امام هادی(ع) به روایت اهل سنت

مشخصات کتاب

نویسنده : واحد تحقیقات ماهنامه کوثر

ناشر : ماهنامه کوثر - تابستان 1386، شماره 70

موضوع : امام هادی (ع)

یاداشت : مقاله

ص: 1

دودمان امام

سمعاني (562 ق) نسب و دودمان امام را اين گونه بيان مي كند: ابوالحسن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفربن محمدبن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب الهاشمي المعروف بالعسكري. (1) .

ص: 2


1- 1. الانساب، ج 4 ص 195.

كنيه و القاب

نام ايشان «علي» و كنيه آن حضرت ابوالحسن است، (1) و چون وي در نام و كنيه شبيه حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) و امام علي بن موسي الرضا (ع) است، به ايشان «ابوالحسن ثالث» نيز مي گويند. (2) . القاب آن حضرت، هادي، (3) متوكل، (4) ناصح، (5) متقي، (6) مرتضي، (7) فقيه، امين، طيّب، متوكل، (8) تقي، (9) نقي، (10) زكي، (11) فتّاح، (12) علوي، حسيني، (13) هاشمي، (14) عسكري (15) است. گرچه برخي معتقدند، لقب «هادي» بين شيعه معروف است (16) ، ولي اكثر اهل سنّت معروف ترين لقب امام را (بين شيعه و اهل سنت) هادي و ابوالحسن عسكري مي دانند. (17) . برخي ديگر بر اين گمان اند كه لقب «متوكل» مشهورترين لقب امام است كه آن حضرت (18) به خاطر شباهت اين لقب با اسم متوكل عباسي، اصحاب خود را از به كار بردن لقب «متوكل» در مورد خويش، منع مي كردند. (19) . با توجه به نهي امام هادي از به كار بردن اين لقب در مورد ايشان، چگونه مي توان اين لقب را مشهور دانست؛ چنان كه به اين نكته شبلنجي اشاره كرده است. (20) . نكته جالبي در لقب «نقي» وجود دارد كه خنجي اصفهاني شافعي در اين باره مي گويد: نقي به معناي پاكيزه از جميع عيوب است و اين اشارت است به عصمت و طهارت آن حضرت و پاكيزگي از عيوب حسبي و نَسبي، با آنكه آن حضرت نقاوه و برگزيده ائمه عظام و اجداد كرام خود است. (21) .

ص: 3


1- 2. همان، ص 196.
2- 3. تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 95.
3- 4. تتمة المختصر، ج 1، ص 347.
4- 5. تذكرة الخواص، ص 322.
5- 6. مطالب السؤول، ص 144.
6- 7. نورالابصار، ص 334؛.
7- 8. مطالب السؤول، ص 144.
8- 9. نورالابصار، ص 334. [
9- 10. المختصر في اخبار البشر، ج 2، ص 44.
10- 11. تذكرة الخواص، ص 322.
11- 12. النعيم المقيم، ص 425.
12- 13. تاريخ حبيب السير ج 2، ص 95.
13- 14. سير اعلام النبلاء، ج 13، ص 121.
14- 15. تاريخ بغداد، ج 12، ص 56.
15- 16. الانساب، ج 4، ص 195.
16- 17. تاريخ الخميس، ج 2، ص 341.
17- 18. نورالابصار، ص 334.
18- 19. مطالب السؤول، ص 144.
19- 20. همان.
20- 21. نورالابصار، ص 334.
21- 22. وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 257 - 262.

والدين امام

پدر بزرگوارشان امام جواد (ع) ، و مادر ايشان امّ ولد (1) است، ولي در نام مادر آن حضرت اختلاف است، بعضي ايشان را «سمانه مغربيّه» (2) و برخي ديگر «غزاله» (3) ناميده اند. البته برخي ديگر مادر ايشان را «جُمانة» مكنّا به ام الفضل (دختر مأمون) دانسته اند. (4) .

ص: 4


1- 23. اخبار الدُوَل، ص 116.
2- 24. تذكرة الخواص، ص 322.
3- 25. النعيم المقيم، ص 427.
4- 26. تاريخ روضة الصفا، ج 3، ص 55.

