منزلت معنوي حضرت خديجه سلام الله عليها

مشخصات کتاب

منزلت معنوي حضرت خديجه سلام الله عليها

پدیدآورنده: واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

نوع: مقاله

تعداد صفحات: 26

منبع: دانشنامه حضرت خدیجه

ص:1

خديجه عليها السلام في القرآن

(1)- سوره فرقان/ 74

«وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً»

و كسانى كه مى گويند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهيزگاران پيشوا گردان!»

و عن الحاكم الحسكاني الحنفي عن ابي سعيد في قوله تعالي «هب لنا» الآيه.

قال النبي صلي الله عليه و آله : قلت: يا جبرئيل من ازواجنا؟

قال: خديجه.

قال: من درياتنا؟

قال: فاطمه و «قره عين».

قال: الحسن و الحسين.

قال: نواجعلنا للمتقين اماما»

قال: علي عليه السلام.(1)

و ذكره المجلسي (ره) و علامه مجلسي (ره) شبيه همين روايت را ذكر نموده اند.(2)

و عن الحكيم الفيض الكاشاني (ره) و فسر ايضاً بالنبوه و بالقرآن و بخديجه رضي الله عنها فان جميع اولاده صلي الله عليه و آله منها سوي ابراهيم.

و في تفسير القمي(ره) سوره الفرقان (ازواجنا) خديجه.(3)

حاكم حسكاني از قرآن پژوهان نامدار اهل تسنن در اين مورد آورده است كه پيامبر گرامي در تفسير اين آيه فرمود:

پس از نازل شدن اين آيات از فرشته وحي پرسيدم: منظور از «ازواجنا» كيست؟

پاسخ داد: خديجه عليها السلام است. و «ذرياتنا» فاطمه عليها السلام و دو نور ديده اش حسن و حسين عليهما السلام هستند و در جمله ي «و اجعلنا للمتقين اماما» منظور حضرت علي عليه السلام است.

مرحوم «فيض كاشاني» در تاويل همين آيه مي نويسد: « منظور از آن ، مقام والاي رسالت، قرآن شريف و يار

ص: 1


1- شواهد التنزيل، ج1، ص 416، تاويل الآيات الطاهره ، ج1، ص 385 ؛تفسير قمي، ج2، ص 117.
2- بحارالانوار، ج66، ص 263.
3- تفسير قمي، ج2، ص 117.

و مشاور پر اخلاص پيامبر خديجه عليها السلام است كه نسل سزاوار صلي الله عليه و آله از او است.(1)

و تفسير قمي نيز بر آن است كه منظور از واژه ي «ازواجنا» در آيه ي مورد بحث حضرت خديجه عليها السلام است.(2)

(2)- سوره ضحي/8

«وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى»

آيا او تو را يتيم نيافت و پناه داد؟!

و عن الصدوق اعلي الله مقامه الشريف عن ابن عباس قال: سالته عن قول الله عزوجل «الم يجدك يتيماً فآوي».

قال: انما سمي يتيماً لانه لم يكن له نظير علي وجه الارض من الاولين و لا من الآخرين. فقال الله عزوجل ممتناً عليه بنعمته «الم يجدك يتيماً فآوي» اي وحيداً لا نظير لك «فاوي» اليك الناس و عرفهم فضلك حتي عرفوك « و وجدك عائلاً» يقول فقيراً عند قومك يقولون لا مال لك فاغناك الله بمال خديجه...(3)

مرحوم شيخ صدوق(ره) در تفسير اين آيات مي نويسد: بدان دليل آن حضرت «يتيم» خوانده شد كه در كران تا كران هستي بي نظير و تك مسخه است، چرا كه اين واژه به مفهوم بي همانندآمده است. به همين جهت خدا با اشاره به نعمتهاي گرانش به او و مي پرسد: آيا خدايت تو را تك نسخه و بي همانند نيافت؛ و پناه داد و برتري و شكوه تو را به مردم شناساند و تو را بلند آوازه ساخت؟! و تو را تنگدست يافت ، و به وسيله ي ثروت هنگفت خديجه عليها السلام بي نياز گردانيد.(4)

بسياري از مفسران بر آنند كه توانگري پيامبرصلي الله عليه و آله به مال خديجه عليها السلام بوده است و خداوند متعال در اين آيه

ص: 2


1- علم اليقين في اصول الدين، ج2، ص 986.
2- تفسير قمي/ ذيل آيه 74 سوره فرقان.
3- معاني الاخبار، ص 53.
4- معاني الاخبار، ص 53؛ بحارالانوار، ج16، ص 142؛ تفسير فرات، ص 569؛ الخرائج و الجرايح، ج3، ص 1045.

به كنايه از خديجه و احسان او ياد فرموده است.(1)

(3)- سوره مطففين 18-28

«كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ * وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ* كِتابٌ مَرْقُومٌ* يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ * إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ* عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ* تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ* يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ* خِتامُهُ مِسْكٌ وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ* وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ* عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ»

چنان نيست كه آنها (درباره معاد) مى پندارند، بلكه نامه اعمال نيكان در «عليّين» است! * و تو چه مى دانى «عليّين» چيست! * نامه اى است رقم خورده و سرنوشتى است قطعى،* كه مقربان شاهد آنند! * مسلّماً نيكان در انواع نعمت اند: * بر تختهاى زيباى بهشتى تكيه كرده و (به زيباييهاى بهشت) مى نگرند! * در چهره هايشان طراوت و نشاط نعمت را مى بينى و مى شناسى! * آنها از شراب (طهور) زلال دست نخورده و سربسته اى سيراب مى شوند! * مهرى كه بر آن نهاده شده از مشك است و در اين نعمتهاى بهشتى راغبان بايد بر يكديگر پيشى گيرند! * اين شراب (طهور) آميخته با «تسنيم» است،* همان چشمه اى كه مقرّبان از آن مى نوشند.

و عن المجلسي (ره) عن جابر بن عبدالله رضي الله عنه عن النبي صلي الله عليه و آله قال: قوله عزوجل: «ومزاجه من تسنيم» قال:

هو اشرف شراب في الجنه يشربه محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و هم المقربون.

السابقون: رسول الله صلي الله عليه و آله و علي بن ابيطالب و الائمه و فاطمه و خديجه صلوات الله عليهم و ذريتهم الذين اتبعوهم بايمان يتسنم عليهم من اعالي دورهم.(2)

پيامبرصلي الله عليه و آله در تفسير اين آيه فرمود: مقربان بارگاه خدا و

ص: 3


1- مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 320؛ تفسير ابوالفتوح، ج 12، ص 115؛ مجمع البيان، ج 10 ، ص 506؛ الكشاف، ج4، ص 768.
2- - بحارالانوار، ج24، ص 3.

