شعله های همیشه گامی برای احیاکری فرهنگ فاطمیه با هدف تحکیم عقیده به امامت

مشخصات کتاب

سرشناسه: لباف علی 1353

عنوان و نام پدیدآور: شعله های همیشه گامی به سوی احیاگری فرهنگ فاطمیّه با هدف تحکیم عقیده به امامت

به اهتمام علی لباف با تقریظ محمد ضیاءآبادی به سفارش شورای عالی حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران.

مشخصات نشر: تهران: منیر 1385.

مشخصات ظاهری: 120 ص.

شابک: 13000 ریال 9789647965545

یادداشت: چاپ چهارم.

یادداشت: کتابنامه به صورت زیرنویس

موضوع: فاطمه زهرا (س) ، 8؟ قبل از هجرت - 11ق - - احادیث

موضوع: فاطمه زهرا (س) ، 8؟ قبل از هجرت - 11ق - - مصائب

موضوع: امامت شناسه افزوده: شورای عالی حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران

رده بندی کنگره: BP27 / 2 / ل2ش7 1385

رده بندی دیویی: 297 / 973

شماره کتابشناسی ملی: 2174517

ص: 1

اشاره

ص: 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها که تا لحظه شهادتش ، بیشترین رنج ها را از سقیفه کشید گروه طرح وتحقیق فاطمیّه

ص: 3

ص: 4

فهرست

تقریظ آیه الله سید محمد ضیاء آبادی.....11

دورنمای مباحث و هدف از نگارش ....13

دربارۀ فصل اوّل.....13

دربارۀ فصل دوم ...14

فصل اوّل: مبانی احیای فرهنگ فاطمیّه، با هدف تحکیم عقیده به امامت

پیش گفتار: آشنایی با اهمیت تحکیم عقیده به امامت .....17

گفتار یکم: تبیین نحوه تأثیر گذاری «فرهنگ فاطمیّه» در «تحکیم عقیده به امامت» .....19

مقدمۀ یکم

جستجو برای بازشناسی مسیر هدایت، پس از رحلت پیامبر(صلّی الله علیه وآله ) الزامی است ... ...19

ص: 5

مقدّمۀ دوم

تبعیّت از سیرۀ حضرت زهرا(علیها السّلام) ، در مواجهه با اختلاف امّت، الزامی است.... ....23

توجه به حدیث ثقلین ....24

توجه به احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) ......25

مقدّمۀ سوم

غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر، نشانۀ بطلان مکتب خلفا .... 28

الف) اثبات وقوع غضب ......28

ب) اثبات استمرار غضب .....31

گفتار دوم: تبیین رابطۀ «اقامۀ عزا در ایّام فاطمیّه» با «تحکیم عقیده به امامت» .....37

فصل دوم

مبانی اِستناد به اَسناد غضب، در راستای احیاگری فرهنگ فاطمیّه

گفتار یکم: آشنایی با اسناد غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر.......41

مقدّمه ...41

سند شمارۀ 1 و 2) .....42

سند شمارۀ 3 و 4) ....42

سند شمارۀ 5 و 6) ...42

سند شمارۀ 7) .. ......43

سند شمارۀ 8) .......43

سند شمارۀ 9) ... ...43

ص: 6

سند شمارۀ 10) ...43

سند شمارۀ 11) . ......44

سند شمارۀ 12 و 13) ....44

سند شمارۀ 14 و 15 و 16) ......44

سند شمارۀ 17) .....44

گفتار دوم: آشنایی با اهداف ناقلان و ثبت کنندگان اسناد غضب ......45

الف) هدف عایشه و اتباعِ او از نقل این حقایق چه بود؟ ....46

پاسخ یک ...46

پاسخ دو ....48

پاسخ سه......50

پاسخ چهار ....52

ب) هدف حدیث نگاران اهل سنت از ثبت این حقایق چیست؟..53

مقدّمه چینی برای تحلیل و تفسیر ...53

جمع بندی و پاسخ گویی .......60

گفتار سوم: آشنایی با شیوه علمی استناد به اسناد غضب .....63

مقدّمه .......63

دورنمای تمهیدات هواداران ابوبکر ....63

شیعه در مقام مواجهه با این تمهیدات، چگونه عمل می کند؟ .... 65

شیعه در مقام قضاوت میان نقل های متعارضِ مکتب خلفاء چگونه عمل می کند؟ .. 67

ص: 7

گفتار چهارم: آشنایی با تمهید عایشه و راه خنثی سازی آن ...... 71

تمهید عایشه چه بود؟ .....71

نفوذ تمهید عایشه در شبهه افکنی های معاصر .......72

ماجرای دروغین بیعت حضرت علی(علیه السّلام)

با ابوبکر، از زبان عایشه . 74

ماجرای بیعت مختارانه، چه لطمه ای بر دلالت واقعی اسناد غضب وارد می سازد؟ ... 75

انعکاس برداشت انحرافی از نقل عایشه در تصریحات ابن کثیر ....... 75

نقد و بررسی

نحوۀ خنثی سازی توطئۀ عایشه .. ....77

گفتار پنجم: آشنایی با تمهیدات حدیث نگاران اهل سنّت و شیوه های خنثی سازی آنها . 81

تمهید یکم

ماجرای خواستگاری حضرت علی (علیه السّلام) از دختر ابوجهل ....81

بهره گیری نوین از ماجرای خواستگاری از دختر ابوجهل ...... 84

نقد و بررسی یکم

نحوۀ خنثی سازی شبهۀ خواستگاری از دختر ابوجهل .....86

تمهید دوم

ماجرای ساختگی راضی شدن حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر .... 88

نقد و بررسی دوم

نحوۀ خنثی سازی شبهۀ راضی شدن حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر .... 91

آشنایی با «ابن قُتیبه» و کتاب او ......93

اندکی دربارۀ کتاب «الامامه و السیاسه» .......95

ص: 8

سند نقض

تصریح ابن قُتیبه به عدم رضایت حضرت زهرا(علیها السّلام)

از ابوبکر ....... 98

تمهید سوم

ادّعای ساختگی حضور ابوبکر در مراسم تدفین حضرت زهرا(علیها السّلام) 100

نقد و بررسی سوم

نحوۀ خنثی سازی شبهۀ حضور ابوبکر در تدفین حضرت زهرا(علیها السّلام) . 101

اسناد نقض

تصریحات منابع معتبر اهل سنّت به عدم حضور ابوبکر در مراسم تدفین حضرت زهرا (علیها السّلام)...102

سند شمارۀ 1) .......102

سند شمارۀ 2) ...103

سند شمارۀ 3).....103

سند شمارۀ 4) ......103

سند شمارۀ 5) ...103

سند شمارۀ 6)......104

سند شمارۀ 7 و 8) .. ....104

سند شمارۀ 9) .......104

سند شمارۀ 10) ... .......104

تصریحات ابن ابی الحدید معتزلی دربارۀ وصیّت به دفن شبانه .... 105

سند شمارۀ 1). .......105

سند شمارۀ 2) ....105

سند شمارۀ 3) ...106

آشنایی با برخی دیگر از اسناد وصیت به دفن شبانه .... 106

ص: 9

تمهید چهارم

ادّعای واهی عدم تحقّق خشم و غضب...107 نقد و بررسی چهارم

نحوۀ خنثی سازی شبهۀ عدم تحقّق خشم و غضب ...109

بازخوانی اسناد غضب

تصریحات منابع معتبر اهل سنّت به تحقق قطعی خشم و غضب .110

سند شمارۀ 1) ...110

سند شمارۀ 2 و 3).......111

سند شمارۀ 4) ......112

سند شمارۀ 5) .....113

سند شمارۀ 6) .....113

سند شمارۀ 7) .....113

تمهید پنجم

ادّعای واهی عدم تحقّق غصب حقوق مالی حضرت زهرا(علیها السّلام) .... 115

نقد و بررسی پنجم

نحوۀ خنثی سازی شبهۀ عدم غصب اموال حضرت زهرا(علیها السّلام) ..... 117

اسناد نقض

تصریحات منابع معتبر اهل سنّت به عدم احقاق حقوق مالی حضرت زهرا(علیها السّلام) . ......118

سند شمارۀ 1) .....118

سند شمارۀ 2) ......119

سند شمارۀ 3) .....119

سند شمارۀ 4) ....120

سند شمارۀ 5) .....120

ص: 10

تقریظ آیه الله سیّد محمّد ضیاء آبادی

اشاره

بسمه تعالی شأنه

از مطالعۀ این تألیف پر برکت که در دفاع از حریم مقدّس ولایت و به ویژه تبیین اهمیّت اقامۀ عزا در ایّام فاطمیّه نگارش یافته است، بهرۀ بسیار بردم و از صمیم قلب برای مؤلّف محترم که در تتبّع و تحقیق مطالب متحمّل زحمات فراوان شده است دعا کردم.

مخصوصاً فصل دوم کتاب از نظر بررسی های علمی و پاسخگویی به شبهات مشکّکان، برای مبلّغین بزرگوار مذهبی شایستۀ مطالعه دقیق است.

از خداوند متعال افزایش توفیقات در مسیر خدمات عالیۀ دینی را برای مؤلّف محترم مسئلت دارم.

سیّد محمّد ضیاء آبادی

1383/12/26 - پنجم ماه صفر 1426

ص: 11

ص: 12

دورنمای مباحث و هدف از نگارش

این نوشتار، از دو فصل تشکیل شده است که اندکی دربارۀ اهداف نگارش هر یک از آنها، توضیح می دهیم.

دربارۀ فصل اوّل

فصل اول، به تبیین «اهمیّت و جایگاه احیای فرهنگ فاطمیّه و نحوۀ تأثیر گذاری آن در تحکیم عقیده به امامت» می پردازد.

مطالب این فصل، تلفیقی از گفتار ارزشمند آیه الله ضیاء آبادی

(مجموعۀ صفیر هدایت، مورّخ 1383/4/12 ) و نوشتار ایشان در کتاب «حج، برنامۀ تکامل» می باشد که با الحاقِ مطالب تازه ای، تنظیم و بازنویسی شده است.

هدف از ارائۀ مطالب این فصل، آشنایی مبلّغینِ «مباحث امامت» و احیاگران «فرهنگ فاطمیّه»، با «یک نمونه سخنرانی قابل اجراء» در مراسم سوگواری شهادت حضرت زهرا(علیها السّلام) می باشد.

از آن جایی که تبیینِ «نقش برجستۀ فرهنگ فاطمیّه» و تأثیر آن در «حفظ مرزهای تشیّع و تحکیم عقیده به امامت» نیازمند به ایجاد آگاهی های عمیق در میان عزاداران فاطمی می باشد؛ نمونۀ ارائه شده در این فصل را می توان برای طرح در «چندین نوبت به هم پیوسته» تنظیم نمود.

ص: 13

دربارۀ فصل دوم

فصل دوم، شامل مباحثی است که ویژۀ مبلّغینِ «مباحث امامت» و احیاگرانِ «فرهنگ فاطمیّه» تدوین شده و آگاهی و تسلّط علمی بر آن ها، قبل از شروع به ارائۀ مطالب مندرج در فصل اوّل، ضروری است.

این فصل، به تشریح «مبانی اِستناد به اَسناد خشم و غضبِ حضرت زهرا (علیها السّلام) بر ابوبکر» (هستۀ مرکزی مباحث فصل پیشین) پرداخته و اطّلاعات مبلّغ را در اطراف آن افزایش می دهد.

بدیهی است که مطالب فصل دوم، به سبک آموزشی (و نه تبلیغی) نگاشته شده و طرح آنها در ضمن ارائۀ مطالب مندرج در فصل اوّل، به «سنجش فضای فکری مخاطب و ایجاد تغییر در نحوۀ ارائۀ مطالب» نیازمند می باشد.

به عبارت دیگر، مطالب فصل دوم در مقام پشتیبان علمی «تبلیغِ امامت از طریق احیای فرهنگ فاطمیّه» قرار داشته و کمّیت و کیفیت طرح آن ها در یک سخنرانی عمومی، به صلاحدیدِ گویندگان بستگی دارد.

در پایان، خاطر نشان می گردد که با توجّه به هدف اصلی از نگارش این کتاب (تحکیم عقیده به امامت از طریق احیای فرهنگِ فاطمیّه)، مباحث فصل دوم، به صورت فشرده ارائه شده و برای تکمیل مباحث، مطالعۀ منابعی که در «پاورقی» به آنها ارجاع داده ایم، ضروری می باشد.

ص: 14

فصل اوّل : مبانی احیای فرهنگ فاطمیّه، با هدف تحکیم عقیده به امامت

اشاره

بازنویسی مباحث استاد ارجمند سیّد محمّد ضیاء آبادی

ص: 15

ص: 16

پیش گفتار:آشنایی با اهمیّت تحکیم عقیده به امامت

ما اکنون در شرایطی قرار گرفته ایم که اصول اعتقادی ما (به ویژه اصل امامت) از طرف دشمنان حق، از طرق گوناگون مورد هجوم قرار گرفته و با القاء شبهات و تشکیکات، ایجاد تزلزل در اذهانِ بسیاری از افراد ناپخته و خام می نمایند. (1)

در چنین شرایطی، آن چه که بر همۀ ما واجب عینی است، تحکیم عقیدۀ شخصی خود ماست.

ما موظّفیم عقیده خود را در امر امامت تحکیم کنیم؛ آن چنان که در جان ما بنشیند و راسخ گردد؛ تا آن که با نسیمی نلرزیم و با نگاهی نلغزیم.(2)

ص: 17


1- اقتباس از : صفیر هدایت، سلسله مباحث معارفی (شمارۀ 133)، ص 10.
2- اقتباس از: صفیر هدایت، سلسله مباحث تفسیری (شمارۀ 45)، ص 17.

ص: 18

گفتار یکم : تبیین نحوه تأثیر گذاری «فرهنگ فاطمیّه» در «تحکیم عقیده به امامت»

اشاره

امروز «احیای فرهنگ فاطمیه» از تأثیرگذاری ویژه ای در تحکیم عقیده شیعیان به امامت» برخوردار می باشد.

برای تبیین این جایگاه، توجّه به چندین مقدّمه ضروری است.

مقدّمۀ یکم : جستجو برای بازشناسی مسیر هدایت، پس از رحلت پیامبر(صلّی الله علیه وآله ) ، الزامی است

اشاره

تحقیق و جستجو برای بازشناسی مسیر هدایت و تمیز آن از راهِ ضلالت، پس از رحلت پیامبر(صلّی الله علیه وآله ) از واجبات مسلّم عقلی است.

شاید در ذهن کسانی این توهّم پیش آید که تجدید خاطرۀ حوادث غم انگیز تاریخ اسلام، چه ضرورت و فایده ای دارد؟

ص: 19

در پاسخ می گوییم:

اگر آن وقایع ناگوار و حوادث تلخ با عقاید دینی و باورهای مذهبی نسل امروز ما در ارتباط مستقیم و بی واسطه باشد؛ چطور می توان چشمان خود را بر روی تاریخ اسلام و حوادث تلخ آن بست؟

یعنی اگر نسل امروز ما، عقاید مذهبی خود را بر اساس جهت گیری هایشان نسبت به همان حوادث قدیمی به دست آورده باشند؛ آیا باز هم می توان کالبد شکافی آن اتّفاقات را بی ثمر و خالی از فایده پنداشت!

می دانیم که باورهای اسلامی برای ما مسلمانان جنبۀ حیاتی دارد؛ یعنی مسلمانان باید با این اعتقادات زندگی کنند و تأمین سعادت نمایند و پس از مرگ در عالم برزخ و محشر، پاسخگوی آن باشند.

از سوی دیگر، می دانیم که در نقطۀ آغاز این اعتقادات و در خاستگاه شکل گیری و تکامل آنها در گذشتۀ تاریخ، دو گروه اظهار وجود کرده و در عین مخالفتِ اساسی با یکدیگر، هر یک ادّعا دارند که صاحبان اصلی دین و دارندگانِ سِمَتِ پیشوایی امّت می باشند.

هریک از این دو گروه متضاد، امّت را به پیروی از خود دعوت کرده و راه خود را «یگانه راه مستقیم» معرّفی نموده اند.

بدیهی است که به طور مسلّم، فقط یکی از آن دو گروه، حقّ است و دیگری باطل.

زیرا مُحال است که دو گروه در یک موضوع، رو در روی

ص: 20

همدیگر بایستند و یکدیگر را گمراه و خطاکار خطاب کنند و هر دو نیز «حق» باشند.

حال در روزگار ما، هر فردی که بخواهد عقاید حق را به دست آورد و سعادت دنیوی و اُخروی خود را تأمین نماید؛ چاره ای جز این ندارد که با مطالعه و تحقیقِ توأم با عدمِ تعصّب و عناد، یکی از این دو سر چشمۀ عقاید را «آگاهانه» برگزیند و عقل و روحش را از تعالیم آن مکتب سیراب سازد.

ولی چنین فردی باید از کدام یک از این دو گروه مخالف پیروی کند؟ در حالی که هر یک از آنها برنامه خاصّی را ارائه می نمایند و راه خود را به سوی بهشت و راه فرقۀ مخالف را به سوی جهنّم می دانند.

در چنین شرایطِ دشوار و حسّاسی است که به حکم عقل لازم می شود تا انسانِ حقیقت جو و دین طلب، دربارۀ گذشتۀ آن دو گروه به تحقیق و شناسایی دقیق و کامل بپردازد و آنها را از حیث افکار و عقاید؛ اخلاق و اعمال؛ صادق و کاذب بودن؛ امین و خائن بودن؛ عادل و ظالم بودن؛ و ... به طور دقیق بشناسد و بسنجد.

زیرا باید بتواند در مسیر تبعیّت از آن ها، سرمایۀ اصلی حیات دنیوی و اُخروی خود را به دست آورَد و با اطمینان خاطر به زندگی ایمانی خویش ادامه دهد.

این عقل است که می گوید:

اگر آب و غذا - که مایۀ حیات جسمانی و بقای شما انسان هاست - به دست دو گروه افتاده و احتمال می دهید که گروهی

ص: 21

می خواهند از روی جهل و نادانی یا بغض و دشمنی، شما را از طریق آب و غذا مسموم کنند؛ به صِرف همین احتمال، مکلّف و موظّف هستید که قبل از خوردن و آشامیدن، به «شناسایی و سنجش» اقدام نمایید، تا تغذیۀ سالم را به دست آورید.

دین، عقاید و احکام دینی - که غذای روح و تأمین کنندۀ حیات ابدی ما می باشد ، به مراتب پُراهمیّت تر از غذایی است که مایۀ حیات فناپذیر دنیوی ماست.

از این روست که می گوییم:

از واجبات مسلّم عقلی است که بایستی برای دستیابی به دینِ حق، دربارۀ سابقه و گذشتۀ دو گروهی که از پانزده قرنِ قبل، در رأس امّت اسلامی قرار گرفته اند، تحقیق و جستجوی کامل و همه جانبه نماییم.

همان دو گروهی که پس از خود، باعث تقابل دو مکتب فکری اهل بیت (علیهم السّلام)» و «خلفا» گردیده و برای همیشۀ تاریخ، خود را مرجع دینی امّت و دارندۀ مکتبِ هدایت بخش معرّفی کرده اند. این آیۀ قرآن کریم نیز به همین حکم عقل اشاره می فرماید:

« أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَی فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ »(1) پس آیا اویی که به سوی حق هدایت می کند شایستۀ پیروی است یا آن کسی که خودش نیازمند به هدایت است؟! چگونه داوری می کنید؟

ص: 22


1- یونس: 35.

