندمدت و كوتاه مدت مسئولين را مشخص مي كنند. اين اساس نامه جزء اصلي مديريت زمان نيز بوده كه ديد وسيعي از امور را بدست مي دهد تا اشخاص اولويت هاي خويش را انتخاب كرده، آنها را به ذهن سپرده، و در موردشان برنامه ريزي كنند و در پايان آن چيزي را انجام دهند كه بيشترين اهميت را دارد.

استيفن كاوي[1] در كتاب خود ماتريسي در چهار مربع را براي دسته بندي كارهاي روزانه ارائه مي دهد: مربع IIغيرفوري / مهم

مربع Iفوري / مهم

مربع IVغيرفوري / غير مهم

مربع IIIفوري / غيرمهم الگوي كاوي از ابزارهاي مهم براي مديريت زمان است كه به برقراري اولويت ها و ايجاد رضايتمندي از فعاليت هايي تاكيد دارد كه در مديريت زمان بسيار مهم است. داشتن بيانيه اي مدون، ايجاد اهداف و طرح ريزي براساس اين اولويت ها مي تواند به مردم كمك كند تا انتخاب درستي در مديريت زمان خويش داشته باشند. ويژگي هر يك از مربع ها به شرح زير است:مربع Iاين مربع امور فوري و مهم را تحت پوشش دارد كه شخص را دچار بحران هاي ذهني مي كند و متاسفانه بيشتر مردم زمان زيادي از وقت خويش را در امور مربوط به مربع I سپري مي كنند. اين مربع معمولا اموري را در برمي گيرد كه از ناتواني كتابدار در گفتن "نه" ايجاد مي شوند يا تماس هاي تلفني يا حضوري را شامل مي شود كه كتابدار مسئول يا متخصص بايد به ديگران واگذار نمايد.مربع IIبراي متخصصان اين مربع بهترين جايگاه براي گذراندن وقت است چرا كه اين فعاليت ها امور مهم و موثري هستند كه بر اولويت ها تاثيرگذار است. هدف مديريتي مربع II اداره موثر زندگي است كه به ضرورت، به اندازه فوريت، بها داده مي شود و بر آن متمركز مي گردد. لذا اشخاص زندگي خود را بر طبق فعاليت هايي كه برايشان پرمعني و ارزشمند است، تنظيم مي نمايند. در اين مربع مردم كوشش هاي آگاهانه خود را

صرف اهداف مهم كرده و از زمان خويش به خوبي استفاده مي كنند از اين رو برنامه ريزي هاي طولاني مدت را مد نظر قرار مي دهند.مربع IIIبسياري از مردم نيز زمان زيادي از وقت خود را در امور غير مهم اما فوري مي گذرانند، چرا كه به اشتباه فكر مي كنند كليه امور فوري، مهم هستند. برخي از مكالمات تلفني مي تواند در اين گروه جاي گيرد.مربع IVهيچيك از فعاليت هاي مربع IV نه مهم هستند و نه فوري، در حاليكه برخي به آساني مدت زمان زيادي را به آنها مي پردازند.

نتيجه گيريامور بسياري وجود دارند كه لازم است يك كتابدار متخصص آنها را تجربه كند، اما درگيري هاي متداول و روزمره، آنها را از رسيدگي به اين امور باز مي دارد. كتابداران بايستي خود را با تكنيكهاي پيشنهاد شده وفق دهند و با توجه به شرايط، موقعيت خود را به نحو مناسب تغيير دهند. استراتژي هاي نامبرده، تنها مثالي از تكنيك هاي ممكن براي مديريت زمان به نحو موثر است. اگرچه كتابداران مشكلات متداول و مشابهي دارند اما اين تدابير تنها به عنوان يك نمونه از خط مشي مطرح شده است. از آنجائيكه هر كتابدار منحصر به فرد است لذا خود بايد تصميم بگيرد كه كدام روش بيشترين استفاده از زمان را برايش خواهد داشت.شناسايي عوامل هدر دهنده زمان و دقت در انتخاب راهكارهاي شايسته مي تواند به كتابداران كمك كند تا ارزش زمان خود را بالابرده و رضايتمندي كتابخانه را تامين كنند.منابع1.هفت عادت مردمان موثر/ استيفن كاوي.- تهران: هامون، 1376

2.Time management for library professionals/ Lisa C. Peterson. School of Information and library

Science University of North Carolina at Chepel Hill. http://alexia.lis.uiuc.edu/review.old/5/peterson.pdf

مطالعات تطبيقي در كتابداري

مطالعه تطبيقي از روش هاي پژوهش است كه در آن دو يا چند متغير يا فرايند همگون كه مي توانند نمونه ها و موارد محسوس يا نامحسوس باشند مورد بررسي قرار مي گيرند

بهار رهادوست مطالعات تطبيقي در كتابداري[1] .

مطالعه تطبيقي يكي از روش هاي پژوهش كمي و كيفي است كه در آن دو يا چند متغير يا فرايند همگون كه مي توانند نمونه ها و موارد محسوس يا نامحسوس باشند، بررسي مي شوند؛ با اين هدف كه با توصيف و تبيين اشتراك ها و اغلب تفاوت ها، بتوان آن پديدارها را شناسايي كرد و به تفسيرها و احتمالا تعميم هاي تازه دست يافت.

مطالعات تطبيقي عمومآ سه فرايند توصيف، مقايسه، و نتيجه گيري را دربردارند (3: 40)، مطالعات تطبيقي توصيفي به پژوهش هاي اكتشافي خاصي اطلاق مي شود كه هدفشان صرفآ توصيف دو يا چند پديده يا وضعيت از طريق مقايسه ويژگي هاي آنهاست؛ در حالي كه مطالعات تطبيقي هنجاري[2] هدف هايي فراتر از توصيف دارند و متضمن داوري و ارزش گذاري آزمودني ها هستند (4) و مي توانند انواع پژوهش هاي تطبيقي علّي، رده بندي، مطالعات تطبيقي براي بهبود فرآورده ها، و مطالعات تطبيقي با هدف تصميم گيري در سطح ملي و فراملي را دربرگيرند (8).

مثال ها و نمونه ها. كتابداري تطبيقي و بين المللي تفاوت هايي دارند كه كمتر به آن توجه مي شود. كتابداري تطبيقي يك روش پژوهش تطبيقي درباره فعاليت ها، مسائل، و توسعه كتابخانه ها در جوامع و كشورهاي مختلف است كه هدف آن تحليل پديدارها به منظور تبيين، تفسير، و چه بسا علت يابي اشتراك ها و افتراق ها از داده ها با استفاده از الگوهاي مقايسه است (5: 4). كتابداري بين المللي، ناظر بر فعاليت هاي بين المللي سازمان هاي دولتي و غيردولتي، گروه ها و افراد، و يا كشورها

در زمينه كتابداري و اطلاع رساني است كه لزومآ از روش پژوهش تطبيقي بهره نمي گيرد و هدف آن ايجاد، توسعه، حفظ، و ارزشيابي خدمات اين رشته و حرفه در جهان است. بنابراين، پژوهش هايي كه در حوزه كتابداري بين المللي انجام مي شود، ممكن است عناصر روش شناسي پژوهش تطبيقي را به كار نگيرند. از طرفي همه پژوهش هاي كتابداري بين المللي قطعآ فراملي و به معناي دقيق كلمه بين المللي هستند. حال آنكه برخي پژوهش هاي كتابداري تطبيقي مي توانند درون مرزي بوده، صرفآ ناظر به مباحث كتابداري در جوامع متفاوتي باشند كه بخشي از يك ملت هستند و در چارچوب حاكميت ملي يك كشور به سر مي برند (6: 10).

تاريخچه. به كارگيري روش تطبيقي به شيوه نظام مند و علمي به اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 بازمي گردد. در اين زمان غربي ها تحت تأثير ديدگاه هاي اگوست كُنت و نظريه هاي مبتني بر تكامل اجتماعي، دست به مطالعات تطبيقي درباره ملل و اقوام ديگر زدند. پيش فرض نهفته در همه اين پژوهش هاي مردم شناسانه و قوم نگارانه اين بود كه فرهنگ هاي غيرغربي دچار كندي توسعه شده اند. در قرن بيستم، با گسترش كاپيتاليسم و استعمار نو، اين ديدگاه ها تغيير كرد.

پژوهشگران به جاي تمركز بر فرهنگ هاي غيرغربي، به جوامع مدني، مهاجران و اقليت هاي قومي و نژادي، به ويژه در امريكا پرداختند و پژوهش هاي مردم شناسي با هدف همگون سازي و فرهنگ آموزي باب شد. در اواسط قرن بيستم با پديد آمدن ديدگاه هاي كثرت گرا، نظريه هاي همگون سازي تقريبآ به شكست انجاميد (10: 37-62). اما هنوز هم بسياري از حوزه هاي علوم اجتماعي عرصه مباحثات دو نگرش است: يكي نگرش خاص گرا[3] كه قائل به قياس ناپذيري تفاوت هاست و ديگر نظريه معتقد به مقايسه پذيري فرهنگ ها و ملل (7: ذيل واژه). هم اينك در آغاز هزاره سوم،

مي توان ناظر به سه تحول عمده در اين نوع مطالعات بود: نخست اينكه پژوهش ها تحت تأثير تحولات عصر پست پوزيتيويسم و پست مدرنيسم و بين رشته اي شدن حوزه ها، پيچيده تر شده اند و از انواع روش ها و متون (مثل پژوهش پيمايشي، تاريخي، مطالعه موردي، و غيره) استفاده مي كنند؛ ديگر اينكه همسو با نفوذ روش هاي كيفي از نگرش هاي پوزيتيويستي (كه در آن آزمودني ها قابل اندازه گيري دقيق بوده و نتايج قابل تعميم هستند)، فاصله مي گيرند؛ و سومين تحول، سياسي شدن اين مطالعات و تبديل آنها به ابزارهاي تصميم گيري در سطح ملي و بين المللي است(8).

زمينه مطالعات تطبيقي در كتابداري در ايالات متحده امريكا و پس از انتشار نقد چارلز ويليامسون درباره آموزش كتابداري و كتابخانه ها در دهه 1920 ايجاد شد. مباحث اصلي مورد انتقاد ويليامسون، عملگرايي حاكم بر حرفه، ضعف علمي برنامه هاي آموزش كتابداري، فقدان پژوهش علمي در رشته، و بي توجهي به منزلت حقوقي و حرفه اي كتابداران در كتابخانه ها بود. پس از انتشار گزارش ويليامسون در 1923 و در فضاهاي علم گراي حاكم بر محيط هاي آموزشي آن زمان، كه به شدت از گرايش هاي پوزيتيويستي فلاسفه حلقه وين تأثير پذيرفته بود، پژوهش هاي كتابداري آغاز و برنامه هاي آموزشي اين رشته دستخوش تحول شد (2: 5). در 1954، سي دِين[4] نخستين بار اصطلاح كتابداري تطبيقي را به كار برد؛ از سوي ديگر درس هايي مثل كتابداري تطبيقي و كتابداري بين المللي در برنامه درسي گروه ها و مدارس كتابداري گنجانده و تدريس شد؛ و پژوهش هايي در اين رشته آغاز شد كه بيشتر از نوع پژوهش هاي تطبيقي تاريخي درباره وضعيت كتابخانه ها و به قول دوروتي جي. كالينگز ناظر به تحليل منظم توسعه كتابخانه ها، عملكرد، و مسائل آنها (معمولا در كشورهاي مختلف) در

بستر عوامل مرتبط تاريخي، جغرافيايي، سياسي، اقتصادي _ اجتماعي، فرهنگي، و ساير عوامل زمينه اي بود (1: 88).

از مثال هاي بارز مطالعات تطبيقي در كتابداري، يكي كار پريام جِي. دانتون به نام >كتاب گزيني و منابع كتابخانه هاي دانشگاهي در آلمان و امريكا< (1963)؛ و ديگر كتاب >ابعاد كتابداري تطبيقي< (1973)؛ و نيز فصلي از كتاب >كتابداري تطبيقي و كتابداري بين المللي<به ويراستاري جان هاروي (1977) است. همچنين از جمله پژوهش هاي تطبيقي پايه كه در عين حال پژوهشي بين المللي است، كار شاخص ريچارد كرزيس و گاستون ليتون با عنوان >كتابداري جهاني< است كه با هدف بررسي وضعيت كتابخانه ها و كتابداري در پنج قاره جهان از جهات كنترل كتابشناختي؛ قوانين كتابداري؛ حمايت هاي مالي از كتابخانه ها، حرفه، و انجمن هاي كتابداري انجام و در 1983 منتشر شده است. از بين پژوهش هاي تطبيقي جديد نيز مي توان >مطالعه تطبيقي نرم افزارهاي اصطلاحنامه اي قابل استفاده در رايانه هاي شخصي< از ريتزلر (1990)؛ <تحصيلات تكميلي علوم كتابداري و اطلاع رساني در انگلستان، امريكا، هند، و ايران: بررسي تطبيقي<، از ليلا مرتضايي، (1380/2001)؛ و >مقايسه گرايش موضوعي مقالات كتابداري و اطلاع رساني ايران در پايگاه هاي ايزا در سال هاي 1375-1377> از احمد يوسفي نام برد.

نكته مهم ديگر كه پژوهشگران بايد به آن توجه كنند، رابطه ظريفي است كه بين پژوهش تطبيقي و مقوله ارزشيابي وجود دارد: به اين معنا كه معمولا مقايسه متضمن ارزشيابي است و بيشتر پژوهش هاي تطبيقي ماهيت هنجاري دارند يعني با هدف تبيين و تفسير هنجارها و ارزش ها انجام مي شوند و حاصلشان استانداردها و معيارهاي سنجش پديدارهاست، و چون پديدارهاي مورد مطالعه در اين رشته معمولا پديدارهاي غيرمادي است، ضرورت دارد در طراحي پژوهش هاي تطبيقي، از روش شناسي پژوهش هاي كيفي و

امكانات آن بيشتر بهره گيري شود (9: 22). مآخذ:

1) پاول، رونالد ار. روش هاي اساسي پژوهش براي كتابداران. ترجمه نجلا حريري. تهران: دانشگاه آزاد اسلامي، مركز انتشارات علمي، 1379؛

2) رهادوست، بهار. "علم گرايي و پوزيتيويسم در كتابداري و اطلاع رساني". جهان كتاب، 5 (شهريور 1383): 6-7؛ 3

) كريشن كومار. روش هاي پژوهش در كتابداري و اطلاع رساني. ترجمه فاطمه رهادوست و فريبرز خسروي. تهران: كتابخانه ملي ايران، 1374؛

4) "Comparative Study: Descriptive Comparison, Normative Comparison". [On-line]. Available: http://www2. uetoiah.fi/projects/mdi/172.htm. [28 July, 2004]

5) Danton, J. Periam. Book Selection Collections: A Comparison of German American University Libraries. New York: Colombia University, 1963

6) Idem. "Differences of Comparative International Library Science". In Comparative International Library Science. Edited by John F. Harvey. Metuchen, N. J.: Scarecrow, 1977, PP. 3-144

7) Calhoon, Craig. Dictionary of Social Science. S. V. "Comparative Study"

8) Ghorra-Gobin, Cynthia. "The Comparative Social Science Approach: Outline for a Debate on Methods Objectives Based on 3 MOST Projects Carried out by International Networks of Researchers". [On-line]. Available: http://www.unesco.org/ most/ghorraen.htm. [8 July. 2004]

9) Shores, Louis. "Comparative Librarianship: A Theoretical Approach". In Comparative International Librarianship: Essays on Themes Problems. Edited by Miles M.Jackson. Westport, Connt.: Greenwood, 1970, PP. 3-24

10) Vidich, Arthur J., Lyman, Sanford M."Qualitative Methods: Their History in Sociology Anthropology". In Handbook of Qualitative Research. Edited by Norman K. Denzin and Yvonna. S. Lincoln. London: Sage Publications, 2000, PP. 37-84.


معادل اصطلاح فراهم آوري در زبان انگليسي به معناي خريدن چيزي براي افزودن به دارايي است. در واژگان كسب و كار نيز اين واژه به معناي تملك چيزهايي نظير زمين يا شركت توسط يك شركت ديگر است. سبب استفاده از اصطلاح فوق در ادبيات كتابداري دانشگاهي احتمالا آن بوده است كه نقش كتابداران تا اوايل دهه 1970 در مجموعه سازي در حد فراهم آوري بود. در تمام دهه هاي قبل، انتخاب مواد، به جز منابع بخش مرجع كتابخانه ها، توسط گروه هاي آموزشي و پژوهشي صورت مي گرفته است، و بودجه خريد مواد، به جز اندكي، به نام همين گروه ها تخصيص مي يافته است و كتابداران براي مصرف آن بودجه ها اختياري نداشته اند.

مي توان نخستين دعوت به تغيير روش و نگرش در ميان كتابداران دانشگاهي امريكا درخصوص مجموعه سازي

را در رساله اثرگذار جي. پريام دانتون يافت. كتاب دانتون نمونه پيشتاز مطالعه تطبيقي در كتابداري است. نويسنده در آن، رشد مجموعه هاي دانشگاهي در آلمان و ايالات متحده را از قرن هفدهم تا ميانه قرن بيستم مقايسه كرده است. اين مقايسه تنها رشد كمّي كتابخانه هاي دو كشور را دربرنمي گيرد، بلكه روش هاي كار را در دو كشور نيز مقايسه مي كند. وي به نقش مهم كتابداران آلماني در شكل دادن به مجموعه هاي دانشگاهي در آلمان، كه نمونه اعلاي آن مجموعه باشكوه كتابخانه دانشگاه گوتينگن در قرن هجدهم بود، اشاره مي كند و خواستار آن مي شود كه در كتابخانه هاي دانشگاهي امريكا نيز نقش كتابداران در شكل دادن به مجموعه ها تعيين كننده شود. دانتون بر ضرورت تنظيم رشد مجموعه هاي دانشگاهي با استفاده از آنچه كه وي "سياست انتخاب كتاب ايده آل" مي نامد، اصرار ورزيد (7).

سال 1970 از لحاظ تفكر مديريت در كتابداري دانشگاهي در امريكاي شمالي سال مهمي است. به دنبال چند سال پر التهاب، بسياري از مديران كتابخانه هاي دانشگاهي اين كشور زير فشار اتهام بي كفايتي استعفا دادند. يك پژوهش اثرگذار كه گزارش آن در همين سال منتشر شد از فقدان برنامه ريزي در كتابخانه هاي دانشگاهي به سختي انتقاد كرد (:14 207-؛239 15). يك شركت مشاوره مديريتي نيز كه در همين سال انجمن مديران كتابخانه هاي دانشگاهي براي رهايي از وضعيت دشوار اجير كرده بود، انتخاب رويكرد برنامه ريزي رسمي را، به عنوان محور كار مديريت، شرط حل مشكل دانست و ايجاد نوعي سيستم برنامه ريزي جامع و متمركز را كه تمامي فرايندهاي تصميم سازي مديريت را در خود بگيرد، تجويز كرد. اين توصيه پذيرفته شد و از آن پس انديشه برنامه ريزي رسمي به نظريه رسمي، يا به تعبيري

ايدئولوژي مديريت در كتابداريدانشگاهي امريكاي شمالي تبديل شد.

مجموعه سازي يكي از عرصه هاي اصلي انتقاد از عملكرد مديران كتابخانه هاي دانشگاهي بود. عملكرد گذشته حرفه در مجموعه سازي محكوم شد و گفته شد كه اين عملكرد نه تنها نتوانسته است گره اي از مسائل بسياري كه ايجاد كرده بود بگشايد، بلكه افزايش تصاعدي مجموعه ها در دوران رشد خارق العاده دهه 1960، اين مسائل را تشديد كرد. از جامعه حرفه اي دعوت شد تا به بازانديشي در كار خود بپردازند و "به جست وجوي راه هاي نو براي دست يافتن به الگوي رشد منظم و سالم دست يابند" (:8 917-918). به دنبال اين انتقادها اصطلاح "مجموعه سازي" در سال 1977 در يكي از پيش همايش هاي انجمن كتابداران امريكا به جاي اصطلاح فراهم آوري، در معناي برنامه ريزي و سياست گذاري براي اين عرصه عمل پذيرفته شد. در اين تعريف پس از مجموعه سازي، انتخاب، و پس از آن، نوبت به فراهم آوري مي رسد. از اين تحول به عنوان تأسيس رسمي يك تخصص فرعي در رشته كتابداري ياد شده است ( :20vi).

در حالي كه "مجموعه سازي" هنوز در نوشته ها به كار مي رود، روزبه روز نويسندگان بيشتري "مديريت مجموعه" را بر آن ترجيح مي دهند و برخي در اين ترجيح نوعي تغيير نگرش ظريف مي بينند و آن را "اصطلاحي فراگير" ( :5xii) مي دانند كه "مديريت منظم برنامه ريزي، تركيب، تأمين مالي، ارزيابي، و استفاده از مجموعه را در طول زمان به منظور حصول اهداف مشخص سازمان" دربرمي گيرد (:6 269). به اين اعتبار مديريت مجموعه شامل هدايت فعاليت هايي مانند نيازسنجي، ارزشيابي، برنامه ريزي و تدوين خط مشي، تنظيم بودجه، تأمين منابع مالي براي اجراي برنامه، گزينش مواد، تهيه مواد، وجين، و نگهداري و حفاظت مي شود. مشابه همين نظر را ادوارد اونز در كتاب جامع خود

در باب مجموعه سازي پذيرفته است و مدلي از آنچه كه "فرايند مجموعه سازي"[4]ناميده مي شود عرضه مي كند كه شامل تحليل جامعه[5] ، تدوين خط مشي انتخاب، انتخاب، فراهم آوري، وجين[6] ، و ارزشيابي[7]  است. او دو اصطلاح مرتبط ديگر را نيز معرفي و تعريف مي كند: مديريت مجموعه "آن گونه كه امروزه به كار مي رود، به محيط كتابخانه (در معناي مرسوم) مربوط مي شود كه در آن تأكيد بر گردآوري منابعي است كه ديگران توليد كرده اند"؛ و ديگر مديريت منابع اطلاعاتي* است كه باز "امروزه درون سازمان ها، بدون اشاره به هيچ مجموعه متمركزي از مواد، به كار مي رود و مدير، مسئول شناسايي و در اختيار نهادن منابع درون و برون سازماني اطلاعات است"؛ و البته "هر دو اصطلاح تمام جنبه هاي مجموعه سازي را، نيز كه پيش تر تشريح شد مانند برنامه ريزي و كنترل بودجه، تأمين نيروي انساني، و تسهيلات مادي" دربرمي گيرند (:12 17).

برخي نيز فعاليت هاي مديريت مجموعه و مجموعه سازي را نه مترادف، بلكه مكمل مي دانند، بدين معني كه مجموعه سازي را "توليد مجموعه" و مديريت مجموعه را تأمين "شرايط استفاده مراجعه كننده از مجموعه" مي دانند؛ اولي سرمايه گذاري را هدايت مي كند و دومي بر بهره وري از سرمايه گذاشته شده اثر مي نهد (:1 27).

تنوع فهم ها، و به تبع آن تعاريف و اصطلاحات، البته ناخوشايند است و نشان دهنده شكل ناگرفتگي نهايي اين حوزه از نظريه در اين "رشته فرعي" است و تلاش فكري نويسندگان را براي حركت از عمل تجربي به عمل مبتني بر نظريه نشان مي دهد كه ممكن است در آينده به اجماع منتهي شود.

نيازسنجي[8] . برآورد "نيازهاي جامعه استفاده كننده"، يكي از مفاهيم تجويزي در مجموعه سازي است. نيازسنجي كه از آن به "تحليل جامعه" نيز ياد مي كنند، متشكل از شماري تكنيك

است كه براي بررسي منظم نيازهاي اطلاعاتي جامعه استفاده كننده به كار مي رود. انتظار مي رود يافته هايي كه از اين طريق به دست مي آيد در مرحله تدوين يا تعديل برنامه (= خط مشي) مورد استفاده قرار گيرد.

مطالعه بررسي هاي استفاده از مجموعه دانش لازم براي برآورد نيازهاي جامعه، با تقسيم جامعه استفاده كننده به استفاده كنندگان بالقوه و استفاده كننده بالفعل صورت مي گيرد. اين مطالعات به دو دسته كلي تقسيم مي شوند كه از آنها به مطالعه استفاده كننده[9]  (اعم از بالقوه و بالفعل) و مطالعه استفاده[10]  ياد مي شود. مطالعه جامعه استفاده كننده، تحليل ويژگي هاي جمعيت شناختي جامعه استفاده كننده بالقوه (سن، جنس، تحصيلات، درآمد، زبان، مذهب، قوميت، و مانند اينها) است و ابتدايي ترين رويكرد براي برآورد نيازهاي جامعه استفاده كننده به شمار مي رود كه به آن مي توان عنوان "تحليل كلان"[11]  داد. شاخص هاي جمعيت شناختي در مقياس كلان، تعيين كننده نيازهاي اطلاعاتي است. بررسي نظرات اعضاي جامعه استفاده كننده با استفاده از تكنيك هاي پژوهش پيمايشي، رويكرد تحليل كلان ديگري براي برآورد نيازهاست. روش اخير امكان شناسايي نيازها را مستقيم تر و با پيش فرض هاي كمتر، نسبت به رويكرد نخست، ميسر مي سازد.

همچنين، با "مطالعه استفاده" مي توان به نيازسنجي پرداخت. مطالعه استفاده، از تكنيك هاي ارزيابي مجموعه در رويكرد استفاده مدار (نك: ارزشيابي مجموعه) بهره مي گيرد، ولي بايد توجه داشت كه يافته هاي آن براي شناخت جامعه بالفعل بيشتر اعتبار دارد.

براي شناسايي نيازهاي جامعه استفاده كننده (اعم از بالقوه و بالفعل) مي توان به تحليل خُرد نيز پرداخت. تحليل خُرد مستلزم درك عميق نيازها، و به اصطلاح آشنايي با رفتار اطلاع يابي جامعه استفاده كننده است. براي اين منظور از روش شناسي پژوهشي كيفي استفاده مي شود كه داده هاي آن با تكنيك هاي مصاحبه و مشاهده گرد آورده مي شود. يافته هاي حاصل از اين رويكرد از دو

رويكرد پيشين شهودي تر است و در مقام استنتاج، مستلزم مفروض انگاشتن چيزهاي كمتري است. تجربيات پژوهشي برندا دروين[12]  مثال برجسته رويكرد كيفي در مطالعه نيازهاي اطلاعاتي است. برآورد نيازها معادل بازارپژوهي[13]  است كه انجام آن، پيش از طراحي هر خدمت يا كالايي، بسيار عاقلانه است. اما در بسياري موارد چه بسا ايجادكنندگان خدمات كتابداري و اطلاع رساني به چنين مطالعاتي نيازي نبينند و با اطمينان نسبت به تصور خود از نياز جامعه، به انتخاب مواد و شكل دادن مجموعه بپردازند؛ اين طرز عمل ساده و مقرون به صرفه است، ولي ممكن است درجه اي از خطا به آن راه يابد و به همان ميزان مجموعه، و به تبع آن كتابخانه را، از برآوردن نيازهاي جامعه بازدارد.

تدوين خط مشي. برنامه ريزي و خط مشي نويسي براي مجموعه سازي، تلاشي منظم و رسمي براي عقلاني كردن شكل گيري و توسعه مجموعه است و محصول آن سندي است كه خط مشي يا سياست مجموعه سازي (سي.دي.پي.)[14]ناميده مي شود.

برنامه ريزي و توليد خط مشي، امروزه، از الزامات مديريت مجموعه تقريبآ در تمام انواع كتابخانه ها در كشورهاي توسعه يافته است. برنامه ريزي براي كل خدمات كتابخانه از ناحيه سازمان مادر به مديران كتابخانه ها، و به تبع آن، به مديران مجموعه تكليف مي شود، و غرض از آن، اجراي اصل شفافيت[15]و پاسخگويي[16]  در نهادها و مؤسسات عمومي است (11)، و با آنكه از نيمه هاي قرن بيستم صاحب نظران بر ضرورت آن تأكيد مي ورزيدند، اما از رواج آن دو سه دهه بيشتر نمي گذرد (:3 441-451؛ :13 364-367؛ :19 293- 309). چنانكه يك بررسي جامع در سال 1978 نشان داد كه معدودي از كتابداران دانشگاهي در امريكا به اهميت خط مشي، آگاه بوده اند (:18 2-54). به عنوان نخستين ابتكارها مي توان از

خط مشي مجموعه سازي ياد كرد كه براي بزرگ ترين كتابخانه دانشگاهي امريكاي شمالي، يعني كتابخانه دانشگاه هاروارد، به قلم رئيس سرشناس آن، كي.دي. متكاف نوشته و به صورت مقاله منتشر شد (:10 212). پس از 1977 مجموعه سازي در جامعه كتابداري امريكا به عنوان فرايندي پذيرفته شد كه در آن "ساختن مجموعه ها برمبنايي مستحكم تر، آگاهانه تر، برنامه ريزي شده تر، و مدون تر از گذشته، صورت مي گيرد؛ از اين زمان تدوين خط مشي نيز به تدريج رواج يافت (:20 vii-vi).

خط مشي مجموعه سازي را مي توان به دو بخش تقسيم كرد. در بخش نخست بندهايي به تبيين هر يك از نكات زير اختصاص مي يابد: 1) مأموريت و اهداف مجموعه، )2 تعريف جامعه درباره خدمت، 3) پيشينه مجموعه، 4) شرايط دستيابي، 5) اصول و طرز عمل ها در انتخاب مواد، )6 مجموعه هاي خاص، 7) روابط همكاري با ساير كتابخانه ها، 8) سياست ارزشيابي مجموعه، 9) سياست اقدامات حفاظتي از مجموعه، 10) سياست وجين مجموعه، و 11) ترتيب تجديدنظر در خط مشي (:1 26-33).

در بخش بدنه سند خط مشي، تفصيل حوزه هاي موضوع موردنظر مي آيد. ساختار اين بخش مي تواند انشايي[17]  يا رده اي و يا تركيبي از اين دو باشد.

ساختار رده اي متن خط مشي به همراه مفهوم سطوح مجموعه، شيوه اي از تدوين خط مشي و سيستمي از تحليل و گزارش مجموعه را تشكيل مي دهد كه از دهه 1980 در ميان كتابخانه هاي بزرگ دانشگاهي و پژوهشي و ملي در كشورهاي توسعه يافته بسيار رواج پيدا كرد كه آن را كانسپكتوس[18]مي خواندند. كانسپكتوس سازوكار مهمي براي توسعه مجموعه سازي تعاوني* در سطح ملي تلقي مي شد و بر سر آن هياهوي بسيار درگرفت، كه البته چند سال بعد فروكش كرد. گرچه آرمان مجموعه سازي تعاوني موردنظر آنچنان كه انتظار مي رفت تحقق نيافت، اما هنوز

برخي كتابخانه ها از اين شيوه براي تحليل نقاط قوت و ضعف مجموعه هاي خود و گزارش آن استفاده مي كنند. در روش كانسپكتوس از شماره هاي رده بندي مورداستفاده كتابخانه براي نشان دادن موضوع و از شماره هاي صفر تا پنج براي گزارش وضع موجود (= قوت مجموعه) و وضع مطلوب (= قوت آتي) استفاده مي شود. نمونه اي از اين شيوه را مي توان در خط مشي كتابخانه كنگره* ديد.

انتخاب. از ديدگاه پديدار شناسانه، نظير نگرشي كه راس اتكينسون[19]  جلودار آن است، انتخاب، هسته اصلي و گوهر فرايند مجموعه سازي را تشكيل مي دهد. تمامي مراحل قبل از آن __ مانند نيازسنجي، خط مشي نويسي __ و مراحل بعد از آن __ نظير فراهم آوري و حفاظت __ اموري هستند كه به ترتيب، منجر به انتخاب شده، و سپس براي تحقق آن رخ مي دهند. به عبارتي در زنجيره اعمالي كه مجموعه سازي را تشكيل مي دهند، مرحله انتخاب لحظه تصميم گيري است و لحظه اي است كه انتخابگر به نمايندگي از جامعه از ميان جهان مفروض پيام هاي مضبوط، پاره اي را برمي گزيند و در يك مجموعه وارد و درج مي كند تا در آينده مورد استفاده قرار گيرد. بنابراين، لحظه انتخاب، لحظه اي است كه نقش ميانجي گرانه كتابدار رخ مي دهد و وي بر اساس فهم (= تفسير) خود از نياز جامعه تصميم مي گيرد. دو لحظه تفسيريِ ديگر در حرفه كتابداري وجود دارد؛ يكي در مرحله بازنمايي موضوعي فهرستنويسي تحليلي و نمايه سازي و ديگري در هنگام گزينش يك پاره پيام براي برآوردن نياز مشخص استفاده كننده نهايي در خدمت مرجع.

لحظه تفسيري انتخاب با معني سروكار دارد و ذاتآ كيفي است و به سختي قابل تأويل و كاهش به كميت است. از اين رو، كوشش هاي ذهني براي به دست دادن

فرمول هاي رياضي انتخاب، نظير مدل رياضي انتخاب كه لاسي[20]  پيشنهاد كرده است، نتوانسته اند در عمل به كار آيند و فقط به صورت طرح هاي نظري، بر ميراث ادبي حرفه افزوده اند.

وجه تصميم گيرانه انتخاب، ما را با رشته سؤال هايي درگير مي كند كه در ادبيات علم تصميم گيري مطرح هستند. از محوري ترين اين سؤال ها آن است كه انتخاب يك "مدرك" براي افزودن به مجموعه تا چه حد مبتني بر موازين گزينش عقلاني رخ مي دهد؟ مثلا اينكه تصميم به انتخاب يا رد يك مدرك تا چه حد بر پايه اطلاعات موجود (مثلا منابع نقد و بررسي) انجام مي گيرد و يا تا چه حد گزينه هاي موجود (= ترجيح يك منبع بر منبع مشابه) را بررسي مي كند (16؛ :17 83-86؛:22 328-343؛ :23 101-117؛ :24 259-294). اين پژوهش ها محدود بودن امكان به كارگيري ملاك هاي تجويزي كيفيت را كه در ادبيات حرفه مطرح شده اند نشان مي دهند.

نويسندگان كتاب هاي مجموعه سازي از ديرباز ملاك هايي براي انتخاب مواد در كتابخانه ها تدوين كرده اند كه بر اساس تجربه ساليان شكل گرفته اند. اين ادبيات نظريه هاي تجويزي درباره انتخاب را تشكيل مي دهند و به دانشجويان اين رشته توصيه مي شوند.

مجموعه سازي منابع اينترنتي. تأثير اينترنت بر مجموعه سازي در كتابخانه ها و مراكز اطلاع رساني، موضوعي است كه طي سال هاي گذشته در ادبيات كتابداري زياد به آن پرداخته اند. اهتمام كتابخانه هاي ملي برخي كشورها، از جمله، ايران، براي مجموعه سازي اين گونه منابع تحت عنوان "حفظ ميراث ديجيتال"[21]  مورد بحث و بعضآ اقدام قرار گرفته است. به موازات گسترده شدن رسانه اينترنت در سطح جهان، به سرعت بر ميزان و اهميت اطلاعاتي كه تنها به شكل الكترونيكي بر روي سايت ها انتشار مي يابد، افزوده مي شود. اين اطلاعات كه در انواع اشكال، به صورت متن، تصوير، صوت، و

يا تركيبي از اين سه توليد مي شود در بسياري موارد داراي اهميت خبري، فرهنگي، هنري، سياسي، و ملي است و از اين رو، واجد ارزش نگهداري هميشگي هستند.

ذخيره سازي اطلاعات موجود بر روي اينترنت تا اين زمان دغدغه كتابخانه هاي ملي كشورها بوده است و كتابخانه كنگره امريكا و كتابخانه ملي استراليا* از پيشگامان آن بوده اند. اين كتابخانه ها در كار مجموعه سازي ميراث ديجيتال با دو مشكل روبه رو هستند: يكي افزايش سريع حجم و كنترل ناپذيري توليد؛ و ديگري ناپديد شدن و تغيير سريع آنها. به عبارت ديگر كنترل كتابشناختي منابع اينترنتي در مرحله مجموعه سازي آن بسيار دشوارتر و چالش خيزتر از منابع مكتوب است، زيرا عمل "انتخاب" از ميان جهان انتشارات كه در مورد منابع غيراينترنتي گوهر مجموعه سازي خوانده شد، در مورد آن به قوت خود باقي است.

اصطلاح "مديريت محتوا"[22]  براي نام گذاري حيطه فعاليت هاي مرتبط با "مجموعه سازي " در منابع اينترنتي به كار مي رود.

ارزشيابي مجموعه. ارزشيابي مجموعه از جمله عرصه هايي در مديريت مجموعه است كه نظريه در آن شكل بهتري گرفته است و روش ها و تكنيك هاي متنوعي براي آن پرورده شده است.

چارچوب نظري ارزشيابي مجموعه همان چارچوبي است كه ريچارد اُر در 1973 براي ارزشيابي خدمات كتابخانه ها به طور كلي مطرح ساخته و بعد از او به كرّات مورد توجه و بهره برداري ديگران قرار گرفته است(:21 315-330).

در اين چارچوب براي ارزشيابي مجموعه از سه رويكرد موسوم به "مجموعه محور"[23] ، "استفاده محور"[24] ، و "نتيجه محور"[25]  مي توان سخن گفت كه هر يك داراي تكنيك هاي خاص خود هستند. از ديدگاه سيستمي، در رويكرد "مجموعه محور"، ارزيابي در مرحله درونداد صورت مي گيرد. تكنيك هايي نظير مقايسه مجموعه با كتابشناسي استاندارد، مقايسه با مجموعه هاي ديگر،

و قضاوت اهل نظر، و تحليل استنادي، از جمله تكنيك هايي هستند كه در ارزشيابي "مجموعه با رويكرد "مجموعه محور" به كار مي آيند.

اگر خوبي مجموعه را برآورده شدن نيازهاي اطلاعاتي جامعه موردنظر در چارچوب رسالت كتابخانه يا سيستم اطلاع رساني بدانيم، قضاوت در مورد خوبي آن بر اساس رويكرد "مجموعه محور" مبتني بر دو فرض است: 1) از مجموعه استفاده مي شود؛ و 2) استفاده از مجموعه منجر به برآورده شدن نياز مي شود. در عين حال كه ارتكاب اين دو فرض نقطه هاي ضعف رويكرد "مجموعه محور" در ارزشيابي مجموعه است، حسن آن سهولت نسبي انجام آن است.

رويكرد "استفاده محور" در ارزشيابي مجموعه، آن را در مرحله برونداد مي آزمايد. بررسي سوابق امانت، استفاده در محل، امانت بين كتابخانه اي، و نظير اينها تكنيك هاي رويكرد "استفاده محور" در ارزشيابي مجموعه هستند. تكنيك هاي رويكرد "استفاده محور" به صورت كمّي و بر اساس رفتار اطلاع يابي استفاده كننده، كيفيت مجموعه را بررسي مي كنند. در اينجا قضاوت در مورد خوبي مجموعه، با يك فرض صورت مي گيرد و آن اينكه استفاده از مجموعه مساوي با مفيد بودن آن تلقي مي گردد. كمّي بودن تكنيك هاي اندازه گيري در رويكرد "استفاده محور" حسن آن است.

رويكرد "نتيجه محور" مي كوشد خوبي مجموعه را از روي توان آن در برآوردن نياز استفاده كننده نهايي بسنجد. چنين رويكردي مجموعه يا __ به طور عام __ سيستم اطلاع رساني را در مرحله اثر نهايي آن مي آزمايد. بيشتر تكنيك هاي اين رويكرد بر پرسش از نظر و تجربه استفاده كننده نهايي مبتني است، هر چند در مواردي كه كنترل متغيرها ممكن باشد __ نظير بررسي تأثير يك مجموعه بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان __ از تكنيك هاي پژوهش تجربي نيز مي توان براي سنجش آن بهره گرفت.

مزيت رويكرد "نتيجه محور" آن است كه استنتاج از يافته هاي آن بر هيچ يك از دو فرض سابق الذكر مبتني نيست، بلكه مستقيمآ ميزان تحقق اهداف مجموعه را برملا مي كند. اما ذهني بودن سودمندي اطلاعات (=ربط) و شايد ناآشنا بودن اهل حرفه كتابداري و اطلاع رساني با روش هاي پژوهش كيفي سبب شده است ارزشيابي مجموعه به طور خاص و ارزشيابي خدمات كتابخانه و نظام هاي اطلاع رساني به طور عام، با اين رويكرد كمتر رواج داشته باشد. انجام ارزشيابي مجموعه به صورت مرتب در كتابخانه ها توصيه مي شود. در امريكا و انگلستان به عنوان دو كشور پيشگام در خدمات كتابخانه اي، اجبار برنامه ريزي رسمي و پاسخگويي در مورد كيفيت خدمات توسط مديران سبب تدوين و پرورش اين رويكردها شده است. اقدام به ارزشيابي مجموعه مي تواند مجموعه را به صورت جامع و يا بخش هايي از آن را هدف قرار دهد. انجام موفق ارزشيابي مستلزم برنامه ريزي، آموزش، و اجراي دقيق است.

فراهم آوري. فراهم آوري معادلي است كه براي تركيب قديمي تر اما گوياتر "سفارش و تهيه" وضع شده است. به تصميم گيري ها و عملياتي كه پس از قطعيت يافتن انتخاب صورت مي گيرد و به دريافت فراورده ها يا خدمات اطلاعاتي در كتابخانه منتهي مي گردد، فراهم آوري گفته مي شود. همان گونه كه در بخش آغازين اين مقاله گفته شد، تا زماني كه فكر برنامه ريزي __ اعم از رسمي و غيررسمي __ براي مجموعه سازي در كتابخانه هاي پژوهشي و دانشگاهي غرب جدي گرفته نشده بود، مشاركت كتابداران اين كتابخانه ها، در شكل گيري مجموعه عملا به فراهم آوري محدود بود و همين اصطلاح نيز براي اشاره به آن بخش از سازمان كتابخانه كه امروزه "مديريت مجموعه" و يا "مجموعه سازي" خوانده مي شود، به كار مي رفت؛ چنانكه امروزه در بسياري از كتابخانه هاي ايران نيز

رايج است.

برخي، فراهم آوري را كاري صرفآ دفتري به شمار مي آورند و آن را فاقد خصلت حرفه اي مي دانند، زيرا در آن عنصر ميانجي گري ميان اطلاعات و استفاده كننده، آن گونه كه در گزينش و تحليل موضوعي و خدمت مرجع وجود دارد، به چشم نمي خورد. با اين وجود، اين بدان معنا نيست كه فراهم آوري فاقد پيچيدگي است. به موازات پيچيده شدن اقتصاد نشر و تنوع يافتن رسانه هاي اطلاعاتي __ به ويژه خدمات اطلاع رساني پيوسته __ فراهم آوري متضمن درگير شدن در تصميم گيري هاي تجاري و انجام محاسبه هاي بعضآ پيچيده است. تأمين به موقع و مقرون به صرفه و مؤثر منابع و خدمات اطلاعاتي را مي توان هدف و مأموريت فراهم آوري موفق دانست.

به تبع تحولات فوق، ادبيات كتابداري خاص فراهم آوري رشد يافته و نخستين تك نگاشت ها مختص اين بخش از فعاليت مديريت مجموعه نيز منتشر شده اند. ليز چپمن در اثري مختصر از انتشارات انجمن كتابداري انگلستان حاصل تجربيات ساليان خود را در فراهم آوري منعكس كرده است (4).

*لينك: http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D9%85%D8%AF%D9%8A%D8%B1%D9%8A%D8%AA%20%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87.aspx

مآخذ:

1) كاريگان، دنيس پ. "نظريه اي در مجموعه سازي". ترجمه نجلا حريري. پيام كتابخانه. دوره هفتم، 4 (زمستان 1376): 26-؛33

2) ALA Glossary of Library and information Science. S.V. "Acquisition" 3) Bach, Harry. "Acquistion Policy the American Academic Library". College and Research Libraries. Vol. 18 (1957): 441-451 4) Chapman, Liz. Mangaging Acquisition in Library and Infomation Service. New York: Neal-Schuman Publishers,Inc,2004  5) Clayton, p. Gorman, G.E. Managing Information Resources in Libraries. London. Library Association,2001 6) Cogswell, J.A. "The Organization of Collection Management Functions in Aacademic Research Libraries". Journal of Academic Librarianship. Vol.13, No.5 (1987): 260-272 7) Danton, J. P. Book Selection and Collections: A Comparison of German and American University Libraries. New

York: Columbia University Press, 1963 8) De Gennaro, Richard. "Austerity, Technology and Resource Sharing". Library Journal, Vol.100 (1975): 917-923 9) Edgar, William B. "Toward a Theory of Collection Development: an Activities and Attributes approach". Library Collections, Acquisitions, and Technical Services. Vol.27, No.4 (2003): 393-423 10) Elemr, Grieder. "The Foundations of Acquisition Policy in the Small University Library". College and Research Libraries, Vol. 10 (1949): 208-214 11) Evans, Edward. Basics of Management for Information Professionals. New York:Neal-Schuman Publishers, 2000 12) Idem. Developing Library and Information Center Collections. 4th. Ed. Englewood Col., Libraries Unlimited, 2000 13) Fussler, Herman H. "The Larger University Library". College and Research Libraries. Vol.14 (1953): 364-367 14) Kemper, R. "Library Planning: the Challenge of Change". Advances in Librarianship, Vol.1 (1970): 207-239 15) Idem. Strategic Planning for Library Systems. [D.B.A. dissertation]. Washington, D.C.: University of Washington, 1967 16) Kovacs, Beatrice. The Decision- Making Process for Library Collections: Case Studies in Four Types of Libraries. New York: Greenwood Press, 1990 17) Leavy. "An Exploration of the Validity of Choice's Outstanding Academic Books". The Journal of Academic Librarianship. Vol.18, No.2 (1992): 83-86  18) Magrill, Mary Rose and East, Mona. "Collection Development in Large University Libraries". Advances in Librarianship. Vol.8 (1978): 2-54 19) Metcalf, Keyes D. "Problems of Acquisition Policy in a University Library". Harvard Library Bulletin. Vol.4 (1950): 293-309 20) Mosher, Paul (1993) "foreword". In Collection Management for the 1990s: Proceedings... . Edited by Joseph J. Branin. Chicago: American Library Association, 1993, PP.vi-vii 21) Orr,R.H. Measuring the Goodness of Library Services: A General Framwork for Considering

Quantitative Measures. Journal of Documentation. Vol.24, No.3 (1973): 315-330 22) Schwartz,Charles. "Book Selection, Collection Development, and Bounded Rationality". College and Research Libraries. Vol.50 (1989): 328-343 23) Idem. "Scholarly Communication as a Loosely Coupled System: Reassessing Prospects for Structural Reform. College and Research Libraries. Vol.55 (March 1994): 101-117 24) Serebnick. "Selection and Holdings of Small Publishers Books in OCLC Libraries. A Study of the Influence of Reviews, Publishers, and Vendors". Library Quarterly. Vol. 62, No.3 (1992): 259-294. [1]. Collection Management

[2]. Collection Development

[3]. Acquisition

[4]. Collection Development Process

[5]. Community Analysis

[6]. Deselection

[7]. Evaluation

[8]. Need Assessment

[9]. User Study

[10]. Use Study

[11]. Macro Analysis

[12]. Brenda Dervin

[13]. Market Research

[14]. Collection Development Policy (CDP)

[15]. Transparency

[16]. Accountability

[17]. Narrative

[18]. Conspectus

[19]. Ross Atkinson

[20]. Lossee

[21]. Protection of Digital Heritage

[22]. Content Managemen

[23]. Collection Oriented

[24]. Use Oriented

آيا كتابداران واقعا هميشه چاي مي خورند؟

آيا كتابداران واقعا هميشه چاي مي خورند؟ ... librarianship

تصور غالب اين است كه كتابخانه محيطي آرام ، خلوت و كتابداران كارمنداني كم كار هستند

عيسي محمدي فيروزجايي

در جامعه ما تصور غالب اين است كه كتابخانه محيطي آرام ، خلوت و كتابداران كارمنداني كم كار هستند كه بيشتر اوقات خود را به صرف چاي، خواندن روزنامه و استراحت مشغول هستند. متاسفانه اين نگاه منفي در بين برخي مديران نيز غالب است و اين نگرش غير واقعي بر فرايند مديريتي ، درونداد و برونداد كتابخانه ها نيز تاثير مستقيم دارد. براستي چرا چنين است ؟ و چرا بعضاً مي شنويم كه " كتابداران فقط چاي مي خورند. كتابداران مگر چكار مي كنند؟ چارتا كتاب

دادن اينهمه زحمت ندارد؟ و …" نگرش جامعه و مسولان اداري نسبت به كتابخانه اهميت زيادي دارد. ديدگاه مقامات از جهت تخصيص بودجه، امكانات، تجهيزات، مشاركت دهي كتابداران در طرح و برنامه ريزي، حقوق، مزايا، اضافه كاري و … بسيار مهم و تاثير گذار است زيرا آنان تصميم گيرنده نهايي اداره كتابخانه ها هستند0نگرش جامعه كتابخانه، مراجعان و اعضا در قبال كتابخانه و كتابداران نيز بسيار مهم است در واقع اگر آنان نباشند وجود ما معنايي نخواهد حضور گرم آنان شكوه افزاي محفل كتاب و كتابداران است و عدم رغبت آنان نيز سردي و كسادي كتابخانه را به دنبال خواهد داشت.حال كتابدار اگر بخواهد تلاش حرفه اي خود را انجام دهد مي بينيد كه نگرش دو سويه چنين است؛در واقع پاداشي نگرفته احياناً پاسخ سردي هم مي شنود. فرض كنيد كتابداري دو ساعت مشغول فهرست نويسي بوده است و خسته از يك كار فكري، بعلت كثرت مراجعان به بخش امانت آمده تا به همكار خود كمك نمايد به ناگاه مراجعه كننده اي بگويد : " من فقط يك كتاب خواستم اينهمه تعلل چرا ؟ پس شما چكار مي كنيد؟ " اين درك نادرست رنج مضاعفي است بر اي كتابداري كه به قصد تسريع در ارايه خدمت به كمك همكار خود شتافته بود0 يكي از مواردي كه در ارايه تصويري مناسب و واقعي از خدمات كتابخانه ها و تلاش كتابداران و اطلاع رسانان مي تواند مورد استفاده قرار گيرد استفاده از مكانيسمي براي تجزيه و تحليل عملكرد فني ، عمومي و مديريتي كتابداري و اطلاع رساني در مقطع زماني معين و انتشار نتايج تحليل- اطلاع رساني

و عملكرد اطلاع رسانان - است ،كه تاكنون كتابداران و مسولان كتابخانه ها از آن غفلت نموده اند0 چرا كتابداران نبايد به فكر اطلاع رساني به جامعه كتابخانه باشند؟ چرا كتابدار فكر مي كند كه نيازي به آگاهي مقامات مسئول از عملكرد كتابخانه نيست ؟ در حاليكه در ادارات، بخش اطلاع رساني و روابط عمومي از فعال ترين بخش هاست. چرا كتابدار نبايد به مناسبت هاي مختلف ، اخبار كتابخانه را از مجاري اطلاع رساني نظير روزنامه ها ، هفته نامه ها و …. منتشر نمايد؟ما كتابداران بايد قبول كنيم كه اگر براي تحقق اهداف كتابداري صد در صد تلاش لازم است درصدي از آن بايد به اطلاع رساني اختصاص يابد ، اين امر هدف نيست بلكه ابزاري است براي رسيدن به هدف اصلي حرفه ما يعني اشاعه اطلاعات و احيانا تبديل اطلاعات به دانش و خرد0 به نظر كتابداران اقدامات زير را مي توانند انجام دهند:.1 اطلاع رساني يا به معناي خاص آن خبر رساني كاركرد مهم كتابخانه در هر بخشي ابتدا به صورت خبري در آمده تا ارزش انعكاس داشته باشد انگاه آنرا ارايه نمايند. مثلاً :كتابخانه عمومي آزادگان ساري در راستاي سياست حذف منابع فرسوده و قديمي و جايگزيني منابع علمي جديد ، در سالجاري 1000 نسخه كتاب در حوزه هاي علمي، فني، تكنولوژي از مجموعه كتابخانه حذف و3000 نسخه كتاب خريداري و به مجموعه كتابهاي كتابخانه افزوده است. سعي شده با بودجه محدود كتابخانه به تقاضا ها و مراجعات مكرر اعضا براي دريافت منابع علمي جديد پاسخ مناسبي داده شود." اين اخبار از چند مجرا مي تواند منتشر شود : الف-

داخل كتابخانه در تابلو اعلانات نصب گردد ، اگر كتابخانه داراي سايت يا وبلاگ اختصاصي است در آنجا به نمايش درآيد. ب:مطبوعات استاني اعم از هفته نامه ها و روزنامه ها كه از چاپ اخبار فرهنگي و هنري استقبال مي كنند.پ:سايت هاي خبري خبرگزاريها كه عمدتا در هر استان داراي شعبه مي باشند. خبر را در بخش اخبار استانها جاي داده و در همان لحظه در گستره وسيعي انعكاس مي يابد. اين اقدام سبب حضور فعال كتابخانه در سطح افكار عمومي جامعه مي شود.2. بررسي و تحليل اقدمات و عملكرد كتابخانه و بخش هاي تحت پوشش در همه ابعاد و در يك دوره معين مساله دوم، تجزيه و تحليل درونداد كتابخانه ، تبديل كيفيت ها به كميت ها و انعكاس آن از مجاري مناسب بويژه از زبان آمار است.الف: درونداد : هر آنچيزي كه در يك مدت معين به كتابخانه افزوده شده است و اين افزودگي مي تواند نيروي انساني، مجموعه ، اعضا، مراجعان ، امكانات، تجهيزات، فعاليت هاي عمراني و نظاير آن باشد. اين فعاليت ها بر حسب نوع شان تفكيك و بيان شوند.ب: برونداد: خدماتي كه كتابخانه به جامعه ارايه مي دهد يا محصول نهايي كتابخانه كه در اختيار مشتري قرار مي گيرد. خدمات مرجع، امانت مواد كتابخانه اي به صورت درون يا برون كتابخانه اي، برنامه هاي جنبي و فوق برنامه، مشاركت كتابخانه در فرايند اجرايي سازمان متبوع نظير مشاركت در اجراي يك پروژه علمي- تحقيقاتي در مورد كتابخانه هاي دانشگاهي و همكاري در اجراي برنامه هاي فرهنگي و هنري در مورد كتابخانه هاي عمومي، برگزاري دوره هاي آموزشي براي اعضاي كتابخانه

در اين بخش قرار مي گيرد.پ:فرايندي كه سبب تبديل درونداد به برونداد به ويژه در بخش هاي تخصصي كتابداري و اطلاع رساني مي شود مورد بررسي و تحليل قرار گيرد. مجموعه سازي و شيوه هاي دريافت منابع و مواد اطلاعاتي، فهرست نويسي و رده بندي، چكيده نويسي و نمايه سازي ، آماده سازي، وجين، سياهه برداري، حفاظت و نگهداري در اين گروه قرار دارند.عملكرد كتابخانه ها بيشتر كيفي است تا كمي ، اگر بخواهد به نحو مطلوب انعكاس يابد ابتدا كفيت ها به كميت تبديل شود آنگاه مقادير عددي بدست آمده را به همراه مستندات (عكس، تصوير و خبر و (… با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي و به كمك نرم افزارهاي رايانه اي تنظيم نمود .نكته مهم اينست كه در تهيه و تنظيم عملكرد كتابخانه ، جامعه هدف مدنظر كتابدار باشد. آنچه براي مديران تهيه مي شود بايدمستند، مستدل و تا حدودي همه جانبه و به دو شكل كاغذي و لوح فشرده يا تحت شبكه داخلي سازمان باشد. گزارشي كه در اختيار اعضا و مراجعان كتابخانه قرار مي گيرد كلي ، مختصر و به آساني قابل فهم و درك باشد. ارايه تصوير مناسب و واقعي از سيماي كتابخانه ، در تغيير نگرش فعلي جامعه نسبت به كتابخانه و كتابداري بسيار موثر است از سوي ديگر زمينه ذهني را براي ايجاد احساس مشترك و پذيرش نقش و جايگاه كتابداران و اطلاع رسانان به عنوان مديران اطلاع رساني در نزد افكار عمومي فراهم مي آورد

*لينك: http://www.nlai.ir/Default.aspx?tabid=1143

 

 

 

What is librarianship? Jud Barry writes:What is librarianship? Your readers might be interested in the Defining Librarianship website, which is

looking for the common ground of librarianship-a source of ethical behavior-on which all librarians stand.

All librarians: whether a modified librarian whose body-pierced unconventionality need not mean a lack of professionalism, an anarchist librarian preparing to catalog the revolution, a librarian in frankly pro-censorship China, or a librarian for the equally (but differently) pro-censorship Concerned Women for America.

They can go to Defining Librarianship and help find the common ground.

مديريت دانش؛ فرصتي براي كتابداران

6

مديريت دانش مرزهاي سازمان را در مي نوردد: فرصتي براي كتابداران

نوشته: M. E. D Koenig ترجمه: افسانه حاضري - مريم صراف زاده

دكتراي سيستمهاي اطلاعاتي- ملبورن استراليا

  چكيدهمديريت دانش، مديريت زودگذر معمولي نيست. اولا پايه اي محكم دارد ، زوال نمي يابد، و ثانيا با كتابداري بوضوح مرتبط است و با آن همپوشاني فراوان دارد. عليرغم همپوشاني محرز با كتابداري، رشته ما در سرمايه گذاري بر آن نقاط مشترك نسبتا ضعيف عمل كرده است. نهضت مديريت دانش از چند مرحله عبور كرده و اكنون به مرحله شناخت اهميت و استفاده از دانش و اطلاعات خارج از سازمان مادر رسيده است. اين قبيل اطلاعات و دانش هميشه در قلمرو كتابداران و متخصصان اطلاع رساني بوده و اين گسترش فرصت مهم و آشكاري را براي رشته كتابداري، بويژه در زمينه طراحي سيستم مديريت دانش سازمانها فراهم مينمايد. مقدمهمديريت دانش براي رشته كتابداري و خدمات اطلاع رساني، البته بيشتر به خاطر همپوشاني بديهي درعملكرد، اهميت بسزائي دارد. مضاف بر اين مديريت دانش بخاطرتوان تاثير دراز مدتش، بر خلاف ساير تب هاي  مديريتي زودگذر نبوده، زوال نمي يابد.عليرغم همپوشاني صريح، رشته ما در سرمايه گذاري بر آن تشابه عملي لازم نسبتا

ضعيف عمل كرده است. نهضت مديريت دانش از چند مرحله عبور كرده و اكنون به مرحله شناخت اهميت و افزودن دانش و اطلاعات خارج ازسازمان مادر رسيده است. اين قبيل اطلاعات و دانش هميشه در قلمرو كتابداران و متخصصان اطلاع رساني بوده و اين گسترش فرصت مهم و آشكاري را براي رشته فراهم مينمايد. مديريت دانش ماندگار است قبل از هر چيز بيائيد اين دلواپسي را كنار بگذاريم كه مديريت دانش مديريت زودگذر ديگري  است كه از بين خواهد رفت. تحليلهاي كتابشناختي مبين اين است كه مديريت دانش به يقين زود گذر نيست. پونيز و كوئينگ [6] بر اساس كار قبلي ابراهامسان [1]  و ابراهامسان و فيرچايلد [2]  نشان دادند كه مديريت دانش بر خلاف ساير مديريتهاي زودگذر حركت كرده است. مديريتهاي زودگذر پيشين ( با توجه به سنجش تعداد مقالات مربوط به آنها در متون تجارت) الگوي ثابتي از شكوفائي و فروپاشي در طول يك دوره تقريبي ده ساله را، با رشد لگاريتمي پنج ساله و كاهش حيرت انگيزتقريبا يكسان در پنج - شش سال پس از آن،  نمودار ساخته اند. شكل يك نمودارهاي مربوط به "حلقه هاي كيفيت(Quality Circles)" ، " مديريت كيفيت جامع(Total Quality Management)" و "  مهندسي مجدد فرايند كسب و كار(Business Process Reengineering)" را نشان مي دهد.اين الگو براي مديريت دانش در سال 2002 كاملا متفاوت جلوه كرد. مديريت دانش بر همان منوال ، يعني با رشدي چشمگير در 5 سال، آغاز به پيدايش نمود، اما بعدا آن افت يكباره را نشان نداد.پونيز و كوئينگ  نتيجه گيري كردند كه مديريت دانش در كمترين حالت ممكن مديريتي غيرمعمول و گذارا در

پهنه اي گسترده بوده يا آنكه به احتمال بيشتر داراي توان ماندگاري واقعي است و اين پتانسيل را دارد كه جزئي مهم و مانا از جعبه ابزار مديريت باشد ( شكل 2 را ببينيد).با  اضافه كردن داده مربوط به سه سال ديگراين نتيجه گيري حتي بيشتر تاييد مي گردد.  مديريت دانش بوضوح يك مديريت زودگذر نيست ( شكل 3 را ببينيد). اين نتيجه گيري با توجه به اين واقعيت كه داونپورت و پروزاك  در كتاب اخير خود ،"ايده بزرگ چيست؟" ، كه بيشتر بر چگونگي تمايز گذاشتن بين ايده هاي مديريتي پر جنجال و زودگذر تمركز يافته، مديريت دانش را بعنوان عمده ترين نمونه از يك ايده مديريتي قلمداد مي كند كه ارزش ماندگاري را داشته و گذرا نبوده است. در بازگشت به بحث خودمان اكنون نگاهي به گسترش مديريت دانش به يك مرحله جديد خواهيم داشت: چهار مرحله مديريت دانش تا امروز سه مرحله از گسترش مديريت دانش بوضوح قابل ملاحظه بوده است. خالي از فايده نيست كه آنها را به اختصار مرور كنيم. توجه داشته باشيد كه مراحل جديد جايگزين مراحل پيشين نمي گردند و فقط تاكيد بيشتر بر جنبه هاي مديريت دانش كه بمرور نمود يافته اند و يا قبلا به بقدر كافي شناخته نشده بودند، دارند. سه مرحله مديريت دانش مرحله اول "استخراج سرمايه هاي فكري با اينترنت "تكنولوژي اطلاعاتسرمايه هاي فكري اينترنت (شامل اينترانت، اكسترانت و غيره)عبارات كليدي : "تجربيات مفيد" كه بعدا با عبارت زيباتر " درسهاي آموخته شده" جايگزين شد. مرحله دوم ابعاد فرهنگي و انساني، مرحله روابط انسانيجوامع هم عملفرهنگ سازمانيسازمان يادگيرنده را (Senge) ودانش نهان را

( Nonaka) وارد مديريت دانش كرده اند عبارت كليدي " جوامع هم عمل" مرحله سوم محتوا و قابليت بازيابي آن سازماندهي محتوا و تخصيص توصيفگرها ( واژه هاي نمايه )عبارات كليدي " مديريت محتوا و تاكسونومي ها " مرحله اول:مرحله آغازين مديريت دانش عمدتا" با نيروي محركه تكنولوژي اطلاعات ايجاد شد. اين مرحله با استعاره اي مثل " استخراج سرمايه هاي فكري با اينترنت" تشريح شده است. سازمانها، بويژه سازمانهاي مشاوره اي  بين المللي بزرگ  ، دريافتند كه موجودي آنها در تجارت؛ اطلاعات و دانش است، كه اغلب ، همانگونه كه در اين سازمانها نيزمشهود بود ، راستيها از دانسته هاي دست چپ بي اطلاع اند، و اگر بتوانند دانششان را به اشتراك بگذارند-  مي توانند ازاختراع دوباره چرخ ( دوباره كاري ) اجتناب نمايند، در مناقصه از رقبايشان قيمت كمتري بدهند و سود بيشتري بدست بياورند. با پيدايش اينترنت، آنان دريافتند كه اينترانت، مشتق از اينترنت، يك نعمت خدادادي براي اشتراك و هماهنگي دانش بود . اولين مرحله از مديريت دانش در مورد نحوه بكارگيري اين تكنولوژي جديد براي دست يافتن به اهداف ياد شده بود. سپس اين سازمانهاي مشاوره اي بين المللي بزرگ به سرعت دريافتند كه بسياري از مشتريانشان نيز دقيقا با همان مسائل مشترك مواجهند و اينكه نظر كارشناسي كه آنها براي خودشان ايجاد كرده بودند،  مي تواند بعنوان يك محصول و نظر كارشناسي براي آن مشتريان نيز منظور گردد. يك محصول جديد نياز به يك نام و يك مطلب يا منطق دارد. نام محصول جديدشان مديريت دانش بود و تم/ منطق توجيه كننده آن " سرمايه هاي فكري" بود. مطلبي

كه همزمان ، تنها چند سال زودتر، بعنوان يك موضوع داغ در متون تجارت ظاهر شد و توجيهي شگرف براي اهميت مديريت دانش فراهم آورد. مرحله اول مي بايست  بعنوان مرحله " اگر فقط شركت تكزاس اينسترومنت مي دانست آنچه كه شركت تكزاس اينسترومنت مي دانست"   تشريح گردد، تا به تعبير عموم نزديكتر باشد. عبارت شاخص مرحله اول در ابتدا "تجربيات مفيد" بود كه بعدا با عبارت زيباتر " درسهاي آموخته شده" جايگزين شد. مرحله دومفاز دوم مديريت دانش را ميتوان بطور ساده تشخيص فزاينده اهميت ابعاد فرهنگي وانساني توصيف نمود. اين مرحله مي تواند بعنوان فاز "اگر چيزي را ايجاد كنيد، مردم خواهند آمد يك استدلال نادرست است" تشريح گردد. شناخت اين سفسطه كه "اگر چيزي را ايجاد كنيد، مردم خواهند آمد"  دستورالعملي است كه اگر عوامل انساني بقدر كافي مد نظر قرار نگيرند، مي تواند به سادگي منتج به شكستي سريع و خجالت آور گردد. با ترويج اين شناخت، دو مطلب عمده از ادبيات تجارت به محدوده مديريت دانش آورده شدند. اولين مورد اثر سنج در زمينه سازمان يادگيرنده [7] و دومين مطلب اثر نوناكا[5]  در زمينه دانش نهان و چگونگي يافتن و ترويج دادن آن بود. هر دو اثر نه تنها در مورد عوامل انساني بكارگيري و استفاده از مديريت دانش بودند، نيز به توليد، اشتراك و ارتباط دانش پرداخته اند. عبارت شاخص مرحله دوم "جوامع هم عمل" بود.

مرحله سوم مرحله سوم آگاهي از اهميت محتوا و بالاخص آگاهي از اهميت قابليت بازيابي و به تبع آن از اهميت تنظيم ، توصيف و ساختاربندي آن محتوا بود. از آنحا كه توصيف

مناسب ديگر براي مرحله دوم مديريت دانش مرحله " اگر مردم از چيزي استفاده نكنند، آنچيز بدرد نمي خورد " است، به همين سان، شايد بهترين توصيف براي فاز جديد/ سوم ، مرحله " اگر مردم نتوانند چيزي را بيابند، آنچيز بدرد نمي خورد" يا شايد " اگر مردم بخواهند چيزي را استفاده كنند اما نتوانند آنرا بيابند " باشد. پيش آهنگ ديگر گزارش گردهمائي سي كي او ( مديران ارشد دانش ) از تي اف پي ال در اكتبر سال 2001 است كه در آن موضوع   تاكسونومي  براي اولين بار پديدار شد و بعنوان يك موضوع عمده بخوبي شكوفا گشت. [8]  در نموداري كه تي اف پي ال نتايج آن گردهمائي را تلخيص كرد، بزرگترين و پررنگترين كلمه تاكسونومي بود. عبارتهاي شاخصي كه براي مرحله سوم پيدايش يافتند مديريت محتوا ( يا مديريت محتواي سازمان ) و تاكسونوميها هستند. موقعيت از دست رفته جنيه تاسف بار مرحله سوم اين است كه اين مرحله تا حد بسيار زيادي موقعيت از دست رفته عمده اي را براي كتابداري نشان مي دهد. جامعه مديريت دانش سعي كرده اند حوزه  تاكسونومي  را ،  دقيقا همان چيزي كه كتابداران دير زماني است بعنوان رده بندي شناخته، مطالعه نموده و گسترش داده اند، دوباره ابداع كنند.عليرغم  اشاره برخي از آثار به سهم آشكار كتابداران [4] ، جامعه مديريت دانش متاسفانه  به ميزان وسيعي از آن منبع تخصص بي اطلاع ماندند. در حقيقت تا حد زيادي ازوجود عده كثيري از متخصصان رده بندي/تاكسونومي در خارج از حوزه خودشان بي اطلاع بوده و كاملا" در جهت اشتباه مشاهده شدند.به تصورجامعه مديريت دانش،

تاكسونوميها نشات يافته ازجامعه علوم طبيعي، نه از متخصصان كتابداري و اطلاع رساني اند. در واقع ، در فرهنگ وبستر دومين معني براي تاكسونومي " رده بندي، بالاخص رده بندي منظم گياهان و جانوران" است . در حاليكه اولين معني در وبستر " مطالعه اصول كلي رده بندي" يا همان كتابداري واطلاع رساني است.  ظاهرا جامعه مديريت دانش فرهنگ وبستر را مطالعه نكردند. اگر متخصصان تجارت و پرسنل مديريت دانش بتوانند منظورشان از تاكسونومي را به تصوير بكشند، كه تنها عده قليلي از آنها مي توانند بگونه اي مقتضي از عهده اين كار برآيند، آنچه آن تصويررا شكل مي دهد، چيزي بسيار شبيه مش، درهمكرد با دقت ساختار بندي شده سرعنوانهاي موضوعي پزشكي گرد آوري شده توسط كتابخانه ملي پزشكي است. اما آگاهي بسيار كمي در اين باره وجود دارد كه تاكسونوميها و نظامهاي رده بندي نظير مش حوزه بديهي متخصصان كتابداري و اطلاع رساني هستند. و حال مرحله چهارم در هر صورت اكنون مرحله چهارم مديريت دانش را ميتوان ديد كه در حال پيدايش است- اين مرحله، مرحله آگاهي ازاهميت  دانش و اطلاعات خارج از سازمان است.شمول دانش و اطلاعات خارج از سازمان در مديريت دانش تازگي ندارد. با نگاهي به "بانك جهاني" و موفقيت عالي برنامه هاي مديريت دانش آنها و توسعه بسيار مدبرانه جوامع هم عملي كه منحصرا براي دربرگرفتن متخصصان خارج از سازمان طرحريزي كردند، مي توان به اين نكته پي برد. اما اينچنين گفته مي شود كه تاكيد موثر مديريت دانش تا به امروز بر جاري كردن و دسترس پذير  نمودن دانش واطلاعات خود سازمان بوده است. شايد عبارت اساسي

مديريت دانش كه مرتبا بازگو شده ،عبارت مكرر " اگر فقط شركت تكزاس اينسترومنت مي دانست آنچه كه شركت تكزاس اينسترومنت مي دانست"، نمونه اي از يك استعاره معروف از آنچه كه مديريت دانش بتمامي در مورد آن است، بوده است  كه دانش يك سارمان را بيشتر قابل استفاده و فراورتر ميكند.  تاكيد سنتي مديريت دانش بر تنها دانش داخلي سازمان را، با نقل دو مورد از پر استنادترين و پر استفاده ترين تعاريف مديريت دانش مي توان به بهترين وجه ترسيم كرد: ● مديريت دانش يك مدل تجاري و بين رشته اي نوظهور است كه با تمام جنبه هاي دانش در متن سازمان، شامل ايجاد، كدگذاري، اشتراك ، يادگيري و ابداع دانش سروكار دارد. برخي از جنبه هاي اين فرايند با تكنولوژي اطلاعات تسهيل شده، اما مديريت دانش به ميزان بيشتري در مورد فرهنگ و رفتارهاي سازماني است.( Ruggles, 1998 )● رشته اي كه روشي يكپارچه براي شناسائي، تسخير، ارزيابي، بازيابي و اشتراك تمام دارائيهاي اطلاعاتي يك سازمان را ترويج ميكند. اين دارائيها ميتوانند شامل پايگاههاي اطلاعاتي، مدارك، خط مشيها، روشها و قطعا تخصص و تجربه تسخير نشده كاركنان باشند.  ( Gartner Group, 1998 ) گرايش فكري كه تا كنون فقط بر دارائيهاي اطلاعاتي و دانش شركت، نهاد يا سازمانهاي تجاري  تاكيد داشت،شايد نمي توانست بيش از اين روشن گردد. توجه داشته باشيد كه گرچه راجلز يك نويسنده فردي است و امكان دارد ديدگاهي خاص خودش را مطرح كرده باشد، گروه گارتنر يك شركت مشاوره اي بزرگ است و تعريفشان از توصيف محصولي كه عرضه مي كنند، يعني مشاوره مديريت دانش، مايه ميگيرد كه

دراين توصيف  محصولشان، مديريت دانش را به" دارائيهاي اطلاعاتي يك سازمان"  محدود مي كنند.اين تاكيد محدود مديريت دانش اكنون وسعت يافته است. اين پديده در مقالات و موضوعات مورد بررسي توسط دو حوزه كليدي، كنفرانس سالانه دنياي مديريت دانش(The annual KMWorld Conference) و كنفرانس سالانه مديريت دانش و يادگيري سازماني[2] ، قابل ملاحظه است.گامهاي متعددي در يك سو برداشته شده اند تا اين تاكيد اخير را به ثمر رسانند: ● گسترش سيستمهاي مبني بر اينترانت مديريت دانش به سيستمهاي مبني بر اكسترانت.اولين و آشكارترين كاربرد تكنولوژي اينترنت در ساخت اينترانت از آن، جهت استفاده از اينترنت بعنوان يك شبكه دسترسي كنترل شده براي كمپاني ها بود. قدم منطقي بعدي استفاده از همان مكانيزم كنترل دسترسي براي ساخت يك اكسترانت بود بگونه اي كه افراد خارج از سازمان، كارگزاران، كارپردازان، دلالان، مشتريان عمده و غيره بتوانند دخيل گردند. هرچند اين اقدام با توجه به اينكه امنيت، بويژه براي شركتهاي انتفاعي دغدغه بزرگي است، بسيار كندتر حركت كرده است. چگونه مي توانيد بفهميد كه رقباي شما خودشان را بعنوان يكي از كارگزاران محصولاتتان جا نزنند، يا آنكه دقيقا  يكي از كارگزاران محصولات شما را پيدا كرده و بدين طريق به برخي از اطلاعات شما دسترسي داشته باشند؟  اين عدم نگراني در باب اطلاعات رفابتي بود كه به بانك جهاني اجازه داد اينچنين سريع به سمت جوامع هم عمل مبني بر اكسترانت حركت كند. در هرصورت  با پيشرفت تكنولوژي امنيتي ، تمايل سازمانها نيز به گستراندن جوامع هم عمل به اكسترانتها بمنظور افزودن دانش افراد خارج از سازمان تشديد يافت.● دل نگراني در باب دانشي كه با آغاز

رسيدن نسل پرجمعيت پس از جنگ به سن بازنشستگي ، در شرف از دست رفتن است.اكنون سازمانها درمي يابند كه مديريت دانش، درقالب جوامع هم عمل، ابزاري شگرف براي مخاطب قرار دادن اين مسئله است. اگربازنشستگان تشويق شوند كه بعنوان اعضاي فعال يك يا چند مورد از جوامع هم عمل باقي بمانند، آنگاه دانششان از دست نخواهد رفت، و همين افراد ممكن است بخوبي قادر به تسهيم دانش ارزشمندي - مانند " سابقا زمانيكه ما مدل 812 را معرفي كرديم،  مشكلات در هم بافته مشابهي داشتيم و راه حل معلوم شد اين باشد كه..." باشند. مضاف بر اين سازمان ،با حداقل هزينه، مال التجاره مهمي را در ميان بازنشستگانشان و جوامع محلي كه اين بازنشستگان در آن زندگي مي كنند، كسب نموده است. شركت كاتر پيلار(Caterpillar Inc.) ، سازماني است كه بويژه دراين وجه استفاده از مديريت دانش پيش- فعال بوده است.● تكرار همان پديده گسترده اي كه براي سيستمهاي اطلاعاتي مديريت رخ داد.● بعد از اينكه سيستمهاي اطلاعاتي مديريت در دهه 1970 معرفي شدند، واكنشي براي رفع اوهام دراين رشته حاصل آمد. بخش اعظم آن اوهام در نتيجه اين واقعيت بود كه آنچه را كه يك سيستم اطلاعاتي مديريت دربرميگرفت نوعا فقط اطلاعات خام سازمان و پاره اي اطلاعات جمع آوري شده مربوط به مذاكرات، خريدها، داده محصولات، فروشها و غيره ، كه مطمئنا داده  و اطلاعات مفيدي هم هستند، بود ، درحاليكه اطلاعات هسته اي كه يك فرد اجرائي نوعا براي تصميمات نزديك به راس هرم تصميم گيري مديريتي لازم داشت را در بر نداشت. براي اين قبيل تصميمات، آنچه كه نوعا لازم

بود داده مرتبط با متن خارجي بود، نه داده مذاكرات موجود در سيستم اطلاعاتي مديريت. فهم اين نكته آگاهي به اهميت دانش بيروني را برانگيخت و آن نيز به نام گذاري جديد سيستمهاي اطلاعاتي مديريت بعنوان سيستمهاي پشتيبان تصميم گيري شد.  واژگاني كه بمنظور اجتناب از فروش بيش از اندازه سيستمهاي مبني بر داده هاي معاملاتي و جهت اجتناب از القاء اين مفهوم كه اين سيستمها حاوي كليه اطلاعات يا داده لازم براي يك فرد در مقام اجرائي هستند، تخصيص يافت. همينگونه آگاهي بتدريج در دنياي مديريت دانش نيز در حال گسترش اشت، آگاهي از اينكه بخش اعظم اطلاعات كليدي لازم براي تصميمات حياتي خارج از سازمان يا موسسه قرار دارد، و اينكه يك سيستم ايده آل مديريت دانش بايد پيوندهاي مقتضي به دنياي خارج از سازمان را فراهم نمايد.نتيجه حاصل تاكيد فزاينده براطلاعات خارجي است. همچنين بايد توجه داشت كه همزمان نكته مهم ديگري نيز در حال شكوفائي است كه مربوط به اهميت جا سازي اطلاعات و دانش در متن است. اين در حقيقت صورت ديگري از همان تحول است، آگاهي از اينكه اهميت، كارائي و ارزش اطلاعات به چگونگي مرتبط نمودن آن با ساير اطلاعات بستگي دارد. دانش جديد با تركيب اطلاعات، خواه با كنار هم قرار دادن  اطلاعات موجود، يا با افزودن اطلاعات جديد به اطلاعات موجود حاصل مي گردد. اگر من بيشتر از سايرين دريافته ام ، بخاطر اين است كه بر دوشهاي غول پيكران ايستاده ام. اطلاعات خارجي به يقين هميشه در حوزه كتابداران بوده است نتيجه موقعيت مهم بالقوه اي براي رشته كتابداري و خدمات اطلاع رساني است. در

مقايسه با موقعيت هاي كاملا از دست رفته مرحله سوم، براي جامعه مديريت دانش ناآگاه ماندن از اينكه اطلاعات خارجي هميشه در حوزه كتابداران بوده است، بسيار نا گوارترخواهد بود. درمقابل اين خطروجود دارد كه جامعه سازماني پديده گوگل(Google phenomenon) را اينگونه دريابند كه كاملا ميتواند از هر فرد براي خودش كتابداري بسازد و اينكه در دنياي اطلاعات پيوسته، دسترسي به اطلاعات خارجي بقدري آسان است كه جامعه استفاده كننده مديريت دانش مي تواند به كلي كتابخانه سنتي را ناديده بگيرد.پي آمد اين گسترشها اين است كه جامعه كتابداري لزوما بايد فعالانه جايگاه خود را در جامعه مديريت دانش، بالاخص در دنياي سازماني ترفيع بخشد. ما ميتوانيم از اين فرصت سود جوئيم ،اگر فقط قدم اول را در ورود به طراحي و بكارگيري سيستمهاي مديريت دانش برداريم. خصوصا در اين دنياي رو به  رشد بين المللي شده، كه خدمات پايه كتابخانه اي بطور روز افزوني از بيرون تامين ميشود، در طراحي سيستمهاي اطلاعاتي ، بويژه سيستمهاي مديريت دانش است كه كتابداران مي توانند عمده ترين ارزش افزوده را ببار بياورند. در دنيائي كه استفاده كننده بطور روز افزوني جستجوي اطلاعات را خود انجام مي دهد، بيشترين سهم كتابداران بايد در طراحي، ساختار بندي و روز آمد كردن و نگهداري سيستمها باشد. دراينجاست كه دانش كتابداران در باب اطلاعات خارجي موجود و نحوه ساختار بندي آن به بهترين وجه و نيز چگونگي طراحي و ايجاد دروازه هاي سازماني به كارآمدترين وجه ممكن استفاده كننده را به بهترين منابع اطلاعات خارجي هدايت خواهد نمود. خط پايان: متخصصان كتابداري و اطلاع رساني مي توانند از شناخت فزاينده اهميت

اطلاعات خارجي بعنوان كارت ورودشان به اين نقش مهم و سرنوشت ساز در طراحي سيستم مديريت دانش استفاده كنند.

References

  پانوشتها:

[1] اين مقاله ترجمه ايست از:

Koenig, M. E. D. (2005). "KM moves beyond the organization: the opportunity for librarians." Information Services Uses 25: 87- 93.

[2] The annual Conference Board Conference on Knowledge Management and Organizational Learning

*لينك: http://www.irandoc.ac.ir/data/e_j/vol5/sarfzadeh_hazeri.htm

سازماندهي دانش

سازماندهي دانش ... knowledge organizing سازماندهي دانش عبارت است از توصيف و سازماندهي محتوا، ويژگي ها، و اهداف اسناد سازماندهي دانش عبارت است از توصيف و سازماندهي محتوا، ويژگي ها، و اهداف اسناد به گونه اي كه براي كساني كه در جست وجوي اين اسناد يا پيام هاي نهفته در آنها هستند، دسترس پذير شوند. سازماندهي دانش، همه انواع و شيوه هاي نمايه سازي، چكيده و چكيده نويسي، رده بندي، گسترش ها در ايران، فهرستنويسي، مديريت مدارك، كتابشناسي، و ايجاد پايگاه هاي اطلاعاتي متني و كتابشناختي براي بازيابي اطلاعات را دربر مي گيرد. پيام ها از طريق خلق متون ارائه مي شوند. منظور از متن، مجموعه سازمان يافته اي از علائم است كه با به كارگيري نظام هاي ويژه به منظور ارائه زبان، موسيقي، تصاوير، پديده هاي علمي و رياضي، رقص، و بسياري ديگر از اشكال هنر و ارتباطات ايجاد مي شوند. متون، گونه هاي مختلف دارند و در رسانه هاي گوناگون ثبت و ضبط مي شوند. تلفيق متن (كه ارائه دهنده پيام است) به همراه رسانه آن يك سند را تشكيل مي دهد. از اين رو، سند (يعني پيام ارائه شده در يك متن مضبوط در يك رسانه) محور توجه بيشتر نظام هاي سازماندهي دانش براي بازيابي اطلاعات است. مقرّ دانش، ذهن انسان است. انسان ها آموخته اند كه چگونه دانش را در قالب پيام هاي ثبت شده در اسناد ارائه كنند. از اين طريق است

كه ما سعي مي كنيم به منظور آگاه كردن ديگران از طريق تدارك اطلاعات بالقوه، اجزا و وجوهي از دانش خود را به ديگران منتقل سازيم. در بستر علوم كتابداري و اطلاع رساني، سازماندهي دانش (كه اغلب سازماندهي اطلاعات ناميده مي شود) عبارت است از سازماندهي پيام هايي كه به شكل سند درآمده اند و دانش يا اطلاعات در آنها ارائه شده است. سازماندهي دانش در داخل ذهن يا مغز، محور توجه اصلي روان شناسي شناختي و علوم شناختي است. اين مقاله به رويه هاي اصلي سازماندهي دانش در كتابداري و اطلاع رساني شامل نمايه سازي، فهرستنويسي، و رده بندي كه كنترل واژگان و توصيف سند و محتوا را دربر مي گيرند و نيز به شيوه هاي انجام اين اعمال شامل شيوه هاي خودكار و شيوه هاي ذهني مي پردازد. سپس توجه خود را به محصولات سازماندهي دانش يعني فهرست ها، نمايه ها، و پايگاه هاي اطلاعاتي معطوف مي كند و به بررسي ويژگي هاي اصلي آنها مي پردازد كه عبارتند از: دامنه و حوزه، رسانه پايگاه هاي اطلاعاتي، سندها، مبناي تحليل، جامعيت نمايه سازي، روش نمايه سازي، نحو در نمايه و جست وجو، اخص گرايي واژگان، مديريت واژگان، جانشين سند، نمايش سند، و نمايش نمايه. نقش سازماندهي دانش در كتابداري و اطلاع رساني. اگر كاركرد اصلي كتابداري، تدارك اطلاعات برحسب تقاضا يا بر اساس پيش بيني تقاضا و به منظور بر آوردن نياز باشد، و اگر مطالعه بازيابي اطلاعات هم حيطه اصلي اطلاع رساني باشد، پس دغدغه اصلي دو حوزه كتابداري و اطلاع رساني، و سازماندهي دانش به منظور تسهيل بازيابي و دسترسي به اطلاعات خواهد بود. سازماندهي دانش خدمت بنيادين كتابداري و اطلاع رساني به جامعه است و تاريخ آن به قدمت تاريخ نگارش و ظهور نخستين سندهاست. نمايه سازي، فهرستنويسي، و رده بندي. نمايه سازي، فهرستنويسي، و رده بندي سه شيوه

براي سازماندهي دانش هستند كه اغلب با هم اشتباه گرفته مي شوند. نمايه سازي شامل شيوه هاي تدارك دسترسي به مجموعه اسناد، اسناد منفرد، و بخش هاي اسناد، بدون توجه به محل نگهداري آنهاست. فهرستنويسي، نمايه سازي مدارك يك مجموعه خاص است. رده بندي عبارت است از تنظيم و آرايش شناسه ها و مقوله هاي نمايه يا فهرست، برحسب ارتباط ميان آنها، بر خلاف آرايش الفبايي يا عددي مبتني برحروف و علائم واژه هاي شناسه هاست. مقوله هاي رده بندي را مي توان برحسب روابط سلسله مراتبي عام __ خاص يا كل __ جزء؛ روابط زماني؛ روابط مربوط به عمل، مُجري عمل و يا هدف عمل؛ روابط ميان رشته هاي علمي؛ اهداف و روش هاي مطالعه؛ و ديگر روابط مشابه مرتب كرد. از آنجا كه فهرستنويسي و رده بندي به نمايه سازي وابسته اند و در حقيقت معرف مصاديق نمايه سازي هستند، پس نمايه سازي روش بنيادين سازماندهي دانش محسوب مي شود. از اين رو، اين مقاله به انواع و ويژگي هاي نمايه و نمايه سازي توجه بيشتري معطوف خواهد داشت. توصيف سند. نمايه سازي هميشه مستلزم توصيف سند، اسناد يا مجموعه اسنادي است كه حاوي پيام ها هستند، مگر اينكه سند يا مجموعه اسناد، همانند نمايه انتهاي كتاب، خود پيدا باشد[2] . توصيف سند معمولا مستلزم ذكر نام پديدآورنده پيام و متن آن؛ نام اطلاق شده به متن، نسخه متن؛ نام ناشر و توزيع كننده و يا سازنده سند؛ اندازه، شكل، تركيب بندي، و رسانه سند؛ و ديگر ويژگي هاي مشابه قابل ذكر است. متون راهنما و دستورالعمل هاي بسيار زيادي درباره توصيف اسناد وجود دارد كه به ويژه در قوانين فهرستنويسي مثل قوانين فهرستنويسي انگلو امريكن، و در راهنماهاي كتابنامه نويسي تجلي يافته اند(3). به زعم وليس كه او نيز به نوبه خود متكي بر اثر ويلسون است،

هيچ مشكل نظري عمده اي در توصيف اسناد وجود ندارد (41: 41-50؛42). مي دانيم كه چگونه اين كار را انجام دهيم و راهنماهاي كافي براي صحيح انجام دادن آن را در اختيار داريم، اما اين بدان معنا نيست كه توصيف اسناد كار ساده اي است، چرا كه اسناد اشكال، اندازه ها، رسانه ها، تركيب بندي ها، ناشران، و توليدكنندگان متنوع دارند و در عين حال استانداردها براي اين موارد اندك است. با ورود مدارك الكترونيكي و اينترنت، تعريف و توصيف مدارك دچار اختلال شده و اين امر سزاوار توجه جدي جامعه كتابداري و اطلاع رساني است. سرشناسه. يكي از اصطلاحات در فهرستنويسي كتابخانه كه بسيار غلط انداز است و بسيار بد تعبير شده، واژه "شناسه اصلي" يا "سرشناسه" است. اين كژ فهمي ريشه در همبستگي پيشين اين اصطلاح با فهرست هاي چاپي دارد كه در آنها يك شناسه اصلي كامل به همراه چندين شناسه ثانوي مختصر وجود داشت كه به شناسه كامل ارجاع مي دادند. اطلاعات كتابشناختي كامل زير سرشناسه اصلي قرار مي گرفت. اما هدف اساسي و هميشگي سرشناسه اصلي عرضه كامل اطلاعات نبوده است. فهرست هاي برگه اي كتابخانه از نيمه دوم قرن نوزدهم، ذيل همه شناسه ها، اطلاعات كتابشناختي ارائه داده اند. هدف سرشناسه تهيه عنوان متحدالشكل استاندارد (عنوان قراردادي) و توصيف معيني از يك پيام است، به طوري كه آن را از گونه ها و انواع تجسمات ديگر آن پيام متمايز كند. هدف اين توصيف آن است كه به ما اجازه دهد تمامي صورت هاي تجلي يك پيام واحد را، صرف نظر از عناوين متفاوتي كه ممكن است به آن اطلاق شده باشد، در كنار هم گردآوريم. نمايشنامه هاي شكسپير، قطع نظر از اسامي آنها در زبان هاي مختلف، در زبان انگليسي نيز

تحت عناوين مختلف ظاهر مي شوند. اين تجليات مختلف از يك پيام واحد در نمايه يا فهرست پراكنده مي شوند، مگر اينكه سرشناسه اصلي از خود پيام يك توصيف واحد ارائه كند. كساني كه معتقدند در محيط الكترونيك نيازي به سرشناسه اصلي نيست، در حقيقت يا به كاركرد سرشناسه واقف نيستند و يا اعتقادي به اين ندارند كه قابليت گردآوردن همه صورت هاي تجلي يك پيام واحد در كنار هم (كه هدف سنتي فهرست هاي كتابخانه اي است) هنوز هم ارزشمند است. توصيف محتوا. توصيف محتوا، مفهوم، هدف، و ويژگي هاي پيام كه بازنمودكنندگان دانش موجود در اسناد هستند، بسيار مشكل تر از توصيف خود سند است. زماني كه مدارك حاضر از قبل شناخته شده نباشند، نوعي نمايه سازي موضوعي، فهرستنويسي موضوعي، يا رده بندي براي سازماندهي پيام هاي درون آن و دسترس پذير كردن آنها لازم است. برخلاف توصيف ظاهري، در مورد چگونگي توصيف محتوا در ميان بخش اعظم جامعه كتابداري و اطلاع رساني هيچ اجماعي وجود ندارد و بسياري از روش ها در اين زمينه با هم رقابت كرده يا يكديگر را كامل مي كنند. اين مسئله، حوزه اصلي تحقيق در علم اطلاع رساني است و اغلب به عنوان "بازيابي اطلاعات" به آن اشاره مي شود. باقيمانده اين مقاله نيز بيشتر به توصيف محتوا مي پردازد. كنترل واژگان. پس از اينكه اسناد و محتواي آنها توصيف شد، اين توصيف ها بايد در قالب واژه هايي بيان شوند كه با واژه هاي پرسش كاوشگر منطبق باشد. اين امر مستلزم نوعي كنترل يا مديريت واژگان است. در رويكرد سنتي اين كار مستلزم به كارگيري مجموعه محدودي از واژه ها همراه با تهيه موردي ارجاعات متقابل از واژه هاي جانشين بوده است. اين شيوه براي همه وجوه نمايه سازي از جمله

اسامي نويسنده و افراد ديگر (بلر، اريك، نگاه كنيد ارول، جورج)، عناوين پيام ها (تاريخ مصيبت هملت، شاهزاده دانماركي، نگاه كنيد به هملت)، نام موضوعات (انفورماتيك نگاه كنيد به اطلاع رساني)، و ويژگي هايي همانند سطح فكري (ادبيات نوجوانان نگاه كنيد به ادبيات كودكان) به كار رفته است. اسامي اشخاص و پيام ها طبق روال سنتي بر اساس قواعد دقيق، نظير قوانين فهرستنويسي انگلو امريكن استاندارد مي شوند(3). موضوعات و جنبه هاي خاص نيز طي قرن گذشته با ايجاد فهرست هاي مفصل سرعنوان هاي مصوب، مثل >سرعنوان هاي موضوعي كتابخانه كنگره< استاندارد شده اند (28). در دهه هاي آخر قرن بيستم، به منظور استانداردسازي اصطلاحات نمايه سازي در بسياري از رشته ها و حوزه هاي موضوعي، اصطلاحنامه هاي بسياري براي بازيابي اطلاعات با تأكيد بر واژه هاي تك مفهومي، به جاي سرعنوان هاي موضوعي مركب، ايجاد شده اند. پژوهش ها در حوزه هاي روان شناسي و اطلاع رساني بارها نشان داده است كه استفاده انسان از زبان براي جست وجوي اطلاعات بسيار تغييرپذير است 8: 116-132). اين مسئله هم در مورد جست وجوگر و هم در مورد نمايه ساز صدق مي كند (35: 161-216). پژوهش هاي متعدد نشان داده كه نمايه سازها و جست وجوگران بر سر 25 درصد از واژه ها توافق دارند. بخش اعظم اين تغييرپذيري به خاطر اختلاف در انتخاب واژه ها و بقيه به خاطر اختلاف در درك يا مفهوم سازي موضوعات يا ويژگي هاست (20: 423-430). فورناس و همكارانش معتقدند يك نظام خوب بازيابي اطلاعات براي سازگاري با 80 درصد گزاره هايي كه كاربران براي كاوش ارائه مي كنند، نيازمند تدارك 15 شيوه براي بيان يك موضوع يا ويژگي است (16: 964-971). با استفاده روزافزون از فنون نمايه سازي خودكار و افزايش نياز به كاوش در پايگاه هاي اطلاعاتي متعدد كه حتي واژگان كنترل شده آنها نيز مي تواند بي نهايت گوناگون

باشد، دانشمندان علم اطلاع رساني دست به آزمايش استفاده از اصطلاحنامه هاي كاوش[3] (در مقابل اصطلاحنامه هاي نمايه سازي) زده اند. اصطلاحنامه هاي كاوش حاوي صورت اصطلاحات مرجّح، كه نمايه سازها بايد از آنها استفاده كنند، نيستند، بلكه مي كوشند تا كل واژگان يك حوزه موضوعي را ترسيم كنند و تمامي واژگان گوناگون در مورد مفاهيم واحد و واژه هاي مرتبط عام، خاص، و همبسته را به هم پيوند دهند. هدف آنها به جاي محدود يا كنترل كردن واژگان نمايه سازي، تسهيل فرايند كاوش بدون توجه به واژگان نمايه اي است. شيوه هاي خودكار و ذهني. براي توصيف محتوا، ويژگي ها، و كاربردهاي احتمالي پيام ها به منظور بازيابي اطلاعات دو رهيافت بنيادين وجود دارد: تحليل ذهني توسط انسان، و الگوريتم رايانه اي[4] . نمايه سازي توسط انسان را معمولا به اشتباه نمايه سازي دستي مي نامند، اما اين نمايه سازي توسط ذهن انجام مي شود نه دست. اين دو شيوه تحليل پيام، به منظور تقويت يكديگر و رفع متقابل كاستي ها هر روز بيش از پيش با هم تركيب مي شوند. 1. نمايه سازي خودكار. نمايه سازي خودكار، تقريبآ به صورت انحصاري براي تحليل پيام هاي متون گفتاري به كار رفته است (7: 29-38؛ 34: 97-108). تحقيق براي به كارگيري فنون خودكار در مورد تصاوير نيز مدتي قبل آغاز شده است (14). به استفاده از فنون خودكار براي توصيف سند مثلا در فهرستنويسي توصيفي كه نقطه مقابل توصيف محتوا، جنبه ها، يا كاربردهاي پيام است نيز توجه ناچيزي شده است (23: 263؛ 31: 83-95؛ 40: 67-80). فنون خودكار معمولا به تحليل آماري بسامد لغات در متن متكي هستند. بيشتر مواقع براي جدا كردن ريشه لغات روش هايي به اين شيوه ابتدايي اضافه مي شود. گاه از تجزيه و تحليل نحوي نيز براي تشخيص عبارت هايي كه بايد به صورت يك

واحد با آنها برخورد شود، استفاده مي شود. از طريق تطبيق لغات يا عبارات با اصطلاحنامه هاي جامع به منظور تثبيت اصطلاحات متحدالشكل و پيوند واژه هاي مرتبط، مي توان وجوه معناشناختي را نيز به نمايه سازي خودكار افزود. از همايندي[5] يا با هم آمدن لغات، اصطلاحات، عبارات، و استنادهاي كتابشناختي مي توان براي يافتن اسناد مرتبط بهره برد. در واژه نامه تعاملي همبسته[6] ، هر اصطلاح را برحسب ميزان همبستگي آن با ديگر اصطلاح هاي متن بازيابي شده يااصطلاح هايي كه توسط نمايه ساز به آن منتسب شده، مرتبه بندي مي كنند (12: 105-109). اين كار براي آن صورت مي گيرد كه از لحاظ همايندي اصطلاح هايي كه بيشترين ربط را به يكديگر دارند، اول عرضه شوند. به طور مثال طبق اين رويه در حوزه پزشكي، واژه هايي مثل "پس تولدي"، "بارداري" و "جنين" به عنوان مرتبط ترين واژه ها با واژه هاي كاوش "پيش تولدي" و "مسموميت حاملگي" ارائه مي شوند. همايندي استنادهاي كتابشناختي، پايه و اساس نمايه هاي استنادي است كه به كاوشگران كمك مي كند تا به رديابي نويسندگان و اسنادي بپردازند كه به آثار پيشين استناد كرده اند. از اشتراك مآخذ[7] مي توان براي دسته بندي گروه هاي اسناد با استنادهاي يكسان استفاده كرد (22: 10-25). از اشتراك متن[8] براي شناسايي دسته هايي از اسناد جديد كه همراه با هم مورد استناد قرار مي گيرند، استفاده مي شود. اين شيوه مي تواند براي شناسايي الگوهاي پژوهشي در حال ظهور به كار آيد(36: 265- 269). تحليل معنايي نهفته[9] ، نمونه اي از شيوه هاي پيشرفته نمايه سازي خودكار است. در اين شيوه پيام ها توصيف مي شوند، اما نه به اتكاي وجود واژه هاي منفرد كه حتي در بحث از موضوع واحد مي توانند بسيار متفاوت باشند؛ بلكه برمبناي دسته هاي واژه هايي كه از طريق تحليل آماري بسامد آنها در متون متعدد، به عنوان واژه هاي

