آشنايى با احكام، اسرار و معارف عمره

مشخصات كتاب

سرشناسه : بركت رضايي، روزبه، 1352 -

عنوان و نام پديدآور : آشنايي با احكام، اسرار و معارف عمره: (ويژه دانش آموزان)/ روزبه بركت رضايي.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1387.

مشخصات ظاهري : 143 ص. 9×5/19س م.

شابك : 8000 ريال 978-964-540-145-8:

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

موضوع : حج.

موضوع : حج عمره.

موضوع : زيارتگاه هاي اسلامي -- عربستان سعودي -- مكه.

موضوع : زيارتگاه هاي اسلامي -- عربستان سعودي -- مدينه.

موضوع : عربستان سعودي.

رده بندي كنگره : BP188/8/ب4آ5 1387

رده بندي ديويي : 297/357

شماره كتابشناسي ملي : 1319558

ص:1

بخش اول: آداب سفر عمره

اشاره

ص:2

ص:3

«حج» و «عمره» از باشكوه ترين برنامه هاى عبادى، سياسى و اجتماعى اسلام است و يك دوره كلاس خداشناسى است.

سفر حج انسان را از فقر و ندارى بيمه مى كند و باعث بخشيده شدن گناهان ميشود.

پيامبر خدا (ص) فرمودند: «حاجيان و عمره گزاران، ميهمانان خدايند. خداوند ايشان را دعوت كرده و آنان به اين دعوت پاسخ مثبت دادهاند و از خداوند خواسته اى داشته اند و او عطايشان كرده است.»

ص: 4

يا رب، تو خواندى، آمديم دل را ستاندى، آمديم

عشق و ولاى كعبه را بر دل نشاندى، آمديم

يارب ندايت را ز جان لبيك گويان آمديم

جان را رسانديم، آمديم در خود نمانديم، آمديم

دل را ز هر وابستگى يكجا تكانديم، آمديم «(1)»

امام صادق (ع) نيز فرمودهاند: «حج گزار تا زمانى كه خودش را به گناه آلوده نكرده، نورانيت حج با او هست.» اگر كسى پيش از سفر، خود را از آلودگى ها پاك كند و آگاهانه حج بگزارد، اين سفر بر او تأثير مى گذارد و با تحوّل روحى و اخلاقى به ديارش باز مى گردد.


1- 1. شعر از استاد جواد محدثى.

ص: 5

اداى حقوق

پيش از حركت و بستن بار سفر، بايد نگاهى به اعمال و كارهاى گذشته خود بيندازيم كه در كجا كوتاهى كرده و به وظيفه خود عمل نكرده ايم و كجاى كارمان درست است؟ كدام عبادت و دستور خدا را انجام نداده ايم و از ما «قضا» شده كه بايد آن را جبران و قضا كنيم. اگر مالى از دوستى يا همسايه اى نزد ماست و او راضى نيست، آن را به وى برگردانيم. اگر دوستى، همسايه اى قوم و خويشى و يا ناظم و معلّمى از ما دلخور و ناراحت است، از وى حلاليت بخواهيم. رضايت خواهر، برادر و به خصوص پدر و مادر را جلب كنيم و بر دستانشان، با مهر و محبت بوسه زنيم.

ص: 6

در آغاز سفر، دو ركعت نماز به جا آورده، از خداوند بخواهيم كه ما را در شمار نمازگزاران قرار دهد و در اين سفر معنوى، خوبى ها و هدايت ها و راهنمايى هايش را بر ما فرو فرستد.

هنگام خداحافظى، دلها ميشكند و آن لحظه، بهترين لحظه دعا است، پس آن هنگام براى همه دعا كنيم!»

سفر را با صدقه آغاز كنيم و براى رفع نگرانى خود، «آيه الكرسى» «(1)» بخوانيم.

اخلاق مسافرت

از كارها و تصميمات بسيار مهم در سفر، انتخاب همسفر خوب و نيز رعايت اخلاق و آداب معاشرت با همسفران است.

از كارهايى كه رعايت آنها در سفر بسيار ضرورى است، عبارتاند از:

1. «نظم و هماهنگى»؛ پيامبر (ص) فرمود: «كسى كه با همسفران رفتار بد دارد، با ما نيايد.»


1- آيات 255 تا 25 ع سوره بقره را آيه الكرسى گويند.

ص: 7

2. «حسن خلق»؛ فرموده پيامبر (ص) است كه: «با چهره گشاده با برادرانت برخورد كن.»

از مصاديق حسن خُلق، داشتنِ صبر، حوصله، گذشت، تواضع، پاكدامنى، مهربانى، سازش، مدارا و پرهيز از بيهوده گويى، لغو و غيبت است و ....

3. «مشورت»؛ با مربيان و مسؤولان كاروان در هر مسألهاى مشورت كنيد تا از تجارب آنان بهرهمند گرديد.

4. «پرهيز از عجله و شتاب»؛ پيامبر (ص) فرمودد: «آرامش در كارها، از جانب خدا است و عجله و شتاب از [كارهاى شيطان است.»

5. «خندهرو بودن با همراهان و همسفران»؛ امام باقر (ع) فرمود: «خنده رو برخورد كردن با برادر مؤمن، پاداش و ثواب دارد و در نزد خداوند عبادت و پرستشى بهتر از شاد كردن و خنداندن ديگران نيست.»

6. «خدمت به ديگران»؛ امام صادق (ع) به كسى كه دوستش در مدينه بيمار شده بود، فرمودند: «نشستن تو در كنار او، برتر و بالاتر از نماز خواندن در مسجد است.»

ص: 8

(ع). «چشم پوشى از لغزش ها و خطاها»؛ سيره اهل بيت: آن بود كه از لغزش ها و خطاهاى ديگران چشم مى پوشيدند و يا با تذكر و راهنمايى، اصلاحش مى كردند.

8. «صبر و بردبارى در برابر مشكلات و سختى هاى سفر»؛

جمال كعبه چنان مى دواندم به نشاط كه خارهاى مغيلان، حرير مى آيد

(ص). «نوشتن خاطره»؛ شايد چنين سفرى در دوران جوانى تنها يك بار براى ما پيش آيد و معلوم است كه تمام لحظه ها و خاطرات آن، همواره با ما خواهد بود؛ پس چه خوب است كه از اين سفر، يادگارى ماندگار تهيه كنيم و از صحنههايى كه مى بينيم، نكته هاى آموزنده و به يادماندنى كه با آنها برخورد مى كنيم، وضعيت مكان ها، آثار و احساسى كه در اين سفر داريم، داستان، تحليل وضعيت مسلمانان و ... همه را بنگاريم تا ديگران نيز بخوانند و بدانند.

ص:9

ص:10

بخش دوم: آشنايى با عربستان

موقعيت جغرافيايى

عربستان، جزو كشورهاى قاره آسياست كه در منطقه سوق الجيشى و استراتژيك خاورميانه قرار دارد و دو ميليون و بيست و چهار هزار (2240000) كيلومتر مربع مساحت دارد. از شمال با اردن و عراق، از جنوب با يمن و عمان، از شرق با كويت، بحرين، قطر، امارات و خليج فارس هم مرز است و از غرب به درياى سرخ محدود مى شود.

آب و هوا

كشور عربستان از خشكترين و گرمترين مناطق دنياست. هواى عربستان در تابستان بسيار گرم و در زمستان معتدل است. در اين كشور حتى يك رودخانه دائمى وجود ندارد و بارندگى نيز بسيار كم است.

ص:11

پايتخت و شهرهاى مهم اين كشور

پايتخت عربستان، «رياض» است. پس از رياض، جده (پايتخت سابق) مهمترين شهر سياسى اين كشور است و پس از جده، شهر «طائف»، در درجه سوم از اهميت سياسى قرار دارد.

شهرهاى مهم ديگر اين كشور عبارتاند از:

«مكه» و «مدينه»، كه از شهرهاى مهم مذهبى اين كشورند.

«دمام»، «جبيل»، «ينبع» و «جده» از شهرهاى مهم صنعتى و تجارى آن مى باشند.

و «طائف»، «بريده» و «تبوك» كه از شهرهاى مهم كشاورزى به شمار مى روند.

تقسيمات كشورى

عربستان به سيزده منطقه يا استان تقسيم شده است و در هر منطقه (استان)، اميرى به حكم پادشاه نصب مى گردد. اين مناطق عبارتاند از:

ص: 12

1. رياض، 2. شرقيه، 3. مكه مكرمه، 4. مدينه منوره، 5. حائل، 6. القصيم، 7. تبوك، 8. الباحه، 9. عسير، 10. نجران، 11. جوف 12. جيزان، 13. الحدود الشمالى.

جمعيت

جمعيت عربستان بيست و دو ميليون (22000000) نفر است كه از اين تعداد، شانزده ميليون بومى و شش ميليون نفر خارجى هستند كه براى كار به اين كشور آمده اند.

عربستان، حدود يك و نيم ميليون شيعه دارد كه بيشتر آنان، در مناطق «احساء»، «قطيف»، «ظهران»، و «مدينه» «(1)» ساكناند.

تقويم، ساعت و پول

تقويم رسمى عربستان بر اساس ماه هاى هجرى قمرى است.


1- 1. در مدينه 30 هزار شيعه زندگى مى كنند؛ برخى از شيعيان مدينه در منطقه« نخاوله» سكونت دارند. رهبر شيعيان مدينه جناب آقاى شيخ عَمْرى است و نمازهاى جماعت در مجرمتعلق به شيعيان برگزار مى گردد. حضوريك وعده نماز جماعت مغرب و عشاء در آن مكان خاطره اى به ياد ماندنى خواهد بود.

ص: 13

زمان در اين كشور، سه ساعت جلوتر از «گرينويچ» است؛ به اين ترتيب اختلاف ساعت عربستان با ايران در پاييز و زمستان سى دقيقه و در بهار و تابستان (به علت جلو كشيدن ساعتها) يك ساعت و سى دقيقه است.

ساعت كار بيشتر مراكز دولتى از 30/ 7 تا 30/ 14 است؛ البته كاركنان بيشتر شركتها و مؤسسه هاى خاص و بانك ها در دو نوبت صبح از 8 تا 13 و عصر 16 تا 19 كار ميكنند؛ با اين همه، هنگام برگزارى نماز، همه مكان هاى دولتى و تجارى تعطيل ميشود.

واحد پول عربستان، «ريال» است. اسكناس هاى رايج اين كشور 10، 20، 50، 100، 200 و 500 ريالى مى باشد و سكه هاى رايج آن 10، 25 و 50 هلله(1)»

و يك ريالى است.

اكنون، يك دلار آمريكا برابر 75/ 3 ريال سعودى و هر ريال سعودى برابر 250 تومان ايران است.


1- 1. هر ريال عربستان برابر 100 هلله است.

ص:14

آداب و رسوم

آداب و رسوم اين كشور آميخته اى از سنت هاى قبيله اى و اسلامى است؛ اكنون به برخى از آنها اشاره مى شود:

- مردان، بيشتر لباس سفيد بلند «(1)» ميپوشند و براى پوشاندن سر، از پارچه خط دار قرمز يا سفيد استفاده مى كنند.

- جز علماى مذهبى «(2)» بقيه مردم روى سرپوش خود، حلقهاى مشكى «(3)» مى پيچند.

- مردم، يكديگر را با نام كوچك صدا مى زنند و الفاظى مانند «سيد» و «سيده» نيز به كار ميبرند.

- سلام كردن نزد مردم اين كشو لازم و پاسخ به آن واجب شمرده ميشود؛ بهگونهاى كه ورود به هر مكانى بدون سلام، بى ادبى تلقّى ميشود.


1- 1. دشداشه.
2- 2. شيخ يا مطوع
3- 3. عقال

ص: 15

- دست دادن در هنگام ملاقات، عملى پسنديده و نوعى اظهار محبت و صميميت است.

- حضور زنان و دختران در محافل عمومى و حتى مساجد، بسيار كم و محدود است. از اواخر دوره ابتدايى، علاوه بر پوشيدن چادر عربى، پوشاندن دست ها و صورت دختران اجبارى است.

- در ازدواج، به رأى و نظر دختران اهميت زيادى نميدهند و داماد بايد افزون بر مهريه، مبلغ قابل توجهى به پدر عروس بپردازد.

- بانوان مجاز به رانندگى خودرو نيستند و استخدام آنان در اداره ها و فروشگاه ها ممنوع است.

- ورزش شتر سوارى، اسب سوارى، شكار، صحرا نشينى و رقص شمشير مورد علاقه مردم اين ديار است.

ص: 16

- نامهاى افراد، بيشتر اسلامى است و در گفت وگوهاى روزانه، نام خداوند، شكر، طلب رحمت، روزى، هدايت و عاقبت به خيرى، فراوان به گوش مى خورد و نفرين و دشنام به يكديگر بسيار كم است.

- پخش اذان از منارههاى مساجد، اهميت دادن به نماز و حضور در نمازهاى جماعت، تعطيل كردن بازار به هنگام نماز و حفظ ظواهر اسلامى، از آداب و رسوم نيكوى مردم اين كشور است.

- حضور در بازار هنگام نماز و رعايت نكردن ظواهر اسلامى، به خصوص «حجاب» را بسيار زشت و ناپسند مى دانند.

- راديو و تلويزيون؛ عربستان، داراى سه كانال راديويى و دو كانال تلويزيونى است.

ص:17

نظام آموزشى

مدارس پسرانه و دخترانه عربستان دو نوع است:

دولتى؛ در مدارس دولتى ثبت نام رايگان است.

ملى؛ اين مدارس با دريافت شهريه هاى مختلف، از كيفيت بالا برخوردارند.

همچنين، تعدادى مدرسه دخترانه، جهت حفظ قرآن كريم مشغول به كار هستند.

اكنون دوران تحصيل در اين كشور 12 سال است كه به جز پيش دبستانى، به سه مرحله ابتدايى (از 6 تا 12 سالگى)، متوسطه يا ميانى (از 12 تا 15 سالگى)، ثانويه يا دبيرستان (از 15 تا 18 سالگى) تقسيم مى شود.

دوره آموزش دبيرستان سه سال است كه بعد از سال اول، دانش آموزان به دو گروه علوم و هنر تقسيم مى شوند؛ البته مدارس صنعتى، بازرگانى و كشاورزى نيز در عربستان وجود دارد كه دانش آموزان پس از طى دوره ميانى، مى توانند تحصيلات خود را در اين مدارس ادامه دهند.

ص: 18

سال تحصيلى در عربستان از اواخر سپتامبر؛ يعنى اوايل مهر آغاز شده و در اواخر ژوئن؛ يعنى اوايل تير ماه به اتمام مى رسد. سال تحصيلى به دو دوره نيم سال اول و دوم تقسيم مى گردد.

عربستان سعودى داراى هشت دانشگاه دولتى است؛ گفتنى است در عربستان كنكور وجود ندارد و معدل دبيرستان، ملاك پذيرش در دانشگاه ها است.

در حال حاضر، 1 500000 پسر و 1300000 دختر در اين كشور مشغول به تحصيل هستند.

نظام سياسى

حكومت عربستان به دليل انتساب به سعود، پدر محمد اولين حاكم اين خاندان- كه بر اساس پيمان با محمد بن عبدالوهاب، حكومت نوينى پى افكند- حكومت «آل سعود» ناميده شد. همچنين بر اساس انتساب به عبدالوهاب آيين مذهبى آن، «وهابيت» «(1)» لقب گرفت.


1- 1.« وهابيت» گرايشى افراطى و خشك است؛ سابقه اين آيين به دو قرن قبل بر مى گردد و نشانه هاى دست استعمار انگليس در تشكيل آن ديده مى شود. حمله به شهر كربلا و به شهادت رساندن زائران سيد الشهدا و غارت حرم آن امام، حملات مكرر به نجف اشرف، تخريب ضريح ائمه بقيع در مدينه و به شهادت رساندن زائران ايرانى در سال 1366 در كارنامه آنان ثبت است.

ص: 19

ملك عبدالعزيز از پادشاهان آل سعود، در سال 1953 م. درگذشت و بنا به وصيت وى، پسرانش به ترتيب سن، به پادشاهى مى رسند. «(1)»

نظام سياسى عربستان پادشاهى است و رياست هيأت دولت، قوه مقننه و قضاييه، بر عهده پادشاه مى باشد.

نمايندگان مجلس اين كشور را پادشاه انتخاب مى كرد و در سال 1383 هجرى، مردم نيز براى نخستين بار نمايندگان خود را برگزيدند.

هيأت وزيران 40 نفر عضو دارد كه اين اعضا نيز از سوى پادشاه برگزيده ميشوند.


1- 2. ملك عبد العزيز، شش پسر داشت كه ملك فهد، چهارمين پسر وى بود كه در سال 1384 درگذشت. اكنون ملك عبدالله، پنجمين پسر عبدالعزيز، پادشاه عربستان است و ملك سلطان نيز، ششمين پسر و وليعهد مى باشد.

ص:20

ص:21

بخش سوم: آثار اسلامى مكه و مدينه منوّره

[مدينه منوّره]

فصل اول: شهر پيامبر

شهر يثرب، بعد از ورود پيامبرخدا (ص)، مدينه النبى يا به اختصار، «مدينه» ناميده شد. اين شهر در شمال مكه واقع است.

در سال يازدهم بعثت، پيامبر (ص) اسلام را به شش نفر از قبيله «خزرج»- كه با قبيله «اوس» جنگ هاى ديرينه اى داشتند- عرضه كرد.

در سال بعد، يازده نفر از مردم يثرب در عقبه منا، به محضر آن حضرت آمدند و با ايشان پيمان بستند. در سال سيزدهم نيز 27 نفر از بزرگان آن شهر مجدداً در عقبه منا به حضور پيامبر (ص) رسيده، ضمن پذيرش اسلام، از ايشان دعوت كردند تا به يثرب بيايد و رهبرى اين شهر را بر عهده گيرد.

ص: 22

در نخستين شب از ماه ربيع الأول سال چهاردهم بعثت، پيامبر (ص) عازم يثرب شد و على (ع) در بستر آن حضرت خوابيد؛ اين شب در تاريخ به «ليله المبيت» معروف است. «(1)»

پيامبر (ص) و همراهانش در روز دوشنبه، 12 ربيع الأول به دهكده قبا وارد شدند و تا آخر هفته، به انتظار على (ع) و مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه زهرا 3 و فاطمه، دختر حمزه بودند.

على (ع) در حالى وارد روستاى قبا شد كه خون از پاهاى مباركش مى چكيد؛ پيامبر تا چشمش به پاهاى مجروح على افتاد، اشك از ديدگانش جارى شد و او را در آغوش گرفت.

پيامبر خدا در روز جمعه، 16 ربيع الأول، به سوى مدينه حركت كرد و در ميان راه (500 مترى قبا) نخستين نماز جمعه اسلام را اقامه كرد. در فضيلت مدينه، از پيامبرخدا (ص) روايات بسيارى نقل شده است.


1- 1. خداوند متعال در سوره بقره آيه 20 ع، اين عمل امير مؤمنان را ستوده است.

ص: 23

رسول الله، اين شهر را مانند مكه حرم قرار داد و فرمود: «بارخدايا! ابراهيم بنده تو و رسول تو، مكه را حرم قرار داد، من نيز مدينه را حرم قرار مى دهم.»