پيشتازان راه عدالن و آزادي عبارتند از: پيامبر، اميرمومنان، امامان اهل بيت، كه پس از علي عليه السلام يكي پس از ديگري خواهد آمد، فاطمه دختر رسول الله و خديجه بنت خويلد.

و عن علي بن ابراهيم بن هاشم (ره) «السابقون السابقون اولئك المقربون» رسول الله صلي الله عليه و آله و خديجه و علي بن ابيطالب و ذرياتهم تلحق بهم يقول الله عزوجل نالحقنا بهم ذريتهم» و المقربون يشربون من تسنيم بحتاً صرفاً و سائر المومنين ممزوجا.(1)

و عن المجلسي (ره) قوله تعالي «فاعلم انه لا اله الا الله واستغفر لذنبك و للمومنين» و هم علي صلوات الله عليه و اصحابه «والمومنات» و هي خديجه و صويحباتها....(2)

(4)- سوره آل عمران /42

«وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ»

و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است.

و عن شيخ الطائفه الطوسي اعلي الله مقامه الشريف « وا صطفاك علي نساء العالمين» قال الحسن و ابن جريح علي عالمي زمانها و هو قول ابي جعفر عليه السلام لان فاطمه سيده نساءالعالمين.(3)

و روي عن النبي انه قال: فضلت خديجه علي نساء امتي كما فضلت مريم علي نساء العالمين.

همانگونه كه مريم بر زنان جهان برتري داده شد، خديجه عليها السلام نيز بر زنان امت من برتري داده شد.

و عن الزمخشري و عن النبي كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا اربع : آسيه بنت مزاحم امرأه فرعون و مريم بنت عمران و خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت

ص: 4


1- تفسير القمي، ج2، ص 439.
2- بحارالانوار، ج24، ص321.
3- التبيان في تفسير القرآن، ج2، ص 456.

محمد صلي الله عليه و آله ...(1)

بسياري از مردم در زندگي به سوي كمال اوج گرفتند، اما از ميان زنان اين چهار زن نمونه رشد و اوج هستند: آسيه عليها السلام ، مريم عليها السلام ، خديجه عليها السلام و فاطمه بنت محمدصلي الله عليه و آله

و عن البغوي خير نسائها مريم بنت عمران و خير نسائها خديجه رضي الله عنها.(2)

و عن الآلوسي: عن ابن عباس عن النبي صلي الله عليه و آله و قال: اربع نسوه سادات عالمهن مريم بنت عمران وآسيه بنت مزاحم و خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد صلي الله عليه و آله و افضلهن عالماً فاطمه.(3)

آلوسي از ابن عباس از رسول خداصلي الله عليه و آله نقل مي كند كه حضرت فرمودند: چهار زن سالار زنان روزگار شدند، مريم بنت عمران، آسيه بنت مزاحم، خديجه و فاطمه و افضل ترين آنها فاطمه زهرا عليها السلام مي باشد.

و عن القرطبي : عن ابن عباس عن النبي صلي الله عليه و آله : افضل نساء اهل الجنه خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمدصلي الله عليه و آله و مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم.

برترين و پرفضيلت ترين زنان بهشت عبارتند از: خديجه، فاطمه بنت محمد، مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم.(4)

و عن ابن كثير عن علي بن ابيطالب عليه السلام قال: سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله خير نسائها مريم بنت عمران و خير نسائها خديجه بنت خويلد.(5)

(5)- سوره فاطر 19-22

«وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ * وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ * وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ* وَ ما

ص: 5


1- الكشاف، ج4، ص 573.
2- - معالم التنزيل، ج1، ص 464؛ جامع البيان، ج3، ص 180.
3- روح المعاني، ج3، ص 155؛ ذخائر العقبي، ص 44؛ درالمنثور/ ذيل آيه 42 سوره آل عمران.
4- - تفسيرالقرطبي، ج2، ص 1325؛ بحارالانوار، ج43، ص 9.
5- تفسيرالقرآن العظيم، ج1، ص 312.

يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ»

و نابينا و بينا هرگز برابر نيستند، * و نه ظلمتها و روشنايى،*و نه سايه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان! *و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند! خداوند پيام خود را به گوش هر كس بخواهد مى رساند، و تو نمى توانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور خفته اند برسانى!

ذكر السيد المتبحر العلامه هاشم البحراني (ره) عن طريق المخالفين عن ابن عباس قال:

قوله عزوجل: و ما يستوي الاعمي والبصير.

قال: الاعمي ابوجهل، و البصير اميرالمومنين عليه السلام

و لا الظلمات و لا النور، فالظلمات ابوجهل و النور اميرالمومنين عليه السلام .

و لا الظل و الحرور، و الظل ظل لاميرالمومنين عليه السلام في الجنه و لا الحرور يعني جهنم لابي جهل.

ثم جمعهم جميعاً، فقال: و ما يستوي الاحياء و لاالاموات فالاحياء علي و حمزه و جعفر والحسن و الحسين و فاطمه و خديجه عليها السلام، و الاموات كفار مكه.(1)

علامه متبحر سيد هاشم بحراني از طريق مخالفين (اهل سنت) درباره قول خداوند «و ما يستوي الاعمي و البصير» از ابن عباس نقل مي كند كه گفت: منظور از كور و كوردل ابوجهل مي باشد و منظور از صاحب بصيرت و بينش اميرالمومنين مي باشد. منظور از ظلمات و تيرگي ها، ابوجهل و منظور از نور و روشنايي اميرالمومنين عليه السلام است. منظور از سايه ي دل انگيز و آرام بخش سايه اي است در بهشت براي اميرمومنان و منظور از گرماي سخت و مرگبار آتش شعله دوزخ، ابوجهل مي باشد.

سرانجام در مورد

ص: 6


1- البرهان، ج3، ص 361.

آيه «ما يستوي الاحياء و لا الاموات» گفت: منظور از زمئگاني حقيقي در اين آيه حضرت علي، حمزه، جعفر و حسن و حسين ، فاطمه، و خديجه عليها السلام مي باشند و منظور از مردگان، كفار مدينه مي باشند.

(6)- سوره آل عمران /33

«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ »

خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برترى داد.