ولادت و شهادت امام

درباره تاريخ دقيق ولادت و شهادت امام، سخنان گوناگون گفته شده كه به آنها اشاره مي شود. امام هادي در مدينه متولد شدند (1) و بيشتر مورخان ولادت امام را به سال 214 (2) ، برخي ديگر 213 (3) ، برخي 212 (4) و برخي ديگر 224 (5) هجري قمري ثبت كرده اند. ولادت ايشان را روز يكشنبه، 13 رجب (6) و برخي ديگر روز سه شنبه 5 رجب (7) و برخي روز عرفه (8) گزارش كرده اند. امام در دوران حيات پدر بزرگوارشان شش سال و پنج ماه داشتند و بعد از وفات ايشان نيز تقريباً 33 سال و يك ماه زيستند (9) و در سال 254 هجري در شهر سامرا و در دوران حكومت معتز، به شهادت رسيدند و در منزل ايشان در سامرا دفن شدند. (10) اما در تاريخ دقيق شهادت امام و سن آن حضرت اختلاف است. اكثر مورخان تاريخ شهادت امام هادي را روز دوشنبه، 25 جمادي الآخر و در چهل سالگي گزارش كرده (11) و برخي ديگر روز دوشنبه 26 جمادي الآخر يا 4 جمادي الآخر (12) ، روز چهارشنبه 27 جمادي الآخر (13) و برخي 3 رجب (14) را تاريخ شهادت امام دانسته و سن امام را 39 سال و 11 ماه (15) و 12 روز و يا بيشتر نيز (16) ثبت كرده اند.

ص: 5


1- 27. همان.
2- 28. الانساب، ج 4، ص 196.
3- 29. مرآة الجنان، ج 2، ص 119.
4- 30. النعيم المقيم، ص 426.
5- 31. النجوم الزاهرة، ج 2، ص 410.
6- 32. مرآة الجنان، ج 2، ص 119.
7- 33. النعيم المقيم، ص 426.
8- 34. وفيات الاعيان، ج 3، ص 273.
9- 35. مطالب السؤول، ص 146.
10- 36. تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 426.
11- 37. تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 426.
12- 38. وفيات الاعيان، ج 3، ص 273.
13- 39. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 503.
14- 40. وفيات الاعيان، ج 3، ص 273.
15- 41. النعيم المقيم، ص 430.
16- 42. مروج الذهب، ج 4، ص 193.

رحلت يا شهادت امام

در اينكه آيا ايشان شهيد شده و يا به مرگ طبيعي از دنيا رفته است، در كلمات اهل سنت سه ديدگاه است. گروهي گفته اند امام به مرگ طبيعي از دنيا رفته است. در مقابل، بعضي ديگر مرگ طبيعي امام هادي (ع) را قطعي ندانسته و با كلماتي همچون «و يقال انّه مات مسموماً» از كنار اين مسئله با تأمل و ترديد گذشته اند. مسعودي (346 ق) (1) ، سبط بن جوزي (654) (2) ، شبلنجي شافعي (1298) (3) ، علي فكري حسيني قاهري (1372 ق) (4) از جمله اين افراد هستند. اما برخي ديگر با قاطعيت، معتقدند كه امام به وسيله معتز، مسموم شده است. برخي ديگر واژه «شهادت» را در مورد امام به كار برده اند. ابن صبّاغ مالكي (855) گفته: «استشهد في آخر ملكه (معتز) ابوالحسن...» (5) و فضل اللَّه بن روزبهان خنجي اصفهاني شافعي (927 ق) : نوشته «... الشهيد بكيد الاعداء...» . (6) سيد محمد عبدالغفار هاشمي مي گويد: «ودَسَّ له السَمّ...» . (7) . پس اينكه برخي با قاطعيت «شهادت امام هادي را مخصوص اهل تشيع مي دانند و معتقدند كه از نظر اهل سنت رحلت امام به مرگ طبيعي بوده است» (8) ، سخن درستي نيست.