مقدّمۀ دوم : تبعیّت از سیرۀ حضرت زهرا(علیها السّلام) ، در مواجهه با اختلاف امّت، الزامی است

اشاره

مقدّمۀ دوم : تبعیّت از سیرۀ حضرت زهرا(علیها السّلام) ، در مواجهه با اختلاف امّت، الزامی است(1)

واضح ترین دلیل و روشن ترین گواه برای حق جویان و هدایت طلبان، تبعیّت از سیرۀ حضرت زهرا(علیها السّلام) در مواجهه با اختلاف امّت پس از رحلت رسول الله(صلّی الله علیه وآله ) می باشد.

هر انسان حقیقت جو و دین طلبی، بایستی حدّاقل این دو فرمودۀ رسول خدا(صلّی الله علیه وآله ) را که مورد پذیرش هر دو فرقۀ شیعه و سنّی است - یاد بگیرد و در معنای آن ها خوب تفکّر، تأمل و اندیشه نماید؛ تا بتواند با استناد به محتوای این دو روایت شریف، مذهبِ حق و باطل را از یکدیگر جدا ساخته و با بهره گیری از معارف عمیقی که در این دو حدیث گوهربار نهفته است، انتخاب خویش را در پیروی از مذهب حق و طرد مذهب باطل استوار سازد و به هنگامِ لزوم نیز با استناد به آن ها، از اصالت و حقّانیّت مطلق مکتبِ برگزیده اش، عالمانه دفاع نماید.

ص: 23


1- این مقدّمه، مبتنی بر این پیش فرضِ اعتقادی است که «رضایت خدای متعال، چیزی جز رضایت اولیاء الهی نمی باشد».
حدیث یکم

حدیث ثَقَلَین(1) است که رسول خدا(صلّی الله علیه وآله ) فرمودند:

«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی ما إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بهما لَنْ تَضلُّوا أبَداً و إنّهما لَنْ یَفْتَرِقا حَتی یَرِدا عَلَیَّ الحَوْضَ. من در میان شما در امانت نفیس و گرانب ها باقی می گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترت من (اهل بیت من) است. مادام که به هر دوی آن ها با هم، چنگ زنید؛ هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از همدیگر جدایی پذیر نخواهند بود تا درکنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

این تصریح رسول خدا(صلّی الله علیه وآله ) که از تواتر لفظی(2) برخوردار است، بیانگر عصمت حضرت فاطمۀ زهرا(علیها السّلام) می باشد.

عصمتی که خدای متعال در آیۀ تطهیر(3)، به تضمینِ آن خبر داده است.

ص: 24


1- دانشمند بزرگ شیعه مرحوم میرحامد حسین هندی (متوفّی 1306 ق) حدیث فوق را از 502 منبع - که همگی به قلم بزرگان اهل سنّت نگارش یافته - نقل نموده است. مجموعۀ تحقیقات ارزشمند ایشان دربارۀ سند و دلالت حدیث ثَقَلَین در اثر بی نظیر وی به نام «عبقات الانوار» به چاپ رسیده است.
2- محور مشترک خبرها، لفظ معین است.
3- احزاب: 33.
حدیث دوم

حدیث «حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) » است که دارای تواتر معنوی(1) می باشد.

در این حدیث، رسول خدا(صلّی الله علیه وآله ) با الفاظ گوناگونی هشدار داده اند:

«فاطِمَه بَضْعَهُ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِی.(2)

فاطمه پارۀ تن من است؛ هرکس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.

دانشمند بزرگ شیعه مرحوم سیّد مرتضی حسینی فیروزآبادی

در جلد سوم از کتاب خود به نام «فضائل الخمسه من الصحاح الستّه»

احادیث مربوط به این موضوع را از منابع معتبر اهل سنّت جمع آوری نموده اند، که به برخی از آنها اشاره می نماییم:

«فاطِمَه بَضْعَهُ مِنّی یُریبُنی ما اَرابَها وَ یُؤذِینی ما اَذاها.(3)

فاطمه پارۀ تن من است؛ مرا آشفته می سازد، هر آنچه او را آشفته کند؛ و مرا ناراحت می سازد، هرآنچه او را ناراحت کند.

ص: 25


1- محور مشترک خبرها، قضیۀ دارای معنای معیّن است و محور مشترک، مدلولِ مطابقیِ خبرهاست. ر.ک: اصول الحدیث و أحکامه فی علم الدرایه (تألیف: استاد جعفر سبحانی).
2- صحیح بخاری، حدیث شمارۀ 3437 و 3483؛ کنز العمال (تألیف: متقی هندی)، ج 6، ص 220؛ فیض القدیر (تألیف: مناوی)، ج 4، ص 421.
3- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 328؛ حلیه الأولیاء (تألیف: أبونعیم)، ج 2، ص 40.

إِنَّما فاطمهُ بَضْعَهٌ مِنِّی ، یُؤْذِینِی ما آذَاها . (1)

همانا فاطمه پارۀ تن من است؛ هر آنچه او را بیازارد، مرا می آزارد.

فَاطِمهُ بَضعَهٌ منِّی یؤذینی ما آذَاها وینصِبنی ما أنصبَها.(2)

همانا فاطمه پارۀ تن من است؛ هرآنچه او را بیازارد، مرا می آزارد؛ و هر آنچه او را اندوهگین سازد، مرا اندوهگین می نماید.

قال رسولُ اللهِ لِفاطِمه: إنَّ اللهَ یَغضِبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرضیٰ لِرِضاکِ؟ .(3) رسول خدا، خطاب به حضرت فاطمه فرمودند: همانا خداوند به غضب تو، غضب می کند؛ و به خشنودی تو، خشنود می شود.

ص: 26


1- صحیح مسلم، حدیث شماره 4483؛ سنن ترمذی، ج 2، ص 319.
2- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 5؛ مستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص 159؛ سنن ترمذی، ج 2، ص 319.
3- مستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص 153؛ اُسدُ الغابه (تألیف: ابن اثیر، ج 5، ص 522؛ تهذیب التهذیب (تألیف: ابن حجر)، ج 12، ص 441؛ الاصابه (تألیف: ابن حجر)، ج 8، ص 159؛ کنز العمال (تألیف: متقی هندی)، ج 7، ص 111؛ مسند ابی یعلی، ج 1، ص 190. [با توجّه به این که حاکم نیشابوری در کتاب خود، احادیث صحیح را طبق شروط بخاری و مسلم آورده است؛ باید گفت: حدیث فوق، بر طبق مبنای بخاری و مسلم، صحیح است و مورد قبول آن دو نیز می باشد. حال چرا بخاری و مسلم، این حدیث را در آثارشان ثبت نکرده اند؛ جای تعجّب دارد؟ دربارۀ انگیزۀ حاکم نیشابوری از ثبت این حدیث، در فصل دوم خواهیم نوشت.]

قال رَسُولُ اللهِ لِفاطِمَه: إنَّ الرَّبَّ یَغضِبُ لِغَضبک وَ یَرضیٰ لِرِضاکِ.(1) رسول خدا، خطاب به حضرت فاطمه فرمودند:

همانا پروردگار به غضب تو، غضب میکند؛ و به خشنودی تو، خشنود می شود.

إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَهَ وَ یَرضیٰ لِرِضاها.(2)

همانا خدای متعال به غضب فاطمه، غضب می کند؛ وبه خشنودی او، خشنود می شود.

ائمّه اطهار (علیهم السّلام) نیز در احادیث متعدّدی نقل کرده اند که رسول خدا(صلّی الله علیه وآله ) فرمودند:

إنَّ اللهَ لِیَغضِبُ لِغَضَبُ فاطِمَهَ وَیَرضیٰ لِرِضاها.(3)

همانا خدای متعال به غضب فاطمه، غضب میکند؛ وبه خشنودی او، خشنود می شود.

ص: 27


1- میزان الاعتدال (تألیف: ذهبی، ج 2، ص 72؛ [نقل مشابه: ذخائر العقبی (تألیف: محبّ الدین طبری)، ص 39.
2- کنز العمال (تألیف: متقی هندی)، ج 6، ص219.
3- بحارالانوار (تألیف: علّامۀ مجلسی)، ج 43، ص 19، به نقل از: مجالس شیخ مفید نقل های مشابه:[ بحارالانوار، ج 43، ص 19، به نقل از: عیون اخبار الرضا (علیه السّلام) (تألیف: شیخ صدوق)؛ بحارالانوار، ج 43، ص 20، به نقل از: احتجاج طبرسی؛ بحارالانوار، ج 43، ص 22، به نقل از : امالی صدوق.

مقدّمۀ سوم: غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر، نشانۀ بطلان مکتب خلفاست

الف) اثبات وقوع غضب

به موجب نقل های متواتری که در منابع معتبر تاریخی و حدیثی اهل سنّت به ثبت رسیده اند، حضرت زهرا(علیها السّلام) بر حکومتِ برخاسته از سقیفۀ بنی ساعده و سردمداران آن، غضب فرمود.

وی، بدین وسیله ضمن اعلانِ غاصبانه بودنِ حکومت خلفاء بنیان های فکری مکتب آنان را نیز ویران ساخت و آن را از اساس باطل اعلام نمود.

محمّدبن اسماعیل بخاری در کتاب خود - که به زعم اهل سنّت، از معتبرترین منابع حدیثی محسوب می شود . تصریح می کند:

فَغَضِبَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ...(1)

ص: 28


1- صحیح بخاری، حدیث شماره 2862؛ [نقل مشابه:] مسند احمد بن حنبل، حدیث شمارۀ 25.

فاطمه دختر رسول خدا بر ابوبکر خشم گرفت و با او قطعِ رابطه نمود.

این قهر وی با ابوبکر، پیوسته استمرار یافت تا از دنیا رفت.

... فَوَجَدَتْ فَاطِمَهُ علی أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتی تُوُفِّیَتْ... فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی علیها.....(1)

فاطمه بر ابوبکر غضب نمود و با او قطع رابطه کرد؛ و تا زمانی که زنده بود با ابوبکر سخن نگفت..

هنگامی که از دنیا رفت، شوهرش علی، وی را شبانه دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر جنازۀ وی نماز خواند....

.. فَهَجَرَتْهُ فاطِمَهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّی ماتَت...(2)

فاطمه با ابوبکر قطع رابطه نمود و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.

اگر بار دیگر در دلالت احادیث مربوط به «حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) » و هشدارهای رسول خدا(صلّی الله علیه وآله ) دربارۀ آن دقّت فرمایید؛ به روشنی می توان گفت:

ص: 29


1- صحیح بخاری، حدیث شماره 3913؛ [ نقل مشابه: ]صحیح مسلم، حدیث شمارۀ 3304.
2- صحیح بخاری، حدیث شمارۀ 6230.

آن افرادی که هر یک به طریقی موجبات آزار و اذیّت روحی و جسمی حضرت فاطمه(علیها السّلام) را فراهم آورده و ایشان را از خود خشمگین و غضبناک ساختند، در دنیا و آخرت ملعون به لعنتی خداوند بوده و در روز قیامت، محکوم به عذابی خوار کننده می باشند.

این آیه از قرآن کریم نیز به همین نتیجه گیری اشاره می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا »(1)

آنان که خدا و رسولش را بیازارند، خداوند ایشان را در دنیا و آخرت از رحمت خود دور و محروم نموده و عذاب خوارکننده ای برای آنان آماده کرده است.

بنابراین، می توان به صراحت اعلام نمود:

به حکم عقل و شرع، آزار دهندگان حضرت فاطمه زهرا(علیهم السّلام) به هیچ روی، حق ندارند که بر امّت اسلامی حکومت کنند.

همچنین، این گروه صلاحیّت ندارند که تصدّیِ امر هدایت و سرپرستی مسلمین (خلافت و جانشینی خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه وآله ) را بر عهده گیرند.

در نتیجه: هر مکتبی هم که از استمرار حکومت آنان نشأت گرفته و شکل بیابد، مکتبی باطل و گمراه کننده است.

ص: 30


1- احزاب: 57.
ب) اثبات استمرار غضب

وَاَوْصَتْ اَنْ تُدْفَنَ لَیْلاً، فَفَعَلَ ذٰلِکَ بِها.(1)

وصیّت نمود که شبانه دفن شود و امیرالمؤمنین(علیه السّلام) ] وی را [طبق وصیّتش] این چنین به خاک سپردند.

وصیّت حضرت فاطمه(علیها السّلام) به تدفین شبانه و پنهان نگاه داشتنِ مزار، به روشنی حاکی از غضب پایدار و خلل ناپذیرِ

حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر و هوادارانش می باشد.

این وصیّت، خشم جاودانۀ ایشان را برای همیشۀ تاریخ، متوجّه حکومتی می نماید که ستون های فکری مکتب خلفا، بر آن بنا شده و استوار گردیده است.

آری، بعد از رحلت رسول خدا(صلّی الله علیه وآله ) - علی رغم آن همه توصیه های قولی و فعلی حضرت مصطفی(صلّی الله علیه وآله ) ، آن یگانه یادگار نبوّت آن چنان از دست امّت در فشار افتاد که تمام مدّت کوتاهِ زندگی پُر محنتش را با رنج و درد و مصیبت و اندوه سپری نمود.

ص: 31


1- تهذیب الأسماء و اللغات (تألیف: نووی)، ج 2، ص 352.

از ستمگری های حکومت وقت و سُستی و سکوت ذلّت بارِ امّت به ستوه آمد و عاقبت نیز بعد از تحمّل بار سنگین مصائب و شدائد غم انگیز و روح گداز، با جسمی رنجور و زخم دیده، چشم از دنیای دون فروبست.

حضرت فاطمه زهرا(علیها السّلام) در آخرین روزهای حیات خود، ضمن وصیّتی ویژه، از امیر المؤمنین (علیه السّلام) خواست که آن حضرت (علیه السّلام) وی را شبانه تجهیز نمایند و به خاک سپارند.

حضرت زهرا(علیها السّلام) ضمن وصیّتش تصریح فرمود:

احدی از مردمان حق ناشناس که بر آنان غضب نموده بود. را به مراسم تشییع جنازه اش فرانخوانند و از محلّ قبرش باخبر نسازند.

وصیّتِ «إخفای قبر» از ناحیۀ صدّیقۀ کبری (علیها السّلام)، ضربۀ بسیار مؤثّر و کوبنده ای بود که به دست آیت کبرای الهی بر پیکر سیاستِ ظالمانه و در عین حال مزوّرانۀ وقت فرود آمد و پردۀ تزویر و تدلیس آن ها را بالا زد و چهرۀ واقعی آنان را پیش چشمِ حقیقت جویان و دین طلبان هویدا ساخت.

ص: 32

منابع معتبر شیعه و سنی نوشته اند:

فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ(1) بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی علیها.....(2)

چون از دنیا رفت، علی وی را شبانه دفن نمود؛ به ابوبکر خبرنداد و خودش بر جنازۀ او نماز گزارد.

وإنَّ عَلّیّاً دَفَنَ فاطِمَهَ لَیْلاً.. وَلَمْ یَعْلَمْ ابوبَکْرٍ و عمرُ بِمَوتِها.(3)

همانا علی، فاطمه را شبانه دفن نمود و ابوبکر و عمر از مرگ وی آگاه نشدند.

دَفَنَهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بِها ابابَکرٍ.(4)

علی وی را شبانه دفن نمود و به ابوبکر خبر نداد.

ص: 33


1- از ریشه «أذِنَ» دو فعل «اَذَنَهُ بِالامر» و «أذَّنَهُ بِالامر» ساخته می شود که هر دو به معنای او را نسبت به امر باخبر ساخت» به کار رفته اند. لذا می توان کلمه «لَم یُؤذَن» را «لَم یُؤذِن» نیز خواند.
2- صحیح بخاری، حدیث شماره 3913. [نقل مشابه: ]صحیح مسلم، حدیث شمارۀ 3304.
3- انساب الاشراف (تألیف: بلاذری)، ج 1، ص 405.
4- تاریخ طبری، ج 2، ص 448. [نقل های مشابه: ] جامع الأصول (تألیف: ابن اثیر)، ص 482. البدایه و النهایه (تألیف: ابن کثیر)، ج 5، ص 285. شرح حدیدی، ج 6، ص 46.

ابن ابی الحدید معتزلی - که خود از مدافعان سرسخت خلفا می باشد(1) - در ارزیابی این نقل ها می نویسد:

«وَ الصَّحیحُ عِندِی اَن-َّها ماتَتْ وَ هِیَ واجِدَهٌ عَلی اَبی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ اَن-َّها اَوْصَتْ اَلا یُصَلِّیا عَلَیْها...(2)

آنچه از نظر من صحیح می باشد این است که: فاطمه از دنیا رفت، در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت نمود که آن دو بر جنازۀ وی نماز نخوانند...

او همچنین دربارۀ دفن شبانه حضرت زهرا(علیها السّلام) می نویسد:

بَلْ یَقَعُ الإحْتِجاجُ بِذٰلِک عَلیٰ ما وَرَدَتْ بِهِ الرِّوایاتُ المُسْتَفِیضَهُ الظَّاهِرَهُ التَّی هِیَ کَالتَّواتُر، اَنَّها اَوْصَتْ بِاَنْ تُدْفَنَ لَیْلاً حَتّٰی لایُصَلّی الرَّجُلانِ عَلَیْها وَ صَرَّحَتْ بِذٰلِک وَ عَهِدَتْ فیهِ..(3)

..... روایات مستفیضه(4) که در حدّ تواتر است، دلالت می کند که ایشان وصیّت نمود که وی را شبانه دفن کنند؛ برای آن که آن دو مرد [ابوبکر و عمر) بر او نماز نخوانند.

و به این خواسته اش تصریح و تأکید فرمود و بر انجام آن، پیمان گرفت...

ص: 34


1- در اثبات تعصّب مذهبی او همین بس که وی جلد دوازدهم از شرحش بر کتاب نهج البلاغه را به دفاع از خلیفۀ دوم و ذکر فضائل ساختگی او اختصاص داده است.
2- شرح حدیدی، ج 6، ص 50.
3- شرح حدیدی، ج 16، ص 281.
4- خبری که روات آن در هر طبقه بیش از دو تن و به قولی زیادتر از سه نفر باشند؛ ولی به سرحدّ تواتر نرسیده باشد که آن را مشهور نیز نامند. درایه الحدیث (تألیف: کاظم مدیرشانه چی)، ص 48.

ثقه الاسلام کلینی(قدس سرّه) در کتاب شریف «الاصول من الکافی» از امام حسین (علیه السّلام) روایت کرده است که آن حضرت علی(علیه السّلام) فرمودند:

لَمّٰا قُبِضَتْ فاطِمَهُ(علیها السّلام) دَفَنَها أمیرُالمُؤمنینَ (علیه السّلام) سِرّاً وَ عَفا عَلیٰ مَوْضِعِ قَبْرِها...(1) آن گاه که حضرت زهرا(علیها السّلام) از دنیا رفت، حضرت امیر(علیه السّلام) ایشان را پنهانی دفن نمود و آثار محل قبر وی را محو فرمود...