در فضيلت مدينه همين بس كه پيامبر پس از فتح مكّه، با اينكه مى توانستند در آن شهر مقدّس و زادگاه خويش ساكن شوند، ولى به مدينه بازگشتند و مدفن و مضجع خود را در اين شهر قرار دادند.

گذر بر خاطرههاى اين شهر، حالت معنوى خاصى در انسان ايجاد مى كند و با تاريخ پر افتخار اسلام پيوند مى زند.

اين شهر، بوى عطر حضور پيامبر را دارد. آنگاه كه گام بر زمين آن مى گذاريم، احساس غريبى مى گويد: اكنون گام در جاى پاى پيامبر خواهى گذاشت!

ص: 24

مدينه، نخستين شهرى است كه حكومت اسلامى در آن تشكيل گرديد.

شهرى كه بيشترين آيات حقوقى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و اخلاقى در آن نازل شد. دو سوّم قرآن در اين شهر، بر سينه پيامبر فرود آمد.

در اين شهر، شاگردان مكتب امام صادق (ع) علم را به روى جهانيان گشودند.

در اين شهر، 10 نفر ا ز چهارده معصوم؛ يعنى از امام حسن مجتبى تا امام حسن عسكرى: متولد شدند.

در اين شهر، فرزندان پيامبر به شهادت رسيدند؛ جنازه مبارك امام حسن مجتبى تير باران شد. فاطمه زهرا 3 در آنجا كتك خورد و اشكها ريخت و خطبه ها خواند ...

در اين شهر، خود را غريب احساس نمى كنيد و تنها هنگام وداع از مدينه، غمى سنگين دل را فرا خواهد گرفت.

ص: 25

سلام اى وادى در غم نشسته سلام اى شهر دل هاى شكسته

سلام اى گنبد خضراى احمد سلام اى تربت زهراى اطهر

سلام اى مطلع خورشيد ايمان سلام اى مدفن پاك امامان

ص:26

فصل دوم: مسجد النبى

اشاره

نخستين اقدام پيامبرخدا (ص) در مدينه منوره، ساختن مسجد بود كه به مسجد النبى معروف است. آن حضرت، خود در ساخت مسجد كار مى كرد و نخستين سنگ بناى مسجد را با دست مبارك خود گذاشت.

اين مسجد از شريف ترين مساجد بوده و پيامبر درباره نماز خواندن در آن فرموده اند:

«ثواب نماز در مسجد من، در پيشگاه خداوند، برابر با ده هزار نمازى است كه ديگر مساجد خوانده مى شود، جز مسجد الحرام، كه نماز در آن، برابر با صد هزار نماز است.»

ص: 27

قسمت هاى مختلف مسجدالنبى (ص

الف- روضه شريفه

روضه، فضيلت زيادى دارد. در حديثى از پيامبر (ص)، به عنوان باغى از باغ هاى بهشت معرفى شده است؛ «مَا بَيْنَ قَبْرِى وَ مِنْبَرِى رَوْضَهٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّه».

محدوده روضه، از خانه پيامبر تا منبر و از ديوار محراب تا چهارمين ستون است. ستون هاى روضه امروزه به رنگ صورتى و خطوط طلايى است؛ طول آن بيست و دو و عرض آن پانزده متر است.

در محدوده روضه مطهره، سه مكان مقدس ديگر نيز وجود دارد كه عبارتاند از:

1. مرقد مطهر پيامبر؛ حضرت رسول (ص) در همان حجره اى كه وفات يافت، دفن گرديد و امروزه گنبد سبزى (قبه الخضراء) بر روى آن ساختهاند. «(1)»


1- 1. در حجره طاهر، محلى است به عنوان قبر فاطمه زهرا 3. در مورد محل دفن حضرت فاطمه چند احتمال وجود دارد و بنابر روايات اهل بيت: خانه حضرت، مقبره آن بزرگوار معرفى شده است؛ هر چند خواندن زيارت حضرت در قبرستان بقيع سفارش شده است. آرى، قبر گمشده فاطمه 3 يكى از اسرار تشيع است و همواره اين پرسش مطرح بوده است كه چرا اهل بيت: قبر مادر خود را معرفى نكرده اند؟ و راز شهادت آن الگوى انسانيت درسى براى آيندگان است. يا فاطمه من عقده دل وا نكردمگشتم مزار يار را پيدا نكردم

ص: 28

2. منبر؛ منبر موجود در مسجد النبى 12 پله دارد كه از قرن دهم در جايگاه منبر پيامبر گذاشته شده است. «(1)»

3. محراب؛ پيامبرخدا (ص) در آنجا نماز مى گزارد و اكنون بر بالاى آن، اين عبارت نوشته شده است: «هَذَا مُصَلّى النَّبِى (ص)».

ب- ستون هاى مسجد نبوى

در مسجد نبوى ستون هايى وجود دارد كه هر يك نامى خاص دارد. هشت ستون از زمان پيامبر (ص) هنوز در مسجد باقى است كه با رنگ سفيد مشخص شده اند، مهمترين آنها عبارتند از:

1. ستون توبه؛ آن را ستون «ابولبابه» نيز ناميده اند؛ چه، آنگاه كه ابولبابه، به سبب گناهيكه مرتكب شد و اسرار جنگى را به سود يهوديان فاش كرد، خود را ده شبانه روز به ستون مسجد بست، تا آنگاه كه آيه اى در پذيرش توبه او به رسول الله نازل شد و آن حضرت به مسجد آمد و او را از ستون باز كرد.


1- 2. مقابل منبر، اتاقك كوچكى با ارتفاع دو متر ساختهاند و اكنون محل اذان و تكبير مؤذن است؛ بلال در اين مكان اذان مى گفته است.

ص: 29

2. ستون حرس؛ على (ع) در كنار اين ستون ميايستاد و از پيامبر حفاظت مى كرد. اين ستون را با نام استوانه على نيز مى شناسند؛ زيرا جايگاه نماز آن حضرت بوده است.

ج- درهاى مسجد النبى

در زمان ساخت مسجد النبى، سه در براى ورود و خروج در نظر گرفتند؛ برخى از اصحاب نيز در حاشيه مسجد، خانه ساختند و درى به درون مسجد گشودند. در سال سوم هجرت، به دستور پيامبرخدا (ص) همه درهاى خانه ها به جز درِ خانه على (ع) به مسجد بسته شد.

مشهورترين درهاى مسجد پيامبر:

1. باب جبرئيل: اين در كه به باب النبى نيز شهرت داشته، محل ورود رسول خدا (ص) بوده است؛ همچنين، پيامبر (ص) در ورودى اين باب با جبرئيل ملاقات كرده است.

ص: 30

2. باب السلام: اين در از زمان بناى نخستينِ مسجد وجود داشته است. در حال حاضر، مسجد النبى هفت ورودى اصلى و در مجموع، 81 در دارد.

د. ايوان صفه

گروهى از اصحاب پيامبر كه در مدينه سرپناهى نداشتند، در قستمى از مسجد، بين باب جبرئيل و باب النساء اسكان داده مى شدند. اكنون اين محل به صورت بر جسته اى در مسجد مشخص است.

ص:31

فصل سوم: بهشت بقيع

بهشت بقيع، در شرق مسجد النبى و در فاصله 200 مترى آن واقع است و يكى از خاطره انگيزترين مكانهاى مدينه محسوب ميشود.

در سمت راست ورودى قبرستان بقيع، مرقد پاك چهار امام معصوم؛ امام حسن مجتبى، امام زين العابدين، امام محمد باقر و امام جعفر صادق: قرار دارد. تا پيش از سلطه وهابيان بر روى قبور ائمه اطهار و برخى بزرگان، گنبد و بارگاهى وجود داشت.

ص: 32

در جلوى قبور چهارگانه ائمه اطهار، مدفن عباس، عموى پيامبر مشخص است و در كنار آن، قبر فاطمه بنت اسد، مادر حضرت على (ع) جاى گرفته است.

قبرهاى سه دختر پيامبر؛ زينب، امّ كلثوم و رقيه و كمى جلوتر، همسران پيامبر در كنار يكديگر قرار دارند.

در ادامه، در سمت راست، ابراهيم، فرزند پيامبر و جلوتر، برخى از شهيدان احُد و اسماعيل فرزند امام جعفر صادق و حليمه سعديه، مادر رضاعى پيامبر به خاك سپرده شدهاند.

درسمت چپِ ورودى بقيع، دو قبر وجود دارد كه متعلق به عمه هاى پيامبراست و در كنار آن قبر امّ البنين، مادر علمدار كربلا است.

ص: 33

برخى از شخصيت هاى سرشناس مدفون در بقيع عبارتاند از:

عقيل، عبدالله بن جعفر طيار، محمد حنفيه، اسعد بن زراره، عثمان بن مظعون، عبدالله بن مسعود، ارقم بن ابى ارقم، مقداد، سعد بن معاذ، جابر بن عبدالله انصارى، عثمان و مالك بن انس.

غربت آباد ديار آشناييها بقيع همدم ديرينه غم هاى نا پيدا بقيع

در توحتى لحظه ها هم بيقرارى مى كنند اى تمام واژه هاى اشك را معنى بقيع

همصدا با قرنها مظلومىِ آل رسول حنجرى كو؟ تا در اين غربت كند آوا بقيع

دارم اميد آن كه در محشر پناهم مى دهد سايه ديوار اين «آشفته حالى ها» بقيع

بيت الأحزان و قبور شهداى حرّه، ياد آور مظلوميتى ديگر در بقيع است.

ص:34

فصل چهارم: مسجدهاى معروف مدينه

1. مسجدهاى هفتگانه:

در سال پنجم هجرت، مشركان مكه با همكارى يهوديان مدينه، جنگ سنگينى بر ضد مسلمانان تحميل كردند. از آنجا كه در اين جنگ، تمامى احزاب و قبايل مخالف اسلام حضور داشتند، در تاريخ، به «غزوه احزاب» معروف شد.

مسلمانان به پيشنهاد سلمان فارسى در شمال مدينه، از نزديكى مسجد قبلتين تا مسجد مباهله كنونى، خندقى به شكل نيم دايره، به طول 10 كيلومتر و عرض 10 متر حفر كردند.

بعدها براى يادبود حضور فرماندهان سپاه مسلمانان، در دامنه كوه سلع- كه از آنجا نظاره گر صحنه نبرد بودند و نماز اقامه ميكردند- شش مسجد ساخته شد كه با مسجد قبلتين به «مساجد سبعه»، (هفتگانه) شهرت يافتند. اين مسجدها عبارتاند از:

مسجد فتح، سلمان فارسى، على بن ابى طالب (ع)، فاطمه زهرا 3، ابوبكر، عمر و مسجد قبلتين.

ص: 35

در اينجا به شرح كوتاهى از مسجد قبلتين و فتح مى پردازيم:

مسجد قبلتين: در سال دوم هجرت، هنگاميكه پيامبر در نماز ظهر به ركعت دوم رسيد، آياتى درتغيير قبله نازل شد؛ ... فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...؛ «اى پيامبر! روى خود را به سوى مسجد الحرام برگردان.» «(1)» به دنبال آن، پيامبر دو ركعت نماز باقى مانده از ظهر را به سوى مسجد الحرام خواند. در اين مسجد، به ياد بود اين تغيير و واقعه، دو محراب به سوى قبله نخستين (بيت المقدس) و قبله دوم ساخته بودند كه در نوسازى اخير، محراب سمت بيت المقدس را برداشتهاند.


1- 1. بقره: 142- 150.

ص: 36

مسجد فتح: بلندترين جاى كوه «سلع» محل استقرار پيامبرخدا بود. آن حضرت نمازهاى خود را در آنجا اقامه مى كرد. پيامبر، سه روز در اين مكان براى پيروزى سپاه اسلام دعا كرد و روز چهارم، ميان نماز ظهر و عصر، دعاى حضرت مستجاب شد.

درروايتى آمده است كه سوره «فتح» در اين مكان بر پيامبر نازل شده است. گفتنى است كه اهل بيت: به نماز خواندن در اين مكان تأكيد كردهاند.

2. مسجد قبا

قبا دهكدهاى در جنوب مدينه و نزديك به اين شهر است. پيامبر (ص) پس از ورود به مدينه، با كمك اصحاب و يارانش نخستين مسجد را كه «قبا» ناميده شد، در همين مكان ساختند.

ص: 37

بر اساس روايات، مسجد قبا مصداق آيه 108 سوره توبه است كه خداوند مى فرمايد: «اين مسجد از روز نخست بر پايه تقوا ساخته شد.»

پيامبرخدا و ائمه:، نماز در اين مسجد را توصيه كرده اند. پيامبر (ص) فرمودند:

«نماز خواندن در مسجد قبا مانند يك عمره است.»

3. مسجد مباهله

درسال دهم هجرت، گروهى از مسيحيان بنى نجران نزد حضرت پيامبر (ص) آمدند و درباره حضرت عيسى با او گفت وگو كردند. چون بحث به نتيجه نرسيد، پيامبر به فرمان پروردگار فرمود: «بياييد پسرانمان وپسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم، پس مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»

ص: 38

در آن روز (24 ذى الحجه)، پيامبرخدا با على مرتضى و فاطمه زهرا و حسن و حسين: براى مباهله بيرون آمدند. مسيحيان چون شكوه و جلال آن بزرگواران را ديدند، ترسيدند و از مباهله منصرف شدند و با پيامبرخدا مصالحه جزيه را پذيرفتند.

آيات 60 و 61 سوره آل عمران، درباره اين واقعه افتخارآميز است.

4. مسجد غمامه

پيامبر (ص) در اين مكان نماز باران اقامه كردند؛ آن حضرت هنگام خشكسالى، براى نزول باران، در اين مكان نماز گزاردند. هنوز نمازشان به پايان نرسيده بود كه ابرها، سايه افكندند و باران باريد. بنابراين، آنجا را غمامه، به معناى لكه هاى ابر ناميدند.

ص: 39

همچنين پيامبرخدا، نماز دو عيد فطر و قربان را در اين مسجد اقامه كردند.

5. مسجد شجره

اين مسجد در 10 كيلومترى مدينه واقع شده و «ميقات» كسانى است كه از مدينه به سوى مكه و بيت الله الحرام ميروند.

همانگونه كه پيشتر اشاره شد، دليل نامگذارى آن به «شجره» آن است كه پيامبرخدا (ص) زير درختى در آنجا نماز خواندند و سپس احرام بستند. پيامبر در چند نوبت در اين محل مُحرم شدند «(1)» و ائمه اطهار نيز در اين مكان، احرام مى بستند. به همين علت صفا و معنويت خاصى دارد.

در ضمن، آبار (چاه هاى) على (ع) در فاصله 400 مترى مسجد شجره قرار دارد؛ اين چاه ها به دست آن حضرت و براى مردم مدينه حفر شدند.


1- 1. پيامبر ص در سال ششم، براى عمره مفرده در اين مكان احرام بستند، ولى مشركان مانع ورود مسلمانان به مكه شدند و پيامبر در« حديبيه» از احرام خارج شدند. در دومين نوبت نيز در سال هفتم، در اين مسجد احرام بستند و قضاى عمره سال پيش را به جا آوردند. سرانجام در سال نهم هجرت، براى حجه الوداع اولين و آخرين تمتع پيامبر پس از بعثت از مسجد شجره احرام بسته، حجه الوداع را به جاى آوردند.

ص:40

فصل پنجم: احد

در سال سوم هجرت، لشكر هزار نفرى اسلام با لشكر مشركان- كه حدود سه هزار نفر بودند- در دامنه احد رو به رو شدند. پيامبر (ص)، نيروها را در دامنه كوه احد، بهگونهايكه كوه پشت سر قرار گيرد، آرايش داد و پنجاه تير انداز بر تپه «رمات» براى مواظبت از تنگه احد مستقر كرد.

در آغاز نبرد، مسلمانان پيروز شدند، ليكن بيشتر تير اندازان با رها كردن سنگر خود، براى جمعآورى غنايم، فرصتى در اختيار دشمنان گذاشتند تا فرمانده و چند نفر نيروهاى باقيمانده بر تپه را به شهادت رسانده، از پشت به سپاه مسلمين يورش برند. در اين محاصره (ع) 4 نفر از مسلمانان شهيد شدند و به همين تعداد نيز مجروح گرديدند و بقيه از صحنه نبرد گريختند.

ص: 41

شايعه كشته شدن پيامبر بر فرار مسلمانان دامن زد و موجب تقويت روحيه دشمن شد. اندكى از ياران پيامبر؛ مانند امير مؤمنان على، حمزه عموى پيامبر، ابو دجانه و بانويى به نام نسيبه بنت كعب باقى ماندند و از پيامبر دفاع كردند. على (ع) در دفاع از پيامبر، بيش از هفتاد زخم بر داشت و شمشيرش شكست، در اين هنگام نداى غيبى شنيده شد كه مى گفت:

«لَا سَيْفَ إلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إلَّا عَلِىٌّ»؛ «شمشيرى جز ذوالفقار و جوانمردى چون على (ع) نيست.»

در اين نبرد، حضرت حمزه، حنظله، مصعب بن عمير و تعدادى ديگر از بزرگان به شهادت رسيدند.

ص: 42

ايستادن روى كوه رمات و نگريستن به دامنه احد، هر فردى را متأسف و ناراحت مى كند و به ياد خاطرهاى تلخ و عبرتآموز مياندازد؛ ماجراى احُد درسى براى امروز و آينده مسلمانان است.

پيامبر (ص) فرمود: «احدكوهى استكه ما را دوست دارد و ما هم آن را دوست داريم».

ص:43

مكّه معظّمه

اشاره

مكه، بلد الأمين، بلد الحرام، امّ القرى و مركز ظهو اسلام است. اين شهر از آغاز خلقت و به خصوص از زمان حضرت ابراهيم: قداست خاصى داشته است. نخستين آيههاى قرآن در اين شهر نازل شد. اينجا، زادگاه حضرت رسول، امير مؤمنان و فاطمه زهراست.

مكه يادگار ايثارهاى ابراهيم و هاجر است؛ مكه، شكنجه گاه مسلمانان صدر اسلام است؛ مكه شهر خداست.

شهر مكه و بخشى از اطراف آن، محدوده حرم مى باشد. حرم داراى احكام فقهى خاصى است.

ص:44

فصل اول: مسجد الحرام

اشاره

مسجد الحرام قديميترين و معروفترين مسجد در تاريخ اسلام است؛ از آنجا كه كعبه معظمه، بيت الله الحرام «(1)» ناميده شده، اين عبادتگاه هم مسجد الحرام نام گرفت. اين مسجد مبدأ معراج پيامبر (ص) بوده است.

امام صادق (ع) فرمودند: «هرگاه وارد مسجد الحرام ميشويد، با پاى برهنه و با خشوع وارد شويد.»

در حال حاضر، مسجد الحرام 100 در بزرگ و سه ورودى اصلى به نامهاى باب السلام، باب العمر و باب ملك عبدالعزيز دارد.

اين مسجد، با محاسبه زير زمين، چهار طبقه است كه گنجايش يك ميليون نمازگزار را دارد. همچنين مسجد داراى نه مناره مى باشد.


1- 1. از امام صادق ع پرسيدند: چرا كعبه را« بيت الله الحرام» ناميدند؟ فرمود:« چون بر مشركان حرام است وارد آن شوند.»

ص:45

كعبه

كعبه نگين مسجد الحرام، نخستين خانه بر روى زمين، بيت العتيق و بيت المعمور است. اين خانه به وسيله فرشتگان و سپس حضرت آدم بنا شد و ابراهيم خليل آن را تجديد بنا كرد. هاجر و كودك شيرخوارش اسماعيل اولين ساكنان آن هستند.

