امام زمان علیه السلام از ولادت تا ظهور

مشخصات کتاب

سرشناسه:روحانی، سیدمحمدصادق، 1303 -

عنوان و نام پديدآور:امام زمان علیه السلام از ولادت تا ظهور [کتاب]/ در کلام حضرت آیت الله العظمی روحانی مدظله العالی.

مشخصات نشر:قم: مهر امیرالمومنین(ع)، 1390.

مشخصات ظاهری:128ص.

فروست:مجموعه پرسش ها و پاسخ های اعتقادی؛ 4.

شابک:25000 ریال: 978-964-159-156-6

وضعیت فهرست نویسی:فاپا (چاپ دوم)

يادداشت:چاپ دوم.

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع:محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع:مهدویت

رده بندی کنگره:BP51/ر827الف8 1391

رده بندی دیویی:297/959

شماره کتابشناسی ملی:2812697

ص :1

اشاره

ص :2

امام زمان علیه السلام از ولادت تا ظهور

در کلام حضرت آیت الله العظمی روحانی مدظله العالی

ص :3

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :4

فهرست مطالب

تصویر

ص :5

تصویر

ص :6

تصویر

ص :7

تصویر

ص :8

تصویر

ص :9

تصویر

ص :10

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

الحَمدُللّه رَبِّ العالَمِين وَ صَلَّى اللّه عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرينَ وَاللَّعنُ الدائِمِ عَلى أَعدائِهِم أَجمَعينَ أَبَدَ الآبِدينَ.

* امروزه علوم در كنار رشد همه جانبه بشر به سوى تمدن و بالندگى فكرى، در حال تكامل هستند. اين مسأله، نه تنها مذهب را تحت الشعاع خويش قرار نداده بلكه موجب شده است تا نسل جوان، به دنبال روحيه كاوش گر و خداجوى خويش، بخواهند هر چه بيشتر بپرسند و در سايه رسيدن به پاسخ سؤالات دينى خود، روح جستجوگر خود را سيراب كنند.

در عصر كنونى، كتاب هاى بسيارى در اين مسير نگاشته و به زيور طبع آراسته شده است، اما با توجه به اشتغالات فراوان، كمتر اتفاق مى افتد مراجع معظم تقليد، قلم به دست گرفته و به جزئى ترين پرسش ها و ابهامات پاسخ دهند؛ مسأله پسنديده اى كه از امتيازات مجموعه مجلداتِ پاسخ به استفتائات اخلاقى و اعتقادى حضرت آيت اللّه العظمى روحانى (دامت بركاته) به شمار مى رود.

* معظم له در سال هاى اخير، تمامى سؤالات شرعى و اعتقادى و

ص:11

اخلاقى دريافتى را شخصاً بررسى و پاسخ داده اند كه به تدريج در حال آماده سازى و تدوين جهت چاپ به زبان هاى مختلف مى باشد. از اين مجموعه پرسش و پاسخ ها، تاكنون هفت جلد استفتائات شرعى به زبان فارسى و سه جلد استفتائات شرعى و اعتقادى به زبان عربى منتشر شده است؛ كه با توجه به كثرت استفتائات اعتقادى و اخلاقى، و تنوع موضوعى آنها، بر آن شديم تا ضمن دسته بندى پرسش ها، جهت سهولت استفاده مخاطبين، به ويژه جوانان عزيز، آنها را در مجلدات جداگانه اى منتشر نماييم كه تاكنون سه جلد آن تحت عناوين فضائل و مصائب حضرت زهرا عليها السلام ، عاشورا و قيام امام حسين عليه السلام و راه سعادت به چاپ رسيده است و كتاب حاضر، چهارمين جلد آن مى باشد.

* نظر به اينكه سؤالات از سوى اقشار مختلف و با بيان هاى متفاوت، مطرح شده است، نياز به يكسان سازى و تغيير جمله بندى در آنها ديده مى شد كه اين مهم، در ويرايش مجموعه لحاظ شده است.

* نكته قابل ذكر ديگر اينكه، از آنجا كه بسيارى از پرسش و پاسخ ها به زبان عربى بوده است، دفتر استفتائات با كسب اجازه از معظم له اقدام به ترجمه آنها به فارسى نموده و منابع آيات و روايات شريفه را نيز به متن اضافه كرده است.

دفتر استفتائات

حضرت آيت اللّه العظمى روحانى (دام ظلّه العالى)

ص:12

فصل اول: تولد، نام ها و القاب امام زمان(عج)

اشاره

ص:13

ص:14

اثبات تواتر اجمالى يا معنوى ولادت امام زمان عليه السلام

س1: در كتب روايى ما شيعيان، روايات زيادى از اصحاب امام حسن عسكرى عليه السلام نقل شده كه از داستان ولادت امام زمان عليه السلام و حضور آن اصحاب در صحنه ولادت آن حضرت حكايت مى كنند. روايات حكيمه خاتون و ابوالاديان بصرى و غيره نمونه هايى از اين روايات هستند. با توجه به اينكه بسيارى از اين روايات از لحاظ صحت سندى داراى اسناد ضعيفى هستند (چون بعضى از راويان اين احاديث يا مجهول و مهمل اند، يا متهم به ضعف و غلو و كذب شده اند) هم چنين بسيارى از اين روايات از نظر دلالت متنى با همديگر ضد و نقيض مى باشند، روش برخورد علماى ما با اين روايات چگونه است؟

بدون در نظر گرفتن روايات متعددى كه از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ديگر ائمه عليهم السلام نقل شده، آيا مى توان تواتر اجمالى يا معنوى ولادت امام مهدى عليه السلام را از اين روايات ضعيف الاسناد و ضد و نقيض اصحاب امام حسن عسكرى عليه السلام ادعا كرد؟ و آيا تنها با استفاده از اين روايات كه وضع متنى و سنديشان قبلا ذكر شده، تواتر اجمالى يا معنوى ولادت امام زمان عليه السلام ثابت مى شود؟

ص:15

ج:باسمه جلت اسمائه

اصل وجود امام مهدى (ارواح من سواه فداه) و اينكه ايشان زمين را پس از آنكه از ظلم و جور پر شده است، پر از قسط و عدل مى نمايد و اينكه آن آقا ذريه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است و بعد از يازده امام مى آيد؛ از مسلّمات و قطعيات فريقين است، و روايات طرفين آن قدر زياد است كه جاى هيچ حرفى باقى نيست. و رواياتى كه دال است بر اينكه آن حضرت پسر امام عسكرى عليه السلام است و بعد از شهادت امام عسكرى عليه السلام امامت به ايشان منتقل مى شود، متجاوز از حد تواتر است و جاى بحث باقى نمى گذارد.

اعتقاد گروهى از اهل تسنن به ميلاد حضرت مهدى عليه السلام

س2: گروهى از اهل تسنن به ميلاد حضرت امام مهدى عليه السلام اعتقاد دارند.

آنها چگونه از موضوع ولادت حضرت آگاه شدند در صورتى كه به دليل ترس از بنى عباس اين موضوع به صورت يك راز پنهان شده بود و حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام تنها نزديكان مورد اطمينان خود را از آن آگاه ساخته بودند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

ميلاد حضرت امام زمان عليه السلام تنها در يك دوره خاص و آنهم از ترس آسيب رسيدن به حضرت توسط دشمنان مخفى نگاه داشته شده بود و ليكن بعد از شهادت پدر بزرگوارشان، حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام ، خبر ميلاد ايشان انتشار يافت، سفيران و كسانى كه به ديدار ايشان مشرف شدند نيز دستورى

ص:16

بر پنهان كارى و مخفى نمودن موضوع نداشتند، به همين دليل خبر ميلاد آن حضرت (ارواحنا فداه) در همه جا پيچيد.

نقل هزاران روايت از طريق شيعه و سنى در مورد امام زمان عليه السلام

س3: گروهى به دليل ضعيف دانستن برخى از روايات حضرت امام مهدى عليه السلام توسط ابن خلدون در مقدمه اش، آنها را مورد ترديد قرار داده اند، پاسخ حضرت عالى در اين باره چه مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در اسلام هيچ موضوع دينى وجود ندارد كه مانند موضوع حضرت امام مهدى عليه السلام هزاران حديث و روايت از طريق شيعه و سنّى درباره آن نقل شده باشد، بنابراين ضعيف بودن برخى از آنها آسيبى به اصل موضوع نمى رساند، زيرا فراوانى احاديث ذكر شده، اين مطلب را به يك موضوع متواتر غير قابل ترديد بدل كرده است.

دليل اطلاق لقب قائم بر حضرت مهدى عليه السلام

س4: لقب «قائم» به چه دليلى به حضرت امام زمان عليه السلام اطلاق شده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين نام گذارى براى حضرت مهدى عليه السلام از اين فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم استخراج شده است كه: «از اهل بيت من هستند دوازده بزرگ نجيب كه (ملائكه) با آنها صحبت مى كنند و آنها را

ص:17

آموزش مى دهند، آخرين ايشان قائم به حق (1) است كه جهان را پس از اين كه از ستم انباشته شد، سراسر پر از عدل و داد خواهد نمود» (2).

يكى از كنيه هاى حضرت عليه السلام همان كنيه رسول خدا صلى الله عليه و آله

س5: كنيه رايج و معروف حضرت امام مهدى عليه السلام (ابوصالح) مى باشد ولى در حديثى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده، آمده است كه اسم امام همان اسم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و كنيه اش همان كنيه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد، بدين معنا كه كنيه ايشان (ابوالقاسم) است، كدام يك از اين دو كنيه درست است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين مطلب كه كنيه ايشان ابوالقاسم است به اين معنا نيست كه حضرت عليه السلام كنيه ديگرى نداشته باشند، محدث نورى نيز ذكر مى نمايد كه امام دو كنيه دارند؛ ابوالقاسم و ابوصالح.

حكمت عدم جواز تصريح اسم مبارك امام زمان عليه السلام

س6: حكمت عدم جواز تصريح اسم مبارك امام زمان عليه السلام چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

ص:18


1- (1) . يعنى بر پا دارنده حق.
2- (2) . قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم : «مِن أهل بيتى إثنى عشر نقيباً نُجباء، محدّثون مفهّمون، آخرهم القائم بالحقّ، يملأها عدلاً كما ملئت جوراً»؛ من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 180؛ وسائل الشيعة، ج 11، ص 490 و ج 16، ص 244؛ شرح اصول كافى، مازندرانى، ج 7، ص 73.

در روايات متعدد از ذكر نام آن حضرت منع شده است و فقهاى بزرگ آن را حمل بر تقيه در زمان هاى سابق نموده اند كه آن حضرت متولد شده بود، و چون شيعه و سنى روايت كرده اند كه آن حضرت خواهد آمد و اسم او موافق اسم پيامبر صلى الله عليه و آله است و آن حضرت را مخفى كرده بودند؛ جبابره آن عصر در تفحص حال حضرت بر مى آمدند؛ به همين دليل منع شده بود كه اسم آن حضرت برده شود.

رواياتى دال بر نبردن اسم آقا و تخاطب ايشان با القاب خاصه

س7: رواياتى دلالت دارند بر اين كه اسم مبارك قائم آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم را بر زبان نياوريم، آيا اين روايات شامل زمان ما نيز مى شوند؟ و اگر نه، آيا اسم آقا را بردن بهتر است يا تخاطب ايشان با القاب خاصه ايشان؟

ج:باسمه جلت اسمائه

با دقت در آن روايات، به نظر من آن چه ميرزاى قمى در جامع الشتات فرموده صحيح است و نوشته اند كه آن روايات مخصوص به زمان خاصى بوده است و فعلا در اين زمان آن محذورها موجود نيست؛ ولى من خودم به واسطه آن كه احتمال شمول زمان ما را دارد، مقيّدم اسم نبرم.

ص:19

ص:20

فصل دوم: عمر طولانى و زندگانى امام زمان(عج)

اشاره

ص:21

ص:22

استدلال درباره عمر طولانى حضرت عليه السلام

س8: آيا مى توان با استدلال قرآنى به كسانى كه زنده بودن طولانى مدت حضرت امام زمان عليه السلام را انكار مى كنند پاسخ گفت؟

ج:باسمه جلت اسمائه

با توجه به آيات مربوط به اصحاب كهف:

«وَلَبِثُوا فِى كَهْفِهِمْ ثَلاَثَ مِائَة سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً» (1) و «وَكَذلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْم» (2)

مى توان بر قدرت خداوند متعال در طولانى نمودن عمر و حفظ بدن هاى اصحاب كهف پس از سيصد و نه سال در غار استدلال نمود. (زيرا آنها توانستند يكديگر را بشناسند و گذشت سال ها در آنها مشخص نبود تا آنجا كه گمان بردند يك روز يا كمتر از آن در خواب بوده اند و بى گمان بدن هايشان به همان صورت اوليه

ص:23


1- (1) . و سيصد سال در غارشان درنگ كردند و نه سال (نيز بر آن) افزودند؛ كهف: 25. [1]
2- (2) . و اين چنين بيدارشان كرديم، تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند. گوينده اى از آنان گفت: «چقدر مانده ايد؟» گفتند: «روزى يا پاره اى از روز را مانده ايم»؛ كهف: 19. [2]

باقى مانده بود چون در غير اين صورت اين حرف را نمى زدند)

هم چنين مى توان اضافه نمود كه طولانى نمودن عمر از زنده نمودن آسان تر مى باشد، بنابراين هر كس بر اساس آيات فوق به زنده شدن اصحاب كهف ايمان داشته باشد لازم است قطعاً به امكان پذير بودن طولانى شدن عمر حضرت امام مهدى عليه السلام نيز معتقد باشد.

دليل عدم سالخوردگى حضرت عليه السلام در زمان غيبت

س9: به چه دليل حضرت امام مهدى عليه السلام بعد از اين مدت طولانى دچار سالخوردگى نمى شوند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در حالت طبيعى پس از سال خوردگى مرگ و فنا صورت مى گيرد و يا حداقل سبب عدم توانايى شخص بر انجام مأموريت هايش به ويژه مأموريت هاى دشوار امام عليه السلام مى شود، از اين جهت است كه حكمت الهى بر اين قرار گرفت كه ايشان جهت انجام مسئوليت هايشان به بهترين وجه، جوان باقى بمانند.

امكان همسر و فرزند داشتن حضرت مهدى عليه السلام

س10: در روايات اهل بيت عليهم السلام به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله از ازدواج نكردن نهى شده و ازدواج يكى از سنت هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله به شمار آمده است؛ با در نظر داشتن اين روايات، آيا امكان دارد كه حضرت مهدى عليه السلام همسر و فرزند داشته باشد؟

ص:24

ج:باسمه جلت اسمائه

روايات دال بر اينكه حضرت مهدى عليه السلام همسر و فرزند دارد، سندشان سالم نيست، و به آنچه در برخى ادعيه و زيارت ها وارد شده، نمى توان استدلال كرد.

اما عموم آنچه دلالت بر استحباب ازدواج مى كند و ازدواج را از سنت هاى اسلام مى داند؛ از حكم اوليه ازدواج سخن مى گويد و مانع از اين نيست كه ازدواج با حكم ثانوى گاه حرمت، گاه وجوب و گاه كراهت داشته باشد؛ و اين امر، جزء مسائلى است كه بستگى به احوال اشخاص و شرايط آنها دارد. از آنجا كه ما از نظر علمى اطلاعى از شرايط حضرت مهدى عليه السلام نداريم، نمى توانيم يقين داشته باشيم كه ازدواج درباره ايشان مستحب است.

ايراد روايت ازدواج حضرت عليه السلام يا يكى از دختران ابى شيب

س11: در كتاب المصباح تأليف كفعمى مطالعه كردم كه حضرت امام عصر با يكى از دختران أبى شيب ازدواج نموده است، دختران ابى شيب به چه كسانى اشاره دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

رواياتى كه به ازدواج حضرت امام عصر عليه السلام و صاحب فرزند بودن ايشان اشاره دارد از نظر سند، خالى از اشكال نيست و آنچه در اين باره در برخى از ادعيه آمده قابل استدلال نمى باشد، بنابراين، اين ادعا كه حضرت با يكى از دختران ابى شيب ازدواج كرده است بر عهده گوينده آن مى باشد.

ص:25

ايمان به زنده بودن حضرت مهدى عليه السلام

س12: آيا ايمان به اينكه امام مهدى عليه السلام 1177 سال پيش متولد شده و هنوز زنده است و زنده مى ماند تا در آينده پس از هزاران سال ظهور كند؛ يكى از ضروريات ايمان به خداى متعال و پيامبران و كتاب هاى اوست؟ چرا قرآن كريم به صراحت به اين مطلب اشاره نكرده و از مردم نخواسته است به آن اعتقاد داشته باشند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اصل قضيه مهدويت؛ به معناى اينكه مردى به نام «مهدى» هست كه در آخرالزمان خروج مى كند و زمين را پر از عدل و داد مى كند چنانكه از ظلم و جور پر شده است؛ جزء قضايايى است كه همه مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند؛ همان طور كه علماى شيعه و سنى بدان معترف بوده اند، حتى برخى از ايشان مانند ابن حجر مكى به كفر منكر اين قضيه تصريح كرده است.

ولادت امام عليه السلام و زنده بودن ايشان تا روز موعود؛ از جمله ضروريات مذهب است كه بدون ترديد درباره كسى كه آن را انكار كند، حكم خروج از حريم تشيع داده مى شود.

سؤال از علت ذكر نشدن نام ايشان عليه السلام در قرآن كريم هم درست نيست، مگر براى كسى كه عقيده داشته باشد: «كتاب خدا براى ما كافى است» و بين سخن خداوند متعال و سخنان پيامبرش حضرت محمد صلى الله عليه و آله تفاوت قائل است؛ اما كسى كه به سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه خداوند درباره اش فرمود: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ

ص:26

هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (1) ايمان دارد، و ديده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در احاديث شريف فراوانى كه كتب فريقين آن را روايت مى كنند به اين مطلب اشاره داشته اند، (آن هم در سطحى كه قضيه امام مهدى عليه السلام از قضاياى متواتره به شمار مى آيد و فقط كسى در آن شك مى كند كه خداوند مهر بر قلبش نهاده باشد)؛ چنين سؤالى نمى پرسد.