ص: 6


1- 43. همان.
2- 44. تذكرةالخواص، ص 324.
3- 45. نورالابصار، ص 337.
4- 46. احسن القصص، ج 4، ص 300.
5- 47. الفصول المهمة، ص 283.
6- 48. وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 261.
7- 49. ائمة الهدي، ص 136.
8- 50. تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 95.

بارگاه امام هادي

در مورد سامرا، محل دفن و بارگاه منوّر امام هادي (ع) ، سخنان اندك ولي شگفت آوري بيان شده كه به آنها اشاره مي شود: ياقوت حموي زماني كه مدفونين در سامرا را نام مي برد، به نام مبارك امام هادي و امام حسن عسكري (ع) كه مي رسد، از آنها با احترام ياد مي كند و مي گويد: «و بسامرا قبر الامام علي بن محمدبن علي بن موسي بن جعفر و ابنه الحسن بن علي العسكريين...» . (1) . وي در جاي ديگر از كتاب خود، ذيل منطقه «عسكر سامرا» مي گويد: «و قد نُسِب اليه قوم من الاجلّاء منهم علي بن محمدبن علي بن موسي بن جعفربن محمدبن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب (رضي اللَّه عنه) يكنّي ابا الحسن الهادي... و ابنه الحسن بن علي...» و با احترام از آن دو بزرگوار و امام مهدي (ع) ياد مي كند. (2) . از معاصرين نيز عبدالغفار هاشمي حنفي درباره مرقد امام مي گويد: «... و علي مرقده قبّة جميلةٌ - رضي اللَّه عنه - و …» (3) كه امروزه متأسفانه همانند بقيع، از سوي جريان فتنه انگيز سلفي، تخريب شده است.

ص: 7


1- 51. معجم البلدان، ج 3، ص 178.
2- 52. همان، ص 123.
3- 53. ائمة الهدي، ص 136.

فرزندان امام

اولاد امام هادي (ع) را برخي دو فرزند (1) و بعضي چهار (2) و برخي ديگر بيشتر از چهار نفر دانسته اند كه عبارت اند از: امام ابومحمد امام حسن عسكري (ع) ، حسين ابو جعفرمحمد، ابو عبداللَّه جعفر و عاليه كه در برخي كتب، عايشه ثبت شده است. (3) . فخر رازي درباره فرزندان امام هادي (ع) مي گويد: «من الأبناء ستة: أبو محمدالحسن العسكري إلامام (ع) و أبو عبداللَّه جعفر، و الحسين (مات قبل أبيه بسّرمن رأي) و موسي و محمد و هو أكبر أولاده و علي، و اتفقوا علي انّ المعقّب من اولاده ابنان: الحسن العسكري الامام (ع) و جعفر الكذاب، و له[إمام هادي]من البنات ثلاثة: عائشة و فاطمة و بريهة؛ فرزندان امام هادي عبارت اند از: شش پسر و سه دختر به نام هاي امام حسن عسكري، ابو عبداللَّه جعفر، حسين (كه قبل از امام هادي در سامرا رحلت كرد)، موسي، محمد (بزرگ ترين فرزند امام هادي) و علي. و تمامي علما اتفاق نظر دارند كه نسل امام هادي (ع) از امام حسن عسكري (ع) و جعفر كذاب ادامه پيدا كرد. دختران امام هادي (ع) نيز عايشه، فاطمه و بريهه نام داشتند» . (4) . البته از علماي شيعه، افرادي چون امين الاسلام طبرسي، امام هادي را صاحب پنج فرزند دانسته كه نام هاي آنان عبارت اند از: امام حسن عسكري (ع) ، حسين، محمد، جعفر كذّاب و دخترشان عاليه. (5) .

ص: 8


1- 54. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 503.
2- 55. الاتحاف بحب الاشراف، ص 363،.
3- 56. النعيم المقيم، ص 431،.
4- 57. الشجرة المباركة، ص 78.
5- 58. إعلام الوري بأعلام الهدي، ج 2، ص 127.

