احکام دین مطابق با فتاوای مراجع بزرگ تقلید

مشخصات كتاب

سرشناسه : فلاح زاده، محمدحسین، 1337 -

عنوان و نام پديدآور : احکام دین مطابق با فتاوای مراجع بزرگ تقلید/ تدوین محمدحسین فلاح زاده؛ [برای] حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.

مشخصات نشر : تهران: نشر مشعر، 1374.

مشخصات ظاهری : 228 ص. : مصور.

شابک : 964-6293-00-X ؛ 5500 ریال (چاپ هشتم) ؛ 8000 ریال (چاپ نهم) ؛ 10000 ریال (چاپ دوازدهم) ؛ 10000ریال (چاپ سیزدهم) ؛ 15000 ریال: چاپ شانزدهم: 978-964-6293-00-7 ؛ 24000 ریال (چاپ بیست و یکم) ؛ 24000 ریال (چاپ بیست و ششم)

يادداشت : چاپ هشتم و نهم: 1382.

يادداشت : چاپ دوازدهم: تابستان 1385.

يادداشت : چاپ سیزدهم: پاییز 1385.

يادداشت : چاپ شانزدهم: تابستان 1387.

يادداشت : چاپ بیست و یکم: تابستان 1389.

يادداشت : چاپ بیست و ششم: پاییز 1390.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه

شناسه افزوده : حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت

رده بندی کنگره : BP183/9/ف8الف3 1374

رده بندی دیویی : 297/3422

شماره کتابشناسی ملی : م 75-3275

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

مقدمه ناشر

«مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج بطورصحيح و شايسته مو به مو عمل شود». حضرت امام خمينى قدس سره

حجّ نمايشى پرشكوه، از اوج رهايى انسان موحّد ازهمه چيز جز او، و عرصه پيكارى فرا راه توسن نفس، و جلوه بى مانندى از عشق و ايثار، و آگاهى و مسئوليت، در گستره حيات فردى و اجتماعى است. پس حجّ تبلور تمام عيار حقايق و ارزشهاى مكتب اسلام است.

مؤمنان گرچه با اين عبادت الهى، آشنايى ديرينه دارند، و هر سال با حضور شورانگيز از سراسر عالم، زنگار دل، با زلال زمزم توحيد مى زدايند، و با حضرت دوست تجديد ميثاق مى كنند، و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما، مشحون از آموزه هاى حياتبخش حجّ است، امّا هنوز ابعاد بى شمارى از اين فريضه مهمّ، ناشناخته و مهجور مانده است.

پيروزى انقلاب اسلامى، در پرتو انديشه هاى تابناك امام خمينى- رضوان اللَّه تعالى عليه- حجّ را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامى، در جايگاه واقعى خويش نشاند، و سيماى راستين و محتواى غنى آن را نماياند.

امّا هنوز راهى دراز در پيش است، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حجّ، شناخته و شناسانده شود، و مؤمن حجّ گزار با آگاهى و شعور دينى، بر آن مواقف كريمه، و مشاعر عظيمه، كه محلّ هبوط ملائكة اللَّه، و توقّف انبيا و

ص:6

اوليا بود، گام بگذارد.

در راستاى تحقق اين هدف بزرگ، بعثه مقام معظّم رهبرى با الهام از انديشه هاى والا و ماندگار امام راحل، احياگر حجّ ابراهيمى- قدّس سرّه الشّريف- و بهره گيرى از رهنمودهاى ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامى حضرت آيةاللَّه خامنه اى- مدّظلّه العالى- با تأسيس معاونت آموزش و تحقيقات، تلاش مى كند فصل جديدى فراراه انديشمندان مسلمان، و علاقمندان به فرهنگ حجّ، و زائران و راهيان حرمين شريفين بگشايد. از اين رو در عرصه تحقيق و تأليف و ترجمه، آثار گوناگون پيرامون حقايق و معارف حجّ، آشنايى با اماكن مقدسه، تاريخ و سرگذشت شخصيتهاى بزرگ اسلام، بررسى رويدادها و عرضه خاطرات و بويژه آموزش مسائل و آداب حجّ تلاش هايى را آغاز كرده است.

آنچه اينك پيش روى خواننده قرار دارد برگ سبزى است از اين دفتر.

بى گمان راهنمايى و همراهى انديشوران، از نارسائى ها خواهد كاست، و در اين راه معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظّم رهبرى، از همكارى همه علاقمندان استقبال كرده، و دست آنان را به گرمى مى فشارد.

و من اللَّه التوفيق و عليه التكلان

معاونت آموزش و تحقيقات

بعثه مقام معظم رهبرى

ص:7

پيشگفتار

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم

آفرينش انسان، هرگز بيهوده و بى هدف نيست، بلكه آدمى در زندگى خود بايد براى رسيدن به سعادت و كمال، تلاش كند.

اسلام به عنوان آخرين مكتبِ تضمين كننده سعادت بشرى، شرط اصلى و اساسى رسيدن به اين هدف بزرگ را اعتقادصحيح مى داند، و براى سالم سازى انديشه و اعتقاد انسانها، به اصول خاصّى باور دارد كه آغاز و پايان هستى را مشخص مى كند و انسانها را از افكار پوچ و خيالهاى بيهوده مى رهاند و به زندگى هدفدار راهنمايى مى كند.

البته اسلام، تنها اعتقادصحيح را كارساز نمى داند، بلكه مردم در مرحله عمل و رفتار نيز بايد راه درست را از نادرست بازشناسند و خوبيها را عمل كنند و از بديها بپرهيزند. «(1)» آنچه عهده دار اين بخش از برنامه هاى اسلام است «فِقه» يا «احكام»


1- - قال على عليه السلام: الايمان معرفة بالقلب، و قول باللسان، و عملٌ بالاركان. شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 51.

ص:8

نام دارد، كه در حقيقت مجموعه قوانين عملى اسلام است و از وحى الهى سرچشمه گرفته و با بيان معصومين- عليهم السلام- تفسير و تبيين شده است، قوانينى كه هرگز تغيير پذير نيست و تمام موضوعات و مصاديق خارجى و حوادث واقعه «(1)» را دربرمى گيرد، بدون آنكه به اصول آن خدشه اى وارد شود. «(2)» شناخت اين قوانين، در حدّ نياز براى تمام افراد، لازم و ضرورى است. آنچه امروزه به نام «رساله توضيح المسائل» از مراجع بزرگوار تقليد در دسترس مردم قرار دارد، حاوى مجموعه مسائلى است كه تمام افراد جامعه در موقعيت هاى گوناگون ممكن است به آنها نياز داشته باشند، ولى از آنجا كه آن رساله ها فراتر از نياز يك قشر خاص نگاشته شده، و در بردارنده برخى از مسائلى مى باشد كه ممكن است درحدّ نياز اوّليه شما زائران عزيز نباشد، افزون برآنكه در برخى موارد، اصطلاحات و لغات غير مأنوس و مشكلى در آنها ديده مى شود كه نياز به توضيح و تفسير دارد، لذا بر آن شديم، تا مسائل فقهى مورد نياز زائران، بويژه حجاج عزيز را، بدون هيچگونه دخل و تصرفى در فتاواى فقيهان، با تغيير عبارت و تنظيم مطالب و حذف برخى از مسايلى كه هم اكنون مورد نيازشان نمى باشد، بدين صورت تدوين كنيم. يادآورى اين نكته ضرورى است كه هدف اصلى ما از تدوين و نگارش اين كتاب، نياز حجاج بيت اللَّه الحرام بوده است، و در برخى از فصلهاى كتاب، مسائل ويژه آنان آورده شده است، امّا فراتر از اين نياز، عموم زائران، و حتى اقشار


1- - اشاره به نوشته حضرت ولى عصر عج كه راويان احاديث اهل بيت را مرجع اين گونه حوادث معرفى كرده اند. وسائل الشيعه، ج 18، ص 101.
2- - عن الصادق عليه السلام:« ... حتّى جاءَ محمّد ص فجاء بالقرآن و بشريعته و منهاجه فحلاله حلالٌ الى يوم القيامة و حرامه حرامٌ الى يوم القيامة ...» اصول كافى، ج 2، ص 17، حديث 2.

ص:9

مختلف مردم در نظر بوده اند، و انتخاب مسائل و شيوه نگارش بگونه اى است كه مى تواند براى سايرين نيز مفيد باشد.

سخنى با حجّاج بيت اللَّه الحرام آنچه حجاج عزيز از احكام دين بايد بدانند يا بدان عمل كنند، به دو دسته تقسيم مى شود:

دسته اول: مسائلى است كه در كتابهاى «مناسك» آمده و بيان كننده كيفيت اعمال عمره و حج است.

دسته دوم: مسائلى است كه در كتابهاى «مناسك» نيامده و مربوط به كيفيّت اعمال عمره و حج نيست، ولى شناخت آنها تأثير بسيارى درصحّت اعمال حج دارد، و در برخى موارد غفلت از آنها سبب باطل شدن اعمال نيز مى گردد، در اين نوشته در پى آنيم تا درحدّ توان، آن دسته از مسائل احكام را كه در كتابهاى مناسك نيامده و مورد نياز زائران عزيز مى باشد، با مراعات اختصار بياوريم ولى بايد دانست كه مطالعه اين كتاب آنها را از مطالعه «مناسك حج» و شركت در كلاسهاى آموزشى روحانيان كاروانها بى نياز نمى كند، گرچه مى تواند آنان را در عمل به احكام دينى يارى دهد.

يادآورى چند نكته:

1- متن كتاب مطابق با فتاواى بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت آيةالله العظمى امام خمينى (قدس سره) مى باشد.

2- فتاواى سه تن از مراجع بزرگ تقليد؛ يعنى، حضرت آيةالله العظمى اراكى (دام ظله) و حضرت آيةالله العظمى گلپايگانى (دام ظله) و حضرت آيةالله العظمى خوئى (قدس سره) به آن افزوده شده كه موارد

ص:10

اختلاف، در همان صفحه، با علامت ستاره (*) مشخص شده است.

3- در متن كتاب بيشتر مسائل ضرورى و كلى آمده و به مسائل جزئى كمتر پرداخته شده است و اختلاف چندانى در آنها وجود ندارد، بعلاوه، همه اختلاف فتواها بگونه اى نيست كه اگر مقلّد به مسائل متن عمل كند، خلاف فتواى مرجع تقليدش عمل كرده، و يا واجبى را ترك كرده باشد، مثلًا اگر مسأله اى كه در متن آمده، فتوا باشد و مرجع تقليد كسى در همان مسأله، احتياط واجب داشته باشد، اگر مقلد به آن فتوا عمل كند، به همان احتياط نيز عمل كرده است و مشكلى پيش نمى آيد.

4- در انتخاب مسائل، تلاش شده است تا مقدار مورد نياز اوليه زائران عزيز آورده شود، و در مواردى كه فرعى از فروع مسائل حذف شده، عنوان مسأله بگونه اى آمده كه اشكالى در فتوا پيش نيايد؛ به عنوان مثال در بحث مُطهّرات، با اينكه مطهرات ده تاست، در اين نوشته تنها به پنج مورد آن اكتفا شده ولى عنوان مسأله اينگونه نگاشته شده است:

«همه اشياء نجس پاك مى شود و عمده پاك كننده ها عبارتند از:» 5- براى آنكه خوانندگان عزيز اگر خواستند جزئيات مسائل را بدانند و يا متن مسائل را از منابع آنها ببينند، آدرس مسائل در پايان هرصفحه آمده است، بعلاوه، حواشى مراجع تقليد نيز همراه با شماره مسأله- مطابق رساله ايشان- آورده شده است.

6- با اداى احترام مجدّد به مراجع بزرگوار تقليد، جهت اختصار درحواشى، القاب آنان حذف گرديده وتنها به لقب مشهور اكتفا شده است.

7- جهت اختصار در آدرس مطالب علائم زير به كار رفته است:

ج/ جلد،ص/صفحه، م/ مسأله، س/ سؤال

ص:11

8- در تهيه اين كتاب از متون زير استفاده شده است:

* تحريرالوسيله- امام خمينى- ناشر، دارالانوار، بيروت.

* العروة الوثقى (دوجلدى) با حاشيه مراجع تقليد- ناشر، انتشارات علميه اسلاميه.

* وسيلة النجاة با حاشيه آيةالله العظمى گلپايگانى- ناشر، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت.

* رساله توضيح المسائل- امام خمينى- ناشر، بنياد پژوهشهاى اسلامى، آستان قدس رضوى.

* رساله توضيح المسائل- آيةالله العظمى گلپايگانى- ناشر، دارالقرآن الكريم.

* رساله توضيح المسائل- آيةالله العظمى اراكى- ناشر، دفترتبليغات اسلامى حوزه علميه قم.

* رساله توضيح المسائل- آيةالله العظمى خوئى- چاپ، چاپخانه علمى.

* استفتاآت- امام خمينى- ناشر، دفتر انتشارات اسلامى.

* مناسك حج (محشى)- ناشر، نشر مشعر، حوزه نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت.

* استفتائات ويژه حج، ناشر، بعثه مقام معظم رهبرى، معاونت آموزش و تحقيقات.

اميد است اين نوشته، زائران عزيز را در فهم احكام دين يارى كند.

خداى را بر اين توفيق سپاس مى گوييم و از نظرات و پيشنهادهاى سازنده شما استقبال مى كنيم. «(1)» ربّنا تَقبَّل مِنَّا انَّك انْتَ السَميعُ العَليم «(2)»

زمستان 1372، ه. ش. محمّد حسين فلّاح زاده ابرقوئى


1- - پيشنهادات و نظرات خود را براى ما به آدرس: قم- صندوق پستى 3698- 37185 ارسال نماييد.
2- - بقره: 127.

ص:12

ص:13

جايگاه احكام در اسلام

اشاره

اسلام، آخرين و كامل ترين مكتبى است كه تمامى برنامه هاى آن، مطابق فطرت و مصلحت انسانهاست، و با پياده كردن آن، سعادت انسانها تأمين خواهد شد، و جامعه اى كه در آن قوانين اسلام اجراء شود، جامعه ايده آل خواهد بود. «احكام» يكى از پايه هاى اصلى و اساسى مقررات و قوانين انسان ساز اسلام است؛ چرا كه: برنامه هاى نجات بخش اسلام عبارت است از:

برنامه هاى اعتقادى كه به «اصول دين» تعبير مى شود.

دستورات عملى كه «فروع دين» يا «احكام» ناميده مى شود.

مسائل روانى و رفتارى كه «اخلاق» نام دارد.

ص:14

دسته اول: برنامه هائى است در رابطه با سالم سازى فكر و اعتقاد انسان، كه بايد آنها را از روى دليل پذيرفته و معتقد باشد (هرچند دليل ساده) و چون اين دسته از برنامه هاى اسلام، امور اعتقادى است و محتاج به يقين مى باشد، پيروى از ديگران (تقليد) در آنها راه ندارد.

دسته دوم: برنامه هاى عملى است كه وظيفه انسانها را نسبت به كارهايى كه بايد انجام دهند و يا از آن دورى جويند، مشخص مى كند. اينگونه برنامه ها «احكام» نام دارد، و براى شناخت آنها، تقليد و پيروى از مجتهد (كارشناس) اين فن مانع ندارد.

تقسيم احكام

هركارى كه انسان انجام مى دهد، در اسلام داراى حكم خاصى است، كه عبارت است از:

واجب: عملى كه انجام آن لازم است وترك آن عذاب دارد؛ مانند نماز و روزه.

حرام: عملى كه ترك آن لازم است و انجامش عذاب دارد؛ مانند دروغ و ظلم.

ص:15

مستحب: عملى كه انجام آن نيكو است و ثواب دارد ولى ترك آن هم عذاب ندارد؛ مانند نماز شب وصدقه.

مكروه: عملى كه ترك آن نيكو است و ثواب دارد ولى انجامش عذاب ندارد؛ مانند فوت كردن به غذا و خوردن غذاى داغ.

مباح: عملى كه انجام و ترك آن مساوى است، نه عذابى دارد و نه ثوابى؛ مانند راه رفتن، نشستن. «(1)»

احكام تقليد

تقليد به معناى پيروى كردن و دنباله روى است و در اينجا پيروى از «فقيه» مى باشد؛ يعنى انسان كارهاى خود را مطابق فتواى مجتهد انجام دهد. «(2)» 1- كسى كه مجتهد نيست و نمى تواند احكام و دستورهاى الهى را بدست


1- الفتاوى الواضحه- ج 1- ص 83.
2- تحريرالوسيله- ج 1 ص 5.

ص:16

آورد بايد از مجتهد تقليد كند. «(1)» 2- وظيفه اكثر مردم در تقليد است چون افراد كمى هستند كه بتوانند در احكام، اجتهاد كنند. «(2)» 3- به مجتهدى كه ديگران از او تقليد مى كنند «مرجع تقليد» مى گويند.

4- مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند بنابر احتياط واجب بايد دانش فقهى او از ساير مجتهدين زمان خود بيشتر باشد.

توضيح شرايط مرجع تقليد

1- شخص عادل در مرتبه اى از تقوا قرار دارد كه در پى انجام واجبات و پرهيزاز گناهان است و نشانه عدالت آن است كه گناهان كبيره «(3)» را انجام نمى دهد، و گناهصغيره را تكرار نمى كند. «(4)» «(5)»


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 5.
2- همان مدرك.
3- گناه كبيره، گناه بزرگ است كه بر آن وعده عذاب و آتش داده شده است؛ مانند: دروغ و تهمت غير آن را گناه صغيره گويند.
4- تحريرالوسيله- ج 1 ص 10، م 28.
5- گلپايگانى- خوئى نشانه عدالت آن است كه اگر از اهل محل يا همسايگان او يا كسانى كه با او معاشرت دارند، حال او را بپرسند، خوبى او را تصديق كنند. مسأله 2

ص:17

2- كسى كه تازه به سن بلوغ رسيده است و يا تاكنون تقليد نمى كرده، بايد مجتهدى را مرجع تقليد خود قرار دهد كه زنده باشد و نمى تواند از مجتهدى كه فوت كرده است تقليد كند. «(1)» 3- كسى كه از مجتهدى تقليد مى كند، اگر مرجع تقليدش از دنيا برود، مى تواند با اجازه مجتهد زنده، بر تقليد وى باقى بماند. «(2)» 4- كسى كه بر تقليد ميت باقى مانده است در مسائلى كه ميت در آنها فتوا ندارد و همچنين مسائل جديد؛ مانند جنگ وصلح و ... بايد از مجتهد زنده تقليد كند. «(3)» 5- مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند، بايد پيرو مذهب جعفرى؛ يعنى شيعه دوازده امامى باشد، پس شيعيان نمى توانند در احكام، به فتواى علماى غير دوازده امامى عمل كنند. «(4)» 6- اسلام وظيفه زن و مرد را متناسب با طبيعت و چگونگى خلقت وى قرار داده است، برداشتن مسؤوليت بسيار خطير و سنگين مرجعيّت، از دوش بانوان، ناديده گرفتن حق آنها نيست؛ چون در اسلام بانوان نيز


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 7، م 13.
2- تحريرالوسيله- ج 1 ص 7، م 13.
3- استفتائات- ج 1 ص 12، س 20.
4- توضيح المسائل، م 2.

ص:18

مى توانند در علوم اسلامى تا اجتهاد پيش بروند و احكام خدا را از منابع آن (قرآن و روايات) استخراج كنند و از كسى تقليد نكنند.

7- اعلم كسى است كه در استخراج احكام (از قرآن و روايات) از مجتهدان ديگر استادتر باشد. «(1)» 8- بر مُكلّف واجب است كه جهت شناختن مجتهد اعلم جستجو كند. «(2)» 9- انسان در تقليد مستقل است و تابع ديگران نمى باشد، مثلًا زن در اين مسأله تابع شوهر نيست و هر كس را داراى شرايط تشخيص داد از او تقليد مى كند هرچند شوهرش مقلد مجتهد ديگرى باشد. «(3)»

راههاى شناخت مجتهد و اعلم:

الف) خود انسان يقين كند، مثل آنكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.

ب) دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند. «(4)» ج) عده اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص


1- العروة الوثقى، ج 1 ص 7، م 17.
2- تحرير الوسيله، ج 1 ص 6، م 5.
3- استفتائات- ج 1 ص 13، س 25.
4- خويى به گفته يك نفر اهل خُبره نيز ثابت مى شود. مسأله 3

ص:19

دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا مى شود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند. «(1)»

راههاى بدست آوردن فتواى مجتهد:

* شنيدن از خود مجتهد.

* شنيدن از دو نفر يا يك نفر عادل.

* شنيدن از يك نفر مورد اطمينان و راستگو.

* ديدن در رساله مجتهد. «(2)» چند مسأله:

1- اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوا نداشته باشد، مُقلِّد مى تواند به مجتهد ديگرى كه در آن مسأله فتوا دارد رجوع كند، و بنابر احتياط واجب بايد مجتهدى كه به فتوايش رجوع مى شود از ديگران اعلم باشد. «(3)» 2- اگر فتواى مجتهد در مسأله اى عوض شود، مقلّد بايد به فتواى جديد عمل كند و عمل كردن به فتواى گذشته جايز نيست. «(4)» 3- مسائلى را كه انسان غالباً به آنها احتياج دارد واجب است ياد بگيرد.


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 8، م 19.
2- تحرير الوسيله- ج 1 ص 8، م 21.
3- تحريرالوسيله- ج 1 ص 7، م 11.
4- العروةالوثقى- ج 1 ص 12، م 31.

ص:20

مكلّف كيست؟

افراد عاقل و بالغ مكلّفند؛ يعنى نسبت به احكام وظيفه دارند و بايد به واجبات عمل كنند و از محرمات بپرهيزند.

سنّ بلوغ

پسرها، پس از تمام شدن پانزده سال و دخترها، پس از نه سالگى بالغ مى باشند و بايد تمام وظايف شرعى را انجام دهند، گرچه، كودكانِ كمتر از اين سن هم اگر كارهاى نيك، مانند نماز را بطورصحيح انجام دهند، پاداش و ثواب خواهند داشت. بايد توجه داشت كه سن بلوغ، به سال قمرى حساب مى شود و چون هر سال قمرى سيصد و پنجاه و چهار روز و شش ساعت است، ده روز و هيجده ساعت از سال شمسى كمتر مى باشد، بنابراين، با كم كردن نود و شش روز و هيجده ساعت از نه سال شمسى، نه سال قمرى به دست مى آيد، و با كم كردنصد و شصت و شش روز و شش ساعت از پانزده سال شمسى، پانزده سال قمرى معلوم خواهد شد.

فرق بين «احتياط واجب» و «احتياط مستحب»

«احتياط مستحب» هميشه همراه با فتواست؛ يعنى در آن مسأله، مجتهد پس از اظهارنظر، راه احتياط را هم نشان داده است و مقلّد مى تواند در آن مسأله، به فتواى مجتهد و يا به احتياط عمل كند و نمى تواند به مجتهد ديگرى رجوع كند، مانند اين مسأله:

ص:21

«اگر نداند بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نماز اوصحيح است ولى احتياط آن است كه اگر وقت دارد، نماز را دوباره بخواند.»

«احتياط واجب» همراه با فتوا نمى باشد و مقلّد بايد به همان احتياط عمل كند و يا به فتواى مجتهد ديگر مراجعه كند، مانند اين مسأله:

«احتياط آن است كه بر برگ درخت انگور، اگر تازه باشد سجده نكنند.»

راهنمايى

از آنجا كه تمام اعمال ما بايد مطابق فتواى مرجع تقليد باشد، چنانچه كسى تاكنون، مجتهد معينى را به عنوان مرجع تقليد خود انتخاب نكرده، بايد پس از تحقيق از اهل علم، مجتهد جامع الشرايط را شناخته و در مسائل حج و ساير مسائل، به فتواى او عمل كند، و آن دسته از افرادى كه مقلّد حضرت امام (قدس سره) يا ساير مراجع از دنيا رفته، بوده اند توجه داشته باشند كه بايد در احكام، يا به فتواى مجتهد زنده عمل كنند و يا با اجازه مجتهد زنده مى توانند به تقليد مرجع خود باقى بمانند.

ص:22

طهارت

اشاره

نماز مهمترين واجب الهى است، كه انسانها با انجام آن قبولى ساير اعمال را تضمين مى كنند. براى انجام اين عبادت بزرگ، نمازگزار بايد بدن و لباس خود را از نجاستها پاك كند و با انجام وضو يا غسل، با ظاهرى آراسته و روحى نورانى رو به قبله ايستاده و نماز را بجاى آورد.

براى پاكى از نجاست، شناخت آنها و راه پاك كردن اشياء نجس نيز لازم است. بنابراين به بيان آنها مى پردازيم:

قبل از شناخت نجاستها، به يك قاعده كلّى اسلامى توجه كنيد:

«در عالَم همه چيز پاك است، مگر يازده چيز و آنچه براثر برخورد با اينها نجس شود.»

ص:23

1- ادرار (بول) انسان و حيوانهاى حرام گوشتِ خون

2- مدفوع (غائط) جهنده دار «(1)» مانند گربه و موش.

3- منى

انسان وحيوانى كه خون جهنده دارد.

4- مردار

مانند: گوسفند.

5- خون

نجاسات 6- سگ كه در خشكى زندگى مى كند

7- خوك ولى دريايى آن نجس نمى باشد.

8- شراب و هر مايع مست كننده

9- آبجو (فُقّاع)- آبجوى غير طبى

10- كافر

11- عرق شتر نجاستخوار

1- ادرار و مدفوع انسان و تمامى حيوانهاى حرام گوشت كه خون جهنده دارند نجس است. «(2)»

2- ادرار و مدفوع حيوانهاى حلال گوشت، مانند گاو و گوسفند و حيوانهائى كه خون جهنده ندارند؛ مانند: مار و ماهى پاك است. «(3)» 3- بول و غائط حيوانهائى كه گوشت آنها مكروه است پاك مى باشد؛ مانند: اسب و الاغ. «(4)»


1- حيوانى كه اگر رگ آنرا بِبُرند خون از آن جستن مى كند خون جهنده دارد.
2- گلپايگانى بنابر احتياط واجب بايد از بول و غائط حيوان حرام گوشتى كه خون آن جستن نمى كند اجتناب كرد. مسأله 85
3- العروةالوثقى- ج 1 ص 55.
4- العروةالوثقى- ج 1 ص 55.

ص:24

4- فضله پرندگان حرام گوشت، مانند كلاغ، نجس است. «(1)» «(2)»

احكام خون

1- خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد نجس است؛ مانند مرغ و گوسفند.

2- خون حيوانى كه خون جهنده ندارد پاك است؛ مانند ماهى و پشه.

3- خونى كه گاهى در تخم مرغ يافت مى شود نجس نيست، ولى بنابر احتياط واجب بايد از خوردن آن اجتناب كرد و اگر خون را با زرده تخم مرغ به هم بزنند كه از بين برود، خوردن زرده هم مانعى ندارد. «(3)»

4- خونى كه از لاى دندان (لثه) مى آيد، اگربا آب دهان مخلوط شده و از بين برود پاك است و در آنصورت فرو بردن آب دهان هم اشكال ندارد. «(4)»

چگونه چيز پاكى نجس مى شود؟

چيزهاى پاك هم ممكن است با برخورد با نجاسات نجس شود، درصورتى كه يكى از آن دو (چيز پاك يا نجس) طورى تر باشد كه


1- توضيح المسائل، م 85.
2- ساير مراجع پاك است. مسأله 86
3- ساير مراجع بنابر احتياط واجب، از تخم مرغى كه ذرّه اى خون در آن است بايد اجتناب كرد. ولى اگر خون در زرده باشد، تا پوست نازك روى آن پاره نشده، سفيده پاك مى باشد. مسأله 99
4- توضيح المسائل- م 96 و 98 تا 101.

ص:25

رطوبت يكى از آن دو به ديگرى برسد. «(1)»

احكام مردار

«(2)»

انسان مرده هر چند تازه از دنيا رفته و بدنش سرد نشده باشد (بجز اجزاء بى روح او مانند ناخن و مو و دندان) تمام بدنش نجس مى باشد، مگر آنكه: «(3)» الف: شهيد معركه «(4)» باشد.

ب: او را غسل داده باشند (سه غسلش تمام شده باشد).

مردار حيوان

1- مردار حيوانى كه خون جهنده ندارد پاك است، مانند ماهى.

2- مردار حيوانى كه خون جهنده دارد، اجزاء بى روح آن مانند؛ مو و شاخ، پاك و اجزاء روح دارش مانند گوشت و پوست، نجس است. «(5)» 1- سگ و خوك، تمام اجزاء آن نجس است.

1- خون جهنده دارد 1. اجزاءروح دار، نجس است.

مردار حيوان 2. اجزاء بى روح، پاك است.

2- غيرسگ وخوك

2- خون جهنده ندارد، تمام اجزاءآن پاك


1- توضيح المسائل- م 125
2- مردار، حيوانى است كه خود مرده است يا به غير طريق شرعى ذبح شده است.
3- العروةالوثقى- ج 1 ص 58. الرابع و ص 61، م 12.
4- شهيدى كه در ميدان نبرد جان داده است.
5- العروة الوثقى- ج 1 ص 58؛ الرابع- تحريرالوسيله ج 1 ص 115، الرابع.

ص:26

است.

در موارد زير حكم به پاكى مى شود:

* ندانيم پاك و نجس به هم برخورد كرده اند يا نه.

* ندانيم چيز پاك و نجس مرطوب بوده اند يا نه.

* ندانيم رطوبت يكى به ديگرى سرايت كرده است يا نه. «(1)» چند مسأله:

1- اگر انسان نداند چيز پاكى نجس شده يا نه؟ پاك است و جستجو و وارسى هم لازم نيست، هر چند بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد. «(2)» 2- خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است. «(3)» 3- اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را مى خورد، يا با لباس نجس نماز مى خواند، لازم نيست به او بگويد. «(4)»


1- توضيح المسائل- م 126؛ و العروة الوثقى، ج 1، ص 79، م 1.
2- . توضيح المسائل- م 123.
3- توضيح المسائل- م 141.
4- توضيح المسائل- م 143.

ص:27

مُطهِّرات (پاك كننده ها)

چگونه چيز نجس پاك مى شود؟

همه اشياء نجس پاك مى شود و عمده پاك كننده ها عبارتند از:

1- آب

2- زمين

3- آفتاب

4- اسلام

5- برطرف شدن نجاست «(1)»

آب

آب، بسيارى از چيزهاى نجس را پاك مى كند امّا اقسام مختلفى دارد كه شناخت آنها، ما را براى يادگرفتنِ بهترِ مسائل مربوط به آن، كمك مى كند.

1- مُضاف

1- آب چاه

اقسام آبها

2- آب جارى

2- مُطلق 3- آب باران

4- آب راكد كُر

قَليل


1- توضيح المسائل- م 148.

ص:28

آب مضاف: آبى است كه يا ازچيزى گرفته باشند (مانند آب سيب و هندوانه) و يا با چيزى مخلوط شده باشد، به قدرى كه به آن، آب نگويند؛ مانند شربت.

آب مطلق: آبى است كه مضاف نباشد.

احكام آب مضاف

1- چيز نجس را پاك نمى كند (از مطهرات نمى باشد).

2- با برخورد نجاست، نجس مى شود، هر چند نجاست كم باشد و بو يا رنگ يا مزه آب عوض نشود.

3- وضو و غسل با آن باطل است. «(1)» اقسام آب مطلق

آب يا از زمين مى جوشد.

و يا از آسمان مى بارد.

و يا نه مى جوشد و نه مى بارد.

به آبى كه از آسمان ببارد «باران» گويند.

و به آبى كه از زمين مى جوشد، اگر جريان داشته باشد «آب جارى» گويند و اگر بدون جريان باشد، «آب چاه» گويند.

آبى كه از زمين نمى جوشد و از آسمان نمى بارد، «آب راكد»


1- توضيح المسائل، م 47- 48.

ص:29

است.

«آب راكد» اگر مقدارش زياد باشد، «كر» و اگر كم باشد «قليل» است.

حجم: 875/ 42 وجب، مقدار آبى كه اگر در ظرفى كه درازا و پهناوگودى آن هريك حداقل 5/ 3 وجب باشد مقدار كُر: «(1)»

بريزند پر شود، به مقدار كر است. «(2)»

وزن: 419/ 377 كيلوگرم.