دقيقآ مرتبط شناخته شده اند. تحليل معنايي نهفته سعي دارد تا با استفاده از اين خوشه هاي واژه ها كه نسبت به واژه هاي منفرد ثبات بيشتري دارند، بر دشواري ناشي از به كارگرفتن واژه هاي گوناگون در متون هم موضوع فائق آيد (10: 391-407). برخي از پيشرفته ترين شيوه هاي بازنمايشي و سازماندهي دانش را مي توان در نظام هاي خبره[10] جست وجو كرد. اهميت نظام هاي خبره __ كه بر پژوهش در حوزه هاي هوش مصنوعي و پردازش زبان طبيعي مبتني هستند __ براي پشتيباني فرايند تصميم گيري اطلاعات مديريتي، تشخيص پزشكي، نظام هاي اطلاعات جغرافيايي، فضايي، و نظاير آن روز به روز بيشتر مي شود (17: 639-717). برخلاف نظام هاي بازيابي اطلاعات، كه به بازيابي متون موجود مي پردازند، نظام هاي خبره به خلق متون جديد با استفاده از شيوه هايي مي پردازند كه استنتاج را ميسر و كنترل بازنمودهاي دانش به منظور ارائه پاسخ به مسائل را ممكن مي سازند. براي انجام چنين عملياتي، دانش تخصصي در قالب قواعد، چارچوب ها، رده ها، سلسله مراتب ها، خصيصه ها، گزاره ها، حدود و رويه ها، يقينيات، فواصل احتمالي، و متغيرهاي مبهم ارائه مي شود (18: 27-39). 2. نمايه سازي ذهني توسط انسان. توصيف فرايند نمايه سازي توسط انسان بسيار مشكل است. روالي كه انسان براي درك و شناسايي موضوعات، ويژگي هاي مهم و معني دار، و كاربردهاي احتمالي متون نوشتاري، تصاوير يا ديگر انواع پيام ها به كار مي گيرد؛ ريشه در فرايندهاي ادراكي ذهن و مغز دارند. اين فرايندها هنوز به خوبي فهم نشده اند و مركز توجه حوزه هايي نظير روان شناسي شناختي، علوم شناختي، و هوش مصنوعي هستند. مي دانيم كه نمايه سازي توسط انسان حداقل دو مرحله عمده دارد: 1) شناسايي موضوع، جنبه ها يا كاربردها؛ و 2) توصيف اين موضوعات در قالب واژه هاي مناسب براي بازيابي. همچنين مي دانيم كه نمايه سازها، خواه متخصص

و با تجربه و خواه مبتدي و بي تجربه، نمايه سازي را با شيوه هاي بسيار گوناگون اجرا مي كنند (25). استفاده از واژگان كنترل شده تنها كمي از اين تنوع و تغييرپذيري مي كاهد. رابرت فوگمن مدعي است كه با استفاده روزافزون از راهنماها و قوانين سفت و سخت براي تعيين موضوعات و ويژگي ها و كاربردها، و نيز براي تعيين و تخصيص واژه ها، مي توان چندگانگي نمايه سازي را تا حد زيادي كاهش داد، اما اين ادعا هنوز در عمل ثابت نشده است (15). فنون نمايه سازي به كمك رايانه. نظام هاي سازماندهي دانش روز به روز بيشتر از مزيت هر دو شيوه نمايه سازي خودكار و نمايه سازي توسط انسان بهره مي برند. گرايش نمايه سازي خودكار به سمت جامعيت[11] بيشتر و برخورداري از اصطلاحات اخص تر است (جامعيت و اخصيت بزودي تشريح مي شود)، اما گرايش نمايه سازي توسط انسان به گزينشي تر بودن و استفاده بيشتر از اصطلاحات عام تر و اغلب يكدست تر است. زماني كه موضوع يا ويژگي يا كاربرد مورد نظر به صراحت در متن مورد بحث قرار نگيرد، شيوه نمايه سازي توسط انسان مي تواند در شناسايي پيام هاي مورد توجه مراجعان، موفق تر عمل كند. اما حتي زماني كه از نمايه سازي خودكار اجتناب مي شود، فنون رايانه اي به منظور تسهيل نمايه سازي توسط انسان بيشتر و بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرند. نرم افزارهاي نمايه سازي. نرم افزارهاي نمايه سازي به صورت گسترده در نمايه سازي توسط انسان به كار مي روند، اما نه براي تحليل متن، بلكه براي تهيه انواع ابزارها و فنون كه به شخص نمايه ساز در اجراي وظايف عادي كمك مي كنند؛ نظير تركيب بندي و مرتب كردن مداخل، ايجاد و اصلاح ارجاعات متقابل، و كپي گرفتن از شناسه هايي كه قبلا تعيين شده اند (13). اين برنامه ها مستقل و خودكفا هستند

و نبايد آنها را با برنامه هاي موسوم به "واحدهاي نمايه سازي"[12] كه به عنوان يك جزء در بيشتر برنامه هاي واژه پرداز وجود دارند، يكي دانست. واحدهاي نمايه سازي كه معمولا برنامه هاي نمايه سازي "تعبيه شده"[13] ناميده مي شوند، به نويسنده امكان مي دهند كه واژه ها را براي نمايه سازي از درون متن برگزينند، يا واژه ها و عبارات ديگري را وارد كنند، بعد مي توان اين واژه ها و عبارات را در يك نمايه گردآوري كرد. تاكنون هنگام نياز به ويرايش شناسه ها، به ويژه براي افزودن شناسه هاي فرعي متكي بر متن، استفاده از اين برنامه ها مشكل بوده است (32). الگوريتم هاي نمايه سازي رشته اي[14] . يكي از قديمي ترين كاربردهاي رايانه براي نمايه سازي، خلق الگوريتم هايي براي ايجاد مدخل هاي مركب با استفاده از يك گروه يا يك رشته از واژه هاي همبسته با متن بود كه هر يك از آنها با يك واژه متفاوت آغاز مي شدند (9). نظام نمايه سازي پرسي[15] يا نظام نمايه سازي با حفظ بافت، كه زير نظر درك آوستين* براي كتابشناسي ملي بريتانيا ايجاد شد، نمونه اي قديمي و بسيار تأثيرگذار از اين نوع نمايه سازي است (5). از الگوريتم هاي رشته اي براي خلق قديمي ترين نمايه هاي خودكار يعني كوويك[16] (كليد واژه درون متن)،كووُك[17] (كليد واژه خارج از متن)، و كواك[18] (كليد واژه در كنار متن) استفاده شد. توضيحات بيشتر در مورد اين سه نوع نمايه ذيل مبحث "نحو" ارائه خواهد شد. نظام هاي الهام گر مبتني بر چارچوب[19] . يكي از تلاش هاي پيشرفته تر كه به منظور تدارك كمك هاي رايانه اي براي بهبود نمايه سازي توسط انسان صورت گرفته، پروژه مدايندكس[20] كتابخانه ملي پزشكي امريكاست (19: 45-54). در اين پروژه چارچوبي براي نمايه سازي فراهم مي شود كه در قالب آن دسته هاي واژه هاي مرتبط ارائه و پيشنهاد مي شوند. از آنجا كه

واژه ها اغلب درون خوشه ها تعيين و منتسب مي شوند، انتساب يك واژه مي تواند الهام گر و پيشنهاددهنده واژه هاي مرتبط ديگر باشد كه بارها به همراه واژه اول به كار رفته است. اميد است كه اين گونه نظام ها به انجام نمايه سازيِ دقيق تر و همگون تر كمك كند. فهرست ها، نمايه ها، و پايگاه هاي اطلاعاتي. محصول سازماندهي دانش به صورت فهرست ها، نمايه ها، كتابشناسي ها، دايره المعارف ها، دستنامه ها، و حتي نمايه هاي انتهاي كتاب براي رساله هاي تك نگاشت و هر آنچه كه بتوان آن را با عنوان "پايگاه بازيابي اطلاعات" گنجاند، ارائه مي شود. گاهي اينها را پايگاه هاي اطلاعات متني[21] يا پايگاه متون[22] مي نامند. اما در اين مورد، كلمه متن حاكي از هر نوع مجموعه سازمان يافته از علائم است كه براي انتقال يك پيام (بصري، صوتي، كلامي) از آن استفاده مي شود و نه صرفآ متون نوشتاري. همچنين اين تصور درباره پايگاه بازيابي اطلاعات به هيچ رسانه خاصي محدود نمي شود و همه نوع پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي و الكترونيكي را دربر مي گيرد. پايگاه هاي بازيابي اطلاعات، از جمله اجزا و رويه هاي دسترس پذير كردن آنها براي كاربران، نظام هايي هستند كه محصول سازماندهي دانش از طريق آنها به افرادي كه خواهان جست وجوي اسناد يا اطلاعات هستند، ارائه مي شود. درست همان گونه كه ابزارها و ماشين ها را مي توان صورت توسعه يافته عضلات انسان تلقي كرد كه ما را قادر مي سازند با توان بسيار بيشتر به كارهاي خويش بپردازيم، پايگاه هاي بازيابي اطلاعات را نيز مي توان صورت توسعه يافته ذهن، به ويژه حافظه و فنون ذهني، براي بازيابي اطلاعات تلقي كرد (2: 287-323). پس، فهرست ها، نمايه ها، و پايگاه هاي اطلاعاتي، ابزارهايي مصنوعي هستند كه ما آنها را براي افزايش قدرت سازماندهي ذهن خلق كرده ايم. بخش باقيمانده اين مقاله به بحث درباره ويژگي

اين پايگاه هاي بازيابي اطلاعات مي پردازد. كاربران با تجربه و خبره مي خواهند بدانند هر يك از ويژگي هاي زير در مورد اين پايگاه ها چگونه به كار مي رود. پايگاه هاي اطلاعاتي بايد اين اطلاعات را در دسترس كاربران علاقه مند قرار دهند. دامنه[23] و قلمرو[24] . هزاران پايگاه بازيابي اطلاعات براي كاوش در دسترس قرار دارند. گام اول در هر كاوش مؤثر، گزينش پايگاه يا پايگاه هاي اطلاعاتي مناسب است. توصيف صريح و موجز دامنه و قلمرو پايگاه مي تواند به اين فرايند گزينش ابتدايي كمك كند. دامنه، به ويژگي هاي اسنادي مربوط مي شود كه تحت پوشش يك پايگاه اطلاعاتي قرار مي گيرند. قلمرو، به خصوصيات منابع اطلاعات درباره اين اسناد اشاره دارد؛ از جمله محدوده جغرافيايي تحت پوششي كه اين اسناد به آنجا تعلق دارند (6: 7-26). دامنه موضوعي. ارائه تعريف درست درباره دامنه موضوعي براي استفاده كننده، مشخص مي كند چه مقوله هاي موضوعي، با چه ويژگي ها و كاربردهايي نمايه شده اند و تلويحآ مشخص مي كند كه پايگاه مورد نظر براي چه سؤالات و كاوش هايي مناسب است. براي بيان دامنه موضوعي، تنها ذكر نام حوزه هاي موضوعي كلي نظير پزشكي كافي نيست. چنين توصيف گل وگشادي نمي تواند به كاربر بالقوه[25] پاسخ دهد كه آيا پايگاه اطلاعاتي مي تواند پاسخگوي سؤالات وي درباره درمان ها يا داروها، انواع كاركنان حوزه پزشكي، پزشكان خاص، انواع مؤسسات پزشكي و يا اقتصاد بيمه بهداشتي باشد يا خير. بيان دقيق دامنه موضوعي، شامل فهرستي از مقوله هاي موضوعي، ويژگي ها، و كاربردهاي نمايه است. همين فهرست مي تواند به عنوان راهنما، نمايه سازان را براي تعيين موضوعات بالقوه مهم براي كاربران، كمك كند. چنين فهرست هايي همچنين مي توانند به تبليغ و ترويج نمايه سازي بيانجامد كه به جاي توجه صرف به محتواي سند مي كوشد پاسخگوي

علايق خاص كاربران نيز باشد. سورگل اين گونه نمايه سازي را نقطه مقابل نمايه سازي سند _ محور[26] يا هويت _ محور[27] مي شمارد و به آن نمايه سازي تقاضا _ محور[28] مي گويد. وي مثالي از يك سند در موضوع "درصد فرزندان خانواده هاي كارگر كه به دانشگاه راه يافته اند" ارائه مي كند. در نمايه سازي تقاضا - محور مي توان از اصطلاحاتي نظير "حركت اجتماعي بين نسلي" نيز براي وصف موضوع اين سند استفاده كرد، حتي اگر اين موضوع به صورت مستقيم در آن مورد بحث قرار نگرفته باشد (37). نمونه هايي از مقوله هاي دامنه موضوعي عبارتند از: پديده هاي عيني مثل اشخاص (افراد يا گروه ها)، نهادها، مصنوعات، و اشياء طبيعي؛ پديده هاي انتزاعي، مثل نظام هاي اعتقادي، رشته ها، نظريه ها، فرضيه ها؛ پديده هاي خيالي، مثل شخصيت هاي داستاني و جانوران افسانه اي؛ ويژگي ها و خصيصه ها؛ مواد خام يا عناصر سازنده؛ اعمال؛ فرايندها؛ رهيافت هاي روش شناختي؛ وقايع و شرايط؛ مكان ها يا محيط ها؛ زمان ها و دوره هاي تاريخي؛ و قالب ها و انواع داده ها يا متن ها. فهرست دامنه موضوعي در مورد حوزه هاي محدودتر بايد اخص باشد، به طور مثال در مورد ادبيات بايد مقوله هاي موضوعي و ويژگي هايي را در نمايه گنجاند كه عبارتند از: افراد (از جمله نويسندگان و منتقدان)، آثار ادبي، گروه هاي انساني، نهضت ها، زبان ها، مكان ها، گونه هاي ادبي، رسانه هاي نمايشي، ويژگي هاي سبكي و ساختاري، مضامين، منابع، تأثيرات، فرايندها، رهيافت هاي روش شناختي، نظريه ها، و ابزارها (30). دامنه سندي[29] . در حالي كه عرصه موضوعي به تعريف موضوعات، وجوه، و كاربردهاي اسنادي كه بايد نمايه شوند مي پردازد؛ دامنه سندي، ويژگي هاي اسنادي را تعيين مي كند كه در پايگاه اطلاعاتي پذيرفته شده اند. اين ويژگي ها بسته به نوع رسانه متفاوت خواهند بود. در مورد اسناد چاپي كاغذي، اين ويژگي ها شامل قطع، نوع،

دوره انتشار (تك نگاشت و انواع پيايندها)، سطح يا مخاطبان، نظام زباني يا ساير نظام هاي متني، محل نشر، تاريخ نشر يا تاريخ اضافه شدن به مجموعه، مي شود. مي توان دامنه سندي يك پايگاه اطلاعاتي را به راحتي با تهيه صورت اسامي اسناد نمايه شده توصيف كرد. در مورد پايگاه مقالات نشريات اين كار را مي توان با تهيه فهرستي از نشريات نمايه شده انجام داد. نمايه هاي انتهاي كتب نيز در اين مقوله جاي مي گيرند، چرا كه دامنه سندي آنها مشهود است. ديگر معيارهاي سندي شامل اموري نظير كيفيت پايگاه يا مناسب بودن آن براي مراجعان خاص يا اهداف ويژه مي شود. اين ملاحظات را بايد تا آنجا كه ممكن است، برشمرد. قلمرو. قلمرو، اشاره به محدوده اي دارد كه داده هاي مربوط به اسنادِ نمايه شده در پايگاه اطلاعاتي در آن گردآوري مي شود. نخستين سؤال در اين مورد آن است كه آيا داده هاي پايگاه اطلاعاتي از منابع رديف اول گرد آمده است؟ برخلاف منابع رديف دوم كه داده هاي مربوط به اسناد در آنها از منابع ديگري نظير نمايه نامه ها و چكيده نامه ها، فهرست هاي كتابخانه اي يا آگهي هاي ناشران گردآوري مي شوند، در پايگاه هاي ديگر، اين داده ها، بر پايه بررسي و تجزيه و تحليل مستقيم توصيف و نمايه مي شوند. دومين وجه قلمرو، محدوده جغرافيايي تحت پوشش پايگاه است كه اسناد در محدوده دامنه سندي و موضوعي معيني از آن گردآوري مي شوند. يك پايگاه اطلاعاتي كه تنها به اسناد موجود در يك مجموعه خاص محدود مي شود، بسيار متفاوت با پايگاهي است كه اسناد موجود در پژوهش هاي جامع در سراسر جهان را تحت پوشش دارد. فهرست، مشخصآ نوعي پايگاه اطلاعاتي است كه قلمرو آن به يك مجموعه واحد

يا در مورد فهرستگان مشترك به چند مجموعه محدود مي شود. ممكن است به نظر برسد كه مسئله دامنه موضوعي و سندي در مورد فهرست ها صدق نمي كند، اما اين تصور نادرست است چرا كه به ندرت مي توان فهرستي يافت كه تمامي اسناد يك مجموعه را تحت پوشش قرار دهد. بيشتر مواقع، گروه هاي مختلفي از اسناد مثل اسناد دولتي يا گزارش هاي سالانه تنالگان ها (سازمان ها و شركت ها) و جزوه هاي كوچك از فهرست ها حذف مي شوند. علاوه براين، فهرست ها ضرورتآ هر ويژگي يا موضوعي را نمايه نمي كنند. از اين رو، هر چقدر قلمرو نمايه سازي موضوعي را با صراحت بيشتري مشخص كنيم، كاربران راحت تر مي توانند تشخيص دهند كه آيا فهرست، مناسب جست وجوي آنان هست يا خير. رسانه پايگاه اطلاعاتي. رسانه پايگاه اطلاعاتي گزينه هاي بسياري را مجاز يا ممكن مي كند. رسانه هاي اصلي عبارتند از: چاپ كاغذي مثل برگه دان ها، و الكترونيكي مثل پايگاه هاي اطلاعاتي پيوسته، لوح هاي فشرده و مجموعه رو به رشد چندرسانه اي هاي نوري، ديجيتالي، ويدئويي، و نظاير آنها. ريزفيلم ها در گذشته از رسانه هاي مهم پايگاه هاي بازيابي اطلاعات بودند، اما امروزه رسانه هاي الكترونيكي تا حد زيادي جانشين آنها شده اند. پايگاه هاي اطلاعاتي الكترونيكي. رسانه هاي الكترونيكي امكان كاوش الكترونيكي ركوردهاي پايگاه اطلاعاتي را بدون ديدن مدخل هاي نمايه فراهم مي سازند. در اين رسانه ها مي توان واژه ها را در برنامه كاوش وارد كرد، تا بعدآ آن دسته از ركوردهاي اسناد، كه حاوي همه يا برخي واژه هاي كاوش هستند، بازيابي و فهرست شوند. نمايه هايي كه به جاي مشاهده، به صورت الكترونيكي كاوش مي شوند، نمايه هاي غيرنمايشي[30] ناميده مي شوند (4). البته در رسانه هاي الكترونيكي هم مي توان نمايه ها را براي مشاهده و تورّق نمايش داد. مزاياي اصلي پايگاه هاي اطلاعاتي الكترونيكي عبارتند از: قابليت روزآمدسازي سريع تر (به ويژه

در مورد پايگاه هاي اطلاعاتي پيوسته)، كاهش حجم عظيمِ آن به لحاظ فيزيكي و هزينه رو به افزايش توليد آن، افزايش قابل توجه گزينه ها، و انعطاف پذيري كاوش. در حالي كه در پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي، مدخل هاي نمايه ثابت است و شخص تنها مي تواند شناسه هاي از قبل ايجاد شده را در چارچوب و نظمي كه چاپ شده اند، كاوش كند، در نمايه هاي الكترونيكي با بهره گيري از فنون كاوش الكترونيكي امكان جست وجوي هر واژه، يا هر رشته از حروف يا چند كلمه با آرايش هاي متفاوت وجود دارد. از اين رو، واحدهاي جست وجوي ديگر شناسه هاي كامل، از پيش ايجاد شده و مرتب شده نيستند، بلكه كلمات منفرد يا بخش هايي از كلمات هستند كه مي توان آنها را با هر ترتيبي با هم تركيب كرد. علاوه براين، به جاي اينكه تنها واژه ها يا شناسه هايي را كه در يك نمايه قابل جست وجو جاي داده شده اند كاوش كنيم، مي توانيم كل ركوردها و گاه كل متون را مورد كاوش قرار دهيم. پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي. در پايگاه هاي اطلاعاتي كه به صورت رسانه هاي چاپي ارائه مي شوند، نمايه ها بايد نمايش داده شوند، چرا كه تنها از طريق وارسي بصري ترتيب شناسه هاي نمايه است كه كاربر مي تواند به نمايه دست يابد. مزاياي اصلي پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي عبارتند از: قابليت حمل و جابه جايي (با اين فرض كه بيش از اندازه بزرگ و حجيم نباشند)، قابليت جست وجو بدون استفاده از واسطه الكترونيكي، قابليت تفكيك بصري و وضوح بيشتر در چاپ، و امكان طرح هاي بيشتر براي آرايش مدخل ها. به علاوه، درك ساختار و آرايش نمايه هاي چاپي از طريق نگاه كردن به آن براي كاربران آسان تر است، در حالي كه اغلب درك ساختار و محتواي نمايه هاي الكترونيكي، به ويژه

آنهايي كه بدون رؤيت و از طريق الگوريتم هاي الكترونيكي كاوش مي شوند، مشكل است. حتي زماني هم كه نمايه ها در رسانه هاي الكترونيكي به معرض نمايش درمي آيند، دامنه نمايش به ندرت به اندازه دامنه نمايش در پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي خوب طراحي شده، وسيع است. نمايش در رسانه هاي الكترونيكي هر روز ماهرانه تر مي شود و مزاياي آن از جهات مختلف، به ويژه از لحاظ صرفه اقتصادي، بر مزيت هاي رسانه هاي چاپي بيشتر است. با اين همه، احتمالا نياز به پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي خوب طراحي شده نيز هميشه وجود خواهد داشت. واحدهاي سندي. حجم واحد سندي كه براي بازيابي در يك پايگاه داده ها سازماندهي مي شود، حجم واحد بازيابي را تعيين مي كند. اين قضيه يكي از معدود قوانين عِلّي در كتابداري و اطلاع رساني است. حجم واحد سندي، متغير اصلي و زمينه ساز تمايزاتي است كه گاه (به اشتباه) ميان نظام هاي بازيابي "اطلاعات" و نظام هاي بازيابي "سند" يا نظام هاي بازيابي "كتابشناختي" قائل مي شوند. قضيه اين نيست كه آنچه در نظام هاي بازيابي اطلاعات بازيابي مي شود، پاسخ مستقيم به سؤالات است و آنچه در نظام هاي بازيابي سند يا نظام هاي بازيابي كتابشناختي بازيابي مي شود اسناد كامل يا استنادهاي صورت گرفته به اسناد است؛ بلكه تفاوت حقيقي در اندازه واحدهاي سندي است كه تحليل، توصيف، سازماندهي، و بازيابي مي شوند. در همه موارد آنچه كه بازيابي مي شود، اسناد يا بخش هايي از اسناد هستند، چرا كه پيام هميشه بايد در يك رسانه ارائه شود و اين درست همان چيزي است كه سند نام دارد، يعني پيام ثبت شده در رسانه (4). وجه تمايز ميان پايگاه هاي اطلاعاتي تمام متن و مرجع ذيل مبحث "جانشين" تشريح مي شود. حجم واحدهاي سندي مي تواند از اندازه بسيار

كوچك مثل تك گزاره ها، تا بسيار بزرگ مثل متن كامل تك نگاشت ها، پيايندها، دوره هاي كامل نشريات يا حتي مجموعه هاي بزرگ و كتابخانه ها متغير باشد. آنچه تجزيه و تحليل، توصيف، و سازماندهي مي شود، واحد سندي است كه بازيابي شده يا به آن اشاره خواهد شد. به طور سنتي، واحدهاي سندي را در فهرست هاي كتابخانه اي، تمام اسناد؛ و در سرويس هاي نمايه سازي و چكيده نويسي، تمام تك نگاشت ها يا تمام مقالات نشريات تشكيل مي دهند. برخي كتابخانه هاي تخصصي و بسياري از خدمات نمايه سازي و چكيده نويسي، فصل هاي كتاب __ به ويژه در مورد مجموعه مقالات يا خلاصه مذاكرات كنفرانس ها __ را تجزيه و تحليل، توصيف، و سازماندهي مي كنند. در اين گونه موارد، واحد سندي با دامنه سندي پايگاه اطلاعاتي مطابقت دارد. اما ضرورتآ هيچ ارتباطي ميان انواع اسنادي كه به منظور شمول در حوزه سندي تعريف شده اند و واحد سندي كه به منظور تجزيه و تحليل، سازماندهي، و بازيابي مشخص شده است، وجود ندارد. به طور مثال، مقالات نشريات را مي توان به صورت صفحه به صفحه يا بند به بند تجزيه و تحليل كرد و در اين حالت مي توان كاوشگر را به يك صفحه يا پاراگراف خاص هدايت كرد. استفاده از واحدهاي كوچك تر براي تحليل، به مرور در پايگاه هاي اطلاعاتي تمام متن رايج مي شود؛ چون هيچ كس خواهان آن نيست كه متن كامل يك سند را كاوش كند و سپس به متن كامل يا حتي به يك بخش بزرگ از متن ارجاع داده شود. كاوش هاي تمام متن بايد شخص را مستقيمآ به بخشي هدايت كنند كه مرتبط ترين بخش با كاوش است و اين دقيقآ همان چيزي است كه در نظام هاي كارآمدِ بازيابيِ تمام متن روي مي دهد. واحد سندي، هر واحد

از متن است و در مورد متون نوشتاري شامل جمله يا پاراگراف مي شود. نمايه هاي انتهاي كتاب به طور سنتي صفحه را واحد تحليل يا واحد سندي در نظر مي گيرند، طوري كه اين نمايه ها با استفاده از شماره صفحه، كاوشگر را به صفحه ارجاع مي دهند. در راهنماي پيشنهادي استاندارد ملي امريكا براي نمايه ها و ابزارهاي مرتبط با بازيابي اطلاعات كه توسط سازمان استانداردهاي اطلاعاتي ملي (نيسو)[31] امريكا تدوين شده، آمده است كه چنين نمايه هايي بهتر است از واحدهاي طبيعي يا اصلي متن نظير پاراگراف استفاده كنند (4). با توجه به اينكه هر روز كتاب هاي بيشتري به هر دو صورت چاپي و الكترونيكي منتشر مي شوند، اين مسئله حائز اهميت ويژه اي است. در اكثر كتاب ها، صفحه، عنصري از متن نيست، بلكه صرفآ عنصري از رسانه است كه متن در آن ارائه شده است. با انتقال متن كتاب چاپي به رسانه الكترونيكي، صفحات منتقل نمي شوند، مگر اينكه به صورت تصنعي شماره صفحات را به رسانه الكترونيكي تحميل كنيم. مبناي تحليل[32] . زماني كه واحد سندي براي يك نظام خاص سازماندهي دانش تعيين و تثبيت شده باشد، مبناي تحليل درون آن واحد نيز بايد تعيين شود. مبناي تحليل، پاره اي از يك واحد سندي است كه به منظور گنجاندن در نظام سازماندهي مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد و بازيابي برمبناي آن صورت خواهد گرفت. مبناي تحليل مي تواند كاملا مختصر باشد. مثل عنوان يك سند يا يك چكيده؛ يا مي تواند همه سند را به طور كامل دربر گيرد. اندازه مبناي تحليل بايد با جامعيت نمايه سازي متناسب باشد. اگر قرار باشد تنها تعداد كمي واژه به يك سند منتسب يا از آن استخراج شود، مبناي تحليلِ

كوچك، نظير عنوان و / يا چكيده، مي تواند براي بسياري از مقاصد كفايت كند. هر چند اينكه عنوان به تنهايي تا چه حد مي تواند مبناي تحليل مناسبي باشد، بستگي به اين دارد كه چنين عنواني تا چه اندازه چكيده دقيق محتوا، ويژگي ها، و كاربردهاي احتمالي متن باشد. همه ما موارد زيادي را مي شناسيم كه عنوان، فاقد اين ويژگي است. اين گونه عناوين را مي توان با افزودن يك عبارت توضيحي غني ساخت. نمايه سازي جامع تر به مبناي تحليلِ بزرگ تري نياز دارد. در مورد مقالات نشريات، علاوه بر عنوان و چكيده، مقدمه، نتيجه، و يا حتي كل مقاله مي تواند مبنا را تشكيل دهد. نمايه سازي موضوعي فهرست هاي كتابخانه اي از جامعيت كمتري برخوردار است. اين فهرست ها به صورت خلاصه براي توصيف محتوا يا ويژگي هاي يك كتاب تهيه مي شوند. در اغلب موارد، ضرورتي ندارد كه براي اين سطح از نمايه سازي، به مطالعه يا بررسي همه كتاب بپردازيم و در بيشتر موارد فهرست مندرجات و پاراگراف هاي مقدماتي كفايت مي كند. جامعيت. به سطح تفصيلي در توصيف محتوا، معنا، هدف، يا ويژگي هاي يك پيام و متن به منظور بازيابي آن، جامعيت نمايه سازي مي گويند. به بيان كمّي، جامعيت، تعداد واژه هايي است كه از يك متن استخراج شده يا به آن منتسب مي شود. نمايه سازي بسيار گزينشي با جامعيت پايين، مبتني بر آستانه اهميت[33] بسيار بالاست كه از قبل بايد تعيين شده باشد. در نتيجه، مداركي كه بر اساس اين نوع نمايه سازي بازيابي مي شوند، احتمالا با يك جست وجو با استفاده از يكي از واژه هاي نمايه بسيار مرتبط هستند. چرا كه در اين نمايه سازي تنها موضوعات محوري و ويژگي هاي برجسته نمايه مي شوند. بنابراين، حداقل از لحاظ نظري، نمايه سازي با جامعيت پايين

مي تواند به نتايج كاوش بسيار دقيق منجر شود كه بازيابي نامربوط در آن بسيار ناچيز است. از سوي ديگر بسياري از مدارك با موضوعي مطلوب (كه ممكن است براي كسي كه در جست وجوي همه چيز در رابطه با آن موضوع است، مرتبط باشد و به صورت موضوعي فرعي برخورد كرده باشد) بازيابي نخواهد شد. نتيجه اين امر از دست رفتن فراخواني[34] مطلوب است. نمايه سازي با جامعيت بالا، آستانه اهميت كمتري را در اختصاص يك واژه اقتضا مي كند. نمايه سازي با جامعيت بالا به صورت بالقوه منجر به فراخواني بيشتر مي شود. زيرا بيشتر مداركي كه موضوعي خاص در آن بحث شده، بازيابي مي شود. اما فراخواني اسنادي هم كه موضوع مورد نظر را به صورت حاشيه اي مورد بحث قرار داده اند نيز بازيابي مي شوند. كاربراني كه تنها خواستار اسنادي هستند كه به صورت مستقيم به موضوع مورد نظر مربوط مي شوند، ممكن است اسنادي را كه به صورت حاشيه اي به موضوع پرداخته اند، بي ربط بدانند. از اين رو، ممكن است دقت كاوش پايين بيايد. نمايه سازي خودكار، به سطح بسيار بالاي جامعيت گرايش دارد، از اين رو، فراخواني در بازيابي از نمايه هاي خودكار، بالا؛ اما دقت، پايين تر است. يكي از چالش هاي اصلي در نمايه سازي خودكار، پيشبرد شيوه هاي پايين آوردن جامعيت نمايه سازي از طريق تعيين موضوعات محوري يا ويژگي هاي برجسته پيام ها و متون آنها به منظور گزينشي تر كردن نمايه سازي است. نمايه سازي ذهني توسط انسان، گرايش به گزينشي بودن كامل دارد و آستانه اهميت بالا براي موضوعات، ويژگي ها، و كاربردها را در نظر مي گيرد، در نتيجه، جامعيت آن پايين است. به همين دليل بسياري از پايگاه هاي اطلاعاتي، اين دو نوع نمايه سازي را با هم تركيب مي كنند، به صورت تركيبي براي انواع خاصي از كاوش هاي

با دقت بالا، به نمايه سازي توسط انسان؛ و براي انواع به خصوصي از كاوش با فراخواني بالا، به نمايه سازي خودكار و اغلب تمام متن تكيه مي كنند. تأثير جامعيت در خلاء صورت نمي گيرد. اخص گرايي واژگان، نوع نحو، و پيوند دادن واژه ها براي نشان دادن روابط عام، خاص، و ديگر روابط مي تواند اثر بالقوه جامعيت را كاهش يا افزايش دهد. به عنوان مثال واژگان بسيار اخص كه مشخصه نمايه سازي خودكار است، در برخي موارد مي تواند به نتايج كاوش بسيار دقيق منجر شود كه با گرايش عمومي به نمايه سازي با جامعيت بالا در تضاد است. روش نمايه سازي. روش هاي نمايه سازي، شامل تحليل ذهني توسط انسان، تحليل الگوريتمي توسط ماشين، و يا تركيبي از اين دو رويكرد اصلي مي شود كه قبلا مورد بحث قرار گرفتند؛ در اينجا بار ديگر از باب تأكيد ذكر مي شود كه روش نمايه سازي يكي از ويژگي هاي مهم نظام هاي سازماندهي دانش و پايگاه هاي بازيابي اطلاعات را تشكيل مي دهد. نحو[35] . نحو به دستور زبان نمايه سازي و كاوش اشاره دارد، يعني روش تركيب واژه ها در قالب شناسه ها و شناسه هاي فرعي براي مدخل هاي نمايه هاي چاپي و نمايه هاي نمايشي در رسانه هاي الكترونيكي؛ و يا براي خلق گزاره هاي مركب و پيچيده كاوش به منظور كاوش الكترونيكي در نمايه هاي غيرنمايشي. نحو، همچنين فنوني را براي اصلاح واژه ها در كاوش دربر مي گيرد، از جمله ريشه يابي لغات براي برداشتن پسوندها و گاه پيشوندها، به طوري كه لغات با ريشه يكسان در يك محل قرار گيرند، و كوتاه سازي[36] براي حذف حروف خاصي از ابتدا، انتها، و گاه از ميانه كلمات، نظير آنكه اگر علامت سؤال (؟) را نشانه عمل كوتاه سازي بدانيم، از تركيب "نمايه؟" مي توان براي يافتن تمام كلماتي كه

پنج حرف اول آنها "نمايه" است مثل نمايه ها، نمايه ساز، نمايه سازي، و مانند آن استفاده كرد. از فنون نحوي، براي مشخص كردن واژه هايي كه در پاره متن هاي خاص، نظير يك جمله يا پاراگراف، بايد همراه يكديگر ظاهر شوند يا اينكه فاصله آنها نبايد بيش از تعداد خاصي لغت باشد نيز مي توان استفاده كرد. اگر نظام هاي سازماندهي دانش ابزار تركيب و اصلاح واژه ها را فراهم نمي كردند، كاوش اگر ناممكن نبود، بسيار مشكل مي بود. اگر كسي به نقشه هاي مربوط به جنگ هاي شهري امريكا علاقه مند باشد، مجبور است ابتدا همه مدخل هاي مربوط به نقشه ها را بازيابي كند، سپس در ميان آنها به دنبال مدخل هاي مربوط به جنگ هاي شهري بگردد، و سرانجام در ميان مدخل هاي باقيمانده، آنها را كه مرتبط با امريكا هستند جدا كند. انجام اين فرايند بسيار طاقت فرسا در نظام هاي الكترونيكي ميسر است. اما اگر در نمايه هاي چاپي امكان تركيب واژه ها در قالب شناسه ها وجود نداشته باشد، وضع بسيار بد خواهد بود. اگر چنين باشد، شخص بايد همه مدخل هاي مربوط به نقشه را بيابد، سپس به صورت بصري در ميان همه آنها به دنبال ارجاعاتي به امريكا و جنگ هاي شهري آن بگردد. خوشبختانه، همه نظام هاي سازماندهي دانش با هر درجه از اهميت، شيوه هايي براي تركيب و تغيير اصطلاحات فراهم مي كنند. دو رهيافت اساسي براي كاوش الكترونيكي در نمايه هاي غيرنمايشي وجود دارد. تعداد اين رهيافت ها براي نمايه هاي نمايشي بسيار بيشتر است. نحو براي كاوش هاي الكترونيكي. دو شيوه اصلي تركيب واژه ها به منظور كاوش هاي الكترونيكي عبارتند از:1) منطق بولي و 2) بردارهاي واژه اي توزين شده[37] كه گاه مبتني بر نمايه سازي احتمال گرا[38] هستند. هر دو روش را مي توان با فنوني براي كوتاه سازي، ريشه يابي، و تعيين

محل واژه و كلمات مجاور آن تركيب كرد. كاوش با منطق بولي امكان تركيب واژه ها با استفاده از عملگرهاي منطقي "و"، "يا"، و "نه" را فراهم مي سازد. زماني كه دو يا چند واژه با استفاده از "و" تركيب مي شوند، تنها اسنادي بازيابي مي شوند كه تمامي آن واژه ها در نمايه سازي آنها به كار رفته باشند. زماني كه دو يا چند واژه با استفاده از "يا" تركيب مي شوند، هر واحد سندي كه حداقل يكي از آن واژه ها در نمايه سازي آن به كار رفته باشد، بازيابي مي شود. اگر عملگر منطقي "نه" را قبل از يك واژه قرار دهيم، تمامي واحدهاي سندي كه با استفاده از آن واژه نمايه شده اند، از بازيابي كنار گذاشته خواهند شد. كاوش با منطق بولي، پايگاه اطلاعاتي را به دو بخش متقابلا انحصاري تقسيم مي كند: ركوردهايي كه واژه هاي آنان با گزاره كاوش تطبيق مي كند و ركوردهايي كه واژه هايشان تطبيق نمي كند. ركوردهاي بازيابي شده، همگي داراي ارزش و وزن يكسان هستند. براي مرتبه بندي كردن ركوردها بر اساس ربط بالقوه آنها نسبت به گزاره كاوش، روش اساسي وجود ندارد؛ مگر اينكه فنون بردار واژه اي توزين شده يا فنون مبتني بر احتمالات را به كاوش با منطق بولي بيفزاييم. بزرگ ترين نقيصه كاوش با منطق بولي، فقدان بازيابي مرتبه بندي شده[39] است. هر چه پايگاه هاي اطلاعاتي بزرگ تر مي شوند، مجموعه هاي بازيابي شده نيز بزرگ تر مي شوند، مگر اينكه عبارت هاي جست وجو را محدودتر سازيم تا تعداد ركوردهاي بازيابي شده كاهش يابد كه در اين صورت نيز خطر از دست دادن اسناد مهم افزايش مي يابد. مشكل ديگر كاوش با منطق بولي اين است كه عملگرهاي "و" و "يا" همان معناي معمول در زبان انگليسي را

نمي دهند. اگر كسي خواهان منابعي درباره جنگ هاي شهري در امريكا و روسيه و انگليس و اسپانيا و يوگسلاوي سابق باشد واين پرسش رابه همين صورت به عبارت جست وجو با منطق بولي تبديل كند، نتيجه بازيابي احتمالا هيچ خواهد بود. همه اين "و"ها در اين عبارت در حقيقت معنايي معادل عملگر منطقي "يا" در منطق بولي دارند. بردار واژه اي يا جست وجوي مبتني بر احتمالات، به سادگي مجموعه اي از واژه هاي كاوش را با ركوردها تطبيق مي دهد و سپس برمبناي اين تطبيق، پايگاه اطلاعاتي را به صورت يك سياهه مرتبه بندي شده بر اساس ربط پيش بيني شده (يا احتمالي) بازآرايي مي كند. اگر واژه هاي كاوش عبارت باشند از: جنگ شهري، امريكا، انگليس، روسيه، اسپانيا، يوگسلاوي، و بوسني، آن دسته از اسنادي كه حاوي همه اين واژه ها هستند، در مرتبه اول قرار مي گيرند؛ آنهايي كه همه به جز يكي را دربر دارند، در مرتبه دوم قرار مي گيرند؛ آنهايي كه همه به جز دو تا را دربر دارند، در مرتبه سوم قرار مي گيرند؛ و به همين ترتيب تا انتها. در اين مثال ساده همه واژه ها داراي وزن يكسان هستند، اما هم واژه هاي كاوش و هم واژه هاي نمايه مي توانند داراي وزن باشند. اگر مقياس توزين را از صفر تا صد در نظر بگيريم، واژه كاوش "جنگ شهري" مي تواند وزني معادل صد بيابد در حالي كه هر يك از شش كشور مذكور، وزن ده مي گيرند. اين نوع توزين، تضمين مي كند كه سندي كه نام چند يا حتي همه كشورهاي مذكور را بدون واژه جنگ شهري دربر دارد، از نظر رتبه، بالاتر از سندي كه واژه جنگ شهري را به همراه تنها نام يك كشور دربر دارد، قرار

نخواهد گرفت. در هنگام توصيف اسناد نيز مي توان به واژه هاي نمايه بر اساس اهميت آنها در ارتباط با موضوعات يا ويژگي هاي متن، وزن اعطا كرد. اين نوع توزين در نمايه سازي خودكار مي تواند مبتني بر بسامد حضور خود كلمه (شايد پس از ريشه يابي) و يا حضور كلمه و معادل هاي آن باشد كه با رجوع به يك اصطلاحنامه تعيين شده اند. در دهه هاي آغازين توسعه پايگاه هاي اطلاعاتي الكترونيكي، كاوش با منطق بولي به يك استاندارد بالفعل براي آنها مبدل شد. اما اين شيوه كاوش به مرور با استفاده از بردار واژه اي يا فنون مبتني بر احتمالات، جايگزين شده و يا تكميل مي شود. بازيابي مرتبه بندي شده مزاياي زيادي دارد، به ويژه زماني كه مجموعه اي كه از آن بازيابي مي شود خيلي بزرگ باشد. نحو براي نمايه هاي نمايش دادني. نمايه هاي قابل مشاهده، به ويژه آنهايي كه در پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي ارائه مي شوند، بايد پيش از آنكه به كاوشگر عرضه شوند، ساخته شده باشند. چنين نمايه هايي را اغلب پيش همارا[40] مي نامند، چون واژه ها قبل از انتشار، "همارا" يا با هم تركيب مي شوند. در مقابل، در كاوش الكترونيكي، اين كاوشگر است كه واژه ها را براي كاوش تركيب مي كند. اين گونه نمايه سازي را كه براي كاوش الكترونيكي طراحي شده، اغلب پس همارا[41] مي نامند. انواع نحو براي نمايه هاي نمايش دادني را مي توان در پنج دسته جاي داد: نحو تك موردي[42] ، نحو زبان طبيعي، نحو سرعنوان هاي موضوعي، نحو چرخشي[43] ، و نحو رشته اي[44] . نحو تك موردي. زماني كه يك نمايه نمايش دادني براي يك سند واحد مثل نمايه انتهاي يك كتاب و يا يك نمايه پيشين براي مجموعه اي از اسناد تهيه مي شود، واژه ها اغلب به جاي اينكه بر اساس يك

نظام نحوي از پيش تثبيت شده يا بر اساس فهرست سرعنوان ها تركيب شوند، بر مبناي يك پايه و اساس تك موردي به صورت شناسه - شناسه فرعي با هم تركيب مي شوند. نمايه ساز، واژه ها را بر اساس واژگان متن (اگر متن زباني باشد، با همان زبان نمايه) و نيز بر اساس واژه هايي كه كاربران بالقوه انتظار دارند، انتخاب، و آنها را به صورت تركيب شناسه - شناسه فرعي براي توصيف موضوعات، ويژگي ها، و كاربردهاي واحد سندي ارائه مي كند. در نمايه هاي انگليسي زبان، مرسوم است كه از اسامي يا عبارات اسمي به عنوان واژه، و براي اشياي مجزاي قابل شمارش از برگه جمع استفاده كنند. از حروف اضافه نيز به مقدار كم براي روشن كردن روابط ميان واژه ها استفاده مي شود. يك نمايه خوب به حد كافي انواع مختلفي از شناسه هاي فرعي را فراهم مي كند، طوري كه با افزودن تقسيمات فرعي زير يك شناسه در نمايه، از تراكم ارجاعات ذيل شناسه اصلي جلوگيري مي شود. استاندارد جديد سازمان استانداردهاي اطلاعاتي ملي امريكا مي گويد كه بيش از پنج واحد سندي نبايد ذيل يك تركيب شناسه _ شناسه فرعي با هم باشند و در نمايه نبايد پس از هر شناسه يا تركيب شناسه _ شناسه فرعي بيش از پنج جاينما[45] قرار گيرد (4). در روش هاي جديد، ترجيح مي دهند زبان طبيعي و نظم مستقيم براي اصطلاحات چند كلمه اي به كار رود (بيمه آتش سوزي به جاي آتش سوزي، بيمه)، البته به جز اسامي افراد كه مقلوب مي شوند و زير نام خانوادگي قرار مي گيرند. استانداردِ سازمان استانداردهاي اطلاعاتي ملي امريكا پيشنهاد كرده تنها اسامي خاص يا اعلام با حروف بزرگ نوشته شوند و استفاده از حروف تعريف به حداقل برسد

و واژه هايي كه معاني متفاوت دارند، ترجيحآ توضيحگر داشته باشند، مثل شير (لبنيات)، شير (حيوان). بسياري از اين قواعد براي ديگر اشكال نحو نمايه سازي نيز به كار مي روند. نحو سرعنوان هاي موضوعي. سرعنوان هاي موضوعي در اواسط و اواخر قرن نوزدهم به منظور تدارك سرعنوان هاي همگون براي فهرست هاي موضوعي كتابخانه ها ايجاد شد. بزرگ ترين و مشهورترين مجموعه سرعنوان هاي موضوعي عمومي، سرعنوان هاي موضوعي كتابخانه كنگره امريكاست (28). يكي از مشهورترين سرعنوان هاي موضوعي تخصصي، سرعنوان هاي موضوعي پزشكي كتابخانه ملي پزشكي(مش) است (33). سرعنوان هاي موضوعي كتابخانه كنگره حاوي هزاران سرعنوان است كه از تك واژه ها و واژه هاي چندتايي به صورت تركيبات سرعنوان _ سرعنوان فرعي (مانند جانوران _ بيماري ها _ شيمي درماني)، و عبارت (مانند برنامه كمك تلفني براي مستمندان) تشكيل شده اند. در سال هاي اوليه، بسياري از واژه ها مقلوب مي شدند (مانند خارجي، دانشجويان)، اما در شيوه هاي رايج امروزي نظم مستقيم زبان طبيعي ترجيح داده مي شود. بااين حال، از آنجا كه توسعه سرعنوان هاي موضوعي كتابخانه كنگره طي چندين دهه صورت گرفته است، در توليد آنها طي اين سال ها از الگوهاي متفاوتي استفاده شده است كه امروزه با هم همزيستي دارند. فقدان الگوي نحوي هماهنگ و ثابت يكي از شكايات اصلي از سرعنوان هاي موضوعي سنتي است. به عنوان مثال مشكل مي توان پيش بيني كرد كه يك سرعنوان جغرافيايي بايد قبل از يك سرعنوان موضوعي قرار گيرد يا بعد از آن. به طور مثال در ميان سرعنوان ها هر دو حالت "آرشيوها _ ايالات متحده" و "ايالات متحده _ منابع كتابخانه اي" به كار مي رود. به همين صورت، در مورد استفاده از اشكال صنعتي در مقابل اشكال اسمي، يا استفاده از تركيبات سرعنوان _ سرعنوان فرعي در مقابل عبارت ها نيز ناهمگوني وجود دارد. به عنوان

مثال اين سه مورد را در نظر بگيريد: "فيلم هاي حيوانات"، "حيوانات _ فرهنگ عامه"، و "حيوانات در ادبيات". فهرست سرعنوان هاي موضوعي علاوه بر تركيبات پيش هماراسته "سرعنوان - سرعنوان فرعي" و سرعنوان هاي به شكل عبارت، گروهي سرعنوان فرعي (تقسيمات فرعي) استاندارد نيز دارد كه مي توان آنها را با ديگر سرعنوان ها تركيب كرد. سرعنوان هاي الگو كه براي اشخاص، شهرها، ملت ها، و بسياري ديگر از مقوله هاي موضوعي ارائه مي شوند، الگوهايي ايجاد مي كنند كه بر اساس آنها مي توان به ايجاد تركيبات جديد سرعنوان _ سرعنوان فرعي پرداخت. زنجيره "سرعنوان _ سرعنوان فرعي _ سرعنوان فرعي فرعي" به همين ترتيب مي تواند ادامه يابد و بسيار طولاني شود، از اين رو، حفظ هماهنگي ميان فهرستنويس هاي متعدد و گوناگون، كه چالش بزرگي است، استفاده از دستورنامه هاي بزرگ را در مورد رويه ها و روش ها ضروري مي سازد (27). با وجود انتقادهاي زيادي كه از سرعنوان هاي موضوعي مي شود، اين سرعنوان ها پراستفاده ترين شيوه براي نمايه سازي مجموعه هاي كتابخانه اي هستند. به طور مثال، در امريكا هر كتابخانه عمومي، با هر درجه از اهميت، از آنها استفاه مي كند و به همين دليل سرعنوان ها نوعي هماهنگي در ميان هزاران كتابخانه، براي دسترسي به مواد فراهم كرده اند. اكنون كه فهرست بسياري از بزرگ ترين كتابخانه ها براي دستيابي الكترونيكي از تمام جهان روي اينترنت و در دسترس همگان قرار مي گيرد، اين سرعنوان ها مي توانند بسيار مفيد باشند. برخي سرويس هاي نمايه سازي و چكيده نويسي از سرعنوان هاي موضوعي براي شناسه هاي اصلي خود استفاده مي كنند، اما شناسه هاي فرعي را به صورت موردي و بر اساس موضوعات، ويژگي ها يا كاربردهاي اسنادي كه نمايه سازي مي شوند، ايجاد مي كنند. نحو رده بندي. نحو نظام هاي رده بندي بسيار شبيه به نحو نظام هاي سرعنوان هاي موضوعي است. سرعنوان هاي معرف موضوعات

مركب يا ويژگي ها از پيش ساخته و سياهه شده اند؛ يا اينكه مي توان آنها را بر اساس قواعد خاص تركيب و ايجاد كرد. تفاوت اصلي آنها در شيوه مرتب كردن رده ها و سرعنوان هاست. از اين رو، توضيح در مورد نظام هاي رده بندي، بعدآ ذيل مبحث "نمايش نمايه" ارائه خواهد شد. نحو زبان طبيعي. در نمايه هاي مبتني بر زبان طبيعي نحو پاره متن هاي زبان طبيعي (به طور مثال عنوان آثار)، به منظور ايجاد مدخل هاي نمايه قابل جست وجو به همان صورت طبيعي حفظ مي شود. اين مدخل ها از يك كليد واژه به علاوه يك شناسه فرعي تشكيل شده اند كه تمام يا بخشي از پاره متن را دربر دارد. رايج ترين نمونه هاي نمايه هاي نمايشيِ مبتني بر زبان طبيعي عبارتند از كوويك، كووك، و كواك. اين نمايه ها معمولا با استفاده از الگوريتم هاي رايانه اي ايجاد مي شوند. در نمايه كوويك (كليدواژه درون متن)، براي همه كليدواژه هاي موجود در پاره متن، مدخل جداگانه اي ايجاد مي شود. كليدواژه ها در وسط صفحه كاغذ يا صفحه نمايش به ترتيب الفبا مرتب مي شوند و متن پيراموني آنها در دو طرف كليدواژه قرار مي گيرد. نمونه مداخل نمايه كوويك را براي مقاله اي با نام >تاريخچه تحقيقات در علوم تربيتي< مي توانيد در زير مشاهده كنيد[46] . علوم تربيتي. تاريخچه تحقيقات در تربيتي. تاريخچه تحقيقات در علوم تحقيقات در علوم تربيتي. تاريخچه تاريخچه تحقيقات در علوم تربيتي. هر يك از مدخل هاي فوق در يك جاينما قرار مي گيرد تا محل واحد سندي را نشان دهد. در نمايه كوويك، جفت كلمات و عبارات در كنار هم حفظ مي شوند. به طور مثال دو كلمه تشكيل دهنده اصطلاح "علوم تربيتي" را مي توان در كنار هم مشاهده كرد و در ميان تمام كليدواژه هايي كه در آن كليدواژه "علوم" به كار رفته قابل

توجه است. نمايه كووك براي تبعيت از شكل سنتي تر نمايه طراحي شده است كه در آن واژه كليدي در سمت راست (در متون انگليسي در سمت چپ) هر مدخل قرار مي گيرد. به مثال زير نگاه كنيد: تاريخچه تاريخچه تحقيقات در علوم تربيتي. تحقيقات تاريخچه تحقيقات در علوم تربيتي. تربيتي تاريخچه تحقيقات در علوم تربيتي. علوم تاريخچه تحقيقات در علوم تربيتي. مشكل اين نوع ساختار اين است كه جفت كلمات و عبارات در كنار كلمه راهنما حفظ نمي شوند. بالتبع اگر مدخل هاي ذيل كليدواژه "علوم" را در جست وجوي "علوم / تربيتي" بگرديم، به جاي كلمه "تربيتي" ذيل "علوم" به "تاريخچه تحقيقات ..." برمي خوريم. در نمايه كووك نيز پس از مدخل ها از جاي نما استفاده مي شود. نمايه كواك به اين منظور ايجاد شد كه علاوه بر ارائه نمايه به شكل سنتي، يعني ارائه واژه راهنما در سمت راست (در زبان انگليسي در سمت چپ) هر مدخل، جفت كلمات و عبارات به همراه هم حفظ شوند. نمونه مدخل هاي اين نمايه را مي توانيد در ادامه مشاهده كنيد : تاريخچه تحقيقات در علوم تربيتي. تحقيقات در علوم تربيتي. تاريخچه تربيتي. تاريخچه تحقيقات در علوم علوم تربيتي. تاريخچه تحقيقات در در اينجا عبارات و جفت كلماتي كه با كليدواژه آغاز مي شوند، براي ساده ترشدن جست وجو با همان توالي طبيعي ارائه مي شوند. مثل مدخل "علوم/ تربيتي: تاريخچه تحقيقات در"، اما كلماتي كه قبل از كليدواژه قرار مي گيرند، ديگر اتصال و همجواري طبيعي خود را نخواهند داشت، مثل كلمه "علوم" در مدخل "تربيتي./ تاريخچه تحقيقات در علوم". نحو چرخشي. نحو چرخشي يا گردان به اين منظور ايجاد شد كه حداكثر دسترسي را از طريق ارائه تمام حالات

احتمالي تركيب لغات به صورت دوتايي فراهم كند. عمل چرخش مي تواند بر اساس واژه هاي منتسب شده يا كليدواژه هاي استخراج شده از پاره متن هاي زبان طبيعي، مثل عناوين آثار، صورت گيرد. در اصل، نحو چرخشي مي توانست براي ايجاد تمامي تركيبات احتمالي سه يا بيش از سه كلمه اي مورد استفاده قرار گيرد، اما از آنجا كه با افزايش تعداد كلمات، تعداد مدخل ها نيز به صورت تصاعدي زياد مي شود، چرخش با بيش از دو كلمه عملي نيست. نمونه نحو چرخشي را در مورد عنوان انتقال فناوري و اطلاعات به ايران در زير مشاهده مي كنيد: اطلاعات انتقال ايران فناوري انتقال اطلاعات ايران فناوري ايران اطلاعات انتقال فناوري فناوري اطلاعات انتقال ايران بعداز هر جفت دو كلمه اي يك جاينما براي نشان دادن واحد سندي قرار مي گيرد.در مدخل هاي چرخشي امكان جست وجوي "انتقال اطلاعات" نيز همانند "انتقال فناوري" وجود دارد، اما چنين چيزي به صورت مستقيم در نمايه هاي كوويك، كووك، و كوواك ميسر نيست، چرا كه دو كلمه "انتقال" و "اطلاعات" در پاره متن اصلي فاقد همجواري مستقيم هستند. چرخش خودكار واژه ها گاه باعث ايجاد تركيبات دوتايي بي معني مي شود، مثل "انتقال/ ايران"؛ اما كارشناسانِ نمايه هاي چرخشي اذعان مي كنند كه اين نوع "ريزش هاي كاذب" يا تركيبات غلط، ضرر چنداني ندارند، چرا كه كاربران به ندرت به آنها توجه مي كنند. آنها معتقدند كه دسترسي اضافي (كه از طريق ارائه همه تركيبات احتمالي واژه ها فراهم مي شود) ارزش ناديده گرفتن چند تركيب بي معني را دارد. در حقيقت اين تركيبات غلط به خاطر تركيب واژه هاي غيرمرتبط اصولا تفاوتي با ريزش كاذب در نظام هاي كاوش الكترونيكي ندارند. مؤسسه اطلاعات علمي (آي.اس.آي.)[47] امريكا سال هاست كه از نمايه هاي چرخشي[48] براي تكميل نمايه هاي استنادي خود استفاده مي كند (21).

نحو رشته اي. نمايه سازي رشته اي براي ايجاد مدخل هاي چندگانه از يك مجموعه واحد يا يك "رشته" از واژه ها از الگوريتم هاي رايانه اي استفاده مي كند. براي اينكه نمايه ساز بتواند واژه ها را آمايش كند، مي توان خود واژه ها را تعيين و رمزگذاري كرد (9). ساده ترين شكل نمايه سازي رشته اي عبارت است از چرخش واژه ها، به طوري كه هر واژه يك بار در موقعيت واژه راهنما ظاهر مي شود و ساير كلمات به دنبال آن در نظم الفبايي مي آيند (1). شكل هاي پيشرفته تر نمايه سازي رشته اي تلاش مي كنند بر اساس يك نظم مفهومي معني دار، واژه ها را زير يك واژه راهنما مرتب كنند. اين نظم مفهومي در مقابل نظم ساده الفبايي است كه در نحو چرخشي استفاده مي شود. به عنوان مثال، در نمايه سازي چهريزه اي[49] براي واژه ها، چهريزه يا شاخص نقش تعيين مي شود و واژه ها بر اساس همين چهريزه ها و نقش ها مرتب مي شوند. يكي از نخستين و پيشرفته ترين نظام هاي نمايه سازي چهريزه اي، نظام پرسي (نظام نمايه سازي با حفظ بافت) بود كه زير نظر درك آوستين* براي كتابشناسي ملي بريتانيا ابداع شد و به صورت گسترده در بريتانيا و كانادا مورد استفاده قرار گرفت (5). در نظام هاي عمومي نظير پرسي، چهريزه ها و نقش ها شامل مقوله هاي خيلي عام هستند مثل محل، نظام يا وجود كليدي، بيانگر، عمل، و عامل يا ابزار. در مثال زير مجموعه اي از واژه هاي رمزگذاري شده ديده مي شود كه به دنبال آنها مدخل ها بر اساس الگوريتمي مانند پرسي ارائه شده است: ]محل[ انگليس ]وجود كليدي[ ماشين هاي ]بيانگر[ كره اي ]عمل[ فروش ]تعريفگر نقش[ تأثير/ بر ]عامل، ابزار[ تبليغات انگليس ماشين هاي كره اي. فروش. تأثير تبليغات. ماشين ها. انگليس ماشين هاي كره اي. فروش. تأثير تبليغات. ماشين هاي كره اي. انگليس فروش. تأثير تبليغات فروش. ماشين هاي كره اي. انگليس تأثير تبليغات.

تبليغات. ماشين هاي كره اي. انگليس تأثير برفروش. مدخل هاي فوق به ترتيب الفبا مرتب مي شوند و پس از هر مدخل جاينماهاي مناسب براي نشان دادن واحد سندي قرار مي گيرد. زماني كه از نمايه سازي چهريزه اي براي يك رشته يا حوزه موضوعي خاص استفاده مي شود، چهريزه ها اخص تر مي شوند. نمونه اي از اين نوع نمايه سازي را كه از يك كتابشناسي بين المللي برگرفته شده، مشاهده مي كنيد(30). ]ادبيات[ ادبيات انگليسي. ]قالب ادبي[ داستان كوتاه. ]دوره[ 1900-1999 ]نويسنده[ فورستر، اي. م. ]اثر[ "دكتر وولاكت".[50] ]سبك[ سمبوليسم. ]مضمون[ رستگاري، هم جنس گرايي رستگاري ادبيات انگليسي. داستان كوتاه. 1900-1999. فورستر، ا.م. "دكتر وولاكت"، سمبوليسم. راه رستگاري؛ هم جنس گرايي سمبوليسم ادبيات انگليسي. داستان كوتاه. 1900-1999. فورستر، ا.م. "دكتر وولاكت"، سمبوليسم. راه رستگاري؛ هم جنس گرايي همجنس گرايي ادبيات انگليسي. داستان كوتاه. 1900-.1999 فورستر، ا. م. "دكتر وولاكت"، سمبوليسم. راه رستگاري؛ هم جنس گرايي نظام نمايه سازي عبارات درون علامت (نفيس)[51] كه تيموتي كريون ابداع كرد (9)، شيوه اي براي رمزگذاري يك گزاره موضوعي به منظور ساختن مدخل هاي چندگانه فراهم مي كند. اين گزاره ها را ممكن است نمايه ساز ايجاد كند يا پاره اي از متن، مثل عنوان اثر باشد. در اين نظام از چهار علامت براي رمزگذاري استفاه مي شود: گوشه يا جفت علامت زاويه اي براي كلماتي كه بايد زير آنها مدخل ساخته شود؛ علامت @ كه مدخل خودكار زير نخستين كلمه يك گزاره يا عبارت را نفي مي كند؛ و علامت سئوال (؟) كه نشان دهنده اتصالات ميان واژه ها و عبارات (معمولا حروف اضافه) است. به طور مثال براي گزاره رمزگذاري شده، مدخل هاي ذيل ايجاد مي شود: @ تأثير؟ >تبليغاتفروش؟ >ماشين هاي< ؟ كره اي انگليس< انگليس فروش ماشين هاي كره اي. تأثير تبليغات بر تبليغات تأثير، بر فروش ماشين هاي كره اي در انگليس. فروش ماشين هاي كره اي در انگليس. تأثير تبليغات

بر ماشين كره اي .- فروش در انگليس. تأثير تبليغات ماشين هاي كره اي فروش در انگليس. تأثير تبليغات نمايه سازي زنجيره اي[52] . اين نوع نمايه سازي مدت ها قبل از آنكه رايانه ها و الگوريتم هاي رايانه اي پا به عرصه سازماندهي دانش بگذارند، شكل گرفت. برخي بر همين اساس استدلال مي كنند كه نمايه سازي زنجيره اي نوعي نمايه سازي رشته اي[53] نيست. با اين همه، اين روش نيز به انواع ديگر نمايه سازي رشته اي شباهت دارد و در برخي موارد امكان توليد الگوريتمي نمايه هاي زنجيره اي نيز وجود دارد (39: 351-364). در نمايه سازي زنجيره اي، بر اساس سرعنوان هايي كه نشانه هاي رده بندي معرف آنها هستند، رشته هايي از يك يا چند واژه، ايجاد مي شود. اگر تعداد واژه ها بيش از يكي باشد ترتيب واژه ها معكوس مي شود؛ براي هر يك از سطوح رده بندي يك مدخل ايجاد مي گردد واز اين طريق يك نمايه الفبايي مستقيم براي همه موضوعاتِ تحت پوشش ايجاد مي شود. نمونه بسيار ساده اي از اين نوع نمايه بر اساس رده بندي ديويي در ادامه ارائه شده است. 300 علوم اجتماعي 330 اقتصاد 336 ماليه عمومي 2/336 ماليات

علوم اجتماعي 300 اقتصاد. علوم اجتماعي 330 ماليه عمومي. اقتصاد. علوم اجتماعي 336 ماليات. ماليه عمومي. اقتصاد. علوم اجتماعي 2/336 بسياري از اين واژه ها در متن اين مدخل زائد هستند و با حذف آنها مي توان مدخل هاي زير را ايجاد كرد : علوم اجتماعي 300 اقتصاد 330 ماليه عمومي. اقتصاد 336 ماليات. ماليه عمومي. اقتصاد 2/336 اين مدخل ها به ترتيب الفبا مرتب مي شوند. از نمايه سازي زنجيره اي تنها مي توان به همراه يك نظام رده بندي خاصي استفاده كرد كه آن نيز به نوبه خود براي واحدهاي سندي معيني كه بايد نمايه شوند به كار برده مي شود. نمايه اصلي به ترتيب رده مرتب مي شود. نمايه

زنجيره اي براي موضوعاتي كه تحت پوشش نظام رده بندي قرار دارد، يك نمايه ثانويه الفبايي تهيه مي كند. اخص گرايي[54] واژگاني. ميزان اخص گرايي واژگان مورد استفاده براي توصيف موضوعات، ويژگي ها، و كاربردها بر انواع كاوش هايي كه يك نظام سازماندهي دانش مي تواند پشتيباني كند، و برنتايج آنها تأثير مي گذارد. اخص گرايي، ميزان دقتي است كه يك واژه، موضوع، ويژگي، يا كاربرد خاصي را توصيف مي كند. اگر پيامي درباره سگ هاي شكاري باشد، اما واژه نمايه اي كه به آن منتسب شده، "سگ ها" باشد، بايد گفت اين واژه اعم است نه اخص. اين امر بدان معناست كه اگر كسي متقاضي اسنادي درباره سگ هاي شكاري باشد، بايد كاوش خود را با واژه "سگ ها" انجام دهد و سپس بسياري از مدارك نامربوط يا مدارك انتسابي را كه بازيابي شده، وارسي كند تا ركوردهاي مرتبط با سگ هاي شكاري را در ميان آنها بيابد. از سوي ديگر اگر واژه نمايه "سگ هاي شكاري" باشد، واژه اخص است و كاوش دقيق تر خواهد بود. اما ممكن است فراخواني كاهش يابد، چرا كه ممكن است سگ هاي شكاري، در كنار ديگر سگ ها مورد بحث قرار گرفته باشند و با استفاده از واژه "سگ ها" نمايه شده باشند نه "سگ هاي شكاري". استانداردهاي نمايه سازي ترجيحآ مدافع اخص گرايي بيشتر در زبان نمايه سازي هستند، چرا كه با مديريت خوب واژگان مي توان در مواقع لزوم، جست وجو را به سطوح عام تر توسعه داد. از سوي ديگر، در واژگان اخص تر، تعداد واژه ها بيشتر خواهد بود. نگهداري واژگان كنترل شده بزرگ تر، پرهزينه تر است و استفاده از آن در مقايسه با واژگان كوچك تر، سخت تر است. در نمايه سازي كه مستقيمآ بر واژه هاي به كار رفته در متون زباني مبتني باشد، همان طور كه در بيشتر

شيوه هاي نمايه سازي خودكار چنين است، اخص بودن واژه هاي نمايه به اندازه اخص بودن واژه هاي به كار رفته در متن است. آن دسته از نظام هاي نمايه سازي كه هم متكي بر واژگان كنترل شده هستند (كه بر مبناي تحليل ذهني به سند منتسب مي شوند) و هم از نمايه سازي خودكار (كه مبتني بر واژه هاي استخراج شده از متن است) بهره مي برند، در حقيقت از تفاوت هاي اين دو شيوه به نفع اخص گرايي و براي توازن بخشيدن به مزايا و معايب آنها استفاده مي كنند. مهار واژگان. به خاطر گوناگوني فراوان در استفاده انسان از زبان، اعمال نوعي مهار واژگان در كل فرايند بازيابي اطلاعات ضروري است. اگر خود نظام سازماندهي دانش نوعي مديريت واژگان تدارك نبيند، كاربر مجبور خواهد بود خود با آزمودن شيوه هاي مختلفي كه يك مفهوم خاص را مي توان با آنها بيان كرد، اين كنترل را اعمال كند. هدف مهار واژگان عبارت است از تدارك پيوند ميان واژه هايي كه مترادف هستند يا در نظام مربوط معادل تلقي مي شوند. بدين ترتيب، شخص از هر واژه كه با آن كاوش را آغاز كرده است به ساير واژه ها كه از حيث دامنه محدودترند (واژه اخص تر) يا با هم روابط مهم ديگري دارند، هدايت مي شود. در برخي نظام ها به واژه هاي عام تر نيز اشاره مي كنند. روابط واژگان مهار شده بايد با نمايه يكپارچه و جزئي ازآن باشد. كاربر نبايد مجبور باشد براي استفاده از آن به اصطلاحنامه مجزا يا فهرست سرعنوان هاي موضوعي مراجعه كند و ارجاعات متقابل را دنبال كند و سپس به نمايه باز گردد. اين امر در مورد نمايه هاي نمايشي بدان معناست كه ارجاعات متقابل بايد در نمايه نمايش داده شوند. در

مورد نمايه هايي كه جست وجو در آنها به صورت الكترونيكي صورت مي گيرد، نمايش واژه هاي جايگزين بايد بخشي از رابط جست وجو[55] باشد. اگر كاربر كلمه "حقوقدان" را به عنوان واژه جست وجو در مرتبط جست وجو وارد كند، واژه هاي مرتبط بايد به صورت خودكار يا بنا به درخواست وي نمايش داده شوند. مي توان از يك پنجره براي فهرست كردن واژه هاي معادل (مانند: وكيل، مشاور حقوقي)، واژه هاي خاص تر (مانند: وكيل پايه دوم)، واژه هاي عام تر (پرسنل نظام قضايي)، و واژه هاي مرتبط (جرم، قانون، عدالت، دادگاه) استفاده كرد. اگر از واژگان كنترل شده استفاده شود، كاربر بايد آگاه باشد كه واژه نخستين (حقوقدان) به واژه تثبيت شده "وكيل" تبديل شده است (و يا برعكس). كاربر بايد اين امكان را داشته باشد كه هر واژه ديگري را به كاوش بيفزايد، يا اينكه واژه هاي نمايش داده شده را جايگزين واژه هاي اصلي كند. همچنين بايد امكان استفاده از اصطلاحنامه در مورد هر يك از واژه هاي نمايش داده شده به منظور ديدن واژه هاي خاص تر، عام تر، و مرتبط نيز وجود داشته باشد. بايد بتوان هر يك از واژه هاي انتخاب شده را مستقيمآ به كاوش افزود. كاربر نبايد مجبور به تايپ مجدد هيچ يك از آنها باشد. با استفاده از جزء مديريت واژگان در يك نظام سازماندهي دانش، كاربر مي تواند با جايگزين كردن واژه هاي اخص كه چه بسا با هدف كاوش مناسبت بيشتري داشته باشند، كاوش را محدودتر كند و يا با افزودن واژه هاي اضافي يا جايگزين كردن واژه كاوش با واژه هاي اعم، كاوش را وسيع تر كند. جانشين سازي[56] . واحدهاي سندي كه در پايگاه بازيابي اطلاعات سازماندهي مي شوند، بايد به نحوي بازنموده شوند. در پايگاه هاي اطلاعاتي تمام متن، كل متن ارائه مي شود. اما

در پايگاه هاي اطلاعاتيِ ارجاعي، كه استفاده كننده را به اسنادي ارجاع مي دهند كه در پايگاه وجود ندارند، به يك نماياننده نياز است. اين نماياننده ها معمولا شامل توصيف واحدهاي سندي يا استناد به آنها هستند و گاه چكيده يا خلاصه اي از محتويات، ويژگي ها، و كاربردهاي احتمالي واحدهاي سندي را نيز دربرمي گيرند. در داخل پايگاه هاي اطلاعاتي تمام متن، مثل كتاب ها، به همراه نمايه پايان كتاب، نوعي نظام بازنمايشي داخلي لازم است. به طور مثال در نمايه انتهاي كتاب، اغلب از شماره صفحه يا شماره پاراگراف براي ارجاع به واحدهاي سندي داخل متن استفاده مي شود. در پايگاه هاي اطلاعاتي الكترونيكي معمولا از پيوندهاي دروني[57] يا اشاره گرها[58] استفاده مي شود. نمايش ركورد[59] . نماياننده واحد سندي، خواه مختصر خواه متن كامل، بايد به نحوي به كاربر نشان داده شود. در نمايش يكجا، همه اطلاعات مربوط به يك واحد سندي خاص در يك محل گردآوري مي شود و كاربر در آنجا مي تواند توصيف يا مشخصات كتابشناختي يا چكيده متن يا خلاصه آن را به علاوه واژه هاي نمايه ايِ داده شده مربوط به آن واحد سندي را ببيند. رؤيت همه واژه هاي نمايه در كنار هم، اگر همانند برخي موارد در نمايه سازي الكترونيكي بيش از حد زياد نباشند، مي تواند براي توصيف موجز محتوا يا ويژگي هاي يك واحد سندي، و نيز براي گسترش يا تغيير جهت كاوش با استفاده از برخي واژه هاي به نمايش در آمده، مفيد باشد. بسياري از پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي، نمايش يكجا را به منظور صرفه جويي در فضا حذف مي كنند، بدين معني كه واژه هاي نمايه تنها در خود نمايه سياهه مي شوند. در نمايه نيز جاينماهاي مختصر، كاربر را به جانشين هاي مفصل تر (اما ناقص) در بخش ديگري از پايگاه

اطلاعاتي ارجاع مي دهند. پايگاه هاي اطلاعاتي الكترونيكي اغلب گزينه هايي را براي انتخاب گستردگي و سبك نمايش به كاربر عرضه مي كنند. نمايش مختصر در اين پايگاه ها مي تواند تنها شامل عنوان و نويسنده باشد. نمايش كمي مفصل تر مي تواند شامل توصيف يك يا تمامي اطلاعات كتابشناختي باشد. نمايش كامل مي تواند چكيده، فهرست مدخل هاي نمايه، و حتي متن كامل را نيز دربر گيرد. توليدكنندگان پايگاه هاي اطلاعاتي براي طراحي اشكال كارآمد نمايش ركوردها، كه درك آنها ساده و روشن باشد، سخت مي كوشند. نمايش نمايه. نمايش نمايه در پايگاه هاي اطلاعاتي چاپي ضروري است، چرا كه دسترسي به واژه ها و شناسه هاي معرف موضوعات، ويژگي ها، و كاربردهاي واحدهاي سندي را تنها با نمايش نمايه ممكن مي نمايد. نمايش نمايه در محيط هاي الكترونيكي نيز مي تواند بسيار مفيد باشد، چرا كه به كاربر اجازه مي دهد قبل از كاوش يا در طول كاوش، نظري اجمالي به شناسه ها بيندازد. تحقيقات روان شناختي ديري است تأييد كرده اند كه بازشناسي واژه هاي مرتبط براي انسان ساده تر از فراخواني آنها از حافظه است. اين مسئله به ويژه در مورد موضوعاتي كه كاوشگر با آنها آشنا نيست، بيشتر صدق مي كند. نمايش كارآمد نمايه، گزينه هاي جانشين را براي كاوش عرضه مي كند. نمايش مهار واژگان نيز براي اين منظور مي تواند بسيار سودمند باشد. نمايه ها را مي توان به دو شيوه اساسي نمايش داد: الفبايي _ عددي[60] كه مبتني بر حروف و اعدادي است كه شناسه هاي نمايه را شكل مي دهند؛ و رابطه اي (نسبي)[61] ، كه در اين مورد شناسه هايي كه معرف موضوع ها يا ويژگي هاي مشابه يا مرتبط هستند، با هم گروه بندي مي شوند. نمايش هاي رابطه اي را بيشتر نمايش هاي رده اي مي نامند، و در واقع مي توانند مبتني بر نظام هاي رده بندي نظير رده بندي دهدهي

جهاني، رده بندي دهدهي ديويي، رده بندي كتابخانه كنگره، و انواع ديگر باشند .اين نحوه آرايش رده هاست كه ويژگي نمايش نمايه هاي رده اي را مشخص مي كند و ترتيب رده ها مبتني بر روابط آنهاست. از اين رو، آنها را نمايش هاي رابطه اي مي ناميم. نمايش الفبايي عددي. اكثر نمايه هاي قابل نمايش، الفبايي يا الفبايي _ عددي هستند. در نظر اول، نظم الفبايي عددي، قابل فهم و بدون مشكل است، اما اهل حرفه اطلاع رساني بر سر آن اختلاف زياد دارند. اين يكي از حوزه هايي است كه ديدگاه هاي موجود در آن مبتني بر پژوهش تجربي نيست. مجادله هاي اصلي بر سر موارد زير است: آيا بايد در حين مرتب سازي نويسه ها[62] ، فضاي خالي ميان كلمات و علائم نقطه گذاري را نيز نويسه در نظر گرفت يا خير؟، با اعداد چگونه بايد برخورد كرد؟، آيا بايد از معياري غير از نويسه هاي تشكيل دهنده شناسه ها استفاده كرد يا خير؟ بسته به اينكه در موارد فوق چه گزينه اي انتخاب شود، آرايش هاي بسيار متفاوتي مي تواند حاصل شود و استفاده كننده اي كه اصول آرايش به كار رفته را درك نمي كند، ممكن است برخي از مدخل هايي را كه به دنبال آنهاست، به خاطر فاصله زياد از دست بدهد. اگر فضاي خالي ميان كلمات را در آرايش لحاظ كنيم، آن آرايش كلمه به كلمه است و نه حرف به حرف، چرا كه شناسه هايي كه با يك كلمه آغاز مي شوند با هم مي آيند[63] . آرايش حرف به حرف آرايش كلمه به كلمه گل آرايي گل آرايي گل ارغواني گل ارغواني گلايه گل ريواس گلدان گل ياس گل ريواس گلايه گلزار گلدان گل ياس گلزار استانداردهاي قديمي تر ايجاب مي كنند كه براي مرتب كردن اعداد، آنها را آن گونه در نظر

بگيريم كه با حروف الفبا مي نويسيم؛ در حالي كه استانداردهاي جديد ايجاب مي كنند كه اعداد را به عنوان عدد و بر اساس نظم رياضي و قبل از حروف الفبا مرتب كنيم. اما حتي در اين روش نيز اختلاف نظر وجود دارد كه آيا آرايش بايد مبتني بر شكل واقعي نويسه باشد يا مبتني بر ارزش رياضي آن. به طور مثال آيا ¼ را بايد در محل 25/0 كه ارزش رياضي آن است قرار داد يا بايد آن را بر مبناي نويسه هاي آن يعني "1"، "/" و "4" مرتب نمود. اعداد رومي (I,V,X) را معمولا بر مبناي ارزش عددي آنها مرتب مي كنند نه بر اساس حروف الفباي آنها. يكي از بحث انگيزترين حوزه ها، آرايش بر اساس معيارهاي فرا _ الفبايي _ عددي[64] است. به طور مثال كتابخانه كنگره هنوز اصرار دارد كه شناسه هايي كه با يك كلمه آغاز مي شوند، نبايد بر اساس كلمات پس از كلمه آغازين مرتب شوند، بلكه بايد بر اساس ماهيت وجودي، كه نمايانگر آن است، و شكل شناسه به ترتيب زير مرتب شوند: اشخاص با نام كوچك، اشخاص با نام فاميل، اسامي مكان ها و تنالگان ها، شناسه هاي موضوعي، و عناوين متون (26). اين بدان معناست كه يك عنوان نظير "پاريس پس از جنگ" بعد از نام شخصي به اسم "پاريس، ويرجينيا" و نيز پس از مدخل "پاريس (فرانسه)" قرار مي گيرد. اين اصول به ندرت براي كاربران بيان مي شوند. به همين دليل استاندارد جديد سازمان استانداردهاي اطلاعاتي ملي امريكا مشوق اِعمال حداقل استثنا در آرايش مدخل ها بر مبناي نويسه هاي موجود، از جمله فضاي خالي است. بر اساس اين استاندارد، علائم نقطه گذاري را بايد ناديده گرفت يا آنها را فضاي خالي

تلقي كرد، چرا كه هيچ آرايش استانداردي براي علائم غيرالفبايي وجود ندارد. اعداد از جمله اعداد رومي بايد قبل از حروف الفبا قرار گيرند و بر مبناي نظم رياضي مرتب شوند (4). نمايش رابطه اي يا رده اي. نظام رده بندي، واژگان كنترل شده اي است كه از بسياري جهات به فهرست سرعنوان هاي موضوعي شباهت دارد. در نظام رده بندي نيز واژه ها يا مقوله ها به واحدهاي سندي منتسب مي شوند، به همان صورتي كه سرعنوان هاي موضوعي منتسب مي شوند. تفاوت اصلي ميان نظام هاي سرعنوان هاي موضوعي و نظام هاي رده بندي در آرايش سرعنوان ها يا رده هايي كه توسط سرعنوان ها بازنمايي شده اند، نهفته است. سرعنوان هاي موضوعي به صورت الفبايي _ عددي مرتب مي شوند، اما در نظام هاي رده بندي، سرعنوان ها (يا رده ها) برحسب روابط ميان آنها مرتب مي شوند. آرايش رابطه اي رده ها مبتني بر عضويت چهريزه اي[65] ، سلسله مراتب، ترتيب زماني، و ديگر همبستگي هاست و زماني كه هيچ معيار آشكاري معلوم نيست، مبتني بر نظم الفبايي _ عددي سرعنوان رده اي[66] است. ملاك اوليه آرايش رده ها به منظور سازماندهي دانش، چهريزه ها هستند. چهريزه ها مقوله هاي اصلي پديده ها نظير رشته ها (يا حوزه هاي كلي دانش)، وجود، خصيصه ها، عملكردها، مكان ها، و زمان ها هستند. بيشتر نظام هاي رده بندي براي سازماندهي دانش، در ابتدا مبتني بر چهريزه رشته اي هستند. به طور مثال، رده بندي دهدهي ديويي در ابتدا رشته ها (و حرفه هاي مرتبط) را كه به تمام حوزه هاي دانش مي پردازند، مثل كتابداري و اطلاع رساني، روزنامه نگاري، و پردازش رايانه اي داده ها رديف مي كند؛ سپس به فلسفه، روان شناسي و دين؛ و پس از آن به علوم اجتماعي، زبان، علوم طبيعي و كاربردي، هنر، ادبيات، و تاريخ مي رسد (11). در درون چهريزه هاي رشته اي، ماهيت و نظم چهريزه هاي تابع، متغير است. در ادبيات، آرايش بر اساس چهريزه هاي

زبان يا مليت، قالب ادبي و دوره ادبي صورت مي گيرد. نويسندگان و آثارشان زير دوره تاريخي مربوط مرتب مي شوند. در داخل يك چهريزه، آرايش مي تواند مبتني بر سلسله مراتب (موضوعات اعم قبل از موضوعات اخص)، ترتيب زماني (دوره هاي كهن تر قبل از دوره هاي جديد)، و يا برخي مبناهاي ديگر كه معني دار به نظر مي رسند، باشد. نظام هاي رده بندي براي سازماندهي دانش، به منظور حفظ نظمي كه در ميان و درون چهريزه ها ايجاد شده، از نشانه گذاري استفاده مي كنند. همين كه نشانه ها به سرعنوان هاي موضوعي و خصيصه اي منتسب شدند، نظم رابطه اي آنها از طريق مرتب نمودن نشانه ها به ترتيب الفبايي - عددي حفظ مي شود. طرح هاي اوليه رده بندي تمايل داشتند رده هاي تك مفهومي و چند مفهومي را به طرقي بر شمرده و مرتب سازند كه براي خالقان آنها مناسب به نظر مي رسيدند. اين طرح ها را طرح هاي رده بندي شمارشي[67] مي نامند. رده بندي كتابخانه كنگره در اصل از اين نوع است. از زماني كه رده بندي دهدهي ديويي در 1876 پديد آمد، ويژگي هاي تركيبي بيشتر و بيشتري به طرح هاي رده بندي افزوده شده است. اين ويژگي ها امكان خلق رده هاي مركب را از طريق تركيب رده هايي از چهريزه هاي ثانويه مختلف (مكان ها، دوره ها، شكل ها، رفتارها، و انواع اشخاص) با رده هاي اصلي ذيل رشته ها فراهم مي كنند. ويژگي تركيب، در رده بندي دهدهي جهاني توسعه بيشتري يافت، كه در ابتدا به عنوان اقتباس و بسط رده بندي ديويي پديد آمد. اين نظام ها را مي توان رده بندي هاي تركيبي[68]ناميد. در رده بندي هاي چهريزه اي، اصل تحليل و تركيب چهريزه اي به صورت بسيار محكم تر ومنظم تر از آنچه كه در رده بندي شمارشي قديمي انجام مي شود، صورت مي گيرد. يك نمونه از آنها، رده بندي چهريزه اي كتابداري و اطلاع رساني[69] است كه از 1971 تا 1992 براي

نمايه سازي اسناد در ليزا به كار مي رفت (29). فهرست گزينه ها[70] و نمايش هاي فرامتني[71] . از فهرست هاي مبتني بر رده بندي و نمايش هاي رابطه اي به صورت گسترده براي هدايت كاربران، به ويژه كاربران مبتدي، به سوي تشكيلات پايگاه هاي الكترونيكي يا متون استفاده مي شود. معمولا در هر فهرست گزينه، فقط بين ده تا پانزده گزينه ارائه مي شود و كاربر بايد گزينه اي را كه نزديك تر به هدف وي است، انتخاب كند. پايگاه هاي اطلاعاتي بزرگ، نيازمند سطوح گزينه اي زياد مثلا ده، بيست، يا سي هستند و هدايت چنين گزينه هايي مي تواند چالش برانگيز باشد. كاربران با تجربه اغلب ترجيح مي دهند فهرست هاي گزينه را كه بسيار وقت گير هستند، دور بزنند و كاوش را مستقيمآ با يك يا چند واژه انجام دهند يا اينكه به سير در نمايه هاي الفبايي بپردازند. فرامتن، به منظور نمايش نوعي نمايه سازي دروني توسعه يافت كه در دايره المعارف ها و دستنامه هاي چاپي مرسوم بود كه هر جا واژه هايي خود مدخل بودند، برجسته مي شدند؛ و در آن كاربراني كه مي خواهند موضوع يا ويژگي ارائه شده توسط يك چنين واژه اي را دنبال كنند، مي توانند مستقيمآ به مدخل همان واژه رجوع كنند. فرامتن، همين نوع دسترسي مستقيم را فراهم مي كند، بدون اينكه لازم باشد كاربر به نمايه رجوع كند. كاربر مي تواند روي هر واژه اي كه بر جسته شده، تقه بزند تا متن (بصري، صوتي، يا زباني) مرتبط با آن واژه روي صفحه ظاهر يا با استفاده از سيستم صوتي پخش شود. ارزيابي. نظام هاي سازماندهي دانش تقريبآ پيچيده هستند و هميشه در مورد ارزيابي ميزان كارآمدي آنها چالش وجود داشته است. از زمان جنگ دوم جهاني تحقيقات متعددي با استفاده از نظام هاي آزمايشي كه دستيابي به تعداد محدودي سند

را فراهم مي كردند، صورت گرفت (38). در اين تحقيقات آزمايشي اغلب از استفاده كننده با پرسش واقعي استفاده نمي شد. در اينكه از اين تحقيقات چيز چنداني نياموخته ايم، اجماع وجود دارد؛ علت هم آن است كه پايگاه هاي مصنوعي كوچك بازيابي اطلاعات، همان نوع مسائلي را كه حقيقتآ وجه مشخصه پايگاه هاي بزرگ هستند، نشان نمي دهند. علاوه بر اين، متغيرترين و غير قابل پيش بيني ترين عنصر در جست وجوي اطلاعات، كاربر يا مراجعه كننده و نياز و تقاضاي اطلاعاتي وي است. زماني كه كاربران واقعي با پرسش هاي واقعي در تحقيق غالب نباشند، نتيجه نيز بسيار غير واقعي تر از آن خواهد بود كه راهنمايي سودمند فراهم كند. يكي از نخستين تلاش ها براي ارزيابي ميزان كارآمدي يك نظام بازيابي واقعي و بزرگ، مطالعه اي بود كه لنكستر، اف. ويلفريد در دهه 1960 روي نظام هاي تجزيه و تحليل و بازيابي متون پزشكي (مدلارز)انجام داد (24: 119-142) وي روش تحليل شكست[72] را، كه با آن مي توان علل شكست كاوش را مشخص كرد، بهبود بخشيد. از آن پس تحقيقات روز افزوني بر مطالعه روي كاربران واقعي با نيازها و تقاضاهاي اطلاعاتي واقعي و تعامل آنها (يا تعامل واسط هاي حقيقي) با نظام هاي واقعي سازماندهي دانش متمركز شده است. تاكنون تحقيقات، مسائل مربوط به بهترين راه براي سازماندهي دانش را حل نكرده اند. اما در عوض مزايا و معايب انواع رويكردها و نظام ها را نشان داده اند. نتيجه كلي اين است كه رويكردها و نظام هاي متفاوت، مكمل يكديگرند و براي رسيدن به بهترين نتايج در كاوش، بايد از انواع فنون استفاده كرد. نيز نگاه كنيد: رده بندي؛ فهرستنويسي؛ و نمايه سازي مآخذ: 1)American Bibliographical Center. America History and Life. US: ABC-Clio, 1980; 2)

Anderson, J.D. "Indexing Systems: Extensions of the Mind's Organizing Power". Information and Behavior, 1 (1985): 287-323; 3) Anglo American Cataloguing Rules. 2nd. ed. Canadian Library Association, Library Association Publishing Ltd; American Library Association, 1988; 4) ANSI/NISO. Proposed American National Standard Guidelines for Indexes and Related Information Retrieval Devices, Z39. 4-199 X. [sl]: National Information Standards Organization, 1993; 5) Austin, D.; Dykstra, M. PRECIS: A Manual of Concept Analysis and Subject Indexing. 2nd. ed. [England]: British Library, Bibliographic Services Division, 1984; 6) Bates. M. "Rigorous Systematic Bibliography". RQ, 16 (1976): 7-26; 7) Belkin, N.J.; Croft, W. B. "Information Filtering and Information Retrieval: Two Sides of the Same Coin?". Communications of the ACM. Vol. 35, No. 12 (1992): 29-38; 8) Collantes, L.Y. "Degree of Agreement in Naming Objects and Concepts for Information Retrieval". Journal of the American Society for Information Science, 46 (1995): 116- 132; 9) Craven, T.C. String Indexing. [sl]: Academic Press, 1986; 10) Deerwester, S.C., and [et.al]. "Indexing by Latent Semantic Analysis". Journal of the American Society for Information Science, 41 (1990): 391-407; 11) Dewey Decimal Classification and Relative Index. 20th.ed. [us]. Forest Press Division of OCLC Online Computer Library Center, 1989; 12) Doszkocs, T.E. "An Associative Interactive Dictionary (AID) for Online Bibliographic Searching". American Society for Information Science. Proceedings. 41st. Annual Meeting, (New York, Nov. 13-17, 1978). Vol. 15: The Information Age in Perspective. [New York]: Knowledge Industry Publications, 1978, PP. 105-109; 13) Fetters, L.K. A Guide to Indexing Software. 4th. ed. [us]: American Society of Indexers, 1992; 14) Fidel, R. and [et.al]. editor.