عن فرات الكوفي طاب ثراه عن ابي مسلم الخولاني، قال: دخل النبي صلي الله عليه و آله علي فاطمه الزهرا عليها السلام و عائشه و هما تفتخران و قد احمرت وجوههما فسالهما عن خبرهما ، فاخبرتاه.

فقال النبي صلي الله عليه و آله : يا عائشه او ما عملت ان الله اصطفي آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران و علياً و الحسن و الحسين و حمزه و جعفراً و فاطمه و خديجه علي العالمين.(1)

پيامبر فرمود: اي عايشه آيا نمي داني كه خدا آدم، نوح، دودمان ابراهيم و خاندانع مران وجود اميرالمومنين، حسن و حسين، حمزه، جعفر، خديجه و فاطمه عليها السلام را بر جهانيان برگزيد.

و ذكر قريباً من مضمونه الدر المنثور.(2)

(7)- سوره اعراف/ 46- 50

«وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ * وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ * وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ * أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا

ص: 7


1- - تفسير فرات كوفي، ص 80؛ بحارالانوار، ج 37، ص 63.
2- الدر المنثور، ج1، ص 23.

أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ * وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرينَ»

و در ميان آن دو [بهشتيان و دوزخيان]، حجابى است و بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو را از چهره شان مى شناسند و به بهشتيان صدا مى زنند كه: «درود بر شما باد!» امّا داخل بهشت نمى شوند، در حالى كه اميد آن را دارند.

* و هنگامى كه چشمشان به دوزخيان مى افتد مى گويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!»* و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) كه از سيمايشان آنها را مى شناسند، صدا مى زنند و مى گويند: « (ديديد كه) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تكبّرهاى شما، به حالتان سودى نداد!»* آيا اينها [اين واماندگان بر اعراف] همانان نيستند كه سوگند ياد كرديد رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولى خداوند به خاطر ايمان و بعضى اعمال خيرشان، آنها را بخشيد هم اكنون به آنها گفته مى شود:) داخل بهشت شويد، كه نه ترسى داريد و نه غمناك مى شويد! * و دوزخيان، بهشتيان را صدا مى زنند كه: « (محبّت كنيد) و مقدارى آب، يا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشيد!» آنها (در پاسخ) مى گويند: «خداوند اينها را بر كافران حرام كرده است!»

و عن البحراني ايضاً اعلي الله مقامه الشريف عن بشر بن حبيب عن ابي عبدالله عليه السلام انه سئل عن قول الله عزوجل: « و بينهما حجاب و علي الاعراف رجال» قال:

سور بين الجنه و النار عليه محمد و علي و الحسن و الحسين

ص: 8

و فاطمه و خديجه الكبري عليها السلام، فينادون اين محبونا اين شيعتنا فيقبلون اليهم فيعرفونهم باسمائهم و اسماء ابائهم، و ذلك قوله عزوجل كلاً بسيماهم اي باسوائهم فياخذون بايديهم فيجوزون بهم الصراط و يدخلون الجنه.(1)

از امام صادق عليه السلام در مورد حجاب ميان بهشتيان و دوزخيان پرسيده شد، كه فرمود: منظور از آن گذرگاه و دژ بلندي است ميان بهشت ودوزخ كه بر فراز آن، پيامبر، علي، حسن، حسين، فاطمه و خديجه عليهم السلام قرار دارند و از آنجا ندا مي دهند كه: «دوستداران و شيعيان ما كجا هستند؟آنگاه دوستان و شيعيان اهل بيت عليهم السلام به سوي آنان مي روند و آنان را با نام و نام خانوادگي شان مي شناسند و دست آنها را مي گيرند و از آن گذرگاه سخت مي گذرانند و وارد بهشت مي نمايد.

تصديق خديجه سلام الله عليها از دستورهاي اسلام، و بيعت او با پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام

عيسي بن مستفاد مي گويد: به امام موسي بن جعفر عليه السلام عرض كردم:

چگونگي ابتداي اسلام علي عليه السلام و خديجه سلام الله عليها را برايم بيان كن. فرمود: از پدرم امام صادق عليه السلام در اين باره سؤال كردم، فرمود:

هنگامي كه علي عليه السلام و خديجه سلام الله عليها مسلمان شدند، پيامبر صلي الله عليه و آله آنها را به حضور طلبيد و فرمود: «شما براي خدا مسلمان شده ايد و براي خدا تسليم فرمان خداوند هستيد، اكنون جبرئيل نزد من است، شما را به بيعت كردن با اسلام فرا مي خواند، پس با اسلام بيعت كنيد، تا سلامت يابيد، و اطاعت از اسلام كنيد تا هدايت شويد.»

علي و خديجه: بيعت و اطاعت كرديم اي رسول خدا!

پيامبر: جبرئيل مي

ص: 9


1- غايه المرام، ص 355؛ بحارالانوار، ج24، ص 255؛ مختصر بصائر الدرجاتف ص 53؛ تاويل الآيات الطاهره، ج1، ص 176.

گويد: اسلام داراي شرط ها و پيمان ها است، نخست در مورد آنچه را خداوند براي خود رسولش بر شما شرط كرده، اقرار كنيد و به يكتايي خدا و رسالت محمد صلي الله عليه و آله گواهي دهيد.

حضرت علي و حضرت خديجه سلام الله عليها گفتند: گواهي مي دهيم كه معبودي جز خداوند يكتا و بي همتا نيست، خداوندي كه براي خود، فرزند و همسري نگرفته است، خالصانه به يكتايي او اعتراف مي كنيم، و گواهي مي دهيم كه محمد صلي الله عليه و آله عبد و رسول او است كه خداوند او را به سوي همه ي مردم جهان تا برپا شدن قيامت فرستاده است، و گواهي مي دهيم كه خداوند مي ميراند و زنده مي كند، و درجات افراد را بالا مي برد و پايين مي آورد، نيازمند و بي نياز مي كند و آنچه را بخواهد طبق مشيتش انجام مي دهد، و روز قيامت انسانها را از قبرها خارج و زنده مي سازد.

علي عليه السلام و خديجه سلام الله عليها به حقانيت ساير اصول و اركان اسلام طبق تعليم پيامبر صلي الله عليه و آله گواهي دادند، از جمله به امامت امامان بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله اعتراف نمودند و از دشمنان آنها بيزاري جستند.

پيامبر صلي الله عليه و آله به خديجه سلام الله عليها فرمود: آيا شروطي را كه خداوند براي اسلام خواهي تو نموده دريافتي؟

خديجه عرض كرد:

«نعم و آمنت و صدقت و رضيت و سلمت؛

آري و ايمان آوردم و تصديق كردم، و راضي شدم، و تسليم گشتم.»

