سرشناسه: لباف علی 1353 - گردآورنده
عنوان و نام پدیدآور: هجوم اول: به روایت یعقوبی / به اهتمام علی لباف؛ با همفکری حیدر برکت؛ با راهنمایی محمد رضا مامقانی.
مشخصات نشر: تهران: منیر، 1388.
مشخصات ظاهری: 35 ص.
شابک: 9500 ریال 978 - 964 - 539 - 130 - 8
وضعیت فهرست نویسی: فاپا
یادداشت: کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع: فاطمه زهرا (س) ، 8؟ قبل از هجرت - 11ق - - شهادت
شناسه افزوده: برکت، حیدر
شناسه افزوده: مامقانی محمدرضا، 1332 - رده بندی کنگره: BP27 / 2 / ل2ھ3 1388
رده بندی دیویی: 297 / 973
شماره کتابشناسی ملی: 1580616
ص: 1
مطالعه یکپارچه منابعی که از حوادث و رویدادهای پس از سقیفه بنی ساعده یاد کرده اند؛ ما را با حوادث ناگوار متعددی مواجه میسازد که یکی از آنها،حادثه(هجوم به خانه حضرت زهرا«علیهاالسلام» میباشد.)
منظور از «هجوم» در تاریخنگاری مصائب حضرت زهرا«علیهاالسلام»،حضور هواداران مسلّح خلیفه در اطراف درب خانه امیرالمؤمنین«علیه السلام»،به فرمان ابوبکر و با هدف اخذ بیعت از حضرت علی«علیه السلام»میباشد.
اگر به تعریف فوق،قید«حمله»شامل:«ارعاب،تهدید به احراق و اعمال عناصری از جنس خشونت»را نیز اضافه کنیم؛نقلهای مربوط به«هجوم به بیت فاطمه«علیهاالسلام» را به سادگی میتوان از لا به لای کتابهای تاریخی،استخراج نمود.
آنچه پس از دسته بندی دقیق این نقلها به دست میآید؛ تحقّق قطعی و تردیدناپذیر هجوم به بیت فاطمه علیهاالسلام ، آن هم حداقل در دو نوبت مختلف میباشد که به ترتیب از آنها با نامهای «هجوم اول = هجوم منجر به شکست تحصن»و هجوم اصلی= هجوم»یاد میکنیم.«منجر به وقوع احراق و ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا«علیهاالسلام»
منابع تاریخی از حیث درج نقلهای مربوط به این دو هجوم ، به سه دسته قابل تقسیم اند:
1 - دسته یکم: منابعی که از «هجوم اول» یاد کرده اند.
2 - دسته دوم: منابعی که از «هجوم اصلی» یاد کرده اند.
ص: 2
3 - دسته سوم: منابعی که از حوادث هر دو هجوم «به صورت ادغام شده و ذیل یک نقل واحد»، یاد کرده اند.
از جمله منابعی که به اختصار از «هجوم اول» یاد کرده است، کتاب «تاریخ یعقوبی»، نوشته احمد بن ابی یعقوب (متوفّای 292) می باشد.
در این نوشتار، نخست به ارائه مطالبی درباره یعقوبی و کتابِ تاریخش میپردازیم؛ سپس درباره «هجوم اول به روایت یعقوبی» و شبهه مندرج در مجلّه «ندای اسلام»، به تفصیل سخن خواهیم گفت.
احمد بن ابی یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح مشهور به یعقوبی یکی از تاریخنگاران برجسته جهان اسلام در قرن سوم هجری به شمار میرود. هر چند از تاریخ دقیق تولّد یعقوبی و چگونگی نشو و نمای او، اطّلاعات چندانی بر جای نمانده؛ ولی با توجه به برخی قرائن، چنین به نظر میرسد که تولّد و رشد و نمو او در شهر بغداد بوده است. درباره تاریخ وفات وی نیز گزارشهای متفاوتی به دست ما رسیده است که قضاوت دقیق درباره سال درگذشت یعقوبی را با دشواری مواجه میسازد.