شیخ صدوق(قدس سرّه) در کتاب «علل الشرایع» روایت کرده است که از حضرت صادق (علیه السّلام) پرسیدند:

لِأَیِّ عِلَّهٍ دُفِنَتْ فَاطِمَهُ بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ؟

به چه دلیل حضرت زهرا(علیها السّلام) را شبانه دفن کرده و ایشان را در روز به خاک سپردند؟

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:

لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا الرَّجُلَانِ الاَعرابیّانِ.(2)

زیرا که آن حضرت(علیها السّلام) وصیّت نمود که آن دو عرب جاهلی، بر جنازۀ وی نماز نخوانند.

ص: 35


1- الکافی، ج 1، ص 458.
2- علل الشرایع، ص 185.

بنابراین:

حضرت فاطمه (علیها السّلام) با وصیّت به اِخفای قبر مقدّسشان، نشان دادند که از دست حاکمانِ زمان، ظلم ها و ستم های فراوان کشیدند؛ و آن هنگام که با جسمی رنج دیده، قلبی تفتیده و روحی غضبناک و خشمگین بر ستمگران و غاصبانِ زمان، در بستر شهادت آرمیدند؛ اعلام فرمودند: راضی به شرکت سردمدارانِ غاصب در مراسم تجهیز و تدفینشان نمی باشند.

آری، موضوع «اختفای قبر» حضرت فاطمۀ زهر(علیها السّلام) ، نشانۀ جاودانگی غضب صدّیقۀ طاهره (علیها السّلام) بر ابوبکر بوده و یک سند زنده بر بطلان مکتب خلفا و نیز ویرانگرِ مکتب های فکری برخاسته از این حکومت نامشروع می باشد.

وصیّت به اخفای قبر، تا روز قیامت، «خشم آسمانی و غضب الهی حضرت زهرا(علیها السّلام) بر خلفا» را از هر گزندی محافظت نموده و این ندای جانسوز را در سراسر گیتی به گوش حقیقت جویان و دین طلبان می رساند که:

و لِأیّ الامُورِ تُدفَنُ سِرّا *** بِضْعَهُ الْمُصْطَفی وَ یُعْفیٰ ثَراها؟

أمْ لِایّ الاُمُورِ تُجْهَلُ قَدْراً *** بِنْتُ خَیْرِ الْوَریٰ فَتُجْهَلْ قَبْراً؟

به چه علّت باید پارۀ تن پیامبرِ مصطفی، مخفیانه دفن گردد وآثار قبرش محو شود؟ یا چرا باید قدر و منزلتِ دخترِ بهترینِ مردمان، مجهول باشد و قبرش نامعلوم بماند؟

ص: 36

2

گفتار دوم: تبیین رابطۀ «اقامۀ عزا در ایّام فاطمیه» با «تحکیم عقیده به امامت»

اقامۀ عزا در ایّام فاطمیّه، عیان ترین نشانۀ نجات برای حق جویان و بهترین طریق هدایت برای دین طلبان است.

برافراشتن پرچم های عزا و برپایی مراسم سوگواری بر مصائبِ جسمی و رنج های روحی حضرت فاطمۀ زهرا(علیها السّلام) ، سریع ترین وسیلۀ اعلان بطلان مکتبی است که پس از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله ) پدید آمد و با اتّکا به غصب خلافتِ امیر المؤمنین(علیه السّلام) ، در مقابلِ مکتب اهل بیت (علیهم السّلام) ایستاد تا آن را نابود سازد.

عزاداری در سالروز شهادت حضرت فاطمۀ زهرا(علیها السّلام) زنده نگه دارندۀ غضب الهی حضرت فاطمه(علیها السّلام) بر ابوبکر است.

همان خشم آسمانی که نظام خلافت سقیفه ای را رسوا ساخت و مظلومیت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را برای همیشه فریاد کرد.

ص: 37

آری، این اشک و آه و ناله های شیعیان در ایّام شهادت صدّیقۀ طاهره(علیها السّلام) ، برای آن است که همواره ذکر مبارک أن سَیِّدهٌ النِّساء(علیها السّلام) در دل ها زنده نگه داشته شود و روشن دلانِ با هدف را به تفکّر و تحرّک وا دارد تا برای پی بردن به رازِ دل و سوزِ درونی شیعیان، در وادی پژوهش و تحقیق قدم نهند و سرانجام، «راهنمایان ناصح» را از «راهزنان خائن» جدا سازند.(1)

آری، اقامۀ عزا در ایّام فاطمیّه، احیای غضب الهی و همیشگی حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر و اعلان غصب خلافت علوی پس از رحلت خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه وآله ) است.

بنابراین، احیای فرهنگ فاطمیّه، در واقع احیای امر امامتِ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و اعلان حقّانیّت مکتب اهل بیت(علیهم السّلام) می باشد؛ که:

وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلاَیَهِ یَوم الغَدیرِ.(2)

به امید آن که عزاداری های شیعیان، جامعۀ گم کرده راه را از لب پرتگاه نابودی و هلاکتِ دائمی به کناری کشیده و به مسیرِ سعادت و هدایت، رهنمون سازد.

ص: 38


1- به داستان گرایش «عبدالمنعم حسن سودانی» به تشیّع اثنی عشری، در کتاب او به نامِ «بنور فاطمه أهتدیت» مراجعه فرمایید.
2- عبارت فوق، فرازی از حدیث شریف امام محمد باقر (علیه السّلام) می باشد که از جلد دوم کتاب الاصول من الکافی، باب دعائم الاسلام» نقل گردیده است.

فصل دوم : مبانی استناد به اسناد غضب، در راستای احیاگری فرهنگ فاطمیّه

اشاره

ص: 39

ص: 40

1

گفتار یکم : آشنایی با اسناد غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر

مقدّمه

در این فصل به تشریح هستۀ مرکزی فصل یکم می پردازیم. بدین منظور، ابتدا اسناد حاکی از غضب حضرت زهرا (علیها السّلام)بر ابوبکر را از منابع اهل سنّت، مرور می نماییم. سپس، اهداف و انگیزه های راویان و نگارندگان این حقایق تاریخی را بررسی و تحلیل می کنیم.

در گفتار سوم، به شیوۀ علمی استناد به اَسناد غضب اشاره نموده و به دنبال آن، به بررسی و نقد تمهیداتی خواهیم پرداخت که جهت ممانعت از «استنادِ شیعیان به این حقایق مهمّ تاریخی» طراحی شده اند. (1)

ص: 41


1- اسناد و مدارکی را که در گفتارهای این فصل ملاحظه می فرمایید، از کتابهای «احراقُ بیت الزهراء (علیها السّلام) » (تألیف: سیّد محمّد حسین سجّاد) و «مِحنّهُ فاطمه (علیها السّلام) » (تألیف: شیخ عبدالله ناصر) برگرفته ایم.

عنْ ابنِ شَهابٍ عنْ عرْوهَ عنْ عائشَۀَ:

سند شمارۀ 1 و 2)

سند شمارۀ 1 و 2) (1)

فَوجدت فاطمۀُ علی اَبی بکْرٍ فی ذلک، فَهجرَتْه فَلَم تُکَلِّمه حتّی تُوفِّیت..(2)

[در ماجرای اختلافات مالی و مواجهه با عکس العمل ناعادلانۀ خلیفۀ] فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد، پس با او قطع رابطه کرد و [به نشانۀ اعراض و روی برگرداندن از ابوبکر] با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.

سند شمارۀ 3 و 4)

فَغَضبت فاطمۀُ بِنْت رسولِ اللهِ، فَهجرَت اَبابکْرٍ فَلَم تَزَلْ مهاجِرَتُه حتّی تُوفِّیت.(3)

فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد و با او قطع رابطه کرد و این قطع رابطه و قهرِ وی تا وفاتش ادامه یافت.

سند شمارۀ 5 و 6)

فَهجرَتْه فاطمۀُ، فَلَم تُکَلِّمه حتّی ماتَت.(4)

[در ماجرای غصب اموال] فاطمه با ابوبکر قطع رابطه کرد؛ پس با ابوبکر سخن نگفت تا از دنیا رفت.

ص: 42


1- جهت آشنایی با منابعی که اسناد غضب را نقل نموده اند، به کتاب های «جوامع حدیثی اهل سنّت» (تألیف: دکتر مجید معارف) ؛ منابع» «تاریخ اسلام (تألیف: رسول جعفریان) ؛ «علمُ التاریخ و مناهج المورّخین» (تألیف: صائب عبدالحمید) رجوع نمایید.
2- صحیح بخاری، حدیث شمارۀ 3913؛ [نقل مشابه: ] صحیح مسلم، حدیث شماره 3304. ادامۀ سخن عایشه را در صفحه 74 ملاحظه فرمایید.
3- صحیح بخاری، حدیث شماره 2862؛ [نقل مشابه:] مسند احمد بن حنبل، حدیث شمارۀ 25.
4- صحیح بخاری، حدیث شماره 6230؛ [نقل مشابه: ]تاریخ المدینه (تألیف: ابن شُبه)، ج 1، ص 197.

سند شمارۀ 7)

فَوجدت فاطمۀُ علی اَبی بکْرٍ فی ذلک.(1)

[در ماجرای مطالبۀ حقوق مالی، یعنی: دادخواست استردادِ میراث، فیء، فدک و مابقی خمس خیبر] فاطمه بر ابوبکر خشمگین و غضبناک شد.

سند شمارۀ 8)

فَغَضبت فاطمۀُ فَهجرَتْه فَلَم تَزَلْ بِذلک حتّی تُوفِّیت.(2)

[در ماجرای دادخواست مالی از ابوبکر] فاطمه خشم گرفت و غضب کرد و ابوبکر را ترک نمود و این قطع رابطه، پیوسته ادامه داشت تا از دنیا رفت.

سند شمارۀ 9)

فَغَضبت و هجرَت اَبابکْرٍ حتّی تُوفِّیت..(3)

[در ماجرای حقوق مالی و مطالبۀ آن، فاطمه (علیها السّلام) ] بر ابوبکر غضب نمود و با او قطع رابطه کرد تا از دنیا رفت.

سند شمارۀ 10)

فَوجدَت فاطِمهُ عَلیٰ ابی بَکرٍ فی ذلِکَ، فَهجرَته فَلَم تَزَل مهاجِرَتُه حتّی تُوفِّیت..(4)

[در ماجرای غصب اموال] فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و با او قطع رابطه نمود تا از دنیا رفت.

ص: 43


1- مسند احمد بن حنبل، حدیث شمارۀ 52.
2- جامع الأصول (تألیف: ابن اثیر)، ج 10، ص 386.
3- تاریخ الاسلام (تألیف: ذهبی)، ص 21.
4- تاریخ الخمیس (تألیف: دیار بکری)، ج 2، ص 173.

سند شمارۀ 11)

فَوجدت فاطمۀُ علی اَبی بکْرٍ فی ذلک فَهجرَتْه، فَلَم تُکَلِّمه حتّی تُوفِّیت .(1)

[در ماجرای غصب اموال] فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد و با او قطع رابطه کرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.

سند شمارۀ 12 و 13)

فَوجَدَت فاطِمۀُ عَلیٰ اَبی بکْرٍ منْ ذلِکَ.(2)

[ابوبکر از استرداد اموال غصب شده امتناع کرد و بدین جهت فاطمه بر ابوبکر خشمگین و غضبناک شد.

سند شمارۀ 14 و 15 و 16)

فَغَضبت فاطمۀُ فَهجرَت اَبابکْرٍ فَلَم تَزَلْ مهاجِرَهٌ لَه حتّی تُوفِّیت.(3)

[در ماجرای حقوق مالی] فاطمه غضب کرد و ابوبکر را ترک نمود و این قطع رابطه، پیوسته ادامه داشت تا از دنیا رفت.

سند شمارۀ 17)

فَغَضبت فاطمۀُ و هجرَتْه فَلَم تُکَلِّمه حتّی ماتَت.(4)

[در ماجرای غصب اموال توسّط ابوبکر) فاطمه غضبناک شد و او را ترک کرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.

ص: 44


1- مشکل الآثار (تألیف: طحاوی)، ج 1، ص 47-48.
2- سنن بیهقی، ج 6، ص 300؛ [نقل مشابه:] صحیح ابن حَبّان، ج 11، ص 152 - 153.
3- سنن بیهقی، ج 6، ص 300؛ ]نقل های مشابه:] المصنّف (تألیف: صنعانی)، ج 5، ص 472؛ مسند ابی عوانه، ج 4، ص 251.
4- سنن بیهقی، ج 6، ص300.

گفتار دوم : آشنایی با اهداف ناقلان و ثبت کنندگان اسناد غضب

الف) هدف عایشه و اتباعِ او از نقل این حقایق چه بود؟

اشاره

همان طور که ملاحظه فرمودید، راوی اصلی اسناد و مدارکِ حاکی از غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر، عایشه(1) می باشد؛ لذا در نگاه اوّل، این پرسش مطرح می شود که:

چرا باید چنین اعترافی از سوی عایشه صورت گیرد؟

در حالی که می دانیم: عایشه، دختر ابوبکر بوده و یکی از تلاشگران برای تثبیت پایه های خلافت پدرش محسوب می شود.(2)

به این پرسش، با ارائه «چهار تحلیلِ به هم پیوسته» می توان

پاسخ گفت:

ص: 45


1- جهت آشنایی مختصر با زندگی نامه او، به مقاله «ناکثین» (تألیف: علی ملکی میانجی)، مندرج در کتاب «دانشنامه امام علی(علیه السّلام) »، ج 9، ص 88-89 مراجعه نمایید.
2- ر.ک: نقش عایشه در تاریخ و احادیث اسلام (تألیف: علامه سید مرتضی عسکری)، ج 1، ص 113 - 140؛ ج 4، ص 225-233 و ص 240 - 241.
پاسخ یک

پس از تصدّی خلافت ظاهری توسّط امیر مؤمنان علی (علیه السّلام)، این امکان فراهم شد تا آن حضرت(علیه السّلام) به احیای حدیث غدیر(1) و -حتّی فراتر از آن - به انتقادِ علنی از خلفا(2) بپردازند.

لذا، بیم آن می رفت که اگر در مقابل انتقال چنین فرهنگی به نسل های آینده «مانعی مستحکم» ایجاد نگردد؛ «استناد به ماجرای غضب» نیز به تدریج فراگیر شود.

از این رو می توان گفت: عایشه با نقل «ماجرای غضب» و همراه ساختن آن با ماجرای دروغین «بیعت مختارانۀ حضرت علی(علیه السّلام) با ابوبکر (3)»(4).، توانست تا میان «ماجرای حقیقی غضب» و «بیعت مختارانۀ دروغین»، پیوندی ناگسستنی ایجاد نماید؛ به گونه ای که نقل «ماجرای غضب»، همواره مخاطب را به یاد ماجرای «بیعت مختارانه» اندازد.

عایشه با این تمهید، افکار عمومی را به «ماجرای دروغین بیعتِ مختارانه» معطوف کرد و با زیرکی، اذهان مسلمانان را برای همیشه، از توجّه به «معنای واقعی ماجرای غضب و حوادث تلخ هجوم به بیت فاطمه (علیها السّلام)» منحرف ساخت.(5)

ص: 46


1- ر.ک: چهارده قرن با غدیر (تألیف: محمد باقر انصاری)، ص 50۔ 57.
2- ر.ک: صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (تألیف: داود الهامی)، ص 55 - 84.
3- نقل عایشه را در صفحۀ 74 ملاحظه فرمایید.
4- درباره بیعت مختارانه، به فصل اوّل از جلد چهارم مجموعۀ «مظلومی گمشده در سقیفه»، ص 85- 151 مراجعه فرمایید.
5- همان طور که در صفحات بعد ملاحظه خواهید فرمود، حزب آل زبیر و هواداران آن، در این زمینه به یاری عایشه شتافتند و با جعل و ترویج ماجرای ساختگی دیگری به نام «خواستگاری از دختر ابوجهل» تمام تلاش خود را به کار بستند تا هم زمان با بهره گیری از ماجرای دروغین «بیعت مختارانه»، «احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) » را نیز تحریف و تخریب نمایند. خاستگاه جعل و ترویج بسیاری از نقل هایی که از «اختلافات خانوادگی میان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و حضرت زهرا (علیها السّلام)» سخن می رانند را باید در همین تحلیل جستجو نمود. جالب است که در راستای دستیابی به این اهداف شوم، نقل هایی حاکی از «عتاب و غضب پیامبر(صلّی الله علیه وآله ) بر حضرت زهرا(علیها السّلام)» نیز جعل شده است. ر.ک: حیاه الصدیقه فاطمه(علیها السّلام) ، دراسه و تحلیل (تألیف: شیخ محمد جواد طبسی)، ص 157-179.

او همچنین با ایجاد و القای تعارضی دروغین میان عکس العمل های حضرت زهرا(علیها السّلام) و حضرت علی(علیه السّلام) (در مقامِ مواجهه با خلافت ابوبکر) ضمن تأیید خلافت پدرش - آن هم از زبان حضرت امیر(علیه السّلام)(1) - توانست تا از یک سو حضرت علی(علیه السّلام) را تحقیر کند(2) و از سوی دیگر، مذمت حضرت فاطمه(علیه السّلام) را به مخاطبینش تلقین نموده و مقام عصمت ایشان را خدشه دار سازد.(3)

در مجموع می توان گفت: عایشه و اتباعش، اهداف و مقاصدِ مزوّرانه و کینه توزانه ای را در نقل این حقیقت دنبال می کرده اند.

ص: 47


1- ر.ک: الامامه و السیاسه (تألیف: ابن قُتیبه)، ج 1، ص 33.
2- عایشه در توضیح ماجرای دروغین «بیعت مختارانۀ حضرت علی (علیه السّلام) با ابوبکر» از واژه های تحقیر کننده ای همچون «صَرَعَ إلی مُصالَحَهِ ابی بَکَرٍ » (تاریخ طبری، ج 2، ص 447) و یا «فَالتَمسَ مُصالَحهً ابی بکر وَ مُبایَعَتَهُ» (صحیح بخاری، حدیث شماره 3913؛ صحیح مسلم، حدیثِ شماره 3304) استفاده کرده است. (به نظر می رسد که هدف اصلی او از به کارگیری این گونه عبارات، کاهش فشارهای روانی ناشی از شکستش در جنگ جمل باشد.)
3- در صفحات بعد، به تصریحات گستاخانۀ ابن کثیر در این باره، اشاره می کنیم.
پاسخ دو

نزدیکان، اطرافیان و هوادارانِ عایشه (جناح سیاسی آلزبیر (1)) کسانی هستند که بر اساس تمایل های حزبی و گرایش های سیاسی، ابوبکر را جانشین پیغمبر و خلیفۀ بر حق ّمسلمین می پندارند!

لذا، هنگام شنیدن این ماجرا، اوّلین مطلبی که به ذهنِ« مخاطبینِ خاصٍّ» عایشه خطور می کند، تأیید ابوبکر و در نتیجه، نکوهش و مذمّت حضرت زهرا (علیها السّلام)است!(2)

به عبارت دیگر، نقل این حقیقت، آن هم در فضایی که مخاطب سرسپردۀ عایشه می باشد؛ قبل از آن که بخواهد موجبات رسوایی ابوبکر را فراهم آورَد، باعث در هم کوبیدنِ شخصیّتی است که همواره مورد حسادت و کینۀ عایشه قرار داشته است.

