آب و باران از دیدگاه قرآن و تمدن های بزرگ جهان

مشخصات کتاب

سرشناسه : بیستونی، محمد، 1337 -

عنوان و نام پدیدآور : آب و باران از دیدگاه قرآن و تمدن های بزرگ جهان = Water and rain in view of holly ouran and great.../ با نظارت محمد بیستونی؛ گروه تحقیق زینت السادات طباطبایی، سمیراسادات طباطبایی، ارغوان سادات سمنگانی فرد.

مشخصات نشر : قم : بیان جوان ، 1386.

مشخصات ظاهری : [220] ص.؛ 11 x17 س م.

شابک : 15000 ریال: 964-8399-72-7 ؛ 15000 ریال (چاپ اول)

وضعیت فهرست نویسی : فاپا(چاپ دوم)

یادداشت : چاپ اول: 1385.

یادداشت : چاپ دوم .

یادداشت : کتابنامه: ص. [209-211]؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع : آب در قرآن

موضوع : باران و بارندگی -- جنبه های قرآنی

موضوع : آب شناسی

شناسه افزوده : طباطبایی، زینت السادات، 1348 -

شناسه افزوده : طباطبایی، سمیراسادات

شناسه افزوده : سمنگانی فرد، ارغوان سادات

رده بندی کنگره : BP104/آ2 ب9 1386

رده بندی دیویی : 159/297

شماره کتابشناسی ملی : م 85-7062

ص:1

اشاره

ص:2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص:3

اَلاِهْداءِ

اِلی سَیِّدِنا وَ نَبِیِّنا مُحَمَّدٍ

رَسُولِ اللّهِ وَ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ اِلی مَوْلانا وَ مَوْلَی الْمُوَحِّدینَ عَلِیٍّ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَ اِلی بِضْعَةِ الْمُصْطَفی وَ بَهْجَةِ قَلْبِهِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ وَ اِلی سَیِّدَیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، السِبْطَیْنِ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ اِلَی الاَْئِمَّةِ التِّسْعَةِ الْمَعْصُومینَ الْمُکَرَّمینَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ لاسِیَّما بَقِیَّةِ اللّهِ فِی الاَْرَضینَ وَ وارِثِ عُلُومِ الاَْنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلینَ، الْمُعَدِّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ وَ الْمُدَّخِرِ لاِِحْیاءِ الْفَرائِضِ وَ مَعالِمِ الدّینِ، الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صاحِبِ الْعَصْرِ وَ الزَّمانِ عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریفَ فَیا مُعِزَّ الاَْوْلِیاءَ وَ یا مُذِلَ الاَْعْداءِ اَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاَْرْضِ وَ السَّماءِ قَدْ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرَّ فی غَیْبَتِکَ وَ فِراقِکَ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ مِنْ وِلائِکَ وَ مَحَبَّتِکَ فَاَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ مِنْ مَنِّکَ وَ فَضْلِکَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا بِنَظْرَةِ رَحْمَةٍ مِنْکَ اِنّا نَریکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ

ص:4

متن تأییدیه حضرت آیت اللّه خزعلی مفسّر و حافظ کل قرآن کریم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

هر زمانی را زبانی است یعنی در بستر زمان خواسته هایی نو پدید می آید که مردم آن دوران خواهان آنند. با وسائل صنعتی و رسانه های بی سابقه خواسته ها مضاعف می شود و امروز با اختلاف تمدن ها و اثرگذاری هر یک در دیگری آرمان های گوناگون و خواسته های متنوع ظهور می یابد بر متفکران دوران و افراد دلسوز خودساخته در برابر این هنجارها فرض است تا کمر خدمت را محکم ببندند و این خلأ را پر کنند همان گونه که علامه امینی با الغدیرش و علامه طباطبایی با المیزانش.

در این میان نسل جوان را باید دست گرفت و بر سر سفره این پژوهشگران نشاند و رشد داد. جناب آقای دکتر محمد بیستونی رئیس هیئت مدیره مؤسسه قرآنی تفسیر جوان به فضل الهی این کار را به عهده گرفته و آثار ارزشمند مفسران را با زبانی ساده و بیانی

ص:5

شیرین، پیراسته از تعقیدات در اختیار نسل جوان قرار داده علاوه بر این آنان را به نوشتن کتابی در موضوعی که منابع را در اختیارشان قرار داده دعوت می کند. از مؤسسه مذکور دیدار کوتاهی داشتیم، از کار و پشتکار و هدفمند بودن آثارشان اعجاب و تحسینم شعله ور شد، از خداوند منان افاضه بیشتر و توفیق افزونی برایشان خواستارم. به امید آنکه در مراحل غیر تفسیری هم از معارف اسلامی درهای وسیعی به رویشان گشاده شود.

آمین رب العالمین. 21 ربیع الثانی 1425

21 خرداد 1383

ابوالقاسم خزعلی

ص:6

مقدمه ناظر و ناشر

مؤسسه قرآنی تفسیر جوان در راستای توسعه فرهنگ انسان ساز قرآن کریم، تأسیس شده و در طول مدت 10 ساله فعالیت خود حدود یکصد اثر پژوهشی و تحقیقی را در موضوعات کاربردی قرآن کریم برای نوجوانان و جوانان عزیز، تحقیق، تألیف و منتشر نموده است. برای این منظور روش کار در کارگاهی تحت عنوان «کارگاه آموزشی روش تحقیق موضوعی از قرآن کریم» به علاقمندان در یک جلسه 4 ساعته آموزش داده می شود و پس از آن با تأمین منابع مطالعاتی و تحقیقاتی مورد نیاز که اکثرا توسط همین مؤسسه تألیف و منتشر شده است، علاقه مندان را به انجام یک «پژوهش کاربردی قرآنی» ترغیب نموده و آثار آن ها را پس از بهینه سازی و تکمیل و تصحیح و ویراستاری، با درج نام گروه تحقیق، چاپ و منتشر می نماید.

ص:7

اثری که هم اکنون در محضر آن هستیم، حاصل تلاش سه نفر از خواهران قرآن پژوه است که تحت عنوان «آب و باران از دیدگاه قرآن و تمدّن های بزرگ جهان» تدوین و با حمایت این مؤسسه چاپ و منتشر شده است. امیدوارم جوانان عزیز خصوصا دانشجویان فرهیخته، در این اقدام خداپسندانه «مؤسسه قرآنی تفسیر جوان» مشارکت نموده و با تحقیق یک موضوع از قرآن متناسب با علاقه و رشته تحصیلی خود، سهمی را در معرفی زیبایی های اقیانوس بیکران قرآن کریم به خود اختصاص دهند.

دکتر محمد بیستونی

رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل مؤسسه قرآنی تفسیر جوان

ص:8

خلقت آب، ویژگی ها، منابع

آب نخستین مخلوق

آب نخستین مخلوق(1)

آغاز آفرینش و نخستین آفریده یکی از مباحث مهم فلسفی، کلامی و دینی بوده که در مکاتب فلسفی و ادیان دیدگاههای گوناگونی راجع بدان مطرح شده است و حکما و فلاسفه و عرفا و علمای دینی در چگونگی آغاز آفرینش و اینکه خلقت با کدام مخلوق شروع شده اشارات و توضیحات مختلفی را ارائه کرده اند. در قرآن کریم به این موضوع تصریح نشده هرچند در برخی از آیات تفسیرها و برداشت های گوناگونی در این رابطه شده است.

ص:9


1- دانشنامه آب و آبشناسی در فقه و روایات، ص 48، کریمیان سردشتی.

آنچه در قرآن کریم بدان تصریح شده اینکه آب را منشأ و پیدایش همه موجودات زنده می داند:

«وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ: و هر موجود زنده ای را از آب آفریدیم.»(1) این تعبیر گرچه حاکی از تقدم خلقت آب بر هر موجود ذی حیات است، ولی پاسخگوی پرسش مخلوق نخستین نیست.

در روایت و احادیث از «نور» و «عقل» و «قلم» به عنوان نخستین مخلوق یادشده است در کنار این روایات چندین روایت نیز (ماء) یا آب را نخستین مخلوق دانسته است و سیاق عبارات چند روایت در منابع شیعی نیز همین مفهوم را افاده می کند. روایات مورد اشاره، آسمان ها و زمین و همه آفریده ها را پدید آمده از

ص:10


1- / انبیاء.

(ماء) آب می داند همچنانکه سه عنصر دیگر (آتش و باد و خاک) را نیز صورت هایی مختلف از همین ماء می شمارد. اما آفرینش برخی از مخلوقات مانند ملائک و عرش را به این ماء نسبت نمی دهد و چه بسا آفرینش آن ها را مقدم بر آفرینش ماء می داند.

آب نعمت بزرگ است. در ضرب المثل آمده که اگر به ماهی بگویند آب چیست؟ نمی داند. زیرا او همواره در آب غوطه ور بوده و توجه ندارد که آب، چه نعمتی است. ما انسان ها نیز تا غرق در نعمت ها هستیم، ممکن است به بزرگی آنها توجه نداشته باشیم. قرآن برای شناسایی نعمت ها، نبود آنها را فرض می کند. اگر آب نبود؟ اگر ابر نبود؟ اگر آب از زمین

ص:11

نمی جوشید؟ (1)

«وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ … إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ: و خداوند همه حیوانات را از آب آفرید … همانا خداوند بر همه کارها تواناست.»(2)

«وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً (3)

عرش (حکومت) خداوند بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید».(4)

ص:12


1- سرچشمه حیات موجودات، آب، حمید علم الهدی، ص 6، نشر هویزه / 83.
2- 45 / نور.
3- 7 / هود.
4- آب چیست؟ کتاب آب و آبشناسی (از قرآن کریم)، انتشارات گنجینه ملی آب ایران، سال 83،ص 22 29.

آب چیست؟

آب چیست؟(1)

ماده ای است مرکب از ئیدروژن و اکسیژن که فرمول شیمیایی آن H2O است. آب تنها ماده ای است که در طبیعت به هر سه حالت گاز و مایع و جامد وجود دارد و اغلب ناخالص است. آب خالص بی طعم، بی بو و شفّاف است. مقدار کم آن بیرنگ، ولی مقدار زیاد آن آبی به نظر می رسد. آب خالص در سطح دریا در صفر درجه سانتیگراد یخ می زند و درصد درجه سانتیگراد می جوشد.

آب مایه اصلی زندگی است و انسان بیشتر از یک ماه هم می تواند بی غذا زنده بماند، اما اگر بیش از یک هفته آب به بدنش نرسد، خواهد مرد. حتی گیاهان و

ص:13


1- کتاب آب و آبشناسی (از قرآن کریم)، انتشارات گنجینه ملی آب ایران، سال 83، ص 22 29

جانورانی که در خشک ترین جاها زندگی می کنند، نیاز به مقدار معینی آب دارند.

آب همه جا هست. بیشتر از 70% سطح زمین را آب اقیانوس ها، دریاها، دریاچه ها و رودخانه ها پوشانده است. آب در زیرزمین و در هوایی که تنفس می کنیم نیز وجود دارد. آب 60 تا 90 درصد وزن گیاه، جانور یا انسان را تشکیل می دهد.

بیشتر دانشمندان عقیده دارند که زندگی در آب آغاز شده است و نخستین موجودات زنده آبزی بوده اند. در قرآن آمده است که همه چیز از آب زنده است. در روزگاران باستان نیز تالِسِ مَلَطی، فیلسوف یونانی (1) عقیده داشت که آب اصل همه موجودات است. بعدها فیلسوفان دیگری، جهان را ساخته شده از چهار

ص:14


1- قرن هفتم پیش از میلاد.

عنصر، یعنی آتش و هوا و آب و خاک، دانستند. به نظر باستان شناسان نخستین آبادی ها در نزدیکی رودها و دریاچه ها پدید آمده اند. بسیاری از جامعه شناسان عقیده دارند که نخستین تمدن های جهان در نزدیکی رودهایی چون سیحون و جیحون، سِند، دِجله و فرات و نیل در آسیا و شمال آفریقا به وجود آمده اند. گردآمدن گروه بسیاری از مردم در کنار تنها منبع آب در یک سرزمین، سبب با هم زیستن و پیدایش شهرنشینی و تمدن شده است.

ویژگی های آب

آب نه تنها فراوان ترین، بلکه غیر معمولی ترین ماده در روی زمین است. دارای ویژگی هایی است که بعضی از آنها از قانون های عمومی طبیعت پیروی نمی کنند. آب تنها ماده ای است که در شرایط عادی، یعنی فشار و دمای طبیعی، همزمان در هر سه حالت جامد، مایع و گاز می تواند وجود داشته باشد. در یک روز زمستانی

ص:15

آب در سطح حوض یا استخر به حالت جامد، در زیر یخ به حالت مایع و در آسمان به حالت گاز یا بخار وجود دارد. مولکول های آب پیوسته در حرکتند. جامد بودن یا مایع بودن یا گاز بودن آب بستگی به سرعت این حرکت دارد. مولکول های آب در حالت جامد از هم دور و جدا هستند و تقریبا بی حرکتند. در حالت مایع تقریبا نزدیک به هم هستند و آزادانه حرکت می کنند. مولکول های آب در حالت گاز حرکتی تند دارند و به یکدیگر برخورد می کنند. یکی دیگر از ویژگی های غیر معمولی آب آن است که آب، برخلاف مواد دیگر، در هنگام منجمد شدن منبسط می شود و حجمش افزایش می یابد. قاعده عمومی این است که مادّه، خواه گاز یا مایع یا جامد باشد، هرچه سردتر شود، منقبض می شود و حجمش کاهش می یابد. آب هم در دمای بالاتر از صفر درجه سانتیگراد (4 درجه سلسیوس) از

ص:16

این قاعده پیروی می کند، ولی هر چه دمای آن از 4 درجه سلسیوس(1) کمتر شود، منبسط می شود و حجمش افزایش می یابد. وقتی به حالت جامد، یعنی یخ درمی آید، بر حجم آن به اندازه 111 حجم اصلی افزوده می شود. به سبب همین ویژگی است که در زمستان لوله های آب می ترکند و دیواره حوض ها و استخرها می شکنند، ولی اگر آب بر اثر یخ زدن منقبض نمی شد یخ بر روی آب شناور نمی ماند. یخها به ته آب می رفتند و کم کم دریاها و اقیانوس ها پر از یخ می شدند. آن وقت، زندگی در دریاها و اقیانوس ها نابود می شد. حتی شاید نخستین نشانه های زندگی، که گفته می شود در آب آغاز شده است، پدید نمی آمد.یک لیتر آب در دمای 4 درجه سانتیگراد یک کیلوگرم جرم دارد. به بیان دیگر،

ص:17


1- سلسیوس همان سانتیگراد است.

جرم حجمی آب در درجه سانتیگراد یک گرم در سانتیمتر مکعب است. دانشمندان برای تعیین جرم حجمی مواد دیگر جرم آنها را با جرم آب می سنجند. آب یکی از بهترین حلالهاست و تقریبا هر ماده ای را می تواند حل کند. آب روان سخت ترین سنگ ها را هم به تدریج حل می کند و مواد حل شده را به دریاها و اقیانوس ها می برد. آب مواد غذایی موردنیاز جانداران را نیز حل می کند. مواد غذایی موجود در خاک، پس از حل شدن در آب به سلول های گیاهان می رسند و سبب رشد آنها می شوند. غذاهایی هم که انسان یا جانوران می خورند، پس از حل شدن در آب جذب سلول های بدن آنها می شوند. آب، با اینکه بیشتر مواد را در خود حل می کند، خنثی باقی می ماند، یعنی موادی که در آب حل شده اند بر آن اثری ندارند. به سبب همین ویژگی است که جانداران می توانند آب موردنیاز خود را از هر نوع محلولی که دارای آب باشد به دست آورند. آب، پس از جیوه، دارای

ص:18

بیشترین کشش سطحی است. کشش سطحی نیرویی است که بر سطح مایع وارد می آید و سبب می شود تا مساحت سطح آن مایع به حداقل برسد. کشش سطحی آب نتیجه به هم پیوستگی مولکول های آن از یک طرف و به هم پیوستگی مولکول های سطحی آب با مولکول های داخلی آب از طرف دیگر است. پیوستگی مولکول های آب به یکدیگر به قدری است که آب می تواند اجسام سنگین تر از خود را بر روی سطح خود نگاه دارد. به سبب همین ویژگی است که می توان سوزنی را به طور افقی روی آب شناور کرد و بعضی از حشره ها می توانند روی آب بایستند یا راه بروند.

این ویژگی را هنگام چکیدن آب از شیر آب نیز می توان دید، وقتی که قطره قطره فرو می ریزد، نخست هر قطره به شیر آب می چسبد و آویزان و سپس کشیده می شود و سرانجام به صورت کره بسیار کوچکی

ص:19

درمی آید و فرو می افتد.

کشش سطحی سبب چسبندگی هم می شود. همین ویژگی سبب می شود که آب به لبه شیر آب، به دست و بدن، به ظرف های گوناگون و به بسیاری از چیزهایی که با آنها تماس پیدا می کند، بچسبد و آنها را تَر کند. البته میزان چسبندگی آب به همه مواد یکسان نیست. مثلاً آب به پارافین، نمی چسبد. به سبب همین ویژگی چسبندگی است که آب از دیواره های ظرف های باریک استوانه شکل بالا می رود و سطح آن گود به نظر می رسد. این پدیده ها را مویینگی نامیده اند. مویینگی، که در زیست شناسی اهمیت بسیار دارد، از عواملی است که سبب می شود آب موجود در خاک، به صورت مایعی زندگی بخش، از راه ریشه و ساقه به قسمت های گوناگون گیاه برسد.

ص:20

آب شور و شیرین

آب شور و شیرین(1)

آب ماده شگفت انگیزی است. گاهی چنان با املاح و مواد معدنی مخلوط می شود که هرگز برای آشامیدن مناسب نیست و برای درمان بیماری ها، استفاده می شود و گاهی چنان شیرین و گوارا است که هر لیتر از آن ارزشمند است. برخی چشمه ها از دل کوه می جوشد و همچون آب دریا شور است و برخی رودخانه های آب شیرین تا صدها کیلومتر در دریا به پیش می رود و با آب شور دریا مخلوط نمی شود. از برخی چشمه ها آب گرمی می جوشد که گویا در دیگ های روی آتش بوده است و برخی چشمه ها با گازهایی طبیعی مخلوط استو بیماری های پوستی را درمان می کند. قرآن کریم به آب های شور و شیرین

ص:21


1- آب، حمید علم الهدی، نشر هویزه، 83، ص 8.

اشاره کرده و ما را به اندیشه در حکمت های الهی دعوت می کند. برخی از آیات چنین است:

«وَ هُوَ الَّذی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُورا: او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین و دیگری شور و تلخ و در میان آنها فاصله ای قرار داد تا با هم مخلوط نشوند».(1)

«وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ …: دو دریا یکسان نیستند. یکی دریایی است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدن آن گوارا است و آن یکی شور و تلخ و گلوگیر».(2)

ص:22


1- 53 / فرقان.
2- 12 / فاطر.

ترکیب آب

آب نیز، مانند مواد دیگر، از ذرات بسیار کوچکی به نام ملکول تشکیل شده است. در هر قطره آب میلیون ها ملکول وجود دارد هر مولکول آب ترکیبی از دو اتم ئیدروژن و یک اتم اکسیژن می باشد. حتی در خالص ترین آب، مواد دیگری نیز وجود دارند، اما تنها این مواد بخش کوچکی از آب را تشکیل می دهند. آب، هنگامی که از روی زمین یا از درون لایه های زمین می گذرد، مواد شیمیایی موجود در مسیر خود را به نسبت های متفاوت حل می کند و به همراه می برد. به همین سبب، در آب رودها مواد شیمیایی گوناگونی وجود دارند.

این مواد ممکن است کلسیم، باریُم، مس، کروم و مانند آن یا سولفات ها و نیترات ها و فسفات ها و ترکیب های دیگری از آهن، سرب، نقره و سدیم و مواد دیگر باشند. بعضی از مواد شیمیایی حل شده در آب بر اثر تغییر فشار و دما

ص:23

رسوب می کنند. یکی از مهم ترین این مواد کلسیم است که در جدار لوله های آب آب یا سماور یا کتری رسوب می کند. استالاکتیت و استالاگمیت، که در سقف ها و دیواره ها و کف غارهای آهکی دیده می شود، نمونه هایی از رسوب ترکیب های کلسیم هستند که پس از قرن ها پدید آمده اند. گذشته از مواد معدنی، در آب مواد و جاندارانی مانند میکروبها، ویروس ها، قارچ ها و جلبک ها نیز وجود دارند.

آب در طبیعت

آب های زمین پیوسته در گردشند. گرمای خورشید آب های روی زمین را بخار می کند. بخار آب در هوا بالا می رود و به صورت برف و باران و تگرگ و مانند آنها به زمین بازمی گردد. بیشتر برف و باران و تگرگ مستقیما به اقیانوس ها می بارد. آنچه بر خشکی می بارد، نیز سرانجام به دریاها و اقیانوس ها برمی گردد. این گردش، که پیوسته ادامه دارد، چرخه آب نامیده می شود. چرخه

ص:24

آب در طبیعت سبب شده است که آب موجود در کره زمین هرگز از میان نرود و میزان آن ثابت بماند. آب فقط از حالتی به حالت دیگر درمی آید، یا از جایی به جای دیگر می رود. بیشتر پستی ها و بلندی های کره زمین را آب به حالت مایع یا جامد پوشانیده است. در لابه لای طبقه های گوناگون زمین نیز آب به صورت سفره های آب زیرزمینی یا به صورت رطوبت خاک وجود دارد.

آب های سطح زمین و آب های زیرزمینی و حتی بخار آب موجود در هوا لایه ناپیوسته ای تشکیل داده که آن را آبکُره می نامند. قسمت بیشتر آبکُره را اقیانوس ها تشکیل می دهند.

اقیانوس ها در حدود 70 درصد سطح زمین را پوشانده اند. گذشته از آب های آبکُره، بر اثر سرد شدن توده های مذاب درون زمین گازهایی پدید می آیند که به پوسته جامد زمین می رسند. این گازها مقداری بخار آب به همراه دارند که پس از

ص:25

سرد شدن بخشی از آب های زیرزمینی را تشکیل می دهند و آب های جوان نامیده می شوند. قسمتی از آب های جوان از لابه لای طبقه های پوسته زمین می گذرد و به صورت چشمه های آب گرم معدنی به سطح زمین می رسد و به چرخه آب می پیوندد. قسمتی دیگر از این آب ها ممکن است همیشه در لابلای طبقه های زمین بمانند ولی گاهی ممکن است بر اثر حفاری های عمیق، مانند حفّاری چاه نفت، به سطح زمین راه یابد.

آب دریاها و اقیانوس ها و بعضی از دریاچه ها، که میزان نمک های محلول در آنها به طور متوسط 3/5 درصد است، آب شور نامیده می شود. این آب ها در حدود 97 درصد آبکُره را تشکیل می دهند. بقیه آبکُره را یخ های قطبی و یخچال های طبیعی، آب های زیرزمینی، آب بعضی از دریاچه ها، رودخانه، رطوبت خاک و رطوبت هوا تشکیل می دهند. این آب ها را آب شیرین می نامند.

ص:26

آب خالص به ندرت در طبیعت وجود دارد. آب رودها و چشمه ها و حتی آب باران همیشه ناخالص است. این آب ها ممکن است کدر و دارای طعم و بو باشند و گاهی باکتری های بی زیان یا زیان آور نیز در آنها وجود داشته باشد. از این رو، آب آشامیدنی را تصفیه می کنند. برای تصفیه آب آشامیدنی به ترتیب سه کار انجام می دهند: ته نشین کردن مواد اضافی، صاف کردن و گندزدایی.

نخست با افزودن بعضی از مواد، مانند سولفات آلومینیم به آب، مواد اضافی و بیشتر باکتری های آن را ته نشین می کنند. بعد، این آب را از طبقه های ماسه نرم عبور می دهند تا صاف شود. سپس موادی مانند کلر به آب می افزایند تا باکتری ها و میکروب های آن کشته شوند. گاهی با گذراندن هوا از آب طعم و بوی آب آشامیدنی را از میان می برند. همچنین به بعضی از آب های آشامیدنی موادی مانند فلوئور، اضافه می کنند تا از فاسد شدن دندان ها جلوگیری کند.