عظمت حضرت مهدى عليه السلام نزد ائمه عليهم السلام

س13: عظمت حضرت عليه السلام نزد ائمه عليهم السلام و صالحين چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در اين مجال اندك نمى توان درباره جايگاه حضرت (روحى و ارواح العالمين له الفداه) نزد ائمه طاهرين عليهم السلام سخن گفت، اما همين بس است كه سخن جد بزرگوارشان امام صادق عليه السلام را درباره ايشان نقل كنيم تا جايگاه عظيم آن حضرت عليه السلام را بشناسيم. امام صادق عليه السلام فرموده اند: «اگر زمان او يعنى حضرت مهدى عليه السلام را درك مى كردم تمام زندگى ام را به او خدمت مى كردم». (2) اگر بدانيم كه امام صادق عليه السلام كيست، و بدانيم كه آرزوى او خدمت نوه اش حضرت مهدى عليه السلام بوده است، پى خواهيم برد كه حضرت مهدى عليه السلام داراى چه جايگاهى هستند.

ص:27


1- (1) -نجم: 3 و 4؛ و [1]هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد، آنچه مى گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست.
2- (2) . غيبت نعمانى، ص 245؛ هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ عليه السلام فَقَالَ: لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي.

ص:28

فصل سوم: عصر غيبت و انتظار

اشاره

ص:29

ص:30

درباره روايات پيرامون امام زمان عليه السلام

س14: آيا روايات وارده درباره امام مهدى عليه السلام مختص به شيعه است يا به همه مسلمانان؟

عقيده اهل سنت درباره حضرت مهدى عليه السلام چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين روايات نه تنها از طريق شيعيان، بلكه از طريق اهل سنت نيز نقل شده، و از نظر ايشان حتى متعصبين آنها مانند ابن تيميه صحيح و متواتر نيز هست؛ ابن تيميه حرانى در كتاب خود به نام منهاج السنة، ج 8، ص 254، مى گويد: «احاديثى كه در زمينه خروج مهدى به آن استدلال مى شود، احاديثى صحيح مى باشند».

مفتى سابق عربستان سعودى در مقاله اى كه در مجله الجامعة الاسلامية، ش 3، ص 161 منتشر شده، گفته است: «مسأله مهدى روشن است، و احاديث درباره آن فراوان، بلكه متواتر و متعاضد مى باشد، و همه اهل علم قائل به تواتر آن هستند و اين تواتر، به دليل كثرت طرق آن، و مخارج، راويان و الفاظ متفاوتى كه دارد؛

ص:31

تواترى معنوى است». هم چنين با مشاهده سخنان علماى اهل سنت، مى توان به عقيده آنها دراين زمينه پى برد، و از ميان آن سخنان، سخن حافظ ابى الحسن ابرى كفايت مى كند؛ او در تهذيب الكمال، ج 25، ص 149، از مزى روايت كرده است كه: «و از رسول خدا صلى الله عليه و آله اخبار متواتر و فراوان است. يعنى درباره مهدى و اينكه او زمين را پر از عدل مى كند، و اينكه عيسى بن مريم با او ظهور مى كند و او را در كشتن دجال در كنار باب لد در سرزمين فلسطين يارى مى دهد، و اينكه او به امامت نماز جماعت مردم مى ايستد و عيسى عليه السلام پشت سر او نماز مى خواند و...».

اسامى دوازده امام عليهم السلام در روايات

س15: آيا درست است كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گفتار آشكارى در بيان اسامى دوازده امام نيست؟ و امامت پياپى آنان با تعيين پيامبر صلى الله عليه و آله نبوده، بلكه تعيين هر امام به عهده امام قبل از خود بوده است؟ آيا احاديث منسوب به پيامبر صلى الله عليه و آله كه نام ائمه عليهم السلام در آن آمده معتبر است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

احاديث منقول از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در كتب شيعه و سنى، كه آشكارا نام دوازده امام را ذكر كرده آنقدر فراوان و زيادند كه نمى توان آن ها را شمارش و يا مقدارش را تعيين كرد. تا جايى كه يكى از پژوهشگران بيش از هشتاد حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله كه در اين مورد در كتاب هاى شيعه و سنى نقل شده، گرد آورده و اعتراف كرده كه تنها اندكى را نقل كرده است. يكى از آن ها

ص:32

حديثى است كه در كتاب «كفاية الاثر» نوشته ابوالقاسم على بن محمد رازى قمى از سهل بن سعد انصارى نقل شده است:

«از فاطمه دختر رسول خدا درباره امامان پرسيدم. وى فرمود:

اى على، تو امامى و جانشين منى و تو بر مؤمنان از خودشان سزاوارترى، بعد از مرگت پسرت حسن بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، بعد از مرگ حسن پسرت حسين بر مؤمنان از خودشان، پس از مرگ حسين پسرش على بن حسين بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.»

اين روايت به طور آشكار نام ديگر امامان را تا حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ياد مى كند تا مى گويد:

«ايشان رهبران به حق و زبان هاى راستى هستند كه هر كه يارى شان كند پيروز است و هركه رهايشان كند، خوار مى شود.» (1)روايات با چنين مضامين فراوان بوده و در كتاب هاى شيعه و سنى نقل شده است.

ص:33


1- (1) . كانَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله و سلم يَقولُ: يا عَلِيُّ، أَنْتَ الاِْمامُ وَالْخَليفَةُ بَعْدي، وَأَنْتَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، فَإِذا مَضَيْتَ فَابْنُكَ الْحَسَنُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، فَإِذا مَضَى الْحَسَنُ فَابْنُكَ الْحُسَيْنُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، فَإِذا مَضَى الْحُسَيْنُ فَابْنُهُ عَليّ ُبْنُ الْحُسَيْنِ... فَهُمْ أَئِمَّةُ الْحَقِّ، وَأَلْسِنَةُ الصِّدْقِ، مَنْصورٌ مَنْ نَصَرَهُمْ، وَمَخْذولٌ مَنْ خَذَلَهُمْ؛ كفاية الاثر، ج 13 و [1] 14.

اعتقاد به غيبت حضرت مهدى عليه السلام از ضروريات دين

س16: آيا اعتقاد به غيبت حضرت مهدى عليه السلام از ضروريات دين است؟ يا از ضروريات مذهب يا هيچ كدام؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از ضروريات مذهب نيست و ظاهراً از ضروريات دين، بلكه اديان آسمانى مى باشد.

فلسفه وجود امام غائب عليه السلام

س17: فلسفه وجود امام غائب عليه السلام چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

فلسفه وجود آن حضرت به طور اختصار همان فلسفه لزوم وجود خورشيد است كه اگر خورشيد روزى خاموش شود، عالم متلاشى مى شود. بقاى جميع عوالم وابسته به وجود آن امام عليه السلام است، بسط كلام موكول به محل ديگر است.

سود و بهرۀ وجود حضرت عليه السلام حتى در زمان غيبت

س18: حضرت امام عصر عليه السلام در حالت غيبت چه سود و بهره اى مى رسانند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از حضرت امام رضا عليه السلام روايت شده است: «اگر زمين لحظه اى از وجود حضرت حجت خالى شود بى گمان زمين اهلش را در خود

ص:34

فرو خواهد برد». (1) رواياتى از اين دست بسيار است و اين روايت به صورت خلاصه بيان مى دارد كه وجود حضرتش عليه السلام سبب امنيت جهانيان از همه لحاظ مى باشد.

دليل طولانى شدن غيبت حضرت امام عصر عليه السلام

س19: چرا غيبت حضرت امام عصر عليه السلام طولانى شده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

مدت زمان غيبت وابسته به تحقق و يا عدم تحقق عوامل ظهور مى باشد و از آنجا كه تمامى عوامل و اسباب تا كنون تحقق نيافته، غيبت طولانى شده و ظهور تا كنون ميسر نشده است.

وظيفه حضرت عليه السلام در زمان غيبت

س20: وظيفه حضرت امام زمان عليه السلام در زمان غيبت چه مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

وظيفه حضرت امام زمان عليه السلام در زمان غيبت همان وظيفه پدران گرامى شان عليهم السلام در زمان حضورشان مى باشد. ايشان تمامى نقش هاى امامت و خلافت الهى را بر عهده دارند مگر امورى مانند تبليغ مستقيم كه به دليل موانع امكان پذير نباشد.

ص:35


1- (1) . ورد عن الامام الرضا عليه السلام:«لو خَلَتِ الأرض طرفة عينٍ من حجّة لساخَت بأهلها»؛ عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج 1، ص 272. [1]

وظيفۀ ما در زمان غيبت و عصر حاضر

س21: در زمان غيبت، مخصوصاً در عصر حاضر وظيفه ما چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

عمل به وظايف شرعيه و انتظار فرج و توسل به آن حضرت. و واسطه نمودن آن بزرگوار براى همه امور دنيا و آخرت، چون واسطه فيض الهى آن بزرگوار است.

عدم تعارض حضرت عليه السلام با به كمال رسيدن بشريت

س22: بسيارى از مؤمنان درباره چگونگى مرگ حضرت امام مهدى عليه السلام سؤال مى نمايند، كه اگر ايشان به شهادت مى رسند به اين معنا خواهد بود كه دست يابى به كمال انسانى و رو نمودن به دين الهى كه همان هدف والا از تلاش هاى امامان عليهم السلام و غيبت طولانى امام عليه السلام است، تحقق پيدا نخواهد كرد. نظر حضرت عالى در اين باره چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

نويسنده الزام الناصب چنين نقل كرده است: «و چون هفتاد سال بگذرد، هنگام درگذشت حضرت عليه السلام فرا مى رسد، زنى از قبيله بنى تميم به نام سعيده كه چون مردان ريش دارد، هنگامى كه حضرت در حال عبور هستند سنگى را از بالاى بام بر ايشان مى اندازد و حضرت را به شهادت مى رساند». شهادت حضرت تعارضى با به كمال رسيدن بشريت ندارد، زيرا معناى رسيدن به كمال، كمال جمعى است و نه كمال يافتن تك تك افراد به صورت جداگانه.

ص:36

منظور از انتظار فرج

س23: منظور از انتظار فرج چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

كسى كه منتظر مهمان بزرگى باشد لابد تمام وسايل پذيرايى را فراهم نموده و كارى كه موجب ناراحتى مهمان شود انجام نمى دهد. بنابر اين كسى كه انتظار فرج و ظهور امام عليه السلام را دارد قهراً بايد به وظايف شرعيه، خوب عمل كند؛ چون انتظار فرج افضل اعمال است.

آماده سازى خود براى ظهور حضرت عليه السلام

س24: آيا آشنايى با احكام شرعى به وسيله توضيح المسائل ها و آشنايى حتى ساده با تفسير قرآن كريم، گام مهمى جهت ايجاد و آماده سازى پايگاهى براى امام عصر عليه السلام و يارى ايشان و نيز آماده سازى خود جهت ظهور ايشان محسوب مى شود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

آماده سازى جهت ظهور امام عليه السلام نيازمند اين است كه فرد خود را از لحاظ روحى، اخلاقى، رفتارى و فرهنگى آماده سازد. آموختن دستورات شرعى از طريق توضيح المسائل ها گر چه بسيار مهم است و ليكن كافى نمى باشد بلكه مى بايست اجرا شده، جان ها از پليدى ها پاك و با فضائل اخلاقى آراسته گردند و هم زمان، با شناخت عقائد و معارف راستين صيقل داده شوند.

ص:37

سندى بر صحت انتظار شيعيان براى حضرت مهدى عليه السلام

س25: خداوند در آيه 170 سوره نسا به مردم مى فرمايد: «اى مردم، پيامبرى كه انتظار او را داشتيد حق را از طرف پروردگار آورده، به او ايمان بياوريد»؛ (1) اما در كجاى قرآن گفته شده بعد از حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و سلم ، پيامبر يا امام يا شخص ديگرى خواهد آمد و مردم موظف هستند انتظار آمدن او را داشته و از او پيروى كنند؟ شيعيان منتظر آمدن امام دوازدهم به نام حضرت مهدى عليه السلام فرزند امام حسن عسكرى عليه السلام مى باشند؛ آيا اين انتظار را خداوند وعده داده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

آيه صريح: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس» (2) كه دال بر دستورى است كه روز غدير پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم به آن عمل كردند و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را به امامت منصوب نمودند. در اين زمان هم كه حضرت مهدى (ارواحنا فداه)، امام هستند و روايات بسيار زيادى از پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام بعد از ايشان وارد شده است كه ايشان از طرف خداى تعالى منصوب به امامت هستند.

«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً

ص:38


1- (1) . «يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَ آمِنُوا خَيْراً لَكُمْ» .
2- (2) . مائده: 67؛ [1] اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملاً(به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى دارد.

وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ » (1) طبق روايات ظهور اين آيه فقط در زمان امام مهدى واقع مى شود و تا به حال مصداقى پيدا نكرده است.

استفاده از تكنولوژي روز توسط حضرت مهدى عليه السلام

س26: اگر حضرت مهدى عليه السلام وجود دارد چرا از تكنولوژى هاى روز و شبكه هاى ماهواره اى و اينترنت براى ارتباط با مؤمنين، پاسخ به سؤال ها، توجيه و رهبرى آنها در جهت آمادگى براى روز ظهور استفاده نمى كند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين سوال دو مطلب متناقض دارد؛ يكى اينكه از يك سو روز ظهورى را براى حضرت مهدى عليه السلام ضرورى مى داند و اين فرض چنانچه روشن است، اقتضا مى كند كه ايشان غائب باشد تا ظهور كند، حال آنكه از سوى ديگر از امام مى خواهد كه از طريق شبكه هاى ماهواره اى و اينترنتى پاسخگوى سؤالات مؤمنين و راهنما و رهبر ايشان باشد، كه اين اقتضا مى كند كه ايشان ظاهر و شناخته شده باشد؛ حالا چگونه مى توان گفت چرا حضرت مهدى عليه السلام اين نقش ها را كه قهرا موجب ظهور است. در جهت آماده شدن براى روز ظهور ايفا نمى كند؟

نقش زنان در جنبش حضرت مهدى عليه السلام

س27: نقش زنان در قيام جنبش حضرت مهدى عليه السلام چيست؟س27: نقش زنان در قيام جنبش حضرت مهدى عليه السلام چيست؟

ص:39


1- (1) . قصص: 5؛ [1] ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم.

ج:باسمه جلت اسمائه

در ميان مطالبى كه در دست داريم، اشارات زيادى به جزييات نقش زنان در نهضت حضرت مهدى نشده است؛ اما برخى از روايات به اين مطلب اشاره دارند كه عده اى از زنان به يارى آن حضرت مشرف مى شوند، و عده اى به مداواى مجروحان خواهند پرداخت، و شايد اين دسته از روايات مفسر دسته اول باشد.

ص:40

فصل چهارم: تفسير برخى روايات

اشاره

ص:41

ص:42

منظور از «شريك القرآن» بودن امام زمان عليه السلام

س28: در زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلام كه از شيخ مفيد و سيد بن طاووس (رحمهما الله) روايت شده، اين عبارت را مى خوانيم: «السلام عليك يا شريك القرآن»؛ (1) منظور از آن چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

منظور از عبارت مذكور اثبات شراكت حضرت مهدى عليه السلام با قرآن كريم در ويژگى هاى و آثار آن است، يعنى همان طور كه يكى از ويژگى هاى قرآن مثلاً اين است كه كتاب هدايت است، حضرت مهدى عليه السلام نيز چنين است، و همان طور كه قرآن تبيين كننده همه چيز است، حضرت مهدى عليه السلام نيز آشكاركننده همه چيز است؛ و... .

مورد بحث بودن روايت مجلسى(ره) از ثواب الاعمال

س29: آيا اين حديث كه درباره علامات ظهور موعود و آخرالزمان از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت شده است درست مى باشد؟

ص:43


1- (1) . اقبال الاعمال، ص 712.

مرحوم علامه مجلسى در مجلد غيبت كتاب بحارالانوار، باب علامات ظهور موعود (جلد 13) روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمودند:

«سَياتِى زَمانٌ عَلى امَّتى لا يبقَى مِنَ القُرآنِ الّا رَسمُهُ وَ لا مِنَ الاِسلامِ الّا اسمُهُ يسَمّوُنَ بِهِ وَ هُم ابعَدُ النّاسِ مِنهُ مَساجِدُهُم عامِرَةٌ وَ هِى خَرابٌ مِنَ الهُدَى فُقَهاءُ ذلِك الزَّمانِ شَرُّ الفُقَهاءِ تَحتَ ظِلِ ّ السَماءِ مِنهُم خَرَجَتِ الفِتنَه وَ الَيهِم تَعُوُد» يعنى زمانى براى امت من خواهد آمد كه از قرآن جز رسمى و صورتى باقى نمى ماند و از اسلام جز اسمى نخواهد بود. افراد امت من به نام مسلمان معروف اند و بى نهايت از حقيقت اسلام دورند. مساجد مسلمين در آن زمان بسيار آباد و معمور است و لكن از حقيقت و هدايت خراب و خالى است، فقهاى آن زمان بدترين فقها هستند كه در زير سايه آسمان پيدا شده اند. اين فقها سبب بروز و ظهور فتنه و فساد مى شوند ولى عاقبت آن فتنه و فساد گريبان گير خود آنان خواهد شد و نتيجه آن فتنه و فساد به خود آنان بر خواهد گشت؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين روايت را مجلسى رحمه الله از ثواب الاعمال صدوق نقل كرده، و صدوق از پدرش از على بن ابراهيم از ابراهيم بن هاشم از نوفلى از سكونى، از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. روايت از نظر سند معتبر است، جاى اشكال نيست، و از حيث دلالت و زمان آن مورد بحث است، چون علائم سه دسته است و علائم نزديك ظهور پنج تا است كه اين علامت از آنها نيست.

