سرشناسه:قربانیان آفارانی، محسن، 1355-
عنوان و نام پديدآور:قرآن در سبک زندگی روح الله/ محسن قربانیان آفارانی؛ ارزیاب علمی سیدمحمود مرویان حسینی؛ ویراستار زبانی – محتوایی انسیه غلامرضا پور؛ به سفارش معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی.
مشخصات نشر:مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات اسلامی، 1398.
مشخصات ظاهری:101 ص.؛ 5/14×5/21 س م.
شابک:978-622-6090-91-9
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
یادداشت:کتابنامه:ص.98 - 101.
موضوع:خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.
موضوع:Khomeyni, Ruhollah, Leader and Founder of IRI
موضوع:خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368. -- دیدگاه درباره قرآن
موضوع:Khomeyni, Ruhollah, Leader and Founder of IRI -- Views on The Qur'an
شناسه افزوده:مرویان حسینی، سیدمحمود، 1344 -
شناسه افزوده:آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات اسلامی
شناسه افزوده:Astan Qods Razavi. The Islamic Propagation Department
رده بندی کنگره:DSR1574/5
رده بندی دیویی:955/0842092
شماره کتابشناسی ملی:5696445
وضعيت ركورد:فیپا
ص: 1
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
دعای مطالعه
«اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَكْرِمْنِى بِنُورِ الْفَهْمِ اَللّهُمَّ افْتَحْ عَلَيْنا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَ انْشُرْ عَلَيْنا خَزائِنَ عُلُومِکَ بِرَحْمَتِکَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمِينَ.»(1)
(خدايا، مرا از تاريكی های وهم خارج كن و به نور فهم گرامی ام بدار. خدايا، درهاى رحمتت را به روى ما بگشا و خزانه هاى علومت را برایمان باز كن؛ به مهربانی ات، اى مهربان ترينِ مهربانان!)
ص: 2
تقدیم به:
تقدیم به ارواح قدسیِ ائمۀ معصومین (علیهم السلام) ، به ویژه مولا و مقتدای زمان، حضرت بقیةالله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ؛ شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ مدافعان مظلوم حرم اهل بیت و زائران آستان ملکوتیِ امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) !
ص: 3
قرآن در سبک زندگی روح الله
محسن قربانیان آفارانی
ص: 4
مقدمه.........8
طفل مکتب قرآن......... 10
محافظ قرآن......... 11
تا جوانی......... 12
مبلّغ قرآن......... 13
خيلى مؤثر است!......... 14
اولین اعلامیه......... 15
پایمردی.........16
در اشتباه هستید......... 17
نماز یعنی این!......... 18
حمدِ شِفا!......... 19
سزای سوزاندن قرآن......... 20
ایستاده در برابر ظلم......... 21
قیام برای خدا......... 22
آیۀ جامع......... 23
اخلاص در عمل......... 24
فهم تازه از قرآن......... 25
ای قرآن!......... 26
قرآن پهلوی!......... 27
چرا به قرآن دعوت نمی کنید؟!......... 28
ترس نداشتم!......... 29
تلاوت در تبعید......... 30
آیه و نامه......... 31
دفاع از مظلوم......... 32
بهترین موعظه......... 33
خبر شهادت......... 34
چشم برای قرآن......... 35
قرآن بیاموزید!......... 36
قرآن و سیاست......... 37
ص: 5
بیشتر درس بخوانید!......... 38
بذل جان......... 39
ما پیروزیم!......... 40
مایۀ سیادت......... 41
راز قصّه های قرآن......... 42
عصایت را بردار!......... 43
آیه شو!......... 44
خودت را تطبیق بده!......... 45
شاه و سایۀ خدا؟!......... 46
تجلّی قرآن......... 47
راه آدم شدن!......... 48
طاغوت پهلوی......... 49
تلاوت سَحَر......... 50
تلاوت روی آسمان!......... 51
رمز پیروزی......... 52
آدم قرآنی......... 53
الهی هستید یا طاغوتی؟!......... 54
پیوند با دریا......... 55
قرآنِ عملی بشوید......... 56
عمل به نسخه......... 57
منطق سیاسی......... 58
انجمن اسلامی ایران......... 59
پاسخ قرآنی......... 60
صدام رفتنی است!......... 61
انقلاب قرآنی......... 62
مقصد قرآن......... 63
آدم منحرف......... 64
به احترام قرآن......... 65
جبهۀ قرآنی......... 66
سفرۀ عام......... 67
ببینیم قرآن چه می گوید!......... 68
ص: 6
با قرآن آشنا شو......... 69
اگر قرآن نبود......... 70
کورها و کرها!......... 71
تابلوی زیبا......... 72
قرآنِ عربی......... 73
اتّحاد اسلام......... 74
تدبّر کن......... 75
هم هجا قرآن......... 76
معجزۀ روح الله......... 77
شکر نعمت......... 78
بهار قرآن......... 79
مطالعۀ قرآن......... 80
شعار جنگ......... 81
حبّ دنیا......... 82
قرآن روی زمین نباشد......... 83
وقت قرآن......... 84
ساعات فراغت......... 85
برنامۀ روزانه......... 86
پایه های انقلاب......... 87
ثابت قدم باشید!......... 88
ارزش قرآن......... 89
زیاد قرآن بخوان!......... 90
پرهیز از تجمّلات......... 91
هرچه داریم از اوست!......... 92
وصيّت کوتاه......... 93
آرام و مطمئن!......... 94
آنچه گذاشت......... 95
پیام آخر......... 96
کتابنامه.........97
مسابقۀ فرهنگی......... 104
ص: 7
قرآن کریم کتاب هدایت و بندگی و در یک معنا «کتاب زندگی» است؛ کتابی که باید با آن زندگی کرد و با آیه آیۀ آن نفَس کشید و همراه شد. قرآن نازل شده است تا مردم جنبه های مختلف حیات انسانی و شئون گوناگون زندگی فردی و اجتماعی شان را با آیات و عبارات روشن آن تطبیق دهند و هماهنگ کنند.
بدیهی است ترویج و اشاعۀ سبک زندگی مطابق با قرآن در جامعه، مستلزم معرفی الگوهای شایسته در این زمینه است و چه الگویی در عصر ما، شایسته تر از بنیا نگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (قدس سره) اَبَرمردی که به فرمودۀ رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) تجسم عینیِ بسیاری از آیات کلام الله مجید بود و عمری عالمانه و مجاهدانه با قرآن زیست و تا مرزهای عصمت پیش رفت و قرآن را که غبار مهجوریت، قامت رعنای آن را از نظرها پوشانده بود، در دل و جان مردم مسلمان جهان، حیاتی دوباره بخشید.
کتاب حاضر به قلم نویسندۀ محترم جناب آقای محسن قربانیان آفارانی، در تلاش است جلوه های مختلف اُنس با قرآن در سیره و سبک زندگی آن بزرگ مرد الهی را در قالب روایت های کوتاه، برای عموم خوانندگان بازگو کند. به همین منظور، تعداد 87 قطعه روایت داستانی، به عدد عمر شریف حضرت امام خمینی (قدس سره) با رعایت سیر تاریخی وقایع، از کودکی تا رحلت آن بزرگوار، از منابع معتبر استخراج شد و با 87 روایت متناسب قرآنی از مجموعه فرمایشات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) دربارۀ قرآن، تبیین و تکمیل شد.
ص: 8
امید است توجه خوانندگان عزیز را جلب کند و نگارنده توانسته باشد گامی هرچند کوچک، در مسیر توسعۀ فرهنگ انس با قرآن در جامعه بردارد.
رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ
معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی
ص: 9
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان و محبّت اهل بیتش و تلاوت قرآن.»(1)
در نزدیکی خانۀ ما، مکتب خانه ای بود به نام مکتب خانۀ ملّاابوالقاسم. من با برادرم سیدروح الله، به آ نجا می رفتیم و درس می خواندیم. هر بچه ای در مکتب خانه روزی نیم جزء از قرآن را می خواند. هروقت کسی قرآن را ختم می کرد و به آخر می رسید، رسم بود که به ملا و سایر بچه ها ناهار بدهد.
سیدروح الله هفت ساله شده بود که قرآن را ختم کرد.(2)
ص: 10
امام صادق (علیه السلام): «هرکس قرآن را حفظ کند و به آن عمل کند، در آخرت، رفیق و همراه فرشتگان و سفیران الهی خواهد بود.»(1)
از همان کودکی، حفظ قرآن را شروع کرده بود. با شور و علاقه ای خاص، سوره های قرآن را از بَر کرده بود. سیدروح الله قرآن را حفظ می کرد و قرآن شد حافظ او. آن روزها، هیچ کس فکرش را هم نمی کرد، این طفل مکتب قرآنیِ ملّاابوالقاسم، روزی بشود بزرگ محافظ قرآن در قرن معاصر!
ص: 11
امام صادق (علیه السلام): «هر جوان مؤمنی که قرآن تلاوت کند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته می شود و خداوند او را با فرشتگان بزرگوار و نيكوکار همراه می کند و قرآن در روز قيامت، مانع او از دوزخ خواهد بود.»(1)
نوجوانی اش را پای یادگیری قرآن و مقدمات علوم دینی ریخت. جوان که شد، قرآن پای ثابت درس ها و بحث های طلبگی اش شده بود. از همان جوانی، دست به قلم شد. 27ساله بود که اولین کتابش را نوشت: شرح دعای سحر. آقاسیدروح الله، نویسندۀ جوان، آن قدر به قرآن تسلط یافته بود که در این کتاب، 74 مرتبه به آیات قرآن استناد کرده بود.(2)
ص: 12
امام صادق (علیه السلام) به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): «حاملان قرآن سرشناسان اهلِ بهشت هستند.»(1)
یازده ماه در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) تحصّن کرد. آن جا یک دهۀ عاشورا منبر رفت. در هرشب، سه مرتبه یک مطلب را تکرار می کرد: اول و وسط و آخر منبر. شب دهم، در منبر آخر گفته بود:
خدایا، تو شاهد باش که من، میرزامحمدعلی شاه آبادی، در این ده شب، سی مرتبه این مطلب را گفته ام و حجت را برای همه تمام کرده ام. امشب هم برای آخرین بار می گویم که رضاخان، دست نشاندۀ انگلیس است و هدفش ازبین بردن قرآن و اسلام. اگر با منِ روحانی مبارزه می کند، نه به خاطر خود من است؛ بلکه به این دلیل است که من مبلّغ قرآنم. از همین جا به همه اعلام می کنم: اگر حرکت نکنید، این خبیث، اسلام و قرآن را از بین می برد!(2)
امام خمینی (قدس سره) دست پروردۀ این استاد بود.
