ادعيه و زيارات مدينه منوره با ترجمه فارسي

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : ادعيه و زيارات مدينه منوره با ترجمه فارسي / تاليف مركز تحقيقات حج

مشخصات نشر : تهران مشعر 1386.

مشخصات ظاهري : 352ص 16/5×12س م.

شابك : 8000ريال 964-7635-62-1 :

وضعيت فهرست نويسي : فاپا

يادداشت : چاپ چهارم.

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس.

موضوع : دعاها

موضوع : Prayers

موضوع : زيارتنامه ها

موضوع : حج -- كتاب هاي دعا

موضوع : زيارتگاه هاي اسلامي -- عربستان سعودي -- مدينه

شناسه افزوده : حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت. مركز تحقيقات حج

رده بندي كنگره : BP267/8 /‮الف 372 1386

رده بندي ديويي : 297/772

شماره كتابشناسي ملي : 1332281

ص:1

پيشگفتار

دعا در لغت به معناى خواندن و در اصطلاح، درخواست حاجت از خداوند مى باشد.

دعا بر دو قسم است:

1- گاه دعا كننده مطالب و نيازهاى خود را به زبان خود و به هر بيانى كه قدرت بر آن دارد در پيشگاه خداوند اظهار مى كند، اين قسم را «دعاهاى غير وارده» مى نامند.

2- قسم دوّم آنكه دعا كننده مطالب و خواسته هاى خود را با الفاظ مخصوصى كه از معصومين عليهم السلام رسيده است اظهار مى نمايد، اين قسم ادعيه را «دعاهاى وارده» يا «ادعيه مأثوره» مى نامند.

ادعيه مأثوره نيز بر دو قسم است:

ص:2

دعا چيست و چند قسم دعا داريم؟

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

الف- ادعيه اى كه بايد در شرايط خاصّى خوانده شود، مثلًا در وقت مخصوص يا محل معلوم، و بالاخره آداب و شرايط ويژه اى از زبان معصوم عليه السلام براى آن ذكر شده باشد.

ب- دعاهايى كه از معصوم رسيده ولى براى آنها هيچ گونه شرطى ذكر نشده است.

البته هر نوع دعا و درخواست از پروردگار يكتا، مطلوب شارع است، و در روايت وارد شده: «الدُّعاءُ مُخُّ العِبادة» (1) مغز و روح عبادت همان دعا است. همچنين در قرآن كريم در مناسبت هاى مختلف از زبان پيامبران و اولياى الهى دعاهايى نقل شده است، لكن ثواب و فضيلت دعاهاى مأثوره- وارده از معصوم عليه السلام- براى كسى كه آشنا به معانى آنها باشد، به مراتب بيش از دعاهاى معمولى است، زيرا معصومين عليهم السلام به امراض روحى فرد و جامعه آشناتر و به كيفيّت راز و نياز با حق تعالى آگاه تر هستند، و ساير انسان ها گاهى به جاى خير خويش شرّ، و گاهى به جاى سود و سعادت، زيان و شقاوت مى طلبند: وَيَدْعُ الْإِنسانُ بِالشَّرِّ


1- بحار، ج 93، ص 300

ص:11

دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا. (1)

بنابر اين سزاوار است دعا كننده چگونگى درخواست مطالب و حاجات خود را از معصوم فرا گيرد.

البته تشخيص دادن دعاهاى وارده و آگاهى از سخن معصوم كار آسانى نيست. اگر كسى بتواند از مدارك موجود، و با موازين علمى صحّت صدور دعا از معصوم را به دست آورد، مى تواند آن را به قصد ورود بخواند، ولى اگر دليل معتبر و مدرك قابل اعتمادى پيدا نكند و در پژوهش ها و بررسى هاى خود به اين نتيجه برسد كه سند فلان دعا ضعيف و غير قابل اعتماد است، نبايد آن را به طور جزم به معصوم نسبت دهد، بلكه به اميد درك ثواب و رسيدن به پاداش آن را بخواند، در اين صورت حتّى اگر در تشخيص خود به خطا رفته باشد، به ثواب آن خواهد رسيد.

رجاء مطلوبيت:

گاهى دعا يا عملى كه سند معتبر هم دارد مربوط به زمان يا


1- اسراء: 11، ترجمه: «انسان بر اثر شتابزدگى بديها را طلب مى كند آنگونه كه نيكى ها را مى طلبد و انسان هميشه عجول بوده است.»

ص:12

مكان خاصّى است، مانند دعاهاى ماه رمضان يا مناجات مسجد كوفه، در چنين مواردى اگر كسى بخواهد آنها را در غير آن زمان يا آن مكان انجام دهد بايد آنها را فقط به عنوان رجاء و احتمال مطلوبيت بجا آورد، نه به قصد استحباب يا ثواب ثابت، يعنى چنين نيت كند: «اين دعا را ميخوانم و اين عمل را انجام مى دهم به اميد آنكه مطلوب باشد و مأجور باشم».

شرايط استجابت و قبولى دعا:

در احاديث و روايات ما براى اجابت دعا شرايط متعدّدى بيان شده كه براى آگاهى از آنها مى توان به كتاب هاى مفصّل روايى مراجعه كرد كه ما در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم: (1)

امام صادق عليه السلام درجواب قومى كه عرض كردند:

ما دعا مى كنيم ولى مستجاب نمى شود، فرمودند: چون كسى را مى خوانيد كه نمى شناسيد: «لِأَنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ


1- بحار، ج 90، طبع بيروت، و ج 93 طبع ايران.

ص:13

لا تَعْرِفُونَهُ». (1)

شرط اوّل استجابت دعا معرفت پروردگار است، زيرا هر كس را به قدر معرفتش مزد مى دهند.

از حضرت على عليه السلام سؤال شد: «فَما بالُنا نَدْعُوا فَلا نُجابُ؟» چرا دعاى ما مستجاب نمى شود؟ حضرت فرمود:

«إِنَّ قُلُوبَكُمْ خانَتْ بِثَمانِ خِصالٍ: أَوَّلُها أَنَّكُمْ عَرَفْتُمُ اللَّهَ فَلَمْ تُؤَدُّوا حَقَّهُ كَما أَوْجَبَ عَلَيْكُمْ ...». (2)

اوّلين علّت آن است كه نسبت به خداوند معرفت و شناخت پيدا كرديد، ولى حقّ معرفت را عملًا پياده نكرديد.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود بايد لقمه و كارش حلال باشد. (3)

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند دعاى بنده اى را كه برعهده اش، مظالم و حقوق مردم باشد يا غذاى حرام بخورد، قبول نمى كند. (4)


1- بحار، ج 90، ص 368
2- بحار، ج 90، ص 376
3- بحار، ج 90، ص 372
4- همان.

ص:14

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند دعاى كسى را كه حضور قلب ندارد، قبول نمى كند. (1)

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به عزّت و جلال خود قسم ياد كرده كه من دعاى مظلومى را كه خود در حقّ ديگرى چنين ظلمى نموده است، مستجاب نمى كنم(2)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: دعايى كه اوّلش «بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيم» باشد، رَد نمى شود. (3)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: صلوات شما بر من مايه اجابت دعاى شما خواهد بود. (4)

امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس پيش از خود به چهل مؤمن دعا كند، دعايش مستجاب مى شود. (5)

در حديث قُدسى وارد شده است: خداوند به حضرت عيسى عليه السلام فرمود: اى عيسى مرا بخوان همانند خواندن شخص


1- بحار، ج 90، ص 321
2- بحار، ج 90، ص 320
3- بحار، ج 90، ج 313
4- بحار، ج 91، ص 54
5- بحار، ج 90، ص 317

ص:15

اندوهناك و غرق شده اى كه هيچ فريادرسى ندارد (1).

ملاحظه مى كنيد كه براى اجابت دعا شرايطى بيان شده است، و از همه بيشتر بر روى خود سازى و آمادگى براى ضيافت پروردگار و شناخت ميزبان حقيقى تكيه شده است.

آثار پذيرفته شدن دعا و زيارت در زندگى انسان:

قبولى دعا و زيارت از دو جهت قابل بررسى است:

الف: صحيح خواندن و قصد قربت داشتن ادعيه و زيارات و اگر غلط خوانده شود معناى آن به كلّى تغيير يافته و انسان را از رسيدن به اهداف آن دور مى كند.

ب: قبولى دعا و زيارت و پذيرفته شدن عند اللَّه. يعنى علاوه بر اينكه قربةً إِلَى اللَّه انجام داده است، حضور قلب و معرفت الهى هم داشته و توانسته از تمايلات نفسانى رهايى پيدا كند، و باخضوع و خشوع دعا و زيارت را انجام دهد، و در طول سفر خصلت هاى زشت درونى را يكى پس از ديگرى ترك كرده و از سفره گسترده حق تعالى بهره مند شود، يعنى در مهمانى رسول خدا صلى الله عليه و آله و زهراى مرضيه عليها السلام و


1- بحار، ج 90، ص 314

ص:16

ائمه بقيع عليهم السلام شركت نمايد و به قدر توان از غذاهاى معنوى تناول كند. چنين فردى توانسته است درجاتى از تقوا را به دست آورد. قرآن كريم مى فرمايد: گوشت و خون قربانى به خدا نمى رسد، وَلكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ (1)

، بلكه تقواى حاصل از قربانى است كه انسان را بالا مى برد و به خدا نزديك مى كند.

در آيه ديگر مى فرمايد: در روزهاى مشخّص به ياد خدا باشيد (اشاره به مَناسك منى .

آنگاه مى فرمايد: واتّقُوا اللّهَ (2)

، از خدا پروا كنيد.

اگر زائر حرمين شريفين به ياد خدا باشد، خود را از گناه حفظ نمايد، تمرين ترك معاصى داشته باشد، و حالت تقوا و پرهيزكارى پيدا كند، پس از حج مرتكب گناه نمى شود، و خصلت هاى خدايى در درونش جوانه مى زند، رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «آيَةُ قَبُولِ الْحَجِّ تَرْكُ ما كانَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ مُقِيماً مِنَ الذُّنُوبِ»، (3) نشانه قبولى حج، ترك گناهان


1- حج: 37
2- بقره: 203
3- مستدرك الوسائل، ج 10، ص 165، ح 11767

ص:17

گذشته است.

بنابراين نشانه قبولى اعمال، دستيابى به تقوا و مراعات حدود الهى، پرهيز از گناه، و دورى از خصلت هاى زشت است، و اين معنا امكان ندارد مگر اينكه انسان هميشه خود را در محضر حق سبحانه و تعالى ببيند، و مراقب اعمال و رفتار خود باشد، هر كارى را جهت رضاى پروردگار انجام دهد، با مردم آن گونه رفتار نمايد كه دوست دارد مردم با او رفتار كنند، بندگان خدا از دست و زبانش در امان باشند، در سختى ها و گرفتارى ها تكيه گاه محكمى براى نزديكان به حساب آيد، به اعمال عبادى بويژه نماز اهميّت دهد، و سعى كند نمازهاى واجب را اوّل وقت و به «جماعت» برگزار نمايد.

چند توصيه در زمينه وحدت امّت اسلامى:

اگرچه درباره توصيه هاى لازم به حجّاج محترم كتاب هاى جداگانه اى نوشته شده و به طور مفصّل نكاتى را تذكّر داده اند، و ما هم در همين كتاب به مناسبت هاى مختلف به بعضى از آنها اشاره كرده ايم، لكن به خاطر اهمّيّت موضوع

ص:18

سزاوار است برخى از نكات يادآورى شود:

الف- اهميّت وحدت امّت اسلامى

يكى از اسرار اعمال و مناسك حج و زيارت مَشاهد مشرّفه، تمرين تواضع و اخلاص، متخلّق شدن به اخلاق الهى، نمايش وحدت و عزّت امّت اسلامى و ارتباط نزديك با برادران دينى، و همدلى و تبادل نظر با آنها است. از اين رو زائر بيت اللَّه الحرام و حرم نبوى صلى الله عليه و آله بايد به همه ميهمانان خانه خدا با هر مليّت و مذهب و از هر سرزمينى كه باشند، با چشم عزّت و برادرى بنگرد، و با برخورد مودّت آميز، آن گونه كه مايل است بندگان خدا با او رفتار نمايند، با ديگران رفتار كند، و با اقتدا به پيشوايان دينى خود مايه عزّت و زينت اسلام و رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام باشد، و در يك سخن اختلاف در مذهب نبايد موجب بدبينى و تشتّت گردد؛ زيرا مشتركات موجود ميان ما و مسلمانان فراوان است، و بايد تمام مسلمين در برابر دشمنان قرآن و انسانيّت يَد واحده باشند، و از عظمت و عزّت قرآن و اسلام دفاع كنند، و شايد به همين دليل است كه در روايات ما توصيه هاى مؤكّدى درباره

ص:19

شركت در جماعات برادران دينى اهل سنت شده است.

پس زائران محترم از انجام كارهايى كه موجب بدبينى و تفرقه وجدايى امّت بزرگ اسلامى مى شود بايد پرهيز نمايند.

ب- ميهمانان خدا در سفر الهى حج

زيارت خانه خدا و قبر مطهر پيامبر اكرم و ائمّه بقيع- صلوات اللَّه عليهم اجمعين- سفر الهى و داراى ابعاد گوناگون مى باشد، و چه بسا در زندگى تنها يك بار توفيق اين سفر معنوى نصيب انسان گردد، لذا سزاوار است به اهميّت و سازندگى آن بيش از پيش توجّه كنيم، و از هنگام تصميم و عزم به مسافرت تا پايان آن قدم به قدم، الهى بودنِ اين ميهمانى را مدّ نظر داشته باشيم، و از ارزش و منزلت همسفران و رعايت حقوق آنها غفلت نكنيم، و در مواقع ازدحام و شلوغى روحيه عفو و اغماض و چشم پوشى از خطاى ديگران را پيشه خود سازيم، و از كمك و همراهى و خدمت به ميهمانان خانه خدا غفلت نورزيم، و اين سنّت ارزشمند پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمّه معصومين عليهم السلام را زنده نگه داريم.

ص:20

ج- فرصت را مغتنم بشماريم

عمر سفر كوتاه، و ايّام زيارت به زودى سپرى مى گردد، بايد با برنامه ريزى منظم بهترين استفاده را از اوقات شبانه روز خود بنماييم، و به جاى وقت گذرانى براى كارهاى بى نتيجه يا كم نتيجه، بيشترين وقت خود را صرف شناخت احكام و آداب و اسرار حج و زيارت و بهره مندى از مَشاهد شريفه و مواقف كريمه نماييم، كه از جمله آنها، حضور و شركت به موقع در نمازهاى جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله و قرائت قرآن در اين دو مسجد با عظمت (حداقل يك ختم قرآن در مسجدالحرام و يك ختم در مسجدالنبى صلى الله عليه و آله) و خواندن دعاها و مناجات هاى وارده از طرف معصومين عليهم السلام در ايّام و مناسبت هاى مختلف مى باشد.

د- كيفيّت عبادت را فداى كميّت آن نكنيم

همان گونه كه قبلًا تذكّر داديم، روح و عظمت دعا و عبادت و مناسك حجّ به معرفت و اخلاص و رعايت ادب و حضور در محضر خداوند متعال بستگى دارد. لذا بايد تنها به مقدار و كميّت اعمال و عبادات خود اكتفا نكرده، بيشتر به

ص:21

كيفيّت آن بپردازيم؛ زيرا اگر يك دعا يا زيارت و يا نماز، از روى معرفت و اخلاص باشد، موجب شكستن دل و تحوّل درونى انسان مى گردد، و باعث نجات از عذاب الهى و دست يافتن به بهشت جاويد خواهد شد. «رَزَقَنَا اللَّهُ وَإِيَّاكُمْ إِنْ شاءَ اللَّهُ تَعالى .

آداب سفر

آداب و ادعيه سفر بسيار است، و ما در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

1- وصيّت: مستحب است انسان قبل از شروع به سفر وصيّت كند، خصوصاً نسبت به حقوق واجبه و اداى دُيون. در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز درباره وصيّت كردن به ويژه براى كسى كه قصد سفر دارد، تأكيد زيادى شده است.

2- آگاه نمودن برادران دينى وآشنايان: از پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمودند: از حقوق مسلمان بر برادر دينى خود، يكى اين است كه هرگاه خواست سفر كند آنان را مطّلع سازد، و او بر برادران ايمانى حق دارد كه پس از مراجعت به ديدارش بيايند.

ص:22

3- دعاى سفر: مجلسى در تحفة الزائر مى فرمايد:

مستحب است كه پيش از مسافرت غسل كند، و بگويد:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ «بنام خدا و با استعانت از او، نيرو و توانى جز به وسيله او نيست، بر آيين رسول خدا و اللَّهِ وَالصَّادِقِينَ عَنِ اللَّهِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ. اللَّهُمَّ برگزيدگان راستين از سوى خداوند- كه درود خداوند بر همه آنها باد- مى باشم، خداوندا! طَهِّرْ بِهِ قَلْبِي وَاشْرَحْ بِهِ صَدْرِي وَنَوِّرْ بِهِ قَبْرِي. اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي به وسيله اين غسل دلم را پاك كن و سينه ام را گشاده، و قبرم را روشنايى بخش خداوندا! نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍ وَسُوءٍ مِمَّا آن را برايم نور، پاكيزگى، مصونيت، شفاى از هر بيمارى و آفت و آسيب و أَخافُ وَأَحْذَرُ، وَطَهِّرْ قَلْبِي وَجَوارِحِي وَعِظامِي وَدَمِي وَشَعْرِي ناخوشى كه از آن بيمناكم قرار بده، دل، جوارح، استخوان ها، خون، مو، پوست، مُخ، عصب وَبَشَرِي وَمُخِّي وَعَصَبِي وَما أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّي. اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ و [خلاصه آنچه را كه از من بر روى زمين است پاك و طاهر ساز، خداوندا! آن را شاهد لِي شاهِداً يَوْمَ حاجَتِي وَفَقْرِي وَفاقَتِي إِلَيْكَ يا رَبَّ الْعالَمِينَ، فرمانبرداريم در روز احتياج و نياز و تنگدستى ام [در قيامت قرار بده، اى پروردگار جهانيان إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ».

كه تو بر هر چيز توانايى.»

ص:23

4- خانواده خود را جمع كند و دو ركعت (و بنابر قولى چهار ركعت) نمازبگزارد، در ركعت اوّل حمد و سوره توحيد و در ركعت دوّم حمد و سوره قدر را بخواند، و بعد از نماز تسبيحات حضرت زهراء عليها السلام را بگويد و از خداوند طلب خير كند به اين كيفيت كه بگويد: «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فِي عافِيَةٍ»، و آيةالكرسى را بخواند، و حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و صلوات و تحيّات بر حضرت رسول و آل او بفرستد، و بگويد:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ نَفْسِي وَأَهْلِي وَمالِي وَوُلْدِي «خداوندا! امروز به تو مى سپارم، خودم، خانواده ام، دارايى ام، فرزندانم، وَمَنْ كانَ مِنِّي بِسَبِيلِ الْإِيمانِ الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغائِبَ. اللَّهُمَّ و همه منسوبين حاضر و غايب مؤمنم را، خداوندا! احْفَظْنا بِحِفْظِ الْإِيمانِ وَاحْفَظْ عَلَيْنا. اللَّهُمَّ اجْمَعْنا فِي رَحْمَتِكَ ما را در حفاظ ايمان نگاهدار و بر ما حافظ باش. خدايا! ما را تحت پوشش رحمتت وَلا تَسْلُبْنا فَضْلَكَ إِنَّا إِلَيْكَ راغِبُونَ. اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ گرد آور و فضل و احسانت را از ما باز نگير كه ما به تو راغبيم. خداوندا! از دشوارى وَعْثاءِ السَّفَرِ وَكَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَسُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الْأَهْلِ وَالْمالِ سفر، افسردگى بازگشت و از بدنمايى و بى آبرويى در ميان خانواده و مال

ص:24

وَالْوَلَدِ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ هذَا التَّوَجُّهَ و فرزند در دنيا و آخرت به تو پناه مى بريم، خداوندا! من به قصد رضايت طَلَباًلِمَرْضاتِكَ وَتَقَرُّباًإِلَيْكَ، اللَّهُمَّ فَبَلِّغْنِي ما أُؤَمِّلُهُ وَأَرْجُوهُ فِيكَ تو و نزديكى به درگاهت بدينگونه به تو روى آورده ام، خداوندا! پس مرا به آرزو و اميدى كه به تو وَفِي أَوْلِيائِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

وبه اوليايت دارم، برسان اى مهربان ترين مهربانان.»

و اگر خواست بگويد:

«اللَّهُمَّ إِنِي خَرَجْتُ فِي وَجْهِي هذا بِلا ثِقَةٍ مِنِّي لِغَيْرِكَ، وَلا «خداوندا! من به اين سو بيرون شدم، نه به غير از تو اعتماد كرده ام و نه به رَجاءٍ يَأْوِي بِي إِلّا إِلَيْكَ، وَلا قُوَّةٍ اتَّكِلُ عَلَيْها، وَلا حِيلَةٍ الْجَأُ پناهگاهى جز تو اميدوارم و نه به نيرويى متّكى مى باشم و نه به قدرتى إِلَيْها إِلّا طَلَبَ رِضاكَ وَابْتِغاءَ رَحْمَتِكَ وَتَعَرُّضاً لِثَوابِكَ وَسُكُوناً اعتماد دارم، جز كسب رضا و رحمت تو و برخوردارى از پاداش و اطمينان إِلى حُسْنِ عائِدَتِكَ، وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِما سَبَقَ لِي فِي عِلْمِكَ فِي به جزاى نيكت نمى خواهم، و تو پيش از حركت من به اين سو به آنچه كه مرا در اين وَجْهِي مِمَّا أُحِبُّ وَأَكْرَهُ. اللَّهُمَّ فَاصْرِفْ عَنِّي مَقادِيرَ كُلِّ بَلاءٍ سفر خوشايند و يا ناخوشايند بوده آگاه بوده اى، خداوندا! هر بلا و دشوارى كه به حكم

ص:25

وَمَقْضِيَّ كُلِّ لَأْواءٍ، وَابْسُطْ عَلَيَّ كَنَفاً مِنْ رَحْمَتِكَ وَلُطْفًا مِنْ قضا و قدر تو مقرّر شده است، از من باز گردان و مرا تحت پوشش رحمت و لطف عَفْوِكَ وَحِرْزاً مِنْ حِفْظِكَ وَسَعَةً مِنْ رِزْقِكَ وَتَماماً مِنْ نِعْمَتِكَ و بخشش، محافظت و گشايش روزى، تماميّت نعمت وَجِماعاً مِنْ مُعافاتِكَ، وَوَفِّقْ لِي يارَبِّ فِيهِ جَمِيعَ قَضائِكَ عَلى و عافيت همه جانبه ات قرار ده، پروردگار من! قضاى خويش را موافق مُوافَقَةِ هَوايَ وَحَقِيقَةِ أَمَلِي، وَادْفَعْ عَنِّي ما أَحْذَرُ وَما لا أَحْذَرُ نياز و آرزوى حقيقى ام گردان، و خطرهايى را كه از آن بيمناكم و يا از آن بى اطلاعم عَلى نَفْسِي مِمَّا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي، وَاجْعَلْ ذلِكَ خَيْراً لِي و تو از من به آن آگاه ترى ازمن دفع كن، و سفرم را كه در پيش دارم به خير و صلاح لِآخِرَتِي وَدُنْيايَ مَعَ ما أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْلُفَنِي فِيمَنْ خَلَّفْتُ وَرائِي آخرت و دنيايم قرار ده و نيز از تو مى خواهم كه نسبت مِنْ وُلْدِي وَأَهْلِي وَمالِي وَإِخْوانِي وَجَمِيعِ حُزانَتِي بِأَفْضَلِ ما به فرزندان، خانواده، دارايى، برادران و ديگر وابستگان حاضر تَخْلُفُ فِيهِ غائِباً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَحْصِينِ كُلِّ عَوْرَةٍ وَحِفْظِ كُلِّ و غائب مؤمنم كه در خفا يا آشكار در معرض نابودى است و مَضِيعَةٍ وَتَمامِ كُلِّ نِعْمَةٍ وَدِفاعِ كُلِّ سَيِئَةٍ وَكِفايَةِ كُلِّ مَحْذُورٍ در تماميّت نعمت و دفع هر بدى

ص:26

وَصَرْفِ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَكَمالِ ما تَجْمَعُ لِي بِهِ الرِّضا وَالسُّرُورَ فِي و برطرف كردن هر ناخوشى و فراهم شدن موجبات رضايت و الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، ثُمَّ ارْزُقْنِي ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ وَطاعَتَكَ خوشنودى آنها در دنيا و آخرت، بهترين خلف و جانشين باش، آنگاه ياد و شكر و طاعت وَعِبادَتَكَ حَتّى تَرْضى وَبَعْدَ الرِّضا. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ و عبادت خويش را روزيم كن تا از من پيوسته راضى باشى. خداوندا من امروز به تو دِينِي وَنَفْسِي وَمالِي وَأَهْلِي وَذُرِّيَّتِي وَجَمِيعَ إِخْوانِي. اللَّهُمَّ مى سپارم دينم جانم، مالم، خانواده ام و فرزندانم و همه كسانى را كه غم آنها را دارم، احْفَظِ الشَّاهِدَ مِنَّا وَالْغائِبَ. اللَّهُمَّ احْفَظْنا وَاحْفَظْ عَلَيْنا. اللَّهُمَّ خداوندا! حاضر و غايب ما را حفظ كن خداوندا ما را حفظ كن و بر ما حافظ باش، اجْعَلْنا فِي جِوارِكَ وَلا تَسْلُبْنا نِعْمَتَكَ وَلا تُغَيِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ خداوندا ما را در جوار عنايتت قرار ده و نعمتت را از ما مگير و نعمت و عافيت و عطايت وَعافِيَةٍ وَفَضْلٍ».

را دگرگون مساز.»

5- روايت شده كه مسافر پيش از سفر، سوره حمد و قُل أَعوذُ بِرَبِّ النّاس و قُل أَعوذُ بِرَبِ الفَلَق و آيةُالكُرسى و سوره إِنّا أَنزَلناهُ فِي لَيلَةِ القَدْرِ و آيات 191 تا 194 سوره آل عمران را كه از اين قرار است بخواند:

ص:27

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ «مسلّماً در آفرينش آسمان ها و زمين و آمد و رفت شب وَالنَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ* الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً و روز نشانه هايى براى خردمندان است. آنان خدا را ايستاده وَقُعُوداً وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ و نشسته و آنگاه كه بر پهلو خفته اند، ياد مى كنند و در اسرار آفرينش آسمان ها وَالْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ و زمين مى انديشند (ومى گويند:) پروردگارا! اين ها را بيهوده نيافريدى، تو منزّهى، ما را از عذاب النَّارِ* رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَما لِلظَّالِمِينَ آتش نگاهدار، پروردگارا! تو هر كس را به آتش وارد سازى، او را خوار ساخته اى و ستمكاران را مِنْ أَنْصارٍ* رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْايمانِ أَنْ آمِنُوا ياورى نمى باشد. پروردگارا! منادى ايمان را شنيديم كه مى گفت ايمان آوريد بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا به پروردگارتان، وماايمان آورديم، پروردگارا! گناهان ما را ببخش و بدى هاى ما را بپوشان و ما را بميران مَعَ الْأَبْرارِ* رَبَّنا وَآتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَلاتُخْزِنا بانيكان. پروردگارا! آنچه را كه به وسيله پيامبرانت وعده داده اى به ما عنايت كن و رسوايمان مساز يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لاتُخْلِفُ الْمِيعاد.

در روز رستاخيز كه تو از وعده ات تخلّف نمى ورزى.»

ص:28

سپس بگويد:

«اللَّهُمَّ بِكَ يَصُولُ الصَّائِلُ وَبِقُدْرَتِكَ يَطُولُ الطَّائِلُ وَلاحَوْلَ «خداوندا! استوارى هر چيز به وسيله تواست، و بخشندگى هر بخشنده اى به قدرت لِكُلِّ ذِي حَوْلٍ إِلّا بِكَ وَلاقُوَّةً يَمْتَلِدُها ذُو قُوَّةٍ إِلّا مِنْكَ، أَسْأَلُكَ تواست، نيرويى جز به واسطه تو براى هر نيرومند نيست، از تو مسألت دارم بِصَفْوَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَعِتْرَتِهِ به حق آن انسان برگزيده از ميان آفريده هايت و بهترين مخلوقت، پيامبرت محمد صلى الله عليه و آله وَسُلالَتِهِ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِمْ، و دودمان او كه بر او و بر آنان درود باد بر محمد و بر آنان رحمت فرست و وَاكْفِنِي شَرَّ هذَا الْيَوْمِ وَضُرَّهُ، وَارْزُقْنِي خَيْرَهُ ويُمْنَهُ، وَاقْضِ لِي گزند و زيان اين روز را از من بازدار، و خير و بركتش به من روزى فرما، و در كارهايم فِي مُتَصَرِّفاتِي بِحُسْنِ الْعاقِبَةِ وَبُلُوغِ الْمَحَبَّةِ وَالظَّفَرِ بِالْأُمْنِيَّةِ عاقبت نيكو برايم مقرّر نمايى، و مرا به محبّت نايل ساز، و دستيابى به آرزو وَكِفايَة الطَّاغِيَةِ الْغَوِيَّةِ وَكُلِّ ذِي قُدْرَةٍ لِي عَلى اذِيَّةٍ، حَتّى اكُونَ و دفع شيطان سركش و گمراه گر و هر كس كه توان اذيت مرا دارد يارى كن تا در نتيجه فِي جُنَّةٍ وَعِصْمَةٍ مِنْ كُلِّ بَلاءٍ وَنِقْمَةٍ، وَأَبْدِلْنِي فِيهِ مِنَ الْمَخاوِفِ از هر بلا و مشكل مصون مانم، و بيم مرا به امنيّت،

ص:29

أَمْناً وَمِنَ الْعَوائِقِ فِيهِ يُسْراً، حَتّى لايَصُدَّنِي صادٌّ عَنِ الْمُرادِ و سختى را به راحتى مبدّل ساز، تا آنكه نتواند هيچ كس مرا از رسيدن به مقصودم، مانع وَلايَحُلَّ بِي طارِقٌ مِنْ اذَى الْعِبادِ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ، گردد، و هيچ آسيب رسانى از بندگان، به من دست نيابد، تو بر هر چيز توانايى وَالْأُمُورُ إِلَيْكَ تَصِيرُ، يامَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ وَهُوَالسَّمِيعُ الْبَصِيرُ».

و بازگشت امور به سوى تو است، اى آنكه چيزى همتايت نمى باشد و بينا و شنوا مى باشى.»

6- سپس با خانواده وداع كند، و بر درِ خانه بايستد، و تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليها السلام را بگويد، وسوره حمد و آيةالكرسى را از جلو و از طرف راست و چپ بخواند، و بگويد:

«اللَّهُمَّ إِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهِي وَعَلَيْكَ خَلَّفْتُ أَهْلِي وَمالِي وَما «خداوندا به سوى تو رو كردم، و خانواده و مالم و آنچه را به من داده اى خَوَّلْتَنِي وَقَدْ وَثِقْتُ بِكَ، فَلا تُخَيِّبْنِي يا مَنْ لايُخَيِّبُ مَنْ أَرادَهُ به تو سپردم وبه تو اعتماد كردم، پس نوميدم مساز اى آنكه كسى را كه آهنگ تو كند نوميد نمى كنى، وَلا يُضَيِّعُ مَنْ حَفِظَهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَاحْفَظْنِي وكسى را كه تو حافظ باشى، تباه نمى كنى، خداوندا! بر محمّد و خاندانش رحمت فرست، و نسبت به آنچه فِيما غِبْتُ عَنْهُ وَلاتَكِلْنِي إِلى نَفْسِي يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. اللَّهُمَّ از آنها غايبم، حافظ باش، و مرا به خود وامگذار اى مهربان ترين مهربانان خداوندا!

ص:30

بَلِّغْنِي ما تَوَجَّهْتُ لَهُ وَسَبِّبْ لِيَ الْمُرادَ وَسَخِّرْ لِي عِبادَكَ مرا به مقصدم برسان، و اسباب رسيدن به خواسته ام را فراهم ساز و مرا از بندگان وَبِلادَكَ وَارْزُقْنِي زِيارَةَ نَبِيِّكَ وَوَلِيِّكَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ و شهرهايت بهره مند گردان و زيارت پيامبر و ولىّ خود؛ امير مؤمنان و امامانى را وُلْدِهِ وَجَمِيعِ أَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ، وَمُدَّنِي مِنْكَ كه از فرزندان او مى باشند و همه اهل بيت عليهم السلام را روزيم ساز، و مرا با كمك خويش بِالْمَعُونَةِ فِي جَمِيعِ أَحْوالِي، وَلاتَكِلْنِي إِلى نَفْسِي وَلا إِلى در هر حال يارى كن، و به خودم و ديگرى غَيْرِي فَأَكِلَّ وَأَعْطَبَ، وَزَوِّدْنِي التَّقْوى وَاغْفِرْلِي فِي الْآخِرَةِ وامگذار تا در نتيجه خسته و وامانده شوم و تقوا را ره توشه من ساز، و در آخرت و دنيا مرا بيامرز وَالْاولى اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَوْجَهَ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَيْكَ».

خداوندا! مرا از آبرومندترين روى آورندگان به خويش قرارم ده.»

و باز مى گويى:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَاسْتَعَنْتُ بِاللَّهِ وَالْجَأْتُ «بنام خدا و استعانت از او، توكل مى جويم به خداوند و از او يارى مى جويم و پناه مى برم ظَهْرِي إِلَى اللَّهِ وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ رَهْبَةً مِنَ اللَّهِ وَرَغْبَةً إِلَى اللَّهِ به خدا، و كارم را به او واگذار مى كنم با خوف از خداوند و شوق به سوى

ص:31

وَلامَلْجَأَ وَلامَنْجا وَلا مَفَرَّ مِنَ اللَّهِ إِلّا إِلَى اللَّهِ، رَبِّ آمَنْتُ او و پناهگاه و راه نجات و گريزى از خدا جز به سوى او نمى باشد، پروردگارا! به كتابت بِكِتابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَ وَبِنَبِيِّكَ الَّذِي أَرْسَلْتَ لِأَنَّهُ لايَأْتِي بِالْخَيْرِ ايمان آوردم همان كتابى كه فرو فرستادى و بر پيامبرت نازل كردى؛ زيرا جز از تو خير إِلهِي إِلّا أَنْتَ، وَلا يَصْرِفُ السُّوءَ إِلّا أَنْتَ، عَزَّ جارُكَ وَجَلَّ نيايد و بدى را به غير تو باز نگرداند، پناهنده به تو گرامى است، مدح و ثناى تو ثَناؤُكَ وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ وَعَظُمَتْ آلاؤُكَ وَلا إِلهَ غَيْرُكَ».

والا و نام هايت مقدّس، و نعمت هايت بزرگ مى باشد و خدايى جز تو نمى باشد.»

روايت شده: «هر كس هنگام صبح اين دعا را بخواند و از خانه بيرون رود، تا شام بلايى به او نرسد تا به خانه برگردد، و اگر شام شود و اين دعا را بخواند، بلايى به او نرسد تا صبح به منزل خود بازگردد.» (1)

7- پس از آن سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را يازده مرتبه، و سوره «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» و «آيةالكرسى» و سوره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» را بخواند، و بعد دست بر


1- بحار، ج 76، ص 241

ص:32

بدن خود بكشد، و در لحظه سوار شدن به وسيله نقليه بگويد:

سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لنا هذا وَما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ (1)

، پس هفت مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ للَّهِ وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ».

8- قبل از مسافرت صدقه دهد به هرچه ممكن باشد.

«روايت شده: مردى از اصحاب امام باقر عليه السلام هنگامى كه اراده سفر كرد، خدمت آن حضرت آمد تا خدا حافظى كند، حضرت به او فرمود: پدرم علىّ بن الحسين عليهما السلام هرگاه آهنگ سفر مى كرد، سلامتى خود را با صدقه دادن از خداوند مى خريد، و چون از سفر به سلامت مراجعت مى كرد، خدا را شكر كرده و صدقه مى داد.(2)

بعد از دادن صدقه بگويد:

«اللَّهُمَّ إِنِي اشْتَرَيْتُ بِهذِهِ الصَّدَقَةِ سَلامَتِي وَسَلامَةَ سَفَرِي «خداوندا! من با اين صدقه خريدم سلامتى خويش، سلامت سفرم و سلامت وَما مَعِي، فَسَلِّمْنِي وَسَلِّمْ ما مَعِي وَبَلِّغْنِي وَبَلِّغْ ما مَعِي آنچه را با من است، پس مرا و آنچه را با من است به سلامت دار و به مقصد برسان مرا و آنها را


1- زخرف: 13
2- بحار، ج 76، ص 231؛ ج 9، ص 233

ص:33

بِبَلاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ».

به نيكى و زيبايى كه از سوى تو است.»

پس بگويد:

«لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، «معبودى نيست جز خداوند حليم و كريم، خدايى نيست جز خداوند والا و بزرگ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَما منزّه است خدايى كه پروردگار آسمان ها و زمين هاى هفتگانه و آنچه فِيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ درآنها و آنچه در ميان آنها است مى باشد و پروردگار عرش عظيم است، و سلام بر رسولان الهى وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ و ستايش مخصوص پروردگار جهانيان است و رحمت خداوند بر محمّد و خاندان پاك و الطَّاهِرِينَ. اللَّهُمَّ كُنْ لِي جاراً مِنْ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَمِنْ كُلِّ پاكيزه او. خداوندا! پناهم ده از هر ستمگر خيره سر و از شَيْطانٍ مَرِيدٍ، بِسْمِ اللَّهِ دَخَلْتُ وَبِسْمِ اللَّهِ خَرَجْتُ. اللَّهُمَّ إِنِي هر شيطان سركش، به نام خداوند به اين سفر وارد و به نام خدا از اين سفر خارج مى شوم، خداوندا! من اقَدِّمُ بَيْنَ يَدَيْ نِسْيانِي وَعَجَلَتِي بِسْمِ اللَّهِ وَما شاءَ اللَّهُ فِي پيشاپيش فراموشى و شتابزدگيم، بسم اللَّه و ماشاءاللَّه را ياد مى كنم

ص:34

سَفَرِي هذا ذَكَرْتُهُ أَمْ نَسَيْتُهُ. اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ عَلَى الْأُمُورِ چه آن را [بعدها] ياد كنم يا فراموش، خداوندا! تويى يارى رسان براى هر كار كُلِّها وَأَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ وَالْخَلِيفَةُ فِي الْأَهْلِ. اللَّهُمَّ هَوِّنْ و تويى همراه مسافر و جانشينش در خانواده، خداوندا! آسان ساز عَلَيْنا سَفَرَنا وَاطْوِ لَنَاالْأَرْضَ وَسَيِّرْنا فِيها بِطاعَتِكَ وَطاعَةِ سفرمان را، و راهمان را كوتاه ساز، و ما را در مسير فرمانبردارى خويش و رَسُولِكَ. اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لَنا ظَهْرَنا وَبارِكْ لَنا فِيما رَزَقْتَنا وَقِنا پيامبرت قرارده، خداوندا! آنچه راپشت سر گذاشته ايم به سامان رسان، و آنچه را به ما داده اى مبارك كن، و نگهدارمان عَذابَ النَّارِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ وَكَآبَةِ از عذاب دوزخ، خداوندا! پناه مى برم به تو از دشوارى سفر و اندوه الْمُنْقَلَبِ وَسُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الْأَهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ. اللَّهُمَّ أَنْتَ بازگشت و بى آبرويى در ميان خانواده، دارايى و فرزند، خداوندا! تويى عَضُدِي وَناصِرِي. اللَّهُمَّ اقْطَعْ عَنِّي بُعْدَهُ وَمَشَقَّتَهُ وَاصْحَبْنِي فِيهِ يار و ياورم، خداوندا! دورى سفر و سختى آن را آسان ساز، يار و همراهم در سفر و وَاخْلُفْنِي فِي أَهْلِي بِخَيْرٍ وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ».

جانشينم در خانواده به نيكى باش، كه نيرو و توانى جز به خداوند والا و بزرگ نمى باشد.»

و هنگامى كه سوار بر وسيله نقليه شد، بگويد:

ص:35

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِلْاسْلامِ وَمَنَّ عَلَيْنا بِمُحَمَّدٍ صَلَّى «سپاس مخصوص خدايى است كه ما را به اسلام رهنمون شد و به نبوّت محمّد صلى الله عليه و آله اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنَّا لَهُ بر ما منت نهاد، پاك و منزه است خداوندى كه اين مركب را مسخّر ما ساخت و گرنه ما قادر به تسخير آن مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.

نبوديم و ما به سوى پروردگارمان باز مى گرديم و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار اللَّهُمَّ أَنْتَ الْحامِلُ عَلَى الظَّهْرِ وَالْمُسْتَعانُ عَلَى الْأَمْرِ، اللَّهُمَّ جهانيان است، خداوندا! تويى كه ما را بر پشت اين مركب سوار نمودى و بر سفر ياريمان نمودى بَلِّغْنا بَلاغاً يَبْلُغُ إِلى خَيْرِ بَلاغٍ وَيَبْلُغُ إِلى مَغْفِرَتِكَ وَرِضْوانِكَ.

خداوندا! ما را به بهترين صورت به مقصد برسان، و به مغفرت و خوشنوديت نايل گردان، اللَّهُمَّ لا طَيْرَ إِلّا طَيْرُكَ وَلا خَيْرَ إِلّا خَيْرُكَ وَ لاحافِظَ غَيْرُكَ».

خداوندا! چيز ناخوشايندى نيست مگرآن كه توبخواهى وخيرى جز خيرى كه از جانب تو رسد نمى باشد و حافظى جز تو نيست.»

9- ازامام صادق عليه السلام منقول است كسى كه در سفر هر شب آية الكرسى را بخواند، خود و آنچه با اوست سالم بماند. (1)


1- مكارم الاخلاق، ص 266؛ بحار، ج 76، ص 252

ص:36

10- در سفر اين دعا را بخواند تا در امان پروردگار باشد:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَمِنَ اللَّهِ وَإِلَى اللَّهِ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ. اللَّهُمَّ إِلَيْكَ «بنام خدا وبه يارى او، وازخداييم، وبه سوى خدا مى رويم، و درراه خداگام مى نهيم، خدايا! أَسْلَمْتُ نَفْسِي، وَإِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهِي، وَإِلَيْكَ فَوَّضْتُ خود را تسليم تو كردم، و به سوى تو رو نمودم، و كارم را به أَمْرِي، فَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الْإِيمانِ مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَمِنْ خَلْفِي وَعَنْ تو سپردم، پس مرا در پناه ايمان، از پيش رو و پشت سر و از يَمِينِي وَعَنْ شِمالِي وَمِنْ فَوقِي وَمِنْ تَحْتِي وَادْفَعْ عَنِّي بِحَوْلِكَ راست و چپ و از سمت بالا و پايين حفظ فرما و به نيرو و تواناييت وَقُوَّتِكَ، فَإِنَّهُ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ».

از من دفاع كن كه نيرو و توانى جز به وسيله خداوند والا و بزرگ نمى باشد.»

11- بر زائران محترم سزاوار است بيش از ديگران به اخلاص در اعمال و مراقبت از حدود الهى اهتمام داشته باشند، زيرا گذشته از اينكه به مهمانى پروردگار مى روند، و مهمان بايد رضايت صاحب خانه را فراهم آورد، طبق حديث شريف: «كُونُوا لَنا زَيْناً وَلا تَكُونُوا

ص:37

عَلَيْنا شَيْناً»، (1)بايد آيينه تمام نماى اسلام ناب محمّدى باشند، و لازم است مراقب اعمال خود بوده، و به نمازهاى واجب در اوّل وقت اهتمام بيشترى دهند، در جماعات برادران اهل سنّت شركت كنند، تا از ثواب جماعت بهره مند شوند، و خداى نخواسته نبايد بعضى افراد ناآگاه كارى كنند كه در شأن يك زائر ايرانى نبوده و موجب نفرت ديگران گردد، و در نتيجه اعمال صالحه سايرين را هم تحت الشُّعاع قرار دهد.

خداوند به همه ما توفيق دهد تا بتوانيم به وظايف دينى خود عمل نماييم و آنگونه باشيم كه خداوند فرموده

12- در سفر تأكيد شده كه مسافر بعد از هر نماز، سى مرتبه بگويد:

«سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ». «منزّه است خدا و ستايش او راست و معبودى جز او نمى باشد و خدا بزرگ است.»

13- اخلاق حسنه و كمك به يكديگر: در سفر لازم است به همراهان كمك كرده، و در انجام كارها پيشقدم بوده، و از برآوردن احتياجات ديگران روگردان نباشد، تا خداوند


1- وسائل الشيعه، ج 12، ص 8

ص:38

متعال او را از گرفتارى هاى دنيا و آخرت نجات دهد، در حديث آمده است: در سفر، بدترين افراد آن كسى است كه بتواند به ديگران كمك نمايد ولى كوتاهى كند و منتظر كمك ديگران باشد.

هم چنين اكيداً سفارش شده كه با دوستان و همراهان، با اخلاق خوب وخوش، برخوردنموده و به آنان كمك نماييم، وبه ويژه در مشكلات و سختى ها صبور و بردبار باشيم.

ص:39

فصل اوّل: ادعيه وزيارات

ادعيه و زيارات مشتركه

تعقيبات مشتركه نمازهاى روزانه:

از مصباح شيخ طوسى رحمه الله و غيره نقل شده هرگاه سلام نماز را دادى، سه مرتبه اللَّهُ أَكْبَر بگو، و در هر يك دست ها را تا محاذى گوش ها بلند كن و سپس بگو:

«لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ إِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، «معبودى جز خدا آن معبود يكتا نيست و ما در برابر او تسليميم معبودى جز خدا نيست وَلا نَعْبُدُ إِلّا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، لا إِلهَ وما جز او نپرستيم ودين (وعبادت) را خالص براى اوگردانيم و اگر چه بر مشركان بد آيد، معبودى إِلَّا اللَّهُ، رَبُّنا وَرَبُّ آباءِنَا الْأَوَّلِينَ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ وَحْدَهُ جز خدا نيست كه پروردگار ما و پروردگار پدران پيشين مااست معبودى نيست جز خدا كه يكتاى يكتاى وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَأَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزابَ يكتا به وعده خودوفا كرد وبنده اش را يارى كرد ولشگرش را عزت داد و به تنهايى احزاب را مغلوب ساخت

ص:40

ص:41

ص:42

وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيتُ، وَيُمِيتُ وَيُحْيِي، پس او راست ملك هستى واو راست سپاس كه زنده مى كند و مى ميراند ومى ميراندوزنده مى كند وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى كُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ».

و او است زنده اى كه نمى ميرد هر خيرى به دست او است و بر هر چيز قادر است.» پس بگو:

«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَاتُوبُ إِلَيْهِ». «طلب آمرزش دارم از خداى يگانه جاويد و به سوى او باز مى گردم.» آنگاه بگو:

«اللَّهُمَّ اهْدِنِي مِنْ عِنْدِكَ، وَافِضْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَانْشُرْ بار خدايا مرا از جانب خود راهنمائيم فرما و از فضل خويش بهره مندم فرما و از رحمتت عَلَيَّ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَأَنْزِلْ عَلَيَّ مِنْ بَرَكاتِكَ، سُبْحانَكَ لا إِلهَ إِلّا بر من بگستران و از بركاتت بر من فرو بار، منزّهى تو، معبودى جز أَنْتَ، اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي كُلَّها جَمِيعاً، فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ كُلَّها تو نيست همه گناهانم را بيامرز؛ زيرا جز تو كسى همه گناهان را نيامرزد جَمِيعاً إِلّا أَنْتَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ بار خدايا من از تو درخواست مى كنم هر چيزى را كه علمت بدان احاطه نمود وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ أَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ و پناه مى برم به تو از هر شرّى كه علمت بدان احاطه نمود، بار خدايا من از تو در تمام

ص:43

عافِيَتَكَ فِي أُمُورِي كُلِّها، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْيِ الدُّنْيا وَعَذابِ كارهايم عافيت مى خواهم و به تو پناه مى برم از رسوائى و خوارى دنيا و عذاب الْآخِرَةِ، وَأَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَعِزَّتِكَ الَّتِي لا تُرامُ وَقُدْرَتِكَ آخرت و پناه مى برم به ذات بزرگوارت و به عزتت كه فوق آن متصور نيست وبه قدرتت الَّتِي لا يَمْتَنِعُ مِنْها شَيْ ءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنْ شَرِّ كه چيزى از آن سرپيچى نتواند، از شر دنيا و آخرت و از شرّ الْأَوْجاعِ كُلِّها وَمِنْ شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها، إِنَّ رَبِي تمامى دردها و از گزند هر جنبنده اى كه تو فرمانرواى او هستى همانا پروردگار من عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ، وَلاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ، بر روش حقى است و هيچ جنبش و نيرويى نيست جز به دست خداى والاى بزرگ تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِ الَّذِي لا يَمُوتُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ توكل كنم بر خداى هميشه زنده اى كه هرگز نميرد و ستايش مخصوص خدايى است كه فرزندى وَلَداً وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ نگرفته و كسى در ملك هستى شريك او نيست و خوارى ندارد تا نيازمند ياور باشد وَكَبِّرْهُ تَكْبِيراً».

و كاملًا او را بزرگ شمار.»

پس تسبيح حضرت زهرا عليها السلام را مى گويى، و پيش از آنكه از جاى خود حركت كنى ده مرتبه بگو:

ص:44

«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، إِلهاً واحِداً أَحَداً «گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يگانه بى همتا نيست، خداى يكتاى يگانه فَرْداً صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً».

فرد بى نيازى كه همسر و فرزندى نگرفته است.»

و براى اين تهليل، به خصوص در تعقيب نماز صبح و شام و هنگام طلوع و غروب آفتاب، فضيلت بسيار وارد شده است، پس مى گويى:

«سُبْحانَ اللَّهِ كُلَّما سَبَّحَ اللَّهَ شَيْ ءٌ وَكَما يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُسَبَّحَ «تسبيح خدا را هرآنگاه كه چيزى خدا را تسبيح گويد و چنانچه خدا دوست دارد كه او را تسبيح گويند وَكَما هُوَ أَهْلُهُ وَكَما يَنْبَغِي لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَعِزِ جَلالِهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ و چنانچه او لايق آن و شايسته ذات بزرگوار و عزت و جلال او است و ستايش خدا را كُلَّما حَمِدَ اللَّهَ شَيْ ءٌ وَكَما يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُحْمَدَ وَكَما هُوَ أَهْلُهُ هرگاه كه موجودى او را ستايش كند و بدانگونه كه دوست دارد و چنانچه لايق آن وَكَما يَنْبَغِي لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَعِزِ جَلالِهِ، وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ كُلَّما و شايسته عزت و جلال او است و تهليل او را هرگاه موجودى او را به هَلَّلَ اللَّهَ شَيْ ءٌ وَكَما يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُهَلَّلَ وَكَما هُوَ أَهْلُهُ وَكَما يَنْبَغِي يكتايى ياد كند و به همانگونه كه دوست دارد و چنانچه لايق آن و شايسته ذات

ص:45

لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَعِزِ جَلالِهِ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ كُلَّما كَبَّرَ اللَّهَ شَيْ ءٌ وَكَما با عزّت و جلال او است و تكبير او را هرگاه كه موجودى او را به بزرگى ياد كند و بدانگونه كه يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُكَبَّرَ وَكَما هُوَ أَهْلُهُ وَكَما يَنْبَغِي لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَعِزِ دوست دارد به بزرگى ياد شود چنانچه لايق و شايسته عزّت و جَلالِهِ، سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ عَلى جلال او است، منزه است خدا و ستايش خاص او است ومعبودى جز او نيست و خداوند بزرگ كُلّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَ بِها عَلَيَّ وَعَلى كُلِ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ كانَ أَوْ براى هر نعمتى كه به من و به هر يك از خلق خود داده از آنانكه يَكُونُ إِلى يَوْمِ الْقِيامةِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ بوده اند يا پس از اين تا روز قيامت بيايند، بار خدايا من از تو مى خواهم كه درود بر محمد وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ ما أَرْجُو وَخَيْرِ ما لا أَرْجُو، و آلش بفرستى و از تو درخواست مى كنم هر خيرى را كه اميد به آن داشته باشم و يا نداشته ام وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما أَحْذَرُ وَمِنْ شَرِ ما لا أَحْذَرُ».

و پناه مى برم به تو از شر آنچه از آن بيمناك و بى پروايم.» پس مى خوانى سوره حمد و آيةالكرسى وَشَهِدَ اللَّهُ وآيه قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ وآيه سخره (و آن سه آيه است از سوره اعراف كه اوّل آن إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ و آخر آن مِنَ الْمُحْسِنِينَ است، پس سه مرتبه مى گويى:

ص:46

سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَسَلامٌ عَلَى «منزه است پروردگار تو صاحب عزت از آنچه (مشركان) توصيف كنند و درود بر الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين.

رسولان و ستايش خاص خداست كه پروردگار جهانيان است.»

سپس سه مرتبه مى گويى:

«اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي «بار خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و در كار من فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَارْزُقْنِي مِنْ حَيْثُ أَحْتَسِبُ وَمِنْ حَيْثُ فرج و گشايشى قرار ده و روزيم ده از آنجا كه گمان دارم و از آنجا كه لا أَحْتَسِبُ».

گمان ندارم.»

واين دعايى است كه جبرئيل تعليم حضرت يوسف عليه السلام كرد هنگامى كه در زندان بود، پس محاسن خود را به دست گير، و كف دست چپ را به آسمان گرفته، هفت مرتبه بگو:

«يا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ «اى پروردگار محمد و خاندان محمد بر محمد و آل محمد درود فرست

ص:47

وَعَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ».

و فرج آل محمد را نزديك كن.»

به همان حال سه مرتبه بگو:

«يا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، «اى داراى جلال و بزرگوارى درود فرست بر محمد و خاندانش وَارْحَمْنِي وَأَجِرْنِي مِنَ النَّارِ».

و به من رحم كن و از آتش پناهم ده.»

پس مى خوانى دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را و مى گويى:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْنُونِ الْمَخْزُونِ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ «خدايا از تو درخواست مى كنم به حق نام نهفته و پنهانت كه پاك و پاكيزه و الْمُبارَكِ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ وَسُلْطانِكَ الْقَدِيمِ، يا واهِبَ مبارك است و از تو مى خواهم به حق نام بزرگ و سلطنت ازليت اى بخشنده الْعَطايا وَيا مُطْلِقَ الْاسارى وَيا فَكَّاكَ الرِّقابِ مِنَ النَّارِ، أَسْأَلُكَ عطاها و اى رها كننده اسيران و اى آزاد كننده بندگان از دوزخ از تو مى خواهم أَنْ تُصَلِيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُعْتِقَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ، كه درود فرستى بر محمد و خاندانش و مرا از آتش دوزخ

ص:48

وَأَنْ تُخْرِجَنِي مِنَ الدُّنْيا سالِماً وَتُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ آمِناً، وَأَنْ تَجْعَلَ آزاد كنى و از دنيا با ايمان سالم بيرونم برى و با ايمنى وارد بهشتم كنى دُعائِي اوَّلَهُ فَلاحاً وَأَوْسَطَهُ نَجاحاً وَآخِرَهُ صَلاحاً، إِنَّكَ أَنْتَ آغاز دعايم را رستگارى و وسطش را پيروزى و سرانجامش را صلاح قرار ده كه تو عَلَّامُ الْغُيُوبِ».

دانايى به ناديدنى ها.»

و در صحيفه علويّه است كه در تعقيب هر فريضه بخوان:

«يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ، يا مَنْ لا يُغَلِطُهُ السَّائِلُونَ «اى آنكه سرگرمش نكند شنيدنى از شنيدن ديگر واى آنكه (كثرت) سائلان او را به اشتباه نياندازد يا مَنْ لا يُبْرِمُهُ الْحاحُ الْمُلِحِينَ، أَذِقْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَحَلاوَةَ و اى كسى كه اصرار اصرار كنندگان به ستوهش نياورد، لذت عفو و شيرينى رَحْمَتِكَ وَمَغْفِرَتِكَ».

رحمت و آمرزشت را به من بچشان.»

و نيز مى گويى:

«إِلهِي هذِهِ صَلاتِي صَلَّيْتُها لا لِحاجَةٍ مِنْكَ إِلَيْها وَلا رَغْبَةٍ «اى معبود من اين نمازى كه من بجا آوردم نه به خاطر احتياجى از تو به آن بود و نه رغبتى

ص:49

مِنْكَ فِيها إِلّا تَعْظِيماً وَطاعَةً وَإِجابَةًلَكَ إِلى ما أَمَرْتَنِي بِهِ، إِلهِي كه تودر آن داشته باشى جز تعظيم و فرمانبردارى تو و پذيرفتن آنچه مرا بدان مأمور كردى، معبود من إِنْ كانَ فِيهاخَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُكُوعِها أَوْ سُجُودِها فَلا تُؤاخِذْنِي اگر در اين نماز من خللى يا نقصى در ركوع يا سجودش هست پس مرا مؤاخذه مكن و با وَتَفَضَّلْ عَلَيَّ بِالْقَبُولِ وَالْغُفْرانِ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

پذيرفتن آن و آمرزش (من) بر من تفضل كن. به (اميد) رحمتت، اى مهربانترين مهربانان.»

و نيز بعد از هر نماز اين دعا را كه پيغمبر صلى الله عليه و آله براى تقويت حافظه تعليم اميرالمؤمنين عليه السلام نمود، مى خوانى:

«سُبْحانَ مَنْ لا يَعْتَدِي عَلى أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا «منزه است خدايى كه بر آنان كه تحت فرمانش هستند ستم نكند، منزه است خدايى كه يَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ، مردم زمين را به عذابهاى رنگارنگ نگيرد، منزه است خداى رؤف مهربان اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِي قَلْبِي نُوراً وَبَصَراً وَفَهْماً وَعِلْماً، إِنَّكَ عَلى بار خدايا در دل من نور (معرفت) و بصيرت و فهم و علمى قرار داده كه تو بر كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ».

هر چيز توانايى.»

و در البلد الأمين است كه سه مرتبه بعد از هر نماز بگو:

ص:50

«اعِيذُ نَفْسِي وَدِينِي وَأَهْلِي وَمالِي وَوُلْدِي وإِخْوانِي فِي «قرار مى دهم خودم و دينم و خانواده و مال و فرزندانم و برادران دينى خود و دِينِي وَما رَزَقَنِي رَبِّي وَخَواتِيمِ عَمَلِي وَمَنْ يَعْنِينِي أَمْرُهُ بِاللَّهِ آنچه پروردگارم به من روزى كرده و سرانجام كارم و هم آن كس را كه دلبند كار اويم الْواحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ در پناه خداى يگانه يكتاى بى نياز كه نزاده و نه زائيده شده و هيچكس كُفُواً أَحَدٌ، وَ بِرَبِ الْفَلَقِ مِنْ شَرِ ما خَلَقَ وَمِنْ شَرِ غاسِقٍ إِذا همتايش نيست و به پروردگار صبحدم از شرّ آنچه آفريده و از شرّ شب هنگامى كه وَقَبَ وَمِنْ شَرِ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَمِنْ شَرِ حاسِدٍ إِذا به تاريكى درآيد و از شرّ زنانى كه در گره ها دمند و از شرّ حسود هنگامى كه حَسَدَ، وَ بِرَبِ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ مِنْ شَرِ حسودى كند و به پروردگار مردم؛ صاحب اختيار مردم، معبود مردم از شرّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ وسوسه گر نهانى آن كس كه در سينه ها (و دلهاى) مردم وسوسه كند (چه) از الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ».

جنيان باشد و (چه) از مردم.»

و از شيخ شهيد نقل شده است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرموده: هر كس بخواهد خدا او را در قيامت بر اعمال بدش

ص:51

مطّلع نگرداند و ديوان گناهانش نگشايد، بعد از هر نماز اين دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجى مِنْ عَمَلِي، وَإِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ «خدايا! مسلّماً آمرزش تو اميدواركننده تر ازكارِخير من است وبه يقين رحمت تو وسيع تر مِنْ ذَنْبِي. اللَّهُمَّ إِنْ كانَ ذَنْبِي عِنْدَكَ عَظِيماً فَعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ از گناه من است، بار خدايا اگر گناهم پيش تو بزرگ است ولى عفو تو بزرگتر از ذَنْبِي. اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ اكُنْ أَهْلًا تَرْحَمَنِي فَرَحْمَتُكَ أَهْلٌ أَنْ گناه من است، بار خدايا اگر من شايسته رسيدن رحمتت نيستم ولى رحمت تو مرا شايستگى تَبْلُغَنِي وَتَسَعَنِي، لِأَنَّها وَسِعَتْ كُلَّ شَي ءٍ بِرَحْمَتِكَ يا فراگرفتن دارد؛ زيرا كه رحمت تو همه موجودات را فراگرفته به (اميد) رحمتت اى أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

مهربانترين مهربانان.»

و از ابن بابويه رحمه الله نقل شده است كه فرموده: چون از تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام فارغ شوى، بگو:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ، وَمِنْكَ السَّلامُ، وَلَكَ السَّلامُ، وَإِلَيْكَ «بار خدايا! تويى سلام (سالم ازهرعيب) و از جانب تو است سلامتى و خاص تو است سلامتى و به سوى تو

ص:52

يَعُودُ السَّلامُ، سُبْحانَ رَبِكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ، وَسَلامٌ باز گردد سلامتى، منزه است پروردگار تو صاحب عزت از آنچه وصف كنند و سلام عَلَى الْمُرْسَلِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ بر پيمبران و ستايش خاص پروردگار جهانيان است، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الْهادِينَ اى پيمبر (گرامى اسلام) سلام بر امامان راهنماى الْمَهْدِيِينَ، السَّلامُ عَلى جَمِيعِ أَنْبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، راه يافته سلام بر تمامى پيمبران خدا و رسولان و فرشتگانش السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ، السَّلامُ عَلى عَلِيٍّ سلام بر ما و بر بندگان شايسته خدا سلام بر على أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَى الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِدَيْ شَبابِ أَهْلِ امير مؤمنان، سلام بر حسن و حسين دو آقاى تمام جوانان اهل الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ، السَّلامُ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ بهشت، سلام بر حضرت على بن الحسين زيور بخش عابدان الْعابِدِينَ، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ باقِرِ عِلْمِ النَّبِيِينَ، السَّلامُ سلام بر حضرت محمد بن على شكافنده علم پيمبران، سلام بر حضرت جعفر عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍالصَّادِقِ، السَّلامُ عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكاظِمِ، ابن محمد (امام) صادق، سلام بر حضرت موسى بن جعفر كاظم

ص:53

السَّلامُ عَلى عَلِيِ بْنِ مُوسَى الرِّضا، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ سلام بر حضرت على بن موسى الرضا سلام بر حضرت محمد بن على الْجَوادِ، السَّلامُ عَلى عَلِيِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهادِي، السَّلامُ عَلَى «الجواد» سلام بر حضرت على بن محمد هادى سلام بر الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ الزَّكِيِ الْعَسْكَرِيِ، السَّلامُ عَلَى الْحُجَّةِ بْنِ حسن بن على «الزكى العسكرى» سلام بر حضرت حجة بن الْحَسَنِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ».

الحسن «القائم المهدى» درود فراوان خدا بر تمامى ايشان باد.» پس هر حاجت كه دارى از خدا بخواه. شيخ كفعمى فرموده: بعد از هر نماز مى گويى:

«رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَبِالْإِسْلامِ دِيناً، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ «خوشنودم كه پروردگارم خدا است و دينم دين اسلام است و پيمبرم محمد صلى الله عليه و آله است وَآلِهِ نَبِيّاً وَبِعَلِيٍ إِماماً وَبِالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَعِلِيٍ وَمُحَمَّدٍ و امامانم على و حسن و حسين و على و محمد وَجَعْفَرٍ وَمُوسى وَعَلِيٍ وَمُحَمَّدٍوَعَلِيٍ وَالْحَسَنِ وَمُحَمَّدٍ الْخَلَفِ و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و فرزند الصَّالِحِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَئِمَّةً وَسادَةً وَقادَةً، بِهِمْ أَتَوَلّى وَمِنْ شايسته او، درود بر ايشان كه پيشوايان و آقايان و رهبرانند به ايشان دوستى دارم و از

ص:54

أَعْدائِهِمْ أَتَبَرَّأُ».

دشمنانشان بيزارى جويم.»

پس سه مرتبه بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَالْمُعافاةَ فِي الدُّنْيا «بار خدايا من از تو گذشت و سلامتى و آسايش در دنيا وَالْآخِرَةِ».

و آخرت را خواستارم.»

دعاى كميل

اين دعا از دعاهاى معروفى است كه حضرت على عليه السلام آن را به «كميل بن زياد»- كه از اصحاب خاصّ وى بود- تعليم داد.

نيايشى عاشقانه و عارفانه است كه بنده اى به درگاه خداى غفّار انجام مى دهد، و از پروردگار، رحمت و بخشايش مى طلبد.

علامه مجلسى رحمه الله آن را از بهترين دعاها شمرده است.

اين دعا در شب هاى نيمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده مى شود، و براى ايمنى از گزند دشمنان و افزايش روزى و آمرزش گناهان مفيد است.