مقدار آب قليل: آبى كه از كر كمتر باشد قليل است.

تنها آب مطلق، آلودگيها را پاك مى كند. گرچه ممكن است آب مضاف چيز كثيفى را تميز كند ولى هرگز نجس را پاك نمى كند.


1- . تحريرالوسيله- ج 1 ص 14، م 14؛ توضيح المسائل- م 16.
2- خوئى اگر طول و عرض و ارتفاع آن سه وجب باشد، كُر است. مسأله 16

ص:30

احكام آبها

آب قليل:

1- آب قليل با برخورد نجاست نجس مى شود (روى چيز نجس ريخته شود يا چيز نجس به آن برسد). «(1)» 2- اگر آب كر يا جارى به آب قليلِ نجس، متصل و با آن مخلوط شود پاك مى گردد. (مثلًا ظرف آب قليلى كه نجس شده زير شير آبى كه به منبع كر متصل مى باشد گذاشته و آب را بر آن باز كرده و با آن مخلوط شود «(2)»). «(3)»

آب كر- جارى- چاه:

1- تمام اقسام آبهاى مطلق بجز آب قليل تا زمانى كه بو يا رنگ يا


1- توضيح المسائل- م 26.
2- در تطهير آب شرط است كه بو يا رنگ يا مزه نجاست نداشته باشد. و چنانچه بو يا رنگ يا مزه نجاست گرفته است، بايد به قدرى با آب كر يا جارى مخلوط شود كه بو و رنگ و مزه نجاست از بين برود.
3- تحريرالوسيله- ج 1 ص 14، م 11.

ص:31

مزه نجاست نگرفته باشد پاك است و هرگاه بر اثر برخورد با نجاست، بو يا رنگ يا مزه نجاست بگيرد نجس مى شود (بنابراين، آب جارى، چاه، كر و حتّى باران در اين حكم مشتركند). «(1)» 2- آب لوله هاى عمارات كه متصل به منبع كر مى باشد در حكم آب كر است. «(2)»

برخى از خصوصيات آب باران:

1- اگر بر چيز نجسى كه عينِ نجس «(3)» در آن نيست يكبار ببارد پاك مى شود.

2- اگر بر فرش و لباس نجس ببارد پاك مى شود و فشار لازم ندارد. «(4)» 3- اگر بر زمين نجس ببارد پاك مى شود.

4- هرگاه باران در جائى جمع شود، اگر چه كمتر ازكرباشد، چنانچه تا موقعى كه باران مى بارد چيز نجسى را در آن بشويند، تا زمانى كه بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته، پاك است. «(5)»


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 13، م 4.
2- توضيح المسائل- م 35.
3- عين نجس چيزى است كه خودبخود نجس است مانند بول و خون.
4- در صفحه 38 خواهد آمد، كه در شستن فرش و لباس و مانند آن بعد از هر مرتبه شستن بايد آن را فشار داد تا آبهاى داخل آن بيرون آيد.
5- توضيح المسائل- م 37، 40، 41، 42.

ص:32

چگونگى تطهير اشياء نجس با آب:

آب، مايه زندگى و پاك كننده بيشترين نجاسات است و از جمله مطهراتى است كه همه روزه تمام افراد با آن سروكار دارند. اينك چگونگى تطهير چيزهاى نجس را فرا مى گيريم.

1- با آب كر: يك مرتبه

1- ظرف

2- باآب قليل: سه مرتبه

1. باآب كر:

يك مرتبه «(1)» تطهيراشياءنجس «(2)» 1- به بول نجس شده

2. باآب قليل: دومرتبه

2- غيرظرف

1. باآب كر:

يك مرتبه

2- به غيربول نجس شده

2. باآب قليل: يك مرتبه


1- خويى اگر لباس و مانند آن به بول نجس شده باشد در كُر نيز دو مرتبه شستن لازم است. مسأله 160
2- توضيح المسائل، م 150- 159- 160.

ص:33

توضيح:

الف: براى تطهير اشياء نجس، ابتدا بايد عين نجس را برطرف كرده سپس به همان تعداد كه در نمودار آمده است آن را آبكشيد؛ مثلًا ظرف نجس را بعد از برطرف كردن آلودگى، اگر يك مرتبه در آب كر بشويند كافى است.

ب: فرش و لباس و چيزهايى مانند فرش و لباس كه آب را به خود مى گيرد و قابل فشردن است، چنانچه با آب قليل تطهير مى كنند، بايد بعد از هر بار شستن، آن را فشرد تا آبهاى داخل آن بيرون آيد و يا بگونه اى ديگر آبِ آن گرفته شود و در آب كر و جارى هم احتياط واجب آن است كه آب داخل آن گرفته شود. «(1)»

ج: آب جارى و چاه در احكامى كه براى تطهير اشياء نجس بيان شد، مانند آب كر است.

مسأله:

ظرف نجس را مى توان اين گونه آب كشيد:

با آب كر: يك بار آن را در آب برده و بيرون آورند.

با آب قليل: آن را سه مرتبه پر از آب كرده و خالى كنند، يا سه مرتبه قدرى آب در آن ريخته و هر مرتبه آب را بطورى در آن بگردانند كه به جاهاى نجس برسد و بيرون بريزند.


1- خوئى فشردن آن لازم است. اراكى، گلپايگانى در آب كُر فشار لازم نيست. مسأله 161

ص:34

زمين

1- اگر كف پا يا كف كفش، هنگام راه رفتن، نجس شود، و به سبب تماس با زمين، آلودگى ها برطرف گردد، پاك مى شود. پس زمين، فقط پاك كننده كف پا و كف كفش است، آنهم با اين شرايط:

* پاك باشد.

* خشك باشد، (ترنباشد).

* خاك، شن، سنگ، آجر فرش و مانند اينها باشد. «(1)» مسأله: اگر بر اثر تماسِ ته كفش يا كف پا با زمين، نجاست برطرف شود پاك مى گردد، ولى بهتر است حداقل پانزده قدم راه برود. «(2)»

آفتاب

آفتاب هم با شرايطى كه خواهد آمد، اين اشياء را پاك مى كند.

* زمين.

* ساختمان و چيزهايى كه در آن بكار رفته است، مانند در و پنجره.

* درخت و گياه. «(3)»


1- توضيح المسائل، مسأله 183، 192.
2- العروةالوثقى، ج 1، ص 125.
3- العروةالوثقى، ج 1، ص 129، و تحريرالوسيله، ج 1، ص 130.

ص:35

شرايط مُطهِّر بودن آفتاب

* چيز نجس تر باشد به قدرى كه اگر چيزى به آن برسد تر شود.

* با تابش آفتاب خشك شود، اگر مرطوب بماند، پاك نشده است.

* چيزى مانند ابر يا پرده، مانع تابش آفتاب نباشد، مگر آنكه رقيق و نازك باشد و از تابش آفتاب جلوگيرى نكند.

* آفتاب، به تنهائى آن را خشك كند، مثلًا به كمك باد خشك نشود.

* هنگام تابش آفتاب، عين نجاست «(1)» در آن نباشد، پس اگر عين نجاست هست، پيش از تابش آفتاب برطرف كنند.

* قسمت بيرون و درون ديوار يا زمين را يكباره خشك كند، پس اگر روى آن امروز خشك شود و درون آن فردا، تنها روى آن پاك مى شود.

مسأله: اگر زمين و مانند آن نجس باشد، ولى رطوبتى نداشته باشد، مى توان مقدارى آب، يا چيز ديگرى كه سبب مرطوب شدن آن بشود، بر آن ريخته و سپس آفتاب بتابد و آن را پاك كند.


1- العروةالوثقى، ج 1، ص 129 تا 131 و تحريرالوسيله، ج 1، ص 130.

ص:36

اسلام

اگر كافر، شهادتين را بگويد، مسلمان مى شود و با اسلام، تمام بدن او پاك مى گردد؛ يعنى بگويد:

«اشْهَدُ انْ لااله الّا اللَّه، وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللَّه». «(1)»

برطرف شدن عين نجاست

در دو مورد، با برطرف شدن آلودگى، چيز نجس پاك مى شود و نيازى به آب كشيدن ندارد.

الف: بدن حيوان؛ مثلًا منقار مرغى كه غذاى نجس خورده است، هنگامى كه نجاست برطرف شود پاك است.

ب: باطن بدن انسان، مانند داخل دهان و بينى و گوش؛ مثلًا اگر هنگام مسواك كردن، از لثه ها خون بيايد، وقتى كه آب دهان رنگ خون نداشته باشد، پاك است و آب كشيدن داخل دهان لازم نيست. «(2)»

احكام توالت رفتن (تخلى)

1- انسان در هنگام تخلّى نبايد رو به قبله يا پشت به قبله باشد. «(3)»


1- تحريرالوسيله، ج 1، ص 131 و توضيح المسائل، م 207.
2- توضيح المسائل، م 216، 217.
3- توضيح المسائل، م 59.

ص:37

2- پس از برطرف شدن بول، يكبار شستن مخرج بول براى مردان كافى است «(1)» ولى زنها بنابر احتياط واجب، بايد دو بار بشويند. «(2)» «(3)»

3- در تطهير مخرج غائط، اگر در دفعه اوّل طورى شسته شود كه ذره اى غائط باقى نماند، دوباره شستن لازم نيست. «(4)» راهنمايى

در برخى از اماكن مكّه و مدينه، بر اثر ازدحام جمعيّت، ممكن است نظافت آن اماكن به خوبى مراعات نشود، ولى تميز نبودن، دليل بر نجس بودن نيست، و تا يقين به نجس شدن چيزى حاصل نشود، آن چيز پاك است و حجاج عزيز هرگز نبايد به خود وسوسه راه دهند، كه سبب غفلت از مراتب معنوى اعمال عمره و حج است. همچنان كه امام خمينى- قدس سره- مى فرمايند.


1- اراكى مخرج بول با غير آب پاك نمى شود و بايد با آب دو مرتبه شسته شود. مسأله 66
2- توضيح المسائل، م 66.
3- گلپايگانى- خوئى ولى با آب قليل بايد دو مرتبه شسته شود و بهتر است سه بار بشويند.
4- توضيح المسائل، م 67.

ص:38

وضو

اشاره

نمازگزار بايد قبل از انجام نماز، وضو گرفته و خود را براى انجام اين عبادت بزرگ آماده كند.

در برخى از موارد هم بايد «غُسل» كند؛ يعنى تمام بدن را بشويد و هرگاه نتواند وضو بگيرد يا غسل كند، بايد به جاى آن عملِ ديگرى به نام «تيمّم» انجام دهد كه در اين قسمت با احكام هريك آشنا خواهيد شد.

چگونگى وضو

انسان بايد در وضو ابتداصورت را بشويد و سپس دست راست و بعد از آن دست چپ را، بعد از شستن اين اعضا بايد با رطوبتى كه از شستن دست بر كف آن است، سر را مسح كند؛ يعنى دست را بر آن بكشد و سپس پاى راست و در آخر پاى چپ را مسح كند، اكنون براى آشنايى بيشتر با اعمال وضو، به نمودارصفحه بعد توجه كنيد:

ص:39

از جائى كه موى سر روييده تا 1-صورت آخر چانه (طول). و ازپهنا فاصله بين شست و انگشت ميانه كه برصورت قرار گيرد (عرض).

1- شستن 2- دست راست

از آرنج تا نوك انگشتان.

3- دست چپ

كارهاى وضو «(1)» 1- سر قسمت جلوى آن، كه بالاى پيشانى است

2- پاى راست

2- مسح روى پا از نوك انگشت تا برآمدگى. «(2)»

3- پاى چپ

توضيح اعمال وضو

شستن

1- مقدار واجب در شستنصورت و دستها، همان است كه گذشت، ولى براى آنكه يقين كند مقدار واجب را شسته، بايد كمى اطراف


1- . تحريرالوسيله- ج 1 ص 21، م 1.
2- ساير مراجع احتياط واجب آن است كه تا مفصل را هم مسح كند. مسأله 258

ص:40

آن را هم بشويد. «(1)» 2- بنا بر احتياط واجب، «(2)» بايدصورت و دستها را از بالا به پائين شست و اگر از پائين به بالا بشويد وضو باطل است. «(3)» مسح سر

1- جاى مسح: يك قسمت از چهار قسمت سر، كه بالاى پيشانى است (بالاى سر).

2- مقدار واجب مسح: هر قدر باشد كافى است (به مقدارى كه اگر كسى ببيند بگويد مسح كرد).

3- مقدار مستحب آن: به پهناى سه انگشت بسته و طول يك انگشت.

4- لازم نيست مسح برپوست سرباشد، بلكه بر موى جلوى سرهمصحيح است، مگر موى سربه قدرى بلند باشد كه هنگام شانه زدن، بهصورتش بريزد، كه بايد، پوست سر يا قسمت پائين (بيخ) مو را مسح نمايد.

مسح پا

1- جاى مسح: روى پا است.


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 21، م 1 و 2.
2- ساير مراجع بايد از بالا به پائين بشويد. مسأله 249
3- توضيح المسائل- م 243.

ص:41

2- مقدار واجب مسح: طول؛ از سرانگشت تا بر آمدگى روى پا، «(1)» عرض؛ هر اندازه باشد كافى است هر چند به قدر يك انگشت باشد.

3- مقدار مستحب مسح: همه روى پا.

4- پاى راست را بايد قبل از پاى چپ مسح كند، «(2)» ولى لازم نيست پاى راست را با دست راست و پاى چپ را با دست چپ مسح كند. «(3)» مسائل مشترك مسح سر و پا

1- در مسح بايد دست را بر سر و پاها بكشد و اگر دست را نگه دارد، و سر يا پا را به آن بكشد وضو باطل است، ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد، سر يا پا مختصرى حركت كند اشكال ندارد. «(4)» 2- اگر براى مسح، رطوبتى در كف دست نمانده باشد، نمى تواند دست را با آب خارج تر كند، بلكه بايد از اعضاى ديگرِ وضو، رطوبت بگيرد و با آن مسح كند. «(5)» 3- رطوبت دست بايد بقدرى باشد كه بر سر و پا اثر بگذارد. «(6)» 4- محل مسح (سر و روى پاها) بايد خشك باشد، بنابراين اگر


1- ساير مراجع احتياط واجب آن است كه تا مفصل را هم مسح كند. مسأله 249
2- گلپايگانى- اراكى بايد پاى چپ را پيش از پاى راست مسح نكند؛ خوئى بنابر احتياط واجب پاى چپ را بعد از پاى راست مسح كند شرايط وضو، شراط نهم.
3- توضيح المسائل- م 252 و 253 و العروةالوثقى- ج 1 ص 209.
4- توضيح المسائل. م 255.
5- . توضيح المسائل- م 257.
6- العروةالوثقى- ج 1 ص 212، م 26.

ص:42

جاى مسح تر باشد، بايد آن را خشك كرد ولى اگر رطوبت آن بقدرى كم باشد كه مانع از تأثير رطوبت دست، بر آن نباشد مانع ندارد. «(1)» 5- بين دست و سر يا پاها بايد چيزى مانند چادر و كلاه، يا جوراب و كفش فاصله نباشد. هر چند بسيار رقيق و نازك باشد و رطوبت به پوست برسد (مگر در حال ناچارى). «(2)» 6- محل مسح بايد پاك باشد، پس اگر نجس است و نمى تواند آن را آب بكشد بايد تيمم كند. «(3)» شرايط وضو

با شرايطى كه خواهد آمد، وضوصحيح است، و با از بين رفتن هر يك از آنها وضو باطل مى شود.

شرايط آب وضو

1- پاك باشد.

2- مباح باشد (غصبى نباشد). «(4)» 3- مطلق باشد (مضاف نباشد).


1- العروةالوثقى- ج 1 ص 212، م 26.
2- العروةالوثقى- ج 1 ص 212، م 27.
3- توضيح المسائل- م 260.
4- . ساير مراجع آب وضو و فضايى كه در آن وضو مى گيرد نيز مباح باشد. بعد از مسأله 272، شرط سوّم.

ص:43

شرايط ظرف آب وضو

1- مباح باشد.

2- طلا و نقره نباشد.

شرايط اعضاى وضو

1- پاك باشد.

2- مانعى از رسيدن آب در آن نباشد.

شرايط وضو گيرنده

1- استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

2- با قصد قربت وضو بگيرد (ريا نكند).

ساير شرايط وضو

1- رعايت ترتيب (همانگونه كه در اعمال وضو گذشت).

2- رعايت موالات (بين اعمال وضو فاصله نيفتد).

3- شخصاً وضو بگيرد (از ديگرى كمك نگيرد).

توضيح: شرايط آب وضو و ظرف آن

1- وضو با آب نجس و مضاف باطل است، خواه بداند آن آب نجس يا مضاف است يا نداند، يا فراموش كرده باشد. «(1)» 2- آب وضو بايد مباح باشد، بنابر اين در موارد زير وضو باطل است:

* وضو گرفتن با آبى كهصاحب آن راضى نيست (راضى نبودن او معلوم است).

* آبى كه معلوم نيستصاحب آن راضى است يا نه.

* آبى كه وقف افراد خاصى است، مانند حوض برخى از مدارس و وضوخانه بعضى از هتلها و مسافرخانه ها و ... «(2)» 3- وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ، گرچه انسان نداندصاحبان آنها راضى هستند يا نه اشكال ندارد، امّا اگرصاحبان آن از وضو گرفتن جلوگيرى كنند، احتياط واجب آن است كه وضو نگيرند. «(3)» 4- اگر آب وضو در ظرف غصبى باشد و با آن وضو بگيرد باطل است. «(4)»


1- توضيح المسائل- 265.
2- العروةالوثقى- ج 1 ص 225، م 6، 7، 8 و توضيح المسائل- م 267 تا 272.
3- توضيح المسائل، مسأله 271.
4- توضيح المسائل- شرايط وضو- شرط چهارم.

ص:44

شرايط اعضاى وضو

1- اعضاى وضو در موقع شستن و مسح بايد پاك باشد. «(1)» 2- اگر چيزى بر اعضاى وضو باشد (اعضاى شستن) كه از رسيدن آب به آن جلوگيرى كند، يا بر اعضاى مسح است، هر چند از رسيدن آب جلوگيرى نكند، براى وضو بايد برطرف شود. «(2)»

3- خطوط قلم خودكار و لكه هاى رنگ و چربى و كِرِمْ درصورتى كه رنگ بدون جِرم باشد، مانع وضو نيست، ولى اگر جِرم داشته باشد (روى پوست را گرفته) بايد بر طرف شود. «(3)» شرايط وضو گيرنده:

1- كسى كه مى داند اگر وضو بگيرد مريض مى شود و يا مى ترسد كه مريض شود، بايد تيمم كند و اگر وضو بگيرد باطل است. ولى اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر داشته، وضويشصحيح است. «(4)» «(5)»

2- وضو، بايد به قصد قربت انجام شود، يعنى براى انجام فرمان


1- توضيح المسائل- ص 35، شرط ششم.
2- توضيح المسائل- ص 37، شرط سيزدهم و مسأله 259.
3- استفتاآت- ج 1 ص 36 و 37، س 40 تا 45.
4- العروةالوثقى- م ج 1 ص 232- توضيح المسائل- م 288 و 672.
5- خوئى اگر بعد از وضو بفهمد ضرر داشته و ضرر به حدى كه شرعاً حرام است نبوده، وضويش صحيح است؛ گلپايگانى اگر بعد از وضو بفهمد ضرر داشته، احتياط واجب آن است كه علاوه بر وضو، تيمم نيز بنمايد. مسأله 294

ص:45

خداوند عالم وضو بگيرد. «(1)» 3- لازم نيست نيّت رابه زبان آورد، يا از قلب خود بگذراند، بلكه همين مقدار كه مى داند وضو مى گيرد كافى است، بطورى كه اگر از او بپرسند، چه مى كنى؟ بگويد وضو مى گيرم. «(2)»

ساير شرايط وضو ترتيب

«(3)»

كارهاى وضو بدين ترتيب بايد انجام شود:

* شستنصورت

* شستن دست راست

* شستن دست چپ

* مسح سر

* مسح پاى راست

* مسح پاى چپ

اگر ترتيب اعمال وضو بهم بخورد وضو باطل است، حتى اگر پاى چپ و راست را همزمان مسح كند. «(4)» مُوالات

1- موالات يعنى؛ پشت سر هم انجام دادن و فاصله نينداختن بين


1- توضيح المسائل، ص 31، شرط هشتم.
2- توضيح المسائل، م 282.
3- تحريرالوسيله- ج 1 ص 28.
4- پاورقى ص را نگاه كنيد.

ص:46

اعمال وضو.

2- اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مى خواهد جايى را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهايى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده، خشك شده باشد، وضو باطل است. «(1)» از ديگران كمك نگيرد

1- كسى كه مى تواند اعمال وضو را انجام دهد، نبايد از ديگرى كمك بگيرد، پس اگر شخص ديگرىصورت و دست او را بشويد و يا مسح او را انجام دهد وضو باطل است. «(2)» 2- كسى كه نمى تواند وضو بگيرد، بايد نائب بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد، درصورتى كه بتواند بايد بدهد، ولى خود او بايد نيّت وضو كند. «(3)» مسأله:

اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد، تمام نماز يا قسمتى از آن، بعد از وقت خوانده مى شود، بايد تيمم كند. «(4)»


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 28، م 15 و توضيح المسائل- م 283.
2- العروةالوثقى- ج 1 ص 234.
3- توضيح المسائل- م 286.
4- توضيح المسائل، م 280.

ص:47

راهنمايى

زائران عزيز توجه داشته باشند، كه در مساجد مكه و مدينه و ساير اماكن، ظرف هاى آب سردى كه براى نوشيدن قرار مى دهند، چون ممكن است وضو گرفتن از آنها ممنوع باشد، احتياط كرده و از آن وضو نگيرند، تا ساير اعمال آنها دچار اشكال نشود.

وضوى جَبيره اى

تعريف جبيره: دوايى كه بر زخم مى زنند و چيزى كه با آن زخم را مى بندند، «جَبيره» نام دارد.

1- شخصى كه بر اعضاى وضويش، زخم يا شكستگى است؛ اگر بتواند بطور معمول وضو بگيرد، بايد بطور معمول وضو بگيرد. «(1)» مثلًا؛

الف: روى زخم باز است و آب براى آن ضرر ندارد.

ب: روى زخم بسته است ولى باز كردن آن امكان دارد و آب ضرر ندارد.

2- چنانچه زخم برصورت يا دستهاست و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، «(2)» اگر اطراف آن را بشويد كافى است. «(3)»


1- توضيح المسائل- م 324- 325.
2- . توضيح المسائل- م 324- 325.
3- توضيح المسائل- م 324- 325.

ص:48

3- اگر زخم يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاها است (محل مسح) و روى آن باز است، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده، مسح كند. «(1)» «(2)» كيفيت انجام وضوى جبيره اى

در وضوى جبيره اى، بايد جاهايى كه شستن يا مسح آن امكان دارد بطور معمول بشويد يا مسح كند، و مواردى كه امكان ندارد، دست تر بر جبيره بكشد.

چند مسئله:

1- اگر جبيره بيش از حد معمول، اطراف زخم را پوشانده باشد، و برداشتن آن ممكن نيست، بايد «(3)» وضوى جبيره اى گرفته و بنابر احتياط


1- توضيح المسائل- م 326.
2- گلپايگانى و بنابر احتياط لازم تيمم هم بنمايد؛ خوئى بايد تيمم كند و بنابر احتياط وضوى جبيره اى هم بگيرد. مسأله 332
3- خوئى بايد تيمم كند، مگر آنكه جبيره در مواضع تيمم باشد كه در اين صورت لازم است هم وضو بگيرد و هم تيمم كند. مسأله 341

ص:49

واجب تيمم هم انجام دهد. «(1)» 2- كسى كه نمى داند وظيفه اش وضوى جبيره اى است يا تيمم، بنا بر احتياط واجب بايد هر دو را انجام دهد. «(2)» 3- اگر درصورت و دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشد بايد بين آنها را مسح كند و در جاهايى كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل كند. «(3)»

چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت

1- براى انجام نماز (بجز نماز ميت).

2- براى انجام طواف كعبه.

3- براى رساندن جايى از بدن به نوشته قرآن و اسم خداوند. «(4)» «(5)» چند مسأله:

1- اگر نماز يا طواف بدون وضو انجام شود باطل است.

2- كسى كه وضو ندارد نبايد جائى از بدن خود را به اين نوشته ها برساند:

* خط قرآن، ولى ترجمه آن اشكال ندارد.


1- توضيح المسائل- م 335.
2- توضيح المسائل- م 343.
3- توضيح المسائل- م 334.
4- توضيح المسائل- م 316.
5- تفصيل اين مسأله در درس 44 خواهد آمد.

ص:50

* اسم خداوند به هر زبانى نوشته شده باشد، مانند: «اللَّه»، «خدا»، «God».

* نام پيامبر اكرم-صلى اللَّه عليه و آله- (بنابر احتياط واجب).

* اسامى امامان- عليهم السلام- (بنابر احتياط واجب).

* نام حضرت زهرا- عليها السلام- (بنابر احتياط واجب). «(1)» 3- براى اين كارها وضو گرفتن مستحب است:

* رفتن به مسجد و حرم امامان.

* خواندن قرآن.

* همراه داشتن قرآن.

* رساندن جايى از بدن به جلد يا حاشيه قرآن.

* زيارت اهل قبور. «(2)»

چگونه وضو باطل مى شود؟

1- خارج شدن ادرار يا مدفوع يا باد از انسان.

2- خواب، چنانچه گوش نشنود و چشم نبيند.

3- چيزهايى كه عقل را از بين مى برد، مانند: ديوانگى، مستى، بى هوشى.

4- استحاضه زنان. «(3)»


1- توضيح المسائل- م 317 و 319.
2- توضيح المسائل- م 322.
3- اين مسأله مربوط به بانوان است كه مى توانند براى توضيح بيشتر به رساله توضيح المسائل مسأله 329 تا 520 رجوع كنند.

ص:51

5- آنچه سبب غسل شود، مانند جنابت و مَسّ ميّت. «(1)» راهنمايى

از مجموع اعمال عمره و حج، تنها طواف و نماز طواف است كه بايد با طهارت انجام شود، و در ساير اعمال، طهارت شرط نيست، گرچه در برخى از آنها مستحب است، بنابر اين حجاج عزيز توجه داشته باشند كه براى انجام طواف و نماز آن (طواف عمره، حج و نساء)، حتماً بايد وضو بگيرند، و غسل مستحبى احرام يا طواف، كافى نيست.


1- توضيح المسائل- م 323.

ص:52

غسل

اشاره

گاهى اوقات بايد براى نماز (و هر كارى كه بايد با وضو انجام شود) غسل كرد؛ يعنى براى اطاعت فرمان خداوند، تمام بدن را شست.

اكنون به بيان موارد غسل و چگونگى آن مى پردازيم:

1- جنابت

مشترك بين مردان وزنان 2- مس ميت

3- ميت

اقسام غسلهاى واجب

1- حيض

مخصوص بانوان 2- استحاضه

3- نفاس

پس از تعريف و تقسيم غسل به بيان مسائل هر يك از غسلهاى واجب مى پردازيم:

ص:53

غسل جنابت

1- چگونه انسان جنب مى شود؟

كم باشد يا زياد.

1- بيرون آمدن منى

در خواب باشد يا بيدارى.

عوامل جنابت

با حلال باشد يا با حرام.

2- جماع (آميزش)

منى بيرون بيايد يا نيايد. «(1)» 2- اگر منى از جاى خود حركت كند، ولى بيرون نيايد سبب جنابت نمى شود. «(2)» 3- كسى كه مى داند منى از او خارج شده است و يا مى داند آنچه بيرون آمده است منى مى باشد، جنب است و بايد غسل كند. «(3)» 4- كسى كه نمى داند آنچه از او بيرون آمده منى است يا نه درصورتى كه نشانه هاى منى را داشته باشد جنب است و در غير اينصورت حكم به جنابت نمى شود. «(4)»


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 36.
2- تحريرالوسيله- ج 1 ص 36، م 1.
3- تحريرالوسيله- ج 1 ص 136 و العروةالوثقى- ج 1 ص 378.
4- . تحريرالوسيله- ج 1 ص 136 و العروةالوثقى- ج 1 ص 378.

ص:54

5- نشانه هاى منى: «(1)»

* با شهوت بيرون آيد.

* با فشار و جستن بيرون آيد.

* بعد از بيرون آمدن، بدن سست شود. «(2)»

بنابراين كسى كه آبى از او خارج شده و نمى داند منى است يا نه، درصورتى كه تمام اين نشانه ها را داشته باشد جنب است وگرنه جنب نمى باشد، حتى اگر يكى از نشانه ها وجود نداشته باشد، بجز زن و مريض كه وجود يك نشانه؛ يعنى بيرون آمدن از روى شهوت، كافى است. «(3)»

6- مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى بول كند و اگر بول نكند و بعد از غسل رطوبتى از او خارج شود كه نداند منى است يا رطوبت ديگر، حكم منى را دارد. «(4)»

كارهايى كه بر جنب حرام است

«(5)»

* رساندن جايى از بدن به خط قرآن، اسم خداوند و بنابر احتياط واجب اسامى پيامبران و ائمه و حضرت زهرا (عليهم السلام). «(6)»

* رفتن به مسجدالحرام و مسجدالنبى (صلى اللَّه عليه وآله) هر


1- تحريرالوسيله- ج 1 ص 136 و العروةالوثقى- ج 1 ص 378.
2- گلپايگانى چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و يا با جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن بدن سست شده، آن رطوبت حكم منى دارد. مسأله 352
3- خوئى اگر با شهوت بيرون آيد و بدن سست شود، در حكم منى است. مسأله 352
4- توضيح المسائل م 348.
5- . تحريرالوسيله- ج 1 ص 39- 38.
6- خوئى اسامى پيامبران و امامان عليهم السلام هم حرام است. مسأله 361

ص:55

چند از يك در داخل شود و از در ديگر بيرون رود.

* توقف در مساجد.

* گذاشتن چيزى در مسجد هر چند از بيرون مسجد باشد. «(1)»

* خواندن سوره هايى از قرآن كه سجده واجب دارد، حتى يك حرف از آن. «(2)»

* توقف در حرم امامان عليهم السلام، بنابر احتياط واجب). «(3)»

سوره هاى سجده دار قرآن: «(4)» سوره شماره 32/ سجده

سوره شماره 41/ فُصِّلت

سوره شماره 53/ نَجم

سوره شماره 96/ عَلَق

3- اگر جنب از يك درِ مسجد وارد شود و از در ديگر خارج شود (عبور بدون توقف) مانع ندارد، بجز مسجدالحرام ومسجدالنبى كه عبور هم جايز نيست. «(5)» 4- اگر شخصى در خانه اش مكانى را براى نماز قرار دهد و همچنين نمازخانه مؤسسه ها و ادارات، حكم مسجد ندارد. «(6)»


1- اراكى اگر توقف نداشته باشد، گذاشتن چيزى در مسجد، اشكال ندارد؛ خوئى وارد شدن براى برداشتن چيزى هم حرام است. مسأله 352
2- گلپايگانى- خوئى تنها خواندن آيات سجده واجب حرام است. مسأله 361
3- اراكى توقف در حرم امامان هم در حال جنابت حرام است. مسأله 352
4- تحريرالوسيله- ج 1 ص 38- 39.
5- تحريرالوسيله- ج 1 ص 38- 39.
6- العروةالوثقى- ج 1 ص 288، م 3.

ص:56

انجام غسل

در غسل بايد تمام بدن و سر و گردن شسته شود، خواه غسل واجب باشد مانند جنابت، و يا مستحب، مانند غسل جمعه، به عبارت ديگر تمام غسلها در انجام فرقى ندارند مگر در نيّت.

غسل، به گونه هاى زير انجام مى شود:

اول سر و گردن،

1- ترتيبى «(1)» و سپس نيمه راست بدن.

و بعد از آن نيمه چپ بدن را بشويد.

نحوه انجام غسل* با نيت غسل يكباره زير آب مى رود بطورى كه تمام بدن در آب قرار گيرد.

