خیمه عفاف

مشخصات کتاب

سرشناسه : کریمی حسین - 1310 عنوان و نام پدیدآور : خیمه عفاف بحث های تحلیلی درباره ازدواج موقت بضمیمه آئین پاکدامنی در اسلام مولف حسین کریمی مشخصات نشر : [قم : حسین کریمی 1378. مشخصات ظاهری : و، ص 153 شابک : 964-330-361-6 3000ریال یادداشت : کتابنامه ص [148] - 153؛ همچنین به صورت زیرنویس موضوع : متعه موضوع : عفت -- جنبه های مذهبی رده بندی کنگره : BP189/4 /ک4خ9 1378 رده بندی دیویی : 297/36 شماره کتابشناسی ملی : م 78-6310

پیشگفتار

بسم الله الرحمن الرحیم در تابستان 1377 شمسی یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه قم که نگارنده استاد راهنمای ایشان بودم، از این جانب درخواست نمود که آرای فقیهان عامه را در خصوص حکم " متعه " از منابع معتبر استخراج کنم. این پیشنهاد و نیز انگیره های دیگری که ذیلا مذکور می گردد، مرا بر آن داشت تا به طور اساسی، همه جنبه های متعهء نساء (ازدواج موقت) را در اثری که اینک پیش روی شماست بکاوم. گر چه علمای امامیه علاوه بر بحث های ضمنی، کتاب های مستقل در این موضوع تألیف نموده اند (1)، ولی تاکنون به متن جامعی که تمام ابعاد آن را بررسی کند بر خورد نکرده ام، لذا بر آن شدم کتابی جامع الاطراف، با ویژگی های زیر، تدوین و به ارباب بینش تقدیم کنم: الف - کتاب حاضر مشتمل برده فصل (بخش) است به این شرح: بخش اول: کلیات، که در آن، بیست امر تاریخی، فقهی، اصولی ولغوی، در 1. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در مجلد نوزدهم - کتاب " الذریعه "، 39 کتاب مستقل را به تفصیل نام برده.

گر چه اکثر آنها به مرور زمان نابود ویا کم یاب گردیده است. ( 6 )

همین موضوع وموضوعات دیگر است. بخش دوم: تاریخ متعه از زمان جاهلیت تا عصر حاضر. بخش سوم: انظار فقیهان از صدر اسلام تا این زمان. بخش چهارم: متعه در قرآن مجید وبررسی انظار مفسران. بخش پنجم: متعه در اخبار وآثار شیعه وسنی بخش ششم: استنتاجات فقهی نسبت به موضوع کتاب. بخش هفتم: بررسی گفتار مخالفان ونقد ادلهء ایشان. بخش هشتم: آثار تربیتی وکاربرد اجتماعی متعه در رفع مشکلات جنسی و اجتماعی. بخش نهم: دعوت مخالفان به انصاف واتحاد. بخش دهم: پاسخ به بعضی شبهات وبیان چند فایده مهم. ب - مشهور در استناد به قرآن، فقط به یک آیه استدلال کرده اند آن هم از راه حقیقت شرعیه. در این کتاب بیان شده که حقیقت شرعیه ثابت نیست واستدلال به قرآن هم اختصاص به یک آیه ندارد. ج - مشهور گفته اند: مقتضای اصل عملی، بقای حکم متعه وعدم نسخ آن است. در این کتاب با بیان علمی این مطلب را مخدوش ساخته ام. د - حجیت روایات ائمه (علیهم السلام) را نسبت به اهل سنت بر مبنای خود آنان اثبات کرده ام. ه - ضمن اثبات این که، عقل به عنوان یک منبع فقهی در کلام سید مرتضی و ابن ادریس مطرح بوده دلیل عقلی آنان را خدشه دار کرده وآزادی بحث را تا این حد گسترش داده ام. ( 7 )

و - سعی شده هیچ واقعیتی مکتوم نماند. بنابر این اشتباهات موافق و مخالف را در مسیر بحث بیان کرده ام. ز - توجیهاتی را که اندیشمندان برای ممنوع ساختن متعه توسط

خلیفهء دوم ذکر کرده اند مورد بررسی قرار داده وبه تحقیق ونقد آنها پرداخته ام. ح - بحث مصلحت اندیشی حاکمان را برای تعطیل ویا تغییر احکام شرعی (در غیر عناوین ثانوی وموارد تزاحم اهم با مهم) مطرح ومورد نقد وبررسی قرار داده ام. ط - سعی شده در تمام مراحل، عفت قلم رعایت شود وبا کج اندیشان و بدگویان، تنها از راه علمی بر خورد گردد. با این ویژگی ها امید است که این اثر، صحیفه ای نافع باشد. در هر حال اگر مورد قبول نیک اندیشان ودانشوران قرار گیرد، تفضلی الهی است که از عنایات حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) وتعلیم مشایخ بزرگوار، نصیبم گردیده است. از تمامی خوانندگان نکته سنج، انتظار دارم نگارنده را در رفع نقائص، حکیمانه یاری فرمایند. (1) قم - حوزه علمیه - حسین کریمی قمی شهریور هزار وسیصد وهفتاد وهفت 1. در انتخاب نام کتاب، بعد از تأمل بسیار به ذهنم رسید عنوان: " خیمه عفاف " را اختیار کنم که حسن آن بر ارباب ذوق وادب آشکار است.

بخش ا ول : کلیات

( 11 )

1 - بدیهی بودن حکم متعه نزد شیعه یکی از مشخصات مذهب شیعهء جعفری بقای حکم به جواز ازدواج موقت (متعه) است، به طوری که از ضروریات مذهب شناخته می شود وهیچ یک از اصحاب امامیه هم در این امر اختلاف نکرده اند. روایات متواتره از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) درباره استمرار اباحه ویا استحباب آن در جوامع روائی چون: وسائل الشیعه ومستدرک الوسائل آمده است. بنابر این طرح بحث مانند دیگر مباحث ضروری، صرفا برای پاسخ به شبهات ودفع اعتراض های مخالفین است. از آن جا که

مباحث این کتاب برای اسکات خصم ودفع شبهات او است، لذا در تشکیل ادله، از مقدماتی که مورد قبول مخالفان است استفاده می شود. هر چند آن مقدمه نزد ما تمام نباشد، به اصطلاح اهل منطق: در برخی موارد شیوه بحث، جدلی است، نه برهانی. ( 12 )

2 - وضع فقه واجتهاد در سده اول هجری بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) صحابه آگاه وخبره، در مسائل فقهی بر اساس کتاب وسنت نبوی به خود اجازه فتوا وبیان احکام الهی را می دادند وتوده مردم به قول ایشان اعتماد داشتند. یعقوبی فقیهان مورد اعتماد را در زمان ابو بکر به این شرح معرفی کرده است: 1 - علی بن ابی طالب (علیه السلام) 2 - عمر بن خطاب 3 - معاذ بن جبل 4 - ابی بن کعب 5 - زید بن ثابت 6 - عبد الله بن مسعود. (1) تعداد فقیهان بعد از زمان ابو بکر افزایش یافته وبه گفته یعقوبی در زمان عثمان افراد ذیل به آمار آنان اضافه شده است: 1 - ابو موسی اشعری 2 - عبد الله بن عباس 3 - ابو درداء 4 - ابو سعید خدری 5 - عبد الله بن عمر 6 - سلمان بن ربیعه باهلی (2) 1. تاریخ یعقوبی، ج 3، ص 128. 2. همان، ص 166. ( 13 )

یعقوبی آمار فقیهان معروف زمان معاویه را به 27 عدد رسانده است. (1) بنابر نقل احتجاج، امام حسین (علیه السلام) دو سال به پایان عمر معاویه هزار صحابی وتابعی را در منی گرد آورد وآنان را نسبت به اوضاع آشفته هشدار داد وفرمان یک

نهضت فرهنگی - انقلابی را توسط آنان صادر فرمود. از لحن منشور امام استفاده می شود که اکثر آنان اهل فقه ودر امر دین خبره بوده اند. (2) یعقوبی فقیهان زمان امام باقر (علیه السلام) را به شرح ذیل اعلام داشته است: - سالم بن عبد الله بن عمر - میثم بن محمد - محمد بن سالم بن شهاب زهری - محمد بن کعب قرظی - نافع، مولی عبد الله بن عمر - عاصم بن عمر بن قتاده - محمدبن ابی بکربن محمد بن عمرو بن حزم - طاووس یمانی - ربیعه بن ابی عبد الرحمن - عطاء بن أبی ریاح - عمرو بن دینار - عبد الله بن ابی نجیح - حبیب بن ابی ثابت 1. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 228. 2. این گزارش بیانگر کثرت فقیهان در زمان امام حسین (علیه السلام) است. ( 14 )

- عبد الملک بن میسره - ابو اسحاق - عبید الله بن عقبه بن مسعود - حکم بن عیینه - حماد بن ابی سلیمان - زیاد بن کلیب - طلحه بن مصرف - نعیم بن ابی هند - اشعث بن ابی شعثاء - سعید بن اسبوع - ابو حازم اعرج - قتاده بن دعامه - بکر بن عبد الله مزنی - ایوب - یزید بن عبد الله - عبد الرحمن بن جبیر - مکحول دمشقی - را شد بن سعد - میمون بن مهران - ابو قبیل ( 15 )

- یزید بن اصم. (1) فقهای سبعه مورخان از میان فقهای تابعی مدینه هفت تن را مشهورتر از دیگران دانسته اند واز آنها به فقهای سبعه نام می

برند. - عروه بن زبیر بن عوام (متوفای 94 یا 92 ق) - سعید بن مسیب (متوفای 74 یا 99 ق) - ابو بکر بن عبد الرحمان (متوفای 94 یا 99 ق) - سلیمان بن یسار (متوفای سال 94 یا 100 یا 107 ق) - عبید الله بن عقبه (متوفای 98 یا 99 ق) - خارجه بن زید - متوفای سال 99 - قاسم بن محمدبن ابی بکر (2) (متوفای 101 ق) آنچه تا به حال مرقوم شد مربوط به سده اول هجری است در سده دوم و بعد از آن فقیهان بسیاری به وجود آمدند که معروف ترین آنان از میان فقیهان اهل سنت عبارتند از: 1 - ابو حنیفه (متوفای 150 ق) 2 - مالک بن انس (متوفای 179 ق) 3 - محمد بن ادریس شافعی (متوفای 204 ق) 4 - احمد بن حنبل (متوفای 241 ق) 1. تاریخ یعقوبی، ج 3، ص 72. 2. محمود شهابی، ادوار فقه، ج 3، ص 328. ( 16 )

5 - داود بن علی بن خلف اصفهانی معروف به ظاهری (متوفای 290 ق) 6 - محمد بن جریر بن یزید طبری متوفای 310 (1) ق فقیهان هر کدام در روش استنباط، مستقل وآزاد عمل کرده تا این که از نیمه قرن چهارم زمزمه حصر فقاهت به مذاهب خاص به انگیزه های مختلف پدید آمد (2) و سر انجام در قرن هفتم هجری بدون هیچ دلیل عقلی ونقلی، روش فقهی اهل سنت به مذاهب اربعه حنفی، مالکی، شافعی وحنبلی منحصر شد وسایر مذاهب یا خود به خود منقرض شدند ویا به قدرت سلاطین از بروز آن جلوگیری بعمل

آمد. بحث در علل این حصر بسیار است (3). نتیجه آن که: 1 - ممنوعیت متعه در مذاهب اربعه ربطی به فقهای پیشین ندارد. 2 - چون اجماع بعد از اختلاف مفید اثر نیست، دست فقیهان فعلی باز است. گذشته از این که حصر اجتهاد به شکل مذکور فاقد هرگونه توجیه علمی است. 3 - پیرامون حقیقت شرعیه هر گاه شرع مقدس لفظی را برای معنای خاصی انتخاب کند از این انتخاب به حقیقت شرعیه تعبیر می شود، در این فرض هر گاه این لفظ در لغت وعرف عام 1. آمار فقهای امامیه در زمان امام باقر وصادق (علیهما السلام) خارج از حد احصا وشمارش است، حسن بن علی بن زیاد وشاء گفته تنها در مسجد کوفه 900 دانشمند امامی را درک کردم که همه می گفتند حدثنی جعفر بن محمد. 2. محقق انصاری در کتاب رسائل (به نقل از کتاب های تاریخ) نگاشته است: اهل کوفه پیرو ابو حنیفه و سفیان ثوری ویک شخص دیگر بوده اند واهل مکه پیرو ابن ابی جریح واهل مدینه تابع مالک واهل بصره پیرو عمان وسواده بوده اند واهل شام از اوزاعی وولید واهل مصر از لیث بن سعید واهل خراسان از عبد الله ابن مبارک تقلید می کرده اند. (رسائل، چاپ رحلی یک جلدی بحث تعادل وتراجیح، ص 468) 3. ر. ک: شیخ آغا بزرگ تهرانی، تاریخ حصر اجتهاد، ومحمود شهابی، ادوار فقه. ( 17 )

معنای دیگری داشته باشد استعمال (بدون قرینه) شارع، محمول بر معنای شرعی است نه معنای عرفی ولغوی، زیرا بنای عقلا در چنین مواردی پیروی از تأسیس متکلم است نه برگشت به عرف

دیگر، این امر در علم اصول ثابت وبرهانی است. نتیجه آن که: هر گاه برای لفظ متعه معنای شرعی ثابت شد، استعمالات قرآن وسنت را باید حمل بر آن کرد نه بر معنای لغوی. 4 - نسخ قرآن به قرآن شک نیست که نسخ آیاتی از قرآن به آیات دیگر امری ممکن است، ولی این امر فرع بر تنافی وتباین آیه ناسخ ومنسوخ است. در این صورت آیه متأخر می تواند ناسخ آیه متقدم باشد و هر گاه مفاد آیه متأخر نسبت به آیه متقدم خاص باشد دلیل خاص قرینه بر دلیل عام می شود وآن را تخصیص می زند ودر صورتی که دلیل عام متأخر باشد بعضی قائل به منسوخ بودن دلیل خاص شده اند ولی اکثر، حکم به تخصیص کرده اند در هر حال در این که دلیل ناسخ باید متأخر باشد شکی نیست. نتیجه این مقدمه در بحث تفسیری روشن می شود، زیرا بعضی از کج اندیشان آیات مکی را که مقدم می باشند ناسخ آیه مدنی دانسته اند وخیال کرده اند آیات مکی آیه متعه را - که مدنی است - نسخ کرده است. 5 - تمسک به اطلاق هر گاه ماهیتی - چه تکوینی وچه اختراعی واعتباری - دارای انواع متعدد باشد ودر مقام اثبات دلیلی بر تقیید به یکی از آن انواع نباشد برای مشروعیت کلیه انواع واقسام آن، می توان به اطلاق دلیل تمسک کرد. ( 18 )

نتیجهء این مقدمه برای بحث ما این است که ازدواج موقت نوعی از نکاح است بنابر این برای مشروعیت آن می توانیم به اطلاق ادلهء نکاح تمسک کنیم، زیرا اطلاق آیات

نکاح، هر دو قسم نکاح را در بر می گیرد. 6 - گفتاری از موسی جارالله موسی جارالله، طبق نقل علامه امینی در کتاب " الغدیر " گفته است: نکاح متعه در جاهلیت مرسوم بوده است ویک پدیده اسلامی نیست تا دنبال ناسخ بگردیم. نگارنده می گوید: بنابر گفتهء ایشان لفظ متعه، حقیقت عرفیه در ازدواج موقت است وبر این اساس، آیه استمتاع ناظر بر آن است ونیازی به اثبات حقیقت شرعیه نداریم، زیرا در اصول ثابت شده که هر گاه برای الفاظ معانی عرفیه ای موافق با معانی شرعیه باشد الفاظ کتاب وسنت حمل بر همان معانی عرفیه می شوند ودر این فرض نیاز به حقیقت شرعیه نخواهد بود بنابر این در بحث ما آیهء شریفهء استمتاع حمل بر همان معنای عرفی می گردد ومشروعیت امضایی آن به آیه ثابت می شود، مانند سایر عناوین عرفی معاملی از قبیل بیع وصلح واجاره. 7 - فرق بین تأویل وتحریف در بحث های آینده خواهیم گفت که جمعی از قراء زمان پیامبر، چون عبد الله بن مسعود وأبی بن کعب در آیه استمتاع جمله " الی اجل مسمی " را اضافه کرده اند. این اضافه می تواند به عنوان تأویل وتفسیر باشد نه تنزیل، بنابر این کسی نگوید این آراء مشتمل بر تحریف قرآن است وبا جوسازی بحث علمی را مخدوش سازد، ( 19 )

علاوه بر این، اختلاف قرائت در اعراب وکلمات ربطی به تحریف اصطلاحی ندارد. 8 - نسخ قرآن به سنت در این که پیامبر مکرم اسلام می توانست حکم آیاتی از قرآن را نسخ کند جای بحث نیست چون پیامبر هیچ کاری را از

پیش خود انجام نمی دهد: " ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی " (1) بنابر این اگر مأمور به نسخ شد مأموریت خود را اجرا می کند ولی این امر برای ما جز با سنت قطعی قابل اثبات نیست. بر این اساس، وحی قرآنی با خبر واحد - آنهم ضیعف السند ومختلف المدلول - پذیرفته نمی شود. 9 - نسخ احکام توسط زمامداران وخلفا امامیه بر اساس روایاتی چون " حلال محمد حلال الی یوم القیامه وحرامه حرام الی یوم القیامه " (2) نسخ احکام را بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) ممنوع می داند وبه استمرار کلیه احکام اولی وثانوی وظاهری وواقعی قائل است، اما اهل سنت گرچه کلام آنان در این جهت مشوش واز بعضی تصریح به جواز اجتهاد در قبال نص مشاهده می شود، ولی از گفتار محققان آنان استفاده می شود که این امر نامشروع بلکه کفر وارتداد تلقی می گردد. صاحب جواهر در این مقام بحث مفصلی نموده و گفتار جمعی از صحابه، از جمله ابو بکر وعمر را که حاکی از عدم جواز اجتهاد در 1. نجم آیه های 3 و 4. 2. اصول کافی، ج 1، ص 58. ( 20 )

قبال نص می باشد، نقل کرده است. فخر رازی در کتاب " تفسیر کبیر " هرگونه تغییر احکام را مساوی با کفر دانسته است. عبارت او این است: " لأن من علم ان النبی (صلی الله علیه وآله) حکم بأبأحه المتعه ثم قال انها محرمه محظوره من غیر نسخ لها فهو کافر بالله ومن صدقه علیه مع علمه بکونه مخطئا کافرا، کان کافرا

ایضا " (1) بر این اساس ایشان وجمع کثیری از اهل سنت در صدد بر آمده اند کار خلیفه را به صورت دیگر توجیه کنند - خود او می نویسد: نهی خلیفه، مسبوق به نسخ پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده نه از پیش خود. 10 - استصحاب عدم نسخ هر گاه از ادلهء لفظیه نسبت به استمرار جواز متعه (در اثر تعارض روایات وارده واقوال موجود وجهات دیگر) دستمان کوتاه شد باید ببینیم مقتضای قاعده واصل عملی چیست؟ علمای امامیه نوعا مقتضای اصل استصحاب را بقای جواز متعه می دانند. محقق اردبیلی گفته است: فالکتاب والفقه والامه فی بقائها والأصل والإستصحاب وعدم دلیل واضح علی النسخ وکونه علی خلاف الاصل... دلیل العدم ". (2) صاحب جواهر نیز مقتضای اصل را دوام حکم جواز دانسته است. عبارت ایشان این است: " والاصل دوام الحکم وانتفاء النسخ حتی یعلم خلافه ". (3) 1. تفسیر کبیر، ج 10، ص 50. 2. زبده البیان ج 2، ص 652. 3. جواهر الکلام، ج 30، ص 50. ( 21 )

نگارنده مرقوم می دارد: از کلام محقق اردبیلی استفاده می شود مقتضای قاعده در ظرف شک، جریان دو اصل است: یکی استصحاب ودیگری چیزی که ایشان وعلامه آن را اصل نامیده اند. شیخ انصاری در اول بحث " خیارات " برای این اصل چهار معنا ذکر کرده سر انجام معنای چهارم را پسندیده وآن را عبارت از وضع عرفی وشرعی دانسته است (1). در هر حال، استصحاب حکم کلی که نتیجه اش عدم نسخ است مخدوش می باشد، زیرا شرط اصلی استصحاب، یقین به حدوث مستصحب است واین امر در موارد

شک در نسخ محرز نیست. چون آنچه قطع به حدوث آن داریم حکم شرعی حاضرین در عصر پیامبر است. اما نسبت به معدومین در آن زمان (مثل انسان های فعلی) در اصل حدوث حکم شک داریم وبا وجود این شک، جای استصحاب حکم کلی - که در بحث ما جواز عقد متعه است، نخواهد بود. سر انجام نوبت به استصحاب حکم شخصی می رسد وآن حرمت استمتاع شخص عاقد از زن مورد عقد است، نتیجه این استصحاب، فساد عقد خارجی است. فقها این استصحاب را " اصاله الفساد " در عقود می نامند. سر انجام نتیجه این استصحاب به نفع خصم تمام می شود (2). 1. مکاسب بخش خیارات بحث خیار مجلس. 2. ر. ک: مصباح الاصول، ج 3 / 46. آنچه درباره استصحاب گفته شد، ثابت می کند آزادی نگارنده را از جهت گیری قومی واجتناب از تعصبات تقلیدی، چنان که در مقدمه کتاب اعلام موضع نمودم. ( 22 )

11 - ماهیت ازدواج موقت ازدواج موقت نکاحی است که مشروط به ذکر مدت معین ومهر معین است ودر آن توارث ولزوم نفقه بالذات نیست ولی زوجین می توانند توراث وانفاق را از راه شرط ضمن العقد، مسجل نمایند. همچنین در نکاح متعه محدودیتی از نظر تعداد وجود ندارد ونیز مرد می تواند از باردار شدن زن جلوگیری کند گرچه زن راضی نباشد وآن را ضمن عقد شرط نکرده باشند اما در نکاح دائم هر گاه ضمن عقد شرط عزل نباشد وزن هم راضی به آن نگردد مسأله محل اختلاف است، شهید ثانی آن را مکروه (1) وصاحب عروه این کراهت را به مشهور نسبت

می دهد (2) ولی شهید اول تصریح به حرمت کرده است. از ویژگی های دیگر متعه، عدم نیاز به طلاق است، زیرا با پایان یافتن مدت و یا بذل آن، علقه زوجیت قطع می شود وبرای این نکاح نیز عده وجود دارد وآن دو حیض کامل است واولاد این علقه مانند فرزندان نکاح دائم از تمام مزایای حقوقی برخوردارند. 12 - عقد متعه متعه مانند عقد دائم دارای ایجاب وقبول است وحتما باید مدت ومهر معین شود. آنچه در مدت ومهر لازم است تعیین مقدار است اما کم وزیاد آنها ایرادی ندارد. صاحب کتاب " صیغ العقود " می نویسد: هر گاه زن بگوید " متعتک نفسی 1. شرح لمعه ج 2 / فصل اول از فصول نکاح. 2. عروه کتاب نکاح فصل 1 / مسأله 4. ( 23 )

بدرهم الی شهر " یعنی من خودم را به یک درهم وتا یک ماه به زوجیت تو در آوردم. ومرد بگوید: " قبلت المتعه " کفایت می کند. (1) مرحوم امام در کتاب " تحریر الوسیله " هر یک از الفاظ " متعت " و " زوجت " و " انکحت " را در ایجاب کافی دانسته وقبول را نیز به هر یک از " رضیت " و " قبلت " صحیح دانسته است. (2) اما معاطات ورضایت باطنی را کافی نمی داند ودر کتاب توضیح المسائل ایشان آمده است که: اگر بعد از تعیین مدت ومهر زن بگوید " زوجتک نفسی فی المده المعلومه علی المهر المعلوم " ومرد بلا فاصله بگوید " قبلت " صحیح است. همچنین مرقوم است که: هر گاه زن ومرد

نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند به هر لفظی که مشتمل بر معنای " زوجت وقبلت " باشد صحیح است ولازم نیست وکیل بگیرند. (3) به نظر ایشان در دوشیزگان اذن پدر ویا جد پدری با وجود دسترسی به آنان شرط است. 13 - نسبت های ناروا به أمیر المؤمنین (علیه السلام) با این که جواز متعه واستمرار آن از ضروریات مذهب اهل بیت (علیهم السلام) است وروایات کثیره از عامه وخاصه وارد شده که أمیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: " لولا نهی عمر عن المتعه ما زنی الا شقی " (4) اما با وجود این، در بعضی روایات اهل سنت گزارش های بدون سند ویا با 1. ملاعلی قزوینی، صیغ العقود، ص 65. 2. تحریر الوسیله، ج 7 ص 258. 3. توضیح المسائل مسأله 2369 و 2370. 4. تفسیر فخر رازی ج 10، ص 50. ( 24 )