در ملحقات کتاب «البلدان» که یکی از تألیفات اوست سند قاطعی (درباره سقوط طولونیان) مندرج میباشد که نشان دهنده حیات و
ص: 3
فعالیت علمی وی تا سال 292 قمری است.(1).
همچنین نوشتار او درباره اخلاق و رفتار معتضد عباسی، در کتاب دیگرش به نام «مشاکلۀ الناس لزمانهم» نشان میدهد که وی در فاصله سالهای 279 تا 289 هجری قمری، در قید حیات بوده است.(2).
به علّت جایگاه علمی و شخصیت فرهنگی یعقوبی،از وی با عناوینی همچون«کاتب»،«اَخباری» و «عباسی»(3)،یاد شده است.از عنوانهای«کاتب»و«عباسی»،برمی آید که یعقوبی در همان آغاز دوران جوانی و قبل از پای نهادن در مسیر سفرهای طولانی ، مدتی را در بغداد به امر کتابت در امور دفتری عباسیان گذرانده است.
عنوان «اَخباری» نیز که در توصیف مورخین معتبر،به کار رفته است؛از آشنایی او با اخبار تاریخی، شأن و منزلت او در تاریخنگاری و اعتبار علمی وی در ثبت حوادث تاریخی حکایت دارد.
وی در حوزه های مختلف تاریخ، همچون:«تاریخ عمومی»و«تاریخ خاندانی»،آثار متعددی را به رشته تحریر درآورد که با تأسف باید گفت: بیشتر آنها از میان رفته اند. یعقوبی در دانش جغرافیا نیز از نوابغ جهان اسلام در قرن سوم به شمار میرود؛ نه تنها به این دلیل که دانش جغرافیا را به طور منسجم و مشخّصی بنا نهاد؛ بلکه از آن لحاظ که نوآوریهایی در دانش جغرافیانگاری پدید آورد.
روش او در گردآوری اطّلاعات جغرافیایی و توجه او به جنبه های مختلف این دانش، به ویژه سیر و سفرهای بسیارش،تحسین
ص: 4
مستشرقین را نیز بر انگیخته است.
وی با دقّت، امانت و حساسیت ویژه، بسیاری از مسائل مناطق محلّ گذر و مورد مشاهده خویش را ثبت و ضبط کرده است. وی در گردآوری اخبار و اطّلاعات جغرافیایی هر منطقه، از روش مصاحبه و مشاهده حضوری (تحقیق میدانی) بهره برده است. جالب توجه این که وی برای ارائه اطّلاعات دقیق جغرافیایی، تلاش میکرد تا اطّلاعات و اخباری را که از طریق مصاحبه به دست آورده بود، به تأیید یکی از راستگوترین افراد منطقه برسانَد.
یعقوبی در دانش تاریخنگاری نیز نوآور و خَلّاق بود. او و همعصرش ابوحنیفه احمد بن داوود دینَوری (متوفّای 282) مؤلّف کتاب «الأخبار الطوال» به جای نگارش تاریخ برمحور، سالنگاری، به فصلبندی تاریخ بر محور موضوعات روی آوردند.
او در این روش ابتکاری، سر فصلهای مهم تاریخی همانند:
دوران خلافت خلفا، جنگها و حوادث مهم را محور و عنوانِ تاریخنگاری خویش قرار داد؛ ولی در عین حال کوشید تا به گونه ای، توالی و ترتیب زمانی حوادث و اتّفاقات را رعایت کند.