آب پیوسته سطح زمین را می ساید و مواد جدا شده را از جایی به جای دیگر

ص:27

می برد و در نتیجه چهره زمین را تغییر می دهد. باران زمین را می شوید، سنگ های کوهستان ها را به تدریج می فرساید و موادی را که بر اثر فرسایش کنده شده اند به دریا می برد. یخچال های طبیعی می لغزند و در دامنه های کوهستان ها شیار به وجود می آورند و به تدریج سنگ ها را خرد می کنند و کوه ها را از هم می پاشند. موج های دریاها و اقیانوس ها نیز، پس از برخورد با ساحل، سنگ ها را می تراشند و زمین را می سایند و با خود می برند. به این ترتیب، آب پیوسته چهره زمین را تغییر می دهد.

استفاده از آب

گیاهان و جانوران برای رشد و ادامه زندگی به آب نیاز دارند. گیاهانی که به طور دائم کشت می شوند آب مورد نیاز خود را از باران به دست می آورند، اما گیاهان دیگر باید به اندازه لازم و در وقت مناسب آبیاری شوند. انسان، گذشته از آبی که برای آشامیدن مصرف می کند، برای نظافت، آشپزی، کشاورزی، کارهای

ص:28

صنعتی و تولید انرژی الکتریکی و مانند آنها نیز به آب نیاز دارد. مقدار آب موردنیاز یک نفر در روز به بزرگی و کوچکی شهرها و روستاها بستگی دارد و به طور متوسط هر نفر در روز در حدود 200 لیتر آب مصرف می کند که شامل آب آشامیدنی، شستشو و آبیاری چمن و باغچه ها نیز می شود. در کشورهای پیشرفته، در شهرهای بزرگ، هر نفر در روز در حدود 800 لیتر و در روستاهای کوچک در حدود 180 لیتر آب مصرف می کند. در طراحی برنامه های آبرسانی، مصرف آب روزانه یک نفر در تهران 250 لیتر و در روستاها دست کم 100 لیتر در نظر گرفته شده است. انسان های نخستین از آب برای آشامیدن و شستشو و کشاورزی استفاده می کردند، پس از آن انسان به این فکر افتاد که با ساختن قایق از آب رودها و دریاچه ها برای رفت و آمد و بردن بار نیز استفاده کند. حتی امروز هم انسان برای بردن بارهای سنگین، مانند نفت و زغال سنگ و کالاهای دیگر، به

ص:29

راه های آبی نیاز دارد. انسان، در پایان قرن هیجدهم میلادی، ماشین های آبی پیچیده ای اختراع کرد که کارهایی مانند ریسندگی و بافندگی انجام می داد. در همان زمان زغال سنگ را برای گرم کردن آب و تبدیل آن به بخار به کار برد و از بخار به دست آمده برای تبدیل انرژی حرارتی به انرژی مکانیکی یا الکترونیکی استفاده کرد. در پایان قرن نوزدهم انسان توانست انرژی الکتریکی را مستقیما از نیروی آب به دست آورد و برای تولید هر نوع محصول در صنعت و کشاورزی و تولید برق از آن استفاده کند. به طور مثال، در ایران برای ساختن یک اتومبیل سواری در حدود 95000 لیتر آب، برای تولید یک تُن کاغذ در حدود 240/000 لیتر آب و برای تولید یک تُن شکر از نیشکر در حدود 320/000 لیتر آب مصرف می شود. آب در تهیه غذاهای کنسرو شده، نوشابه های گوناگون، روغن های نباتی و بسیاری از فرآورده های دیگر نیز به کار می رود. آب در

ص:30

صنعت به مقدار بسیار زیاد برای خنک کردن به کار می رود. به طور مثال، گازهای دائمی را که در پالایش نفت تولید می شود به وسیله آب خنک می کنند. در نیروگاهها نیز از آب برای خنک کردن دستگاه ها استفاده می شود.

بهره برداری از منابع آب

برای اینکه آب مورد نیاز شهرها و صنعت و کشاورزی تأمین شود، باید از منابع آب به درستی بهره برداری کرد. بهره برداری از منابع آب شامل استخراج، کنترل و توزیع آب است. مهار کردن آب های سطحی و استخراج آب های زیرزمینی را استخراج آب می گویند. کنترل آب شامل ذخیره سازی، یعنی به وجود آوردن سدّ و بند و مخزن است. توزیع آب به وسیله خط های انتقال آب، یعنی کانال ها و شبکه لوله کشی و مانند آنها صورت می گیرد.

ص:31

به نظر می رسد که آب های موجود در کره زمین برای استفاده انسان کافی باشد. اما تأمین آب آشامیدنی و آب موردنیاز کشاورزی و صنعت با کیفیت مناسب با محدودیت ها و دشواری هایی روبرو است. امروزه در بیشتر جاها میزان آلودگی آب ها به قدری است که چرخه آب به طور طبیعی نمی تواند همه آلودگی آن را از میان ببرد. به همین سبب بیشتر فعالیت های آبشناسی مربوط به تصفیه آب است. در بعضی جاها، به سبب کمبود آب با کیفیت مناسب، ناگزیر به استفاده دوباره از آب های موجود در فاضلاب ها و شیرین کردن آب های شور هستند.

در بعضی از کشورها پالایشگاههایی برای بیشتر کردن آب دریاچه ها به وجود آورده اند. چون این کار نیاز به انرژی بسیار دارد، بیشتر پالایشگاه های شیرین کردن آب در کشورهایی مانند کویت، به وجود آمده است که سوخت

ص:32

فراوان و برق ارزان دارند. آب های شور را بیشتر از راه تقطیر کردن شیرین می کنند. آب شور را نخست گرم می کنند و به صورت بخار در می آورند تا نمک های محلول در آب از آن جدا شوند. سپس، با سرد کردن بخار آب، آن را به صورت مایع در می آورند. تجزیه الکتریکی و منجمد کردن آب شور نیز از جمله راه های دیگر برای شیرین کردن آب های شور است. وقتی که جریان الکتریسیته از آب شور می گذرد، نمک های محلول در آن، که به صورت یون های مثبت و منفی درآمده اند، به الکترودها جذب می شوند. با این شیوه نمک ها را از آب جدا می کنند.

وقتی که آب شور را منجمد می کنند، آب های خالص به صورت بلورهای یخ در می آید. نمکی را که در میان این بلورها مانده است، به وسیله شستشو، از آب جدا می کنند. امروزه کنترل و بهره برداری از آب ها از نظر اقتصادی و حقوقی آن قدر اهمیت پیدا کرده است که اقتصاد آب به صورت یک رشته تخصصی

ص:33

تحصیلی درآمده است.(1)

باران مایه اصلی تولید آب است

باران مایه اصلی تولید آب است(2)

«أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا: ما آب فراوانی از آسمان فرو ریختیم».

(3)

آری آب که مهم ترین مایه حیات است همواره به مقدار فراوان به لطف پروردگار نازل می شود و می دانیم تمام نهرها، چشمه ها، قنات ها و چاه های آب، ذخایر آبی خود را از باران می گیرند و مایه اصلی همه آنها باران است که اگر

ص:34


1- آب و آبشناسی در قرآن، نادر کریمیان سردشتی، پایان ص 29.
2- نگرشی بر منابع طبیعی از دیدگاه ارزش اسلام، غلامرضا اکبری خرم آبادی.
3- 25 / عس.

باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشک رودی!

بنابراین به هنگام مطالعه طبیعت، انسان قبل از هر چیز به نظام بارش باران متوجه می شود که چگونه به طور دایم آفتاب بر سطح دریاها می تابد و ابرها از آن برمی خیزند و بادها آنها را به حرکت در می آورند سپس به خاطر دور شدن از سطح زمین و قرار گرفتن در منطقه سرد جوّی بار دگر تبدیل به آب شده و فرو می ریزند، آبی زلال و پاک و خالی از هر گونه املاح مضّر و آلوده آن هم به صورت قطرات کوچک یا دانه های نرم برف که به آرامی بر زمین می نشینند و جذب زمین و گیاهان و درختان می شوند. «باران» رحمت الهی. در آیه دیگری می نگریم که سخن از نزول باران از آسمان که مایه حیات جسم آدمی است به میان آمده:

«وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ

ص:35

یَسْمَعُونَ: خداوند از آسمان آبی فرستاد و زمین را بعد از آنکه مرده بود حیات بخشید در این نشانه روشنی است برای جمعیتی که گوش شنوا دارند».(1) مسأله حیات و زندگی زمین به وسیله نزول آب باران از آسمان در آیات متعددی از قرآن بیان شده است زمین های خشکیده و خاموش و بی روح که گاهی خشکسالی آنها را چنان از کار انداخته که انسان هرگز باور نمی کند! درگذشته در آغوشش گیاهی پرورش یافته و یا در آینده موجود زنده ای در دامانش تولد خواهد یافت!

اما باران های پی در پی و به دنبال آن تابش اشعه حیات بخش آفتاب آن را به حرکت درمی آورد گویی خفته ای است که بیدار می شود و یا صحیح تر، مرده ای

ص:36


1- 65 / نحل.

است که با دم مسیحایی باران به حیات بازمی گردد! انواع گل ها و گیاهان در آن آشکار می شوند و به دنبال آن حشرات و پرندگان و انواع حیوانات از هر طرف به سوی آن می آیند و آوای حیات و زندگی سر می دهند. خلاصه در وجود سرزمینی که در گذشته مرده ای خاموش بود چنان غلغله ای برپا می شود که آدمی را مبهوت می کند و این راستی یکی از شاهکارهای آفرینش است. هم نشانه ای است از قدرت و عظمت آفریدگار و هم دلیلی بر امکان معاد که چگونه مردگان بار دیگر لباس حیات در تن می کنند و هم نعمت بزرگی است از نعمت های خداوند بصیر به خصوص نعمتی مانند باران که بندگان کمترین زحمتی برای ایجاد آن متحمل نمی شوند. در آیه صفحه بعد می بینیم که آب علاوه بر خاصیت حیات بخش، ویژگی فوق العاده ای دیگر دارد و آن قدرت پاک کنندگی است.

ص:37

برکات آب

آب و پاکیزگی

«وَ اَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا: و از آسمان آبی پاک کننده نازل کردیم». (1)

قابل توجه اینکه در اینجا از آب به عنوان (طهور) یاد شده است که صیغه مبالغه از طهارت و پاکیزگی است و به خاطر همین معنی، مفهوم آن پاک بودن و پاک کردن است یعنی آب به ذات پاک است و هم اشیاء آلوده را پاک می کند اما غیر از آب بسیاری از موجودات پاک هستند ولی هرگز نمی توانند آلوده ای را پاک کنند. اگر آب نبود در یک روز سرتاسر جسم و جان زندگی ما را نجاست و آلودگی فرا می گرفت گرچه آب به طور معمول میکروب کش نیست ولی به خاطر خاصیت حلال بودن فوق العاده اش انواع میکروب ها را می تواند در خود حل کند و

ص:38


1- 48 / فرقان.

بشوید و از بین ببرد و از این نظر کمک بسیار مؤثری به سلامت انسان و مبارزه با انواع بیماری ها می کند. علاوه بر این می دانیم که پاکیزه کردن روح از آلودگی ها به وسیله غسل و وضو نیز با آب، انجام می گیرد پس این مایع حیات بخش هم پاک کننده روح است و هم جسم.

اما این خاصیت پاک کننده بودن با تمام اهمیتی که دارد در درجه دوم قرار داده شده لذا در آیه بعد اضافه می کند که هدف ما از نزول باران این است که سرزمین مرده را به وسیله آن زنده کنیم ….

به هر حال حیات همه موجودات زنده اعم از گیاهان و حیوانات به آب بستگی دارد همان گونه که در سوره مبارکه انبیاء آمده است:

«وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ

ص:39

حَیٍّ … و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم …». (1) آب که مبدأ آن بارانی است که از آسمان نازل شده است منشأ حیات همه موجودات است. دانشمندان امروزه معتقدند که نخستین جوانه حیات در اعماق دریاها پیدا شده است به همین دلیل آغاز حیات و زندگی را از آب می دانند و اگر قرآن کریم آفرینش انسان را از خاک می شمرد نباید فراموش کنیم منظور از خاک همان طین (گل) است که ترکیبی از آب و خاک می باشد. در حدیثی می خوانیم که شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: آب چه طعمی دارد؟ امام نخست فرمود: سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً ! به منظور یاد گرفتنسؤال کن نه به منظور بهانه جویی! پس اضافه فرمود: طَعْمُ الْمَاءِ طَعْمُ الْحَیَاةِ ! قال اللّه سُبْحانَه:

«وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ: طعم آب، طعم حیات و زندگی است!

ص:40


1- 30 / انبیاء.

خداوند سبحان می فرماید: ما هر موجود زنده ای را از آب آفریدیم».

بنابراین اهمیت آب و نقش آن در زندگی بشر نه تنها با گذشت زمان و پیشرفت صنایع و علم و دانش انسان کم نمی شود بلکه برعکس انسان صنعتی نیاز بیشتری به آب دارد با این بیان ضرورت حفظ آب و مصرف مفید آن بیش از پیش ثابت می شود.

برکات آب

برکات آب(1)

آب، علاوه بر این که سرچشمه حیات ما است، آثار و برکات فراوانی هم در زندگی و آسایش ما دارد. ابرها که شکلی از آب هستند، در مناطق سردسیر به صورت برف بر زمین می نشینند و به تدریج آب می شوند. قسمتی از این آب ها

ص:41


1- همراه با قرآن، سید حمید علم الهدی، نشر هویزه، 83، قطع وزیری.

به زمین فرو می روند تا منابع زیرزمینی را تشکیل دهند و به صورت چاه، قنات یا چشمه به تدریج در اختیار ما قرار گیرد. اگر آب ابرها به صورت قطرات باران نبود و همچون ریزش یک آبشار فرو می آمد، آیا می توانستیم در برابر آن مقاومت کنیم؟

اگر باران تنها در چند روز به صورت سیل آسا می آمد، زندگانی ما چگونه بود؟ اگر بخش عمده آب در زمین فرو نمی رفت و جریان می یافت، زندگانی ما چگونه بود؟ برنامه ریزی حکیمانه آفریدگار آب را با حکمت و تدبیر در اختیار ما قرار می دهد و در درون زمین، به صورت شفاف و پاکیزه نگهداری می کند، تا ما انسان ها از آن بهره مند شویم. قرآن، این تدبیر الهی را درس معرفت برای خردمندان می شمارد و چنین می فرماید:

«اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللّهَ اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابیعَ فِی الاَرْضِ …: آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی فرستاد و آن را بصورت

ص:42

مخازنی در زمین قرار داد در این مثال تذکری است برای خردمندان».(1)

انسان های اندیشمند، علاوه بر درس معرفت، از این حکمت الهی آموختند که آب را ذخیره کنند و با ساختن سد از این نعمت عظیم، بهره وری بهتر و بیشتر نمایند. ساختن سد، یکی از تلاش های عمرانی انسان بوده که از قدیم در فرهنگ بشری جایگاه مهمی داشته است.

زمانی با جمع آوری آب پشت سدها، زمین های خود را سبز و خرم می کردند و سنگ آسیاب را نیز به حرکت درمی آوردند و امروز نیز علاوه بر آبیاری مناطق وسیع، انرژی آب را برای حرکت توربین های عظیم به کار می برند و با تولید انرژی برق، همه صنایع و کارخانجات را به حرکت در می آورند. ما از

ص:43


1- 21 / زُمَر.

روشنایی، تولید هوای سرد در تابستان و هوای گرم در زمستان و ده ها خدمت دیگر بهره مند می شویم و همه این ها از برکات آب است.

تطهیر با آب وضو کشنده میکروب و ضدعفونی قوی

تطهیر با آب وضو کشنده میکروب و ضدعفونی قوی(1)

حیوانات ذره بینی بی آزار آب(2)نه تنها مواد آلی را تجزیه و تحلیل می نمایند بلکه از راه رقابت و تنازع حیاتی قوی ترین دشمن و مؤثرترین حربه علیه میکروب های موذی می باشند. میکروب های موذی که به وسیله هوا از خارج به دست و روی انسان می نشینند یا اساسا مصاحب پوست و مجاری دماغ و حفره دهان می باشند دائما شخص را در حال محاصره و مخاطره شدید نگهداشته اند.

ص:44


1- دانشنامه آب و آبشناسی در فقه و روایات، کریمیان سردشتی، ص 33.
2- Ies especes banales.

شستشوی با آب که تکرار و استمرار آن در شرع (به ویژه در قالب وضو) تأکید شده است نه تنها خاصیت تمیز کردن را دارد بلکه معالجه قلبی و مدافعه مؤثری علیه میکروب ها می باشند و شاید حکمت آنکه سفارش شده است بگذارند آب وضو روی دست و صورت مدتی مانده به حال خود خشک شود. و این عمل را بر خشک کردن با حوله یا لباس (به شرط نظیف بودن) ترجیح داده اند از همین راه باشد. در هر حال ماندن آب روی پوست و لای مو مخصوصا با استفاده ای که قهرا از حرارت ملایم بدن به عمل می آید به حیوانات ذره بینی مفید فرصت و فعالیت خوبی می دهد که وظیفه تحلیل مواد آلی و کشتن میکروب های موذی را به جایی برسانند. از طرف دیگر امام علی النقی علیه السلام گفته اند که من همیشه با آب سرد وضو می گیرم و حضرت رسول صلی الله علیه و آله گرم کردن آب وضو را در آفتاب بر عایشه منع می نمودند و به طور کلی استعمال آب گرم شده برای وضو و غسل مکروه

ص:45

است. دلیل عمومی آن این است که در اثر گرم شدن آب، اکسیژن محلول که قوت لا یموت حیوانات ذره بینی مخصوص است خیلی کم می شود. با این استدلال منافعی که در وضو گرفتن بوده است برایمان قدری روشن تر می گردد.

نقش آب در فعالیت های ورزشی

با توجه به نقش مهم آب در فعالیت های ورزشی نکات مهم و کاربردی آب در ورزش به شرح زیر قابل تبیین است:

آب به سه صورت در طبیعت وجود دارد: 1 جامد 2 مایع 3 گاز

وزن مخصوص آب در 4 درجه سانتیگراد به حداکثر میزان خود می رسد و در موقعی که به صورت یخ درمی آید وزن مخصوص آن کم می شود. (در سطح دریا به صورت یک عایق سطح اشیاء را می پوشاند و محیطی مناسب برای رشد در زیر این غلاف است).

ص:46

در مقایسه با سایر مایعات نقطه ذوب و نقطه جوش و ظرفیت حرارت آن زیادتر است و در رابطه با فعالیت ورزشی زمانی که هوا مرطوب باشد به دلیل عدم تبخیر آب در سطح بدن درجه حرارت بدن سریع تر بالا می رود. آب جهت بخار شدن باید از سطح بدن حرارت را جذب کند و اگر تبخیر نشود به صورت یک عایق در سطح بدن باقی می ماند و حرارت مرکزی بدن را سریع بالا می برد و در بعضی موارد ایجاد درد در ناحیه قلب می کند و در نتیجه در چنین آب و هوایی برای افراد مسن و کسانی که ناراحتی قلبی دارند، ورزش توصیه نمی شود چراکه طپش قلب از عوارض آن است.

آب محیط مناسبی برای حلاّلیّت ویتامین ها و املاح و انتقال آنها است و پس از اکسیژن (از نظر کارایی و حیاتی) ضروری ترین ماده در بدن می باشد.

در صورتی که 10% از وزن بدن را به صورت آب از دست دهیم اختلالات

ص:47

زیادی بروز می کند و اگر بیش از 20% از وزن بدن را به صورت آب از دست دهیم مرگ حادث می شود. مردان حدود 60%، زنان 50%، بچه ها و نوزادان 75 تا 80% و افراد مسن 45% تا 50% وزن بدنشان را آب تشکیل می دهد. معمولاً 60 تا 70% آب بدن داخل سلول ها می باشد و 25 تا 40% آب میان بافتی و پلاسما را تشکیل می دهد.

به طور معمول به مدت سه روز آب به بدن نرسد مرگ حادث می شود.

اگر 1% آب بدن را از دست بدهیم احساس تشنگی ایجاد می شود. اگر 2% آب بدن را از دست بدهیم تشنگی شدید و ناراحتی روحی به صورت پرخاشگری و عصبانیت و از دست دادن اشتها بروز می نماید.

در صورتی که 3% آب بدن را از دست بدهیم مرحله آغاز غلیظ شدن خون خواهد بود.

ص:48

در صورتی که 4% آب از دست دهیم، ضعف در حرکات ایجاد می شود.

در صورتی که 5% آب بدن را از دست دهیم، براق شدن پوست، کم حوصلگی، کوفتگی و خواب آلودگی و بی اشتهایی شدید ایجاد می شود.

در صورتی که 6% آب بدن را از دست دهیم علائم گز گز شدن دست و پا و گرم شدن بدن، سردرد، افزایش نبض و تنفس بروز می کند.

در صورتی که 7 تا 9% آب بدن را از دست دهیم سنگین شدن تنفس، گیجی، لکنت زبان و حواس پرتی ایجاد می شود.

از دست دادن 10 تا 15% آب بدن باعث گرفتگی عضلات می شود و ناتوانی در ایجاد تعادل در حالت بسته بودن چشم، ضعف زیاد و بلعیده شدن زبان، نارسائی در گردش خون، افزایش غلظت خون و کم شدن حجم آن بروز می کند و عمل ادرار به سختی صورت می گیرد.

ص:49

از 15% به بالا چروکیده شدن پوست، ناتوانی در بلعیدن، کاهش دید، تنگ شدن چشمان، کری، بی حسی پوست، چروک شدن زبان و سخت شدن پلک ها حادث می شود.

از دست دادن 20% آب بدن باعث ترکیدن پوست و قطع شدن کامل ادرار و از 20% به بالا قطع شدن زندگی و مرگ را به دنبال خواهد داشت.

عمل آب در بدن

1- تشکیل دهنده بخش مهمی از ساختمان سلول ها

2- واسطه خوبی برای فعل و انفعالات سلولی

3- حامل مواد غذایی، یون ها و اکسیژن

4- کمک در هضم و انجام اعمال شیمیایی گوارش

5- حمل و دفع مواد زائد بدن (انیدرید کربنیک و آمونیاک)

ص:50

6- تنظیم کننده حرارت بدن

7- محافظت از اندام های حیاتی مانند مغز، قلب، چشم

8- لغزندگی مفصل ها

9- مرطوب نگه داشتن سیستم تنفسی

آب در سه منطقه در بدن وجود دارد:

1- آب میان بافتی

2- آب درون سلولی

3- خون آب داخل سلول ها داخل میتوکندری ها، دستگاه گلژی و بقیه اندامک های سلول می باشد.

بطور متوسط بین 2/4 تا 2/6 لیتر آب روزانه باید وارد بدن شود که بین 1 تا 1/2 لیتر از طریق نوشیدن و 1/2 لیتر از طریق غذا و 0/3 لیتر از طریق متابولیکی

ص:51

که از سوختن چربی ها و قندها تولید می شود. به ازای هر گرم قند که مصرف می شود 2/7 گرم آب تولید می گردد. آبی که از بدن دفع می شود شامل 0/4 لیتر از طریق پوست (تعرّق) 0/7 لیتر از طریق ریه ها، 0/1 تا 0/2 لیتر از طریق مدفوع و 1/4 لیتر از طریق ادرار که در زمان استراحت می باشد. دفع آب در زمان فعالیت بستگی به رطوبت هوا دارد. در فعالیت های ورزشی سنگین تعرّق زیاد و میزان آب ادرار کم می شود. ضمنا آب خارج شده از طریق ریه ها به خاطر بالارفتن تعداد تنفس زیاد می شود.

هورمون آنتی دیوریدیتیک در حین فعالیت ورزشی(از غده هیپوفیز)وارد خون می شود که آب ادرار را کاهش می دهد.

کاهش وزن از طریق کنترل رژیم غذایی بدون فعالیت ورزشی با توجه به کاهش کالری غذایی خورده شده نسبت به کالری مصرفی در روزهای اول تا دو هفته وزن بدن اضافه می شود و یا خیلی کم وزن کاهش می یابد و علت آن این

ص:52

است که وزن بدن کاهش پیدا کرده ولی آب بدن خارج نشده و بر اثر عدم خروج آب از بدن وزن ثابت می ماند و بعد از دو هفته کاهش وزن سریع حادث می شود.