و این، هدف دیگری است که عایشه، همواره آن را تعقیب می نمود.(3)

تنها در مقطع کوتاهی از دوران حکومت معاویه که روابط عایشه با وی به تیرگی گرایید(4)، شاهد نقل فضائلی از اهل بیت (علیهم السّلام) توسّطِ عایشه می باشیم.(5)

ص: 48


1- ر.ک: مقاله «نقش خاندان زبیر در تدوین سیرۀ نبوی» (تألیف: محمّد رضا شریعت پناه) که در کتاب «نقد و بررسی منابع سیرۀ نبوی» به چاپ رسیده است.
2- برای آشنایی با قرائن صحّت این تحلیل، به کتاب «الصحیح من سیره النبیّ الأعظم» (تألیف: استاد سیّد جعفر مرتضی عاملی)، ج 5، ص 241 - 243 مراجعه نمایید.
3- برای مثال: کینه توزی های عایشه آن چنان عمیق بود که ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: «..کلامی از عایشه برای علی (علیه السّلام) نقل کردند که حاکی از اظهار شادمانی عایشه از مرگ فاطمه (علیها السّلام) بود.» (شرح حدیدی، ج 9، ص 198)
4- ر.ک: نقش عایشه در تاریخ اسلام (تألیف: علّامۀ عسکری)، ج 3، ص 197 - 208.
5- در فضایی که معاویه تمام سعی خود را برای نابودی فضائل اهل بیت (علیهم السّلام) به کار می بُرد؛ نقل این قبیل روایت ها، از شیوه های پرقدرت رویارویی فرهنگی عایشه با معاویه بود.

صِرف نظر از استثنای فوق، می توان گفت:

حسادت های شدید و سابقه دار عایشه و کینه توزی های او نسبت به حضرت زهرا(علیها السّلام) - که ظهور آن به سال های نخستین پس از هجرت بازمی گردد -، یکی دیگر از انگیزه های نقل این حقیقت است.

در واقع، فضای ذهنی مخاطبینِ مخصوص عایشه (حزبِ آل زبیر)، به او این امکان را می داد تا با تکیه بر خلافت ابوبکر و به منظور زیر سؤال بردنِ شخصیّت ملکوتی صدّیقه طاهره (علیها السّلام) ، به نقل این حقیقت بپردازد.

طبیعی است که در نگاهِ چنین مخاطبینی، آگاهی از این حقیقت، به هیچ رو به معنای رسوایی ابوبکر نخواهد بود؟

ص: 49

پاسخ سه

یکی از سرزنش هایی که همواره عایشه را مورد هدف قرار داده، «برپایی جنگ جمل و شکست او در این نبرد خونین» می باشد.(1)

جنگ جمل که به فرماندهی او و با همراهی طلحه و زبیر تدارک و طراحی شد؛ عایشه را در مقابلِ خلیفۀ چهارم مسلمین یعنی حضرت علی (علیه السّلام) قرار داد.

جمل، فتنه ای بود که آتش آن را عایشه برافروخت و خون بسیاری از مسلمانان را بر زمین ریخت و برای نخستین بار در تاریخ اسلام، دو گروه مسلمان را به جنگ با یکدیگر واداشت.

نکته ای که در تحلیل نبرد جمل حائز اهمیت می باشد، مقابلۀ مسلّحانۀ عایشه با خلیفۀ مسلمین یعنی امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) است.

یعنی در این پیکار، عایشه علیه خلیفۀ مسلمین خروج کرد و برای ستیز با جانشین پیامبر (صلّی الله علیه وآله ) لشکر کشید و در نهایت نیز، شکستِ سختی خورد.

حوادث ناگوار جنگ جمل، هویّت عایشه را به گونه های مختلفی زیر سؤال می بُرد؛ لذا عایشه باید تمهیدی زیرکانه می آفرید تا هم این فضا را تا حدّ امکان تعدیل نماید و هم از وضع موجود، بیشترین بهره را به نفع خود ببرد.

به ذهن عایشه خطور کرد که از زبان خود، فردِ دیگری را به اطرافیانش معرّفی کند که او نیز روزگاری نه چندان دور، در مقابل خلیفۀ پیغمبر ایستاده بود!

ص: 50


1- ر.ک: سبعهٌ من السلف (تألیف: علامه سیّد مرتضی فیروزآبادی) [بتحقیق جدید]، ص 255 - 266؛ اجتهاد در مقابل نص (تألیف: علّامه شرف الدین - ترجمه: علی دوانی)، ص 415-447.

از آن جایی که در فضای فکری عموم مسلمانانِ آن زمان، چندان فرقی میانِ خلافت ابوبکر و خلافت حضرت علی (علیه السّلام) وجود نداشت و در این تلقّی، هر دو به یک میزان، خلیفۀ برحقّ پیامبر محسوب می شدند(1)؛ نقل ماجرای غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر، بهترین چارۀ مشکل بود. لذا، عایشه - به واسطۀ هوادارانش(2) به ویژه خواهرزاده اش عُروه بن زبیر(3) (متوفّی 94 ق) - به نشر این حقیقت اقدام کرد تا در اذهان عمومی این شبهه را القا کند که:

اگر عایشه به دختر خلیفۀ اول و همسر پیامبر - در مقابل خلیفۀ چهارم مسلمین یعنی حضرت علی ایستاد و با وی جنگید، چندان جای سرزنش ندارد، زیرا که فاطمه - دختر پیغمبر - هم در مقابل خلیفۀ اوّلِ مسلمین ایستاد و بر او غضب نمود و این غضبش نیز پیوسته ادامه داشت تا از دنیا رفت !! لذا: یا عایشه را تبرئه کنید!

و یا فاطمه را نیز همانند عایشه سرزنش نمایید!!

و هر دو حالت فوق، به نفع عایشه و در راستای اهداف او قرار داشت!

ص: 52


1- همان طور که ملاحظه می فرمایید، فضاسازی این تحلیل بر اساس تلقّی مردم آن زمان از خلافت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) صورت گرفته است و منعکس کنندۀ عقیدۀ خالص شیعی نمی باشد.
2- منظور «جناح آل زبیر» میباشد که توسّط عبدالله بن زبیر (متوفّی 73 ق) اداره می شد و از حامیان اهدافِ سیاسی - فرهنگی» عایشه بود. ر.ک: سیری در صحیحین (تألیف: استاد محمّد صادق نجمی)، ج 1، ص 108 - 109؛ نقش عایشه در تاریخ اسلام (تألیف: علامه عسکری)، ج 2، ص 261-268.
3- جهت آشنایی مختصر با زندگی نامۀ او، به مقالۀ «ناکثین» (تألیف: علی ملکی میانجی)، مندرج در کتاب «دانشنامۀ امام علی (علیه السّلام)»، ج 9، ص 119 و نیز، جهت آشنایی تفصیلی، به کتابِ «الامام البخاری» (تألیف: استاد حسین غیب غلامی هرساوی)، ص 296 - 302 مراجعه نمایید.
پاسخ چهار

آخرین روایتگر و مروّج اصلی این ماجرا، فردی به نام ابن شهاب زُهری (متوفّی 124 ق) است(1) که این ماجرا را به واسطۀ عروہ بن زبیر و به نقل از عایشه ترویج کرده است.

باید توجّه داشت که ابن شهاب زُهری این حقیقت را در شرایطی نقل نموده که فضای جامعه، به دنبال تبلیغات دروغین معاویه، به شدّت به نفع خلفای ثلاثه مسموم گردیده است.(2)

در فضایی که به احادیث ساختگی و دروغینِ فراوانی به منظورِ فضیلت تراشی برای خلفای ثلاثه) آلوده می باشد؛ بدیهی است که نقل این حقیقت، آن هم از زبان عایشه (که داستان ساختگی «بیعت مختارانه» را نیز به همراه خود دارد)، ضربۀ بسیار سنگینی بر بنی هاشم و آل علی (علیهم السّلام) محسوب شود.

همچنین، کینه توزی های بنی امیّه نسبت به اهل بیت (علیهم السّلام) و حمایت های آنان از اهداف فرهنگی اتباع عایشه، این امکان را برای ابن شهاب زُهری فراهم می ساخت تا با نقل این حقیقت، اهدافِ چندگانه بنی امیّه، عایشه و آل زبیر را تأمین نماید.

ص: 52


1- جهت آشنایی کامل با او، به کتاب «الامام البخاری» (تألیف: استاد حسین غیب غلامی هرساوی)، ص 308- 347 مراجعه فرمایید.
2- ر.ک: نقش عایشه در تاریخ اسلام (تألیف: علامه عسکری)، ج 3، ص 249 - 291؛ سیری در صحیحین (تألیف: استاد محمّد صادق نجمی)، ج 1، ص 50- 54؛ مقالۀ «سَبّ» (تألیف: محمّدعلی جاودان)، مندرج در کتاب «دانشنامۀ امام علی(علیه السّلام) »، ج 9، ص 325 - 328.

ب) هدف حدیث نگاران اهل سنّت از ثبت این حقایق چیست؟

مقدّمه چینی برای تحلیل و تفسیر
مقدّمۀ الف)
اشاره

شاید در یک نگاه ابتدایی به منابع مکتوب مکتب خلفا، چنین به نظر آید که تاریخ نویسان و حدیث نگاران اهل سنّت، برای حفظِ موقعیّت و اعتبار علمی خود، چاره ای جز نقل برخی وقایع مسلّم و حقایق قطعی تاریخی (که علیه مکتب خلفا می باشد)، نداشته اند.

لذا علّت ثبت نقل هایی همانند «غضب حضرت فاطمه(علیها السّلام) بر ابوبکر» را می توان در همین نکته جستجو نمود.

در پاسخ می گوییم:

شواهد گویا و انکارناپذیری در اختیار است(1) که بر اساس آن ها می توان گفت:

ص: 53


1- ر.ک: محاضرات فی الاعتقادات (تألیف: استاد سید علی حسینی میلانی)، ج 2، التحریفات و التصرفات فی کتب السنّه. ر.ک: رویکرد الغدیر به تحریف، پژوهشی در گزارشهای الغدیر از تحریف روایات فضایل و مناقب علوی در کتب اهل سنّت (تألیف: روح الله عبّاسی). ر.ک: الهجوم علی بیت فاطمه (علیها السّلام) (تألیف: استاد شیخ عبدالزهراء مهدی)، ص 467 - 482. ر.ک: معالم المدرستین (تألیف: علّامۀ عسکری)، ج 1، ص 243 - 293.

محدّثین و مورّخین اهل سنّت تنها در دو حالت به نقل حقایقی پرداخته اند که معنا و دلالتِ واقعی آن ها، به صراحت و وضوحِ کامل «رسواگر مکتب خلفا» می باشد.

حالت اوّل: از معنا و دلالتِ واقعی این حقایق غافل مانده اند.

(لازم به ذکر است که حرکت خزنده ای جهت حذف این قبیل نقل ها، توسّط ناشرین اهل سنّت در حال شکل گیری است.)(1)

حالت دوم: توانسته اند «به نوعی» معنا و دلالتِ واقعی این حقایق را مخدوش سازند.

همانند این که:

1) توانسته اند برای آن حقیقتِ مسلّمِ تاریخی، «مشابه»هایی جعلی و دروغین بسازند و به ثبت برسانند.

2) توانسته اند با ایجاد تغییر در معنای برخی واژه های کلیدی دلالت آن حقیقتِ مسلّمِ تاریخی را «تأویل و دگروار» سازند.

(تحریف معنوی)

3) توانسته اند با درج نقل های «متّصل یا منفصلِ» ساختگی یا با تکیه بر «بسترهای اعتقادی مخاطب»، آن حقیقتِ مسلّمِ تاریخی را از حجّیّت و اعتبار ساقط نمایند و یا معنای آن را (به طور کامل یا ناقص) به نفع خلفا و علیه اهل بیت (علیهم السّلام) تغییر دهند.

4) توانسته اند با درج آن حقیقتِ مسلّمِ تاریخی در ذیل «ابوابِ

ص: 54


1- ر.ک: مقالۀ «إعرف الکتب المحرّفه» (تألیف: علّامه سیّد جعفر مرتضی عاملی)، مندرج در کتاب «دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام»، ج 1.

نامتناسب»(1) دسترسی به آن وقایع را مشکل سازند.

5) توانسته اند با «حذف» برخی از واژه های کلیدی با «الحاق» برخی عبارات نامتناسب، معنای واقعی آن حقیقتِ مسلّمِ تاریخی را گُنگ و نامفهوم گردانند.

6) توانسته اند نقل های واقعی و ساختگی را به گونه ای در کنارِ هم تنظیم کنند که خواننده را در شناخت آن حقیقتِ مسلّمِ تاریخی «گیج و سرگردان» نمایند.

7) توانسته اند نقل های واقعی و ساختگی را به گونه ای در کنارِ هم تنظیم کنند که معنای واقعی آن حقیقتِ مسلّمِ تاریخی را به نفع خلفا تحریف کرده و «توجیه کنند.

خارج از دو حالتِ مذکور، محدّثین و مورّخین اهل سنّت، هیچ اِبایی از حذف وقایع قطعی تاریخی نداشته اند و حذف و تحریفِ حقایق، نه تنها هیچ لطمه ای به شهرت و اعتبار علمی آن ها وارد نساخته، بلکه با کمال تعجّب باید گفت:

موجب ترویج آثار آنان هم گردیده است!(2)

ص: 55


1- این اقدام به دو شکل صورت گرفته است: الف) عناوین واضح و روشنی برای ابواب کتاب خود انتخاب نکرده اند. ب) نقل ها را در موضع مناسب خود نیاورده اند؛ به گونه ای که خواننده می پندارد: بسیاری از نقل ها در این کتاب موجود نمی باشد»!
2- جهت آشنایی با برخی از این ترویج ها، به کتاب «سیری در صحیحین» (تألیف: استاد محمّد صادق نجمی)، ج 1، ص 71-82 مراجعه نمایید.

همچنین حدیث نگارانی که خواسته اند تا با ثبت برخی حقایق، برای خود شهرتی به دست آورند یا به رقابتی پنهان با دیگران بپردازند؛ با تضعیفات جدّی دربارۀ شخصیت علمی و هویّتِ مذهبی شان مواجه شده اند؛ که بهترین نمونۀ آن، حاکم نیشابوری (متوفّی 405 ق) می باشد.(1)

جالب تر آن که، بزرگان اهل سنّت در مسیر دفاع از مکتب خلفاء حتّی از اعلان مخالفت خود با سنّت قطعی و مسلّم نبوی، هیچ ابایی نداشته و با صراحت، به مواردی از مصادیقِ این مخالفت، اذعان و اعتراف کرده اند.(2)

نتیجه گیری

تاریخ نویسان و حدیث نگاران اهل سنّت، اهداف و مقاصدِ سوئی را در نقل اسناد تاریخی «غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر» دنبال می کرده اند.

ص: 56


1- ر.ک: جوامع حدیثی اهل سنّت (تألیف: دکتر مجید معارف)، ص 124-120.
2- ر.ک: محاضرات فی الاعتقادات (تألیف: استاد سیّد علی حسینی میلانی)، ج 2، ص 666-667.
مقدّمۀ ب)

با گذشت زمان و نزدیک شدن به دوران حیات بخاری (متوفّی 256 ق) و مسلم (متوفّی 261 ق)(1)، پیکرۀ فکری مکتب خلفا نیز به تدریج شکل می گرفت.(2)

روشن است که در این شرایط، شاخصۀ اصلی هویّت اهل سنّت، عقیده به حقّانیّت خلافت ابوبکر و تلاش برای دفاعِ همه جانبه از آن می باشد.(3)

در واقع می توان گفت:

دوران حدیث نگاری در میان اهل سنّت (سال 99 ق)، با نهادینه شدن تلاش های فرهنگ سازانۀ عایشه و معاویه در فکر و اندیشۀ

ص: 57


1- جهت آشنایی با تعصب شدید این دو محدّث اهل سنّت، به کتاب «سیری در صحیحین» (تألیف: استاد محمّد صادق نجمی)، ج 1، ص 112 - 120 مراجعه فرمایید.
2- ر.ک: الامام البخاری (تألیف: استاد حسین غیب غلامی هرساوی)، ص 155 - 197.
3- جهت آشنایی با برخی نمونه ها، به دو کتاب «علی بن ابی طالب (علیه السّلام) و حدیث تربیع» و «علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و حدیث استخلاف» (تألیف: استاد حسین غیب غلامی هر ساوی) مراجعه فرمایید.

مسلمانان همراه شده بود و مکتب خلفا، بهره های سیاسی فراوانی از آن می بُرد. (1)

رنگ پذیری عقاید مسلمانان از فرهنگ سازی های عایشه - که توسّط آل زبیر صورت گرفته بود. در کنار سایۀ شوم تبلیغات گستردۀ بنی امیّه به نفع خلفا، این امکان را برای امثال بخاری و مسلم فراهم می ساخت(2) تا با درج این حقیقت در کتاب های خود، اسناد و مدارک «حقّانیّت خلافت ابوبکر» را به ثبت برسانند؟

زیرا نقل عایشه از ماجرای غضب، به تفصیل از ماجرای دروغین «بیعت مختارانه» نیز سخن می گفت و در نتیجه، خلافتِ ابوبکر را به شدّت، تأیید می نمود.

آری! فضای فکری و فرهنگی در زمان نگارشِ کتاب هایی همانند «صحیح بخاری و مسلم»، به گونه ای شکل یافته بود که در نگاه اوّل، خوانندگانِ این کتاب ها، هیچ معنایی را از «ماجرای حقیقی غضب» جز مذمّت و سرزنش حضرت زهرا(علیها السّلام) استنباط نمی کردند؛ زیرا با گذشت زمان، عقیدۀ راسخ به حقّانیّت خلافتِ ابوبکر «به عنوان اوّلین جانشین برحقّ پیامبر!»، جزئی از دستگاه فکری اهل سنّت گردیده بود؛ به نحوی که آنان هیچ تردیدی در این زمینه به خود راه نمی دادند؟

برای مثال می توان به عکس العمل های تند پیروان مکتب خلفا در

ص: 58


1- ر.ک: تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام (تألیف: دکتر علی اکبر حسنی)، ج 1، ص 57 - 59 و ج 2، ص 140 - 141.
2- در کتاب «صحیح بخاری» تعداد 1205 حدیث از ابن شهاب زُهری و تعداد 812 حدیث از عُروہ بن زبیر به ثبت رسیده است.

سال 303 هجری، در مواجهه با «ابوعبدالرحمان نسائی»(1) اشاره کرد.

برخوردهای خشونت آمیز هواداران خلفا با «نسائی» و ضرب و شتم او به جرم نقل برخی از فضایل علوی(علیه السّلام) ، سرانجام به قتل او انجامید.(2)

ص: 59


1- کتاب او به نام «السنن الکبری» از منابع حدیثی اهل سنّت به شمار می آید.
2- ر.ک: جوامع حدیثی اهل سنّت (تألیف: دکتر مجید معارف)، ص 148 - 149.
جمع بندی و پاسخ گویی
اشاره

ثبت این حقایق در منابع حدیثی و تاریخی مکتب خلفا، در راستای هدف اصلی نویسندگانِ آنها، یعنی «تأیید خلافت ابوبکر» و هدف ثانوی آنها، یعنی «شخصیّت پردازی کاذب عایشه و انتقال آن به آیندگان» قرار داشت.(1)

ماجرای «بیعت مختارانه»، هدف نخستین آن ها را به طور کامل و مستقیم تأمین می نمود.

