تجلى وحدت، تبيين حكم امام ره بر حضور شيعيان در نمازهاى حرمين شريفين

مشخصات كتاب

سرشناسه : نجمي محمدصادق - 1337

عنوان و نام پديدآور : تجلي وحدت تبيين حكم امام قدس سره بر حضور شيعيان در نمازهاي حرمين شريفين تاليف محمدصادق نجمي مشخصات نشر : تهران نشر مشعر، 1379.

مشخصات ظاهري : [80] ص شابك : 964-6293-83-23500ريال ؛ 964-6293-83-23500ريال ؛ 964-6293-83-23500ريال ؛ 964-6293-83-23500ريال ؛ 964-6293-83-23500ريال ؛ 964-6293-83-23500ريال وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي يادداشت : چاپ دوم 1380؛ 3500 ريال يادداشت : چاپ سوم 1381؛ 3500 ريال يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس موضوع : خميني روح الله رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران 1368 - 1279 -- نظريه درباره حج موضوع : نماز

موضوع : وحدت اسلامي رده بندي كنگره : DSR1574/5 /ح3 ت3 1379

رده بندي ديويي : 955/0842

شماره كتابشناسي ملي : م 79-15109

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

مقدّمه

ص: 7

نماز ستون دين و ركنى از اركان اسلام است.

نماز محبوب و نور چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله است.

پيامبر صلى الله عليه و آله به امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: جايگاه نماز نزد امّت و پيروان من همانند رود جارى در مقابل خانه يكى از آنهاست.

چه گمان داريد درباره كسى كه در بدنش چرك و آلودگى وجود دارد، چنين كسى اگر پنج مرتبه در روز خود را در نهرى شست و شو دهد، آيا آلودگى در بدن او باقى مى ماند؟

«فكذلك واللَّه الصلوات الخمس لأمّتي». (1)

به خداوند سوگند نمازهاى پنج گانه براى پيروان من نيز اينچنين است (گناهان را پاك و آلودگى ها را


1- 1- بحار الأنوار، ج 82، ص 220.

ص: 8

شست وشو مى دهد).

از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: محبوب ترين كارها نزد خداوند چيست؟ فرمود نماز. (1)

و در حديثى ديگر چنين پاسخ داد: نماز در وقت آن. (2)

و نيز فرمود: نماز وسيله نزديك شدن به خداوند است. (3)

رسول خدا صلى الله عليه و آله هر گاه مشكلى پيدا مى كرد به نماز پناه مى برد. (4)

امام صادق عليه السلام فرمود:

شيعيان ما را به هنگام نماز بيازماييد كه چگونه از آن مواظبت مى كنند. (5)

امير مؤمنان عليه السلام فرمود:

رسول خدا صلى الله عليه و آله خوراك شب و غير آن را بر نماز مقدّم نمى داشت و آنگاه كه وقت نماز مى رسيد،


1- 1- بحار الأنوار، ج 82، ص 220
2- 2- همان: 206
3- 3- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 27
4- 4- الدرّ المنثور، ج 1، ص 67
5- 5- قرب الاسناد: 52

ص: 9

خانواده و دوستى را نمى شناخت [و تمام توجه او به خدا بود].

هر گاه كه وقت نماز مى رسيد على بن ابى طالب عليه السلام دگرگون مى شد و برخود مى لرزيد.

امام سجّاد عليه السلام نيز هرگاه وقت نماز مى رسيد رنگش به زردى متمايل شده، بدنش مى لرزيد. (1)

حال، نماز با چنين اهميتى، اگر به جماعت خوانده شود و عدد نمازگزاران از ده نفر تجاوز كند، جن و انس از نوشتن ثواب آن ناتوان مى شوند.

و اگر نماز در مسجد النبى صلى الله عليه و آله و مسجد الحرام خوانده شود ثواب آن به هزار و يكصدهزار برابر مى رسد.

طبيعى است كه شيطان براى دور نمودن مردم از اين فيض عظيم بهانه ها ساز مى كند و راه وصول به حق را بر انسان مى بندد.

متأسّفانه در موسم حج و عمره گاهى ديده مى شود كه برخى زائران به هنگام برپايى نمازجماعت، و در حالى كه مسلمانان جهان همچون


1- 1- بحار الأنوار، ج 84، ص 247.

ص: 10

سيلى خروشان به سوى مسجدالنبى و يا مسجد الحرام سرازير مى شوند، در خلاف مسير مردم حركت نموده، به سوى منازل خويش باز مى گردند. و يا اسف بارتر آن كه در كنار مغازه ها و بازارها مى نشينند و در حالى كه كسبه كار خود را تعطيل نموده، به مساجد براى اقامه نماز رفته اند، آنها منتظر مى مانند كه وى بازگردد و بتوانند از او كالا خريدارى كنند.

اين عمل موجب شده تا بدخواهان، پيروان مكتب تشيّع را زير سؤال برده يا به نماز نخواندن متّهم نمايند.

طبيعى است كه زائر انقلابى و پيرو پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام هرگز راضى نيست در حالى كه به زيارت آمده، كارى از او سربزند كه قلب پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه را به دردآورد!

آنچه كه عالم فرزانه و انديشمند متّقى حضرت حجّةالاسلام والمسلمين آقاى نجمى در اين نوشتار در پى آن است، تبيين انديشه والاى حضرت امام خمينى قدس سره است كه راه بهره ورى بيشتر و بهتر در سفر

ص: 11

عبادى حج و عمره را بر روى زائران بيت اللَّه الحرام گشود. و آنان را از وسوسه هاى شيطانى دور ساخت.

اميد آن كه زائران حريم حق را مفيد افتد و در جوار خانه خدا و حرم نبوى با شركت در نمازهاى شكوهمند جماعت، سراسر وجودشان از فيض حق مشحون گردد.

مدير آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظّم رهبرى

ص: 12

بازشناسى افكار و انديشه هاى بلند امام خمينى قدس سره

ص: 13

بازشناسى افكار و انديشه هاى بلند امام قدس سره

امروزه پرداختن به زواياى انديشه والا و بلند امام از سوى متفكران، مورخان و نويسندگان، نيازى جدّى براى جامعه اسلامى، به ويژه براى نسل جوان كشور است كه اينك به حدّ رشد رسيده اند امّا به دليل عدم حضور در عرصه انقلاب، از شخصيّت امام و افكار نورانى ايشان و ره آوردهاى انقلاب اسلامى آگاهى جامع و دقيقى ندارند.

همچنين تشريح افكار ژرف آن پيشواى راحل قدس سره و تحليل و تفسير وقايع و حوادث انقلاب و علل و عوامل ظهور و پيدايش آن براى مسلمانان ديگر كشورها كه از حقايق انقلاب كمتر مطلبى شنيده اند، ضرورتى است انكارناپذير.

بديهى است در مرحله نخست، انجام اين وظيفه، بر عهده كسانى است كه به امام نزديك بوده و از پيش از پيروزى انقلاب و نيز پس از آن، به طور مستقيم در جريان حوادث قرار داشته و سردى و گرمى آنها را لمس كرده اند.

ارائه اين معلومات همانند دَينى است بر گردن آنان كه بايد

ص: 14

آن را نسبت به انقلاب و امام ادا كنند.

روشن است كه افزون بر تبيين و بررسى اصل انقلاب، بايد نظريّات و حكم هاى صادره از سوى امام قدس سره كه هر يك انقلابى بود در درون انقلاب، از سوى متخصصان و كارشناسان بررسى شود ودرباره هريك از آنها، همايش ها و اجلاسيه ها برگزار گردد و مقالات و سخنرانى ها ارائه شود تا اهميت هر يك از آنها كه در تاريخ اسلام براى اولين بار اتفاق افتاده است جلوه كند؛ مانند:

1- طرح ولايت فقيه بعنوان زيربناى قانون اساسى.

2- طرح اجتهاد پويا و نقش دو عنصر «زمان» و «مكان» در احكام فقهى.

3- طرح اسلام ناب محمدى و اسلام آمريكايى.

4- رسميت دادن به اسلام و به اصل دين باورى در سطح جهان.

5- نقش نامه امام به گورباچف و آثار آن.

6- حكم اعدام سلمان رشدى و انعكاس آن در جهان.

7- اعلان روز جهانى قدس.

8- مبارزه و مقاومت در برابر استعمار و ...

و يكى ديگر از اين نظريّات، حكم و دستور آن رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامى و بزرگ مرجع شيعه بر حضور

ص: 15

شيعيان در نمازهاى اهل سنت در حرمين شريفين است كه همانند ساير نظريّات و احكام خاص معظم له، داراى ابعاد و آثار شگرفى است كه بايد علما و دانشمندان، اين ابعاد را به جامعه شيعه در سطح جهان بشناسانند و آثار مثبت آن را براى جهان اسلام كه امروز و در آينده از آن برخوردار خواهد شد، تبيين نمايند.

نوشته حاضر، قدمى است كوتاه در اين مسير و اقدامى است نه چندان رسا در ايفاى اين وظيفه مهمّ و اميد است از سوى محققان و دانشمندان در افق كارشناسى و تخصصى پيگيرى و دنبال شود و ابعاد آن هر چه بيشتر تشريح و بازشناسى گردد.

در شهريور ماه سال 1358، در اولين مراسم حج تمتع، پس از پيروزى انقلاب اسلامى از سوى بنيانگذار جمهورى اسلامى قدس سره حكمى خطاب به نمايندگان منصوب خود، جهت سرپرستى حجاج بيت اللَّه الحرام در هشت مادّه صادر فرمودند كه در آن، وظايف حجاج بيت اللَّه الحرام، به خصوص وظايف شيعيان و به ويژه وظايف حجاج ايرانى بيان شده، كه متن آن بدين شرح است:

متن حكم امام خمينى قدس سره

ص: 16

جناب حجةالاسلام آقاى حاج شيخ محى الدين انوارى و

جناب حجةالاسلام آقاى شيخ فضل اللَّه محلاتى- دامت افاضاتهما-

چون ايام برگزارى يكى از فرايض بزرگ اسلامى با محتواى عظيم انسانى، روحانى، سياسى، اجتماعى؛ يعنى فريضه حج بيت اللَّه الحرام نزديك است و لازم است در آستانه برقرارى جمهورى اسلامى با انقلاب شكوهمند ملت شريف ايران، اين فريضه مقدسه، از آثار طاغوت پاكسازى و به اسلام راستين برگردد، به اين جهت شما را بعنوان سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام تعيين نموده كه با مشورت با مقامات صالحه، هيأتى از افراد صالح و متعهد و با ايمان انتخاب و با همكارى آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد كه ان شاءاللَّه تعالى در حكومت جمهورى اسلامى، اين فريضه مقدسه با محتواى معنوى خود تحقق يابد و لازم است در اين موضوع تذكراتى داده شود:

1- لازم است به حضرات آقايان علما و روحانيون

ص: 17

محترم كاروان ها تذكر دهيد كه قبل از حركت، مجالسى تشكيل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعى و وظايف انسانى آشنا كنند.

2- عموم برادران و خواهران اسلامى بايد توجه داشته باشند كه يكى از مهمات فلسفه حج، ايجاد تفاهم و تحكيم برادرى بين مسلمين است و بر دانشمندان و معمّمين لازم است مسائل اساسىِ سياسى و اجتماعى خود را با ديگر برادران در ميان گذارند و در رفع آن طرح هايى تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.

3- در اين سال كه ايران در آستانه جمهورى اسلامى است و به واسطه تبليغات نارواى اجانب ممكن است مسلمين بلاد از عمق نهضت اسلامى ايران مطلع نباشند، لازم است آقايان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسائل ممكن، اين نهضت مقدس را معرفى نمايند و مقصد مسلمانان ايران را كه همان برقرارى حكومت اسلامى، تحت پرچم اسلام و هدايت قرآن كريم و پيغمبر مكرّم اسلام است گوشزد نمايند كه برادران اسلامى ما بدانند ما به جز اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى فكر نمى كنيم.

4- لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها از

ص: 18

اعمال جاهلانه، كه موجب تفرّق صفوف مسلمين است، احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشكيل نماز جماعت در منازل و گذاشتن بلندگوهاى مخالف رويه اجتناب نمايند. و از افتادن روى قبور مطهره و كارهايى كه گاهى مخالف شرع است جدّاً اجتناب كنند.

5- نيابت از حىّ براى نماز طواف صحيح نيست، بايد هر كس خودش به هر نحو مى تواند نماز بخواند و مجزى است از گرفتن نايب و از مزاحمت با نمازگزاران اجتناب نمايند.

6- طواف را به نحو متعارف كه همه حجاج به جا مى آورند، به جا آورند و از كارهايى كه اشخاص جاهل مى كنند احتراز شود و مطلقاً از كارهايى كه موجب وهن مذهب است بايد احتراز شود.

7- در وقوفين، متابعت از حكم قضات اهل سنت لازم و مُجزى است، اگر چه قطع به خلاف داشته باشيد.

8- در اين سال كه به واسطه انقلاب اسلامى، به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهاى بسيار از حكومت طاغوتى رسيده است و بسيارى از معلولين از حوادث انقلاب، احتياج مبرم به كمك دارند، مقتضى است كسانى

ص: 19

كه مى خواهند حج استحبابى به جاآورند، هزينه آن را صرف در احتياج برادران و خواهران خود كنند كه ثواب آن نزد خداى تعالى بسيار بر حج استحبابى ترجيح دارد. و نيز كسانى كه به عنوان سوغات، مصارف ناروا مى نمايند يا تشريفات و ميهمانى هاى خارج از رويه، در وقت برگشت از حج مى نمايند، مقتضى است اين نحو هزينه ها را صرف احتياج برادران و خواهران عليل و مستمند خود نمايند كه خداوند تعالى به آنان اجر و بركت عنايت فرمايد!

از خداوند تعالى عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقيت همگان را در كوشش براى به ثمر رسيدن نهضت مقدس اميدواريم.

وَالسَّلامُ عَلَيكُم وَ عَلى جَميعِ الْمُؤمِنين وَ رَحْمَةُ اللَّه وَبَرَكاتُهُ

روح اللَّه الموسوى الخمينى- 29/ 6/ 58 (1)


1- 1- صحيفه نور ج 9، ص 176.

ص: 20

حضور شيعيان در نماز اهل سنّت

ص: 21

«لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها، از اعمال جاهلانه كه موجب تفرّق صفوف مسلمين است احتراز كنند. و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد و تشكيل نماز جماعت در منازل و گذاشتن بلندگوهاى مخالف رويه اجتناب نمايند و از افتادن روى قبور مطهره و كارهايى كه گاهى مخالف شرع است جداً اجتناب كنند.»

حضرت امام رحمه الله در اين بخش از پيام خود كه بند چهارم آن است به چند نكته اشاره دارد كه هر يك در خور بحث و بررسى است، ولى ما در اين نوشته تنها به موضوع «حضور شيعيان در نماز اهل سنت» كه مهمترين نكته از اين ماده است، مى پردازيم و آن را مورد توجّه قرار مى دهيم.

بى شك اين حكم از لحاظ حضور شيعيان در نمازهاى اهل سنت در حرمين شريفين، يك تحوّل تاريخى و يك دستور بى سابقه اى بود كه نه تنها توانست سيل عظيم زائران شيعه را، كه قبل از انقلاب و در طول تاريخ، به هنگام اقامه نماز از مسجدالحرام و مسجدالنبى به سوى هتل ها و خيابان ها در حركت بود، متوقف سازد بلكه موجب گرديد

ص: 22

كه اين سيل جمعيت را به هنگام اقامه نماز همانند ساير مسلمانان به سوى اين دو مسجد و مساجد ديگر در مكه مكرمه و مدينه منوره سرازير نمايد.

و اين تحوّل عظيم و دگركونى شگرف براى كسانى كه شاهد مراسم حج قبل و بعد از انقلاب بوده اند، بيش از ديگران ملموس و قابل درك است و طبعاً براى علاقمندان به اسلام مايه خوشحالى و دلگرمى و براى دشمنان اسلام رنج آور و نگران كننده است.

البته اين، ظاهر قضيه است ولى ابعاد معنوى و جنبه هاى مختلف سياسى- مذهبى اين حكم براى جهان اسلام، بيش از آن است كه بتوان ارزيابى كرد و جهات گوناگون آن را ارائه نمود. به طور خلاصه مى توان گفت كه: با توجه به شرايط فعلىِ جهان اسلام و به ويژه جايگاه مهم تشيّع، كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به آن دست يافته است، اين حكم يكى از بارزترين و سازنده ترين احكام و فتاوا است كه از سوى يك مرجع تقليد جامع الشرايط و آگاه صادر شده و به مرحله اجرا در آمده است.

انگيزه و دلايل مذهبى اين حكم:

گر چه ممكن است اين حكم امام قدس سره داراى انگيزه هاى

ص: 23

متعدد باشد و عوامل سياسى و دلايل مختلف اجتماعى- مذهبى آن را ايجاب كند ولى با توجه به حجم مقاله، تنها دو بُعد از اين عوامل را مورد توجه قرار داده و به دلايل مذهبى آنها اشاره مى كنيم:

* اسلام در مقابله با استكبار جهانى.

** مسأله تشيع و تسنن.

در مورد عامل نخستين و مقابله با استكبار جهانى، بايد سه موضوع مورد بررسى قرار گيرد:

الف: دين ستيزى در جهان امروز.

ب: انديشه امام در مقابله با دين ستيزى.

ج: حج ابراهيمى عامل شكست توطئه دشمنان.

* مسأله دين ستيزى در جهان معاصر:

همانگونه كه قرآن مجيد در آيات متعدد، خطر مشركان و دشمنان اسلام را متذكر شده و از عداوت و كينه عميق آنان نسبت به مسلمين هشدار داده و فرموده است:

وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ.

«آنها پيوسته با شما مى جنگند تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند.» (1)


1- 1- صحيفه نور ج 9، ص 176.

ص: 24

استكبار و دشمنان اسلام در طول تاريخ مقابله با اسلام را در سرلوحه برنامه هاى خويش قرار داده و هيچگاه از اين انديشه باطل غافل نبوده است. ما اينك در صدد پرداختن به گذشته هاى تاريخ نيستيم؛ گذشته اى كه در آن جنگهاى خونين و طولانى، مانند جنگهاى صليبى بخشى از تاريخ اسلام و جهان را به خود اختصاص داده است. و درباره مقابله و مبارزه فرهنگى با اسلام كه در اين باره كتابها و تأليفات نوشته اند، سخن نمى گوييم و از گفتگو درباره اتهامات و افتراهايى كه به شخص پيامبر اسلام متوجه ساخته اند، صرف نظر مى كنيم.

و همچنين درباره حكومتهاى مادى و لائيك، كه در طول ساليان متمادى دين را از صحنه سياست و حكومت و از مداخله در سرنوشت انسانها كنار زده اند و در محو اسلام همگى دست به دست هم داده و اتحاديه هايى از بلوك شرق و غرب براى اين هدف شوم تشكيل داده اند، بحث نمى كنم و ...

ما اينك از جهان معاصر سخن مى گوييم؛ جهانى كه در آن مصائب و آلام بسيار از سوى دشمنان بر اسلام و مسلمين تحميل گشته است. روزگارى كه مشتى صهيونيست در مقابل چشم بيش از يك ميليارد مسلمان،

ص: 25

قدس شريف و قبله اوّل مسلمانان را به تصرف خويش درآورده و ميليونها مسلمان را از خانه و كاشانه خويش آواره ساخته است. و هر روز عده اى از مسلمانان در لبنان و فلسطين زير بمبها و موشكهاى دشمن به خاك و خون كشيده مى شوند و خانه هايشان بر سرشان ويران مى گردد و گروه گروه به سياه چال هاى مخوف و شكنجه گاهها فرستاده مى شوند. آنها به اين جنايات بسنده نكرده اند و همواره فكر تسلّط بر نيل تا فرات و تصرف مكه و مدينه را در سر مى پرورانند.

ما از روزگارى سخن مى گوييم كه استكبار شرق و غرب در متلاشى كردن انقلاب شكوهمند ملّتى، چون نشأت گرفته از اسلام بود، متحد شدند و بزرگترين و طولانى ترين جنگ را بر آن تحميل كردند.

و همانها رشدى و رشدى ها را در دامن خود براى ضربه زدن به اسلام تربيت كردند و روزانه هزاران نفر را قربانى مطامع خويش مى كنند و به بهانه حقوق بشر در كوبيدن اسلام همپيمان شده اند.

همچنين ديديم كه در بوسنى چگونه مسلمانها را گروه گروه به خاك و خون كشيدند و گورهاى دسته جمعى از اجساد مسلمانانِ زنده به گور، به وجود آوردند و فرزندان

ص: 26

و همسرانشان را آواره بيابانها كردند و امروز همين جنايات در چچن و قفقاز و ... تكرار مى شود.

و اين به اصطلاح آزاديخواهان، در مهد آزاديشان از ورود دختران دانش آموز مسلمان به كلاس درس، به دليل استفاده كردن از روسرى، ممانعت به عمل آوردند و با اين كار روى جنايتكاران دورانِ قرون وسطايى را سفيد كردند!

و ما اگر تنها به انعكاس آمار اين نوع مقابله ها و رودررويى ها با اسلام بسنده كنيم، كتاب قطورى تهيه خواهد شد.

آرى، اينگونه است وضعيت اسفبار گروهى از مسلمانان در نقاط مختلف جهان. آنان در وضعيت سخت اقتصادى، سياسى و اجتماعى قرار گرفته اند و دست نياز و استمداد به سوى عالمان و دانشمندان مذهبى و سران كشورهاى اسلامى دراز كرده اند تا شايد از اين فشار و شكنجه نجات يابند، امّا نه تنها اميدى ندارند بلكه آينده اى تلخ تر و فشارهاى مضاعف و گسترده تر در پيش روى خود مى بينند.

* انديشه امام قدس سره در مقابله با دين ستيزى

از ويژگى هاى برجسته امام راحل قدس سره، نگرش وسيع وى

ص: 27

نسبت به مذهب و باورهاى اعتقادى در مقابل مكتب هاى غيرمذهبى بود. او همواره در انديشه رسميت دادن و اعاده مجد و عظمت به اسلام و گسترش بخشيدن به اصل خداباورى و مقابله با دين زدايى در سطح جهان بود و اين حقيقت را در سيره نظرى و عملى آن بزرگوار مى توان به خوبى و وضوح مشاهده كرد. از نمونه هاى بارز آن، نامه آن بزرگوار به گورباچف مى باشد.

اين نامه تاريخى، كه پس از نامه هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله به قيصر و كسرى، براى اولين و آخرين بار به كسى كه در رأس هرم ماديگرىِ جهانِ معاصر قرار داشت ارسال گرديده، روشنگرِ بينش امام قدس سره نسبت به جايگزين ساختن دين باورى و توجه به معنويات در مقابل ماديگرى و دين ستيزى در سطح جهان است.

امام در اين نامه، گورباچف را به سوى خدا دعوت كرد و راه استدلال را به او ارائه داد و به وى گفت: «مشكل شما عدم اعتقاد واقعى به خدا است. مشكل اصلى شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرينش است.» چه اثر بديع و شگرفى از خود به جاى گذاشت و چه تحوّل عظيمى، پس از هفتاد سال مبارزه با خداباورى و مذهب گرايى به وجود آورد!