ص:44

منظور از فساد دريا در دعاى عهد

س30: در دعاى عهد اين آيه از قرآن كريم آمده است: «ظَهَرَ الفَسادُ فِي البَرّ وَالبَحْرِ بِما كَسَبَت أيْدي النّاس» (1)؛ منظور از فساد در دريا چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

منظور از خشكى و دريا: معناى لغوى آنها است، و منظور از فساد: ويرانى و خرابى است به اين ترتيب روشن مى شود كه منظور از آيه مباركه تبيين اين مطلب است كه ويران شدن كره زمين، خشكى و دريا، به سبب تمرد مردم از حدود الهى است.

در برخى روايات شريفه نيز به اين مطلب اشاره شده است كه منظور از فساد (دريا)، نابودى آبزيان آن است و بر كسى پوشيده نيست كه اين تفسير از آيه شريفه، تنها بيان يكى از مصاديق آن است و مانع از شمول ساير مصاديق آن نمى باشد.

حضرت مهدى عليه السلام خليفۀ الهى در زمين

س31: گفته مى شود كه هيچ جا از وجود حضرت امام زمان عليه السلام خالى نيست و هر چيزى كه خداوند متعال به ما عنايت مى فرمايد به واسطه حضرت حجة بن الحسن عليه السلام مى باشد؛ اين سخنان تا چه پايه درست است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

منظور از جمله نخست اين است كه حضرت عليه السلام به عنوان خليفه الهى، سرپرستى تمامى مردم جهان را بر عهده دارند. از اين گونه

ص:45


1- (1) - تباهى در خشكى و دريا به خاطر اعمال و دستاوردهاى خودسرانه بشرى ظاهر و غالب شده است؛ روم: 41. [1]

سخن ها به كنايه براى نشان دادن قدرت و سرپرستى كامل براى پادشاهان و حاكمان نيز استفاده مى شود. البته بايد توجه داشت كه ميان خليفه الهى و يك خليفه انسانى تفاوت بسيارى وجود دارد. جمله دوم نيز اشاره به اين بخش از دعاى عديله دارد: «به يمن او روزى جهانيان داده مى شود و به خاطر اوست كه زمين و آسمان پا برجاست» (1)، بدين معنا كه به بركت وجود ايشان است كه جهانيان از نعمت هاى الهى بهره مى برند؛ چه اگر حضرت حجة بن الحسن عليه السلام نبودند بر پايه بسيارى از روايات زمين اهلش را در خود فرو مى بُرد.

حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد شناخت امام زمان عليه السلام

س32: در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمده است: «هر كس بميرد درحالى كه امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است» (2). حال كه امام مهدى عليه السلام آخرين اوصياست چه كسى پس از ايشان وصى مى باشد كه اگر كسى او را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از معتقدات شيعه عقيده رجعت مى باشد و آن به اين معناست كه برخى و يا تمامى امامان عليهم السلام و گروه زيادى از مردگان به زندگى اين دنيا باز مى گردند. رجعت پس از ظهور حضرت مهدى عليه السلام و

ص:46


1- (1) . و بِيمنِه رُزِقَ الورى، و بوجوده ثَبتتِ الأرض و السّماء؛ مفاتيح الجنان، دعاى عديله. [1]
2- (2) .قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : «من ماتَ و لم يعرِف إمام زمانه ماتَ ميتةً جاهلية؛ كمال الدين، ص 409؛ كفاية الأثر، خزار قمّى، ص 296؛ [2] وسائل الشيعه، ج 6، ص 246.

پيش از شهادت حضرتش آغاز مى شود و روايات اشاره دارد كه رجعت با بازگشت حضرت امام حسين عليه السلام آغاز مى گردد، پس از او يك يك امامان عليهم السلام ديگر باز مى گردند و دوره رجعت مدتى طولانى ادامه پيدا مى كند.

در يك روايت قابل اعتماد از امام صادق عليه السلام آمده است:

«حسين عليه السلام پيش مى آيد و قائم عليه السلام انگشترى خود را به او تحويل مى دهد، و اين حسين عليه السلام است كه عهده دار غسل دادن و تكفين و آداب خاك سپارى او مى گردد» (1).

چگونگى اعمال ولايت تكوينى امامان عليهم السلام

س33: نظر حضرت عالى در مورد ولايت تكوينى امامان عليهم السلام چيست؟ اگر ثابت شده باشد كه آنان ولايت تكوينى دارند، آيا اين بدان معناست كه حضرت امام مهدى عليه السلام امور ظاهرى جهان خارجى را بدون استقلال از حضرت بارى تعالى در اختيار دارند؟

يا اينكه ايشان تنها از ظواهر خبر دارد ولى از توانايى دخل و تصرف در آنها برخوردار نيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در اينكه چهارده معصوم عليهم السلام و از جمله آنان امام صاحب الزمان (ارواحنا فداه) صاحب ولايت تكوينى هستند، ترديدى وجود

ص:47


1- (1) . عن الأمام الصادق عليه السلام : «و يقبل الحسين عليه السلام فيدفع إليه القائم عليه السلام الخاتم، فيكون الحسين عليه السلام هو الذى يلى غسله و كفنه و حنوطه و يواريه فى حفرته»؛ بحارالانوار، ج 53، ص 103. [1]

ندارد اما تنها خداوند متعال و حضرتش از چگونگى اجرا و اعمال ولايت شان آگاهى دارند.

رواياتى در مورد رجعت ائمه عليهم السلام در زمان ظهور

س34: آيا رواياتى در دست داريم كه رجعت امام حسين عليه السلام و پس از او رجعت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت اميرمؤمنان عليه السلام را بيان كند؟ اين روايات تا چه اندازه صحيح هستند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

علامه مجلسى مى فرمايد: «مؤمن چگونه مى تواند به حقيقت امامان عليهم السلام در موضوعى ترديد نمايد كه از آنها در نزديك به صد حديث معتبر توسط چهل و چند تن از علماى اعلام و ثقه هاى عظام در بيش از پنجاه نوشته به تواتر نقل شده است... اگر اين موضوع را متواتر ندانيم پس در چه موضوعى از موضوعاتى كه شيعه تاكنون روايت كرده است مى توانيم ادعاى تواتر نماييم». (1)به هر صورت در بسيارى از روايات آمده است كه حضرت امام مهدى عليه السلام از دنيا نمى رود مگر اينكه حضرت امام حسين عليه السلام به اين دنيا باز گردند و حضرت مهدى عليه السلام حكومت و رهبرى را به ايشان تسليم نمايد. در بسيارى از روايات و زيارت نامه هاى روايت شده، به بازگشت باقى امامان عليهم السلام نيز اشاره شده است.

ص:48


1- (1) . بحارالانوار، ج 53، ص 123.

فصل پنجم: علائم ظهور

اشاره

ص:49

ص:50

جايز نبودن تعيين وقت ظهور براى حضرت مهدى عليه السلام

س35: آيا اين روايت صحيح است: «كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ» (1) و تعيين وقت ظهور براى حضرت جايز نيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

چون وقت ظهور بيان نشده، هركس تعيين كند دروغ گفته است و حديث قطع نظر از سند، مطابق قواعد هم مى باشد.

پنج نشانۀ يقينى ظهور

س36: از ميان نشانه هاى ظهور كدام يك يقيناً رخ مى دهند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از رواياتى كه درباره نشانه هاى ظهور هستند چنين بر مى آيد كه برخى از اين نشانه ها حتماً رخ مى دهند و برخى غير حتمى هستند، برخى از آنها در زمان غيبت اتفاق مى افتند و برخى ديگر نزديك و يا هم زمان با ظهور رخ خواهند داد كه اين بخش اخير از نشانه ها بسيار محدود مى باشند.

ص:51


1- (1) . كافى، ج 1، ص 368.

اين نشانه ها پنج مورد هستند و عبارت اند از: يمانى، سفيانى، بانگ بلند، كشته شدن نفس زكيه و خسف بيداء. (1)

عدم تحقق هيچ يك از نشانه هاى پنجگانه ظهور

س37: آيا هيچ يك از نشانه هاى حتمى ظهور تا كنون تحقق يافته است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

تاكنون هيچ يك از نشانه هاى قطعى پنج گانه محقق نشده است.

علائم ظهور امام زمان عليه السلام

س38: علائم ظهور امام زمان عليه السلام را براى اينجانب تشريح نماييد.

ج:باسمه جلت اسمائه

علائم ظهور زياد است كه از جمله آنها مى توان به اين موارد اشاره كرد: خروج سفيانى، قتل حسنى، كسوف شمس در نيمه ماه رمضان، خسوف ماه بر خلاف عادت طبيعى در آخر آن، قتل نفس زكيه و هفتاد نفر از مردان صالح، خراب كردن ديوار مسجد كوفه، خروج يمانى، ظهور مغربى در مصر، طلوع ستاره اى كه روشنى آن، مانند روشنى ماه است و...؛ كه در كتب حديث ذكر شده است.

ص:52


1- (1) . كلمه «خسف بيداء» يعنى فرو رفتن در بيابان كه منظور فرو رفتن سربازان سفيانى در سرزمين بيداء كه اسم خاص بيابانى اطراف مكه است، مى باشد. در اين واقعه، بيابان هاى اطراف مكه، لشكر سفيانى را البته به جز تعداد انگشت شمارى مى بلعد كه يكى از علايم حتمى ظهور امام زمان عليه السلام مى باشد.

زمان ظهور حضرت ولى عصر عليه السلام

س39: هنگام ظهور حضرت ولى عصر عليه السلام چه وقت مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

درباره زمان ظهور حضرت امام مهدى عليه السلام بايد بگوييم كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در اين باره روايت شده است:

«پيش بينى كنندگان زمان ظهور دروغگو مى باشند» (1). هم چنين فضيل از امام باقر عليه السلام پرسيد: آيا زمان اين موضوع مشخص است؟ حضرت عليه السلام فرمودند: «تعيين كنندگان زمان آن دروغگو هستند، تعيين كنندگان زمان آن دروغگو هستند، تعيين كنندگان زمان آن دروغگو هستند» (2). از امام صادق عليه السلام روايت شده است: «تعيين كنندگان زمان آن دروغگو هستند، نه پيش از اين و نه پس از اين زمانى براى آن مشخص نكرده ايم» (3) و نيز فرمودند: «تعيين كنندگان زمان آن دروغگو هستند، و عجله كنندگان از بين مى روند و تنها تسليم شدگان نجات مى يابند» (4). منظور از عدم تعيين كردن زمان، مشخص نبودن سال ظهور مى باشد وگرنه روايات بسيارى درباره نشانه هاى

ص:53


1- (1) . عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : «وَيَكْذِبُ فيهِ الْوَقّاتونَ» ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 151؛ اكمال الدين، ج 2، ص 378.
2- (2) . فقال الباقر عليه السلام : « كذب الوقّاتون، كذبَ الوقّاتون، كذبَ الوقّاتون» ؛ الغيبة، طوسى، ص 263؛ اصول كافى، ج 1، ص 368؛ [1] بحارالانوار، ج 53، ص 102.
3- (3) . عن الإمام الصادق عليه السلام : «كذِبَ الموقتون، ما وقتنا فيما مضى، و لا نُوقّتُ فيما يستقبل» .
4- (4) . قال الإمام الصادق عليه السلام:«كذب الوقاتون، و هلك المستعجلون، و نجا المسلمون»؛ بحارالانوار،ج 52، ص 103.

ظهور در دست است كه ظهور را هم زمان با رخ دادن اين نشانه ها مى داند.

مسئول حكومت هاى گمراه پيش از ظهور

س40: برخى روايات بيان مى دارد كه هر حكومتى پيش از قيام حضرت امام عصر عليه السلام ، حكومت گمراهى مى باشد و رئيس آن طاغوتى است كه با كنار نهادن خداوند متعال پرستيده مى شود، نظر حضرت عالى درباره اين روايات چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

همان طور كه در كتاب فقه الصادق (1) بيان نموديم دلايل قطعى بر لزوم تشكيل حكومت اسلامى در زمان غيبت تأكيد دارند، بنابر اين هر روايتى حتى اگر داراى سند معتبرى هم باشد بايد به گونه اى تفسير شود كه با اين مسأله قطعى تضادى نداشته باشد و بر اين اساس از روايات مذكور اين گونه برداشت مى شود كه منظور از حكومت هاى گمراهى، حكومت هايى هستند كه مردم را به سمت مسيرهايى غير از مسير اهل بيت عليهم السلام دعوت مى كنند و به همين دليل است كه مسئول اين حكومت، طاغوتى است كه با كنار نهادن خدا عبادت مى شود.

ص:54


1- (1) . فقه الصادق عليه السلام ، ج 16، ص 169.

نشانه هاى ظهور

س41: نشانه هاى ظهور حضرت امام عصر عليه السلام كدام هستند و آيا برخى از آنها تحقق يافته است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

نشانه هاى ظهور حضرت عليه السلام چند گونه هستند: برخى نشانه ها كلّى اند مانند: فراگير شدن فساد، برخى از آنها نشانه هايى هستند كه در ساليان نزديك به ظهور رخ مى دهند مانند: آتشى كه در آسمان پديدار مى شود.

نشانه هايى نيز در همان سال ظهور و يا سال پيش از آن روى مى دهد و اين نشانه ها بر دو گونه هستند: نشانه هاى غير قطعى مانند: خروج هاشمى، خورشيد گرفتگى در ميانه ماه قمرى و ماه گرفتگى در آخر ماه، و نشانه هاى قطعى كه حضرت امام صادق عليه السلام درباره آن فرموده اند: «پيش از قيام قائم پنج نشانه حتمى رخ خواهد داد: يمانى، سفيانى، بانگ بلند (صيحه)، كشته شدن نفس زكيه و خسف بيداء» (1).

نشانه هاى ظهور يك موضوع قابل درك براى عموم

س42: آيا آشنايى با نشانه هاى ظهور امام عصر عليه السلام يك موضوع اجتهادى و ويژه علما مى باشد يا اينكه يك موضوع عام است و فرقى ميان عوام و علما در آن نمى باشد؟

ص:55


1- (1) . قبل قيام القائم خمسُ علاماتٍ محتوماتٍ: اليمانى، و السّفيانى، و الصَّيحة، و قتل النّفس الزَّكية، و الخسفُ بالبيداء؛ بحارالانوار، ج 52، ص 204. [1]

ج:باسمه جلت اسمائه

براى درك نشانه هاى ظهور مولايمان حضرت امام مهدى عليه السلام ، كه در كتاب هاى حديث آمده است، نيازى به اجتهاد نمى باشد.

كشتار مردم عراق يكى از نشانه هاى ظهور

س43: روايتى درباره علائم ظهور در آخرالزمان موجود است كه از كشتارى درعراق خبر مى دهد. آيا آنچه اكنون در عراق شاهد آن هستيم منظور اين روايت مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

رواياتى كه درباره ظهور حضرتش عليه السلام به دست ما رسيده است نشانه هاى بسيارى را ذكر مى نمايند و اين نشانه ها به سه بخش تقسيم مى شوند: نشانه هاى كلى، نشانه هايى كه در نزديكى زمان ظهور حضرت عليه السلام رخ مى دهند و نشانه هايى كه در همان سال ظهور امام مهدى عليه السلام اتفاق مى افتند كه خود بر دو بخش است: نشانه هاى غير قطعى و نشانه هاى قطعى كه حتماً رخ خواهند داد. از جمله نشانه هايى كه پيش از قيام حضرتش اتفاق خواهند افتاد، ترس و كشتار وحشتناكى است كه اهل عراق را دربرمى گيرد ولى مشخص نيست كه اين نشانه ها از نظر زمانى چه مدت پيش از ظهور رخ خواهند داد.

حوادث عراق جزء مقدمات ظهور

س44: آيا حوادث عراق نشانه مقدمات ظهور حضرت مهدى عليه السلام است؟

ص:56

ج:باسمه جلت اسمائه

بله، از جمله نشانه هاى ظهور، وقوع برخى حوادث در سرزمين عراق است، اما اينكه آيا آنها همين حوادث معاصر است يا حوادثى كه در آينده روى مى دهد؟ تنها خداوند متعال از آن آگاه است.

انقلاب در مصر از نشانه هاى ظهور امام زمان؟

س45: از نشانه هاى ظهور امام زمان انقلابى در مصر است و پس از آن، دنيا به دست مسلمانان خواهد افتاد آيا تحولات دنياى عرب از نشانه هاى ظهور است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

بلى آنچه در دنياى عرب مى گذرد به حسب بعضى روايات از نشانه هاى ظهور است ولى بر حسب روايات علائم ظهور سه دسته اند: يك دسته فاصله بين آنها و ظهور زياد است، دسته دوم به آن طولانى نيست ولى باز فاصله چند سالى هست، دسته سوم علائمى است كه در همان سال ظهور محقق مى شود و آنها پنج حادثه است كه آنچه در ممالك مى گذرد از آن پنج امر به شمار نمى رود.

چگونگى تحقق بداء در جزئيات و يا كليات نشانه هاى ظهور

س46: آيا ممكن است كه بَداء (1) در جزئيات نشانه هاى ظهور و نه در

ص:57


1- (1) . بَداء عبارت است از تغيير در قضا و قدر غير حتمى.

كليت آن، تحقق يابد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از دلايلى كه قطعى بودن برخى از نشانه ها را ثابت مى نمايد چنين برداشت مى شود كه بداء در اصل نشانه ها راه ندارد ولى در مورد عدم رخ دادن بداء در جزئيات اين نشانه ها در صورتى كه به اصل آنها خللى وارد ننمايد، دليلى در دست نيست.

