شناسنامه من مربوط به سادات میرمحمدصادقی، مدرس، مدرس هاشمی، نورصادقی و فامیل های وابسته به این سلسله جلیله

مشخصات کتاب

سرشناسه:میرمحمدصادقی، سیدجواد، 1341-

عنوان و نام پديدآور:شناسنامه من مربوط به سادات میرمحمدصادقی، مدرس، مدرس هاشمی، نورصادقی و فامیل های وابسته به این سلسله جلیله/ سیدجواد میرمحمدصادقی.

مشخصات نشر:اصفهان: سلام سپاهان،1399.

مشخصات ظاهری:48ص.؛5/9×19س م.

شابک:978-964-253702-0

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع:سادات میرمحمد صادقی(خاندان)-- نسب نامه

موضوع:Sadat Mir Mohammad sadeghi family-- Genealogy

رده بندی کنگره:BP53/7

رده بندی دیویی:297/98

شماره کتابشناسی ملی:7301429

وضعيت ركورد:فاپا

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

شناسنامه من (مربوط به سادات میرمحمدصادقی، مدرس، مدرس هاشمی، نورصادقی و فامیل های وابسته به این سلسلۀ جلیله)

تالیف: سید جواد میرمحمدصادقی

ص: 4

فهرست

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

میر محمد صادقی ها را صفا باشد خصال

نیست هرگز بر دل پر مهرشان گرد ملال

چون که این سادات در سیر حقیقت کامل اند

بین اهل علم مشهورند از فضل و کمال

دست هر افتاده از پا را بگیرند و به شوق

حل مشکل می کنند از مردم آزرده حال

صاحب طبع بلندند و دل آیینه وار

با فروغ عشق و ایمان می درخشند از جمال

بس جوان عالم و بامعرفت پرورده اند

چون به دست آورده اند از رنج خود رزق حلال

چون که هستند از دل و جان رهرو راه علی

لایق دیدار او هستند روز ارتحال

مرحوم حاج سید احمد میر محمد صادقی(1)

ص: 7


1- . پدر مؤلف

ص: 8

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مقدمه

حمد، خداوند خالق بی همتا را که انسان را آفرید و با آفریدۀ خود، قدرت لایزالی خود را به جن و انس و ملک نمایش نشان داد. حمد، خدایی را که از آدم و حوا میلیاردها نفر نفس ناطقه، خلق کرد و به همه دستور اطاعت از اوامرش را داد و به معرفتش آن ها را زینت داد. حمد و سپاس خدایی را که از میان این جمعیت کثیر، افرادی را که دارای عصمت، و پاکی، و توانایئی های فردی، و صفات حمیده، و اخلاق کریمه و قادر در مبارزۀ با نفس بودند را به عنوان پیامبر و رسول و ولیّ اختیار نمود کرد. که آن ها را اشرف خلق بشر شوند قرار داد و مایۀ افتخار جن و انس و ملک و نیز واسطۀ فیض الهی به جهان هستی. گردند و سپاس خدای منان را که از میان رسولان و پیامبران، حضرت محمد مصطفی(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، آخرین رسول و منجی بشریت را به عنوان گُل سرسبد عالم هستی برگزید و

ص: 9

خاندان مطهرش را مایۀ بقایء دو جهان قرار داد.

اما بعد، چنین گوید عبد آبق، سید جواد ابن سید احمد، که افتخارات ظاهری مثل حسب و نسب، مال و ثروت، اولاد و نسل پاک، قدرت و علم همه خوب است، اما مشروط. مشروط به تقوای و بندگی خدا. اگر فرزند اول شخصیت عالم باشی و تمام دنیا و ثروتش از آن تو باشد و دارای تمام علوم و... باشی، اما سر به سجدۀ حق نسایی و بندۀه خدا و مطیع خالق نباشی، همه و همه وِزر می شود و وبال و مایۀ حسرت و اندوه فراوان که در حدیث است سیاه حبشی با عبادت از سید قریشی جلو است و به قول قرآن کریم: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللّه أَتْقاكُمْإِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ؛ (بهترین شما نزد خدا با تقویا ترین شما است.) و در حقیقت، شرافت و عزت بشر در گرو اطاعت او از خداوند است. پس به علم، و ثروت، و حسب، و نسب و... غیره وقتی می شود افتخار کرد که تسلیم خدا و مطیع اوامر رسول خدا باشی. برحسب روایات اسلامی از سنی و شیعه از میان میلیاردها انسان، بهترین فرد، رسول خدا، حضرت محمد(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، است و از بهترین

ص: 10

نسل ها نسلی است که از آن وجود عزیز باقی مانده است.

که برحسب روایات اسلامی از سنی و شیعه و اگر روایتی هم دراین باره نبود، عقل سلیم حکم می کرد می کند نسل پیامبر از لحاظ ژن و خصوصیات از سایرین دیگران برترند. باشند و به قول عالم متقی، آیت اللّه ناصری، که از نجف رفته ها و تحصیل کرده های نجف است و اکنون مدرّس مدارس علمیۀه اصفهان است و عمری در راه بندگی خدا زحمت کشیده، دو نفر سید و غیر سید اگر به یک اندازه مثلاً ده سال، به یک جور گونه عبادت کنند، تفاوتشان از زمین تا آسمان است.

البته باید دانست اگر سیدی گناه کند، دو برابر برای او نوشته می شود: چون یکی برای اصل گناه و یکی برای آبرو بردن آبروی از اهل بیت(علیهم السلام) است که گناهی نابخشودنی است. و اگر ثواب نیز کند، برای او باز دو ثواب نوشته شود. باید دانست احترام به سادات، احترام به پیامبر(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و فاطمۀ زهرا(علیها السلام) است. رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمودند خوبانشان را برای به خاطر خودشان و بدانشان را برای به خاطرمن احترام کنید.

در به بحث بیان فضایئل سادات وارد نمی شوم که اگر وارد به این بحث

ص: 11

فضائل سادات از بر اساس احادیث و حالات بزرگان وارد شوم، چند جلد کتاب خواهد شد. البته برای تبرک چند حدیث در آخر خواهم آورد تا مقام و منزلت اولاد رسول اللّه(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بر برای همگان واضح تر گرددشود.

در بین اولاد پیامبر(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) که همه محترم اند، بعضی حسب و نسب خود را نمی دانند و فقط اکتفاء به شهرت اکتفا کرده اند. و بعضی از آنها نیز چند نفری را به طور اجمال می شناسند. و بعضی هم که آباء خو درا سعی کرده اند آبای خو د را احصا کنند، پدرانشان که رحمت خدا بر همۀ آن ها باد، از لحاظ علمی و ریاستی و عزت اجتماعی بهره ای چندان نداشته اند و مطلبی از آن ها به در دست نیست: نه صاحب تأالیف هستند و نه بنایئی از آن ها به یادگار مانده است و نه... چیز دیگر.

