ندای ولایت مجموعه سخنرانی همایش غدیر،محور نوآوری شکوفایی

مشخصات کتاب

عنوان و نام پديدآور : ندای ولایت مجموعه سخنرانی همایش غدیر،محور نوآوری شکوفایی اردیبهشت1387/به کوشش حسین احمدی

مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس جمکران،بنیاد بین المللی غدیر،استان قم، 1387

مشخصات ظاهری : 42ص.؛10.5×21س.م

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

شماره کتابشناسی ملی : 1636953

ص: 1

اشاره

ص: 2

مجموعه سخنرانی همایش غدیر، محور نو آوری وشکوفایی اردیبهشت1387

ص: 3

ص: 4

فهرست مندرجات

تصویر

ص: 5

ص: 6

مقدّمه

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم

بنياد بين المللي غدير كه به زحمت و تلاش حضرت آيت اللَّه خزعلي و عنايت مقام معظم رهبري سالهاي سال است كه به فرهنگ سازي غدير در داخل كشور اسلامي و خارج مشغول است، هر ساله دبيران اجرايي آن در يكي از استانها گرد هم مي آيند و با تبادل نظر و همفكري راهكارهايي را بررسي و چگونگي پيشبرد اهداف را انتخاب مي نمايند.

در سالي كه توسّط مقام معظم رهبري به سال نوآوري و شكوفايي نامگذاري گرديد، دبيران اجرايي از سراسر كشور در شهر مقدس قم كه حوزه مباركه علميه آن هدايت گر شيعيان جهان مي باشد و در جوار حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام و در سالروز ولادت حضرت زينب عليها السلام گردهم آمدند و از نظرات علما و انديشمندان به ويژه مرجع آگاه و فقيه وارسته حضرت آيت اللَّه العظمي مكارم شيرازي «دام ظله» بهره ها بردند و راهكارهاي جديدي را به اجرا خواهند گذاشت.

ص: 7

در پايان از همه عزيزاني كه در برگزاري اين همايش ما را ياري نمودند به ويژه استاندار محترم جناب آقاي دكتر ناظمي اردكاني و برادران آقاي احمد زاده، جوان، حداد و ديگر همكارانشان و از عزيزان همكار در بنياد بين المللي غدير مركز به ويژه مدير عامل محترم حجّت الاسلام و المسلمين ملك محمدي و برادر رضا پيش پا كمال تشكر را داريم.

اميد است در پناه حضرت مهدي «عجل اللَّه تعالي فرجه الشّريف» موفّق و مؤيد باشيد.

دبير اجرايي بنياد بين المللي غدير استان قم

حسين احمدي

ص: 8

سخنراني حضرت آيت اللَّه خاتمي (افتتاحيه اجلاس)

اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

الحمد للَّه الذي هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدي لو لا أن هدانا اللَّه

الحمدللَّه الذي جَعَلَنا مِن المتمسّكين بولاية عليٍ و الائمّةعليهم السلام.

اي دل بيا ز نامِ علي استفاده كن

خود را رهان ز پيچ و خم و فكرِ چاره كن

ما را سوار كن به قطارِ ولايِ او

در ايستگاهِ آل محمّد پياده كن

شاكر خداوند هستم كه در اين روز بسيار بابركت، روزِ ولادت شير زن قهرمان كربلا زينب، روز ولادت فاطمه ثاني اين افتخار نصيبَم شد كه ذرّه اي در اين درياي مَوّاج و ارزشمند بنيادِ غدير باشم.

حكم به دستِ استادي بزرگوار به اينجانب اعطا شد كه افتخار شاگردي او را دارم. نامِ آيت اللَّه خزعلي از روزي كه ما طلبه شديم همچنان به عنوان نماد مبارزه، نماد جهاد، نماد

ص: 9

تفسير، نماد عشق به دين و اهلِ بيت عليهم السلام، بوده و اميدواريم كه خداوند همچنان سايه ايشان را بر سرِ ما مستدام بدارد.

كلمه اوّلم اين است كه بحمداللَّه بنيادِ غدير، نقش والا و ارزشمندش را ايفا كرد. بحمداللَّه شاهديم طي سالهاي اخير، جشن عيد غدير بسيار باشكوه، باعظمت در كشورِ ما برپا مي شود. ما اميدواريم كه همچنان اين شكوه و عظمت ادامه پيدا كند با تلاشهاي ابتكاري كه اين بنيادِ ارزشمند دارد.

دوم: بحمداللَّه كارهاي كَمِّيِ ارزشمند كه يك ضرورت در عرصه عيد غدير هست، توسّط اين بنياد صورت گرفته بايستي سراغِ كيفيّتِ بيشتر و معرّفي غدير به نسل مان باشيم.

يادم نمي رود كه عيد غدير چند سال پيش كه همراه با نوروز بود، در مشهد محضرِ مقام معظم رهبري مشرّف شدم؛ ايشان فرمودند كه بر شما طلّابِ جوان واجب است كه حديثِ غدير را براي نسلِ نو بيان كنيد. تعبير زيبايي در آن جلسه داشتند كه غدير «شناسنامه شيعه» است، اين شناسنامه را بايستي نو و باطراوت و شاداب نگه داريد و فرمودند نحوه مطرح كردنِ حديثِ غدير را هم بايد از علّامه بزرگ، علّامه اميني آموخت. فرمودند متن سالم و قابل طرح و قابلِ عرضه حديثِ غدير همان است كه مرحوم علّامه اميني در الغدير

ص: 10

آورده است. بنابراين مي طلبد كه ان شاءاللَّه عزيزان بنيادِ بين المللي غدير، نمي گويم كه در عرصه كيفيت كار نكرده اند، كار شده امّا تلاشِ بيشتري در عرصه معرّفي اين حديث بشود.

مطلب سوّمي كه مي خواهم در اين سالِ نوآوري و شكوفايي محضرِ استاد بزرگوار آيت اللَّه خزعلي و دست اندركاران عزيزِ بنياد بين المللي غدير داشته باشم، مسأله چشم انداز بيست ساله است. مي خواهم عرض كنم كه اين همه تلاش تنها براي يك روز نباشد؛ بلكه بنيادِ بين المللي غدير نهادي باشد براي معرّفي سيماي پرافتخار، در عين حال مظلومِ مولا در طول سال؛ نهادي باشد براي معرّفي چهره امامان - سلام اللَّه عليهم اجمعين - كه آنها هم نماد «من كنتُ مولاه فهذا عليٌّ مولاه» هستند. آن روز مولا علي امام بود بعد امام حسن بعد امام حسين و امروز هم «من كنت مولاه» مي گويد جان جانان بقية اللَّه الاعظم حجّة بن الحسن ارواحنا لِتراب مقدمه الفداء، وليّ است.