ص:55

متن دعاى شريف چنين است:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ، «خدايا من از تو مى خواهم بحق آن رحمتت كه همه چيز را فرا گرفته وَبِقُوَّتِكَ الَّتِي قَهَرْتَ بِها كُلَّ شَيْ ءٍ، وَخَضَعَ لَها كُلُّ شَيْ ءٍ، وَذَلَّ و به آن نيرو يت كه همه چيز را بوسيله آن مقهور خويش كردى و همه چيز در برابر آن خاضع و همه لَها كُلُّ شَيْ ءٍ، وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتِي غَلَبْتَ بِها كُلَّ شَيْ ءٍ، وَبِعِزَّتِكَ درپيش آن خواراست وبه جبروت تو كه بوسيله آن چيره گشتى برهر چيز و به عزتت كه الَّتِي لا يَقُومُ لَها شَيْ ءٌ، وَبِعَظَمَتِكَ الَّتِي مَلَأَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ، چيزى در برابرش نايستد و به آن عظمت و بزرگيت كه پركرده هر چيز را وَبِسُلْطانِكَ الَّذِي عَلا كُلَّ شَيْ ءٍ، وَبِوَجْهِكَ الْباقِي بَعْدَ فَناءِ كُلِّ و به آن سلطنتت كه بر هر چيز برترى گرفته و به ذات پاكت كه پس از نابودى هرچيز شَيْ ءٍ، وَبِأَسْمائِكَ الَّتِي غَلَبَتْ أَرْكانَ كُلِ شَيْ ءٍ، وَبِعِلْمِكَ الَّذِي باقى است و به نامهاى مقدست كه اساس هر موجودى را پركرده و به آن دانشت كه أَحاطَ بِكُلِ شَيْ ءٍ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضاءَ لَهُ كُلُّ شَيْ ءٍ، يا احاطه يافته به هر چيز و به نور ذاتت كه روشن شد در پرتوش هر چيز اى نُورُ يا قُدُّوسُ، يا اوَّلَ الْأَوَّلِينَ وَيا آخِرَ الْآخِرِينَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ نور حقيقى و اى منزّه از هر عيب، اى آغاز موجودات اولين و اى پايان آخرين. خدايا! بيامرز

ص:56

الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ آن گناهانى را كه پرده ها را بدرد. خدايا! بيامرز آن گناهانى را كه عقاب و كيفرها را النِقَمَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِرُ النِعَمَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ فرو ريزد. خدايا! بيامرز آن گناهانى را كه نعمت ها را تغيير دهد. خدايا! بيامرز الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعاءَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُنُوبَ الَّتِي تَقْطَعُ الرَّجاءَ، آن گناهانى را كه از (اجابت) دعا جلوگيرى كند. خدايا! بيامرز گناهانى را كه انسان را نوميد مى كند، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلاءَ، اللَّهُمَ اغْفِرْ لِي كُلَّ خدايا بيامرز آن گناهانى را كه بلا نازل كند، خدايا بيامرز هر ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ، وَكُلَّ خَطِيئَةٍأَخْطَأْتُها، اللَّهُمَ إِنِي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِذِكْرِكَ، گناهى كه كرده ام و هر خطايى كه از من سر زده خدايا من به سوى تو تقرب جويم بوسيله ذكر تو وَ أَسْتَشْفِعُ بِكَ إِلى نَفْسِكَ، وَ أَسْأَ لُكَ بِجُودِكَ أَنْ تُدْنِيَنِي مِنْ قُرْبِكَ، و خودت را شفيع آورم بدرگاهت به جود وكرمت ازتو مى خواهم كه به مقام قرب خويش نزديكم سازى وَأَنْ تُوزِعَنِي شُكْرَكَ، وَأَنْ تُلْهِمَنِي ذِكْرَكَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ و سپاسگزاريت را روزيم كنى و ذكر خود را به من الهام كنى. خدايا! از تو سُؤالَ خاضِعٍ مُتَذَلِلٍ خاشِعٍ، أَنْ تُسامِحَنِي وَتَرْحَمَنِي وَتَجْعَلَنِي خاضعانه، ذليلانه و خاشعانه درخواست مى كنم كه بر من آسان گيرى و رحمم كنى و به داده بِقَسْمِكَ راضِياً قانِعاً، وَفِي جَمِيعِ الْأَحْوالِ مُتَواضِعاً. اللَّهُمَّ خود راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم كنى. خدايا! از تو

ص:57

وَأَسْأَلُكَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ، وَأَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الشَّدائِدِ حاجَتَهُ، درخواست كنم درخواست كسى كه سخت فقير شده وخواسته اش را هنگام سختيها پيش تو آورده وَعَظُمَ فِيما عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ. اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُكَ، وَعَلا مَكانُكَ، و اميدش بدانچه نزد تو است، بزرگ است خدايا سلطنتت بس بزرگ و مقامت بسى بلند است وَخَفِيَ مَكْرُكَ، وَظَهَرَ أَمْرُكَ، وَغَلَبَ قَهْرُكَ، وَجَرَتْ قُدْرَتُكَ، وَلا و تدبيرت در كارها پنهان و امر و فرمانت آشكار است، قهرت غالب و قدرت و نيرويت نافذ است و يُمْكِنُ الْفِرارُ مِنْ حُكُومَتِكَ. اللَّهُمَّ لا أَجِدُ لِذُنُوبِي غافِراً، وَلا گريز از تحت حكومت تو ممكن نيست خدايا نيابم براى گناهانم آمرزنده اى و نه لِقَبائِحِي ساتِراً، وَلا لِشَيْ ءٍ مِنْ عَمَلِيَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلًا غَيْرَكَ، براى كارهاى زشتم پرده پوشى و نه كسى را كه عمل زشت مرا به كار نيك تبديل كند جز تو، لاإِلهَ إِلّاأَنْتَ، سُبْحانَكَ وَبِحَمْدِكَ، ظَلَمْتُ نَفْسِي، وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي، نيست معبودى جز تو، منزهى تو و به حمد تو مشغولم من به خويشتن ستم كردم و در اثر نادانيم جسارت كردم وَسَكَنْتُ إِلى قَدِيمِ ذِكْرِكَ لِي وَمَنِكَ عَلَيَّ. اللَّهُمَّ مَوْلايَ كَمْ مِنْ و به اينكه هميشه از قديم به ياد من بوده و بر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطر نشستم و چه اى خدا اى مولاى من چه بسيار قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ، وَكَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاءِ أَقَلْتَهُ، وَكَمْ مِنْ عِثارٍ وَقَيْتَهُ، زشتيها كه از من پوشاندى و چه بسيار بلاهاى سنگين كه از من بازگرداندى و چه بسيار لغزشها كه از آن نگهم داشتى وَكَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ، وَكَمْ مِنْ ثَناءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلًا لَهُ و چه بسيار ناراحتيها كه از من دور كردى و چه بسيار مدح و ثناى خوبى كه من شايسته اش نبودم و آن را

ص:58

نَشَرْتَهُ. اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلائِي، وَأَفْرَطَ بِي سُوءُ حالِي، وَقَصُرَتْ بِي منتشر ساختى. خدايا! بلاى من بسى بزرگ است و بدى حالم از حد گذشته و اعمالم نارسا أَعْمالِي، وَقَعَدَتْ بِي أَغْلالِي، وَحَبَسَنِي عَنْ نَفْعِي بُعْدُ آمالِي، است و زنجيرهاى علايق مرا خانه نشين و آرزوهاى دور و دراز مرا از رسيدن به منافعم بازداشته وَخَدَعَتْنِي الدُّنْيا بِغُرُورِها، وَنَفْسِي بِجِنايَتِها، وَمِطالِي يا سَيِدِي، ودنيا باظواهر فريبنده اش مراگول زده ونفسم بوسيله خيانتش، وبه مسامحه گذراندم اى آقاى من فَأَسْأَ لُكَ بِعِزَّتِكَ أَنْ لا يَحْجُبَ عَنْكَ دُعائِي سُوءُ عَمَلِي پس از تو مى خواهم به عزتت كه بدى رفتار و كردار من دعايم را از اجابتت جلوگيرى وَفِعالِي، وَلا تَفْضَحْنِي بِخَفِيِ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرِّي، وَلا نكند و رسوا نكنى مرا به آنچه از اسرار پنهانى من اطلاع دارى و شتاب تُعاجِلْنِي بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فِي خَلَواتِي، مِنْ سُوءِ فِعْلِي نكنى در عقوبتم براى رفتار بد و كارهاى بدى كه در خلوت انجام وَإِساءَتِي، وَدَوامِ تَفْرِيطِي وَجَهالَتِي، وَكَثْرَةِ شَهَواتِي وَغَفْلَتِي، دادم و ادامه دادنم به تقصير و نادانى و زيادى شهوت رانى و بى خبريم وَكُنِ اللَّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لِي فِي كُلِ الْأَحْوالِ رَءُوفاً، وَعَلَيَّ فِي جَمِيعِ و خدايا به عزتت سوگند كه در تمام احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام الْأُمُورِ عَطُوفاً، إِلهِي وَرَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي، امور بر من عطوفت فرما اى معبود من و اى پروردگار من جز تو كه را دارم كه رفع گرفتارى

ص:59

وَالنَّظَرَ فِي أَمْرِي، إِلهِي وَمَوْلايَ أَجْرَيْتَ عَلَيَّ حُكْماً اتَّبَعْتُ فِيهِ وتوجه دركارم راازاودرخواست كنم اى خداى من و اى مولاى من تو بر من حكمى را مقرر داشتى كه در نتيجه پيروى هَوى نَفْسِي، وَلَمْ أَحْتَرِسْ فِيهِ مِنْ تَزْيِينِ عَدُوِّي، فَغَرَّنِي بِما هواى نفسم را كردم و از فريبكارى دشمنم در اين باره نهراسيدم پس او هم طبق دلخواه خويش أَهْوى وَأَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاءُ، فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى عَلَيَّ گولم زد و قضا (و قدر) هم با او كمك كرد و در اثر همين ماجراى شومى كه بر سرم آمد مِنْ ذلِكَ مِنْ نَقْضِ حدُودِكَ، وَ خالَفْتُ بَعْضَ أَو امِرِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ نسبت به پاره اى از حدود و احكامت تجاوز كردم و در برخى از دستوراتت راه مخالفت را پيمودم پس در تمام آنچه پيش آمده عَلَيَّ فِي جَمِيعِ ذلِكَ، وَلا حُجَّةَ لِي فِيما جَرى عَلَيَّ فِيهِ تو را سپاس مى گويم و اكنون از حكمى كه درباره كيفر من جارى گشته و قَضاؤُكَ، وَأَلْزَمَنِي حُكْمُكَ وَبَلاؤُكَ، وَقَدْ أَتَيْتُكَ يا إِلهِي بَعْدَ قضا و آزمايش تو مرا بدان ملزم ساخته حجت و برهانى ندارم و اينك اى معبود من در حالى به درگاهت آمده ام تَقْصِيرِي وَاسْرافِي عَلى نَفْسِي، مُعْتَذِراً نادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقِيلًا كه درباره ات كوتاهى كرده وبرخودزياده روى نموده و عذرخواه و پشيمان و دل شكسته و پوزش جو مُسْتَغْفِراً مُنِيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً، لا أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّي، وَلا و آمرزش طلب و بازگشت كنان و به گناه خويش اقرار و اذعان و اعتراف دارم و راه گريزى از آنچه از من سر زده نيابم مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَيْهِ فِي أَمْرِي، غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْرِي، وَادْخالِكَ و پناهگاهى كه بدان رو آورم در كار خويش ندارم جز اينكه تو عذرم بپذيرى و مرا در

ص:60

إِيَّايَ فِي سَعَةٍ مِنْ رَحْمَتِكَ، اللَّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرِي، وَارْحَمْ شِدَّةَ فراخناى رحمتت درآورى پس اى خداى من عذرم بپذير و بر سخت پريشانيم رحم كن ضُرِّي، وَفُكَّنِي مِنْ شَدِ وَثاقِي، يا رَبِ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِي وَرِقَّةَ و از بند مستحكم گناهانم رهائيم ده اى پروردگار من بر ناتوانى بدنم و نازكى جِلْدِي وَدِقَّةَ عَظْمِي، يا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَذِكْرِي وَتَرْبِيَتِي وَبِرِّي پوست تنم و باريكى استخوانم رحم كن اى كسى كه آغاز كردى به آفرينش من و به ياد من و بپرورشم و به احسان وَتَغْذِيَتِي، هَبْنِي لِابْتِداءِ كَرَمِكَ وَسالِفِ بِرِّكَ بِي، يا إِلهِي و خوراك دادنم اكنون به همان بزرگوارى و كرم نخستت و سابقه احسانى كه به من داشتى مراببخش اى معبود من وَسَيِّدِي وَرَبِّي، أَتُراكَ مُعَذِّبِي بِنارِكَ بَعْدَ تَوْحِيدِكَ، وَبَعْدَ مَا و اى آقاى من و اى پروردگارم آيا تو به راستى چنانى كه مرا به آتش عذاب كنى پس از اينكه انْطَوى عَلَيْهِ قَلْبِي مِنْ مَعْرِفَتِكَ، وَلَهِجَ بِهِ لِسانِي مِنْ ذِكْرِكَ، به يگانگيت اقرار دارم و دلم به نور معرفتت آباد گشته و زبانم به ذكر تو گويا شده وَاعْتَقَدَهُ ضَمِيرِي مِنْ حُبِكَ، وَبَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافِي وَدُعائِي، و نهادم به دوستى تو پيوند شده و پس از اعتراف صادقانه و دعاى خاضِعاً لِرُبُوبِيَّتِكَ، هَيْهاتَ، أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ، أَوْ خاضعانه ام به مقام ربوبيتت، بسيار دوراست! توبزرگوارتر از آنى كه ازنظر دور دارى كسى را كه خود پروريده اى يا تُبَعِّدَ مَنْ أَدْنَيْتَهُ، أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَيْتَهُ، أَوْ تُسَلِمَ إِلَى الْبَلاءِ مَنْ دور گردانى كسى را كه خود نزديكش كرده يا تسليم بلا و گرفتارى كنى كسى را كه

ص:61

كَفَيْتَهُ وَرَحِمْتَهُ، وَلَيْتَ شِعْرِي يا سَيِدِي وَإِلهِي وَمَوْلايَ اتُسَلِطُ خود سرپرستى كرده و به لطف پروريده اى و كاش مى دانستم اى آقا و معبود و مولايم آيا چيره مى كنى النَّارَ عَلى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِكَ ساجِدَةً، وَعَلى الْسُنٍ نَطَقَتْ آتش دوزخ را بر چهره هايى كه در برابر عظمتت به سجده افتاده و بر زبانهايى كه صادقانه بِتَوْحِيدِكَ صادِقَةً وَبِشُكْرِكَ مادِحَةً، وَعَلى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ به يگانگيت گويا شده و سپاسگزارانه به شكرت باز شده و بر دلهايى كه از روى يقين به بِالهِيَّتِكَ مُحَقِقَةً، وَعَلى ضَمائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِكَ حَتّى خدائيت اعتراف كرده اند و بر نهادهايى كه علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جايى كه در برابرت صارَتْ خاشِعَةً، وَعَلى جَوارِحَ سَعَتْ إِلى أَوْطانِ تَعَبُّدِكَ خاشع گشته و بر اعضاء و جوارحى كه مشتاقانه به پرستشگاه هايت طائِعَةً، وَاشارَتْ بِاسْتِغْفارِكَ مُذْعِنَةً، ما هكَذَا الظَّنُّ بِكَ، وَلا شتافته و با حال اقرار به گناه جوياى آمرزش تو هستند چنين گمانى به تو نيست اخْبِرْنا بِفَضْلِكَ عَنْكَ، يا كَرِيمُ يا رَبِ، وَأَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِي عَنْ و از فضل تو چنين خبرى به ما نرسيده اى خداى كريم اى پروردگار من و تو ناتوانى مرا در مقابل قَلِيلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَعُقُوباتِها، وَما يَجْرِي فِيها مِنَ الْمَكارِهِ اندكى از بلاى دنيا و كيفرهاى ناچيز آن و ناملايماتى كه معمولًا عَلى أَهْلِها، عَلى أَنَّ ذلِكَ بَلاءٌ وَمَكْرُوهٌ، قَلِيلٌ مَكْثُهُ، يَسِيرٌ بر اهل آن مى رسد مى دانى در صورتى كه اين بلا و ناراحتى دوامش كم است و دورانش

ص:62

بَقاؤُهُ، قَصِيرٌ مُدَّتُهُ، فَكَيْفَ احْتِمالِي لِبَلاءِ الْآخِرَةِ، وَجَلِيلِ وُقُوعِ اندك و مدتش كوتاه است پس چگونه تاب تحمل بلاى آخرت و آن ناملايمات بزرگ را در الْمَكارِهِ فِيها، وَهُوَ بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ، وَيَدُومُ مَقامُهُ، وَلا يُخَفَّفُ آنجا دارم در صورتى كه آن بلا مدتش طولانى و دوامش هميشگى است و تخفيفى عَنْ أَهْلِهِ، لِأَنَّهُ لا يَكُونُ إِلّا عَنْ غَضَبِكَ وَانْتِقامِكَ وَسَخَطِكَ، براى مبتلايان به آن نيست زيرا آن بلا از خشم و انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته وَهذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ، يا سَيِدِي، فَكَيْفَ بِي و آن هم چيزى است كه آسمانها و زمين تاب تحمل آن را ندارند اى آقاى من تا چه رسد به وَأَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الذَّلِيلُ الْحَقِيرُ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ، يا من بنده ناتوان خوار ناچيز مستمند بيچاره! اى إِلهي وَرَبِّي وَسَيِدِي وَمَوْلايَ، لِأَيِ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو، وَلِما معبود و پروردگار و آقا و مولاى من آيا براى كداميك از گرفتاريهايم به تو شكايت كنم مِنْها أَضِجُّ وَأَبْكِي، لِأَلِيمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ، أَمْ لِطُولِ الْبَلاءِ و براى كداميك از آنها شيون و گريه كنم، آيا براى عذاب دردناك و سخت يا براى بلاى طولانى وَمُدَّتِهِ، فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوباتِ مَعَ أَعْدائِكَ، وَجَمَعْتَ بَيْنِي و مديد پس اگر بنا شود مرا بخاطر كيفرهايم در زمره دشمنانت اندازى و مرا با گرفتاران وَبَيْنَ أَهْلِ بَلائِكَ، وَفَرَّقْتَ بَيْنِي وَبَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَأَوْلِيائِكَ، در بلا و عذابت در يكجا گردآورى و ميان من و دوستانت جدايى اندازى، گيرم

ص:63

فَهَبْنِي يا إِلهِي وَ رَبِّي، صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ، فَكَيْفَ كه اى معبود و پروردگارم من بر عذاب تو صبر كنم اما چگونه أَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ، وَهَبْنِي صَبَرْتُ عَلى حَرِ نارِكَ، بر دورى از تو طاقت آورم و گيرم كه اى معبود من حرارت آتشت را تحمل كنم فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلى كَرامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ اما چگونه چشم پوشيدن از بزرگواريت را بر خود هموار سازم يا چگونه در ميان آتش بمانم وَرَجائِي عَفْوُكَ، فَبِعِزَّتِكَ يا سَيِدِي وَمَوْلايَ، اقْسِمُ صادِقاً، لَئِنْ با اينكه اميد عفو تو را دارم پس به عزتت سوگند اى آقا و مولاى من براستى سوگند مى خورم كه تَرَكْتَنِي ناطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِها ضَجِيجَ الْآمِلِينَ، اگر زبانم را در آنجا باز بگذارى حتماً در ميان دوز خيان شيون را بسويت سردهم شيون اشخاص آرزومند وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُراخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ، وَلَابْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكاءَ و مسلّماً چون فريادرس خواهان به درگاهت فرياد برآرم و قطعاً مانند عزيز گم گشتگان بر دورى تو گريه الْفاقِدِينَ، ولَأُنادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يا غايَةَ آمالِ و زارى كنم و با صداى بلند تو را مى خوانم و مى گويم كجايى اى يار و نگهدار مؤمنان اى منتهاى آرمان الْعارِفِينَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغِيثِينَ، يا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ، وَيا عارفان اى فريادرس درماندگان اى محبوب دل راستگويان و اى إِلهَ الْعالَمِينَ، أَ فَتُراكَ سُبْحانَكَ يا إِلهِي وَبِحَمْدِكَ تَسْمَعُ فِيها معبود عالميان آيا براستى چنان مى بينى اى منزه و معبودم كه به ستايشت مشغولم كه بشنوى در آن

ص:64

صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ فِيها بِمُخالَفَتِهِ، وَذاقَ طَعْمَ عَذابِها آتش صداى بنده مسلمانى را كه در اثر مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را بِمَعْصِيَتِهِ، وَحُبِسَ بَيْنَ أَطْباقِها بَجُرْمِهِ وَجَرِيرَتِهِ، وَهُوَ يَضِجُّ به خاطر نافرمانيش چشيده و در ميان طبقات دوزخ به واسطه جرم و جنايتش گرفتار شده و در آن حال به درگاهت شيون كند إِلَيْكَ ضَجِيجَ مُؤَمِلٍ لِرَحْمَتِكَ، وَيُنادِيكَ بِلِسانِ أَهْلِ تَوْحِيدِكَ، شيون شخصى كه آرزومند رحمت تو است و به زبان يگانه پرستان تو را فرياد زند وَيَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِرُبُوبِيَّتِكَ، يا مَوْلايَ، فَكَيْفَ يَبْقى فِي الْعَذابِ و به بنده پروريت متوسل گردد اى مولاى من پس چگونه در عذاب بماند وَهُوَ يَرْجُو ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِكَ، أَمْ كَيْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَهُوَ يَأْمُلُ با اينكه به بردبارى سابقه دارت چشم اميد دارد يا چگونه آتش او را بيازارد با اينكه آرزوى فَضْلَكَ وَرَحْمَتَكَ، أَمْ كَيْفَ يُحْرِقُهُ لَهَبُها وَأَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ فضل و رحمت تو را دارد يا چگونه شعله آتش او را بسوزاند با اينكه تو صدايش را بشنوى و تَرى مَكانَهُ، أَمْ كَيْفَ يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ زَفِيرُها وَأَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ، أَمْ جايش را ببينى يا چگونه شراره هاى آتش او را دربرگيرد با اينكه تو ناتوانيش دانى يا كَيْفَ يَتَقَلْقَلُ بَيْنَ أَطْباقِها وَ أَنْتَ تَعلَمُ صِدْقَهُ، أَمْ كَيْفَ تَزْجُرُهُ چگونه در ميان طبقات آتش دست و پا زند با اينكه تو صدق و راستگوييش را دانى يا چگونه موكلان دوزخ زَبانِيَتُهاوَهُوَ يُنادِيكَ يارَبَّهُ، أَمْ كَيْفَ تُنْزِلُهُ فِيها وَ هُوَ يَرْجُو فَضْلَكَ او را با تندى برانند با اينكه تو را به پروردگارى بخواند، يا چگونه ممكن است كه اميد فضل تو را در آزادى خويش

ص:65

فِي عِتْقِهِ مِنْهافَتَتْرُكُهُ فِيها، هَيْهاتَ، ماذلِكَ الظَّنُ بِكَ، وَلَا الْمَعْرُوفُ داشته باشد ولى تو او را به حال خود واگذارى چه بسيار از تو دور است و چنين گمانى به تو نيست و فضل تو اينسان مِنْ فَضْلِكَ، وَلا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِدِينَ مِنْ بِرِّكَ معروف نيست و نه شباهت با رفتار تو نسبت به يگانه پرستان دارد با آن نيكى وَإِحْسانِكَ، فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْلا ما حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِيبِ و احسانت كه نسبت بدانها دارى و من بطور قطع مى دانم كه اگر فرمان تو در معذب ساختن جاحِدِيكَ، وَقَضَيْتَ بِهِ مِنْ إِخْلادِ مُعانِدِيكَ، لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّها منكرانت صادر نشده بود و حكم تو به هميشه ماندن در عذاب براى دشمنانت در كار نبود حتماً آتش دوزخ را هرچه بود به تمامى بَرْداً وَسَلاماً، وَماكانَتْ لِأَحَدٍ فِيهامَقَرّاً وَلامُقاماً، لكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ سرد و سالم مى كردى و هيچكس در آن منزل و مأوا نداشت ولى تو اى خدايى كه تمام نامهايت أَسْماؤُكَ، أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَها مِنَ الْكافِرِينَ، مِنَ الْجِنَّةِ والنَّاسِ مقدس است سوگند ياد كرده اى كه دوزخ را از كافران از پريان و آدميان أَجْمَعِينَ، وَأَنْ تُخَلِدَ فِيهَا الْمُعانِدِينَ، وَأَنْتَ جَلَّ ثَناؤُكَ قُلْتَ پركنى و دشمنانت را براى هميشه در آن جا دهى و تو كه حمد و ثنايت برجسته است در ابتدا مُبْتَدِءاً، وَتَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعامِ مُتَكَرِّماً، أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ بدون سابقه فرمودى و به اين انعام از روى بزرگوارى تفضل كردى (كه فرمودى) «آيا كسى كه مؤمن است مانند كسى است فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ، إِلهِي وَسَيِدِي، فَأَسْأَ لُكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِي كه فاسق است، نه يكسان نيستند» اى معبود من و اى آقاى من بحق آن نيرويى كه

ص:66

قَدَّرْتَها، وَبِالْقَضِيَّةِ الَّتِي حَتَمْتَها وَحَكَمْتَها، وَغَلَبْتَ مَنْ عَلَيْهِ مقدرش كردى و به فرمانى كه مسلّمش كردى و صادر فرمودى و بر هر كس أَجْرَيْتَها، أَنْ تَهَبَ لِي فِي هذِهِ اللَّيْلَةِ وَفِي هذِهِ السَّاعَةِ، كُلَّ جُرْمٍ آن را اجرا كردى مسلّط گشتى از تو مى خواهم كه ببخشى بر من در اين شب و در اين ساعت هر جرمى را أَجْرَمْتُهُ، وَكُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ، وَكُلَّ قَبِيحٍ أَسْرَرْتُهُ، وَكُلَّ جَهْلٍ كه مرتكب شده ام و هر گناهى را كه از من سرزده و هر كار زشتى را كه پنهان كرده ام و هر نادانى كه عَمِلْتُهُ، كَتَمْتُهُ أَوْ أَعْلَنْتُهُ، أَخْفَيْتُهُ أَوْ اظْهَرْتُهُ، وَكُلَّ سَيِّئَةٍ أَمَرْتَ كردم چه كتمان كردم و چه آشكار چه پنهان كردم و چه در عيان و هر كار بدى را كه به نويسندگان گراميت دستور بِإِثْباتِهَا الْكِرامَ الْكاتِبِينَ، الَّذِينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما يَكُونُ مِنِّي، يادداشت كردنش را دادى همان نويسندگانى كه آنها را موكل بر ثبت اعمال من كردى وَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَيَّ مَعَ جَوارِحِي، وَكُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيَّ و آنها رابه ضميمه اعضاء و جوارحم گواه بر من كردى و اضافه بر آنها خودت نيز مراقب مِنْ وَرائِهِمْ، وَالشَّاهِدَ لِما خَفِيَ عَنْهُمْ، وَبِرَحْمَتِكَ أَخْفَيْتَهُ، من بودى و گواه اعمالى بودى كه از ايشان پنهان مى ماند و البته به واسطه رحمتت بود كه آنها را پنهان داشتى وَبِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ، وَأَنْ تُوَفِرَ حَظِّي مِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَنْزَلْتَهُ، أَوْ إِحْسانٍ و از روى فضل خود پوشاندى و نيز خواهم كه بهره ام را وافر و سرشار گردانى از هر خيرى كه فرو ريزى يا احسانى فَضَّلْتَهُ، أَوْ بِرّ نَشَرْتَهُ، أَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ، أَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ، أَوْ خَطَإٍ كه بفرمايى يا نيكيهايى كه پخش كنى يا رزقى كه بگسترانى يا گناهى كه بيامرزى يا خطايى كه

ص:67

تتَسْتُرُهُ، يارَبِ يارَبِ يارَبِ، يا إِلهِي وَسَيِدِي وَمَوْلايَ وَمالِكَ بپوشانى پروردگارا پروردگارا پروردگارا اى معبود من اى آقا و مولايم و اى مالك رِقِي، يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتِي، يا عَلِيماً بِضُرِّي وَمَسْكَنَتِي، يا خَبِيراً من اى كسى كه اختيارم بدست او است اى داناى بر پريشانى و بى نوائيم اى آگه از بِفَقْرِي وَفاقَتِي، يارَبِ يارَبِ يارَبِ، أَسْأَ لُكَ بِحَقِكَ وَقُدْسِكَ بى چيزى و نداريم پروردگارا، پروردگارا پروردگارا از تو مى خواهم به حق خودت و به ذات مقدست وَأَعْظَمِ صِفاتِكَ وَأَسْمائِكَ، أَنْ تَجْعَلَ أَوْقاتِي مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ و به بزرگترين صفات و اسمائت كه اوقاتم را در شب و روز بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً، وَبِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً، وَأَعْمالِي عِنْدَكَ مَقْبُولَةً، به ياد خودت معمور و آباد گردانى و به خدمتت پيوسته دارى و اعمالم را مقبول درگاهت گردانى حَتّى تَكُونَ أَعْمالِي وَأَوْرادِي كُلُّها وِرْداً واحِداً، وَحالِي فِي تا اعمال و گفتارم همه يك جهت براى تو باشد و حالم هميشه در خِدْمَتِكَ سَرْمَداً، يا سَيِدِي، يا مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلِي، يا مَنْ إِلَيْهِ خدمت تو مصروف گردد اى آقاى من اى كسى كه تكيه گاهم او است اى كسى كه شَكَوْتُ أَحْوالِي، يارَبِ يارَبِ يارَبِ، قَوِ عَلى خِدْمَتِكَ شكايت احوال خويش به درگاه او برم پروردگارا پروردگارا پروردگارا نيرو ده بر انجام خدمتت جَوارِحِي، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوانِحِي، وَهَبْ لِيَ الْجِدَّ فِي اعضاى مرا و دلم را براى عزيمت به سويت محكم گردان و به من كوشش در

ص:68

خَشْيَتِكَ، وَالدَّوامَ فِي الْإِتِصالِ بِخِدْمَتِكَ، حَتّى أَسْرَحَ إِلَيْكَ فِي ترس و خشيتت و مداومت در پيوستن به خدمتت عطا فرما تا تن و جان را در مَيادِينِ السَّابِقِينَ، وَاسْرِعَ إِلَيْكَ فِي الْبارِزِينَ، وَأَشْتاقَ إِلى ميدانهاى پيشتازان بسويت برانم و در زمره شتابندگان بسويت بشتابم و در صف مشتاقان قُرْبِكَ فِي الْمُشْتاقِينَ، وَأَدْنُوَ مِنْكَ دُنُوَّ الْمُخْلِصِينَ، وَأَخافَكَ اشتياق تقربت را جويم و چون نزديك شدن مخلصان به تو نزديك گردم و چون يقين كنندگان مَخافَةَ الْمُوقِنِينَ، وَأَجْتَمِعَ فِي جِوارِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ. اللَّهُمَّ وَمَنْ از تو بترسم و در جوار رحمتت با مؤمنان در يكجا گرد آيم خدايا هركه ارادَنِي بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ، وَمَنْ كادَنِي فَكِدْهُ، وَاجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ بد مرا خواهد بدش را بخواه و هر كه به من مكر كند به مكر خويش دچارش كن و نصيبم را پيش خود بهتر از عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ، وَأَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ، وَاخَصِهِمْ زُلْفَةً ديگر بندگانت قرار ده و منزلتم را نزد خود نزديكتر از ايشان كن و رتبه ام را در پيشگاهت مخصوص تر لَدَيْكَ، فَإِنَّهُ لا يُنالُ ذلِكَ إِلّا بِفَضْلِكَ، وَجُدْ لِي بِجُودِكَ، ازديگران گردان كه براستى جز به فضل تو كسى به اين مقام نرسد و به جود و بخشش خود به من جود كن وَاعْطِفْ عَلَيَّ بِمَجْدِكَ، واحْفَظْنِي بِرَحْمَتِكَ، وَاجْعَلْ لِسانِي و به مجد و بزرگوارى خود بر من توجه فرما و به رحمت خود مرا نگهدار و قرار ده زبانم را بِذِكْرِكَ لَهِجاً، وَقَلْبِي بِحُبِكَ مُتَيَّماً، وَمُنَّ عَلَيَّ بِحُسْنِ إِجابَتِكَ، به ذكرت گويا و دلم را به دوستيت بى قرار و شيدا و با اجابت نيكت بر من منت بنه

ص:69

وَاقِلْنِي عَثْرَتِي، وَاغْفِرْ زَلَّتِي، فَإِنَّكَ قَضَيْتَ عَلى عِبادِكَ و لغزشم را ناديده گير و گناهم را بيامرز زيرا كه تو خود بندگانت را به بِعِبادَتِكَ، وَأَمَرْتَهُمْ بِدُعائِكَ وَضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجابَةَ، فَإِلَيْكَ يا پرستش خويش فرمان دادى و به دعا كردن به درگاهت مأمور ساختى و اجابت دعايشان را ضمانت كردى پس اى پروردگار من رَبِ نَصَبْتُ وَجْهِي، وَإِلَيْكَ يا رَبِ مَدَدْتُ يَدِي، فَبِعِزَّتِكَ به سوى تو روى خود بداشتم و به درگاه تو اى پروردگارم دست حاجت دراز كردم پس به عزتت اسْتَجِبْ لِي دُعائِي، وَبَلِغْنِي مُنايَ، وَلا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ دعايم را مستجاب فرما و به آرزويم برسان و اميدم را از فضل خويش رَجائِي، وَاكْفِنِي شَرَّ الْجِنِ وَالْإِنْسِ مِنْ أَعْدائِي، يا سَرِيعَ الرِّضا، قطع منما و شر دشمنانم را از جن و انس كفايت فرما اى خداى زودگذر اغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ إِلَّا الدُّعاءَ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِما تَشاءُ، يا مَنِ بيامرز كسى را كه جز دعا چيزى ندارد كه براستى تو هر چه را بخواهى انجام دهى اى كسى كه اسْمُهُ دَواءٌ، وَذِكْرُهُ شِفاءٌ، وَطاعَتُهُ غِنىً، ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ نامش دوا است و يادش شفاء است و طاعتش توانگرى است ترحم فرما بر كسى كه سرمايه اش الرَّجاءُ وَسِلاحُهُ الْبُكاءُ، يا سابِغَ النِعَمِ، يا دافِعَ النِقَمِ، يا نُورَ اميد و ساز و برگش گريه و زارى است اى تمام دهنده نعمتها و اى برطرف كننده گرفتاريها اى روشنى الْمُسْتَوْحِشِينَ فِي الظُّلَمِ، يا عالِماً لا يُعَلَّمُ، صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وحشت زدگان در تاريكيها اى داناى بى معلم درود فرست بر محمد

ص:70

وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ و آل محمد و انجام ده درباره من آنچه را كه تو شايسته آنى و درود خدا بر پيامبر وَالْأَئِمَّةِ الْمَيامِينِ مِنْ آلِهِ، وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً».

و پيشوايان با بركت از خاندانش و سلام فراوان بر آنان باد.»

دعاى ندبه

اين دعاى شريف، از معروف ترين دعاهاى معتبر شيعه است، و مضامين بلند و مفاهيم والايى دارد، و نجوايى است كه يك مسلمان منتظر، به ياد آن امام غايب از نظر، به درگاه خداوندى عرضه مى كند. مرورى بر اعتقادات و باورهاى شيعه نسبت به فضايل اهل بيت ونويد آمدن حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّريف و اصلاح جهان و گسترش عدل در سايه حكومت جهانى آن دادگستر موعود است، و مستحب است كه در چهار عيد، يعنى روز هاى عيد فطر، قربان، غدير، و جمعه خوانده شود.

شيخ بزرگوار محمد بن مشهدى در كتاب «مزار» خود كه از مدارك كتاب «بحار» علامه مجلسى است و سيد بن طاوس

ص:71

در كتاب «مصباح الزائر» و ميرداماد در كتاب «الأيام الأربعة» و ديگران روايت كرده اند كه امام صادق عليه السلام دعاى ندبه را در روز عيد غدير، فطر، قربان و جمعه قرائت مى فرمود. متن دعا چنين است:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمِينَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى سَيِدِنا مُحَمَّدٍ نَبِيِهِ «ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است و درود خدا بر آقاى ما محمد پيامبرش وَآلِهِ، وَسَلَّمَ تَسْلِيماً. اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ و بر آل او و سلام كاملى بر ايشان باد خدايا از آن تو است ستايش بر آنچه جارى شد قَضاؤُكَ فِي أَوْلِيائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ، اذِ اخْتَرْتَ بدان قضا و قدر تو درباره بندگان مقربت آنانكه خالص گردانيدى آنان را براى خود و دين خود چون انتخاب كردى لَهُمْ جَزِيلَ ما عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لا زَوالَ لَهُ وَلَا براى آنها آن نعمت شايان و پايدارى كه نزد تو است آن نعمتى كه زوال و نابودى اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْيَا برايش نيست، (و اين) پس از آنى (بود كه) با آنها شرط كردى تا كناره گيرند از مقامات اين دنياى الدَّنِيَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَكَ ذلِكَ، وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ پست و از زيب و زيورش و آنها نيز اين شرط تو را پذيرفتند و تو نيز وفاى آنان را به اين شرط الْوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ، وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَالثَّناءَ دانستى و پذيرفتيشان و مقرب درگاهشان كردى و مقرر داشتى از پيش براى ايشان نامى بلند و ثنائى

ص:72

الْجَلِيَّ، وَأَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ، وَكَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، آشكار و فرو فرستادى برايشان فرشتگانت را و گرامى داشتى آنان را به وحى خود وَرَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ، وَجَعَلْتَهُمُ الذَّرائِعَ إِلَيْكَ، وَالْوَسِيلَةَ إِلى و ياريشان كردى به علم خود و قرارشان دادى واسطه درگاهت و وسيله اى بسوى رِضْوانِكَ، فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها، وَبَعْضٌ خوشنوديت پس برخى را در بهشت جا دادى تا آنگاه كه از آنجا بيرونش آوردى و برخى را حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ وَنَجَّيْتَهُ وَمَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ، در كشتى خود سوار كردى و او و همراهانش را كه ايمان آورده بودند به مهر خود از هلاكت نجات دادى وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلًا، وَسَأَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِي و برخى را براى خود خليل گرفتى و او از تو درخواست كرد نام نيك را در امتهاى الْآخِرِينَ، فَأَجَبْتَهُ، وَجَعَلْتَ ذلِكَ عَلِيّاً، وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ آينده و تو اجابت كردى و نام او را بلند گرداندى و با برخى از ميان درخت بطور مخصوصى تَكْلِيماً، وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ اخِيهِ رِدْءًا وَوَزِيراً، وَبَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ سخن گفتى و براى او برادرش را ياور و وزير گردانيدى و برخى را بدون غَيْرِ ابٍ، وَآتَيْتَهُ الْبَيِناتِ، وَأَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ پدر بوجود آوردى و نشانه هاى آشكارى به او دادى و به روح القدس (جبرئيل) يارى فرمودى و براى همه آنها دين و قانونى شَرِيعَةً، وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَتَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مقرر داشتى و برايش طريقه و برنامه اى قرار دادى و اوصيائى براى او انتخاب كردى تا يكى پس از ديگرى

ص:73

مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، اقامَةً لِدِينِكَ، وَحُجَّةً عَلى عِبادِكَ، نگهبان باشد از زمانى تا زمانى تا برپا ماند دين تو و حجتى باشند بر بندگانت وَلِئَلّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَيَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى أَهْلِهِ، وَلِئَلَّا يَقُولَ و تا زائل نگردد (دين) حق از جاى خود و تا پيروز نگردد باطل بر اهل حق و كسى نگويد أَحَدٌ لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَأَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً، چرا نفرستادى بسوى ما پيامبرى كه ما را بترساند و چرا بپا نداشتى پرچمى راهنما فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزى إِلى أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلى تا پيروى كنيم از آيات تو پيش ازآنكه خوار و رسوا گرديم تا اينكه رساندى كار را حَبِيبِكَ وَنَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فَكانَ كَما بدست حبيب خود و برگزيده ات (حضرت) محمد صلى الله عليه و آله و او چنان بود انْتَجَبْتَهُ سَيِدَ مَنْ خَلَقْتَهُ، وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ، وَأَفْضَلَ مَنِ كه او را برگزيدى بزرگ آفريدگانت و برگزيده برگزيدگانت و برترين اجْتَبَيْتَهُ، وَأَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ، قَدَّمْتَهُ عَلى أَنْبِيائِكَ، وَبَعَثْتَهُ إِلَى انتخاب شدگانت و گرامى ترين معتمدين تو بود و او را بر پيمبرانت مقدم داشتى و بسوى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبادِكَ، وَأَوْطَأْتَهُ مَشارِقَكَ وَمَغارِبَكَ، وَسَخَّرْتَ لَهُ جن و انس از بندگانت مبعوث فرمودى و مشرقها و مغربهاى عالم را زير پايش گذاردى و براق را الْبُراقَ، وَعَرَجْتَ بِهِ [بِرُوْحِهِ إِلى سَمائِكَ، وَأَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما كانَ وَما مسخر او گرداندى و به آسمان خود او را بالا بردى و علم گذشته و آينده را تا

ص:74

يَكُونُ إِلَى انْقِضاءِ خَلْقِكَ، ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ هنگام پايان آفرينش به اوسپردى آنگاه او را بوسيله ترس و رعب (در دل دشمنش) يارى كردى و گرداگردش جبرئيل وَمِيكائِيلَ وَالْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلائِكَتِكَ، وَوَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ و ميكائيل و فرشتگان نشاندارت را واداشتى و به او وعده دادى كه دينش را بر عَلَى الدِّينِ كُلِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، وَذلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ همه دينها پيروز گردانى اگرچه مشركان خوش نداشته باشند، و اين جريان پس از آنى بود كه قرارش در جايگاه صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ، وَجَعَلْتَ لَهُ وَلَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي شايسته در خاندانش (يعنى آنان را براى حفظ دينش معين كردى) و قراردادى براى او و خاندانش نخستين خانه اى را كه براى مردم بنا شد بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمِينَ، فِيهِ آياتٌ بَيِناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ، كه مكه است و مايه بركت و موجب راهنمايى جهانيان است و درآن نشانه هاى آشكارى است چون مقام ابراهيم وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً، وَقُلْتَ: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ و هر كه در آن درآيد ايمن است، و فرمودى: «جز اين نيست كه خدا اراده فرموده تا دور كند از شما خاندان پليدى را الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِرَكُمْ تَطْهِيراً، وَ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ و بخوبى شما را پاك گرداند» آنگاه مزد محمد را صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتابِكَ، فَقُلْتَ: قُلْ لا أسْأَلُكُمْ- كه درودهاى تو بر او وآلش باد- دركتاب خود دوستى و مودت ايشان قراردادى و فرمودى: «بگو من از شما براى رسالت عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّاالْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَقُلْتَ: ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ مزدى نخواهم جز دوستى خويشانم» و فرمودى: «آنچه مزد از شما خواستم

ص:75

فَهُوَ لَكُمْ، وَقُلْتَ: ما أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ آن هم بسود شما است» و فرمودى: «من از شما براى رسالت مزدى نخواهم مگر كسى كه بخواهد يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا، فَكانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ، وَالْمَسْلَكَ إِلى بسوى پروردگار خويش راهى پيش گيرد» و اينها بودند آن راه بسوى تو و طريقه سلوك بسوى رِضْوانِكَ، فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طالِبٍ، خوشنوديت و چون روزگار آن حضرت سپرى شد برگماشت على بن ابى طالب را صَلَواتُكَ عَلَيْهِما وَآلِهِما، هادِياً، إِذْ كانَ هُوَ الْمُنْذِرَ، وَلِكُلِّ قَوْمٍ- كه درودهاى توبر هر دوى آنها و بر آلشان باد- براى راهنمائى زيرا كه آن جناب بيم دهنده و راهنماى هر هادٍ، فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ. اللَّهُمَّ والِ ملتى بود، ودر برابر مردم حاضر فرمود: هر كه من مولا و سرپرست اويم على مولا و سرپرست او است خدايا دوست دار مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش باشد و يارى كن هر كه ياريش كند و خوار كن هركه خَذَلَهُ»، وَقالَ: «مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أَمِيرُهُ»، وَقالَ: «أَنَا وَعَلِيٌّ دست از ياريش بردارد، و فرمود: هركه من پيامبر او هستم على امير و فرمانرواى او است، و فرمود: من و على هر دو مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ، وَسائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّى ، وَأَحَلَّهُ مَحَلَّ از يك درخت هستيم و ساير مردم از درختهاى متفرقى هستند، و رتبه او را نسبت به خود هارُونَ مِنْ مُوسى فَقالَ: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى چون رتبه هارون نسبت به موسى قرار داد و بدو فرمود: مقام تو در پيش من مانند مقام هارون است از موسى

ص:76

إِلّا أَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدِي»، وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ، سَيِدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ، وَأَحَلَّ جز اينكه پيامبرى پس از من نيست و تزويج كرد به او دخترش بانوى زنان جهانيان را و جايز ساخت لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ، وَسَدَّ الْأَبْوابَ إِلّا بابَهُ، ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ براى او از مسجدش آنچه براى خود او جايز بود، و ببست درهاى مسجد را جزدرخانه على را، سپس علم وَحِكْمَتَهُ، فَقالَ: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بابُها، فَمَنْ أَرادَ الْحِكْمَةَ و حكمت خود را به او سپرد و فرمود: من شهر علمم و على دَرِ آن شهر است پس هر كه حكمت خواهد فَلْيَأْتِها مِنْ بابِها»، ثُمَّ قالَ: «أَنْتَ اخِي وَ وَصِيِي بايد از دَرِ آن درآيد، سپس فرمود: تويى برادر من و وصى من وَوارِثِي، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي، وَدَمُكَ مِنْ دَمِي، وَسِلْمُكَ سِلْمِي، و وارث من گوشتت از گوشت من و خونت از خون من است صلح تو صلح من وَحَرْبُكَ حَرْبِي، وَالْإِيمانُ مُخالِطٌ لَحْمَكَ وَدَمَكَ، كَما خالَطَ و جنگ تو جنگ من است و ايمان با گوشت و خون تو آميخته شده چنانچه با گوشت لَحْمِي وَدَمِي، وَأَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي، وَأَنْتَ تَقْضِي و خون من آميخته و تو در فرداى محشر بر سر حوض (كوثر) جانشين منى و تو مى پردازى دَيْنِي، وَتُنْجِزُ عِداتِي، وَشِيعَتُكَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْيَضَّةً قرض مرا و وفا مى كنى به وعده هاى من و شيعيانت بر منبرهايى از نور با روهاى وُجُوهُهُمْ، حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ، وَهُمْ جِيرانِي، وَلَوْلا أَنْتَ يا عَلِيُّ سفيد در بهشت اطراف منند و آنها همسايگان منند و اگر تو نبودى- اى على-

ص:77

لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي»، وَكانَ بَعْدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ وَنُوراً مؤمنان پس از من شناخته نمى شدند، و آن جناب پس از رسول خدا راهنماى گمراهى و روشنائى مِنَ الْعَمى وَحَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ وَصِراطَهُ الْمُسْتَقِيمَ، لا يُسْبَقُ از كور دلى جهالت و رشته محكم خدا و راه راست او بود، كسى پيشى نگرفت بر او بِقَرابَةٍ فِي رَحِمٍ، وَلا بِسابِقَةٍ فِي دِينٍ، وَلا يُلْحَقُ فِي مَنْقَبَةٍ مِنْ در نزديكى خويشاوندى به رسول خدا و نه از نظر سابقه در دين و نه كسى توانست در يكى از منقبتها مَناقِبِهِ، يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما، وَيُقاتِلُ به اوبرسد، همانند رسول خدا بود- كه درود خدا بر هر دوى ايشان باد- و او بود كه بر طبق تأويل و عَلَى التَّأْوِيلِ، وَلا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنادِيدَ باطن قرآن مى جنگيد و درباره خدا باكى از سرزنش ملامت كنندگان نداشت در راه خدا خون بزرگان الْعَرَبِ، وَقَتَلَ أَبْطالَهُمْ، وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ، فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقاداً عرب رابه خاك ريخت و دلاورانشان را بكشت و با گرگانشان در افتاد و همين سبب شد در دلهاى ايشان كينه ها بگذارد بَدْرِيَّةً وَخَيْبَرِيَّةً وَحُنَيْنِيَّةً وَغَيْرَهُنَّ، فَأَضَبَّتْ عَلى عَداوَتِهِ، كينه هاى جنگ بدر و خيبر و حنين و غير آنها پس دشمنى او را به دل گرفتند وَاكَبَّتْ عَلى مُنابَذَتِهِ، حَتّى قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَالْقاسِطِينَ وَالْمارِقِينَ، و به جنگ و مخالفت با او بر خاستند تا بيعت شكنان و زورگويان و از دين گريزان را كشت وَلَمَّا قَضى نَحْبَهُ، وَقَتَلَهُ أَشْقَى الْآخِرِينَ، يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ، و چون شقى ترين مردم عصر كه پيروى كرد از تبه كارترين پيشينيان، او را كشت، امتثال

ص:78

لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي الْهادِينَ بَعْدَ نشد از دستور رسول خدا صلى الله عليه و آله كه در باره راهنمايان دين يكى پس از الْهادِينَ، وَالْامَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ، ديگرى فرموده بود و امت پافشارى بر دشمنى آن حضرت كردند و گرد آمدند براى قطع رحم او وَاقْصاءِ وُلْدِهِ، إِلَّا الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفى لِرِعايَةِ الْحَقِ فِيهِمْ، فَقُتِلَ مَنْ و تبعيد كردن (و آواره ساختن) فرزندانش جز اندكى از كسانى كه رعايت كردند حق ايشان را و درنتيجه قُتِلَ، وَسُبِيَ مَنْ سُبِيَ، وَاقْصِيَ مَنْ اقْصِيَ، وَجَرَى الْقَضاءُ لَهُمْ جمعى كشته وگروهى اسير و دسته اى از وطن آواره گشتند و قلم تقدير طورى بر ايشان جارى شد بِما يُرْجى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، إِذْ كانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ كه اميد پاداش نيك در آن مى رود زيرا (كره) زمين از خدا است و به هركه از بندگانش كه بخواهد يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ، وَ سُبْحانَ رَبِناإِنْ كانَ وَعْدُ آن راارث دهد و بدو واگذارد و سرانجام از آنِ پرهيزكاران است و منزه است پروردگار ما كه حتماً وعده پروردگارمان رَبِنا لَمَفْعُولًا، وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، وَهُوَالْعَزيزُ الْحَكِيمُ، فَعَلَى انجام شدنى است و خدا خلف وعده نمى كند و او است نيرومند فرزانه پس بر الْأَطايِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما، پاكيزگان از خاندان محمد و على- درود خدا بر هر دو ايشان و آلشان باد- فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَإِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَلِمِثْلِهِمْ فَلْتَدِرْ بايد گريه كنندگان بگريند و بر آنها بايد زارى كنندگان زارى كنند و براى امثال آنها بايد اشكها

ص:79

الدُّمُوعُ، وَلْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ، وَيَضِجَّ الضَّاجُّونَ، وَيَعِجَّ روان گردد و فرياد زنندگان فرياد زنند و شيون كنندگان شيون كنند و خروش كنندگان الْعاجُّونَ، أَيْنَ الْحَسَنُ، أَيْنَ الْحُسَيْنُ، أَيْنَ أَبْناءُ الْحُسَيْنِ، صالِحٌ خروش سر دهند كجاست حسن، و كجاست حسين، و كجايند فرزندان حسين، شايسته اى بَعْدَ صالِحٍ، وَصادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ، أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ، أَيْنَ پس از شايسته ديگر و راستگويى پس از راستگوى ديگر كجاست آن راه حق پس از راه ديگر، كجايند الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ، أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ، أَيْنَ الْأَقْمارُ الْمُنِيرَةُ، برگزيدگان (خدائى) هر يك پس از ديگرى، كجايند خورشيد هاى تابان، كجايند ماههاى نور افشان، أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ، أَيْنَ أَعْلامُ الدِّينِ وَقَواعِدُ الْعِلْمِ، أَيْنَ كجايند اختران فروزان، كجايند بزرگان دين و پايه هاى دانش، كجا است به جامانده بَقِيَّةُاللَّهِ الَّتِي لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِيَةِ، أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ خدا كه بيرون از خاندان عترت راهنما (ى رسول خدا) نيست، كجاست آنكه آماده ريشه كن ساختن الظَّلَمَةِ، أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ، أَيْنَ الْمُرْتَجى ستمگران است؟ كجاست آنكه چشم براهش هستند براى اصلاح نادرستيها و كجيها، كجاست آن مايه اميد لِإزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ، أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ، براى زدودن ستم و تجاوز، كجاست ذخيره الهى براى نو كردن فريضه ها و سنتهاى دين، أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّرِيعَةِ، أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإحْياءِ كجاست آن برگزيده براى بازگرداندن كيش و آئين به عرصه جامعه، كجاست آن مايه اميد براى زنده كردن

ص:80

الْكِتابِ وَحُدُودِهِ، أَيْنَ مُحْيِي مَعالِمِ الدِّينِ وَأَهْلِهِ، أَيْنَ قاصِمُ قرآن و حدود آن، كجاست زنده كننده آثار دين و اهل دين، كجاست درهم شكننده شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ، أَيْنَ هادِمُ أَبْنِيَةِ الشِرْكِ وَالنِفاقِ، أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ شوكت زورگويان، كجاست ويران كننده بناهاى شرك و دو روئى، كجاست نابود كننده اهل الْفُسُوقِ وَالْعِصْيانِ وَالطُّغْيانِ، أَيْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِ وَالشِقاقِ، فسق و گناه و طغيان، كجاست آنكه شاخه هاى گمراهى و اختلاف را ببرد، أَيْنَ طامِسُ آثارِالزَّيْغِ وَالْأَهْواءِ، أَيْنَ قاطِعُ حَبائِلِ الْكِذْبِ كجاست محو كننده آثار كجروى و هوا و هوسها، كجاست پاره كننده دامهاى دروغ وَالْافْتِراءِ، أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ، أَيْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنادِ و بهتان، كجاست نابود كننده سركشان و متمردان، كجاست ريشه كن كننده ستيزه جويان وَالتَّضْلِيلِ وَالْإِلْحادِ، أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِياءِوَمُذِلُّ الْأَعْداءِ، أَيْنَ جامِعُ و گمراهگران و بى دينان، كجاست عزت بخش دوستان و خوار كننده دشمنان، كجاست آن عامل وحدت مردم الْكَلِمِ عَلَى التَّقْوى أَيْنَ بابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتى أَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ بر اساس پرهيزكارى، كجاست آن راه وصول به خدا، كجاست آن آئينه خدايى الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِياءُ، أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ كه بسويش توجه كنند اولياء، كجاست آن سبب ارتباط ميان زمين وَالسَّماءِ، أَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رايَةِ الْهُدى أَيْنَ مُؤَلِّفُ و آسمان، كجاست آن فرمانرواى روز پيروزى و برافرازنده پرچم هدايت، كجاست گرد آورنده

ص:81

شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا، أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِياءِ وَأَبْناءِ شايستگى و رضايت مردم، كجاست خون خواه پيمبران و فرزندان الْأَنْبِياءِ، أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ، أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلى پيمبران، كجاست خون خواه كشته كربلا، كجاست آن يارى شده و پيروزمند بر مَنِ اعْتَدى عَلَيْهِ وَافْتَرى أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجابُ إِذا دَعا، أَيْنَ كسانى كه بر او ستم كردند و دروغ بستند، كجاست آن درمانده اى كه چون دعا كند به اجابت رسد، كجاست صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُو الْبِرِ وَالتَّقْوى أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِ الْمُصْطَفى وَابْنُ صدر مخلوقات عالم آن نيكوكار با تقوى، كجاست فرزند پيامبر برگزيده و فرزند عَلِيٍ الْمُرْتَضى وَابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ الْكُبْرى، بِأَبِي على مرتضى و فرزند خديجه روشن سيما و فرزند فاطمه كبرى، پدر أَنْتَ وَامِّي وَنَفْسِي لَكَ الْوِقاءُ وَالْحِمى يَاابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ، و مادرم بفدايت و خودم بلاگردان و سپر پيش روى تو باشم اى فرزند بزرگان مقرب درگاه حق يَاابْنَ النُّجَباءِ الْأَكْرَمِينَ، يَاابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِيِّينَ، يَاابْنَ الْخِيَرَةِ اى فرزند نجيبان گرامى، اى فرزند راهنمايان راه يافته اى فرزند نيكان الْمُهَذَّبِينَ، يَاابْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ، يَاابْنَ الْأَطايِبِ الْمُطَهَّرِينَ، پاكيزه اى فرزند گراميان برگزيده اى فرزند پاكان پاكيزه يَاابْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ، يَاابْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ، يَاابْنَ اى فرزند جوانمردان پرجود برگزيده اى فرزند درياهاى بخشش و تابان اى فرزند

ص:82

الْبُدُورِالْمُنِيرَةِ، يَاابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ، يَاابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ، يَاابْنَ ماههاى نور افشان اى فرزند چراغهاى تابان اى فرزند الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ، يَاابْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ، يَاابْنَ الْأَعْلامِ اللّائِحَةِ، ستارگان فروزان اى فرزند اختران درخشان اى فرزند راههاى روشن اى فرزند نشانه هاى آشكار يَاابْنَ الْعُلُومِ الْكامِلَةِ، يَاابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ، يَاابْنَ الْمَعالِمِ اى فرزند دانشهاى كامل اى فرزند آئينهاى معروف و مشهور اى فرزند آثار و معالم الْمَأْثُورَةِ، يَاابْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ، يَاابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ، رسيده (از خدا و انبياء) اى فرزند معجزات موجود اى فرزند دليلهاى آشكار يَاابْنَ الصِراطِ الْمُسْتَقِيمِ، يَاابْنَ النَّبَأِ الْعَظِيمِ، يَاابْنَ مَنْ هُوَ فِي اى فرزند راه مستقيم اى فرزند آن خبر بسيار بزرگ اى فرزند كسى كه در دفتر أُمِ الْكِتابِ لَدَى اللَّهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ، يَاابْنَ الْآياتِ وَالْبَيِناتِ، يَاابْنَ اصلى نزد خداوند «على» (والا) و فرزانه است اى فرزند آيات و نشانه هاى آشكار اى فرزند الدَّلائِلِ الظَّاهِراتِ، يَا ابْنَ الْبَراهِينِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ، يَاابْنَ دليلهاى هويدا اى فرزند برهانهاى نمايان روشن اى فرزند الْحُجَجِ الْبالِغاتِ، يَا ابْنَ النِعَمِ السَّابِغاتِ، يَاابْنَ طه وَالْمُحْكَماتِ، حجتهاى رسا اى فرزند نعمتهاى شايان و فراوان اى فرزند طه و آيات محكم قرآن يَاابْنَ يس وَالذَّارِياتِ، يَاابْنَ الطُّورِ وَالْعادِياتِ، يَاابْنَ مَنْ دَنى اى فرزند يس و ذاريات، اى فرزند طور و عاديات، اى فرزند كسى كه (در شب معراج) نزديك شد

ص:83

فَتَدَلّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى دُنُوّاً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِيِ و نزديك تر شد به فاصله دو كمان يا نزديكتر، در نزديكى و قرب نسبت به خداى والاى الْأَعْلى لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوى بَلْ ايُّ أَرْضٍ اعلى، اى كاش مى دانستم در چه جايى منزل گرفته اى و چه سرزمين و مكانى تُقِلُّكَ أَوْ ثَرى أَ بِرَضْوى أَوْ غَيْرِها أَمْ ذِي طُوى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تو را بر خود نگهداشته آيا در كوه رضوايى يا غير آن يا در ذى طوى، گران است بر من كه أَرَى الْخَلْقَ وَلا تُرى وَلا أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَلا نَجْوى عَزِيزٌ مردم را ببينم ولى تو ديده نشوى و نشنوم از تو صدا و نه رازى، گران است عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ الْبَلْوى وَلا يَنالُكَ مِنِي ضَجِيجٌ وَلا بر من كه بى من بر تو تنها بلا احاطه كند، و صداى زارى و شكوه من به شَكْوى بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تو نرسد، جانم به قربانت اى پنهانى كه از ميان ما بيرون نيستى جانم به قربانت اى دور نازِحٍ ما نَزَحَ عَنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ امْنِيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنّى مِنْ مُؤْمِنٍ از نظرى كه از ما دور نيست جانم به قربانت اى آرمان هر مشتاقى كه آرزويت كنند از مردان وَمُؤْمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لا يُسامى بِنَفْسِي و زنان با ايمانى كه به ياد تو ناله از دل كشند جانم به قربانت اى بسته به عزتى كه كسى برتو برترى نگيرد جانم أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لا يُحاذى بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ به قربانت اى مجد و شوكت ريشه دارى كه همطراز ندارد و جانم به قربانت اى نعمت ديرينه اى كه

ص:84

لا تُضاهى بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لا يُساوى إِلى مَتى شبيه ندارد جانم به قربانت اى قرين شرف و بزرگوارى كه برابر ندارد، تا كى أَحارُ فِيكَ يا مَوْلايَ، وَإِلى مَتى وَايَّ خِطابٍ اصِفُ فِيكَ وَايَّ سرگردان تو باشم اى مولاى من، و تا كى و به چه زبانى وصف تو گويم و نَجْوى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجابَ دُونَكَ وَأُناغى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ راز دل كنم گران و ناگوار است بر من كه پاسخ از ديگرى جز تو بشنوم و گفتگو كنم، گران است بر من كه أَبْكِيَكَ وَيَخْذُلَكَ الْوَرى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ ما بر تو بگريم ولى مردم تو را واگذارند، گران است بر من كه بر تو بگذرد آنچه مى گذرد نه جَرى هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَالْبُكاءَ، هَلْ مِنْ جَزوُعٍ بر ديگران، آيا كمك كارى هست كه با او فرياد و گريه را طولانى كنم آيا بى تابى هست فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا، هَلْ قُذِيَتْ عَيْنٌ فَساعَدَتْها عَيْنِي عَلَى كه چون به خلوت رود درزارى و جزع كمكش كنم آيا چشمى هست كه خار فراق در آن خليده و گريان باشد تا چشم پرخار الْقَذى هَلْ إِلَيْكَ يَاابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقى هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنا من نيز ياريش دهد، آيا اى پسر احمد بسويت راهى هست تا ديدارت كنم آيا روز جدائى ما به وعده تو پيوست مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظى مَتى نَرِدُ مَناهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوى مَتى نَنْتَقِعُ مى شود تا بهره مند گرديم؟ كى مى شود كه به سرچشمه هاى پرآبت درآئيم و سيراب شويم؟ كى مى شود كه سيراب گرديم مِنْ عَذْبِ مائِكَ فَقَدْ طالَ الصَّدى مَتى نُغادِيكَ وَنُراوِحُكَ از آب وصل توكه تشنگى ما به داراز كشيد؟ كى مى شودكه صبح وشام را باتو بسر بريم وديده روشن كنيم؟

ص:85

فَنُقِرَّ عَيْناً، مَتى تَرانا وَنَراكَ وَقَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُرى أَتَرانا كى مى شود كه تو ما را ببينى و ما تو را ببينيم و پرچم نصرتت را برافراشته باشى و مردم آن را مشاهده كنند؟ آيا مى شود كه ببينيم نَحُفُّ بِكَ وَأَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ، وَقَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلًا، وَاذَقْتَ آن روزى كه گرداگردت را گرفته و تو رهبر مردم باشى و زمين را پر از عدل و داد كنى و بچشانى أَعْداءَكَ هَواناً وَعِقاباً، وَابَرْتَ الْعُتاةَ وَجَحَدَةَ الْحَقِ، وَقَطَعْتَ به دشمنانت خوارى و كيفر را و نابود كنى سركشان و منكران حق را و بزنى دابِرَ الْمُتَكَبِرِينَ، وَاجْتَثَثْتَ اصُولَ الظَّالِمِينَ، وَنَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ ريشه گردنكشان را و بر كنى اساس ستمكاران را و ما بگوئيم: ستايش لِلّهِ رَبِ الْعالَمِينَ. اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَالْبَلْوى وَإِلَيْكَ خاص خدا پروردگار جهانيان است خدايا تويى برطرف كننده گرفتاريها و بلا و از تو أَسْتَعْدِي فَعِنْدَكَ الْعَدْوى وَأَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَالْأُولى، فَأَغِثْ يا دادرسى و يارى جويم كه در نزد تو است دادخواهى و يارى و توئى پروردگار آخرت و دنيا پس فرياد رسى كن اى غِياثَ الْمُسْتَغِيثِينَ عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلى وَ أَرِهِ سَيِدَهُ يا شَدِيدَ الْقُوى فريادرس درماندگان از بنده خُرد گرفتارت، و بنمايان به او آقايش را اى سخت نيرو وَأَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسى وَالْجَوى وَبَرِّدْ غَلِيلَهُ يا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ و زائل كن به ديدار آن حضرت از او اندوه و سوز دلش را و فرو نشان سوز عطشش را اى كه بر عرش اسْتَوى وَمَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى اللَّهُمَّ وَنَحْنُ عَبِيدُكَ استوارى و اى كه بسوى او است بازگشت و سر منزل هر چيز خدايا و مائيم بندگان تو

ص:86

الشَّائِقُونَ إِلى وَلِيِكَ الْمُذَكِرِ بِكَ وَبِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً كه شيفته ديدار نماينده ات هستيم آنكه مردم را به ياد تو و پيامبرت اندازد و تو او را آفريدى كه نگهدار وَمَلاذاً، وَأَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَمَعاذاً، وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا اماماً، و پشتيبان ما باشد و برپايش داشتى تا قوام و پناهگاه ما باشد و او را پيشواى مؤمنين فَبَلِغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً، وَزِدْنا بِذلِكَ يا رَبِ إِكْراماً، وَاجْعَلْ از ما گردانى پس برسان به آن جناب از طرف ما تحيت و سلامى و بيفزا بدينوسيله اى پروردگار ما بر كرامت و مقام ما مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَمُقاماً، وَأَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ أَمامَنا، و جايگاه او را جايگاه و اقامتگاه ما قرار ده و كامل كن نعمتت را بر ما به مقدم داشتن آن بزرگوار را در پيش روى ما حَتّى تُورِدَنا جِنانَكَ وَمُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِنْ خُلَصائِكَ. اللَّهُمَّ تا ما را به بهشتهاى تو درآورد و به رفاقت (و هم نشينى) شهيدان از بندگان خالصت برساند خدايا صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ درود فرست بر محمد و آل محمد و درود فرست بر محمد جد بزرگوار او وَرَسُولِكَ السَّيِدِ الْأَكْبَرِ، وَعَلى أَبِيهِ السَّيِدِ الْأَصْغَرِ، وَجَدَّتِهِ و رسول تو آن آقاى بزرگ و بر على پدر بزرگوارش آن آقاى كوچكتر و بر جده اش الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرى فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، وَعَلى مَنِ اصْطَفَيْتَ صديقه كبرى فاطمه دختر محمد كه درود خدا بر او وآلش باد و به برگزيدگان نيك رفتار مِنْ آبائِهِ الْبَرَرَةِ، وَعَلَيْهِ أَفْضَلَ وَأَكْمَلَ وَأَتَمَّ وَأَدْوَمَ وَأَكْبَرَ وَأَوْفَرَ ما از پدران آن حضرت و برخود آن جناب فزونترين و كاملترين وتمامترين و مدام ترين وبزرگترين و فراوانترين

ص:87

صَلَّيْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَصَلِ درودى كه بفرستى بر يكى از برگزيدگان و نيكان از خلق خود و درود فرست بر آن جناب عَلَيْهِ صَلوةً لا غايَةَ لِعَدَدِها، وَلا نِهايَةَ لِمَدَدِها، وَلا نَفادَ لِأَمَدِها، درودى كه شماره اش بى حد و مدتش بى نهايت و تمام نشدنى باشد اللَّهُمَّ وَاقِمْ بِهِ الْحَقَّ، وَأَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ، وَادِلْ بِهِ خدايا حق را بوسيله آن حضرت برپا دار و باطل را بدو نابود گردان و دوستانت را بوسيله اش أَوْلِياءَكَ، وَأَذْلِلْ بِهِ أَعْداءَكَ، وَصِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَناوَبَينَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّي به دولت رسان ودشمنانت رابدست او خوارگردان و پيوند كن خدايا ميان ما و او را به پيوندى كه برساند ما را إِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ، وَيَمْكُثُ فِي به رفاقت پدران گذشته او و بگردان ما را از كسانى كه دامن آنها را بگيرند و در سايه لطف ظِلِهِمْ، وَاعِنَّا عَلى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ، وَالْإِجْتِهادِ فِي طاعَتِهِ، آنها بايستند و كمكمان كن بر اداى حقوق آن حضرت و سعى و كوشش در فرمانبرداريش وَاجْتِنابِ مَعْصِيَتِهِ، وَامْنُنْ عَلَيْنا بِرِضاهُ، وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ و دورى از نافرمانيش و منت نه بر ما به خوشنوديش و ببخش بر ما رأفت و مهربانى وَدُعاءَهُ وَخَيْرَهُ، ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَفَوْزاً عِنْدَكَ، و دعا و خير آن حضرت را بدان حد كه برسيم بدانوسيله به رحمت وسيع تو و به كاميابى از نزد تو وَاجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُولَةً، وَذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً، وَدُعاءَنا بِهِ و بگردان نمازهاى ما را بوسيله او پذيرفته و گناهانمان را آمرزيده و دعاهايمان را

ص:88

مُسْتَجاباً، وَاجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً، وَهُمُومَنا بِهِ مَكْفِيَّةً، مستجاب شده و قرار ده روزيهاى ما را بدان حضرت گسترده و اندوههاى ما را بوسيله اش برطرف شده وَحَوائِجَنا بِهِ مَقْضِيَّةً، وَأَقْبِلْ إِلَيْنا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا و حاجتهايمان را روا شده و رو كن بسوى ما (پروردگارا) بدان روى بزرگوارت و بپذير تقرب جويى إِلَيْكَ، وَانْظُرْ إِلَيْنا نَظْرَةً رَحِيمَةً، نَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرامَةَ عِنْدَكَ، ثُمَّ ما را بدرگاهت و بنگر بسوى ما به نگاهى مهربانانه تا بدانوسيله بتوانيم مقام خود را در پيش تو به كمال رسانيم و ديگر لا تَصْرِفْها عَنَّا بِجُودِكَ، وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ آن مقام را از ما بازنگردان به جود خودت و سيرابمان كن از حوض جدش- كه درود خدا بر او وَآلِهِ بِكَأْسِهِ وَبِيَدِهِ، رَيّاً رَوِيّاً هَنِيئاً سائِغاً لا ظَمَأَ بَعْدَهُ، يا أَرْحَمَ و آلش باد- از جام او و بدست آن جناب و سير و سيراب و گوارا و خوش كه تشنگى پس از آن نباشد اى مهربانترين الرَّاحِمِينَ».

مهربانان.»

دعاى سمات

دعاى سمات كه به دعاى شبّور هم معروف است محتوايى اعتقادى و تاريخى دارد، و با اشاره به نامهاى پروردگار و شگفتى هاى خلقت خدا و قدرت بى نظير او كه

ص:89

در بعثت پيامبران و معجزه ها آشكار مى شد، و با يادى از حضرت موسى، حضرت ابراهيم، حضرت يعقوب، حضرت اسحاق، و حضرت محمّد صلى الله عليه و آله، و حوادث مربوط به پيامبران الهى، خداوند را به همه مقدّسات سوگند مى دهد، و مغفرت و رحمت او را مى طلبد.

اين دعا در «مصباح» شيخ طوسى و «جمال الأسبوع» سيّد ابن طاووس وكتاب هاى كفعمى از «محمّدبن عثمان عمرى»- كه يكى از نوّاب چهارگانه حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّريف بود- از امام باقر و امام صادق عليهما السلام روايت شده، و مستحب است اين دعا را در ساعات آخر روز جمعه بخوانند. بيشتر علماى گذشته بر خواندن اين دعا مواظبت مى كردند.

متن دعا اين گونه است:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِ «خدايا از تو مى خواهم به حق نام بزرگ و بزرگترت و آن عزيزتر و برجسته تر الْأَكْرَمِ الَّذِي إِذا دُعِيتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ أَبْوابِ السَّماءِ لِلْفَتْحِ و گراميترت همان نامى كه هرگاه بخوانندت بدان نام براى گشودن درهاى بسته آسمان

ص:90

بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ، وَإِذا دُعِيتَ بِهِ عَلى مَضايِقِ أَبْوابِ الْأَرْضِ به رحمت گشوده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براى باز شدن تنگناهاى درهاى زمين لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ، وَإِذا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ، وَإِذا باز شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براى آسان شدن سختى آسان گردد و هرگاه دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْأَمْواتِ للِنُّشُورِ انْتَشَرَتْ، وَإِذا دُعِيتَ بِهِ عَلى بخوانندت بدان نام براى زنده شدن مردگان زنده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براى كَشْفِ الْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ انْكَشَفَتْ، وَبِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ، برطرف شدن دشواريها برطرف گردد و سوگند به عظمت ذات بزرگوارت كه أَكْرَمِ الْوُجُوهِ وَاعَزِ الْوُجُوهِ، الَّذِي عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ، وَخَضَعَتْ لَهُ بزرگوارترين و عزيزترين ذوات است و تمام روها دربرابرش خوار گشته و گردنها در مقابلش الرِّقابُ، وَخَشَعَتْ لَهُ الْأَصْواتُ، وَوَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ خم شده و صداها از هيبتش خاموش گشته و دلها همه از ترس او مَخافَتِكَ، وَبِقُوَّتِكَ الَّتِي تُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى هراسان گشته و سوگند به نيرو و قدرتت كه بدان آسمان را نگهداشته اى از اينكه بر زمين الْأَرْضِ إِلّا بِاذْنِكَ، وَتُمْسِكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا، افتد جز به اجازه خودت و نگهداشته اى آسمانها و زمين را از اينكه از جاى خود زايل شوند وَبِمَشِيَّتِكَ الَّتِي دانَ لَهَا الْعالَمُونَ، وَبِكَلِمَتِكَ الَّتِي خَلَقْتَ و سوگند به مشيت و اراده ات كه جهانيان در برابرش خوار گشته و به حق آن كلمه ات كه

ص:91

بِهَا السَّماواتِ وَالْأَرْضَ، وَبِحِكْمَتِكَ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا آسمانها و زمين را بدان آفريدى و به حق آن حكمتت كه بوسيله آن (موجودات) شگفت الْعَجائِبَ، وَخَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَجَعَلْتَها لَيْلًا، وَجَعَلْتَ اللَّيْلَ ساختى و تاريكى را بدان خلق فرمودى و آن را شب قرار دادى و شب را نيز (وقت) سَكَناً، وَخَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَجَعَلْتَهُ نَهاراً، وَجَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً آرامش قرار دادى ونور وروشنى رابدان آفريدى وروزش قراردادى وروزراهم (هنگام كار و) جنبش مُبْصِراً، وَخَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِياءً، وَخَلَقْتَ و مايه بينش قرار دادى و بدان خورشيد را آفريدى و خورشيد را نيز فروزان كردى، و بدان بِهَا الْقَمَرَ وَجَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً، وَخَلَقْتَ بِهَا الْكَواكِبَ وَجَعَلْتَها ماه را خلق كردى و آن را نور و روشنايى قرارش دادى و بدان ستارگان را آفريدى و قرارشان دادى نُجُوماً وَبُرُوجاً وَمَصابِيحَ وَزِينَةً وَرُجُوماً، وَجَعَلْتَ لَها مَشارِقَ اخترانى تابناك و برجها و چراغهايى و زيور بخش آسمان و وسيله راندن (شياطين) و قرار دادى براى آنها خاورها وَمَغارِبَ، وَجَعَلْتَ لَها مَطالِعَ وَمَجارِيَ، وَجَعَلْتَ لَها فَلَكاً و باخترها و نيز برايش طلوع گاهها و گردشگاهها مقرر ساختى و براى هريك از آنها مدار حركت وَمَسابِحَ، وَقَدَّرْتَها فِي السَّماءِ مَنازِلَ فَأَحْسَنْتَ تَقْدِيرَها، و شناگاهى قرار دادى و روى اندازه هاى معين در آسمان منزلشان دادى و به خوبى اندازه گرفتى وَصَوَّرْتَها فَأَحْسَنْتَ تَصْوِيرَها، وَأَحْصَيْتَها بِأَسْمائِكَ إِحْصاءً، و صورتشان دادى و نيكو صورتشان دادى و آنها را بنامهاى خويش دقيقاً برشمردى

ص:92

وَدَبَّرْتَها بِحِكْمَتِكَ تَدْبِيراً، وَأَحْسَنْتَ تَدْبِيرَها، وَسَخَّرْتَها و با حكمت خويش با كمال تدبير اداره نمودى و به نيكى تدبير كردى و بوسيله بِسُلْطانِ اللَّيْلِ وَ سُلْطانِ النَّهارِ وَ عَرَّفْتَ بِها السَّاعاتِ وَ عَدَدَ السِنِينَ تسلّط شب و روز تسخيرشان كردى و با آن شناساندى ساعت ها و شماره سال ها وَالْحِسابِ، وَجَعَلْتَ رُؤْيَتَها لِجَمِيعِ النَّاسِ مَرْأًى واحِداً، و برقرارى حساب را و ديدنشان را بر همه مردم يكنواخت كردى وَأَسْأَ لُكَ اللَّهُمَّ بِمَجْدِكَ الَّذِي كَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَرَسُولَكَ و از تو مى خواهم خدايا به حق آن بزرگوارى و مجدت كه سخن گفتى بدان با بنده و فرستاده ات مُوسَى بْنَ عِمرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي الْمُقَدَّسِينَ فَوْقَ إِحْساسِ موسى بن عمران عليه السلام در ميان قدسيان برتر از احساس الْكَرُّوبِيِيْنَ فَوْقَ غَمائِمِ النُّورِ فَوْقَ تابُوتِ الشَّهادَةِ فِي عَمُودِ كروبيان بالاتر از ابرهاى نور و بالاتر از صندوق شهادت كه در ميان ستونى النَّارِ، وَفِي طُورِ سَيْناءَ، وَفِي جَبَلِ حُورِيثَ، فِي الْوادِ الْمُقَدَّسِ از آتش (بود) و هم در طور سيناء و در كوه حوريث در وادى مقدس فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنْ جانِبِ الطُّورِالْأَيْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ، وَفِي در بقعه مبارك از جانب راست كوه طور از درخت و در أَرْضِ مِصْرَ بِتِسْعِ آياتٍ بَيِّناتٍ، وَيَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنِي اسْرائِيلَ سرزمين مصر با نُه معجزه آشكار (به مجد و بزرگواريت در) روزى كه دريا را براى بنى اسرائيل

ص:93

الْبَحْرَ، وَفِي الْمُنْبَجِساتِ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا الْعَجائِبَ فِي بَحْرِ شكافتى ونيز در (روز) چشمه هاى جوشيده و جارى (از سنگ) كه از آن عجايبى ساختى در درياى سُوفٍ، وَعَقَدْتَ ماءَ الْبَحْرِ فِي قَلْبِ الْغَمْرِ كَالْحِجارَةِ، سوف و در دل آن درياى عظيم آب آن دريا را مانند سنگ سخت بستى وَجاوَزْتَ بِبَنِي اسْرائِيلَ الْبَحْرَ، وَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ الْحُسْنى عَلَيْهِمْ و بنى اسرائيل را از دريا عبور دادى و وعده نيكت را به خاطر صبرى كه كردند بر ايشان بِما صَبَرُوا، وَأَوْرَثْتَهُمْ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَمَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْتَ تمام كردى و آنان را بر شرق و غرب سرزمينى كه براى جهانيان مبارك گردانده بودى فِيها لِلْعالَمِينَ، وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ وَمَراكِبَهُ فِي الْيَمِّ، وارث و مالك كردى و فرعون و سپاهيانش را با مركبهايشان در دريا غرق كردى وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ، وَبِمَجْدِكَ و به حق نام بزرگ و اعظم و عزيزتر و برتر و گرامى ترت سوگند و به حق آن مجد و بزرگيت كه الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِمُوسى كَلِيمِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي طُورِ سَيْناءَ، بدان بر موسى كليم خود عليه السلام در طور سيناء تجلى كردى وَلِإِبْراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ خَلِيلِكَ مِنْ قَبْلُ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ، و پيش از آن نيز براى ابراهيم عليه السلام خليل خود در مسجد خيف (تجلى كردى) وَلِإِسْحاقَ صَفِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بِئْرِ شِيَعٍ، وَلِيَعْقُوبَ نَبِيِكَ و براى اسحاق برگزيده ات عليه السلام در بئر شيع (تجلى كردى) و براى يعقوب پيامبرت عليه السلام

ص:94

عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بَيْتِ إِيلٍ، وَ أَوْفَيْتَ لِإبْراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِمِيثاقِكَ، در بيت ايل (خانه خدا) تجلى كردى، (و به مجد و بزرگواريت كه) براى ابراهيم عليه السلام وَ لِإِسْحاقَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِحَلْفِكَ، وَ لِيَعْقُوبَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِشَهادَتِكَ، به پيمان خود وفا كردى و براى اسحاق به سوگندت و براى يعقوب به گواهيت و براى مؤمنان وَلِلْمُؤْمِنِينَ بِوَعْدِكَ، وَلِلدَّاعِينَ بِأَسْمائِكَ، فَأَجَبْتَ، وَبِمَجْدِكَ به وعده ات و براى خوانندگان به نامهايت كه اجابتشان كردى، و به همان مجد و بزرگيت كه براى الَّذِي ظَهَرَ لِمُوسَى بْنِ عِمْرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلى قُبَّةِ الرُّمَّانِ، وَبِآياتِكَ موسى بن عمران عليه السلام در قبة الرمان (عبادتگاهش) آشكار گرديد و به آن معجزات الَّتِي وَقَعَتْ عَلى أَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَالْغَلَبَةِ، بِآياتٍ و نشانه هايت كه واقع شد كه در سرزمين مصر با مجد و عزت و غلبه و به آن معجزات عَزِيزَةٍ، وَبِسُلْطانِ الْقُوَّةِ، وَبِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ، وَبِشَأْنِ الْكَلِمَةِ التَّامَّةِ، باشكوه و به آن تسلط نيرومند و قدرت با عزت و به مقام آن كلمه كاملت وَبِكَلِماتِكَ الَّتِي تَفَضَّلْتَ بِها عَلى أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ، و به حق آن كلماتى كه تفضل كردى بدانها بر اهل آسمانها و زمين وَأَهْلِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ، وَبِرَحْمَتِكَ الَّتِي مَنَنْتَ بِها عَلى و اهل دنيا و آخرت و به آن رحمتت كه بدان بر همه مخلوقاتت جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَبِاسْتِطاعَتِكَ الَّتِي أَقَمْتَ بِها عَلَى الْعالَمِينَ، مِنّت نهادى و به آن توانائيت كه جهانيان را بدان برپاداشتى

ص:95

وَبِنُورِكَ الَّذِي قَدْ خَرَّ مِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَيْناءَ، وَبِعِلْمِكَ وَجَلالِكَ و بدان روشنى و نورت كه درافتاد از دهشت آن طور سيناء و بدان علم و جلال وَكِبْرِيائِكَ وَعِزَّتِكَ وَجَبَرُوتِكَ الَّتِي لَمْ تَستَقِلَّهَاالْأَرْضُ، و بزرگوارى و عزت و جبروتت كه زمين قدرت كشيدن آن را نداشت وَانْخَفَضَتْ لَهَا السَّماواتُ، وَانْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الْأَكْبَرُ، وَرَكَدَتْ و آسمانها در برابرش به زانو درآمد و عمق اكبر زمين در مقابلش خود را واپس كشيد و درياها لَهَا الْبِحارُ وَالْأَنْهارُ، وَخَضَعَتْ لَهَا الْجِبالُ، وَسَكَنَتْ لَهَاالْأَرْضُ و نهرها از جنبش ايستاد و كوهها در برابرش فروتن گشت و زمين با همه پست و بلنديهايش بِمَناكِبِها، وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ كُلُّها، وَخَفَقَتْ لَهَا الرِّياحُ فِي براى او ساكن شد و تمام مخلوقات در برابرش تسليم گرديدند و بادها بخاطر آن در جَرَيانِها، وَخَمَدَتْ لَهَا الِنّيرانُ فِي أَوْطانِها، وَبِسُلْطانِكَ الَّذِي جريان خود مضطرب گرديد و آتشها بواسطه آن در جاهاى خود خاموش شد و به فرمانروايى مطلق عُرِفَتْ لَكَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ، وَحُمِدْتَ بِهِ فِي السَّماواتِ كه به واسطه آن هميشه به پيروزى و غلبه معروف گشتى و بواسطه آن در آسمانها وَالْأَرَضِينَ، وَبِكَلِمَتِكَ كَلِمَةِ الصِدْقِ الَّتِي سَبَقَتْ لِأَبِينا آدَمَ و زمينها ستايش شدى و به حق آن كلمه صدق و راستت كه پيش از اين براى پدر ما آدم عليه السلام و فرزندانش وَذُرِّيَّتِهِ بالرَّحْمَةِ، وَأَسْأَلُكَ بِكَلِمَتِكَ الَّتِي غَلَبَتْ كُلَّ به لطف و رحمت سبقت جست و مى خوانمت به حق آن گفتارت كه بر هر چيز

ص:96

شَيْ ءٍ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّاً، وَخَرَّ غلبه كرده وبه نور ذاتت كه بوسيله آن بر كوه تجلى فرمودى و آنرا از هم متلاشى ساختى و موسى مُوسى صَعِقاً، وَبِمَجْدِكَ الَّذِي ظَهَرَ عَلى طُورِ سَيْناءَ، فَكَلَّمْتَ مدهوش درافتاد و به مجد و بزرگواريت كه آشكار شد بر طور سيناء و بوسيله آن با بنده و بِه عَبْدَكَ وَرَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرانَ، وَبِطَلْعَتِكَ فِي ساعِيرَ، پيامبرت موسى بن عمران تكلم كردى و به طلوع پرتوت در كوه ساعير وَظُهُورِكَ فِي جَبَلِ فارانَ بِرَبَواتِ الْمُقَدَّسِينَ، وَجُنُودِ الْمَلائِكَةِ و به ظهورت در كوه فاران (جاى مناجات رسول خدا) در جايگاه مرتفع قدسيان و صفوف لشگر الصَّافِينَ، وَخُشُوعِ الْمَلائِكَةِ الْمُسَبِحِينَ، وَبِبَرَكاتِكَ الَّتِي بارَكْتَ فرشتگان و در ميان خشوع ملائكه تسبيح كننده و به حق آن بركاتت كه بركت دادى فِيها عَلى إِبْراهِيمَ خَلِيلِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ در آنها بر ابراهيم خليلت عليه السلام در ميان امت محمد صلى الله عليه و آله عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَبارَكْتَ لِإِسْحاقَ صَفِيِّكَ فِي أُمَّةِ عِيسى و بركت دادى بر اسحاق برگزيده ات در ميان امت عيسى عليهما السلام عَلَيْهِمَا السَّلامُ، وَبارَكْتَ لِيَعْقُوبَ اسْرائِيلِكَ فِي أُمَّةِ مُوسى و بركت دادى بر يعقوب اسرائيل در امت موسى عليهما السلام عَلَيْهِمَا السَّلامُ، وَبارَكْتَ لِحَبِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي و بركت دادى بر حبيبت محمد صلى الله عليه و آله در عترت

ص:97

عِتْرَتِهِ وَذُرِّيَّتِهِ وَأُمَّتِهِ. اللَّهُمَّ وَكَماغِبْناعَنْ ذلِكَ وَلَمْ نَشْهَدْهُ، وَآمَنَّا و فرزندان و امتش خدايا چنانچه ما در آن جريانات نبوديم و آنها را مشاهده نكرده و نديده بِهِ وَلَمْ نَرَهُ صِدْقاً وَعَدْلًا، أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ ازروى راستى و درستى بدان ايمان آورديم همانطور مى خواهيم درود فرستى برمحمد و آل محمد و تُبارِكَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَرَحَّمَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مبارك كنى بر محمد و آل محمد و رحمت فرست بر محمد و آل مُحَمَّدٍ، كَأَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إِبْراهِيمَ محمد مانند بهترين درود و بركت و رحمتى كه بر ابراهيم و آل وَآلِ إِبْراهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، فَعَّالٌ لِما تُرِيدُ، وَأَنْتَ عَلى ابراهيم فرستادى كه براستى تو ستوده و بزرگوارى و هر چه بخواهى انجام دهى و تو كُلِّ شَيْ ءٍقَدِيرٌ شَهِيدٌ».