اما در این میان، عده ای از سادات هستند که هم نسل خود را جیلاً بعد جیل و پدر به پدر می شناسند و هم همۀ آن هاه از نوابغ و فرهیختگان و صاحبان تألیف اند و که نامشان در کتب رجال به حسن و خوبی ذکر گردیده شده است. که البته این دسته از سادات که اصطلاحاً به آن ها سادات اصیل و

ص: 12

صحیح النسب یاد گفته می شود، قلیل اند: نه از لحاظ شمارۀ افراد؛ بلکه از لحاظ سلسلۀه سادات. یکی از این سلسله های جلیله و عظیم الشأن، سادات میرمحمد صادقی هستند که به علت کثرت جمعیت و برای حفظ انساب و اجداد خود، انشعاباتی حاصل کرده اند؛ ولکن اما همه از یک نسل و یک ریشه و سلسله محسوب می شوند، مثل سادات مدرس، مدرس مطلق، نورهاشمی، مدرس هاشمی، و طیب. و...

این کوتاه کتاب را به عنوان شناسنامۀه من (هویت من) نام گذاری نمودم کردم تا خود را بهتر بشناسیم و قدر خود را بهتر بدانیم و از مسیر رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و ائمۀ اطهار(علیهم السلام) و اجداد خود(رضی الله عنهم) دور نیفتیم و همه همت و سعی خود را بر آن داریم که در این راه بایستیم و مقاومت کنیم و زینت رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و ائمۀ هدی(علیهم السلام) علیهم صلوات اللّه باشیم. الان که نام آبایء خود را می شنویم و احوال آن ها را به طور خلاصه می خوانیم و به خود می بالیم که پدرانمانت همه اهل فضل عظیم بوده اند،؛ باید لذا همت بر آن داریم کنیم که ما هم برای آیندگان مایۀ افتخار از

ص: 13

حیث علم و تقوای مایۀ افتخار باشیم.

می خواهم باید بدانیم که هرچه هست و نیست، همه از تقوای و بندگی خدای عظیم و رحیم حاصل می شود و اگر علم، و ریاست، و ثروت، و حسب و نسب عالی باشد، اما تقوای و ترس از خداوند مهربان و خالق یکتا در کار نباشد، به پول سیاهی نمی ارزد. غرض اصلی حقیر در تألیف این کتاب همین این است که: آباء و اجدادمان را بهتر بشناسیم، و در راه تقوای و مبارزه با نفس اماره، و کسب علم و دانش، و نام نیک به دست آوردن و بندگی خدای خالق کردن از آن ها پیروی نموده کنیم، و با کسب معارف الهی بر عزت و شوکت این سلسلۀه جلیله بیفزاییم اضافه کنیم و مایۀ افتخار شویم برای آینده گانمان. و همچنین، در روز جزا هم در پیشگاه حضرت رسول(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) و اجداد معصوممان(علیهم السلام) و مادر حضرت زهرا(علیها السلام) (سلام اللّه علیهم اجمعین) خجول و شرمنده نشویم.لازم به ذکر این مطلب لازم است که چند صفحه در اول کتاب را سفید قرار داده ام تا هرکدام هریک از زن و مرد از سادات محترم، زن و مرد، نام خود و پدر و پدربزرگ و جد خود را اضافه نمایند کنند و در

ص: 14

صورت تمایل، شرح حال خود و آبایء کرامشان خودشان را با دست مبارک نوشته و تا نام و شرح حالشان باقی بماند. و کتاب را از جد اعلای سادات، یعنی سیدمحمدباقر، که همه با در آن شریک هستیم و نسل سادات میرمحمدصادقی و وابستگان، یعنی (مدرس و مدرس هاشمی و...) همه از آن آاغاز می گردد می شود شروع می نمایم می کنم. یعنی سید محمدباقر و در آخر کتاب هم چند صفحه سفید است که هر شخص در صورت تمایل می تواند در آن، سفارشی یا توصیه ای برای عزیزانش داشته باشد ثبت نمایدبنویسد. در پایان، لازم به ذکر این نکته لازم است که این کتاب، چون کتاب پژوهشی و تحقیقی نیست و از همین جهت بسیار مختصر به اختصار و به نحو موجز بوده است. و فقط مقصود از نوشتن این کتاب، آشنایئی با آبا و اجداد کرام سادات است و اینکه خواهران و برادران از سادات، مقام و منزلت سلسلۀ جلیله خود را بهتر بدانند بشناسند و در این مسیر که مسیر علم و تقوی است گام بردارند.

در تألیف این کتاب، (شناسنامۀ من،) از این کتاب های ارزشمند بهره برده ام:

* کتاب حضرت آیت اللّه العظمی حاج

ص: 15

سید عبداللّه مدرس(1)، معروف به ثقة الاسلام، به نام کتاب ارشاد المسلمین الی احوال اولاد امیرالمؤمنین؛ استفاده

* زیادی شده است آیت سید عبداللّه متولد 1285 قمری است و بعد از 90 سال زندگی عابدانه و سراسر مجاهدت علمی در اصفهان درگذشت و در تکیۀ سادات میرمحمدصادقی در تخت فولاد اصفهان دفن گردید و از نسب نامۀ آیت اللّه طیب(2)

(میرمحمدصادقی) که خود از افتخارات سادات میرمحمدصادقی و از این سلسلۀ مبارکه می باشد است، در کتاب کلام الطیب بهره گرفته شده است آیت اللّه طیب صاحب تألیفات عدیده است از مهمترین آنها تفسیر اطیب البیان می باشد که در 14 مجلد به رشتۀ تحریر درآمده است. تولد ایشان 1311 ق و وفات 1412 ق است و محل دفن ایشان در مسجد میر (کازرونی) واقع در خیابان میر اصفهان است و نیز از ؛

* کتاب الذریعۀ(3)ه مرحوم آقابزرگاستفاده شده است؛(4). الذریعۀ مرحوم آقابزرگ در 26 جلد کتاب به زبان عربی نوشته شده است. کتاب الذریعه به صورت کرامت و اعجاز می ماند.

* خاطره مرحوم آیت اللّه سید مجتبی میرمحمدصادقی می گفتند دنبال کتابی می گشتم از مرحوم جدم میرزای قمی یافت نمی شد به الذریعه آقا بزرگ مراجعه کردم نوشته بود این کتاب موجود است و فعلاً در کتابخانه مجتبی میرمحمدصادقی است و این در حالی بود که من آقا بزرگ را ندیده بودم و ایشان هم مرا ندیده بود از همین رو تمام کتابخانه را زیر و رو نمودم و کتاب را یافتم. و این از کرامت است و لاغیر (اسم کتاب را مرحوم آقا مجتبی گفتند ولی حقیر فراموش نمودم) و از دو کتاب بسیار ارزشمند رجال و مشاهیر اصفهان و دانشمندان و بزرگان اصفهان استفاده گردید.