ص: 28

يكى ديگر از نمونه هاى بارز اين ديد و بينش، هشدار امام نسبت به خطر صهيونيزم جهانى است كه از سالها پيش از انقلاب، آن را دنبال كرده و در تاريخ 6/ 5/ 58، در آستانه اولين ماه رمضان پس از پيروزى انقلاب، روزقدس جهانى را اعلام كرد و چنين فرمود:

«... من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاى اسلامى مى خواهم كه براى كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن، به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مى كنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را، كه از ايام قدر است و مى تواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد، بعنوان روزقدس انتخاب و طى مراسمى همبستگى بين المللى مسلمانان را در حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمايند.» (1)

تفرقه عامل تسلّط دشمنان:

امام قدس سره آن حكيم فرزانه كه تسلّط دشمنان و ضعف مسلمانان را در تفرقه و تشتت آنان مى ديد، با ايجاد وحدت و يكپارچگى در گوشه اى از جهان، ملّتى را به پيروزى


1- 1- صحيفه نور، ج 8، ص 229.

ص: 29

رسانيد و طومار سلطنت دو هزار و پانصد ساله را در هم پيچيد و كشور ايران را از دست استكبار و دشمنان اسلام و انسانيت نجات بخشيد.

او راه حلّ مشكل جوامع اسلامى در سراسر جهان را مورد عنايت خويش قرار داد و رمز پيروزى و راه نجات را، كه همان اتّحاد و اتفاق است، به آنها ارائه نمود.

چگونه و در كجا؟!

در مراسم حج! حجى كه تجلّيگاه عظمت و اقتدار پيروان دين حنيف اسلام و مظهر وحدت و اخوت مسلمانان جهان و كانون توحيد و يگانه پرستى و مركز فرياد برائت امت از شرك و بت پرستى است.

حجى كه مراسم شگفت انگيزش جلوه اى بارز از اعتلاى دين حق و نمايشگر تماميت اسلام ناب محمدى و مبارزه با شياطين است.

آرى مراسم حج و اجتماع بزرگ مسلمانان جهان در مكه و مدينه است كه مى تواند اتّحاد و اتفاق پيروان اسلام را كه آرمان پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و اوصياى آن بزرگوار است، محقق و متجلّى سازد.

ليكن افسوس كه حكومت هاى ستمگر در طول تاريخ و

ص: 30

دست مرموز استعمار، به ويژه در يك قرن اخير، موجب گرديد تا روح حقيقى آن به فراموشى سپرده شود و از ابعاد سياسى و اجتماعى و عبادى حج، تنها بعد عبادى آن، آنهم خالى از روح واقعى پرستش ترويج و تبليغ شود.

اينجا است كه امام امت به احياى حج ابراهيمى قيام كرد و در مناسبتهاى مختلف در سخنرانيها و پيامهايش، ضمن توصيه بسيار به دقت در اعمال حج و فراگيرى مسائل آن و بيان ابعاد معنوى و عرفانى مناسك، جنبه هاى سياسى و اجتماعى حج را مطرح ساخت و با دعوتِ جوامع اسلامى به وحدت و همدلى و پرهيز از تشتت و تفرق، كه بزرگترين عامل تسلّط بيگانگان است، مسلمانان را در مقابله با دشمنان اسلام بسيج كرد.

گرچه دشمنان نيز در مقابل اين حركت عظيم، بيكار ننشستند و براى جلوگيرى از تحقق چنين تحولى شگرف، با تمام قوا به ميدان آمدند و متحجّران براى پيشگيرى از اين هدف عالى، تمام توان خود را بكار بستند ولى استقبال پر شور مسلمانان آگاه و حقايق موجود، نشانگر آن است كه اين حركت متوقف شدنى نيست و اين موانع ناچيز بر طرف خواهد شد و دير يا زود مخالفان نيز به موافقان خواهند پيوست.

ابعاد مختلف حج از نظر امام خمينى قدس سره

ص: 31

حضرت امام قدس سره گذشته از رساله هاى عمليّه و مناسك حج، مطالبِ فراوانى در اهميت جنبه عبادى و لزوم فراگيرى و انجام دقيق اعمال حج، براى حجاج بيان كرده و توصيه ها و تأكيدات گسترده اى از آن بزرگوار، به صورت سخنرانى و پيام، به مسلمانان در ابعاد فلسفى و عرفانى اين اعمال و همچنين در بعد سياسى- اجتماعى اين همايش بين المللى- اسلامى شاهديم كه در اينجا به نقل چند نمونه بسنده مى كنم:

لزوم فراگيرى دقيق اعمال حج:

«به زائران بيت اللَّه الحرام- ايّدهم اللَّه تعالى- عرض مى كنم كه اعمال و مناسك را به طور دقيق از روحانيون محترم كه در كاروانها هستند فراگيريد و به هيچ عملى بدون راهنمايى آنان دست نزنيد، چه بسا باشد كه خداى نخواسته با سهل انگارى، عملتان باطل شود و جبران آن را تا آخر نتوانيد بكنيد و يا به احرام باقى بمانيد و در برگشت موجبات زحمت خود و نزديكان خويش شويد و اين يك تكليف شرعى است كه از آن غفلت نبايد كرد و به روحانيون محترم عرض مى كنم كه علاوه بر آنكه مسائل را به طور

ص: 32

وضوح كه همه كس بفهمد در جلسات متعدد به گروه خود ياد دهيد در وقت اعمال آنان نيز مواظب آنها باشيد و آنها را هدايت فرماييد.» (1)

«مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى كند، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود.» (2)

فلسفه و ابعاد عرفانى حج:

«در لبيك لبيك، «نه» بر همه بتها گوييد و فرياد «لا» بر همه طاغوت ها و طاغوتچه ها كشيد و در اطراف حرمِ خدا، كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهى كنيد و جان را از خوف غير حق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بتهاى بزرگ و كوچك و طاغوتها و وابستگان شان برائت جوييد كه خداى تعالى و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان برى ء هستند.

و در لمس «حجرالأسود» بيعت با خدا بنديد، كه با


1- 1- از پيام امام خمينى در تاريخ 16/ 5/ 65 صحيفه نور، ج 20، ص 19.
2- 2- از پيام امام خمينى به مسلمانان جهان به مناسبت برگزارى كنگره عظيم حج 7/ 6/ 63 صحيفه نور، ج 19، ص 44.

ص: 33

دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشيد و به اطاعت و بندگى آنان هر كه باشد و هرجا باشد سرننهيد و خوف و زبونى را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در رأس آنان شيطان بزرگ زبونند، هر چند در ابزار آدم كشى و سركوبى و جنايتشان برترى داشته باشند. و در سعى بين صفا و مروه، با صدق و صفا سعى در يافتن محبوب كنيد كه با يافتن او همه بافت هاى دنيايى گسسته شود و همه شك و ترديدها فرو ريزد و همه خوف و رجاهاى حيوانى زايل شود و همه دلبستگى هاى مادى گسسته شود و از آزادگى ها شكفته گردد و قيد و بند شيطان و طاغوت كه بندگان خدا را به اسارت و اطاعت كشند، در هم ريزد.

و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعده هاى حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد و با سكوت و سكون تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهانى باشيد و راههاى نجات را از حق، در آن مواقف كريمه طلب كنيد.

پس به منا رويد و آرزوهاى حقانى را در آنجا در يابيد كه آن قربانى نمودن محبوبترين چيز خويش در

ص: 34

راه محبوب مطلق است. و بدانيد تا از اين محبوب ها كه بالاترينش حبّ نفس است و حبّ دنيا تابع آن است، نگذريد به محبوب مطلق نرسيد و در اين حال است كه شيطان را رجم كنيد و شيطان از شما بگريزد و رجم شيطان را در موارد مختلف با دستورهاى الهى تكرار كنيد كه شيطان و شيطان زادگان همه گريزان شوند.» (1)

ابعاد سياسى- اجتماعىِ حج:

امام در پاسخ نامه ملك خالد پادشاه عربستان سعودى مى نويسد:

«اينجانب تمام گرفتارى ها و بدبختى هاى مسلمين و دولت هاى كشورهاى اسلامى را در اختلاف و نفاق بين آنان مى دانم. چرا بايد دولت هاى اسلامى با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيره هاى زيرزمينى، خصوصاً موج هاى نفت كه رگ حيات ابرقدرت هاست و برخوردارى از تعليمات حيات بخش قرآن كريم و دستورات عبادى- سياسى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كه مسلمانان را به اعتصام


1- 1- از پيام امام خمينى به زائران بيت اللَّه الحرام، در تاريخ 16/ 5/ 65- صحيفه نور، ج 20، ص 18.

ص: 35

به «حبل اللَّه» دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير مى فرمايد و با داشتن ملاذ و ملجائى چون حرمين شريفين كه در عهد رسول اللَّه- صلوات اللَّه عليه- مركز عبادت و سياست اسلامى بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسى- عبادى ريخته مى شده است، اكنون به واسطه كج فهمى ها و غرض ورزى ها و تبليغات وسيع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسى و اجتماعى كه مورد احتياج مبرم و از اهمّ امور مسلمين است در حرمين شريفين جرم شناخته شود.» (1)

باز امام خطاب به مسلمانان جهان مى فرمايد:

«اى مسلمانان جهان، و اى پيروان مكتب توحيد، رمز تمام گرفتارى هاى كشورهاى اسلامى اختلاف كلمه و عدم هماهنگى است و رمز پيروزى، وحدت كلمه و ايجاد هماهنگى است، كه خداوند تعالى در يك جمله بيان فرموده: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا ... اعتصام به حبل اللَّه، بيان هماهنگى جميع


1- 1- صحيفه نور، ج 15، ص 186، تاريخ 18/ 7/ 60.

ص: 36

مسلمين است براى اسلام و به سوى اسلام و براى مصالح مسلمين و گريز از تفرقه و جدايى و گروه گرايى، كه اساس همه بدبختى ها و عقب افتادگى هاست.» (1)

«اى مسلمانان جهان، شما را چه شد كه در صدر اسلام با عدّه بسيار كم، قدرت عظيم را شكستيد و امت بزرگ اسلامى- انسانى ايجاد نموديد. اكنون با قريب يك ميليارد جمعيت و دارا بودن مخازن بزرگ، كه بالاترين حربه است، در مقابل دشمن اينچنين ضعيف و زبون شديد؟!

آيا مى دانيد كه تمام بدبختى هاى شما در تفرقه و اختلاف بين سران كشورهاى شما و بالنتيجه، بين خود شماست؟!

از جاى برخيزيد و قرآن كريم را به دست گرفته و به فرمان خداى تعالى گردن نهيد تا مجد خود و عظمت اسلام عزيز را اعاده كنيد.» (2)

نماز جماعت حرمين شريفين، تجلّيگاه انس و وحدت مسلمانان جهان


1- 1- از پيام امام خمينى به زائران بيت اللَّه الحرام، تاريخ 19/ 11/ 49، صحيفه نور، ج 9، ص 226.
2- 2- از پيام امام خمينى به مناسبت روز عرفه، تاريخ 30/ 8/ 58، صحيفه نور، ج 10، ص 221.

ص: 37

اين بود بخشى از پيام هاى امام راحل در بيان علت گرفتارى ها و بدبختى هاى مسلمين جهان و كشورهاى اسلامى كه با در دست داشتن آنهمه امكانات مادى و معنوى دامنگيرشان گرديده است.

و اين بود نمونه اى از پيام هاى بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران خطاب به مسلمين جهان كه روزى با عده اى بسيار كم قدرت هاى عظيم جهان را در هم شكستند ولى امروز با همه نيرو و قدرت كه در اختيار دارند در مقابل دشمنان اينچنين ضعيف و زبون گشته اند.

و اين بود عامل آنهمه عزّت و شوكت؛ يعنى اتحاد و اعتصام به حبل اللَّه و انگيزه اينهمه ضعف و ذلت؛ يعنى تفرقه و اختلاف كه بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، مسلمين را بر آن متوجه نموده است.