اسناد بی اعتبار، مبنی بر این که أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرموده پیامبر (صلی الله علیه وآله) متعه را ممنوع نموده به چشم می خورد (1). نگارنده می گوید: این گونه روایات در هر کتابی باشد مردود ومحکوم به وضع وجعل است، زیرا معارض با روایات دیگر اهل سنت است ومخالف با روایات متواتره اهل بیت (علیهم السلام) وضرورت مذهب است. 14 - متعه یکی از اقسام نکاح است بی شک ازدواج موقت (متعه) یک نوع قرارداد زوجیت ونکاح است ودر مفهوم نکاح، توارث ولزوم انفاق وقابلیت برای طلاق اخذ نشده بلکه این امور از لوازم وآثار شرعی خصوص نکاح دائم آن هم در غالب موارد آن است نه در تمام افراد

واصناف. لذا زنی که شوهر خود را به قتل برساند از او ارث نمی برد، هر چند همسر به عقد دائم باشد وهمین طور زوجه ناشزه استحقاق قسم ونفقه ندارد ودر زوجه دائمه ای که شوهرش مرتد شود ویا با یکدیگر ملاعنه کنند علقه زوجیت بدون طلاق گسسته می شود. بنابر این می توانیم برای مشروعیت آن به عمومات نکاح تمسک کنیم چنانچه شیخ طوسی در کتاب خلاف از این شیوه استفاده نموده است. با توجه به مراتب فوق، بطلان یکی از دلایل خصم بر ملا می شود. توضیح این که: اکثر مخالفان گفته اند: آیه شریفه " والذین لفروجهم حافظون الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون " (2) دلالت دارد بر حصر 1. تفسیر فخر رازی، ج 10، ص 50. 2. مؤمنون، آیه 8 ومعارج، آیه 32. ( 25 )

مشروعیت التذاذ جنسی به همسر وکنیز وچون زن در عقد متعه، همسر وکنیز نیست، التذاذ جنسی از او داخل در مستثنی " فهم العادون " می باشد. با توجه به آنچه گفته شد سستی وبطلان این استدلال روشن است، چون عرفا واصطلاحا متعه نوعی نکاح است وهمسر موقت، زوجه محسوب می شود وشاهد بر آن این است که مخالفان در تعبیرات خود آن را نکاح باطل قلمداد کرده اند. 15 - اتفاق علمای مذاهب اربعه همان گونه که قبلا گفته شد اتفاق علمای مذاهب اربعه (مالکی، حنفی، شافعی وحنبلی) در حال حاضر به حکمی از احکام، دلیل بر این نیست که مؤسسان این مذاهب با هم اتفاق نظر داشته اند، زیرا ممکن است این اتفاق

در اثر سوء برداشت از فتاوای آنان باشد، چنان که در مسأله متعه به مالک واحمد نسبت جواز داده شده است. در هر حال، اتفاق علمای این چهار مذهب، دلیل بر اتفاقی بودن حکم در میان اهل سنت نیست، زیرا همان طور که گفته شد مذاهب اهل سنت منحصر به این چهار مذهب نیست، زیرا قبل از تأسیس این مذاهب وبعد از تأسیس آنها مذاهب دیگر به وجود آمده است که اهم آنها عارتند از: 1 - شیعه جعفری که پیرو دوازده امام معصوم اند. 2 - شیعه زیدی 3 - شیعه اسماعیلی 4 - مذهب ظاهری ( 26 )

5 - مذهب جریری 6 - مذاهب سفیان ثوری، اوزاعی، زهری وفقهای سبعه تابعی وفقهای سبعه صحابی که در مقدمه دوم به طور مفصل مذکور شد. 16 - حجیت اخبار ائمه برای اهل سنت ابتدا باید دانست که: روایات صادره از امامان اهل بیت (علیهم السلام) که از راه کتاب های معتبر به ما رسیده واسناد آن دارای اعتبار می باشد بر اهل سنت طبق مبانی خودشان حجت است وباید به آن عمل کنند، زیرا همان گونه که مرجع والامقام آیه الله فاضل لنکرانی در یک سخنرانی (1) از مرحوم آیت الله بروجردی - اعلی الله مقامه الشریف - نقل کردند: اهل بیت نزد اهل سنت (البته به غیر خوارج ونواصب) افرادی عالم ومنزه از گناه می باشند واختلاف در پاکی وآگاهی آنان نیست، مورد نزاع در خصوص امامت سیاسی ایشان است، بر این اساس باید تسلیم روایات ائمه شوند چون أئمه (علیهم السلام) بارها تصریح کرده اند که علوم آنان منتهی به پیامبر (صلی الله

علیه وآله) می شود وکلیه روایات ایشان به سرچشمه وحی منتهی می گردد، وچون امامان شیعه در نزد اهل سنت حد اقل راویانی صادق وآگاه اند. بنابر این آنچه را به عنوان حکم کلی اسلام بیان کرده اند بر آنها نیز حجت است. 17 - شرط تعارض اخبار از شروط اولیه تعارض اخبار، حجیت ذاتی آنهاست. بنا بر این هر گاه خبر 1. این سخنرانی مربوط به یکی از سمینارهایی بود که در مدرسه عالی تربیتی وقضائی قم (دانشگاه قم) انجام شد. ( 27 )

واحدی از اعتبار سندی برخوردار نباشد، یعنی یا دارای سند متصل نباشد (خبر مرسل) ویا راویانش افراد مورد اعتماد وثقه نباشند این گونه اخبار صلاحیت تعارض با حدیث معتبر را ندارد. هم چنین هر گاه در اثر تعارض، محکوم به تساقط شوند باز صلاحیت معارضه با خبر معتبر دیگر را که با هر دو مخالف است ندارند. توضیح این که: چنانچه خواهد آمد اخباری که حاکی از نسخ حکم متعه هستند با یکدیگر معارضه دارند مفاد برخی، نسخ در جنگ خیبر است ومفاد برخی در فتح مکه واین دو در اثر تعارض ساقط می شوند لذا صلاحیت تعارض با اخباری که حاکی از استمرار حکم وعدم نسخ آن است نخواهند داشت گذشته از این مطالب، عقیده اکثر بر این است که در نسخ احکام قطعیه خبر واحد معتبر کافی نیست بلکه باید خبر متواتر ویا مقرون به قرائن قطعیه باشد. بر این اساس نتیجه می گیریم که تمامی روایات دال بر نسخ از اعتبار ساقط و ارزش معارضه با اخبار دال بر عدم نسخ را نخواهند داشت. این بحث ها طبق

مبانی اهل سنت است ولی از نظر امامیه بقا وحکم متعه امری ضروری وقطعی است، بدیهی است که در مقابل قطع وضرورت مذهب موردی برای معارضه باقی نمی ماند و هر گونه خبر مخالف، مجعول ویا لازم التوجیه خواهد بود. 18 - معانی متعه متعه در لغت به معنای بهره بردن است ولی در اصطلاح شرعی به سه بهره خاص اطلاق می شود: ( 28 )

1 - نکاح موقت (1)، 2 - حج تمتع، 3 - مالی که انسان هنگام طلاق زن دائمی (قبل از دخول) که برای او مهری معین نشده می پردازد. بحث فعلی ما خصوص نکاح موقت است ونسبت به حج تمتع در فصل آخر کتاب، بحث کوتاهی خواهیم داشت. (انشاء الله) در هر حال، ذکر مدت ومهر معین از ارکان عقد متعه است وبدون تعیین مهر، ازدواج موقت باطل است. اما هر گاه ذکر مدت فراموش شود در نظر مشهور نکاح به صورت دائم تحقق می یابد (2). 19 - یک بام ودو هوا بودن آرای ابو حنیفه از عجایب امر، یک بام ودو هوا بودن افکار ابو حنیفه وپیروان او است. آنان در باره متعه آن چنان حساس وصاحب غیرت هستند که آن را عملی حرام ومنکر می دانند، در حالی که اگر زنی را برای زنا اجاره کنند آن چنان حساسیت ندارند وسر وصدا راه نمی اندازند وصریحا فتوا به نفی حد زنا می دهند. (3) بالاتر از آن این است که به رأی ابو حنیفه اگر کسی مادر وخواهر وسایر محارم خود را (با علم به محرمیت آنان در دین اسلام) به عقد ازدواج خود در آورد وبعد

با التفات به این که این عقد باطل است با آنان زنا کند، حد زنا ساقط وغیر از تعزیر عقوبتی ندارد. (4) 1. احیانا به زنی که به عقد انقطاعی در آمده باشد، متعه گفته می شود. 2. جواهر الکلام ج 30، ص 173، مبانی تکمله منهاج، ج 1، ص 60. 3. بدایه المجتهد، ج 2، ص 325 والفقه علی المذاهب الاربعه، ج 5، ص 96. 4. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 5، ص 98 وجمعی از اعلام اهل السنه چنان که در پاورقی ص 120 " محاضرات فی الفقه الجعفری " نقل شده است. ( 29 )

اینان متعه را از منکرات اجتماعی وسبب شکستن حرمت ها می دانند، اما عقد مادر وخواهر وعمه وخاله وسایر محارم را کانالی برای سقوط حد زنا قرار داده اند وبه آسانی از کنار این نظر رسوا عبور می کنند. 20 - باز هم پیرامون نهی عمر (خلیفه دوم) اکثر دانشمندان علوم اسلامی عقیده دارند که ممنوعیت متعه در مذهب اهل سنت بر اساس نهی خلیفه دوم (عمر) صورت گرفته است وبر این مدعا گزارش داده اند که عمر در اثر بر خورد احساسی در اثر نفوذ متعه به داخل خانواده خود (چنانکه بعدا در بحث تاریخی تذکر داده خواهد شد) در جمع مسلمین صریحا اعلام کرد " متعتان محللتان فی زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) وانا أحرمهما واعاقب علیهما " (1). این جمله خلیفه که به تواتر به ما رسیده حاکی از آن است که خلیفه جواز متعه واستمرار آن را تا زمان تحریم وتشریع خود قبول داشته وبه آن معترف بوده است. امامیه، از بدو

امر این عمل خلیفه را نامشروع ومخالفت با پیامبر (صلی الله علیه وآله) دانسته اند لذا از قدیم الایام به عنوان طعن بر خلیفه دوم در کتابها طرح کرده اند و جمعی از غیر امامیه - که یکی از آنان فرزند او است - گفته اند: ما به قول پیامبر (صلی الله علیه وآله) اعتماد می کنیم نه به رأی خلیفه. توجیه فاضل قوشچی 1. تفسیر فخر رازی، ج 50، ص 10 وشرح تجرید قوشچی بخش مطاعن خلیفه دوم ومدارک فراوان دیگر چنانکه بعدا مذکور می شود. ( 30 )

فاضل قوشچی در شرح تجرید گرفتار کج اندیشی شده ونوشته است: خلیفه در این ماجرا اجتهاد کرده ومنعی نیست از این که مجتهد در مقابل مجتهدی دیگر ابراز مخالفت کند. این کلام برای رسوایی او وهمفکرانش کافی است ودر تاریخ صدور آن از یک مسلمان کم نظیر است. این است عاقبت کج اندیشان وآنها که از مسیر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) منحرف می شوند. در هر حال، پاسخ این کلام واضح است زیرا پیامبر، احکام اسلام را از وحی تلقی کرده است ووحی الهی قابل مخالفت واجتهاد برخلاف آن نیست: " ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی " (1). شگفتا که به نظر این دانشمند، کسی که درس نخوانده ودر مسائل شرعی به شهادت تاریخ بارها وامانده وخود گفته است: " کل الناس افقه من عمر حتی المخدرات فی الحجال " (2)، قولش با پیامبر مساوی بلکه افضل وارجح شناخته می شود. توجیه سیاسی (3) بعضی می گویند نهی عمر، سیاسی وبه صلاح نظام اسلام بوده است. پاسخ این کلام این است

که باید محدوده قدرت حاکم مشخص شود، حاکم وحکومت اسلامی برای حفظ حدود اسلام ومقررات آن است، ما هیچ گونه مدرکی بر صلاح 1. سوره نجم، آیه 3 - 4. 2. نهج الحق ص 277 وکشف المراد ص 378. 3. این توجیه را علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء در کتاب " اصل الشیعه " اعلام داشته ومرحوم آقای مطهری آن را، بهترین توجیه دانسته است. ( 31 )

اندیشی حاکمان در تغییر کلی احکام اسلام نداریم. آنچه هست عناوین ثانوی مثل ضرر وحرج واکراه واضطرار ونسیان وخطا وجهل است (که در حدیث رفع و قاعده لا ضرر ولاحرج وامثال آنها) احصا شده است. اگر مصلحت اندیشی حاکمان، معیار نسخ احکام باشد، تأمین فقهی وثبات قانونی اسلام در هم می شکند وتمامی بدعت ها توجیه می گردد و " حلال محمد حلال الی یوم القیامه " بدون مصداق می ماند، بلی تزاحم دو قانون (در مرحلهء اجرا) وتقدیم اهم بر مهم قابل قبول است ولی این امر ربطی به تغییر قانون وکم وزیاد کردن احکام الهی ندارد. قرآن در باره پیامبر (صلی الله علیه وآله) اسلام اعلام می کند " ولو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین " (1). وقتی پیامبر، اختیار تغییر احکام را نداشته باشد چگونه این اختیار به دیگران داده شده است. (2) 1. الحاقه، آیات 45 - 47. 2. بر اندیشمندان روشن است: آنچه در این بحث (توجیه سیاسی) گفته شد مربوط به تغییر ونسخ احکام است وربطی به تعطیل وتاخیر اجرایی ندارد. کما این که آنچه مرقوم شد منافی با عقیده عدلیه در وجود ملاکات نفس

الامری نیست.

بخش د وم : بعد تاریخی متعه

( 35 )

بعد تاریخی متعه موسی جارالله گفته است: نکاح متعه قبل از اسلام رواج داشته است (1)، نگارنده این گفتار را می پذیرد، چون نیاز بشر وقیاس به اشباه ونظایر، آن را تایید می کند. در هر حال شکی نیست که اسلام در آغاز، متعه را با اصلاحاتی پذیرفته است تا جایی که اولین مولود از مهاجران به نام " عبد الله بن زبیر بن عوام " نتیجه این نکاح است. (2) در تفسیر کبیر " مفاتیح الغیب " از فخر رازی مسطور است که: " امت بر جواز نکاح متعه در صدر اسلام اتفاق دارند ودر این جهت اختلافی نیست، آنچه هست اختلاف در نسخ آن است ". (3) ابن ابی الحدید نیز از " قاضی عیاض " جواز آن را در صدر اسلام نقل کرده وخود، آن را پذیرفته ودر صدد توجیه کار خلیفه ثانی بر آمده است. (4) 1. الغدیر، ج 6، ص 227. 2. تفسیر ابو الفتوح رازی در بخش تفسیر آیه 24 سوره نساء وکتاب النقض، عبد الجلیل رازی، ص 681. 3. تفسیر فخر رازی ج 10، ص 52. 4. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه (چهار جلدی) ج 3، ص 166. ( 36 )

جمع بسیاری از علمای اهل سنت با حلیت آن در صدر اسلام موافقت دارند (که در بخش اقوال روشن می شود)، بعضی از این گروه پذیرفته اند که حلیت متعه در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) وایام ابو بکر وچند سال بعد از خلافت خلیفه دوم استمرار داشته است. خلیفه دوم بعد از گذشت چند سال از خلافت خود در اثر

بر خورد با بعضی جریانات دچار احساسات شد وآن را با حکم معروف خود " متعتان محللتان کانتا فی عهد رسول الله (صلی الله علیه وآله) وانا احرمهما واعاقب علیهما " (1) تحریم نمود. (2) سیوطی، از کتاب " اولیات " ابو هلال عسکری نقل کرده که خلیفه دوم اولین کسی است که متعه نساء را تحریم نمود (3). با این که خلیفه بر تحریم متعه اصرار می ورزید علاوه بر رجال شیعه جمع کثیری از صحابه وتابعین، تسلیم منع خلیفه نشدند و هم چنان بر حلیت آن عقیده داشتند تا جایی که عبد الملک بن جریح (در گذشته 149 یا 150 ق) که خود از فقیهان معروف تابعین است به گفته شافعی، هفتاد وبه گفته ذهبی، حدود نود زن را به نکاح متعه خود در آورد (4). علامه امینی اسامی متجاوز از بیست شخصیت صحابی وتابعی را که طرفدار نظر امامیه اند به تفصیل از کتاب های اعلام اهل سنت استخراج وبا آدرس 1. دو متعه در زمان پیامبر حلال بود: متعه نساء وحج. ومن اکنون هر دو را حرام کرده ومرتکب آنها را عقوبت می نمایم. 2. علامه امینی در مجلد 6 الغدیر این حدیث ونظیر آن را از صحیح مسلم وسنن بیهقی ومسند احمد و تفسیر رازی واحکام القرآن جصاص وکنز العمال والدر المنثور والبیان والتبین جاحظ وتفسیر قرطبی و تفسیر طبری ومبسوط سرخسی وشرح تجرید قوشچی ومحاضرات راغب وشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید نقل کرده است. 3. سیوطی، تاریخ الخلفا، ص 93. 4. الغدیر ج 6، ص 222. ( 37 )

دقیق معرفی کرده است. اسامی این جمع به زودی خواهد

آمد. مرحوم کلینی در کتاب کافی از شخصی به نام هاشمی نقل کرده است: از حضرت صادق حکم متعه را پرسیدم، امام مرا به ابن جریح احاله داد، ابن جریح گفت: متعه جایز است وآن را حد وحصری نیست وبه مجرد تمام شدن مدت، مفارقت حاصل می گردد وباید مهر زن را هر چه بوده به وی بدهند وعده آن، دو حیض است واگر از زنانی است که حیض نمی بیند عده اش 45 روز است، راوی می گوید، سخن او را برای امام صادق نقل کردم، امام فرمود: درست گفته است. (1) چکیده گفتار علامه امینی علامه امینی در جلد ششم کتاب الغدیر در رد کلام موسی جارالله، به تفصیل سخن گفته وبا قلم محققانه خود، مطالب وی را باطل ساخته است. چکیده کلام این مدافع حریم ولایت را ترجمه ودر اختیار پژوهشگران واهل نظر قرار می دهم. ایشان در یک تحقیق، اسامی جمعی از صحابه وتابعین را که قائل به جواز وبقای حکم متعه اند به این شرح بیان فرموده است: - عمران ابن حصین - جابر بن عبد الله - عبد الله بن مسعود - عبد الله بن عمر - معاویه بن ابی سفیان - عمرو بن حریث 1. محمود شهابی، ادوار فقه ج 3، ص 429. ( 38 )

- ابی بن کعب - ربیعه بن امیه - سمیر - سعید بن جبیر - طاووس یمانی - ابو سعید خدری - سلمه بن امیه - معبد بن امیه - زبیر بن عوام - خالد بن مهاجر - عطای مکی - سدی - مجاهد - زفر - مالک بن انس مؤسس مذهب مالکی

به نقل از فخرالدین رفیعی وفخرالدین غرناطی وبرخی دیگر - ظاهر کلام احمد بن حنبل درج 4 مسند ص 436 (1). 1. الغدیر، ج 6، ص 221 - 224. نگارنده مرقوم می دارد: به نقل ابن رشد، عمرو بن دینار وابن جریح نیز قائل به بقای اباحه متعه می باشند و به نقل علامه در نهج الحق ص 526 مغیره بن شعبه نیز از این گروه محسوب می شود وبنابر نقل ابن رشد و ابن قدامه وبرخی دیگر که (اصحاب ابن عباس از فقهای مکه ویمن به پیروی از او) طرفدار بقای جواز متعه اند. جمع کثیری چون عکرمه وعبد الله بن ابی ملیکه وابو یسار وسلمه بن خالد وشراجیل بن شراجیل ومعمر بن را شد وجمع کثیری را باید به آمار فوق اضافه کرد: صاحب جواهر درج 30 در رد اجماع اهل سنت اسامی بیش از 35 نفر از صحابه وتابعین را به تفصیل نام برده که تماما قائل به استمرار جواز متعه می باشند. فکیکی بغدادی نیز نام 27 شخصیت معروف از صحابه وتابعین را در " کتاب المتعه " که قائل به جواز متعه شده اند، به تفصیل اعلام نموده است.

بخش سو م : انظار فقیهان

( 41 )

آراء فقیهان گرچه در بخش تاریخی، آراء برخی فقیهان صحابی وتابعی مذکور شد ولی برای تکمیل بحث ناچاریم به صورت مستقل به ذکر آراء فقیهان بپردازیم. الف: آراء علمای اهل سنت ابن رشد محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن رشد اندلسی (متوفای 595 ق) گفته است: اخبار متواتری از رسول خدا در مورد تحریم نکاح متعه صادر گشته ولی مدلول اخبار نسبت به زمان تحریم

با یکدیگر اختلاف دارند: برخی روایات گویای این است که ظرف تحریم، زمان جنگ خیبر است، بعضی فتح مکه، عده ای حجه الوداع، دسته ای عمره القضاء وبرخی عام اوطاس است. سپس می نویسد: اکثر صحابه وجمیع فقها بلاد قائل به تحریم آن می باشند. اما ابن عباس وپیروانش از اهل مکه ویمن آن را جایز دانسته اند، دلیل آنان آیه " فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن " می باشد. ابن جریح وعطاء از ابن ( 42 )

عباس روایت کرده اند: نکاح متعه از جمله رحمت های خداوند بر امت اسلام است واگر عمر بر تحریم آن اقدام نکرده بود جز افراد قلیل، کسی گرفتار زنا نمی شد: " ما اضطر الی زنا الا شفا، شفا با فاء به معنای قلیل می باشد ". عطاء گفته است: جابر بن عبد الله می گفت: در زمان پیامبر وأبی بکر وتا نیمه خلافت عمر، نکاح متعه رایج بود سپس عمر آن را ممنوع کرد. (1) آنچه از کلام ایشان استفاده می شود این است که: 1 - نکاح متعه در صدر اسلام وسال ها بعد از هجرت، مباح ومورد عمل بوده است. 2 - بعد از سال ها از هجرت، متعه، طبق روایات متواتره ای که در مدلول زمانی معارض یکدیگرند، تحریم گشته است. 3 - با وجود روایات مذکوره جمعی از صحابه وتابعین این روایات را نپذیرفته و هم چنان قائل به جواز آن بوده اند. 4 - طرفداران جواز نکاح متعه تحریم متعه را از جمله اقدامات عمر دانسته و این عمل خلیفه را منشأ فحشاء وفجور قلمداد کرده اند. زمخشری محمود بن عمر زمخشری (متوفای 528

ق) در تفسیر آیه 24 سوره نساء جمله " فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن " را بنابر آنچه از جمعی نقل شده مربوط به نکاح متعه دانسته، سپس گفته، ابن عباس آن را غیر منسوخ ودیگران آن را 1. بدایه المجتهد، ج 2، ص 44. ( 43 )

منسوخ دانسته اند. (1) فخر رازی فخر رازی در تفسیر کبیر نوشته است: " ان الامه مجمعه علی ان نکاح المتعه کان جائزا فی الاسلام ولا خلاف بین احد من الامه فیه، انما الخلاف فی طریان النسخ " (2) یعنی، امت بر جواز نکاح متعه در صدر اسلام اتفاق دارند، اختلاف فقط در نسخ آن است. بیضاوی عبد الله بن عمر بیضاوی (متوفای 791 ق) در تفسیر آیه 24 سوره نساء می گوید: جمعی آیه را مربوط به نکاح متعه آن هم در فتح مکه دانسته اند. سپس می نویسد: بعد از سه روز از جریان نزول توسط پیامبر منسوخ گشته است. ولی ابن عباس همچنان قائل به بقای جواز آن بوده ولی او هم از رأی خود برگشته است. (3) ابن قدامه ابن قدامه حنبلی در کتاب " المغنی " نوشته است: ابن عباس واکثر اصحاب او عقیده به بقای جواز ازدواج موقت (متعه) داشته اند واین امر موافق با نظر ابن 1. تفسیر کشاف، ج 1، ص 471. 2. تفسیر کبیر، ج 10، ص 52. 3. انوار التنزیل واسرار التاویل، ج 1، ص 213. ( 44 )

جریح وأبی سعد خدری وجابر بن عبد الله ومطابق با عقیده شیعه امامیه است. دلیل آنان اذن پیامبر وروایتی است که از خلیفه دوم (عمر) نقل شده: " متعتان

محللتان... " (1) قاضی عیاض ونووی " نووی " در شرح صحیح مسلم از " قاضی عیاض " نقل کرده است که: روایات اباحه متعه را جماعتی از صحابه نقل کرده اند. قاضی این روایات را حمل بر اضطرار نموده آن هم در سفر، ونیز قاضی گفته به اتفاق علما، ازدواج موقت، یک نوع نکاح است که در آن میراث وطلاق نیست وبعدا اجماع بر حرمت آن شده وجز ابن عباس وروافض کسی بر استمرار اباحه آن قائل نیست. سپس " نووی " می نویسد: قول صواب این است که بگوییم جواز وتحریم متعه در دو نوبت واقع شده: قبل از خیبر مباح بوده وبعد از آن حرام شده سپس در فتح مکه مباح وبعد از سه روز تحریم ابدی شده است. (2) صحیح مسلم در کتاب صحیح مسلم در بخش نکاح، حدود 24 حدیث در باره متعه نساء نقل شده که بیشتر آنها دلالت بر جواز نکاح در صدر اسلام دارد وبرخی از آنها بر بقای جواز آن تا گذشت نیمی از خلافت عمر صراحت دارد، یکی از آن ها حدیث ذیل است: 1. ابن قدامه، مغنی، ج 7، ص 573. 2. صحیح مسلم به شرح نووی کتاب نکاح. ( 45 )