توجه ویژه قرآن به «آب»

اشاره

قرآن کریم در آیات متعددی به خلقت انسان از آب اشاره می کند که گاهی به مطلق آب اشاره دارد و گاهی به آب با صفتی خاص اشاره می کند. برای مثال در این آیات به خلقت انسان و بشر از آب با صفتی خاص اشاره می کند. برای مثال در این آیات به خلقت انسان و بشر از آب به صورت مطلق اشاره می کند:

«وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً: و او خداوندی است که از آب بشری آفرید و او را اصل نژاد و مایه تولید نسل انسان گردانید».(1)

ص:53


1- 54 / فرقان.

2) «وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ: و خداست که هر جنبنده ای را از آبی آفرید»(1) در آیاتی نیز به خلقت انسان از آب با صفتی خاص اشاره دارد که نمونه ها و شواهد آن چنین است:

1) «… بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ. ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ: و آفرینش انسان را از گل (آب و خاک) آغاز کرد، سپس خلقت نسل او را براساس آنچه از آب بی قدر و پست جدا می شود قرار داد». (2) در توضیح ماء مهین که به معنای «چکیده آبی پست» آمده ظاهر آن آبی بی ارزش و بی مقدار می نماید اما از نظر ساختمان و سلول های حیاتی شناور در آن و همچنین ترکیب مخصوص مایعی که سلول ها در آن شناورند بسیار ظریف و فوق العاده دقیق و پیچیده است و از

ص:54


1- 45 / نور.
2- 7 8 / سجده.

نشانه های عظمت پروردگار و علم و قدرت او محسوب می شود. پس کلمه «مَهین» در آیه که به معنی ضعیف و حقیر و ناچیز است اشاره به وضع ظاهری آن می باشد. (1)

2) «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهینٍ: آیا شما را از آبی پست خلق نکردیم؟».(2)

3) «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ. خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ: انسان باید نگاه کند که از چه چیز آفریده شده است؟ از یک آب جهنده آفریده شده است». (3)

اینک آنچه جای پرسش است اینکه مقصود از خلقت انسان از آب چیست؟

ص:55


1- . ر.ک. تفسیر نمونه، ج 17، ص 126 و پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، محمد علی رضایی، ج 1 و 2، ص 437.
2- 20 / مرسلات.
3- 5 6 / طارق.

در این مورد دو دیدگاه در بین مفسرین و قرآن شناسان وجود دارد:

1) مقصود از خلقت انسان از آب این است که مقدار زیادی آب در بدن انسان وجود دارد. یعنی آب بیشترین ماده تشکیل دهنده بدن انسان است. دانشمندان زیست شناس بر این عقیده اند که دوسوم بدن انسان از آب تشکیل شده است. مثلاً یک فرد هفتاد کیلویی، پنجاه لیتر آب در بدن خود نگهداری می کند و این نسبتی است ثابت. و باز همین دانشمندان بر این نظر و عقیده اند که اگر انسانی 20% از آب بدن خود را از دست بدهد، دوباره سلامتی خود را باز نخواهد یافت.(1)

آب یاخته های بدن انسان دارای مقدار زیادی پتاسیم بوده و عملاً فاقد نمک است. ولی آب خارج از یاخته ها عملاً پتاسیم ندارد بلکه دارای مقدار زیادی نمک

ص:56


1- مطالب شگفت انگیز قرآن، گودرز نجفی، ص 97.

است و این ترکیب آب خارج از یاخته ها جزء به جزء به آب دریایی شباهت دارد که میلیون ها سال قبل اولین اشکال حیات در آن شکل می گرفت و بعدها وقتی که موجودات آبی به خشکی روی آوردند (دریای درون) را نیز با خود آوردند. چون بدون آن زندگی برایشان در خشکی ممکن نبود. این پدیده شگفت انگیز گفته قرآن را تأیید می کند که می فرماید: اوست خدایی که انسان را از آب آفرید. (1) تحقیقاتی که راجع به ساختمان عمومی جسم زنده به عمل آمده است می رساند که آب و کربن قریب 98% جسم موجود زنده را تشکیل می دهند. (2) در تفاسیر قرآن نیز در تفسیر آیه «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً …»(3) مفسرین تصریح به این

ص:57


1- گذشته و آینده جهان، بی آزار شیرازی، چاپ دوّم، ص 52 53.
2- همان.
3- 54 / فرقان.

مسائل علمی دارند.(1)

2) نظر دیگر اینکه مقصود از خلقت انسان از آب این است که انسان از نطفه و منی آفریده شده است. این دسته از مفسرین معتقدند آیاتی که از نطفه، ماء دافق، ماء و ماء مَهین صحبت دارند همگی دلالت بر منی یا آب نطفه می باشد که موجودات زنده معمولاً از آن به وجود می آیند. دکتر موریس بوکای نیز نکته ای ظریف را از آیه:

«ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ»(2)استفاده می کند و در کتاب «تورات، انجیل، قرآن و علم» می نویسد:

«اگر قرآن از مایعی بارور کننده متشکل از عناصر گوناگون صحبت می دارد ما را از این امر مطلع می سازد که

ص:58


1- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب، تفسیر المنار، رشید رضا، تفسیر المیزان، علاّمه طباطبایی، ذیل آیه 54 سوره فرقان.
2- 8 / سجده.

نسل انسان از چیزی که از این مایع استخراج می شود فراهم می گردد این است معنای آیه 8 سوره سجده.(1)

سپس اشاره می کند که فقط یک سلول اسپرماتوزئید از بین چندین ده میلیون عنصر صادر از مرد موفق می شود که درون تخمک نفوذ کند و تعداد بیشماری در راه مانده و موفق نخواهند شد. در پایان موریس بوکای نتیجه می گیرد که:

«در نتیجه چطور می شود از توافق متن قرآنی با شناخت علمی ای که از این پدیده در عصرها داریم تحت تأثیر قرار نگرفت». (2)

در باب ماء دافق نیز مفسران سه احتمال داده اند: اینکه مراد از ماء دافق همان

ص:59


1- تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح اللّه دبیر، ص 272.
2- همان، ص 273.

منی مرد است که به صورت جهنده از او خارج می شود و دافق به معنی مدفوق یا ذودَفق آمده است. (1)

نظر دوم اینکه مراد از «ماء دافق» همان آب مشترک زن و مرد است که در رحم مخلوط می شود و یک آب می شود. این مطلب را برخی از مفسرین قدیم همچون زمخشری نیز نقل کرده اند. نظر سوم اینکه مراد از ماء دافِق چیزی باشد که از زنان خارج می شد (اوول) تا از ترکیب آن با اسپرم ها نطفه اولیه کودک تشکیل شود. (2)

البته با توجه به مسائل علوم پزشکی امروز می توان احتمال نخست را

ص:60


1- المیزان، ج 20، ص 379.
2- پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی،بخش پنجم، ج دوم، ص 444.

پذیرفت که مراد از «ماء دافق» همان منی مرد است که با جهش بیرون می آید و با ظاهر آیه نیز سازگار است. و این بدان جهت است که چیزی که از زنان خارج می شود (اوول) جهشی ندارد. و در هنگام حرکت به طرف رحم هم به کندی حرکت می کند. دیدگاه دوم نیز چندان با ترکیب «ماء دافِق» به عنوان آب مشترک زن و مرد سازگاری ندارد. به هر روی مقصود اصلی این است که با توجه به هر دو نظر خلقت انسان از آب، نتیجه می گیریم که «نقش آب در خلقت انسان» نقش اصلی و عمده را دارد که بدون آن حیات نه تنها انسان بلکه موجودات زنده نیز قابل دوام نخواهد بود.

در میان ادیان الهی که امروزه در جوامع گوناگون همچون یهود، مسیحیت، بودایی، زردشتی و غیره رایج و شایع هستند هیچکدام به اندازه دین مبین اسلام به ویژه کتاب مقدس قرآن به موضوع «آب» نپرداخته اند و آن ناشی از عنایت

ص:61

ویژه این کتاب آسمانی به طبیعت است که «انسان» در بستر آن می زید و می بالد. توجه قرآن به طبیعت و بالاخص آب، همه سویه بوده است.(1)

تنوع موضوع، تفصیل مباحث آب و تأکیدات فراوان قرآن به ارزش و اهمیت آب، بیانگر این حقیقت است. واژه «ماء» اصل عبری آن (مَی، میم) و سریانی «میا» است و در عربی تغییر شکل داد و «ماء» شد. این لغت در اصل به معنی «هر مایع غیر جامدی» است چه آب مطلق باشد یا آب های مضاعف (مثل آب میوه) ولی وقتی به صورت مطلق «ماء» استعمال شود منصوب به آب خالص است. (2)

ص:62


1- دانشنامه آب و آبشناسی در قرآن، کریمیان سردشتی، ص 33.
2- ر.ک. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مصطفوی، ج 11، ص 220 (ماده ماء) المفردات فی غرایب القرآن، راغب اصفهانی، ص 478.

تفسیر آیه وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ

مفسران در تفسیر آیه 30 از سوره (انبیاء) که می فرماید:

«وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ: و هر چیز زنده را از آب بیافریدیم» ، مطالبی را بیان کرده اند که نمونه هایی از آنها بدین شرح است: میبدی در تفسیر کشف الاسرار می نویسد:

«… اَلْماءَ هُوَ النُطْفَة. وَ قیلَ یُریدُ بِه الماءَ المَشروبَ لاَِنَّ اللّهَ سُبْحانَه خَلَقَ الماءَ اَوَّلاً ثُمَّ قَلّبَ الْماءَ نارا وَ خَلَقَ مِنهَا الْجِنّ وَ قَلَّبَهُ ریحا وَ خَلَقَ مِنْهَا الْمَلائِکةَ ثُمَّ اَحالَهُ طینا وَ خَلَقَ مِنْهُ آدَمَ وَ سَألَ اَبُوهَریرَةُ رَسُولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله مِمَّ خَلَقَ اللّهُ الْخَلَقَ فَقال علیه السلام: مِنَ الماء:

… غرض از آب نطفه است … و گفته شده است که غرض از آن آب آشامیدنی است، زیرا خداوند سبحان نخست آب را آفرید، سپس آب را به آتش تبدیل کرد و از آن جن را آفرید و آن را به باد تبدیل کرد و از آن ملائکه را آفرید، آنگاه آن را بدل به خاک کرد و از آن آدم را آفرید. ابوهریرة از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسید خداوند خلق

ص:63

را از چه آفرید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: از آب».

ظاهر واژه «جعل» در این آیه به معنای «خلق» است زیرا متعدی به مفعولی واحد است و دلیل این قول آیه سوره نور است که می فرماید:

«وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ». مفسرین در خصوص خلقت هر چیزی از آب اختلاف دارند. برخی گویند مقصود از آب در این آیه «نطفه» است زیرا خداوند تمام حیوانات (از جمله انسان) را از طریق نطفه بوجود می آورد و بر این اساس این لفظ عام (ماء) از الفاظ عام مخصوص است که مقصود نطفه می باشد.

برخی نیز گفته اند مقصود از ماء مطلق آب است که حیوانات یا با واسطه یا بی واسطه از آن خلق شده اند. و برخی حیوانات (همچون جانوران دریایی) بدون واسطه از آب خلق شده اند و برخی نیز از طریق نطفه (با واسطه) آفریده می شوند زیرا نطفه نیز از غذا حاصل شده و غذاها نیز بطور کلی منشأ آنها آب است

ص:64

همچون میوه ها و حبوبات و سایر موارد که همه به سبب آب رشد و نمود دارند.(1)

امام فخرالدین رازی در تفسیرش شرحی مستوفی راجع به این آیه دارد و گوید برخی از مفسران در مصداق این آیه نیز اختلاف کرده اند و گفته اند: منظور از کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ فقط حیوانات زنده است. ولی دیگر مفسرین گویند کلیه نباتات و درختان نیز مشمول این آیه خواهند بود زیرا رشد و نمو حیاتشان باز بسته به آب است و این قول به مراد و مقصود آیه نزدیک تر است. جالب اینکه برخی نباتات و درختان را موجود زنده قلمداد نمی کنند حال آنکه این سخن دلیل چندان استواری ندارد و بلکه خلاف آن در قرآن گزارش شده است و لذا قرآن می فرماید:

«کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها: و چگونه زمین را حیات بخشیدیم پس از

ص:65


1- تفسیر کَشْفُ الاَسْرارِ وَ عُدَّةُ الاَبْرار، رشید الدین میبدی، ذیل آیه 30 انبیاء.

مرگش»(1) این آیه دلالت می کند که هر آنچه به سبب آب بر روی زمین همچون نباتات و گیاهان و درختان رشد و نمو می کند موجودات زنده قلمداد شده اند.

آیه تیمم در قرآن (2)

آیه تیمم در قرآن

در سوره مائده (آیه 6) به دنبال دستور وضو و شیوه و کیفیت آن دستور تیمم هست که در صورت نبودن آب وضو جایز است تیمم گرفت:

«وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی أَوْ عَلی سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُم و اگر ناخوش یا در سفر باشید و دسترسی به آب پیدا نکنید پس با خاک پاک تیمم کنید به این ترتیب

ص:66


1- 50 / روم.
2- دانشنامه آب و آبشناسی در قرآن کریم، کریمیان سردشتی، ص 39.

که از آن به صورت و دست های خود مسح کنید».(1)

این آیه نشان می دهد که در صورت نبود آب، با خاک می توان وضو گرفت (تیمم نمود) زیرا خاک یک نوع شستشو و وسیله نظافت است. دلیل عمومی آن نیز قضیه پدیده های جذب ذره ای است که در اثر سطح فوق العاده گسترده ذرات غبار حاصل می شود بنابراین خاک فی نفسه چیز کثیفی نیست که سبب امراض شود، بلکه خود کشنده میکروب های موذی و منهدم کننده مواد آلی است و شاید همان گستراندن غبار رقیق خاک، روی صورت و دست خالی از فایده نباشد، زیرا وقتی مواد جایز التیمم را مطالعه می نماییم می بینیم گذشته از لطافت و پاکی اصلی در خشک بودن و حالت غبار داشتن آنها تأکید شده است.

ص:67


1- 43 / نساء.

مفاهیم آب در قرآن

مفاهیم آب در قرآن(1)

1- آب به معنای باران: در سوره بقره (آیه 23) آمده است: وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ. و نیز در 164/بقره، 99/انعام، 50 و 57/اعراف، 11/انفال،، 24/یونس، 17/رعد، 32/ابراهیم، 22/حجر، 10 و 65/نحل، 45/کهف، 53/طه، 5 و 63/حج، 18/مؤمنون، 48/فرقان، 60/نمل، 63/عنکبوت، 24/روم، 10/لقمان، 27/فاطر، 21/زمر، 39/فصّلت، 11/زخرف، 9/ق، 11/قمر، 14/نبأ، 25/عبس. در آیات این سوره ها «ماء» به معنای باران است که از آسمان (سماء) نزول می یابد و زمین (ارض) را سیراب می نماید.

2- آب به معنای بستر و ظرف عرش خداوندی: در سوره هود (آیه 7) قرآن کریم می فرماید:

«وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً».

ص:68


1- دانشنامه آب و آبشناسی در قرآن کریم، کریمیان سردشتی، ص 34 تا 37.

3- آب به معنای آب وضو: در سوره نساء آیه 43 و سوره مائده آیه 6 در بحث تیمم می فرماید هرگاه آب وضو به دست نیاوردید پس تیمم کنید با خاک پاک و طیّب:

«وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی أَوْ عَلی سَفَرٍ … فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً»

4- آب به معنای سیل و طوفان سهمگین: در جریان طوفان نوح، حضرت نوح علیه السلام به فرزندش توصیه می کند که با آنان سوار کشتی شود ولی وی گوید به کوه های بلند پناه می برد تا از سیل و طوفان نجات یابد:

«قالَ سَآوی إِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ». (1) و نیز در آیه پس از آن نیز «ماء» به همان مفهوم سیل و طوفان به کار رفته و می فرماید:

«وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ».(2)

ص:69


1- 43 / هود.
2- 44 / هود.

5- ماء به معنای مطلق «آب»: در برخی آیات «ماء» بطور عموم به آب باران و آب چشمه ها و رودخانه ها و دریاها اطلاق می شود یعنی شامل آب های زیرزمینی و سطح الارضی و نزولات آسمانی می شود و نیز به مفهوم عنصر آب به عنوان «مایعی» است با ترکیب شیمیایی H2O. در سوره رعد آیه 4 آمده است:

«وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ».

6- آب به معنای منشأ خلقت و ماده اصلی موجودات زنده: در قرآن کریم آب به عنوان مبدأ و منشأ موجودات زنده یادشده و خلقت موجودات زنده منوط به این مادّه حیاتی است: در سوره انبیاء (آیه 30) می فرماید:

«وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ». نیز در سوره نور آیه 45 خداوند خلقت چهارپایان یا موجودات جنبنده را به «آب» نسبت می دهد و می فرماید:

«وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ».

ص:70

7- آب به معنای «نطفه» در خلقت انسان: آب در قرآن کریم به معنای مایعی (نطفه ای) که موجب خلقت انسان است و خلقت وی منوط به آن است یادشده است: قرآن در سوره طارق آیه 6 می فرماید:

«فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ. خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ». در سوره مرسلات آیه 20 آمده:

«أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهینٍ» ، در سوره سجده آیه 8 نیز خدای متعالی می فرماید:

«ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ» و در سوره فرقان آیه 54 در خلقت بشر از آب می فرماید:

«وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً».

8- آب به معنای «جوی و نهر آب»: در توصیف بهشت قرآن کریم گزارش می کند که در آنجا جوی ها و نهرهای آب غَیر آسِنٍ (یعنی بدون تغییر بوی و طعم) و جوی های شیر و شراب و عسل مصفا جاری است:

«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبینَ

ص:71

وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی وَ لَهُمْ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ». (1)

9- «آب» و «سراب»: در قرآن کریم اعمال ناباوران به «سرابی» تشبیه شده است و تصور می کنند که «آب» است:

«وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً …».(2)

10- آب در معنای چشمه سارها: در سوره نازعات آب در مفهوم چشمه ها به کار رفته و آمده:

«وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها. أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها» (3) و در سوره قمر نیز می فرماید:

«وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ».(4)

11- آب آشامیدنی در جهنم، در قرآن کریم در باب آب آشامیدنی جهنم آمده

ص:72


1- 15 / محمّد.
2- 39 / نور.
3- 30 31 / نازعات.
4- 12 / قمر.

است:

«مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدیدٍ».(1) و نیز آب حمیم نیز از آب های جهنم است و قرآن می فرماید:

«کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُم». (2)

12- آب به معنای چاه آب: قرآن کریم در سوره قصص در جریان داستان حضرت شعیب از چاه شهر مدین یاد می کند و می فرماید:

«وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ»(3)

و در باب قوم ثمود و ناقه حضرت صالح نیز از آب به معنای چاه یاد شده

ص:73


1- 16 / ابراهیم.
2- 15 / محمّد.
3- 23 / قصص.

است و می فرماید:

«إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ». (1) و در سوره ملک می فرماید:

«قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ».(2) و در سوره کهف در داستان صاحبان باغ از چاه آب سخن رفته و می فرماید:

«أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً». (3)

13- آب آشامیدنی جاری در بهشت: در قرآن در توصیف اصحاب الیمین که در بهشت جای دارند و از نعمت های فراوان برخوردارند از ماء مسکوب نیز به عنوان آب جاری زلال آشامیدنی یاد شده است. در سوره واقعه می فرماید:

«وَ

ص:74


1- 27 28 / قمر.
2- 30 / ملک.
3- 41 / کهف.

وَ أَصْحابُ الْیَمینِ ما أَصْحابُ الْیَمینِ. فی سِدْرٍ مَخْضُودٍ. وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ. وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ. وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ. وَ فاکِهَةٍ کَثیرَةٍ».(1)

ماء مَعین زمین

ماء مَعین زمین(2)

در سوره مُلک که از سور مکی است در آیات آخر سوره اشاره می کند: کفار مکّه منکر معاد و روز واپسین بودند و آرزوی مرگ پیامبر و یارانش را داشتند و می گفتند: کی محمد صلی الله علیه و آله بمیرد تا ما ازدست وی راحت شویم و دعا می کردند که او هلاک گردد. خدا در جواب می فرماید به ایشان بگو اگر من و پیروانم از دنیا برویم مگر شما می مانید، ما چه بمانیم و چه برویم شما را از عذاب خدا خلاصی نیست. و در آخرین آیه سوره

ص:75


1- 27 32 / واقعه.
2- دانشنامه آب و آبشناسی در قرآن کریم، ص 53 و 61، کریمیان سردشتی.

ملک در سرزنش و انذار آنان می فرماید:

«قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ: بگو توجه دارید اگر آب شما فرو رود چه کسی برای شما آب روان می آورد».(1)

در این آیه از «ماءٍ مَعینٍ» سخن رفته است. برخی از مفسرین آورده اند که مقصود از «ماؤُکُمْ غَوْراً» آب چاه زمزم و بئر میمون است که در مکّه بوده که اگر این دو چاه خشک گردد چه می کنید. برخی نیز بر این عقیده اند که ماؤکم مطلق است و منحصر به آب چاه نیست، ترکیب ماء معین در قرآن یکبار آمده است و در فرهنگ ها و لغت نامه ها معین به معنی «آب روان» ، «آن آب که می بینند چون می رود» ، «آب روان بر روی زمین» ، «جاری و روان» ، آمده است و شاهد آن نیز در

ص:76


1- 30 / ملک.

متون پارسی فارس نامه ابن بلخی است که می نویسد:

«… و حصاری محکم در میان شهر و خندقی که به آب معین برده اند». ترکیب ماء معین نیز به معنای «آب روانِ روشن و پاک» و «آب ظاهر و جاری بر روی زمین که آن را بتوان دید» در منتهی الارب و اقرب الموارد ثبت و ضبط شده است.

در ادبیات پارسی به همین معنی بسیار کاربرد داشته و شواهد آن در ادبیات منظوم به شرح ذیل است:

1) فردوسی

ز کافور و از مشک و ماء معین *** درخت بهشت و می و انگبین/

خداوند جوی می و انگبین *** همان چشمه شیر و ماء معین/.

2) فرخی سیستانی:

ایا سپهر ادب را دل تو چشمه زر *** ایا بهشت سخا را کف توماء معین/.

ص:77

3) منوچهری دامغانی:

یکی ماء معین آمد *** دگر عین الیقین آمد/

سیم حبل المتین آمد *** چهارم عروة الوثقی/

شعر من ماء معین و شعر تو ماء حمیم *** کس خورد ماء حمیمی چون بود ماء معین/

پیش من آور نبیذ در قدح مشک بوی تازه *** چو آبِ گلاب صاف چو ماء معین/.

4) ناصر خسرو قبادیانی

یک مثل بشنو بفضل مستعین *** پاک چون ماء معین از بو معین/

گر تو درو گرسنه و تشنه ای *** مرغ مسمن خور و ماء معین/.

ص:78

5) سعدی شیرازی:

اگر اشتیاق نویسم به وصف راست نیاید *** کز اشتیاق چنانم که تشنه ماء معین را

عاشق صادقی به زخم دوست نمیرد *** زهر مذابم بده که ماء معین است

آب شناسی در بهشت

موضوع آب شناسی در جنت (آخرت) یکی از محوری ترین مباحث آب شناسی در قرآن است که در مباحث بعدی همچون «جنّت آخرت» و «اَنهار» به تفصیل نمونه ها و شواهد آن را ذکر خواهیم کرد.

قرآن کریم در سوره واقعه اینگونه در باب ماء معین بهشت گزارش می کند:

«فی جَنَّاتِ النَّعیمِ. ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ. وَ قَلیلٌ مِنَ الْآخِرینَ. عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ. مُتَّکِئینَ

ص:79

عَلَیْها مُتَقابِلینَ. یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ. بِأَکْوابٍ وَ أَباریقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعینٍ: [مقربان درگاه الهی] در باغ های پر نعمت بهشت [جای دارند]، آنان گروهی از اولین [هستند] و اندکی از آخرین، بر کرسی های عالی مرصّع بافته شده از زر و جواهرات، روبروی هم تکیه زده اند و پسرهای همیشه جوان بر گِرد ایشان می گردند، با کوزه های بلورین و ابریق های زرین و جامی از [شراب] مَعین، از آنها سر درد نکشند و عقل را نبازند». (1)

«نعیم» به آن باغی گویند که نعمت آن تمام نشود و دوام داشته باشد و مقصود از «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» پسران و جوانانی است که پیر نشوند و همواره جوان باشند. و مقربان در آن نعیم از شراب معین می نوشند که دارای دو ویژگی است:

ص:80


1- 12 18 / واقعه.