نص بر امامت امام هادي

يكي از نكات جالب آن است كه در منابع اهل سنّت رواياتي نقل شده است كه در آن به امامت امام هادي (ع) ، از سوي امام جواد تصريح شده است. ابن صبّاغ مالكي به نقل از ارشاد شيخ مفيد مي نويسد: «قال إسماعيل بن مهران: لما خرج أبو جعفر محمد الجواد من المدينة إلي بغداد بطلبة المعتصم قلتُ له عند خروجه، جُعِلْتُ فداك، إنّي أخافُ عليك من هذا الوجه فإلي من الأمر بعدك؟ فبكي حتّي بَلّ لحيته ثم التفت إليَّ فقال: الأمر من بعدي لولدي علي؛ (1) اسماعيل بن مهران مي گويد: زماني كه قرار شد امام جواد به دستور معتصم از مدينه به بغداد راهي شود، خدمت امام رسيدم و گفتم: فدايت شوم،من از اين سفري كه در پيش داريد، بيمناكم (و نگران شما هستم).بعد از شما امر (امامت) از آن كيست؟ اسماعيل مي گويد: امام جواد گريست؛ به گونه اي كه محاسن (شريف) آن حضرت اشك آلود شد، سپس رو به من كرد و فرمود: امر (امامت) از آن فرزندم علي است» .

ص: 9


1- 59. الفصول المهمة، ص 277.

جايگاه علمي - معنوي امام

اين موضوع، در كتب تاريخي - حديثي اهل سنت به صورت مستقل مطرح نشده و متأسفانه گروهي با بي اعتنايي به زندگاني فرزند رسول الله (ص)امام هادي (ع) سعي در كمرنگ جلوه دادن آن حضرت داشتند. با اين وصف، با توجه به برخي قرائن و شواهد، مي توان دريافت كه ميزان نفوذ و جايگاه امام هادي در ميان مردم تا چه اندازه عميق، گسترده و غير قابل وصف بوده است كه جلوه آن در سه منطقه مدينه، بغداد و سامرا است. مسعودي مي نويسد: يحيي بن هرثمه (مأمور متوكل كه مأموريت احضار امام از مدينه به سامرا را داشت) مي گويد: هنگامي كه به مدينه آمدم و قرار شد امام هادي را به سامرا ببرم: «فلما صِرْتُ اليها ضجَّ اهلها و عجّوا ضجيجاً و عجيجاً ما سمعتُ مثله...» . (1) . يعقوبي مي نويسد: زماني كه امام هادي به ياسريّه (حوالي بغداد) رسيدند، با اينكه ظاهراً ورود امام هادي به آن مكان، با اطلاع قبلي و اعلام عمومي نبوده، والي بغداد، اسحاق بن ابراهيم طاهري، زماني كه به آنجا مي رسد، با جمعيت پرشوري كه براي استقبال از امام هادي (ع) آمده بودند، مواجه مي شود: «فرأي تشوّق الناس اليه و اجتماعهم لرؤيته...» . (2) . يعقوبي هنگام وفات امام و جمعيت حاضر را اين گونه گزارش مي كند: «فلّما كثر الناس و اجتمعوا كثر بكاؤهم و ضجّتهم فرُدّ النعش الي داره» . (3) . مسعودي نيز درباره هنگام رحلت امام هادي مي نويسد: «و سُمِعَ في جنازته جارية تقول: ماذا لقينا في يوم الاثنين قديماً و حديثاً» . (4) . جريان بيماري متوكل و پيشنهاد فتح بن خاقان (از نزديكان متوكل) مبني بر كمك گرفتن از امام هادي براي شفا گرفتن متوكل و نذر مبلغي هنگفت از سوي مادر متوكل براي امام هادي (5) نيز نشان دهنده اين جايگاه والاست. همچون بسياري قرائن و شواهد، گوياي نفوذ معنوي امام هادي (ع) در ميان مردم به ويژه در ميان مردم سامرا است؛ مردمي كه بيشترشان از اهل سنت بودند. علاوه بر اينكه در دستگاه حكومت متوكل نيز افرادي مانند فتح بن خاقان و يا مادر متوكل وجود داشتند كه به كرامات امام هادي معتقد بودند. يكي از دلايل اساسي احضار امام از مدينه به سامرا جايگاه ويژه اجتماعي - سياسي و نفوذ معنوي امام هادي (ع) در ميان مردم بود. يعقوبي مي نويسد: والي مدينه براي متوكل چنين نوشت: «... و كان عبداللَّه محمد بن داود الهاشمي قد كتب، يذكر أنَّ قوماً يقولون انّه الامام فشخص عن المدينة...» . (6) . سيد محمد عبدالغفار هاشمي حنفي نيز درباره سبب احضار امام مي گويد: «استدعاه الملك المتوكل من المدينة المنورة حيث خاف علي ملكه و زوال دولته اليه بمالَه من علم كثير و عمل صالح و سداد رأي و قول حقّ...» . (7) . البته دليل عمده ديگر، كينه متوكل از امام علي (ع) و آل علي است. سبط بن جوزي در اين باره مي نويسد: «قال علماء السير: و انما اشخصه المتوكل من مدينة رسول اللَّه الي بغداد لانّ المتوكل كان يبغض علياً و ذريته...» (8) ؛ به اتفاق، مورخين و علماي اهل سنت، متوكل فردي ناصبي و ضد علي ذريه او بوده است» . ابن مسكويه، ابن اثير و ابن وردي هر كدام در تاريخ خود مي نويسند: «و كان المتوكل شديد البغض لعلي بن ابي طالب (ع) و لاهل بيته و كان يقصد من يبلغه عنه انّه يتولي علياً و اهله بأخذ المال و الدم» . (9) . علاوه بر اين مطلب، اطرافيان و مشاورين متوكل نيز از كساني بودند كه به ناصبي بودن و بغض امام علي (ع) شهرت داشتند: «ندماء متوكل جماعة قد اشتهروا بالنصب و البغض لعلي» . (10) . در مجموع دو علت: نفوذ معنوي - اجتماعي امام هادي در بين مردم و كينه توزي متوكل نسبت به امام علي (ع) و خاندان و پيروان او باعث احضار امام هادي (ع) از مدينه به سامرا شد.