* يا به تدريج زير آب مى رود، كه در 2- ارتماسى نهايت تمام بدن در آب قرار گيرد.

* و يا زير آب رفته و در آب به نيت غسل بدن را تكان مى دهد.

توضيح:

غسل را به دوصورت مى توان انجام داد: «ترتيبى» و «ارتماسى».


1- توضيح المسائل- م 361 و 367 و 368.

ص:57

در غسل ترتيبى، ابتدا سرو گردن شسته مى شود، سپس نيمه راست بدن و بعد از آن نيمه چپ.

در غسل ارتماسى، تمام بدن يكباره در آب قرار مى گيرد، پس در غسل ارتماسى بايد آب به قدرى باشد كه انسان بتواند تمام بدن را زير آب برد.

شرايط صحيح بودن غسل:

1- تمام شرطهايى كه براىصحيح بودن وضو گفته شد، درصحيح بودن غسل هم شرط است، بجز موالات. و همچنين لازم نيست بدن را از بالا به پائين بشويد. «(1)»

2- كسى كه چند غسل بر او واجب است، مى تواند به نيّت همه آنها يك غسل بجا آورد. «(2)»

3- كسى كه غسل جنابت كرده، نبايد براى نماز وضو بگيرد، ولى با غسلهاى ديگر نمى شود نماز خواند و بايد وضو هم بگيرد. «(3)» «(4)»

4- در غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاك باشد، ولى در غسل ترتيبى پاك بودن تمام بدن لازم نيست، و اگر هر قسمتى را پيش از غسل


1- توضيح المسائل- م 380.
2- توضيح المسائل- م 389.
3- توضيح المسائل- م 391.
4- خوئى با غسلهاى واجب ديگر غير از غسل استحاضه متوسطه و غسلهاى مستحب نيز مى تواند بدون وضو نماز بخواند اگر چه احتياط مستحب آن است كه وضو هم بگيرد. مسأله 397

ص:58

دادن همان قسمت، تطهير كند كافى است. «(1)» «(2)»

5- غسل جبيره اى مثل وضوى جبيره اى است ولى بنابر احتياط واجب «(3)» بايد آن را ترتيبى بجا آورد. «(4)»

6- كسى كه روزه واجب گرفته، نمى تواند در حال روزه غسل ارتماسى انجام دهد، چون روزه دار نبايد تمام سر را در آب فرو برد ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كندصحيح است. «(5)»

7- در غسل لازم نيست تمام بدن با دست شسته شود، و چنانچه با نيت غسل، آب به تمام بدن برسد كافى است. «(6)»

غسل مَسّ ميّت

اگر كسى جايى از بدن خود را به بدن انسان مرده اى كه سرد شده و غسلش نداده اند برساند، بايد غسل مَسّ ميت كند. «(7)»


1- توضيح المسائل- م 372.
2- خوئى در غسل ارتماسى يا ترتيبى پاك بودن تمام بدن پيش از غسل لازم نيست، بلكه اگر به فرو رفتن در آب يا ريختن آب به قصد غسل، بدن پاك شود، غسل محقق مى شود. مسأله 378
3- اراكى احتياط مستحب است، آن را ترتيبى بجا آورند نه ارتماسى؛ خوئى بايد آن را ترتيبى بجاآورند. مسأله 337؛ گلپايگانى اگر ترتيبى انجام دهند بهتر است، گر چه ارتماسى هم صحيح است. مسأله 345
4- توضيح المسائل- م 339.
5- توضيح المسائل- م 371.
6- استفتائات- ج 1 ص 56، س 117.
7- توضيح المسائل- م 521.

ص:59

غسل ميّت

1- هرگاه مؤمنى «(1)» از دنيا برود، بر همه مكلفين واجب است كه او را غسل داده و كفن كنند و بر او نماز بخوانند و سپس دفن كنند، و اگر بعضى انجام دهند، از ديگران ساقط مى شود. «(2)»

2- واجب است ميّت را سه غسل بدهند:

اول: به آبى كه با سدر مخلوط باشد.

دوم: به آبى كه با كافور مخلوط باشد.

سوم: با آب خالص. «(3)»

3- غسل ميّت مثل غسل جنابت است، و احتياط واجب آن است كه تا غسل ترتيبى ممكن است، ميّت را غسل ارتماسى ندهند. «(4)»


1- ساير مراجع مسلمانى مسأله 548.
2- توضيح المسائل- م 542.
3- . توضيح المسائل- م 550.
4- توضيح المسائل- م 565.

ص:60

غسلهاى اختصاصى بانوان

حيض، نِفاس، استحاضه:

1- خونى كه زن هنگام تولد بچه مى بيند خون نفاس است. «(1)»

2- خونى كه زن در ايّام عادت ماهانه مى بيند، حيض است. «(2)»

3- وقتى كه زن از خون حيض و نفاس پاك شد، بايد براى نماز و طواف و ساير كارهايى كه نياز به طهارت دارد، غسل كند و وضو هم بگيرد. «(3)»

4- اگر زن در ايام عادت ماهانه، طواف بجا آورد باطل است. «(4)»

5- طهارت از حدث شرط طواف مستحبى نيست، ولى زن حايض و نفساء چون نبايد به مسجد الحرام وارد شوند، نمى توانند طواف مستحبى بجا آورند. «(5)»

6- اگر سهواً يا از روى غفلت و يا به جهت ندانستن مسأله، طواف را بى وضو يا با حال جنابت يا حيض يا نفاس بجا آورد، باطل است. «(6)»

7- اگر زنى قبل از احرام يا هنگام احرام و در بين اعمال عمره يا حج حايض شود، وظايف خاصى دارد، كه در مناسك حج آمده است،


1- . توضيح المسائل- م 508.
2- توضيح المسائل- ص 55.
3- توضيح المسائل- م 515 و 446.
4- مناسك، ص 109، م 1.
5- مناسك، ص 109، م 2.
6- مناسك، ص 120، م 32.

ص:61

به آنجا مراجعه كند «(1)» و يا از روحانى كاروان سؤال نمايد.

8- يكى ديگر از خون هايى كه زنها مى بينند، استحاضه است و در برخى از موارد آن، بايد براى نماز و عبادتهايى كه نياز به طهارت دارد غسل كنند. «(2)»

9- استحاضه بانوان از نظر كمى و زيادى خون، به سه دسته تقسيم مى شود؛ قليله، متوسطه و كثيره. «(3)» وظيفه مستحاضه نسبت به طواف و نماز طواف

1- مستحاضه قليله براى انجام طواف واجب و نماز آن، بايد مانند نمازهاى يوميّه، بدن و لباس را تطهير كند و وضو هم بگيرد. «(4)»

2- مستحاضه متوسطه، به علاوه كارهاى قليله، بايد براى طواف و نماز طواف، غسل استحاضه انجام دهد، و بنابر احتياط واجب، به غسلى كه براى انجام نمازهاى يوميّه به جا آورده اكتفا نكند. «(5)»

3- مستحاضه كثيره بايد تمام وظايفى كه براى نماز يوميه انجام مى دهد، براى طواف واجب و نماز آن نيز جداگانه انجام دهد، و احتياط واجب آن است به وظايفى كه براى نمازهاى يوميه انجام داده اكتفا نكند. «(6)»


1- نويسنده اين اثر،« احكام ويژه بانوان در حج» را در مجموعه اى گردآورى كرده كه با همين نام به چاپ رسيده است.
2- توضيح المسائل- م 395 و 396.
3- توضيح المسائل، م 393.
4- العروةالوثقى، ج 1، ص 253، م 18.
5- همان مدرك.
6- همان مدرك.

ص:62

تيمُّم

اشاره

(جانشين وضو وغسل)

در اين موارد بايد بجاى وضو و غسل تيمم كرد:

1- آب نباشد و يا دسترسى به آن نداشته باشد.

2- آب براى او ضرر داشته باشد (؛ مثلًا به سبب استعمال آب مرضى در او پيدا مى شود).

3- اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خودش يا همسر او يا فرزندانش يا رفيقش يا كسانى كه به او مربوطند از تشنگى بميرند يا مريض شوند (حتى حيوانى كه در اختيار اوست).

4- بدن يا لباس او نجس است و آب بيش از تطهير آن ندارد، و لباس ديگرى هم ندارد.

5- وقت براى وضو گرفتن يا غسل كردن ندارد. «(1)»


1- توضيح المسائل- تيمم.

ص:63

چگونه تيمم كنيم؟

اعمال تيمم

1- زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم بر آنصحيح است.

2- كشيدن هر دو دست بر تمام پيشانى و دو طرف آن، از جايى كه موى سر روييده است، تا روى ابروها و بالاى بينى.

3- كشيدن كف دست چپ بر تمام پشت دست راست.

4- كشيدن كف دست راست بر تمام پشت دست چپ.

تمام كارهاى تيمم بايد با قصد تيمم و براى اطاعت از دستور الهى انجام شود، و همچنين بايد معلوم كند كه تيمم بجاى وضو است يا غسل. «(1)»

چيزهايى كه تيمم بر آنهاصحيح است:

* خاك

* ريگ

* اقسام سنگها مانند: سنگ سياه، سنگ مرمر، سنگ گچ (قبل از پخته شدن)، سنگ آهك (قبل از پخته شدن).

* گِل پخته؛ مانند: آجر، كوزه. «(2)» «(3)»


1- توضيح المسائل- م 700.
2- توضيح المسائل- م 684 و 685؛ و العروة الوثقى، ج 1 ص 485.
3- اراكى- گلپايگانى تيمم بر گل پخته صحيح نيست؛ خوئى بنا بر احيتياط تيمم بر گل پخته صحيح نيست. العروة الوثقى، ج 1، ص 485

ص:64

چند مسأله:

1- تيمّمى كه به جاى وضو است با تيممى كه به جاى غسل است فرقى ندارد مگر در نيّت. «(1)»

2- كسى كه بجاى وضو تيمم كرده است، اگر يكى از چيزهايى كه وضو را باطل مى كند از او سر بزند تيممش باطل مى شود. «(2)»

3- كسى كه به جاى غسل تيمم كرده است هرگاه يكى از اسباب غسل؛ مثل جنابت يا مسّ ميت پيش آيد تيممش باطل مى شود. «(3)»

4- تيمم درصورتى صحيح است كه نتواند وضو بگيرد، يا غسل كند، بنابراين اگر بدون عذر تيمم كند،صحيح نيست و اگر عذر داشته باشد و برطرف شود؛ مثلًا آب نداشته، و آب پيدا كند، تيمم او باطل مى شود. «(4)»

5- اگر به جاى غسل جنابت تيمم كند، لازم نيست «(5)» براى نماز وضو بگيرد ولى اگر به جاى غسلهاى ديگر تيمم كند، با آن تيمم نمى تواند نماز بخواند و بايد براى نماز وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگرى به جاى وضو انجام دهد. «(6)»


1- توضيح المسائل- م 701.
2- توضيح المسائل- م 720.
3- توضيح المسائل- م 720.
4- توضيح المسائل- م 722.
5- گلپايگانى نبايد وضو بگيرد. مسأله 731
6- توضيح المسائل- م 723.

ص:65

شرايط صحيح بودن تيمم:

* اعضاى تيمم؛ يعنى پيشانى و دستها پاك باشد.

* پيشانى و پشت دستها را از بالا به پائين مسح كند.

* چيزى كه بر آن تيمم مى كند پاك و مباح باشد.

* ترتيب را رعايت كند.

* موالات را رعايت كند.

* چيزى بين دست و پيشانى وهمچنين كف دست و پشت دست در هنگام مسح فاصله نباشد. «(1)»


1- العروة الوثقى، ج 1 ص 495 و توضيح المسائل- م 692- 694- 704 تا 706.

ص:66

نماز

وقت نماز

پس از فرا گرفتن مسائل طهارت، كم كم براى انجام نماز، آماده مى شويم.

براى آشنايى با مسائل و احكام نماز ابتدا يادآور مى شويم كه نماز يا واجب است و يا مستحب، نمازهاى واجب هم دو دسته اند؛ بعضى از آنها تكليف هر روزه مى باشد و در هر شبانه روز، در زمانهاى خاصى بايد بجا آورده شود و برخى ديگر نمازهايى هستند كه گاهى اوقات به سببى خاص واجب مى شود و برنامه هميشگى و هر روزه نمى باشد، جهت آشنايى با نمازهاى واجب به نمودارصفحه بعد توجه كنيد:

ص:67

1-صبح

2- ظهر

1- هرروزه (يوميّه) 3- عصر

4- مغرب

5- عشاء

1- واجب

1- آيات

2- طواف واجب

3- ميّت

اقسام نماز 2- مَقطعى 4- قضاى پدر بر پسر بزرگتر

5- نمازى كه با نذر واجب مى شود

2- مستحب: نمازهاى مستحب بسيار است. «(1)»

وقت نمازهاى روزانه:

نمازهاى هر روزه، پنج نماز و مجموع آنها هفده ركعت است.

نمازصبح: دو ركعت

نماز ظهر: چهار ركعت

نماز عصر: چهار ركعت

نماز مغرب: سه ركعت

نماز عشاء: چهار ركعت

اولين سؤالى كه در رابطه با نمازهاى روزانه مطرح مى باشد اين است كه اين نمازها در چه وقتى بايد خوانده شود؟

وقت نمازصبح: از اذانصبح تا طلوع آفتاب

وقت نماز ظهر و عصر: از ظهر شرعى تا مغرب


1- توضيح المسائل، نمازهاى واجب.

ص:68

وقت نماز مغرب و عشاء: از مغرب تا نصف شب «(1)» نمودار فرضى وقت نمازهاى يوميه

توضيح:

وقت اذانصبح

نزديك اذانصبح، از طرف مشرق، سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را «فجراوّل» گويند، هنگامى كه آن سفيده پهن شد، «فجر دوّم» و ابتداى وقت نمازصبح است. «(2)»


1- توضيح المسائل- م 731 و 736.
2- توضيح المسائل- م 741.

ص:69

ظهر:

اگر چوب يا چيزى مانند آن را عمود بر زمين قرار دهيم، وقتى كه سايه آن به كمترين مقدار رسيد و رو به افزايش گذاشت «ظهر شرعى» و ابتداى وقت نماز ظهر است. «(1)» مغرب:

«مغرب» موقعى است كه سرخى طرف مشرق، كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بين برود. «(2)» «(3)» نيمه شب

اگر فاصله بين غروب آفتاب با اذانصبح «(4)» را دو نيم كنيم، وسط آن «نيمه شب» و آخر وقت نماز عشاء است. «(5)» «(6)»

احكام وقت نماز

1- نمازهاى غير روزانه و مقطعى داراى وقت مشخصى نمى باشد،


1- توضيح المسائل- م 729.
2- توضيح المسائل- م 735.
3- ساير مراجع از بالاى سر بگذرد. مسأله 743
4- خوئى بايد از اوّل غروب تا اوّل آفتاب حساب كرد. مسأله 747
5- احتياط واجب آن است كه براى نماز عشاء همانگونه كه در متن آمده است و براى نماز شب تا اوّل آفتاب حساب شود. توضيح المسائل- م 739
6- تقريباً يازده ساعت و ربع بعد از ظهر شرعى، آخر وقت نماز مغرب و عشاء است.

ص:70

بلكه وقت انجام آنها بستگى به زمانى دارد كه به علّتى آن نماز واجب شود.

مثلًا؛ نماز آيات بستگى به زلزله يا كسوف يا خسوف و يا حادثه اى دارد كه پيش آمده است، و نماز ميّت، زمانى واجب مى شود كه مسلمانى از دنيا برود، و تفصيل هر كدام در جاى خود خواهد آمد.

2- اگر تمام نماز قبل از وقت خوانده شود و يا عمداً نماز را قبل از وقت شروع كند، باطل است. «(1)» اگر نماز در وقت خودش خوانده شود در اصطلاحِ احكام، گويند: نماز «ادا» شده است.

اگر نماز بعد از وقت خوانده شود، در اصطلاح احكام گويند: نماز «قضا» شده است.

3- مستحب است انسان نماز را در اول وقت بخواند، و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آنكه تأخير آن از جهتى بهتر باشد؛ مثلًاصبر كند كه نماز را به جماعت بخواند. «(2)»

4- اگر وقت نماز تنگ باشد، كه اگر بخواهد مستحبّات نماز را بجا آود، بخشى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود، بايد مستحبّات را بجا نياورد؛ مثلًا اگر بخواهد قنوت بخواند، وقت مى گذرد، بايد قنوت


1- توضيح المسائل- م 744.
2- توضيح المسائل- م 751.

ص:71

نخواند. «(1)» استفتاء

س: شركت در نماز جماعت اهل سنت، با توجه به اينكه وقت نماز مغرب نزد آنها زودتر از مغرب شرعى نزد شيعيان است، آيا كفايت از نماز مغرب مى نمايد يا نه؟

(امام خمينى «ره»): در فرض مرقوم جماعتصحيح است و اعاده ندارد.

(گلپايگانى): شركت با آنها مندوب «(2)» است ولى درصورت تمكن اعاده نمايد- واللَّه العالم-.

(اراكى) وقت هم مثل ساير شرايط و اجزاء است كه با تقيّه ساقط مى شود. «(3)»

قبله

1- خانه كعبه، كه در شهر مَكّه و در مسجد الحرام قرار دارد، «قبله» است و نمازگزار بايد رو به آن نماز بخواند.

2- كسى كه بيرون شهر مكه و دور از آن است اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند، كافى است. «(4)»


1- توضيح المسائل- م 747.
2- مندوب/ مستحب.
3- استفاءات ويژه حج، س 54.
4- توضيح المسائل، م 776.

ص:72

پوشانيدن بدن در نماز

يكى از مسائلى كه قبل از شروع نماز توجه به آن لازم است، مسأله پوشش است، و اكنون به بيان مقدار پوشش و شرايط آن مى پردازيم:

مقدار پوشش

1- مردان بايد عورت را بپوشانند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشانند.

2- زنان بايد تمام بدن را بپوشانند بجز:

* دستها تا مچ.

* پاها تا مچ.

*صورت به مقدارى كه در وضو بايد شسته شود. «(1)»

3- بر زنان پوشاندن دستها و پاها وصورت به مقدارى كه در مسأله پيش گفته شد در نماز واجب نيست، گرچه پوشاندن آن هم مانع ندارد. «(2)»

4- لباس نمازگزار بايد اين شرايط را دارا باشد:

* پاك باشد (نجس نباشد).

* مباح باشد (غصبى نباشد).


1- توضيح المسائل، م 788 و 789.
2- توضيح المسائل، م 789.

ص:73

* از اجزاء مردار نباشد؛ مثلًا از پوست حيوانى كه مطابق دستور اسلام كشته نشده است تهيه نشده باشد، حتى كمربند و كلاه.

* از حيوان حرام گوشت نباشد؛ مثلًا از پوست پلنگ يا خوك تهيه نشده باشد.

* اگر نمازگزار مرد است لباس او طلاباف يا ابرايشم خالص نباشد.

از شرايط بالا، آنچه ممكن است براى هر كس پيش آيد شرط اول است چون كمتر كسى است كه با لباس غصبى يا با لباسى كه از اجزاء مردار تهيه شده، نماز بخواند، بنابر اين به توضيح شرط اول مى پردازيم:

گفتنى است كه علاوه بر لباس، بدن نمازگزار نيز بايد پاك باشد.

در اين موارد نماز خواندن با بدن يا لباس نجس، باطل است:

* عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند؛ يعنى با اين كه مى داند بدن يا لباسش نجس است با همان حال نماز بخواند. «(1)»* در ياد گرفتن مسأله كوتاهى كرده «(2)» و به جهت ندانستن مسأله با بدن يا لباس نجس نماز خوانده است. «(3)»* نجس بودن بدن يا لباس را مى دانسته، ولى هنگام نماز فراموش


1- توضيح المسائل، م 799.
2- گلپايگانى كسى كه نمى داند با بدن يا لباس نجس نماز باطل است، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، بنابر احتياط لازم، نمازش باطل است مسأله 8089؛ اراكى كسى كه نمى داند با بدن و لباس نجس نماز باطل است اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است. مسأله 794
3- توضيح المسائل، م 800.

ص:74

كرده و با آن نماز خوانده است. «(1)» در اين موارد، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواندصحيح است:

* نداند بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز متوجه شود. «(2)»* به واسطه زخمى كه در بدن اوست، بدن يا لباسش نجس شده و آب كشيدن يا عوض كردن آن هم دشوار است. «(3)»* لباس يا بدن نمازگزار به خون نجس شده است ولى مقدار آلودگى كمتر از دِرْهَم «(4)» است.

* ناچار باشد كه با بدن يا لباس نجس نماز بخواند؛ مثلًا آب براى تطهير ندارد.

چند مسأله:

1- اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل دستكش و جوراب، نجس باشد، و يا دستمال كوچك نجسى در جيب داشته باشد، چنانچه از اجزاء مردار يا حرامگوشت نباشد اشكال ندارد. «(5)»

2- پوشيدن عبا و لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها و استعمال بوى خوش و دست كردن انگشترى عقيق در نماز، مستحب است. «(6)»


1- توضيح المسائل، م 803.
2- توضيح المسائل، م 802.
3- توضيح المسائل، م 848.
4- يك درهم، تقريباً به اندازه يك سكه دو ريالى است.
5- . توضيح المسائل، م 848.
6- توضيح المسائل، م 848.

ص:75

3- پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ و لباسى كه نقش صورت دارد و باز بودن تكمه هاى لباس در نماز مكروه است. «(1)» راهنمايى

حجاج عزيز بايد توجه داشته باشند كه لباس احرام هم مانند لباس نمازگزار بايد پاك باشد، بنابر اين در مدّت اعمال، مواظب باشند كه لباس احرامشان نجس نشود، بويژه در عرفات، مشعر، منى و قربانگاه كه احتمال آن زيادتر است، و چنانچه نجس شد، بايد آن را تطهير يا تعويض كنند، و بهتر است لباس احرامى نيز اضافه همراه داشته باشند.

مكان نمازگزار

مكانى كه انسان در آن نماز مى خواند بايد داراى شرايط زير باشد:

* مباح باشد (غصبى نباشد).

* ثابت باشد (مانند اتومبيل در حال حركت نباشد).

* تنگ و سقف آن كوتاه نباشد تا بتواند قيام و ركوع و سجود را بطورصحيح انجام دهد.

* جايى كه پيشانى را مى گذارد (در حال سجده) پاك باشد.

* مكان نمازگزار اگر نجس است طورى تر نباشد كه به بدن يا لباس وى سرايت كند.


1- توضيح المسائل، م 865.

ص:76

* جايى كه پيشانى را مى گذارد (در حال سجده) از جاى زانوها و بنا بر احتياط واجب از جاى انگشتان پا، بيش از چهار انگشت بسته، پست تر يا بلند تر نباشد. «(1)» «(2)» احكام مكان نمازگزار:

1- نماز خواندن در مكان غصبى (مثلًا در خانه اى كه بدون اجازهصاحبخانه وارد شده است) باطل است. «(3)»

2- در حال ناچارى نماز خواندن بر چيزى كه حركت مى كند؛ مانند قطار و هواپيما و در جايى كه سقف آن كوتاه است و يا جايش تنگ است؛ مانند سنگر. و بر مكان ناهموار اشكال ندارد. «(4)»

3- انسان بايد رعايت ادب را بكند و جلوتر از قبر پيغمبر-صلى اللَّه عليه و آله- و امام- عليه السلام- نماز نخواند. «(5)» «(6)»

4- مستحب است، انسان نماز را در مسجد بخواند، و در اسلام بر اين مسأله سفارش بسيار شده است. «(7)»

5- از مسائلى كه خواهد آمد، به اهميت حضور در مسجد و نماز خواندن در آن پى مى بريم:


1- توضيح المسائل، مكان نمازگزار.
2- در رساله هاى ساير مراجع برخى شرايط ديگر هم آمده است.
3- توضيح المسائل، م 866.
4- . توضيح المسائل، م 880.
5- توضيح المسائل، م 884.
6- گلپايگانى بنابر احتياط واجب، بايد جلوتر يا مساوى قبر پيغمبر- ص- و امام- ع- نماز نخواند. مسأله 898
7- توضيح المسائل، م 893.

ص:77

* زياد رفتن به مسجد مستحب است.

* رفتن به مسجدى كه نمازگزار ندارد مستحب است.

* همسايه مسجد اگر عذرى نداشته باشد مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.

* مستحب است، انسان با كسى كه در مسجد حاضر نمى شود:

غذا نخورد، در كارها با او مشورت نكند، همسايه او نشود، از او زن نگيرد و به او زن ندهد. «(1)» «(2)» يادآورى

در برخى روايات، آمده است كه ثواب يك ركعت نماز در مسجد الحرام، معادلصدهزار ركعت و در مسجد النبى معادل ده هزار ركعت نماز در جاى ديگر است. «(3)» چه بجا و مناسب است كه زائران محترم از اين فرصت به خوبى استفاده كنند و نمازهاى واجب بلكه مستحب را در اين مكانهاى شريف بجاى آورند، و از پاداش بسيار زياد آن بهره مند گردند.


1- توضيح المسائل، م 896 و 897.
2- احكام مسجد به تفصيل در درس 44 خواهد آمد.
3- فروع كافى، ج 4، ص 526 و 556.

ص:78

آمادگى براى نماز

اكنون، پس از فراگرفتن مسائل وضو، غسل، تيمم، وقت نماز، پوشش و مكان نمازگزار آماده شروع نماز مى شويم:

اذان و اقامه

1- بر نمازگزار مستحب است، قبل از نمازهاى يوميه، ابتدا اذان بگويد و بعد از آن اقامه، و سپس نماز را شروع كند. «(1)» اذان

اللَّهُ اكْبَر 4 مرتبه

اشْهَدُ انْ لاالهَ الَّا اللَّه 2 مرتبه

اشْهَدُ انَّ مُحمَّداً رَسوُلُ اللَّه 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الصَّلوةِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الفَلاحِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلى خَيْرِالْعَمَلِ 2 مرتبه

اللَّه اكْبَرُ 2 مرتبه

لا اله الَّا اللَّه 2 مرتبه


1- توضيح المسائل، م 926 و 918.

ص:79

اقامه

اللَّهُ اكْبَر 2 مرتبه

اشْهَدُ انْ لاالهَ الَّا اللَّه 2 مرتبه

اشْهَدُ انَّ مُحمَّداً رَسوُلُ اللَّه 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الصَّلوةِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلىَ الفَلاحِ 2 مرتبه

حَىَّ عَلى خَيْرِالْعَمَلِ 2 مرتبه

قَدْقا مَتِ الصَّلوةُ 2 مرتبه

اللَّه اكْبَرُ 2 مرتبه

لا اله الَّا اللَّه 1 مرتبه

2- جمله «اشْهَدُ انَّ عَليًّا وَلىُّ اللَّه» جزء اذان و اقامه نيست، ولى خوب است بعد از «اشْهَدُ انَّ مُحمَّداً رَسوُلُ اللَّه» به قصد قربت گفته شود. «(1)» احكام اذان و اقامه

1- اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقتِ نماز گفته شود و اگر قبل از وقت بگويد باطل است. «(2)»

2- اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگويدصحيح


1- . توضيح المسائل، م 919.
2- توضيح المسائل، م 935.

ص:80

نيست. «(1)»

3- بين جمله هاى اذان و اقامه بايد، زياد فاصله نشود و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد، بايد دوباره آن را از سر بگيرد. «(2)»

4- اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند، كسى كه با آن جماعت نماز مى خواند، نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد. «(3)»

5- نماز مستحبى اذان و اقامه ندارد. «(4)»

6- مستحب است در روز اوّلى كه بچه به دنيا مى آيد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند. «(5)»

7- مستحب است كسى كه براى گفتن اذان معين مى كنند، عادل و وقت شناس وصدايش بلند باشد. «(6)»


1- توضيح المسائل، م 931.
2- توضيح المسائل، م 920.
3- توضيح المسائل، م 923.
4- العروة الوثقى، ج 1- ص 601.
5- توضيح المسائل- م 917.
6- توضيح المسائل- م 941.

ص:81

واجبات نماز

اشاره

1- نماز باگفتن «اللَّهُ اكْبَرُ» شروع مى شود و با سلام به پايان مى رسد.

2- آنچه در نماز انجام مى شود يا واجب است و يا مستحب.

3- واجبات نماز، يازده چيز است كه برخى رُكن و برخى غير ركن است.

1- نيت

2- قيام

ركن 3- تكبيرةالاحرام

4- ركوع

5- سجود

واجبات نماز «(1)»

1- قرائت

2- ذكر

غيرركن 3- تشهد

4- سلام

5- ترتيب

6- موالات


1- توضيح المسائل، واجبات نماز.

ص:82

فرق بين رُكن و غير رُكن:

اركان نماز، اجزاء اساسى آن به شمار مى آيد و چنانچه يكى از آنها بجا آورده نشود و يا اضافه شود، هر چند بر اثر فراموشى هم باشد، نماز باطل است.

واجبات ديگر، گرچه انجام آنها لازم است ولى چنانچه از روى فراموشى، كم يا زياد شود نماز باطل نيست. «(1)»

احكام واجبات نماز

نيّت

1- نمازگزار، از آغاز تا پايان نماز، بايد بداند چه نمازى مى خواند و آن را براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد. «(2)»

2- به زبان آوردن نيت، لازم نيست، ولى چنانچه به زبان هم بگويد اشكال ندارد. «(3)»

3- نماز، بايد از هر گونه ريا و خودنمايى بدور باشد؛ يعنى نماز را تنها براى انجام دستور خداوند بجا آورد و چنانچه تمام نماز يا قسمتى از آن، براى غير خدا باشد، باطل است. «(4)» «(5)»


1- توضيح المسائل، م 942.
2- همان مدرك.
3- توضيح المسائل، م 943.
4- توضيح المسائل، م 947- 946.
5- گلپايگانى اگر در جزء مستحب نماز ريا كند، احتياط لازم آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند. مسأله 956

ص:83

تكبيرةالاحرام

همانگونه كه گذشت نماز با گفتن «اللَّهُ اكْبَر» آغاز مى شود و به آن «تَكْبيرَةُ الاحرام» مى گويند. چون با همين تكبير است كه بسيارى از كارها كه قبل از نماز جايز بوده بر نمازگزار حرام مى شود؛ مانند خوردن و آشاميدن، خنديدن و گريستن.

واجبات تكبيرةالاحرام:

1- به عربىصحيح گفته شود.

2- هنگام گفتن «اللَّه اكبر» بدن آرام باشد.

3- تكبيرةالاحرام را طورى بگويد كه اگر مانعى در كار نباشد خودش بشنود؛ يعنى بسيار آهسته نگويد.

4- بنا بر احتياط واجب آن را به چيزى كه پيش از آن مى خواند وصل نكند. «(1)» مستحب است موقع گفتن تكبيرةالاحرام و تكبيرهاى بين نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد. «(2)»


1- توضيح المسائل، م 948، 949، 951 و 952.
2- توضيح المسائل، م 955.

ص:84

قيام

قيام يعنى ايستاده بودن، كه در بعضى موارد، از اركان نماز است و ترك آن نماز را باطل مى كند، ولى افرادى كه نمى توانند ايستاده نماز بخوانند، وظيفه اى دارند كه در مسائل آينده خواهد آمد.

1- قيام هنگام تكبيرةالاحرام

ركن

2- قيام پيش از ركوع

اقسام قيام

1- قيام هنگام قرائت

غيرركن

2- قيام بعد از ركوع. «(1)» احكام قيام:

1- واجب است پيش از گفتن تكبيرةالاحرام و بعد از آن، مقدارى بايستد تا يقين كند كه تكبير را در حال قيام گفته است. «(2)»

2- قيام پيش از ركوع بدان معنى است كه در حالت ايستاده به ركوع برود، بنابراين اگر ركوع را فراموش كند و بعد از قرائت به سجده برود و قبل از وارد شدن به سجده يادش بيايد، بايد كاملًا بايستد سپس به


1- توضيح المسائل، م 958.
2- توضيح المسائل، م 959.

ص:85

ركوع برود و پس از آن سجده ها را بجا آورد. «(1)»

3- امورى كه در حال قيام بايد از آن پرهيز شود:

* بدن را حركت دادن.

* به طرفى خم شدن.

* به جايى يا چيزى تكيه كردن.