در روايات آمده است: «نگاه به كعبه عبادت است و گناهان را از بين ميبرد.»

ديوار كعبه از سنگ كبود رنگ، مايل به سفيد به ارتفاع 85/ 14 متر، به طول 58/ 11 متر و 22/ 10 متر مى باشد. ارتفاع در خانه كعبه از زمين 2 متر و ارتفاع حجرالأسود يك متر و 50 سانتيمتر مى باشد.

پرده كعبه دو لايه دارد كه پوشش ظاهرى آن سياه رنگ بوده و هر سال يك بار تعويض مى گردد. در درون كعبه نيز سه ستون كنده كارى از چوب عود به قطر 25 سانتى متر وجود دارد.

ص: 46

هر يك از چهار گوشه كعبه را «اركان كعبه» گويند و آنها عبارتاند از:

ركن حجر الأسود، ركن شامى، ركن غربى و ركن يمانى. «(1)»

حجر الأسود

سنگى بيضى شكل و سياه رنگ در گوشه شرقىِ كعبه، درونِ محفظهاى نقرهاى و در ركن حجر الأسود، نزديك درِ كعبه قرار دارد.

در فضيلت حجر الأسود روايات بسيار وجود دارد؛ از جمله اين كه پيامبر خدا (ص) فرمودند: «حجر الأسود دست خدا در زمين است؛ هركس دست خود را بر آن بكشد، با خدا بيعت كرده كه نا فرمانياش نكند.»

امام صادق (ع) فرمودند: «حجر الأسود از بهشت است.»

نيز آن حضرت فرمودند: «در صورتى كه كسى در اطراف حجر نبود و به راحتى امكان استلام و بوسيدن بود، آن را ببوسيد و در وقت ازدحام،


1- 1. ركن يمانى، داراى فضيلت بسيارى است؛ مادر حضرت على ع از شكاف اين قسمت وارد كعبه شد و پس از به دنيا آوردن فرزند، از آنجا بيرون آمد. در فضيلت ركن يمانى روايات بسيارى وجود دارد؛ از جمله اينكه پيامبر ص فرمودند:« هيچگاه نزد ركن يمانى نرفتم مگر آنكه جبرئيل كنار آن ايستاده بود و براى لمس كننده آن، طلب آمرزش ميكرد.»

ص: 47

از دور، بر او تكبير بگوييد.»

سنگ سياهى در كنارخانه ايستاده است مست از شراب بوسه لب هاى پيغمبر

بشتاب شايد برلب هاى خشك سنگ ما را نهى، نوشاند از دريايى پيغمبر

همچنين فرمودند: «از چيزهايى كه از زنان برداشته شده، استلام حجر الأسود است.»

ص: 48

بنابراين، لمس حجر الأسود مستحب است و كسى نميتواند براى انجام آن، مرتكب خلاف شرع شود.

حجر اسماعيل

حجر اسماعيل ميان ركن شامى و ركن غربى كعبه واقع است. اين ديوار هلالى شكل زير ناودان كعبه است «(1)». امام صادق (ع) فرمودند: «حجر، خانه اسماعيل است و قبر هاجر و اسماعيل در آن قرار دارد.»

حجر اسماعيل، محل وقوع معجزه «شقّ القمر» حضرت رسول (ص) است.

مقام ابراهيم

سنگيكه جاى پاى حضرت ابراهيم (ع) روى آن نقش بسته، «مقام ابراهيم» نام دارد. خداوند در قرآن مى فرمايد: فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ ...؛ «در مسجد الحرام نشانههاى روشن، از جمله مقام ابراهيم است.» «(2)»

آن حضرت هنگام تجديد بناى كعبه، روى اين سنگ مى رفت تا قسمتهاى بالاى ديوار كعبه را بالا ببرد و با اراده الهى، جاى پاهاى


1- 1.« ناودان طلا»، باران بام كعبه را به داخل حجر اسماعيل هدايت مى كند. بزرگان دين، به نماز و دعا در زير ناودان توصيه كردهاند.
2- 2. آل عمران: ص ع

ص: 49

ايشان، روى آن باقى مانده است.

اكنون مقام ابراهيم 13 متر با كعبه فاصله دارد و در محفظه اى قرار داده شده تا از آسيب هاى احتمالى محفوظ بماند.

صفا و مروه «1»

(1)»

آنگاه كه ابراهيم، هاجر و فرزند خُرد سالش اسماعيل را در سرزمين مكه گذاشت، پس از مدتى آبِ همراه آنان تمام شد و اسماعيل تشنه ماند.

هاجر در جست وجوى آب به كوه صفا رفت؛ در مروه سرابى ديد، به مروه رفت، در كوه صفا سراب ديد و تا هفت بار مسير صفا و مروه را پيمود؛ سرانجام جبرئيل پاى خود را بر زمين كوفت و زمزم «(2)» جوشيد.

هم اكنون، مسعى (محل سعى ميان صفا و مروه) سالن سر پوشيدهاى به طول 400 متر


1- 1. خداوند در سوره بقره، آيه 158 مى فرمايد: إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليم؛« همانا صفا و مروه از شعائر خداست، پس كسى كه حج خانه خدا يا عمره به جا آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه را انجام دهد.»
2- 2. پيامبر ص فرمود:« بهترين چشمه جارى روى زمين، زمزم است» و به كسانى كه ازمدينه به مكه مشرف مى شدند، مى فرمود:« براى من آب زمزم سوغات بياوريد.» امام صادق فرمود:« آب زمزم، شفاى هر درد است.»

ص:50

ص:51

فصل دوم: آثار مذهبى مكه

غار حِرا

در چهار كيلومترى شمال مكه، كوهى است بلند به نام «كوه نور» يا «جبل النور» كه در نزديكى قلّه آن، غار «حِرا» قرار دارد.

حضرت محمد (ص) پيش از بعثت، در آنجا با خدا خلوت مى كرد. خداوند، امين وحى، جبرئيل را در غار حرا بر پيامبر ناز ل كرد و وحى چنين آغاز شد:

«بخوان به نام پروردگارت كه [هستى را] آفريد؛ او كه انسان را از خون لخته آفريد؛ بخوان [و بدان كه پروردگارت [از همه چيز]

ص: 52

گراميتر است؛ خدايى كه با قلم نوشتن آموخت و به انسان آنچه نمى دانست ياد داد.» «(1)»

غار ثور

«كوه ثور» در سه كيلومترى جنوب شهر مكه است كه غار ثور بر روى آن واقع شده و پيامبر (ص) هنگام هجرت به سوى مدينه، سه شبانه روز در آن پنهان شد و خداوند با بستن تار عنكبوت بر دهانه غار، آن حضرت را از شرّ مشركان نگاه داشت و پيامبر (ص) پس از رفع خطر به مدينه هجرت كرد. «(2)»

شعب ابى طالب

شعب ابى طالب، يا شعب على، جايى است كه مشركان مكه، پيامبر خدا و بنى هاشم را حدود سه سال در آنجا محصور كردند و مردم را از ديدار و معامله با آنان منع نمودند. ابتداى اين مكان، از محدوده توسعه يافته مقابل صفا و مروه آغاز مى گردد.


1- 1. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذى خَلَقَ، خَلَقَ الإ نْسانَ مِنْ عَلَق، اقْرَأْ وَ رَبُّكَ اْلأَكْرَم، الَّذى عَلَّمَ بِالْقَلَم، عَلَّمَ الإنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ سوره علق: 5- 1
2- 1. خداوند از اين واقعه در قرآن، سوره توبه، آيه 40 ياد كرده است.

ص: 53

زادگاه پيامبر اسلام، داخل شعب بوده و هم اكنون تابلوى «كتابخانه مكه مكرمه» بر آن مكان قرار دارد.

قبرستان ابوطالب

اين قبرستان محوطه وسيعى است و در كنار پل حجون قرار دارد. اكنون قبرستان مردم مكه است و به نامهايى از جمله: حجون، جنه المعلّا و بنى هاشم شهرت دارد.

بعضى از شخصيتهاى مدفون در اين قبرستان عبارتاند از: عبدالمطّلب (جد پيامبر)، ابوطالب (پدر امير مؤمنان) و خديجه (همسر پيامبر).

صحراى عرفات

در شرق مكه، سه ناحيه مقدس وجود دارد كه عبارتاند از: عرفات، مشعر و منا. حاجيان از ظهر روز نهم ذيحجه تا مغرب همان روز، بايد در اين مكان وقوف نمايند.

ص: 54

به گفته روايات، حضرت مهدى [همه ساله در چنين روزى،، در اين مكان حضور مى يابند.

گفتهاند كه آدم و حوّا نيز در اين سرزمين با هم آشنا شدند. اين سرزمين محل توبه، اعتراف به گناهان و رحمت بيكران الهى است.

يكى از جاهاى مهم عرفات «جبل الرحمه» كوه رحمت است؛ بالاى اين كوه، محل نماز حضرت ابراهيم و پيامبرخدا بوده است.

حضرت امام حسين (ع) در روز عرفه، دعاى معروف عرفه را در كنار اين كوه خوانده اند.

مشعر الحرام

مشعر، محدودهاى ميان عرفات و منا است. حاجيان بعد از مغرب روز نهم ذى حجه، از عرفات به سمت مشعر حركت مى كنند و آن شب را تا طلوع آفتاب روز بعد (عيد قربان) در آنجا مى مانند.

ص: 55

پس از مشعر و قبل از منا، منطقهاى است به نام «وادى محسّر»؛ سپاهيان ابرهه كه قصد تخريب كعبه را داشتند، در اين مكان به هلاكت رسيدند. سوره فيل به اين واقعه اشاره دارد.

سرزمين منا

حاجيان پس از طلوع آفتاب روز دهم ذى حجه، از مشعر حركت مى كنند و براى اعمال روزها و شبهاى دهم، يازدهم و دوازدهم به منا وارد مى شوند. بعضى از اعمال اين روز عبارتاند از:

«رمى جمرات»؛ در اين مكان، آدم شيطان را كه در پىِ وى مى رفت، با افكندن سنگريزه از خود راند. حاجيان به پيروى از آن حضرت، به هر يك از نمادهاى سه گانه شيطان، هفت سنگ پرتاب مى كنند.

ص: 56

«قربانى»؛ زنده نگه داشتن روح ايثار ابراهيم و تسليم اسماعيل در برابر فرمان الهى است.

«تراشيدن يا كوتاه كردن موى سر»؛ پايان احرام حاجى است.

مسجد «خَيف»؛ يكى از مساجد مهم، منا است؛ پيامبر خدا در اين مسجد بسيار نماز گزارده و در روايت آمده است كه هفتاد نفر از پيامبران در آن نماز خواندهاند.

همچنين مسجد «بيعت» به ياد پيمان عقبه ميان پيامبر (ص) و مردم يثرب در اينجا قرار دارد.

ص:57

ص:58

بخش چهارم: احكام و مناسك

فصل اول: اعمال عمره مفرده

اشاره

«عمره» در لغت به معناى زيارت است و در اصطلاح فقه، زيارت خانه خداست، با آداب و احكام ويژه آن. از آن جهت به آن «عمره مفرده» گويند كه به تنهايى و جداى از حج «(1)» انجام مى شود.

عمره مفرده به خودىِ خود «مستحب» است و در اسلام به انجام آن، تأكيد فراوان شده است؛ اما با آغاز آن و گفتن لبيك، ادامهاش تا پايان اعمال «واجب» خواهد بود.

1. احرام

زائران گرامى پس از اقامت در مدينه منوره، آنگاه كه روانه مكه مى شوند، بايد در «مسجد شجره»- كه در 10 كيلومترى مدينه


1- 1. حج، يكى از اركان دين اسلام است و بر هر كسى كه استطاعت داشته باشد، واجب است و در اصطلاح به آن« حج تمتع» گفته مى شود. حج هر سال در ماه ذى حجه برگزار مى شود و اعمال آن شامل دو بخش است: 1. عمره تمتع 2. حج تمتع. « عمره تمتع» مشتمل بر پنج عمل است كه بسيار شبيه به عمره مفرده مى باشد.« حج تمتع» نيز مشتمل بر سيزده عمل است كه از روزهاى نهم تا دوازدهم ذى حجه انجام مى پذيرد.

ص: 59

واقع است- محرم شوند و براى انجام بقيه اعمال به سوى مكه حركت كنند.

همچنين اگر افرادى بخواهند پس از اعمال عمره مفرده، عمره مفرده مجدد به جا آورند، بايد به خارج حرم؛ مثلًا «تنعيم» يا «حديبيه» يا «جِعرانه» رفته، از آنجا محرم شوند.

ص: 60

واجبات احرام

واجبات احرام سه چيز است

الف- نيت احرام

زائر خانه خدا بايد احرام را با قصد انجام عمره مفرده و با نيت خالص آغاز كند و به همين نيت، لبيك بگويد و همه اعمال را براى رضاى پروردگار به سرانجام برساند. البته لازم نيست نيت را به زبان آورد، بلكه همين مقدار كه فرد بنا دارد اعمال عمره مفرده را آغاز كند و با همين قصد به پايان ببرد، كافى است.

ب- تلبيه

تلبيه؛ يعنى گفتن لبيك، و مقدار واجب آن، اين جملات است:

«لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك»

ص: 61

و احتياط مستحب «(1)» است كه پس از آن بگويند:

«إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَهَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك»

در ضمن بايد ذكر لبيك را به عربى صحيح گفت و براى تمرين آن مى توان از وجود روحانيون كاروان بهره جست. همچنين براى هفت مرتبه گفتن لبيك، ثواب زيادى ذكر شده است.

ج- لباس احرام

مردان، بايد تمام لباس هاى دوخته خود را از تن در آورند (حتى لباسهاى زير و كوچك را)؛ و دو تكه لباس غير دوخته بر تن كنند؛ يكى را مانند لنگ بر كمر ببندند و ديگرى را بر شانه بيندازند.

بانوان مى توانند در همان لباسى كه بر تن دارند، مُحرم شوند و بيرون آوردن لباسهاى دوخته و پوشيدن دو تكه پارچهاى كه مردان ميپوشند، واجب نيست؛ هر چند مرسوم است كه بانوان لباس سفيد دوخته شده تهيه مى كنند و فقط بايد به ياد داشته باشيم كه لباسها به هيچ وجه نازك نبوده، كاملًا ساده باشد و بايد از پوشيدن هرگونه گلدوزى و تزيين خود دارى كرد.


1- 1. مقلدين آيات عظام بهجت و صافى بنابر احتياط واجب جمله دوم را نيز بايد بگويند. « پذيرايم، خداوندا! دعوتت را پذيرايم. دعوتت را پذيرا هستم، بر اين باورم كه شريكى برايت نيست، تو را اجابت مى كنم».

ص: 62

چند مسأله

1. لباس احرام بايد پاك و مباح «(1)» باشد.

2. اگر در حال احرام، بدن يا لباس مُحرم نجس شود، هر چند احرام و اعمال عمره باطل نميشود؛ ولى بنابر احتياط واجب، بايد بدن را تطهير و لباس را تطهير يا تعويض كرد.

3. بانوان در حال احرام، بنابر احتياط نبايد لباس حرير بپوشند.

4. پيش از احرام، غسل كردن مستحب است و مى توان اين غسل را در هتل انجام داد. اين غسل به نيت غسل احرام انجام ميشود و ميتوان به اين نيت انجام داد كه اگر احياناً غسلى در سابق بر ما واجب بوده و انجام ندادهايم، به جاى آن باشد.


1- 1. مباح؛ يعنى غصبى نباشد. « همانا سپاس و نعمت و تمام هستى از آن تو است؛ براى تو همتايى نيست، گوش به فرمان تو هستم.»

ص:63

2. طواف

زائران، آنگاه كهكه در ميقات مُحرم شدند، پس از نماز مغرب و عشا، براى انجام بقيه اعمال عمره، روانه مكه مى شوند و در نيمههاى شب به مكه مكرمه مى رسند. جوانان عزيز بايد با هماهنگى كامل و با همراهى مسؤولان و روحانى كاروان به طرف مسجد الحرام رفته اعمال خويش را به سرانجام برسانند.

احكام طواف

1. به نيت طواف، بايد هفت مرتبه به دور كعبه چرخيد.

2. طواف را بايد از مقابل گوشهاى از كعبه، كه حجر الأسود در آن قرار دارد آغاز و در همان جا به پايان برد. «(1)»

3. خانه كعبه، در حال طواف بايد در طرف چپ طواف كننده باشد؛ بنابراين، اگر در حال حركت رو به كعبه باشد و يا عقب عقب برود صحيح نيست.


1- 1. هم اكنون در آخر صحن مسجد الحرام، دقيقاً مقابل حجر الأسود، مهتابى سبز رنگى وجود دارد كه در شب راهنماى خوبى براى زائران است.

ص: 64

4. محدوده طواف در تمام اطراف كعبه، حد فاصل بين «كعبه» و «مقام ابراهيم» است كه حدود 13 متر مى باشد. بنابراين، از طرف حجر اسماعيل اين فاصله كم مى شود، كه حدود 3 متر باقى ميماند. «(1)»

5. طواف كننده بايد با طهارت باشد؛ يعنى با وضو داشته و غسلى بر عهدهاش نباشد «(2)» و نيز بدن و لباس وى پاك باشد، همانگونه كه در نماز چنين است.

6. از آن جهت كه جوانان عزيز، كسب و كار مستقلى ندارند و با هزينه پدر و مادر خود به اين سفر آمدهاند، خمس بر آنها تعلق نميگيرد. با اين حال بهتر است هزينه خريد لباس احرام را محاسبه و يك پنجم آن را به عنوان «خمس» بپردازند.


1- 1. مقلدين آيات عظام: خامنه اى، مكارم شيرازى، نورى همدانى، صانعى، سيستانى و صافى لازم نيست كه اين فاصله را مراعات كنند و طواف خارج از اين محدوده نيز صحيح است، هر چند بهتر است كه در همين محدوده طواف كنند و به خصوص در هنگام انجام اعمال عمره حتماً با روحانى كاروان و با جمع هم كاروانيان طواف نمايند.
2- ورود اشخاص با حالت جنابت و همچنين ورود بانوان در ايام عادت به داخل مسجد الحرام و مسجد النبى حرام است و بايد پس از برطرف شدن عذر و انجام غسل وارد اين دو مكان شوند و يا آنكه اقدام به طواف نمايند.

ص: 65

(ع). اگر كسى وضو دارد و شك ميكند كه وضويش باطل شده يا خير، بنا بگذارد بر اين كه وضو دارد و لازم نيست وضو بگيرد. بنابراين، در ابتداى اعمال وضو گرفته و هيچ گونه شك و وسواسى به خود راه ندهيم. اما اگر به هر دليل وضو باطل شود، بايد طواف را قطع كرد (و آن نقطه را به خاطر سپرد)، سپس تجديد وضو كرده، در باره كيفيت ادامه اعمال، با روحانى كاروان مشورت نمود.