بر هر چيز توانايى.»

پس حاجات خود را ذكر مى كنى و مى گويى:

«اللَّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاءِ، وَبِحَقِ هذِهِ الْأَسْماءِ الَّتِي لايَعْلَمُ «خدايا به حق اين دعا و به حق اين نامهايى كه نداند تَفْسِيرَها وَلايَعْلَمُ باطِنَها غَيْرُكَ، صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، تفسيرش را و نداند باطن آنها را كسى جز تو درود فرست بر محمد و آل محمد

ص:98

وَافْعَلْ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ، وَلا تَفْعَلْ بِي ما أَنَا أَهْلُهُ، وَاغْفِرْ لِي مِنْ و بجاى آر درباره من آنچه را تو شايسته آنى و انجام مده درباره من آنچه من سزاوار آنم و بيامرز ذُنُوبِي ما تَقَدَّمَ مِنْها وَما تَأَخَّرَ، وَوَسِعْ عَلَيَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ، گناهانم را آنچه گذشته و آنچه پس از اين سر زند و وسعت ده بر من از روزى حلالت وَ اكْفِنِي مَؤُونَةَ إِنْسانِ سَوْءٍ، وَجارِسَوْءٍ، وَقَرِينِ سَوْءٍ، وَ سُلْطانِ و مرا از زحمت و شرّ انسان بد و همسايه بد و رفيق بد و سلطان بد سَوْءٍ، إِنَّكَ عَلى ما تَشاءُ قَدِيرٌ، وَبِكُلِ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ، آمِينَ رَبَّ كفايت فرما كه تو بر هر چيز توانايى و به هر چيز دانايى اجابت فرما اى پروردگار الْعالَمِينَ».

جهانيان.»

در بعضى از نسخ آمده است كه بعد از وَ أَنْتَ عَلى كُلِ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ هر حاجت دارى ذكر كن و بگو:

«يا حَنَّانُ يا مَنَّانُ، يا بَدِيعَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ، يا ذَا «اى خدا اى مهر پيشه و اى نعمت بخش اى پديد آورنده آسمانها و زمين اى صاحب الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

جلال و بزرگوارى اى مهربانترين مهربانان.»

و مستحب است بعد از دعاى سمات اين دعا را بخواند:

ص:99

«اللَّهُمَّ بِحَقِ هذَا الدُّعاءِ، وَبِحَقِ هذِهِ الْأَسْماءِ الَّتِي لا يَعْلَمُ «خدايا بحق اين دعا و به حق اين نامهايى كه نداند تَفْسِيرَها وَلا تَأْوِيلَها، وَلا باطِنَها وَلا ظاهِرَها غَيْرُكَ، أَنْ تُصَلِيَ تفسيرش راونه تأويلش را ونه باطنش را ونه ظاهرش راكسى جزتو (ازتومى خواهم) كه درود فرستى عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَرْزُقَنِي خَيْرَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةَ».

بر محمد و آل محمد و اينكه روزى من گردانى خير دنيا و آخرت را.»

پس حاجت خود را بطلبد و بگويد:

«وَافْعَلْ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ بي ما أَنَا أَهْلُهُ، وَانْتَقِمْ لِيْ «وانجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى ومكن با من آنچه رامن سزاوارآنم و براى من مِنْ فُلانِ بْنِ فُلان».

از فلان پسر فلان انتقام بگير.»

و به جاى فلان بن فلان نام و نام پدر دشمن را بگويد:

«وَاغْفِرْ لِي ذُنُوبِي ما تَقَدَّمَ مِنْها وَما تأَخَّرَ، «و بيامرز گناهانم را آنچه گذشته و آنچه از اين پس سرزند وَلِوالِدَيَّ، وَلِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَوَسِعْ عَلَيَّ مِنْ و بيامرز پدر و مادرم و همه مردان و زنان مؤمن را و وسعت ده بر من از

ص:100

حَلالِ رِزْقِكَ، وَاكْفِنِي مَؤُونَةَ إِنْسانِ سَوْءٍ، وَجارِ سَوْءٍ، وَسُلْطانِ روزى حلالت و مرا از زحمت و شرّ انسان بد و همسايه بد و سلطان سَوْءٍ، وَقَرِينِ سَوْءٍ، وَيَوْمِ سَوْءٍ، وَساعَةِ سَوْءٍ، وَانْتَقِمْ لِي مِمَّنْ بد و رفيق بد و روز بد و ساعت بد كفايت فرما و از كسى كه به يَكِيدُنِي، وَمِمَّنْ يَبْغِي عَلَيَّ، وَيُرِيدُ بِي، وَبِأَهْلِي، وَأَوْلادِي، من نيرنگ زند و بر من ستم كند و قصد ظلم به من و به خاندان و فرزندان وَإِخْوانِي، وَجِيرانِي، وَقَراباتِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ ظُلْماً، و برادران و همسايگان و نزديكان من از مردان مؤمن و زنان مؤمنه را دارد انتقام مرا بگير إِنَّكَ عَلى ماتَشاءُ قَدِيرٌ، وَبِكُلِ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ».

كه تو بر هر چه بخواهى توانايى و به هر چيز دانايى اجابت فرما اى پروردگار جهانيان.»

پس بگويد:

«اللَّهُمَّ بِحَقِ هذَا الدُّعاءِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَراءِ الْمُؤْمِنِينَ «خدايا به حق اين دعاء بر (همه اهل ايمان) تفضل كن (امّا) بر فقراى مؤمنين وَالْمُؤْمِناتِ بِالْغِنى وَالثَّرْوَةِ، وَعَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ و مؤمنات به ثروت و توانگرى و بر بيماران از مؤمنين وَالْمُؤْمِناتِ بِالشِفاءِ وَالصِحَّةِ، وَعَلى أَحْياءِ الْمُؤْمِنِينَ و مؤمنات به شفاء و تندرستى و بر زندگان مؤمنين

ص:101

وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْكَرامَةِ، وَعَلى أَمْواتِ الْمُؤْمِنِينَ و مؤمنات به لطف و بزرگوارى و بر مردگان مؤمنين وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَعَلى مُسافِرِي الْمُؤْمِنِينَ و مؤمنات به آمرزش و رحمت و بر مسافرين مؤمنين وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِ إِلى أَوْطانِهِمْ سالِمِينَ غانِمِينَ، بِرَحْمَتِكَ يا و مؤمنات به بازگشتن بسوى وطنهاى خويش به سلامتى و بهره مندى به رحمتت اى أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى سَيِدِنا مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِينَ مهربانترين مهربانان و صلوات و درود فرستد خداوند بر آقاى ما محمد خاتم پيمبران وَعِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ، وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً».

و عترت پاكيزه اش سلام فرستد بسيار.» و شيخ بن فهد گفته كه مستحبّ است بعد از دعاء سمات بگوئى:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِحُرْمَةِ هذَا الدُّعاءِ، وِ بِما فاتَ مِنْهُ مِنَ «خدايا از تو مى خواهم به حرمت اين دعا و به آنچه از نامهايت كه در آن الْأَسْماءِ، وَ بِما يَشتَمِلُ عَلَيْهِ مِنَ التَّفْسِيرِ وَالتَّدْبِيرِ الَّذِي لا يُحِيطُبِهِ ذكر نشده و به آنچه دربردارد از تفسير و تدبيرى كه كسى جز تو بر آن احاطه إِلّا أَنْتَ، أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا».

ندارد كه درباره من چنين و چنان كنى.»

و بجاى كذا و كذا حاجت خود را بخواهد.

ص:102

دعاى توسّل

حاجتها را بايد از خداوند خواست، امّا براى برآورده شدن آنها بايد كسانى را كه مقرّب درگاه خدايند، وسيله قرار داد، و خدا را به حق و مقام و منزلت آنان قسم داد، و آنان را شفيع ساخت. اين كار «توسّل» نام دارد. مرحوم علامه مجلسى نقل مى فرمايد: دعاى توسل را محمّد بن بابويه از معصوم عليه السلام روايت كرده و گفته است: در هيچ امرى اين دعا را نخواندم، مگر آن كه به زودى اثر اجابت آن را يافتم:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِكَ نَبِيِ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ «خدايا از تو مى خواهم و بسويت رو كنم بوسيله پيامبرت پيامبر رحمت محمد صلى الله عليه و آله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وآلِهِ، ياأَبَاالْقاسِمِ يا رَسُولَ اللَّهِ يا امامَ الرَّحْمَةِ يا اى اباالقاسم اى رسول خدا اى پيشواى رحمت اى سَيِدَنا وَ مَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وتَوَسَّلْنابِكَ إِلَى اللَّهِ آقاى ما و سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، ياوَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، و تو را پيش روى حاجت هاى خويش قرار داديم اى آبرومند در نزد خدا براى ما، نزد خدا

ص:103

يا أَبَاالْحَسَنِ يا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ يا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طالِبٍ يا حُجَّةَاللَّهِ شفاعت كن اى اباالحسن اى اميرمؤمنان اى على بن ابى طالب اى حجت خدا عَلى خَلْقِهِ ياسَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بر خلق اى آقاى ما و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ به وسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ، يا فاطِمَةَ الزَّهْراءِ يابِنْتَ مُحَمَّدٍ ياقُرَّةَ عَيْنِ شفاعت كن براى ما نزد خدا، اى فاطمه زهرا اى دختر محمد اى نور چشم الرَّسُولِ يا سَيِدَتَنا وَمَوْلاتَنا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ پيغمبر اى بانوى ما و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِي به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند پيش خدا، شفاعت كن لَنا عِنْدَ اللَّهِ، يا أَبامُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَاالْمُجْتَبى يَاابْنَ براى ما نزد خدا، اى ابا محمد، اى حسن بن على، اى برگزيده، اى فرزند رَسُولِ اللَّهِ يا حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا رسول خدا، اى حجت خدا بر خلق، اى آقاى ما و سرور ما ما روآورديم وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خود قرار داديم اى

ص:104

وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا أَباعَبْدِاللَّهِ يا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍ آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا، اى ابا عبداللَّه، اى حسين بن على أَيُّهَا الشَّهِيدُ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يا حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِدَنا اى شهيد (راه حق)، اى فرزند رسول خدا، اى حجت بر خلق، اى آقا وَ مَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ و سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا حاجتهاى خود قرار داديم، اى آبرومند نزد خدا براى ما پيش خدا شفاعت كن، اى أَبَاالْحَسَنِ يا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يازَيْنَ الْعابِدِينَ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يا اباالحسن، اى على بن الحسين، اى زيور پرستش كنندگان، اى فرزند رسول خدا، اى حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا حجت خدا بر خلق، اى آقا و سرور ما، ما روآورديم و شفيع گرفتيم وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خود قرار داديم، اى آبرومند عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا أَبا جَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا، اى اباجعفر، اى محمد بن على أَيُّهَاالْباقِرُ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يا حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِدَنا اى شكافنده علوم، اى فرزند رسول خدا، اى حجت خدا بر خلق، اى آقا و

ص:105

وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا حاجتهاى خويش قرار داديم، اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا، اى أَباعَبْدِاللَّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُهَا الصَّادِقُ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يا اباعبداللَّه، اى جعفر بن محمد، اى (امام) صادق اى فرزند رسول خدا، اى حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِدَنا وَ مَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا حجت خدا بر خلق، اى آقاى ما و سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً وتوسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم، اى آبرومند عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا أَبَاالْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَيُّهَا پيش خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا، اى اباالحسن، اى موسى بن جعفر الْكاظِمُ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يا حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ ياسَيِدَنا وَمَوْلينا، اى كاظم، اى فرزند رسول خدا، اى حجت خدا بر خلق، اى آقاى ما و سرور ما إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا أَبَاالْحَسَنِ يا حاجتهاى خويش قرارداديم، اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا، اى ابا الحسن اى

ص:106

عَلِيَّ بْنَ مُوسى أَيُّهَا الرِّضا يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ياحُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ على بن موسى، اى (حضرت) رضا، اى فرزند رسول خدا، اى حجت خدا بر خلق يا سَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ اى آقا و سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم، اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما عِنْدَاللَّهِ، يا أَباجَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ أَيُّهَا الْجَوادُ يَاابْنَ پيش خدا، اى ابا جعفر، اى محمد بن على، اى حضرت تقى جواد، اى فرزند رَسُولِ اللَّهِ يا حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا رسول خدا، اى حجت خدا بر خلق، اى آقا و سرور ما، ما رو آورديم وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا أَبَاالْحَسَنِ يا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا، اى ابا الحسن، اى على بن محمد أَيُّهَا الْهادِي النَّقِيُّ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يا حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا اى حضرت هادى نقى، اى فرزند رسول خدا، اى حجت خدا بر خلق، اى سَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ آقاى ما و سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا

ص:107

وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم، اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما عِنْدَاللَّهِ، يا أَبامُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ يَا ابْنَ نزدخدا اى ابا محمد، اى حسن بن على، اى زكى عسكرى رَسُولِ اللَّهِ يا حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ ياسَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا اى فرزند رسول خدا، اى حجت خدا بر خلق، اى آقاى ما و سرور ما، ما وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى يا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ، يا وَصِيَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا اى وصى امام حسن عسكرى الْحُجَّةَ أَيُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يا و يادگار شايسته و حجت، اى امام قائم منتظر مهدى، اى فرزند رسول خدا، اى حُجَّةَاللَّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِدَنا وَمَوْلينا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا حجت خدا بر خلق، اى آقا و سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم، اى آبرومند عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ».

نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا.»

ص:108

پس حاجات خود را بطلبد كه برآورده مى شود إِنْ شاءَاللَّه تعالى و در روايت ديگر وارد شده كه بعد از اين بگويد:

«يا سادَتِي وَمَوالِيَّ إِنِى تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِي وَعُدَّتِي لِيَوْمِ «اى آقايان من و سرورانم من رو آوردم بوسيله شما پيشوايان و ذخيرگانم در روز فَقْرِي وَحاجَتِي إِلَى اللَّهِ، وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَى اللَّهِ، وَاسْتَشْفَعْتُ ندارى و نيازمندى بدرگاه خدا و توسل جستم بوسيله شما به درگاه خدا و شفاعت جستم بِكُمْ إِلَى اللَّهِ، فَاشْفَعُوا لِي عِنْدَاللَّهِ، وَاسْتَنْقِذُونِي مِنْ ذُنُوبِي بوسيله شما به درگاه خدا پس شفاعت كنيد براى من در پيشگاه خدا و از او بخواهيد مرا از گناهانم عِنْدَاللَّهِ، فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِي إِلَى اللَّهِ، وبِحُبِكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجاةً نجات دهد زيرا شماييد وسيله من به درگاه خدا و بوسيله دوستى و قرب به شما اميد نجات مِنَ اللَّهِ، فَكُونُوا عِنْدَاللَّهِ رَجائِي يا سادَتِي يا أَوْلِياءَاللَّهِ، از خدا دارم پس شما هم مايه اميد من به درگاه خدا باشيد اى آقايان من اى اولياى خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ، وَلَعَنَ اللَّهُ أَعْداءَاللَّهِ ظالِمِيهِمْ مِنَ درود خدا بر همگى ايشان و خدا ستم كنندگان به ايشان را كه دشمنان خدا هستند الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِيْنَ».

از رحمت خويش دوركند اوّلين و آخرين آنها را.»

ص:109

دعاى رفع گرفتارى

مرحوم شيخ كفعمى در بلدالأمين دعايى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده كه هر ملهوف و مكروب و محزون و گرفتار و ترسانى آنرا بخواند، حقّ تعالى او را فرج كرامت فرمايد، و آن دعا اين است:

«يا عِمادَ مَنْ لاعِمادَ لَهُ، وَيا ذُخْرَ مَنْ لاذُخْرَ لَهُ، وَيا سَنَدَ مَنْ «اى تكيه گاه كسى كه تكيه گاه ندارد اى ذخيره كسى كه ذخيره ندارد و اى پشتيبان كسى لا سَنَدَ لَهُ، وَيا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ، وَيا غِياثَ مَنْ لاغِياثَ لَهُ، كه پشتيبان ندارد و اى پناه كسى كه پناهى ندارد و اى دادرس كسى كه دادرس ندارد وَيا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ، وَيا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ، يا كَرِيمَ الْعَفْوِ، يا و اى گنج آن كس كه گنجى ندارد و اى عزت آن كس كه عزتى ندارد اى بزرگوار گذشت اى حَسَنَ التَّجاوُزِ، يا عَوْنَ الضُّعَفاءِ، يا كَنْزَ الْفُقَراءِ، يا عَظِيمَ نيكو در گذر اى يار ناتوانان اى گنج بى نوايان اى بزرگ الرَّجاءِ، يا مُنْقِذَ الْغَرْقى يا مُنْجِيَ الْهَلْكى يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ اميد من اى نجات دهنده غريقان اى رهاننده هلاك شدگان اى احسان كننده اى نيكوكار

ص:110

يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ، أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّيْلِ وَنُورُ النَّهارِ اى نعمت بخش اى زياده بخش تويى كه سجده (وخضوع) كرد برايت سياهى شب و روشنى روز وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَحَفِيفُ الشَّجَرِ وَدَوِيُّ الْماءِ، يا و تابش ماه و پرتو خورشيد و صداى درخت و صداى مخصوص آب اى اللَّهُ يا اللَّهُ يا اللَّهُ، لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، وَحْدَكَ لاشَرِيكَ لَكَ، يا رَبَّاهُ خدا اى خدا اى خدا معبودى نيست جز تو خداى يگانه اى كه شريكى برايت نيست پروردگارا يا اللَّهُ، صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بِنا ما أَنْتَ أَهْلُهُ».

اى خدا درود فرست بر محمد وآل محمد و انجام ده درباره ما آنچه را تو شايسته آنى.» پس هر چه حاجت دارى طلب كن.

دعاى فَرَج

مرحوم كفعمى در كتاب «مصباح» دعايى نقل كرده و فرموده است: اين دعا را امام هادى عليه السلام به «يَسَع بن حمزه قمى» تعليم داد، و فرمود كه آل محمّد صلى الله عليه و آله هنگام پيش آمدن بلاها و مواجهه با دشمنان و خوف از خطر و فقر اين دعا را مى خوانند، و براى ايمنى مفيد مى باشد. و اين دعا، از دعاهاى صحيفه سجّاديه است:

ص:111

«يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُالْمَكارِهِ، وَيا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّالشَّدائِدِ، وَيا «اى كه گشوده شود بوسيله او گره گرفتاريها و اى كه شكسته شود بوسيله او تندى سختيها و اى مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلى رَوْحِ الْفَرَجِ، ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ كه از او خواهش شود براى رهايى يافتن (از غمها و آمدن) بسوى فضاى روح بخش گشايش، كارهاى دشوار در برابر قدرتت الصِعابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبابُ، وَ جَرى بِقُدْرَتِكَ الْقَضاءُ، آسان گشته و اسباب و وسايل به سبب لطف تو فراهم گشته و قضا و قدر به قدرتت جارى گشته وَمَضَتْ عَلى إِرادَتِكَ الْأَشْياءُ، فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ و همه چيز برطبق اراده تو گذشته است پس تمام چيزها به محض اراده تو بدون اينكه نيازى به گفتن مُؤْتَمِرَةٌ، وَبِارادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ، أَنْتَ الْمَدْعُوُّ باشد مطيع وفرمانبردارند و به محض اراده ات بدون احتياج به نهى و بازداشتن بازداشته اند تويى كه براى رفع دشواريها لِلْمُهِمَّاتِ، وَأَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لا يَنْدَفِعُ مِنْها إِلّا ما خوانندت و تويى پناهگاه در سختيها دور نشود از آن سختيها مگر آنچه دَفَعْتَ، وَلا يَنْكَشِفُ مِنْها إِلّا ما كَشَفْتَ، وَقَدْ نَزَلَ بِي يا رَبِ ما را كه تو دور كنى و برطرف نگردد چيزى از آنها مگر آنچه را تو برطرف كنى و براستى اى پروردگار من چيزى بر من رسيده قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَالَمَّ بِي ما قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ، وَبِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ كه سنگينى آن مرا به زحمت انداخته و وارد شده بر من آنچه به دوش كشيدنش وامانده ام كرده و البته به نيروى خودت آنرا بر عَلَيَّ، وَبِسُلْطانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ، فَلا مُصْدِرَ لِما أَوْرَدْتَ، وَلا من وارد كردى و به سلطنت و قدرت خويش آنرا متوجه من كردى پس آنچه را تو فرستادى بازگرداننده برايش نيست و آنچه راتو

ص:112

صارِفَ لِما وَجَّهْتَ، وَلا فاتِحَ لِما أَغْلَقْتَ، وَلا مُغْلِقَ لِما متوجه ساخته اى برگرداننده ندارد و آنچه را تو بسته اى گشاينده ندارد و آنچه را تو گشودى كسش فَتَحْتَ، وَلا مُيَسِرَ لِما عَسَّرْتَ، وَلا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ، فَصَلِ نتواند بست و آنچه را تو دشوار سازى آسان كننده ندارد و آن كس را كه تو خواركنى ياور برايش نيست پس درود فرست عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَافْتَحْ لِي يا رَبِ بابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَاكْسِرْ بر محمد و آلش و بگشا به فضل خود پروردگارا بر من در گشايش را و قدرت تسلطى را كه عَنِي سُلْطانَ الْهَمِ بِحَوْلِكَ، وأَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيما شَكَوْتُ، اندوه و غم بر من پيدا كرده به نيروى خود درهم شكن و خوش بينى خودت را در آنچه شكوه كردم به من عنايت كن وَأَذِقْنِي حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِيما سَأَلْتُ، وَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً و شيرينى رفتارت را درباره خواسته ام به من بچشان و از نزد خويش رحمت و گشايش وَفَرَجاً هَنِيئاً، وَاجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً، وَلا تَشْغَلْنِي گوارايى به من ببخش و هم از نزد خود راه چاره فورى برايم قرار ده و سرگرمم مكن بِالْإهْتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِكَ وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِكَ، فَقَدْ ضِقْتُ به اهميت دادن به گرفتاريهاى دنيا از انجام واجبات و بكار بستن سنتها و دستوراتت زيرا كه براستى اى پروردگار من لِما نَزَلَ بِي يا رَبِ ذَرْعاً، وَامْتَلَأْتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، سينه ام از اين پيش آمدى كه برايم كرده تنگ شده و براى تحمل اين حادثه سر تا پايم را اندوه گرفته وَأَنْتَ الْقادِرُ عَلى كَشْفِ ما مُنِيتُ بِهِ، وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فِيهِ، و تو بر دفع آنچه بدان گرفتار شده ام و برطرف كردن آنچه بدان درافتاده ام توانايى

ص:113

فَافْعَلْ بِي ذلِكَ وَإِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَذَا پس تو اين كار را درباره من بكن اگرچه من سزاوار اين محبت تو نيستم اى صاحب عرش عظيم و دارنده الْمَنِ الْكَرِيمِ، فَأَنْتَ قادِرٌ ياأَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، آمِينَ رَبَ الْعالَمِينَ».

نعمت بزرگ زيرا كه تو توانايى اى مهربانترين مهربانها آمين ربّ العالمين.»

دعاى سريع الإجابه

مرحوم كفعمى در «مصباح» دعايى از حضرت امام موسى كاظم عليه السلام نقل كرده، و فرموده است: اين دعا منزلتى عظيم دارد، و زود به اجابت مى رسد. متن دعا چنين است:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ وَهُوَ التَّوْحِيدُ، «خدايا همانا من درمحبوبترين چيزها در نزد تو كه عبارت از توحيد و يگانگيت بود از تو پيروى كردم وَلَمْ أَعْصِكَ فِي أَبْغَضِ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ وَهُوَ الْكُفْرُ، فَاغْفِرْ لِي ما ودر مبغوض ترين چيزها در نزدت كه عبارت از كفر بتو بود نافرمانيت نكردم پس آنچه دراين ميان است بَيْنَهُما يا مَنْ إِلَيْهِ مَفَرِّي، آمِنِي مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَيْكَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ ازگناهانم بيامرز اى كه بسوى اوست گريزگاه من مرااز آنچه به خاطر آن بسويت پناه آوردم امان بخش خدايا بيامرز

ص:114

لِيَ الْكَثِيرَ مِنْ مَعاصِيكَ، وَاقْبَلْ مِنِي الْيَسِيرَ مِنْ طاعَتِكَ، يا گناهان بسيارم را و بپذير از من طاعت اندكم را اى عُدَّتِي دُونَ الْعُدَدِ، ويا رَجائِي وَالْمُعْتَمَدَ، وَيا كَهْفِي وَالسَّنَدَ، ذخيره در مقابل ساير ذخيره ها و اى مايه اميد و تكيه گاه من و اى پناهگاه ونگهبانم وَيا واحِدُ يا أَحَدُ، يا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ و اى يگانه يكتا اى آنكه دروصف خود به پيغمبرت گفتى بگو او خداى يكتا است خدا بى نياز است، نزايد يُولَدْ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، أَسْأَلُكَ بِحَقِ مَنِ اصْطَفَيْتَهُمْ مِنْ و نه زاييده شده و نيست برايش همتا و مانندى از تو مى خواهم به حق آنانكه از ميان خلق خود آنها را خَلْقِكَ، وَلَمْ تَجْعَلْ فِي خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ أَحَداً، أَنْ تُصَلِيَ عَلى برگزيدى و در خلق خود هيچكس را مانند ايشان نكردى كه درود فرستى بر مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ محمد و آل او و درباره من انجام دهى آنچه را تو شايسته آنى خدايا از تو مى خواهم بِالْوَحْدانِيَّةِ الْكُبْرى وَالْمُحَمَّدِيَّةِ الْبَيْضاءَ، وَالْعَلَوِيَّةِ الْعُلْيا، به حق مقام وحدانيت و يكتايى بزرگ خودت و به مقام محمدى آن مقام تابنده و به مقام علوى آن مقام والا وَبِجَمِيعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلى عِبادِكَ، وَبِالْإِسْمِ الَّذِي حَجَبْتَهُ و به تمام حجتهاى خود بر بندگانت و به حق آن نامى كه از خلق خود عَنْ خَلْقِكَ، فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ إِلّا إِلَيْكَ، صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، پنهان داشتى كه اظهار نشود از تو مگر بخودت كه درود فرستى بر محمد و آل محمد

ص:115

وَاجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً وَمَخْرَجاً، وَارْزُقْنِي مِنْ حَيْثُ أَحْتَسِبُ و براى من در كارم گشايش و راه نجاتى قرار دهى و به من روزى دهى از آنجا كه گمان وَمِنْ حَيْثُ لا أَحْتَسِبُ، إِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ».

دارم و از آنجا كه گمان ندارم كه تو روزى دهى هر كه را بخواهى بى حساب.»

دعاى حضرت مهدى صلوات اللّه عليه

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ، وَصِدْقَ النِيَّةِ، «خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت و دورى از گناه و صدق و صفاى در نيت وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ، وَأَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالْإِسْتِقامَةِ، وَسَدِّدْ أَلْسِنَتَنا و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن زبانهاى ما را بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ، وَامْلَأْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ، وَطَهِرْ به درستگويى و حكمت و لبريز كن دلهاى ما را از دانش و معرفت و پاك كن بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ، وَاكْفُفْ ايْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ، اندرون ما را از غذاهاى حرام و شبهه ناك و بازدار دستهاى ما را از ستم و دزدى وَاغْضُضْ أَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ، وَاسْدُدْ أَسْماعَنا عَنِ و بپوشان چشمان ما را از هرزگى و خيانت و ببند گوشهاى ما را از شنيدن سخنان

ص:116

اللَّغْوِ وَالْغِيبَةِ، وَتَفَضَّلْ عَلى عُلَمائِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصِيحَةِ، وَعَلَى بيهوده و غيبت و تفضل فرما بر علماى ما به پارسايى و خيرخواهى كردن و بر الْمُتَعَلِمِينَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ، وَعَلَى الْمُسْتَمِعِينَ بِالْاتِباعِ دانش آموزان به كوشش داشتن و شوق و بر شنوندگان به پيروى كردن وَالْمَوْعِظَةِ، وَعَلى مَرْضَى الْمُسْلِمِينَ بِالشِفاءِ وَالرَّاحَةِ، وَعَلى و پند گرفتن و بر بيماران مسلمان به بهبودى يافتن و آسودگى و بر مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَعَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّكِينَةِ، مردگان آنها به عطوفت و مهربانى كردن و بر پيرانمان به وقار و سنگينى وَعَلَى الشَّبابِ بِالْإِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ، وَعَلَى النِساءِ بِالْحَياءِ وَالْعِفَّةِ، و بر جوانان به بازگشت و توبه و بر زنان به شرم و عفت وَعَلَى الْأَغْنِياءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ، وَعَلَى الْفُقَراءِ بِالصَّبْرِ و بر توانگران به فروتنى و بخشش كردن و بر مستمندان به شكيبايى وَالْقَناعَةِ، وَعَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ، وَعَلَى الأُسَراءِ و قناعت و بر پيكار كنندگان به يارى و پيروزى و بر اسيران بِالْخَلاصِ وَالرَّاحَةِ، وَعَلَى الْأُمَراءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ، وَعَلَى به رهايى يافتن و آسودگى و بر زمامداران به عدالت داشتن و دلسوزى و بر الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصافِ وَحُسْنِ السِيرَةِ، وَبارِكْ لِلْحُجَّاجِ وَالزُّوَّارِ فِي ملت به انصاف و خوش رفتارى و بركت ده براى حاجيان و زائران در

ص:117

الزَّادِ وَالنَّفَقَةِ، وَاقْضِ ما أَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ، توشه و خرجى و به انجام رسان آنچه را بر ايشان واجب كردى از اعمال حج و عمره بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

بوسيله فضل و رحمت خودت اى مهربانترين مهربانان.»

مناجات شعبانيّه

دعايى است سرشار از مضامين عرفانى و بلند، و اين دعا از «ابن خالويه» روايت شده است. وى گفته است: اين مناجات حضرت اميرالمؤمنين و ديگر امامان معصوم عليهم السلام بوده، و آنان بر خواندن اين دعا در ماه شعبان مداومت مى كردند. و بدين جهت بزرگان دين، مانند حضرت امام خمينى قدس سره به اين مناجات علاقه خاصى داشتند.

خواندن اين مناجات، با مفاهيم عاليه اى كه دارد براى هر وقتى كه انسان حضور قلب و توجّه داشته باشد مناسب است.

«اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاسْمَعْ دُعائِي إِذا «خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعايم را هنگامى كه

ص:118

دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدائِي إِذا نادَيْتُكَ، وَأَقْبِلْ عَلَيَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ تو را خوانم و بشنو صدايم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من كن هرگاه با تو راز گويم زيرا هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ، مُسْتَكِيناً [مِسْكِيْناً] لَكَ مُتَضَرِّعاً من به سوى تو گريختم و پيش رويت ايستادم در حال بيچارگى و فروتنى به درگاهت إِلَيْكَ، راجِياً لِمالَدَيْكَ ثَوابِي، وَتَعْلَمُ مافِي نَفْسِي، وَتَخْبُرُ حاجَتِي، و اميدوارم ثوابم را كه در پيش تو است و تو آنچه را من در دل دارم مى دانى و حاجتم را آگاهى وَتَعْرِفُ ضَمِيرِي، وَلا يَخْفى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَمَثْوايَ، وَما و از نهادم باخبرى و سرانجام كار و سرمنزل من بر تو روشن است و نيز آنچه را ارِيدُ أَنْ ابْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَأَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي، وَأَرْجُوهُ مى خواهم از گفتارم بدان لب گشايم و آن طلبى را كه مى خواهم به زبان آرم و اميد آن را براى لِعاقِبَةِ أَمْرِي، وَقَدْ جَرَتْ مَقادِيرُكَ عَلَيَّ ياسَيِّدِي فِيما يَكُونُ مِنِي سرانجام كارم دارم، اى آقاى من مقدّرات تو بر من جارى گشته در آنچه از من تا إِلى آخِرِ عُمُرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَعَلانِيَتِي، وَبِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ آخر عمر سر زند چه از كارهاى پنهانم و چه آشكارم و بدست تو است نه به دست ديگرى كم زِيادَتِي وَنَقْصِي وَنَفْعِي وَضَرِّي، إِلهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي و زياد شدن و سود و زيان من خدايا اگر تو مرا محروم كنى پس كيست كه يَرْزُقُنِي، وَإِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي، إِلهِي أَعُوذُ بِكَ روزيم دهد و اگر تو خوارم كنى پس كيست كه ياريم دهد خدايا پناه برم به تو

ص:119

مِنْ غَضَبِكَ وَحُلُولِ سَخَطِكَ، إِلهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ از خشمت و فروريختن عذابت خدايا اگر من شايستگى لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ، إِلهِي كَأَنِي رحمت تو را ندارم ولى تو شايسته آنى كه از زياده بخششت به من احسان كنى خدايا خود را چنان مى نگرم كه گويا بِنَفْسِي واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَقَدْ أَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ، فَفَعَلْتَ در برابرت ايستاده و آن توكل نيكويى كه بر تو دارم بر سر من سايه افكنده و تو نيز آن چه را ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ، إِلهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلى مِنْكَ شايسته آنى درباره من انجام و مرا در سراپرده عفو خويش پوشانده اى خدايا اگر بگذرى پس كيست كه از تو بدين بِذلِكَ، وَإِنْ كانَ قَدْ دَنا اجَلِي وَلَمْ يُدْنِنِي مِنْكَ عَمَلِي، فَقَدْ كار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزديك شده و عملم مرا به تو نزديك نكرده من جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي، إِلهِي قَدْ جُرْتُ عَلى به ناچار قرار مى دهم اقرار به گناه را وسيله خويش به درگاهت خدايا من بر خويشتن نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَها، فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها، إِلهِي لَم يَزَلْ ستم كردم در آن توجهى كه بدان كردم پس واى بر او اگر نيامرزيش خدايا پيوسته بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَياتِي، فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِي فِي مَماتِي، إِلهِي در دوران زندگى نيكى تو بر من مى رسد پس نيكيت را در هنگام مرگ نيز از من مگير خدايا كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَماتِي، وَأَنْتَ لَمْ تُوَلِنِي إِلَّا من چگونه مأيوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم در صورتى كه

ص:120

الْجَمِيلَ فِي حَياتِي، إِلهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ، وَعُدْ عَلَيَّ در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى خدايا سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو شايسته آنى و توجه كن بر من بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ، إِلهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً به فضل خويش كه همچون گنهكارى هستم كه نادانيش سراپا او را فراگرفته خدايا براستى تو گناهانى را فِي الدُّنْيا، وَأَنَا أَحْوَجُ إِلى سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْاخْرى، إِلهِي در دنيا بر من پوشاندى كه من به پوشاندن آنها در آخرت محتاج ترم قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لِأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِينَ، فَلا با اينكه آشكارش نكردى براى هيچيك از بندگان شايسته ات پس تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى رُؤُسِ الْأَشْهادِ، إِلهِي جُودُكَ بَسَطَ در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن خدايا جود و بخششت آرزويم را أَمَلِي، وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي، إِلهِي فَسُرَّنِي بِلِقائِكَ يَوْمَ گستاخ كرده و گذشت تو برتر است از عمل من خدايا مرا در آن روزى كه ميان بندگانت داورى كنى تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ، إِلهِي اعْتِذارِي إِلَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ به ديدارت مسرور ساز خدايا عذرخواهى من به درگاهت عذرخواهى كسى است كه يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ، فَاقْبَلْ عُذْرِي يا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ بى نياز نشده از پذيرفتن عذرش پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين كسى كه گنهكاران به درگاهش الْمُسِيئُونَ، إِلهِي لا تَرُدَّ حاجَتِي وَلا تُخَيِبْ طَمَعِي، وَلا تَقْطَعْ معذرت خواهى كنند خدايا حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نوميدى مكشان و اميد و آرزويم را از

ص:121

مِنْكَ رَجائِي وَأَمَلِي، إِلهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوانِي لَمْ تَهْدِنِي، وَلَوْ درگاهت قطع مفرما خدايا اگر خوارى مرا خواسته بودى راهنمائيم نمى كردى و اگر أَرَدْتَ فَضِيحَتِي لَمْ تُعافِنِي، إِلهِي ما اظُنُّكَ تَرُدُّنِي فِي حاجَةٍ قَدْ رسوائيم را مى خواستى تندرستيم نمى دادى خدايا گمان ندارم كه مرا بازگردانى در مورد أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِها مِنْكَ، إِلهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً حاجتى كه عمر خويش را در خواستن آن از تو سپرى كردم خدايا ستايش خاص تو است ستايش ابدى سَرْمَداً، يَزِيدُ وَلا يَبِيدُ كَما تُحِبُّ وَتَرْضى إِلهِي إِنْ اخَذْتَنِي جاويدان هميشگى كه فزون شود ولى كم نگردد بدان نحو كه دوست دارى و خوشنود شوى خدايا اگر مرا به جنايتم بِجُرْمِي اخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ، وَإِنْ اخَذْتَنِي بِذُنُوبِي اخَذْتُكَ مأخوذ دارى من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم بگيرى من هم تو را به آمرزشت بِمَغْفِرَتِكَ، وَإِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنِي أُحِبُّكَ، إِلهِي إِنْ بگيرم و اگر به دوزخم ببرى بدوزخيان اعلام مى كنم كه من تو را دوست دارم خدايا اگر عمل من در كانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلِي، فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجائِكَ كنار اطاعت از تو كوچك است ولى آرزويم در كنار اميد تو أَمَلِي، إِلهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً، وَقَدْ كانَ بزرگ است خدايا چگونه من از پيش تو محروم برگردم با اينكه چنان حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجاةِمَرْحُوماً، إِلهِي وَقَدْ أَفْنَيْتُ حسن ظنى من به جود و بخششت داشتم كه مرا مورد رحمت خويش قرار داده با نجات بازم خواهى گرداند خدايا من عمرم را

ص:122

عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ، وَأَبْلَيْتُ شَبابِي فِي سَكْرَةِ التَّباعُدِ در حرص غفلت از تو سپرى كردم و جوانيم را در مستى دورى از تو از بين مِنْكَ، إِلهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرارِي بِكَ وَرُكُونِي إِلى سَبِيلِ بردم و از اينرو خدايا بيدار نشدم در آن روزگارى كه به كرم تو مغرور بودم و به راه خشم تو سَخَطِكَ، إِلهِي وَأَنَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، مُتَوَسِلٌ متمايل گشته بودم خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در برابرت ايستاده و به وسيله كرم تو بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ، إِلهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ اواجِهُكَ بِهِ به درگاهت توسل جويم خدايا من بنده اى هستم كه مى خواهم از آلودگى آنچه بدان با تو روبرو شدم مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائِي مِنْ نَظَرِكَ، وَأَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ، اذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ از بى حيايى خودم در پيش روى تو خود را پاك سازم و از تو گذشت مى خواهم زيرا گذشت وصف لِكَرَمِكَ، إِلهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلّا فِي شناسايى كرم تو است خدايا من آن نيرويى كه بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم مگر در وَقْتٍ ايْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ، وَكَما أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ، فَشَكَرْتُكَ آن وقت كه تو براى دوستيت بيدارم كنى و آن طور كه خواهى باشم پس تو را سپاس گويم كه بِإِدْخالِي فِي كَرَمِكَ وَلِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ، مرا در كرم خويش داخل كردى و دلم را از چركيهاى بى خبرى و غفلت از خويش پاكيزه ساختى إِلهِي أُنْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ، وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ خدايا به من بنگر نگريستن كسى كه او را خوانده اى و او پاسخت داده و به يارى خويش به كارش واداشته اى

ص:123

فَأَطاعَكَ، يا قَرِيباً لا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِ بِهِ، وَيا جَواداً لا يَبْخَلُ و فرمانبريت كرده، اى نزديكى كه دور نگردى از آن كس كه بدو مغرور گشته و اى بخشنده اى كه بخل نورزد عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ، إِلهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ، وَلِساناً از آنكس كه اميد نيكيش دارد خدايا دلى به من بده كه اشتياقش به تو موجب نزديكيش به تو گردد و زبانى يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ، وَنَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ، إِلهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ كه صدق گفتارش بسوى تو بالا آيد و نظر حقيقت بينى كه همان حقيقتش او را به تو نزديك گرداند خدايا كسى كه بوسيله تو بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ، وَمَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ، وَمَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ شناخته شد گمنام نيست و كسى كه به تو پناهنده شد خوار نيست و كسى كه تو بسويش رو كنى بنده غَيْرُ مَمْلُولٍ، إِلهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ، وَإِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ ديگرى نخواهد بود خدايا براستى هركس به تو راه جويد راهش روشن است و هر كه به تو پناه بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ، وَقَدْ لُذْتُ بِكَ يا إِلهِي، فَلا تُخَيِبْ ظَنِي مِنْ جويد پناه دارد و من اى خدا به تو پناه آورده ام پس گمانى را كه به رحمتت رَحْمَتِكَ وَلا تَحْجُبْنِي عَنْ رَاْفَتِكَ، إِلهِي اقِمْنِي فِي أَهْلِ وِلايَتِكَ دارم نوميد مكن و از مهر خويش منعم مكن خدايا جاى مرا در ميان دوستدارانت مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ، إِلهِي وَالْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ جاى آن دسته از ايشان قرار ده كه اميد افزايش دوستيت را دارند خدايا در دلم انداز شيدايى و شيفتگى إِلى ذِكْرِكَ، وَهِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجاحِ أَسْمائِكَ وَمَحَلِ قُدْسِكَ، ذكر خود را پياپى و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده

ص:124

إِلهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلّا الْحَقْتَنِي بِمَحَلِ أَهْلِ طاعَتِكَ، وَالْمَثْوَى خدايا به حق خودت بر خودت سوگند كه مرا به محل فرمانبرداريت و جايگاه الصَّالِحِ مِنْ مَرْضاتِكَ، فَإِنِي لا أَقْدِرُ لِنَفْسِي دَفْعاً وَلا أَمْلِكُ لَها شايسته اى از مقام خوشنوديت برسانى زيرا كه من قادر بر دفع چيزى از خود نيستم و مالك سودى نَفْعاً، إِلهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَمَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ، فَلا هم برايش نيستم خدايا من بنده ناتوان گنهكار تو و مملوك زارى و بازگشت به درگاهت هستم پس تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ، وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ، مرا در زمره كسانى كه روى از آنها گرداندى و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده إِلهِي هَبْ لِي كَمالَ الْإِنْقِطاعِ إِلَيْكَ، وَأَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ خدايا بريدن كاملى از خلق بسوى خود به من عنايت كن و ديده هاى دلمان را به نور نَظَرِها إِلَيْكَ، حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ توجهشان به سوى خود روشن گردان تا ديده هاى دل پرده هاى نور را پاره كند و به مخزن اصلى إِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ، وَتَصِيرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِ قُدْسِكَ، إِلهِي بزرگى و عظمت برسد و ارواح ما مرتبط به عزت قدست گردد خدايا وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ، وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ، قرارم ده از كسانى كه او را خواندى و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادى و او در برابر جلال تو مدهوش گشت فَناجَيْتَهُ سِرّاً وَعَمِلَ لَكَ جَهْراً، إِلهِي لَمْ اسَلِطْ عَلى حُسْنِ ظَنِي و از اين رو در پنهانى با او به راز گويى پرداختى ولى او آشكارا برايت كار كرد خدايا به خوش بينى من

ص:125

قُنُوطَ الْأَياسِ، وَلَا انْقَطَعَ رَجائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ، إِلهِي إِنْ نااميدى را مسلط مكن و اميدم را كه به كرم نيكويت دارم قطع مكن خدايا اگر كانَتِ الْخَطايا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ، فَاصْفَحْ عَنِي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي خطاهايم مرا از نظرت انداخته پس بدان اعتماد خوبى كه به تو دارم از عَلَيْكَ، إِلهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ، فَقَدْ نَبَّهَنِي من درگذر خدايا اگر گناهانم بواسطه بزرگواريهاى لطفت مرا بى مقدار ساخته ولى در عوض الْيَقِينُ إِلى كَرَمِ عَطْفِكَ، إِلهِي إِنْ أَنامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الْاسْتِعْدادِ يقين به بزرگ توجه تو مرا هشيار كرده خدايا اگر بى خبرى از آماده شدن براى ديدارت لِلِقائِكَ، فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ، إِلهِي إِنْ دَعانِي إِلَى مرا به خواب فرو برده ولى در عوض معرفت به بزرگ نعمتهايت مرا بيدار كرده خدايا اگر بزرگ النَّارِ عَظِيمُ عِقابِكَ فَقَدْ دَعانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوابِكَ، إِلهِي كيفرت مرا به دوزخ مى خواند ولى در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت دعوت مى كند خدايا فَلَكَ أَسْأَلُ وَإِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَأَرْغَبُ، وَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِيَ عَلى پس از تو خواهم و بسوى تو زارى كنم و بگرايم و از تو خواهم كه درود فرستى بر مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ، وَلا يَنْقُضُ محمد و آل محمد و مرا از كسانى قرارم دهى كه پيوسته به ياد تواند و پيمانت را عَهْدَكَ، وَلا يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ، وَلا يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ، إِلهِي نمى شكنند و از شكر تو غافل نشوند و دستور تو را سبك نشمارند خدايا

ص:126

وَالْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ، فَأَكُونَ لَكَ عارِفاً وَعَنْ سِواكَ برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غير تو مُنْحَرِفاً وَمِنْكَ خائِفاً مُراقِباً، يا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، وَصَلَّى اللَّهُ روگردان باشم و از تو ترسان و نگران باشم اى صاحب جلالت و بزرگوارى و درود خدا بر عَلى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً».

محمد پيامبرش و بر آل پاكش باد و سلام بسيار بر ايشان باد.»

مناجات امير مؤمنان عليه السلام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ الْأَمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ إِلّا مَنْ «خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ، وَأَسْأَلُكَ الْأَمانَ يَومَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى دلى پاك به نزد خدا آورد و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگزد شخص ستمكار هر يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلًا، وَأَسْأَلُكَ الْأَمانَ دو دست خود را و گويد اى كاش گرفته بودم با پيامبر راهى و از تو امان خواهم

ص:127

يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَالْأَقْدامِ، در روزى كه شناخته شوند جنايتكاران به سيما و رخسارشان و بگيرندشان به پيشانيها و قدمها وَأَسْأَلُكَ الْأَمانَ يَوْمَ لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ و از تو امان خواهم در آن روزى كه كيفر نبيند پدرى بجاى فرزندش و نه فرزندى كيفر شود عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ، وَأَسْأَلُكَ الْأَمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ بجاى پدرش براستى وعده خدا حق است و از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ، وَأَسْأَلُكَ ستمكاران را عذرخواهيشان و بر ايشان است لعنت و ايشان را است بدى آن سراى و از تو امان الْأَمانَ يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَالْأَمْرُ يَومَئِذٍ لِلَّهِ، خواهم در روزى كه مالك نيست كسى براى كسى ديگر چيزى را و كار در آن روز بدست خدا است وَأَسْأَلُكَ الْأَمانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِهِ وَأَبِيهِ وَصاحِبَتِهِ و از تو خواهم امان در آن روزى كه بگريزد انسان از برادر و مادر و پدر و همسر وَبَنِيهِ لِكُلِ امْرِيٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ، وَأَسْأَلُكَ الْأَمانَ يَوْمَ و فرزندانش براى هركس از ايشان در آن روز كارى است كه (فقط) بدان پردازد و از تو خواهم امان در آن روزى يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمَئِذٍ بِبَنِيهِ وَصاحِبَتِهِ وَاخِيهِ كه شخص جنايتكار دوست دارد كه فدا دهد از عذاب آن روز پسرانش و همسرش و برادرش وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلّا إِنَّها و خويشاوندانش كه او را در پناه گيرند و هر كه در زمين هست يكسره كه بلكه او را نجات دهد، هرگز كه

ص:128

لَظى نَزَّاعَةً لِلشَّوى مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمَوْلى وَأَنَا الْعَبْدُ جهنم آتشى است سوزان كه پوست از سر بكند مولاى من، مولايم تويى سرور و منم بنده وَهَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلَّا الْمَوْلى مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمالِكُ وَأَنَا و آيا رحم كند بر بنده جز سرور او مولاى من اى مولاى من تويى مالك و منم الْمَمْلُوكُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ إِلَّا الْمالِكُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ مملوك و آيا رحم كند بر مملوك جز مالك مولاى من اى مولايم أَنْتَ الْعَزِيزُ وَأَنَا الذَّلِيلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الذَّلِيلَ إِلَّا الْعَزِيزُ، مَوْلايَ يا تويى عزتمند و منم خوار و ذليل و آيا رحم كند بر شخص خوار جز عزيز مولاى من اى مَوْلايَ أَنْتَ الْخالِقُ وَأَنَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلَّا مولاى من تويى آفريدگار و منم آفريده و آيا رحم كند بر آفريده جز الْخالِقُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْعَظِيمُ وَأَنَا الْحَقِيرُ وَهَلْ آفريدگار. مولاى من، اى مولاى من، تويى بزرگ و منم ناچيز و آيا رحم كند يَرْحَمُ الْحَقِيرَ إِلَّاالْعَظِيمُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْقَوِيُّ بر ناچيز جز بزرگ، مولاى من، اى مولاى من، تو قوى و توانمندى وَ أَنَا الضَّعِيْفُ، وَهَلْ يَرْحَمُ الضَّعِيْفَ إِلَّا الْقَوِيُّ، و من ضعيف و ناتوان، آيا رحم كند بر ضعيف و ناتوان، جز قوى و توانمند؟

مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الغَنِيُّ وَأَنَا الْفَقِيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ مولاى من، اى مولاى من، تويى بى نياز و منم نيازمند و آيا رحم كند

ص:129

الْفَقِيرَ إِلَّا الْغَنِيُّ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَأَنَا بر نيازمند جز بى نياز؟ مولاى من، اى مولاى من، تويى عطابخش و منم السَّائِلُ، وَهَلْ يَرْحَمُ السَّائِلَ إِلَّا الْمُعْطِي، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ سائل و آيا رحم كند بر سائل جز عطاكننده مولاى من اى مولاى من تويى الْحَيُّ، وَأَنَا الْمَيِتُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَيِتَ إِلَّا الْحَيُّ، مَوْلايَ يا زنده و منم مرده و آيا رحم كند مرده را جز زنده مولاى من اى مَوْلايَ أَنْتَ الْباقِي وَأَنَا الْفانِي وَهَلْ يَرْحَمُ الْفانِيَ إِلَّا الْباقِي، مولاى من تويى باقى و منم فانى و آيا رحم كند بر فانى جز خداى باقى مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الدَّائِمُ وَأَنَا الزّائِلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلَّا مولاى من اى مولاى من تويى هميشگى و منم زوال پذير و آيا رحم كند بر زوال پذير جز الدَّائِمُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَأَنَا الْمَرْزُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ خداى هميشگى مولاى من اى مولاى من تويى روزى ده و منم روزى خور و آيا رحم كند الْمَرْزُوقَ إِلَّا الرَّازِقُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْجَوادُ وَأَنَا الْبَخِيلُ روزى خور را جز روزى ده مولاى من اى مولاى من تويى سخاوتمند و منم بخيل وَهَلْ يَرْحَمُ الْبَخِيلَ إِلَّا الْجَوادُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُعافِي و آيا رحم كند بر بخيل جز سخاوتمند مولاى من اى مولاى من تويى عافيت بخش وَأَنَا الْمُبْتَلى وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُبْتَلى إِلَّا الْمُعافِي، مَوْلايَ يا مَوْلايَ و منم گرفتار و آيا رحم كند بر شخص گرفتار جز عافيت بخش مولاى من اى مولاى من

ص:130

أَنْتَ الْكَبِيرُ وَأَنَا الصَّغِيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الصَّغِيرَ إِلَّا الْكَبِيرُ، مَوْلايَ يا تويى بزرگ و منم كوچك و آيا رحم كند بر كوچك جز بزرگ مولاى من اى مَوْلايَ أَنْتَ الْهادِي وَأَنَا الضَّالُّ وَهَلْ يَرْحَمُ الضَّالَّ إِلَّا الْهادِي، مولاى من تويى راهنما و منم گمراه و آيا رحم كند بر گمراه جز راهنما مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّحْمانُ وَأَنَا الْمَرْحُومُ وَهَلْ يَرْحَمُ مولاى من اى مولاى من تويى بخشاينده و منم بخشش پذير و آيا رحم كند الْمَرْحُومَ إِلَّا الرَّحْمانُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ السُّلْطانُ وَأَنَا بخشش پذير را جز بخشاينده مولاى من اى مولاى من تويى سلطان و منم الْمُمْتَحَنُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلَّا السُّلْطانُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ گرفتار آزمايش و آيا رحم كند به بنده گرفتار آزمايش جز سلطان مولاى من اى مولاى من أَنْتَ الدَّلِيلُ وَأَنَا الْمُتَحَيِرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُتَحَيِرَ إِلَّا الدَّلِيلُ، مَوْلايَ تويى دليل و راهنما و منم متحير و سرگردان و آيا رحم كند سرگردان را جز راهنما مولاى من يا مَوْلايَ أَنْتَ الْغَفُورُ، وَأَنَا الْمُذْنِبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلَّا اى مولاى من تويى آمرزنده و منم گنهكار و آيا رحم كند گنهكار را جز الْغَفُورُ مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْغالِبُ وَأَنَا الْمَغْلُوبُ وَهَلْ يَرْحَمُ آمرزنده مولاى من اى مولاى من تويى غالب و منم مغلوب و آيا رحم كند الْمَغْلُوبَ إِلَّا الْغالِبُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّبُّ وَأَنَا الْمَرْبُوبُ بر مغلوب جز غالب مولاى من اى مولاى من تويى پروردگار و منم پروريده

ص:131

وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلَّا الرَّبُّ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُتَكَبِرُ و آيا رحم كند پروريده را جز پروردگار مولاى من اى مولاى من تويى خداى با كبريا و بزرگمنش وَأَنَا الْخاشِعُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْخاشِعَ إِلَّا الْمُتَكَبِرُ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ و منم بنده فروتن و آيا رحم كند بر فروتن جز خداى بزرگمنش مولاى من اى مولاى من ارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ، وَارْضَ عَنِي بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ وَفَضْلِكَ يا ذَا به من رحم كن به رحمت خود و خوشنود شو از من به جود و كرم و فضل خود اى صاحب الْجُودِ وَ الْإِحْسانِ وَالطَّوْلِ وَ الْإِمْتِنانِ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

جود و احسان و نعمت و امتنان به رحمتت اى مهربانترين مهربانان.»

ص:132

چند مناجات از مناجات خمسة عشر

پانزده مناجات از امام زين العابدين عليه السلام روايت شده كه مرحوم علّامه مجلسى در بحار الأنوار فرموده: من اين مناجات را در كتب بعضى از اصحاب ديدم. كه چند نمونه آن را در اينجا ذكر مى كنيم:

مناجات تائبين

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

«إِلهِي الْبَسَتْنِي الْخَطايا ثَوْبَ مَذَلَّتِي، وَجَلَّلَنِي التَّباعُدُ مِنْكَ «خدايا خطاها و گناهان لباس خوارى بر تنم كرده و دورى از تو لِباسَ مَسْكَنَتِي، وَأَماتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنايَتِي، فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ جامه بيچارگى بر تنم افكنده و بزرگ جنايتم دلم را ميرانده پس تو زنده اش كن به بازگشت خودت يا أَمَلِي وَبُغْيَتِي، وَيا سُؤْلِي وَمُنْيَتِي، فَوَعِزَّتِكَ ما أَجِدُ لِذُنُوبِي (بسوى من) اى آرزو و مقصودم و اى خواسته و آرمانم به عزتت سوگند براى گناهانم سِواكَ غافِراً، وَلا ارى لِكَسْرِي غَيْرَكَ جابِراً، وَقَدْ خَضَعْتُ جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شكستگيم جز تو شكسته بندى نبينم و من بوسيله آه و ناله كردن بسوى

ص:133

بِالْإِنابَةِ إِلَيْكَ، وَعَنَوْتُ بالْاسْتِكانَةِ لَدَيْكَ، فَانْ طَرَدْتَنِي مِنْ بابِكَ تو بدرگاهت خاضع گشته و با زارى كردن در برابرت خود را به خوارى كشاندم پس اگر توام از درگاه خويش برانى در آن حال فَبِمَنْ الُوذُ، وَإِنْ رَدَدْتَنِي عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ أَعُوذُ، فَوا اسَفاهُ مِنْ به كه روآورم، و اگر توام از نزد خويش بازگردانى به كه پناه برم، و بس افسوس از خَجْلَتِي وَافْتِضاحِي، وَوالَهْفاهُ مِنْ سُوءِ عَمَلِي وَ اجْتِراحِي، شرمندگى و رسواييم و اى دريغ از كار بد و گناهانى كه بدست آورده ام أَسْأَلُكَ يا غافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ، وَيا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ، أَنْ تَهَبَ از تو خواهم اى آمرزنده گناه بزرگ و اى ترميم كننده استخوان شكسته كه ببخشى لِي مُوبِقاتِ الْجَرائِرِ، وَتَسْتُرَ عَلَيَّ فاضِحاتِ السَّرائِرِ، وَلا تُخْلِنِي بر من گناهان نابود كننده ام را و بپوشى بر من كارهاى پنهانى رسواكننده را و مرا فِي مَشْهَدِ الْقِيامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَغَفْرِكَ، وَلا تُعْرِنِي مِنْ جَمِيلِ در بازار قيامت از نسيم جان بخش عفو و آمرزشت محروم نفرمايى و از لباس زيباى گذشت و صَفْحِكَ وَسَتْرِكَ، إِلهِي ظَلِلْ عَلى ذُنُوبِي غَمامَ رَحْمَتِكَ، چشم پوشى خود برهنه ام نكنى خدايا سايه ابر رحمتت را بر گناهانم بينداز وَأَرْسِلْ عَلى عُيُوبِي سَحابَ رَأْفَتِكَ، إِلهِي هَلْ يَرْجِعُ الْعَبْدُ و ابر ريزان مهربانى و رأفتت را براى شستشوى عيبهايم بفرست خدايا آيا بنده فرارى الْآبِقُ إِلّا إِلى مَوْلاهُ، أَمْ هَلْ يُجِيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ أَحَدٌ سِواهُ، إِلهِي جز به درگاه مولايش به كجا بازگردد يا آيا كسى جز او هست كه وى را از خشم او پناه دهد معبودا

ص:134

إِنْ كانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً فَإِنِي وَعِزَّتِكَ مِنَ النَّادِمِينَ، وَإِنْ اگر پشيمانى بر گناه توبه محسوب شود پس به عزتت سوگند كه براستى من از پشيمانانم و اگر كانَ الْاسْتِغْفارُ مِنَ الْخَطِيئَةِ حِطَّةً فَإِنِّي لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ، لَكَ آمرزش خواهى از خطا آنرا پاك كند پس براستى من از آمرزش خواهانم خدايا تو را الْعُتْبى حَتَّى تَرْضى إِلهِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ تُبْ عَلَيَّ، وَبِحِلْمِكَ سزد كه مرا مؤاخذه كنى تا گاهى كه خوشنود شوى خدايا به همان قدرتى كه بر من دارى توبه ام بپذير و به بردباريت عَنِّي اعْفُ عَنِي، وَبِعِلْمِكَ بِي ارْفَقْ بِي، إِلهِي أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ از من بگذر و به همان علمت كه به احوالم دارى با من مدارا كن خدايا تويى كه درى از عفو لِعِبادِكَ باباً إِلى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ، فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً خود بسوى بندگانت باز كردى و نامش را توبه گذاردى و فرمودى «بسوى خدا بازگرديد نَصُوحاً، فَما عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ، إِلهِي إِنْ باتوبه صادقانه» پس ديگرچه عذرى دارد آن كس كه از وارد شدن در اين در باز شده غفلت ورزد خدايا اگر كانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ، إِلهِي ما أَنَا براستى سر زدن گناه از بنده ات زشت است ولى گذشت نيز از نزد تو نيكو است معبودا من نخستين كسى نيستم بِأَوَّلِ مَنْ عَصاكَ فَتُبْتَ عَلَيْهِ وَتَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِكَ فَجُدْتَ عَلَيْهِ، كه نافرمانيت كرده و توبه پذيرش گشته اى و خواستار احسانت گشته و تو بر او احسان كرده اى يا مُجِيبَ الْمُضْطَرِ، يا كاشِفَ الضُّرِ، يا عَظِيمَ الْبِرِ، يا عَلِيماً بِما اى پذيرنده بيچاره اى غمزدا اى بزرگ احسان اى داناى

ص:135

فِي السِرِ، يا جَمِيلَ السِتْرِ، اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ إِلَيْكَ، اسرار نهان اى نيكو پرده پوش شفيع گردانم نزد تو جود و كرمت را وَتَوَسَّلْتُ بِحَنانِكَ، وَتَرَحُّمِكَ لَدَيْكَ، فَاسْتَجِبْ دُعائِي، وَلا و توسل جستم به حضرتت و به مهربانيت در پيش تو پس دعايم مستجاب كن و اميدم را تُخَيِّبْ فِيكَ رَجائِي، وَتَقَبَّلْ تَوْبَتِي، وَكَفِرْ خَطِيئَتِي، بِمَنِكَ درباره خودت به نوميدى مبدل مكن و توبه ام را بپذير و گناهم را به كرم و مهربانى وَرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

خود ناديده گير اى مهربانترين مهربانان.»

مناجات شاكين

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

«إِلهِي إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ امَّارَةً، وَإِلَى الْخَطِيئَةِ «خدايا به سوى تو شكايت آورم از نفسى كه مرا همواره به بدى مُبادِرَةً، وَبِمَعاصِيكَ مُولَعَةً، وَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً، تَسْلُكُ وادارد و به سوى گناه شتاب دارد و به نافرمانيهايت حريص است و به موجبات خشمت

ص:136

بِي مَسالِكَ الْمَهالِكَ، وَتَجْعَلُنِي عِنْدَكَ أَهْوَنَ هالِكٍ، دست درازى كند مرا به راههايى كه منجر به هلاكت مى شود مى كشاند و بصورت پست ترين كَثِيرَةَ الْعِلَلِ طَوِيلَةَ الْأَمَلِ، إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ، وَإِنْ نابودشدگان در آورد بيماريهايش بسيار و آرزويش دراز است اگر شرى به او رسد بى تاب شود و اگر مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ، مَيَّالَةً إِلَى اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ خيرى نصيبش گردد سركشى كند به اسباب بازى و سرگرميهاى بيهوده بسيار متمايل و از بى خبرى و وَالسَّهْوِ، تُسْرِعُ بِي إِلَى الْحَوْبَةِ، وَتُسَوِّفُنِي بِالتَّوْبَةِ، إِلهِي أَشْكُو فراموشى انباشته است مرا به سوى گناه شتاب دهد و به نوبت توبه امروز و فردايم كند خدايا به تو شكايت إِلَيْكَ عَدُوّاً يُضِلُّنِي، وَشَيْطاناً يُغْوِينِي، قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْواسِ آورم از دشمنى كه گمراهم كند و شيطانى كه مرا از راه بدر برد سينه ام را پر از صَدْرِي، وَأَحاطَتْ هَواجِسُهُ بِقَلْبِي، يُعاضِدُ لِيَ الْهَوى وَيُزَيِّنُ وسوسه كرده و تحريكات زهرآگينش قلبم را احاطه كرده به هوى و هوسم كمك كند و دوستى دنيا را لِي حُبَّ الدُّنْيا، وَيَحُولُ بَيْنِي وَبَيْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفى إِلهِي إِلَيْكَ پيش چشمم آرايش دهد ميان من و فرمانبردارى و تقرب به درگاهت حائل گردد خدايا پيش تو أَشْكُو قَلْباً قاسِياً، مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً، وَبِالرَّيْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِساً، شكوه آرم از دلى كه سخت شده و بدست وسوسه ها بگردد و به زنگ (خودبينى) و خوى زشت پوشيده شده وَ عَيْناً عَنِ الْبُكاءِ مِنْ خَوْفِكَ جامِدَةً، وَ إِلى ما يَسُرُّها طامِحَةً، و از ديده اى كه به هنگام گريه كردن از خوف تو خشك است ولى براى نگريستن به مناظر خوش آيندش خيره و حريص است

ص:137

إِلهِي لا حَوْلَ لِي وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِقُدْرَتِكَ، وَلا نَجاةَ لِي مِنْ مَكارِهِ خدايا جنبش و نيرويى براى من نيست جز به نيروى تو و راه نجاتى از گرفتاريهاى الدُّنْيا إِلّا بِعِصْمَتِكَ، فَأَسْأَلُكَ بِبَلاغَةِ حِكْمَتِكَ، وَنَفاذِ مَشِيَّتِكَ، دنيا ندارم جز نگهدارى تو پس از تو مى خواهم به حكمت رسايت و به مشيت جارى و گذرايت أَنْ لا تَجْعَلَنِي لِغَيْرِ جُودِكَ مُتَعَرِّضاً، وَلا تُصَيِرَنِي لِلْفِتَنِ غَرَضاً، كه مرا تنها در معرض جود و بخشش خود درآورى و هدف تيرهاى بلا و آزمايش قرارم ندهى وَكُنْ لِي عَلَى الْأَعْداءِ ناصِراً، وَعَلَى الْمَخازِي وَالْعُيُوبِ ساتِراً، و مرا در پيروزى بر دشمنان يارى كنى و رسوائيها و عيوبم را بپوشانى وَمِنَ الْبَلايا واقِياً، وَعَنِ الْمَعاصِي عاصِماً، بِرَأْفَتِكَ وَرَحْمَتِكَ يا و از بلا محافظتم كنى و از گناهان نگاهم دارى به مهر و رحمتت اى أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

مهربانترين مهربانان.»

مناجات خائفين

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

«إِلهِي أَتَراكَ بَعْدَ الْإِيمانِ بِكَ تُعَذِّبُنِي، أَمْ بَعْدِ حُبِي «خدايا آيا چنان مى بينى كه پس از ايمان آوردنم به تو

ص:138

إِيَّاكَ تُبَعِدُنِي، أَمْ مَعَ رَجائِي لِرَحْمَتِكَ وَصَفْحِكَ تَحْرِمُنِي، مرا عذاب كنى يا پس از دوستيم به تو مرا از خود دور كنى يا با اميدى كه به رحمت ام مَعَ اسْتِجارَتِي بِعَفْوِكَ تُسْلِمُنِي، حاشا لِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ و چشم پوشيت دارم محرومم سازى يا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت مرا بدست دوزخ سپارى؟ هرگز! أَنْ تُخَيِبَنِي، لَيْتَ شِعْرِي الِلشَّقاءِ وَلَدَتْنِي أُمِي، أَمْ لِلْعَناءِ از ذات بزرگوار تو دور است كه محرومم كنى، اى كاش مى دانستم كه آيا مادرم مرا براى بدبختى زائيده رَبَّتْنِي، فَلَيْتَها لَمْ تَلِدْنِي وَلَمْ تُرَبِنِي، وَلَيْتَنِي عَلِمْتُ امِنْ يا براى رنج و مشقت مرا پروريده، كاش مرا نزائيده و بزرگ نكرده بود و كاش مى دانستم اى خدا أَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنِي، وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنِي، فَتَقَرَّ كه آيا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خويش مخصوصم گردانده اى تا چشمم بِذلِكَ عَيْنِي وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِي، إِلهِي هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ بدين سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدايا آيا براستى سياه كنى چهره هايى را كه در برابر عظمتت ساجِدَةً لِعَظَمَتِكَ، أَوْ تُخْرِسُ أَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّناءِ عَلى مَجْدِكَ به خاك افتاده يا لال كنى زبانهايى را كه به ثناگويى درباره مجد وَجَلالَتِكَ، أَوْ تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِكَ، أَوْ تُصِمُّ و شوكتت گويا شده يا مُهر زنى بر دلهايى كه دوستى تو را در بردارد يا كَر كنى أَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِكْرِكَ فِي إِرادَتِكَ، أَوْ تَغُلُّ اكُفّاً رَفَعَتْهَا گوشهايى را كه به شنيدن ذكرت در ارادت ورزى به تو لذت برند يا ببندى به زنجير كيفر دستهايى را كه

ص:139

الْآمالُ إِلَيْكَ رَجاءَ رَأْفَتِكَ، أَوْ تُعاقِبُ أَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِكَ آمال و آرزوها به اميد مِهرت آنها را به سوى تو بلند كرده يا كيفر كنى بدنهايى را كه در طاعتت كار كرده حَتّى نَحِلَتْ فِي مُجاهَدَتِكَ، أَوْ تُعَذِّبُ أَرْجُلًا سَعَتْ فِي تا به جايى كه در راه كوشش براى تو نزار گشته يا شكنجه دهى پاهايى را كه در عِبادَتِكَ، إِلهِي لا تُغْلِقْ عَلى مُوَحِدِيكَ أَبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا پرستشت راه يافته خدايا درهاى رحمتت را به روى يكتا پرستانت مبند و تَحْجُبْ مُشْتاقِيكَ عَنِ النَّظَرِ إِلى جَمِيلِ رُؤْيَتِكَ، إِلهِي نَفْسٌ مشتاقانت را از مشاهده جمال ديدارت محروم مكن خدايا نفسى را أَعْزَزْتَها بِتَوْحِيدِكَ كَيْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ، وَضَمِيرٌ انْعَقَدَ كه به وسيله توحيد و يگانه پرستيت عزيز داشته اى چگونه به خوارىِ هجرانت پست كنى و نهادى را كه با عَلى مَوَدَّتِكَ كَيْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرارَةِ نِيرانِكَ، إِلهِي أَجِرْنِي مِنْ أَلِيمِ دوستى تو پيوند شده چگونه به حرارت آتشت بسوزانى خدايا پناهم ده از خشم غَضَبِكَ وَعَظِيمِ سَخَطِكَ، يا حَنَّانُ يا مَنَّانُ، يا رَحِيمُ يا رَحْمانُ، دردناك و غضب بزرگت اى مِهرورز اى پربخشش اى مهربان اى بخشاينده يا جَبَّارُ ياقَهَّارُ، يا غَفَّارُ يا سَتَّارُ، نَجِنِي بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِ اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گيرنده اى پرده پوش نجاتم ده به رحمت خود از عذاب النَّارِ، وَفَضِيحَةِ الْعارِ، اذَا امْتازَ الْأَخْيارُ مِنَ الْأَشْرارِ، وَحالَتِ دوزخ و رسوايى ننگ (يا برهنگى) در آن هنگام كه نيكان از بدان جدا گردند و احوال

ص:140

الْأَحْوالُ، وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ، وَبَعُدَ الْمُسِيئُونَ، وَوُفِيَتْ دگرگون شود و نزديك و مقرب شوند نيكوكاران و دور گردند بدكاران و به هر كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لايُظْلَمُونَ».

كس هر چه كرده است داده شود و ستم به ايشان نشود.»

زيارت اوّل جامعه

اين زيارت در كتب كافى، تهذيب و كامل الزيارات نقل شده است، و در تمام زيارتگاه هاى ائمّه و انبيا واوصيا عليهم السلام خوانده مى شود:

«السَّلامُ عَلى أَوْلِياءِ اللَّهِ وَأَصْفِيائِهِ، السَّلامُ عَلى امَناءِ اللَّهِ «سلام بر بندگان مقرب خدا و بر برگزيدگانش سلام بر آنانكه امين خدا وَأَحِبَّائِهِ، السَّلامُ عَلى أَنْصارِ اللَّهِ وَخُلَفائِهِ، السَّلامُ عَلى مَحالِ و دوستان اويند سلام بر ياران خدا و جانشينانش سلام بر جايگاههاى مَعْرِفَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى مَساكِنِ ذِكْرِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى مُظهِرِي معرفت خدا سلام بر مسكنهاى ذكر خدا سلام بر آشكار سازندگان أَمْرِ اللَّهِ وَنَهْيِهِ، السَّلامُ عَلَى الدُّعاةِ إِلَى اللَّهِ، السَّلامُ عَلَى امر و نهى خدا سلام بر خوانندگان (مردم) بسوى خدا سلام

ص:141

المُسْتَقِرِّينَ فِي مَرْضاةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَى الْمُخْلِصِينَ فِي طاعَةِ بر استقرار يافتگان در خوشنوديهاى خدا سلام بر مخلصان در فرمانبردارى اللَّهِ، السَّلامُ عَلَى الْأَدِلّاءِ عَلَى اللَّهِ، السَّلامُ عَلَى الَّذِينَ مَنْ خدا سلام بر راهنمايان بسوى خدا سلام بر آن بزرگوارانى كه هر كه والاهُمْ فَقَدْ والَى اللَّهَ، وَمَنْ عاداهُمْ فَقَدْ عادَى اللَّهَ، وَمَنْ دوستشان دارد خداى را دوست داشته و هر كه دشمنشان دارد خداى را دشمن داشته و هر كه عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، وَمَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللَّهَ، وَمَنِ آنان را بشناسد خداى را شناخته و هر كه نشناسدشان خداى را نشناخته و هر كه اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ، وَمَنْ تَخَلَّى مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلَّى مِنَ بدانان چنگ زند به خدا چنگ زده و هر كه آنان را رها كند خداى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَاشْهِدُ اللَّهَ أَنِي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ عزوجل را رها كرده است و خداى را گواه گيرم كه من تسليمم براى هر كس كه شما تسليم اوئيد در جنگم با هر كه حارَبْتُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَعَلانِيَتِكُمْ، مُفَوِّضٌ فِي ذلِكَ كُلِهِ إِلَيْكُمْ، شما در جنگيد ايمان دارم به نهان و آشكار شما و اختيار همه اين كارها را به شما واگذار كنم لَعَنَ اللَّهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِ وَالْإِنْسِ، وَأَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ، خدا لعنت كند دشمن آل محمد را از جنّ و انس و بيزارى جويم بدرگاه خدا از ايشان وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ».