اين انتظار از بنياد بين المللي غدير هست كه ان شاء اللَّه حوزه فعاليتش را گسترش بدهند به اين سمت و سو. بنده به عنوانِ طلبه اي كه بيش از سي سال است در عرصه بيان مناقب اهل بيت عليهم السلام هستم سوگمندانه مي گويم كه سيماي امامان ما،

ص: 11

چهره امامان ما آن گونه كه بايد در بينِ پيروانِ شان شناخته شده باشد، نيست؛ بايستي كه اين دُرّ هاي قيمتي و ارزشمند را معرّفي كرد، هم به نسل جوان هم ديگران و اين كاري است كه از اين بنيادي كه «أُسِّسَ علَي التّقوي» از اين بنياد مي آيد. من به همين مقدار اكتفا مي كنم. افتخار مي كنم كه قطره اي از اين درياي ارزشمند هستم، از محضر شما خوبان مرخص مي شوم با يك رباعي در مدح و منقبت حضرت زينب، عقيله بني هاشم:

در برج ولايت است كوكب زينب

علّامه نارفته به مكتب است زينب

امام سجاد عليه السلام فرمود: «أنتِ بحمداللَّه عالمةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةَ و فَهِمَةٌ غَيرُ مُفَهَّمَة» (1) يعني همان علمي كه به ما دادند به تو دادند؛ خطبه فدكيّه را ديده ايد كه، خطبه بلند، خطبه اي كه بايستي يك لغت نامه در كنار گرفت و كلمه كلمه اش را فهميد، اين خطبه را زينب پنج ساله از مادر روايت كرده؛ نه ضبط صوت بوده، نه فيلمبرداري بوده، نه تند نويسي بوده.

گفتم به خِرَد يگانه دوران كيست

بي پرده دو بار گفت زينب زينب

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته

ص: 12


1- 1. الاحتجاج علي اهل اللجاج 2: 135.

خير مقدم جناب آقاي دكتر ناظمي اردكاني (استاندار محترم قم)

بسم اللَّه الرحمن الرحيم الحمدللَّه رب العالمين و به نستعين

با سلام و درود بر امامِ عصر و با ياد و نام امام راحل و شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي؛ عرض تبريك دارم به مناسبت سالروز ولادت زينب كبري عليها السلام.

ابتدا خير مقدم عرض مي كنم خدمت حضرت آيت اللَّه خزعلي دبير كل بنياد بين المللي غدير، حضرت آيت اللَّه سيّد احمد خاتمي امام جمعه موقت تهران و حضرات، علما، فضلا و سروران عزيزِ حاضر در اين همايشِ باشكوه و پر فضيلت و همچنين خدمت دبيران محترم بنياد بين المللي غدير از سراسر كشور، مدير عامل و اعضاي هيئت محترم آن، هيئت محترم مديره اين بنياد پر فضيلت، عرض خير مقدم دارم.

اميدوار هستم كه اين همايش در جوار حرم مطهر كريمه اهل بيت در سالروز ولادت دخت امام علي عليه السلام زينب كبري قرين توفيقات الهي باشد. من از فرصت استفاده بكنم و اجازه

ص: 13

بگيرم و نكته اي را بيان كنم. هر چند كه بسيار سخت است در رابطه با امام علي عليه السلام و غدير صحبت كردن وليكن حيفم آمد كه با بضاعت بسيار كمي كه در اين رابطه وجود دارد نكته اي را بيان نكنم.

امام علي عليه السلام شخصيت بي نظير تاريخ اسلام است حضرت مظهر انسان كامل بود و برترين دستاورد بعثت پيامبر.

امام علي عليه السلام جامع جهات اضداد بود، عارف بود و مجاهد، زاهد و مظهر ايمان و اخلاص؛ جلوه اي از صفات الهي بود. او بابِ مدينة العلم، مدينه علمِ الهي و نبوي بود.

امام علي عليه السلام معلّمِ بشريّت پس از پيامبر اسلام بود؛ عابدترين و متواضع ترين خلق در برابرِ حق و مظهر ظلم ستيزي بود.

امام علي عليه السلام آفريننده نهج البلاغه، نقش آفرين غدير و يك معجزه الهي بود. زندگي و شخصيت امام علي عليه السلام در سه دوره و سه فرازِ بزرگ شكل گرفت. امام علي عليه السلام آن زمان كه همراه، همگام و هم رزم پيامبر براي پيروزي اسلام جنگيد و در تمامي فراز و نشيبها همچون كوه استوار و مقاوم بود. بيست و سه سال اين دوران طي شد و امام علي عليه السلام در سخت ترين شرايطِ زندگي اش براي حفظ وحدت مسلمين سكوت اختيار كرد. اين دورانِ بسيار سخت كه خود

ص: 14

مي فرمايند دوراني كه همچون استخوان در گلو و خار در چشم بود، بيست و پنج سال براي حضرت گذشت و پنج سال حكومت براي استقرارِ عدالت تا اين كه الگويي براي همه رهبرانِ عدالت پيشه در جهان باشد و رهبري را ياد بدهد و الگو باشد.

امام علي عليه السلام در زندگي فردي، خانوادگي، اجتماعي و اداره حكومت در عرصه هاي مختلف براي همه رهبرانِ عدالت پيشه، الگو هست و براي هميشه تاريخ الگو خواهد بود و امروز در عصرِ انتظار، جهان بيش از هر زمانِ ديگري تشنه و طالبِ رهبرانِ عدالت پيشه و صفات امام گونه است؛ در عصري كه برخي از قدرتهاي بزرگ، عرصه را بر ملتها تنگ كرده اند و ظلم و جور شان به بي نهايت رسيده است.