* پاها را زياد باز گذاشتن.

* پاها را از زمين بلند كردن. «(2)»

4- نمازگزار بايد موقع ايستادن هر دو پا را بر زمين بگذارد، «(3)» ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد و اگر روى يك پا هم باشد اشكال ندارد. «(4)»

5- كسى كه به هيچ وجه نتواند ايستاده نماز بخواند، بايد نشسته رو به قبله بخواند، و اگر نشسته هم نتواند، بايد خوابيده بجا آورد. «(5)»

6- واجب است بعد از انجام ركوع بطور كامل بايستد و سپس به سجده برود و چنانچه اين قيام عمداً ترك شود نماز باطل است. «(6)»


1- توضيح المسائل، م 960.
2- توضيح المسائل، م 961، 963 و 964.
3- خوئى احتياط مستحب است كه هر دو پا روى زمين باشد. مسأله 972
4- توضيح المسائل، م 963.
5- توضيح المسائل، م 970 و 971.
6- تحريرالوسيله، ج 1، ص 162، م 1؛ و العروة الوثقى، ج 1، ص 665، الرابع.

ص:86

قرائت

خواندن حمد و يك سوره ديگر در ركعت اول و دوم نماز و خواندن حمد (بدون سوره) يا تسبيحات اربعه در ركعت سوم و چهارم را «قرائت» گويند.

سوره حمد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

الْحَمْدُلِلَّهِ رَبّ الْعالَمينَ* الرَّحْمنِ الرَّحيمِ* مالِكِ يَوْمِ الدّينِ* إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ* إِهْدِنَا الصِراطَ الْمُسْتَقيمَ*صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ* غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالّينَ*

در ركعت اول و دوم نماز بايد پس از حمد، سوره ديگرى از قرآن، خوانده شود؛ مثلًا سوره «توحيد»:

بِسْمِ ا للَّهِ ا لرَّحْمنِ ا لرَّحيمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ* اللَّهُ الصَّمَدُ* لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يوُلَدْ* وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً احَدٌ*

و در ركعت سوم و چهارم نماز، بايد سوره حمد، يا سه مرتبه

ص:87

تسبيحات اربعه خوانده شود و اگر يك مرتبه هم بخواند كافى است. «(1)» تسبيحات اربعه:

«سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَاللَّهُ اكْبَر»

احكام قرائت

1- قرائت ركعت سوم و چهارم نماز بايد آهسته خوانده شود، ولى حكم حمد و سوره در ركعت اول و دوم نماز به اين شرح است: «(2)» نماز نمازگزار حكم

ظهر و عصرمرد «(3)» و زن بايد آهسته بخوانند

مردبايد بلند بخواند

مغرب، عشاء،صبح اگر نامحرمصداى اورا نمى شنود مى تواندبلند

زن بخواند و اگر مى شنود، بنابر احتياط واجب

بايدآهسته بخواند

2- اگر در جايى كه بايد نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند يا در جايى كه بايد آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است،


1- توضيح المسائل، م 1005.
2- توضيح المسائل، م 992 تا 994 و 1007.
3- احكامى كه براى مردان گفته مى شود، پسرها هم همين احكام را دارند.

ص:88

ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد،صحيح است. «(1)»

3- اگر در بين خواندن حمد و سوره بفهمد اشتباه كرده است، (مثلًا مى بايست بلند بخواند ولى آهسته خوانده است) لازم نيست مقدارى را كه خوانده، دوباره بخواند. «(2)»

4- انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و كسى كه اصلًا نمى تواندصحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور كه مى تواند بخواند و احتياط مستحب «(3)» است كه نماز را به جماعت بجا آورد. «(4)»

5- بر تمام افراد بالغ و عاقل، ياد گرفتن نماز واجب است، و براى كسى كه عزم رفتن به حج را دارد بيشتر تأكيد مى شود؛ زيرا- به گفته برخى از فقها- اگر كسى قرائت و ذكرهاى واجب نماز را درست نخواند، علاوه بر باطل شدن حج و عمره، همسر و ديگر محرمات احرام بر او حلال نمى شود. «(5)»

6- اگر انسان، كلمه اى راصحيح بداند؛ مثلًا كلمه «عَبْدُهُ» را در تشهد «عَبدَهُ» مى دانسته و درنماز همانطور بخواند، و بعد بفهمد غلط خوانده است، لازم نيست «(6)» دوباره نماز را بخواند. «(7)»

7- مواردى كه ذكر مى شود نمازگزار نبايد در ركعت اول و دوم،


1- توضيح المسائل، م 995.
2- همان مدرك.
3- گلپايگانى احتياط لازم آن است كه نماز را به جماعت بخواند. مسأله 1006
4- توضيح المسائل، م 997.
5- - مناسك حج، فصل پنجم، نماز طواف، م 16.
6- گلپايگانى- اراكى بايد دوباره بخواند. مسأله 1010
7- توضيح المسائل، م 1001.

ص:89

سوره بخواند و بايد تنها به خواندن حمد اكتفا كند:

الف: وقت نماز تنگ باشد.

ب: ناچار باشد كه سوره نخواند؛ مثلًا بترسد كه اگر سوره را بخواند دزد يا درنده، يا چيز ديگرى به اوصدمه بزند. «(1)»

8- در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد. «(2)» بعضى از مستحبات قرائت:

1- در ركعت اول پيش از حمد بگويد: «اعوُذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم».

2- در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» را بلند بگويد.

3- حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند، يعنى آن را به آيه بعد نچسباند.

4- در حال خواندن حمد و سوره به معناى آن توجه داشته باشد.

5- در تمام نمازها در ركعت اول، سوره «انَّا انْزَلْناهُ» و در ركعت دوم سوره «قُلْ هُوَاللَّهُ احَدٌ» را بخواند. «(3)»

ذكر

يكى از واجبات ركوع و سجده ذكر است؛ يعنى گفتن «سُبحانَ اللَّه»


1- . توضيح المسائل، م 979.
2- توضيح المسائل، م 1006.
3- توضيح المسائل، م 1017 و 1018.

ص:90

يا «اللَّه اكبر» و مانند آن، كه تفصيل هر يك خواهد آمد.

ركوع

1- در هر ركعت بعد از قرائت، نمازگزار بايد به اندازه اى خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد و اين عمل را «ركوع» مى گويند. «(1)»

1- خم شدن به مقدارى كه بيان شد.

2- ذكر، (گفتن حداقل، سه مرتبه سُبحان اللَّه).

واجبات ركوع 3- آرامش بدن در حال گفتن ذكر ركوع.

4- ايستادن بعد از ركوع.

5- آرامش بدن بعد از ركوع. «(2)»

ذكر ركوع

در ركوع، هر ذكرى گفته شود كافى است، ولى احتياط واجب «(3)» آن است كه به قدر سه مرتبه «سُبْحانَ اللَّهِ» يايك مرتبه «سُبْحانَ رَبِىَ العَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» كمتر نباشد. «(4)»


1- توضيح المسائل، م 1022.
2- العروةالوثقى، ج 1- ص 664.
3- اراكى شرط است كه به اين مقدار باشد. مسأله 1020؛ گلپايگانى بايد به قدر سه« سبحان الله» باشد. مسأله 1037
4- توضيح المسائل، م 1028.

ص:91

آرامش بدن در ركوع

1- در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد. «(1)»

2- اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، عمداً ذكر ركوع را بگويد، «(2)» نمازش باطل است. «(3)»

3- اگرپيش از تمام شدن ذكرواجب، عمداًسراز ركوع بردارد نمازش باطل است. «(4)» ايستادن و آرامش بعد از ركوع

بعد از تمام شدن ذكر ركوع، بايد بايستد و بعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده برود واگرعمداً پيش از ايستادن، يا پيش از آرام گرفتن بدن، به سجده برود نمازش باطل است. «(5)» وظيفه كسى كه نمى تواند بطور معمول ركوع كند:

1- كسى كه نمى تواند به مقدار ركوع خم شود بايد به هر اندازه كه مى تواند خم شود. «(6)»


1- توضيح المسائل، م 1030.
2- گلپايگانى بايد بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذكر را بگويد و بنابر احتياط لازم نماز را تمام كرده و دوباره بخواند و اگر به همان ذكر اوّل اكتفا كند نمازش باطل است. مسأله 1041
3- توضيح المسائل، م 1032.
4- توضيح المسائل، م 1033.
5- . توضيح المسائل، م 1040.
6- گلپايگانى در اين صورت احتياط لازم آن است كه نماز را دوباره بخواند و ركوع آن را نشسته بجا آورد و اگر هيچ نتواند خم شود بايد موقع ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند و احتياط لازم آن است كه نماز ديگرى هم بخواند و براى ركوع آن با سر اشاره كند. مسأله 1045

ص:92

2- كسى كه اصلًا نتواند خم شود «(1)» بايد نشسته ركوع كند.

3- كسى كه نمى تواند نشسته ركوع كند بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع، با سر اشاره كند. «(2)» برخى از مستحبات ركوع

1- مستحب است ذكر ركوع را سه يا پنج يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويد.

2- مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد.

3- مستحب است در حال ركوع بين دو قدم (روى زمين) را نگاه كند.

4- مستحب است پيش از ذكر ركوع يا بعد از آنصلوات بفرستد.

5- مستحب است بعد از ركوع، هنگامى كه ايستاد و بدن آرام گرفت بگويد «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَه». «(3)»

سجود

1- نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب، بعد


1- خوئى بايد براى ركوع با سر اشاره كند. مسأله 1045
2- . توضيح المسائل، م 1037.
3- توضيح المسائل، م 1043.

ص:93

از ركوع دو سجده بجاآورد. «(1)»

2- سجده آن است كه پيشانى و كف دو دست و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها (شست) را بر زمين بگذارد.

1- گذاشتن هفت عضو از بدن بر زمين.

2- ذكر.

3- آرامش بدن در حال ذكر سجده.

4- سر برداشتن و نشستن و آرامش بين دو سجده.

واجبات سجده 5- بر زمين بودن هفت عضو در هنگام ذكر.

6- مساوى بودن جاهاى سجده (پست و بلند نبودن).

7- گذاشتن پيشانى بر چيزى كه سجده بر آنصحيح است.

8- پاك بودن جائى كه پيشانى را مى گذارد.

9- موالات بين دو سجده. «(2)»

احكام واجبات سجده

ذكر:

در سجده هر ذكرى بگويد كافى است ولى احتياط واجب «(3)» آن است كه مقدار ذكر از سه مرتبه «سُبْحانَ اللَّهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبِّىَ الاعْلى وَ بِحَمْدِهِ» كمتر نباشد. «(4)»


1- توضيح المسائل، م 1045.
2- العروة الوثقى، ج 1، ص 673.
3- اراكى شرط است كه از اين مقدار كمتر نباشد. مسأله 1041.
4- توضيح المسائل، م 1049.

ص:94

آرامش:

1- در سجده بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد. «(1)»

2- اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد و آرام گيرد، عمداً ذكر را بگويد نماز باطل است «(2)» و چنانچه از روى فراموشى باشد، بايد دوباره در حال آرام بودن، ذكر را بگويد. «(3)» سربرداشتن از سجده:

1- بعد از تمام شدن ذكر سجده اول بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود. «(4)»

2- اگر پيش از تمام شدن ذكر، عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است. «(5)» برزمين بودن هفت عضو:

1- اگر موقعى كه ذكر سجده را مى گويد، يكى از هفت عضو را عمداً از زمين بردارد، نماز باطل مى شود، «(6)» ولى موقعى كه مشغول گفتن


1- توضيح المسائل، م 1050.
2- گلپايگانى بايد بعد از رسيدن پيشانى به زمين و آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد و بنابر احتياط لازم، نماز را تمام كرده و و دوباره بخواند. مسأله 1060
3- توضيح المسائل، م 1051 و 1052.
4- توضيح المسائل، م 1056.
5- توضيح المسائل، م 1052.
6- گلپايگانى احتياط لازم آن است كه بعد از آرام گرفتن همه اعضاء دوباره ذكر واجب را بگويد و نماز را تمام كند و دوباره بخواند. مسأله 1063

ص:95

ذكر نيست اگر غير از پيشانى، جاهاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد، اشكال ندارد. «(1)»

2- اگر همراه با انگشتان شست پا، انگشتان ديگر هم بر زمين باشد مانع ندارد. «(2)» مساوى بودن مواضع سجده:

1- جاى پيشانىِ نمازگزار بايد از جاى زانوهايش پست تر و بلندتر از چهار انگشتِ بسته نباشد. «(3)»

2- احتياط واجب «(4)» آن است كه جاى پيشانى نمازگزار از جاى انگشتان پايش هم پست تر و بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد. «(5)» گذاشتن پيشانى بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است:

1- در سجده بايد پيشانى را بر زمين و يا آنچه از زمين مى رويد ولى خوراكى و پوشاكى نيست قرار دهد. «(6)»

2- نمونه هايى از چيزهايى كه سجده بر آنهاصحيح است:

* خاك* سنگ* گل پخته «(7)»* گچ* چوب* چمن


1- توضيح المسائل، م 1054 0
2- تحريرالوسيله، ج 1، ص 173، م 2؛ و العروة الوثقى، ج 1، ص 676، م 7.
3- توضيح المسائل، م 1057.
4- خوئى- اراكى بايد پست تر يا بلندتر نباشد. مسأله 1066
5- توضيح المسائل، م 1057.
6- توضيح المسائل، م 1076.
7- اراكى- گلپايگانى سجده بر گچ و آهك و گل پخته صحيح نيست. مسأله 1090

ص:96

چند مسأله

1- سجده بر چيزهاى معدنى؛ مانند طلا و نقره و عقيق و فيروزه،صحيح نيست: «(1)»

2- سجده كردن براى غير خداوند حرام است. «(2)»

3- سجده بر چيزهايى كه از زمين مى رويد و خوراك حيوان است، مثل علف و كاهصحيح است. «(3)»

4- سجده بر كاغذ، اگر چه از پنبه و مانند آن ساخته شده باشدصحيح است. «(4)» «(5)»

5- براى سجده، بهتر از هر چيز، تربت حضرت سيدالشهداء- عليه السلام- مى باشد و بعد از آن بدين ترتيب؛ يعنى: خاك، سنگ، گياه مى باشد. «(6)»

6- اگر در سجده اول، مُهر به پيشانى بچسبد و بدون اين كه مُهر را بردارد دوباره به سجده رود نماز باطل است. «(7)»

7- سجده كردن بر سنگهايى كه هم اكنون مسجدالحرام و


1- توضيح المسائل، م 1076.
2- توضيح المسائل، م 1090.
3- توضيح المسائل، م 1078.
4- توضيح المسائل، م 1082.
5- گلپايگانى سجده بر كاغذى كه از پنبه و مانند آن ساخته شده و همچنين كاغذى كه انسان نمى داند از چيزى كه سجده بر آن صحيح است ساخته شده يا نه اشكال دارد. مسأله 1091
6- توضيح المسائل، م 1083.
7- توضيح المسائل، م 1086.

ص:97

مسجدالنبى-ص- با آنها فرش شده است، اشكال ندارد.

استفتاء

س 1- در مسجد الحرام و مسجد النبى و ساير مساجد مكه و مدينه، بعضى جاها مفروش است و بعضى غير مفروش و با سنگ ساخته شده است، آيا لازم است براى انجام نماز جماعت يا فُرادى به جايى برود كه بر سنگ سجده كند و آيا مى تواند بر فرش سجده كند؟

(امام خمينى): سجده كردن بر فرشهاى مسجد مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست و لازم نيست در جايى كه سنگ است نماز بخواند.

(گلپايگانى): سجده بر سنگها مانعى ندارد- واللَّه العالم-.

(اراكى): سجده كردن بر سنگ مانعى ندارد، هرچند بر فرش هم مى تواند سجده كند. «(1)»

س 2- در مسجد النبى، پس از اتمام نماز جماعت، آيا مى توان روى فرشهاى مسجد سجده نمود و يا اين كه بايد برود در جايى كه سنگفرش است و بر سنگ نماز بخواند؟

(امام خمينى): لازم نيست به جاى ديگر كه سنگفرش است برود.

(گلپايگانى- اراكى): حكم مسأله قبل را دارد. «(2)»


1- - استفتاآت ويژه حج، س 52.
2- - مناسك، مسائل متفرقه، س 23.

ص:98

وظيفه كسى كه نمى تواند بطور معمول سجده كند:

1- كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند، بايد به قدرى كه مى تواند خم شود و مهر را برجاى بلندى مثل بالش، بگذارد و سجده كند، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را بطور معمول بر زمين بگذارد. «(1)»

2- اگر نمى تواند خم شود بايد براى سجده بنشيند و با سر اشاره كند، «(2)» ولى احتياط واجب آن است كه مهر را بالا بياورد و پيشانى را بر آن بگذارد.

برخى از مستحبات سجده:

1- در اين موارد، مستحب است تكبير بگويد:

* بعد از ركوع و قبل از سجده اول.

* بعد از سجده اول، در حالى كه نشست و بدنش آرام گرفت.

* قبل از سجده دوم، در حالى كه نشسته است و بدنش آرام است.

* بعد از سجده دوم.

2- طول دادن سجده ها مستحب است.

3- گفتن «اسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبِّى وَ اتوُبُ الَيهِ» بعد از سجده اول در حالى


1- . توضيح المسائل، م 1068.
2- توضيح المسائل، م 1069.

ص:99

كه بدنش آرام گرفت مستحب است.

4-صلوات فرستادن در سجده ها مستحب است. «(1)»

سجده واجب قرآن

1- در چهار سوره قرآن، آيه سجده است كه اگر انسان آن آيه را بخواند يا وقتى كه ديگرى آن را مى خواند به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آيه، بايد فوراً سجده كند. «(2)» 1- سوره شماره 32/ سجده

2- سوره شماره 41/ فُصِّلت

2- سوره هائى كه آيه سجده دارد

3- سوره شماره 53/ نَجم

4- سوره شماره 96/ عَلَق «(3)» 3- چنانچه سجده را فراموش كند، هر وقت يادش آمد بايد سجده كند. «(4)» 4- اگرآيه سجده را از ضبط صوت بشنود، لازم نيست سجده كند. «(5)» «(6)» 5- اگر آيه سجده را از بلندگو يا راديو يا تلويزيون بشنود، چنانچه


1- توضيح المسائل، م 1091.
2- توضيح المسائل، م 1093.
3- توضيح المسائل، م 1093.
4- توضيح المسائل، م 1093.
5- توضيح المسائل، م 1096.
6- گلپايگانى اگرآيه سجده از بلندگو يا راديو هم خوانده شود وبه آن گوش دهد بايد سجده كند. مسأله 1102؛ اراكى اگر از مثل ضبط صوت آيه را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد سجده كند ولى اگر از مثل بلندگو كه صداى انسان را مى رساند بشنود، واجب است سجده كند. مسأله 1088

ص:100

صداى انسان را مى رساند و از نوار استفاده نمى شود، يعنى همان وقت كه صدا پخش مى شود، شخصى در حال خواندن آن آيه است و اين وسيله،صداى او را مى رساند واجب است سجده كند. «(1)» 6- هنگام سجده براى اين آيه ها، بايد پيشانى را بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد ولى مراعات ساير شرايط سجده، لازم نيست. «(2)» «(3)» 7- گفتن ذكر در اين سجده واجب نبوده و مستحب مى باشد. «(4)»

تشهّد

در ركعت دوم و آخر نمازهاى واجب، نمازگزار بايد بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن، تشهد بخواند؛ يعنى بگويد:

«اشْهَدُ انْ لا الهَ الّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ

وَ اشْهَدُ انَّ مُحمَّداً عَبْدُهُ و رَسوُلُهُ

الَّلهُمَّصَلِّ عَلى مُحمَّدٍ وَ الِ مُحمَّدٍ». «(5)»


1- توضيح المسائل، م 1096.
2- . توضيح المسائل، م 1097.
3- ساير مراجع مراعات بعضى از شرائط سجده لازم است، به توضيح المسائل، مسأله 1089 مراجعه كنيد.
4- توضيح المسائل، م 1099.
5- توضيح المسائل، م 1100.

ص:101

سلام

1- در ركعت آخر هر نماز پس از تشهد بايد سلام دهد و نماز را به پايان ببرد.

2- مقدار واجب سلام يكى از اين دو است:

1- «السَّلامُ عَلَيْنا وَ على عِبادِاللَّهِ الصالِحينَ». «(1)» 2- «السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَركاتُهُ». «(2)» 3- مستحب است قبل از اين دو سلام بگويد:

«السَّلامُ عَلَيكَ ايَّها النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ».

و هر سه را نيز بگويد. «(3)»

ترتيب

نماز بايد بدين ترتيب خوانده شود: تكبيرةالاحرام، قرائت، ركوع، سجود، و در ركعت دوم پس از سجود، تشهد بخواند و در كعت آخر، پس از تشهد، سلام دهد.

مُوالات

1- موالات؛ يعنى پشت سرهم بودن اجزاى نماز و فاصله نينداختن


1- گلپايگانى اگر اين سلام را بگويد، احتياط واجب آن است كه بعد از آن« السلام عليكم و رحمةالله و بركاته» را هم بگويد. مسأله 1114
2- توضيح المسائل، م 1105.
3- توضيح المسائل، م 1105.

ص:102

بين آنها.

2- اگر بقدرى بين اجزاى نماز فاصله بيندازد كه نگويند نماز مى خواند، نمازش باطل است. «(1)» 3- طول دادن ركوع و سجود و خواندن سوره هاى بزرگ، موالات را بهم نمى زند. «(2)»

قنوت

1- مستحب است در ركعت دوم نماز بعد از حمد و سوره و پيش از ركوع، قنوت بخواند، يعنى دستها را بلند كند و مقابل صورت بگيرد و دعا يا ذكرى بخواند. «(3)» 2- در قنوت هر ذكرى بگويد اگر چه يك «سُبْحانَ اللَّهِ» باشد كافى است و مى تواند اين دعا را بخواند.

«رَبَّنا اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الاخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ». «(4)»

تعقيب نماز

تعقيب (در بحث نماز) يعنى مشغول شدن به ذكر و دعا و قرآن بعد از سلام نماز.

1- بهتر است در حال تعقيب رو به قبله باشد.


1- توضيح المسائل، م 1114.
2- . توضيح المسائل، م 1116.
3- توضيح المسائل، م 1117.
4- توضيح المسائل، م 1118.

ص:103

2- لازم نيست تعقيب به عربى باشد، ولى بهتر است چيزهايى را كه در كتابهاى دعا دستور داده اند بخواند.

3- گفتن تسبيح حضرت زهرا يعنى: 34 مرتبه «اللَّهُ اكبر» و 33 مرتبه «الحمدُ للَّه» و 33 مرتبه «سُبْحانَ اللَّه» مستحب است. «(1)»

مُبطِلات نماز

آنگاه كه نمازگزار، تكبيرةالاحرام مى گويد و نماز را شروع مى كند تا پايان آن، بعضى از كارها بر او حرام مى شود كه اگر در نماز، يكى از آنها راانجام دهد نمازش باطل است، مهمترين آنها عبارت است از:

خوردن و آشاميدن.

سخن گفتن.

خنديدن.

گريستن.

روى از قبله برگرداندن.

كم يا زياد كردن اركان نماز.

بر هم زدن صورت نماز. «(2)»


1- . توضيح المسائل، م 1122.
2- توضيح المسائل، م 1126.

ص:104

احكام مبطلات نماز

سخن گفتن

1- اگر نمازگزار عمداً كلمه اى بگويد «(1)» و بخواهد با آن معنايى را برساند نمازش باطل است. «(2)» 2- اگر عمداً كلمه اى بگويد كه دو حرف يا بيشتر داشته باشد، هر چند نخواهد با گفتن آن معنايى را برساند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند. «(3)» «(4)» 3- در نماز نبايد به كسى سلام كرد، ولى اگر كسى به نماز گزار سلام كند واجب است جواب او را بدهد، و بايد سلام را مقدم بدارد؛ مثلًا بگويد: «السَّلامُ عَليْكَ» يا «السَّلامُ عَلَيكُمْ» و نبايد «عَلَيْكُمُ السَّلام» بگويد. «(5)» «(6)»


1- گلپايگانى- اراكى در صورتى كه آن كلمه، دو حرفى يا بيشتر باشد. توضيح المسائل ص 199
2- توضيح المسائل، ص 154.
3- توضيح المسائل، ص 154.
4- خوئى نمازش باطل نيست ولى لازم است بعد از نماز سجده سهو بجا آورد. مسأله 1141
5- توضيح المسائل، م 1137.
6- اراكى- گلپايگانى بايد همانطور كه او سلام كرده جواب دهد ولى در جواب« عليكم السلام» بايد بگويد« سلام عليكم». مسأله 1146؛ خوئى بنابر احتياط واجب بايد همانطور كه او سلام كرده جواب دهد ولى در جواب« عليكم السلام» هرگونه بخواهد مى تواند بگويد. مسأله 1146

ص:105

خنديدن و گريستن:

1- اگر نمازگزار عمداً باصدا بخندد، نمازش باطل است.

2- لبخند زدن نماز را باطل نمى كند.

3- اگر نمازگزار براى كار دنيا عمداً باصدا گريه كند نمازش باطل است.

4- گريه بدون صدا و گريه از ترس خدا يا براى آخرت، هر چند باصدا باشد، نماز را باطل نمى كند. «(1)» «(2)» روى از قبله برگرداندن

1- اگر عمداً به مقدارى روى خود را از قبله برگرداند بطورى كه نگويند رو به قبله است، نمازش باطل است.

2- اگر سهواً تمامصورت را به طرف راست يا چپ قبله برگرداند، «(3)» احتياط واجب آن است كه نماز را دوباره بخواند. ولى اگر به طرف راست يا چپ قبله نرسيده است، نمازصحيح است. «(4)»


1- توضيح المسائل، ص 156 هفتم و هشتم از مبطلات نماز.
2- ساير مراجع احتياط واجب آن است كه براى كار دنيا بى صدا هم گريه نكند. توضيح المسائل ص 209
3- گلپايگانى اگر سر را به طرف راست يا چپ قبله بگرداند، عمداً باشد يا سهواً، نمازش باطل نمى شود ولى كراهت دارد مسأله 1140
4- توضيح المسائل، م 1131.

ص:106

برهم زدن صورت نماز

1- اگر در بين نماز كارى كند كهصورت نماز را بر هم زند مثل دست زدن، به هوا پريدن و مانند اينها، هر چند از روى فراموشى باشد، نماز باطل مى شود. «(1)» 2- اگر در بين نماز به قدرى ساكت بماند كه نگويند نماز مى خواند نمازش باطل مى شود. «(2)» 3- رها كردن نماز واجب (شكستن نماز) حرام است مگر در حال ناچارى؛ مانند اين موارد:

* حفظ جان

* حفظ مال

* جلوگيرى از ضرر مالى و بدنى

4- شكستن نماز براى پرداخت بدهى مردم با اين شرايط اشكال ندارد:

* طلبكار، طلب خود را مى خواهد.

* وقت نماز تنگ نيست؛ يعنى، مى تواند پس از پرداخت بدهى، نماز را در وقتِ آن بخواند.

* در بين نماز نمى تواند بدهى را بپردازد. «(3)»


1- توضيح المسائل، ص 156، نهم از مبطلات نماز.
2- توضيح المسائل، م 1152.
3- . توضيح المسائل، م 1159 تا 1161.

ص:107

5- شكستن نماز براى مالى كه اهميّت ندارد مكروه است. «(1)» چيزهايى كه در نماز مكروه است:

1- برهم گذاشتن چشمها.

2- بازى كردن با انگشتان و دستها.

3- سكوت كردن در هنگام خواندن حمد يا سوره و يا ذكر، براى شنيدن حرف كسى.

4- انجام هر كارى كه خضوع و خشوع را از بين ببرد.

5- برگرداندنصورت به طرف راست يا چپ به مقدار كم (چون زياد آن نماز را باطل مى كند). «(2)»


1- توضيح المسائل، م 1160.
2- توضيح المسائل، م 1157.

ص:108

ترجمه اذان، اقامه، نماز

ترجمه اذان

* «اللَّهُ اكْبَرُ».

خدا از همه بزرگتر است.

* «اشْهَدُ ان لاالهَ الَّا اللَّهُ».

گواهى مى دهم كه جز آفريدگار جهان خدايى نيست.

* «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ».

گواهى مى دهم كه محمّد پيغمبر خدا است.

* «حَىَّ عَلَى الصّلاةِ».

بشتابيد به سوى نماز.

* «حَىَّ عَلَى الفَلاح».

بشتابيد به سوى رستگارى.

* «حَىَّ عَلَى خَيرِالعَمَلِ».

بشتابيد به سوى بهترين كارها.

* «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ».

ص:109

نماز برپا شد.

* «اللَّهُ اكْبَرُ».

خدا از همه بزرگتر است.

* «لاالهَ الَّا اللَّهُ».

جز آفريدگار جهان خدايى نيست.

ترجمه نماز تكبيرةالاحرام:* «اللَّهُ اكْبَرُ».

خداوند از هر كس و هر چيز بزرگتر است.

حمد:* «بِسْمِ ا للَّهِ ا لرَّحْمنِ ا لرَّحيمِ».

بنام خداوند بخشنده مهربان.

* «الْحَمْدُلِلَّهِ رَبّ ا لْعالَمينَ».

ستايش، مخصوص خدا؛ پروردگار جهانيان است.

* «الرّحمنِ الرَّحيم».

خداى بخشنده مهربان.

* «مالِكِ يَوْمِ الدّين».

صاحب روز پاداش (قيامت).

«ايَّاكَ نَعْبُدُ وَ ايَّاكَ نَسْتَعين».

* تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو كمك مى خواهيم.

* «اهْدناالصِّراطَ الْمُستَقيم».

ص:110

* ما را به راه راست هدايت فرما.

* «صِراطَ الَّذينَ انْعَمْتَ عَلَيْهِم».

* راه آنانكه به آنها نعمت دادى.

* «غَيْرِالْمَغضوُبِ عَلَيْهِم».

* نه راه كسانى كه بر آنها خشم شده است.

* «وَلاالضَّالّينَ».

* و نه راه گمراهان.

سوره:* «بِسْمِ ا للَّهِ ا لرَّحْمنِ ا لرَّحيمِ».

* بنام خداوند بخشنده مهربان.

* «قُل هُوَاللَّهُ احَدٌ».

* بگو اوست خداى يكتا.

* «اللَّهُ الصَّمَدُ».

* خداى بى نياز.

* «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يوُلَدْ».

* خدايى كه نه فرزند كسى است و نه فرزندى دارد.

* «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً احَدٌ».

* و هيچ كسى، همتاى او نيست.

ذكر ركوع:* «سُبْحانَ رَبّى الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ».

* خداى بزرگ خود را مى ستايم و پيراسته مى شمرم.

ص:111

ذكر سجود:* «سُبْحانَ رَبّىَ الْاعْلى وَ بِحَمْدِهِ».

* خداى خودراكه ازهمه بالاتراست مى ستايم و منزّه مى دانم.

تسبيحات اربعه:* «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَاللَّهُ اكْبَر».

* منزّه است خدا، ستايش مخصوص خدا است، جز آفريدگار جهان خدايى نيست و خدا از همه بزرگتر است.

تشهّد:* «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شريكَ لَهُ».

* گواهى مى دهم كه جز آفريدگار، خدايى نيست و يكتا و بى همتاست و شريك ندارد.

* «وَ اشْهَدُ انَّ مُحمّداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُه».

* وگواهى مى دهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده خداوند است.

* «الَّلهُمَّصَلِّ على مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحمّدٍ».

* خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست».

سلام:* «السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهاالنَّبىُّ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ».

* درود و رحمت و بركات خدا بر تو اى پيامبر.

* «السَّلامُ عَلَيْنا وَ على عِبادِاللَّهِ الصَّالِحينَ».

درود بر ما (نمازگزاران) و بر بندگان شايسته خدا.

* «السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ».

درود بر شما و رحمت و بركات خدا بر شما.