و درود خدا بر محمد و آلش باد.»

ص:142

زيارت جامعه كبيره

زيارت جامعه، زيارتى است كه به خاطر جامع بودن مطالب و تعبيرها و صفات و خصوصيات امامان عليهم السلام كه در آن بيان شده، جامعيّت خاصّى دارد، و مى توان هر يك از امامان و معصومين عليهم السلام را با آن زيارت كرد.

نمونه هاى متعدّدى به عنوان زيارت جامعه در كتاب ها آمده است، كه «زيارت جامعه كبيره» مفصّل تر و جامع تر از همه است، و يك دوره «امام شناسى» به حساب مى آيد.

صفات و فضايل و ويژگى هاى ائمّه معصومين عليهم السلام در اين زيارت گرد آمده، و كتاب هاى متعدّدى هم در شرح آن نوشته شده است.

زائرى كه با معرفت و از روى بصيرت اين زيارت را با توجه به معنايش در كنار قبور ائمّه عليهم السلام بخواند، نوعى مرور بر اعتقادات و باورها و تجديد ميثاق با اولياى دين كرده است.

شيخ صدوق در «فقيه» و «عيون» روايت كرده از موسَى بن عبداللّه نخعى، كه گفت: به حضرت امام علىّ النّقى عليه السلام عرض

ص:143

كردم: يابن رسول اللّه! مرا تعليم فرما زيارتى كه با بلاغت كامل باشد، هرگاه خواستم زيارت كنم يكى از شما را، آن را بخوانم. فرمود: چون به آستانه در حرم رسيدى توقف كن، و شهادتين را بگو:

«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ «گواهى دهم كه معبودى جز خداى يكتاى بى همتا نيست، و گواهى دهم كه مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».

محمّد- درود خدا بر او و آلش باد- بنده و فرستاده او است.»

و در حلى كه غُسل زيارت كرده اى داخل حَرَم مى شوى و آنگاه كه قبر را ديدى توقف كن و سى مرتبه «اللَّهُ أَكْبَرُ» بگو، پس با دل آرام اندكى پيش برو، و گام ها را نزديك بگذار، آنگاه توقف كن و سى مرتبه «اللَّهُ أَكْبَرُ» بگو، پس نزديك قبر مُطهّر برو، و چهل مرتبه «اللَّهُ أَكْبَرُ» بگو تا صد تكبير تمام شود، پس بگو:

«الَسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، «سلام بر شما اى خاندان نبوت و جايگاه رسالت

ص:144

وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْيِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزَّانَ و مركز رفت و آمد فرشتگان و جاى فرود آمدن وحى (الهى) و معدن رحمت (حق) و گنجينه داران الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الْامَمِ، وَأَوْلِياءَ دانش و سرحد نهائى بردبارى و اصول و اساس كرم و بزرگوارى و پيشوايان ملتها و در اختيار دارندگان النِعَمِ، وَعَناصِرَ الْأَبْرارِ، وَدَعائِمَ الْأَخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَأَرْكانَ نعمتها و ريشه و اصول نيكان و استوانه هاى خوبان و زمامداران بندگان و پايه ها و ستونهاى الْبِلادِ، وَأَبْوابَ الْإِيمانِ، وَامَناءَ الرَّحْمانِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِينَ، شهرها و بلاد و درهاى ايمان و امينهاى خداى رحمان و نژاد پيمبران وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِ الْعالَمِينَ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ و زبده (اولاد) رسولان و عترت انتخاب شدگان پروردگار جهانيان، و رحمت خدا و وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلى أَئِمَّةِ الْهُدى وَمَصابِيحِ الدُّجى وَأَعْلامِ بركاتش (نيز بر آنها باد) سلام بر پيشوايان هدايت و چراغهاى تاريكى و نشانه هاى التُّقى وَذَوِي النُّهى وَأُولِي الْحِجى وَكَهْفِ الْوَرى وَوَرَثَةِ پرهيزكارى و صاحبان خرد و دارندگان عقل و فطانت و پناهگاه مردمان و وارثان الْأَنْبِياءِ، وَالْمَثَلِ الْأَعْلى وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنى وَحُجَجِ اللَّهِ عَلى پيمبران ونمونه اعلاى (الهى) واهل دعوت نيكو (كه مردم را به خدا مى خوانند) و حجتهاى خدا بر أَهْلِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَالْاولى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلى اهل دنيا و آخرت و اين جهان و رحمت خدا و بركاتش (نيز بر ايشان باد) سلام بر

ص:145

مَحالِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ، وَمَساكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ، وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ، جايگاههاى شناسايى خدا و مسكنهاى بركت خدا و كانهاى حكمت خدا وَحَفَظَةِ سِرِ اللَّهِ، وَحَمَلَةِ كِتابِ اللَّهِ، وَأَوْصِياءِ نَبِيِ اللَّهِ، وَذُرِّيَّةِ و نگهبانان راز خدا و حاملان كتاب خدا و اوصياء پيامبر خدا و فرزندان رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ رسول خدا صلى الله عليه و آله، و رحمت خدا و بركاتش (نيز بر ايشان باد) سلام عَلَى الدُّعاةِ إِلَى اللَّهِ، وَالْأَدِلّاءِ عَلى مَرْضاةِ اللَّهِ، وَالْمُسْتَقِرِّينَ بر خوانندگان بسوى خدا و رهنمايان بسوى موجبات خوشنودى خدا و استقرار يافتگان فِي أَمْرِ اللَّهِ، وَالتَّامِينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ، وَالْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ در فرمان خدا و كاملان در دوستى و محبت خدا و مخلصان در يگانه پرستى اللَّهِ، وَ الْمُظْهِرِينَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَنَهْيِهِ، وَعِبادِهِ الْمُكْرَمِينَ، الَّذِينَ خدا و آشكار كنندگان امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا آنانكه لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، پيشى نگيرند بر خداوند در گفتار و آنانكه بدستورش عمل كنند، و رحمت خدا و بركاتش (بر ايشان باد) السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعاةِ، وَالْقادَةِ الْهُداةِ، وَالسَّادَةِ الْوُلاةِ، سلام بر امامان دعوت كننده (بحق) و پيشوايان راهنما و آقايان سرپرست وَالذَّادَةِ الْحُماةِ، وَأَهْلِ الذِّكْرِ وَأُولِي الْأَمْرِ، وَبَقِيَّةِ اللَّهِ وَخِيَرَتِهِ و دفاع كنندگان و حاميان (از دين خدا) و اهل ذكر و فرمانداران و نمايندگان خدا و برگزيدگان او

ص:146

وَحِزْبِهِ وَعَيْبَةِ عِلْمِهِ وَحُجَّتِهِ وَصِراطِهِ وَنُورِهِ وَبُرْهانِهِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ و گروه او و گنجينه دانشش و حجت او و راه او و نور او و دليل روشن او، و رحمت وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، كَما خدا و بركاتش (بر ايشان باد) گواهى دهم كه نيست معبودى جز خداى يگانه كه شريك ندارد چنانچه شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَشَهِدَتْ لَهُ مَلائِكَتُهُ وَأُولُوا الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ، گواهى داده خدا براى خودش و گواهى دادند براى او فرشتگانش و دانشمندان از خلق او لا إِلهَ إِلّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ معبودى نيست جز او كه نيرومند و فرزانه است و گواهى دهم كه محمد بنده انتخاب شده او است وَرَسُولُهُ الْمُرْتَضى أَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَدِينِ الْحَقِ لِيُظْهِرَهُ عَلَى و رسول پسنديده او است كه فرستاد او را با هدايت و آئين حق تا پيروزش كند بر الدِّينِ كُلِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ همه آئينها و گرچه خوش نداشته باشند مشركان و گواهى دهم كه شمائيد پيشوايان راهبر الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ راه يافته معصوم گرامى مقرب پرهيزكار الصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ، الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ، الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ، راستگوى زبده فرمانبرداران خدا و قيام كنندگان به فرمانش الْعامِلُونَ بِارادَتِهِ، الْفائِزُونَ بِكَرامَتِهِ، اصْطَفاكُمْ بِعِلْمِهِ، و انجام دهندگان خواسته اش و آنانكه به مقام كرامت او رسيدند، برگزيد شما را به علم خود

ص:147

وَارْتَضاكُمْ لِغَيْبِهِ، وَاخْتارَكُمْ لِسِرِّهِ، وَاجْتَباكُمْ بِقُدْرَتِهِ، وَأَعَزَّكُمْ و پسنديدتان براى جريانات غيب (و پس پرده) خود و انتخابتان كرد براى راز خود و اختيارتان كرد به قدرتش و عزيزتان كرد بِهُداهُ وَخَصَّكُمْ بِبُرْهانِهِ، وَانْتَجَبَكُمْ بِنُورِهِ، وَأَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ، به راهنمائى خود و مخصوصتان داشت به دليل روشنش و برگزيد شما را براى نور خود و تأييد كرد شما را به روح خود وَرَضِيَكُمْ خُلَفاءَ فِي أَرْضِهِ، وَحُجَجاً عَلى بَرِيَّتِهِ، وَأَنْصاراً لِدِينِهِ، وپسنديد شما را براى جانشينى در زمينش و تا كه حجتهائى باشيد بر مخلوقش و ياورانى براى دينش وَحَفَظَةًلِسِرِّهِ، وَخَزَنَةًلِعِلْمِهِ، وَمُسْتَوْدَعاًلِحِكْمَتِهِ، وَتَراجِمَةً لِوَحْيِهِ، و نگهبانانى براى رازش و گنجينه دارانى براى دانشش و سپردگان حكمتش و مفسران وَأَرْكاناً لِتَوْحِيدِهِ، وَشُهَداءَ عَلى خَلْقِهِ، وَأَعْلاماً لِعِبادِهِ، وَمَناراً وحيش و پايه هاى يگانه شناسيش و گواهانى بر خلقش و نشانه هايى براى بندگانش فِي بِلادِهِ، وَأَدِلّاءَ عَلى صِراطِهِ، عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَآمَنَكُمْ و مشعلهايى در شهرها و بلادش و راهنمايانى بر راهش، خداوند نگهداشت شما را از لغزش مِنَ الْفِتَنِ، وَطَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَأَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ و ايمن داشت شمارا ازفتنه ها وآزمايشها وپاكتان كرد از چركى و دوركرد ازشما اهل بيت پليدى را وَطَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً، فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ، وَأَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ، وَمَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ، و بخوبى پاكيزه تان كرد، شما نيز (در برابر) عظيم شمرديد شوكتش را و مقامش را بزرگ دانستيد و كرمش را ستوديد وَأَدْمَنْتُمْ ذِكْرَهُ، وَوَكَّدْتُمْ مِيثاقَهُ، وَأَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طاعَتِهِ، وَنَصَحْتُمْ و به ذكر او ادامه داديد و پيمانش را محكم كرديد و آن عهدى را كه در فرمانبرداريش داشتيد سخت استوار كرديد و در پنهانى و

ص:148

لَهُ فِي السِرِ وَالْعَلانِيَةِ، وَدَعَوْتُمْ إِلى سَبِيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ آشكار براى او خيرخواهى كرديد و مردم را با حكمت و پند نيكو به راهش الْحَسَنَةِ، وَبَذَلْتُمْ أَنْفُسَكُم فِي مَرْضاتِهِ، وَصَبَرْتُمْ عَلى ما اصابَكُم دعوت كرديد و در راه خوشنودى او بذل جان كرديد و در مقابل پيش آمدهاى ناگوار بخاطر او فِي جَنْبِهِ، وَأَقَمْتُمُ الصَّلاةَ، وَآتَيْتُمُ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ، بردبارى كرديد، و نماز را بپا داشتيد و زكات را پرداختيد و امر به معروف وَنَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَجاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه، حَتّى أَعْلَنْتُمْ و نهى از منكر كرديد و در راه خدا آن طور كه بايد جهاد و مبارزه كرديد تا بالاخره دعوت حق را دَعْوَتَهُ، وَبَيَّنْتُمْ فَرائِضَهُ، وَأَقَمْتُمْ حُدُودَهُ، وَنَشَرْتُمْ شَرائِعَ آشكار و واجبات او را بيان داشتيد و حدود و مقرراتش را برپا داشتيد و دستورات و احكامش أَحْكامِهِ، وَسَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ، وَصِرْتُمْ فِي ذلِكَ مِنْهُ إِلَى الرِّضا، را منتشر ساختيد و روش او را مقرر داشتيد و در راه رضاى او گام برداشتيد وَسَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضاءَ، وَصَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضى فَالرَّاغِبُ و تسليم قضا و قدر او شديد و پيمبران گذشته او را تصديق كرديد پس آنكه از شما عَنْكُمْ مارِقٌ، وَاللَّازِمُ لَكُمْ لاحِقٌ، وَالْمُقَصِرُ فِي حَقِكُمْ زاهِقٌ، رو گرداند از دين خارج گشته و آنكه ملازم شما بود به حق رسيده و آنكه كوتاهى كرد در حق شما نابود گرديد وَالْحَقُّ مَعَكُمْ وَفِيكُمْ وَمِنْكُمْ وَإِلَيْكُمْ، وَأَنْتُمْ أَهْلُهُ وَمَعْدِنُهُ، و حق همراه شما و در ميان شما خاندان و از جانب شما است و بسوى شما بازگردد و شمائيد اهل حق ومعدن آن

ص:149

وَمِيراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ، وَايابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ، وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُمْ، و ميراث نبوت نزد شما است و بازگشت خلق خدا بسوى شما است و حسابشان با شما است وَفَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَكُمْ، وَآياتُ اللَّهِ لَدَيْكُمْ، وَعَزائِمُهُ فِيكُمْ، و سخنى كه حق و باطل را جدا كند نزد شما است و آيات خدا پيش شما است و تصميمات قطعى او (يا دستورات لازمش) درباره شما است وَنُورُهُ وَبُرْهانُهُ عِنْدَكُمْ، وَأَمْرُهُ إِلَيْكُمْ، مَنْ والاكُمْ فَقَدْ والَى اللَّهَ، و نور و دليل روشنش نزد شما است و امر امامتش محول به شما است، هر كه شما را دوست دارد خداى را دوست داشته وَمَنْ عاداكُمْ فَقَدْ عادَى اللَّهَ، وَمَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ، وَمَنْ و هر كه شما را دشمن دارد خداى را دشمن داشته و هركس به شما محبت داشته باشد به خدا محبت داشته و هركس أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ، وَمَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ، با شما كينه ورزد با خدا كينه توزى كرده و هركه به شما چنگ زند به خدا چنگ زده أَنْتُمُ الصِراطُ الْأَقْوَمُ، وَشُهَداءُ دارِ الْفَناءِ، وَشُفَعاءُ دارِ الْبَقاءِ، شمائيد شاهراه و راه راست و گواهان در اين دار فانى (دنيا) و شفيعان در خانه پايدار (قيامت) وَالرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ، وَالْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَالْأَمانَةُ الْمَحْفُوظَةُ، ورحمت پيوسته (حق) و آن آيت و نشانه پنهان در گنجينه و آن امانتى كه نگهدارى شده (يا حفظش بر مردم واجب است) وَالْبابُ الْمُبْتَلى بِهِ النَّاسُ، مَنْ أَتاكُمْ نَجا، وَمَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ، و آن درگاهى كه مردم بدان آزمايش شوند هركه به نزد شما آمد نجات يافت وهركس نيامد هلاك شد إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ، وَعَلَيْهِ تَدُلُّونَ، وَبِهِ تُؤْمِنُونَ، وَلَهُ تُسَلِمُونَ، (شما مردم را) بسوى خدا مى خوانيد و بر او راهنمايى كنيد و به او ايمان داريد و تسليم او هستيد

ص:150

وَبِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ، وَ إِلى سَبِيلِهِ تُرْشِدُونَ، وَبِقَوْلِهِ تَحْكُمُونَ، سَعَدَ وبدستورش عمل كنيد و بسوى راه او (مردم را) ارشاد كنيد و به گفتار او حكم كنيد، نيك بخت شد مَنْ والاكُمْ، وَهَلَكَ مَنْ عاداكُمْ، وَخابَ مَنْ جَحَدَكُمْ، وَضَلَّ مَنْ هر كه شما را دوست دارد و به هلاكت رسيد هر كه شما را دشمن داشت و زيانكار شد آنكه منكر شما گشت و گمراه شد آنكه فارَقَكُمْ، وَفازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ، وَامِنَ مَنْ لَجَأَإِلَيْكُمْ، وَسَلِمَ مَنْ از شما جدا گشت و رستگار شد آن كه به شما چنگ زد و ايمن گشت آنكه بدرگاه شما پناه آورد، و سلامت يافت هر كه صَدَّقَكُمْ، وَهُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ، مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْواهُ، شما را تصديق كرد و هدايت شد هر كه به شما چنگ زد، هر كه پيروى شما را كرد بهشت مأواى او است وَمَنْ خالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْواهُ، وَمَنْ جَحَدَكُمْ كافِرٌ، وَمَنْ حارَبَكُمْ و هر كه مخالفت شما را كرد دوزخ جايگاه او است، و هر كه منكر شما شد كافر و هر كه با شما جنگ كرد مُشْرِكٌ، وَمَنْ رَدَّ عَلَيْكُم فِي أَسْفَلِ دَرَكٍ مِنَ الْجَحِيمِ، أَشْهَدُ أَنَّ مشرك است و هر كس شما را رد كرد در ته جهنم جاى دارد گواهى دهم كه هذا سابِقٌ لَكُمْ فِيما مَضى وَجارٍ لَكُمْ فِيما بَقِيَ، وَأَنَّ أَرْواحَكُمْ اين مقام و منزلت در زمان گذشته براى شما ثابت بوده و در آينده زمان نيز براى شما جارى است و همانا روانهاى شما وَنُورَكُمْ وَطِينَتَكُمْ واحِدَةٌ، طابَتْ وَطَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، ونورتان وسرشتتان يكى است همگى پاك و پاكيزه است و برخى از برخى ديگر گرفته شده خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْواراً، فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ، حَتّى مَنَّ عَلَيْنا خداوند شما را بصورت نورهائى آفريد و گرداگرد عرش خود قرارتان داد تا آنگاه كه با آوردنتان در اين جهان بر ما

ص:151

بِكُمْ، فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ اذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ، منت گذارد و قرارتان داد در خانه هايى كه اجازه داد بلند گردند و نام او در آنها برده شود وَجَعَلَ صَلاتَنا عَلَيْكُمْ وَما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنا، و مقرر داشت كه درودهاى ما بر شما و هم چنين آنچه را از دوستى شما براى ما مخصوص داشته همه اينها موجب پاكى اخلاق ما وَطَهارَةً لِأَنْفُسِنا، وَتَزْكِيَةً لَنا، وَكَفَّارَةً لِذُنُوبِنا، فَكُنَّا عِنْدَهُ و پاك شدن خود ما و تزكيه ما و كفاره گناهان ما باشد و ما در نزد خدا از زمره مُسَلِمِينَ بِفَضْلِكُمِ، وَمَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنا إِيَّاكُمْ، فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ تسليم شدگان برترى شما و شناخته شدگان به تصديق مقام شما بوديم پس خداوند برساند شما را أَشْرَفَ مَحَلِ الْمُكْرَمِينَ، وَأَعْلى مَنازِلِ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَرْفَعَ به شريفترين جايگاه گراميان و بلندترين منازل مقربان و بالاترين دَرَجاتِ الْمُرْسَلِينَ، حَيْثُ لا يَلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَلا يَفُوقُهُ فائِقٌ، درجات رسولان آنجا كه كسى بدان نرسد و فوق آن جايگاه كسى راه نيابد و پيش وَلا يَسْبِقُهُ سابِقٌ، وَلا يَطْمَعُ فِي ادْراكِهِ طامِعٌ، حَتَّى لايَبْقى مَلَكٌ روى بر آن پيشى نگيرد و براى رسيدن بدانجا كسى طمع نبندد، تا اينكه بجاى نماند فرشته مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، وَلاصِدِّيقٌ وَلا شَهِيدٌ، وَلا عالِمٌ وَلا مقربى و نه پيامبر مرسلى و نه صديق و نه شهيدى و نه عالم و نه جاهِلٌ، وَلادَنِيٌّ وَلا فاضِلٌ، وَلا مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَلا فاجِرٌ طالِحٌ، جاهلى و نه پست و نه برترى و نه مؤمن نيك كردار و نه تبهكار بدكارى

ص:152

وَلا جَبَّارٌ عَنِيدٌ، وَلا شَيْطانٌ مَرِيدٌ، وَلاخَلْقٌ فِيما بَيْنَ ذلِكَ و نه گردنكش ستيزه جو و نه اهريمن متمردى و نه خلق ديگرى كه در اين ميان شَهِيدٌ، إِلّا عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ أَمْرِكُمْ، وَعِظَمَ خَطَرِكُمْ، وَكِبَرَ شَأْنِكُمْ، گواه باشد جز آنكه بشناساند به او خداوند جلالت و قدر و عظمت مقام و بزرگى منزلت وَتَمامَ نُورِكُمْ وَصِدْقَ مَقاعِدِكُمْ، وَثَباتَ مَقامِكُمْ، وَشَرَفَ و كامل بودن نورتان را و درستى منصبها و پابرجا بودنتان را (در اطاعت حق) و شرافت مَحَلِّكُمْ، وَمَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ، وَكَرامَتَكُمْ عَلَيْهِ، وَخاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ، همگان و منزلت شما را در پيش خود و مقام گرامى شما را و خصوصيتى كه در نزد او داريد وَقُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِي وَأَهْلِي وَمالِي وَاسْرَتِي، و جايگاه نزديكى كه نسبت به او داريد پدر و مادر و خاندان و مال و فاميلم فداى شما، اشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهِدُكُمْ أَنِي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ، كافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ گواه گيرم خدا را و گواه گيرم شما را كه من ايمان دارم به شما و بدانچه شما بدان ايمان داريد و كافرم نسبت به دشمن شما وَبِما كَفَرْتُمْ بِهِ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ وَبِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُمْ، مُوالٍ و بدانچه شما انكار آن را كرديد بينايم به مقام شما و به گمراهى آنكه با شما مخالفت كرد دوست دار لَكُمْ وَلِأَوْلِيائِكُمْ، مُبْغِضٌ لِأَعْدائِكُمْ وَمُعادٍ لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ شما و (دوستدار) دوستان شمايم و بغض دشمنانتان را در دل دارم و دشمن آنهايم، صلحم با هر كه سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ، مُحَقِقٌ لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِما باشما صلح كند ودر جنگم با هركس كه با شما در جنگ است حق مى دانم آنچه را شما حق دانستيد و باطل دانم آنچه را

ص:153

أَبْطَلْتُمْ، مُطِيعٌ لَكُمْ، عارِفٌ بِحَقِكُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ، مُحْتَمِلٌ شما باطل دانستيد پيرو شمايم عارف به حق شمايم اقرار به برترى شما دارم بار علم دانش شما را لِعِلْمِكُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ، مُعْتَرِفٌ بِكُمْ، مُؤْمِنٌ بِايابِكُمْ، تحمل كنم و از مهالك در پرده عهد و امان شما روم به شما (وحقتان) اعتراف دارم و به بازگشتتان ايمان دارم مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ، آخِذٌ و رجعت شما را تصديق دارم و چشم براه فرمان شما و منتظر دولت شمايم گفتارتان بِقَوْلِكُمْ، عامِلٌ بِأَمْرِكُمْ، مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، زائِرٌ لَكُمْ، لائِذٌ عائِذٌ را بگيرم و دستورتان را انجام دهم و به شما پناه جويم و شما را زيارت كنم و به قبرهاى بِقُبُورِكُمْ، مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِكُمْ، وَمُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ، شما پناه آرم و شما را بدرگاه خداى عزوجل شفيع آرم و بوسيله شما به پيشگاهش تقرب جويم وَمُقَدِّمُكُمْ أَمامَ طَلِبَتِي وَحَوائِجِي وَإِرادَتِي فِي كُلِ أَحْوالِي و شما را در پيش روى خواسته و حاجات و اراده ام قرار دهم در همه حالات وَأُمُورِي، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَعَلانِيَتِكُمْ وَشاهِدِكُمْ وَغائِبِكُمْ وَاوَّلِكُمْ و كارهايم، ايمان دارم به نهان شما و آشكارتان و حاضرتان و غائبتان و اول وَآخِرِكُمْ، وَمُفَوِّضٌ فِي ذلِكَ كُلِهِ إِلَيْكُمْ، وَمُسَلِمٌ فِيهِ مَعَكُمْ، و آخرتان و در اين باره كار را به خودتان وامى گذارم (و هيچگونه ايرادى به كارهاى شما ندارم) و تسليم شمايم وَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِمُ، وَرَأْيِي لَكُمْ تَبَعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى و دلم نيز تسليم شما است و رأى من نيز تابع (راى) شما است و ياريم برايتان آماده است تا آنكه

ص:154

يُحْيِيَ اللَّهُ تَعالى دِينَهُ بِكُمْ، وَيَرُدَّكُمْ فِي أَيَّامِهِ، وَيُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ، خداى تعالى دينش را بوسيله شما زنده كند و دوباره بازگرداند شما را در روزها (ى حكومت) خود و آشكارتان سازد براى عدل خود وَيُمَكِنَكُمْ فِي أَرْضِهِ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ غَيْرِكُمْ، آمَنْتُ بِكُمْ، و پابرجايتان كند در روى زمينش، پس با شما باشم با شما نه با غير شما و ايمان دارم به شما وَتَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِما تَوَلَّيْتُ بِهِ اوَّلَكُمْ، وَبَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ و دوست دارم آخرين فرد شما را به همان دليل كه دوست دارم اولين شخص شما را و بيزارى جويم به پيشگاه خداى عزوجل مِنْ أَعْدائِكُمْ وَمِنَ الْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَالشَّياطِينِ وَحِزْبِهِمُ از دشمنانتان و از جبت و طاغوت (خلفاى ناحق) و شياطين و پيروانشان الظَّالِمِينَ لَكُمْ، وَالْجاحِدِينَ لِحَقِكُمْ، وَالْمارِقِينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ، آن ستمكاران بر شما و منكران حق شما و بيرون روندگان از زير بار ولايت شما وَالْغاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ، وَالشَّاكِينَ فِيكُمُ، الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ، وَمِنْ و غصب كنندگان ميراث شما و شك كنندگان درباره شما و منحرف شدگان از طريقه شما و از كُلِ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ، وَكُلِ مُطاعٍ سِواكُمْ، وَمِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ هر همدم و وسيله اى غير از شما و هر فرمانروائى جز شما و از پيشوايانى كه يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ، فَثَبَّتَنِيَ اللَّهُ أَبَداً ما حَيِيتُ عَلى مُوالاتِكُمْ مردم را به دوزخ مى خوانند پس خداوند پابرجايم بدارد هميشه تا زنده ام بر موالات وَمَحَبَّتِكُمْ وَدِينِكُمْ، وَوَفَّقَنِي لِطاعَتِكُمْ، وَرَزَقَنِي شَفاعَتَكُمْ، و دوستى و دين و آئين شما و موفقم دارد براى فرمانبردارى شما و روزيم گرداند شفاعت شما را

ص:155

ووَجَعَلَنِي مِنْ خِيارِ مَوالِيكُمُ، التَّابِعِينَ لِما دَعَوْتُمْ إِلَيْهِ، وَجَعَلَنِي و قرارم دهد از برگزيدگان دوستانتان آنانكه تابع دعوت شما هستند و بگرداند مرا مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثارَكُمْ، وَيَسْلُكُ سَبِيلَكُمْ، وَيَهْتَدِي بِهُداكُمْ، از كسانى كه پيروى كند از آثار شما و مى رود به راه شما و راهنمايى جويد به راهنمايى شما وَيُحْشَرُ فِي زُمْرَتِكُمْ، وَيَكِرُّ فِي رَجْعَتِكُمْ، وَيُمَلَّكُ فِي دَوْلَتِكُمْ، و محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت و بازگشت شما و به فرمانروائى رسد در دوران حكومت شما وَيُشَرَّفُ فِي عافِيَتِكُمْ، وَيُمَكَّنُ فِي أَيَّامِكُمْ، وَتَقَرُّ عَيْنُهُ غَداً و مفتخر گردد به عافيت (و حسن عاقبت) از شما و مقتدر گردد در روزهاى (حكومت) شما و روشن گردد ديده اش فرداى قيامت بِرُؤْيَتِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِي وَنَفْسِي وَأَهْلِي وَمالِي، مَنْ ارادَاللَّهَ بديدار شما پدر و مادرم و خودم و خاندان و دارائيم به فداى شما هر كه آهنگ خدا كند بَدَأَبِكُمْ، وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ، وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ، از شما (بايد) شروع كند و آنكس كه خدا را به يكتائى شناسد (طريقه اش را) از شما پذيرد و هر كه قصد او كند به شما رو كند مَوالِيَّ لا احْصِي ثَناءَكُمْ، وَلا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ، وَمِنَ سروران من ثناى شما را نتوانم كرد و با مدح به كنه و حقيقت شما نرسم و با الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ، وَأَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيارِ، وَهُداةُ الْأَبْرارِ، وَحُجَجُ توصيف قدر و منزلت شما را بيان نتوانم كه شمائيد روشنى خوبان و راهنماى نيكان و حجتهاى الْجَبَّارِ، بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ، وَبِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَبِكُمْ خداى جبار، خداوند (عالم وجود را) به شما آغاز كرد و به شما نيز ختم كند و بخاطر شما فرو ريزد باران را و بخاطر شما

ص:156

يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِاذْنِهِ، وَبِكُمْ يُنَفِسُ الْهَمَّ نگه دارد آسمان را از اينكه بر زمين افتد جز به اذن او و بخاطر شما بگشايد اندوه را وَيَكْشِفُ الضُّرَّ، وَعِنْدَكُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ، وَهَبَطَتْ بِهِ و برطرف كند سختى را و در پيش شما است آنچه را پيمبرانش فرود آورده مَلائِكَتُهُ، وَإِلى جَدِّكُمْ».

وفرشتگانش به زمين آوردند وبسوى جدّ شما.» و اگر زيارت امير مؤمنان عليه السلام باشد به جاى «وَإِلى جَدِّكُمْ» بگو: «وَ إِلى أَخِيكَ»،

«و به سوى برادرت»،

بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ، آتاكُمُ اللَّهُ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ «روح الامين (جبرئيل) نازل گرديد، به شما داده است خداوند آنچه را به هيچيك از مردم الْعالَمِينَ، طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيفٍ لِشَرَفِكُمْ، وَبَخَعَ كُلُّ مُتَكَبِرٍ جهانيان نداده سر (فروتنى) بزير آورده هر شخص شريفى در برابر شرف شما و گردن نهاده هر متكبرى لِطاعَتِكُمْ، وَخَضَعَ كُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِكُمْ، وَذَلَّ كُلُّ شَيْ ءٍ لَكُمْ، به فرمانبردارى شما و فروتن گشته هر گردنكشى در برابر فضل شما و خوار شده هر چيزى براى شما وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ، وَفازَ الْفائِزُونَ بِوِلايَتِكُمْ، بِكُمْ و روشن شد زمين به پرتو نور شما و رستگار شدند مردمان رستگار بوسيله ولايت و دوستى شما، بوسيله شما

ص:157

يُسْلَكُ إِلَى الرِّضْوانِ، وَعَلى مَنْ جَحَدَ وِلايَتَكُمْ غَضَبُ به بهشت رضوان توان رسيد و برآنكس كه منكر فرمانروائى شما است خشم خداى الرَّحْمانِ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِي وَنَفْسِي وَأَهْلِي وَمالِي، ذِكْرُكُمْ فِي رحمان (حتم و مسلم) است، پدر و مادرم و خودم و خاندان و دارائيم فداى شما باد، (اى سروران من گرچه) ذكر شما در (زبان) الذَّاكِرِينَ، وَأَسْماؤُكُمْ فِي الْأَسْماءِ، وَأَجْسادُكُمْ فِي الْأَجْسادِ، ذكركنندگان است و نامهايتان در ميان نامها و پيكرتان با ساير پيكرها وَأَرْواحُكُمْ فِي الْأَرْواحِ، وَأَنْفُسُكُمْ فِى النُّفُوسِ، وَآثارُكُمْ فِي و روانتان در ميان ساير روانها و جانهاتان در (عداد) ساير جانها و آثارتان در ميان الْآثارِ، وَقُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ، فَما أَحْلى أَسْماءَكُمْ، وَأَكْرَمَ آثار (ديگران) و قبرهاتان در (شمار) ساير قبرها است ولى (شما را چه نسبت با ديگران) چه شيرين است نامهايتان و بزرگوار است أَنْفُسَكُمْ، وَأَعْظَمَ شَأْنَكُمْ، وَأَجَلَّ خَطَرَكُمْ، وَأَوْفى عَهْدَكُمْ، جانهاتان و بزرگ است مقامتان و برجسته است منزلت و موقعيتتان و با وفا است عهدتان وَأَصْدَقَ وَعْدَكُمْ، كَلامُكُمْ نُورٌ، وَأَمْرُكُمْ رُشْدٌ، وَوَصِيَّتُكُمُ التَّقْوى و راست است وعده تان سخنتان نور و دستورتان يكپارچه رشد و رستگارى است سفارشتان پرهيزكارى وَفِعْلُكُمُ الْخَيْرُ، وَعادَتُكُمُ الْإِحْسانُ، وَسَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ، وَشَأْنُكُمُ و كارتان خير و خوبى و عادت شما احسان و نيكى و شيوه شما كرم و بزرگوارى و رفتارتان الْحَقُّ وَالصِدْقُ وَالرِّفْقُ، وَقَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَحَتْمٌ، وَرَأْيُكُمْ عِلْمٌ حق و راستى و مدارائى است و گفتارتان مسلم و حتمى است و رأى شما دانش

ص:158

وَحِلْمٌ وَحَزْمٌ، إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدِنَهُ و بردبارى و دورانديشى است اگر از خير و خوبى ذكرى به ميان آيد آغاز و ريشه و شاخه و مركز وَمَأْواهُ وَمُنْتَهاهُ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِي وَنَفْسِي، كَيْفَ أَصِفُ حُسْنَ و جايگاه و پايانش شمائيد پدر و مادرم و خودم به فداى شما چگونه توصيف كنم ثناى ثَنائِكُمْ، وَأُحْصِي جَمِيلَ بَلائِكُمْ، وَبِكُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِ، نيكوى شما را و چگونه شماره كنم آزمايشهاى خوبى كه داديد و بوسيله شما بود كه خدا ما را از ذلت بيرون آورد وَفَرَّجَ عَنَّا غَمَراتِ الْكُرُوبِ، وَأَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَكاتِ و گشايش داد به گرفتاريهاى سخت ما و نجاتمان داد از پرتگاه هلاكت و نابودى وَمِنَ النَّارِ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِي وَنَفْسِي، بِمُوالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ و هم از آتش دوزخ، پدر و مادرم و خودم به فداى شما كه بوسيله دوستى شما خداوند به ما ياد داد دستورات دِينِنا، وَأَصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا، وَبِمُوالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ، دينمان را و اصلاح كرد آنچه را كه از دنياى ما تباه گشته بود و بوسيله شما كلمه (توحيد و معارف دين) كامل شد وَعَظُمَتِ النِعْمَةُ، وَائْتَلَفَتِ الفُرْقَةُ، وَبِمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ و نعمت بزرگ گشت و جدائى و اختلاف مبدل به الفت و اتحاد گرديد و بوسيله موالات شما پذيرفته گردد عبادت هاى الْمُفْتَرَضَةُ، وَلَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ، وَالدَّرَجاتُ الرَّفِيعَةُ، وَالْمَقامُ واجب و (تنها) دوستى شما است كه بر خلق لازم و فرض است و از آن شما است درجات بلند و مقام الْمَحْمُودُ، وَالْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَالْجاهُ الْعَظِيمُ، شايسته و جايگاه معين و معلوم در نزد خداى عزوجل و منزلت عظيم

ص:159

وَالشَّأْنُ الْكَبِيرُ، وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ، رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا و رتبه بزرگ و شفاعت پذيرفته، پروردگارا ما ايمان داريم بدانچه نازل فرمودى و پيروى كرديم الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا از پيامبرت پس نام ما را با گواهان (به اين حقايق) ثبت فرما، پروردگارا منحرف مكن دلهاى ما را پس از آنكه راهنمائيمان كردى وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ، سُبْحانَ رَبِنا إِنْ و ببخش به ما از نزد خويش رحمتى كه براستى تويى بخشايشگر، منزه است پروردگار ما كه كانَ وَعْدُ رَبِنا لَمَفْعُولًا، يا وَلِيَ اللَّهِ، إِنَّ بَيْنِي وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ براستى وعده او انجام شدنى است اى ولى خدا همانا ميان من و خداى عزوجل ذُنُوباً لا يَأْتِي عَلَيْها إِلّا رِضاكُمْ، فَبِحَقِ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلى سِرِّهِ، گناهانى است كه محو و پاك نكند آنها را جز رضايت شما پس به حق آن خدائى كه شما را امين به راز خود كرده وَاسْتَرْعاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ، وَقَرَنَ طاعَتَكُمْ بِطاعَتِهِ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ و سرپرستى كار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبردارى شما را به فرمانبردارى خود كه شما بخشش گناهانم را ذُنُوبِي، وَكُنْتُمْ شُفَعائِي، فَإِنِي لَكُمْ مُطِيعٌ، مَنْ أَطاعَكُمْ فَقَدْ (از خدا) بخواهيد و شفيعان من گرديد زيرا كه من فرمانبردار شمايم، هر كه از شما فرمانبردارى كند خداى را أَطاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْأَحَبَ اللَّهَ، فرمانبردارى كرده و هر كه نافرمانى شما كند خداى را نافرمانى كرده و هر كه شما را دوست دارد خداى را دوست داشته وَمَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ. اللَّهُمَّ إِنِي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ و هر كه شما را دشمن دارد خداى را دشمن داشته. خدايا! اگر من شفيعانى را مى يافتم

ص:160

أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ كه نزديكتر باشند بدرگاهت از محمد و خاندان نيكويش آن پيشوايان نيكوكار بطور مسلم آنها را شُفَعائِي، فَبِحَقِهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَ لُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي شفيعان خود قرار مى دادم پس از تو مى خواهم بدان حقى كه براى ايشان بر خود واجب كردى مرا فِي جُمْلَةِ الْعارِفِينَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ، وَفِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ در زمره عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده و نيز در زمره كسانى كه بوسيله شفاعت آنها بِشَفاعَتِهِمْ، إِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ مورد مهر قرار گرفته اند كه تو مهربانترين مهربانانى و درود خدا بر محمد و آل الطَّاهِرِينَ، وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً، وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ».

پاكش و سلام مخصوص و بسيارى بر آنها باد و بس است ما را خدا و نيكو وكيلى است.»

زيارت امين اللّه

يكى از زيارت هاى بسيار معروف و معتبر است كه در كتاب هاى زيارات نقل شده است. مرحوم علامه مجلسى آن را از نظر متن و سند از بهترين زيارات دانسته كه مناسب است در همه حرمها و مزارهاى ائمّه عليهم السلام بر آن مداومت شود.

اين زيارت، هم از زيارتهاى مطلقه محسوب مى شود كه

ص:161

در هر وقت مى توان خواند، هم از زيارتهاى مخصوصه روز غديرخم است، و هم از زيارات جامعه اى است كه در همه حرمهاى مقدّس ائمّه عليهم السلام خوانده مى شود. محتوايى عرفانى و سراسر شور و اشتياق به قرب الهى دارد. كيفيّت آن چنان است كه به سندهاى معتبر روايت شده از جابر از امام محمّدباقر عليه السلام كه امام زين العابدين عليه السلام به زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد، و نزد قبر آن حضرت ايستاد، و گريست، و گفت:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ، «سلام بر تو اى امانتدار خدا در زمين او و حجتش بر بندگان او السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ جاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ سلام بر تو اى امير مؤمنان گواهى دهم كه تو در راه خدا جهاد كردى جِهادِهِ، وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، چنانچه بايد و رفتار كردى به كتاب خدا (قرآن) و پيروى كردى از سنتهاى پيامبرش صلى الله عليه و آله حَتّى دَعاكَ اللَّهُ إِلى جِوارِهِ، فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ، وَالْزَمَ تا اينكه خداوند تو را به جوار خويش دعوت فرمود و به اختيار خودش جانت را قبض نمود و ملزم كرد أَعْداءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ ما لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ، دشمنانت را به حجت و برهان با حجتهاى رساى ديگرى كه با تو بود بر تمامى خلق خود

ص:162

اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، راضِيَةً بِقَضائِكَ، مُولَعَةً خدايا قرار ده نفس مرا آرام به تقديرت و خوشنود به قضايت و حريص بِذِكْرِكَ وَدُعائِكَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيائِكَ، مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ به ذكر و دعايت و دوستدار برگزيدگان دوستانت و محبوب در زمين وَسَمائِكَ، صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلائِكَ، شاكِرَةً لِفَواضِلِ نَعْمائِكَ، و آسمانت و شكيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزار در برابر نعمتهاى فزونت ذاكِرَةً لِسَوابِغِ آلائِكَ، مُشْتاقَةً إِلى فَرْحَةِ لِقائِكَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى و متذكر عطاياى فراوانت مشتاق به شاد گشتن ديدارت توشه گير پرهيزكارى لِيَوْمِ جَزائِكَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيائِكَ، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِكَ، براى روز پاداشت پيروى كننده روشهاى دوستانت دورى گزيننده اخلاق دشمنانت مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِكَ وَثَنائِكَ».

سرگرم از دنيا به ستايش و ثنايت.» پس گونه خود را بر قبر گذاشت و گفت:

«اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ والِهَةٌ، وَسُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ «خدايا براستى دلهاى فروتنان درگاهت بسوى تو حيران است و راههاى مشتاقان به جانب تو شارِعَةٌ، وَأَعْلامَ الْقاصِدِينَ إِلَيْكَ واضِحَةٌ، وَأَفْئِدَةَ الْعارِفِينَ مِنْكَ باز است و نشانه هاى قاصدان كويت آشكار و نمايان است و قلبهاى عارفان از تو

ص:163

فازِعَةٌ، وَأَصْواتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صاعِدَةٌ، وَأَبْوابَ الْإِجابَةِ لَهُمْ ترسان است و صداهاى خوانندگان بطرف تو صاعد و درهاى اجابت برويشان مُفَتَّحَةٌ، وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاكَ مُسْتَجابَةٌ، وَتَوْبَةَ مَنْ أَنابَ إِلَيْكَ باز است و دعاى آنكس كه با تو راز گويد مستجاب است و توبه آنكس كه به درگاه تو بازگردد مَقْبُولَةٌ، وَعَبْرَةَ مَنْ بَكى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ، وَالْإِغاثَةَ لِمَنِ پذيرفته است و اشك ديده آنكس كه از خوف تو گريد مورد رحم و مهر است و فريادرسى تو براى كسى كه اسْتَغاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ، وَالْإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ، به تو استغاثه كند آماده است و كمك كاريت براى آنكس كه از تو كمك خواهد رايگان است وَعِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنْجَزَةٌ، وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَكَ مُقالَةٌ، وَأَعْمالَ و وعده هايى كه به بندگانت دادى وفايش حتمى است و لغزش كسى كه از تو پوزش طلبد بخشوده است و كارهاى الْعامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ، وَأَرْزاقَكَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ آنانكه براى تو كار كنند در نزد تو محفوظ است و روزيهايى كه به آفريدگانت دهى از نزدت نازلَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ واصِلَةٌ، وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ ريزان است و بهره هاى بيشترى هم بسويشان مى رسد و گناه آمرزش خواهان (از تو) مَغْفُورَةٌ، وَحَوائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ، وَجَوائِزَ السَّائِلِينَ آمرزيده است و حاجتهاى آفريدگانت نزد تو روا شده است و جايزه هاى سائلان عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ مُتَواتِرَةٌ، وَمَوائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ در پيش تو فراوان است و بهره هاى فزون پياپى است و خوانهاى احسان تو براى طعام خواهان

ص:164

مُعَدَّةٌ، وَمَناهِلَ الظِّماءِ لَدَيْكَ مُتْرَعَةٌ. اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعائِي، آماده است و حوضهاى آب براى تشنگان لبريز است خدايا پس دعايم را مستجاب كن وَاقْبَلْ ثَنائِي، وَاجْمَعْ بَيْنِي وَبَيْنَ أَوْلِيائِي، بِحَقِ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍ و بپذير مدح و ثنايم را و گردآور ميان من و دوستانم به حق محمد و على وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمائِي وَمُنْتَهى مُنايَ و فاطمة و حسن و حسين كه براستى تويى صاحب نعمتهايم و منتهاى آرزويم وَغايَةُ رَجائِي فِي مُنْقَلَبِي وَمَثْوايَ».

و سرحد نهايى اميدم و بازگشتگاه و اقامتگاهم.» و در كامل الزّيارات بعد از زيارت اين جملات آمده است:

«أَنْتَ إِلهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ، اغْفِرْ لِي وَ لِأَوْلِيائِنا، وَكُفَّ عَنَّا «تويى معبود و آقا و مولاى من بيامرز دوستان ما را و بازدار از ما أَعْداءَنا، وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اذانا، وَاظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا، دشمنانمان را و سرگرمشان كن از آزار ما و آشكار كن گفتار حق را و آنرا برتر قرار ده وَأَدْحِضْ كَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَاالسُّفْلى إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ و از ميان ببر گفتار باطل را و آنرا پست گردان كه براستى تو بر هرچيز قَدِيرٌ».

توانايى.»

ص:165

زيارت وارث

زيارت مطلقه امام حسين عليه السلام معروف به زيارت وارث اين زيارت معتبر و پرمحتوا، ابراز علاقه و همبستگى با سيدالشّهدا و شهداى ديگر عليهم السلام كربلاست، و سلسله نورانى نياكان امام حسين و دودمان رسالت عليهم السلام را به ياد مى آورد. و پيوند زائر را با اهلبيت عصمت تحكيم مى كند. پس چون قصد زيارت امام حسين عليه السلام نمودى بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا «سلام بر تو اى وارث آدم برگزيده خدا سلام بر تو اى وارِثَ نُوحٍ نَبِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ، وارث نوح پيغمبر خدا سلام بر تو اى وارث ابراهيم خليل خدا السَّلامُ عَلَيْكَ ياوارِثَ مُوسى كَلِيمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ سلام بر تو اى وارث موسى هم سخن با خدا سلام بر تو اى وارث عِيسى رُوحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللَّهِ، عيسى روح خدا سلام بر تو اى وارث محمد حبيب خدا

ص:166

السَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ سلام بر تو اى وارث امير مؤمنان عليه السلام سلام يَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفى السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ عَلِيٍ بر تو اى فرزند محمد مصطفى سلام بر تو اى فرزند على الْمُرْتَضى السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءَ، السَّلامُ عَلَيْكَ مرتضى سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سلام برتو يَاابْنَ خَدِيجَةَ الْكُبْرى السَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ اى فرزند خديجه كبرى سلام بر تو اى كسى كه خدا خونخواهيش كند و فرزند چنين خونى و اى تك و تنها مانده اى كه الْمَوْتُورَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ انتقام خونت گرفته نشد گواهى دهم كه تو بپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر كردى بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَطَعْتَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ حَتّى به معروف (كار نيك) و نهى كردى از منكر (كار زشت) و پيروى كردى از خدا و رسولش تا أَتاكَ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ به شهادت رسيدى پس خدا لعنت كند مردمى كه تو را كشتند و خدا لعنت كند مردمى كه به تو ستم كردند اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ، يا مَوْلايَ ياأَباعَبْدِاللَّهِ، أَشْهَدُ وخدا لعنت كند مردمى كه اين جريان را شنيدند وبدان راضى شدند اى مولاى من اى اباعبداللَّه گواهى دهم أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، كه تو براستى نورى بودى در صُلبهاى شامخ (و بلند) و رَحِمْهاى پاك، آلوده ات

ص:167

لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِأَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيابِها، نكرد زمان جاهليت به پليديهايش و نپوشاندت از جامه هاى آلوده و چركش وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدِّينِ وَأَرْكانِ الْمُؤْمِنِينَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ و گواهى دهم كه براستى تو از جمله ستونهاى دين و پايه هاى محكم مردان با ايمانى و گواهى دهم كه براستى تو الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهادِي الْمَهْدِيُّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ پيشوائى هستى نيكوكار و با تقوى و پسنديده و پاكيزه و راهنماى راه يافته و گواهى دهم كه الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوى وَأَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى امامان از فرزندان تو اساس (و حقيقت) تقوى و نشانه هاى هدايت و دستاويز محكم (حق) وَالْحُجَّةُ عَلى أَهْلِ الدُّنْيا، وَاشْهِدُ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ وَأَنْبِياءَهُ وَرُسُلَهُ، و حجتهايى بر مردم دنيا هستند و گواه گيرم خدا و فرشتگانش و پيمبرانش و رسولانش را أَنِي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَبِايابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرائِعِ دِينِي وَخَواتِيمِ عَمَلِي، كه من براستى به شما ايمان دارم و به بازگشتتان يقين دارم طبق مقررات دين و مذهبم و پايان كردارم وَقَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَأَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، صَلَواتُ اللَّهِ و دلم تسليم دل شما است و كارم پيرو كار شما است درودهاى خدا عَلَيْكُمْ، وَعَلى أَرْواحِكُمْ، وَعَلى أَجْسادِكُمْ، وَعَلى أَجْسامِكُمْ، بر شما و بر روانهايتان و بر جسدهاتان و بر پيكرتان وَعَلى شاهِدِكُمْ، وَعَلى غائِبِكُمْ، وَعَلى ظاهِرِكُمْ، وَعَلى و بر حاضرتان و بر غائبتان و بر آشكارتان و بر

ص:168

باطِنِكُمْ، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِي يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِي يا نهانتان پدر و مادرم به فداى تو اى فرزند رسول خدا پدر و مادرم فداى تو اى أَباعَبْدِاللَّهِ، لَقَدْعَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ، وَجَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلى ابا عبداللّه براستى بزرگ گشت عزايت و گران شد مصيبت تو بر ما و بر جَمِيعِ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ همه اهل آسمانها و زمين پس خدا لعنت كند مردمى را كه اسبان را زين كردند وَالْجَمَتْ وَتَهَيَّأَتْ لِقِتالِكَ، يا مَوْلايَ يا أَباعَبْدِاللَّهِ، و دهانه زدند و آماده كشتارت شدند اى مولاى من اى ابا عبداللّه قَصَدْتُ حَرَمَكَ وَأَتَيْتُ مَشْهَدَكَ أَسْأَلُ اللَّهَ من آهنگ كردم حرم تو را و آمدم به زيارتگاهت از خدا خواهم بِالشَّأنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُ وَبِالْمَحَلِ الَّذِي لَكَ لَدَيْهِ أَنْ يُصَلِيَ عَلى بدان منزلتى كه در پيش او دارى و بدان مقامى كه نزدش دارى كه درود فرستد بر مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ».

محمد و آل محمد و قرار دهد مرا با شما در دنيا و آخرت.» پس دو ركعت نماز زيارت با هر سوره كه مى خواهى بخوان، و چون از نماز فارغ شدى بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِي صَلَّيْتُ وَرَكَعْتُ وَسَجَدْتُ لَكَ، وَحْدَكَ «خدايا من نماز خواندم و ركوع كردم و سجده بجا آوردم براى تو تنها كه

ص:169

لا شَرِيكَ لَكَ، لِأَنَّ الصَّلاةَ وَالرُّكُوعَ وَالسُّجُودَ لا تَكُونُ إِلّا لَكَ، شريك ندارى زيرا نماز و ركوع و سجده نيست جز براى تو لِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ چونكه تويى خدائى كه معبودى جز تو نيست خدايا درود فرست بر محمد و آل مُحَمَّدٍ، وَأَبْلِغْهُمْ عَنِي أَفْضَلَ السَّلامِ وَالتَّحِيَّةِ، وَارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ محمد و برسان از جانب من بدانها بهترين سلام و تحيت را و باز گردان از جانب آنها نيز بر من السَّلامَ. اللَّهُمَّ وَهاتانِ الرَّكْعَتانِ هَدِيَّةٌ مِنِي إِلى مَوْلايَ الْحُسَيْنِ بْنِ سلام خدايا و اين دو ركعت نمازى كه خواندم هديه اى است از من به پيشگاه سرورم حضرت حسين ابن عَلِيٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ، اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِ، وَتَقَبَّلْ على عليهما السلام خدايا درود فرست بر محمد و بر آن حضرت و بپذير مِنِي، وَاجْزِنِي عَلى ذلِكَ بِأَفْضَلِ أَمَلِي وَرَجائِي فِيكَ وفِي از من و پاداشم بده در برابر آن برطبق بهترين آرزو و اميدى كه درباره وَلِيِكَ، يا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ».

ولىّ تو دارم اى سرپرست مؤمنان.»

آنگاه به قصد زيارت علىّ بن الحسين عليهما السلام بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ نَبِيِ اللَّهِ، «سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند پيامبر خدا

ص:170

السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ سلام بر تو اى فرزند اميرمؤمنان سلام بر تو اى فرزند الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ بْنُ الشَّهِيدِ، السَّلامُ حسين شهيد سلام بر تو اى شهيد و فرزند (آن امام) شهيد، سلام عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَظْلُومُ بْنُ الْمَظْلُومِ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَ لَعَنَ بر تو اى ستم رسيده و فرزند (آن امام) ستمديده خدا لعنت كندمردمى كه تو راكشتند وخدا اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ.

لعنت كند مردمى كه به تو ستم كردند وخدا لعنت كند مردمى را كه از اين جريان اطلاع پيدا كرده و بدان راضى شدند.

أَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِيِهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ سلام بر تو اى ولىّ خدا و فرزند ولى خدا براستى كه بزرگ گشت مصيبت تو وَ جَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى جَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً و گران شد عزاى تو بر ما و بر تمام مسلمانان، خدا لعنت كند مردمى قَتَلَتْكَ، وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ».

كه تو را كشتند وبيزارى جويم بسوى خدا و بسوى تو از آنها.» سپس به نيّت زيارت ديگر شهداى كربلا بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَوْلِياءَ اللَّهِ وَ أَحِبَّائَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا «سلام بر شما اى اولياء خدا و دوستانش سلام بر شما اى

ص:171

أَصْفِياءَ اللَّهِ وَ اوِدَّائَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ دِينِ اللَّهِ، السَّلامُ برگزيدگان خدا و دوستدارانش سلام بر شما اى ياوران دين خدا سلام عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ بر شما اى ياران رسول خدا سلام بر شما اى ياران أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا انصارَ فاطِمَةَ سَيِدَةِ نِساءِ اميرمؤمنان سلام بر شما اى ياران فاطمه بانوى زنان الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ جهانيان سلام بر شما اى ياران حضرت ابا محمد حسن بن على الْوَلِيِ الزَّكِيِ النَّاصِحِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ أَبِي عَبْدِاللَّهِ، بِأَبِي آن دوست خيرخواه سلام بر شما اى ياران حضرت اباعبدالله پدر أَنْتُمْ وَأُمِي، طِبْتُمْ وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً و مادرم به فداى شما براستى پاكيزه شديد و پاكيزه گشت آن زمينى كه شما در آن مدفون شديد و به رستگارى عَظِيماً، فَيا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ فِي الجِنانِ مَعَ بزرگى رسيديد پس اى كاش من هم با شما بودم كه با شما رستگار گردم با الشُّهَداءِ وَالصَّالِحينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ شهيدان و شايستگان كه آنان نيكو رفيقانى مى باشند سلام بر شما وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

و رحمت و بركات خدا بر شما باد.»

ص:172

زيارة آل يس

مرحوم مجلسى در كتاب بحار الأنوار به نقل از ناحيه مقدّسه چنين آورده است كه هرگاه خواستى به وسيله ما به سوى خداوند تبارك وتعالى و به سوى ما توجه كنيد، بگوييد:

«سَلامٌ عَلى آلِ يس، السَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللَّهِ وَرَبَّانِيَّ «سلام بر آل ياسين [خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله سلام بر تو اى دعوت كننده بسوى خدا و عارف آياتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللَّهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا به آياتش سلام بر تو اى واسطه خدا و سرپرست دين او سلام بر تو اى خَلِيفَةَ اللَّهِ وَناصِرَ حَقِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ وَدَلِيلَ خليفه خدا و ياور حق او سلام بر تو اى حجت خدا و راهنماى إِرادَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِيَ كِتابِ اللَّهِ وَتَرْجُمانَهُ، السَّلامُ اراده او سلام بر تو اى تلاوت كننده كتاب خدا و تفسير كننده آيات او سلام عَلَيْكَ فِي آناءِ لَيْلِكَ وَأَطْرافِ نَهارِكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللَّهِ بر تو در تمام آنات و دقايق شب و سرتاسر روز سلام بر تو اى بجاى مانده از طرف خدا

ص:173

فِي أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا ميثاقَ اللَّهِ الَّذِي اخَذَهُ وَوَكَّدَهُ، در روى زمين سلام بر تو اى پيمان محكم خدا كه آن را از مردم گرفت و تأكيد كرد السَّلامُ عَلَيْكَ يا وَعْدَ اللَّهِ الَّذي ضَمِنَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ سلام بر تو اى وعده خدا كه تضمينش كرده سلام بر تو اى پرچم الْمَنْصُوبُ، وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ، وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ برافراشته و دانش ريزان و فريادرس خلق و رحمت وسيع حق وَعْداً غَيْرَ مَكْذُوبٍ، السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ، السَّلامُ عَلَيْكَ و آن وعده اى كه دروغ نشود سلام بر تو هنگامى كه بپا مى ايستى سلام بر تو حينَ تَقْعُدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِنُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حينَ هنگامى كه مى نشينى سلام بر تو هنگامى كه (فرامين حق را) مى خوانى و تفسير مى كنى سلام بر تو هنگامى كه تُصَلِي وَتَقْنُتُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ، السَّلامُ نماز مى خوانى و قنوت كنى سلام بر تو هنگامى كه ركوع و سجده بجاى آورى سلام عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِلُ وَتُكَبِرُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ، بر تو هنگامى كه «لا اله الا اللّه» و «اللّه اكبر» گوئى سلام بر تو هنگامى كه خدا را ستايش كنى و از او آمرزش خواهى السَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصْبِحُ وَتُمْسِي، السَّلامُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ إِذا سلام بر تو هنگامى كه بامداد كنى و شام كنى سلام بر تو در شب هنگامى كه

ص:174

يَغْشى وَالنَّهارِ اذا تَجَلّى السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْمَأْمُونُ، تاريكيش فراگيرد و در روز هنگامى كه پرده برگيرد سلام بر تو اى امام امين السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ، السَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ سلام بر تو اى مقدم (بر همه خلق و) مورد آرزو (ى آنان) سلام بر تو به همه السَّلام، أُشْهِدُكَ يا مَوْلايَ أَنِي أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ سلامها گواه گيرم تو را اى مولا و سرور من كه من گواهى دهم به اينكه معبودى نيست جز خداى يگانه كه لا شَرِيكَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عبْدُهُ وَرَسُولُهُ لا حَبِيبَ إِلّا هُوَ وَأَهْلُهُ، شريك ندارد و نيز (گواهى دهم كه) محمد بنده و رسول او است و محبوبى نيست جز او و خاندانش وَأُشْهِدُكَ يا مَوْلايَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنينَ حُجَّتُهُ، وَالْحَسَنَ و گواه گيرم تو را اى مولاى من كه على امير مؤمنان حجت خدا است و حسن حُجَّتُهُ، وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ، وَمُحَمَّدَ بْنَ حجت او است و حسين حجت او است و على بن الحسين حجت او است و محمد بن عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍّ حُجَّتُهُ، وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ على حجت او است و جعفر بن محمد حجت او است و موسى بن جعفر حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ مُوسى حُجَّتُهُ، وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ حجت او است و على بن موسى حجت او است و محمد بن على حجت او است و على ابْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ، بن محمد حجت او است و حسن بن على حجت او است و گواهى دهم كه تو حجت خدائى،

ص:175

أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ، (1) وَأَنَ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لا رَيْبَ فِيها، يَوْمَ لا يَنْفَعُ شمائيد اول و آخر و مسلماً بازگشت شما حق است كه شكى در آن نيست روزى كه سود نَفْساً ايمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي ايمانِها ندهد كسى را ايمانش كه پيش از آن ايمان نياورده يا در (مدت) ايمان خويش خَيْراً، وَأَنَ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَأَنَ ناكِراً وَنَكِيراًحَقٌّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ كار خيرى انجام نداده و همانا مرگ حق است و ناكر و نكير حق است و گواهى دهم كه زنده شدن پس از مرگ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَأَنَّ الصِراطَ حَقٌّ، وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْمِيزانَ حق است و برانگيخته شدن حق است و صراط حق است و مرصاد (كمينگاه) حق است و ميزان حَقٌّ، وَالْحَشْرَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ وَالنَّارَ حَقٌّ، حق است و حشر (در قيامت) حق است و حساب حق است و بهشت و دوزخ حق است وَالْوَعْدَ وَالْوَعِيدَ بِهِما حَقٌّ، يا مَوْلايَ شَقِيَ مَنْ خالَفَكُمْ وَسَعِدَ و وعده و تهديد درباره آن دو حق است اى مولاى من بدبخت است كسى كه مخالفت شما را كرد و سعادتمند است


1- ظاهراً مقصود از اين جمله آن است كه اهل بيت عليهم السلام نخستين كسانى هستندكه دين اسلام با آنان آغاز شده و آخرين كسانى هستند كه اين دين با آنان پايان مى يابد؛ چنانكه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به امام على عليه السلام مى فرمايد: «يا عَلِيّ! إِنَّ بِنا خَتَمَ اللَّهُ الدِّينَ كَما بِنا فَتَحَهُ». اين مضمون در روايات فراوانى از اهل بيت عليهم السلام مورد تأكيد قرار گرفته است. (مراجعه كنيد به: اهل البيت عليهم السلام في الكتاب والسنّة، ص 161، «بهم فتح الدين وبهم يختم»).

ص:176

مَنْ أَطاعَكُمْ، فَاشْهَدْ عَلى ما أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ، وَأَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَرِي ءٌ كسى كه پيرويتان كرد پس گواهى ده بر آنچه تو را بر آن گواه گرفتم و من دوست توام و بيزارم مِنْ عَدُوِّكَ، فَالْحَقُّ ما رَضِيتُمُوهُ، وَالْباطِلُ ما سَخَطْتُمُوهُ، از دشمنت حق آنست كه شما پسند كرديد و باطل همانست كه شما بدان خشم كرديد وَالْمَعْرُوفُ ما أَمَرْتُمْ بِهِ، وَالْمُنْكَرُ ما نَهَيْتُمْ عَنْهُ، فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ و معروف همان بود كه شما بدان دستور داديد و منكر همان بود كه شما از آن جلوگيرى و نهى كرديد، من ايمان دارم بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَبِرَسُولِهِ وَبِأَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَبِكُمْ يا به خداى يگانه اى كه شريك ندارد و به رسول او و به امير مؤمنان و به شما- اى مَوْلايَ اوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ، وَنُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ، وَمَوَدَّتِي خالِصَةٌ مولاى من- از اول تا آخرتان و ياريم براى شما آماده است و دوستيم خالص و پاك لَكُمْ آمينَ آمينَ».

براى شما است آمين آمين.»

سپس بگو:

«اللَّهُمَّ انّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِيَ عَلى مُحَمَّدٍ نَبِيِ رَحْمَتِكَ «خدايا از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد پيامبر رحمتت وَكَلِمَةِ نُورِكَ، وَأَنْ تَمْلَأَ قَلْبِي نُورَ الْيَقِينِ، وَصَدْرِي نُورَ الْإِيمانِ، و كلمه نورت و ديگر آنكه پركنى دل مرا با نور يقين و سينه ام را با نور ايمان

ص:177

وَفِكْرِي نُورَ النِيَّاتِ، وَعَزْمِي نُورَ الْعِلْمِ، وَقُوَّتِي نُورَ الْعَمَلِ، و انديشه ام را با نور تصميمها و اراده ام را با نور علم و نيرويم را با نور عمل وَلِسانِي نُورَ الصِدْقِ، وَدِينِي نُورَ الْبَصائِرِ مِنْ عِنْدِكَ، وَبَصَرِي و زبانم را با نور راستگويى و دين و مذهبم را با نور بينائيهايى از نزد خودت و چشمم را نُورَ الضِياءِ، وَسَمْعِي نُورَ الْحِكْمَةِ، وَمَوَدَّتِي نُورَ الْمُوالاةِ با نور روشنايى و گوشم را با نور فرزانگى و حكمت و دوستيم را با نور موالات لِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ حَتّى أَلْقاكَ وَقَدْ وَفَيْتُ بِعَهْدِكَ محمد و آلش عليهم السلام تا تو را ديدار كنم و من به عهد وَميثاقِكَ فَتُغَشِّيَنِي رَحْمَتَكَ يا وَلِيُّ يا حَمِيدُ. اللَّهُمَّ صَلِ عَلى و پيمان تو وفا كردم پس رحمت خود را بر من بپوشان اى سرپرست و اى ستوده خدايا درود فرست بر مُحَمَّدٍ حُجَّتِكَ فِي أَرْضِكَ، وَخَليفَتِكَ فِي بِلادِكَ، وَالدَّاعِي إِلى محمد حجت تو در روى زمينت و جانشين تو در شهرهايت و دعوت كننده بسوى سَبِيلِكَ، وَالْقائِمِ بِقِسْطِكَ، وَالثَّائِرِ بِأَمْرِكَ، وَلِيِ الْمُؤْمِنِينَ وَبَوارِ راهت و قيام كننده به عدل و دادت و انقلاب كننده به دستور تو، دوست مؤمنان و نابودكننده الْكافِرِينَ، وَمُجَلِي الظُّلْمَةِ، وَمُنِيرِ الْحَقِ، وَالنَّاطِقِ بِالْحِكْمَةِ كافران و برطرف كننده تاريكى و روشن كننده حق و گوياى به حكمت وَالصِدْقِ، وَكَلِمَتِكَ التَّامَّةِ فِي أَرْضِكَ، الْمُرْتَقِبِ الْخائِفِ و راستى و آن كلمه (دستور و فرمان) كاملت در روى زمين كه در حال انتظار و بيم بسر برد

ص:178

وَالْوَلِيِ النَّاصِحِ، سَفِينَةِ النَّجاةِ وَعَلَمِ الْهُدى وَنُورِ أَبْصارِ الْوَرى و آن سرپرست خيرخواه و كشتى نجات و پرچم هدايت و روشنى ديدگان مردم وَخَيْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَارْتَدى وَمُجَلِي الْعَمى الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ و بهترين كسى كه جامه و رداء ببر كرد و زداينده گمراهى آنكس كه پركند زمين را عَدْلًا وَقِسْطاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ، از عدل و داد چنانچه پرشده باشد از ستم و بيدادگرى كه براستى تو بر هر چيز توانايى اللَّهُمَّ صَلِ عَلى وَلِيِّكَ وَابْنِ أَوْلِيائِكَ الَّذِينَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ، خدايا درود فرست بر بنده مقرب درگاهت و فرزند بندگان مقربت آنانكه فرض كردى فرمانبرداريشان را وَأَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ، وَأَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطْهِيراً، و واجب گرداندى حقشان را و دور كردى از ايشان پليدى را و بخوبى پاكيزه شان كردى اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ لِدِينِكَ، وَانْصُرْ بِهِ أَوْلِياءَكَ وَأَوْلِياءَهُ خدايا ياريش كن و بدست او دينت را يارى كن و يارى كن بوسيله او دوستان خودت و دوستان او وَشيعَتَهُ وَأَنْصارَهُ، وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ. اللَّهُمَّ اعِذْهُ مِنْ شَرِ كُلِ باغٍ و شيعيان و ياورانش را و ما را نيز از آنان قرار ده خدايا نگاهش دار از شر هر متجاوز وَطاغٍ وَمِنْ شَرِ جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَاحْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ و سركشى و از شر همه مخلوق خودت و محافظتش كن از پيش رُويش و از پشت سرش وَعَنْ يَمِينِهِ وَعَنْ شِمالِهِ، وَاحْرُسْهُ وَامْنَعْهُ مِنْ أَنْ يُوصَلَ إِلَيْهِ و از سمت راستش و از طرف چپش و پاسداريش كن و نگاهش دار از اينكه گزند و آسيبى

ص:179

بِسُوءٍ، وَاحْفَظْ فيهِ رَسُولَكَ وَآلَ رَسُولِكَ، وَاظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ، بدو رسد و (شوكت و عزت) رسول و آل رسولت را در (وجود) او حفظ فرما و آشكار (يا پيروز) گردان بدست او عدل و داد را وَايِدْهُ بِالنَّصْرِ، وَانْصُرْ ناصِرِيهِ، وَاخْذُلْ خاذِلِيهِ، وَاقْصِمْ و بياريت كمكش كن وياورش را نيز يارى كن و هر كه دست از ياريش بردارد خوار گردان و در هم شكن قاصِمِيهِ، وَاقْصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ الْكُفْرِ، وَاقْتُلْ بِهِ الْكُفَّارَ وَالْمُنافِقِينَ شكننده اش را و بشكن بدست او قدرت و شوكت كافران را و آنان را بدست آن حضرت به خاك هلاك افكن و هم چنين منافقان وَجَمِيعَ الْمُلْحِدِينَ حَيْثُ كانُوا مِنْ مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها و همه بى دينان ستيزه جو را در هر جا هستند از خاورهاى زمين و باخترهاى آن بَرِّها وَبَحْرِها، وَامْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا، وَاظْهِرْ بِهِ دِينَ نَبِيِّكَ چه در خشكى و چه در دريا، و پركن بوسيله او زمين را از عدل و داد و آشكار (يا پيروز) كن بوسيله اش دين پيامبرت صلى الله عليه و آله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْنِي اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ وَأَتْباعِهِ- درود خدا بر او آلش- را و قرار ده خدايا، مرا نيز از ياران و كمك كاران و پيروان وَشِيعَتِهِ، وَأَرِنِي فِي آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ ما يَأْمُلُونَ وَفِي و شيعيانش و به من بنمايان در مورد آل محمد عليهم السلام آنچه را آرزو داشتند و در عَدُوِّهِمْ ما يَحْذَرُونَ، إِلهَ الْحَقِ آمِينَ، يا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ يا مورد دشمنشان آنچه از آن مى ترسند مستجاب گردان اى معبود حق و اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

مهربانترين مهربانان.»