ص: 16


1- . آیت اللّه سیدعبداللّه، متولد 1285 قمری است و بعد از 90 سال زندگی عابدانه و سراسر مجاهدت علمی، در اصفهان درگذشت و در تکیۀ سادات میرمحمدصادقی، در تخت فولاد اصفهان دفن شد.
2- . آیت اللّه طیب صاحب تألیفات عدیده است. مهم ترین آن ها تفسیر اطیب البیان است که در چهارده جلد به رشتۀ تحریر درآمده است. تولد ایشان 1311ق و وفاتشان 1412ق است. محل دفن ایشان در مسجد میر (کازرونی) واقع در خیابان میر اصفهان است.
3- . الذریعۀ مرحوم آقابزرگ در 26 جلد کتاب به زبان عربی نوشته شده است. کتاب الذریعه به صورت کرامت و اعجاز می ماند.
4- . مرحوم آیت اللّه سیدمجتبی میرمحمدصادقی می گفتند دنبال کتابی[4] می گشتم از مرحوم جدم، میرزای قمی، که یافت نمی شد. به الذریعۀ آقابزرگ مراجعه کردم، نوشته بود این کتاب موجود است و فعلاً در کتابخانۀ مجتبی میرمحمدصادقی است. این در حالی بود که من آقابزرگ را ندیده بودم و ایشان هم مرا ندیده بود. از همین رو، تمام کتابخانه را زیرورو کردم و کتاب را یافتم. این از کرامت است و لاغیر.

سرسلسلۀ سادات میرمحمدصادقی و فرزندانش

سرسلسلۀ سادات میرمحمدصادقی و فامیل های وابسته، مثل مدرس، مدرس هاشمی، مدرس مطلق، .... و طیب...) ، از سید جلیل القدر، آقا میر محمدباقر شروع می شود. یعنی همۀ سادات از آقا میرمحمدباقر، اجدادشان یکسان و واحد هستنداست؛ اما تا آقا میرمحمدباقر حداقل دست کم سه یا چهار نسل فاصله است که اجداد با هم متفاوت هستند. در واقع، همه عموزاده هستند؛ از این رو جهت چند صفحۀه اول کتاب را سفید رها نمودم کردم که تا هر فرد، نام خود و پدر و جد و جد بزرگ خود را تا آقا سید میرمحمدباقر پیدا کند و در این شناسنامه با توضیح احوال آن ها ثبت و ضبط نمایدکند.

تبصره: مرحوم آقا سید محمدباقر، این عالم عظیم الشأن و سید والاتبار، دارای نُه فرزند بوده است که همه از علمایء برجستۀه صاحبان صاحب تألیف، و امامان جماعت، و زاهد و صاحب نفوذ در تودۀه مردم بوده اند.

و هریک کدام از سادات این سلسلۀ جلیله به یکی از آن ها می رسد.

اسامی فرزندان آیت اللّه العظمی سید محمدباقر

ص: 17

به این قرار است:

1.- سید فاضل و عالم کامل آقا میر محمدصادق؛ 2.- عالم فاضل سید آقا میر علینقی؛ 3.- عالم فاضل آقا سید شفیع؛ 4.- عالم فاضل آقا سید میرمحمد؛ 5.- فاضل کامل و عالم برجسته آقا سید میر اسماعیل؛ 6.- عالم فاضل آقا سید میر محمد مهدی؛ 7.- عالم فاضل آقا میر محمد کاظم؛ 8.- عالم فاضل آقا میر سید علی؛ 9.- عالم فاضل آقا سید میر محمدرضا.

علت نام گذاری سادات میرمحمدصادقی به این نام

تذکر اول: علت نام گذاری سادات میر محمدصادقی به این نام چه بوده؟ در جواب باید گفت گرچه همۀ اولاد آقا میر محمدباقر عالم و صاحب نفوذ بوده اند و از مکنت مالی خوبی برخوردار بوده اند، اما در میان این اولاد نه گانه، آقا سید محمدصادق از شهرت بیشتری برخوردار شد. که وی امام جماعت مسجد شاه بوده و از نفوذ در میان درباریان هم نفوذ بهره مند گردیده بود داشت و محل حل مشکلات عامۀ مردم شده بود از شهرت بیشتری برخوردار گردید . لذا این فامیل به سادات میرمحمدصادقی شهرت یافت. مرحوم میر محمد صادق آن قدر نفوذ داشته است که حکومت بدون اجازۀه ایشان و بدون مشورت با ایشان کاری را انجام نمی داده است. به علت شهرت آقاسیدمحمدصادق این فامیل به سادات میرمحمدصادقی شهرت یافت.

ص: 18

تذکر دوم: پدر سید والاتبار، آقا سید محمدباقر، آقا سید میر اسماعیل است که شرح حال ایشان را خواهم داد گفت. وی دارای سه فرزند بوده است به نام های سید میرمحمدباقر و سید میر محمد رفیع و آقا سید میر محمدتقی. چون دایره سادات به کوری چشم دشمنان حضرت زهرا(علیها السلام) دایرۀ سادات بسیار طویل گسترده است و خداوند بر کثرت تعداد آن ها را زیادتر نماید بیفزاید، فقط از اولاد سید محمدباقر سخن به میان آمده می گویم و از دیگران اجتناب کردیم می کنم تا موجز بودن کتاب حفظ گردد شود و فقط به بیان آبایء خود، جیلاً بعد جیل اکتفا می کنیم.

ص: 19

شناسنامۀ مؤلف:

من، سید جواد، متولد 1341 شمسی، پس از کسب مدرک دیپلم تجربی وارد سپاه پاسداران شدم.ه و سپس در دوران جنگ تحمیلی، با اراده و اختیار خود به جبهه وارد شدم رفتم و در سال 1362، در جبهۀه مریوان، عملیات والفجر 4 مجروح شدم. و در همان محل مجروحیت نذر کردم اگر اسیر نشوم، به سربازی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در حوزۀه علمیه رفته و خدمتگذار خدمتگزار دین و شریعت باشم. لذا ازاین رو، در سال 1363، وارد حوزۀه علمیۀه اصفهان شدمه از محضر علمایء طراز اول بهره بردم: همچون آیت اللّه العظمی حاج شیخ حسین مظاهری، و آیت اللّه العظمی حاج محمدتقی مجلسی، و آیت اللّه محمدعلی صادقی، و آیت اللّه حاج آاقا مجتبی میرمحمدصادقی و آیت اللّه حاج شیخ محمد کلباسی. این جانب استفاده نمودم و دارای دو فرزند ذکور پسر و یک دختر هستم: آقا سید محمدامین که فعلاً به تجارت مشغول است و آقا سید علی که امید است وارد حوزۀه علمیه شود و یک دختر به نام زهرا السادات می باشم.