منظور از صيحه يا بانگ بلند هنگام ظهور امام عصر عليه السلام

س47: منظور از «صيحه» يا بانگ بلند در هنگام ظهور حضرت امام عصر عليه السلام چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

تمامى روايات «صيحه» يا بانگ آسمانى را يكى از نشانه هاى حتمى ظهور مى دانند و منظور از آن، صدايى آسمانى است كه همه مردم آن را خواهند شنيد، در برخى از روايات آمده است كه جبرئيل اين ندا را سر خواهد داد و در رواياتى نيز آمده است كه عبارت «همانا كه حق در على عليه السلام و شيعيانش مى باشد» (1) را فرياد خواهد زد.

روايت صحيح در مورد بانگ آسمانى در زمان ظهور امام عصر عليه السلام

س48: در برخى از روايات آمده است كه بانگ آسمانى عبارت از دو فرياد خواهد بود؛ يكى فرياد جبرئيل و ديگرى فرياد ابليس كه

ص:58


1- (1) .ألا إنّ الحقّ فى على و شيعته؛ بحارالانوار، ج 52، ص 289. [1]

ندا مى دهد: «همانا كه عثمان و پيروان او بر حق اند». (1) درستى اين روايت تا چه ميزان مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين روايت بر اساس برخى از مبانى رجالى كه مورد اعتماد ما است، صحيح و معتبر محسوب مى شود.

تفاوت دجال با سفيانى

س49: دجّال چه تفاوتى با سفيانى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

آن گونه كه از روايات برمى آيد دجّال مرد تك چشمى است كه مقدارى جادو و شعبده مى داند و به همين خاطر مردم را به اين گمان مى اندازد كه قدرت خارق العاده اى در اختيار دارد و تا آنجا پيش مى رود كه ادعاى نبوت و سپس خداوندى مى نمايد، وى در آخر به دستور امام مهدى عليه السلام و توسط حضرت عيسى عليه السلام كشته مى شود. اين در حالى است كه سفيانى از نسل بنى اميه بوده، بسيار خونريز مى باشد، مردم را هم چون حشرات مى كشد، از زنان مسلمان با تمام وقاحت و پرده درى هتك حرمت مى نمايد، همه حرام ها را حلال مى سازد و هر جنايتى را مرتكب مى شود.

روايات بسيارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام درباره دست اندازى او بر خاورميانه مانند: سوريه، عراق، مدينه منوره و مناطق اطراف آنها به ما رسيده است.

ص:59


1- (1) . همان، ص 206.

اعور دجال و احاديث مربوط به آن

س50: نظر حضرت عالى درباره دجّال اعور چيست؟ آيا او يك واقعيت ثابت شده است؟ و اگر هست ويژگى هايش چه مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

احاديثى كه در مورد دجال به دست ما رسيده با وجود برخوردارى از كثرت، آشفته و گوناگون مى باشد. آنچه مى توان به يقين گفت اين است كه دجّال شخصى است كه يك چشم خود را از دست داده است، مقدارى جادو و چشم بندى مى داند و به همين دليل گفته شده است كه او ابتدا ادعاى پيامبرى مى نمايد و سپس خود را خدا مى خواند، او در فلسطين به دستور حضرت امام مهدى عليه السلام و توسط حضرت عيسى عليه السلام كشته مى شود و مردم از فتنه و شرّش آسوده مى گردند.

چگونگى شناسايى صاحب نفس زكيه

س51: چگونه مى توانيم صاحب نفس زكيه را شناسايى نماييم؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از نشانه هاى قطعى ظهور، سر بريدن نفس زكيه در مسجدالحرام و ميان ركن و مقام مى باشد. ايشان از نسل رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى باشند اما در اينكه حسنى و يا حسينى است اختلاف نظر وجود دارد، از آنجا كه در روايات از او به عنوان پسر نام برده مى شود معلوم است كه بسيار جوان است. روايات بيان مى كنند كه حضرت امام مهدى عليه السلام او را براى يارى خواستن از مردم مكه

ص:60

به آنجا مى فرستد اما او را در ميان ركن و مقام گردن مى زنند كه در اين هنگام غضب الهى آنان را در برمى گيرد و پانزده روز پس از سر بريدن وى حضرت مهدى عليه السلام قيام مى نمايد.

ويژگى هاى پرچم يمانى

س52: ويژگى هاى پرچم يمانى چيست؟ آيا جناب يمانى از اهالى يمن است و دليل ما بر آن چيست؟ زيرا برخى عقيده دارند كه منظور از يمانى خواندنش اشاره به يمن و بركت به معناى لغوى آن دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

آنچه در روايات آمده است بيان مى دارد كه آن پرچم حق است و از ميان پرچم هاى سه گانه از همه هدايت بخش تر مى باشد زيرا شما را به سمت صاحبتان فرا مى خواند، هم چنين روايت شده كه او از سمت يمن قيام مى كند (1) و البته اين بدان معنا نيست كه حتماً از اهالى يمن باشد، بنابراين اين موضوع كه معناى يمانى از يمن و بركت به معناى لغوى گرفته شده است اشكال پيدا مى كند.

حجيت دستورات يمانى ناشى از فرمان معصوم عليه السلام

س53: آيا يمانى يك مجتهد مى باشد به اين صورت كه بعد از آشكار شدن او سخنش براى مردم حجت خواهد بود؟ به طور مثال اگر مردم را به تشكيل سپاهى جهت پيكار با سفيانى فرا خواند، آيا علما و عوام مردم مجاز هستند دعوتش را ناديده بگيرند؟

ص:61


1- (1) . بحارالانوار، ج 52، ص 192.

ج:باسمه جلت اسمائه

حجت داشتن سخنان و دستورات يمانى از فرمان معصوم عليه السلام ناشى مى شود كه مردم را به فرمان بردارى و اطاعت از امر وى فرمان داده است و از اين جمله است فرموده حضرت امام باقر عليه السلام : «در ميان پرچم ها هيچ پرچمى هدايت كننده تر از پرچم يمانى نمى باشد، آن پرچم هدايت است زيرا او شما را به سوى صاحبتان فرا مى خواند... و چون يمانى خروج كرد به سوى او شتاب كن، زيرا پرچم او در حقيقت پرچم هدايت است، و هيچ مسلمانى حق سرپيچى از او را ندارد و هر كس كه چنين كند از اهل دوزخ خواهد بود، زيرا او به سوى حق و راه مستقيم دعوت مى نمايد» (1).

وظيفه مجتهد و مرجع در صورت يافتن پرچم يمانى

س54: آيا مرجع و مجتهد مكلف به جستجوى پرچم يمانى مى باشد؟ و در صورت پيدا كردن و يافتن آيا بر او واجب است كه در امور به او رجوع نمايد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در اين كه وظيفه مرجع مانند تمامى مكلفين اين است كه پرچم

ص:62


1- (1) . قال الإمام الباقر عليه السلام : «و ليس فى الرايات أهدى من راية اليمانى، هى راية هدى؛ لأنه يدعوكم إلى صاحبكم.... و إذا خرج اليمانى فانهض إليه، فإن رايته راية هدى، و لا يحلّ لمسلم أن يلتوى عليه، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار؛ لأنّه يدعو إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم»؛ الغيبة، نعمانى، ص 255، باب 14، ذيل حديث 13. [1]

يمانى را جستجو نمايد ترديدى وجود ندارد و در صورت يافتن آن، بر او واجب است كه بدون چون و چرا به آن رجوع نمايد.

مطابقت روايت يمانى با شخص خاص

س55: اسم بعضى اشخاص را به عنوان سيد يمانى و... به عناوين تطبيق مى دهند؛ آيا مى توان چنين كرد و روايات يمانى را با شخص خاصى مطابقت داد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

روايات صريحاً بيان مى دارد كه يمانى از سرزمين يمن و در همان سال خروج سفيانى و هاشمى خروج مى نمايد و هنگام خروجش از سرزمين ياد شده و خروج هاشمى و سفيانى، هويتش مشخص مى گردد.

عوامل عدم ظهور حضرت

س56: برخى مى گويند كه امام عليه السلام جز با كامل شدن عدد يارانشان ظهور نمى فرمايند و اين به معناى اين است كه در ميان شيعيان كنونى، شيعه واقعى كه آماده يارى حضرت عليه السلام باشد وجود ندارد. نظر حضرت عالى درباره اين سخن چه مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

وجود داشتن يا نداشتن ياران، تنها علت ظهور و يا غيبت حضرت عليه السلام نمى باشد زيرا نه وجود ياران علت تامّه ظهور است و نه عدم شان دليل غيبت ايشان؛ بلكه غيبت و ظهور ايشان

ص:63

وابسته به عوامل ديگرى است كه برخى به ايشان بستگى دارد و برخى به ديگران.

پرشدن جهان از ظلم و ظهور نكردن حضرت مهدى عليه السلام

س57: اگر مهدى غائب عليه السلام وجود دارد، چرا ظهور نمى كند؟ در حالى كه دنيا از ظلم و ستم پر شده و مسلمانان به دست ستمگران دريده مى شوند و مستبدان و ظالمان در حال نسل كشى هستند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اول: ما شيعيان اماميه اعتقاد داريم كه ظهور حضرت مهدى عليه السلام به دست او نيست، بلكه به دست خداوند است و اعتقادمان پيوسته اين است كه خداوند چيزى جز اصلح را انتخاب نمى كند؛ اين بدان معناست كه مصلحت ظهور آن حضرت هنوز فرا نرسيده است.

دوم: احاديث شريف، اگرچه ظهور ايشان را منوط به انتشار ظلم و ستم در جهان دانسته است، اما (ظلم) از امور نسبى است كه شدت و ضعف آن متفاوت است، و بالاتر از هر مرتبه اى، مرتبه ديگرى وجود دارد؛ اين بدان معناست كه در انتظارِ نهايت و غايت ظلم حاكم بر جهان هستيم كه در پى آن، جهان به ظهور قائم اهل بيت عليهم السلام شرافت پيدا مى كند تا آن حضرت جهان را از همه مظاهر ظلم و ستم رهايى بخشد.

ص:64

فصل ششم: پس از ظهور

اشاره

ص:65

ص:66

چگونگى تشخيص امام عصر عليه السلام در زمان ظهورش

س58: هنگام قيام حضرت امام عصر عليه السلام چگونه مى توانيم تشخيص بدهيم كه ايشان خود حضرت امام مهدى عليه السلام هستند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

حضرت امام مهدى عليه السلام از طريق نشانه هاى تكوينى كه هم زمان با ظهور ايشان رخ خواهد داد و كسى غير از حضرتش توانايى تحقق آنها را ندارد، هم چون بانگ آسمانى و خسف بيداء، شناخته خواهد شد. علاوه بر اين هنگام ظهور حضرت، عيسى عليه السلام از آسمان به زمين مى آيد و پشت سر حضرت نماز مى گزارد كه مسيحيان پس از ديدن اين كار حضرت مسيح عليه السلام به دين اسلام مى گروند، پس از آن يهوديان گرد حضرت امام مهدى عليه السلام را مى گيرند و حضرت، الواح تورات را كه در كوهى مدفون است براى ايشان آشكار مى سازد و آنها پس از ديدن علائم و اوصاف حضرت در آن، همگى به دين اسلام ايمان مى آورند.

ص:67

نماز گزاردن حضرت عيسى عليه السلام پشت سر حضرت مهدى عليه السلام

س59: آيا علماى شيعه معتقدند كه امامانشان از پيامبران برترند؟ و آيا درست است كه حضرت عيساى پيامبر پشت سر حضرت مهدى نماز مى گزارد (و به او اقتدا مى كند)؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در كتاب «الهداية» (1) از شيخ صدوق آمده است:

«لازم است اين گونه عقيده داشته باشيم كه سران پيامبران پنج نفرند و اينان صاحبان شريعت (و دين) بودند و محمد صلى الله عليه و آله برتر و افضل از ايشان است». مانند اين مطلب در «بحار الانوار»، «الاعتقادات» (2)، «الفقيه» (3) و «الامالى» (4) و همانند آن در «العلل» (5)، «كمال الدين» (6) و كتب ديگر نيز آمده است.

در كتاب «الهداية» چنين مى خوانيم: «لازم است چنين باور داشته باشيم كه خداوند برتر از محمد صلى الله عليه و آله و امامان پس از او عليهم السلام خلقى را نيافريده، ايشان محبوب ترين و گرامى ترين خلايق نزد پروردگارند و پيش از همه خلايق به خداوندى خدا اقرار كرده اند.

ص:68


1- (1) . الهداية، شيخ صدوق.
2- (2) . بحارالانوار، ج 16، ص 372.
3- (3) . الفقيه، ج 1، ص 132، ح 6.
4- (4) . العلل، ج 1، ص 5.
5- (5) . الامالى، ص 518، مجلس 93.
6- (6) . كمال الدين، ج 1، ص 254، ح 4.

خداوند متعال در عالم «ذر» (1) پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله را براى پيامبران ديگر مبعوث كرد. هم چنين لازم است كه باور داشته باشيم خداوند تمامى آفريده ها را براى محمد صلى الله عليه و آله و اهل بيتش عليهم السلام خلق كرده و اگر وجود ايشان نبود آسمان ها و زمين را نمى آفريد، بهشت و جهنم را نمى آفريد، آدم و حوا را نمى آفريد، فرشتگان را نمى آفريد، و هيچ چيز ديگر را هم نمى آفريد».

در متون اسلامى روايات بسيار زيادى در مورد اين مطالب، نقل شده كه مى توانيد به «بحارالانوار» (2)، «الاعتقادات» (3)، «العلل» (4) و «العيون» (5) و با كمى تفاوت به «كمال الدين» (6)، «كفاية الاثر» (7)، «المسائل السرويه» و ديگر كتب مراجعه كنيد.

درباره نماز حضرت عيساى پيامبر پشت سر حضرت مهدى عليه السلام

ص:69


1- (1) . عالم ذر به عالمى گفته مى شود كه آدمى هنوز به دنيا نيامده و در صلب نژاد آباء و اجدادى خود است و ذر يعنى ذره كه وجود آدمى ذره اى بوده، كه شايد مقصود همان ژن ها باشد كه در تيره هر كس نقل و انتقال مى يابد. بالاخره اين يك استعاره است و منظور آن است كه نطفه هاى مادى (جسمى) و معنوى (روحى) هنوز منعقد نشده كه خداوند اقرار فطرى مى گيرد: «الست بربكم؟ قالوا بلى» آيا من خداى شما نيستم؟ بشر مى گويد آرى (به زبان فطرت) و بعد از به دنيا آمدن است كه كشش هاى درونى و برونى او را از خدا جدا مى كنند وگرنه ذات خداشناسى در وجود ما به وديعه گذارده شده است.
2- (2) . بحارالانوار، ج 16، ص 373.
3- (3) . الاعتقادات، ص 193.
4- (4) . العلل، ج 1، ص 5.
5- (5) . العيون، ج 1، ص 205، ضمن ح 22.
6- (6) . كمال الدين، ج 1، ص 254، ضمن ح 4.
7- (7) . كفاية الاثر، ج 72، ص 158.

بايد گفت كه در كتاب «الهدايه» شيخ صدوق چنين مى خوانيم:

«واجب است چنين باور داشته باشيم كه حجت خدا در زمين و خليفه او بر بندگانش در زمان ما، حضرت قائم المنتظر بن الحسن بن على عليهم السلام است...» تا به اين جا مى رسد و مى گويد: «او مهدى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره او خبر داده هنگامى كه (از پرده غيبت بيرون مى آيد ) قيام مى كند، عيساى پيامبر نيز مى آيد و پشت سر او (به او اقتدا مى كند و) نماز مى گزارد. تا پايان مطلب. (1)در مورد اين مطلب به طور متواتر در كتاب هاى روايت شيعه و سنى، نقل روايت شده است. مثلا از منابع شيعه در كتاب «الغيبه» تأليف نُعمانى (2) از سُلَيم بن قِيس از شيخ، كه از نسل يكى از حواريون عيسى است در اين باره روايتى نقل شده است و هم چنين در «الاعتقادات» (3)، «كمال الدين» (4) و باز در كتاب «الغيبة طوسى»، «كفاية الاثر» و كتاب هاى ديگر نيز احاديث مشابهى وجود دارد.

از منابع اهل سنت هم مى توان به اين كتاب ها اشاره نمود: كتاب

ص:70


1- (1) . الهداية، شيخ صدوق، ص 39.
2- (2) . الغيبه، نعمانى، ص 75.
3- (3) . الاعتقادات، ص 95.
4- (4) . كمال الدين، ج 1، ص 351 و 280 از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، و ص 331. از امام باقر عليه السلام ، و ص 345 ازامام صادق عليه السلام نقل كرده است.

«البيان فى اخبار صاحب الزمان» (1) تأليف گنجى شافعى، «الفصول المهمه» (2) تأليف ابن صباغ مالكى، «العرف الوردى فى اخبار المهدى» (3)، «مسند ابن حنبل» (4)، «البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان»، «شرح سنن» ابن ماجه و... .

ماجراى نزول مسيح از آسمان در آخرالزمان

س60: ماجراى نزول حضرت مسيح عليه السلام از آسمان در آخرالزمان چيست؟ (5)ج:باسمه جلت اسمائه

آنچه ما مى دانيم و اعتقاد داريم به صورت كلى اين است كه:

حضرت عيساى پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرالزمان ظهور مى كند، و ياور و حامى حضرت مهدى عليه السلام خواهد بود و پشت سر او نماز مى گزارد.

تفاوت ظهور حضرت مهدى عليه السلام و عيسي بن مريم عليه السلام

س61: ظهور حضرت مهدى منتظر عليه السلام در آخرالزمان با ظهور حضرت عيسى بن مريم عليه السلام چه تفاوت هايى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

برجسته ترين تفاوت ميان اين دو ظهور اين است كه حضرت

ص:71


1- (1) . البيان فى اخبار صاحب الزمان، ص 110 و 117 و [1] 124.
2- (2) . الفصول المهمه، ص 293.
3- (3) . العرف الوردى فى اخبار المهدى، ص 64.
4- (4) . مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 345.
5- (5) .