ص:180

دعاى بعد از زيارت ائمّه عليهم السلام

اين دعا به خاطر مفاهيم بسيار ارزشمند و عالى آن، به دعاى عالية المضامين معروف است كه آن را سيد بن طاوس در مصباح الزاير بعد از زيارت جامعه مذكوره نقل فرموده و آن دعاى شريف اين است:

«اللَّهُمَّ إِنِي زُرْتُ هَذَا الْإِمامَ مُقِرّاً بِإِمامَتِهِ مُعْتَقِداً لِفَرْضِ «خدايا من زيارت كردم اين امام را در حالى كه اقرار به امامتش دارم و معتقدم كه اطاعتش بر من طَاعَتِهِ فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنُوبِي وَ عُيُوبِي وَ مُوبِقاتِ آثامِي وَ واجب است و با اين حال آهنگ زيارتگاهش را كردم و با گناهانى كه دارم و با عيوب و جرمهاى هلاكت بارم و كَثْرَةِ سَيِئاتِي وَ خَطَايايَ وَ ما تَعْرِفُهُ مِنِي مُسْتَجِيراً بِعَفْوِكَ بديهاى بسيار وخطاكارى هايم و آنچه تو خود مى دانى و پناه آورده ام به گذشت مُسْتَعِيذاً بِحِلْمِكَ راجِياً رَحْمَتَكَ لاجِئاً إِلَى رُكْنِكَ عَائِذاً و به بردباريت و اميدوارم به رحمتت و ملتجى گشته ام به پايه و اساس مرحمتت و پناهنده ام بِرَأْفَتِكَ مُسْتَشْفِعاً بِوَلِيِكَ وَ ابْنِ أَوْلِيَائِكَ وَ صَفِيِكَ وَ ابْنِ به مهرت و شفيع گرفته ام ولى تو و فرزند اوليائت را و برگزيده ات و پسر

ص:181

أَصْفِيَائِكَ وَ أَمِينِكَ وَ ابْنِ أُمَنائِكَ وَ خَلِيفَتِكَ وَ ابْنِ خُلَفَائِكَ برگزيدگانت را و امين تو و فرزندان امانتدارانت را و جانشين تو و فرزندان جانشينانت را الَّذِينَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلى رَحْمَتِكَ وَ رِضْوانِكَ وَ الذَّرِيعَةَ إِلَى آنانكه قرارشان دادى وسيله اى بسوى رحمت و خوشنوديت و واسطه اى رَأْفَتِكَ وَ غُفْرَانِكَ أَللَّهُمَّ وَ أَوَّلُ حَاجَتِي إِلَيْكَ أَنْ تَغْفِرَ لِي مَا براى مهر و آمرزشت خدايا نخستين حاجتم بدرگاه تو اين است كه بيامرزى سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِي عَلى كَثْرَتِهَا وَ أَنْ تَعْصِمَنِي فِيما بَقِيَ مِنْ گناهان گذشته ام را با بسيارى آنها و نگاهم دارى از گناه در باقيمانده عُمُرِي وَ تُطَهِرَ دِينِي مِمَّا يُدَنِسُهُ وَ يَشِينُهُ وَ يُزْرِي بِهِ وَ تَحْمِيَهُ عمرم و پاك كنى دين و آئين مرا از آنچه آلوده و چركينش كند و معيوبش سازد و نگاهداريش كنى مِنَ الرَّيْبِ وَ الشَّكِ وَ الْفَسَادِ وَ الشِرْكِ وَ تُثَبِتَنِي عَلى طَاعَتِكَ وَ از شك و شبهه و فساد و شرك و استوارم بدارى بر فرمانبردارى خود و طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ ذُرِّيَّتِهِ النُّجَبَاءِ السُّعَدَاءِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ وَ فرمانبردارى پيامبرت و فرزندان نجيب و سعادتمندش- كه درودهاى تو و رَحْمَتُكَ وَ سَلامُكَ وَ بَرَكَاتُكَ وَ تُحْيِيَنِي ما أَحْيَيْتَنِي عَلَى رحمت و سلام و بركاتت بر ايشان باد- و زنده ام بدارى تا هر قدر كه زنده ام بر طَاعَتِهِمْ وَ تُمِيتَنِي إِذَا أَمَتَّنِي عَلى طَاعَتِهِمْ وَ أَنْ لا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبِي فرمانبرداريشان و بميرانيم هرگاه كه مُردم بر فرمانبرداريشان و محو نكنى از دل من

ص:182

مَوَدَّتَهُمْ وَ مَحَبَّتَهُمْ وَ بُغْضَ أَعْدَائِهِمْ وَ مُرَافَقَةَ أَوْلِيَائِهِمْ وَ بِرَّهُمْ وَ دوستى و محبت ايشان و بغض دشمنانشان و رفاقت دوستانشان و نيكى كردن به ايشان را أَسْأَلُكَ يا رَبِ أَنْ تَقْبَلَ ذَلِكَ مِنِي وَ تُحَبِبَ إِلَيَّ عِبَادَتَكَ وَ و از تو خواهم پروردگارا كه بپذيرى اين (زيارت و دعا) را از من و مرا دوستدار عبادتت كنى الْمُواظَبَةَ عَلَيْهَا وَ تُنَشِطَنِي لَهَا وَ تُبَغِضَ إِلَيَّ مَعَاصِيَكَ وَ و مواظبتم دهى بر آن و بنشاطم آورى براى عبادت و متنفرم كنى از گناهان مَحَارِمَكَ وَ تَدْفَعَنِي عَنْهَا وَ تُجَنِبَنِي التَّقْصِيرَ فِي صَلاتِي و محرماتت و بازم دارى از آنها و بركنارم دارى از كوتاهى كردن در نمازهايم وَالْإِسْتِهَانَةَ بِهَا وَ التَّرَاخِيَ عَنْهَا وَ تُوَفِقَنِي لِتَأْدِيَتِهَا كَما فَرَضْتَ وَ و سرسرى گرفتن آن و سستى و كاهلى كردن در آن و موفقم دار براى اداء آن چنانچه واجب كرده اى أَمَرْتَ بِهِ عَلى سُنَّةِ رَسُولِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَتُكَ وَ و دستور فرموده اى به روش پيامبرت- كه درودهاى تو و رحمت بَرَكَاتُكَ خُضُوعاً وَ خُشُوعاً وَ تَشْرَحَ صَدْرِي لِإِيتاءِ الزَّكَاةِ وَ و بركاتت بر او و آلش باد- با حال خضوع و خشوع و ديگر آنكه سينه ام را باز كنى (و بلندى نظر به من دهى) براى پرداختن زكات إِعْطَاءِ الصَّدَقَاتِ وَ بَذْلِ الْمَعْرُوفِ وَ الْإِحْسَانِ إِلَى شِيعَةِ آلِ و دادن صدقات و انجام كار نيك و احسان نسبت به شيعيان مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ مُواسَاتِهِمْ وَ لا تَتَوَفَّانِي إِلّا بَعْدَ أَنْ آل محمد عليهم السلام و مواسات با آنها و نميرانيم مگر بعد ازاينكه

ص:183

تَرْزُقَنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ وَ زِيَارَةَ قَبْرِ نَبِيِكَ وَقُبُورِ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ روزيم كنى حج خانه كعبه ات و زيارت قبر پيامبرت و قبور امامان عليهم السلام را السَّلامُ وَ أَسْأَلُكَ يا رَبِ تَوْبَةً نَصُوحاً تَرْضَاهَا وَ نِيَّةً تَحْمَدُهَا وَ و از تو خواهم پروردگارا توبه حقيقى مورد پسندت را و نيتى كه ستوده درگاه تو باشد عَمَلًا صَالِحاً تَقْبَلُهُ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي وَ تَرْحَمَنِي إِذَا تَوَفَّيْتَنِي وَ تُهَوِّنَ و كردار شايسته اى كه تو بپذيرى و ديگر آنكه مرا بيامرزى و به من رحم كنى هنگامى كه از اين جهان مرا ببرى و آسان كنى عَلَيَّ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ وَ تَحْشُرَنِي فِي زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ بر من سختيهاى مرگ را و محشورم كنى در گروه محمد و آلش- درود خدا صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ وَ تُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ تَجْعَلَ بر او و اهل بيت باد- و داخل بهشتم كنى به رحمت خودت دَمْعِي غَزِيراً فِي طَاعَتِكَ وَ عَبْرَتِي جَارِيَةً فِيما يُقَرِّبُنِي مِنْكَ وَ واشكم را فراوان كنى در انجام طاعتت و سِرشكم را ريزان نمايى در آنچه مرا به تو نزديك گرداند قَلْبِي عَطُوفاً عَلى أَوْلِيَائِكَ وَ تَصُونَنِي فِي هَذِهِ الدُّنْيَا مِنَ و دلم را مهربان كنى نسبت به دوستانت و نگاهم دارى در اين دنيا الْعَاهَاتِ وَ الْآفَاتِ وَ الْأَمْرَاضِ الشَّدِيدَةِ وَ الْأَسْقامِ الْمُزْمِنَةِ وَ از آسيبها و آفات و بيماريهاى سخت و دردهاى مزمن جَمِيعِ أَنْواعِ الْبَلاءِ وَ الْحَوادِثِ وَ تَصْرِفَ قَلْبِي عَنِ الْحَرَامِ وَ و از هر نوع بلا و حادثه اى و بگردانى دلم را از توجه به حرام

ص:184

تُبَغِضَ إِلَيَّ مَعَاصِيَكَ وَ تُحَبِبَ إِلَيَّ الْحَلالَ وَ تَفْتَحَ لِي أَبْوابَهُ وَ و مبغوض گردانى در نزد من نافرمانيهايت را و محبوب گردانى در پيش من حلال را و بگشائى برويم درهاى آن را تُثَبِتَ نِيَّتِي وَ فِعْلِي عَلَيْهِ وَ تَمُدَّ فِي عُمُرِي وَ تُغْلِقَ أَبْوابَ الْمِحَنِ و استوار كنى نيت و كارم را بر آن و دراز گردانى عمرم را و بربندى برويم درهاى غم عَنِي وَ لا تَسْلُبَنِي ما مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ وَ لا تَسْتَرِدَّ شَيْئاً مِمَّا أَحْسَنْتَ و محنت را و نعمتهايى كه به من داده اى از من نگيرى و چيزى از احسانهاى (بيشمار) بِهِ إِلَيَّ وَ لا تَنْزِعَ مِنِي النِعَمَ الَّتِي أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ وَ تَزِيدَ فِيما خود را از من باز نستانى و جدا نكنى از من نعمتهاى (بسيارى) را كه به من عنايت فرمودى خَوَّلْتَنِي وَ تُضَاعِفَهُ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ تَرْزُقَنِي مَالًا كَثِيراً وَاسِعاً و بيفزائى بر آنچه به من ارزانى داشتى و مضاعف گردانى آنرا به چندين برابر و روزيم كنى مالى بسيار و وسيع سَائِغاً هَنِيئاً نَامِياً وَافِياً وَ عِزّاً بَاقِياً كَافِياً وَ جَاهاً عَرِيضاً مَنِيعاً وَ و ريزان و گوارا و با بركت و رسا، و نيز عزتى باقى و كافى، و آبروئى پهناور و شكوهمند نِعْمَةً سَابِغَةً عَامَّةً وَ تُغْنِيَنِي بِذَلِكَ عَنِ الْمَطَالِبِ الْمُنَكَّدَةِ وَ و نعمتى شايان و فراگيرنده و بى نيازم كن بدينوسيله از تكاپوهاى پر مشقت الْمَوارِدِ الصَّعْبَةِ وَ تُخَلِصَنِي مِنْهَا مُعَافىً فِي دِينِي وَ نَفْسِي وَ و موارد سخت و دشوار و رهائيم دهى از آنها با سلامتى دين و جان و وُلْدِي وَ ما أَعْطَيْتَنِي وَ مَنَحْتَنِي وَ تَحْفَظَ عَلَيَّ مَالِي وَ جَمِيعَ مَا فرزندانم و چيزهاى ديگرى كه به من عطا كرده و ارزانى داشتى و نگهدارى برايم مالم و همه آنچه را

ص:185

خَوَّلْتَنِي وَ تَقْبِضَ عَنِي أَيْدِيَ الْجَبَابِرَةِ وَ تَرُدَّنِي إِلَى وَطَنِي وَ به من بخشيده اى و برگيرى از سر من دستهاى (ستم پيشه) گردنكشان را و بازم گردانى به وطنم تُبَلِغَنِي نِهَايَةَ أَمَلِي فِي دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ تَجْعَلَ عَاقِبَةَ أَمْرِي و برسانى مرا به نهايت آرزويم در دنيا و آخرتم و بگردانى سرانجام كارم را مَحْمُودَةً حَسَنَةً سَلِيمَةً وَ تَجْعَلَنِي رَحِيبَ الصَّدْرِ وَاسِعَ الْحَالِ پسنديده و نيكو وسالم، و قرارم دهى فراخ سينه (و بلند نظر) و فراخ حال حَسَنَ الْخُلْقِ بَعِيداً مِنَ الْبُخْلِ وَ الْمَنْعِ وَ النِفَاقِ وَالْكِذْبِ و خوش خلقى و دور از بخل و ممانعت (از احسان و دستگيرى) و نفاق و دروغ وَالْبَهْتِ وَ قَوْلِ الزُّورِ وَتُرْسِخَ فِي قَلْبِي مَحَبَّةَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و بهتان و زورگويى و ريشه دار كنى در دلم دوستى محمد و آل محمد وَ شِيعَتِهِمْ وَ تَحْرُسَنِي يا رَبِ فِي نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ وُلْدِي و شيعيانشان را و محافظتم كنى پروردگارا در جانم و خاندان و مال و فرزندان وَ أَهْلِ حُزَانَتِي وَ إِخْوانِي وَ أَهْلِ مَوَدَّتِي وَ ذُرِّيَّتِي بِرَحْمَتِكَ وَ و نانخوران و برادران و دوستان و نژادم به مهر و جُودِكَ اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَاتِي عِنْدَكَ وَ قَدِ اسْتَكْثَرْتُهَا لِلُؤْمِي وَ جودت خدايا اينها بود حاجتهايى كه من بدرگاه تو دارم و اينكه زيادشان كردم بخاطر گدا صفتى و حرص شُحِي وَ هِيَ عِنْدَكَ صَغِيرَةٌ حَقِيرَةٌ وَ عَلَيْكَ سَهْلَةٌ يَسِيرَةٌ زيادى است كه من دارم ولى همه آنها در نزد تو كوچك و اندك است و انجامش براى تو سهل و آسان است

ص:186

فَأَسْأَلُكَ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عِنْدَكَ وَ پس از تو خواهم به آن آبروئى كه محمد و آل محمد- كه بر او و بر ايشان سلام باد- در نزد تو دارند بِحَقِهِمْ عَلَيْكَ وَ بِما أَوْجَبْتَ لَهُمْ وَ بِسَائِرِ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ و به حقى كه ايشان بر تو دارند و بدانچه واجب كرده اى براى ايشان و به حق ساير پيمبران و رسولان و أَصْفِيَائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ الْمُخْلَصِينَ مِنْ عِبَادِكَ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ برگزيدگان و دوستان مخلص از بندگانت و به حق بزرگترين نام اعظمت الْأَعْظَمِ لَمَّا قَضَيْتَها كُلَّها وَ أَسْعَفْتَنِي بِهَا وَ لَمْ تُخَيِبْ أَمَلِي وَ كه همه اين حاجتها را برايم برآورى و كامروايم سازى بدانها و اميد و آرزويم را مبدل به رَجَائِي، اللَّهُمَّ وَشَفِعْ صَاحِبَ هَذَا الْقَبْرِ فِيَّ يا سَيِدِي يا وَلِيَّ اللَّهِ نوميدى نكنى خدايا و شفاعت صاحب اين قبر را درباره من بپذير، اى آقاى من اى ولى خدا يا أَمِينَ اللَّهِ أَسْأَلُكَ أَنْ تَشْفَعَ لِي إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي هَذِهِ واى امانتدار خدا از تو خواهم كه شفاعت كنى از من بدرگاه خداى عزوجل در همه اين الْحَاجَاتِ كُلِهَا بِحَقِ آبَائِكَ الطَّاهِرِينَ وَ بِحَقِ أَوْلادِكَ الْمُنْتَجَبِينَ حاجتها به حق پدران پاكت و بحق فرزندان برگزيده ات فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُهُ الْمَنْزِلَةَ الشَّرِيفَةَ وَ زيرا كه براى تو در نزد خداوندى كه نامهايش منزه است مقامى است بس شريف الْمَرْتَبَةَ الْجَلِيلَةَ وَ الْجَاهَ الْعَرِيضَ اللَّهُمَّ لَوْ عَرَفْتُ مَنْ هُوَ أَوْجَهُ و مرتبتى است برجسته و آبروئى است پهناور و بسيار خدايا اگر من كسى را سراغ داشتم كه آبرومندتر بود

ص:187

عِنْدَكَ مِنْ هَذَا الْإِمامِ وَ مِنْ آبَائِهِ وَ أَبْنائِهِ الطَّاهِرِينَ عَلَيْهِمُ در نزد تو از اين امام بزرگوار و از پدران و فرزندان پاكيزه اش عليهم السلام السَّلامُ وَ الصَّلاةُ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِي وَ قَدَّمْتُهُمْ أَمامَ حَاجَتِي وَ بطور مسلم آنها را شفيعان خود مى گرفتم و پيش روى حاجتها طَلِبَاتِي هَذِهِ فَاسْمَعْ مِنِي وَ اسْتَجِبْ لِي وَ افْعَلْ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ و خواسته هايم قرار مى دادم پس از من بپذير و دعايم را به اجابت رسان و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، اللَّهُمَّ وَ ما قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتِي وَ عَجَزَتْ اى مهربانترين مهربانان خدايا و هر چه را كوتاه آمد از آن درخواست من (و از يادم رفت) و ناتوان شد عَنْهُ قُوَّتِي وَ لَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتِي مِنْ صَالِحِ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي از آن نيرويم، و فكرم بدان نرسيد از آنچه به صلاح دين و دنيا و آخرتم باشد فَامْنُنْ بِهِ عَلَيَّ وَ احْفَظْنِي وَ احْرُسْنِي وَ هَبْ لِي وَ اغْفِرْ لِي وَ مَنْ پس آنها را بر من منت گذار (و عطا فرما) و محافظتم كن و پاسداريم كن و به بخش بر من و بيامرز مرا، و هر كس أَرَادَنِي بِسُوءٍ أَوْ مَكْرُوهٍ مِنْ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ أَوْ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ أَوْ كه قصد دارد به من آسيبى يا امر ناخوشايندى وارد كند چه از شيطانى متمرد يا سلطانى معاند مُخَالِفٍ فِي دِينٍ أَوْ مُنازِ عٍ فِي دُنْيَا أَوْ حاسِدٍ عَلَيَّ نِعْمَةً أَوْ ظالِمٍ يا مخالف در دين يا ستيزه جوئى در مال دنيا يا حسودى كه در نعمتى بر من رشك برد يا ستمكار أَوْ بَاغٍ فَاقْبِضْ عَنِي يَدَهُ وَ اصْرِفْ عَنِي كَيْدَهُ وَ اشْغَلْهُ عَنِي يا زورگويى (كه باشد) قدرتش را از سر من بازگير و نقشه اش را از من بازگردان و او را بخودش

ص:188

بِنَفْسِهِ وَ اكْفِنِي شَرَّهُ وَ شَرَّ أَتْباعِهِ وَ شَيَاطِينِهِ وَ أَجِرْنِي مِنْ كُلِ مَا مشغول كن و شر خودش و شر پيروان و شياطينش را از من كفايت فرما و پناهم ده از هر چه يَضُرُّنِي وَ يُجْحِفُ بِي وَ أَعْطِنِي جَمِيعَ الْخَيْرِ كُلِهِ مِمَّا به من زيان زند و به هلاكتم اندازد و هر خير و خوبى است همه را به من عطا فرما چه آنكه أَعْلَمُ وَ مِمَّا لا أَعْلَمُ، اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ مى دانم و چه آن را كه نمى دانم خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بيامرز لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِإِخْوانِي وَ أَخَواتِي وَ أَعْمامِي وَ عَمَّاتِي وَ مرا و پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و عموهايم و عمه هايم أَخْوالِي وَ خَالاتِي وَ أَجْدَادِي وَ جَدَّاتِي وَ أَوْلادِهِمْ وَ ذَرَارِيهِمْ و دائيهايم و خاله هايم و اجداد و جده هايم را و فرزندانشان و نژادشان و وَ أَزْوَاجِي وَ ذُرِّيَّاتِي وَ أَقْرِبَائِي وَ أَصْدِقَائِي وَ جِيرَانِي وَ إِخْوانِي همسران و فرزندان خودم و خويشانم و رفقا و همسايگانم و برادران دينيم را فِيكَ مِنْ أَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ لِجَمِيعِ أَهْلِ مَوَدَّتِي مِنَ از اهل شرق و غرب عالم و تمام آنانكه با من دوستى داشته و دارند از الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ، الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْواتِ وَ لِجَمِيعِ مَنْ مردان و زنان با ايمان زنده و مرده شان را و تمام كسانى كه عَلَّمَنِي خَيْراً أَوْ تَعَلَّمَ مِنِي عِلْماً، اللَّهُمَّ أَشْرِكْهُمْ فِي صَالِحِ دُعَائِي كار خيرى را به من ياد داده يا از من علمى آموخته اند خدايا شريك ساز ايشان را در دعاى خيرى كه كرده ام

ص:189

وَ زِيَارَتِي لِمَشْهَدِ حُجَّتِكَ وَ وَلِيِكَ وَ أَشْرِكْنِي فِي صَالِحِ و زيارتى كه از زيارتگاه حجت و وليت نصيبم شده و مرا نيز در دعاهاى خير ايشان أَدْعِيَتِهِمْ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ بَلِغْ وَلِيَّكَ مِنْهُمُ السَّلامَ شريك ساز به مهرت اى مهربانترين مهربانان و سلام برسان از طرف آنها بر ولى خودت، وَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ يا سَيِدِي وَ مَوْلايَ يَا و سلام بر تو باد اى سرور و آقاى من اى فُلانَ بْنَ فُلانٍ بجاى «فلان بن فلان» نام امامى را كه زيارت مى كند و نام پدر آن بزرگوار را بگويد:

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ أَنْتَ وَسِيلَتِي إِلَى دورد خدا بر تو و بر روح و جسمت تويى وسيله من اللَّهِ وَ ذَرِيعَتِي إِلَيْهِ وَ لِي حَقُّ مُوالاتِي وَ تَأْمِيلِي فَكُنْ شَفِيعِي بدرگاه خدا و واسطه من در پيشگاهش و من بر تو حق دوستى و آرزومندى دارم پس شفيع من شو إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْوُقُوفِ عَلَى قِصَّتِي هَذِهِ وَ صَرْفِي عَنْ بدرگاه خداى عزوجل در اطلاع بر جريان كارم و بازگرداندنم از مَوْقِفِي هَذَا بِالنُّجْحِ بِما سَأَلْتُهُ كُلِهِ بِرَحْمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي اينجا با كاميابى بدانچه درخواست كرده ام همه را به مهر و قدرتت. خدايا! روزيم كن عَقْلًا كَامِلًا وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ عِزّاً بَاقِياً وَ قَلْباً زَكِيّاً وَ عَمَلًا كَثِيراً وَ عقلى كامل و خردى كه بچربد (بر هواى نفس) و عزتى باقى و دلى پاك و كردارى بسيار

ص:190

أَدَباً بَارِعاً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ كُلَّهُ لِي وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا و ادبى نيكو و همه را بسود من قرار ده نه به زيان من به مهرت أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

اى مهربانترين مهربانان.»

دعا براى حضرت حجة بن الحسن

- عجل اللَّه فرجه الشريف-

هرگاه بخواهى براى خويش يا ديگران دست به دعا بردارى بهتر آن است كه نخست به نيّت دعا براى حضرت ولى عصر (عجل اللَّه فرجه الشريف) اين دعا را بخوانى:

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى «خدايا باش براى ولى خود حضرت حجت فرزند امام حسن عسكرى كه درودهاى تو بر او و بر آبائِهِ، فِي هذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ ساعَةٍ، وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَناصِراً پدرانش باد در اين ساعت و در هر ساعت يار و مددكار و نگهبان و رهبر و ياور و راهنما وَدَلِيلًا وَعَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فِيها طَوِيلًا».

و ديده بان تا او را از روى ميل و رغبت مردم در روى زمين سكونت دهى و بهره مندش سازى زمانى دراز.»

ص:191

دعاى عهد

از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه هر كس چهل بامداد اين دعا را بخواند از ياوران قائم ما باشد و چنانچه پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند او را زنده سازد تا در خدمت آن حضرت باشد و خداوند به هر كلمه اين دعا هزار حسنه به او كرامت فرمايد و هزار گناه از او محو كند.

«اللَّهُمَّ رَبَ النُّورِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِ الرَّفِيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ «خدايا اى پروردگار نور بزرگ و پروردگار كرسى بلند و پروردگار درياى الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِلِ جوشان و فرو فرستنده تورات و انجيل و زبور و پروردگار سايه وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ و آفتاب داغ و فرو فرستنده قرآن بزرگ و پروردگار فرشتگان مقرب وَالْأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلِينَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ، وَبِنُورِ و پيمبران و مرسلين خدايا از تو خواهم به ذات بزرگوارت و به نور وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ جمال تابانت و فرمانروائى ديرينه ات اى زنده اى پاينده از تو مى خواهم بدان نامت

ص:192

الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ كه روشن شد بدان آسمانها و زمينها و بدان نامت كه صالح و شايسته گشتند بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالآخِرُونَ، يا حَيٌّ قَبْلَ كُلِ حَيٍّ، وَيا حَيٌّ بَعْدَ كُلِ بدان پيشينيان و پسينيان اى زنده پيش از هر موجود، و اى زنده پس از هر حَيٍّ، وَيا حَيٌّ حِينَ لا حَيَّ، يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ، يا موجود زنده و اى زنده در آن هنگام كه زنده اى وجود نداشت اى زنده كن مردگان و اى ميراننده زندگان اى حَيُّ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ. اللَّهُمَّ بَلِغْ مَوْلانَاالْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ زنده اى كه معبودى جز تو نيست خدايا برسان به مولاى ما آن امام راهنماى راه يافته الْقائِمَ بِأَمْرِكَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ الطَّاهِرِينَ، عَنْ و قيام كننده به فرمان تو- كه درودهاى خدا بر او و پدران پاكش باد- از طرف جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، همه مردان و زنان با ايمان در شرقهاى زمين و غربهاى آن سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنِي وَ عَنْ والِدَيَّ مِنَ هموار آن و كوه آن، خشكى آن و دريايش، و از طرف من و پدر و مادرم الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ وَما أَحْصاهُ عِلْمُهُ وَأَحاطَ درودهائى هموزن عرش خدا و شماره كلمات و سخنان او و آنچه را دانشش احصاء كرده و كتاب و دفترش بِهِ كِتابُهُ. اللَّهُمَّ إِنِي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هذا وَما عِشْتُ بدان احاطه دارد خدايا من تازه مى كنم در بامداد اين روز و هر چه زندگى كنم

ص:193

مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي، لا أَحُولُ عَنْها وَلا از روزهاى ديگر عهدو پيمان و بيعتى براى آن حضرت در گردنم كه هرگز از آن سرنپيچم أَزُولُ أَبَداً. اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذّابِينَ عَنْهُ، و دست نكشم هرگز. خدايا! قرار ده مرا از ياران و كمك كارانش و دفاع كنندگان از او وَالْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ، و شتابندگان بسوى او در برآوردن خواسته هايش و انجام دستورات و اوامرش وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ و مدافعين از آن حضرت و پيشى گيرندگان بسوى خواسته اش و شهادت يافتگان يَدَيْهِ. اللَّهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ پيش رويش خدايا اگر حائل شد ميان من و او آن مرگى كه قرار داده اى آن را بر بندگانت حَتْماً مَقْضِيّاً، فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي، مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي، حتمى و مقرر پس بيرونم آر از گورم كفن به خود پيچيده با شميشر آخته مُجَرَّداً قَناتِي، مُلَبِياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي. اللَّهُمَّ و نيزه برهنه پاسخ گويان به نداى آن خواننده بزرگوار در شهر و باديه خدايا أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ، والْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ، وَاكْحَلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ بنمايان به من آن جمال ارجمندو آن پيشانى نورانى پسنديده را و سرمه وصال ديدارش را به يك نگاه مِنِي إِلَيْهِ، وَعَجِلْ فَرَجَهُ وَسَهِلْ مَخْرَجَهُ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ به ديده ام بكش و شتاب كن در ظهورش و آسان گردان خروجش را و وسيع گردان راهش را و مرا به

ص:194

بِي مَحَجَّتَهُ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ وَاشْدُدْ ازْرَهُ، وَاعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، راه او درآور و دستورش را نافذ گردان و پشتش را محكم كن و آباد گردان خدايا بدست او شهرها و بلادت را وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِي و زنده گردان بوسيله اش بندگانت را زيرا كه تو فرمودى و گفته ات حق است (كه فرمودى): «آشكار شد تبهكارى در الْبَرِ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ ايْدِي النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ خشكى و دريا بخاطر كرده هاى مردم» پس آشكار كن براى ما خدايا نماينده ات را وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْ ءٍ مِنَ و فرزند دختر پيامبرت كه همنام رسول تو است تا دست نيابد به هيچ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، ويُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعاً باطلى جز آنكه از هم بدراند و پابرجا كند حق را و ثابت كند آن را و بگردان آن بزرگوار را خدايا پناهگاه لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً ستمديدگان بندگانت و ياور كسى كه جز تو ياورى برايش يافت نشودو تازه كننده لِما عُطِلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ آن احكامى كه از كتاب تو تعطيل مانده و محكم كننده آنچه رسيده از نشانه هاى دين وَسُنَنِ نَبِيِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّن حَصَّنْتَهُ و آئينت و دستورات پيامبرت صلى الله عليه و آله و قرارش ده خدايا از آنانكه نگاهش دارى مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ. اللَّهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ از صولت و حمله زورگويان خدايا شاد گردان (دل) پيامبرت محمد صلى الله عليه و آله

ص:195

بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، را به ديدارش و هم چنين هر كه در دعوتش از آن حضرت پيروى كرد و رحم كن به بيچارگى ما پس از آن حضرت اللَّهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِلْ لَنا خدايا بگشا اين اندوه را از اين امت به حضور امام زمان و شتاب كن براى ما ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

در ظهور آن جناب كه اينان ظهورش را دور پندارند ولى ما نزديك مى بينيم به مهرت اى مهربانترين مهربانان.» پس سه بار دست بر ران راست خود مى زنى و هربارمى گويى:

«الْعَجَلَ، الْعَجَلَ يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ». «تعجيل و شتاب فرما، اى مولاى من، اى صاحب زمان.»

نماز شب

روايات وارده از سوى پيشوايان معصوم در فضيلت نماز شب فراوان است كه به ذكر برخى از آنها مى پردازيم:

امام صادق عليه السلام از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده است كه آن حضرت به وصيّش حضرت على بن ابى طالب عليه السلام فرمود: يا على ترا به چند چيز سفارش مى كنم به خاطر بسپار ... و بر تو باد به نماز شب، و بر تو باد به نماز شب، و بر تو باد به

ص:196

نماز شب، ...(1)

و از انس نقل شده است كه گويد: از پيامبر شنيدم كه مى فرمود: دو ركعت نماز در دل شب بهتر است از دنيا و آنچه كه در اوست. (2)

كيفيت نماز شب

نماز شب يازده ركعت است، و مى توان در هر ركعت به حمد تنها اكتفا كرد، هشت ركعت آن را به نيت نماز شب بايد خواند و بعد از هر دو ركعت سلام گفت، سپس دو ركعت به نيت نماز شَفْع و يك ركعت به نيت نماز وِتْر و بهتر است كه نمازگزار در قنوت نماز وتر هفتاد مرتبه «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّي وَاتُوبُ إِلَيْهِ» و سپس هفت بار: «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النَّارِ» و بعد سيصد مرتبه «الْعَفْو» بگويد و آنگاه براى چهل نفر از مؤمنان دعا كند و بعد براى خويش دعا نمايد و چون از قنوت فارغ شد ركوع و سجود گزارد و نماز را تمام نمايد و پس از


1- كافى، ج 8، ص 79
2- بحار، ج 87، ص 148

ص:197

نماز، تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليها السلام را انجام دهد و بعد هر چه مى خواهد دعا كند.

نماز حضرت فاطمه عليها السلام

روايت شده كه حضرت فاطمه عليها السلام دو ركعت نماز مى گزارد كه جبرئيل عليه السلام تعليم او كرده بود، در ركعت اوّل بعد از حمد صد مرتبه سوره قَدْر و در ركعت دوّم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحيد و چون سلام مى گفت اين دعا را مى خواند:

«سُبْحانَ ذِي الْعِزِ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ، سُبْحانَ ذِي الْجَلالِ «منزه است (خداى) صاحب عزت بسيار بلند و مرتفع، منزه است (خداى) صاحب جلال الْباذِخِ الْعَظِيمِ، سُبْحانَ ذِي الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَدِيمِ، سُبْحانَ مَنْ والا و بزرگ، منزه است (خداى) صاحب فرمانروايى فاخر قديم منزه است كسى لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَالْجَمالَ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدّى بِالنُّورِ وَالْوَقارِ، كه در بردارد خرّمى و زيبايى را منزه است آنكه به رداى نور و وقار خود را آراسته سُبْحانَ مَنْ يَرى اثَرَ النَّمْلِ فِي الصَّفا، سُبْحانَ مَنْ يَرى وَقْعَ منزه است آنكه جاى پاى مور را در روى سنگ صاف ببيند منزه است آنكه گذرگاه

ص:198

الطَّيْرِ فِي الْهَواءِ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هكَذا لا هكَذا غَيْرُهُ».

پرنده را در هوا ببيند منزه است آنكه او اين چنين است و جز او چنين نيست.» شيخ در مصباح المتهجدين فرموده: سزاوار است كسى كه اين نماز را بجا مى آورد چون از تسبيح فارغ شود زانوها و ذراعها را برهنه نمايد و بچسباند همه مواضِع سجود خود را بزمين بدون حاجز و حايلى و حاجت خود را از خدا بخواهد و دعا كند آنچه مى خواهد و در همان حال سجده بگويد:

«يا مَنْ لَيْسَ غَيْرَهُ رَبٌّ يُدْعى يا مَنْ لَيْسَ فَوْقَهُ إِلهٌ يُخْشى يا «اى كسى كه جز او پروردگارى نيست كه خوانده شود و فوق او معبودى نيست كه از او بترسند اى مَنْ لَيْسَ دُونَهُ مَلِكٌ يُتَّقى يا مَنْ لَيْسَ لَهُ وَزِيرٌ يُؤْتى يا مَنْ لَيْسَ آنكه جز او پادشاهى نيست كه از او بپرهيزند اى كسى كه وزيرى برايش نيست كه به نزدش روند اى آنكه لَهُ حاجِبٌ يُرْشى يا مَنْ لَيْسَ لَهُ بَوَّابٌ يُغْشى يا مَنْ لا يَزْدادُ پرده دارى ندارد تا به او رشوه دهند اى كسى كه دربانى ندارد كه او را پنهان كنند اى آنكه درخواست عَلى كَثْرَةِ السُّؤالِ إِلّا كَرَماً وَ جُوداً وَعَلى كَثْرَةِ الذُّنُوبِ إِلّا عَفْواً فراوان نيفزايد جز به كرم و جود خود و بر بسيارى گناه (بندگان) جز به گذشت وَصَفْحاً، صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بي كَذا وَكَذا».

و چشم پوشى درود فرست بر محمد و آل محمد و به من چنين و چنان كن.» و بجاى كلمه «كذا و كذا» حاجات خود را از خدا بخواهد.

نماز ديگر از حضرت فاطمه عليها السلام:

شيخ طوسى و سيّد بن طاوس روايت كرده اند از صفوان كه محمّد بن علىّ حلبى روز جمعه خدمت حضرت صادق عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد: مى خواهم مرا عملى تعليم فرمائى كه در اين روز بهترين اعمال باشد.

حضرت فرمود: من كسى را بهتر از حضرت فاطمه عليها السلام، نزد پيامبر سراغ ندارم و چيزى را بهتر از آنچه حضرت به او آموخت نشان ندارم.

سپس فرمود: هر كس در روز جمعه غسل كند و چهار ركعت نماز گزارد بدو سلام و بخواند در ركعت اوّل بعد از حمد پنجاه مرتبه توحيد، در ركعت دوّم بعد از حمد پنجاه مرتبه وَالْعادِياتِ در ركعت سوّم بعد از حمد پنجاه مرتبه إِذا زُلزِلَتْ و در ركعت چهارم بعد از حمد پنجاه مرتبه «إِذا جآءَ نَصْرُ اللَّهِ چون از نماز فارغ شود اين دعا بخواند:

«إِلهِي وَسَيِدِي مَنْ تَهَيَّأَ أَوْ تَعَبَّأَ أَوْ اعَدَّ اوِ اسْتَعَدَّ لِوِفادَةِ «اى معبود و اى آقاى من هركس آماده و مجهز و مهيا و مستعد براى ورود بر مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وَفَوائِدِهِ ونائِلِهِ وَفَواضِلِهِ وَجَوائِزِهِ، فَإِلَيْكَ مخلوقى شده به اميد دهش و فوائد و بخشش و عطايا و جوائزش ولى اى

ص:199

ص:200

يا إِلهِي كانَتْ تَهْيِئَتِي وَتَعْبِئَتِي وَإِعْدادِي وَاسْتِعْدادِي، رَجاءَ معبود من به سوى تو است آمادگى و تجهيز و تهيه و استعداد من به اميد فَوائِدِكَ وَمَعْرُوفِكَ وَنائِلِكَ وَجَوائِزِكَ، فَلاتُخَيِبْنِي مِنْ ذلِكَ، يا فوائد و نيكى و بخشش و جوائز تو پس از اين باره محرومم مكن اى مَنْ لا تَخِيبُ عَلَيْهِ مَسْأَلَةُ السَّائِلِ، وَلا تَنْقُصُهُ عَطِيَّةُ نائِلٍ، فَإِنِي كه نااميد نكند سائلى را در سؤال و نكاهد از او عطا و بخشش و من لَمْ آتِكَ بِعَمَلٍ صالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ أَتَقَرَّبُ با كردار شايسته اى كه پيش كش باشد به درگاهت نيامده و نه به شفاعت مخلوقى اميد بسته ام كه بدان وسيله به تو تقرب إِلَيْكَ بِشَفاعَتِهِ، إِلّا مُحَمَّداً وَأَهْلَ بَيْتِهِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، جويم جز به شفاعت محمد و خاندانش كه درود تو بر او و ايشان باد أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عُدْتَ بِهِ عَلَى الْخاطِئِينَ عِنْدَ به درگاهت آمده و اميد گذشت عظيم تو را دارم همان گذشتى كه توجه كنى بدان بر آنانكه بسيار خطا كنند در آن هنگامى عُكُوفِهِمْ عَلَى الْمَحارِمِ، فَلَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى كه بر كارهاى حرام درافتاده اند و توقف طولانى آنها بر الْمَحارِمِ أَنْ جُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالْمَغْفِرَةِ، وَأَنْتَ سَيِدِي الْعَوَّادُ محرمات باز ندارد تو را از اينكه آمرزشت را از ايشان بازدارى و تو اى آقاى من بسيار عادت بِالنَّعْماءِ، وَأَنَا الْعَوَّادُ بِالْخَطاءِ، أَسْأَلُكَ بِحَقِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ به نعمت بخشى دارى و من بسيار عادت به خطا كارى، از تو مى خواهم به حق محمد و خاندان

ص:201

الطَّاهِرِينَ أَنْ تَغْفِرَ لِي ذَنْبِيَ الْعَظِيمَ، فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الْعَظِيمَ إِلَّا پاكش كه گناه بزرگ مرا بيامرزى كه گناه بزرگ را جز شخص بزرگ نيامرزد الْعَظِيمُ، يا عَظِيمُ ياعَظِيمُ ياعَظِيمُ ياعَظِيمُ ياعَظِيمُ ياعَظِيمُ ياعَظيمُ».

اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ.»

نماز حضرت صاحب الزَّمان عليه السلام

نماز حضرت صاحب الزَّمان عَجَّلَ اللَّهُ تَعالى فَرَجَهُ

دو ركعت است مى خوانى در هر ركعت سوره حَمْد را و چون به إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ رسيدى آن را صد مرتبه تكرار مى كنى و سپس بقيه سوره را مى خوانى و بعد قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را يكبار مى خوانى و چون از نماز فارغ شدى اين دعا را مى خوانى:

«اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، «خدايا بلاء و گرفتارى بزرگ شد و درد پنهان آشكار گشت و پرده از روى كار برداشته شد وَضاقَتِ الأَرْضُ بِما وَسِعَتِ السَّماءُ، وَإِلَيْكَ يا رَبِ الْمُشْتَكى و زمين با فراخيش تا آسمان بر ما تنگ شد و شكوه ما اى پروردگار بسوى توست وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِدَةِ وَالرَّخاءِ. اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ و اعتماد در سختى و آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر محمد

ص:202

وَآلِ مُحَمَّدٍ، الَّذِينَ أَمَرْتَنا بِطاعَتِهِمْ، وَعَجِلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ و آل محمد آنان كه ما را به پيروى ايشان مأمور كردى و شتاب كن خدايا در فرج ايشان بِقائِمِهِمْ، وَاظْهِرْ إِعْزازَهُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، بوسيله قائمشان و عزتش را آشكار كن اى محمد اى على اى على اى محمد اكْفِيانِي فَإِنَّكُما كافِيايَ، يا مُحَمَّدُ يا عَليُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، مرا كفايت كنيد كه كفايت كننده ام شمائيد اى محمد و اى على، اى على و اى محمد انْصُرانِي فَإِنَّكُما ناصِرايَ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، مرا يارى كنيد كه ياور من شمائيد اى محمد و اى على، اى على و اى محمد احْفَظانِي فَإِنَّكُما حافِظايَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ، يا نگهداريم كنيد كه نگهدارم شمائيد اى مولاى من اى صاحب زمان اى مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوثَ مولاى من اى صاحب زمان اى مولاى من اى صاحب زمان پناه خواهم الْغَوثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي، الأَمانَ الْأَمانَ الْأَمانَ».

پناه خواهم پناه خواهم دريابم دريابم دريابم امانم ده امانم ده امانم ده.»

ص:203

نماز حاجت

نماز حاجت به صورت هاى مختلفى روايت شده است و از جمله آنها نمازى است كه مرحوم كلينى رحمه الله در كتاب كافى به سند معتبر از عبدالرحيم قصير روايت كرده است كه مى گويد:

حضرت صادق عليه السلام به من فرمود: چون مشكلى به تو روى آورد، پناه بياور به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سپس دو ركعت نماز بگزار و آن را به آن حضرت هديه كن، و چون سلام گفتى اين دعا را بخوان:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَمِنْكَ السَّلامُ، وَإِلَيْكَ يَرجِعُ السَّلامُ، «خداوندا! نام تو «سلام» است و سلامت از سوى توست، و به تو باز مى گردد، اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ مِنِّي خداوندا! درود فرست بر محمّد و آلش و سلامم را به روح حضرت محمّد صلى الله عليه و آله السَّلامُ، وَ أَرْواحَ الْأَئِمَّةِ الصادِقِينَ سَلامِي، وَارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ و به ارواح امامان راستين برسان، و سلام آنها را به من السَّلامُ، وَالسَّلامُ عَلَيْهِمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ. اللَّهُمَّ إِنَّ هاتَيْنِ باز گردان، سلام و رحمت و بركات الهى بر آنان باد، خداوندا! اين دو

ص:204

الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِي إِلى رَسُولِ اللَّهِ صلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و آله وَ سَلَّمَ فَأَثِبْنِي ركعت را هديه مى كنم به پيشگاه رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم عَلَيْهِما ما أَمَّلْتُ وَرَجَوْتُ فِيكَ وَفِي رَسُولِكَ يا وَلِيَ المُؤْمِنينَ».

و پاداشى را كه از تو اميد و آرزو دارم و از پيامبرت برايم ثبت فرما اى ياور مؤمنان.» سپس سجده كن و چهل مرتبه بگو:

«يا حَيُّ يا قَيُّومُ، يا حَيُّ لايَمُوتُ، يا حَيُّ لاإِلهَ إِلَّا أَنْتَ، يا ذَا «اى زنده قائم به ذات، اى زنده جاويدان، اى زنده اى كه معبودى جز تو نيست، اى صاحب الْجَلالِ وَالإكْرامِ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

جلالت و كرامت، اى مهربانترين مهربانان.»

آنگاه گونه راست را بر زمين گذار و همين دعا را كه در سجده گفتى چهل بار بگو بعد گونه چپ را به زمين بگذار و همين دعا را چهل بار تكرار كن، پس سر از سجده بردار و دست راست را بلند كن و چهل مرتبه آن را بخوان، بعد دست ها را روى گردن خود بگذار و با انگشت سبّابه اشاره كن و چهل مرتبه آن دعا را بگو، سپس محاسن خود را به دست چپ بگير و شروع به گريه نما و چنانچه نتوانستى گريه كنى حالت گريه و زارى بخود بگير و بگو:

ص:205

«يا مُحَمَّدُ يا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَإِلَيكَ حاجَتِي، «اى محمّد، اى رسول خدا صلى الله عليه و آله، حاجتم را به تو وإِلى أَهْلِ بَيْتِكَ الرَّاشِدِينَ حاجَتِي، وَبِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِي و به اهل بيت تو كه هدايتگرند عرضه مى دارم و به وسيله شما براى برآورده شدن حاجاتم به خداوند حاجَتِي».

رو مى كنم.»

سپس سجده كن و در همان حال به اندازه يك نفس بگو:

«يا اللَّهُ يا اللَّهُ»، بعد صلوات فرست وحاجتت را از خدا بخواه.

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه اين عمل را به جا آورد، من از سوى خداى عزّوجل ضمانت مى كنم كه از جاى خود برنخيزد جز آنكه حاجت او برآورده گردد.

نماز جعفر طيّار

نماز جعفر طيّار عليه السلام با فضيلت وسند بسيار معتبر وارد شده، كه مهمترين فضيلت آن، بخشيده شدن گناهان كبيره است، و افضل اوقات آن پيش از ظهر روز جمعه است، وچگونگى آن چهار ركعت است؛ دو نماز دو ركعتى، در هر ركعت پس از

ص:206

حمد و سوره، قبل از آن كه ركوع كند، پانزده مرتبه بگويد:

«سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ»، و در ركوع پس از ذكر ركوع ده مرتبه آن را بگويد، و پس از ركوع در حال قيام ده مرتبه، و در سجده بعد از ذكر سجده ده مرتبه، و در جلوس بين دو سجده ده مرتبه، و در سجده دوم ده مرتبه، و پس از سجده دوم ده مرتبه بگويد، و در هر چهار ركعت به همين كيفيّت عمل كند، كه مجموع آن سيصد تسبيح مى شود، و سوره مخصوصى در اين نماز معيّن نشده، ولى افضل است كه در ركعت اوّل پس از حمد، سوره «إِذا زُلْزِلَت» و در ركعت دوّم بعد از حمد، سوره «وَالْعادِيات» و در ركعت سوّم «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّه» و در ركعت چهارم «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را بخواند. و نيز مستحب است در سجده دوم از ركعت چهارم پس از اتمامِ تسبيحات بگويد:

«سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَالْوَقارَ، سُبْحانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ «منزه است آنكس كه صاحب عزت و وقار است منزه است آنكه مجد و بزرگوارى (بندگانش را) وَتَكَرَّمَ بِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلّا لَهُ، سُبْحانَ مَنْ مورد توجه قرار مى دهد منزه است آنكه جز براى او تسبيح سزاوار نيست منزه است آنكه

ص:207

أَحْصى كُلَّ شَيْ ءٍ عِلْمُهُ، سُبْحانَ ذِي الْمَنِّ وَالنِّعَمِ، سُبْحانَ ذِى علمش همه چيز را شمارش كرده منزه است خداى صاحب فضل ونعمت منزه است خداى صاحب الْقُدْرَةِ وَالْكَرَمِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ، كرم و قدرت خدايا از تو مى خواهم به حق آنچه موجب عزت عرش تو وَمُنتَهَى الرَّحْمَةِ مِن كِتابِكَ، وَاسْمِكَ الْأَعْظَمِ، وَكَلِماتِكَ التَّامَّةِ گشته و به حق منتهاى رحمت از كتاب تو و اسم اعظمت و كلمات تامه ات (اسماء حسنى يا كتابهاى منزله يا غير آن) الَّتِي تَمَّتْ صِدْقاً وَعَدْلًا، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ وَافْعَلْ بِي كه از نظر راستى و عدالت به حد كمال رسيده درود فرست بر محمد و خاندانش و درباره من كَذا وَكَذا».

چنين و چنان كن.»

و به جاى «وَافْعَلْ بِي كَذا وَكَذا» حاجت خود را از خدا بخواهد كه برآورده مى شود إن شاء اللّه تعالى و مستحبّ است پس از اتمام چهار ركعت نماز دست ها را به دعا بردارد و بگويد:

«يا رَبِ يا رَبِ» به قدر يك نفس و نيز كلمه «يا رَبَّاهُ يا رَبَّاهُ» را تكرار كند به قدر يك نفس، و «رَبِ رَبِ» به اندازه يك نفس، و «يا اللَّهُ يا اللَّهُ» به قدر يك نفس، و «يا حَيُّ يا حَيُّ» به اندازه يك نفس، و «يا رَحِيمُ يا رَحِيمُ» به اندازه يك نفس،

ص:208

و بعد «يا رَحْمانُ يا رَحْمانُ» هفت مرتبه، و «يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» هفت مرتبه، بگويد و آنگاه اين دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَفْتَتِحُ الْقَوْلَ بِحَمْدِكَ، وَأَنْطِقُ بِالثَّناءِ عَلَيْكَ، «خدايا من گفتارم را به ستايش تو آغاز مى كنم و به ثناى تو زبان مى گشايم وَامَجِّدُكَ وَلا غايَةَ لِمَدْحِكَ، وَاثْنِي عَلَيْكَ، وَمَنْ يَبْلُغُ غايَةَ و تو را به بزرگى ياد مى كنم و ستايشت پايان ندارد و تو را ثناگويم ولى آنكس كه به منتهاى ثَنائِكَ، وَأَمَدَ مَجْدِكَ وَأَنّى لِخَلِيقَتِكَ كُنْهُ مَعْرِفَةِ مَجْدِكَ؟ وَأَيَّ ثناى تو و انتهاى مجد و عظمتت برسد كيست و كجا مخلوق تو مى توانند به كنه معرفت مجد تو برسند و چه زَمَنٍ لَمْ تَكُنْ مَمْدُوحاً بِفَضْلِكَ، مَوْصُوفاً بِمَجْدِكَ، عَوَّاداً عَلَى وقت بوده كه تو به فضل خويش ستوده نبوده اى و به مجد و عظمت موصوف نگشته اى و با بردبارى الْمُذْنِبِينَ بِحِلْمِكَ تَخَلَّفَ سُكَّانُ أَرْضِكَ عَنْ طاعَتِكَ، فَكُنْتَ خود بر گنهكاران پى درپى بازنگشته اى ساكنان زمينت از اطاعت تو سرباز زدند ولى تو عَلَيْهِمْ عَطُوفاً بِجُودِكَ، جَواداً بِفَضْلِكَ، عَوَّاداً بِكَرَمِكَ، يا لا إِلهَ بر آنها به بخشش و عطايت مهر ورزى و به فضل خويش بر آنها جود كنى و به كرمت پى درپى بر آنها بازگردى اى كه نيست معبودى إِلّا أَنْتَ الْمَنَّانُ ذُوالْجَلالِ وَالْإِكْرامِ».

جز تو نعمت دهنده بسيار و صاحب جلالت و كرامت.»

ص:209

اعمال دهه اوّل ذى حجّه

ذى حجّه از ماه هاى شريف است، و از اين رو چون اين ماه داخل مى شد صُلَحاى صحابه و تابعين در عبادت و نماز و نيايش نهايت سعى و اهتمام را داشتند. و ايّام دهه اوّل آن «ايّام معلومات» است كه در قرآن كريم ذكر شده است، و در نهايتِ فضيلت و بركت است. از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده: كه عمل خير و عبادت در هيچ ايّامى نزد حقّ تعالى از اين دهه محبوبتر نمى باشد، و از براى اين دهه اعمالى است:

اوّل: روزه گرفتن نُه روز اوّل اين دهه كه ثواب روزه تمام عُمر را دارد.

دوّم: خواندن دو ركعت نماز بين مغرب و عشاء در تمام شب هاى اين دهه، در هر ركعت بعد از حمد يك مرتبه توحيد، و آيه وَواعَدْنامُوسى ثَلثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيلَةً وَقالَ مُوسى لِأَخِيهِ هرُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِى وَأَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ را

ص:210

بخواند تا با ثواب حاجيان شريك شود.

سوّم: از روز اوّل تا عصر روز عَرَفه بعد از نماز صبح و پيش از مغرب اين دعا را، كه شيخ و سيّد از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند بخواند:

«اللَّهُمَّ هذِهِ الْأَيَّامُ الَّتِي فَضَّلْتَها عَلَى غَيْرِها مِنَ الْأَيَّامِ وَشَرَّفْتَها، «خدايا اين روزهايى است كه برترى و شرافتش دادى بر ساير روزها و به وَقَدْ بَلَّغْتَنِيها بِمَنِّكَ وَرَحْمَتِكَ، فَأَنْزِلْ عَلَيْنا مِنْ بَرَكاتِكَ، وَأَوْسِعْ لطف و رحمتت مرا بدانها رساندى پس بركات خودت را بر ما فرو بار و از نعمتهاى خود عَلَيْنا فِيها مِنْ نَعْمائِكَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ در اين روزها بر ما وسعت ده. خدايا! من از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد و آل وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَهْدِيَنا فِيها لِسَبِيلِ الْهُدى وَالْعَفافِ وَالْغِنى محمد و نيز خواهم كه ما را در اين روزها به راه هدايت وپاكدامنى و بى نيازى راهنمايى فرمايى وَالْعَمَلِ فِيها بِما تُحِبُّ وتَرْضى اللَّهُمَ إِنِي أَسْأَلُكَ يا مَوْضِعَ كُلِّ و موفقمان دارى به انجام آنچه دوست دارى و موجب خوشنودى تواست خدايا ازتو خواهم اى جايگاه هر شَكْوى وَيا سامِعَ كُلِّ نَجْوى وَيا شاهِدَكُلِّ مَلَاءٍ، وَياعالِمَ كُلِّ شكايت و اى شنواى هر سخن سِرّى و راز و اى حاضر در هر جمع و اى داناى هر خَفِيَّةٍ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَكْشِفَ عَنَّا فِيهَا نهان كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و بگشايى در اين روزها از ما

ص:211

الْبَلاءَ، وَتَسْتَجِيبَ لَنا فِيهَا الدُّعاءَ، وَتُقَوِّيَنا فِيها وَتُعِينَنا، وَتُوَفِّقَنا بلاء و گرفتارى را و مستجاب گردانى در آنها دعاى ما را و نيرو دهى به ما در اين روزها و كمكمان دهى، و موفقمان فِيها لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى وَعَلى مَا افْتَرَضْتَ عَلَيْنا مِنْ دارى پروردگارا بدانچه دوست دارى و خوشنود گردى و بر آن چه واجب كرده اى بر ما از طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَأَهْلِ وِلايَتِكَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ يا اطاعت خودت و اطاعت پيامبرت و اهل ولايتت خدايا از تو خواهم اى أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَهَبَ مهربانترين مهربانان كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و در اين ايام لَنا فِيهَا الرِّضا، إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ، وَلا تَحْرِمْنا خَيْرَ ما تُنْزِلُ فِيها خوشنودى خويش را به من ببخش كه براستى تو شنواى دعائى و محروم مكن ما را از خيرى كه در اين روزها مِنَ السَّماءِ، وَطَهِّرْنا مِنَ الذُّنُوبِ يا عَلَّامَ الْغُيُوبِ، وَأَوْجِبْ لَنا از آسمان فرو بارى و پاكمان كن از گناهان اى داناى بر ناديدنيها و واجب گردان فِيها دارَ الْخُلُودِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَتْرُكْ در اين ايام براى ما خانه جاويدان را خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و هيچ گناهى لَنا فِيها ذَنْباً إِلّاغَفَرْتَهُ، وَلا هَمّاً إِلّافَرَّجْتَهُ، وَلا دَيْناً إِلّا قَضَيْتَهُ، وَلا براى ما باقى مگذار جز آنكه بيامرزى و نه اندوهى جز آنكه بگشائى و نه بِدهى جز آنكه بپردازى و نه غائِباً إِلّا أَدَّيْتَهُ، وَلا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ إِلّا سَهَّلْتَها غائبى جز آنكه به ما برسانى و نه حاجتى از حاجات دنيا و آخرت جز آنكه آسان

ص:212

وَيَسَّرْتَها، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ. اللَّهُمَّ يا عالِمَ الْخَفِيَّاتِ، يا و هموارش گردانى كه براستى تو بر هر چيز توانايى خدايا اى داناى اسرار پنهان اى راحِمَ الْعَبَراتِ، يا مُجِيبَ الدَّعَواتِ، يا رَبَّ الْأَرَضِينَ رحم كننده بر اشك ديدگان اى اجابت كننده دعاها اى پروردگار زمينها وَالسَّماواتِ، يا مَنْ لا تَتَشابَهُ عَلَيْهِ الْأَصْواتُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آسمانها اى كه صداها (ى بيشمار) بر او اشتباه نشود درود فرست بر محمد وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْنا فِيها مِنْ عُتَقائِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النَّارِ، و آل محمد و قرار ده ما را در اين روزها از آزادشدگان و رهايى يافتگان از آتش وَالْفائِزِينَ بِجَنَّتِكَ، النَّاجِينَ بِرَحْمَتِكَ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، و نائل شوندگان به بهشتت و نجات يافتگان بوسيله رحمتت اى مهربانترين مهربانان وَصَلَّى اللَّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ، وَ سَلِمْ عَلَيْهِمْ تَسْلِيماً».

و درود خدا برآقاى ما محمد وآلش همگى، و درود فراوان برآنان فرست.»

چهارم: در هر روز از دهه بخواند پنج دعايى را كه حضرت جبرئيل از سوى خداوند براى حضرت عيسى هديه آورده كه در اين دهه بخواند، و آن پنچ دعا اين است:

(1) «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ (1) «گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست كه شريك ندارد ملك هستى از آن او است

ص:213

وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى كُلِ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ».

و ستايش خاص او است هر چه خير است بدست اوست و او بر هر چيز توانا است.» (2) «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، أَحَداً صَمَداً (2) «گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست كه شريك ندارد يگانه بى نيازى لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً».

كه همسر و فرزندى براى خود نگيرد.» (3) «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، أَحَداًصَمَداً (3) «گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست كه شريك ندارد يگانه بى نيازى لَم يَلِدْ وَلَم يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ».

كه نزايد و نه زائيده شده و نيست برايش هيچ همتايى.» (4) «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ (4) «گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست كه شريكى ندارد ملك هستى از آن اوست وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيتُ، وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، و خاص او است ستايش، زنده كند و بميراند و او است زنده اى كه نميرد خير بدست او است وَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ».

و او بر هر چيز توانا است.» (5) «حَسْبِيَ اللَّهُ وكَفى سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعا، لَيْسَ وَراءَ اللَّهِ (5) «بس است مرا خدا و كافى است، بشنود خدا صداى هر كس را كه دعا كند وراى خدا

ص:214

مُنْتَهى أَشْهَدُ لِلَّهِ بِما دَعا، وَأَنَّهُ بَرِي ءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَأَنَّ لِلَّهِ الْآخِرَةَ انتهائى نيست، گواهى دهم براى خدا بدانچه خوانده است و اينكه بيزار است از هر كه از او بيزارى جسته و براى خدا است آخرت وَالْاولى .

و دنيا.»

حضرت عيسى عليه السلام ثواب بسيارى براى خواندن هر كدام از اين پنج دعا را صد بار، نقل كرده است.

پنجم: بخواند در هر روزِ اين دهه اين تهليلات را كه از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده است با ثواب بسيار، و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است.

«لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ اللَّيالِي وَالدُّهُورِ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ أَمْواجِ «معبودى جز خدا نيست به شماره شبها و روزگاران معبودى جز خدا نيست به شماره موجهاى الْبُحُورِ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَرَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ درياها معبودى جز خدا نيست و رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع كنند معبودى جز خدا نيست عَدَدَ الشَّوْكِ وَالشَّجَرِ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا إِلهَ إِلَّا به شماره هر خار و هر درخت معبودى جز خدا نيست به شماره هر مُو و كُرك معبودى جز اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَرِ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ، لا إِلهَ إِلَّا خدا نيست به شماره هر سنگ و كلوخ معبودى جز خدا نيست به شماره بهم خوردن چشمها معبودى

ص:215

اللَّهُ فِي اللَّيْلِ إِذاعَسْعَسَ، وَفِي الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ، لا إِلهَ إِلَّا جز خدا نيست در شب چون تاريك شود و در صبح چون بدمد معبودى نيست جز اللَّهُ عَدَدَ الرِ ياحِ فِي البَرارِي وَالصُّخُورِ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مِنَ الْيَوْمِ خدا به شماره بادها در صحراها و كوهها معبودى جز خدا نيست از امروز إِلى يَوْمِ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ».

تا روز دميده شدن در صور.»

روز اوّل ذى حجّه: روز بسيار مباركى است، و در آن چند عمل وارد است:

اوّل: روزه كه ثواب روزه هشتاد ماه را دارد.

دوّم: خواندن نماز حضرت فاطمه عليها السلام، و طبق روايتى كه شيخ نقل كرده، چهار ركعت است؛ دو نماز دو ركعتى، مثل نماز امير المؤمنين عليه السلام، در هر ركعت حمد يك مرتبه، و توحيد پنجاه مرتبه، وبعد از نماز، تسبيح حضرت را بخواند، و بگويد:

«سُبْحانَ ذِي الْعِزِ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ، سُبْحانَ ذِي الْجَلالِ «منزه است خداى صاحب عزت بلند و والا منزه است صاحب شوكت الْباذِخِ الْعَظِيمِ، سُبْحانَ ذِي الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَدِيمِ، سُبْحانَ مَنْ مرتفع و بزرگ منزه است صاحب فرمانروائى گرانمايه و ديرينه منزه است آنكس

ص:216

يَرى اثَرَ النَّمْلَةِ فِي الصَّفا، سُبْحانَ مَنْ يَرى وَقْعَ الطَّيْرِ فِي كه بيند جاى پاى مور را بر روى سنگ خارا منزه است آنكس كه بيند ردّ عبور پرنده را در الْهَواءِ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هكَذا وَلا هكَذا غَيْرُهُ».

هوا منزه است آنكس كه فقط او چنين است و جز او چنين نيست.» سوّم: نيم ساعت پيش از اذان ظهر، دو ركعت نماز گزارد، در هر ركعت حمد يك مرتبه، و بعد هر كدام از توحيد و آية الكرسى و سوره قدر، را ده مرتبه بخواند.

چهارم: هر كس از ظالمى بترسد در اين روز بگويد:

«حَسْبِي حَسْبِي حَسْبِي مِنْ سُؤالِي عِلْمُكَ بِحالِي». «كفايت مى كند، كفايت مى كند، كفايت مى كند، آگاهى تو از درخواستم و از حالم.» تا حق تعالى شرِّ ظالم را از او كفايت كند.

و بدان كه در اين روز حضرت ابراهيم خليل عليه السلام متولّد شده، و به روايت شيخين تزويج حضرت فاطمه با امير المؤمنين عليهما السلام در اين روز مى باشد.

روز هفتم: سال صد و چهارده هجرى قمرى، شهادت حضرت امام محمّد باقر عليه السلام در مدينه واقع شده، كه روز حُزن شيعه است.

روز هشتم: روز ترْوِيَه است، وروزه اش فضيلت دارد، و

ص:217

روايت شده كه كفّاره شصت سال گناه است، و شيخ شهيد غسل اين روز را مستحب دانسته است.

شب نهم: شب عرفه، كه از ليالى متبرّكه و شب مناجات با قاضى الحاجات است، و توبه در آن شب مقبول، و دعا در آن مستجاب است، و كسى كه آن شب را به عبادت به سر آورد اجر صد و هفتاد سال عبادت دارد، و از براى آن شب چند عمل است كه در بخش اوّل فصل سوّم ذكر مى شود.

روز نُهم: روز عرفه، و از اعياد عظيمه است، اگر چه به اسم عيد ناميده نشده است، و روزى است كه حق تعالى بندگان خويش را به عبادت و اطاعت خود خوانده، و جود و احسان خود را براى ايشان گسترانيده، و شيطان در اين روز خوار و حقير و رانده تر و خشمگين تر از همه اوقات خواهد بود.

براى اين روز چند عمل است، كه بعضى از آنها در اعمال روز عرفه (ادعيه و زيارات مكه مكرمه) خواهد آمد.

شب دهم: از ليالى متبرّكه و از جمله چهار شبى است كه احياى آنها مستحب است، و درهاى آسمان در اين شب باز است، و سنّت است در آن زيارت امام حسين عليه السلام و دعاى:

ص:218

«يا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ، يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ، يا «اى كسى كه فضل و بخششت بر خلق دائمى است و اى آنكه دو دست احسانت به عطابخشى بازاست اى صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنِيَّةِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ خَيْرِ الْوَرى دارنده بخششهاى ارجمند درود فرست بر محمد و آلش كه بهترين مردمند سَجِيَّةٍ، وَاغْفِرْ لَنا يا ذَا الْعُلى فِي هذِهِ الْعَشِيَّةِ».

در سرشت و نهاد، و بيامرز ما را اى خداى بلند مرتبه در اين شب.» روز دهم: روزعيد قربان وبسيار روز شريفى است، وبعضى اعمال آن در (ادعيه و زيارات مكه مكرمه) خواهد آمد.

اعمال عيد غدير

عيد غدير، براى پيروان اهل بيت عليهم السلام، از اهميّت خاصّى برخوردار است، چرا كه عيد آل محمّد عليهم السلام و عيد عدالت و رهبرى است، و نزد ائمّه داراى حرمت و قداست بسيارى مى باشد. در اين روز رسول خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم حضرت على عليه السلام را به ولايت و جانشينى خويش منصوب فرمود.

اعمالى كه براى اين روز مبارك نوشته اند بسيار است، از جمله چند عمل زير است:

ص:219

اوّل: روزه، كه كفّاره گناهان است و پاداش بسيار دارد.

دوّم: غسل.

سوّم: زيارت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام، بخصوص «زيارت امينُ اللّه».

چهارم: دو ركعت نماز و بهتر است در ركعت اوّل بعد از حمد سوره قَدْر و در ركعت دوّم بعد از حمد سوره توحيد را بخواند وپس از پايان نماز به سجده رود وصد مرتبه شكر خدا كند (شُكْراً للَّهِ)، سپس سر از سجده بردارد واين دعارا بخواند:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ، «خدايا از تو درخواست مى كنم بدانكه از براى تو است ستايش يگانه اى كه شريك ندارى وَأَنَّكَ واحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ، لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ، وَلَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً و تويى يكتاى يگانه اى بى نياز كه فرزندى ندارى و فرزند كسى نيستى و نيست برايت أَحَدٌ، وَأَنَّ مَحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يا مَنْ همتايى و براستى محمد بنده و رسول تو است درودهاى تو بر او و آلش باد اى كه هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ، كَما كانَ مِنْ شَأْنِكَ أَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَيَّ بِأَنْ هر روز در كارى هستى چنانچه از شأن تو بود كه بر من تفضل فرمودى به جَعَلْتَنِي مِنْ أَهْلِ إِجابَتِكَ، وَأَهْلِ دِينِكَ، وَأَهْلِ دَعْوَتِكَ، اينكه مرا از اهل اجابتت و از اهل دينت و اهل دعوتت قرار دادى

ص:220

وَوَفَّقْتَنِي لِذلِكَ فِي مُبْتَدَإٍ خَلْقِي، تَفَضُّلًا مِنْكَ وَكَرَماً وَجُوداً، و موفقم داشتى بدان در آغاز آفرينشم از روى تفضل و كرم و بخششت ثُمَّ أَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلًا وَالْجُودَ جُوداً وَالْكَرَمَ كَرَماً، رَأْفَةً مِنْكَ سپس دنبال آوردى اين فضل را به فضلى دگر و اين بخشش را به بخششى دگر و اين كرم را به كرمى دگر كه آن هم از روى وَرَحْمَةً، إِلى أَنْ جَدَّدْتَ ذلِكَ الْعَهْدَ لِي تَجْدِيداً بَعْدَ تَجْدِيدِكَ مهر و رحمتت بود تا بدانجا كه تازه كردى اين عهد را برايم از نو پس از تجديد خَلْقِي، وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً ناسِياً ساهِياً غافِلًا، فَأَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ آفرينشم در صورتى كه من در فراموشى بودم و فراموشكارى و بى خبرى و غفلت پس تو نعمتت را بر من تمام كردى بِأَنْ ذَكَّرْتَنِي ذلِكَ، وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ، وَهَدَيْتَنِي لَهُ، فَلْيَكُنْ مِنْ به اينكه آن را به يادم انداختى و بدان بر من منت نهادى و بر آن راهنمائيم كردى پس همچنان بايد شَأْنِكَ يا إِلهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ أَنْ تُتِمَّ لِي ذلِكَ، ولا تَسْلُبْنِيهِ از شأن تو باشد اى معبود و آقا و مولاى من كه تمام كنى برايم آن نعمت را و از من سلب نفرمائى آن را حَتّى تَتَوَفَّانِي عَلى ذلِكَ وَأَنْتَ عَنِّي راضٍ، فَإِنَّكَ أَحَقُّ تا هنگامى كه بميرانيم بر آن در حالى كه تو از من خوشنود باشى كه براستى تو سزاوارترين الْمُنْعِمِينَ أَنْ تُتِمَّ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ. اللَّهُمَّ سَمِعْنا وأَطَعْنا وَاجَبْنا نعمت بخشانى كه نعمتت را بر من به پايان رسانى خدايا شنيديم و پيروى كرديم و خواننده ات را داعِيكَ بِمَنِّكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ، غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ، آمَنَّا اجابت كرديم به لطف تو پس از آن تو است حمد و آمرزشت را خواهانيم پروردگارا و به سوى تو است بازگشت، ايمان داريم

ص:221

بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَبِرَسُولِهِ مَحَمَّدٍ، به خداى يگانه اى كه شريك ندارد و به رسولش محمد صلى الله عليه و آله وَصَدَّقْنا وَاجَبْنا داعِيَ اللَّهِ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فِي مُوالاةِ مَوْلانا و تصديق كرديم و اجابت كرديم داعى خدا را و پيروى كرديم از رسول (او) در مورد دوستى و اطاعت مولايمان وَمَوْلَى المُؤْمِنِينَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طالِبٍ، عَبْدِ اللَّهِ و مولاى مؤمنان امير مؤمنان على بن ابى طالب بنده خدا وَاخِي رَسُولِهِ، وَالصِدِّيقِ الْأَكْبَرِ وَالْحُجَّةِ عَلى بَرِيَّتِهِ، الْمُؤَيِّدِ بِهِ و برادر رسول او و صديق اكبر و حجت او بر آفريدگانش آنكه خداوند نَبِيَّهُ وَدِينَهُ الْحَقَّ الْمُبِينَ، عَلَماً لِدِينِ اللَّهِ، وَخازِناً لِعِلْمِهِ، وَعَيْبَةَ پيامبرش و دين حق آشكارش را بوسيله او تاييد كرد نشانه و پرچم دين خدا و خزينه دار دانش او و گنجينه غَيْبِ اللَّهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّ اللَّهِ، وَأَمِينَ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ، وَشاهِدَهُ فِي غيب خدا و جايگاه راز خدا و امين خدا بر خلق او و گواه او در بَريَّتِهِ. اللَّهُمَّ رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْايمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ آفريدگانش خدايا اى پروردگار ما ما شنيديم منادى را كه ندا مى كرد براى ايمان (و مى گفت) ايمان آوريد به پروردگارتان فآمَنَّا، رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ، پروردگارا ما هم ايمان آورديم پس بيامرز گناهانمان را و بديهامان را پوشيده دار و ما را با نيكان بميران رَبَّنا وَآتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَلا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا پروردگارا عطا كن به ما چيزى را كه بوسيله فرستادگانت به ما وعده دادى و در روز رستاخيز رسوايمان مكن كه براستى تو

ص:222

تُخْلِفُ الْمِيعادَ، فَانَّا يارَبَّنا بِمَنِكَ وَلُطْفِكَ اجَبْنا داعِيكَ، وَاتَّبَعْنَا خلف وعده نمى كنى، پس ما اى پروردگار به احسان و لطف تو اجابت كرديم داعى تو را و پيروى كرديم الرَّسُولَ، وَصَدَّقْناهُ وَصَدَّقْنا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ، وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ از رسول تو وتصديقش كرديم ونيز تصديق كرديم مولاى مؤمنان را و كافر شديم به جبت و طاغوت وَالطَّاغُوتِ، فَوَلِّنا ما تَوَلَّيْنا، وَاحْشُرْنا مَعَ أَئِمَّتِنا، فَانَّا بِهِمْ (غاصبان حقوق آن حضرت) پس والى ما گردان آن را كه ما به ولايت برگزيديم وبا امامانمان محشورمان كن كه مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ، وَلَهُمْ مُسَلِّمُونَ، آمَنَّا بِسِرِّهِمْ وَعَلانِيَتِهِمْ ايمان و اعتقاد داريم و تسليم آنانيم ايمان داريم بر نهانشان و آشكارشان و وَشاهِدِهِمْ وَغائِبِهِمْ وَحَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَرَضِينا بِهِمْ أَئِمَّةً وَقادَةً حاضرشان و غائبشان و زنده شان و مرده شان و خوشنوديم به امامتشان وَسادَةً، وَحَسْبُنا بِهِمْ بَيْنَنا وَبَيْنَ اللَّهِ دُونَ خَلْقِهِ، لا نَبْتَغِي بِهِمْ و آقائيشان و همانها ما را در مابين خود و خدا از ساير خلق كافى هستند نجوئيم بجاى ايشان بَدَلًا، ولا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيجَةً، وَبَرِئْنا إِلَى اللَّهِ مِنْ كُلِ مَنْ بدلى و نگيريم جز ايشان همدمى (يا معتمدى) و بيزارى جوئيم به درگاه خدا از هر كه نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، برپا كند در برابرشان جنگى از جن و انس از اولين و آخرين وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَالْأَوْثانِ الْأَرْبَعَةِ وَأَشْياعِهِمْ و كافر شديم به جبت و طاغوت و بتهاى چهارگانه و دنبال روندگان

ص:223

وَأَتْباعِهِمْ وَكُلِّ مَنْ والاهُمْ مِنَ الْجِنِ وَالْإِنْسِ، مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ و پيروانشان و هر كه دوستشان دارد از جن و انس از آغاز روزگار إِلى آخِرِهِ. اللَّهُمَّ إِنَّا نُشْهِدُكَ أَنَّا نَدِينُ بِما دانَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَآلُ تا پايان آن خدايا تو را گواه مى گيريم كه ما متدين هستيم بدانچه متدين شد بدان محمد و آل مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، وَقَوْلُنا ما قالُوا، وَدِينُنا ما دانُوا محمد درود خدا بر او و برايشان باد و گفتار ما همان است كه آنها گفتند و دين ما همان است كه آنها متدين بدان بِهِ، ما قالُوا بِهِ قُلْنا، وَما دانُوا بِهِ دِنَّا، وَما أَنْكَرُوا أَنْكَرْنا، وَمَنْ بودند هر چه را آنان گفتند ما هم گفتيم و هر چه را آنان متدين بدان شدند ما هم شديم و هر چه را آنان انكار كردند ما هم انكار كرديم و هر كه والَوْا والَيْنا، وَمَنْ عادَوْا عادَيْنا، وَمَنْ لَعَنُوا لَعَنَّا، وَمَنْ تَبَرَّءُوا مِنْهُ را دوست داشتند دوست داريم و هر كه را دشمن دارند دشمن داريم و هر كه را لعن كردند لعن كنيم و از هر كه بيزارى جستند تَبَرَّأْنا مِنْهُ، وَمَنْ تَرَحَّمُوا عَلَيْهِ تَرَحَّمْنا عَلَيْهِ، آمَنَّا وَسَلَّمْنا وَرَضِينا بيزارى جوئيم و بر هر كه ترحم كردند ترحم كنيم ايمان آورديم و تسليم و خوشنود گشتيم وَاتَّبَعْنا مَوالِيَنا، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ. اللَّهُمَّ فَتَمِمْ لَنا ذلِكَ وَلا و پيروى كرديم از سرورانمان درودهاى خدا بر ايشان باد خدايا پس تو آن را براى ما تكميل كن و از ما تَسْلُبْناهُ، وَاجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ثابِتاً عِنْدَنا وَلا تَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً، وَأَحْيِنا سلب مفرما و آنرا پايگاهى ثابت در پيش ما قرار ده و پايگاه عاريت و موقتش قرار مده و زنده مان دار ما أَحْيَيْتَنا عَلَيْهِ، وَامِتْنا إِذا أَمَتَّنا عَلَيْهِ، آلُ مُحَمَّدٍ أَئِمَّتُنا، فَبِهِمْ نَأْتَمُّ بر همان تا هرگاه كه زنده مان دارى و بميرانمان بر آن هرگاه مى رانديمان، آل محمد پيشوايان مايند به آنها اقتدا كنيم

ص:224

وَإِيَّاهُمْ نُوالِي، وَعَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللَّهِ نُعادِي، فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِي و آنان را دوست داريم و دشمنشان را كه دشمن خدا است دشمن داريم پس ما را در الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ، فَانَّا بِذلِكَ راضُونَ، يا أَرْحَمَ دنيا و آخرت با ايشان قرار ده و از مقربان درگاهت گردان كه براستى ما به همان خوشنوديم اى مهربانترين الرَّاحِمِينَ».

مهربانان.»

باز به سجده رود و صد مرتبه «الْحَمْدُ للَّهِ» و صد مرتبه «شُكْراً لِلَّهِ» بگويد. و روايت شده كه هر كس اين عمل را بجا آورد ثواب كسى داشته باشد كه در روز عيد غدير نزد حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله حاضر شده باشد، و با آن حضرت بر ولايت بيعت كرده باشد، و بهتر آن است كه اين نماز را نزديك زوال گذارد، كه حضرت در آن ساعت اميرالمؤمنين عليه السلام را در غدير خم به امامت و خلافت براى مردم نصب فرمود.

پنجم: خواندن دعاى ندبه.