Challenges in Indexing Electronic Text and Images. US: American Society for Information Science/Learned Information. Inc, 1994; 15) Fugmann, R. Subject Analysis and Indexing: Theoretical Foundation and Practical Advice. [sl]: Indeks Verlag, 1993; 16) Furnas, G.W. and [et.al]. "The Vocabulary Problem in Human-System Communication". Communications of the ACM. Vol. 30, No. 11 (1987): 964-971; 17) Gluck, M. "Special Topic Issue: Spatial Information". Journal of the American Society for Information Science, 45 (1994): 639-717; 18) Hayes-Roth, F.; Jacobstein, N. "The State of Knowledge-Based Systems". Communications of the ACM. Vol. 37, No. 3 (1994):27-39; 19) Humphrey, S.M. "The MedIndEx Prototype for Computer Assisted MEDLINE Database Indexing". American Society of Indexers 25th. Annual Meeting. Proceedings: Indexing, Providing Access to Information: Looking Back, Looking Ahead. [US]: ASI, 1993, PP. 45-54; 20) Iivonen, M. "Effect of Extending the Scope of Search Concepts on the Intersearcher and Intrasearcher Consistency". in H.Albrechtsen and S. Oernager, editor. International Society for Knowledge Organization. 3rd. International Conference,20-24 June 1994, Copenhagen, Denmark. Proceedings:Knowledge Organization and Quality Management. [Denmark]: Index Verlag, 1994, PP. 423-430; 21) Institute for Scientific Information. Arts and Humanities Citation Index; Science Citation Index; Social Science Citation Index; Current Contents. [sl]: ISI, 1994; 22) Kessler, M.M. "Bibliographic Coupling Between Scientific Papers". American Documentation, 14 (1963): 10-25; 23) Knutson, G. "The year's Work in Descriptive Cataloging, 1992". Library Resources and Technical Services, 37 (1993): 263; 24) Lancaster, F.W. "MEDLARS: Report on the Evaluation of its Operation Efficiency". American Documentation, 20 (1969): 119-142; 25) Leonard, L.E. Inter-Indexer Consistency Studies, 1954-1975: A Review of the Literature and Summary

of Study Results.[US]: University of Illinois, Graduate School of Library Science, 1977; 26) Library of Congress, Processing Department. Library of Congress Filing Rules. Prepared by J.C. Rather and S.C. Biebel. [us]: Library of Congress, 1980; 27) Library of Congress, Subject Cataloging Division. Subject Cataloging Manual: Subject Headings. 4th. ed. [US]: Cataloging Distribution Service, Library of Congress, 1991; 28) Idem. Library of Congress Subject Headings. 16th. ed. [US]: Cataloging Distribution Service. Library of Congress, 1993; 29) LISA: Library and Information Science Abstracts. [England]: Bowker-Saur, 1993; 30) MLA International Bibliography of Books and Articles on the Modern Languages and Literatures. [US]: Modern Language Association of America, 1992; 31) Molto, M; Svenonius, E. "Automatic Recognition of title Page Names". Information Processing and Management, 27 (1991): 83-95; 32) Mulvany, N.C. Indexing Books. [US]: University of Chicago Press, 1994; 33) National Library of Medicine. Medical Subject Headings. [sl] National Technical Information Service,US Department of Commerce, 1993; 34) Salton, G.; Allan, J. and Buckley, C. "Automatic Structuring and Retrieval of Large Text Files". Communications of the ACM. Vol. 37, No. 2 (1994): 97-108; 35) Saracevic, T., and [et. al]. "A Study of Information Seeking and Retrieving". Journal of the American Society for Information Science, 39 (1988): 161-216; 36) Small, H.G. "Co-Citation in the Scientific Literature: a New Measure of the Relationship Between two Documents". Journal of the American Society for Information Science, 24 (1973): 265-269; 37) Soergel, D. Organizing Information: Principles of Database and Retrieval Systems. [sl]: Academic Press, 1985; 38) Sparck- Jones, K., editor. Information Retrieval Experiment. [sl]: Butterworths, 1981;

39) Svenonius, E.,Liu, S. and Subrahmanyam, B. "Automation of Chain Indexing". in N.J. Williamson and M. Hudon. International Study Conference on Classification Research, 1991, Toronto. Classification Research for Knowledge Representation and Organization, FID 698. [sl]: Elsevier, 1992, PP. 351-364; 40) Weibel, S. "Automated Cataloging: Implication for Libraries and Patrons". In F.W. Lancaster and L.C. Smith, editors. Artificial Intelligence and Expert Systems: Will they Change the Library?, Clinic on Library Applications of Data Processing (1990, University of Illinois at Urbana - Champaign). Urbana-Champaign: Graduate School of Library and Information Science, University of Illinois, 1992, PP. 67-80; 41) Wellisch, H."The Cybernetics of Bibliographic Control: Toward a Theory of Document Retrieval Systems". Journal of the American Society for Information Science, 31 (1980): 41-50; 42) Wilson, P. Two Kinds of Power: An Essay on Bibliographical Control. US: University of California Press, 1968. جيمز. دي. اندرسون[73] (IEILS) ترجمه حميدرضا جمالي مهموئي [1] . Organization of Knowledge [2]. بدين معني كه در نمايه انتهاي كتاب ديگر لزومي به توصيف خود سند يعني كتاب و ويژگي هاي ظاهري آن نيست و تنها محتوا توصيف مي شود. مترجم. [3] . Search thesauri [4] . Computer algorithm [5] . Co-occurrence [6] . Associative interactive dictionary [7] . Bibliographic coupling [8] . Co-citation [9] . Latent semantic analysis .[10] Expert systems [11] . Exhaustivity [12]. Indexing Modules [13] . Embeded [14] . String indexing algorithms [15] . PRECIS (Preserved Context Indexing System) [16] . KWIC) Key Word in Context( [17] . KWOC )Key Word out of Context) [18] . KWAC (Key Word Alongside Context) [19] . Frame-based

prompting systems [20] . MedIndEx [21] . Textual databases [22] . Textbases [23] . Scope [24] . Domain [25] . Potential user [26] . Document-oriented [27] . Entity-oriented [28] . Request-oriented [29] . Documentary scope [30] . Non-displayed indexes [31] . National Information Standards Organization) NISO) [32] . Analysis base [33] . Threshold of improtance [34] . Recall [35] . Syntax [36] . Truncation [37] . Weighted term vectors [38] . Probabilistic indexing [39] . Ranked retrieval [40] . Pre-coordinate [41] . Post-coordinate [42] . Ad hoc syntax [43] . Permuted syntax [44] . String syntax [45] . Locator [46]. مترجم مثال ها را تغيير داده است. [47] . Institute for Scientific Information (ISI( [48] . Permuted indexes [49] . Faceted indexing [50] . Dr. Woolacott [51] . Nested Phrase Indexing System (NEPHIS) [52] . Chain indexing [53] . String indexing [54] . Specificity [55] . Search interface [56] . Surrogation [57] . Internal links [58] . Pointers [59] . Record display [60] . Alphanumerically [61] . Relationally [62] . Characters [63]. بايد توجه داشت اين توضيح در مورد زبان انگليسي صادق است و در زبان فارسي، فاصله يا جدانويسي مبناي درستي براي تعيين محل كلمات در آرايش كلمه به كلمه نيست به عنوان مثال به كلمه گل آرايي در مثال بعدي توجه كنيد، مثال نويسنده را براي انطباق با زبان فارسي تغيير داده ام. مترجم. [64] . Extra-alphanumeric [65] . Facet membership [66] . Class heading [67] . Enumerative classification schemes [68] . Synthetic classification [69] . Faceted Classification of Library and Information Science [70] . Menu

[71] . Hypertext displays [72] . Failure analysis [73] . James D. Anderson * http://portal.nlai.ir/daka/

نمايه سازي در كتابخانه تخصصي

و نقش آن در افزايش ارزش افزوده اطلاعاتفاطمه صادري

چكيده : بخش اطلاعات جزئي از اقتصاد است كه با ايجاد ، تحليل ، پردازش ، انتقال، توزيع ، كاربرد و استفاده از اطلاعات ارتباط دارد به طوري كه اطلاعات باعث كاهش درصد عدم اطمينان مي شود . نمايه سازي بعنوان يكي از روشهاي سازماندهي اطلاعات داراي قابليتهايي است كه مي تواند بر ارزش اطلاعات بيفزايد . كتابخانه تخصصي نيز يك پديده رو به رشد مي باشد كه هدف آن تسريع عملكرد سازمان مي باشد و بايد همواره تازه ترين اطلاعات را با بهره گيري از انواع منابع اطلاعاتي در دسترس مراجعان خود قرار دهد و همچنين در صدد افزودن ارزش اطلاعات موجود باشد . در اين مقاله سعي شده رابطه اي ميان كار نمايه سازي در كتابخانه تخصصي و افزايش ارزش اطلاعات ايجاد گردد . همچنين خصوصياتي كه براي ارزش افزوده درمنابع مالي و مديريتي بيان مي شود را به نمايه مرتبط مي نمايد .كليد واژه ها : ارزش افزوده ، اطلاعات ، اقتصاد اطلاعات ، كتابخانه تخصصي ، نمايه سازي

Title :Indexing in special library and it’s role in increase of added value of informationAbstract :Information section is a part of economic science . It has contact with production , analysis , prossecing ,transition , distribution , application and utilization of information , so that , information , cause decrease of distrust percentage . Indexing as one of procedures of information organization has capabilities that it can increasing value of

information .Special library is a phenomenon in the direction of growth . It’s goal is expediting to institute function. Special library must always established newly information available of users to exploit of kinds of sources. And also special library must be could increase value of information on hand. In this paper attempt to established link between indexing in special library and growth of value information. And attached charactristics features of added value in managing resoures with indexig.Key words :Added value – Information– Information Economic – Special Library – Indexing

مقدمه :امروز اين نظر پذيرفته شده است كه اطلاعات قدرت است و همه به ارزش آن واقف هستند . درمنابع علوم كتابداري، بحثهاي فراواني درزمينه ارزش افزوده خدمات اطلاعاتي وجود دارد . هم كتابداران و هم مراجعه كنندگان به آنها ، نگران عرضه بيش ازتقاضاي اطلاعات شده اند و مي پرسند كه چگونه داده هاي بي ارزش و غيرضروري را درجستجو براي محتواي مخصوص خود بايد حذف كرد . براي كاربران كتابخانه، موانع واقعي جهت دسترسي، تجزيه و تحليل و كاربرد اطلاعات وجود دارد و كتابداران هرگاه كه موانع دسترسي به اطلاعات را كاهش دهند ، به ارزش آن مي افزايند . ارزش ، درسهولت يافتن خاص ترين و كامل ترين منبع اطلاعاتي و درسهولت تماس و ارتباط با اطلاعات ، افزوده مي شود . ارزش ، همچنين ، درسهولت تجزيه و پردازش اطلاعات و درتسهيل كاربرد آن اضافه مي شود . ( 10 )كتابخانه تخصصي[2] :كتابخانه هاي تخصصي از لحاظ حجم ، تعداد ، نوع منابع و ارائه خدمات با ساير كتابخانه ها متفاوتند و بيشتر

در شمار كتابخانه هاي پژوهشي و علمي – تحقيقاتي قرار مي گيرند . اين كتابخانه ها در حال حاضر بيشتر به صورت مراكز اسناد و اطلاعات و بانكهاي اطلاعاتي و جمع آوري منابع علمي – اختصاصي در سطح ملي يا جهاني فعاليت دارند وبه كتابخانه ها ي پژوهشي يا مراكز اطلاعات[3] نيز معروفند . در اين كتابخانه ها از وجود كتابداراني كه در رشته موضوعي مورد نظر تخصص و تجربه كافي دارند ، استفاده مي شود و مترجمان ، چكيده نويسها و نمايه سازها نيز بر اساس تخصص انتخاب مي شوند و با تهيه گزارشها ، چكيده ها ، پيايندها ، نمايه هاي موضوعي و جمع آوري منابع اختصاصي مورد لزوم و حتي پيش بيني نيازهاي علمي و تخصصي پژوهشگران ، با استفاده از ابزار و تكنولوژي جديد ، در راه بهبود سطح اطلاعات و برآورد نيازهاي آنان گام بر مي دارند و آخرين نظريه هاي علمي را در دسترس محققان و دانش پژوهان قرار مي دهند . از لحاظ تامين بودجه و سازماندهي اين كتابخانه ها وابسته به موسسات دولتي و غير دولتي هستند .     ( 4 ، ص 23 )كتابخانه تخصصي طبق تعريف انجمن كتابخانه هاي تخصصي[4] مكاني است كه درآن اطلاعات به روشي كه بيشترين سودمندي را داشته باشد ، ارزيابي ، تجزيه ، سازماندهي ، بسته بندي و ارائه مي شود . و در اصطلاحنامه كتابداري نيز ، كتابخانه تخصصي بدين صورت تعريف شده است :" واحدي از يك سازمان كه هدف آن فراهم ساختن اطلاعات خاص براي پيشرفت كار سازمان يا براي گروه محدودي است . " كتابخانه هاي تخصصي

از نظر نوع و شكل مدارك از تنوع بسياري برخوردارند آنها بر يك زمينه موضوعي خاص تمركز داشته و پوشش اصلي اين نوع كتابخانه انواع منابع و رسانه هاي منتشرشده درآن زمينه خاص است ، مانند ؛ كتاب ، مجلات ، اسناد و مدارك ، بريده جرايد ، استانداردها ، مواد ديداري و شنيداري ، نقشه ، پايان نامه ، كاتالوگ هاي تجاري ، پروانه هاي ثبت اختراع و مجموعه ها ي نرم افزاري .يك كتابخانه تخصصي به منظور سازماندهي وبازيابي سريع اطلاعات ازاين منابع ، بايد ازشيوه هاي مناسب براي ذخيره ، دسترسي و اشاعه ويژه هر يك از اين رسانه ها استفاده نمايد . لذا كتابخانه هاي تخصصي در عصر كنوني بايد قادر به انجام وظايف زير باشند :1 - تجزيه و تحليل، تفسير ، بسته بندي واشاعه اطلاعات2 - طراحي ، توسعه و عرضه خدمات نوين و محصولات اطلاعاتي3 - ايجاد پايگاه ها و نمايه ها4 - گزينش ، پيكر بندي وارزيابي نظام هاي انفرادي ( 15 )افزون بر خاص بودن و كاربرمدار بودن خدمات ، آنچه كه در ارائه خدمات به كاربران كتابخانه هاي تخصصي بايد مورد توجه خاص قرار گيرد ، لزوم تاكيد بيشتر بر ارائه دانش به جاي اطلاعات صرف است . اين امر مستلزم آنست كه كتابداران، با توجه به كمبود وقت پژوهشگران و نيز با توجه به ارزشمندي بيشتر دانش در مقايسه با اطلاعات در فعاليتهاي پژوهشي ، بايد شرايطي را فراهم سازند تا كاربران به دانش دسترسي داشته باشند . بنابراين ، يكي از كاركردهاي اصلي كتابداران در اين نوع كتابخانه ها، فراهم كردن دسترسي به

دانش و يا پردازش اطلاعات موجود با هدف توليد دانش است . ويژگي منحصر به فرد كتابدار تخصصي دانش عميق در خصوص منابع چاپي و الكترونيكي در زمينه موضوعي مورد نظر و مديريت اطلاعات مورد نياز افراد يا گروه ها مي باشد .نمايه سازي [5]  سازماندهي اطلاعات از اركان اساسي محيط علمي به شمار مي آيد چرا كه بدون وجود نظم و ترتيب، دستيابي به منابع اطلاعاتي با هزينه زماني و اقتصادي گزافي صورت مي گيرد . در طول تاريخ كتابداري محيط ها و دوره هاي متفاوتي را شاهد بوده ايم كه در هر يك براي دستيابي به اطلاعات ، سازماندهي اطلاعات وجود داشته است و پيوسته سير تكاملي خود را ادامه مي دهد .(12) نظم نوشته ها از دير زمان مورد توجه بوده است و از نخستين ايام به دو صورت انجام مي گرفته يكي بر اساس اندازه و شكل ظاهري منابع و ديگري بر پايه متن و محتواي آنها كه آن را سازمان دانش مي گويند .( 1 ،ص 128 ) نمايه سازي يكي از فرايندهاي سازماندهي منابع كتابخانه است كه در آن جوهره محتوايي منابع به صورتي كه براي استفاده كننده دسترس پذير باشد استخراج و ارائه مي شود . ( 9 ، ص 242 ) داده هاي نمايه سازي يك جزء ضروري در حلقه ارتباطات ميان توليد كننده اطلاعات و مصرف كننده نهايي آن بحساب مي آيد . نمايه ها ، نوشته ها را طوري سازمان مي دهند كه يك متخصص به آساني مي تواند مدارك مورد علاقه خود را مشخص كند . هدف هر نمايه اي بازيابي نمودن ركوردها يا

مداركي است كه به وسيله فرآيند نمايه سازي ، ذخيره و سازماندهي مي شوند وارزش هر نمايه فقط به جستجوي رضايتبخش اطلاعات و مدارك بستگي دارد .  ( 3 ،ص  1 ) انواع نمايه سازينمايه سازي يا نمايه گري ، فرآيند تهيه نمايه ، فرآيند تحليل محتواي اطلاعاتي اثر و بيان كردن آن با زبان ويژه نظام نمايه سازي است نمايه سازي مفاهيم [6]بيشتر به معناي نمايه سازي انديشه هاست تا اصطلاحاتي كه پديد آوردنده براي بيان وارائه اين انديشه ها به كار مي برد . ( 7 ،ص 40 )نمايه سازي به دو بخش عمده تقسيم مي شود :1 – نمايه سازي كتاب[7] يا نمايه سازي انتهاي كتاب : براي اين كار كتاب از نظر محتوايي بررسي شده و به صورت شناسه هايي كه داراي آدرس است در انتهاي كتاب ارائه مي شود . نظام پژوهشي و تحقيقي نيازمند كتابهايي است كه نمايه دارند . كتابي كه نمايه دارد ، ارزشهاي كيفي بالاتري را داراست ، زيرا بسادگي خواننده را به اطلاعات مورد نظر رهنمون مي سازد . بعضي از محققان كتاب خوب را بر اساس نمايه آن ارزيابي مي كنند . نمايه انتهاي كتاب نقشه جامع و دقيق از محتواي كتاب است .2 – نمايه سازي مدارك و ديگر منابع كتابخانه : منابع كتابخانه بويژه نشريات ، اسناد ، مدارك ، جزوات و استانداردها براساس يك طرح موضوعي از پيش تعيين شده نمايه سازي مي شوند . ( 9 ،ص 243 )بعضي از نمايه ها چاپي هستند و بعضي در كامپيوتر ذخيره شده و از يك ترمينال مورد جستجو قرار مي گيرند .

نمايه كامپيوتري انعطاف پذيرتر و داراي امكانات بيشتري است درحالي كه نمايه چاپي به آساني مطالعه مي شود . به هر شكلي كه يك نمايه نمود يابد ، بايد براي اكثر استفاده كنندگان قابل درك باشد يعني موضوع اصلي و رابطه بين موضوعها را به خوبي بيان نمايد تا استراتژيهاي جستجو ، موثر واقع شوند .(3، ص83) در پژوهش هاي علمي گردآوري اطلاعات موجود اهميت زيادي دارد ، كه شاخه اي فرعي از تحقيق به نام پژوهش كتابخانه اي راايجاد مي كند،كه دراين روش ازطريق فهرستها ، نمايه ها و كتابخانه ها ، اطلاعات مدون به دست مي آيد . ( 1 ،ص 86 ) نمايه سازي در كتابخانه تخصصيمسئله بازيابي اطلاعات از زماني آغاز شد كه بشر سعي كرد محيط پيرامون خود را كنترل كند يا حداقل از فشارهاي خارجي كه باعث نابودي او مي شدند ، جلوگيري كند . بشر براي ايجاد محيطي مطلوب براي ادامة بقاء به اتخاذ تصميمات سريع صحيح و دقيق نياز داشت . كيفيت اين تصميمات به توانايي تصميم گيرنده در حل مسائل وابسته بود ، ولي قبل از آن به ميزان ارتباط و كيفيت اطلاعاتي وابسته بود كه تصميم گيرنده براي حل مشكل فراهم آورده بود . بتدريج و در طول تاريخ جمع آوري سازماندهي و نگهداري امري متداول و مرسوم شد . امروزه رشد تصاعدي و اهميت حياتي اطلاعات ، لزوم صرفه جويي در وقت و هزينه جستجوكنندگان و لزوم دستيابي سريع ، جامع و مانع به اطلاعات خاص مورد نياز از مسائل مهم هستند .در واحد نمايه سازي كتابخانه تخصصي امور زير مطرح شده و انجام مي گيرد :_

دستورالعملها و روشهاي ذخيره اطلاعات موجود در انواع سندها و مدارك- ثبت كليد واژه ها- ارزشيابي مواد از لحاظ اهميت اطلاعاتي آنها براي چگونگي ذخيره سازي از نظر تفكيك نمايه سازي يا چكيده نويسي- تهيه مقدمات اصطلاحنامه ها- ماشيني كردن ذخيره اطلاعات به كمك بخش كامپيوتري براي ايجاد تسهيلات درامر بازيابي مواد ذخيره شده (4 ، ص 126 )در متني كه از سوي " كميته تخصصي صلاحيتهاي كتابدار متخصص " در انجمن كتابخانه هاي تخصصي امريكا در خصوص صلاحيتهاي حرفه اي و شخصي كتابداران متخصص همراه با مثالهايي در زمينه كثرت نقش و كار كتابدار متخصص منتشر شده است ؛ يكي از اين صلاحيتهاي حرفه اي ، توسعه و مديريت مناسب خدمات اطلاع رساني ثمر بخش ، بيان شده ومثالهاي عملي براي اين ويژگي ؛ مديريت و نظارت بر بودجه به شكل موثر ، ايجاد تيم مناسب جهت خدمات اطلاع رساني ، انجام جستجوهاي مشكل و چند مرحله اي ، تهيه منابع به شكل چاپي و الكترونيكي ، تجزيه و تحليل اطلاعات مورد نياز و توسعه تزاروس ها و اصطلاحات نمايه اي و انجام نمايه سازي نام برده شده است . ( 16) در واقع با اين كار ايجاد ارزش افزوده براي اطلاعات كه از مهمترين وظايف كتابداران نمايه ساز در كتابخانه تخصصي مي باشد ، ايجاد مي شود .ارزش اطلاعات هنگامي كه درباره ارزش اطلاعات صحبت مي شود در حقيقت چيزي بديهي تر و در عين حال ذهنيتر از ارزش اطلاعات وجود ندارد .اولا" چيزي بديهي تر از ارزش اطلاعات وجود ندارد ، زيرا ، چگونه مي توان سعي و كوشش تحقيقات جهاني را

كه مي تواند حدود 2% توليد ناخالص ملي[8] را در بر بگيرد ، مورد تاييد قرار داد ، چنانكه نتايج آنها منتشر نشود و اطلاعات به طور وسيع نچرخد و در دسترس بيشترين تعداد مراجعه كنندگان قرار نگيرد . همچنين چيزي ذهني تر از ارزش اطلاعات نيست زيرا مثلا" در قانون برادفورد[9] و بر طبق آن 80% انتشارات ناديده گرفته مي شوند . همچنين اين مطلب كه ارزش اطلاعات براي هر فرد طبق وضعيتهاي گوناگون تغيير مي يابد نيز صحيح است . ( 13 )امروزه اطلاعات ركن اصلي هر سازمان و جامعه محسوب مي شود . از آنجا كه به روز بودن و دسترسي به موقع به اطلاعات دو ويژگي بسيار مهم در استفاده از اطلاعات است وجود مديريت اطلاعات ضروري است . مديريت اطلاعات عبارت است از فرايند شناخت و توليد اطلاعات ، سازماندهي و ذخيره اطلاعات ، انتشار و اشاعه اطلاعات و بهره برداري يا استفاده از اطلاعات . يكي از ده اصل اساسي مديريت اطلاعات كه در مقاله مرادي و آصف زاده بيان شده ، ايجاد ارزش افزوده در اطلاعات از طريق طبقه بندي ، ويرايش و اشاعه آن است . ( 14 )در مقاله اي از دكتر فتاحي  ( 17 ) در خصوص قابليتهايي كه در اطلاعات وجود دارد و سبب مي شود كه اطلاعات داراي ارزش افزوده گردد بيان شده كه : در كتابخانه ها و مراكز اطلاع رساني كه هدف برآوردن نيازهاي اجتماع مي باشد با فعاليتهايي مانند انتخاب ، فراهم آوري ، سازماندهي و اشاعه اطلاعات ارزش افزوده توليد مي شود . كتابداران و متخصصان اطلاع رساني در

كتابخانه هاي تخصصي كه هدف آنها افزايش سود بيشتر براي سازمان مادر است ، بايد دنبال بكارگيري راههايي باشند كه بتوانند ميزان ارزش افزوده اطلاعات را افزايش دهند .اما ارزش افزوده براي اطلاعات چگونه محاسبه مي شود ؟ در حالي كه در كتابخانه ها و مراكز اطلاع رساني محصولات اطلاعاتي فروخته نمي شوند و اگر به فروش برسند به قصد سود و انتفاع نبوده و فقط براي جبران تمام يا بخشي از هزينه آنهاست ؟يكي از مهمترين ابزارهايي كه مدلهاي اقتصادي براي مديران و سياستگذاران ارائه مي دهد مفهوم هزينه فرصت يك كالا يا خدمت يعني بالاترين ارزش فرصتهاي بديل از دست رفته به دليل مصرف اين كالا يا خدمت است . هزينه هاي فرصت متفاوت از هزينه هاي مالي يا پولي هستند زيرا آنها نه تنها شامل پول مصرف شده براي خريد كالا ، بلكه شامل ارزش زمان مصرف شده ، نويدهاي داده شده ، و فرصتهاي از دست رفته ديگر بهنگام مصرف يك كالا يا خدمت است . ( 8 ،ص 19 )بسياري از خدمات اطلاعاتي در زمان صرفه جويي مي كنند .ارزش زمان صرفه جويي شده سودي است كه مصرف كنندگان از اين خدمات دريافت مي كنند .( 8 ،ص 175 ) بايد اين نكته را مورد توجه قرار داد كه ارزش اطلاعات را بصورت ريالي نمي توان بيان كرد بلكه از ديدگاههاي ديگر، مثلا" كاهش زمان براي رسيدن به اطلاعات مورد نياز ، وميزان كيفيت و همخواني اطلاعات بدست آمده با نيازهامي توان ارزش اطلاعات را تعيين كرد . به معناي ديگرميزان سرعت ، دقت و ارتباط بيشتر، ارزش افزوده بيشتري

توليد خواهد نمود . به عبارت ديگر دسترس پذير كردن دانش و يا پردازش اطلاعات با هدف توليد دانش ايجاد ارزش افزوده براي اطلاعات مي نمايد .( 17)نمايه سازي و ارزش اطلاعاتفاسكت چالشي را بيان مي كند كه كتابداران با آن روبرو مي شوند ، آنها بايد اين اطمينان را بدهند كه افراد نيازمند اطلاعات مي توانند با حداقل هزينه ( هم وقت و هم پول ) به آن دسترسي پيدا كنند . بي آنكه در زير مقادير فراواني از مواد غير ضروري غرق شوند ( 5 ،ص 317 )و نمايه داراي قابليتهايي است كه مي تواند دسترسي به اطلاعات را براي افراد فراهم نمايد . كتابي كه در پايان آن نمايه اي تهيه شده باشد ، خواننده را قادر مي سازد تا بسرعت و سهولت به جزئي ترين مطالب متن دسترسي يابد (6 ،ص 16 )   و نه تنها در وقت بلكه در هزينه نيز صرفه جويي نموده و سبب افزايش ارزش اطلاعات بدست آمده خواهد شد . يكي از مهمترين وسايل بهره گيري از كتابخانه ها بويژه براي مطالب علمي و ارجاعي فهرستها و نمايه هاي منظم و دقيق موضوعي اند . ( 1 ،ص 90 )رانگاناتان[10] ، پدر كتابداري هند ، پنج اصل مهم را براي فلسفه عملي كتابداري بيان مي كند ، كه اصل چهارم آن را بر هدر ندادن وقت خواننده قرار مي دهد كه در خصوص نمايه ها اين اصل مصداق عيني مي يابد زيرا اين روش سازماندهي ( نمايه سازي ) مانع اتلاف وقت خواننده شده و او را به جزئي ترين اطلاعات محتوايي متن هدايت مي كند

و درنتيجه ارزش اطلاعات در نمايه هايي كه داراي دقت بالاتري هستند افزايش مي يابد . در اصل پنجم از اصول رانگاناتان نيز كه بر پويايي كتابخانه ها تاكيد شده است ميزان پويايي هركتابخانه به ميزان رضايت مراجعان آن و ايجاد شرايط مناسب براي بهره وري بيشتر مي باشد . يعني تمام كاركردهاي كتابخانه ها شامل گزينش ، فراهم آوري ، سازماندهي ( نمايه سازي و ساير روشهاي سازماندهي ) و در دسترس گذاردن منابع جهت ارائه خدمات به جامعه كتابخانه ودر نتيجه پويايي كتابخانه مي باشد ( 11 )نمايه سازي و بهره وري ( در متون مالي و مديريتي )  بهره وري نسبت داده هاي ورودي و محصول خروجي است . هدف نهايي بهره وري ايجاد ثروت است و ارتقاي آن به معناي سود بيشتر يا ثروت بيشتر است كه در متون مالي و مديريتي ارزش افزوده گفته مي شود . اولين بار در قرن 18 ايالات متحده از ارزش افزوده براي اندازه گيري درآمد ملي استفاده كرد. دلايل كلي استفاده از ارزش افزوده در مباحث مالي و مديريتي ( 2 ،ص 108 ) در زير بيان مي شود و همزمان در نمايه و نمايه سازي در مراكز اطلاع رساني و كتابخانه هاي تخصصي مورد بررسي قرار مي گيرد :1 – ارزش افزوده ارزشي است كه يك شركت از طريق تبديل مواد و خدمات خريداري شده به محصول قابل عرضه به آن مواد و خدمات افزوده است .نمايه سازي يكي از روشهاي سازماندهي اطلاعات است و يك نمايه خوب كاربر را به اطلاعات واقعي مورد نياز او هدايت مي كند يعني ميزان استفاده از

اطلاعات و دسترسي به آن افزايش مي يابد و بر ارزش اطلاعات موجود افزوده مي شود .2 – تعداد محصولات ، معيار خوبي براي كارايي توليد بوده و بعنوان شاخصي براي نظارت و كنترل استفاده مي شود ، اما اثر بخشي كلي شركت يا رضايت مشتري را منعكس نمي كند . ارزش افزوده نه تنها كارايي توليد ، بلكه سود ايجاد شده را نيز اندازه گيري مي كند و سطح اثر بخشي و كيفيت را مي سنجد .تعداد منابع موجود در يك مركز اطلاع رساني يا كتابخانه نيز مي تواند بعنوان يك شاخص در نظر گرفته شود اما هيچگاه اثر بخشي مجموعه را مشخص نمي كند . در حالي كه يك نمايه سازي خوب از محتواي منابع مي تواند سودمندي و كيفيت مركز اطلاع رساني را با افزايش ميزان رضايت مراجعه كننده نشان دهد . 3 – ارزش افزوده مي تواند با سود آوري و وضعيت رقابتي شركت ارتباط پيدا كند .منابعي كه داراي نمايه بوده و محتواي آنها نمايه سازي شده است مي توانند با قيمت بيشتر عرضه شوند . همچنين كتابخانه ها و مراكز اطلاع رساني كه با هدف برآوردن سريع و دقيق نيازهاي اطلاعاتي مراجعان ايجاد شده اند ؛ هنگام انتخاب اين منابع اطلاعاتي ، سعي مي كنند آنچه را كه داراي نمايه و فهرستهاي راهنماست انتخاب كنند . بنابراين نمايه مي تواند ايجاد رقابت و در نتيجه سود آوري بيشتر نمايد .4 – ارزش افزوده در سطح شركت با مبالغ ريالي اندازه گيري مي شود در نتيجه بعنوان معيار مناسب ، عملكرد كلي مورد استفاده قرار مي گيرد .ارزش نمايه را

نمي توان به صورت ريالي اندازه گيري كرد بلكه معيار عملكرد آن را مي توان با كاهش زمان در رسيدن به اطلاعات مورد نياز و همچنين ميزان كيفيت اطلاعات بدست آمده بررسي كرد . نمايه كمك مي كند كه با وجود حجم زياد اطلاعات بتوان با صرف زمان كمتري به اطلاعات دست يافت .5 – با استفاده از ارزش افزوده ، نيروي كار و مديريت به هدف مشترك يعني افزايش دستاورد اقتصادي دست خواهند يافت .همانطور كه در بند قبلي بيان شد در كار نمايه سازي دستاورد اقتصادي و سود واقعي نمايه در كاهش زمان و افزايش كيفيت اطلاعات است ، بنابراين با نمايه سازي محتواي منابع ، هم مراجعه كننده و هم مركز اطلاع رساني به هدف خود ( رضايت مراجعه كننده و عدم اتلاف وقت ) خواهند رسيد .نتيجه گيري :كتابخانه هاي تخصصي كه موسسات و سازمانها براي خود تاسيس مي نمايند ، با بهره برداري از فناوريها و كاركردهاي انساني موجب افزايش ارزش افزوده اطلاعات شده و محيطي مطلوب جهت رشد سازمان فراهم مي نمايند دراين ميان نمايه سازي بعنوان يكي از روشهاي سازماندهي دانش سرعت دسترسي به اطلاعات را افزايش داده ، و در زمان صرفه جويي مي كند وهمچنين با ارجاعات مناسب و كافي اطلاعات كاملا" مرتبط را ارائه مي كند . به عبارت ديگر مي توان گفت نمايه سازي اطلاعات را تبديل به دانش مي كند كه خود به معني افزايش ارزش آن مي باشد .منابع مورد استفاده :كتاب فارسي1 - ابرامي ، هوشنگ . شناختي از دانش شناسي . تهران : نشركتابدار ، 1379 .2 – خاكي ،

غلامرضا . آشنايي با مديريت بهره وري . تهران : كانون فرهنگي انتشاراتي سايه نما ، 1376 .3 - راولي ، جنيفر . نمايه سازي و چكيده نويسي . ترجمه جعفر مهراد . تهران : سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي ، 1374 .4 – علومي ، طاهره . اداره كتابخانه ، تهران : سمت ، 1377 .5 – فادرگيل ، ريچارد . بوچارت ، يان . مواد غير كتابي در كتابخانه ها . ترجمه اسدالله آزاد . مشهد : بنياد پژوهشهاي اسلامي ، 1379 .6 – فتاحي ، رحمت الله . فهرستنويسي : اصول و روشها . مشهد : انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد ، 1377 .7 – كنين ، استلا . فرهنگ فشرده علوم كتابداري و اطلاع رساني . ترجمه فاطمه اسدي گرگاني . تهران ، كتابدار ، 1378 . 8 – كينگما ، بروس . اقتصاد اطلاعات : راهنماي تحليل اقتصادي و هزينه سودمندي براي كارشناسان اطلاعات، ترجمه محمد حسين دياني ، كبري سقاء پيرمرد . مشهد : انتشارات كتابخانه رايانه اي ، 1380.9 – مزيناني ، علي . كتابخانه و كتابداري .تهران : سمت ، 1382 .مقاله فارسي  10 – ارزشگداري اطلاعات ، نوشته آدري فنر . ترجمه امير رضا اصنافي . مجله الكترونيكي پژوهشگاه اطلاعات و مدارك علمي ايران ( نما ) ، شماره اول و دوم .11 – برنامه ريزي ومديريت توسعه خدمات در كتابخانه ها ، رحمت الله فتاحي .12 – سازماندهي منابع اينترنتي : چالش ها و ضرورت ها ، ابراهيم مختاري نبي ، مجله الكترونيكي مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران ( نما ) شماره چهارم ، دوره

اول .13 – كتابخانه اطلاعات ، اقتصاد . ژاك ميشل . ترجمه مهدي داودي . فصلنامه كتاب .14 –مديريت اطلاعات ( دانش ) غلامرضا مرادي و سعيد آصف زاده .مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي و درماني قزوين ، شماره 30 ، 1383 . 15 – نيمرخ كتابخانه ها ي تخصصي و مراكز اطلاع رساني ،محمد كريم صابري ،محمد تقي پولاد راي، مجله الكترونيكي پژوهشگاه اطلاعات و مدارك علمي ايران ( نما ) ، شماره 3 ، دوره 6 ، 1385 . مقاله لاتين

16 - Competencies for Special Librarians of the 21st Century, Joanne Marshall, Chair Bill Fisher Lynda Moulton and Roberta Piccoli , Submitted to the SLA Board of Directors by the Special Committee on Competencies for Special librarians , 2003 .17 – fattahi , rahmatollah . afshar , ebrahim . Added value of information and information system : a conceptual approach .18 - http://www.irandoc.ac.ir/data/e_j/vol2/value.htm [1] Added value[2] Special library[3] Information center[4] Special Library Assosiation[5] Indexing[6] Concept indexing[7] Back Of Book Index[8] GNP[9] Bradford[10] Ranganatan

كاربرد ايكس.ام.ال. در كتابخانه ها

عبدالرسول خسروي زبان نشانه گذاري گسترش پذير (XML) به عنوان استانداري براي بازنمود و تبادل داده ها بر روي وب در سال 1998 توسط كنسرسيوم وب جهاني (W3 consortium) توسعه يافت. داده هايي كه در قالب XML نشانه گذاري مي شوند، به داده هايي ساختارمند تبديل، و مداركي خود توصيف بوجود مي آورند. اين ويژگي موجب استقلال مدارك مبتني بر XML از هر سكويي (platform) شده، تبادل آنها را ميان نظام هاي ناهمگن ممكن، و بنابراين ميان كنش پذيري نظامهاي اطلاعاتي را باعث مي گردد. ساختار مدارك

XML، ساختاري سلسله مراتبي است. اين ساختار موجب پردازش بهتر مدارك XML شده، و از سوي ديگر، پياده سازي و مستندسازي الگوها و فرايندهاي بسيار پيچيده (مانند فرايندهاي شيميايي بدن انسان) را ميسر مي نمايد. XML تنها يك زبان نشانه گذاري همانند HTML نيست، بلكه ابزاري براي توليد زبان¬هاي نشانه گذاري و ساختارمند نمودن داده ها است. به عبارت ديگر، XML همانند HTML، يك مجموعه ثابت از عناصر و فقط محدود به مدارك وب نيست. با استفاده از اين استاندارد، كاربران مي توانند عناصر (يا برچسبهاي) مورد نياز خود را تعريف و در محيط هاي اطلاعاتي ديگر استفاده كنند. اين زبان به عنوان يكي از مشتقات "استاندارد زبان نشانه گذاري تعميم يافته (SGML)" است و مي توان با افزودن قيود معنايي به آن، زبان هاي كاربردي نظير XHTML، RSS، MathML، SSML، و غيره را در آن پياده سازي نمود. زبان نشانه گذاري گسترش پذير، شامل مجموعه اي از استانداردهاي متنوع با كاربردهاي خاص است كه براي ارائه و انتقال داده ها بكار مي رود. امكان ذخيره سازي حجم گسترده اي از داده ها، و حل مشكل انتشار الكترونيكي آنها از ديگر مزاياي اين فناوري است. قابليت ها و ويژگي هاي منحصر بفرد اين زبان (بازنمود ساختارمند داده ها، خود توصيف بودن و ساختار سلسله مراتبي مدارك، و ...)، گرايش متخصصان و سازمان هاي فعال در حوزه مديريت اطلاعات را، به پياده سازي و دوباره قالب بندي استانداردها و طرح هاي اين حوزه در قالب XML بديهي مي نمايد. تلاش هاي گسترده اي كه در اين خصوص انجام گرفته، دليلي بر اين مدعاست. پيدايش نظام هاي

فراداده اي مبتني بر XML، استفاده از XML به عنوان قالب پشتيبان قالب هاي نمايشي جديد در كتابخانه هاي ديجيتالي، استفاده از XML به عنوان قالب مشترك براي استانداردهاي مربوط به ميان كنش پذيري در شبكه هاي اطلاعاتي (از جمله پروتكل Z39.50)، به عنوان استاندارد پايه در الگوهاي معماري نظام هاي اطلاعاتي (مانند SOA)، و ... بر مبناي اين گرايش است. جهت استفاده از ايكس.ام.ال دركتابخانه ها بايد با قابليت هاي آن آشنا شويم تا  با توقعات منطقي براي استفاده از آن در برطرف كردن نيازهاي خود در كتابخانه ها و مراكز اطلاع رسانس گام برداريم. ايكس. ام. ال به ايجاد استاندارد در قالبهاي ذخيره اطلاعات مي پردازد.

سازماندهي وب در كتابخانه هاي محلي و غير آن

نوشته: برندا پاريس سيبلي ترجمه: محسن حاجي زين العابديني - كارشناس ارشد كتابداري و اطلاع رساني پزشكي مركز اطلاع رساني و خدمات علمي جهاد كشاورزي - فهرست نويسي منابع اينترنتي مقدمهدر بيست، سي سال اخير, فن آوري اطلاعات روش كار ما در كتابخانه ها، از جمله ابزارهايي راكه با آنها كار مي كنيم و نوع موادي را كه با آن ها به ارائه اطلاعات مي پردازيم تغيير داده است. در چند سال اخير تغييرات بسيار سريع بود, و اينترنت با شتابي فراوان به يك منبع اطلاعاتي ممتاز بدل شده است. برخي در اين باره كه آيا در آينده نيازي به كتابخانه ها وجود خواهد داشت يا نه به تعمق پرداخته اند. برخي نيز گفته اندكه واقعاًبه وجود فهرستنويسان نيازي نخواهد بود. اما آنان به اين نكته توجه نكرده اند كه بسياري از كتابداران به فناوريهاي نوين از صميم قلب خوش آمدمي گويند و بسياري از فهرستنويسان, مهارت هايشان را وارد عصر اطلاعات مي كنند و به سازماندهي _ آري، به

فهرستنويسي اينترنت مي پردازند!اين مقاله در پي بررسي اين موضوع است كه چرا بايد منابع اينترنت فهرستنويسي شود, چه كسي بايد آن را انجام دهد، اين كارچه مشكلاتي در پي دارد, و چه طرح هايي براي آينده بايد تدوين شوند؟ چرا اينترنت را فهرستنويسي كنيم؟آيا واقعاً فهرستنويسي اينترنت عملي است؟ آيا موتورهاي كاوش و صفحات وب به تنهايي كافي نيستند؟ در تحقيقي كه در سال 1995 انجام شد، آرلن جي.تيلور و پاتريك كلمسون موتورهاي كاوش و فهرست ها را مقايسه كردند. آن ها ضعف هاي موتورهاي كاوش را به اين صورت بيان كردند:- در يك مجموعه از يافته هاي بازيابي شده, مدخل هاي تكراري فراواني ملاحظه مي شود.- نتايج غير قابل پيش بيني هستند.- نتايج چه بسا كاملاً گمراه كننده باشند: ممكن است جستجويي در يك موتور كاوش نتيجه اي نداشته, ولي در موتور ديگر داراي يافته هاي فراوان باشد.- موتورهاي كاوش محتويات پايگاه هاي اطلاعاتي خودشان را نشان نمي دهند و از معيارهايي كه براي گنجاندن يك مدرك در فايل هايشان دارندحتي شرحي ارائه نمي كنند.- مهار واژگاني وجود ندارد و قواعد نقطه گذاري و بزرگ نويسي نيز استاندارد نيست.- بدون بررسي عملي هر عنصر، اغلب نمي توان ميزان ربط و رابطه ها را تحليل كرد, يعني اطلاعات كافي در »مدخل نمايه« موجود نيست تا فرد بتواند دست به انتخاب مناسب بزند.اين منبع كه با سرعت در حال گسترش و تغييراست و ما آن را اينترنت مي ناميم، نيازمند سازماندهي است و چه كسي براي اين كار بهتر از ما كه هر روز در حال سازماندهي اطلاعات هستيم؟مي توانيم سياهه هاي »وارد مكان ياب هاي جهاني منابع«(1) را وارد سايت هاي وب (2)خود كنيم، اما اين سياهه ها بسيار گسترده مي شوند و نگهداري ومنظم كردن آن ها كاري دشوار است و جاي

توصيف هاي مفيدي كه در ركورد هاي كتابشناختي وجود دارند از اين سياهه ها خالي است. شايد هنوز هم نيازمند »ركوردهاي مارك« (3)هستيم؟در دستنامه اي كه با عنوان »فهرستنويسي منابع اينترنت: دستنامه و راهنماي عملي« در او.سي.ال.سي(4).براي »پروژه فهرستنويسي اينترنت« مورد استفاده قرار گرفته, نانسي بي.السون (5) مفروضات اصلي پروژه را اين گونه شرح مي دهد:- اطلاعات ارزشمند فراواني در اينترنت وجود دارد.- اين منابع براي دسترسي بايد سازماندهي شوند.- استفاده از فنون و شيوه هاي موجود كتابداري و ايجاد ركوردها براي بازيابي از طريق فهرست هاي پيوستهء موجود, كارآمدترين روش دسترسي به اين منابع است.حتي در بين خود كتابداران دربارهء ضرورت فهرستنويسي اينترنت اتفاق نظر وجود ندارد. »جيم هلمز«(6)، از دانشگاه تكزاس در اوستين مي گويد كه دسترسي به مجلات الكترونيكي از طريق صفحهء وب كتابخانه در جلسه اي مورد تمجيد قرار گرفته، غافل از اينكه اين دسترسي از طريق فهرست رايانه اي كتابخانه صورت گرفته است. او فكر مي كند اين وضعيت در حال تغيير است, هرچند كه:»...استنباطي وجود دارد كه من معتقدم در حال تغيير است, ولي به موجب آن, مجلات الكترونيكي نبايد فهرست شوند. عده اي دارند كه موتورهاي كاوش وب دسترسي بهتري به اطلاعات وب را مهيا مي كنند و سياهه هاي الفبايي مجلات الكترونيكي شيوهء راه مناسبي براي دسترسي به اين مواد هستند. اما من اعتقاد دارم, كه اكثر كتابداران دريافته اند كه فن آوري كنوني جستجوي وب در حد بازيابي اطلاعات براي مقاصد تخصصي نيست و در حال حاضر, فهرست بهترين سازو كار انحصاري براي سازماندهي و گردآوري اطلاعات براي تمامي كاربران است.«به مرور زمان آن استنباط بايد بيش تر تغييركند. كار موتورهاي كاوش فقط انجام وظيفهء فهرست هاي رايانه اي نيست. ارائه

سياهه هايي از صفحات وبي كه به صورت موضوعي سازماندهي شده اند نيز چنين انجام نمي دهند, هر چند كه مفيد هستند. همان طور كه هاوكينز« گفته است: »افزودن مجلات وبي به فهرست هاي رايانه اي امكان مي دهد به مثابه دروازهء اينترنت عمل كنند و يك طيف كامل از نقاط دسترسي، تحليل هاي موضوعي و كاركردهاي كاوشي موجود براي انواع ديگر مواد را به كاربران ارائه مي دهند (4).«»هساي-اي« گفته است كه كتابداران و بويژه فهرستنويسان داراي تخصصهايي هستند كه براي فهرستنويسي اينترنت مورد نياز است (5)."كتابخانه ها در انتخاب منابع، مناسب تر از موتورهاي كاوش يا خدمات جستجوي اينترنت هستند زيرا در فراهم آوري منابع با قالب هاي مختلف براي كاربران محلي خود, داراي تخصص هستند. مهارت كتابداران در انتخاب منابع و جامعهء نسبتاً مشخص مراجعه كنندگان آن ها موفقيت شان را در ارزيابي و انتخاب منابع اينترنتي تضمين مي كند. بويژه فهرستنويسان بايد درگير سازماندهي منابع اينترنتي شوند زيرا آن ها اين اصول را براي فهرستنويسي قالب هاي متفاوت مواد به كار گرفته اند وحتماً قادر به كاربرد اين اصول در فهرستنويسي منابع اينترنتي با كارآيي مساوي هستند.چه كسي اينترنت را فهرستنويسي مي كند؟اينترنت در فهرست هاي رايانه اي محلي سراسر كشور و جهان فهرست مي شود. پروژهء  »او.سي.ال.سي.« براي فهرستنويسي اينترنت در سال 1991 با 31 فهرستنويس داوطلب براي فهرست كردن يك نمونه آغاز شد. يافته هاي كليدي اين پروژه عبارت بودند از (6):- منبع توصيف شده روش مطلوبي به نظر مي رسيد.- با وجود آشنايي با فهرستنويسي فايل هاي رايانه اي، استفاده از اطلاعات آموزشي دربارهء فهرستنويسي منابع اينترنتي مجاز بود.در واكنش به اين يافته ها، »فهرستنويسي منابع اينترنتي: دستنامه و راهنماي عملي»«نانسي اُلسون« منتشر شد و فيلد 856 »يو. اس.مارك«(7) ابداع

و پيشنهاد شد. »فهرست اينتركت«(8) آغاز شد و بار ركوردهايي كه را از »ورلدكت«(9) (فهرستگان پيوستهء »او.سي.ال.سي«) گرفت, ايجاد شد (1). چنانكه »جول« بيان مي كند (7): "فهرست اينتركت وحدت رويه جستجو در فهرست و مجموعه عملكردهاي متداول آن يعني جستجوي كليدواژه اي و عبارتي، جستجو در نمايهء منتخب، و عملكردهاي بولي با دسترسي مستقيم به منابع اينترنتي را نشان مي دهد. سطح اوليه دسترسي به امكان جستجو كه مورد انتظار كاربر براي ]بازيابي[ يك كتاب معمولي بود اكنون به مجموعه اي از منابع اينترنتي گسترش يافته بود. به زودي فروشندگان سيستم هاي كتابخانه اي به اصلاح توليدات خود پرداختند تا از قابليت ارتباطي فيلد 856 بهره مند گردند و فهرست هاي رايانه اي مبتني بر وب متولد شدند."دومين طرح فهرستنويسي اينترنت از سوي »او.سي.ال.سي.« در سال 1994 با 231 عضو از انواع كتابخانه ها و 4700 منبع اينترنتي آغاز به كار كرد پيمايشي در سال 1996 انجام گرفت نشان داد كه اعضاي اين پروژه احساس مي كردند كه پروژه, بسيار موفق است و اكثر آن ها براي افزايش ميزان فهرستنويسي منابع اينترنتي برنامه ريزي كرده اند. تا سال 1998 كه مقالهء »جول« نوشته شد، 5000 كتابخانهء عضو »او.سي.ال.سي.« با مجموع بيش از 000/330 منبع, بيش از 18000 منبع اينترنتي را فهرست كرده بودند.»با وجود موفقيت »پروژه اينتركت«، مشكلاتي در رابطه با فهرستنويسي سايت هاي وب وجود دارد, زيرا آن ها با آنچه تاكنون فهرست كرده ايم تفاوت دارند. چرا فهرستنويسي سايت هاي وب دشوار است؟فهرستنويسان در توصيف عناصري كه مي توانند لمس كنند و در دست بگيرند توانا هستند. آن ها مي توانند شيء را به عنوان يك كل ببينند و ملاحظه كنند كه چه قسمت هايي از آن با قسمت ديگر مرتبط

است. اين, در يك محيط پيوسته كار ساده اي نيست، و تغيير مداوم و محيط رو به رشد اينترنت مسئلهء توصيف را پيچيده تر مي كند. »هاوكينز« تفاوتها و دشواريهاي فهرستنويسي پيايندهاي الكترونيكي را به شرح زير بيان كرده است (10):- اگر شماره هاي پيشين, بدون شماره گذاري به آرشيو منتقل شده باشد، يافتن شمارهء اول به عنوان مأخذ توصيف, دشوار است.- بسياري از پيايندها فاقد فهرست مندرجات هستند.- سهولت روزآمد سازي به ناشران اجازه مي دهد تغييراتي را، حتي در عنوان شماره هاي منتشر شدهء پيشين انجام دهند.- نگارش هاي »اَسكي« و »اچ تي ام ال« از نسخه هاي كد استاندارد آمريكايي براي تبادل اطلاعات(10) و زبان نشانه گذاري فرامتن(11) در يك شمارهء واحد ممكن است عناوين نسبتاً متفاوتي داشته باشند.- غالباً تفاوت هايي بين نگارش هاي چاپي و پيوسته وجود دارد. برخي سايت هاي وب امكان دسترسي به دو يا چند ادواري را كه مرتبط با هم به نظر ميرسند, از جمله نگارش هايي را كه به زبان هاي متفاوتي هستند فراهم مي كنند.»با نرجي« با بيان اين كه نحوهء سازماندهي يك سايت را طريقي كه كاربر آن از آن استفاده مي كنند، تعيين مي نمايد، به تشريح مشكلات فهرستنويسان در توصيف سايت هاي وب پرداخته است (11):اسناد چاپي را مي توان به مثابه يك كل يكپارچه در نظر گرفت زيرا شكل فيزيكي اثر ارتباط بين اجزاي سند (مانند صفحات، بخش ها و غيره) راتعيين مي كند در محيط فرامتني كه كاربر مي تواند اسناد را در بهترين توالي متناسب با نيازهايش مطالعه كند، تشخيص چيزي كه وارد مي شود, بسيار دشوار است. روابط بين فايل ها به روشي كه كاربر مدرك را مي خواند و قالب بندي اسناد ديجيتالي تا حد زيادي به اولويت بندي خاص

او وابسته است.«ما قادر نيستيم آن ها ]منابع اينترنتي[ را در دست بگيريم و رابطهء منظمي بين صفحات آن مشاهده كنيم, يا شمارهء صفحات را بدانيم, يا اندازهء آن را براساس سانتيمتر, آنگونه كه در مورد كتاب اتفاق مي افتد، تعيين كنيم. برخلاف انتشارات چاپي، يك منبع منتشر شدهء پيوسته ممكن است هر روز تغيير كند . »يا نرجي« باز هم درباره عدم ثبات سايت هاي وب مي گويد (12):»تعيين ويژگي هاي آثار رقومي داراي ثبات به نظر نمي رسد زيرا اين آثار به سادگي قابل اصلاح هستند. عنوان، محتوي، محل استقرار، نويسنده، يا ديگر اطلاعات مرتبط با يك مدرك الكترونيكي ممكن است مكرراً تغيير كند. اگر فهرستنويسان بخواهند يادداشت ها و نقاط دستيابي مربوط به هر عنصري را كه تغيير مي كند اضافه كنند، نتيجهء احتمالي افزايش انفجار گونهء تعداد ركوردها و/ يا تعداد ركوردهاي بسيار و طولاني در پايگاه است«.سايت هاي وب نه تنها غالباً تغيير مي كنند, بلكه جابجا و حتي گاهي ناپديد مي شوند. »جول« به مشكلات موجود در فهرستنويسي »هدف هاي سيال مي پردازد (13):»كتابخانه ها با انتخاب، فهرستنويسي و ادغام يافته ها در فهرست هاي رايانه اي محلي, بر ارزش منابع فهرست هاي اينترنتي مي افزايند. اما باز هم پرسش مربوط به بي ثباتي و گذرا بودن اين منابع همچنان بي جواب مي گذارد«. كدام كار بر اينترنت هست كه با پيغام »خطاي 404، فايل پيدا نشده« مواجه نشده باشد؟ اين پيغام خطاي تكراري علاوه بر بسياري نكات, بيانگر اين واقعيت است كه منبعي كه زماني با يك مكان ياب منابع جهاني (يو.آر.ال) شناسايي شده بود, اكنون ناپديدشده يا به موجوديت آن، خاتمه داده شده است.استفاده از فيلد 856 در فهرست هاي رايانه اي، روشي جديد و حيرت انگيز

براي مرتبط كردن فهرست محلي با اينترنت است اما مديريت مكان ياب هاي »يو.آر.اِل.«هايي كه دائماً در حال تغيير هستند، كار دشواري است. »جول« بيان مي كند كه اين مسئله چگونه »پروژه فهرست اينترنتي« »او.سي.ال.سي.« را تحت تاثير قرار داده است (14):»يو.آر.اِل.«ها محل هايي را كه داراي نشاني خاص هستند نشان مي دهند و رمزگذاري آن ها را در قالب ركوردهاي كتابشناختي كه قرار است در يك سيستم توزيع شده قرار بگيرند, مشكل آفرين است. برخي آن را كابوس نگهداري براي فهرستنويس ناميده اند و البته اين ويژگي چندان هم بي ربط نيست. گردآوري اطلاعات در »پروژهء  فهرست اينترنتي او.سي.ال.سي.« نشان داد كه به طور متوسط 3 درصد از »يو.آر.اِل«هاي »فهرست اينترنتي« در طي هيچ يك از آزمايش هاي انجام گرفته, قابل دسترسي نبوده اند«. اين درصد كم نسبتاً اما باز هم مشكل ساز, بدون شك به دليل نوع منابعي است كه كتابخانه ها انتخاب و فهرست مي كنند و تقريباً به يقين مي توان گفت كه چندين برابر كم تر از ميزان خطايي است كه در هنگام جستجو در كل اينترنت ملاحظه مي شود. بخش نامشخصي از اين خطاها بدليل تغيير »يو.آر.اِل.« است (منبع ناپديد شده است). (علت ديگر خطا از نظام و شبكهء راه دور ناشي مي شود و تعيين دقيق مواردي كه به دليل خطاي »يو.آر.اِل. «پيش مي آيد كار دشواري است. يعني تمامي خطاها از »يو.آر.اِل. «سرچشمه نمي گيرند.) بزودي مشخص شد كه رمزگذاري »يو.آر.اِل «ها در ركوردهاي كتابشناختي مزايا و دردسرهايي به دنبال دارد.به اين دليل, ادارهء پژوهش »او.سي.ال.سي.«دست به ايجاد »پرل« يا مكان ياب دائمي منابع جهاني(12) زد. در اين نظام كه اسم ساختگي(13) يك »پرل« براي هرسايت وي ايجاد مي شود و با »يو.آر.اِل. « همراه.

»يو.آر.اِل.« در صورت نياز تغيير مي كند, ولي »پرل« تغيير نمي كند. كاربراني كه ثبت نام شده اند اقدام به ايجاد »پرل« تا رابطهء »پرل/يو.آر.اِل.« را برقرار كنند. جول مزاياي نظام »پرل« را تشريح مي كند (15):»مزاياي اين نظام روشن است:يك »پرل« به هر تعداد دفعات مي توان ايجاد كرد مثلاً من چندين نسخه از ركوردهاي كتابشناختي را در جاهاي مختلف, يعني بر روي صفحات وب، در يك مقالهء الكترونيكي، در استنادات يا كتابشناسي هاي يك سياههء نشانه گذاري ها ايجاد مي كنم)، باز هم اگر »يو.آر.اِل.« يك منبع ارجاع داده شده تغيير كند، آن تغيير تنها يك بار, با استفاده از سرويس دهنده(14) »پرل« اتفاق مي افتد.كار نگهداري فهرست (و عموماً حفظ پيوندها) به يكباره به يك روزآمدسازي صِرف خلاصه مي شود.«» پرل ها به سادگي مشكل گم شدن يو.آر.اِل «ها را حل مي كنند, اما مشكلاتي كه كتابداران در توصيف سايت هاي وب دارند همچنان باقي است. چنانكه »بانرجي« گفته است: »تشخيص اين كه يك اثر كجا و چگونه از طريق »پرل« و ديگر ساختارها در دسترس قرارگيرد مشكل خاصي نيست، به اين دليل ساده كه روش دسترسي به يك منبع هيچ گاه به بي نظمي موجود در توصيف يا در اطلاعات دربارهء آن نيست.«(16) در اين خصوص چه كاري صورت گرفته است؟ مارك، ابرداده،»اس.جي.ام.ال« (15)برخي مي گويند مشكل به قواعد فهرستنويسي انگوامريكن، ويرايش 2 برمي گردد كه براي ادواريهاي الكترونيكي نوشته نشده است. برخي ديگر مي گويند كه »مارك« براي اين واقعيت فهرستنويسي سايت هاي وب كارآ نيست (هرچندكه در پروژه »او.سي.ال.سي.« كار مي كند). عده اي ديگر مي گويند آن ها خوب كار مي كنند، اما پيچيدگي آن ها وقت گير است. »جول« گفته است. (17):»ركورد هاي كتابشناختي غني هستند و نمونه هاي بسيار خالص ابرداده به شمار

مي آيند كه ممكن است داده ها توصيفي، موضوع، رده بندي، مستند, و اطلاعات دسترسي را شامل شوند, كه تمامي آنها براساس قواعد و قالب هاي تثبيت شده خلق گرديده اند. جاي تعجب نيست كه چنين محتواي قدرتمندي فقط به دليل پيچيدگي هميشگي آن به دست مي آيد و همين پيچيدگي است كه نيازمند تلاش، مهارت و تجربهء فهرستنويس است. اين گونه پيچيدگي، يك واكنش طبيعي در مقابل جهاني است كه ذاتاً پيچيده است, تعداد ركوردهاي كتابشناختي را كه مي توان در هر زمان ايجاد كرد به برونداد بالقوهء نيروي كار فهرستنويسي محدود مي كند.« »جول« در مقاله اي ديگر مي گويد: »ممكن است كتابداران آرزو كنند كه اي كاش »يو.اس. مارك« انعطاف پذيرتر بود مثلاً مي توانست روابط سلسله مراتبي را آسان تر بيان كند, ياقادر بود اطلاعات را از ركوردهاي مربوط اخذ كند. اما به عنوان يك قالب ارتباطي استاندارد، »يو.اس. مارك« هر چند ممكن است كامل نباشد, ولي قابليت خدمت رساني را دارد وهنوز هم مقبول ترين قالب براي برقراري ارتباط ماشين با ماشين, و تبادل اطلاعات كتابشناختي به حساب مي آيد« (18).اگر چه توصيف يك سايت وب با استانداردهاي كنوني، پيچيده و وقت گير است، اما اگر فهرستنويس, اطلاعات مورد نياز را در همان سايتي كه فهرست مي كند بيابد, كار اندكي آسان تر مي شود. براي تهيهء استانداردهايي در خصوص اين نوع اطلاعات, در سال 1995 »او.سي.ال.سي.« تدوين »مجموعه كارگاه هاي آموزشي ابرداده اي دوبلين كور«(17) را آغاز كرد. »توصيف عناصر دوبلين كور« شامل اقلام زير است (19):· موضوع: موضوعي كه در اثر بدان اشاره شده..· عنوان: نام اثر.· پديدآورنده: شخص يا اشخاصي كه مسئوليت اصلي محتواي فكري اثر را به عهده دارند.· ناشر: عامل يا موسسه اي كه مسئوليت دسترس پذير كردن اثر بر

عهده او است.· عامل ديگر: شخص يا اشخاصي مانند ويراستاران و نسخه برداران، كه سهم چشمگيري در شكل گيري اثر دارند.· شكل: جلوه ظاهري اثر مانند فايل »پساتحرير«(17) يا فايل اجرايي ويندوز.· شناسگر:(18) رشته يا عددي براي شناسايي انحصاري اثر. · رابطه: رابطه با آثار ديگر.· مأخد: آثار چاپي يا الكترونيكي كه اين اثر از آن ها اخذ شده (البته اگر موجود باشند).· زبان: زبان محتواي فكري اثر.· پوشش:(19) ويژگي هاي مربوط به موقعيت هاي فضايي ] مكاني و جغرافيايي[ و حجم كنوني اثر. »ابر برچسب ها« با استفاده از عناصر بالا ايجاد مي شوند و به عنوان سر صفحه(20) در اسناد وب جايگير مي شوند. فهرستنويس مي تواند از اطلاعات موجود در اين ابر برچسب ها براي فهرستنويسي استفاده كند و موتورهاي كاوش از اين اطلاعات براي توصيف دقيق تر يك سايت استفاده مي كنند. احتمالا امكان ايجاد نرم افزارهاي فهرستنويسي كه »دوبلين كور« به »مارك« ترجمه كند وجود دارد. تلاشي در اين زمينه صورت گرفته كه منجر به توليد نرم افزار »مارك ايت«(21) توسط »فن آوريهاي پيشرفتهء نايكلس«(22) شده است، كه ابر برچسب عنوان مربوط به فيلد 245 را اخذ مي كند و به صورت خودكار »يو.آر.اِل« را در فيلد 856 قرار مي دهد. شايد با پيشرفت هاي ديگر شبيه به اين در زمينهء نرم افزار شبيه اين بتوان برنامه اي ارائه كرد كه, البته اگر ابر برچسب ها كامل و صحيح باشند, در وقت و هزينهء فهرستنويسي صرفه جويي كند.كمك احتمالي ديگري در اين زمينه, كدگذاري مدارك با »اس.جي.ام.ال« –زبان نشانه گذاري استاندارد عمومي-است. »پيتي در توضيح مطلب چنين مي گويد (21):»زبان نشانه گذاري استاندارد عمومي (اس.جي.ام.ال.)يك تركيب نحوي و يك فرازبان(23) براي تعريف و بيان ساختار منطقي مدارك ارائه مي كند. »من

معتقدم »اس.جي.ام.ال.« به عنوان يك استاندارد عمومي كه به ما امكان مي دهد متني را بسازيم و انواع بسيار مختلف اطلاعات را به هم ربط دهيم, فرصتي براي ما فراهم مي آورد تا اينترنت را به دنيايي از اطلاعات منظم, منسجم، و مبتني بر استاندارد تبديل كنيم.«در حالي كه زبان »اچ.تي.ام.ال.« يك زبان قالب بندي است، »اس.جي.ام.ال.« به ساختار منطقي مدرك وب توجه دارد، بنابراين در توصيف مدرك كمك بزرگي براي فهرستنوس به حساب مي آيد. »اس.جي.ام.ال.« بخشي از »اقدام براي رمزگذاري متن«(24) است كه يك پروژه تعاوني بين المللي به منظور ارائهء رهنمودهايي براي آماده سازي و تبادل متون الكترونيكي براي تحقيقات علمي است(22).رده بندي و اينترنتاختصاص شمارهء رده بندي به منابع اينترنت يكي ديگر از موضوعات مورد بحث است. عده اي مي گويند اين امر باعث اشتباه در كتابخانه هاي محلي مي شود، زيرا منابع اينترنتي در قفسه هاي آن كتابخانه جاي ندارند. اما در پيمايشي كه توسط ريچاردز« از دو فهرست پستي(25)» «AutoCat و «InterCat» در آوريل سال 1998 به عمل آمد, بيش تر پاسخ دهندگان به دلايل زير از افزودن شمارهء راهنما پشتيباني كردند:· سهولت مرور با استفاده از شماره راهنما.· دسته بندي مواد مشابه براي استفاده در فعاليت هاي توسعهء مجموعه.· براي مقاصد آماري.شماره هاي راهنما در چندين پروژه مبنا قرار گرفته اند, از جمله: در پروژه »اسكورپيون« »او.سي.ال.سي.«(26) كه از رده بندي ديويي استفاده مي كند (24) و »سايبراستاكس«(27)، (يك كتابخانهء مجازي كه براساس طرح رده بندي كتابخانهء كنگره سازماندهي شده). با آن كه در ركوردهاي »مارك« نيازي به شمارهء رده بندي نيست، آنها با زمينه ساز امكان ايجاد يك طرح سازماندهي براي كتابخانه هاي آينده هستند، و بنابراين توجيهي براي اين كه شماره ها را درگنجاندن فهرست هاي كنوني خود و نيزكتابخانه هاي

مجازي اينترنت بگنجانيم.نتيجه گيريصداي آهي كه چند سال پيش مي شنيديم و اغلب در پاسخ به اخبار مربوط به فهرستنويسي مواد درخارج از كتابخانه ها بود ديگر شنيده نمي شود. در كتابخانه هاي آينده كارهاي فراواني در انتظار كتابداران, و حتي فهرستنويسان است. مسئلهء مهمي كه بايد به خاطر داشت اين است كه ما نياز داريم از هم اكنون در برنامه ريزي براي آينده فعال باشيم و در امور جالب و جديدي كه براي اينترنت و براي فهرستهاي رايانه اي محلي، چه در وب و چه در خارج از وب اتفاق افتد، مشاركت داشته باشيم. ما بايد به توصيه هاي »پيتي« توجه كنيم (26):»من معتقدم كه كتابداران و بويژه فهرستنويسان يك الزام حرفه اي دارند به اين كه با اعتماد به نفس، در خلق اين دنياي اطلاعاتي اظهار وجود كنند. اگر كتابداران عقب بنشينند و منتظر باشند تا از آن ها دعوت شود، و نيروهاي ناهمخوان و بسيار كوته بيني كه در حال توسعهء اينترنت هستند به اين فكر نمي افتند كه از آنها براي برنامه ريزي دعوت به همكاري كنند زماني كه ديگر دير شده باشد.«اينترنت باعث نشده كه كتابخانه ها به آخر خط برسند, بلكه منابع نسبتاً جديد و جذابي را به ارمغان آورده تا به كاربران كتابخانهء خود ارائه كنيم. مهارت هايي كه با پذيرفتن فناوريهاي جديد كسب مي كنيم به ما كمك مي كنند كه اين منابع جديد را براي بهره گيري بهتر كاربران كتابخانه هايمان سازماندهي كنيم. مهارت هاي سازماندهي ما چنانكه فهرست هاي وبي ما توسط مردم سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرند, به دورتر از مرزهاي كتابخانه هاي محلي خودمان خواهند رسيد. ما با اشتراكي كردن مهارت هايمان و كمك به برنامه ريزي براي آينده مي توانيم بر

سازماندهي اينترنت اثرگذار باشيم. ما اكنون ديگر, صرفاً يك كتابدار يا فهرستنويس قلمداد نمي شويم؛ ما متخصصان اطلاع رساني, و سازمان دهندگان ابرداده ها- هستيم. ما حرفه مندان اطلاع رساني هستيم. پي نوشت ها

1-URL (Universal Resource Locator)2-Web sites3-Machine Readable Catalog (MARC)4-Online Computer Library Center (OCLC)5-Nency B.Olson6-Jim Holmes7-Usmarc8-InterCat پروژه فهرستنويسي منابع اينترنتي9-WorldCat10-Americon Standard Code For Information     Interchange (ASCII)11-Hypertext Markup Language (HTML)12-Persistant Uniform Rasource Locator (PURL)13-Aliasing System-چون اسم اصلي از url گرفته شده آنرا استعاري ناميده اند, مترجم.14-Server15-Standandized Generalized Markup            Language (SGML)16-Dublin Core Metadata Workshop Series.17-Postscript-:زبان شرح صفحه كه نظام ادوب (Adobe System) ارائه كرده است. (فرهنگ فشرده علوم كتابداري و اطلاع رساني. استلاكنين, ترجمه فاطمه اسدي گرگاني, تهران, كتابدار, 1378.)18-Identifier19-Coverage20-Header21-Marcit22-Nichols Advance Technologies23-Meta Language-صورت اصلاحاتي كه نشان دهنده مقاهيم موجود در واژگان نمايه است و ترجمه از مجموعه اي واژگاني را به مجموعه اي ديگر ممكن مي سازد. (مترجم).24-Text Encoding intiative25-Listsevv 26-OCLC`S Scorpion Project.27-Cyber Stacks (SM). مراجع

1. Arlene G. Taylor and Patrice Clemson. "Access to Networked Documents: Catalogs? Search Engines? Both?" OCLC Internet Cataloging Project Colloquium Position Paper. http://www.Oclc.Org/oclc/man/colloq/taylor.htm  (6/27/98) 2 Nancy B. Olson, ed. Cataloging Internet Resources. 2nd ed. http://www.Oclc.Org/man/9256cat/cover.Html  (6/27/98) 3 Jim Holmes. "Cataloging E-Journals at the University of Texas at Austin: a Brief Overview." The Serials Librarian. V. 33, no. 1/2 (1998): 175. 4 Les Hawkins and Steve shadle. "Cataloging Electronic Serials" The Serials Librarian. V. 34, no. 3/4 (1998): 389. 5 Ingrid Hsieh-Yee. "Modifying Cataloging Practice and OCLC Infrastructure for Effective Organization of Internet Reources". OCLC Internet Cataloging Project Position Paper. http://www.Oclc.Org/Oclc/man/hsieh.Htm  (6/27/98) 6 Erik Jul. "Cataloging Internet Resources: an Assessment and prospectus." The Serials Librarian. V. 34, no. 1/2 (1998): 92. 7 Ibid., 93.

8 Kyle Banerjee. "Describing Remote Electronic. Documents in the Onlone Catalog: Current Issues." Cataloging Classification Quarterly, V. 25, no. 1 (1997): 11. http://www.Geocities.Com/SoHo/Coffeehouse/3321/catweb.Html   9 jul., 93. 10 Les Hawkins. "Serials Published on the World Wide Web: Cataloging Problems and Decisions." The Serials Librarian. V. 33, no. 1/2 (1998): 125. 11 Banerjee, 6. 12 Ibid., 7. 13 Jul, 95-96. 14 Ibid., 97. 15 Jul, 97. 16 Banerjee, 17. 17 Jul, 98. 18 Eric Jul, Eric Childress, and Eric Miller. "42: Don't Panic, it's a Common Disaster." Journal of internet Cataloging. V. 1, no. 3. http://jic.Libraries.Psu.Edu/jic1nr3-42.html  (6/27/98) 19 Stuart Weibel. "Metadata: the Foundations of Resource Description." D-lib mahazine (July 1995) http://www.Dlib.Org/dlib/July95/07weibel.Html  (6/28/98) 20 Nichols Advanced Technologies. MARCit lnc. http://www.marcit.Com  (6/15/98) 21 Daniel V. Pitt. "Standard Generalized Markup Language and the Transformation of Cataloging. "Serials Librarian. V. 25, no. 3/4 (1995): 243-253. 22 Edward Gaynor. "From MARC to Markup: SGML and Online Library Systems." ALCTS Newsletter. V. 7. No. 2 (1996).http://www.lib.Virginia.Edu/speccol/scdc/articles/alcts-brief.Html   (6/28/98) 23 Rob Richards. "Adding Classification Numbers to Bibliographic Records for Internet Resources: Summary of Listserv Responses and Annotated Bibliography." Internet Cataloging Issues Resources. http://www.colorado.Edu/Law/Lawlib/ts/classnet.Htm (6/27/98)24 Keith Shafer. "Scorpion Helps Catalog the Web" OCLC Projects. Http://orc.Rsch.Oclc.Org:6109/b-asis.Html  (6/27/98) 25 Gerry Mckiernan. "The Once and Future Library" Issues I Science and Technology Libraries. http://www.Library.Ucsb.Edu/ist/96-fall/mckiernan.Html  (6/9/98) 26 Pitti, 253. كتابشناسيAnderson, Bill and Les Hawkins. "Development of CONSER Cataloging Policies for Remote Access Computer File Serials." The Public Access Computer Systems Review. V. 7, no. 1 (1996) http://info.lib.uh.edu/pr/v7/n1/adve7n1.html  (6/27/98) Banerjee, Kyle "Describing Remote Electronic Documents in the online Catalog:

Current Issues". Cataloging Classification Quarterly. V. 25 no. 1 (1997): 5-20. Beck, Melissa. "Remote Access Computer File Serials" CONSER Cataloging Manual, Module 31.  http://Icweb.Loc.Gov/acq/conser/module31.html  (7/3/98) Burnett, Thomas C. and Linda K. TerHaar. "Can I Get it or Not?: A Public Services View of Cataloging Electronic Journals." The Serials Librarian, v. 34 no, 1/2, (1998): 177-185.Butterfield, Kevin L. "Catalogers and the Creation of Metadata Systems: A Collaborative Vision at the University of Michigan" OCLC Internet Cataloging Project Colloquium Position Paper. http://www.oclc.org/oclc/man/butter.htm  (6/27/98) Caplan, Priscilla. "Cataloging Internet Resources." The Public access Computer Systems Review. V. 4, no. 2 (1993): 61-66. Dodd, david G. "Grass-Roots Cataloging and Classification: Food For Thought From World Wide Web Subject-Oriented Hierarchial Lists. Library Resources and Technical Services. V. 40, no. 3 (1996): 275-286. "Dublin Core Metadata" OCLC'S PURL. Org http://purl.Oclc.org/metadata/Dublin-cor/  (7/3/98). Duda, Andrea L., ed. Untangling the Web: Procedings from the Conference Sponsored by the Librarians Asseciation of the University Of California, Santa Barbara and Friends of the UCSB Library. (Apr. 26. 1996). http://www.Library.ucsb.edu/untangle/  (6/28/9 8)Gaynor, Edward. "From MARC to Markup: SGML and online Library Systems." ALCTS Newsletter. V. 7, no. 2 (1996) http://www.lib.virginia.edu/speccol/scdc/articles/alcts-brief.html  (6/28/98) Hawkins, Les, and Steve Shadle. "Cataloging Electronic Serials." The Serials Librarian. V. 34, no. 3/4 (1998): 385-389. Hawkins, Les. "Serials Published on the World Wide Web: Cataloging Problems and Decisions" The Serials Librarian. V. 33, no. 1/2 (1998): 123-145. Holmes, Jim. "Cataloging E-Journals at the University of Texas at Austin: a Brief Overview." The Serials Librarian. V. 34, no. 1/2 (1998): 171-176. Hsieh-Yee, Ingrid. "Modifying Cataloging

Practice and OCLC Infrastructure for Effective Organiation Of internet Resources". OCLC Internet Cataloging Project Position Paper. www.OCLC.org/oclc/man/colloq/hsieh.htm   (6/27/98) Jul, Erik. "Cataloging Internet Resoyrces: an Assessment and Prospectus. " The Serials Librarian. V. 34, no. 1/2 (1998): 91/104. Jul, Erik, Eric Childress, and Eric Miller. "42". Journal of Internet Cataloging. V. 1, no. 3. http://jic.Libraries.Psu.Edu/jic1nr3-42.html (6/27/98) Library of Congress, Network Development and MARC Standards Office. Guidelines for the Use of Field 856. Revsed August 1997. http://www.loc.goc.marc/856guide.html  (6/27/98) McDonough, Jerome P. "SGML and the USMARC Standard: Applying Markup to Bibliographic Data". Technical Services Quarterly. V. 15, no, 3 (1998): 21-33. McKiernan, Gerry. "The Once and Future Library." Issues in Science and Technology Librarianship. http://www.Library.Ucsb.Edu.istl/96-fall/mackiernan.Html    (6/9/98)Nichols Advanced Technologies MARCIt inc. http://www.marcit.com  (6/15/98). Olson, Nancy B., ed. Cataloging Internet Resources: A Manual and Practical Guide. 2nd ed. Dublin, ohio: OCLC, 1997. http://www.oclc.org/oclc/man/9256cat/toc.htm  (6/27/98) Pitti, Daniedl V. "Standard Generalized Markup Language and the Transformation of Cataloging". The Serials Librarian. V. 25, no. 3/4 (1995): 243/253. "Purk." Persistant URL Home Page http://purl.Oclc.org  (6/28/98). Richards, Rob. "Adding Classification Numbers to Bibliographic Records for Internet Resources: Summary of Listsrv Responses and Annotated Bibliography" Internet Cataloging Issues Resources http://www.colorado.edu/lawlib/ts/classnet.htm  (6/27/98) Schneider, Karen G. "Cataloging Internet Resources: Concerns and Caveats." American Librries. (March 1997): 77. "A Script to Build Meta Tags Using the Dublin Core Types" Dublin Core Meta Tag Builder. http://vancouver-webpages.conm/Vwbot/mk-dublin.html . Sha, Vianne T., Timothy B. Patrick, and Thomas R. Kochtanek. "The Traditional Library and the National Information Infrastructure". OCLC Internet Cataloging Project Colloauium Position Paper. http://www.oclc.org/oclc.man/collog/sha.htm   (6/27/98) Shadle, Steven C."A Square

Peg in a Round Hole: Applying AACR2 to Electronic Journals". The Serials Librarian. V. 33, no. 1/2. (1998) 147-166. Shafer, Keith, Stuart Weibel, Erik jule, Jon Fausey. "Introduction to Persistant Uniform Resource Locators" PURL Home Page.http://Purl.oclc.org/OCLC/PURL/INET  96(6/28/98)Shafer, Keith. "Scorpion helps Catalog the Web" OCLC Projects. http://orc.rsch.oclc.org:6109/b-asis.html  (6/27/98) Shieh, Jackie. "Does it Really Matter?: The Cataloging Format, the Sequential Order of Note Fields, and the Specifics of Field 856". OCLC Internet Cataloging Project Colloquium Field Report. http://www.oclc.org/oclc/man/collog/shieh.htm  (6/27/98) Simpson, Pamela amd Robert Seeds. "Electronic journals in the Online Catalog: Selection and Bibliographic control". Library Resources Technical Services. V. 42, no. 2(1998): 126-132. Taylor, Arlene G. And Partice Clemson. "Access to Networked Documents: Catalogs? Search Engines? Both?" OCLC InterneCataloging Project Colloquium Position Paper. http://www.oclc.org/oclc/man/collog/taylor.htm  (6/27/98) Weibel, Stuart. "Metadata: The Foundations Of Resource Description." D-Lib Magazine (July 1995) http://www.dlib/July95/07weibel.html  (6/28/98) Weibel, Stuart. "PURLs: Persistent Uniform Resource Locators" PURL Home Page. http://purl.oclc/org/OCLC/PURK/SUMMARY  (6/28/98) Xu, Amanda. "Accessing information on the internet: Feasibility Study of USMARC Formate and AACR2." OCLC Internet cataloging Project Colloquium Field Report. http://www.oclc.org/oclc/man/colloqixu.htm  (6/27/98) Younger, Jennifer A. "Resources Description in the digital age". Library Trends. V. 45, no. 3 (1997): 462-487.--------------------------------------------------------------------------------1- in

سازماندهي مطالب پيچيده

نوشته استيو باتري

يك مطلب پيچيده نبايد خواننده را به چالش بطلبد، بلكه بايد براي نويسنده چالش باشد. كار دقيق براي سازماندهي گزارش دهي و نگارش شما به خوانندگان كمك خواهد كرد مطالبي را كه به مسايل پيچيده اقتصادي يا فني يا به سريالهاي پراحساس آبكي با شخصيتهاي فراوان و اتفاقات گيج كننده مي پردازند، بفهمند. اين روشها به واضح نگه داشتن مطالب پيچيده كمك

خواهد كرد.

سازماندهي مصالح كاريك طرح بنويسيد. وقتي شروع به كار بر روي مطلبي مي كنيد كه قرار است پيچيده باشد، طرحي بنويسيد. نوشتن را شروع كنيد، يادداشتي براي سردبير، طرحي براي استفاده خودتان يا شروع اصل مطلب را. نگارش بهترين روش شما براي ارتباط است و نوشتن به شما كمك خواهد كرد ايده هايتان را توضيح بدهيد و راههاي تحقيق را مطرح كنيد. ميل داريد مطلب نهايي چه چيزي را بيان كند؟ كجا در جستجوي اطلاعات خواهيد بود؟ چرا بايد خواننده به مطلب اهميت بدهد؟ براي توصيه هاي مربوط به نوشتن طرح، «پروراندن ايده براي مطلب» را در http://www.notrain-nogain.com/Train/Res/RepARC/idea.asp  بخوانيد.طرحتان را  به بحث بگذاريد. در باره طرحتان با سردبير صحبت كنيد. برخي خبرنگاران پيش از اين كه چيزي براي نشان دادن داشته باشند، مايل نيستند طرح را با سردبير به بحث بگذارند. اما سردبير مي تواند به شما در شكل دادن طرح كمك كند. يك سردبير ممكن است بداند طرح شما در كجا با طرح خبرنگاري ديگر جور است، در كجا با آن تقابل و در كجا با آن تداخل دارد. يك سردبير مي تواند براي پيگيري طرحتان به شما وقت و راهنمايي عرضه كند. بحث را با همكارانتان هم به بحث بگذاريد. آن را با خبرنگار با تجربه تري كه در گذشته مطالب مشابهي را تهيه كرده در ميان بگذاريد و خواستار راهنمايي او بشويد. آنرا با همكاري در ميان بگذاريد كه حوزه كاريش ممكن است با موضوع شما تداخل پيدا كند و خواستار راهنماييش بشويد يا اين كه از او خواستار همكاري بشويد. طرح را با منابع در ميان بگذاريد. البته، هر

يك از اينها ممكن است خودشان كار خاصي داشته باشند، اما در عين حال ممكن است توصيه ارزشمندي هم ارائه كنند.بپرسيد مطلب در باره چيست. در حين گردآوري اطلاعات و نگارش، مرتب از خودتان بپرسيد چرا خواننده اي بايد بخواهد آن را بخواند. بروس دِ سيلوا از آسوشيتد پرس مي گويد زماني كه مي خواهيد كانون ثقل مطلب را پيدا كنيد، اين سوالها را بپرسيد: چرا اين مطلب برايت مهم است؟ چرا در وحله اول مي خواستي اين مطلب را بنويسي؟ چه چيزي از نظر احساسي بر تو اثر مي گذارد؟ چه كسي سود مي برد/زيان مي بيند؛ پول به دست مي آورد/پول از دست مي دهد؟ يافته هاي شما چگونه بر خوانندگان تاثير مي گذارد؟ چه چيزي تازه است؟به گزارش دهي خودتان كانون ثقل بدهيد. جك هارت از اُرگونيَن مي گويد بايد يك گزاره موضوع در حداكثر شش كلمه بنويسيد. اين كار كمك مي كند كانون ثقل مطلب را مشخص كنيد. و به شما كمك خواهد كرد در حين گزارش دهي و شروع به نگارش كانون توجهتان را حفظ كنيد. نوشتن يك عنوان يا سطري در باره برنامه كار حتا در مراحل اوليه گزارش دهي، ممكن است به تنظيم مطلب كمك كند. بيل لونينگ از كانزاس سيتي استار توصيه مي كند كانون ثقل مطلبتان را با كاهش آن به يك جمله سه كلمه اي تشخيص بدهيد: يك اسم، يك فعل معلوم و يك مفعول. «اين كلمات معمولا به صورت موضوع ظاهر مي شوند نه به صورت كانون ثقل مطلب، اما آنها مي توانند به گزاره موضوع منجر شوند. اگر مطلب يك روايت باشد، شايد

بتوانيد از آنها براي طرح پيچيدگي، گسترش و پايان مطلب استفاده كنيد. بنابراين مطلبي در باره فلوت نواز هملين به اين شكل خلاصه مي شود: موشها شهر را اشغال كردند. شهر موش گير استخدام كرد. موش گير موشها را كشت. شهر سر موش گير كلاه گذاشت. موش گير كودكان را دزديد. نتيجه اخلاقي: به وعده خودتان پايبند باشيد. در غير اين صورت... فلوت نوازها انتقام مي گيرند.» هر كانون ثقلي كه انتخاب كنيد، مي تواند در طي گزارش دهي و اطلاع بيشتر شما از مطلب تغيير كند. در اين صورت، گزاره موضوع، عنوان يا جمله سه كلمه اي را بازنويسي كنيد. اين كار تاكيد بر اين است كه كانون ثقل تغيير كرده است، نه اين كه شما كانون ثقل را گم كرده ايد.مراحل كار را بشماريد. يك مطلب پيچيده مي تواند نوميد كننده باشد. چنين مطلبي مي تواند خيلي زودهنگام، زماني كه به كار عظيم پيش رو مي نگريد، نوميدي بياورد. يا اين كه ديرتر زماني كه حجم اطلاعاتي كه گردآوري كرده ايد شما را از پا انداخته است. مطلب را به مراحل مختلف تقسيم كنيد. مصاحبه با هر منبعي يك مرحله است. هر جايي كه براي سوابق مي گرديد يك مرحله است. جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات مراحل جداگانه، شايد چند مرحله، هستند. دسته كردن اطلاعات براي يك نمودار يك مرحله است. تهيه رئوس مطالب يك مرحله است. پس از اين كه اطلاعات را گردآوري كرديد، اگر همه چيز را بلافاصله بنويسيد، آن هم يك مرحله است. اگر هر بار كه اطلاعات جمع آوري مي كنيد بنويسيد، چند مرحله محسوب مي شود.

بازنويسي حداقل يك مرحله است. هر مرحله كمتر از تمامي مطلب نوميد كننده به نظر خواهد رسيد. تقسيم كردن مطلب به چند مرحله به شما كمك مي كند بر كار در حال انجام و بعدي تمركز كنيد و به سوي هدف نهايي پيشروي كنيد. لازم است فهرست مراحل را در طي حركت تعديل كنيد، چون با كسب اطلاعات بيشتر در باره مطلب، مراحل بيشتري خود را بروز خواهند داد. يك صفحه گسترده مي تواند به شما در نگهداري حساب مراحل و پيشروي و تعديلها كمك كند. اين كار بخصوص در صورتي مفيد است كه چند خبرنگار روي يك مطلب كار مي كنند. تعيين مراحل مي تواند به تقسيم كار و مطلع نگه داشتن همه از پيشرفت كار كمك كند.در همان حال كه گزارش مي دهيد، بنويسيد. بسياري از نويسندگان به كار خود به صورت تك خطي نگاه مي كنند: اول حقايق را جمع آوري مي كنيد، بعد مي نويسيد. همواره در حالي كه اطلاعات جمع آوري مي كنيد فكر خوبي است كه شروع به نوشتن كنيد، اما اين كار وقتي ضروري است كه مطلبي پيچيده مي نويسيد كه ممكن است هفته ها يا ماه ها طول بكشد. قطعا ممكن است بند آغازين را تا مراحل ديرتر فرايند ننويسيد. اما مي توانيد قطعاتي را بنويسيد، بخشهاي مهمي از مطلب را در حالي روايت كنيد كه در ذهنتان تازه و واضح هستند. در حالي كه براي مطلبي پيچيده اطلاعات جمع مي كنيد، ممكن است خودتان هم گيج بشويد، ولي نوشتن در حين حركت به وضوح و تمركز كمك مي كند. زماني مي رسد كه مطلب نهايي در

ذهنتان شكل مي گيرد. حتما ترتيبي بدهيد كه روي صفحه كامپيوتر شكل بگيرد، وگرنه بعضي از ايده هايي را كه به آن وضوح و عمق مي دهند فراموش خواهيد كرد. در حين كار، نوشتن كمك مي كند به كار گزارش دهي از طريق نشان دادن بخش هاي داراي كمبود و بخشهاي كافي تمركز ببخشيد. براي اطلاعات بيشتر در باره اين روش، «فرايند روايت داستان» را در                                           http://www.notrain-nogain.com/Train/Res/WriteARC/teller.asp  بخوانيد.از صفحه گسترده استفاده كنيد. در همان حال كه گزارش مي دهيد، از صفحه گسترده براي نگه داشتن حساب منابع، ترتيب وقايع و غيره استفاده كنيد. با اطلاعاتي كه در دفتر يادداشت هاي مختلف و كوهي از اسناد روي ميزتان پراكنده است، يك صفحه گسترده جايي براي سازماندهي تمام اطلاعات در حين حركت در اختيارتان مي گذارد. صفحه گسترده مي تواند كمك كند ارتباط ها، تضادها و روندهايي را تشخيص بدهيد كه در غير اين صورت از چشمتان دور مي ماند. اگر اِكسِل يا برنامه ديگري براي صفحه گسترده نداريد، مي توانيد مطالب را در يك صفحه وورد يا در يك دفتر يادداشت سازماندهي كنيد.كانون توجهتان را واضحتر كنيد. پس از مراحل اوليه گزارش دهي، ممكن است نسبت به اين همه اطلاعاتي كه گردآوري كرده ايد، دچار برف _ كوري بشويد. اين زماني است كه بايد عقب بنشينيد و كار را به تكه هاي قابل كنترل تقسيم كنيد. در يك پروژه چند مطلبي، بايد تصميم بگيريد كه مطالبتان چه خواهند بود و كار را بر تمام كردن آنها يكي پس از ديگري متمركز كنيد. البته، در حين اين كار، مي توانيد اطلاعات بيشتري از همان منابع براي مطالب

ديگر گردآوري كنيد. اين يادداشت ها يا اسناد را در پوشه هاي مربوط به آن مطالب قرار بدهيد و توجهتان را به مطلب در دست تهيه برگردانيد. هر مطلب و پروژه اي بطور كلي در صورتي مستحكمتر خواهد بود كه توجه كامل شما را براي مدتي به خود جلب كند. وقتي مطالب را تمام كرديد، زمان آن است كه عقب بايستيد و تصوير بزرگ را ارزيابي كنيد: آيا اطلاعات مهمي را حذف كرده ايد كه ممكن است به يكي از مطالب پايان يافته يا ستون مربوطه مرتبط باشد؟ آيا بعضي مطالب با هم زيادي تداخل دارند؟ آيا موضوعها يك ديگر را تكميل مي كنند؟ آيا لحن گفتار را به اندازه كافي تغيير داده ايد كه اين رشته مطالب يكنواخت نباشند؟ همين روش در مقياس كوچكتر هم، يعني زماني كه يك مطلب با چند بخش مي نويسيد، نتيجه مي دهد.رئوس مطالب يادداشت هايتان را تنظيم كنيد. بعضي نويسنده ها از رئوس مطالب با تعصب استفاده مي كنند؛ بعضي ديگر اهميتي به آنها نمي دهند. چه رئوس مطالب را بنويسيد چه ننويسيد، در يك مطلب پيچيده مفيد است كه يادداشت هايتان را در يك طرح كلي تنظيم كنيد. يادداشت ها، اسناد و ديگر مطالب  را مرور كنيد، و اطلاعات و نقل قول ها و حقايق مهم را برجسته كنيد و هر يك را بر اساس منبع يا موضوع برچسب بزنيد. فرض كنيم مطلبي درباره دشواري تحت تعقيب قرار دادن متهم به تجاوز مي نويسيد. مي توانيد اطلاعات كسب شده از پليس را با حرف C به عنوان اختصار cops (پليس)، اطلاعات كسب شده از دادستاني را با

p به عنوان prosecutors، اطلاعات كسب شده از وكلاي مدافع را با D به عنوان defense، اطلاعات كسب شده از قربانيان را با V به عنوان Victims و الي آخر مشخص كنيد. يا اين كه برچسب ها را بر اساس موضوعي بنويسيد: مطالب مربوط به شواهد را با E به عنوان evidence، هيات منصفه را با J به  عنوان juries، و  الي آخر مشخص كنيد. بعضي مطالب ممكن است به دو موضوع مربوط باشند، بنابراين آنها را با مثلا E-J نشان مي دهيد. با تنظيم رئوس يادداشت هايتان، مي توانيد ارتباطهاي بين اطلاعات كسب شده در مصاحبه هاي ظرف چند هفته را كه قبلا تشخيص نداده ايد، حالا تشخيص بدهيد. صرفنظر از اين كه طرح تنظيم شده را در مطلبتان دنبال كنيد يا نكنيد، تمرين ذهني ارزيابي يادداشتهايتان به سازماندهي مطلب كمك خواهد كرد.سازماندهي مطالببدون يادداشت هايتان بنويسيد. حالا كه يادداشت هايتان را تنظيم كرده ايد، آنها را كنار بگذاريد. اگر تحقيقتان را درست انجام داده باشيد، و اگر در باره مطلب فكر كرده ايد، بيشتر مطلب را در ذهنتان داريد. مي دانيد كه مهمترين نكات كدامها هستند. تضادهاي ناراحت كننده، نقل قولهاي خوب، شواهد محكم را به ياد داريد. بنابراين مطلب را روايت كنيد، بدون اين كه انبوه دفتر يادداشت ها و فكس ها و فتوكپي ها حواستان را پرت كند. نقل قولي را دقيق به ياد نخواهيد آورد، اما آنرا همانطور كه به ياد مي آوريد نقل كنيد (و يادداشتي بنويسيد كه نقل قول دقيق را بعدا از دفتر يادداشتتان استخراج كنيد). شايد رقمي را دقيق به ياد نياوريد، در اين صورت به

جاي آن بنويسيد $xxxxx و بعدا جاي آن را پر كنيد. بخصوص اگر يادداشتهايتان را دقيق تنظيم كرده باشيد، مهمترين و جالبترين نكات را به ياد خواهيد داشت. و بدون وقفه و انحراف براي گشتن در يادداشتها و استخراج از اسناد خواهيد نوشت. البته وقتي كار تمام شد، بايد به يادداشتها و ساير منابع مراجعه كنيد. ممكن است چيز مهمي را جا انداخته باشيد. اما اگر آنرا فراموش كرده ايد، از خودتان بپرسيد آيا واقعا مهم است. هر اطلاع و نقل قول و نامي را كه از حفظ نوشته ايد بايد دوباره و دوباره كنترل كنيد. اين روش كيفيت و سازماندهي نوشته را بهتر مي كند. اما اگر دقت را قرباني كنيد، كار قابل قبولي نكرده ايد.از يك طرح استفاده كنيد. يك طرح مي تواند به سازماندهي و وضوح مطلب كمك كند، بخصوص اگر گير كرده ايد يا گيج شده ايد. هر قدر بيشتر احساس كنيد كه بايد از يك طرح بپرهيزيد، ضروري تر است كه طرحي بنويسيد. اگر بدون طرح خوب سازماندهي مي كنيد، در اين صورت طرح را ننويسيد، اما اگر در سازماندهي مشكل داريد، خودتان را مجبور كنيد براي چند مطلب طرح بنويسيد و آن وقت ببينيد موثر است يا نه.بخش بخش بنويسيد. نوشتن مطلب در بخشهاي مختلف آن را به صورت منطقي براي خواننده به نظم در مي آورد. براي مثال، اگر مطلبي در باره اعزام به وظيفه طولاني مدت گارد ملي و نيروهاي ذخيره مي نويسيد، بخشها بايد دليل، نوميدي خانواده، احساس نيروها، تلاش كارفرمايان براي كنار آمدن با غيبت طولاني و واكنشهاي سياسي را توضيح دهند. اين كار به

نوشتن يك مطلب طولاني هم كمك مي كند. فرض كنيم شما 50 اينچ براي مطلب اعزام در  اختيار داريد. مي توانيد تصميم بگيريد كه هر يك از اين بخشها را در 9 اينچ بنويسيد و پنج اينج را براي مقدمه و بخش پاياني استفاده كنيد. خواهيد ديد كه كوتاه كردن يك بخش از 11 اينچ به 9 اينچ آسانتر است تا كوتاه كردن كل مطلب از 60 اينچ به 50 اينچ.براي نوشتن بند آغازين به خودتان زجر ندهيد. نبايد بند آغازين را اول بنويسيد، بخصوص در يك مطلب پيچيده. آن بند ممكن است يكي از آخرين قسمت هايي باشد كه مي نويسيد. نوشتن مطلب ممكن است به شما كمك كند بهترين بند آغازين را پيدا كنيد. مجبور نيستيد مطلب را به همان ترتيبي بنويسيد كه خواننده آنرا خواهد خواند. اگر حس مي كنيد به يك بند آغازين نياز داريد تا راه بيافتيد، يك جمله خبري ساده بنويسيد تا كار را به گردش در بياوريد. بعدا مي توانيد برگرديد و آنرا صاف و پاكيزه كنيد، بازبيني يا كاملا بازنويسي كنيد.نوشتن يك روايت را مد نظر قرار بدهيد. دنبال كردن يك مطلب پيچيده به شكل روايت شايد آسانتر باشد. حتا مطلبي كه به نظر شما موضوعي است، ممكن است به شكل روايت بهتر نتيجه بدهد. به شكل يك روايت كامل همراه با فضا، شخصيت ها، طرح و درگيري مي توانيد توضيح بدهيد چطور وضع به اين جا منجر شده است.نوشتن چند مطلب جداگانه را مد نظر قرار بدهيد. مي توانيد مطلب را با بررسي جداگانه بعضي از موضوع ها براي خوا ننده (و خودتان) ساده تر كنيد،

يا از طريق ايجاد ستون هاي كناري در يك مجموعه يا به عنوان بخشهاي متعدد در يك رشته مطلب؟مباني را فراموش نكنيد. سازماندهي يك مطلب مي تواند شما را به مباني اوليه روزنامه نگاري برگرداند. از خودتان بپرسيد كدام يك از پنج «چ» و يك «ك» مهمترين و جالب ترين نكات اين مطلب هستند. آن نكته احتمالا بايد بند آغازين را تشكيل دهد. در حقيقت، چند كلمه اول بند آغازين بايد خواننده را به جواب آن سوال هدايت كند. مطالب پيچيده اغلب گرد سوالهاي ديگر مهم و فراتر از مباني شكل مي گيرند، مثل چقدر؟ خب كه چه؟ و چه كسي از اين سود مي برد؟ ضمنا مفيد است كه به عناصر داستان (فضا، طرح، شخصيت، درگيري) فكر كنيد. كدام يك از اينها مهمترين يا جالبترين نكته است؟ ممكن است يادداشت ها يا طرح خودتان را بر اساس اين سوالها يا عناصر داستان تنظيم كنيد.عكس و نمودار را مد نظر قرار دهيد. آيا همكاراني هستند كه بتوانند بخش هايي از مطلب را به صورت تصويري موثرتر از آن روايت كنند كه شما با كلمات روايت مي كنيد؟ نمودارها مي توانند به موقع بودن، فرايندها و داده ها و ساير نكات را واضحتر منتقل كنند و مطلب شما را از بخشهاي بالقوه خسته كننده نجات دهند. عكس ها مي توانند به خواننده نشان دهند يك شخصيت يا يك فضا به چه شكلي است و شما را از برجسته كردن يكي دوتا از ويژگي هاي مهم رها كنند.سازماندهي در بازنويسيمطلب پيچيده بيش از مطلب معمولي از خواننده توجه مي طلبد. بنابراين شما هم بايد از مطلب پيچيده

بيشتر بطلبيد. در حين بازنويسي مطلب و بخصوص سازماندهي آنرا در استاندارد بالا حفظ كنيد. براي اطلاعات بيشتر در باره بازنويسي «پرداختن مطلب» را در                                      http://www.notrain-nogain.com/Train/Res/WriteARC/polish2.asp بخوانيد.يك بند آغازين جايگزين بنويسيد. زماني كه نوشتن پيش نويس را تمام كرديد، به رهيافتي متفاوت فكر كنيد. براي اين رهيافت يك بند آغازين يا شايد حتا كل بخش اول را بنويسيد. اگر بهتر از آن باشد كه بار اول نوشته بوديد، مطلبتان را مي توانيد بهبود ببخشيد. اگر اولي بهتر بوده، اين تمرين اعتماد شما به مطلب نوشته شده را بيشتر خواهد كرد. اين كار را حتا در مورد بندهايي كه واقعا دوست داريد انجام بدهيد.بند آغازين را فشرده تر كنيد. آيا بند آغازين شما بيشتر بازتابي از پيچيدگي مطلب است تا موضوع بالقوه مورد توجه؟ غالبا مطالب پيچيده داراي بندهاي آغازين «چمداني» هستند كه نويسنده مي كوشد در آن  عناصر زيادي را بگنجاند. به جاي آن از يك بند آغازين «جي استرينگ» استفاده كنيد، يك بند آغازين مختصر كه خواننده را به خواندن مطلب ترغيب كند. اگر مطلب با بند آغازين «جي استرينگ» نتيجه نداد، حداقل بند آغازين را فشرده تر كنيد، بند چمداني را كوتاه و به يك نكته تقليل بدهيد يا يكي دو عبارت پيدا و حذف كنيد كه آنرا جذاب تر كند.فقط بهترين ها را بپذيريد. در مورد هر نقل فول يا اطلاعي بپرسيد آيا منحصر بفرد است يا نه. بپرسيد آيا به بهتر شدن مطلب كمك مي كند يا نه. بپرسيد آيا چيزي را كه قبلا گفته ايد تكرار مي كند يا نه. آيا مي توان آنرا با بيان ديگر بهتر ابراز كرد؟

از نقل قول ها بيشتر مطالبه كنيد. آنها را به عنوان گفت و گو يا براي انتقال تصاوير، نظريه ها يا احساسات قوي استفاده كنيد. اگر آنها اطلاعات را مستقيم ارائه نمي كنند، فكر كنيد ببينيد آيا همان اطلاعات را مي توانيد مستقيما به بيان خودتان عرضه كنيد يا نه.كمتر نسبت بدهيد. انتساب ضروري است، اما باعث پيچيدگي هم مي شود. اگر مطلب پيچيده باشد، راههايي را براي كمتر كردن يا تحكيم انتساب نقل قولها در نظر بگيريد. اگر روايتي را بر مبناي چند منبع نقل مي كنيد، با توافق كلي سعي كنيد آنرا با بيان موثق و بدون نقل قول در متن يا نقل قول كم بنويسيد. شايد بخواهيد از يك ستون همراه استفاده كنيد كه تمام منابع طرف مصاحبه را ذكر كند، اما روايت را با تعداد زيادي «او گفت» آشفته نكنيد. اين كار در بعضي مطالب نتيجه  نخواهد داد، بخصوص اگر منابع موافقت ابراز نكنند. سعي كنيد براي هر طرف از يك انتساب كلي استفاده كنيد، مثل «دكترها مي گويند سازمان حفظ بهداشت دست آنها را از چند جنبه بسته است» و در پي آن فهرستي از نكات را بدون انتساب بياوريد. سپس مي توانيد نظر بوروكراتهاي سازمان حفظ بهداشت را با يك انتساب كلي عرضه كنيد. در طي فرايند سردرگم نشويد. در طي نگارش يك مطلب پيچيده ممكن است ناچار از آموختن و فهميدن چند فرايند پيچيده باشيد. گاهي خبرنگار جشم انداز را گم مي كند و فكر مي كند فرايند همانقدر براي خوانندگان مهم است كه براي منابع. خوانندگان به نتيجه اهميت مي دهند. وقتي مطلبي را تمام كرديد كه

شامل فرايندهاست، نحوه تمركز بر فرايندها را بررسي كنيد و ببينيد آيا اين كار مناسب است. اگر مطلب يا بند آغازين بر فرايند تمركز پيدا كرده، بررسي كنيد ببينيد آيا با تمركز بر نتيجه مستحكمتر مي شود. شايد يك نمودار يا ستون كناري بتواند فرايند مهمي را بدون گير انداختن مطلب اصلي توضيح بدهد.به خواننده فكر كنيد. در طي نوشتن و بازنويسي از خودتان سوالهاي «خواننده» را بپرسيد. چرا بايد اين مطلب برايم مهم باشد؟ اين موضوع چگونه بر من تاثير خواهد گذاشت؟ حتما سوالهاي خواننده را جواب بدهيد. اگر نداده ايد، بايد جواب بدهيد يا اين كه بخشهايي را كه سوال ايجاد مي كنند حذف كنيد يا توضيح بدهيد چرا نمي توان آنها را پاسخ داد. شايد ارائه پيش نويسي از مطلب به يك غير روزنامه نگار و گوش كردن به سوالهاي او مفيد باشد.بيراهه ها را تشخيص بدهيد و از آنها پرهيز كنيد. مطالب پيچيده هميشه شامل بيراهه ها هم هستند. شما وقت زياده از حدي را براي رسيدگي به يك توصيه يا جواب دادن به يك سوال صرف خواهيد كرد. به عنوان خبرنگار ممكن است ناچار از دنبال كردن اين بيراهه ها باشيد. اما به عنوان نويسنده، نبايد خواننده را در بيراهه بكشانيد. مطلبتان را به مستقيمترين، سرراست ترين راه ممكن بين شروع و پايان تبديل كنيد. هيچ پيچي را كه بخشي از مسير اصلي نيست در آن نگنجانيد. از خودتان بپرسيد آيا دفتر يادداشتتان را تخليه كرده ايد يا نه. صرفا به خاطر اين كه اطلاعاتي را جمع آوري كرده ايد به اين معنا نيست كه بايد آن را با خوانندگان

در ميان بگذاريد. اطلاعاتي را به كار بگيريد كه به بيان كردن مطلب كمك مي كنند و فقط آنها را. شايد براي پيدا كردن اطلاعي خودتان را به آب و آتش زده ايد و بعد معلوم شده كه اطلاع مهمي نيست. بد شانسي است. كنارش بگذاريد. شايد اين اطلاع مهم باشد، اما تلاشتان اين تصور را به شما داده كه خواننده بايد بفهمد شما چگونه آنرا پيدا كرده ايد. احتمالا اينطور نيست. لطفا فقط اطلاعات را بدهيد. گاهي به حكايت بامزه يا جالبي برمي خوريد كه واقعا به مطلب ربطي پيدا نمي كند، اما عاشقش مي شويد. شايد به درد يك ستون كناري بخورد. يا شايد بايد خودتان را با بيان آن براي يكي از ويراستاران يا همكاران راضي كنيد. اگر يك بيراهه است، از مطلب دور نگهش داريد.مطلبتان را بلند بخوانيد. اين كار باز هم تمريني است كه در مورد هر مطلبي عاقلانه و در مورد مطالب پيچيده ضروري است. مسايل پيچيده نويسندگان را به نوشتن جملات طولاني و خسته كننده اغوا مي كنند كه با بلند خواندن آنها بلافاصله تشخيصشان مي دهيد. اگر حس مي كنيد كه شروع به كش دادن كرده ايد، احتمالا همين طور است. نگاه سختگيرانه اي به آن بخش بكنيد و ببينيد مي توانيد فشرده ترش بكنيد، يا سرزنده ترش كنيد يا شتاب آن را تغيير بدهيد. نمي توانيد اين واقعيت را تغيير دهيد كه مطلبتان پيچيده است. وظيفه شما پنهان كردن يا ناديده گرفتن اطلاعات اقتصادي يا فني نيست كه گاهي گيج كننده هستند. و اگر قصه پرپيچ و خمي در باره درگيري و توطئه تعريف مي كنيد،

نمي توانيد پيچ و خم هايي را كه اصل مطلب را تشكيل مي دهند، كنار بگذاريد. بايد مطمئن بشويد كه نوشته شما قصه پيچيده را واضحتر مي كند و نه پيچيده تر. وقتي آنرا بلند مي خوانيد به لحن و شتاب آن گوش كنيد. اگر گيرا باشد، خواننده آن را با علاقه خواهد خواند و بعدا براي اعضاي خانواده و همكارانش تعريف خواهد كرد.استانداردهايتان را بالا ببريد. پس از آن كه مدتي طولاني روي مطلبتان زحمت كشيده ايد، ممكن است ويراستاران تصميم بگيرند فضايي كمتر از مقداري كه نوشته ايد به آن اختصاص بدهند. اگر در مبارزه بر سر فضا شكست خورديد، بپذيريد كه در فضاي موجود هنوز مي توانيد مطلبي قوي به خوانندگان ارائه كنيد. به اين كاهش به عنوان بالا بردن استانداردهايتان نگاه كنيد نه به عنوان از بين رفتن مطلب. اگر 50 اينچ نوشته ايد و ويراستاران فقط 40 اينچ به شما جا مي دهند، به بازنويسي به عنوان ارائه 80 درصد بهترين بخش مطلبتان در روزنامه نگاه كنيد. حتا اگر ويراستاران كاهشي را تحميل نكنند، همين رهيافت را در پيش بگيريد. وقتي فكر مي كنيد از پيش نويس خوشتان مي آيد، سعي كنيد با بالا بردن استانداردتان، 10 يا 20 درصد از مطلبتان كوتاه كنيد. اگر مطلب نهايي بهتر بود، آنرا تحويل بدهيد. اگر نبود، بيشتر آمادگي خواهيد داشت كاهش را بپذيريد يا بحث كنيد كه كاهش به مطلب لطمه خواهد زد.مطلب را با خواننده اي معتمد پيش خواني كنيد. زماني كه مطلب پيچيده اي را خوب فهميديد كه بتوانيد بيانش كنيد، در اين صورت آن را زيادي خوب فهميده ايد

كه نحوه بيان خودتان را مورد قضاوت قرار دهيد. به كمك نياز داريد. مطلب را پيش دوستي ببريد كه آنرا با او مورد بحث قرار نداده ايد. سعي كنيد كسي را انتخاب كنيد كه همان ميزان علاقه خوانندگان بالقوه شما را نشان مي دهد. كسي را انتخاب كنيد كه واكنشي صادقانه نشان دهد. از او فقط نپرسيد كه آيا خوشش آمده يا نه. سوالهاي مشخصي بپرسيد كه نشان دهد آنرا خوب فهميده است يا نه. بپرسيد: «مواد شيميايي چگونه از مزرعه به آبهاي زيرزميني نشت مي كنند؟» يا بپرسيد: «وقتي ضايعات خطرناك به همراه مواد خام براي ساختن ملاط سوزانده مي شوند، چه اتفاقي مي افتد؟» اگر خواننده نكات مهم را نمي فهمد، بايد آنها را واضحتر بنويسيد.به خودتان استراحتي بدهيد. اگر مهلت كافي داريد، پس از آن كه به نظر خودتان كارتان تمام شد، مطلب را مدتي كنار بگذاريد. بعدا وقتي با ذهني تازه به آن نگاه كنيد، شايد از بخشهاي كسل كننده اي خجل شويد كه قبلا كه ذهنتان آشفته بود آنها را واضح تصور مي كرديد. و خوشحال خواهيد بود كه پيش از انتشار مطلب آنها را حذف يا اصلاح كرديد.لذت ببريد. مطالب پيچيده خبرنگاران را خسته مي كنند، بنابراين وقتي آنها را به پايان مي بريد، خوشحال هستيد. اين يك احساس طبيعي است. اما به كار نهايي نگاه كنيد. ببينيد چه چيزي در مطلب هست، نه اين كه چه چيزي را بايد از آن حذف مي كرديد. اين گونه مطالب در عين طاقت فرسا بودن، وسيله تفريح هم هستند. منابع ديگر براي سازماندهي مطالب پيچيده:

Providence Journal’s “Power of Words” site:

http://www.projo.com/words/past.htm-longer http://www.projo.com/words/past.htm-organize

Bob Baker’s “Newsthinking” Web site: http://www.newsthinking.com/nutsandbolts_theme.cfm?TID=organizing http://www.newsthinking.com/story.cfm?SID=86 http://www.newsthinking.com/story.cfm?SID=81 http://www.newsthinking.com/story.cfm?SID=16

منبع:

Steve Buttry, (+1 402) 444-1345, www.notrain-nogain.com www.poynter.org/profile/profile.asp?user=1795 *http://www.ijnet.org

از دوركاري تا كار الكترونيكي

_ سازماندهي انساني كار

تارجا فيلاتف

مترجم: علي حسين قاسمي- دكتري اطلاع رساني و كتابداري دانشگاه فردوسي مشهد- بايد تأكيد كرد كه علاقه ي ما معطوف به كار است، كه مي توان آن را از وجه كيفي و نيز از حيث بهره وري، در سطح بالايي دانست.