یعقوبی «شیوه نقلی» در تاریخنگاری را کنار گذاشت و از ذکر سلسله اسناد که در مقدمه اخبار تاریخی میآمد ، خودداری کرد و اطّلاعات خود را بدون ذکر سلسله اسناد بیان داشت. بعدها این شیوه نگارش را مسعودی (متوفّای 346) نیز به کار گرفت و آن را ترقّی بخشید. البتّه این بدان معنا نیست که یعقوبی در وثاقت اخبار یا دریافت اطّلاعات تاریخی از سرمنشأهای اصلی و مورد اعتماد، کوتاهی کرده است؛ بلکه بر عکس، یکی از حساسیتها و دقّتهای علمی یعقوبی، توجه بسیار به درستی و صحت نقلهایی است که در آثارش به ثبت آنها دست یازیده است.
بدیهی است،در شرایطی که وی در آثار جغرافیاییاش با دقّت، وثاقت، امانت و حساسیت ویژه،مسائل مناطق محلّ گذر و مورد مشاهده
ص: 5
خویش را ثبت و ضبط کرده و برای کسب اخبار مورد اعتماد در این زمینه، به سفرهای طولانی روی آورده است؛ هرگز نمیتوان پذیرفت که وی در ثبت و درج صحیح حوادث تاریخی، مسامحه و بیدقّتی نموده باشد؛ لذا درباره سندهای کتاب «تاریخ یعقوبی» باید گفت: یعقوبی در نگارش کتاب تاریخش، نقلهایی را برگزیده است که به راویان آنها و صحت گفتارشان اعتماد داشته و از این رو، لزومی نمیدیده است که سلسله اسامی ناقلان اخبار را که حجم بسیاری از آثار تاریخی را به خود اختصاص میدهد ، در آغاز هر خبر تاریخی درج کند؛ بلکه به جای آن، روش نوینی را ابداع کرد و بر اساس آن (به ویژه در بخش دوم کتابش که اختصاص به تاریخ اسلام دارد)، منابع و اسناد مورد اعتماد خود را، در آغاز کتابش، یکجا گردآوری و ذکر نمود(1).
1 دقّت و وثاقت علمی در جمع آوری اطّلاعات.
2 امانتداری و ذکر منابع تاریخ نگاری خویش به شکلی روشمند در آغاز کتاب و حذف سلسله ناقلان در یک اقدام ابتکاری.
3 تبویب و تنظیم تاریخ نگاشته هایش به شیوه موضوعنگاری.
4 پرهیز از جانبداری و قضاوت سوی گرایانه درباره حوادث تاریخی (عدم دخالت باورهای متعصبانه مذهبی در نقلها).
5 ذکر روایات تاریخی شیعیان.
6 جمع آوری روایات شفاهی، از طریق گفت و گوی حضوری.
7 به کارگیری روش مشاهده برای دستیابی به اطّلاعات دقیقتر.
8 جهان نگری و طرح مباحث ملل مختلف در قالب تاریخ جهانی.
9 رویکرد اجتماعی و مردم شناسانه به تاریخ و پرداختن به مباحث اجتماعی و مردمی.
ص: 6
10 طرح مباحث علمی و رویکرد فرهنگی و فلسفی به تاریخ.
11 تلفیق دانش تاریخ و جغرافیا و تقریب دانشهای بشری در تاریخنگاری.
12 پیوند دادن علم نجوم با علم تاریخ و تطبیق تقویمهای مختلف با یکدیگر(1).
تاریخ یعقوبی نخستین اثر در تاریخنگاری مسلمانان است که با بینش عمیق و با یک رویکرد جهانی به تاریخ، نگاشته شده است(2).این اثر بزرگ و ارزنده را باید به دو بخش کلّی تقسیم کرد:
1-جلد یکم (با موضوع: تاریخ پیش از اسلام).
2-جلد دوم (با موضوع: تاریخ پس از اسلام).
کتاب به صورت موضوعی و با عناوینی چون:پیامبران،ملوک،علما و فلاسفه،کتابها و اقوام،
ص: 7
کیشها، آداب و رسوم، سرزمینها و خلفا و با توجه به ترتیب و ترتّب زمانی آنها، تنظیم و تدوین شده است. بنابراین، تاریخ یعقوبی از تاریخنامه های عمومی و مشتمل بر تاریخ جهان از آغاز تا اواسط قرن سوم هجری است.