ص: 13
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «قرآن را بیاموزید... و از روشناییِ آن شفا بجویید که شفای سینه هاست و نیکو تلاوتش کنید که سودمندترین داستان هاست.»(1)
از استادش آیت الله شاه آبادی یادگاری داشت: دستورالعملی قرآنی که برای اصلاح نفس به او سفارش کرده بود. می گفت:
جناب عارف بزرگوار و شيخ عالى مقدارِ ما مى فرمود كه: «مواظبت به آيات شريفۀ آخر سورۀ حشر، از آيۀ شريفه: {يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللهَ اِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ}(2) تا آخر سورۀ مباركه، با تدبّر در معنای آن ها، در تعقيب نمازها، خصوصاً در اواخر شب كه قلب فارغ البال است، خيلى مؤثر است در اصلاح نفس.»(3)
ص: 14
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «بر شما باد به قرآن! پس آن را رهبر و پیشوای خود قرار دهید؛ زیرا قرآن سخن پروردگار جهانیان است که از او آغاز شده است و به سوی او بازمی گردد.»(1)
در اوّلین اعلامیه ای که 15اردیبهشت 1323 از قم صادر کرد، این آیه را نوشت: {قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى...}(2)
خطاب به ملت ایران نوشته بود: «موعظت خداى جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحى را كه پيشنهاد فرموده [است]، بپذيريد.»(3)
از همان روز اوّل، با همین آیه، راه و هدفش را معلوم کرده بود: قیام برای خدا. تا آخر هم پای همین ایستاد.
ص: 15
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «...شما که گفتید: ̕پروردگار ما خداست؛ پس در عمل به دستورات کتابش و بر راهی که فرمان داده است و بر روش درست و شایستۀ عبادت و بندگی اش، استقامت ورزید و پایدار بمانید.»(1)
پای قرآن که به میان می آمد، از پا نمی نشست تا حکم قرآن را به کرسی بنشاند. می گفت: «من از آن آدم ها نيستم كه اگر يک حكمى كردم، بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود: من راه مى افتم دنبالش.»(2) وقتی حرفی می زد و پای قرآن که در میان بود، همه حساب کار خودشان را می کردند.
ص: 16
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «خداوند عزّوجل قرآن را بر من نازل کرده است و هرکس با قرآن مخالفت کند، گمراه است... .»(1)
از: روح الله الموسوی الخمینی
به: اسدالله عَلَم، نخست وزیر
موضوع تلگراف: هشدار دررابطه با حذف شرط سوگند به قرآن، در لايحۀ انجمن هاى ايالتى و ولايتى
...اگر گمان كرديد مى شود با زورِ چندروزه، قرآن كريم را در عرضِ اوستاى زرتشت، انجيل و بعض كتب ضالّه قرار داد و به خيالِ از رسميّت انداختن قرآن كريم، تنها كتاب بزرگ آسمانىِ چندصدميليون مسلِم جهان افتاده ايد و كهنه پرستى را مى خواهيد تجديد كنيد، بسيار در اشتباه هستيد... . {...وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى}(2)و(3)
ص: 17
امام رضا (علیه السلام): «اگر [سؤال کننده ای] بپرسد که چرا [بندگان] به قرائت قرآن در نماز امر شده اند، گفته می شود: برای اینکه قرآن متروک و فراموش نشود و محفوظ بماند؛ درنتیجه نابود نمی شود و ناشناخته باقی نمی ماند.»(1)
عصر یکی از روزها، با دوستی آمده بودیم خانه امام. آن روزها، امام در خانه اش در قم نماز جماعت می خواند و مردم از دور و نزدیک می آمدند. هنگام مغرب که شد، در حیاط منزل ایستادیم پشت سر ایشان. بار اوّلمان بود. خیلی تعجب کرده بودیم: نماز را با حضور قلب تمام می خواند؛ اما چنان ساده و بی تکلّف و دور از قرائت غلیظ که ما دو نفر، بعد از نماز، به هم نگاه کردیم و گفتیم: «نماز یعنی این!»(2)
ص: 18
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «سورۀ حمد شِفای هر بيماری است.»(1)
نوجوان که بودم، برادر کوچکم تب کرده بود. پدرم رفته بود مسافرت و ما با مادرمان در خانه تنها بودیم. من استکان آبی برداشتم و دویدم سمت خانۀ امام که آن روزها همسایۀ ما در قم بود. استکان آب را دادم به یکی از مسئولین دفتر که به امام برسانند و ایشان برای شفای برادرم سورۀ حمد بخواند. استکان آب را بردند و برگرداندند. گفتند امام به آن سوره حمد خوانده و دعا کرده است. با عجله آب را آوردم خانه و برادرم نوشید. به خواست خدا حالش خوب شد.(2)
ص: 19
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): « هرکه قرآن را بزرگ و محترم نشمارد، درواقع حرمت خدای سبحان را سبک شمرده است.»(1)
ساواک قم در گزارش شمارۀ 457 خود در 31اردیبهشت1342، خطاب به ریاست ساواک تهران نوشته بود:
به استحضار می رساند، در تاریخ فوق، سه نفر از مالكين لرستان با خمینی ديدار کردند که يكى از آن ها پس از ديدار از مدرسۀ فيضيه، گفت: «شاهى كه دستور مى دهد يک عده لامذهب و مخالف اسلام بريزند در مدرسۀ فيضيه و آن را خراب كنند، بدونِ شک خودش هم مخالف با اسلام است.»
[امام]خمینی (قدس سره) در پاسخ اظهار داشت:
اگر مخالف نمى بود، قرآن را آتش نمى زد! وقتى كه رئيس سازمان امنيت... و رئيس شهربانى... دستور دهند قرآن را آتش بزنند و دعا را لگدكوب كنند و پاسبانان را به پشت بام بفرستند تا با آجر به سروكلّۀ روحانيون و طلاب بزنند، آيا اين ها مخالف با دين مقدس اسلام نيستند؟! بالاخره روزى حساب اين ها را خواهيم رسيد. اگر زنده ماندم، مى دانم با اين ها چه معامله اى بكنم!(2)
ص: 20
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «...[قرآن] عامل پيروزى است، براى آن كه با آن استدلال كند.»(1)
«من مصمّم هستم که از پا ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالی با عُذر، وُفود کنم.(2)
شما هم ای علمای اسلام، مصمّم شوید و بدانید پیروزی با شماست: {وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ} (3)»(4)
به راهش ایمان داشت و به هدفش و به یاریِ خداوند و به پیروزی!
ص: 21
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «بدانید که این قرآن، پنددهنده ای است که فریب نمی دهد و راهنمایی است که گمراه نمی کند و گوینده ای است که دروغ نمی گوید.»(1)
{قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنى وَ فُرادى...}(2)
این آیه را همیشه می خواند، برای همه: برای خودش، برای یارانش، برای مردم ایران. می گفت: «قيام اگر براى خدا باشد، پيروز است.» تفسیر آیه را هم گفته بود: «همه قيام كنيد و براى خدا قيام كنيد [: قیام فردی و قیام جمعی]. قيام فردى در مقابل جنود شيطانىِ باطنِ خودتان و قيام همگانى در مقابل قدرت هاى شيطانى.»(3)
ص: 22
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): « همانا خداوند سبحان هیچ کس را به چیزی مانند قرآن اندرز نداده است.»(1)
قم، روزهای پنج شنبه و جمعه، زیر کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه، یک ساعت مانده به غروب، درس اخلاق «حاج آقاروح الله» برپا بود.
«تمام مواعظ انبیا (علیهم السلام) را خداوند تبارک وتعالی در این آیۀ شریفه گنجانده است: {قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى...}(2)»(3)
این جمله را در یکی از همین جلسات اخلاق گفته بود.
ص: 23
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «هرکس قرآن را به خاطر خدا و برای آگاهی از دین بیاموزد، پاداشی همچون پاداش فرشتگان و پیامبران دارد.»(1)
همیشه آخرین روز درس، قبل از تعطیلات حوزه، طلبه ها را نصیحت می کرد. حرفش بیش تر دربارۀ اخلاص بود: اخلاص در عمل. آیۀ {قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى...} را برای شاگردانش می خواند و می گفت: «انسان باید در کارهایش هدف و مقصدی جز خدای متعال نداشته باشد.»(2)
حرف هایش به دل می نشست. هنگام صحبت، تمام وجودش سرشار از اخلاص بود.
ص: 24
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «به راستی که قرآن ظاهرش زيبا و باطنش عميق است. شگفتی هایش تمامی ندارد و اسرار ناشناختۀ آن، پايان نمى پذيرد.»(1)
موقع درس، حرف های تازه داشت. حرف هایی که آن روزها در کتاب های فقهی و اصولی کم تر پیدا می شد. مطالبی از خودش می گفت. یک روز عصر، موقع تدریس در مسجد سلماسی قم گفت: «گاهی انسان به بعضی از آیات قرآن برخورد می کند، هرچه به عمق آیات فرومی رود و بیش تر فکر می کند، مطالبی می فهمد که قبلاً نفهمیده بود.»(2)
ص: 25
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «قرآن نورى است كه خاموشى ندارد و چراغى است كه درخشندگى آن ازبین نمی رود.»(1)
دربارۀ عملی نشدن قانون های قرآن در جهان گفته بود:
ای قرآن، ای تحفۀ آسمانی و ای هديۀ رحمانی! تو را خدای جهان برای زنده كردن دل های ما و بازكردن گوش و چشم تودۀ مردم فرستاد. تو نور هدايت و رهنمای سعادت ما هستی. تو ما را از منزل حيوانی می خواهی به اوج انسانی وجود رحمانی برسانی.
فسوسا كه آدمی زادگان قدر تو را ندانسته و پيروی تو را فرض خود نشمردند! اَسَفا كه قانون های تو در جهان عمل نشد تا همين ظلمت خانه و جايگاه مشتی وحشيان و درندگان كه خود را متمدّنين جهان می دانند، رشک بهشت برين شود و عروس سعادت در همين جهان در آغوش همه درآيد.(2)
ص: 26
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «بدانيد هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود؛ مگر آنكه پيمان شكنان نسبت به قرآن را بشناسيد و هرگز به قرآن چنگ نمى زنيد؛ مگر آنكه رهاكنند گان آن را شناسايى كنيد.»(1)
بعد از 15خرداد 1342 و دستگیری امام، وجهۀ شاه پیش مردم خیلی خراب شده بود. شاه برای تظاهر به دین داری و فریب مردم، اقدام به چاپ قرآن نفیس کرد. اسمش را هم گذاشت «قرآن پهلوی»! امام کار شاه را تشبیه کرد به قرآن بر سر نیزه کردن معاویه و نقشه ها همه نقش بر آب شد:
قرآن چه احترامى پيش شاه و دارودسته اش دارد!؟ احترام قرآن همين است كه از روى سالوسى طبعش كنند و به مردم بدهند براى اغفال؛ نظير احترامى كه معاويه كرد و قرآن را بالاى نيزه کرد كه بياييد باهم به قرآن عمل بكنيم! اين ها به قرآن احترام قائل هستند!؟(2)
ص: 27
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «بر شما باد به قرآن! زیرا ریسمانی است استوار [که ازهم گسیخته نمی شود].»(1)
به علما و مراجع شهرهای مختلف، مخصوصاً تهران نامه می نوشت و آن ها را به قرآن و قیام دعوت می کرد:
شما كه در مركز هستيد، خانه نشين شده ايد: اصلًا نه حرفى، نه اعلاميه اى. هيچ كار نمى كنيد. شما كه در تهران هستيد، مردم را دعوت به قرآن، يعنى وحدت و يگانگى نمى كنيد! فايده اش چيست؟ شما بايد مردم را دعوت به قيام كنيد... . چرا علماى تهران در مقابل اين گرگ هاى درنده سكوت اختيار كرده اند؟ چرا در مقابل اين لامذهب ها كه مى خواهند دينمان را از دستمان بگيرند، سكوت كرده ايد؟ چرا در مقابل شاه مملكت كه مى خواهد روحانيت را از ميان بردارد، قيام نمى كنيد؟ چرا در مقابل حكّام سكوت مى كنيد؟(2)
ص: 28
امام صادق (علیه السلام): «خوشابه حال پیروان قائم ما که در زمان غیبت، منتظر ظهورش هستند و هنگام ظهور، مطیع اوامر او! آن ها همان اولیای الهی هستند که نه ترسی به دل دارند و نه غمگين مى شوند.»(1)
مأموران شاه، شبانه آمدند قم. ریختند توی خانه. امام را سوار کردند و راه افتادند طرف تهران. نیمه های راه رسیدند به نزدیکی های دریاچۀ نمک. آن موقع مشهور بود هرکسی را که شاه می خواست مخفیانه سربه نیست کند، می آوردند و می انداختند آنجا.