ششم: خواندن اين دعا، كه سيد بن طاوس از شيخ مفيد نقل كرده است:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِحَقِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ، وَعَلِيٍ وَلِيِّكَ، وَالشَّأْنِ «خدايا از تو درخواست كنم به حق محمد پيامبرت و به حق على ولى تو و بدان منزلت

ص:225

وَالْقَدْرِ الَّذِي خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ خَلْقِكَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ و مرتبه اى كه بدان وسيله آن دو را از ساير مخلوق خود اختصاص دادى كه درود فرستى بر محمد وَعَلِيٍ، وَأَنْ تَبْدَأَ بِهِما فِي كُلِّ خَيْرٍ عاجِلٍ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى و على و از آنان شروع كنى در دادن هر خيرى كه فورى است خدايا درود فرست بر مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، الْأَئِمَّةِ الْقادَةِ، وَالدُّعاةِ السَّادَةِ، وَالنُّجُومِ محمد و آل محمد پيشوايان رهبر و خوانندگان بزرگ و سرور و ستارگان الزَّاهِرَةِ، وَالْأَعْلامِ الْباهِرَةِ، وَساسَةِ الْعِبادِ، وَأَرْكانِ الْبِلادِ، وَالنَّاقَةِ درخشان و نشانه هاى فروزان و تدبيركنندگان كار بندگان و پايه هاى جاهاى آباد و ناقه الْمُرْسَلَةِ، وَالسَّفِينَةِ النَّاجِيَةِ الْجارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغامِرَةِ. اللَّهُمَّ فرستاده شده و كشتى نجات كه روان است در درياهاى ژرف پرآب خدايا صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، خُزَّانِ عِلْمِكَ، وَأَرْكانِ تَوْحِيدِكَ، درود فرست بر محمد و آل محمد گنجينه هاى دانشت و پايه هاى محكم توحيد تو وَدَعائِمِ دِينِكَ، وَمَعادِنِ كَرامَتِكَ، وَصَفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ، و ستونهاى دين تو و معدنهاى كرامتت و برگزيدگان از خلقت وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، الْأَتْقِياءِ الْأَنْقِياءِ النُّجَباءِ الْأَبْرارِ، وَالْبابِ و بهترين آفريدگانت آن پرهيزكاران پاكيزه و برگزيدگان نيكوكار و درگاهى الْمُبْتَلى بِهِ النَّاسُ، مَنْ اتاهُ نَجا، وَمَنْ أَباهُ هَوى اللَّهُمَّ صَلِّ كه مورد ابتلاى مردم است هركه بدان درگاه آمد نجات يافت و هركه سرباز زد سقوط كرد خدايا درود

ص:226

عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، أَهْلِ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَسْأَلَتِهِمْ، فرست بر محمد و آل محمد اهل ذكرى كه دستور فرمودى بپرسش مسائل از آنها وَذَوِي الْقُرْبَى الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ، وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ، و خويشاوندانى كه دستور فرمودى به دوست داشتنشان و حقشان را واجب كردى وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقْتَصَّ آثارَهُمْ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و بهشت را بازگشتگاه (و سرمنزل) كسى قرار دادى كه آثارشان را پيروى كند خدايا درود فرست بر محمد وَآلِ مُحَمَّدٍ، كَما أَمَرُوا بِطاعَتِكَ، وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَدَلُّوا و آل محمد چنانچه دستور پيروى تو را دادند و از نافرمانيت نهى كردند و بندگانت عِبادَكَ عَلى وَحْدانِيَّتِكَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ را به يگانگيت راهنمايى كردند خدايا من از تو مى خواهم به حق محمد پيامبرت وَنَجِيِكَ وَصَفْوَتِكَ وَأَمِينِكَ وَرَسُولِكَ إِلى خَلْقِكَ، وَبِحَقِّ أَمِيرِ و گرامى و برگزيده و امين تو و فرستاده ات بسوى خلق و به حق امير الْمُؤْمِنِينَ، وَيَعْسُوبِ الدِّينِ، وَقائِدِ الغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، الْوَصِيِ مؤمنان و پيشواى دين و رهبر سفيدرويان آن وصى الْوَفِيِ، وَالصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ، وَالْفارُوقِ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ، با وفا و صديق اكبر و جداكننده بين حق و باطل وَالشَّاهِدِ لَكَ، وَالدَّالِّ عَلَيْكَ، وَالصَّادِعِ بِأَمْرِكَ، وَالْمُجاهِدِ فِي و گواه تو و راهنمايى كننده بر تو و آشكار كننده دستورت و جهادكننده در

ص:227

سَبِيلِكَ، لَمْ تَأْخُذْهُ فِيكَ لَوْمَةُ لائِمٍ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ راهت آنكه نگيردش (و ناراحتش نكند) درباره تو ملامت ملامت كننده اى كه درود فرستى بر محمد و آل مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَجْعَلَنِي فِي هذَا الْيَوْمِ الَّذِي عَقَدْتَ فِيهِ لِوَلِيِكَ محمد و مرا قرار دهى در اين روزى كه بستى براى ولى خود الْعَهْدَ فِي أَعْناقِ خَلْقِكَ، وَأَكْمَلْتَ لَهُمُ الدِّينَ مِنَ الْعارِفِينَ پيمان (امامت) را در گردن خلق خود و كامل گرداندى براى آنها دين را از عارفان بِحُرْمَتِهِ، وَالْمُقِرِّينَ بِفَضْلِهِ، مِنْ عُتَقائِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النَّارِ، وَلا به حرمتش و اقراركنندگان به فضل او از آزادشدگان و رهاشدگانت از آتش و تُشْمِتْ بِي حاسِدِي النِعَمِ. اللَّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عِيدَكَ الْأَكْبَرَ، شاد مكن نسبت به من حسودانم را در نعمتهايت خدايا چنانچه آنرا عيد بزرگ خود قرار داده اى وَسَمَّيْتَهُ فِي السَّماءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ، وَفِي الْأَرْضِ يَوْمَ و ناميدى آنرا در آسمان روز عهد معهود و در زمين روز الْمِيثاقِ الْمَأْخُوذِ وَالْجَمْعِ الْمَسْؤُولِ، صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ پيمان گرفتن و انجمن بازخواست شده درود فرست بر محمد و آل مَحَمَّدٍ، وَأَقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا، وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا، وَلاتُضِلَّنا بَعْدَ إِذْ محمد و روشن كن بوسيله اش ديدگان ما را و گردآور بدستش پراكندگى ما را و گمراهمان مكن پس از آنكه هَدَيْتَنا، وَاجْعَلْنا لِأَنْعُمِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، هدايتمان كردى و قرارمان ده از سپاسگزاران نعمتهايت اى مهربانترين مهربانان

ص:228

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا الْيَوْمِ، وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ، وَكَرَّمَنا ستايش خاص خدايى است كه شناساند به ما فضيلت اين روز را و بينامان كرد به حرمت اين روز و گراميمان داشت بِهِ، وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ، وَهَدانا بِنُورِهِ، يا رَسُولَ اللَّهِ، يا أَمِيرَ بدان و شرافتمان داد به معرفتش و هدايتمان كرد به نورش اى رسول خدا اى امير الْمُؤْمِنِينَ، عَلَيْكُما وَعَلى عِتْرَتِكُما وَعَلى مُحِبِيكُما مِنِي أَفْضَلُ مؤمنان بر شما و بر عترت شما و بر دوستان شما بهترين السَّلامِ ما بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَبِكُما أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ رَبِي وَربِّكُما سلام و درود من باد تا برپاست شب و روز و بوسيله او رو كنم بسوى خدا پروردگار من و پروردگارتان فِي نَجاحِ طَلِبَتِي، وَقَضاءِ حَوائِجِي، وتَيْسِيرِ أُمُورِي».

در موفق شدن به مقصودم و برآورده شدن حاجاتم و آسان شدن كارهايم.» هفتم: آنكه در ديدار با برادران مؤمن، اين تهنيت را به يكديگر بگويند كه سپاس نعمت ولايت است:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ «ستايش خاص خدايى است كه قرار داد ما را از تمسك جويان به ولايت اميرمؤمنان وَالْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ».

و ساير امامان عليهم السّلام.»

ونيز بخواند:

ص:229

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنا بِهذَا الْيَوْمِ، وَجَعَلَنا مِنَ الْمُوفِينَ «ستايش خاص خدايى است كه گرامى داشت ما را به اين روز و قرارمان داد از وفاكنندگان بِعَهْدِهِ إِلَيْنا وَمِيثاقِهِ الَّذِي واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ أَمْرِهِ، وَالْقُوَّامِ به عهدى كه با ما كرده بود و پيمانى كه با ما بسته بود از ولايت سرپرستان امر دين او و برپادارندگان بِقِسْطِهِ، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدِينَ وَالْمُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّينِ».

عدلش و قرارمان نداد از منكران و تكذيب كنندگان روز جزا.» هشتم آنكه صد مرتبه بگويد:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ كَمالَ دِينِهِ وَتَمامَ نِعْمَتِهِ بِوِلايَةِ «ستايش خاص خدايى است كه قرار داد كمال دين و تمام شدن نعمتش را به ولايت أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ».

امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام.»

اعمال روز مباهله

طبق يك سنّت ديرين، گاه دو نفر يا دو گروه با هم در مسأله اى اختلاف نظر داشتند و هيچ يك به گفته ديگرى قانع نمى شدند، باهم «مباهله» مى كردند، و از خداوند مى خواستند كه طرف باطل را با فرستادن عذابى هلاك كند و طرف حق

ص:229

ص:230

پيروز شود.

مسيحيان نجران، چون به رسالت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ايمان نداشتند، مى خواستند كه با مباهله، حق آشكار شود. نصاراى نجران در تاريخ مقرّر و مكان معيّن با همه زيورها و آرايش ها و تشريفات حاضر شدند. رسول خدا صلى الله عليه و آله هم همراه با اهل بيت خاصّ خود براى مباهله حاضر شدند.

رسول خدا پيش از آنكه خواست مباهله كند، عبا بر دوش مبارك گرفت و سپس اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را داخل در زير عبا نمود، و گفت: پروردگارا! هر پيغمبرى را اهل بيتى بوده است كه مخصوصترين خلق بوده اند، بار خداوندا! اينها اهل بيت من مى باشند، پس از ايشان برطرف كن شكّ و گناه را، و پاك كن ايشان را. پس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير را در شأن ايشان آورد. پس حضرت رسول صلى الله عليه و آله آن چهار بزرگوار را بيرون برد از براى مباهله، چون نگاه نصارى بر ايشان افتاد و حقّانيّت آن حضرت و آثار نزول عذاب را مشاهده كردند، جرأت مباهله ننمودند، و درخواست مصالحه و قبول جزيه نمودند.

در اين روز نيز حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در حال ركوع

ص:231

انگشترى خود را به سائل داد، و آيه إنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ... در شأنش نازل شد، وبالجمله اين روز، روز شريفى است، ودر آن چند عمل وارد است:

اوّل: غسل، دوّم: روزه، سوّم: دو ركعت نماز، مثل نمازِ روز عيد غدير كه از نظر وقت و كيفيّت و ثواب و خواندن آيةالكرسى مثل نماز روز عيد غدير است.

چهارم: خواندن دعاى مباهله كه شبيه به دعاى سحر ماه رمضان است، و شيخ و سيّد هر دو دعاى روز مباهله را از حضرت صادق عليه السلام چنين نقل كرده اند:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأَبْهاهُ وكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ. اللَّهُمَّ «خدايا از تو خواهم از درخشنده ترين مراتب درخشندگيت و همه مراتب آن درخشنده است خدايا إِنِي أَسْأَ لُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِأَجَلِّهِ از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگيت خدايا از تو خواهم از باشوكت ترين مراتب جلالت وَكُلُّ جَلالِكَ جَلِيلٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِهِ. اللَّهُمَّ إِنِي و تمام مراتب جلال تو شوكتمند است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جلالت خدايا از أَسْأَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَمِيلٌ. اللَّهُمَّ إِنِي تو خواهم از زيباترين مراتب جمال تو و همه مراتب جمالت زيباست خدايا از

ص:232

أَسْأَ لُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ تو خواهم به همه مراتب جمالت خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس دعايم را به اجابت لِي كَما وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِها وَكُلُّ رسان چنانچه وعده ام دادى خدايا از تو خواهم از بزرگترين مراتب عظمتت و همه عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي مراتب آن بزرگ است خدايا از تو خواهم به همه عظمتت خدايا از تو أَسْأَ لُكَ مِنْ نُورِكَ بِأَنْوَرِهِ وَكُلُّ نُورِكَ نَيِرٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ خواهم از تابنده ترين مراتب روشنيت و همه مراتب آن تابنده است خدايا از تو خواهم بِنُورِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأَوْسَعِها وَكُلُّ به تمام مراتب روشنيت خدايا از تو خواهم از وسيع ترين مراتب رحمتت و همه رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي رحمت تو وسيع است خدايا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدايا تو أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي را مى خوانم همچنانكه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را چنانچه وعده فرمودى خدايا از أَسْأَ لُكَ مِنْ كَمالِكَ بِأَكْمَلِهِ وَكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ تو خواهم از كاملترين مراتب كمالت و تمام مراتب آن كامل است خدايا از تو خواهم بِكَمالِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِأَتَمِها وَكُلُّ به تمام مراتب كمالت خدايا از تو خواهم از تمامترين كلمات و سخنانت و تمام

ص:233

كَلِماتِكَ تامَّةٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي كلماتت تام و تمام است خدايا از تو خواهم به كلماتت همگى خدايا از أَسْأَ لُكَ مِنْ أَسْمائِكَ بِأَكْبَرِها وَكُلُّ أَسْمائِكَ كَبِيرَةٌ. اللَّهُمَّ إِنِي تو خواهم به بزرگترين نامهايت و همه نامهايت بزرگ است خدايا از تو أَسْأَ لُكَ بِأَسْمائِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ خواهم به نامهايت همگى خدايا من تو را مى خوانم چنانچه به من دستور دادى پس به اجابت رسان لِي كَما وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّها وَكُلُّ دعايم را چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به عزيزترين مراتب عزتت و همه عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مراتب تو عزيز است خدايا از تو خواهم به همه مراتب عزتت خدايا از تو خواهم مِنْ مَشِيَّتِكَ بِأَمْضاها وَكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ به گذراترين اراده و خواستت و همه مراتب اراده تو گذراست خدايا از تو خواهم بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِقُدْرَتِكَ الَّتِي اسْتَطَلْتَ بِها به تمام مراتب اراده و خواستت خدايا از تو خواهم بدان قدرتت كه بوسيله آن عَلى كُلِ شَيْ ءٍ وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطِيلَةٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بر همه چيز برترى گرفتى گرچه تمام مراتب قدرتت برترى گيرنده است خدايا از تو خواهم بِقُدْرَتِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما به تمام مراتب قدرتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى تو هم اجابتم كن چنانچه

ص:234

وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ، وعده فرمودى خدايا از تو خواهم از نافذترين مراتب دانشت با اين كه تمام مراتب دانشت نافذ است اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ قَوْلِكَ خدايا از تو خواهم به مراتب دانشت همگى خدايا از تو خواهم از پسنديده ترين بِأَرْضاهُ وَكُلُّ قَوْلِكَ رَضِيٌّ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ گفتارت و تمام گفتار تو پسنديده است خدايا از تو خواهم به همه گفتارت خدايا إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ مَسائِلِكَ بِأَحَبِّهاإِلَيْكَ وَكُلُّهاإِلَيْكَ حَبِيبَةٌ. اللَّهُمَ إِنِي از تو خواهم به محبوبترين چيزى كه از تو درخواست شده و همه آنها پيش تو محبوب است خدايا از أَسْأَ لُكَ بِمَسائِلِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ تو خواهم به تمام آنچه از تو درخواست شده خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم لِي كَما وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِأَشْرَفِهِ وَكُلُّ كن چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به شريفترين مراتب شرفت و تمامى شَرَفِكَ شَرِيفٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي مراتب شرف تو شريف است خدايا از تو خواهم به مراتب شرفت همگى خدايا از تو أَسْأَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِأَدْوَمِهِ وَكُلُّ سُلْطانِكَ دائِمٌ، اللَّهُمَّ إِنِي خواهم به حق بادوامترين مراتب سلطنتت و تمام مراتب آن دائمى است خدايا از أَسْأَ لُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِأَفْخَرِهِ وَكُلُّ تو خواهم به مراتب سلطنتت همگى خدايا ازتو خواهم به گرانمايه ترين مراتب فرمانرواييت و تمام

ص:235

مُلْكِكَ فاخِرٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَدْعُوكَ مراتب فرمانرواييت گرانمايه است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب فرمانرواييت خدايا من تو را خوانم كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به عَلائِكَ بِأَعْلاهُ وَكُلُّ عَلائِكَ عالٍ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِعَلائِكَ كُلِّهِ، والاترين مراتب بلنديت و تمام مراتب بلندى تو والا است خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت همگى اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ آياتِكَ بِأَعْجَبِها وَكُلُّ آياتِكَ عَجِيبَةٌ. اللَّهُمَّ خدايا از تو خواهم به شگفت ترين آيات و نشانه هايت و همه آيات تو شگفت است خدايا إِنِي أَسْأَ لُكَ بِآياتِكَ كُلِّها. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ مَنِّكَ بِأَقْدَمِهِ از تو خواهم به آياتت همگى خدايا از تو خواهم به قديمترين نعمتت وَكُلُّ مَنِّكَ قَدِيمٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَدْعُوكَ و همه نعمتهايت قديم است خدايا از تو خواهم به همه اقسام نعمتت خدايا من تو را خوانم كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِما چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را چنانچه وعده فرمودى خدايا من از تو خواهم به آنچه أَنْتَ فِيهِ مِنَ الشُّئُونِ وَالْجَبَرُوتِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِكُلِّ شَأْنٍ تو در آنى از مقامات و قدرت و عظمتت خدايا از تو خواهم به حق هر مقام وَكُلِّ جَبَرُوتٍ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ بِما تُجِيبُنِي بِهِ حِينَ أَسْأَلُكَ، يا و هر قدرت و عظمتى كه دارى خدايا من از تو خواهم بدانچه اجابتم كنى بدان هنگامى كه تورا خوانم اى

ص:236

اللَّهُ يا لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، أَسْأَ لُكَ بِبَهاءِ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، يا لا إِلهَ إِلّا خدا اى كه معبودى جز تو نيست از تو خواهم به درخشندگى كلمه «لااله الا انت» اى كه نيست معبودى جز أَنْتَ، أَسْأَ لُكَ بِجَلالِ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، يا لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، أَسْأَ لُكَ بِلا تو از تو خواهم به جلال و شوكت كلمه «لا اله الا انت» اى كه معبودى جز تو نيست از تو خواهم به إِلهَ إلّا أَنْتَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما كلمه «لااله الاانت» خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را چنانچه وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ مِنْ رِزْقِكَ بِأَعَمِّهِ وَكُلُّ رِزْقِكَ عامٌّ، وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم از عمومى ترين اقسام روزيت و تمام اقسام روزى تو عمومى است اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِرِزْقِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ مِنْ عَطائِكَ خدايا از تو خواهم به تمام اقسام روزى تو خدايا از تو خواهم از گواراترين عطاياى بِأَهْنَئِهِ وَكُلُّ عَطائِكَ هَنِيئٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِعَطائِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ تو و تمام عطاهايت گوارا است خدايا از تو خواهم به تمام عطايايت خدايا إِنِي أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِكَ بِأَعْجَلِهِ وَكُلُّ خَيْرِكَ عاجِلٌ. اللَّهُمَّ إِنِي از تو خواهم به فورى ترين خير و نيكيت و تمام نيكيهاى تو فورى است خدايا از تو أَسْأَلُكَ بِخَيْرِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَ لُكَ مِنْ فَضْلِكَ بِأَفْضَلِهِ وَكُلُّ خواهم به تمام نيكيهايت خدايا از تو خواهم به فزونترين فضل تو و همه فَضْلِكَ فاضِلٌ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِفَضْلِكَ كُلِّهِ. اللَّهُمَّ إِنِي فضل تو فزون است خدايا از تو خواهم به فضل تو همگى خدايا تو را

ص:237

أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى خدايا درود فرست بر مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَابْعَثْنِي عَلَى الْإِيمانِ بِكَ وَالتَّصْدِيقِ محمد و آل محمد و برانگيز مرا با داشتن ايمان به خودت و تصديق بِرَسُولِكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ، وَالْوِلايَةِ لِعَلِيِ بْنِ أَبِي طالِبٍ، به رسولت- كه درود بر او و آلش باد- و ولايت على بن ابى طالب وَالْبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ، وَالْإِيتِمامِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ و بيزارى از دشمنش و اقتدا به امامان از آل محمد عليهم السلام السَّلامُ، فَإِنِي قَدْ رَضِيتُ بِذلِكَ يا رَبِّ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ زيرا كه من خوشنودم بدين اى پروردگار من خدايا درود فرست بر محمد عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ فِي الْأَوَّلِينَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْآخِرِينَ، بنده و رسولت در زمره اولين و درود فرست بر محمد در زمره آخرين وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِي الْمَلَإِ الْأَعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِي و درود فرست بر محمد در عالم بالا و درود فرست بر محمد در الْمُرْسَلِينَ. اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضِيلَةَ زمره مرسلين خدايا عطا كن به محمد مقام وسيله و شرف و فضيلت وَالدَّرَجَةَ الْكَبِيرَةَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَقَنِّعْنِي و درجه بزرگ را خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و قانع كن مرا

ص:238

بِما رَزَقْتَنِي، وَبارِكْ لِي فِيما أَعْطَيْتَنِي، وَاحْفَظْنِي فِي غَيْبَتِي وَفِي بدانچه روزيم كرده اى و بركت ده به من در آنچه به من داده اى و نگهدارى كن مرا در غيبتم و كُلِّ غائِبٍ هُوَ لِي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَابْعَثْنِي هر غائبى كه مربوط به من است خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و برانگيز مرا عَلَى الْإِيمانِ بِكَ وَالتَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ بر ايمان به خودت و تصديق به رسولت خدايا درود فرست بر محمد وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَسْأَلُكَ خَيْرَ الْخَيْرِ رِضْوانَكَ وَالْجَنَّةَ، وَأَعُوذُ بِكَ و آل محمد و از تو خواهم خوبترين خوبها را كه خوشنودى تو و بهشت باشد و پناه برم به تو مِنْ شَرِّ الشَّرِّ سَخَطِكَ وَالنَّارِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ از بدترين بدها كه خشم تو و آتش دوزخ باشد خدايا درود فرست بر محمد و آل مُحَمَّدٍ، وَاحْفَظْنِي مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ، وَمِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ، وَمِنْ كُلِّ محمد و محافظت كن مرا از هر پيش آمد ناگوار و از هر گرفتارى و از هر عُقُوبَةٍ، وَمِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ، وَمِنْ كُلِّ بَلاءٍ، وَمِنْ كُلِّ شَرٍّ، وَمِنْ كُلِّ شكنجه و از هرفتنه و از هر بلاء و از هر بدى و از هر مَكْرُوهٍ، وَمِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ، وَمِنْ كُلِّ آفَةٍ نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ ناراحتى و از هر مصيبت و از هر آفتى كه نازل شده يا بعد از اين از آسمان إِلَى الْأَرْضِ، فِي هذِهِ السَّاعَةِ، وَفِي هذِهِ اللَّيْلَةِ، وَفِي هذَا الْيَوْمِ، بزمين نازل شود در اين ساعت و در اين شب و در اين روز

ص:239

وَفِي هذَا الشَّهْرِ، وَفِي هذِهِ السَّنَةِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ و در اين ماه و در اين سال خدايا درود فرست بر محمد و آل مُحَمَّدٍ، وَاقْسِمْ لِي مِنْ كُلِّ سُرُورٍ، وَمِنْ كُلِّ بَهْجَةٍ، وَمِنْ كُلِّ محمد و نصيبم كن از هر شادى و از هر خوشحالى و از هر اسْتِقامَةٍ، وَمِنْ كُلِّ فَرَجٍ، وَمِنْ كُلِّ عافِيَةٍ، وَمِنْ كُلِّ سَلامَةٍ، وَمِنْ پايدارى و از هر گشايشى و از هر تندرستى و از هر سلامتى و از كُلِّ كَرامَةٍ، وَمِنْ كُلِّ رِزْقٍ واسِعٍ حَلالٍ طَيِّبٍ، وَمِنْ كُلِّ نِعْمَةٍ، هر كرامت و از هر روزى فراخ حلال پاكى و از هر نعمتى وَمِنْ كُلِّ سَعَةٍ نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ، فِي هذِهِ و از هر وسعتى كه نازل شده يا بعد از اين نازل شود از آسمان به زمين در اين السَّاعَةِ، وَفِي هذِهِ اللَّيْلَةِ، وَفِي هذَا الْيَوْمِ، وَفِي هذَا الشَّهْرِ، وَفِي ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در هذِهِ السَّنَةِ. اللَّهُمَّ إِنْ كانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ، اين سال خدايا اگر چنانچه گناهانم شرمنده كرده است چهره ام را پيش تو وَحالَتْ بَيْنِي وَبَيْنَكَ، وَغَيَّرَتْ حالِي عِنْدَكَ، فَإِنِي أَسْأَلُكَ بِنُورِ و حائل شد ميان من و تو و حالم را پيش تو تغيير داده پس از تو خواهم به حق نور وَجْهِكَ الَّذِي لايُطْفَأُ، وَبِوَجْهِ مُحَمَّدٍ حَبِيبِكَ الْمُصْطَفى وَبِوَجْهِ ذاتت كه خاموش نشود و به آبروى محمد مصطفى حبيب تو و به آبروى

ص:240

وَلِيِّكَ عَلِيٍ الْمُرْتَضى وَبِحَقِّ أَوْلِيائِكَ الَّذِينَ انْتَجَبْتَهُمْ، أَنْ ولى تو على مرتضى و به حق اوليائت كه برگزيدى آنها را كه تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَغْفِرَلِي ما مَضى مِنْ درود فرستى بر محمد و آل محمد و بيامرزى برايم گذشته هاى از ذُنُوبِي، وَأَنْ تَعْصِمَنِي فِيما بَقِيَ مِنْ عُمُرِي، وَأَعُوذُ بِكَ اللَّهُمَّ أَنْ گناهانم را و نگاهم دارى در آينده عمرم و پناه مى برم به تو خدايا از اينكه أَعُودَ فِي شَيْ ءٍ مِنْ مَعاصِيكَ أَبَداً ما أَبقَيْتَنِي، حَتَّى تَتَوَفَّانِي وَأَنَا بازگردم به يكى از گناهان و نافرمانيهايت هرگز تا زنده ام (يعنى) تا آنگاه كه مرا بميرانى و من لَكَ مُطِيعٌ وَأَنْتَ عَنِي راضٍ، وَأَنْ تَخْتِمَ لِي عَمَلِي بِأَحْسَنِهِ، فرمانبردار تو باشم و تو از من خوشنود باشى و به انجام رسانى عمل مرا به نيكوترين آن وَتَجْعَلَ لِي ثَوابَهُ الْجَنَّةَ، وَأَنْ تَفْعَلَ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ، يا أَهْلَ و پاداش آنرا برايم بهشت مقرر دارى و انجام دهى درباره من آنچه را تو شايسته آنى اى اهل التَّقْوى وَيا أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، تقوى و اى شايسته آمرزش درود فرست بر محمد و آل محمد وَارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

و رحم كن به من به رحمت خويش اى مهربانترين مهربانان.»

ص:241

فصل دوّم: اعمال مدينه منوّره

فضيلت زيارت پيامبر، فاطمه زهرا وائمّه بقيع عليهم السلام

و فاطمه زهرا وائمّه بقيع عليهم السلام

مستحب موٌكّد است براى مردم، خصوصاً حُجّاج، مُشرّف شدن به زيارت روضه مُطهّره و آستانه منوّره فخر عالميان حضرت سيّد المرسلين محمّد بن عبداللّه صلى الله عليه و آله، و ترك زيارت آن حضرت باعث جفا در حقّ او مى شود.

و شيخ شهيد فرموده: اگر مردم ترك زيارت آن حضرت كنند، بر امام است كه ايشان را مجبور كند به رفتن زيارت آن حضرت، زيرا كه ترك زيارت آن حضرت موجب جفا در حقّ پيامبر صلى الله عليه و آله است.

شيخ صدوق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود:

هرگاه كسى از شما حجّ كند، بايد حَجّش را ختم كند به زيارت ما، زيرا كه اين از تمامى حجّ است. و نيز روايت كرده از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كه فرمود: تمام كنيد حجّ خود را به

ص:242

ص:243

ص:244

زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه ترك زيارت آن حضرت بعد از حجّ جفا و خلاف ادب است، و شما را امر به اين كرده اند، و برويد به زيارت قبورى كه حق تعالى لازم گردانيده است بر شما حقّ آنها و زيارت آنها را، و روزى از حق تعالى طلب كنيد نزد آن قبرها، و نيز از ابو الصّلت هَرَوى روايت كرده كه گفت: به خدمت حضرت امام رضا عليه السلام عرض كردم كه نظر شما درباره اين حديث كه مؤمنين از منازل خويش در بهشت، زيارت مى كنند پروردگارشان را چيست؟

حضرت در جواب او فرمودند: اى ابا الصّلت! حق تعالى پيغمبرش حضرت محمّد صلى الله عليه و آله را بر جميع خلقش- از پيغمبران و فرشتگان- برترى بخشيده و اطاعت او را اطاعت خود، و بيعت با او را بيعت با خود، و زيارت او را زيارت خودش شمرده است، چنانچه در سوره نساء آيه 80 فرمود: مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ، و در سوره فتح، آيه 48 فرموده: إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ.

حضرت رسُول صلى الله عليه و آله فرموده: «هر كس مرا زيارت كند در حال حيات يا بعد از فوت من چنان است كه حق تعالى را

ص:245

زيارت كرده باشد ...».

و حِميَرى در «قرب الاسناد» از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: رسُول خدا صلى الله عليه و آله فرموده: هركس مرا زيارت كند در حيات من يا بعد از فوت من شفيع او گردم در روز قيامت.

و در حديثى است كه حضرت صادق عليه السلام روز عيدى رفت به زيارت رسول اللّه صلى الله عليه و آله و بر آن حضرت سلام كرد، و فرمود:

ما به سبب زيارت و سلام بر رسول خدا صلى الله عليه و آله بر اهل همه شهرها مكّه و غير مكّه، فضيلت داريم.

و مرحوم شيخ طوسى در تهذيب از يزيد بن عبدالملك روايت كرده، و او از پدرش، از جدّش، كه گفت: به خدمت حضرت فاطمه عليها السلام مشرّف شدم، آن حضرت بر من سلام كرد، سپس از من پرسيد كه براى چه آمده اى؟ عرض كردم:

براى طلب بركت و ثواب. فرمود: خبر داد مرا پدرم، و اينك حاضر است كه هر كس بر او و بر من سه روز سلام كند، حق تعالى بهشت را از براى او واجب گرداند، گفتم: در حال حياتتان؟ فرمود: بلى، و هم چنين بعد از موت ما.

علّامه مجلسى فرموده كه در حديث معتبر از عبداللّه بن عبّاس منقول است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس

ص:246

امام حسن عليه السلام را در بقيع زيارت كند قدمش بر صراط ثابت گردد و نلغزد در روزى كه قدم ها بر آن بلغزد.

و در «مقنعه» از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود:

هر كس مرا زيارت كند گناهانش آمرزيده شود و فقير و پريشان نميرد.

ابن قولويه در كامل الزيارات حديث طولانى از هشام بن سالم از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده و از جمله فرازهاى آن اين است كه: مردى به خدمت حضرت صادق عليه السلام شرفياب شد، و عرض كرد: آيا بايد زيارت كرد پدرت را؟ فرمود: بلى.

عرض كرد: پاداش آن چيست؟ فرمود: اگر با اعتقاد و متابعت از امامت او باشد پاداش آن بهشت است. عرض كرد: كسى كه اعراض كند از زيارت او چه خواهد داشت؟ فرمود: حسرت خواهد داشت در يوم الحسرة كه روز قيامت است ... و احاديث در اين باب بسيار است.

آداب زيارت

زيارت، ديدار با روحهاى پاك و الگوهاى كمال و آيينه هاى حق نماست.

ص:247

زائر، خود را در برابر وجودهاى والا و پيشوايان معصومى ديده، با اعتراف به نقص خود و كمال آن اولياى الهى، به فضايل آنان اشاره مى كند، و درودهاى خود را نثارشان مى نمايد، و پيوند خويش را با آنان و با راه و تعاليم و فرهنگشان ابراز مى دارد.

از اين رو، نخستين شرط زيارت، «ادب» است، و ادب هم در سايه معرفت و محبّت پديد مى آيد.

خود را در محضر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ديدن، و در برابر قبور پاك امامان ايستادن، هم آدابِ ظاهرى دارد، هم آدابِ باطنى.

آنچه در منابع روايى مانند «بحار الأنوار» و نوشته هاى علما درباره آداب زيارت آمده، بسيار است، و در اين جا برخى از آن آداب را نقل مى كنيم:

1- قبل از ورود به زيارتگاه، غسل كردن و باطهارت بودن و خواندن اين دعا هنگام غسل زيارت مستحب است:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ. اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً «به نام خدا، و به يارى خدا، خداوندا! اين غسل را نور، پاكيزگى، حرز وَشِفاءً مِنْ كُلِ داءٍ وَسُقْمٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍ. اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِي، و شفاى از هر درد، بيمارى، آفت برايم قرار ده خداوندا با آن قلبم را پاك

ص:248

وَاشْرَحْ بِهِ صَدْرِي، وَسَهِّلْ لِي بِهِ أَمْرِي».

سينه ام را گشاده و كارم را آسان فرما.» 2- لباس هاى پاكيزه پوشيدن و عطر و بوى خوش استعمال كردن.

3- هنگام رفتن به زيارت، قدم هاى كوتاه برداشتن، با آرامش و وقار راه رفتن، با خضوع و خشوع آمدن، سر به زير انداختن و به اين طرف و آن طرف و بالا نگاه نكردن، و ترك كلمات بيهوده و مخاصمه و مجادله نمودن در راه، تا رسيدن به حرم.

4- هنگام رفتن به حرم و زيارت، زبان به تسبيح و حمد خدا گشودن، و صلوات بر محمّد و آل او فرستادن، ودهان را با ياد خدا و نام اهل بيت معطّر ساختن.

5- بر درگاه حرم ايستادن، و دعا خواندن، و اجازه ورود خواستن، و سعى در تحصيل رقّت قلب و خشوع دل نمودن، و مقام و عظمت صاحب قبر را تصوّر نمودن، و اين كه او ما را مى بيند، سخن ما را مى شنود، و سلام ما را پاسخ مى دهد.

هرگاه رقّت قلب حاصل شد و آمادگى روحى پديد آمد، در اين حال وارد شود، و زيارت نمايد.

ص:249

6- در وقت داخل شدن، پاى راست را مقدّم داشتن، و هنگام خروج از حرم پاى چپ را، آن گونه كه در ورود و خروج مسجد مستحب است.

7- در برابر ضريح ايستادن و زيارت نامه هايى را كه از ائمه عليهم السلام رسيده، خواندن.

8- در زيارت قبر معصومين عليهم السلام رو به قبر منوّر آنها ايستادن، و پس از فراغت از زيارت، با تضرّع دعا كردن، و از خداوند حاجت خواستن، سپس به طرف بالاى سر رفتن، و رو به قبله دعا كردن، و زيارت خواندن.

9- صاحب قبر را براى بر آمدن حاجت و رفع نياز نزد خداوند شفيع قرار دادن.

10- ايستادن هنگام خواندن زيارت، اگر عذرى و ضعفى ندارد.

11- هنگام مشاهده قبر مطهّر و پيش از خواندن زيارت، (آرام) اللّهُ أَكْبَر بگويد.

12- خواندن دو ركعت نماز زيارت در حرم مطهّر، و اگر زيارت ائمّه است، بالاى سر بهتر است. و پس از نماز، دعاهاى منقول را خواندن، و حاجت طلبيدن، و تلاوت قرآن

ص:250

با آرامش و ترتيل و طمأنينه، و هديه كردن ثواب آن به روح مقدّس آن معصوم.

13- پرهيز از سخنان ناشايست، و كلمات لغو و بيهوده، و جدال هاى بى مورد در حرم ها و زيارتگاه ها.

14- صداى خود را در نماز و زيارت خيلى بلند نكردن، كه مزاحم زيارت ديگران نشود.

15- وداع كردن با پيامبر صلى الله عليه و آله و امام عليه السلام، هنگام بيرون آمدن از شهر (زيارت وداع حضرت رسول صلى الله عليه و آله و ائمّه در همين كتاب آمده است).

16- پس از زيارت، تعجيل در بيرون آمدن، تا هم شدّت شوق براى رجوع به زيارت بيشتر شود و هم نوبت و فرصت براى ديگران باشد، و پرهيز از اختلاط با زنان در مَشاهد مشرّفه، و رعايت حرمت و دورى از هر نوع خطا و گناه. هم چنين در صورت ازدحام و كثرت زوّار، رعايت حال آنان را كردن، و مكان و فرصت زيارت به آنان دادن.

17- حضور قلب داشتن در تمام مراحل زيارت، و نيز توبه و استغفار و صدقه به نيازمندان و انفاق به مستحقّان.

ص:251

18- هنگام زيارت، بايد زمينه اى براى كمال روحى و رشد معنوى و تصفيه قلب انسان فراهم شود، تا زائر را در اخلاق و زندگى و عفاف و تقوا به اولياء اللّه نزديك سازد، و وسيله اى براى توبه، تطهير، و تزكيه باطنى وى گردد. اين جز با توفيق الهى و جز با داشتن «معرفت» و «محبّت» نسبت به اين بزرگواران، فراهم نمى شود. اساس ارزش زيارت هم به معرفت است، و درباره زيارت ائمّه و معصومين عليهم السلام تعبير «عارِفاً بِحَقِهِ» اشاره به همين نكته است، و گرنه، زيارت بى معرفت، آن ثواب و كمال مطلوب را ندارد.

زيارت اوّل حضرت رسول صلى الله عليه و آله

هرگاه به مدينةالرّسول وارد شدى، پس از غسل زيارت اذن دخول بخوان:

«اللَّهُمَّ انّى قَدْ وَقَفْتُ عَلى بابٍ مِنْ ابْوابِ بُيُوتِ نَبِيّكَ «خدايا من ايستاده ام بر در خانه اى از درهاى خانه هاى پيامبرت

ص:252

صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَقَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أَنْ يَدْخُلُوا إِلّا بِإِذْنِهِ، كه درودهاى تو بر او و آلش باد وچنان است كه تو قدغن فرموده اى كه مردم داخل آن گردند جزبه اذن او، و فَقُلْتَ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيّ إِلّا أَنْ فرمودى اى كسانى كه ايمان آورده ايد داخل خانه هاى پيامبر نشويد جز اينكه يُؤْذَنَ لَكُمْ»، اللَّهُمَّ إِنّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ به شما اذن دهند. خدايا من معتقدم به احترام صاحب اين زيارتگاه الشَّرِيفِ فِي غَيْبَتِهِ، كَماأَعْتَقِدُها فِي حَضْرَتِهِ، وَاعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ شريف در زمان غيبت و پنهانيش، چنانچه اين عقيده را در زمان حضورش دارم و مى دانم كه وَخُلَفاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْياءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَقامِي رسول تو و جانشينانش عليهم السلام زنده اند و در نزد تو روزى مى خورند و هم اكنون جاى مرا مى بينند وَيَسْمَعُونَ كَلامِي وَيَرُدُّونَ سَلامِي، وَأَنَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي و سخنم را مى شنوند و سلام مرا جواب دهند. ولى تو جلو گرفته اى از گوش من شنيدن سخنشان را، و باز كَلامَهُمْ، وَفَتَحْتَ بابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُناجاتِهِمْ، وَإِنّي أَسْتَأذِنُكَ كرده اى دريچه فهمم را به مناجات لذيذ ايشان، و من اكنون اى پروردگارم، اولًا از تو اذن مى طلبم يا رَبّ أَوَّلًا، وَأَسْتَأْذِنُ رَسُولَكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ثانِياً ...

و ثانياً از رسول تو صلى اللَّه عليه و آله اذن مى گيرم ...

ءَادْخُلُ يارَسُولَ اللَّهِ، ءَادْخُلُ يا حُجَّةَ اللَّهِ، ءَادْخُلُ يا مَلائِكَةَ آيا داخل شوم اى رسول خدا، آيا داخل شوم اى حجت خدا، آيا داخل شوم اى فرشتگان

ص:253

اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ الْمُقِيمِينَ فِي هذَا الْمَشْهَدِ، فَأْذَنْ لِى يا مَوْلايَ مقرّب خدا، كه دراين زيارتگاه اقامت داريد، پس اذنم بده اى مولاى من فِي الدُّخُولِ أَفْضَلَ ما اذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِياءِكَ، فَانْ لَمْ أَكُنْ أَهْلًا براى داخل شدن، بهترين اذنى را كه به يكى از دوستانت مى دهى، كه اگر من شايسته آن لِذلِكَ فَانْتَ اهْلٌ لِذلِكَ»، نيستم، حتماً تو شايسته آنى.» پس داخل شو، وبگو:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَعَلى مِلَّةِ «به نام خدا، و به ياد خدا، و در راه خدا، و بر شريعت و آيين رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي رسول خدا- درود خدا بر او و آلش باد- خدايا! بيامرز مرا وَارْحَمْنِي، وَتُبْ عَلَيَّ، انَّكَ انْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ».

و به من رحم كن و توبه ام را بپذير، كه به راستى توئى توبه پذير مهربان.»

از در جبرئيل داخل شو، و مُقدّم دار پاى راست را، و صد مرتبه اللَّهُ أَكْبَرُ بگو. آنگاه دو ركعت نماز تحيّت مسجد بگزار، آنگاه نزد قبر مطهّر حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله بايست و بگو:

ص:254

«السَّلامُ عَلَيْكَ يارَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا نَبِيَّ اللَّهِ، «سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى پيغمبر خدا السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَبْنَ عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خاتَمَ سلام بر تو اى محمد فرزند عبداللّه، سلام بر تو اى خاتم النَّبِيِينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِ سالَةَ، وَأَقَمْتَ الصَّلَاةَ، وَآتَيْتَ پيامبران، گواهى دهم كه تو رسالت را رساندى و نماز را برپا داشتى و الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَعَبَدْتَ اللَّهَ زكات دادى و امر كردى به معروف و نهى كردى از كار بد و عبادت كردى خدا را مُخْلِصاً حَتّى أَتاكَ الْيَقِينُ، فَصَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ وَعَلى از روى اخلاص تا مرگ به سراغت آمد. پس درودهاى خدا و رحمتش بر تو و بر أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ».

خاندان طاهر و پاكيزه ات.»

سپس رو به قبله در كنار ستونى كه در سمت راست مرقد مطهّر است بايست، در حالى كه قبر مطهّر در سمت چپ تو و منبر در سمت راست تو باشد كه در اين حال در بالا سَرِ رسول خدا صلى الله عليه و آله قرار گرفته اى و بگو:

«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ «گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه اى كه شريك ندارد و گواهى دهم كه

ص:255

مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ، وَأَنَّكَ مُحَمَّدُ محمد بنده و رسول او است و گواهى دهم كه تويى رسول خدا و همانا تويى محمد ابْنُ عَبْدِاللَّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِكَ، وَنَصَحْتَ فرزند عبداللّه و گواهى دهم كه رسالت پروردگارت را رساندى و خيرخواهى كردى لِأُمَّتِكَ، وَجاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى أَتاكَ براى امتت و در راه خدا جهاد كردى و خدا را پرستش كردى تا مرگت فرا رسيد الْيَقِينُ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِالْحَسَنَةِ، وَأَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِ، به وسيله حكمت و پند نيك و آنچه را از حق به عهده داشتى ادا كردى وَأَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ، وَغَلُظْتَ عَلَى الْكافِرِينَ، فَبَلَغَ اللَّهُ و براستى تو نسبت به مؤمنان مهربان و نسبت به كافران سخت گير بودى خدايت به بِكَ أَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِ الْمُكْرَمِينَ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنا بهترين شرافت جايگاه گراميان برساند، ستايش خدايى را است كه ما را به وسيله بِكَ مِنَ الشِرْكِ وَالضَّلالَةِ. اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ تو از شرك و گمراهى نجات بخشيد. خدايا! پس درودهاى خود و درودهاى مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَأَنْبِيائِكَ الْمُرْسَلِينَ وَعِبادِكَ الصَّالِحِينَ، فرشتگان مقرّبت و پيامبران مرسلت و بندگان شايسته ات وَ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضِينَ، وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يارَبَّ الْعالَمِينَ مِنَ و ساكنان آسمانها و زمينها و هركه را براى تو اى پروردگار جهانيان تسبيح گويند از

ص:256

الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ اولين و آخرين همه را يكجا قرار ده، براى محمد بنده و رسولت و پيامبرت و وَأَمِينِكَ وَنَجِيِّكَ وَحَبِيبِكَ وَصَفِيِّكَ وَخاصَّتِكَ وَصَفْوَتِكَ امين (بر وحيت) و همرازت و حبيبت و دوست خالص و مخصوصت و برگزيده وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ. اللَّهُمَّ أَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ، وَآتِهِ و منتخب تو از ميان خلقت خدايا به محمد درجه بلندى عطا فرما و مقام الْوَسِيلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وسيله را در بهشت به او بده و به مقام پسنديده اى او را برگزين كه غبطه خورند به او اولين وَالْآخِرُونَ. اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ: وَلَو أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ و آخرين خدايا تو فرمودى «و اگر ايشان در آن هنگام كه به خود ستم كردند جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ به نزد تو آيند و از خدا آمرزش خواهند و پيغمبر هم براى ايشان آمرزش بخواهد همانا بيابند خداى را تَوَّاباً رَحِيماً، وَإِنِي أَتَيْتُكَ مُسْتَغْفِراً تائِباً مِنْ ذُنُوبِي، وَإِنِي بسيار توبه پذير و مهربان» و من آمرزشخواهانه به درگاهت آمده و توبه از گناهانم كردم و من أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِي وَرَبِكَ لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي».

بوسيله تو رو به خدائى كرده ام كه پروردگار من و تو است تا بيامرزد گناهانم را.» و حاجت خود را بطلب، اميد است كه برآورده شود.

ص:257

پس صلوات و درودهاى مخصوص بر رسول اكرم صلى الله عليه و آله را بخوان:

«اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما حَمَلَ وَحْيَكَ وَ بَلَّغَ رِسالاتِكَ، «خدايا درود فرست بر محمد چنانچه وحى تو را متحمل شد و پيامهايت را رسانيد وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما أَحَلَّ حَلالَكَ، وَحَرَّمَ حَرامَكَ، وَعَلَّمَ و درود فرست بر محمد چنانچه حلال كرد حلال تو را و حرام كرد حرام تو را و به مردم ياد داد كِتَابَكَ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما اقامَ الصَّلاةَ، وَآتَى الزَّكَاةَ، وَدَعا كتاب تو را و درود فرست بر محمد چنانچه برپاداشت نماز را و زكات داد و بدين تو إِلى دِينِكَ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما صَدَّقَ بِوَعْدِكَ، وَأَشْفَقَ مِنْ دعوت فرمود و درود فرست بر محمد چنانچه وعده تو را تصديق كرد و ترسانيد (مردم را) از وَعِيدِكَ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ، وَسَتَرْتَ بِهِ تهديد تو و درود فرست بر محمد چنانچه آمرزيدى بوسيله اش گناهان را و پوشاندى بدو الْعُيُوبَ، وَفَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوبَ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما دَفَعْتَ بِهِ عيوب را و برطرف كردى بدو گرفتاريها را و درود فرست بر محمد چنانچه دفع كردى بدو الشَّقاءَ، وَكَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ، وَأَجَبْتَ بِهِ الدُّعاءَ، وَنَجَّيْتَ بِهِ مِنَ بدبختى را و زدودى بدو غمها را و اجابت كردى بدو دعا را و نجات دادى به بركت او از الْبَلاءِ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما رَحِمْتَ بِهِ الْعِبادَ، وَأَحْيَيْتَ بِهِ بلا و درود فرست بر محمد چنانچه رحم كردى بدو بندگان را و زنده كردى بدو

ص:258

الْبِلادَ، وَقَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَةَ، وَأَهْلَكْتَ بِهِ الْفَراعِنَةَ، وَصَلِ عَلى شهرها و بلاد را و شكستى بدو گردنكشان را و هلاك كردى بدو فرعونها را و درود فرست بر مُحَمَّدٍ كَما أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوالَ، وَأَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوالِ، محمد چنانچه چند برابر كردى بدو اموال را و حفظ كردى بدو (مردم) را از هراسها وَكَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنامَ، وَرَحِمْتَ بِهِ الْأَنامَ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ كَما و شكستى بدو بتها را و رحم كردى بدو بر مردمان و درود فرست بر محمد چنانچه بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الْأَدْيانِ، وَأَعْزَزْتَ بِهِ الْإِيمانَ، وَتَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثانَ، برانگيختى او را به بهترين اديان و عزت دادى به او بر ايمان و نابود كردى بدو بتان را وَعَظَّمْتَ بِهِ الْبَيْتَ الْحَرامَ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ و عظمت دادى بدو به خانه كعبه و درود فرست بر محمد و خاندان الطَّاهِرِينَ الْأَخْيارِ وَسَلِّمْ تَسْلِيماً».

پاك و نيكوكارش و سلام مخصوص بر ايشان فرست.»

زيارت دوّم حضرت رسول صلى الله عليه و آله

با سند صحيح و با دو روايت، از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه رو به قبر مطهّر پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده، و چنين مى خوانى:

ص:259

«السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ «سلام بر پيامبر خدا، سلام و رحمت و بركات خدا وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا برتو، سلام بر تو اى محمّد بن عبداللَّه، سلام بر تو اى خِيَرَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبِيبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا انتخاب شده خدا، سلام بر تو اى حبيب خدا، سلام بر تو اى برگزيده صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِينَ اللَّهِ.

خدا، سلام بر تو اى امين خدا، سلام برتو اى حجت خدا.

أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ، وَأَشْهَدُ گواهى مى دهم كه تورسول خدايى، وشهادت مى دهم كه تو محمّد فرزند عبداللَّه مى باشى و گواهى مى دهم أَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ، وجاهَدْتَ فِي سَبِيلِ رَبِكَ، وَعَبَدْتَهُ كه تو خيرخواه امت خويش بودى، و در راه پروردگارت جهاد كردى و تا لحظه حَتّى اتيكَ الْيَقِينُ، فَجَزاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ ما جَزى نَبِيّاً عَنْ أُمَّتِهِ، مرگ عبادت او كردى، خداوند بهترين پاداش خدمت يك پيامبر به امتش را به تو عنايت كند اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، أَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى خداوندا! درود فرست بر محمّد و خاندانش، بهترين درودى كه بر ابراهِيمَ وَآلِ ابراهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».

ابراهيم و خاندانش فرستاده اى كه تو ستوده بزرگى.»

ص:260

سپس رو به قبله كن، و اين دعا را كه امام سجاد عليه السلام پس از زيارت قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله مى خواند، بخوان:

«اللَّهُمَّ إِلَيْكَ الْجَأْتُ أَمْرِي، وَإِلى قَبْرِ نَبِيِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ «خداوندا! كارم را به تو ارجاع داده ام، و به قبر پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله عَلَيْهِ وَآلِهِ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ أَسْنَدْتُ ظَهْرِي، وَالْقِبْلَةَ الَّتِي و بنده و فرستاده ات اعتماد كرده ام، و به قبله اى كه رَضِيتَ لِمُحَمَّدٍ صلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اسْتَقْبَلْتُ. اللَّهُمَّ إِنِي براى حضرت محمد صلى الله عليه و آله رضايت داده اى رو نموده ام، خداوندا! من أَصْبَحْتُ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي خَيْرَ ماأَرْجُو لَها، وَلا أَدْفَعُ عَنْها شَرَّ ما قادر به جلب سودى كه به اميد آن مى باشم و نيز توانايى دفع شرّى كه أَحْذَرُعَلَيْها، وَ أَصْبَحَتِ الْأُمُورُ كُلُّها بِيَدِكَ، وَ لا فَقِيرَ أَفْقَرُ مِنِي، إِنِي از آن بيمناكم ندارم و همه چيز بدست تو است. هيچ فقيرى از من نيازمندتر نيست، و به آنچه لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ. اللَّهُمَّ ارْدُدْنِي مِنْكَ بِخَيْرٍ وَلا رَادَّ به من عنايت فرمايى محتاجم خداوندا! مرا به گونه اى نيكو بازم گردان كه كسى قادر به جلوگيرى لِفَضْلِكَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ تُبَدِّلَ اسْمِي، وَأَنْ تُغَيِرَ از فضل و كرمت نمى باشد، خداوندا! پناه به تو مى برم كه نامم را تبديل و جسمم را جِسْمِي، أَوْ تُزِيلَ نِعْمَتَكَ عَنِي. اللَّهُمَّ زَيِنِي بِالتَّقْوى، وَجَمِلْنِي تغيير دهى و يا نعمتت را از من سلب نمايى خداوندا! مرا با تقوا زينت بخش، و با نعمت ها

ص:261

بِالنِعَمِ، وَاغْمُرْنِي بِالْعافِيَةِ، وَارْزُقْنِي شُكْرَ الْعافِيَةِ».

جلوه و جمالم ده و ارمغان عافيت عنايتم كن و توفيق شكر عافيتم بخش.»

در بسيارى از زيارات آمده كه پس از آن يازده بار سوره «قدر» را بخواند، و اگر حاجتى دارد، رو به قبله دست ها را بالا ببرد، و حاجات خود را بطلبد، كه إن شاءاللّه برآورده شود.

نماز زيارت و دعاى بعد از آن

سپس دو ركعت نماز زيارت مى خوانى، و ثواب آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله اهدا مى كنى و مى گويى:

«اللَّهُمَّ إِنِي صَلَّيْتُ وَرَكَعْتُ وَسَجَدْتُ لَكَ، وَحْدَكَ لا «خداوندا! من براى تو نماز و ركوع و سجود گزاردم كه تو يگانه شَرِيكَ لَكَ، لِأَنَّ الصَّلاةَ وَالرُّكُوعَ وَالسُّجُودَ لا تَكُونُ إِلّا لَكَ، و بى همتايى، و نماز و ركوع و سجود جز براى تو نمى تواند باشد لِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللَّهُمَّ وَهاتانِ الرَّكْعَتانِ هَدِيَّةٌ و تو خدايى مى باشى كه معبودى جز تو نيست، خداوندا! اين دو ركعت هديه مِنِي إِلى سَيِدِي وَمَوْلايَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، از سوى من به سرور و مولايم رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد

ص:262

فَتَقَبَّلْهُما مِنِي بِأَحْسَنِ قَبُولِكَ، وَأْجُرْنِي عَلى ذلِكَ بِأَفْضَلِ أَمَلِي، آن را از من بپذير به بهترين صورت، و به بهترين پاداشى كه اميد وَرَجائِي فِيكَ وَفِي رَسُولِكَ، يا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ».

آن را از جانب تو و پيامبرت دارم، اى سرپرست مؤمنان، پاداشم ده.»

و نيز مستحب است بعد از نماز اين دعا را بخوانى:

«اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ لِنَبِيِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: وَلَوْ «خدايا تو خود به پيغمبرت محمد صلى الله عليه و آله فرمودى: «و اگر أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ ايشان به خود ستم كنند و نزد تو آيند و از خدا آمرزش خواهند الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً، وَلَمْ أَحْضُرْ زَمانَ رَسُولِكَ وپيغمبر نيز براى آنها آمرزش طلب كند حتماً مى يابند خدا را توبه پذير و مهربان» ومن زمان رسول تو را- عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ، وَقَدْ زُرْتُهُ راغِباً تائِباً مِنْ سَيِ ءِ عَمَلِي، كه سلام بر او و آلش باد- درك نكردم خدايا اكنون او را از روى شوق زيارت كرده و از كار بدم توبه خواهم وَمُسْتَغْفِراً لَكَ مِنْ ذُنُوبِي، وَمُقِرّاً لَكَ بِها، وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِها مِنِي، و از گناهانم به درگاهت آمرزش جويم و اقرار بدان گناهانم نيز دارم و تو خود آنها را بهتر از من مى دانى وَمُتَوَجِهاً إِلَيْكَ بِنَبِيِكَ نَبِيِ الرَّحْمَةِ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، و توجه كنم به درگاهت بوسيله پيامبر رحمت درودهاى تو بر او و آلش باد

ص:263

فَاجْعَلْنِي اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ عِنْدَكَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا پس قرار ده خدايا به حق محمد و خاندانش مرا آبرومند پيش خود در دنيا وَالْآخِرَةِ، وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ، يا مُحَمَّدُ يا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِي أَنْتَ و آخرت و از نزديكانت، اى محمد اى رسول خدا پدر و مادرم وَأُمِي يا نَبِيَّ اللَّهِ، يا سَيِدَ خَلْقِ اللَّهِ، إِنِي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ به فدايت اى پيامبر خدا اى آقاى خلق خدا من بوسيله تو رو كنم به درگاه خدا رَبِكَ وَرَبِي، لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي، وَيَتَقَبَّلَ مِنِي عَمَلِي، وَيَقْضِيَ لِي پروردگار تو و پروردگارم تا بيامرزد گناهانم را و بپذيرد از من كردارم را و برآورد حَوائِجِي، فَكُنْ لِي شَفِيعاً عِنْدَ رَبِكَ وَرَبِي، فَنِعْمَ الْمَسْؤُولُ حاجاتم را پس تو هم شفيع من باش در پيشگاه پروردگارت و پروردگار من زيرا كه نيكو خدائى است كه از او درخواست شود رَبِي، وَنِعْمَ الشَّفِيعُ أَنْتَ يا مُحَمَّدُ، عَلَيْكَ وَعَلى أَهْلِ مولا و پروردگار من وتو هم نيكو شفيعى هستى اى محمد كه بر تو و اهل بَيْتِكَ السَّلامُ. اللَّهُمَّ أَوْجِبْ لِي مِنْكَ الْمَغْفِرَةَ وَالرَّحْمَةَ، بيتت سلام باد خدايا و واجب گردان براى من از نزد خود آمرزش و رحمت وَالرِّزْقَ الْواسِعَ الطَّيِبَ النَّافِعَ، كَما أَوْجَبْتَ لِمَنْ اتى نَبِيَّكَ و روزى فراخ پاكيزه و سودمند چنانچه واجب گرداندى براى كسى كه به نزد پيامبرت مُحَمَّداً صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَهُوَ حَيٌّ، فَأَقَرَّ لَهُ بِذُنُوبِهِ، وَاسْتَغْفَرَ محمد- كه درودهاى تو بر او و آلش باد- در زمان حيات او مى آمد و اقرار به گناهانش مى كرد و رسول تو

ص:264

لَهُ رَسُولُكَ عَلَيْهِ السَّلامُ، فَغَفَرْتَ لَهُ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ عليه و آله السلام برايش آمرزش مى خواست و تو هم او را مى آمرزيدى به رحمتت اى مهربانترين الرَّاحِمِينَ».

مهربانان.»

بخشى از مستحبّات مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله

در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله بسيار نماز بگزار، چون كه براى هر نماز در آن مكان شريف، معادل ثواب يك هزار نماز در نامه اعمال نمازگزار مى نويسند، و خصوصاً بين منبر و مرقد منوّر آن حضرت افضل است. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مروى است كه فرمودند: بين قبر و منبر من باغى از باغ هاى بهشت است، و حدود روضه شريفه طولًا از قبر منوّر تا موضع منبر آن حضرت، و عرضاً از منبر تا ستون چهارم قرار گرفته، و مستحبّ است اين دعا را در روضه مباركه بخوانند:

«اللَّهُمَّ إِنَّ هذِهِ رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ جَنَّتِكَ، وَشُعْبَةٌ مِنْ شُعَبِ «خداوندا! اين جا بوستانى از بوستانهاى بهشت تو است، و بخشى از

ص:265

رَحْمَتِكَ، الَّتِي ذَكَرَها رَسُولُكَ وَأَبانَ عَنْ فَضْلِها، وَشَرَفِ التَّعَبُّدِ رحمت تو مى باشد كه از آن و فضيلت و شرافت عبادت تو در لَكَ فِيها، فَقَدْ بَلَّغْتَنِيها فِي سَلامَةِ نَفْسِي، فَلَكَ الْحَمْدُ يا سَيِدِي آن ياد كرده است كه مرا در كمال سلامت به اينجا رساندى. پس سپاس تراست اى سرورم عَلى عَظِيمِ نِعْمَتِكَ عَلَيَّ فِي ذلِكَ، وَعَلى ما رَزَقْتَنِيهِ مِنْ بر اين نعمت بزرگت (توفيق زيارت)، شكر و سپاس تو را سزاست بر اينكه طاعَتِكَ، وَطَلَبِ مَرْضاتِكَ، وَتَعْظِيمِ حُرْمَةِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ طاعت و موجبات جلب رضايت خويش و بزرگداشت درود پيامبر، كه رحمت خدا و بركاتش بر وَ آلِهِ، بِزِيارَةِ قَبْرِهِ وَالتَّسْلِيمِ عَلَيْهِ، وَالتَّرَدُّدِ فِي مَشاهِدِهِ وَمَواقِفِهِ، او باد، را به وسيله زيارت مرقدش و آمد و شد در اماكن و تردّد و توقفش را نصيبم نمودى، فَلَكَ الْحَمْدُ يا مَوْلايَ، حَمْداً يَنْتَظِمُ بِهِ مَحامِدُ حَمَلَةِ پس حمد ترا سزاست اى مولايم، حمدى هماهنگ با حمد حاملان عَرْشِكَ، وَسُكَّانِ سَماواتِكَ لَكَ، وَيَقْصُرُ عَنْهُ حَمْدُ مَنْ مَضى عرش و ساكنان آسمان ها برايت، حمدى فراتر از حمد گذشتگان وَيَفْضُلُ حَمْدَ مَنْ بَقِيَ مِنْ خَلْقِكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ يا مَوْلايَ، حَمْدَ و برتر از حمدآيندگان خلقت، حمد ويژه تو است اى مولايم، حمدى همانند حمد مَنْ عَرَفَ الْحَمْدَ لَكَ، وَالتَّوْفِيقَ لِلْحَمْدِ مِنْكَ، حَمْداً يَمْلَأُ عارفان به حمد و قدرشناسان توفيق حمد تو، حمدى به گنجايش فضاى هستى و به امتداد

ص:266

ماخَلَقْتَ وَيَبْلُغُ حَيْثُ ما أَرَدْتَ، وَلا يَحْجُبُ عَنْكَ وَلا يَنْقَضِي خواست و اراده تو، حمدى كه محجوب و وامانده از وصول به تو نگردد دُونَكَ، وَيَبْلُغُ أَقْصى رِضاكَ وَلا يَبْلُغُ آخِرَهُ أَوائِلُ مَحامِدِ و موافق با كمال رضايتت باشد، حمدى كه آغازين سپاس هاى خلقت به پاى آن نرسد، خَلْقِكَ لَكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ ما عُرِفَ الْحَمْدُ، واعْتُقِدَ الْحَمْدُ، حمد ترا از آنگاه كه حمد را مى شناسم و به آن معتقدم و آن لحظه كه حمد سرآغاز وَجُعِلَ ابْتِداءُ الْكَلامِ الْحَمْدُ، يا باقِيَ الْعِزِ وَالْعَظَمَةِ، وَدائِمَ گرديده، اى صاحب عزت و عظمت و سلطنت و قدرت جاودان و دارنده قدرت و السُّلْطانِ وَالْقُدْرَةِ وَشَدِيدَ الْبَطْشِ وَالْقُوَّةِ، وَنافِذَالْأَمْرِ وَالْإِرادَةِ، توانايى و امر و اراده نافذ، و رحمت و مغفرت گسترده وَواسِعَ الرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَةِ، وَرَبَّ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ و پروردگار دنيا و آخرت، چه بسيار نعمت هايى كه حمد من در خور اندكى لَكَ عَلَيَّ يَقْصُرُ عَنْ ايْسَرِها حَمْدِي، وَلا يَبْلُغُ أَدْناها شُكْرِي، از آنها نمى باشد و شكرم به اندازه كمترين آنها نيست و چه بسا الطافى كه بيشترين وَكَمْ مِنْ صَنائِعَ مِنْكَ إِلَيَّ لايُحِيطُ بِكَثْرَتِها وَهْمِي، وَلايُقَيِّدُها آنها فراتر از گمان من است و انديشه ام به آنها نمى رسد، فِكْرِي. اللَّهُمَ صَلِ عَلى نَبِيِّكَ الْمُصْطَفى بَيْنَ الْبَرِيَّةِ طِفْلًا خداوندا! بر پيامبرت، برجسته ترين فرد در كودكى

ص:267

وَخَيْرِها شابّاً وَكَهْلًا، أَطْهَرِ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً، وَأَجْوَدِ و برترين آنها در جوانى و كهن سالى، پاك و پاكيزه ترين مردم در اخلاق و سخى ترين الْمُسْتَمْتَرِينَ دِيمَةً، وَأَعْظَمِ الْخَلْقِ جُرْثُومَةً، الَّذِي أَوْضَحْتَ بِهِ و مداوم ترين سخاوتمندان و بزرگترين و اصيل ترين آفريده ها كه به وسيله او الدِّلالاتِ، وَأَقَمْتَ بِهِ الرِّسالاتِ، وَخَتَمْتَ بِهِ النُّبُوَّاتِ، وَفَتَحْتَ راه هاى هدايت را روشن و رسالت ها را اقامه و نبوت را به او پايان دادى باب خيرات را به وسيله او بِهِ بابَ الْخَيْراتِ، وَ أَظْهَرْتَهُ مَظْهَراً، وَابْتَعَثْتَهُ نَبِيّاً وَهادِياً أَمِيناً گشودى و او را جلوه گر ساختى، و به عنوان پيامبر، هدايتگر، امين، راهنما، مَهْدِيّاً، داعِياً إِلَيْكَ، وَدالّاً عَلَيْكَ، وَحُجَّةً بَيْنَ يَدَيْكَ. اللَّهُمَّ صَلِ دعوت كننده خلق به سوى توحجت خويش برانگيختى، خداوندا! درود فرست عَلَى الْمَعْصُومِينَ مِنْ عِتْرَتِهِ وَالطَّيِبِينَ مِن اسْرَتِهِ، وَشَرِّفْ لَدَيْكَ بر معصومان عترت پيامبر و پاكان خاندانش و جايگاهشان را در درگاهت والا ساز و مقامشان را بِهِ مَنازِلَهُمْ، وَعَظِمْ عِنْدَكَ مَراتِبَهُمْ، وَاجْعَلْ فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلى والا و بزرگ گردان و در رفيق اعلا جايشان ده، مَجالِسَهُمْ، وَارْفَعْ إِلى قُرْبِ رَسُولِكَ دَرَجاتِهِمْ، وَتَمِّمْ بِلِقائِهِ و درجاتشان تا مقام قرب پيامبرت بالا و با ديدارش سُرُورَهُمْ، وَوَفِرْ بِمَكانِهِ انْسَهُمْ».

سرورشان را كامل و انسشان را وافر ساز.»

ص:268

دعا و نماز نزد ستون توبه

دو ركعت نماز نزديك ستون ابولبابه كه معروف به «ستون توبه» است بگزار، وبعد از آن اين دعا را بخوان:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. اللَّهُمَّ لاتُهِنِي بِالْفَقْرِ، وَلا تُذِلَّنِي «به نام خداوند رحمان و رحيم، خداوندا! مرا با تهى دستى خوار مساز و با قرض بِالدَّيْنِ، وَلا تَرُدَّنِي إِلَى الْهَلَكَةِ، وَأَعْصِمْنِي كَيْ أَعتَصِمَ، ذليلم مگردان، و به هلاكتم مينداز، و مرا از گناه بازدار تا آلوده نگردم، وَأَصْلِحْنِي كَيْ أَنْصَلِحَ، وَاهْدِنِي كَيْ أَهْتَدِيَ. اللَّهُمَّ اعِنِي عَلَى و توفيق اصلاحم بخش تا صالح گردم و هدايتم كن تا در راه هدايت گام نهم، خداوندا! مرا بر اجْتِهادِ نَفْسِي، وَلا تُعَذِّبْنِي بِسُوءِ ظَنِى، وَلا تُهْلِكْنِي وَأَنْتَ جهاد با نفس يارى ده، و به كيفر بد گمانى دچارم مكن، و مرا هلاك نكن كه تو رَجائِي، وَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَغْفِرَلِي وَقَدْ أَخْطَأْتُ، وَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ مايه اميدم مى باشى، من خطا كارم و تو شايسته مغفرتى، من معترف تَعْفُوَ عَنِي وَقَدْ أَقْرَرْتُ، وَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تُقِيلَ وَقَدْ عَثِرْتُ، وَأَنْتَ به گناهم و تو شايسته بخشايندگى مى باشى، تو شايسته گذشتى و من اهل لغزش و گناهم

ص:269

أَهْلٌ أَنْ تُحْسِنَ وَقَدْ اسَأْتُ، وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْوى وَ الْمَغْفِرَة، من تبه كارم و تو شايسته نكوكارى، و تو با پرهيزگاران و آمرزش خواهانى فَوَفِقْنِي لِما تُحِبُّ وَتَرْضى وَيَسِرْ لِيَ الْيَسِيرَ، وَجَنِبْنِي كُلَّ پس مرا به آنچه دوست دارى موفق بدار، و مرا به امور سهل و آسان رهنمون و از دشوارى ها عَسِيرٍ. اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِالْحَلالِ مِنَ الْحَرامِ، وَبِالطَّاعاتِ عَنِ دورم دار، خداوندا! مرا با روزى حلال از كسب حرام و با اطاعت از الْمَعاصِي، وَبِالْغِنى عَنِ الْفَقْرِ، وَبِالْجَنَّةِ عَنِ النَّارِ، وَبِالْأَبْرارِ عَنِ معصيت و با دارايى از فقر و با بهشت از دوزخ و با مصاحبت نيكان از الفُجَّارِ، يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، وَأَنْتَ بدان بى نيازم كن، اى آنكه بى همتا و شنوا و بينايى و عَلى كُلِ شَي ءٍ قَدِيرٌ».

بر انجام هر چيز توانايى.» پس حاجات خود را طلب كن، كه به خواست خدا مُستجاب مى شود.

استحباب روزه ودعا در مدينه منوّره ومسجدالنّبى صلى الله عليه و آله

مستحبّ است سه روز در مدينه منوّره به قصد برآورده شدن حاجات روزه بگيرند، گرچه مسافر باشند، و شايسته

ص:270

است روزهاى چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه باشد، و نيز مستحب است شب چهارشنبه و روز آن نزديك ستون ابولبابه نماز گزارند، و شب پنجشنبه و روز آن نزد ستونى كه مقابل آن قرار گرفته نماز گزارند، و شب و روز جمعه نزد ستونى كه جنب محراب حضرت رسُول اكرم صلى الله عليه و آله واقع شده نماز گزارند، و جهت برآورده شدن حاجات دُنيوى واخروى خود از درگاه الهى مسئلت نمايند، و ضمن دعاهايى كه مى خوانى اين دعا باشد:

«اللَّهُمَّ ما كانَتْ لِي إِلَيْكَ مِنْ حاجَةٍ شَرَعْتُ أَنَا فِي طَلَبِها «خداوندا! حاجت هايى كه من به تو دارم، چه آنها كه شروع به درخواست كرده يا وَالْتِماسِهاأَوْ لَمْ أَشْرَعْ، سَأَلْتُكَهاأَوْ لَمْ أَسْأَلْكَها، فَإِنِي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ هنوز نكرده ام، و در مقام مسئلت برآمده يا برنيامده ام، من با توسّل بِنَبِيِكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِ الرَّحْمَةِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فِي قَضاءِ به پيامبر رحمتت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله براى برآورده شدن حَوائِجِي صَغِيرِها وَكَبِيرِها. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ وَقُوَّتِكَ كوچك و بزرگ آنها به تو رو نموده ام، خداوندا! ترا به عزت و نيرو وَقُدْرَتِكَ، وَجَمِيعِ ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ، أَنْ تُصَلِيَ عَلى مُحَمَّدٍ و قدرتت و آنچه به آن آگاهى، سوگندت مى دهم كه بر محمّد

ص:271

وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ، وأَنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا».

و آلش درود فرست و در حق من چنين و چنان كن.» وآنگاه حاجات خودرا بطلب، كه إن شاءاللَّه مستجاب مى شود.

نماز و دعا نزد مقام جبرئيل

مستحب است در مقام جبرئيل نماز گزارد، و دعا بخواند، و آن همان مقامى است كه جبرئيل هنگام ورود بر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به آنجا كه مى رسيد از ايشان اذن ورود مى طلبيد، و مكان آن زير ناودانى است كه بالاى درِ خانه حضرت زهرا عليها السلام قرار گرفته، و درِ خانه آن حضرت- بنابر رواياتى كه قبر آن بانوى معظّمه را در خانه اش معيّن كرده است- همان درى است كه محاذى قبرآن حضرت است، و پس از نماز بگو:

«يامَنْ خَلَقَ السَّماواتِ، وَمَلَاها جُنُوداً مِنَ الْمُسَبِحِينَ لَهُ مِنْ «اى خالق آسمان ها كه آنها را از سپاه فرشتگان مَلائِكَتِهِ، وَالْمُمَجِّدِينَ لِقُدْرَتِهِ وَعَظَمَتِهِ، وَأَفْرَغَ عَلى أَبْدانِهِمْ تسبيح گو وتعظيم كنندگان در برابر قدرت و عظمتت آكنده اى و آنان را به

ص:272

حُلَلَ الْكَراماتِ، وَأَنْطَقَ أَلْسِنَتَهُمْ بِضُرُوبِ اللُّغاتِ، وَالْبَسَهُمْ زيور كراماتت آراسته اى و با لغات گونه گون به سخنشان آورده اى و جامه شِعارَ التَّقْوى وَقَلَّدَهُمْ قَلائِدَ النُّهى وَجَعَلَهُمْ أَوْفَرَ أَجْناسِ تقوا بر آنها پوشانده و گردنبند خرد بر آنها نهاده اى و آنها را خَلْقِهِ مَعْرِفَةً بِوَحْدانِيَّتِهِ وَقُدْرَتِهِ وَجَلالَتِهِ وَعَظَمَتِهِ، وَأَكْمَلَهُمْ عِلْماً در يگانگى، قدرت، جلال و عظمت خويش و علم و آگاهى به آن شناساترين و بِهِ، وَ اشَدَّهُمْ فَرَقاً، و أَدْوَمَهُمْ لَهُ طاعَةً وَ خُضُوعاً وَ اسْتِكانَةً وَ خُشُوعاً، عالم ترين آفريده هايت و خايف ترين آنان و مداوم ترين اطاعت كنندگان و خاضع ترين و مطيع ترين يا مَنْ فَضَّلَ الْأَمِينَ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِخَصائِصِهِ وَدَرَجاتِهِ و خاشع ترينشان قرار داده اى، اى آنكه جبرئيل امين عليه السلام را بواسطه ويژگى ها و مقام ودرجاتش وَ مَنازِلِهِ، وَاخْتارَهُ لِوَحْيِهِ وَسِفارَتِهِ وَعَهْدِهِ وَأَمانَتِهِ، وَإِنْزالِ كُتُبِهِ برترى بخشيده اى او را براى مقام ابلاغ وحى و سفارت و عهد و امانت و نازل كردن كتاب هاى آسمانى وَأَوامِرِهِ عَلى أَنْبِيائِهِ وَرُسُلِهِ، وَجَعَلَهُ واسِطَةً بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَينَهُمْ، و اوامر خويش بر پيامبران و فرستادگانت برگزيده و او را واسطه ميان خويش و آنها قرار داده اى، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَعَلى جَمِيعِ از تو مى خواهم كه بر محمّد و آلش درود فرستى و بر تمام مَلائِكَتِكَ وَسُكَّانِ سَماواتِكَ، أَعْلَمِ خَلْقِكَ بِكَ، وَأَخْوَفِ فرشتگان و ساكنان آسمان ها كه داناترين خلقت به تو و خايف ترينشان

ص:273

خَلْقِكَ لَكَ، وَأَقْرَبِ خَلْقِكَ مِنْكَ، وَأَعْمَلِ خَلْقِكَ بِطاعَتِكَ، از تو و نزديكترينشان به تو، و اطاعت كننده ترينشان از تو مى باشند، الَّذِينَ لا يَغْشاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ، وَلا سَهْوُ الْعُقُولِ، وَلا فَتْرَةُ فرشتگانى كه نه خواب به ديدگانشان آيد و نه فراموشى به سراغشان آيد و نه سستى، الْأَبْدانِ، الْمُكَرَّمِينَ بِجِوارِكَ، وَالْمُؤْتَمَنِينَ عَلى وَحْيِكَ، آنها كه به جوار خويش گراميشان داشته اى و امين وحيت ساخته اى الْمُجْتَنَبِينَ الْآفاتِ، وَالْمُوقِينَ السَّيِئاتِ. اللَّهُمَّ وَاخْصُصِ الرُّوحَ و از آفات تبه كارى ها مصونشان داشته اى، خداوندا! حضرت روح الأمين را الْأَمِينَ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ بأَضْعافِها مِنْكَ، وَعَلى مَلائِكَتِكَ به درودهاى مضاعف اختصاص ده و نيز فرشتگان الْمُقَرَّبِينَ وَطَبَقاتِ الكَرُّوبِيِينَ وَالرُّوحانِيِينَ، وَزِدْ فِي مَراتِبِهِ مقرّب و طبقات كرّوبيين و روحانيون را و بر مقام و منزلتشان عِنْدَكَ، وَحُقُوقِهِ الَّتِي لَهُ عَلى أَهْلِ الْأَرْضِ، بِما كانَ يَنْزِلُ بِهِ مِنْ نزد خويش و بر پاداششان كه به خاطر خدمت به زمينيان دارند، به خاطر نازل كردن شَرائِعِ دِينِكَ، وَما بَيَّنْتَهُ عَلى أَلْسِنَةِ أَنْبِيائِكَ، مِنْ مُحَلَّلاتِكَ احكام دينت و آنچه تو بر زبان پيامبرت جارى كرده اى از حلال وَمُحَرَّماتِكَ. اللَّهُمَّ أَكْثِرْ صَلَواتِكَ عَلى جَبْرَئِيلَ، فَإِنَّهُ قُدْوَةُ و حرام، بيفزا، خداوندا! درودهاى فراوانت را بر جبرئيل الگوى

ص:274

الْأَنْبِياءِ، وَهادِي الْأَصْفِياءِ وَسادِسُ أَصْحابِ الْكِساءِ. اللَّهُمَّ پيامبران و هدايت كننده برگزيدگان و ششمين شخص «اصحاب كسا» بفرست. خداوندا! اجْعَلْ وُقُوفِي فِي مَقامِهِ هذا سَبَباً لِنِزُولِ رَحْمَتِكَ عَلَيَّ، توقفم را در اين جا سبب نزول رحمتت بر من قرار ده وَتَجاوُزِكَ عَنِي، أَي جَوادُ أَي كَرِيمُ، أَي قَرِيبُ و از من درگذر، اى بخشنده كريم، اى نزديك أَي بَعِيدُ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ و اى دور، از تو مى خواهيم كه بر محمّد و آلش درود فرستى و تُوَفِقَنِي لِطاعَتِكَ، وَلا تُزِيلَ عَنِى نِعْمَتَكَ، وَان تَرْزُقَنِي الْجَنَّةَ ما را به اطاعتت توفيق بخشى، و نعمتت را از ما نگيرى، و به رحمت خويش بهشت را بِرَحْمَتِكَ، وَتُوَسِعَ عَلَيَ مِنْ فَضْلِكَ، وَتُغْنِيَنِي عَنْ شِرارِ خَلْقِكَ، نصيبمان گردانى و به فضلت بر ما وسعت روزى بخشى و از آفريده هاى شرير بى نيازمان سازى، وَتُلْهِمَنِي شُكْرَكَ وَذِكْرَكَ، وَلا تُخَيِبَ يا رَبِ دُعائِي، وَلا تَقْطَعَ و شكر گزارى را به ما الهام كنى و در دعا نوميدمان نسازى اى پروردگار! اميدم را نوميد رَجائِي، بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ».