ص: 10


1- 60. مروج الذهب، ج 4، ص 194.
2- 61. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 484.
3- 62. همان، ص 503.
4- 63. مروج الذهب، ج 4، ص 193.
5- 64. تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 97.
6- 65. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 484.
7- 66. ائمة الهدي، ص 136؛ احقاق الحق، ج 12، ص445.
8- 67. تذكرة الخواص، ص 322.
9- 68. تجارب الامم، ج 4، ص 120.
10- 69. همان.

جايگاه امام نزد اهل سنت

اشاره

از نظر علم طبقه شناسي اهل سنت، امام هادي (ع) در طبقه 26 قرار دارد، و با وجود اينكه بعضي از صاحبان صحاح و محدثين بنام اهل سنت، معاصر و هم دوره امام بودند، ولي متأسفانه حديثي از آن بزرگوار نقل نكرده اند. با اين حال، وقايعي در جمع فقهاي حاضر در نزد متوكل پديد آمد كه منجر به ناكامي آنان شد (1) و همين امر، عظمت و مرجعيّت تمام و كمال علمي - فقهي امام را اثبات كرد و به نمايش گذاشت؛ به گونه اي كه بزرگان اهل سنت را به اعتراف درباره عظمت علمي، فقهي، اخلاقي و... امام هادي وادار كرد.

ص: 11


1- 70. تاريخ بغداد ج 12، ص 56 - 57.

اسحاق بن ابراهيم طاطري (235 ق)

امام هادي را از مدينه به طرف سُرّ َمَنْ رَأي احضار كردند. زماني كه به منطقه اي به نام ياسرّيه حوالي بغداد رسيدند، اسحاق بن ابراهيم، والي بغداد، استقبال پرشور امام را مشاهده كرد: «فرأي شوق الناس اليه و اجتماعهم لرؤيته...» . (1) با اينكه سفر امام با اطلاع قبلي نبود. در جاي ديگر آمده، اسحاق به يحيي بن هرثمه كه مأمور احضار امام از مدينه به سامرا بود، گفت: «انّ هذا الرجل قد ولده رسول اللَّه و المتوكل من تعلم فان حرضته عليه قتله و كان رسول اللَّه خصمك يوم القيامة...» . (2) .