اين مفروضات مقدماتي، تضمين كننده ي سطح بالاي اشتغال، و علاقه مندي و توانمندي افراد به ادامه ي كار در دوره ي بازنشستگي نيز هست.جامعه اي كه اصطلاحاً جامعه ي دانشي ناميده مي شود، تعداد فزاينده اي ازسيستم هاي فني و اجتماعي را عرضه مي كند كه از طريق آن ها مي توانيم با خلق سريع دانش، با نيازهاي خاص خدمتگيران همگام شويم.شايد بپرسيد كه آيا از منابع انساني و فني، خوب استفاده مي شود يا نه؟ آيا فناوري بخوبي از توليد پشتيباني مي كند، و آيا به برقراري تماس هاي درون سازماني و تماس با خدمتگيران كمك مؤثر مي كند؟ آيا روابط داخلي و دوجانبه بين كاركنان و مديريت به گونه اي سازماندهي شده اند كه به پيشبرد روند خلق و اشاعه ي دانش بينجامند؟اشتغال و شكل هاي جديد كارگرايش عمومي، به كارهايي است كه وجه غالب آن ها، دانش است و توجه به چنين امري به خودي خود، شرط اوليه ي توسعه ي سالم مي ياشد. بايد از عوامل خاصي كه اشتغال به آن ها بستگي دارد، ارزيابي دقيق تري به عمل آورد. باشكل هاي بديع كار، مي توان به مزاياي ويژه اي درارتباط با اشتغال و بهره وري دست يافت.به موجب يك بررسي تجربي كه به وسيله ي «پكا ييلوستالو»[3] انجام شد و بر شركت هاي فنلاندي متمركز بود، مكان هاي كاري كه امكان يادگيري مستمر در آن ها فراهم شده بود، داراي ميانگين افزايش برابر با 15 نفر بودند، درحالي

كه تعداد كاركنان مكان هاي كاري كه فرصتي براي يادگيري و رشد فراهم نمي كردند، رو به كاهش بود. متأسفانه فقط يك چهارم از مجموع مكان هاي كاري در رده ي موارد مثبت قرار داشتند.بررسي ها همچنين نشان مي دهند كه اثرات اشتغال، بيش ترند؛ گروه ها، كانون ها، نوبت هاي كاري، و محافل كيفي بيش تري به ظهور رسيده اند. اگر درمحل كار موفق به نوآوري در فرآيندها شويم، افزايش اشتغال در ارتباط با ديگر عرصه ها به سه برابر مي رسد، و در صورت نوآوري درتوليد، اختلاف در پيامدهاي اشتغال، به 12 برابر مي رسد.يادگيري و توسعه ي سازمانيحيات كاري  مبتني بر دانش و كارداني، نيازمند مهارت آموزي پايه اي و حرفه گرا است. مهارت آموزي درعين حال به يك هدف شخصي تبديل مي شود. مطالعات پژوهشي نشان مي دهند كه مهارت آموزي، سرمايه گذاري خوبي در حوزه ي اشتغال و بهره وري است، به شرطي كه بنابه يك نياز خاص، به آن اقدام شود، يا اين كه سازماندهي كار نيز در همان حين گسترش يابد و مهارت هاي جديد و پيشين، واقعاً در سازمان به كار گرفته شوند.در همين ارتباط، مزاياي فناورانه را نيز تنها هنگامي مي توان دريافت كه حال و هواي عمليات درمحيط شغلي ارتقا يابد. اگر ندانيم كه چگونه درمحيط كار از مهارت ها يا از فناوري پيشرفته بهره بگيريم، يا اگر هدف ما درمحيط كار، سودبردن از منابع عمومي و از جويندگان كار، بدون توجه به مسئوليت ها و بدون توجه به كارآيي واقعي باشد، در آن صورت، ايراد كار را تنها در مهارت آموزي نبايد جستجو كرد.خانم ها و آقايان، براي بهره گيري از سرمايه گذاري هاي فناورانه و مهارت آموزي، نيازمند سازماندهي مجدد كار هستيم. بهره گيري از سرمايه ي فكري و مهارت آموزي به اين معنا است كه كانون توجه سياست كار را به سوي ابزارها و

شيوه هاي توسعه ي حيات كاري تغيير دهيم. بايد از محل هاي كار در بهبود كاركردهايشان پشتيباني كرد واين، كار آساني نيست؛ هر چند كه ما پيش شرط هاي اطلاعاتي و سازماني لازم براي اين امر، و نيز مقدار تجربه ي عملي لازم را به دست آورده ايم. سياست «توسعه ي حيات كاري» در عرصه ي صنعت و پيشه[4]، سياست بسيار ثمربخشي است، زيرا عمدتاً از سرمايه هاي فني و انساني موجود بهره مي گيرد. به تبع اصطلاح معروف «تحقيق و توسعه»[5] در اينجا بايد از «يادگيري و توسعه ي سازماني»[6] سخن بگوييم.از دوركاري تا كار الكترونيكيتعريف سنتي دوركاري، كار در مكان هايي غير از مكان هاي كاري متعارف كارفرما، استفاده از فناوري اطلاعات يا فناوري مخابرات و احتمالاً اوقات كاري انعطاف پذير را شامل مي شده است. در بررسي اين مشخصه ها، مي بينيم كه كاربرد فناوري مخابرات واطلاعات، امروزه پيش شرط تقريباً هرنوع كاري است. انجام كارهاي شخصي بر محيط هاي رابط كاربر[7] و شبكه هاي داده اي استوارند. اتصالات ]ارتباطي[ دروني و بيروني محل هاي كاري و نيز انتقال اطلاعات و داده ها، از عناصر كار معمول ]وبهنجار[ هستند. بنا به توافق محلي و شخصي، اوقات كاري، متنوع و گوناگون مي شوند. فناوري سيار، مثل تلفن همراه، برقراري تماس و انجام كار در هر مكاني را، عملاً ممكن ساخته و در نتيجه تغييرات فني و سازماني، توصيف عمومي كار را در راستاي دوركاري  گسترش داده است.علاوه بر نكات بالا، دريافته ايم كه تأمين نيازهاي خدمتگيران، نيازمند همكاري دو جانبه در سطحي عميق تر مي باشد. اين امر در قالب عملكردي دريك زنجيره ي ارزش افزوده، يا در شبكه ي ارزش افزوده نمود مي يابد: كاركنان غالباً در گروه هايي كار مي كنند كه افراد تشكيل دهنده ي اين گروه ها از سوي سازمان هاي مختلفي استخدام شده اند.حتي محيط رابط يك

سازمان ممكن است انعطاف پذير باشد. يك سازمان كارآمد داراي همكاري هاي گسترده است، توزيع شونده است، و بلكه از بسياري اتصالات و ارتباطات خود، ارزش افزوده كسب مي كند.به اين دليل، كار معمولاً به سمت و سويي تغيير شكل مي داد كه تا ديروز، با واژه ي دوركاري به آن اشاره مي كرديم. امروز به جاي دوركاري، از كار الكترونيكي سخن مي گوييم. البته اين بدان معنا نيست كه حيات كاري، يكباره و يكسره، از نظر فناوري يا اوقات كاري، وضعيتي انعطاف پذير يافته، يا اين كه غايت مطلوب ما چنين وضعيتي است. ولي در هر حال، پيشرفت ها مسيري را در پيش گرفته كه دوركاري مثل كار ]متعارف[، يعني كار از طريق شبكه هاي داده اي، كه در بسياري جاها مستقر شده و پشتيباني فني مي شود، به شكلي خارق العاده در حال گسترش است.مفهوم شبكه عرفاً با پرهيز از تحركات فيزيكي غيرلازم، صرفه جويي هاي زيست محيطي و تقسيم كار به شيوه اي كه به لحاظ خط مشي هاي منطقه اي، مصلحت آميز مي باشد، پيوند خورده است. اين مضامين هنوز بحث روز هستند، و بحث درباره ي دوركاري به كاربردهاي عملي در اين عرصه ها منجر شده.كار الكترونيكي وكيفيت حيات كاريتماس هاي فزاينده و همواره  فعال با بسياري از بخش ها، هم تعداد فرايند هاي كاري را افزايش مي دهند و هم چرخه ي مربوط به آن ها را تقويت مي كنند. بايد از مزايا و معايب شكل هاي جديد كار، آگاه باشيم. افزايش همزمان كيفيت حيات كاري و سوددهي، امكانپذير است؛ بنابراين مي توانيم از فرسودگي در كار، بيماري، و بازنشستگي زودهنگام پرهيز كنيم. ابداً مجاز به وضعيتي نيستيم كه درآن، تغييرات فني و سازماني درحيات كاري، منجر به افزايش ازكارافتادگي شود.اهداف اقتصاديدر طي دوره ي 200 ساله ي روشنگري، استدلال و كارآيي، به قابليت نامتوازني

از نظر فني و سازماني دست يافته ايم. درواقع، سيستم هايي كه خلق كرده ايم، به خودي خود، در صورتي كه از محدوده هاي زيست شناسي و بومشناسي[8]، يا گستره ي انساني فراتر بروند، بزرگ ترين تهديد هستند.مسئله ي مهم ديگر، به مديريت سيستم هاي اقتصادي و فني مربوط مي شود. هر روز بايد از خود بپرسيم كه آيا ما درخدمت اين سيستم ها هستيم، يا اين سيستم ها درخدمت ما. ما كار نيستيم، ما انسان ايم. نتايج كار بايد براي ساختن يك حيات ارزشمند انساني مورد استفاده قرار گيرند، و درعين حال بايد مراقب باشيم كه فشار بيش از حد بر محيط زيست وارد نكنيم. اين نيازهاي گسترش يافته ي انساني و بومشناسانه، ماده ي اصلي آينده ي اقتصادي و مبناي كنترل حيات راتشكيل مي دهند.دراينجا ورود شركت كنندگان ارجمند، سخنراناني كه نظرات كارشناسانه ي گرانبهاي خود را ارائه مي كنند و رؤساي همايش «دوركاري 2001» به هلسينكي را صميمانه خيرمقدم مي گويم. رويداد حاضر كه مبتني بر شبكه ها، همكاري و يادگيري است، فقط به بحث درباره شكل هاي جديد كار نمي پردازد، بلكه خود، نمودي از اين شكل هاي نوين  نيز هست. [1]. Tarja Filatov, “From telework to e-work – humane organization of work”, in Telework 2001-Report of the 8th European Assembly on New Ways to Work. Helsinki: 12-14.9.2001, pp. 12-14.[2].  وزير كار فنلاند[3]. Pekka Ylostalo[4]. business[5]. Research and Development (RD)[6]. Learning and Organizational Development (LOD).[7]. user interfaces[8]. ecology*http://www.irandoc.ac.ir/data/e_j/vol2/teleworking/teleworking_1.htm

سازماندهي منابع اينترنتي: چالش ها و ضرورت ها

ابراهيم مختاري نبي

مقدمه عصر حاضر كه دوره پيشرفت سرسام آور فناوري بالاخص فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي است كمتر حرفه اي را مي بينيم كه فناوري رنگ تازه اي به آن نداده  و يا تغيير وتحول ايجاد نكرده باشد. علوم كتابداري و اطلاع رساني نيز همپاي  ديگر علوم  نه تنها از

اين پيشرفت ها مصون نمانده است بلكه خود نيز به عنوان يكي ازتجلي گاه هاي عمده فناوري هاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي از جمله اينترنت مي باشد. در اولين سال هاي ظهور اينترنت در كتابخانه ها به هيچ وجه گمان اين همه تاثيرات عميق اين فناوري جديد بر كاركردهاي كتابخانه نمي رفت. امروزه كتابداران با چالش هاي جديدي در حرفه خود روبرو هستند، از جمله حوزه فهرستنويسي و سازماندهي از اينترنت بسيار تاثير پذيرفته است و از آنجائيكه خود اينترنت نيز به عنوان يك محمل اطلاعاتي جديد است و از طرفي ديگر حجم روز افزون منابع اطلاعاتي موجود در اينترنت در حال افزايش است، باعث گشته است كه كتابداران را در پي يافتن راه هاي بهتر و مطمئن تر جهت كسب اطلاعات دقيق تر، مفيدتر و سريع تر از اين محيط جديد، به تكاپو و تلاش وادارد. كتابداران با توجه به ضعف اينترنت در سازماندهي منابع اطلاعاتي در تلاش هستند كه روش هاي مناسبي را براي اين امر پيدا كنند و در اين ميان كشورهايي مؤفق ترند كه آهنگ ورود اينترنت به كتابخانه هايشان زودتر بوده است و لذا با با مشكلات آنها آشنا شده اند. سازماندهي و كاركردهاي آن سازماندهي منابع دانش از اركان اساسي علم كتابداري است و پيشينه آن به قدمت خود انسان و تاريخ علم است، چرا كه بدون استفاده از يك روش متناسب علمي و منطقي و نظم عالي نمي توان به راحتي به منابع اطلاعاتي دسترسي پيدا كرد. هدف عمده و اساسي فهرستنويسي، سازمان دادن به مجموعه مواد و منابع كتابخانه است تا از آن راه بتوان كتاب هاي

مورد نياز را از مجموعه موجود سريع تر بازيابي كرد( فتاحي، 32،1377). همان طور كه از تعريف فوق مستفاد مي شود هدف عمده فهرستنويسي، سازمان دادن به مجموعه مواد و منابع است و حال فرقي نمي كند كه اين مواد و منابع در چه محمل و محيطي باشند.سازمان دادن به منابع چه چاپي و چه الكترونيكي از اهم وظايف و كاركردهاي علوم كتابداري و اطلاع رساني است. به طور كل كاركردهايي كه از فهرست و فهرستنويسي انتظار مي رود به شرح زير است: 1-    فهرست كاربران را از وجود انواع مواد  ومنابع خبردار مي كند (شناسايي). 2-    در انتخاب دقيق منابع و جستجوي منابع مناسب به كاربران كمك مي كند. به كمك تمام اطلاعات موجود در فهرست، كاربران مي توانند به اطلاعات مورد نظر از طريق نقاط دسترسي گوناگون دست يابند (گزينش و دسترسي). 3-    با استفاده از كدها و استانداردها امكان بازيابي و ذخيره يكپارچه اطلاعات براي همگان فراهم مي شود( بازيابي). بصورت دقيق تر، هدف فهرستنويسي، تهيه شناسنامه براي مجموعه منابع كتابخانه( اعم از كتاب و ديگر شكل هاي منابع ) است، به شكلي كه مورد نياز مراجعه كننده است و موجب شناسايي بهتر و كامل تر اثر مي شود(فتاحي،1377، 33- 32). روند فهرستنويسي   در نقش پالايه اي براي زدودن اطلاعات زايد عمل مي كند(پورسرباز، 1378 ، 135). در حقيقت وظيفه اصلي فهرستنويسي ، جدا نمودن اطلاعات شاخصي است كه بدان وسيله يك سند شناسايي و باز يابي مي شودو اين نياز چه در محيط هاي چاپي و چه در محيط وب و اينترنت بسيار ملموس است و با توجه به اينكه سازماندهي

منابع دانش و اطلاعات از وظايف اوليه و بنيادين كتابداران مي باشد، لذا شايسته است كه كتابداران و فهرستنويسان در جهت سازماندهي محمل هاي جديد اطلاعاتي كه روزبروز در حال افزايش است نهايت كوشش و دقت را به عمل آورند. اينترنت اينترنت به مثابه پديده اي اطلاعاتي مدام در حال تغيير و توسعه است. اين شبكه كه از آن به شبكه شبكه ها نيز تعبير مي شود، حرفه كتابداري را با حجم عظيمي از اطلاعات الكترونيكي مواجه ساخته است و در نتيجه بر آن نيز اثر گذاشته است. اطلاعات موجود در در اين شبكه از بهترين ابزارهاي بهبود كيفيت كار كتابخانه ها محسوب مي شود. اين پهنه عظيم اطلاعات خود با مشكلي بزرگ تر به نام سازماندهي اينترنت روبرو است، كه در صورت عدم سازماندهي نمي توان كارآيي مفيد كتابدارانه را از ان انتظار داشت. مزاياي اينترنت ابتدا به اهداف و كاركردهاي اينترنت مي پردازيم: 1-    توليد اطلاعات : اينترنت يكي از نوين ترين  ابزارهاي توسعه و پيشرفت علوم است و در سايه وجود همين اينترنت علوم جديدي متولد شدند و برغناي علوم ديگر نظير ارتباطات و اطلاع رساني و علوم رايانه افزوده شد و خود نيز وسيله اي در جهت توليد اطلاعات شد. 2-    سازماندهي اطلاعات: كه اين مهم به خوبي و يكپارچه رعايت نشده است و هر سايت و موتور كاوش داراي الگوريتم خاص خود است. بعلاوه وجود ميليون ها سايت نياز به سازماندهي دارند تا جستجو و بازيابي در اينترنت را با اهداف كتابدارانه تطبيق دهند. 3-    اشاعه اطلاعات: اينترنت به عنوان يك رسانه ارتباطي و محمل اطلاعاتي جديد كار اشاعه اطلاعات

را به صورت همه گير و جهاني بر عهده دارد. مشكلات جستجو و بازيابي اطلاعات در اينترنت به طور كلي مشكلات جستجو و بازيابي اينترنت ناشي از چهار عامل عمده است: 1-    عدم كنترل برنوع  و سطح حجم عظيم اطلاعات وارده 2-    عدم ثبات در سايت ها و صفحات و مدارات الكترونيكي 3-    عدم استفاده از روش ها و راهبردهاي مرسوم براي سازماندهي اطلاعات 4-    گونه گوني موتورهاي جستجو از نظر مكانيسم هاي نمايه سازي، جستجو و بازيابي اطلاعات( فتاحي، 1378 ، 22-1). محيط جديد و چالش هاي فرا روي آن سازماندهي اطلاعات از اركان اساسي محيط علمي به شمار مي آيد چرا كه بدون وجود نظم و ترتيب، دستيابي به منابع اطلاعاتي باهزينه زماني و اقتصادي گزافي صورت مي گيرد. در طول تاريخ كتابداري محيط ها و دوره هاي متفاوتي را شاهد بوده ايم كه در هر يك براي دستيابي به اطلاعات، سازماندهي اطلاعات وجود داشته است و پيوسته سير تكاملي خود را ادامه مي دهد. از آغاز نيمه دوم قرن بيستم تحولات بسياري در زمينه كتابداري و علي الخصوص سازماندهي روي داده است. يكي از از اين تحولات، ظهور پديده اينترنت است كه تاثيرات شگرفي بر كتابداري و من جمله سازماندهي گذارده است. اين تاثيرات تقريبا دو جانبه بوده است، از سويي اينترنت خود امكانات و تسهيلات زيادي جهت سازماندهي اطلاعات فراروي كتابداران مي گذارد و از طرفي خود نيز تحت تاثير روش هاي سازماندهي مرسوم در كتابداري است. البته بايد متذكر شد كه در اين محيط جديد نيز سازماندهي مبتني بر دستاوردهاي كتابداران مي تواند باشد. يكي ديگر از تحولات در ارتباط

با سازماندهي همزمان با توسعه اينترنت, تغيير فهرست هاي كتابخانه است. ظهور شبكه جهاني وب افق هاي جديدي را به منظور دسترسي كارآمد به فهرست پيوسته كتابخانه ها, نمايان ساخته است. قابليت هاي فرامتني و چند رسانه هاي وب در ارايه اطلاعات , مفهوم فهرست پيوسته همگاني را متحول ساخته است.گذار از فهرست هاي مبتني بر متن, به فهرست هاي پيوسته در محيط وب , تحولي است كه امروزه شاهد تحقق آن در بسياري از كتابخانه هاي ملي, عمومي, دانشگاهي و غيره سراسر جهان هستيم( كوشا, 1379, 189-161). روند رو به رشد ورود منابع اطلاعاتي در اينترنت و مشكلات بازيابي اطلاعات با هدفي علمي و كتابدارانه از بين اين گستره عظيم اطلاعات , باعث تكاپوي فهرستنويسان براي تدوين اصولي مبتني بر اصول و قواعد فهرستنويسي منابع چاپي براي  منابع اينترنتي  شده است. چرامنابع اينترنتي فهرستنويسي مي شوند؟ مشكلات جستجو و بازيابي و راهكارهاي كنوني موتورهاي كاوش در ذخيره و بازيابي اطلاعات پاسخگوي كاربران نيست و در اينجاست كه توانائيهاي متخصصان كتابداري و اطلاع رساني كه حاصل سير تكامل اصول و قواعد سازماندهي در طول چندين قرن است, مي تواند راهگشاي اين مشكل باشد و ايجاد روش هاي كاربرگرا چه در پايگاه هاي اطلاعاتي دستي و چه در پايگاه هاي اطلاعاتي رايانه اي كه حاصل تلاش كتابداران بوده است, گواه اين مدعاست. يكي از هدف هاي اصلي فهرست, دسترس پذير ساختن اطلاعاتا مورد نياز كاربران است, حال فرقي نمي كند كه منابع از كجا وارد شده اند و چگونه و در كجا ذخيره شده باشند. نظر ما در مورد فهرست هاي كتابخانه اي در حال تغيير

است . فهرست كتابخانه ها ديگر تنها سياهه اي از منابعي كه به طور فيزيكي در كتابخانه مادسترس پذير باشند نيست, بلكه فهرست كمك مي كند منابع مفيد در هر كجا كه باشند بازيابي مي شوند. و فهرستنويسي منابع اينترنتي نيز بر اين هدف استوار است. اما ضرورت هايي كه در فهرستنويسي منابع اينترنتي دخيلند عبارتند از: 1.     وجود مسايل و مشكلات جستجو و بازيابي اطلاعات در اينترنت از طريق موتورهاي كاوش 2.     توانائي ها و مزاياي  فهرست هاي كتابخانه اي در سازماندهي اطلاعات و حل مشكلات جستجو و بازيابي اطلاعات. 3.     امكان فراهم آوري دسترسي به منابع ارزشمندي كه به طور روزافزون به اينترنت افزوده مي شود و كتابخانه ها هزينه كمي براي تهيه آن مي پردازد. 4.     ايجاد و گسترش كتابخانه هاي ديجيتالي, با بوجود آمدن اين نوع از كتابخانه ها قطعا نياز به سازماندهي و ايجاد راهكارهاي مناسب بازيابي  منابع يكي از ملزومات آن خواهد بود(حاجي زين العابديني, 1381). كمتر موتور جستجويي را در اينترنت مي توان يافت كه بر اساس اصول سازماندهي و نمايه سازي كه حداقل در طول سده اخير در كتابخانه ها و مراكز اطلاع رساني مورد استفاده هستند, طراحي شده باشند. به جاي فهرستنويسان كار سازماندهي اطلاعات در اينترنت برعهده موتورهاي جست وجو است كه هريك به شيوه اي متفاوت و بدون استفاده از رويكردهاي كتابدارانه به شناسايي و نمايه سازي منابع اطلاعاتي مي پردازند. برخي مشكلات در زمينه فهرستنويسي منابع اينترنتي 1.     دشواري بيش از حد و حتي عدم قابليت بررسي فيزيكي و تورق در منابع اينترنتي, يكي از مشكلاتي است كه همواره فهرستنويسان را مي آزارد

و آنها را در زمينه فهرستنويسي كامل و شناسايي آن به ديگران با معضلات عديده اي روبرو مي كند. 2.     عدم ثبات در منابع اينترنتي : محيط شبكه اينترنت, به دليل اينكه داراي قابليت بسيار بالايي در حك و اصلاح منابع و حتي تغيير كلي آن دارد, باعث شده است كه نتوان يك ويژگي ثابت براي منابع اينترنتي در طول زمان تعيين كرد و در نتيجه باعث مي شود كه پايگاه هاي كتابشناختي مدام در حال تغيير باشند كه اگر چنين شود طبق پيش بيني بانرجي[1] در نتيجه يادداشت ها و نقاط دستيابي اضافي كه به علت تغييرات در منابع اينترنتي رخ مي دهد, پيشينه هاي پايگاه بسيار طولاني شده و مختصر ومفيد بودن خود را از دست خواهند داد. 3.     حذف منابع اينترنتي: هيچ نظمي در ورود اطلاعات و منابع به اينترنت وجود ندارد و منابع اينترنتي ممكن است به علت مشكلات چندي كه بر عرضه كنندگان اين منابع پيش مي آيد, كلا فعاليت آنها در عرصه اينترنت راكد شود و در نتيجه فهرستنويسي منابع اينترنتي گوناگون با فرض اين احتمال در آينده مشكلاتي از قبيل عدم بازيبي را در پي خواهد داشت. 4.     فهرستنويسي بنيادي , نياز اصلي منابع اينترنتي: اينترنت خود دنيايي است كه هر چه بدان وارد مي شود  بايد داراي شناسنامه اي باشد كه اين همان فهرستنويسي بنيادي براي منابع اينترنتي است, اما آيا براستي امكان فهرستنويسي بنيادي براي همه منابع اينترنتي وجود دارد؟ مطمئنا جواب منفي است و به طور قطع نمي توان همگي آنها را فهرستنويسي بنيادي نمود. اما نكته اي كه حايز اهميت است اينست كه اگر

براي غلبه بر مشكلات فهرستنويسي اينترنتي به خصوص از سوي كتابداران تصميمي اتخاذ نشود, نتيجه آن بازيابي زياد و نامربوط اطلاعات در اينترنت خواهد بود چرا كه روند افزايش منابع اينترنتي خيره كننده است و همه چيز را مي توان در آن به صورت درهم و برهم پيدا نمود. ابزارهاي كاوش در اينترنت اينترنت همچون يك مغازه سمساري است كه همه چيز در آن يافت مي شود. اينترنت پديده اي بي شكل وقواره است. يك فرد بي تجربه مي تواند ساعت هاي مديدي غرق در جستجوي بي فايده در اينترنت شود, حتي جستجوهايي كه با منطق كافي شروع شوند ممكن است در فضاي نامتناهي شبكه گم شوند. از نظر او چنانچه كتابداراگر بخواهد ازمخاطرات شبكه در امان باشد  برداشتن سه گام ضروري است: 1) بايد راه هاي مشخص براي دسترسي وجود داشته باشد كه امكان اشتباه كردن و از دست دادن زمان را كاهش دهد.2) بايد دانش كافي در حوزه هاي مورد علاقه فردي  كه به جستجو مي پردازد, وجود داشته باشد.3) بايد نسبت به افزوده ها و روش هاي جديد جستجو در اينترنت هوشياري مستمر وجود داشته باشد( كتز[2], 1378, 104- 77). با توجه به نقل قول مذكور چگونه مي توان در شرايط فعلي از اينترنت براي جستجوي اطلاعات استفاده كرد. براي كاوش و جستجو در اينترنت ابزارهايي وجود دارند كه موتورهاي جستجو نام دارند. اين موتورهاي جستجو نرم افزارهاي كاربردب محيط وب هستند كه براي جستجوي انواع منابع اطلاعاتي موجود در اينترنت طراحي شده اند و با نمايه سازي منابع اطلاعاتي امكان جستجو در منابع اينترنت را ايجاد مي كنند. امكانات و ويژگي

هاي موتورهاي جستجو در منابعي نظير سرچ انجين واچ[3]  هميشه زير نظر است و با معيارهايي  همچون روش هاي مجموعه سازي, شيوه هاي نمايه سازي, چكيده نويسي  و تسهيلات نمايش مورد بررسي قرار مي گيرد. نمايه سازي اساس كار موتورهاي جستجو در رتبه بندي نتايج و تركيب منطقي واژه ها براي بازيابي اطلاعات در اينترنت را تشكيل مي دهد كه در هر موتوري اين وظيفه بر عهده بخشي به نام عنكبوت وب[4] يا خزنده وب[5] است كه مدام كار مرور وب و بازديد از سايت ها را برعهده دارد و آنها را به موتور جستجو انتقال مي دهد كه حاصل آن نتايج بازيابي موتور كاوش است كه نمايش داده مي شود. معايب موتورهاي كاوش حجم گسترده  و روزافزون منابع و سايت هاي اينترنتي اين مشكل را به وجود مي آورد كه حتي قويترين موتورهاي جستجو نيز نتوانند تمامي وب را نمايه سازي كنند. مشكلات عمده جستجو و بازيابي در موتورهاي كاوش بدين قرارند: 1-    ميزان بازيابي ها زياد است. 2-    منابع بازيابي شده تكرازري بسيار زيادند. 3-    اغلب جستجوها كم ربط يا نامرتبط هستند. 4-    در نمايه سازي از زبان طبيعي استفاده مي كنند ودر نتيجه مهار واژگاني ندارند. 5-    در موتورهاي مختلف نتايج بسيار متفاوتي در بازيابي ها ديده مي شوند. 6-    عدم وجود اطلاعات كافي در مدخل هاي بازيابي شده. 7-    عدم بازيابي بسياري از منابع ارزشمند به علت قرار گرفتن در وب پنهان. اما باز با اين حال بايد گفت در حالي كه منابع اينترنت به صورت يكپارچه سازماندهي نشده اند, تنها مسير ممكن و درست براي بازيابي اطلاعات مطلوب همين موتورهاي

كاوش هستند. استفاده از روش هاي ابرداده[6] در سازماندهي اطلاعات و معرفي برخي از آنها رشد و گسترش شتابناك منابع اطلاعاتي در اينترنت و بويژه پس از شروع كار وب با قابليت هاي بي نظير آن ضرورت وجود عناصر داده هاي فرانگر و گسترده را براي سازماندهي, جستجو و بازيابي سريع تر, موثر و نظام يافته تر منابع اطلاعاتي شبكه به اثبات رساند كه ازجمله اين عناصر ابرداده است. تعريفي كه هاپكينز[7](1988) از ابرداده, داده است اين چنين است” اطلاعات فهرست گونه كه براي شناسايي توصيف و مكان يابي منابع الكترونيكي شبكه مورد استفاده قرار مي گيرد". با توجه به اين تعريف, ابرداده در واقع نوعي روش و ابزار براي فهرستنويسي, سازماندهي و بازيابي منابع الكترونيكي در شبكه اينترنت است و كاربرد اصطلاح جديد نيز براي ايجاد تمايز ميان روش هاي جديد سازماندهي منابع اطلاعاتي الكترونيكي با روش هاي متداول و سنتي فهرستنويسي و سازماندهي اطلاعات است كه صرفا در كتابخانه ها و مراكز اطلاع رساني مورد استفاده قرار مي گرفت( شيري, 1379, 126). ويژگي هاي  ابرداده ها مبناي كاربرد ابرداده , جستجو, يافتن, مستندسازي, ارزشيابي و گزينش منابع شبكه اي است كه موجب افزايش دقت بازيابي منابع شبكه اي مي شود(هاكالا[8], 1997). و اما اهم ويژگي ها و كاربردهاي ابرداده اين چنين است: 1-    مديريت بر حجم گسترده اي از اطلاعات در شبكه 2-    نمايه سازي انواع گسترده اي از اطلاعات در شبكه 3-    آسان سازي جستجو و بازيابي اطلاعات در شبكه و جامعيت در بازيابي 4-    تطبيق, اشتراك, يكپارچه سازي و استفاده مجدد از انواع اطلاعات در محيط شبكه 5-    نظارت بر دسترسي

به اطلاعات. ابرداده نه تنها به جستجو و بازيابي موثر منابع اطلاعاتي ناهمگن مي پردازد, بلكه اطلاعاتي را كه دسترسي بدان ها محدود است براي شيوه و نوع استفاده  كاربران مديريت مي كند(خو[9], 1997). تاكنون براي ابرداده قالب ها و استانداردهاي گوناگوني به وجود آمده است كه از مهمترين آنها مي توان به1) قالب ابرداده اي دوبلين كور[10] 2) قالب مارك 3) قالب يو. اس. مارك 4) قالب ابرداده طرح كدگذاري متن[11] 5) قالب ابرداده اي خدمات مكان يابي اطلاعات دولتي[12] اشاره كرد. از ميان قالب هاي فوق الذكر , قالب دوبلين كور كه به منزله يك استاندارد جامع توسط او. سي . ال. سي[13]  تدوين يافته است از اعتبار و جامعيت بيشتري برخوردار است, به همين دليل , اين استاندارد مورد پذيرش بسياري از كتابخانه ها و مراكز فهرستنويسي قرار گرفته و مبناي كار سازماندهي منابع اينترنتي واقع شده است(چپسيوك[14], 1999, 455). اين قالب  داراي مجموعه عناصري ابرداده اي است كه به اين ترتيب هستند: 1- عنوان 2- پديدآورنده 3- موضوع 4- توصيف 5- ناشر 6- همكار 7- تاريخ 8- نوع منبع 9- قالب 10- شناسگر 11- منبع 12- زبان 13- ارتباط يا رابطه 14- پوشش 15-حقوق. نتيجه گيري ظهور اينترنت چالش هاي جديدي  را به خود به وجود آورده است و تاثيرات عديده اي بر علوم و فنون مختلف گذارده است و يكي از عرصه هايي كه به شدت از اينترنت تاثير پذيرفته است عرصه اطلاعات و اطلاع رساني است و در آينده  بايد شاهد باشيم كه كل جريان داد وستد اطلاعات از طريق اينترنت انجام خواهد گرفت. ظهور محيط هاي الكترونيكي جديد 

وممنابع الكترونيكي مختلف, ضرورت الگوها, روش ها, استانداردها و ابزارهاي جديدي را براي ذخيره, سازماندهي  و بازيابي آنها مخصوصا منابع اينترتي  را مي طلبد. با توجه به اينكه اينترنت خود دنياي بسيار آشفته اي  است و از طرفي ديگر امكانات فعلي موجود در اينترنت براي جستجو و بازيابي اطلاعات  داراي نارسائي هاي عديده اي هستند, لازم است كه كتابداران و اطلاع رسانان كه سال هاست با عنوان سازماندهندگا ن منابع اطلاعاتي چاپي شناخته شده اند, با ابزارهاي جديد سازماندهي منابع اينترنتي آشنا شوند و اين دنياي بي نظم و آشفته موجود در اينترنت را نظم ببخشند و كاركردهاي اينترنت را به حد اعلا كه همان اشاعه اطلاعات در شكل صحيح است , به نحو مطلوب , با دقت هر چه تمام تر  در زمان مناسب و با هزينه مطلوب به انجام برساند. براي اين كار ابزارهاي چندي وجود دارد كه موتورهاي كاوش اينترنت يكي از آنهاست  و استانداردها و الگوهايي نيز وجود دارند كه حاصل كار كتابدارن است كه ا زمهمترين آنها استفاده از روش هاي ابرداده , در جهت سازماندهي منابع اينترنتي است. نكته اصلي و پراهميت آنست كه چنانچه, هرچه سريعتر چاره اي به ويژه از سوي كتابداران براي مشكل سازماندهي اطلاعات در اينترنت انديشيده نشود, با افزوده شدن حجم عظيم و روزافزون اطلاعات به آن نتايجي جز بازيابي زياد و نامربوط نخواهد داشت. پانوشتها: [1] .Banerjee [2] .Katz [3].http://searchenginewatch.com [4] .web spider [5] .web crawler [6] .Metadata [7] .Hopkins [8] .Hakala [9] .Xu [10] .Dublin Core Metadata Format [11] .Text Encoding Initiative [12] .Government Information Locator  Services [13] .O.C.L.C [14] .Chepesiuk منابع

پور سرباز, علي اكبر.1378 " فهرستنويسي و رده بندي منابع الكترونيكي: چيره دستي هاي كهنه در محيطي نو", كتابداري و اطلاع رساني, 2 , 4, 135. حاجي زين العابديني, محسن. 1381,"فهر ستنويسي و رده بندي منابع اينترنتي: استفاده از چيره دست هايي گذشته", پايان نامه كارشناسي ارشد كتابداري و اطلاع رساني پزشكي, دانشكده مديريت و اطلاع رساني پزشكي, دانشگاه علوم پزشكي ايران. شيري , علي اصغر. 1379"ابرداده ها و تاثير آن بر فهرست هي ماشين خوان:...", مجموعه مقالات همايش كاربرد و توسعه فهرست هاي رايانه اي در كتابخانه هاي ايران, 27و 28 آبان 1378, به كوشش رحمت الله فتاحي, دانشگاه فردوسي مشهد, مركز اطلاع رساني و خدماات علمي وزارت جهاد سازندگي,248-125. فتاحي, رحمت الله. 1378," بلبشوي اينترنت: گفتاري درباره مشكلات سازماندهي , جستجو, و بازيابي اطلاعات در وب جهانگستر" , كتابداري و اطلاع رساني, 2, 6, 22- 1. ___________. 1380, "چالش هاي سازماندهي منابع دانش در آغاز قرن بيست و يكم با نگاهي به دانش فهرستنويسي در ايران", فصلنامه كتاب, 12, 4, 83- 59. ___________.1377, فهرستنويسي : اصول و روش ها, مشهد, دانشگاه فردوسي . كتز, ويليام. 1378" اينترنت و خدمات مرجع", ترجمه سعيد رضايي شريف آبادي , كتابداري و اطلاع رساني, 2, 104-77. كوشا, كيوان.1379" فهرست هاي همگاني و شبكه جهاني وبك بررسي امكانات فهرست پيوسته كتابخانه هاي ملي در محيط وب", مجموعه مقالات همايش كاربرد و توسعه فهرست هاي رايانه اي در كتابخانه هاي ايران, 27و 28 آبان 1378, به كوشش رحمت الله فتاحي, دانشگاه فردوسي مشهد, مركز اطلاع رساني و خدماات علمي وزارت جهاد سازندگي,189-161.

Chepesuik, Rou. 1999, “ Organizing the Internet:

the “ Core” of the Challenge”, American Libraries, 36(3/4): 455-460. Hakala, Juha. 1997, Doublin Core Metadata Element Set and its Applications. [ On-line available from] Hopkins, Allen. 1998, UNIMARC and Metadata: Dublin Core. [ On-line available from] Xu, Amenda. 1997, Matadata Conversion and the Library OPAC. [ On-line available from]

سواد اطلاعاتي: خط مشي هاي جستجو ، ابزار و منابع

سواد اطلاعاتي: خط مشي هاي جستجو، ابزار و منابع مترجم: فرض الله عزيزي

نوشته شده توسط : ارسگواچ ،  زورنا ، ياماساكي ، اريكا: در عصر اطلاعات حاضر ، سرعت در كار و افزايش اين سرعت بستگي به كيفيت بالاي اطلاعات دقيق دارد. بهرحال ، اطلاعات زيادتر شده و تقسيم شده درقالب هاي مختلف رسانه اي و در محل هاي دوگانه و چند وضعيتي دو برابرشده است . به منظور دسترسي و استفاده از اين منابع بي شمارو موثر ، مردم بايد سواد اطلاعاتي داشته باشند.توسط انجمن كتابداري آمريكا در بيانيه تبليغييشان تعريفي براي جامعه سواد اطلاعاتي جهاني در قرن 21 ارائه گرديد كه در آن سواد اطلاعاتي قابليتي براي جستجو و تاثير گذاري روي منابع اطلاعاتي كاربران ، شامل چگونگي استفاده از دانش و فناوريها و اشكال در اطلاعات ذخيره شده عنوان شده بود. (انجمن كتابداري امريكا سال 1998) . دراين مفهوم كه طرح يك سوال خوب در دسترسي ، استقرار ، ارزيابي و استفاده از اطلاعات نه تنها در فعاليتهاي علمي ضروري بود بلكه در تصميم گيري روزانه هم مهم بنظرميرسيد كه داشتن دقت ، تعيين روزآمد بودن اطلاعات در اختلاف بين ثروت و فقر در عصر اطلاعات عامل مهمي به نظر مي رسيد . كالج هاي عمومي مي توانند يك تشريك مساعي

با دانشجويان در پر كردن اين شكاف داشته باشند و آنها را تجهيز نمايند تا  توانايي دسترسي ، بازيابي و تحليل اطلاعات را پيدا نمايند.فناوري اطلاعات ابزاري براي نوشتن مقالات ، ارتباط با همقطاران در سراسر جهان ، و مبادله تجربيات ، ايده ها و برنامه هاي بين المللي است . بعنوان جوامع آموزشگاهي در نظر داشتن آموزش از راه دور و اضافه كردن فناوريهاي جديد در برنامه آموزش ، مطمئن ساختن دانشجويان نسبت به ضروري بودن سواد اطلاعاتيشان اين فرصت را به آنها ميدهد كه امكان روبروشدن در محاسبات ديناميكي موجود را پيدا نمايند.چالش جاري:تكثير منابع اطلاعاتي و فناوري آموزشي خلق نموده ارتباط پايه را بين جوامع دانشگاهي (اعضاء هيئت علمي) و كتابداراني كه بصورت پايه يك پاراديگم آموزشي را بنا نهاده اند (تامپكينز) . بطور رسمي ، آموزش رسايي داشته براي اعضاء هيئت علمي زمانيكه كتابداران بررسي نموده اند صرفا بعنوان متوليان منابع اطلاعاتي چاپي . بهرحال در عصر اطلاعات حاضر ، كتابداران درجوامع آموزشگاهي نقش آموزشگر را بعهده دارند و روشهاي تحقيق و مهارتهاي تفكر انتقادي را آموزش مي دهند و كاربرد دسترسي به اطلاعات را آموزش مي دهند. حمايت زيادي از كتابداران جوامع آموزشگاهي شده است  و آنان بعنوان اعضاء تيم كليدي و بعنوان الگوههايي براي هيئت علمي معرفي شده اند(تامپكينز ، 1996   مك هنري ، استوارت و وو ، 1992) .ويژه كتابخانه ها به مراكز فناوري سطح بالا يا كتابخانه هاي ائتلافي تغيير شكل پيدا نموده اند ، آموزش منابع پايه و سواد اطلاعاتي مي تواند مورد پذيرش قرار گيرد و بعنوان ديسيپلين هاي (نظم هاي) هدفدار دانشگاهي نقش

ايفا نمايد براي مثال در آموزشكده جامعه شناسي ايالت سياتل مركزي ، اعضاء هيئت علمي به يك رشته هنري انگليسي با يكي از رشته هاي علوم كتابداري براي آموزش دانشجويان در چگونگي استفاده از مهارت هاي سواد اطلاعاتي در مفهوم پلوراليسم فرهنگي وصل شده اند. (مك هنري ، استوارت و وو ، 1992) . كاركردن با يكديگر ، كتابداران و اعضاء هيئت علمي باعث شده تا توانايي يادگيري محتواي مهارتي را بصورت ذاتي در داده هاي پايه و پيچيده را در منابع اطلاعاتي پيدا نمايند .حال آنكه اعضاء هيئت علمي ممكن است چگونگي كامپوزيشن هاي انگليسي يا رشته هاي استاندارد ديگر را هم بدانند ، آنها ممكن نيست براحتي به سواد اطلاعاتي دسترسي پيدا نمايند . خوشبختانه ، يك فراواني از منابع مورد نياز شامل دپارتمان آموزش (1996) ، موسسه تهاتري در فناوري و اطلاعات (اريك) (ايزنبرگ و جانسن ، 1996) و نويسندگان مستقل (براي مثال ديدن مندرينوس ، 1994) براي اين منظور بوجود آمده است . انتشارات ايالتي شامل سواد اطلاعاتي هدفدار ، مرور ابزارهاي سواد ، ايجاد مطالعات موردي و ارائه مدلهاي قابل قبول جزء سواد دوران تحصيل بحساب مي آيد .برنامه جستجوي استراتژيك ، ابزارها و منابع :يكي ازكوششهاي جالب و تكامل يافته اخير سواد اطلاعاتي: برنامه جستجوي استراتژيك (خط مشي ها) ، ابزارها و منابع مناسب براي نيازهاي محلي آموزشكده هامي باشد كه شامل سه جزء آموزشي كامل است : كتاب ابزارها و جستجوي استراتژيك ، يك فايل نمايشي پاورپوينت براي استفاده در كلاس درس ، و يك ورژن اچ ام ال از كتاب براي نصب روي سرورهاي موسسه در انجام

و ايجاد چهار راهي براي آموزشگران و منابع اطلاعاتي آماده روي وب ، جستجوي ابزارها و منابع استراتژيك كه مي تواند دانشجويان را به جهان سواد اطلاعاتي وارد نمايد .آن يك ابزار ضروري و قابل انعطاف است كه توسعه داده توانايي دانشجويان را براي تبديل نمودن آنها به جستجوگراني بردبار و استفاده كنندگان از منابع اطلاعاتي و كتابخانه هاي ديجيتالي . بويژه اين مي تواند در آموزشكده هاي اجتماع جايي كه دانشجويان زيادي كه وضع نامساعدي داشته اند يا زمينه هاي اقتصادي اجتماعي پايين تري دارند و قبلا دسترسي به اين قبيل منابع نداشته اند كمك نمايد .اين برنامه طراحي شده براي هركسي كه علاقه دارد به استفاده موثر و انتقادي از همه نوع منابع اطلاعاتي صرفنظر از قالبش (براي مثال ، كتابها ، مقالات نشريات ، نسخه هاي دست نويس ، دفترخانه هاي ثبت ، ابزارهاي بصري و محصولات مصنوعي ديگر) و رسانه ها (از قبيل ،مواد چاپي ، الكترونيكي و كتابخانه هاي ديجيتالي ) منابع و ابزار استراتژيك ارائه مي دهد يك ديدگاه و تاكيدات متمركز كاربري را روي جنبه هاي هوشمند در استقرار ، ارزيابي ، تفسير و ارتباط با منابع اطلاعاتي نسبت به جنبه هاي فني اين فعاليت ها .بعلاوه منابع و ابزار استراتژيك جامعيت دارد زيرا آن در برگيرنده منابع مرجع مي باشد در يك تنوع از منابع و مخازن ديجيتالي ، آشنايي با خط مشي هاي جستجوي موثر و ابزار براي استفاده از اين منابع و پوشش ارزيابي انتقادي از اين منابع . در اين قدم اول از"litracy mall" منابع و ابزار استراتژيك بصورت عملي پيشنهاد مي كند يك

فرهنگ از واژه هاي آشنا و مفاهيم و نشانيهاي اينترنتي از منابع موجود عددي برروي وب. به ويژه ، ورژن هاي الكترونيكي از منابع و ابزار استراتژيك به دانشجويان اجازه مي دهد بطور اتوماتيك وصل شوند به اينترنت براي يافتن نشانيها و ازطريق موتورهاي جستجوي متنوع دريك نظم و طريقه راهنمايي شده به جستجو بپردازند. آموزشگران مجهز شده اند به منابع و ابزار استراتژيك كه نشان داده شده بروي فايلهاي نمايشي ميكروسافت پاورپوينت كه لينك هاي ويژه اي براي كتابخانه هاي ديجيتالي هستند.اين برنامه استراتژيك (منابع و ابزار استراتژيك) همچنين قابل انعطاف مي باشد زيرا محتوايش به سريهاي 9 بخشي  مستقل و مرتبط داخلي تقسيم گشته است . دانشجويان مي توانند هر بخش را بوسيله انجام تمرينات و جستجوهاي بيشتر و رديابي نشانيهاي وب جديد ، روزآمد كردن موارد منحصر بفرد و توسعه حالتهاي منابع اطلاعاتي تفسير شده اشان توسعه دهند .اين برنامه اولين كوششي است براي ترجمه تحقيقات از محدوده هاي جستجوي اطلاعات ، بازيابي اطلاعات و روانشناسي آموزشي دريك برنامه سواد اطلاعاتي عملي مي باشد . همچنين آن مي تواند بصورت زيادي در مجموعه هاي دانشگاهي شامل كتابخانه ها ، مراكز رسانه اي  و كلاس درس كاربرد داشته باشد . بعلاوه  دپارتمانهاي دانشگاهي مختلف مي تواند براي شركت در بخشهاي منحصر بفرد منابع و ابزار استراتژيك در دوره تحصيليشان و براي جوركردن ماموريت سواد اطلاعاتي شخصي دانشجويان و مجموعه اشان بصورت يك آرزو در آيد.همچنين ، اين برنامه با توانائيهاي دانشگاهي و جوامع دانشجويي مختلف در دانشكده ها قابل قياس است.بطور خلاصه ، منابع و ابزار استراتژيك ارائه مي نمايد نحوه گردآوري بيش

از 10 سال آموزش ، در رده آزمايشي با دانشجويان در دانشگاه كاليفرنيا ، لس آنجلس و بازخوردي از آموزشگران واقعي و استفاده كنندگان مي باشد. و آن وابسته است به فهم كاربر ، آموزش فعال و يك نگرش مفهومي در آموزش و مدولاريتي (ارسگواچ ،1995) . زمانيكه اين برنامه يك ابزار سواد اطلاعاتي عملي است كه به اصول مفهومي و موقعيت تحقيقي بستگي داشته باشد . براي مثال ، اين برنامه شناسايي مي كند اهميت چرخه زندگي اطلاعاتي (براي مثال نياز اطلاعاتي ، جستجو و تفسير ، ارزيابي و استفاده) طبق خواسته استفاده كننده (دانشگاه ملي علوم ، 1998).نتيجه گيري :در عصر اطلاعات ، ما مرور مي كنيم و كاوش مي كنيم مخازن جهاني را بدون اينكه محل كار ومنزلمان را ترك نمائيم . بنابراين جالب است كه اين حس سنتي در باره كتابخانه بعنوان يك فضاي انحصاري با ابعاد محلي برطرف كند ابهاماتي را كه در مسير انسانها وجود دارد و مجموعه هاي كتابخانه و استفاده از كتابخانه را تفسير و ترجمه نمايد . برپايه اين نتيجه ، ارزش كتابخانه بعنوان يك محل ذخيره مورد پرسش بوده و نقش كتابخانه بعنوان يك سرويس دهنده بطور وسيعي بد تعبير شده است .مورد  ديگر تسهيلاتي است كه براي كاربران آموزش نديده در نظر گرفته شده است كه بطور مستقيم مي تواند منابع را و نتيجه گيري را بصورت مداوم و بصورت مشكل با كاربرد سيستمهاي بازيابي اطلاعات جستجو نمايد . بعلاوه تعريف هاي دسترسي به اطلاعات مورد موافقت جهاني قرار نگرفته است .همه اين تغييرات ايجاد شده نياز به تفكر مجدد سواد اطلاعاتي و به

آموزش براي دانشجويان در سوال دوره زندگي و به دانش منابع و ابزار استراتژيك كه در اين خصوص كمك خواهد كرد دارد .عنوان به انگليسي : Information litracy : search strategies,tools and resourcesبرگرفته از سايت :http://www.libraryinstruction.com/infosearch.html

نقش كتابدار ديجيتال در مديريت سيستم هاي اطلاعات ديجيتالي

نوشته: وي. سرين واسولو - مترجم: فرض الله عزيزي 1. مقدمه:در يك مبدا تاريخي از اطلاعات ديجيتالي، فناوري الكترونيكي، رشد وب جهاني و محبوبيت آن و رشد شگرف توليدات لوح هاي فشرده، كتابخانه هاي ديجيتالي و يك رينج عظيم از اطلاعات چند رسانه اي از قبيل فيلم ها، سخنرانيها تصويرها و عكس هاي صدا دار متن و فرامتن ارائه شده است.

اين ميزان موجود (پيوسته) از لوح هاي فشرده و منابع اطلاعاتي ديجيتالي ديگر در حال انفجار مي باشند و بطور زير بنايي دسترس پذيري به اين مواد اصلاح شده در طول روز امكان پذير گشته . در ساختار نسل بعدي كتابخانه هاي ديجيتالي چند رسانه اي وهوش مصنوعي نقش زيادي ايفا مي كنند طبيعت چند رسانه اي كتابخانه هاي ديجيتالي و كتابداران ديجيتالي را طلب مي نمايد كه بتوانند اطلاعات مناسب و كارآمد و موثر را بيابند و آنرا در يك تنوع زياد منتشر كنند و غالب هاي سيستم اطلاعاتي ديجيتال را گسترش دهند پيشرفت كتابخانه هاي ديجيتال باعث ازدياد چالش ها و مجال هايي براي كتابدار ديجيتال مي گردد.كتابداران ديجيتال مي توانند بدرستي كتابخانه هاي ديجيتالي را بسازند كه به حال كاربران سودمند باشد و به آنها بها دهند يك كتابدار ديجيتال بعنوان يك متخصص در حرفه اطلاع رساني مي تواند مديريت كند و سازماندهي كند كتابخانه ديجيتالي را و بصورت اصولي اطلاعات ، استدلال ، طرح ، داده استخراج شده ، دانش استخراج شده، خدمات مرجع ديجيتالي خدمات اطلاع رساني الكترونيكي ، نمايش اطلاعات و استخراج

اطلاعات و توزيع اطلاعات هماهنگي جستجوي لوح هاي فشرده جالب توجه وب جهاني مبتني بر اينترنت دسترسي و بازيابي چند رسانه اي هدف نهايي از يك كتابخانه ديجيتال سهولت در دسترسي به اطلاعات در هر زماني مي باشد هم چنين در خواست هاي ضروري كاربران علاوه بر آن سهولت در انتشار الكترونيكي مي باشد كتابدار ديجيتال نقش ممتاز و پويايي را در دسترسي آسان به اطلاعات ديجيتالي مبتني بر كامپيوتر كه شامل خلاصه ها ، نمايه ها ، پايگاههاي اطلاعاتي تمام متن ، نوارهاي ديداري شنيداري درغالب هاي ديجيتالي ايفا مي نمايد .براي يافتن اطلاعات درست در زمان واقعي ، تحقيق ، آموزش و يادگيري توسعه و انتشار اثر براي كاربرد در قالب مورد نياز جزو نيازهاي پايه كتابخانه ديجيتالي محسوب مي گردد .2. نياز به كتابدار در مديريت سيستم اطلاعات ديجيتالي :نياز مادر اختراع مي باشد . پيدايش كتابخانه هاي ديجيتالي جهاني يا مراكز اطلاعات ديجيتالي در سراسر جهان به ايجاد يك عنوان شغلي تحت عنوان "كتابدار ديجيتالي" براي مديريت منابع دانش ديجيتاليشان احساس نياز كرده اند . كتابخانه هاي ديجيتالي بزرگ بعنوان مخازن دانش نمود پيدا كردند .كتابداران ديجيتال نياز دارند به : * مديريت كتابخانه هاي ديجيتال * سازماندهي دانش ديجيتال و اطلاعات * انتشاردهند اطلاعات ديجيتال را بر اساس كامپيوتر * فراهم نمايند خدمات مرجع ديجيتال و خدمات اطلاع رساني الكترونيكيفراهم نمايند وبيابند دانش استخراج شده را از ميان مخازن دانشوظيفه اي كه درقبال ديجيتالي كردن كتابخانه بصورت وسيع و ذخيره فرايند ديجيتال و محافظت از فرايند ديجيتال داريم به كار گيريم .دسترسي جهاني و بازيابي دانش ديجيتالي و در نهايت دسترسي به تمامي فعاليتهايي مانند

فهرستنويسي و طبقه بندي اسناد ديجيتالي و دانش ديجيتالي را فراهم نمائيم .3. كتابخانه ديجيتالي :كتابخانه هاي ديجيتال كتابخانه هاي الكترونيكي هستند كه شمار زيادي از كاربران را كه بصورت جغرافيايي توزيع شده اند باعث دسترسي آنها به محتويات عظيمي از مخازن گوناگون و موضوعات الكترونيكي شود كتابخانه ديجيتال ميتواند همچنين متون شبكه اي ، تصاوير ، نقشه ها ، صداها و فيلم ها ، فهرست كالا ها ، داده هاي علمي ، تجاري و دولتي را جمع آوري نمايد – آنها همچنين شامل تركيباتي از قبيل فرامتن ، فرارسانه ، و چند رسانه اي مي گردند(يركي و جورجنس 1996).در فهم يك كتابخانه ديجيتال بايد بطور غالب اطلاعات ذخيره شده را در يك محيط ديجيتال يا الكترونيكي قرار گيرد . مجموعه اطلاعات ديجيتالي ممكن است شامل كتابهاي ديجيتالي ، تصويرهاي اسكن شده ديجيتالي ، گرافيك ها ، داده هاي عددي و مفهومي ، فيلم هاي ديجيتالي ، كليپ هاي ديداري شنيداري و غيره . از يك كتابخانه ديجيتالي انتظار ميرود دسترسي به مجموعه هاي اطلاعات ديجيتالي را فرا هم نمايد.يك كتابخانه ديجيتالي ممكن است در نظر داشته باشد هر كدام از پارامترهاي زير را :1- فايل هاي اطلاعاتي قابل خواندن با ماشين2- ايجاد زمينه ظهور اطلاعات ملي بصورت زير بنايي3- بانكهاي اطلاعاتي پيوسته و متغير و توليد لوح هاي فشرده اطلاعاتي4- ابزارهاي ذخيره اطلاعات كامپيوتري و استقرار آن براي بازيابي اطلاعات سيستم هاي شبكه كامپيوتري كتابخانه ايبه عنوان شاغلين امروزي ، ما تعريف غالبا سودمندي را يافته ايم : يك كتابخانه ديجيتال محافظت مينمايد از مجموعه اش در پروسه كامپيوتري بصورت ذاتي و متناوب ضميمه

يا تكميل مي كند چاپهاي مداوم و مواد ميكروفيلمي را كه بصورت جاري بر مجموعه هاي كتابخانه تفوق دارند(ويليامز ، 1995 ).اين ويژگيهاي جزئي كتابخانه هاي ديجيتال باعث ذخيره اطلاعات در شكل ديجيتالي مي شود و كاربرد مستقيمي روي شبكه هاي ارتباطي به منظور دسترسي و حصول به اطلاعات و كپي بوسيله دانلود كردن متن هاي چاپي اونلاين و افلاين (پيوسته و غيرپيوسته) از يك فايل مادر دارد . كتابداران ديجيتال توانايي مديريت مقادير خيلي زيادي از اطلاعات ، محافظت از مجموعه هاي منجصر به فرد ، ايجاد دسترسي سريعتر به اطلاعات ، راحتي در مورد بحث قردادن دادن از بيشتراز يك مكان ، و افزايش و توزيع محيط هاي آموزشي را دارند . آنها همچينين كمك ميكنند به انجام جستجوهايي كه بصورت دستي امكان پذير نيستند و پيشنهاد مي شود از محتواي اطلاعات شخصيمان محافظت نمائيم .4. نقش كتابدار ديجيتال در مديريت سيستم هاي اطلاعات ديجيتال :مديريت سيستم اطلاعات ديجيتالي منوط به همه شايستگيهايي مانند (دانش ، چگونگي دانستن ، مهارتها و نگرش ها) مي باشد و آن نياز دارد به ايجاد ، ذخيره ، تحليل ، سازماندهي ، بازيابي و انتشار اطلاعات ديجيتالي (متن ، تصاوير، صداها) در كتابخانه هاي ديجيتالي يا هر نوع از اطلاعات مي باشد . به منظورتوصيف نقش هاي كتابدار ديجيتال ، مفاهيم زير به منظور فهم اطلاعات بعدي توليد شده است .4.1. متولي بزرگراههاي اطلاعاتي : سوپر بزرگراه اطلاعاتي يك رويا يا يك تشبيه مي باشد . اين خيالبافي يك آميزش از دو روش سيم و بي سيم از قابليتهاي تلفن و شبكه هاي كامپيوتري با ظرفيت تلويزيون

كابلي براي انتقال صدها برنامه مي باشد . خدمات بايد بوسيله شبكه هاي تله كاميونيكشن (ارتباط از راه دور) ،شبكه هاي كابلي تلويزيوني و اينترنت و ارتباطات موبايلي حاصل گردد (ويليام و غيره ،1995).شالوده ايجاد دسته عظيمي از تقاضاها و تقاضاي خدمات اطلاعاتي تحت عنوان سوپر بزرگراه اطلاعاتي معرفي شده است دو نوع خدمات اطلاعاتي از قبيل خدمات آزاد عمومي و خدمات تجاري وجود دارد .استفاده از تلفن ، فكس و خدمات تلويزيون ماهواره اي آنالوگ در سوپربزرگراه اطلاعاتي بصورت مختصر مورد حمايت قرار گرفته است . بعلاوه خدمات جديدي از قبيل تلفن تصويري ، پيامهاي الكترونيكي چند رسانه اي ، پخش از طريق تلويزيون ديجيتالي و فيلم و تقاضاي خدمات ويديويي ايجاد شده است (لو 1996) .4.2 . متولي كتابخانه ديجيتال جهاني / كتابخانه ديجيتال جهاني:

كتابخانه ديجيتال بصورت واقعي يك فاز زود گذر به طرف كتابخانه ديجيتال جهاني و اطلاعات توزيع شده وسيع و زودگذر ، قابل دسترس و فعال از هر جا با افزايش انجام نمايه سازي ، جدا سازي و تكنيك هاي خلاصه سازي مي باشد . اين كتابخانه تحت عنوان كتابخانه بدون ديواريا مرزهاي ملي معرفي شده است . 4.3. كتابدار ديجيتال بعنوان انسان ماشيني سيمبيورتيك عمل مي نمايد: كتابدار ديجيتال بعنوان ميانجي بين كاربران و وظيفه ديجيتالي كردن اطلاعات وسيع ، ذخايرش ، انتشارات ، مديريت آرشيو ، ساختن شبكه اطلاعاتي ديجيتالي موجود عمل مي نمايد . كتابداران ديجيتال و كامپيوترها در فرايند و انتشار اطلاعات ديجيتال و هر دوي آنها با هم ارتباط دو طرفه دارند و به يكديگر وابسته اند . 4.4.ناوبري ، نقد و فيلترينگ: اين ناوبري

در آينده منجر به كامل شدن كمك انسان به بازيابي اطلاعات از شبكه جهاني مي شود و از ناوبري اطلاعات بصورت سريع و بازيابي دقيق حمايت خواهد كرد .كتابدار ديجيتال يك متخصص ناوبري ، نقد و فيلترينگ ، خدمات مرجع ديجيتالي و خدمات اطلاعات الكترونيكي در منا بع اطلاعات ديجيتالي مي باشد . 4.5. جستجوي چند رسانه ايها و نمايه سازي: يك كتابخانه ديجيتال چند رسانه اي عينا به نمايه سازي و بازيابي استاندارد نياز ندارد ، بلكه نيازمند به نمايه سازي اسناد فرعي و تكنيك هاي خلاصه سازي است – بيشتر نياز دارد تا در زمينه مقالات استنادي فعاليت نمايد .4.6. دانش و استخراج داده:كتابدار ديجيتال نيازمند يك دانش در زمينه استخراج داده كشف دانش از كتابخانه هاي ديجيتال تا نيازهاي اطلاعاتي كاربران بصورت محدود مي باشد .در اين هدف تكنيك هاي آموزشي از قبيل دسته بندي كردن و تكنيك هاي كشف اصطلاحات پيچيده و غيره سودمند مي باشند .4.7. هماهنگي بين جستجو و بازيابي:

اين نيازمند دانش لازم در زمينه موتورهاي بازيابي و ساختار نمايه سازي مي باشد بنابراين هدف كتابدار ديجيتال ميتواند انجام ايجاد سوالات اطلاعاتي با رعايت سيستم جستجو باشد . 4.8. مواجه شدن كتابدار ديجيتال با اصول و قواعد مديريت سيستم اطلاعات ديجيتال : يك قاعده اصولي از كتابخانه ديجيتال در كتابخانه هاي ديجيتالي اين است كه بعنوان يك شخص ميانجي كه مي تواند كاربران و اطلاعات را به يكديگر نزديك نمايد عمل كند . ابزارهاي دسترسي به كتابخانه ديجيتال مجموعه درستي از ابزارهاي كاربردي در روشهايي هستند كه درگيرمي نمايد يك  گلبول از چالش ها را و فرصت ها براي

دسترسي به فناوري اطلاعات و دسترسي سريع (كيكوچي و ديگران ،1996). 4.9. دسترسي به اطلاعات ديجيتالي : تنوعي از تكنيك هاي بازيابي اطلاعات ، شامل جستجوي ابر داده ، جستجوي اسناد تمام متن وجود دارد . در شناخت آنچه مي توان يا نمي توان بازيابي كرد از منابع اطلاعات كتابخانه ديجيتال ، كتابدار ديجيتال بعنوان يك متخصص در فراهم آوري اطلاعات ديجيتالي مي تواند عمل نمايد .4.9.1. دسترسي و بازيابي اطلاعات ديجيتالي توسط ابزارهاي دسترسي به كتابخانه ديجيتالي :اين روش براي ذخيره ، يافتن و بازيابي اطلاعات ديجيتالي از سيستم اطلاعات ديجيتالي كه روش دسترسي نام گرفته است كاربرد دارد . اين فناوري كاربرد دسترسي به كتابخانه ديجيتال در سيستم اطلاعات ديجيتالي را فراهم نموده است .4.9.2. دسترسي به اطلاعات موبايلي : ديدگاه فردا : توانايي دسترسي به اطلاعات روي تقاضا در هر مكان مزيت هاي مناسبي را بصورت انفرادي در افزايش موبايل جهاني مي بخشد . اين داده ها توسط فايل هاي سيستم ، بانك هاي اطلاعاتي مرتبط ، بانك هاي اطلاعاتي در موضوعات مربوط به مشرق زمين ، و مخازن ديگر بايد قابل دسترسي شوند به برنامه هاي ران شده در موبايل هاي كامپيوتري . 5. كتابخانه ديجيتال دسترسي دارد به ابزارها ، سرمايه ها و منابع اطلاعات ديجيتالي براي در اختيار گذاشتن كتابدار ديجيتال :ابزارهاي متنوعي براي استفاده در سيستم هاي اطلاعات ديجيتال وجود دارند و آنها به آساني مي توانند در نقد ، ناوبري ، بازيابي ، نمايه سازي ، ذخيره ، سازماندهي و انتشار اطلاعات ديجيتالي در دسترس قرار گيرند . اين فهرستي كه در زير مي آيد شامل منابع

اطلاعات ديجيتالي و سرمايه ها مي باشند و اينها بعنوان ابزارهاي دسترسي ديجيتال كه هدف نهايي براي دسترسي آسان جهاني به آنها مي باشد : * فهرستهاي دسترسي عمومي پيوسته : بانك اطلاعات ابرداده (توصيف لينك هاي آماده براي بانك هاي اطلاعاتي ديگر/ منابع اطلاعات ديجيتالي:بانك هاي اطلاعاتي پيوسته (نايت ريدر ، اوسي ال سي ، مدلاين ) * ابزارهاي مبتني بر اينترنت : شبكه هاي ايميلي ، فهرستهاي پستي ، كنفرانسهاي الكترونيكي ، وب جهاني ، هوم پيج هاي وب سايتها ، خدمات اطلاعات نواحي وسيع ((WAIS ، مرورگرهاي وب ، سيستم هاي گوفر و آرچي ورنيكا ، اف تي پي (ftp) ، تل نت ، يوزنت ، نيوزگروپ (گروههاي خبري ) ، بي بي اس (BBS) ، ليست سرورها ، گروههاي بحث. * شبكه ديجيتالي : بليز (BLAISE) ، مدلاين ، نيك نت ، دل نت ، آگريس ، اينيس (INIS) ، همه بر روي شبكه ها نظم گرفته اند . * فرامتن / فرارسانه * چند رسانه اي (شبكه هاي كامپيوتري داراي پهناي باند). * پروتكل هاي شبكه چند رسانه اي * شبكه هاي سلولي و صفحه اي * ابزارهاي نشر الكترونيكي * آژانس هاي نرم افزاري شبكه دولينگ * فكس الكترونيكي / فروشنده هاي تجاري * تلفن / تلويزيون5.اجزاء يك سيستم اطلاعات ديجيتالي :اجزاء يك كتابخانه ديجيتالي ممكن است شامل :1- سيستم كتابخانه شخصي براي كاربران2- سيستم كتابخانه سازماني براي خدمت به گروههاي خاص3- كاربران جديد به همراه كاربران پايگاههاي اطلاعاتي از راه دور يا محلي موجود4- سرورهاي پايگاههاي اطلاعاتي به منظور دوري نمودن از درخواست ها5- تنوعي از اصول سيستمي

در هماهنگي ، مديريت مدخلي و بازيابي اطلاعات ديجيتالي شايستگي ها و مهارت هاي يك كتابدار ديجيتال در مديريت سيستم اطلاعات ديجيتالي / كتابخانه هاي ديجيتالي : شايستگي كتابدار ديجيتالي بوسيله مجموعه اي از مهارت ها ، نگرش ها و ارزش هاي مختلف كه كتابدار ديجيتال را قادر مي سازد تابعنوان يك متخصص اطلاعات ديجيتال يا متخصص در علم ديجيتال و به عنوان رابط دانش ديجيتالي مشخص مي شود كار نمايد (سرين و اسولو ، 1998) . مهارت ها و شايستگي هايي وجود دارند كه كتابدار ديجيتال بايد به فكر توسعه آن باشد . يكي از اين تواناييها مديريت كتابخانه هاي ديجيتالي و دانش ديجيتالي در اصطلاحات مديريت دانش ديجيتالي مي باشد . در زير اين مهارت ها و شايستگي ها براي يك كتابدار ديجيتال در مديريت سيستم هاي اطلاعات ديجيتال و كتابخانه هاي ديجيتالي لازم مي نمايد :1- اينترنت ، www :·        ناوبري ، نقد ، فيلترينگ·        بازيابي ، دسترسي ، تحليل اسناد ديجيتالي·        خدمات مرجع ديجيتال ، خدمات اطلاعات الكترونيكي·        جستجوي بانك هاي اطلاعاتي شبكه اي در شماري از منابع ديجيتالي و وب سايتها·        ايجاد هوم پيج ها ، تبديل محتوا ، فنون دانلود·        انتشار وب ، نشر الكترونيكي·        آرشيو اسناد ديجيتالي ، تعيين منابع ديجيتالي·        حفظ و ذخيره مواد ديجيتالي·        پيام الكترونيكي ، مهارتهاي ارتباطي·        توانايي در وب2 . چند رسانه اي ، فناوري ديجيتالي ، فرايند رسانه ديجيتالي :·        نمايه چند رسانه اي ، فرايند تصويري ، فرايند شناخت موضوعات مربوط به مشرق زمين·        تصورات و ارتباطات ديجيتالي كه بر يكديگر تاثير گذارند·        فهرستنويسي و رده بندي اسناد ديجيتالي ، محتويات

ديجيتالي·        جستجو و بازيابي متن ، تصويرها و موضوعات چند رسانه اي ديگر·        ايجاد موعظه ، تشخيص تصوير·        ظرفيت هاي فرايند گونه رسانه ديجيتالي بصورت پيشرفته و برجسته·        تكنيك هاي كنفرانس شامل تله كنفرانس ، كنفرانس ويديويي3 . سيستم اطلاعات ديجيتالي ، پيوسته ، اطلاعات بصري :·        روبرو شدن با سراشيبي ها بصورت اونلاين و افلاين ، تابيدن و تبديل نمودن دانش ديجيتالي·        توسعه منابع اطلاعات ديجيتالي·        ديجيتالي كردن مجموعه هاي چاپي·        شايستگي در مديريت شبكه ايستگاهي لوح هاي فشرده·        توسعه پيشينه فهرستهاي ماشيني قابل خواندن·        طراحي و توسعه پايگاههاي اطلاعاتي·        طراحي و توسعه آژانس هاي نرم افزاري براي كتابخانه هاي ديجيتالي·        تبديل رسانه چاپي به رسانه ديجيتالي·        دانش بصورت ساختار علمي ديجيتاليمهارتهاي اضافي ديگري نيز وجود دارد كه كتابدار ديجيتال بايد آنرا توسعه دهد. يكي از اين توانائيها فكر كردن در مورد اصطلاحات شبكه هاي دانش مي باشد (اون ، 1999) 1 . شبكه هاي داخلي·        شبكه هاي پرسنلي·        تيم هاي پروژه اي ، گروههاي داراي صلاحيت ، گروههاي نرم افزاري·        منبع دانش ديجيتالي داخلي·        اينترنت2 . شبكه هاي اكسترنال·        منابع دانش اكسترنال·        شبكه هاي شخصي اكسترنال·        مشتريان ، ذخائر ، سهامداران·        اكسترانتآموزش و يادگيري حرفه اي براي كتابدار ديجيتال در مديرت سيستم هاي اطلاعات ديجيتالي/كتابخانه هاي ديجيتالي:بيشتر از 25 سال است كه آموزشكده هاي اطلاع رساني در مطالعاتشان فعاليتهاي دوره تحصيلي و تعليمي را در فناوريهاي اطلاعاتي جديدشان پذيرفته اند . همه اين تغييرات كمتر درزير چتر پهن مطالعات اطلاعاتي اتفاق افتاده است . سيستم اطلاعات ديجيتالي جديد يك تغيير مكان عمده در پاراديگم فرايند انتقال اطلاعاتي ايجاد كرده است (ديچاتلتس ،1997).نقش تغيير

عنوان كتابدار از كتابدار به كتابدار ديجيتالي :يك كتابدار در آينده چه نقشي خواهد داشت ؟ اين به آن معني است كه به كتابخانه به عنوان يك موسسه ننگريم بايد به اينترنت بعنوان يك ابزار قدرتمند درجهان اطلاعات نگريست . قصد بر اين است كه بصورت غير متمركز و بصورت ارتباط از راه دور روي آن كار شود تا كتابخانه هاي مجازي با افزايش وسيعي در اين رشته و تنوع منابع اطلاعات ديجيتالي مواجه شوند .در اين عمارت الكترونيكي كاركردن در بيس قرار داد گونه براي انواع مختلف سازمانها ، ارتباط با پايگاههاي اطلاعاتي تعاوني و فايل هاي اطلاعاتي پيوسته عمل مهمي است (ويلسن ،1995) .در اين تسلسل شناختي كتابداران به عنوان كاركنان دائمي پيوسته وجود خواهند داشت ، حمايت از شهروندان / كاركنان بوسيله فروش خدمات انجام مي گردد . يافتن سريع اطلاعات مربوطه نسبت به رقبا ، سريعتر از يك كارمند غير اطلاعاتي مي تواند صورت گيرد و در بيس دانش ارشديت بقاء پيدا مي نمايد . تا نسبت به شبكه ها و منابع اطلاعاتي ديجيتالي موجود در آنها . ما اغلب واژه هايي را براي توصيف اين نقش ها داريم : كتابدار ديجيتال ، حرفه اطلاعات ديجيتال ، سيبرارين و واسطه اطلاعاتي .ديد مختلفي از آينده ممكن است براي اشخاص پيدا شود كه كتابخانه ديجيتالي بيشتر شبيه يك انبار دانش مي باشد ، جايي كه سيستم هاي پيچيده و حرفه اي از تخصص نقش حمايتي در دسترسي به اطلاعات دارد و بعنوان يك ميانجي در يك تنوع از ديجيتال و منابع ديگر عمل مي نمايد (كاوني و كليولند ، 1998) .همچنين در

اين فرايند مشكل مي نمايد كه تعريف نمائيم چه نقشي از كتابدار ديجيتال است كه در شرايط طولاني ، چيزهاي زيادي را براي ما روشن خواهد كرد . و اين به آساني قابل فهم مي باشد اما هدف نهايي عينا دسترسي آسان به اطلاعات ديجيتال در اسرع وقت نيست بلكه خواستن ضروريات نشر الكترونيكي اضافي براي كاربران مي باشد و ايجاد و توسعه كانالهاي دانش ديجيتالي ، منابع دانش ديجيتالي است كه اجازه مي دهد انرژي بين سهامداران بصورت دو طرفه تغيير ايجاد كند و قلمرو دانش ديجيتالي را غني سازي كند .عنوان به انگليسي: The role of a digital librarian in the management of digital information system(DIS)برگرفته از سايت: http://www.emerald-library.comماخذ از نشريه: The electronic library vol.18 no.1 2000 . pp.12-20

ساخت و ايجاد وب سايتهاي سواد علمي

نوشته : ويكتوريا ولبرن ، براين كانار مترجم : فرض الله عزيزي: مقدمه : تعريف هاي مختلفي از سواد علمي در سالهاي اخير بدست آمده است . اين مقاله چندين چيز را بررسي مي نمايد ، تاكيد مقاله بيشتر روي كمك به آنهايي است كه مي توانند به كتابداران در ارزيابي وب سايتها وساختن وب سايتهاي علمي كمك نمايند .دو تعريف از ميان اين همه تعريف قابل اعتمادتر مي باشد كه يكي از آنها در باره سواد علمي اجتمايي مي باشد (ميلر1998) و ديگري در باره سواد  اطلاعات علمي (شاپيرو ، هوگز 1996) در اين ميان ما در تكامل ، ارزيابي و سازماندهي وب سايتها ملاكي را ارائه نموده ايم مثلا چندين سايت در شناخت صداهاي اقيانوسي و جود دارند كه در باره كاربرد صداها و به تصوير كشاندن اين فرايند بحث مي نمايند

.تعريف سواد علميسواد علمي چيست ؟  آيا ما داراي سواد علمي يا فاقد آن هستيم ؟ چگونه سواد علمي اندازه گيري مي شود؟ چگونه در مورد آن فكر شده است ؟مطالعه بحث هاي موضوعي اخير ، غالبا جوابهاي زيادي را براي آدمي بدست مي دهد اگر چه در اين مورد مقالاتي وجود دارد .در اينجا بنظر مي رسد كه توافقي در سواد علمي كه مطلوب و مهم است با استثناعات پايين ايجاد شده باشد . همچنين موافق اين جريانيم كه افراد غير دانشمند فاقد سواد علمي هستند (اهلرز 1998، ماينچين1999) يكي از بهترين بحث ها در اين مورد از جان ميلر (1998) مي باشد وي مناطقي را شامل (سواد علمي) مي داند كه به مقدار كافي در آنجا امكانات وجود دارد" ميتواند كمي شك بر انگيزباشد چرا كه سطوح جاري سواد علمي اجتمايي خيلي پايينتر مي باشد" نكته هاي زيادي در خارج از اين بحث است كه خود دانشمندان اغلب در فهم پايه از اصول علمي و در محدوده خاصشان در اشتباه هستند(پول 1991) بهر حال چه هنگامي ما از پيچيدگي راه و به تعريفات و تحليلات و توافقات نهايي (در باره سواد علمي) دسترسي پيدا مي نماييم.افرادي سعي نموده اند سواد علمي را تعريف نمايند و فهرستهايي را از واقعيت هاي اساسي كه شخص بايد سواد علمي داشته باشد را ارائه نموده اند .(رايمو 1998، ترفيل1996) پاول دهارت هارد (1998) بحث هاي زيادي را در باره ريشه هاي فرهنگي سواد علمي ارائه نموده اند در پايان او همچنين فهرستي از اين بحث ها را در واقعيت هاي اساسي پيشنهاد مي نمايد . در عوض

هارد فهرستي از رفتارهايي كه بعنوان رهنمودهايي براي تفسير اصول علمي / فني در نظر گرفته شده را تقديم مي نمايد كسان ديگري روي موفقيت رفتار اطلاع يابي تاكيد دارند(ساپ1992) "آگاهي علمي" (دولين 1998) روشهاي شناخت علمي (ماينچين 1999) . تمركز برنامه مطالعات آموزش علمي زنان در دانشگاه ايالتي پورت لند سعي دارد تا بصورت حرفه اي تعريفي را در جستجوي اينكه ديگران چه پيشنهادي داشته اند و روي كدام عنصرهايي توافق دارند ارائه نمايد . يك مقاله حرفه اي شگفت انگيز نتيجه فرايندموجود در وب سايت : http://www.horizons.pdx.edu/fem-sci-lit مي باشد.وب سايت ديگري كه با موضوع سواد علمي گره خورده پروژه2061 سايت انجمن علمي پيشرفته امريكا مي باشد http://www.project2061.org اين سايت تعريف هاي دقيق تر متجلي مي نمايد و منابعي را براي آموزشگران كه مي خواهند سواد علمي را ارتقاء بخشند فراهم مي نمايد .جان ميلر (1998 ) ديدگاه مختلفي را در اينباره دارد . ترسيم كاري شن در 1975 و كار قبلي ميلر در 1983 ، سه تعريف كه كوششي را در نياز براي فهم واژگان ، مفاهيم و فرايندهاي علمي است پيشنهاد مي نمايد .مطالعه ديگري كه در آن تقسيم موضوعات به قسمتهاي جزيي تحت عنوان كمك در تعريف هاي جرم شاپيرو و وشلي هوگز 1996انجام شده است . نه تنها يك تحقيق سواد علمي بلكه در سواد اطلاعاتي كه بطور وسيعي تعريف شده است ، اثرشان هفت جنبه موضوعي را كشف نموده كه باعث تغيير سواد ابزاري به سواد انتقادي شده است. در اين مقاله سعي نشده كه هرنوع سنتزي را در ديدگاههاي ناجور بدست آوريم . به كمك اين بحث ها

ما به چه نتيجه اي مي رسيم آيا بعضي مواقع مي ترسيم وظيفه ارزيابي وب سايتها و سازماندهي لينك ها را بعهده گيريم . براي اين هدف ، ما دو مقاله كه در بالا به آنها اشاره شد يافته ايم(ميلر1998:شاپيرو و هوگز 1996 ) كه با ارزش مي باشند .قبل از هر چيز ما نگاهي اجمالي به آنها براي روشن شدن موضوع ارزيابي وب سايت داريم .سواد علمي اجتماييبنيامين شن (1975) سواد علمي را به سه طبقه تقسيم كرده است : سواد علمي فرهنگي ، سواد علمي اجتمايي ، سواد علمي عملي .در مقاله سال 1998 خودش ، جان ميلر تاكيد روي سواد علمي اجتمايي شن دارد ، تعريف آن بعنوان "سطحي از فهم اصطلاحات علمي و ساخت هاي مناسبي براي فهم ماهيت دلايل رقابتي بي چون و چرا يا مباحثه" . اين توانايي در ايجاد قضاوت ها يك جنبه مهم از سواد علمي اجتمايي مي باشد كه طبق استدلال ميلر آن نكته اي از بحث است كه عمدتا شامل روشني بي چون و چراي علمي و فني ميگردد .اما اين سواد عينا شامل  چه چيزي مي گردد؟ برطبق نظر ميلر سواد علمي اجتمايي نيازمند : 1. واژگاني از ساخته هاي پايه علمي 2. يك فهم از فرايند يا ذات تحقيق علمي 3. سطوحي از فهم علمي و فني در تماس با افراد و جامعه مي باشد .بوسيله اندازه گيري اين سه عنصر كه ممكن است سطحي از سواد علمي اجتمايي در يك گروه معين را بر آورده نمايد. نتيجتا اين سه عنصر ابزارهاي سودمندي را براي تحليل و طبقه بندي وب سايتهاي علمي حاصل

مي نمايد .سواد اطلاعات علميچنانچه همراه سواد علمي ، سواد اطلاعاتي به چند طريق تعريف شده است . در اين مقاله ما استفاده خواهيم كرد از تعريف شاپيرو و هوگز 1996 و براي نيازهاي شخصيمان آنرا مي پذيريم اين نويسندگان در جامعه اطلاعاتي امروزي رقابت مي نمايند و سواد اطلاعاتي بايد شامل توانايي "دسترسي به اطلاعات" و توانايي تضمين در بازتاب انتقادي در ذات اطلاعات به خود و جامعه اشان ، فرهنگ و حتي مفهوم فلسفي و انجام آن مي باشد .در اين مقاله پيشنهادات زيادي ارائه شده است . ما دوست داريم پيشنهاد كنيم يك تعريف از سواد اطلاعات علمي مناسب را اما كوشش در توانايي دسترسي به اطلاعات علمي بصورت طبيعي و تحليل آن بطور انتقادي . شاپيرو و هوگز در تعريفشان به هفت بعد از سواد اطلاعاتي رسيده اند كه شامل (سواد ابزاري ، سواد ساختار اجتمايي ، سواد تحقيقي ، سواد نشر ، سوادفني لازم و سواد انتقادي) مي شود . ما بدنبال اين مدل از سواد هستيم اما براي آن محدوديت داريم كه شامل فقط اطلاعات مربوط در آن علوم مي شود .گذشته از اين هفت بعد ، ما روي سه بعد اولي بحث مي نمائيم اين سه بعد عبارتند از : 1. سواد ابزاري : توانايي استفاده از " فهم آن شكل ، قالب ، محل و دسترسي به روشهاي منابع اطلاعاتي " مي باشد . در اين علوم اين شامل دانش و خدمات نمايه سازي و چكيده نويسي ويژه و انواع قالبهاي انتشاراتي علمي از قبيل مقالات تحقيقي ، مرور مقالات ، خلاصه كنفرانسها ، گزارشهاي فني و

غيره . 2. سواد در منابع : توانايي فهم ، شكل ، قالب ، محل و دسترسي به روشهاي منابع اطلاعاتي در علوم كه شامل دانش خدمات نمايه سازي و چكيده نويسي و انواع قالبهاي انتشارات علمي خاص ، از قبيل مقالات تحقيقي ، مرور مقالات خلاصه هاي كنفرانس ها ، گزارش هاي فني و غيره . 3. سواد ساختار اجتمايي : فهمي از چگونگي اطلات مي باشد كه واقع شده بصورت اجتمايي و بطور مناسب توليد شده در زندگي گروهها از قبيل دانشگاهها ، كتابخانه ها ، جوامع تحقيقي . اين اطلاعات علمي پوشش مي دهد فهم دقيق رسمي و غير رسمي انتقادي و چگونگي ارتباط آن با فرايند علمي ، روشهايي براي اطلاعات علمي ، اطلاعات ، و دانش ، اختلاف بين انتشارات عمومي و علمي.اگر چه ممكن است شما يقين حاصل كنيد كه اين سه بعد از سواد اطلاعات علمي سه ابزار در ارزيابي جعبه ابزار و ب سايتهايمان خواهد بود ولي ما حالا منابع مناسبي براي جستجوي وب سايتهاي واقعي در اختيار داريم .ارزيابي وب سايتهاي علمياجازه دهيد به شما بگويم در ساخت وب سايت وظيفه تعهد گونه اي داريد كه در آن بتوانيد مثلا موضوع گرافهاي صداهاي اقيانوسي را ايجاد نماييد . سايتهاي زيادي در اين موضوع وجود دارد و مشكلاتي براي شناخت آن و عدم شناخت آن هست . قبلا آن تصميمات گرفته شده و پيچيدگيهاي بعدي در چگونگي لينك ها بايد سازماندهي شود در بهترين نوع كمك به مراجعين در يافتن انواع اطلاعاتي كه آنها در جستجوي آن هستند .يك نگرش براي اي مشكل كار با 6 ابزار

توسعه يافته در بخش قبلي مي باشد . به منظور ارزيابي وب سايت ها ، آنها بصورت مجدد شش سوال را فرموله مي نمايند : 1. آيا سايت كمك ميكند تا واژگاني را در آن موضوع بسازيم؟ 2. آيا سايت كمك ميكند يك فهم ازفرايند هاي علمي كه شامل آن موضوع مي باشد ايجاد نماييم؟ 3. آيا سايت كمك مي كند درك مناسبي از انجام آن موضوع در اجتماع داشته باشيم؟ 4. آيا سايت مورد بحث ابزار سخت افزاري و نرم افزاري را كه در زمينه تحقيق موضوعي كاربرد دارد در خود گنجانده است يا نه؟ 5. آيا سايت كمك مي نمايد يك درك از چگونگي منابع مناسب براي آن موضوع قابل دسترس و سازمانيافته ايجاد نماييم ؟ 6. آيا سايت كمك مي نمايد درك بهتري از مفهوم اجتمايي آثار علمي انجام شده داشته باشيم؟هر كدام از اين سوالات ممكن است وابستگي بيشتر يا كمتري در ايجاد وب سايت داشته باشد .ما مي توانيم حالا تغيير دهيم وب سايت و همان خط مشي جستجو را كه بوسيله اين نوع از ارزيابي شكل گرفته اند .Science Friday kid connection ارتباطات علمي با بچه ها در روز جمعه هر جمعه بخش گفتار ملي ، راديوي ملي روي علم تاكيد مي نمايد بخش گفتار ملي يك وب سايت علمي تحت عنوان ارتباط با بچه ها در روز جمعه ايجاد نموده استhttp://www.sciencefriday.com/kids/   اجازه دهيد تا در يكي از صفحات آرشيو شده در اين سايت ببينيم چگونه از 6 ناحيه از سواد علميمان بصورت عالي حمايت مي كنيم . http://sciencefriday.com/pages/1998/jun/ho   اگر اين لينك را دنبال نماييد با اسكرول پايين بياييد

تا دو سوم برنامه متوجه اين فرايند مي شويد .وب سايتهاي طراحي شده براي كودكان ميتواند مكانهاي عالي براي شروع آموزش در باره يك موضوع باشد آنها كوشش مي نمايند تا در مفاهيم پايه و شرح آن مفاهيم بطور آزادانه عمل نمايند . صفحه علمي سايت جمعه در اوشنوگرافي (اقيانوس شناسي)  صدايي اين مزيت را دارد . آن همچنين در دو تا از 6 ناحيه تحقيق مي باشد . بوسيله پيشنهاد و تجربه اي كه مي تواند به آساني و بدون ابزار به آن فرايند كمك نمايد تا فهمي از فرايند هاي علمي پايه و در فايل شنيداري اين برنامه راديويي ايجاد نماييم ، آن به شنوندگان يك درك بهتر از مفهوم انجام كار را در اوشنوگرافي صدايي را مي دهد.گرماسنجي اقليم اقيانوسي آكوستيكپروژه گرماسنجي اقليم اقيانوسي آكوستيك يك مطالعه عملياتي شكل گرفته بوسيله دانشگاه كاليفرنيا مي باشد كه يك برنامه خط مشي دار در توسعه و تحقيق محيطي را ايجاد نموده است .اين پروژه تاكيد دارد روي دو ناحيه اصلي از تحقيق اقليم جهاني بعنوان منعكس كننده در حرارت اقيانوسي و تاثيرات صداهاي ايجاد شده توسط انسان روي جانوران دريايي . از زماني كه اين پروژه تاكيد دارد روي دو ناحيه اصلي از تحقيق ايجاد شده توسط انسان روي جانوران دريايي . از زماني كه اين پروژه بطور مستقيم روي تحقيقات تاثير گذاشته ، عجيب نيست كه وب سايتشان بويژه در ناحيه دوم مورد نظر ما قويا در ايجاد يك فهم از فرايندهاي علمي در پي اين موضوع مورد بحث هستند .يك مثال در اين مورد اين است كه در اين بخش از اقليم