ص:112

شَكيّات نماز

اشاره

گاهى ممكن است نمازگزار در انجام جزئى از نماز شك كند؛ مثلًا نمى داند تشهد را خوانده است يا نه و يانمى داند يك سجده بجا آورده است يا دو سجده و گاهى در تعداد ركعاتى كه خوانده است شك مى كند؛ مثلًا نمى داند اكنون مشغول ركعت سوم است يا چهارم.

براى شك در نماز، احكام خاصى است و بيان تمام موارد آن از حدّ اين جزوه خارج است ولى بطور مختصر، به بيان اقسام شك و احكام هر كدام مى پردازيم:

اقسام شك در نماز

«(1)»

1- شك در اجزاى نماز:

الف: اگر در انجام جزئى از اجزاى نماز شك كند؛ يعنى نمى داند آن جزء را بجا آورده است يا نه، اگر جزء بعدى را شروع نكرده است،


1- تحريرالوسيله، ج 1، ص 198، 199 و 200.

ص:113

يعنى هنوز از محل آن جزء نگذشته است؛ بايد آن را بجا آورد. ولى اگر بعد از داخل شدن در جزء بعدى شك پيش آمده است؛ يعنى از محل آن گذشته است؛ به چنين شكى اعتنا نمى شود و نماز را ادامه مى دهد وصحيح است.

ب: اگر درصحّت جزئى از نماز شك كند؛ يعنى نمى داند جزئى را كه بجا آورده،صحيح انجام شده است يا نه، در اينصورت به شك خود اعتنا نمى كند، يعنى بنا مى گذارد برصحيح بودن آن و نماز را ادامه مى دهد وصحيح است.

2- شك در ركعات: «(1)»

* شكهائى كه نماز را باطل مى كند: «(2)»

1- اگر در نماز دو ركعتى؛ مثل نمازصبح يا در نماز مغرب، شك در ركعت پيش آيد، نماز باطل است.

2- شك بين يك و بيشتر از يك؛ يعنى اگر شك كند يك ركعت خوانده يا بيشتر، نماز باطل است.

3- اگر در نماز نداند چند ركعت خوانده نماز باطل است.


1- شك در ركعات نماز، موارد ديگرى نيز دارد، امّا چون پيش آمدن آن موارد بسيار كم است از بيان آنها صرف نظر شد، براى آشنايى مى توانيد به رساله توضيح المسائل مسأله 1165 تا 1200 مراجعه كنيد.
2- توضيح المسائل، م 1165.

ص:114

جاى جدول شكيّات

ص:115

* شكهايى كه نبايد به آنها اعتناء كرد: «(1)»

1- در نماز مستحبى.

2- در نماز جماعت؛ كه توضيح اين دو خواهد آمد.

3- پس از سلام نماز؛ يعنى اگر بعد از تمام شدن نماز، شك در ركعت يا اجزاء پيش آيد، لازم نيست نماز را دوباره بخواند.

4- بعد از گذشت وقت نماز؛ يعنى اگر پس از گذشت وقت نماز، شك كند كه نماز را خوانده است يا نه، خواندن آن نماز لازم نيست.

ياد آورى:

1- هر آنچه در نماز خوانده يا بجا آورده مى شود، جزئى از نماز است.

2- اگر نمازگزار شك كند كه جزئى از نماز را بجا آورده يا نه، مثلًا شك دارد سجده دوم را انجام داده يا نه، چنانچه وارد جزء بعدى نشده است بايد آن جزء را بجا آورد، ولى اگر وارد جزء بعدى شده است؛ به شك خود اعتنا نمى كند، بنابراين اگر مثلًا در حالى كه نشسته است و تشهد را شروع نكرده، شك كند يك سجده بجا آورده است يا دو سجده، بايد يك سجده ديگر بجا آورد؛ اما اگر در بين تشهد و يا پس از ايستادن شك كند، لازم نيست سجده اى بجا آورد، نماز را ادامه مى دهد وصحيح است.


1- توضيح المسائل، م 1168.

ص:116

3- چنانچه پس از بجا آوردن جزئى از اجزاء نماز؛ مثلًا خواندن حمد و يا يك كلمه از آن شك كند كهصحيح بجا آورده است يا نه، به شك خود توجه نمى كند و لازم نيست دوباره بجا آورد؛ نماز را ادامه مى دهد وصحيح است.

4- شك در ركعت، يعنى در بين نماز در تعداد ركعتهاى خوانده شده شك كند؛ مثلًا هنگام خواندن تسبيحات نداند كه اكنون ركعت چهارم را مى خواند يا سوم؟

5- اگر در تعداد ركعتهاى نماز مستحبى شك كند، بنابر دو مى گذارد چون تمام نمازهاى مستحبى- بجز نماز وتر و اعرابى- دوركعتى است پس اگر شك بين يك و دو يا دو و بيشتر از آن پيش آيد، بنابر دو مى گذارد و نمازصحيح است.

6- در نماز جماعت، اگر امام جماعت شك كند ولى مأموم شك نداشته باشد و مثلًا با گفتن «اللَّه اكبر» امام را مطّلع كند، امام جماعت به شك خود اعتنا نمى كند و همچنين اگر مأموم شك كند ولى امام جماعت شك نداشته باشد، همانگونه كه امام جماعت نماز را انجام مى دهد او هم عمل مى كند وصحيح است.

7- اگر يكى از شكهايى كه نماز را باطل مى كند پيش آيد، بايد كمى فكر كند و چنانچه چيزى يادش نيامد و شك باقى ماند، نماز را بهم مى زند و دوباره شروع مى كند.

ص:117

نماز احتياط

1- در مواردى كه نماز احتياط واجب مى شود؛ مثل شك بين 3 و 4، بايد بعد از سلام نماز، بدون آنكهصورت نماز را بهم بزند و يا مبطلى از مبطلات نماز راانجام دهد، برخيزد و بدون اذان و اقامه تكبير بگويد و نماز احتياط را بخواند.

فرق نماز احتياط با نمازهاى ديگر:

نيّت آن را نبايد به زبان آورد.

* سوره و قنوت ندارد (هر چند دور ركعتى باشد).

* حمد را بايد آهسته بخواند (بنابر احتياط واجب). «(1)» 2- اگر يك ركعت نماز احتياط واجب باشد، پس از سجده ها، تشهد مى خواند و سلام مى دهد و اگر دو ركعت واجب شده باشد، نبايد در ركعت اول تشهد و سلام بخواند، بلكه بايد يك ركعت ديگر هم (بدون تكبيرةالاحرام) بخواند و در پايان ركعت دوم تشهد مى خواند و سلام مى دهد. «(2)»


1- گلپايگانى- خويى سوره حمد را واجب است آهسته بخواند. مسأله 1225
2- توضيح المسائل، م 1215 و 1216.

ص:118

سجده سهو

1- در مواردى كه سجده سهو واجب مى شود، مانند شك بين 4 و 5 در حالت نشسته، بايد بعد از سلام نماز، به سجده رود و بگويد:

بِسْمِ اللَّه وَ بِاللَّهِ الَّلهُمَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّدٍ و بهتر است بگويد: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّها النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ «(1)» و بعد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكى از ذكرهاى بالا را بگويد سپس بنشيند و تشهد و سلام را بجا آورد. «(2)» 2- سجده سهو تكبيرةالاحرام ندارد.


1- خوئى احتياط واجب آن است كه جمله دوّم را بگويد. مسأله 1259
2- . توضيح المسائل، م 1250.

ص:119

نماز مسافر

اشاره

انسان بايد در سفر، نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت (يعنى شكسته) بجا آورد، به شرط آنكه مسافرتش ازهشت فرسخ كه حدود 45 كيلومتر است كمتر نباشد. «(1)» چند مسأله:

1- اگر مسافر از جائى كه نمازش تمام «(2)» است- مثل وطن- حداقل چهار فرسخ مى رود و چهار فرسخ برمى گردد نمازش دراين سفرهم شكسته است. «(3)» 2- كسى كه به مسافرت مى رود، زمانى بايد نمازش را شكسته بخواند كه حداقل به مقدارى دور شود كه ديوارهاى آنجا را نبيند و اذان


1- توضيح المسائل، ص 173، نماز مسافر.
2- به نماز چهار ركعتى، نماز تمام گفته مى شود در مقابل نماز دو ركعتى.
3- توضيح المسائل، م 1272 و 1273.

ص:120

آنجا را هم نشنود (اين فاصله را حد ترخّص مى گويند) «(1)» و چنانچه قبل از آنكه به اين مقدار دور شود بخواهد نماز بخواند بايد تمام بخواند. «(2)» 3- اگر از محلى مسافرت مى كند كه خانه و ديوار ندارد، «(3)» وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت، از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز را شكسته بخواند. «(4)» 4- اگر به جايى مى رود كه دو راه دارد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، اگر از راهى كه هشت فرسخ است برود، بايد نماز را شكسته بخواند واگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود بايد نماز را چهار ركعتى بخواند. «(5)» نماز مسافر در اين موارد تمام است:

1- قبل از آنكه هشت فرسخ برود، از وطن خود مى گذرد و يا در جايى ده روز مى ماند.

2- از اول قصد نداشته است به سفر هشت فرسخى برود و بدون قصد، اين مسافت را پيموده است؛ مثل كسى كه به دنبال گمشده اى


1- خوئى- اراكى به قدرى دور شود كه اذان آنجا را نشنود و اهل آنجا او را نبينند و نشانه آن اين است كه او اهل آنجا را نبيند. مسأله 1292
2- توضيح المسائل، نماز مسافر، شرط هشتم.
3- اراكى- خوئى ساكنينى ندارد، اگر به جايى برسد اگر آن محل ساكنينى مى داشت او را نمى ديدند.
4- توضيح المسائل، م 1321.
5- توضيح المسائل، م 1279.

ص:121

مى گردد.

3- در بين راه از قصد سفر برگردد؛ يعنى قبل از رسيدن به چهار فرسخ، از رفتن منصرف شود.

4- كسى كه شغل او مسافرت است؛ مثل راننده قطار، ماشينهاى برون شهرى، خلبان و ملوان (در سفرى كه شغل اوست).

5- كسى كه به سفر حرام مى رود؛ مانند سفرى كه موجب اذيّت پدر و مادر باشد. «(1)» در اين مكانها نماز تمام است:

1- در وطن.

2- در جايى كه مى داند و يا بنا دارد ده روز بماند.

3- در جايى كه سى روز با ترديد مانده؛ يعنى معلوم نبوده است كه مى ماند يا مى رود، در اينصورت بايد بعد از سى روز نماز را تمام بخواند. «(2)»

وطن كجاست؟

1- وطن، جايى است كه انسان براى اقامت وزندگى خود اختيار كرده است، خواه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده است. «(3)» 2- تا انسان قصد ماندنِ هميشگى در غير وطن اصلى خودش را


1- توضيح المسائل، نماز مسافر.
2- توضيح المسائل، شرط چهارم، مسأله 1328- 1335- 1353.
3- توضيح المسائل، م 1329.

ص:122

نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى شود. «(1)» «(2)» 3- اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى او نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى شود؛ مانند دانشجويى كه مدتى براى تحصيل در شهرى مى ماند. «(3)» 4- اگر انسان بدون قصد ماندن هميشگى در جايى آن قدر بماند كه مردم، او را اهل آنجا بدانند، آن جاحكم وطن او را دارد. «(4)» 5- اگر به جايى برود كه قبلًا وطن او بوده ولى هم اكنون از آنجاصرف نظر كرده است، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد. «(5)» 6- مسافرى كه به وطنش برمى گردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند «(6)» وصداى اذان را بشنود بايد نماز را تمام بخواند. «(7)»

قصد ده روز

1- مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده


1- توضيح المسائل، م 1331.
2- گلپايگانى- خوئى جائى را كه انسان، محل زندگى خود قرار داده و مثل كسى كه آنجا وطن او است در آنجا زندگى مى كند، كه اگر مسافرتى براى او پيش آيد دوباره به همانجا برمى گردد، اگر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند در حكم وطن او حساب مى شود. مسأله 1340
3- توضيح المسائل، م 1330.
4- توضيح المسائل، م 1331.
5- . توضيح المسائل، م 1334.
6- اراكى وقتى كه اهل وطن او را ببينند و اذان آنجا را بشنود. خويى وقتى كه اهل وطن خود را ببيند و اذان آنجا را بشنود. مسأله 1320
7- توضيح المسائل، م 1319.

ص:123

روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نكرده است، بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند. «(1)» 2- اگر مسافر از قصد ده روز برگردد:

الف: قبل از خواندن نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد: بايد نماز را شكسته بخواند.

ب: بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد: تا وقتى كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند. «(2)» 3- اگر مدت اقامت زائران در مدينه منوره ده روز يا بيشتر باشد، بايد نماز را بخوانند، هر چند بين ده روز به مسجد قُبا، قبلتين، مساجد سَبْعه يا احُد بروند، چون به سبب توسعه شهر، اين اماكن به شهر متصل شده است.

4- حكم نماز حجاج در شهر مكه:

الف: قبل از رفتن به عرفات (روز عرفه)، ده روز يا بيشتر در شهر مكه اقامت مى كنند؛ مثلًا روز 25 ذيقعده وارد مكه شده اند: بايد قبل از رفتن به عرفات و همچنين در عرفات و مشعر و پس از بازگشت به مكه نماز را تمام بخوانند، چون فاصله هيچكدام از اين اماكن با شهر مكه 4 فرسخ نمى باشد.

ب: قبل از گذشت ده روز اقامت در مكه، بايد عرفات بروند: بايد قبل از رفتن به عرفات، مشعر و منى و در آن اماكن نماز را شكسته


1- توضيح المسائل، م 1347.
2- توضيح المسائل، م 1342.

ص:124

بخواند، و پس از برگشت به شهر مكه اگر ده روز يا بيشتر مى ماند، بايد نماز بخواند، و چنانچه كمتر از ده روز مى ماند، نماز شكسته است.

5- مسافرى كه نمازش شكسته است در اماكن زير مى تواند نماز را تمام يا شكسته بخواند:

* مسجد الحرام

* مسجد النبى

* مسجد كوفه

* حرم امام حسين- ع- «(1)»

6- حكم مسأله قبل اختصاص به مسجد قديم ندارد، بلكه در قسمتهاى توسعه يافته جديد هم مسافر مى تواند نماز را تمام يا شكسته بخواند. «(2)» «(3)» 7- حكم مسأله 5 اختصاص به نماز دارد و شخص مسافر نمى تواند در آنجا روزه بگيرد. «(4)» 8- در سفرى كه نماز شكسته است، روزه هم صحيح نيست، مگر آن كه بعداز ظهر به مسافرت برود كه روزه آن روزصحيح است و يا قبل از ظهر به وطن يا جايى كه مى خواهد ده روز بماند برسد و مبطلى هم


1- العروةالوثقى، ج 2، ص 164، م 11.
2- مناسك حج، مسائل متفرقه.
3- گلپايگانى مى تواند در دو شهر مكه و مدينه نماز را تمام بخواند و اختصاص به مسجدالحرام و مسجدالنبى ندارد. مسأله 237 و 1365 خويى ظاهراً اختصاص به مسجد ندارد، بلكه اين حكم در شهر قديمى مكه و مدينه جارى است.
4- العروةالوثقى، ج 2، ص 165، م 13.

ص:125

انجام نداده باشد، بنابر اين كسى كه در غير وطن كمتر از ده روز مى ماند، نمى تواند روزه بگيرد. «(1)» 9- در سفر، نماز قضا مى توان خواند، هرچند نماز چهار ركعتى، ولى روزه قضا نمى توان گرفت. «(2)» مسافرى كه نمازش را تمام خوانده است:

الف: اگر نمى دانسته است كه مسافر بايد نماز را شكسته بخواند:

نمازى كه خوانده،صحيح است. «(3)» ب: حكم سفر را مى دانسته ولى بعضى از جزئيّات را نمى دانسته است و يا نمى دانسته كه مسافر است: نمازى كه خوانده است بايد دوباره بخواند. «(4)» «(5)» غير مسافرى كه نمازش را شكسته خوانده است:

كسى كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر شكسته بجا آورد، در هرصورت نمازش باطل است. «(6)» «(7)»


1- العروةالوثقى، ج 2، ص 215، الخامس.
2- همان مدرك.
3- توضيح المسائل، م 1359.
4- توضيح المسائل، م 1360، 1361 و 1362.
5- گلپايگانى- خويى اگر خارج از وقت بفهمد قضا ندارد. مسأله 1369
6- توضيح المسائل، م 1363.
7- خويى مگر مسافرى كه قصد ماندن ده روز در جايى داشته باشد و به جهت ندانستن حكم مسأله نماز را شكسته بخواند. مسأله 1372

ص:126

آداب سفر

از آنجا كه آشنايى با آداب سفر و عمل به آنها مى تواند سفر زيارتى شما را پربارتر كند، در اين قسمت به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

1- مستحب است انسان هنگام سفر با اهل و عيال و خويشان خود خداحافظى كند.

2- برادران ايمانى خود را از سفر مطلع نمايد.

3- هنگام سفر وصيّت كند، بويژه نسبت به واجبات. «(1)»

4- با «بسم اللَّه»، ذكر، حمد، شكر خداوند و خواندن برخى از سوره ها و آيات قرآنى سفر را آغاز كند. (از جمله سوره ها و آياتى كه مستحب است؛ سوره حمد، توحيد، قدر و آيه الكرسى مى باشد).

5- هنگام سفر چيزىصدقه بدهد.

6- براى سفر، همسفر انتخاب كند و تنهايى نرود.

7- آنچه را كه در سفر به آنها نياز دارد همراه بردارد.

* و بر ديگران نيز مستحب است كه با وى خداحافظى كرده و او را بدرقه كنند و در شروع سفر، به وى كمك كنند و براى او دعا كنند.

و در سفر حج مستحب است:

1- به زيارت پيامبر نيز مشرف شود.

2- هنگام بازگشت از سفر و خارج شدن از مكه، نيّت بازگشت


1- براى آشنايى با مسائل وصيّت به ص 215 مراجعه كنيد.

ص:127

مجدّد داشته باشد.

3- اگر هنگامى كه بازمى گردد ظهر شده است ابتدا نماز ظهر و عصر را بخواند و سپس از مكه يا مدينه خارج شود.

4- اين سفر را سفر سياحتى و تجارتى قرار ندهد، بلكه آن را جزء سفر آخرت به حساب آورد و در اين سفر به ياد قيامت باشد.

5- هرگز اين سفر را سبب فخرفروشى به ديگران و خود بزرگ بينى قرار ندهد. «(1)» يادآورى

زائران محترم مى توانند در آغاز سفر يا هنگام رسيدن به مقصد، از مسؤولان يا روحانى كاروان، مدت اقامت در آنجا را سؤال كنند، تا نسبت به نماز مشكلى نداشته باشند.


1- العروةالوثقى، ج 2، كتاب الحج.

ص:128

نماز قضا

اشاره

پيش از اين گذشت كه «نماز قضا» نمازى را گويند كه بعد از وقت خوانده مى شود.

انسان بايد نمازهاى واجب را در وقت خود بخواند و چنانچه بدون عذر نمازى از او قضا شود، گناهكار است و بايد توبه كرده و قضاى آن را هم بجا آورد.

در دو مورد بجا آوردن قضاى نماز، واجب است:

الف: نماز واجب را در وقت آن، نخوانده باشد.

ب: بعد از وقت متوجه شود نمازى كه خوانده است باطل بوده. «(1)» 1- كسى كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهى كند، ولى واجب نيست فوراً آن را بجا آورد. «(2)»


1- توضيح المسائل، م 1370- 1371.
2- توضيح المسائل، م 1372.

ص:129

2- حالتهاى مختلف انسان نسبت به نماز قضا:

* مى داند نماز قضا ندارد: چيزى واجب نيست.

* شك دارد نماز قضا دارد يا نه: چيزى واجب نيست.

* احتمال مى دهد نماز قضايى داشته باشد: مستحب است احتياطاً قضاى آن را به جا آورد.

* مى داند نماز قضا دارد، ولى شماره آنها را نمى داند؛ مثلًا نمى داند چهار تا بوده يا پنج تا: چنانچه كمتر را بخواند كافى است.

* اگر شماره آنها را مى دانسته ولى فراموش كرده است؛ اگر مقدار كمتر را بخواند كفايت مى كند.

* شماره آن را هم مى داند: بايد قضاى آن را بجا آورد. «(1)» 3- قضاى نمازهاى يوميّه لازم نيست «(2)» به ترتيب خوانده شود؛ مثلًا كسى كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، لازم نيست اوّل نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا كند. «(3)» 4- نماز قضا را با جماعت مى توان خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو، يك نماز را بخوانند؛ مثلًا اگر نماز قضاىصبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد. «(4)» 5- اگر مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند، نماز ظهر يا عصر


1- توضيح المسائل، م 1374 و 1383.
2- اراكى بايد به ترتيب خوانده شود. مسأله 1368
3- توضيح المسائل، م 1375.
4- توضيح المسائل، م 1388.

ص:130

يا عشا، از او قضا شود، بايد آن را دو ركعتى بجا آورد، اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آن را بجا آورد. «(1)» 6- درسفرنمى توان روزه گرفت، حتى روزه قضا، ولى نماز قضا مى توان بجا آورد. «(2)» 7- اگر در سفر بخواهد نمازهايى را كه در غير سفر قضا شده است بجا آورد، بايد نمازهاى ظهر و عصر و عشا را چهار ركعتى قضا كند. «(3)» 8- نماز قضا را در هر وقتى مى توان بجا آورد؛ يعنى قضاى نمازصبح را مى توان ظهر يا شب خواند. «(4)»

نماز قضاى پدر

1- تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز خود عاجز باشد، شخص ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا كند. «(5)» 2- پس از مرگ پدر، نماز و روزه هايى را كه بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر او واجب است آن نماز و روزه ها را قضا كند، و احتياط مستحب «(6)» است نماز و روزه هائى را كه از مادرش قضاء شده است بجا آورد. «(7)»


1- توضيح المسائل، م 1368.
2- تحريرالوسيله، ج 1، ص 224، م 5؛ و العروة الوثقى، ج 1، ص 734، م 10.
3- توضيح المسائل، م 1368.
4- تحريرالوسيله، ج 1، ص 293، م 1؛ العروة الوثقى، ج 1، ص 734، م 10.
5- توضيح المسائل، م 1387.
6- اراكى نماز و روزهاى مادر را هم بايد قضا كند. مسأله 1382 گلپايگانى احتياط واجب است نماز و روزه هاى مادر را نيز قضا كند. مسأله 1399
7- توضيح المسائل، م 1390.

ص:131

3- حالتهاى مختلف پسر بزرگتر نسبت به نماز قضاى پدر:

الف: مى داند، پدر نماز قضا داشته است و:

* تعداد آن را هم مى داند: بايد آنها را قضا كند.

* تعداد آن را نمى داند: اگر مقدار كمتر را بجا آورد كافى است.

* شك دارد كه خودش بجاآورده است يانه: بنابر احتياط واجب بايد قضا كند. «(1)» ب: شك دارد كه پدر، نماز قضا داشته است يا نه: چيزى بر او واجب نيست. «(2)» 4- اگر پسر بخواهد نماز پدر يا مادر را بخواند، بايد به تكليف خود عمل كند؛ مثلًا نماز قضاى صبح و مغرب و عشاء را بايد بلند بخواند. «(3)» 5- اگر پسر بزرگتر، پيش از آن كه نماز و روزه پدر را قضا كند، از دنيا برود، بر پسر دوم چيزى واجب نيست. «(4)» «(5)» راهنمايى آنان كه نماز قضا دارند، فرصت را از دست ندهند و اوقات


1- توضيح المسائل، م 1390- 1392.
2- توضيح المسائل، م 1391.
3- توضيح المسائل، م 1395.
4- توضيح المسائل، م 1398.
5- گلپايگانى چنانچه بين مرگ پدر يا مادر و مرگ او به قدرى طول كشيده كه مى توانسته قضاى نماز و روزه ها را به جا آورد، بر پسر دوّم چيزى واجب نيست و اگر اين مقدار طول نكشيده بنابر احتياط واجب پسر دوم بايد قضاى آن را بجا آورد. مسأله 1407

ص:132

فراغت خود را بيهوده نگذرانند، و بيش از مقدار نياز وقت خود را در بازارها و مغازه ها تلف نكنند، و نمازهاى قضاى خود را بجاى آورند، كه اين وظيفه واجب آنهاست، و بايد بدان عمل كنند و چه بهتر كه اين عبادتها در اماكن مقدسى همچون مسجدالحرام و مسجدالنبى انجام شود، كه افزون بر عمل به واجب شرعى از پاداش بيشترى نيز بهره مند خواهند شد.

ص:133

نماز جماعت

اشاره

وحدت امّت اسلامى، از جمله مسائلى است كه اسلام، به آن اهميّت بسيارى داده، و براى حفظ و ادامه آن، برنامه هاى ويژه اى دارد، يكى از آنها نماز جماعت است.

در نماز جماعت، يكى از نمازگزاران كه داراى ويژگى خاصى است پيشاپيش جمعيت مى ايستد و ديگران درصفوفى منظم، پشت سر او و هماهنگ با او نماز را بجا مى آورند.

كسى كه در اين نماز دسته جمعى، پيشاپيش جمعيت مى ايستد «امام جماعت» است و كسى كه پشت سر او در نماز از او پيروى مى كند «مأموم» است.

اهمّيت نماز جماعت

گذشته از آنكه در روايات زيادى، براى نماز جماعت، اجر و پاداش بسيارى وارد شده است، با دقّت در برخى از مسائل احكام، به

ص:134

اهميّت اين عبادت پى مى بريم، و در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم؛

1- شركت در نماز جماعت براى هر كس مستحب است، بويژه براى همسايه مسجد. «(1)» 2- مستحب است، انسانصبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.

3- نماز جماعت، هر چند اوّل وقت خوانده نشود، از نماز فُراداىِ «(2)» اوّل وقت بهتر است.

4- نماز جماعتى كه مختصر خوانده مى شود، از نماز فُرادايى كه آن را طول بدهد بهتر است. «(3)» 5- سزاوار نيست انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.

6- حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنايى به آن، جايز نيست. «(4)»

شرايط نماز جماعت

هنگام برپايى نماز جماعت، شرايط زير، بايد مراعات شود:

مأموم از امام، جلوتر نايستد، و احتياط واجب آن است كه كمى عقب تر بايستد.

جايگاه امام جماعت از جايگاه مأمومين، بالاتر نباشد.

فاصله امام و مأموم و فاصلهصف ها، زياد نباشد.


1- توضيح المسائل، م 1399.
2- نمازى كه به تنهايى خوانده شود و به جماعت نباشد،« نماز فُرادا» نام دارد.
3- توضيح المسائل، م 1402.
4- توضيح المسائل، م 1401.

ص:135

بين امام و مأموم و همچنين بينصف ها چيزى مانند ديوار يا پرده مانع نباشد، ولى نصب پرده بينصفِ مردها و زنها اشكال ندارد. «(1)» امام جماعت بايد بالغ و عادل باشد و نماز را بطورصحيح بخواند. «(2)» پيوستن به نماز جماعت (اقتدا كردن)

در هر ركعت، تنها در بين قرائت «(3)» و در ركوع مى توان به «امام» اقتدا كرد، پس اگر به ركوع امام جماعت نرسد، بايد در ركعت بعد اقتدا كند، و اگر تنها به ركوع امام جماعت هم برسد، يك ركعت به حساب مى آيد.

حالتهاى مختلف براى پيوستن به نماز جماعت

ركعت اوّل

1- در بين قرائت مأموم حمد و سوره را نمى خواند و بقيّه اعمال را با امام جماعت بجا مى آورد.

2- در ركوع ركوع و بقيه اعمال را با امام جماعت بجا


1- العروةالوثقى، ج 1، ص 777.
2- توضيح المسائل، م 1453.
3- در قنوت ركعت دوّم هم مى تواند اقتدا كند و قنوت را با امام بخواند و همانند آنچه براى اقتدا در بين قرائت گفته مى شود عمل كند.

ص:136

مى آورد. «(1)» ركعت دوّم

1- دربين قرائت مأموم حمد و سوره را نمى خواند و با امام، قنوت و ركوع و سجده را بجا مى آورد و آنگاه كه امام جماعت تشهد مى خواند، بنا بر احتياط واجب بايد به صورت نيم خيز، بنشيندو اگر نماز دو ركعتى است يك ركعت ديگر به تنهائى بخواند و نماز را تمام كند و اگر سه يا چهار ركعتى است، در ركعت دوّم كه امام جماعت در ركعت سوّم مى باشد، حمد و سوره بخواند (هر چند امام جماعت تسبيحات بخواند) و آنگاه كه امام جماعت ركعت سوّم را تمام كرد، و براى ركعت چهارم برمى خيزد، مأموم بايد پس از دو سجده، تشهد بخواند، و برخيزد و قرائت ركعت سوّم را بجا آورد و در ركعت آخر نماز كه امام جماعت با تشهد و سلام، نماز را به پايان مى برد يك ركعت ديگر مى خواند. «(2)» 2- در ركوع: ركوع را با امام جماعت بجا مى آورد و بقيّه نماز را همانگونه كه گفته شد، انجام


1- توضيح المسائل، م 1427.
2- توضيح المسائل، م 1439 و 1440.

ص:137

مى دهد.

ركعت سوّم

1- دربين قرائت چنانچه مى داند كه اگر اقتدا كند براى خواندن حمد و سوره و يا حمد تنها وقت دارد، مى تواند اقتدا كند و بايد حمد و سوره يا حمد را بخواند، و اگر مى داند فرصت ندارد، بنا بر احتياط واجب بايدصبر كند تا امام جماعت به ركوع رود، سپس به او اقتدا كند.

2- در ركوع چنانچه در ركوع اقتدا كند، ركوع را با امام بجا مى آورد و حمد و سوره براى آن ركعت ساقط است، و بقيه نماز را همانگونه كه قبلًا بيان شد بجا مى آورد. «(1)» ركعت چهارم

1- دربين قرائت حكم اقتدا در ركعت سوّم را دارد، و آنگاه كه امام جماعت در ركعت آخر نماز براى تشهد و سلام مى نشيند، مأموم مى تواند برخيزد و نمازش را به تنهايى ادامه دهد، و مى تواند، بطور نيم خيز بنشيند تا تشهد و سلام امام جماعت تمام شود و سپس برخيزد.

2- در ركوع ركوع و سجده ها را با امام بجا مى آورد، (اكنون ركعت چهارم امام و ركعت اوّل مأموم است) و


1- توضيح المسائل، م 1443- 1442 و تحريرالوسيله، ج 1، ص 271 و 272، م 5، 6 و 8.

ص:138

بقيه نماز را همانگونه كه گذشت انجام مى دهد. «(1)»

احكام نماز جماعت

1- اگر امام جماعت يكى از نمازهاى يوميّه را مى خواند، هر كدام از نمازهاى يوميّه را مى توان به او اقتدا كرد، بنابراين اگر امام، نماز عصر را مى خواند، مأموم مى تواند، نماز ظهر را به او اقتدا كند، و يا اگر مأموم پس از آنكه نماز ظهر را خواند، جماعت برپا شود، مى تواند نماز عصر را به ظهر او اقتدا كند. «(2)» 2- مأموم مى تواند نماز قضاى خود را به نماز اداى امام، اقتدا كند، هر چند قضاى ديگر نمازهاى يوميّه باشد؛ مثلًا امام جماعت نماز ظهر را مى خواند و او قضاى نمازصبح را. «(3)» 3- نماز جماعت، حدّاقل با دو نفر برپا مى شود، يك نفر امام و يك نفر هم مأموم، مگر در نماز جمعه و عيد فطر و قربان. «(4)» 4- نمازهاى مستحبى را نمى توان به جماعت خواند، مگر نماز طلب باران. «(5)»


1- همان مدرك.
2- . توضيح المسائل، م 1408.
3- تحريرالوسيله، ج 1، ص 265، م 1؛ العروةالوثقى، ج 1 ص 765 م 3.
4- العروةالوثقى، ص 766، م 8.
5- العروةالوثقى، ج 1، ص 764، م 2.