و از اين بحث كوتاه مى توان به اهميت حكم امام بر حضور شيعيان در نماز جماعت حرمين شريفين و به علت و انگيزه چنين دستور مهم و فتواى بى سابقه اى پى برد؛ زيرا گرچه مجموع اعمال و مناسك حج و اجتماع ميليونى مسلمانان در اين مراسم پر شكوه، نوعى وحدت و

ص: 38

هم آهنگى را ايجاب مى كند؛ حضور در يك زمان و مكان، همرنگى در لباس و يكنواختى شعار اين جمعيت ميليونى، كه از سراسر جهان در اين كنگره عظيم اسلامى شركت جسته اند، همه نشانگر پيروى آنان از يك دستور و فرمان و دليل بر اجراى حكم الهى است و از نظر وجهه خارجى، نمودى از تشكّل بزرگ و سالانه مسلمانان جهان است كه در هيچ مذهب و آيينى چنين اجتماع پرشكوه را نمى توان يافت، ولى بايد به اين نكته توجّه كرد كه هيچيك از اعمال حج نمى تواند مانند نماز جماعت حرمين شريفين باصلابت، وحدت آفرين و دشمن شكن باشد؛ زيرا هريك از اين اعمال، در عين اجتماعى و اشتراكى بودن، به صورت انفرادى و جدا از هم انجام مى پذيرد و هر انسانى موظف است مواظب و مراقب عمل خويش باشد. در طواف و سعى، رمى و ذبح و ... منفرد عمل مى كند و اين اعمال بجز وقوفين از نظر زمان نيز وسيع است و هر كسى مى تواند در هر ساعت از روز و يا در مدت و در فاصله چند روز مناسك خود را انجام دهد.

و تنها نماز است كه همه مسلمانان را در صفوف فشرده و منسجم در كنار هم قرار مى دهد و با صداى اذان، در يك زمان مشخص، سيل جمعيت با رنگها و زبانها و ملّيّت هاى

ص: 39

مختلف به سوى مكان مشخص (مساجد) سرازير مى شود و با تكبير مكبّر هزاران نفر هماهنگ به ركوع مى روند و سر به سجده مى گذارند و بر يگانگى خدا و نبوت رسول او شهادت مى دهند، سپس بر همديگر درود و تهنيت مى گويند؛ «السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته».

و اينجا است كه روح اخوّت اسلامى و عواطف معنوىِ مذهبى در ميانشان متجلّى مى گردد و دست همديگر را مى فشارند وباهمديگر معانقه وروبوسى مى كنند وچهره اى بشاش، كه حاكى از محبت درونى است قبولى اعمال يكديگر رااز خدا مسألت مى نمايند؛ «تَقَبَّلَ اللّهُ أعْمالَكُمْ»

اينك اين پرسش مطرح است كه آيا ترك كردن اين كانون وحدت و گريز از اين تجلّيگاه انس و الفت، كه در بعضى از گروههاى اسلامى مشاهده مى شود كه بهنگام نماز بر خلاف مسير سيل جمعيت به سوى منازل و بازارها درحركتند، موجب انزجار و نگاه خشم آلود مسلمانان نسبت به اين افراد نخواهد شد؟! و به جاى آن صفا و صميميت، تخم عداوت و دشمنى در دل آنان نخواهد افكند، به ويژه آنكه هر صبح و شام احاديثى به گوششان مى رسد كه پيامبر اسلام فرموده است: «خارج شدن از مسجد هنگام نماز، عمل منافقان است» و باز فرموده است:

ص: 40

«شياطين با شنيدن اذان از مساجد مى گريزند؟!

و طبيعى است هريك از زائران و حُجاج پس از مراجعت به وطن خويش، در سراسر جهان، در محافل و مجالس، ضمن بيان عظمت نماز حرمين شريفين مشاهدات خود را از عملكرد اين گروه در جدايى از صفوف مسلمين و بى اعتنايى آنها به نماز منعكس و بلكه آنان را بى نماز معرفى خواهند نمود و چه پيرايه هايى كه بر مذهب و آيين آنان و پيشوايان معصومشان خواهند افزود؟! و چه داستان هايى از انحراف آنان از اسلام و قرآن خواهند ساخت؟! و اين حادثه اگر تنها يك بار اتفاق بيفتد، ساليان متمادى فراموش نخواهد شد، چه رسد به آنكه هر سال و هر روز تكرار شود و اين همان خواسته دشمنان اسلام است كه بدون صرف كوچكترين هزينه اى، به آن دست يافته اند و مسلماً در تلاشند كه به هر وسيله ممكن، هر يك از گروههاى ديگر مسلمانان را نيز از اين صف فشرده جدا سازند و در ميانشان تخم مخالفت و بدبينى بكارند.

دليل شرعى اين حكم:

امام قدس سره در اين زمينه مى فرمايند:

«عقلا و علماى اسلام از صدر اسلام تاكنون كوشش

ص: 41

كردند براى اينكه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و هم يد واحده باشند بر غير مسلمين. در هر جا كه مسلمى پيدا بشود بايد با ساير مسلمين تفاهم كنند و اين مطلبى است كه خداوند تبارك و تعالى در قرآن كريم سفارش كرده است و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سفارش فرموده است و ائمه مسلمين سفارش فرموده اند و علماى بيدار اسلام اين امر را گرفته و كوشش كرده اند به اينكه مسلمين را در تحت لواى اسلام به وحدت و يگانگى دعوت كنند». (1)

اگر امام قدس سره در مقام استدلال بر حكم مورد بحث بود و اگر بنا بود دلايل حكم حضور شيعيان در نماز حرمين شريفين را از قرآن و حديث و منابع اسلامى بيان كند و دلايل مبنايى خويش را با تكيه زدن بر كرسى تدريس و تحقيق و با حضور شاگردان ارزنده و فحول حوزه هاى علميه، كه امروز مقام مرجعيت جهان شيعه را به عهده گرفته اند، ارائه نمايند، مسلماً كتاب قطور و ارزشمندى براى جامعه اسلامى و آينده مراكز علمى همانند ساير آثار علمى آن حضرت به يادگار مى ماند. ولى امام راحل در


1- 1- 16/ 8/ 59 صحيفه نور، ج 13، ص 163.

ص: 42

صدور اين حكم و همچنين در ساير پيامها و بياناتشان، نه در مقام استدلال بوده و نه اينكه شرايط، چنين وضعى را اقتضا مى كرده است. ولى در عين حال گاهى نيز به طور گذرا و اجمال و در سطح فهم مخاطبين و مستمعين، به دليل شرعى نظرات و احكام خويش اشاره فرموده است كه از جمله اين موارد، گفتار آن حضرت خطاب به حجاج و زائران پاكستانى در سال 1359 مى باشد كه پيشتر آورديم.

و دراينجا مناسب است مطالبى در توضيح كلام امام به بعضى از آيات و روايات، كه مسلمانان را به وحدت دعوت نموده و ازتفرقه و دورى برحذرداشته است، بياوريم:

وحدت مسلمين از ديدگاه قرآن:

1- وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (1)

«و همگى به ريسمان خدا (: قرآن و اسلام و هرگونه


1- 1- آل عمران: 103.

ص: 43

وسيله وحدت) چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او در ميان دل هاى شما الفت ايجاد كرد و به بركت نعمت او برادر شديد و شما بر لب حفره اى از آتش بوديد خدا شما را از آن نجات داد، خداوند اين چنين آيات خود را بر شما آشكار مى سازد، شايد پذيراى هدايت شويد.»

در اين آيه شريفه، كلمه «نعمت» تكرار شده است؛ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً و منظور از اين نعمت، همانگونه كه علّامه طباطبايى فرموده است، همان نعمت الفت و محبّت است؛ فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ و باز ايشان مى فرمايد: اين آيات هم جوامع اسلامى را مورد خطاب قرار داده و از اختلاف و تفرقه نهى نموده و هم فرد فرد مسلمانان را. (1)

2- وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (2)

«و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند، (آنهم) پس از آنكه نشانه هاى روشن


1- 1- الميزان، ج 3، ص 407.
2- 2- آل عمران: 105.

ص: 44

(پروردگار) به آنان رسيد و آنها عذاب عظيمى دارند.»

علامه طباطبايى در تفسير اين آيه شريفه مى فرمايد:

بعيد نيست مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْبَيِّنَاتُ متعلّق به جمله وَاخْتَلَفُوا باشد، بنابراين، منظور از اختلاف، اختلاف وتشتّت از نظر اعتقاد و منظور از تفرقه، تشتت و تفرقه از حيث ابدان و اجسام است. سپس مى گويد و علت تقدم «تفرق» بر «اختلاف» در آيه تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا اين است كه تفرق ابدان مقدمه و عامل اختلاف در آراء و افكار است؛ زيرا اگر دو گروه با همديگر مرتبط و مجتمع باشند، از لحاظ فكر و انديشه نيز به همديگر نزديك شده و در اثر تماس و تبادل نظر، اتحاد و اتفاق در ميانشان حاصل مى گردد و اما آنگاه كه متفرق و از هم دور شوند و ارتباطشان از هم قطع گردد، در ميانشان اختلاف مشرب و مسلك پديد مى آيد و موجب تفرقه و درهم شكستن سدّ استوار وحدت مى گردد و گويا خداوند متعال در اين آيه چنين مى فرمايد: «مانند كسانى نباشيد كه در مرحله اول با ابدانشان از هم دور و از جامعه جدا شدند، آنگاه اين دورى به اختلاف رأى و اعتقاد در ميانشان منتهى گرديد. (1)

وحدت مسلمين از ديدگاه سنت:


1- 1- الميزان، ج 3، ص 407.

ص: 45

اين بود دو آيه از دهها آيه اى كه در مورد اتحاد و اتفاق مسلمانان نازل گرديده است. و اما احاديث و روايات در اين زمينه به قدرى فراوان است كه حتى نقل بخشى از آنها از دايره اين بحث خارج است و لذا تنها به نقل يك حديث، به تناسب موضوع، كه از طريق شيعه و اهل سنت نقل شده است اكتفا مى كنيم و بعضى از روايات را در بخش دوم اين بحث مى آوريم.

مرحوم شيخ حرّعاملى در وسائل الشيعه، با اسناد از امام صادق عليه السلام و آن حضرت از پدران بزرگوارش، از رسول خدا صلى الله عليه و آله اينگونه نقل مى كند:

«من سمع النداء في المسجد فخرج من غير علّة فهو منافق الّا أن يريد الرجوع اليه» (1)

«كسى كه در مسجد صداى اذان را بشنود و بدون علت و بى آنكه قصد مراجعت كند، از مسجد خارج شود، او منافق است!»

اين حديث با مختصر تفاوت در منابع اهل سنت چنين نقل شده است:


1- 1- وسايل الشيعه، ج 3، ابواب احكام المساجد، باب 35.

ص: 46

«من أدركه الأذان في المسجد ثمّ لم يخرج لحاجة و هو لا يريد الرجوع فهو منافق» (1)

متن اين حديث و تشديد در اين حكم كه خروج از مسجد پس از اعلان وقت نماز به نفاق تشبيه شده و چنين شخصى بعنوان منافق معرفى گرديده است، مضمون روايتى را كه محمدبن سنان از امام رضا عليه السلام نقل نموده است، تداعى مى كند كه آن حضرت در پاسخ پرسش ابن سنان درباره حرام بودن فرار از جبهه، چنين نگاشت:

«حرّم اللَّه تعالى الفرار من الزحف لما فيه من الوهن في الدين و الإستخفاف بالرسل و الأئمة العادلة و ترك نصرتهم على الأعداء ...» (2)

«خداوند فرار از جنگ را بدان جهت حرام نموده است كه اين كار موجب تضعيف دين و استخفاف پيامبران و پيشوايان عادل و خوددارى از نصرت و يارى جبهه حق در مقابل دشمنان است.»