هدف دوم نیز به طور غیر مستقیم» برآورده می شد؛ زیرا:

لازمۀ بزرگ نمایی عایشه، تحقیر شخصیّت برجسته و شکوهمندِ

حضرت فاطمه(علیها السّلام) بود(2) و ثبت این حقایق، علاوه بر تأمین هدفِ نخست، ضربۀ بزرگی نیز بر شخصیّتِ آسمانی صدّیقه طاهره (علیها السّلام) وارد می ساخت.(3)

ص: 60


1- ر.ک: سیری در صحیحین (تألیف: استاد محمد صادق نجمی)، ج 2، ص 151 - 154. در کتاب های صحیح بخاری و مسلم» تعداد 1135 و 1511 حدیث از عایشه نقل شده است.
2- برای آشنایی با برخی نمونه های دیگر، به کتاب «حیاه الصدّیقه فاطمه(علیها السّلام) ، دراسه و تحلیل» (تألیف: شیخ محمّد جواد طبسی)، ص 157 - 179 مراجعه فرمایید.
3- تمایلات مذهبی بخاری، اجازۀ ثبت چنین حقایقی را به او می داد. ر.ک: الامام البخاری (تألیف: استاد حسین غیب غلامی هرساوی)، ص 192 - 197 و ص 280.275 .
تذکّر

حدیث نگاران و تاریخ نویسانی که «پس از این نسل» به تدوین و تألیف آثار خود پرداخته اند؛ به چند دلیل به ثبت این قبیل اسناد اقدام نموده اند:

الف) پیروی آگاهانه از اهداف شوم اساتید خود.

ب) تقلید ناآگاهانه از شیوۀ نگارش اساتید خود.

ج) غفلت ساده لوحانه از نتایجی که ثبت این قبیل نقلها به دنبالِ خود می آورد و می توانست ابوبکر را رسوا سازد.

د) کسب شهرت به دلیل ثبت نقل هایی که دیگران از درج آن ها اجتناب ورزیده اند.

ص: 61

ص: 62

گفتار سوم : آشنایی با شیوۀ علمی اِستناد به اَسناد غضب

مقدّمه

اشاره

ناقلان و نگارندگانِ ماجرای غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر، در مسیر تأمین اهداف خود و به ویژه، منحرف ساختنِ افکار عمومی از دلالت واقعی این حقایق تاریخی، تمهیدات متعدّدی را اندیشیده اند که عبارتند از :

تمهید عایشه

ادّعای واهی بیعت مختارانۀ امیرالمؤمنین(علیه السّلام) بلافاصله پس از درگذشت حضرت فاطمه (علیها السّلام).

ص: 63

تمهیدات حدیث نگاران مکتب خلفا

تمهید یکم: افسانۀ خواستگاری حضرت علی (علیه السّلام) از دخترِ ابو جهل.

تمهید دوم: ماجرای ساختگی راضی شدن حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر.

تمهید سوم: ادّعای دروغین حضور ابوبکر در مراسم تدفینِ حضرت زهرا(علیها السّلام) .

تمهید چهارم: ادّعای واهی عدم تحقّق خشم حضرت فاطمه (علیها السّلام) نسبت به ابوبکر، در ماجرای مطالبۀ فدک و سایر حقوق مالی.

تمهید پنجم: ادّعای واهی عدم تحقّق غصب و مصادرۀ اموالِ حضرت زهرا(علیها السّلام) توسّط ابوبکر.

روشن است که پذیرش محتوای هریک از این تمهیدات، راهِ هرگونه استفاده از ماجرای غضب را «جهت رسواسازی ابوبکر» مسدود می نماید و افکار عمومی را از فهمِ معنای صحیح این حقایق محروم می سازد. از این رو، در مسیر دفاع از «خشم و غضب الهی حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر» آگاهی از محتوای این تمهیدات و آشنایی با روش های علمی خنثی سازی این توطئه ها، ضرورت داشته و از اهمیّت ویژه ای برخوردار می باشد.

ص: 64

شیعه در مقام مواجهه با این تمهیدات، چگونه عمل می کند؟

شیعه در مقام مواجهه با این تمهیدات، چگونه عمل می کند؟(1)

در مقامِ مواجهه با تمهیدات یاد شده- که اغلب به نقل هایی برگرفته از کتب اهل سنّت نیز متّکی می باشند .، کافی است تا نقل های معارض با آن ها را از منابع مکتب خلفا بر شمریم.(2)

به عبارت دیگر، با ارائه نقل های متعارض با «نقل های مرتبط با این قبیل تمهیدات»، می توان اعتبار «نتیجه گیری از دلالتِ آن ها» را در هاله ای از ابهام فرو بُرد و تمهید را از قطعیّت خارج ساخت.

چرا که با ایجاد چنین تقابل و تعارضی، توانسته ایم «احتمالِ

ص: 65


1- این روش با بهره گیری از شیوۀ علمی استاد سیّد جعفر مرتضی عاملی در نگارش کتابِ «الصحیح من سیره النبیّ الأعظم» . به ویژه مقدّمۀ ایشان در آغاز این اثر به استخراج گردیده است.
2- در این مرحله، اگر بخواهیم به افرادی خاص از مورّخان و حدیث نگاران مکتب خلفا و یا به کتاب هایی محدود و معیّن از این مکتب اکتفا کنیم؛ بسیاری از اسناد مهمّی که در جاهای مختلف و به وسیلۀ افراد غیر معروف به ثبت رسیده اند را از دست می دهیم. زیرا این احتمال وجود دارد که برخی اسناد مهم، تنها به دلیلِ: الف) غفلت نگارندگان (حین نگارش کتاب) ب) عدم شهرت آنان و یا کتابشان (حین استنساخ و تکثیر) از تیررَس حذف و تحریف مصون و محفوظ مانده باشند.

وقوع خطا و لغزش» در نتیجه گیری های شبهه افکنان را به شدّت تقویت نماییم.

در این جا، کافی است تا از تمهیدسازان بخواهیم تا در مرحلۀ نخست، این تعارضِ صریح و تضادِّ آشکار میان نقل های مندرج در منابع مورد قبول خودشان را برطرف سازند.

در چنین شرایطی، یا شبهه افکن نقل های مورد استنادِ مارا جعلی قلمداد می کند؛ که در این صورت بر اعتبار علمی بسیاری از منابع مکتب خلفا، خطّ بطلان کشیده و هویّت مؤلّفین این قبیل آثار را مخدوش ساخته است.

و یا بایستی از پافشاری بر طرح شبهه اش، صرفِ نظر نماید.

تذکّری در حاشیه

اگر شبهه افکن بخواهد نقل های مورد استنادِ ما را تضعیف کرده و یا شبهات جدیدی را در اطراف این دسته از نقل ها مطرح سازد؛ ما نیز باید در تقویت صحّت و اعتبار علمی نقل هایی که ارائه نموده ایم، بکوشیم. لذا، همیشه باید نکاتِ نابی را برای این مرحله، ذخیره و پس انداز نمود. از این رو، بهتر است که در هنگام مناظره (بر خلاف نظمِ متداول)، «بررسی سندی»(1) نقل هایی که شبهه افکن بدان ها استناد می جوید را به تأخیر انداخت.

ص: 66


1- همانند: توجّه به طبقات راویان و دقّت در علایق سیاسی آنان.

شیعه در مقام قضاوت میان نقل های متعارضِ مکتب خلفا، چگونه عمل می کند؟

در این مقام، برای اثبات اعتبار یک دسته از نقل های اهل سنّت و تنفیذ بطلانِ دستۀ دیگر، به قرائن محکم و معتبر بیرونی نیازمندیم.

اگر اخبار در شرح یک واقعه، دارای اختلافات فراوانی باشند (وجود تناقض میان نقل ها) به گونه ای که حقیقتِ ماجرا روشن نشود؛ محقّق بایستی «میزانی» در اختیار داشته باشد تا بتواند اسنادِ متضاد را به آن عرضه کند.

به عبارت دیگر، محقّق بایستی جهت خروج از تقابل میان نقل ها و رسیدن به حقیقتِ ماجرا، نخست به «پایه هایی محکم و غیر قابل تردید» دست یابد و سپس به بررسی نقل های متعارض، اقدام نماید.

به مصادیق چنین میزان و پایه ای «قرائن محکم و معتبر بیرونی

می گویند.

ص: 67

برخی از این قرائن عبارتند از: (1)

الف) عقاید مسلّم امامیّه؛ همانند: عقیده به عصمت اهل بیت (علیهم السّلام)؟ .

ب) احادیث معتبر اهل بیت (علیهم السّلام) در آن موضوعِ خاص؛ همانند: وصیّت حضرت فاطمه (علیها السّلام) به دفن شبانه و مخفیانه.

ج) ضرورت های تاریخی در مذهب تشیّع اثنی عشری؛ همانند: پنهان بودن قبر حضرت زهرا (علیها السّلام).

د) توجه به عدم حضور عوامل تحریف در نقل ها.(2)

بدین ترتیب، نقل های موافق با این قرائن، از نو دارای اعتبار شده و نقل های ناموافق، جعلی و ساختگی اعلام می گردند.(3)

ص: 68


1- ر.ک: مجموعه مقالات نکوداشت علّامه سیّد جعفر مرتضی عاملی که تحت عنوانِ «رویکرد «الصحیح» به سیرۀ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله )» به چاپ رسیده است.
2- رعایت این معیار، مستلزم شناختِ عمیق و دقیقی از عوامل تحریف در تاریخ و احادیث اسلام، به ویژه آگاهی از جناح بندی های پیچیدۀ سیاسی در قرون اوّلیّه می باشد تا محقّق بتواند «مَحوترین ردّ پای عوامل تحریف» را نیز به دقّت شناسایی نماید.
3- در مجموع می توان گفت: همۀ نقل های مندرج در منابع مکتب خلفا، محکوم به بطلان اند و تنها در صورتی واجد اعتبار می شوند که «قرائن محکم و معتبر بیرونی» آن ها را تأیید نمایند. در خارج از این فضا، استناد شیعه به این نقل ها، تنها به منظور «ملتزم ساختن اهل سنّت به قبولِ دلالت اسناد مندرج در منابع مورد تأیید خودشان» صورت می گیرد و فاقد هر نوع اعتباربخشی است.

ه)البتّه، پس از حلّ تعارض میان نقل های اهل سنّت در موضوعی خاص، می توان آن دسته از نقل های اعتبار یافته را نیز، به عنوان قرینۀ محکم بیرونی به کار بست.

به عبارت دیگر، نقل هایی که در یک تناقض، صحّت و اعتبارِ خود را باز یافته اند، می توانند در موضوع دیگری، به عنوان «قرینۀ معتبر بیرونی» کاربرد داشته باشند.

البتّه این دسته از قرائن، بیشترین کاربرد را در مناظره ها و دفعِ شبهات دارند؛ در حالی که چهار مورد نخست، بیشتر در پژوهش ها و تحلیل های «درون شیعی»(1) مورد استفادۀ محقّق قرار می گیرند.

ص: 69


1- شاید این سؤال در ذهن خوانندۀ گرامی مطرح شود که: «نقل های اعتبار یافته از قرائنِ معتبری که مبنای درون شیعی دارند، چگونه در مناظره با مخالفان کاربرد دارد؟» در پاسخ می گوییم: استناد ما به این قبیل نقل ها، متّکی بر این مبنا می باشد که :این اسناد در منابعی به ثبت رسیده اند که از نظر اهل سنّت، دارای صحّت و اعتبار علمی می باشند. لذا، پیروان مکتب خلفا بایستی این نقل ها را معتبر بدانند و به پذیرش معنا و دلالت آن ها نیز ملتزم باشند. به عبارت دیگر، توجّه به قرائن معتبر بیرونی (ردیف الف تا دال)، «ملاک ما شیعیان» برای انتخاب نقل هایی می باشد که می خواهیم آنها را «جهت ایجاد تعارض» به مخالفین ارائه دهیم تا بدین وسیله تمهیدات شبهه افکنان را از اعتبار علمی ساقط نماییم. بنابراین، برشمردنِ این «معیارها» تنها جنبۀ «آموزشی» دارد و بر عدم لزوم طرح آن ها در هنگام مناظره تأکید می شود. بار دیگر خاطرنشان می گردد در هنگام مواجهه با مخالفان، منطق شیعه در استناد به این قبیل نقل ها، درج آنها در منابع مورد قبول اهل سنّت می باشد.

ص: 70

گفتار چهارم: آشنایی با تمهید عایشه و راه خنثی سازی آن

تمهید عایشه چه بود؟

عایشه، به عنوان نقل کنندۀ حقیقت تاریخی «غضب حضرت زهرا (علیها السّلام) بر ابوبکر»، تمهیدی ویژه اندیشیده است.

او، بلافاصله پس از نقل این حقیقت تاریخی، از بیعت مختارانۀ امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) با ابوبکر سخن می گوید تا این دو ماجرای راست و دروغ، همواره «همراه و همزمان با هم» نقل شوند!!

آری! عایشه، به دنبالِ نقل ماجرای غضب، از بیعتی دروغین سخن می گوید که بلافاصله پس از درگذشت حضرت فاطمه (علیها السّلام) بنا به خواهش و درخواستِ عاجزانه حضرت علی (علیه السّلام)رخ داده است!!

ص: 71

در واقع، عایشه با ابداع زیرکانۀ این دروغ، توانسته است تا با طرح «ماجرای حقیقی غضب»، ضمن تأمین همۀ اهدافش، بار دیگر بر حقّانیّت خلافت پدرش نیز تأکید ورزد!

چنانچه اظهار شده:

«رضایت و بیعت آن حضرت با خلفا نیز دلالت دارد بر این که حکومت ایشان از دیدگاه علی (علیه السّلام) نامشروع تلقی نشده است.»!(1)

به این ترتیب، با نقل این بیعت ساختگی در پایانِ ماجرای حقیقی «خشم حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر»، همۀ اهداف عایشه تأمین می گردد.

او به ویژه، با نقل این داستان ساختگی، راه را برای هرگونه استفاده از این حقیقت تاریخی جهت رسواسازی ابوبکر، مسدود ساخته و دلالت ماجرای غضب را «از مسیر اصلی اش» منحرف گردانده است.

وسعت نفوذ و عمق توطئۀ عایشه را می توان در اظهارات زیر مشاهده نمود:

«علی(علیه السّلام) پس از رحلت رسولخدا(صلّی الله علیه وآله ) مدّت کوتاهی از بیعت با ابوبکر خودداری فرمود، ولی سرانجام با وی موافقت و بیعت کرد.»!(2)

«حضرت امیر مدّت کوتاهی از بیعت با ابوبکر خودداری فرمود ولی سرانجام با نظر بلندی که داشت با وی بیعت کرد.»!(3)

ص: 72


1- مصطفی حسینی طباطبایی: راهی بسوی وحدت اسلامی، ص 176.
2- مصطفی حسینی طباطبایی: راهی بسوی وحدت اسلامی، ص 163.
3- عبدالکریم بی آزار شیرازی: مشعل اتحاد، ص 20.

علی (علیه السّلام) و جماعتی از بزرگان اصحاب و یاران پیغمبر (صلّی الله علیه وآله ) از بیعت با خلیفه ای که از طرف آنها انتخاب شده بود خودداری نمودند. امّا بعد از مدتی... تن به بیعت در دادند.»!(1)

« و پس از مدّتی خودداری، با خلفای منتخب بیعت فرمود.!(2)

«بدون اجبار و با اختیار خود با ابوبکر بیعت کرده و ... رفتار آن دو تن را ستوده است. (3)

ص: 73


1- عبدالکریم بی آزار شیرازی: پارۀ پیامبر، ج 6، ص 14.
2- عبدالکریم بی آزار شیرازی: مقاله مندرج در «مجموعۀ مقالات کنگرۀ بین المللی امام علی (علیه السّلام) »، ج 1، ص 70.
3- محمد واعظ زاده خراسانی: مصاحبه بافصلنامۀ نهج البلاغه، شماره پیاپی 4 و 5، ص 181.

ماجرای دروغین بیعت حضرت علی(علیه السّلام) با ابوبکر، از زبان عایشه

عایشه، بلافاصله پس از نقلِ ماجرای حقیقی غضب، مزوّرانه به وقوع بیعتی ساختگی تصریح می کند و می گوید:

… فَلَما تُوفِّیت استَنْکَرَ علی وجوه النّاسِ فَالْتَمس مصالَحۀَ اَبی بکْرٍ و مبایعتَه …

فَدخَلَ علَیهِم اَبوبکْرٍ فَتَشَهد علی فَقالَ انّا قَد عرَفْنا فَضْلَک وما اَعطاک اللهُ و لَم نَنْفَس علَیک خَیراً ساقَه اللهُ الَیک …(1)

هنگامی که [فاطمه] از دنیا رفت، مردم از علی روی گردان شدند. پس او، آشتی و انجام بیعت با ابوبکر را درخواست نمود. از این رو، برای ابوبکر پیغام داد که نزد وی بیاید.)

پس ابوبکر داخل شد و علی تشهّد گفته و ابراز نمود:

ما برتری تو را و آن چه را که خدا به تو عطا کرده است، می دانیم.

ما به خیری که خداوند به جانب تو رانده است، حسادت نکردیم و...(2)

ص: 74


1- صحیح بخاری، حدیث شمارۀ 3913؛ [نقل مشابه: ] صحیح مسلم، حدیث شمارۀ 3304.
2- انعکاس فرازهای فوق، در «شبهه افکنی های برخی شیعه نماهای معاصر» را می توان در کتاب های زیر مشاهده نمود: حیدر علی قلمداران: شاهراه اتحاد، ص 20 - 21. عبدالکریم بی آزار شیرازی: سیمای امام متّقین، ج 5، ص 21- 22.

ماجرای بیعت مختارانه، چه لطمه ای بر دلالت واقعی اسناد غضب وارد می سازد؟

این ماجرای ساختگی، دلالتِ غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر رسوایی ابو بکر را از «حجیّت و اعتبار» ساقط می نماید. چرا که نقلِ عایشه، مخاطب را به این نتیجۀ انحرافی خواهد رساند که:

غضب حضرت فاطمه، کدورتی بشری بود و او که نتوانست احساساتِ زنانه اش را کنترل نماید، به ناحق بر خلیفۀ پیغمبر، یعنی ابوبکر خشمگین شد!! لذا غضب او بر ابوبکر، فاقد هر گونه اعتبار الهی می باشد!!

چنان که ابن کثیر (متوفّی 744 ق)، به این برداشت انحرافی .

تصریح کرده و گستاخانه می نویسد:

انَّ فاطِمَۀَ حَصلَ لَها و هی امرَاَهٌ منَ الْبشَرِ لَیست بِراجِیۀِ الْعصمۀِ (1) عتَبٌ و تَغَضُّبٌ و لَم تُکَلِّم الصِّدیقَ حتّی ماتَت!!(2)

همانا برای فاطمه - که زنی همانند سایر افراد بشر بوده و معصوم نبوده است . خشم و غضبی حاصل شد و تا زنده بود با صدّیق [یعنی ابوبکر] سخن نگفت!