نگردانى به حق محمّد و خاندانش.»

و سپس بگو:

ص:275

«وَأَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لَيْسَ كَمِثْلِكَ شَيْ ءٌ، أَنْ تَعْصِمَنِي «و از تو مى خواهم اى خداى بى همتا كه مرا از سختى هاى هلاكت زا مِنَ الْمَهالِكِ، وَأَنْ تُسَلِمَنِي مِنْ آفاتِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَوَعْثاءِ مصونم دارى و از آسيب هاى دنيا و آخرت و نيز از رنج السَّفَرِ وَسُوءِ الْمُنْقَلَبِ، وَأَنْ تَرُدَّنِي سالِماً إِلى وَطَنِي، بَعْدَ حَجّ سفر و بازگشت ناخوشايند به سلامتم دارى و به سلامت به وطنم بازگردانى پس از انجام حجى مَقبُولٍ وَسَعْىٍ مَشْكُورٍ وَعَمَلٍ مُتَقَبَّلٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ مقبول و تلاشى با پاداش و عملى پذيرفته و آن را آخرين ديدار حَرَمِكَ وَحَرَمِ نَبِيِكَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ».

ازحرم خويش وحرم پيامبرت- درود خدابراو وآلش- نگردانى.»

و از حضرت امام صادق عليه السلام روايت است كه نزد مقام جبرئيل عليه السلام بايست و بگو:

«أَي جَوادُ أَي كَرِيمُ، أَي قَرِيبُ أَي بَعِيدُ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِيَ «اى بخشنده كريم، اى نزديك، اى دور (از ديده ظاهر) از تو مى خواهم كه درود فرستى عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيتِهِ، وَأَنْ تَرُدَّ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ».

بر محمّد و خاندانش و نعمت (پس گرفته ات) را به من بازگردانى.»

ص:276

زيارت وداع رسول اكرم صلى الله عليه و آله

هرگاه خواستى از مدينه خارج شوى غُسل كن، و برو نزد قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله برو و عمل كن آنچه را قبلًا انجام مى دادى، پس وداع كن آن حضرت را، و بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ، أَسْتَودِعُكَ اللَّهَ وَأَسْتَرْعِيكَ «سلام بر تو اى رسول خدا تو را به خدا مى سپارم و عنايت و توجّه ترا مى طلبم وَأَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ، آمَنْتُ باللَّهِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَيهِ، و بر تو درود وداع مى فرستم ايمان دارم به خدا و بدانچه تو آوردى و بدان راهنمايى كردى اللَّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِي لِزِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِكَ، فَانْ تَوَفَّيْتَنِي خدايا قرار مده اين زيارتم را آخرين زيارتم از قبر پيامبرت و اگر پيش از آنكه دوباره موفق به زيارتش شوم قَبْلَ ذلِكَ فَإِنِي أَشْهَدُ فِي مَماتِي عَلى ما شَهِدْتُ عَلَيْهِ فِي مرا ميراندى پس من در مرگم نيز گواهى دهم بدانچه گواهى بدان دادم در حَياتِي، أَشْهَدُأَنْ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ، صَلَّى زندگيم كه معبودى نيست جز تو و اينكه محمد بنده و رسول تو است درود اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ».

خدا بر او و آلش باد.»

ص:277

حضرت صادق عليه السلام در وداع قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله به يونس بن يعقوب فرموده، بگو:

«صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ، لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ تَسْلِيمِي «درود خدا بر تو، سلام بر تو، قرار ندهد خدا (اين سلام را) آخرين سلامم عَلَيْكَ».

بر تو.»

در نقل ديگرى آمده است: هرگاه خواستى از مدينه منوّره خارج شوى، پس از اتمام كليّه اعمال غُسل كن، و پاك ترين لباسهايت را بپوش، و به زيارت رسول خدا صلى الله عليه و آله مُشَرَّف شو، و به همان زياراتى كه قبلًا گفته شد زيارت كن، سپس در وداع آن حضرت بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَشِيرُ «سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى مژده دهنده النَّذِيرُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السِراجُ الْمُنِيرُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا و بيم دهنده سلام بر تو اى چراغ تابناك سلام بر تو اى السَّفِيرُ بَيْنَ اللَّهِ وَبَيْنَ خَلْقِهِ، أَشْهَدُ يا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً سفير بين خدا و خلق گواهى دهم اى رسول خدا كه تو نورى بودى

ص:278

فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِسْكَ در صلبهاى ارجمند و رحمهاى پاكيزه كه آلوده ات نكرد دوران الْجاهِلِيَّةُ بِأَنْجاسِهَا، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيابِها، وَأَشْهَدُ يا جاهليت به پليدى ها و نپوشانيدت از جامه هاى چركينش و گواهى دهم اى رَسُولَ اللَّهِ أَنِي مُؤْمِنٌ بِكَ وَبِالْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ مُوقِنٌ رسول خدا كه من به تو ايمان دارم و به امامان از اهل بيت تو يقين دارم بِجَمِيعِ ما أَتَيْتَ بِهِ راضٍ مُؤْمِنٌ وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ و به تمام آنچه تو آورده اى خوشنود و معتقدم و گواهى دهم كه امامان از اهل بيت تو أَعْلامِ الْهُدى وَالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَالْحُجَّةِ عَلى أَهْلِ الدُّنْيا. اللَّهُمَّ مشعلهاى هدايت و ريسمان محكم حق هستند و بر اهل دنيا حجتند خدايا لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَةِ نَبِيِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ، وَإِنْ تَوَفَّيْتَنِي قرار مده اين زيارتم را آخرين زيارت پيغمبرت- كه بر او و آلش سلام باد- و اگر مرا ميراندى فَإِنِي أَشْهَدُ فِي مَماتِي عَلى ما أَشْهَدُ عَلَيْهِ فِي حَياتِي، أَنَّكَ أَنْتَ پس من گواهى دهم در مرگم بر آنچه گواهى دادم بدان در زندگيم كه همانا تويى اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، وَحْدَكَ لاشَرِيكَ لَكَ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ خدائى كه معبودى جز تو نيست يگانه اى كه شريك ندارى و همانا محمد بنده وَرَسُولُكَ، وَأَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَوْلِياؤُكَ وَأَنْصارُكَ و رسول تو است و همانا امامان از اهل بيت او اوليا و ياران

ص:279

وَحُجَجُكَ عَلى خَلْقِكَ، وَخُلَفاؤُكَ فِي عِبادِكَ وَأَعْلامُكَ فِي و حجتهاى تواند بر خلقت و جانشينان تواند در بندگانت و نشانه هاى تواند در بِلادِكَ، وَخُزَّانُ عِلْمِكَ، وَحَفَظَةُ سِرِّكَ، وَتَراجِمَةُ وَحْيِكَ. اللَّهُمَّ شهرهايت و خزينه داران دانشت و نگهبانان راز تواند و ترجمانهاى وحى تواند خدايا صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبَلِّغْ رُوحَ نَبِيِكَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، فِي درود فرست بر محمد و آل محمد و برسان به روح پيمبرت محمد و آل او در ساعَتِي هذِهِ وَفِي كُلِ ساعَةٍ تَحِيَّةً مِنِي وَسَلاماً، السَّلامُ عَلَيْكَ يا اين ساعت و در هر ساعت تحيت و سلامى از جانب من و سلام بر تو اى رَسُولَ اللَّهِ وَرَحْمَةُاللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ تَسْلِيمِي عَلَيْكَ».

رسول خدا و رحمت خدا و بركاتش. خداوند قرار ندهد (اين سلام را) آخرين سلام من بر تو.» وبگو:

«اللَّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِكَ، فَانْ تَوَفَّيْتَنِي «خداوندا! آن را آخرين زيارتم از قبر پيامبرت قرار نده، و چنانچه پيش از آن مرا قَبْلَ ذلِكَ، فَإِنِي أَشْهَدُ فِي مَماتِي عَلى ما أَشْهَدُ عَلَيْهِ فِي حَياتِي، ميراندى پس من گواهى مى دهم در حال مرگ به همانگونه كه گواهى دادم در حال حيات أَنْ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ، وَأَنَّكَ كه معبودى جز تو نيست و محمّد بنده و پيامبر تو است و تو

ص:280

قَدِاخْتَرْتَهُ مِنْ خَلْقِكَ، ثُمَّ اخْتَرْتَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ، او را بر خلقت برگزيدى و سپس از ميان خاندانش اهل بيت معصومش را انتخاب نمودى الَّذِينَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطْهِيرًا، فَاحْشُرْنا مَعَهُمْ، آنانكه پليدى گناه را از آنها برطرف ساختى و پاك و پاكيزه شان كردى پس ما را با آنان و وَفِي زُمْرَتِهِمْ وَتَحْتَ لِوائِهِمْ، وَلا تُفَرِّقْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ فِي الدُّنْيا در زمره آنان و زير پرچم آنان محشور ساز و ميان ما و آنها در دنيا و آخرت وَالْآخِرَةِ، ياأَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

جدايى نيفكن اى مهربان ترين مهربانان.»

زيارت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام

حضرت زهرا عليها السلام نزد خداوند مقامى بس والا دارد، و در زيارت آن بانوى بزرگ و فداكار، پاداشى عظيم است. به نقل علامه مجلسى در «مصباح الأنوار»، از حضرت فاطمه عليها السلام: كه پدرم به من فرمود: هر كس بر تو صلوات بفرستد، خداوند متعال او را بيامرزد، و در هر جاى از بهشت كه باشم، او را به من ملحق سازد.

مرحوم شيخ طوسى در «تهذيب» نوشته است: آنچه در

ص:281

فضيلت زيارت حضرت زهرا عليها السلام روايت شده، بيش از آن است كه به شمار آيد.

حضرت فاطمه عليها السلام در سال هاى اوّل بعثت به دنيا آمد، و در دامان پيامبر صلى الله عليه و آله، بزرگ شد، و در دوران سخت رسالت رسول خدا صلى الله عليه و آله به مراقبت و يارى پدر پرداخت. با علىّ بن ابى طالب عليه السلام ازدواج كرد، و پس از رحلت پدر بزرگوارش، به فاصله 75 روز (يا 95 روز) دار فانى دنيا را وِداع گفت.

جاى دقيق قبر آن حضرت، معلوم نيست. برخى مدفن او را در حرم پيامبر (بين قبر و منبر) مى دانند، برخى گفته اند در خانه خودش (كنار مرقد پيامبر) دفن شده، بعضى هم مدفن او را در بقيع و در كنار قبر ائمّه عليهم السلام مى دانند. آنچه بيشتر نزد اصحاب ما مطرح است، زيارت آن حضرت در روضه و كنار قبر رسول اللّه صلى الله عليه و آله است، و بهتر است كه در هر سه مكان، آن حضرت را زيارت كنى.

زيارت اوّل حضرت فاطمه عليها السلام

وقتى در هر يك از اين مواضع ايستادى، خطاب به آن معصومه مطهّره و پاره تن پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله كرده، و بگو:

ص:282

«السَّلامُ عَلَيْكِ يابِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِيِ اللَّهِ، «سلام بر تو اى دختر فرستاده خدا. سلام بر تو اى دختر پيامبر خدا السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ، خليل خدا سلام برتو اى دختر حبيب خدا. سلام بر تو اى دختر خليل و دوست خدا.

السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا سلام بر تو اى دختر برگزيده خدا. سلام بر تو اى بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ، السَّلامُ دختر امين خدا سلام بر تو اى دختر بهترين خلق خدا سلام عَلَيْكِ يا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ بر تو اى دختر بهترين پيمبران خدا و رسولانش و فرشتگانش سلام بر تو يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ، مِنَ اى دختر بهترين مخلوقات سلام بر تو اى سرور بانوان جهانيان الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ».

از اوّلين و آخرين.» «السَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِ اللَّهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ، «سلام بر تو اى همسر ولىّ خدا و بهترين خلق پس از رسول خدا السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، سلام بر تو اى مادر حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشت

ص:283

السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا سلام بر تو اى شهيده صديقه سلام بر تو اى الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ خوشنود از خدا و پسنديده حق سلام بر تو اى با فضل و پاكيزه سلام عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، بر تو اى حُوريه انسيه، سلام بر تو اى پرهيزگار پاكيزه، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيْمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ سلام بر تو اى هم سخن با فرشتگان و اى دانا، سلام بر تو اى أَيَّتُهَاالْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ ستم كشيده اى كه مقهور مقهور دشمنان شدى، سلام بر تو اى فاطمه دختر رَسُولِ اللَّهِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ»، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ رسول خدا سلام و رحمت و بركات خدا.» درود خدا بر تو و روح و بدنت گواهى دهم كه براستى تو وَبَدَنِكِ، أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلى بَيِنَةٍ مِنْ رَبِكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ از اين جهان رفتى با برهانى روشن از جانب پروردگارت و بطور مسلّم هر كه تو راشادان كرد فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَمَنْ جَفاكِ فَقَدْ جَفا رسول خدا را شادان كرده سلام و درود خدا بر او و آلش و هر كس بر تو جفا رواداشت رَسُولَ اللَّهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، و هر كس تو را آزرد همانا پيامبرخدا را آزرده است.

ص:284

وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَمَنْ هركس كه بر تو پيوست به پيامبر صلى الله عليه و آله پيوسته است، و هر كه از تو قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ، لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ، وَرُوحُهُ الَّتِي بَيْنَ بريد از رسول خدا پيوندش را بريده زيرا تو پاره تن او هستى و روح اوئى در پيكرش جَنْبَيْهِ، كَما قالَ عَلَيْهِ أَفْضَلُ سَلامِ اللَّهِ وَأَفْضَلُ صَلَواتِهِ، اشْهِدُ اللَّهَ همان طور كه او كه بهترين درود وسلام خدا براو باد فرمود، گواه گيرم خدا و وَرَسُولَهُ أَنِي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَمَّنْ سَخِطْتِ پيمبران و فرشتگانش را كه من راضيم از هر كه تو از او راضى هستى و خشمگينم بر هر كه تو بر عَلَيْهِ، مُتَبَرِّءٌ مِمَّنْ تَبَرَّاْتِ مِنْهُ، مُوالٍ لِمَنْ والَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ او خشمگينى بيزارى جويم از هر كه تو از او بيزارى جوئى دوستدارم هر كه را تو دوستدارى، دشمن دارم هر عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفى بِاللَّهِ كه را تو دشمن دارى تنفر دارم از هر كه تو تنفر دارى دوستم با هر كه تو دوست دارى و بس است خدا شَهِيداً وَحَسِيباً وَجازِياً وَمُثِيباً».

براى گواهى و حسابرسى و كيفر دادن و پاداش نيك دادن.»

سپس مى گويى:

«اللَّهُمَّ صَلِ وَسَلِمْ عَلى عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ «خدايا دورد فرست بر بنده و رسولت حضرت محمّد بن عبداللَّه

ص:285

خاتَمِ النَّبِيِينَ، وَخَيْرِالْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ، وَصَلِ عَلى وَصِيِهِ عَلِيِ بْنِ آخرين پيامبر و بهترين خلقت و درود فرست بر وصى پيامبر على بن أَبِي طالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَامامِ الْمُسْلِمِينَ، وَخَيْرِ الْوَصِيِينَ، ابى طالب اميرالمؤمنين و پيشواى مسلمانان و بهترين اوصيا وَصَلِ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ سَيِدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، وَصَلِ عَلى و درود فرست بر فاطمه دختر حضرت محمّد بهترين زنان عالم و دورد فرست بر سَيِدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، الْحَسَنِ والْحُسَيْنِ، وَصَلِ عَلى زَيْنِ بهترين جوانان اهل بهشت حسن و حسين، و درود فرست بر زين الْعابِدِينَ عَلِيِ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَصَلِ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ باقِرِ عِلْمِ العابدين على بن حسين، و درود فرست بر محمد بن على؛ شكافنده علم النَّبِيِينَ، وَصَلِ عَلَى الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصَلِ پيامبران، و درود فرست بر حضرت صادق از سوى خداوند، جعفر بن محمد، و درود فرست عَلى كاظِمِ الْغَيْظِ فِي اللَّهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، وَصَلِ عَلَى الرِّضا بر فرو نشاننده خشم در راه خدا موسى بن جعفر، و درود فرست بر عَلِيِ بْنِ مُوسى وَصَلِ عَلَى التَّقِيِ مُحَمَّدِ بْنِ عَليّ، وَصَلِ عَلَى على بن موسى الرضا، و درود فرست بر محمد تقى، و درود فرست بر النَّقِيِ عَلِيِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصَلِ عَلَى الزَّكِيِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ، على النقى، و درود فرست بر حسن بن على

ص:286

صَلِ عَلَى الْحُجَّةِ الْقائِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ. اللَّهُمَّ أَحْيِ بِهِ الْعَدْلَ، و درود فرست بر حجت قائم فرزند حسن بن على. خدايا به واسطه او عدل را وَأَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ، وَ زَيِنْ بِطَوْلِ بَقائِهِ الْأَرْضَ، وَأَظْهِرْ بِهِ دِينَكَ زنده بدار، و جور و ستم را از ميان بردار، و زمين را به وجودش زينت بخش، و دين و سنت پيامبرت را به وَسُنَّةَ نَبِيِكَ، حَتّى لا يَسْتَخْفِيَ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْحَقِ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ وجودش آشكار ساز، تا اينكه از خوف هيچ كس چيزى از حق الْخَلْقِ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَعْوانِهِ وَ أَشْياعِهِ، وَالْمَقْبُولِينَ فِي زُمْرَةِ پنهان نماند، و ما را از شيعيان و تابعينش قرار ده، و از جمله دوستدارانش أَوْلِيائِهِ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. اللَّهُمَّ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، قبول فرما، اى مهربان ترين مهربانان. خدايا درود فرست بر محمّد و اهل بيتش، الَّذِينَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطْهِيراً»،

آنهايى كه ناپاكى را از ايشان دور كردى و پاك و پاكيزه شان قرار دادى.»

سپس دو ركعت نماز بگزار در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله، و ثواب آن را به روح منوّر حضرت زهرا عليها السلام هديه كن، آنگاه اين دعا را بخوان:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِنا مُحَمَّدٍ، وَبِأَهْلِ «خداوندا! من به وسيله پيامبرمان حضرت محمد صلى اللَّه عليه وآله وسلم

ص:287

بَيْتِهِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ، وَأَسْأَلُكَ بِحَقِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي واهل بيتش- كه درود تو بر آنان باد- به تو رو نموده ام، و به حق خودت كه از عظمت آن جز لا يَعْلَمُ كُنْهَهُ سِواكَ، وَأَسْأَلُكَ بِحَقِ مَنْ حَقُّهُ عِنْدَكَ عَظِيمٌ، تو آگاه نمى باشى و نيز به حق آنكه حقش نزدت بزرگ است وَبِأَسْمائِكَ الْحُسْنَى الَّتِي أَمَرْتَنِي أَنْ أَدْعُوَكَ بِها، وأَسْأَلُكَ و به نام هاى نيكت كه مرا به ياد كردن خود به آنها دستور داده اى و به بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الَّذِي أَمَرْتَ بِهِ إِبْراهِيمَ، أَنْ يَدْعُوَ اسم اعظمت كه ابراهيم عليه السلام را امر كردى تا پرنده را بِهِ الطَّيْرَ فَأَجابَتْهُ، وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي قُلْتَ لِلنَّارِ كُونِي بَرْداً با آن فرا خواند، و پرنده اجابت كرد، و به نام بزرگت كه به آتش فرمودى بر ابراهيم وَسَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ، فَكانَتْ بَرْداً، وَبِأَحَبِ الْأَسْماءِ سرد و سلامت باش، و سرد و سلامت شد و به محبوب ترين نام ها إِلَيْكَ وَأَشْرَفِها وَأَعْظَمِها لَدَيْكَ، وَأَسْرَعِها إِجابةً وَأَنْجَحِها طَلِبَةً، نزدت و شريف ترين و عظيم ترينشان پيشت، و سريع ترين آنها براى اجابت دعا و برآورده شدن حاجات وَبِما أَنْتَ أَهْلُهُ وَمُسْتَحِقُّهُ وَمُسْتَوْجِبُهُ، وأَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ وَأَرْغَبُ وبه آنچه كه تو شايسته و سزاوار و مستوجب آن مى باشى به تو توسّل مى جويم و به تو اظهار اشتياق إِلَيْكَ، وَأَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ، وأُلِحُّ عَلَيْكَ، وَأَسْأَلُكَ بِكُتُبِكَ الَّتِي أَنْزَلْتَها مى كنم و بدرگاهت زارى و اصرار مى ورزم و از تو مى خواهم به كتاب هايى كه بر

ص:288

عَلى أَنْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ، مِنَ التَّوْريةِ وَالْإِنْجِيلِ فرستادگانت- كه درود تو بر آنان باد- نازل كرده اى؛ از تورات و انجيل وَالزَّبُورِ وَالْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، فَانَّ فِيهَا اسْمَكَ الْأَعْظَمَ، وَبِما فِيها و زبور و قرآن عظيم كه در آنها اسم اعظم و ديگر مِنْ أَسْمائِكَ الْعُظْمى أَنْ تُصَلِيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وأَنْ نام هاى بزرگ تو مى باشد كه درود فرستى بر محمّد و آلش تُفَرِّجَ عَنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَشِيعَتِهِمْ وَمُحِبِيهِمْ وَعَنِي، وَتَفْتَحَ أَبْوابَ و گشايش به محمّد و خاندان و شيعيان و دوستانش و من عنايت فرمايى و درهاى آسمان را براى السَّماءِ لِدُعائِي، وَتَرْفَعَهُ فِي عِلِيينَ، وَتَأْذَنَ لِي فِي هذَا اليَوْمِ اجابت دعايم بگشايى و آن را تا علّيين بالا برى و در اين روز وَفِي هذِهِ السَّاعَةِ بِفَرَجِي وَإِعْطاءِ أَمَلِي وَسُؤْلِي فِي الدُّنْيا و همين ساعت اذن فرج برايم صادر فرمايى، و آرزو و خواست دنيا وَ الْآخِرَةِ، يا مَنْ لا يَعْلَمُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَ وَقُدْرَتَهُ إِلّا هُوَ، يا مَنْ سَدَّ و آخرتم را برآورى، اى آنكه كسى به حقيقت و قدرتش جز خود او آگاه نيست، اى آنكه هوا را الْهَواءَ بِالسَّماءِ، وَكَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى الْماءِ، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ با آسمان مسدود كرده اى و زمين را بر روى آب گسترده اى و براى خويش أَحْسَنَ الْأَسْماءِ، يا مَنْ سَمّى نَفْسَهُ بِالْإِسْمِ الَّذِي تُقْضى بِهِ نيكوترين نام ها برگزيده اى، اى آنكه خود را به نامى ناميده اى كه با ياد كردن آن

ص:289

حاجَةُ مَنْ يَدْعُوهُ، أَسْأَلُكَ بِحَقِّ ذلِكَ الْإِسْمِ، فَلا شَفِيعَ أَقْوى لِي حاجت دعاگو برآورده شود، ترا به حق آن نام مى خوانمت كه شفيعى قوى تر مِنْهُ، أَنْ تُصَلِيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وأَنْ تَقْضِيَ لِي از آن ندارم، درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و حوائجم حَوائِجِي، وَتُسْمِعَ بِمُحَمَّدٍ وَعَلِيٍ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، را برآورى و به حق محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين وَعَلِيِ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، و على بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِيِ بْنِ مُوسى وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ وَعَلِيِ بْنِ و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على بن مُحَمَّدٍ، والْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ والْحُجَّةِ المُنْتَظَرِ لِاذْنِكَ، صَلَواتُكَ محمّد و حسن بن على و الحجّة المنتظر كه درود وَسَلامُكَ وَرَحْمَتُكَ وَبَرَكاتُكَ عَلَيْهِمْ صَوْتِي لِيَشْفَعُوا لِي و سلام و رحمت و بركاتت بر آنها باد كه دعايم را بشنوى و آنان مرا نزد تو شفاعت إِلَيْكَ، وَتُشَفِعَهُمْ فِيَّ، وَلا تَرُدَّنِي خائِباً، بِحَقِ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ».

كنند و شفاعتشان را درباره من پذيرا گردى و نوميدم بازنگردانى، به معبودى كه جز تو كسى نيست.» سپس حاجاتت را بخواه كه إن شاء اللَّه برآورده مى شود.

ص:290

زيارت دوّم حضرت فاطمه زهرا عليها السلام

«السَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ، «سلام بر تو اى آزمود ترا آنكس كه تو را آفريد، پيش از آنكه تو را خلق كند فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَ زَعَمْنا أنَّا لَكِ أَوْلِياءُ وَمُصَدِّقُونَ آزمودت و تو در آن آزمايش بردبار و شكيبا بودى و ما دوستان تو وَ صابِرُونَ، وَلِكُلِ ما أَتانا بِهِ أَبُوكِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتانا و تصديق كننده و شكيباييم به آنچه پدرت صلّى اللَّه عليه وآله بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ، فَانَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنا و وصيش عليه السلام آورده اند تسليم هستيم و اى خدا ما از تو مى خواهيم همچنانكه ما تصديق كننده ايم به درجه بِتَصْدِيقِنا لَهُما لِنُبَشِرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ».

عاليه اى برسانى تا ما خود را مژده دهيم كه بخاطر ولايت اين خانواده پاك شديم.»

آنگاه مى گويى:

«السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ «سلام بر تو اى دختر رسول خدا، سلام بر تو اى دختر نَبِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ پيامبر خدا، سلام بر تو اى دختر حبيب خدا، سلام بر تو اى دختر

ص:291

خَلِيلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خليل خدا، سلام بر تو اى دختر امين خدا، سلام بر تو اى دختر بهترين آفريده خدا، خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدِ ثَةِ الْعَلِيْمَةِ، اشْهِدُ اللَّهَ سلام بر تواى هم سخن با فرشتگان و اى دانا، خدا را و همچنين وَرَسُولَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلى مَنْ پيامبر و فرشتگانش را گواه مى گيرم كه من از هر كس كه تو از او خوشنود باشى خوشنودم و بر هر كس كه تو از او خشمناك سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مُتَبَرِّءٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوالٍ لِمَنْ والَيْتِ، مُعادٍ باشى خشمناكم، بيزارى مى جويم از هر كس كه تو از او بيزارى و دوست دارم هر كسى كه تو او را دوست دارى و دشمن دارم لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفى كسى را كه تو دشمن دارى و ناخوشنودم از كسى كه تو از او ناخوشنودى دوست دارم كسى را كه تو دوستدار آنى و كافى بِاللَّهِ شَهِيداً وَحَسِيباً وَجازِياً وَمُثِيباً».

است خداوند گواه و پاداش دهنده من باشد.»

پس دو ركعت نماز زيارت بگزار، به همان ترتيبى كه در زيارت اوّل آن حضرت ذكر كرديم.

ص:292

زيارت ائمّه بقيع عليهم السلام

چون خواستى اين بزرگواران را زيارت كنى آنچه در آداب زيارت ذكر شد (از غسل، طهارت، پوشيدن جامه هاى پاك و پاكيزه، استعمال بوى خوش و إذن دخول و امثال آن) اينجا نيز بجاى آور، و در اذن دخول بگو:

«يا مَوالِيَّ يا أَبْناءَ رَسُولِ اللَّهِ، عَبْدُكُمْ وَابْنُ أَمَتِكُم، الذَّلِيلُ «اى آقايان من اى فرزندان رسول خدا من بنده شما و پسر كنيز شمايم كه ذليل بَيْنَ ايْدِيكُمْ، وَالْمُضْعَفُ فِي عُلُوِ قَدْرِكُمْ، وَالْمُعْتَرِفُ بَحَقِكُمْ، در برابرتان و فزاينده در علو قدر و منزلتتان و اعتراف كننده به حق شمايم جاءَكُمْ مُسْتَجِيراً بِكُمْ، قاصِداً إِلى حَرَمِكُمْ، مُتَقَرِّباً إِلى مَقامِكُمْ، آمده ام به درگاهتان به حال پناه خواهى و حرم شما را قصد كرده و بوسيله مقام شما تقرب جويم مُتَوَسِلًا إِلَى اللَّهِ تَعالى بِكُمْ، أَ أَدخُلُ يا مَوالِيَّ، أَ أَدخُلُ يا أَوْلِياءَ و متوسل شوم به خداى تعالى آيا داخل شوم اى سروران من آيا داخل شوم اى اولياى اللَّهِ، أَ أَدخُلُ يا مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُحْدِقِينَ بِهذَا الْحَرَمِ، الْمُقِيمِينَ خدا آيا داخل شوم اى فرشتگان خدا كه حلقه وار اطراف اين حرم را گرفته و در اين زيارتگاه

ص:293

بِهذَا الْمَشْهَدِ».

رحل اقامت افكنده ايد.»

و بعد از خضوع و خشوع و رقّت قلب داخل شو و پاى راست را مقدّم دار، و بگو:

«اللَّهُ أَكْبَرُ كَبِيراً، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيراً، وَسُبْحانَ اللَّهِ بُكْرَةً «خدا بزرگتر است به بزرگى كامل و ستايش خاص خداست بسيار منزه است خدا در بامداد وَاصِيلًا، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ، الْماجِدِ الْأَحَدِ، الْمُتَفَضِلِ و پسين و ستايش خاص خدا است كه يگانه و بى نياز و شوكتمند و يكتا و فزونبخش الْمَنَّانِ، الْمُتَطَوِّلِ الْحَنَّانِ، الَّذِي مَنَّ بِطَوْلِهِ، وَسَهَّلَ زِيارَةَ سادَتِي و نعمت ده و احسان بخش و مهرورز است خدائى كه منت نهاد بوسيله احسان خود و آسان كرد برايم زيارت سرورانم را بِإِحْسانِهِ، وَلَمْ يَجْعَلْنِي عَنْ زِيارَتِهِمْ مَمْنُوعاً، بَلْ تَطَوَّلَ وَمَنَحَ».

به احسان خود و مرا از زيارتشان بى بهره نساخت بلكه به من لطف و تفضّل فرمود.»

پس نزديك قبور مقدّسه ايشان برو، و رو به قبر آن بزرگواران بايست و بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدى السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ التَّقْوى «سلام بر شما پيشوايان هدايت سلام بر شما شايستگان پرهيزكارى

ص:294

السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْحُجَّةُ عَلى أَهْلِ الدُّنْيا، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا سلام بر شما اى حجتها بر اهل دنيا سلام بر شما اى الْقُوَّامُ فِي الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ، السَّلامُ قيام كنندگان به عدل در ميان مردم سلام بر شما اى شايستگان برگزيدگى سلام عَلَيْكُمْ آلَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ النَّجْوى السَّلامُ بر شما اى آل رسول خدا، سلام بر شما اى اهل راز، سلام عَلَيْكُمْ الْعُرْوَةُ الْوُثْقى أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ بر شما اى ريسمان و دستاويز محكم حق، گواهى دهم كه شما ولى شما وَصَبَرْتُمْ فِي ذاتِ اللَّهِ، وَكُذِّبْتُمْ وَأُسِيَ إِلَيْكُمْ فَعَفَوتُمْ، بخوبى تبليغ و خيرخواهى كرديد و در مورد خدا شكيبائى كرديد با اينكه شما را تكذيب كرده و با شما بد كردند وَأَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَأَنَّ طاعَتَكُمْ آنها را بخشيديد و گواهى دهم كه شمائيد امامان راهبر راه يافته و همانا اطاعت شما مَفْرُوضَةٌ، وَأَنَّ قَوْلَكُمُ الصِدْقُ، وَأَنَّكُمْ دَعَوْتُم فَلَمْ تُجابُوا، واجب است و گفتارتان راست است و براستى شما مردم را به خدا دعوت كرديد ولى اجابت نكردند وَأَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطاعُوا، وَأَنَّكُمْ دَعائِمُ الدِّينِ وَأَرْكانُ الْأَرْضِ، لَمْ و دستور داديد ولى اطاعت نكردند و همانا شمائيد پايه هاى دين و ركنهاى زمين و همواره تَزالُوا بِعَيْنِ اللَّهِ، يَنْسَخُكُمْ مِنْ أَصْلابِ كُلِ مُطَهَّرٍ، وَيَنْقُلُكُمْ فِي در زير نظر خدا بوديد كه برمى داشت شما را از صلبهاى هر شخص پاك و منتقلتان مى ساخت

ص:295

أَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِسْكُمُ الْجاهِلِيَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَكْ به رحمهاى پاكيزه، آلوده نكرد شما را اوضاع جاهليت غرق در نادانى و تأثير نكرد فِيكُمْ فِتَنُ الْأَهْواءِ، طِبْتُمْ وَطابَ مَنْشَؤُكُمْ، مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنا دَيَّانُ در شما فتنه هاى هوس آلود پاك بوديد و پاك بود ريشه شما منت نهاد بوسيله شما بر ما جزا ده الدِّينِ، فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ اذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ، روز جزا پس شما را در خانواده هايى قرار داد كه به عظمت و فرازمندى آنها و پر آوازه شدن نامتان فرمان داد وَجَعَلَ صَلَواتَنا عَلَيْكُمْ رَحْمَةً لَنا وَكَفَّارَةً لِذُنُوبِنا، اذِ اخْتارَكُمُ درود فرستادن ما را بر شما رحمتى براى ما و كفاره اى براى گناهانمان چونكه خدا شما را براى ما انتخاب لَنا، وَطَيَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ بِهِ عَلَيْنا مِنْ وِلايَتِكُمْ، وَكُنَّاعِنْدَهُ مُسَمِينَ فرمود و پاك كرد خلقت ما را بوسيله آنچه منت گذارد بر ما از ولايت شما و ما پيش خدا از نامبردگان بِعِلْمِكُمْ، مُعْتَرِفِينَ بِتَصْدِيقِنا إِيَّاكُمْ، وَهذا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَأَخْطَأَ به دانش شما و اعتراف كنندگان به تصديقمان نسبت به شما بوديم و اين جايگاه كسى است كه زياده روى و خطا كرده وَاسْتَكانَ وَأَقَرَّ بِما جَنى وَرَجى بِمَقامِهِ الْخَلاصَ، وَأَنْ يَسْتَنْقِذَهُ و مستمند شده و به جنايت خود اقرار داشته و اميد دارد بدين جايگاه خلاصى خود را و نجات دهدش بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْكى مِنَ الرَّدى فَكُونُوا لِي شُفَعاءَ، فَقَدْ وَفَدْتُ خداوند بوسيله شما نجات دادن هلاك شدگان از نابودى پس شما شفيعان من باشيد كه من به إِلَيْكُمْ إِذْ رَغِبَ عَنْكُمْ أَهْلُ الدُّنْيا، وَاتَّخَذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً، شما وارد شدم در آنگاه كه دورى كردند از شما مردم دنيا و آيات خدا را مسخره گرفتند

ص:296

وَاسْتَكْبَرُوا عَنْها، يا مَنْ هُوَ قائِمٌ لايَسْهُو، وَدائِمٌ لا يَلْهُو، وَمُحِيطٌ و تكبر ورزيدند از آنها اى پابرجايى كه سهو ندارد و پاينده اى كه سرگرم نشود و به هر چيز بِكُلِ شَيْ ءٍ، لَكَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَنِي، وَعَرَّفْتَنِي بِما إِئْتَمَنْتَنِي عَلَيْهِ، إِذْ احاطه دارد تو را است منت بدانچه مرا بدان موفق داشتى و شناساندى مرا بدانچه مرا بدان برپا داشتى در صَدَّ عَنْهُ عِبادُكَ وَجَحَدُوا مَعْرِفَتَهُ، وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِهِ، وَمالُوا إِلى صورتى كه بندگانت از آن روگرداندند و از شناختنش نادان بودند و حقش را سبك شمردند و به غير آن سِواهُ، فَكانَتِ الْمِنَّةُ لَكَ وَ مِنْكَ عَلَيَّ مَعَ أَقْوامٍ خَصَصْتَهُمْ بِما منحرف شدند پس منت دارى بر من با مردمى كه مخصوصشان داشتى بدانچه مرا بدان خَصَصْتَنِي بِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِذْ كُنْتُ عِنْدَكَ فِي مَقامِي مَذْكُوراً مخصوص كردى پس تو را است ستايش چونكه من در پيش تو در اين مقام ياد شده مَكْتُوباً، فَلا تَحْرِمْنِي ما رَجَوْتُ، وَلا تُخَيِبْنِي فِيما دَعَوْتُ».

و نام برده شده بودم پس محرومم مكن از آنچه اميدوارم و نوميدم مساز در آنچه تو را خواندم.»

پس دعا كن از براى خود هر چه خواهى.

به تصريح اكثر بزرگان بهترين زيارت براى ائمّه بقيع همان زيارت جامعه كبيره است كه در ادعيه و زيارات مشتركه ذكر شد و داراى مفاهيم عالى و بيان اوصاف و مناقب اهل بيت عليهم السلام است.

ص:297

زيارت ديگر ائمه بقيع عليهم السلام

علامه مجلسى رحمه الله در «بحار الأنوار» گويد: اين زيارت را به قصد ائمه بقيع بخوان:

«السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِينَ، وَسادَةَ الْمُتَّقِينَ، وَكُبَراءَ «سلام بر شما اى پيشوايان مؤمنان، و سروران پرهيزكاران، و بزرگان الصِّدِّيقِينَ، وَأُمَراءَ الصَّالِحِينَ، وَقادَةَ الْمُحْسِنِينَ، وَأَعْلامَ صدّيقين و فرمانروايان صالحان، و رهبران نكوكاران و پرچم الْمُهْتَدِينَ، وَأَنْوارَ الْعارِفِينَ، وَوَرَثَةَ الْأَنْبِياءِ، وَصَفْوَةَ الْأَصْفِياءِ، هدايت راه يافتگان و انوار عارفان و وارثان پيامبران و زبده زبدگان وَخِيَرَةَ الْأَتْقِياءِ، وَعِبادَ الرَّحْمانِ، وَشُرَكاءَ الْفُرْقانِ، وَمَناهِجَ و برگزيده تقوا پيشگان و بندگان خداى رحمان، و شركاى قرآن و راههاى الْإِيمانِ، وَمَعادِنَ الْحَقائِقِ، وَشُفَعاءَ الْخَلائِقِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ ايمان و معادن حقايق، وشفيعان خلايق و رحمت و بركاتش وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَبْوابُ نِعَمِ اللَّهِ الَّتِي فَتَحَها عَلى بَرِيَّتِهِ، بر شما باد گواهى مى دهم كه شماييد درهاى نعمت هايى كه خداوند بر روى خلقش گشوده

ص:298

وَالْأَعْلامُ الَّتِي فَطَرَها لِإِرْشادِ خَلِيقَتِهِ، وَالْمَوازِينُ الَّتِي نَصَبَها و پرچم هاى هدايت آفريده ها و ميزان هاى منصوب لِتَهْذِيبِ شَرِيعَتِهِ، وَإنَّكُمْ مَفاتِيحُ رَحْمَتِهِ، وَمَقالِيدُ مَغْفِرَتِهِ، براى پاكسازى شريعتش و كليدهاى رحمت او وسيله هاى آمرزش وَسَحائِبُ رِضْوانِهِ، وَمَفاتِيحُ جِنانِهِ، وَحَمَلَةُ فُرْقانِهِ، وَخَزَنَةُ و سحاب رضايت و كليدهاى بهشت و حاملان قرآن و گنجينه هاى عِلْمِهِ، وَحَفَظَةُ سِرِّهِ، وَمَهْبِطُ وَحْيِهِ، وَمَعادِنُ أَمْرِهِ وَنَهْيِهِ، وَأَماناتُ دانش و حافظان اسرار، محل نزول وحى و جايگاه هاى امر و نهى او و امانت هاى النُّبُوَّةِ، وَوَدائِعُ الرِّسالَةِ، وَفِي بَيْتِكُمْ نَزَلَ الْقُرآنُ، وَمِنْ دارِكُمْ نبوت و وديعه هاى رسالت. و خانه شما محل نزول قرآن ظَهَرَ الْإِسْلامُ وَالْإِيمانُ، وَإِلَيْكُمْ مُخْتَلَفُ رُسُلِ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ، و ظهور اسلام و ايمان و آمد و شد فرستادگان و فرشتگان الهى است.

وَ أَنْتُمْ أَهْلُ إِبْراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ الَّذِينَ ارْتَضاكُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْإِمامَةِ، شما همان خاندان ابراهيم ايد كه خداى عزوجل به امامت شما رضا داد وَاجْتَباكُمْ لِلْخِلافَةِ، وَعَصَمَكُمْ مِنَ الذُّنُوبِ، وَبَرَأَكُمْ مِنَ و به خلافت برگزيد و از گناهان مصون و معصومتان داشت و از عيب ها الْعُيُوبِ، وَطَهَّرَكُمْ مِنَ الرِّجْسِ، وَفَضَّلَكُمْ بِالنَّوْعِ وَالْجِنْسِ، بركنارتان ساخت و از پليدى گناه پاكتان داشت و بر همه انواع و اجناس

ص:299

وَاصْطَفاكُمْ عَلَى العالَمِينَ بِالنُّورِ وَالْهُدى وَالْعِلْمِ وَالتُّقى آفريده ها برترى تان بخشيد و شما را به واسطه نور و هدايت، دانش و تقوا، وَالْحِلْمِ وَالنُّهى وَالسَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْخَشْيَةِ وَالْإِسْتِغْفارِ، بردبارى و خردورزى، سنگينى و وقار، خشيت و استغفار، وَالْحِكْمَةِ وَالْآثارِ، وَالتَّقْوى وَالْعَفافِ، وَالرِّضا وَالْكَفافِ، حكمت و آثار، پرهيزكارى و عفاف، رضا و كفاف، وَالْقُلُوبِ الزَّاكِيَةِ، وَالنُّفُوسِ الْعالِيَةِ، وَالْأَشْخاصِ الْمُنِيرَةِ، دل هاى پاكيزه و جان هاى متعالى، و چهره هاى تابناك وَالْأَحْسابِ الْكَبِيرَةِ، وَالْأَنْسابِ الطَّاهِرَةِ، وَالْأَنْوارِ الْباهِرَةِ و شخصيت هاى والا و نسب هاى پاك و نورهاى درخشان الْمَوْصُولَةِ، وَالْأَحْكامِ الْمَقْرُونَةِ، وَأَكْرَمَكُمْ بِالْآياتِ، وَأَيَّدَكُمْ و فراگير، و قوانين مقرون بر جهانيان برگزيد، شما را به واسطه نزول آياتى در حقتان اكرام كرد، بِالْبَيِناتِ، وَأَعَزَّكُمْ بِالْحُجَجِ الْبالِغَةِ، وَالْأَدِلَّةِ الْواضِحَةِ، وَخَصَّكُمْ وبا حجت هاى رسا و دلايل روشن عزتتان بخشيد و شما را به بِالْأَقْوالِ الصَّادِقَةِ، وَالْأَمْثالِ النَّاطِقَةِ، وَالْمَواعِظِ الشَّافِيَةِ، گفتار صادقانه، مثال هاى گويا، پندهاى شافى وَالْحِكَمِ الْبالِغَةِ، وَوَرِثَكُمْ عِلْمَ الْكِتابِ، وَمَنَحَكُمْ فَصْلَ و حكمت هاى رسا اختصاص داد و ميراث بران دانش قرآنتان كرده و به شما فصل الخطاب

ص:300

الْخِطابِ، وَأَرْشَدَكُمْ لِطُرُقِ الصَّوابِ، وَأَوْدَعَكُمْ عِلْمَ الْمَنايا عنايت كرده و به راه راست رهنمونتان گرديده و علم منايا وَالْبَلايا، وَمَكْنُونَ الْخَفايا، وَمَعالِمَ التَّنْزِيلِ، وَمَفاصِلَ التَّأْوِيلِ، و بلايا و ژرفاى اسرار و معالم قرآن، و فصل هاى تأويل وَمَوارِيثَ الْأَنْبِياءِ، كَتابُوتِ الْحِكْمَةِ، وَشِعارِ الْخَلِيلِ، وَمِنْسَأَةِ وميراث پيامبران- مانند تابوت حكمت و شفاى ابراهيم خليل وعصاى موساى الْكَلِيمِ، وَسابِغَةِ داوُدَ، وَخاتَمِ الْمُلْكِ، وَفَضْلِ الْمُصْطَفى كليم و زره داود و انگشتر سليمان و فضيلت حضرت مصطفى وَسَيْفِ الْمُرْتَضى وَالْجَفْرِ الْعَظِيمِ، وَالْإِرْثِ الْقَدِيمِ، وَضَرَبَ و شمشير حضرت مرتضى و جفر عظيم وارث قديم را نزد شما به وديعه سپرد و در قرآن لَكُمْ فِي الْقُرْآنِ أَمْثالًا، وَامْتَحَنَكُمْ بَلْوىً، وَأَحَلَّكُمْ مَحَلَّ نَهْرِ كريم برايتان ضرب المثل ها زد و به بلاها آزموده تان، و شما را هم چون نهر طالُوتَ، وَحَرَّمَ عَلَيْكُمُ الصَّدَقَةَ، وَأَحَلَّ لَكُمُ الْخُمْسَ، وَنَزَّهَكُمْ طالوت سبب آزمون خلق قرار داد، و بر شما صدقه را حرام و خمس را حلال ساخت و از عَنِ الْخَبائِثِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ، فَأَنْتُمُ الْعِبادُ الْمُكْرَمُونَ، وَالْخُلَفاءُ پليدى هاى پيدا و نهان پاكتان داشت، شماييد بندگان گرامى خدا، الرَّاشِدُونَ، وَالْأَوْصِياءُ الْمُصْطَفَوْنَ، وَ الْأَئِمَّةُ الْمَعْصُومُونَ، و خلفاى راشدون، و اوصياى برگزيده و پيشوايان

ص:301

وَالْأَوْلِياءِ الْمَرْضِيُّونَ وَالْعُلَماءُ الصَّادِقُونَ، وَالْحُكَماءُ الرَّاسِخُونَ معصوم و اولياى پسنديده شده و علماى راستين، و حكماى راسخ و الْمُبَيِنُونَ، وَالْبُشَراءُ النُّذَراءُ الشُّرَفاءُ الْفُضَلاءُ، وَالسَّادَةُ الْأَتْقِياءُ، تبيين گر، و مژده دهندگان رحمت و بيم دهندگان از عذاب، شريفان فاضل، و سروران پرهيزكار، الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَاللّابِسُونَ شِعارَ آمران به معروف وناهيان از منكر، و آزمايش شدگان الْبَلْوى وَرِداءَ التَّقْوى وَالْمُتَسَرْبِلُونَ نُورَ الْهُدى وَالصَّابِرُونَ با بلاها و جامه پوشان تقوا و تن پوشان فروغ هدايت، و شكيبايان فِي الْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ، وَلَدَكُمُ الْحَقُّ، وَرَبَّاكُمُ در دشوارى ها و آسيب ها و نبردها، زادگان حقيقت و دست پروردگان الصِدْقُ، وَغَذَّاكُمُ الْيَقينُ، وَنَطَقَ بِفَضْلِكُمُ الدِّينَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكُمُ صداقت و تغذيه شدگان يقين و شماييد كه دين در فضيلتتان سخن گفته است و گواهى دهم كه شما السَّبِيلُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَالطُّرُقُ إِلى ثَوابِهِ، وَالْهُداةُ إِلى راههاى شناخت خداوند عزّوجلّ و كسب پاداش، و هدايت خَلِيقَتِهِ، وَالْأَعْلامُ فِي بَرِيَّتِهِ، وَالسُّفَراءُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ، وَأَوْتادُهُ و پرچم هاى راهنمايى خلق و واسطه هاى ميان مخلوق و اوتاد فِي أَرْضِهِ، وَخُزّانُهُ عَلى عِلْمِهِ، وَأَنْصارُ كَلِمَةِ التَّقْوى وَمَعالِمُ زمين و گنجينه هاى علم، و ياورى رسانان مردم براى كسب تقوا و راهنمايان

ص:302

سُبُلِ الْهُدى وَمَفْزَعُ الْعِبادِ اذَا اخْتَلَفُوا، وَ الدَّالُّونَ عَلَى الْحَقِ إِذا راه هدايت و مرجع حلّ اختلافات، و ارائه دهندگان حق در تَنازَعُوا، وَالنُّجُومُ الَّتِي بِكُمْ يُهْتَدى وَبِأَقْوالِكُمْ وَأَفْعالِكُمْ منازعات، و ستارگانى كه به وسيله شما هدايت و به گفتار و كردارتان يُقْتَدى وَبِفَضْلِكُمْ نَطَقَ الْقُرْآنُ، وَبِوِلايَتِكُمْ كَمُلَ الدِّينُ عمل كرد و قرآن در فضيلت تان سخن گفته و با ولايتتان دين و ايمان به وَالْإِيمانُ، وَإِنَّكُمْ عَلى مِنْهاجِ الْحَقِ، وَمَنْ خالَفَكُمْ عَلى مِنْهاجِ كمال رسيده، و شماييد كه در طريق حق قرار داريد و مخالفانتان در راه الْباطِلِ، وَأَنَّ اللَّهَ أَوْدَعَ قُلُوبَكُمْ أَسْرارَ الْغُيُوبِ وَمَقادِيرَ باطل، و خداوند به دلهايتان اسرار غيب و مقدرات الْخُطُوبِ، وَأَوْفَدَ إِلَيْكُمْ تَأْيِيدَ السَّكِينَةِ وَطُمَأْنِينَةَ الْوَقارِ، وَجَعَلَ مهمّ را سپرده است و آرامش و طمأنينه و وقار به شما عطا فرموده، و ديدگانتان أَبْصارَكُمْ مَأْلِفاً لِلْقُدْرَةِ، وَأَرْواحَكُمْ مَعادِنَ لِلْقُدْسِ، فَلا يَنْعَتُكُمْ را تيز و نيرومند و روح هايتان را كانون قداست ساخته، حق توصيف تان را إِلَّا الْمَلائِكَةُ، وَلا يَصِفُكُمْ إِلَّا الرُّسُلُ، أَنْتُمْ امَناءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ، جز فرشتگان و پيامبران نتوانند ادا كنند، شماييد امنا و اولياى الهى، وَعِبادُهُ لِلْقُدْسِ وَأَصْفِياؤُهُ، وَأَنْصارُ تَوْحِيدِهِ، وَأَرْكانُ تَمْجِيدِهِ، و بندگان مقدس و برگزيدگان او و ياوران توحيد و اركان تمجيد

ص:303

وَدَعائِمُ تَحْمِيدِهِ، وَدُعاتُهُ إِلى دِينِهِ، وَحَرَسَةُ خَلائِقِهِ، وَحَفَظَةُ و پايه هاى تحميد و فراخوانان به دين و پاسداران خلق، و نگهبانان شَرائِعِهِ، وَأَنَا اشْهِدُ اللَّهَ خالِقِي، وَاشْهِدُ مَلائِكَتَهُ وَأَنْبِياءَهُ وَرُسُلَهُ، شريعت او، و من آفريدگارم و فرشتگان و پيامبرانش وَاشْهِدُكُمْ أَنِي مُؤْمِنٌ بِكُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ، مُعْتَقِدٌ لِامامَتِكُمْ، و شما (امامان) را گواه مى گيرم كه به شما ايمان دارم و به فضيلتتان اقرار و به امامتتان معترف مُؤْمِنٌ بِعِصْمَتِكُمْ، خاضِعٌ لِوِلايَتِكُمْ، مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللَّهِ سُبْحانَهُ و به عصمت تان مؤمن و به ولايت تان خاضع مى باشم و با دوستى شما و بِحُبِكُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ، عالِمٌ بِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ قَدْ دشمنى دشمنانتان به خداوند سبحان تقرّب مى جويم، و به اينكه خداى بزرگ شما طَهَّرَكُمْ مِنَ الْفَواحِشِ ماظَهَرَ مِنْهاوَمابَطَنَ، وَمِنْ كُلِ رَيْبَةٍ وَ رَجاسَةٍ را از گناهان آشكار و نهان و از هر پليدى و پستى پاكتان داشته وَدَنائَةٍ وَنَجاسَةٍ، وَأَعْطاكُمْ رايَةَ الْحَقِّ، الَّتِي مَنْ تَقَدَّمَها ضَلَّ، آگاه مى باشم و شما را پرچمدار حق ساخته، پيشى گزيده بر آن گمراه وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها ذَلَّ، وَفَرَضَ طاعَتَكُمْ وَمَوَدَّتَكُمْ عَلى كُلِ و تخلّف كننده از آن خوار مى باشد، و اطاعتتان را بر هر أَسْوَدَ وَأَبْيَضَ مِنْ عِبادِهِ، فَصَلَواتُ اللَّهِ عَلى أَرْواحِكُمْ سياه و سفيدى از بندگان لازم گردانيده، درودهاى الهى بر روح ها و

ص:304

وَأَجْسادِكُمْ».

پيكرهاى شما باد.»

آنگاه بگو:

«السَّلامُ عَلى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ، سَيِدِ شَبابِ أَهْلِ «سلام بر ابى محمّد حسن بن على سرور جوانان الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدِينَ، بهشت، سلام بر ابى الحسن على بن الحسين زينت عابدان، السَّلامُ عَلى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ باقِرِ عِلْمِ الدِّينِ، السَّلامُ سلام بر ابى جعفر محمّد بن على شكافنده دانش دينى، سلام عَلى أَبِي عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الْأَمِينِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ بر ابى عبد اللَّه جعفر بن محمّد صادق و امين، و رحمت و بركات وَبَرَكاتُهُ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمّي، لَقَدْ رُضِعْتُمْ ثَدْيَ الْإِيمانِ، وَرُبِيتُمْ فِي او بر شما، پدر و مادرم فدايتان باد، شما از پستان ايمان تغذيه شديد و در دامان حِجْرِ الْإِسْلامِ، وَاصْطَفَاكُمُ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ، وَوَرِثَكُمْ عِلْمَ اسلام پرورش يافتيد و خداوند شما را بر مردمان برگزيد، و دانش قرآن به الْكِتابِ، وَعَلَّمَكُمْ فَصْلَ الْخِطابِ، وَأَجْرى فِيكُمْ مَوارِيثَ شما بخشيد، و فصل الخطاب به شما آموخت و در ميان شما ميراث هاى

ص:305

النُّبُوَّةِ، وَفَجَّرَ بِكُمْ يَنابِيعَ الْحِكْمَةِ، وَالْزَمَكُمْ بِحِفْظِ الشَّرِيعَةِ، پيامبرى جارى ساخت، و چشمه هاى حكمت به وسيله شما جوشيد، و شما را حافظان شريعت قرار داد وَفَرَضَ طاعَتَكُمْ وَمَوَدَّتَكُمْ عَلَى النَّاسِ، السَّلامُ عَلَى الْحَسَنِ و اطاعت و محبّت شما را بر مردم واجب ساخت. سلام بر حسن ابْنِ عَلِيٍ، خَليفَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، الْإِمامِ الرَّضِيِ الْهادِي الْمَرْضِيِ، بن على، جانشين امير مؤمنان امام پسنديده، هدايتگر، عَلَمِ الدِّينِ وَإِمامِ الْمُتَّقِينَ، الْعامِلِ بِالْحَقِ وَالْقائِمِ بِالْقِسْطِ، أَفْضَلَ پرچم بر افراشته دين، پيشواى پرهيزكاران عامل به حق و قائم به عدل، بهترين، وَأَطْيَبَ وَازْكى وَأَنْمى ما صَلَّيْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ پاكيزه ترين و بالنده ترين درودهايى كه به يكى از اوليا و برگزيدگان و محبّانت وَأَصْفِيائِكَ وَ أَحِبَّائِكَ، صَلاةً تُبَيِضُ بِها وَجْهَهُ، وَتُطَيِبُ بِها مى فرستى، درودى كه مايه روسفيدى، و طراوت رُوحَهُ، فَقَدْ لَزِمَ عَنْ آبائِهِ الْوَصِيَّةَ، وَدَفَعَ عَنِ الْإِسْلامِ الْبَلِيَّةَ، روح او گردد، او به وصيت پدرانش پاى بند بود و از اسلام گرفتارى ها را دفع نمود، فَلَمَّا خافَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ الْفِتَنَ رَكَنَ إِلَى الَّذِي إِلَيْهِ رَكَنَ، وَكانَ و به خاطر بيمناك بودن از گرفتارى مؤمنان به آنچه واقع شد تن داد، و از بِما أَتاهُ اللَّهُ عالِماً، وَبِدِينِهِ قائِماً، فَأَجْزِهِ اللَّهُمَّ جَزاءَ الْعارِفِينَ، پيش به آن حادثه آگاه بود، و در دينش استوار، پس خداوندا! او را پاداش عارفان عنايت فرما

ص:306

وَصَلِ عَلَيْهِ فِي الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، وَبَلِغْهُ مِنَّا السَّلامَ، وَارْدُدْ و درود فرست بر او در اولين و آخرين و سلام ما را به او ابلاغ كن و سلام عَلَيْنا مِنْهُ السَّلامَ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى او را در پاسخ او به مابازگردان برحمتت اى مهربان ترين مهربانان. خداوندا درود فرست بر الْإِمامِ الْوَصِيِ، وَالسَّيِدِ الرَّضِيِ، وَالْعابِدِ الْأَمِينِ، عَلِيِ بْنِ امام (سجّاد) وصّى امام (پيشين) و سرور پسنديده، و عابد امين على بن الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدِينَ، امامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوارِثِ عِلْمِ النَّبِيِينَ، الحسين زين العابدين امام مؤمنان و وارث علم پيامبران، اللَّهُمَّ اخْصُصْهُ بِما خَصَصْتَ بِهِ أَوْلِياءَكَ مِنْ شَرائِفِ رِضْوانِكَ، خداوندا! به او اختصاص ده به آنچه به اوليايت اختصاص داده اى از وَكَرائِمِ تَحِيَّاتِكَ، وَنَوامِي بَرَكاتِكَ، فَلَقَدْ بَلَّغَ فِي عِبادِهِ، وَنَصَحَ تحيّات گرامى ات و از بركات فزاينده ات، كه او در ميان بندگانت تبليغ كرد و در اطاعت لَكَ فِي طاعَتِهِ، وَسارَعَ فِي رِضاكَ، وَسَلَكَ بِالْامَّةِ طَرِيقَ اخلاص داشت و در جلب رضايتت شناخت و راه هدايتت را هُداكَ، وَقَضى ما كانَ عَلَيْهِ مِنْ حَقِكَ فِي دَوْلَتِهِ، وَأَدّى ما به امت نمود و حقى را كه از تو بر ذمه داشت به انجام رساند و آنچه بر او وَجَبَ عَلَيْهِ فِي وِلايَتِهِ، حَتَّى انْقَضَتْ أَيَّامُهُ، وَ كانَ بِشِيعَتِهِ واجب بود ادا نمود تا آنگاه كه روزگار عمرش به پايان رسيد، و او نسبت به پيروانش

ص:307

رَؤُوفاً، وَبِرَعِيَّتِهِ رَحِيماً. اللَّهُمَّ بَلِغْهُ مِنَّا السَّلامَ، وَارْدُدْ مِنْهُ عَلَيْنا رؤوف و به رعيت مهربان بود، خداوندا! از ما به او سلام و سلام او را به ما السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ. اللَّهُمَّ وَصَلِ عَلَى بازگردان و سلام و رحمت و بركات الهى بر او باد، خداوندا! درود فرست بر الْوَصِيِ الْباقِرِ، وَالْإِمامِ الطَّاهِرِ، وَالْعَلَمِ الظَّاهِرِ، مُحَمَّدِ بْنِ عِلِيٍ، وصّى (او) باقر؛ امام پاك و پرچم آشكار؛ محمّد بن على؛ أَبِي جَعْفَرٍ الْباقِرِ. اللَّهُمَّ صَلِ عَلى وَلِيِكَ، الصَّادِعِ بِالْحَقِ، أبى جعفر باقر، خداوندا! درود فرست بر وليّت؛ آشكار كننده حق، وَالنَّاطِقِ بِالصِدْقِ، الَّذِي بَقَرَالْعِلْمَ بَقْراً وَبَيَّنَهُ سِرّاً وَجَهْراً، وَقَضى و گوينده صادق، آنكه علم را شكافت و آن را در نهان و آشكار تبيين نمود، و حقّى را كه بِالْحَقِ الَّذِي كانَ عَلَيْهِ، وَأَدَّى الْأَمانَةَ الَّتِي صارَتْ إِلَيْهِ، وَأَمَرَ بر عهده داشت به انجام رساند و امانتى كه به او رسيده بود ادا كرد و به طاعت بِطاعَتِكَ، وَ نَهى عَنْ مَعْصِيَتِكَ. اللَّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ نُوراً تو دستور و از معصيتت نهى كرد، خداوندا! چنانچه او را نورى قرار دادى يَسْتَضِيُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ، وَفَضْلًا يَقْتَدِي بِهِ الْمُتَّقُونَ، فَصَلِ عَلَيْهِ كه مؤمنان از آن نورانى گردند، و به فضايل او اقتدا نمايند پس بر او وَعَلى آبائِهِ الطَّاهِرِينَ، وَأَبْنائِهِ الْمَعْصُومِينَ، أَفْضَلَ الصَّلاةِ و بر پدران پاكش وفرزندان معصومش، بهترين و كاملترين

ص:308

وَأَجْزَلَها، وَأَعْطِهِ سُؤْلَهُ وَغايَةَ مَأْمُولِهِ، وَأَبْلِغْهُ مِنَّا السَّلامَ، وَارْدُدْ درود را بفرست، و او را به خواسته و نهايت آرزويش برسان و سلاممان را به او ابلاغ و سلام عَلَيْنا مِنْهُ السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَيْهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ. اللَّهُمَّ او را به ما بازگردان، سلام و رحمت و بركات الهى بر او باد. خداوندا! وَصَلِ عَلَى الْإِمامِ الْهادِي، وَصِيِ الْأَوْصِياءِ، وَوارِثِ عِلْمِ درود فرست بر امام هادى، وصّى اوصياء و وارث علم الْأَنْبِياءِ، عَلَمِ الدِّينِ، وَالنَّاطِقِ بِالْحَقِ الْيَقِينِ، وَأَبِي الْمَساكِينِ، انبيا؛ پرچم برافراشته دين و گوينده حقّ به طور يقين؛ پدر بيچارگان؛ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الْأَمِينِ. اللَّهُمَّ فَصَلِ عَلَيْهِ كَما عَبَدَكَ جعفر بن محمّد صادق امين، خداوندا! چنانچه ترا خالصانه مُخْلِصاً وَأَطاعَكَ مُخْلِصاً مُجْتَهِداً، وَاجْزِهِ عَنْ إِحْياءِ سُنَّتِكَ عبادت و اطاعت كرد و در اطاعتت كوشيد، پس بر او درود فرست، و به خاطر احياى سنّت وَاقامَةِ فَرائِضِكَ خَيْرَ جَزاءِ الْمُتَّقِينَ، وأَفْضَلَ ثَوابِ الصَّالِحِينَ، و اقامه واجباتت بهترين پاداشى كه به پرهيزكاران و شايستگان مى دهى به او عنايت فرما، وَخُصَّهُ مِنَّا بِالسَّلامِ، وَارْدُدْ عَلَيْنا مِنْهُ السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَيْهِ و سلامش را به ما بازگردان سلام و رحمت وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

و بركات الهى بر او باد.»

ص:309

زيارت امام حسن مجتبى عليه السلام

«السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ رَسُولِ رَبِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ «سلام بر تو اى پسر رسول خدا، سلام بر تو اى فرستاده پروردگار عالميان أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ سلام بر تو اى پسر امير مؤمنان، سلام بر تو اى پسر فاطمه زهرا، سلام بر تو اى يا حَبِيبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِينَ حبيب خدا، سلام بر تواى برگزيده خدا، سلام بر تو اى امين اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ، خدا، سلام بر تو اى حجت خدا، سلام بر تو اى نور خدا، السَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللَّهِ، سلام بر تو اى صراط الهى، سلام بر تو اى زبان حكم الهى، السَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِدُ سلام بر تو اى ياور خدا، سلام بر تو اى سرور الزَّكِيُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُ الْوَفِيُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقائِمُ پاكيزه، سلام بر تو اى نيكوكار متّقى، سلام بر تو اى قائم

ص:310

الْأَمِينُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأْوِيلِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا امين، سلام بر تو داناى بر تنزيل (قرآن) سلام بر تو اى الْهادِي الْمَهْدِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِيُّ، السَّلامُ هادى و مهدى، سلام سلام بر تو اى پرهيزكارِ پاكيزه، سلام بر تو اى عَلَيْكَ أَيُهَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ، پاك و پاكيزه، سلام بر تو اى حقيقت اصيل، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِدِّيقُ الشَّهِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبا سلام بر تو اى صدّيق شهيد، سلام بر تو اى ابا مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ».

محمد، حسن بن على و رحمت و بركات خداوند بر تو باد.»

زيارت امام زين العابدين عليه السلام

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا زَيْنَ الْعابِدِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا زَيْنَ «سلام بر تو اى زينت عابدان، سلام بر تو اى زينت الْمُتَهَجِدِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا امامَ الْمُتَّقِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا شب زنده داران، سلام بر تو اى پيشواى پرهيزكاران، سلام بر تو اى

ص:311

وَلِيَّ الْمُسْلِمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا قُرَّةَ عَيْنِ النَّاظِرِينَ الْعارِفِينَ، ولى مسلمانان، سلام بر تو اى نور ديده عارفان، السَّلامُ عَلَيْكَ يا وَصِيَّ الْوَصِيِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ وَصايَا سلام بر تو اى وصى اوصيا، سلام بر تو اى خزانه دار وصاياى الْمُرْسَلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا ضَوْءَ الْمُسْتَوْحِشِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ فرستادگان الهى، سلام بر تو اى نور بيمناكان، سلام بر تو يا نُورَ الْمُجْتَهِدِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا سِراجَ الْمُرْتاضِينَ، السَّلامُ اى نور كوشندگان عابد، سلام بر تو اى چراغ روشنايى بخش رياضت كشان، سلام عَلَيْكَ يا ذَخِيرَةَ الْمُتَعَبِدِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الْعالَمِينَ، بر تو اى زاد و ذخيره عابدان، سلام بر توى اى چراغ فروزان جهانيان، السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفِينَةَ الْعِلْمِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَكِينَةَ الْحِلْمِ، سلام بر تو اى كشتى دانش، سلام بر تو اى آرامش بخش و بردبار و حليم، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مِيزانَ الْقِصاصِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفِينَةَ سلام بر تو اى مشخص كننده قصاص، سلام بر تو اى كشتى الْخَلاصِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَحْرَ النَّدى السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَدْرَ اخلاص، سلام بر تو اى درياى بخشش، سلام بر تو اى ماه تابان الدُّجى السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْأَوَّاهُ الْحَلِيمُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا شب تار سلام بر تو اى مرد دعا و بردبارى سلام بر تو اى

ص:312

الصَّابِرُ الْحَكِيمُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَئِيسَ الْبَكَّائِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ شكيباى حكيم، سلام بر تو اى سرور گريه كنندگان، سلام بر تو يامِصْباحَ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ يا أَبا مُحَمَّدٍ، أَشْهَدُ اى چراغ هدايت مؤمنان، سلام بر تو اى مولايم اى ابا محمّد، گواهى مى دهم أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ وَابْنُ حُجَّتِهِ وَأَبُو حُجَجِهِ، وَابْنُ أَمِينِهِ وَابْنُ امَنائِهِ، كه تويى حجت خدا و فرزند و پسر حجت خدا و پسر امين او و فرزند امناى الهى، وَأَنَّكَ ناصَحْتَ فِي عِبادَةِ رَبِّكَ، وَسارَعْتَ فِي مَرْضاتِهِ، تو در عبادت پروردگارت خالصانه كوشيدى و براى جلب خوشنوديش شتافتى وَخَيَّبْتَ أَعْداءَهُ، وَسَرَرْتَ أَوْلِياءَهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ عَبَدْتَ اللَّهَ و دشمنانش را مأيوس و اوليائش را مسرور ساختى، گواهى مى دهم كه تو حق حَقَّ عِبادَتِهِ، وَاتَّقَيْتَهُ حَقَّ تُقاتِهِ، وَأَطَعْتَهُ حَقَّ طاعَتِهِ، حَتّى اتيكَ عبادت الهى گزاردى، و حق تقوا و اطاعتش را بجاى آوردى تا آنگاه كه الْيَقِينُ، فَعَلَيْكَ يا مَوْلايَ يَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ، درگذشتى، پس بر تو باد اى مولاى من اى فرزند رسول خدا برترين درود وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

و سلام و رحمت و بركات الهى.»

ص:313

زيارت امام محمّد باقر عليه السلام

«السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْباقِرُ بِعِلْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا «سلام بر تو اى شكافنده علم الهى، سلام بر تو اى الْفاحِصُ عَنْ دِينِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُبَيِنُ لِحُكْمِ اللَّهِ، تحقيق كننده دين الهى، سلام بر تو اى تبيين كننده حكم خدا، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقائِمُ بِقِسْطِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّاصِحُ سلام بر تو اى قائم به قسط و عدل الهى، سلام بر تو اى پند دهنده لِعِبادِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ بندگان خدا، سلام بر تو اى فراخوان مردم بسوى خدا، سلام بر تو أَيُّهَا الدَّلِيلُ عَلَى اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَبْلُ الْمَتِينُ، السَّلامُ اى راهنماى به سوى خدا، سلام بر تو اى ريسمان (واسطه) استوار، سلام عَلَيْكَ أَيُّهَا الْفَضْلُ الْمُبِينُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ، بر تو اى فضيلت آشكارا، سلام بر تو اى نور درخشان، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَدْرُ اللّامِعُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ سلام بر تو اى ماه تابان، سلام بر تو اى حق

ص:314

الْأَبْلَجُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السِراجُ الْأَسْرَجُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا روشن، سلام بر تو اى چراغ فروزان، سلام بر تو اى النَّجْمُ الْأَزْهَرُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْكَوْكَبُ الْأَبْهَرُ، السَّلامُ عَلَيْكَ ستاره تابناك، سلام بر تو اى اختر نورافشان، سلام بر تو أَيُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضَلاتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَعْصُومُ مِنَ اى منزّه از درماندگى، سلام بر تو اى مصون از الزَّلّاتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الزَّكِيُّ فِي الْحَسَبِ، السَّلامُ عَلَيْكَ لغزش ها، سلام بر تو اى پاكيزه حَسَب، سلام بر تو أَيُّهَا الرَّفِيعُ فِي النَّسَبِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَصْرُ الْمَشِيدُ، اى والا نَسَب، سلام بر تو اى كاخ فرازمند، السَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ أَجْمَعِينَ، أَشْهَدُ يا مَوْلايَ سلام بر تو اى حجت الهى بر همه خلق، گواهى مى دهم اى مولايم أَنَّكَ قَدْ صَدَعْتَ بِالْحَقِ صَدْعاً، وَبَقَرْتَ الْعِلْمَ بَقْراً، وَنَثَرْتَهُ نَثْراً، كه تو حق را به خوبى آشكار ساختى و علم را به حقيقت شكافتى و آن را منتشر ساختى لَمْ تَأْخُذْكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وَكُنْتَ لِدِينِ اللَّهِ مُكاتِماً، و در راه خدا از سرزنش سرزنشگران نهراسيدى و اسرار دين الهى را پنهان داشتى وَقَضَيْتَ ما كانَ عَلَيْكَ، وَأَخْرَجْتَ أَوْلِياءَكَ مِنْ وِلايَةِ غَيْرِ اللَّهِ و وظيفه ات را به انجام رساندى، و دوستانت را از ولايت غير خدا

ص:315

إِلى وِلايَةِ اللَّهِ، وَأَمَرْتَ بِطاعَةِ اللَّهِ، وَنَهَيْتَ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ، به ولايت خدا سوق دادى، و به اطاعت الهى دستور و از معصيتش نهى نمودى حَتّى قَبَضَكَ اللَّهُ إِلى رِضْوانِهِ، وَذَهَبَ بِكَ إِلى دارِ كَرامَتِهِ، تا آنگاه كه خداوند ترا به سوى روضه رضوان و سراى كرامت وَإِلى مَسَاكِنِ أَصْفِيائِهِ، وَمُجاوِرَةِ أَوْلِيائِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ و جايگاه برگزيدگان و جوار اوليائش برد، سلام و رحمت و اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

بركات الهى بر تو.»

زيارت امام صادق عليه السلام

«السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الصَّادِقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا «سلام بر تو اى امام راستين، سلام بر تو اى الْوَصِيُّ النَّاطِقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْفائِقُ الرَّائِقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ وصىّ ناطق، سلام بر تو اى مصلح برتر، سلام بر تو أَيُّهَا السَّنامُ الْأَعْظَمُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِراطُ الْأَقْوَمُ، السَّلامُ اى بزرگ بزرگان، سلام بر تو اى صراط استوار، سلام

ص:316

عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضَلاتِ، بر تو اى چراغ تاريكى ها، سلام بر تو اى دفع كننده مشكلات، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الْخَيْراتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ سلام بر تو اى كليد خيرات، سلام بر تو اى معدن الْبَرَكاتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، السَّلامُ بركات، سلام بر تو كه دارنده حجت ها و دلايلى، سلام عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ بر تو اى صاحب برهان هاى آشكار، سلام بر تو اى ياور دِينِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا ناشِرَ حُكْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا دين خدا، سلام بر تو اى ناشر حكم خدا، سلام بر تو اى فاصِلَ الْخَطاباتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الْكُرُباتِ، السَّلامُ داور در امور مهم، سلام بر تو اى برطرف كننده اندوهها، سلام عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصَّادِقِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النَّاطِقِينَ، بر تو اى مورد اعتماد راستگويان، سلام بر تو اى زبان گويندگان، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خَلَفَ الْخائِفِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ سلام بر تو اى جانشين بيمناكان، سلام بر تو اى رهبر الصَّادِقِينَ الصَّالِحِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِدَ الْمُسْلِمِينَ، السَّلامُ راستگويان صالح، سلام بر تو اى سرور مسلمانان، سلام

ص:317

عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطَّائِعِينَ، بر تو اى هدايتگر گمراهان، سلام بر تو اى آرامش مطيعان، أَشْهَدُ يا مَوْلايَ إِنَّكَ عَلَى الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَشَمْسُ گواهى مى دهم اى مولايم كه تو در مسير هدايتى ريسمان مستحكم، خورشيد الضُّحى وَبَحْرُ الْمَدى وَكَهْفُ الْوَرى وَالْمَثَلُ الْأَعْلى صَلَّى نيمه روز، درياى كرم، پناهگاه مردم و الگوى برتر مى باشى، درود اللَّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، والسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْعَبَّاسِ عَمِ بر روان و پيكرت و سلام بر تو و بر عباس عموى رَسُولِ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وآلِهِ وَسَلَّمَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

رسول خدا كه درود و رحمت و بركات خدا بر او باد.»