یعقوبی در جلد یکم از کتابش، با دیدگاهی نقّادانه به منابع تاریخ نگریسته و بعضی از اطّلاعات شایع تاریخی درباره اقوام و فرمانروایانِ پیش از اسلام را به صراحت،اسطوره و غیر قابل اعتماد خوانده است(1).که خود، حاکی از دقّت وی در ثبت حوادث تاریخی در این کتاب میباشد.
در مجموع باید اذعان کرد:«تاریخ یعقوبی» از نخستین تاریخنامه های عمومی به شیوه سالشمار محسوب میگردد که در تطور تاریخ نگاری مسلمانان، از منزلت خاصی برخوردار است(2).
با قیام صاحب فخ، حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب، که در سال 169 و 170 قمری رخ داد و به شهادت رهبر قیام و بسیاری از همرزمانش انجامید، ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب از مهلکه جان سالم به در برد و به
ص: 8
سوی مصر متواری شد.
واضح نیای یعقوبی که در آن زمان از طرف هادی عباسی خلیفه وقت عامل «برید» مصر بود، در فرار ادریس به سوی مغرب،اورا یاری رساند.
اما هادی خلیفه عباسی که از نقش «واضح» در کمک رسانی به ادریس، با خبر شد؛دستور دستگیری«واضح»را صادر کرد.
«واضح» به اتّهام رافضیگری و کمک به یک شورشی دستگیر شد. گردن او را زدند و جسدش را به دار آویختند.
پس از آن، خاندان یعقوبی به اتّهام همکاری با رافضیان شورشی، دیگر نفوذ چندانی در دربار خلافت پیدا نمیکنند؛ از این رو، در منابع، از نیای دوم، نیای اول و پدر یعقوبی و اخبار آنان، سخنی به میان نیامده و خود یعقوبی نیز از جانب تاریخنگارانی همچون طبری و ابن اثیر، به رافضیگری متّهم گردیده است(1).
هر چند یعقوبی، اخبار صاحب فخ و داستان فرار ادریس به سوی مغرب را بیان کرده است؛ ولی از ارتباط نیایش واضح با ادریس و نجات وی توسط «واضح»، سخنی به میان نیاورده است.
به نظر میرسد که یعقوبی در این باره، از هر کس دیگری آگاهتر بوده است؛ اما گمان میرود: آن چه باعث خودداری او از نقل رخداد مورد نظر شده است، ملاحظات سیاسی و پنهانکاری وی درباره این مسأله بوده است. بنابراین، از شرح واقعه و به دار آویخته شدن جدش، در آثار او سخنی به میان نیامده است.
از این رو،میتوان گفت: خاطره تلخ یعقوبی از به دار آویخته شدن نیایش که سایه شوم خود را نسل به نسل در خاندان یعقوبی بر جای نهاده بود ، به انضمام سوء ظنّ شدید خلفای بنی العباس به این خاندان و اتّهام رافضیگری به آنان، موجب گردید تا وی علیرغم پیگیری مستمرّ اخبار علویان و ذکر اخبار ائمه اطهار علیهم السلام،حتّی از حوادث «هجوم اول» نیز به تفصیل یاد نکند؛چه رسد به آن
ص: 9
که بخواهد در کتاب خود، از حوادث «هجوم اصلی»، سخنی به میان آورد.
یعقوبی (متوفّای 292) در کتاب تاریخش، اشاره مختصری به حوادث هجوم اول نموده و چنین نقل میکند:
و بلَغَ أبابکْرٍ و عمرَ أنَّ جماعۀً منْ الْمهاجِرِینَ و الْأنْصارِ قَد اجتَمعوا مع علی بنِ أبِیطالبٍ فی منْزِلِ
فاطمۀَ بِنْت رسولِ اللهِ، فَأتَوا فی جماعۀٍ حتّی هجموا الدار و خَرَج علی و معه السیف، فَلَقیه عمرُ
فَصرَعه و کَسرَ سیفَه و دخَلُوا الدار فَخَرَجت فاطمۀُ فَقالَت:
و اللهِ لَتَخْرُجنَّ أو لَأکْشفَنَّ شَعرِی و لَأعجنَّ إلی اللهِ!