عيسى عليه السلام با مقام وزارت ظهور مى كند حال آنكه حضرت مهدى عليه السلام با مقام و جايگاه امير ظهور مى نمايد.

دليل انتخاب كوفه به عنوان پايتخت از جانب امام عصر عليه السلام

س62: به چه دليلى حضرت صاحب الزمان عليه السلام كوفه را به عنوان پايتخت خويش انتخاب مى فرمايند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

احتمالاًً ايشان عليه السلام كوفه را به جهت فضيلت هايش كه از روايات برمى آيد به عنوان پايتخت خود انتخاب مى نمايد. در روايت معتبرى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آمده است: «خداوند تبارك و تعالى از ميان سرزمين ها چهار منطقه را برگزيد و فرمود: «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ * وَ طُورِ سِينِينَ * وَ هذَا الْبَلَدِ الاَْمِينِ» (1)، و منظور از طور سينين، كوفه مى باشد» (2).

در حديثى ديگر از امام صادق عليه السلام روايت شده است: «كوفه باغى از باغ هاى بهشت است، قبر نوح و ابراهيم و سيصد و هفتاد پيامبر و ششصد وصى و نيز آرامگاه سيد اوصياء اميرمؤمنان عليه السلام در آن قرار دارد» (3).

ص:72


1- (1) . سوگند به تين و زيتون، و طور سينا، و اين شهر امن (و امان)؛ تين: 1 - 3. [1]
2- (2) . عن النبى الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم : «إنّ الله تبارك و تعالى اختار من البلدان أربعه فقال عزّ و جلّ: «و التّين و الزيتون * و طور سينين * و هذا البلد الأمين * و طور سينين الكوفه»؛ معانى الأخبار، ص 364، ح 1؛ الخصال، ص 225، ضمن ح 58؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 361، ح 4؛ [2]بحارالانوار، ج 96، ص 383، [3] ضمن ح 3 و ج 97، ص 392، ح 20 و 21؛ موسوعة زيارات المعصومين عليه السلام ، ج 1:7. حديث 1 و 2:7، حديث 1.
3- (3) . الكوفة روضة من رياض الجنة، فيها قبر نوح و ابراهيم، و قبر ثلاثمائة نبى و سبعين نبياً، و ستمائة وصى، و قبر سيد الأوصياء أميرالمؤمنين عليه السلام ؛ فرحة الغرى، ص 98، ح 45؛ [4]وسائل الشيعة، ج 14، ص 378. [5]بحارالانوار، ج 97، ص 45، ح 61. [6]

روايات متواتر ديگرى نيز در اين باره موجود است.

نابود شدن دشمنان به مجرد ظهور حضرت عليه السلام

س63: روايات «يَمْلأ اللهُ الارضَ قِسْطاً وَعَدْلاً» و اينكه امام عليه السلام با دشمنان مى جنگد و اين نشان دهنده وجود ظالمين در زمان ظهور است؛ علاوه بر اينكه امام عليه السلام به دست «زنى» كشته مى شوند؛ چگونه با عدالت مطلقه خداوند سازگار است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

البته به مجرد اين كه ظهور محقق بشود، زمين پر از قسط و داد نمى گردد؛ بلكه نابودى دشمنان بعد از جنگ و جهاد است. پر شدن زمين از عدل و قسط منافاتى با وجود افراد غير مسلمان ندارد.

جلوگيرى گروه بتريه از ورود حضرت عليه السلام به كوفه

س64: در روايت چنين آمده است: «هنگام ورود حضرت عليه السلام به كوفه ده ها هزار نفر كه بتريه خوانده مى شوند به سوى ايشان از شهر خارج مى شوند و عرض مى كنند: اى پسر رسول خدا باز گرد، ما را به فرزندان فاطمه نيازى نيست زيرا دين و مردم در بهترين حالت است» (1). اگر اينان از شيعيان

ص:73


1- (1) . عند دخول الإمام إلى الكوفة يخرج له بضعة عشر ألف يدعون البترية، يقولون له: ارجع يابن رسول الله، لا حاجة لنا ببنى فاطمة، فالدين بخير و الناس بخير».

هستند پس چرا نمى توانند حضرت عليه السلام و نشانه هاى ظهور ايشان را درك نمايند، به ويژه كه كوفه منبع علم و عالمان مى باشد، آيا ممكن است عالمان در تشخيص امام عليه السلام به اشتباه بيفتند در حالى كه امثال بت و ماه و خورشيدپرستان ايشان را يارى نمايند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

دليلى در دست نيست كه آنها را از شيعيان بدانيم چه برسد به علما، بلكه از ادامه روايت چنين برداشت مى شود كه آنها از منافقين مى باشند زيرا در آن آمده است: «پس تا آخرين نفر آنان را مى كشد و سپس وارد كوفه مى گردد و همه منافقان شك كننده را مى كشد» (1).

قتل معاندين توسط امام زمان عليه السلام و پيروزى بر مستكبرين جهان

س65: آيا امام زمان عليه السلام فقط معاندين را به قتل مى رساند؟ در صورتى كه ياران امام عليه السلام منحصر به 313 نفر باشد، چگونه با اين قدرتشان بر مستكبرين جهان غلبه خواهند كرد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در اين كه حضرت عليه السلام با ظهور خود دنيا را پر از عدل مى كند ترديدى نيست. هم چنين تعداد اصحاب بيش از اين (313) است و مدتى هم جنگ مى كند كه در آن ترديدى نيست. ظاهراً رجال

ص:74


1- (1) . فيضع فيهم السيف حتّى يأتى على آخرهم، ثم يدخل الكوفة فيقتل بها كلّ منافق مرتاب؛ الارشاد، ج 2، ص 384. [1]روضة الواعظين، ص 265؛ [2] تفسير عياشى، ج 2، ص 261؛ الغيبة للنعمانى، ص 279.

دولت و اولين گروه همراه آن حضرت به اين تعداد است.

آوردن دوبارۀ قرآن پيامبر توسط حضرت مهدى عليه السلام

س66: آيا امام عصر عليه السلام هنگام ظهور، قرآنى غير از قرآن موجود را با خود مى آورد؟ زيرا رواياتى از امامان معصوم عليهم السلام موجود است كه ايشان بعضى از كلمات را به آياتى كه اصحابشان تلاوت مى كردند، اضافه نموده اند. آيا اين روايات معتبر هستند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

آن روايات اكثراً ضعيف و علماى اسلام مكرراً دعوى اجماع بر خلاف مى نمايند. مرحوم آيت الله خوئى در البيان بعد از بحث مفصل دربارۀ تحريف قرآن مى نويسد كه از كلمات ظاهر شد حديث تحريف قرآن حديث خيالى و خرافه است كسى قائل به آن نيست مگر ناقص العقل يا كسى كه خوب در ادّله تأمل نكرده است.

باقى نماندن دشمنى ميان امام عليه السلام و يهوديان پس از ظهور وى

س67: از ميان عرب ها و يهوديان هنگام ظهور چه كسانى بيشترين دشمنى را با حضرت مهدى عليه السلام دارند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

روايت شده است كه پس از ظهور حضرت مهدى عليه السلام و گرد آمدن مردم نزد ايشان، حضرت عليه السلام الواح تورات را كه در كوهى دفن شده اند آشكار مى سازد و آنها در آن، ويژگى ها و نشانه هاى

ص:75

حضرت را مى بينند، پس از آن دين اسلام را مى پذيرند و ميان امام و يهوديان دشمنى باقى نمى ماند.

روش حضرت عليه السلام بعد از ظهور تسامح، گذشت

س68: آيا اين درست است كه بگوييم مهم ترين وسيله اى كه امام عليه السلام براى رهايى جهان از بيداد و نادانى مورد استفاده قرار مى دهد، ابزار جنگ، كشتار دسته جمعى و روان ساختن رودهايى از خون مى باشد؟

يا اينكه ايشان از وسائل عقلى و منطقى و وجدان دينى بهره مى برند، نهاد بشر را مورد خطاب قرار مى دهند، با آنها به گفتگو مى پردازند و برايشان فرستادگانى به هر سو روان مى سازند كه باعث مى شود آنها به سوى او و عدالتى كه به آن دعوت مى نمايد جذب شوند و تنها گروه اندكى كه منافعشان به خطر افتاده است با ايشان پيكار مى كنند و حضرت عليه السلام نيز با آنان جهاد مى كند؟

به ديگر سخن: روايات زيادى وجود دارند كه جريان حضرت را بر پايه شمشير و كشتار مى دانند، مانند:

«قائم آنقدر مى كشد تا (خون) به زانوها برسد» (1). و «از بس كه مى كشد، گفته مى شود او نمى تواند از خاندان محمد صلى الله عليه و آله و سلم باشد زيرا اگر از خاندان محمد بود رحم مى نمود» (2) و «از بس كه مى كشد گفته مى شود او

ص:76


1- (1) . يقتل القائم عليه السلام حتى يبلغ السوق؛ بحارالانوار، ج 52، ص 387، باب 27، ح 203. [1]
2- (2) . من كثرة ما يقتل هناك من يقول: ليس من آل محمد، ولو كان من آل محمد لرحم؛ الغيبه، نعمانى، ص 107.

نمى تواند از فرزندان فاطمه باشد» (1) و «و چنان سر از تن مردم جدا مى كند كه قصاب سر قربانى را مى برد» (2) و «او روشى غير از روش پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و اميرمؤمنان عليه السلام در پيش مى گيرد زيرا توبه كسى را نمى پذيرد» (3) و «تمامى حيوانات حرام گوشت را مى كشد» (4) و «او شكم زنان باردار را مى شكافد» (5)

آيا اين روايات معتبر مى باشند؟ و چگونه مى شود آنها را توجيه كرد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

بيشتر رواياتى كه نهضت امام عليه السلام را يك نهضت خونين توصيف مى كنند از نظر اسنادى ضعيف هستند و احتمال دارد براى سياه نمايى نهضت گرامى ايشان جعل شده باشند، ولى آن بخش از روايات كه صحيح هستند مربوط به جهاد با كسانى است كه دعوتش را رد مى كنند و بر جنگ و پيكار با ايشان پافشارى مى نمايند، و گرنه روش ايشان تسامح، گذشت و دعوت به نيكوترين روش است و به همين دليل است كه در پيمانى كه يارانش با او مى بندند آمده است:

«پيمان مى بندند كه كسى را نكشند، حرمت ممنوعه اى را ندرند،

ص:77


1- (1) . إنه ليس من ولد فاطمة...؛ نورالانوار، ج 3، ص 345.
2- (2) . يقطع رؤوس الناس كما يقطع القصاب رأس الذبيحة؛
3- (3) . يتّخذ سيرة غير سيرة الرسول صلى الله عليه و آله و سلم و الأمير عليه السلام فلا يقبل التوبه؛
4- (4) . يقتل جميع الحيوانات المحرّم أكل لحمها؛ مربوط به امام حسين عليه السلام در ايام رجعت است.
5- (5) . «يبقر بطون الحوامل»؛ مربوط به سفيانى است.

به مسلمانى دشنام ندهند، به منزلى حمله نكنند، مسجدى را ويران نسازند، راه بر كسى نبندند، در راه مانده اى را نهراسانند، پناهنده اى را نكشند، به تعقيب فراريان نروند، خونى را نريزند و زخم خورده اى را به قتل نرسانند» (1).

بيان يك سلسله احكام الهى در زمان ظهور حضرت عليه السلام

س69: در روايتى از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده كه ايشان فرموده اند همين كه قائم عليه السلام بپا خيزد، امرى جديد مى آورد، همان گونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آغاز ظهور اسلام امرى جديد آورد. با توجه به اين كه ما مجتهدين را به عنوان كسانى مى شناسيم كه در هر دوره زمانى دين را از تحريف حفظ مى كنند و براى دست يابى به احكام درست و صحيح به آنها مراجعه مى كنيم، تفسير صحيح اين حديث را بيان كنيد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

همان گونه كه از اول ظهور اسلام تا سال ها بعد احكام الهى به تدريج بيان مى شد، يك سلسله احكام هم بيان نشده است و در زمان ظهور امام (ارواحنا فداه) بيان مى شود؛ و فقها در احكامِ بيان شده مرجع اند.

ص:78


1- (1) . يبايعون على أن لا يقتلوا، و لا يهتكوا حريماً محرماً، و لا يسبوا مسلماً، و لا يهجموا منزلاً و لا يخرّبوا مسجداً، و لا يقطعوا طريقاً، و لا يخيفوا سبيلاً، و لا يقتلوا مستأمناً، و لا يتّبعوا منهزماً، و لا يسفكوا دماً، و لا يجهزوا على جريح؛ الملاحم والفتن، ابن طاووس، ص 145، باب 79. [1]

ج:باسمه جلت اسمائه

بهره گيرى از فن آورى هاى جديد جهت انتقال دانش مانعى ندارد و ظاهراً حضرتش وسايل ديگرى در اختيار دارند كه متناسب با دوره ايشان مى باشد، همان گونه كه حضرت امام باقر عليه السلام در اين باب مى فرمايند: «و در دوره او حكمت را به دست مى آوريد تا آنجا كه زن هم امور منزل خود را با كتاب خدا و سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اداره مى نمايد» (1).

قضاوت بر اساس شريعت اسلامى در ابتداى ظهور

س71: در ابتداى دوره حضرت امام مهدى عليه السلام بر اساس چه دين يا قانونى ميان اقليت هاى مذهبى قضاوت مى شود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

آنچه مشخص مى باشد اين است كه بعد از بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم قضاوت به غير از شريعت اسلامى جايز نمى باشد زيرا اديان پيش از آن بر افتاده اند.

نقش فقيهان در حكومت حضرت مهدى عليه السلام

س72: آيا نقش فقيهان در حكومت حضرت مهدى عليه السلام همان نقش آنها در دوره امامان عليهم السلام خواهد بود؟

ص:79


1- (1) . قال الإمام الباقر عليه السلام : «و تؤتون الحكمة فى زمانه، حتّى أنّ المرأة لتقضى فى بيتها بكتاب الله تعالى و سنّة رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم »؛ الغيبة نعمانى، ص 238؛ [1] حيلة الأبرار، ج 2، ص 642.

ج:باسمه جلت اسمائه

بلى، ظاهراً نقش فقها، مانند دوره ائمه عليهم السلام است، جز اينكه در دوره ايشان فقها، گزينش، غربال و آزموده مى شوند.

مدت دورۀ رجعت پس از ظهور

س73: آيا حكومت عدل جهانى كه توسط حضرت امام مهدى عليه السلام پايه گذارى مى شود تا پايان بشريت پا برجا خواهد ماند؟ و آيا روز قيامت پس از وفات حضرت مهدى عليه السلام با فاصله زمانى كم يا زياد برپا مى شود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از موضوعات متواترى كه صدها روايت بر آن دلالت دارد اين است كه امامان اهل بيت عليهم السلام و گروه زيادى از مردگان به اين دنيا باز خواهند گشت و اين عقيده رجعت ناميده مى شود.

مسأله رجعت پس از ظهور حضرت مهدى عليه السلام و پيش از شهادت ايشان آغاز مى شود، با بازگشت حضرت امام حسين عليه السلام شروع شده و با رجعت تك تك امامان عليهم السلام ادامه مى يابد. دوره رجعت قرن ها طول مى كشد و با روز قيامت پايان مى يابد.

سؤال در مورد رجعت ائمه عليهم السلام

س74: آيا رجعت از ضروريات مذهب است و حكمت آن چيست؟ و آيا همه ائمه عليهم السلام تشريف مى آورند بعد قيامت مى شود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اصل رجعت به نظر من ضرورى است؛ شايد بيش از دويست

ص:80

روايت بر آن دلالت دارد و رجعت حضرت امير عليه السلام و حسين بن على عليه السلام از مسلّمات است. رجعت بقيه به اين واضحى نيست و اما حكمت رجعت چه هست، مقام گنجايش بيان آن را ندارد.

چگونگى پايان جهان پس از مرگ حضرت مهدى عليه السلام

س75: سخنان گوناگونى درباره پايان دنيا وجود دارد، آيا رواياتى در دست داريم كه چگونگى پايان جهان را پس از مرگ حضرت مهدى عليه السلام براى ما توصيف نمايند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

روايات متواتر بسيار زياد، كه حتى از متواتر هم گذشته است، بر نظريه رجعت دلالت دارد.

علامه مجلسى مى فرمايد: «اى برادرم، بدان كه من گمان نمى كنم پس از اينكه موضوع رجعت را برايت آماده و شرح نمودم، در آن ترديد داشته باشى، موضوعى كه شيعيان در تمامى دوران ها بر آن اتفاق نظر داشته اند و در ميان آنان از خورشيد نيم روز نيز آشكارتر مى باشد تا آنجا كه در باب آن شعرها سروده اند و به وسيله آن در همه دوران ها بر مخالفين خود دليل اقامه نموده اند».

وى در ادامه مى گويد:

ص:81

«و مؤمن چگونه مى تواند به حقيقت امامان عليهم السلام در موضوعى ترديد نمايد كه از آنها در نزديك به صد حديث معتبر توسط چهل و چند تن از علماى اعلام و ثقه هاى عظام چون؛ ثقة الاسلام كلينى، محمد بن بابويه صدوق و شيخ طوسى در بيش از پنجاه نوشته به تواتر نقل شده است؟».

تا آنجا كه بيان مى دارد:

«اگر اين موضوع را متواتر ندانيم پس در چه موضوعى از موضوعاتى كه شيعه تا كنون روايت كرده است مى توانيم ادعاى تواتر نماييم». (1)

ص:82


1- (1) . بحارالانوار، ج 53، ص 123.