ص: 20

و ابن سید احمد:

حاج سید احمد آقا از شعراء و صاحبان ذوق شعری بوده که که از ایشان دو دیوان به جا مانده است:. یکی در فکاهی و یکی در مدح و منقبت اهل بیت(علیهم السلام) و اشعاری به مناسبت های مختلف گوناگون به صورت رباعی و قصیده و غزل موجود است که هنوز موفق به چاپ آن موفق نشده ام. ایشان لیسانس فلسفه و علوم تربیتی داشتنده و بیش از 32 سال در فرهنگ (آموزش و پرورش) به عنوان مدیر دبستان و دبیرستان خدمت نمود کردند. و همچنین، قهرمان اول کشتی و قهرمان ورزش سنگ زورخانه ای در سال 1323 و 1324 در اصفهان گرید بودند. و در همان سال یعنی 1323 به مسابقات کشتی تهران رفته و با اینکه تصور می شد اول خواهد شد؛ اما به علتی مقام سوم کشتی ایران را برای خود کسب نمود کرد و مقام اول سنگ در ایران را به خود اختصاص داد. وی دارای چند مدال و حکم از تربیت بدنی است. و هم چنین حق زنگ زورخانه را با حکم رسمی از ادارۀ تربیت بدنی تهران دریافت نمود کرد. در اخلاق و مردم داری و امانت داری زبان زد بوده و

ص: 21

درِب خانۀ ایشان به روی ارباب حاجت همیشه باز. و کمتر کسی است که والد حقیر را دیده باشد و از سجایای اخلاقی و مردانگی و گذشت ایشان سخن به میان نیاورد.

در سال 1292 متولد و در سال 1389 رحلت نمود کرد و در باغ رضوان، قطعۀه 14 دفن گردید شد. و از ایشان سه پسر به نام نوراللّه، و جواد و شهریار و دو دختر، منیژه بانو و مه رویه، به یادگار مانده است.

ابن سید عبداللّه:

این مرد شریف عمر خود را به تجارت سپری نموده کرد و از معتمداین و اعیان اصفهان به شمار می رفته است . چندین حجره در بازار داشته که مهم ترین آن ها در دالان مدرسۀه صدر بود.ه ایشان و سال 1317 رحلت نمود کرد و در تکیۀ سادات میرمحمدصادقی واقع در تخت فولاد اصفهان دفن گردید شد. از ایشان سه پسر به نام احمد، و محمود و حسین و دو دختر، قمرآغا و زینت، به یادگار ماند.

سید فاضل و عالم کامل، سید علی محمد، از فضلاییء بوده که علاوه بر کسب معارف دینی، به با تجارت و زراعت نیز آشنا بوده و اهل زهد و تقوا

ص: 22

بود. از آقا سید علی محمد چهار پسر به نام سید عبداللّه، و سید هادی، و سید محمدرضا و سید ابوالفضل و دو دختر به نام شمسی جان بیگم و صاحب جان بیگم باقی ماند. این چهار پسر همه از اعیان و تجار بودند و در بین این چهار برادر، سید محمدرضا اهل علم و بسیار خوش پوش بوده و عصاها و لباس هایش منحصر به فرد بود.ه وی کتابخانه ای از کتاب های خطی و بزرگ داشته که چون عقب و اولاد نداشته و عمر شریفش کوتاه بوده و سه برادرش اهل علم نبودند، با کمال تأسف از بین رفته. برادر دیگر، مرحوم سید هادی آن قدر مقام و منزلت داشته که صارمه الدوله هر چند وقت یک بار، به دیدن ایشان می آمد.(1) (نقل از بزرگان و پیرمردان فامیل) و شرح حال آقا سید عبداللّه را قبلاً داده امگفتم. محل دفن هر سه برادر تکیۀه سادات میرمحمدصادقی است و محل دفن آقا سید علی محمد، وادی السلام نجف است.

ص: 23


1- . به نقل از بزرگان و پیرمردان فامیل

ابن سید جلیل و عالم کامل، آقا میر سید.

ایشان بسیار زاهد بوده و مدرّس علوم حوزوی بوداست. محل دفنشان نجف اشرف است.

سید عالی مقام فاضل و عالم زاهد و متقی، آیت اللّه سید علی نقی از علمای شهر و زاهد و مورد احترام محترم نزد عامۀه مردم و محل رجوع ارباب حاجات بوده. احتمالاً امام جماعت مسجد محله نو بود.ه وی از حیث مالی، میان اولاد سید محمدباقر، سر سلسلۀ سادات، مقام دوم را داشته و اولادشان و اعقابشان غالباً اهل علم یا از تجار بزرگ بوده و هستند. از جمله اعقاب ایشان که اهل علم هستند، عبارت اند از: آایت اللّه سید محمدباقر عالم با تقوای که امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زیارت نمود کرد، و آیت اللّه سید عبدالحسین طیب صاحب تفسیر، است و آیت اللّه سید مجتبی، و آیت اللّه سید علی، و آقا میرزا، و حجت ه الاسلام سید منیرالدین، و سید رسول و حقیر کمترین سید جواد. تمامی (مؤلف) اعقاب ایشان همه از اهل علم و مورد لطف قاطبۀ روحانیون و علماء می باشندهستند.

از اینجا به بعد، همۀ سادات دارای یک شجرۀ واحد می شوند.

ص: 24

مشخصات خود و پدران خود تا سیدمحمدباقر

................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

ص: 25

................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

ص: 26

................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

ص: 27

................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

ص: 28

مرحوم آیت اللّه العظمی سید محمدباقر

این عالم جلیل القدر مجتهد مسلّم بوده و در زمان خود، در استجابت دعا منحصر به فرد در زمان خود منحصربه فرد استبود. همچنین، وی امام جماعت مسجد عباسی (شاه) و ملجأ فقرا بود.ه و محل تدریس ایشان مدرسۀه میرزا مهدی، واقع در خیابان طیب، بوده و این مدرسه برای تدریس ایشان و به امر ایشان احداث گردیدشد. اولادشان از علما و زهاد زمان و صاحبان مکنت بوده اند. تألیفاتی نیز از ایشان ذکر شده است.

مرحوم آیت اللّه سید میر اسماعیل

این عالم عظیم الشأن علاوه بر اینکه در مسجد سلطانی (شاه) اقامۀه نماز جماعت داشته اند می کرد و از مدرساین و صاحبان تأالیف کتاب نیز هستند بود، و علاوه بر تدریس از وعاظ مشهور شهر اصفهان نیز بوده اندقلمداد می شد.

آیت اللّه میر ابوصالح

این سید عالم و فاضل امام جماعت مسجد عباسی (شاه) و از زهادِ به نام و صاحب کرامات بود.ه و مرحوم حاجی کلباسی ایشان را زیارت نموده و شجره نامۀ ایشان را امضا کرده و به عظمت شأن و

ص: 29

صحت نسب این سید جلیل صحه گذاشت.ه و علی بنا بر قول مرحوم حاجی کلباسی، مرحوم لنبانی که ایشان هم از سادات و علماء بود،ه شجره نامۀه میر ابوصالح را دیده و تأایید نموده استکرد. مرحوم حاجی کلباسی تا نسل پنجم سید ابوصالح را نیز درک کرده ، یعنی مرحوم آیت اللّه العظمی سید حسن مدرس، مؤسس مسجد جامع رحیم خان(1) را نیز درک کرده بود. (مسجد را سید بنا کرده ولی عمر کفاف نداد و رحیم خان به اتمام رسانید). مسجد در خیابان طالقانی اصفهان مشهور و عظیم است.