و امّا غدير بزرگ ترين واقعه تاريخ اسلام است. سرنوشت عدالت و امامت در چنين روزي رقم خورد. در صورتِ تحقق عدالت و امامت، سرنوشت دنيا عوض خواهد شد و انتظارِ ظهور، براي استقرارِ اين دو اصل است و بنياد بين المللي غدير رسالتِ بزرگي را پي گيري مي كند. وظيفه بسيار گرانسنگ بر عهده گرفته است. شناساندن شخصيت بي نظير تاريخ بشريّت، امام علي عليه السلام، آموختن درسهاي نهج البلاغه و

ص: 15

آموختن شيوه امامت و حكومت مداري، مبتني بر شيوه هاي امام علي عليه السلام.

من بار ديگر خوش آمد عرض مي كنم خدمت همه سروران عزيزم در اين همايش باشكوه و پر فضيلت و پرفيض و پرنور و اميدوار هستم كه قرين توفيقات الهي باشد.

وَ صَلَّ اللَّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد.

ص: 16

سخنراني حضرت آيت اللَّه خزعلي

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

الحمد للَّه الذي القدير الخبير البصير، الصّلاة و السلام علي البشير النذير السراج المنير سيدنا و مولانا ابي القاسم محمد و آله الطيبين الطاهرين لا سيّما اوّلهم و رئيسهم اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب آيتك الكبري و النّبأ العظيم و آخرهم بقية اللَّه المهدي المنتظر روحي لتراب أقدامهم الفداء و اللّعن علي اعدائهم اجمعين الي يوم الدين.

اللهم كن لوليّك الحجة بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في كل ساعة ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عينا حتي تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فيها طويلا.

قال اميرالمؤمنين علي عليه السلام في نهج البلاغه: «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» (1)

در اين روز فرّخ و خرّم، روز ولادت عقليه بني هاشم، عمّه زين العابدين عليه السلام، در خانه عمّه امام جوادعليه السلام، حضرت معصومه عليها السلام، در كنار مردم عزيز قم از علما و از مردمِ ديگرِ

ص: 17


1- 2. نهج البلاغة: 512.

انقلابي و در محضر استاندار محترم و دست اندركاران برپا كردن اين مجلس، تبريك عرض مي كنم و خيرِ مقدم مي گويم.

امّا راجع به اشاره به حضرت معصومه عليها السلام، حضرتِ استاد ما علّامه طباطبايي، ماهِ رمضان، موقع افطار، اوّل مي آمد ضريح حضرت را مي بوسيد و بعد مي رفت و افطار مي كرد.

اوّل بايد دست به ضريح ايشان بزند و بعد به افطار برسد. سه مورد بنده از ايشان حاجت خواستم، بلافاصله انجام شده، دو مورد را قبل گفته ام و در روزنامه ها آمده ولي يك مورد هنوز بيست روز از فاصله اش نگذشته است.

جزوه اي كه يادداشتهاي قرآني و غير قرآني داشتم گم شد، نه اينكه از دست رفته باشد، كتابخانه را كسي منظّم كرد، اين جزوه احتمال مي رفت كه در كتابخانه بينِ كتابها رفته باشد؛ حالا من بايستي هزار و خرده اي، نزديك دوهزار كتاب را بگردم، چند روزي طول مي كشد. چون موردِ نياز بود.

درمانده شدم، گفتم خدايا به حقّ حضرت معصومه عليها السلام اين مشكل را برطرف كن. كتابي جلويم بود رفتم آن كتاب را بردارم، برداشتم ديدم جزوه آن زير است. اين چيزي است كه از آن بيست روز نگذشته.

ص: 18

دو مورد يكي از آن دو مورد را بيان مي كنم: آقايي است بين نهاوند و همدان، مرد برجسته اي است.

به حضرت عرض كردم -طرف مغرب بود- من اين آقا را از شما مي خواهم. نماز خواندم رفتم منزلِ يكي از دوستان، چاي آورد گذاشت، خواستم استكان را بردارم بخورم، گفت: اين آقا را مي شناسي؟ گفتم نه! گفت اين آقا بين همدان و ملاير مسكنش بود. گفتم به خدا الان از حضرتِ معصومه عليها السلام اين را خواستم.

امّا راجع به عقيله بني هاشم؛ اين بانو آن قدر شجاع و آن قدر ارزشمند است كه فقط تاريخش را به طورِ اشاره عرض مي كنم.

بعد از ظهر عاشورا، همه عزيزان رفته اند، سر بر نيزه رفته، آتش به خيمه ها زده اند. ايشان جلو افتاد و به عمرِ سعد گفت: «بِحَقِ ّ اللَّهِ إِلَّا مَا مَرَرْتُمْ بِنَا عَلَي مَصْرَعِ الْحُسَيْنِ عليه السلام» (1) «تو را به خدا قسم اجازه بده ما برويم كنار بدن كشته عزيزمان حسين بمانيم.»

اجازه داد، كاري كرد در آن جا، دو كار مهم.

يك كار: «فَأَبْكَتْ وَاللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيقٍ» (2) همه را به گريه

ص: 19


1- 3. اللّهوف علي قتلي الطّفوف: 132.
2- 4. اللّهوف علي قتلي الطّفوف: 130.

انداخت.» عمر سعد گريه كرد، شمر گريه كرد، خولي گريه كرد، «فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيقٍ» زمام كار را به دست گرفت، آنجا، آقاياني كه براي غدير آمده ايد، آنجا يك جمله اي دارد: «بِأَبِي مَنْ أَضْحَي عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الإِثْنَيْنِ نَهْباً» (1) پدرم قربان آن كسي كه لشكرش دوشنبه شكست خورد.»

سؤال مي كنيم: بانو شما كِي آمديد كربلا؟ پنج شنبه دوم محرم، پنج شنبه ديگر نهم محرّم، عاشورا جمعه بوده، چرا شما مي گوييد دوشنبه؟!

البتّه كسي كه شش برادر از دست داده، دو پسر از دست داده، اقوام از دست داده بايد حواسش پرت باشد ولي ايشان حواس پرت نيست، بسيار سياستمدار است.

مي فرمايد امروز ما شكست نخورديم، دوشنبه اي كه پدرم را با گردنِ بسته بردند، آن روز ما شكست خورديم، آن روز كه مادرم را بينِ در و ديوار آزردند، ما شكست خورديم.»