آرى اگر فرار از زحف و تضعيف جبهه حق در جنگ ها موجب تقويت دشمن و يكى از گناهان كبيره


1- 1- سنن ابن ماجه، كتاب المساجد، حديث 734.
2- 2- علل الشرائع، ص 481.

ص: 47

است، فرار از صفوف نماز نيز از نظر فرهنگى عامل تضعيف حق و تقويت جبهه باطل و كمكى است بر اهداف دشمنان و همسو شدن با استكبار جهانى. و اينك ما در جبهه هستيم و دشمن در كمين!

مسأله تسنن و تشيع

به طورى كه در بخش اول مقاله اشاره كرديم، صدور حكم امام راحل قدس سره بر حضور شيعيان در نماز جماعتِ حرمين شريفين، كه براى مؤمنان واجب الإجرا و لازم العمل بوده و در آينده نيز شيعيانِ آگاه، از اين حكم تبعيت خواهند كرد، مى تواند داراى دو انگيزه و دو عامل مختلف باشد؛ يكى از آنها و يا مهمترينشان، مقابله اسلام و كفر جهانى است. و ديگرى مسأله تسنن و تشيع است، كه عامل اول در صفحات گذشته بررسى شد و اينك به تبيين و توضيح عامل دوم مى پردازيم.

لازم است در اين زمينه چند موضوع مطرح شود:

شيعه در معرض اتهام

اشاره

متأسفانه پيروان اهل بيت عصمت و طهارت در طول تاريخ، به علل و انگيزه هاى مختلف سياسى- مذهبى مورد

ص: 48

اتهام و افترا قرار گرفته اند و مطالب ناروا و بى اساس فراوان به شيعيان كه پيروان واقعى قرآن مجيد و سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله هستند، بعنوان روافض، نسبت داده شده است و اين شرايط در بعضى از مقاطع تاريخ؛ مانند دوران بنى اميه و بنى مروان و بخشى از دوران خلفاى بنى عباس و همچنين در دوران بعضى از سلاطين عثمانى كه بخش عمده كشورهاى اسلامى را در اختيار داشتند، از حدّت و شدت بيشترى برخوردار بوده است و اين اتهامات و مطالب دروغ و بى اساس، نه تنها در افواه عموم رواج داشته بلكه در متن كتاب ها و تأليفات زيادى نيز منعكس گرديده است و از اين طريق، از شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قيافه مشوّهى ارائه داده اند و آنان گروهى دور از فرهنگ اسلام و مخرّبِ سنت و قرآن معرفى شده اند.

نمونه اى از اين كتابها:

كتاب هايى كه در قرن هاى گذشته بر ضدّ شيعه نوشته شده، آنچنان فراوان است كه نمى توان شمار دقيق آنها را به دست آورد و مؤلفان آنها را شناساند. مع الأسف منبع اصلى و امّ الكتاب اكثر اين تأليفات، پس از قرن هشتم، به جاى منابع اصيل از شيعه و اهل سنت، كتاب «منهاج السنه

ص: 49

ابن تيميه» (1) است كه در قرن هشتم با ديد تعصب و عناد عجيبى كه بر وى حاكم بود، اين كتاب را تأليف كرد و اين مطالب ناروا و بى اساس را در آن گنجانيد و چون افكار و انديشه محمدبن عبدالوهاب، بنيانگذار وهابيت ملهم از فكر و انديشه و برگرفته از تأليفات «ابن تيميه» است، لذا تأليفات او از نظر وهابيان داراى جايگاه ويژه اى است و در سطح دنياى اسلام به قيمت نازل و حتى رايگان منتشر مى شود و استناد اكثر مؤلفان و نويسندگان و خطبا و گويندگانِ روز، در معرفى شيعه به اين كتاب و مانند آن است.

نمونه اى از مطالب منهاج السنه درباره شيعه

گرچه محتواى اين كتابِ چهارجلدى، سراسر هوچيگرى و خلاف گويى بر ضد شيعه است، ليكن براى آشنايى خوانندگان، چند نمونه از مطالب آن را نقل


1- 1- احمد بن تيميه، از علماى حنبلى مذهب و داراى عقايد انحرافى بودكه دانشمندان اسلام نظريات او را رد كردند و بر كتاب هايش پاسخ نوشتند و با او به بحث و مناظره پرداختند. علماى مصر و حجاز و عراق بر انحراف او فتوا دادند كه پس از چند بار زندانى شدن، درسال 778 ه. در زندان شام از دنيا رفت.

ص: 50

مى كنيم، او مى گويد:

1- شيعيان گروهى هستند كه تجاوز به مال و ثروت عموم مردم و همه مسلمانان را حلال مى دانند!

2- شيعيان ريختن خون همه مسلمانان را جايز مى دانند!

3- شيعيان از ميان فرشتگان جبرئيل را دشمن مى دارند؛ زيرا معتقدند كه او از طرف خدا مأمور بود وحى را به على بن ابى طالب بياورد، ولى به اشتباه يا از روى دشمنى، به جاى على، به پيامبر فرود آورد!

4- از آنجا كه شيعه با عشره مبشّره (ده تن از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله) مخالف بوده و با آنها دشمنى دارند، با بكار بستن كلمه «عشره» يعنى عدد ده و انجام دادن هر كارى كه در آن، عددِ ده باشد نيز مخالف هستند و آن را ناروا مى دانند، حتى از ساختن بنايى كه داراى ده ستون و ده پايه باشد خوددارى مى كنند!

5- عقلاى مسلمان اتفاق نظر دارند كه در ميان اهل قبله، از نظر جهل و ضلالت و دروغ و بدعت و آميختگى با هر شرّ و بدى و دور بودن از هر خير و نيكى، هيچ گروهى در حد روافض نيست! (1)


1- 1- منهاج السنه، ج 1، ص 13- 6 و ص 257.

ص: 51

و صدها تهمت و افتراى ديگر كه بعضى از آنها همانگونه كه ملاحظه كرديد به هذيان گويى و ياوه سرايى شبيه تر است تا بيان يك مطلب جدّى!

حوادث هولناك و ديدگاه هاى خطرناك:

در پى آشنايى اجمالى با كتاب هايى كه درباره شيعه تدوين گرديده و پس از ذكر نمونه اى از محتويات اين كتاب ها، لازم است به بعضى از حوادث هولناك و ديدگاه هاى انحرافى و خطرناك نيز اشاره كنيم؛ حوادثى كه در مقاطع مختلف در مكه و مدينه و در موسم حج بر ضد شيعه به وقوع پيوسته و ديدگاه هايى كه در ميان مردم آن سامان و در افواه عوام نسبت به شيعه وجود داشته و احياناً تا امروز نيز ادامه دارد تا شيعيان در سراسر جهان، به ويژه علما و روحانيون و دست اندركاران مسائل حج با اين مطالب بيشتر آشنا شوند و در دفاع از كيان شيعه بپاخيزند و همت خويش را در زدودن اين اوهام و ذهنيت هاى ناروا و در بر طرف ساختن اين ديدگاههاى نادرست بكار ببندند و در اثبات بطلان محتواى كتاب هاى آنچنانى، كه بجز عمل كردن به مضمون روايات معصومين عليهم السلام و اجراى دقيق حكم امام قدس سره راهى بر آن نيست، تلاش نمايند. گرچه شايد

ص: 52

از نظر بعضى ها، طرح اين مطالب مخالف با روح وحدت و مباين با اصل مصلحت تلقى شود ولى ما اگر امروز از ذكر حقايق خوددارى و از بيان واقعيات استنكاف كنيم، بر ادامه اين بدبينى ها در آينده كمك كرده و بر توسعه اين شكافها و تهمت ها يارى نموده ايم.

تهمت تلويث كعبه!

يكى از حوادث هولناك و افتراهاى خانمان برانداز، كه با دست سياست بازان و توطئه گران بر ضد شيعه بكار گرفته شده و از اقداماتى كه براى موهون ساختن شيعه به وقوع پيوسته، اتهام آنان به تلويث كعبه است؛ بدينگونه كه با اقدامات و توطئه هاى از پيش ساخته، شيعيان را كه از مسافت هاى دور براى انجام مراسم حج و زيارتِ خانه خدا به مكه مشرّف شده اند، متهم نموده اند كه آنان- العياذ باللَّه- طبق عقيده اى كه دارند كعبه را با نجاست آلوده ساخته اند و اين اتهام را نه يكبار كه مكرّر و به دفعات وارد ساخته اند و هر بار شيعيانى را در ملأ عام و در مقابل چشم حجاج و زائران كشورهاى مختلف گردن زده اند تا اين واقعه در ميان همه مسلمانان و در اقصى نقاط عالم منعكس شود و بيشترين تأثير خود را در تشويه قيافه شيعه در دنياى

ص: 53

اسلام بگذارد.

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدّاً

1- سباعى، (1) مورخ معاصر سعودى، در تاريخ مكه خود، آنجا كه از حوادث و جريانات مهم مكه و مسجدالحرام سخن مى گويد، اينگونه مى نويسد:

«در شوال سال هزار و هشتاد و هشت، زائران و طواف كنندگان مشاهده كردند كه كعبه معظمه با ماده اى كه شبيه مدفوع انسان است آلوده شده و در اثر يك عقيده قديمى كه نمى دانم چگونه پديدآمده و عقول چگونه آن را پذيرفته است؟! شيعيان را بر اين عمل متهم و گروهى از آنان را با اين اتهام سنگسار و گروه ديگر را گردن زدند.»

سباعى آنگاه مى افزايد: «ذينى دحلان (2) از


1- 1- احمد السباعى از دانشمندان و مورّخان معاصر است كه از وى بيش از ده جلد كتاب در موضوعات مختلف، از جمله تاريخ مكه در دو جلد منتشر گرديده و نسخه مورد استفاده ما، ششمين چاپ از اين كتاب است كه در سال 1404 ه. در مكه طبع و منتشر شده است.
2- 2- احمد بن ذينى دحلان، مفتى مكه، متوفاى هزار و سيصد و چهار ه. داراى تأليفات متعدد و مفيد است؛ از جمله آنها است «خلاصة الكلام فى بيان امراء البلد الحرام» كه در ضمن شرح حال امراى مكه در طول تاريخ اسلام، به تاريخ اين شهر نيز پرداخته است.

ص: 54

عصامى (1) مورخ و دانشمند مكى كه اين حادثه در دوران او اتفاق افتاده، نقل كرده است كه: «من آنچه را كه آن روز كعبه با آن آلوده شده بود از نزديك مشاهده كردم و برايم معلوم شد كه آن ماده عجين و مخلوطى است از عدس و نوعى سبزى و روغن بد بو كه داراى رنگ و بوى مدفوع انسان بوده و مى توانست هر ناظر را به اشتباه بيندازد و بر مدفوع بودن آن اذعان كند.»

سباعى كه مورخ و نويسنده اى معتدل است، پس از نقل اين حادثه مى گويد: «ولى آنچه مايه تأسف شديد است اين است كه مردم تا امروز درباره شيعه چنين تصور دارند كه در مذهب آنان اعمال حج كامل نمى شود مگر با تلويث كعبه!»

آنگاه اضافه مى كند: «در صورتى كه اگر عقل را به حكميت بطلبيم بى اساس بودن چنين تصور روشن خواهد شد؛ زيرا به مقتضاى چنين عقيده اى بايد هر سال در موسم حج، كعبه هزاران بار و به تعداد حجاج شيعه ملوث و آلوده شود! ولى چه بايد كرد كه ما وقتى در مقابل مخالفان قرار مى گيريم، عقل را از دست


1- 1- عصامى از علماى قرن يازدهم ه. و از مورّخان است. «تاريخ مكه» او جزء منابع براى مورّخان پس از وى مى باشد.