امام خودش گفته بود: «وقتی من را می بردند، بین قم و تهران ماشین از جاده رفت بیرون. من فکر کردم که می خواهند قضیه را خاتمه دهند؛ ولی وقتی مراجعه کردم به قلبم، دیدم هیچ تغییری نکرده است!»(2)
امام (قدس سره) اصلاً نترسیده بود: {اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ}(3) (آگاه باشيد که اولياى خدا، نه ترسى به دل دارند و نه غمگين مى شوند!)
ص: 29
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «هرکس با تلاوت قرآن اُنس بگیرد، فراق و جدایی دوستان، او را به وحشت نخواهد انداخت.»(1)
بعد از وقایع 15خرداد 1342، شاه، امام را تبعید کرده بود ترکیه. امام نزدیک یک سال آنجا بود، دور از خانواده و دوستان. قرآن انیس خلوت و تنهایی های ایشان بود. صاحب خانه امام گفته بود:
در این مدت، هرگز از کم وکیف غذا شکایت نکرد. هنگام هواخوری همواره می کوشید برای مردم مزاحمتی پیش نیاورد. با بچه ها مهربان بود. بچه ها او را بابا صدا می زدند. به خواندن نماز و قرآن توجه ویژه داشت و همۀ این کارها در ساعت مقرّر انجام می شد.(2)
ص: 30
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «بر شما باد به قرآن! چراکه قرآن... حافظ و نگهدار کسی است که به آن تمسّک جوید و نجات بخش کسی است که از آن پیروی کند.»(1)
نامه از شهر بورسای ترکیه آمده بود. همسر امام، خیالش راحت شد. نامه را باز کرد: «اين جانب بحمدلله تعالى سالم هستم. هيچ نگرانى نداشته باشيد. خداوند تعالى آنچه مقدّر فرموده است، صلاح است و واقع خواهد شد.» این آیه را هم در نامه اش نوشته بود: {عَسى اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ}(2)و(3)
همسرش را به صبر سفارش کرده بود.
ص: 31
امام رضا (علیه السلام): «خدا دینش را کامل کرد و قرآن را که بیان هرچیزی در آن است، فروفرستاد و در آن حلال و حرام و حدود و احکام و هرآنچه نیاز مردم است را به طور کامل بیان فرمود.»(1)
اوّلین مرجع تقلیدی كه قاطعانه از مردم فلسطین دفاع کرد و در مقابل رژیم غاصب اسرائیل موضع سخت گرفت و برای كمک به چریک های فلسطینی اجازۀ دادن وجوهات شرعیه و زكات را داد، امام بود. (2)
نگاهش به این گونه آیات بود: {وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ...}(3)
ص: 32
امام باقر (علیه السلام): «از موعظۀ خداوند بهره مند شوید و همواره با کتاب او باشید.»(1)
یک روز، در نجف، نامه ای خدمت امام نوشتم و گفتم: «خواهش می کنم مرا نصیحت کنید؛ هرچند یک نصیحت عام و کلّی باشد.» چند روز بعد، نامه ای به دستم رسید. در جواب نوشته بودند: «بهترین موعظه آن است که خدا در قرآن فرموده است: {قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى...}(2)»(3)
ص: 33
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «هنگامی که فتنه ها همچون پاره های شب تار، شما را فراگرفت، بر شماست که به قرآن تمسّک جویید.»(1)
مانده بودیم به امام چطور بگوییم! چند نفر شده بودیم و به اتفاق احمدآقا قرار گذاشتیم برویم پیش امام و خبر شهادت آقامصطفی را آرام آرام به ایشان بگوییم.
یکی گفت: «از حاج آقامصطفی در بیمارستان چه خبر؟!»
یکی دیگر گفت: «الان از بیمارستان تلفن کردند که ایشان را مثل اینکه باید زودتر به بغداد برسانند!»
احمدآقا جلوی صدای گریه اش را نتوانست بگیرد، رویَش را برگرداند که آقا او را نبیند؛ ولی امام صورتش را برگرداند و گفت: «احمد چته؟ مگر حاج آقامصطفی مُرده!؟ اهلِ آسمان ها می میرند و از اهلِ زمین کسی باقی نمی ماند. همه می میریم. آقایان بفرمایید سر کارتان!»
خودشان هم بلند شدند و وضو گرفتند و مشغول خواندن قرآن شدند.(2)
ص: 34
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «هرکس دوست دارد چشم هایش در دنیا بهره مند شود، پس زیاد به قرآن نگاه کند.»(1)
در نجف، چشم های امام ناراحتی پیدا کرده بود. پزشک آوردیم. امام را معاینه کرد و گفت: «آقا! شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید!» امام یک دفعه خندید و گفت: «دکتر! من چشمم را برای قرآن خواندن می خواهم. چه فایده ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟! شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن را بخوانم.»(2)
ص: 35
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «قرآن را بیاموزید [و به آن عمل کنید]؛ زیرا قرآن بهترین کلام است.»(1)
عدّه ای از دانشجویان مسلمان مقيم آمريكا و كانادا نامه نوشتند. امام از نجف جوابشان را داد. در پیامی که برایشان فرستاده بود، از تلاش های آن ها در راه درک صحیح اسلام و شناخت حقيقت قرآن تقدیر کرده بود. دست آخر، به آن جوان ها سفارش هایی دربارۀ قرآن کرده بود: «در شناسایی اسلام بیشتر جدّیت کنید. تعاليم مقدّسه قرآن را بياموزيد و به كار بنديد.»(2)
ص: 36
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «قرآن شفادهندۀ دردهاى شما و سامان دهندۀ امور [فردى و اجتماعى] زندگی شماست.»(1)
می گفتند: «در قرآن که اصلاً هیچ مطلب سیاسی وجود ندارد!»
اوّلین کسی که محکم جلوی این حرف ها می ایستاد، امام بود. جوری جوابشان را می داد که حرفشان را پس می گرفتند و خاموش می شدند. می گفت: «باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنّت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند، در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، عبادی سیاسی است.»(2)
ص: 37
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
هرگاه خواستی به کتاب خدا تفأل بزنی، سه بار سورۀ توحید را بخوان و سه بار صلوات بفرست. بعد بگو: «اَللَّهُمَّ تَفَأَلْتُ بِكِتابِکَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْکَ فَأَرِنِی مِنْ كِتابِکَ ما هُوَ مَكْتُومٌ مِنْ سِرِّکَ الْمَكْنُونِ فِی غَيْبِکَ.»(1) آنگاه قرآن را بگشا و مطلب را در سطر اوّل صفحۀ سمت راست بخوان.(2)
درس که تمام می شد، بعضی از طلبه ها می آمدند پیش استاد برای استخاره. لبخند می زد و با حالت شوخی می گفت: «شما به خدا توکّل کنید و بیشتر درس بخوانید [و] کمتر استخاره کنید.» گاهی هم قرآن را کنار دستش بود، برمی داشت و استخاره می کرد.(3)
ص: 38
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «قرآن... از لغزش ها جلوگیری می کند، روشنایی بخش تاریکی هاست و در پیشامدها [و بدعت ها]، پرتوافشانی می کند و از نابودی نگه می دارد... .»(1)
فتوا داده بود:
اگر معروف يا منكر از امورى باشد كه شارع مقدس به آن اهميت زياد مى دهد، مثل اصول دين يا مذهب و حفظ قرآن مجيد و حفظ عقايد مسلمانان يا احكام ضروريّه، بايد ملاحظۀ اهميت شود و مجرّد ضرر، موجب واجب نبودن نمى شود؛ پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقايد مسلمانان يا حفظ احكام ضروريه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن.(2)
ص: 39
امام علی (علیه السلام): «قرآن کریم قدرتى است كه ياورانش شكست ندارند و حقّى است كه يارى كنندگانش مغلوب نمی شوند.»(1)
سفارش می کرد نترسیم، قوی باشیم، ضعف از خودمان نشان ندهیم:{ ...اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ اَقْدامَكُمْ}(2)»(3)
پندمان می داد که برای خدا کار کنیم و سستی به خودمان راه ندهیم. معتقد بود خدای تبارک و تعالی وعدۀ پیروزی داده است؛ پس شکست برای ما معنا ند ارد: {وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَنْتُمُ الْاَعْلَوْنَ اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}(4)»(5)
می گفت: «اين جانب مصمم هستم كه با تمام قوا از اعمال خلاف اسلامىِ دستگاه جبّار، جلوگيرى كنم و به خواست خداى متعال پيروزى نهايى با ماست: {وَ كَلِمَةُ اللهِ هِیَ الْعُلْيا}(6)»(7)
در نامه ها، اعلامیه ها و سخنرانی هایش آیه های قرآن را می خواند و دل های مردم ایران را محکم می کرد.