مرحوم میر عبدالرزاق

وی مشهور در کرامات مشهور و مستجاب الدعوةه بود و ه از سبزوار به اصفهان در سال 1132 هجری قمری، از سبزوار به اصفهان آمده. محل دفنش تخت فولاد اصفهان است. لازم به ذکر گفتنی است طایفۀه بنی مختار که سلسلۀ عظیمی از سادات هستند نیز از عموزادگان سید والانسب، عبدالرزاق، هستند.

مرحوم سید محمد

ایشان از علماء بوده و مشهور به زهد و ورع بود و دارای مقبره ای در سبزوار است.

ص: 30


1- . (مسجد را سید بنا کرد؛ه ولی عمرش کفاف نداد و رحیم خان آن را به اتمام رسانید). این مسجد در خیابان طالقانی اصفهان، مشهور و عظیم است.

سید ابوالمعالی

او از علمایء عراق بوده که به سبزوار هجرت می کند کرد و تولیت بنی اعمام خود را عهده دار می شودشد.

سید محمد

وی از علما ء و ادیبان در دوران اول صفویه استبود. ابتدا در سبزوار بوده می زیست و بعداً سپس به عراق هجرت می کند کرد و مورد احترام نزد بزرگان بغداد قرار می گیردمحترم بود. در زمانی که شاه اسماعیل قصد کرد تصرف بغداد را می کند تصرف کند، والی بغداد او را حبس و به سیاه چال می اندازد انداخت. ولی بعد از پیروزی شاه اسماعیل، وی مورد احترام خاص شاه قرار می گیرد گرفت و تولیت نجف را به حسب وراثت به ایشان منتقل می کنندشد.

سید عبدالرضا

از علما و بزرگان نجف بود.ه در مدتی از زمان که آب در نجف نایاب می شود،؛ لذا سید بزرگوار به سبزوار هجرت می کند و در سبزوار به تدریس و وعظ مشغول می شود.

سید ابوالفتح

سید محمد از سبزوار به نجف آمده و منصب

ص: 31

نقابت نجف و کوفه را عهده دار می شود شد. وی از کثرت عقل و درایت زبان زد بوده است و سادات کمونه از اولاد ایشان هستند.

سید مهدی

سیدمهدی از علما بود.ه وی در زمان شاه سلطان حسین میرزا، پسر شاهرخ، به بلخ می رود رفت و نقابت(1)

و مسئولیت تعمیرات آستانه ای را که معروف است به قبر امیرالمؤمنین معروف است را به عهده می گیرد گرفت. و پس از مدتی، به هند سفر کرده و سلسله ای از سادات در هند، از اولاد ایشان هستند.

سید تاج الدین

ایشان در سبزوار مدتی منصب پدر را بر عهده داشت؛ ولی گوشه نشینی اختیار نمود کرد و سپس به عتبات رفته و همان جا هم دفن گردید شد. اولادش مورد احترام نزد دولتیان محترم بودنده اند.

سید شمس الدین علی

وی در سنساله 1080، از ارکان دولت شاهرخ بوده و از قدرتمندان روزگار بود و که ریاست عامه

ص: 32


1- . ریاست

داشت، به خصوصاً در سبزوار. و بنا بر قولی، وی سِمَت سپهسالاری داشته است.

سید ناصرالدین احمد

وی صاحب زهد و ورع و تقوای بود. در سبزوار، امام زاده احمد، همین بزرگوار است که کتاب شجرة الاولیاء را تأالیف نیز داشته اند (شجره الاولیاء)کرده است.

سید عالم محمد شمس الدین (یا شمس الدین محمد)

این سید عالم از علمای سبزوار و مورد احترام محترم نزد مردم آن دیار بود. و معروف است علمایء زیادی از ایشان اجازه دارند.

سید شمس الدین علی

وی از نجف به سبزوار هجرت کرد و مورد توجه عامۀه مردم به ایشان توجه قرار گرفت کردند و از اعیان علما محسوب می شدود.

سید عالم عمیدالدین

این سید عالم از علمایء نجف بود.ه در زمان ایشان حوزه در حِلّه بوده که به همت این عالم، از حِلّه به نجف حوزه انتقال پیدا می کند یافت. و در جلد 25 بحار از آن این شخصیت سخن به میان آمده است.

ص: 33

سید عالم و فاضل عظیم الشان جلال الدین ابونصر ابراهیم

این سید عالم و فاضل عظیم الشأن تولد در 681 متولد و وفات در 754 فوت کرد. محل دفنش نجف است. وی از علما و زاهدان روزگار بود و صاحب کتاب نهج الشیعةه فی احکام الشریعةه می باشد است. و ایشان منصب نقابت داشته یعنی نقیب در عراق و خراسان بوده استرا داشت.

سید کم نظیر عالم فاضل عبدالمطلب

این سید کم نظیر و عالم فاضل، از فقهای مشهور و خواهرزادۀ علامه حلی و داماد او است بود. وی از مشایخ شهید اول است. ایشان و برادرشان هر دو از فحول و اعاظم علما بوده اند و صاحب کرامت بودندبوده است.

سید جلیل شمس الدین علی

وی از علما بوده و در نجف در منصب نقابت در زهد و تقوای عمر را سپری نمود کرد. ابتدا در حِلّه تحصیل می کرده و سپس به نجف مشرف شد. و احتمالاً خواهر علامه حلی را به همسری اختیار نموده استکرده بود.

ص: 34

سید جلیل و عالم بی بدیل تاج الدین حسن

این سید جلیل و عالم بی بدیل، عالم و با اقتدار بوده و به علت مجاهدت های زیاد برای اثبات حقانیت شیعه، بعد از وفات سلطان محمد خدابنده به شهادت رسید.

سید شمس الدین علی

وی منصب نقابت تمام عراق تا خراسان را دارا بوده و او نقیب النقباء بود. است و او کسی است بود که در زمان هلاکوخان توسط خواجه نصیرالدین طوسی امان برای کربلا و نجف و حله امان گرفت و حکومت این مراکز مناطق تا مدتی در دست این عالم فاضل و مجاهد با ارزش بوده است.

سید کریم عمیدالدین ابوجعفر

نقابت نجف را داشته و در کمال زهد و ورع بود. صاحب تألیف فضائل زیارت امیرالمؤمنین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) است و در اواخر دولت عباسی به علت سعایت و معاندت بودن افرادی، این منصب از او گرفته و به یک فردی سنی تحویل داده شد. اما چون منظور نخبه بوده؟

دولت عباسی در اواخرش کار بود، سید مذکور با جمع کردن اولاد خود و تعلیم آن ها در باب

ص: 35

خدمت در آستانۀ حضرت و تعلیم اموری کارهایی که مربوط به نقابت مربوط استبود، مشغول به خدمت مشغول شد.ه وی صاحب کرامات بود،ه من از جمله خبر به از پایان یافتن دولت عباسی خبر داد.

ابونزار عدنان

او نقیب نجف اشرف بود و مصلح بین طوایف بود. و قصه هایی از ایشان نقل شده است در التیام سازش دادن بین شیعه و سنی نقل شده است.