فصل هفتم: ملاقات با امام زمان(عج)

اشاره

ص:83

ص:84

دروغگو بودن مدعيان ديدار امام عصر عليه السلام

س76: چنانچه فردى ادعاى ملاقات با حضرت امام عصر عليه السلام را نمود، آيا بدين معناست كه او به يك درجه اى از كمال رسيده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از خود حضرتش روايت شده است كه هر كس ادعاى ديدار ايشان را نمود او را دروغگو بدانيد، البته بايد اضافه كرد كه عده اى از كسانى كه امكان دروغگو دانستن آنها وجود ندارد به ديدار ايشان مشرف شده اند، بنابراين از فرمايش ايشان اين طور بر مى آيد كه هر كس ايشان را ملاقات كند آن را بيان نمى نمايد و از همين رو، مدعيان ديدار ايشان دروغگو مى باشند.

ملاقات با ولى عصر عليه السلام در زمان غيبت كبرى

س77: آيا ملاقات با حضرت ولى عصر عليه السلام را در زمان غيبت كبرى قبول داريد؟ اين مسئله با روايت: «هر كس پيش از سفيانى و بانگ آسمانى ادعاى شرفيابى به حضور حضرت عليه السلام نمايد دروغگو و

ص:85

بهتان زن مى باشد» (1)، چگونه جمع مى شود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

كسانى كه به لقاء آن حضرت مشرّف شده اند خيلى زياد هستند.

مرحوم مجلسى در بحارالانوار، ج 52، ص 1 تا 77، جماعت زيادى را نقل مى فرمايد كه مشرّف شده اند. حاجى نورى در النجم الثاقب صد قصه را نقل مى كند و كتب زيادى در اين موضوع (يعنى كسانى كه به لقاء آن حضرت مشرف شده اند) تأليف شده است، مانند: «تبصرة الولى فى من رأى القائم المهدى» از سيد هاشم بحرانى، و «البهجة فى من فاز بلقاء الحجة» از سلماسى اصفهانى، و «العبقرى الحسان فى احوال مولانا صاحب الزمان» نهاوندى، و «تذكرة الطالب فى من رأى الامام الغائب» و «دارالسلام فى من فاز بلقاء الامام»؛ و تشرف سيد بحرالعلوم و شيخ انصارى و بزرگان ديگر از مسلّمات است. بنابر اين مراد از روايتى كه اشاره فرموديد ظاهراً اين است كه اگر كسى به عنوان نائب خاص ادعا كند مانند سيد على محمد باب، بايد او را تكذيب كرد.

كسانى كه خود را از سوى امام عصر مبلغ مى دانند

س78: كسى كه ادعا مى كند از سوى حضرت امام عصر عليه السلام جهت تبليغ موضوعى مأموريت يافته است چه حكمى دارد؟

ص:86


1- (1) . أنّ كلّ من ادّعى المشاهدة قبل السفيانى و الصيحة فهو كذّاب مفتر؛ الغيبة، طوسى، ص 242 و 243.

ج:باسمه جلت اسمائه

روايات معتبر بيان مى دارند كه هر كس ادعاى ديدار حضرت امام مهدى عليه السلام را نمايد دروغگو مى باشد و منظور از اين روايات به گفته محققان، به طور يقين كسانى هستند كه ادعاى ديدار و يا سفارت و مأموريت از جانب ايشان را دارند. جهان اسلام بيش از ده قرن است كه به اين ادعاگران دروغين مبتلا مى باشد كه اين موضوع تاكنون ادامه دارد و از خود حضرت امام عصر عليه السلام نيز در نكوهش، لعن و بيزارى از برخى مدعيان، نوشته هايى صادر شده است.

ادعاى كذب شخصى با عنوان امام زمان

س79: اخيراً شخصى ادعا نموده كه امام مهدى عليه السلام مى باشد. او بيان مى كند كه امام مهدى عليه السلام يك انديشه است كه مى تواند در وجود شخصى معاصر تجلى پيدا كند، امام در آخرالزمان به دنيا مى آيد و از فرزندان امام حسن عسكرى عليه السلام و بانو نرجس خاتون عليها السلام نمى باشد. موضع ما در برابر او چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

روايات قطعى بسيار كه در كتاب هاى شيعه و اهل سنت از حد تواتر هم گذشته است بر اين مطلب دلالت دارند كه امام مهدى عليه السلام فرزند امام حسن عسكرى عليه السلام و دوازدهمين امام از امامان طاهرين عليهم السلام مى باشد، ايشان بعد از يك غيبت طولانى در آخر الزمان ظهور خواهند نمود و جهان را پس از آنكه از ستم

ص:87

و بيداد انباشته شده است از عدل و داد پر خواهد نمود. هر ادعاى ديگرى در مقابل اين حقيقت، ساختگى و دروغين مى باشد.

ادعاى كذب اخلال گران و مدعيان در مورد امام عصر عليه السلام

س80: در جامعه جريان جديدى ايجاد شده است. اين جريان، ادعا دارد كه نماينده امام معصوم عليه السلام مى باشد و مردم بايد به آن مراجعه كنند، آنها ادعا مى كنند جريان يمانى هستند، از يكى از فرزندان حضرت مهدى عليه السلام پيروى مى كنند و آن طور كه ادعا مى كنند دلايل بسيارى در دست دارند، از آن جمله: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در شب رحلتشان نام و ويژگى هاى او را براى اميرمؤمنان عليه السلام بيان فرموده و مردم را به آمدنش مژده داده است: «يا ابا الحسن، قلم و كاغذ بياور، سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وصيت خود را به ايشان املا نمودند تا به اينجا كه فرمودند: اى على، پس از من دوازده امام خواهد بود، پس از آنان دوازده مهدى مى آيد و تو اى على، اولين امام از دوازده امام مى باشى».

حديث تا آنجا ادامه مى يابد كه فرمودند: «و حسن عليه السلام امامت را به فرزندش محمد از نسل رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى سپارد و اين گونه است كه تعداد دوازده امام تكميل مى شود و پس از آن دوازده مهدى خواهند بود و چون هنگام مرگ ايشان مى رسد آن را به اولين مهدى مى سپارد كه او را سه نام مى باشد: نامى چون اسم خودم، نامى چون اسم پدرم يعنى عبدالله و احمد و نام سوم مهدى است و او نخستين مؤمنان مى باشد».

ص:88

علاوه بر اين رئيس اين جريان، علما را بر اساس قرآن كريم به مناظره دعوت كرده است تا فرستادگى خود از جانب حضرت امام مهدى عليه السلام را اثبات نمايد، او هم چنين ادعا مى كند كه علم غيب، رؤياى صادقه، مكاشفه و امور ديگرى را نيز مى داند، موضع ما در برابر اين جريان چه مى باشد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

شكى وجود ندارد كه ادعاهاى اين شايعه پردازان و اخلال گران، كذب و باطل مى باشد و همين روايتى كه در پرسش آمده و به آن استناد مى كنند جهت اثبات دروغگويى آنان كافى است، زيرا صريحاً در آن آمده است كه اولين فرد از مهديين فرزند امام مهدى عليه السلام مى باشد و او زمام كارها را هنگام فوت امام از ايشان تحويل مى گيرد.

حضرت مهدى عليه السلام هنوز زنده مى باشند و تمامى شيعيان، ظهور و ديدار روى مباركشان را انتظار مى كشند. اين بدان معناست كه ايشان هنوز زمام امور را به دست دارند و به فرزندشان نسپرده اند، پس چگونه مى شود كه اين فرد مدعى، عهده دار كارى شود كه هنوز به او سپرده نشده است؟!

بى گمان اين مقدار جهت آشكار نمودن دروغين بودن اين افراد و ادعايشان كفايت مى كند واين گونه، باطل بودن امور ديگر مربوط به اين ادعا كه در پرسش خود به آن اشاره نموديد هم ثابت مى گردد. كسانى كه به اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ستم كرده اند به

ص:89

زودى خواهند دانست به كدام بازگشت گاه برخواهند گشت.

اعمالى كه ما را به ديدار امام عصر عليه السلام نائل مى كند

س81: انجام چه اعمالى ما را به ديدار حضرت امام عصر عليه السلام نائل مى نمايد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

هر چند ديدار امام عليه السلام بالاترين افتخار است اما نمى بايست تنها دل مشغولى انسان باشد بلكه مى بايد رضايت امام عليه السلام و مشمول دعا و الطاف حضرتش شدن، در كانون توجهات انسان قرار گيرد كه آن هم در گرو پاكيزه نمودن نفس از پستى ها و آراسته كردن آن به اخلاق و فضايل است.

ص:90

فصل هشتم: مسجد جمكران

اشاره

ص:91

ص:92

فضيلت مسجد جمكران

س82: نظر شما در مورد مسجد جمكران چيست؟ آيا واقعا فضيلت زيادى دارد؟ چرا كه عدّه اى در مصاحبه ها و سايت ها درباره سند اين مسجد، شبهاتى مطرح كرده اند.

ج:باسمه جلت اسمائه

من معتقدم كه حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) دستور ساختن آن مسجد و خواندن نماز را در آنجا با شرايط خاص و فضايل مخصوص داده اند و بزرگان از علما هم به اين مسجد معتقد بوده و به آن جا شرفياب مى شدند و كراماتى هم ديده اند. از جمله كسانى كه به اين مسجد اعتقاد داشتند و در رفتن به اين مسجد مداومت مى كردند، آيات مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى، حاج شيخ ابوالقاسم قمى، مرحوم آيت الله بروجردى و جدّ بزرگوار من بوده اند. من نيز تا وقتى توان داشتم، هر هفته مشرْف مى شدم. درباره سند اين مسجد، اولاً حسن مثله نزد رجال آن زمان موثّق است، ثانياً آن زمان اگر كسى روايت ضعيفى نقل مى كرد، او را از قم اخراج مى كردند، حتى با بعضى از امام زاده ها

ص:93

همين گونه معامله كردند. در هر حال هر كجا هستيد، مسافرت به آن مكان بنماييد كه بسيار خوب است.

نماز مخصوص مسجد جمكران چه فضيلتى دارد؟

س83: خواندن نماز امام زمان عليه السلام فقط در مسجد جمكران در برآورده شدن حوائج تأثير دارد؟ به طور كلى نماز حضرت را براى چه مواردى توصيه مى فرماييد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در مورد خواندن نماز حضرت در مسجد فضيلت آن در اين است كه خود امام تأكيد در اين امر نمودند والا براى برآورده شدن حاجات، خواندن آن در همه جا خوب است، و در مسجد جمكران بهتر است.

و بدانيد همه امور در دست حضرت حجت ارواحنا فداه است كه اين امر را خداى تعالى به ايشان مرحمت فرموده است و ايشان واسطه بين خلق و خالقند پس هرچه مى خواهيد، از دنيا و آخرت از ايشان بخواهيد.

مشرف شدن به مسجد جمكران در شب چهارشنبه

س84: آيا رفتن به جمكران در شب چهارشنبه فضيلت خاصى دارد؟ و آيا در اين باره رواياتى داريم؟

ج:باسمه جلت اسمائه

به خصوص شب چهارشنبه من روايتى را نديده ام، يك روايت

ص:94

است كه اين نماز را بيان مى كند و آن روايت در نجم الثاقب است و در شب جمعه خصوصيت دارد.

صحت و سقم چاه مسجد مقدس جمكران

س85: نظر شما درباره چاه مسجد جمكران چيست؟ آيا اين نامه انداختن در آن به اعتقادات مردم صدمه نمى زند و نوعى خرافات نيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

من به آن چاه نه اعتقاد دارم و نه آن را به صورتى كه شما در سؤال مطرح كرده ايد، ردّ مى كنم.

محدودۀ اصلى مسجد جمكران

س86: الف) آيا در مسجد كنونى جمكران كه توسعه يافته بهتر است نماز بخوانيم يا مسجد اصلى قبل از توسعه؟

ج:باسمه جلت اسمائه

محل مسجدى كه امام ارواحنافداه دستور فرمودند، محل مسجد اصلى قبل از توسعه است.

ب) محدودۀ اصلى مسجد جمكران كجاست؟

بين ستون هاى اطراف محراب فعلى كه زمين آن با سنگ سياه علامتگذارى شده است.

ج) آيا زيرزمين مسجد هم حكم مسجد را دارد؟

ص:95

بلى حكم مسجد را دارد.

حكم نماز كسانى كه بسيار به جمكران مشرف مى شوند

س87: حكم نمازهاى يوميۀ كسى كه 40 هفته متوالى به مسجد جمكران مسافرت مى كند چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

حكم نمازهاى يوميه او مانند حكم كسانى است كه تاكنون نرفته يا دفعات كمترى رفته اند و تفاوتى نمى كند.

حكم نذر براى رفتن به مسجد جمكران

س88: كسى كه نذر كرده 40 هفته به جمكران برود اگر فاصله بيفتد آيا بايد از اول شروع كند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين حكم منوط است به آن گونه كه نذر كرده است.

شك در تعداد اياك نعبد و اياك نستعين

س89: شك در عدد «إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعيٖنُ» در نماز امام زمان چه حكمى دارد؟ كم يا زياد شدن آن از روى فراموشى چه حكمى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اگر بعد از اينكه بناء را بر گفتن تمام ذكر گذاشته باشد و وارد در آيه بعد شده باشد نبايد به شك اعتناء كند ولى اگر قبل از ورود به آيۀ بعد باشد آنچه را مشكوك است بايد اعتنا كند.

ص:96

اما كم يا زياد شدن، اگر از روى فراموشى باشد، اگر بعد از دخول در ركوع باشد نماز را از سر بخواند و اگر قبل از دخول در ركوع باشد، بايد تعداد مورد شك را بخواند و سپس ادامه حمد و سوره را به جا آورد.

شك در تعداد ركوع و سجدۀ نماز امام زمان

س90: اگر در نماز امام زمان بعد از برخاستن از ركوع يا سجده متوجه شويم كه تعداد 7 بار ذكر ركوع و سجده را كم يا زياد گفته ايم وظيفه ما چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

آن نماز تصحيح شدنى نيست، نماز را از اول بخوانيد.

نحوۀ گفتن 100 صلوات بعد از نماز

س91: اگر كسى نمى تواند همۀ 100 صلوات بعد از نماز امام زمان را در سجده بگويد چه وظيفه اى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

نشسته بخواند و اگر از آن هم اطمينان ندارد بخوابد و بخواند.

نشسته خواندن نماز امام زمان

س92: آيا مى توان نماز امام زمان را نشسته خواند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

بلى مى توان نشسته خواند.

ص:97

نماز در محراب مسجد جمكران

س93: آيا نماز در محراب مسجد جمكران ثواب بيشترى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

مسجد اصلى، محراب نداشته و فضيلت خاصى نيز براى محراب فعلى وارد نشده است.

ص:98

فصل نهم: سؤالات متفرقه

اشاره

ص:99

ص:100

راه نزديك شدن به حضرت مهدى عليه السلام

س94: چگونه مى توانيم به حضرت مهدى عليه السلام نزديك باشيم؟

ج:باسمه جلت اسمائه

زيارت هر روزه امام حجت، خواندن دعاى فرج در قنوت نمازها و در غير نماز، صدقه به نيت دور شدن بلا از ايشان و هديه نمودن اعمال عبادى به صورت مستمر به محضر مباركشان، سبب نزديك شدن به ايشان و احساس كردن وجودشان در اكثر اوقات مى گردد.

خمس در زمان غيبت

س95: توقيعى از حضرت، خطاب به اسحاق بن يعقوب وارد شده كه در آن آمده است: «اما خمس براى شيعيان ما مباح شده و تا زمان ظهور فرج بر آن ها حلال است، از آن مصرف نمايند تا فرزندانى نكو از آنان به وجود آيد.» (1) آيا اين روايت به اين معنى است كه در دوره غيبت كبرى پرداخت خمس بر شيعيان واجب نيست؟

ص:101


1- (1) . وسائل الشيعة، ج9، ص 550.

ج:باسمه جلت اسمائه

اين مسأله از زمان ائمه معصومين عليهم السلام بوده كه خمس در مناكح، مساكن و متاجر واجب نيست و ارتباطى با خمس متعارف زمان ما ندارد. در اين پاسخ، حضرت درباره خمسى كه مورد سؤال بوده، نه خمس زمان ما پاسخ داده اند، سواى اين مطلب روايات ديگرى از ائمه عليهم السلام وارد شده است كه در پرداخت وجوب خمس تأكيد فرموده اند. (1)

كنيز دانستن مادر حضرت عليه السلام طبق برخى روايات

س96: آيا متونى در دست داريم كه بيان كند مادر حضرت امام مهدى عليه السلام كنيز بوده اند و حضرت پوستى گندم گون (سبزه) دارند تا از اين طريق، راستگو از نادرست متمايز شود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

برخى از روايات، مادر حضرت عليه السلام را كنيز دانسته اند و در برخى از نسخ، مادر ايشان را سياه چرده توصيف كرده اند. اين مطلب دوم در منابعى كه بيشتر مورد استناد است نيامده و بر اين اساس، مى بايست آنها را ناديده گرفت.

اما در اين باره كه پوست حضرتشان عليه السلام گندم گون (سبزه) مى باشد در نصوص مورد بررسى چيزى نيافتيم، نزديك ترين وصفى كه در اين باره بدست آمده است اين است كه پوست

ص:102


1- (1) . ر ك: وسائل الشيعة، ج9، ص 487.

حضرت چيزى ميان سفيد و گندم گون مى باشد.

يادآور مى شويم رواياتى كه در باب توصيف ايشان وجود دارد متفاوت و گوناگون است و برخى از اين روايات بيان مى دارند كه ايشان از لحاظ اخلاقى و بدنى شبيه حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هستند.

انجام اعمال نيك به نيابت از حضرت مهدى عليه السلام

س97: اگر به نيابت از حضرت امام مهدى عليه السلام اعمالى را انجام بدهم آيا اين ثواب كار مرا افزايش خواهد داد يا كم خواهد نمود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

وقتى هديه كردن اعمال نيك به ديگران قطعاً ثواب را چندين برابر افزايش خواهد داد، تصور نماييد اين عمل نسبت به حضرت امام مهدى عليه السلام چه ثواب بالايى خواهد داشت؟

اعمال موجب رضايت امام زمان عليه السلام

س98: چه اعمالى موجب رضايت امام زمان عليه السلام مى شود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

انجام واجبات، ترك محرمات، كمك به بيچارگان و دستگيرى از مستمندان و اعمال مستحبه و... .