علي عليه السلام نيز

ص: 10

چنين ابراز داشت.

پيامبر صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: آيا در اين شرطي كه خداوند از شما براي انجامش پيمان گرفته با من بيعت مي كني؟

علي عليه السلام عرض كرد: آري.

در اين هنگام پيامبر صلي الله عليه و آله كف دستش را گشود، و دست علي عليه السلام را بر دست خود نهاد و فرمود: «اي علي! با من در آنچه با تو شرط كردم بيعت كن. و از من همان گونه كه از خود دفاع مي كني دفاع كن.»

حضرت علي عليه السلام تحت تأثير سخن پيامبر صلي الله عليه و آله قرار گرفت و گريه كرد و گفت: «پدر و مادرم به فدايت! با تكيه به حول و قوت الهي كه مخصوص ذات پاك خداست، بيعت كردم.»

آنگاه پيامبر صلي الله عليه و آله به خديجه سلام الله عليها فرمود: دستت را بر بالاي دستم قرار بده، و با من بيعت كن، خديجه سلام الله عليها همانند حضرت علي عليه السلام بيعت كرد، با اين تفاوت كه جهاد براي زنان نيست.

پيامبر صلي الله عليه و آله در اين هنگام به خديجه سلام الله عليها فرمود: «اي خديجه! اين علي عليه السلام است كه مولاي تو و مولاي مؤمنان و امام آنها بعد از من است.»

خديجه سلام الله عليها عرض كرد: او را تصديق كردم، و طبق آنچه در شأن او فرمود، با او بيعت نمودم، و گواهي مي دهم، و خداوند و تو را بر اين موضوع به گواهي مي گيرم كه خداوند براي گواهي، كافي و آگاه است.(1)

به اين ترتيب حضرت خديجه

ص: 11


1- الطرف سيد بن طاووس، ج 4، ص 6، بحار، ج 18، ص 232 و 233.

سلام الله عليها در رديف علي عليه السلام و هماهنگ با او، به درجات كمال ايمان اعتراف كرده و گواهي دادند و بيعت و پيمان استوار خود را تجديد نمودند.

مقام ارجمند خديجه سلام الله عليها

در روايات اسلامي كه از طريق شيعه و اهل تسنن نقل شده، از زبان پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهماالسلام در شأن و مقام ارجمند ام المؤمنين حضرت خديجه كبري سلام الله عليها سخن فراوان با تعبيرات گوناگون به ميان آمده است.(1)

به گفته ي صاحب مستدرك سفينة البحار «فضايل حضرت خديجه سلام الله عليها» كه در ابواب مختلف روايات آمده، بيش از آن است كه شمارش باشد.»(2)

پيام اين روايات اين است كه به رازهاي عظمت مقام اين بانوي ارجمند پي ببريم، و شايستگي هاي او را بشناسيم، و از او در مسير تكامل به عنوان برترين الگو، پيروي كنيم.

در اينجا نظر شما را به نمونه هايي از آن گفتار جلب مي كنيم:

1- رسول ا كرم صلي الله عليه و آله فرمود:

«خير نسائها خديجة و خير نسائها مريم ابنة عمران؛

بهترين زنان دنيا خديجه سلام الله عليها و مريم دختر عمران است.»(3)

يا: بهترين زنان امت گذشته مريم سلام الله عليها و بهترين زنان اين امت خديجه سلام الله عليها است.

2- نيز فرمود:

«خير نساء العالمين مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم؛(4)

بهترين زنان جهانيان عبارتند از: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه سلام الله عليها دختر حضرت محمد صلي الله عليه و آله و

ص: 12


1- در كتب «التاج الجامع لاصول الصحاح» ج 3، ص 377، «فضل السيدة خديجة بنت خويلد» هفت حديث در برتري حضرت خديجه (سلام الله عليها) آمده است.
2- مستدرك سفينة البحار، علامه نمازي، ج 2، ص 216.
3- صحيح بخاري، ج 4، ص 64؛ كشف الغمة، ج 2، ص 71.
4- الاستيعاب، ج 2، ص 720.

سلم.»

3- ابن عباس مي گويد: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله چهار خط كشيد، آنگاه پرسيد: آيا مي دانيد اين خط ها چيست؟ گفتيم: خدا و رسولش داناتر است. فرمود:

«خير نساء الجنة مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد، و آسية بنت مزاحم امرأة فرعون؛ بهترين زنان بهشت، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد صلي الله عليه و آله و آسيه دختر مزاحم، همسر فرعون است.»(1)

4- پيامبر صلي الله عليه و آله به عايشه كه در حال برتري جويي به فاطمه سلام الله عليها بود، فرمود:

«اوما علمت ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران و عليا والحسن والحسين و حمزة و جعفرا و فاطمة و خديجة علي العالمين؛

آيا نمي داني كه خداوند آدم، نوح، آل ابراهيم، آل عمران، علي عليه السلام حسن عليه السلام، حسين عليه السلام، حمزه، جعفر، فاطمه سلام الله عليها، و خديجه سلام الله عليها را بر جهانيان برگزيد.»(2)

5- پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اي رسول خدا! اين خديجه سلام الله عليها است، هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوي پروردگارش و از طرف من، سلام برسان:

«و يشرها ببيت في الجنة من قصب لا صخت و لا نصب؛ و او را به خانه اي از يك قطعه (از زبرجد) در بهشت كه در آن رنج و ناآرامي نيست مژده بده.»(3)

به گفته بعضي منظور از اين جمله اين است كه او در بهشت داراي قصري است كه همه ي آن قصر از

ص: 13


1- بحار، ج 13، ص 162 و 16، ص 2- در بعضي از عبارات «افضل نساء اهل الجنة...» آمده است، (همان مدرك، و استيعاب، ج 2، ص 720).
2- بحار، ج 37، ص 63.
3- اسدالغابه، ج 5، ص 438.