ص: 40
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): « قرآن آقا و سَرور همۀ سخن هاست.»(1)
گلادستون نخست وزير انگلستان در اواخر قرن نوزدهم ميلادى، قرآن را در یکی از مجالس خودشان دست گرفته و توهینی هم به آن کرده و گفته بود: «تا اين بين مسلمانان است، انگلستان نمى تواند بر آن ها سيادت كند!» امام بارها این جمله را در سخنرانی هایش نقل کرده بود. هشدار می داد که مبادا از قرآن جدا شویم! معتقد بود مایۀ سیادت ما، همین قرآن است.(2)
ص: 41
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «به راستی نیکوترین داستان و رساترین اندرز و سودمندترین یادآوری، قرآن است.»(1)
یکی از آرزوهایش نوشتن کتابی بود دربارۀ قصه های قرآن و حلّ رمزورازهای تربیتیِ آن ها. معتقد بود در قصه های قرآن، فواید و تعلیمات بی شماری نهفته است. گفته بود: «در آن قصص، به قدری معارف الهیّه و تعلیمات و تربیت های ربوبیّه مذکور و مرموز است که عقل را متحیّر [می]کند!»(2)
ص: 42
حضرت امیرالمؤمنین علی (صلی الله علیه و آله و سلم): «آگاه باشید، در قرائت و خواندنی که تدبّر و اندیشه در آن نباشد، خیری نیست!»(1)
به تدبّر سفارش می کرد و پیام های اخلاقی و عملی قصه های قرآن را برای همه بیان می فرمود:
هى ما قرآن را خوانده ايم كه فرعون كذا و كذا، موسى كذا و كذا! تدبّر نكرديم كه خُب آن چيزى كه گفته، براى چه گفته؟ براى اينكه تو هم مثل موسى باش نسبت به فرعون عصرت. تو هم عصايت را بردار، مخالفت كن با اين مردک!(2)و(3)
ص: 43
امام علی (علیه السلام): «قرآن را یاد بگیرید که بهترین سخن هاست و در آن تفکر کنید که بهار دل هاست.»(1)
می گفت:
كسى كه تفكر و تدبر در معانى قرآن كرد، در قلب آن اثر كند و كم كم به مقام متّقين برسد و اگر توفيق الهى شامل حالش شود، از آن مقام نيز بگذرد و هريک از اعضا و جوارح و قواى او، آيه اى از آيات الهيه شود.(2)
ص: 44
امام باقر (علیه السلام):
خودت را بر قرآن عرضه کن. اگر [ديدى] در راه قرآن قدم برمی دارى و آنچه حرام دانسته است، ترک می کنی و به آنچه ترغیب کرده است، مایلی و از آنچه بیم داده است، می ترسی، ثابت قدم و شادمان باش که دراین صورت، آنچه دربارۀ تو بگویند، آسیبی به تو نمی رساند.(1)
راهکار نشان می داد: «در قصّۀ شریفۀ حضرت آدم (علیه السلام) [نگاه کند و] ببیند سبب مطرودشدن شیطان از بارگاه قدس، با آن همه سجده ها و عبادت های طولانی چه بوده [است و] خود را از آن تطهیر کند!»
«تطبیق» را یکی از آداب مهم قرائت قرآن می دانست و معتقد بود خیلی فایده و نتیجه دارد. می گفت: «[انسان باید] در هر آيه از آيات شريفه كه تفكر مى كند، مفاد آن را با حال خود منطبق كند و نقصان خود را به واسطۀ آن مرتفع كند و امراض خود را بدان شفا دهد.»(2)
ص: 45
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «چه بسا حرف باطلی که با آیه ای از کتاب خدا آراسته شود؛ همچنان که سکّۀ مسی با روکشی از نقره آراسته شود!»(1)
آخوندهای درباری سروصدا راه انداخته بودند که: «شاه ظلّ الله است، سایۀ خداست! ما چه کار داریم به او؟! خدا به او سلطنت داده!» آیه هم برایش می خواندند و می گفتند: «{تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ} (2) است.»
یک برداشت انحرافی از آیات بود! جای سکوت هم نبود. امام محکم جوابشان را می داد:
آن کسی را که اسلام به «ظلّ اللهی» شناخته است، این است که از خودش یک چیزی مایه نگذارد [و] به تَبَع احکام اسلام حرکت کند: حرکت، حرکت تَبَعی باشد. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این طور بود. ظلّ الله بود؛ [اما آیا] این مردیکه [شاه] هم ظلّ الله است!؟ ما قرآن را نخوانديم، نمى دانيم. منطق قرآن را نمى دانيم! باید قرآن بخوانیم.(3)
ص: 46
امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام): «خدای سبحان در کتاب خود، بر بندگانش جلوه گر و آشکار شد، بی آنکه او را [با چشم سر] ببینند.»(1)
معتقد بود قرآن به هرکسی به اندازۀ ظرفیتش تجلّی می کند؛ یعنی هرکس قلبش را بیش تر تطهیر کند، قرآن بیشتر بر او ظاهر می شود: «هركس پاكى و بى آلايشى اش بيشتر باشد، تجلّى قرآن بر او بيشتر و بهرۀ او از حقايق قرآن فراوان تر است.»(2) گفته بود یکی از موانع فهم قرآن، حجاب معاصی است؛ یعنی کدرشدن قلب از گناه.(3)
ص: 47
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «قرآن بخوانید؛ زیرا قرآن در روز قیامت، تلاوت کننده خود را شفاعت می کند.»(1)
همیشه، وقتی برای بردن غذای امام وارد اتاقشان می شدم، می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند. مدّتی این مسئله ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است. دیگر چرا این قدر قرآن می خوانید!؟» امام مکثی کردند و گفتند: «هرکس بخواهد از آدمیّت سر در بیاورد و آدم بشود، باید دائم قرآن بخواند.»(2)
ص: 48
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «هرکس قرآن را رهبر و پیشوای خود قرار دهد، او را به بهشت راهبری می کند و هرکس آن را پشت سرش قرار داد، به سوی دوزخ کشیده می شود.»(1)
اولین مرجعی که به صورت علنی حکومت پهلوی را طاغوت نامید و به حکم قرآنیِ {...وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...} (2)لزوم مبارزه با این رژیم ستمگر را برای ملت ایران یادآور شد، امام بود: «بر تمام طبقات ملت لازم است با هر وسيلۀ ممكن، به سقوط اين دستگاه جبّار قيام كنند. اطاعتِ اين دستگاه، اطاعت طاغوت و حرام است.»(3)
چند روز قبل، عوامل رژیم به دستور محمدرضاشاه پهلوی، بارگاه مقدس امام رضا (علیه السلام) را به مسلسل بسته بودند و در صحن و حریم رضوی، مردم را به خاک و خون کشیده بودند.
ص: 49
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «اشراف [و بزرگان] امت من، حاملان قرآن و شب زنده داران هستند.»(1)
نیمه های شب، برنامه خاص خودش را داشت. دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار می شد. بی سروصدا، جوری که کسی بیدار نشود، می رفت وضو می گرفت و مشغول می شد: نماز شب، تلاوت قرآن، اشک، دعا، مناجات و... .
برنامۀ هر شبش بود، دو ساعت مانده به صبح.(2)
ص: 50
امام سجاد (صلی الله علیه و آله و سلم): «خدایا، قرآن را در تاریکی شب ها، مونسی برای ما قرار ده!»(1)
پاریس، فرودگاه مارشال دوگل. هواپیما ساعت 3:30 به وقت تهران به پرواز درآمد. خلبان فرانسوی طبقۀ دوم هواپیما را برای استراحت در اختیار امام قرار داده بود. آن شب، امام همۀ آن اعمالی را که نیمه های شب روی زمین انجام می داد، توی هوا به جا آورد: نماز شب، اشک، مناجات، تلاوت قرآن و... .(2)
ص: 51
امام صادق (علیه السلام): «خداوند تبارک و تعالی هیچ چیز از آنچه امت به آن نیاز دارند، فرو نگذاشت؛ مگر اینکه آن را در کتابش [قرآن] فرو فرستاد.»(1)
چند ماه بیشتر از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود. جمعی از مبارزان مسلمان از کشورهای فلسطین و لیبی و مصر و عراق آمده بودند برای ملاقات. امام از رمز پیروزی برایشان صحبت کرد: رمزی که از دل قرآن بیرون آورده بود. خطاب به آن ها گفته بود:
ملت ها بايد قيام كنند و ملت ها بايد رمز را بفهمند كه رمز پيروزى اين است كه شهادت را آرزو بكنند و به حيات مادى، دنيايى، حیوانی، ارزش قائل نباشند. اين رمز است كه ملت ها را مى تواند پيش ببرد. اين رمزى است كه قرآن آورده است.(2)
ص: 52
امام سجاد (علیه السلام):
«اگر همۀ انسان ها از مشرق تا مغرب بميرند، هرگز احساس وحشت نخواهم کرد، وقتی قرآن با من باشد.»(1)
نامش را همیشه با عظمت یاد می کرد و احترام. به شهید آیت الله سیدحسن مدرس، مردی که در نظرش، مطابق تعالیم قرآنی تربیت شده بود، می گفت: «مدرس بزرگ».
می گفت: «يک آدم اگر موافق تعليم قرآن درست شود، يک وقت مى بينيد كه يک مدرس از كار در مى آيدكه... جلوى قدرت رضاشاه، آن قدرت شيطانى مى ايستد تنها.»(2)
با او آشنا بود و می گفت مدرس را ديده بوده و در جوانی مكرّر منزل ايشان می رفته است.(3)
ص: 53
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «بدانيد هركس قرآن را بياموزد و به ديگران یاد بدهد و به آنچه در قرآن است عمل كند، من جلودار و راهنماى او به سوى بهشت هستم.»(1)
بعدازظهر 15شهريور1358 بود. اوّلِ سخنرانی این آیه را خواند: {الَّذِينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِی سَبِيلِ اللهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ فِی سَبِيلِ الطّاغُوتِ...}(2) بعد رو کرد به جمعیت و گفت:
شماها كه در مخابرات هستيد و به منزلۀ اعصاب يک ارتش هستيد، خودتان بايد بفهميد در يک همچو كار مهمى...، آيا مقصد، مقصدِ خداى نخواسته طاغوتى است يا مقصد، مقصد الهى است و آيا در اين مخابرات، هيچ خداى نخواسته خيانتى، كارشكنى ای مى شود يا نه! همه اش بر وفق مصالح كشورتان [و به] مصالح اسلام عمل مى كنيد؟ در همين مخابرات هم مى تواند انسان خودش را تشخيص بدهد كه از اولياى شيطان است يا از اولياى خداست. ما خودمان مى توانيم اعمال خودمان را تشخيص بدهيم.(3)
آن روز، جمعی از پرسنل مخابرات ارتش آمده بودند قم، خدمت امام (قدس سره) .