سید عبیداللّه الرابع

وی مردی عظیم الشأن و از اعاظم عراق بود که ه و در منصب نقابت نجف و امارت حج مشغول به خدمت مشغول بوده.

سید والاتبار ابوعلی المختار

این سید والاتبار نقیب مشهد مقدس امیرالمؤمنین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) و و جلالت قدرش مشهور بین همگان مشهور بوده است. امارۀ ه حج نیز به ایشان واگذار شده بود و کثیرالاولاد بوده است.

سید ابوعلی مسلم الاحوال

وی زاهد و عالم بوده و عمر طولانی نداشت.ه و برای حفظ حرم مطهر و جواهرات موجود در

ص: 36

حرم، جنگ های زیادی کرده و احتمالاً در زمان القادر باللّه عباسی به مقام شهادت رسیده باشد . و از وقایع زمان او قصۀه مرةه ابن قیس است که با کمال بی ادبی وارد حرم امیرالمؤمنین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) شد و به اعجاز حضرت، دو انگشت از ضریح مبارک خارج و کمر آن ملعون را به دو نیم کرد.

السید الجلیل ابوالفتح محمد

ایشان نقیب کوفه بوده و در کتب رجال، زیاد از ایشان زیاد مدح شده است؛ به گونه ای طوری که در مجالس المؤمنین ایشان را رئیس شیعۀ عراق دانسته اند. و در زمان عضدالدوله دیلمی مرقد مطهر تعمیرات اساسی شد و زینت های فراوانی در آن قرار گرفت. عضد الدوله از علم الهدی سید مرتضی، درخواست عالمی زاهد جهت برای تولیت و نقابت حرم مطهر درخواست را خواستار شد کرد. که در جواب، سید مرتضی سید ابوالفتح محمد را که از شاگردانش سید مرتضی بود،ه به وی معرفی کرد معین نمود و از صحت نسب و علم و عمل او نزد عضدالدوله سخن گفت. و به همین جهت علت سید ابوالفتح محمد صاحب عنوان و شخصیت مضاعف گردید و لذا فرمانش در دربار خلیفۀ

ص: 37

عباسی لازم الاجرا شد.

سید عالم و زاهد کامل ابوالقاسم محمد الاشتر

این سید عالم و زاهد کامل از راویان احادیث است و او را ثقه(1) می دانند

عبیداللّه ثالث

این سید عالم و عظیم الشأن او صاحب اولاد کثیریه بود؛ به گونه ای که که اولاد ذکورش پسرانش به بیست نفری رسیده می رسیدند. و صاحب جود و کرم زیاده بود.ه است و بنا بر قولی، امام هادی(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) را درک کرده بود که در این صورت باید عمرش قریب به صد سال باشدزیسته باشد.

وی صاحب تمام کوفه بوده اند بود؛ به گونه ای طوری که مردم به عنوان ضرب المثل می گفتند: «السماء و الارض لبنی عبیداللّه»؛ یعنی آسمان و زمین از آنِ فرزندان عبیداللّه است. سید مذکور از اعیان شیعه و از علما بوده و از همه مهم تر، با وجود ریاست، و قدرت، و مال و علم، بسیار زاهد بوده است.

سید عظیم الشأن زاهد و عابد ابوعلی عبیداللّه ثانی

این سید عظیم الشأن زاهد و عابد، بسیار بلندمرتبه و صاحب اولاد کثیر بود.ه در طول

ص: 38


1- . معتمد برای نقل حدیث

عمر شریف خود، مشغول جمع احادیث و ترویج مذهب جعفری بود و آنچه او را از دیگران متمایز ساخت،ه شهادت دادن امام رضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) است بر اینکه او از اهل بهشت بودن اوست؛ چنانچه چنان که برای پدرش هم این قصه رخ داده است . (حدیث سلیمان) بعد از شهادت امام رضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) به کربلا و نجف رفته و صاحب اولاد کثیر است.

السید الزاهد العالم ابوالحسن علی الصالح

این سید زاهد عالم ایشان معروف هستند به زوج صالح معروف است. علت اشتهار این شهرت این بود که چون قصد ازدواج نمود کرد با دختر عمویش، ام سلمه، دختر عبداللّه ابن حسین ازدواج کند، با حضرت موسی ابن جعفر(علیهما السلام) مشورت کرد. حضرت فرمودند: «الزوج صالح»؛ برای همین مشهور شد به صالح مشهور شد. او مستجاب الدعوةه بوده و از خاصان امام هفتم و امام هشتم(علیهما السلام) بوده.

به این حدیث توجه کنید که بشارتی بزرگ است برای همۀ سادات این فامیل جلیل القدر بشارتی بزرگ است:.

زمانی حضرت رضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) بیمار شدند و سید عظیم الشأان، ابوالحسن، به دیدار امام شتافت. طولی نکشید سید ابوالحسن بیمار گشت شد و امام

ص: 39

رضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) به عیبادت او آمدرفتند. وقتی امام از خانۀ او خارج شدند، همسر (زوجه) او، ام سلمه، جای نشستن امام را بوسه می زد و هرکجا را حضرت قدم گذاشته بودند، را می بوسید و می بویئید. این خبر را به حضرت رضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) دادند و حالات این بانو را گفتند. حضرت رضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فرمودند: «عبیداللّه و زوجه همسر او و فرزندانش از اهل بهشت هستند.»

حدیث سلیمان چیه؟

فقال رضا (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) یا سلیمان: «اعلم انّ عبیداللّه و زوجته و ولده من اهل الجنة.ه یا سلیمان انّ اولا علی و فاطمه اذا کانوا موالین لنا اهل البیت لیسو کسائر الناس.»(1)

نقله عن الکشی سلیمان راوی حدیث است.

سید عابد و زاهد کامل ابوعلی عبیداللّه

این سید عابد و زاهد کامل معروف به اعرج از اصحاب امام صادق(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) معروف است. وی بسیار اهل جود و سخا بود.ه درآمدش او سالی هشتاد 80هزار اشرافی بوده که همه را خرج سادات و علویان می کرد نمود. سفاح و ابومسلم او را بسیار اکرام

ص: 40


1- . نقل از الکشی. اطلاعات منبع

می کردند و در میان اهل خراسان، به غایت مورد تکریم بود می شد. او شب را به عبادت و روز را به روزه داری سپری می نموده می کرد و به علت مبارزه در اثبات عقاید حقه، مدتی زیادی در حبس و زندان به سر برده است . سرانجام به جهت مبارزه در عقاید حقه در قریه ای به نام ذی امان، ظاهراً در خراسان، دفن گردیده استشد.

سید العابد الزاهد مولانا ابی عبداللّه الحسین

این سید عابد زاهد که مشهور و معروف است به حسین اصغر مشهور و معروف است. ایشان پدرشان، امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) را، را در سه سالگی از دست دادند به علت زهری که ولید به حضرت امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) داد، در سه سالگی از دست دادند.. 64 سال عمر شریفش 64 سال بوده است. از پدر و برادر بزرگوارشان امام باقر(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) و از عمۀ عزیزشان، فاطمه بنت الحسین، روایاتی نقل کرده که اهل رجال، روایات را صحیح می دانند اهل رجال و در توثیق او همگان سخن گفته اند. امام باقر(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) بر بدن او نماز خواندند.ه است وی در بقیع، کنار امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) دفن است.