س99: آيا ما در زمان ظهور حضرت امام قائم عليه السلام قرار داريم؟

ج:باسمه جلت اسمائه

هر چند تحقق برخى از نشانه ها كه در روايات گران قدر آمده

ص:103

است نزديك بودن ظهور را به ذهن القا مى كند، نمى توانيم نسبت به اينكه در عصر ظهور هستيم مطمئن باشيم.

شروط قرار گرفتن در زمره انصار و ياران مهدى عليه السلام

س100: چگونه مى توانيم از انصار و ياران حضرت عليه السلام باشيم؟

ج:باسمه جلت اسمائه

براى اينكه از ياران حضرت امام مهدى عليه السلام باشيم تنها فرمان بردارى از دستورات الهى و انجام آنچه كه امام خواهان انجام آنهاست كفايت مى كند و انسان بدين وسيله، رضايت امام را به دست آورده و مشمول عنايت آن حضرت خواهد شد.

بيان مسأله برمودا در قرآن و احاديث

س101: آيا مسأله مثلث برمودا در قرآن يا احاديث رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و اهل بيت گرامى شان عليهم السلام آمده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از نام گذارى اين منطقه به اين نام كمتر از يك قرن مى گذرد و از آن، در متونى كه به ما رسيده، ذكرى به ميان نيامده است.

استحباب برخاستن هنگام ذكر نام حضرت

س102: برخاستن هنگام ذكر نام مبارك حضرت قائم عليه السلام مستحب است يا مباح؟

ج:باسمه جلت اسمائه

مشخص است كه اين عمل، مستحب راجح مى باشد، زيرا روايت

ص:104

شده كه حضرت امام رضا عليه السلام اين عمل را انجام مى دادند و اين عمل ايشان بر رجحان و فضل آن دلالت دارد.

ارتباط واقعه كربلا با ظهور حضرت قائم عليه السلام

س103: واقعه كربلا چه ارتباطى با ظهور حضرت مهدى عليه السلام دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

واقعه كربلا سبب ادامه رسالت پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد و ظهور حضرت مهدى عليه السلام به دليل تحقق شعار «يا لثارات الحسين» باعث استمرار واقعه كربلا مى گردد، بنابر اين رابطه ميان اين دو يك رابطه كامل كننده است.

عبادت به معناى تسليم بودن در برابر تمام فرمان هاى الهى

س104: آيا خداوند متعال انسان را فقط جهت عبادت آفريده است؟ به معناى روشن تر، ما اكنون در گردونه نماز، روزه، برپايى مراسم عاشورا و انجام اعمال شرعى مى باشيم، آيا ما تنها جهت اين موضوع خلق شده ايم؟ و آيا ما شيعيان در دوره كنونى تكليفى جز انتظار فرج نداريم؟

ج:باسمه جلت اسمائه

اين مطلب كه هدف از آفرينش عبادت مى باشد به صورت صريح در قرآن كريم آمده است: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (1)، به راستى كه عبادت به عنوان هدف كافى است؛ زيرا نردبان تكامل نوع بشر مى باشد و به همين دليل است كه

ص:105


1- (1) . و جن و انس را نيافريدم جز براى اينكه مرا بپرستند؛ ذاريات: 56. [1]

خداوند متعال براى مدح و بزرگ داشت پيامبران و فرستادگانش از اين صفت بهره برده و در مدح پيامبرش يوسف عليه السلام مى فرمايد:

«إِنَّهُ مِن عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» (1) و در توصيف نوح پيامبر عليه السلام مى فرمايد: «مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ» (2) و در مدح موسى و هارون عليهما السلام مى فرمايد: «إِنَّهُمَا مِن عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ» (3) و مى فرمايد: «وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ» و (4) نيز مى فرمايد: «وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ» (5) و مى فرمايد: «وَ اذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ» (6).

هم چنين در آيه اى ديگر مى خوانيم: «سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَى» (7)، مانند اين آيات بسيار مى باشد و تمام آنها نشان مى دهد كه مرتبه بندگى والاترين مرتبه اى است كه خداوند سبحان پيامبرانش عليهم السلام را به آن ستوده است.

عبادت در حقيقت به معناى خضوع، فروتنى و تسليم بودن در برابر تمامى فرمان هاى الهى مى باشد كه به نوبه خود به تمامى

ص:106


1- (1) . او از بندگان مخلص ما بود؛ يوسف: 24. [1]
2- (2) . به راستى او از بندگان مؤمن ما بود؛ صافات: 81. [2]
3- (3) . آن دو از بندگان باايمان ما بودند؛ صافات: 122. [3]
4- (4) . و داود، بنده ما را به ياد آور؛ ص: 17.
5- (5) . و بنده ما ايوب را به ياد آور؛ ص: 41.
6- (6) . و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را به ياد آور؛ ص: 45.
7- (7) . منزه است آن (خدايى) كه بنده اش را شبانگاهى از مسجدالحرام به سوى مسجد الاقصى سير داد؛ اسراء: 1. [4]

جنبه هاى زندگى؛ فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و غيره وابستگى دارد و به وسيله تحقق يافتن آنهاست كه مصداق واقعى انتظار فرج، چهره راستين به خود مى گيرد. بنابراين؛ انتظار فرج به معناى شانه خالى كردن از زير بار مسئوليت وظايف دينى نمى باشد بلكه به مفهوم پياده كردن آنها در تمامى عرصه ها و جنبه هاى زندگى است.

جز كتاب خدا هيچ كتابى از خطا و اشتباه مصون نيست

س105: در روايتى از امام مهدى عليه السلام نقل شده است كه: «كتاب اصول كافى، براى شيعيان ما كفايت مى كند» (1)، آيا صحّت اين روايت را تأييد مى كنيد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

كتاب شريف كافى، مهم ترين كتاب حديثى مذهب بر حق تشيع محسوب مى شود چرا كه مؤلف اين كتاب يعنى ثقة الإسلام كلينى به خوبى از عهده فصل بندى و تنظيم آن برآمده و در ثبت و ضبط دقيق سندها و احاديث آن، نهايت كوشش خود را به كار بسته است تا جايى كه شيخ نجاشى درباره او مى گويد: وى بيست سال از عمر گران بار خود را صرف تأليف اصول كافى نمود؛ البته اين به معناى صحّت همه احاديث و اخبار كتاب مذكور، نيست چه معتقديم كه جز كتاب خدا، هيچ كتاب ديگرى از خطا و

ص:107


1- (1) . «الكافى كاف لشيعتنا»

اشتباه، مصون نيست و روايتى كه از قول امام عصر عليه السلام پيرامون كتاب كافى، نقل شده، با سند معتبرى به اثبات نرسيده است.

پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام برترين خلايق

س106: آيا پيش از پيامبر خدا حضرت آدم، بشر ديگرى مثلا در كره زمين و يا كرات ديگر بوده است؟ اگر بوده، آيا براى دنياى آنها نيز امامانى همچون امامانى از اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه و آله داشته اند؟ و اگر امامانى داشته اند، آيا آنان برتر بودند يا امامان ما؟

ج:باسمه جلت اسمائه

از روايات و اخبار چنين برمى آيد كه پيش از حضرت آدم، بشر بوده است و به اقتضاى قاعده لطف الهى لزوماً پيامبر و امام هم داشته اند هر چند كه ما اطلاع كافى درباره آنها نداريم؛ ولى چيزى كه حتمى بوده و شكى در آن نيست اينكه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و امامان معصوم ما عليهم السلام از آغاز تا پايان هستى، برترين خلايق اند.

دف زدن در مجلس امام زمان

س107: دف زدن در مجلس ميلاد امام زمان عليه السلام چه حكمى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

دف زدن جايز نيست.

ص:108

كف زدن در نيمه شعبان

س108: آيا كف زدن در نيمه شعبان همانند سينه زدن در شهادت ائمه عليهم السلام ثواب دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

بلى، چنانچه توأم با حركات و اعمالى كه مناسب مقام شامخ آنان نيست نباشد، چون از امام معصوم عليه السلام روايت شده است:

«شيعتنا خلقوا من فاضل طينتا يفرحون لفرحنا».

كف زدن در حسينيه ها

س109: كف زدن در مراسم ميلاد امام زمان عليه السلام كه در مساجد، حرم ائمه عليهم السلام ، حسينيه ها و حرم امامزاده ها برگزار مى شود چه حكمى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

كف زدن اگر توأم با كارها و آوازهاى غير جايز نباشد، هيچ اشكال ندارد و با مداحى هم اشكال ندارد.

كف زدن طلاب و علوم دينى

س110: كف زدن در جشن ميلاد ائمه اطهار عليهم السلام و به خصوص نيمه شعبان، توسط طلاب علوم دينى و روحانيون چه حكمى دارد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

كف زدن بدون ضمّ كارهاى ديگر فى نفسه اشكال ندارد، ولى اگر به نحوى باشد كه توأم با كارهاى خلاف ديگر و يا توهين به

ص:109

روحانيت باشد جايز نيست و فرقى بين روحانى و غير روحانى نيست.

غنا در هنگام خواندن اشعار مولودى

س111: معروض مى دارد با گسترش فساد و فحشا در جامعه و ترويج غنا و موسيقى، عده اى از افراد مغرض و منحرف دامنه اين كار را به محافل و مجالس مذهبى كشانده اند و در صدد به ابتذال در آوردن اينگونه مجالس هستند، خصوصاً در اعياد و مواليد ائمه اطهار - سلام الله عليهم اجمعين - كه به طرز خيلى عجيب، سرود و مولودى خوانده مى شود كه گاهى از خود مردم شنيده شده كه مى گويند: خواندن اين ها به سبك ترانه هاى عاشقانه خواننده هاى غير مذهبى مى باشد كه هيچ تناسبى با شئون مجالس مربوط به اهل بيت عصمت و طهارت - سلام الله عليهم اجمعين - ندارد بلكه خود نوعى اهانت به ساحت مقدس آنها محسوب مى شود، مخصوصاً كه همراه با چنين نغمه هايى، به شكل خيلى زننده دست زده مى شود به طورى كه مجلس از هر جهت شبيه به مجالس لهو و لعب مى شود و گاهى هم از مداح ها شنيده شده كه مى گويند دست زدن با سينه زدن هيچ فرقى ندارد و كسانى كه دست نمى زنند مخالف اهل بيت عليهم السلام هستند حال با توجه به روايات وارده در حرمت غنا و آيه شريفه: «وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً» (1) كه در تفسير برهان و تفسير نور

ص:110


1- (1) . انفال: 35؛ ( [1]آن ها كه مدّعى هستند ما هم نماز داريم) نمازشان نزد خانه (خدا)، چيزى جز «سوت كشيدن» و «كف زدن» نبود.

الثقلين و ساير تفاسير معتبر شيعه در ذيل اين آيه شريفه، روايت وارد شده كه عبادت كفار در زمان جاهليت دست زدن در كنار خانه خدا بوده است آيا حضرت عالى غنا را در موقع خواندن اشعار و سرود و مولودى و هم چنين دست زدن به همراه آن را جايز مى دانيد يا خير؟ مستدعى است نظر مباركتان را در اين زمينه به طور صريح مرقوم فرماييد؟

ج:باسمه جلت اسمائه

غنا حتى در روضه خوانى و قرآن خواندن مطلقاً حرام است و كسى كه بگويد سينه زدن در مصائب اهل بيت عليهم السلام كه از شعائر مذهبى و از جمله امورى است كه بقاء مذهب و دين به واسطه اين اعمال است، با دست زدن در اعياد مذهبى فرقى نمى كند بسيار حرف غيرمربوطى زده است.

خداوند همه را از شر و آفات حفظ نمايد، ولى كف زدن فى نفسه حرام نيست و روايتى كه به آن اشاره كرده ايد معنايش همان است كه از ظاهر آيه صدراً و ذيلاً استفاده مى شود و آن وعده عذاب به مشركين مى دهد زيرا آنان با بازى كردن و كف زدن و سوت كشيدن به جاى نماز خواندن و عبادت كردن مانع از ورود مؤمنين به مسجد الحرام مى شدند. روايات ديگرى هم در تفسير آيه شريفه وارد است كه مقام، گنجايش تعرض به آنها را ندارد.

ص:111

بهترين اعمال نيمه شعبان

س112: بهترين اعمال براى شب نيمه شعبان و روز نيمه شعبان از نظر جنابعالى كدام است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

با آنكه سيد بن طاووس در كتاب اقبال الاعمال ده ها نماز با كيفيات مختلفه و ده ها ادعيه نقل كرده، نوشته اند اين ادعيه و نمازها منتخب از ادعيه و نمازهاى زيادى است، ولى به نظر من زيارت امام حسين عليه السلام در آن شب و روز افضل اعمال است.

نماز امام زمان به نيابت از شخص فوت شده

س113: آيا مى توان به نيابت از كسى كه فوت كرده يا امكان تشرف به مسجد مقدس جمكران را ندارد در مسجد نماز امام زمان خواند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

بلى مى توان خواند و عملى نيكوست.

ايستادن به هنگام شنيدن نام امام زمان

س114: الف) آيا ايستادن به هنگام شنيدن نام امام زمان واجب است؟ آيا شامل همۀ اسامى ايشان مى شود يا فقط اسم قائم؟

ج:باسمه جلت اسمائه

واجب نيست، روايت شده است كه اسم مبارك امام زمان در حضور امام صادق عليه السلام برده شده است و حضرت قيام فرمودند و ظاهراً استحباب مختص است به اسم قائم.

ص:112

ب) بعضى از مردم به هنگام شنيدن نام حضرت دست خود را بر روى سر مى گذارند آيا اين مطلب در روايتى وارد شده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

بلى روايت شده است كه امام صادق عليه السلام چنين كردند.

عبارت «و عجل فرجهم» در پايان تشهد نماز

س115: آيا در پايان تشهد نماز واجب مى توان عبارت «وعجل فرجهم» را ذكر نمود؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در تشهد اولى مسلما مستحب است بعد از صلوات گفتن:

«وتقبل شفاعته و ارفع درجته» ولى در تشهد دوم بهتر است قصد خصوصيت نكند.

انجام عبادات مستحبى به نيابت از امام زمان

س116: نذر براى حضرت، چه نذر مالى و چه نذر صلوات بهتر است چگونه باشد؟ و آيا عبادات مستحبى مثل زيارت مرقد حضرت معصومه عليها السلام و امام رضا عليه السلام را مى توان به نيابت از ايشان انجام داد يا خير؟

ج:باسمه جلت اسمائه

همه آنهايى كه ذكر كرديد هم دليل معتبر دارد ولو به قاعده تسامح در ادله سنن و هم فضايل متعددى بر آنها ذكر شده است.

من خودم زيارت عاشورا را در ايام زيادى خوانده و مى خوانم به

ص:113

نيابت حضرت، و سحرگاه قبل از نماز هم به نيابت حضرت قرآن مى خوانم.

سندى دال بر حقانيت امامان شيعه

س117: چرا هيچ سندى دال بر حقانيت امامت امامان در مذهب شيعه وجود ندارد؟ آيا صحيح است كه مى گويند نام امامان بر سنگى نوشته شده كه در دست امام زمان است؟ چگونه بپذيريم كه حكومت امامان الهى بوده است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

روايات از طريق شيعه به حدى زياد است كه احتياج به بيان آن نيست. اما از طرق اهل سنت مختلف است، از لحاظ اجمال و تفصيل بعضى احاديث هستند كه ذكر عدد مى نمايند و بعضى از آنها تصريح به اسم امام مهدى عليه السلام و اينكه ايشان امام دوازدهم است، مى نمايند. مجموع آن روايات، متواتر است و كتبى كه در آن ها به نحو اجمال يا تفصيل ذكر ائمه شده است عبارتند از:

صحيح مسلم، مسند احمد بن حنبل، صحيح بخارى، صحيح ترمذى، المستدرك على الصحيحين، تيسير الوصول الى جامع الاصول ج 2، منتخب كنز العمال، تاريخ بغداد، تاريخ الخلفاء و ينابيع المودة. در بخشى از روايات آنان از پيغمبر صلى الله عليه و آله به اسماء دوازده امام تصريح شده است.

ص:114

حكم جهاد در زمان غيبت امام زمان

س118: حكم جهاد (قيام مسلحانه) در زمان غيبت امام زمان عليه السلام چيست؟

ج:باسمه جلت اسمائه

در صورتى كه مجتهد جامع الشرايط اجازه دهد اشكال ندارد.

تغيير قبله در زمان ظهور امام زمان

س119: آيا حديثى كه مى گويد قبله در زمان امام زمان به حرم امام حسين عليه السلام بر مى گردد صحيح است؟

ج:باسمه جلت اسمائه

خير صحيح نيست.

دليل وقوع حوادث و بلاهاى سخت بعد از ظهور امام زمان

س120: در روايات از اشخاص و گروه هايى مانند دجال و سفيانى سخن گفته شده است. اگر واقعاً قرار است قبل از امام زمان موجودات ملعونى مانند دجال بيايند و اكثريت مردم را با فريب هاى خود از راه به در كنند و حتى در برخى از احاديث هم كه آمده تنها در مساجد شهرها فقط تعداد اندكى نماز خوان پيدا مى شود و...، پس چرا مردم براى ظهور حضرت دعا مى كنند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

با اين اتفاقات قوه ايمان افراد ظاهر مى شود و خود حضرت كه ظهور كردند و بعد از آن ائمه عليهم السلام كه حكومت مى كنند همه براى امتحان است كه در آن دنيا و در بهشت و جهنم افراد

ص:115

خوب و بد تميز داده مى شوند.