در آن موقع كه حواسّ همه پرت است، ايشان حواسش جمع است؛ روز دوشنبه اي كه خلافت را از ما گرفتند، آن روز ما شكست خورديم نه امروز.

اين كارش در كربلا همه را به گريه انداخت، هيچ قدرتمندي

ص: 20


1- 5. اللهوف علي قتلي الطفوف: 134.

اين جرأت را ندارد. واردِ كوفه شد، فرمود: گريه مي كنيد! خدا كند هميشه گريه كنيد، ناپاك ها! كساني كه نامه نوشتيد و برادر مرا دعوت كرديد! با گريه مي خواهيد جواب دهيد؟ بايد كار مي كرديد. دائماً گلوي تان پر از ناله باد و چشمانتان پر از اشك!

بعد در داخل مسجد عبيداللَّه، خطرناك ترين شخص، سلام نكرد. من به اين ناپاك سلام كنم؟ گفت: اين زنِ متكبّر كيست كه بر ما گذشت و سلام نكرد؟! جواب ندادند. دفعه دوم، دفعه سوم، كنيزي گفت اين زينب دختر علي است. شروع كرد به حرفهاي نامنظم زدن تا آنكه زينب برخاست. «آن چه ما ديديم از خدا زيبا بود، برادرم كشته شد زيبا بود، براي دين بود، فرمود: «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ يَا بْنَ مَرْجَانَة» مادرت به عزايت بنشيند اي پسر آن زن ناپاك!»

ديده ايد كسي مرد هم بتواند اين طور صحبت كند؟ تو مادرت پرچم مي افراشت و مردم را به خود دعوت مي كرد، از آن مادر چنين فرزندي بايد به دنيا بيايد. عبيداللَّه مي خواست بكشد زينب را، كسي گفت: ايشان بانو است، غمديده است، نبايد اينجور برخورد كنيد.

فرمود حالا نوبت اول است، صبر كن برسم به دربار آن كس

ص: 21

كه تو را برانگيخته است.

آن جا كه وارد شد، پيش يزيد ابو برزه اسلمي(1) گفت: يزيد، چوب بردار از اين لب و دندان! خودم ديدم پيغمبر لب و دندان را مي بوسيد. پايش را گرفتند و كشان كشان از مجلس بيرون كردند. زينب اين وضعيت را ديد، بعد شروع كرد به صحبت كردن، اين مي گه نزن، من مي گم بزن، هر چي مي توني بزن، «كِدْ كَيْدَكَ وَ اجْهَدْ جُهْدَك» (2) هر چه كيد داري انجام بده، «وَ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْكَ عَارُنَا» (3) به خدا نام حسين از بين نمي رود، چند روزي به تو مهلت داده اند، از بين خواهي رفت.

آن جمله سوزاني كه خيلي سوزان هست و علامتِ عظمت او هست، اين است: «وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّوَاهِي مُخَاطَبَتَكَ إِنِّي لأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ - وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ وَ أَسْتَكْبِرُ تَوْبِيخَكَ- لَكِنَّ الْعُيُونَ عَبْرَي» (4)

«اگر روزگار مرا پايين آورده، مصيبتها مرا پايين آورده كه با مثل تويي هم سخنم، تو لايق نبودي سخن دختر زهرا را

ص: 22


1- 6. ابو برزة فضلة بن عبيد بن حارث اسلمي است. از صحابي و ساكن مدينه و سپس بصره بود. در جنگِ نهروان با علي عليه السلام همراه بود و در سالِ 65 ه.ق در خراسان درگذشت. الاعلام 8: 33.
2- 7. الاحتجاج علي اهل اللجاج 2: 309.
3- 8. همان.
4- 9. اللّهوف علي قتلي الطّفوف: 184.

بشنوي؛ خيلي عجيب است! فرمود: من قدر تو را خيلي كوچك ميشمارم، من تو را توبيخ مي كنم، حيف است، حيف توبيخ!

گاهي شخصي با آدمِ بيست ساله، توبيخ دارد، بچه ده ساله را توبيخ مي كند، با شش ساله توبيخ داريم، ولي آيا با بچه قنداق كسي توبيخ مي كند؟!

حضرت زينب عليها السلام مي فرمايد من حيفم مي آيد تو را توبيخ كنم. و تو كوچكتر از آني كه من به تو فحش دهم، حيف فحش!

لِذا گفتند قهرماني است اين زن، كار كربلا را جوري كرد در مجلس يزيد و چند روز بعد از مجلس يزيد كه از خانه يزيد صدا بلند شد: «وا حُسِيْنا؛ وا قَتِيلُ أَوْلَادِ الْبَغَايَا؛(1) اي حسين! اي كشته پسرِ زنازاده!»

خيلي عجيب است، اين فتح زينب است؛ زن يزيد اين را گفت، هِند زن يزيد گفت: اي كشته به دستِ زنا زادگان! خيلي فتح كردند.

درِ گوش يزيد گفتند اينها را مرخص كن، بوي انقلاب مي آيد، مردم مي خواهند به پا خيزند. لذا زينب فاتحانه

ص: 23


1- 10. همان: 133.

برگشت.

به مناسبت ولادت آن حضرت اين چند سخن را گفتم.

بحثِ من درباره اين حديث است: «نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنا وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنَا» (1) اين را براي معاويه نوشته، اگر براي دوست بود خب! ولي دشمنِ شديد است! «ما دست پرورده خداييم، همه مردم دست پرورده ما هستند.» همه مردم؛ يعني مردم زمانش؟! نه! يعني ابراهيم، موسي، عيسي، قرون قبلي، آيندگان. اينها دست پرورده ما هستند. «صنائع» سه بار در نهج البلاغه آمده: يكي در خطبه 98، يكي در خطبه 108، يكي در نامه 28.

بعضي ممكن است متوجّه نباشند مي گويند ما مصنوع خداييم و مخلوقات، مصنوع ما هستند؛ نه اين طور نيست، همه مصنوع خداييم، چنان نيست كه ما خالق مان خداست ولي ديگران را ما خلق كرديم، ابداً، اين مراد نيست. «صنيعه» يعني دست پرورده، انسان كسي را پرورش مي دهد مي گويند اين صنيعه اوست. ما مستقيم دست پرورده خداييم و موجود هاي ديگر دست پرورده ما هستند؛ كجا اين را مي گويد؟ معاويه نامه اي نوشت يادت هست تو را با گردنِ بسته بردند براي ابوبكر بيعت كني؟ اول كارِت نيست، با

ص: 24


1- 11. الاحتجاج علي اهل اللجاج 2: 467.