1) مثل شراب دنیوی مایه سردرد نمی شود

2) دیگر زایل کننده عقل نخواهد بود.

شراب معین یعنی شراب صاف زلالی که مستی نیاورد. برخی مفسرین «مِنْ مَعینٍ» را به شرابی که از چشمه ها جاری است معنی کرده اند. اما به هر روی همان شراب زلال و پاک را معنی می دهد.

در سوره صافات (آیه 45) هم باز از این شراب با صفت معین یاد شده است و خداوند می فرماید:

«فی جَنَّاتِ النَّعیمِ. عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ. یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعینٍ. بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبینَ. لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ: [عباد مخلص] در باغ های پر نعمت [بهشت] جای دارند، بر تخت های آراسته روبروی یکدیگر، به گردش آید برایشان جامی از شراب معین، سفید رنگ لذیذ است برای نوشندگان، نه در آن فسادی

ص:81

و نه در آن مست گردند».(1)

در این آیه از رنگ و طعم آن که هم سفید و هم لذت بخش است یاد شده است و همچنین دو ویژگی [در برابر دو صفت اثباتی] برای آن برمی شمارد

1) ضرر و فساد و آفتی ندارد

2) مثل شراب دنیوی مستی نمی آورد و مایه بی عقلی نمی گردد.

و از جمله «بِکَأْسٍ مِنْ مَعینٍ» مستفاد می شود که در بهشت نیز شراب با این ویژگی ها موجود است و بندگان بهشتی از آن برخوردارند.

و باز در آیه دیگر از سوره مؤمنون از واژه «معین» به معنی آب جاری و زلال یاد شده است و در داستان حضرت مریم و فرزندش حضرت عیسی علیه السلام قرآن

ص:82


1- 43 47 / صافات.

کریم می فرماید:

«وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَةً وَ آوَیْناهُما إِلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ: و پسر مریم و مادرش را آیتی قرار دادیم و آنان را جای دادیم به مکانی که شرایط زیستن و آب جاری داشت» (1). و مقصود از جمله إِلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ ، جای بلندی است که انسان بتواند قرار گیرد و شرایط زندگی موجود باشد، از جمله درختان و جوی ها و میوه ها داشته باشد. و مفسرین گویند مقصود از ربوة بیت المقدس یا شامات بوده که واجد این شرایط بوده است. پس از آیات مذکور نتیجه می گیریم که در قرآن ماء معین دوباره برای بهشت به کار رفته است و دوباره نیز برای آب های جاری در زمین کاربرد داشته است.

ص:83


1- 50 / مؤمنون.

آب شناسی در جهنم

بحث آب شناسی در جهنم آن چنانکه در بهشت مطرح است بدان گستردگی در قرآن گزارش نشده است واژه جهنم خود هفتاد و هفت بار در کتاب مبین کاربرد داشته است و البته اسامی دیگر همچون جحیم (نام دیگر یا طبقه ای از جهنم) بیست و پنج بار در قرآن آمده که در آن مستقیم یا غیرمستقیم به آب و درخت و به ویژه آب حمیم (94 / واقعه) اشارت شده است و یا در سوره ابراهیم (آیه 16) از ماء صدید که در جهنم نوشابه جهنمیان است یاد شده است.

ماءِ حَمیم (آب حَمیم)

واژه حمیم در منتهی الارب و اقرب الموارد و ترجمان القرآن علامه جرجانی به معنای «آب گرم» آمده است. و نیز در اقرب الموارد به معنی گرما و بارانی است که بعد از گرمای سخت ببارد. منوچهری دامغانی نیز از ماء حمیم یاد کرده

ص:84

و گوید:

شعر من ماء معین و شعر تو ماء حمیم *** کس خورد ماء حمیمی چون بود ماء معین

زمخشری گوید: شراب دوزخیان از مس گداخته را حمیم گویند.

در چندین سوره قرآنی از آب حمیم سخن رفته که به مواردی از آن اشاره می کنیم:

در سوره انعام، در حق عذاب کافران خداوند می فرماید:

«لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ: [برای رفع عطش] ایشان، نوشابه ای از آب داغ و جوشیده و عذابی دردناک تهیه شده است، چون سزای کفر ورزی آنان (به چنین سرنوشتی بارور گشته) است.(1)

ص:85


1- 70 / انعام.

در تفسیر روض الجنان تألیف مرحوم ابوالفتوح رازی آمده است:

«حمیم آبی تافته باشد. در خبر است که چون اهل دوزخ بسیار سال ها فریاد کنند از گرسنگی، ایشان را طعامی آرند از «ضَریع» و آن نوعی شوک(1) است که آن را "شترخواره" خوانند از آتش، تا از آن بخورند، آنگه تشنگی بر ایشان غالب شود و سال های بسیار فریاد کنند از تشنگی. پس از آن ایشان را کأسی به دست دهند از آبی تافته به آتش دوزخ که چون به نزدیک دهن برند گوشتِ روی ایشان افتد از گرمی. چون باز خورند همه امعای ایشان منقطع و پاره پاره شود. آنگه باز نمودند که این عذاب و شراب برایشان به ظلم نباشد، به عدل باشد، به بدل و عوضِ آن کفر باشد که آورده باشند و کرده باشند در دار دنیا». (2)

ص:86


1- خار.
2- تفسیر روض الجنان، ج 4، ص 206.

« … وَ الَّذینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ: و آنان که کفر ورزیدند برای ایشان نوشابه ای است از آب جوشان و عذابی دردناک به دلیل آنچه کفر ورزیدند». (1)

« … فَالَّذینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمیمُ: پس آنان که کافر شدند بریده شد برای ایشان جامه هایی از آتش ریخته شود از فراز سرهای ایشان آب جوشان». (2)

«ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمیمٍ: سپس ایشان را بر آن است آمیخته ای از آبی جوشان». (3)

ص:87


1- 4 / یونس.
2- 19 / حج.
3- 67 / صافات.

«هذا فَلْیَذُوقُوهُ حَمیمٌ وَ غَسَّاقٌ: این است پس بچشیدش آبی جوشان و چرکی گندآلود». (1)

«فِی الْحَمیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ: در آب جوشان، سپس در آتش افکنده شوند».(2)

«إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ. طَعامُ الْأَثیمِ. کَالْمُهْلِ یَغْلی فِی الْبُطُونِ. کَغَلْیِ الْحَمیمِ: همانا درخت زقوم، خوراک گنهکار است، چون آهن گداخته جوشد در شکم ها، به سان جوشیدن آب جوشان». (3)

«خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلی سَواءِ الْجَحیمِ. ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمیمِ:بگیریدش پس بکشیدش به میان دوزخ، پس بریزید و سرش از عذاب آب

ص:88


1- 57 / ص.
2- 72 / غافر.
3- 46 / دخان.

جوشان».(1)

«هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ. یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمیمٍ آنٍ: این است دوزخی که تکذیب می کردند آن را گنهکاران گردش کنند میان آن و میان آب جوشان گرم».(2)

«وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ. فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ: و یاران چپ، چه یاران چپی، در آتش سوزان و آبی جوشان». (3)

«فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمیمِ. فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهیمِ. هذا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ: پس می آشامید بر آن از آب جوشان، پس نوشیده اید چون نوشیدن اشتران

ص:89


1- 47 48 / دخان.
2- 43 44 / رحمن.
3- 41 42 / واقعه.

تشنگی زده، این است پیشکش ایشان در روز حساب». (1)

«وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبینَ الضَّالِّینَ. فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ: و اما اگر بود از تکذیب کنندگان گمراهان، پس پیشکشی از آب جوشان». (2)

«کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ: مانند آن که اوست جاودان در آتش و نوشانیده شدند آبی جوشان که پاره ساخت روده هایشان را».(3)

«لا یَذُوقُونَ فیها بَرْداً وَ لا شَراباً. إِلاَّ حَمیماً وَ غَسَّاقاً: نچشند در آن خنکی و نه نوشابه ای مگر آبی جوشان و چرکی».(4)

ص:90


1- 54 56 / واقعه.
2- 93 / واقعه.
3- 15 / محمّد.
4- . 24 25 / نبأ.

ماء صدید

از آب های جهنم که در قرآن یاد شده است ماء صدید است که در سوره ابراهیم آمده است:

«… وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنیدٍ. مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدیدٍ: از پس و پیش او دوزخ است و از آب زرداب جراحت به او نوشانده شود».(1)سپس به دنبال آیه می فرماید:

«یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسیغُهُ وَ یَأْتیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلیظٌ: از ماء صدید جرعه جرعه نوشند و به آسانی فرو نبرد و از هر طرف او را مرگ برسد در حالی که نمیرد و از پس و پیش او عذابی است سخت». (2)

ص91


1- 15 16 / ابراهیم.
2- 17 / ابراهیم.

آب و جهنمی ها

«وَ سُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ: به دوزخیان آب جوشان نوشانده می شود که اندرون آنها را از هم متلاشی می کند».(1)

آب و بهشتی ها

«إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً. عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً: به یقین نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است. از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند و از هرجا بخواهند آن را جاری می سازند. در آنجا از جام هایی سیراب می شوند که لبریز از نوشیدنی

ص:92


1- 15 / محمد.

پاکیزه آمیخته با زنجبیل است.از چشمه ای در بهشت که نامش سلسبیل است»(1)

تمثیل و تشبیه و ضرب المثلی از آب در قرآن

تمثیل و تشبیه و ضرب المثلی از آب در قرآن(2)

زبان گویای تشبیه و تمثیل، یکی از هنرهای ادبیات است. سخنی بسیار عمیق و سنگین را می توان با بیان یک مثال، بسیار آسان نمود تا در دسترس همه قرار گیرد.

تشبیه و تمثیل، گویا و دل نشین است، برای همه قابل فهم است و از نظر هنری بسیار ارزشمند است. ده ها نمونه تشبیه و تمثیل و ضرب المثل در قرآن آمده است.

ص:93


1- 5 6 / انسان.
2- آب، حمید علم الهدی، نشر هویزه، 1383، ص 14.

برخی از آنها که واژه آب استفاده شده چنین است:

«إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: زندگی دنیا همانند آبی است که از آسمان نازل کرده ایم که بر اثر آن گیاهان گوناگون که مردم و چهارپایان از آن می خورند، می روید تا زمانی که روی زمین زیبایی خود را(از آن) گرفته و تزیین می گردد و اهل آن مطمئن می شوند که می توانند از آن بهره مند گردند (ناگهان) فرمان ما شب هنگام یا در روز (برای نابودی آن) فرا می رسد (سرما یا صاعقه ای را بر آن مسلط می سازیم) و آنچنان آن را درو می کنیم که (گویی) هرگز نبوده

ص:94

است، این چنین آیات خود را برای گروهی که تفکر می کنند، شرح می دهیم».(1)

«أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ …: خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد پس رودخانه ها به اندازه (ظرفیت) خویش جاری شده و سیلاب کفی را با خود حمل می کند …. این گونه خداوند حق و باطل را مثال می زند (باطل همچون) کف آب به کناری رفته و (حق) آنچه برای مردم مفید است در زمین باقی بماند ….

«وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً …: اعمال کسانی که کافر شدند همچون سرابی است که تشنه آن را آب می پندارد، اما همین که به سراغ آن آمد آن را چیزی نیافت».(2)

ص:95


1- 24 / یونس.
2- 39 / نور.

«لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ … کَبسِطِ کَفَّیْهِ اِلَی الْماءِ …: تنها خواندن او حق است … و کسانی را که (مشرکان) جز او می خوانند، هیچ پاسخی ندهند (اینان) مانند کسی (هستند) که دو دستش را به سوی آب گشوده تا آن را به دهانش رساند و حال آنکه نخواهد رسید». (1)

پرسش های قرآن که در آنها از آب نام برده است

پرسش های قرآن که در آنها از آب نام برده است(2)

برخی از پرسش های قرآن که در آنها از آب نام برده چنین است:

«أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ. أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ. لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ: آیا به آبی که می نوشید فکر کرده اید. آیا شما آن را از

ص:96


1- 14 / رعد.
2- آب، حمید علم الهدی، نشر هویزه، 1383، ص 14.

ابر نازل کرده اید یا ما نازل می کنیم. هر گاه بخواهیم این آب گوارا را تلخ و شور قرار می دهیم پس چرا شکر نمی کنید». (1)

«وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً … أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً …: خداوند است که از آسمان برای شما آب فرستاد … کیست که زمین را قرارگاهی ساخت و در آن رودها جاری ساخت». (2)

«اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللّهَ اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً …: آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی فرستاد».(3)

ص:97


1- 69 / واقعه.
2- 59 61 / واقعه.
3- 21 / زمر.

طلب آب و باران

ادعیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در طلب باران و ذکر پس از باران

ادعیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در طلب باران و ذکر پس از باران (1)

1) اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثاً مُغِیثاً مَرِیئا، مَریعا، غَیْرَ ضارٍّ عاجِلاً غَیْرَ آجِلٍ: خدایا فرو فرست برای ما بارانی نجات دهنده (از خشکسالی) بارانی گوارا و پر برکت (بارانی) مفید و بدون ضرر، زود و نه دیر.(2)

2) اَللّهُمَّ اَغِثْنا، اَللّهُمَّ اَغِثْنا، اَللَّهُمَّ اَغِثْنا: خدایا به ما باران بده، خدایا به ما باران بده، خدایا به ما باران بده. (3)

3) اَللّهُمَّ اسْقِ عِبادَکَ وَ بَهائِمَکَ، وَانْشُر رَحْمَتَکَ وَاحْیی بَلَدَکَ المَیّتَ: خدایا ببار

ص:98


1- دانشنامه آب و آبشناسی، کریمیان سردشتی، فقه و روایات اسلامی، ص 39.
2- سنن ابو داود، ج 1. ص 303، تألیف البانی، ج 1، ص 216، و آن را صحیح دانسته.
3- صحیح بخاری، ج 1، ص 224؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 613.

باران را برای بندگانت و چهار پایانت و بگستر رحمتت را و زنده گردان (به واسطه باران) شهرت را که مرده است.(1)

دعاهای پس از باران

پیامبر در هنگام بارش باران می فرمود:

«اَللّهُمَّ صَیْبا نافِعا: خدایا بارانی مفید به ما عطا فرما. و می فرمود: مُطِرْنا بِفَضْلِ اللّهِ وَ رَحْمَتِه: باران بر ما بارید و احسان و بخشش خدا». (2)

ص:99


1- سنن ابوداود، ج 1. ص 305.
2- صحیح بخاری، ج 1، ص 205؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 83.

اهمیت آب از منظر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و علی بن ابیطالب علیه السلام

شِدَةَّ عِنایَةِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله بِماءِ الْوُضُوءِ:

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در مصرف آب وضو دقت و عنایت زیادی داشتند که بیهوده صرف نشود.(1)

در خطبه 154 حضرت علی به انواع آب اشارت می کند و می فرماید:

«وَ اعْلَمْ اَنَّ لِکُلِّ عَمَلٍ نَباتا وَ کُلُّ نَباتٍ لا غِنی بِه عَنِ الْماءِ وَ الْمِیاهُ مُخْتَلِفَةٌ، فَما طابَ سَقیُهُ، طابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَ ما خَبُثَ سَقْیُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ و أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ: و بدان، هر کرده ای چون میوه ای است که از گیاهی رسته است و هیچ گیاه را از آب بی نیاز نیست و آبها گوناگون بود. آنچه آبیاری اش نیکو، درختش نیکو و میوه اش شیرین است و آنچه آبیاری اش پلید، درختش پلید و میوه اش تلخ است».(2)

ص:100


1- سنن ابن ماجه، کتاب 1: الطهارة باب 30.
2- نهج البلاغه، تصحیح صحی صالح، ص 216، ترجمه جعفر شهیدی، ص 153.

در خطبه 211 به نقش آب در خلقت تصریح می کند و می گوید:

«وَ کانَ مِنِ اقْتِدارِ جَبَروتِهِ وَ بَدیعِ لَطائِفِ صَنْعَتِه، اَنْ جَعَلَ مِنْ ماءِ البَحْرِ الزّاخِرِ الْمُتَراکِمِ الْمُتَقاصِفِ یَبَسا جامِدا …: و از نشانه های توانایی و عظمت و شگفتی دقیقه های صنعت او این است که از آب دریایی موج زننده و هر موجی، موجی را شکننده، خشکی پدید آورد و آن را طبقه ها کرد».

جوشاندن آب مطابق حدیث نبوی

جوشاندن آب مطابق حدیث نبوی(1)

باید توجه داشت که آب جوشیده آشامیدن از کشفیات و اختراعات قرن اخیر نیست. زیرا قرن ها پیش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از این حقیقت خبر داده است و به فواید ومنافع آن تصریح نموده و حتی دکتر تومانیانس (از دانشمندان مسیحی) نیز در

ص:101


1- دانشنامه آب و آبشناسی در فقه و روایات، کریمیان سردشتی، ص 50.

کتاب «حفظ الصحة دین اسلام» مدعی است که پیامبر اسلام از وجود میکروب و خصوصیات آن آگاهی داشته است. در کتاب تُحْفَةُ الاَْحْبابِ فی آدابِ الطَّعامِ وَ الشَّراب آمده است:

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله:

«تَشْرَبُ الْماءَ الْمَغْلیَّ، فَاِنَّ الْماءَ الْمَغْلیَّ یَنْفَعُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لا یُضِرُّ مِنْ شَی ءٍ: آب جوشیده بیاشامید که آب جوشیده به هر چیزی فایده می دهد و به هیچ چیزی زیان نمی رساند و یا به هیچ وجه ضرر نمی رساند».

در حدیث دیگر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که با صراحت بیشتری همراه است، آن حضرت می فرماید:

«اَلْماءُ المُسَخَّنُ اذا غَلَیْتَهُ سَبْعَ غَلَیاتٍ وَ قَلَّبْتَهُ مِن اِناءٍ اِلی اِناءٍ یَذهْبُ بِالْحَمی وَ یُنْزِلَ القُوَةَ فِی السّاقَیْنِ وَ المَقْدَمَیْن: آب گرم را هرگاه هفت مرتبه جوشانیدی و از ظرفی به ظرف دیگر برگرداندی تب را برطرف می کند و به ساق و قدم ها قوت می بخشد». در این حدیث بیان واقعیت علمی شده است: جوشاندن

ص:102

متعدد آب برای کشتن کامل میکروب ها و انتقال ظرف به ظرف برای جدا کردن رسوب ها یا جذب مجدد اکسیژن. قسمت راجع به رفع تب و تقویت ساق و قدم در عین اینکه خلاف حقیقت نمی باشد ممکن است کلی نبوده در مورد خاصی گفته شده باشد و درباره وضعیت شخصی که مخاطب کلام بوده بیشتر صدق می کند.

دعا برای آب

دعا برای آب(1)

موسی قوم بنی اسرائیل را از ستم فرعون نجات داد و آنگاه برای تأمین نیازهای مادی آنها، در تلاش بود اما چون ریشه همه آبادانی ها آب است از درگاه خدا خواست تا قومش از نعمت آب برخوردار شوند. دعای این پیامبر الهی مستجاب شد و به او چنین وحی شد که با عصایت به سنگ ها بزن تا دوازده

ص:103


1- آب، حمید علم الهدی، نشر هویزه، 83، ص 20.

چشمه برای دوازده گروه آن قوم از دل سنگ ها بجوشد. موسی به آنان گفت: از این رزق خداوند بهره مند شوید و مواظب باشید که در دام فساد گرفتار نشوید. (1)

دعای حضرت موسی در طلب باران

دعای حضرت موسی در طلب باران(2)

مثلی در قمشه (شهرضا) بدین شرح مشهور است:

«زبانِ بنده، قلم خداست» که حکایتی دارد: در زمان حضرت موسی علیه السلام خشکسالی شد. وحوش از موسی خواستند تا از خدا بخواهد باران رحمتش را نازل کند. حضرت در کوه طور پیغام جانوران را رساند. حق تعالی فرمود تا سه سال خشکسالی ادامه دارد. در برگشت، جانوران جست و خیز کنان جلو می دویدند. حضرت که ذوق و شوق

ص:104


1- 60 / بقره.
2- مجله فرهنگ مردم، سال اول، شماره 3 و 4، ص 20 و 21.

آنان را دید دلش نیامد ناراحتشان کند، گفت: تا سه روز دیگر باران می بارد و چنین شد موسی حیرت زده پرسید: پروردگارا این چه سرّی بود؟ از جانب حق تعالی ندا رسید: ای موسی! خودسرانه دل مخلوق را شاد کردی، نخواستم آبرویت بریزد. از آن زمان می گویند:

«زبان بنده قلم خداست».

درس خداشناسی

آفریدگار توانا و حکیم در کتاب آفرینش این همه برکات در این ماده اسرارآمیز قرار داد و در کتاب هدایت خود نیز بارها از این ماده اصلی حیات، نام برده است. واژه آب 63 بار، واژه رودخانه 54 بار، واژه ابر 10 بار و واژه باران 14 بار در قرآن آمده است.

حضرت ابراهیم علیه السلام در گفتگو با قوم بت پرست، آنها را به اطاعت از پروردگار توانا و حکیم دعوت می کند. وی معبود را این گونه معرفی می کند:

«اَلَّذی خَلَقَنی

ص:105

فَهُوَ یَهْدینِ وَ الَّذی هُوَ یُطْعِمُنی وَ یَسْقینِ معبودمان کسی است که ما را آفرید و هدایت می کند همان خدایی که به ما غذا می دهد و هنگام تشنگی ما را سیراب می کند».(1)

مستحبات و مکروهات آشامیدن آب

مستحبات و مکروهات آشامیدن آب(2)

پژوهش های گسترده در حوزه آب در فقه اسلامی تا آنجا پیش رفته است که در نحوه آشامیدن آب مستحبّات و مکروهاتی را قائل شده اند. حضرت آیة اللّه سیستانی در توضیح المسائل خود (مسأله 2647 و 2648) در باب مستحبات و مکروهات آشامیدن آب می نویسد:

«چند چیز از آداب آشامیدن شمرده شده است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز ایستاده آب بخورد.

ص:106


1- آب، سید حمید علم الهدی، نشر هویزه، 1383.
2- دانشنامه آب و آبشناسی در فقه و روایت، کریمیان سردشتی، ص 147.

سوم پیش از آشامیدن آب بسم اللّه و بعد از آن الحمدللّه بگوید. چهارم به سه نَفَس آب را بیاشامد. پنجم از روی میل آب را بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت ابی عبداللّه علیه السلام و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید».

در باب مکروهات آب آشامیدن نیز می نویسد:

«زیاد آشامیدن آب و آشامیدن آن بعد از غذای چرب و در شب به حال ایستاده مذموم شمرده شده است و نیز آشامیدن آب با دست چپ و همچنین از جای شکسته کوزه و جایی که دسته آن است مذموم شمرده شده است.

تمثیل های قرآنی در مورد آب

إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ (صفحه 107)

ص:107

کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

زندگی دنیا همانند آبی است که از آسمان نازل کرده ایم که بر اثر آن گیاهان گوناگون که مردم و چهارپایان از آن می خورند، می روید تا زمانی که روی زمین زیبایی خود را(از آن) گرفته و تزیین می گردد و اهل آن مطمئن می شوند که می توانند از آن بهره مند گردند (ناگهان) فرمان ما شب هنگام یا در روز (برای نابودی آن) فرا می رسد (سرما یا صاعقه ای را بر آن مسلط می سازیم) و آنچنان آن را درو می کنیم که (گویی) هرگز نبوده است، این چنین آیات خود را برای گروهی که تفکر می کنند، شرح می دهیم. (1)

لِلَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنی وَ الَّذینَ لَمْ یَسْتَجیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الْأَرْضِ

ص:108


1- 24 / یونس.

جَمیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ

خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد. پس رودخانه ها به اندازه (ظرفیت) خویش جاری شده و سیلاب کفی را با خود حمل می کند. این گونه خداوند حق و باطل را مثال می زند و باطل (همچون کف آب) به کنار رفته و (حق) آنچه برای مردم مفید است در زمین باقی بماند.(1)

وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنینَ

ایمان کسانی که کافر شدند، همچون سرابی است که فرد تشنه آن را آب می پندارند اما همین که به سراغ آن آمد آن را چیزی نیافت. (2)

ص:109


1- 18 / رعد.
2- 49 / نور.

دعایی از امام سجاد و نکته ای از امام حسین علیهم السلام در مورد آب

(1)

از امام سجاد علیه السلام در طلب باران منقول است که نکته های علمی نیز در آن گنجانده شده است که ترجمه ای تفسیری از آن دعا را در ذیل می آید.

بارالها! ما را به وسیله باران مشروب نما و رحمتت را به وسیله بارانت بر ما منتشر ساز بارانی که از ابرهای رانده شده دانه بریزد. از ابرهای متراکم، گوارا، سهل الهضم، منطبق و خروشان، بدون آنکه طول مدت بارش آن ملالت آور و برقش فریبنده و بیهوده باشد.

بارالها ما را با چنان بارانی سیراب نما که در تل و تپه ها به راه افتد، چاه ها ازآن پر شود و نهرها به وسیله آن شکافته شود. خدایا سایه آن ابرها را بر ما

ص:110


1- دانشنامه آب و آبشناسی در فقه و روایات، کریمیان سردشتی، ص 57.

مسموم کننده مساز و سرمای آن را طولانی و متوالی مگردان، رسیدن و اصابت آن (بر سرزمین ها) چون تیر (کشنده جراحت آور) نباشد و آب آن را بر ما تلخ مگردان.

در این ادعیه باران رحمتی خواسته شده است که در ابرهای مهاجر جبهه ای (سوق داده شده) بارور گردیده باشد، ابرها متراکم، منطبق و خروشان (باران های طوفانی) باشند ولی بارور شدن آن (خروج و دق) زیاد به طول نکشد که اسباب خرابی و زحمت باشد رعد و برق بی حاصل و فریبنده نکند. سپس اشاره به این نکته هیدروژئولوژی می شود که پر شدن چاه ها و سفره های آب زیرزمینی از نشط باران ها و سیلاب ها است و نهرها و رودخانه ها در اثر سیل ها شکافته و کنده می شوند. در آنجا از سایه زهرآگین و سرمایی پیاپی احتراز می شود، صحبت از دو نوع ابری است که در حاشیه و خیلی دور خط جبهه با

ص:111

جناح گرم با جناح سرد دیده می شود ولی جز ایجاد سایه زائل کننده اشعه سلامت بخش خورشید یا سرمای راکد خشکاننده کاری نمی کند. همچنین ممکن است اصابت یک سیستم ابر یا رگبار که توأم با صاعقه و سیل باشد. چون تیر کشنده اثر کند و یا آب خالص سهل الهضم گوارای آن در اثر عبور از طبقات غبارهای آلوده جوی یا طبقات املاح نامناسب زمینی تلخ و نامطبوع شود.

امام حسین علیه السلام می فرمایند: شستن ظروف و رفت و روب حریم خانه باعث جلب روزی است. (1)

ص:112


1- وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ص 319، باب 9، از احکام مساکن.

تأثیر آب در ایجاد تمدّن های بزرگ

اشاره

این موضوع که آب و کوه (1)از آغاز حیات انسان اهمیتی شایسته داشته اند موضوع تازه و ناگفته ای نیست. حتی بشر غارنشین کوهی را که در آن می زیست و چشمه یا نهری را که در کنارش بود، سخت ارج می گذاشت و هرچه در مسیر امرار معاش جلوتر می رفت بر این گرامیداشت افزوده می گردید.

انسان اولیه ناچار بوده است که به صورت گروه های حتی الامکان «همخوان» زندگی کند و با اشتراک مساعی خویشان و نزدیکان بر مشکلات روزمره فائق آید. این گروه ها سرزمین های مناسبی را بر می گزیدند و تا روزی که می خواستند و می توانستند از امکانات آن سرزمین بهره مند می شدند و همین که به جهاتی

ص:113


1- آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، امان اللّه قرشی، انتشارات هرمس، 1380، ص 45.

ناچار می گشتند به سرزمین های دور و نزدیک مهاجرت می کردند. مناسب ترین سرزمین ها برای بشر اولیه برحسب درجات پیشرفت اجتماعیشان متفاوت بود. اندکی پیش از تاریخ و در آغاز تاریخ، این مناسب ترین ها، کناره رودهای مهمی مانند نیل، دجله و فرات، کارون، سِند و گنگ، جیحون و سیحون، هیرمند و یانگ تسه کیانگ بودند که تمدن های مهمی از آن دوران را پروردند. در حقیقت این رودها به تعبیری مادران فرهنگ بشری به حساب می آیند. حتی در سرزمین هایی مانند یونان و ماد و پارس که رود مهمی نداشتند، آب و کوه با حیات و فرهنگشان گره خورده بود. از همان دوران بسیار کهن، بشر به این حقیقت پی برده که کوهستان در تولید آب و باران و حفظ منابع آب و تراوش آن به صورت چشمه و نهر و رود تأثیر مستقیم دارد. پس، تقدس آب و کوه از دیر زمان با یکدیگر پیوند داشته اند. کوه نه تنها منبع آب که پناهگاه مناسب و

ص:114

زیستگاه شایسته و چراگاه طبیعی محسوب می گردید و طبعا این بایستگی و شایستگی به کوه های آبزا بیشتر تعلق داشت.

در واقع اگر بخوبی بنگریم همیشه رابطه ای تنگاتنگ میان انسان و زمین و کوه و آب و باران و آسمان و خورشید وجود داشته و این عناصر در اندیشه ها و باورهای بشر قدیم به عناوین مختلف گرامی و حتی مقدس بوده اند و طبعا هریک ایزدی داشته اند و اسطوره ای و آیین های عبادتی.

در مقابل قهر طبیعت مانند زلزله و سیل و طوفان و خشکسالی و شیوع بیماری در نظر آنان به منزله قهر خدایان بود، همان گونه که بهبود وضع معیشت و سلامت و عافیت، مهر خداوندی تلقی می گردید. در بعضی نقوش بازمانده از دوران ماقبل تاریخ انسان هایی نشان داده شده اند که حرکاتی موزون شبیه به رقص های دینی و آئینی دوران تاریخی، از جمله در جوامع افریقایی و غیره،

ص:115

انجام می دهند. دانشمندان این رقص ها را مربوط به مراسمی می دانند که مردم آن دوران ها به سبب باریدن و یا جمع آوری کافی محصول زراعی و غیره برگزار می کرده اند. برای انسان دوران حجر (دیرینه سنگی، میان سنگی و نوسنگی) کوه و رود از جهت تهیه مواد اولیه به منظور ساختن ابزارهای سنگی نیز اهمیت داشتند، کوه که معلوم است و رودها نیز سنگ ها و قلوه سنگ های کافی از کوه ها به دشت ها می آورند و در اختیار انسان می گذاشتند. پس از آنکه بشر موفق به استخراج بعضی فلزات گردید و تمدن پیشرفته تر مس و مفرغ و آهن را بنیاد نهاد، با کشف رابطه فلز و سنگ و کوه، بر اهمیت کوه افزوده شد.

مردم در زمان های قدیم در تشریح شگفتی های آب و کوه بسیار کوشیده اند و اسطوره های فراوان برای این دو پدیده ساخته اند.

نخستین داستان در مورد آب که به دست ما رسیده است از تمدن سومری

ص:116

است، تمدنی شگفت انگیز در جنوب بین النهرین. این داستان ها در حدود 4500 سال پیش نوشته شده اند یعنی در اواسط هزاره سوم پیش از میلاد، زمانی که شاخه های ایرانی و هندی آریایی در دشت های اوراسیا تازه به دوران پدر سالاری گام می گذاشتند.

در این داستان ها از جهانی سخن گفته شده که تنها از آب به وجود آمده بوده و کائنات مشتمل بر آسمان و زمین بعدها از آب سر به درآورده بوده اند (خلقت آب پیش از خلقت بقیه عالم در اساطیر هند و اروپایی نیز جای مهمی داشته بدون آنکه الزاما از آسیای غربی تقلید شده باشد).

همین اندیشه علاوه بر نفوذ در شبه قاره به مصر نیز راه یافت و مصریان معتقد شدند که یک خاکریز نخستین در جایگاه معبد «اتوم راه» در بعلبک به وجود آمده و آب های نخستین از همه سو گسترده شده اند.

ص:117

بنابر اسطوره مصری پیدایش خالق یعنی اتوم از آب، نمایانگر آفرینش نظم جهانی و حیات است. زیرا زمانی که اتوم مغروق در آب های نخستین بود همه چیز در آشفتگی بود. متون کهن مصری به دست آمده در اهرام مصر، خالق را چنین توصیف می کنند که از طوفان نخستین و آب های طوفانی همچون ماری چند سر برآمد. در اساطیر هندی، نیز خدای ویشنو، خدایی بومی با نام گیتایی، که منشأ دنیا و مافیها بود، پیش از آغاز خلقت به حالت لمیده در اقیانوس نخستین بر روی «مار هزاران چنبره» موسوم به «سا» جای داشته است و هنگامی که خفته بوده نیلوفری از نافش می روید و در آن نیلوفر برهما زاده می شود که جهان را خلق می کند. نظیر همین اندیشه در اساطیر جنوب بالکان نیز وجود داشته است. داستان دیگری که در بسیاری از اساطیر باستانی دیده می شود، داستان طوفان نوح است. قدیمی ترین داستان طوفان که در دست داریم باز از اساطیر سومری

ص:118

است که مورد اقتباس بابلیان و آشوریان قرار گرفت و در کتاب مقدس با رنگ و بوی فلسفی و اخلاقی وارد گشت.

در اسطوره اولیه، طوفان بدین دلیل رخ داد که خدایان با یکدیگر جنگیدند و حال آنکه در روایت عبری طوفان مکافاتی بود الهی علیه تباهکاری مردم.

به نظر دانشمندان به جهت تغییر آب و هوای زمین پس از آخرین دوران یخبندان و نزول باران های شدید و آب شدن یخ ها در بسیاری از نواحی عالم سیل های عظیم جاری شد و طوفان ها به وقوع پیوست که در اساطیر سومری و بعضی ملل دیگر به اشکال مختلف بازتاب یافت. از جمله به صورت «گرداب اولیه» ، «آشفتگی» و «طوفان» که سرانجام کوهی باعث نجات کشتی طوفان زدگان

ص:119

می شود. در یونان که رود مهمی نداشت و ندارد چشمه محل سکونت پان(1) شد، خدایی که فلوت می نواخت، فلوتی که از نی کنار چشمه ها ساخته شده بود.

در این کشور زمین را دشتی کمابیش هموار تصور می کردند که گرداگرد آن را جریان اکئانوس فراگرفته و در بالای زمین گنبد جامد آسمان قرار دارد که بنابر بیان هومراز برنز ساخته شده است. در یونانی اکئانوس (2) خود به معنای گسترده در گرداگرد است. واژه اقیانوس معرّب همین کلمه یونانی است.فراگیری «جریان اکئانوس» گرداگرد زمین بازمانده اندیشه کهن هند و اروپایی است. در اساطیر یونان کوه ها پایه های آسمان و مانند آسمان جایگاه خدایان اند.

ص:120


1- مقاله روز و روزگاری در سوم، مجله پیام یونسکو در تهران، مضمون کمی در آب، مایه زندگی، فروردین 73.
2- W Keavoslo keanos.

در اساطیر هند و اروپایی «دایره هستی» (آسمان] آب] زمین / کوه / آسمان) دائما در حال گسترش و بالش و رویش و روانی بوده است.

کمی رو به مشرق به سرزمین سومر می رسیم. سومریان از چهار هزار سال پیش از میلاد در جنوب بین النهرین می زیستند، جایی که دجله و فرات جداگانه به خلیج فارس می ریخته اند. همسایگانشان به آنها شنعار می گفتند، از جمله در تورات (سفر پیدایش، باب یازدهم). هر دو رود دجله و فرات نزد سومریان محترم و مقدس بودند و در اسطوره های آنها وارد است. خاصه در اسطوره طوفان که از آنها به بابلیان رسید و از بابل به بنی اسرائیل انتقال یافت….

بابلیان که بسیاری از اساطیر سومریان را با رنگ و روی تازه باور داشتند،

ص:121

معتقد بودند که زمین را همچون قفه(1)تصور می کردند که بر روی اقیانوس شناور است.

در مصر بزرگترین و بلندترین رود افریقا و یکی از مشهورترین رودهای عالم روان است که در کنار خود از قدیم تمدنی معروف را پرورانده و همیشه از عزت و احترام فراوان برخوردار بوده است. یکی از مشهورترین روایات در مورد این رود گرفته شدن نوزادی رها شده بر آن و ملقب شدن او به «موسی» و سپس ریاستش بر قوم بنی اسرائیل است و یکی از معجزات آن پیامبر دو نیم شدن رود و راه بازکردنش به امر پروردگار برای عبور موسی و قوم او به سوی ارض

ص:122


1- در عربی عامیانه قوفه به معنی نوعی کرجی مدوّر است که با نی و جگن ساخته می شود.

موعود است که در آیات متعددی از قرآن کریم به آن اشاره شده است.

و اما رود نیل پیش از موسی و از دوران های بسیار دور مقدس بوده است. در دوران اسلامی قبطیان مصر این تقدس را بهتر حفظ کردند. خانم مارگارت موری در مقاله ای در مجله گرنهیل ماگازین داستانی از برگزاری جشن «نوروز اللّه» با همین اسم، در تجلیل از رود نیل، نوشته که بسیار جالب توجه است. وی می نویسد: در ایام باستانی رسم بر این بود که در سراسر مصر در آن شبی که آن را متعلق به رود مقدس نیل می دانستند، جشنی که امروزه موسوم است به «نوروز اللّه» بر پا می ساختند و به عبادت و آیین خاصی می پرداختند. در تجلیل از اُزیریس حامی و خدای رود نیل و امروزه در دهکده های قِبطی نشین ساحل رود نیل همان سنت تا حدی رعایت می شود. تنها اُزیریس به اللّه تبدیل شده است. ساکنان قِبطی یکی از دهکده ها که مسیحی اند هر سال مراسم پرستش نیل را به

ص:123

جای می آورند. با این تفاوت که به جای اُزیریس از عیسی مسیح یاد می کنند و از او برای خود و فرزندان خویش برکت و سلامت می طلبند. آب مورد نیاز اهالی از چهار نقطه در ساحل نیل تأمین می شود. مردم دهکده برای انجام مراسم نوروز اللّه به این چهار جا می روند. زن ها تا زانو در آب می روند و نُه بار دست و رویشان را می شویند و نُه بار غسل می کنند. مادری را دیدم که نوزاد خود را هم آورده بود و نُه بار غسل می داد و زن دیگری هنگام غسل از رود نیل طلب فرزند می کرد زیرا ظاهرا نازا بود. جوّ، جوّ عبادت و نیاز و پرستش بود.

از چندین هزار سال پیش در شب فیضان نیل، مادران مصری به ساحل رود نیل می رفتند و از اُزیریس، خدای این رود، برای خود و خانواده خود طلب برکت و سلامت می کردند. در قدیم اُزیریس برای پذیرش خواست های پرستندگان قربانی انسانی هم طلب می کرده، اما امروز نه. در آفریقای سیاه باز به نیل توجه کنیم که

ص:124

درباره آب آن روایت غلوآمیز فراوانی ذکر شده است. از جمله یاقوت در معجم البلدان می گوید که: در آب نیل یک نوع ماهی موسوم به زغاره هست که ماهی لطیفی است و هر کس به آن دست بزند و یا آن را به تور بیندازد، رعشه و لرزه ای در دست او پدید می شود تا دست از آن بکشد و همین که دست کشید این حالت برطرف شود. در افریقای سیاه گنجینه ای از اساطیر و باورهای کهن وجود دارد که برخی از آنها خاص قبیله یا قبایلی ویژه اند. در یکی از اسطوره های آفرینش رایج در نیجریه آمده است: در آغاز همه چیز آب بود. یک روز خدای خدایان (اودوماره)، اوتاپالا و اوری شافلا را برای خلق زمین از آسمان فرستاد. اوتاپالا به وسیله زنجیری از آسمان به زیر آمد با مقداری خاک و یک قطعه آهن و یک تکه زغال. وقتی که به زمین رسید آهن را روی آب گذاشت و خاک را روی آهن گذاشت و زغال را روی آنها قرار داد.

ص:125

بلافاصله زغال گداخته شد و آهن را داغ کرد و خاک از هر سو گسترش یافت. در یکی دیگر از افسانه های آفرینش افریقای سیاه می گوید: دریا در آغاز مسکن زمین بوده و زمین از دریا سر برآورده و گسترده شده است. در افسانه دیگری دریا سهمگین (تا حدی متأثر از اسطوره سومری بابلی) و جاندار است و سخن می گوید. بعضی اقوام افریقایی معتقدند که آب پیش از خشکی وجود داشته و برخی آتش را مقدم بر آب می دانند و پس از آن بقیه عناصر گیتی را. در غالب داستان های افریقایی آب بن مایه آفرینش است. پاشیدن آب بر گور مردگان که در ایران و برخی کشورهای دیگر رایج است در این افسانه ها تأکید شده. در اسطوره ای از «رودزیا» آمده است که: خدا ماه را آفرید. ماه مرد بود و در آغاز در ژرفای دریا می زیست. اما می خواست بر روی زمین زندگی کند. خدا به او گفت زندگی بر روی زمین بسیار دشوار است. پشیمان خواهی شد! ماه قبول نکرد.

ص:126

پس خدا ستاره صبح را به زنی به ماه داد و آنها را به زمین فرستاد. ستاره صبح آتش را همراه خود به زمین آورد. وی از ماه باردار شد و درختان و سبزه ها و نباتات را زایید. ارتباط آب و ماه و آتش در این اسطوره به چنین ارتباطی در اساطیر هند و ایرانی بسیار شبیه است.

در اساطیر افریقایی بعضی عناصر از ضد خود به وجود آمده اند، مطلبی که فوق العاده اهمیت دارد، مانند سنگ از شیر خوراکی و آب از آتش و بالعکس. این عناصر در این اسطوره ها مکمل یکدیگرند نه متضاد و اضداد با هماهنگی و همزیستی و یگانگی در خلقت انسان دخیل بوده اند. در یکی از اسطوره ها انسان از ترکیب پنج عنصر پدید آمده: شیر، سنگ، آهن، آتش و آب. اما انسان به زودی مغرور می شود (قابل مقایسه با غرور جمشید و برداشته شدن فرّاز اوتوسط اهورامزدا در اساطیر ایرانی) پس خدا جهل را برایش می آفریند.

ص:127

آب و کوه در نجد، پیش از ورود آریایی ها

آب و کوه در نجد، پیش از ورود آریایی ها(1)

در تمام ادوار کهن کوه و آب در زندگی مردم نقش اساسی داشته اند. پیش از ابداع خط و کتابت تنها «کتابی» که از پیشینیان در دست داریم سفالینه ها و مهرهای گوناگون اند که با نقوشی معنی دار و اعجاب انگیز مزین اند. این نقوش بیان تصویری خواست ها و بیم ها و امیدها و حاصل استعانت از قوای طبیعت برای زندگانی بهتر در این جهان و آمرزش ابدی در آن جهان بوده اند. همان گونه که پس از ابداع خط و کتابت هیچ نشانه حرفی بی جهت و از روی تفنن به کار نمی رفت، پیش از آن هیچ تصویری و حتی هیچ خطی بر سفالینه ها و مهرها و دیواره کوه ها و غارها از روی تفنن و صرفا برای تزئین نقش نمی بسته است.

ص:128


1- آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، امان اللّه قرشی، ص 99.

حتی شیوه معماری نیز حکمتی داشته و مطلبی را می رسانده است.

دانشمندان تاکنون راز بسیاری از بن مایه ها (موتیف ها) و نقوش بر سفالینه ها و مهرها را کشف کرده اند و تعبیر برخی دیگر به آینده موکول است. معنی دار بودن نمادها و بن مایه ها و خطوط و نقوش کهن حتی پس از ابداع خط و کتابت، از جمله در معماری و شهرسازی، دوام یافت.

در نقوش تخت جمشید و سایر مراکز تمدنی دوران های هخامنشی و اشکانی و ساسانی نیز وضع بر همین منوال است. و چنین است وضع در مورد قابل تعبیر و تفسیر بودن بن مایه ها و نقوش و مجسمه های ماقبل تاریخ و دوران تاریخی در سایر مناطق عالم از چین گرفته تا امریکای مرکزی و جنوبی. مثلاً در یک لیوان سفالی مکشوف در شوش، از اواسط هزاره چهارم پیش از میلاد، خطوطی زیگزاگ نقش شده که نماد کوهستان است و در میان آن کوه ها

ص:129

آبدانهایی به چشم می خورند که در یکی از آنها چهار نی روییده است.

بر جام سفالی دیگری، باز مکشوف در شوش، از اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد، خطوط مبیّن کوه ها و آبدانها با تزئینات معنی دار دیگری همراه اند، خطوطی که گیاه را می رسانند و مربع هایی که مزارع را القا می کنند. نقش کوه و آبدان همچون بن مایه های اساسی نقوش همراه با خطوطی که مزارع و نباتات را می رسانند، نشان از تقدس و اهمیت کوه و آب و باران در فرهنگ سازندگان جام دارد. کوه در عالم ظاهر مطمئن ترین جا برای سکونت و دفاع از خود، سرچشمه آب های روان و محل چرای دام ها محسوب می شده و در عالم معنی جایگاه خدایان بوده است. در این جام ها و بسیاری از سفالینه ها و مهرهای منقش دیگر آب و کوه در کنار یکدیگر و در ارتباط با یکدیگر نقش شده اند. گاهی به جای خطوط القا کننده کوه و آب، از نمادهایی مانند بر کوهی، که هم به آب و هم به کوه

ص:130

ارتباط داشته استفاده شده است. خطوطی که در نقوش جام های شوش نشانه آب و آبدان اند و در میانه قلل کوه ها ترسیم شده اند، تنها به آب ساکن نظر نداشته اند بلکه حتی بیشتر القا کننده آب روان اند، از چشمه های سار تا رود که معمولاً زاده کوه ها نیز در واقع فکر درست ارتباط آب روان و کوه به دوران نزدیک به ما نیز رسید از جمله در این بیت سعدی که می گوید:

اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشک رودی

و در صحنه های مذهبی نقوش سفال ها و مهرهای ماقبل تاریخ رب النوع و موکل آب مقام خاصی دارد و در حالات مختلف ترسیم شده است.

گاهی نقوش حاکی از مجالس بزم و سرورند که در آنها شربت های مقدس نوشیده می شوند و زمانی که بطور ساده به صورت خطوط موازی و موّاج ترسیم شده که در کنارش درختی و نباتی روییده و رمه ای مشغول چراست. در

ص:131

یکی از مهرهای مکشوف از شوش رودخانه ای ترسیم شده که کناره هایش سنگ چین است و مردانی در آن مشغول شکارند. در عارفانه ترین نقوش، از ایزد آب، آب زندگی تراوش می کند. گاهی تصویر عصایی بلند و دسته دار نماد ایزد آب است زیرا این ایزد کوه نشین همیشه با عصا تصور می گردیده است (در هنر قدیم جزئی از یک پدیده عینی یا ذهنی در حکم کل آن پدیده تصویر می شده است).

مثلاً دم گاو و یا شاخ گوزن تمام گاوها و یا گوزن را می رسانده است. در مُهرهای مکشوف از سیلکاب، هزاره دوم پیش از میلاد، ایزد مردی که موکّل آب است که بر تخت نشسته و با نِی بلندی از درون تنگ مدوّری که گردن کشیده دارد، آب یا مایعی مقدس می آشامد. در زمینه این مُهر تصاویر یک اسب، یک اژدها و یک بز کوهی که بر پشتش خورشید قرار دارد و یک شاهین دیده می شود. در آسیای غربی گاهی خدای آب و خدای زندگی یکی بوده، با ظرف آبی در دست

ص:132

که مملو از آب زندگی بوده است، مانند استارته(1) الهه ای که خدای دریا و همه طوفان ها بود و خالق رودخانه ها و فرمانروای آب های زمین و آسمان.