جايي كه تحقيق انجام گرفته بصورت اصطلاحات غير فني شرح داده شده است . اين ايده بنيادي از گرماسنجي اقليم اقيانوسي بسادگي در سايت مورد نظر شرح داده شده است .انتقال سريع صدا در آب گرم نسبت به آب سرد زمان انتقال يك سيگنال صدا از يك منبع نزديك آلاسكا كاهش خواهد يافت اگر دماي اقيانوسي بالا رود و افزايش خواهد يافت اگر دماي اقيانوسي پايين بيايد و سرد شود همچنين اين سايت از اين نظر با ارزش است كه در ايجاد يك فهم از چگونگي ارتباط منابع سازمانيافته و قابل دسترس كمك كرده است در صفحه اصلي اين سايت لينك هايي را پيشنهاد نموده براي گرماسنجي فهرست هاي منتشره در اقليم اقيانوسي آكوستيك ، در اين صفحات ، انتشارات ادغام شده در انواعي از انتشارات از قبيل چكيده هاي كنفرانسها ، مقالات تحقيقي ، گزارشهاي منتشر نشده و غيره . اين يك ايده از قالبهاي مختلف در تحقيقات انجام شده در آن ناحيه از سنجش صداهاي اقيانوسي به استفاده كنندگان مي دهد .جامعه آكوستيك آمريكادر پايان ، ما جستجو مي نماييم هو پيجي راتحت عنوان جامعه آكوستيك آمريكا http://asa.aip.org/. قدرت اصلي اين سايت دسترسي نمودن و فراهم نمودن منابع پيوسته اي از قبيل مقالات مجلات journal of the acoustical society of America    كتابها ، نوارهاي ويديويي ، لوح هاي فشرده و چكيده هاي كنفرانسها ، تعدادي از اين منابع بطور مستقيم سايتهاي صدا شناسي اقيانوسي را مورد بحث قرار ميدهند و عده اي ديگر كمك نمايند تا در توسعه مفهوم علم صداشناسي در ارتباط با گرافهاي صدايي اقيانوسي كمك نمايند . خصوصا و در

يك آن ما اين سايت را سودمند تشخيص داده ايم و سه مورد از 6 ناحيه مورد بحث را انتخاب كرده ايم : آن به ايجاد يك فهم از فرايندهاي علمي ، يك فهم از انجام گرافهاي اقيانوسي صدايي در جامعه و يك فهم از مفهوم اجتمايي در تحقيق انجام شده كمك مي نمايد .دادن مثالي عيني در اين مورد(انجام موضوعي در جامعه) و توانايي جستجو و ويرايش پيوسته از يك مقاله فراهم شده در يك متينگ اجتمايي تحت : http://www.acoustics.org/137th/sagen.htmlاين مقاله شروع مي شود با تغييرات اقليمي در دهه هاي آينده ... فشارهاي بالقوه جدي اقتصادي بمنظور توسعه بعدي اقتصاد هم در صنعت و هم در كشورهاي توسعه يافته ...خلاصه تمامي اين سه سايت در فراهم نمودن مشموليت علمي كه گرافهاي اقيانوسي صدايي را شامل گشته مناسبت دارند دو تا از آنها در بحث مفهوم اجتمايي علم قوي هستند كه يكي از آنها اطلاعاتي را در انجام فرايندهاي علمي در جامعه ايجاد مي نمايد و ديگري چگونگي استفاده از منابع گرافهاي اقيانوسي صدايي را كه داراي نظم خاصي هستند نشان مي دهد . اين سايت ها در توسعه واژگان يا بحث ابزارهاي تحقيقي در موضوعشان قوي نيستند.عنوان مقاله به انگليسي : building websites for science litracyبرگرفته از سايت :http://www.library.ucsb.edu/ist/00-winter/article2.html

آموزش سواد اطلاعاتي اينترنتي : يك ارزيابي انتقادي

ميخائيل اوسوليوان

وابستگي اينترنتييكي از مزيت هاي اينترنت ميزان اطلاعات موجود در آن مي باشد. هنگامي كه يك جستجوي اينترنتي دريك موضوع انجام مي شود هزاران سايت در ارتباط با آن موضوع در مقابل ما قرار مي گيرد ، بنابراين يك فرد بطور غالب اطلاعات نا محدودي در اختيار خواهد داشت. به عنوان مثال در اين

توضيح دانش آموزان دبيرستاني تصور مي نمايند كه اينترنت يك منبع قطعي براي هدايت تحقيقاتيشان مي باشد . بهرحال در اين جويبار (اينترنت) در آموزشكده ها به مثابه سوپربزرگراههاي اطلاعاتي مي باشد تا آنها را در سطح كلاس درس به بعنوان يك ابزار آموزشي كمك وهدايت نمايد. معلمين و كتابداران با يك وضعيت دشوار در رابطه با استفاده از اينترنت در كلاسهاي درس  بعنوان يك ابزار تحقيقي مواجه اند در نتيجه مدركي در دست است كه معلمين دبيرستان متوجه شده اند كه دانش آموزان شيفته اينترنت هستند . كدام موضوع جستجو اهميت دارد مهم نيست بلكه مهم اينست كه دانش آموزان متقاعد شده اند كه مي توانند آن موضوع را در اينترنت بيابند . چه چيزي باعث جذابيت اينترنت براي دانش آموزان دبيرستاني گشته است ؟ چرا آنها ازمنابع ديگر غافل شده اند ؟ مقالات اخير در سايت هاي ادب وهنر همه مثالهايي هستند از روشهايي كه دانش آموزان وابستگي بيشتري به اينترنت بعنوان منبع منحصر بفرد اطلاعات پيدا كرده اند زمانيكه دانش آموزان در اين فناوري مهارت پيدا كردند تازه مي فهمند كه داراي كمبودهايي هستند و تا هنگامي كه در خط مشي هاي تحقيقات بصورت موثر رشد نكنند ودر اطلاعات اينترنتي قضاوت نكنند آرام نمي گيرند . مشاهدات فردي دانش آموزان نشان از اين دارد كه آنها از اينترنت وسايتهاي پذيرفته شده ادبي استفاده  مي نمايد . در اين مقاله طراحي ، توسعه و تحليل نتايج را از يك واحد سواد اطلاعات اينترنتي را مورد بحث قرار مي دهيم .آيا اين وضعيت دشوار قابل اعتماد مي باشد؟ درك اين حقيقت كه اينترنت دسترسي

آسان به اطلاعات منظم و وسيع را فراهم نمايد يك انگيزه قوي در دانش آموزان به منظور به كار گيري اينترنت در انجام وهدايت تحقيقاتشان ايجاد مي نمايد . بهرحال اين توانايي مجزا مي نمايد اطلاعات مناسب را از اطلاعات نامناسب دراينترنت كه يك وظيفه پيچيده مي باشد . در حدود يك سال پيش ما درگير يك سناريوي تحقيقاتي اينترنتي در سطح دبيرستان شديم . يكي از آن دانش آموزان در كلاس مطالعات اجتمايي از اينترنت براي پيدا كردن اطلاعاتي در موضوع Capital Punishment استفاده نمود . او در يك سايت نقل قولهايي را در باره مجازات مرگ سوپر م كارت جاستيس ويليام برن و پادشاه كورتا اسكات پيدا كرد . از زمانيكه ارجاع كتابشناسي (در استفاده از سايتها) لازم شد ،اين دانش آموز درخواست كمك نموده تا نويسندگان(طراحان) اين وب سايت مشخص شوند . مشخص نمودن يك نويسنده خاص يا يك منبع از وب سايتهاي كامل مي تواند مشكل باشد ولي غير ممكن نيست . بعد از تعيين مسير براي اين دانش آموز و جستجوي صفحات نمايش به چند دليل ارتباط با يك home page(هوم پيج) لازم شد تا ما قادر باشيم منبع اطلاعات را تعيين نماييم . ما راهي را براي جستجوي capital punishment كشف كرديم . اين دانش آموز به اندازه كافي باهوش بود تا بگويد او اطلاعات قابل اطمينان در اختيار نداشته و خودش اين اطلاعات را بدست آورده است . بهرحال دانش آموزان زيادي هستند كه كوركورانه اطلاعاتي را كه در اينترنت مي يابند آنرا به عنوان قسمتي از مقاله تحقيقي يا پروژه چند رسانه اي پذيرفته و مورد استفاده

قرار مي دهند .آموزش مهارتهاي سواد اطلاعاتي بوسيله ارزيابي اينترنت براي نشان دادن فقدان درك كيفيت اطلاعات اينترنت، ما در پي توسعه و تكامل واحدي تحت عنوان واحد سواد اطلاعاتي اينترنت در طي يك دوره 3 روزه بر آمديم تا تفكر انتقادي را در دانش آموزان در استفاده از اينترنت بهبود بخشيم . مشاهدات و تحقيقات ما نشان داد كه يك درك ساده و بي تكف در دانش آموزان نسبت به محتوا ، ساختار و انواع اطلاعات اينترنتي بوجود آمده است . پذيرش چشم بسته اطلاعات اينترنت بوسيله عده اي از دانش آموزان يكي ازدلايل انتقادي است كه چرا دانش آموزان به مهارتهاي سواد اطلاعاتي نياز دارند . سواد اطلاعاتي دانش آموزان را آماده مي كند تا دانش و مهارتهاي لازم را بطور مناسب و موثر براي دسترسي به اطلاعات كسب نمايند . تا بطور دقيق اطلاعاتي را كه آنها از هر منبعي دريافت كرده اند بصورت خاص مورد ارزيابي قراردهند. واحد سواد اطلاعات اينترنتي كه مارا در چنين سطحي از مطالعات اجتمايي در سطح دبيرستان هدايت مي نمايد مي تواند به آساني براي هر ناحيه موضوعي مورد پذيرش قرار گيرد . اولا ما به دانش آموزان ياد مي دهيم ساختار و اصطلاح شناسي سازمانيافته را در اينترنت و اينكه چگونه URL هارا آماده كنند و مثالهايي از پيش تعيين شده وب سايتهاي غيرقابل اعتماد را ترجمه و موشكافي نمايند . درك اينكه ساختار يك URL چگونه مي باشد ، هركدام از ابزارهاي آماده شده شامل چه چيزهايي مي شود ، روشي براي شروع ارزيابي يك سايت اينترنت مي باشد . دانش آموزان نياز دارند

پسوندهاي يك دومين كه شامل com . ، org. ، gov. ، edu. و غيره مي باشد بفهمند . بهرحال قضاوت كردن در باره يك سايت اينترنتي بوسيله دومين و پسوندش كافي نيست . بايد قضاوت را بعهده خود دانش آموزان گذاشت كه اطلاعات خوب را از اطلاعات بد تشخيص دهند . در حقيقت يك استاد از دانشگاه مهندسي شمال غربي نظريه هايي را در باره تجديد نظر در باره هولوكاست از سايت NWU.edu منتشر كرد كه ما را مجبور كرده تا سوالي را در اين مورد طرح نماييم و بتوانيم اطلاعاتي را از سايتهاي خوب دانشگاهي در اين مورد بدست آوريم . ثانيا ما نشان مي دهيم يك ملاك ارزيابي پنج مرحله اي را كه عموما بوسيله كتابداران براي ارزيابي منابع و پذيرش ارزيابي اينترنت كاربرد پيدا كرده است . اين ملاك شامل دقت ، مسئوليت ، هستي ، انتشار و پوشش مي گردد .  در اين ملاك كاربردي ، ما سه سايت اينترنتي مختلف را ارزيابي مي كنيم كه همه آنها همان موضوع را مورد بحث قرار مي دهند . هر موضوع مي تواند براي اثبات و نمايش انتخاب شده باشد اما اين سه وب سايت بصورت عالي راههاي مختلفي را درهمان موضوع به ما نشان مي دهد كه دراينترنت قابل انجام شدن است . در طول روز دوم و سوم واحد سواد اينترنتي ، دانش آموزان يك موضوع را از يك ليست موضوعات علوم اجتمايي انتخاب نمودند كه بطورمشترك مطالعه اي بود در باره تاريخچه جهان يا برنامه آموزشي مطالعات جهاني ، از قبيل بودائيسم ، انقلاب فرهنگي ، هستي يا حقايق

انساني . هر كدام از دانش آموزان از يكي از موتورهاي جستجوي معمول در موضوع مورد نظرشان استفاده كردند . دانش آموزان براي ارزيابي وب سايتها ازورك شيت استفاده كردند كه درآن ابتدا سه وب سايت ليست شده را براي نتايج جستجويشان مورد ارزيابي قرار دادند اين ساختاربصورت عملي طرح ريزي شد تا نگرش مرسوم دانش آموزان دبيرستاني را براي انجام و هدايت تحقيقشان تقليد كند . درنتيجه ما مشاهده كرديم كه در بيس روزانه ، دانش آموزان بطور عموم خط مشي هاي جستجوي كارشناسانه اي را در انجام تحقيقشان انجام نمي دهند . در اين تغييرات طبيعي اينترنت لازم است تا دانش آموزان خط مشي هايي را بصورت موثر بياموزند كه آنها را در مواجه شدن با هر وب سايتي هدايت نمايد . دانش آموزان و دوگانگي اينترنت در نتيجه اين فعاليت ، دانش آموزان اين نتايج را مورد تحليل قرار مي دهند و ديدگاههايشان را در باره اينترنت بصورت خلاصه در مي آورند و بعنوان جزئي از يادگيريشان قرار مي دهند احساساتشان را در باره استفاده از اينترنت و بدست آوردن اطلاعات يادداشت مي نمايند . به طور عموم ، اين وضعيت معيارهاي پيشنهادي را منعكس مي كند كه درآن اينترنت بصورت دوگانه اما واقعي براي تعداد زيادي از دانش آموزان دبيرستاني فراهم مي شود . بعبارت ديگر، در توضيحاتشان نشان از يك شيفتگي به اطلاعات اينترنت وجود دارد . بعبارت ديگر، آنها اين تغييرات را كه محدوديت ها و محروميت هايي در رابطه با تحقيقات انجام شده موثر در اينترنت وجود دارد پذيرفته اند . براي مثال ، دانش آموزي ارزش اينترنت

را به اين صورت خلاصه و جمع بندي كرده است : شما رشته وسيعي از اطلاعات دريك سايت اينترنت دراختيار داريد درحقيقت چنانچه دنبال كتابهايي هستيد و مجبوريد كتابهايي را پيدا نماييد و به آن رجوع نماييد در كامپيوتري كه شما با آن كار مي نماييد در مكاني مورد نظر كليك مي نماييد و آن را چاپ مي كنيد . بعلاوه اينكه شما مي توانيد در منزل وارد اينترنت شويد و مجبور نيستيد به كتابخانه مراجعه نماييد . به تعبير ديگر ، من فكر مي كنم اينترنت ابزار يادگيري خوبي است . شما مي توانيد اطلاعاتي را كه نياز داريد به سرعت و آساني پيدا نماييد اگر چه در اين توضيحات پيشنهادي ، دسترسي به اطلاعات به عنوان مزيت عمده استفاده از اينترنت براي تحقيق مشاهده شده است . قابليت هاي زيادي در اينترنت وجود دارد كه نمي تواند همه اطلاعات مورد نظر ما را پوشش دهند و ممكن است با موضوع ارتباط داشته يا نداشته باشند . بعبارت ديگر ، يكي از محدويت هاي بيان شده مرسوم مشكلي است كه اين دانش آموزان آن را تجربه كرده اند و در ذات اينترنت وجود دارد ، اگرچه توضيح زير متصور مي شود : به طور عموم من هرگز از اينترنت استفاده نمي كنم مگر اينكه مجبور باشم براي نيازهاي كلاسيم از آن استفاده نمايم . اما بنظر مي رسد هر زماني كه من سعي مي كنم اطلاعاتي بيابم اين كار برايم غير ممكن مي شود و هيچي بدست نمي آورم و من در پايان وقتم را تلف مي كنم و مجبورم از كتابخانه و منابع

ديگر استفاده نمايم . اين حقيقت كه دانش آموزان فكر كنند هيچ گونه اطلاعاتي دراينترنت درارتباط با موضوعشان وجود ندارد يك گمراهي است . دانش آموز ديگري بصورت موجز به اين نكته اشاره دارد : من معتقدم كه اطلاعات كذب زيادي در اينترنت وجود دارد اما من نمي توانم تشخيص دهم ميزان اين اطلاعات كذب چقدر است و چگونه مي توانم آن را بصورت مقالات تحقيقي يا اسلايدهاي نمايشي به ثبت برسانم .آموزش موثر خط مشي هاي تحقيق در اطلاعيه اي كه واحد سواد اينترنتي براي دانش آموزان دبيرستاني صادر نمود اطلاعات موجود در اينترنت مشخص گرديد و درهمان زمان مهارتهاي تفكر انتقادي براي دانش آموزان توسعه پيدا كرد . ارائه ديدگاه مناسبي به دانش آموزان كه منابع اينترنتي را بصورت انتقادي ارزيابي كرده به آنها كمك مي كند كه اطلاعات وسيعتري و درك مناسبتري از رشد مطلق اينترنت بدست آورند . در اين فرايند ارزيابي وب سايت هاي مختلف ، دانش آموزان اطلاعات زيادي از محدوديت هاي اينترنت بعنوان يك ابزار تحقيقي بدست آوردند . دانش آموزان مذكور همچنين اعتقاد داشتند كه نياز به توسعه و استفاده از خط مشي هاي جستجوي خاص در هنگام استفاده از اينترنت لازم است . در اين فرايند ارزيابي دانش آموزان ياد گرفتند كه در باره انواع  اطلاعات و استفاده از وب پيج ها تفاوت قائل شوند و قضاوت كنند . بر طبق نظر دانش آموزديگري كه گفته است : من فهميدم كه اينترنت مي تواند براي دسترسي به اطلاعات مفيد باشد ، اگر بدانيد دنبال چه چيزي هستيد و چه چيزي را جستجو مي كنيد .سواد اطلاعاتي

: مهارتهاي انتقادي شايد درس ديگراين باشد كه اين تجربه نور اميدي است تا نياز به مهارتهاي سواد اطلاعاتي را بصورت انتقادي در تمام دوران تحصيل در آموزشكده ضروري بداند . ما نمي توانيم به دانش آموزان اجازه دهيم منحصرا به اينترنت براي اطلاعاتشان وابستگي پيدا كنند . ما كوشش مي كنيم و نياز داريم تا اين دانش آموزان از تنوع منابع براي تحقيقشان استفاده كنند و آنها را آگاه مي سازيم كه اينترنت ابزار ديگري است كه مي تواند به انبارمنابع بازيابي اطلاعاتشان اضافه شود . اين فرايند مشخص مي نمايد كه اينترنت بصورت مستمر بر برنامه تحصيلي آموزشكده تاثير مي گذارد اين واقعيتي است كه دانش آموزان به مهارتهاي سواد اطلاعاتي نياز دارند تا در عصر اطلاعات ، اطلاعات جديد را تحت كنترل خود در آورند و خبره شوند.عنوان به انگليسي : Teaching internet information litracy : a critical evaluationنوشته شده توسط : by Michael Scottمترجم : فرض الله عزيزيبرگرفته ازسايت : http://infotoday.com/MMSchool/mar00/osullivanscott.htm

فهرست مجلات الكترونيكي پيوسته نمايه شده مؤسسه اطلاعات علمي

ات الكترونيكي پيوسته (Online) نمايه شده توسط مؤسسه اطلاعات علمي (ISI)  

فهرست مجلات الكترونيكي پيوسته (Online) نمايه شده توسط مؤسسه اطلاعات علمي (ISI)   A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z A Academia Academic Exchange Quarterly Academy of Management News ACM Crossroads Acqnet Action for Libraries Active Learning Adults Learning ADS Online - Archaeology Data Service Online AHDS Newsletter - Arts and Humanities Data Service Newsletter ALAWON ALCTS Newsletter Online ALIA Health Libraries Section Newsletter aliaNews aliaS - ALIA School Libraries

Section Newsletter American Libraries Online AN2 Annual Review of OCLC Research Anthropology and Sociology Section (ANSS) Currents Aphelion Archaeology Data Service Online - ADS Online Archival Science Archivar, Der Ariadne ARL - A Bimonthly Report on Research Library Issues and Actions Arts and Humanities Data Service Newsletter - AHDS Newsletter ARTS Newsletter ASIS Bulletin-see Bulletin of the American Society for Information Science Assignation Associates Australian Academic Research Libraries Australian e-book Newsletter Australian Journal of Information Systems Australian Library Journal B BAD - Business Advisers' Digest BiblioFile Bibliographic Instruction List Digest Biblio-notes Bibliotech-Review Bibliozine BIOME Newsletters Bloomsbury Magazine Booklist BookBrowse BUILDER Newsletter Bulletin des Bibliothèques de France Bulletin of the American Society for Information Science Bulletin - National Library of Canada Business 2.0 Business Advisers' Digest - BAD C Canadian Review of Materials - CM Cataloging and Classification Quarterly Check It Out CHEST Messenger Chinese Librarianship Chronicle of Higher Education, The CIO Magazine Cites and Insights: Crawford at Large CIT Infobits Classification Society of North America Newsletter ClickZ Today CLIR Issues CM - Canadian Review of Materials CMC (Computer-Mediated Communication) Magazine College and Research Libraries News College Libraries Section (CLS) Newsletter Commission on Preservation and Access Newsletter Communications of the ACM Complexity International Computer-Mediated Communication Magazine Computers and Society Computers and Texts Computers in Libraries Council on Library and Information Resources Issues ConserLine Copyright and New Media Law Newsletter COVAX News CPL Internet Gazette Cultivate Interactive Current Cites Currents in Electronic Literacy Cursus Cybermetrics - International Journal of Scientometrics, Infometrics and Bibliometrics CyberSkeptic's Guide to Internet

Research D Data Archive Bulletin, The db-Qual Dewey Decimal Classification News Digital Web Magazine Distance Learning Section (DLS) Newsletter D-lib Magazine DM Review E EBook.News ECC Bulletin ECCO Newsletter E-Culture EDINA Newsline E-doc Educational Technology and Society Education and Behavioral Sciences Section (EBSS) Newsletter Education Librarians Group Newsletter Educause Quarterly EFFector E-Government Bulletin EJEISA - European Journal of Engineering for Information Society Applications EJournal Emedia Professional Emerald Now Emerald Update EPIC Alert EPIC News E-Streams ETHIcol Ethics and Information Technology European Journal of Engineering for Information Society Applications - EJEISA Ex Libris Exploit Interactive F Fast Company Magazine Feliciter First Monday Flying Solo Focus Focus on MIMAS For Your Information Foundations of Information Systems Free Online Scholarship (FOS) Newsletter Free Pint FYI France G GigaLaw.com Government Information Quarterly H Headline Newsletter Holt Uncensored Human Resources Management Review HyLiFe Newsletter I I3 Update IASL (International Association  of School Librarianship) Newsletter IATUL News ICLG News - Industrial and Commercial Libraries Group News iConnect Online ICSTI Forum - International Council for Scientific and Technical Information Forum IFLA Journal ILT Newsletter iMP: The Magazine on Information Impacts Impact Implementation Newsletter InCite Industrial and Commercial Libraries Group News - ICLG News Info Career Trends Information and Management Information for Social Change Information Highways Magazine Information Outlook Information Processing Letters Information Research Information Retrieval List Digest - Mailing List Archive Information Sciences Information Society Trends Information Systems Information Technology and Disabilities Information Technology and Libraries Information Today Information World Review Informer, The Informing Science Inside Information INSPEL - International Journal of

Special Libraries Instruction Section Newsletter INTAMEL Metro - Newsletter of the IFLA Round Table of the International Association of Metropolitan Libraries Integrated Library System Reports Intelligent Enterprise Magazine Interactive Week International Association of School Librarianship (IASL) Newsletter International Council for Scientific and Technical Information Forum - ICSTI Forum International Journal of Educational Development International Journal of Educational Research International Journal of Special Libraries - INSPEL International Review of Research in Open and Distance Learning International Journal on Document Analysis and Recognition Internet Magazine Internet-on-a-Disk Internet Resources Newsletter Internet Tourbus Internet World Interpersonal Computing and Technology Journal - IPCT Journal Intranet Professional IPCT Journal - Interpersonal Computing and Technology Journal Irish Library News ISBN Review Issues in Science and Technology Librarianship Italics - Innovations in Teaching and Learning in Information and Computer Science J Janet User Group for Librarians Update - JUGL Update JILT - Journal of Information Law and Technology JISC News - Joint Information Systems Committee News JIME - Journal of Interactive Media in Education JoDI Journal of Digital Information JOHO - Journal of the Hyperlinked Organization Joint Information Systems Committee News - JISC News Journal of Access and Credit Studies Journal of Digital Information - JoDI Journal of Electronic Publishing Journal of Film Preservation Journal of Government Information Journal of Informatics in Primary Care Journal of Information Ethics Journal of Information Law and Technology - JILT Journal of Informing Science Education Journal of Interactive Media in Education - JIME Journal of Internet Cataloging Journal of Knowledge Management Practice Journal of Library Automation Journal

of Library Services for Distance Education Journal of Medical Internet Research Journal of Southern Academic and Special Librarianship Journal of Strategic Information Systems Journal of Systems and Software Journal of Systems Architecture Journal of the Hyperlinked Organization - JOHO Journal of Vocational Education and Training JUGL Update - Janet User Group for Librarians Update K Kairos - A journal for teachers of writing in webbed environments Katharine Sharp Review, The KDnuggets Newsletter KM World Magazine Knowledge and Information Systems International Journal Knowledge Management Magazine Knowledge Management News Knowledge Quest KnowldgWORKS L LASIE - Library Automated Systems Information Exchange Law and Political Science Section (LPSS) Newsletter Law Library Journal LC Cataloging Newsline Learned Publishing Learning and Instruction Learning Technology Legal Information Management Librarians and Library Science Newsletter Librarian's EBook Newsletter Library Association Record Library Automated Systems Information Exchange - LASIE Library and Information Appointments - Lisjobnet Library and Information Briefings Library and Information Commission Research Bulletin Library Journal Library Juice Library Link Newsletter Library of Congress Information Bulletin Library of Congress Cataloging Newsline Library Media and PR Library Hi Tech Library Philosophy and Practice Library Resources and Technical Services Library Quarlerly Library Trends Libres Lingua Franca - The Review of Academic Life Link Up Lisjobnet - Library and Information Appointments LISNews.com LITA newsletter LLRX LTWorld M http://www.dmsp.dauphine.fr/management/ Managing Information Marginal Librarian Marketing Library Services MC the Journal of Academic Media Librarianship Media Professional METAe-news Methods of Information in Medicine MISQ Quarterly MIT Sloan Management Review Moveable Type MultiMedia Schools Museum Management and Curatorship Museum Professionals List

N National Library of Australia Gateways National Library of Canada - Bulletin National Teaching and Learning Forum NEA Today NESLI News NetFuture: Technology and Human Responsibility Netskills News Update Network Notes Network Observer, The New Breed Librarian NewJour New Review of Academic Librarianship New Review of Applied Expert Systems and Emerging Technologies New Review of Children's Literature and Librarianship, The New Review of Hypermedia and Multimedia New Review of Information and Library Research New Review of Information Behaviour Research New Review of Information Networking New Review of Libraries and Lifelong Learning Newsletter of the IFLA Round Table for the Management of Library Associations Newsletter of the IFLA Round Table for Women's Issues - see Women and Librarianship Newsletter of the IFLA Round Table on Continuing Professional Education Newsletter of the IFLA Round Table on Library History Newsletter of the IFLA Round Table on Library and Information Science Journals Newsletter of the IFLA Round Table on User Education - see RT Review Newsletter of the IFLA Section for Children and Young Adults Newsletter of the IFLA Section for Latin America and the Caribbean Newsletter of the IFLA Section for Libraries Serving Disadvantaged Persons Newsletter of the IFLA Section of Art Libraries Newsletter of the IFLA Section of Biological and Medical Sciences Libraries Newsletter of the IFLA Section of Geography and Map Libraries Newsletter of the IFLA Section of Libraries for the Blind Newsletter of the IFLA Section of Public Libraries Newsletter of the IFLA Section of School Libraries and Resource Centers Newsletter of the IFLA Section

of Science and Technology Libraries Newsletter of the IFLA Section of Social Science Libraries Newsletter of the IFLA Section on Acquisition and Collection Development Newsletter of the IFLA Section on Audiovisual and Multimedia Newsletter of the IFLA Section on Bibliography Newsletter of the IFLA Section on Classification and Indexing Newsletter of the IFLA Section on Document Delivery and Interlending Newsletter of the IFLA Section on Library and Research Services for Parliaments Newsletter of the IFLA Section on Library Services to Multicultural Populations Newsletter of the IFLA Section on Library Theory and Research Newsletter of the IFLA Section on Management and Marketing Newsletter of the IFLA Section on Preservation and Conservation Newsletter of the IFLA Section on Rare Books and Manuscripts Newsletter of the IFLA Section on Reading Newsletter of the IFLA Section on Regional Activities: Asia and Oceania Newsletter of the IFLA Section on Serial Publications Newsletter of the Standing Committee of the IFLA Section on Cataloguing - SCATNews Newsletter on Serials Pricing Issues Newspaper Library News NINCH-ANNOUNCE NISS Advisor Notes: Quarterly Journal of the Music Library Association O OCLC Newsletter OCLC Technical Bulletins Online Journal of Distance Learning Administration Osh.Net Newsletter P Parallel Computing People Management Portal: Libraries and the Academy Preservation and Access International Newsletter Primary Source Prism Progressive Librarian Project Gutenberg Newsletter Publib-Net Digest - Mailing List Archive Public-Access Computers Systems (PACS) News Public-Access Computer Systems (PACS) Review Publishers Weekly Q R Rare Books and Manuscripts Section (RBMS) Newsletter RBM - A Journal of Rare Books, Manuscripts, and Cultural Heritage Records Management

Society Bulletin Red Rock Eater Digest Reference and User Services Quarterly Research in Post-Compulsory Education Research Libraries Group DigiNews Research Libraries Group Focus Research Libraries Group News Re:source News Review of Information Science ROADS Development Newsletter RT Review - Newsletter of the IFLA Round Table on User Education S SCATNews - Newsletter of the Standing Committee of the IFLA Section on Cataloguing School Libraries Worldwide School Library Journal School Library Media Research Science and Technology Section (STS) Signal Sci-Tech Library Newsletter Searcher - the magazine for database professionals Serials SET Bulletin - IFLA Section on Education and Training Shy Librarian Signal Simile SLAMIT Update Special Issues SRRT (Social Responsibilities Round Table) Newsletter Studies in Bibliography Studies in the Education of Adults Syllabus - New Dimensions in Education Technology System Concepts T Tales from the Terminal Room Talking Culture Talking Knowledge Teacher Librarian Tech Law Journal Technical Services Law Librarian Technological Horizons in Education Journal Online - T.H.E Journal Online Technology Electronic Reviews Technology Source, The Third Indicator, The Transforming Libraries Transforming Traditional Libraries U UHSL Newsletter UKERNA News UKERNA Quarterly Reports to the JANET Community UKOLN Newsletter V Video Librarian Online Vine W WebReference Update Web Techniques Magazine Western European Studies Section (WESS) Newsletter Wired Magazine Wired West Women and Librarianship - Newsletter of the IFLA Round Table for Women's Issues Women's Studies Section Newsletter X Y Z Yale Review of Books Youth Library Review

مديريت مطالب و محتوا

: دانشگاه ها و انتشارات الكترونيك انقلاب

مترجم: ميلاد مكرّم

فيليپ شكارچي مقايسه مشاركت دانشگاه ها در جريان انقلاب ، نشر الكترونيكي

با نقش آنها در انقلاب چاپ و نشر از سده 15th ، و برخي از throws نور را در پايين را تا از سيستم هاي مديريت محتوا (مديريت محتوا) در بخش

دانشگاهي.  انقلاب چاپ و نشر بر روي وب؟  فقط سه يا چهار سال پيش در جامعه به وب سايت ايده گرفتن مورد استفاده قرار گرفت كه راه ما را در آينده كار ريشه اي خواهد بود از راه كار ما در حال حاضر متفاوت است. جهان coalface نشانه گذاري flatfile نسخه متني را به نفع شروع به كار مشاركتي ناپديد مي شوند ، مديريت گردش كار ، نسخه سند ، در صفحات پرواز خارج از برنامه ساخته شده تكه هاي مستقل xml ، ابزارهاي مديريت سايت و فشردن دكمه - چاپ و نشر از طريق فرمت هاي مختلف -- اچ ، xml سال توليد ، چاپ ، و غيره متن ظاهر مي شود در بيش از يك چهار چوب را در يك مخزن مركزي ذخيره شوند و با توجه به شرايط خاص repurposed.  در بخش آموزش عالي انگلستان ، اين به نظر نميرسد كه رخ داده است. در بخش بين المللي دانشگاه ، از آن به نظر نميرسد كه رخ داده است. ابزار مديريت سايت استفاده مي شود و در اينجا وجود دارد ، و در حال حاضر وجود دارد ويرايشگرهاي متن مناسب و معقول هر دو در دسترس است و به طور گسترده اي استفاده مي شود -- اين بدان معني است كه ويراستاران وب ديگر انتظار مي رود كه با كارهاي نشانه گذاري اوليه معامله در تمام طول روز هر روز. برخي

سايت ها با هم قرار صفحات در پرواز ، با استفاده از SSIs يا تكه هاي ماشماهي. سايت هاي هستند كه در باطن با پايگاه داده هاي رابط كاربري را با كاربر وجود دارد ارائه داده ها در قالب يك كاربر درخواست دوستانه. با اين حال شما بايد به دنبال سخت را براي سايت در بخش آموزش عالي استفاده مي كند كه همه اين تكنيك ها و yokes كه آنها را همراه با كار مشترك و گردش كار اداره مي شود. آموزش عالي مي باشد سيستم هاي مديريت محتوا به عنوان يك ماده البته با استفاده از نه است ، و نه ساختن استفاده از پيچيده ترين سيستم هاي موجود است.  به عبارت ديگر ، به هر مدل انتشارات زمينه توسعه و نگهداري از خدمات بزرگ وب scalable در بخش آموزش عالي ، آن را در فن آوري مورد استفاده براي ارائه خدمات به طور كامل متوجه نشده. بسياري از آنچه از طريق وب تحويل داده است هنوز هم شامل برخورد خوبي از فعاليت هاي را دانلود كنيد.  اين نيمه راهي و موقعيت مكاني كه در آن خانه مديران وب سايت و ويراستاران مي خواهم مي شود نمي باشد. پس در آن است كه اين كاملا عجيب است كه در آن ما هستند ، در ميان جامعه است كه پس تنگاتنگي در اوايل از وب سايت شركت كنيد.  اين آسان نيست كه توضيح مي دهند كه چگونه جامعه كه وي در بريتانيا به ويژه در خود دارد و موقعيت خود را در بر داشت كه در صفحات وب هستند كه محصول صنعت دلمه پيچيده. اين

مقاله تلاش خواهد شد برخي از نور به دلايل و موقعيت فعلي در بخش دانشگاهي بازيگران ، و به پيشنهاد بعضي از راه هاي است كه در آن جامعه ممكن است به دنبال حركت به سوي جلو.  فن آوري هاي نهفته انقلاب جديد نشر  آيا سيستم هاي مديريت محتواي موجود است؟ آيا آنها در خانه شماره اي از نرم افزار هاي مختلف موجود است؟ آيا آنها در فرم سفارشي شده براي استفاده توسط موسسه آموزش عالي موجود است؟ جواب اين است : 'بله' به هر يك از اين سوالات. ما ممكن است چه مدت سيستم هاي مديريت محتوا بوده اند در اطراف بپرسيد ، چون اگر آنها در بلوك جديد مي شود و اين ممكن است توضيح بدهيد كه چرا دانشگاهي مي باشد با استفاده از آنها را ندارد. جواب اين است ، حداقل از نظر چاپ و نشر وب سايت ، زمان بسيار طولاني است. آنها هميشه به نام سيستم هاي مديريت محتوا ، اما آنها همواره به عنوان ابزار چاپ و نشر طراحي شده بودند. و آنها شروع به داراي ظرفيت براي انتشار به اين وب سايت توسط : (در بالا) نيمه دوم سال 1996.  سيستم هاي مديريت محتوا مي شوند -- مسلما -- معادل نزديك از اين ابزار از انقلاب چاپ و نشر از سده 15th ، به طوري كه آنها در حال انتشار ابزار revolutionise كه هر دو مونتاژ و تحويل اطلاعات. يكي از تفاوتهاي عمده بين اين تكنولوژي و پيشتر گفته شد ، از اهميت بزرگ اين است كه جريان انقلاب بستگي دارد به شدت در جداسازي محتوا از ظاهر

و طرح بندي آن است. اين اجازه مي دهد تا امكان تحويل متن سفارشي با توجه به نياز كاربر (چه در داخل و يا خارج از موسسه در حال اجرا سيستم) ، در پرواز و بدون دخالت انسان است. براي سازمانها مانند دانشگاه مدرن ، با دولت مركزي آن احاطه شده است نيمه خود مختار دانشكده ها و واحدهاي دپارتمان ، با تمام نياز بدن را به همان اطلاعات معامله ، سيستم هاي مديريت محتوا عرضه مي كنند بزرگ بالقوه در شرايط streamlining از دولت ، و timeliness و دقت مؤسسه اطلاعات منتشر شده است. سيستم هاي مديريت محتوا استفاده از نرم افزار فرمت هاي نشانه گذاري مستقل (SGML ، XML و غيره) ، كه بدان معني است كه ، براي مثال ، متن ارائه شده در گوتيك سبك حروف Blackletter تا خود را به ديگري مي توانيد به راحتي فونت و سبك ارائه تطبيق داده خواهد شد. متن ذخيره شده است و نگهداري در يك محل ، و انتشار آن به هر جا لازم است (شايد apotheosis از روياي قرن the15th). اين ابزارها در حال حاضر در جامعه چاپ و نشر بازرگاني به حد زيادي استفاده مي شود و تا حد كمتري در صنعت دارند.  تاريخچه گردباد از انتشارات دانشگاه تا يدلايمخيرات 1550  براي درك برخي از دلايل آكادميك به نظر مي رسد آهسته كردن با شروع بلوك در نشر الكترونيكي است آموزنده به دنبال چه چيزهايي پشت در تا در طول صد سال اول چاپ اول شكل گرفته. در متن اين مقاله نيست در تجزيه و تحليل عميق از نقش دانشگاه ها در

سال اول انقلاب چاپ و نشر ، اما قصد آن است كه نشان مي دهد كه نسبت به توسعه چاپ و نشر به وب سايت يكي از مشروع (انتشارات دانشگاه آكسفورد وب آغاز مي شود تاريخچه خاص خود اين موسسه اعلام كرد كه توسط آن 'بود ريشه خود را در انقلاب اطلاعات فن آوري در قرن 15th') ، و آن ، با وجود علو فعلي دانشگاه هاي قديمي تر ما در جهان چاپ و نشر ، آن را يك اشتباه است كه تصور كنيد كه آنها شدند ، لزوما در اولين روز از متون چاپ برجسته.  چاپ اول بود نه تغيير ريشه اي مفهوم كتاب خود ، هر چند انجام آن منجر شود (در قرن ها زير) را به توسعه و formalisation از متن روش ممكن است نمايش داده شده ، و همچنين مفهوم نسخه ''. در مقابل تكنولوژي چاپ اول باقي ماندند تقريبا همان زمان تا قرن نوزدهم. بدين ترتيب تاريخ چاپ شده است اغلب در شرايط سابقه حروفچيني نوشته شده است. در مورد اين انتشار در اوايل انقلاب ، محتوا و فرم آن را پيدا كرد كه در آن بيان از نزديك با هم بافته شده بودند. انتشارات قرار گرفتند تغييرات راديكال تسخير شده توسط مقدمه از نوع قابل حركت دادن است ، كاهش در هزينه هاي واحد ، و افزايش مقياس توليد شده (در صد سال اول چاپ اول ، برخي از نه ميليون جلد) چاپ شده بود.  دوره چاپ اوليه فرار از يدلايمخيرات 1450 تا به خوبي به قرن 16th ، و فقط شروع به حل و فصل كردن به اطراف

يدلايمخيرات 1550. در اولين روز هر دو چاپ و خرده فروشي توسط همان شركت : نقش كتاب فروش ، انتشارات و چاپ انجام داده بودند به وضوح متفاوت است (در نظر نامطمئن تعاريف 'ويرايشگر صفحات وب' و 'وب سايت استاد' در زمان ما). صد سال تمام تا يدلايمخيرات 1550 نشان دهنده يك دوره از تغيير و توسعه است ، همانند خود ما ، حتي اگر اتفاق مي افتد در نرخ بسيار كندتر.  OUP معاملات خود را با توسعه خود را در اوايل توسط فشرده سازي دويست سال اول را به بند مجرد. مطبوعات  ... بود ريشه خود را در انقلاب فناوري اطلاعات از اواخر قرن پانزدهم ، آغاز شد كه با اختراع چاپ از نوع متحرك. اولين كتاب در آكسفورد در سال 1478 چاپ شده بود ، فقط دو سال پس از راه اندازي Caxton مطبوعات چاپ اول در انگلستان است. با وجود اين شروع اوليه ، صنعت چاپ در آكسفورد در مد تا حدودي اتفاقي در طول قرن بعد توسعه. از اين تعداد شامل كوتاه مدت كسب و كار خصوصي ، توسط برخي از دانشگاه patronized. اما در سال 1586 دانشگاه خود را به دست فرمان از اتاق ستاره امتيازي تاييد خود را براي چاپ كتاب. اين بيشتر در منشور بزرگ اسقف اعظم توسط پادشاه چارلز تمجيد كردن از من كه دانشگاه را به عنوان نسخه قابل چاپ 'همه ي شيوه هاي بهبود امن بود آثار'. اولين دانشگاه منصوب نمايندگان جهت نظارت بر اين امتياز در يدلايمخيرات 1633. deliberations دقيقه ضبط آثار خود را تاريخ بازگشت به يدلايمخيرات 1668 ، OUP و به عنوان

آن وجود دارد ، امروز در آغاز به شكل قابل تشخيص از آن زمان توسعه [1].  شهرام نقاط استاينبرگ ، به اساس اساسا تجاري گسترش چاپ در قرن 15th :  پرينتر صنعتگران و مردان در كسب و كار بودند ؛ آنها مي خواستند براي ساختن يك زندگي ؛ و آنها به آساني خود را تطبيق داده شده و هنر خود را به شرايط تجارت بين المللي است. چاپ اول تا به حال به جرات خود را به عنوان كالا روزمره برقرار شد ، كه اين است كه مي گويند ، تا اينكه به خوبي به آغاز قرن شانزدهم ، يك نقشه نشان دادن مناطقي كه پرينتر هاي پايين به حال حل و فصل شده است ، عملا با يك نقشه نشان دادن مكان هاي يكسان كه در آن هر شركت تجاري كه از راه اندازي آژانس. [2]  استاينبرگ نيز اشاره مي كند كه ، از همان ابتدا از پيشه وري ، 'مشتريان انفرادي.... نمي شد به اندازه كافي براي تضمين چاپگر معيشت و امن به فروش آثار او. ... چاپگر توسط ديگر مواجه شد ، از زماني كه تغييري نكرده ، از basing كسب و كار خود را در حمايت از نهادهاي سازمان يافته و يا با تكيه بر بازار و نسبتا پايدار از باسواد ، كتاب خواه و كتاب خريد و ارباب رجوع از ابعاد قابل ملاحظه. ' استاينبرگ ، ليست اين موسسات را از طرفداران تجارت آزاد ، و اين شد ، پس (و هنوز هستند) دولت ها ، كليساها ، مدارس ، خصوصي و حمايت از تحصيل كرده طبقه متوسط شهري. aristocracies

از اروپا شد در مقابل نمي سركيف به نسخه هاي چاپ شده و (شايد طرز حيرت انگيزي) همچنان به استفاده از خدمات scribes براي ايجاد نسخه هاي نوشته شده با قلم.  استاينبرگ ، همچنين به ما ميگويد كه ، عجيب ، در حالي كه فشار چاپ در سراسر اروپا در پي سريع برپا شده بودند ، از جمله دانشگاه به عنوان شهرهاي 'جاذبه نداشت براي پرينتر هاي : يادگيري و سعي و كوشش هيچ جانشيني براي پول نقد آماده'. كساني كه در شهرهاي دانشگاهي كه آيا پرينتر هاي جلب (بازل ، كلن ، پاريس ، سويل ، ناپل ، و غيره) آيا تا 'زيرا آنها بخوبي رشد مي كند از مراكز تجاري ، بانكداري و حمل و نقل ، و كرسي هاي سكولار و ecclesiastical دادگاه'.  همانطور كه براي نقش كليسا در زندگي اقتصادي از چاپگرهاي اوليه ، آن است كه مورد حمايت كليسا بود از كافي براي نگه داشتن يك درآمد ثابت است. همانطور كه استاينبرگ ، مي گويد ، 'انگيزه فكري و قدرت اقتصادي تبديل شده بود زيادي از اموال متعلق به عوام. اين شهرهاي بزرگ و جهان صنعت و تجارت است كه نقطه اتكاء از كتاب توليد 'تبديل شد.  به طور خلاصه ، در حال حاضر و اهميت ثروت يك عدد پرس دانشگاه بسيار معتبر نشاني از سهم booktrade توسط پرس دانشگاه در طول سال هاي اوليه توسعه فناوري چاپ و نشر برگزار شد منعكس است. با اين حال انتشارات دانشگاه كمبريج خود را به درستي توصيف جهان را به عنوان قديمي ترين خانه چاپ و انتشارات. اين به اين معنا نيست

كه آن را در آغاز از چاپ اول فعال بود -- در واقع عامل آن بوده است به عنوان يك موسسه چاپ و انتشارات از سال 1584 ، بيش از 130 سال پس از اختراع چاپ با نوع قابليت جابجايي (انتشارات دانشگاه آكسفورد صادر انتشار اولين در سال 1585). اين موقعيت خود را مديون اين واقعيت است كه همه شركت هاي چاپ اول ، حضوري موفق در سال هاي اوليه از زماني كه در خارج از كسب و كار رفته است. چشم انداز از صد سال اول ، به عنوان استاينبرگ ، نشان مي دهد ، يكي در دانشگاه ها انجام شده كه هيچ بخشي قابل ملاحظه اي در كسب و كار انتشارات و چاپ شده است.  اين ممكن است تعجب آور به نظر مي رسد. حتي كمي تكان دهنده. وضعيت فعلي پرس بزرگترين و قديمي ترين دانشگاه به اين واقعيت كه آنها در در آغاز بود ، اما نه به اين واقعيت كه در دانشگاه ها ايجاد امكان طول عمر نادر در جهان به دليل تجاري نمي باشد :  اين در واقع بسيار سخت را براي شركت معمولي ، به ويژه شركت خانواده ، براي آخرين بار به اين نوع از زمان است. خانواده ممكن است از مرگ ؛ احتمالا بيشتر شركت مي باشد بيش از ديگر خانواده و يا شركت ، يا در دوران مدرن گرفته مي شود بخشي از مجتمع بزرگ صنعتي يا تجاري و در از دست دادن استقلال خود را از دست مي دهد بسياري از هويت آن است. فقط اگر متعلق به آن است و اجرا توسط شركت هاي

بزرگ كه مي تواند موجوديت خود را بيش از نمي شود در آن راه گرفته شده مي تواند آن را براي صدها سال زنده ماندن هستند ، و نه مانند بسياري از بدن وجود دارد. [3]  آيا تاريخچه خود را تكرار؟  از ديدگاه آكادميك ، اين نگاه به قضيه بسيار بعيد است. وب سايت (اگرچه نه اينترنت) ايده بود به طور كامل در داخل دانشگاه شد. پياده سازي هاي اوليه و توسعه آن در محل دانشگاه انجام گرفته است. سازمان ايجاد شده است كه به نظارت بر توسعه آن ، W3C ، به عهده دارد توسط دانشگاهي ، تيم Berners - لي ، و تا به پايگاه اصلي خود را در دانشگاه فني ماساچوست در كمبريج ، ماساچوست است. [4] بنابراين به نظر مي رسد كه پيشنهاد مضحك به نقش جهان علمي در طراحي و توسعه وب ، و دقيق تر ، چاپ و نشر در وب ، بسيار ناچيز است و شايد كاهش.  اما با اين وجود تاريخچه اوليه چاپ اول نشاني از حلقه برخي از زنگ ها. اگر ما نگاه به خارج در وب ، ميبينيم كه شركت هاي تجاري هستند كه سازمانها شروع به بهره برداري طيف وسيعي از فرصت هاي ارائه شده توسط رسانه جديد. اعضاي اصلي W3C شركت هاي تجاري با علاقه و اهميت بسيار دارد در آينده توسعه وب -- دانشگاه آكسفورد به عنوان چنين هيچ نماينده اي در W3C به عنوان مثال. با وجود فروپاشي حباب dotcom ، هنوز بازيكن خارج وجود دارد در بسياري از زمينه وجود دارد ، براي jostling بهترين موقعيت. و آنها به طور

كلي پيدا كردن خودشان در حال رقابت با ناشران دانشگاه هستند ، به جز در تعدادي از مناطق بسيار محدود شده است (انتشارات دانشگاه آكسفورد است استثنا مهم است). [5] ، [6] ، [7].  ممكن است كه ، از ديدگاه بيشتر در چهار قرن ، توسعه چاپ و نشر در وب سايت خواهد آمد به نظر مي رسد در عرصه دانشگاه ها آشكار است كه تا حد زيادي توسط آنان از عدم دخالت شد تا باشد. مگر اينكه كاري كه انجام شده است خيلي زود.  چه شرح زير است مشاهده نسخه ساده شده از خودم كه چرا ناشران دانشگاهي نيستند از وقتي كه در مقابل آن را به بهره برداري از امكانات جديد براي چاپ و نشر مي آيد. isn'ta اين داستان سرراست ، entitities فقط در دانشگاه هاي خود هستند و سرراست به توصيف كرده اند.  تاريخچه گردباد از وب  هنگامي كه وب شروع شد به هيچ وجه قصد ايجاد يك سيستم كه مي تواند علامت غني كردن ، و شامل خواهد بود كه شريك زندگي برابر با انتشار مقاله وجود دارد. نقطه بود به جاي ايجاد يك سيستم ساده و قابل انعطاف براي اتصال و پخش فايل ها. لازم بود به منظور توسعه سه چيز : يك پروتكل حمل و نقل ، طرح را براي پرداختن به نقاط پرونده ، و يك زبان نشانه گذاري. [4] اين چيزها بودند ايجاد شده و به محض آنكه سيستم خارج از سرن با گسترش مرورگر هاي مشتري شكست در اعضاي دستگاه هاي روميزي ، وب (كه ما آن را بنويسيد) شروع به خاموش كنند. اولين وب

سايت بود از info.cern.ch البته ، به زودي توسط ديگران ، به دنبال عمدتا در نهادهاي آكادميك. به عنوان گستره اي از سايت ها افزايش يافته است ، بنابراين تنوع سازمانها و محتوا افزايش مي يابد.  در نهايت توسط يدلايمخيرات 1994 در اواخر يا اوايل سال 1995 ايده وب سرويس خارج و احتمالا تبديل به چهره در دسترس ترين اين سازمان شروع به سطوح ديگر را از طريق گسترش دانشگاه ، و برخي از داوطلبان مشتاق اضافه شده مسئوليت دپارتمان يا صفحات موجود در پروژه خود را به فعاليتهاي. بسياري از اين مسئوليت كه در حال حاضر formalised شده است ، به طوري كه توسعه وب سايت بخشي از شرح شغل افراد در نقاط مختلف دانشگاه.  XML در نوامبر سال 1996 ، اعلام كرد كه در پاسخ به درك اين بود كه چاپ و نشر در وب خواهد بود بسيار مهم است ، و اين كه وب سايت مورد نياز يك علامت بسيار پيچيدهتر كردن زبان مشابه است كه در حال حاضر جامعه نسخه قابل چاپ (SGML) استفاده شده است. به همين ترتيب ، ابزار شبيه به سيستم هاي مورد استفاده در چاپ و نشر نسخه قابل چاپ صنعت چاپ و نشر ، به همين دليل ، مجبور به پياده سازي براي وب مي شود. با اين حال درك است كه استفاده از XML است اساسا در مورد استفاده سيستماتيك از منابع الكترونيكي منتشر شد -- گونه چاپ و نشر ، و يك نوع بسيار جديد از چاپ و نشر روي هم رفته -- هنوز يافت نشد خاك حاصلخيز در ميان كساني كه اداره دانشگاه

است.  از بالا به پايين يا از پايين به بالا؟  دانشگاه ها ، توسط ماهيت خود را ، عمدتا در توسعه بسيار بالا به پايين مد ، در حالي كه وب سايت موفقيت خود را مديون اين واقعيت است كه رشد آن همچنين مي توانيد از پايين به بالا. اگر از مطالب اين استان كاملا از دولت مركزي بود ، نمي توانست وجود داشته باشد به همان اندازه از آن را به عنوان وجود دارد ، از برخورد خوب از آن ناشي از سرمايه گذاري شخصي است.  رويكرد بالا به پايين داراي ريشه هاي عميق تاريخي در سيستم دانشگاه : دانشگاهها مؤسسات جمعي ، اجرا شده توسط كميته هاي كه مشاهده طولاني را (كسي كه اشاره كرد كه به تازگي بسيار كمي نهادهاي ديگر را مي توانيد نظر داشتن امضاي قرارداد 300 سال). از سوي ديگر ، آنها همچنين به سازمانهاي وسعت علاقه و فعاليت ، كه نياز به ترك فضاي نهادي براي توسعه از هر دو برنامه آموزشي دانشگاه و توسعه فردي از اعضاي اين دانشگاه اختصاص داده شده. اين چمن - ريشه هاي رويكرد به توسعه به عنوان قديمي است و در صورت لزوم ، به عنوان نهاد مجلس سنا دانشگاه است ، و از مشخصات سيستم دانشگاهي كه داراي فضاي سازماني براي توسعه اوليه وب سايت ارائه شده. چه دانشگاه است ، شايد تناقض نگهداري مي شود. بيت مثل وب سايت خود دارد.  سرانجام اين تناقض اين است كه مراحل نگهداري راديكال از هر نوع مشكل براي نهاد به جز در سطح فرد شود. مراحل راديكال هاي واقعي از آرايش نهاد ،

عمدتا به دليل راه سياست هاي نهادي هستند دلسرد هستند (و بايد) منعكس شده در ساختار كميته. به علاوه نهاد دانشگاه است ، به موجب از اندازه ، پيچيدگي آن ، و سن ، بزرگتر از هر نوع منفعت فردي ، و در برخي موارد (در مورد نهادهاي مقدس) ، بزرگتر از منافع جمعي اعضاي فعلي آن است.  آن نسبتا آسان به retroject به اين تصوير از طبيعت نهاد دانشگاه را به انقلاب چاپ و نشر از سده 15th ، و رفتار از دانشگاه ها از زمان متناسب با مدل. دانشگاه متعهد به خدمات خانه هاي تجاري كه در آن چاپ مطلوب ، اما موسسات خود را به در خانه امكانات چاپ و نشر تا زماني كه آشكار شد كه براي انجام چنين كاري نخواهد بود زه كشي در امور مالي ، و اين امر مي تواند گزينه ارزان تر متعهد است. (هر چند كه بسيار عجيب و غريب كه در آن زمان دانشگاه ها نزديك به 130 سال است متوجه نشوند به جاذبه اصلي چاپ اول خود را براي موسسات : ايجاد نسخه هاي آنها بود كه بيش از كنترل حياتي است. انفرادي پيشگام اين محققان استفاده از متن ، و نه نهادهاي متعلق به آنها ).  رديابي سريع انتشارات دانشگاه  آيا راه حل؟ دوباره اين نمايش شخصي است ، اما در چشم انداز چالش وب و پاسخ واقعي دانشگاهها در نظر گرفته بيش از چند سال گذشته است. من كه هر دو بر اين باورند كه سازمان ملل متحد را ضروري و غير معقول به بازسازي دانشگاه به عنوان نهاد به عنوان راه

حلي براي اين مشكل نگاه : نهاد دانشگاه است آنچه در آن دليل خوبي هم است ، و آن را كه غالبا از مزاياي بي ميلي inbuilt پرتاب به مقدار زيادي از منابع خود را در يكي از جهات (حداقل يكي از كالج در آكسفورد هنوز هم با ابراز تاسف شده است احمقانه به اندازه كافي به انتخاب هر كدام از طرف انگليسي در جنگ داخلي). تغيير كه من فكر مي كنم با اين حال لازم است اين است كه  ) وب سرويس از يك دانشگاه به توسط آن بدن حاكم را به عنوان معادل هاي فني و فرهنگي خانه چاپ و نشر درك مي شود  و شايد paradoxically ، همچنين مي دانستند كه خدمات مي باشد  ب) نه تجارت چاپ و نشر قراردادي است.  سرعت توسعه در وب سايت به گونهاي است كه سال سگ اغلب به عنوان يك مقايسه (يك سال در وب سايت احضار حدود هفت برابر سال حقيقي). با استفاده از اين بعنوان يك قاعده كلي ، ما تنها مي روم در پشت incunabula وب سايت و ورود به پنجاه سال دوم انقلاب انتشارات. اگر ما به موازات اين فشار بيشتر ، ما بايد به انتظار انتشار وب سايت دانشگاه درست يكپارچه فعاليت مدتي در اطراف دانشگاه يدلايمخيرات 2008 يا 2009 تا مي شوند. من با اين معنا نيست كه دانشگاه ها خواهد شد ، ناشران صفحات وب ، از آنها كه در حال حاضر. منظور من جاي است كه مراحل اساسي نشر وب بايد و شايد به آن زمان را برخي از بلوغ فني ، كه بايد در دانشگاه ها

چاپ و نشر نمي شود به عنوان صنعت دلمه شركت كنيد. اين به اين معناست كه تكنولوژي مناسب بايد در جاي خود ؛ نيز كه هر از جنبههاي مهم از روند بايد به درستي در چارچوب مدل تجاري مناسب درك ، و اين كه تمام سرمايه گذاري بايد به اندازه كافي resourced.  انتشارات دانشگاه چيست؟ در اينجا من هم بايد در توسعه دانشگاه ها بايد و شايد به همين دليل در نظر خدمات وب سايت خود را به موسسات چاپ و نشر ، اگر از خط راه راه هاي مختلفي را براي كساني كه قبل از بين برود. در شرايط ساده ، تمام دانشگاه هاي رسمي منتشر شده اند در گذشته است. برخي از دانشگاه هاي بسيار معتبر را به طور كامل و بدون فشار دانشگاه را ببينيد functioned : الاسايي كه يكي را نداشته باشند ، امپريال كالج لندن كه يكي را نداشته باشند ، و دانشگاه كالج لندن انجام يكي دو تا نسبتا به تازگي ندارند. چاپ و نشر فعاليت آنها رسمي به تقويم دانشگاه محدود شد ، prospectuses هاي مختلف ، و امثال ان. اعضاي اين دانشگاه ها ، انجام داديد و آيا از انتشار از درس مي كند. كار آنها يا ممكن است در ظاهر نه به خاطر اساس سود در مجلات علمي كه توسط ناشران تجاري ، يا به عنوان نويسنده براي پرس دانشگاه هاي ديگر '، صنعت چاپ و نشر و يا خصوصي. با اين حال ، تصوير است بيش از اين -- پيچيده جدا از نشريات رسمي ، دانشگاه ها هر دو در حال حاضر و همچنين در

قرن ها پيش ، 'منتشر' بسياري ديگر از آثار بي دوام بيشتر ، كه تحت عنوان ادبيات در حال حاضر آشنا 'خاكستري' پاييز گاهي -- توليد شده توسط دانشگاه به عنوان يك كل ، و يا در غير اين صورت توسط دانشكده ، مدرسه ، اداره ، مؤسسه و يا آزمايشگاه. اين كار ممكن است سري كاغذ ، رسيدگي به كنفرانس ها ، تاريخ و دپارتمان سالنامة ، راهنماهاي به معماري از دانشگاه ، proto مجلات ، مقالات وارد شده براي دانش آموزان حضور در وزارت آموزش و پرورش ادامه دارد ، و غيره مطالب دانشگاه صفحات وب اغلب نزديك پسرعموهاي به اين سند وجود دارد. (دو مقاله در جاهاي ديگر در اين شماره از Ariadne -- يكي توسط مايكل اخبار روز [8] و از سوي ديگر توسط Stevan Harnad [9] -- برخورد با بعضي از مسائل اطراف آن نامه چاپ و از خود ابتكار آرشيو).  همه از اين دسته بندي ها در شار است. اين فن آوري از اينترنت بدين معني است كه دانشگاه ها به طور بالقوه در حال حاضر صورت رقابت را از همه دانشگاه هاي ديگر بر روي اين سياره. همه دانشگاه هايي كه از وب سايت موسسه در حال حاضر مي تواند خود را به دانش آموزان مي باشد ، در سراسر جهان تبليغ نمي كنند. آنها همچنين داراي پتانسيل براي فروش و ارائه دوره هاي الكترونيكي ، به دانش آموزان در هر نقطه از جهان ، از طريق آموزش از راه دور بسته و 'آموزش الكترونيكي' ابزار. با توجه به اينكه اين مسابقه در حال حاضر اتفاق مي افتد

، و به احتمال زياد بيش از چند سال آينده تشديد ، تمام دانشگاه ها در تامين امنيت دانش آموزان محلي وابسته نيست شايد بايد براي تغيير درك شان از خود ، اگر آنها قرار است براي زنده ماندن. حالا كه دانشگاه ها را ببينيد سلف خود را با نامه تا حدي محدود يادگيري طرح هاي ابتكاري ، تحويل در از راه دور ، شايد همه بايد به چنين موسسات خود را به عنوان يك گونه از ناشر در نظر بگيرند. وب سايت نه تنها براي ارائه نام تجاري '' (نگراني از دپارتمان بازاريابي) ، بلكه بخشي از برنامه آموزشي است كه (يا بايد باشد) مسئوليت صرفا علمي.  ميانجي گري از برنامه آموزشي به خارج از اتاق هاي عمومي سخنراني كرده است تا كنون شده است از مسئوليت خانه چاپ و نشر دانشگاه. خانه چاپ و نشر نيز به حال مسئوليت صدور مجوز براي مسائل ، و مسائل مربوط به طور كلي براي ارتباط با موسسات چاپ و نشر ديگر. اگر در آينده بسياري از معاملات دانشگاه را در حال بدست گرفتن محل بر روي وب ، سپس اين موضوعات بايد با توسط نهاد هاي شبيه آن سر و كار داشتن با حوزه مشابه.  انتشارات به وب سايت همچنين شامل توسعه و استقرار فرآيند انتشارات. اين خرس شباهت هاي بسياري به اين فرايند نسخه قابل چاپ انتشارات. سيستم هاي مديريت محتوا كه نسخه قابل چاپ فرآيند به چاپ و نشر الكترونيكي محيط زيست سازگار است ، نه دست كم به دليل سيستم هاي طراحي شده بودند در ابتدا ساده به سابق. كل سرمايه گذاري مي

تواند به عنوان فرآيند كسب و كار ، كه ، در مورد شركت هاي انتشاراتي چاپ كرده است را به حساب مناسب به هزينه هاي كاركنان ، كارخانه و ماشين آلات ساخت درك مي شود ، overheads ، capitalisation ، صدور مجوز ، و غيره.  اين درك از چاپ و نشر به وب به عنوان يك فرايند كسب و كار تمام شده است در حال حاضر در اكثر ادارات دانشگاه ضعيف است. كار بسياري از خدمات موجود در وب نياز براي اين نمايش از وب سايت چاپ و نشر آگاه هستند ، اما مفهوم وب سرويس را به عنوان فرآيند قدرت صنعتي هنوز به پيدا كردن پذيرش دانشگاه در ميان بسياري از تصميم گيران. برخي از سران دپارتمان هنوز هم اين عقيده كه اگر آنها ارسال كاركنان بخش اداري خود را در نيمه دوره در روز بازگشت آنها را مجهز به ايجاد و نگهداري وب سايت خود را دپارتمان. در پشت سر هم با اين تصور اشتباه است كه وب در حال حاضر تكنولوژي بالغ ، اين عقيده كه چاپ و نشر در آن است به عنوان جدي نيست فعاليت به عنوان نسخه قابل چاپ چاپ و نشر ، دستور العمل براي مصيبت هاي طولاني مدت مي باشد. اين ديدگاه زمينه اي براي اين واقعيت است كه از منابع واقع بينانه به دانشگاه خدمات وب نمي اختصاص داده مي شود را بر عهده دارد : از آنجايي كه درك اين است كه گران قيمت اختصاصي است نه ابزار و نه مطلوب لازم باشد ، بودجه هاي كوچك باقي مي ماند.  استدلال اين مقاله بدان معنا

نيست كه نشان مي دهد كه دانشگاه بايد به خدمات وب را به خانه چاپ و نشر دانشگاه ، جايي كه يك در حال حاضر وجود دارد منتقل شود. به اين معنا است كه تابع در آينده به دانشگاه خدمات وب ممكن است به عنوان بهترين گونه از چاپ و نشر تلقي مي شود ، كه جنبه هاي گوناگون و بسياري از مدل نسخه قابل چاپ نشر هستند ، با وجود برخي از تفاوت هاي كليدي ، و قابل انطباق با توسعه هاي آينده از اين خدمات. سيستم هاي مديريت محتوا را قدرت دانشگاه صنعتي چاپ و نشر ممكن است ، و در آينده به احتمال زياد به عنوان مؤلفه هاي ضروري در كسب و كار است كه بعنوان يك دانشگاه در نظر گرفته شود.  منابع  1. تاريخچه از انتشارات دانشگاه آكسفورد : http://www.oup.com:8080/about/history/  2. استاينبرگ ، شهرام : پنج صد سال چاپ اول ، كتاب پنگوئن ، Harmondsworth ، 1955 (چاپ سوم تجديد نظر شده توسط مورن ، JH 1974).  3. مقدمه اي بر : سياه و سفيد ، مايكل : : تاريخچه اي مختصر از انتشارات دانشگاه كمبريج ، جام ، كمبريج ، 1992.  4. Berners - لي ، تيم : بافندگي وب سايت : گذشته ، حال و آينده شبكه جهاني وب توسط مخترع آن ، شكارچي كسب و كار پرس ، لندن ، 1999.  5. ژوليت مقاله جديد در فرهنگ انگليسي آكسفورد آنلاين در Ariadne 23 http://www.ariadne.ac.uk/issue23/oed-online/  6. بررسي پيت كليف از فرهنگ انگليسي آكسفورد آنلاين در Ariadne 23 http://www.ariadne.ac.uk/issue23/oed-review/  7. مقاله لورا اليوت در زمينه هاي فني از فرهنگ انگليسي

آكسفورد آنلاين در Ariadne 24 http://www.ariadne.ac.uk/issue24/oed-tech/  8. پست در طول روز ، مايكل : '- نسخه قابل چاپ خدمات و بلند مدت دسترسي به سابقه علمي و Ariadne پژوهش هاي علمي' يدلايمخيرات 2001 ژوئن 28 : http://www.ariadne.ac.uk/issue28/metadata/  9. Harnad ، Stevan : 'شش داوطلبي براي آزادي مراجعه ادبيات آنلاين : Ariadne مقايسه' يدلايمخيرات 2001 ژوئن 28 : http://www.ariadne.ac.uk/issue28/minotaur/  10. چاپ و نشر ، در آكسفورد : رشد مطبوعات آموخته 1478-1978 (Bodleian نمايشگاه كاتالوگ كتابخانه ، آكسفورد ، 1978)  11. پر ، جان : تاريخچه بريتانيا انتشارات ، روتلج ، لندن ، 1988.  مشخصات نويسنده  فيليپ شكارچي  پست الكترونيكي : p.j.hunter @ ukoln.ac.uk  اطلاعات دفتر  UKOLN  باث  وب سايت : www.ukoln.ac.uk/  عنوان مقاله : "مديريت مطالب و محتوا : دانشگاه ها و انتشارات الكترونيك انقلاب".  نويسنده : فيليپ شكارچي  تاريخ انتشار : 22 ماه ژوئن - 2001  انتشار : 28 شماره Ariadne  منشاء آدرس : http://www.ariadne.ac.uk/issue28/cms/intro.html  كپي رايت و ويرايش اطلاعات  پرونده آخرين تغيير : دوشنبه ، 11 - يدلايمخيرات اكتبر تغيير يافتهاست - 2004 13:18:38 The Management of Content: Universities and the Electronic Publishing Revolution.

Philip Hunter compares the involvement of universities in the current electronic publishing revolution with their role in the publishing revolution of the 15th century, and throws some light on the low take up of content management systems (CMS) in the university sector.Your browser may not support display of this image. Your browser may not support display of this image. Your browser may not support display of this image. Your browser may not support display of this image.Your browser may not support

display of this image.A publishing revolution on the Web?Just three or four years ago the Web community was getting used to the idea that the way we would work in future would be radically different from the way we work now. The world of coalface flatfile html markup would begin to disappear in favour of collaborative working, managed workflow, document versioning, on the fly pages constructed out of application independent xml chunks, site management tools and push-button publishing via multiple formats - html, xml, pdf, print, etc. Text appearing in more than one context would be stored in a central repository and repurposed according to particular requirements.In the UK Higher Education sector, this doesn't seem to have happened. Worldwide in the university sector, it doesn't seem to have happened. Site management tools are being used here and there, and there are now decent text editors both available and widely used - this means that Web Editors are no longer expected to deal with basic markup chores all day every day. Some sites put together pages on the fly, using SSIs or ASP chunks. There are sites which interface with backend databases to provide user requested data in a user friendly format. However you will have to look hard for a Higher Education sector site which uses all of these techniques and which yokes them together with collaborative working and managed workflow. Higher Education is not using content management systems as a matter of course, and is not making use of the most sophisticated systems available.In

other words, whatever publishing model underlies the development and maintenance of large scalable Web services in the Higher Education sector, it isn't fully realised in the technology used to deliver the services. Much of what is delivered via the Web still involves a good deal of manual activity.This half-way house position isn't a place where Web Managers and Editors want to be. So it is quite odd that this is where we are, among a community which has been so intimately involved in the early development of the Web.It is not easy to explain how the HE community in the UK in particular has found itself in the position where its Web pages are the product of a sophisticated cottage industry. This article will attempt to cast some light on the reasons behind the current position in the university sector, and to suggest some ways in which the community might seek to move forward.The Technology behind the new publishing revolutionAre content management systems available? Are they available in numbers from different software houses? Are they available in a form customisable for use by Higher Education institutions? The answer is ‘yes’ to each of these questions. We might ask how long content management systems have been around, since if they are new on the block, this might explain why academia isn't using them. The answer is, at least in terms of Web publishing, quite a long time. They weren't always called content management systems, but they always were designed as publishing tools. And they began to

have the capacity to publish to the Web by (at the latest) the second half of 1996.Content Management Systems are - arguably - close equivalents of the tools of the publishing revolution of the 15th century, in that they are publishing tools which revolutionise both the assembly and the delivery of information. One major difference between this and the earlier technology, of great importance, is that the current revolution depends heavily on the separation of content from its appearance and layout. This allows the possibility of customised text delivery according to user requirement (either within or outside the institution running the system), on the fly and without human intervention. For organisations such as the modern university, with its central administration surrounded by semi-autonomous faculty and departmental units, all requiring to deal with the same body of information, content management systems offer huge potential benefits in terms of the streamlining of the adminstration, and the timeliness and accuracy of the institution's published information. Content management systems use application independent markup formats (SGML, XML etc), which means that, for example, a text presented in a Gothic Blackletter typeface can as easily be adapted to another font and presentation style. Text is stored and maintained in one place, and published to wherever it is required (perhaps the apotheosis of the15th century dream). These tools are already used to a large extent in the commercial publishing community, and to a lesser extent in industry.A Whirlwind History of University Publishing up to 1550To understand some of the reasons why academia

appears to be slow off the starting blocks in electronic publishing it is instructive to look back at how things shaped up during the first hundred years of printing. This article doesn't contain an in-depth analysis of the role of universities in the first publishing revolution, but its intention is to suggest that the comparison with the development of publishing to the Web is a legitimate one (Oxford University Press's Web site begins its own history of the institution by saying that it 'had its origins in the information technology revolution of the 15th century'), and that, despite the current eminence of our older universities in the publishing world, it is a mistake to imagine that they were necessarily eminent in the earliest days of printed texts.Printing did not radically change the concept of the book itself, though it did lead (during the following centuries) to a development and formalisation of the ways text might be displayed, as well as the concept of an 'edition'. By contrast the technology of printing stayed pretty much the same up until the nineteenth century. Thus the history of printing is often written in terms of the history of typography. In the case of this earlier publishing revolution, the content and the form in which it finds expression were closely woven together. Publishing underwent radical changes triggered by the introduction of moveable type, the reduction in unit costs, and the increase in the scale of production (in the first hundred years of printing, some nine million volumes were printed).The

initial period of printing ran from 1450 until well into the 16th century, and only began to settle down around 1550. In the earliest days both the printing and the retailing were done by the same firms: the roles of bookseller, publisher and printer were not clearly differentiated (consider the uncertain definitions of ‘Web Editor’ and ‘Web Master’ in our time). The whole hundred years up to 1550 represents a period of change and development, similar to our own, even if happening at a much slower rate.OUP deals with its own early development by compressing the first two hundred years into a single paragraph. The Press... had its origins in the information technology revolution of the late fifteenth century, which began with the invention of printing from movable type. The first book was printed in Oxford in 1478, only two years after Caxton set up the first printing press in England. Despite this early start, the printing industry in Oxford developed in a somewhat haphazard fashion over the next century. It consisted of a number of short-lived private businesses, some patronized by the University. But in 1586 the University itself obtained a decree from the Star Chamber confirming its privilege to print books. This was further enhanced in the Great Charter secured by Archbishop Laud from King Charles I which entitled the University to print 'all manner of books'. The University first appointed Delegates to oversee this privilege in 1633. Minute books recording their deliberations date back to 1668, and OUP as it exists today

began to develop in a recognizable form from that time.[1]S. H. Steinberg points to the essentially commercial basis of the spread of printing in the 15th century:the printers were craftsmen and business men they wanted to make a living and they readily adapted themselves and their art to the conditions of international trade. Until printing had firmly established itself as an everyday commodity, that is to say, until well into the beginning of the sixteenth century, a map showing the places where printers had settled down is virtually identical with a map showing the places where any commercial firm would have set up an agency. [2]Steinberg also points out that, from the beginning of the craft, 'Individual patrons.... were not enough to guarantee the printer a livelihood and to secure the sale of his books. ...The printer was faced by the alternative, unchanged ever since, of basing his business on the support of organized institutions or of relying on the fairly stable market of a literate, book-loving, and book-buying clientele of sizeable dimensions.' Steinberg lists these institutional supporters of the trade, and these were then (and still are) governments, churches, schools, and the private patronage of the educated urban middle class. The aristocracies of Europe were by contrast not well-disposed to printed editions and (perhaps astonishingly) continued to use the services of scribes to create copies written with the pen.Steinberg also tells us that, strangely, while printing presses were established across Europe in quick succession, university towns as such 'had no attraction for printers: learning

and diligence is no substitute for ready cash'. Those university towns which did attract printers (Basel, Cologne, Paris, Seville, Naples, etc) did so 'because they were thriving centres of trading, banking, and shipping, and seats of secular and ecclesiastical courts'.As for the role of the Church in the economic life of early printers, it is the case that the patronage of the church was insufficient to maintain a steady income. As Steinberg says, the 'intellectual impetus and economic power had long since become the property of the laity. It was the big towns and the world of industry and commerce which became the mainstay of book-production'.In short, the current importance and wealth of a number of very prestigious university presses does not reflect the share of the booktrade held by university presses during the early years of the development of publishing technology. Yet Cambridge University Press correctly describes itself as the world's oldest printing and publishing house. This does not mean that it was active at the start of printing - in fact it has been operating as a printing and publishing institution only since 1584, more than 130 years after the invention of printing with moveable type (Oxford University Press issued its first publication in 1585). It owes its status to the fact that all of the printing firms successful in the early years have since gone out of business. The landscape of the first hundred years, as Steinberg indicates, was one in which universities played no significant part in the business of publishing

and printing.This might seem surprising. Even slightly shocking. The current status of the largest and oldest university presses is due not to the fact that they were in at the beginning, but rather to the fact that the universities create the possibility of a longevity rare in the commercial world:It is in fact very hard for an ordinary firm, especially a family firm, to last for that kind of time. The family may die out more probably the firm is taken over by another family or firm, or in modern times becomes part of a great industrial or commercial complex and in losing its independence loses much of its identity. Only if it is owned and run by a corporate entity which cannot itself be taken over in that way can it survive for hundreds of years, and there are not many such bodies. [3]Is History repeating itself?From the perspective of academia, this looks to be a very unlikely proposition. The Web (though not the Internet) was an idea created entirely within academia. Its initial implementation and development took place within academia. The organisation which has been created to oversee its development, W3C, is headed by an academic, Tim Berners-Lee, and has its principal base in MIT in Cambridge, Massachussetts. [4] It seems therefore absurd to propose that the role of the academic world in the development of the Web, and more precisely, in Web publishing, is minimal and perhaps diminishing.But nevertheless the early history of printing does ring some bells. If we look out

on to the Web, we can see that commercial companies are the organizations which have begun to exploit the full range of opportunities presented by the new medium. The principal members of W3C are commercial companies with an interest and stake in the future development of the Web - Oxford University as such has no representation on W3C for example. Despite the collapse of the dotcom bubble, there are still many players out there on the field, jostling for the best positions. And they are in general not finding themselves in competition with university publishers, except in a number of very restricted areas (Oxford University Press is an important exception). [5], [6], [7].It may be that, from the perspective of four centuries further on, the development of publishing on the Web will come to seem to be a field in which the Universities were conspicuous largely by their absence of involvement. Unless something is done very soon.What follows is a simplified version of my own view of why university publishers are not out in front when it comes to exploiting the new possibilities for publishing. It isn’t a straightforward story, just as universities themselves are not straightforward entitities to describe.A Whirlwind history of the WebWhen the Web began there was no intention to create a system which would contain rich mark-up, and which would be an equal partner with paper publishing. The point was instead to create a simple and flexible system for linking and distributing files. It was necessary to develop three things: a

transport protocol, a scheme for addressing file locations, and a markup language. [4] These things were created, and once the system broke out of CERN with the spread of client browsers on users desktop machines, the Web (as we know it) began to take off. The first Web site was of course info.cern.ch, soon followed by others, mainly in academic institutions. As the range of sites increased, so the diversity of organisations and content increased.Eventually by late 1994 or early 1995 the idea of the Web service possibly turning out to be the most accessed face of the organization began to spread through other levels of the university, and some enthusiastic volunteers added the responsibility for departmental or project pages to their existing activities. Many of these responsibilities have now been formalised, so that Web site development is part of the job descriptions of individuals in different parts of the university.XML was announced in November 1996, in response to the perception that publishing on the Web was going to be very important, and that the Web required a much more sophisticated mark-up language similar to that already used by the print community (SGML). Likewise, tools similar to the publishing systems used by print publishing houses, for the same reason, have to be implemented for the Web. However the understanding that the use of XML is essentially about the systematic use of electronically published resources - a species of publishing, and a very new kind of publishing altogether - has not yet found fertile soil among

those who run universities.Top-Down or Bottom-up?Universities, by their very nature, develop very largely in a top-down fashion, whereas the Web owes its success to the fact that it can also grow bottom-up. If content was the province of a purely central administration, there wouldn’t be as much of it as there is, since a good deal of it is the result of personal enterprise.The top-down approach has deep historical roots in the university system: universities are collective enterprises, run by committees, which take the long view (someone pointed out recently that very few other institutions can contemplate signing 300 year contracts). On the other hand, they are organisations also devoted to a breadth of interest and activity, which need to leave institutional spaces for the the development of both the university curriculum and the individual development of the members of the university. This grass-roots approach to development is as old and as necessary as the institution of the university senate, and is a characteristic of the university system which has provided the the institutional space for the initial development of the Web. What the university is, is perhaps a maintained contradiction. A bit like the Web itself.The upshot of this maintained contradiction is that radical steps of any kind are difficult for the institution to take except at the level of the individual. Radical steps are discouraged by the actual make-up of the institution, largely because of the way institutional politics are (and have to be) reflected in committee structures. Plus the university institution is,

by virtue of its size, complexity, and age, bigger than any individual interest, and sometimes (in the case of venerable institutions), bigger than the collective interest of its current members.It is fairly easy to retroject this picture of the nature of the university institution into the publishing revolution of the 15th century, and the behaviour of the universities of the time fits the model. Universities committed to the services of commercial printing houses where desirable, but did not commit their institutions to in-house publishing facilities until it became obvious that to do so would not be a drain on finances, and that it would be the cheaper option. (Though it is very odd that it took universities nearly 130 years to realise the principal attraction of printing for their institutions: the creation of editions over which they had critical control. Individual scholars pioneered this use of text, not the institutions to which they belonged).Fast tracking University PublishingIs there a solution? Again this is a personal view, but it is a considered perspective on the challenge of the Web and the actual response of universities over the past few years. I would argue that is both un-necessary and unreasonable to look to the reconstruction of the university as an institution as a solution to this problem: the institution of the university is what it is for good reason, and it mostly benefits from an inbuilt reluctance to throw large amounts of its resources in any one direction (at least one college in Oxford still regrets having

been foolish enough to pick either of the sides in the English Civil War). A change which I think is required however is that a) the Web service of a university has to be understood by its ruling body as the technical and cultural equivalent of a publishing house and, perhaps paradoxically, also understood that the service is b) not a conventional publishing enterprise. The speed of development on the Web is such that dog years are often invoked as a comparison (one year on the Web equals about seven real years). Using this as a rule of thumb, we are just leaving behind Web incunabula, and entering the second fifty years of the publishing revolution. If we push this parallel further, we ought to expect university Web publishing to become a properly integrated university activity sometime around 2008 or 2009. By this I don’t mean that universities will be publishers of Web pages, since they do that already. I mean instead that the process underlying Web publication ought to have by then some technical maturity, that universities should not be involved in publishing as a cottage industry. This means that appropriate technology should be in place also that every significant aspect of the process should be properly understood within the context of an appropriate business model, and that the whole enterprise should be adequately resourced.What is University Publishing? Here I should expand on why universities ought to consider their Web services to be publishing institutions, if of a different stripe to those which have

gone before. In simplistic terms, not all universities have been formal publishers in the past. Some very prestigious universities have functioned entirely without an official university press: the LSE doesn't have one, Imperial College London doesn't have one, and University College London didn't have one either until relatively recently. Their formal publishing activity was confined to the university calendar, the various prospectuses, and suchlike. The members of these universities, did and do publish of course. Their work might appear either on a not for profit basis in academic journals run by commercial publishers, or as authors for other universities' presses, or private publishing houses. However, the picture is more complicated than this - apart from formal publications, universities both now and also in earlier centuries, 'published' many other more ephemeral works, which fall under the now familiar heading 'grey literature' - sometimes produced by the university as a whole, or otherwise by faculty, school, department, institute or laboratory. These might be working paper series, conference proceedings, departmental histories and yearbooks, guides to the architecture of the university, proto-journals, papers compiled for the students attending the department of continuing education, etc. The contents of university Web pages are often close cousins to these documents. (Two articles elsewhere in this issue of Ariadne - one by Michael Day [8] and the other by Stevan Harnad [9] - deal with some of the issues surrounding e-prints and the self-archiving initiative).All of these categories are in flux. The technology of the Internet means that Universities potentially now face competition

from all other universities on the planet. All universities with a Web site can already advertise their institution to would-be students worldwide. They also have the potential to sell courses delivered electronically, to students anywhere in the world, via distance learning packages and 'e-learning' tools. Given that this competition is already happening, and is likely to intensify over the next few years, all universities not dependent on a secure supply of local students perhaps ought to alter their perception of themselves, if they are going to survive. Now that universities see their futures bound up to some extent with e-learning initiatives, delivered at a distance, perhaps all such institutions ought to consider themselves as a species of publisher. The Web will not only deliver the 'brand' (the concern of the marketing department), but also part of the curriculum, which is (or ought to be) a purely academic responsibility.The mediation of the curriculum to the public outside the lecture room has hitherto been the responsibility of the university publishing house. The publishing house has also had responsibility for licensing issues, and matters relating in general to dealings with other publishing institutions. If in future much of a university's transactions are taking place on the Web, then these matters have to be dealt with by a similar institution, with similar scope.Publishing to the Web also involves the development and deployment of a publishing process. This bears many similarities to the print publishing process. Content Management Systems have adapted the print publishing process to the electronic environment, not

least because the systems were originally designed to streamline the former. The whole enterprise can be understood as a business process, which, in the case of print publishing companies, has to give proper account to the cost of staff, plant and machinery, overheads, capitalisation, licensing, etc.This perception of publishing to the Web as a whole business process is currently weak in most university administrations. Many working within existing Web services are aware of the need for this view of Web publishing, but the concept of a Web service as a industrial-strength process has yet to find acceptance among many university decision-makers. Some departmental heads still have the idea that if they send their administrative staff on half-day courses they will return equipped to create and maintain their departmental Web site. In tandem with the mistaken notion that the Web is already a mature technology, the idea that publishing on it is not as serious an activity as print publishing, is a recipe for long-term disaster. This underlying view is responsible for the fact that realistic resources are not being allocated to university Web services: since the perception is that expensive proprietary tools are neither desirable nor necessary, the budgets remain small.The argument of this article is not meant to suggest that university Web services should be passed over to the university publishing house, where one exists already. It does mean that the future function of university Web services might be best regarded as a species of publishing, and that many aspects of the print publishing

model are, despite some key differences, applicable to the future development of these services. Content Management Systems make industrial-strength university publishing possible, and in future are likely to be regarded as an essential component of the business of being a university.References 1. History of Oxford University Press: http://www.oup.com:8080/about/history/ 2. Steinberg, S.H: Five Hundred Years of Printing, Penguin Books, Harmondsworth, 1955 (Third revised edition by Moran, J.H. 1974). 3. Introduction to: Black, Michael: A short History of Cambridge University Press, CUP, Cambridge, 1992. 4. Berners-Lee, Tim: Weaving the Web: The Past, Present and Future of the World Wide Web by its inventor, Orion Business Press, London, 1999. 5. Juliet New’s article on the Oxford English Dictionary Online in Ariadne 23 http://www.ariadne.ac.uk/issue23/oed-online/ 6. Pete Cliff’s review of the Oxford English Dictionary Online in Ariadne 23 http://www.ariadne.ac.uk/issue23/oed-review/ 7. Laura Elliot’s article on the technical background of the Oxford English Dictionary Online in Ariadne 24 http://www.ariadne.ac.uk/issue24/oed-tech/ 8. Day, Michael: 'E-print Services and Long-term Access to the Record of Scholarly and Scientific Research' Ariadne 28 June 2001: http://www.ariadne.ac.uk/issue28/metadata/ 9. Harnad, Stevan: 'Six Proposals for Freeing the Refereed Literature Online: A Comparison' Ariadne 28 June 2001: http://www.ariadne.ac.uk/issue28/minotaur/ 10. Printing and Publishing at Oxford: the Growth of a Learned Press 1478-1978 (Bodleian Library Exhibition Catalogue, Oxford, 1978) 11. Feather, John: A History of British Publishing, Routledge, London, 1988.Author Details Philip Hunter

مديريت كار پوشه

ارائه: ماندانا مكرم

جريان اطلاعات در سازمان ها به مثابه جريان خون در بدن حياتي است. اين درحاليست كه تنوع و پراكندگي اطلاعات سازماني عامل سردرگمي در تصميم گيري است. سازمان الكترونيك

بريد با قابليت هاي زير بستري ايجاد مي كند تا انواع مختلف اين موارد اطلاعاتي از قبيل پيام ها، مكاتبات (وارده و صادره) و فعاليتها و كارهاي شخصي و سازماني كاربران از درون كارپوشه شخصي آنها قابل دسترسي، سازماندهي، مديريت و طبقه بندي باشد.   . پيام رساني:حجم وسيعي از اطلاعات سازماني شامل تبادل يادداشتها، پيام ها، اسناد و مدارك، فرم ها و يا مكاتبات اداري است كه با تبادل آنها به روش دستي علاوه بر اين كه امكان از بين رفتن و گم شدن اين موارد كم نيست درضمن به دليل ثبت و ضبط نامناسب امكان دسترسي هاي بعدي و يا جستجوي آنها بسيار مشكل است. بخش پيام رساني كارپوشه با ارائه قابليتهاي متعدد، وظيفه سازماندهي و مديريت اين موارد را بر عهده دارد. با كمك اين مولفه مي توان ارتباطات كاربران را با يكديگر جهت تبادل اطلاعات مديريت نمود. جهت سهولت بيشتر در اين مولفه امكاناتي از قبيل ارسال پيام براي گروه ها(شخصي و عمومي)، امكان ارجاع گروهي پيام(چند پيام بهطور همزمانبراي يك نفر)، امكان تعريف عبارت هاي پركاربرد به منظور جلوگيري از تايپ متنهاي تكراري و سهولت استفاده مديران، امكان استفاده از قلم نوري جهت ارجاع پيام، امكان درج يادداشت براي پيام و... در سيستم تعبيه شده است.. تحت وب:بسياري از مديران ارشد بخش قابل توجهي از وقت خود را در سفرها و ماموريت هاي سازماني خود مي گذرانند، از طرفي ديگر گسترش روزافزون شبكه هاي ارتباطي از جمله اينترنت كه در تمامي نقاط دنيا و با سرعتي مناسب قابل دسترس است، باعث شده است تا بتوان با ارايه سيستم كارپوشه تحت وب

ارتباط مديران با سازمان خود را در هر زمان و مكان برقرار نمود.. كارپوشه همراه(Off Line):حجم زياد عمليات روزانه بسياري از مديران، عامل شده كه زمان لازم براي رسيدگي به كارتابل در وقت اداري وجود نداشته باشد، از اينرو نياز است تا از اوقات غيرعملياتي مانند منزل، سفر، و موارد مشابه براي اينكار استفاده كنند. كارپوشه همراه علاوه براينكه اين نياز را مرتفع مي كند باعث مي شود تا از مشكلات كارتابل دستي از قبيل حجم فيزيكي بالاي كارتابل، گم و يا مخدوش شدن اسناد و...جلوگيري شود.. مديريت نمابر:امروزه در سازمانها تعداد زيادي دستگاههاي فكس وجود دارد كه هزينه خريد و تعمير و نگهداري بالايي را به سازمانها تحميل مي كند. با قابليت مديرت نمابري كه در سيستم سازمان الكترونيك وجود دارد سازمانها قادر خواهند بود تا اين دستگاهها را جمع آوري و نمابرها را به صورت اتوماتيك در سيستم اتوماسيون ثبت و به گردش درآورند.. جايريزي اتوماتيك:اگر تعامل كاربران با كارتابل خود را بررسي و تحليل نمائيم الگوهاي تكراري بسياري را مي توان پيدا كرد، بدين معني كه تحت يك شرايط خاص عمليات يكساني برروي عناصر ورودي به كارتابل صورت مي پذيرد. دركارپوشه بريد سرويسي فراهم شده است كه با تعريف اين شرايط، سيستم به طور خودكار عمليات تعريف شده مشخصي را بر روي عناصر ورودي كه داراي شرايط فوق باشند انجام دهد. بدين ترتيب بخش قابل توجهي از تعاملات كاربران را سيستم برعهده مي گيرد. اين قابليت زماني ارزش خود را بيشتر نشان مي دهد كه نحوه ثبت اطلاعات در قالب پيام ها در سازمان استاندارد شود به طوري كه بتوان شرايط جايريزي

را دقيق تر و راحت تر تعريف كرد.. تقويم، سررسيد و دفترچه تلفن:هماهنگي، پيگيري وثبت و ضبط جلسات بخش مهمي از فعاليت هاي اداري سازمان را تشكيل مي دهد. سازماندهي و مديريت اين جلسات و قرارها در كارپوشه سازمان الكترونيك بريد فراهم شده است. اطلاعات تماسهاي مورد نياز افراد گوناگون چه به صورت عمومي براي همه كاربران و چه به صورت اختصاصي براي يك كاربر خاص در سيستم گنجاده شده است. جهت سهولت تنظيم چنين اموري توسط مسئولين دفاتر، امكان ارسال دعوت نامه براي شركت كنندگان در جلسه و به همراه آن ضمائم و دستور جسات براي مديران درنظر گرفته شده است كه اين مهم امكان مديريت جلسات، ديدن همزمان جلسات و هشدار در مورد جلسات تكراري و.. را براي كاربران فراهم مي كند.. مديريت پوشه ها:با راه اندازي مولفه پيام رساني حجم وسيعي از اين قبيل پيام ها و اسناد و مدارك ضميمه آنها در كارپوشه افراد تبادل مي شود. اين انباشت اطلاعات، دسترسي كاربران به اين موارد را با مشكلات زيادي مواجه مي كند. بااستفاده از قابليت مديريت پوشه ها، كاربران قادر خواهند بود اين پيامها را درپوشه هاي مختلف به شكل سلسله مراتبي طبقه بندي نمايند. جهت سهولت اين امر امكانات متنوعي جهت تغيير ساختار اين طبقه بندي فراهم شده است با تعبيه امكان به اشتراك گذاري اين پوشه ها دسترسي كاربران مختلف به اطلاعات كاربران ديگر به سادگي امكان پذير خواهد بود.. پيام كوتاه(SMS):امروزه گسترش روزافزون شبكه هاي موبايل و تلفن هاي همراه باعث شده است تا افراد در هر زمان و مكاني قابل دسترس باشند و از اينرو بتوان بسياري

از اطلاعات مورد نياز افراد را در هركجا كه هستند و در هر زماني براي آنها ارسال نمود، در كارپوشه سازمان الكترونيك بريد اين امكان با استفاده از سرويسهاي شبكه مخابراتي كشور فراهم شده است تا بتوان به سادگي ارسال يك پيام در كارپوشه به افراد مورد نظر اطلاعات مورد نظر را به صورت SMS ارسال كرد.. اطلاع رساني(Notification):در رويكردهاي گذشته به سيستم ها كاربران با مراجعه به سيستم و انتخاب گزينه مورد نظرشان از وقوع رويدادهاي جديد مطلع مي شدند. در اين حالت كاربران مجبور بودند براي اطلاع از آخرين وضعيت خود به طور مداوم به سيستم مراجعه كنند. در كارپوشه سازمان الكترونيك بريد امكاني فراهم شده است تا به محض ورود اطلاعات جديد به كارتابل، فرا رسيدن زمان يك پيگيري و... سيستم به طوراتوماتيك كاربر را از وجود آن مطلع نمايد.. قابليت توسعه:با راه اندازي سيستم اتوماسيون در سازمانها عملا كارپوشه اين سيستم تبديل به يك ميزكار الكترونيكي براي اين افراد خواهد شد و از آنجايي كه طيف بسيار عمده اي از افراد سازمان كاربر سيستم اتوماسيون هستند فضاي مناسبي در سيستم كارپوشه جهت ارائه انواع سرويسها و اطلاعات مورد نياز به كاربران ايجاد خواهد شد. رويكرد زيرساخت محور در سازمان الكترونيك بريد و ارائه API هاي مناسب جهت افزايش سرويسهاي خاص مشتري در سيستم و يا استفاده از سرويسهاي سازمان الكترونيك در ساير سيستمها باعث شده است تا سازمانها بتوانند از فضاي مورد اشاره بهره برداري لازم را بنمايند

ساختار سازماني كتابخانه هاي دانشگاهي

اصغر اسدي

كليدواژه ساختار سازماني پيچيدگي تمركز رسميّت كتابخانه دانشگاهي - چكيده توافق اكثر صاحبنظران و انديشمندان مديريت بر اين است كه سازمان ها

براي موفقيت در امور و برآورده ساختن اهداف خود، نيازمند ساختار سازماني قوي و متناسب با اهداف سازمان مي باشند. در اين مقاله به كتابخانة دانشگاهي به عنوان يك سازمان مي نگريم و ساختار سازماني آن را مورد بازكاوي قرار مي دهيم كتابخانه هاي دانشگاهي كه جزئي از ساختار كلي دانشگاه هستند بايد داراي ساختاري باشند كه بتوانند اهداف دانشگاه را برآورده سازند و اين امر در دنياي كنوني كه ما در عصر اطلاعات و دانش قرار داريم و دانشگاه ها از سردمداران توليد و اشاعة دانش مي باشند، بيش از پيش نمايان است عصري كه در آن زندگي مي كنيم عصر دانش نام دارد و به گفتة «پيتر دراكر» (1) صنايع دانشي اقتصاد را تحت سيطره خود قرار داده اند و افراد با دانش جامعه را زير نفوذ خود قرار مي دهند. در عصر دانش قدرت برتر را در داشتن اطلاعات و دانش مي دانند و هر كس خواهان به دست آوردن اين قدرت مي باشد. اطلاعات يكي از عوامل اصلي و زيربنايي توسعة اجتماعي _ اقتصادي در هر كشور است و نقش و اهميت آن در روند رشد كشورها بر كسي پوشيده نيست در چنين عصري دانشگاه ها سردمدار پيشرفت و توسعة تحقيقات و توليد دانش هستند و كتابخانه هاي دانشگاهي در اين مورد نقش بسزايي را ايفا مي كنند. كتابخانه هاي دانشگاهي همواره به عنوان ارائه كنندگان اطلاعات مطرح بوده اند. با وجود اين كه دربارة كتابخانه ها، خصوصاً كتابخانه هاي دانشگاهي مطالب زيادي گفته و از جهات متفاوت به آن ها پرداخته شده اما طراحي ساختار كتابخانه هاي دانشگاهي از زمينه هايي است كه هنوز آنچنان كه شايد، كاويده و شناسانيده نشده است ضرورت پرداختن به ساختار كتابخانه هاي دانشگاهي با توجه به نقش