انتقام از قاتلين حضرت زهرا عليها السلام

س121: بيان مى شود كه منتقم شهادت حضرت زهرا عليها السلام حضرت امام زمان عليه السلام مى باشند. سؤال اينجاست كه در زمان ظهور آن حضرت كه كليه قاتلين حضرت زهرا در اين دنيا نيستند و سال ها از هلاكتشان مى گذرد، پس امام زمان عليه السلام از چه كسانى قرار است انتقام بگيرند؟

ج:باسمه جلت اسمائه

رجعت - يعنى برگشتن به دنيا - از مسلمات است كه طىّ آن جماعتى از خيل بَدان و جماعتى از خوبان به دنيا بر مى گردند و در روايت آمده است كه امام زمان ارواحنا فداه منتقم شهادت حضرت زهرا عليها السلام مى باشند.

ص:116

بيانيه حضرت آية اللّه العظمى روحانى

به مناسبت ميلاد حضرت مهدى عليه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم

خداوند متعال مى فرمايد: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جيٖ ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ» (1)تلألؤ نور ولى الله الاعظم، صاحب عصر و زمان، حضرت مهدى عليه السلام ، را به همه شيعيان در سراسر جهان صميمانه تبريك و تهنيت مى گويم و از خداوند متعال مى خواهم اين مناسبت را براى همه مبارك گرداند و چشمانمان را به طلعتِ پرتلألؤ جمالِ گلِ سرسبدِ مظهرِ عزت و جلالِ الهى، خاتم اوصيا و انبياء ، مهدى منتظر عليه السلام روشن گرداند.

اين مناسبت معطر را مغتنم مى شمارم تا چند توصيه مهم را براى تمام مؤمنين بيان نمايم:

1. توصيه اول: دوره اى كه در آن زندگى مى كنيم، يكى از

ص:117


1- (1) . زمر: 69. [1]

حساس ترين زمان ها پيرامون موضوع مهدويت است. در اين دوره مسأله مهدويت و انتظار از سويى از جانب ناصبى ها و پيروان آنان و از طريق برخى شبكه هاى ماهواره اى كه متعلق به سلفى ها است، مورد شديدترين هجمه هاى تشكيكى و طعنه آميز قرار مى گيرد، و از سوى ديگر از جانب عده اى از افرادى كه از جاده حق و حقيقت منحرف شده اند، در معرض شديدترين جعليات و ادعاهاى دروغين قرار گرفته است.

از اين رو؛ بايد توجه شود كه هدف هر دوى اين هجمه ها، يكى است و آن چيزى نيست جز آن كه موضوع مهدويت را به موضوعى سطحى تنزّل دهند؛ زيرا آنان خوب مى دانند كه هر مسأله مهمى، آنگاه كه محل تشكيك و طعنه، و مشربه هر ادعاى جعلى و كاذبى قرار بگيرد؛ در ذهن عده زيادى از مردم عادى به وهن و ضعف كشيده خواهد شد. بدانيد كه تنها راه مقابله و رويارويى اين است كه به سلاح معرفت و عقيده، آن هم با پشتوانه برهان و دليل مجهز شويد و در مواقع شك و ترديد، فقط به نظرات مراجع تقليد و علماى بزرگ رجوع كنيد.

2. توصيه دوم: همان گونه كه در بسيارى از نصوص و احاديث آمده است، امام زمان عليه السلام على الاطلاق واسطه فيض الهى هستند، زيرا كه: «به بركت وجود حضرت حجت عليه السلام رزق و روزى مخلوقات مى رسد و به سبب وجود ايشان زمين و آسمان ثابت مانده است»؛ پس وقتى اين چنين است، ايشان ولى نعمت ما محسوب مى شوند. اين مطلب

ص:118

عقلاً و فطرتاً ما را ملزم مى كند تا نسبت به حضرت عليه السلام شاكر باشيم، و در كليه ادعيه، صدقات روزانه و كارهايى از اين قبيل، اولين توجه و اهتمام ما پيش از هر موضوع ديگرى حضرت ولى عصر عليه السلام باشد.

3. توصيه سوم: در اين زمان، كه مخالفان و ماترياليست ها، در مسأله ولادتِ اميد انبياء عليهم السلام ، و عمر اعجازى او شبهه افكنى مى كنند، هرگونه همكارى در زنده نگاه داشتن اين مناسبت فرخنده همه شيوه هاى تعظيم و احياء وظيفه يكايك مسلمانان مى باشد و بر آنان واجب است كه اعتقاد به مهدويت را در اعماق وجود جوانان مسلمان بنشانند و استوار سازند، تا اين گونه، مكر اهل ضلالت را به خودشان بازگردانند.

در همين راستا، از تمام فرزندانم مى خواهم كه در اين مناسبت عظيم، وقت و فكر و مال خود را به اندازه توان و وسعشان براى إحياى جهانى اين مناسبت به كار گيرند، و جشن هايى برگزار نمايند كه درخورِ صاحب اين مناسبت (ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) باشد؛ تا از اين رهگذر، عقيده مهدويت در سراسر جهان فراگير شده و مسير مؤمنين را روشن كند.

4. توصيه چهارم: بعضى از مؤمنين، به دليل وقوع انقلاب هاى اخير در بعضى از كشورهاى اسلامى، با شور و اشتياق فراوان براى ديدار جمال مهدى زهرا عليه السلام لحظه شمارى مى كنند؛ اين مسأله موجب شده است تا عده اى فرصت طلب خود را در پسِ بعضى اسامى درخشان زمان ظهور پنهان كنند و از اين طريق مؤمنين را به شك بيندازند. لازم

ص:119

است شديداً نسبت به اين مدعيان دروغين هوشيار باشيد، و تنها توجهتان به علامات حتمى ظهور باشد كه هيچ راهى براى تحريف و جعل آن وجود ندارد، مانند صيحه آسمانى؛ در آن هنگام كه جبرييل ندا مى دهد و تمام مردم دنيا به هر زبانى كه صحبت مى كنند آن را متوجه مى شوند كه: «آگاه باشيد كه حق با على عليه السلام و شيعيان اوست».

أسألُ من اللهِ تعالى أنْ يُعجِّلَ فرجَ قائمِ آلِ محمدٍ، وأنْ يهبَ لنَا رأفتَهُ و رحمتَه، و دعاءَهُ و خيرَهُ، وَ يجعلنا لهُ من السامعينَ الطائعينَ، و إلى رِضاهُ من الساعين، و صلى اللهُ على محمدٍ وآلهِ الطاهرين، و اللعنةُ الدائمةُ على أعدائهم أجمعين.

محمد صادق حسينى روحانى

15 شعبان المعظم 1432 ه. ق

ص:120

آشنايى با آثار آيت اللّه العظمى روحانى

آشنايى با آثار

حضرت آيت اللّه العظمى روحانى

(دام ظله)

معظم له از ابتداى زندگى علمى خويش در راستاى نشر معارف اهل بيت عليهم السلام و گسترش دانش اسلام، هرگز آرام نگرفتند. زمانى بر مسند تدريس مى نشينند و به تربيت و پرورش هزاران دانشمند فاضل و فرزانه مى پردازند و زمانى ديگر دست به قلم مى شوند و به تأليف كتب ماندگار اسلامى مى پردازند.

ايشان به محض ورود به حوزه علميه قم و احساس نياز جامعه حوزوى و اسلامى، همزمان با تدريس درس خارج فقه و اصول در سنين جوانى، دست به تأليف دايرة المعارف فقه اسلامى مى زنند. كتابى ماندگار كه بزرگان و اساتيد نام آورِ خبره حوزه، مراجع بزرگ تقليد و مدرسين، سر تعظيم و تمجيد در برابرش فرو مى آورند.

حضرت آيت اللّه العظمى بروجردى(ره) دوبار كتاب «فقه الصادق» را همراه خود به جلسه تدريس شان مى برند و به عنوان سند از آن نقل قول و به آن استناد مى كنند.

ص:121

حضرت آيت اللّه العظمى خويى (ره) طى نامه ايى مرقوم فرمودند كه: من كتاب «فقه الصادق» را شخصاً براى آيت اللّه كاشف الغطاء بردم و گفتم: ببينيد من چه خدمت بزرگى به عالم اسلام و فقاهت نموده ام و چنين عالم محققى را تربيت كرده ام.

رييس دانشگاه الازهر (مهمترين و عالى ترين مركز علمى اهل تسنن) نيز طى نامه اى كتاب عظيم «فقه الصادق» را مى ستايد.

اين كتاب ساليان سال است كه يكى از رساترين، معتبرترين و مهمترين منبع تدريس فقه و اصول تشيع است. يكى از دلايل مرجعيت و اعلميت ايشان، ناشى از اين تأليفات بخصوص كتاب گرانسنگ «فقه الصادق» است.

تأليفات

1- فقه الصادق (به زبان عربى): دايرة المعارف كامل فقه تشيع. اين كتاب عظيم و بزرگ كه به عنوان يك منبع مرجع شناخته شده است در 26 جلد بارها در داخل و خارج كشور به چاپ رسيده است. چاپ جديد آن هم اكنون در 41 جلد (با ذكر منابع و مصادر) منتشر شده است.

آيت الله العظمى روحانى تاليف اين مجموعه فقهى را از سال 1370 قمرى (60 سال پيش) آغاز كرده و در سال 1398 هجرى قمرى و در اوج مبارزات بر عليه رژيم ستمشاهى و در حالى كه در تبعيد به سر مى بردند، نگارش آخرين جلد آن را به پايان رسانده اند.

يكى از امتيازات اين مجموعه فقهى آن است كه طلاب و محققين را از

ص:122

مراجعه به كتب فقهى جهت اطلاع از آراى ديگر فقيهان بى نياز مى كند؛ چه آنان كه در قرن هاى گذشته مى زيسته اند و چه آن دسته از فقيهان معاصر مانند آيت الله خوئى، ميرزاى نائينى، محقق اصفهانى و آيت الله حكيم كه پيش از نگارش اين مجموعه آراى فقهى خود را عرضه كرده اند و حتى فراتر از اين، آراى آن دسته از فقيهانى را گرد آورده است كه مراجعه به آثارشان چندان رواج ندارد؛ مانند برخى از آراى آيت الله كاظم شيرازى و آيت الله عبد الكريم حائرى.

از نكات قابل اشاره آنكه حضرت آيت الله العظمى بروجردى(ره) دو بار از كتاب فقه الصادق در منبر تدريس خود مطالبى نقل فرمودند و حضرت آيت اللَّه العظمى خويى(ره) در وصف اين كتاب طى نامه اى مرقوم فرمودند كه: «من كتاب فقه الصادق را شخصا براى آيت اللَّه كاشف الغطاء بردم و گفتم: ببينيد من چه خدمت بزرگى به عالم اسلام و فقاهت نموده ام و چنين عالم محققى را تربيت كرده ام».

مهم ترين ويژگى و نقاط تمايز موسوعه «فقه الصادق» را مى توان در موارد زير خلاصه كرد: تماميت، جامعيت، تتبع و كاوشگرى، پژوهشگرى و تحقيق، توجه به فقه پويا، جديد و به روز بودن، روانى و راحتى متن.

2- «زبدة الاصول» (به زبان عربى): دوره كامل علم اصول فقه كه به صورت بحث استدلالى ارائه گرديده است. اين كتاب در 6 جلد مى باشد.

3- «منهاج الفقاهه» (به زبان عربى): در 6 جلد مى باشد كه حاشيه اى است بر «مكاسب» شيخ انصارى (ره) كه به شيوه اى نو و ابتكارى تمامى

ص:123

موارد ارائه شده را بحث و بررسى كرده اند.

4- «المسائل المستحدثه» (به زبان عربى): حضرت آيت اللّه مبتكر مسائل مستحدثه و ارائه مسائل جديد با ذكر مسايل فقهى، روايى هستند. اين كتاب كه بارها وبارها در خارج و داخل كشور به چاپ رسيده است شامل ارائه مسائل جديد، نو و مورد ابتلاى جامعه با ذكر دلايل و مستندات فقهى، روايى و قرآنى مى باشد.

5- تعليق بر «منهاج الصالحين» در 3 جلد (به زبان عربى)

6- تعليق بر «عروة الوثقى» در 2 جلد (به زبان عربى)

7- تعليق بر «وسيلة النجاة» (به زبان عربى)

8- رساله در لباس مشكوك (به زبان عربى)

9- رساله در قاعده لاضرر (به زبان عربى)

10- الجبر و الاختيار (به زبان عربى)

11- رساله در قرعه (به زبان عربى)

12- مناسك الحج (به زبان عربى)

13- المسائل المنتخبه (به زبان عربى)

14- رساله در «فروع العلم الاجمالى» (به زبان عربى)

15- الاجتهاد و التقليد (به زبان عربى)

16- القواعد الثلاثه (به زبان عربى)

17- اللقاء الخاص (به زبان عربى) استفتائات

18- «شرح مناسك الحج والعمرة» (به زبان عربى)

ص:124

19- «اجوبة المسائل الاعتقادية» (به زبان عربى) استفتائات

20- «السيدة الزهرا(س) بين الفضائل والظلامات» (به زبان عربى)

21- رساله «توضيح المسائل» (به زبان فارسى و اردو)

22- جبر و اختيار (به زبان فارسى)

23- «نظام حكومت در اسلام» (به زبان فارسى و تركى و اردو)

24- مناسك حج (به زبان فارسى)

25- منتخب احكام (به زبان فارسى)

26- «استفتائات قوه قضائيه و مؤسسه حقوقى وكلاى بين الملل» (به زبان فارسى)

27- احكام فقهى مسائل روز (به زبان فارسى)

28- استفتائات (پرسش و پاسخ هاى مسائل شرعى) (به زبان فارسى):

كه تاكنون در 7 جلد به صورت سؤال و جواب ارائه شده است.

29- «سلسله فتاوى و استفتائات»(به زبان عربى): شامل استفتائات و پاسخ هاى مسائل شرعى مى باشد كه در 18 جلد تهيه شده و هر جلد شامل 1000 سؤال و جواب است. كه تاكنون 2 جلد (التقليد والعقائد -الطهارة) آن به چاپ رسيده است.

30- فضائل و مصائب حضرت زهرا عليها السلام

31 -اجوبة المسائل (فى الفكر والعقيدة والتاريخ والاخلاق) در 2 جلد

32 - عاشورا و قيام امام حسين عليه السلام از نگاه آيت الله العظمى روحانى

33 - راه سعادت

ص:125

معرفى سايت هاى دفتر آيت اللّه العظمى روحانى

معرفى سايت هاى دفتر حضرت آيت الله العظمى روحانى(مد ظله العالى)

1. سايت فارسى معظم له:

نسخه جديد سايت فارسى با ارائۀ اسناد و دستخطهاى منحصر به فردى كه براى اولين بار است منتشر مى شود -توسط بخش فرهنگى دفتر ايشان راه اندازى شده است. براى مشاهدۀ سايت ايشان مى توانيد به آدرس www.rohani.ir مراجعه نماييد.

در اين سايت بر زندگى نامه علمى و مبارزات سياسى ايشان به طور جداگانه پرداخته شده و تعدادى از بيانيه ها و سخنرانى هاى معظم له در دوران مبارزات ضد رژيم ستم شاهى نيز براى اطلاع محققان و جلوگيرى از تحريف تاريخ! قرار داده شده است.

در بخش ديگرى از سايت نيز تعدادى از نامه هاى تاريخى همچون نامه هاى آيت اللّه العظمى خوئى(ره) به ايشان، همراه با تصاوير آنها كه حاوى نكات بسيار مهمى هست، آورده شده؛ از جمله اين نامه ها مى توان به تأييد مقام علمى آيت اللّه العظمى روحانى(دام ظلّه)

ص:126

توسط آيت الله العظمى خوئى(ره) آن هم در حالى كه سن ايشان تنها 14 سال بوده است، اشاره كرد.

لازم به ذكر است امكان خريد مجموعه آثار عربى و فارسى معظم له - كه تاكنون 73 عنوان آن منتشر شده است -نيز در بخش انتشارات سايت، فراهم گشته است.

2. پايگاه اطلاع رسانى مجموعه آثار (كتابخانه ديجيتال):

پايگاه اطلاع رسانى مجموعه آثار حضرت آيت اللّه العظمى روحانى(دام ظله) (در قالب كتابخانه ديجيتال) و به آدرس www.rohanibooks.com راه اندازى شد. در اولين اقدام متن كامل مجموعه فقهى كم نظير «فقه الصادق» با امكان جستجوى قوى و پيشرفته در سايت قرار داده شده و به تدريج ساير كتب فقهى و اصولى ايشان نيز در اين سايت آورده خواهد شد. در طراحى اين پايگاه از قابليت هاى مفيد و منحصر به فرد موجود در نرم افزارها، و نيز قابليت هاى مفيد موجود در شبكه كه حتى در نرم افزارها قابل دستيابى نبوده، استفاده شده است.

3. سايت هاى دفتر استفتائات به زبان هاى عربى و فارسى:

نسخه جديد سايت هاى دفتر استفتائات حضرت آيت اللّه العظمى روحانى(دام ظله) براى پاسخ گويى سريع تر و ارتباط نزديك تر با مقلدين ايشان و هم چنين پاسخ گويى به سؤالات اعتقادى هموطنان راه اندازى شده است. از جمله نكات مهم لحاظ شده در سايت، بخش سؤالات مرتبط هست كه در انتهاى هر سؤال شرعى و اعتقادى قرار داده شده است تا

ص:127

مخاطب امكان دسترسى آسان ترى نسبت به سؤالات مورد نياز خود داشته باشد. لازم به ذكر است كه در حال حاضر در هر كدام از اين دو سايت بيش از 4 هزار استفتاء موجود مى باشد و به طور هفتگى بر استفتائات موجود در آن اضافه مى شود. آدرس سايت فارسى دفتر استفتائات www.istefta.net آدرس سايت عربى دفتر: www.www.istefta.com مى باشد.

ص:128

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109