ص: 75


1- یعنی امیدی به عصمت وی نمی رود. لازم به ذکر است: نتیجه ای که از عبارت «لَیسَت بِراجِیَهِ العِصمَهِ» گرفته می شود، با معنای عبارت «لَیسَت بواجِبّهِ العِصَمَهِ» یکسان می باشد.
2- البدایه و النهایه (تألیف: ابن کثیر)، ج 5، ص 249.

و هی امرَاَهٌ منْ بناتِ آدَمَ تَاْسَفُ کَما یاْسَفُونَ و لَیست بِواجِبۀِ الْعصمۀِ مع وجود نَص رسولِ اللهِ و مخالَفَۀِ اَبی بکْرٍ الصِّدیقِ! (1)

فاطمه زنی مانند سایر زنان است. همانند دیگران دچار غم و اندوه می گردد و با وجود تصریح پیامبر و مخالفتِ با ابوبکر صدّیق. فاقد عصمت می باشد؟

ص: 76


1- البدایه والنهایه (تألیف: ابن کثیر)، ج 5، ص 289.

نقد و بررسی

نحوۀ خنثی سازی توطئۀ عایشه

همان طور که ملاحظه شد، عایشه پس از نقل ماجرای حقیقی غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر»، ادامۀ سخنش را به گونه ای طراحی کرده است که برای مخاطبش، هیچ راهی جز تأیید خلافتِ ابوبکر و مذمّت و سرزنش حضرت زهرا (علیها السّلام) باقی نماند.

چنانچه اظهار شده:

رفتار علی(علیه السّلام) و اولاد گرامی آنحضرت با خلفاء راشدین به نحوی بوده که بیعت و موافقت قرین شده است.»!(1)

بنابراین، شرط لازم برای استناد به نقل های «خشم و غضبِ حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر» این است که:

در مرحلۀ نخست، این نقل ها را تفکیکِ در حجّیّت نموده و فرازهای ساختگی عایشه را از آن حقایق تابناک، جدا نماییم.

ص: 77


1- مصطفی حسینی طباطبایی: راهی بسوی وحدت اسلامی، ص 163.

با توجّه به این که پیش از این، فصل اوّل از جلد چهارم مجموعۀ

«مظلومی گمشده در سقیفه» را به نقد و بررسی کامل «ماجرای ساختگی بیعت مختارانه» اختصاص داده ایم، مطابق روشی که ترسیم گردید، تنها به ارائۀ یک سند نقض اکتفا می کنیم.

عمر بن خطّاب در یک سند کوتاه و گویای تاریخی، خِطاب به حضرت علی (علیه السّلام) و عباس عموی پیامبر (صلّی الله علیه وآله ) ، به صراحت می گوید:

فَلَما تُوفِّی رسولُ اللهِ قالَ اَبوبکْرٍ اَنَا ولی رسولِ اللهِ.

فَجِئْتُما تَطْلُب میراثَک منْ ابنِ اَخیک و تَطْلُب هذا میراثَ امرَاَته منْ اَبیها.

فَقالَ اَبوبکْرٍ:قالَ رسولُ اللهِ ما نُورثُ، ما تَرَکْنا [ه] صدقَۀٌ.

فَرَاَیتُماه کاذباً آثماً غادراً خائناً.(1)

هنگامی که پیامبر از دنیا رفت، ابوبکر گفت:

من جانشین رسول خدا هستم.

شما دونفر آمدید و میراث خود را طلب کردید.

تو [عبّاس] میراثت را از پسر برادرت [یعنی رسول خدا] و این [علی] میراث همسرش از پدرش را طلب نمود.

پس ابوبکر گفت: پیامبر فرموده است: کسی از ما ارت نمی برد و اموالی که به جای می گذاریم، صدقه است.

ولی شما دو نفر، ابوبکر را دروغگو، گناهکار، خدعه گر و خیانت پیشه دانستید.(2)

ص: 78


1- صحیح مسلم، حدیث شمارۀ 3302.
2- در اینجا، خاطر نشان می گردد که هرچند هدف اصلی مسلم بن حجّاج نیشابوری از ثبت این حقیقت، مذمّت حضرت علی(علیه السّلام) می باشد؛ امّا محتوای این نقل در تعارض شدید با نقل های بیعت مختارانۀ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) با ابوبکر قرار دارد.

به راستی اگر چنان بیعتی رخ داده بود، آیا معنا داشت که (به تصریح عمر بن خطاب حضرت علی (علیه السّلام) ابوبکر را فردی دروغگو، گناهکار، حیله گر و خائن به شمار آورد؟

ص: 79

ص: 80

گفتار پنجم: آشنایی با تمهیدات حدیث نگاران اهل سنّت

تمهید یکم : ماجرای خواستگاری حضرت علی(علیه السّلام) از دخترابوجهل

اشاره

همان طور که گفته شد، هدف اصلی از نقل ماجرای «غضبِ حضرت زهرا (علیها السّلام) بر ابوبکر» و ثبت و درج آن حقیقت تابناک در منابع مکتب خلفا، مذمّت حضرت فاطمه (علیها السّلام) بود.

هواداران خلفا، جهت تثبیت و ترویج این مذمت و جلوگیری از ایجاد هرگونه تردیدی در این زمینه، به نقل داستان دروغین دیگری نیز دست یازیده اند که به طور گسترده ای در منابع مکتب خلفا به ثبت رسیده است.

از آن جایی که با قرار دادن «احادیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) »

ص: 81

و «اسناد غضب» در کنار یکدیگر، به راحتی می توان ابوبکر را محکوم نمود، لازم بود تا قبل از ثبت و نگارش «اسناد غضب»، برای مقابله با دلالت «احادیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام)» نیز توطئه ای شوم طراحی شود.

بدین ترتیب، داستانی که از دیر باز (توسّط دشمنانِ امیر المؤمنین و هواداران معاویه)(1) جعل شده بود،(2) انتخاب گردید و به ثبت و ضبطِ گستردۀ آن در منابع مکتب خلفا اقدام شد.

حدیث نگارانِ مکتب خلفا، در هر ورقی از کتاب های خود که می توانستند، این نقل دروغین را به ثبت رساندند و بدین وسیله، به ترویج دوبارۀ آن در سطح جامعه پرداختند.

این داستان که از روز نخست با هدف نکوهش امیر المؤمنین

ص: 82


1- حزب آل زبیر و هواداران آن، یکی از برجسته ترین گروه هایی اند که با تبلیغات مسمومِ خود، شخصیّت حضرت امیر (علیه السّلام) را به شدّت مورد هجوم فرهنگی قرار داده اند. جالب است که راوی اصلی این خواستگاری دروغین، یکی از صمیمی ترین یاران عبدالله ابن زبیر می باشد. او که «مِسوَر بن مَخرَمه بن نوفل» (متوفّی 73 ق) نام دارد، از یک سو با خوارج مراوده داشته و از سوی دیگر، از هواداران متعصَب معاویه به شمار می آید. همچنین مِسوَر را از ملازمان عمر نیز دانسته اند. ر.ک: سیر اعلام النبلاء (تألیف: ذهبی)، ج 3، ص 391 - 394؛ تهذیب التهذیب (تألیف: ابن حجر)، ج 10، ص 137؛ تاریخ مدینه دمشق (تألیف: ابن عساکر)، ج 58، ص 175. خاطرنشان می شود که در کتاب «صحیح بخاری» تعداد 40 حدیث از او به ثبت رسیده است. (جهت آشنایی تفصیلی با او، به کتاب «الامام البخاری» (تألیف: استاد حسین غیب غلامی هرساوی)، ص 280 -284 مراجعه فرمایید.) لذا می توان گفت: یکی از اهداف اصلی آغاز به جعل و ترویج این خواستگاری، همگامی مِسوَر با جناح آل زبیر جهت منحرف ساختن افکار عمومی از دلالتِ واقعی احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) » بوده است.
2- ر.ک: الصحیح من سیره النبیّ الأعظم (تألیف: استاد سید جعفر مرتضی عاملی)، ج 5، ص 315-327.

ساخته و پرداخته شده بود، به دلیل ضربات سهمگینی که بر احادیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) وارد می ساخت، مورد استقبال شدیدِ افرادی چون بخاری، مسلم و دیگر حدیث نگارانِ مکتب خلفا قرار گرفت و در طیف گسترده ای از منابع مکتوب اهل سنّت نفوذ یافت.(1)

بر طبق این داستان واهی:

حضرت علی(علیه السّلام) از دختر ابوجهل خواستگاری می نمایند!

چون خبر این خواستگاری به حضرت فاطمه (علیها السّلام) می رسد، موجباتِ ناراحتی شدید ایشان را فراهم می آورَد؟

در نهایت، خبر اندوه حضرت فاطمه(علیها السّلام) به پیامبر (صلّی الله علیه وآله ) رسیده و ایشان نیز به حمایت از دختر خود برمی خیزد؟

در این فضا است که حدیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) از سوی ایشان صادر می شود!!

لذا نخستین مصداق حدیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) - که با رفتارش موجبات صدور این حدیث را فراهم ساخت . شوهر فاطمه، یعنی حضرت علی (علیه السّلام) می باشد!!

آری! داستانی که از ابتدا با هدف مذمّت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) و توسّط دشمنانِ قسم خوردۀ ایشان جعل شده بود،(2) مورد پسند وسیع آن در آثار حدیثی اهل سنّت، تثبیت و تأیید شد.

ص: 83


1- هدف از ثبت نقل های دروغینی که حاکی از اختلافات خانوادگی میان «امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و حضرت زهرا(علیها السّلام) » می باشند را باید در همین تحلیل جستجو نمود.
2- ر.ک: مجلّۀ الهادی، شماره 22 ، مقاله «اسطوره تزوج علی(علیه السّلام) بنت ابی جهل» (تألیف: استاد ابراهیم انصاری زنجانی)، فاطمه الزهرا(علیها السّلام) ، دراسه فی محاضرات (تألیف: سیّد محمّد شعاع فاخر)، خطبه ابنه ابی جهل: الافتراء و الرد، ص 432-453.
شیوۀ نوین اهل سنّت در بهره گیری از ماجرای خواستگاری حضرت علی(علیه السّلام) از دختر ابوجهل
اشاره

در شیوه ای که به تازگی از سوی اهل سنّت پیگیری می شود، هواداران خلفا با وام گرفتن از داستان دروغین خواستگاری از دختر ابوجهل، تلاش تازه ای را برای رها سازی ابوبکر از رسوایی آغاز کرده اند.

این شیوه جدید که بر نفی عصمت حضرت زهرا (علیها السّلام) استوار بوده و غضب آن حضرت(علیه السّلام) را خشمی بشری و زنانه می انگارد، سعی در القای وجود صلح و صفایی ساختگی میان خاندان وحی (علیهم السّلام) و خلفا دارد! صلح و صفائی کاذب که لازمۀ پذیرش آن، انکار عصمت حضرت زهرا(علیها السّلام) می باشد؟

این قبیل شبهات که با هدف «تبرئه ابوبکر و دفاع از او» طرّاحی گردیده، ابتدا با استناد به ماجرای خواستگاری از دختر ابوجهل، حضرت علی (علیه السّلام) را مشمول خشم و غضب حضرت زهرا (علیها السّلام) معرّفی می کند!

ص: 84

سپس با ناممکن دانستن تحقق خشمِ الهی نسبت به اولیاء خدا، وقوع این گونه از غضب را نسبت به امیر المؤمنین (علیه السّلام) نفی می نماید.

آنگاه به طرز زیرکانه ای، ابو بکر را هم در کنار حضرت علی (علیه السّلام) نشانده و او را نیز از حصار خشم و غضب الهی خارج می سازد!!

چنانچه اظهار شده:

« البته نمی توان فقط ناخشنودی و رنجش ظاهری بزرگان و اولیاء الله را نسبت به یکدیگر سبب تنقید و یا خشم الهی نسبت به بعضی از آنها قرار داد.

زیراگاهی بنابر سرشت و طبیعت بشری و بنابر اختلاف شیوه و سلیقه و برداشتهای متفاوت در میان دوستان صمیمی و عزیز هم سوء تفاهمهایی پیش می آید که سبب رنجش و ناراحتی می شود.

اما با رفع آن سوء تفاهم آثار کدورت و رنجش هم از بین می رود و در میان آنان همان صمیمیت و دوستی قبلی برقرار می شود. در کتابهای فریقین روایات متعددی نقل شده که در موارد مختلف در میان حضرت علی و حضرت فاطمه ناراحتی هایی بوجود آمد اما توسط رسول خدا آن رنجش و کدورت از بین رفت و همان صمیمیت قبلی بین آن بزرگان برقرار شده است.! (1)

«خوانندگان محترم روایاتی را که بر ناخشنودی حضرت فاطمه از حضرت علی دلالت می کرد ملاحظه نمودند.

اما این ناخشنودی و رنجش هرگز موجب انتقاد از حضرت علی نشده و نخواهد شد زیرا طبیعی است که گاهی در میان بزرگان بر اثر سوء تفاهم چنین مواردی پیش می آید.!(2)

ص: 85


1- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 11، 1381، ص 26، تیراژ 9000 نسخه.
2- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 11، 1381، ص 26، تیراژ 9000 نسخه.
نقد و بررسی یکم : نحوه خنثی سازی شبهۀ خواستگاری از دختر ابوجهل

از آن جایی که برای رسوا سازی ابوبکر، در کنار استناد به ماجرای غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) ، به «احادیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام)» نیز نیازمند هستیم؛ لازم است تا ابتدا، نقل هایی که حاوی احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) می باشند را تفکیکِ در حجّیّت نموده و آن ها را از ماجرای دروغین خواستگاری از دختر ابوجهل جدا سازیم.

این پاکسازی، در مسیر استناد به ماجرای خشم و غضبِ حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر، از اهمیّت زیادی برخوردار است.

چرا که احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) ضمن تأیید عصمتِ مطلقۀ حضرت زهرا(علیها السّلام)، به غضب ایشان بر ابوبکر رنگ الهی زده و آن را از «جنبۀ بشری» خارج می سازند.

با استناد به احادیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) است که می توان ثابت نمود: ابوبکر مورد خشم و غضب الهی واقع شده است.

ص: 86

بنابراین، لازم است تا در این مرحله از تبلیغ و احیاگری، گوینده با ماجرای این خواستگاری ساختگی(1) آشنایی مختصری داشته و روش نقضی نقد این دروغ را به خوبی بشناسد.

هرچند که نقل این ماجرا توسّط «مِسوَر بن مَخرَمه» جای هیچ تردیدی را در ساختگی بودن این ماجرا باقی نمی گذارد؛ امّا جهت پرهیز از ورود به بحث های راوی شناسی، می توان با عرضۀ نقل های مربوط به این خواستگاری بر آیۀ تطهیر(2) و حدیث ثَقَلَین(3)

که به اتّفاق شیعه و سنّی شامل امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) و صدّیقۀ زهرا(علیها السّلام) می شوند، ادّعای وقوع هرگونه اختلافی میانِ معصومین (علیهم السّلام) را از اساس، مردود شمرد.

لذا، قبل از شروع به گفتگو درباره احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) ، توجّه به آیۀ تطهیر یا حدیث ثَقَلَین ضروری می باشد.

عرضۀ نقل های خواستگاری حضرت علی (علیه السّلام) از دختر ابوجهل به قرآن کریم (آیۀ تطهیر) و سنّت قطعی، معتبر و متواتر نبوی (حدیث ثَقَلَین) سریع ترین راه برای تفکیکِ در حجّیّت و پاکسازی نقل های مربوط به «احادیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) » از فرازهای دروغین قبل و بعد از آن می باشد.

ص: 87


1- ر.ک: الرسائل العشر فی الأحادیث الموضوعه فی کتب السته (تألیف: استاد سیّد علی حسینی میلانی)، رساله فی حدیث خطبه علی بنتَ أبی جهل.
2- ر.ک: محاضرات فی الاعتقادات (تألیف: استاد سیّد علی حسینی میلانی)، ج 1، ص 71.51 ؛ امامت و عصمت امامان در قرآن (تألیف: استاد رضا کاردان)، ج 2 (آیۀ تطهیر).
3- ر.ک: اشکال ابن تیمیه علی حدیث الثقلین و الجواب عنه (تألیف: استاد سیّد محمّد حسینی قزوینی).

تمهید دوم :ماجرای ساختگی راضی شدن حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر

اشاره

پاکسازی ماجرای غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر و جداسازی احادیث حرمت ایذای فاطمه (علیها السّلام) از نقل های دروغینی که اطراف این اسناد معتبر تاریخی را احاطه کرده اند، توانمندی علمی خاصّی را به شیعیان می بخشد.

این منطقِ برتر، شیعیان را قادر می سازد تا در یک بحثِ استدلالی، برای آیۀ 57 از سورۀ احزاب و نیز آیۀ 23 از سورۀ مجادله، مصداق عینی و خارجی تعیین نمایند.

جمع بندی میان اسناد غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر و احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) و نتیجه گیری منطقی و دقیقِ شیعیان از آن، سرانجام به رسوایی تردیدناپذیر ابوبکر می انجامد.

جالب آن که دامنۀ این رسوایی، تا آن جا گسترش یافته که جامعۀ اهل سنّت را به اعترافی صریح دربارۀ وجود این مشکلِ پیچیده واداشته است.

ص: 88

چنانچه اظهار شده:

«عده ای اعتراض دارند که در کتابهای اهل سنّت روایت شده که وقتی فاطمه نزد ابوبکر صدیق آمد و میراث پدرش - فدک و خمس خیبر - را مطالبه کرد. فاطمه خشمگین شد و ابوبکر را ترک کرد و تا آخر عمر با او سخن نگفت.»(1)

بدیهی است که هواداران خلفا در مقابل جمع بندی دقیق و نتیجه گیری علمی شیعیان، ساکت ننشسته و تمهیدات دیگری را جهت هَدم غضب الهی حضرت زهرا (علیه السّلام) بر ابوبکر اندیشیده اند.

ابداع این تمهیدات، خود نشانگر آن است که توطئه های قبلی

این گروه، دیگر از استواری برخوردار نمی باشند.

در عین حال، طرّاحی چنین توطئه هایی حاکی از آن است که طرفداران مکتب خلفا از انجام هیچ تلاشی نیز برای در هم کوبیدنِ غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر کوتاهی نخواهند کرد و این غضب، همواره و از هر راهی مورد حملۀ آنان قرار خواهد گرفت.

در چنین فضایی است که برخی هواداران ابوبکر، خبرهایی دروغین را با مضمون حلالیّت طلبیدنِ ابوبکر از حضرت زهرا(علیها السّلام) جعل نموده اند.

آنان در ضمن این نقل ها، جسورانه مدّعی شده اند که در نهایت، حضرت فاطمه (علیها السّلام) از ابوبکر راضی شده اند!!

سپس بدین بهانه، خواسته اند تا حقیقتِ جاودانۀ «خشم و غضبِ حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر» را از کارافتاده و غیر قابل استناد جلوه دهند؟

ص: 89


1- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 11، 1381، ص 20، تیراژ 9000 نسخه.