ص: 12


1- 71. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 484.
2- 72. تذكرة الخواص، ص 322.

قاضي يحيي بن اكثم (242 ق)

هنگامي كه فقها نزد واثق حضور داشتند، يحيي بن اكثم اين سؤال را مطرح كرد كه وقتي آدم (ع) به حج رفت، چه كسي سر او را تراشيد؟ فقهاي مجلس از پاسخ درماندند، واثق به آنها گفت: من كسي كه جواب اين سؤال را بداند، براي شما حاضر مي كنم. سپس امام هادي (ع) را به مجلس فراخواند و سؤال يحيي بن اكثم را از آن حضرت پرسيد. امام فرمود: همانا پدرم از جدم، از پدرش از جدّش نقل فرمود كه رسول الله فرمود: جبرئيل مأمور شد تا ياقوتي را از بهشت براي حضرت آدم بياورد، و آن را بر سر حضرت آدم كشيد و موهاي ايشان تراشيده شد؛ به گونه اي كه نور سر حضرت آدم، تمامي اطراف را فرا گرفت. (1) .

ص: 13


1- 73. همان.

خطيب بغدادي

خطيب بغدادي مي نويسد: متوكل، در اوايل خلافت خود به مريضي سختي دچار شد و با خود نذر كرد كه اگر از اين مريضي نجات يابد، دينارهاي زيادي را صدقه بدهد. زماني كه از مريضي جان سالم به در برد، فقها را گرد آورد و از آنها كسب تكليف كرد كه چه مقدار صدقه بدهد. فقها جواب هاي مختلفي ارائه كردند. متوكل دستور داد تا سؤال را به امام هادي (ع) عرضه كنند. امام در پاسخ فرمود: 38 دينار صدقه بدهد. بعضي از فقها از جواب امام شگفت زده شدند و برخي ديگر زبان به اعتراض گشودند و جواب امام را نپذيرفتند. خليفه شخصي را به سوي امام فرستاد تا علت اين حكم را بپرسد. امام فرمود: به اين آيه استدلال كردم: خداوند شما مؤمنان را در جنگ هاي بسياري ياري كرد، و از اهل بيت روايت شده كه جريان ها، (سريه ها و غزوات) هشتاد و سه و جنگ حنين نيز هشتاد و چهارمين جنگ بوده است. اما با اين حال خليفه در انجام كار خير هر چه بيشتر بپردازد، به نفع او است و در دنيا و آخرت مأجور خواهد بود. (1) .

ص: 14


1- 74. تاريخ بغداد، ج12، ص56 -57.

وصيف التركي (253 ق)

وصيف يكي از فرماندهان و سرداران نظامي بني عباس بود. زماني كه يحيي بن هرثمه امام را به سامرا آورد، وي را خبردار كرد و او به يحيي بن هرثمه گفت: «واللَّه لئن سقط منه شعرة لا يطالب بها سواك...» . هرثمه مي گويد: «فعجبتُ كيف وافق قوله قول اسحاق» . (1) .

ص: 15


1- 75. تذكرة الخواص، ص 322.

ابن واضع يعقوبي كاتب عباسي (284ق)

وي بعد از ذكر نسب مطهر امام هادي (ع) و تاريخ وفات ايشان، شدت ناراحتي مردم از فقدان امام را چنين گزارش مي كند: بعد از خواندن نماز بر جسم مطهر امام، جمعيت آنقدر براي تشييع آمده و دور جنازه جمع شده بودند و آن قدر ضجّه و ناله و گريه و زاري مي كردند كه جنازه را به منزل امام بردند و در همانجا دفن كردند. (1) اين جريان تكان دهنده، نشانگر نفوذ معنوي و موقعيت اجتماعي امام در مردم و در آن منطقه است.

ص: 16


1- 76. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 503.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109