ص: 55

مى دهيم و هر سخن ناروا را بر زبان مى رانيم!» (1)

به نظر مى رسد كه: استدلال سباعى بر نفى اين تهمت و نكوهش وى از وجود چنين بينش نسبت به شيعه، همانگونه كه خود اشاره نموده، نشانگر آن است كه چنين تصورى در سطح وسيع بوده و در ميان اقشار مختلف جامعه او رسوخ داشته و او در واقع در سطح گسترده اى از اين بينش انحرافى قرار گرفته كه اينچنين به دفاع پرداخته و بر خلاف مسير فكرىِ جامعه خويش، حركت نموده است.

2- اين حادثه در سال 1144 ه. و به فاصله 56 سال از حادثه اول تكرار شد و در سال 1143 ه. چند قافله از شيعيان ديرتر از موسم حج به مكه وارد شدند و از انجام مراسم حج محروم گرديدند و طبق معمول آن زمان، در مكه اقامت كردند تا در سال بعد و پس از انجام مراسم به اوطان خويش مراجعت نمايند كه در اين فاصله، به آلوده ساختن كعبه متهم شدند و مردم بر ضدّ آنان قيام كرده و شورش عجيبى به راه انداختند و از امير مكه مجازات عاملان آن جنايت (موهوم) را درخواست كردند و بالأخره او را بر اين اقدام مجبور نمودند.


1- 1- تاريخ مكه، ص 684.

ص: 56

سباعى و ذينى دحلان كه اين حادثه را نقل كرده اند، به كشته شدگان آن اشاره اى ندارند ولى مى گويند شيعيان كه مجبور به ترك مكه و فرار به طائف و جدّه شده بودند، پس از آرامش مجدّداً به اين شهر برگشتند. (1)

سبّ شيعه:

در سال 1157 ه. ق. چهارده سال پس از حادثه شوم اتّهام تلويث كعبه در خطبه هاى نماز جمعه حرمين شريفين و ساير مساجد در مكّه و مدينه به دستور شريف مسعود حاكم حجاز لعن بر شيعه شروع و سبّ و ناسزايى بر شيعيان (روافض) از اجزاى خطبه نماز جمعه محسوب گرديد. (2)

و امّا اينكه اين عمل چند سال ادامه داشته، در منابع اشاره اى بر آن نشده است؛ زيرا لعن كردن گروهى از مسلمانان بر گروهى ديگر، آن هم در موسم حج و در خطبه مهبط وحى و جايگاهى كه همه مسلمانان به سوى آن نماز مى خوانند با هيچ منطقى سازگار نبوده تا جزئيات آن در كتب تاريخ منعكس شود.

شرايط كنونى ما:


1- 1- سباعى، تاريخ مكه، ج 2، ص 422؛ خلاصة الكلام، ص 184.
2- 2- سباعى، تاريخ مكّه، ص 428.

ص: 57

ممكن است با مطالعه اين حوادث و محتويات اين كتاب ها، تصور شود كه اين تأليفات مربوط به گذشته هاى دور و وقوع اين حوادث متعلّق به دوران حكومت هايى بوده كه از نظر سياسى با شيعيان در جنگ و نزاع بودند و از طرفى از ناآگاهى مسلمانان و بى اطلاعيشان كه هر تهمت و افترايى را به سادگى مى پذيرفتند سوء استفاده مى كردند.

ولى با يك توجه به شرايط كنونى و حقايق موجود، معلوم خواهد شد كه اين مسائل در دوران معاصر نه تنها فروكش نكرده بلكه با تحوّل زمان گسترده تر و عميق تر نيز گرديده است.

اگر در قرون گذشته كتاب هايى مانند «منهاج السنه» نوشته مى شد، امروز نه تنها از طريق كتاب هاى فراوان و مقاله هاى متنوع، بلكه از راه «اينترنت» و «ماهواره» نيز مطالبى به ظاهر علمى و متناسب فرهنگ روز، در سراسر دنيا بر ضدّ شيعه منتشر مى گردد و در بعضى از كشورها همان مطالب بى اساس و افتراهاى خانمان برانداز، به صورت متون درسى به دانش آموزان تدريس (1) و تخم


1- 1- مانند كتاب «دين الحق» و «دفاع عن اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه!» كه هر دو كتاب در كشور سعودى جزو كتاب هاى درسى است و در اين دو كتاب، شيعه متهم و مورد تهاجم شديد واقع گرديده است.

ص: 58

ذهنيت بدبينى نسبت به شيعه از دوران كودكى در دل ها افشانده مى شود و از طريق نوار به درون خانه هر شهر نشين و روستايى راه پيدا مى كند.

و به قول يكى از شخصيت هاى بااطلاع، تنها در بيست سال اخير، بيش از سيصد جلد كتاب برضد شيعه منتشر گرديده است (1) و اگر در قرن يازدهم و دوازدهم- كه به نظر مى رسد مواجهه صفويه با سلاطين عثمانى در متهم ساختن شيعه بى تأثير نبوده- چنين برنامه هايى اجرا و از نظر افكار


1- 1- براى نمونه، االآن در روى ميز مطالعه حقير، دو كتاب از اين نوع تأليفات وجود دارد كه هر دو كتاب در حجاز چاپ و منتشر شده و تقريباً به كمتر از نصف قيمت در اختيار خريداران قرار مى گيرد؛ يكى چاپ پنجم «مسألة التقريب بين اهل السنة و الشيعه» است در دو جلد و بيش از هشتصد صفحه. كه «ناصر قفارى» آن را به عنوان رساله فوق ليسانس تأليف كرده است. او بيش از چهارصد جلد كتاب از منابع شيعه و اهل سنت را بررسى نموده و براى اين هدف به چند كشور اسلامى مسافرت كرده است و كتاب دوم «تبديد الظلام و تنبيه النيام» از يك نويسنده مغرور و هتاك به نام «ابراهيم سليمان جبهان» است كه دو مرتبه چاپ شده، در بيش از پانصد صفحه. در اين دو كتاب آنچه تهمت و افترا است به ساحت اهل بيت عصمت و طهارت و پيروانشان نسبت داده شده است! و صدها كتاب از اين نوع.

ص: 59

عمومى مورد قبول واقع مى شد، در قرن معاصر همان تهمت تكرار مى شود و در ذى حجه سال 1362 ق. مطابق با سال 1322 ش. پنجاه و شش سال قبل، حادثه قتل ابوطالب يزدى به همان اتهامِ آلوده كردنِ بيت شريف رخ مى دهد. (1)


1- 1- خلاصه داستان ابوطالب يزدى كه از علما و روحانيون بوده، چنين است: در تاريخ چهاردهم ذى حجه سال 1362 ه. در شهر مقدس مكه اعلاميه اى به اين مضمون انتشار يافت كه: در روز دوازدهم ذى حجه 1362 ق. پليس در بيت اللَّه الحرام مردى به نام طالب بن حسين ايرانى از شيعيان ايران را دستگير كرد. وى زشت ترين جرائم را مرتكب شده بود؛ زيرا قاذورات را با خود حمل مى كرد و به قصد آزار طواف كنندگان و به منظور اهانت به آن مكان مقدس، آنها را به دايره مطاف مى ريخت، بعد از تحقيق و ثبوت اين گناه زشت، حكم شرعى به قتل اوصادر شد ودر روز شنبه چهاردهم دى حجه درباره وى اجرا گرديد! واقعيت ماجرا اين بود كه: هنگام طواف، به اين زائر روحانى حالت استفراغ روى مى دهد، براى اينكه دايره مطاف آلوده نشود دامن لباس احرام را جلو دهان خود مى گيرد و مقدارى از آنچه استفراغ كرده در گوشه لباس احرام جمع مى شود، چند تن از طواف كنندگان او را دستگير و به شرطه تحويل مى دهند و در محكمه نيز شهادت مى دهند كه وى قازورات به همراه داشته و مطاف را ملوث مى كرده است! بايد توجه داشت كه اين شبهه براى شهود از همان ذهنيت غلط و سابقه بدبينى نسبت به شيعه كه: «شيعيان معتقد به توليث كعبه هستند» به وجود آمده است. مشروح اين جريان را در كشف الربيه مرحوم سيد محسن امين، ص 144 ببينيد. و نيز به كتاب وهابيان، تأليف على اصغر فقيهى، ص 423 و روزنامه هاى همان تاريخ مراجعه شود.

ص: 60

و خبرگزارى هاى كشورهاى اسلامى آن را بعنوان مهمترين خبر روز، پخش مى كنند، و همين حادثه بود كه موجب قطع رابطه ايران و سعودى و محروم شدن حجاج ايرانى از شركت نمودن در مراسم حج به مدت پنج سال گرديد و ...

وقوع اين حوادث و پيدايش اين اتهامات و افتراها، گرچه ضربه هولناكى است بر كيان اسلام و جريحه التيام ناپذيرى است بر پيكر آيين، ولى هولناك تر از آن، وجود زمينه پذيرش اين اتهامات از سوى افكار عمومى و تلقّى اين افتراها به صورت يك واقعيت درباره جهان شيعه است.

و خطرناك تر از وقوع اين نوع حوادث، بُعد ديگر آن است كه مورّخ معاصر سعودى اشاره كرده است:

«و شد ما يؤسفني أنْ يَتَوَهَّم الْعامَّة الى الْيَوْم أنّ شيعة العجم لا يتمّ حجهم في مذهبهم الّا اذا لوث الكعبة الحاج (1)»

«آنچه مايه تأسف شديد من است، اين است كه تا


1- 1- تاريخ مكه، ص 384.

ص: 61

امروز در ميان عوام الناس نسبت به شيعيان اين عقيده وجود دارد كه بر اساس مذهب آنان اعمال حج كامل نمى شود مگر با آلوده كردن كعبه!»

و باز خطرناك تر اين است كه، هم او، آنجا كه بعنوان مورخ جنگ حره را مطرح و به تجاوز لشكريان يزيدبن معاويه به زنان و دختران مدينه اشاره مى كند، مى گويد تأسف اين است كه مى بينيم بعضى از نويسندگان ما، شيعيان محله «نخاوله» مدينه را از نسل فرزندان نامشروع همان جنگ حره معرفى مى نمايند و اضافه مى كند: اسف بارتر اينكه بعضى عوام الناس تا امروز تحت تأثير همين مطالب بى اساس قرار گرفته و بر اين مسلمانان، با همين ديد مى نگرند. (1)

و باز خطرناك تر اين است كه در حادثه اسف بار جمعه خونين، چون تبليغ مى شود كه علّت اين برخورد شديد با ايرانيان، تصميمِ آنان بر انتقال حجرالأسود به شهر قم و ويران نمودن بيت الهى بود! گروهى از اقشار مختلف در اثر ذهنيت غلط و سابقه بدبينى، اين دروغ بزرگ را به آسانى مى پذيرند و آن را تأييد مى كنند.

حكم امام:


1- 1- همان، ص 95- 94.

ص: 62

اين بود گوشه اى از شرايط كنونى ما و بخشى از آنچه در طول تاريخ بر ما گذشته است و نيز آنچه ممكن است قرن ها ادامه يابد؛ زيرا با وجود دو عامل قوى و مؤثر؛ يعنى انگيزه هايى در جهت تقويت و پيشبرد يك خط فكرى- مذهبى و تلاش بر تضعيف خط فكرى مقابل و اختيار انزوا و دورى پيروان اين خط از صحنه اجتماعات و نمازها، كه به طور ناخودآگاه خواسته گروه اول را تأمين و زمينه پذيرش اهداف آنها را در خارج ساختن گروهِ مقابل از صحنه بين المللى- اسلامى را فراهم مى نمايد، نه تنها اميدى براى برطرف نمودن آن ذهنيت هاى غلط و بينش هاى خطرناك و خلاف واقع وجود ندارد بلكه هر چه زمان پيش مى رود و هر چه صفوف از هم دورتر مى شود، دامنه برخوردها و سمپاشى ها بر ضد ما و بر ضد اصول اعتقادى ما گسترده تر مى گردد. اينجا است كه پيام حيات بخش امام راحل قدس سره خطاب به شيعيان جهان و حكم حضور آنان در صحنه عبادى- سياسىِ نماز حرمين شريفين صادر مى شود:

«لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها،

ص: 63

از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمين است، احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد و تشكيل جماعت در منازل ...