مهمي كه دانشگاه هاي امروزي در جامعه ايفا مي كنند، بيش تر نمايان است در عصري كه سردمداران توليد دانش دانشگاه ها هستند، توجه به كتابخانه هاي دانشگاهي به عنوان قلب دانشگاه ضرورت مي يابد؛ چرا كه دانشگاه ها براي رسيدن به هدف خود احتياج به كتابخانه اي فني و كارآمد دارند. يكي از مؤلفه هاي يك كتابخانه كارآمد، داشتن ساختار متناسب با اهداف مؤسسه مادر (دانشگاه مي باشد. در كاركرد و اثربخشي سازمان هاي امروزي طراحي ساختار آن ها نقشي برجسته دارد. لذا در اين مقاله به بررسي ساختار سازماني كتابخانه هاي دانشگاهي مي پردازيم و آن را مورد بازكاوي قرار مي دهيم بدين منظور ابتدا به تشريح كتابخانة دانشگاهي پرداخته سازماندهي را به عنوان يكي از وظايف مديريت شرح داده و ساختار سازماني ابعاد و تعيين كننده هاي آن و همچنين انواع آن را ذكر كرده ايم در ادامه ساختار كتابخانه هاي دانشگاهي بيان شده و در چارچوب آن به كتابخانة دانشگاهي به عنوان يك سازماني بوروكراتيك نگريسته شده انواع ساختار كتابخانه هاي دانشگاهي ذكر شده و الگوهاي بخش بندي (گروهبندي سنتي كتابخانه هاي دانشگاهي توضيح داده شده و ساختار ماتريسي به عنوان يك ساختار منعطف كه در شرايط متغير و متحول امروزي مي تواند ساختاري كارآمد براي كتابخانه هاي دانشگاهي باشد، معرفي شده است در نهايت ساختار خدماتي تعريف و بيان شده كه ساختار خدماتي به معناي نوع خاصي از ساختار سازماني نيست بلكه ساختاري است كه به كلي خدمتگرا مي باشد و بر حسب موقعيت مي تواند ساختارهاي گوناگوني را به خود بگيرد. كتابخانه هاي دانشگاهي يكي از اركان اساسي جوامع مدرن دانشگاه ها هستند. دانشگاه ها در جهت رفع مشكلات فرهنگي اجتماعي فني اقتصادي سياسي و اداري تلاش مي كنند. دانشگاه ها از طريق پژوهش همايش هاي عمومي و ... به حل

اين مشكلات مبادرت مي ورزند. از اين رو نقشي اساسي در جامعة مدرن دارند. واضح است كه كتابخانة دانشگاه مي تواند در اين زمينه تسهيلات ويژه اي را فراهم آورد و موجبات ترقي عملكردهاي دانشگاه شود. بدين ترتيب هدف اصلي يك كتابخانة دانشگاهي مدرن مشاركت و فعاليت در امر آموزش است و در اجراي اهداف آموزش عالي نقش اساسي دارد. از آنجا كه كتابخانه در سيستم دانشگاه وسيله اي است كه بايد دانشگاه را در رسيدن به هدف كمك كند، پس وجود آن به منظور برآوردن نيازهاي دانشگاه است و مديران و كاركنان كتابخانه بايد اين واقعيت را درك كنند و بپذيرند(كمار، 1991، ص 45). كتابخانة دانشگاهي عبارت است از كتابخانه يا سيستمي از كتابخانه ها كه بوسيلة يك دانشگاه تأسيس نگهداري و حمايت مي شود تا نيازهاي اطلاعاتي دانشجويان دانشكده و استادان را برآورده سازد و برنامه هاي خدماتي پژوهشي و آموزشي آن ها را پشتيباني كند (يانگ 1983، ص 236). فلسفة وجودي اين نوع كتابخانه در دانشگاه ها، دانشكده ها، مؤسسات آموزش عالي و دانشسراها كمك به استادان و دانشجويان در پيشبرد كار تحقيق و تدريس است در دانشگاه هاي امروزي نقش كتابخانه به اندازه اي مهم و برجسته است كه نمي توان دانشگاه بدون كتابخانه را تصور نمود. كتابخانه در ساختار دانشگاهي عاملي بسيار مهم به شمار مي آيد. امروزه دانشگاه ها با امكانات و تسهيلات بسيار زياد، دانشجويان متعدد و متنوع به سازمان هاي بزرگ و پيچيده اي تبديل شده اند و درصدد هستند تا از اين منابع مادي و معنوي در جهت خدمت به جوامع حداكثر استفاده را بكنند و يكي از وسايلي كه دانشگاه را در رسيدن به اين هدف ياري مي كند، كتابخانة دانشگاه است (گفاند، 1971،

ص 25). زماني كتابخانة دانشگاهي تنها مخزني براي نگهداري مجموعة كتب تلقي مي شد و در فرآيند آموزش نقش حاشيه اي داشت با وجود اين تغييرات مهمي در ديدگاه مسئولين پژوهشگران اساتيد و دانشجويان به وجود آمده و اكنون به كتابخانة دانشگاه به عنوان نيرويي فعال در تدريس و پژوهش نگريسته مي شود. در حال حاضر كتابخانه يك بخش ناگسستني از دانشگاه و عامل مهمي در ساختار آن به شمار مي رود و كتابداران اعضاي اصلي جامعه به شمار مي روند (كمار، 1991، ص 45). مأموريت كتابخانة دانشگاهي بايد منعكس كنندة مأموريت موسسة مادر باشد و مجموعه ها و خدمات آن بايد بر طبق مأموريت موسسة مادر، ايجاد و توسعه يابند. معمولاً ماموريت كتابخانه به معناي توصيف رسمي چارچوبي است كه كتابخانه بايد به آن سمت حركت كند و گروه هاي استفاده كنندة آن و نوع خدماتي كه ارائه مي دهد بايد مشخص باشند (هنري 1996، ص 12). كتابخانة دانشگاهي با ارائة دانش و اطلاعات و از طريق به كار بردن فناوري ارتباطات موثر بايد از آموزش و تحقيق در كل دانشگاه حمايت كند. كتابخانه بوسيله ارتباط با دانشگاه ملل مذاهب و شبكه هاي بين المللي اطلاعات دسترسي به اطلاعات را تسهيل مي كند (ويليامز، 1990، ص 214). كتابخانه دانشگاهي براي انجام رسالت و رسيدن به ماموريت ها و هدف هاي تعيين شده بايد از ساختار مناسب و از انعطاف پذيري لازم براي برآوردن نيازها برخوردار باشد. براي بررسي ساختار سازماني آشنايي با مفاهيم اولية سازماندهي و ساختار سازماني ضروري به نظر مي رسد؛ لذا ابتدا براي برانگيختن و آماده كردن ذهن سازماندهي را شرح مي دهيم و ساختار سازماني را تعريف مي كنيم سازماندهي صاحبنظران مديريت و كساني كه مديريت را تعريف كرده اند

در تعاريف خود به يك سلسله وظايف مديريت اشاره كرده اند كه هر مديري در انجام وظيفه خود، بايد آن ها را انجام دهد. نويسندگان و عالمان اين رشته بنا بر نگرش و تخصص هاي خود، هر كدام به نحوي با اين وظايف برخورد نموده اند. بعضي از آن ها بر وظايف خاصي تكيه كرده اند و برخي وظايف كلي را براي مديريت در نظر گرفته اند. از ديدگاه «گيوليك و «اورويك (2) وظايف مدير عبارت اند از برنامه ريزي سازماندهي بسيج منابع و امكانات جهت دهي هماهنگي گزارش دهي و بودجه بندي اما آنچه كه بيش تر صاحبنظران مديريت بر روي آن توافق دارند اين است كه وظايف مدير شامل چهار وظيفه _ برنامه ريزي و تصميم گيري سازماندهي جهت دهي (رهبري ، و كنترل _ مي باشد و مدير با انجام اين وظايف براي رسيدن به اهداف سازماني تلاش مي كند. براي موفقيت سازمان نياز به سازماندهي ضرورت مي يابد. يك مدير بايد سيستم سازماني را براي اجراي برنامه ها طراحي و ايجاد كند. سازماندهي فرايند تفويض و هماهنگي وظايف و منابع براي رسيدن به اهداف مي باشد (لوسيه 1997، ص 10). سازماندهي را شناسايي و طبقه بندي فعاليت هاي مورد نياز، گروه بندي فعاليت هاي ضروري در اهداف قابل حصول اختصاص گروهي از فعاليت ها به يك مدير و تفويض اختيار به او براي سرپرستي آن ها و فراهم كردن هماهنگي افقي و عمودي در ساختار سازماني تعريف مي كنند (كونتس 1990، ص 208). سازماندهي فرايند اطمينان يافتن از وجود منابع ضروري فيزيكي و انساني براي انجام برنامه ها و رسيدن به اهداف سازماني و نيز شامل مشخص كردن فعاليت ها، تقسيم كار به شغل ها و وظايف مشخص و شناسايي روابط اختياري ميان گروه ها و اشخاص مي باشد. جنبة ديگر سازماندهي گروهبندي فعاليت ها

در داخل بخش ها است (دابرين 1990، ص 15). عصر ما عصر سازمان هاي بزرگ و پيچيده است و مدير امروز بايد از چگونگي سازماندهي و نحوة ايجاد اين سازمان ها و اصلاح و تغيير آن ها آگاه باشد. براي نيل به هدف ها، سازماندهي گامي ضروري است و به كمك سازماندهي است كه هدف كلي و مأموريت اصلي سازمان در قالب هدف هاي جزئي تر و وظايف واحدها شكسته مي شود و تحقق آن ميسر مي گردد. در سازماندهي وظايف و اختيارات و مسئوليت هاي واحدها و سِمَت ها مشخص و نحوة هماهنگي و ارتباط بين آن ها معين مي شود. سازماندهي فعاليت مستمر و مداومي است كه مدير همواره با آن روبرو است و منحصر به طراحي سازمان در ابتداي آن نمي شود. ساختار سازماني ساختار سازماني چهارچوب روابط حاكم بر مشاغل سيستم ها و فرايندهاي عملياتي و افراد و گروه هايي است كه براي نيل به هدف تلاش مي كنند (بارني و گريفين 1992، ص 315). ساختار سازماني عبارت از مجموعه راه هايي است كه كار را به وظايف مشخص تقسيم مي كنند و هماهنگي ميان آن ها را فراهم مي آورند. (مينتسبرگ 1979، ص 2). ساختار، توزيع قدرت در سازمان را نشان مي دهد و صرفاً يك سازوكار هماهنگي نيست بلكه فرايندهاي سازماني را تحت تأثير قرار مي دهد. ساختار سازماني به الگوهاي روابط دروني سازمان اختيار و ارتباطات دلالت دارد (فردريكسن 1986، 282) و روابط گزارش دهي كانال هاي ارتباط رسمي تعيين مسئوليت و تفويض اختيار تصميم گيري را روشن مي سازد (هاج و آنتوني 1991، ص 303). بوسيله ساختار سازماني عمليات و فعاليت هاي داخل سازمان آرايش مي يابد و خطوط مسئوليت و اختيار مشخص مي شود. ساختار به مديران نشان مي دهد كه مسئول سرپرستي چه كساني هستند و

به كاركنان مديراني را مي شناساند كه از آن ها آموزش و دستور مي گيرند. كمك به جريان اطلاعات نيز از تسهيلاتي است كه ساختار براي سازمان فراهم مي كند (آرنولد و فلدمن 1986، ص 241). ساختار سازماني بايد توان تسريع و تسهيل در تصميم گيري واكنش مناسب به محيط و حل تعارضات بين واحدها را داشته باشد. ارتباط بين اركان اصلي سازمان و هماهنگي بين فعاليت هاي آن و بيان ارتباطات درون سازماني از نظر گزارش دهي و گزارش گيري از وظايف ساختار سازماني است (دفت 1991، ص 210). اگرچه مفهوم ساختار سازماني يك حقيقت است و بر هر كسي در سازمان اثر مي گذارد و همه به نوعي با آن سروكار دارند، ولي كم و بيش مفهومي انتزاعي است (كاست و روزنويگ 1985، ص 234). بين ساختار سازماني و نمودار سازماني تمايز قايل مي شوند. ساختار سازماني كه مفهوم كلي تري است با نمودار سازماني نشان داده مي شود (همانجا، ص 115). در نمودار سازماني روابط اختيار، كانال هاي ارتباط رسمي گروه هاي كاري رسمي و خطوط رسمي پاسخگويي نمايان است (هاج و آنتوني 1991، ص 290). بنابراين مي توان گفت كه ساختار، آيينه تمام نماي قواعد، مقررات رويه ها، استانداردها، جايگاه تصميم گيري نحوة ارتباطات تفكيك بخش ها و مشاغل و تلفيق آن ها، و سلسله مراتب اختيارات است مفهوم نسبتاً ساده و ملموس ساختار، به شكل نمودار سازماني نمايان مي شود كه يك نماد قابل رؤيت از كل فعاليت ها، شيوه هاي ارتباطي و فرآيندهاي سازماني است پس مي توان اين گونه استدلال كرد كه نمودار سازماني تلخيص و تجريدي از واقعيت ساختار سازماني است ابعاد ساختار سازماني در تعيين ابعاد ساختاري عوامل زيادي را برشمرده اند و اين عوامل با توجه به ديد و

نگرش انديش مندان داراي تنوع زيادي است شايد اگر محققين در نظر بگيرند كه چرا عواملي كه برمي شمارند، جزو ابعاد ساختاري است از تنوع و تعدد اين ابعاد كاسته شود (بلك برن 1982، ص 59). از جملة اين عوامل مي توان به اجزاي اداري استقلال تمركز، پيچيدگي تفويض اختيار، تفكيك رسميت تلفيق حرفه اي گرايي حيطة نظارت تخصص گرايي استانداردسازي و تعداد سطوح سلسله مراتب عمودي اشاره كرد (رابينز، 1987، ص 54) كه اكثر نظريه پردازان سازماني از ميان آن ها در سه بعد تمركز، رسميت و پيچيدگي اتفاق نظر دارند (فراي و اسلوكام 1984، ص 225). ابعاد ساختاري بيانگر ويژگي هاي دروني سازمان هستند و شدت يا ضعف هر كدام از اين سه بُعد در شكل گيري كلي ساختار سازماني مؤثر است لازم به ذكر است كه اين عوامل بطور مستقيم يا غيرمستقيم در اين سه بُعد مستتر هستند و عدم توافق انديش مندان بر روي اين عوامل از نحوه تعاريف عملياتي آنان سرچشمه مي گيرد. الف پيچيدگي پيچيدگي درجه اي از تخصصي كردن افراد بر حسب تخصص شغلي در داخل سازمان است (فراي و اسلوكام 1984، ص 226) و ممكن است با تعداد مكان هايي كه كار در آنجا انجام مي شود، تعداد مشاغلي كه انجام مي شود و تعداد سلسله مراتبي كه وظايف مختلف را انجام مي دهند، تعريف و اندازه گيري شود. سازماني كه به طور همزمان داراي سطوح سلسله مراتب زياد (تفكيك عمودي ، حيطه نظارت گسترده (تفكيك افقي و مكان هاي جغرافيايي چندگانه باشد، بسيار پيچيده است الف 1) تفكيك افقي (3) : بر تفكيك بين واحدها براساس افراد، كاري كه انجام مي دهند و تحصيلات و آموزشي كه دارند، دلالت مي كند. وقتي سازمان به دانش و مهارت هاي تخصصي

زيادي نياز دارد، پيچيدگي افزايش مي يابد، ارتباطات بين افراد مشكل مي گردد و هماهنگي مشكل تر مي شود. تخصصي كردن مشاغل اين معضل را شدت مي بخشد. دو نوع شناخته شده از تفكيك افقي تخصص گرايي و تقسيم سازمان به بخش هاي مختلف است كه افزايش هر كدام موجب افزايش پيچيدگي مي شود (رابينز، 1987، ص 58_56) الف 2) تفكيك عمودي (4) : بر عمق ساختار دلالت دارد و افزايش اين نوع تفكيك تعداد سطوح سلسله مراتب را افزايش مي دهد. سلسله مراتب زياد، فاصله بين مديريت عالي با عمليات واقعي و همچنين تحريف ارتباطات را افزايش مي دهد و هماهنگي بين تصميمات كاركنان مديريتي و نظارت بر عمليات را براي مديريت عالي مشكل مي سازد. تفكيك افقي و عمودي وابسته به هم هستند، افزايش تخصص گرايي وظايف هماهنگي را افزايش مي دهد و افزايش نياز به هماهنگي موجب تفكيك عمودي مي شود (رابينز، 1987، ص 58_56). الف 3) تفكيك جغرافيايي (5) : با استقرار بخش هاي مختلف در نواحي جغرافيايي مختلف پيچيدگي افزايش مي يابد. تفكيك جغرافيايي به پراكندگي ادارات كارخانه ها و كاركنان سازمان در مناطق جغرافيايي مختلف اشاره دارد. تفكيك جغرافيايي تفكيك افقي و عمودي را گسترش مي دهد. يك سازمان وقتي واحد توليد و بازاريابي را از هم تفكيك مي كند، ممكن است اين واحد بازاريابي در چند ناحية جغرافيايي فعاليت كند كه موجب پيچيده تر شدن سازمان مي شود. ب رسميت رسميت (6) اندازه اي از مكتوب بودن مقررات قوانين رويه ها، توصيه هاي آموزشي و ارتباطات در سازمان است به جاي اين كه شفاهي باشند (مارش و ماناري 1981، ص 50). رسميت يكي از جنبه هاي مهم ساختار سازماني است تا جايي كه عده اي ساختار سازماني را چهارچوب سازمان مقررات تعامل ابزار كنترل

و رويه هاي انجام كار مي دانند (ويلموت 1981، ص 427). رسميت به درجة استاندارد بودن كارها در سازمان اشاره دارد. اگر رسميت زياد باشد، متصدي شغل اختيار كمي در چگونگي انجام كار دارد. رسميت ممكن است به صورت صريح و روشن بيان شود يا اينكه ضمني باشد؛ يعني هم مي تواند بصورت مكتوب باشد و هم اين كه شامل ادراك كاركنان از مقررات نيز باشد، ولي نوع مكتوب آن مورد تأكيد سازمان است مشاغل ساده و تكراري و يكنواخت بالقوه پذيراي درجة بالايي از رسميت هستند؛ در مقابل مشاغلي كه به مهارت هاي چندگانه نياز دارند رسميت كمي دارند. وكلاي دادگستري مهندسين كاركنان اجتماعي و كتابداران از آن جمله اند. رسميت از سطحي به سطح ديگر نيز متفاوت است كاركنان سطوح بالا كه با كارهاي غير برنامه ريزي شده سروكار دارند داراي رسميت كمي هستند؛ در مقابل كاركنان در سطح پايين و در قسمت توليد داراي رسميت زيادي هستند (رابينز، 1987، ص 67_64). ج تمركز تمركز (7) به درجة خشكي در تصميم گيري و ارزيابي فعاليت ها بصورت متمركز (فردريكسن 1986، ص 282) و به درجة متمركز بودن تمصميات در يك نقطه از سازمان اشاره دارد (رابينز، 1987، ص 73). تمركز به توزيع اختيار در سازمان برمي گردد و تعيين مي كند كه چه كسي حق تصميم گيري دارد (فراي و اسلوكام 1984، ص 225). اختيار يك حق ذاتي در سِمَت هاي مديريتي است كه بر مبناي آن دستورهايي صادر مي كنند و انتظار دارند كه از دستور صادره اطاعت شود (رابينز، 1987، ص 73). تمركز با تفويض اختيار رابطه معكوس دارد. اگر تفويض اختيار بيش تري صورت گيرد، حالت مقابل تمركز، يعني عدم تمركز رخ مي دهد. در

اين صورت نقطة تصميم گيري در سطوح پايين سازمان است تعيين كننده هاي ساختار نگرش اقتصايي كه يك تفكر غالب در تئوري سازمان است بر اين نكته تأكيد دارد كه اعتبار، اثربخشي كارآيي و بهره وري ساختار سازماني به عوامل اقتضايي _ راهبرد، فناوري محيط و طرح سازماني بستگي دارد. بايد توجه داشت كه آنچه امروز يك عامل مهم اقتضايي براي سازمان تلقي مي شود، در آينده ممكن است با عامل ديگري جايگزين شود و يك ساختار سازماني اثربخش و كارا بايد بتواند بين سازگاري داخلي (رسميت تمركز، پيچيدگي و سازگاري خارجي (اندازه فناوري راهبرد، محيط سازمان تعادل برقرار كند. توجه به عوامل اقتضايي در محيط متلاطم امروزي امري حياتي است و در مواردي بقاي سازمان را رقم مي زند. از اين رو ساختار بايد با در نظر داشتن اين عوامل طراحي شود تا زمينة تحقق اهداف و راهبردهاي سازمان را فراهم كند (بليغ و ديگران 1996، ص 1650). الف راهبرد راهبرد (8) را مي توان فرآيند تعيين اهداف بنيادي بلندمدت اتخاذ شيوة كار و تخصيص منابع لازم براي تحقق اين اهداف تعريف كرد (رابينز، 1987، ص 86). راهبرد به معناي اعمالي است كه سازمان براي پاسخ يا پيش بيني تغييرات محيط خارجي طراحي مي كند (هارويتس و نويل 1996، ص 483). نخستين بار در مفروضات اقتصاد كلاسيك بود كه پذيرش اهداف و راهبرد به عنوان عوامل تعيين كنندة ساختار سازماني مطرح گرديد. به اعتقاد «پيتر دراكر»، ساختار وسيله اي است براي حصول اهداف بلندمدت و كوتاه مدت سازمان از اين رو هر نوع بحث و بررسي دربارة ساختار بايد با اهداف و راهبرد آغاز گردد (رابينز، 1987، ص 86) . از مهمترين تحقيقاتي كه در رابطه

با تأثير راهبرد بر ساختار صورت گرفته مي توان به تحقيقات «چندلر» (9) در اوايل دهة 1960 و تحقيقات «مايلز و اسنو» (10) اشاره كرد (رابينز، 1987، ص 88). ب اندازة سازمان اندازه يكي از عوامل اثرگذار بر روي ساختار سازمان و فرآيندهاي آن است در مورد رابطة بين اندازه با ساختار، نظرات متفاوتي ارائه شده عده اي آن را از علل ساختار و بعضي نتيجة ساختار مي دانند. ولي مسلم است كه اندازه يكي از عوامل اثرگذار بر ساختار در كنار ساير عوامل مي باشد (آرنولد، فلدمن 1986، ص 361). يكي از مباحث بسيار جدي دربارة اهميت اندازة سازمان به عنوان عامل تعيين كننده در ساختار سازماني را «پيتر بلاو» (11) مطرح كرده است وي براساس تحقيقاتش دربارة مؤسسات دولتي دانشگاه ها و فروشگاه ها دريافت كه اندازة سازمان مهم ترين عامل مؤثر بر ساختار سازمان ها است (رابينز، 1987، ص 106). از كساني كه به تعيين كننده بودن اندازة سازمان ايراد مي گيرند مي توان به «كريس آرجريس (12) ، «مي هيو» (13) ، «آلدريش (14) و «هال (15) اشاره نمود (رابينز، 1987، ص 108 و 110). ج فناوري فناوري به اطلاعات تجهيزات فنون و فرآيندهاي لازم براي تبديل نهاده ها به ستاده ها اطلاق مي شود (رابينز، 1987، ص 125). مطالعات نشان مي دهند كه فناوري بر روي كاركنان سازمان وظايف طراحي سيستم هاي كنترل هزينه ها و دستمزدها، تفكيك مديريت از مالكيت حيطة نظارت مديران و ساختار سازمان بطور كلي تأثير دارد (سينق 1986، ص 800). مطالعات متعددي دربارة تأثير فناوري بر ساختار صورت گرفته كه مي توان به تحقيقات «وودوارد» (16) در اواسط دهة 1960،«چارلز پرو» (17) و «تامسون (18) اشاره كرد. د) محيط محيط به معناي عوامل خارج از

سازمان است كه اثربخشي عمليات روزمره و رشد بلندمدت سازمان را تحت تأثير قرار مي دهند و سازمان كنترل كمي روي آن ها دارد يا اين كه اصلاً آن عوامل قابل كنترل بوسيله سازمان نيستند (آرنولد و فلدمن 1986، ص 284). دربارة تأثيرات محيط بر روي ساختار، مطالعاتي صورت گرفته كه مي توان به تحقيقات «برنز و استاكر» (19) ، «امري و تريست (20) و «لارنس و لورش (21) اشاره نمود. ه قدرت _ كنترل تاكنون به راهبرد، اندازه فناوري و محيط به عنوان عوامل تعيين كنندة مستقل ساختار سازماني اشاره شد؛ اما مسلم است كه هيچيك از اين متغيرهاي اقتضايي به طور كامل تعيين كنندة ساختار نيستند و هر كدام از آن ها در تشريح بخشي از ساختار، نقش دارند. در بهترين شرايط اين عوامل چهارگانه فقط پنجاه تا شصت درصد تغييرپذيري در ساختار را تشريح مي كنند. ديدگاه قدرت _ كنترل (22) مطرح مي كند كه قدرت و كنترل مي تواند آنچه را كه مبهم مانده به نحوي شايسته تبيين و تشريح نمايد. براساس اين ديدگاه در هر زمان ساختار يك سازمان تا حد زيادي نتيجة اقدامات صاحبان قدرت آن سازمان در انتخاب ساختاري است كه مي خواهند به مدد آن كنترل خود را حداكثر سازند (رابينز، 1987). انواع ساختار سازماني در يك طبقه بندي كلي سازمان ها را به دو نوع سازمان هاي با ساختار مكانيكي و سازمان هاي با ساختار ارگانيكي تقسيم مي كنند. ساختار مكانيكي ساختار مكانيكي (23) با ويژگي هايي نظير پيچيدگي و رسميت زياد و تمركزگرايي شناخته مي شود. چنين ساختارهايي با وظايف يكنواخت مناسبت دارند و بر رفتارهاي برنامه ريزي شده متكي اند و در واكنش به رويدادهاي پيش بيني نشده نسبتاً كند عمل مي كنند (رابينز، 1987،

ص 154). در ساختار مكانيكي تصميمات در مورد تمامي ساخت سازماني و امور فني آن بدون كسب تكليف از رهبران يا صاحبان قدرت اتخاذ مي شود و حوزة قدرت و اختيارات هر واحد سازمان معين است همچنين براي اطمينان از انجام منظم و مداوم وظايف و مسووليت ها، مقررات و آيين نامه هايي تدوين مي شود. تصميمات ممكن است در سطوح بالاتر سازماني اتخاذ شوند. اشخاصي كه به تصدي شغلي گمارده مي شوند بايد آموزش هاي شغلي را ديده و تخصص لازم را داشته باشند. فعاليت رسمي سازمان بيش ترين اهميت را دارد و مديريت از مقررات و خط مشي ها، رويه ها و آيين نامه هاي حاكم بر سازمان تبعيت مي كند. طرح هاي سازماني مكانيكي و بوروكراتيك از جمله طرح هايي هستند كه براي شرايط قابل پيش بيني مناسب اند و تا زماني كه وقايع و امور مختلف آشنا و تكراري باشند، اين گونه ساخت هاي سازماني هم بسيار مناسب اند (هيك و گولت 1987، ص 338). ساختار ارگانيكي ساختار ارگانيكي (24) نسبتاً منعطف و انطباق پذير است و بجاي ارتباطات عمودي بر ارتباطات موازي تأكيد دارد و نفوذ در آن به جاي اين كه بر مبناي اختيارات ناشي از پست سازماني باشد، براساس مهارت و دانش صورت مي گيرد. مسئوليت ها به جاي اين كه صرفاً براساس شرح شغل باشد، بصورتي انعطاف پذير تعريف شده و تأكيد به جاي اين كه بر صدور دستور باشد، بر مبادلة اطلاعات است (رابينز، 1987، ص 154). ويژگي هاي اساسي ساختار سازماني «ارگانيكي عبارت اند از: وجود اختيارات غيرمتمركز، وجود قوانين و مقررات كم تر، غيررسمي بودن تعاريف مشاغل تأكيد بيش تر بر انعطاف تطبيق با محيط شبكة ارتباطات شخصي و غيررسمي و همچنين توجه بيش تر به خود كنترلي به جاي اعمال كنترل از

طريق سلسله مراتب (چاندان 1987، ص 120). به اعتقاد «برنز و استاكر» (25) مؤثرترين ساختار، ساختاري است كه خود را با الزامات محيط انطباق دهد؛ يعني ساختار مكانيكي در يك محيط با ثبات و مطمئن قابل استفاده است و ساختار ارگانيكي در يك محيط متلاطم و داراي تغيير زياد به كار مي رود (رابينز، 1987، ص 154). در يك تقسيم بندي ديگر «هنري مينتزبرگ ساختار سازماني را بر مبناي بخش هاي اصلي سازمان طبقه بندي كرده كه عبارت اند از ساختار ساده بوروكراسي ماشيني بوروكراسي حرفه اي ساختار بخشي ادهوكراسي ساختارهاي ايدئولوژيكي و ساختار سياسي (منيتزبرگ 1999). ساختار سازماني كتابخانه هاي دانشگاهي كتابخانة سازماني به مثابه يك سازمان بوروكراتيك همه سازمان ها شبيه به هم اند و در عين حال كه شبيه هستند، متفاوت نيز مي باشند. شبيه به اين خاطر كه انسان ها به خاطر هدف مشتركي در آنجا كار مي كنند و براي رسيدن به هدف مشتركشان تلاش و كوشش مي كنند و از اين جهت متفاوت هستند كه نه اهداف و نه انسان ها، هيچكدام مشابه هم نيستند. هر سازماني شخصيت و ويژگي هاي مربوط به خودش را دارد. حال سؤالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه آيا كتابخانه نيز نوعي سازمان است و آيا مي شود كتابخانه را يك سازمان تلقي نمود و آيا خصوصياتي را كه سازمان ها دارند كتابخانه ها نيز دارا مي باشند؟ در پاسخ به اين سؤالات بايد گفت كه اكثر ويژگي هاي سازماني و مشخصاتي كه سازمان ها دارند در كتابخانه ها نيز موجودند. اين ها اساساً سازمان هاي سلسله مراتبي هستند و بر مبناي اصول سلسله مراتب سازمان ها اداره مي شوند؛ كارها به صورت تخصصي شده تقسيم و واگذار مي شوند و واحدهايي را شبيه سازمان هاي ديگر بوجود مي آورند.

كاركنان ستادي در كنار كاركنان صفي وجود دارند، هماهنگي هدفمند است و داراي مكانيزم هاي هماهنگي خاص خود مي باشند (مارتين 1996، ص 11) و در زمرة سازمان هاي خدماتي قرار دارند. كتابخانه هاي دانشگاهي داراي خصوصياتي هستند كه به آن ها ساختار خاصي مي دهد. كتابخانه هاي دانشگاهي با مقرراتي محدود مي شوند و از نظر فنون كتابداري قواعدي وجود دارند كه بايد رعايت گردند. به عنوان مثال در مورد فهرستنويسي و رده بندي اصولي هستند كه دقيقاً بايد رعايت شوند و اين قواعد حتي ممكن است در كليه كتابخانه هاي دانشگاهي رعايت گردند. علاوه بر اين روش هايي كه كتابخانه براي ارائة خدمات از آن ها استفاده مي كند تابع اصولي است كه از قبل مشخص شده و براساس زمان سنجي و كارسنجي دقيق تدوين شده اند. كتابخانه هاي دانشگاهي با توجه به مراجعه كننده نحوة استفاده و مدت استفاده از خدمات قوانين و مقرراتي را براي عملكرد بهتر و استفادة بهينه از منابع وضع مي كنند كه در صورت اجراي درست آن ها، هماهنگي تضمين مي گردد. كتابخانة دانشگاهي داراي قلمرو خاصي است و به گروه خاصي خدمات مي دهد. از سوي ديگر در اين نوع كتابخانه سلسله مراتب خاصي نيز مشاهده مي شود: گروهي از افراد يافت مي شوند كه در سطح بالاي سازمان قرار دارند، افرادي در ردة مياني در تصميم گيري ها مشاركت مي كنند و تعدادي از كاركنان كتابخانه نيز در سطوح پايين سلسله مراتب به انجام كارهايشان مشغول ند. همچنين تقسيم كار در بين كاركنان كتابخانه صورت مي گيرد و هر فرد مسئول انجام كار خاصي مي باشد كه مي توان به بخش هاي فهرستنويسي رده بندي نمايه سازي امانت مرجع و... اشاره نمود. براي ارائة خدمات مطلوب تر، به مهارت ها و تخصص هاي گوناگوني نياز است كه از عهدة هر كسي

بر نمي آيد و براي انجام مؤثر و كارآمد آن آموزش و ديدن دوره هايي لازم مي باشد و بدين منظور بايد براي اجراي موفقيت آميز كار، در استخدام ها به صلاحيت و شايستگي لازم توجه كرد. با توجه به توضيحاتي كه دربارة ساختار كتابخانه هاي دانشگاهي ذكر گرديد به اين نتيجه مي رسيم كه ساختار كتابخانه هاي دانشگاهي معمولاً از ساختاري ديوان سالارانه تبعيت مي كند و گرايش به سمت ديوانسالاري دارد. ولي اين امر مانع از آن نمي شود كه ما در جستجوي ساختارهاي كارآمد ديگر براي كتابخانه هاي دانشگاهي باشيم انواع ساختار سازماني در طراحي ساختار سازماني براي كتابخانه هاي دانشگاهي دو سؤال اساسي مطرح مي شود: 1_ آيا كتابخانة دانشگاهي مي تواند با ساختار سازماني موجود به محيط متغير و نوظهور پاسخ مناسب بدهد؟ 2_ اگر جواب «نه باشد، مدل هاي ساختاري جديد كه بتوانند با تحولات محيطي برخورد مناسب كنند، كدام اند؟ تغييرات و تلاطم محيطي پيوسته به ما گوشزد مي كند كه ساختار سازماني بايد تغيير كند؛ ولي آيا مدل هاي جديد مؤثر خواهند بود؟ براي پاسخ به سؤالات فوق ابتدا انواع ساختاري را كه در كتابخانه هاي دانشگاهي معمول است مورد بررسي قرار مي دهيم ساختار سازماني حاصل دو فرايند است يكي فرايند تفكيك (تقسيم كار) كه سازمان براي پاسخگويي به وظايف مختلف به قسمت هاي مختلف تقسيم مي شود. دومين فرايند ادغام ناميده مي شود و هماهنگي بين بخشها را محقق مي سازد. با آن كه كل ساختار سازماني به تفكيك و ادغام وابسته است معمولاً تنها گروهبندي است كه در نمودار سازماني منعكس مي شود. با نگاهي به متون سازماني كتابخانه هاي دانشگاهي متوجه مي شويم كه همانند اكثر سازمان هاي بزرگ و پيچيده ساختار مسلط در كتابخانه هاي دانشگاهي ساختار سلسله مراتبي بر مبناي

وظيفه مي باشد. در ساختار سازماني بر مبناي وظيفه اداره كنندگان كتابخانه سبك هاي مديريتي را اعمال مي كنند تا بتوانند بر روي افراد كنترل و نظارت داشته باشند و به هدف هاي سازمان نايل شوند. بنابراين ساختار سلسله مراتبي كلاسيك در عصر فراصنعتي براي اداره كردن كتابخانه به كار برده مي شود (بريتون 1988، ص 190). ساختار وظيفه اي بر مبناي تقسيم كتابخانه به بخش هاي مختلف از جمله فراهم آوري فهرستنويسي نمايه سازي موضوعي و رده بندي و آماده سازي فيزيكي كتاب ها و بخش امانات مي باشد (شونبرگ 1989، ص 51). دومين نوع ساختار استفاده شده در كتابخانه ها، ساختار بخشي است كه به موجب آن بخش ها وظايف مشابهي در ارتباط با توليدات مختلف يا نواحي جغرافيايي مختلف انجام مي دهند (شونبرگ 1989، ص 49). سومين نوع ساختار، ساختار ماتريسي است كه به طور نظام مند، يك ساختار وظيفه اي با يك ساختار غيروظيفه اي تركيب مي شود. در حال حاضر اين نوع از ساختار سازماني زياد در كتابخانه ها ديده نمي شود. هر چند برخي از كتابخانه ها در آن اصلاحاتي بوجود آورده اند و بعضاً در كل كتابخانه يا در بخش خاصي از كتابخانه از آن استفاده مي كنند. چهارمين نوع ساختار، ساختار پيوندي (26) است كه اصول ساختارهاي متفاوت را با هم تركيب مي كند. در دنياي واقع و در سازمان هايي كه در اطراف خود مشاهده مي كنيم در اغلب موارد تركيبي از انواع ساختارهاي پيش گفته به كار مي رود و هر سازماني در هر رده و هر شاخه اي از نمودار خود، با توجه به شرايط و نيازهايي كه وجود داشته ساختار خاصي به كار مي برد. مهم درك اين نكته است كه ساختار سازماني يك قانون طبيعي و مقدس نيست بلكه ابزاري است كه براي انجام

بهتر كارها پذيرفته يا تغيير شكل داده مي شود. بنيادهاي گروهبندي شركت هاي صنعتي و بازرگاني معمولاً داراي شش شيوة گروهبندي هستند: بر مبناي تعداد، وظيفه ناحية جغرافيايي محصول ارباب رجوع و فرايند. كتابخانه ها داراي شيوه هاي ديگر گروهبندي نيز هستند: بر مبناي موضوع و شكل مواد. هم كتابخانه ها و هم سازمان هاي ديگر، اين شيوه ها را با تركيبات مختلف در ايجاد ساختار پيوندي به كار مي گيرند. گروهبندي بر مبناي تعداد كتابخانه ها تنها در بعضي موقعيت هاي خاص مثلاً در حركت از يك موقعيت به موقعيت ديگر از اين شيوه استفاده مي كنند. جايگاه افراد نيز بايد مطابق با اين شيوة حركت طراحي شود. اين گروهبندي معمولاً ساختار سازماني موقتي براي كتابخانه است (استوارت و موران 1998، ص 105). گروهبندي بر مبناي وظيفه يكي از قديمي ترين روش هاي گروهبندي گروهبندي بر مبناي وظيفه است كه در آن سازمان بر مبناي قسمت ها يا بخش ها، تفكيك و تلفيق مي شود. هر ناحيه يا قسمت وظيفه اي كارهاي خود را در چارچوب آن وظيفه انجام مي دهد؛ مثل سازماني كه كارهاي توليدي بازاريابي فروش و خريد را به صورت وظيفه اي از هم تفكيك كرده است در كتابخانه هاي دانشگاهي مي توان اين نوع سازماندهي را به كار برد و معمولاً بطور گسترده اي از اين شيوه استفاده مي شود. با استفاده از اين رويكرد، كتابخانه به بخش هاي فراهم آوري رده بندي فهرستنويسي امانت مرجع و نگهداري (27) تفكيك مي شود. علاوه بر اين بخش ها كه صفي هستند، بخش هاي ستادي مثل بخش اداري مالي پرسنلي و همچنين بخش هاي فرعي مانند بخش مقاله و پايان نامه و اتاق هاي مطالعه وجود دارند كه در سازماندهي بر مبناي وظيفه هر كدام از اين بخش ها كار خود را به طور مستقل

انجام مي دهند. آنچه كه در اين نوع سازماندهي مشكل ايجاد مي كند هماهنگي اين بخش ها است چرا كه اين نوع سازماندهي باعث ايجاد تفكر بخشي مي شود و بخش ها را از اهداف اصلي سازماني باز مي دارد و هدف بخش مهم تر از هدف كلي سازمان مي شود. براي اين كه بتوان اين بخش ها را راحت تر با هم تلفيق و هماهنگ نمود، مي توان يك سطح بر ساختار سازماني افزود (كومار، 1994، ص 64). گروهبندي بر مبناي ناحية جغرافيايي كتابخانه هاي دانشگاهي كه داراي شاخه هاي مختلفي مانند كتابخانة علوم هنر يا كتابخانة آموزشي هستند از اين گروهبندي استفاده مي كنند. مزيت عمدة استفاده از اين نوع سازماندهي براي كتابخانه ها اين است كه بخش ها مي توانند ارتباط بسته اي با استفاده كنندگان برقرار كنند و نيازهاي آن ها را بهتر تشخيص دهند و خدمات بهتري ارائه كنند. اين نوع گروهبندي همچنين فرصت پرورش مديران را، بخاطر اين كه هر واحد بطور مستقل و مجزا كار مي كند و داراي استقلال كافي است فراهم مي كند. بزرگ ترين عيب گروه بندي بر مبناي ناحية جغرافيايي افزايش مشكلات هماهنگي و ارتباطات در داخل سازمان مي باشد. يكي از سؤال هاي بدون جواب در مورد ساختار سازماني كتابخانه شدت تمركز جغرافيايي است كه كتابخانه بايد داشته باشد. اساساً اداره كنندگان كتابخانه خواهان تمركز شديد بخاطر كنترل شديد و مزيت بودجه اي همراه آن مي باشند، از طرف ديگر استفاده كنندگان بخاطر سهولت و راحتي خودشان ترجيح مي دهند كه مجموعه نامتمركز باشد (استوارت و موران 1998، ص 104). گروهبندي بر مبناي ارباب رجوع از اواخر قرن 18 ميلادي كه بخش مخصوص بچه ها يكي از بخش هاي كتابخانه هاي عمومي شد، استفاده از اين نوع گروهبندي در كتابخانه ها رايج شد (استوارت و موران 1998، ص

105). در اين رويكرد، سازماندهي بر مبناي اشخاصي است كه خدمات مي گيرند؛ مثل كودكان نوجوانان افراد نابينايان معلولين رواني و ... . اين امر مستلزم اين است كه براي هر يك از اين گروه ها، بخشي تشكيل شود. در دانشگاه ممكن است بخشي براي محققين بخشي براي منابع كمياب و بخشي براي دانشجويان تحصيلات تكميلي تشكيل شود. گروهبندي بر مبناي موضوع يكي از انواع سازماندهي هايي كه مي تواند مبناي طراحي ساختار و سازماندهي در كتابخانه باشد، روش موضوعي است كه معمولاً در كتابخانه هاي دانشگاهي مورد استفاده قرار مي گيرد. هر يك از بخش هاي موضوعي مثل كتابخانه هاي اختصاصي به استفاده كنندگان خدمات مي دهند. در اين گروهبندي رشته هاي علمي به چند حوزه مثل هنر، پزشكي علوم پايه مهندسي و علوم انساني تقسيم مي شوند. البته ممكن است بر حسب وسعت كتابخانة دانشگاهي اين حوزه بيش تر يا كم تر باشد (كمار، 1994، ص 68). مزيت خاص اين شيوه اين است كه همة موادي كه درباره يك موضوع اند در كنار همديگر جمع مي شوند كه باعث سهولت استفاده مي شود و كتابداري هم كه با اين مواد كار مي كند، آموزش خاصي در مورد موضوع مي بيند. عيب اين گروهبندي افزايش هزينه هاي تكثير و استخدام پرسنل متخصص مي باشد. هر بخش بايد داراي كاركنان مخصوص به خود باشد، حتي اگر استفاده كنندگان كم باشند. يك كتابدار مرجع ممكن است وقتي كه مراجعه كنندگان كم هستند براي انجام كليه امور بخش مرجع در بخش مركزي كافي باشد، اما اگر كتابخانه داراي چهار بخش مرجع كه بر حسب موضوع فراهم آمده اند باشد، حتي اگر مراجعه كننده كم باشد، چهار كتابدار مرجع مورد نيازند. نكته اي كه وجود دارد اين است كه اگرچه بخش بندي موضوعي كار استفاده كنندگان

را در دستيابي به منابع آسان مي سازد، اما براي كساني كه مطالعات بين رشته اي دارند، كار خيلي مشكل تر مي شود، براي اين كه براي يافتن موضوع بايد به بخش هاي متفاوت مراجعه كنند (استوارت و موران 1998، ص 106). گروهبندي بر مبناي مواد سازماندهي يك كتابخانه ممكن است بر مبناي مواد يا شكل منابع باشد و براي مواد مختلف بخش هايي تشكيل شوند. مثلاً بخش كتاب ها، بخش مجله ها، بخش نقشه ها، بخش نشريات ادواري بخش فيلم و ... . هر بخش مسئول جذب يا فراهم آوري يا حتي كارهاي فهرستنويسي و رده بندي و ارائة خدمات مربوط به خود است اين نوع سازماندهي در دانشگاه هاي بزرگ كارآمدتر است (كمار، 1994، ص 66). گروهبندي بر مبناي مواد براي مشترياني مفيد است كه يك نوع مواد را جستجو مي كنند، نظير مواد سمعي و بصري اما مسلم است كه هيچ يك از اين الگوها نمي توانند در همه شرايط مناسب باشند و بايد بر حسب اهداف كتابخانه طرح ساختار، عوامل مالي و عوامل تعيين كنندة ديگر، يكي از آن ها برگزيده شود. همچنين ذكر اين نكته ضروري است كه هيچ ساختار سازماني هميشگي نيست و بايد براي تطابق با موقعيت هاي جديد تغيير كند. تغيير الگوها در سازمان كتابخانه ساختار ماتريسي اگرچه سازمان سلسله مراتبي با روابط رسمي سياست ها و رويه هايش ساختار سازماني مسلط در كتابخانه هاي دانشگاهي امروزي است مشكلات و بحران هاي اين الگوي سازماني بوروكراتيك در دهه هاي گذشته نمايان شده است «گريس آرجريس (28) نظريه پرداز سازمان و مديريت پنجاه سال قبل بيان كرده است كه اكثر سازمان هايي كه به روابط سلسله مراتبي متكي هستند، منجر به بي تفاوتي و بي علاقگي از خودبيگانگي و پايين آمدن سطح اميال و

آرزوهاي كاركنانشان مي شوند. «ادوارد» (29) در سال 1975 به دوگانگي وظايف كتابدارها كه از يك طرف به عنوان مديران كتابخانه و از طرف ديگر به عنوان كتابدار انجام وظيفه مي كنند، اشاره كرد. از طرف ديگر تغييرات زيادي در الگوهاي كتابخانه بوسيلة «جان ايستر» (30) پيش بيني شده است او بيان كرد كه تغييرات باعث خواهد شد تا اداره كنندگان كتابخانه ها با سه نيروي به هم وابسته در تعامل باشند: 1) مسئوليت حرفه اي و نقش كتابداران در داخل كتابخانه و دانشگاه تغيير مي يابد. 2) فناوري رايانه اي در كتابخانه ها امكان تغيير بنيادي در نحوة سازماندهي و انجام كار به وسيله كاركنان را بوجود مي آورد. 3) فشار بر روي كنترل هزينة كتابخانه منجر به اين مي شود كه مديران كتابخانه شيوه هاي كارآتري براي سازماندهي كار و كاركنان جستجو كنند (بريتون 1988، ص 2_191) به دلايل فوق ساختار كتابخانه ها وارد دوره اي از تغيير شده اند. در راستاي اين تغيير، يكي از ساختارهايي كه مطرح شده و در بعضي كتابخانه ها مورد استفاده قرار مي گيرد ساختار ماتريسي است در ساختار ماتريسي سازمان بخش بندي بر مبناي وظيفه را با مديريت پروژه تركيب مي كند. بخش بندي وظيفه اي موجوديت سلسله مراتب عمودي سنتي را حفظ مي كند؛ اما مديريت پروژه دربرگيرندة بخش بندي افقي است از اين رو ماتريسي ناميده مي شود. در طول اجراي پروژه اعضاي گروه بايد هم به مدير پروژه و هم به سرپرست دائمي شان گزارش دهند (استوارت و موران 1998، ص 137). ساختار ماتريسي ضرورتاً ساختار معمولي و مشترك براي كتابخانه هاي دانشگاهي نيست چرا كه از آن به عنوان ساختار پيچيده اي كه كنترل را مشكل مي سازد ياد است با اين حال ساختار ماتريسي مي تواند به عنوان جايگزيني براي

ساختارهاي سلسله مراتبي سنتي بر مبناي وظيفه در كتابخانه هاي دانشگاهي مطرح شود (بريتون 1988، ص 188). يكي از كتابخانه هايي كه ساختار ماتريسي را تجربه كرده دانشگاه ايالتي سانفرانسيسكو است اين كتابخانه در جستجوي اين بود كه اثربخشي اش را بخصوص در بخش هاي مرجع و مجموعه افزايش دهد. بعد از توجه به محيط كتابخانه تصميم به اتخاذ ساختار ماتريسي گرفت هماهنگ كننده هاي برنامه هاي چهار بخش آموزش استفاده كننده خدمات رايانه اي پيوسته (31) ، مرجع و توسعة مجموعه انتخاب شدند. كتابدارهايي كه در بخش هاي خدماتي كار مي كردند مسئول گزارش كار به مشاوران مدير براي خدمات عمومي از يك طرف و به هماهنگ كنندة برنامه ها از طرف ديگر شدند. ساختار سازماني اين دانشگاه در نمودار 1 آمده است (استوارت و موران 1998، ص 137). نمونة ديگر ساختار ماتريسي ساختار كتابخانة ايالتي كاليفرنيا (32) ، است كه يك روند انتقالي را از ساختار بخشي مبتني بر وظيفه به سوي ساختار گروهي بين وظيفه اي _ كه نوعي ساختار ماتريسي است _ طي كرده است سيستم سازماني جديد كتابخانة ايالتي كاليفرنيا كه يك پيكربندي از ابعاد افقي و عمودي سازمان ماتريسي مي باشد. بعد افقي آن شامل گروه هاي علمي كتابخانه است كه هر سال بوسيله رئيس كتابخانه انتخاب مي شوند و بعد عمودي وظايف اصلي كتابخانه مي باشد كه كتابدارها با انجام آن ها به صورت تخصصي و حرفه اي به كتابخانه در رسيدن به اهدافش كمك مي كنند. رئيس كتابخانه براي هر كدام از وظيفه ها، يك هماهنگ كننده منصوب مي كند. آنچه كه در ساختار ماتريسي نمايان است حذف مديران مياني مي باشد كه ساختارهاي «خود مديريتي مانند شبكه ها، سيستم هاي بين رشته اي و گروه هاي كوچك جايگزين آن ها شده اند (بريتون 1988، ص 195). كار

سازمان هاي ماتريسي بطور خود كار نيست بلكه ابزار اصلي براي ساختن ماتريس تعامل مي باشد و افراد بايد بطور پيوسته با يكديگر در تعامل باشند. تعامل مبادلة جريان هاي اطلاعاتي مي باشد. براي موفقيت در سازمان ماتريسي علاوه بر تعاملات ميان افراد كتابخانه دانشكده سطوح تعاملي ديگري نيز براي برآورده ساختن مأموريت كتابخانه ضروري است و آن تعامل بين گروه هاي مختلف دانشكده و كاركنان كتابخانه مي باشد. همچنين تعامل بين كتابخانة دانشكده و مشتريان كتابخانه حياتي است (بريتون 1988، ص 7_196). اگر خصوصيات ساختار سازماني در يك كتابخانة دانشگاهي اين باشد كه حداقل داراي دو محور باشد و استقلال و آزادي براي كتابداران فراهم كند و قابليت انعطاف و مبادلات بين بخشي وجود داشته باشد، آن ساختار سازماني ماتريسي است (بريتون 1988، ص 203). به سوي ساختار خدماتي بعضي افراد اعتقاد دارند كه ساختار سازماني چيز بااهميتي نيست اما اعتقاد وسيع تر اين است كه هر چند ساختار مهم است اما يك ساختار ايده آل واحد براي همة سازمان ها وجود ندارد. كتابخانه ها جزو گروه مشخصي از سازمان ها هستند كه با هم متفاوت اند و داراي اهداف متفاوت و گروه هاي استفاده كنندة متفاوتي هستند. بنابراين ساختار كتابخانه يك ابزار سازماني است كه بايد شكل بگيرد و به عنوان چهارچوبي منعطف براي رسيدن به اهداف خاص هر كتابخانه عمل نمايد. ساختار وظيفه اي در گذشته مناسب بوده و در شرايط امروزي هم ممكن است تحت شرايط خاصي ساختار سازماني مناسبي براي كار كتابخانه باشد، در هر صورت فناوري و خودكار شدن كارها، منطق سنتي ساختار وظيفه اي را بسيار ضعيف كرده است همچنان كه وظايف داخلي خودكار مي شوند، بخش هاي داخلي مي توانند خدمات مستقيم را ارائه نمايند. در

چنين موقعيتي ايجاد ساختار جديد خدماتي براي كتابخانه ضروري است ساختار خدماتي به معناي نوع خاصي از ساختار سازماني نيست بلكه ساختاري است كه بكلي خدمتگرا مي باشد. بر حسب موقعيت و شرايط كتابخانه چنين ساختاري ممكن است ساختار بر مبناي موضوع ساختار بر مبناي گروه هاي استفاده كننده ساختار بر مبناي مجموعه يا حتي ساختار وظيفه اي باشد؛ اما بايد داراي يكي از شرايط زير باشد: يا همة بخش ها داراي وظايف داخلي و خارجي باشند يا اين كه مرز بين بخش هاي فرايندي داخلي و بخش هاي خدماتي خارجي برداشته شود تا همة كاركنان بتوانند خدمت مستقيم ارائه دهند. در هر صورت ساختار خدماتي اجازة ايجاد يك نيروي كار موقت يا دائمي را مي دهد كه براي حل مشكل داخلي يا ايجاد و عرضة خدمات خاص به جامعة استفاده كنندگان يا گروه خاصي از استفاده كنندگان در مرزهاي بين بخشي كار مي كنند. مثلاً اگر يك كتابدار يا گروهي از كتابداران بطور موقتي با يك گروه محقق يا پروژه خاصي در دانشگاه همكاري كنند و بعنوان بخش اطلاعاتي در چهارچوب پروژه عمل نمايند، خيلي مفيد خواهد بود. نهايتاً مطلب مهمي كه در مورد ساختارهاي خدماتي وجود دارد اين است كه اين ساختار مكرراً همة كاركنان را درگير وظيفة خدمت مستقيم به استفاده كنندگان مي كند (شونبرگ 1989، ص 2_61). نتيجه گيري عصر ما، عصر سازمان هاي بزرگ و پيچيده است و محيطي كه با آن مواجه هستيم از تغيير و تحولات فراواني برخوردار است به همين دليل دوراني كه مديران ساختاري براي سازمان طراحي مي كردند و اين ساختار، مدت ها پاسخگوي نيازها بود سپري شده و مديران امروز بايد دائماً درصدد اصلاح و بهبود سازمان و طراحي مجدد آن

باشند. كتابخانه هاي دانشگاهي نيز مانند ساير مؤسسات گرايش به ساختار سازماني جديدي دارند و تدريجاً از سلسله مراتب سنتي به سوي ساختار ارگانيكي حركت مي كنند تا بتوانند نيازهاي محيط متغير خود را برآورده سازند. آن ها به شيوه هاي متعدد اين فرآيند را طي مي كنند و ساختارهاي متعددي را به خود مي گيرند. صرف نظر از نوع ساختار انتخاب شده اين ساختار بايد انعطاف پذيري و تغيير را تسهيل كند. عصر ساختارهاي سازماني غيرقابل انعطاف و سنتي تمام شده و سازمان بايد آماده باشد كه خود را براي برآورده ساختن نيازها و شرايط متغير، تغيير دهد. در نهايت ذكر اين نكته ضروري است كه ارائة يك ساختار خاص به يك سازمان معقول به نظر نمي رسد؛ چرا كه در دنياي واقع سازمان ها با مسايلي مواجه مي شوند كه در عمل پيكربندي به يك شيوة خاص را ناممكن مي سازد. تلاش ما بايد اين باشد كه تا مي توانيم خود را به ساختارهاي كارآمد در محيط هاي مختلف نزديك تر كنيم پي نوشت ها

1. Peter Drucker 2. Luther Gulik L.Urwick 3. Horizontal differentiation 4. Vertical differentiation 5. Spatial differentiation 6. Formalization 7. Centeralization 8. Strategy 9. Alfred Chandler 10. Miles Snow 11. Peter Blau 12. C.Argyris 13. May hew 14. Aldrich 15. Hall 16. Joan Woodward 17. Charles Perrow 18. James Tompson 19. Burns Stalker 20. Emery Trist 21. Lawrence Lorch 22. Power-Control 23. Mechanisitc Structure 24. Organic Structure 25. Burns and stalker 26. Hybrid 27. Maintenance 28. Line 29. Chris Argyris 30. Ralph M.Edward 31. Johne R.Easter 32. On line

منابع

1. Arnold, Hugh J. and Daniel C. Feldman. (1986). Organization Behavior. New York:

McGrow-Hill. 2. Baligh, Helmy H. and others. (1992). "Organizational consultant: Creating a vseable theory for organization Design". Management Science. Vol. 42. No.12. 3. Barney, Jay B. And Rickly W. Griffin. (1992). The Management of organization: Houghton Mifflin company. 4. Britton, Helen H. (1988). "Interactions: a library faculty Matrix organization and public policy and Administration program". Refrence librarian, Vo. 20. 5. Chandon, J.S. (1987). Management theory practice: New Delhi: vikas publishing House. PVT. LTD. 6. Daft, Richard L. (1991). Organization theory and Design: west publishing company, Third Edition. 7. Dubrin, Andrew (1990). Essential of Management: Second Edition. New York: McGraw- Hill Publishing company. 8. Fredrickson, James w. (1996). "The Strategic Decision process and organizational structure." Academy of Management Review. vol. 11, No.2. 9. Fry, louis w. And John w. Slocum. (1984). "Technology, structure and work group effectiveness" Academy of management journal. Vol. 27, No.2. 10. Gelfand, M.A. (1971). University libraries for developing countries: unesco. 11. Henry, Carol. (1996). Measuring Quality: IFLA publication 76. 12. Hodge, B.J. and William p. Anthony. (1991). Organization Theory. Forth edition: Allyn and Bacon Inc. 13. Horwitz, Frank M. And Mark A.Nevills. (1996). "Organization Design for service excellence". Human Resource Manegement, vol. 35, No.4. 14. Jordan, Peter. (1998). The Academic library and its users: Gawer. 15. Kast, Fremont E. and James E. Rosenzwieig. (1985). Organization and Management, Forth Edition. New York: McGraw-Hill. 16. Koontz, Harold, and Heniz weihrich. (1990). Essantial of management. Fifth Edition: McGraw-Hill Publishing company. 17. Kumar, Krishan. (1991). Library organization: vik As publishing House PVTLTD. 18. Kumar, Krishan.

(1994). Library administration and Management: vik As publishing House PVTLTD. 19. Lussier, Robert N., (1997). Managemen: Concepts, Aplication, Skil Derelopment. Ohio: SOU TH-WESTERN College publishing. 20. Martin, Lowell A., (1996). Organizational structure of library: The Scarecrow Press. Inc. 21. Mintzberg, Henry. (1979). The structuring of organization. Englewood cliff, NJ: prentice-Hall. 22. Mintzberg, Henry, James Brian Quinn, and Sumantra Ghoshal. (1999). The strategy process: printice-Hall. 23. Robbins, stephen p. (1987). organization Theory New York: printice-Hall. 24. Schonberg, Michael von cotta. (1986). "Automation and Academic library structure" libri. International library Review. Vol.39, No.1. 25. Singh, Jitendra v. (1986). "Thechnology, size and organization structure. Academy of management journal . Vol. 26, No.4. 26. Strueart Robert D. and Barbara B. Moran. (1998). Library and Information center management: LIBRARIES UNLIMITED, INC. 27. Williams, Edwin E. (1989). "The Harvard university library: A century of change in Administration Structure" Library Quarterly. Vol.53, No.3. 28. Willmott, Hugh. (1981). "The structuring of organizational structure", Administration scince Quarterly. Vol.26, No.3. 29. Young, Heart sill. (1983). The ALA Glossary of library and information science: chicogo, Amrican library Association. http://www4.irandoc.ac.ir/ETELA-ART/15/15-3-4-7.htm

فصلنامه اطلاع رساني. دوره 15، شماره3و4

طرح ملي مديريت اسناد الكترونيك در مالزي

دكتر كيانوش كياني- محمد شجاعي

در دهۀ اخير دولت مالزي همانند بسياري از كشورهاي جهان، ضرورت استقرار (نظام جامع اسنادي) را با توجه به تحولات جديد فناورانه، مورد توجه قرار داده است و در چارچوب برنامه اي گسترده، فعاليت براي شناسايي نيازمندي ها و همچنين چگونگي طراحي و اجراي برنامه «نظام جامع اسنادي» را آغاز كرده است. ابتدا در سال 1994 آرشيو ملي مالزي به منظور آشنا ساختن كاركنان خود با اسناد الكترونيك و موضوع

فناوري اطلاعات (it) برنامه هاي آموزشي ويژه اي را به مرحلۀ اجرا گذاشت. در قالب اين برنامه كاركنان آرشيو توانستند قابليتهاي لازم براي كار با اسناد الكترونيك و همچنين تطبيق آن با شرايط موجود را به دست آورند. در سال 1997 به منظور توسعه مفاهيم جديد و آشنا نمودن افراد دست اندركار فراتر از حوزه آرشيو ملي كنفرانس ملي براي آرشيويستها و ادارات دولتي در كوالالامپور برگزار شد. هدف اين كنفرانس آگاهي يافتن از ميزان اطلاعات موجود در خصوص مديريت اسناد الكترونيك در كشور، به منظور استفاده از آن در برنامه ريزيهاي آينده بود. در جريان اين كنفرانس كه با حضور كارشناسان مختلف از سرتاسر كشور برگزار شد. دانش و آگاهي موجود در مورد مديريت اسناد الكترونيك ارزيابي شد و نيازها به دقت مورد توجه قرار گرفت و كمبودها نيزمشخص شد. اين كنفرانس در واقع، زمينه و آماده سازي براي برگزاري يك كنفرانس جامع تر و بين المللي بود كه در سال 1998 تحت عنوان «انتقال به اسناد الكترونيك بعنوان منابع راهبردي» در مالزي برگزار شد. اين كنفرانس به صورت مشترك توسط «بنياد بين المللي مديريت اسناد» (IRT) و آرشيو ملي و نيز سازمان نيروي انساني مالزي برگزار شد. اين دو كنفرانس زمينۀ كارشناسي در جهت طراحي و اجراي سيستم مديريت جامع اسناد در كشور فراهم آورد. در اين مرحله لازم بود تا به منظور آشنا ساختن جامعه با تحول در حال شكل گيري و جلب حمايت و همكاري عمومي، معرفي مناسبي از موضوعات مربوطه با هدف آموزش همگاني انجام شود در نتيجه فيلمي مستند تحت عنوان «حق دستيابي به سند: حاكميت الكترونيك و دسترسي به اسناد دولتي در مالزي» به صورت مشترك با بنياد

بين المللي مديريت اسناد تهيه شد. اين فيلم در ميان دانشگاهها، مؤسسات آموزشي و ادارات توزيع شد. اين فيلم در عين حال كه افراد را به حقوق مهم خود در ارتباط با بخش دولتي (اسناد و دريافت اطلاعات) آشنا مي ساخت، در همان حال ارتباط بهتري نيز ميان دولت و مردم از جهت اهميت دادن و توجه داشتن به اين موضوع مهم، يعني اسناد و اسناد الكترونيك ايجاد مي كرد. به عبارت ديگر، دولت مالزي ابتدا در ميان كارشناسان و دست اندركاران ذيربط موضوع را مطرح نمود، سپس آن را در سطح جامعه و براي آگاهي عمومي نيز عنوان كرد. به دنبال آن براي طراحي مسير حركت براي دستيابي به يك فضاي جامع اسنادي الكترونيكي، از سال 2000 دولت گفتگو و مذاكره با دانشگاههاي داخل و متخصصين مربوطه را آغاز كرد و در كنار آن نيز كميتۀ ملي براي حفظ و نگهداري اسناد الكترونيك در آرشيو ملي تشكيل شد. همچنين ايجاد مركزي تحت عنوان «اسناد الكترونيك» پيشنهاد شد و در سال 2001 آرشيو ملي مالزي اقدامات لازم به منظور ايجاد بخش «مديريت تكنولوژي اطلاعات و اسناد الكترونيك» را آغاز كرد.نهايتاً در سال 2003 پروژه E-SPARK با هدف برقراري نظام آرشيوي اسناد الكترونيك براي دولت مالزي آغاز شد.E-SPARK (در زبان ملايو، زبان مردم مالزي _ اندونزي و برونئوي و دارالسلام) مخفف «پروژه مديريت آرشيو و اسناد دولتي مالزي» است. E-SPARK يك پروژه ملي مالزيايي مديريت اسناد است. اين پروژه هم به منظور مديريت اسناد الكترونيكي و هم به جهت ايجاد برنامه اي آموزشي در دانشگاهها طراحي شده است. هدف اين پروژه، تبديل كردن سازمان اسناد ملي مالزي، به عنوان محور

اصلي مديريت اسناد در كشور است. از ديگر اهداف آن حصول اطمينان از تحقق اين موضوع بوده است كه دسترسي به اسناد الكترونيك (e-record) كه توسط بخش دولتي توليد مي شود در هر زمان امكان پذير باشد.اجراي پروژه E-SPARK بر اساس اصول پايه و اوليه سند عبارت است از: «سند دليل وقوع يك تعامل مشخص است».در يك سند كاغذي اينكه متن (نگارش بر روي كاغذ) وسيله يا حامل (كاغذ) ساختار (چگونگي ترتيب نگارش بر روي كاغذ) و مفاد (ارتباط ميان بندها _ موضوع و رابطۀ كاري كه در آن اين تعامل صورت گرفته است) همگي به صورت فيزيكي به هم مربوط هستند، بخودي خود از نظر انسان دليل تلقي مي شوند.در مورد اسناد الكترونيك عناصري كه لازم است كنار هم قرار گيرند، تا يك «سند» الكترونيك معني دار ايجاد شود (متن _ مفاد و ساختار) همان فضاي فيزيكي را اشغال نمي كنند. به علاوه آنها بدون يك واسطه نرم افزاري يا سخت افزاري از نظر چشم انسان دليل محسوب نمي شوند.دست آوردهاي E-SPARKاز زمان شروع طرح E-SPARK تاكنون سه دست آورد حاصل شده است كه عبارتند از:1. استانداردها _ سياستها و رويه هاي آرشيو اسناد الكترونيك.2. نيازمنديها و مشخصات سيستم آرشيو اسناد الكترونيك.3. دستورالعملهاي آموزشي و تحصيلي.دستاورد 1استانداردها، سياستها، رويه ها و دستورالعملهاي آرشيو اسناد الكترونيك بخشهاي دولتي را كمك مي كند تا اسناد را از همان مرحله ايجاد، حفظ كرده و آن را تا مرحلۀ انتقال به آرشيو براي محافظت و نگهداري دائمي مراقبت كند.دستاورد 2مشخصات سيستم آرشيو اسناد الكترونيك به آرشيو ملي مالزي كمك مي كند تا آرشيوهاي دولتي را در همان محل ايجاد سند يا در سطح آرشيو ملي، اداره و مديريت كند.دستاورد 3دستورالعملهاي آموزشي و

تحصيلي در آينده مي تواند يك استاندارد مرجع براي آرشيو ملي _ مؤسسات آموزشي دولتي و دانشگاهها باشد تا براساس آن برنامه هاي آموزشي و رئوس درسهاي خود را در زمينۀ مديريت اسناد الكترونيك طراحي كرده و توسعه دهند.چشم انداز و اهداف پروژه E-SPARKچشم انداز: اينكه سازمان اسناد ملي مالزي بتواند بعنوان متولي اصلي امر اسناد در حفظ و نگهداري اسناد الكترونيك دولتي در مالزي جايگاه خود را بدست آورد.اهداف پروژه:تحول و شكل گيريمؤسسۀ استراتژي آرشيو اسناد الكترونيك دولتي مالزي در سه زمينۀ زير بوده است:_ مديريت اسناد الكترونيك_ آرشيو و حفظ اسناد الكترونيك_ دسترسي آرشيوي به اسناد الكترونيكجهت گيري استراتژي مديريت اسناد الكترونيك سازمان اسناد ملي مالزيهدف اين استراتژي انتقال از مديريت فعلي اسناد به مديريت اسناد الكترونيك بوده است كه بر پايۀ سه محور زير تعيين شده:1. نقش سازمان اسناد ملي مالزي به عنوان محور فعاليتها، در زمينۀ ارائه توصيه ها و تخصصهاي لازم در زمينۀ مديريت اسناد دولتي.2. ارزيابي وضعيت فعلي_ فراهم آوردن ظرفيت حفظ و نگهداري اسناد الكترونيك_ تعيين اولويت هاي مديريت اسناد3. توصيه هاي بين الملليايجاد مديريت جامع اسنادي و آرشيوي در كشور .به اين ترتيب بر پايه موارد فوق سازمان اسناد ملي مالزي ويژگيها و اهداف مشخصي را نيز براي خود تعريف كرد كه در چارچوب پروژه ملي مديريت اسناد قابل دستيابي با اجراي اين طرح آرشيو ملي مالزي معتقد بود:1. آرشيو ملي مالزي در زمينۀ مديريت اسناد و آرشيو در كشور نقش پيشرو خواهد داشت.2. آرشيو ملي مالزي خدمات باارزش افزوده به ارباب رجوع خود ارائه خواهد كرد.3. آرشيو ملي مالزي تواناييهاي خود را در زمينۀ مديريت اسناد به منظور اجراي مسئوليت هايش ارتقاء مي دهد.4. آرشيو ملي مالزي

ارتباطات گسترده اي با ديگر سازمانهاي اسنادي به منظور تسريع پيشرفت و توسعه مديريت اسناد در مالزي خواهد داشت.5. استراتژي آرشيو اسناد الكترونيك به صورت يك سيستم جامع اسنادي مورد توجه قرار خواهد گرفت.مراحل اجراي پروژه:با توجه به چشم انداز در نظر گرفته شده براي پروژه و هدف اصلي كه براي آن طراحي شد. مراحل اجرايي كار پروژه به شرح زير آغاز شد:1. مرحله مقدماتي: در اين مرحله ابتدا چشم انداز پروژه توسط مسئولين به تأييد رسيد و پس از آن اهداف پروژه به مرحلۀ تأييد رسيد. به دنبال آن مسئوليتها و وظايف هريك از بخشهاي مربوطه و دست اندركاران در چارچوب پروژه مشخص شد كه درنتيجه آن گزارشي توصيفي در مورد پروژه تهيه شد كه در آن:_ اهداف پروژه_ جهت گيري پروژه_ مراحل مختلف كارمطرح شده و همچنين برنامۀ كاري و مراحل مختلف آن تعيين گرديد.2. مرحله آماده سازي:در اين مرحله ارزيابي هاي صورت گرفته در مورد مراحل مختلف كار نهايي شد و براساس آن يك پرسشنامه در مورد كل پروژه آماده شد. پرسشنامه تهيه شده براي 280 سازمان و مؤسسه آرشيوي ارسال شد كه 41٪ آنها به پرسشنامه پاسخ دادند. در همان حال 30 مؤسسه نيز مستقيماً مصاحبه شدند. همزمان ارزيابي برنامۀ كاري نيز به مرحلۀ پاياني خود رسيد. حاصل اين مرحله تهيۀ پرسشنامه اي در مورد چگونگي آرشيو اسناد الكترونيك بود. همچنين پروژه تهيه شده توسط بنياد بين المللي مديريت اسناد در اين زمينه نيز مورد بررسي قرار گرفت. براي اين مرحله يك سمينار آشناسازي نيز در نظر گرفته شده بود. هدف اين سمينار ايجاد آگاهي بيشتر در ميان دست اندركاران مربوطه و مراكز آرشيوي در مورد مديريت اسناد الكترونيك بود.3. فاز

ارزيابي :اين مرحله به منظور ارزيابي اطلاعات موجود در داخل و خارج و ميزان آشنايي كارشناسان با موضوع پروژه انجام گرفت و در چارچوب آن ارزيابي در داخل كشور و از مراكز مختلف _ دانشگاهها و مؤسسات مربوطه انجام شد و ارزيابي ديگري نيز در سطح بين المللي صورت گرفت و به دنبال آن نيز يك گردهم آيي براي كارشناسان و متخصصان مربوطه ترتيب داده شد. نتايج بدست آمده از اين مرحله عبارت بودند از:_ گزارش تحليلي ارزيابي بين المللي و فاصله هاي موجود ميان داخل و خارج._ چهار مؤسسه آرشيوي بين المللي مورد پژوهش و بررسي قرار گرفتند._ گزارش آماده سازي آرشيو اسناد الكترونيك دولت مالزي._ گزارش ارزيابي آرشيو اسناد الكترونيك._ گزارش اجلاس كارشناسان.4. مرحله استاندارد _ سياستها و مراحل كار :اين مرحله كه براي تعيين استانداردها مديريت اسناد الكترونيك، روشها، دستورالعملها و مراحل كار طراحي شده بود، توانست استانداردها مربوطه و سياستهاي آرشيوي و مراحل كار را تعيين كند. درواقع اين مرحله اي مقدماتي براي مرحلۀ بعدي بود. همچنين در اين مرحله جهت گيري استراتژي، تهيه يك مدل آرشيوي، مراحل مديريت اسناد الكترونيك، برنامۀ اجرايي، و مدل سازي نيز تهيه شد.5. مرحله مشخصات و ويژگيهاي سيستم آرشيو اسناد الكترونيك:تعيين مشخصات سيستم آرشيو اسناد الكترونيك و تهيه مشخصات سيستم «درخواست براي اطلاعات» يا درواقع دستيابي به سوابق و اطلاعات، اهداف موردنظر در اين مرحله بود كه در نتيجه آن مشخصات و ويژگيهاي سيستم آرشيو اسناد الكترونيك تعيين شد و چگونگي دستيابي و بازيافت اطلاعات در سيستم نيز مشخص شد.6. مرحله تهيه دستورالعملهاي آموزشي :هدف اين مرحله تهيه دستورالعمل آموزشي و راهنما براي اسناد الكترونيك بود كه در چارچوب آن دستورالعمل جامعي براي آموزش

مديران اسنادي آماده شد كه مي توانست در مراكز مختلف بعنوان يك راهنما و مرجع مورد استفاده قرار گيرد.7. مرحله گزارش نهايي :تهيۀ گزارش نهايي از مراحل مختلف كار و دست آوردهاي پروژه بود. درواقع براساس اين گزارش كار پروژه مديريت اسناد الكترونيك مالزي آغاز شد. همچنين در پايان تهيه گزارش سمينار نهايي نيز براي مديران اسنادي مراكز مختلف دولتي با مديريت آرشيو ملي مالزي برگزار شد كه در آن مراحل كار مجدداً مورد بررسي قرار گرفت.نتايج بدست آمده:_ استانداردها _ سياستها و رويه ها و دستورالعملهاي آرشيو اسناد الكترونيك به ادارات دولتي در جهت حفظ اسناد در مرحله ايجاد آنها كمك مي كند و آنها را تا هنگامي كه جهت حفظ دائمي به آرشيو متصل مي شدند، نگهداري مي كند._ نيازمنديها و مشخصات سيستم آرشيو اسناد الكترونيك آرشيو ملي مالزي را در جهت مديريت و سازماندهي آرشيوهاي دولتي در ادارات و سازمان آرشيو ملي از جهت تكنيكي و حقوقي كمك مي كند._ آموزش و تعليم دستورالعملها مي تواند بعنوان يك منبع و مرجع براي آرشيو ملي و همچنين برنامۀ آموزشي دولتي مؤسسات و دانشگاهها براي ارتقاء برنامۀ مناسب آموزشي در زمينۀ مديريت اسناد الكترونيك قرار گيرد._ مديريت اسناد الكترونيك مي بايست زمينه و بستري مناسب براي همگان در جهت حفظ منافع نسل آينده را فراهم آورد.ديري نخواهد پائيد كه اسناد الكترونيك بخش مهمي از «حافظۀ دولت» خواهد بود و مبين و نشانگر و معيار حاكميت شفاف به شمار خواهد آمد.اميدواريم، اينك كه عمليات ساختماني گنجينه اسناد ملي ايران به پايان رسيده است و سخت افزارهاي مناسب هم تهيه گرديده است، بزودي شاهد اجراي برنامه هاي مناسب از جمله مديريت اسناد الكترونيك در كشورمان

باشيم. به اميد آن روز.

http://www.cgie.org.ir/showbuilderB.asp?id=179p=2

نمايه سازي وورداسميت در شبكه كتابشناختي

نوشته: فاطمه معتمدي

نظام نمايه سازي "وورداسميت" در شبكهء كتابشناختي (او.سي.ال.سي): چكيده: رشد سريع اطلاعات الكترونيكي در عصر حاضر، زمينه ساز ايجاد انواع متعدد شبكه هاي كتابشناختي گرديده است. دستيابي به اطلاعات الكترونيكي مستلزم استفاده از روش موثر در نمايه سازي و تشخيص كليدواژه هاي مهم بيانگر محتواي يك مدرك است. در همين راستا، (او.سي.ال.سي)1 كه بزرگترين شبكه كتابشناختي جهان محسوب مي شود به منظور فراهم آوردن تسهيلات لازم براي دستيابي سريع وموثر به اطلاعات، اقدام به ساخت سيستم نمايه سازي خود تحت عنوان "وورد اسميت" نموده است. مبناي كار اين سيستم، تشخيص خودكار مفاهيم، كلمات و عبارات كليدي در متن ماشين خوان، براساس »پردازش زبان طبيعي« است. به اين ترتيب شبكه (او.سي.ال.سي) با استفاده از تئوري هاي زبانشناسي محاسباتي و معنائي-كه مورد تأكيد پردازش زبان طبيعي است-و نيز با بكارگيري تئوري هاي اطلاع رساني و مدل هاي آماري، سعي در ساخت نمايه اي داشته است كه علاوه بر همخواني با حجم عظيم داده هاي اين شبكه، از كارآئي و توانائي كافي و لازم در بازيابي سريع و موثر اطلاعات از محيط شبكه نيز برخوردار باشد.كليدواژه ها: شبكه كتابشناختي (او.سي.ال.سي)، نمايه سازي (دبليو.اس)، نمايه سازي خودكار، پردازش زبان طبيعيمقدمهنمايه مهمترين ابزار در نظامهاي بازيابي اطلاعات و كليد اساسي براي دستيابي به اطلاعات مندرج در منابع اطلاعاتي است. ارزش هر نمايه در گرو تهيه بهترين نقاط دستيابي و تأمين رضايت استفاده كنندگان در بازيابي اطلاعات است.سالهاست كه كتابداران مسائل مربوط به ذخيره و بازيابي اطلاعات را مدنظر قرار داده و براي كنترل موثر مواد سنتي، ابزاري را توسعه داده اند. توجه به روند تكاملي فرآيند نمايه سازي مبيّن اين نكته است كه افزايش حجم انتشارات و تغيير در شكل ارائه خدمات اطلاع رساني، نظام هاي نمايه سازي

را نيز دستخوش تحولات قابل توجهي نموده است. ابداع انواع نمايه هاي پيش همارا، پس همارا، نمايه هاي خودكار و استفاده از انواع زبان هاي طبيعي، آزاد و ساخت يافته يا كنترل شده همه تلاش هايي بوده اند در جهت بهبود و تكميل فرآيند نمايه سازي در انجام رسالت خاص خود.ايجاد شبكه هاي متعدد كتابشناختي و نيز رشد سريع آن ها، فرصت هاي متعدد و چالش هاي بي سابقه اي را فراروي حرفه كتابداري و اطلاع رساني براي دستيابي به حجم عظيمي از اطلاعات گذارده است. چنين شرايطي نياز به مجتمع و يكپارچه سازي منابع موجود در محيط وب و اينترنت همراه با انواع مواد سنتي كتابخانه اي، ضرورت بررسي مجدد ابزارهاي موجود در بازيابي اطلاعات و كنترل كتابشناختي را ايجاب مي نمايد.بزرگترين شبكهء كتابشناختي پيوستهء موجود، شبكه (او.سي.ال.سي) مي باشد (هسي-يي، 1996) كه در سال 1967 ايجاد شده است و حاوي بيش از 31 ميليون ركورد در فرمت هاي مختلف است. اين شبكه يك سازمان تحقيقاتي غيرانتفاعي واقع در اوهايو مي باشد كه با ارائه خدمات كتابخانه اي امكان دستيابي 41 هزار كتابخانهء مختلف را به اطلاعات فراهم مي آورد. هدف كلي (او.سي.ال.سي) افزايش دسترس پذيري منابع كتابخانه اي از طريق اشتراك در منابع و كاهش نرخ رشد هزينه هاي كتابخانه اي است. شبكه (او.سي.ال.سي) در راستاي تحقق بخشيدن به اين هدف اقدام به تهيه پروژه هائي نموده است كه يكي از مهمترين اين پروژه ها، پروژه نمايه سازي دبليو.اس مي باشد.هدف نمايه سازي دبليو.اس اصلاح و بهبود دستيابي به اطلاعات الكترونيكي با استفاده از روشهاي موءثر براي تشخيص كليدواژه هاي مربوط به محتواي يك مدرك مي باشد. تشخيص كلمات و عبارات بايد به گونه اي باشد كه به بهترين نحوي مبيّن موضوع مدرك باشند و در نتيجه نمايه هاي مفيد و كارآمدي براي مدارك موجود در وب ايجاد

گردد. به همين منظور مبناي اين نمايه سازي، تشخيص خودكار مفاهيم در متن ماشين خوان براساس پردازش زبان طبيعي، مدل هاي آماري، زبانشناسي محاسباتي و تئوري رده بندي مي باشد.مقالهء حاضر ضمن معرفي شبكهء كتابشناختي (او.سي.ال.سي) و اشاره به خدمات، پايگاه هاي اطلاعاتي و پروژه هاي اين شبكه، بطور اجمالي به مرور نظام هاي نمايه سازي و زبان هاي بازيابي اطلاعات مي پردازد و سپس طراحي و ساختار نظام نمايه سازي دبليو.اس را تشريح مي نمايد.پايگاه كتابشناختي (او.سي.ال.سي)انواع پايگاه هاي كتابشناختي با هدف تسهيل و تسريع در ارائه خدمات كتابشناختي و كمك به پيشرفت دانش ايجاد شده اند و از بدو پيدايش خود تاكنون با ارائه سرويس ها و خدمات متعدد، افراد و كتابخانه هاي مختلف را در تحقق اهداف خود ياري بخشيده اند. اين پايگاه ها دامنه وسيعي از خدمات را ارائه مي دهند از جمله خدمات تهيه مواد، فهرست نويسي و خدمات مرجع. بسياري از كتابخانه ها به دليل فشارهاي اقتصادي، رشد روزافزون حجم انتشارات و در نتيجه لزوم وجود شبكه اي براي اشتراك منابع و تعاون بين كتابخانه ها و همچنين لزوم تغيير فاز از مالكيت به سمت دستيابي به اطلاعات، بر استفاده از اين شبكه ها تأكيد دارند. بطور كلي از طريق اين پايگاه ها مي توان به سه پرسش اساسي پاسخ داد: 1) سئوالات كتابشناختي يعني امكان بدست آوردن اطلاعات كامل دربارهء يك كتاب، مجله يا انواع خاص ديگر مواد كتابخانه اي. سيستم هاي شبكه اي معمولاً داده هاي فهرست نويسي كاملي بر روي صفحه (سي.آر.تي) پايانه مي آورند. 2) سئوالات تحقيقي (تعيين صحت و سقم چيزي) مربوط به تشخيص هجي صحيح نام يك نويسنده، نام ناشر، تاريخ و غيره. 3) سئوال در مورد تعيين محل مدرك. از طريق اين قبيل سيستم ها مي توان فهميد كه كدام كتابخانه ها مواد اطلاعاتي مورد نياز را دارند.سيستم هاي

كتابشناختي مثل (آر.ال.آي.ان)، (او.سي.ال.سي) و غيره شبكه هائي غيرانتفاعي و بين المللي هستند كه با روش هاي متنوعي اداره مي شوند و به شكلهاي بسيار متفاوت اقدام به ارائه خدمات مي نمايند. عملكردهاي خاص اين شبكه ها عبارتند از: تعيين محل سريع كتاب، مقاله و غيره؛ فراهم آوري و تهيه مواد از طريق مستقيم يا غيرمستقيم؛ كنترل گردش و دستيابي فهرست راه دور و فهرست نويسي مشترك. هر سيستم شامل مدخل هاي فهرستگان ملي مثلاً ركوردهاي مارك است. اين ركوردها شامل همه فرمت ها از جمله كتاب، نشريهء ادواري و نسخ دستي مي باشند.بزرگترين شبكهء كتابشناختي موجود، شبكهء (او.سي.ال.سي) مي باشد (هسي يي، 1996) كه به منظور دستيابي بيشتر به اطلاعات جهاني بوجود آمده است. موءسسات و كتابخانه هاي دانشگاهي و تحقيقاتي (هر كدام با توجه به نوع نياز خود) در سطح وسيعي از اين شبكه استفاده مي كنند. اين شبكه، يك سازمان تحقيقاتي غيرانتفاعي است كه به ارائه خدمات كتابخانه اي مي پردازد و در اوهايو واقع شده است.تاريخچه، اهداف و عضويت در (او.سي.ال.سي)در سال 1967، مسئولين دانشكده ها و دانشگاه ها در اوهايو، يك سيستم كامپيوتري به نام »مركز كتابخانه اي كالج اوهايو«2 را ايجاد نمودند كه در آن كتابخانه هاي موءسسات آكادميك اوهايو مي توانستند در منابع مشترك شوند و هزينه ها را كاهش دهند. اولين دفاتر (او.سي.ال.سي) در كتابخانهء اصلي دانشگاه ايالتي اوهايو مستقر گرديدند و اولين دفتر كامپيوتري آن در مركز تحقيقاتي "او.سي.يو"3 جاي گرفت. فردريك كليگور، اولين مسئول (او.سي.ال.سي) بود. در سال 1991 ساختمان مديريت OCLC توسعه يافت. اين شبكه داراي پنج مركز مديريت در كلمبو، اوهايو و كتابخانه اصلي دانشگاه ايالتي اوهايو مي باشد و محل كنوني آن در فرانتس رود 6565 در دوبلين است. اداره (او.سي.ال.سي) با اعضاي آن است. ساختار

مديريتي آن متشكل از اعضاي عمومي، شوراي اعضا و هيأت امناء است. (او.سي.ال.سي) از يك سيستم كامپيوتري منطقه اي براي 45 كالج اوهايو شروع شد و در نهايت به يك شبكهء بين المللي تبديل گرديد. در سال 1977 اعضاي (او.سي.ال.سي) از اوهايو، با عضويت كتابخانه هاي خارج از اوهايو موافقت كردند و به اين ترتيب، (او.سي.ال.سي) به او.سي.ال.سي.اينك تغيير نام داد و امروزه انواع مختلف كتابخانه ها از سراسر دنيا از خدمات (او.سي.ال.سي) استفاده مي نمايند. به دنبال آن شوراي استفاده كنندگان (او.سي.ال.سي) تشكيل گرديد (جردان، 1998). اين شورا متشكل از كتابداران و ساير شركائي است كه شايستگي و صلاحيت آن ها براي عضويت منوط به ميزان سهمي است كه در فهرستگان آنلاين (او.سي.ال.سي) دارند. با ايجاد اصلاحات در سخت افزار، امكانات بيشتري براي استفاده كنندگان بيشتري فراهم نمود. از سال 1973 كتابخانه هاي غيرآكادميك توانستند عضو (او.سي.ال.سي) شوند و نيز بر تعداد شبكه هاي خارج از ايالتي كه به (او.سي.ال.سي) پيوستند افزوده گشت.كتابخانه ها با عضويت در (او.سي.ال.سي) مي توانند به همهء اطلاعات جهاني و به تمامي خدمات و پايگاه هاي اطلاعاتي دسترسي يابند. اين عضويت، بزرگترين كنسرسيوم كتابخانه هاي جهاني را در بر مي گيرد و در بين ساير شبكه هاي كتابشناختي بيشترين تعداد اعضاء را دارد. تعداد اعضاي آن تا سال 1991 بيش از 7000 كتابخانه در سراسر دنيا بود كه اكثر آن ها از امريكا و كانادا بودند.در سراسر تاريخ (او.سي.ال.سي) ارتباطات راه دور، يك وسيلهء مهم براي تداوم اهداف كلي خود در زمينهء افزايش دستيابي به اطلاعات جهاني و كاهش هزينهء اطلاعات بوده است (جردان، 1998). اين شبكه همچنان براساس پروتكل استاندارد صنعتي (تي.سي.پي/آي.پي) طي سه سال آينده در جهت تبديل به يك شبكه كاملاً باز به پيش

مي رود. از طرف ديگر امكان دستيابي با كيفيت بالا را براي كتابخانه ها فراهم مي سازد.هدف كلي و اساسي (او.سي.ال.سي) كه بر مبناي افزايش سهولت دستيابي و استفاده از پيكره رو به رشد دانش و اطلاعات علمي، ادبي و آموزشي (گزارش ساليانه، 1995) قرار دارد، عبارت است از افزايش دسترس پذيري منابع كتابخانه اي و كاهش نرخ رشد هزينه هاي كتابخانه. در راستاي تحقق اين هدف، اهداف ذيل را دنبال مي كند:استقرار، نگهداري و پياده كردن يك شبكه كتابخانه اي كامپيوتري و افزايش استفاده از كتابخانه، بررسي و توجه به مسائل مربوط به كتابخانه ها و كتابداري، فراهم نمودن امكانات و محصولاتي كه به نفع استفاده كنندگان كتابخانه وكتابخانه ها باشد؛ از جمله افزايش قابليت دسترسي به منابع كتابخانه براي مراجعين به كتابخانه ها و كاهش هزينه هاي هر واحد كتابخانه.كارهائي كه (او.سي.ال.سي) انجام مي دهد شامل خدمات فهرست نويسي، جستجو، امانت بين كتابخانه اي و فهرستگان ادواريها مي باشد. بطور كلي مي توان گفت كه در سه زمينه خدمات مرجع و نشر الكترونيكي، توسعه فهرست نويسي، خدمات اشتراك منابع و توسعه بين المللي پيشرفت داشته است.شبكه و خدمات كتابشناختي (او.سي.ال.سي)شبكه و خدمات كامپيوتري آن با بيش از 41000 كتابخانه در 82 كشور و قلمرو ارتباط برقرار مي نمايد. (او.سي.ال.سي) از يك پايگاه كتابشناختي به نام "اپيك" نگهداي مي كند. در سال 1991 اين سيستم شامل 16 ميليون كتاب، يك ميليون سريال و 450000 رسانه سمعي بصري و همچنين 500000 گزارش بوده است. و تقريباً دو ميليون ركورد سالانه به آن اضافه مي شود (كاتز، 1974) بطوريكه هم اكنون اين پايگاه حاوي بيش از 31 ميليون ركورد در فرمت هاي مختلف كتاب، فيلم، گزارش يا تك نگاشت از كتابخانه هاي عضو مي باشد.(اپيك) مداخل متعددي از جمله دستيابي موضوعي و كليدواژه اي

و جستجوي بولين را فراهم مي كند. دستيابي موضوعي فقط از سال 1990 ميسر بود. نرم افزار اپيك علاوه بر ركوردهاي او.سي.ال.سي امكان جستجوي پايگاه هاي ديگر را از (اريك) و (ان.تي.آي.اس) فراهم مي سازد. سيستم اپيك هر ساله پايگاه هاي اطلاعاتي جديدي به پايگاه هاي خود مي افزايد. به اين ترتيب (او.سي.ال.سي) بزرگترين منبع اطلاعاتي جهاني است. نوارهاي مارك در قلب سيستم (او.سي.ال.سي) قرار دارد و نيز شامل فهرست نويسي اصلي مهم اعضا و موجودي همه كتابخانه هاي دولتي است.فهرستگان پيوسته (او.سي.ال.سي)، از نظر تعداد كتابخانه هاي عضو و از نظر عمق و وسعت پوشش، پايگاه كتابشناختي پيشگام در دنياست. تا قبل از سال 1970 اكثر فعاليت هاي (او.سي.ال.سي) مربوط به تحقق در مورد طرح و عملكرد سيستم كامپيوتري فهرست آنلاين بود اما پس از آن تعداد 440711 فهرست برگه آف لاين را نيز توليد كرد (پرومن شنكل، 2000). در سال 1971 سيستم فهرست آنلاين شروع به كار كرد و در سال مالي 1972، كتابخانه ها بيش از 330000 عنوان را فهرست كردند. در سال 1974 (او.ال.يو.سي) به يك ميليون ركورد، در 1975/76 به دو ميليون، سال بعد به سه ميليون و در دسامبر 1980 به هفت ميليون ركورد كتابشناختي رسيد (جردان، 1998). در 1994 اين پايگاه شامل بيش از 29 ميليون ركورد بود و نرخ افزايش ركورد آن در هفته 22000 ركورد مي باشد (كروك، 1995).در ژانويه 1999، (او.سي.ال.سي) يك پروژه فوري اوليه تحت عنوان (كرك) يا فهرست منابع پيوسته تعاوني را ارائه نمود. هدف اين پروژه كه مبتني بر (دي.سي) يا استاندارد هسته فراداده اي در دوبلين بود، توسعه يك فهرست منابع در محيط وب بود. در ژانويه سال 1999 مركز كامپيوتري كتابخانه اوهايو، پروژه "كورك" را آغاز

نمود تا يك پايگاه اطلاعاتي جامع براي منابع پيوسته از طريق تعاوني بين المللي با كتابخانه ها ايجاد كند.پايگاه هاي اطلاعاتي و سرويس هاي (او.سي.ال.سي)(او.سي.ال.سي) به منظور تامين نيازهاي انواع كتابخانه ها، طيف وسيعي از خدمات را ارائه مي دهد كه شامل ابزار فهرست نويسي، پايگاه هاي اطلاعاتي مرجع و خدمات جستجوي پيوسته، ابزار اشتراك منابع، خدمات حفاظت و رده بندي دهدهي ديوئي مي باشد. همچنين امكان ارتباط با فروشندگان متعدد پايگاه هاي اطلاعاتي را ميسر مي سازد.بطور كلي پايگاه هاي اطلاعاتي (او.سي.ال.سي) شامل WorldCat, ArticleFirst, Electronic Collection Online, NetFirst, PAIS International, PaperFirst, Proceedings First, OCLC Union Lists of Periodicals مي باشد. در اينجا به دو پايگاه ها يعني "وورلدكات" و فهرستگان پايگاه اطلاعاتي مجلات در (او.سي.ال.سي) يا بطور مختصر اشاره مي شود.در مركز خدمات (او.سي.ال.سي)، پايگاه اطلاعاتي "وورلدكات" قرار دارد كه بيشترين استفاده را در آموزش عالي دارد و سابقه دانش بشري را از 4000 سال گذشته تاكنون به 400 زبان دربرمي گيرد. "وورلدكات" بزرگترين پايگاه اطلاعاتي كتابشناختي در جهان است كه حاوي بيش از 46 ميليون ركورد فهرست نويسي از كتابخانه هاي سراسر جهان بوده و هر پانزده ثانيه يك ركورد جديد به آن اضافه مي گردد (پرومن شنكل، 2000). اين ركوردها شامل كتاب، نسخ دستي، نوارهاي ويدئويي و صوتي، نشريات ادواري، روزنامه ها، نقشه ها، و برنامه هاي كامپيوتري مي باشد. به علاوه محصولات ميكروفيلم و ميكروفيش را به شكل نوار يا فرمت كارتي فهرست مي كند. ورلدكات طرح هايي را براي توسعه مجموعه، فهرست نويسي، كنترل مستند، و خدمات گذشته نگر ارائه مي نمايد. مي توان از طريق سيستم هاي محلي به طرو مستقيم به ورلدكات دسترسي يافت.فهرستگان پايگاه اطلاعاتي مجلات در او.سي.ال.سي، يكي ديگر از پايگاه هاي اطلاعاتي اين شبكه است كه شامل ميليون ها (ال.دي.آر) مي باشد و به بيش از 750000 ركورد كتابشناختي مرتبط

شده است. هر (ال.دي.آر) مجموعه اطلاعاتي خاصي از نشريات ادواري را فراهم مي كند.سيستم فرعي كنترل نشريات ادواري در (او.سي.ال.سي) از سال 1975 مورد استفاده قرار گرفته است و هدف از طراحي آن، فراهم آوري امكان مشاركت موءسسات در كنترل آنلاين نشريات ادواري است. اين سيستم داراي چهار جزء است: كنترل، پيگيري، كنترل صحافي و فهرستگان، تا سال 1980 فقط جزء كنترل آن كار مي كرد اما كتابخانه ها مي توانستند از سيستم كنترل محدود ادواري ها نيز استفاده كنند. پردازش يك نشريهء ادواري جديد و يا تغيير يك عنوان، يكي از مشكل ترين كارهايي است كه سيستم فرعي كنترل ادواري ها در (او.سي.ال.سي) بايد انجام دهد. مبناي فرآيند كنترل خودكار سيستم فرعي كنترل ادواري ها در (او.سي.ال.سي)، كد بسامد يك ركورد داده اي محلي است. اما اين كدها هميشه روزآمد نمي شوند. حل مسائل مربوط به تغيير بسامد، منوط به استفاه از جزء پيگري كنترل ادواري هاست (رافتون، 1982).يكي از مهمترين سرويس هاي (او.سي.ال.سي)، سرويس امانت بين كتابخانه اي است كه در سال 1979 معرفي گرديد و از آن زمان با استفاده از اين سرويس بيش از 14 ميليون امانت بين 6700 كتابخانهء سراسر جهان انجام گرفت. يكي ديگر از اين سرويس ها، خدمات جستجوي اوليه مي باشد كه به عنوان يك ابزار مرجع در سال 1991 معرفي شد و اكنون در 19246 كتابخانه استفاده مي شود. وظيفه آن ارائه خدمات در زمينهء مجلات الكترونيكي به كتابخانه ها و تأمين نيازهاي استفاده كنندگان راه دور است. اين سرويس با ايجاد يك ذخيرهء اطلاعات و فراهم نمودن امكان اشتراك كتابخانه ها (بطور مستقيم از طريق ناشر) در مجموعه چاپي مجلات علمي، نقش خود را در توسعهء مجموعه ايفا مي نمايد. مقالات مجلات در (او.سي.ال.سي) بطور الكترونيك

ذخيره مي شود و كتابخانه ها مي توانند از طريق وب، با استفاده از يك مرورگر وب اشتراكي و از طريق رابط پشتيباني كننده از جستجو در مجلات، به آن ها دست يابند. از طريق خدمات جستجوي اوليه استفاده كنندگان مي توانند به 70 پايگاه اطلاعاتي مشهور و شناخته شده دسترسي پيدا كنند.در حال حاضر اين سرويس داراي صفحات جستجو و گرافيك هاي جديدي است كه انجام جستجوهاي اساسي و پيشرفته را براي استفاده كنندگان به مراتب راحتتر كرده است (هيزل، 1996).يكي ديگر از سرويس هاي (او.سي.ال.سي)، سرويس همكاري كتابخانه اي مركز خدمات غرب است (فورد، 2000). اين سرويس به منظور استفاده از قدرت جمعي 1700 كتابخانه عضو بر سه نوع خدمات متمركز است: فراهم آوري امكاناتي براي ايجاد پايگاه اطلاعاتي؛ حفاظت و رقمي كردن منابع؛ و ايجاد فرصت هاي آموزش. ايجاد پايگاه اطلاعاتي، تخفيف هاي قابل توجهي از لحاظ مشترك شدن در منابع الكترونيكي به همراه دارد. حفاظت و رقمي كردن نيز به اصلاح دستيابي به اطلاعات كمك مي كند و همچنين به اعضا در نگهداري مجموعه كمك مي نمايد. (او.سي.ال.سي) همچنين با كنسرسيوم هاي رسمي و غيررسمي كتابخانه ها، موزه ها و آرشيوها در تعيين روش هاي حفاظت مشاركت دارد. بخش حفاظت از منابع، اقدام به ارائه خدمات ميكروفيلمي و رقمي در غرب مي نمايد و نيز با شبكه هاي منطقه اي و ساير سازمان ها براي تهيه خدمات مشاوره اي و آموزشي مرتبط همكاري مي نمايد. بطور كلي مي توان گفت مهمترين فعاليت هاي اصلي مركز خدمات غرب، عبارتند از: برگزاري كارگاه هاي آموزشي و به نمايش گذاشتن محصولات و خدمات (او.سي.ال.سي)، توسعه فعاليت هاي مربوط به آموزش فهرست نويسي، توسعه برنامه هاي مديريت كتابخانه، خدمات مرجع، حفاظت و رقمي سازي (پرومن شنكل، 2000).(او.سي.ال.سي)، كتابخانه ها و اينترنتمحيط وب و اينترنت، مكانيزم ديگري براي تحول مدرك در

راستاي هدف عمومي (او.سي.ال.سي) يعني افزايش دستيابي به اطلاعات جهاني و كاهش هزينه هاي اطلاعاتي است در اختيار (او.سي.ال.سي) قرار مي دهد. شبكهء اينترنت روش هاي جديد و مهيّجي در زمينهء خدمات فني فراروي (او.سي.ال.سي) و كتابخانه هاي عضو قرار مي دهد. كتابخانه هاي عضو (او.سي.ال.سي) به سرعت در حال افزايش استفاده از خدمات وب و اينترنت مي باشند. در حال حاضر تقريباً 85% از كاربرد جستجوي اوليه و 18% از فهرست نويسي پريزم و اشتراك منابع بر روي اينترنت موجود است. (او.سي.ال.سي) از طريق http://www.oclc.org  در روي وب قابل دسترسي است. با افزايش تعداد كتابخانه ها، كنسرسيوم ها و شركت هايي كه به اينترنت وصل مي شوند، اين شبكه جهاني با محدوديت هاي فني روبرو مي شود (لايبريز، 2002). در همين زمينه مهندسين شبكه (او.سي.ال.سي) و فراهم آورندگان خدمات اينترنت جهت رفع مسائل ناشي از افزايش ترافيك اينترنت كه بر قابليت دسترسي و زمان پاسخگوئي تأثيرگذار است، با يكديگر همكاري مي نمايند.دسترسي به (او.سي.ال.سي)(او.سي.ال.سي) در ابتداي تشكيل خود، در سال 1971، يك امكان دستيابي ويژه به نام (multidrop dedicated) و در 1974، يك امكان دستيابي تلفني (dial-access) فراهم نمود. بيست سال بعد (multidrop) متداولترين روش دستيابي باقي ماند. در سال 1991، (او.سي.ال.سي) يك شبكه جديد x.25 را نصب كرد كه نه تنها سريع، قابل اعتماد و از نظر هزينه، سودمند بود بلكه مي توانست با نيازهاي فزاينده خدمات كتابشناختي (او.سي.ال.سي) سازگار باشد. در سال 1995، (او.سي.ال.سي) شروع به فراهم آوردن دستيابي اينترنتي براي خدمات فهرست نويسي و خدمات اشتراك منابع خود نمود (جردان، 1998). استفاده كننده مي تواند به طور خودكار به (او.سي.ال.سي) وصل شود و پايگاه هاي اطلاعاتي انتخابي خود را جستو نمايد. همچنين مي تواند به طور مستقيم و يا از طريق شبكه هاي

منطقه اي مثل دانشگاه ايالتي شبكه كتابخانه اي (او.سي.ال.سي) نيويورك يا "نلي نت" به (او.سي.ال.سي) دسترسي يابد. هزينه هاي ورودي در هر يك از اين سيستم ها متفاوت است. هزينه هاي (او.سي.ال.سي) شامل استنادهاي آنلاين و نيز تجهيزات، نگهداري و هزينه هاي ارتباط راه دور هستند (كاتز، 1974).(او.سي.ال.سي) بر روي ديسك هاي فشرده نيز قابل دسترسي مي باشد. مجموعه ديسك هاي فشرده (كت)CD450 حاوي زيرمجموعه هائي از ركوردهاي پايگاه اطلاعاتي اصلي مي باشد كه بطور فصلي روزآمد مي شوند. اين ديسك ها در پنج زمينهء موضوعي كشاورزي، آموزش، هنر، علوم انساني، علوم و تكنولوژي به فروش مي رسند. هر مجموعه، علاوه بر افزايش نمايه ها، دستيابي به ركوردهاي (او.سي.ال.سي) در اين زمينه هاي موضوعي را فراهم مي كنند. مثلاً بستهء نرم افزاري آموزشي شامل ركوردهاي (او.سي.ال.سي) در آموزش و نيز ديسك هاي جاري و گذشته نگر اريك مي باشد.پروژه هاي (او.سي.ال.سي)(او.سي.ال.سي) داراي پروژه هائي است كه عبارتند از: Kilory, Scorpion, Marc, Xml, ، (آر.دي.اف)،Dublin, Kilory, WordSmith به طور كلي اينترنت را مورد جستجو قرار مي دهد و با پايگاه هاي اطلاعاتي تمام متن و پايگاه هاي اطلاعاتي فراداده اي از منابع اينترنتي ارتباط برقرار مي كند. Iteract كه در سال 1993 شروع و در سال 1996 تكميل گرديد. عبارت است از يك سيستم بررسي تحقيقاتي (او.سي.ال.سي) از نظر ماهيت و اندازه منابع اينترنتي و تأثير بالقوهء آن ها بر عمليات كتابخانه اي Mantis به منظور سازماندهي و دستيابي به منابع الكترونيكي، استفاده و جامعيت سيستم هاي Kilory, Scorpion, Marc, Xml, ، (آر.دي.اف)،Dublin Core و WordSmith را مورد تحقيق و بررسي قرار مي دهد. اسكورپيون پروژه جديدي است كه به بررسي نمايه سازي و فهرست نويسي منابع الكترونيكي مي پردازد. با توجه به افزايش اطلاعات موجود در وب، و در نتيجه افزايش مدت زمان لازم براي يافتن اطلاعات مورد نياز و نيز

افزايش هزينهء دستيابي به آن، پروژه اسكورپيون در نظر دارد نمايه سازي و فهرست نويسي را با يكديگر تركيب كند و مخصوصاً ابزاري براي تشخيص خودكار موضوع براساس طرح هاي شناخته شدهء رده بندي ديوئي تهيه نمايد. در صورتي كه سرعنوان هاي موضوعي يا دامنه هاي مفهومي را بتوان بطور خودكار به مدارك الكترونيك تخصيص داد، مي توان در زمينهء ايجاد ابزار فيلتركننده اي براي جستجو اقدام نمود (شيفر، 1996). پروژهء وورداسميت، سيستم نمايه سازي او.سي.ال.سي است كه محور اصلي اين مقاله را تشكيل مي دهد.پروژهء "دبليو.اس" در پايگاه كتابشناختي (او.سي.ال.سي)يكي از اهداف كوتاه مدت پروژهء (او.سي.ال.سي)، توسعهء نرم افزاري است كه بتواند عبارات را بطور خودكار تشخيص داده و اين عبارات را هوشمندانه در مدارك تمام متن سازماندهي كند و به اين ترتيب نمايه هاي مفيدتري براي پايگاه هاي اطلاعاتي ايجاد گردد. به همين منظور با استفاده از روش هاي توسعه يافته در زبانشناسي محاسباتي و نيز استفاده از نرم افزار NetOwl امكان تشخيص و مقوله بندي اسامي خاص در متن غيرساختاري و نيز تهيهء ليست هاي مقوله بندي شده مناسب از اسامي اشخاص و اسامي جغرافيائي فراهم آمد (گودبي، 1998). چند خروجي نمايه در شكل 1 نشان داده شده است.