فَخَرَجوا و خَرَج منْ کانَ فی الدارِ…(1).
و به ابابکر و عمر [خبر ] رسید که گروهی از مهاجرین و انصار همراه علی بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر پیامبر خدا گرد آمده اند.
پس [ابوبکر و عمر ] با گروهی آمدند تا به آن خانه یورش برند. علی با شمشیر بیرون آمد، پس عمر او را دید و به زمینش زد و
شمشیرش را شکست.
و آنها وارد خانه شدند. پس فاطمه بیرون آمد و گفت: به خدا سوگند که یا بیرون میروید و یا موهایم را پریشان میکنم و به نزد خدا
شکایت میبرم! پس آنها بیرون آمدند و هر کس در خانه بود،بیرون آمد…
ص: 10
عبد العزیز نعمانی مؤلّف مقاله «فاطمه زهرا از ولادت تا افسانه شهادت»در مقام انکار به شهادت رسیدن حضرت زهرا«علیهاالسلام»،ادعا میکند:
نقل شهادت حضرت فاطمه زهرا(رضی الله عنها)…ضعف بیانی دارد زیرا به گونه ای بیان شده که نشان میدهد خود ناقلان هم به آن اعتماد ندارند»!(1).
او به دنبال طرح این شبهه، به زعم خود به ارائه یک مثال در این زمینه پرداخته تا بدین وسیله، نوعی تعارض و دوگانگی(!)را میان نقلهای حاکی از به شهادت رسیدن حضرت زهرا «علیهاالسلام»،به اثبات برسانَد. از این رو مینویسد:(2)
نخستین کسی که به جعل داستان شهادت حضرت فاطمه زهرا(رضی الله عنها)پرداخت،ابراهیم بن یسار(3)نَظّام (160 /231 ه)،»رئیس فرقه نظّامیه بود …
وی داستانی دروغین جعل کرد و گفت:عمر در روز بیعت،شکم حضرت فاطمه را زد و او سقط جنین کرد،و فریاد میزد:
خانه فاطمه را با ساکنان آن بسوزانید؛
در حالی که جز علی، فاطمه، حسن و حسین کسی دیگر در خانه نبود.(4)!
آن گاه، به دنبال نقل فوق می نگارد:
ص: 11
«… همین داستان را احمد بن ابی یعقوب یعقوبی در تاریخ یعقوبی، بدون ذکر سند، به گونه ای دیگر نقل میکند...»!(1).
وی سپس به ارائه ترجمه ای از «نقل یعقوبی» پرداخته و در راستای به کرسی نشاندن ادعایش مینویسد:
«روایت یعقوبی از آن جهت قابل توجه میباشد که هیچ اشارهای در آن، در مورد سوزاندن خانه فاطمه و حمله به آن بانوی بزرگوار نشده…!(2).
همان طور که گفتیم و در گفتار دوم نیز به تفصیل ملاحظه خواهید فرمودهجوم به بیت فاطمه«علیهاالسلام»،حداقل در دو نوبت جداگانه،مجزّا و مستقل از یکدیگر رخ داده است.
بنابراین،طبیعی است که میان نقلهای حاکی از«حوادثی که در این دو واقعه متفاوت رخ داده اند»،اختلافهای انکارناپذیری نیز به چشم بخورد که ناشی از استقلال کامل این دو هجوم از یکدیگر میباشد.
آری، اشتباه مؤلّف مقاله از آن جا نشأت گرفته است که وی،این دو هجوم را«یک واقعه»فرض کرده و در نتیجه،در مسیر اثبات وجود تعارض میان نقلهای حاکی از حوادث هجوم به بیت فاطمه علیهاالسلام ، قلمفرسایی نموده است(!).