8. زائران محترم سعى كنند در حال طواف از هر كارى كه سبب حواس پرتى و شك و وسوسه است بپرهيزند و تعداد دورهاى طواف را در خاطر خود نگه دارند، چون اگر در تعداد دورهاى طواف شك كنند، در اكثر موارد طواف باطل است و بايد طواف را دوباره انجام دهند. بهترين راه براى جلوگيرى از هرگونه مشكل احتمالى، آن است كه طواف همراه با روحانى كاروان و دسته جمعى به جا آورده شود و هنگام هر دور از طواف، مشغول قرائت ادعيه آن دور باشد. «(1)»


1- 1. ادعيه دورهاى طواف در پايان كتاب ذكر شده است.

ص: 66

(ص). يكى از اعمال مستحب در مكه معظمه، طواف كعبه است. طواف مستحب همانند طواف واجب است و انسان مى تواند، هفت دور را- كه يك طواف گويند- به نيت يك يا چند نفر انجام دهد.

3. نماز طواف

پس از طواف، بايد بلافاصله دو ركعت نماز به نيت «نماز طواف»، پشت مقام ابراهيم به جا آورد؛ طورى بايستد كه مقام، بين نمازگزار و كعبه قرار گيرد.

گفتنى است به علت ازدحام جمعيت در اين مكان، بايد مواظب باشيم كه مزاحم ديگران نشويم و از مقابل نمازگزاران حركت نكنيم. خواهران محترم نيز بايد در پشت سر آقايان (آنجا كه براى بانوان مشخص شده است) نماز را به جا آورند.

ص: 67

درضمن، نماز طواف مستحب را ميتوان درهر جاى مسجد الحرام به جا آورد.

تصحيح نماز

بر تمام افراد واجب است كه نمازها را به طور صحيح ياد بگيرند تا تكليف الهى را درست انجام دهند. بهترين فرصت براى تصحيح نماز، در ايران و قبل از سفر است؛ براى اين منظور استفاده از نوارهاى آموزشى توصيه ميشود. همچنين قرائت نماز در محضر روحانى كاروان، سنتى بسيار پسنديده و نيكو است.

4. سعى بين صفا و مروه

پس از انجام طواف و خواندن نماز آن، بايد هفت مرتبه، فاصله ميان صفا و مروه را پيمود. سعى بايد از صفا آغاز و به مروه ختم شود.

ص: 68

چند مسأله

1. پيمودن فاصله صفا تا مروه، يك مرتبه است و برگشتن از مروه به صفا مرتبه دوم به حساب ميآيد؛ بنابراين، پايان هفت دور سعى بر مروه ختم ميشود.

2. زائر بايد در هنگام سعى، رو به جلو باشد و عقب عقب يا به پهلو نرود؛ ولى نگاه كردن به چپ و راست و گاهى به پشت سر مثلًا براى آنكه ببيند همراهان او مى آيند يا نه، اشكال ندارد.

3. نشستن و استراحت كردن و رفع خستگى بر صفا و مروه و در بين آنها جايز است و اگر در بين سعى باشد، بايد از همانجا كه سعى را قطع كرده، ادامه دهد.

4. سعى ميان صفا و مروه لازم نيست با وضو و طهارت انجام شود؛ گر چه با وضو بودن بهتر است.

ص: 69

5. سعى به هر نحو باشد صحيح است؛ پياده يا سواره، تند و يا آهسته.

6. در قسمتى «(1)» از سعى مستحب است مردان هروله كنند؛ يعنى كمى تندتر بروند. اين عمل تنها بر مردان مستحب است.

(ع). خواندن دعاهاى «(2)» وارد شده هنگام سعى، از طرف اهل بيت: و دعا براى مؤمنان و به ويژه پدر و مادر بسيار مورد تأكيد است و مستحب است زائر در گريه كردن كوشش كند و خود را به گريه وا دارد.

5. تقصير يا حلق

پس از سعى، بايد «تقصير» كرد؛ يعنى قدرى از ناخن يا موى سر را بايد چيد.

مردان ميتوانند موى صورت خود را نيز بچينند، همچنين مى توانند «حلق» كنند، يعنى سر را بتراشند.


1- 1. آن قسمت، امروزه با خط و چراغ سبز رنگ معين شده است.
2- 2. دعاهاى مهم سعى در فصل پايانى كتاب آمده است.

ص: 70

چند نكته

1. پس از تقصير، هرچه به واسطه احرام بر فرد حرام شده بود، حلال ميشود. «(1)»

2. تقصير مكان معينى ندارد، گر چه اكنون متعارف است كه بعد از سعى، در مكان مروه تقصير ميكنند. بانوان اگر ميخواهند در مروه تقصير كنند، بايد مواظب باشند كه نامحرم موى آنها را نبيند.

3. كسى كه خودش تقصير نكرده، نمى تواند موى شخص ديگرى را بچيند.

6 و 7. طواف نساء و نماز آن

پس از تقصير، بايد هفت دور به نيت «طواف نساء» به دور كعبه بگردد و پس از آن، دو ركعت نماز، پشت مقام ابراهيم به نيت نماز طواف نساء به جا آورد.

طواف نساء و نماز آن، با طواف عمره و نماز آن تفاوتى ندارد (به جز در نيت).

نماز طواف نساء آخرين عمل عمره مفرده است و با انجام آن، اعمال عمره مفرده به پايان ميرسد.


1- 1. دو مورد از محرمات احرام، پس از طواف نساء حلال مى شود؛ استفاده از بوى خوش و همسر.

ص:71

فصل دوم: محرمات احرام

اشاره

زائر، پس از پوشيدن لباس احرام و نيت و گفتن لبيك، مُحرم مى شود و بايد تا پايان اعمال عمره، از كارهايى كه بر محرم حرام است بپرهيزد. 24 عمل بر محرم حرام است كه چهار مورد آن، تنها بر مردان حرام است و دو مورد بر بانوان و بقيه آنها، هم بر مردان و هم برزنان حرام است.

اكنون به بيان محرماتى مى پردازيم كه بيشتر مورد ابتلا است وامكان نياز به آنها بيشتر است.

ص:72

محرمات مشترك

1. استفاده كردن از عطر

استفاده از انواع عطرها؛ عطر زدن به لباس و بدن و حتى پوشيدن لباسى كه بوى عطر مى دهد جايز نيست.

چند نكته:

الف- خوردن چيزى كه بوى خوش دارد؛ مانند غذايى كه زعفران در آن است جايز نيست. اما خوردن و بوييدن ميوههاى خوشبو اشكالى ندارد.

ب- بوييدن گلها و سبزيهاى خوشبو، جايز نيست.

ج- گرفتن بينى از بوى بد جايز نيست.

د- استفاده از صابون، شامپو و خمير دندان خوشبو در حال احرام جايز نيست.

ص: 73

2. نگاه كردن در آيينه

از محرمات احرام، نگاه كردن در آينه به قصد آرايش و زينت كردن است.

اگر در اتاقى كه محرم ساكن است، آينه باشد و بداند كه گاهى ناخواسته و به طور اشتباه چشم او به آينه ميافتد، اشكال ندارد، ولى بهتر است كه آن را بر دارد يا چيزى روى آن بيندازد.

3. روغن ماليدن به بدن

در حال احرام، ماليدن روغن به بدن؛ مانند كرم، حرام است.

4. زدودن مو از بدن

در حال احرام، چيدن و زدودن مو از بدن خود يا ديگرى حرام است. اما اگر در هنگام وضو يا غسل، بدون قصد، مويى كنده شود، اشكال ندارد.

5. ناخن گرفتن

چيدن و كوتاه كردن ناخن دست و يا پا حرام است. «(1)»


1- 1.« زدودن مو از بدن» و« گرفتن ناخن» در حال احرام حرام است، ولى هنگام تقصير و در پايان احرام واجب است.

ص:74

محرمات مخصوص مردان

1. پوشيدن جامه دوخته

مردان نبايد لباس دوخته؛ مانند پيراهن، زيرجامه، شلوار، كمر بند «(1)» دوخته شده و ... را بپوشند.

2. پوشاندن تمام روى پا

چيزيكه تمام روى پا را ميپوشاند؛ مانند كفش، جوراب و ... نبايد پوشيد؛ البته پوشيدن دمپايى كه تمام روى پا را نگيرد اشكال ندارد.

3. پوشاندن سر

مردان، نميتوانند همه سر يا قسمتى از آن را با چيزى بپوشانند.

بنابراين، بر سر گذاشتن كلاه و يا انداختن پارچه بر سر و يا حتى خشك كردن سر با حوله، به صورتى كه سر را بپوشاند، جايز نيست.


1- 1. استفاده از كمر بند دوخته شده جايز نيست، اما از كمر بندهاى پرس شده مى توان استفاده كرد.

ص: 75

4. رفتن به زير سايه

مُحرم، هنگام سفر در روز، آنگاه كه در حال حركت است، نبايد زير سايه قرار گيرد (مثلًا چتر بالاى سر بگيرد يا سوار بر ماشين سقف دار شود). «(1)»

محرّمات مخصوص بانوان

1. استفاده از وسايل زيور و زينت

پوشيدن زيور آلات بر زن، در حال احرام، حرام است؛ البته، زيورهايى كه قبل از احرام به پوشيدن آن ها عادت داشته، لازم نيست براى احرام بيرون بياورد، ولى در هر صورت جايز نيست آن را به مرد نشان دهد.

2. پوشاندن صورت

زن مُحرم نبايد تمام يا قسمتى از صورت خود را با نقاب، رو بند و حتى براى خشك كردن صورت با حوله بپوشاند. بنابر اين، بايد صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود باز باشد.


1- 2. از آن جهت كه برنامه حركت از مسجد شجره به مكه در شب انجام مى شود، پيمودن راه با ماشين سقف دار اشكالى ندارد.

ص:76

فصل سوم: چند نكته درباره نماز در مكه و مدينه

1. زائران، وقتى كمتر از 10 روز در مكه يا مدينه ميمانند، بايد نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت بخوانند، به جز در مسجد الحرام و مسجد النبى، كه مى توان در آنها، نماز را شكسته يا تمام خواند. «(1)» بنابراين، در نماز جماعت اين دو مسجد، نماز با اهل سنت و تمام خوانده شود.

2. در مسجد النبى سجده كردن روى فرشهاى مسجد مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست. «(2)»


1- 1. مقلدين آيات عظام: خامنه اى، سيستانى، فاضل، مكارم و صافى مى توانند در تمام شهر مكه و مدينه نمازشان را تمام يا شكسته بخوانند.
2- 2. در مسجد الحرام، زمين سنگ فرش مرمر است و بنابر اين، نماز خواندن بر سنگ اشكالى ندارد.

ص: 77

3. خارج شدن از مسجد الحرام يا مسجد النبى، هنگام شروع نماز جماعت جايز نيست.

4. ميان نماز اهل سنت و شيعه، تفاوتهايى وجود داردكه به مواردى از آنها اشاره مى شود:

در عربستان، اذان و اقامه با فاصله نسبتاً طولانى و در دو نوبت از بلندگو پخش مى شود و نمازها در پنج نوبت اقامه ميشود.

- اهل سنت، بعد از حمد در نمازهاى صبح، مغرب و عشاء، با صداى كشيده «آمين» مى گويند؛ در فقه شيعه، آمين گفتن پس از قرائت حمد، موجب باطل شدن نماز ميشود و مستحب است آهسته، «الحمد الله رب العالمين» گفته شود.

- اهل سنت، پس از ذكر ركوع، مكث زيادى دارند و ذكر «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» را طولانى قرائت ميكنند؛ بنابراين، نماز گزار نبايد پس از برخاستن از ركوع، سريع به سجده رود، بلكه بايد صبر كند و همراه با جماعت به سجده رود.

ص: 78

- در نمازهاى اهل سنت، گرفتن قنوت معمول نيست؛ در فقه شيعه نيز قنوت مستحب است، بنابراين، لازم نيست در نمازهاى جماعت با اهل سنت قنوت خوانده شود.

- در مسجد الحرام و مسجد النبى، رسم بر اين است كه بعد از نمازهاى واجب، معمولًا نماز ميت خوانده مى شود. اين عمل مستحب و شركت در آن پسنديده است.

ص:79

ص:80

بخش پنجم: معارف عمره

اشاره

آشنايى با اسرار حج، روح را به حقيقت اعمال آشنا ميكند و آرامشى خاص در انسان پديد ميآورد.

حج و عمره، سير و سلوك ملكوتى است. تفكّر و تدبّر در هر يك از اعمال و منازل؛ رازهاى عرفانى و اخلاقى و تربيتى را آشكار مى كند و روح سرگشته آدمى را با صاحب خانه پيوندى هميشگى ميبخشد.

بسيارى از جوانان در روزهاى نخست سفر مى پرسند: چرا حال و هواى زيارت و راز و نياز ندارند؟!

در پاسخ مى توان گفت: اگربخواهيم روح معنوى پيدا كنيم، اولًا نبايد توقع داشت كه يك شبه ره صد ساله را پيمود.

ص: 81

ثانياً با اميد به پروردگار، تأمل در ديدنيهاى مقدس اين سفر و دقت در اسرار و رموز اعمال، مى توان گام نخست قرب الهى را برداشت و خانه دل را نورانى كرد. از هيچ چيز سر سرى نگذريم و روى تمام شنيدهها، تاريخ پر فراز و نشيب مكه و مدينه و تك تك اعمال عمره به دقت بينديشيم كه تفكّر خود يك عبادت محسوب مى شود.

احرام؛ همگام با سپيد جامگان

احرام، لباس بندگى و نمادى از پاكى جان و روشنايى دل است؛ احرام، تمرين فرمانبردارى از حق و حركت در مسير خداست.

در «ميقات» احرام ميبنديم و در آنجا تولّدى ديگر مييابيم.

ص: 82

لباسهاى دنيا را در مى آوريم و تصميم مى گيريم «لباسگناه» را هم از خويشتن دور كنيم.

«غسل» مى كنيم، خويشتن را از گناهان مى شوييم تا با طهارت قلب و روح وجسم، لباس احرام بپوشيم؛ لباسى سفيد، پاك و حلال، لباس اطاعت از پروردگار!

لباس احرام، شبيه «كفن» است و حضور درميقات، همانند حضور در برابر محضر ربوبى در روز قيامت است.

آماده تكبيره الإحرام ميشويم، چون احرام همانند تكبيره الإحرام در نماز است. نمازگزار بايد خود را از همه چيز رها كند و تنها متوجه خدا شود و آنچه را بر او حرام است مرتكب نشود «(1)»


1- 1. امام رضا ع در فلسفه احرام فرموده اند:« به مردم دستور داده شده با احرام وارد حرم امن خدا شوند؛ براى آنكه حالت خشوع يافته، به امور بيهوده ونيز زر و زيور و امور دنيايى سرگرم نشوند و در كارى كه انجام مى دهند جدى باشند و با تمام وجود به سوى خدا حركت كنند.»

ص:83

لبيك، پاسخ به دعوت خداوند

با گفتن ذكر «تلبيه» انسان به دعوت الهى پاسخ مثبت داده، احرام تحقق مى يابد. در آن هنگام، دل آدمى فرو مى ريزد و اشك از ديدگان جارى مى گردد؛ زيرا انسان خود را ميهمان و دعوت شده پروردگار مى بيند. عمره گزار با لبّيك گفتن، در حقيقت با خدا پيمان ميبندد كه جز به اطاعت خدا زبان نگشايد و زبان خود را براى هميشه بر همه گناهان ببندد.

باخدا پيمان ميبندد كه در همه حال تسليم اوامر الهى گردد و حلال و حرام را پاس بدارد. انسان به اين تعهّد افتخار مى كند؛ و به همين علت، مستحب است آن را تكرار كند و با صداى بلند بگويد؛ به اميد آنكه دل؛ پاسخى بشنود. «(1)»


1- 1. در روايات آمده است كه امام صادق ع همين كه لباس احرام پوشيد و خواست لبيك بگويد، ازگريه، صدا درگلوى مباركش حبس شد. هرچه كرد نتوانست تلبيه بگويد، رهبر يكى ازفرقه هاى اهل سنت رو به آن حضرت كرد و گفت: چرا معطلى؟! امام فرمود: مى ترسم بگويم« لبيك»، خدايا! آمدم، ولى جواب آيدكه من آمدن تو را قبول ندارم!

ص:84

طواف، همگام با فرشتگان

پس از احرام در ميقات، راهىِ مكه مى شويم؛ با رسيدن به اين شهر، احساس آرامش مى كنيم.

سلام كعبه، سلام آستان سبز سجودم سلام قبله من! هستى ام! تمام وجودم!

سلام، عشق نجيبى كه صاف و ساده و پاكى فداى نيم نگاهت، تمام بود و نبودم

دلم كبوتركى بود از نژاد، تحيّر كه سر بريده ام آن را در آستان ورودم

همينكه نگاه ما به كعبه ميافتد، گريه امانمان نمى دهد؛ سر بر سجده مى نهيم و با خداى مهربان گفت وگو ميكنيم. چه شيرين است حاجت خواستن در آن حالت اول! در يك لحظه همه را به ياد مى آوريم و دعايشان مى كنيم؛ پدر و مادر، اقوام، دوستان و ....

ص: 85

وقتى كمى دقت ميكنيم، آدم (ع) را در نظر ميآوريم كه به طواف مشغول است. ابراهيم (ع) را كه با كمك اسماعيل، كعبه را بنا مى كند. هاجر را كه با فرزند خردسالش سيراب شده و در كنار كعبه (در حجر اسماعيل) منزل گزيده است. موسى را، عيسى را ومحمد: را كه با يارانشان از «باب الفتح» وارد مسجد مى شوند. على (ع)، مولود كعبه بر شانه پيامبر رفته، بت ها را مى شكند ....

خدايا! چه مى بينم؟! مهدى موعود [از كنار حجر الأسود ظهور كرده و فرياد بر آورده است: مهديا، كعبه شد از شوق تو بى تاب، بتاب!

*** طواف، تنها عملِ عمره است كه همراه با نمازش، بايد با طهارت انجام شود؛ بدينسان طواف همسان نماز است كه به صورت متحرك دور خانه انجام ميشود. «(1)»


1- 1. امير مؤمنان على ع مى فرمايند:« خداوند 120 رحمت در كنار خانه خويش قرار داده است؛ 60 رحمت براى طواف كنندگان، 40 رحمت براى نماز گزاران و 20 رحمت براى نگاه كنندگان به كعبه.»

ص: 86

طواف، انسان تك نگر و تك بُعدى را به همه سونگرى فرا مى خواند و توجه او را از يك جهت به همه جهات سوق مى دهد.

طواف، سمبل توحيد است؛ راهنمايى براى هدف داشتن در زندگى است؛ «(1)»

شمعى است كه به ياد معبود، بايد پروانه وار به دور آن چرخيد.

كعبه يك سنگ نشانى است كه ره گم نشود

حاجى، احرام دگر بند، ببين يار كجاست

امام صادق (ع) مى فرمايد: «وَ طُفْ بِقَلْبِكَ مَعَ الْمَلَائِكَه»؛ «با قلب خود، هماهنگ با فرشتگان- كه در حريم عرش خدا به طواف مشغولند- طواف كن.»

طواف برگرد كعبه، به عنوان خانه اى كه از هرگونه آلودگى پاك است، درس طهارت و دستور پاكيزگى مى دهد؛ پاك شدن از هر بدى، شرك و عيب و هجرت و حركت به خوبى ها و خداى خوبى ها.


1- 2. در روايت است كه راز چهار ضلعى بودن« كعبه» اين است كه بر چهار كلمه بنيان نهاده شده:« سُبْحَانَ اللَّهِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ، وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر» و چه زيباست كه انسان در حال طواف به اين چهار كلمه اى كه نظام هستى بر آن بنا شده، بينديشد و زندگى و آينده خويش را بر آن بنا نهد.