ص: 54
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «قرآن دريايى است كه ژرفاى آن درک نشود... و چشمه ای است که هرچه از آن بردارند، [از آبش] کم نمی شود.»(1)
از هر بیانی برای دعوت به قرآن استفاده می کرد. در یکی از سخنرانی هایش، مردم را به قطرات آبی تشبیه کرده بود که باید برای حفظ وجودشان به دریای قرآن متصل شوند: «اى قطره ها! به دريا متصل بشويد تا محفوظ باشيد؛ وَاِلّا مُستهلک می شوید و از بين مى رويد. اى افكار كوتاه! بيدار بشويد! خودتان را متصل كنيد به اين دريا: درياى الوهيت، درياى نبوت، درياى قرآن كريم.»(2)
ص: 55
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): « خدا را! خدا را! در بارۀ قرآن، مبادا که دیگران در عمل کردن به قرآن از شما سبقت بگیرند.»(1)
به طلاب و روحانیون که می رسید، توصیه های زیادی برایشان داشت. دائم به آن ها سفارش می کرد که همراه تحصیل علم، به تقوا و تهذیب نفس هم توجه کنند. می گفت: «اخلاقتان را مهذّب کنید. اعمالتان را مهذّب کنید. باید بر طبق کتاب و سنّت باشد که شما خودتان کتاب و سنّت شوید، یعنی کتاب و سنّتِ عملی.»(2)
ص: 56
امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام):
در روز قيامت، منادی صدا مى زند:«آگاه باشيد! امروز هركس گرفتار بذرى است كه كاشته و در گروِ عاقبت عملى است كه انجام داده است؛ جز آنان که بذر قرآن کاشته اند»؛ پس شما نیز بذر قرآن را در وجودتان بکارید و از عمل کنندگان به آن باشید.(1)
از ظاهرگرایی پرهیز می داد، خصوصاً دربارۀ قرآن. برای افرادی که به ظواهر قرآن مشغول شده و از حقیقت آن غافل مانده اند، مثال می زد و آن ها را به مریضی تشبیه می کرد که پیش طبیب رفته و نسخۀ او را گرفته اند؛ اما به جای عمل به محتوای نسخه، به ثبت و ضبط الفاظ و کلمات آن مشغول شده اند.
معتقد بود این مرض، چنین افرادی را خواهد کُشت!(2)
ص: 57
امام رضا (علیه السلام): «قرآن کلام خداست. از آن فراتر نروید و هدایت را جز از غیرِ آن نجویید که گمراه خواهید شد.»(1)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «ای اهل قرآن! قرآن را شب و روز آنچنان که شایسته است، تلاوت کنید و آن را رواج دهید.»(1)
اوایل انقلاب، اعضای انجمن اسلامى نيروى هوايى ارتش برای ملاقات آمده بودند. امام آن ها را به تلاش بیش تر در راه تبلیغ و ترویج قرآن تشویق کرد و گفت: «اين قرآنی كه ما داريم... و هيچ كس ندارد در دنيا، اين را معرفى كنيد.» بعد هم راهکاری عملی به آن ها داده و گفته بودند: «كارشناس ها[ی قرآنی و اسلامی] را پيش خودتان ببريد. از آن ها استفاده كنيد و اين را توسعه بدهيد كه يک وقت ان شاء الله ايران بشود انجمن اسلامىِ ايران!»(2)
ص: 59
امام باقر (علیه السلام): «هر امّتی که کتاب خدا را دور افکند [و به آن بی توجّهی کند] و دشمنان خود را به دوستی بگیرند و آن دشمنان بر ایشان مسلّط شوند، خداوند علم کتاب را از ایشان می گیرد.»(1)
خبرنگار تلویزیون سی بی اسِ آمریکا پرسید: «حضرت امام، انورسادات رئیس جمهور مصر كه يک مرد بسيار مذهبى و مسلمان است، به شما جسارت کرده و گفته است که شما آبروی اسلام را برده اید! شما را هم دیوانه خوانده!»
امام با خون سردی جواب داد:
اسلامى كه پيش انورسادات است، غير از اسلامى است كه پيش مسلمین است. اسلامِ انورسادات با مخالفت نصّ قرآن می سازد. قرآن كريم نصّش است که با دشمن های اسلام دوستى نكنيد و ايشان با كارتر [رئيس جمهور آمريكا] و بگین [نخست وزیر اسرائیل] دوستى کردند برخلاف مسلمین.
بعد خیلی محکم رو کرد به آن خبرنگار و گفت:
معلوم مى شود كه الفاظ در نظر شما هم يک معانىِ ديگرى پيدا كرده است كه او را یک مسلِم صحیح مى دانيد! در قرآن کریم هست كسانى كه با دشمن های اسلام دوستى مى كنند، این ها مسلِم نيستند، آقای سادات [فقط] ادعای اسلام می کند... .
خبرنگار خودش را جمع کرد و سریع رفت سراغ سؤال بعدی.(2)
ص: 60
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «هرکس به حکم قرآن تن ندهد، بی گمان در گمراهی دور و درازی افتاده است.»(1)
در 16مهر1359، عده ای از جوانان انقلابى عراق آمده بودند جماران. آن روز، امام خیلی کوتاه صحبت کردند؛ اما همه چیز را برایشان گفته بودند. اوّل این آیه را خواندند: {...وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً...} (2) بعد رو کرده بودند به آن جوان های پرشور و گفته بودند: «ان شاء الله خداوند تبارک و تعالى به شما قدرت بدهد و اين شخص كثيف را از مملكت خودتان دور كنيد. خداوند با شماست و شما پيروز هستيد و اين حكومت رفتنى است، إن شاءالله.»
سال 1380 صدام رفت و حکومت بعث در عراق از هم پاشید.(3)
ص: 61
امام باقر (علیه السلام): «خداوند چیزی را که مردم تا روز قیامت به آن نیاز دارند، فروگذار نکرده و حکم آن را در کتابش نازل کرده و بر پیامبرش بیان فرموده است.»(1)
می گفت: «در قرآن همه چیز هست... . باید مردم را توجّه داد.»(2)
از اولِ نهضت تا آخر، هرچه داشت گذاشت، برای توجّه دادن مردم به قرآن. انقلاب کرد برای همین.
ص: 62
امام سجاد (علیه السلام): «خدایا! به وسیلۀ قرآن...، ما را از صفات نکوهیده و اخلاق ناشایست دور بدار!»(1)
«يک مَثَلى هست كه مى گفتند: ̕ملّاشدن چه آسان، آدم شدن چه مشكل.̒ شيخ ما، مرحوم آشيخ عبدالكريم حائری مى فرمود كه: ‘ملّاشدن چه مشكل، آدم شدن محال است!’ مثلِ محال مى مانَد. انبيا آمده بودند كه اين محال را جامۀ عمل به آن بپوشند.»(2)
می گفت مقصد اين است كه ماها آدم بشويم: «قرآن برای آدم سازی آمده [است].»(3)
ص: 63
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «خداوند به وسیلۀ قرآن، گروهی را بالا می برد و عده ای را پایین می آورد.»(1)
صدام در مجلسی گفته بود: «این ایرانی ها که اصلاً مسلمان نیستند!»
دلیلش هم جالب بود، می گفت: «چون قرآن عربی است، پيغمبر هم عرب بوده اند، اسلام مال عرب هاست نه عجم ها!» خواسته بود مثلاً تجاوزش به ایران را توجیه کند. امام خمینی (قدس سره) در یکی از سخنرانی ها جوابش را از خودِ قرآن داده بودند. امام (قدس سره) این اظهارات را اراجیف و منطق آدمى دانسته بودند كه از اسلام و قرآن بى اطلاع است و این آدم منحرف، اگر عرب هم باشد، از آن اعرابی است که قرآن درباره شان گفته [است]: {اَلْاَعْرابُ
اَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ اَجْدَرُ اَلّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما اَنْزَلَ اللهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}(2)
خبرگزاری ها هم حرف های صدام را پخش کردند و هم جواب امام خمینی (قدس سره) را .(3)
ص: 64
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): «ای حاملان قرآن! با تکریم و ارج نهادن به کتاب خدا، با خداوند دوستی کنید تا او نیز بر محبّتش به شما بیفزاید و شما را نزد بندگانش محبوب گرداند.»(1)
آن روز، همه دیدند وقتی امام وارد حسینیه شدند، به جای اینکه در جایگاه خود روی صندلی بنشیند، روی زمین نشست. آن روز عده ای از قاریان و شرکت کنندگان مسابقات قرآن آمده بودند جماران و قرار بود چند آیه از قرآن تلاوت کنند.(2)
ص: 65
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «كجا هستند آن مردانی كه به اسلام دعوت شدند و آن را پذيرفتند، قرآن خواندند و بااستقامت به آن عمل كردند و به جهاد ترغیب و شیفته آن شدند؟!»(1)و(2)
در پیامی به ملت ایران، رفتار رزمندگان اسلام را با رفتار سربازان بعثی عراق مقایسه کرده و اُنس رزمندگان با قرآن را رمز پیروزی ها دانسته بود:
فرق است بين جوانانى كه شب را با مناجات و قرائت قرآن و نماز و نيايش به سر مى برند و حمله را با ذكر خدا و «اَللهُ اَكْبَر» شروع مى كنند، با آنان كه شب را با معصيت خدا و روز را در جنگ با خدا آغاز مى كنند! فرق است ميان آن سنگرها كه كتاب خدا و نهج البلاغه و كتاب هاى دعا در آن است، با آن سنگرها كه بنا به گفتۀ فاتحان، ابزار قمار و شراب و مسكرات و بدتر از آن، در آن ها يافت مى شود.(3)
ص: 66
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام):
خداوند کلامش را در قرآن به سه بخش تقسیم کرد: ̕قسمتی از آن را چنان قرار داد که باسواد و بی سواد آن را بفهمند و قسمتی را فقط کسی می فهمد که ذهنی پاک و حسی لطیف و قدرت تشخیص داشته باشد و قسمتی از معارف قرآن را هم چنان قرار داد که تنها خدا و نمایندگان امین او و راسخان در علم می فهمند.(1)
می گفتند: «قرآن را که مردم عادی نمی فهمند! فهم قرآن برای خواص است، نه مردم عادی!»
امام محکم مقابل این تفکر می ایستاد و جوابشان را می داد: «قرآن یک سفره ای است که انداخته شده برای همۀ طبقات؛ یعنی یک زبانی دارد که هم زبان عامه است و هم زبان فلاسفه و هم زبان عرفانی اصطلاحی است و هم زبان اهلِ معرفت، به حسب واقع.»(2) برای همین هم می گفت: «هركس به اندازۀ خودش از قرآن استفاده بايد بكند. مال يک دسته نيست. مال همه است. مال همۀ مردم است. همۀ مردم بايد از آن استفاده بكنند، هركس به اندازۀ خودش.»(3)
ص: 67
امام صادق (علیه السلام): «هر چیزی را باید به قرآن و سنّت ارجاع داد [و با آن ها سنجید] و هر حدیثی هم که با کتاب خدا سازگار نباشد، دروغی آراسته است.»(1)
قرآن را میزان می دانست: میزان سنجش همۀ اقوال و افکاری که در جامعه مطرح می شود. هر حرفی پیش می آمد، ارجاع می داد به قرآن. آن حرف را با نصّ قرآن تحلیل می کرد و از دل آیات، برایش استدلال بیرون می آورد و تکلیف همه روشن می شد. می گفت: «بايد قرآن بخوانيم. قبل از همۀ چيزها ببينيم قرآن چه مى گويد؟ تكليف ما و وظيفۀ ما [را] قرآن تعيين مى كند.»(2)
ص: 68
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): «هرگاه یکی از شما دوست داشت با پروردگارش سخن بگوید، قرآن بخواند.»(1)
خانواده و فرزندانش را به تلاوت قرآن و آشنایی با کتاب خدا سفارش می کرد:
فرزندم! با قرآن، اين بزرگ كتابِ معرفت آشنا شو؛ اگرچه با قرائت آن و راهی از آن به سوی محبوب باز كن و تصور نكن كه قرائت بدونِ معرفت اثری ندارد كه اين وسوسۀ شيطان است. آخر، اين كتاب ازطرف محبوب است برای تو و برای همه كس و نامۀ محبوب، محبوب است؛ اگرچه عاشق و مُحب، مفادّ آن را نداند و با اين انگيزه، حبّ محبوب كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دستت [را] گيرد!(2)
این را در نامه ای برای پسرشان احمدآقا نوشته بود، نامه ای سراسر اخلاقی و عرفانی برای نصیحت فرزند.