چنانچه اظهار شده:

«اگر بالفرض و بنابر طبیعت بشری در دل حضرت فاطمه نسبت به حضرت ابوبکر صدیق رنجش و کدورتی بوجود آمده باشد همانطور که از حضرت علی رنجیدند، در نهایت آن رنجش و کدورت رفع شده است و حضرت فاطمه در حالی از این دنیا رحلت نموده است که کاملاً از حضرت صدیق خشنود و راضی بوده است.»!(1)

ص: 90


1- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شمارۀ 11، 1381، ص 27، تیراژ 9000 نسخه.
نقد و بررسی دوم: نحوۀ خنثی سازی شبهۀ راضی شدن حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر
اشاره

از آنجایی که ادّعای دروغین راضی شدنِ حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر، با استناد به برخی نقل های ساختگی مطرح می گردد؛ مطابق با روشی که در این کتاب پی گرفته ایم، به ارائۀ یک سندِ نقضِ بسیار مهم اکتفا می کنیم.

این سند افشاگر که در کتاب «الامامه و السیاسه» (تألیف: ابن قُتیبه) مندرج می باشد، در تعارض شدید و آشکاری با نقل های مربوط به راضی شدن حضرت زهرا علیهاالسلام از ابوبکر قرار دارد.

به این ترتیب، با ایجاد تعارض میان دو دسته از اسناد مندرج در منابع اهل سنّت، صحّت ادّعای شبهه افکنان در هاله ای از ابهام و تردید قرار می گیرد. با ارائۀ این سند نقض، شبهه افکنان مجبور خواهند شد که قبل از هرگونه پافشاری بر صحت ادّعای خویش، ابتدا این تعارض آشکار میان اسناد مندرج در منابع و مآخذ مورد قبول خودشان را حلّ و فصل نمایند.

ص: 91

با توجّه به این که نقل ابن قُتیبه، از جایگاه ویژه ای در ایجاد این تعارض برخوردار بوده و نقش مؤثّری در خنثی سازی تمهید دوم هواداران خلفا ایفا می نماید؛ لازم است تا مبلّغ، دربارۀ ابن قُتیبه و اعتبار کتاب او در میان اهل سنّت، اطّلاعاتی در اختیار داشته باشد.

چرا که یکی از شگردهای نوین شبهه افکنان، انکار اعتبار برخی از منابع مکتوب مکتب خلفا، جهت رهایی از مطالب مندرج در آنها می باشد.

چنانچه اظهار شده:

«کتاب الامامۀ و السیاسه تألیف ابن قُتیبه دینوری نمی باشد و علما در انتساب آن به ابن قُتیبه تردید دارند» ! (1)

ص: 92


1- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 3، 1379، ص 70، تیراژ 5000 نسخه.
آشنایی با «ابن قُتیبه» و کتاب او

آشنایی با «ابن قُتیبه» و کتاب او(1)

یکی از شبهات مطرح شده، تشکیک در صحّت انتساب کتابِ «الامامه و السیاسه» به «ابن قُتیبه دینوری» است.

البتّه این روش برخورد با منابع و مدارک تاریخی و روایی، مسبوق به سابقه است و از روش های معمولِ حق گریزان در طول تاریخ می باشد.

آن ها برای انکار و کتمان وقایع، آن جا که به سلیقه و مذاقشان خوشایند نیست، ابتدا در وثاقت و شخصیّت نویسنده و راوی، شکّ و تردید می کنند.

امّا، این جا که نویسنده کتاب یعنی «ابن قُتیبه» بسیار قابل اعتماد و خدشه ناپذیر است، به جای تمکین و تسلیم در برابر حقیقت، مبادرت به انکار اصل کتاب «الامامه و السیاسه» نموده اند.

ص: 93


1- این توضیحات را از کتاب «در پاسخ افسانۀ شهادت» (تألیف: فاضل ارجمند سیّد جواد حسینی طباطبایی) برگرفته ایم.

ما برای رفع این شبهه، ابتدا به صورت اختصار، به معرّفی جایگاه و شخصیّت «ابن قُتیبه دینوری» در میان علما و اندیشمندانِ اهل سنّت می پردازیم.

سپس، شواهد و دلایلی مسلّم و تردیدناپذیر در مورد صحّت انتساب کتاب «الامامه و السیاسه» به «ابن قُتیبه» ارائه خواهیم کرد.

عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری (متوفّی 276 ق) دانشمند و نویسندۀ بزرگ اسلامی در قرن سوم هجری است.

وی در ادبیات، تاریخ، فقه، حدیث و علوم قرآنی متبحّر بوده و دارای تألیفاتی مهم و معتبر است.

«ابن خلدون» کتاب «ادب الکاتب» تألیف «ابن قُتیبه» را از جملۀ اصول و ارکان علم ادب دانسته است.(1)

پژوهشگران غربی، کتاب های شعر و ادب او را مورد توجّه و بررسی گسترده قرار داده اند.(2)

کتاب های تاریخ اسلام و علوم قرآنی وی نظیر «الإمامه و السیاسه»، «المعارف»، «تأویل مشکل القرآن» و ... بارها در کشورهای عربی از جمله مصر، سوریه و لبنان به چاپ رسیده است.

«ابن ندیم» در کتاب «الفهرست» در مورد او می نویسد:

«کان صادقاً فیما یرویه، عالماً باللغه والنحو و غریب القرآن ومعانیه و الشعر و الفقه.» (3)

ص: 94


1- مقدّمۀ ابن خلدون، ص 553.
2- افرادی چون: «فلوگل»، «بروکلمان»، «لوکنت» و «گودفروا» از محقّقان معاصر غرب، به معرّفی شخصیّت و شرح و ترجمۀ آثار «ابن قُتیبه» مبادرت کرده اند.
3- الفهرست (تألیف: ابن ندیم)، ص 123.

«خطیب بغدادی» دربارۀ او نوشته است:

«و کان ثقه دیناً و فاضلاً »(1)

«ابن حجر عسقلانی» نوشته است:

«عبدالله بن مسلمبن قُتیبۀ، ابومحمّد، صاحبُ التصانیف، صدوقٌ»

و به نقل از «ابن حزم» می افزاید:

«کان ثقۀ فی دینه».»(2)

«شمس الدین ذهبی» از او به عنوان «العلّامه الکبیر»(3) و «الامام الورع»(4) یاد نموده است.

اندکی دربارۀ کتاب «الامامه و السیاسه»

این کتاب، بارها با نام مؤلّف آن یعنی «ابن قُتیبه دینوری» در مصر و سایر کشورها چاپ شده است.

چندین نسخۀ خطّی از این کتاب در سراسر دنیا از جمله در کتابخانه های مصر، پاریس، لندن، ترکیه و هند موجود است.

علاوه بر این، بسیاری از علمای اهل سنّت به تألیف این کتاب و صحّت انتساب آن به «ابن قُتیبه» تصریح داشته و در نقل روایاتِ تاریخی به آن استناد کرده اند.

این کتاب که دربارۀ تاریخ خلافت اسلام و شرایط و حوادث آن نگاشته شده از معروف ترین کتاب ها در موضوع تاریخ اسلام است.

ص: 95


1- تاریخ بغداد (تألیف: خطیب بغدادی)، ج 10، ص 168.
2- لسان المیزان (تألیف: ابن حجر عسقلانی)، ج 3، ص 358.
3- سیر اعلام النبلاء (تألیف: ذهبی)، ج 10، ص 625.
4- العبر (تألیف: ذهبی)، ج 1، ص 248.

- «ابن عربی» (متوفّی 543 ق) در کتاب «العواصم من القواصم» ضمن نقل مطالبی از این کتاب، به صحّت انتساب آن به «ابن قُتیبه» تصریح دارد.(1)

- «نجم الدین عمر بن محمّد مکّی» مشهور به «ابن فهد» در کتاب «اتحاف الوری باخبار امّ القری» در ذکر حوادث سال 93 ق می نویسد:

«و قال ابو محمّد عبدالله بن مسلم بن قُتیبه فی کتاب الامامه و السیاسه..»(2) و سپس حکایت دستگیری «سعید بن جبیر» را به نقل از آن کتاب، ذکر می کند.

-«قاضی ابو عبدالله تنوزی» معروف به «ابن شباط» در کتابِ «الصله السمطیه».(3)

- «ابن حجر هیثمی» در کتاب «تطهیر الجنان و اللسان».(4)

- «ابن خلدون» در کتاب «العبر و دیوان المبتدأ و الخبر» معروف به «تاریخ ابن خلدون».(5)

- تقی الدین فاسی مکّی» در کتاب «العقد الثمین».(6)

- «شاه سلامه الله» در کتاب «معرکه الآراء».(7)

ص: 96


1- العواصم من القواصم (تألیف: ابن عربی)، ص 248.
2- اتحاف الوری باخبار امّ القری (تألیف: ابن فهد)، حوادث سال 93 ق.
3- الصله السمطیه (تألیف: ابن شباط)، فصل دوم، باب 34.
4- تطهیر الجنان و اللسان (تألیف: ابن حجر هیثمی)، ص 72.
5- تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 166.
6- العقد الثمین (تألیف: تقی الدین فاسی مکّی)، ج 6، ص 72.
7- معرکه الآراء (تألیف: شاہ سلامه الله)، ص 126.

اظهارات شخصیّت های فوق الذکر، مؤیّد صحّت انتساب کتاب «الامامه و السیاسه» به «ابن قُتیبه» است.

بسیاری از اندیشمندان و محقّقان معاصر عرب نیز به تعلّق این کتاب به «ابن قُتیبه» تصریح دارند؛ از جمله:

- «فرید وجدی» در کتاب «دائره المعارف القرن العشرین» می نویسد:

«اورد العلّامه الدینوری فی کتابه الامامه و السیاسه »(1)

و باز در جایی دیگر می نویسد:

... کتاب الامامه و السیاسه لابی محمّد عبدالله بن مسلم الدینوری المتوفّی سنه 270 ه.»(2)

- «عمر رضا کحاله» در کتاب «معجم المؤلّفین» ضمن معرّفی ابن قُتیبه، این کتاب را در فهرست تألیفات او ذکر کرده است.(3)

- «یوسف إلیان سرکیس» در کتاب «معجم المطبوعات العربیه»

ضمن ارائه شرح زندگی «ابن قُتیبه» از این کتاب او نام برده است.(4)

ص: 97


1- دائره المعارف القرن العشرین (تألیف: فرید وجدی)، ج 2، ص 754.
2- همان منبع، ص 749.
3- معجم المؤلفین (تألیف: عمررضا کحاله)، ج 2، ص 297.
4- عبدالله بن سبا و اساطیر اخری (تألیف: علّامۀ عسکری)، ج 1، ص 337؛ به نقل از: معجم المطبوعات العربیه (تألیف: یوسف إلیان سرکیس).
سند نقض تصریح ابن قُتیبه به عدم رضایت حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر

فَقالَ عمرُ لاَبی بکْرٍ: انْطَلقْ بِنا الی فاطمۀَ فَانّا قَد اَغْضَبناها … فَاستَاْذَنا علی فاطمۀَ، فَلَم تَاْذَنْ لَهما، فَاَتَیا علیاً فَکَلَّماه، فَاَدخَلَهما علَیها.

فَلَما قَعدا عنْدها، حولَت وجهها الَی الْحائط.

فَسلَّما علَیها، فَلَم تَرُد علَیهِما السلام.

… قالَت: فَانّی اُشْهِد اللهَ و ملائکَتَه اَنَّکُما اَسخَطْتُمانی و ما اَرضَیتُمانی و لَئنْ لَقیت النَّبِی لَاَشْکُو نَّکُما الَیه.

… و هی تَقُولُ: واللهِ! لَاَدعونَّ اللهَ علَیک فی کُلِّ صلاهٍ اُصلِّیها.(1)

عمر به ابوبکر گفت: بیا نزد فاطمه برویم زیرا که وی را به خشم آورده ایم.

ص: 98


1- الامامه و السیاسه (تألیف: ابن قتیبه)، ج 1، ص 12 - 13.

از فاطمه اجازۀ ورود خواستند، ولی وی به آن دو اجازۀ ورود نداد. آن گاه نزد علی رفته و با او سخن گفتند.

وی ایشان را نزد فاطمه برد.

چون نزد فاطمه نشستند، فاطمه رویش را به سوی دیوار برگرداند.

بر وی سلام کردند، ولی فاطمه جواب سلام آن دو را نداد.

فاطمه گفت: خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر، مرا به غضب آوردید و مرا راضی نکردید. ...

فاطمه خطاب به ابوبکر گفت: به خدا سوگند.درهرنمازی که بخوانم تو را نفرین خواهم کرد. (1)

ص: 99


1- در این جا نیز خاطرنشان می گردد که هدف اصلی ابن قُتیبه از ثبت این حقیقت، مذمتِ حضرت زهرا(علیها السّلام) ، دفاع از ابوبکر و نمایش مظلومیّت او می باشد؛ به ویژه که او در همین کتاب و صفحاتی پس از نقل ماجرای عیادت، به تفصیل دربارۀ بیعت مختارانۀ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) با ابوبکر، قلم فرسایی کرده است (ر.ک: الامامه و السیاسه (تألیف: ابن قُتیبه، ج 1، ص 33) امّا به هر روی، محتوای این نقل در تعارض شدید با نقل های رضایت حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر قرار دارد و در مقام ایجاد تناقض، از کاربرد ویژه ای برخوردار می باشد.

تمهید سوم :ادّعای ساختگی حضور ابوبکر در مراسم تدفین حضرت زهرا(علیها السّلام)

اشاره

هواداران ابوبکر، برای آزاد ساختن او از خشم و غضب الهی حضرت زهرا (علیها السّلام) و مقاومت در مقابل فروپاشی تمهیدات پیشین، توطئۀ جدیدی را تدارک دیده اند. این تمهید که در امتداد ادّعای واهی راضی شدن حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر قرار دارد؛ در نهایت، اسناد غضب را غیر قابل اِستناد کرده و آن حقایق را از کارافتاده جلوه می دهد.

این ادّعای واهی با استناد به تعدادی نقل های جعلی(1) مطرح می گردد که حاکی از نماز گزاردن ابوبکر بر جنازۀ حضرت زهرا(علیها السّلام) می باشد؛ چنانچه اظهار شده:

«در این باره که چه کسی بر حضرت فاطمه نماز جنازه خواند، اختلاف روایت وجود دارد برخی گفته اند حضرت علی و برخی دیگر گفته اند: حضرت ابوبکر.!(2)

ص: 100


1- ابن حجر عسقلانی در کتاب «لسان المیزان»، ج 3، ص 334، به دروغ بودن این نقل ها تصریح دارد.
2- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شمارۀ 3، 1379، ص 68، تیراژ 5000 نسخه.
نقد و بررسی سوم نحوۀ خنثی سازی شبهۀ حضور ابوبکر در تدفین حضرت زهرا(علیها السّلام)

جهت نقد و بررسی این شبهه، تنها به ارائۀ چند سندِ نقض اکتفا می کنیم.

این اسناد افشاگر که در منابع معتبر مکتب خلفا به ثبت رسیده اند، در تعارض مسلّم و غیر قابل انکاری با نقل های مربوط به نماز گزاردن ابوبکر بر جنازۀ حضرت زهرا(علیها السّلام) قرار دارند.

به این ترتیب، با ایجاد یک تعارض آشکار میان اسناد و مدارکِ مندرج در کتب عامّه، صحّت ادّعای شبهه افکنان نیز در هاله ای از ابهام و تردید فرو می رود.

با ارائۀ این اسناد نقض، شبهه افکنان وادار خواهند شد که قبل از هر نوع پافشاری بر صحّت ادّعای خویش، ابتدا این تعارض آشکار میان دو دسته از نقل های مندرج در منابع خودشان را حلّ و فصل نمایند.

ص: 101

اسناد نقض تصریحات منابع معتبر اهل سنّت به عدم حضور ابوبکر در مراسم تدفین حضرت زهرا (علیها السّلام)
سند شمارۀ 1)

فَلَما تُوفِّیت دفَنَها زوجها علی بنُ اَبیطالبٍ لَیلاً و لَم یؤَذِّنْ بِها اَبابکْرٍ و صلّی علَیها علی.(1)

چون فاطمه از دنیا رفت، شوهرش علی بن ابی طالب، وی را شبانه دفن کرد و ابوبکر را برای مراسم باخبر ننمود و خودش بر وی نماز خواند.(2)

ص: 102


1- صحیح مسلم، حدیث شماره 3304.
2- در این جا نیز خاطر نشان می گردد که هر چند در اغلب موارد، هدف اصلی ثبت کنندگان چنین حقایقی، مذمّت حضرت زهرا(علیها السّلام) می باشد و حدیث نگاران مکتب خلفا، خواسته اند تا عدم حضور ابوبکر - به عنوان خلیفۀ رسول خدا (؟!) - در مراسم تدفین ایشان را، قَدحی بر شخصیّت باشکوه حضرت فاطمه(علیها السّلام) محسوب نمایند؛ امّا محتوای این نقل ها در تعارض شدید با نقل های «رضایت حضرت زهرا(علیها السّلام) از ابوبکر» و نیز «نماز گزاردن ابوبکر بر جنازۀ وی» قرار دارند.
سند شمارۀ 2)

فَلَما تُوفِّیت دفَنَها زوجها علی لَیلاً و لَم یؤَذِّنْ بِها اَبابکْرٍ.(1)

چون (فاطمه) از دنیا رفت، شوهرش علی، وی را شبانه دفن نمود و ابوبکر را آگاه نساخت.

سند شمارۀ 3)

فَدفَنَها علی لَیلاً، و لَم یؤَذِّنْ بِها اَبابکْرٍ.(2)

علی وی را شبانه به خاک سپرد و ابوبکر را مطّلع ننمود.

سند شمارۀ 4)

انَّ فاطمۀَ دفنَت لَیلاً … و انَّ علیاً دفَنَ فاطمۀَ لَیلاً … و لَم یعلَم اَبوبکْرٍ و عمرُ بِموتها.(3)

فاطمه شبانه دفن شد... علی، فاطمه را شبانه دفن نمود

و ابوبکر و عمر از مرگ وی باخبر نشدند.

سند شمارۀ 5)

دفَنَها زوجها علی بنُ اَبیطالبٍ لَیلاً و لَم یؤَذِّنْ بِها اَبابکْرٍ و صلّی علَیها علی.(4)

شوهرش علی بن ابی طالب، وی را شبانه دفن کرد و ابوبکر را آگاه ننمود و خودش بر وی نماز خواند.

ص: 103


1- صحیح بخاری، حدیث شماره 3913.
2- تاریخ طبری، ج 2، ص 448.
3- انساب الاشراف (تألیف: بلاذری)، ج 1، ص 405.
4- مشکل الآثار (تألیف: طحاوی)، ج 1، ص 47-48.
سند شمارۀ 6)

دفنَت فاطمۀُ لَیلاً، دفَنَها علی و لَم یشْعرْ بِها اَبوبکْرٍ حتّی دفنَت.(1)

فاطمه شبانه دفن شد؛ علی وی را به خاک سپرد و ابوبکر، تا هنگام دفن ایشان، در جریان امور قرار نگرفت.

سند شمارۀ 7 و 8)

فَدفَنَها علی لَیلاً و لَم یؤَذِّنْ بِها اَبابکْرٍ.(2)

علی وی را شبانه دفن کرد و ابوبکر را آگاه ننمود.

سند شمارۀ 9)

انَّ علیاً دفَنَ فاطمۀَ لَیلاً و لَم یؤَذِّنْ بِها اَبابکْرٍ.(3)

علی، فاطمه را شبانه دفن نمود و ابوبکر را باخبر نساخت.

سند شمارۀ 10)

و غَسلَها زوجها علی و صلّی علَیها و دفَنَها لَیلاً.(4)

شوهرش علی، وی را غسل داد، بر او نماز خواند و شبانه به خاکش سپرد.