ص: 87

نكته مهم در طواف اين است كه همراه اين جسم خاكى، فكر و اراده و خواسته ها و اعمال و رفتار ما بر محور «خدا» بچرخند.

عاشقان اول طواف كعبه جان كرده اند پس طواف كعبه تن فرض فرمان ديدهاند

آغاز و پايان طواف از «حجر الأسود» است؛ پس در هر دور بايد با اين سنگ بهشتى- كه گنجينه بزرگترين اسرار است- عهد و پيمان ببنديم.

تا عهد تو در بستم، عهد همه بشكستم بعد از تو روا باشد، نقض همه پيمان ها

چرا بايد در طواف، پيرامون «حجر اسماعيل» نيز بچرخيم؟! حِجر، محل دفن هاجر، اسماعيل و بسيارى از انبيا است. براى تعظيم و احترام به آنان، بايد به دور حجر نيز بگرديم و اينچنين خداوند مؤمنانش را تكريم ميكند.

ص: 88

چرا هفت دور طواف مى كنيم؟ راز و رمز اعداد مقدس را نمى دانيم، ولى اين هفت با هفت آسمان و زمين، هفت بطن قرآن و هفت روز هفته بى ارتباط نيست. انسان به نيابت هر روز هفته در سراسر عمرش يك دور طواف و يك سعى ميان صفا و مروه دارد؛ يعنى تمام عمر را در حال طواف و سعى است. «(1)»

نماز، گفت وگو با خدا

نماز، ستون دين، سيماى مكتب، نشانه اسلام، اساس دين، معراج مؤمن، پيمان خداوند، ميزان اعمال، كليد بهشت، اولين عملى كه در قيامت از آن سؤال ميشود، آخرين سفارش انبيا و اوليا، كوبنده شيطان، داروى تكبّر، نور چشم پيامبر، وسيله نزديك شدن به خدا، سبب آمرزش گناهان و ياد خداست و ياد خدا، آرام بخش دل ها و جان ها است!


1- 1. در روايات معصومين آمده است كه پس از آفرينش آدم و دستور خدا به فرشتگان براى سجده به او، فرشتگان شگفت زده شدند و خداوند بر آنها غضب كرد، ملائك طلب توبه كردند و پروردگار دستور داد تا« بيت المعمور» را طواف كنند، ملائك هفت سال آن را طواف كردند و استغفار نمودند و خداوند توبه آنها را پذيرفت. سپس خداى تعالى براى فرزندان حضرت آدم، كعبه را در زير بيت المعمور قرار داد، تا محل توبه و پاك شدن از گناهان باشد. پس، طواف بر بندگان هفت دور واجب شد؛ هر سال يك دور. خانه كعبه خانه دلهاست ساحت قدس و جلوهگاه خداست نيكبخت آن كه همچو پروانه درطواف است گرد آن خانه

ص: 89

امام حسين (ع) در ظهر روز عاشورا و در ميدان مبارزه و در برابر تيرهاى دشمن، نماز را رها نكرد.

ابراهيم (ع) همسر و كودك خويش را در بيابانهاى داغ مكه- آن هنگام كه هيچ آب و گياهى نداشت- مسكن داد و گفت: «خدايا! تا نماز به پا دارند.» «(1)»

حال، پس از پايان طواف، مطابق سنت ابراهيم، در پشت جايگاه او (مقام ابراهيم) و به سوى كعبه نماز مى خوانيم؛ زيرا كه خداوند در قرآن كريم دستور داده است: «در مقام ابراهيم نماز بخوانيد و آنجا را جايگاه پرستش خدا قرار دهيد.» «(2)»

مقام ابراهيم رمزى است از مقام امامت، امت


1- 2. رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاه. ابراهيم: 3 ع
2- 1. وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى. بقره: 125

ص: 90

ابراهيمىِ حجگزار با اين عمل، درس سازش ناپذيرى با كفر را از قهرمان توحيد مى آموزد و به همين منظور به او اقتدا مى كنند.

آرى، امامت در اسلام به قدرى اهميت دارد كه سنگى هم كه زير پاى امام بوده، بايد در نماز، جلوى ما قرار گيرد و ما پشت آن به نماز بايستيم! در طواف نيز، حركت بايد ميان «كعبه» و «مقام» باشد؛ يعنى، ميان «توحيد» و «امامت».

مستحب است بعد از نماز طواف، مقدارى از بهترين آب روى زمين «آب زمزم» نوشيد و سر و صورت خود را با آن صفا داد، به اميد آنكه زمزم عقل و خِرد در وجودمان بجوشد و بديها و زشتيهايمان شسته شود.

ص:91

سعى، حركت به سوى خوبيها

سعى ميان صفا و مروه، اقتدا به هاجر است؛ او كه با قلبى پر اميد و ايمانى استوار، فاصله پر فراز و نشيب را در آن لحظات تنهايى، هفت بار به اين سو و آن سو دويد تا جرعه اى آب بيابد و فرزند تشنه كامش را از مرگ رهايى بخشد و سرانجام به نتيجه رسيد. «(1)»

مسلمانان در اين برنامه نمادين، با الهام از سعى هاجر مى آموزند كه در سختى هاى روزگار بايد علاوه بر توكل و دعا، به كار و كوشش بپردازند و از گوشه نشينى و زانوى غم در بغل گرفتن دورى گزينند؛ زيرا همراه با سعى و كار خستگى ناپذير بود كه چشمه زمزم به جريان افتاد. «(2)»


1- 1. شيعيان در سعى، ناخود آگاه به ياد طفل شش ماهه اما م حسين ع در كربلا ميافتند و اينكه چگونه با خون گلو سيراب شد!
2- 2. در باطن سعى بين صفا و مروه، چشمه زمزم نهفته است. سراب هاى فريبنده نبايد انسانى را به يأس بكشاند، كه يأس چشمه روح را مى خشكاند. سر انجام سعى، چشمه زلالى است كه از زير پاى اسماعيل جوشيده است. در مسير خوبى ها خسته نشو و استقامت داشته باشد، تا دعاهايت مستجاب و به چشمه فطرت پيوند خوريم.

ص: 92

و نيز ميآموزند كه متواضع و فروتن باشند؛ چرا كه همه با لباسى سفيد و ساده براى حل مشكلات و سعادت خويش، سراسيمه در حركتاند.

امام صادق (ع) ميفرمايند: «مكانى پيش خدا محبوب تر از مسعى (محل سعى) نيست؛ زيرا در آن جا هر جبار و ستمگرى ذليل و خوار ميگردد.» «(1)»

همچنين آن حضرت مى فرمايند: «با توقف بر صفا، روح ضميرت را براى ديدار خدا در قيامت تصفيه كن و با رسيدن به مروه، مروت و جوانمردى را براى خداوند در پيش گير.» «(2)»


1- 3. مستحب است مردان قسمتى از سعى را با مهتابى سبز رنگ مشخص شده كمى تند تر حركت كنند. اين مكان، جايى است كه شيطان قصد فريب ابراهيم را داشت و آن حضرت با سرعت از او اعراض كرد.
2- مستحب است انسان در حال سعى، دعا بخواند و خود را به گريه وادارد و مرتب بگويد: العفو، العفو، العفو.

ص:93

تقصير؛ زدودن بديها

در مسجد شجره احرام بستيم و آمديم و اكنون به پايان احرام مى رسيم و با كوتاه كردن مو يا ناخن، از احرام خارج مى شويم.

بايد مظاهر زيبايى را در مقابل دوست قربانى كرد، سر بر آستانش فرود آوريم و از مو و زيباييها بگذريم. از آلودگيها رهايى يابيم و دل را پاك كنيم.

*** پس از تقصير، بار ديگر وظيفه انجام طواف است؛ چونان طواف پيشين، ولى به نيت «طواف نساء».

طواف وداع؛ پايان سفر و آغاز رسالت

مى روم و زسر حسرت به قفا مى نگرم كه من دلشده اين ره نه به خود مى سپرم

مستحب است كه زائر براى آخرين بار طواف وداع كند و از خانه خدا بيرون آيد؛ هفت دور پيرامون كعبه طواف كرده

ص: 94

و دو ركعت نماز بگذارد، سپس آب زمزم بنوشد و سر بر سجده نهد و از خداوند تقاضاى توفيق زيارت مجدد خانه اش را نمايد.

در طواف وداع، لازم نيست دعاهايى به عربى خوانده شود، بيشتر به زبانهاى مادرى خود، ساده و صميمى و راحت، دردها و رازها را نجوا كنيم. گويا با مادر خويش سخن ميگوييم؛ آرى، خدا حتى از مادر بيشتر دوستمان دارد.

آخرين لحظات حضور در مسجد الحرام است. نگاهى حسرت بار به كعبه مى كنيم و با تمام وجود ميگوييم؛ خدا حافظ اى كعبه!

خدا حافظ اى قبلهام در نماز! خدا حافظ اى زادگاه على!

خداحافظ اى صفا، مروه، اى زمزم، اى مقام!

ص: 95

«حجر الأسود»، اى سنگ بهشتى! بار ديگر ما را به اين سفر دعوت كن! عنايتى كن تا هميشه به ياد تو باشيم. كعبه، ما مى رويم، اما هر روز پنج بار رو به تو نماز مى گزاريم و خاطرات حضور با تو را دريادمان خواهيم داشت و آن راز و نيازها و آن تعهدات و پيمان ها هميشه با ما خواهد بود.

پروردگارا! من دراينجا چه بسيار چيزها ديدم، من تو را با تمام وجود حس كردم. جاى پاى آدم و ابراهيم را مشاهده كردم. هاجر را ديدم كه دوان دوان در پى اسماعيل بود. سجدگاه محمد (ص) را ديدم. با تو گفت وگو كردم و حال كه به وطنم ميرسم، سوغاتى من روح

ص: 96

معنوى اى است كه از شما كسب كردهام. كمكم كن جرعهاى از آن را به اقوام و دوستان تشنهام هديه كنم.

خدايا! معبودا دعايم را مستجاب فرما: (رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا).

اى مونس! در تنهايى ياورم باش و در دو راهى چراغ راهم!

اى عزيز! به وعدههايت دل بستهام و تمام وجودم از اميد به تو لبريز شده؛ ما را به اميدمان خريدار باش و با خورشيد كعبه پيوند زن.

به پايان آمد اين دفتر حكايت همچنان باقى است به صد دفتر نشايد گفت وصف الحال مشتاقى.

ص:97

زمزمه هاى وداع

مدينه! شهر رسول خدا! خداحافظ مزار گمشده! گلدسته ها! خداحافظ

كميل و ندبه و شب هاى اشك و دلتنگى كبوتران غريب آشنا! خداحافظ

بقيع! گنبد خضرا! مزار بى فانوس بهشت گمشده در غم رها، خداحافظ

زمين داغ! هواى گرفته و ابرى بناى مرمرى و دلگشا، خداحافظ

غروب غم انگيز پشت قبرستان سپيده هاى سلام و دعا، خداحافظ

ستون توبه! در سوخته! خيابانها مدينه! شهر رسول خدا، خداحافظ

ص:98

خداحافظ اى كعبه

خداحافظ اى كعبه، اى بزم يار خداحافظ اى بيت پروردگار

خداحافظ اى محفل اهل راز خداحافظ اى قبلهام در نماز

خداحافظ اى كوى مطلوب من خداحافظ اى بيت محبوب من

خداحافظ اى از تو دل منجلى خداحافظ اى زادگاه على

اگر ميهمان بدى بوده ام به دامان پاك تو رخ سوده ام

از اين در برون با چه حالى روم مبادا كه با دست خالى روم

اگر خواهى از خود جدايم كنى كرم كن كه عبد خدايم كنى

صفايى دگر بر روانم بده امام زمان را نشانم بده

ص:99

ص:100

بخش ششم: نكته ها و تجربه ها

امام صادق (ع) خطاب به شيعيان فرمودند:

«هر يك از شما تقوا را رعايت كند، با صداقت باشد و با مردم به نيكى رفتار كند، «جعفرى واقعى» است. در چنين صورتى استكه ما خوشحال خواهيم شد؛ زيرا ديگران خواهند گفت كه اين از آثار تربيت جعفر است. اگر جز اين باشد، ناراحتى و خوارى گريبانگير ما ميشود.»

آرى، زائر شيعى، نماينده شيعه وكشور شيعى در سرزمين وحى است؛ پس همگان، ويژگيهاى شيعيان را در اعمال زائر شيعه جست و جو مى كنند.

ص: 101

رعايت نكتهها و يادآوريهاى زير و بهرهمندى از تجربيات ديگران، سفر دانش آموزان عزيز را در اين سفر معنوى پربارتر ميسازد و خاطرهاى خوش براى همه ايام عمر باقى ميگذارد.

1. پيش از سفر، در جلسات آموزشى و توجيهى شركت كنيد و افزون بر فراگيرى احكام و مسائل، به آنچه توسط مدير كاروان و روحانى در رابطه با شأن و مقرّرات تذكر داده مى شود، توجه نماييد.

2. رعايت نظم و انضباط در سفر؛ مانند سوار شدن به هواپيما و پياده شدن از آن، ورود و خروج به آسانسورها در هتلهاى مكه و مدينه، سوار شدن به اتومبيل با شمارهاى كه اعلام شده، حفظ آرامش در طبقات هتل و اتاق ها و ... نشانه شخصيت افراد است.

ص: 102

3. همراه داشتن كارت شناسايى، نشانى هتل مكه و مدينه، دفترچه پزشكى و واكسيناسيون و دقت در نگهدارى بليت و گذرنامه و خوددارى از همراه بردن كليد اتاق به بيرون از هتل، از امورى است كه بايد رعايت شود.

4. پيش از ورود شما به مكه يا مدينه، اتاقها شماره بندى شده كه در آنها اسكان خواهيد يافت. با ورود به ساختمان از سر و صدا، تعويض اتاق و عجله و شتاب پرهيز و متانت را در همه جا حفظ كنيد.

ص: 103

5. در مكه و مدينه، همه روزه جلسات معارف، مناسك و اخلاق تشكيل مى شود، در اين جلسات حضور جدى داشته باشيد و ضمن يادگيرى مسائل و اسرار حج، قرائت نمازتان را نيز اصلاح كنيد و اشكالات آن را بر طرف سازيد. همچنين خواهران مسائل ويژه شرعى خود را از روحانى بپرسند.

6. شايسته است با حجاج ساير كشورها به گرمى بر خورد كنيد. باگفتن «السلام عليكم» به آنان سلام و احترام كنيد و با ايشان انس بگيريد. همچنين در برخورد با مردم عربستان و كسبه و مأموران، ادب را مراعات كنيد.

ص: 104

(ع). در مساجد مكه و مدينه، در ميان صفوف نمازگزاران و جلوى كسانى كه نماز ميخوانند راه نرويد. همچنين خواهران براى اقامه نماز، هيچگاه جلوتر از آقايان نايستند.

8. زمان حضور بانوان براى زيارت مرقد پيامبرخدا (ص) صبح ها بعد از ساعت (ع) تا يك ساعت به ظهر است. بعد از ظهرها نيز پيش از نماز عصر به مدت دو ساعت و شب ها پس از نماز عشا ميباشد.

(ص). درهاى قبرستان بقيع، در ساعتهاى خاص، تنها براى مردان گشوده مى شود؛ مانند: بعد ازنماز صبح (حدود ساعت 6) بعد از نمازعصر (حدود ساعت 4) و بانوان تنها بعد از نماز عصر مى توانند از پشت نردهها بقيع را زيارت كنند.

ص: 105

10. از خواندن نماز دركنار قبرستان بقيع و استفاده از مُهر در تمام مساجد مكه و مدينه خوددارى نموده، بر سنگ فرشهاى مساجد سجده شود؛ البته در هتل بايد بر مُهر و يا چيزى كه سجده برآن صحيح است، سجده نمود.

11. دانش آموزان گرامى، در صورت داشتن نذر براى حرمين، قبور ائمه، شيعيان مدينه و .... آن را در اختيار روحانى كاروان بگذارند تا به دفتر نمايندگى ولى فقيه مستقر در مكه و مدينه تحويل دهند كه در جاى مناسب مصرف شود.

12. از مكانهاى زيارتى، به مخصوص مسجد الحرام و مسجد النبى، عكس نگيريد و توجه داشته باشيد كه بردن دوربين به داخل مسجد الحرام و مسجد النبى ممنوع است.

ص: 106

13. هنگام نماز، همه فروشگاهها و مغازهها تعطيل است؛ بنابراين ضرورى است از توقف درمقابل مغازهها تا پايان نماز، كه موجب انگشت نما شدن است، خوددارى كنيم.

14. توصيه مى شود براى پيشگيرى از گرما زدگى، در ساعات گرم و وسط روز، آمد و شد نداشته باشيد. مايعات زياد مصرف كنيد. از استحمام روزانه غافل نباشيد.

15. اوقات فراغت در مدينه و مكه، فرصت خوبى است براى خواندن نمازهاى قضا و چه خوب است كه اين كار در مسجد النبى و مسجد الحرام باشد؛ كه ثواب بسيار دارد.

ص: 107

16. سحرگاه مدينه و مكه لطيف و فرحزاست و صفايى ويژه دارد. سعى كنيد پيش از اذان صبح به مسجد النبى و مسجد الحرام مشرف شويد و نماز را به جماعت برگزار كنيد. در اين روزها و شبها كه در مدينه هستيد، با قرائت قرآن و ختم صلوات، بر روحانيت و معنويت خود بيفزاييد.

1 (ع). از برنامه هاييكه براى زائران عزيز در مدينه منوره و مكه مكرمه تدارك ديده شده، «زيارت دوره» است كه در مدينه شامل موارد زير است:

زيارت قبور شهداى احد در منطقه احد، مسجد ذوقبلتين و مساجد فتح، حضرت على (ع)، سلمان فارسى در منطقه جنگ خندق و همچنين مسجد قبا.

ص: 108

در مكه نيز به اماكن مقدسى همچون، غار حِرا، غار ثور، قبرستان ابوطالب، عرفات، مشعر الحرام، سرزمين منا و جمرات خواهيد رفت.

18. آوردن هديه و سوغات، عملى پسنديده است، اما بايد وقت خود را بيش از اندازه در بازار ها تلف نكنيم. براى خريد، پول زياد همراه برنداريد؛ و اضافه بر نياز را در جايى مطمئن نگهداريد، يا به مدير و مسؤولان كاروان بسپاريد.

1 (ص). احترام به قرآن، بر هر مسلمانى واجب است؛ وقتى در مسجد النبى و مسجد الحرام قرآن تلاوت ميكنيد، قرآن را بر زمين نگذاريد كه كار شايستهاى نيست، بلكه با احترام آن را در دست بگيريد و يا بر زانوهاى خود نهاده، بخوانيد و هنگام نماز، در جايگاه وقفسههاى مخصوص قرآن بگذاريد.

ص: 109

20. بهتر است بعد از نماز صبح، پيش از ظهر و بعد از نماز عصر، نماز مستحبى خوانده نشود.

21. زمان ورود شما به مكه معمولًا نيمههاى شب و قبل از اذان صبح است. بنابراين، تا اذان صبح در هتل استراحت كنيد و بعد از خواندن نماز صبح، براى انجام اعمال، به مسجد الحرام مشرف شويد. پيش از آغاز كردن به اعمال، مقدارى صبر كنيد تا با فضاى مسجد الحرام آشنا شويد.