در حالی که آنچه وی از قول «نَظّام» مطرح کرده است،مربوط به«هجوم اصلی»و آنچه از کتاب«یعقوبی»آورده است،مربوط به«هجوم اول=هجوم منجر به شکست تحصن» میباشد.
بار دیگر تأکید میگردد:
این دو واقعه به ویژه از لحاظ اتّفاقاتی که در ضمن آنها رخ داده است دو حادثه کاملاً مجزّا بوده و هر یک از این دو هجوم،از
ص: 12
رخدادهایی منحصر به فرد برخوردار میباشند.
همان طور که در آغاز این نوشتار اشاره کردیم، هر مرتبه از حضور هواداران مسلّح خلیفه در اطراف درب خانه فاطمه«علیهاالسلام»،به فرمان ابوبکر(1)و با هدف اخذ بیعت از امیرالمؤمنین«علیه السلام»را،«هجوم»مینامیم.
بر اساس تعریف فوق،به مواردی از مراجعه هواداران ابوبکر به درب خانه فاطمه«علیهاالسلام»(به دستور مستقیم خلیفه و با هدف اخذ بیعت از حضرت امیر«علیه السلام»)،که در آن مراجعه ها،«ارعاب،تهدید به احراق و عناصری از جنس خشونت»به کار نرفته است نیز،«هجوم»میگوییم و این قبیل از«هجومها»و برخی دیگر،پیش از«هجوم اول»را که برخی،پیش از «هجوم اصلی»،رخ داده اند؛هجوم مقدماتی»مینامیم.(2).
اما اگر به تعریف مذکور،قید«حمله»شامل«ارعاب،تهدید به احراق و اعمال عناصری از جنس خشونت»:را بیفزاییم، نقلهای«هجوم
ص: 13
به بیت فاطمه«علیهاالسلام»به دو گروه تقسیم میگردند.(1).
گروه اول:نقل های حاکی از«هجوم اول=هجوم منجر به شکست تحصّن».
گروه دوم:نقلهای حاکی از«هجوم اصلی=هجوم منجر به وقوع احراق و ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا«علیهاالسلام».
از موضوع بندی دقیق حوادث«هجوم اول»،میتوان به شاخصه های زیر دست یافت:
1-نخستین شاخصه اصلی در هجوم اول:تحصن(اجتماع)تعدادی از مخالفین بیعت با ابوبکر(به ویژه:زبیر بن عوام)در محلّ بیت فاطمه«علیهاالسلام»،می باشد.
(مخاطب و هدف اصلی مهاجمین در هجوم اول، همه تحصن کنندگان و حامیان امیرالمؤمنین«علیه السلام»و در رأس آنان، زبیر بن عوام می باشد.)
2-دومین شاخصه اصلی در هجوم اول؛ تهدید عمر به احراق بیت فاطمه«علیهاالسلام»در صورت عدم خروج متحصنین از آن جا، می باشد.
3-سومین شاخصه اصلی در هجوم اول؛ خروج متحصنین از بیت فاطمه«علیهاالسلام»،به ویژه خروج زبیر در حالی که شمشیر به دست
ص: 14
داشت،می باشد.
4 -چهارمین شاخصه اصلی در هجوم اول؛عدم خروج حضرت علی«علیه السلام»از بیت فاطمه«علیهاالسلام»،علیرغم خروج متحصّنین میباشد.
نقلهای اهل سنّت،مندرج در کتاب«دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:1-2-3-5-9-10-11-17-19-27-28-29-30-33-40-59حاکی از «هجوم اول»می باشند.(1).
ص: 15
از موضوع بندی دقیق حوادث«هجوم اصلی»می توان به شاخصه های زیر دست یافت:
نخستین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی؛تنها بودن اهل بیت«علیهم السلام»در هنگام«هجوم اصلی»وخالی بودن بیت فاطمه«علیهاالسلام»از یاران حضرت علی«علیه السلام»،می باشد.