ص:139

وظيفه مأموم در نماز جماعت

1- مأموم نبايد تكبيرةالاحرام را پيش از امام بگويد، بلكه احتياط واجب آن است كه تا تكبير امام تمام نشده، تكبير نگويد. «(1)» 2- مأموم، بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند، ولى اگر ركعت اوّل يا دوّم او، و ركعت سوّم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند. «(2)» چگونگى پيروى مأموم، از امام جماعت

الف): در خواندنى ها؛ مانند حمد، سوره، ذكر و تشهد، جلو افتادن از امام يا عقب افتادن از او اشكال ندارد، مگر در تكبيرةالاحرام.

ب): در اعمال؛ مانند ركوع، سر برداشتن از ركوع و سجده، پيش افتادن جايز نيست؛ يعنى نبايد قبل از امام به ركوع برود و يا از ركوع برخيزد، يا به سجده برود، ولى عقب افتادن اگر زياد نباشد اشكال ندارد. «(3)» مسأله:

اگر موقعى كه امام جماعت در ركوع است اقتدا كند، ممكن است، يكى از اين حالت ها را داشته باشد:

* قبل از تمام شدن ذكر ركوعِ امام جماعت به ركوع


1- توضيح المسائل، م 1467.
2- توضيح المسائل، م 1461.
3- توضيح المسائل، م 1469- 1467 و 1470؛ العروةالوثقى، ج 1، ص 785.

ص:140

مى رسد نمازش به جماعت صحيح است.

* وقتى به حدّ ركوع مى رسد، ذكرِ ركوعِ امام جماعت تمام شده ولى هنوز، امام در ركوع است نمازش به جماعتصحيح است.

* به ركوع رود ولى به ركوع امام هم نرسد نمازش بطور فُراداصحيح است و بايد آن را تمام كند. «(1)» 1- به ركوع رود واجب است برخيزد و باامام جماعت به ركوع برود. «(2)»

2- ازركوع برخيزد بايد به ركوع برگرددوبا امام سر از ركوع بردارد، و در اين اگرمأموم سهواًصورت زياد شدن ركوع كه ركن پيش از امام: است، نماز را باطل نمى كند.

3- به سجده رود واجب است، سر از سجده بردارد و با امام به سجده رود.

4- سرازسجده بردارد بايد به سجده برگردد. «(3)»

اگر جاى مأموم بلندتر از امام باشد، درصورتى كه بلندى آن به


1- خوئى- اراكى نمازش باطل است. مسأله 1436؛ گلپايگانى جماعت باطل است ولى نمازش صحيح است. مسأله 1436
2- گلپايگانى بنا براحتياط، بايد برخيزد و با امام جماعت به ركوع رود. العروةالوثقى، ج 1، ص 786
3- العروةالوثقى، ج 1، ص 786، م 12.

ص:141

مقدار متعارفِ زمان قديم باشد، اشكال ندارد، مثل آنكه امام درصحن مسجد و مأموم در پشت بام به نماز بايستد ولى اگر مثل ساختمانهاى چند طبقه اين زمان باشد، جماعت اشكال دارد. «(1)» «(2)»

شركت در نماز جماعت اهل سنت

در ايامى كه زائران محترم در دو شهر مكه و مدينه هستند، از فرصت استفاده كرده و در نماز جماعت مساجد اين دو شهر بويژه مسجدالحرام و مسجدالنبى كه با جمعيت زيادى برگزار مى شود شركت كنند، تا از ثواب بسيار زياد نماز جماعت و نماز خواندن در اين اماكن مقدس بهره مند شوند، و هم از كارهايى كه سبب توهين به مذهب تشيع و انگشت نما شدن شيعيان مى گردد، بويژه برگشت به منازل، نزديك وقت نماز يا هنگام برپايى نماز و يا تماشاى نماز جماعت جداً بپرهيزند.

جهت آشنايى اهميت اين موضوع برخى از مسائل شرعى را در اينجا مى آوريم:

1- خارج شدن از مسجدالحرام و مسجد مدينه هنگام شروع نماز جماعت جايز نيست و بر شيعيان واجب است كه با آنان نماز جماعت بخوانند.

2- شركت در نماز جماعت اهل سنت، اختصاص به مسجد الحرام و مسجد النبى ندارد و در ديگر مساجد هم از نماز واجب كفايت


1- توضيح المسائل، م 1416.
2- گلپايگانى- خوئى اگر جاى مأموم بلندتر از جاى امام باشد اشكال ندارد ولى اگر به قدرى بلند باشد كه نگويند اجتماع كرده اند، جماعت صحيح نيست. مسأله 1425

ص:142

مى كند. «(1)» استفتاء

س: گاهى مشاهده مى شود كه هنگام برپايى نماز جماعت در مسجدالنبى و مسجدالحرام، بعضى از حجاج از مسجد خارج مى شوند و يا كنارى ايستاده و تماشا مى كنند، لطفاً نظر مبارك را در اين باره مرقوم فرماييد:

(امام خمينى): وقتى كه در «مسجدالحرام» يا «مسجدالنبى» نماز جماعت منعقد شد، مؤمنين نبايد از آنجا خارج شوند و بايد از جماعت تخلّف نكنند و با ساير مسلمين به جماعت نماز بخوانند.

(گلپايگانى): اين عمل خوبى نيست و حجاج محترم شيعه بايد از اينگونه اعمال بپرهيزند و كارى نكنند كه انگشت نما و مورد اعتراض واقع شوند- واللَّه العالم-.

(اراكى): احتياط واجب آن است كه در نماز جماعت شركت كنند و از آنچه موجب تفرقه مى شود جداً پرهيز كنند. «(2)» س: كسى كه نماز را در مسجدالحرام به نحو استداره (به دور كعبه) خوانده است بطورى كه رو در روى امام جماعت و يا طرفين او


1- گلپايگانى اختصاص به اين دو مسجد ندارد بلكه در تمام مساجد، مستحب و مورد ترغيب و رجحان است، لكن اگر امكان دارد، نماز را اعاده كنند. خوئى در صورتى كه قرائت حمد و سوره را خود براى خود آهسته بخواند، كفايت مى كند و در نماز جمعه، بعد از نماز جمعه، نماز ظهر را اعاده كند.
2- استفتاآت ويژه حج، س 33.

ص:143

ايستاده بوده است، آيا اين نماز احتياج به اعاده دارد؟

(امام خمينى): با وضع فعلى نياز به اعاده ندارد.

(گلپايگانى): نماز به نحو استداره مانعى ندارد، ولى بنابر احتياط بايد به حسب دايره مقدم بر امام نباشد، و همچنين بنابر احتياط با مراعات قيد قبلى نزديكتر از امام به كعبه نباشد.

(اراكى): اگر مأموم در مواضع سجده و نزديك نبودن به كعبه از امام عقب تر باشد اشكال ندارد.

(خوئى): نماز به نحو استداره، اطراف كعبه اشكال ندارد. «(1)»

برخى از مستحبات و مكروهات نماز جماعت:

1- مستحب است امام در وسطصف بايستد و اهل علم و كمال و تقوا درصف اوّل بايستند.

2- مستحب استصفهاى جماعت منظم باشد و بين كسانى كه در يكصف ايستاده اند فاصله نباشد.

3- اگر درصف هاى جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها بايستد.

4- مكروه است مأموم ذكرهاى نماز را طورى بگويد كه امام بشنود. «(2)»


1- - مناسك حج محشى، مسائل متفرقه.
2- توضيح المسائل، ص 198- 197.

ص:144

نماز جمعه

اشاره

«(1)»

يكى از اجتماعات هفتگى مسلمانان «نماز جمعه» است، و نمازگزاران در روز جمعه مى توانند به جاى نماز ظهر، نماز جمعه بخوانند. «(2)» «(3)» اهميّت نماز جمعه

امام خمينى (ره) در اهمّيت نماز جمعه چنين نگاشته اند:

«نماز جمعه و دو خطبه آن، مانند حج و نماز عيد فطر و قربان، از مراسم بزرگ مسلمانان است، ولى متأسفانه، مسلمانان از وظايف مهم


1- بحث نماز جمعه در رساله آيةاللَّه گلپايگانى و حاشيه وسيلة النجاة نيامده ولى با مجمع المسائل مطابقت شد.
2- تحريرالوسيله، ص 231، م 1.
3- گلپايگانى بنابر احتياط واجب بايد نماز ظهر را نيز بخوانند. مجمع المسائل، ج 1، ص 251

ص:145

سياسى اين عبادت، غافل و ناآگاهند، درصورتى كه انسانى، با اندك مطالعه و دقت در احكام كشورى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام درمى يابد كه اسلام دين سياست است و كسى كه دين را از سياست جدا مى داند، نادانى است كه نه اسلام را مى شناسد و نه سياست را.» «(1)»

چگونگى نماز جمعه

واجبات:

نماز جمعه دو ركعت است، مانند نمازصبح، ولى دو خطبه دارد كه توسط امام جمعه، قبل از نماز ايراد مى شود.

مستحبات:

1- خواندن حمد و سوره باصداى بلند (توسط امام جمعه). «(2)» 2- خواندن سوره «جمعه» بعد از حمد، در ركعت اوّل (توسط امام جمعه).

3- خواندن سوره «منافقون» پس از حمد در ركعت دوّم (توسط امام جمعه).

4- خواندن دو قنوت، يكى در ركعت اوّل، پيش از ركوع، ديگرى در ركعت دوّم، پس از ركوع. «(3)»


1- تحريرالوسيله، ج 1، ص 234، م 9.
2- گلپايگانى- اراكى احتياط واجب آن است كه حمد و سوره نماز جمعه را بلند بخواند. مسأله 1484
3- . تحريرالوسيله، ج 1، ص 232، الثانى.

ص:146

شرايط نماز جمعه

1- تمام شرايطى كه در نماز جماعت بايد رعايت شود، در نماز جمعه هم معتبر است. «(1)» 2- بايد به جماعت برگزار شود و فُراداصحيح نيست.

3- حداقل تعداد افراد براى برپائى نماز جمعه، پنج نفر مى باشد؛ يعنى يك نفر امام، و چهار نفر مأموم.

4- بين دو نماز جمعه، حداقل بايد يك فرسخ فاصله باشد. «(2)»

وظيفه امام جمعه هنگام ايراد خطبه ها

1- حمد و ثناى الهى را بجا آورد.

2- بر پيامبر اكرم-ص- و ائمه مسلمين- ع- درود بفرستد.

3- مردم را به تقواى الهى و پرهيز از گناهان سفارش كند.

4- سوره كوتاهى از قرآن بخواند.

5- براى مردان و زنان با ايمان طلب آمرزش كند. «(3)» و سزاوار است اين مطالب را نيز بگويد: «(4)» 1- آنچه مسلمانان در زندگى دنيا و آخرت به آن نياز دارند.


1- شرايط نماز جماعت در ص گذشت.
2- تحريرالوسيله، ج 1، ص 231.
3- برخى از اين مسائل فتواست و برخى احتياط واجب و برخى مربوط به هر دو خطبه است و برخى ديگر مربوط به يكى از خطبه ها.
4- اين قسمت از تحريرالوسيله امام خمينى ره آورده شده است.

ص:147

2- مردم را از آنچه در جهان مى گذرد و به سود و زيان مسلمانان است، آگاه كند.

3- از مسائل سياسى و اقتصادى كه در استقلال و آزادى آنان دخالت دارد و چگونگى رفتار آنها با ساير ملت ها سخن بگويد.

4- مسلمانان را از دخالت دولت هاى ستمگر و استعمارگر در امور سياسى و اقتصادى كه منجر به بهره كشى از آنان مى شود، آگاه كند. «(1)»

وظيفه نمازگزاران جمعه

1- بنابر احتياط واجب بايد به خطبه ها گوش دهند.

2- احتياط مستحب است از سخن گفتن بپرهيزند، و چنانچه سخن گفتن، سبب از بين رفتن فايده خطبه ها و يا گوش ندادن به آنها شود، ترك آن واجب است.

3- احتياط مستحب است، شنوندگان، هنگام ايراد خطبه ها، رو به امام جمعه بنشينند، و بيش از مقدارى كه در نماز اجازه داده شده، به اطراف نگاه نكنند. «(2)»


1- تحريرالوسيله، ج 1، ص 233 و 234، م 7، 8 و 9.
2- . تحريرالوسيله، ج 1، ص 235، م 14.

ص:148

نماز آيات

اشاره

يكى از نمازهاى واجب «نماز آيات» است كه به سبب اين حوادث واجب مى شود:

* زلزله

* خسوف (ماه گرفتگى)

* كسوف (خورشيد گرفتگى)

* و نيز رعد و برق و بادهاى زرد و سرخ و مانند آن، اگر بيشتر مردم بترسند. «(1)» «(2)»

چگونگى نماز آيات

1- نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد.

2- در نماز آيات، قبل از هر ركوع، سوره حمد و سوره ديگرى


1- توضيح المسائل، م 1491.
2- گلپايگانى در صورتى كه به آنها آيت صدق كند[ غيرعادى باشد] اگر چه كسى هم نترسد، نماز آيات واجب است مسأله 1500.

ص:149

از قرآن خوانده مى شود، كه در اينصورت، در دو ركعت، ده حمد و ده سوره خوانده مى شود، ولى مى توان يك سوره را پنج قسمت كرده و قبل از هر ركوع يك قسمت از آن را خواند، كه در اينصورت، در دو ركعت دو حمد و دو سوره خوانده مى شود.

در اينجا با تقسيم سوره «اخلاص» چگونگى نماز آيات را مى آوريم.

ركعت اوّل

سوره حمدو «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» ركوع.

«قل هواللَّه احد» ركوع.

«اللَّه الصمد» ركوع.

«لم يلد ولم يولد» ركوع.

«ولم يكن له كفواً احد» ركوع.

و سپس سجده ها را بجا آورده و براى ركعت دوّم برمى خيزد.

ركعت دوّم

ركعت دوّم را نيز مانند ركعت اوّل بجا مى آورد و سپس با تشهد و سلام، نماز را به پايان مى برد. «(1)»


1- توضيح المسائل، م 1508.

ص:150

احكام نماز آيات

1- اگر يكى از سبب هاى نماز آيات در شهرى اتفاق بيفتد فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست. «(1)» 2- اگر دريك ركعت ازنمازآيات پنج مرتبه حمدوسوره بخواند ودرركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را تقسيم كندصحيح است: «(2)» 3- مستحب است پيش از ركوع دوّم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند، و اگر تنها يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافى است. «(3)» 4- هر يك از ركوع هاى نماز آيات، ركن است، كه اگر عمداً يا سهواً كم يا زياد شود، نماز باطل است. «(4)» 5- نماز آيات را مى توان به جماعت خواند، كه در اينصورت حمد و سوره ها را تنها امام جماعت مى خواند. «(5)»


1- توضيح المسائل، م 1494.
2- توضيح المسائل، م 1509.
3- توضيح المسائل، م 1512.
4- توضيح المسائل، م 1515.
5- العروةالوثقى، ج 1، ص 730، م 13.

ص:151

نمازهاى مستحب

اشاره

1- نماز مستحب را «نافِلَه» گويند.

2- نمازهاى مستحب بسيار است و اين نوشته گنجايش تمام آنها را ندارد، امّا برخى از آنها را كه اهميت بيشترى دارد مى آوريم. «(1)»

نماز شب

نماز شب 11 ركعت است كه بدين ترتيب خوانده مى شود:

دو ركعت به نيّت نافله شب.

دو ركعت به نيّت نافله شب.

دو ركعت به نيّت نافله شب.

دو ركعت به نيّت نافله شب.

دو ركعت به نيّت نافله شَفع.

يك ركعت به نيّت نافله وَتْر. «(2)»


1- توضيح المسائل، م 764.
2- توضيح المسائل، م 765.

ص:152

وقت نماز شب

1- وقت نماز شب از نصف شب است تا اذانصبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود. «(1)» 2- مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مى تواند آن را در اوّل شب بجا آورد. «(2)»

نافله نمازهاى يوميّه

17 ركعت نماز واجب كه در شبانه روز خوانده مى شود، 23 ركعت نافله دارد كه خواندن آنها، مستحب است. از جمله آنها دو ركعت نافله نمازصبح است كه قبل از نمازصبح خوانده مى شود و ثواب بسيارى دارد. «(3)»

نماز غُفيلَه

يكى ديگر از نمازهاى مستحبى، نماز «غُفيلَه» است كه پس از نماز مغرب خوانده مى شود.


1- توضيح المسائل، م 773.
2- توضيح المسائل، م 774.
3- جهت آشنائى با كيفيت نافله يوميّه و وقت آنها، مى توانيد به رساله توضيح المسائل، مسأله 764 و 768 مراجعه كنيد.

ص:153

كيفيّت نماز غفيله

نماز غفيله دو ركعت است، كه در ركعت اوّل، پس از حمد، بايد به جاى سوره، اين آيه خوانده شود: «(1)» «وَذَا النُّونِ اذْ ذَهَبَ مُغا ضِباً فَظَنَّ انْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادىَ فِى الظُّلُماتِ انْ لاالهَ الَّا انْتَ سُبْحَانَكَ انّى كُنْتُ مِنَ الظالِمِينَ فَاستَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِك نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ».

و در ركعت دوّم، پس از حمد، به جاى سوره، اين آيه خوانده مى شود:

«وَ عِنْدَهُ مفاتِحُ الْغَيْبِ لايَعْلَمُها الّا هُوَ و يَعْلَمُ مَا فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ و مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ الّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ الْارْضِ وَ لَارَطْبٍ وَ لَايابِسٍ الَّا فِى كِتابٍ مُبينٍ».

و در قنوت آن، اين دعا خوانده مى شود:

«الَّلهُمَّ انّى اسأَلُكَ بِمَفاتِحِ الْغَيْبِ الّتِى لا يَعْلَمُهَا الَّا انْتَ انْ تُصَلِّىَ عَلَى مَحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَانْ تَغْفِرَلى ذُنُوبى «(2)» الّلهُمَّ انْتَ وَلِىُّ نِعْمَتِى وَ الْقادِرُ عَلَى طَلِبَتىِ تَعْلَمُ حاجَتِى فَأسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ و عَلَيْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَيْتَهَا لِى».


1- توضيح المسائل، م 775.
2- به جاى جمله« ان تَغْفِرَلى ذُنُوبِى» مى تواند حاجت ديگرى از خدا بخواهد.

ص:154

روزه

اشاره

تعريف روزه

يكى ديگر از واجبات و برنامه هاى سالانه اسلام براى خودسازى انسانها «روزه» است، و روزه آن است كه انسان از «اذانصبح» تا «مغرب» براى اطاعت فرمان خداوند از برخى كارها كه شرح آنها خواهد آمد بپرهيزد. براى آشنايى با احكام روزه ابتدا بايد اقسام آن را بشناسيم:

1- واجب

2- حرام

اقسام روزه

3- مستحب

4- مكروه

1- روزه ماه مبارك رمضان و روزه قضا و كفاره و روزه نذرى از

ص:155

روزه هاى واجب است. «(1)» 2- روزه قضاى پدر «(2)»، پس از مرگ وى بر پسر بزرگتر او واجب است. «(3)» 3- روزه عيد فطر و قربان و روزه مستحبى فرزند كه سبب اذيت پدر و مادر شود حرام است. «(4)» 4- روزه گرفتن در تمام ايام سال، بجز روزهاى حرام و مكروه، مستحب است ولى در بعضى از روزها بيشتر سفارش شده است از جمله. «(5)»* هر پنجشنبه و جمعه.

* روز ميلاد و مبعث پيامبر.

* روز عرفه (نهم ذى حجه) اگر سبب بازماندن از دعاهاى آن روز نشود.

* روز هيجدهم ذى حجّه (روز عرفه و عيد غدير).

5- روزه مستحبى فرزند بدون اجازه پدر مكروه است. «(6)»

نيّت روزه


1- العروةالوثقى، ج 2، ص 240 و توضيح المسائل، م 1390.
2- اراكى و روزه قضاى مادر مسأله 1382؛ گلپايگانى بنابر احتياط واجب نماز قضاى مادر هم بر او واجب است. مسأله 1399
3- همان مدرك.
4- توضيح المسائل، م 1739- 1742.
5- توضيح المسائل، م 1748.
6- توضيح المسائل، م 1747.

ص:156

1- روزه از عبادات است و بايد براى انجام فرمان خداوند بجا آورده شود. «(1)» 2- انسان مى تواند در هر شب ماه رمضان براى روزه فرداى آن، نيّت كند، و بهتر است كه شب اوّل ماه هم روزه همه ماه را نيّت كند. «(2)» 3- لازم نيست نيّت روزه را به زبان بگويد بلكه، همين قدر كه براى انجام دستور خداوند عالم از اذانصبح تا مغرب، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد كافى است. «(3)»

مُبطلات روزه

خوردن و آشاميدن، رساندن غبار غليظ به حلق، فرو بردن تمام سر در آب، قى كردن، آميزش، استمناء و باقى بودن بر جنابت تا اذانصبح، روزه را باطل مى كند. «(4)» چند مسأله:

1- فرو بردن آب دهان، روزه را باطل نمى كند. «(5)» 2- اگر كسى به سبب فراموشى، چيزى بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نيست. «(6)»


1- توضيح المسائل، م 1550.
2- توضيح المسائل، م 1550.
3- توضيح المسائل، م 1550.
4- توضيح المسائل، مبطلات روزه.
5- توضيح المسائل، م 1579.
6- توضيح المسائل، م 1575.

ص:157

3- تزريق آمپول، اگر به جاى غذا نباشد، روزه را باطل نمى كند. «(1)»* وص

4- اگر غبار غليظ نباشد و يا به حلق نرسد و يا روزه دار شك كند به حلقش رسيده يا نه، روزه اش باطل نيست. «(2)» 5- اگر كسى سهواً سر در آب فرو برد، يا بى اختيار به آب بيفتد و يا به اجبار او را در آب بيندازند، روزه اش باطل نيست. «(3)» 6- اگر روزه دار بى اختيار قى كند و يا نداند روزه است، رزوه اش باطل نيست. «(4)» 7- اگر روزه دار در حال خواب جنب شود روزه اش باطل نيست. «(5)»

قضا و كفاره روزه

روزه قضا

اگر كسى روزه را در وقت آن نگيرد، بايد روز ديگرى، به جاى آن روزه بگيرد، پس روزه اى كه بعد از وقت آن بجا آورده مى شود، «روزه قضا» نام دارد.


1- . توضيح المسائل، م 1576.
2- گلپايگانى اگر لازم شد و تزريق كرد روزه اش باطل نمى شود و فرقى بين آمپولها نيست. مسأله 1585؛ اراكى- خوئى تزريق آمپول روزه را باطل نمى كند. استفتاء- مسأله 1585.
3- توضيح المسائل، م 1608.
4- العروةالوثقى، ج 2، ص 187، م 48.
5- توضيح المسائل، م 1646.

ص:158

كفاره روزه

كفّاره همان جريمه اى است كه براى باطل كردن روزه، معين شده است و عبارت است از:

* آزاد كردن يك بَرده.

* دو ماه روزه گرفتن كه سى و يك روز آن بايد پى درپى باشد.

* سير كردن شصت فقير، يا دادن يك مُدّ «(1)» طعام به هريك از آنها.

كسى كه كفّاره بر او واجب شود، بايد يكى از اين سه را انجام دهد، و چون امروزه «برده» به معناى فقهىِ آن يافت نمى شود، مورد دوّم يا سوّم را انجام مى دهد، و اگر هيچ يك از اينها برايش مقدور نيست، هر مقدار كه مى تواندبايد به فقير طعام بدهد و اگر اصلًا نتواند طعام بدهد، بايد استغفار كند. «(2)» در اين موارد بجا آوردن قضاى روزه واجب است ولى كفّاره ندارد

1- عمداً قى كند. «(3)» 2- در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت،


1- يعنى بايد حدود 10 سير گندم يا برنج و مانند آن به فقير بدهد. توضيح المسائل، م 1703
2- توضيح المسائل، م 1660- 1661.
3- اراكى بنابر احتياط واجب بايد كفاره هم بدهد. مسأله 1691؛ خوئى- گلپايگانى كفاره هم واجب است. مسأله 1667

ص:159

يك يا چند روز، روزه بگيرد.

3- در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كندصبح شده يا نه؟ كارى كند كه روزه را باطل مى كند؛ مثلًا آب بخورد، و بعد معلوم شودصبح بوده است.

4- كسى بگويدصبح نشده و روزه دار به گفته او، كارى كند كه روزه را باطل مى كند، و بعد معلوم شودصبح بوده است.

اگر عمداً روزه رمضان را نگيرد و يا عمداً آن را باطل كند، قضا و كفاره واجب مى شود. «(1)»

روزه قضاى پدر و مادر

پس از مرگ پدر، پسر بزرگ او بايد نمازها و روزه هاى قضا شده او را بجا آورد و احتياط مستحب «(2)» است قضاى نماز و روزه هاى مادر را هم بجا آورد. «(3)»

روزه مسافر

مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر، دو ركعت


1- قى كردن و بيدار نشدن جنب براى غسل، حكم ديگرى دارد. به توضيح المسائل مسأله 1658 مراجعه كنيد.
2- اراكى قضاى نماز و روزه مادر هم بر او واجب است. مسأله 1746؛ گلپايگانى بنابر احتياط واجب، قضاى نماز و روزه مادر را هم بايد بجا آورد. مسأله 1721
3- تحريرالوسيله، ج 1، ص 227 م 16- توضيح المسائل، م 1712 و 1390.

ص:160

بخواند، نبايد در آن سفر روزه بگيرد ولى بايد قضاى آن را بجا آورد، و مسافرى كه نمازش را تمام مى خواند؛ مثل كسى كه شغل او سفر است، بايد در سفر روزه بگيرد. «(1)»

1- قبل ازظهر به مسافرت مى رود وقتى به حد ترخص «(2)» رسيد روزه اش باطل مى شود و اگر قبل ازآن روزه را باطل كند، به احتياط واجب بايد كفاره به سفررفتن بدهد. «(3)»

2- بعد از ظهر به مسافرت مى رود روزه اشصحيح است و نبايد آن را باطل كند.

1- كارى كه روزه را باطل حكم روزه مسافر مى كند، انجام نداده است، بايد 1- قبل از ظهر به روزه آن روز راتمام كند و وطن يا جايى كه بناصحيح است.

ازسفربرگشتن دارد ده روز بماند 2- روزه را باطل كرده مى رسد است: روزه آن روز براو واجب نيست و بايد قضاى آن را بجا آورد.

2- بعدازظهر برسد روزه اش باطل است و بايد قضاى آن را بجا آورد. «(4)»


1- توضيح المسائل، م 1714- توضيح المسائل، م 1714.
2- توضيح« حد ترخص» در ص 120 گذشت.
3- خويى كفاره واجب است. مسأله 1730
4- توضيح المسائل. م 1714، 1721، 1722 و 1723.

ص:161

توجه: مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است. «(1)»

زكات فِطره

پس از پايان يافتن ماه مبارك رمضان؛ يعنى در روز عيد فطر، بايد مقدارى از مال خود را به عنوان زكات فطره به فقير بدهد.

مقدار زكات فطره

براى خودش و كسانى كه نان خور او هستند؛ مانند همسر و فرزند، هر نفر يكصاع كه تقريباً سه كيلوست. «(2)» جنس زكات فطره

جنس زكات فطره، گندم، جو، خرما، كشمش، برنج، ذرّت و مانند اينهاست، و نيز اگر پول يكى از اينها را بدهد كافى است. «(3)»


1- توضيح المسائل، م 1715.
2- توضيح المسائل، م 1991.
3- همان مدرك.

ص:162

خُمس

اشاره

يكى از تكاليف اقتصادى مسلمانان، پرداختن «خُمس» است، بدين معنا كه در برخى موارد، بايد 5 1 مال خود را براى مصارف مشخصى به حاكم اسلامى بپردازند.

در هفت چيز، خُمس واجب است:

* منفعت كسب (آنچه از خرج سال زياد بيايد).

* معدن.

* گنج.

* غنايم جنگى.

* جواهرى كه بواسطه فرو روفتن در دريا به دست آيد.

* مال حلال مخلوط به حرام.

* زمينى كه كافر ذِمّى «(1)» از مسلمانى بخرد. «(2)»


1- ذِمِّه/ عهد و پيمان؛ غير مسلمانانى كه در ممالك اسلامى زندگى مى كنند و با آنان پيمان بسته اند كه مقرّرات اجتماعى مسلمانان را مراعات كنند و ماليات معينى هم بپردازند و در عوض جان و مال آنها در امان باشد، كفّار ذمى هستند.
2- توضيح المسائل، م 1751.

ص:163

پرداخت خمس نيز مانند نماز و روزه از واجبات است و تمام افراد بالغ و عاقل كه يكى از موارد هفتگانه را داشته باشند بايد به آن عمل كنند.

همچنان كه در آغاز تكليف، هر كس به فكر انجام نماز و روزه خود است بايد به فكر پرداخت خمس و زكات و عمل به ساير واجبات هم باشد، لذا آشنايى با مسائل و موارد آن در حدّ نياز لازم است، ما، در اين نوشته به مسائل يكى از موارد هفتگانه خمس كه اكثر افراد جامعه را دربر مى گيرد مى پردازيم و آن «خمسِ چيزى است كه از خرج سال انسان و خانواده اش زياد بيايد.»

براى روشن شدن اين مسأله بايد به پاسخ دو سؤال بپردازيم:

1- مراد از خرج سال چيست؟

2- آيا يك سال، با ماههاى قمرى محاسبه مى شود يا شمسى و آغاز آن چه وقت است.

مخارج سال اسلام به كسب و كار افراد احترام گذاشته و تأمين نياز خودشان را بر پرداخت خمس مقدم داشته است، بنابراين هر كس در طول سال مى تواند تمام مخارج مورد نياز خود را از درآمدش تأمين كند و در پايان سال، اگر چيزى اضافه نيامد، پرداخت خمس واجب نيست، ولى پس از آنكه بطور متعارف و در حدّ نياز خود زندگى را گذراند،- نه در مصرف

ص:164

زياده روى كرد و نه بر خود تنگ گرفت، اگر در پايان هم چيزى اضافه آمد، 5 1، آنچه را كه اضافه آمده است بايد براى مصارف مشخصى بپردازد و 5 4 آن را براى خود پس انداز مى كند.

پس، مراد از مخارج، تمام چيزهايى است كه در زندگى خود و خانواده اش بدان نياز دارد كه به نمونه هايى از آن اشاره مى كنيم:

* خوراك وپوشاك.

* اثاثيه منزل مانند ظرف، فرش و ...

* وسيله نقليه اى كه تنها براى كسب و كار نيست.

* مخارج مهمانى.

* مخارج ازدواج.

* كتاب هاى مورد نياز.

* آنچه در راه زيارت مصرف مى كند.

* جوايز و هدايايى كه به كسى مى دهد.

*صدقه و نذر و يا كفّاره اى كه پرداخت مى كند. «(1)» سال خمسى انسان از اوّلين روز بلوغ خود بايد نماز بخواند و در اوّلين ماه رمضان روزه بگيرد و پس از گذشت يكسال از اوّلين درآمدى كه به دست آورده است، خمس مازاد بر مخارج سال گذشته را بپردازد، بنابراين در محاسبه خمس، ابتداى سال، اوّلين درآمد و پايان آن گذشتن


1- العروة الوثقى، ج 2، ص 394.

ص:165

يك سال شمسى از آن تاريخ است.

پس؛ ابتداى سال براى:

* كشاورز اوّلين محصولى است كه برداشت مى كند.

* و براى كارمند اوّلين حقوقى است كه دريافت مى كند.

* و براى كارگر اولين مزدى است كه مى گيرد.

* و براى مغازه دار اوّلين معامله اى است كه انجام مى دهد. «(1)» مالى كه از راههاى زير به دست بيايد، خمس ندارد:

1- از راه ارث به دست آيد.

2- چيزى كه به انسان بخشيده اند.

3- جايزه هايى كه دريافت كرده است.

4- آنچه به عنوان عيدى به انسان داده اند. «(2)» 5- مالى كه به عنوان خمس يا زكات ياصدقه به كسى داده اند. «(3)»


1- . العروةالوثقى، ج 2، ص 394، م 6.
2- ساير مراجع شماره هاى 2- 4، اگر از مخارج سالش زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد. مسأله 1762
3- العروة الوثقى، ج 2- ص 389- السابع ص 390، م 51.