22. در طول مسافرت، آرامش خاطر داشته باشيد، از فشارهاى روحى، اضطراب و تشويش خاطر بپرهيزيد.

ص: 110

23. از بستن كيفِ تلفن همراه به كمر و تظاهر به داشتن آن، خود دارى كنيد؛ زيرا در معرض خطر و سرقت قرار مى گيريد. همچنين به هنگام استفاد از تلفن همراه، احترام اماكن مقدس را حفظ كنيد.

24. توجه داشته باشيد كه خلوتترين زمان براى طواف مستحبى، يك ساعت پس از نماز صبح و يك ساعت پس از نماز عشا است و شلوغترين آن، بين نماز مغرب و عشا، همچنين نيم ساعت به وقت اذانهاى نماز است (استفاده از اين زمان ها براى خواهران محترم بسيار مناسب و بلكه ضرورى است).

25. از خواندن نماز در مسير طواف كنندگان و راه رفتن بر خلاف مسيرآنان، بوسيدن مقام ابراهيم، تجمع و ازدحام در كنار آن و صدا كردن دوستان و همراهان با صداى بلند و ... اجتناب شود.

ص: 111

26. خواهران از بوسيدن حجر الأسود، كه مستلزم اختلاط با نامحرمان است، بپرهيزند و براى يك عمل مستحبى، مرتكب گناه نشوند. همچنين در مسجد الحرام از مردان جدا نشسته، به خواندن دعا و قرآن و نماز بپردازند.

2 (ع). وقتى اعمال عمره مفرده پايان يافت، بهترين عمل در مكه مكرمه، طواف مستحبى، قرائت قرآن، خواندن نماز، نگاه به كعبه و تفكّر و انديشيدن است.

گفتنى است، اين اعمال را ميتوان به نيت ديگران؛ مانند پدر، مادر، اقوام، آموزگاران، دوستان و ... انجام داد و ضرورتى براى انجام «احرام مجدد» نيست.

28. براى آشنايى بيشتر درباره «عمره» و ويژگى هاى آن، مى توانيد به پايگاه هاى اطلاع رسانى حج (وابسته به بعثه مقام معظم رهبرى) به نشانى: ri. jjaH. www//: ptth و پايگاه لبيك (وابسته به سازمان صدا وسيما) به نشانى: ri. kiabbaL. www//: ptth مراجعه نماييد.

ص: 112

همچنين مطالعه كتابهاى زير در اين زمينه مى تواند راهگشا باشد:

- «مناسك مصوّر عمره مفرده»، و نيز «مناسك عمره، ويژه بانوان»، محمدحسين فلاح زاده، نشر مشعر.

- عمره، محسن قرائتى، نشر مركز فرهنگى درس هايى از قرآن.

- عمره مفرده، نجف نجفى روحانى، دفتر نشر معارف.

- معياد نور، محسن شريعت، دفتر نشر معارف.

- داستانها و حكايتهاى حج، رحيم كارگر، نشر مشعر.

- بركات سرزمين وحى، محمد محمدى رى شهرى، نشر مشعر.

- سرزمين نور، خاطرات جمعى از دانشجويان دانشگاه كاشان، نشر مشعر.

ص: 113

- فصلنامه ميقات حج شماره 60 (ويژه خاطرات حج و عمره)، حوزه نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت.

ص:114

ص:115

بخش هفتم: ادعيه و زيارات

زيارت پيامبر اعظم (ص)

«السَّلامُ عَلَيْكَ يارَسُولَ اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا «سلام بر تو اى رسول خدا، سلام بر تو اى نَبِىَّ اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَبْنَ عَبْدِاللهِ، پيغمبر خدا، سلام بر تو اى محمد فرزند عبداللّه، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خاتَمَ النَّبِيّ- ينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ سلام بر تو اى خاتم پيامبران، گواهى دهم كه تو بَلَّغْتَ الرِّسالَهَ، وَأَقَمْتَ الصَّلَاهَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاهَ، رسالت را رساندى و نماز را برپا داشتى و زكات دادى وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ،

ص: 116

و امر كردى به معروف و نهى كردى از كار بد وَعَبَدْتَ اللهَ حَتّى أَتاكَ الْيَقِينُ، صَلَواتُ اللهِ و عبادت كردى خدا را تا مرگ به سراغت آمد. درودهاى خدا عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ وَعَلى أَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرِينَ».

و رح- متش بر تو و بر خ- ان-- دان ط- اهر و پ- اك- يزه ات.»

سپس رو به قبله در كنار ستونى كه در سمت راست مرقد مطهّر است بايست، در حالى كه قبر مطهّر در سمت چپ تو و منبر در سمت راست تو باشد كه در اين حال در بالا سَرِ رسول خدا (ص) قرار گرفته اى و بگو:

ص: 117

«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، «گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه اى كه شريك ندارد وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ و گواهى دهم كه محمد بنده و رسول او است و گواهى دهم كه تويى رَسُولُ اللهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ ابْنُ عَبْدِاللهِ، رسول خدا و گواهى دهم همانا تويى محمد فرزند عبداللّه وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبّ- كَ، و گواهى دهم كه رسالت پروردگارت را رساندى وَنَصَحْتَ لِامَّتِكَ، وَجاهَدْتَ فِى اللهِ، وَعَبَدْتَ

ص: 118

و خيرخواهى كردى براى امتت ودر راه خدا جهاد كردى اللهَ مُخْلِصاً حَتّى أَتاكَ الْيَقِينُ وخدا را پرستش كردى تا مرگت فرا رسيد [وَدَعَوْتَ إلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ ودعوت به راه پروردگارت كردى به وسيله حكمت وپند الْحَسَنَهِ، وَأَدَّيْتَ الَّذِى عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ، وَأَنَّكَ نيك وآنچه را از حق به عهده داشتى ادا كردى و براستى تو قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ، وَغَلُظْتَ عَلَى الْكافِرِينَ، نسبت به مؤمنان مهربان و نسبت به كافران سخت گير بودى فَبَلَغَ اللهُ بِكَ أَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ،

ص: 119

خدايت به بهترين شرافت جايگاه گراميان برساند، الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى اسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الشّ- رْكِ ستايش خدايى را است كه ما را به وسيله تو از شرك وَالضَّلالَهِ. اللّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ و گمراهى نجات بخشيد. خدايا! پس درودهاى خود و درودهاى مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَعِبادِكَ الصّالِحِينَ، فرشتگان مقرّبت و بندگان شايسته ات وَأَنْبِيائِكَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَهْلِ السَّماواتِ و پيامبران مرسلت و ساكنان آسمان ها وَالْارَضِينَ، وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ الْعالَمِينَ مِنَ

ص: 120

و زمينها و هركه را براى تو اى پروردگار جهانيان تسبيح گويند از الْاوَّلِينَ وَالْاخِرِينَ، عَلى مُحَمَّد عَبْدِكَ اولين و آخرين همه را يكجا قرار ده، براى محمد بنده وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَأَمِينِكَ وَنَجِيِّكَ وَحَبِيبِكَ و رسولت و پيامبرت و امين (بر وحيت) و همرازت و حبيبت وَصَفِيِّكَ وَخاصَّتِكَ وَصِفْوَتِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ و دوست خالص و مخصوصت و برگزيده و منتخب تو از خَلْقِكَ. اللّهُمَّ أَعْطِهِ الدَّرَجَهَ، وَ الْوَسِيلَهَ مِنَ ميان خلقت خدايا به محمد درجه و مقام

ص: 121

وسيله را در الْجَنَّهِ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْاوَّلُونَ بهشت به او عطا فرما و به مقام پسنديده اى او را برگزين كه غبطه خورند به او اولين وَالْاخِرُونَ. اللّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ: (وَلَو أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا و آخرين خدايا تو فرمودى «و اگر ايشان در آن هنگام كه به خود ستم كردند أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ ژ به نزد تو آيند و از خدا آمرزش خواهند و پيغمبر هم براى ايشان آمرزش بخواهد الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِيماً)، وَإِنّ- ى أَتَيْتُ همانا بيابند خداى را بسيار تو به پذير و مهربان» ومن نَبيَّكَ مُسْتَغْفِراً تائِباً مِنْ ذُنُوبِى، وَإِنّى أَتَوَجَّهُ آمرزش خواهانه به پيشگاه پيامبرت آمده

ص: 122

وتوبه ازگناهانم كردم ومن بِكَ إِلَى اللهِ رَبّ- ى وَرَبّ- كَ لِيَغْفِرَ لِى ذُنُوبِى».

بوسيله تو رو به خدائى كرده ام كه پروردگار من و تو است تا بيامرزد گناهانم را.»

و حاجت خود را بطلب، اميد است كه برآورده شود.

پس صلوات و درودهاى مخصوص بر رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) را بخوان:

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما حَمَلَ وَحْيَكَ وَ «خدايا درود فرست بر محمد چنانچه وحى تو را متحمل شد بَلَّغَ رِسالاتِكَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما أَحَلَّ و پيام هايت را رسانيد و درود فرست بر محمد چنانچه حلال كرد حَلالَكَ، وَحَرَّمَ حَرامَكَ، وَعَلَّمَ كِتَابَكَ، وَصَلِ

ص: 123

حلال تو را و حرام كرد حرام تو را و به مردم ياد داد كتاب تو را و درود فرست عَلى مُحَمَّد كَما اقامَ الصَّلاهَ، وَآتَى الزَّكَاهَ، بر محمد چنانچه برپاداشت نماز را و زكات داد وَدَعا إِلى دِينِكَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما صَدَّقَ و بدين تو دعوت فرمود و درود فرست بر محمد چنانچه وعده بِوَعْدِكَ، وَأَشْفَقَ مِنْ وَعِيدِكَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد تو را تصديق كرد و ترسانيد (مردم را) از تهديد تو و درود فرست بر كَما غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ، وَسَتَرْتَ بِهِ الْعُيُوبَ، محمد چنانچه آمرزيدى بوسيله اش گناهان

ص: 124

را و پوشاندى بدو وَفَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوبَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما عيوب را و برطرف كردى بدو گرفتاريها را و درود فرست بر دَفَعْتَ بِهِ الشَّقاءَ، وَكَشَفْتَ بِهِ الْغَمّاءَ، وَأَجَبْتَ محمد چنانچه دفع كردى بدو بدبختى را و زدودى بدو بِهِ الدُّعاءَ، وَنَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ، وَصَلِّ عَلى غمها را و اجابت كردى بدو دعا را و نجات دادى به بركت او از مُحَمَّد كَما رَحِمْتَ بِهِ الْعِبادَ، وَأَحْيَيْتَ بِهِ بلا و درود فرست بر محمد چنانچه رحم كردى بدو الْبِلادَ، وَقَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَهَ، وَأَهْلَكْتَ بِهِ

ص: 125

بندگان را و زنده كردى بدو شهرها و بلاد را و شكستى بدو الْفَراعِنَهَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما أَضْعَفْتَ بِهِ گردنكشان را و هلاك كردى بدو فرعونها را و درود فرست بر الْامْوالَ، وَأَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْاهْوالِ، وَكَسَرْتَ محمد چنانچه چند برابر كردى بدو اموال را و حفظ كردى بدو بِهِ الْاصْنامَ، وَرَحِمْتَ بِهِ الْانامَ، وَ وَصَلِّ عَلى (مردم) را از هراسها و شكستى بدو بتها را و رحم كردى بدو بر مردمان و درود فرست بر مُحَمَّد كَما بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الْادْيانِ، وَأَعْزَزْتَ بِهِ محمد چنانچه برانگيختى او را به بهترين اديان و عزت دادى به او الْايمانَ، وَتَبَّرْتَ بِهِ الْاوْثانَ، وَعَظَّمْتَ بِهِ الْبَيْتَ

ص: 126

بر ايمان و نابود كردى بدو بتان را و عظمت دادى بدو به خانه الْحَرامَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَأَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرِينَ كعبه و درود فرست بر محمد و خاندان پاك و نيكوكارش الْاخْيارِ وَسَلِّمْ تَسْلِيماً».

و سلام مخصوص بر ايشان فرست.»

زيارت دوّم حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام)

«يامُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَكِ اللّهُ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ «اى آزمايش شده، آن خدايى كه تو را آفريد، پيش از آنكه أَنْ يَخْلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابِرَهً، وَ تو را خلق كند آزمودت و تو در آن آزمايش بردبار و زَعَمْنا أنّا لَكِ أَوْلِياءُ

ص: 127

وَمُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ، شكيبا بودى و ما دوستان تو و تصديق كننده و شكيباييم لِكُلِّ ما أَتانا بِهِ أَبُوكِ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، به آنچه پدرت صلّى الله عليه وآله و وَأَتانا بِهِ وَصِيُّهُ، فَانّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنّا صَدَّقْناكِ وصيش آورده اند تسليم هستيم و اى خدا ما از تو مى خواهيم همچنانكه ما إِلّا أَلْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُما بِالْبُشْرى لِنُبَشّ- رَ تصديق كننده ايم به درجه عاليه اى برسانى تا ما خود را مژده أَنْفُسَنا بِأَنّا قَدْ طَهُرْنا بِ- وِلايَتِكِ».

دهيم كه بخاطر ولايت اين خانواده پاك شديم.»

ص: 128

آنگاه مى گويى:

«السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ «سلام بر تو اى دختر رسول خدا، سلام بر تو يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبِيبِ اى دختر پيامبر خدا، سلام بر تو اى دختر حبيب اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَلِيلِ اللهِ، السَّلامُ خدا، سلام بر تو اى دختر خليل خدا، سلام عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفِىِّ اللّهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بر تو اى دختر برگزيده خدا، سلام بر تو اى دختر بِنْتَ أَمِينِ اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ امين خدا، سلام برتو اى دختر بهترين آفريده خدا، خَلْقِ اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ

ص: 129

أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِيْمَهُ، سلام بر تو اى هم سخن با فرشتگان واى دانا، خدا را و همچنين اشْهِدُ اللهَ وَرَسُولَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنّ- ى راض عَمَّنْ پيامبر و فرشتگانش را گواه مى گيرم كه من از هر كس كه تو از او خوشنود باشى خوشنودم رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، و بر هر كس كه تو از او خشمناك باشى خشمناكم، بيزارى مى جويم مُتَبَرِّءٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوال لِمَنْ والَيْتِ، مُعاد از هر كه تو از او بيزارى و دوست دارم هر كه تو او را دوست دارى و دشمن دارم هر كه را لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ تو دشمن دارى و ناخوشنودم از كسى كه تو از او ناخوشنودى دوست دارم كسى را كه

ص: 130

أَحْبَبْتِ، وَكَفى بِاللهِ شَهِيداً وَحَسِيباً وَجازِياً تو دوستدار آنى و كافى است خداوند گواه و پاداش دهنده وَمُثِيباً».

من باشد.»

پس دو ركعت نماز زيارت بگزار، به همان ترتيبى كه در زيارت اوّل آن حضرت ذكر كرديم.

ص:131

زيارت ائمه بقيع

«السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّهَ الْهُدى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ «سلام بر شما پيشوايان هدايت سلام بر شما أَهْلَ الْبِرِّوَالتَّقْوى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْحُجَجُ شايستگان نيكى و پرهيزكارى سلام بر شما اى حجتها عَلى أَهْلِ الدُّنْيا، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْقَوّامُونَ بر اهل دنيا سلام بر شما اى قيام كنندگان فِى الْبَرِيَّهِ بِالْقِسْطِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الصَّفْوَهِ، به عدل در ميان مردم سلام بر شما اى شايستگان برگزيدگى السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا آلَ رَسُولِ

ص: 132

اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ سلام بر شما اى آل رسول خدا، سلام بر شما أَهْلَ النَّجْوى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ الْعُرْوَهُ الْوُثْقى، اى اهل راز، سلام بر شما اى ريسمان و دستاويز محكم حق، أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ فِى گواهى دهم كه شما بخوبى تبليغ و خيرخواهى كرديد و در مورد خدا شكيبائى ذاتِ اللهِ، وَكُذِّبْتُمْ وَأُسِىَ إِلَيْكُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَأَشْهَدُ كرديد با اينكه شما را تكذيب كرده و با شما بد كردند آنها را بخشيديد و گواهى دهم أَنَّكُمُ الْائِمَّهُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ، وَأَنَّ طاعَتَكُمْ كه شمائيد امامان راهبر راه يافته و

ص: 133

همانا اطاعت شما مَفْرُوضَهٌ، وَأَنَّ قَوْلَكُمُ الصّدْقُ، وَأَنَّكُمْ دَعَوْتُم واجب است و گفتارتان راست است و براستى شما مردم را به خدا دعوت كرديد

فَلَمْ تُجابُوا، وَأَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطاعُوا، وَأَنَّكُمْ دَعائِمُ ولى اجابت نكردند و دستور داديد ولى اطاعت نكردند و همانا شمائيد پايه هاى الدِّينِ وَأَرْكانُ الْارْضِ، لَمْ تَزالُوا بِعَيْنِ اللهِ، دين و ركنهاى زمين و همواره در زير نظر خدا بوديد يَنْسَخُكُمْ فِى أَصْلابِ كُلِّ مُطَهَّر، وَيَنْقُلُكُمْ مِنْ كه برمى داشت شما را از صلبهاى هر شخص پاك و منتقلتان مى ساخت به أَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنّ- سْكُمُ الْجاهِلِيَّهُ

ص: 134

رحمهاى پاكيزه، آلوده نكرد شما را اوضاع جاهليت غرق الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَكْ فِيكُمْ فِتَنُ الْاهْواءِ، طِبْتُمْ در نادانى و تأثير نكرد در شما فتنه هاى هوس آلود پاك بوديد وَطابَ مَنْبِتُكُمْ، مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنا دَيّانُ الدِّينِ، و پاك بود ريشه شما منت نهاد بوسيله شما بر ما جزا ده روز جزا فَجَعَلَكُمْ فِى بُيُوت اذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ پس شما را در خانواده هايى قرار داد كه به عظمت و فرازمندى آنها فِيهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلَواتَنا عَلَيْكُمْ رَحْمَهً لَنا و پر آوازه شدن نامتان فرمان داد درود فرستادن ما را بر شما رحمتى براى ما

ص: 135

وَكَفّارَهً لِذُنُوبِنا، اذِ اخْتارَكُمُ اللّهُ لَنا، وَطَيَّبَ و ك- فاره اى براى گ- ناهانمان چون- كه خداشما را ب- راى ما انتخاب فرمود و پ- اك ك- رد

خُلْقَنا بِما مَنَّ بِهِ عَلَيْنا مِنْ وِلايَتِكُمْ، وَكُنّا عِنْدَهُ خلقت ما را بوسيله آنچه منت گذارد بر ما از ولايت شما و ما پيش خدا از مُسَمَينَ بِعِلْمِكُمْ، مُعْتَرِفِينَ بِتَصْدِيقِنا إِيّاكُمْ، نامبردگان به دانش شما و اعتراف كنندگان به تصديقمان نسبت به شما بوديم وَهذا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَأَخْطَأَ وَاسْتَكانَ وَأَقَرَّ و اين جايگاه كسى است كه زياده روى و خطا كرده و مستمند شده بِما جَنى، وَرَجى بِمَقامِهِ الْخَلاصَ، وَأَنْ

ص: 136

و به جنايت خود اقرار داشته و اميد دارد بدين جايگاه خلاصى خود را و يَسْتَنْقِذَهُ بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْكى مِنَ الرَّدى، نجات دهدش خداوند بوسيله شما نجات دادن هلاك شدگان از نابودى فَكُونُوا لِى شُفَعاءَ، فَقَدْ وَفَدْتُ إِلَيْكُمْ إِذْ رَغِبَ پس شما شفيعان من باشيد كه من به شما وارد شدم در آنگاه كه دورى كردند عَنْكُمْ أَهْلُ الدُّنْيا، وَاتَّخَذُوا آياتِ اللهِ هُزُواً، از شما مردم دنيا و آيات خدا را مسخره گرفتند و وَاسْتَكْبَرُوا عَنْها، يا مَنْ هُوَ قائِمٌ لايَسْهُو، وَدائِمٌ تكبر ورزيدند از آنها اى پابرجايى كه سهو ندارد و پاينده اى كه لا يَلْهُو، وَمُحِيطٌ بِكُلِّ شَىْ ء، وَلَكَ الْمَنُّ بِما سرگرم نشود و به هر چيز احاطه دارد تو

ص: 137

را است منت بدانچه وَفَّقْتَنِى، وَعَرَّفْتَنِى أَئِمَّتِى وَبِما أَقَمْتَنِى عَلَيْهِ، إِذْ مرا بدان موفق داشتى و شناساندى مرا بدانچه مرا بدان برپا داشتى در صَدَّ عَنْهُ عِبادُكَ وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ، وَاسْتَخَفُّوا صورتى كه بندگانت از آن روگرداندند و از شناختنش نادان بودند وحقش را

بِحَقِهِ، وَمالُوا إِلى سِواهُ، فَكانَتِ الْمِنَّهُ مِنْكَ سبك شمردند و به غير آن منحرف شدند پس منت دارى عَلَىَّ مَعَ أَقْوام خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَنِى بِهِ، بر من با مردمى كه مخصوصشان داشتى بدانچه مرا بدان مخصوص كردى فَلَكَ الْحَمْدُ إِذْ كُنْتُ عِنْدَكَ فِى مَقامِى هذا پس تو را است ستايش چونكه من در پيش تو در اين مقام

ص: 138

مَذْكُوراً مَكْتُوباً، فَلا تَحْرِمْنِى ما رَجَوْتُ، وَلا ياد شده و نام برده شده بودم پس محرومم مكن از آنچه اميدوارم و تُخَيِبْنِى فِيما دَعَوْتُ فِى مَقامِى هذا بِحُرْمَهِ نوميدم مساز در آنچه تو را خواندم در اين مقام به حرمت مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرِينَ».