(مخاطب و هدف اصلی مهاجمین در هجوم اصلی،امیرالمؤمنین«علیه السلام»می باشد.)
دومین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی؛بیرون کشاندن اجباری حضرت علی«علیه السلام»از بیت فاطمه«علیهاالسلام»توسّط مهاجمین وتهدید ایشان به قتل،می باشد.
سومین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی؛به آتش کشیدن درب خانه حضرت زهرا«علیهاالسلام»توسّط مهاجمین،می باشد.
چهارمین شاخصه بنیادین در هجوم اصلی؛ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا«علیهاالسلام»توسّط مهاجمین،می باشد.
لازم به یادآوری است که هر چند شاخصه های سوم و چهارم،از زمره مهم ترین حوادث و رخدادهای«هجوم اصلی»به شمار می روند،امّا در منابع اهل سنّت،به شدت حذف و تحریف شده اند به گونه ای که تنها رد پاهای کم رنگی از آنها قابل کشف و مشاهده است.
بنابراین،در نقل های«هجوم اصلی»مندرج در منابع سنّی،تنها شاخصه های اول و دوم را می توان مشاهده نمود.
نقل های اهل سنّت،مندرج درکتاب(دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»)ذیل شماره های:6-7-8-9-10-13-14-15-23-34-37-42-47-58حاکی از«هجوم اصلی»می باشند.
منابع اهل سنّت بنا به دلایلی که در کتاب زخم آتش(1)به برخی از آنها اشاره نمودیم،ازدرج حوادث«هجوم اصلی»(همانند:
ص: 16
وقوع احراق)سَر باز زده و تنها با زیرکی،فرازهایی از آن رخدادها را که با«انگیزه ها و اهدافشان»سازگاری داشته است،در نقل های«هجوم اول»ادغام کرده اند.(1).
(بیرون کشاندن امیرالمؤمنین«علیه السلام»از بیت فاطمه«علیهاالسلام»،جهت انجام بیعت اجباری با ابوبکر)،تنها حادثه از حوادث«هجوم اصلی»است که نقل آن،با اهداف نویسندگان اهل سنّت هم خوانی داشته و توجه آنان را جهت ادغام با حوادث«هجوم اول»-،به خود جلب کرده است.لذا در مراجعه به منابع اهل سنّت،عمده ادغام های صورت گرفته در نقل های هجوم به بیت فاطمه«علیهاالسلام»را در همین مورد خاص میتوان جستجو نمود.
نکته قابل توجه این که:در برخی از این نقل های ادغام شده،از خروج امیرالمؤمنین«علیه السلام»به همراه زبیر و سایر متحصنین،و در پاره ای دیگر از آنها،تنها از خروج زبیر با شمشیر و سپس،بیرون کشاندن امیرالمؤمنین«علیه السلام»از بیت فاطمه«علیهاالسلام»،سخن به میان آمده است.(2).
ص: 17
لازم به ذکر است که:
ادغام حوادث«هجوم اصلی»با رویدادهای«هجوم اول»در برخی منابع امامیه نیز قابل مشاهده است.
البتّه باید توجه داشت که این قبیل ادغام ها،به دلایل و ملاحظات متعددی(همانند:ترس از حکومتهای جائر،سهو در ضبط دقیق ماجراها،استناد به منابع عامه جهت رعایت اصول مناظره و…) صورت پذیرفته و هرگز تابع انگیزه های غرض ورزانه نبوده است.
همچنین خاطر نشان میگردد که:
وجود پاره ای حوادث مشترک میان هر دو هجوم(یعنی:حوادثی همچون تهدید به احراق و یا حمله و ورود مهاجمین به داخل خانه،که در هر دو هجوم به وقوع پیوسته اند(1))،گاه«به طور طبیعی، ناخواسته و ندانسته»موجبات ادغام سهوی نقل های«هجوم اول»و«هجوم اصلی»در یکدیگر را فراهم آورده است.