وحدثنا الحسن الحلوانی حدثنا عبد الرزاق اخبرنا ابن جریح قال: قال عطاء قدم جابر بن عبد الله معتمرا فجئنا فی منزله وسالهء القوم عن اشیاء ثم ذکروا المتعه فقال نعم استمتعنا علی عهد رسول الله (صلی الله علیه وآله) وأبی بکر وعمر. صحیح بخاری بخاری در کتاب نکاح حدیثی را از جابر وسلمه بن اکوع نقل کرده که پیامبر (صلی الله علیه وآله)

دستور جواز متعه را صادر نمود وسپس در نقلی که از أمیر المؤمنین (علیه السلام) واصل گشته خود پیامبر (صلی الله علیه وآله) آن را منسوخ اعلام کرده است. (1) ب: آرای علمای امامیه علامه مجلسی علامه محمد باقر مجلسی (متوفای 1110 یا 1111 ق) در کتاب معروف بحار الانوار می نویسد: در اصل مشروعیت نکاح متعه اختلافی نیست، اختلاف در نسخ حکم ودوام آن است. در باره جواز متعه بنابر اکثر تفاسیر واصح آنها این کلام الهی نازل گردیده است: " فما استمتعتم به... " (2)، وبر آن (دوام حکم به جواز) اجماع اهل بیت (علیهم السلام) استقرار یافته واخبار متواتره صادر گشته است. فخر رازی گفته است: امت اسلام بر جواز متعه در صدر اسلام اتفاق دارند و نیز از پیامبر روایت شده که در سفر عمره ای که پیامبر با جمعی از اصحاب به مکه 1. صحیح بخاری به شرح سندی ج 3 کتاب نکاح - در بحث های مقدماتی گذشت که نسبت روایت نسخ به أمیر المؤمنین (علیه السلام) افتراء محض است چون عقیده ایشان، بر استمرار جواز آن، برای ما به تواتر اقوال و اخبار ثابت است. 2. نساء، آیه 24. ( 46 )

آمدند، اذن به نکاح متعه داد. سپس می نویسد: بسیاری از فقهای اسلام بر وجود اتفاق بر اصل مشروعیت ازدواج موقت تصریح نموده اند. مسلم در صحیح وابن اثیر در جامع الاصول از عبد الله بن مسعود روایت کرده اند که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در جنگ ها اجازه دادند از نکاح موقت استفاده کنیم واین روایت را نبوی در " مشکاه المصابیح " درج وآن را

از اخبار مورد اتفاق قلمداد کرده است. بخاری ومسلم در کتاب صحیح خود وابن اثیر در جامع الاصول از " سلمه بن اکوع " و " جابر " نقل کرده اند که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمان جواز متعه را صادر کرده است. علامه مجلسی بعد از نقل روایاتی از کتاب بخاری، مسلم، جامع الاصول، صحیح ترمذی، ابن اثیر در نهایه، فخر رازی در تفسیر کبیر ومحمد بن جریر طبری در تفسیر معروف خود، که تماما حاکی از جواز متعه وبقای حکم آن می باشد، می نویسد: سبب ممنوعیت بنابر آنچه " مفضل بن عمر " در یک نقل طولانی از امام صادق (علیه السلام) گزارش داده، امری است که خلفیه دوم در یک جریان احساسی اقدام به آن کرده است. (1) از آنچه گذشت مشخص شد که: " حلیت متعه " مورد تقریر وامضای شارع اسلام (پیامبر (صلی الله علیه وآله)) قرار گرفته و مسلمانان با رعایت قیود وشرایط اسلامی از آن استفاده می نمودند، جواز متعه در زمان پیامبر تا آخرین لحظات عمر شریف آن جناب ادامه داشته ودر مدت خلافت ابی بکر وبخشی از خلافت عمر نیز استمرار داشته است، عمر در بخش پایانی 1. بحار الانوار، ج 30، ص 595 - 602. نگارنده مرقوم می دارد که جریانی را که مفضل گزارش داده علامه مجلسی در جلد 53 بحارالانوار ص 26 درج کرده است. ( 47 )

خلافت خود بر اثر جریانی که برای او رخ داد آن را تحریم نمود. داستان از این قرار است: روزی خلیفه به منزل خواهرش می رود، می فهمد که خواهرش مشغول غسل است، از

او می پرسد با این که شوهر نداری وایام پایانی عادت زنانه تو هم نیست برای چه غسل می کنی، وی گفت: متعه شده ام واز این راه گرفتار جنابت گشته وغسل می کنم، خلیفه از این ماجرا خوشش نیامد به منبر رفته مردم را جمع می کند ومی گوید: " متعتان محللتان کانتا فی عهد رسول الله وانا احرمهما واعاقب علیهما متعه النساء ومتعه الحج " (1) از آن زمان جمهور تابعین خلیفه، از ترس مجازات وی آن را بر خود حرام می کنند، ولی جمع کثیری از صحابه و تابعین زیر بار بدعت خلیفه نرفته و هم چنان بر جواز ومشروعیت متعه باقی می مانند. (2) علامه حلی علامه حلی (حسن بن یوسف بن مطهر) می نویسد: عمر اولین کسی است که نکاح متعه را تحریم نمود ومذاهب اربعه آن را از او پذیرفتند. (3) واز محمد بن حبیب بختری نقل کرده که شش تن از صحابه وشش تن از تابعین فتوا به اباحه متعه نساء داده اند. 1. کتاب النقض عبد الجلیل رازی ص 601 در حدیثی که علامه مجلسی در بحار آورده " خلیفه فرزندی در دامان خواهر خود دید ". 2. مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان در تفسیر آیه 24 سوره نساء، وفخر رازی وزمخشری در تفسیر آیه مذکور بر این امر تصریح کرده اند. 3. نهج الحق، ص 281. ( 48 )

آیه الله خوئی مرحوم آیت الله خوئی در کتاب نفیس " البیان " می نویسد: حلیت متعه مورد اتفاق امامیه وجمعی از صحابه وتابعین است، اسامی آنان به نقل از ابن حزم، ابن مسعود، معاویه، ابو سعید

خدری، ابن عباس، سلمه، معبد، جابر بن عبد الله، عمرو بن حریث، طاووس یمانی، سعید بن جبیر، عطای مکی وتمام فقیهان مکه است. احمد بن حنبل هنگام ضرورت قائل به جواز آن وبه نقل برخی مالک آن را بدون قید وشرط جایز دانسته است وابن جریح که خود از فقیهان عامه است هفتاد زن را متعه وبه عقد انقطاعی خود در آورده است. (1) چکیده بحث از مجموع مطالب نتیجه گرفته می شود که: از مؤسسان مذاهب اربعه ابو حنیفه وشافعی قائل به نسخ متعه بوده اند ومالک واحمد بن حنبل - بنابر بعضی اقوال - قائل به بقای حکم متعه اند (2). بنابر این، اسناد تحریم به آنان قطعی نیست. همچنین محقق شد که امامیه متفق القول در بقای مشروعیت متعه می باشند (3). ونیز طبق بررسی روایی، مشخص شد که صاحب وسائل الشیعه (محمد بن حسن حر عاملی) بیش از دویست حدیث وحاجی نوری در مستدرک الوسائل حدود نود حدیث در باره مشروعیت وسایر خصوصیات متعه در کتاب های خود درج 1. البیان ص 333. 2. تفتازانی، شرح مقاصد، ج 5، ص 283. 3. مرحوم فیض در کتاب وافی بابی را به عنوان مکروه بودن نکاح موقت بدون نیاز به آن منعقد کرده است ولی صاحب جواهر در غیر باکره قائل به اباحه بلکه استحباب بدون قید وشرط آن است ومدعای خود را با اسلوب علمی ثابت کرده است. " ر. ک: جواهر الکلام، ج 30، ص 151 ". ( 49 )

کرده اند. گفتار امام (خیر ختام) مرحوم امام خمینی (قدس سره) در کتاب " کشف اسرار " نوشته اند: متعه زنان به

اجماع مسلمانان در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) گسترش یافت وتا رحلت ایشان ناسخی برای آن نیامد. به حکم اخبار متواتره از اهل بیت (علیهم السلام) واخبار صحاح خود سنیان از " جابر بن عبد الله " در صحیح مسلم به چند طریق نقل می کند که ما در عهد رسول خدا و ابو بکر وعمر متعه می کردیم تا آن که عمر نهی از آن کرد واین کلام به طور مسلم و استفاضه از عمر نقل شده که رفت منبر وگفت: " متعتان کانتا علی عهد رسول الله (صلی الله علیه وآله) وانا انهی عنهما واعاقب علیهما متعه الحج ومتعه النساء " (1). 1. کشف اسرار، ص 117. این کتاب را مرحوم امام در رد کتاب " اسرار هزار ساله " از تالیفات حکمی زاده قمی که بر رد شیعه می باشد، نوشته است استاد عالیقدر حضرت آیه الله آقای وحید خراسانی فرمود بعد از انتشار کشف اسرار، مرحوم امام به مشهد آمد مرحوم میرزا مهدی اصفهانی به عنوان قدردانی از این حرکت دفاعی امام، دست ایشان را بوسید.

بخش چهارم : متعه در قرآن

( 53 )

متعه در قرآن این جمله آیه 24 سوره نساء " فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن " مربوط به جواز متعه نساء است. " زنانی را که متعه می نمایید مهرشان را به عنوان یک امر واجب باید بپردازید ". استدلال به این جمله قرآن به وجوه ذیل است: 1 - اتفاق امامیه: (اتفاقی که شامل قول معصوم می باشد، چون مسأله از زمان أمیر المؤمنین مورد بحث بوده) بر نزول آن در خصوص متعه نساء. 2 - ادعای جمع

کثیری از مفسران وفقیهان عامه چون محمدبن جریر طبری، حاکم نیشابوری، سیوطی، ابن انباری، طبرانی، بیهقی، ابو داود، سعید بن جبیر، قتاده، عطاء، عبد الرزاق، ثعلبی، حبیب بن ثابت، مجاهد وسدی، مبنی بر این که ابن عباس وأبی بن کعب، می خوانده اند: " فما استمتعتم به منهن " الی اجل مسمی " با اضافه این جمله آیه صریح در نکاح موقت می شود (1). ونکاح دائم را شامل 1. تفسیر آلاء الرحمن، ج 2، ص 76 وده ها مدرک دیگر که بعدا ذکر می شود. گفتنی است که این اضافه، دلیل بر تحریف قرآن نیست چون احتمال دارد از باب تأویل وتفسیر باشد نه وحی قرآنی. ( 54 )

نمی گردد، چون تعیین مدت مربوط به نکاح موقت است. 3 - ظهور استمتاع در معنای اصطلاحی " متعه " است، زیرا چنان که قبلا ذکر شده وموسی جار الله نیز به آن تصریح کرده، متعه امری سابقه دار است وقبل از اسلام نیز مرسوم بوده، وبر این اساس در استدلال به آیه نیاز به اثبات حقیقه شرعیه نیست. 4 - استدلال بعضی از صحابه وتابعین بر جواز متعه در صدر اسلام به آیه شریفه بدون انکار دیگران نیز مبین این امر است. ادعای نسخ جمعی از اهل سنت چون فخر رازی وقتی نتوانسته اند دلالت آیه را انکار کنند مدعی شده اند که آیه متعه به آیات دیگر قرآن منسوخ گشته است. (1) بعضی گفته اند ناسخ آن جمله " ومن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون " (2) است، غافل از این که این جمله در سوره مؤمنون ومعارج است وهر دو سوره مکی

است وآیه متعه در سوره نساء است که بالاتفاق از سور مدنی می باشد ومعنا ندارد که آیات مکی، ناسخ آیات مدنی شوند. برخی دیگر گفته اند جمله قبل آیه، ناسخ این جمله هست، توضیح این که: قرآن بعد از آن که زن های محرم (غیر قابل نکاح) را ذکر می کند می فرماید: " واحل لکم ماوراء ذلکم محصنین غیر مسافحین " (غیر از آنچه گفته شد از زنهای غیر قابل نکاح، زن های دیگر بر شما حلال شده، مشروط به این که به صورت زنا نباشد) 1. مفاتیح الغیب، ج 10، ص 49. 2. همان، ص 50. ( 55 )

اینان می گویند " متعه، زنا وسفاح است وبا این جمله کلام بعد که مربوط به حلیت متعه هست نسخ می شود. " (1) نگارنده مرقوم می دارد: هر کسی کمترین آگاهی از اصول ومبانی حقوق داشته باشد از این توجیه تعجب می کند، زیرا: 1 - متعه، نکاح است نه زنا وسفاح وگرنه دعوای نسخ معنا نداشت. 2 - نسخ، رفع ید از قانون قبل است بعد از عمل وپی بردن به نواقص قانون و یا گذشت زمان به صورتی که در اوضاع واحوال تغییراتی حاصل شود ونسخ قبل از عمل آن هم توأم با تشریع قانون منسوخ، مستلزم لغویت قانون منسوخ است واین فعل از گوینده عاقل صادر نمی شود، چه رسد به حکیم علی الاطلاق. برخی گفته اند: ناسخ آیه متعه، آیات ارث وصداق وطلاق وعده است، زیرا در نکاح متعه این امور وجود ندارد. (2) این هم توجیهی است که به سرنوشت توجیه قبل گرفتار است، چون اولا: در متعه

صداق وعده وجود دارد. ثانیا: آیات مذکوره مخصص عمومات نکاح اند، نه ناسخ آیه متعه. برخی قائلند که ناسخ آیه متعه، سنت نبوی است ودر این مورد روایاتی را که اسناد آن ضعیف ودلالت آن ناتمام ومتن آن مضطرب می باشد، ارائه داده اند (3). پاسخ این است که بر فرض غمض نظر از ضعف سند ودلالت، این گونه روایات با روایات دیگر که تعداد آنها بیشتر است بلکه متواترند معارض اند، که در بخش روایی از آنها بحث خواهد شد. 1. همان، ص 50. 2. همان، ص 50. 3. همان، ص 50. ( 56 )

استدلال به آیات دیگر شیخ طوسی در کتاب " خلاف " به آیات ذیل نیز استدلال نموده است: 1 - " فانکحوا ما طاب لکم من النساء " (1) - " واحل لکم ماوراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم " (2) نگارنده می گوید: که آیات دیگر قرآن هم که در باره تشریع وتشویق نکاح است شامل آن می شود، مثل " وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم و امائکم " (3) " والذین لفروجهم حافظون إلا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فأنهم غیر ملومین " (4) چکیده دیدگاه علامه امینی (5) پیرامون آیه 24 سوره نساء در بخشی از آیه 24 سوره نساء می خوانیم: " فما استمتعتم به منهن فأتوهن اجورهن "، " زنانی را که متعه می کنید مهر آنان را باید بپردازید ". امامیه عقیده دارند این جمله در خصوص مشروعیت عقد موقت (متعه) نازل شده وحکم آن به قوت خود باقی است. موسی جارالله گفته این را شیعه می گوید وکسی از علمای اهل سنت

با آنان موافق نیست، علامه امینی نام نوزده مفسر وفقیه مشهور را به تفصیل ذکر کرده که 1. نساء، آیه 3. 2. نساء، آیه 4، خلاف شیخ طوسی، ج 2، ص 394. 3. نور، آیه 23. 4. مؤمنون، آیه 5. 5. الغدیر، ج 6، ص 227. ( 57 )

گفته اند این بخش آیه مربوط به نکاح موقت است، این افراد عبارتند از: - احمد بن حنبل در، مسند ج 4 / 436. - محمد بن جریر طبری در تفسیر جامع البیان، ج 5 / 9. - ابو بکر جصاص حنفی در کتاب احکام القرآن. - ابو بکر بیهقی در سنن کبری، ج 7 / 205. - بغوی شافعی در حاشیه تفسیر خازن، ج 1 / 423. - زمخشری در تفسیر کشاف، ج 1 / 360. - ابو بکر اندلسی در احکام القرآن. - قرطبی در تفسیر قرطبی، ج 5 / 13. - ابن رشد در کتاب بدایه المجتهد، ج 2 / 58. - فخر رازی در تفسیر همین آیه. - نووی شافعی در شرح صحیح مسلم. - بیضاوی شافعی در تفسیر بیضاوی، ج 1 / 259. - علاء الدین بغدادی در تفسیر خازن، ج 1 / 357. - غرناطی متوفای (741). - ابو حیان اندلسی متوفای (747). - ابن کثیر شافعی متوفای (774). - سیوطی در الدر المنثور در تفسیر آیه بیش از 30 حدیث نقل کرده که گویای نزول آیه در باره متعه واصل مشروعیت آن است. - شوکانی متوفای (1250). - سید محمود آلوسی بغدادی، ج 5 / 5. ( 58 )

گفتار شیخ طوسی محمد بن حسن طوسی مشهور به شیخ طوسی (متوفای

460 ق) در تفسیر آیه استمتاع نوشته است: ابن عباس وابن ابی کعب وابن مسعود وسعید بن جبیر قرائت کرده اند: " فما استمتعتم الی اجل مسمی " بنابر این مفاد آیه صریح در نکاح متعه می شود، سپس می نویسد: قول به نسخ از راه خبر واحد به ما رسیده آن هم با اختلاف در مدلول، بدیهی است که نسخ قرآن با چنین خبر یا اخبار ثابت نمی شود، گذشته از این، کلام عمر که گفته است: " متعتان محللتان علی عهد رسول الله وانا انهی عنهما " بهترین دلیل بر جواز متعه، واستمرار آن در تمامی عصر رسول الله (صلی الله علیه وآله) می باشد. (1) گفتار طبرسی مفسر معروف امامی ابو علی فضل بن حسن طبرسی (متوفای 548 ق) نیز آنچه را شیخ فرموده، در کتاب مجمع البیان درج کرده است. وی از تفسیر ثعلبی روایاتی در بقای حکم متعه نقل کرده، یکی از آنها روایتی است از أمیر المؤمنین (علیه السلام) که " لولا ان عمر نهی عن المتعه ما زنی الاشقی " (2). گفتار صافی مفسر ومحدث مشهور محمد بن مرتضی ملقب به ملامحسن فیض کاشانی در تفسیر صافی روایتی را از کتاب کافی نقل می کند مبنی بر این که عبد الله بن عمیر 1. التبیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 166. 2. مجمع البیان، ج 3، ص 32 بخش تفسیر آیه 24 سوره نساء. ( 59 )

به امام باقر (علیه السلام)، عرض کرد: عقیده شما در باره متعه چیست؟ امام فرمود: " احلها الله فی کتابه وعلی لسان نبیه فهی حلال الی یوم القیامه "، خداوند در

قرآن ونیز به زبان پیامبرش آن را حلال کرده است، پس تا روز قیامت 7 حلال است ". وی گفت: چیزی را که عمر حرام کرده تو حلال می دانی؟ امام فرمود: تو بر قول عمر باش ومن هم بر قول پیامبر. همچنین حدیثی را آورده مبنی بر احتجاج امام باقر (علیه السلام) با ابو حنیفه، امام در این مناظره به ابو حنیفه فرمود: متعه، نکاح شرعی است، ابو حنیفه گفت: مگر نکاح، بی میراث می شود؟ امام فرمود: هر گاه مسلمانی زنی از اهل کتاب را به عقد دائم در آورد زن از مرد مسلمان ارث نمی برد در حالی که نکاح شرعی است، پس معلوم می شود توارث در ماهیت نکاح مأخوذ نیست. (1) 1. تفسیر صافی، سوره نساء آیه 24، نگارنده مرقوم می دارد: در جواز ازدواج مسلمان با کافر کتابی اختلاف است، این حدیث بیانگر جواز نکاح دائم با ایشان است.

بخش پنجم : بحث روایی

( 63 )

بحث روایی همان گونه که قبلا گفته شد در کتاب " الدر المنثور " 31 حدیث ودر کتاب " وسائل الشیعه " متجاوز از دویست ودر کتاب " مستدرک الوسائل " حدود نود روایت که تماما حاکی از بقای مشروعیت اصل نکاح منقطع ویا خصوصیات و فروعات آن است درج گردیده است واز اخبار عامه به ادعای مرحوم علامه امینی چهل حدیث صحیح وحسن گویای این واقعیت می باشد. چند گفتار از شهید ثانی در باره روایات زین الدین بن علی بن احمد ملقب به شهید ثانی، که از اکابر فقهای امامیه است، در کتاب " شرح لمعه " مقالاتی دارد که عمده آنها ترجمه واز

یکدیگر تفکیک شده ودر این رساله درج ودر اختیار اهل تحقیق قرار داده می شود. 1 - از ضروریات مذهب اهل بیت (علیهم السلام) مشروعیت مستمر نکاح متعه است. بنابر این نسبت گزارش نسخ آن به أمیر المؤمنین که از بعضی اهل سنت به عمل آمده وجهی ندارد. ( 64 )

2 - روایات اهل سنت در باره نسخ مشروعیت متعه متناقض ودارای ضعف سند می باشند لذا قابل اعتماد نیستند ونسخ قرآن با چنین گزارش های واهی ثابت نمی گردد. 3 - بر فرض صحت سند این احادیث وغمض نظر از تناقضات متنی، این اخبار معارض با گزارش های دیگری هستند که خود آنان نقل کرده اند مبنی بر این که جمعی از صحابه پیامبر (صلی الله علیه وآله) مثل جابر، ابن مسعود، ابن عباس، سلمه بن اکوع، عمران بن حصین، انس بن مالک، حلیت متعه را غیر منسوخ دانسته اند. 4 - ممنوع نمودن عمر امری است که از پیش خود به آن اقدام ورزیده لذا عملی مردود وغیر قابل اعتماد است. 5 - گزارش مشهور بین شیعه وسنی مبنی بر این که عمر گفته است: " متعتان کانتا علی عهد رسول الله (صلی الله علیه وآله) حلالا وانا أنهی عنهما وأعاقب علیهما " دلیلی است بارز بر این که پیامبر (صلی الله علیه وآله) این عمل را نهی نکرده وگرنه جا داشت منع وزجر را به پیامبر (صلی الله علیه وآله) نسبت دهد تا مردم بپذیرند. 6 - حکم بن عیینه می گوید از أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) منقول است که: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود جز افراد شقی گرفتار

زنا نمی شدند. 7 - در صحیح ترمذی آمده که مردی از اهل شام از عبد الله پسر عمر در باره حلیت متعه سؤال کرد وی صریحا حکم به جواز آن داد. مرد شامی گفت: پدرت عمر آن را ممنوع کرده، او گفت: عمل به سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را برای گفته پدرم ترک نمی کنم. 8 - در پایان می نویسد: روایات امامیه در بقای مشروعیت متعه متواتر یا نزدیک به تواتر است وشگفت این که با وجود جو تقیه وبا کثرت این اخبار حتی ( 65 )

یک روایت معارض یافت نمی شود. (1) آمار روایات اهل سنت چنان که مذکور شد سیوطی در کتاب تفسیر " الدر المنثور " حدود 31 روایت از اعلام اهل سنت درج کرده که تماما به طور صریح ویا ظهور عرفی گویای اصل مشروعیت متعه است. علامه امینی در جلد ششم کتاب " الغدیر " فرموده آمار روایات اهل سنت به چهل حدیث می رسد وحدود سی روایت را به تفصیل بیان کرده است که بخشی از آن به شرح ذیل است: 1 - در " صحیح مسلم " و " جامع الاصول " ابن اثیر و " زاد المعاد " ابن قیم و " فتح الباری " ابن حجر و " کنز العمال " از جابر بن عبد الله انصاری روایت شده است که: " کنا نستمتع با لقبضه من التمر والدقیق الایام علی عهد رسول الله (صلی الله علیه وآله) وأبی بکر ثم نهی عنه عمر فی شان عمرو بن حریث " ما در زمان پیامبر با کفی از خرما وآرد اقدام به ازدواج

موقت می کردیم تا این که " عمر " در مورد " عمرو بن حریث " آن را ممنوع کرد. (2) 2 - در " موطأ " مالک (3) وکتاب " الام " شافعی (4) وسنن کبیر بیهقی (5) درج گردیده 1. در کتاب وسائل الشیعه باب اول از ابواب متعه " حدیث 32 چنین آمده است " حرم رسول الله (صلی الله علیه وآله) یوم خیبر لحوم الحمر الاهلیه ونکاح المتعه " سپس صاحب وسائل فرموده: شیخ طوسی ودیگران این حدیث را بر تقیه روائی حمل کرده اند. 2. الغدیر ج 6 / 205. 3. ج 2، ص 30. 4. ج 7، ص 219. 5. ج 7، ص 206. ( 66 )