ص: 104


1- التلخیص (تألیف: ذهبی)، چاپ در حاشیۀ کتاب «المستدرک علی الصحیحین»، ج 3، ص 154.
2- سنن بیهقی، ج 6، ص 300؛ [نقل مشابه:] جامع الأصول (تألیف: ابن اثیر)، ج 4، ص 482.
3- المصنّف (تألیف: ابن ابی شیبه)، ج 3، ص 521.
4- الثغور الباسمه (تألیف: سیوطی)، ص 15.
تصریحات ابن ابی الحدید معتزلی دربارۀ وصیّت به دفن شبانه
اشاره

ابن ابی الحدید معتزلی (متوفّی 656 ق) در ارزیابی نقل های وصیّت حضرت زهرا(علیها السّلام) به دفن شبانه» می نویسد:

سند شمارۀ 1)

وَ الصحیحُ عندی اَنَّها ماتَت و هی واجِدهٌ علی اَبی بکْرٍ و عمرَ و اَنَّها اَوصت اَلّا یصلِّیا علَیها ….. (1)

آنچه از نظر من صحیح می باشد این است که: فاطمه از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت نمود که آن دو بر جنازۀ وی نماز نخوانند...

سند شمارۀ 2)

بلْ یقَع الْاحتجاج بِذلک علی ما وردت بِه الرِّوایات الْمستَفیضَۀُ الظّاهرَهُ الَّتی هی کَالتَّواتُر، اَنَّها اَوصت بِاَنْ تُدفَنَ لَیلاً حتّی لایصلّی الرَّجلانِ علَیها و صرَّحت بِذلک و عهِدت فیه … (2)

ص: 105


1- شرح حدیدی، ج 6، ص 50.
2- شرح حدیدی، ج 16، ص 281.

... روایات مستفیضه که در حدّ تواتر است، دلالت می کند که ایشان وصیّت نمود که وی را شبانه دفن کنند، برای آن که آن دو مرد [ابوبکر و عمر) بر او نماز نخوانند. و به این خواسته اش تصریح و تأکید فرمود و بر انجام آن، پیمان گرفت..

سند شمارۀ 3)

فَلَما حضَرَتْها الوفاهُ اَوصت اَلّا یصلّی علَیها، فَدفنَت لَیلاً. .(1)

چون لحظات احتضار فاطمه فرا رسید، وصیّت کرد که [عموم مردمان] بر وی نماز نخوانند و [بدین جهت] شبانه دفن شد. برخی دیگر از اسنادِ «وصیّت به دفن شبانه» را می توان در منابع ذیل بافت:

سند شمارۀ 4)

تأویل مختلف الحدیث (تألیف: ابن قُتیبه)، ص 300.

سند شمارۀ 5)

الاستیعاب (تألیف: ابن عبدالبر)، ج 4، ص 1898.

سند شمارۀ 6)

المصنّف (تألیف: صنعانی)، ج 3، ص 521.

سند شمارۀ 7)

انساب الاشراف (تألیف: بلاذری)، ج 2، ص 34.

ص: 106


1- شرح حدیدی، ج 16، ص 214؛ به نقل از: السقیفه وفدک (تألیف: ابوبکر جوهری)، ص 102.

تمهید چهارم ادّعای واهی عدم تحقّق خشم و غضب

اشاره

جمع بندی شیعیان میان اسناد غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر با احادیث حرمت ایذای فاطمه(علیها السّلام) و خنثی سازی تمهیدات هواداران خلفا برای هدم این غضب، آنان را واداشته است تا در شگردی جدید، به طرح ادّعای «عدم تحقّق خشم و غضب حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر» بپردازند.

این ادّعای واهی که تحت عنوان فریبندۀ «سکوت» مطرح گردیده، سعی دارد تا در توطئه ای نوین، نقل های خشم و غضبِ حضرت زهرا(علیها السّلام) بر ابوبکر را از اعتبار ساقط کرده و نقل های حاکی از این «حقیقت همیشه جاوید» را نامعتبر و باطل اعلام کند!(1)

آنان در این توطئۀ جدید، همۀ تلاش خود را به کار بسته اند تا

فهم مخاطبین این ماجرا را به انحراف کشانده و فرازهای کلیدی آن را از اعتبار ساقط نمایند.

ص: 107


1- البتّه، ردّپای این نوع تلاش در منابع قدیمی اهل سنّت نیز قابل مشاهده است. (ر.ک: سنن ترمذی، حدیث شمارۀ 1534؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 448)

چنانچه اظهار شده:

«وقتی حضرت ابوبکر صدیق اولین خلیفه و جانشین بر حق رسول خدا در جواب خواسته فاطمه قول پدرش نبی اکرم را بیان نمود، حضرت فاطمه پس از مطلع شدن از حکم درست و صحیح مسئله، سکوت کرد و هیچگونه اعتراض و اظهار ناخشنودی از صدیق ننمود.»!(1)

«واقعیت چنین است که وقتی حضرت فاطمه زهرا در مقابل خواستۀ خود از جانب حضرت ابوبکر صدیق پاسخ قانع کننده ای شنید، سکوت اختیار کرده و اعتراض نکرد.!(2)

ص: 108


1- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 11، 1381، ص 21، تیراژ 9000 نسخه.
2- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 11، 1381، ص 21، تیراژ 9000نسخه
نقد و بررسی چهارم نحوۀ خنثی سازی شبهۀ عدم تحقّق خشم و غضب

تکرار ادّعای فوق، آن هم در یک مقاله چند صفحه ای، نشانگرِ اهتمام هواداران خلفا به ترویج این شبهه در اذهان عمومی می باشد.

زیرا، جای گیری این شبهه در ذهن مخاطب، محکم ترین ضربه را بر پیکرۀ «ماجرای غضب» وارد ساخته و وقوع هرگونه خشم و غضب را از اساس، منکر می گردد.

شکستِ تمهیدات قبلی و ندامت پیروان مکتب خلفا از به ثبت رسیدن چنین حقیقتی در آثار مکتوبشان، این طیف را بر آن داشته است تا در توطئه ای جدید، تحقّق هرگونه غضب را از صفحۀ تاریخ محو کنند!

به نظر می رسد که ذوق زدگی هواداران خلفا پس از طرّاحی این تمهید جدید، آنان را واداشته است تا بدون هرگونه دقّت علمی در دلالت اسناد غضب و عبارت های مندرج در این نقل ها، به ترویج گستردۀ ادّعای خود بپردازند.

بنابراین، نقد و بررسی این تمهید را از بازنگری و تعمّق دوباره در دلالت اسناد غضب و عبارات مندرج در آنها آغاز می نماییم.

ص: 109

بازخوانی اسناد غضب : تصریحات منابع معتبر اهل سنّت به تحقّق قطعی غضب
سند شمارۀ 1)
اشاره

ایجاد تفکیک و ترتیب بندی در نقل صحیح بخاری (حدیث شمارۀ 6230)

مرحلۀ اوّل:

فَهجرَتْه فاطمۀُ.

فاطمه با ابوبکر قطع رابطه کرد.

مرحلۀ دوم:

فَلَم تُکَلِّمه.

لذا با او سخن نگفت.

مرحلۀ سوم:
اشاره

حتّی تُوفِّیت.

تا زنده بود، این سخن نگفتن ادامه داشت.

ص: 110

توجّه

در این نقل، عبارت فَلَم تُکَلِّمه پس از عبارت فَهجرَتْه آمده است.

به سخن دیگر، فَلَم تُکَلِّمه نتیجه و محصول فَهجرَتْه می باشد(1) ) و به همین دلیل نمی توان عبارت فَلَم تُکَلِّمه را به معنای «سکوت ناشی از قانع شدن» دانست.(2)

سند شمارۀ 2 و 3)
اشاره

ایجاد تفکیک و ترتیب بندی در نقل صحیح بخاری حدیثِ شمارۀ 2913) و نقل صحیح مسلم (حدیث شمارۀ 3304)

مرحلۀ اوّل:

فَوجدت فاطمۀُ علی اَبی بکْرٍ.

فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد.

مرحلۀ دوم:

فَهجرَتْه.

لذا با او قطع رابطه کرد.

مرحلۀ سوم:

فَلَم تُکَلِّمه.

لذا با او سخن نگفت.

ص: 111


1- به معنای «فاء تفریع» در ادبیّات عرب توجّه فرمایید.
2- ابن حجر عسقلانی در کتاب «فتح الباری»، ج 6، ص 139 بر همین نکته تصریح دارد.
مرحلۀ چهارم:
اشاره

حتّی تُوفِّیت.

این سخن نگفتن استمرار داشت، تا از دنیا رفت.

توجّه

در این نقل، عبارت فَهجرَتْه پس از عبارت فَوجدت علی اَبی بکْرٍ قرار دارد. به عبارت دیگر، فَهجرَتْه نتیجه و محصول فَوجدت عَلی اَبی بکْرٍ و فعل فَلَم تُکَلِّمه نتیجه و محصولِ دو فعل «غضب» و «قطع رابطه» می باشد و به همین دلایل نمی توان آن را به «سکوت ناشی از قانع شدن» تفسیر کرد.

جالب تر آن که دو فعل فوق، یعنی: «خشم و غضب بر ابوبکر» و «قطع رابطه با ابوبکر» که فعل فَلَم تُکَلِّمه محصول و نتیجۀ این دو فعل می باشد در نصوص متعدّدی قابل مشاهده است.

سند شمارۀ 4

فَغَضبت فاطمۀُ فَهجرَتْه فَلَم تَزَلْ بِذلک حتّی تُوفِّیت. (1)

فاطمه بر ابوبکر غضب نمود و با او قطع رابطه کرد و تا زنده بود این حالت استمرار داشت. (2)

ص: 112


1- جامع الأصول (تألیف: ابن اثیر)، ج 10، ص 386.
2- در اینجا، بار دیگر خاطر نشان می گردد که هر چند در اغلب موارد، هدف اصلی از ثبت و درج این قبیل حقایق، مذمّت حضرت زهرا(علیها السّلام) می باشد؛ امّا محتوای این نقل ها در تعارض شدید با نقل های عدم غضب و عدم قطع رابطۀ حضرت زهرا(علیها السّلام) با ابوبکر قرار دارند.
سند شمارۀ 5

فَغَضبت و هجرَت اَبابکْرٍ حتّی تُوفِّیت. (1)

[فاطمه] بر ابوبکر غضب کرد و تا زنده بود با او قطع رابطه نمود و غضبش [بر ابوبکر] استمرار داشت.

سند شمارۀ 6

فَلَم تَزَلْ مهاجِرَتُه حتّی تُوفِّیت. (2)

تا [فاطمه] زنده بود، قطع رابطه اش با ابوبکر استمرار و تداوم داشت.

سند شمارۀ 7

فَلَم تَزَلْ مهاجِرَهٌ لَه حتّی تُوفِّیت. (3)

تا [فاطمه] زنده بود، قطع رابطه اش با ابوبکر همواره ادامه داشت.

جمع بندی

با توجه به نصوص متعدّدی که از تحقّق دو فعل «خشم و غضب بر ابوبکر» و «قطع رابطه با ابوبکر» حکایت دارند، ابلهانه است که فعل فَلَم تُکَلِّمه که با «فاء تفریع» و به دنبال فعلهای فَوجدت علی اَبی بکْرٍ و فَهجرَتْه آمده است را به سکوت ناشی از قانع شدن معنا نماییم.

ص: 113


1- تاریخ الاسلام (تألیف: ذهبی)، ص 21.
2- تاریخ الخمیس (تألیف: دیار بکری)، ج 2، ص 173.
3- سنن بیهقی، ج 6، ص 300.
تذکّر

منظور از عبارت فَلَم تُکَلِّمه، ترک هر نوعی از سخن گفتن است که آن سخن، دلیلی بر عدم اعراض محسوب شود.

ص: 114

تمهید پنجم :ادّعای واهی عدم تحقّق غصب حقوق مالی حضرت زهرا علیهاالسلام

اشاره

منابع اهل سنّت، در ابتدای تمامی اَسناد و مدارک حاکی از خشم و غضب حضرت زهرا علیهاالسلام بر ابوبکر، به این موضوع مهم وکلیدی تصریح کرده اند که:

در بستر مطالبات مالی حضرت زهرا علیهاالسلام از خلیفه و دادخواست مالی ایشان علیهاالسلام برای پس گرفتنِ دارایی هایش که نظام خلافت آنها را مصادره کرده بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام با رفتارهای ناعادلانه ای از جانب ابوبکر مواجه شد و لذا بر او خشم گرفت و غضب فرمود.

از این رو، یکی دیگر از شگردهای جدید هواداران خلفا برای تبرئۀ ابوبکر، پاک نمودن بستر و مقدّمۀ شکل گیری این غضبِ رسواگر و این حقیقت انکارناپذیر از صفحه تاریخ می باشد.

ص: 115

چنانچه اظهار شده:

«حضرت صدیق، حقوق خویشاوندان رسول را تلف ننمود» ! (1)

«در عصر صدیق و فاروق حقوق خاندان پیامبر بطور کامل به آنان می رسید» ! (2)

به عبارت دیگر، عبارات فوق خواستار القای این شبهه است که:

اساساً غصبی صورت نگرفت تا به دلیل آن، غضبی واقع شود!!

ص: 116


1- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 5، 1380، ص 33، تیراژ 10000 نسخه.
2- مقالۀ مندرج در فصلنامۀ ندای اسلام، شماره 5، 1380، ص 35، تیراژ 10000 نسخه.
نقد و بررسی پنجم: نحوۀ خنثی سازی شبهۀ عدم غصب اموال حضرت زهرا علیهاالسلام

جهت نقد و بررسی این شبهه، تنها به ارائه چند سند نقض اکتفا می کنیم و خوانندگان گرامی را به مطالعۀ کتاب «عبور از تاریکی» (1) دعوت می نماییم.

این اسناد افشاگر، در تعارض و تضادّی عمیق با ادّعای این طیف از شبهه افکنان مبنی بر «احقاقِ حقوق مالی حضرت زهرا علیهاالسلام» قرار دارد.

به این ترتیب، با ایجاد چنین تعارضی، صحّت ادّعاهای شبهه افکنان نیز به شدّت زیر سؤال می رود.

از اینرو، طرّاحان این توطئه ناچارند تا قبل از هرگونه پافشاری بر صحّت ادّعای خویش، ابتدا این تناقض جدّی را حلّ و فصل نمایند.

ص: 117


1- عبور از تاریکی (تدوین: عدنان درخشان).
اسناد نقض: تصریحات منابع معتبر اهل سنّت به عدم احقاق حقوق مالی حضرت زهرا علیهاالسلام
سند شمارۀ 1

انَّ فاطمۀَ بِنْت النَّبِی اَرسلَت الی اَبی بکْرٍ تَساَلُه میراثَها منْ رسولِ اللهِ مما اَفاء اللهُ علَیه بِالْمدینَۀِ و فَد ک و ما بقی منْ خُمسِ خَیبرَ … فَاَبی اَبوبکْرٍ اَنْ یدفَع الی فاطمۀَ منْها شَیئاً. (1)

همانا فاطمه دختر رسول خدا فردی را نزد ابوبکر فرستاد و میراث خود از رسول خدا را، از او طلب نمود.

این مطالبه شامل: فَیء، فدک و باقی ماندۀ خمس خیبر بود … امّا ابوبکر از این که چیزی از این اموال را به وی پس بدهد، خودداری ورزید. (2)

ص: 118


1- صحیح بخاری، حدیث شماره 3913.
2- در این جا نیز خاطرنشان می گردد که هرچند در اغلب موارد، هدف اصلی از درج این حقایق مذمّت حضرت زهرا(علیها السّلام) بوده و حدیث نگاران مکتب خلفا، خواسته اند تا نشان دهند که ایشان ادعای باطلی را مطرح فرموده اند؛ امّا محتوای این نقل ها در تعارض شدید با نقل های عدم غصب أموال حضرت زهرا(علیها السّلام) قرار دارند.
سند شمارۀ 2

انَّ فاطمۀَ بِنْت رسولِ اللهِ اَرسلَت الی اَبی بکْرٍ الصدیقِ تَساَلُه میراثَها منْ رسولِ اللهِ مما اَفاء اللهُ علَیه بِالْمدینَۀِ و فَد ک و ما بقی منْ خُمسِ خَیبرَ …

فَاَبی اَبوبکْرٍ اَنْ یدفَع الی فاطمۀَ منْها شَیئاً. (1)

همانا فاطمه دختر رسول خدا فردی را نزد ابوبکر فرستاد و میراث خود از رسول خدا را، از او طلب نمود.

این مطالبه شامل: فیء، فدک و باقیمانده خمس خیبر بود …

اما ابوبکر از این که چیزی از این اموال را به وی پس بدهد، اجتناب ورزید.

سند شمارۀ 3

انَّ فاطمۀَ بِنْت رسولِ اللهِ اَرسلَت الی اَبی بکْرٍ الصدیقِ تَساَلُه میراثَها منْ رسولِ اللهِ مما اَفاء اللهُ علَیه بِالْمدینَۀِ و فَد ک و ما بقی منْ خُمسِ خَیبرَ …

فَاَبی اَبوبکْرٍ اَنْ یدفَع الی فاطمۀَ شَیئاً. (2)

همانا فاطمه دختر رسول خدا فردی را نزد ابوبکر فرستاد و میراث خود از رسول خدا را، از او طلب نمود.

این مطالبه شامل: فیء، فدک و باقیمانده خمس خیبر بود …

ص: 119


1- مسند احمد بن حنبل، حدیث شمارۀ 52.
2- صحیح مسلم، حدیث شمارۀ 3304.

امّا ابوبکر از این که چیزی از این اموال را به وی پس بدهد، دریغ ورزید.

سند شمارۀ 4

و کانَت فاطمۀُ تَساَلُ اَبابکْرٍ نَصیبها مما تَرَک رسولُ اللهِ منْ خَیبرَ و فَد ک و صدقَته بِالْمدینَۀِ فَاَبی اَبوبکْرٍ علَیها ذلک. (1)

فاطمه از ابوبکر خواست که سهم وی از میراث پیامبر (یعنی: آنچه از سهم خیبر برای پیغمبر باقی مانده بود، فدک و صدقات مدینه) (2) را به وی پس بدهد.

ولی ابوبکر از پس دادن این اموال امتناع ورزید.

سند شمارۀ 5

و کانَت فاطمۀُ تَساَلُ اَبابکْرٍ نَصیبها مما تَرَک رسولُ اللهِ منْ خَیبرَ و فَد ک و صدقَته بِالْمدینَۀِ فَاَبی اَبوبکْرٍ علَیها ذلک. (3)

فاطمه از ابوبکر خواست که سهم وی از میراث پیامبر (یعنی: آنچه از سهم خیبر برای پیغمبر باقی مانده بود، فدک و صدقات مدینه) را به وی پس بدهد.

ولی ابوبکر از پس دادن این اموال امتناع ورزید.

ص: 120


1- صحیح بخاری، حدیث شمارۀ 2862.
2- جهت آشنایی دقیق با تحلیل صحیح از انواع مطالبات مالی حضرت زهرا(علیها السّلام) «عبور از تاریکی» مراجعه فرمایید.
3- مسند احمد بن حنبل، حدیث شمارۀ 25.

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109