ص: 69
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «خداوند همراه آخرین فرستاده اش، قرآنی نازل کرد تا بندگان، پروردگار خود را که نمی شناختند، بشناسند.»(1)
21اردیبهشت1362 بود. حسینیۀ جماران پُر شده بود از جمعیت. مسئولان نظام همه نشسته بودند. صحبت از عظمت قرآن بود. گفتند: «اگر قرآن نبود، باب معرفة الله بسته بود اِلی الاَبد.»(2)
بعدها این از معروف ترین جمله هایی شد که امام دربارۀ قرآن گفته بود.
ص: 70
امام صادق (علیه السلام): «مَثَل های قرآن فوایدی دارند، در آن ها دقّت کنید و در معانی شان بسیار تفکّر و تدبر کنید و از کنار آن ها نگذرید.»(1)
یکی از پادشاهان عرب، برای باغِ وحش شخصی اش شترهای گران قیمتی خریده بود؛ آن هم درست در بحبوحۀ جنگ صدام علیه ایران و هم زمان با جنایت های اسرائیل در منطقه! امام در حکایت چنین آدم هایی، از قرآن مثال آورده و گفته بودند:
چهارده تا شتر براى باغِ وحش فلان سلطان منطقه از خارج مى خرند و با طياره ها مى خواهند ببرند به آن محل. اين ها [یعنی اسرائیلی ها] دارند همه چيزِ ما را مى برند و آ ن ها شتر مى خرند! من نمى دانم كه اين گوش ها كى باز مى شود؟! با نفخ صور بايد باز بشود؟! و اين چشم ها كى بينا مى شود و اين زبان ها كى گويا مى شود؟! {صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ}(2)
و(3)
آن روز، جمعی از مهمانان خارجی و نمایندگان نهضت های آزادی بخش جهان هم در جلسه نشسته بودند.
ص: 71
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): «کتاب خدا بهترین سخن هاست؛ رستگار شد آن کسی که خداوند، قرآن را در دلش زیبا نمود و زینت داد.»(1)
وارد جماران که می شدی، اوّلین چیزی که روی دیوارهای سادۀ حسینیه توجّهت را به خودش جلب می کرد، تابلوی کوچکی بود که بالای سر امام خمینی (قدس سره) نصب شده بود. روی آن با خط زیبایی نوشته بود: {كَلِمَةُ اللهِ هِیَ الْعُلْيا}(2)
امام (قدس سره) همیشه زیر سایۀ این آیه می نشستند.
ص: 72
امام صادق (علیه السلام): «زبان عربی را بیاموزید؛ زیرا کلام خداست و با آن با بندگانش سخن گفته است.»(1)
به امام خمینی (قدس سره) نامه نوشت. پرسیده بود: «آقا من می توانم زبان عربی را بخوانم؛ ولی معنایش را نمی فهمم. اگر كسى قرآن به عربى بخواند و معنای آن را نفهمد، باز هم ثواب دارد؟»
امام (قدس سره) جواب دادند: «ثواب قرائت قرآن منوط به درک معناى آن نيست؛ اگرچه خوب است سعى شود تا معنیِ آن را درک نمايد تا از ارشاد و علوم آن بهره مند گردد.»(2)
ص: 73
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «قرآن همان ریسمان خداوند است: هرکه به آن چنگ زند و از آن پیروی کند، هدایت می شود و هرکه رهایش کند، گمراه خواهد شد.»(1)
مهمان های خارجی که می آمدند، امام (قدس سره) این آیه را می خواندند: {وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا}(2)رو می کردند به جمعیت و می گفت: «مسلمین اگر همين يک آيه را عمل به آن بكنند، تمام اشکالات اجتماعى و سياسى و اقتصادى و همه چيزشان بدون تشبّث به غیر، رفع مى شود.»(3)
ص: 74
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «در آیات قرآن تدبر کنید و به وسیلۀ آن عبرت بگیرید؛ چراکه تدبر در قرآن، گویاترین عبرت هاست.»(1)
بالاخره اصرارهایم جواب داد. مدت ها بود از آقا خواسته بودم مرا را نصیحت کنند، آن هم به صورت مکتوب! در نامه ای برایم نوشتند:
...به دخترم مى گويم در قرآن كريم اين سرچشمۀ فيض الهى تدبر كن، هرچند صِرف خواندن آن كه نامۀ محبوب است به شنوندۀ محجوب آثارى دل پذير دارد؛ لكن تدبر در آن، انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدايت مى كند: {اَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلى قُلُوبٍ اَقْفالُها} (2)و(3)
ص: 75
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «بر تو باد به تلاوت قرآن در همه حال!»(1)
فرقی نمی کرد: توی هواپیما، گوشۀ اتاق، در دفتر کارش، روی تخت بیمارستان، میان جلسه با خبرگزاری ها، قبل از شروع غذا و... . فرقی نمی کرد: هرجا که بود، قرآن کنارش بود. بازش می کرد و می خواند: {اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ * بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ...}
ص: 76
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «من در میان شما دو چیز گران بها بر جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم، یعنی اهل بیتم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند... .»(1)
قرآن را در جان و دل مردم ایران زنده کرد، مردی که پیش از آن، قرآن را در خودش زنده کرده بود! در تمام سال های مبارزه و همۀ روزهای بعد از پیروزی، کتاب خدا روی دستش بود: آن را بالا گرفت و راه را به همه نشان داد. می گفت: «ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنّت را پیاده کنیم.»(2)
معجزه اش همین بود.
ص: 77
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «هرکس شخصی یهودی یا نصرانی یا مجوس یا کسی را ببیند که مسلمان نیست، بگوید: ̕شکر و سپاس خدای را که مرا به دین اسلام و کتابی چون قرآن برتری داد!̒»(1)
می گفت: «ما اگر در تمام لحظات عمر، به شكرانه اينكه قرآن كتاب ماست، به سجده رويم، از عهده برنيامده ايم!»(2)
ص: 78
امام باقر (علیه السلام): «هرچیزی بهاری دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است.»(1)
از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیان اعمال و آداب ماه مبارک رمضان: «در این ماه، زیاد قرآن تلاوت کنید.»(2)
ماه رمضان که می رسید، برنامۀ دیدارها و ملاقات هایش را لغو می کرد. در ماه رمضان، هر روز، ده جزء قرآن مى خواند؛ یعنى هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى كرد.(3) همیشه چند روز مانده به این ماه مبارک هم دستور می داد برای افرادی از درگذشتگان که مدّنظرشان بود، قرآن ختم شود و ثوابش را هدیه می کرد به آن ها.(4)
ص: 79
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به یکی از یاران جوانشان: «پسرم! از قرائت قرآن غافل مشو كه قرآن دل را زنده می كند و از کارهای زشت و نادرست و ستم کاری باز می دارد.»(1)
در اواخر عمر،(2)
برای پسرش نامه نوشت؛ نامه ای عارفانه که در آن حاج احمدآقا را به مطالعۀ قرآن سفارش کرده بود: «پسرم، سورۀ مبارکۀ حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت در آن است.» بعد هم به او گفته بود که اگر انسان یک عمر در این سوره تفکر کند، ارزش دارد؛ خصوصاً در آیات پایانی آن که می فرماید: {يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللهَ اِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ}(3) تا آخر سوره.(4)
ص: 80
ابراهیم بن عباس می گوید: «هرگز ندیدم از امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) سؤالی شود؛ مگر آنکه آن حضرت پاسخش را می دانست. ...تمام سخنان و پاسخ ها و مثال هایش برگرفته از قرآن بود.»(1)
می خواستند توی دل مردم را خالی کنند. می گفتند: «کجای قرآن گفته است: ‘جنگ، جنگ تا پیروزی’!؟»
امام در جوابشان فهم آن ها را از قرآن غلط دانسته و گفتند:
قرآن مى گويد: «جنگ تا رفع فتنه!» بايد رفع فتنه از عالم بشود؛ بنابراین غلط فهمی است از قرآن که کسی خیال کند که قرآن نگفته است «جنگ، جنگ تا پیروزی»! قرآن گفته است. بالاتر از اين را گفته، اسلام هم گفته است و بالاتر از این را گفته است!
بعد از این بود که شعار مردم و رزمنده ها تغییر کرد و می گفتند: «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از جهان!»(2)
به استناد همان آیه از قرآن که امام گفته بودند: {وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ...}(3)
ص: 81
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): «هرکس قرآن را فراگیرد و به آن عمل نکند و حبّ دنیا و زینت های آن را بر قرآن ترجیح دهد، سزاوار خشم خداوند است.»(1)
«حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ.»(2)
(دوستی و محبت دنیا، سررشتۀ همه گناهان است.)