که: زنی به نام " خوله بنت حکیم " بر عمر وارد شد وگفت: " ربیعه بن امیه " اقدام به متعه کرده است، عمر گفت: اگر قبلا از این کار منع کرده بودم او را سنگسار می کردم. (1) 3 - در تفسیر طبری وتفسیر ثعلبی وتفسیر رازی وتفسیر ابو حیان وتفسیر نیشابوری وکتاب الدر المنثور از حکم، نقل شده است که أمیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: آیه متعه نساء منسوخ نیست: " ولولا ان عمر نهی عن المتعه مازنی الا شقی " (2) اگر ممنوعیت عمر نبود جز افراد شقی کسی مبتلا به گناه زنا نمی شد. 4 - از " احکام القرآن " جصاص (3) و " بدایه المجتهد "، ابن رشد (4) ونهایه بن اثیر و زمخشری وتفسیر قرطبی، مروی است که ابن جریح از ابن عباس نقل کرده است: ما کانت المتعه الا رحمه من الله رحم بها

امه محمد (صلی الله علیه وآله) ولو لا نهی عمر " لما احتاج الی الزنا الا شفا " (5) اگر نهی عمر نبود جز اندکی از مردم گرفتار زنا نمی شدند. 5 - از ابی داود ومحمد بن جریر طبری نقل کرده است که أمیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: " لولا ما سبق من عمر بن خطاب لأمرت بالمتعه ثم ما زنی الا شقی ". هر گاه نهی عمر نبود من دستور انجام متعه می دادم ودر نتیجه جز مردمان شقی وخبیث الفطره کسی به زنا گرفتار نمی شد. (6) 6 - از صحیح مسلم ومسند احمد از جابر نقل شده است: "... ازدواج موقت 1. الغدیر، ج 6، ص 206. 2. همان، ص 206. 3. ج 2، ص 179. 4. ج 2، ص 58. 5. همان، ص 206. 6. همان، ص 207. ( 67 )

امری رائج بود علی عهد رسول الله (صلی الله علیه وآله) وأبی بکر حتی اذا کان فی آخر خلافه عمر. (1) 7 - حدیث معروف عمر " متعتان کانتا علی عهد رسول الله (صلی الله علیه وآله) وانا انهی عنهما واعاقب علیهما " (2) که جمع کثیری که نامشان قبلا ذکر شد آن را نقل کرده اند. نگارنده می گوید: این گفتار عمر دلیل محکمی است که متعهء نساء در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) رایج بوده وخلفیه دوم اقدام به نسخ آن کرده است. مرحوم علامه امینی می نویسد: بر اساس همین کلام مأمون به جواز متعه عقیده داشت ومی خواست آن را به صورت منشوری اعلام کند ولی بعضی از یاران وی او را از این کار

منع کردند. (3) 8 - قبلا حدیثی نسبت به رأی عمر از صحیح ترمذی ومسند احمد بن حنبل نیز مذکور شد. گفتاری از دلائل الصدق در بحث روایی علامه محقق شیخ محمد حسن مظفر در کتاب " دلائل الصدق " (رد فاضل روزبهان) به طور مفصل بحث کرده واز صحیح بخاری وصحیح مسلم ومسند احمد بن حنبل وتفسیر طبری وکنز العمال وشرح تجرید قوشچی نوزده حدیث که دلالت بر حلیت متعه در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) دارد نقل کرده است. ایشان در مورد کلام علامه حلی که فرموده است: " ترمذی جریان حلیت متعه را از عبد الله بن عمر روایت کرده است " می نویسد: آنچه در صحیح ترمذی 1. همان، ص 207. 2. همان، ص 211. 3. همان، ص 211. ( 68 )

آمده مربوط به متعه حج است نه متعه نسوان وبعد اظهار می دارد شاید در نسخه های خطی موجود بوده، وهنگام چاپ حذف شده است. نگارنده مرقوم می دارد: آنچه از مطالعات قبلی به یاد دارم مرحوم علامه مجلسی در بحث امامت بحار الانوار نیز اعلام داشته که بعضی از اخبار اهل سنت را که بزرگان مذهب چون سید بن طاوس نقل کرده اند در نسخه های موجود یافت نمی شود واین توطئه مخالفان در جهت حذف اخباری است که به ضرر آنان تمام می گردد. این مرد بزرگ حدود 350 سال قبل خطر تحریف کتاب های اهل سنت را پیش بینی کرده وهشدار داده است. ما امروز شاهد إعمال این توطئه هستیم. در داستان رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) آنچه در نسخ چاپی صحیح بخاری است با

آنچه صاحب ملل ونحل وغیر او نقل کرده اند تفاوت چشم گیری وجود دارد. نمونه دیگر در کتاب الامامه والسیاسه ابن قتیبه که در مصر به چاپ رسیده است در باره امتناع أمیر المؤمنین (علیه السلام) وهجوم به خانه حضرت زهرا (علیها السلام) وعیادت شیخین وراه ندادن حضرت فاطمه (علیها السلام) وتوسل ایشان به أمیر المؤمنین (علیه السلام) وجواب ندادن حضرت زهرا (علیها السلام) به سلام ایشان حدود دو صفحه تفصیل مطالب فوق مذکور است در حالی که در چاپ بیروت که از نسخه مصری اخذ شده تمام آن حذف شده وکوچک ترین قرینه ای بر این حذف وجود ندارد. در هر حال روایت عبد الله بن عمر را مطابق آنچه علامه از صحیح ترمذی نقل کرده است از کتاب مسند احمد بن حنبل ج 2 / 95 و 104 وج 44 / 436 روایت نموده اند. (1) 1. پاورقی کتاب نهج الحق، ص 283.

بخش ششم : متعه در محاسبات عقلی

( 71 )

متعه در محاسبات عقلی فیلسوفان اسلامی، نظام تکوین را نظام احسن واتم می دانند ومی گویند در نظام هستی نقصی نیست وآنچه موجود است با در نظر گرفتن مجموعه هستی به جا وزیباست: جهان چون چشم وخط وخال وابروست * که هر چیزی به جای خویش نیکوست اندیشمندان وفقیهان نیز می گویند نظام تشریع در اسلام که خاتم ادیان است همچون نظام تکوین، بهترین وکامل ترین نظام قانونی وحقوقی است: " الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ". در نظام تشریع نه عیب است ونه کاستی، حلال وحرام الهی بر اساس ملاکات الزامی وترخیصی وناشی از حکمت الهی است و نیاز جامعه در آن به

طور جامع الاطراف رعایت شده است. بنابر این با توجه به مشکلات ازدواج دائم که از بدو امر تاکنون رو به افزایش ( 72 )

بوده وهست، نسل جوان از زنان ومردان بر سر دو راهی بی عفتی ویا ازدواج موقت قرار دارند بدیهی است که قانون گذار حکیم وآگاه که انبیا را برای هدایت و تربیت بشر مبعوث داشته تا آن که به جامع ترین ادیان یعنی دین اسلام ختم رسالت نموده است، با توجه به این که عفاف را سرلوحهء کمالات بشر خوانده " واما من خاف مقام ربه ونهی النفس عن الهوی فان الجنه هی المأوی " (1) هیچ گاه به بی شرمی و هرزگی راضی نمی گردد وغریزه جنسی نسل جوان را با ایجاد بن بست به انحراف نمی کشاند، بنابر این لطف ورأفت ورحم وعطوفتش اقتضا دارد با تشریع ازدواج موقت از انحراف نسل جوان وافراد ناکام جلوگیری ومشکل آنان را چاره جویی کند. 1. نازعات / 40 و 41.

بخش هفتم : استنتاجات فقهی

( 75 )

استنتاجات فقهی در امر اول از کلیات مقدماتی مذکور شد که استمرار حلیت متعه نزد شیعه از ضروریات مذهب شناخته می شود وپر واضح است که احکام ضروری نیاز به بحث ندارد ولی برای رفع شبهات واسکات مخالفان وپاسخ از ادله آنان این بحث مطرح می شود وچون منابع فقهی ما کتاب وسنت واجماع وعقل می باشد در این کتاب بر هر یک از این منابع به طور فشرده استدلال می شود. استدلال به قرآن مجید در بخش " متعه در قرآن " گفته شد علاوه بر آیه 24 سوره نساء " فما استمتعتم به منهن فآتوهن

اجورهن " (زنانی را که به متعه خود در آورده اید مهر آنان را بپردازید). هر یک از آیاتی که برای مشروعیت نکاح دائم به آنها استناد می شود برای مشروعیت متعه هم به آنها استدلال می کنیم، زیرا نکاح متعه از اقسام ازدواج شناخته می شود. تفصیل این آیات در بحث قرآنی ذکر گردید. ( 76 )

استدلال به روایات عامه وخاصه قبلا در بحث روایی، آمار روایات عامه وخاصه که دلالت بر اصل مشروعیت ویا استمرار وخصوصیات متعه دارد بیان شد، در این جا باز برای انس اذهان تکرار می شود. روایت های عامه در کتاب های: " الدر المنثور " سیوطی 31 حدیث، " صحیح مسلم " بیش از 15 حدیث، " الغدیر " حدود 30 حدیث، " دلائل الصدق " 19 حدیث. ونیز بیان شد که علامه امینی فرموده چهل حدیث صحیح وحسن در کتاب های عامه که بر حلیت متعه ویا استمرار آن دلالت دارند در دسترس هست. واما روایات امامیه در کتاب " وسائل الشیعه " متجاوز از دویست حدیث ودر کتاب " مستدرک الوسائل " حدود نود حدیث است. طبق مقدمه ای که در اول بحث روایی طرح شد روایات امامان شیعه به عنوان راویان پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر تمام مسلمین حجت است، بنابر این برای انسان منصف با اندک تأمل در این روایات، جواز واستمرار آن قطعی می گردد. بررسی کوتاه در روایات امامیه قبلا آمار اجمالی روایات امامیه را بیان کردم، در این قسمت بعضی از آنها را برای تیمن وتبرک مرقوم می دارم: ( 77 )

صاحب وسائل الشیعه (محمد بن حسن حر عاملی) در

چهار باب اول کتاب متعه 64 حدیث را درج نموده که برخی از آنها را می آوریم: 1 - صدوق به اسناد خود از عبد الله بن سنان از حضرت صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: " ان الله حرم علی شیعتنا المسکر من کل شراب وعوضهم من ذلک المتعه " (1). 2 - " قال وقال الصادق (علیه السلام) لیس منا من لم یومن بکرتنا (ای الرجعه) ولم یستحل متعتنا ". (2) 3 - صدوق به اسناد خود از بکر بن محمد از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده " انی لاکره للرجل المسلم ان یخرج من الدنیا وقد بقیت علیه خله من خلال رسول الله (صلی الله علیه وآله) لم یقضها " (3). 4 - شیخ مفید از امام صادق (علیه السلام) روایت نموده " ما احب للرجل منکم ان یخرج من الدنیا حتی یتزوج المتعه ولو مره " (4). 5 - ودر حدیث دیگر امام به محمد بن مسلم فرمود: " لا تخرج من الدنیا حتی تحیی المتعه " (5) 6 - در حدیثی امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند: هر گاه کسی به عنوان مخالفت با تحریم کننده متعه زنی را به عقد انقطاعی در آورد وقصدش جلب رضایت خدا باشد (نه هوسرانی) به هر کلمه ای که با آن زن سخن بگوید برایش حسنه نوشته 1. وسائل الشیعه، ج 14، ص 438. 2. همان، ص 438. 3. همان، ص 443. 4. همان، ص 443. 5. همان، ص 443. ( 78 )

می شود. (1) 7 - أمیر المؤمنین (علیه السلام) فرموده است: " لولاما سبقنی به عمربن الخطاب ما

زنی الا شقی. " (2) 8 - " ان رسول الله (صلی الله علیه وآله) احل المتعه ولم یحرمها حتی قبض ". (3) استدلال به اجماع صرف نظر از بحث های اصولی که آیا اجماع، دلیل مستقلی است - چنان که عامه گفته اند - ویا برگشت به سنت معصوم می کند - چنانچه امامیه معتقدند - وهم چنین با صرف نظر از این که برخی از اجماعات، مدرکی هستند، کلام صاحب جواهر را در این مقام می آورم. این فقیه بزرگوار فرموده است: " اما الاجماع من الطائفه المحقه فهو واضح بل هو من ضروریات مذهبهم واما من غیر هم فلاتفاق الصحابه ومن کان فی صدر الاسلام علی اباحتها وشرعیتها کما یظهر من اخبار جابر و غیرها حتی ما روی عن المحرم نفسه (یعنی عمر) فانه یدل علی ان الحکم بالحل کان شایعا معروفا فی زمان النبی (صلی الله علیه وآله) ومده خلافه ابی بکر وبرهه من خلافته فالقول بالتحریم بعد ذلک مخالف لاجماع الامه التی لاتجتمع علی ضلاله ". (4) مقصود این فقیه محقق، این است که اجماع بر مذهب عامه دلیلی است مستقل وبرخاسته از حدیثی که آن را به پیامبر (صلی الله علیه وآله) اسناد می دهند مبنی بر این که امت پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر خطا واشتباه اتفاق نخواهند داشت وچون بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) تماما 1. همان، ص 442. 2. همان، باب اول از ابواب متعه. 3. همان، باب اول از ابواب متعه. 4. جواهر الکلام، ج 30، ص 149. ( 79 )

بر جواز متعه بودند معلوم می شود استمرار جواز وحلیت آن امری

حق وموافق با اراده خداوند بوده و هر گونه مخالفت بعد از آن مبارزه با حق ومخالفت با اراده ربوبی است ودر نتیجه محکوم به بطلان است. استدلال به حکم عقل در باره حکم عقل از دو راه می توان برهان اقامه کرد: الف - روشی است که سید مرتضی در کتاب انتصار وابن ادریس در سرائر اقامه نموده اند. متن کلام ایشان چنین است: " قد ثبت بالادله الصحیحه ان کل منفعه لا ضرر فیها فی عاجل ولا فی آجل مباحه بضروره العقل وهذه صفه نکاح المتعه فیجب اباحته باصل العقل ". (1) نگارنده مرقوم می دارد: این بیان به قاعده " قبح عقاب بلابیان " بازگشت می کند که نتیجه آن آزادی عمل می باشد. بنابر این هر گاه در ادله دیگر خدشه کنیم و دلیل معتبر بر حرمت نداشته باشیم به حکم قاعده " قبح عقاب بلابیان " آزادی عمل داریم. ولی این طریق به نظر نگارنده مخدوش است، زیرا چنان که در مقتضای اصل بیان شد استصحاب حرمت قبل العقد مفید حرمت است وبا وجود استصحاب، عقل حکم به آزادی عمل نخواهد داشت. ب - عبارت از ضرورت تشریع است که مفصل در باره آن بحث شد وثابت کردیم کامل ترین ادیان که دین مقدس اسلام است باید بن بست ها را بشکند و نیازها را در تمام زمینه ها تأمین سازد وبشر را در مسیر تربیت وهدایت با وضع قوانین مربوط به کمال مطلوب برساند. بدیهی است که رفع نیازهای جنسی قشر 1. کتاب انتصار، ص 109 وسرائر، ج 3، ص 618. ( 80 )

جوان با وجود صدها مشکلی که

ازدواج دائم داشته ودارد وهر روز این مشکلات رو به فزونی است، وضع ازدواج موقت وتشریع آن را می طلبد واهمال در این امر از مصادیق ظلم تلقی می شود. این روش استدلال از راه بیان عقلی است که با وجود آن قطع به حسن تشریع وقبح اهمال آن پیدا می کنیم وبا وجود دلیل قطعی عقلی راه برای استصحاب نیست، به خلاف روش اول که از راه اباحه عقلی وآزادی عملی بر اساس عدم بیان بر عقوبت است. در عبارت سید مرتضی کلام دیگری است که مقصود او را به آنچه گفتیم مسجل می کند وآن عبارت این است: " فان قیل من این لکم نفی المضره عن هذه النکاح فی الاجل والخلاف فی ذلک قلنا ان من ادعی ضررا فی الاجل فعلیه الدلیل ولا دلیل قاطع یدل علی ذلک ". این کلام، صریح است در آن که مرحوم سید از راه عدم الدلیل، اقامه برهان کرده نه از راه احساس ضرورت تشریع که روش دوم است وروح آن حسن لزوم تشریع وقبح اهمال وسکوت است. نگارنده می گوید: گرچه بزرگانی چون شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء و استاد متفکر شهید آقای مطهری ونویسندگان تفسیر نمونه به این وجه استدلال کرده اند واین جانب نیز آن را به صورت فنی در آوردم ولی به هر حال خالی از اشکال نیست، چون به سرحد درک قطعی ملاک حکم نمی رسد (1)، بله بر اساس معیارهای مخالفان ومنابع فقهی اهل رأی واستحسان به صورت یک دلیل جدلی 1. در روش دوم اساس استدلال درک قطعی عقل بر ظلم بودن اهمال وعدل بودن تشریع متعه است

که در واقع احراز صغرای قاعده حسن وقبح است بر خلاف روش اول که مقصود از آن ارشاد به کبرای عقلی (قاعده قبح عقاب بلا بیان) است وصغرای آن قاعده امری مفروض ومحسوس است. ( 81 )

قابل ارائه است. نقد دلایل مخالفان اهل سنت برای ممنوعیت متعه به اموری استدلال کرده اند: نخستین دلیل جمعی از ایشان، قرآن مجید است. آنان گفته اند آنچه از قرآن استفاده می شود انحصار رفع نیاز جنسی به نکاح وملک یمین (مالک کنیز) است و هر چه خارج از این دو باشد زنا قلمداد می گردد وبه نص قرآن حرام ودارای عقوبت است. در بخش " متعه در قرآن " به تفصیل به این گفتار پاسخ داده شد. چکیده آن این است که " متعه " از اقسام نکاح است وآنان نیز به عنوان ازدواج موقت از آن تعبیر کرده اند. در اینجا بیش از این مقدار ادامه بحث ضرورت ندارد. دلیل دوم: اهل سنت به روایاتی استناد کرده اند که مفاد آنها نسخ حلیت متعه توسط پیامبر (صلی الله علیه وآله) است. با تتبعی که این جانب در صحیح بخاری ومسلم وسنن ابی داود ونسائی وکتاب الدر المنثور انجام دادم آمار این روایات حدود 25 حدیث است. در کتاب صحیح بخاری دو حدیث است که هر دو را به أمیر المؤمنین (علیه السلام) نسبت می دهد ودر یکی آمده است: " ان النبی نهی عن المتعه وعن الحمر الاهلیه زمن الخیبر " ودر دیگری آمده " قال ابو عبد الله وبینه علی عن النبی انه منسوخ ". (1) در کتاب صحیح مسلم هفده حدیث است به شرح ذیل:

- از سلمه در جنگ اوطاس - از سبره در فتح مکه - از سبره بدون تاریخ 1. صحیح بخاری. ( 82 )

- از سبره در مکه - از سبره بدون تاریخ - از سبره در فتح مکه - از سبره بدون تاریخ - از علی بدون تاریخ - از علی در جنگ خیبر (1) - از سبره بدون ذکر زمان - از سبره در فتح مکه - از سبره در مکه - از سبره در مکه - از سبره در فتح مکه - از سبره بدون تاریخ - از علی روز خیبر - از علی در جنگ خیبر در کتاب صحیح ابو داود (2) دو حدیث به این شرح ذکر شده است: - از سبره در حجه الوداع - از سبره بدون ذکر خیبر در شرح کتاب صحیح مسلم از " نووی " در بحث کتاب نکاح آمده است: - نووی از علی در جنگ تبوک 1. صحیح مسلم، کتاب نکاح به شرح نووی. 2. سنن ابو داود، کتاب نکاح، ج 1، ص 324. ( 83 )

- نووی از حسن بصری در عمره القضا - در کتاب الدر المنثور از ابن عباس - الدر المنثور از سعید بن مسیب - الدر المنثور از ابن مسعود - الدر المنثور از عمر بنابر این از " سلمه " یک حدیث، از " سبره " سیزده حدیث واز أمیر المؤمنین (علیه السلام) شش حدیث واز هر یک از ابن عباس، سعید بن مسیب وابن مسعود وعمر یک حدیث وارد شده است. روایات منسوب به أمیر المؤمنین (علیه السلام) و ابن عباس وسعید وابن مسعود وسلمه، مخالف با

روایات بسیاری است که حلیت واستمرار آن را به آنان نسبت داده اند، خاصه أمیر المؤمنین (علیه السلام) که تواتر وضرورت بر طرفداری ایشان از جواز متعه است. واما روایات " سبره " تماما به فرزندش ربیع منتهی می شود واو را کسی توثیق نکرده ومضامین آنها نیز با هم معارض است. وبر فرض چشم پوشی از این دو اشکال، این روایات مخالف است با روایات متواتره امامیه وروایات کثیره دیگر که گویای عدم نسخ نبوی است و هم چنین روایات دیگری که منقول از حسن بصری است وآنچه احیانا از دیگران در دست می باشد. واما روایتی که از عمر نقل شده مخالف است با فرمان مشهور وقطعی الصدور وی که گفته دو متعه در زمان پیامبر حلال بود واجرا می شد من آنها را حرام می کنم ومرتکب آن را عقاب می نمایم. ( 84 )

گفتار مرحوم آیه الله سید عبد الحسین شرف الدین در این جا لازم دانستم گفتار یکی دیگر از بزرگان امامیه را نقل کنیم: 1 - مرحوم آیه الله شرف الدین در کتاب " فصول المهمه " نوشته است که اهل قبله متفق اند که متعه حج ومتعهء نساء در دین اسلام مشروع بوده واین امر از ضروریات اسلام است. ولی در استمرار حکم آن اختلاف شده است. در بخش اخبار فرموده نصوص در اصل مشروعیت به حد تواتر است ونسبت به استمرار جواز آن احادیث امامیه نیز در حد تواتر است واحادیث بسیاری از اهل سنت بر آن دلالت دارد. واحادیثی که بر منع دلالت دارد بعد از خلیفهء دوم وبرای توجیه عمل او ساخته شده است. ایشان

در بخشی از گفتار خود می نویسد: عبد الله بن عمر فتوا به استمرار جواز متعهء نساء داده است. شخصی از اهل شام به او گفت که پدرت آن را ممنوع ساخت. عبد الله جواب داد: سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را برای گفته پدرم رها نمی کنم. ودر آخر گفتار خود می گوید: مأمون فرمان داد که آزادی متعه را به صورت منشور عمومی بخشنامه کنند ولی " یحیای اکثم " او را از این امر منصرف نمود. استدلال اهل سنت به اجماع صحابه ونقد آن توسط صاحب جواهر اهل سنت برای تحریم متعه به اجماع صحابه استناد کرده اند وگفته اند بعد از نهی عمر، اجماع بر تحریم آن منعقد گردیده است وتمام صحابه وتابعین تسلیم ممنوعیت آن شده اند، فقظ ابن عباس مخالف بود که او هم در آخر عمرش توبه کرد وحرمت آن را پذیرفت. صاحب جواهر پاسخ داده است که: در مسأله، اجماعی بر منع نداریم، زیرا اتفاق اهل بیت (علیهم السلام) بر بقای جواز است واجماع شیعه وپیروان اهل بیت (علیهم السلام) نیز بر ( 85 )

آن است علاوه بر آن، جمع زیادی از اعاظم صحابه وتابعین، تسلیم ممنوعیت عمر نشده اند سپس اسامی این گروه را به شرح ذیل نام می برد: - ابن عباس - ابن مسعود - ابن ابی کعب - جابر - ابی سعید خدری - سلمه بن اکوع - مغیره بن شعبه - مجاهد - عطا - طاوس یمانی - مطرف - زهری - سدی - مسلم در صحیح - ابن الحسن علی بن زید - معاویه - عبد الله بن عمر -

رییعه بن امیه - سلمه بن امیه ( 86 )

- صفوان بن امیه - معلی بن امیه - براء بن عازب - ربیع بن میسره - سهل بن سعد ساعدی - حسن بصری - ابراهیم نخعی - سعید بن مسیب - ابن جریح - عمر بن دینار - مالک - ابن حنبل من الفقهاء (1) 1. جواهر الکلام، ج 30، ص 150 - ظاهرا " صفوان بن امیه " اشتباه باشد.