Have      havey     hawHavei       havice       hawingHavel       havill       hawedHaven       havilland       hawker

شكل1. نمايش قسمتي از يك نمايه تكواژه اي

مدخل نمايه، اسم كامل يك مفهوم مشخص را در متن تعيين مي كند مثلاً عباراتي كه در شكل هاي 2 و 3 آمده است.

Air pollutants       air powerAir pollution       air pressureAir pollution       air qualityشكل2. عبارات اسمي در يك پايگاه اطلاعاتي در محيط وبYevette       Abel TasmanHaskins       National ParkYevgeny       AbercornKafeInikov       Streetشكل 3. اسامي اشخاص و اسامي جغرافيائي در يك پايگاه اطلاعاتي در محيط وب

بطور كلي مجموعه اي از مداخل نمايه چكيده محتوائي يك پايگاه اطلاعاتي

را نشان مي دهد و سهولت دستيابي به انواع چكيده ها را فراهم مي سازد. به عنوان مثال متداولترين اسامي اشخاص در پايگاه اطلاعاتي مقالات خبري استخراج شده از وب در شكل 4 نشان داده شده است.

Bob Dole       L GoreGreg Noble       ennisGerge Washington       George Bushشكل4. اسامي افراد در پايگاه اطلاعاتي مقالات خبري

از طرف ديگر نمايه هاي عبارتي دربرگيرنده موضوعاتي مثل male breast cancer است كه هنور در سيستم هاي رده بندي اي مثل ديوئي جائي براي آن در نظر گرفته نشده است.با توجه به موارد بالا، اين نوع نمايه سازي براي پايگاه اطلاعاتي خيلي بزرگ تفاوت بسياري با نمايه سازي مدارك تمام متن يا غير ساخت يافته دارد. اين موضوع يكي از اهداف اساسي پروژهء دبليو.اس براي ثبت فنون پردازش زبان طبيعي به منظور قابل دسترس ساختن اطلاعات جهاني است (گودبي، 1998).در سال 1996 دفتر تحقيقات، يك برنامهء تحقيقاتي را تحت عنوان پروژه دبليو.اس پردازش زبان طبيعي آغاز كرد. هدف اولين مرحله اين پروژه، توسعهء روش هاي اساسي براي تشخيص اصطلاحات مربوط به موضوعات فرهنگي بود. نتايج را مي توان در نمايه ها، اصطلاحنامه ها و سيستم هاي رده بندي كه منجر به افزايش دستيابي به پايگاه هاي اطلاعاتي (او.سي.ال.سي) مي شوند گنجاند؛ چون تمركز بر روي تشخيص و تحليل اصطلاحات است. دبليو.اس داراي پروژهء ديگري به نام وورداسميت توسعه يافته است. اين پروژه با بكارگيري زبانشناسي محاسباتي، يك سري فيلترهاي آماري را تكميل كرده و به بررسي امكان سنجي استخراج مستقيم اصطلاحات موضوعي از متن خام مي پردازد. و به اين ترتيب با استفاده از فن مشابهي اصطلاحات تزاروسي را به طور خودكار توليد مي كند (خان، 2002). از جنبهء عملي تر، توسعه اي كه اخيراً در فناوري “LEXIS/NEXIS SmartIndexing” ايجاد شده، خصوصيات واژگان كنترل شده

را با الگوريتم نمايه سازي تركيب مي كند تا با مواردي مانند بسامد، وزن دهي، و تعيين محل مدرك در نمايه سازي مجموعه هاي خبري LEXIS/NEXIS ارتباط پيدا كند.قبل از ادامهء بحث پيرامون ساختار و مدل هاي نمايه سازي دبليو.اس لازم است دربارهء پردازش زبان طبيعي كه در اين نمايه مورد استفاده قرار گرفته است توضيحاتي ارائه گردد.پردازش زبان طبيعيپردازش زبان طبيعي يا (ان.ال.پي) در ارتباط با توسعهء برنامه هاي كامپيوتري است كه مي تواند زبان طبيعي را تجزيه و تحليل كرده و در زمينهء اطلاعات مندرج در متن يا گفتار، عملكرد مناسبي داشته باشد. (ان.ال.پي) تاريخ طولاني دارد و شروع آن همزمان با تلاشهائي بود كه در سال 1950 در زمينهء ترجمهء ماشيني انجام گرفت (گريش مان، 1984). بيش از سه دههء گذشته، اين نوع پردازش مجموعه اي از مدلهاي آماري، زبانشناسي و معنايي را مورد توجه قرار داده است (دزكوچ، 1986). يكي از ويژگي هاي (ان.ال.پي) اين است كه مي توان ساختارهاي زبانشناسي متفاوتي براي انتقال يك حقيقت بكار برد. در نتيجه براي كنترل متون زبان طبيعي حتي در يك دامنهء محدود، به قوانين زيادي نياز است. اين قوانين بايد سازماندهي شود و براي انجام اين كار، لازم است ابتدا »ساختار اطلاعات« را در همان حيطهء پردازش متون مشخص نمود. به اين ترتيب اقدام به رده بندي و تعيين نحوهء تركيب اين حقايق براي تشكيل ساختارهاي بزرگتر نمود.قالب ها و شكل هاي متعددي براي اشراف بر دامنه اطلاعات ايجاد شده است. بعضي از اين قالب ها تحت عنوان »سيستم هاي مبتني بر چارچوب« يا”frame-based systems” ناميده شده است. يك چارچوب يا عبارت است از يك ساختار داده اي براي نگهداري اطلاعاتي در مورد نمونه اي از يك رده خاص موضوعات. يا قالبي كه

مخصوصاً براي تحليل متون علمي و فني ايجاد شده است »فرمت يا قالب اطلاعاتي« نام دارد. تحليل نحوي بيشترين زمينه اي است كه در زبانشناسي محاسباتي مورد مطالعه قرار گرفته و نسبتاً موفق بوده است (گريش مان، 1984). زبانشناسي محاسباتي حوزه اي است كه به سرعت در حال رشد است و بسياري از مسائل متفاوت در پردازش زبان را مورد توجه قرار مي دهد. تحليلگرهاي زيادي دارد كه براي كارهاي ساده پرسش و پاسخ تعداد كمي از آن ها كفايت مي كند. اما در مقايسه با توانايي انسان در درك زبان، هيچ يك از اين تحليلگرها عالي نيستند. حتي اگر بتوانند تطابقهاي ورودي براي الگوهاي مورد انتظار نحوي و معنائي را بخوبي انجام دهند، ليكن از عهدهء كنترل ورودي كه قادر به تأمين اين انتظارات نيست برنمي آيند. انسان انعطاف پذيرتر است و مي تواند در صورت عدم رعايت هنجارهاي نحوي، از كليدهاي معنائي و نيز كليدهاي نحوي استفاده نمايد. به هرحال هم انسان و هم كامپيوتر مي توانند اطلاعات را كنترل كنند. مثلاً هنگامي كه مي گوييم Mary ate pudding علاوه بر معناي آن، اكثر مردم معناي Mary pudding ate را نيز از آن درك مي كنند حتي اگر خلاف الگوهاي نحوي معمولي باشد. همچنين از عبارت “Mary ate frapple” حدس خواهند زد كه frapple يك نوع غذاست حتي اگر قبلاً اين كلمه را نشنيده باشند. براي رفع ابهام از اين سئوال، نياز به اطلاعات زمينه اي است. بايد به موانع و محدوديتهاي محلي توجه كرد و همچنين رده هاي معنايي اسم، فعل و صفت را تعريف و سپس محدوديت هايي كه از نظر با هم قرار گرفتن اين رده ها وجود دارد را مشخص نمود.حوزه هاي زبان طبيعي داراي دو

كاربرد اصلي هستند: »ماهيت طبيعي بازيابي پايگاه اطلاعاتي« و »ماهيت غيرتعاملي ساختاربندي متن«. پردازش زبان طبيعي، ثبت برخي از انواع اطلاعات را از طريق مكالمهء انسان-ماشين، موءثرتر مي كند.سطوح پردازش زبان طبيعيبررسي امكانات (اي.آر) براي (ان.ال.پي) از نظر سطوح پردازش زبانشناسي محاسباتي عبارتند از: 1) سطح فونتيكي يا آوائي مربوط به صداهاي گفتار؛ 2 سطح مورفولوژيكالي مربوط به پردازش شكل ها و بخش هاي قابل تشخيص هر كلمه؛ 3) سطح واژگاني مربوط به عملكرد كلمات؛ 4) سطح نحوي در تحليل زبان مربوط به تشخيص واحدهاي ساختاري مثل عبارات اسمي. محققان زبانشناسي محاسباتي و هوش مصنوعي ابزار تجزيه گر خودكار و پيشرفته اي براي استفاده در ان.ال.پي ايجاد كرده اند. از جمله موجوديت هاي نحوي مثل عبارات اسمي در شكل سرعنوان هاي موضوعي، امكانات كنترل آزاد متن مثل عملگردهاي هم جواري و تطابق الگو، تسهيلاتي براي محدود كردن جستجو به مرزهاي متني خاص مثل عنوان كه به منزله ساختارهاي مهم نحوي در (اي.آر) به كار مي رود. 5) سطح معنائي تحليل مربوط به استفاده از دانش متني براي نشان دادن معناي متن زبان طبيعي؛ 6) سطح عملي تحليل زبان از اطلاعات مربوط به موضوعات زندگي واقعي استفاده مي كند و به رفع ابهام معنائي كمك مي نمايد.پردازش زبان طبيعي يك جزء جدائي ناپذير از كاربردهاي هوش مصنوعي است. هوش مصنوعي حوزه وسيعي از علم كامپيوتري مي باشد كه مربوط به رفتار هوشمند برنامه هاي كامپيوتري است و شامل سئوال و جواب، ترجمهء ماشين، يادگيري ماشيني، سيستم هاي ماهر و جلودارهاي هوشمند براي سيستم هاي پايگاه اطلاعاتي-مديريتي مي باشد. مشخصهء (ان.ال.پي) در هوش مصنوعي، زبانشناسي قوي و پيچيده، و توانائي هاي منطقي يعني استنتاجات قياسي و استقرائي آن است. به هر حال در هر دو زمينهء

هوش مصنوعي و (آي.آر) نياز به يك تئوري واحد دربارهء زبان و منطق براي كنترل زبان طبيعي و تحليل معنائي خودكار و ساختاربندي حجم عظيمي از متن زبان طبيعي براي بازيابي اطلاعات و هوشمند ساختن دانش جديد وجود دارد. از نقطه نظر پردازش زبان طبيعي و سيستم هاي (آي.آر)، سيستم هاي (دي.بي.ام.اس) و سيستم هاي هوش مصنوعي يا نشان دهنده پيشرفت ساختاربندي و پيچيده تر شدن عملكردهاي پردازش اطلاعات است (دزكچ، 1986). به طور كلي سيستم هاي موجود بازيابي اطلاعات، سيستم هائي اساساً منفعل هستند كه توسط جستجوكنندگان انساني هوشمند استفاده مي گردند. سيستم نمايه سازي دبليو.اس، يك نظام نمايه سازي خودكار براساس پردازش زبان طبيعي و برنامه هاي هوشمند كامپيوتري استوار است.ساختار نمايه سازي دبليو.اسنمايه سازي (دبليو.اس)، سيستمي خودكار است كه بر مبناي زبانشناسي محاسباتي و تئوري رده بندي استوار است. هدف اين سيستم، اصلاح دستيابي استفاده كننده به مجموعه الكترونيكي از طريق توسعه روش هاي موءثر در تشخيص و سازماندهي كليدواژه هاي مهم در محتواي يك مدرك است4. مبناي كار در اين نمايه سازي، تشخيص خودكار مفاهيم در متن ماشين خوان است. براي تشخيص كلمات و عباراتي كه به بهترين نحو مبيّن موضوع مدرك باشند از تئوري هاي زبانشناسي و اطلاع رساني استفاده مي گردد. به اين ترتيب دائماً براي پايگاه هاي اطلاعاتي، اصطلاحات موضوعي تهيه مي شود. قسمتي از نمايه در ذيل آورده شده است:

Ad Ad hominem Ad LiminaArmy officer Army officer cropsAsian Asian republicsAttack Attack adsBalance Balance sheet Balance sheetsBalanced budget Balanced budget amendmentنمونه اي از نمايه وورداسميت

در طراحي سيستم نمايه سازي (دبليو.اس) چهارمدوله براي مشخص كردن واژگان موضوعي وجود دارد كه در شكل 5 نشان داده شده است. هر مدوله الزاماً خصوصيت فيلتري را دراد كه جستجو را به توصيفگرهاي موضوعي بالقوه در متن ماشين خوان نامحدود

مي سازد. هر چه تعداد فيلترها بيشتر باشد، پردازش پيچيده تر و متمركزتر مي شود.فيلتر اول جدول ساز است كه وظيفهء آن ايجاد فايلهاي داده اي مي باشد. با توجه به طرح لايه اي اين سيستم متمركزترين پردازش ممكن است به ميزان 005% فايل داده اي اصلي محدود شود. فايلها شامل: بسامد واژه ها، بسامد بيگرمهاي متوالي و بسامد بيگرمهاي متوالي كه همايند آن ها با يكديگر خيلي كم است. مثلاً اگر مقاله اي در زمينه نمايه سازي دبليو.اس در اختيار جدول ساز قرار گيرد، بيگرمهاي متوالي عبارتند از: The WordSmith, WordSmith Indexing indexing System. و اين روند به همين ترتيب ادامه مي يابد تا همه جفت كلمات نزديك به هم مشخص و شمارش شوند. بيگرمهاي همايند حدود 25% از بيگرمها را نشان مي دهند. اين امر بوسيلهء يك آمار همايندي ساده مشخص مي گردد (گودبي، 1998).استفاده از آمار همايندي در متني كه درباره نمايه سازي خودكار باشد، نشان مي دهد كه احتمال اين كه كلمه indexing بعد از كلمه automatic بيايد بسيار زياد است. فايلهائي كه به وسيلهء جدول ساز ايجاد مي شوند، مبنائي هستند براي همه پردازش هاي بعدي.فيلتر دوم، يعني معرفه ان گرام يا يك مرحله پيش پردازشي است كه حدود 20% از متن خام كه داراي بيشترين احتمال از نظر داشتن واژگان قابل نمايه شدن باشد، را مشخص مي نمايد. اين معرّفه، توالي هاي شكسته نشده كلمات همايند را با استفاده از متن خام و فايل بيگرمهاي همايند، به عنوان ورودي مي يابد. اين كلمات ممكن است طولاني تر از دو كلمه باشند. ورودي ممكن است شامل توصيفگرهاي موضوعي مفيدي مثل “WordSmith Indexing System” باشد. از آنجا كه در مورد خروجي مطلوب، پيش فرضهاي اندكي وجود دارد لذا معرّفه "ان گرام" بيشتر رشته هاي متني طولاني تري كه احتمالاً

مبيّن قراردادهاي انشائي در يك حوزهء موضوعي بوده و ساختارشان قابل پيشگوئي نباشد را دربر مي گيرند. مثلاً ان گرام هاي مجموعه اي از اخبار سياسي، دربردارنده طيف وسيعتري از مسائل مي باشند. مسائلي مانند حرص، تباهي، تحول در رهبري و غيره.فيلتر دوم، مدل نمايه است و هدف آن ايجاد واژگان مفيدي است كه قابل نمايه شدن باشند. براي انجام اين كار، خروجي معرفّه ان گرام را دستكاري و مرتب كرده، آن ها را تبديل به عبارات كوتاهي كه داراي ساختار استاندارد باشد، مي نمايد. از آنجا كه دامنه بالقوه وسيعي از واژگان مفيد وجود دارد، مدل نمايه بسته به خصوصيات متن ورودي و نياز استفاده كننده، داراي پارامترهاي بسيار زيادي است. وظيفهء اين پارامترها، مشخص كردن معيارهاي خاصي است كه عبارات قابل نمايه شدن مي توانند تأمين كنند. مدل نمايه همچنين با استفاده از »برچسب جزئي از گفتار« مي تواند با ايجاد تغييرات ساده در يك فايل شكلي، تئوري هاي بسياري را در مورد ساختار اصطلاحات نمايه مورد استفاده قرار دهد. مثلاً بطور معمول فرض بر اين است كه عبارات اسمي نرمال شده را به عنوان توصيفگرهاي موضوعي خوب در نظر بگيرند؛ مانند: aerpspace industry, aviation fuel tax, bank fraud, beef crisis اين اصطلاحات شامل توالي اسمي هستند اما عبارات اسمي كه به وسيلهء صفات مشخص مي شوند نيز مي توانند توصيفگرهاي موضوعي باشند؛ مثل: big labour, biological warefare agent ... بعضي از حوزه هاي موضوعي ممكن است شامل عبارات اسمي زيادي با حروف ربط يا حروف اضافه اي باشند؛ مثل: Library of Congress Subject Headings, high crimes. اما همهء عبارات نمايه به همين راحتي نيستند. اين موارد را مي توان با استفاده از تعداد آمار همايندي كه به وسيلهء مدولهء

جدول ساز تأمين مي شود، تشخيص داد. همه اين متغيرهاي موجود در مدل نمايه را مي توان دستكاري كرد و واژگان مفيدي كه محتواي پايگاه اطلاعاتي را دقيق تر از تك واژه ها منعكس كند ايجاد نمود. بسته به حد و مرزهاي تعيين شده در فايل شكلي، مدل نمايه ممكن است 005% از فايل متن اصلي را نشان دهد.مدل موضوعي آخرين مرحله در مشخص كردن واژگان موضوعي است. اين مدل در صورتي مورد استفاده قرار مي گيرد كه متن ورودي از يك موضوع محدود گرفته شده باشد يا به عبارت ديگر مربوط به نمايه سازي يك متن موضوعي خاص باشد. دستيابي به چنين متني از طريق وب امكان پذير است. واژگان برگرفته شده از موضوعات محدود، يكسري قواعد اضافي را نشان مي دهد كه با استفاده از چند فرآيند آماري نسبتاً ساده مي توان آن ها را مشخص و مرتب نمود. براي مثال، عباراتي كه به منزلهء خروجي مدل نمايه هستند و همگي آن ها از مجموعه خاصي از مدارك استخراج شده باشند، خوشه هائي را تشكيل مي دهند كه مبتني بر شباهت نحوي مي باشد. در مجموعه مداركي كه در مورد نرم افزار كاربردي كامپيوتري باشد، كلمهء “file”، كلمه اي متداول است زيرا نه تنها به عنوان يك اصطلاح مهم در متن ظاهر مي شود بلكه كلمه اي است كه در رأس عبارات اسمي مثل (پي.دي.اف)File, HTML file و غيره قرار مي گيرد. همچنين در مورد مداركي كه در زمينه معماري مي باشد، كلمهء design، يك كلمهء متداول است و در عباراتي مثل architectural design, urban design و غيره ظاهر مي شود. در زبانهاي غيرانگليسي، ممكن است سرعنوان عبارت اسمي، مستقيم ترين اسم نباشد؛ اما بدون توجه به محل ظاهرشدن آن كليد قابل اعتمادي براي تشخيص واژگان موضوعي

غني و پرمحتوا باشد (گودبي، 1998) مي گويد آكه گاوا و واخ هولدر كه از متخصصين زبانشناسي محاسباتي هستند، توالي هاي اين مشاهدات را مورد بررسي قرار مي دهند.به منظور تشريح خروجي ايجاد شده توسط سيستم نمايه سازي (دبليو.اس)، از همهء فيلترهاي اين سيستم استفاده مي شود تا عباراتي را از دو حيطهء موضوعي متفاوت يعني ستاره شناسي و مطالعات پژوهشي به دست آوريم. متداولترين سرعنوان هاي عبارات اسمي مربوط به هر مجموعه از متون در زمينهء مقالات اين دو حوزه به شرح زير است:

Head                     Sample PhraseFramework (s)     Resource Descriptin Framework,                                                        WarWick FrmeworkLibrary (ies)        Alexandria Digital Library, Digital Libraries, Cornel University LibraryQualifier             Dc Qualifiers, Default Qualifiers, Dublin Core Qualifiers

جدول 1. سرعنوانهاي استخراج شده از حوزه مطالعات پژوهشي

Head                   Sample PhraseMaterial            organic material, circumsteller                                material Cluster (s)         tapezieum cluster, globular                                     cluster, beehive clusterWay                 milky way, summer milky way, winter milky wayEclips (s)        parial solar eclips, annual eclips,

solar eclipsجدول 2. سرعنوانهاي استخراج شده از حوزه ستاره شناسي عبارات نمايه سازي و ابهام در نمايه سازي دبليو.اسعبارات استخراج شده از متن مدرك، هميشه بروشني بيانگر موضوع آن نمي باشند. در بيشتر موارد چنين است. هر يك از كلمات تشكيل دهنده عبارات در جداول 1-2 به تنهائي مبهم هستند اما هنگامي كه با يكديگر تركيب مي شوند، در ارتباط با حيطهء موضوعي خود بسيار خاص مي شوند و مفهوم آن حوزه را به روشني بيان مي كنند. مانند عبارت “ring system” كه در متون ستاره شناسي متداول است. كلمهء “system” معاني متعددي دارد اما عبارت “ring system” كاملاً روشن و ارتباط خاصي با حوزهء ستاره شناسي دارد. كلمهء “System” داراي مفاهيم متعددي مي باشد. اين مفاهيم عبارتند از:

1. a procedure or process for obtaining an objective,2. an organized structure for arranging or classifying,3. physically chemistry,4. the living body considered

as made up of interdependent components forming a unified whole,5. a complex of methods or rules governing behavior

در اين مدل مي توان همچنين نتايج مربوط به تأثيرات ابهام را به طور دقيقتري مشاهده نمود. مثلاً متون مربوط به ستاره شناسي دربرگيرنده عباراتي است كه از كلمه galaxy كه واژه اي نسبتاً روشن و بدون ابهام مي باشد ساخته مي شود. مانند Cartwheel galaxy و Cluster galaxy. متون ستاره شناسي همچنين شامل عباراتي است كه از كلمه Hole كه واژه اي بسيار مبهم است، ساخته مي شوند؛ مانند black hole يا grey hole. نمايه اي مفيد در زمينهء اصطلاحات ستاره شناسي ممكن است داراي ليستي از انواع galaxy باشد كه به طور سلسله مراتبي تنظيم شده اند. در حالي كه ممكن است در مورد واژه hole چندان مفيد نيست. Galaxy واژه اي مهم در ستاره شناسي است كه مي تواند بدون توصيفگر صفتي يا اسمي در عبارات اسمي بيايند؛ مانند this galaxy, a galaxy و غيره. اما كلمه hole به حدي مبهم است كه نمي تواند به تنهائي، به عنوان يك اصطلاح غني موضوعي در ستاره شناسي به كار رود مگر اين كه به همراه يك توصيفگر بيايد.در حوزهء مطالعات پژوهشي نيز (مانند حوزهء ستاره شناسي)، كلمات مهمي وجود دارد كه داراي بار معنائي هستند. مانند واژه هاي software, technology, internet, HTML.از طرف ديگر واژه هاي خيلي مبهمي مثل way, core و غيره اساساً در عبارات پيچيده اي مثل milk way و Dublin core مشاهده مي شوند. تك واژه هاي غني موضوعي به نوبهء خود ارزشمندند و به علاوه پايه و اساس مهمي نيز براي ايجاد ساختارهائي به مراتب پيچيده تر از عبارات طولاني تر مي باشند.نتيجه گيريبا توجه به نقش نمايه ها در تحقق اهداف اساسي پايگاه ها و شبكه هاي كتابشناختي-يعني افزايش قابليت

دسترس پذيري به اطلاعات-به اهميت ساختار و ماهيت آن ها پي مي بريم. شبكه (او.سي.ال.سي) در بين ساير شبكه ها، به عنوان بزرگترين شبكه كتابشناختي، رسالتي مهم براي ايجاد تسهيلات بازيابي منابع اطلاعاتي الكترونيكي و تهيه سيستم نمايه سازي قوي و كارآمد كه از اثربخشي كافي در محيط وب برخوردار باشد، بر عهده دارد. به همين علت اين شبكه با توجه به محيط پوياي شبكه و ماهيت اطلاعات وبي، اقدام به تهيهء پروژهء نمايه سازي خود تحت عنوان دبليو.اس نموده است.شبكهء (او.سي.ال.سي) از روشها و فنوني در سيستم نمايه سازي خود استفاده نموده است كه از قابليت و توان كافي براي هم خواني با اين بزرگترين پايگاه كتابشناختي جهاني برخوردار باشد. به عبارت ديگر ضمن اين كه به بهترين نحوي نمايانگر محتويات پايگاه اطلاعاتي (او.سي.ال.سي) باشد تسهيلات لازم را نيز براي جستجوي اطلاعات الكترونيكي به طور موءثر و كارآمد فراهم آورده و رضايت استفاده كننده را تأمين نمايد. از جمله اين فنون مي توان به استفاده اين سيستم از فنون پردازش زبان طبيعي اشاره نمود. طبق تجربيات متعدد در زمينه آزمون و ارزيابي زبان هاي نمايه سازي در طول دههء گذشته، زبان طبيعي به عنوان بهترين زبان نمايه از نظر اثربخشي و كارآئي شناخته شده است (باتاخريا، 1974). پردازش زبان طبيعي بر تئوريهاي زبانشناسي، آماري، اطلاع رساني و معنائي تأكيد دارد. نمايه سازي دبليو.اس با استفاده از اين تئوريها و برخورد ظريف و پيچيده با واژه ها موفق به طراحي، ساخت و ايجاد سيستم نمايه سازي مفيد و ارزنده جهت تحقق هدف بنيادي خود براي دستيابي به حجم زيادي از اطلاعات الكترونيكي موجود در وب شده است.سيستم نمايه سازي (او.سي.ال.سي) با توجه به يك سري از فيلترهاي متن خام، اصطلاحات را

مشخص مي كند كه اين اصطلاحات از نظر محاسباتي قابل بررسي مي باشد. اين سيستم براي تشخيص واژگان موضوعي داراي 4 فيلتر مي باشد: 1) جدول ساز مسئول ايجاد فايلهاي داده اي با استفاده از آمارهاي همايندي مي باشد. 2) فيلتر معرفه ان گرام كه يك مرحلهء پيش پردازشي است و بيشترين قسمت از متن خام را كه ممكن است داراي واژگان قابل نمايه شدن باشد مشخص مي كند. 3) مدل نمايه كه مسئول ايجاد واژگان مفيد قابل نمايه شدن است. و 4) مدل موضوعي كه در صورت نمايه سازي متن موضوعي خاص مورد استفاده قرار مي گيرد.سيستم نمايه سازي دبليو.اس دربارهء موضوع مجموعه مدارك، ساختار انگليسي يا تئوري نمايه سازي از قبل به فرضيه پردازي نمي پردازد؛ بنابراين از نظر اصولي مي تواند اصطلاحات موضوعي غني را در زبانهاي غيرانگليسي مشخص نمايد.هر زمان كه اصطلاحات غني موضوعي مورد نظر باشد، اصطلاحنامه تهيه شده توسط سيستم (او.سي.ال.سي) مورد استفاده قرار مي گيرد. به علاوه با استفاده از اين اصطلاحنامه، امكان تشخيص واژگان مربوط به انواع راهبردهاي مروري در مجموعه مدارك موجود در وب وجود دارد. با توجه به ثبات اين اصطلاحنامه در زمانهاي مختلف، مي توان به عنوان يك منبع ثابت مثل طرح رده بندي يا فرهنگ لغت، به آن مراجعه نمود. همچنين امكان تبيين و استفاده از آن براي طرحهاي رده بندي موجود مثل ديوئي، با استفده از روشهاي خودكار يا نيمه خودكار وجود دارد.با توجه به اين كه در مقايسه با ساير سيستم هاي نمايه سازي، با استفاده از اين سيستم مي توان به حجم عظيمي از متن ماشين خوان در بسياري از موضوعات دسترسي يافت، امكان پيشرفت آن وجود دارد. و از طرف ديگر با توجه به افزايش توزيع فنون الكترونيكي در عصر فناوري اطلاعات، و

نيز فقدان زمان كافي براي تحليل و رده بندي آن ها با استفاده از روشهاي سنتي دستي، به چنين پيشرفت هائي نياز است.پي نوشت ها:

1. Online Computer Library Center2. Ohio College Library Center3. Ohio State University4. http://orc.rsch.oclc.org:5061/

فهرست منابعآرتاندي، سوزان. (1363). نمايه سازي همارا. ترجمهء فيروزان زهادي. اطلاع رساني نشريهء فني مركز اسناد و مدارك علمي، دورهء هفتم (ش 2)، ص 33-41.اسونيوس، الين. (1372). پيش همارائي آري يا نه؟ ترجمه علي مزيناني. فصلنامهء كتاب. دورهء چهارم، شمارهء چهارم، ص 47-54.حريري، مهرانگيز. توفيق، مسعوده. (1362). نمايه گردان. اطلاع رساني. دورهء هشتم (شمارهء 2)، ص 1-30.راولي، جنيفر. (1374). نمايه سازي و چكيده نويسي. ترجمهء دكتر جعفر مهراد. تهران، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي.سينائي، علي. (1351). نمايه سازي همارا. نشريهء فني مركز مدارك علمي. دورهء 1 (شمارهء 2)، ص 7-14.فاگمن، رابرت. (1374). تحليل موضوعي و نمايه سازي، مباني نظري و توصيه هاي عملي. ترجمهء علي مزيناني. تهران، كتابخانهء ملي جمهوري اسلامي ايران.

Bhattacharyya, K.)1974( “The effectiveness of Natural Language In Science Indexing And Retrival”. Journal of Documentation, vol. 30, No.3, sep. p. 235-254.Brodie, Nanacy E.(1970). “Evaluation of a kwic index for library literature”. Journal of American Society for Information Science. January-February, pp.22-28.Burress, Elain p.(1980) “Automated indexing versus kowc: A performance comparison. Journal of American Society for Information Science. pp.60-63.Chan, Lois Mai. “Exploiting LCSH, LCC, and DDC to Retrieve Networked Resources. Available at http://Icweb.loc.gov/vatdir/bibcontrol/chan-paper.htmCrook, M. Annual Report. “OCLC History and Mission The OCLC Online Union Catalog: and intcomparable library resource. Publishing Research Quarterly, 11(3) Fall 95, p.39-50. available at http://www.oclc.org/oclc/ar95/profhist.hist.htmDavis, Charles H.(1978) “Evidence of OCLC’s Potential for Spetial Libraries and Technological Information Centers. JASIS. pp.255-256.Dillon, Martin. (1982) “Automatic Classification of Harris Survey Questions: An Experiment

in the Organization of Information”. Journal of American society for Information Science. pp. 294-301.Dillon, Mqrtin. Macdonald, Laura K. (1983) “Fully Automatic Book Indexing”. Journal of documentation.vol.39,No.3. pp.135-155.Doszkocs, Tamas E.(1986) “Natural Language Processing in information Retrieval”. Journal of American Society for Information Science. 37(4): pp.191-196.Dutta, S. P.K. (1984) “Pragmatic Approach to Subject Indexing: A new Concept”. Journal of American Science for Information Science. 35(6): pp.323-331.Ford, Karin. “Cooperative Library Services” 2000. available athttp://www.oclc.org/western/services/index.htmGodby, Jean.(1998) “WordSmith: Research Project bridges gap between tokens and indexes.”Accessing OCLC in the 21th century. OCLC Newsletter. No.234.Godby, C.Jean. “The WordSmith Indexing System”. Available at hhttp://www.oclc.org/research/publications/arr/1998/godby-reighart/wordsmith.htmGrishman, Ralph. (1984) “Natural Language Processing”. Journal of American Science for Information Science. 35(5): pp. 291-296.Hersey, D.F. et al.(1971) “Free Text Word Retrieval And Scientist Indexing: Performance Profiles and Costs”. Journal of Documentation. Vol.27.No.3, pp.167-183.Hsieh-Yee, Ingrid.(1996) “The Cataloging Practices of Spetial Libraries and their Relationship with OCLC”. Spetial Libraries Association, vol. 87,No.1, pp.10-20.Hysell, D. (1996) “CLC’s website grows”. OCLC Newsletter, (222) o.10.Jahoda, Gerald. (1970) “Information Storage and Retrieval Systems for individual Researchers”. NewYork: Wiley-nterscience..pp.1-111.Jolley, J.L.(1976) “The Terminology of Coordinate Indexing”. Aslib Proceedings. 28(3), pp.120-128,Jordan, Jay. (1998). “Helping Libraries Participate in the Global, Digital Community”. OCLC Newsletter 234,No.234.available atwww.oclc.org/oclc/new/n234/mem-users-council-hold-elections-htm.Katz, W.A. (1974) “Introduction to Reference Work”. New York: McGrawHill.Lancaster, F. Wilfrid. (1979) “Information Retrieval Systems: Characteristics, Testing and Evaluation”. 2nd ed. NewYork: John wiley.Lancaster, F.W. (1991) “Indexing and Abstracting in Theory and Practice”. London: Library Association.Libraries, Internet and oclc (2002). available at http://www.oclc.org/oclc.promo/9768110/110.htmOCLC announces electronic collection online Advanced Technology Libraries. 25(8) Aug.96,p.1-2.OCLC News Releases/OCLC Users Council. “OCLC Users Council meets

to discuss regional networks, Consortia and other partnerships”. Available at http://www.oclc.org/oclc/press/96103ib.htmPromenschenkel, George. Oluc 25:Home Sweet OCLC. Available atwww.oclc.org/oclc/new/n221/oluc.htmPromenschenkel, George, Growing oclc.newsletter 224. available atwww.oclc.org/oclc/osu95/grow.htmRamsden, Michael J. (1974) “An Introduction to Index Language Construction: A Programmed Text”. London: Clive Bingley.Roughton, Karen.(1982) “Thinking of OCLC Serials Control? Read this.”The Serials Librarin.vol.7(1). pp.23-30.Rowley, Jennifer. (1982). “Abstracting and Indexing”. London: Clive bingley.Shafer, K. Scorpion Pfoject explorers using Dewey to organize the web. OCLC Newsletter, (222) Jul/Aug 96, p.20-21.

فصلنامه اطلاع رساني. دوره 17، شماره 3و4 نوشته: فاطمه معتمديعضو هيئت علمي موسسه آموزش عالي علمي-كاربردي جهاد كشاورزي

بررسي شخصيت كارشناسان كاوش اطلاعات

بررسي شخصيت كارشناسان كاوش اطلاعات

نوشته: مريم خسروي چكيده : اين پژوهش با هدف بررسي شخصيت لازم در موفقيت شغلي كارشناسان كاوش اطلاعات انجام شده است. بدين منظور با استفاده از نظريه صفات و بهره گيري از روش علمي تحليل عوامل به انتخاب و اندازه گيري تعداد محدودي از صفات پرداختيم. نظريه پنج عاملي بزرگ نورمن مبناي اين پژوهش قرار گرفت. طبق اين مدل، صفات به پنج عامل بزرگ برونگرايي، سازگاري، وظيفه شناسي، ثبات عاطفي و فرهنگ و تربيت و حدوداً در بيست مقياس توضيح دهنده تقسيم گرديد. بر اين اساس، پرسشنامه شخصيتي با سي و هفت ويژگي در پانزده مركز تحقيقاتي و اطلاعاتي بين سي و دو كارشناس كاوش اطلاعات و سي و دو كتابدار توزيع گرديد. پس از جمع آوري اطلاعات و تجزيه و تحليل نتايج حاصله كه با استفاده از آزمون دو جمله اي و خي دو انجام شد، تاثير نوع پنجگانه شخصيت بر موفقيت شغلي آن ها از نظر پاسخ دهندگان مورد تأييد قرار گرفت.كليدواژه ها: مطالعه شخصيت / كاوش اطلاعات / كاوشگر اطلاعات/ موفقيت شغليامروزه پيشرفت

جامعه در گرو استفاده بهينه از نيروي انساني آن جامعه است و منابع انساني از مهمترين منابع استراتژيك سازمان ها به حساب مي آيند. در شرايط فعلي بيشترين توجه مديران سازمان ها به حقوق و مزاياي كاركنان و يا به قوانين و مقررات مرتبط با امور مديريت منابع انساني معطوف شده و كمترين توجه به ابعاد ديگر مديريت منابع انساني مبذول مي شود. اولين اقدام در حوزهء مديريت منابع انساني استخدام و تأمين نيروي انساني است كه اگر اين مرحله به درستي انجام نشود حضور افراد نامناسب در سازمان باعث ايجاد مشكلات آشكار و نهان مي گردد. رفع اين عوارض را مي توان در اين مرحله پيشگيري نمود و مسلم است كه پس از استقرار افراد در سازمان بسيار دشوار خواهد بود (ميرسپاسي، 1378). افراد از لحاظ استعدادها، علائق و توانايي ها و ديگر خصوصيات شخصيتي با يكديگر متفاوتند. موفقيت در انجام كار نيز مستلزم توانايي و استعداد خاصي است كه برنامه ريزي دقيق و منظم جهت هدايت شغلي افراد نه تنها كمك ارزنده اي در جهت بازدهي و رونق اقتصادي جامعه است، بلكه سبب رضايت و موفقيت بيشتر در كارآيي فرد مي شود. يكي از فرآيندهاي مهم اجرايي در مديريت منابع كشور، جذب و گزينش نيروهاي مستعد و كارآمد در نظام مي باشد (دعائي، 1377). براي كاهش مشكلاتي كه ناشي از انتخاب و استخدام ناصحيح اوليهء نيروي انساني در سازمان ها مي باشد، تدابيري هست كه يكي از آن ها ايجاد تناسب شغلي يا حرفه اي با نوع شخصيت است. نتايج تحقيقات حاكي از آن است كه تناسب شغل در عملكرد افراد و ايجاد رضايت شغلي، تأثير دارد ميرسپاسي 1378). تحقيقات نشان داده اند كه دانشمندان علوم اجتماعي با دانشمندان

علوم فيزيك رياضي در ارتباطات اجتماعي كه با ساير افراد دارند، فرق مي كنند. بيشترين تأكيد در استخدام، مهارت داوطلب در تحصيلات و تجربه منعكس مي شود. بررسي هاي اخير در حوزهء مديريت منابع انساني بر پنج ويژگي: شخصيت، استعداد، علاقه، هوش، و مهارت در موفقيت نيروي انساني در پيشبرد اهداف سازمان و ايجاد رضايت شغلي تأكيد دارد (ميرسپاسي، 1378). تحقيقات نشان داده است كه عامل شخصيت در بسياري از موارد نقشي بسيار مهم و قابل توجه دارد. خصوصيات شخصيتي در حقيقت، به عنوان محركه هاي خلق و خو، براي دستيابي به هدف، تلقي مي شوند. به اين معنان كه اين خصوصيات انسان را مستعد انجام رفتارهاي مختلف در موقعيت هاي خاص مي نمايد (كاليگوري، 2000). مطالعه خاص رفتار فرد يك نوع تعيين شخصيت او مي باشد و از اين رو با شناخت رفتار فرد، مي توانيم پيش بيني كنيم كه از اين شخص با اين نوع شخصيت در موقعيت هاي مختلف چه نوع رفتاري بروز مي كند. امروزه استفاده بهينه از اطلاعات از پايه هاي مهم قدرت و توسعه هر جامعه به حساب مي آيد (دليلي، 1375). در ايران نيز مراكز اطلاع رساني عمده اي چون، مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران، كتابخانهء مركزي علوم پزشكي و خدمات درماني، بخش قابل توجهي از پايگاه هاي اطلاعاتي خود را به صورت ذخيره بر روي ديسك هاي فشرده نوري تهيه مي كنند و بازيابي از آن ها مستلزم متغيرهايي چون، منابع اطلاعاتي و نيروي انساني شاغل در اين زمينه مي باشد. بلاردو (1985) مي گويد: كاربر معمولي لازم نيست براي تحقيق گاه و بيگاه و دستيابي به يك سيستم اطلاعاتي منظم، وقت صرف كند تا مهارت هاي لازم را بياموزد. تحقيق در شخصيت به معناي مطالعهء چگونگي تفاوت افراد

در ادراك و نحوهء ارتباط اين تفاوت ها با كنش كلي انسان است. در مورد تقسيم بندي شخصيت، نظريه هاي زير وجود دارد: نظريه روانكاوي، نظريه پديدار شناختي، نظريه صفات، نظريه انسانگرايي، نظريه شناختي، نظريه يادگيري اجتماعي، نظريه انگيزشي (كارور، 1375). مطالعه شخصيت كتابداران عمدتاً در گروه صفات مي باشد، زيرا به درك رابطهء بين انتخاب شغل و رفتار پرداخته است و سعي مي كند تا رفتار شخص را با اندازه گيري آن ها پيش بيني نمايد (فيشر، 1984).نظريه صفاتاز جمله نظريه هايي كه تأثير بسياري بر تحقيق و نظريه در شخصيت دارد، نظريه صفات است. در اين ديدگاه تلاش مي شود كه رفتار شخص را با اندازه گيري صفات پيش بيني نمايد. اين نظريه پردازان معتقدند كه خصوصيات شخصيتي هر طور كه ارزيابي شوند با رفتار ارتباط دارند. اگر چه اين نظريه پردازان در تعيين صفاتي كه شخصيت انسان را تشكيل مي دهند از يك ديگر متفاوتند، ولي همگي بر اين باورند كه اين صفات پايه هاي شخصيت اصلي انسان را تشكيل مي دهند. و نيز در اين امر متفق القولند كه رفتار و شخصيت انسان را مي توان به صورت سلسله مراتب درآورد، و به طور خلاصه اين كه، در نظريه صفات انسان آمادگي هاي مشخصي دارد تا به طريق خاصي واكنش نشان دهد (پروين، 1374). فرض اصلي اين نظريه كه مبناي اين پژوهش نيز مي باشد، اين است كه پاسخ هاي متفاوت انسان ها به موقعيت هاي خاص به دليل آمادگي هاي مشخصي است كه در آن ها موجود است، به اين آمادگي ها صفات گفته مي شود. به عبارت ديگر، افراد را مي توان با توجه به اين طرز رفتارهاي خاص آن ها، شناسايي و توصيف نمود. روش علمي انتخاب و اندازه گيري تعداد محدودي از اين صفات؛ تحليل عاملي؛ است. يك

روش رياضي كه اساس آن همبستگي است و نشان مي دهد كه چگونه موضوعات در تست هاي شخصيت به يك ديگر بستگي دارند. يك نوع تحليل عاملي پرسش ها در تست هاي شخصيت يا مقياس هاي درجه بندي شده وجود دارد كه چند عامل را نشان مي دهد ولي معمولاً پنج عامل هستند كه با پرسش ها همبستگي خوبي دارند (هاشميان، 1993). در سال 1963 مطالعه اي در تحليل عاملي گزارش شد كه به عنوان مبنايي براي پژوهش هاي بعدي قرار گرفت و پنج عامل بزرگ به دست آمد و بعدها نيز به همين نام شهرت يافت. در اين نظريه صفات به پنج عامل بزرگ: برونگرايي، سازگاري، وظيفه شناسي، ثبات عاطفي، و فرهنگ و تربيت تقسيم مي شود پروين، 1374).از تحقيقات فيسك و نورمن چنين استنتاج مي شود كه مدل پنج عامل بزرگ (THE BIG FIVE-FACTOR MODEL) بهترين نمونه براي ساختار شخصيت است و ارائه مقالات در روانشناسي اخير نشان دهندهء اين است كه مدل پنج عاملي تقريباً براي شناسايي و تأييد مهمترين ويژگي هاي شخصيت مورد توافق همگان است.سوءال تحقيق:- از نظر كارشناسان كاوش اطلاعات، نوع شخصيت چه تأثيري بر موفقيت شغلي آن ها دارد؟- چه رابطه اي بين نوع شغل و كاوشگري اطلاعات وجود دارد؟روش و جامعهء پژوهشجامعهء پژوهش شامل گروه كارشناسان كاوش اطلاعات و كتابداراني مي باشد كه در مراكز تحقيقاتي و دانشگاه هاي تهران مشغول به كار مي باشند. جهت گردآوري اطلاعات از ميان هشتاد و چهار مركزي كه در زمينهء بازيابي اطلاعات از ديسك هاي نوري استفاده مي كنند، به تعداد پانزده مركز (كه در آن ها كاوش اطلاعات توسط كارشناسان كاوش اطلاعات صورت مي گيرد)، مراجعه و در نهايت از نظرات سي و دو كارشناس كاوش اطلاعات و سي و دو كتابدار استفاده

شد. براي بدست آوردن اطلاعات اين تحقيق و شناسايي شخصيت لازم براي شغل كاوشگري اطلاعات، با استفاده از تئوري صفات و مدل پنج عاملي بزرگ نورمن (1963) (THE BIG FIVE-FACTOR MODEL) پرسشنامه تحت نظارت مشاور تنظيم گرديد. در اين پرسشنامه صفات به صورت پنج عامل بزرگ (FFM) شامل: برونگرايي، سازگاري، وظيفه شناسي، ثبات عاطفي، و فرهنگ و تربيت و براساس سي و هفت مقياس باز و درجه بندي شده ارائه شده:

نام عامل

مقياس توضيح دهنده

1- برونگرايي يا شادخويي

پرحرف-ساكت

رك گو و صريح- رازدار

ماجراجو- محتاط

اجتماعي- گوشه گير

مهربان و با محبت

2- سازگاري

خوش برخورد-كج خلق

عاري از حسادت- حسود

ملايم و آرام- لجباز

داراي حس همكاري-منفي باف

همدردي كردن

3- وظيفه شناسي

منظم- بي توجه

مسئول- غيرقابل اعتماد

پشتكار داشتن- دمدمي مزاج

درستكار و دقيق

هدفمند

اخلاقي

4- پايداري يا ثبات عاطفي

باثبات عاطفي- عصبي

خونسرد و مطمئن- هيجاني

مضطرب

5- فرهنگ و تربيت

هنردوست- بي توجه به هنر

روشنفكر- كوته فكر و محدود

خلاق- ساده لوح و صريح

جسور به منظور پاسخ دهي به سئوال تحقيق مبني بر تأثير نوع شخصيت بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات، از آزمون دوجمله اي استفاده شد. قابل ذكر است كه مولفهء موفقيت شغلي به دادن اطلاعات بيشتر، دادن اطلاعات مناسبتر، و دادن اطلاعات در زمان كمتر تعريف شده است. نتايج اين آزمون در جدول زير نشان داده شده است:

رديف H0 H1

احتمال مشاهده شده

احتمال آزمون

سطح معني داري

ميزان خطا

نتيجه آزمون

1

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت برونگرا، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير دارد

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت برونگرا بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير ندارد

6/0

6/0

000/0

05/0

H0 قبول

2

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت سازگار بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير دارد

به

نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت سازگار بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير ندارد

6/0

6/0

000/0

05/0

H0 قبول

3

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت وظيفه شناس، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير دارد

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت وظيفه شناس بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير ندارد

6/0

7/0

000/0

05/0

H0 قبول

4

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت ثبات عاطفي بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير دارد

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت ثبات عاطفي، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير ندارد

6/0

7/0

000/0

05/0

H0 قبول

5

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت فرهنگ و تربيت برموفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير دارد

به نظر پاسخ دهندگان نوع شخصيت فرهنگ و تربيت بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تاثير ندارد

6/0

6/0

000/0

05/0

H0 قبول

همانطور كه در جدول نشان داده مي شود، به نظر پاسخ دهندگان:

-       نوع شخصيت برونگرا، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تأثير دارد.

-       نوع شخصيت سازگار، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تأثير دارد.

-       نوع شخصيت وظيفه شناس، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تأثير دارد.

-       نوع شخصيت ثبات عاطفي، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تأثير دارد.

-       نوع شخصيت فرهنگ و تربيت، بر موفقيت شغلي كاوشگران اطلاعات تأثير دارد.

به منظور بررسي رابطهء بين انواع پنجگانه شخصيت و شغل كاوشگري اطلاعات، از آزمون خي دو استفاده گرديد و نتايج آن در جداول زير نشان داده شده است:

مقياس

نوع شغل

جمع

كاوشگري

كتابداري

خيلي كم

89

58

147

كم

56

25

81

متوسط

25

54

79

زياد

90

45

135

خيلي زياد

100

24

124

جمع كل

360

206

566 جدول توافقي نوع شغل و نوع شخصيت برونگرا

مقياس

نوع

شغل

جمع

كاوشگري

كتابداري

خيلي كم

133

108

241

كم

25

22

47

زياد

56

47

60

خيلي زياد

106

60

237

جمع كل

320

237

557 جدول توافقي نوع شغل و نوع شخصيت سازگار

مقياس

نوع شغل

جمع

كاوشگري

كتابداري

خيلي كم

71

53

124

كم

19

8

27

متوسط

5

29

34

زياد

54

83

137

خيلي زياد

155

96

261

جمع كل

394

269

573 جدول توافقي نوع شغل و نوع شخصيت وظيفه شناس

مقياس

نوع شغل

جمع

كاوشگري

كتابداري

خيلي كم

65

80

145

كم

14

8

22

متوسط

3

22

25

زياد

57

46

103

خيلي زياد

101

22

123

جمع كل

240

178

418 جدول توافقي نوع شغل و نوع شخصيت با ثبات عاطفي

مقياس

نوع شغل

جمع

كاوشگري

كتابداري

خيلي كم

30

56

86

كم

14

21

35

متوسط

36

5

41

زياد

45

44

89

خيلي زياد

23

73

96

جمع كل

148

199

347 جدول توافقي بين نوع شغل و نوع شخصيت با فرهنگ و تربيت نوع شخصيت

نتيجه آزمون

ميزان خطا

درجه آزادي

سطح معني داري

كاي دو محاسبه شده

برونگرايي

رد H0

05/0

4

000/0

622/52

سازگاري

رد H0

05/0

4

000/0

691/22

وظيفه شناسي

رد H0

05/0

4

000/0

062/42

ثبات عاطفي

رد H0

05/0

4

000/0

704/61

فرهنگ و تربيت

رد H0

05/0

4

000/0

388/52 همانطور كه در جدول مشاهده مي شود با اطمينان 095/0 مي توان اظهار نمود كه كاوشگري اطلاعات در مقايسه با شغل كتابداري به اشخاص برونگراتر، سازگارتر، وظيفه شناس تر، با ثبات عاطفي بيشتر، و نيز با فرهنگ و تربيت بهتر نياز دارد.

نتيجه گيري و

پيشنهادهمانطور كه از مقايسه نتايج و مشاهده در جداول مي توان استنتاج كرد: پاسخ دهندگان براي شغل كاوشگري اطلاعات در مقايسه با كتابداري اشخاص برونگراتر، سازگارتر، وظيفه شناس تر، داراي ثبات عاطفي بيشتر و نيز با فرهنگ و تربيت بهتر را ترجيح مي دهند. اما اين صحبت به معناي نقض اين خصوصيات براي سايرين نيست بلكه از آن جهت است كه چون گروه كاوشگران اطلاعات وظيفه انتقال اطلاعات را به عهده دارند و نيز در تماس متعدد با كاربران مي باشند، برخورداري از اين صفات براي آنان ضروري تر مي باشد.- از آنجا كه بعضي افراد براي بعضي مشاغل مناسب نيستند-در حالي كه براي دسته اي ديگر امكان موفقيت بيشتري در آن مشاغل وجود دارد-لذا پيشنهاد مي شود انتخاب حرفه با توجه به شخصيت متناسب آن شغل صورت پذيرد.- نظر به اين كه تناسب شغلي در عملكرد و رضايت شغلي افراد و نيز در بهره وري نيروي انساني كار موءثر است، لذا پيشنهاد مي شود نظير چنين كاري براي مشاغل ديگر نيز صورت پذيرد.- با توجه به اين كه گزينش افراد نامناسب در سازمان ها باعث ايجاد مشكلات آشكار و نهان مي گردد. توصيه مي شود سازمان ها در استخدام و تأمين نيروي انساني تناسب شغل را با تناسب شخصيت در نظر بگيرند.

منابع1- پروين، لارنس ا. (1374). روانشناسي شخصيت-نظريه و تحقيق. ترجمه: محمدجعفر جوادي و پروين كديور. تهران: موءسسه خدمات فرهنگي رسا.2- دعائي، حبيب الله. (1377). مديريت منابع انساني. دانشگاه فردوسي مشهد.3- دليلي، حميد. (1375). تأثير تخصص موضوعي جستجوگران مركز اطلاع رساني بر نتايج بازيابي اطلاعات از پايگاه هاي اطلاعاتي. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت مدرس.4- كارور، چارلز اس. و شي ير، مايكل اف. (1375). نظريه هاي شخصيت. احمد رضواني. معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي.5- ميرسپاسي،

ناصر. (1378). تناسب نوع شخصيت و نوع شغل. دانش مديريت. سال دوازدهم. شماره 44.

6. Bellardo, Trudi. (1985). “An investigation of online searcher traits and their relationship to search outcome”, J.American society for information science. 36(4) 241-250.7. Caligiuri, Paula M.(2000). “The bing five personality characteristics as predictors of expatriate’s desire to terminate the assignment and supervisorated performance” J.personnel psychology. 53. 67-88.8. Fisher, David P.(1984). “Is the librarian a distinct personality type” J.librarianship. 20(1) January 1988. 36-47.9- Hashemian, Kianoosh. (1993). “Reading in psychology”. SAMT. فصلنامه اطلاع رساني. دوره 17، شماره 3و4

اطلاع رساني گزينشي- رويكرد هزاره سوم

نوشته:موسي جعفربيگلو

چكيده : اطلاعات در دنياي امروز يا عصر اطلاعات داراي ويژگي ها و خصايصي است كه به اعتبار آن مي توان وضعيت مطلوب آينده را ترسيم كرد. پراكندگي جغرافيايي، انبوهي، سرعت روزآمدي، تنوع موضوعي اطلاعات، بين رشته اي ها و تنوع زباني از اهم مسايلي است كه مقوله اطلاعات، امروزه با آن روبه رو است. حركت اطلاعات در روند تبديل به دانش در مسير اخص گرايي، جامعه اطلاعاتي امروز را تحت سه مقوله اطلاع سازها، اطلاع پردازها و اطلاع خواه ها مشخص مي شود نيازمند برنامه ريزي خاصي مي كند. بررسي مسير توليد و تولد روش ها، ابزار، انديشه ها و روندهاي اشاعه اطلاعات از نظرگاه تاريخي، منجر به دستيابي رويكردهاي اطلاعاتي خاصي در عصر حاضر از جمله حركت به سمت تخصصي شدن، خودكارسازي، كيفيت گرايي، اطلاعات ناب، جلوگيري از ريزش كاذب و اطلاع رساني گزينشي شده و پيش بيني مي شود هزاره سوم هزاره اطلاع رساني گزينشي در مفهوم خاص آن باشد. كليدواژه ها: اطلاعات / عصراطلاعات / بين رشته اي ها / اطلاع رساني گزينشي / خدمات آگاهي رساني جاري/ خدمات فهرست مندرجات / اشاعه گزينشي اطلاعات (اگا)اطلاعات و ويژگي هاي آن»زمان« تاكنون براي كسي از حركت باز نايستاده است

و براي ما نيز خواهد ايستاد. در اين ميان تنها كاري كه از عهده ما برمي آيد »مديريت زمان« است. در گذشته اي نه چندان دور براي دسترسي به دانش توليد شده در يك حوزهء موضوعي خاص، يك پژوهشگر نيازمند دسترسي به امكانات و تجهيزات ويژه اي مانند امروز نبود. حداكثر، دسترسي به منابع يك مجموعه، بهره گيري از دانش يك متخصص، نياز وي را مرتفع مي ساخته است. اما امروز دانش داراي ويژگي هايي است كه مواجهه با آن را براي پژوهشگران مشكل نموده و ابزار ويژه اي را مي طلبد. عمده ترين خصيصه هاي دانش در دنياي امروز يا »عصر اطلاعات« كه يكي از شايع ترين اسامي اين عصر است شامل موارد زير است:1. پراكندگي جغرافيايي اطلاعاتاطلاعات در اقصي نقاط دنيا در حال توليد است، كشورهاي مختلف، مراكز گوناگون تخصصي، كتابخانه هاي بي شمار، پژوهشگران بسيار و سازمان هاي زيادي در حال فعاليت و توليد اطلاعات مي باشند كه هر كدام در حيطهء جغرافيايي خاص قرار دارند. آگاهي و دسترسي به اين اطلاعات از جنبه هاي مختلف مشكل است. براي دسترسي به تمامي اين دانش، بدون ابزارهاي امروزين اشاعهء اطلاعات حتماً مي بايستي به محل نگهداري و وجود اثر مراجعه كنيم. 2. انبوهي اطلاعاتهر روزه به طور غيرقابل تصوري بر كميت توليد اطلاعات افزوده مي شود. اين كميت روزافزون در حوزه هاي گوناگون علمي، كميّتي عظيم و غيرقابل كنترلي را به نمايش مي گذارد. به طوري كه شايد هيچ گاه يك متخصص نتواند جز به وجود اندكي از تمام توليدات و مستندات علمي حوزهء موضوعي خود آگاهي پيدا كرده و اقّلي از آن ها را مطالعه نمايد. اين كميت باعث سردرگمي پژوهشگران در ميان انبوهه اطلاعات كه هزينه، زمان و كارمايه(1) زيادي را تلف

مي كند.3. سرعت روزآمدي(2)اطلاعات توليد شده به سرعت كهنه مي شوند. نظريه هاي توليد شده ديروز، ديگر امروز كارآئي و روايي نخواهند داشت. مباحث امروزي نيز براي فردا داراي اعتبار و روايي نخواهند بود. يك دستورالعمل، فناوري، فرمول، نظريه، راه كار، راهبرد و ساير گونه هاي موجود علمي و فكري توليد شده به سرعت جاي خود را به مشابه جديدتر خود مي دهند و يك پژوهش گر هميشه نگران آن است كه قبل از پايان تحقيقات يا چاپ كتاب، مقاله و يا خلاصهء دستاوردهاي پژوهشي، پيش فرض ها و نتايج حاصله اثر در دست تحقيق اش از درجهء اعتبار ساقط شود.4. تنوع موضوعي و بين رشته ايبه طور روزافزوني مباحث جديدي در دنياي دانش مطرح مي شود. حوزه هاي قديمي تر جاي خود را به چند حوزهء جديدتر مي دهند. از دل هر موضوع، حوزه هاي نوي زاده مي شود. رشته هاي نوين هر روز متنوع تر و زيادتر مي شوند. عدم توان كافي براي تسلط به تمامي حوزه ها امكان استفادهء بهينه تر و مناسب تر از تمامي اين دانش جديد را از بين مي برد. چه بسا يك حوزهء كوچك كه زماني پرسشي بيش نبوده اينك خود يك حوزهء موضوعي با سئوالات بي شمار است.5. تنوع زبانيويژگي ديگر دانش در دنياي امروز تنوع زباني داده ها و اطلاعات است. محققان به تمامي زبان هاي دنيا در حال توليد اطلاعات، انجام پژوهش ها و پردازش آن ها هستند. دسترسي به تمامي دانش نيازمند تسلط بر زبان مدارك اطلاعاتي است و اين براي تمام محققان امكان پذير نيست. چرا كه يادگيري زبان ها امروز خود دانشي گسترده است كه از توان افراد و براي همه زبان ها خارج است. (3)اخص گرائياز سوئي ديگر دانش با سرعت فزاينده اي در حال حركت به سوي اخص گرائي است. برآيند اين اخص گرائي

در زايش بين رشته اي هاي جديد متبلور است. به علت تنوع و عمق پژوهش ها، هر حوزهء موضوعي داراي چنان عمق و گستردگي پيچيده اي شده است كه تسلط بر تمامي ابعاد يك حوزهء موضوعي بسا دشوار مي نمايد. اخص گرائي داراي ويژگي هاي مهمي از جمله موارد زير است.1. اخص گرائي به يك پژوهشگر امكان غوررسي عميق، بررسي و مطالعه دقيق، تخصصي و نسبتاً كاملي را در يك حوزه موضوعي مي دهد. از اين لحاظ اخص گرائي باعث صرفه جوئي در نيروي پژوهشي محققان شده و كارمايه بسيار زيادي را به صورت درونداشت(4) براي پژوهشگران ذخيره مي نمايد.2. اخص گرائي باعث ايجاد رفتارهاي پژوهشي نظام مند«(5) مي شود. به عبارتي ديگر پژوهشگران يك حوزه موضوعي خاص، عادات مطالعه و پژوهش، روش هاي پژوهشي ويژه، رويكردهاي هدف مدار، كاربري از ابزارهاي خاص و ادبيات شفاهي و كتبي نسبتاً مشابهي پيدا مي كنند و اين امر روند توليد مصرف و اشاعه اطلاعات و ابزارهاي ويژه آن را تسهيل مي كند.3. اخص گرائي به »كاربرد« مي انديشد. هدف آن به كارگيري نتايج مورد پژوهي ها، ميدان پژوهي ها و ساير روش هاي پژوهشي نومايه در جامعه مورد پژوهش است. همچنين اخص گرايي كاربرد را علاوه بر احتمال علمي اجرا، مفيد مي داند.4. اخص گرائي »كاربرمدار«(6) است. مدار انديشه هاي متخصصان هر حوزه داراي اقمار خاصي است. به اين معنا كه همان موضوعات و مباحث بنياني كه در مدار انديشه هاي متخصصان يك حوزهء موضوعي قرار دارد به منزله زبان مشترك يك حوزهء موضوعي خاص بوده و اين محور انديشه گي اخص گرايي است. در اين وجه نحوه ورود يك دانش به بستر جامعه و تعامل آن با بهره گيران و كاربران نهايي(7) و تبديل آن از خاستگاه ذهني به بستر عمومي مطالعه، تحقيق و بهره برداري كه زمينه ساز زايش

يك زبان تخصصي ويژه و نو است از توانش هاي اساسي اخص گرايي است.5. اخص گرائي داراي قدرت »مديريت بر زمان«(8) است. با اخص گرائي مي توان زمان را در ابعاد مختلف براي پژوهشگر و كاربر كنترل كرد.

6. اخص گرائي اشاعهء اطلاعات را »سرعت« مي بخشد و به واسطهء آن جامعهء توليدكننده، پردازش كننده و خواهان اطلاعات مشخص و محدود مي شوند.

7. اخص گرائي فرصتي ايجاد مي كند كه ساير علايق مطالعاتي را برآورده ساخت. پژوهشگران به واسطهء مديريت بر زمان قابليت مطالعات »اقناعي« خويش را خواهند يافت.

8. اخص گرائي پژوهشگران را »تك بُعدي« مي سازد. به عبارت ساده تر پژوهشگراني پرورش خواهند يافت كه فقط مي توانند به يك چيز بينديشند.9. اخص گرائي ايجادكننده حداقل دو نوع نظم خواهد بود:الف. نظم موضوعي و حركت در راستاي موضوع؛ب. نظم رفتاري كه پژوهشگراني با شاخص هاي مشترك پرورش خواهد داد (هم جنبهء منفي و هم جنبهء مثبت)؛امروزه به وضوح حركت در راستاي اخص گرائي مشاهده مي شود. دانش هائي كه خاص بوده و دانش مداراني كه خاص اند.جامعه اطلاعاتي امروزجامعه اطلاعاتي امروز به سه دسته عمده تقسم مي شود:الف. اطلاع سازهابه گروهي از سازمان ها، موءسسات، مراكز، نهادها، پژوهشگران، پايگاه ها و شبكه هاي اطلاعاتي كه وظيفه، رويكرد و علاقه مندي سازماني و شخصي آن ها در زمينه توليد اطلاعات است گفته مي شود. گستره اطلاعات توليدي بسيار متنوع و گوناگون است. اين اطلاعات مي تواند طيف وسيعي از داده هاي خام و اطلاعات پردازش شده را دربر بگيرد. ازجمله اين موارد مي توان به اطلاعات فردي، نظامي، سياسي، علمي، صنفي، فناوري، هنري، ادبي، تجاري، هنري و ... اشاره كرد.ب. اطلاع پردازهابه گروهي از سازمان ها، موءسسات، مراكز، نهادها، پايگاه ها و شبكه هاي رايانه اي كه وظيفه و رويكرد سازماني آن پردازش داده ها و اطلاعات است اطلاع پرداز گفته مي شود. اين گروه به

بازشناسي، گزينش، انتخاب، مجموعه سازي، سازماندهي و پردازش داده ها و اطلاعات مي پردازند. فرايند وظيفه مندي هاي اين گروه مي تواند از تهيه فهرست هاي موضوعي، ايجاد امكان كاوش هاي موضوعي و منطقي، به روز كردن اطلاعات، سازماندهي، رده بندي، آمايش، گزينش تا اشاعه اطلاعات متفاوت باشد.ج. اطلاع خواه هابه گروهي از سازمان ها، مراكز، نهادها، موءسسات، پژوهشگران و ... كه به منظور رفع نيازهاي پژوهشي، آموزشي، تجاري، صنعتي، فناوري، علايق و ... خود به اطلاعات مراجعه مي كنند اطلاع خواه گفته مي شود. اين گروه را اصطلاحاً »بهره گيران نهايي« مي نامند.نيازهاي جامعه اطلاعاتيهر جامعه اطلاعتي با توجه به خصيصه اصلي آن كه »اطلاعات« است داراي نيازمندي هاي ويژه اي است، كه محور اصلي همه اين نيازها اطلاعات است. عمده ترين محورهاي اين نيازها در سرفصل هاي زير خلاصه مي شود.1. اطلاعات فناوري و صنعت؛2. اطلاعات مربوط به تحقيق و توسعه R D؛3. اطلاعات پايه پزشكي و پيراپزشكي؛4. اطلاعات نظامي و استراتژيك؛5. اطلاعات انساني (جمعيت شناختي، مردم شناختي، بوم شناختي و ...):6. اطلاعات فرهنگي، ادبي، هنري و اقناعي؛7. اطلاعات علمي؛ابزارهاي اطلاعاتيمثلث زير كه اصطلاحاً آن را مثلث (اس.دي.آي)« مي ناميم. داراي ابعاد و مفاهيمي است كه به اعتبار آن سير تحول اطلاعات، ابزارها و شيوه هاي اشاعه آن را بررسي خواهيم كرد. اختراع صنعت چاپ با حروف سربي متحرك، انقلاب صنعتي، افزايش روزافزون آموزش هاي همگاني، گسترش دايره آگاهي هاي عمومي، انتشار روزنامه ها، نشريات تخصصي، كتب و پروانه نوآوري ها، رشد مجامع علمي، انجمن هاي تخصصي و صنفي، حركت هاي مردم سالارانه، دولت هاي پاسخ گو، نيازهاي پژوهشي و آموزشي و ... از پايان سده هاي تاريكي شروع و اثرات آن از اوايل سده حاضر به اوج خود رسيد.مجموعه اين عوامل در كنار هم باعث گسترش توليد و مصرف اطلاعات شده و در كنار اين دو عامل مهم-توليد

و مصرف اطلاعات-مقوله توزيع يا اشاعه اطلاعات نيز به عنوان يكي از حياتي ترين مقولات براي كنترل و مديريت اطلاعات مطرح نمود. توليدكنندگان اطلاعات از سويي نيازمند راهكارهاي مناسب ارائه توليدات پژوهش خود در بازار واقعي مصرف اطلاعات بوده و مصرف كنندگان اطلاعات از سويي ديگر نيازمند دسترسي مناسب به اطلاعات در حداقل زمان بودند. اين رويه باعث ايجاد تفكر آگاهي رساني جاري يا سي.اي.اس شد و آن بدين مفهوم بود كه بتوان به نحو مقتضي اطلاعات مناسب را به طيف وسيع تري از افراد علاقه مند ارائه كرد. اين فرآيند در جهت آگاه كردن كساني بود كه به نحوي علاقه مندي آن ها نسبت به يك موضوع مستند شده بود. اين فرآيند مي توانست شامل تهيه فهرستي از عناوين كتاب ها و نشريات جديد كه وارد يك مجموعه شده اند تا تفكيك اخبار سياسي، اقتصادي و اجتماعي و ... در صفحات نشريات و روزنامه ها باشد. عمده ترين مخاطبان اين خدمات علاقه منداني بودند كه نسبت به يك موضوع با توجه به زمينهء شغلي و يا مطالعاتي ابراز علاقه مي كردند. در نتيجه طيف مخاطبان در اين حوزه بسيار وسيع بود و دانش ها و اطلاعات موجود نيز مباحث عام تري را دربر مي گرفت. ضمن آن كه دانش و اطلاعات مورد بحث، در يك حوزهء عمومي موضوعي با طيف هاي گسترده موضوعي مي گنجيد.گسترش و تنوع موارد مطرح شده به عنوان عوامل موءثر در جريان اطلاعات باعث تخصصي تر شدن جريان پژوهش و حوزه هاي مطالعاتي پژوهشگران شد. طوري كه خدمات آگاهي رساني جاري ديگر نمي توانست جواب گوي نيازهاي كساني باشد كه به دنبال اطلاعات در ميان انبوهه اطلاعات در حال جست و جو بودند. دانش هاي موجود در درون خود به مقولات و طيف هاي متنوعي تفكيك

شده بودند و نيازمندي پژوهشگران نيز »دست نامريي«(9) بازار جريان داد و ستد اطلاعات را، به سمت خدمات »فهرست مندرجات«(10) هدايت مي كرد. چرا كه نيازها، طالب خدماتي با راهبردها و راهكارهاي ويژه و مناسب با پيچيدگي هاي زمان خود بود. اين خدمات مي كوشيد تا با توجه به سرفصل هاي پژوهشي موجود در يك مقوله (مثلاً علوم دامي، گياهي، مرتع و مرتع داري، آب و آبخيزداري، آبخوان داري، علوم جنگلي و ... كه از جمله مقولاتي بودند كه در زير مجموعه علوم كشاورزي به عنوان مقولات مستقل قد علم كرده بودند) عناوين پژوهشي توليد شده در جامعه را به متخصصان و علاقه مندان فعال در يك مقوله ارائه كند. مثلاً فهرست مقالات منتشر شده در يك حوزهء موضوعي نمونه اي است كه مي تواند مورد توجه علاقه مندان فعال در يك مقوله باشد. گستره جغرافيايي مقالات و منابع و گستره زماني مدارك با توجه به سه عامل نياز، هدف و گستره، متغير خواهد بود.در اين حوزه جامعه مخاطبان نسبت به حوزهء قبل تخصصي تر شده و از نظر تعداد كمتر از گروه قبلي مي باشند. موضوعات و حوزه هاي موجود در اين حوزه نسبت به فرآيند قبل تخصصي تر شده و مي توان از آن به عنوان »مقولات موضوعي« نام برد. بر خلاف روال جاري در فرآيند آگاهي رساني جاري كه با »موضوعات« سروكار داشت.در طي حركت شتابناك علوم و پويايي و زايايي روزافزون دانش و گسترش قلمروهاي تخصصي هر لحظه از سطح كارايي فرآيندهاي موجود كاسته مي شد. و با گسترش بيش از اندازه عوامل موءثر در توليد، مصرف و اشاعه اطلاعات و جامعهء اطلاعاتي رويكرد پژوهشگران از مقولات موضوعي به سمت »پرسش ها(11)، مسئله ها(12) و پروژه هاي(13) موضوعي« تغيير جهت داده

و به جاي اين كه پژوهشگران توجه علمي خود را به يك مقولهء پژوهشي عطف كنند به يك پرسش، مسئله موضوعي يا پروژه توجه كردند. اين پديده باعث ايجاد خدمات جديد، ويژه و تخصصي نوين با عنوان »اشاعه گزينشي اطلاعات« يا (اس.دي.آي) (14) شد. اشاعه گزينشي اطلاعات با توجه به خصيصه اصلي آن كه بر محور پاسخ دقيق، جامع و مانع به محتواي يك »پروندهء پژوهشي«(15) ويژه بود مي توانست »پرسش مدار«(16) »مسئله مدار«(17 و يا »پروژه مدار«(18) باشد. در بخش پرسش مدار اين خدمات به ارائه اطلاعات ويژه، گزينش شده و روزآمد در ارتباط با سئوالي خاص و در جهت تسريع و كمك به پاسخ يابي براي آن پرسش مي پردازد. در بخش مسئله مدار با توجه به مسايل مطروحه در هر يك از مقولات موضوعي و به منظور حركت به سوي پاسخ يابي و حل مسئله اين خدمات به ارائه اطلاعات خواهد پرداخت و در بخش پروژه مدار، طيف اطلاعات گزينش شده را پروژه هاي پژوهشي ويژه تعيين مي كند.در اين حوزه پژوهشگران در اخص ترين موضوعات، مباحث، پرسش ها، مسايل و پروژه ها در حال پژوهش بوده و از نظر تعداد كمترين تعداد پژوهشگران در اين بخش ملاحظه مي شود. چه بسا در يك پژوهش »مساله مدار« تنها يك پژوهشگر در حال پژوهش باشد. از نظر موضوعي حركت به سمت اخص ترين مباحث موضوعي است. و طيف علاقه مندان را دربر نمي گيرد. ضمن آن كه در اين حوزه محور بستر يك پرسش، مساله و يا پروژه است.جامعه مخاطبين (اس.دي.آي)جامعه مخاطبين (اس.دي.آي) به طور معمول شامل چهار گروه اصلي زير هستند كه عمليات اشاعه گزينشي اطلاعات بر روي پرونده هاي پژوهشي آن ها انجام و اطلاعات پس از واكشي

براي آن ها ارسال خواهد شد.الف. سازمان هاي مادر-براي تغذيه اطلاعاتي بخش هاي تحقيقاتي و عملياتي خود؛ب. سازمان ها و مراكز پژوهشي و مراكز تحقيق و توسعه؛ج. دانشگاه ها و مدارس عالي؛د. پژوهشگران، علاقه مندان و دانشجويان؛(19)

فرآيند (اس.دي.آي)

عمليات (اس.دي.آي) به ترتيب شامل مراحل زير مي شود:1. مطالعه منابع و مدارك جديد شامل نشريات ادواري، كتاب ها، خلاصه سمينارها، گزارش ها پروانه نوآوري ها(20)، بانك هاي اطلاعاتي و ...؛2. انتخاب و گزينش مطالب مرتبط با پرونده هاي پژوهشي (يا فرآيند تطبيق شاخص نياز با محتواي مدارك روزآمد)؛3. واكشي اطلاعات؛4. ارسال منابع به روش مقتضي؛ (كارنماي جست و جوي اطلاعات)رويكردهاي اطلاعاتي و خصايص اطلاعات در عصر حاضر1. حركت به سوي تخصصي شدناين روند در جنبه هاي مختلف از جمله موارد زير قابل مشاهده است:الف. »مقولات موضوعي« با سرعت خيره كننده اي به سمت تخصصي شدن و شناخته شدن به عنوان يك موجوديت موضوعي جديد حركت مي كنند.ب. پژوهشگران بنا به نيازها، ضرورت ها و علايق خود يا »پرسش مدار« يا مساله مدار« و يا پروژه مدار« هستند.ج. ابزارهاي توليد، مصرف و اشاعه اطلاعات نيز با توجه به حركت اطلاعات و رويكرد عمومي به سمت اخص گرائي خصيصه اخص گرائي را يافته اند. رشد روزافزون شبكه ها، پايگاه ها و بانك هاي اطلاعاتي، تخصصي شدن نشريات علمي، شبكه دانشگاه مجازي(21)، برگزاري مجامع و همايش هاي تخصصي، ايجاد مراكز و موءسسات تخصصي و ... همه و همه نمايانگر اين رويكرد است.2. خودكارسازي(22)بنا به مقتضيات زمان و اهميت آن، راهكارهاي سنتي و دستي جوابگوي سرعت مورد نظر توليد، مصرف و اشاعه اطلاعات در عصر حاضر نبوده و نياز به خودكارسازي خدمات ابزار و راهكارهاي اشاعه اطلاعات است. گسترش روزافزون شبكه ها، پايگاه ها و بانك هاي اطلاعاتي، كاربرد رايانه و ساير افزارگان(23) جانبي حاصل چنين رويكردي است.3. كيفيت گرائيكيفيت گرائي اساس حركت

از شيوه هاي عمومي گزينش و توزيع اطلاعات، به سمت شيوه ها و راهكارهاي ويژه اشاعه اطلاعات است. تفاوت عمده كيفيت در اطلاعات و كميت ارائه مناسب ترين پاسخ ها با حداقل ريزش كاذب و با جامعيت(24) و مانعيت(25) مناسب به صاحبان پرونده هاي پژوهشي است. »كيفيت« بنيان حركت به سمت خدمات ويژه در عصر اطلاعات است.4. اطلاعات ناباطلاعات در مفهوم فيزيكي خود در كنار دو منبع اصلي حيات يعني »ماده« و »انرژي« عامل سوم و مهمي را تشكيل مي دهد كه اهميت به مراتب بيشتر از آن ها داشته، ضمن آن كه تفاوتي بنياني نيز با آن دو دارد. ماده و انرژي بر اثر كنش ها و برهم كنش ها دچار تغييرات فيزيكي-شيميايي شده و به همديگر تبديل مي شوند اما مقدار آن ها هميشه در طبيعت ثابت است. اما اطلاعات در طي فرآيند پردازش (كنش و برهم كنش) دچار افزوني مي شود. اطلاعات برخلاف طلا و ساير منابع ثروت با انباشت و گردآوري هر چه بيشتر داراي ارزش نشده و ذاتاً به عنوان يك ثروت محسوب نمي شود. اطلاعات زماني داراي ارزش بوده و مي توان از آن به عنوان ثروت ياد كرد كه »پردازش«(26) شده باشد. اطلاعات در اين صورت به عنوان يكي از بازوهاي اصلي مديريت و ابزار تصميم گيري« است و مي توان آن را عامل »قدرت« دانست. در اين وضعيت اطلاعات ناب به اطلاعاتي گفته مي شود كه عصاره و چكيده« اطلاعات موجود باشد و عمل گزينشِ آگاهانه و پردازش، بر روي آن صورت گرفته باشد. اين گزينش و پردازش با نگرش تام به سمت و سوي پرسش، مساله، و يا پروژه پژوهشي ويژه و نيازهاي اطلاعاتي آن است.5. جلوگيري از ريزش كاذبكليه راهكارهاي ويژه اشاعه اطلاعات در عصر حاضر در راستاي حركت

به سمت جلوگيري از ريزش كاذبِ اطلاعات ناخواسته است. كه بنا به دلايل مختلفي از جمله عدم دقت در ارائه كليدواژه هاي موضوعي، عدم ارائه مترادفات، واژه هاي هم معني، متضادها، اسامي علمي، تجاري يك واژه، نگاه كلي تر نسبت به يك پرسش، مساله و يا پروژه و يا نگاه اخص نسبت به آن ها، طراحي سيستم نامناسب اطلاعاتي، بهره گيري از ابزارهاي نامناسب و ... اتفاق مي افتد. حاصل عمده ريزش كاذب اتلاف وقت پژوهشگران، شبكه ها، پايگاه ها و بانك هاي اطلاعاتي، اتلاف هزينه و ايجاد اختلال (پارازيت) در روند اشاعه و مصرف اطلاعات است.6. اطلاع رساني گزينشيسرجمع تمام خصايص فوق در مفهوم اطلاع رساني گزينشي«(27) (جدول اطلاع رساني گزينشي) متبلور مي شود. اطلاع رساني گزينشي حركتي تاريخ مند، با هدف و كاربرمدار است كه با به كارگيري بهترين روش ها، راهكارها و شيوه هاي گزينشي و اشاعه اطلاعات در جهت ارائه ناب ترين اطلاعات در زمان مناسب با محوريت پرسش ها، مسايل و پروژه هاي پژوهشي موجود به پژوهش گران و نيازمندان اطلاعات است. اين حركت تاريخي با توجه به نيازها و مقتضيات زمان شكل گرفته، ابزارسازي كرده و تفكر مورد نياز خود را پرورده است. هدف اصلي آن پاسخگويي ويژه و دقيق با توجه به نيازهاي كاربران اطلاعات است. قواعد دست نامريي در بازار ايجاب مي كند كه علاوه بر شيوه هاي نوين توليد و مصرف اطلاعات، توزيع يا اشاعه اطلاعات نيز تابع قوانين خاص خود باشد. »امروزه از ضروري ترين الزامات اشاعه اطلاعات، به حداقل رساندن مصرف سرانه زمان براي پژوهشگران است. ديگر نمي توانيم پژوهشگران را تنها در ميان انبوهه اي وحشت آور از كميت اطلاعاتي توليد شده رها كنيم و موجب سرگرداني و اطلاعات زدگي آن ها شويم؛ اخلاقاً نيز از تعيين تكليف يك سونگرانه(28) و نگاه

كلي تر و يا جزئي تر به پرسش، مساله و پروژه معذور مي باشيم. در سيستم اطلاع رساني گزينشي، محتوا و اساس گزينش بر پايه خواست و نياز پرسش، مسأله و پروژه پژوهشگر و نه گزينشگر بنا نهاده شده است. بدين منظور نيازمند تركيب بندي مناسب پرونده هاي پژوهشي براي پژوهشگران مي باشيم. »تركيب بندي پرونده پژوهشي در سيستم هاي اشاعه اطلاعات به ما كمك مي كند تا به ياري يك فرآيند تعاملي(29) به گزيني مناسبي از انبوهه اطلاعات انجام دهيم و به صورت واسطي تعاملي رابطه بين پرسش گر و اطلاعات را كامل نماييم(30) و اين به معناي حركت به سمت كيفيت در اطلاعات در سده اي است كه كميت آن غيرقابل كنترل مي نمايد.

پي نوشت ها:

1. Energy2. Up-to-dating

3. جعفربيگلو، موسي (1378).

4. Potential5. Systematic6. User friendly7. End user8. Time management9. Invisible hand10. Curent Contents11. Question12. Problem13. Project14. Selective Dissemination of Information15. Profile16. Question oriented17. Problem Oriented18. Project oriented

19. جعفربيگلو، موسي (1376).

20. Patent21. Invisible University22. Automation23. Harware24. Recall25. Precision26. Process27. Selective Information

28. جعفربيگلو، موسي (1376).

29. Interactive

30. همان... صص 29-22.

منابع:

1. Hamilton, Feona. (1995). “Current Awareness, Current Techniques”. GOWER: USA.

2. جعفربيگلو، موسي (1378) »طرح نظام ملي اشاعه گزينشي اطلاعات براي اعضاي هيأت علمي دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي«. پايان نامه كارشناسي ارشد: دانشگاه تهران، دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي، گروه آموزش علوم كتابداري و اطلاع رساني.3. جعفربيگلو، موسي (1376).» S.D.I راهكاري نوين در اشاعه اطلاعات«. پيام كتابخانه، سال هفتم، شماره دوم.4. جعفربيگلو، موسي (1376). »ساختواره پرونده پژوهشي« اطلاع رساني، دوره 12، شماره 4.

 

جدول اطلاعات، ويژگي ها، مشكلات و راه حل هاي اشاعه اطلاعات

 

ويژگي اطلاعات

مشكلات جامعه استفاده كننده

راه حل هاي ويژه نظام اطلاع رساني

اطلاعات پراكندگي جغرافيايي دارد

(تنوع مكاني)

- دسترسي به اطلاعات ممكن نيست.

- آگاهي از وجود اطلاعات

اندك است.

- هزينه هاي دسترسي بالا است.

- زيرساخت هاي اطلاعاتي جامعه ضعيف است.

- مسايل فرهنگي و سياسي مانع دسترسي است.

- خدمات آگاهي رساني جاري (سي.اي.اس)

- خدمات فهرست مندرجات (سي.سي)

- اشاعه گزينشي اطلاعات (سي.دي.آي)

- شبكه هاي اطلاع رساني

- خدمات تحويل مدرك (دي.دي)

- خدمات تحويل مدرك الكترونيكي (اي.دي.دي)

توليد انبوه اطلاعات

(ويژگي حجم اطلاعات)

- حجم اطلاعات توليد شده زياد است.

- نياز به گزينش دارد.

- سردرگمي مي آورد.

- اتلاف زمان زياد است.

- زايش حوزه هاي تخصصي جديد.

- بين رشته اي ها

- خدمات آگاهي رساني جاري (سي.اي.اس)

- - خدمات فهرست مندرجات (سي.سي)

- اشاعه گزينشي اطلاعات (سي.دي.آي)

- خدمات نمايه سازي

- خدمات چكيده نويسي

سرعت توليد اطلاعات

(ويژگي روزآمدي)

- دسترسي سريع به اطلاعات ممكن نيست.

- سرعت روزآمدي اندك است.

- شكل توليد اطلاعات متحول شده است.

- فناوري دسترسي به اطلاعات در حال دگرگوني است.

- خدمات آگاهي رساني جاري (سي.اي.اس)

- - خدمات فهرست مندرجات (سي.سي)

- اشاعه گزينشي اطلاعات (سي.دي.آي)

- خدمات نمايه سازي

- خدمات چكيده نويسي

- شبكه هاي اطلاع رساني

- خدمات از راه دور تنوع موضوعي و اطلاعات بين رشته اي

(درجه اخص گرايي)

عدم تخصص و احاطه بر حوزه هاي گوناگون و متنوع دانش بشري

- نمايه سازي بين رشته اي

- توليد بانك هاي اطلاعاتي بين رشته اي

- اشاعه گزينشي اطلاعات از محتواي بند 1 و 2 تنوع زباني

(مسايل مربوط به زبان اطلاعات)

- عدم تسلط بر زبانها

- تخصصي و علمي شدن زبان ها

- عدم فرصت و توان كافي براي يادگيري همه زبان ها - خدمات ترجمه

- چكيده نويسي فرازباني

- اولويت بندي زبان هاي فراگير (در فرآيندهاي   (نمودار)

كارنماي جست و جوي اطلاعات

 

فصلنامه اطلاع رساني. دوره 17، شماره 3و4

استناد به منابع الكترونيك در مقالات علمي

نوشته: نعمت اله شموسي*

چكيده: با گسترش روزافزون كاربردهاي اينترنت و اطلاعات الكترونيك در عرصهء پژوهش، رعايت حقوق صاحبان آثاري كه حاصل تلاش

خود را در شبكه جهاني اينترنت در اختيار پژوهشگران ديگر قرار مي دهند ضروري به نظر مي رسد. در اين مقاله، براي معرفي سبك واحدي در نحوهء استناد به اين منابع، روش »انجمن روانشناسي آمريكا« مورد بررسي قرار گرفته

است. كليدواژه ها: استناد/منابع الكترونيك/حق موءلف/ انجمن روانشناسي آمريكا رشد روزافزون استفاده از اينترنت و دسترسي به اين شبكه پوياي جهاني باعث شده است سبك و الگوي پژوهش و جستجوي اطلاعات نيز متحوّل گردد. امروزه بسياري از پژوهشگران، براي دسترسي به آخرين يافته هاي علمي در حوزهء فعاليت تخصصي خود و براي تسريع در انتقال اطلاعات، از شبكهء جهاني اينترنت استفاده مي كنند. در گذشته، براي يافتن اطلاعات از كتاب و نشريات معتبر استفاده مي شد كه به تبع آن، مسأله رعايت حقّ مولف، مترجم يا ناشر نيز در نظر گرفته مي شد، بدين معنا كه استفاده از مطالب با ذكر منبع و مآخذ مربوطه براي ساير پژوهشگران امكان پذير مي گرديد. با گذشت زمان، روش هاي مناسب و استانداردي طراحي شد تا اين امر مهم در همه جاي دنيا به شكل تقريباً واحدي صورت پذيرد. به عبارت ديگر، توافق شد كه در مورد كتاب، موء لف يا موءلفين، عنوان كتاب، سال انتشار، ناشر و شهر يا كشور محل انتشار كتاب و در صورت لزوم صفحات مورد استفاده در پايان مقالات يا كتاب هاي جديد ذكر شود؛ در مورد نشريات هم تقريباً به همين صورت مي توان عمل كرد: نام نويسنده يا مترجم، عنوان مقاله، سال انتشار، عنوان مجله، شماره مسلسل مجله و صفحاتي كه اطّلاعات مورد نظر در آن مندرج گرديده است. امّا اطلاعات شناور در اينترنت با اطلاعات چاپ شده بر روي كاغذ متفاوت است.