ص:166

پى آمدهاى ندادن خمس

1- تا خمس مال را ندهد نمى تواند در آن تصرف كند؛ يعنى غذايى كه در آن خمس باشد نمى تواند بخورد و با پولى كه خمس آن را نداده، نمى تواند چيزى بخرد. «(1)» 2- اگر با پول خمس نداده، خريد و فروش كند (بدون اجازه حاكم شرع) 5 1 آن معامله باطل «(2)» است. «(3)» 3- اگر بخواهد پول خمس نداده بهصاحب حمّام بدهد و در حمام غسل كند، غسل او باطل «(4)» است. «(5)» 4- اگر با پولى كه خمس آن را نداده است، خانه بخرد، نماز خواندن در آن خانه باطل است. «(6)»

احكام خمس

1- اگر به واسطه قناعت كردن، چيزى از مخارج سالش زياد بيايد


1- توضيح المسائل، م 1790.
2- اراكى- خوئى معامله صحيح است ولى بايد خمس آن را بپردازد. مسأله 1794 و 1795.
3- توضيح المسائل، م 1760.
4- خوئى گرچه كار حرامى كرده است، ولى غسل او باطل نيست. گلپايگانى اگر مى داند كه حمامى با اين وصف، راضى به غسل است يا با غفلت از رضايت حمامى غسل كند غسلش صحيح است. مسأله 389
5- توضيح المسائل، م 383.
6- توضيح المسائل، م 873.

ص:167

بايد خمس آن را بدهد. «(1)» 2- اگر اثاثيه اى كه براى منزل خريده، نيازش از آن برطرف شود، بنابر احتياط واجب «(2)» بايد خمس آن را بدهد، مثل آنكه يخچال بزرگترى بخرد، و به يخچال قبلى نياز نداشته باشد. «(3)» 3- آذوقه اى كه از درآمد سال براى مصرف سالش خريده؛ مانند برنج، روغن و چاى، اگر در آخر سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد. «(4)» 4- اگر كودكِ غير بالغ سرمايه اى داشته باشد و از آن سودى به دست آيد، بنابر احتياط واجب «(5)» بايد پس از بلوغ، خمس آن را بدهد. «(6)» «(7)»

مصرف خمس

خمس مال را بايد دو قسمت كرد، نصف آن كه سهم امام زمان- عليه السلام- است به مجتهد جامع الشرايطى كه از او تقليد مى كند، يا


1- توضيح المسائل، م 1756.
2- خويى احتياط مستحب است.
3- توضيح المسائل، م 1781.
4- توضيح المسائل، م 1780.
5- گلپايگانى بايد پس از بلوغ خمس آن را بدهد. مسأله 1803.
6- . توضيح المسائل، م 1794.
7- خوئى واجب نيست خمس آن را بدهد. مسأله 1802

ص:168

نماينده او مى پردازد.

و نصف ديگر را بايد، يا به مجتهد جامع الشرائط بدهد و يا با اجازه او به سادات داراى شرايط بپردازد. «(1)» «(2)» شرايط سيدى كه مى توان به او خمس داد:

* فقيرباشد، ويا درسفرمانده باشد، هرچند درشهرخودفقير نباشد.

* شيعه دوازده امامى باشد.

* آشكارا معصيت نكند (بنابر احتياط واجب) و دادن خمس، كمك بر گناه او نباشد.

* از افرادى كه مخارج آنان برعهده اوست؛ مانند همسر و فرزند نباشد (بنابر احتياط واجب) «(3)» يادآورى

از جمله شرايط لباس احرام، مباح بودن آن است، و برخى از مخارج حج نيز، اگر از مال خمس نداده باشد اعمال و مناسك دچار اشكال خواهد شد، بنابر اين به حجاج عزيز توصيه مى شود، چنانچه تاكنون، در زندگى حسابرسى خمسى نداشته اند، به مرجع تقليد خود يا يكى از نمايندگان ايشان مراجعه كرده و نسبت به حسابرسى آن اقدام نمايند، و اگر از اين بابت بدهى دارند، بپردازند و يا اجازه بگيرند، تا خداى ناكرده اعمالشان دچار اشكال نشود كه سبب زحمت در دنيا و عذاب در آخرت خواهد شد.


1- توضيح المسائل، م 1834.
2- گلپايگانى- اراكى صاحب مال هم مى تواند به سادات داراى شرايط بدهد. مسأله 1843
3- توضيح المسائل، م 1835 تا 1841.

ص:169

زكات

اشاره

يكى ديگر از وظايف مهم اقتصادى مسلمانان، پرداخت زكات است.

از اهميت زكات همين بس كه در قرآن مجيد، پس از نماز آمده و نشانه ايمان و عامل رستگارى شمرده شده است.

در روايات متعددى كه از معصومين- عليهم السلام- نقل شده آمده است: «كسى كه از پرداخت زكات جلوگيرى كند، از دين خارج است».

زكات هم مانند خمس موارد معينى دارد، يك قسم از آن ماليات بدن و حيات است كه هر سال يك مرتبه در روز عيد فطر پرداخت مى شود و تنها بر كسانى كه قدرت مالى پرداخت آن را دارند واجب است، كه براى هر فرد، 3 كيلو گندم، برنج و مانند آن پرداخت مى شود.

قسم ديگر، زكات اموال است، ولى چنين نيست كه تمام اموال مردم مشمول اين قانون باشد، و تنها نُه چيز است كه زكات دارد و مى توان

ص:170

آنها را به سه دسته تقسيم كرد:

گندم

جو

1- غَلّات خرما

كشمش

شتر

موارد وجوب زكات «(1)» 2- دام ها گاو

گوسفند

طلا

3- سكّه ها نقره

زكات درصورتى واجب مى شود كه مورد زكات به حدّ نصاب برسد كه نصاب هر يك و مقدار زكات آنها به قرار زير مى باشد:


1- توضيح المسائل، م 1853.

ص:171

شماره نوع مال نصاب مقدار زكات

* 110- درصورتى كه با باران و آب

1 گندم رودخانه آبيارى شده است 2 جو 207/ 847* 120- درصورتى كه با آب دستى و

3 خرما كيلوگرم دلو و موتور پمپ آبيارى شده است.

4 كشمش* 340- درصورتى كه با هردو

آبيارى شده است.

اولين نصاب 5 شتر يك گوسفند 5 شتر تا 25 شتر هر 5 شتر يك گوسفند 26 شتر يك شتر

6 گاو 30 گاو يك گوساله يكساله

7 گوسفند 40 گوسفند يك گوسفند

8 طلا 15 مثقال 140

9 نقره 105 مثقال 140

يادآورى:

براى شتر، گاو و گوسفند نصابهاى ديگرى نيز هست كه براى آشنايى با آنها مى توانيد به رساله توضيح المسائل مراجعه كنيد.

ص:172

احكام زكات

1- مخارجى را كه براى گندم، جو، خرما و انگور كرده است، مانند قيمت بذر، مزد كارگر، و مزد تراكتور و ... مى تواند از حاصل كسر كند، ولى مقدار نصاب قبل از كم كردن اين مخارج محاسبه مى شود «(1)» و اگر قبل از كسر مخارج به حدّ نصاب برسد، پرداخت زكات واجب شده است ولى زكات باقيمانده را مى پردازد. «(2)» 2- زكات دام ها درصورتى واجب مى شود كه:

* يك سال مالك آنها باشد؛ «(3)» بنابراين اگر مثلًا 100 عدد گاو را خريدارى كند و پس از 9 ماه بفروشد، زكات واجب نيست. «(4)»* حيوان در تمام سال بيكار باشد، بنابراين گاو يا شترى كه در كار مزرعه يا حمل بار از آن استفاده مى شود زكات ندارد. «(5)»* حيوان در تمام سال از علف بيابان بچرد، پس اگر در تمام سال يا مقدارى از آن، از علف چيده شده يا كاشته شده بخورد، زكات ندارد. «(6)» 3- زكات طلا و نقره درصورتى واجب است كه به صورت


1- گلپايگانى- اراكى پس از كم كردن مخارج محاسبه مى شود. مسأله 1909؛ خوئى نمى تواند آن مخارج را كم كند. مسأله 1889
2- توضيح المسائل، م 1880.
3- ساير مراجع اگر يازده ماه مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد، اوّل ماه دوازدهم بايد زكات آن را بدهد، ولى اوّل سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب كند. مسأله 1886.
4- توضيح المسائل، م 1856.
5- توضيح المسائل، م 1908.
6- همان مدرك.

ص:173

سكّه اى باشد كه معامله با آن رواج دارد، بنابراين آنچه امروزه بانوان به عنوان زيور استفاده مى كنند، زكات ندارد. «(1)» 4- پرداخت زكات از عبادات است و بايد آنچه مى پردازد به نيّت زكات و با قصد قربت باشد. «(2)»

مصرف زكات

مصرف زكات هشت مورد است كه مى توان آن را در تمام يا برخى از اين موارد مصرف كرد:

1- فقير، و آن كسى است كه درآمد يا موجودى وى كمتر از خرج سالانه خود و خانواده اش باشد.

2- مسكين، آنكه بكلّى درمانده و بينواست.

3- كسى كه از طرف امام (ع) يا نايب او مأمور جمع آورى و نگهدارى و توزيع زكات است.

4- براى الفت دادن دلها به اسلام و مسلمانان؛ مانند غير مسلمانان كه اگر به آنها كمكى بشود، به دين اسلام مايل مى شوند يا در جنگ به مسلمانان كمك مى كنند. «(3)» 5- آزاد كردن بردگان.

6- بدهكارى كه نمى تواند قرض خود را بدهد.


1- توضيح المسائل، م 1899.
2- توضيح المسائل، م 1957.
3- گلپايگانى بعيد نيست كه اين مورد مخصوص امام معصوم- عليه السلام- باشد. مسأله 1933

ص:174

7- در راه خدا؛ يعنى در كارهايى كه نفع آن به عموم مى رسد و مورد رضايت خداست؛ مانند ساختن جاده، پل، مسجد و ...

8- مسافرى كه در سفر درمانده است و خرج برگشت به وطن را ندارد، هر چند در وطن خود فقير نباشد. «(1)» يادآورى

گرچه زكات بر تمام افراد جامعه واجب نمى شود ولى افرادى كه زكات بدهكارند، لازم است قبل از سفر نسبت به پرداخت آن اقدام كنند، تا اعمال عمره و حجشان دچار اشكال نشود.


1- توضيح المسائل، م 1925.

ص:175

امر به مَعروف و نهى از مُنكر

اشاره

«(1)»

هر انسانى نسبت به كارهاى ناپسندى كه در جامعه انجام مى پذيرد و كارهاى نيك و پسنديده اى كه ترك مى شود، مسؤوليت دارد، بنابراين اگر كار واجبى ترك شود و يا حرامى اتفاق بيفتد، سكوت و بى تفاوتى در مقابل آن جايز نيست، و تمام افراد جامعه بايد براى برپايى «واجب» و جلوگيرى از «حرام» اقدام كنند، كه اين عمل، «امر به معروف» و «نهى از منكر» است.

اهمّيت امر به معروف و نهى از منكر

در برخى از سخنان امامان معصوم- ع- چنين آمده است:

* «امر به معروف و نهى از منكر» از مهمترين واجبات و شريفترين آنهاست.


1- مسائل امر به معروف و نهى از منكر در رساله حضرت آيةالله اراكى و آيةالله خوئى نيامده است.

ص:176

* واجبات دينى به سبب «امر به معروف و نهى از منكر» استوار مى گردد.

* «امر به معروف و نهى از منكر» از ضروريّات دين است و كسى كه آن را مُنكر شود كافر است.

* اگر مردم امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند، بركت گرفته مى شود و دعاها مستجاب نمى گردد.

تعريف «معروف» و «منكر»

در به تمام واجبات و مستحبات «معروف» و به تمام محرّمات و مكروهات «مُنكر» گفته مى شود. بنابراين واداشتن افراد جامعه به انجام كارهاى واجب و مستحب «امر به معروف» و بازداشتن آنها از كارهاى حرام و مكروه «نهى از منكر» است.

امر به معروف و نهى از منكر، واجب كفايى است كه اگر به قدر كفايت به انجام آن اقدام كنند، از ديگران ساقط مى شود و اگر همه كس آن را ترك كرده باشند، چنانچه شرايط آن موجود باشد، همه آنها ترك واجب كرده اند. «(1)»

شرايط امر به معروف و نهى از منكر

امر به معروف و نهى از منكر با وجود برخى شرايط، واجب


1- . تحريرالوسيله، ج 1، ص 463، م 2.

ص:177

مى باشد درصورت نبود آنها، تكليف ساقط است و آن شرايط عبارت است از:

1- كسى كه امر يا نهى مى كند، بداند آنچه را كه ديگرى انجام مى دهد حرام است و آنچه را ترك كرده، واجب است، پس هر كسى كه نمى داند اين عمل كه او انجام مى دهد حرام است يا نه؟ جلوگيرى واجب نيست.

2- احتمال بدهد امر يا نهى او تأثير دارد، بنابراين اگر مى داند تأثير ندارد، يا شك دارد، امر و نهى واجب نيست.

3- شخص گناهكار اصرار بر ادامه كار خود داشته باشد، پس اگر معلوم شود، گناهكار بناى ترك عمل را دارد و دوباره تكرار نمى كند و يا موفّق به تكرار نمى شود، امر و نهى واجب نيست.

4- امر و نهى، سبب ضرر جانى يا آبرويى يا ضرر مالى قابل توجه، به خودش يا نزديكان و ياران و همراهان و يا ساير مؤمنان نباشد. «(1)»

مراتب امر به معروف و نهى از منكر

براى امر به معروف و نهى از منكر، مراتبى است كه اگر با عمل به مرتبه پايين تر مقصود حاصل مى شود، عمل به مرتبه بعدى جايز نيست، و آن مراتب چنين است:

اوّل: با معصيت كار طورى عمل شود كه بفهمد به سبب انجام آن گناه، با او اينگونه عمل مى شود؛ مثل اينكه از او روبرگرداند يا با چهره


1- تحريرالوسيله، ج 1، ص 465، ص 472، م 1.

ص:178

عبوس با او برخورد كند و يا با او رفت و آمد نكند.

دوّم: امر و نهى با زبان؛ «(1)» يعنى به كسى كه واجبى را ترك كرده است دستور دهد كه واجب را بجا آورد و به گناهكار دستور دهد كه گناه را ترك كند.

سوّم: استفاده از زور، براى جلوگيرى از منكر و برپايى واجب، يعنى زدن گناهكار. «(2)»

احكام امر به معروف و نهى از منكر

1- فراگيرى شرايط امر به معروف و نهى از منكر و موارد آن واجب است، تا در امر و نهى مرتكب خلاف نشود. «(3)» 2- اگر بداند امر و نهى، بدون تقاضا و نصيحت و موعظه اثر نمى كند، واجب است كه امر و نهى را با نصيحت و موعظه و تقاضا همراه كند، و اگر بداند كه در خواست و موعظه به تنهايى (بدون امر و نهى) مؤثر است، واجب است به همين گونه عمل كند. «(4)» 3- اگر بداند يا احتمال دهد كه امر و نهى اش با تكرار مؤثر است، واجب است تكرار كند. «(5)»


1- در رساله آيةالله گلپايگانى آمده است: در مرتبه دوّم با حُسن خُلق و سخن زيبا او را امر به معروف و ترك منكر كند و مصالح آن را بيان كند و مرتبه دوم و سوم اين كتاب مرتبه سوم و چهارم مى باشد.
2- تحريرالوسيله، ج 1، ص 476.
3- همان مدرك، م 8.
4- تحريرالوسيله، ج 1، ص 467، م 3.
5- تحريرالوسيله، ج 1، ص 468، م 5.

ص:179

4- مراد از اصرار برگناه، مداومت برانجام كار نيست، بلكه ارتكاب آن عمل است، هر چند يكبار ديگر باشد، پس اگر يكبار نماز را ترك كرد و بار ديگر هم بناى ترك دارد، امر به معروف واجب است «(1)».

5- در امر به معروف و نهى از منكر زخمى كردن و كشتن معصيت كار بدون اجازه حاكم شرع جايز نيست، مگر منكر از امورى است كه در اسلام اهميت بسيار زيادى دارد؛ مثل آنكه شخصى بخواهد انسان بى گناهى را بكشد و جلوگيرى از او بدون مجروح كردن وى ممكن نباشد «(2)» «(3)».

آداب امر به معروف و نهى از منكر

سزاوار است، كسى كه به معروف امر مى كند و از منكر جلوگيرى مى كند:

* مانند طبيبى دلسوز و پدرى مهربان باشد.

* قصد خود را خالص كند و تنهابراى رضاى خداوند اقدام كند، و عمل خود را از هرگونه برترى جويى پاك كند.

* خود را پاك و منزّه نداند، چه بسا همان شخصى كه اكنون خطايى از او سرزده است، داراىصفات پسنديده اى باشد كه مورد محبت الهى است، هر چند اين عمل او هم اكنون ناپسند و مورد غضب الهى باشد. «(4)»


1- . تحريرالوسيله، ج 1، ص 470، م 4.
2- تحريرالوسيله، ج 1، ص 481، م 11 و 12.
3- اين مسأله در رساله آيةالله گلپايگانى نيامده است.
4- تحريرالوسيله، ج 1، ص 481، م 14.

ص:180

خريد و فروش

اشاره

1- واجب

2- حرام

اقسام خريد و فروش 3- مستحب

4- مكروه

5- مباح

خريد و فروش واجب

از آنجا كه در اسلام بيكارى و تنبلى بسيار نكوهش شده و تلاش براى تحصيل مخارج زندگى، واجب مى باشد، كسانى كه بجز از راه خريد و فروش نتوانند مخارج خود را تأمين كنند؛ يعنى تحصيل آن منحصر در همين راه باشد و راه ديگرى بر ايشان امكان نداشته باشد، واجب است با خريد و فروش خرج زندگى خود را به دست آورند و محتاج به ديگران

ص:181

نشوند. «(1)»

خريد و فروش مستحب

خريد و فروش براى توسعه در مخارج اهل و عيال خود و نفع رساندن به ساير مسلمانان مستحب است؛ مثلًا كشاورزى كه با كاشتن محصول خرج خود را به دست مى آورد، چنانچه در اوقات فراغت به خريد وفروش بپردازد تا از اين راه بتواند به مستمندان كمك كند، ثواب دارد. «(2)»

خريد و فروش حرام

1- خريد و فروش نجاسات؛ مانند مردار.

2- خريد و فروش چيزهايى كه منافع معمولى آنها حرام است؛ مانند ابزار قمار.

3- خريد و فروش چيزى كه از راه قمار يا دزدى به دست آمده باشد.

4- خريد و فروش كتابهاى گمراه كننده.

5- خريد و فروش با سكه هاى خارج از اعتبار.

6- فروش چيزى به دشمنان اسلام كه موجب تقويت دشمنان بر


1- توضيح المسائل، مسأله 2053.
2- توضيح المسائل، مسأله 2053.

ص:182

ضد مسلمانان باشد.

7- فروش اسلحه به دشمنان اسلام در حالى كه موجب تقويت آنها بر ضد مسلمانان باشد. «(1)» «(2)» خريد و فروش حرام، موارد ديگرى هم دارد كه اكنون مورد ابتلا نمى باشد.

در اين موارد خريد و فروش مكروه است:

* معامله با مردم پَست.

* خريد و فروش بين اذانصبح و طلوع آفتاب.

* وارد معامله ديگران شدن. «(3)» آداب خريد و فروش مستحبات

* بين مشتريها در قيمت فرق نگذارد.

* در قيمت جنس، سختگيرى نكند.

* درصورتى كه طرف مقابل از معامله پشيمان شد و تقاضاى بر هم زدن معامله را كرد، از او بپذيرد. «(4)»


1- تحريرالوسيله، ج 1- ص 492 تا 498؛ توضيح المسائل، م 2055.
2- بند 4 تا 7 در رساله ساير مراجع يافت نشد.
3- توضيح المسائل، مسأله 2054.
4- توضيح المسائل، م 2051.

ص:183

مكروهات

* تعريف كردن از كالا.

* بدگويى كردن به مشترى.

* قسم راست خوردن در معامله (قسم دروغ حرام است).

* قبل از همه براى معامله وارد بازار شدن و ديرتر از همه خارج شدن.

* وزن كردن يا متر كردن كالا در مواردى كه وزن كردن و متر كردن را خوب نمى دانند.

* تقاضاى كم كردن قيمت، پس از انجام معامله. «(1)»

احكام خريد و فروش

1- فروختن و اجاره دادن خانه يا وسيله اى ديگر براى استفاده حرام، حرام است. «(2)» 2- خريد و فروش، نگهدارى، نوشتن، خواندن و درس دادن كتابهاى گمراه كننده حرام است، «(3)» مگر زمانى كه براى هدفى صحيح باشد، مثلًا براى پاسخ دادن به اشكالهاى آن. «(4)»


1- تحريرالوسيله، ج 1، ص 501.
2- تحريرالوسيله، ج 1، ص 496- م 10. توضيح المسائل، م 2068.
3- گلپايگانى اگر سبب گمراه شدن او بشود حرام است حاشيه وسيلةالنجاة در رساله ساير مراجع يافت نشد.
4- تحريرالوسيله، ج 1، ص 498، م 15.

ص:184

3- مخلوط كردن جنسى كه مى فروشد با چيزى كه ارزش ندارد و يا ارزش آن كمتر است، حرام مى باشد؛ مثل آنكه روغن خوب را با غير خوب و يا شير را با آب مخلوط كند و بفروشد (اين عمل را غش در معامله گويند). «(1)» 4- جنس وَقف شده را نمى توان فروخت، مگر درصورتى كه خراب شده باشد و قابل استفاده نباشد، مانند فرش مسجد كه قابل استفاده براى مسجد نباشد. «(2)» «(3)» 5- خريد و فروش خانه يا چيز ديگرى كه به كسى اجاره داده، اشكال ندارد ولى استفاده آن در مدت اجاره براى كسى است كه آن را اجاره كرده است. «(4)» 6- در معامله بايد خصوصيات جنسى كه خريد و فروش مى كنند معلوم باشد، ولى گفتن خصوصياتى كه گفتن و نگفتن آنها تأثيرى در ميل و رغبت مردم نسبت به آن كالا ندارد، لازم نيست. «(5)» 7- خريد و فروش دو كالاى همجنس كه با وزن يا پيمانه مى فروشند به زيادتر «رِبا» و حرام است؛ مثلًا يك تُن گندم بدهد و يك تن و 200 كيلوگرم بگيرد. و همچنين كالا يا پولى را به كسى قرض بدهد وپس از مدتى زيادتر بگيرد؛ مثلًا ده هزار تومان قرض بدهد و پس از


1- تحريرالوسيله، ج 1، ص 499، م 17. توضيح المسائل، م 2055.
2- تحريرالوسيله، ج 1، ص 516، الرابع. توضيح المسائل، م 2094.
3- اراكى فروش آن با اجازه متولى و حاكم اشكال ندارد. مسأله 2120
4- توضيح المسائل، م 2096.
5- توضيح المسائل، م 2090.

ص:185

يكسال 12 هزار تومان بگيرد. «(1)»

بهم زدن معامله

در برخى موارد فروشنده يا خريدار مى توانند معامله را بهم بزنند كه از جمله آنهاست:

* خريدار يا فروشنده گول خورده باشد.

* در هنگام معامله قرارداد كرده اند كه تا مدت معينى، هر دو يا يكى از آنها بتوانند معامله را بهم بزنند؛ مثلًا هنگام خريد و فروش بگويند، هر كس پشيمان شد تا سه روز ديگر مى تواند پس بدهد.

* كالايى كه خريده است معيوب بوده و بعد از معامله بفهمد.

* فروشنده خصوصياتى براى كالاى خود بيان كرده و بعداً معلوم شود آنگونه نبوده است؛ مثلًا بگويد اين دفتر 200 برگ است بعداً معلوم شود كمتر است. «(2)» اگر بعد از معامله عيب مال را بفهمد و فوراً آن را بهم نزند، ديگر حق بهم زدن معامله را ندارد. «(3)» «(4)»


1- . توضيح المسائل، م 2072 و 2283. و تحريرالوسيله، ج 1، ص 536.
2- توضيح المسائل، م 2124.
3- گلپايگانى مگر آنكه مسأله را نمى دانسته كه وقتى فهميد مى تواند معامله را بهم بزند خوئى لازم نيست فوراً معامله را بهم بزند و بعداً هم حق بهم زدن معامله را دارد. مسأله 2140.
4- توضيح المسائل، م 2132.

ص:186

قَرض، امانتدارى، عاريه

قرض

قرض دادن از كارهاى مستحبى است كه هم در قرآن و هم در روايات، راجع به آن سفارش فراوان شده است و قرض دهنده در روز قيامت پاداش بسيارى خواهد داشت.

اقسام قرض

1- مدت دار: يعنى هنگام قرض دادن مشخص شده است كه قرض گيرنده چه موقع بدهى را بپردازد.

2- بدون مدت: قرضى كه زمان پرداخت، در آن مشخص نشده است.

احكام قرض

1- اگر قرض مدت دار باشد، طلبكار، نمى تواند «(1)» پيش از تمام


1- ساير مراجع بنابر احتياط واجب مسأله 2289.

ص:187

شدن آن مدت، طلب خود را درخواست كند. «(1)» 2- اگر قرض مدت دار نباشد، طلبكار هر وقت بخواهد، مى تواند طلب خود را درخواست كند. «(2)» 3- اگر طلبكار، طلب خود را درخواست كند؛ چنانچه بدهكار بتواند بدهى خود را بدهد، بايد فوراً بپردازد و اگر تأخير بيندازد، گناهكار است. «(3)» 4- اگر مقدارى پول به كسى بدهد و شرط كند كه پس از مدتى؛ مثلًا يكسالِ ديگر، زيادتر بگيرد، رِبا و حرام است؛ مثلًا يكصد هزار تومان بدهد وشرط كندكه پس ازيكسال يكصدوبيست هزار تومان بگيرد. «(4)»

امانتدارى

اگر انسان مالِ خود را به كسى بدهد و بگويد نزد تو امانت باشد و او هم قبول كند، بايد به احكام امانتدارى عمل كند. «(5)» احكام امانتدارى

1- كسى كه نمى تواند از امانت نگهدارى كند، بنابر احتياط واجب «(6)» نبايد قبول كند. «(7)»


1- توضيح المسائل، م 2275.
2- همان مدارك.
3- توضيح المسائل، م 2276.
4- توضيح المسائل، م 2288.
5- توضيح المسائل، م 2327.
6- اراكى جايز نيست قبول كند. گلپايگانى جايز نيست قبول كند. مگر آنكه به صاحب مال بگويد كه نمى تواند امانت را نگهدارى كند. مسأله 2339
7- توضيح المسائل، م 2330.

ص:188

2- كسى كه چيزى را امانت مى گذارد، هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس بگيرد و كسى كه امانت را قبول مى كند، هر وقت بخواهد مى تواند آن را بهصاحبش برگرداند. «(1)» 3- كسى كه امانت را قبول مى كند، اگر براى آن، جاى مناسبى ندارد، بايد جاى مناسبى تهيه كند؛ مثلًا اگر پول است و در خانه نمى تواند نگهدارى كند، به بانك بسپارد. «(2)» 4- امانتدار بايد طورى از امانت نگهدارى كند، كه مردم نگويند در امانت خيانت و يا در نگهدارى آن كوتاهى كرده است. «(3)» 5- اگر امانت مردم از بين برود:

الف: اگر امين در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد؛ بايد عوض آن را بهصاحبش بدهد.

ب: اگر در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و بطور اتفاقى آن مال از بين رفته؛ مثلًا سيل برده است؛ امانتدار ضامن نمى باشد و لازم نيست عوض آن را بدهد. «(4)»

عاريه

1- عاريه آن است كه انسان مال خود را به ديگرى بدهد كه از آن


1- توضيح المسائل، م 2332.
2- توضيح المسائل، م 2334.
3- . همان مدرك.
4- توضيح المسائل، م 2335.

ص:189

استفاده كند و در عوض، چيزى هم از او نگيرد، مثل آن كه اتومبيل خود را به كسى مى دهد تا منزل برود و برگردد. «(1)» 2- كسى كه چيزى را عاريه گرفته، بايد آن را بخوبى نگهدارى كند.

3- اگر كسى مالى را كه عاريه كرده از بين برود يا معيوب شود:

الف: اگر در نگهدارى از آن كوتاهى، و يا در استفاده از آن زياده روى نكرده، ضامن نيست.

ب: اگر در نگهدارى آن كوتاهى كرده و يا در استفاده از آن زياده روى كرده باشد بايد خسارت آن را بپردازد. «(2)» 4- اگر قبلًا شرط كرده باشند كه هرگونه خسارت بر آن مال وارد شود عاريه كننده ضامن است، بايد آن خسارت را بپردازد. «(3)»


1- توضيح المسائل، م 2344.
2- همان مدرك.
3- همان مدرك.

ص:190

صَدَقه، نَذر، اشياء پيداشده

اشاره

«(1)»

صدقه

صَدقه عملى است مستحب كه در آياتِ قرآن و رواياتِ معصومين- عليهم السلام- تأكيد بسيارى نسبت به آن شده و ثواب بيشمارى براى آن بيان گشته است تا آنجا كه فرموده اند: «صدقه؛ در دنيا مانع پيشامدهاى ناگوار و مرگهاى ناگهانى مى گردد و در آخرت گناهان بزرگ را مى زدايد و حسابرسى قيامت را آسان مى كند».

به جهت اهميت موضوع، در اين نوشته به برخى از احكام آن اشاره مى كنيم:

احكامصَدقه

1- انسان بايد در پرداختصدقه قصد قُربت داشته باشد؛ يعنى تنها براى رضاى خدا بپردازد و از هرگونه ريا و خودنمايى بدور باشد. «(2)»


1- احكام صدقه از كتاب تحرير الوسيله، آورده شده است.
2- تحريرالوسيله، ج 2، ص 90، م 1.

ص:191

2- پس گرفتنصدقه جايز نيست. «(1)» 3-صدقه بر سيد هم حلال است، گر چه زكاتِ غير سيّد بر آنها حرام است. «(2)» 4-صدقه دادن به كافرى كه در حال جنگ با مسلمانان نباشد و به پيامبر يا امام- عليهم السلام- دشنام نمى دهد، اشكال ندارد. «(3)» 5-صدقه را بهتر است پنهانى بدهد، مگر آنكه بخواهد ديگران هم تشويق شوند، ولى زكات بهتر است آشكارا داده شود. «(4)» 6- گدايى كردن و رد كردن گدا (چيزى به او ندادن) هر دو مكروه است. «(5)»

نَذر

1- در نذر بايدصيغه خوانده شود و لازم نيست انسان آن را به عربى بخواند، پس اگر بگويد: «چنانچه مريض من خوب شود براى خدا بر من است كه هزار ريال به فقير بدهم»، نذر اوصحيح است. «(6)»

2- نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است. «(7)» «(8)»

3- انسان كارى را مى تواند نذر كند كه انجام آن برايش ممكن


1- . همان مدرك، مسأله 2.
2- تحريرالوسيله، ج 2، ص 91، م 3.
3- . همان مدرك، م 5.
4- همان مدرك، م 6.
5- همان مدرك، ص 92، م 10- 9.
6- توضيح المسائل، م 2641.
7- توضيح المسائل، م 2644.
8- خوئى در صورتى كه وفاى به نذرش منافى حق شوهر باشد.