ابوبكر هم بد بودي، حالا با من هم بد هستي، تو از اوّل اين طور بودي.

الحمدللَّه! خواستي مذمّت كني مدح كردي، فهماندي كه من با اختيار نرفتم، اين مدح ماست، من از قبيله اي هستم كه خيلي ها كشته شدند، همه شان خوب بودند، اما حمزه ما كه كشته شد، بقيه كشتگان را پيغمبر پنج تكبير مي گفت ولي بر حمزه هفتاد تكبير گفت؛ ديگر كشتگان هم به شهادت رسيدند ولي حمزه سيّد الشّهدا است؛ دستهاي خيلي قطع شد و همه خوب بودند امّا دست برادر من كه قطع شد خدا دو بال داد به او كه پرواز كند، چه كنم كه خدا فرموده از خودتان صحبت نكنيد، من صحبت نمي كنم، اگر بگويم تمام مؤمنين قبول دارند، تمامِ گوشها با اشتياق مي شنوند؛ ولي يك جمله مي گويم «نحن صنائع ربّنا و النّاس بعد صنائع لنا» ما دست پرورده مستقيم خدا هستيم هيچ كس واسطه نبود ولي تمامِ مردم دست پرورده ما هستند، از آدم گرفته تا آخر، همه دست پرورده ما هستند.»

برادرانِ عزيز دقّت كنند كه به معاويه مي نويسد. بعد معاويه گفت كه آقا اين حرفها چيه؟ چرا تندروي مي كني؟

امّا مطلبي است ثابت، حتّي براي معاويه: «نحن صنائع ربّنا

ص: 25

و النّاس بعد صنائع لنا.»

اين قضيّه را از قرآن باز كنم؛ سوره حمد پنجمين سوره نازل شده در مكّه است: علق، قلم، مزمّل، مدثّر، پنجم فاتحه.

وقتي گفتيد: «اهدنا الصراط المستقيم» بگوييد: «صراط الّذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضالّين»؛ راهِ راست را به ما بنما، راه آن كساني كه نعمت شان دادي، غضب شان نكردي، به آراء خود و برداشت خودشان اعتنا نكردند، دائماً از تو مي گرفتند.

نگاه كنيد هم شيعه، هم سنّي گفته اند كه منظور از صراط مستقيم در آيه، راهِ علي است. از روزِ اوائل مكّه به همه گفتند حتماً بايد سوره فاتحه را در نماز بخوانيد، حالا قل هو اللَّه را خوانديد، خوانديد؛ نخوانديد، انّا انزلناه يا قل يا ايّها الكافرون يا اذا جاء را بخوانيد؛ امّا سوره فاتحه الكتاب را بايد حتماً در نماز بخوانيد. «لا صلاةَ الّا بفاتحة الكتاب» (1) بخصوص آيه آخرش: «صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضالين».

همه گفته اند: «غير المغضوب عليهم» مراد يهود است و «الضالّين» مراد نصاري است. گفتم اين طور نيست، «غَيرِ» است نه «غَيرَ»؛

ص: 26


1- 12. مفتاح الفلاح: 202.

«غيرِ المغضوب عليهم؛ اينها كه نعمت شان دادي، اينهايي كه غضب شان نكردي، اينهايي كه گمراه نشدند، يعني علي و آل. بر ما قرار دادند كه از روز اوّل در نماز، علي و آل را ياد كنيم، سه سال گذشت پيغمبر مطلب را آشكار كرد، چهل نفر را دعوت كرد، نهار دعوت كرد با مختصر غذايي، همه تعجّب كردند؛ تا خواست اسم علي را ببرد به هم ريختند؛ فردا روز دوم قبل از صرف نهار، صحبت كرد بعد گفت هر كه به من اوّل ايمان بياورد، او وصيّ من است، وزير من است.

علي حركت كرد، در سن سيزده سالگي؛ حضرت فرمود: تو وصيّ مني، تو وزير مني.

خنديدند به ابوطالب، ابوطالب! پسرت امير تو شد، تو بايد تابع پسر باشي، خبر ندارند كه در امامت جاي اين مسائل نيست.

و امّا در پايان نكته اي عرض كنم و آن اينكه خدمتِ حضرت آيت اللَّه مكارم شيرازي هستيم. من گاهي براي بعضي از آيات بايد تمام ترجمه ها را ببينم؛ هفته قبل، 53 ترجمه را ديدم، ببينم مترجمين چه كردند؟! بحمداللَّه ترجمه ايشان بر قرآن اوّل است نه به تصديق من بلكه به تصديق كارشناسان،

ص: 27

ترجمه ايشان از نظر توضيح دادن و جاهاي مشتبه را بيان كردن و لغت رسا به كار بردن اوّل است. من يافتم اين طور است بعد پرسيدم گفتند ترجمه ايشان اوّل است. بحمداللَّه ترجمه قرآن لطيف است. مفاتيحي كه ايشان كار كرده اند نيز با سند و دور از بعضي از روايات صعب و مستصعب است و رساله ايشان نيز حاوي فتاواي خوب است. ايشان درد شناس و مرد شناس هستند. دردِ جامعه را مي داند، گاهي انحرافاتي مي خواهد واقع شود در مقالات و در كلمات و روزنامه ها مي بينيم كه فرمايشات ايشان متوجه درد است و از اين هم كه اظهار لطف كردند كه آقايان مربوط به بنياد بين المللي غدير خدمتِ ايشان برسد هم خودم و هم از طرفِ آقايان تشكر فراوان دارم و طول عمر ايشان و مزيدات عنايات ولي عصر (عج) را از خداوند براي معظم له مسئلت مي كنم.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.

ص: 28

سخنراني جناب آقاي مهندس حبيبي

قائم مقام دبير كل بنياد بين المللي غدير

بسم اللَّه الرحمن الرحيم.