در حالی که در مُهری مکشوف از چغازنبیل، رب النوع آب نیمی آدم است و نیمی ماهی. این خدا در زمان و مکان مختلف اَشکال گوناگون داشته و حتی زمانی مرد و گاهی زن تصور می شده است.

در نقش کاسه ای مربوط به پیش از استقرار آریاییان، که در تخت جمشید کشف شده است، شاخ های هلالی شکل، که حتی به تنهایی مظهر آب بودند به قدری بزرگ و پیچ در پیچ طراحی شده اند که قسمت بزرگی از سطح ظرف را فرا گرفته اند در حالی که بدن جانور که صاحب آن شاخهاست بسیار کوچک

ص:133


1- Starta.

است. زیرا هنرمند تنها به آب می اندیشیده نه خود حیوان و از ایزد آب برکت طلب می کرده است. نقش مرغان آبی دراز پا که از قدیم از مرغان مهاجری بودند که مدتی در آبدانهای محل، از جمله خوزستان به سر می بردند، باز اشاره به آب و آب دان بوده است. این نقوش را بحق باید «نخستین کتاب بشر» دانست، که نخستین آن در نجد ایران فراهم شده است. نقوشی متعلق به دوره ای بلافاصله پیش از ابداع خط و کتابت سرزمین همجوار (بین النهرین) و قسمتی معاصر با آغاز دوران خط و کتابت.

بی گمان همین نقوش یکی از پایه های ابداع خط به شمار می رفته اند. به سخن دیگر خطوط کتابتی اولیه بشر دنباله منطقی همین نقوش سفالینه ها و مهرها بوده است. بشر از دوران بسیار قدیم در اسامی (اسامی شخص و طایفه و محل) و نیز در بیان لفظی یا تصویری خواست ها و آرزوهای خویش، اعجازی سحرآمیز تصور می کرده که به خوشبختی صاحب اسم و اجابت آرزوهای او

ص:134

می انجامیده است. به نظر مردم هر چه اسامی نیکوتر و هرچه عبارات آهنگین تر و هرچه نقوش زیباتر و پرمعنی بوده اند خوشبختی ها و اجابت آرزوها مطمئن تر بوده است. بدین گونه ادبیات اولیه بشر آهنگین و شعرگونه و اسامی سنتی و مقدس و نقوش، پرمعنی و مبتنی بر باورهای کهن بوده اند و تا جایی که به نقوش مربوط است باید مطمئن بود که هیچ تصویری و حتی هیچ خطی در هنرهای پیش از تاریخ و آغاز دوران تاریخی من درآوردی و بوالهوسانه و یا صرفا به منظور تزئین نبوده است. اگر امروزه از زبان و کلام آن مردمان قدیم بی خبریم، تا حدی به زبان تصویری و تجسمی آن ها پی برده ایم و از این راه می توانیم با شیوه زندگی و تفکر و آرزوهایشان تا حدی آشنا شویم. پیشه وران هنرمند یا هنرمندان پیشه وری که نقوش سفالینه ها و مهرها را در (5500) سال پیش از این ابداع کردند، نخستین مورخان و نخستین پیشگامان خط و کتاب در این سرزمین و در جهان بوده اند. بر بدنه یکی از لیوان های مکشوف در شوش نمونه ای از

ص:135

تکامل ثبت تصویری پیام انسان قدیم سرزمین ما مشهود است. در نقش این جام ماه به صورت بدر کامل دیده می شود که از خود رطوبت می تراود و به آبدانی چهارگوش، آب می فرستد.

تقدس آب در آئین هند و ایران

تقدس آب در آئین هند و ایران(1)

در گستره هند و ایرانی نشین نیمه دوم هزاره سوم پیش از میلاد، بزرگترین کوه همانا کوه آرال و بزرگ ترین رودها ولگا و آرال بودند که اولی به دریای خزر و دومی به دریاچه آرال می ریخت. رودهایی پرآب تر از امروز دریاچه های بزرگ تر و پاکیزه تر از امروز. این اقدام مانند سایر هند و اروپائیان تمام عناصر طبیعت از جمله کوه و رود را به یکدیگر مربوط و وابسته می دانستند و آب ساکن

ص:136


1- آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، امان اللّه قرشی.

و آب روان را یک پدیده می شمردند. در هفت هات از قسمت های قدیم اوستا، آبهای گوناگون گرامی داشته شده اند، از آغاز و از سرچشمه ها تا پایان، از سرچشمه های یخی برفی تا تالاب های واقع در کوه ها، چشمه ها و رودها و دریاها و نیز ابرهای موسمی باران زا که از دریا می برخیزند و از کوه ها آب روان می سازند.

روح آب در هند

روح آب در هند(1)

هندی ها معتقدند که آب و به خصوص آب روان حرکتش را به روحی که در آب زندگی می کند، مدیون است. به همین دلیل قوانین زیادی در مورد آب های روان در هند وجود دارد. مثلاً در «خاسی» (2) پس از این که بچه ای به دنیا می آید،

ص:137


1- آب، مترجم ژاله موسوی، کانون پرورش فکری، 78.
2- khasi.

مادر و بچه تا زمانی که ارواح را شاد نکرده اند، نباید لباسهایشان را در رودخانه بشویند، یا از آن بگذرند.

آنها گمان می کنند که چشمه های آب گرم وابسته به خدایان یا شیاطین هستند! چشمه های آب گرم «سیکیم» (1) را یک روح شیطانی به وجود آورده است که باید او را راضی نگه داشت. در غیر این صورت بیماری درست می کند.

در پنجاب، مردم برای «راتال ها»(2) یعنی روح چشمه ها و رودخانه ها مواد خوراکی هدیه می برند. مردم قبیله «گادو» معتقدند که آبگیرهای آرام و عمیق

ص:138


1- sikkim.
2- Ratal.

محل سکونت «بوجاریک»(1)است.

او یک زن جادوگر است که باعث می شود، مردها در آبگیرها غرق شوند.

نماد آب در تایلند

نماد آب در تایلند (2)

«ناگا» در تایلند، نماد آب است. آنها معتقدند، ناگا نوعی اژدهاست که از اتحاد انسان و آب به وجود آمده است و این ناگاها هستند که آب را در اختیار انسان قرار می دهند.در کشور تایلند، آب مهم ترین نقش را ایفا می کند. مردم خانه ها و

ص:139


1- Bujarik.
2- آب در کشورهای آسیا و اقیانوسیه، ژاله موسوی، کانون پرورش فکری، 78.

اجتماعاتشان را در حاشیه رودخانه ها می سازند و از راههای آبی به عنوان خیابان استفاده می کنند. به همین دلیل، افسانه های زیادی در مورد آب در این کشور رایج است. ناگاهای زیادی در این کشور وجود دارد. یکی از آنها، ناگایی است که دنیا را به بهشت پیوند می دهد و می توان آن را پس از باران که خورشید ظاهر می شود و قوس بزرگ رنگین کمان را پدید می آورد، دید.

انتهای رنگین کمان، آب را از زمین به بهشت می کشد و بعد آن را به صورت باران رها می کند. در حجاری این پیوند بین زمین و بهشت معمولاً با حرکت رو به بالای پلکان به صورتی نمادین درآمده و به شکل یک ناگا سنگ تراشی می شود. ناگا نشانه ایمان انسان به آب است و برای تمامی زندگان عالم رونق و حاصلخیزی به همراه می آورد.

ص:140

آب در فیلیپین

در مناطق زیادی از فیلیپین این باور قدیمی رایج است که آب تأثیر روحانی دارد. وقتی بچه ای به دنیا می آید با انگشت مرطوب پیشانی اش را لمس می کنند تا از خطر ابتلاء به بیماری مصون بماند و مرده را هم قبل از دفن کردن می شویند و اعتقاد دارند که مرگ، عبور از اقیانوسی بزرگ و رسیدن به دنیایی دیگر و در حقیقت سفر طولانی است. وقتی کسی مُرد، بقیه برای این سفر طولانی آماده اش می کنند. مرده را در یک قایق پر از غذا و سایر وسایل موردنیاز سفر می گذارند، پس از مراسم سوگواری و خداحافظی، قایق را در آب دریا می اندازند.

آئین غسل تعمید مسیحیان و غسل مردگان به وسیله این رحمت الهی «آب مقدس» انجام می شود. یک مسیحی، قبل از ورود به کلیسا، باید انگشت اشاره اش

ص:141

را در سنگی که مقابل در کلیسا قرار دارد و در آن آب مقدس است فرو برد و صلیبی روی سینه بکشد.

آب در بنگلادش

ناگل بندا(1) روستایی در حاشیه و رودخانه براهما پوترا(2) در سیزده کیلومتری پایتخت «داکا» (3) است. در هشتمین روز یکی از ماه های بنگالی به نام چایترا(4) مراسم عظیم تطهیر در رودخانه براهما پوترا انجام می شود.

ص:142


1- Nagal banda.
2- Brahma patra
3- Dhaka.
4- Chaitra.

آب در اندونزی

مسلمانان قبل از هر نماز از آب استفاده می کنند. هر مسلمان صبح زود قبل از طلوع خورشید برای نماز صبح وضو می گیرد. ما هر روز پنج بار نماز می خوانیم و قبل از هر نماز وضو می گیریم. وضو یعنی چه؟ وضو نوعی شستشو و عبادت است که قبل از هر نماز انجام می شود. وضو پاکیزه کردن خود است.

آب در سری لانکا

در سری لانکا مراسم خاصی وجود دارد که در آن پیر بودایی آب را متبرک می کند. راهبان بودایی، پاره ای از تعلیمات بودای بزرگ و افراد دیگر را به منظور تبرک برای مردم و محیط می خوانند. در حین خواندن دعا بقیه راهبان دور یک میز کوچک می نشینند و ظروفی را که در آن آب تمیز است روی میز قرار می دهند.

چند متر نخ را که از سه رشته تشکیل شده است، دور یک دوک می پیچند که

ص:143

این دوک از برگ درخت خاص شده است. تقریبا نیم متر انتهای رشته را دور دوک نمی پیچند و داخل ظرف آب می گذارند. دهانه ظرف آب را با یک پارچه سفید می پوشانند و دور پارچه و دهانه ظرف نخ می پیچند تا محکم شود. بعد، دوک را کم کم باز می کنند و به تک تک راهبانی که رشته را نگه داشته اند، می دهند. پس از آن، دوک بین مردمی که آنجا برای مراسم جمع شده اند، دست به دست می چرخد و کم کم آن را باز می کنند و هر کس قسمتی از رشته نخی را در دست می گیرد آنها معتقدند، وقتی پیر بودایی دعا می خواند، دعا از طریق رشته ها به کسانی که رشته ها را در دست دارند، می رسد و آنها متبرک می شوند. دعا به آب داخل ظرف هم می رسد و آب هم متبرک می شود. پس از این مراسم، آب مقدس بین مردم تقسیم می شود. مردم با دست مقداری آب می گیرند، می نوشند و صورتشان را مَسح می کنند.

ص:144

مثل های آب از مالزی و کره

مالزی: در حال غواصی کردن، یک شکم سیر هم آب بنوش!

آب که آرام است فکر نکن که تمساحی نیست.

کره: آب نمی تواند، خلاف جهت حرکت کند.

آب با یک تکّه چوب جدا نمی شود.

جشن و مراسم آب پاشی (آبریزگان)

جشن و مراسم آب پاشی (آبریزگان)(1)

از جمله مراسم معتبر و مشهوری که به نوروز منسوب است و اغلب مورخان و نویسندگان بدان اشاره کرده اند رسم شست و شو و غسل کردن و آب پاشیدن به یکدیگر می باشد. اما این رسم یا در آغاز تیرماه یعنی روز اول تابستان و یا در

ص:145


1- جشن های آب، هاشم رضی، انتشارات بهجت، تهران،1383، سازمان پژوهش های ایران شناسی.

تیرروز (سیزدهم) از ماه تیر، یعنی جشن تیرگان انجام می شده است. به موجب عدم اجرای کبیسه که نوروز از محل طبیعی خود، یعنی اعتدال بهاری تغییر یافته بود و یا برای اینکه به طور اصولی آغاز سال و نوروز از ابتدای تابستان شروع می شد، این تشتت پیش آمد، چون اختلاف ها و تشتت های دیگر در روزشماری و تقویم. اما باید که این جشن در آغاز تیرماه یعنی تابستان برگزار می شد.

هنگامی که نوروز بر اثر گردش سال، به اول تابستان مقارن شده بود یا هنگامی که در زمان معتضد نوروز معتضدی از نوروزهایی معروف که بیانگر دو وجه است یکی جشن و شادی و سنت ها و دیگری حساب و شمار روز و ماه و سال در دوران اسلامی چه اهمیتی به سزایی داشته که گاه دستگاههای خلافت، خود از ایرانیان در زنده نگاه داشتن آن پیشی می گرفتند. به موجب تعیین هنگام اخذ خراج و مالیات، آغاز سال را در تابستان قرار دادند این تقارن روی داده است.

ص:146

چون در هنگام طبیعی نوروز و اعتدال ربیعی، موقع ریزش باران می باشد. لیکن در اواخر بهار و آغاز تابستان است که جهت سیرابی کشتزار باران به ندرت می بارد و مراسم جادوی تقلیدی و شعایر تمثیلی جهت بارش باران انجام می گردد:

«المعتضد باللّه در سنه 282 کبیسه را جاری ساخته و نوروز یعنی اول فروردین ماه را که در آن سال مطابق دوازدهم آوریل بود، در یازدهم ژوئن «که در موقع وفات یزدگرد سوم در آنجا بود» یعنی به جای اول خرداد ماه سال 264 یزدگردی قرار داد … و این سال معتضدی ظاهرا مدتی برای امر مالیات در جریان ماند … ظاهرا نوروز معتضدی به زودی رواج یافت و حتی در بغداد جای نوروز قدیم را گرفت.

ص:147

سنت آب پاشیدن پشت مسافر

بنیادهای اسطوره ای جشن آب پاشی در بین النهرین، اسطوره کهن تَمّوز(1) و ایشتار، نمادها و کنایه های اسطوره ای در جشن های بهاری سال نو و سوگواری، همانندی اسطوره سیاوش در چنین مراسمی، آشوری ها و بنیاد جشن های فصلی و همانندی با جشن و سوگ نوروزی یا فروردگان، همانندی مرگ تمّوز و مراسم سوگ سیاوش، بنیاد کهن آب پاشیدن پشت مسافر در ایران و مفهوم روشن آن، مراسم جشن آب پاشی آشوری ها، جشن کلوسولاقا میان آشوری های ایران برگ زرّینی را در تمدن کهن ایران باستان در تکریم و اهمیت «آب» به خود اختصاص داده است. آنچه که از اسناد بابلی و آشوری کهن

ص:148


1- Tammuz.

برمی آید، تَمّوز(= دموزی) خدای رویش گیاهان و زندگی بود. اسطوره ای که درباره تَمّوز آمده است با اسطوره آدونیس یونانی و دموزی و سیاوش و اوزیریس مصری و آدْهون کنعانی ها در یک روال و بارور از یک مفهوم نمادین است. تمّوز خدای گیاهان، خدایی زمینی بود که در پیوندی بسیار نزدیک با محصولات کشاورزی و گله های گاو و گوسفند قرار داشت. ازدواج وی با ایشتار، ایزد بانوی عشق و باروری و حاصل خیزی در سراسر بین النهرین و بعدها خاورمیانه به شیوه های گوناگون در اسطوره ها و قصه ها بیان می شد. در بین النهرین که گرمای سوزان تابستان گیاهان را خشک و کشاورزی را دچار وقفه می کرد و در طبیعت، این سکون به مرگ تعبیر می شد، بازگشت فصل باروری و زندگی و رویش را که مظهر ادامه حیات بود، ضروری جلوه می داد. به همین جهت مردم با اطمینان به این که در بهار خدای گیاهان بازخواهد گشت و

ص:149

نعمت و فراوانی به همراه خواهد آورد، به زندگی ادامه می دادند.

یکی دیگر از مراسم، برای تمّوز و یادمان او، جشن آب پاشی است. این مراسم میان مسیحیان آشوری در ایران نیز هنوز به یاد تموز، اما در شکل متأخر برای قیام مسیح هر ساله برپا می شود. هر ساله آشوریان بنا بر یک سنت کهن، برای مشایعت خدای تمّوز، زمانی که به جهان زیرین و دنیای مردگان می رود به بدرقه و دنبالش آب می پاشند. با الهام از این رسم دیرین، به دنبال یک مسافر آب می پاشند تا هرچه زودتر به سلامت از سفر بازگردد.

باید توجه داشت که چنین سنت و رسم و اندیشه ای، هنوز در سراسر ایران زنده است و در مراسم بدرقه مسافر، کاسه آبی بر زمین می پاشند بدان امید که هرچه زودتر بازگردد. نام این عید در آشوری کهن (نو سَرد ایل) می باشد به معنی آب پاشیده شده در راه خدا.

مراسم آب پاشی یا جشن نو (سَرْدایل) در آغاز تابستان و پایان بهار به

ص:150

یادمان فرورفتن تمّوز به جهان زیرین برگزار می شد که در پس خداوند آب هایی فراوان می پاشیدند که زودتر بازگردد.

زرتشتیان نیز در آغاز تابستان و تیرماه، جشن آب پاشی را هنوز برگزار می کنند. آشوری ها در روز جشن آب پاشان بامدادان در کلیسا به ادای مراسم دینی پرداخته و پس از آن به بیرون شهر به ویژه مناطق سبز که کنار رود و آب باشد رفته و با مراسم جشن و سرور و صرف خوراک های گوناگون و همگانی و آب پاشیدن به هم، روز را به پایان می رسانند.

جشن آب پاشان در پاکستان و هند

مدارک تاریخی از رواج سنت آب پاشی و جشن آب پاشان در هند و پاکستان، حکایت دارد.

جشن های ایرانی در سرزمین هند و پاکستان، به ویژه از دوران سلاطین

ص:151

غزنوی به بعد، به شکل گسترده ای رواج داشتند و دارد. این جشن ها هم میان عامه مردم و هم در دربارها با همه مراسم و آداب آن برگزار می شد. از جمله مراسم نوروزی، چنان که مشروح بدان پرداخته شد، رسم آب پاشی که در دربارهای هلی و پادشاهان تیموری از شکوه خاصی برخوردار بود. جشن آب پاشان، جشن ترکان و یا عید گلابی نامیده می شد و تا زمان اورنگ زیب در دربار دهلی برگزار می شد.

در پاکستان میان شیعیان رسم است که نزدیک به تحویل سال، افراد خانواده گرد هم جمع آمده و پای سفره نوروزی می نشینند. در میان سفره کاسه ای پر از آب در یک سینی می گذارند که در آن گلاب و عطر می ریزند. پس از تحویل سال و خواندن ادعیه وارده بزرگ خانواده یا کسی که قرائت ادعیه را به شکل همسرایی رهبری می کند، شادباش گویان دست درون قدح آب معطر کرده و آب

ص:152

را به سر و صورت حاضران می پاشد و بقیه را در گوشه ای از حیاط خانه، در باغچه می پاشند. شیعیانی که از هند و پاکستان مهاجرت نموده اند، رسم بسیار زیبا و شورانگیز آب پاشان را همراه آورده اند. آنان در روز عید، آب رنگارنگ را به وسیله تلمبه های کوچک و ظریف (=آب پاش و گلاب پاش دستی) به روی یکدیگر می پاشند و از این بازی لذت بسیاری می برند.

ضرب المثل های آبی

1) قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

2) کی شود دریا به پوز سگ نجس. این مثل از شعر مولانای رومی اقتباس شده است.

3) چون بینی که نابینا و چاه است *** اگر خاموش بنشینی، گناه است

(این بیت از سعدی شیرازی است).

ص:153

4) تو نیکی م

ی کن و در دجله انداز *** که ایزد در بیابانت دهد باز

(این بیت نیز از سعدی شیرازی است).

5) در خصوص فروتنی نیز سعدی در بوستان از تمثیل قطره و دریا بهره می گیرد و می گوید:

یکی قطره باران ز ابری چکید *** خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست من کیستم؟ *** گر او هست، حقّا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید *** صدف در کنارش به جان پرورید

ص:154

سپهرش به جایی رسانید کار *** که شد نامور لؤلؤ شاهوار

بلندی از آن یافت کو پست شد *** در نیستی کوفت تا هست شد

6) در گلستان باب آداب صحبت آمده است:

«اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد». (1)

آب گونه ها در متون کهن فارسی

آب گونه ها به چندین دسته از جهت شیوه به دست آمدن آنها، تقسیم می شوند:

1) از فشردن و کوفتن میوه ها و سبزی ها مانند: آب سیب، آب ترب

2) از پختن مواد خوراکی در آب مانند: آب پاچه، آب کُرنب

ص:155


1- دانشنامه آب و آبشناسی در قرآن کریم، کریمیان سردشتی، ص 59.

3) از ریختن میوه های خشک در آب مانند: آب آلو، آب زرشک

4) از حل کردن چیزی در آب مانند: آب انگبین آب قند آب گچ

5) از جدا شدن آب از چیزی که در آن آب هست مانند: آب پنیر آب ماست

از برخی از آب گونه هایی که به روش های یادشده به دست می آید به عنوان خوراک استفاده می شود. در طب قدیم از برخی از آن آب گونه ها، علاوه بر خوراک به عنوان دارو و درمان بیماری ها استفاده می شده است. (1)

اعتقاد ایرانیان قدیم به آب نر و ماده

اعتقاد به نر و ماده بودن آب چشمه ها و رودها و قنات ها کم و بیش بین مردم نقاط مختلف ایران رواج داشت و علایم و مشخصات آن به قرار زیر بود: مردم ایزد خواست (که محلی ها به آن یزدخواست می گویند) در نزدیکی شهرضا معتقد

ص:156


1- دانشنامه آب و آبشناسی در قرآن کریم، کریمیان سردشتی، ص 62.

بودند آبی که در حال حرکت صدا نکند ماده است و آبی که موقع رفتن شُرشُر کند نر است. در قمبوان آب مزرعه «ده زیر» را نر و آب مزرعه «شوری» را ماده می دانستند. هر دو قنات به یک اندازه آب دهی داشت، آب و ملکشان هم نزدیک بود، اما در یک شبانه روز ده زیر شش جریب زمین را مشروب می کرد و شوری پنج جریب را. در واقع کیفیت حرکت آب نر و ماده در جوی را متفاوت می دانستند، می گفتند آب قنات نر سریع تر حرکت می کند. همچنین معتقد بودند اگر آب ده زیر (آب نر) را به آب شوری (آب ماده) اضافه کنند، آب ده زیر کم می شود و آب شوری زیاد.

در تاکستان قزوین نر و مادگی آب به نوع خاک در بخش آبده قنات ها نیز مربوط می شد. قناتی که در این بخش به خاک آهکی یا گرجّه یا ماسه لات زردرنگ بر می خورد، نر و کم آب دانسته می شد و چنانچه

(صفحه 157)

ص:157

به خاک رس مخلوط با سنگ های نخودی الوان بر می خورد، ماده و پر آب.

مُقَنّی های اراک عقیده داشتند اگر دست و پایشان در آب قنات زبر بشود و تَرَک بخورد، آب نر است و اگر نرم بشود ماده.

آب دزدی در قدیم

هونجان که اهل محل به آن «هونگون» می گویند، یکی از آبادی های بزرگ سمیرم سفلی و بخش حومه قمشه یا شهرضاست. این آبادی کوهستانی است و در زمستان برف و باران بسیار دارد. معروف ترین کوه هونجان «علی جوب» (= جوری) است که آب چند چشمه و رود، از جمله «زرچشمه» را تأمین می کند. زر چشمه علاوه بر هونجان چند آبادی دیگر را مشروب می کند. این چشمه چنان پر آب است که در قدیم سدی به نام «قتلغ شاه» بر آن بسته بودند. آثار این سد هنوز باقی است. هونجان چند رشته قنات هم داشت.