بخش هشتم : آثار تربیتی متعه

( 89 )

آثار تربیتی متعه مرحوم استاد آیه الله شهید مطهری بعد از طرح برخی از مشکلاتی که بر سر راه ازدواج دائم است می گوید: از شما می پرسم آیا با این حال با طبیعت وغریزه چه باید کرد؟ آیا طبیعت حاضر است به خاطر این که وضع زندگی ما در دنیای امروز اجازه نمی دهد که در سنین شانزده سالگی وهجده سالگی ازدواج کنیم دوران بلوغ را به تأخیر بیندازیم وتا ما فارغ التحصیل نشدیم غریزه جنسی از سر ما دست بردارد؟ آیا جوانان حاضرند یک دوره رهبانیت موقت را طی کنند وخود را سخت تحت فشار وریاضت قرار دهند تا زمانی که امکانات ازداوج دائم پیدا شود؟... دو راه بیشتر باقی نمی ماند: یا این که جوانان را به حال خود رها کنیم وبروی خود نیاوریم. به یک پسر اجازه دهیم از صدها دختر کام برگیرد وبه یک دختر اجازه دهیم با ده ها پسر رابطهء نامشروع داشته باشد وچندین بار سقط جنین کند... آیا چنین پسران ودخترانی با چنین روابط فراوان... مرد زندگی وزن خانواده خواهند بود؟ راه دوم ازدواج موقت وآزاد است. ازدواج موقت در درجهء اول

زن را محدود ( 90 )

می کند که در آن واحد زوجهء دو نفر نباشد. بدیهی است که محدود شدن زن مستلزم محدود شدن مرد نیز خواهد بود (از جهت بعد عاطفی). در بخش دیگر از سخنان خود می گوید: این ضرورت اختصاص به زمان تحصیل ندارد در شرایط دیگر نیز پیش می آید، اصولا ممکن است زن ومردی که خیال دارند با هم به طور دائم ازدواج کنند وبخواهند نسبت به یکدیگر اطمینان کامل پیدا کنند به ناچار به عنوان ازدواج آزمایشی برای مدت موقت با هم ازدواج کنند... (1) بعضی از فلاسفه غرب (راسل وغیر او) پیشنهاد می کنند، ترتیبی به نام ازدواج رفاقتی داده شود... اینان پی برده اند: ازدواج دائم وافی به همه احتیاجات نیست. (2) نگارنده مرقوم می دارد: طبق روایت مشهوری که شیعه وسنی نقل کرده اند أمیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: " اگر خلیفه ثانی متعه را منع نکرده بود غیر از افراد شقی گرفتار زنا نمی شدند ". این کلام مولی بیانگر اثر گسترده تربیتی متعه است. یکی ار مراجع بزرگ تقلید در سی سال قبل به مناسبتی فرمودند: می خواستم یک مؤسسه منظمی برای انجام ازدواج موقت تأسیس کنم تا مشکل جوانان وافراد ناکام با ترتیب خاص وآبرومند، حل شود اما دوستان مانع شدند وگفتند گرفتار جو سازی می شوید. بسیاری از جنایات هولناک که امروزه در کشور ما واقع می شود ناشی از متروک بودن وننگ وعار دانستن این سنت اسلامی است، زیرا راه برای ازدواج 1. در فصل پایانی کتاب طرفداری قانون مدنی ژاپن از ازدواج آزمایشی یک ماهه خواهد آمد. 2. نظام حقوقی

زن در اسلام، ص 20 - 34. ( 91 )

دائم مسدود واستفاده از ازدواج موقت متروک ومهجور است، مراکز فحشا و منکرات که در زمان سابق بود بر اساس رعایت موازین اسلامی تعطیل شده است قهرا فشار غریزه در افرادی که از تقوای کافی برخوردار نیستند ایجاد انفجار می کند، آنها را به زنا، لواط، آدم ربائی وقتل می کشاند وحداقل گرفتار گناه استمناء می کند. برای این که شاهدی بر این مدعا بیاورم به دو مورد اشاره می کنم: دو جنایت هولناک مورد اول: در زمانی که این جانب رئیس دادگستری قم بودم گزارش دادند بچه ای را کشته وجسدش را در پشت بام خانه یکی از افراد مورد اعتماد انداخته اند. بازپرس هوشمندی داشتم وارد صحنهء پیگیری شد. او گفت لباسهای مقتول خیس بود ونیمی از برگ یک بوته اسفند به آن چسبیده بود. پشت بام های اطراف را گشتم تا بوتهء اسفند را در کنار راه پلهء یکی از منازل پیدا کردم. معلوم شد این منزل مربوط به پیرزنی است که خود به مسافرت رفته ومنزل را به یکی از نوادگان خود که یک جوان سرباز وظیفه است سپرده، فورا وی را دستگیر کردم در بازجویی اقرار کرد که در اثر فشار شهوت با دوستم پسر بچه ای (مقتول) را فریب داده او را به داخل منزل برده وبعد از گناه لواط برای این که رسوا نشویم وی را کشته، جنازه اش را ابتدا به منبع آب انداختیم وبعد شبانه از منبع خارج کرده، بر بام یکی از همسایه ها نهادیم. مشخص شد هر دو نفر جوان مجرد وسر باز می باشند

که در اثر فشار جنسی کارشان به این جا کشید وسر انجام اعدام شدند. مورد دوم: جوانی را دستگیر کردند که با هشت دختر بچه زیر نه سال آمیزش ( 92 )

جنسی داشته است. در تحقیقات مشخص شد که در اثر فشار عزوبت در یکی از مناطق فقیر نشین قم در منازل نیمه ساز در روزهای تعطیل مثل جمعه به صورت کارگر در می آمده ودر حالی که یک ظرف خالی به دست داشته به دختر بچه ها پیشنهاد می کرده این ظرف را ببرید وقدری یخ برای من بیاورید دختران معصوم را به این بهانه فریب داده وآنها را به زیر زمین می برده وبا آنان به عنف آمیزش جنسی برقرار می کرده است. سر انجام محکوم به اعدام وبا شمشیر او را گردن زدند. من از دلسوختگان جامعه واز پیروان مذاهب اربعه می پرسم: اگر ازدواج موقت به صورت آبرومند در جامعه بود این جوانان گرفتار این جنایات می شدند؟ مشکل جامعه با هوچی گری وجوسازی وسخت گیری حل نمی شود. آنان باید در افکارشان تجدید نظر نمایند وبه فقه اهل بیت چنگ بزنند وجامعه را از باتلاق فحشا نجات دهند. من عقیده دارم سر انجام علمای حقوق ودانشمندان دلسوز ومدیران عاقل، اذعان خواهند کرد که جز فقه تشیع مشکل گشایی نخواهیم داشت. جلوگیری از هوسرانی تشریع متعه برای رفع نابسامانی های جامعه هست نه برای حرم سراسازی، هوسرانی وعیاشی مرفهان، این است که ائمهء ما با تمام صلابتی که در طریق احیای سنت نبوی داشتند ودر بیان حکم متعه تقیه نمی کردند (1)، به اصحاب خود اجازه 1. در این که ائمه

(علیهم السلام) در بیان حکم متعه زنان تقیه نمی کرده اند نگارنده اعتماد به کلام (علامه کاشف الغطا در کتاب اصل الشیعه ص 174) نمودم، ایشان فرموده: " ومن طرقنا الوثیقه عن جعفر الصادق (علیه السلام) انه کان یقول: ثلاثه لا اتقی فیهن احدا: متعه الحج ومتعه النساء والمسح علی الخفین " لکن هر چه در کتاب وسائل ومستدرک فحص کردم به این حدیث بر خورد نکردم در کتاب وسائل در باب = ( 93 )

هوسرانی نمی دادند. علی بن یقطین (یکی از وزرای هارون وبزرگان امامیه) از حضرت کاظم (علیه السلام) اجازه متعه خواست. امام (علیه السلام) فرمود تو را با نکاح متعه چه کار و حال آن که خداوند از آن بی نیازت کرده است. (1) مکروه بودن متعهء دوشیزگان محقق حلی فرموده است: " ویکره ان یتمتع ببکر، فان فعل فلا یفتضها " (مکروه است دوشیزگان را متعه کردن واگر این امر واقع شد سعی شود نزدیکی به عمل نیاید) (2). صاحب جواهر فتوای محقق را تأئید کرده ومی نویسد: این حکم شامل دختران بی پدر هم می شود وبعد برای اثبات مدعای خود به چند حدیث استدلال می کند. یکی از آنها حدیثی است از امام صادق (علیه السلام) که فرموده: " یکره للتعیب علی أهلها " (متعه دوشیزگان مکروه است چون شخصیت خانوادگی آنان زیر سؤال می رود). با توجه به آن چه در این بخش گذشت فکر می کنم جایی برای اشکال و میدانی برای سؤال وبهانه ای برای ایراد باقی نمی ماند. اشکال تراشان چون به فقه ما آشنا نیستند وبه روایات اهل بیت (علیه السلام) آگاهی ندارند

می گویند متعه عار است و گاهی نیز می گویند میدانی است برای هوسرانی وگاهی می گویند دنیا نمی پسندد و گاهی می گویند موجب سوء استفاده می شود وامثال این مطالب که با طرح بحث به شکل صحیح، تمامی این اشکال ها خود به خود بر طرف می شود. = 25 از ابواب امر بمعروف ونهی از منکر حدیث این چنین است ثلاثه لا اتقی فیهن احدا: شرب المسکر والمسح علی الخفین ومتعه الحج " (وسایل، ج 11، ص 469). 1. وسائل الشیعه، ج 14، ص 449. 2. جواهر الکلام، ج 30، ص 160.

بخش نهم : دعوت به انصاف وپیدا کردن راه اتحاد

( 97 )

دعوت به انصاف وپیدا کردن راه اتحاد انصاف این است که متعه در زمان پیامبر تا بخشی از خلافت عمر امری مشروع ومورد قبول بوده ودلیل معتبری بر نسخ آن از طرف پیامبر (صلی الله علیه وآله) وجود ندارد. ولی در خلافت عمر این عمل ممنوع شد. دلیل آن را بعضی مشاهده فرزندی از راه متعه برای خواهر او دانسته اند وبعضی اقدام " عمرو بن حریث " را ذکر کرده اند وممکن است جریانات دیگری نیز بوده که خلیفه را عصبانی کرده وبه منع از این عمل واداشته است. با قطع نظر از این که آیا والی مسلمین بدون کارشناسی خبرگان وبه مجرد صلاح دید خود می تواند اقدام به ممنوعیت حکم شرعی کند با توجه به این که معنا ومفاد نهی حکومتی، نسخ حکم ولغو نمودن آن نیست بلکه جلوگیری از اجرای قانون برای مدت خاصی است که شرایط ویژه آن عصر حکومت را گرفتار بن بست می سازد، قهرا بعد از عوض شدن شرایط

ویا پی بردن حاکم به اشتباه خود ویا با آمدن حاکم دیگر این ممنوعیت برداشته می شود وحکم شرعی به قوت خود ( 98 )

باقی وقابل اجرا خواهد بود. (1) در بعضی از روایات ما نیز به چشم می خورد که امام معصوم با تمامی صلابتی که در اعلام بقای حکم متعه داشته است به عمار وسلیمان بن خالد فرموده نسبت به شخص شما آن هم در مدینه حکم به منع می کنم. (2) نظیر آن حکم به ممنوعیت دخانیات توسط میرزای شیرازی ویا حکم به ممنوعیت حج توسط مرحوم آیه الله سید ابو الحسن اصفهانی در جریان ابو طالب یزدی (3) ویا ممنوع ساختن سفر حج از طرف مرحوم امام راحل در جریان کشتار حجاج ایرانی است. تمامی این ممنوعیت ها منع حکومتی است که جلوگیری از اجرای یک قانون برای مدت خاصی است. بر این اساس می توان به تمام نزاع ها خاتمه داد وکار خلیفه را مختص به زمان او دانست وبعد از او وجهی برای ممنوعیت وجود ندارد، لذا جمع زیادی از فقها بر جواز آن فتوا داده اند حتی به مالک واحمد بن حنبل هم این نسبت را داده اند. بر این اساس علاوه بر اشکالاتی که بر خلیفهء ثانی وارد کرده اند اشکال بر پیروان مذاهب اربعه نیز وارد است که بین نسخ حکم با نهی حکومتی وسیاسی فرق نگذاشته وراه خلیفه را بی جهت ادامه داده ومنشأ اختلاف ها گردیده اند. 1. در روایتی که مرحوم ربانی در ذیل صفحهء 441 جلد 14 وسائل از نوادر احمد بن محمد بن عیسی آورده خلیفه دوم خود به این واقعیت

اعتراف کرده است. 2. وسائل الشیعه، ج 14، ص 450. 3. ابو طالب یزدی در حال طواف دچار تهوع (قی کردن) می شود، پلیس سعودی وی را به اتهام آلوده کردن عمدی کعبه دستگیر وتحویل محاکم قضائی می دهد دادگاه او را به اعدام محکوم کرده وحکم صادره در باره او اجرا می شود. ( 99 )

گفتار آیه الله مطهری مسلمانان اتفاق واجماع دارند که در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است... وهم چنین مورد اتفاق مسلمانان است که خلیفهء دوم در زمان خلافت خود نکاح منقطع را تحریم کرد. توجیه صحیح کار خلیفه همان است که علامه کاشف الغطاء بیان کرده، خلیفه از آن حیث به خود حق داد این موضوع را قدغن کند، چون تصور می کرد این مسأله در حوزه اختیارات ولی امر مسلمین است. به عبارت دیگر نهی خلیفه، نهی سیاسی بود نه نهی شرعی وقانونی. سپس می نویسد. نظر علامه کاشف الغطاء ناظر به درستی ونادرستی کار خلیفه نیست، بلکه فقط ناظر به این است که آن چه در آغاز صورت گرفت با این نام واین عنوان بود وبه همین جهت مواجه با عکس العمل مخالف از طرف عموم مسلمین نگردید (1). 1. نظام حقوق زن در اسلام ص 49.

بخش دهم : چند فایده مهم

( 103 )

چند فایده مهم 1 و 2 - معجزه ای از حضرت جواد (علیه السلام) ویادی از محدث قمی مرحوم محدت قمی (متوفای 1359 ق) که به یک واسطه از مشایخ روایی نگارنده محسوب می شود از شیخ کشی داستانی را که خلاصهء آن به شرح ذیل است نقل می کند: احمد بن علی بن کلثوم

سرخسی از شخصی که نامش ابو زینبه (از اصحاب امامیه) است نقل کرده که ما هفت نفر بودیم در بغداد در یک اتاق زندگی می کردیم. یکی از این افراد، " احکم بن بشار مروزی " بود. روزی " احکم " از عصر تا شب ناپدید شد. شبانگاه توقیعی از امام جواد (علیه السلام) آمد که در آن نوشته بود " احکم " به وسیلهء مخالفان مذبوح گشته واو را در نمد پیچیده ودر خرابه ای (که مشخص فرموده بود) انداخته اند. بروید او را بیاورید وبا داروی مخصوصی که نام برده بود معالجه کنید. ما رفتیم همان طور که آقا فرموده بود " احکم " را پیدا کردیم وبه معالجه اش اقدام نمودیم تا سالم شد. از وی داستان را پرسیدیم مشخص شد وی را به جرم انجام ( 104 )

متعه درون یکی از منازل بغداد مورد هجوم قرار داده وبا کارد، گردن وی را به مقداری که یقین داشته اند هلاک شده بریده سپس در نمد پیچیده وبه خرابه انداخته اند. راوی گفت آثار بریدگی گردن در وی نمایان بود چند بار پرسیدیم جواب نداد سر انجام داستانش را از ابو زینبه شنیدیم. (1) ایشان پس از نقل این ماجرا می فرماید: استحباب متعه نزد شیعه ثابت است بلکه از امام صادق (علیه السلام) مروی است: از ما نیست کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد ومتعه را حلال نداند. سپس می نویسد: روایات بسیار در استحباب متعه وارد گردیده است. ودر بخش دیگری از کلام خود می فرماید: حضرت هادی (علیه السلام) به بعضی از شیعیان نوشت: در امر متعه اصرار

نورزید آنچه بر شماست اقامه سنت و مخالفت با بدعت است نه پیگیری واصرار در این کار به حدی که باعث تنفر و اعراض از زن وبچه شود و سر انجام منجر به بدبینی ونفرین به ما خاندان رسالت گردد (2). نگارنده مرقوم می دارد: از مجموع روایات استفاده می شود که ترغیب در امر متعه در موارد خاصی است که ضرورت اجتماعی به آن بستگی دارد ویا به عنوان مخالفت با بدعت انتخاب می شود نه برای عیاشی و هوسرانی. 1. حسین بن حمدان حضینی در کتاب هدایه از علی بن محمد قمی در حدیثی نقل می کند که: هدایائی را از قم برای حضرت هادی (علیه السلام) به سامرا بردم قبل از آن که خدمت امام برسم قاصدی از طرف حضرت آمد که هر چه زودتر با هدایایی که آوردی برگرد ودر سامرا نمان، اگر نروی گرفتار می شوی، شب ماندم وتوسط پیرزنی زن جوانی را متعه کردم نیمه شب مامورین به منزل ریختند من را دستگیر وهدایا را مصادره کردند، در اثر نافرمانی از امام شش ماه در زندان محبوس شدم بعد از شش ماه قاصدی از طرف امام آمد که امروز آزاد می شوی به شهر برگرد همان روز آزاد شدم وبرگشتم. " اثبات الهداه باب معجزات امام هادی، وکتاب جزا اعدا امام هادی، ص 13 ". 2. منتهی الآمال بخش دلائل با هرات حضرت جواد (علیه السلام). ( 105 )

3 - گفتاری از روزبهان بر خلاف تاریخ قطعی در کتاب دلائل الصدق از فاضل روزبهان نقل شده: مالک بن انس، مؤسس مذهب مالکی، شاگرد عبد الله بن عمر و ابو

حنیفه شاگرد عبد الله بن مسعود است و بعد نتیجه می گیرد: اگر عبد الله بن عمر وابن مسعود قائل به حلیت متعه بوده اند چه طور بر شاگردانشان مخفی مانده است. نگارنده می گوید: این نظر بر خلاف تاریخ مسلم است، زیرا عبد الله بن عمر در سال 73 درگذشته ومالک در سال 93 به دنیا آمده است وهمین طور مرگ ابن مسعود در سال 32 می باشد و ابو حنیفه در سال 80 به دنیا آمده است. 4 - بررسی قوانین موضوعه " قانون مدنی ایران " ماده 1075 قانون مدنی وبعضی دیگر از مواد آن مربوط به نکاح موقت است. دکتر سید حسن امامی در شرح آن نوشته است: نکاح منقطع چنان که از دوران نبوت مجاز بوده است در ادوار بعد نیز مجاز می باشد. (1) دکتر سید مصطفی محقق داماد نوشته است: چنین تأسیسی در قوانین سائر کشورها وجود ندارد.... این قانون از جمله قوانین درخشان اسلام است که به منظور شکل بخشیدن به روابط آزاد زن ومرد و جلوگیری از روابط نامشروع وحفظ وصیانت جامعه از 1. حقوق مدنی، ج 5، ص 99. ( 106 )

فحشا جعل گردیده است. (1) قانون مدنی ژاپن در قانون مدنی ژاپن در رابطه با زن ومردی که می خواهند با یکدیگر ازدواج دائم نمایند برای درک یکدیگر واحراز هماهنگی، ازدواج آزمایشی یک ماهه اجازه داده شده. در این ازدواج اکثر آثار ازدواج دائم بار می شود، اگر فرزندی به وجود آید در صورت انجام ازدواج دائم ملحق به زوجین است واگر ازدواج دائم انجام نشد ملحق به مرد می شود. (2) قانون مدنی

فرانسه در قانون مدنی فرانسه ازدواج از نظر مدت ومهریه تابع قرارداد زوجین است نظیر متعه در اسلام (3). 5 - جریانی از تفسیر ابو الفتوح در تفسیر ابو الفتوح رازی در ضمن تفسیر آیهء 24 سوره نساء آمده است: عبد الله بن زبیر، ابن عباس را در باره جواز متعه سرزنش کرد. ابن عباس فرمود: چیزی را وسیله سرزنش قراردادی که از همان (متعه) به وجود آمدی. ابن زبیر گفت: از کجا؟ وی پاسخ داد: با پدرت در دکانی ایستاده بودم مادرت از آن جا عبور کرد، 1. حقوق خانواده، ص 211. 2. دکتر محسن شفاهی کتاب متعه وآثار حقوقی واجتماعی آن، ص 251. 3. همان. ( 107 )

زبیر (پدرت) از او خوشش آمد وی را خواستگاری کرد. او گفت: به ازدواج موقت راضی می شوم واو قبول کرد ودر ازای روپوشی که بر تن داشت او را به عقد خود در آورد وتو ثمره این ازدواج هستی. (1) 6 - متعهء حج از جمله اقدامات خلیفهء دوم ممنوع ساختن متعهء حج است (حج تمتع)، خلیفه گفت: خوش نیاید که شخص حاجی به مکه آید وعبادت خود را به انتها نرسانیده از احرام خارج شود وغسل جنابت نماید. لذا علاوه بر متعه نساء، حج تمتع را نیز ممنوع ساخت ودر کلام معروفش گفته است: " متعتان کانتا فی زمن رسول الله وانا انهی عنهما واعاقب علیهما ". در باره متعه حج هم آیهء قرآن ناطق به مشروعیت است: " فمن تمتع بالعمره الی الحج فما استیسر من الهدی "، " کسانی که به عنوان عمره تمتع محرم شده اند در صورتی که محصور شوند

در حد توان مالی خود، قربانی کنند. " (2). لیکن نهی خلیفه در باره حج تمتع با شکست مواجه شد واهل سنت بالاتفاق وظیفه افرادی را که در مکه نباشند (نائی محسوب شوند) حج تمتع می دانند. (3) شهید ثانی در کتاب " شرح لمعه " در مسأله اول از مسائل فصل دوم کتاب 1. با توجه به این که تولد ابن عباس در سال دوم هجری وتولد عبد الله بن زبیر سال اول هجری است، تصدیق این گزارش امکان پذیر نیست، گرچه علامه کاشف الغطاء در کتاب اصل الشیعه آن را از راغب اصفهانی نقل کرده وبر آن آثاری مترتب ساخته است. 2. بقره، آیه 196. 3. بدایه المجتهد، ج 2 / 243. ( 108 )

حج گفته است: نهی خلیفه دوم مربوط به این بود که کسی با احرام حج افراد وارد مکه شود وبخواهد آن را اختیارا به عمره تمتع مبدل سازد وبا انجام عمل عمره از احرام خارج شود. (تبدیل حج به عمره تمتع) ولی صاحب جواهر با این نظر مخالفت شدید نموده وگفته است این توجیهی است که پیروان خلیفه بعد از شکست او در منع از حج تمتع برای تبرئه خلیفه ساخته اند. علامه امینی روایت های بسیاری را در تأیید این سخن از اعلام اهل سنت نقل کرده است. (1) 7 - خیرخواهی واندرز به دوستان هدف نگارنده از تدوین این کتاب، حمایت از مذهب وافشای تهمت های بعضی از مخالفان وپاسخ به یاوه سرایی بد اندیشان وارائه راه حل برای مشکل افراد نابسامان، وجلوگیری از گناه کاری آنان است. این جانب هیچ گاه با هوسرانی مرفهان وبدبین نمودن

چهره مذهب در میان مخالفان موافق نبوده ونیستم، لذا از دوست داران اهل بیت (علیهم السلام) جدا می خواهم در شرایط کنونی که در اثر تبلیغات سوء مخالفان، اقدام به متعه سوژه به دست آنان می دهد از اقدام به این عمل مخصوصا در کشورهای عربی خودداری کنند بویژه دوستان روحانی مواظب باشند در داخل وخارج کشور شئون روحانیت را محفوظ داشته خود وهم سفران خویش را زیر سؤال نبرند وتا زمانی که جامعه توجیه صحیح نشده خود را گرفتار این نوع امور وهمیشه این پیام ائمه (علیهم السلام) را فراموش نکنند. 1. الغدیر، ج 6، ص 200 به بعد. ( 109 )

1 - سلیمان بن مهران گفته روزی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم، گروهی از شیعیان نزد ایشان بودند امام به آنان فرمود: " معاشر الشیعه " کونوا لنازینا ولا تکونوا علینا شینا قولوا للناس حسنا واحفظوا السنتکم وکفوها عن الفضول وقبح العقول (1)، ای گروه شیعیان برای ما زینت وافتخار باشید نه ننگ وعار، با مردم خوش گفتار باشید واز گفتار ناپسند وسخنان بیهوده و نامعقول اجتناب کنید ". 2 - شخصی معروف به شقرانی (از فرزندان یکی از صحابه رسول الله (صلی الله علیه وآله)) که برای گرفتن وجوه اعطایی منصور گرفتار سرگردانی شده بود واو را از امروز به فردا پاس می دادند، به محضر امام آمد واز ایشان تقاضای سفارش کرد، امام حاجت او را بر آورد وسهمیه او را از مأمورین پرداخت دریافت کرد وبه او داد سپس ایشان را - (که گرفتار ارتکاب بعضی معاصی بوده - به این شرح نصیحت فرمود: " ان الحسن من کل

احد حسن وانه منک احسن لمکانک منا وان القبیح من کل احد قبیح وانه منک اقبح لمکانک منا، (2) کار خوب از همه پسندیده است واز تو پسندیده تر چون خودت را به ما وابسته کرده ای وکار بد از همه ناپسند است واز تو ناپسندتر چون به ما مربوط گشته ای ". پیام به برادران روحانی وضع امروز اهل علم همان وضعی است که در " شقرانی " بوده است، عمل ناپسند وغیر موافق شأن، مایه آبروریزی نوع وبی اعتبار جلوه دادن مذهب قرار داده 1. سفینه البحار، ج 1، ص 730. 2. سفینه البحار، ج 1، ص 708. ( 110 )