جدا اجتناب كنند.»

نگاهى به روايات:

مى دانيم كه اختلاف نظر در بعضى مسائلِ كلامى و فقهى، در ميان مسلمانان داراى سابقه و پيشينه تاريخى است؛ به طورى كه نه به يك قرن و دو قرن ويا ده قرن قبل، بلكه به زمانى منتهى مى شود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به عالم بقا شتافت و طبعاً در قرون اوّليّه اسلام و در زمان ائمه هدى عليهم السلام در اثر اختلاط و امتزاج شيعه و اهل سنت از يكطرف و وجود اختلاف نظر از سوى ديگر، موجب بحث و گفتگو و طرح سؤال در مسائل مختلف؛ از جمله حضور و عدم حضور در مساجد و شركت نمودن در نمازهاى جماعت اهل سنت پديد آمد، به خصوص در شهر مدينه كه جز مدت كوتاهى، حكومت و امامت جماعت در اختيار اهل سنت بوده و بيشتر اوقات اين سمت را واليان و حاكمان شخصاً بعهده مى گرفتند.

منابع حديثى ما گوياى اين واقعيت است كه اين موضوع

ص: 64

در محضر ائمه هدى عليهم السلام مطرح و مورد سؤال قرار گرفته است. همانگونه كه از ديدگاه اهل سنت نيز بدور نمانده و احاديث متعددى دراين باره، در منابع مورد اعتمادشان منعكس شده است، با اين تفاوت كه بر خلاف مضمون روايات شيعه كه رابطه مستقيم با موضوع مورد بحث دارد، احاديث اهل سنت داراى مفهوم كلّى و غالباً در مقام نكوهش كسانى است كه بهنگام نماز و با شنيدن صداى اذان مسجد را ترك و از صفوف مسلمانان جدا مى شوند كه روحانيون و خطباى اهل سنت و نويسندگانشان همواره، مضمون اين احاديث را وسيله تبليغ بر ضد شيعه قرار داده و براى محكوميت آنان، از اين احاديث بهره بردارى مى كنند.

روايات شيعه:

اشاره

در مورد تشويق و ترغيب شيعيان جهت حضور در نماز جماعت اهل سنت، همچنين رابطه شيعيان با آنان، روايات بسيارى در منابع حديثى ما واردشده است. (1)

صاحب وسايل در اين زمينه، نزديك به بيست روايت


1- 1- وسائل، ج 3، باب پنجم از ابواب صلوة الجماعه؛ فقيه، ج 1، باب الجماعه. براى پرهيز از تطويل، اسناد روايات را حذف نموديم.

ص: 65

آورده كه مى توان آنها را به دو بخش مستقل تقسيم كرد:

بخشى از آنها داراى جنبه ترغيب و تشويق و ايجاد انگيزه در جهت ارتباط و امتزاج و معاشرت نيك با اهل سنت و حضور در نماز آنان و دورى از اختلاف و تفرقه با آنها است.

و بخش ديگر به موضوع نماز اختصاص دارد و در اين روايات ائمه عليهم السلام پيروان خويش را بر حضور در نماز جماعت اهل سنت تشويق و جدا شدن از صف نماز آنان را نكوهش كرده اند.

بخش اول:

در اين بخش به نقل دو روايت بسنده مى كنيم:

1- زيد شحّام از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: «يا زيد خالقوا الناس بأخلاقهم صلّوا فى مساجدهم و عودوا مرضاهم، و اشهدوا جنائزهم و ان استطعتم ان تكونوا الائمة و المؤذّنين فافعلو فانّكم اذا فعلتم ذلك قالوا هولاء الجعفرية رحم اللَّه جعفراً ما كان احسن ما يؤدب اصحابه و اذا تركتم ذلك قالوا هولاء الجعفرية فعل اللَّه بجعفر ما كان سوء ما

ص: 66

يؤدب اصحابه» (1)

«اى زيد، با اهل سنت معاشرت كنيد، در مساجدشان نماز بخوانيد و از مريضانشان عيادت و در تشييع جنازه شان شركت كنيد و اگر توانستيد امامت جماعت و اذان گفتن در مساجد آنها را خود شما بعهده بگيريد كه اگر با آنان چنين معاشرتى داشتيد خواهند گفت اينها جعفرى هستند و خدا رحمت كند جعفربن محمد را كه پيروان خود را اينچنين نيكو تربيت نموده است و اگر اين نوع معاشرت را ترك كنيد خواهند گفت خدا به جعفربن محمد انصاف دهد كه نتوانسته است پيروان خود را با آداب نيك تربيت كند.»

در اين روايت مى فرمايد «اذا فعلتم ذلك قالوا هولاء الجعفرية ....»

مفهوم اين جمله اين است: گذشته از حفظ موقعيت و ارزش والاى خود شماها، شناخت مخالفين شما از ائمه عليهم السلام به وسيله عملكرد شما خواهد بود؛ ريرا آنها نه تنها ائمه شما را نديده و با شخصيت علمى و معنوى آنان آشنايى ندارند بلكه در اثر تحريف حقايق در طول تاريخ و در اثر اجراى


1- 1- من لا يحضره الفقيه- صلوةالجماعه.

ص: 67

سياست هاى روزمره در ميان عده اى از مسلمانان، ائمه شما در حد يك محدث معمولى نيز مطرح نگرديده و شخصيت آنان در پشت ابرهاى ضخيم سياست ها و تعصبات قرار گرفته است، پس اگر شما با آنان معاشرت نيكو داشته باشيد كه در مرحله اول در حضور در مساجد و نمازها و عيادت مريض ها و تشييع جنازه آنها متجلى است، نه تنها عمل شما را تحسين كرده و شما را خواهند ستود بلكه به ائمه و پيشوايان شما نيز علاقه مند شده، خواهند گفت: خدا رحمت كند جعفربن محمد را كه پيروان خود را چه نيكو تربيت كرده است! و اگر در ميان شما و آنان فاصله بيفتد و شما در مساجد و در نمازهايشان شركت نكنيد، نه تنها نسبت به شما بدبين و از شما منزجر خواهند شد، بلكه خواهند گفت اينها جعفرى هستند خدا به جعفربن محمد انصاف دهد كه نتوانسته است پيروان خود را نيكو تربيت كند!

2- عبداللَّه بن سنان از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه مى فرمود: «أوصيكم بتقوى اللَّه عزّوجلّ و لا تحملوا الناس على اكتافكم فتذلّوا ان اللَّه تبارك و تعالى يقول في كتابه و قولوا للناس حسناً ثم قال عودوا مرضاهم و اشهدوا

ص: 68

جنائزهم و اشهدوا لهم و عليهم و صلّوا معهم في مساجدهم» (1)

«بر شما وصيت مى كنم تقواى خدا را و اين مردم را بر پشت خود سوار نكنيد تا در جامعه ذليل باشيد (كارى نكنيد كه مورد تحقير و بدبينى افراد اين جامعه باشيد)؛ زيرا خداوند در كتاب خود مى فرمايد: به مردم نيك بگوييد. سپس فرمود مريض هاى آنان را عيادت و در تشييع جنازه شان شركت كنيد و در اختلافاتشان شهادت بدهيد. خود را جزو نزديك ترين افراد به آنان قرار دهيد و با آنان در مساجدشان نماز بخوانيد.»

مفهوم جمله «و لا تحملوا الناس على اكتافكم فتذلّوا» اين است: مبادا كارى كنيد كه مخالفان شما در جايگاهى برتر از شما قرار بگيرند و شما در مقابل آنها حقير و ذليل باشيد، بلكه بايد برخورد شما با آنان از موضع افتخار و عزت باشد كه شما پيروان واقعى سنت پيامبر خدا و راهيان طريق اهل بيت او مى باشيد و اين افتخار و عزت را در سايه ارتباط و حسن رفتار با آنان و حضورتان در مساجد و نمازها و عيادت مريض و شركت نمودن در تشييع جنازه


1- 1- وسائل، ج 3، ص 382.

ص: 69

آنها كه دلجويى و اظهار محبت به بازماندگانشان مى باشد تحقّق ببخشيد و حفظ نماييد.

بخش دوم:

و رواياتى كه به خصوص درباره حضور در نماز جماعت اهل سنت وارد شده است:

1- حمادبن عثمان مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «مَنْ صَلّى معهم في الصفّ الأوّل كان كَمَن صَلّى خَلْفَ رَسُول للَّه صلى الله عليه و آله في الصفّ الأوّل». (1)

«هركس با اهل سنت در صف اول جماعتشان نماز بخواند، مانند كسى است كه در صف اول در پشت سر رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز خوانده است.»

اين مضمون را حلبى با تفاوت مختصر از امام صادق عليه السلام چنين نقل كرده است: «مَنْ صَلّى معهم في الصّفّ الأوّل كَمَنْ صَلّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّه صلى الله عليه و آله». (2)

2- اسحاق بن عمار مى گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: «يا اسحاق أتُصَلّى مَعَهُم في الْمَسْجِدِ؟ قُلْتُ نَعَم،


1- 1- وسائل، ج 5، باب پنجم «صلوة الجماعه».
2- 2- وسائل، ج 5، باب پنجم «صلوة الجماعه».

ص: 70

قالَ: صَلِّ مَعَهُم فَانَّ الْمُصَلِّي مَعَهُم في الصَّفِّ الأوَّل كَالشّاهر سَيْفَهُ في سَبيل اللَّه صلى الله عليه و آله».

«اى اسحاق، آيا با اهل سنت در مساجد آنان نماز مى گزارى؟ عرض كردم: آرى، فرمود: با آنان نماز بخوان؛ زيرا (از شما) كسى كه با آنان نماز مى خواند و در صف اول قرار مى گيرد مانند كسى است كه در راه خدا شمشير مى كشد.»

3- على بن جعفر از برادرش حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام نقل مى كند كه فرمود: «صَلّى الْحَسَن و الْحُسَيْن خَلْفَ مَروان وَ نَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُم».

« (همانگونه كه) حسن و حسين در پشت سر مروان نماز گزاردند، ما هم با آنان نماز مى خوانيم!» (1)

4- در بعضى از اين روايات آمده است اگر كسى از شما نماز خود را قبل از ورود به مسجد، به طور فرادا بخواند، آنگاه وارد مسجد شود، در حالى كه نماز جماعت اهل سنت تشكيل شده است، اگر با آنها وارد نماز بشود،


1- 1- وسائل، ج 5، ص 382.

ص: 71

«كتب اللَّه لَهُ خمساً و عشرين دَرَجة»

و در روايت ديگر در همين زمينه آمده است:

«اما تُحِبُّ أن تحسب لَكَ بأربع و عشرين صلاة». (1)

«آيا دوست ندارى كه براى تو ثواب بيست و چهار نماز نوشته شود؟»

5- در روايت جالبى، يونس بن يعقوب مى گويد: امام صادق عليه السلام به بعضى از شيعيانش به وسيله من اين پيام را فرستاد:

«قُلْ لَهُم يا مؤلّفة قد رأيت ما تَصْنَعُون اذا سَمِعْتُم الأذان أخذتم نعالكم و خرجتم مِنَ المَسْجد».

«به آنان بگو اى مولفه، من عكس العمل شما را مشاهده كردم آنگاه كه صداى اذان را شنيديد كفش هاى خود را برداشتيد و از مسجد بيرون رفتيد.»