محمد و آل طاهرينش.»

ص:139

دعاى اشواط طواف

اشاره

براى اينكه طواف كننده در تعداد دورهاى طواف شك نكند، مى تواند دعاهاى وارده را تقسيم كرده و در هر دور طواف بخشى از آن را به قصد رجاء بخواند، واگر تكرار شد مانعى ندارد.

دعاى دور اوّل

«اللّهُمَّ إِنِى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى يُمْشى بِه «خداوندا! از تو مسألت مى كنم به آن نامت كه با ذكر به وسيله آن عَلى طَلَلِ الْماءِ، كَما يُمْشى بِه عَلى جَدَدِ بر روى آب راه مى روند، چنانچه بر روى زمين سخت

ص: 140

الْارْضِ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى يَهْتَزُّ لَهُ و هموار، و از تو مى خواهم به حق آن نامت كه عرش براى آن به عَرْشُكَ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى تَهْتَزُّ لَهُ أَقْدامُ لرزه مى افتد، و از تو مى خواهم به حق آن اسمت كه گام هاى مَلائِكَتِكَ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى دَعاكَ بِهِ فرشتگان به لرزه مى افتد، و از تو مى خواهم به حق آن نامت كه مُوسى مِنْ جانِبِ الطُّورِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَأَلْقَيْتَ

ص: 141

موسى ترا با آن از سوى كوه طور خواند و دعايش را مستجاب كردى و محبت عَلَيْهِ مَحَبَّهً مِنْكَ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى غَفَرْتَ خويش را به او القا كردى، و از تو مى خواهم به آن نامت كه بِهِ لِمُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ما تَقَدَّمَ مِنْ گناه گذشته و آينده حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) را بخشيدى ذَنْبِهِ وَما تَأَخَّرَ، وَأَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ، أَنْ و نعمت خود را بر او تمام كردى كه تَرْزُقَنِى خَيْرَ الدُّنْيا وَالْاخِرَهِ»

مرا از خير دنيا و آخرت بهره مند سازى.»

و حاجات خود را مى خواهى.

ص:142

دعاى دور دوم

«اللّهُمَّ إِنِى إِلَيْكَ فَقِيرٌ، وَإِنِى خائِفٌ مُسْتَجِيرٌ، «خداوندا! من به تو نيازمندم، و من بيمناك و پناه جويم، فَلا تُغَيِّرْ جِسْمِى وَلا تُبَدِّلِ اسْمِى».

پس جسمم را دگرگون مساز و نامم را تبديل مكن»

سپس مى گويى:

سائِلُكَ فَقِيرُكَ مِسْكِينُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ گداى تو، مسكين تو به در خانه ات آمده، بهشت را به او بِالْجَنَّهِ. اللّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ، عطا فرما، خداوندا! خانه، خانه تو و حرم، حرم تو وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَهذا مَقامُ الْعائِذِ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ و بنده، بنده تو است، و اين است

ص: 143

جايگاه پناهنده تو مِنَ النّارِ، فَأَعْتِقْنِى وَ والِدَىَّ وَ أَهْلِى وَوُلْدِى از آتش دوزخ، مرا و پدر و مادرم را و خانواده ام و فرزندانم وَإِخْوانِىَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النّارِ، يا جَوادُ يا و برادران ايمانى ام را از آتش آزاد ساز، اى بخشنده واى كَرِيمُ».

كريم.»

دعاى دور سوم

«اللّهُمَّ أَدْخِلْنِى الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِكَ، وَأَجِرْنِى «خداوندا! مرا به بهشت وارد ساز به رحمتت بِرَحْمَتِكَ مِنَ النّارِ، وَعافِنِى مِنَ السُّقْمِ، وَأَوْسِعْ از آتش پناهم ده، و از بيمارى عافيتم بخش، و از عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ،

ص: 144

وَادْرَأْ عَنِى شَرَّ فَسَقَهِ روزى حلال وسعتم ده، و دور كن از من شرّ تبهكاران الْجِنِّ وَالْانْسِ، وَشَرَّ فَسَقَهِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ، يا جنّ و انس را، و شرّ فاسقان عرب و عجم را، اى ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، وَالْجُودِ وَالْكَرَمِ، انَّ عَمَلِى صاحب نعمت و فضل، اى بخشنده كريم، عملم ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِى، وَتَقَبَّلْهُ مِنِى، إِنَّكَ أَنْتَ ضعيف است آن را مضاعف ساز، و آن را از من بپذير كه تو السَّمِيعُ الْعَلِيمُ».

شنوا و دانايى.»

ص:145

دعاى دور چهارم

«يا اللهُ يا وَلِىَّ الْعافِيَهِ، وَخالِقَ الْعافِيَهِ، وَرازِقَ «اى خدا! اى صاحب عافيت و خالق عافيت و رازق الْعافِيَهِ، وَالْمُنْعِمَ بِالْعافِيَهِ، وَ الْمَنَّانَ بِالْعَافِيَهِ، عافيت و بخشنده عافيت و دهنده نعمت عافيت وَالْمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَهِ عَلَىَّ وَعَلى جَمِيعِ خَلْقِكَ، و افزاينده عافيت بر من و همه آفريده هايت، يا رَحْمانَ الدُّنْيا وَالْاخِرَهِ وَرَحِيمَهُما، صَلِّ عَلى اى خداى رحمان و رحيم در دنيا و آخرت، درود فرست بر مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْنا الْعافِيَهَ، وَ دَوَامَ محمّد و خاندانش، و عافيت را روزى گردان؛ دوام الْعَافِيَهِ، وَتَمامَ الْعافِيَهِ، وَشُكْرَ الْعافِيَهِ فِى الدُّنْيا عافيت و تمام عافيت و شكر عافيت را در دنيا

وَالْاخِرَهِ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ».

و آخرت اى مهربان ترين مهربانان.»

ص:146

دعاى دور پنجم

«الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى شَرَّفَكِ وَعَظَّمَكِ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ «حمد خدايى را كه تو (كعبه) را شرف و عظمت بخشيد، و حمد خدايى الَّذِى بَعَثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً، وَجَعَلَ عَلِيّاً إِماماً. اللّهُمَّ راست كه محمّد (ص) را به نبوت برانگيخت و على (ع) را امام قرار داد، خداوندا اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ، وَجَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».

نيكان خلقت را به زيارت كعبه رهنمون باش، و تبهكاران را از آن دور گردان.»

آنگاه مى گويى:

رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَهً وَ فِى الْاخِرَهِ حَسَنَهً وَ پروردگارا! در دنيا به ما نيكى و در آخرت نيكى بخش قِنا عَذابَ النّارِ.

و از عذاب آتش بازمان دار.»

ص:147

دعاى دور ششم

«اللّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَ هذا مَقامُ «خداوندا! خانه، خانه تو، و بنده، بنده تو و اين جايگاه الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ. اللّهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ پناهنده به تو از آتش است، خداوندا! از سوى تو است رحمت وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَهُ. اللّهُمَّ انَّ عَمَلِى ضَعِيفٌ و گشايش و عافيت، خداوندا! عملم ضعيف است، فَضاعِفْهُ لِى، وَاغْفِرْ لِى مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِى وَ آن را مضاعف ساز، و آنچه را بر تو آشكار و بر خلقت خَفِىَ عَلى خَلْقِكَ، أَسْتَجِيرُ بِاللهِ مِنَ النّارِ».

پنهان است بر من ببخش، از آتش به خدا پناه مى برم.»

ص:148

دعاى دور هفتم

«اللّهُمَّ إِنَّ عِنْدِى أَفْواجاً مِنْ ذُنُوب، وَ أَفْواجاً «خداوندا! مرا انبوهى از گناه و انبوهى مِنْ خَطايا وَعِنْدَكَ أَفْواجٌ مِنْ رَحْمَه، از لغزش است و ترا انبوهى از رحمت وَ أَفْواجٌ مِنْ مَغْفِرَه، يا مَنِ اسْتَجابَ لِا بْغَضِ و انبوهى از مغفرت، اى آنكه مستجاب كردى دعاى دشمن ترين خَلْقِهِ إِلَيْهِ إِذْ قالَ أَنْظِرْنِى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ، خلقت (شيطان) را، آنگاه كه گفت: «مرا تا روز رستاخيز مهلت ده» اسْتَجِبْ لِى».

ص: 149

دعايم را مستجاب گردان.»

سپس حاجاتت را بخواه و آنگاه بگو:

«اللّهُمَّ قَنِّعْنِى بِما رَزَقْتَنِى، وَبارِكْ لِى فِيما «خداوندا! مرا به داده ات قناعت بخش، آنچه را داده اى آتَيْتَنِى».

برايم بركت ده.»

و هنگامى كه مقابل مقام حضرت ابراهيم رسيدى، بگو:

«اللّهُمَّ أَعْتِقْ رَقَبَتِى مِنَ النّارِ، وَوَسِّعْ عَلَىَّ مِنَ «خداوندا! مرا از آتش آزاد ساز و از روزى حلال الرِّزْقِ الْحَلالِ، وَادْرَأْ عَنِى شَرَّفَسَقَهِ الْعَرَبِ بر من وسعت بخش و شرّ فاسقان عرب و وَالْعَجَمِ وَشَرَّ فَسَقَهِ الْجِنِّ وَالْانْسِ».

ص: 150

عجم و جنّ و انس را از من دور كن.»

امام سجّاد (ع) هنگام طواف، به ناودان نگاه مى كرد، و عرضه مى داشت:

«اللّهُمَّ أَدْخِلْنِى الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِكَ، وَأَجِرْنِى «خداوندا! به رحمت خويش مرا به بهشت وارد ساز بِرَحْمَتِكَ مِنَ النّارِ، وَعافِنِى مِنَ السُّقْمِ، وَأَوْسِعْ و از آتش پناهم ده، و از بيمارى عافيتم بخش عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ، وَادْرَأْ عَنِى شَرَّ فَسَقَهِ و از روزى حلال بر من وسعت ده و شرّ فاسقان الْجِنِّ وَالْانْسِ، وَشَرَّ فَسَقَهِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

جنّ و انس و عرب و عجم را از من دور كن.»

ص:151

دعاى اشواطِ سعى

دعاى دور اول از صفا به مروه

«اللهُ أَكْبَرُكَبِيراً، وَالْحَمْدُللهِ كَثِيراً، وَسُبْحانَ اللهِ «خدا آن گونه كه بايداز همه چيز برتراست وسپاس فراوان براى اوست و منزّه است الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ الْكَرِيمِ بُكْرَهً وَأَصِيلا، وَمِنَ خداوند بزرگ و سپاس براى خداوند كريم در هر صبحگاهان و شامگاهان. پس بخشى از اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلا طَوِيلا، لا إِلهَ إِلَّا شب را براى او سجده كن و تسبيح او گوى در شب

ص: 152

طولانى. خدايى جز اللهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، خداى يكتا نيست، او به وعده خود وفا كرد، و بنده خود را يارى داد وَهَزَمَ الْاحْزابَ وَحْدَهُ، لا شَىْ ءَ قَبْلَهُ وَلا بَعْدَهُ، و به تنهايى لشكرهاى (دشمن) را در هم شكست. چيزى نه قبل از او و نه بعد از او نيست، يُحْيِى وَيُمِيتُ، وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ وَلايَفُوتُ زنده مى كند و مى ميراند، و او زنده هميشگى است نمى ميرد و هرگز فوت أَبَداً، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ، وَهُوَ عَلى كُلِّ نمى كند، هر خيرى بدست اوست و بازگشت همه به سوى اوست، و او بر هر شَىْ ء قَدِيرٌ، رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَاعْفُ وَتَكَرَّمْ

ص: 153

چيزى قادر وتوانا است، پروردگارا مرا ببخشاى و بر من ترحم كن، ببخشاى وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمْ إِنَّكَ تَعْلَمُ ما لا نَعْلَمُ، إِنَّكَ و بزرگوارى كن، و از آنچه تو مى دانى درگذر، همانا تو مى دانى آنچه را ما نمى دانيم، همانا تو، أَنْتَ اللهُ الْاعَزُّ الْاكْرَمُ، رَبِّ نَجِّنا مِنَ النّارِ عزيزترين و گرامى ترين خدائى، پروردگارا ما را از آتش، سالِمِينَ غانِمِينَ، فَرِحِينَ مُسْتَبْشِرِينَ مَعَ عِبادِكَ صحيح و سالم نجاتمان ده، (درحاليكه) خوشحال بوده، بشارتمان دهند. همراه با بندگان الصّالِحِينَ، مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ شايسته ات، همراه با آنان كه بدانها نعمت بخشيدى، از النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحِينَ

ص: 154

پيامبران، صديقين، شهداء و صالحين، وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً، ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللهِ كه اينها خوب رفيقانى هستند. اين فضلى از ناحيه خداوند است، وَكَفى بِاللهِ عَلِيماً، لا إِلهَ إِلَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً، لا إِلهَ و علم خدا (به حاجات خلق) كفايت مى كند، به حق معبودى جز خداوند نيست، معبودى إِلَّا اللهُ وَلا نَعْبُدُ إِلّا إِيّاهُ، مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينُ به جز خدا نيست، جز او را نمى پرستيم، طاعت ما خالص براى اوست.

وَلَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ».

هرچند كافران را خوش نيايد.»

ص: 155

نزديك مروه اين آيه خوانده مى شود:

(إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ «همانا سعى صفا و مروه، از شعائر دين خداست، پس هركس، حج الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، عمره را بجاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه كند، وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌعَلِيمٌ).

و هركس نيكى كند. خدا به وى پاداش خواهد داد كه او سپاسگزار و داناست.»

ص:156

دعاى دور دوم از مروه به صفا

«اللهُ أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ وَللهِ الْحَمْدُ، لا «خدا برتر از هرچيزاست. و حمدوسپاس مخصوص اوست.

إِله إِلَّا اللهُ الْواحِدُ الْاحَدُ، الْفَرْدُ الصَّمَدُ، الَّذِى معبودى به جزالله نيست، خدائى كه يكتا و بى همتا و بى نياز است، معبودى لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ كه دوست و فرزند براى خود نگرفته است، در حكومت، او را شريكى نيست، فِى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبّرْهُ و ياورى كه بر عزتش افزايد نخواهد داشت و او را به بزرگى و تَكْبِيراً، اللّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ فِى كِتابِكَ الْمُنْزَلِ: بزرگوارى ياد كن، خداوندا همانا تو خود در

ص: 157

كتابى كه فروفرستادى فرمودى، «أُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، دَعَوْناكَ رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا مرا بخوانيد تا اجابت كنم شما راپروردگارا ما تو را خوانديم، پس بر ما ببخشاى كَما أَمَرْتَنا إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ، رَبَّنا إِنَّنا همانگونه كه خود ما را به بخشش امر نمودى، همانا تو در وعده تخلف نمى كنى، پروردگارا ما سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْايمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ شنيديم صداى ندادهنده را كه به ايمان فرامى خواند و مى گفت: به پروردگارتان ايمان بياوريد، فَآمَنّا، رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنّا سَيِّئاتِنا پس ما ايمان آورديم، پروردگارا گناهانمان را ببخش، بدى هايمان را بپوشان، وَتَوَفَّنا مَعَ الْابْرارِ، رَبَّنا وَآتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى

ص: 158

و ما را همراه با نيكان بميران، پروردگارا آنچه را به رسولانت رُسُلِكَ وَلا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَهِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ وعده فرمودى به ما عنايت كن و روز قيامت ما را خوار و ذليل مگردان، همانا تو در وعده الْمِيعادَ، رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَإِلَيْكَ أَنَبْنا وَإِلَيْكَ تخلف نمى كنى، پروردگارا ما بر تو توكل نموده ايم و به تو رو كرديم، و به سوى تو الْمَصِيرُ، رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَلِاخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا برمى گرديم، پروردگارابر ما و بر برادرانى كه در ايمان آوردن بِالْايمانِ، وَلا تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنا غِلّاً بر ما پيشى گرفته اند ببخشاى، و كينه كسانى كه ايمان آورده اند را

ص: 159

لِلَّذِينَ آمَنُوا، رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ، رَبِّ اغْفِرْ در قلوب ما قرار مده پروردگارا همانا تو رؤف و مهربانى، خدايا ببخش وَارْحَمْ وَاعْفُ وَتَكَرَّمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ و به من رحم كن و بزرگوارى فرما و از آنچه كه از من مى دانى درگذر، همانا تو تَعْلَمُ ما لا نَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ اللهُ الاعَزُّ الْاكْرَمُ.