بنده هم اجازه مي خواهم كه گرچه قابليت اين اظهار نظر را هم مي دانم كه ندارم اما در محضر مرجعي قرار داريم كه قبل از مرجعيت هم اگر كسي با آثار و رفتارهاي حضرت آيت اللَّه العظمي مكارم شيرازي آشنا بود، مصداق اتمّ عالِم به روز بودن را مي توانست هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب و بعد از مرجعيت كاملاً احساس كند. بنابراين تشرّف ما به محضر جناب عالي، علي القاعده موجب يك توفيق بزرگ و افتخار به ياد ماندني است. از چند سال پيش با محوريت آيت اللَّه خزعلي، عده اي از غدير دوستان در تهران دور هم جمع شدند و به تأسيس بنياد بين المللي غدير پرداختند در سال 79 به ثبت رسمي رساندند و با يك اساسنامه مشخص، همه امور مربوط به فعاليتهاي بنياد بين المللي غدير در كليات در اين اساسنامه مندرج شد.

هدف مهم در بند اوّل اساسنامه، فرهنگ شدن تفكر غدير،

ص: 29

تعميق و گسترش فرهنگ غدير بود كه ما تعريف مان از فرهنگ شدن تفكر غديري در واقع در مهم ترين بُعد، فرهنگ شدن تفكر حكومت ديني با زاويه غديري است. اعتقادمان بر اين است كه اين صف بنديِ مهمّي كه تاريخي است، الان هم وجود دارد، در آينده هم وجود خواهد داشت. در يك صف، مخالفين حكومت ديني قرار دارند، در صف ديگر، موافقين حكومت ديني و اين صف بندي به نظر بنده از جدّي ترين صف بندي هاي تاريخي است و عدّه اي ما ها را ترغيب مي كنند كه شماها به نماز و روزه تان بپردازيد و حكومت را به دست ما بسپاريد نصيحت مي كنند كه دين، از حكومت نيست. ما در بنياد بين المللي غدير با محوريت و هدايتِ حضرت آيت اللَّه خزعلي مي خواهيم به اين مهمترين بُعد تفكر غديري بپردازيم كه اسلام، داعيه حكومت دارد و در غدير دو موضوع مهم مشخص شده، يكي اين كه بعد از پيامبر گرامي اسلام، حكومت با چه محتوايي و آن كسي كه در رأس حكومت قرار دارد، با چه مشخصاتي است؟ اگر اين دو موضوع تعريف نشود، بعد داخل همين تاريخ اسلام افراد فاسقِ جابر ظالمي مثل حجاج بن يوسف ثقفي هم داعيه حكومت بر مسلمين پيدا مي كنند

ص: 30

و اما اگر اين دو موضوع از ابتدا مورد توجه قرار مي گرفت، معتقديم كه سرنوشت جهان اسلام تفاوتي بسيار ماهوي داشت. ما وقتي فرهنگ شدن غدير را با اين تعريف عرض مي كنيم، معتقديم كه اصولاً حادثه عاشورا براي احياي غدير اتفاق افتاده، خودِ عاشورا فرهنگ شد اما غدير با اين تعريف، باز هم فرهنگ نشد، در حدّ برگزاري مراسم و جشنها باقي ماند. مسلماني كه صبح از خواب برمي خيزد و به اهتمام امور مسلمين نمي پردازد، به تعبير معصوم عليه السلام مسلمان نيست. ما مهمترين نوع اهتمام به امور مسلمين را در شكل حكومت مي بينيم. اگر حكومت را از دست بدهيم، طبيعي است كه هر چه به دست بياوريم به پاي اين عامل مهم نخواهد رسيد. بنابراين در بنياد بين المللي غدير مسأله اين است كه ما حول و حوش همين موضوع، فعاليت كنيم وگرنه پرداختن به ابعاد مختلف حتيّ غدير و تشيّع كه كار بسيار بسيار ارزشمندي هم هست، اگر با اين تمركز فكري و برنامه ريزي صورت نگيرد، كارهاي پراكنده موازي فراواني انجام مي شود امّا مهمترين مقصود كه فرهنگ شدن تفكر ديني با زاويه غديري است تحقق پيدا نمي كند. بحمداللَّه موفقيتهاي خوبي هم در اين رابطه وجود داشته. بنده هم كه توفيق پيدا

ص: 31

كردم، افتخار پيدا كردم در محضر جنابعالي عرايضي داشته باشم به عنوان قائم مقام حضرت آيت اللَّه خزعلي در بنياد غدير، توفيق خدمت دارم. اگر اجازه بفرماييد مختصري هم جناب آقاي ملك محمدي مدير عامل بنياد بين المللي غدير كه اخيراً نماينده مردم دامغان شده اند در مجلس شوراي اسلامي از دستاوردها و اجرائيات غدير، توضيحاتي را به عرض جنابعالي مي رسانند.

ص: 32

سخنراني حجت الاسلام ملك محمّدي

مدير عامل بنياد بين المللي غدير

بسم اللَّه الرحمن الرحيم. با عرض تبريك ولادت با سعادت حضرت زينب سلام اللَّه عليها، خداوند متعال را شكر مي كنم كه در پايان اجلاس دبيران اجرايي بنياد بين المللي غدير به محضر مبارك فقيه والا، مرجع آگاه به زمان، مكان، اسلام، قرآن و جهان شرفياب شديم و به اختصار به ساختار تشكيلاتي و جمعيتي و گستره كار غديري اشاره مي كنم. به فضل الهي و عنايات امام زمان ارواحنا له الفداه و به بركت نام مقدس اميرالمؤمنين علي عليه السلام تاكنون در هفده كشور جهان دفاتر بنياد بين المللي غدير رسماً شكل گرفته؛ در كانادا، در تونس، در مغرب عربي، در هلند، بلژيك، آلمان، در تركيه و پنج كشور آسياي ميانه، امارات، عربستان، عراق، لبنان و سوريه و هندوستان كه در اكثر اين كشورها حضرت آيت اللَّه خزعلي شخصاً حضور داشته اند و به عنوان نمونه، در لبنان سيد حسن نصراللَّه با آن ويژگيهاي منحصر به فرد هنگامي كه حكم را از دست آيت اللَّه خزعلي گرفتند، بوسيدند و بر سر گذاشتند و اظهار كردند كه شرف بزرگي است براي من كه در

ص: 33

خدمت غدير باشم. در داخل كشور هم در بيست و نه استان نمايندگان مقام معظم رهبري به عنوان نمونه در استان فارس، آيت اللَّه حائري شيرازي و در ديگر استانها هم نمايندگان رهبر معظم انقلاب، علمدار غدير هستند و در دوازده وزارتخانه تاكنون موضوع غدير رسماً شكل گرفته و وزراي كابينه نهم از دست آيت اللَّه خزعلي حكمشان را دريافت كردند. در نهاد رياست جمهوري، بنياد غدير فعاليت دارد كه الان رئيس دفتر سابق شهيد رجايي، جناب آقاي دكتر عسگري راد در جلسه ما حضور دارند به نيابت از طرف نهاد رياست جمهوري و به عنوان دبير اجرايي.