يك گوهر توخالي است كه از يك قطعه است نه اينكه از قطعه هاي مختلف ساخته شده باشد.(1) مطابق بعضي از روايات ابوهريره از پيامبر (ص) پرسيد: منظور از خانه اي از قصب چيست؟ پيامبر (ص) فرمود: «منظور از آن گوهر توخالي است»(2)

در بعضي از روايات «من قصب الزمرد»(3) آمده كه همان زبرجد باشد. و مطابق بعضي از روايات، آن حضرت فرمود:

«امرت ان ابشر خديجة ببيت...؛ از طرف خداوند مأمور شده ام كه خديجه سلام الله عليها را مژده بدهم به خانه اي بلورين كه در آن رنج و ناآرامي نيست.»(4)

6- نيز فرمود:

«اربع نسوة سيدات سادات عالمهن مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد، و افضلهن عالما فاطمة؛ چهار زن سرور زنان جهان خود مي باشند كه عبارتند از: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد صلي الله عليه و آله و بهترين آنها از جهت جهان فاطمه سلام الله عليها است.»(5)

7- نيز فرمود:

«حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم، و آسية بنت مزاحم؛ در ميان بانوان دو جهان، در فضيلت و كمال كافي است: حضرت مريم، حضرت خديجه، حضرت فاطمه و حضرت آسيه عليهماالسلام »(6)

8- نيز فرمود:

«ان الله اختار من ا لنساء اربعا؛ مريم و آسية و خديجة و فاطمة؛ همانا خداوند از زنان، چهار زن را برگزيد كه عبارتند از: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه.»(7)

9- پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در تفسير (آيه 27 مطففين)

ص: 14


1- بحار، ج 16، ص 8.
2- فاطمة الزهرا، تأليف عمادزاده، ص 27.
3- بحار، ج 43، ص 131.
4- كشف الغمه، ج 2، ص 71.
5- ذخائر العقبي، ص 44.
6- بحار، ج 16، ص 7؛ كشف الغمه، ج 2، ص 71.
7- همان، ص 2.

«عينا يشرب بها المتقربون؛ همان چشمه ي بهشتي كه مقربان از آن مي نوشند.» فرمود:

«المقربون السابقون؛ رسول الله، و علي بن ابيطالب والأئمة، و فاطمة بنت محمد؛ از مردان بسياري به حد كمال رسيدند، و از زنان به درجه ي آخر كمال نرسيدند مگر چهار زن كه عبارتند از: آسيه، مريم، خديجه و فاطمه سلام الله عليها»(1)

11- روزي عايشه به حضرت فاطمه سلام الله عليها گفت: آيا تو را بشارت ندهم به اينكه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم فرمود: «سرور زنان بهشت چهار بانو هستند كه عبارتند از: مريم، فاطمه، خديجه، و آسيه عليهماالسلام؟»(2)

12- روزي پيامبر صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: «تو همسري مانند فاطمه سلام الله عليها داري كه من چنان هسمري ندارم، تو مادر زني مثل خديجه سلام الله عليها داري كه من چنين مادر زني ندارم.»(3)

13- اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:

«سادات نساء العالمين اربع: خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و آسية بنت مزاحم، و مريم بنت عمران؛ سرور بانوان دو جهان چهار بانو است كه عبارتند از: خديجه، فاطمه، آسيه و مريم»(4)

14- روايت شده: روزي جبرئيل به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله آمد، و جوياي خديجه سلام الله عليها شد، پيامبر صلي الله عليه و آله او را نيافت، جبرئيل گفت: «وقتي كه او آمد، به او خبر بده كه پروردگارش به او سلام مي رساند.»(5)

15- پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در چهل شبانه روز اعتزال از خديجه سلام الله عليها توسط عمار ياسر به

ص: 15


1- مجمع البيان، ج 10، ص 320.
2- كشف الغمة
3- بحار، ج 40، ص 68.
4- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 10، ص 266.
5- بحار، ج 16، ص 8؛ كشف الغمه، ج 2، ص 72.

خديجه سلام الله عليها چنين پيام داد:

«ان الله عزوجل ليباهي بك كرام ملائكته كل يوم مرارا؛

همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مكرر به فرشتگان بزرگش افتخار مي كند.»(1)

16- روزي پيامبر صلي الله عليه و آله برگزيدگان خداوند را معرفي كرد، تا اينكه فرمود:

«و خيرته من النساء فمريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم امرأة فرعون، و فاطمة الزهراء، و خديجة بنت خويلد؛

برگزيدگان خدا از زنان عبارتند از: مريم، آسيه، فاطمه و خديجه عليهماالسلام.»(2)

بايد توجه داشت كه زنان نمونه در جهان بسيارند، ولي اين چهار زن (آسيه، مريم، خديجه و فاطمه سلام الله عليها بر همگان كاملتر بوده و برتري دارند، در بررسي زندگي درخشان اين چهار بانو به يكي از رازهاي اصلي و مهم برتر بودن آن پي مي بريم و آن حمايت از رهبري است، آنها در مورد استواري رهبري حق (موسي در رابطه با آسيه سلام الله عليها، عيسي در رابطه با مريم سلام الله عليها، پيامبر اسلام در رابطه با خديجه سلام الله عليها و فاطمه سلام الله عليها در رابطه با رهبري علي عليه السلام نهايت سعي، فداكاري و ايثار را نمودند، تا آنجا كه هر چهار نفر براي استواري مقام عظماي رهبري راستين، به شهادت رسيدند، با اين فرق كه آسيه سلام الله عليها و فاطمه سلام الله عليها آشكارا شهيد شدند، ولي شهادت مريم و خديجه سلام الله عليها تدريج و پس از تحمل محنت هاي بسيار، انجام شد، بنابراين حمايت از رهبري راستين، راز و رمز اوج برتري است، و از اصول ارزشي ممتاز است.

17- در

ص: 16


1- همان، ص 78- چنانكه مشروح آن بعداً خاطر نشان خواهد شد.
2- - بحار، ج 897، ص 48.

فرازي از يكي از زيارتنامه هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله [كه ظاهراً از امامان عليهم السلام نقل شده] چنين آمده است:

«السلام علي ازواجك الطاهرات الخيرات، امهات المؤمنين، خصوصا الصديقة الطاهرة، الزكية الراضية المرضية، خديجة الكبري ام المؤمنين؛ سلام بر همسران پاك و نيك تو، مادران مؤمنان به خصوص سلام بر بانوي راستين و پاك و پاكيزه، خشنود و پسنديده، خديجه بانوي بزرگ، مادر مؤمنان.»(1)

تعبير به مادران مؤمنان از همسران پيامبر صلي الله عليه و آله از اين رو است كه ازدواج با آنها بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله حرام است، بايد به حريم رحمت آنها و پيامبر صلي الله عليه و آله احترام نهاد، و با آنها ازدواج نكرد.