ایشان را اولاد کثیر زیادی است دارند که از همه مهم تر، سادات اعرجی هستند که بزرگ ترین سلسلۀه سادات اند، هستند یعنی سادات میرمحمدصادقی و

ص: 41

فامیل های وابسته که در هند، و مازندران، و خراسان و مکه منتشر هستند شده اند. همۀه آن ها از نسل عبیداللّه ابن حسین الاصغر، معروف به اعرج می باشندهستند. فرزندان دیگر عبارت اند از: عبیداللّه، و علی، و سلیمان و حسن که سادات مرعشی از این دسته اند هستند:. حسن ابن حسین الاصغر

سید العابدین و سید الساجدین امام زین العابدین امام الرابع علی ابن الحسین (علیهما السلام)

عمر شریفشان 57 سال یا 59 سال عمر شریفشان بوده است. مادرشان شهربانو دختر یزدگرد است و سی و چهار 34 سال، مدت امامت آن امام همام استبود. بود. مادرشان شهربانو، دختر یزدگرد است. محل دفن آن بزرگوار مدینه، قبرستان بقیع است. ایشان را پانزده 15 پسر و چهار 4 دختر بوده استداشتند.

یکی از خصوصیات امام زین العابدین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) که همۀ ما باید سرمشق بگیریم، عفو و گذشت است.

روزی هشام ابن اسماعیل که حاکم مدینه شده بود، خبر عزل خود را از طرف عبدالملک مروان لعنةه اللّه علیه و که بسیار با اهل بیت پیامبر(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بسیار بد عمل رفتار می کرد،. خبر عزل خود را از طرف عبدالملک شنید. عبدالملک دستور داده بود تا او را در محل عبور مردم

اطلاعات پاورقی:

قرار دهند و

ص: 42

ندا کنند هرکس شکایتی دارد بیاید و حقش را بگیرد. او می گفت از هیچ کس ترس ندارم، جز مگر علی ابن الحسین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) که بسیار به او بدی کرده ام. امام بر او گذشت. هشام سلام کرد. امام فرمود: «کسی متعرض او نشود.» آنگاه جلو آمدند و فرمودند: «از من و کسان من خاطر جمع باش. کسی به تو تعرض نخواهد کرد. و فرمودند اگر به مال احتیاج داری، بگو ما به تو عطا می کنیم.» در این هنگام هشام فریاد زد و گفت: اللّه اعلم حیث یجعل رسالتهاللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ(1).

از خصوصیات دیگر امام بزرگوار که درس است برای همگان، اشک چشم است و نوحه و گریه برای امام حسین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) است که مدت حداقل دست کم بیست سال گریه داشت بر عزای امام حسین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) گریستند؛ به گونه ای طوری که بعضی از روی دل سوزی می گفتند دیگر بس است این همه فغان و گریه. امام در جواب آن ها می دادند می فرمودند: «یعقوب 12 دوازده پسر داشت. یکی از آن ها مفقود شد و با علم نبوت می دانست زنده است؛ اما آن قدر گریه کرد تا که نابینا شد. من

ص: 43


1- . انعام، 124.

چگونه گریه نکنم که دیدم پدرم و برادرم و عموهایم و 17 هفده نفر از خانواده ام را به خون کشیدند.»

از امام سجاد(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) ادعیه ای بسیار عالی به یادگار مانده است که به نام صحیفۀ سجادیه. چاپ گردیده است و این کتاب باعث تألیف قلوب اهل سنت به با شیعه شد. و حتی بعد از ارسال این کتاب به مصر، عظمت امامان شیعه و معارف بلند تشیع برای آن ها مکشوف گردیدشد. الحمدللّه.

امام الشهید حسین ابن علی(علیهما السلام) علیهما صلوات اللّه.

مادرشان فاطمۀه زهرا(علیها السلام)است. تولد سوم شعبان متولد، شدند و مدت عمر شریفشان 57 سال بود.، محل دفنشان کربلا، و اولاد حضرت شش نفر بوده اند. از خصوصیات ائمه(علیهم السلام)، به خصوصاً حضرت سیدالشهدا رسیدگی به فقرا و هم دردی با آن ها بوده است. عبدالرحمن خزاعی می گوید روز عاشورا بدن برهنۀ امام را مشاهده کردم. جای شمشیر و نیزه را می شناختم؛ اما زخمی قدیمی بر پشت امام حسین (عَلَيْهِ السَّلاَمُ)

ص: 44

بود. از زین العابدین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) راجع به زخم سؤوال کردم. فرمود: «هذا مما کان یحمل الجراب علی ظهره الی منازل الارامل و التیامی و المساکین.»؛(1)

یعنی این زخم بر اثر حمل کیسه های غذا برای بیوه زنان و یتیمان و مساکین بود. ما نیز باید درس بگیریم ان شاء اللّه و این گونه باشیم.

اطلاعات پاورقی:

از امام حسین(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) علاوه بر خطبه ها و احادیث، دعای عرفه نیز بیه یادگار مانده است که علما بر این دعا شرح های زیادی از علما نوشته اندشده است.

از جمله احادیث آن امام شیعه این حدیث است از جدشان رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) دربارۀ محبت به اهل بیت(علیهم السلام) است:.

قال الحسین ابن علی، قال رسول اللّه(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «الزَموا مودتنا اهل البیت فانه من لَقی اللّه و هو یُحِبّنا دَخَلَ الجنةه بشفاعَتنا وَالّذی نفسی بیده لا یَنتَفِعُ عبد بعمله اِلا بمعرفتِنا.»(2)

هرکس که بمیرد و حال آنکه دوستار ما باشد، با شفاعت ما وارد بهشت خواهد شد. توسط شفاعت ما و به خدا قسم، هیچ فردی از محمل خود سود نمی برد،

ص: 45


1- . منبع؟
2- . نام و فامیل نویسنده ، نام کتاب، ج ، ص.

مگر به واسطۀ شناخت ما خاندان.

امام الاول امیرالمؤمنین حضرت علی ابن ابی طالب(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)

مادرشان فاطمه بنت اسد ابن هاشم ابن عبد مناف است. این زن از هشت سالگی به صورت شبانه روزی، مادرانه برای به حضرت رسول(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) خدمت کرد. و موقعی که از دنیا رفت، حضرت رسول(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فرمود به حضرت علی(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فرمودند او مادر من هم بود و بر بدن او نماز خواندند و عمامه و لباس خود را کفن آن زن پارسا قرار دادند. ایشان در بقیع دفن شده اند.

ولادت امام علی ابن ابی طالب(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) در مکه، در خانه خدا است در سی ام 30عام الفیل، در سی30 سالگی رسول خدا (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، در خانۀ خدا بود. محل دفن ایشان در نجف اشرف استو ، مدت عمر شریف آن حضرت، 63 سال است. اولاد حضرت را به بیست و هفت 27 نفر شماره کرده اند.