ص:158

وقتی آب هونجان کم می شد، مردم می گفتند:

«آب ما نر است، رفته دنبال آب ماده یزد خواست.» و همگی در خانه کدخدا، در قلعه هونجان، جمع می شدند و می کوشیدند یکی از مردان را برانگیزند تا به یزدخواست برود و مشکی آب بدزدد. این کاری بسیار خطرناک بود، چون یزدخواستی ها نیز می پنداشتند با دزدیده شدن همان یک مشک آب، موجبی برای کم شدن آب شان فراهم می شود. در نتیجه اگر آب دزدِ هونجانی به دست یزدخواستی ها می افتاد، حسابش با کرام الکاتبین بود و چنان او را می زدند که گاه از جا بر نمی خاست. خون آب دزد بر ذِمّه خودش بود. بنابراین کمتر کسی داوطلب آوردن آب می شد. در بیشتر سال ها برای انتخاب آورنده آب، سرانجام کار به قرعه می کشید، قرعه به اسم هر که درآمد باید به یزدخواست می رفت. صبح یک روز پنجشنبه آب دزد را با یک مشک خالی و آذوقه سفر به راه می انداختند، چند نفر تا نیم فرسخی بدرقه اش

ص:159

می کردند. در یزدخواست آب دزد از هر چشمه یا قناتی که بیشتر آب داشت مشک را پر می کرد، شیوه چنین بود که روی چشمه را با چادری بپوشاند تا هیچ کس حتی آسمان برداشتن آب را نبیند. بعد در مشک را محکم می بست، مشک را در توبره می گذاشت و به بیرون ده می رفت. یزدخواستی ها باید متوجه می شدند که آب شان دزدیده شده است.

آب دزد بیرون آبادی منتظر می نشست تا یکی از اهالی یزدخواست را ببیند. به محض دیدن او فریاد می زد:

«آی یزدخواستی ها آب شما را بردیم»! و پا به فرار می گذاشت.

اگر یزدخواستی ها او را گرفتند که هیچ، اما اگر می گریخت، به هونجان که می رسید کدخدا جلو پایش گوسفند قربانی می کرد، اهالی به دیدنش می رفتند و با بارک اللّه و آفرین هنرش را ستایش می کردند. پاداش هم می گرفت. بعد با

ص:160

سلام و صلوات مشک را می بردند و آبش را روی آب زر چشمه می ریختند. هونجانی ها معتقد بودند با این کار زرچشمه را زیاد می کنند. روز بعد کدخدا جشن می گرفت و به مردم گز و شیرینی و چای می داد.

در روایت دیگر، بعد از عید نوروز، یک روز جمعه، که هوا آفتابی بود، ریش سفیدهای هونجان دور هم جمع می شدند، از اهالی پولی می ستاندند و به مرد زن داری می دادند که هم زنش را خیلی دوست داشته باشد و هم بتواند خوب بدود. این مرد صبح روز شنبه، پیش از طلوع آفتاب، کوزه یا مشکی را برمی داشت و به یزدخواست می رفت. وقتی آب را می دزدید، بیرون ده کمین می کشید و تا یزدخواستی بی دست و پایی را می دید، می گفت:

آب نرو آبِ موده دزده هم با مَشک و کوزه

ص:161

و فرار می کرد. بعد آن آب دزد نباید به پشت سرش نگاه می کرد، نباید مشک را زمین می گذاشت. بین راه اگر می خواست استراحت کند باید درختی گیر می آورد و مشک را به شاخه ای می آویخت.

روایت یزدخواست: این رسم را یزدخواستی ها هم داشتند. آب چشمه های یزدخواست یعنی بُردکان، بَردَنگان، شورچشمه و شیرین چشمه را که از کوه مروارید سرچشمه می گیرد نر می دانستند و آب اسفرجان (از دهات شهرضا) را ماده. برای زیاد شدن آب چشمه های یزدخواست، به ترتیبی که در روایت های قبل ذکرشد،آب چشمه اسفرجان را می دزدیدند و روی آب چشمه هایشان می ریختند.

ص:162

مطالبی از بزرگان علم درباره فنون آب و آبیاری و سازه های آبی

1ارشمیدس

ریاضی دان یونانی (287 212 ق.م.) در سیراکوز زاده شد پدرش فیویاس، منجّم آن شهر بود و ارشمیدس بخشی از مقدمات ریاضی را نزد او فراگرفت. ظاهرا خانواده ارشمیدس با هیرون دوم فرمانروای سیراکوز خویشاوندی داشتند. ارشمیدس در آغاز جوانی، در دورانی که مدرسه اسکندریه در اوج شکوفایی بود، به آنجا رفت و به کسب دانش پرداخت. او در دوران اقامت طولانی در اسکندریه با نام آورترین ریاضی دانان آن شهر پیوند دوستی برقرار کرد،چنانکه پس از بازگشت به زادگاه خود نیز همواره با ایشان مکاتبه داشت و آنان(1)

ص:163


1- دانشنامه آب و آبشناسی در فقه و روایات، ص 48، کریمیان سردشتی.

برای اثبات برخی گزاره های هندسی از او یاری می جستند. ارشمیدس پس از بازگشت به سیراکوز، زندگی خود را وقف تدریس ریاضیات، حل مسائل هندسی و اختراع ابزارهای مکانیکی ساخت. او را بزرگ ترین ریاضیدان باستانی شمرده اند و ظاهرا در یونان باستان عنوان مهندس ویژه او بود و در میان ریاضیدانان دوره اسلامی هم به همین عنوان شهرت داشت.

ارشمیدس علاوه بر ریاضیات، به فیزیک، نجوم و مکانیک نیز، به سبب کاربرد ریاضیات در آنها، علاقه نشان می داد. در حقیقت بیشتر به جنبه نظری علوم توجه داشت و جز در مواردی که نیاز جامعه ایجاب می کرد، به جنبه کاربردی آنها نمی پرداخت. ارشمیدس پایه گذار دانش تعادل مایعات، کاشف نیروی رانش (قانون ارشمیدس) و قانون اهرم شناخته شده است.

نیز گفته اند که ارشمیدس برای دفاع از سیراکوز در برابر حملات رومیان،

ص:164

منجنیق های بزرگی ساخته بود و به کمک آنها سنگ های بزرگ و گلوله های سربی را به سوی سربازان و کشتی های دشمن پرتاب می کرد. ابزارهایی که ارشمیدس ساخته بود و هریک از آنها در آن دوران معجزه ای به شمار می رفت، رومیان را بر آن داشت که تا مدت ها از حمله به سیراکوز چشم بپوشند و به محاصره آن اکتفا کنند.

به رغم اختراعات نبوغ آمیز ارشمیدس، سرانجام پس از دو سال رومیان با استفاده از غفلت نگهبانان سیراکوز، شهر را گشودند. در این رویداد، ارشمیدس غرق در اندیشه حل مسائل ریاضی، اصلاً متوجه سقوط شهر نشده بود و با آنکه مارسلوس، فرمانده رومیان دستور داده بود که به آن دانشمند آسیبی نرسانند معهذا به دست سربازی رومی کشته شد.

وی در زمینه علم حساب، اشکال هندسی منحنی و مسائل تعادل هندسی و نیز

ص:165

تعادل مایعات آثار و تألیفاتی دارد. دانشمندان مسلمان تنها در اواسط سده سوم قمری با تألیفات ارشمیدس آشنا شدند و به ترجمه و بررسی آثار وی پرداختند.

در منابع اسلامی، از ارشمیدس به عنوان دانشمندی که با آینه های سوزان کشتی های دشمن را به آتش می کشیده است و نیز به عنوان یک یونانی که در مصر می زیسته و دانش های بسیاری از مصریان آموخته و نخستین کسی است که در زمین های بیشتر روستاهای مصر، برای جلوگیری از نفوذ آب نیل به هنگام طغیان، سدبندی کرده و پل هایی برای حفظ ارتباط میان روستاها ساخته است و اینکه دانشمندان مصر بیشتر از او بهره برده اند تا او از آنان، سخن گفته شده است. همچنین حفر آبگیری را در مصر، برای آنکه آب دریا به هنگام مدّ بدان ریزد و به هنگام جزر از آن بیرون رود بدون آنکه به آب نیل آسیبی برسد، به وی نسبت داده اند. یکی از آثار و تألیفاتی که به نام ارشمیدس ثبت شده است کتاب

ص:166

آلات آبی است که در هر ساعت مهره ای اندازد. محمدبن اسحاق ملقب به ندیم و تاریخ الحکمای قفطی از این کتاب یاد کرده اند.

2 ابو زید انصاری

سعیدبن اوس بن ثابت خزرجی انصاری (121 2/5 ق/739 830 م) لغوی، راوی و نحوی که کتاب هایی را نیز به باران و مباحث آب شناسی و گیاه شناسی تألیف و تدوین نمود. جدّا از قبیله خزرج و از انصار پیامبر صلی الله علیه و آله بود و نسبت انصاری و خزرجی وی از همین جاست.

ابوزید اگرچه وابسته به مکتب بصره بود، اما شوق دانش اندوزی او را بر آن داشت تا به دور از هرگونه تعصبی در مجالس درس کوفیان نیز به کسب علم بپردازد. وی دیوان های شعر عرب را از مفضّل ضبّی و دیگر کوفیان فراگرفت. ابو زید نحو را نزد یونس و کسیان نحوی فراگرفت.

ص:167

از جمله آثار و تألیفات ابوزید انصاری کتاب المطروی می باشد که مجموعه ای است از اصلاحات مربوط به آب ها و باران ابرها و رعد و برق که مؤلف در آن کمتر از اشعار عربی به عنوان شاهد مثال استفاده کرده است. کتاب المیاه درباره واژگان مربوط به آب و آب شناسی که ابوزید آنها را از زبان بدویان و فصحای عرب شنیده و گردآورده بود نیز از دیگر آثار این دانشمندان مسلمان درباره آب است.

3 طاهر آب شناس

در خصوص این شخصیت دادستان هایی در بین مقنّیان ایران متداول است که گزارش های تاریخی صحّت و سقم آنها را تأیید یا ردّ نمی کند و مبهم و مجهول مانده است. مقنیان در زمینه تاریخ پیدایش قنات بدین گونه گزارش کرده اند: که در زمان های بسیار قدیم شخصی بود به نام (طاهر آب شناس).

ص:168

طاهر در منطقه ای مشاهده کرد که زمین مرطوب و آبدار است ولی در فاصله ای از آن منطقه سکنه به آب نیازمند هستند. طاهر چون خود آب شناس بود دریافت که با کندن چاه می تواند آب ها را جمع آوری و با زدن نقب آب ها را به منطقه زیردست به جریان اندازد. نامبرده به دیوان دستور داده که چاهی حفر کنند و سپس به زدن نقب بپردازند و بدین ترتیب اولین قنات به وجود آمد. اینک متن افسانه را که در حوزه های جغرافیایی ایران به ویژه حوزه شهداد (به استناد مقاله ارزشمند "افسانه پیدایش قنات در حوزه شهداد" به قلم سلیم سلیمی مؤید) همچنان باقیمانده نقل و ارائه می شود و نقش طاهر آب شناس به خوبی در آن نمایانده شده است:

در زمان های دور و بسیار قدیم گروهی از مقنی ها بودند که از طایفه خوبان به شمار می رفتند آنان ابتدا در این منطقه و سپس در تمام دنیا اقدام به حفر قنات کردند. آنها شنبه هر هفته از مظهر قنات شروع به حفر کوره و میله چاه قنات می نمودند و یک رشته قنات را تا روز جمعه به اتمام می رساندند و صبح روز

ص:169

جمعه از مادر چاه قنات بیرون می آمدند و به همین صورت گروه طاهر در طی هر هفته یک رشته قنات را حفر و راه اندازی می کردند. [در روستای ده نو تکاب روایت می کنند، این گروه صبح تا شب یک رشته قنات حفر می کردند و نژاد آنها از نوع آدم و انسان های معمولی نبوده اند].

حاصل تلاش عجیب و سخت آنها، حفر تمام قنات های دایر و مخروبه منطقه تکاب (1)و حتی نقاط دیگر است. به دلیل اینکه آنها از طایفه خوبان بودند. برای اینکه کار آنها سرعت بیشتری به خود بگیرد از طرف خداوند تمام کارهای آنها

ص:170


1- در حوزه شهداد غیر از نقاط غربی شهر شهداد و نقاط کوهستانی عموما «تکاب» نامیده می شود و شامل روستاهای زیادی است. تکاب در لغت به معنی «ته» و «آب» است و تمام آب ها به آن جا ختم شده و در شن زارهای کویر فرو می روند.

آسان می شد. برای نمونه اعضای گروه در هنگام حفر قنات نیاز چندانی برای پرکردن گل و لای در دلو و حتی کشیدن دلوهای سنگین گل و لای و یا خاک میله چاه و کوره قنات نداشتند.

مردم چنین نقل می کنند، وی فردی بسیار باتجربه و ماهر است که در حفر قنات تجربه های بس گرانبهایی دارد وی با یک نگاه به گیاهان، سنگها، عوارض و موقعیت طبیعی متوجه وجود آب می شود. وی می داند که در چه نقطه ای آب به چه مقدار است. مادر چاه را در چه نقطه ای باید حفر نماید و محال است وی گمانه ای به عنوان مادر چاه حفر نماید که آب نداشته باشد. وی همواره در بالای میله چاه قنات قرار دارد و علاوه بر مسئولیت های سنگین، دلوهای گل و لای را خالی می کند. همچنین منابع مالی و جهت بخشیدن گروه مقنی و تعیین میزان عمق میله چاه و شیب بندی کوه را تعیین می کند.

ص:171

آب همواره پاکیزه است

جای شگفتی است که آب هرگاه به آسمان برسد، همواره تمیز است. زیرا، فقط این آب خالص است که به شکل بخار درمی آید و گل و لای و املاح آن برجای می ماند. یعنی تا هنگامی که هوا تمیز است. آب باران، زلال و قابل استفاده است، مگر آنکه ما آن را آلوده کنیم. دود کارخانه ها و خودروها، همواره مانع باریدن بارانی پاکیزه خواهند بود و همچنین فضولات دامداری، دستشویی ها، فاضلاب ها، مواد زائد کارخانجات یا مواد شیمیایی مخلوط در آب، همواره آن را آلوده می کند. (1)

ص:172


1- آب در کشورهای آسیا و اقیانوسیه، کانون پرورش فکری، مترجم: ژاله موسوی، 78.

پوسته آب

یکی از مسائل شگفت انگیز در مورد آب، پوسته آن است. اگر از فاصله ای نزدیک به یک عنکبوت آبی که روی سطح برکه ای راه می رود، به دقت نگاه کنید، این پوسته را می توانید مشاهده کنید. یا اگر یک ساقه علف را به آرامی بر روی سطح آب زلال در یک کاسه قرار دهید، این پوسته را خواهید دید. (1)

شناور شدن و فرورفتن اجسام در آب

اگر یک قطعه سنگ یا فلز را در ظرف آبی بیندازیم، در آب فرو می رود. اما بسیاری چیزها کمی در آب فرو می روند. قایق ها و کشتی ها در آب شناور می مانند. کشتی و قایق را به شکل خط جریان می سازند تا بتواند

ص:173


1- آب در کشورهای آسیا و اقیانوسیه، کانون پرورش فکری، مترجم: ژاله موسوی، 78.

آب را بشکافد و به آسانی حرکت کند.

جالب است بدانید: ماهی ها، دلفین ها، اراک ماهی ها و گراز ماهیها، همگی بدنی به شکل خط جریان دارند. بعضی از جانوران کوچک که در آب ساکن زندگی می کنند، می توانند روی آب بدوند. سوسک آب پیمای برکه، این کار را هر روز تکرار می کند. به طور کلّی، بدن تمام جاندارانی که در آب زندگی می کنند و حرکت سریع دارند، به شکل خط جریان آب است.

آب از چه چیزهایی دور می شود

بعضی از پرندگان و جانوران، پوشش بدنشان ضد آب است. بسیاری از مرغابی ها برای یافتن غذای خود به زیر آب می روند. وقتی به سطح آب می آیند، بال و پرهایشان را تکان می دهند. با این عمل آب از بال و پرشان می ریزد. آب از پوست بدن جانورانی مثل خوک آبی و سمور آبی نیز دور می شود.

ص:174

در زندگی روزمره ما نیز وسایلی وجود دارند که آب به آسانی از آن عبور می کند. این گونه مواد را ضد آب می گویند. مانند، چادرهای مسافرتی، بارانی و کاپشن که از مواد ضد آب ساخته می شوند.

جالب است بدانید: هوا نیز در آب حل می شود. ماهی ها و بسیاری از جانوران آبی اکسیژن لازم برای تنفس خود را از هوایی که در آب حل شده است به دست می آورند.

خواص ویژه آب

مقدار آبی که در سیاره ما وجود دارد، هرگز تغییر نکرده است. آب همواره از شمال به جنوب، از شرق به غرب، از کشوری به کشور دیگر، در گردش است. در واقع، مولکول آبی که در بدن تو در گردش بوده است، ممکن است امروز در بدن من در گردش باشد! کره زمین را سیاره آبی می خوانند و آب بخش بنیادی تمامی سیستم های روی زمین است. آب، حتی هنگامی که جذب مواد یا موجودات زنده می شود، خواصی استثنایی دارد و یکی از خواص آب، رساندن دمای خود و مواد

ص:175

دیگر به دمای طبیعی است. آب می تواند تعداد زیادی از عناصر را در خود حل کرده، به حالت مایع درآورد و رقیق کند. آب می تواند از حالت مایع به حالت گاز یا جامد درآید. این خواص آب، زندگی همه موجودات زنده، از جمله انسان، را روی این سیاره ممکن می کند.

بیش از 32 بدن یک انسان را «آب تشکیل» می دهد. در واقع مقدار آب موجود در جهان با نیاز واقعی انسان ها و سایر موجودات تناسب شگفت انگیزی دارد. و قرآن کریم اشاره لطیفی به این موضوع دارد.

آنجا که در آیه 18 سوره مؤمنون می فرماید:

«وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ و از آسمان آبی به اندازه نازل کردیم و آن را در زمین ساکن گرداندیم».(1)

ص:176


1- آب، مترجم ژاله موسوی، کانون پرورش فکری، 78.

نگاهی اجمالی به آیات مربوط به آب و باران در قرآن کریم

نگاهی اجمالی به آیات مربوط به آب و باران در قرآن کریم (1)

در آغاز آفرینش، جهان هستی به صورت مواد مذابی بود (یا گازهای فوق العاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت).

سپس در این توده آب گونه حرکات شدید و انفجارات عظیمی رخ داد و قسمت هایی از سطح آن پی در پی به خارج پرتاب شد، این اتّصال و به هم پیوستگی به انفصال و جدایی گرائید و کواکب و سیارات و منظومه ها یکی بعد از دیگری تشکیل یافتند.

ص:177


1- مطالب این فصل تا صفحه 199 از تفسیر جوان (خلاصه تفسیر نمونه آیة اللّه مکارم شیرازی) تألیف آقای دکتر محمد بیستونی استخراج شده است.بنابراین جهان هستی و پایه تخت قدرت خدا نخست بر این ماده عظیم

آب گونه قرار داشت. این همان چیزی است که در آیه 30 سوره انبیاء نیز به آن اشاره شده است.

أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ: آیا آنها که خدا را انکار می کنند با چشم علم و دانش این حقیقت را ندیدند که آسمان و زمین، در آغاز به هم پیوسته بود، سپس ما آنها را از هم گشودیم و هر موجود زنده ای را از آب آفریدیم». (1)

«إِنَّ لَکَ أَلاَّ تَجُوعَ فیها وَ لا تَعْری: (اما تو در بهشت راحت هستی) در آن گرسنه نمی شوی و برهنه نخواهی شد.(2)

«وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فیها وَ لا تَضْحی: و در آن تشنه نمی شوی و حرارت آفتاب

ص:178


1- 30 / انبیاء.
2- 118 / طه.

آزارت نمی دهد.(1)

در این جا سؤالی برای مفسران مطرح شده و آن این که چرا در این آیات تشنگی با تابش آفتاب و گرسنگی با برهنگی ذکر شده، در حالی که معمولاً تشنگی را با گرسنگی همراه می آورند. در پاسخ این سؤال چنین گفته اند که میان «تشنگی» و «تابش آفتاب» پیوند انکار ناپذیری است، («تَضْحی» از ماده " ضُحی" به معنی تابش آفتاب بدون حجاب ابر و مانند آن است). و اما جمع میان گرسنگی و برهنگی ممکن است به خاطر این باشد که گرسنگی نیز نوعی از برهنگی درون از غذا است (بهتر این است که گفته شود این دو: برهنگی و گرسنگی، دو نشانه مشخص فقر است که معمولاً با هم آورده می شوند). به هر حال در این دو آیه به

ص:179


1- 119 / طه.

چهار نیاز اصلی و ابتدایی انسان یعنی نیاز به غذا و آب و لباس و مسکن (پوشش در مقابل آفتاب) اشاره شده است، تأمین این نیازمندی ها در بهشت به خاطر وفور نعمت بوده است و در واقع ذکر این امور توضیحی است برای آن چه در جمله «فَتَشْقی» (به زحمت خواهی افتاد) آمده است.

… وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ: … (از سوی دیگر) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده می بینی اما هنگامی که باران را بر آن فرو می فرستیم، به حرکت درمی آید و نمو می کند و انواع گیاهان زیبا را می رویاند.(1)

وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلی ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ: و از

ص:180


1- 5 / حج.

آسمان آبی به اندازه معین نازل کردیم و آن را در زمین (در مخازن مخصوصی) ساکن نمودیم و ما بر از بین بردن آن کاملاً قادریم.(1)

نه آن قدر زیاد که زمین ها را در خود غرق کند و نه آن قدر کم که تشنه کامان در جهان گیاهان و حیوانات سیراب نگردند. آری از «آسمان» که بگذریم و به «زمین» بپردازیم، یکی از مهم ترین مواهب الهی آبی است که مایه حیات همه موجودات زنده است. سپس به مسأله مهم تری در همین رابطه که مسأله ذخیره آب ها در منابع زیرزمینی است، پرداخته و می گوید:

«فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلی ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ». می دانیم قشر رویین زمین، از دو طبقه کاملاً مختلف تشکیل یافته است؛ طبقه نفوذپذیر و طبقه نفوذناپذیر. اگر تمام قشر زمین، نفوذپذیر بود،

ص:181


1- 18 / مؤمنون.

آب های باران فورا در اعماق زمین فرو می رفتند و بعد از یک باران ممتد و طولانی همه جا خشک می شد و قطره ای آب پیدا نبود. و اگر تمام قشر زمین، طبقه نفوذناپذیر همچون گِل رس بود، تمام آب های باران در سطح زمین می ماندند، آلوده و متعفن می شدند و عرصه زمین را بر انسان تنگ می کردند و این آبی که مایه حیات است، مایه مرگ انسان می شد. ولی خداوند بزرگ و منّان قشر بالا را نفوذپذیر و قشر زیرین را نفوذناپذیر قرار داده تا آب ها در زمین فرو روند و در منطقه نفوذناپذیر مهار شوند و ذخیره گردند و بعدا از طریق چشمه ها، چاه ها و قنات ها مورد استفاده واقع شوند بی آن که بگندند و تولید مزاحمت کنند یا آلودگی پیدا کنند. این آب گوارایی را که ما امروز از چاه عمیق بیرون می کشیم و با نوشیدن آن، جان تازه ای پیدا می کنیم، ممکن است از قطرات بارانی باشد که هزاران سال قبل از ابرها نازل شده و در اعماق زمین برای امروز ذخیره

ص:182

گشته است، بی آن که فاسد شود. به هر حال کسی که انسان را برای زندگی آفرید و مهم ترین مایه حیات اورا آب قرارداد، منابع بسیار مهمی برای ذخیره این ماده حیاتی قبل از او آفریده و آب ها را در آن ذخیره کرده است.

وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراً: او کسی است که از آب انسانی را آفرید او را نسب و نسبت قرار داد (و نسل اورا از این دو طریق گسترش داد) و پروردگار تو همواره قادر است(1)

منظور از «ماء» آب نطفه است که همه انسان ها به قدرت پروردگار توسط آن به وجود می آیند و با آمیزش نطفه مرد «اسپرم» که در آب شناور است با «اوول» نطفه زن، نخستین جوانه حیات انسان یعنی اولین سلول زنده آدمی

ص:183


1- 54 / فرقان.