و در فرازي از زيارتنامه هاي ديگر از خديجه سلام الله عليها چنين تعبير شده:

«السلام علي خديجة سيدة نساء العالمين؛ سلام بر خديجه سلام الله عليها سرور زنان جهانيان.»(2)

خديجه سلام الله عليها همسر رسول خدا صلي الله عليه و آله در دنيا و آخرت

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:

«اشتاقت الجنة الي اربع من النساء: مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم زوجة فرعون و هي زوجة النبي في الجنة، و خديجة بنت خويلد زوجة النبي في الدنيا و الآخرة، و فاطمة بنت محمد؛

بهشت مشتاق چهار زن است:

1- مريم دختر عمران، 2- آسيه دختر مزاحم، همسر فرعون، كه همسر پيامبر صلي الله عليه و آله در بهشت است. 3- خديجه دختر خويلد همسر رسول خدا صلي الله عليه و آله در دنيا و آخرت. 4- فاطمه سلام الله عليها دختر محمد صلي الله عليه و آله و سلم.»(3)

نگاهي به مقام آسيه، مريم و زهرا عليهماالسلام

نظر به اينكه در روايات ذكر شده در موارد متعدد،

ص: 17


1- بحار، ج 100، ص 189.
2- همان، ج 102، ص 272.
3- بحار، ج 43، ص 53 و 54.

نام حضرت خديجه سلام الله عليها در كنار نام حضرت آسيه و حضرت مريم و حضرت فاطمه عليهماالسلام ذكر شده، در اينجا نظر شما را به طور فشرده به ذكر مقام آسيه سلام الله عليها و مريم سلام الله عليها جلب مي كنيم:

حضرت آسيه سلام الله عليها كيست؟

حضرت آسيه سلام الله عليها همسر فرعون از بانوان بسيار ارجمند و محترم بني اسرائيل بود و به طور مخفي خداي حقيقي را مي پرستيد. موجب نجات موسي عليه السلام از كشته شدن به دست فرعونيان گرديد، و خدمت هاي بسيار به موسي عليه السلام نمود، و يگانه نگهبان او، با تاكتيكهاي گوناگون بود، سرانجام به دست شوهرش به شهادت رسيد، به اين ترتيب كه: فرعون نزد او آمد و ماجراي شهادت آرايشگر و فرزندانش را به او خبر داد.

آسيه: واي بر تو اي فرعون! چه چيز باعث شده كه اين گونه بر خداوند متعال جرأت يابي و گستاخي كني؟

فرعون: گويا تو نيز مانند آن آرايشگر ديوانه شده اي؟!

آسيه: ديوانه نشده ام، بلكه ايمان دارم به خداوند متعال، پروردگار خودم و پروردگار تو و پروردگار جهانيان.

فرعون مادر آسيه را طلبيد و به او گفت: «دخترت ديوانه شده، سوگند ياد كرده ام، يا با آتش او را بسوزانم، يا به خدا موسي عليه السلام كافر گردد.»

مادر آسيه در خلوت با آسيه صحبت كرد، كه خود را به كشتن نده، با شوهرت توافق كن... ولي آسيه، سخن بيهوده ي مادر را گوش نكرد و گفت: «هرگز به خداوند متعال كافر نخواهم شد.»

فرعون فرمان داد دستها و پاهاي آسيه را به چهار ميخي كه در زمين نصب كرده بودند، بستند.(1)

ص: 18


1- از اين رو در قرآن، فرعون به عنوان «ذوالاوتاد» (صاحب ميخها) ياد شده است (فجر، 89).

و او را در برابر تابش سوزان خورشيد نهادند، و سنگ بسيار بزرگي را روي سينه اش گذاشتند. او نيمه نيمه نفس مي كشيد و در زير شكنجه ي بسيار سختي قرار داشت.

موسي عليه السلام از كنار او عبور كرد، او با حركت انگشتانش از موسي عليه السلام استمداد نمود، موسي عليه السلام بر اي او دعا كرد و به بركت دعاي موسي عليه السلام او ديگر احساس درد نكرد و به خدا متوجه شد و عرض كرد: «خدايا! خانه اي در بهشت براي من فراهم ساز.»

خداوند همان دم روح او را به بهشت برد، او از غذاها و نوشيدني هاي بهشت مي خورد و مي نوشيد: خداوند به او وحي كرد: سرت را بلند كن، او سرش را بلند كرد و خانه ي خود را در بهشت كه از مرواريد ساخته شده بود. مشاهده كرد و از خوشحالي خنديد، فرعون به حاضران گفت: «ديوانگي اين زن را ببينيد در زير فشار چنين شكنجه ي سختي مي خندد!»

به اين ترتيب اين بانوي مقاوم و مهرباني كه حق بسيار بر موسي عليه السلام داشت و او را در موارد گوناگون از گزند دشمن نجات داده بود، به شهادت رسيد.(1)

در قرآن (آيه 11 و 12 سوره ي تحريم) از او و از حضرت مريم سلام الله عليها به عنوان بانوان ممتاز و نمونه ياد شده است، چنانكه در پيشگفتار ذكر شد.

حضرت مريم سلام الله عليها كيست؟

حضرت مريم سلام الله عليها دختر عمران از بانوان فرزانه و از شخصيتهاي برجسته بني اسرائيل بود، پدر مريم سلام الله عليها به نام عمران از نسل حضرت سليمان عليه السلام

ص: 19


1- مجمع البيان، ج 10، ص 319؛ بحار، ج 13، ص 164.

بود و از علماي برجسته و پارسا و عابد بني اسرائيل به شمار مي آمد.

نام مريم سلام الله عليها در قرآن 34 بار آمده، و يك سوره قرآن (سوره نوزدهم) به نام مريم است، كه از آغاز آن تا آيه 36 به ماجراي ولادت حضرت عيسي عليه السلام و سخن گفتن او در گهواره، و بخشي از زندگي و چگونگي دعوتش مي پردازد.

قبل از آنكه عيسي عليه السلام متولد شود، فرشتگان از جانب خداوند مريم سلام الله عليها را به تولد او مژده دادند، و شخصيت عيسي عليه السلام را معرفي كردند، چنانكه در آيه 45 سوره ي آل عمران، مي خوانيم:

«اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسي بن مريم وجيها في الدنيا والآخرة و من المقربين؛ به ياد آوريد هنگامي را كه فرشتگان (از جانب خدا) به مريم گفتند: خداوند تو را به كلمه اي (وجود با عظمتي) از طرف خود مژده مي دهد كه نامش مسيح، عيسي بن مريم است، در حالي كه در دو جهان انسان برجسته و از مقربان درگاه خدا خواهد بود.»