بنابراين بنياد بين المللي غدير، تنها بنيادي است كه برنامه چشم انداز بيست ساله، پنج ساله و يك ساله خودش را تدوين كرد؛ هم به محضرِ رهبر معظّم تقديم و هم به تصويب هيأت امناء رساند و به دبيرانش ابلاغ كرد و رئيس دفتر رهبر معظم و رئيس جمهور عزيزمان عضو هيأت امنا هستند و علاوه بر اين دو، بزرگاني مانند آيت اللَّه مهدوي كني، آيت اللَّه جنّتي، و بزرگاني از چهره هاي علمي مانند آقاي دكتر ولايتي، دكتر لاريجاني و آقاي عسگر اولادي و ديگران از اعضاي هيأت امناي غدير هستند. بنابراين بنياد

ص: 34

بين المللي غدير در ويژگي منحصر به فردش كفايت مي كند كه منصوب است به مولي الموالي، امير عالم در دنيا و آخرت كه هستي عالَم هستي از هست علي بن ابي طالب علي عليه السلام است و به فرموده امام باقرعليه السلام: «لَمْ يُنَادَ بِشَيْ ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة» (1)

خدا را شكر مي كنم به نعمت ولايت و به همين مقدار اكتفا و از محضر مقدس حضرت آيت اللَّه العظمي مكارم شيرازي تقاضا مي كنيم با بيانات نوراني شان دل و جان ما را جلا و صفا بدهند.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه.

ص: 35


1- 13. الكافي 2: 18. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍعليه السلام قَالَ بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَي خَمْسٍ عَلَي الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة؛ امام باقرعليه السلام فرمود: اسلام روي پنج پايه نهاده شده: نماز و زكاة و روزه و حج و ولايت و چنان كه براي ولايت (در روز غدير خم يا در عالم ميثاق) فرياد زده شد، براي هيچ چيزي ديگر فرياد زده نشد.

سخنراني حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي

(اختتاميه اجلاس)

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

و به نستعين و صلّي اللَّه علي سيّدنا محمد و علي آله الطيبين الطاهرين لا سيّما بقية اللَّه المنتظر ارواحنا فداه و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلي العظيم.

از ديدارِ شما عزيزان كه كمر همّت براي انجام كار مهمّي بسته ايد و بحمداللَّه در كارتان با سرعت مشغول پيشروي هستيد بسيار خوشوقتم و از بيانات برادر عزيزمان آيت اللَّه خزعلي و بيانات ديگري كه عزيزان فرمودند بسيار خوشوقت شدم و اطلاعات تازه اي را درباره اين جمعيت پيدا كردم كه نشان مي دهد بحمداللَّه ريشه دار و در حال گسترش است. آنچه لازم مي دانم عرض كنم به طور اجمال و فشرده اين است كه عليرغم اين كه عده اي اصرار دارند كه دين از حكومت جدا شود، از آغازي كه پيغمبر اكرم وارد مدينه شد، دين و حكومت با هم آميخته شد. اوّلين برنامه اي كه پيغمبر اكرم در مدينه شروع كرد، تشكيل حكومت بود، بيت المال بود، ارتش بود. يواش يواش مسأله جهاد پيش

ص: 36

آمد. اينها مسائلي است كه جز در حكومت مفهوم ندارد. اگر بنا بود فقط پيغمبر اكرم منادي اخلاق باشد، بيان كننده احكام حلال و حرام باشد، احتياج به اين مسائل نبود و اصولاً براي پيشرفت اهداف دين، جز از طريق حكومت كار حسابي انجام نخواهد شد. مثلاً يكي از اهداف كه در سوره جمعه و جاهاي ديگر هست: «وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ» (1) خوب تعليم كتاب و حكمت و تزكيه جز در سايه برنامه ريزي حكومتي امكان پذير نيست و يا در سوره حديد كه مي فرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (2) قيام به قسط كه با اندرز و نصيحت نمي شود، تا حكومتي تشكيل نشود قيام به قسط نمي شود و همچنين اهداف ديگري كه ما در بررسي هايي كه كرديم، ده هدف براي بعثت انبيا در آيات قرآن پيدا كرديم. همه اين اهداف در سايه حكومت اسلامي مي باشد و از جمله نشانه هاي اين مسأله، مسأله غدير است. اگر بنا بود علي عليه السلام عالِمي باشد، بيان حلال و حرامي بكند، اندرز و نصيحتي داشته باشد و حكومتي نباشد، مسأله غدير و بيعت گرفتن و امثال اينها معني ندارد؛ يعني بنده اگر مي خواهم

ص: 37


1- 14. سوره مباركه بقره، آيه 129.
2- 15. سوره مباركه حديد، آيه 26.

درس بدهم براي عده اي در مسجد اعظم، بيعت بگيرم از اينها كه مي خواهم به شما درس بدهم، بيعت مربوط به حكومت است. بنابراين غدير، ادامه حكومت اسلامي پيغمبر اكرم است. داستان كربلا هم همين است؛ اگر امام حسين عليه السلام مي خواست عالِمي باشد و در مدينه بيان حلال و حرام بكند، مشكلي نداشت. مشكل آن زماني است كه امام حسين عليه السلام مي خواهد خطِ ولايت و امامت و نبوت را ادامه دهد و مسأله حكومت را تثبيت كند. تعجب است از كساني كه اخيراً در گوشه و كنار بعضي از مقالات دارند مي نويسند كه آقا مسأله حكومت گذشت، فعلاً سخن بايد از مقام علمي علي عليه السلام بايد كرد، آنها عالماني بودند و بيان حلال و حرام مي كردند و خيلي تعجب است از افرادي كه درس خوانده باشند و اين رقم تاريخ اسلام را تحقير كنند و اين رقم احكام فقه را تحقير كنند. به هر حال كار شما همانطوري كه فرمودند از يك سو براي احياي مكتب شيعه است، از سوي ديگر براي احياء حكومت اسلامي است و اين دو تا نمي تواند از هم جدا شود. اين يك نكته.