می شود لذا باید بیدار باشیم ودر مقابل دشمنان هشیار زندگی کنیم، در میان دوست ودشمن چنان زیست کنیم که برای ائمه هدی آبرو وبرای مذهب زینت و برای جامعه رحمت باشیم علاوه بر اجتناب از گناه از مباحاتی که باعث وهن مذهب می شود اجتناب ورزیم. پندی از مرحوم حاج شیخ عبد الکریم مرحوم آقای اراکی از استاد خود مرحوم حاج شیخ عبد الکریم (مؤسس حوزه علمیه قم) نقل می کرد که ایشان می فرمود: روحانی در میان مردم مانند کسی است که لباسی سفید بر تن کرده است کوچک ترین نقطه سیاه در لباس سفید مورد توجه مردم می شود، هزار نقطه سفید را رها کرده وبه آن سیاهی خیره می شوند لذا باید مراقب خود باشیم. 3 - شخصی به نام " مرازم " می گوید: زمانی به مدینه رفته بودم در مسافر خانه ای منزل کردم سرایه دار مسافرخانه زنی بود بی شوهر خواستم با او ازدواج موقت کنم

راضی نشد، شیطان مرا وسوسه کرد واقدامی ناپسند از من سر زد، روز بعد خدمت حضرت کاظم (علیه السلام) رسیدم امام فرمود: از شیعیان ما محسوب نمی شود کسی که در خلوت ها پرهیزکار نباشد (1). 8 - نصیحت مشفقانه به نسل جوان ضمن سفارش به دست اندرکاران امور در باره حل مشکلات جوانان پیام این خادم دلسوز به عزیزان جوان این است که قبل از هر چیز به خدا پناه ببرید وبرای 1. سفینه البحار ج 1، ص 730. ( 111 )

ترک گناه از حضرتش مدد بخواهید همیشه خود را از میدان گناه دور سازید، لحظه ای از نفس اماره وشیطان مکار غافل نشوید. از حضرت أمیر المؤمنین (علیه السلام) مروی است: " النظر سهم من سهام ابلیس مسموم وکم من نظره اورثت حسره طویله، (1) نگاه به نامحرم تیری از تیرهای مسموم شیطان است که به سوی انسان رها می شود چه بسیار است نگاهی که بشر را به ندامت طولانی گرفتار می سازد ". شاهدی بر گفتار در زمانی که در دادگستری انجام وظیفه می کردم یکی از بازپرس های محترم به اتاق من آمد وگفت: چند روز قبل جسدی را در زیر یکی از پل های جاده کاشان کشف کردم که قابل شناسایی نیست. پس از عکس برداری جریان را در روزنامه اعلام کرده اجازه دادم شهرداری او را در گورستان دفن کند. حدود سه روز بعد از انتشار خبر در روزنامه بستگان وی آمدند وبعد از نبش قبر، جسد او را شناخته جنازه اش را به وطن خودشان که یکی از روستاهای کاشان است منتقل کردند. بعد از تحقیقات فنی

مشخص شد مقتول کارگر یکی از کارخانه های قالی بافی بوده که به دسیسه همسرش به قتل می رسد. ماجرا از این قرار بوده است که فرد مذکور برای نصب کولر، مرد برق کشی را که همسایه او بوده به خانه می آورد، در هنگام راه اندازی کولر همسر صاحب خانه به برق کش کمک می کرده ودر ضمن با هم گفت وگو کرده ولبخند می زنند، از همین ارتباط جزئی کار به معاشقه ومراوده منتهی می شود. سر انجام رابطه نامشروع و اعمال خلاف عفت برقرار می سازند وبرای این که از آزادی محض برخوردار شوند 1. سفینه البحار، ج 2 / 596. ( 112 )

شوهر خود را بارها با تحریکات وتشویقات به جبهه می فرستد بلکه شهید شود و خیالشان راحت گردد وی برخلاف انتظار همسرش سالم بر می گردد، آخرالامر تصمیم می گیرند به زندگی وی خاتمه دهند، در یک مهمانی که از جوان برق کش در منزل مقتول به عمل می آید همسر مقتول در پارچ نوشابه ده قرص والیوم را حل می کند وبه خورد او می دهد وقتی شوهرش در اثر خوردن نوشابه آلوده بی هوش می شود او را داخل آشپزخانه می برند ومقداری بنزین روی بدنش می ریزند واز منزل خارج می شوند وبا زدن کلیدی که از قبل تهیه دیده بودند جریان برق را به داخل آشپزخانه برقرار می کنند ومنتظر آتش سوزی می شوند. غافل از این که در اثر اصابت وسایل بازی بچه های همسایه سیم برق قطع گشته آتش سوزی نمی شود. آنان برای این که جریان فاش نشود به سرعت، آن بی

نوا را خفه می کنند وبا عجله در صندوق عقب ماشین جای سازی کرده از منزل به مقصد قم خارج می شوند وشبانه جسد او را داخل یکی از پل ها قرار می دهند. آری، یک لبخند وشوخی، انسان را تا بدین مرحله از پستی ورذالت می کشاند. 9 - در باره چند فرع فقهی 1 - هر گاه مدت زاید بر عمر زوجین یا یکی از آنها باشد مثل 99 سال، اکثر فقهای عصر عقیده دارند نکاح به صورت موقت باقی می ماند ولی مرحوم آیه الله خوئی آن را کنایه ازدواج دائم دانسته است. (1) 2 - هر گاه دختری که با اقدام ولی، به عقد انقطاعی در آید، مشهور معاصرین 1. منهاج الصالحین ج 2 / 279. ( 113 )

آن را صحیح می دانند هر چند آن دختر در مدت معین شده قابلیت برای استمتاع نداشته باشد، ولی بعضی از فقها عقیده دارند در صورتی این عقد صحیح است که لا اقل در پایان مدت این قابلیت بر حسب نوع وجود داشته باشد. (1) 3 - هر گاه مدت به قدری کم باشد که در آن مدت، قابلیت برای استمتاع نباشد مثل یک ثانیه، بعضی از فقها عقیده بر بطلان آن دارند. (2) 4 - هر گاه مدت ازدواج موقت، منفصل از عقد باشد مثل یک ماه بعد، بعضی از فقها آن را باطل می دانند (3). گرچه این قول مطابق با احتیاط است ولی می توان صحت آن را از ادله استخراج کرد. 5 - هر گاه بین زن وشوهر ویا ورثه آنان در دوام وانقطاع اختلاف شود، مشهور قائل اند

به تقدیم قول قائل به دوام ولی مرحوم آیه الله خوئی طرفدار تقدیم قول به انقطاع است. (4) 6 - هر گاه در موقع خواندن عقد، ذکر مدت فراموش شود مشهور گفته اند عقد منقلب به دوام می شود ولی مرحوم آقای خوئی عقد را باطل دانسته است (5) بحث از صحت وسقم هر یک از این اقوال از حوصله این کتاب مختصر خارج است. 10 - معیار حق وباطل در این فایده که دارای حسن ختام است، حدیثی ارائه می شود که محتوای آن 1. توضیح المسائل، آیه الله خوئی. وتوضیح المسائل حضرت آیه الله آقای وحید خراسانی (مد ظله) ص 632. 2. تقریرات نکاح، حاج شیخ عبد الکریم حائری، ص 19. 3. منهاج الصالحین، ج 2، ص 280. 4. مبانی تکلمه منهاج، ج 1، ص 59. 5. مبانی تکلمه، ج 1، ص 60. ( 114 )

چکیده رسالت پیامبران وتجلی تمامی ادیان الهی است. قال رسول الله (ص): " لا قول الا بعمل ولا قول ولا عمل الا بنیه ولا قول ولا عمل ولا نیه الا باصابه السنه (1)، ارزش گفتار به عمل است وارزش عمل به نیت پاک است وارزش گفتار و کردار ونیت پاک به پیروی از قانون خدا است ". روشن است که مرجع تشخیص قانون خدا، امام معصوم است وبا محروم بودن از لقای امام، فقهای جامع شرائط اثنی عشریه اند. چنان که در پیام حضرت مهدی - ارواحنا فداه - آمده است: " واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات حدیثنا ". 1. اصول کافی، ج 1، ص 70. ( 115 )

کتاب آئین پا ک د ا منی در

اسلام ( 117 )

بسم الله الرحمن الرحیم پیش گفتار بعد از آن که تصمیم به چاپ ونشر کتاب خیمه عفاف (ازدواج موقت) گرفتم به منظور بهره گیری بیشتر، رساله عفت دامن (پاکدامنی) را که قبلا به صورت مسوده نوشته بودم بعد از اصلاحات لازم با نام آئین پاکدامنی در اسلام به آن ضمیمه کردم امید است مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گیرد. آنچه در اینجا لازم به ذکر است، این است، همان گونه که در علم پزشکی برای برخورداری از سلامت جسمی افراد جامعه از دو راه بهداشت ودرمان، استفاده می شود وبه اعتراف خبرگان این فن بهداشت مقدم بر درمان ونقش آن در رسیدن به هدف زیادتر است. در نظام قانونی اسلامی نیز از این دو روش برای نیل به کمال واصلاح جامعه از آلودگی به گناه استفاده شده است برنامه های عبادی، دستورات اخلاقی، نصایح صالحان قانون ازدواج وامر به معروف ونهی از منکر وامثال آن نقش پیش گیری و اجرای حدود وتعزیرات وقانون قصاص ودیات، راه درمان وجبران خسارت است. ( 118 )

آنچه در این دفتر وکتاب خیمه عفاف تقدیم می شود ترسیم برخی از بهداشت معنوی نظام قانونی اسلام است که با رعایت آن زمینه گناه تا حد چشمگیر از بین میرود. ضمنا از خوانندگان عزیز خواهانم که با بر خورد اسلامی نویسنده را در رفع عیوب این نوشتار یاری نمایند واز خدای کریم امید قبولی این اثر کوچک را دارم، هر گاه مقبول درگاه احدیت واقع شود ثواب آنرا به پیشگاه حضرت بقیه الله حجت بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اهداء می نمایم باشد که این ناچیز

را دستگیری فرمایند. در خاتمه از برادرانی که نگارنده را در مراحل مختلف چاپ کتاب کمک نموده اند سپاسگزاری کرده از خداوند سعادت دنیا وآخرت را برایشان خواستارم. قم - حوزه علمیه - حسین کریمی قمی پائیز 1377 ( 119 )

قال الصادق (علیه السلام): " خف الله کانک تراه وان لم تکن تراه فانه یراک فان شککت انه یراک فقد کفرت وان تیفنت انه یراک ثم برزته بالمعصیه فقد جعلته فی حد اهون الناظرین الیه ". (اختیار رجال کشی، شرح حال اسحاق بن عمار، ص 348) پاک دامنی (عفاف جنسی) یکی از برجسته ترین ارزشهای اخلاقی عفاف (پارسائی) است که از تعدیل قوه شهویه به وجود می آید، علمای اخلاق عفاف را به 3 بخش کلی منقسم نموده اند وآنها عبارتند از عفت زبان، عفت شکم، وعفت دامن، پاکدامنی (عفت دامن) برترین انواع عفاف است. اکثر روایات وارده در زمینهء ارزش عفت نفس ناظر به این بخش است، می توان گفت آنچه انسان را از حیوانات در مقام عمل جدا می سازد، عفت دامن وشکم است زیرا حیوانات در اثر فقدان قوه ناطقه دچار آفات زبان نمی شوند، ولی اسیر شکم وغرائز جنسی بوده وبطور دلخواه ولجام گسیخته برای سیر کردن شکم واشباع غرائز جنسی اقدام می کنند. افرادی که در راه سیر کردن شکم واشباع غرائز جنسی خویش پروا ندارند و بدون حدومرز گام بر می دارند حیوان وبدتر از حیوان اند. ( 120 )

دین مقدس اسلام همان گونه که با رهبانیت وسرکوبی شهوت مخالف است با بی بندوباری وبی عفتی شدیدا مخالفت کرده وکوشیده تا از راه معقول وصحیح مسلمانان را به راه

عفاف که حدوسط خمودی وبی بندوباری است رهبری کند تا از زندگانی شرافتمندانه انسانی برخوردار شوند. در سوره نور می خوانیم: " ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله " (1)، (وباید افرادی که قادر به ازدواج نیستند عفت نفس را پیشه کنند تا خداوند برایشان زمینه ازدواج را فراهم سازد.) روایات 1 - قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): اکثر ما تلج به امتی النار الاجوفان: البطن والفرج (2)، بیشترین چیزی که مسلمانان را به دوزخ می فرستد بی بندوباری در خوراک و شهوات جنسی است. 2 - قال علی (علیه السلام): افضل العباده العفاف (3)، برترین عبادت پارسائی است. 3 - قال الباقر (علیه السلام): مامن عباده افضل من عفه بطن وفرج (4)، هیچ عبادتی برتر از عفت دهان ودامن نیست. 4 - قال علی (علیه السلام): علیک بالعفاف فانه افضل شیم الاشراف (5)، 1. نور / 2. اصول کافی ج 2 / 79. 3. همان. 4. همان. 5. غرر الحکم / 256. ( 121 )

بر تو باد به عفاف که برترین خوی بزرگان است. 5 - قال علی (علیه السلام): العفه رأس کل خیر (1)، عفت سرآمد هر خیری است. 6 - قال علی (علیه السلام): " ما المجاهد الشهید فی سبیل الله بأعظم أجرا ممن قدر فعف. لکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه. (2)، رزمنده ای که در راه خدا به شهادت برسد اجرش بیشتر از کسی که قدرت بر گناه پیدا کند وبا عفت نفس از آن دوری کند نخواهد بود، عفیف ونزدیک است فرشته ای از فرشتگان شود. سعدی می گوید: اگر لذت ترک لذت

بدانی * دگر لذت نفس لذت نخوانی سفرهای علوی کند مرغ روحت * گر از چنبر آز بازش رهانی تو این صورت خود چنان می پرستی * که تا زنده ای ره به معنی ندانی؟ هزاران در از خلق بر خود ببندی * گرت باز باشد در آسمانی چنان میروی ساکن وخواب در سر * که می ترسم از کاروان باز مانی 7 - قال الصادق (علیه السلام): " خف الله کانک تراه وان لم تکن تراه فانه یراک " از خدا پروا کن گویا او را می بینی، و هر گاه به این مقام نیستی بی شک او تو را می بیند (3) 1. غررالحکم / 255. 2. نهج البلاغه سخن 482. 3. اختیار رجال کشی، شرح حال اسحاق بن عمار در مقامی که کنی قصد گناه * گر کند کودکی از دور نگاه شرم داری ز گنه در گذری * پرده عصمت خود را ندری شرم بادت که خداوند جهان * که بود واقف اسرار نهان بر تو باشد نظرش بیگه وگاه * تو کنی در نظرش کار گناه ( 122 )

در نکوهش خمودی ورهبانیت همان طوری که قبلا ذکر شد سرکوبی قوه شهویه بطوری که انسان را به انزوا بکشاند واز لذائذ جسمی به طور کلی محروم نماید از صفات رذیله ودر اسلام از آن مذمت شده ودارای مفاسد فردی واجتماعی وتعطیل حرث ونسل ورکود فعالیتهای همه جانبه است. قرآن در این زمینه می فرماید: خذوا زینتکم عند کل مسجد وکلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق (1): بردارید زینتتان را

نزد هر مسجدی وبخورید وبیاشامید واسراف نکنید بدرستی که او مسرفین را، دوست ندارد بگو چه کسی زینت خدا وروزی پاکیزه ای را که خدا برای بندگانش آفریده، حرام کرده است. " داستان عثمان بن مظعون " عثمان بن مظعون از اصحاب برجستهء رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود. فرزندش فوت شد وی از شدت حزن گوشه گیری را برگزید وترک لذت را شیوه خود نمود. خبر به پیغمبر رسید که عثمان بن مظعون تارک دنیا شده آن جناب با او ملاقات واز کردارش نهی کرد وفرمود: بر ما رهبانیت نوشته نشده رهبانیت امت من در جهاد فی سبیل الله است (2). 1. سوره اعراف 31 - 30. 2. سفینه البحار ج 1 ص 54. ( 123 )

حدیث " لا رهبانیه فی الاسلام " (1) از جملهء احادیث معروفی است که به صورت ضرب المثل در کتابها مسطور است. داستان عاصم بن زیاد حارثی در کتاب نهج البلاغه مذکور است که روزی أمیر المؤمنین (علیه السلام) به خانه علاء بن زیاد حارثی که از یاران حضرت بود وارد شد، دید خانه ای وسیع دارد فرمود: با این خانه می خواهی چه کنی؟ در قیامت به آن نیازمندتری، آری اگر بخواهی می توانی با این خانه وسیع به آخرت برسی در این خانه مهمان داری کن، صلهء رحم انجام ده، حقوق الهی را از این خانه بیرون فرست در این صورت بوسیلهء این خانه به آخرت میرسی، علاء عرض کرد از دست برادرم عاصم گلایه دارم، عبائی پوشیده واز دنیا کناره گیری کرده است. امام فرمود، او را احضار کردند، وقتی وضع او را دید

فرمود: یا عدی نفسه. ای دشمن خود، شیطان ترا گمراه کرده است. چرا به خانواده ات توجه نمی کنی؟ خداوند اشیاء پاکیزه را برایت حلال کرده، نمی خواهی از آن بهره ببری. تو در برابر خدا خفیف تر از آنی (از تحریم آنچه را خدا حلال نموده است). عاصم گفت: یا أمیر المؤمنین، این توئی که در لباس زبر، خشن وبا خوراک سخت وبی مزه زندگی می کنی امام فرمودند: وای بر تو، من مانند تو نیستم، زیرا خداوند به پیشوایان مردم واجب کرده، خود را در ردیف ضعیفان جامعه قرار دهند، تا این که پریشانی بیچاره وتنگدست را نگران نسازد (2). 1. سفینه البحار ج 1 ص 540. 2. نهج البلاغه عبده ج 2 ص 186 - خطبه 200. ( 124 )

بر خورد رسول الله با تارکان دنیا از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که سه زن به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمدند. یکی از آنها گفت: شوهرم گوشت نمی خورد، دیگری گفت، شوهرم بوی خوش استعمال نمی کند، سومی گفت: شوهر من با زنان نزدیکی نمی کند. آن حضرت از خانه بیرون آمد، در حالی که از غضب ردای مبارک او به زمین کشیده می شد تا آن که به منبر رفت وبعد از حمد وثنای خداوند فرمود: چه باعث شده بعضی از اصحاب گوشت نمی خورند، بوی خوش استعمال نمی کنند وبه زنان نزدیک نمی شوند. من هم گوشت می خورم وهم بوی خوش استعمال می کنم وبا زنان خود نزدیکی می کنم. پس هر کس بی رغبت باشد به سنت من وآن را ترک نماید از من

نیست. ونیز روایت شده که روزی رسول الله (صلی الله علیه وآله) در باره قیامت گفتگو می کرد اصحاب متأثر شدند وگریان گردیدند. ده فرد از ایشان در خانه عثمان بن مظعون جمع شدند وتصمیم گرفتند: روزها روزه بگیرند وشبها عبادت نمایند، گوشت و چربی نخورند از زنان جدا شوند، بوی خوش استعمال نکنند وترک دنیا نمایند. حتی بعضی از آنها تصمیم گرفتند خود را از مردی ساقط کنند. وقتی پیغمبر از قصد آنان مطلع شد ایشان را از این عمل منع فرموده وگفت: نفسهای شما را بر شما حقی است. هم روزه بگیرید وهم افطار کنید، هم عبادت کنید وهم بخوابید. من هم به عبادت می کنم ومی خوابم وروزه می گیرم وافطار میکنم وگوشت می خورم ونکاح می کنم. هر کس از سنت من اعراض کند از من نیست (1). 1. ملا محمد طاهر قمی تحفه الاخبار ص 152. ( 125 )

در نکوهش شهوترانی نقطهء مقابل خمودی (ترک دنیا)، لاابالی گری وشهوت رانی است که از آن تعبیر به شره می شود. شکی نیست: انسانی که زمام خود را در اختیار شهوت قرار دهد، در واقع حیوانی بیش نیست زیرا هم او شکم وغریزه جنسی است وبرای رسیدن به تمایلات خود اقدام به هر جنایتی می کند. قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): ثلاث اخاف منهن علی امتی من بعدی، الضلاله بعد المعرفه ومضلات الفتن وشهوه البطن والفرج (1)، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: بر آینده امت خود از سه چیز می ترسم یکی گمراهی بعد از شناخت ودیگری آزمایشهای سخت گمراه کننده وسوم شهوت جنسی وبطنی. نمونه آن بشرح

ذیل است با نگاهی به تاریخ روشن می شود، بزرگترین جنایات افراد سرشناس وکسانیکه در پوشش خلافت وزعامت حکومت می کردند، در اثر شهوت رانی بوده است. ولید بن یزید بن عبد الملک بن مروان در باره ولید بن یزید بن عبد الملک بن مروان یکی از خلفای اموی نوشته اند: 1. اصول کافی ج 2 / 79. ( 126 )

وی دستور داده بود حوضی را از شراب پر سازند و هر گاه هوس می خوارگی می نمود خود را در آن حوض می انداخت وآن قدر می خورد که کاستی حوض مشاهده می شد. روزی در حال مستی دید دخترش آرایش کرده وکنار دایه خود نشسته است، در مقابل چشم نظاره کنندگان با او در آویخت وگفت: دین مجوس را پیشه کرده ام. و نیز نوشته اند: که یک شب مؤذن اذان صبح گفت: ولید برخواست وشراب خورد و با کنیزی که او هم مست بود در آویخت وقسم یاد کرد که با مردم نماز نکند جز او پس لباس خود را به وی پوشاند وآن جاریه مست وآلوده را به مسجد فرستاد تا با مردم نماز گذاشت (1). دنیای کنونی وایران اسلامی در دنیای کنونی شهوت رانی وبی بندوباری شرافت انسانی را به فنا داده است. (2) حتی در ممالک اسلامی جز زندگانی حیوانی وبدتر از آن چیزی به چشم نمی خورد. ظواهر اسلامی از بین رفته وتظاهر به فحشا ومنکرات همه جا را فرا گرفته است. زنهای برهنه ومردان آلوده به فساد وکاباره های ننگین، فیلمهای مبتذل وصدها ننگ وعار بر آنها چیره شده وکرامت انسانی را به باد داده است. تنها

در کشور جمهوری اسلامی ایران است که به برکت انقلاب اسلامی به رهبری بزرگ مرجع تقلید شیعیان جهان (مجدد مذهب در قرن اخیر) مظاهر فساد جای خود را 1. تتمه المنتهی صفحهء 90. 2. در آمریکا هر سال 5 / 1 میلیون مورد سقط جنین غیر قانونی صورت می گیرد. نقل از مجله مکتب اسلام شماره 11 سال 6 ( 127 )

به ظواهر اسلامی داده است. بحمد الله بی حجابی ومیخوارگی وهوس رانی و بی عفتی بحکم قانون، ممنوع وراه برای امر به معروف ونهی از منکر تا حدی باز و حدود الهی در محاکم قضائی اجرا می شود. واین نعمتی است بزرگ که قدر آن را باید دانست. امید است که از برکت انقلاب اسلامی ایران مردم کشورهای اسلامی بیدار و برای حاکمیت اسلام بپا خیزند. واز خداوند می خواهم که مسئولین محترم نظام را برای حفظ اسلام اصیل وجلوگیری از بد حجابیها وسائر عوامل شهوت انگیز موفق بدارد. ازدواج وزمینه سازی عفت اسلام برای اعتدال قوه شهویه وجلوگیری از شهوت رانی جنسی مردم را تشویق به ازدواج نموده است. خدا در قرآن دستور می دهد که: وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم (1)، به ازدواج در آورید افراد عزب وبندگان وکنیزان صالح خود را، اگر فقیر باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می کند، خداوند وسعت دهنده در رزق و آگاه به امور است. در این آیه از بهانه گیری در پوشش فقر برای شانه خالی کردن از ازدواج جلوگیری نموده ومردم را در هر حال تشویق به سنت

ازدواج کرده زیرا تنها بوسیلهء ازدواج است که عفت برقرار می شود. افرادی که ازدواج نمی کنند نوعا از دو حال بیرون نیستند یا مقدسانی 1. نور / 32. ( 128 )