عيسي عليه السلام تحت سرپرستي مادرش مريم سلام الله عليها بزرگ شد، در سن دوازده سالگي به مجلس عابدان و پارسايان و انديشمندان راه يافت، و با آنها به مباحثه و مناظره پرداخت، آثار عظمت و معرفت فوق العاده، در همان نوجواني در چهره اش ديده مي شد.

عيسي عليه السلام در سي سالگي مبعوث به رسالت شد، گرچه طبق آيه 30 سوره ي مريم، هنگام كودكي در گهواره، داراي مقام نبوت بود، ولي رسميت رسالتش از سي سالگي

ص: 20

به بعد بود.(1)

حضرت زهرا سلام الله عليها كيست؟

در مورد عظمت مقام حضرت زهرا سلام الله عليها سخن بسيار است و تا حدودي روشن است و نياز به كتاب مستقل دارد، در اينجا تنها به ذكر اين حديث كفايت مي كنيم:

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «بوي خوش پيامبران، بوي «به» است، بوي بانوان بهشت، بوي درخت مُورد (آس شبيه درخت انار كه برگ و گل خوشبو دارد) مي باشد، بوي فرشتگان بوي گل سرخ است، و بوي دخترم زهرا سلام الله عليها بوي به و آس و گل سرخ است.»(2)

به قول شاعر:

يد بيضاء دم عيسي، رخ زيبا داريآنچه خوبان همه دارند تو تنها داري

مباهات امامان عليهم السلام و بزرگان به وجود شريف خديجه سلام الله عليها

پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام در موارد متعدد به وجود بانوي ارجمند جهان حضرت خديجه سلام الله عليها مباهات و افتخار نموده اند، در اين راستا به روايات زير توجه كنيد:

الف: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسين عليهماالسلام مطالبي فرمود، و از جمله چنين گفت:

«ايها الناس! الا اخبركم بخير الناس جدا وجدة؛ اي مردم! آيا شما را خبر ندهم به بهترين انسانها از جهت جد و جده؟»

حاضران عرض كردند: «آري، خبر بده!» فرمود:

«الحسن والحسين، جدهما رسول الله و جدتهما خديجة بنت خويلد؛

آنها حسن و حسين عليهماالسلام هستند كه جدشان رسول خدا محمد صلي الله عليه و آله است و جده ي آنها خديجه سلام الله عليها دختر خويلد مي باشد.»(3)

ب: امام حسين عليه السلام در روز عاشورا در ضمن خطبه اي كه خود را به دشمن معرفي مي

ص: 21


1- شرح بيشتر در بحار، ج 14، ص 250- 326.
2- بحار، ج 66، ص 177.
3- بحار، ج 43، ص 302، نظير اين حديث، با اندكي تفاوت، در ج 37، ص 61 و 90 آمده است.

كرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آيا مي دانيد كه جده ي من خديجه سلام الله عليها دختر خويلد است؟...»(1)

و نيز خطاب به دشمن فرمود: «آيا مي دانيد كه من فرزند همسر پيامبر شما خديجه سلام الله عليها هستم؟»(2)

ج: امام سجاد عليه السلام در مجلس شاهانه يزيد در دمشق، در آن خطبه ي معروفش در فرازش چنين خود را معرفي كرد:

«انا بن خديجة الكبري؛ من پسر خديجه بانوي بزرگ اسلام هستم.»(3)

جالب توجه اينكه: لقب «كبري» (بزرگ و ارجمند) را پيامبر صلي الله عليه و آله به خديجه سلام الله عليها داد.(4)

د: در دعاي ندبه كه از ناحيه ي مقدسه ي امام زمان (عج) صادر شده، در فرازي با توجه به حضرت ولي عصر (عج) چنين مي خوانيم:

«اين ابن النبي المصطفي، و ابن علي المرتضي، و ابن خديجة الغراء؛ كجاست پسر پيامبر برگزيده صلي الله عليه و آله و پسر علي پسنديده عليه السلام و پسر خديجه بلند مقام سلام الله عليها؟»

واژه ي «غراء» به معني شامخ و ارجمند است، كه در اينجا به عنوان صفت براي حضرت خديجه سلام الله عليها ذكر شده است.

ه_: حضرت زينب سلام الله عليها در كربلا در روز يازدهم محرم سال 61 ه.ق. هنگامي كه كنار پيكرهاي پاره پاره ي شهيدان آمد، و مطالبي جانسوز گفت، از جمله در آنجا پس از ذكر پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام از خديجه سلام الله عليها ياد كرد و فرمود: «بابي خديجة الكبري؛ پدرم به فداي خديجه ي بانوي بزرگ باد.»(5)

و:در اكثر زيارتنامه هايي كه از طرف امامان

ص: 22


1- بحار، ج 44، ص 318.
2- - همان، ج 45، ص 6.
3- بحار، ج 44، ص 174.
4- لغتنامه دهخدا، ج 21، ص 300.
5- بحار، ج 45، ص 59.

معصوم عليهم السلام و اولياء خدا براي امامان و امامزادگان عليهم السلام تنظيم شده، از خديجه كبري سلام الله عليها ياد شده و پس از سلام به پيامبران اولوالعزم به او سلام داده است، تا همواره ياد او در خاطره ها تجديد گردد، و زائران با ايمان به پيشگاه او سلام عرض كنند، و او را در خانه ي خداوند واسطه قرار دهند.

ز: زيد بن امام سجاد عليه السلام كه انقلاب و شورش عظيمي بر ضد حكومت طاغوتي هشام بن عبدالملك (دهمين خليفه ي اموي) نمود، و سرانجام به شهادت رسيد، در سخني در برابر دشمن، چنين احتجاج مي كند:

«و نحن احق بالمودة، ابونا رسول الله وجدتنا خديجة...؛ و ما سزاوارتر به مودت و دوستي هستيم، چرا كه پدر ما رسول خدا صلي الله عليه و آله و جده ي ما خديجه سلام الله عليها است، و مادر ما فاطمه سلام الله عليها و پدر ما علي اميرمؤمنان عليه السلام است.»(1)

ح: عبدالله بن زبير (با اينكه با خاندان رسالت دشمني كرد) در گفتگويي با ابن عباس، به خديجه سلام الله عليها به عنوان عمه اش افتخار نموده و مي گويد:

«الست تعلم ان عمتي خديجة سيدة نساء العالمين؛ آيا نمي داني كه عمه ام خديجه سلام الله عليها سرور بانوان جهان ها است؟»(2)

ط: در آن هنگام كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا سلام الله عليها بسيار پريشان و گريان بود.