از جمله رویدادهای(هجوم اول به بیت فاطمه«علیهاالسلام)،خروج زبیر با شمشیر و گرفتن شمشیر او توسط مهاجمین،پس از خروجش از خانه امیرالمؤمنین«علیه السلام»می باشد.
از این حادثه،در منابع اهل سنّت نیز فراوان یاد شده است که برخی موارد آن را میتوان در کتاب(دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»)،ذیل شماره های:1-2-4 -12- 18- 19- 20- 21- 22- 25- 27- 29- 40ملاحظه نمود.
ص: 18
از آنجایی که در برخی منابع(1)از گرفتن(شمشیر امیرالمؤمنین«علیه السلام»و شمشیر زبیر)توسط مهاجمین،سخن به میان آمده است؛و با توجه به این نکته که خروج زبیر با شمشیر،مربوط به حوادث«هجوم اول»؛و بیرون کشاندن اجباری امیرالمؤمنین«علیه السلام»از بیت فاطمه«علیهاالسلام»،مربوط به حوادث«هجوم اصلی»می باشد باید گفت:
منابع مذکور،دو حادثه از این دو هجوم(خروج امیرالمؤمنین«علیه السلام»با شمشیر با فرض صحت آن،و خروج زبیر با شمشیر)را در یکدیگر ادغام کرده و یک جا ذکر نموده اند.
بر این اساس نتیجه میگیریم:
نقل یعقوبی(:و خرج علی و معه السیف،فلقیه عمر فصرعه و کسر سیفه و دخلوا الدار…)یا به حادثه ای که به«هجوم اصلی»مربوط است،اشاره دارد و در نتیجه:
نقل یعقوبی نیز از زمره همان نقلهایی است که به دلیل ملاحظات سیاسی،حوادث«هجوم اول»و«هجوم اصلی»را در یکدیگر ادغام کرده اند.
و یا به احتمال زیاد(2)باید گفت:
یعقوبی تنها به ذکر حوادث«هجوم اول»اکتفا کرده و در نقل او،نام(علی«علیه السلام»)به اشتباه،به جای نام«زبیر»نوشته شده است.
ص: 19
آوردن آتش درهجوم اول(1).
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»ذیل شماره:30.
احتجاج حضرت زهرا(علیهاالسلام)با مهاجمین در هجوم اول(2).
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:12 -17-25- 28- 30- 33.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:3 - 12 - 21 - 22 - 29 - 59.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:1-25.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:
ص: 20
1- 4 - 18 - 25 - 30.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:
5 - 11 - 12 - 17 - 19 - 21 - 24 - 28 - 29 - 30 - 31 - 33 - 39 - 40 - 59.
تهدید به احراق بیت و انهدام آن،در صورت عدم خروج متحصنین(1)
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:4 - 5 - 11 - 12 - 19 - 27 - 28 - 29 - 33 - 39 - 59.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره:12.
جمع آوری هیزم جهت افروختن آتش(2)به منظور اخذ بیعت از متحصّنین
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:3-12-33.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»ذیل شماره های:
ص: 21
1- 11- 25.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:1 - 4 - 25.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره:11.
دستور ابوبکر به هجوم اول(1).
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:20-21-30.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:1 - 2 - 4 - 12 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22 - 25 - 27 - 28 - 29 - 40.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره:12.
فرماندهی مهاجمین به بیت فاطمه(علیهاالسلام)،توسط عمر بن خطّاب(2).
ص: 22
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره های:
1 - 2 - 4 - 12 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22 - 25 - 26 - 27 - 28 - 29 - 30 - 39 - 40 - 45 - 59.
دراسۀٌ و تحلیلٌ حول الهجوم علی بیت فاطمه«علیهاالسلام»،ذیل شماره:11.