خمودند ویا شهوت رانانی بی پروا که کرامت انسانی را از دست داده اند. از این رهگذر است که در روایات اسلامی جملات عجیبی در باره بنیان ازدواج بکار برده شده که برخی از این روایات ذکر می گردد. 1 - عن رسول الله (صلی الله علیه وآله). انه قال النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی (1)، ازدواج جزء روشهای من است هر کس از روش من اعراض کند از من نیست. 2 - قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): خیار امتی المتأهلون وشرار امتی العزاب (2)، بهترین امت من افراد متأهل وبدترین آنها افراد مجرد وعزب می باشند. 3 - قال ابو عبد الله (علیه السلام): رکعتان یصلیهما المتزوج افضل من سبعین رکعه یصلیهما العزب (3)، امام صادق (علیه السلام) فرمودند: دو رکعت نماز که انسان متأهل بخواند افضل از هفتاد رکعت است که شخص مجرد بخواند (4). 4 - قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فی النصف الآخر (5)، کسیکه ازدواج کند با بنیان ازدواج نصف دین او حفظ می شود وباید برای نصف دیگر کوشا وپرهیزکار باشد. ملاحظه فرمائید در این حدیث ازدواج که زمینه ساز عفت است نگهبان 1. مستدرک الوسایل ج 2 ص 531 وجامع الاخبار ص 101. 2. مستدرک الوسایل ج 2 ص 531. 3. وسایل الشیعه ج 14، ص 4 / 14. 4. همان

/ 23. 5. همان / 4. ( 129 )

نصف دین ودر حدیث دیگر نگهبان دو سوم (23) دین شناخته شده است. چون تنها با ازدواج است که از رهبانیت ممنوع واز شهوت رانی منفور جلوگیری می شود. 5 - قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): ما استفاد امرء مسلم فائده بعد الاسلام افضل من زوجه مسلمه تسره اذا نظر الیها وتطیعه اذا امرها وتحفظه اذا غاب عنهافی نفسها وماله (1)، برای مرد مسلمان بعد از نعمت اسلام هیچ فائده ای با ارزش تر از زن مسلمان با عفت که او را در حضورش اطاعت ودر غیابش حفظ کند وجود ندارد. با بررسی پرونده های جزائی مشخص می شود، بسیاری از جرائم ضد عفاف در کشور اسلامی ما ناشی از ترک ازدواج است که متأسفانه در اثر تورم بی حساب و بالا رفتن سطح زندگی وتوقعات وتشریفات بی جا این بنیان اسلامی (سنت ازدواج) برای اکثر جوانان غیر مقدور گردیده ودر اثر آن منکرات بسیار مشاهده می شود. راه های بازدارنده از بی عفتی وشهوترانی جنسی تردیدی نیست که در امراض جسمی پیشگیری مقدم بر درمانست. وآثار آن بمراتب بیشتر از آثار علاج است زیرا با جلوگیری از آلودگی اکثریت جامعه را سالم نگاه داشت واز زحمات مشقت بار درمان آسوده ساخت، اسلام این روش را در تعالیم خود بکار برده وهمیشه پیش گیری را مقدم بر درمان واهمیت آن را زیادتر از درمان دانسته است. 1. وسائل الشیعه، ج 14، ص 23، حدیث 10 - باب 9 (ابواب مقدمات نکاح). ( 130 )

نگاه به نامحرم یکی از این راهها ممنوع نمودن نگاه به نامحرم

است. به این جهت در سوره نور دستور داده شده است: " قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک از کی لهم ان الله خبیر بما یعملون وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن (1)، بگو به مؤمنان فرو گیرند دیده هایشان را ونگاه دارند عورتهایشان را آن پاکیزه تر است برای ایشان، بدرستی که خدا آگاه است به آنچه می کنند، وبگو به زنان با ایمان فرو گیرند دیده هایشان را ونگاه دارند عورتهای خود را ". از امام صادق (علیه السلام) روایت شده. النظر سهم من سهام ابلیس مسموم وکم من نظره اورثت حسره طویله (2)، نگاه به نامحرم تیری است زهرآلود از تیرهای شیطان - وچه بسا نگاهی که پشیمانی طولانی را در بردارد ". از عیسی بن مریم (علیه السلام) روایت شده: ایاکم والنظره فانها تزرع فی قلب صاحبها الشهوه وکفی بها لصاحبها فتنه (3)، از نگاه کردن به نامحرم اجتناب کنید زیرا در دل نگاه کننده تخم شهوترانی را کشت می کند واین امر برای گرفتاری انسان کافی خواهد بود. روایات در این زمینه بسیار است وما شاهد جنایات بزرگی بودیم که از یک نگاه یا لبخند ویا تماس بدنی وخلوت با نامحرم تولید گشته است. 1. سوره نور آیه 30 - 31. 2. سفینه البحار ج 2 ص 296 - برای آگاهی بیشتر رجوع شود به ص 156 کتاب نسیم ولایت، نگارنده چاپ سال 1377. 3. سفینه البحار ج 2 - ص 296. ( 131 )

پوشش وحجاب یکی از بهترین راه های باز دارنده از شهوت رانی جنسی پوشش اسلامی برای بانوان وکتمان زینت آنان است قرآن در

این زمینه دستور داده " ولایبدین زینتهن الا ماظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن، " (1) زینت وآرایش خود را جز آنچه قهرا ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه ودوش خود را به مقنعه بپوشانند ". برای بانوان پوشش اندام وکتمان مواضع آرایش یک امر ضروری اسلام است که اگر رعایت شود از اکثر مفاسد جلوگیری می کند. هزار افسوس که امروز کشورهای اسلامی این حکم ضروری اسلام پایمال شده ومسلمانان از آن اعراض کرده اند. تنها در کشور اسلامی ایران بی حجابی حرام و بدحجابی نیز از جرائمی است که بایستی مقامات انتظامی وقضائی با آن بر خورد کنند واین از امتیازات این کشور است ودر دنیا برای آن نظیری وجود ندارد. این امریکی از برکات بی شمار انقلاب اسلامی است که امید است کشورهای دیگر اسلامی هم از آن سر مشق بگیرند. اجتناب از خلوت با نامحرم یکی از راه های باز دارنده از گناهان جنسی وبی عفتی دوری از خلوت با نامحرم است که در روایات از آن (خلوت) نهی شده وبعضی از فقها قائل به حرمت آن شده اند. مفاسد خلوت بر کسی پوشیده نیست، از ائمهء معصومین (علیه السلام) روایت شده است که ابلیس به موسی بن عمران (علیه السلام) گفت: 1. نور، آیه 31. ( 132 )

لاتخل بامره لا تحل لک فانه لایخلو رجل بامرئه لا تحل له الا کنت صاحبه دون اصحابی (1)، ابلیس (رئیس شیاطین) به موسی کلیم الله گفت: با زنی که بر تو حلال نیست خلوت نکن که من خودم دخالت در وسوسه وتحریک به گناه می کنم نه شیاطین دیگر

وپایینتر از من ". قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): من کان یومن بالله والیوم الآخر فلا یبیت فی موضع یسمع نفس امرائه لیست له به محرم (2)، هر کس ایمان به خدا وآخرت دارد در جائی که نفس زن نامحرم را می شنود، نمی خوابد ". در کتاب " خصال " از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است: چون نوح پیغمبر، قوم خود را نفرین کرد وآنها هلاک شدند، ابلیس نزد آن حضرت آمد وعرض کرد: ای نوح نعمتی بر من داری می خواهم به تو پاداش دهم. نوح فرمود: بخدا بر من ناگوار است که بر تو حق نعمتی داشته باشم چیست آن نعمت؟ عرض کرد: نفرین کردی خدا قومت را غرق کرد. دیگر کسی نماند که بر گمراه کردن او رنج برم پس من راحتم تا مردم دیگری به وجود آیند وآنها را گمراه کنم. نوح فرمود: چه پاداش می دهی عرض کرد: " اذکرنی فی ثلاثه مواطن فانی اقرب ما اکون الی العبد اذا کان فی احدیهن: اذکرنی عند غضبک واذکرنی اذا حکمت بین انثتین واذکرنی اذا کنت مع امرئه 1. سفینه البحار ج 1 / 426. 2. وسایل الشیعه ج 14 ص 134. ( 133 )

خالیا لیس معکما احد " (1)، در سه جا مرا به یاد آور که در آن سه مورد به بندگان خدا نزدیک ترم: وقت غضب، هنگام حکم کردن میان دو نفر، وسوم وقتی که با زن بیگانه ای خلوت کردی وبا تو هیچ کس نیست. " پس تا حد ممکن باید از خلوت با نامحرم پرهیز نمود که شاید از پرهیز نکردن ها

گناه بزرگی ایجاد گردد. از خلوت تا بزرگ ترین جنایت - داستانی آموزنده (2) در سال 1364 در حوزه قضائی قم در جاده اصفهان، نیمهء شب مردی را در اتومبیلش در کنار همسرش سر بریدند. بعد از هفت ماه پیگیری به وسیلهء بازپرس دادسرای عمومی قم مشخص شد که این قتل فجیع به توطئه همسر مقتول توسط دوست نامشروع وی انجام شده است. بعد از مشخص شدن امر قاتل ویاران قاتل همگی دستگیر شدند. مقتول مردی زیبا ورشید وتکنسین کارخانهء ذوب آهن و پسر عمهء همسر خود بود. قاتل مردی از آوارگان جنگی آبادانی، سیاه چهره و بداندام. همسر مقتول زنی 27 ساله ودیپلمه، کیفیت قتل طبق اعتراف واقرار وی از این قرار است: روزی برای مراجعه به دندان پزشک از محل سکونتمان (فولاد شهر) به مقصد اصفهان سوار اتومبیلی شدم، در موقع پیاده شدن هنگام پرداخت پول، 1. کتاب خصال باب خصال سه گانه ح 117. 2. این جریان در زمانی واقع شد که این جانب ریاست دادگستری قم را عهده دار بودم، آنچه را می نویسم خلاصه اعترافات بزه کارانی است که خود از آنها شنیده ویا از پرونده آنان استخراج کرده ام. ( 134 )

دستم به دست راننده خورد. جرقه ای شهوت انگیز در دلم شعله کشید، قرار شد راننده صبر کند ومرا برگرداند، در مراجعت جو خلوت، توأم با سابقه قبلی ما را گرفتار مذاکرات نامشروع نمود، سر انجام با هم دوست شدیم وقرار بر این شد که روزها بعد از ساعاتی که شوهرم به محل کار خود می رود به منزل من بیاید، این قرار عملی شد وبه مدت دو

سال با هم رابطه داشتیم ومتجاوز از صدبار عمل منافی عفت انجام دادیم وچون شوهرم را مزاحم دیدیم: بارها پیشنهاد کشتن او را به رفیقم دادم تا بعد از کشتن او با هم ازدواج رسمی کنیم. چند بار نقشهء قتل او را ریختیم عملی نشد تا این که برای آخرین بار که شبانه عازم تهران بودیم، او را تحریک کردم که دنبال ما حرکت کند ویکی دو نفر را با خود همدست کند وهمراه بیاورد. ووقتی دستمال های کاغذی مچاله شده را از شیشهء اتومبیل بیرون انداختم مهیا شوند. در آن هنگام ماشین را به بهانهء دل درد متوقف می کنم. آنها پیاده شوند و شوهرم را بکشند. وی مصمم شد که به دستور من عمل کند. طبق برنامه ای که گفته شد با کمی فاصله دنبال ما حرکت کردند، به بهانهء دل درد، شوهرم را در پارکینگ متوقف کردم. بلا فاصله اتومبیل قاتل، پشت سر ما ایستاد، وی با دو نفر از همدستانش با چهره نقاب زده پیاده شدند، یکی از دوستان قاتل همسرم برای رد گم کردن وعادی جلوه دادن امر، فلاکس آب را روی کاپوت ماشین گذاشت وکنار آن ایستاد وماجرا را تماشا می کرد، قاتل با فشار به دستگیره از درب عقب با یکی دیگر از همدستانش وارد اتومبیل شد، وشوهرم را به طرف عقب اتومبیل کشیدند. شوهرم خیال می کرد برای بردن مال اقدام به این کار کرده اند، پیشنهاد کرد که سویچ اتومبیل را می دهم به من وهمسرم کاری نداشته باشید، اتومبیل را با آنچه دارم ببرید آنها اعتنا نکردند رفیق قاتل دستهای شوهرم را به طرف عقب

کشید وقاتل با ( 135 )

کارد سر او را از بدن جدا کرد ومن که خوشحال، شاهد صحنه بودم به آنان گفتم زود از صحنه خارج شوید. بعد از رفتن آنها پیاده شدم و اتوبوسی را متوقف کردم وبا داد وفریاد به سرنشینان آن گفتم سه نفر نقاب زده آمدند وشوهرم را کشتند. جریان به پاسگاه کشید وبعد هم برای شوهرم سیاه پوش شدم ومجالس ترحیم گرفتم ودر این مدت (هفت ماه) با قاتل رابطهء نامشروع به طور آزاد داشتیم. از او سؤال کردم: آیا در زندگی با شوهرت اختلاف داشتید؟ جواب داد: هرگز اختلافی نداشتم. شوهرم مردی مهربان ومؤدب بود وحتی مهمان بدون اجازه من نمی آورد ودر مدت دوازده سال که با هم زندگی کردیم یک مرتبه هم با من به درشتی سخن نگفت، حقوق ماهیانه اش را در اختیار من قرار می داد، من را بسیار دوست می داشت وهیچ گونه کمبودی از نظر جمال وکمال در وی نبود. از وی سؤال کردم: پس چرا به چنین جنایتی اقدام کردی؟ جواب داد: پاسخی برای این سؤال ندارم، خودم هم نمی دانم چرا سر از این وادی در آوردم و الان تحت فشار وجدانم قرار دارم که چرا بعد از دوازده سال زندگی با داشتن یک دختر هشت ساله وآن همه محبتی که از شوهرم دیدم به چنین روزی گرفتار شده ام. دادگاه کیفری یک قم قاتل را که مردی مجرد بود به عنوان حد عمل منافی عفت، صد ضربه شلاق زد وبه عنوان قصاص وی را اعدام نمود وهمسر مقتول را به عنوان حد شرعی به سنگسار نمودن محکوم نمود. حکم صادره

در باره آنان به اجرا در آمد وآن شخص که دست های مقتول را گرفته بود به حبس ابد ودیگری که نگهبانی می کرد طبق متون فقهی به کور شدن چشم محکوم شد. ملاحظه می فرمائید که از یک خلوت با نامحرم وبرخورد دست آنان به هم چه جنایات هولناکی پدید آمد و سر انجام برای لذت چند روزه به مجازات های ( 136 )

شدید اسلامی گرفتار شدند. جلوگیری از لمس اندام نامحرم ودست دادن به یکدیگر یکی از راه های پیشگیری از آلوده شدن به منجلاب شهوت رانی اجتناب از هرگونه لمس اندام نامحرم ودست دادن به یکدیگر است که در حرمت آن هیچ گونه اختلافی بین علمای اسلام نیست. ابی بصیر عن ابی عبد الله (علیه السلام). قال قلت له هل یصافح الرجل المرئه لیست بذات محرم؟! فقال (علیه السلام): لا الا من وراء الثوب، ابی بصیر از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرده اند که: آیا دست دادن مرد به زن نامحرم جایز است، فرمود جایز نیست مگر از روی لباس " (1). تردیدی نیست که در اثر لمس اندام نامحرم واتحاد حرارت بدن مرد وزن بیگانه، زمینه برای روحیهء شهوت رانی وروابط نامشروع فراهم می گردد برای اثبات این مدعا به یک نمونه دیگر که خود شاهد آن بوده ام می پردازم: از لمس اندام تا بزرگترین جنایت در سال 1368 شمسی در شهر قم جریان مردی را که سر او را بریده و اندامش را با ضربات کارد شکافته بودند به دادگستری کشیده شد. بعد از پیگیری و بازپرسی مشخص شد که قاتل از بستگان مقتول است وجریان قتل به

توطئهء همسر مقتول که رابطهء نامشروع با قاتل داشته عملی شده است. کیفیت قتل به اقرار همسر قاتل به این شکل بوده است: در یکی از شب های 1. وسائل الشیعه، ج 14، باب 115، ابواب مقدمات نکاح، ص 151، ح 1. ( 137 )

زمستان قاتل به منزل پسرعمهء خودش که بعدا مقتول شده می رود. صاحب منزل مهمان را به زیر کرسی خود راهنمایی می کند. در اثنای شب نشینی پای مهمان به پای زن صاحب خانه اصابت کرده، از همان جا جرقهء شهوت در دل هر دو شعله کشید ورفته رفته منجر به عشق مفرط وبرقرار کردن رابطهء نامشروع وانجام ده ها مرتبه عمل منافی عفت می گردد وچون زن شوهر خود را مزاحم آزادی خود می بیند دوستش را تحریک می کند که او را به قتل برساند. تا این که روزی او را با کارد مخصوصی در کمد منزل جای می دهد ووقتی که شوهرش می آید زود غذای او را می دهد واو را می خواباند که بعدا درب کمد را باز کند وبا کمک وی شوهر را بکشد، برنامهء مقدماتی انجام می شود شوهر ناگهان صدای سرفه از درون کمد اتاق پذیرایی به گوشش می رسد. درب کمد را باز می کند ناگهان مواجه با پسردایی خود می شود، در اولین اقدامات دفاعی قاتل او را با ضربات کارد از پا در می آورد وبعد سر او را جدا می کند وبا کمک همسر مقتول اندام خود را می شوید وبا هم از منزل بیرون می روند وروز بعد هنگام صبح، زن مقتول وارد منزل می شود وفریاد و

جنجال به پا می کند که: آه، دیشب در منزل نبودم دزد وارد خانه ما شده ومقداری اموالمان را برده وشوهرم را کشته است لکن در جریانات بازپرسی حقیقت آن طور که گذشت روشن شد. سر انجام قاتل به صد ضربه شلاق واعدام وزن به سنگسار شدن محکوم شد که حکم صادره در ملأ عام به اجرا در آمد. می بینید که یک بر خورد بدنی چه توفانی به پا می کند وانسان را در چه منجلابی قرار می دهد واو را از هر درنده ای قسی القلب تر می سازد و سر انجام به اشد مجازات گرفتار می سازد. از این نوع پرونده ها و جریانات هولناک که ابتدای آن از یک مزاح یا لبخند ویا بر خورد بدنی ویا خلوت شروع شده زیاد است. بزرگان ( 138 )

خانواده باید مراقب نوامیس خود باشند، آداب اسلامی را در معاشرت ها رعایت نمایند، واز مجلس های مختلط و برخوردهای نامشروع اجتناب کنند، رعایت حجاب اسلامی نمایند، خانم ها از زینت برای غیر شوهر خودشان اجتناب کنند و امر به معروف ونهی از منکر را رعایت نمایند تا این که به این صحنه های خطرناک مبتلا نشوند. من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم * تو خواه از سخنم پند گیر وخواه ملال البته مقصود این نیست که هر بر خورد جزئی دارای چنین نتایج رسوا کننده ای است ویا هر مجلس مختلط، خنده، مزاح، آرایش وامثال آن علت تامه برای این قبیل جنایات هولناک است بلکه مراد این است که این امور زمینه سازند و کافی است از هر هزار مورد یکی به

این نتایج برسد. اجرای حدود و تعزیرات تردیدی نیست که اجرای حدود و تعزیرات اسلامی در جلوگیری از جرائم تأثیر به سزا دارد وافراد بوالهوس وجانی را از اقدام به گناه مخصوصا در انظار عمومی باز می دارد. از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) روایت شده است که: " حد یقام للله فی الارض خیر من مطر اربعین صباحا، یک حد الهی که در زمین برای خدا اجرا شود برکاتش از باران چهل روز زیادتر است. " (1) زیرا در زمینهء اجرای حدود و تعزیرات جامعه از امنیت اجتماعی برخوردار می شود وبدیهی است که نعمت امنیت سرامد نعمت هاست. 1. وسائل الشیعه، ج 18، صفحه 308. ( 139 )

آمار جرائم در باره آمار جرائم سخن بسیار است، بعضی بی حساب قضاوت می کنند. این جانب که بیش از ده سال در دادگستری قم به شغل قضا اشتغال داشتم وبیش از هفت سال ریاست آن دادگستری را عهده دار بودم نسبت به حوزه قضائی خود بعد از محاسبه به این نتیجه رسیدم که: کلیهء جرائمی که ریشهء اقتصادی دارد - از جمله فحشا و منکرات - رو به افزایش است ومسلما اگر حدود و تعزیرات اجرا نمی شد آمار جرائم به مراتب بیشتر از وضع فعلی بود. در عین حال انتظار این بود که با تعطیل مراکز فساد وفحشا واز طرفی با اجرای حدود و تعزیرات، آمار جرائم به طور چشم گیر پایین بیاید، مع الاسف این انتظار محقق نشد، قهرا جای این سؤال است که چرا از اجرای حدود و تعزیرات نتیجهء مطلوب گرفته نشد؟ به نظر این جانب پاسخ این سؤال

این است که احکام اسلام، مانند نسخه ای که طبیب برای درمان یک بیماری از داروهای متعدد تنظیم می کند، به هم مربوط است، همان گونه که از ده قلم دارو برای علاج یک نوع بیماری اگر تنها یک قلم آن استفاده نشود نتیجهء مطلوب گرفته نمی گردد بلکه اگر تمام آنها در موعد مقرر مصرف نشود بیمار طبق انتظار معالجه نخواهد شد، احکام اسلام نیز به هم مربوط و وابسته است. اجرای حدود و تعزیرات همگام با امر به معروف ونهی از منکر، ارشاد و موعظه، همراه با تعطیلی مراکز فساد و هم دوش با سنت ازدواج نتیجهء مطلوب دارد، اگر بنا شد راه ازدواج به روی جوانان بسته شود وامر به معروف ونهی از منکر عملا تعطیل گردد، به جای موعظه وارشاد فیلم های مهیج وآهنگ های محرک جای گزین گردد انتظار تأثیر شایسته از اجرای حدود و تغریرات نباید داشت. ( 140 )

در کتاب " وسائل الشیعه " روایت شده که در زمان حکومت أمیر المؤمنین (علیه السلام) جوان مجردی را به اتهام گناه استمناء دستگیر کرده، به محضر امام آوردند، پس از ثبوت جرم امام (علیه السلام) آن قدر به پشت دست های او زد که قرمز گردید وبعد از این تعزیر دستور داد از بودجهء بیت المال برایش همسر بگیرند (1). این برنامهء حکیمانه از پیشوای مؤمنان ورئیس سیاست مداران واقعی جهان به خوبی می رساند که تنها به زدن وبستن وحد وتغریر نباید اکتفا کرد بلکه علاوه بر آن باید ریشهء جرم را پیدا وعلاج اساسی نمود تا نتیجهء مطلوب گرفته شود. سرگرمی به آلات لهو یکی دیگر از

عوامل شهوت انگیز، سرگرمی به آلات لهو ولعب از قبیل ساز، تار وسنتور است. چه به صورت انجام و استعمال وچه به صورت استماع وگوش دادن. فقهای امامیه به حرمت استعمال آلات لهو واستماع آهنگ آن اتفاق دارند و در نکوهش غناء (خوانندگی) واشتغال به ملاهی (نوازندگی وموسیقی لهوی) در کتاب های وسایل الشیعه ومستدرک الوسایل حدود 98 روایت وارد شده است که بعضی از آنها ذیلا درج می گردد: 1 - قال علی (علیه السلام): " لاتدخل الملئکه بیتا فیه خمر اودف او طنبور او نرد ولا یستجاب دعائهم وترفع البرکه عنهم (2)، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: فرشتگان به خانه ای که در آن مسکرات وآلات موسیقی مانند دائره، طنبور، یا آلات قمار مانند نرد باشد داخل نمی شوند ودعای 1. وسایل الشیعه، ج 18، ص 575. 2. همان، ج 12 ص 235. ( 141 )

اهل آن خانه مستجاب نمی شود وبرکت از آنان برداشته می شود. " 2 - امام صادق (علیه السلام) در ضمن حدیثی - که امهات مسائل دینی را ذکر فرموده - در بیان آمار گناهان کبیره (که در آن حدیث 32 گناه ذکر شده) فرموده اند: " والملاهی التی تصدعن ذکرالله مکروهه کالغناء وضرب الاوتار، یکی از گناهان کبیره وناپسند سرگرمی هایی است که انسان را از یاد خدا غافل می کند، مانند غنا (خوانندگی) و نواختن تارها (نوازندگی وموسیقی لهوی " (1). 3 - قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): " أنهاکم عن الزفن والمزمار وعن الکوبات والکبرات " (2). پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: شما را نهی می کنم از رقص

ونواختن مزمار (نای) واز بازی به " کوبات " که به نرد و شطرنج، طبل کوچک وبربط معنی شده واز " کبرات " به طبل های بزرگ تعبیر گردیده است ". 4 - عن الرضا (علیه السلام): استماع الاوتار من الکبائر (3). 5 - در وسائل الشیعه ومستدرک الوسایل روایات زیادی به این مضمون از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که: در هر خانه ای چهل روز آلات لهو نواخته شود آن چنان غیرت از اهل خانه سلب می شود که از هیچ ننگ وعاری پروا ندارند. یک داستان آموزنده در کتاب وافی از کتاب شریف کافی از " مسعده بن صدقه " روایت شده که: 1. خصال، حدیث شرایع دین. 2. وسائل الشیعه، ج 12، ص 233. 3. مستدرک، ج 2، ص 258. ( 142 )