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، حضرت زهرا سلام الله عليها را به وجود پر بركت حضرت علي عليه السلام

ص: 23


1- همان، ج 27، ص 207.
2- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 9، ص 325.

كه داراي ويژگيهاي برجسته است دلداري داد، و در فرازي از مادرش خديجه سلام الله عليها نيز ياد كرد و فرمود: دل خوش دار كه:

«ان عليا اول من آمن بالله عزوجل و رسوله من هذه الامة، هو و خديجة امك؛ همانا علي عليه السلام نخستين شخص از اين امت است كه به ذات پاك خدا و رسولش ايمان آورد، او و خديجه سلام الله عليها مادر تو اولين افرادي هستند كه به اسلام پيوستند.»(1)

ي: در عصر خلافت امام حسن مجتبي عليه السلام پس از آنكه معاويه بر اوضاع مسلط شد، به كوفه آمد و چند روز در كوفه ماند، و از مردم براي خود بيعت گرفت، پس از پايان كار بر بالاي منبر رفت و خطبه خواند و در آن خطبه آنچه توانست به ساحت مقدس اميرمؤمنان علي عليه السلام جسارت كرد و ناسزا گفت، با اينكه امام حسن و امام حسين عليهماالسلام در مجلس حاضر بودند، حسين سلام الله عليها برخاست تا پاسخ معاويه را بدهد، امام حسن عليه السلام دست او را گرفت و نشانيد و خود برخاست و فرمود: «اي آنكه علي عليه السلام را به بدي ياد كردي؟ منم حسن و پدرم علي عليه السلام است، و تويي معاويه و پدرت صخر مي باشد، مادر من فاطمه سلام الله عليها است و مادر تو هند است، جد من رسول خدا صلي الله عليه و آله است و جد تو حرب است.

«و جدتي خديجة وجدتك فتيله...؛ جده ي من خديجه (بانوي بزرگ اسلام) ولي جده ي تو فتيله (زن زشتكار جاهليت) است. خداوند لعنت كند از ما آن كس

ص: 24


1- اسطوره ايثار ومقاومت، ص 201..؛ بحار، ج 22، ص 502.

كه نامش پليد و حسب و نسبش پست و سابقه اش بد، و داراي كفر و نفاق است.»

گروههاي مختلفي كه در مسجد بودند گفتند: آمين.(1)

نظير حادثه ي فوق در مدينه در مسجدالنبي رخ داد، امام حسن عليه السلام پاي منبر معاويه برخاست و مطابق فوق را فرمود، از جمله به وجود جده اش حضرت خديجه سلام الله عليها افتخار كرده و فرمود:

«و جدتي خديجة وجدتك نثيلة؛ جده ي من خديجه سلام الله عليها و جده ي تو نثيله است.»(2)

يعني تو از نسل نثيله (ناپاك) به وجود آمده اي، ولي من از نسل خديجه كبري سلام الله عليها هستم، و فرق است بين ناپاك زاده و پاك زاده.

ارتباط عميق خديجه سلام الله عليها با خداوند و اعتقاد نيرومند او

حضرت خديجه سلام الله عليها ارتباط عميق و در سطح بالايي با درگاه خداوند داشت، از اين رو داراي قوت قلب محكم و استوار بود، او داراي حرز (كلمات پر محتواي پناهندگي به خدا) بود و در پرتو آن حرز همواره رابطه ي خود را با خدا برقرار مي ساخت، عالم بزرگ سيد بن طاووس در كتاب مهج الدعوات دو حرز مربوط به حضرت خديجه سلام الله عليها را نقل كرده كه نظر شما را به آن جلب مي كنيم:

1- «بسم الله الرحمن الرحيم، يا حي يا قيوم، برحمتك استغيث فاغثني، و لا تكلني الي نفسي طرة عين ابدا، و اصلح لي شأني كله؛ به نام خداوند بخشنده ي بخشايشگر! اي خداي زنده و استوار! به رحمتت پناهنده شدم، به من پناه بده، و مرا هرگز به اندازه ي يك چشم برهم زدن به خودم وانگذار، همه ي حال و زندگي مرا سامان

ص: 25


1- الارشاد شيخ مفيد، ص 173.
2- بحار، ج 44، ص 90؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 16، ص 47- در مورد نام جده ي معاويه چند گونه ذكر شده، مانند: نثيله، نقيله و فتيله.

بخش.»

2- «بسم الله الرحمن الرحيم، يا الله يا حافظ يا حفيظ يا رقيب؛ به نام خداوند بخشنده ي بخشايشگر! اي خدا، اي نگهبان، اي نگهدارنده و اي مراقب و پاسدار.»(1)

مصاحبت خديجه سلام الله عليها با پيامبر صلي الله عليه و آله و ديدن معجزات و نشانه هاي صدق آن حضرت، ايمان و ارتباط خديجه سلام الله عليها را با خدا محكمتر نموده بود، قطعا بانويي كه حاضر مي شود همه ي ثروت و جان و مال خود را در راه اسلام بدهد، و از همه هستيش در اين راستا بگذرد بيانگر آن است كه او از اعتقاد بسيار عميق و محكم برخوردار است.

روايت شده: زني نابينا در حضور خديجه سلام الله عليها بود، و مدتها خديجه سلام الله عليها از او نگهداري مي كرد، روزي پيامبر صلي الله عليه و آله در حضور خديجه سلام الله عليها از نيروي ولايت خود استفاده كرد و خطاب به آن بانوي نابينا گفت: «قطعا دو چشمان تو بايد سلامتي خود را باز يابند.»

همان دم او از هر دو چشم بينا شد.

خديجه سلام الله عليها با ديدن اين منظره گفت: «هذا دعاء مبارك؛ اين بينايي، نتيجه ي دعاي پر بركت پيامبر صلي الله عليه و آله است.»

پيامبر صلي الله عليه و آله اين آيه را خواند كه خداوند به پيامبرش مي فرمايد:

«و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين؛ و ما تو را جز رحمت براي جهانيان نفرستاديم.»(2)

خديجه سلام الله عليها با ديدن اين گونه كرامت ها، بر ايمان و اعتقادش مي افزود، و در راه اسلام عميقتر و استوارتر مي گشت.

ص: 26


1- مهج الدعوات، ص 6.
2- انبياء/ 107؛ بحار، ج 18، ص 17.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109