به وجود می آید. از این گذشته بدون شک بیشترین قسمت وجود انسان را آب تشکیل می دهد به طوری که می توان گفت ماده اصلی وجود هر انسانی آب است و به همین دلیل مقاومت انسان در برابر کمبود آب بسیار کم است، در حالی که انسان در برابر کمبود مواد غذایی می تواند روزها و هفته ها مقاومت کند.

وَ الَّذی نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَذلِکَ تُخْرَجُونَ: و آن کسی که از آسمان آبی فرستاد به مقدار معین و به وسیله آن سرزمین مرده را حیات بخشیدیم و همین گونه در قیامت زنده می شوید.(1)

تعبیر به «قَدَر» اشاره لطیفی است به نظام خاصی که بر نزول باران حکمفرما است، به اندازه ای می بارد که مفید و ثمربخش است و زیانبار نیست. درست

ص:184


1- 11 / زخرف.

است که گاهی سیلاب ها به راه می افتد و زمین هایی را ویران می کند، اما این از حالات استثنایی است و جنبه هشدار دارد، ولی اکثریت قریب به اتفاق باران ها سودمند و مفید است، اصولاً پرورش تمام درختان و گیاهان و گل ها و مزارع پرثمر از برکت همین نزول به اندازه باران است و اگر نزول باران، نظامی نداشت، این همه برکات عاید نمی شد. در قسمت دوم آیه روی جمله «اَنْشَرْنا» که از ماده «نشور» به معنی گستردن است، تکیه شده که "رستاخیز جهان نباتات" را مجسم می سازد: زمین های خشکیده که بذرهای گیاهان را همچون اجساد مردگان در قبرها در دل خود پنهان داشته با نفخه صور «نزول باران» به حرکت درمی آیند، تکانی می خورند و مردگان گیاه سر از خاک برمی دارند و محشری برپا می شود که خود نمونه ای از رستاخیز انسان ها است که در آخر همین آیه و در آیات متعدد دیگری از قرآن مجید به آن اشاره شده است.

ص:185

أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ: آیا به آبی که می نوشید، اندیشیده اید؟(1)

أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ: آیا شما آن را از ابر نازل می کنید یا ما نازل می کنیم؟(2)

این آب و آتش از کیست؟

این آیات وجدان انسان ها را در برابر یک سلسله سؤال ها قرار می دهد و از آن ها اقرار می گیرد و در واقع می گوید: آیا درباره این آبی که مایه حیات شما است و پیوسته آن را می نوشید، فکر کرده اید؟

چه کسی به آفتاب فرمان می دهد بر صفحه اقیانوس ها بتابد و از میان آب های شور و تلخ تنها ذرات آب خالص و شیرین و پاک از هرگونه آلودگی را

ص:186


1- 68 / واقعه.
2- 69 / واقعه.

جدا ساخته و به صورت بخار به آسمان بفرستد؟ چه کسی به این بخارات دستور می دهد دست به دست هم دهند و فشرده شوند و قطعات ابرهای باران زا را تشکیل دهند؟ چه کسی دستور حرکت به بادها و جا به جا کردن قطعات ابرها و فرستادن آن ها را بر فراز زمین های خشک و مرده می دهد؟ چه کسی به طبقات بالای هوا این خاصیت را بخشیده که به هنگام سرد شدن، توانایی جذب بخار را از دست دهد و در نتیجه بخارات موجود به صورت قطرات باران، نرم و ملایم، آهسته و پی در پی بر زمین ها فرود آیند؟

لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ اُجاجا فَلَوْلا تَشْکُروُنَ: هرگاه بخواهیم این آب گوارا را تلخ و شور قرار می دهیم، پس چرا شکر نمی کنید؟(1)

ص:187


1- 70 / واقعه.

به آبهایی که به خاطر شوری یا تلخی و حرارت، دهان را می سوزاند، اُجاج می گویند. آری اگر خدا می خواست، به املاح محلول در آب نیز اجازه می داد که همراه ذرات آب تبخیر شوند و دوش به دوش آن ها به آسمان صعود کنند و ابرهایی شور و تلخ تشکیل داده، قطره های بارانی درست همانند آب دریا شور و تلخ فرو ریزند، اما او به قدرت کامله اش این اجازه رابه املاح نداد، نه تنها املاح در آب، بلکه میکروب های موذی و مضر و مزاحم نیز اجازه ندارند همراه بخارات آب به آسمان صعود کرده و دانه های باران را آلوده سازند، به همین دلیل قطرات باران هرگاه هوا آلوده نباشد، خالص ترین، پاک ترین و گواراترین آب هااست.

وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً: و از ابرهای باران زا آبی فراوان نازل کردیم.(1)

ص:188


1- 14 / نبأ.

به گفته بعضی از دانشمندان، هنگام تراکم، سیستمی بر ابرها حاکم می شود که خود را می فشارد و در نتیجه باران از آن فرو می بارد و این تعبیر در حقیقت از معجزات علمی قرآن مجید محسوب می شود (به کتاب باد و باران صفحه 126 مراجعه شود). «ثَجّاج» از ماده «ثَج» (بر وزن حج) به معنی «فرو ریختن آب به صورت پی در پی و فراوان» است و با توجه به این که «ثَجّاج» ، صیغه مبالغه است، کثرت و فزونی بیشتری را بیان می کند و در مجموع معنی آیه چنین می شود که ما از ابرهای باران زا آبی فراوان و پی در پی فرو فرستادیم. نزول باران به خودی خود مایه خیر و برکت است، هوا را لطیف می کند، آلودگی ها را می شوید، کثافات را با خود می برد، گرمای هوا را فرو می نشاند و حتی سرما را تعدیل می کند، از عوامل بیماری می کاهد و به انسان روح و نشاط می دهد.َ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْناکُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنینَ:

ص:189

و ما بادها را برای تلقیح (ابرها و به هم پیوستن و بارور ساختن آن ها) فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم با آن همه شما را سیراب ساختیم، درحالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید(1)

نقش باد و باران

تعبیر فوق از زیباترین تعبیراتی است که می توان در مورد ابرها و تولد باران از آن ها بیان کرد. ابرها را به مادران و پدرانی تشبیه کرده که به کمک بادها آمیزش می کنند و باردار می شوند و فرزندان خود، دانه های باران، را به زمین می نهند. جمله:

«ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنینَ» (شما توانایی حفظ و ذخیره کردن این آب ها را ندارید) ممکن است اشاره به ذخیره کردن آب باران قبل از نزولش باشد، یعنی

ص:190


1- 22 / حجر.

شما نمی توانید این ابرها را که منابع اصلی باران هستند در اختیار بگیرید و نیز ممکن است اشاره به ذخیره کردن باران بعد از نزولش باشد، یعنی شما نمی توانید حتی بعد از نزول باران آن را به مقدار زیاد گردآوری و حفظ کنید، این خدا است که از طریق منجمد ساختن آن ها در قله کوه ها به صورت برف و یخ و یا فرستادن آن ها به اعماق زمین که بعدا به صورت چشمه ها و کاریزها و چاه ها ظاهر می شوند، آن ها را گردآوری و ذخیره می کند.

وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً: و اگر آن ها (جن و انس) بر طریقه (ایمان) استقامت ورزند، ما آن ها را با آب فراوان سیراب می کنیم.(1)

باران رحمت خود را بر آن ها فرو می باریم و منابع و چشمه های آب حیاتبخش

ص:191


1- 16 / جنّ.

را در اختیارشان می گذاریم و آن جا که آب فراوان است، همه چیز فراوان است و به این ترتیب آن ها را مشمول انواع نعمت ها قرار می دهیم. قابل توجه این که طبق این بیان، آن چه مایه وفور نعمت می شود، استقامت بر ایمان است نه اصل ایمان، زیرا ایمان موقت و زودگذر نمی تواند چنین برکاتی از خود نشان دهد، مهم استقامت بر ایمان و تقوا است.

وَ هُوَ الَّذی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً: و او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین و دیگری شور و تلخ و در میان آن ها برزخی قرار داد تا باهم مخلوط نشوند (گویی هریک به دیگری می گوید) دور باش و نزدیک نیا(1)

ص:192


1- 53 / فرقان.

منظور از این دو دریا چیست؟

رودخانه های عظیم، آب شیرین هنگامی که به دریاها و اقیانوس ها می ریزند، معمولاً دریایی از آب شیرین در کنار ساحل تشکیل می دهند و آب شور را به عقب می رانند و عجیب این که تا مدت زیادی این دو آب شیرین و شور، به خاطر تفاوت درجه غلظت به هم آمیخته نمی شوند. در مسافرت با هواپیما به مناطقی که این رودخانه ها به دریا می ریزند، منظره دریاهای آب شیرین و شور که در کنار هم قرار دارند و از هم جدا هستند، به خوبی از بالا نمایان است و هنگامی که کناره این آب ها به یکدیگر مخلوط شوند، آب های شیرین تازه، جای آن ها را می گیرند، به طوری که این دو دریای جدا از هم، دائما جلب توجه می کند. جالب این که به هنگام مد دریا که سطح اقیانوس بالا می آید، آب های شیرین به عقب رانده می شود و بی آن که با آب شور مخلوط گردند (مگر در مواقع خشکسالی و

ص:193

کم آبی) و قسمت زیادی از خشکی را می پوشانند، لذا ساحل نشینان در این مناطق با مهار کردن این آب های شیرین، نهرهای زیادی در منطقه ساحلی به وجود می آورند که به وسیله آن زمین های فراوانی مشروب می شود. این نهرها که از برکت جزر و مد ساحلی و تأثیر آن در آب این نهرها به وجود می آید، در شبانه روز دوبار از آب شیرین پر و خالی می شود و وسیله بسیار مؤثری برای آبیاری مناطق وسیعی هستند.

گلف استریم و رودهای عظیم دریایی

در سراسر اقیانوس های جهان، رودهای عظیمی در حرکت است که یکی از نیرومندترین آن ها «گلف استریم» نام دارد. این رود عظیم از سواحل آمریکای مرکزی حرکت می کند و سراسر اقیانوس اطلس را می پیماید و به سواحل اروپای شمالی می رسد. این آب ها که از مناطق نزدیک به خط استوا حرکت می کنند، گرم

ص:194

هستند و حتی رنگ آن ها گاه با رنگ آب های مجاور متفاوت است و عجیب این که عرض این رود عظیم دریایی (گلف استریم) در حدود 150 کیلومتر و عمق آن چندصد متر می باشد. سرعت آن در بعضی از مناطق به قدری است که در یک روز 160 کیلومتر راه را طی می کند. تفاوت درجه حرارت این آب ها با آب های مجاور، در حدود 10 تا 15 درجه است و لذا حاشیه غربی آن را دیوار سرد می نامند. «گلف استریم» بادهای گرمی به وجود می آورد و مقدار قابل توجهی از حرارتش را به طرف کشورهای شمالی قاره اروپا می برد و هوای آن کشورها را بسیار مطبوع می کند و شاید اگر این جریان نبود، زندگی در آن کشورها بسیار سخت و طاقت فرسا بود. «گلف استریم» یکی از این رودها است و در آب های پنج قاره جهان نظیر این جریان دریایی فراوان است. و عامل اصلی آن

ص:195

تفاوت حرارت منطقه استوائی زمین و مناطق قطبی است که این حرکت را در آب دریاها به وجود می آورد. این موضوع را با یک تجربه ساده می توان دریافت؛ اگر ظرف بزرگ آبی داشته باشیم، در یک طرف آن قطعه یخی قرار دهیم و در طرف دیگر قطعه آهن داغی و روی سطح آب کمی کاه بریزیم، می بینیم جریانی در سطح این آب پیدا می شود و آب ها آهسته از آن منطقه گرم به سوی منطقه سرد حرکت می کنند، عین این ماجرا در کل دریاهای جهان روی می دهد و سرچشمه پیدایش این رودهای دریایی است. عجیب این که این رودهای عظیم دریایی با آبهای اطراف خود کمتر آمیخته می شوند و هزاران کیلومتر راه را به همان صورت می پیمایند و مصداق «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیان. بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ: دو دریای مختلف را در کنار هم قرار داد، در حالی که با هم تماس دارند. اما در میان

ص:196

آن دو برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند» (1)، را به وجود می آورند. و از آن جالب تر این که در محل برخورد این آب های گرم با آب های سرد مجاور، پدیده ای رخ می دهد که برای انسان بسیار پر سود است، زیرا در محل تقاطع این آب های گرم و سرد یک نوع حالت بی حسی یا مرگ دست جمعی برای حیوانات ذره بینی که در میان آب معلق هستند، به وجود می آید و از این راه ماده غذایی فراوان و بی حساب جمع می شود که سبب جلب دسته های بزرگ ماهیان می گردد و به این ترتیب این منطقه یکی از بهترین مناطق صید ماهی در کره زمین است. لذا یک تفسیر برای آیات فوق، همین است و منافاتی با سایر تفسیرها ندارد و جمع میان همگی ممکن است.

ص:197


1- 19 20 / الرّحمن.

ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ: (به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بکوب، این، چشمه آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است.(1)

همان خداوندی که چشمه زمزم را در آن بیابان خشک و سوزان از زیر پاشنه پای اسماعیل شیرخوار بیرون آورد و همان خداوندی که هر حرکت و هر سکونی، هر نعمت و هر موهبتی، از ناحیه او است، این فرمان را نیز در مورد ایوب صادر کرد، چشمه آب جوشیدن گرفت، چشمه ای خنک و گوارا و شفابخش از بیماری های «برون» و «درون». بعضی معتقدند این چشمه دارای

ص:198


1- 42 / ص.

یک نوع آب معدنی بوده که هم برای نوشیدن، گوارا بوده و هم اثرات شفابخش از نظر بیماری ها داشته، هرچه بود، لطف و رحمت الهی بود درباره پیامبری صابر و شکیبا. واژه «مُغْتَسَل» به معنی آبی است که با آن شستشو می کنند. توصیف آن آب به خنک بودن، شاید اشاره ای باشد به تأثیر مخصوص شستشو با آب سرد برای بهبود و سلامت تن، همان گونه که در طب امروز نیز ثابت شده است. و نیز اشاره لطیفی است بر این که کمال آب، شستشو در آن است که از نظر پاکی و نظافت همچون آب نوشیدنی باشد. شاهد این سخن این که در دستورهای اسلامی نیز آمده؛ «قبل از آن که با آبی غسل کنید، جرعه ای از آن بنوشید».

ص:199

دیدگاه تفسیر مجمع البیان طَبْرَسی درباره آیات مربوط به آب و باران

دیدگاه تفسیر مجمع البیان طَبْرَسی درباره آیات مربوط به آب و باران (1)

الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

همان [خدایی] که زمین را برای شما [به سان] فرشی [گسترده] و آسمان را بنایی [برافراشته] پدید آورد و از آسمان، آبی نازل کرد و با آن از میوه ها[ی گوناگون] رزقی برای شما بیرون آورد؛ پس، برای او همتایانی قرار ندهید، در حالیکه خودتان می دانید [که او همتایی ندارد].(2)

ص:200


1- مطالب این فصل تا صفحه 208 از تفسیر بیان (خلاصه تفسیر مجمع البیان آیة اللّه طَبْرَسی) تألیف آقای دکتر محمد بیستونی استخراج شده است.
2- 22 / بقره.

وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلی ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ.(1)

او کسی است که از آسمان آبی نازل کرد و به وسیله آن گیاهان گوناگون رویانیدیم، از آن ساقه ها و شاخه های سبز خارج ساختیم و از آن ها دانه های متراکم و از شکوفه نخل خوشه ها با رشته های باریک بیرون فرستادیم و باغ ها از انواع انگور و زیتون و انار

ص:201


1- 99 / انعام.

شبیه به یکدیگر و بی شباهت هنگامی که میوه می کند به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانه هایی برای افراد با ایمان است.

وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً: و او آن کسی است که آسمان و زمین را در شش روز [و شش مرحله [آفرید و عرش او بر آب بود.(1)

این فراز نشانگر آن است که دو پدیده «عرش» و «آب» پیش از آغاز آفرینش آسمانها و زمین پدید آمده اند و آبی که اینک در دریاها و اقیانوسها و جویبارها و

ص:202


1- 7 / هود.

چشمه سارها روان است، در بستر و قرارگاه دیگری بوده و خدا به قدرت بی کران خود، آن را در آن جایگاه نگاه می داشته و این بزرگترین درس خدا شناسی و عبرت آموزی برای همه خدا جویان و انکار گران آفریدگار توانای هستی است. تا خردمندان بدانند و دریابند که طرح عظیم و بهت آور آسمانها و زمین بر روی آب، شگفت انگیزتر و شنیدنی تر است.

ذخایر آب

وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلی ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ: و از آسمان، آبی به اندازه ای [مناسب] فرود آوردیم؛ آنگاه آن [آب [را در زمین جای دادیم و بی گمان ما برای [از میان [بردن آن توانا هستیم.(1)

ص:203


1- 18 / مؤمنون.

و ما از آسمان، آبی به اندازه مناسب و مقرّر فرو فرستادیم؛ نه آنقدر زیاد که زمینها را غرق و تباه سازد و نه کم و ناچیز که زندگی گیاه و حیوان و انسان به خطر افتد. آنگاه این آب را در دل زمین و یا روی آن در منابع و مخازن گوناگونی گرد آوردیم و زمین را جایگاه آب ساختیم تا بتدریج مورد بهره برداری قرارگیرد.

به باور پاره ای، منظور این است که ما آب را در جویبارها و نهرها و چاهها قرار دادیم تا مردم در تابستان که دیگر فصل بارندگی نیست از آن استفاده کنند.

امّا به باور پاره ای دیگر، منظور این است که ما آب را در چشمه سارها جاری ساختیم. «ابن عبّاس» از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آورده است که فرمود: خدا پنج نهر پر آب از بهشت روان ساخت: رودخانه «سیحون» که در «هند» است و رود «جیحون» که در «بلخ» است و رودخانه «دجله» و «فرات» که هردو در خاک «عراق» می باشند و «نیل» که در «مصر» است، آری خدا اینها را از یک چشمه

ص:204

جوشان فرو فرستاد و در زمین جاری ساخت و در آنها سودهای سرشاری برای مردم جهان قرار داد که در این مورد می فرماید: و ما از آسمان، آبی به اندازه مناسب و مقرر فرو فرستادیم. و بی گمان ما می توانیم این آبهایی که در مخازن و منابع گوناگون زمین ذخیره می سازیم، نابود سازیم و از میان ببریم؛ و آنگاه همه جانداران از فشار بی آبی و تشنگی هلاک گردند. و بدین سان در این آیه شریفه آفریدگار هستی پرتوی از عظمت نعمتِ گران آب را که هر سال باندازه مقرر و مناسب از آسمان فرو می فرستد ترسیم می کند.

أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ: [همان خدایی که] آبی از آسمان [به صورت باران] فرود آورد، آنگاه رودخانه هایی به

ص:205

اندازه کشش خود روان شدند. از پی آن، سیلاب کفی برآمده بر روی خود برداشت و از آنچه برای به دست آوردن زیور یا کالایی در [شعله های[آتش می گدازند [نیز] کفی بسان آن [برمی آید]. خدا حق و باطل را این گونه مثل می زند، امّا کف از میان می رود و آنچه به مردم سود می رساند در زمین می ماند. خدا این گونه مثل می زند. (1)

حق و باطل در قالب دو مثال زیبا و روشنگر

اینک برای نمایش حق و باطل و جداسازی آن دو از هم قرآن شریف، به ترسیم دو مثال جالب و زیبا می پردازد:

1 در مثال روشنگرِ نخست، حق را به آبِ ماندگار و زندگی سازی تشبیه

ص:206


1- 17 / رعد.

می کند که باطل و ناحق، بسان کفی بی مایه و رفتنی چهره زیبا و دوست داشتنی آن را می پوشاند. خدا آبی از آسمان به صورت باران فرود آورده و رودخانه ها و نهرها، هر کدام به اندازه ظرفیت و کشش خود روان شدند.

به باور گروهی، از جمله «حَسَن» ، «جُبّائی» و «قَتادَه» منظور این است که رودخانه های کوچک، آبی کمتر در خود روان می سازند و رودخانه های بزرگ با توان و کشش بیشتری که دارند، آب بیشتری در خود حرکت می دهند و در نتیجه هر رودخانه ای به اندازه گنجایش خود از آن آب به حرکت در می آورد.

امّا به باور «زَجّاج» منظور این است که هر یک از رودخانه ها به اندازه آبی که برای آنها مقدّر گردیده است جریان می یابند.

پس از پدید آمدن سیلاب از آن رودخانه ها و نهرها، کف ها بر روی آب بالا می آید و کف بی فایده و بی خاصیت و رفتنی، برای مدّتی چهره آب را می پوشاند.

ص:207

و بدین سان قرآن، حق و اسلام را به آب زندگی ساز و سودبخش تشبیه می کند و باطل و بیداد را به کف زوال پذیر و بی فایده و بی ثمر.

«ابن عبّاس» می گوید: منظور از این مثال زیبا این است که قرآن شریف بسان همان باران رحمت خداست که از سوی او فرود می آید و دل های مردم نیز بسان همان جویبارها و رودخانه هایند که هر کدام به اندازه ظرفیت خود از مفاهیم آن بهره ور می گردند. با این بیان حق جویان و حق طلبان و درست اندیشان به اندازه کشش خود از آن برخوردار و از هدایت آن بهره ور می گردند و باطل گرایان و بازیگران نیز به اندازه گنجایش شخصیت خود و بدین صورت حق جویی و یقین، به آب تشبیه شده است و بداندیشی و تردید به کف روی آب، که آن یکی ماندگار و سودبخش و زندگی ساز است و این یکی بی فایده و رفتنی.

ص:208

فهرست منابع

تفسیر جوان (برگرفته از تفسیر نمونه آیة اللّه مکارم شیرازی) ،محمد بیستونی، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، جلدهای 1 تا 27.

تفسیر بیان(بر گرفته از تفسیر مجمع البیان آیة اللّه طبرسی)، محمد بیستونی، انتشارات فراهانی، چاپ اول، جلدهای 1 تا 30.

نگرشی بر منابع طبیعی از دیدگاه ارزش اسلام، تحقیق و تدوین: غلامرضا اکبری خرم آبادی، انتشارات: تهران، وزارت جهاد سازندگی، 1374، وزیری.

انسان و آب در ایران، پژوهش مردم شناختی، تألیف محمد میر شکرایی، انتشارات: مؤسسه ملی گنجینه آب ایران، سال 1380، قطع وزیری.

آب و آب شناسی در ادب پارسی: پژوهش نادر کریمیان سردشتی، گنجینه ملی آب ایران، سال 1384، قطع وزیری.

ص:209

دانشنامه آب و آب شناسی در قرآن کریم، تألیف نادر کریمیان سردشتی، انتشارات: گنجینه ملی آب ایران، 1383، قطع وزیری.

دانشنامه آب و آب شناسی در فقه و روایات اسلامی، پژوهش نادر کریمیان سردشتی، مؤسسه گنجینه ملی آب ایران، 1383، قطع وزیری.

آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، امان اللّه قرشی، انتشارات هرمس، 1380، قطع وزیری.

جشن های آب، پژوهش: هاشم رضی، تهران، انتشارات بهجت، 1383، سازمان پژوهش های ایران شناسی، قطع وزیری.

دانشنامه مشاهیر فنون آب و آبیاری و سازه های آبی (جلد اوّل)، نادر کریمیان سردشتی، قطع وزیری.

نقش آب در فعالیت های ورزشی، دکتر مجید کاشف (مقاله از مجله زیور

ص:210

ورزش، سال چهارم، مهر 79.

آب در کشورهای آسیا اقیانوسیه، مترجم ژاله موسوی، مرکز انتشارات مشترک آسیا، اقیانوسیه ACD، ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سال 78، قطع رحلی.

آب، نوشته سید حمید علم الهدی، نشر هویزه، سال 1383، چاپخانه فاضل قم، قطع وزیری.

آب، نوشته تری جنینگز، ترجمه احمد خواجه نصیر طوسی، انتشارات فاطمی، بهار 1374، قطع رحلی.

مجله فرهنگ مردم، سال اوّل، شماره 3 و 4، 1384، با تشکر از مؤسسه گنجینه آب ایران، آقای مهندس کریمی و خانم شهناز و مهندس ناصری.

ص:211

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109