از مفردات فضایئل آن حضرت اینکه اهل جود و کرم بود، نه بلکه معدن جود و کرم و سخا را معدن بود. وقتی به بازار رفت و لباس خرید، بهترین را به غلامش قنبر داد و لباس ارزان را خود پوشید. سپس فرمود قنبر جوان است و آرزوی جوانی

ص: 46

دارد.

د. در اخلاق بی نظیر بود. روزی در راه مصاحب یک غیر مسلمانی شد. وقتی به دو راهی رسیدند، باید هرکدام، جداگانه باید مسیری را جداگانه بپیمایندمی پیمودند.، امام دنبال فرد غیر مسلمان حرکت کردند. فرد غیرمسلمان گفت: «راه شما غیر از این راه است.» امام فرمودند: «می دانم مسیر من طرف دیگر است؛ اما کمال رفاقت در حین جدا شدن مشایعت رفیق اوست و این دستور پیامبر اسلام است.»: («هذا مِن تمام النصیحةه اَن یُشیّع الرجل صاحبه.») از این اخلاق غیرمسلمان با دیدن این رفتار، همراه حضرت علی شده و به کوفه آمد و تازه فهمید او امیرالمؤمنین، علی(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) است؛. لذا ازاین رو مسلمان شد.(1)

امام علی(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) از دنیا به کمترین چیز قناعت داشت قانع بود.

نقل شده است:

وقتی امام خلیفه شده و ریاست داشت، در کوفه بر او وارد شدم. دیدم جامۀ کهنه ای در بر دارد و از

ص: 47


1- . نک: ص 140 سیدعلی اکبر قریشی، خاندان وحی، ص140؛ کلینی، - کافی، جلد 2، ص.

سرما می لرزد. عرض کردم: «خدا از بیت المال برای شما حتی سهمی قائل شده است. چرا این چنین با نفس خود رفتار می کنی؟» فرمود: «به خدا قسم، من از اموال شما چیزی را ناقص نمی کنم. این لباس من همان است که از مدینه آورده ام.»

از مولایمان علی (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) نهج البلاغة و کلمات زیادی به یادگار مانده است.

فضائل السادات

حدیث اول:

قالَ رَسُولُ اللّه(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):

«إِنِّي شَافِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لِأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ وَ لَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْيَا...»(1)

(فرمود من به درستی که شفیع می شوم در روز قیامت شفیع از برای چهار گروه از مردم می شوم، اگرچه با گناهان جمیع اهل دنیا آمده باشند:.(2)

(توضیح کسی که محبت اهل بیت را دارد نمی تواند گناهان عدیده داشته باشد این از باب عظمت ثواب خدمت به سادات است)

1.- مردی که ذریۀ مرا یاری کند؛. 2.- مردی که از مال خود به ذریۀ من ببخشد در وقت تنگ دستی ببخشد. ؛ 3. - مردی که با زبان و دل خود ذریۀه مرا دوست بداند؛. 4.- کسی که سعی در

ص: 48


1- . نک: کلینی، فضائل السادات، کافی، ج 6، ص؛ ، فضائل السادات، ج، ص.
2- . (توضیح کسی که محبت اهل بیت(علیهم السلام) را دارد، نمی تواند گناهان عدیده داشته باشد. این از باب عظمت ثواب خدمت به سادات است) .

برآورده ساختن حاجت های ذریۀه من، کند هرگاه از دیار خود دور شوند یا تنها و غریب باشند، سعی کند.)

در کتاب عیون اخبار الرضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) آمده است:

از قول حضرت قال الرضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فرمود: «النَّظَرُ إِلَی ذُرِّیَّتِنَا عِبَادَةٌ.»، فَقِیلَ لَهُ:: «یَابن رَسُولَ اللّه ،! النَّظرُ إِلَی الْأَئِمَّةِ مِنْکُمْ عِبَادَةٌ أَمِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)؟» فَقَالَ: «بَلِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) عِبَادَةٌ. مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی.»(1)

حضرت فرمودند: «نگاه به اولاد پیامبر عبادت است.» پس از ایشان سؤال شد: سؤال کرد فردی «ای فرزند رسول خدا، نگاه کردن یعنی به ائمه از شما عبادت است یا نگاه یا به همۀ اولاد پیامبر(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مقصود است؟» حضرت رضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فرمودند: «نگاه به همۀ اولاد پیامبر(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) عبادت است مادامی که در راه پیامبر باشند و از جادۀ شرع خارج نشوند نشده و آمیخته به فسق آمیخته نگردندنشوند.»

ص: 49


1- . ، فضائل السادات، ج 1، ص 197؛، شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)، ج، ص؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج، ص.

پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فرمودند:

حَرَّمَ اَللَّهُ اَلْجَنَّةَ عَلَى ظَالِمِ أَهْلِ بَيْتِي وَ قَاتِلِهِمْ وَ شَانِئِهِمْ وَ اَلْمُعِينِ عَلَيْهِمْ ...(1)

خدا بهشت را بر ستمگران بر اهل بیت من و کشندگان ایشان و ناسزاگویان بر آن ها و همکاران ایشان بر این کار حرام کرد.

«مَن أراد التوصل إلي و أن يكون له عندي يد أشفع بها يوم القيامة، فَليَصِل مع ذریتی و یدخل السرور علیهم.»(2).

(اگر کسی اراده کرده است به من نزدیک و متوسل شود و بخواهد شفاعت او را در قیامت بکنم، پس با ذریۀ من ارتباط و مواصلت داشته باشد و در دل آن ها سرور و خوش حالی وارد کند.)

همان مدرک، ص 408،امالی صدوق

5- در روایت است از رسول خدا(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) که فرمودند:

«مَن أَکَلَ الطعام مع أولادی، حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلی النّار.»؛ »(3)

ص: 50


1- بحارالانوار ج27 ص 225
2- . همان مدرک، ص 408؛
3- . همان؟ مدرک، ص 409؛

(هرکس با اولاد من غذا بخورد، جسدش بر آتش حرام است.)(1)

مؤلف: احترام به آنها اطعام آنها اجابت دعوت آنها همه را شامل می شود.

همان مدرک، ص 409، جامع الاخبار

کلام را با سورۀ مبارکۀه کوثر به اتمام می رسانم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

إِنَّا أَعْطَيْنَاکَ الْکَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ

بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِيمِ

إِنّا أَعْطَيْناكَ اَلْكَوْثَرَ* فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ اِنْحَرْ * إِنَّ شانِئَكَ هُوَ اَلْأَبْتَرُ

و آاخر دعوانا الحمد للّه رب العالمین.

سید جواد الحسینی المیر محمدصادقی

ص: 51


1- . این روایت احترام به سادات و اطعام آن ها و اجابت دعوت آن ها را شامل می شود.

یادداشت

....................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

ص: 52

....................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

ص: 53

....................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................

ص: 54

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109