1- 1- وسائل، ج 5، باب پنجم، از ابواب صلوة الجماعه؛ فقيه، ج 1، باب الجماعه، براى پرهيز از تطويل، از نقل اسناد روايات خوددارى كرديم.

ص: 72

اين روايت را شيخ حرّ عاملى نقل كرده است. (1)

علامه مجلسى پس از نقل اين روايت، مى گويد:

امام عليه السلام با بكارگيرى كلمه «مولّفه» مى خواهد به آنان بفهماند كه شما با اين عمل خود، نشان داديد كه مؤمن واقعى نيستيد بلكه از «مولّفة قلوب» و از كسانى هستيد كه براى اهداف مادى به اسلام روى آورده اند.

سپس مى گويد: اين روايت دليل بر شدت ممنوعيت خارج شدن از مسجد در فاصله اذان و نماز است. (2)

در احاديث اهل سنت:

«اذا نودي بالصلوة أدبر الشيطانُ وَ لَهُ ضراط حتّى لا يسمع الأذان» (3)

«زمانى كه اذان نماز گفته مى شود، شيطان براى اينكه صداى اذان را نشنود پشت به مسجد مى كند در حالى كه بادى از وى خارج مى شود.»


1- 1- وسائل، باب 35، از احكام المساجد.
2- 2- بحارالانوار، ج 83، ص 372.
3- 3- صحيح بخارى، حديث 583، 1164 و حديث 1174؛ صحيح مسلم، باب فضل الأذان و هرب الشيطان عند سماعه؛ سنن نسائى، ج 2، باب فضل التأذين؛ مسند احمد، ج 2، ص 483.

ص: 73

و در بعضى از اين احاديث، به جاى «ادبر» كلمه «هرب» آمده است.

مطلب قابل توجه اين است كه: اين حديث، گذشته از اينكه از حديث هاى رايج و معروف در منابع اهل سنت است (1) «بگونه اى كه در صحيح بخارى در چهار مورد آمده است، در السنه و افواه عموم در شهر مكه و مدينه هم معروف و مشهور است و بارها ديده ايم كه كسبه و اصناف خطاب به افرادى كه بهنگام اذان به سوى منزلشان در حركت هستند، به مضمون همين حديث مترنم مى گردند:

«الشياطين يَفِرُّون، الشياطين يَفِرُّون».

زمان فعلى ما مشمول و مصداق اين روايات است:

به طورى كه ملاحظه كرديد، ائمه هدى عليهم السلام در اين روايت ها، با بيانات گوناگون، پيروان خويش را به مشاركت با اهل سنت در مسائل اجتماعى و به خصوص بر حضور در نماز آنان توصيه و تأكيد كرده اند. و مضمون اين روايات و مشابه آنها است كه مى تواند يكى از دلايل حكم امام


1- 1- اين حديث در بعضى از كتب شيعه، از جمله مستدرك الوسائل وغوالى اللئالى هم آمده است.

ص: 74

راحل قدس سره هم باشد.

ولى در اينجا اين پرسش مطرح مى شود كه: با توجه به اختلاف نظر در شرايط و اجزاى نماز در دو ديدگاه فقهىِ شيعه و اهل سنت، ممكن است اقتدا كردن به امام جماعت اهل سنت و ناديده گرفتن اين شرايط ناظر به موارد خاص بوده و اين روايات بيانگرِ حالتِ ويژه و فوق العاده اى است كه از باب حفظ مراتب «اهم» و «مهم» در تقيه، مى توان از انجام دادن نماز مطابق فتواى شيعه صرف نظر كرد، كه در زمان صدور اين روايات، چنين وضعيتى حاكم بوده ولى امروز چنين نيست و مضمون روايات ديگرى كه در اين گونه نمازها به حفظ و مراعات احتياط دلالت مى كنند، مؤيد اين مطلب است.

در پاسخ مى گوييم: اصل اختلاف در مسائل فقهى مورد قبول است و ما هم تا اينجا با شما موافقيم، ولى مهم اين است كه بايد توجه كنيم ما امروز در چه وضعيتى به سر مى بريم و چه جوّى در فضاى فعلى شيعه و اهل سنت حاكم است و اگر به صفحات گذشته اين مقاله توجه شود و بر آنچه تحت عنوان «شيعه در معرض اتهام» و «شرايط كنونى ما» مطرح گرديد، دقت كنيم و با مضمون دو روايت كه در بخش اول روايات آورديم تطبيق دهيم، روشن مى شود كه

ص: 75

اين روايات بيش از آنكه ناظر به زمان صدور آنها باشد به وضع فعلى ما شامل و ناظر است؛ زيرا در زمان ائمه عليهم السلام فاصله تسنن و تشيع كمتر از زمان حال بوده و ارتباط ائمه عليهم السلام با جامعه، با محدوديتى كه داشتند، باز هم بكلى قطع نشده بود. آرى، اگر در آن وضعيت، حفظ كيان تشيع و حفظ حيثيت و عزت و كرامت پيروان اهل بيت و معرفى صحيح ائمه عليهم السلام بر پيروانشان لازم بوده، امروز با گسترش اسلام و پيدايش عوامل فاصله و دورى جامعه اسلامى از شناخت اهل بيت و جهان شيعه، اين وظيفه لازم تر شده و زدودن لايه هاى متراكم افتراها و تهمت هاى ناروا از وظايف بزرگ و از واجبات حتمى ما گرديده است و شما در نامگذارى آن مختاريد كه بگوييد «تقيه» يا «ايفاى وظيفه».

حكم امام و فتواهاى احتياط آميز:

پرسش ديگرى كه در زمينه حكم امام مى توان مطرح كرد، اين است كه: با وجود فتواى بعضى از فقها و مجتهدين در مورد حفظ احتياط در اقتدا به امام جماعت اهل سنت، كه دو بينش متفاوت در فقه پيش مى آيد، وظيفه مقلدينِ اين مراجع دراين نمازها چيست وبايد چگونه عمل كنند؟

ص: 76

پاسخ: اصل استحباب اقتدا و شركت نمودن در اين نمازها اتفاقى است و همه مراجع و فقها آن را تأييد مى كنند، بنابراين، بر همه شيعيان از هرگوشه دنيا و از هر مرجعى كه تقليد مى كنند و در آينده تقليد خواهند كرد، در جهت تبعيت از حكم امام و انجام يك عمل مستحب مؤكد، حضور در اين نمازها لازم و ضرورى است، منتهى مقلدين مراجعى كه در مبنا با امام موافق نيستند، نماز خود را احتياطاً اعاده مى كنند و وظيفه خود را از هر دو جهت انجام مى دهند؛ همانگونه كه در موارد بسيارى اينچنين عمل مى كنيم و راه احتياط را برمى گزينيم؛ به ويژه در مسجدالنبى و مسجدالحرام كه هر ركعت نماز در آنها، به ترتيب، ثواب هزار ركعت و ده هزار ركعت را دارد.

گرچه با توجه به مطالب گذشته و بر اساس حكم امام راحل قدس سره با حضور در اين نمازها عمل به احتياط تحقّق مى پذيرد و ترك اين حضور است كه خلاف احتياط به حساب مى آيد. همانگونه كه در مسأله رؤيت هِلال، حتى در صورت علم به خلاف (طبق بعضى از فتاوى و با اهميتى كه اعمال حج به ويژه وقوفين بعنوان دو ركن مناسك از آن برخوردار است، احتياط در تبعيت حكم صادره از سوى قضات اهل سنت مى باشد و عدم تبعيّت و

ص: 77

عمل نمودن بر خلاف حكم آنان جايز نيست.

صدور حكم يا بيان فتوا:

و آخرين پرسش اين است كه: اين حكم امام مسأله اى است مسبوق به سابقه و در كتب فقهى و فتاواى علماى گذشته نيز مطرح گرديده و حتى طبق فرموده امام، به عدم لزوم اعاده چنين نمازى هم فتوا داده اند. همانگونه كه صاحب جواهر رحمه الله مى فرمايد: «ثُمَّ انَّ ظاهِر النُّصُوص وَ الْفَتاوى عَدَم وُجُوب اعادَة هذِهِ الصَّلوة ...» (1)

در پاسخ اين پرسش بايد گفت: مطرح بودنِ مسأله به صورتِ فتوا، در قرون گذشته و از سوى فقها، جاى ترديد نيست ولى آنچه بر حكم امام از ساير فتاوى امتياز مى بخشد و اهميتش را مى رساند، اين است كه اين موضوع در طول تاريخ و در منابع فقهى به صورت يك «فتوا» مطرح بوده و نه به صورت «حكم» و اجراى عملى. بنابراين در مقام عمل هيچ ظهور و بروزى نداشته است و در طول تاريخ از ميان صدهاهزار نفر شيعه كه سالانه از سراسر جهان در مراسم حج و براى عمره وارد مكه و مدينه گرديده اند، تعداد عمل كنندگان به اين فتوا شايد از تعداد


1- 1- جواهر الكلام، ج 13، ص 200.

ص: 78

انگشتان يك دست كمتر بوده است و هيچگاه خود را موظف به حضور در اين نمازها ندانسته اند و صدور اين حكم بود كه پس از قرنها توانست تحوّل عظيم و شگرفى به وجود آورد و حضور شيعيان در نمازها و مساجد را آنچنان گسترده و چشمگير نمايد كه گاهى ساير مسلمانان را تحت الشعاع قرار مى دهند.

همانگونه كه اين حكم نقش مؤثرى در توجّه دادن فقها و مجتهدين و مدرسين حوزه هاى علميه به اين مسأله را ايفا نموده است و مسلماً مجتهدين و مراجع آينده با الگو قرار دادن حكم امام قدس سره موضوع را با ديد عميق تر و از منظر جديدترى بررسى و براساس آن فتوا صادر خواهند نمود.

خلاصه، اين حكم امام مانند حكم او در مورد سلمان رشدى است كه در طول قرن هاى گذشته، نه تنها فقهاى شيعه بلكه علما و دانشمندان اهل سنت نيز به ارتداد و مهدورالدم بودن «سابّ النبى» فتوا داده اند. ولى اين فتوا تاكنون داراى اثر عملى و عينيت خارجى نبوده است؛ زيرا فتوايى بوده در لابلاى كتب فقهى و يا حديثى بوده در ميان احاديث فراوان در منابع حديثى شيعه و اهل سنت.

و ديديم آنگاه كه دشمنان به مصاف اسلام و قرآن آمدند و آنگاه كه هتك حرمت پيامبر عظيم الشان ما را

ص: 79

هدف قرار دادند، حكم امام چگونه شربت تلخ و زهرآگين شكست فضاحت بار را به كامشان فرو ريخت كه با گذشت زمان هنوز هم صداى ناله و ضجّه شان به گوش مى رسد و هنوز هم نتوانسته اند زخم عميق شمشير حكم امام را كه بر پيكرشان وارد شده است التيام بخشند.

وَالسَّلامُ عَلَيهِ يَومَ وُلِد وَيَومَ ماتَ وَيَومَ يُبْعَثُ حَيّاً

ص: 80

پرودگارا! به امام و قائد راحل ما آن عبد صالح ممتحن و آن خلف صدق اوليا، آن انسان پرهيزكار و پارسا و هوشيار كه رضاى تو را مى جست و دوستى و دشمنى اش به خاطر تو بود و در راه تو از هيچ مشكل هراس نداشت رحمت و فضل خود را نازل و شامل فرما و از حج حاجيان و عبادت عبادتگران و كوشش تلاش گرانى كه مشمول هدايت و راهبرى او گشته اند نصيب وافر به روح پاك او عايد فرما! و آرزوى بزرگ او را كه همانا قيام «حجّ ابراهيمى» و بهره بردارى امّت اسلامى از اين مراسم عظيم الهى است جامه عمل بپوشان!

از پيام حضرت آية اللَّه خامنه اى- مدّ ظلّه العالى-

رهبر معظّم انقلاب اسلامى

26/ 3/ 1370

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109