روزی نزد امام صادق (علیه السلام) بودم مردی به امام عرض کرد: همسایگان من کنیزان خواننده ونوازنده دارد، بعضی اوقات که برای بیت التخلیه می روم صدای ساز و آواز آنها را می شنوم ونشستن خود را برای شنیدن آن آهنگ ها طول می دهم. امام فرمود: این کار را نکن عرض کرد من به قصد شنیدن موسیقی آن جا نمی روم. این یک امر تصادفی واتفاقی است. امام فرمود: خداوند می فرماید: " ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا، (1) به تحقیق گوش وچشم ودل مورد سؤال واقع می شوند. " آن شخص عرض کرد گویا تا به حال به این آیه بر خورد نکرده ام، دیگر به این کار ادامه نمی دهم امام فرمود: برو غسل کن وهر قدر می توانی نماز بخوان،

زیرا به گناه بزرگی آلوده گشتی، وچه بدحالی داشتی، اگر در آن حال مرگت فرا می رسید خدا را بر ترک این کار سپاس گزار واز او درخواست توبه وقبولی آن کن. خداوند کار زشت را ناپسند می دارد: " والقبیح دعه لاهله فان لکل اهلا، کار زشت را به اهلش واگذار کن که برای هر کاری جوینده ای است (کنایه از این است که کار زشت شایسته شما نیست). از این روایت به خوبی استفاده می شود که: 1 - شنیدن ساز وآواز حرام و کاری زشت وناپسند است برای شیعیان ائمه طاهرین مناسب نیست. 2 - جاهل مقصر در ارتکاب گناه معذور نیست. 3 - برای قبولی توبه مستحب است انسان غسل توبه کند. 4 - بر ترک گناه شایسته است انسان خدا را سپاس گزاری کند. 5 - انسان خوب نباید تن به کار قبیح بدهد. 1. اسری، آیه 36. ( 143 )

ساختن ومعامله آلات لهوی فقهای امامیه ساختن وخرید وفروش آلات لهو را حرام می دانند وبه این مطلب مرحوم حضرت امام (رضوان الله علیه) در مسأله 8 از مکاسب محرمه تحریر الوسیله تصریح فرموده است. تحریف حقائق از جمله کارهای شیطانی تحریف کلمات بزرگان است. از باب نمونه از حضرت امام سؤال شده است که: از آن جا که آلات لهو دارای استفاده های مشروع است خرید وفروش آن چگونه است؟. ایشان در جواب فرموده اند: خرید وفروش آلات مشترک به قصد نتایج حلال اشکالی ندارد. گروهی به بهانه این فتوا آلاتی که هیچ منفعت حلال ندارد به عنوان آلات موسیقی سنتی ساخته وبه طور آشکار می نوازند. غناء (ترانه)

یکی از عوامل شهوت انگیز وضد عفاف اشتغال واستماع غنا است. وآن عبارت است از آهنگ لهوی که مناسب با مجالس عیاشی است. بدون شک، آهنگ مذکور نوع مردم را از حال طبیعی خارج وبه مسیر شهوت رانی وارد می سازد. از این جهت اسلام حکم به حرمت آن نموده است وروایات بسیاری در نکوهش آن وارد شده است که به ذکر برخی می پردازم. در روایات بسیار آیه شریفه " واجتنبوا قول الزور " (1) (پرهیز کنید از کلام باطل) 1. وسائل الشیعه، ج 12، ص 225. ( 144 )

تطبیق بر غنا شده است. 2 - قال النبی (صلی الله علیه وآله): " الغناء رقیه الزنا، (1). غنا از عوامل آلوده شدن به عمل منافی عفت است ". 3 - عن الصادق (علیه السلام): " شر الاصواق الغناء، بدترین آهنگ ها غناست. " (2). 4 - عن الصادق (علیه السلام): " بیت الغناء لاتومن فیه الفجیعه ولاتجاب فیه الدعاء ولایدخله الملک (3)، خانه ای که در آن غنا باشد از مصیبت در امان نیست ودعا در آن مستجاب نمی شود وفرشته واردش نمی گردد. " کلمات فقها پیرامون غنا شیخ انصاری که از اکابر فقهای امامیه است، در کتاب " مکاسب " فرموده: اختلافی در حرمت غنا نیست واخبار زیاد بر آن دلالت دارد وفخر المحققین در کتاب " ایضاح " ادعای تواتر اخبار داله بر حرمت آن را نموده است (4). مرحوم آیه الله بروجردی در آخر کتاب توضیح المسائل می فرماید. آوازی که مخصوص مجالس لهو وبازی گری است غنا وحرام است واگر نوحه ویا روضه یا قرآن را هم با غنا

بخوانند حرام است. رهبر کبیر انقلاب حضرت آیه الله (امام خمینی) در کتاب " تحریر الوسیله " می فرمایند: انجام غنا وشنیدن وکسب کردن به آن حرام است ولو در قرآن ودعا ومرثیه باشد بلکه در قرآن ودعا عقوبت آن زیادتر می باشد (5). 1. مستدرک الوسایل، ج 2، ص 457. 2. همان، ص 457. 3. وسایل الشیعه، ج 12، ص 225. 4. مکاسب محرمه ص 36. 5. تحریر الوسیله ج 1 ص 457. ( 145 )

آهنگ های مشکوک خواندن آهنگ مشکوک وگوش دادن آن از نظر فقهی حرام نیست ولکن جای تردید نیست که اجتناب از شبهات امری پسندیده ومرغوب فیه است، مع الاسف امروز به این جهت توجه نمی شود. همین که گفته شد فلان چیز حرام نیست مورد استقبال وترغیب قرار می گیرد وحال آن که بسیاری از چیزهایی که حرام نیست مرجوح واجتناب کردن از آن مطلوب است که یکی از آنها آهنگ های مشکوک است. در باره حسن احتیاط، روایات زیادی داریم، از آن جمله حدیث مشهوری است که شیعه وسنی آن را از پیغمبر روایت نموده اند وآن عبارت است از: قوله (صلی الله علیه وآله): " دع ما یریبک الی مالا یریبک، (1) رها کن آنچه در آن شک داری ورو آور به آنچه در آن شک نداری. " ودیگر روایتی است که حضرت امام رضا (علیه السلام) از آقا أمیر المؤمنین (علیه السلام) نقل فرموده که به کمیل فرمودند: " اخوک دینک فاحتط لدینک بما شئت (2)، دینت به منزله برادرت می باشد در باره دینت تا می توانی احتیاط کن. " ودیگر حدیث مشهوری است پیغمبر

اکرم (صلی الله علیه وآله) که فرمودند: " " حلال بین وحرام بین وشبهات بین ذلک فمن ترک الشبهات نجی من المحرمات ومن اخذ بالشبهات وقع فی المحرمات وهلک من حیث لایعلم، (3) 1. وسائل الشیعه، ج 18، باب 12 از ابواب صفات قاضی، ص 127. 2. همان ص 123. 3. همان، ص 114. ( 146 )

یعنی: حلالی است آشکار وحرامی است آشکار واموری است شبهه ناک، پس هر کس شبهات را ترک کند از محرمات نجات می یابد وهر کس شبهات را مرتکب شود ناخود آگاه مرتکب محرمات می شود ونابود می گردد ". با توجه به اخبار مذکور شایسته است انسان مسلمان از آهنگ های مشکوک اجتناب کند وبی پروا خود را در معرض مفاسد قهری ساز وآواز قرار ندهد. بعید نیست که مستجاب نشدن دعاها و برداشته شدن خیر وبرکات که امروز گریبان گیر ما گردیده معلول این گونه کارها باشد. چند داستان در باره اثرات شوم موسیقی 1 - یزید بن عبد الملک بن مروان جرجی زیدان می نویسد: یزید بن عبد الملک بن مروان که بعد از درگذشت عموی خود عمر بن عبد العزیز به خلافت رسید به یکی از کنیزان خود به نام " حبابه " آن چنان عشق می ورزید که تمام اوقات خود را با وی صرف عیاشی می نمود. برادرش به نام " مسیلمه " وی را آن قدر موعظه کرد تا از حبابه دست کشید و مدت چند روز ابدا به سراغ او نرفت وسرگرم به اداره امور شد. روز جمعه فرا رسید خلیفه برای خواندن نماز جمعه با دار ودسته ودر معیت درباریان از

کاخ خود خارج شد، حبابه همراه چند کنیز با آلات موسیقی سر راه خلیفه ایستاد. وقتی موکب خلیفه نزدیک او رسید خود را ظاهر ساخت وچند شعر با آهنگ دلربا توأم با نواختن آلات موسیقی برای خلیفه خواند. وی از شنیدن آهنگ ساز وآواز حبابه از خود بی خود شد، در انظار عموم به رقص در آمد واز رفتن به نماز جمعه منصرف ( 147 )

شد واز میان راه دست حبابه را گرفت وبه کاخ عیاشی مراجعت کرد (1). 2 - داستانی از ولید بن یزید بن عبد الملک بعد از یزید بن عبد الملک، فرزندش ولید به خلافت رسید. از کتاب " مروج الذهب " مسعودی نقل شده است که روزی ابن عایشه (یکی از خوانندگان معروف اموی) نزد ولید آمد وبرای او چند شعر با آهنگ غنا ودلربا خواند. ولید به وجد آمد او را وادار کرد دو مرتبهء آن اشعار را با همان آهنگ تکرار کند، سر انجام آن چنان در روحیهء ولید اثر گذاشت که از خود بی خود ومست ولا یعقل گردید و چون دیوانگان از جا حرکت کرد واز سر تا سینهء خواننده واز سینه تا اسافل اعضای او را بوسید وتمام لباس های خود را از تن در آورد وبه او بخشید وخود لخت مادرزاد در انظار عموم ایستاد تا برای او لباس آوردند (2). 3 - داستانی از هارون الرشید جرجی زیدان می نویسد: خواننده معروف دربار هارون الرشید بنام " اسماعیل بن صالح " زمانی نزد هارون حاضر گردید وبا خواندن چند شعر آن چنان خلیفه را از خود بی خودنمود که فورا فرمانروایی کشور مصر

را به آن خواننده واگذار کرد و بدینسان سرنوشت یک کشور اسلامی را فدای دلباختگی وعیاشی خود نمود (3). 1. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمهء ص 67. 2. تتمه المنتهی ص 91. 3. جرجی زیدان، همان. ( 148 )

کتاب نامه وتاریخ فوت مؤلفان به سال قمری (بخشی از منابع) قرآن کریم آلاء الرحمان، محمد جواد بلاغی (1353 ق)، چاپ: قم، مکتبه وجدانی، قم (بی تا). اثبات الهداه، محمدبن حسن حر عاملی (1104) مطبعه علمیه قم 7 جلدی (بی تا) احتجاج طبرسی، ابو منصور احمد بن علی (قرن ششم) دار نعمان - نجف - 1386 ق. اختیار رجال کشی، محمدبن عمر بن عبد العزیز از اعلام قرن چهارم مؤسسه اعلمی کربلا (بی تا). ادوار فقه، استاد محمود شهابی (1406) سازمان چاپ وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی چاپ چهارم 1372 ق. اصل الاصول از نگارنده چاپ اول انتشارات اشراق وابسته به دانشگاه قم، 1376 ش. اصل الشیعه واصولها علامه محمد حسین آل کاشف الغطا (1373) - قاهره چاپ دهم 1377. اصول الفقه، محمدرضا مظفر، (1384) دار نعمان نجف 1386 ق. اصول کافی محمدبن یعقوب کلینی (329) مکتبه صدوق - تهران 1381 انتصار علی بن حسین سید مرتضی (436) - مطبعه حیدریه نجف 1391 ق. الامامه والسیاسه، عبد الله بن ابن قتیبه (276) منشورات رضی قم 1388. انوار التنزیل، عبد الله بن عمر بیضاوی (685) مطبعه مروی 1388. ( 149 )

بحار الانوار، علامه مجلسی محمد باقر (1111 یا 1110) مؤسسه وفا بیروت چاپ دوم 1403 ق. بدایه المجتهد، محمدبن احمد ابن رشد غرناطی (595) دار الفکر (بی تا) البرهان، سید هاشم بحرانی (1107) چاپخانه آفتاب 1375 ق. البیان،

آیت الله خوئی سید ابو القاسم (1413) مطبعه آفتاب نجف تاریخ حصر اجتهاد، شیخ آقا بزرگ تهرانی محمد محسن (1289) مطبعه قم 1401. تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب معروف به ابن واضح (بعد از 293) مطبعه حیدریه نجف 1409. التبیان شیخ طوسی محمد بن حسن (460) مطبعه حیدریه نجف 1409 تحفه شاهیه، عبد الخالق قاضی زاده کرهرودی قرن یازدهم چاپخانه علمیه تحفه الاحباب، محدث قمی عباس (1359) دار کتب اسلامیه 1370 ق. تحریر الوسیله، آیت الله خمینی (1410) مؤسسه نشر اسلامی چاپ ششم 1417 ق. تذکره الفقهاء، علامه حلی حسن بن یوسف (726) مکتبه مرتضویه - تهران (بی تا) تقریرات، درس نکاح مرحوم آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری (1355) به قلم مرحوم حاج شیخ محمود آشتیانی چاپخانه خراسان (بی تا) تفسیر نمونه، آیت الله مکارم (معاصر) دار کتب اسلامیه چاپ بیست وهفتم 1370 ش. جامع الرواه، اردبیلی محمد بن علی (1101) شرکت چاپ رنگین 1331 ش جوامع الجامع، طبرسی ابو علی (548) دانشگاه تهران 1409 ق. جامع البیان، محمدبن حریر طبری (310) دار المعرفه 1409 جزاء اعداء امام هادی در دار دنیا - فاضل محترم سیدهاشم ناجی موسوی جزائری (معاصر) ( 150 )

جواهر الکلام شیخ محمد حسن نجفی (1266) دار کتب اسلامیه چاپ دوم 1365 ش. حق الیقین، علامه مجلسی محمد باقر (1110) کتابفروشی علمی تهران 1334 ش. حقوق خانواده، استاد دکتر سید مصطفی محقق داماد نشر علوم اسلامی 1365 ش. حقوق مدنی، دکتر سید حسن امامی کتابفروشی اسلامیه چاپ هشتم 1370 ش. خلاف، محمد بن حسن طوسی (460) شرکت دار المعارف الاسلامیه (بی تا) الدر المنثور جلال الدین سیوطی (910) منشورات

مکتبه آیت الله مرعشی قم 1404 ق. دلائل الصدق، محمدحسن مظفر (1375) دار العلم - قاهره 1396 ق. الذریعه الی تصانیف الشیعه، محمد محسن آقا بزرگ تهرانی محمد محسن (1389) دار الاضواء چاپ سوم. الروضه البهیه، زین الدین بن علی شهید ثانی (965) دو جلدی 1310 ق. روض الجنان فی تفسیر القرآن - ابو الفتوح رازی (قرن ششم) 4 جلدی 1323 ق. ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی محمد علی (1372) کتابفروشی خیام چاپ سوم 1369 ش. زبده البیان، ملا احمد اردبیلی (993) گنکره مقدس اردبیلی سفینه البحار، محدث قمی عباس (1359) چاپ اول 2 جلدی مطبع علمیه نجف 1355 ق. سنن ابی داود، سلیمان بن اشعث (275) دار الکتب العربیه - بیروت (بی تا) سنن نسائی احمد بن علی بن شعیب (303) دار احیاء تراث عربی (بی تا) سیری در نهج البلاغه، مطهری مرتضی (1358) انتشارات صدرا - قم (بی تا) الشرایع جعفر بن حسن، محقق اول (676) چاپ رحلی تبریز (تهران 1320 ق). شرح تبصره شعرانی، ابو الحسن معاصر انتشارات رضی قم ( 151 )

شرح تجرید الاعتقاد، علی بن محمد قوشچی (879) قطع رحلی. چاپ سال 1274 ق. شرح مواقف، میر سید شریف (816) انتشارات رضی قم 1412 ق. شرح مقاصد، سعد الدین تفتازانی (793) انتشارات رضی قم) 1372 ش. شرح نهج البلاغه، عبد الحمید بن ابن ابی الحدید (655) 4 جلدی - (بی تا) بیروت. شیعه در اسلام، علامه محمد حسین طباطبایی (1402) دفتر انتشارات اسلامی (بی تا) صافی محمد بن مرتضی ملامحسن فیض (1091) قطع رحلی تهران 1334 ق. صحیح بخاری - محمد بن اسماعیل (256) بحاشیه سندی دار المعرفه (بی تا).

صحیح مسلم ابن حجاج قشیری (261) با شرح نووی دار الکتاب العربی 1407 ق. صیغ العقود، ملا علی قزوینی (1290) چاپ 1321 ق العروه الوثقی سید محمد کاظم طباطبایی (1337) دار الکتب الاسلامیه 1388 ق. غرر الحکم عبد الواحد آمدی قرن ششم مرکز نشر اعلام اسلامی - قم (بی تا) الغدیر، علامه عبد الحسین امینی، (1390) دار الکتب العربیه - بیروت چاپ دوم 1387 ق. غوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسائی (معاصر محقق کرکی) مطبعه سید الشهداء قم 1403. فرائد الاصول محقق انصاری مرتضی (1281) قطع رحلی یک جلدی الفصول المهمه، علامه شرف الدین، عبد الحسین (1373) مکتبه داوری - قم الفقه الاسلامی وادلته دکتر وهبه زحیلی (معاصر) دار الفکر، سال چاپ 1404 ق. الفقه علی المذاهب الاربعه، جزیری، عبد الرحمن معاصر دار الفکر (1406 ق). قانون مدنی ایران انتشارات دانشور، تهران (بی تا) کشاف جارالله محمودبن عمر زمخشری (528) ادب الحوزه (بی تا) کشف اسرار هزار ساله، آیت الله خمینی امام راحل (1410) (بی نا وبی تا) ( 152 )

کشف الغطاء، شیخ جعفر (1227) قطع رحلی (بی نا). کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، (693) مکتبه بنی هاشمی - تبریز 1381 ق. کشف المراد علامه حسن بن یوسف حلی، (726) مؤسسه نشر اسلامی (بی تا) کنز العرفان، فاضل مقداد سیوری (826) مکتبه مرتضویه - تهران (1343 ش). کنی والقاب، محدث قمی (1359) مطبعه عرفان - صیدا، 1357 ق. متعه وآثار حقوقی واجتماعی آن، دکتر محسن شفائی، معاصر، چاپ پنجم (بی تا) المتعه وآثرها فی الاصلاح الاجتماعی، توفیق فکیکی معاصر، دار الاضواء (چاپ پنجم 1418 ق). مفاتیح الغیب، (تفسیر کبیر) رازی فخر الدین رازی (606)

قاهره محمد عبد الرحمن (بی تا). مجمع البیان، طبرسی ابو علی، فضل بن حسن (548) مکتبه علمیه اسلامیه - تهران (بی تا) مجمع الفائده والبرهان، اردبیلی ملا احمد (993) منشورات جامعه مدرسین قم (بی تا) مجمع البحرین، فخر الدین طریحی، (1085) چاپ رحلی (بی تا) مستمسک العروه، آیت الله سید محسن حکیم (1390) مطبعه نعمان نجف 1389 ق. مستمسک العروه، آیت الله سید محسن حکیم (1390) مطبعه نعمان نجف 1389 ق. مستدرک الوسایل، طبرسی، علامه نوری حسین (1320) دار الکتب الاسلامیه 1382 ق. مصباح الاصول، تقریرات درس آیت الله خوئی، سید ابو القاسم (1413) مطبد نجف 1377 ق. مغنی ابن قدامه (630) دار الکتب العربی (بی تا) من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمدبن علی بن بابویه، 381، دار الکتب الاسلامیه - تهران 1410 ق. ( 153 )

منتهی الامال، محدث قمی (1359) انتشارات جاویدان 1389 ق. مقدمه النقض، محدث ارموی (قرن حاضر) چاپ اول 1371 (بی تا) نظام حقوقی زن در اسلام آیت الله مرتضی مطهری، (1358 ش) انتشارات صدرا - قم چاپ هشتم 1357 ش. نهج البلاغه، محمد بن حسین سید رضی، (406) با شرح عبده (بی تا) دار المعرفه، بیروت. نهج الحق، علامه حلی، حسن بن یوسف (726) مؤسسه دار الهجره چاپ سوم 1411 ق. نهایه الاحکام، علامه حلی، حسن بن یوسف (726) مؤسسه اسماعیلیان، قم 1410 ق. نسیم ولایت از نگارنده چاپ یاران قم (بی تا) چاپ سوم 1377 ش. النقض عبد الجلیل رازی از علمای قرن ششم چاپ اول 1371 ق وافی محمدبن مرتضی، فیض کاشانی (1091) مکتبه الاسلامیه 1375 ش. وسائل الشیعه محمد بن حسن حر عاملی (1104) مکتبه اسلامیه تهران

چاپ دوم (بی تا) 1383 هدیه الاحباب، محدث خیبر حاج شیخ عباس قمی، کتابخانه صدوق تهران چاپ اول 1362 ش. مستمسک العروه، آیت الله سید محسن حکیم (1390) مطبعه نعمان نجف 1389 ق. مستدرک الوسایل، طبرسی، علامه نوری حسین (1320) دار الکتب الاسلامیه 1382 ق. مصباح الاصول، تقریرات درس آیت الله خوئی، سید ابو القاسم (1413) مطبد نجف 1377 ق. مغنی ابن قدامه (630) دار الکتب العربی (بی تا) من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمدبن علی بن بابویه، 381، دار الکتب الاسلامیه - تهران 1410 ق.

مکتبه یعسوب الدین علیه السلام الالکترونیه

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9

مقدمه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، از سال 1385 هـ .ش تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (قدس سره الشریف)، با فعالیت خالصانه و شبانه روزی گروهی از نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.

مرامنامه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان در راستای تسهیل و تسریع دسترسی محققین به آثار و ابزار تحقیقاتی در حوزه علوم اسلامی، و با توجه به تعدد و پراکندگی مراکز فعال در این عرصه و منابع متعدد و صعب الوصول، و با نگاهی صرفا علمی و به دور از تعصبات و جریانات اجتماعی، سیاسی، قومی و فردی، بر مبنای اجرای طرحی در قالب « مدیریت آثار تولید شده و انتشار یافته از سوی تمامی مراکز شیعه» تلاش می نماید تا مجموعه ای غنی و سرشار از کتب و مقالات پژوهشی برای متخصصین، و مطالب و مباحثی راهگشا برای فرهیختگان و عموم طبقات مردمی به زبان های مختلف و با فرمت های گوناگون تولید و در فضای مجازی به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

اهداف:
1.بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام)
2.تقویت انگیزه عامه مردم بخصوص جوانان نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی
3.جایگزین کردن محتوای سودمند به جای مطالب بی محتوا در تلفن های همراه ، تبلت ها، رایانه ها و ...
4.سرویس دهی به محققین طلاب و دانشجو
5.گسترش فرهنگ عمومی مطالعه
6.زمینه سازی جهت تشویق انتشارات و مؤلفین برای دیجیتالی نمودن آثار خود.

سیاست ها:
1.عمل بر مبنای مجوز های قانونی
2.ارتباط با مراکز هم سو
3.پرهیز از موازی کاری
4.صرفا ارائه محتوای علمی
5.ذکر منابع نشر
بدیهی است مسئولیت تمامی آثار به عهده ی نویسنده ی آن می باشد .

فعالیت های موسسه :
1.چاپ و نشر کتاب، جزوه و ماهنامه
2.برگزاری مسابقات کتابخوانی
3.تولید نمایشگاه های مجازی: سه بعدی، پانوراما در اماکن مذهبی، گردشگری و...
4.تولید انیمیشن، بازی های رایانه ای و ...
5.ایجاد سایت اینترنتی قائمیه به آدرس: www.ghaemiyeh.com
6.تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و...
7.راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی
8.طراحی سیستم های حسابداری، رسانه ساز، موبایل ساز، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک، SMS و...
9.برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم (مجازی)
10.برگزاری دوره های تربیت مربی (مجازی)
11. تولید هزاران نرم افزار تحقیقاتی قابل اجرا در انواع رایانه، تبلت، تلفن همراه و... در 8 فرمت جهانی:
1.JAVA
2.ANDROID
3.EPUB
4.CHM
5.PDF
6.HTML
7.CHM
8.GHB
و 4 عدد مارکت با نام بازار کتاب قائمیه نسخه :
1.ANDROID
2.IOS
3.WINDOWS PHONE
4.WINDOWS
به سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی و قرار دادن بر روی وب سایت موسسه به صورت رایگان .
درپایان :
از مراکز و نهادهایی همچون دفاتر مراجع معظم تقلید و همچنین سازمان ها، نهادها، انتشارات، موسسات، مؤلفین و همه بزرگوارانی که ما را در دستیابی به این هدف یاری نموده و یا دیتا های خود را در اختیار ما قرار دادند تقدیر و تشکر می نماییم.

آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109