به این روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی اعتقاد داشت. آن را برای مردم می خواند و درباره اش زیاد هشدار می داد. حبّ دنیا را مادر همۀ بیماری های درونی می دانست و می گفت: «حبّ دنیا و تعلّق خاطر به حیثیّات دنیوی است... که خار طریق اهلِ سلوک و سرچشمۀ مصیبات است.» دیگر اینکه گفته بود: «[حبّ دنيا] گاهی [منشأ] تشتّت خاطر و مانع از حضور قلب... است.»(3)
یکی هم اینکه گفته بود: «مانع فهم قرآن می شود.»(4)
ص: 82
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «قرآن برترین شیء نزد خداوند است. هرکس به قرآن احترام بگذارد، درواقع، به خدا احترام گذاشته است.»(1)
یک روز در حضور امام، قرآن هایی را که در کیف دستی ام گذاشته بودم، همراه با چیزهای دیگر بیرون آوردم و روی زمین گذاشتم. قرآن ها را از من گرفتند و گذاشتند روی میزی که کنارشان بود؛ بعد متوجه شدم که امام، چون خودشان روی صندلی نشسته بودند، نمی خواستند قرآن روی زمین و پایین تر از جایی باشد که نشسته بودند.(2)
ص: 83
امام صادق (علیه السلام): «قرآن عهد خداوند بر بندگانش است؛ پس شایسته است که انسان مسلمان هر روز، در عهد خود بنگرد و روزی پنجاه آیه از آن را تلاوت کند.»(1)
در جماران، همۀ کارهای امام از غذا گرفته تا خواب و عبادتشان، طبق برنامه ای منظم بود. هر روز، ساعت ده تا یازده صبح، قرآن می خواندند. در این وقت، اگر ما برای انجام کاری خدمت ایشان می ر فتیم، سرشان را از روی قرآن بلند نمی کردند و فقط جواب سلام را می دادند و دیگر حرفی نمی زدند؛ به همین خاطر، هیچ وقت در این ساعات پیش ایشان نمی رفتیم.(2)
ص: 84
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «قرآن کریم سفرۀ میهمانی خداست. تا می توانید از این سفره فراگیرید!»(1)
امام (قدس سره) هیچ وقت نمی گذاشتند وقتشان هدر برود. ما که در خانه پیش ایشان بودیم، بارها دیده بودیم در دقایقی قبل از آماده شدن سفره که معمولاً به بطالت می گذرد، قرآنشان را باز می کردند و شروع می کردند به خواندن.(2)
ص: 85
امام حسن عسکری (علیه السلام): «ذکر خدا را فراوان بگویید... و قرآن زیاد تلاوت کنید.»(1)
سحرها پيش از نماز صبح، بعد از نماز صبح، ساعت نه صبح، قبل از نماز ظهر، عصرها بعد از قدم زدنِ روزانه، قبل از نماز مغرب و بعد از نماز عشاء، وقت هایی بود که امام (قدس سره) قرآن می خواندند: هفت بار در روز، دقیق و طبق برنامه.(2)
ص: 86
امام صادق (علیه السلام): «هیچ چیزی نیست؛ مگر اینکه بیان آن در قرآن وجود دارد.»(1)
- هيچ مکتبی بالاتر از قرآن نيست. اين قرآن است که هدايت می کند ما را به مقاصد عاليه... .(2)
- قرآن همه چيز دارد: سياست دارد، فقه دارد، فلسفه دارد.(3)
- هرچه در راه قرآن بدهيم، فخر ماست، افتخار ماست، ...!(4)
قرآن در عمق اندیشه و باورهایش رسوخ کرده بود. پایه های انقلاب را روی همین عقیده ها استوار کرد. می گفت: «همه چیز در قرآن هست.»(5)
ص: 87
امام صادق (علیه السلام): «با قرآن، کسانی را که امید دیدار پروردگارشان را دارند، هشدار و اندرز بده که با این کار، آنان را به ثواب و پاداشی که نزد خداوند است، تشویق می کنی.»(1)
یک آیه، يک وصيت برای ملت ايران:
به ملت عزيز ايران توصيه مى كنم كه نعمتى كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد، همچون عزيزترين امور، قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسدارى نماييد و در راه آن كه نعمتى عظيم الهى و امانت بزرگ خداوندى است، كوشش كنيد و از مشكلاتى كه در اين صراط مستقيم پيش مى آيد، نهراسيد كه: {اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ اَقْدامَكُمْ}(2)و(3)
ص: 88
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «به هرکس نعمت قرآن داده شود و با این حال گمان کند که به دیگری، نعمتی بیشتر از آن داده شده است، بی گمان کوچکی را بزرگ شمرده و بزرگی را کوچک دانسته است.»(1)
«اگر تمام آزادی ها را به ما بدهند، تمام استقلال ها را به ما بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگيرند، نمی خواهيم.»(2)
قرآن در نظرش همه چیز بود و همه چیز داشت. حساب استقلال و آزادی را هم با قرآن معلوم می کرد: «ما بيزار هستيم از آزادىِ منهاى قرآن، ما بيزار هستيم از استقلالِ منهاى اسلام!»(3)
ص: 89
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «قرآن را بیاموزید و آن را زیاد تلاوت کنید تا به سبب آن، به درجات و شگفتی های بسیارِ قرآن در بهشت دست یابید.»(1)
«نمازت را اوّلِ وقت بخوان و کوشش کن ترک نشود. نماز اوّلِ وقت خیلی اهمیت دارد. قرآن زیاد بخوان. به دَرسَت اهمیت بده. در انتخاب دوست خیلی مراقب باش و ورزش را هم ترک نکن.»
این نصیحت ها را به نوه اش، حسن آقا، می گفت.(2)
ص: 90
حضرت فاطمۀ زهرا (علیها السلام): «پروردگارا، از درگاهت قدرتی برای عبادت و بينشى برای درک قرآن و فهمی براى شناخت احكامت می خواهم. پروردگارا، بر محمد و آل محمد درود فرست و فهم قرآن را دور از دسترس اندیشه و فکر ما قرار نده!»(1)
می گفت:
هرچه برويد سراغ اينكه يک قدم برداريد براى اينكه خانه تان بهتر باشد، از معنويتتان به همين مقدار، از ارزشتان به همين مقدار كاسته مى شود. ارزش انسان به خانه نيست، به باغ نيست، به اتومبيل نيست. اگر ارزش انسان به اين ها بود، انبيا بايد همين كار را بكنند!(2)
این را که به روحانیون و به همۀ مردم ایران می گفت، منطبق با قرآن بود: {اَلْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً}(3)
ص: 91
امام سجاد (علیه السلام): «هرکس قرآن را در مکه ختم کند، نمی میرد تا آنکه پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را ببیند و نیز جایگاه خودش را در بهشت مشاهده کند.»(1)
ایام حج که می شد، خطاب به مسلمانان جهان پیام می داد. در پیام هایش، زائران خانۀ خدا را به اُنس با قرآن سفارش می کرد. یک سال در پیام حج گفته بود:
به زائران محترم تذكر مى دهم كه در اين مواقف معظّمه و در طول سفر به مكۀ مكرّمه و مدينۀ منوّره، از اُنس با قرآن كريم، اين صحيفۀ الهى و كتاب هدايت، غفلت نورزند كه مسلمانان هرچه دارند و خواهند داشت، درطول تاريخ گذشته و آينده، از بركات سرشار اين كتاب مقدس است.(2)
ص: 92
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «هرکه سخن خدا را راهنمای خود قرار دهد، به استوارترین راه ها هدایت می شود.»(1)
بهار سال 1365، امام دچار ناراحتى قلبى شده بودند. آیت الله العظمی خامنه ای(مدّظله العالی) در تهران نبودند. خبردار که شدند، سریع خودشان را رساندند تهران و رفتند بیمارستان، دیدار ایشان. نزدیک تخت امام که رسیدند، نتوانستند خودداری کنند و به گریه افتادند. امام نگاه محبت آمیزی کردند و چند جملۀ کوتاه فرمودند. آیت الله العظمی خامنه ای(مدّظله العالی) ماجرا را این طور تعریف کرده اند:
چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم. بیرون آمدم و آن ها را نوشتم. ...در آن لحظۀ حساس... گفتند: «قوى باشید. احساس ضعف نکنید. به خدا متّکى باشید: {اَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ}(2) باشید و اگر باهم بودید، هیچ کس نمى تواند به شما آسیبى برساند.» به نظر من، وصیّت سى صفحه ای امام (رحمة الله) می تواند در همین چند جمله خلاصه شود!(3)
ص: 93
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «شما را به تقوای الهی و کتاب خدا سفارش می کنم؛ زیرا قرآن در تاریکی، نور است و در روز، راهنما.»(1)
پایان وصیّت نامۀ سی صفحه ای خود نوشته بودند: «با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا، از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفر مى كنم.»(2)
این جمله انسان را بی درنگ به یاد آیه ای از قرآن می انداخت. انگار خطاب به او هم گفته بودند: {يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى اِلَى رَبِّکِ راضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلىِ فِى عِبادِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى}(3)
ص: 94
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): «قرآن، ثروتی است که بدونِ آن توانگری نباشد و با وجود آن، فقری باقی نمی ماند.»(1)
یک عينک، ناخن گير، شانه، تسبيح، سجادۀ نماز، عمامه، لباس روحانیت، تعدادی كتاب و یک قرآن، همان که همیشه می خواندش، همۀ دارایی اش بود از این دنیا؛ وقتی که پَر کشید و از میانمان رفت!(2)
ص: 95
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام): «بدانید كه دانشِ آنچه [بعدازاین] می آید، اخبار گذشته، درمان دردهایتان و مقررات نظم دهنده ميان [روابط] شما، همه در قرآن است.»(1)
«بار ديگر از ملت بزرگ ايران تشکر نموده و از خداوند تعالى، عظمت اسلام و قرآن و استقلال ممالک اسلامى و شوكت و بزرگى پيروان قرآن كريم را خواستارم.»(2)
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
روح الله الموسوی الخمينى
ص: 96
1. قرآن کریم.
2. ابن حنبل، احمدبن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، ج36، چ1، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1421.
3. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) ، چ2، قم: جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1404.
4. ابن عساکر، علی بن حسن بن هبة الله شافعی، تاریخ مدینه دمشق، ج36، به تحقیق علی شیری، بیروت: دارالفکر، 1415، به نقل از: کتابخانۀ دیجیتال نور.
5. ابونعیم اصفهانی، احمدبن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج4، چ5، بیروت: دار الکتاب العربی، 1407ق، به نقل از: کتابخانۀ دیجیتال نور.
6. اربلى، على بن عیسى، كشف الغمة فی معرفة الائمة، به تحقیق و تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، ج2، چ1، تبریز: بنى هاشمى، 1381ق.
7. انصاری، حمید، حدیث بیداری، به نقل از: نرم افزار مجموعه آثار حضرت امام خمینی(س)، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) با همکاری مركز تحقيیقات كامپيوترى علوم اسلامى نور.
8. بحرانى، سيدهاشم بن سليمان، البرهان فی تفسير القرآن، ج1، چ1، قم: مؤسسۀ بعثت، 1374ش.
9. برقى، احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، به تحقیق و تصحیح جلال الدین محدث، ج1، چ2، قم: دار الكتب الاسلامیة، 1371ق.
ص: 97
10. بصیرت منش، حمید و مرتضی طاهری و اصغر میرشکاری، صحیفۀ دل: مطالب و خاطرات مکتوب از شاگردان امام خمینی(س)، ج1و2، چ3، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1385.
11. بنیاد علوم و معارف اسلامی دانش پژوهان، عارف کامل (مشتمل بر آموزه های اخلاقی و عرفانی، نکته و خاطره دربارۀ فقیه مبارز و عارف کامل، آیت الله العظمی شاه آبادی(رضوان الله تعالی علیه))، چ1، تهران: بنیاد علوم و معارف اسلامی، 1392.
12. بهبودی، هدایت الله، الف لام خمینی (زندگی نامۀ امام روح الله موسوی خمینی)، چ2، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های اسلامی، 1397.
13. بیهقی، احمدبن حسین، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، به تحقیق عبدالمعطی امین قلعجی، ج2، چ1، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1405ق.
14. بیهقی، احمدبن حسین، شعب الایمان، به تحقیق مختار احمد ندوی، ج2، ریاض: مکتبة الرشد ناشرون، 1423ق.
15. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری: «www.liader.ir».
16. تمیمى آمدى، عبد الواحدبن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، چ2، قم: دار الكتاب الاسلامی، 1410ق.
17. حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الاِسناد، چ1، قم: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاِحیاء التراث، 1413ق.
18. خمينى، سیدروح الله، استفتائات، ج10، چ1، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1392.
19. خمينى، سیدروح الله، آداب الصلاة (آداب نماز)، چ22، تهران:
ص: 98
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1394.
20. خمينى، سیدروح الله، تفسیر سورۀ حمد، چ13، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1392.
21. خمينى، سیدروح الله، توضيح المسائل، چ8، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1392.
22. خمينى، سیدروح الله، شرح چهل حديث (اربعین حدیث)، چ59، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1392.
23. خمينى، سیدروح الله، شرح دعای سحر (ترجمۀ فارسی)، چ5، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1395.
24. خمينى، سیدروح الله، كشف الاسرار، به نقل از: نرم افزار مجموعه آثار حضرت امام خمینی(س)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) با همکاری مركز تحقيیقات كامپيیوترى علوم اسلامى نور.
25. دیلمى، حسن بن محمد، اَعلام الدین فی صفات المؤمنین، به تحقیق و تصحیح مؤسسة آل البیت (علیهم السلام)، چ1، قم: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاِحیاء التراث، 1408.
26. دیلمی، شیرویة بن شهرداربن شیرویة بن فناخسرو دیلمی (ابوشجاع دیلمی)، الفردوس بمأثور الخطاب، به تحقیق سعیدبن بسیونی زغلول، ج1، چ1، بیروت: دار الكتب العلمیة، 1406، به نقل از: کتابخانۀ مدرسۀ فقاهت.
27. دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، الاخبار الطوال، به تصحیح جمال الدین شیال و تحقیق محمدعبدالمنعم عامر، چ1قم: الشریف الرضى، 1373ش، به نقل از کتابخانۀ دیجیتال نور.
28. راوندی (قطب الدین راوندی)، سعیدبن هبة الله، منهاج
ص: 99
البراعة فی شرح نهج البلاغة، به تحقیق سيدعبداللطيف قريشى كوه كمره اى، ج1، چ1، قم: کتابخانۀ عمومی آیت الله مرعشی نجفی(ره)، 1406ق.
29. رجایی، غلام علی، برداشت هایی از سیرۀ امام خمینی(س)، ج2و3، چ3، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1385.
30. رحیمیان، محمدحسن، در سایۀ آفتاب (یادها و یادداشت هایی از زندگی امام خمینی(ره))، چ10، قم:مؤسسۀ فرهنگی هنری شاهد، 1388.
31. رشیدی، احمد، خاطرات آیت الله سیدهاشم رسولی محلاتی، چ1، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
32. ستوده، امیررضا، پابه پای آفتاب (گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی(س))، ج1و4، چ4، تهران: پنجره، 1388.
33. شعیری، محمدبن محمدبن حیدر، جامع الاخبار، چ1، نجف: مطبعة حیدریة، [بى تا].
34. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن على بن بابویه، کتابُ من لا یحضره الفقیه، ج4، چ2، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1413ق.
35. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن علی بن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثة، به تحقیق و تصحیح غلامرضا عرفانیان یزدی، چ1، قم: کتاب فروشی داوری، 1396ق.
36. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن علی بن بابویه، معانی الاخبار، به تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، چ1، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1403ق.
37. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن على بن بابویه، الخصال، چ1، قم: جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1362ش.
ص: 100
38. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن على بن بابویه، امالی الصدوق، چ6، تهران: كتابچى ، 1376ش.
39. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن على بن بابویه، كمال الدین و تمام النعمة، ج1، چ2، تهران: اسلامیه، 1395ق.
40. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن على بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، چ2، قم: دار الشریف الرضی للنشر، 1406ق.
41. صدوق (شیخ صدوق)، محمدبن على بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج2، چ1، تهران: نشر جهان، 1378ق.
42. طبرانی، سلیمان بن احمد اللخمی، المعجم الکبیر، ج5، تحقیق: حمدی عبدالحمید السلفی، مصر: مکتبة ابن تمیمه، 1404ق، به نقل از: کتابخانۀ دیجیتال نور.
43. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به تصحیح هاشم رسولی و فضل الله یزدی طباطبایی، چ2، بیروت: دار المعرفة، 1408ق، به نقل از کتابخانۀ دیجیتال نور.
44. طبرسى، احمدبن على، الاِحتجاج، به تحقیق و تصحیح محمدباقر خرسان، ج1، چ1، مشهد: نشر مرتضى، 1403ق.
45. طوسى، محمدبن الحسن، تهذیب الاحكام، به تحقیق و تصحیح حسن موسوی خرسان، ج5، چ4، تهران: دار الكتب الاسلامیه، 1407ق.
46. عروسى حویزى، عبدعلى بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، به تحقیق و تصحیح: سیدهاشم رسولی محلاتی، ج2، چ4، قم: اسماعیلیان، 1415ق.
47. علی بن ابی طالب (علیه السلام) ، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ، به کوشش محمدبن حسین شریف الرضى، به تحقیق و تصحیح صبحی
ص: 101
صالح، چ1، قم: هجرت، 1414ق.
48. على بن حسین (علیه السلام) ، صحیفۀ سجادیه، چ1، قم: الهادى، 1376ش.
49. عیاشى، محمدبن مسعود، تفسیر العیاشی، ج1، چ1، تهران: المطبعة العلمیة،1380ق.
50. فراهانی، مجتبی، سلسلۀ موی دوست؛ خاطرات دوران تدریس امام خمینی(س)، چ4، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1387.
51. كلینى رازی، محمدبن یعقوب، الاصول من الكافی، به تحقیق و تصحیح على اكبر غفارى و محمد آخوندى، ج1و 2و3و7و8، چ4، تهران: دار الكتب الاسلامیة، 1407ق.
52. متقی هندی، علی بن حسام الدینبن قاضی خان قادری شاذلی هندی، كنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، به تصحیح بکری حیانی و صفوة سقا، ج1و16، بیروت: مؤسسه الرسالة، 1409ق، به نقل از: کتابخانۀ دیجیتال نور.
53. مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (علیهم السلام)، ج87و88و89، چ2، بیروت: دار اِحیاء التراث العربی، 1403ق.
54. منسوب به جعفربن محمد (علیه السلام) ، مصباح الشریعة، چ1، بیروت: اعلمى، 1400ق.
55. مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، امام به روایت دانشوران، چ3، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1392.
56. مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، خاطرات خادمان و
ص: 102
پاسداران امام خمینی(س)، چ1، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1387.
57. مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، صحیفۀ امام، ج 1و2و3و4و5و6و7و8و9و10و11و12و13و14و16و17و 18و19و20و21، چ5، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1389.
58. نورى (محدث نوری)، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، چ1، قم: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاِحیاء التراث، 1408ق.
59. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، به تصحیح محمدفؤاد عبدالباقی، ج1، چ1، قاهره: دار الحدیث، 1412، به نقل از: کتابخانۀ دیجیتال نور.
ص: 103
توضیحات شرکت در مسابقه
* پرسش ها از متن موجود طرح شده است و افراد بالای دوازده سال می توانند در مسابقه شرکت کنند.
* به روش های زیر می توانید در مسابقات فرهنگی شرکت کنید:
1. ارسال پاسخ به سامانۀ پیامکی: برای این کار، کافی است به ترتیب نام مسابقه و شمارۀ گزینه های صحیح پرسش ها را به صورت یک عدد پنج رقمی از چپ به راست، همراه با نام و نام خانوادگی خود به سامانۀ پیامکی 3000802222 ارسال کنید.
مثال: قرآن در سبک زندگی روح الله 21324 محمد عظیمی راد
2. مراجعه به بخش مسابقات پرتال جامع آستان قدس رضوی:
https://tv.razavi.ir/plus/@mosabeghat97
3. پاسخ به پرسش ها در پاسخ نامه: پاسخ نامۀ تکمیل شده را می توانید به صندوق های مخصوص مستقر در پایگاه های اطلاع رسانی فرهنگی بیندازید یا به صندوق پستی 351 – 91735 ارسال کنید.
* هزینۀ ارسال پاسخ نامه ازطریق قرارداد «پست جواب قبول» پرداخت شده است و لازم نیست از پاکت و تمبر استفاده کنید.
4. فیلم برداری از خودتان درحال معرفی کتاب قرآن در سبک زندگی روح الله با حضور در مساجد ، مدارس، نمازِجمعه و جمع اقوام و آشنایان: فیلم های خود را با زمان حداکثر 100 ثانیه و فرمت mp4، به این نشانی بفرستید:
https://tv.razavi.ir/plus/@mosabeghat97
* آخرین مهلت شرکت در مسابقه، يک ماه پس از دريافت كتاب است.
* قرعه کشی از بین پاسخ های کامل و صحیح و به صورت روزانه انجام می شود و نتیجۀ آن نيز ازطریق سامانۀ پیامکی گفته شده به اطلاع برندگان می رسد.
تذکر: پیشنهادها و انتقادهای خود را در پیامکی جداگانه ارسال کنید.
تلفن: 32002569 – 051
ص: 104
پرسش ها
پرسش اول. شاه برای تظاهر به دین وفریبِ مردم، بعد از 15خرداد1342و دستگیری امام چه اقدامی کرد؟
1. در مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) شرکت کرد
2. زندانیان سیاسی را آزاد کرد
3. دستور داد قرآن چاپ کنند و آن را قرآن پهلوی نامید
4. ارتباط با روحانیون ارتباط برقرار کرد
پرسش دوم. امام خمینی (قدس سره) در نامه به همسرشان از ترکیه، ایشان را به چه امری سفارش کردند؟
1. صبر
2. تقوا
3. اُنس با قرآن
4. حجاب
پرسش سوم.امام خمینی (قدس سره) در جواب نامۀ دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا، ایشان را به کدام امر سفارش کردند؟
1. جدیت در شناسایی اسلام
2. آموختن و به کاربستن تعالیم قرآن
3. آشنایی با زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از طریق قرآن
4. گزینۀ 1و2
ص: 105
پرسش چهارم.
در کدام گزینه، یکی از موانع فهم قرآن در کلام امام خمینی (قدس سره) بیان شده است؟
1. حجاب معاصی
2. کفر و عناد
3. دنیاطلبی
4. خود بینی
پرسش پنجم.
معروف ترین جملۀ امام خمینی (قدس سره) دربارۀ قرآن کدام است؟
1. اگر قرآن نبود، باب معرفة الله بسته بود اِلی الابد
2. قرآن آمده است که آدم درست کند
3. اسلام و قرآن مجید ما را پیروز کرد
4. قرآن و اسلام، مهجور و مظلوم است
ص: 106
تصویر
ص: 107
تصویر
ص: 108