اطلاعات الكترونيك داراي محدوديت هايي هستند كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد: 1- منابع اينترنتي ثابت نيستند. به عبارت ديگر، اطلاعات موجود در سايت هاي معتبر پيوسته روزآمد مي شوند و هر روز اطلاعات جديدي وارد صفحات آن ها مي شود كه ممكن است كاملاً متفاوت از اطلاعات پيشين باشد. البته، امكان حذف كامل برخي صفحات يا تغيير (يو.آر.ال) نيز وجود دارد. 2- شناسايي موءلف واقعي صفحات در اينترنت نياز به مهارت خاصّي دارد. معمولاً، نام سازنده صفحات اينترنتي در صفحه اصلي يا صفحه خانگي ذكر نمي شود. گاهي اوقات، صفحات سازمان ميزبان دربرگيرنده صفحات ديگري است كه ارتباط چنداني با صفحه ميزبان ندارد. مشاهده شده است كه پديدآورندگان صفحات بعد از مدتي جاي خود را به افراد ديگري مي دهند. گاهي نيز، صفحات موجود در اينترنت كپي صفحات بعضي كتاب ها يا نشريات هستند. به نظر مي رسد شناختن انواع مختلف منابع الكترونيك در بازگويي مآخذ و نحوه استناد به محتويات آن ها حائز اهميت باشد. لذا آشنايي با انواع منابع الكترونيك بصورت زير ضروري است: 1- صفحات اينترنتي مربوط به اشخاص مانند پژوهشگران، موءلفين، دانشمندان، مترجمان، سياستمداران و صاحبنظران رشته هاي مختلف. 2- صفحات اينترنتي مربوط به سازمان ها، دانشگاه ها و موءسسّات آموزش عالي، سازمان هاي جهاني مانند (دبليو.اچ.او)، (ناتو)، (اي.اي.سي) و ...، كنگره ها و كنفرانس ها، موءسسات تحقيقاتي، كارخانجات توليدي و ... 3- روزنامه هاي الكترونيك و گروه هاي خبري مختلف 4- مجلات الكترونيك در زمينه هاي مختلف علمي 5- گروه هاي مباحثه اي در زمينهء موضوعات تخصصي 6- سايت هاي (اف.تي.پي) با اين توصيف، عليرغم وجود محدوديت در استناد به مطالب الكترونيك، وظيفهء اخلاقي و حرفه اي هر پژوهشگري است تا با رعايت موازين اخلاقي، منابع و مآخذ

پژوهش خود را مستند گرداند. به عبارت ديگر، استفاده از مطالب اينترنتي و نتايج تحقيقات ديگران منوط به ذكر نام و آدرس اينترنتي آنان است. بدين ترتيب، علاوه بر لحاظ شدن شرط اخلاقي، خوانندگان پژوهش هاي جديد نيز قادر خواهند بود در صورت لزوم به منابع و مآخذ ذكر شده در پايان گزارش تحقيق يا مقاله رجوع نموده و اطلاعات مورد علاقه خود را از منبع اصلي آن كاوش نمايند. تاكنون، روش هاي متعدّدي براي بيان منابع و مآخذ مطالب الكترونيك ارائه شده است، اما ذكر جزئيات ضروري مي تواند تا حدي گره گشاي مشكلات فعلي باشد. در واقع، براي اين كار به شرايط مقطعي بايد رجوع كرد تا اطلاعات ارائه شده جوابگوي سئوالات احتمالي كاربران و خوانندگان باشد. البته، روش هاي مورد استفاده فعلي كه بيشترين طرفدار را داشته است به قرار زير است:

1) (MLA): Modern Language Association2)(APA): American Psychological Association3) Chicago: University of Chicago4) (CBE): Council of Biology Editors

شما مي تواند با مراجعه به يو.آر.ال هاي زير، توضيحات كامل و مفصل مربوط به اين روش ها را مطالعه نماييد.1- راهنماي جامع استناد به منابع اينترنتي:http://www.bedfordstmartins.com/online/citex.html2- فرمت كتابنامه اي براي استناد به اطلاعات الكترونيك:http://www.uvm.edu/ncrane/estyles/3- سازمان بين المللي استاندارد كردن، مراجع كتابنامه اي براي اسناد الكترونيك:http://www.nlc-bnc.ca/iso/tc46sc9/index.html4- استناد به منابع الكترونيكي در MLA:http://www.mla.org.styles/sources.html5- انتشارات دانشگاه كلمبيا:http://www.columbia.edu/cu/cup/cgos/idx.basic.html اينك نگاهي گذرا خواهيم داشت به روش انجمن روانشناسي آمريكا (اي.پي.اي) كه ظاهراً كاربرد بيشتري نسبت به ساير روش ها دارد. روش انجمن روانشناسي آمريكادر ويرايش پنجم كتابچه راهنماي (اي.پي.اي، 2001) توصيه هاي مربوط به ارائه منابع و مآخذ در آثار نويسندگان علوم اجتماعي به طور مبسوط بيان شده است. علاوه بر آن، نحوه نگارش و سازماندهي نوشته ها به قصد چاپ در مجلات

معتبر علمي نيز آمده است. در بخش پاياني آن، ضميمه اي نيز براي استفاده دانشجويان درج شده است. در صفحه 207، دربارهء استناد به نقل قول ها، تعابير و ساير اطلاعات منابع، چنين مي خوانيد: در پژوهش هاي خود، با ذكر نام موءلف و تاريخ اثر نوشته هاي خود را مستند كنيد. بدين ترتيب، منابع مورد استفاده را براي خواننده مشخص مي كنيد و خواننده مي تواند با مراجعه به ليست الفبايي منابع و مآخذ در آخر مقاله، منبع آن را بطور كامل شناسايي كند.نحوه استناد به مطالب الكترونيك در (اي.پي.اي)، در واقع اقتباسي از همان سبك به كار رفته در نگارش متون چاپي است، كه به اختصار به شرح آن مي پردازيم: 1- به دليل اينكه خط كشيدن زير كلمات در منابع اينترنتي به معناي پيوسته بودن آن كلمات است، بهتر است از اين كار اجتناب نموده و به جاي آن، عناوين كتب و مجلات، اعداد، حروف و كلمات مورد تأكيد را بصورت ايتاليك (كج) درج كنيد. 2- ارجاع داخل متني بايد مرتبط با ليست منابع در آخر مقالات باشد. به همين منظور، بايد نام موءلف-يا عنوان منبع، در صورتي كه نام موءلف شناسايي نشود-و تاريخ نشر آن مشخص شود. مي توان اطلاعات مربوط به شمارهء صفحه و فصل را نيز به منابع اضافه نمود. براي ارجاع منابع اينترنتي در داخل متن مي توان به سه روش اقدام كرد: (الف) به كار بردن يك عبارت راهنما (ب) عبارت داخل پرانتز و (ج) تركيبي از موارد الف و ب. (الف) براي بيان نقل قول، تعابير يا خلاصه مطلب، نام موءلف يا عنوان صفحه و اطلاعات ديگر را با استفاده از يك عبارت راهنما به كار

ببريد.مثال:بنياد بنتون در سال 1998 گزارش كرد كه خانواده هاي فاقد تلفن در تماس با مراكز خدماتي براي بهره وري از مزايايي كه حق قانوني آن ها است با مشكل روبرو مي شوند. (فصل 2، اولويت هاي اجتماعي)براساس يك بررسي (بنياد بنتون، 1998) جوامع داراي درآمد پايين در مطالبه خدمات از ارائه دهندگان خدمات مخابراتي كمتر پرخاش مي كنند زيرا ارزش چنداني در تكنولوژي نوين نمي بينند (فصل 2)نشاني منبع مطالب فوق را مي توان به صورت زير در آخر مقاله درج نمود:

-Benton Foundation (1998). Losing ground bit by bit: Low-income communities in the Information Age [Electtronic Version]. Retrieved June 27, 2001, fromhttp://www.benton.org/library/low-income/two.html

ب) همچنين مي توانيد نام مولف و تاريخ نشر مطلب را بلافاصله بعد از پايان جمله يا عبارت نقل شده از منبع مورد نظر ذكر نماييد. مثال:خانواده هاي فاقد تلفن در تماس با مراكز خدماتي براي بهره وري از مزايايي كه حق قانوني آنها است با مشكل روبرو مي شوند (بنياد بنتون، 1998، فصل 2، اولويت هاي اجتماعي).ج) اگر جمله مورد نقل قول بيش از 50-40 كلمه باشد، مي توانيد نام مولف و تاريخ نشر آن مطلب را در يك جمله مقدماتي بيان نموده، سپس مطلب مورد نظر را عيناً ذكر نماييد؛ پس از پايان مطلب مي تواند شمارهء صفحات و فصل و ... را نيز داخل پرانتز اضافه نمود. مثال:واريان (1997) روشي را براي چاپ و نشر مجلات الكترونيك توسط سازمان هاي حرفه اي پيشنهاد كرده است: ابتدا هيأت تحريريه تشكيل مي شود. نقش هيأت تحريريه فقط آراستن صفحهء اول نشريه به القاب و عناوين اساتيد برجسته نيست، بلكه اعضاي اين هيأت مي توانند نقش فعالانه اي ايفا كنند. مولفين مقالات خود را به نشريه ارسال مي كنند. مقالات داراي سه بخش خواهد بود:

چكيده در حدّ يك پاراگراف، يك خلاصه پنج صفحه اي و اصل مقاله در 30-20 صفحه. چكيده قسمت استانداردي از مقالات علمي است و نياز به توضيح ندارد. در خلاصه پنج صفحه اي، بايد سئوال پژوهش، روش پژوهش و يافته ها تشريح شوند. شواهد تأييدكننده نتايج شامل اسناد آماري، تحليل اقتصادي، داده ها و غيره خواهد بود. اين شواهد بايد كاملاً فني بوده و ساختار آن بايد مشابه مقالات متعارف علمي باشد (بخش 2-7). نشاني منبع مطالب فوق مي تواند بصورت زير ظاهر شود:

-Varian, H.R. (1997,June 11) The future of Electronic Journals. Paper presented at the 1997 Scholarly Communication and Technology Conference. Retrieved June 27, 2001, fromhttp://www.arl.cni.org/scat/varian.html

3- در كتابچه راهنماي  (اي.پي.اي، 2001) آمده است كه براي استناد به منابع غيرالكترونيك لازم است نام مولف، سال نشر و شماره صفحات داخل پرانتز قرار گيرد (ص 20). اما در منابع اينترنتي بندرت با شماره صفحه مواجه مي شويد؛ لذا شناساندن محل دقيق اطلاعات گرفته شده براساس شماره صفحه نخواهد بود. اگر متن مورد نظر داراي تقسيماتي نظير شماره پاراگراف يا فصل باشد در آن صورت مي توان از اين شماره ها استفاده كرد، (مثلاً: پاراگراف 7 يا فصل 5 و غيره). مثال: مك گان (1995) چنين اظهار نموده است كه ابرمتن هاي غيرمتمركز نيز همواره داراي نظم هستند: »گفتن اين كه ابرمتن هاي الكترونيك اساساً فاقد نظم و سازمان يافتگي هستند بدين معنا نيست-حداقل براي من- كه ساختار اين نوع متن از هيچ نظمي برخوردار نيست. (Coda: A Note on Rationale of HyperText)نشاني منبع اين مطلب را به شرح زير خواهيد ديد:

- McGann, J. (1995) The rational of Hypertext. Retrieved June 27, 2001, from University of Virginia, Institute

for Advanced Technology in the Hymanities Web sitehttp://www.jefferson.vllage.Virginia.Du/public/jjm2f/rationale.html

4- لازم است نويسندگان عين جملات مورد نقل را از تفاسير و تعابير شخصي خود متمايز كنند. به عبارت ديگر، بايد تصريح شود كه جملات نوشته شده متعلق به چه كسي است؛ آيا نويسنده مقاله نظر شخصي خود را براساس منابع بيان مي كند؟ و يا اينكه عين جملات از منبع مورد نظر نقل شده است؟ اين كار به تحليل خوانندگان نيز كمك خواهد كرد. در مثال زير مشاهده خواهيد كرد كه استفاده از يك عبارت (source-reflective statement) به خواننده القا مي كند كه مطلبي كه مي خواند براساس مطالب منبع موردنظر تحليل و بيان شده است. مثال: سوستريك (1996، مقدمه) بيان نموده است كه رشد تصاعدي اطلاعات زيربنايي در كنار رشد انفجاري هزينه توزيع اطلاعات علمي بار مضاعفي بر منابع مالي كتابخانه ها و دانشگاه ها تحميل كرده است. (ص 40) اظهارات سوستريك حكايت از آن دارد كه نياز به توزيع اطلاعات زيربنايي و هزينه توزيع آن بمعناي اين است كه در سال هاي آتي بر تعداد نشريات الكترونيك افزوده خواهد شد كه قطعاً مزيتي در ارتباطات علمي به شمار مي آيد. به نشاني منبع مطالب فوق توجه كنيد:

-Sosteric, M. (1996) Electronic Journals: The grand information future? Eelctronic Journal of Sociology, 4 (1). Retrieved June 27, 2001, fromhttp://www.sociology.org/content/vol004.001/sosteric.html

5- ليست منابع بعد از متن مقاله، ولي پيش از ضمائم آن، به صورت الفباي مرتب شده و درج مي شود. الگوي پيشنهاد شده براي مقالات الكترونيك در اي.پي.اي به شرح زير است:

Author’s name (last name, first and any middle initials). (Date of Internet Publication). Document title [URL if applicable]. Retrieval statement.

نام موءلف (نام خانوادگي، حروف اول نام). (تاريخ نشر). عنوان.

آدرس ياب اينترنتي (در صورت دسترسي و امكان). جزئيات دسترسي به اطلاعات. تفاوت منابع و مآخذ در وب و نشريات كاغذي (غيرالكترونيك)در محيط وب، علاوه بر تغيير در شيوه پژوهش، منابع بصورت جديدي مستند مي شوند و آن استفاده از لينك هاي ابرمتني (hypertext) است. به عبارت ديگر، ليست منابع، ضمايم و ساير توضيحات بصورت لينك در مقالات الكترونيك گنجانده مي شوند و با كليك كردن بر روي اين لينك ها مي توان به اصل منابع و توضيحات دسترسي پيدا كرد. بنابراين، اصل منابع و توضيحات همراه خود مقاله، بصورت اطلاعات شناور در اينترنت موجود مي باشد. اطلاعاتي كه خوانندگان به منبع اصلي آن ها رجوع مي كنند در اينترنت متفاوت و متنوع است. كتابچه راهنماي (اي.پي.اي، 2001) متذكر شده است كه غالب منابع اينترنتي ذكر شده در نشريات (اي.پي.اي) مواردي هستند كه از طريق وب مي توان به آن ها دسترسي پيدا كرد (ص، 269). در اين كتاب توصيه شده است كه (يو.آر.ال)هاي مناسب و فعالي ارائه شود و از ذكر نام صفحات خانگي تا حد امكان خودداري شود. براي اطمينان از فعال بودن آدرس ها، حتماً لينك هاي ارائه شده را تست كنيد. اكنون به چند منبع الكترونيك توجه نماييد.1-     كتاب

-Bryant, P. (1999). Biodiversity and Conseervation. Retrieved October 4, 1999, fromhttp://www.darwin.bio.uci.edu/sustain/bio65/titlepage.html

2- مقاله اي از يك نشريه الكترونيك (ejournal)

-Fine, M. and Kurded, L.A. (1993) Reflections on Determining Authorship Credit and Authorship Order on Faculty-student Collaborations. American Psychologist, 48, 114-117. Retrieved June 27, 1999, fromhttp://www.apa.org/journals/amp/Kurdek.html

3- چكيده

- Issac,J.D.,Sansone, C. and Smith, J.L. (1999,May). Other people as asource of internet in an activity. Journal of Experimental Social Psychology, 35, 239-265. Abstract retrieved June 27, 1999, from IDEAL database site http://www.europe.iddealibrary.com/

4- مقاله اي

در مجلات الكترونيك (ezine)

- Adler, J. (1999,May 17). Ghost of Everst. Newsweek retrieved May 19, 1999, from http://www.newsweek.com/nw-srv/issue/20-99a/printed/int/socu/so01201.html

5- پست الكترونيك: بسيار جالب توجه است كه در اسلوب (اي.پي.اي) به پيام هاي الكترونيك توجه شده و توصيه شده است كه اين نوع مطالب تحت عنوان مكاتبه شخصي (ص 214) ارجاع شده است. مثال: استاد راهنماي من (مكاتبه شخصي، 18 نوامبر 1998) به من اطلاع داد كه موضوع پيشنهادي من براي پايان نامه پذيرفته شده است.توجه: (اي.پي.اي) در زمينه مطالب پستي شامل

مديريت خودكار سازي كتابخانه

مديريت خودكار سازي كتابخانه

نويسنده : رابين . تي . هاربور خلاصه كتاب: مجيد پورحسن: حال كه درصدد حركت به سوي سيستم هاي خودكار هستيد، يا تمايل به بهبود وضع فعلي داريد، در واقع مي -خواهيد خود را با يگانه صنعتي درگير كنيد كه واژه ي «مگافلوپ» به صورت بخشي از زبان رسمي آن درآمده است. «مگا فلوپ» در واقع واحد اندازه گيري سرعت پردازشگر است اما خيلي ساده ، هنگام اجراي يك پروژه خودكارسازي ، سرو كار شما به نوعي ديگر از «مگا فلوپ» مي افتد؛ نوعي كه ضرر و زيان آن براي شما و خدمتي كه عرضه مي كنيد ، به مراتب بيش از نفع آن است .

عنوان : مديريت خودكار سازي كتابخانه ها

نويسنده : رابين . تي . هاربور

مترجم : مريم نظري nazary@irandoc.ac.ir

ويراستار : ايرج تبريزي

به كوشش : محمود بابائي babie@irandoc.ac.ir

طرح جلد : صدف صفرپور

ناشر : مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران

تهران - خيابان انقلاب - چهارراه فلسطين - شماره 1188

صندوق پستي : 1371-13185

تلفن : 6462548 نمابر : 6462254

http://www.irandoc.ac.ir

نوبت چاپ : اول (1380)

قيمت :5000 ريال

شابك : 9-07-7519-964

1.درآغاز

حال كه درصدد حركت به سوي

سيستم هاي خودكار هستيد، يا تمايل به بهبود وضع فعلي داريد، در واقع مي -خواهيد خود را با يگانه صنعتي درگير كنيد كه واژه ي «مگافلوپ» به صورت بخشي از زبان رسمي آن درآمده است.

«مگا فلوپ» در واقع واحد اندازه گيري سرعت پردازشگر است اما خيلي ساده ، هنگام اجراي يك پروژه خودكارسازي ، سرو كار شما به نوعي ديگر از «مگا فلوپ» مي افتد؛ نوعي كه ضرر و زيان آن براي شما و خدمتي كه عرضه مي كنيد ، به مراتب بيش از نفع آن است .

علاوه بر پيش آمدهاي ناخوشايند آشكار ، موارد ديگري هم هستند كه هر چند سيستم جديد به اندازه كافي خوب كار مي كند ، [اما] شركت هاي توليد كننده ، از امكان انجام اصلاحات وسيع تر در خدمات و كسب بازده بهتر در سرمايه گذاري انجام شده ، استفاده نكرده اند.

با كنكاشي دقيق تر ، موارد ديگري را نيز مي توان يافت كه از ديد مديران ارشد ، سيستم جديد ، در مقايسه با آنچه قبلاً از آن استفاده مي شد ، بسيار پيشرفته تر است، اما افرادي كه عملاً همه روزه با اين سيستم كار مي كنند ، درباره ي مزايا و منافع آن نظري بسيار متفاوت دارند.

ضرورت

افراد بنا به علل متعدد ، تصميم مي گيرند سيستم هاي خود را خودكار كنند يا سيستم هاي خودكار خود را ارتقا بخشند. برخي افراد كه قبلاً قدم در اين وادي گذاشته اند ، ممكن است انگيزه ي ديگر آزاري و حماقت را بر فهرست اين انگيزه ها بيفزايند. به طور معمول ، هر تصميم اين چنيني احتمالاً متأثر از

شماري عامل - برخي دروني و برخي بيروني - است . در ميان عللي كه كم تر پذيرفته شده اند ، مي توان به اين موارد اشاره كرد :

چشم و هم چشمي : «ديگران سيستم رايانه اي دارند ، پس من هم يكي مانند همان مي خواهم .» حتي به فرض محال هم اگر «هركسي» سيستم رايانه اي داشته باشد ، ممكن است به اين دليل باشد كه از مجموعه هاي بزرگ تر يا سيستم هاي پي گيري بودجه به مراتب پيچيده تري استفاده مي كند. بنابراين هرگز تحت تأثير ديگران قرار نگيريد و پيرو و مقلد آنها نباشيد. هرگونه تغيير در سيستم يا خدمات ، بايد متناسب با نيازهاي خاص شما باشد.

شيفتگان فناوري :رايانه پديده اي جذاب و جالب است . برخي افراد در ابتدا از آن هراس دارند و برخي هم از همان روز اول شيفته ي آن مي شوند ، ولي تقريباً هركس در مي يابد كه رايانه كارهايي را كه قبلاً عادي و روزمره به نظر مي رسيدند ، متنوع و مفيد مي سازد. برخي هم متأسفانه چنان شيفته ي كار با يك سيستم رايانه اي مي شوند كه آن را جايگزين هدف اصلي خدمات مي كنند و گرفتاري هاي كوچك تر مانند ارباب رجوع و هدف هاي عملكرد را كنار مي گذارند . اگر از اين كه سيستمتان درحال توسعه و پيشرفت است ، لذت مي بريد كه چه بهتر ؛ اما هرگز تحقق اهداف اصلي خود را - كه اصلاح و بهبود خدمات است - از ياد نبريد.

از جمله عوامل ديگر كه ممكن است شما را به اعمال تغيير

، تشويق يا مجبور كنند، عبارت اند از :

تغيير سازماني : در برخي از بخش هاي سازمان تصميم مي گيرند كه كار با ماشين هاي تحرير مبتني بر كاغذ را رها و به سيستم هاي تمام خودكار روي آورند. آيا كتابخانه به عنوان بخشي از سازمان مي تواند در برابر اين تغيير مقاومت كند و هم چنان كار با سيستم هاي دستي را ادامه دهد ؟ به نظر من نه ، اگر هم در اين زمينه از كتابداران انتظاري باشد ، نقش رهبري اين تغيير است .

تغييرات نيروي انساني : عقيده ي متداولي وجود دارد كه خودكارسازي ، كاهش نيروي انساني را به دنبال دارد، در عين حالي كه مي تواند چنين باشد ، شرايطي نيز وجود دارد كه تصميم سازمان براي كاهش سطوح استخدام نيروي انساني از طريق خودكارسازي يا توسعه ي سيستم هاي خودكار ، به عنوان يكي از راه هاي غلبه برمشكل كاهش نيروي انساني ، در عين الزام به انجام كار ثابت يا درحال افزايش ، اعمال مي شود.

تغيير فني : چه بسا تحولات جديد از سيستم شما پيشي گرفته باشند ، يا پيشرفت هايي كه 10 سال پيش معجزه آسا به نظر مي رسيدند ،اكنون كند و ناكارآمد به نظر آيند. شايد تاكنون درباره ي استفاده از رايانه نينديشيده باشيد ؛ اما اكنون متوجه شده ايد كه يافتن ابزار فهرست نويسي يا (به احتمال بيشتر) افرادي كه وقت تهيه و بايگاني برگه ها يا ساير نوشته ها را داشته باشند، بسيار دشوار است. در هر صورت ، روند رو به رشد توسعه ، شما را ملزم به اعمال تغييري اساسي

مي كند.

در عين حالي كه تمامي عوامل ياد شده در جاي خود معتبر و موجه هستند ، يك دليل واقعي سبب روي آوري به يك برنامه ي خودكارسازي مي شود و آن عبارت است از :

«كارآيي افزوده : اگر پروژه شما ، كارآيي خدمتتان را بالا نمي برد ، يا احتمالاً چنين افزايشي قابل بازيابي نباشد ، هرگز از مرحله ي طراحي پا فراتر نگذاريد.»

نكته اي كه مرتباً در جاي جاي اين كتاب به آن اشاره شده ، اهميت تصميمي است كه هر مسئول برنامه ريزي خودكار سازي كتابخانه در نظر مي گيرد؛ خواه اين تصميم كتابخانه اي با يك كارمند باشد كه بسته ي نرم افزاري ارزان را براي استفاده در يك رايانه ي شخصي خريداري مي كند يا كتابخانه اي بزرگ باشد كه يك سيستم چند پايانه اي و چند كاربره را با انواع ويژگي هاي شناخته شده مي خرد ، تفاوتي ندارد . به محض ورود يك سيستم خودكار به حوزه خدمات ، اين سيستم به كانون عمليات آن واحد ؛ به عنوان يك كل ، بدل مي شود و پس از گذشت زماني نسبتاً كوتاه ، بازگشت به عقب تقريباً غيرممكن شده و كاربران آن براي انجام امور روزانه خود ، كاملاً به آن متكي خواهند شد.

بنابراين ناگزير بايد سيستم انتخابي با نيازهاي كاربر آن - نظير كتابدار يا كارشناس اطلاع رساني - سازگار باشد؛ چرا كه ساير افراد، هم در داخل و هم در خارج از سازمان ، ديدگاه هاي خود را در قالب توصيه ، دستورالعمل ، گروه فشار يا هر دستاويزديگري در اين رابطه مطرح خواهند كرد. با

اين حال ، هر قدر نيت آنان خير باشد (يا نباشد) هيچ گاه نبايد فراموش كرد كه آنان مدافع علايق و نظر خود هستند و درواقع ، شما مي مانيد و پيامدهاي تصميم هاي نادرستي كه گرفته ايد.

برنامه

قبل از ورود به جزئيات بيشتر در پروژه هايي از اين دست ، آنچه حائز اهميت است ، جلب موافقت مديريت ارشد، درباره ي حداقل اصولي است كه براي هر سيستم مدل بالا بايد لحاظ شود. هدف از اين كار ، جلب نظر مديران ذيربط و تدوين مجموعه اي از هدف هاي توافق شده، براي پيشبرد فعاليت هاست. بررسي

در اين مرحله ، لازم است دو نوع تحليل صورت پذيرد ؛ هر چند يكي از آنها ، بخشي از ديگري محسوب مي شود. ابتدا براي اثبات اين نكته كه منافع حاصل از اين پروژه براي سازمان ، بيشتر از هزينه هاي آن خواهد بود؛ لازم است تجزيه و تحليل هزينه - منفعت انجام شود. به عنوان بخشي از اين كار احتمالاً بايد برخي از روش هاي تجزيه و تجزيه و تحليل سيستم ها را روي سيستم موجود اجرا كرد تا از اين طريق بتوان انتظار خود را از نحوه ي كار سيستم جديد تعيين نمود. اگر فرد يا افرادي براي نگارش نرم افزار تعيين مي شوند ، لازم است تحليل خود را انجام دهند و اگر قرار است از بسته ي نرم افزاري آماده اي استفاده شود ، چنين تحليلي قبلاً انجام شده و نيازي به اجراي تحليل ديگري نيست.

داشتن ايده اي صريح و روشن از خواسته ها ، بسيار ضروري است . لذا ، بيان نظر كلي درباره

ي خواسته مورد نظر - مثلاً :«يك بسته ي نرم افزاري مي خواهم كه قابليت اجراي خدمات امانت و فهرست نويسي را داشته باشد.» - كافي نيست . براي پشت سرگذاشتن مراحل دست يابي به يك سيستم خودكار ، بايد با طيفي وسيع از مديران ، متخصصان رايانه ، توليدكنندگان و افرادي كه اطلاعاتي دقيق و كامل در اين باره دارند ، در ارتباط باشيد.

اغلب اوقات ، هم با متخصصان رايانه در داخل سازمان و هم با توليدكنندگان خارج از سازمان سر و كار داريد، ممكن است اين امر براي ما كه خود متخصص اطلاع رساني مي دانيم رابطه اي بسيار مفيد باشد ، چرا كه متخصصان رايانه نيز به همان اندازه خود را حرفه اي مي دانند كه ما به عنوان متخصص اطلاع رساني ، براي آشنايي بيشتر با صنعت رايانه بايد به كنكاش بيشتري در كتاب ها و نشريه هاي موجود اين حوزه پرداخت.

صنعت رايانه، صنعتي است به سرعت در حال تغيير ، توسعه و تكميل، و گاهي اوقات معجزه ي يك سال ، فاجعه ي سال آينده است . بسياري از تحولات در صنعت رايانه ، رهبراني دارند كه اعلام مي كنند ؛ اين يا آن فناوري در حال جانشين شدن است . اين اظهارات اغلب صحيح اند ، اما همه ي آنها در عمل به بوته ي فراموشي سپرده مي شوند. هرچند استقبال و پيشرو بودن در حوزه ي فناوري ممكن است مهيّج باشد ، اما مخاطرات زيادي نيز دربر دارد و براي كسي كه به دنبال كار بي دردسر و روزانه است ، واقعاً مناسب نيست . 2. هزينه ها

و منافع

اجازه دهيد ابتدا عمومي ترين شكل تجزيه و تحليل را ملاحظه كنيم. تجزيه و تحليل هزينه - منفعت ، مانند بسياري از چيزها اساساً كار كاملاً ساده اي است . در اين روش بايد مشخص كنيد كه قرار است چه مقدار هزينه براي پروژه شما صرف شود و منافع حاصل از آن چقدر ارزش دارند. اگر منافع بيش از هزينه ها باشند ، بالطبع اجراي پروژه باصرفه است و درغير اين صورت بايد از آن صرف نظر كرد. البته مانند بسياري از ديگر امور، اين كار درعمل قدري پيچيده تر است.

كاركنان بخش اطلاع رساني همواره در حوزه تجزيه و تحليل هزينه منفعت مشكل دارند ، چرا كه خدماتشان عموماً داراي هزينه هاي محسوس و منافع نامحسوسي است. اين مشكل ، انجام تحليلي كارآمد را بسيار دشوار مي سازد؛ تا حدي كه متخصصان اين حوزه تمايل داشته اند درباره ي عدم به كارگيري اين شيوه در خدمات خود استدلال كنند. در عصر آگاهي فزاينده از هزينه ها ، احتمالاً اين استدلال ، مطلوبيت چنداني كسب نخواهد كرد . از اين گذشته ، چنين استدلالي مي تواند از اين جنبه نيز خطرناك باشد كه كتابداران را افرادي با اين اعتقاد بدانند كه قواعد مورد استفاده در ديگر حوزه ها را در حوزه اطلاعات بدون كاربرد مي دانند. در هر شرايطي مشكل بتوان از اين استدلال دفاع كرد كه «نبايد براي كار ذاتاً با ارزشي كه انجام دادن آن مشكل است ، تلاش كرد .»

قبل از ورود بيشتر به اين بحث بايد نكته اي مهم مد نظر قرار گيرد و آن ؛ تفاوت تجزيه و تحليل هزينه

- منفعت و اثربخشي هزينه است . «تره ژري» تجزيه و تحليل هزينه - منفعت را چنين تعريف مي كند :

«مقايسه ي نظام مند هزينه هاي اجراي يك خدمت يا فعاليت و ارزش (تا حدممكن كمي شده) آن خدمت يا فعاليت ، با در نظر گرفتن تمام هزينه ها و منافع (مستقيم و غيرمستقيم ، مالي و اجتماعي ) » .

همين منبع كه با كمك آن بتوان : 1) ارزان ترين وسيله ، براي اجراي هدفي مشخص ، و 2) حداكثر ارزش حاصل از هزينه ي صرف شده را به دست آورد.»

ممكن است تعاريفي كه در منابع ديگر ذكر شده اند در جزئيات ، قدري با تعاريف بالا متفاوت باشند ، اما اين تعاريف براي منظور ما كفايت مي كنند. در اين جا با مقوله ي تجزيه و تحليل هزينه - منفعت سرو كار داريم.

تجزيه و تحليل هزينه

منابع متعددي درباره ي تجزيه و تحليل هزينه موجود است كه از جمله ي آنها مي توان به مجموعه مقالات مفيد «رابرتز» درباره ي برآورد هزينه و اندازه گيري عمومي فعاليت هاي كتابخانه و نيز بررسي «دافرن» و «والشه» درباره ي تجزيه و تحليل هزينه - منفعت اشاره كرد . منبع اخير براي افرادي مفيد است كه به اطلاعاتي عميق تر درباره ي تجزيه و تحليل هزينه - منفعت علاقه مند هستند .

براي اجراي تجزيه و تحليل هزينه ، به طور كلي مي توان هزينه ها را به پنج حوزه ي اصلي تقسيم كرد :

سخت افزار

هزينه ي احتمالي سخت افزاري كه براي سيستم جديد مورد نياز است ، بايد برآورد شود. اگر سازمانتان ، واحدي براي محاسبه يا

خريد دارد ، اين واحد بايد بتواند براي برآورد معقول هزينه ها ، راهنمايي هاي مناسب و مفيدي ارائه دهد. در صورت نبود چنين واحدي در داخل سازمان ، مي توان با نگاهي به مطبوعات اين حوزه به محدوده ي قيمتهاي رايج براي تجهيزات مورد نظر و هر نوع ابزار اضافي يا جايگزيني كه مورد نياز است ، دست يافت.

نرم افزار

حتي در همين مرحله اوليه، بايد درباره ي نوع بسته نرم افزاري كه به دنبال آن هستيدو حتي عرضه كنندگان بالقوه ي آن ، ايده هايي در ذهن داشته باشيد . در اكثر موارد ، پيكربندي نرم افزار مورد نظر تا حد زيادي باعث تغيير و تنوع در قيمت مي شود ، ولي كارگزاران عموماً حاضرند «رقمي مناسب» پيشنهاد كنند كه بتوانند پاسخگوي مقاصد فعلي باشد.

در هر دو مورد بالا ، قيمت ها به سرعت تغيير مي كنند، بنابراين ، بايد قيمت ها براساس آخرين اطلاعات برآورد شوند.

هزينه كاركنان

هزينه هاي كاركنان بايد با احتياط بيشتري برآورد شوند ، چرا كه موضوع ، صرفاًپرداخت حقوق پايه ي افراد نيست. براي برآورد كليه ي هزينه هاي ثابتي كه مربوط به استخدام نيروي انساني و ساعات كار واقعي آنها است و نيز به منظور تخصيص مبنايي براي تعيين هزينه هاي واقعي كاركنان، بايد محاسبه اي دقيق از هزينه ها (و هرگونه صرفه جويي) به عمل آورد. واحد نيروي انساني سازمان بايد بتواند رقم سالانه اي را براي هر رتبه استخدامي تهيه كند كه شامل حقوق و مزايايي همچون؛ حقوق بازنشستگي ، حق بيمه و غيره باشد.

ملزومات مصرفي

هرچند براي يك سيستم فرضي در اين مرحله دشوار است ، اما

بايد سعي شود هزينه ي مواد مصرفي مانند كاغذ چاپ ، جوهر ، نوارها و ديسك هاي رايانه اي از قبل برآورد شوند. برآوردها مي توانند مبتني برقياس يا استقرار از تجربه جاري ، يا از طريق گفتگو با همكاراني به دست آيند كه در حال حاضر ، از سيستمي مشابه سيستم مورد نظر شما استفاده مي كنند.

نگهداري و تعمير

يك سال پس از نصب سيستم جديد ، نگهداري و تعمير سخت افزار و نرم افزار ، هزينه ي فزاينده اي را به خود اختصاص خواهند داد. در اين زمينه كنار گذاشتن 5 درصد از مبلغ خريد اوليه ، احتمالاً برآورد نسبتاً درستي خواهد بود.

برآورد منافع

در اين جا به لب كلام كل كار مي رسيم . همان گونه كه قبلاً نيز اشاره شد ، برخي از منافع سرمايه گذاري در كتابخانه ها يا مراكز اطلاع رساني نامحسوس ، يا در مقايسه با هزينه ها كم تر احساس مي شوند . هر چند براي شناسايي و تعيين منافعي كه بدون شك به دست مي آيند ، بايد هرگونه تلاش و فعاليتي را به عمل آورد، در عين حال بايد از وسوسه ي ادعاهاي بي پشتوانه ، يا دادن وعده هاي بيش از حد براي آينده پرهيز كرد. حوزه هاي اصلي كه مي توان از آنها منافعي را انتظار داشت عبارتند از :

وقت كاركنان

آشكارترين حوزه براي صرفه جويي هاي محسوس ، ساعت كار كاركنان است كه به احتمال زياد به عنوان اولين درخواست مديران سازمان نيز مطرح مي شود. هر چند لازم است مدير كتابخانه قبل از طرح پيشنهاد خود براي اعمال هرگونه كاهش در تعداد كاركنان ،

مسئله را عميق تر و جدي تر بررسي كند. اگر چه كاهش تعداد كاركنان ، يكي از سريع ترين راه هاي بازيابي هزينه هاي سرمايه گذاري شده محسوب مي شود ، ولي ملاحظات ديگري نيز در اين زمينه وجود دارند . در صورت صرفه جويي در زمان ، آنچه توجه خاصي مي طلبد ، اين است كه با اين زمان چه كاري ميتوان انجام داد ؟ آيا پس انداز پول در قبال كاهش كاركنان مفيدتر است ، يا استفاده از اين زمان آزاد براي بهبود خدمات ؟ همچنين اين مسئله را بايد در نظر گرفت كه در مراحل اوليه ي هر پروژه جديد خودكار سازي ، احتمالاً تقاضا براي كاركنان بيشتر است تا كمتر . بنابراين ، بايد قبل از هر گونه تصميم گيري ، تعداد نيروي انساني مورد نياز براي يكي دو سال آينده پيش بيني شوند. نحوه ي اندازه گيري ساعت كار كاركنان و برآورد صرفه جويي ها با جزئياتي بيشتر ، در فصل «تجزيه و تحليل سيستم ها » آمده است .

بازيافت

مي توان انتظار داشت كه از لوازم و تجهيزات جايگزين شده ، مقدار معيني پول بازيافت شود. هزينه ي فرآيندهايي را كه براي مدت زيادي تداوم نخواهند داشت ؛ مانند تهيه ي فهرست برگه ها و اجراي فرآيندهاي دسته اي روي سيستم هاي رايانه اي قديم تر را مي توان محاسبه كرد و سود حاصل از آنها را به سيستم جديد نسبت داد. اين منافع بايد مجدداً براي يك دوره ي يك ساله برنامه ريزي شوند تا تصويري واقعي از منافع را نمايان سازند.

بهبود خدمات

هر سيستم جديد رايانه اي ، موجب

بهبود خدمت اطلاع رساني از طريق بازيابي بهتر اطلاعات ، دسترسي آسان تر كاربران [به اطلاعات] ، كنترل بهتر هزينه و غيره مي شود . اگر اين سيستم به عنوان مثال در شبكه ي اداري يا در سيستم اطلاعات مديريت سازمان ها به كار رود ؛ دسترسي بيشتر بايد همراه با دامنه و تناوب استفاده از خدمت باشد و به اين ترتيب ، افزايش منافع سازمان را از سرمايه گذاري در يك دارايي عمده - يعني مجموعه ي كتابخانه - به دنبال داشته باشد.

ارزيابي سرمايه گذاري

در موارد گوناگوني ، لازم است هزينه ها و منافع مربوط به بيش از يك دوره ي يك ساله مدنظر قرار گيرند. هنگامي كه براي يك قطعه از تجهيزات نظير يك سيستم رايانه اي سرمايه گذاري مي شود، معمول است كه هزينه هاي مالي ، در طول عمر پيش بيني شده براي تجهيزات ، سرشكن مي شوند ، نه اين كه تمام هزينه ها در محاسبات يك سال مالي جمع شوند. براي تجيهيزات رايانه اي ، در نظر گرفتن يك دوره 5 ساله باتوجه به محاسبه ي عمر مفيد دستگاه و سرعت توسعه ي فني كافي است.

در بسياري از سازمان ها ، هر نوع سرمايه گذاري كلان ، در معرض نوعي ارزيابي سرمايه گذاري قرار دارد كه ممكن است به جاي تجزيه و تحليل هزينه - منفعت يا علاوه برآن انجام شود. اين گونه ارزيابي ، ابزاري است كه به وسيله ي آن ، حسابداران به سرمايه گذاري صرفاً از ديد منافع مادي مي نگرند . تنها كاري كه آنها انجام مي دهند، اين است كه براساس مقدار پول سرمايه

گذاري شده، هزينه ها و درآمد حاصل از آن را براي يك دوره ي زماني پيش بيني كنند و به اين ترتيب در مي يابند كه اگر سازمان بخواهد پولي را كه براي پروژه مورد نظر سرمايه گذاري مي شود؛ در هر محل ديگر سرمايه گذاري كند ، آيا از نظر مالي در پايان دوره وضع بهتري خواهد داشت يا خير ؟

3. تجزيه و تحليل سيستم ها

بسياري از افراد وقتي به دنياي پيرامون خود مي نگرند، در مي يابند كه جهان مملو از چيزهايي است كه به طرق گوناگون با يكديگر در تعامل اند. با نگاهي سازمان يافته تر به جهان مي توان دريافت كه آنها به شيوه هايي خاص در تعامل اند كه در نتيجه، گروه هايي را تشكيل مي دهندكه وظايفي خاص را تحقق مي بخشند. به عبارت ديگر سيستمهايي را شكل مي دهند كه طيفي از درون دادها را دريافت ، و آنها را به برون دادهاي مختلف تبديل مي كنند. اين رويكرد درباره ي هر ساختاري ، با هر حجم يا هر نوع پيچيدگي ، مصداق دارد. همچنين هر سيستم ممكن است به سيستم هاي فرعي تقسيم شود، يا خود جزئي از يك سيستم بزرگ تر باشد.

يك تحليل گر سيستم با اجراي تحليلي كلي از اين نوع ، به تحليل هاي كامل تري دست خواهد يافت كه در برگيرنده ي كليه ي درون دادها ، برون دادها و روابط هر بخش با ديگري هستند . اگر يك برنامه ي رايانه اي بر اين نوع تحليل استوار باشد ، حتي مي توان ويرايش مفصل تري از آن را عرضه كرد كه شامل

شناسايي كليه ي ركوردها، فيلدها و روابط مورد نياز [ميان آنها] براي سيستم نهايي باشد.(توجه داشته باشيد كه تمام اينها بايد قبل از نگارش حتي يك خط از برنامه رايانه اي ، نوشته شده باشند .) بحث كامل تري پيرامون اصول تحليل و طراحي سيستم ها براي خدمات اطلاع رساني ، در اثر «راولي» ارائه شده است و مقدمه اي كلي تر در اين زمينه در اثر « كليفتون » يافت ميشود.

اين نوع تحليل مفصل كه مورد استفاده برنامه نويسان است، براي اهداف مدير مركز اطلاعات ضرورتي ندارد و در اغلب موارد بهره گيري از نمودار جريان كلي كفايت مي كند. اجراي تجزيه و تحليل

پس از احساس نياز قطعي به تجزيه و تحليل و نيز فراهم آوردن شابلون رسم نمودار جريان و تعدادي مداد و كاغذ سفيد ، اكنون وقت شروع به كار است. در واقع دو نوع تحليل مورد نياز است ؛ يكي درباره ي آنچه رخ مي دهد [وضع موجود] و ديگري درباره ي آنچه از سيستم جديد انتظار مي رود [وضع ايده آل] . واضح است كه بايد از آنچه در وضع موجود رخ مي دهد ، شروع كرد.

نمونه ي كاملاً ساده اي از نحوه ي كار سيستم فراهم آوري و فهرست نويسي فعلي [دستي] و يك سيستم جديد [خودكار] ، در شكل هاي شماره ي (2 الف و 2 ب) نشان داده شده است.

همانگونه كه ملاحظه مي كنيد تعداد مراحل اين فرآيند را مي توان تا حدود نصف كاهش داد. براي اين كه سيستم جديد بر سيستم قبلي برتري داشته باشد ، بايد از داده هايي استفاده كرد كه براي ايجاد

سوابق سفارش و فهرست نويسي فقط يك بار درون دهي و ارسال سفارش ها نيز به صورت الكترونيكي انجام شوند و نه چاپي . همچنين فرض بر اين است كه سيستم جديد ، مي تواند محاسبات مالي را - كه به صورت سفارش و فاكتور ثبت شده اند - به صورت خودكار روزآمد كند. 4. سخت افزار و نرم افزار

پس از اجراي موفقيت آميز تحليل (يا به طور واقع بينانه تر ، هنگامي كه مورد شما مراحل طولاني تصميم گيري سازماني را پشت سر مي گذارد.) مي توانيد توجه خود را به انتخاب سيستم هاي موجود ، معطوف كنيد.

سخت افزار

چنانچه خدمات شما بخشي از يك سازمان بزرگ تر را شكل مي دهند ، اين احتمال زياد است كه مسئولان سازمان مادر در خصوص نوع سخت افزار ، محل خريداري ، و مسئول اين كار سياستي داشته باشند. حتي اگر ملزم به پيروي از تدابير و سياست هايي از اين قبيل نباشيد ؛ توصيه مي شود كه مطابق نوع رايانه و سيستم عاملي كه در سازمان مادر حرف اول را مي زند، دست به انتخاب بزنيد تا بدين ترتيب ناسازگاري هاي نرم افزار يا تجهيزات ، مانع دسترسي از راه دور كاربران به فهرست ها نشوند.

5. مديريت پروژه

با پشت سرگذاشتن مراحل انتخاب و تصويب سيستم مورد نظر ، شناسايي نيازهاي سخت افزاري و نرم افزاري و سفارش آنها براي سيستم ؛ نمي توان مدعي شد كه بخشي عمده اي از كار انجام شده است . بلكه تنها نخستين بخش از كل پروژه يعني مرحله ي فراهم آوري به اتمام رسيده است . آنچه اينك بايد به

آن پرداخته شود ، مرحله ي اجراست كه مي توان آن را به منزله ي پروژه اي كاملاً جديد و كامل تلقي كرد.

مقصود اصلي اين فصل ، نگاهي به برنامه ريزي و مديريت نصب سيستم انتخابي است كه تمام فضاي اين كار به عنوان «مديريت پروژه» شناخته مي شود. اين توصيف خاص در ميان مهندساني كه روي پروژه هاي بزرگ كار ميكنند، بسيار مرسوم و متداول است و بسياري از فنون موجود تا حد زيادي مديون اين رشته ي خاص هستند ؛ اما اين رويكرد، شيوه اي است كه مي تواند با همين اعتبار براي هر نوع كاري كه در مقياس زماني طولاني انجام مي شود ، مورد استفاده قرار گيرد. در اين جا با اين فرض به اين بحث مي پردازيم كه پروژه خودكار سازي مورد نظر ، از نظر حجم كاري به مدت زمان زيادي - مثلاً بيش از چند هفته - نياز دارد. اگر برنامه ريزي شما به گونه اي است كه خدمات خود را براي نخستين بار خودكار مي كنيد و انتظار داريد كه اين كار در زماني بسيار كم تر از اين خاتمه يابد ، مي توانيد از اين فصل صرف نظر كنيد ؛ هر چند پيشنهاد مي كنم ابتدا قدري جدي بينديشيد.

روش هاي برنامه ريزي

انواع روش هاي برنامه ريزي وجود دارد كه متناسب ترين آنها براي نيازهاي شما ، به اندازه ي پروژه اي بستگي دارد كه قرار است براي آن برنامه ريزي كنيد.

برنامه ريزي وقايع عمده

اين شيوه مناسب ترين روش براي پروژه هاي كوچكي است كه در زمان نسبتاً كوتاهي نيز پايان مي يابند. اين روش كه روشي

ساده و استفاده از آن آسان است ، با آماده كردن سياهه اي از اقدامات يا فعاليت هايي سروكار دارد كه براي به پايان رساندن وظيفه اي خاص مورد نياز هستند. اين سياهه ، تاريخ مورد انتظار (يا حتي زمان هاي ) اين فعاليت هاي عمده را با ذكر اقدامات مربوط به آنها نشان مي دهد. نمونه اي از اين روش در شكل (3) نمايش داده شده است.

برنامه ريزي مايل استون (وقايع نما)

اين روش مشابه روش برنامه ريزي وقايع عمده است ، با اين تفاوت كه به جاي سياهه ي فعاليت ها براساس فواصل زماني اي كه مناسب به نظر مي رسند ؛ شامل جدولي از تاريخ هاي ثابت است كه ميزان پيشرفت كار در مقابل هر يك از اين تاريخ ها درج شده اند. اين روش تنها زماني مفيد است كه از شما انتظار مي رود در فاصله هاي زماني مشخص ، گزارشي از بهبود پروژه به مديريت عرضه كنيد.

برنامه ريزي به روش نمودار ميله اي

اين شيوه كه به «برنامه ريزي نمودار گانت» نيز معروف است ، فعاليت هاي جداگانه را به شكل نوارهايي در مقابل مقياس زماني نشان مي دهد. اين روش براي پروژه اي با هر اندازه ، مناسب است و در حقيقت مي تواند در چند سطح- از نظر اجمالي به كل پروژه تا برنامه ريزي تك تك وظايف - مورد استفاده قرار گيرد. اين روش ، اطلاعات را به گونه اي عرضه مي كند كه براي اكثريت افراد ، به سادگي قابل فهم باشند. شكل (4) نمونه ي چنين نموداري را نشان مي دهد ؛ هر چند در عمل ،

چنين نموداري مي تواند در حد دلخواه پيچيده باشد و در صورت تمايل با شرح و تفسير به شكل رنگي تهيه شود، با اين حال نبايد بدون دليل آن را پيچيده كرد. چرا كه برنامه هاي ساده را مي توان آسان تر دنبال كرد و احتمالاً كارآيي بهتر خواهند داشت.

برنامه ريزي شبكه اي

در اين روش با استفاده از نوعي نمودار جريان، فعاليت هاي مورد نظر براي دست يابي اهداف نهايي دنبال مي شوند. «تحليل مسير بحراني » و «تكنيك بازنگري و ارزيابي برنامه » نمونه هايي از اين نوع روش برنامه ريزي به حساب مي آيند. برنامه ريزي شبكه اي مي تواند تا حد بسيار بالايي از پيچيدگي گسترش يابد ، اما با توجه به مقدار تلاش مورد نياز براي توليد و اجراي رضايت بخش چنين برنامه هايي ، بهره گيري از اين روش تنها براي پروژه هاي بسيار پيچيده و وسيع باصرفه است .

برآورد

هرچند قبلاً ملاحظه شد كه اين احتمال بسيار اندك است كه برنامه اوليه ، با آنچه در عمل رخ مي دهد ، مشابهت زيادي داشته باشد ، اما اين به آن معنا نيست كه فقط قادر به بيان حدس و گمان هايي براي زمان هاي مورد نياز پروژه خود باشيد ، اگر بناست از برنامه به عنوان ابزاري براي مديريت استفاده شود ، بايد تا حد امكان به واقعيت نزديك باشد.

اجرا

داشتن برنامه بدون بهره گيري از ابزاري براي بررسي ميزان پيشرفت آن ، و نيز مقايسه ي اين پيشرفت ها با برنامه ، چندان مؤثر نخواهد بود. حتي مهم تر از آن ، بايد براي روزآوري برنامه ابزاري را در اختيار

داشت و تغييراتي را كه بايد، براساس تجربه اعمال كرد.

6. اجرا و پس از آن

رويه هاي اجرايي

قبل از تكميل مرحله ي اجرا ، لازم است رويه هايي براي عمليات سيستم جديد تهيه و ارائه شوند. اين بخش از كار بايد در برنامه ي پروژه لحاظ شود تا بتوان اطمينان يافت كه با ورود يا عملياتي شدن هر بخش از سيستم جديد ، قبلاً نحوه اجراي آنها مشخص شده است و كاركنان مربوط نيز از نحوه انجام امور محوله خود به خوبي آگاه هستند.

توجه داشته باشيد كه مباحث اين فصل به استفاده از سيستم آماده به كار اختصاص دارند نه نصب اوليه و كار تبديل، كه پيش تر پيرامون آنها بحث شد.

ورود يك سيستم رايانه اي جديد - خواه جايگزين سيستم دستي ، خواه سيستم رايانه اي قبلي شده باشد - بايد با بررسي كامل رويه هاي عملياتي در حوزه هاي فعاليت سيستم همراه باشد. براي اطمينان از عمليات مؤثر و بي وقفه به هنگام تغيير كاركنان ، لازم است رويه ها به گونه اي مستند شوند كه اگر تمام كاركنان يك باره از دست بروند ، افراد جايگزين بتوانند نحوه ي كار سيستم را دريابند و استفاده از آن را ادامه دهند.

آموزش

اعتماد به مستند سازي از نوعي كه در بحث پيشين به آن اشاره شد ؛ براي اطمينان از اين كه كاركنان وظايف خود را به درستي انجام مي دهند، اشتباه است.كليه وظايف جديد ، بايد توسط مديران و مسئولان ارشد ذيربط با ارائه رويه هايي مستند به عنوان يك مرجع پشتيبان ، تشريح و تبيين شوند. هيچ گونه مستند سازي اي ، صرف نظر

از ميزان خوب و مشروح بودن آن ، هرگز نمي تواند جانشيني مناسب براي آموزش به حساب آيد.

به طور كلي آموزش هاي مربوط به آشنايي با سيستم جديد رايانه اي ، به دو بخش تقسيم مي شوند :

آموزش استفاده از سيستم

اين آموزش بايد توسط عرضه كنندگان سيستم در محل كار افراد يا با استفاده از تسهيلات آموزشي در محل شركت ارائه شود . در اين ميان ، برگزاري آموزش در محل كار افراد ؛ به دليل پوشش تعداد بيشتري از كاركنان در كليه سطوح ، مرجح است. آموزش خارج از سازمان به لحاظ هزينه بر بودن ، به كاركنان ارشدي محدود مي شود كه به نوبه خود بايد مهارت هاي خود را در دوره هاي داخلي به ديگران منتقل كنند. اين روش ريسك انتقال مطالب نادرست يا درك ناقص را به همراه دارد.

آموزش رويه هاي جديد

ورود يك سيستم خودكار به منزله بروز مجموعه اي از تغييرات اجتناب ناپذير در نحوه كار روزانه است. به اين دليل كاركنان بايد درباره ي نحوه ي كار سيستم جديد و تأثير آن بر شغلشان ، آموزش هاي لازم را ببينند.

اگر كار با رايانه براي برخي از كاركنان تازگي دارد ، بايد براي آگاهي آنها آموزش هايي ارائه شوند كه به واژگان و كليات كار رايانه مي پردازند. در صورت امكان ،لازم است جلسات كار عملي با استفاده از سوابق ساختگي به عنوان بخشي از فرآيند آموزش مدنظر قرار گيرند و كاركنان از جايي كه مي توانند براي رفع اشكالات احتمالي خود به آن مراجعه كنند و هر گونه تسهيلات كمكي كه عرضه كننده سيستم ارائه مي كند ، آگاه

شوند.

امنيت فيزيكي

از ميان پرسش هايي كه رويه هاي عملياتي شما بايد پاسخ گوي آنها باشند ، نكات مربوط به امنيت سيستم است. امنيت فيزيكي نصب ، احتمالاً جزو مسئوليت هاي سازمان متبوع كتابخانه يا فردي باشد كه مسئول امنيت ساختمان است؛ با اين حال فرض را بر اين حالت نمي توان گذاشت. مدير سيستم بايد از اين نكته اطمينان حاصل كند كه هر كس با سيستم سروكار پيدا مي كند ، مسئول امنيت سيستم را مي شناسد و كليه كاركنان از مقررات و رويه هاي قابل استفاده در تجهيزات فن آوري اطلاعات ، آگاهي دارند . اين امر به ويژه زماني مصداق پيدا مي كند كه تجهيزات قابل حمل مانند مودم ها يا رايانه هاي كيفي در كار باشند.

خرابي هاي سيستم

خرابي بخشي از سيستم - مانند تجهيزات ، نرم افزار يا برق - همواره امكان پذير است . اگر چنين خرابي هايي رخ دهد، احتمالاً برداده هاي سيستم تأثير خواهند گذاشت.در بيشتر مواقع، اين مسئله فقط گريبان گير سابقه ها و نمايه هايي مي شود كه در زمان خراب شدن سيستم ، باز يا فعال اند. هر چند در برخي موارد ، خرابي ها ممكن است منجر به تخريب ديسك ها و در نتيجه از دست دادن تمام يا بخشي از داده هاي موجود در قسمت هاي آسيب ديده شوند. براي پيش گيري از اين مسئله ،وجود رويه اي بسيار دقيق براي تهيه ي نسخه پشتيبان از داده ها الزامي است.

دسترسي به سيستم

پيش تر در اين فصل ، به امكان دسترسي افراد ناخوانده به سيستم شما اشاره شد. راه آشكار براي جلوگيري از اين امر

استفاده از كلمات عبور براي دسترسي به سيستم است. امروزه كم تر سيستم هايي را مي توان يافت كه برخي از اشكال كلمه ي عبور را براي حفاظت فراهم نكنند.

حفاظت داده ها

مقررات حفاظت داده ها ، ناظر بر كنترل استفاده هاي ممكن از داده هاي شخصي است كه در سيستم هاي رايانه اي نگهداري مي شوند. « داده هاي شخصي » ، داده هايي هستند درباره ي هر شخص زنده ي قابل شناسايي و بنابراين فهرست هاي كتابخانه ، سوابق امانت گيرندگان ، و ديگر پايگاه هاي اطلاعات كتابخانه كه شامل مشخصات افراد زنده هستند ، در اين طيف جاي مي گيرند . تمام استفاده هايي كه از چنين داده هايي به عمل مي آيد ،بايد توسط مأمور حفاظت داده ها ثبت و مطابق اصول حفاظت داده ها به كار گرفته شوند.

ايمني و سلامت

وارد كردن رايانه ها به محيط كار ، تنها به معناي انباشتن دستگاه ها بر روي ميزهاي كار و رها كردن كاركنان براي كار با آنها به بهترين نحوي كه مي توانند ، نيست. بايد از قرار گرفتن نمايش گرها در وضعيتي دور از تابش شديد نور و نيز قرار گرفتن صفحه كليدها و صندلي ها به گونه اي كه حداقل فشار روحي و ناراحتي را براي كاركنان پديد آورند، اطمينان حاصل كرد.

و در پايان ........

پس از اتمام اين فرآيند كامل و نصب سيستم و به كار گيري آن ، چه بايد كرد ؟ برنامه ريزي براي سيستم بعدي را آغاز كنيد : دنياي رايانه ها و فناوري هاي اطلاعات هرگز متوقف نشده است و گام هاي تغيير با شتاب ادامه دارند.

بنابراين سيستمي كه در حال حاضر در دست است ، هر قدر هم كه مطلوب باشد ، در زماني نه چندان دور از رده خارج خواهد شد.

نقش دسترسي آزاد به مجلات و مقالات علمي در مباحث جامعه شناسي علم

پديدآور: محمد زره ساز،مهدي زاهدي

چكيده: جامعه شناسي علم رشته اي است كه روابط متقابل ميان علم و جامعه را مورد بررسي قرار مي دهد. نحوه تاثيرگذاري علم بر ارزشها، آموزش و پرورش، ساختار طبقاتي، شيوه زندگي، تصميم گيريهاي سياسي و شيوه هاي نگرش به جهان و همچنين نحوه اثرگذاري جامعه بر رشد و توسعه علم در حوزه جامعه شناسي علم بررسي مي شود. دو مبحث عمده اي كه در جامعه شناسي علم مطرح مي باشند " قشر بندي اجتماعي " و " نظام ارتباطي " در علم است كه هر كدام داراي تعاريف و ويژگيهاي خاص خود هستند.از نهضتهاي اخيري كه در جوامع علمي بسيار مورد توجه بوده نهضت دسترسي آزاد به اطلاعات است كه راجع به آن نوشته ها و مقاله هاي زيادي تهيه شده است. در اين نهضت تلاش مي شود تا موانع موجود بر سر راه استفاده از اطلاعات برداشته شود و محققان و دانشمندان بتوانند بدون هيچ محدوديتي به منابع علمي به ويژه مجلات و مقالات تخصصي حوزه موضوعي خود دسترسي پيدا كنند.اين جنبش تاثيرات غيرقابل انكاري در وضعيت و نحوه قشربندي اجتماعي و گستره و چگونگي ارتباطات علمي گذاشته است. دسترسي آزاد به منابع علمي موجود در شبكه جهاني اينترنت سبب افزايش احتمال تاثير ايده ها و افكار نويسندگان شده و ارتباطات پايدارتر و مستحكم تري را ميان اعضاي جوامع علمي پديد آورده است.كليدواژه ها: جنبش دسترسي آزاد، جامعه شناسي علم

مقدمه با

پيدايش و گسترش فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي، شاهد پديداري شكل جديدي از انتشارات علمي هستيم كه در بستري به نام شبكه جهاني اينترنت و در گستره اي به پهناي كره زمين در حال توسعه است. امروزه نشر الكترونيكي و نشر اينترنتي آثار علمي، نقش بسيار مهمي را در شكل گيري ارتباطات مستحكم علمي ايفا مي كند و با پيدايش جنبشهايي چون جنبش دسترسي آزاد به اطلاعات و شكل گيري الگوهاي جديد در نشر اطلاعات علمي، اين نقش روز به روز از اهميت بيشتري برخوردار شده و تاثير گذاري بسياري در ساختار و روابط موجود در يك جامعه علمي داشته است.

جامعه شناسي علم جامعه شناسي علم رشته اي است كه در حقيقت روابط متقابل ميان علم و جامعه را مورد بررسي قرار مي دهد. نحوه تاثيرگذاري علم بر ارزشها، آموزش و پرورش، ساختار طبقاتي، شيوه زندگي، تصميم گيريهاي سياسي و شيوه هاي نگرش به جهان و همچنين نحوه اثرگذاري جامعه بر رشد و توسعه علم در حوزه جامعه شناسي علم بررسي مي شود. ( kaplan, 1988 )برخي جامعه شناسان از جامعه شناسي علم دو تعريف ارائه مي دهند :1- تعريف كلاسيك : كه بر طبق آن جامعه شناسي علم عبارتست از مطالعه و بررسي در مورد روابط بين فضاي علم ( و عناصر آن از قبيل : دانشمندان، نهادهاي آموزشي و پژوهشي، موسسات علمي، دانشگاه ها، كتابخانه ها، هنجارهاي علمي، جو علمي و ... ) و جامعه ( با اجزاء آن : افراد، امكانات اقتصادي، اجتماعي، سياسي، ديني، پارامترهاي تاريخي، نظامي، فكري و غير آن )

طرح شماتيك اين تعريف عبارتست از:

2- تعريف سيستماتيك : كه

عبارتست از در نظر گرفتن فضاي اجزاء علم به عنوان يك سيستم. آنگاه جامعه شناسي علم عبارت خواهد بود از مطالعه روابط جمعي بين عناصر اين سيستم. براي نمونه مطالعه روابط ميان رسميت يافتن نظريه هاي علمي و مجلات علمي در اين تعريف مي گنجد. ( توكل، 1370 )

طرح شماتيك اين تعريف عبارتست از: به تعبيري دقيق تر، مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه موضوع جامعه شناسي علم عبارتست از بررسي علم به عنوان يك نهاد اجتماعي، نظام روابط اجتماعي در قلمرو علم و پيوندهاي آن با جامعه. جامعه شناسي علم در صدد برقراري رابطه ميان ويژگيهاي اجتماعي علم و فعاليت علمي از يك طرف و خصلت هاي معرفت شناسانه از طرف ديگر است. افزون بر اين، انجام بررسي هايي در زمينه ماهيت اجتماعي شناخت علم، عوامل اجتماعي مشروط كننده رشد علمي و ويژگيهاي فعاليت ها و روابط علمي بررسي در حيطه فوق را تكميل مي نمايد. ( Farkas, 1979 )زاكرمن ( Zukerman, 1989 ) زمينه موضوعي مطالعه در جامعه شناسي علم را به سه قسمت تقسيم مي كند :1- موضوعات مربوط به سازمان اجتماعي و شناختي كار علمي2- موضوعات مربوط به جامعه شناسي شناخت علمي3- روابط متقابل ميان علم و مجموعه شرايط اجتماعي و فرهنگي بر علمبه عبارت كلي تر، زمينه هاي اصلي مطالعه در جامعه شناسي علم عبارتند از : روابط علم با ساير نهادهاي اجتماعي، علم و ساير ابعاد فرهنگ، نظام روابط اجتماعي در قلمرو علم، ماهيت اجتماعي شناخت علمي، عوامل اجتماعي مرتبط با رشد علم، ساختار اجتماعي مشاغل علمي، سازمانهاي اجتماعي علم و قشربندي اجتماعي در علم ( محسني، 1372

)در اين مقاله سعي مي شود تا تاثير دسترسي آزاد به مقالات و مطالب علمي بر دو مبحث مهم جامعه شناسي علم يعني قشربندي اجتماعي و نظام ارتباطي در علم بررسي شود. بنابراين بهتر است نخست با اين دو مبحث بيشتر آشنا شويم.قشربندي اجتماعي در علمدر ابتدا لازم است كه يادآور شويم كه جامعه علمي يك جامعه همگون و همسان متشكل از اعضاي داراي شرايط مساوي با يكديگر نيست. در واقع بين جايگاه، وضعيت و شان اعضاي موجود در يك جامعه علمي هميشه يك نا همساني و عدم تشابه وجود دارد و اين جامعه كاملا قشر بندي شده است. در اين جامعه، گروه اندكي از دانشمندان به گونه اي كاملا نامشابه با ديگران در پيشبرد علم مشاركت دارند و به گونه اي كاملا نامشابه نيز از امتيازات، پاداشها و منابع مورد نياز براي كارهاي پژوهشي بهره مي برند. در حقيقت، لياقت سالاري در علم يا همان Meritocracy نقش اساسي در شكل گيري ساختار و لايه هاي يك جامعه علمي دارد و بر اساس اين مفهوم، امكانات، امتيازات و پاداشهاي علمي به كساني تعلق مي گيرد كه در جامعه علمي بهتر كار كرده و نتايج كار آنها از اثربخشي بيشتري برخوردار باشد. ( Zukerman, 1989 )البته قشربندي ذكر شده در جامعه علمي حالت پيچيده اي دارد و عوامل زيادي در شكل گيري آن نقش دارند. رتبه بنديها و ارزش گذاريهاي علمي كه توسط موسسات، مراكز و اشخاص مختلف انجام مي شوند در پيدايش اين قشرها و لايه هاي مختلف موثرند. اين يك واقعيت است كه امروزه عناصر موجود در يك جامعه علمي اعم از اشخاص، مراكز

و موسسات علمي و پژوهشي، دانشگاهها، مجله ها، رشته ها و تخصص ها و حتي نظريه ها و روشهاي علمي مدام در حال ارزيابي و رتبه بندي هستند و از نظر اعتبار اجتماعي كاملا درجه بندي و اولويت بندي مي شوند. براي مثال، تاييد اعتبار يك اثر علمي با اعطاي امتيازات و افتخاراتي چون جايزه، بورس مطالعاتي، صدور مجوز تدريس، اعطاي مقام استادي و نام گذاري يافته علمي انجام مي شود. يكي از راههاي ارزشيابي عناصر موجود در يك جامعه علمي، در نظر گرفتن تعداد انتشارات علمي و نيز ميزان استناد به اين انتشارات است كه از عوامل كسب وجهه علمي و ارج گذاري و امتياز گيري نيز مي باشد. ( زره ساز، 1383 ) امروزه مراكز معتبري چون ISI وجود دارند كه با تعيين نشريات معتبر هر حوزه تخصصي و انجام تحليلهاي استنادي مختلف، مولفان و موسسات هسته موجود را مشخص نموده و بدين ترتيب دخالت مستقيمي در شكل گيري لايه ها و قشرهاي اجتماعي آن حوزه تخصصي دارند. نظام ارتباطي در علم غرض از ارتباط علمي فرآيندي است كه از طريق انتشار و نگهداري نتايج تحقيقات علمي، امكان دسترسي به آنها را براي ديگران فراهم مي كند. اين فرآيند، فرآيندي مكرر است كه موجب اشاعه و انتشار دانش شده و در كل جامعه مورد استفاده قرار مي گيرد. بطور كلي، ارتباطات علمي را مي توان به سه مرحله تقسيم نمود :1- ارتباط در چارچوب شبكه هاي غير رسمي كه در حال حاضر بطور وسيعي از طريق استفاده از رسانه هاي الكترونيكي انجام مي شود ؛2- اشاعه اوليه نتايج تحقيق از طريق كنفرانس ها

و پيش چاپها ؛3- انتشار رسمي در نشريات علمياما تاكيد عملي در رابطه با تحقيقات علمي كلا محدود به نشر مقالات در نشريات علمي وزين است. ( پاكدامن، 1384 )براي روشن تر شدن بحث، بهتر است اشاره اي هر چند بسيار مختصر به پيشينه ارتباطات علمي داشته باشيم. تا پيش از قرن هفدهم ميلادي، ارتباط علمي ميان دانشمندان، عموما بر مكاتبه هاي شخصي متكي بود. در كنار كتاب، كه دستاوردهاي درازمدت دانشمندان را به كندي به ديگران انتقال مي داد، ارتباطات فردي و مكاتبه هاي شخصي فرآيند بهتري را براي آگاه كردن سريع دانشمندان از فعاليتها و دستاوردهاي يكديگر فراهم مي كرد اما بتدريج علوم گسترش يافته و بر تعداد دانشمندان افزوده شد. پژوهشگران علاقه مند به رسميت شناخته شدن از سوي همتايان خود، خواهان ارائه راهكاري براي ايمن ساختن انديشه هاي خود از سرقت و نيز يافتن مجرايي براي مطلع شدن از اخبار و دستاوردهاي علمي حوزه خود بودند. شيوه سنتي ارتباط علمي، جوابگوي اين نياز نبود. در چنين بستري، نشريه هاي علمي پا به عرصه حيات نهادند و انجمنهاي علمي شكل گرفته و گسترش پيدا نمودند. ( جمالي مهموئي و ديگران، 1385 )" نشريه دانشوران " [1] اولين نشريه علمي بود كه به شكل هفته نامه از پنجم ژانويه سال 1665 در فرانسه منتشر شد و بدين ترتيب نشريات علمي پا به عرصه وجود گذاشتند. ( فتاحي و منصوريان، 1381 ) البته سال 1665 در حقيقت سال آغاز رسمي ارتباطات علمي به شيوه مدرن است. ( Tenopir King, 2000 )اختراع صنعت چاپ، افزايش چشمگير انجمنهاي علمي، بهبود خدمات پستي و نيز توسعه علوم

و تقسيم شدن آنها به زير شاخه هاي متعدد طي سده هاي بعد، تاثير بسزايي بر رشد تعداد نشريه هاي علمي داشت. ( جمالي مهموئي و ديگران، 1385 )اختراع صنعت چاپ، انتشار آثار دانشمندان را در نسخه هاي متعدد و در زماني كوتاه تسهيل كرد و ارتقاء خدمات پستي، انتقال و انتشار اين آثار را در سطح جهان تسريع بخشيد. بدين ترتيب، تحولي چشمگير در ارتباطات علمي ميان اعضاي جامعه علمي پديد آمد و ابداع شبكه جهاني اينترنت و توسعه آن در دهه 1990 به اين ارتباطات استحكام بيشتري بخشيد. پيدايش امكان انتشار مجلات و مقالات علمي از طريق شبكه جهاني اينترنت و برداشتن محدوديتهاي دسترسي و استفاده براي اين نوع از منابع سبب شد تا دانشمندان بتوانند به راحتي نتايج تحقيقات و پژوهشهاي خود را از طريق اين محمل در عرضه ديد جهانيان قرار دهند و ارتباطات مستحكم تر و پايدارتري را با ساير اعضاي جامعه علمي خود پديد آورند.جنبش دسترسي آزاد به اطلاعاتافزايش انتشارات و منابع علمي سبب بروز مشكلاتي چون انفجار اطلاعات، افزايش هزينه هاي مربوط به نشر، ايجاد تاخير زياد در انتشار و بي كيفيتي در توزيع نشريات علمي شد كه از اين دوره با عنوان " دوره بحران نشريات ادواري " [2] نام مي برند. ( Tenopir King, 2000 Large others, 1999 Pinfield, 2001 )پديد آمدن شبكه جهاني اينترنت، كه در نتيجه توسعه فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي بود، و همچنين گسترش انتشارات الكترونيكي، زمينه جديدي را در ارتباطات علمي پديد آورد. به تدريج مجلات الكترونيكي، خدمات نمايه سازي و چكيده نويسي الكترونيكي و پايگاههاي اطلاعاتي كتابشناختي الكترونيكي پا

به عرصه وجود گذاشتند. (Large others, 1999 )با توسعه اين منابع الكترونيكي در شبكه جهاني اينترنت به تدريج جنبشي شكل گرفت كه با عنوان " جنبش دسترسي آزاد" [3] معروف شد. البته پيشينه ايده دسترسي آزاد به متون علمي، به پيش از همگاني شدن اينترنت و رشد نشريه هاي الكترونيكي داراي دسترسي آزاد بر مي گردد. پل گينسپارگ[4] ، فيزيكدان آزمايشگاه فيزيك لوس آلاموس[5] در سال 1991 اقدام به تاسيس آرشيوي پيوسته از نسخه هاي پيش چاپ مقاله هاي فيزيك كرد تا دسترسي فيزيكدانان را به مقاله هاي يكديگر تسهيل كند. ( Schaffer, 2004 ) با اين حال، در سالهاي اخير توجه بيشتري به جنبش دسترسي آزاد به متون علمي شده است و علاوه بر دانشمندان و برخي ناشران و موسسه هاي حامي پژوهش، دولتها نيز وارد اين عرصه شده اند. ( جمالي مهموئي و ديگران، 1385 )در اين قسمت از مقاله، به اختصار سه شكل از منابع علمي داراي دسترسي آزاد در شبكه جهاني اينترنت معرفي مي شوند تا مباحث بعدي اين مقاله ملموس تر گردد :1- چاپهاي الكترونيكي[6]پاين فيلد[7] چاپهاي الكترونيكي را به عنوان ويرايشهاي الكترونيكي مقالات يا بروندادهاي پژوهشي مشابه تعريف مي كند . اين منابع ممكن است شامل پيش چاپها[8] ( مقالات داوري نشده ) و يا پس چاپها[9] ( مقالات داوري شده ) باشند. ( Pinfield, 2003 )اين منابع حتي ممكن است شامل فصلهاي يك كتاب علمي، مقالات يك همايش و يا هر نوع برونداد پژوهشي ديگر مانند گزارشهاي فني بشوند. به عبارت ديگر، اين منابع مخزني الكترونيكي از منابع پژوهشي قابل دسترس براي عموم هستند كه برخي از

آنها داوري شده و برخي ديگر جهت دريافت بازخورد به منظور ارسال به نشريات علمي به صورت داوري نشده مي باشند. ( Garner others, 2001 )همانگونه كه پيش از اين نيز اشاره شد، نخستين مخزن چاپهاي الكترونيكي در سال 1991 با عنوان Los Alamos Physics Archive توسط پل گينسپارگ بوجود آمد. ( Luce, 2001 Ginsparg, 1997 ) كه امروزه با عنوان Xiv.org فعاليت مي كند و از سال 2001 دانشگاه كورنل[10] ميزبان آن مي باشد. اين پايگاه براي سالهاست كه به عنوان منبعي براي برقراري ارتباطات علمي و دسترسي به مخزن وسيع مقالات پژوهشي داوري شده در شبكه جهاني اينترنت محسوب مي شود. برخي از سازمانها نيز اقدام به ايجاد آرشيوهاي خاص خود در شبكه جهاني اينترنت نموده اند كه به مخازن سازماني[11] معروفند. اين مخازن، نقش مهمي را در شناساندن فعاليتهاي علمي و پژوهشي سازمان خود ايفا مي كنند. (Correia Teixeira, 2005 ) برخي از اشخاص و محققان و دانشمندان معروف هم مقالات خود را در وب سايتي كه خود تهيه كرده اند آرشيو نموده و در حقيقت يك خودآرشيو به وجود آورده اند.2- آرشيوهاي دسترسي آزاد[12]در اواخر دهه 1990 مشخص شد كه كارآيي هر كدام از مخازن چاپهاي الكترونيكي با برقراي تعامل و ارتباط ميان آنها قابل افزايش مي باشد. از اين رو، طرحي توسط سانتا فو كانوانسيون[13] با عنوان طرح آرشيوهاي دسترسي آزاد[14] طراحي و اجرا گرديد. هدف از اين طرح، ايجاد يك پايگاه اطلاعاتي قابل جستجو از مقالات علمي و پژوهشي در شبكه جهاني اينترنت بود. بدين منظور ابرداده اي نيز با عنوان OAI Metadata طراحي شد كه در

قالب ابرداده دوبلين كور حاوي فيلدهاي اطلاعاتي چون مولف، كليدواژه هاي عنواني، اصطلاحات موضوعي، چكيده و تاريخ مي باشد. ( Pinfield others, 2002 )محتواي اين آرشيوها از طريق تمام موتورهاي جستجويي كه اين نوع منابع را نمايه مي كنند مانند OAIster ( با آدرس : /http://oaister.umdl.umich.edu/o/oaister ) يا Google Scholar ( با آدرس : /http://scholar.google.com ) قابل جستجو و بازيابي مي باشند.3- مجلات دسترسي آزاد[15]راهنماي مجله هاي داراي دسترسي آزاد[16] مجله دسترسي آزاد را چنين تعريف مي كند :" مجله اي كه براي انتشار از الگويي استفاده مي كند كه در آن هيچ هزينه اي از خواننده دريافت نمي شود و خواننده از حق خواندن، چاپ كردن، ارسال به ديگران و پيوند دادن به آن برخوردار است . " ( DOAJ, 2004 )پيتر سابر[17] از نويسندگان معروف راجع به جنبش دسترسي آزاد هم مجله الكترونيكي داراي امكان دسترسي آزاد را مجله اي معرفي مي كند كه حاوي مطالب متنوع به صورت رقومي، پيوسته، رايگان و بدون هيچ محدوديتي از لحاظ مجوز دهي و يا حق مولف باشد. ( Suber, 2004 ) اين منابع، امروزه از منابع بسيار با اهميت در جوامع علمي به حساب مي آيند زيرا معمولا حاوي جديدترين و روزآمدترين يافته هاي علمي و پژوهشي در هر حوزه تخصصي مي باشند.پس از اين توضيحات مختصري كه راجع به جنبش دسترسي آزاد و منابع آن ارائه شد مي بايست خاطر نشان ساخت كه طرفداران اين جنبش از همان آغاز دانشمندان، پژوهشگران، اعضاي هيات علمي دانشگاهها و حتي خود موسسات علمي و پژوهشي بودند زيرا - همانگونه كه در قسمتهاي بعدي مقاله نيز خواهيم

ديد - منافع اين جنبش براي آنها بسيار زياد و ارزشمند مي باشد. طبيعتا برخي از ناشران تجاري كه تنها هدفشان از فعاليت در حوزه انتشارات علمي كسب سود و افزودن بر سرمايه خويش از طريق فروش آثار و منابع علمي است با اين جنبش مخالفت كرده و به تعبيري عوامانه تر از آن دل چندان خوشي ندارند.بطور كلي، جنبش دسترسي آزاد منافع و قابليتهاي مهم زير را پديد آورده است :1- ايجاد دسترسي آزاد به آثار و متون علمي براي همگان در اين جنبش هيچ محدوديتي براي اشخاص يا گروه خاصي براي دسترسي به يافته ها و آثار علمي متصور نيست و هر فرد اعم از غني يا فقير، سياه يا سفيد فارغ از هر گونه تعصبات نژادي و قومي مي تواند به آخرين نتايج تحقيقات و پژوهشهاي علمي دسترسي پيدا كند.2- ايجاد دسترسي آزاد به آثار و متون علمي در هر مكانامروزه از هر نقطه اي از جهان كه به شبكه اينترنت دسترسي داشته باشيد مي توانيد از منابع باارزش داراي دسترسي آزاد استفاده كنيد و بدين ترتيب تبعيض موجود ميان كشورهاي غني و فقير، پيشرفته و غير پيشرفته از لحاظ دسترسي به نتايج تحقيقات و پژوهشهاي علمي عملا از ميان برداشته شده است.3- ايجاد دسترسي آزاد به آثار و متون علمي در هر زمان به دليل قرار داشتن منابع دسترسي آزاد در شبكه جهاني اينترنت، دسترسي به آنها در هر موقع از شبانه روز به صورت آزاد امكان پذير است و هيچ محدوديت زماني همانند آنچه كه براي استفاده از منابع كتابخانه ها و موسسات علمي و پژوهشي وجود دارد براي اين

منابع متصور نيست.4- تغيير ديدگاه مال انديشي به علم انديشي در حوزه انتشارات علمياين شايد مهمترين قابليت و نتيجه اي است كه از اين جنبش حاصل شده و گسترش و توسعه علم را به خاطر اهداف انسان دوستانه و نه براي منفعت و سودجويي ترغيب مي كند. در حقيقت، هدف اصلي جنبش دسترسي آزاد يك هدف مقدس است و آن عبارت است از گسترش و توسعه علم ميان جامعه بشري.

جنبش دسترسي آزاد و قشربندي اجتماعي در علم همانگونه كه پيش از اين نيز اشاره شد، ايجاد امكان انتشار الكترونيكي مجلات و مقالات علمي از طريق شبكه جهاني اينترنت سبب شده است تا اين نشريات گاه با هزينه هاي كم تر و با استفاده از فناوريهاي روز و با كيفيت بهتري ارائه شوند. از اين رو، روز به روز بر تعداد آنها افزوده مي شود. علاوه بر اين، تعداد منابع ديگري مانند مخازن چاپهاي الكترونيكي و آرشيوهاي دسترسي آزاد و سازماني و حتي آرشيوهاي شخصي نيز روز به روز در حال افزايش است. در چنين شرايطي مولفان و محققان زمينه بسيار مساعدتري را براي انتشار آثار خود نسبت به گذشته يافته اند. همانگونه كه پيش از اين نيز يادآور شديم جامعه علمي يك جامعه همسان و يكنواختي نيست بلكه كاملا لايه لايه و قشربندي شده است و اعضاي جامعه علمي بر اساس امتيازات و رتبه اي كه به دست مي آورند در لايه هاي مختلف قرار مي گيرند. يكي از روشهاي مرسوم و متداول رتبه بندي و درجه بندي اعضاي جوامع علمي " تحليل استنادي "[18] است. البته تحليل استنادي يك موضوع جديدي نيست بلكه نخستين

بار توسط گارفيلد[19] ابداع شد و در موسسه ISI به كار رفت. هدف اين موسسه، تهيه سياهه يا به عبارت دقيق تر نمايه اي از استنادات به كار رفته در مقالات موجود در مجلات علمي و تحليل استنادي آنها به منظور تعييين مولفان و يا مجلات هسته بود ( Garfield, 1995 )پيدايش و توسعه شبكه جهاني اينترنت سبب توسعه ميزان دسترسي به مقالات علمي شد و جنبش دسترسي آزاد باعث افزايش هر چه بيشتر اين دسترسي گرديد. نتايج بررسيهاي مختلف( از جمله : Lawrence, 2001 Antelman, 2004 ) نشان مي دهد كه مقاله هاي داراي امكان دسترسي آزاد بيشتر خوانده شده و بيشتر هم مورد استناد قرار مي گيرند و طبعا هر مولفي خواستار دسترس پذيري بيشتر و آسان تر به آثار خود است. هيچكاك ( Hitchcok, 2005 ) نيز يك كتابشناسي روزآمد و پيوسته از تحقيقاتي ارائه مي دهد كه نشان مي دهند مقالات داراي دسترسي آزاد بيشتر مورد استناد قرار مي گيرند.بطور كلي، انتشار منابع علمي ( اعم از مقالات و يا هر برونداد پژوهشي ) به صورت دسترسي آزاد سه نتيجه بسيار مهم را در پي خواهد داشت :1- افزايش احتمال ديده شدن[20] منابع با انتشار منابع علمي دسترسي آزاد به دليل عدم وجود هيچ نوع محدوديت براي استفاده و با توجه به گستردگي حوزه تحت پوشش شبكه جهاني اينترنت و قابليتهاي خارق العاده آن ( از جمله موتورهاي جستجو )، امكان ديده شدن آنها به ميزان بسيار زيادي افزايش خواهد يافت.2- افزايش احتمال استفاده شدن[21] منابعبا افزايش احتمال ديده شدن منابع علمي، طبيعتا احتمال استفاده شدن آنها در تحقيقات و پژوهشهاي

جديدتر افزايش خواهد يافت.3- افزايش ميزان تاثير[22] افكار و عقايدبا افزايش احتمال ديده شدن و استفاده شدن منابع علمي، احتمال تاثير افكار و عقايد نويسنده اثر در ساير آثار نيز افزايش مي يابد و بدين ترتيب رتبه و جايگاه وي در قشرها و لايه هاي جامعه علمي بالاتر مي رود.امروزه در شبكه جهاني اينترنت، پايگاههايي به منظور انجام تحليلهاي استنادي مختلف بصورت رايگان پديد آمده اند. با پديد آمدن امكان دسترسي آزاد به مقالات و مطالب علمي، امكان گردآوري خودكار داده ها راجع به اين منابع در اين پايگاههاي بزرگ به وجود آمده است و اين پايگاهها با صرف هزينه هاي بسيار كم قادرند كه تحليلهاي استنادي متنوعي را ارائه بدهند.Citebase ( با آدرس : http://www.citebase.org ) يكي از اين نوع پايگاههاست. اين پايگاه در حقيقت يك موتور جستجو براي متون پژوهشي داوري شده است و جستجو را بر اساس تحليل پيوندها و ارجاعات مستند به كار رفته در مقالات انجام مي دهد و تحليلهاي استنادي مختلفي مانند تعيين تعداد استنادات به يك اثر و همچنين ميزان تاثير گذاري آن اثر در ساير آثار را انجام مي دهد. جنبش دسترسي آزاد و نظام ارتباطي در علمهمانگونه كه پيش از اين نيز ذكر شد يكي از مهمترين موانع دسترسي محققان به نوشته ها و يافته هاي علمي يكديگر در گذشته، كاهش بودجه كتابخانه ها و افزايش قيمت مجلات بود. از اين رو، طرفداران جنبش دسترسي آزاد به اطلاعات بهترين راه حل پيشنهادي در اين زمينه را فراهم كردن امكان دسترسي آزاد به منابع علمي از طريق شبكه جهاني اينترنت اعلام نمودند. بدين ترتيب، در چنين فضايي و با

توجه به ابداع روشهاي جديد انتشار منابع علمي با استفاده از فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي، ايجاد ارتباطات رسمي و غير رسمي ميان دانشمندان هر چه بيشتر ترغيب گرديد. انتشار اينترنتي ضمن تسريع دسترسي رايگان به حجم انبوهي از اطلاعات، امكان استفاده از چند رسانه ايها ( مانند صدا، فيلم، انيميشن و گرافيك ) را در انتشار آثار علمي پديد مي آورد. ( Brown, 2001 Ginsparg, 1997 Holtkamp Berg, 2001 Kling McKim, 1999 Kling and others, 2002 Okerson O`Donnell, 1995 ) الگوهاي جديد نشر الكترونيكي نيز كه بر پايه خود آرشيوي اطلاعات هستند قابليت تحول را در ارتباطات علمي پديد آورده اند. خود آرشيوي مفهوم گسترده اي است به معناي انتشار يك اثر توسط خود نويسنده و يا تهيه كننده آن از طريق يك وب سايت قابل دسترس براي عموم كه در اين حالت هيچ ناشر يا واسطه ديگري نيز دخالت نداشته باشد ( Crow, 2002 Pinfield, 2003 )توسعه فناوريهاي اينترنتي مانند ايجاد امكان تعبيه پيوندهاي فرامتني سبب شده است كه يك محقق با دسترسي به يك مقاله به تمام ارجاعات آن كه به صورت آزاد از طريق اينترنت قابل دسترس هستند دسترسي پيدا كند و بدين ترتيب گستره ارتباطات علمي وسيع تر از پيش مي گردد.بطور كلي، دسترسي آزاد به اطلاعات در اينترنت نتايج مهم زير را براي ارتباطات علمي در بر داشته است :1- حذف موانع فيزيكي، مكاني و زماني از سر راه ارتباطات علميبطور كلي امروزه بسياري از موانع فيزيكي، مكاني و زماني كه در گذشته بر سر راه ايجاد ارتباطات علمي پايدار و مستحكم وجود داشت برداشته شده و

برقراري ارتباط علمي براي محققان و پژوهشگران با استفاده از شبكه اينترنت و با استفاده از منابع دسترسي آزاد بسيار سهل و آسان شده است.2- افزايش گستره آگاهي محققان از ساير تحقيقات و آثار مشابهمحققان با تعقيب پيوندها و ارجاعات موجود در مقالات داراي دسترسي آزاد با ساير تحقيقات و آثار مشابه موجود در حوزه موضوعي خود بيش از پيش آشنا مي شوند.3- افزايش سرعت ارتباطات علميبا توجه به توضيحات پيشين، ميزان تاثير متقابل ايده هاي محققان روز به روز در حال افزايش است و عامل آن دسترسي آزاد و بدون محدوديت به آثار و مقالات علمي و پژوهشي است. ( Hitchcock, )4- حركت به سمت و سوي تحقق خرد جمعيبدون شك با ايجاد ارتباطات پايدار و مستحكم ميان دانشمندان و محققان و شناسايي افراد متخصص در هر حوزه تخصصي، احتمال انجام تحقيقات و پژوهشهاي گروهي بيش از پيش افزايش يافته و تحقق ايده خرد جمعي در تحقيقات علمي به واقعيت نزديك تر مي شود. در اين حالت نتايج تحقيقات نيز از اعتبار بيشتري برخوردار خواهد بود.امروزه پايگاههاي متعددي در شبكه جهاني اينترنت به منظور تحليل ارجاعات مقالات داراي دسترسي آزاد فعاليت مي كنند. يكي از اين نمونه ها، Paracite ( با آدرس :http://paracite.eprints.org ) نام دارد. اين پايگاه در حقيقت نرم افزاري است كه توسط دانشگاه ساوتهمپتون[23] به صورت آزمايشي طراحي شده است و جهت جستجو و جايابي منابع رايگان از طريق تحليل ارجاعات و منابع و ماخذ آنها مورد استفاده قرار مي گيرد. نتيجه گيريهمانگونه كه در بخشهاي قبلي مقاله نيز ذكر شد جنبش دسترسي آزاد به منابع و مقالات علمي تاثيرات غيرقابل

انكاري در وضعيت و نحوه قشربندي اجتماعي و گستره و چگونگي ارتباطات علمي گذاشته است. گستره مخاطبان شبكه جهاني اينترنت بدون شك بسيار بزرگتر از گستره مخاطبان يك نشريه علمي چاپي است كه در تيراژ محدود منتشر مي شود و تنها اشخاص محدودي مي توانند از آن استفاده كنند. بدين ترتيب با انتشار يك مقاله علمي توسط يك نويسنده و يا پژوهشگر در قالب منابع داراي امكان دسترسي آزاد در شبكه جهاني اينترنت، احتمال ديده شدن و مورد استفاده واقع شدن آن اثر به مراتب افزايش يافته و در نتيجه احتمال تاثيرگذاري افكار و عقائد ارائه شده در آن اثر بر افكار و عقائد ساير محققان نيز افزايش خواهد يافت. در اينجاست كه نتايج تحليلهاي استنادي، جايگاه آن نويسنده را در جامعه علمي خود ترقي مي دهند. تحليل استنادي در حقيقت نوعي حركت به آينده است زيرا ميزان استفاده شدن يك اثر را در آثاري كه پس از پيدايش آن توليد شده اند مي سنجد و تحليل ارجاعات و منابع و ماخذ يك اثر، نوعي حركت به گذشته به حساب مي آيد زيرا به تحليل آثاري مي پردازد كه در گذشته پديد آمده اند و در حال حاضر در يك مقاله يا منبع خاصي مورد استفاده قرار گرفته اند. از اين رو، تحليل استنادي مي تواند جايگاه و وضعيت اعضاي موجود در يك جامعه علمي را در ميان لايه ها و قشرهاي مختلف آن تعيين كنند و تحليل ارجاعات و منابع و ماخذ يك اثر قادر است تا محققان و پژوهشگران را با گستره آثار پژوهشي و تحقيقاتي مشابه آشنا سازد. امروزه هر دو نوع

از اين تحليلها در رابطه با منابع عظيم داراي دسترسي آزاد در شبكه جهاني اينترنت به صورت رايگان و با صرف هزينه هاي بسيار كم در حال انجام است و اين تحليلها مدام نيز روزآمد مي شوند.بهرحال بايد اذعان كرد كه جنبش دسترسي آزاد به اطلاعات هنوز در مراحل تكاملي خود است و فلسفه، مفاهيم و مزاياي آن هنوز براي خيلي از افراد و موسسات علمي نا آشناست. برخي از محققان بر اين باورند كه مجلات علمي داراي دسترسي آزاد، فاقد داوري تخصصي و در نتيجه داراي كيفيت پاييني از لحاظ علمي هستند. حال آنكه اين نگراني بيشتر از كمبود آگاهي در مورد نحوه انتشار اين نوع منابع ناشي مي شود. در حالي كه مجلات دسترسي آزاد همانند ساير مجلات علمي داراي گروه ويراستار و مراحل ويراستاري و گزينش مقالات است ( Rownlands and others, 2004) و گاه حتي مشاهده مي شود كه به دليل سهولت برقراري ارتباط از طريق شبكه جهاني اينترنت، مجله اي داراي داوران و ويراستاران متعدد از كشورهاي متعدد جهان است.بهرحال بايد به اين واقعيت اذعان كرد كه در آينده ما شاهد گسترش بيش از پيش اين نوع از منابع خواهيم بود و جوامع علمي دير يا زود قابليتهاي بيشتري از اين نوع منابع را شناخته و به آنها بيش از گذشته روي خواهند آورد.   منابع و مآخذ

پاكدامن، نشانه ( 1384 ) . ارتباطات علمي در دانشگاهها با تاكيد بر مشكلات دسترسي به مجلات علمي . مجله كتابداري، سال سي و نهم، دفتر چهل و سوم

توكل، محمد ( 1370 ) . جامعه شناسي علم . تهران : نص

جمالي مهموئي، حميدرضا

؛ وكيلي مفرد، حسين ؛ اسدي، سعيد ( 1385 ) . مجله هاي علمي دسترسي آزاد و الگوهاي مالي نشر آنها . كتابداري و اطلاع رساني، جلد نهم، شماره دومزره ساز، محمد ( 1383 ) . تعيين جايگاه و نقش برخي رويكردهاي كتابدارانه در مطالعات جامعه شناسي علم. كتاب ماه ( كليات )، سال هفتم، شماره سوم و چهارم : ص 18 – 21فتاحي، رحمت الله و منصوريان، يزدان ( 1381 ) . مديريت نشريه هاي ادواري : جنبه هاي نظري و كاربردي گزينش، فراهم آوري و ارائه خدمات ادواريهاي چاپي و الكترونيكي . تهران : انتشارات دبيزش.محسني، منوچهر ( 1372 ) . مباني جامعه شناسي علم : جامعه، علم و تكنولوژي . تهران : كتابخانه طهوري

- Antelman, K . ( 2004 ) . " Do open access articles have a greater research impact ? " . College Research Libraries, 65 ( 5 ), pp. 372-382- Brown, C . ( 2001 ) . " The coming of age of e- prints in the literature of physics ". Issues in Science and Technology Librarianship . available : http://www.library.ucsb.edu/istl/01-summer/refereed.html- Brown, C . ( 2001 ) ." The e- volution of preprints in the scholarly communication of physicists and astronomers " . Journal of the American Society for Information Science and Technology, 52 ( 3 ) : 187 – 200- Correia, A.M.R Teixeira, J.C . ( 2005 ) . " Reforming Publishing and Knowledge Communication : From the advent to the scholarly journal to the challenges of Open Access ." Information Use, 25 : 13-

21. - Crow, R . ( 2002 ) ." The Case of Institutional Repositories : A SPARC Position Paper, SPARC, Washington, DC ". Available : http://www.arl.org/sparc/IR/ir.html- Farkas, J . ( 1979 ) . Sociology Of Science and Research . Budapest : Akademia Kiado- Garfield, E. (1955) "Citation Indexes for Science: A New Dimension in Documentation through Association of Ideas". Science, Vol. 122, No. 3159, July 15,108-111. http://www.garfield.library.upenn.edu/papers/science_v122(3159)p108y1955.html- Garner, J Horwood Sullivan, S . ( 2001 ) ." The place of eprints in scholarly information delivery " . Online Information Review , 25 ( 4 ) , 250 – 256- Ginsparg, P . ( 1997 ) . " Winners and losers in the global research village " . The Serials Librarian , 30 ( 3/4 ) , 83-95. available : http://xxx.lanl.gov/blurb/pg96unesco.html - Hitchcok, S . ( 2005 ) .The Effect of Open Access and Downloads ( Hits` ) on Citation Impact : A Bibliography of Studies. opCit project – The open citation project – refrence linking and citation analysis for Open Archives. Available : http://lib-www.lanl.gov/libinfo/preprintsbib.htm- Holtkamp, I Berg, D.A . ( 2001 ) . The impact of Paul Ginsparg`s ePrint arXiv ( formely known as xxx.lanl.gov ) at Los Alamos National Laboratory on scholary communication and publishing : a selected bibliography . available : http://lib-www.lanl.gov/libinfo/preprintsbib.htm- Kaplan, N . ( 1988 ) . Sociology Of Science . In : F Paris R . E . L . Handbook Of Modern Sociology . Chicago : R and Mc Nally- Kling McKim, G . ( 1999 )

." Scholarly communication and the continuum of electronic publishing " . Journal of American Society for Information Science , 50 ( 10 ) , 890 – 906- Kling Spector, L McKim, G . ( 2002 ) . " Locally controlled scholarly publishing via the internet : The Guild Model " . CSI, Indiana, WP 02-01, available : http://www.slis.indiana.edu/sci/WP/WP02-01B.html- Large , A Tedd, L Hartely , R . J . ( 1999 ) . Information Seeking in The Online Age : Principles and Practice . Bowker – Saur, London- Lawrence, S. ( 2001 ) . "Online or invisible ?" . Nature, 411(6837), p.521- Luce , R . ( 2001 ) . " E – prints intersect the Digital Library : inside the Los Alamos arXiv " . Issues in Science and Technology Librarianship, 29 . available : http://www.library.ucsb.edu/istl/01-winter/article3.html- Okerson, A O`Donnell, J . ( 1995 ) . Scholarly Journals at the Crossroads : A Subversive Proposal for Electronic Publishing . Association of Research Libraries, Washington, DC . available : http://www.arl.org/scomm/subversive/index.html- Pinfield, S . ( 2001 ) ." Phisicists use an e-print archive ? Implications for institutional e-print services ". D- Lib Magazine , 7 ( 12 ) . available : http://www.dlib.org/dlib/december01/pinfield/12pinfield.html- Pinfield, S . ( 2003 ) ." Open Archives and UK institutions : an overview ". D- Lib Magazine, 9 ( 3 ) . available : http://www.dlib.org/dlib/march03/pinfield/03pinfield.html- Pinfield, S Gardner, M MacColl, J . ( 2002 ) ." Setting up an institutional e- print archive " . Ariadne, 31. available : http://www.ariadne.ac.uk/issue31/eprint-archives/intro.html- Rownlands, I

Nicholas, D Huntigdon, P . ( 2004 ) . Scholarly Communication in the Digital Environment : What do authors want ? Findings of an international survey of author opinion : project report. 18 March 2004 . City University London, Department of Information science, Center for Information Behaviour and the EVALUATION OF Research ( Ciber ) . available : http://ucl.ac.uk/ciber- Schaffer, A . ( 2004 ) ." Open Access, Should scientific articles be available online and free to the public ? " . Slate, available : http://slate.msn.com/id/2111023- Suber, Peter . ( 2004 ) . Open Access Overview . available : http://www.earlham.edu/peters/fos/overview.htm- Tenopir, C King, D . W . ( 2000 ) . Towards Electronic Journals : Realities for Scientists Librarians , and Publishers . Washington, D . C : Special Libraries Association .- Zukerman, H . ( 1989 ) . The Sociology Of Science . In : smelser N . J . Handbook Of Sociology . London : Sage . P : 513.[1] Journal des Scavants[2] Serials Crisis[3] Open Access Movement[4] Paul Ginsparg[5] Los Alamos[6] E - Prints[7] Pinfield[8] Pre - Prints[9] Post - Prints[10] Cornell University[11] Institutional Repsitories[12] Open Archives[13] Santa Fe Convention[14] Open Archives Initiative[15] Open Access Journals[16] DOAJ ( http://www.doaj.org/ )[17] Peter Suber[18] Citation Analysis[19] Garfield[20] Visibility[21] Usability[22] Impact[23] Southampton University http://www.aqlibrary.org/index.php?module=TWArticlesfile=indexfunc=view_pubarticlesdid=25pid=11

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109