ص:192

باشد، بنابر اين كسى كه مثلًا نمى تواند پياده به كربلا برود، اگر نذر كند كه پياده برود، نذر اوصحيح نيست. «(1)»

4- اگر انسان نذر كند كارى را انجام دهد، بايد همانطور كه نذر كرده، عمل كند، پس اگر نذر كند روز اول ماه روزه بگيرد، چنانچه روز قبل يا بعد از آن بجا آورد، كفايت نمى كند. «(2)»

5- اگر نذر كند كه به فقير معينى صدقه بدهد، نمى تواند آن را به فقير ديگرى بدهد. «(3)»

6- اگر نذر كند كه به زيارت يكى از امامان برود، چنانچه به زيارت امام ديگر برود، كافى نيست و چنانچه به واسطه عذر نتواند آن امام را زيارت كند، چيزى بر او واجب نيست. «(4)»

7- اگر براى حرم يكى از امامان- عليهم السلام- يا امامزادگان چيزى نذر كند، بايد آن را به مصارف حرم برساند «(5)»، از قبيل فرش، پرده و روشنايى. «(6)»

8- اگر براى خود امام (ع) يا امامزاده چيزى نذر كند، چنانچه مصرف معينى را قصد كرده، بايد به همان مصرف برساند «(7)» و اگر


1- توضيح المسائل، م 2647.
2- توضيح المسائل، م 2651.
3- توضيح المسائل، م 2659.
4- توضيح المسائل، م 2660.
5- خوئى بايد آن را بنابر احتياط در تعمير و روشنايى و فرش حرم و مانند اينها مصرف كنند؛ گلپايگانى بايد آن را در تعمير و روشنايى و فرش حرم و مانند اينها مصرف كنند يا به زوّار و خدام آنان بدهند.
6- توضيح المسائل، م 2662.
7- خوئى بهتر آن است به مصرفى برسانند كه نسبتى با امام ع داشته باشد؛ مانند زوّار فقير يا به مصارف حرم آن امام ع از قبيل تعمير و مانند آن برسانند. اراكى بنابر احتياط.

ص:193

مصرف معينى را قصد نكرده، بايد به فقيران و زائران بدهد و يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را به امام (ع) هديه كند. «(1)»

كفّاره تخلّف نذر

اگر انسان بدون عذر به نذر خود عمل نكند بايد كفّاره بدهد؛ يعنى:

* يك برده آزاد كند.

* يا به شصت فقير طعام دهد.

* و يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد. «(2)» يادآورى:

زائران عزيز! چنانچه چيزى نذر كعبه يا مسجدالحرام يا حرم پيامبر (ص) يا حرم امامان (ع) و يا امامزادگان كرده اند، با روحانى كاروان، مسأله را در ميان بگذارند، تا در عمل به نذر دچار اشكال نشوند و آنچه نذر شده به مصرف واقعى خود برسد.

اشياء پيدا شده

1- برداشتن چيزى كه پيدا شده مكروه است.

2- اگر چيزى پيدا كند ولى برندارد، وظيفه خاصى برعهده اش


1- توضيح المسائل، م 2663.
2- توضيح المسائل، م 2654.

ص:194

نمى آيد.

3- اگر چيزى پيدا كند و بردارد، احكام خاصى دارد به اين شرح:

الف: اگر نشانه اى ندارد كه به واسطه آنصاحبش معلوم شود، احتياط واجب آن است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد.

ب: اگر نشانه دارد:

1- قيمت آن از 6/ 12 نخود نقره سكه دار «(1)» كمتر است:

صاحبش معلوم باشد؛ بايد به او بدهد.

صاحبش معلوم نباشد؛ مى تواند براى خودش بردارد.

2- قيمت آن به 6/ 12 نخود نقره سكه دار مى رسد؛ بايد تا يك سال اعلام كند پس اگرصاحبش پيدا شد، به او بدهد و اگرصاحبش پيدا نشد، مى تواند:

* براى خودش بردارد.

* براىصاحبش نگهدارى كند تا پيدا شود.

* احتياط مستحب است كه از طرفصاحبشصدقه بدهد. «(2)» 3- اگر در منطقه حرم [شهر مكه و اطراف آن] چيزى پيدا كند و قيمتش به 6/ 12 نخود نقره سكه دار مى رسد وصاحبش پيدا نشود مى تواند از طرف صاحبش صدقه بدهد، يا آن را براىصاحبش نگهدارى كند، ولى نمى تواند براى خودش بردارد. «(3)» «(4)»


1- قيمت 6/ 12 نخود نقره اكنون در بازار در حدود 710 ريال است تابستان 1372 ه. ش..
2- توضيح المسائل، م 2564 تا 2568.
3- خوئى احتياط واجب آن است كه صدقه بدهد.
4- تحريرالوسيله، ج 2، ص 225، م 5.

ص:195

4- در مواردى كه براى پيدا شدنصاحبش بايد اعلام كند، تا يك هفته روزى يك مرتبه و بعد از آن تا يك سال هفته اى يك مرتبه در محل اجتماع مردم؛ مانند بازار و محل نماز جماعت بايد اعلام كند. «(1)» «(2)» 5- بنا بر احتياط واجب بايد فوراً اعلام كند و تأخير نيندازد. «(3)» 6- اگر مى داند، اعلام كردن فايده ندارد و يا از پيدا شدن صاحبش نااميد است، اعلام لازم نيست. «(4)» 7- اگر بچه نابالغ چيزى پيدا كند، سرپرست او (پدر يا جدّ) بايد اعلام كند. «(5)» «(6)»

گُم كردن كفش

اگر كفش انسان راببرند و كفش ديگرى به جاى آن مانده باشد، مسأله چندصورت دارد:


1- تحريرالوسيله، ج 2، ص 228، م 19 و 31.
2- گلپايگانى لازم نيست كه هر روز اعلام كند بلكه اگر تا يك سال طورى بگويد كه مردم بگويند كه اعلام مى كند كافى است خوئى تا يكسال در محل اجتماع مردم اعلام كند. مسأله 2575.
3- تحريرالوسيله، ج 2، ص 226، م 9.
4- همان مدرك، م 13.
5- توضيح المسائل، م 2571.
6- خوئى ولىّ او مى تواند اعلام كند و پس از آن براى او بردارد و يا از طرف صاحبش صدقه بدهد. اراكى بنابر احتياط واجب بايد سرپرست او اعلام كند. مسأله 2585.

ص:196

1- مى داند كفشى كه مانده، مالِ كسى است كه كفش او را برده، «(1)» اگر از پيدا شدن صاحبش نااميد شود و يا پيدا كردن او برايش سخت باشد، مى تواند آن را به جاى كفش خودش بردارد، ولى اگر قيمت آن كفش بيشتر از قيمت كفش خودش باشد، و از پيدا شدن صاحبش نااميد شود، بايد، با اجازه حاكم شرع از طرف اوصدقه بدهد.

2- احتمال مى دهد، كفشى كه مانده، مالِ كسى نيست كه كفش او را برده؛ اگر بردارد بايدصاحبش را پيدا كند «(2)» و اگر از پيدا شدن او نااميد شد، از طرف وى به فقيرصدقه بدهد [ولى بهتر است برندارد]. «(3)»


1- اراكى و بداند كه عمداً برده. مسأله 2595؛ خوئى و راضى است كه كفشش را عوض كفشى كه برده است بردارد، مى تواند به جاى كفش خودش بردارد و همچنين است اگر بداند كه كفش او را بطور ناحق و ظلم برده است ولى در اين صورت به حكم مسأله متن بايد عمل كند. مسأله 2590
2- حكم مال پيدا شده را دارد.
3- توضيح المسائل، م 2581.

ص:197

خوردن و آشاميدن

اشاره

خداوند بزرگ براى استفاده انسانها، طبيعتِ زيبا و تمام حيوانات و ميوه ها و سبزيجات را در اختيار آنها قرار داده است، تا از آنها براى خوردن و آشاميدن و پوشاك و مسكن و ساير نيازهاى خود بكار گيرند، ولى براى حفظ جان انسانها و سلامتى جسم و روح آنها و بقاى نسلها و احترام به حقوق ديگران، قوانين و مقرراتى قرار داده است كه در اين درس به برخى از آنچه كه در رابطه با خوراكيها و آشاميدنيهاست مى پردازيم:

* ميوه ها

1- گياهى

* سبزيجات

اهلى

انواع خوراكى ها* چهارپايان

وحشى

2- حيوانى

* پرندگان

* آبزيان (دريايى)

ص:198

احكام خوراكيها

«(1)»

غذاهاى گياهى تمام ميوه ها و سبزيجات حلال است، مگر آنچه براى بدن ضرر داشته باشد.

غذاهاى حيوانى* انواع گوسفندان «(2)» 1- حلال گوشت* گاو «(3)»* شتر

* اسب 1- اهلى 2- مكروه* قاطر* الاغ

* سگ 3- حرام گوشت* گربه چهارپايان* و ...

* آهو 1- حلال گوشت* گاو* بز كوهى 2- وحشى* گورخر

2- حرام گوشت تمام حيوانهاى درنده مانند گرگ و پلنگ حرام مى باشند. «(4)»


1- - مطالب اين درس با حواشى حضرت آيةالله گلپايگانى بر كتاب« وسيلةالنجاة» مطابقت دارد و آن دسته از مسائلى كه از توضيح المسائل آورده شده، مطابق فتاواى حضرت آيةالله اراكى و خوئى نيز مى باشد.
2- بز هم نوعى گوسفند است.
3- گاوميش هم نوعى گاو و حلال گوشت است.
4- - تحريرالوسيله، ج 1، ص 156، م 5.

ص:199

چند مسأله

1- تمام حيوانهاى درنده، حرامگوشت هستند، هر چند از نظر قدرت درندگى ضعيف باشند؛ مانند روباه.

2- خوردن گوشت خرگوش حرام است.

3- تمام انواع حشرات، حرام مى باشند. «(1)» پرندگان اين دسته از پرندگان حلال گوشت هستند:

* تمام اقسام كبوترها (قُمرى هم نوعى كبوتر است).

* تمام اقسام گنجشكها (بُلبُل هم نوعى گنجشك است).

* مرغ و خروس

اين دسته از پرندگان حرام گوشت هستند:

* خفاش.

* طاووس.

* كلاغ (زاغ هم نوعى كلاغ است).

* تمام پرندگانى كه چنگال دارند؛ مانند عقاب. «(2)»


1- . همان مدرك.
2- . همان مدرك- مسأله 6.

ص:200

چند مسأله

1- خوردن گوشت پرستو و هُدهُد «(1)» مكروه است. «(2)» 2- تخم مرغ و ساير پرندگان حلال گوشت، حلال و تخم پرندگان حرام گوشت حرام است. «(3)» 3- مَلخ از پرندگان است و حلال گوشت مى باشد. «(4)» آبزيان 1- از حيوانهاى دريايى، تنها ماهى پولك دار و برخى از پرندگان دريايى حلال گوشت است.

2- ميگو كه همان ملخ دريايى و از پرندگان است، حلال گوشت مى باشد. «(5)» چند مسأله:

1- خوردن گِل حرام است. «(6)»


1- گلپايگانى احتياط واجب آن است كه از خوردن گوشت هدهد خوددارى نمايند. مسأله 2633
2- توضيح المسائل، م 2624.
3- تحريرالوسيله، ج 2، ص 158، م 12.
4- توضيح المسائل، م 2622.
5- تحريرالوسيله، ج 2، ص 155، م 1.
6- تحريرالوسيله، ج 2، ص 164، م 7.

ص:201

2- خوردن كمى از تربت سيدالشهدا (ع) براى شفا يافتن از بيمارى اشكال ندارد. «(1)» 3- خوردن و آشاميدنِ چيز نجس حرام است. «(2)» 4- خوردن چيزى كه براى انسان ضرر دارد حرام است، «(3)» مثلًا خوردن غذاى چرب براى مريضى كه غذاى چرب برايش ضرر دارد حرام است. «(4)» 5- خوردن تخم چهارپايان حلال گوشت حرام است. «(5)» 6- نوشيدن شراب و هر مايع مست كننده ديگر حرام است. «(6)» 7- بر هر مسلمانى واجب است مسلمان ديگرى را كه نزديك است از گرسنگى يا تشنگى بميرد، نان و آب داده و از مرگ نجات دهد. «(7)»

آداب غذا خوردن

مستحبات 1- دستها را قبل از غذا و پس از آن بشويد.

2- در اوّل غذا «بسم اللَّه» و در پايان، «الحمدُلِلَّه» بگويد.

3- با دست راست غذا بخورد.


1- . توضيح المسائل، م 2628.
2- توضيح المسائل، م 141.
3- خوئى خوردن چيزى كه سبب مرگ مى شود يا براى انسان ضرر كلّى دارد حرام است. مسأله 2639.
4- توضيح المسائل، م 2630.
5- توضيح المسائل، م 2626.
6- توضيح المسائل، م 111، 2632.
7- . توضيح المسائل، م 2635.

ص:202

4- لقمه را كوچك بردارد.

5- غذا را خوب بجود.

6- ميوه را پيش از خوردن با آب بشويد.

7- اگر چند نفر سر سفره نشسته اند، هر كسى از غذاى جلوى خودش بخورد.

8- ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن كند و بعد از همه دست بكشد. «(1)» مكروهات 1- در حال سيرى غذا خوردن.

2- پرخورى (زياد غذا خوردن).

3- نگاه كردن بهصورت ديگران هنگام غذا خوردن.

4- خوردن غذاى داغ.

5- فوت كردن به غذايى كه مى خورد.

6- پاره كردن نان با كارد.

7- گذاشتن نان زير ظرف غذا.

8- دور انداختن ميوه، پيش از آنكه كاملًا آن را بخورد. «(2)»


1- توضيح المسائل، م 2636.
2- توضيح المسائل، م 2637.

ص:203

آدابِ آب نوشيدن

مستحبات:

1- در روز، ايستاده آب بخورد.

2- پيش از آشاميدن آب «بِسمِ اللَّه» و بعد از آن «الحَمدُللَّه» بگويد.

3- به سه نفس آب بياشامد.

4- پس از آشاميدن آب، حضرت امام حسين- عليه السلام- و خاندان و ياران او را ياد و قاتلان ايشان را لعن كند. «(1)» مكروهات 1- زياد آشاميدن.

2- آشاميدن آب بعد از غذاى چرب.

3- با دست چپ آب نوشيدن.

4- در شب، ايستاده آب نوشيدن. «(2)»


1- توضيح المسائل، م 2638.
2- . توضيح المسائل، م 2639.

ص:204

نگاه به ديگران

1- بجز زن و شوهر، نگاه كردن هر فرد انسانى به فرد ديگر، اگر براى لذّت بردن باشد حرام است، خواه همجنس باشد مانند نگاه مرد به مرد ديگر، و يا غير همجنس مانند نگاه مرد به زن، و خواه از محارم باشد و يا غير محارم و به هر جاى بدن باشد همين حكم را دارد. «(1)» 2- نگاه كردن مرد «(2)» به بدن زن اگر براى لذّت بردن نباشد احكام خاصى دارد كه اكنون به بيان آنها مى پردازيم:

1- به عورت حرام.

1- مَحرم 2- به غير عورت جايز.

نگاه مرد به زن 1- به صورت و دستها تا مچ جايز «(3)» 2- نامحرم 2- به ساير اعضاى بدن حرام. «(4)»


1- تحرير الوسيله، ج 2، ص 243، م 15 تا 19.
2- احكامى كه براى مردان آورده مى شود براى پسرها هم همان است و احكامى كه براى بانوان آورده مى شود، دخترها هم همان حكم را دارند.
3- گلپايگانى نگاه كردن به صورت و دستها هم حرام است. خوئى احتياط واجب آن است كه به صورت و دستها هم نگاه نكند. مسأله 2442.
4- . همان مدرك- استفتاء. توضيح المسائل، م 2433.

ص:205

احكام مسجد، قرآن

اشاره

اين كارها در رابطه با مسجد، حرام است:

* زينت كردن مسجد با طلا. «(1)»* فروش مسجد، هر چند خراب شده باشد.

* نجس كردن مسجد، و چنانچه نجس شود بايد فوراً تطهير كنند.

* بردن خاك و ريگ از مسجد، مگر خاكهاى زيادى.

اين كارها در رابطه با مسجد، مستحب است:

* زودتر از همه به مسجد رفتن و ديرتر از همه از مسجد بيرون آمدن.

* چراغ مسجد را روشن كردن.

* تميز كردن مسجد.

* هنگام وارد شدن، ابتدا پاى راست را داخل مسجد گذاشتن.

* هنگام بيرون آمدن از مسجد اوّل پاى چپ را بيرون گذاشتن.


1- گلپايگانى بنابر احتياط واجب تزيين نكنند. خوئى احتياط مستحب است. حاشيه العروةالوثقى.

ص:206

* خواندن دو ركعت نماز مستحبىِ تَحيّت مسجد.

* خوشبو كردن خود و پوشيدن بهترين لباسهاى خود براى رفتن به مسجد.

اين كارها در رابطه با مسجد، مكروه است:

* گلدسته ها را بيش از پشت بام مسجد بالا بردن.

* عبور از مسجد، به عنوان محل عبور؛ بدون آنكه در آنجا نماز بخواند.

* انداختن آب دهان و بينى در مسجد.

* خوابيدن در مسجد، مگر در حال ناچارى.

* فرياد زدن در مسجد وصدا را بلند كردن مگر براى اذان.

* خريد و فروش، در مسجد.

* سخن گفتن از امور دنيا.

* رفتن به مسجد، براى كسى كه سير يا پياز خورده و بوى دهانش مردم را آزار مى دهد. «(1)»

احكام قرآن

1- قرآن هميشه بايد پاك و تميز باشد و نجس كردن خط و ورق قرآن، حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند. «(2)» 2- اگر جلد قرآن نجس شود و بى احترامى به قرآن باشد بايد آن


1- العروةالوثقى، ج 1، ص 455 و 456.
2- توضيح المسائل، م 135.

ص:207

را آب بكشند. «(1)»

لَمس كردن خطوط قرآن

1- رساندن جايى از بدن به نوشته قرآن، براى كسى كه وضو ندارد حرام است. «(2)» 2- در تمام اين موارد لمس كردن خطوط قرآن بدون وضو حرام است:

* در نوشته قرآنى فرقى بين آيات و كلمات بلكه حروف و حتى حركات آن نيست.

* در چيزى كه قرآن بر آن نوشته شده است، بين كاغذ و زمين و ديوار و پارچه، فرقى نيست.

* در نوشته قرآنى فرقى نيست كه با قلم نوشته شده باشد يا چاپ يا گچ و يا چيز ديگر. «(3)»* اگر نوشته قرآنى در قرآن هم نباشد، لمس كردن آن حرام است. پس اگر آيه اى از قرآن در كتاب ديگرى نوشته شده باشد، بلكه اگر كلمه اى از آن در كاغذى باشد، يا نصف كلمه اى از آن از برگ قرآن يا كتاب ديگرى بريده شده باشد، باز هم لمس آن بدون وضو حرام است.

3- موارد زير، لمس نوشته قرآن به حساب نمى آيد و حرام نمى باشد:

* لمس آن از پشت شيشه، يا پلاستيك.


1- . توضيح المسائل، م 136.
2- توضيح المسائل، م 317.
3- العروةالوثقى، ج 1، ص 191- 190.

ص:208

* لمس ورق قرآن و جلد آن و اطراف نوشته ها (گرچه مكروه است).

* ترجمه قرآن، به هر لغتى باشد، مگر اسم خداوند كه به هر لغتى باشد، لمس آن براى كسى كه وضو ندارد حرام است، مانند كلمه «خدا». «(1)» 4- كلماتى كه مشترك بين قرآن و غير قرآن است مانند «مؤمن»، «الّذين» اگر نويسنده به قصد قرآن نوشته باشد لمس آن بدون وضو حرام است. «(2)» 5- لمس خطوط قرآن بر انسان جُنب هم حرام است.

6- انسان جُنب نبايد سوره هاى سجده دار قرآن را بخواند، (تفصيل اين مسأله درصفحه 55 گذشت). «(3)» 7- براى جنب، نسبت به قرآن، اين كارها مكروه است:

* خواندن بيش از هفت آيه از سوره هايى كه سجده واجب ندارد.

* رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن.

* همراه داشتن قرآن.

8- براى همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و لمس حاشيه قرآن وضو گرفتن مستحب است. «(4)»


1- العروة الوثقى، ج 1، ص 189- 190.
2- العروةالوثقى، ج 1، ص 190.
3- توضيح المسائل، م 355.
4- . توضيح المسائل، م 322.

ص:209

احكام سلام كردن

1- سلام كردن به ديگران مستحب، ولى جواب آن واجب است. «(1)» 2- سلام كردن به كسى كه در حال خواندن نماز مى باشد، مكروه است. «(2)» 3- اگر كسى به نمازگزار سلام كند، بايد پاسخ او را بدهد، ولى در جواب بايد كلمه «عليكم» را مقدم بدارد؛ يعنى بگويد: «عليك السلام» يا «عليكم السلام». «(3)» «(4)» 4- كسى كه نماز مى خواند، جايز نيست به ديگران سلام كند. «(5)» 5- سلام را بايد فوراً جواب داد و اگر عمداً تأخير بيندازد گناه كرده است. «(6)» 6- اگر دو نفر، همزمان به يكديگر سلام كنند، بر هر يك واجب است كه جواب سلام آن ديگرى را بدهد. «(7)» 7- سلام كردن به كافر مكروه است، و اگر او به مسلمانى سلام كند، احتياط واجب آن است كه در جواب بگويد: «عليك» و يا فقط


1- العروةالوثقى، ج 1، ص 715، م 30.
2- همان مدرك، م 29.
3- همان مدرك، ص 711، م 17.
4- سايرمراجع بايد همانگونه كه سلام كرده، پاسخ دهد يعنى اگر گفته است« سلام عليك»، او هم در جواب بگويد:« سلام عليك» حاشيه العروةالوثقى.
5- همان مدرك، م 15.
6- . همان مدرك، ص 557، م 25.
7- همان مدرك، ص 716، م 36.

ص:210

بگويد: «سلام». «(1)» آداب سلام كردن

1- مستحب است:

* سواره به پياده.

* و ايستاده به نشسته.

* و گروه اندك به گروه زياد.

* و كوچك به بزرگ سلام كند. «(2)» 2- مستحب است، در غير حال نماز، جواب سلام را بهتر از آن بدهد، پس اگر كسى بگويد: «سلام عليكم» مستحب است در جوابش بگويد «سلام عليكم ورحمةاللَّه». «(3)» 3- سلام كردن مرد به زن، مكروه است مخصوصاً به زن جوان. «(4)»


1- . همان مدرك، م 33.
2- همان مدرك- م 33.
3- . همان مدرك، ص 717، م 38.
4- . العروةالوثقى، ج 2، ص 804، م 41.

ص:211

احكام برخى از گناهان

اشاره

غَصب «(1)» غصب آن است كه انسان، به ناحق و از روى ظلم و ستم، بر اموال ديگران يا حقوق آنان مسلط شود.

غصب از گناهان بزرگ است و انجام دهنده آن در قيامت به عذاب سخت گرفتار مى شود.

انواع غصب

شخصى؛ مانند سرقت يا از بين بردن اموال كسى.

* اموال عمومى؛ مانند ازبين بردن لوازم اداره، نپرداختن خمس و زكات.

اقسام غصب شخصى؛ مانند نماز خواندن در محلى كه ديگرى در* حقوق مسجد براى خود گرفته است.

عمومى؛ مانند جلوگيرى از استفاده مردم از مسجد يا پل و خيابان و سدّ معبر. «(2)»


1- مسائلى كه از تحريرالوسيله و استفتائات، آورده شده مطابق با فتاواى حضرت امام خمينى ره مى باشد.
2- تحريرالوسيله، ج 2، ص 173، م 1.

ص:212

احكام غصب

1- تمام اقسام غصب حرام است و ازگناهان بزرگ به شمار مى رود. «(1)» 2- اگر انسان چيزى را غصب كند، علاوه بر آنكه كار حرامى كرده است بايد آن را به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود، بايد عوض آن را به او بدهد. «(2)» 3- اگر چيزى را كه غصب كرده، خراب كند، بايد آن را با مزد ساختنش بهصاحب آن بدهد، و اگر پس از ساختِ مجدّد قيمتش از اولش كمتر شود، بايد تفاوت قيمت آن را هم بدهد. «(3)» 4- اگر چيزى را كه غصب كرده، تغييرى در آن داده كه از اولش بهتر شده باشد؛ مثل اينكه دوچرخه را تعمير كرده، اگرصاحب مال بگويد، آن را به همين صورت بده، بايد به او بدهد، و نمى تواند براى زحمتى كه كشيده مزد بگيرد، و حق ندارد آن را تغيير دهد كه مثل اولش بشود. «(4)»


1- همان مدرك.
2- همان مدرك، م 3.
3- توضيح المسائل، م 2553.
4- توضيح المسائل، م 2554.

ص:213

دروغ گفتن

1- دروغ گفتن از كارهاى حرام و از گناهان بزرگ است. «(1)» 2- اگر امر بسيار مهمى در پيش باشد، مثل كشته شدن يك فرد و يا بهم خوردن نظام خانواده، گفتن دروغى كه از آن جلوگيرى كند، اشكال ندارد. «(2)»

غيبت

تعريف غيبت اگرصفتى ناروا در شخصى باشد، يا كارى انجام داده باشد، كه خلاف است و ديگران از آن بى اطلاعند و دوست ندارد كسى آن را براى ديگران بازگو كند، بازگو كردن آن پشت سر او پيش ديگران، «غيبت» است. «(3)» احكام غيبت

1- غيبت، هم براى گوينده و هم براى شنونده حرام است. «(4)» 2- اگر كسى، از شخصى غيبت كرده، بايد از آن گناه توبه كند، و


1- استفتاءات، ج 2، ص 616، س 4.
2- همان مدرك- سؤال 1.
3- استفتاءات، ج 2، ص 618، س 9.
4- . همان مدرك.

ص:214

لازم نيست به او بگويد. «(1)» 3- اگر شخصى نماز نمى خواند ولى اين گناه خود را آشكار نمى كند، غيبت او جايز نيست [گرچه بايد او را امر به معروف كرد]. «(2)»

قَسم خوردن

1- اگر كسى به يكى از اسامى خداوند عالم؛ مانند «خدا» و «اللَّه» قسم بخورد كه كارى را انجام دهد، يا ترك كند، مثلًا سوگند بخورد كه روزه بگيرد يا سيگار نكشد، واجب است به آن عمل كند. «(3)» 2- اگر عمداً به سوگندى كه خورده است عمل نكند، بايد كفّاره بدهد و كفّاره آن يكى از اين سه چيز است:

* آزاد كردن يك برده.

* سير كردن ده فقير.

* پوشاندن ده فقير.

و اگر هيچكدام از اينها را نتواند انجام دهد، بايد سه روز روزه بگيرد. «(4)» «(5)» 3- كسى كه قسم مى خورد، اگر حرف او راست باشد، قسم


1- . همان مدرك، ص 620، س 15 و 16.
2- همان مدرك، س 18.
3- توضيح المسائل، م 2670 و 2671.
4- همان مدرك.
5- گلپايگانى و بايد سه روز روزه، پى درپى باشد. مسأله 2679.

ص:215

خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان بزرگ است. «(1)»

وصيّت، زيارت

اشاره

وصيّت

يكى از مسائلى كه قبل از سفر عمل به آن مستحب مى باشد وصيت است، بنابر اين جهت آشنايى شما زائران عزيز، برخى از مسائل وصيّت، در اين قسمت آورده مى شود.

تعريف وصيّت

وصيّت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از اموال او براى كسى باشد، يا براى فرزندان خود قيّم (سرپرست) مشخص كند. «(2)»

چگونگى وصيّت

* با گفتار؛ يعنى وصيّت خود را بگويد.

* با نوشته اى كه مقصود وصيّت كننده را برساند.


1- توضيح المسائل، م 2675.
2- توضيح المسائل، م 2694.

ص:216

* با اشاره اى كه مقصود را بفهماند. «(1)»

كسى كه انسان به او وصيّت مى كند «وَصىّ» نام دارد.

وصىّ بايد مسلمان، عاقل، بالغ و مورد اطمينان باشد، بنابر اين انسان نمى تواند فرزند غير بالغ خود و يا كسى را كه به او اطمينان ندارد، وصىّ خود قرار دهد. «(2)» «(3)»

متن وصيتنامه

آنچه بايد بر آنها وصيت كرد بدين شرح است:

1- نماز و روزه هاى قضا شده (درصورتى كه خودش نتواند آنها را بجا آورد) و چنانچه پسر بزرگ داد كه پس از مرگ بر وى واجب مى شود، بايد به او اطلاع دهد.

2- خمس و زكات و ساير بدهكاريها (درصورتى كه نمى تواند بپردازد) چنانچه از خودش مال دارد و يا احتمال مى دهد كه كسى آنها را پرداخت مى كند.

3- اگر حج بر او واجب شده و نتواند آن را بجا آورد.

4- اگر فرزندانش نياز به سرپرست دارند كه بدون سرپرست اموالشان از بين مى رود يا خودشان ضايع مى شوند، بايد براى آنها قيّم


1- توضيح المسائل، م 2695 و 2696.
2- توضيح المسائل، م 2704.
3- خوئى وصى بايد عاقل باشد و احتياط آن است كه بالغ نيز باشد و لازم است وصىّ مسلمان، مسلمان باشد و در امورى كه راجع به شخص وصيّت كننده نيست لازم است مورد اطمينان باشد.

ص:217

امينى قرار دهد. «(1)»

وصيّت مالى

وصيتى كه انسان نسبت به اموالش دارد؛ يعنى مصرفى را براى آن مشخص كرده و يا گفته است كه به كسى بدهند، چنانچه بيش از 13 كل اموالش نباشد بايد مطابق وصيّت عمل كنند و اگر بيش از 13 اموال وى باشد، وصيّت او در بيش از ثُلث درصورتىصحيح است كه ورثه او، حرفى بزنند يا كارى كنند كه معلوم شود عملى شدن وصيّت را اجازه داده اند و تنها راضى بودن آنها كافى نيست. و اگر بعد از مردن او هم اجازه بدهندصحيح است. «(2)» «(3)»

آداب زيارت

زيارت اولياى خدا و بزرگان دين را آدابى است كه مراعات آنها ثواب زيارت را افزون كرده و سبب تأثير بيشتر آن، بر شخص زائر مى گردد. اكنون با برخى از آنها آشنا مى شويم: «(4)»

1- مستحب است انسان قبل از مشرف شدن به حرم، غسل كند.


1- توضيح المسائل، م 2700 تا 2703.
2- توضيح المسائل، م 2721.
3- خوئى اگر بعضى از ورثه اجازه دهند و بعضى ردّ كنند، تنها نسبت به سهم آنهايى كه اجازه داده اند صحيح است.
4- اين بخش، از كتاب شريف مفاتيح الجنان آورده شده است.

ص:218

2- براى تشرف به حرم پاكيزه ترين لباسها را بپوشد وخود را خوشبو كند. (بجز در حرم امام حسين (ع) كه خوشبو كردن خود مستحب نيست)

3- مستحب است با وضو به حرم مشرف شود.

4- هنگام تشرف به حرم گامها را كوتاه بردارد و باوقار و آرامى حركت كند.

5- در راه به ذكر الهى مشغول باشد.

6- هنگام ورود به حرم اذن دخول بخواند.

7- با پاى راست وارد حرم شود.

8- هنگام ديدن قبر تكبير بگويد.

9- اگر مزاحم ديگران نيست، به ضريح حضرت نزديك شود، بطورى كه بتواند خود را به آن بچسباند.

10- زيارتهايى كه از ائمه اطهار- عليهم السلام- رسيده است بخواند؛ از جمله زيارت جامعه.

11- هنگام خواندن زيارت رو به قبله بايستد.

12- پس از خواندن زيارت، ابتدا، گونه راست و سپس گونه چپ را بر ضريح بگذارد و دعا بخواند.

13- پس از زيارت دو ركعت نماز زيارت بخواند.

14- پس از نماز براى خود و ديگران دعا كند؛ بويژه دعا براى ستمديدگان و عليه ستمگران.

15- از گناهان خود توبه و استغفار كند.

ص:219

16- و نيز خواندن قرآن و هديه كردن آن بهصاحب مزار مستحب است بويژه سوره قدر.

سجده كردن براىصاحب قبر جايز نيست، ولى اگر سجده شكر الهى باشد اشكال ندارد. «(1)»

يادآورى

آنچه در اين كتاب آمده است، تمام مسائل احكام نيست، بلكه بسيارى از قسمتهاى احكام را كه در درجه اوّل نياز زائران عزيز نبوده، در اين كتاب نياورديم، ولى افراد علاقه مند مى توانند براى آشنايى بيشتر به مسائل شرعى، به رساله توضيح المسائل يا كتابهاى ديگر فقهى مراجعه كنند.

والحمدللَّه اولًا و آخراً


1- توضيح المسائل، م 1090.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109