و اما نكته ديگري كه هست اين است كه متأسفانه قبل از آني كه اين برنامه تشكيل شود، ما در مراسم غدير، جز جشني

ص: 38

چيزي نمي ديديم. جشنهاي باشكوهي قبل از انقلاب گرفته مي شد، مراسم غدير و ديد و بازديد و سنّتي كه سادات را مي رفتند ديدن مي كردند و عيدي مي گرفتند و غدير خلاصه بود در جشن و عيدي گرفتن و ديدار سادات و امثال اينها. در حالي كه خوب بحمداللَّه از وقتي كه شما شروع كرديد به اين برنامه، غدير دارد ماهيت اصلي خودش را پيدا مي كند و اين را بايد پررنگ كنيم. غدير يك فرهنگ است، غدير يك جريان جهاني است، غدير يك مكتب است، اينها بايد تثبيت شود، منحصر نشود به اين جشن هايي كه بوده. عرض كردم بحمداللَّه حركاتي كه شروع كرديد خوب اين نشان دهنده اين معناست. من نمي دانم، لابد سايتي براي غدير داريم، مجله اي براي اين ماهانه، سه ماهه، بايد مجله اي هم داشته باشيد كه با اين كشورهاي مختلف دنيا كه در ارتباط هستيد و با تمام شهرهاي مملكت در ارتباط هستيد، افكار را منتقل كنيد؛ يعني اگر واقعاً بخواهيد غدير را به صورت يك مكتب و يك برنامه و جريان و يك فرهنگ در بيايد، احتياج داريم روشها را يك مقدار اصلاح كنيم و يواش يواش تبديل شود به يك دانشكده يك دانشگاه كه مسائل غدير را دنبال كند. چون شبهات در اطراف فراوان است و شاخ و برگهاي غدير

ص: 39

هم فراوان است. درسهاي غدير احياي آثار اميرالمؤمنين عليه السلام است. ما وقتي شرح نهج البلاغه را بعد از تفسير نمونه شروع كرديم ديديم نهج البلاغه علي عليه السلام واقعاً مثل خودِ حضرت امير، مظلوم است. براي قرآن بيش از هزار تا تفسير نوشته شده اما نهج البلاغه ده تا شرح حسابي ندارد، به عدد انگشت است، اين ها مظلوميت است. در سايه غدير بالاخره بايد يك حركت گسترده و وسيعي حتي دانشگاهي، حوزوي، فرهنگي انجام شود. بايد به مدارس كشيده شود، از دبستان گرفته تا راهنمايي و بعد بيايد در متوسطه، بيايد در دانشگاه، بيايد در سطح جامعه، بيايد در نماز جمعه ها، بيايد در صدا و سيما. بايد يك برنامه ريزي خيلي وسيع باشد. ممكن است همه اينها را نشود يك جا انجام داد، خوب نمي شود. برنامه باشد بايد از يك گوشه شروع كرد و رفت جلو تا آخر برنامه. اين هم يك نكته.

اما نكته سومي كه عرض كنم و عرايضم را كوتاه كنم و از همه شما مخصوصاً آيت اللَّه خزعلي معذرت مي خواهم، اين است كه هواي اين طرف هم داشته باشيم، گروهي ولايت و امامت و غدير را خلاصه مي كنند در توسلي و زيارتي و امثال اينها. و محتواي غدير را رها مي كنند. در آن حديثي كه

ص: 40

اشاره كردند جناب آقاي خزعلي وقتي امام مي فرمايد: «لَمْ يُنَادَ بِشَيْ ءٍ كَما نُودِيَ بِالْوَلَايَة» در كنارش هم مي گويد: «فيكون أعمالهم بولايته» ولايت براي اين است كه اعمال به ولايت امام باشد؛ يعني همه زندگي انسان رنگ ولايت به خود بگيرد؛ حكومت رنگ ولايت داشته باشد؛ بازار، تجار، صنايع، دانشگاهها.

ولايت بر اين است نه ولايت فقط به اين است كه ما توسلي پيدا كنيم و فردا شفيعان ما در روز قيامت باشند. توسل در جاي خودش صحيح است، شفاعت صحيح است اما سخن در اين است محدود كردن در اين، عده اي هم از اين طرف بايد به آن ها هم آگاهي داد، آموزش داد، نكند غدير و ولايت را خلاصه كنند در يك چنين برنامه محدود و سطحي و نادرست از نظر ما. به هر حال اين سه موضوعي كه عرض كردم از نظر من در مسأله غدير مهم است و مي دانيم كه شما توجه داريد، من به عنوان تأكيد عرض كردم و از خدا مي خواهم و از روح مبارك مولا مي خواهم كه ان شاءاللَّه شما را مدد كند در اين كارتان موفق بدارد.

من يك داستاني دارم راجع به درس نهج البلاغه مربوط به زمان آيت اللَّه العظمي فاضل است. ايشان برنامه اي تنظيم

ص: 41

كردند و از من دعوت كردند كه اين كه درس نهج البلاغه بگويم، خيلي سالها پيش؛ من گفتم نمي دانم، نمي توانم، وقت ندارم. بعد شب، خوابي ديدم، خواب ديدم رفتم به عراق، زمان صدام هم بود. آمدم از منزل بيرون، راه منزل را گم كردم، بعد هم يك وقت ديدم مأموران عراقي آمدند گفتند گذرنامه ات كو آقا؟ يادم آمد كه گذرنامه ام را در منزل گذاشته ام و الان آدرس منزل را هم گم كرده ام. بعد يك ورقه دعوت نامه اي كه از من دعوت كرده بودند براي تدريس نهج البلاغه در جيبم بود. اين را درآوردم، گفتند همين كافي است، همين كافي است. و من آن دعوت را اجابت كردم و درس آن را گفتم. غرض اين كه اگر رابطه اي باشد، همين براي همه ما كافي است. دعا مي كنم براي موفّقيّت تان.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.

ص: 42

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109