مى دانى آنچه را من نمى دانم، به درستى كه تو عزيزترين و گرامى ترين هستى.» (إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ «همانا سعى صفا و مروه، از شعائر دين خداست، پس هر كس، حج الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، و عمره را بجاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى

صفا و مروه بجاى آورد، وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌعَلِيمٌ).

و هركس با ميل و رغبت نيكى كند. خدا به وى پاداش خواهد داد كه او سپاسگزار و داناست.»

ص:160

دعاى دور سوم از صفا به مروه

«اللهُ أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ وَللهِ الْحَمْدُ، «خدا برتر از هر چيز است و حمد مخصوص اوست، رَبَّناأَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَاغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ پروردگارا نور ما را كامل كن، و بر ما ببخشاى همانا تو بر هر شَىْ ء قَدِيرٌ، اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ الْخَيْرَ كُلَّهُ چيز قادر و توانايى، بارپروردگارا همانا من از تو مى خواهم تمامى خير را عاجِلَهُ وَآجِلَهُ، وَأَسْتَغْفِرُكَ لِذَنْبِى، وَأَسْأَلُكَ بر من عنايت كنى ديررس و زودرس آن را، و براى گناهم از تو طلب آمرزش مى كنم، رَحْمَتَكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ.

ص: 161

رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ و رحمت و مغفرت تو را از تو مى طلبم اى مهربانترين مهربانان پروردگارا بيامرز و رحم كن، وَاعْفُ وَتَكَرَّمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ تَعْلَمُ و ببخش و بزرگوارى كن، و از آنچه مى دانى بگذر همانا تو مى دانى ما لا نَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ اللهُ الْاعَزُّ الْاكْرَمُ، رَبِّ آنچه ما نمى دانيم همانا تو عزيزترين و گرامى ترين خدائى، پروردگارا زِدْنِى عِلْماً وَلا تُزِغْ قَلْبِى بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِى وَهَبْ بر دانش من بيفزاى و پس از آنكه هدايتم كردى قلب و دلم را تيره مساز. و از ناحيه لِى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَهً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ. اللّهُمَّ خودت به من رحمت بخش همانا تو بسياربخشنده اى. پروردگارا عافِنِى فِى سَمْعِى وَبَصَرِى، لاإِلهَ إِلّا أَنْتَ،

ص: 162

به من سلامتى در شنوائى وبينائى عنايت كن، خداوندى جز تو نيست.

سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ، اللّهُمَّ إِنِّى منزهى تو، همانا من از ستمكارانم، بارپروردگارا من أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ، اللّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ از كفر و نادارى به تو پناه مى برم، خداوندا، از خشم و غضب تو بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَبِمُعافاتِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ، به خشنوديت و از عقوبتت به بخشش تو پناه مى برم، تا گرفتار عقوبت تو نشوم، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْكَ لا أُحْصِى ثَناءً عَلَيْكَ، أَنْتَ و پناه مى برم به تو از تو، شمارش

ص: 163

نمى توانم بكنم درود و ثنا بر تو را، تو كَما أَثْنَيْتَ عَلى نَفْسِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ حَتّى همانگونه اى كه خود از خويش ستايش كرده اى، سپاس تو را گويم تا

تَرْضى».

راضى گردى.»

(إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ «همانا سعى صفا و مروه، از شعائر دين خداست، پس هركس، حج الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، و عمره را بجاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه بجاى آورد، وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌعَلِيمٌ).

و هركس نيكى كند. خدا به وى پاداش خواهد داد كه او سپاسگزار و داناست.»

ص:164

دعاى دور چهارم از مروه به صفا

«اللهُ أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ وَللهِ الْحَمْدُ، «خدا برتر از هر چيز است و حمد مخصوص خداوند است.

اللّهُمَ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ ما تَعْلَمُ، وَأَعُوذُ بِكَ بارخدايا همانا من از تو مى خواهم آنچه از خوبيها كه مى دانى عنايتم كنى، و از مِنْ شَرِّ ما تَعْلَمُ، وَأَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ما تَعْلَمُ، بديها به تو پناه مى برم، و طلب آمرزش مى كنم از همه گناهانى كه تو مى دانى، إِنَّكَ أَنْتَ عَلّامُ الْغُيُوبِ، لاإِلهَ إِلَّا اللهُ الْمَلِكُ همانا تو بسيار داناى اسرار پنهانى، خدائى بجز الله نيست خدائى كه حاكم الْحَقُّ الْمُبِينُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ الصّادِقُ الْوَعْدُ و حق و مبين است، محمد فرستاده خداست،

ص: 165

در وعده ها راستگو الْامِينُ، اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ كَما هَدَيْتَنِى لِلْاسْلامِ و امين است، بارخدايا همانا از تو مى خواهم همانگونه كه به اسلام هدايتم كردى، أَنْ لا تُنْزِعَهُ مِنِّى حَتّى تَتَوَفّانِى عَلَيْهِ وَأَنَا اسلام را از من مگير تا آن زمان كه مرا بر اسلام بميرانى و من مُسْلِمٌ، اللّهُمَّ اجْعَلْ فِى قَلْبِى نُوراً، وَفِى سَمْعِى مسلمان باشم. بارخدايا قلبم را نورانى كن و در گوشم نُوراً، وَفِى بَصَرِى نُوراً، اللّهُمَّ رَبِّ اشْرَحْ لِى نورى قرار بده و چشمم را نورانى گردان، بارخدايا سينه ام را گشاده گردان، صَدْرِى وَيَسِّرْ لِى أَمْرِى، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ و به من شرح صدر عنايت كن و كار مرا آسان نما. و پناه مى برم به تو از شر وَساوِسِ الصَّدْرِ وَشَتاتِ

ص: 166

الْامْرِ، وَفِتْنَهِ الْقَبْرِ، وسوسه هاى درونى و پراكندگى كارها، و عذاب قبر، اللّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما يَلِجُ فِى اللَّيْلِ بارخدايا همانا به تو پناه مى برم از شر آنچه در شب وارد مى شود وَمِنْ شَرِّ ما يَلِجُ فِى النَّهارِ، وَمِنْ شَرِّ ما تَهَبُ و از شر آنچه در روز وارد مى شود، و از شر آنچه بادها بِهِ الرِّياحُ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ، سُبْحانَكَ ما در پى دارند. اى مهربانترين مهربانان منزهى تو آن گونه كه عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ يا اللهُ، سُبْحانَكَ ما

ص: 167

شايسته تو است حق ستايش و عبوديت ترا بجاى نياورديم، اى خدا، منزهى تو، ذَكَرْناكَ حَقَّ ذِكْرِكَ يا اللهُ، رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ حق ياد ترا هيچ گوينده ذكرى ادا نكرده است، اى خدا، پروردگارا بيامرز و ببخش وَاعْفُ وَتَكَرَّمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ تَعْلَمُ و از من درگذر و گرامى ام دار و از آنچه مى دانى درگذر، همانا تو مى دانى ما لا نَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ اللهُ الْاعَزُّالْاكْرَمُ.»

آنچه را ما نمى دانيم، همانا تو عزيزترين و گرامى ترين خدائى.»

(إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ «همانا سعى صفا و مروه، از شعائر دين خداست، پس هركس، حج الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، و عمره را بجاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه بجاى آورد، وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ

شاكِرٌعَلِيمٌ).

و هركس با ميل و رغبت نيكى كند. خدا به وى پاداش خواهد داد كه او سپاسگزار و داناست.»

ص:168

دعاى دور پنجم از صفا به مروه

«اللهُ أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ وَللهِ الْحَمْدُ، «خدا برتر از هر چيز است و حمد و ستايش مخصوص ذات اوست سُبْحانَكَ ماشَكَرْناكَ حَقَّ شُكْرِكَ يا اللهُ، منزهى تو، اى خداوند، آنگونه كه شايسته توست شكر تو را بجاى نياورديم سُبْحانَكَ ما أَعْلى شَأْنَكَ يا اللهُ، اللّهُمَّ حَبِّبْ منزهى تو، چه بلندمرتبه است شأن و مقام تو اى خداوند، بارالها إِلَيْنَا الْايمانَ، وَزَيِّنْهُ فِى قُلُوبِنا، وَكَرِّهْ إِلَيْنَا

ص: 169

الْكُفْرَ ايمان را محبوب ما قرار ده، و قلوب ما را با آن زينت بخش، ما را از كفر وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيانَ، وَاجْعَلْنا مِنَ الرّاشِدِينَ، و خروج از مسير حق و نافرمانى گريزان كن، و مارااز هدايت شدگان قرارده.

رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَاعْفُ وَتَكَرَّمْ وَتَجاوَزْ عَمّا پروردگارابيامرز و بر ما رحم كن و ببخشاى و بزرگوارى كن، از آنچه تَعْلَمُ، إِنَّكَ تَعْلَمُ ما لا نَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ اللهُ الْاعَزُّ مى دانى درگذر، همانا تو مى دانى آنچه را كه ما نمى دانيم، همانا تو عزيزترين الْاكْرَمُ، اللّهُمَّ قِنِى عَذابَكَ يَوْمَ تَبْعَثُ عِبادَكَ، وگرامى ترين خدائى، خدايا روزى كه بندگانت را از قبر بيرون مى آورى از عذابت محفوظمان دار.

ص: 170

اللّهُمَّ اهْدِنِى بِالْهُدى، وَنَقِّنِى بِالتَّقْوى، وَاغْفِرْ پروردگارا هدايتم كن به هدايت خود، و با تقوى مرا پاكيزه گردان، لِى فِى الْاخِرَهِ وَالْاولى، اللّهُمَّ أَبْسِطْ عَلَيْنا مِنْ و مرا در آخرت و دنيا ببخشاى، بارخدايا بَرَكاتِكَ وَرَحْمَتِكَ وَفَضْلِكَ وَرِزْقِكَ، اللّهُمَّ بركات و رحمت و بخشش و روزى ات را بر من فراوان كن. خداوندا

إِنِّى أَسْأَلُكَ النَّعِيمَ الْمُقِيمَ الَّذِى يَحُولُ وَلا همانا من از تو نعمتى بادوام مى خواهم نعمتى كه پيوسته مى رسد و

ص: 171

يَزُولُ أَبَداً، اللّهُمَّ اجْعَلْ فِى قَلْبِى نُوراً، وَفِى هرگز پايان نمى يابد، بارخدايا در قلب من نورى قرار ده، و در سَمْعِى نُوراً، وَفِى بَصَرِى نُوراً، وَفِى لِسانِى گوشم نورى، و در چشمم نورى، و در زبانم نُوراً، وَعَنْ يَمِينِى نُوراً، وَمِنْ فَوْقِى نُوراً، نورى، از طرف راستم نورى و از بالاى سرم نورى وَاجْعَلْ فِى نَفْسِى نُوراً، وَعَظِّمْ لِى نُوراً».

و در وجودم نورى قرار ده، زياد كن بر من نور را.»

«رَبِّ اشْرَحْ لِى صَدْرِى وَيَسِّرْ لِى أَمْرِى».

«پروردگارا سينه ام را گشاده گردان و كارم را آسان نماى.»

(إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ «همانا سعى صفا و مروه، از شعائر دين

خداست، پس هركس، حج الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، و عمره را بجاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه بجاى آورد،

وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌعَلِيمٌ).

و هركس نيكى كند. خدا به وى پاداش خواهد داد كه او سپاسگزار و داناست.»

ص:172

دعاى دور ششم از مروه به صفا

«اللهُ أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ وَللهِ الْحَمْدُ، «خدا برتر از هر چيز است و حمد و سپاس مخصوص اوست.

لاإِلهَ إِلَّااللهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، صَدَقَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ معبودى جز خداى يگانه نيست، وعده او راست بود و او به عهد خود وفاكرد، و بنده خود را عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْاحْزابَ وَحْدَهُ، لا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَلا يارى داد. و به تنهايى، گروه ها (دشمنان) را درهم شكست معبودى جزالله نيست،

نَعْبُدُ إِلّا إِيّاهُ، مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ جز او كسى را نمى پرستيم، دينمان را براى او خالص نموده ايم گرچه

ص: 173

الْكافِرُونَ، اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ الْهُدى وَالتُّقى كافران را خوش نيايد بارخدايا از تو هدايت، و خداترسى، وَالْعِفافَ وَالْغِنى، اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَالَّذِى عفاف و پاكى، و بى نيازى مى خواهم. بارخدايا حمد و ستايش براى توست آنگونه كه تَقُولُ وَخَيْراً مِمّا تَقُولُ، اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ خود مى گوئى و چيست بهتر از آنچه تو گوئى. بارخدايا من از تو درخواست مى كنم رِضاكَ وَالْجَنَّهَ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ سَخَطِكَ وَالنّارَ خشنودى و بهشتت را. و پناه مى برم به تو از خشم و آتش دوزخت وَما يُقَرِّبُنِى إِلَيْها مِنْ قَوْل وَفِعْل أَوْ عَمَل، اللّهُمَّ و آنچه كه مرا به خشم و آتش نزديك مى كند از

ص: 174

گفتار و كردار بد بارخداوندا بِنُورِكَ اهْتَدَيْنا، وَبِفَضْلِكَ اسْتَغْنَيْنا، وَفِى كَنَفِكَ به نور تو ما هدايت يافتيم، و به فضل و بخشش تو بى نياز گشته ايم و در پناه تو وَإِنْعامِكَ وَعَطائِكَ وَإِحْسانِكَ أَصْبَحْنا وَأَمْسَيْنا، و كمك و بخشش وجود تو شب را به صبح آورده و روز را به شب مى بريم.

أَنْتَ الْاوَّلُ فَلا قَبْلَكَ شَىْ ءٌ، وَالْاخِرُ فَلا بَعْدَكَ تو اوّلى، پس قبل از تو چيزى نبوده و تو آخرى و بعد از تو چيزى نخواهد شَىْ ءٌ، وَالظّاهِرُ فَلا شَىْ ءَ فَوْقَكَ، وَالْباطِنُ بود. و تو ظاهرى و چيزى بالاتر از تو نيست و تو باطنى فَلاشَىْ ءَ دُونَكَ، نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَلْسِ وَالْكَسَلِ

ص: 175

و چيزى دون تو نيست، پناه مى برم به تو از نادارى، و بيحالى وَعَذابِ الْقَبْرِ، وَفِتْنَهِ الْغِنى، وَنَسْأَلُكَ الْفَوْزَ و عذاب قبر، و آزمايش و بى نيازى و از تو مى خواهم رسيدن بِالْجَنَّهِ، رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَاعْفُ وَتَكَرَّمْ به بهشت را. پروردگارا ببخشاى و به من رحم كن. از من درگذر و كرم كن وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ تَعْلَمُ ما لا نَعْلَمُ، إِنَّكَ و از آنچه مى دانى بگذر، همانا تو مى دانى آنچه را ما نمى دانيم. همانا تو أَنْتَ اللهُ الْاعَزُّ الْاكْرَمُ».

عزيزترين و گرامى ترين خدائى.»

ص: 176

(إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ «همانا سعى صفا و مروه، از شعائر دين خداست، پس هركس، حج الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما، و عمره را بجاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه بجاى آورد،

وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌعَلِيمٌ).

و هركس نيكى كند. خدا به وى پاداش خواهد داد كه او سپاسگزار و داناست.»

دعاى دور هفتم از صفا به مروه

«اللهُ أَكْبَرُ اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ كَبِيراً، وَالْحَمْدُ للهِ «خداآنگونه كه بايد، از همه چيز برتر است و حمد و سپاس فراوان براى كَثِيراً، اللّهُمَّ حَبِّبْ إِلَىَّ الْايمانَ، وَزَيِّنْهُ فِى خداوند است، خداوندا مرا دوستدار ايمان

ص: 177

قرار بده و آن را در قَلْبِى، وَكَرِّهْ إِلَىَّ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيانَ قلبم زينت بخش و مرا از كفر، خروج از مسير حق، و نافرمانى گريزان كن وَاجْعَلْنِى مِنَ الرّاشِدِينَ، رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ و مرا از هدايت شدگان قرار ده، پروردگارا بر من ببخش و ترحم كن،

وَاعْفُ وَتَكَرَّمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ تَعْلَمُ از من بگذر و بزرگوارى فرما و از آنچه تو مى دانى درگذر، همانا تو مى دانى ما لا نَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ اللهُ الْاعَزُّ الْاكْرَمُ، اللّهُمَّ آنچه را ما نمى دانيم، همانا تو عزيزترين و گرامى ترين خدائى، خدايا

اخْتِمْ بِالْخَيْراتِ آجالَنا، وَحَقِّقْ بِفَضْلِكَ آمالَنا كارهاى مارا بانيكى ها پايان بخش و آرزوهاى مارا به فضل و كرم خود، تحقق بخش وَسَهِّلْ لِبُلُوغِ رِضاكَ سُبُلَنا، وَحَسِّنْ فِى جَمِيعِ

ص: 178

و راههاى رسيدن به خوشنودى خودت را برما آسان فرما و در همه

الْاحْوالِ أَعْمالَنا، يا مُنْقِذَ الْغَرْقى، يا مُنْجِىَ حالات كارهاى ما را نيكو گردان. اى نجات دهنده انسان غرق شده، اى نجات دهنده الْهَلْكى، يا شاهِدَ كُلِّ نَجْوى، يا مُنْتَهى كُلِّ هلاك شدگان، اى شاهد هر پنهان، اى كسى

كه انجام تمام شَكْوى، يا قَدِيمَ الْاحْسانِ، يا دائِمَ الْمَعْرُوفِ، شكايات پيش تو آورده مى شود. اى كه نيكى ات قديم است، و هميشه شناخته شده اى، يا مَنْ لا غِنى بِشَىْ ء عَنْهُ، وَلابُدَّ لِكُلِّ شَىْ ء اى كسى كه هيچ چيز بى نياز از او نيست، و براى هر چيز نيازمند مِنْهُ، يا مَنْ رِزْقُ كُلِّ شَىْ ء عَلَيْهِ، وَمَصِيرُ كُلِّ اوئيم، اى كسى كه روزى هر موجودى با اوست و پايان هر شَىْ ء إِلَيْهِ، اللّهُمَّ إِنِّى

ص: 179

عائِذٌ بِكَ مِنْ شَرِّ ما چيزى بسوى اوست، بارخدايا همانا من از شر آنچه أَعْطَيْتَنا، وَمِنْ شَرِّ ما

مَنَعْتَنا، اللّهُمَّ تَوَفَّنا به ما داده اى بتو پناه مى برم و از شر آنچه ما را از آن برحذر داشته اى، بارخدايا ما را مُسْلِمِينَ، وَأَلْحِقْنا بِالصّالِحِينَ، غَيْرَ خَزايا وَلا مسلمان بميران، ما را به نيكان ملحق ساز نه به خواران و مَفْتُونِينَ، رَبِّ يَسِّرْ وَلا تُعَسِّرْ، رَبِّ أَتْمِمْ گمراهان، پروردگارا آسان نماى و بر ما سخت مگير، پروردگارا كار ما را به خير و نيكى بِالْخَيْرِ».

به پايان رسان.»

(إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ «همانا سعى صفا و مروه، از شعائر دين خداست، پس هركس، حج الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما،

و عمره را بجاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه بجاى آورد، وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌعَلِيمٌ).

و هركس نيكى كند. خدا به وى پاداش خواهد داد كه او سپاسگزار و داناست.»

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109