زيارت وداع ائمّه بقيع عليهم السلام

مرحوم شيخ طوسى و سيّد بن طاوس گفته اند كه چون خواستى ائمّه بقيع را وداع كنى، بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدى وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ، أَسْتَوْدِعُكُمُ اللَّهَ «سلام و رحمت و بركات خدا بر شما اى پيشوايان هدايت شما را به خدا

ص:318

وَأَقْرَأُ عَلَيْكُمُ السَّلامَ، آمَنَّا باللَّهِ وَبالرَّسُولِ وَبِما جِئْتُم بِهِ مى سپارم و درود وداع به شما عرضه مى دارم، و ايمان دارم به خداوند و پيامبر و به آنچه كه آورده ايد، وَدَلَلْتُمْ عَلَيْهِ. اللَّهُمَّ فَاكتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ».

و راهنمايى كرديد بر آن. خدايا! مرا از جمله شاهدان قرار ده.» پس دعا بسياركن، و از خداوند بخواه كه بارديگر زيارت ايشان را نصيب تو گرداند، و اين آخرين زيارت تو نباشد.

زيارت عبّاس بن عبدالمطّلب عليهما السلام

عباس بن عبدالمطّلب، عموى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مقامى والا دارد، و در راه اسلام فداكارى هاى بسيار كرده و از حاميان رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده، كه قبر او در قبرستان بقيع است. در مفتاح الجنّات اين زيارت براى آن بزرگوار نقل شده است:

«السَّلامُ عَلَيْكَ ياعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِالْمُطَّلِبِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمَّ «سلام بر تو اى عباس پسر عبدالمطّلب، سلام بر تو اى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ السِّقايَةِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

عموى رسول خدا، سلام بر تو اى ساقى حجاج و رحمت و بركات الهى بر تو باد.»

زيارت مادر گرامى اميرالمؤمنين عليهما السلام

زيارت فاطمه بنت اسد مادر گرامى اميرالمؤمنين عليهما السلام

فاطمه بنت اسد، از زنان عالى مقام و مورد احترام خاصّ رسول خدا صلى الله عليه و آله بود، و فرزندى هم چون علىّ بن ابى طالب عليه السلام به دنيا آورد. قبر ايشان نزديك قبور ائمّه بقيع است، لكن بعضى گفته اند قبر آن مخدّره نزديك قبر حليمه سعديّه دايه پيامبر صلى الله عليه و آله مى باشد. نزد قبر آن بانوى مجلّله مى گويى:

«السَّلامُ عَلى نَبِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى «سلام بر پيامبر خدا سلام بر رسول خدا سلام بر مُحَمَّدٍ سَيِدِ الْمُرْسَلِينَ، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ سَيِدِ الْأَوَّلِينَ، السَّلامُ محمد آقاى رسولان سلام برمحمد آقاى اولين، سلام عَلى مُحَمَّدٍ سَيِدِ الْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلى مَنْ بَعَثَهُ اللَّهُ رَحْمَةً بر محمد آقاى آخرين سلام بر كسى كه خدا برانگيختش رحمت لِلْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ براى جهانيان سلام و رحمت خدا و بركاتش بر تو اى پيغمبر سلام

ص:319

ص:320

عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ اسَدٍ الْهاشِمِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِدِّيقَةُ بر فاطمه دختر اسد آن بانوى هاشمى سلام بر تو اى راستگوى الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا پسنديده سلام بر تو اى بانوى پرهيزكار پاكيزه سلام بر تو اى الْكَرِيمَةُ الرَّضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا كافِلَةَ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِينَ، بانوى بزرگوار و خوشنود از حق سلام بر تو اى كفالت كننده محمد خاتم پيمبران السَّلامُ عَلَيْكِ يا والِدَةَ سَيِدِ الْوَصِيِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا مَنْ سلام بر تو اى مادرِ بزرگِ اوصياىِ الهى، سلام بر تو اى كه ظَهَرَتْ شَفَقَتُها عَلى رَسُولِ اللَّهِ خاتَمِ النَّبِيِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا آشكار شد مهرت نسبت به رسول خدا خاتم پيمبران سلام بر تو اى مَنْ تَربِيَتُها لِوَلِيِ اللَّهِ الْأَمِينِ، السَّلامُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ كه به او تفويض شد تربيت ولى اللّه امين سلام بر تو و بر روح تو وَبَدَنِكِ الطَّاهِرِ، السَّلامُ عَلَيْكِ وَعَلى وَلَدِكِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ و بدن پاكت سلام بر تو و بر فرزندت و رحمت خدا وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكِ أَحْسَنْتِ الْكَفالَةَ، وَأَدَّيْتِ الْأَمانَةَ، و بركاتش گواهى دهم كه براستى تو بخوبى كفالت كردى و حق امانت را ادا كردى وَاجْتَهَدْتِ فِي مَرْضاةِ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فِي حِفْظِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً و در بدست آوردن موجبات خوشنودى خدا كوشش كردى و در نگهدارى رسول خدا حد اعلاى سعى خود را مبذول داشتى در حالى كه

ص:321

بِحَقِهِ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِ، مُعْتَرِفَةً بِنُبُوَّتِهِ، مُسْتَبْصِرَةً بِنِعْمَتِهِ، كافِلَةً به حق او آشنا و به راستگوئيش ايمان داشتى و به نبوتش معترف و به نعمتش بينا و آشنا بودى و تربيتش بِتَرْبِيَتِهِ، مُشْفِقَةً عَلى نَفْسِهِ، واقِفَةً عَلى خِدْمَتِهِ، مُخْتارَةً را بعهده گرفتى و نسبت بدان حضرت مهر ورزيدى و براى خدمتكاريش خود را مهيا كردى و خوشنوديش را اختيار كردى رِضاهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى الْإِيمانِ وَالتَّمَسُّكِ بِأَشْرَفِ و گواهى دهم كه تو از اين جهان رفتى در حالى كه به حق ايمان داشتى و به بهترين الْأَدْيانِ، راضِيَةً مَرْضِيَّةً، طاهِرَةً زَكِيَّةً، تَقِيَّةً نَقِيَّةً، فَرَضِيَ اديان متمسك گشته و در حال خوشنودى و پسنديدگى و پاكى و پاكيزگى و پرهيزكارى و دور از هر بدى بودى پس اللَّهُ عَنْكِ وَأَرْضاكِ، وَجَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَكِ وَمَأْواكِ، الَلَّهُمَّ صَلِّ خدا از تو خوشنود باد و خوشنودت سازد و بهشت را منزل و مأوايت قرار دهد خدايا درود فرست عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنِي بِزِيارَتِها، وَثَبِتْنِي عَلى بر محمد و آل محمد و سود ده مرا بوسيله زيارت اين بانوى محترم و ثابتم بدار مَحَبَّتِها، وَلا تَحرِمْنِي شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ الْأَئِمَّةِ مِن ذُرِّيَّتِها، به دوستيش و محرومم مكن از شفاعت او و شفاعت امامان از نژادش وَارْزُقْنِي مُرافَقَتَها، وَاحْشُرْنِي مَعَها وَمَعَ أَوْلادِهَا الطَّاهِرِينَ، و روزيم كن هم جواريش را و محشور كن مرا با او و با فرزندان پاكش اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتِي إِيَّاها، وَارْزُقْنِي الْعَوْدَ خدايا قرار مده اين زيارتم را آخرين زيارتم و روزيم گردان آمدن

ص:322

إِلَيْها أَبَداً ما أَبْقَيْتَنِي، وَإِذا تَوَفَّيْتَنِي فَاحْشُرْنِي فِي زُمْرَتِها، به زيارتش را هميشه تا زنده ام دارى و چون مرا ميراندى در زمره او محشورم كن وَأَدْخِلْنِي فِي شَفاعَتِها، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. اللَّهُمَّ و در شفاعت او داخلم گردان به رحمتت اى مهربانترين مهربانان خدايا بِحَقِّها عِندَكَ وَمَنزِلَتِها لَدَيْكَ، اغْفِرلِي وَلِوالِدَيَّ وَلِجَمِيعِ به حقى كه اين بانوى محترم نزد تو دارد و به مقام و منزلت او در درگاهت كه بيامرز مرا و پدر و مادرم و همه الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ مردان مؤمن و زنان با ايمان را و بده به ما در دنيا خوبى و در آخرت حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِكَ عَذابَ النَّارِ».

نيز خوبى و نگاهمان دار به رحمتت از عذاب دوزخ.»

زيارت دختران حضرت رسول صلى الله عليه و آله

رسول خدا صلى الله عليه و آله غير از فاطمه زهرا عليها السلام دختران ديگرى هم به نام هاى «زينب»، «امّ كلثوم» و «رقيّه» داشته است كه قبرشان در بقيع مى باشد.

براى زيارت آنان، نزديك قبورشان مى ايستى و به اميد ثواب، چنين مى گويى:

ص:323

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ رَبِّ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا «سلام بر تو اى پيامبر پروردگار جهانيان، سلام بر تو اى صَفْوَةَ جَمِيعِ الْأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتارَهُ برگزيده همه پيامبران و رسولان، سلام و رحمت و بركات خدا بر توى اى آنكه خداوند اللَّهُ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلى تو را بر تمام آفريده هايش انتخاب كرد، سلام بر بَناتِ السَّيِّدِ الْمُصْطَفى السَّلامُ عَلى بَناتِ النَّبِيِ الْمُجْتَبى دختران حضرت مصطفى، سلام بر دختران پيامبر برگزيده، السَّلامُ عَلى بَناتِ مَنِ اصْطَفيهُ اللَّهُ فِي السَّماءِ، وَفَضَّلَهُ عَلى سلام بر دختران آنكه خداوند او را در آسمان برگزيد و بر خلق جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ وَالْوَرى السَّلامُ عَلى ذُرِّيَّةِ السَّيِدِ الْجَلِيلِ، مِنْ برترى داد، سلام بر فرزندان سرور بزرگوار از نَسْلِ إِسْماعِيلَ، وَسُلالَةِ إِبْراهِيمَ الْخَلِيلِ، السَّلامُ عَلى بَناتِ نسل اسماعيل و از فرزندان ابراهيم خليل، سلام بر دختران النَّبِيِ الرَّسُولِ، السَّلامُ عَلى اخَواتِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ الْبَتُولِ، پيامبر مرسل، سلام بر خواهران فاطمه؛ زهراى بتول السَّلامُ عَلى زَيْنَبَ وَأُمِ كُلْثُومَ وَرُقَيَّةَ، السَّلامُ عَلَى الشَّرِيفاتِ سلام بر زينب و امّ كلثوم و رقيّه، سلام بر بانوان

ص:324

الْأَحْسابِ، وَالطَّاهِراتِ الْأَنْسابِ، السَّلامُ عَلى بَناتِ الْآباءِ والا گهر و پاكيزه نسب، سلام بر دختران پدران الْأَعاظِمِ، وَسُلالَةِ الْأَجْدادِ الْأَكارِمِ الْأَفاخِمِ، عَبْدِالْمُطَّلِبِ بزرگوار و فرزندان نياى كريم و بزرگ؛ عبدالمطلب وَعَبْدِمَنافٍ وَهاشِمٍ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

و عبد مناف و هاشم و رحمت و بركات خدا بر آنان باد.»

زيارت عقيل وعبداللَّه فرزند جعفر طيّار عليهما السلام

زيارت جناب عقيل وجناب عبداللَّه فرزند جعفر طيّار عليهما السلام

عقيل و جعفر طيّار هر دو برادران علىّ بن ابى طالب هستند. عبداللَّه پسر جعفر طيّار، همسر حضرت زينب عليها السلام است.

قبر عقيل و عبداللَّه بن جعفر در بقيع قرار دارد. در زيارت اين دو بزرگوار چنين مى گويى:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَنا ياعَقِيلَ بْنَ ابى طالِبٍ، السَّلامُ عَلَيْكَ «سلام بر تو اى سرور ما عقيل بن ابى طالب، سلام بر تو

ص:325

يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ عَمِّ نَبِيِّ اللَّهِ، السَّلامُ اى پسر عموى رسول خدا، سلام بر تو اى پسر عموى پيامبر خدا، سلام عَلَيْكَ يَاابْنَ عَمِّ حَبِيبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ عَمِ الْمُصْطَفى بر تو اى پسر عموى حبيب خدا، سلام بر تو اى پسر عموى حضرت مصطفى، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَخا عَلِيٍ الْمُرْتَضى السَّلامُ عَلى عَبْدِاللَّهِ سلام بر تو اى برادر على مرتضى، سلام بر تو اى عبداللَّه فرزند بْنِ جَعْفَرٍالطَّيَّارِ فِي الْجِنانِ، وَعَلى مَنْ حَوْلَكُما مِنْ أَصْحابِ جعفر پروازكننده در بهشت، و سلام بر كسانى كه اطراف شمايند از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله رَسُولِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ تَعالى عَنْكُما وَ أَرْضاكُما أَحْسَنَ الرِّضا، خداوند از شما خوشنود باشد و شما را به بهترين صورت خوشنود سازد و وَ جَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَكُما وَ مَسْكَنَكُما وَ مَحَلَّكُما وَمَأْويكُما، بهشت را منزل و مسكن و جايگاه و سر پناهتان قرار دهد، السَّلامُ عَلَيْكُما وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَركاتُهُ».

سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد.»

زيارت ابراهيم، فرزند رسول اكرم صلى الله عليه و آله

ابراهيم، پسر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در كودكى از دنيا رفت و پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله را داغدار كرد. درگذشت ابراهيم، پيامبر را به شدّت غمگين ساخت و آن حضرت در سوگ فرزند، اشك مى ريخت و مى فرمود: «چشم اشك فشان است و غمگين، ولى سخنى نمى گويم كه موجب ناخوشنودى پروردگارمان گردد». (1)

اين فرزند، كه مورد علاقه شديد پيامبر صلى الله عليه و آله بود، در بقيع به خاك سپرده شد. براى زيارت او، در قبرستان بقيع، نزديك قبر او مى ايستى و چنين مى گويى:

«السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى نَبِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى «سلام بر رسول خدا سلام بر پيامبر خدا سلام بر حَبِيبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى صَفِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى نَجِيِ اللَّهِ، حبيب خدا سلام به برگزيده خدا سلام بر انتخاب شده خدا


1- بحار، ج 16، ص 235، ح 35 و ج 77، ص 142، ح 1

ص:326

ص:327

السَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ، سَيِدِ الْأَنْبِياءِ وَخاتَمِ الْمُرْسَلِينَ، سلام بر محمد بن عبداللّه آقاى پيمبران و خاتم رسولان وَخِيَرَةِ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ وَسَمائِهِ، السَّلامُ عَلى جَمِيعِ و برگزيده خدا از خلقش در زمين و آسمانش سلام بر همه أَنْبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلَى السُّعَداءِ وَ الشُّهَداءِ پيمبران و رسولان سلام بر سعادتمندان و شهيدان وَالصَّالِحِينَ، السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِاللَّهِ الصَّالِحِينَ، السَّلامُ و بندگان شايسته حق سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا سلام عَلَيْكَ أَيَّتُهَا الرُّوحُ الزَّاكِيَةُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيَّتُهَا النَّفْسُ الشَّرِيفَةُ، بر تو اى روح پاك سلام بر تو اى جان شريف السَّلامُ عَلَيْكَ أَيَّتُهَا السُّلالَةُ الطَّاهِرَةُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيَّتُهَا النَّسَمَةُ سلام بر تو اى نسل پاكيزه سلام بر تو اى انسان الزَّاكِيَةُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ خَيْرِ الْوَرى السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ پاك سلام بر تو اى فرزند بهترين مردم سلام بر تو اى فرزند النَّبِيِ الْمُجْتَبى السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ الْمَبْعُوثِ إِلى كافَّةِ الْوَرى پيامبر برگزيده سلام بر تو اى فرزند برانگيخته شده بسوى عموم مردم السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ الْبَشِيرِ النَّذِيرِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ السِّراجِ سلام بر تو اى فرزند بشير و نذير سلام بر تو اى فرزند چراغ

ص:328

الْمُنِيرِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ الْمُؤَيَّدِ بِالْقُرْآنِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ تابناك سلام بر تو اى فرزند آنكس كه بوسيله قرآن تأييد شد سلام بر تو اى فرزند الْمُرْسَلِ إِلَى الْإِنْسِ وَالْجانِّ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ صاحِبِ الرَّايَةِ آنكس كه بسوى انس و جن فرستاده شد سلام بر تو اى فرزند صاحب پرچم وَالْعَلامَةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ الشَّفِيعِ يَوْمَ الْقِيامَةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ و علامت سلام بر تو اى فرزند شفيع در روز قيامت سلام بر تو يَاابْنَ مَنْ حَباهُ اللَّهُ بِالْكَرامَةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَكاتُهُ، اى فرزند آن كس كه خدايش مخصوص فرمود به بزرگوارى سلام بر تو و رحمت خدا و بركاتش أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ اخْتارَ اللَّهُ لَكَ دارَ إِنْعامِهِ قَبْلَ أَنْ يَكْتُبَ عَلَيْكَ گواهى دهم كه براستى خداوند براى تو خانه نعمت خود را انتخاب فرمود پيش از آنكه مقرر و واجب كند برتو أَحْكامَهُ، أَوْ يُكَلِفَكَ حَلالَهُ وَحَرامَهُ، فَنَقَلَكَ إِلَيْهِ طَيِباً زاكِياً احكام خود را يا تكليف كند تو را به حلال و حرامش پس تو را بدان خانه منتقل فرمود پاك و مبرا مَرْضِيّاً طاهِراً مِنْ كُلِّ نَجَسٍ، مُقَدَّساً مِنْ كُلِّ دَنَسٍ، وَبَوَّأَكَ جَنَّةَ و پسنديده و پاكيزه از هر نجاست و تميز از هر كثافت و آلودگى و جايت داد الْمَأْوى وَرَفَعَكَ إِلَى الدَّرَجاتِ الْعُلى وَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ در بهشت آسايش و بالايت برد به درجات بالا و درود خدا بر تو صَلاةً تَقَرُّ بِها عَيْنُ رَسُولِهِ، وَتُبَلِغُهُ أَكْبَرَ مَأْمُولِهِ. اللَّهُمَّ اجْعَلْ درودى كه روشن شود بدان ديده رسول خدا و برساندش به بزرگترين آرزويش خدايا قرار ده

ص:329

أَفْضَلَ صَلَواتِكَ وَأَزْكاها، وَأَنْمى بَرَكاتِكَ وَأَوْفاها، عَلى بهترين درودها و پاكيزه ترين آنها و فزاينده ترين بركاتش و كاملترين آنها را بر رَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِينَ، رسول خود و پيامبرت و برگزيده از خلقت محمد خاتم پيمبران وَعَلى مَنْ نَسَلَ مِنْ أَوْلادِهِ الطَّيِبِينَ، وَعَلى ما خَلَّفَ مِنْ عِتْرَتِهِ و بر نسل او از اولاد پاكش و بر يادگارى كه بجاى گذارد از عترت الطَّاهِرِينَ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ پاكيزه اش به رحمتت اى مهربانترين مهربانان خدايا از تو خواهم به حق مُحَمَّدٍ صَفِيِّكَ، وَإِبْراهِيمَ نَجْلِ نَبِيِّكَ أَنْ تَجْعَلَ سَعْيِي بِهِمْ محمد برگزيده ات و به حق ابراهيم فرزند پيامبرت كه قرار دهى سعى مرا بديشان مَشْكُوراً، وَذَنْبِي بِهِمْ مَغْفُوراً، وَحَياتِي بِهِمْ سَعِيدَةً، وَعاقِبَتِي مورد سپاسگزارى و گناهم را آمرزيده و زندگيم را سعادتمند و عاقبتم بِهِمْ حَمِيدَةً، وَحَوائِجِي بِهِمْ مَقْضِيَّةً، وَأَفْعالِي بِهِمْ مَرْضِيَّةً، را ستوده و حاجاتم را روا شده وكردارم را پسنديده وَأُمُورِي بِهِمْ مَسْعُودَةً، وَشُؤُونِي بِهِمْ مَحْمُودَةً. اللَّهُمَّ وَأَحْسِنْ و كارهايم را مقرون به سعادت و وضعم را مورد پسند و ستوده خدايا و نيكو گردان لِيَ التَّوْفِيقَ، وَنَفِّسْ عَنِي كُلَّ هَمٍّ وَضِيقٍ. اللَّهُمَّ جَنِّبْنِي عِقابَكَ، برايم توفيق را و برطرف كن از من هر اندوه و فشارى را خدايا دور كن مرا از عقاب و شكنجه ات و

ص:330

وَامْنَحْنِي ثَوابَكَ، وَأَسْكِنِي جِنانَكَ، وَارْزُقْنِي رِضْوانَكَ تفضل كن بر من پاداش نيكت را و سكنايم ده در بهشتت و روزيم گردان رضوان وَأَمانَكَ، وَأَشْرِكْ لِي فِي صالِحِ دُعائِي والِدَيَّ وَوُلْدِي وَجَمِيعَ و امنيتت را و شريك گردان با من در دعاى شايسته ام پدر و مادرم و فرزندانم و همه الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ، الْأَحْياءَ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتَ، إِنَّكَ وَلِيُّ مؤمنين و مؤمنات را زندگان از ايشان و مردگانشان را كه براستى تويى صاحب اختيار الْباقِياتِ الصَّالِحاتِ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ».

اعمال ماندگار و شايسته آمين اى پروردگار جهانيان.»

زيارت اسماعيل فرزند امام صادق عليهما السلام

اسماعيل، فرزند بزرگ امام صادق عليه السلام بود، و عدّه اى از شيعيان پس از امام صادق به امامت او اعتقاد پيدا كردند و به «اسماعيليّه» معروف شدند، اگر چه خود به امامت برادرش امام موسى كاظم عقيده داشت و مورد احترام آن حضرت بود. در زيارت اسماعيل مى گويى:

«السَّلامُ عَلى جَدِّكَ الْمُصْطَفى السَّلامُ عَلى أَبِيكَ الْمُرتَضَى «سلام بر جدّت (حضرت) مصطفى، سلام بر پدرت (حضرت) مرتضى،

ص:331

الرِّضا، السَّلامُ عَلَى السَيِدَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَينِ، السَّلامُ عَلى سلام بر دو سرور (امام) حسن و (امام) حسين، سلام بر خَدِيجَةَ أُمِ الْمُؤْمِنِينَ أُمِ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلى مادر مؤمنان و مادر بانوى بانوان جهان؛ خديجه، سلام بر فاطِمَةَ أُمِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْفاخِرَةِ، بُحُورِ مادر امامان پاك (حضرت) فاطمه، سلام بر جان هاى والا و درياهاى الْعُلُومِ الزَّاخِرَةِ، شُفَعائِي فِي الْآخِرَةِ، وَ أَوْلِيائِي عِنْدَ عَوْدِ دانش؛ شفيعانم در آخرت و مددكارانم به هنگام بازگشت الرُّوحِ إِلَى الْعِظامِ النَّخِرَةِ، أَئِمَّةِالْخَلْقِ وَوُلاةِ الْحَقِّ، السَّلامُ عَلَيْكَ روان به استخوان هاى فرسوده؛ پيشوايان راستين و وُلات حق، سلام بر تو أَيُّهَا الشَّخْصُ الشَّريِفُ، الطَّاهِرِ الْكَرِيمِ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، اى شخصيت شريف؛ (امام) پاك و بزرگوار، گواهى مى دهم كه معبودى جز اللَّه نيست و اينكه وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَمُصْطَفيهُ، وَأَنَ عَلِيّاً وَلِيُّهُ وَمُجْتَباهُ، وَأَنَّ حضرت محمّد بنده و برگزيده او است و اينكه حضرت على ولىّ و منتخب او مى باشد و امامت تا الْإِمامَةَ فِي وُلْدِهِ إِلى يَوْمِ الدِّينِ، نَعْلَمُ ذلِكَ عِلْمَ الْيَقِينِ، وَنَحْنُ قيامت در ميان فرزندان (معصوم) او است، و براى ما امرى يقينى است و بر اين لِذلِكَ مُعْتَقِدُونَ، وَفِي نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ».

باوريم و در ياريشان كوشا مى باشيم.»

ص:332

زيارت حليمه سعديّه عليها السلام

حليمه سعديّه، دايه و مادر رضاعى رسول خدا صلى الله عليه و آله بود كه آن حضرت را در كودكى از عبدالمطّلب (جدّ پيامبر) تحويل گرفت و ميان قبيله خود در بيرون مكّه برد، و به او شير داد و بزرگش كرد. زنى با عاطفه و مهربان كه افتخار دايگى پيامبر صلى الله عليه و آله را داشت، و مورد احترام و علاقه حضرت بود.

در زيارت آن بانوى عظيم الشّأن چنين مى گويى:

«السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ «سلام بر تو اى مادر (رضاعى) پيامبر خدا، سلام بر تو اى مادر صَفِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ حَبِيبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا برگزيده خدا، سلام بر تو اى مادر حبيب خدا، سلام بر تو اى أُمَ الْمُصْطَفى السَّلامُ عَلَيْكِ يامُرْضِعَةَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ مادر حضرت مصطفى، سلام بر تو اى دايه رسول خدا، سلام بر تو يا حَلِيمَةَ السَّعْدِيَّةِ، فَرَضِيَ اللَّهُ تَعالى عَنْكِ وَأَرْضاكِ، وَجَعَلَ اى حليمه سعديه، خداوند تعالى از تو خوشنود باد و ترا خوشنود سازد، و بهشت الْجَنَّةَ مَنْزِلَكِ وَ مَأْواكِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

را منزل و پناهگاهتان قرار دهد و رحمت و بركات خدا بر تو باد.»

زيارت عمّه هاى رسول اكرم صلى الله عليه و آله

قبر اين دو بانوى بزرگوار «صفيّه و عاتكه»، دختران عبدالمطّلب و امّ البنين مادر حضرت ابوالفضل عليه السلام در بقيع در كنار هم قرار دارند. صفيّه، زنى شجاع، با كمال و اديب و شاعر بود، و در آغاز ظهور اسلام مسلمان شد، و با پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بيعت كرد، و به مدينه هجرت نمود. در جنگ احُد و خندق هم حاضر بود، و در سال 20 هجرى در سن 73 سالگى از دنيا رفت.

عاتكه نيز زنى با ايمان بود، و در رديف صحابه پيامبر قرار داشت، و همراه مسلمانان مهاجر به مدينه هجرت كرد.

در زيارت دو عمّه حضرت رسول صلى الله عليه و آله صفيّه و عاتكه مى گويى:

«السَّلامُ عَلَيْكُما يا عَمَّتَيْ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُما يا «سلام بر شما دو عمّه رسول خدا، سلام بر شما دو عَمَّتَيْ نَبِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُما يا عَمَّتَيْ حَبِيبِ اللَّهِ، السَّلامُ عمّه پيامبر خدا، سلام بر شما دوعمّه حبيب خدا، سلام

ص:333

ص:334

عَلَيْكُما يا عَمَّتَيِ الْمُصْطَفى رَضِيَ اللَّهُ تَعالى عَنْكُما وَجَعَلَ بر شما دو عمّه حضرت مصطفى، خداوند از شما خوشنود باد و بهشت الجَنَّةَ مَنْزِلَكُما وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

را جايگاهتان قرار دهد و رحمت و بركات خدا بر شما باد.»

زيارت امّ البنين مادر حضرت ابوالفضل عليه السلام

امّ البنين، كه نامش «فاطمه» دختر حزام است، زنى رشيد، شجاع و عارف و فاضل و نجيب و با اخلاص بود كه پس از شهادت حضرت زهرا عليها السلام، به همسرى اميرالمؤمنين در آمد، و صاحب چهار فرزند رشيد به نامهاى عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان شد كه هر چهار نفر در كربلا، در ركاب امام حسين عليه السلام جنگيدند، و شربت شهادت نوشيدند. امّ البنين براى شهداى كربلا و چهار شهيد خود در مدينه عزادارى مى كرد، و در رثايشان شعر مى سرود، واز احياگران ياد كربلا و شهدا بود.

در زيارت امّ البنين عليها السلام مى گويى:

ص:335

«السَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ «سلام بر تو اى همسر ولىّ خدا، سلام بر تو اى همسر أَمِيرِالمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ الْبَنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ امير مؤمنان، سلام بر تو اى امّ البنين، سلام بر تو اى مادر الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ، رَضِيَ اللَّهُ تَعالى عَنْكِ، عبّاس پسر امير مؤمنان على بن ابى طالب، خداى تعالى از تو راضى باد وَجَعَلَ الجَنَّةَ مَنْزِلَكِ وَمَأْويكِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

و بهشت را منزل و پناهگاهتان قرار دهد و رحمت و بركات خدا بر شما.»

زيارت اهل قُبور

اين زيارت براى ديگر اموات مؤمن و مؤمنه مدفون در بقيع و در ديگر قبرستان ها خوانده مى شود:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

«السَّلامُ عَلى أَهْلِ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، يا «سلام بر معتقدان به «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» از سوى معتقدان به «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اى أَهْلَ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ معتقدان به «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»، شما را به حق «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» چگونه يافتيد پاداش ذكر «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»

ص:336

إِلَّا اللَّهُ، مِنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، يا لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، را از سوى معبودى كه نيست جز اللَّه، اى معبود يكتا به حق «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاحْشُرْنا فِي زُمْرَةِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلَّا بيامرز آنكه را كه گويد: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» و ما را در زمره گويندگان «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»، اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ».

محمّد رسول اللَّه، على ولىّ اللَّه محشور ساز.»

از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده هر كس به قبرستان براى زيارت اهل قبور برود، خداوند متعال ثواب پنجاه سال عبادت به او عطا فرمايد، و گناه پنجاه ساله او و والدينش را ببخشد. از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل است هر كس هفت مرتبه سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ القَدْر را نزد قبر مؤمنى بخواند، خداوند متعال فرشته اى را نزد قبر او مى فرستد كه پرستش خدا كند، و ثوابش را به نام آن ميّت مى نويسد. پس چون روز قيامت شود به هر هولى از اهوال قيامت برسد، خداوند آن هول را از او برطرف كند، تا اينكه داخل بهشت شود.

زيارت حضرت عبد اللَّه بن عبدالمطّلب عليهما السلام

پدر گرامى حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله پس از مراجعت از سفر شام و قبل از ولادت رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفت، قبر آن بزرگوار تقريباً روبه روى «باب السّلام در محلّ مُصَلّى قرار داشت كه پس از طرح توسعه حرم، در داخل شبستان مسجد قرار گرفت و هم اكنون جاى دقيق آن معلوم نيست.

در زيارت آن حضرت بگو:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِينَ اللَّهِ، «سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى امين خدا، السَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُسْتَوْدَعَ نُورِ رَسُولِ سلام بر تو اى نور خدا، سلام بر تو اى سپردگاه نور پيامبر اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا والِدَ خاتَمِ الْأَنْبِياءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنِ خدا، سلام بر تو اى پدر خاتم پيامبران، سلام بر تو اى آنكه انْتَهى إِلَيْهِ الْوَدِيعَةُ وَالْأَمانَةُ الْمَنِيعَةُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ امانت منيع (نور نبوت) به او منتقل گرديد، سلام بر تو اى آنكه

ص:337

ص:338

أَوْدَعَ اللَّهُ فِي صُلْبِهِ الطَّيِّبِ الطَّاهِرِ الْمَكِينِ نُورَ رَسُولِ اللَّهِ الصَّادِقِ خداوند به وديعت نهاد در صلب پاك و پاكيزه او، نور رسول راستگو و الْأَمِينِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا والِدَ سَيِّدِ الْأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلِينَ، أَشْهَدُ امين را، سلام بر تو اى پدر سرور پيامبران و رسولان، گواهى دهم أَنَّكَ قَدْ حَفِظْتَ الْوَصِيَّةَ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ عَنْ رَبِّ الْعالَمِينَ فِي كه تو وصيّت را حفظ، و حق امانت پروردگار جهانيان يعنى رَسُولِهِ، وَكُنْتَ فِي دِينِكَ عَلى يَقِينٍ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ اتَّبَعْتَ دِينَ پيامبر او را ادا نمودى، و در دينت به مقام يقين رسيدى، و گواهى دهم كه تو دين اللَّهِ عَلى مِنْهاجِ جَدِّكَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ فِي حَياتِكَ وَبَعْدَ خدا را كه شريعت جدّت ابراهيم خليل اللَّه بود، در دوره زندگى پيروى كردى وَفاتِكَ، عَلى مَرْضاتِ اللَّهِ فِي رَسُولِهِ، وَأَقْرَرْتَ وَصَدَّقْتَ بِنُبُوَّةِ و بر آن مردى و مورد رضاى خدا و پيامبرش بودى و به نبوّت رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَوِلايَةِ أَمِيرِالمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ رسول خدا صلى الله عليه و آله و ولايت امير مؤمنان و ديگر السَّلامُ، وَالْأَئِمَّةِالطَّاهِرِينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ حَيّاً ائمّه طاهرين عليهم السلام اقرار كردى، خداوند در حال حيات و مرگ وَمَيِّتاً، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَركاتُهُ».

بر تو درود فرستاد و رحمت و بركاتش بر تو باد.»

زيارت دوم حضرت عبداللَّه بن عبدالمطّلب عليهما السلام

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْمَجْدِ الْأَثِيلِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا «سلام بر تو اى بزرگوار و اصيل، سلام بر تو اى خِيَرَةَ فَرْعٍ مِنْ دَوْحَةِ الْخَلِيلِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ الذَّبِيحِ بهترين شاخسار شجره ابراهيم خليل، سلام بر تو اى فرزند اسماعيل إِسْماعِيلَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا سُلالَةَ الْأَبْرارِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبَا ذبيح، سلام بر تو اى كه از دودمان نيكانى، سلام بر تو اى پدر النَّبِيِ الْمُخْتارِ، وَعَمَّ الْوَصِيِ الْكَرَّارِ، وَوالِدَ الْأَئِمَّةِ الْأَطْهارِ، پيامبر برگزيده و عموى وصىّ [او حيدر] كرّار و پدر أئمّه اطهار السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ أَضاءَتْ بِنُورِ جَبِينِهِ عِنْدَ وِلادَتِهِ أَطْرافُ سلام بر تو اى آنكه با نور پيشانيش به هنگام ولادتش كرانه هاى آسمان السَّماءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا يُوسُفَ آلِ عَبْدِ مَنافٍ، السَّلامُ عَلَيْكَ روشن شد، سلام بر تو اى يوسف خاندان عبد مناف، سلام بر تو يا مَنْ سَلَكَ مَسْلَكَ جَدِّهِ إِسْماعِيلَ، فَأَسْلَمَ لِأَبِيهِ لِيَذْبَحَهُ، اى آنكه پيرو راه جدش اسماعيل بود و در برابر پدر براى ذبح تسليم گشت

ص:339

ص:340

السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ فَداهُ اللَّهُ بِما فَداهُ، فَتَقَبَّلَهُ فَأَعْطاهُ اللَّهُ وَأَباهُ، سلام بر تو كه خداوند فدايى برايت قرار داد و فدايش را پذيرا شد السَّلامُ عَلَيْكَ يا حامِلَ نُورِ النُّبُوَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَشْرَفَ سلام بر تو اى حامل نور پيامبرى، سلام بر تو اى شريف ترين النَّاسِ فِي الْأُبُوَّةِ وَالْبُنُوَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا والِدَ خاتَمِ النَّبِيِينَ، مردم از جهت پدر و فرزند، سلام بر تو اى پدر خاتم پيامبران السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبَا الطَّاهِرِينَ بَعْدَ الطَّاهِرِينَ، وَابْنَ الطَّاهِرِينَ، سلام بر تو اى پدر پاكان و پاكان و فرزند پاكيزگان وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ».

و رحمت و بركات خدا بر شما باد.»

فضيلت زيارت حمزه و ساير شُهداى احُد

فضيلت زيارت حضرت حمزه و ساير شُهداى احُد

در سال سوّم هجرى در شمال مدينه، در دامنه كوه احُد جنگى ميان مسلمانان و كفّار اتّفاق افتاد كه ابتدا مسلمانان پيروز شدند، ولى در مرحله بعد در اثر تخلّف، عدّه اى از

ص:341

فرمان رهبرى سرپيچى كردند، و در نتيجه بيش از هفتاد نفر از مسلمانان شهيد شدند. فخر المحقّقين در رساله فخريّه نوشته:

مُستحب است زيارت حضرت حمزه عليه السلام و ديگر شهداى احُد در قبرستان احد.

از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل است كه هر كس مرا زيارت كند و عمويم حمزه را زيارت ننمايد، به من جفا كرده است. شيخ مفيد رحمه الله فرموده كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به زيارت قبر حمزه امر مى فرمود وبه زيارت ايشان و شهدا اهتمام مى كرد.

حضرت فاطمه عليها السلام پس از رحلت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر زيارت قبر آن بزرگوار مواظبت مى نمود. و از زمان حضرت رسول صلى الله عليه و آله سنّت شده است كه مسلمانان به زيارت عموى گرامى آن حضرت مى روند، و در كنار قبرش درنگ مى كنند.

ودر حديث است كه حضرت فاطمه عليها السلام پس از رحلت پدر روزهاى دوشنبه و پنج شنبه هر هفته به زيارت قبور شُهدا مى رفت و با اشاره به مواضع مسلمانان در صحنه جنگ احُد، مى فرمود: اين جا موضع رسول خدا صلى الله عليه و آله بود، و در اين مكان مشركين، وبه نقلى ديگر در آن جا نمازمى گزارد ودعا مى كرد.

شهداى احُد رضوان اللَّه عليهم حدود هفتاد نفر مى باشند.

ص:342

زيارت حضرت حمزه عموى پيامبر صلى الله عليه و آله

چون به زيارت آن حضرت در احُد رفتى نزد قبرش بايست و اين زيارت را بخوان:

«السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، «سلام بر تو اى عموى گرامى رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد السَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَسَدَاللَّهِ وَأَسَدَ- سلام بر تو اى بهترين شهيدان سلام بر تو اى شير خدا و شير رَسُولِهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ جاهَدْتَ فِي اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَجُدْتَ رسول خدا گواهى دهم كه تو براستى جهاد كردى در راه خداى عزوجل و جان خود را بِنَفْسِكَ، وَنَصَحْتَ رَسُولَ اللَّهِ، وَكُنْتَ فِيما عِنْدَ اللَّهِ سُبْحانَهُ در اين راه بذل كردى و براى رسول خدا خيرخواهى كردى و مشتاق بودى آنچه را نزد راغِباً، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِي، أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ خداى سبحان بود، پدر و مادرم به فدايت من در اينجا به نزد شما آمدم تا بِزِيارَتِكَ، وَمُتَقَرِّباً إِلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِذلِكَ، بدينوسيله به رسول خدا صلّى اللَّه عليه وآله تقرب جويم

ص:343

راغِباً إِلَيْكَ فِي الشَّفاعَةِ، أَبْتَغِي بِزِيارَتِكَ خَلاصَ نَفْسِي مَتَعَوِّذاً و اشتياق به تو در شفاعت دارم، جوينده ام به وسيله زيارتت خلاص كردن جانم را، پناهنده ام بِكَ مِنْ نارٍ اسْتَحَقَّها مِثْلِي بِما جَنَيْتُ عَلى نَفْسِي، هارِباً مِنْ به تو از آتشى كه امثال من بواسطه جنايتى كه كرده ايم مستحق آن گشته ايم، گريزانم از ذُنُوبِي الَّتِي احْتَطَبْتُها عَلى ظَهْرِي، فَزِعاً إِلَيْكَ رَجاءَ رَحْمَةِ گناهانى كه بر پشت خويش بار كرده ام پناهنده ام به تو به اميد رحمت رَبِي، أَتَيْتُكَ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ، طالِباً فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ، وَقَدْ پروردگارم به زيارتت آمده ام از راهى پررنج و دور و خواهان آزادى خويش از دوزخم و براستى كه أَوْقَرَتْ ظَهْرِي ذُنُوبِي، وَأَتَيْتُ ما أَسْخَطَ رَبِي، وَلَمْ أَجِدْ أَحَداً خم كرده پشتم را سنگينى بار گناهانم و به كارى كه موجب خشم پروردگار من است دست زده ام و نيافتم كسى را أَفْزَعُ إِلَيْهِ خَيْراً لِي مِنْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ، فَكُنْ لِي شَفِيعاً يَوْمَ كه به او پناه برم بهتر از شما خاندان رحمت پس تو (اى سرور بزرگوار) شفيعم باش در روز فَقْرِي وَحاجَتِي، فَقَدْ سِرْتُ إِلَيْكَ مَحْزُوناً، وَأَتَيْتُكَ مَكْرُوباً، ندارى و نيازم كه راه پيمودم به سويت غمناك وآمده ام به نزدت در حال محنت زدگى وَسَكَبْتُ عَبْرَتِي عِنْدَكَ باكِياً، وَصِرْتُ إِلَيْكَ مُفْرَداً، وَأَنْتَ مِمَّنْ و ريختم اشكم را در پيشت گريان و به درگاهت آمده ام تك و تنها و تو از كسانى هستى أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِصِلَتِهِ، وَحَثَّنِي عَلى بِرِّهِ، وَدَلَّنِي عَلى فَضْلِهِ، وَهَدانِي كه خداوند به من دستور پيوند او را داده و به نيكى به او وادارم كرده و بر فضل و برتريش راهنمائيم كرده و به محبتش

ص:344

لِحُبِهِ، وَرَغَّبَنِي فِي الْوِفادَةِ إِلَيْهِ، وَالْهَمَنِي طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ، هدايت نموده و به رفتن سَرِ خوانِ كرمش ترغيبم كرده و به من الهام كرده كه حاجاتم را در پيش او بخواهم أَنْتُمْ أَهْلُ بَيْتٍ لا يَشْقى مَنْ تَوَلّاكُمْ، وَلايَخِيبُ مَنْ أَتاكُمْ، شما خاندانى هستيد كه بدبخت نشود هر كه دوستتان دارد و نوميد نگردد هر كه به درگاهتان آيد وَلايَخْسَرُ مَنْ يَهْواكُمْ، وَلا يَسْعَدُ مَنْ عاديكُمْ».

و زيانكار نشود هر كه هواى شما در سر دارد و روى سعادت نبيند هر كه شما را دشمن دارد.» پس رو به قبله مى كنى و مى گويى:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. اللَّهُمَّ إِنِي تَعَرَّضْتُ «خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد خدايا من خود را در گذرگاه لِرَحْمَتِكَ بِلُزُومِي لِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، لِيُجِيرَنِي مهرت قرار دادم بدانكه ملازم قبر عموى پيغمبرت صلى الله عليه و آله گشتم تا مرا در پناه خود گيرد مِنْ نِقْمَتِكَ وَسَخَطِكَ وَمَقْتِكَ فِي يَوْمٍ تَكْثُرُ فِيهِ الْأَصْواتُ، از انتقام تو در روزى كه صداها در آن روز بسيار گردد وَتَشْغَلُ كُلُّ نَفْسٍ بِما قَدَّمَتْ، وَتُجادِلُ عَنْ نَفْسِها، فَانْ تَرْحَمْنِي و هركس سرگرم شود بدانچه از پيش فرستاده و از خويشتن دفاع كند پس اگر در آن روز الْيَوْمَ فَلا خَوْفَ عَلَيَّ وَلاحُزْنَ، وَإِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلىً لَهُ الْقُدْرَةُ به من رحم كنى كه ترس و اندوهى ندارم و اگر كيفرم كنى پس تو مولائى هستى كه قدرت دارى

ص:345

عَلى عَبْدِهِ، وَلاتُخَيِّبْنِي بَعْدَ الْيَوْمِ، وَلاتَصْرِفْنِي بِغَيْرِ حاجَتِي، فَقَدْ بر بنده خود ولى نااميدم مكن پس از اين روز و بازم مگردان (از اينجا) بدون حاجتم چونكه لَصِقْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ خود را به قبر عموى پيغمبرت چسبانده و بوسيله او به درگاه تو تقرب جويم به آرزوى دست رسى به خوشنوديت وَرَجاءَ رَحْمَتِكَ، فَتَقَبَّلْ مِنِي، وَعُدْ بِحِلْمِكَ عَلى جَهْلِي، و به اميد دريافت رحمتت پس بپذير از من و بازگرد به بردباريت بر نادانى من وَبِرَأْفَتِكَ عَلى جِنايَةِ نَفْسِي، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِي، وَما أَخافُ أَنْ و به مهرت بر جنايتى كه بر خود كردم چونكه گناهم بزرگ است و ترس از آن ندارم كه تَظْلِمَنِي، وَلكِنْ أَخافُ سُوءَ الْحِسابِ، فَانْظُرِ الْيَوْمَ تَقَلُّبِي عَلى به من ستم كنى ولى از بدى حساب ترس دارم پس بنگر امروز پناه آوردنم را به قَبْرِ عَمِّ نَبِيِّكَ، فَبِهِما فُكَّنِي مِنَ النَّارِ، وَلاتُخَيِّبْ سَعْيِي، وَلا قبر عموى پيغمبرت پس به حق هر دو آنها كه آزادم كن از آتش و نوميد مكن كوششم را و يَهُونَنَّ عَلَيْكَ ابْتِهالِي، وَلاتَحْجُبَنَّ عَنْكَ صَوْتِي، وَلاتَقْلِبْنِي بِغَيْرِ مبادا زارى من نزد تو ناچيز و خوار قرار گيرد و صداى من از تو محجوب گردد و بدون حاجاتم مرا حَوائِجِي، يا غِياثَ كُلِ مَكْرُوبٍ وَمَحْزُونٍ، وَيا مُفَرِّجاً عَنِ باز نگردان اى فريادرس هر محنت زده و غمناك و اى گشاينده (اندوه) از الْمَلْهُوفِ الْحَيْرانِ الْغَرِيقِ الْمُشْرِفِ عَلَى الْهَلَكَةِ، فَصَلِ عَلى اندوهگين سرگردان و غريقى كه مشرف بر هلاكت است پس درود فرست بر

ص:346

مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْظُرْ إِلَيَّ نَظْرَةً لا أَشْقى بَعْدَها أَبَداً، وَارْحَمْ محمد و آل محمد و بنگر به من نگريستنى كه هرگز پس از آن بدبخت نشوم و رحم كن تَضَرُّعِي وَعَبْرَتِي وَانْفِرادِي، فَقَدْ رَجَوْتُ رِضاكَ، وَتَحَرَّيْتُ به زارى و اشك و تنهائيم چونكه من به خوشنوديت اميدوارم و جويايم آن الْخَيْرَ الَّذِي لايُعْطِيهِ أَحَدٌ سِواكَ، فَلا تَرُدَّ أَمَلِي، اللَّهُمَّ إِنْ تُعاقِبْ خيرى را كه عطا نكند آن را احدى جز تو پس آرزويم را باز مگردان خدايا اگر كيفركنى فَمَوْلىً لَهُ الْقُدْرَةُ عَلى عَبْدِهِ وَجَزائِهِ بِسُوءِ فِعْلِهِ، فَلا اخِيبَنَّ پس مولائى هستى كه بر بنده ات قدرت دارى و پاداش عمل بدش بوده پس نوميدم مساز الْيَوْمَ، وَلاتَصْرِفْنِي بِغَيْرِ حاجَتِي، وَلاتُخَيِبَنَّ شُخُوصِي امروز و بازم مگردان بدون روا شدن حاجتم و نااميد مكن حركت كردن وَوِفادَتِي، فَقَدْ أَنْفَدْتُ نَفَقَتِي، وَ أَتْعَبْتُ بَدَنِي، وَقَطَعْتُ و آمدنم را چونكه پولم را خرج كرده ام و بدنم را به تعب افكندم و بيابان هاى الْمَفازاتِ، وَخَلَّفْتُ الْأَهْلَ وَالْمالَ وَما خَوَّلْتَنِي، وَآثَرْتُ ما بسيارى را پشت سر گذاردم و زن و فرزند و مال و منالم و آنچه را به من دادى همه را بجاى گذاردم و آنچه را عِنْدَكَ عَلى نَفْسِي، وَلُذْتُ بِقَبْرِ عَمِ نَبِيِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، پيش تو است براى خود اختيار كردم و به قبر عموى پيغمبرت صلى الله عليه و آله پناه آوردم وَتَقَرَّبْتُ بِهِ ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ، فَعُدْ بِحِلْمِكَ عَلى جَهْلِي، و بوسيله او براى جستن خوشنوديت تقرب جستم پس بازگرد با بردباريت بر نادانيم

ص:347

وَبِرَأْفَتِكَ عَلى ذَنْبِي، فَقَدْعَظُمَ جُرْمِي، بِرَحْمَتِكَ ياكَرِيمُ ياكَرِيمُ».

و با مهرت بر گناهم كه براستى گناهانم بزرگ گشته به مهرت، اى بزرگوار اى بزرگوار.»

زيارت ديگر شهداى احُد

اشاره

در زيارت شهداى جنگ احُد كه در دامنه كوه احُد دفن هستند، چنين مى گويى:

«السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى نَبِيِ اللّهِ، السَّلامُ عَلى «سلام بر رسول خدا سلام بر پيامبر خدا سلام بر مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاكش سلام عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الشُّهَداءُ الْمُؤْمِنُونَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَهْلَ بَيْتِ بر شما اى شهيدان با ايمان سلام بر شما اى خاندان الْإِيمانِ وَالتَّوْحِيدِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ دِينِ اللَّهِ وَأَنْصارَ ايمان و توحيد سلام بر شما اى ياران دين خدا و ياران رَسُولِهِ، عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ، سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى رسول خدا- كه بر او و آلش سلام باد- سلام بر شما بدان شكيبايى كه كرديد پس چه خوب است

ص:348

الدَّارِ، أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ اخْتارَكُمْ لِدِينِهِ، وَاصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ، وَأَشْهَدُ خانه آخرت شما گواهى دهم كه براستى خداوند شما را براى دين خود انتخاب فرمود و برگزيدتان براى رسول خود و گواهى دهم أَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَذَبَبْتُمْ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَعَنْ كه شما در راه خدا جهاد كرديد آنطور كه بايد و دفاع كرديد از دين خدا و از نَبِيِهِ، وَجُدْتُمْ بِأَنْفُسِكُمْ دُونَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّكُمْ قُتِلْتُمْ عَلى مِنْهاجِ پيغمبر خدا و جانبازى كرديد در ركاب رسول خدا و گواهى دهم كه شما بر همان راه رَسُولِ اللَّهِ، فَجَزاكُمُ اللَّهُ عَنْ نَبِيِهِ وَعَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ رسول خدا كشته شديد پس خدايتان پاداش دهد از جانب پيامبرش و از دين اسلام و مسلمانان بهترين الْجَزاءِ، وَعَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ فِي مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَمَوْضِعِ إِكْرامِهِ مَعَ پاداش و بشناساند به ما چهره هاى شما را در جايگاه رضوان و اكرامش همراه با النَّبِيِينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ والصَّالِحِينَ، وَحَسُنَ أُولئِكَ پيمبران و راستگويان و شهيدان و صالحان و چه نيكو رَفِيقاً، أَشْهَدُ أَنَّكُمْ حِزْبُ اللَّهِ، وَأَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللَّهَ، رفيقانى هستند آنها گواهى دهم كه شمائيد حزب خدا و هر كه با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ كرده وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ الْفائِزِينَ، الَّذِينَ هُمْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِهِمْ و براستى شما از مقربان و رستگارانيد كه در پيشگاه پروردگارشان زنده اند يُرْزَقُونَ، فَعَلى مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ، و روزى مى خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنكه شما را كُشت

ص:349

أَتَيْتُكُمْ يا أَهْلَ التَّوْحِيدِ زائِراً وَبِحَقِكُمْ عارِفاً، وَبِزِيارَتِكُمْ آمده ام به نزد شما براى زيارت اى اهل توحيد و به حق شما عارفم و بوسيله زيارت شما إِلَى اللَّهِ مُتَقَرِّباً، وَبِما سَبَقَ مِنْ شَرِيفِ الْأَعْمالِ وَمَرْضِيِ الْأَفْعالِ به سوى خدا تقرب جويم و بدانچه گذشته از اعمال شريف و كارهاى پسنديده عالِماً، فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللَّهِ وَرَحْمَتُهُ وَبَرَكاتُهُ، وَعَلى مَنْ قَتَلَكُمْ دانايم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و بركاتش و لعنت خدا لَعْنَةُ اللَّهِ وَغَضَبُهُ وَسَخَطُهُ، الَلَّهُمَّ انْفَعْنِي بِزِيارَتِهِمْ، وَثَبِّتْنِي عَلى و خشم و غضبش بر آنكس كه شما را كُشت خدايا بهره مندم ساز به زيارتشان و بر آن نيتى كه آنها داشتند مرا هم قَصْدِهِمْ، وَتَوَفَّنِي عَلى ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ، وَاجْمَعْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ ثابت بدار و بميرانم بر آنچه ايشان را بر آن ميراندى و گرد آور ميان من و ايشان فِي مُسْتَقَرِ دارِ رَحْمَتِكَ، أَشْهَدُ أَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ، وَنَحْنُ بِكُمْ در جايگاه خانه رحمتت گواهى دهم كه شما بر ما سبقت گرفتيد و ما هم به شما لاحِقُونَ».

ملحق خواهيم شد.»

و سپس هر چه مى توانى سوره انَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ بخوان و ثواب آن را به ارواح مطهّره اين شهدا هديه كن.

بخشِ دوّم از فصلِ دوّم
مساجد واماكن متبرّكه در مدينه منوّره

آثار و بناهاى ارزشمند اسلامى در مدينه منوّره بقدرى زياد است كه توضيح و تشريح ويژگى هاى آن، نياز به كتاب جداگانه اى دارد، و از آنجا كه توسط معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبرى، كتاب هايى در اين زمينه تهيه و منتشر شده است، لذا از معرّفى اماكن، همراه كتاب ادعيه و زيارات، صرف نظر نموده، تنها به ذكر اسامى و مستحبّات برخى از آنان اكتفا مى شود:

1- مسجد النّبى صلى الله عليه و آله: اين مسجد، توسّط نبى اكرم صلى الله عليه و آله و با كمك و همراهى مسلمانان صدر اسلام بنا گرديد. حدود آن در زمان آن حضرت از شمال به جنوب 35 متر، و از مشرق به مغرب 30 متر بود كه با ده ستون از درخت خرما ساخته شد، و در سال هفتم هجرى پس از فتح خيبر به واسطه رسول خدا صلى الله عليه و آله توسعه يافت.

ص:350

ص:351

ص:352

جاهاى مهمّ مسجد عبارتند از:

الف: حُجره مطهّره:

طول حجره مطهّره رسول اكرم صلى الله عليه و آله 16 متر و عرض آن 15 متر مى باشد، و گنبدى به نام قبّة الخضرا بر روى آن قرار دارد.

ب: منبر رسول اللّه صلى الله عليه و آله:

در سال 5 هجرت براى پيامبر منبرى با سه پلّه ساختند كه آن حضرت بر پله سوم نشسته و براى مردم سخن مى گفتند.

ج: محراب: در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و خلفا، مسجدالنّبى محراب نداشت، امّا در دوران خلافت عمر بن عبدالعزيز محرابى در محلّ نماز رسول خدا صلى الله عليه و آله ساختند، كه هم اينك به نام محراب النّبى صلى الله عليه و آله معروف است.

د: روضه منوّره

ه: ستون هاى مسجد كه به نام هاى توبه يا ابولبابه، حنّانه، مهاجرين، سرير و مخلّقه معروف است.

و: مقام جبرئيل

ز: محلّ اصحاب صفّه

ح: محراب تهجّد

ط: خانه حضرت فاطمه عليها السلام

ص:353

2- قبرستان بقيع: در اين قبرستان چهار امام معصوم يعنى: امام حسن مجتبى امام زين العابدين، امام محمّد باقر، امام جعفر صادق عليهم السلام، و بسيارى از صحابه، همسران و دختران، و ابراهيم فرزند رسول اكرم صلى الله عليه و آله، و تعداد زيادى از مردان و زنان صدر اسلام مدفونند.

3- مسجد قُبا: اوّلين مسجدى كه بر اساس تقوا، توسّط پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مدينه ساخته شد، مسجد قُبا بود.

4- مَشرَبه ام ابراهيم ومسجد فضيخ يا ردّ الشّمس، كه در نزديكى قُبا بوده است.

5- مسجد الجمعة: كه در مسير قُبا به مدينه قرار دارد.

6- قبرستان احد: در اين مكان حمزه سيّدالشّهدا و ساير شهداى جنگ احد مدفون هستند

7- مسجد العسكر: و مسجد ثناياى رسول اللّه كه در احد قرار داشته است.

8- مساجد سبعه: اين مساجد كه شمارشان كمتر از هفت مى باشد ولى به مساجد سبعه معروف است، و بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله در محلّ وقوع جنگ احزاب بنا گرديده است، عبارتند از:

الف: مسجد فتح

ص:354

ب: مسجد على عليه السلام

ج: مسجد فاطمه عليها السلام

د: مسجد سلمان رحمه الله

ه: مسجد ابو بكر

و: مسجد عمر

برخى از اين مساجد در سال هاى اخير تخريب گرديده است.

9- مسجد ذوالقبلتين: در اين مسجد قبله تغيير يافت، و مسلمين كه به طرف مسجد الأقصى نماز مى خواندند، موظّف شدند از آن پس به طرف كعبه نماز بگزارند.

10- مسجد غمامه يا مصلّى النّبى صلى الله عليه و آله

11- مسجد حضرت على عليه السلام و مسجد حضرت زهرا عليها السلام: كه در مناخه و نزديك به يكديگر قرار داشته اند.

12- مسجد مباهله: در محلّ اين مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همراه با على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام براى مباهله با نصاراى نجران آمدند.

13- مسجد شجره: كه همان ميقات اهل مدينه و كسانى است كه از مدينه عازم حجّ و زيارت بيت اللَّه الحرام مى باشند.

ص:355

14- مسجد مُعَرَّس، كه اينك از آن خبرى نيست.

15- محلّه بنى هاشم: خانه امام سجاد عليه السلام و امام صادق عليه السلام و ذرّيّه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در اين محل بوده، و در توسعه حرم تخريب گشته و از بين رفته است.

16- از مساجد ديگرى نيز ياد شده است كه عبارتند از:

مسجد ابوذر، مسجد نفس زكيه، مسجد ظفر يا مسجد بنى ظفر، مسجد سُقيا، مسجد مُسَيْجِد، مسجد غزاله يا مسجد منصرف، مسجد بنى سالم، مسجد بنى قريظه، مسجد الراية، و ...

برخى از اين اماكن اعمال و مستحبّات خاصّى دارند كه به اختصار متذكّر مى شويم:

مستحبّات مدينه منوّره و مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله

1- غسل ورودبه مدينه و مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله وزيارت پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه بقيع عليهم السلام، كه مى توان با يك غسل همه را نيّت كرد.

2- اقامت در مدينه منوّره: صاحب جواهر مى فرمايد كه

ص:356

اختلافى در استحباب سكونت و مجاورت مدينه منوّره نيست، و مرحوم شهيد در دروس بر اين مطلب ادّعاى اجماع كرده است.

سمهودى از مالك بن انس- امام مالكيه- نقل مى كند كه از او سؤال شد: سكونت در مدينه نزد تو بهتر است يا در مكّه؟ گفت: مدينه، و چرا مدينه محبوب تر نباشد؟ و حال آنكه راهى در آن نيست مگر اينكه رسول خدا بر آن عبور فرموده، و جبرئيل از جانب پروردگار بر آن حضرت نازل شده است.

3- مستحبّ است در مدّت اقامت يك ختم قرآن يا بيشتر در مدينه و به خصوص در مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله بخواند.

4- مستحبّ است هر مقدار مى تواند در مدينه صدقه بدهد، و مرحوم مجلسى روايت كرده كه يك دِرهم صدقه در مدينه معادل ده هزار دِرهم در جاى ديگر است. بنابراين سعى كند در كمك كردن به برادران دينى- مخصوصاً سادات و ذرّيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله- كوتاهى نشود.

5- مواظب اعمال و رفتار خود باشد، و فرصت را غنيمت شمرد، و هرچه مى تواند نماز بخواند، به ويژه در

ص:357

مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله كه هر ركعت نماز در مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله مساوى هزار ركعت نماز در غير آن است مگر مسجد الحرام، و براى نماز افضل اماكن، روضه رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى باشد.

6- در وقت ورود و خروج از مسجد صلوات بفرستد.

7- هنگام ورود در مسجد دو ركعت نماز تحيّت مسجد بجا آورد.

8- از طرف والدين و برادران دينى و آشنايان، به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله سلام كند.

9- پس از زيارت- چنانكه قبلًا گفته شد- دو ركعت نماز زيارت بخواند، و ثوابش را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هديه كند.

10- نزديك مرقد مطهر رسول خدا بايستد، و حمد و ثناى الهى را به جاى آورد، و دعا كند.

11- در مقام جبرئيل نماز و دعا بخواند.

12- در محراب رسول خدا- در صورت امكان- نماز بگزارد.

13- در مسجد صدا را بلند نكند.

14- دو ركعت نماز نزد ستون ابولبابه (ستون توبه) بجا

ص:358

آورد، و دعا كند.

15- نماز و دعا در روضه مباركه حضرت رسول و هم چنين در خانه حضرت زهرا عليها السلام مستحب است، و در صورتى كه امكان نداشته باشد، مناسب است اين كار هر چه نزديك تر به اين دو مكان شريف انجام گيرد.

قابل توجّه اينكه، روضه مباركه مسجدالنّبى، ستون توبه و مقام جبرئيل هر كدام دعاى مخصوصى دارند كه در همين كتاب پس از زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله زير عنوان خاصّ خود ذكر شده است.

مسجد قُبا

حضرت رسول صلى الله عليه و آله به هنگام هجرت از مكّه به مدينه، روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاوّل، سال اوّل هجرى، وارد قريه قُبا (5 كيلومترى جنوب مدينه) شد، و تا روز جمعه (4 روز) در اين محل توقّف كرد، تا حضرت على عليه السلام در مكّه امانات مردم را كه نزد حضرت رسول بود به آنان برگردانده، و ساير

ص:359

دستورهاى حضرت را اجرا، و چند تن از زنان كه حضرت فاطمه عليها السلام در ميانشان بود، به حضرتش ملحق شود، و از طرفى ديگر مردم مدينه خود را براى ورود حضرت آماده كنند. در اين توقّف چهار روزه، حضرت رسول صلى الله عليه و آله اوّلين مسجد را با كمك مسلمانان بنا نمود، كه زمين آن را مردم قُبا هديه كردند، و حضرت با نوك سرنيزه خود حدود آن را روى زمين مشخّص كرد. گفته اند كه هر ضلع آن 66 ذراع بوده است.

در ساختن اين مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مانند ديگر مسلمانان شركت داشت، و سنگ و گِل حمل مى نمود، و دوشادوش ديگران كار مى كرد، و در جواب آنان كه از حضرت مى خواستند كه گوشه اى بنشيند و فقط فرمان دهد مى فرمود:

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ يَعْمُرُالْمَساجِدا يَقْرَأُ الْقُرآنَ قائِماً وَقاعِداً

«هر كه مسجد بپا كند و در همه حال قرآن بخواند، رستگار است.»

آيه شريفه لَمَسْجِدٌ اسِسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ، فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُ

ص:360

الْمُطَّهِرِينَ(1)

، در مورد همين مسجد نازل شده است.

مسجد قبا بارها تجديد بنا و توسعه يافته، زيرا نزد مسلمين اهمّيّت بسزايى داشته، و رسول اكرم صلى الله عليه و آله هر هفته روزهاى دوشنبه به قبا تشريف مى برده، و در آنجا نماز مى گزاردند. از آن حضرت روايت شده كه: هر كس در خانه اش وضو بگيرد و به مسجد قبا رود و دو ركعت نماز بخواند، ثواب يك عُمره را براى او مى نويسند. و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام نيز فرمود: هنگام زيارت مَشاهد و مساجد اطراف مدينه، ابتدا به مسجد قبا رفته و در آنجا بسيار نماز بخوان.

اعمال مسجد قبا

وقت تشرّف، دو ركعت نماز تحيّت مسجد بجا آور، بعد تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام را بگو، و زيارت جامعه اوّل را بخوان آنگاه دعا كن، و بهتر است كه به اين جملات دعا كنى:


1- توبه: 108

ص:361

«اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ فِي كِتابِكَ الْمُنْزَلُ عَلى «خداوندا! گفته تو درست است و تو در قرآنى كه بر سينه پيامبر صَدْرِ نَبِيِكَ الْمُرْسَلِ: لَمَسْجِدٌ اسِسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ مرسلت نازل كرده اى، فرموده اى: «موكّداً مسجدى كه از روز نخست بر پايه تقوا پى ريزى شده باشد، أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ، فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ سزاوارتر است كه در آن (براى عبادت) بايستى، در آنجا مردانى هستند كه پاكيزگى را دوست دارند و خداوند هم الْمُطَّهِرِينَ. اللَّهُمَّ طَهِرْ قُلُوبَنا مِنَ النِفاقِ، وَأَعْمالَنا مِنَ الرِّيا، پاكيزگان را دوست مى دارد، خداوندا! دلهاى ما را از نفاق، واعمال ما را از ريا، وَفُرُوجَنا مِنَ الزِّنا، وَأَلْسِنَتَنا مِنَ الْكِذْبِ وَالْغَيْبَةِ، وَأَعْيُنَنا مِنَ و اعضاى تناسلى ما را از زنا، و زبان هاى ما را از دروغ و غيبت، و ديدگانمان را از الْخِيانَةِ، فَإِنَّكَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَما تُخْفِي الصُّدُورُ، رَبَّنا نگاه خيانت آميز (حرام) حفظ كن، كه توبه خيانت ديدگان و انگيزه هاى پنهان در سينه ها آگاهى، پروردگارا! ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ».

ما به خويش ستم كرديم و اگر ما را نيامرزيده و بر ما ترحّم نورزى، مؤكّداً از زيانكارانيم.»

پشت اين مسجد منزلى بوده متعلّق به اميرالمؤمنين عليه السلام، و جلوى مسجد چاه آب شيرينى كه فعلًا اثرى از آن نيست.

گفته شده كه انگشتر پيغمبر صلى الله عليه و آله در آن چاه افتاده و بدين

ص:362

جهت به «چاه انگشتر» ناميده شده، و نيز به «چاه آب دهان» هم معروف است، زيرا نقل شده پيغمبر صلى الله عليه و آله آب دهان مبارك را در آن چاه افكندند و آبش پس از شورى، شيرين شد.

نكته قابل توجّه اينكه: در سال نُهم هجرى گروهى از منافقين مسجدى ساختند تا از آن به عنوان پايگاهى برضدّ اسلام و مسلمانان بهره گيرند، و از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درخواست كردند كه آن را افتتاح نمايد و براى تبرّك در آن نماز بخواند، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هم قول مساعد دادند كه در فرصت مناسب چنين كند، ولى با نزول آيه شريفه ... وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَكُفْراً ... نقشه منافقين آشكار شد، و پيامبر صلى الله عليه و آله دستور تخريب آن را صادر فرمود.

مسجد ذو قبلتين
اشاره

بنابر مشهور در نيمه رجب يا شعبان سال دوم هجرى، رسول گرامى صلى الله عليه و آله به دعوت «امُّ بِشْر» به ميان قبيله بنى سالم در شمال غربى مدينه رفتند، و هنگام نماز ظهر دو ركعت نماز را

ص:363

طبق معمول به سوى بيت المقدّس خواندند. فرمان الهى مبنى بر روگرداندن به سوى كعبه نازل شد، و بقيه نماز را به طرف كعبه گزاردند، و از آن پس كعبه مكرّمه قبله دائمى مسلمانان شد. بدين مناسبت اين مسجد را مسجد ذو قبلتين يا مسجد قبلتين ناميده اند. اين مسجد در جانب غربى مسجد فتح، با فاصله كمى واقع شده است.

يكى از آيات كريمه اى كه به اين مناسبت نازل شد آيه كريمه: قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِيَنَّكَ «ما تورا كه صورتت را به سوى آسمان مى گردانى مى بينيم، اكنون تو را به قِبْلَةً تَرْضيها فَوَلِ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما سوى قبله اى كه از آن خوشنود باشى مى گردانيم، روى خود را به سوى مسجد الحرام بگردان، و هرجا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ ... (1)

مى باشد.

بوديد رويتان را به سوى آن بگردانيد...»

سابقاً در اين مسجد دو محراب، روبروى هم- شمالى و جنوبى- يكى به طرف كعبه و ديگرى به طرف بيت المقدس قرار داشته، ولى متأسّفانه در سال هاى اخير كه مسجد را


1- بقره: 144

ص:364

تجديد بنا كرده اند، تنها جاى يك محراب در آن باقى مانده، و آثار قبلى اين حادثه بزرگ، محو شده است.

مستحب است در مسجد ذو قبلتين دو ركعت نماز تحيّت مسجد خوانده شود، و مناسب است بعد از آن اين دعا را بخوانى:

«اللَّهُمَّ إِنَّ هذا مَسْجِدُ الْقِبْلَتَيْنِ، وَمُصَلّى نَبِيِنا وَحَبِيبِنا وَسَيِدِنا «خداوندا! اين مسجد قبلتين و نمازگاه پيامبرمان حبيب ما و سرور ما مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ. اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ حضرت محمّد- درود خدا بر او آلش باد- است خداوندا! تو كه گفتارت الْحَقُّ فِي كِتابِكَ الْمُنْزَلِ عَلى صَدْرِ نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ: قَدْ نَرى راست است در كتابى كه بر سينه پيامبرت نازل ساخته اى فرموده اى: «ما صورتت تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضيها فَوَلِ را كه به سوى آسمان مى گردانى (و منتظر تعيين قبله نهايى هستى) مى بينيم، اكنون تو را به سوى قبله اى كه از آن خشنود باشى مى گردانيم، وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ. اللَّهُمَّ كَما بَلَّغْتَنا فِي الدُّنْيا روى خود را به سوى مسجد الحرام بگردان». خداوندا! همانگونه كه ما را در دنيا زِيارَتَهُ وَمَآثِرَهُ الشَّرِيفَةَ، فَلا تُحْرِمْنا يا اللَّهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ فَضْلِ به زيارت و ديدار آثار شريفش نائل ساختى، خداوندا! در آخرت از فضيلت

ص:365

شَفاعَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، وَاحْشُرْنا فِي زُمْرَتِهِ شفاعت محمد صلى الله عليه و آله محروممان مساز، و در زمره آنان وَتَحْتَ لِوائِهِ، وَ أَمِتْنا عَلى مَحَبَّتِهِ وَسُنَّتِهِ، وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِهِ و زير پرچمشان محشورمان گردان، و بر محبّت و پيروى از سنّتش بميران و از حوض كوثرش الْمَوْرِدِ بِيَدِهِ الشَّرِيفَةِ، شَرْبَةً هَنِيئَةً مَرِيئَةً لا نَظْمَأُ بَعْدَها أَبَداً، إِنَّكَ بدست شريفش سيرابمان ساز، آبى گوارا كه هرگز پس از آن تشنه نگرديم و تو عَلى كُلِ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ».

بر هر چيز توانايى.»

مسجد فتح (مسجد احزاب)

در كنار رشته كوه سلع، چند مسجد كوچك است كه موقعيّت جنگ احزاب (خندق) را نشان مى دهد، و گفته مى شود لشكر اسلام در اين قسمت اردو زده بود. در همين محل بر فراز كوه، مسجدى بنا شده كه معروف به مسجد فتح است، در سبب نامگذارى آن گفته شده: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين مكان براى پيروزى مسلمانان دعا كرد، و خبر فتح و پيروزى لشكر اسلام در همين مكان به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيد.

ص:366

در همين جنگ بود كه به دست تواناى علىّ بن ابى طالب عليهما السلام، عَمْرِو بْن عبدوُدّ عامرى پهلوان نامى عرب كشته شد، و نوشته اند: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين هنگام فرمود:

«ضَرْبَةُ عَلِيٍ يَوْمَ الْخَنْدَقِ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ» (1): ضربت على در روز خندق، بهتر از عبادت جنّ و انس است.

مستحب است بعد از خواندن دو ركعت نماز تحيّت مسجد، اين دعا را بخوانى:

«يا صَرِيخَ الْمَكْرُوبِينَ، وَيا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ، وَيا «اى فرياد رس گرفتاران و اى اجابت كننده دعاى درماندگان و اى مُغِيْثَ الْمَهْمُومِينَ، إِكْشِفْ عَنِي ضُرِّي وَهَمِي وَكَرْبِي وَغَمِي، دادرس غمزدگان بگشا از من سختى و اندوه و گرفتارى و غمم را كَما كَشَفْتَ عَنْ نَبِيِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ هَمَّهُ، وَكَفَيْتَهُ هَوْلَ چنانچه گشودى از پيامبرت صلى الله عليه و آله اندوهش را و هراس دشمن را از او كفايت عَدُوِّهِ، وَ اكْفِنِي ما اهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

كردى و از من هم كفايت كن آنچه فكر مرا به خود مشغول داشته از كار دنيا و آخرتم اى مهربانترين مهربانان.

ا

دعا در مسجد الاجابه

مسجد اجابة همان مسجد مباهله است كه در روز بيست و چهارم ذى حجّة داستان مباهله رسول اكرم صلى الله عليه و آله با نصاراى نجران در آن مكان واقع شد.

در مسجد الإجابه پس از دو ركعت نماز تحيّت مسجد، اين دعا را مى خوانى:

«اللَّهُمَّ إِنِي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ، وَعَمَلَ الْخائِفِينَ «خداوندا! از تو شكيبايى شاكران، عمل خائفان، مِنْكَ، وَيَقِينَ الْعابِدِينَ لَكَ. اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، وَأَنَا يقين عابدان ترا خواستارم، خداوندا! تويى والا و بزرگ و من عَبْدُكَ الْبائِسُ الْفَقِيرُ، وَ أَنْتَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ، وَأَنَا الْعَبْدُ الذَّلِيلُ، بنده بيچاره و نيازمند تو مى باشم، تو بى نياز و ستوده اى و من بنده خوار، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَامْنُنْ بِغِناكَ عَلى فَقْرِي، خداوندا! درود فرست بر محمد و دودمانش، و به بى نيازيت بر نيازمنديم


1- بحار، ج 39، ص 2

ص:367

ص:368

وَبِحِلْمِكَ عَلى جَهْلِي، وَبِقُوَّتِكَ عَلى ضَعْفِي، يا قَوِيُّ يا عَزِيزُ، و به بردباريت بر نادانيم و به توانائيت بر ناتوانيم منت گذار، اى توانمند عزيز، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِياءِ الْمَرْضِيِّينَ، وَاكْفِنِي خداوندا! درود فرست بر محمّد و آلش كه اوصياى شايسته اند، و آنچه را كه امور ما أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

دنيا و آخرت برايم مهم است، كفايت فرما اى مهربانترين مهربانان.»

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109